علم مفاهيم شناسي در قرآن جلد سوم - حرف پ

مشخصات كتاب

سرشناسه:رسول ملكيان اصفهاني،1344

عنوان و نام پديدآور:علم مفاهيم شناسي در قرآن جلد سوم - حرف پ/ رسول ملكيان اصفهاني

مشخصات نشر ديجيتالي:اصفهان:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان، 1394.

مشخصات ظاهري:نرم افزار تلفن همراه و رايانه

تلفن همراه مولف : 09131140140

موضوع: علم - مفاهيم قرآني

رده بندي كنگره : BP65/4/آ5

رده بندي ديويي : 372/21 د577آ1390

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحیم

علم مفاهیم شناسی قرآن

1-قرآن کتاب خداست که برای هدایت ناس وبشروانسان و مسلمان و مومنین و متقین نازل شده است ؛ و ازمعجزات جاویدان محسوب می شود ؛ چه انسانهای مومن و خدا جوئی که با معرفت و عمل به این کتاب آسمانی به سعادت رسیدند و چه دانشمندان بزرگی که درطول بیش از چهارده قرآن برای فهم و نشر معارف این کتاب کریم عمرخود را گذاشته اند. هرزمانی که ازاین کتاب می گذرد تازه هائی ازمعارف این کتاب الهی کشف می گردد و این جریان همچنان ادامه دارد. درپرتو این تلاشهای شایسته علومی زیادی ازمعارف و علوم قرآنی برای ما به یادگارباقی مانده است . که ازمهمترین آن می توان از تفسیرقرآن نام برد. این علم براساس مقدماتی ازعلوم است مثل مفردات قرآن.

شاید بتوان گفت علم مفاهیم شناسی قرآن حد واسط بین معنی کلمه (علم مفردات) و (علم تفسیر قرآن) است. علم مفاهیم شناسی قرآن یک علم جدیدی است که نه می توان علم مفردات قرآن آن را دانست زیرا فراترازآن است و نه می توان آن را علم تفسیرنامید زیرا اساسا با آن متفاوت است.

تفسير به معناى «دانش تفسير»، يعنى علمى كه داراى اركان مشهور علم (موضوع، مسائل، مبادى تصورى و تصديقى) است و تفسير داراى موضوع، تعريف،هدف، فايده،

پيش انگاره ها (مبانى و مبادى) و ... است. ازاين رو، تفسير از علوم مرتبط با قرآن به شمار مى آيد كه بيش از هزار سال عمر دارد.

علم تفسير به دانشى گفته مى شود كه انسان را با معانى و مقاصد آيات قرآن و منابع، مبانى، روش ها، معيارها و قواعد آن آشنا مى سازد.

به عبارت ديگر، دانش تفسير از چند بخش اساسى تشكيل مى شود: 1) مبانى تفسير؛ 2) قواعد تفسير؛ 3) منابع تفسير؛ 4) شرايط مفسر؛ 5) سنجه هاى فهم تفسير و معيارهاى تفسير معتبر؛ 6) روش هاى تفسيرى؛ 7) گرايش ها (مكاتب) تفسيرى.

موضوع علم تفسير: آيات قرآن (سخنان الهى كه در قالب وحى قرآنى بر پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم نازل شده است).

هدف دانش تفسير: كسب توان استنباط صحيح از آيات قرآن.

فايده علم تفسير: فهم مراد استعمالى (معانى آيات) و مراد جدّى خدا (مقاصد آيات).

2-اگرمفاهیم قرآن خوب تبیین و توصیف شودمقدمه تفسیرخواهد شد و تفسیر قرآن از غنای بیشتری برخوردار خواهد شد. این دانش که مربوط به مجموعه دانشهای نوین زبانشناسی است می باشد . زبانشناسی بیشتر ناظر به کلام انسانی است که دردورهای مختلف شامل کلام های مقدس(کتابهای آسمانی) نیز شده است . زبان شناسی شامل: زبان شناسی نظری؛ آواشناسی ؛ واج شناسی ؛ واژه شناسی ؛ ساخت واژه ؛ نحو ؛ معناشناسی ؛ معناشناسی واژگانی ؛ معناشناسی آماری ؛ معناشناسی ساختاری ؛ سبک شناسی ؛ تجویز و توصیف ؛ کاربردشناسی ؛ زبانشناسی کاربردی ؛ اکتساب زبان ؛ زبان شناسی روان شناختی ؛ زبان شناسی جامعه شناختی ؛ زبان شناسی شناختی ؛ جامعه شناسی زبان ؛ زبان شناسی محاسباتی؛ زبان شناسی توصیفی ؛ زبان شناسی تاریخی ؛ زبان شناسی تطبیقی ؛ رده شناسی زبان ؛ دستور گشتاری ؛ریشه شناسی. و همچنین توجه به نظریات هرمنوتیک ومتودولوژی

می تواند تاثیرات خوبی درمباحث شناخت قرآن داشته باشد وفضاهای جدید تحقیقات قرآنی ایجاد نماید.

3-اگر تفسیرما از پیشرفت مناسبی برخوردار نیست دلیل عمده آن این است که روی مقدمات تفسیر کارهای اصلی صورت نگرفته است . این مسئله برای هرکس که باتفسیرقرآن آشنا باشد بدیهی است. برای روشن شدن زوایای پنهان و آشکارقرآن بیش از ده هزارکتاب نوشته شده است ولی می توان به جرات گفت مسلمانان و بشرهنوزبه صورت کامل ازاین ذخیره الهی بهره لازم را نبرده است و استخراجات لازم راازاین گنج الهی نکرده است.

4-بعضی آیات قرآن قرنها از نظر تفسیری هیچ پیشرفتی نداشته است .و مثل آن است که تفاسیر از روی هم بازنویسی کرده اند و اگر حرف تازه ای هم زده شده است بیشتر جنبه فرقه ای و گرایشی داشته که اکثرا به تاویل آیات و یا بهتر بگوئیم تفسیر به رای شده است.چگونه می توان یک آیه و یا یک سوره را خوب تفسیرکرد در صورتی که زوایای آشکار و پنهان کلمات خوب کالبد شکافی نشده باشد. برای آشکارشدن این مدعی تفاسیرقرآن را براساس قرون طبقه بندی کرده و سیرپیشرفت معانی و مفاهیم و تفاسیرآیات را درآن براساس استاندارهای علمی و روش های نوین بررسی کنید.

5-متاسفانه در زمان معاصر که به این مسئله مهم یعنی مفاهیم آیات کمی توجه شده است بعضی آن را با شرح لغت اشتباه گرفته اند وکتابهائی به همین نام تالیف شده است واسم کتاب خود را مفا هیم قرآن گذاشته اند و حال آنکه اصلا به مفاهیم نپرداخته اند و یک مقداربیشتر از حد معمول از ترجمه لغت فرارفته اند و دراین زمینه مراکز

قرآنی وعلمی را نیز به اشتباه انداخته اند.

6-علم مفردات یا واژه شناسی در قرآن دانشی است که در باره تک واژ ه های قرآنی از نظر ریشه اشتقاق لغوی و دلالت آن بر معنای مطلوب مناسب و نوع کاربرد آن در قران بحث می کند بدین منظور که هرگاه شخصی معنای واژه های قرآنی را نمی داند با مراجعه به کتابهای لغوی مانند مفردات راغب می تواند معنا و ریشه موارد اشتقاقی و نوع کاربرد آن را بشناسد . و حال آنکه علم مفاهیم شناسی قرآن درباره یک واژه و معنای آن درتمام حالات علمی و ادبی درقرآن بحث می کند با این توضیح تفاوت عمده و عمیق علم مفردات با علم مفاهیم تا حدودی روشن شد.

علم مفردات شاخه های فراوانی دارد که به بعضی از آنها اشاره می شود:

الف- دانش غریب القرآن

ب-معرب القرآن که در آن در مورد واژه هائی که از زبانهای دیگر به زبان قرآن وارد شده و به صورت عربی در آمده بحث می کند.

ج- اعراب القرآن در خصوص چگونکی اعراب الفاظ قرآن بحث می کند

د-مجازات قرآن انواع مجازهای به کار رفته در قرآن در این شاخه بحث می شود.

ه- وجوه و نظائر در قرآن

و بعضی دیگر از موضوعات علوم قرآن که بنوعی با مفردات قرآن سرو کار دارد.

دانشمندا ن بزرگی به تبیین واژه های قرآنی پرداخته اند و برخی از آنها کتابهائی را نیز تدوین نموده اند که تفصیل آنها در کتابهای رجال مانند : معجم الادباء ، تاریخ بغداد، فهرست ابن ندیم، اعلام زرکلی و .....آمده است.

برای آگاهی از این کتابها می توانید به مجله بینات

شماره هفت و نه مراجعه کنید که بیش از سیصد جلد کتاب معرفی شده است.

7- مفاهیم قرآن به معنای تحقیق کامل و جامع در باره بنیان آشکارو نهان یک لغت است؛ وبررسی سابقه و شرح آن در کل مجموعه آیات قرآن است. و همچنین تمام کاربردهای علمی و ادبی آن را بررسی کردن است. واین تقریبا یک علم کاملا جدید درباره قرآن است. زیرا باید نقش یک مفهوم را در تمام قرآن درقالب یک کلمه و ارتباطات آن مشخص کرد.تحقیق درباره مفاهیم شناسی قرآن کارساده ای نیست وافراد باید صاحب تخصص های گوناگونی باشند. و بصورت گروهی کارکنند . مفهوم شناسی قرآن بعد ازآشنائی علوم ادبی و منطقی وفلسفی و عرفانی و تاریخی وفقهی و غیره برای محققین حاصل می شود. تازه این بررسی نقش یک کلمه و مفهوم درقرآن است ؛ حال آنکه اگرما خواستیم نقش مفهوم یک جمله و یا چند جمله و یا یک آیه و یا یک سوره را نسبت به یک جمله و یا چند جمله و یا یک آیه ویا یک سوره دیگربررسی کنیم ؛ ببینید چه نیروی انسانی دانشمند و چه سرمایه مالی هنگفت و چه تکنولوژی(ابررایانه) و امکانات نرم افزاری و علمی و سخت افزاری نیاز است. ولی به هرحال کاری است که باید درآینده نزدیک انشاء الله بشود.

8-قران را می توان مثل قطعات متنوع هندسی (Magnets game) فرض کرد که به بی نهایت اشکال قابل تصوراست اگرشما به یک آجردریک ساختمان بسیاربزرگ و چند هکتاری توجه کنید و نقش این آجردرکل مجموعه را بررسی کنید یک تصورمفهومی بدست آورده اید که جایگاه ومعنای آن را درمنظومه

این ساختمان به شما نشان می دهد و تصور بود ونبود آن دراین منظومه به کل آن می تواند کمک کند و یا آسیب برساند. پس باید درنظرداشت هریک ازکلمات قرآن مفهومی دربردارد که باتمام کلمات و جملات قرآن ارتباط دارد ارتباطی که درطول تاریخ تفسیرقرآن کشف نشده است . و ازاین مبنا استنتاجات بسیاری می توان استخراج کرد که درلابلای بعضی از تفاسیرآمده است.

9-البته شاید بتوان گفت مفاهیم قرآن یک رشته جدید در علوم و معارف قرآن است و مربوط به دوران معاصر است زیراکه بسیاری از علوم در حدود نیم قرن جدید تحولات جدی بخود گرفته اند. با استفاده ازابزارو امکانات جدید بویژه رایانه وبرنامه ریزی برای آن می توان به این علم دسترسی پیدا کرد. این علم بصورت رسمی هنوزوارد حوزه و دانشگاه نشده است و مطالب آن بصورت گسیخته درضمن مطالب دیگربیان می شود. هراستادی با توجه به شناخت نسبی خود از آن بحث می کند وبسیاری آن را بعنوان یک علم قرآنی نه می شناسند و نه قبول دارند. اینجانب بعد ازحدود سی سال آشنائی با علوم دینی و اسلامی وقرآنی و بعد تمرکزبرروی این موضوع (علم مفاهیم شناسی قرآن) وکشف آن در تفسیرشریف راهنما به این امرخطیرنائل شدم و خداوند رحیم افق نوردیدن آن را بمن نشان داد. و این چیزی بود که بصورت متفاوت در بعضی مکتوبات قرآنی با آن برخورد می کردم که خود داستانهای زیبا و دلنشینی دارد. خیلی دوست داشتم با قرآن مانوس باشم و روزانه چندین نوبت تلاوت داشته باشم ولی بعضی از مواقع یک کلمه و یا یک جمله قرآن و نقش آن

درکل قرآن فکرودل من را بخودش مشغول می کرد و ساعتها و روزها وقت مرا می گرفت و رهایم نمی کرد ؛ نمی توانستم از آن مفهوم کلمه و جمله و آیه دلم را جدا بکنم ؛ هرلحظه و زمانی که می گذشت رخ جدیدی از آن برایم کشف می شد ولی همیشه دوست داشتم یک راهی پیدا کنم که آن را به صورت علمی درمعرض دیگران قراردهم ؛ ولی عظمت کارونداشتن ابزار و امکانات لازم من را از آن باز می داشت تا اینکه این توفیق نسبی برایم حاصل شد. و برای همین همیشه درحیرتم که قلب مقدس اشرف و اکرم واعظم انبیاء یعنی حضرت محمد مصطفی (ص) چگونه این حجم با عظمت معنوی را درسینه مبارکشان داشتند و آن را حمل می کردنند. آری این کلمات و آیات الهی است که بی نهایت بارقابل استناد و استدلال و فیض جاری است و هنرنمائی می کند.کاری که ازعهده هیچ مجموعه و دستگاه علمی برنمی آید. کاریکه من انجام داده ام کاری است که اصل زحمت آن را دانشمندان اسلامی درتفسیرقیم راهنما انجام داد ه اند و من فقط آن را دیده و استخراج و تالیف کرد ه ام ؛ هرچند که قبل ازمن به این صورت کسی انجام نداده است.

10-ازخوبیهای علم دردوران جدید این است که آنچه را درتصورذهن و یا کشف دل و یا توهم و یا خیال بود امروز می توان بصورت علم درآورد و به معرض نمایش و عموم گذاشت . شما نگاه کنید در زمان ما مسائلی حتی مثل طی الارض و روی آب راه رفتن ونامرئی شدن و صدها

نمونه از این دست به صورت علمی دسته بندی و طبقه بندی شده است. چه برسد به علومی که ازقواعد و ضوابط مثل تفسیرقرآن برخورداراست.

11- بسیاری ازتفاسیر که دردوران قدیم نوشته شده است درمحدوده علم آموزی ودانش یک فرد و بسته به نوع کتابهای تفسیری و امکاناتی که دراختیارداشته و گرایش و هدفی که داشته است.درصورتیکه درزمان معاصرباید ازنوشتن تکراری و بیهوده این تفاسیرخوداری کرد و زیرنظرمجموعه ای ازاساتید ، تفسیرهمه جانبه نوشت.وحوزهای پژوهشی عظیمی به این امرمهم اختصاص یابد. امید است درآینده حوزه های علمی بزرگ و دانشگاههای بزرگ قرآنی درراستای آموزش و پژوهش های قرآنی بیش ازآن چیزی که امروزوجود دارد تاسیس شود.

12- داشتن روش هدفمند و اصولی و رعایت آن درطول نگارش تفاسیرازنکات مهمی است که مفسرین باید رعایت کنند. زیرا مفسرین بزرگ قرآن بعضی ازموارد یک مفهوم را دریک جای قرآن به یک معنا گرفته اند و درجاهای دیگرقرآن از آن عدول کرده اند مثل آن است که یک جا در قرآن ما کلمه( صلوهَ) را به این شکل و درجاهای دیگرقرآن بصورت (صلاهَ) بنویسیم. اگرما توانستیم به معنای واقعی و مفهوم (روح) یا (امر) یا (امام) و ....درقرآن برسیم باید بااین ملاک واحد درکل قرآن به تحقیق بپردازیم.

13-اگرخواستیم عظمت قرآن را درنظربگیریم باید اینطورتصورکرد که تمام عالم هستی دو بارتکرار شده است یکباربصورت عینی درعالم خارج و یکباربصورت مکتوب به صورت قرآن و اگرگفته عرفاء را به آن اضافه کنیم به این صورت استکه وجود انسان قرآنی (کامل) دو چهره دارد یکی به صورت عینی یعنی جهان خارج و دیگری بصورت مکتوب یعنی قرآن.

14-قرآن كريم در آيه ى بيست و يكم

سوره ى حجر به سرچشمه و منبع موجودات و نزول معيّن آنها اشاره كرده، مى فرمايد:

( وَ إِن مِّن شَىْ ءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَآئِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ)

و هيچ چيزى نيست جز آن كه منابعش نزد ماست؛ و [لى] جز به اندازه معيّن آن را فرو نمى فرستيم.

«خزائن» در اصل به معناى حفظ و نگه دارى چيزى است و در اصطلاح به معناى محلى است كه افراد، اموالشان را در آن گردآورى و حفظ مى كنند.

اين مفهوم در مورد انسان ها صادق است كه قدرت محدود دارند و نمى توانند در هر عصرى همه چيز را فراهم كنند، اما در مورد خدا تصور نمى شود.

پس خزاين الهى، يا به معناى «مقدورات الهى» است؛ يعنى همه چيز در منبع قدرت الهى جمع است و هر وقت بخواهد هر مقدار كه لازم باشد ايجاد مى كند و يا به معناى مجموعه ى امورى است كه در عالم هستى و جهانِ ماده وجود دارند؛ مثل عناصر و اسباب، كه در اين مجموعه همه چيز فراوان است، اما هر موجود خاص آن به صورت محدود ايجاد مى شود.

قرآن خداوند نیز ازهمین سنخ است که متصل به دریای بی کرانه وجود خداوند است و هروقت خداوند بخواهد مقداری از معنای آن را برای ما ایجاد می کند . و چهره کامل آن درزمان حکومت حضرت ولی عصر(عج) ظهور می کند. انشاء الله.

15- قرآن كريم در آيه ى چهل و يكم سوره ى بقره با اشاره به رابطه ى قرآن با كتب آسمانى پيشين، چهار فرمان در مورد پاس داشت قرآن مى دهد و مى فرمايد:

( وَآمِنُوْا بِمَا أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِمَا مَعَكُمْ وَلَا تَكُونُوا أَوَّلَ كَافِرٍ بِهِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَناً قَلِيلًا وَإِيَّايَ فَاتَّقُونِ)

و به آنچه فرو

فرستادم (/ قرآن) ايمان آوريد، در حالى كه مؤيد چيزى است كه با شماست. و نخستين انكار كننده آن نباشيد؛ و بهاى اندك را با آيات من مبادله نكنيد؛ و تنها (از عذاب) من (خودتان) را حفظ كنيد.

خداوند می فرماید قرآن را ارزان نفروشید قدروقیمت وعظمت آن را دریابید و برای رسیدن به آن بهای لازم را بپردازید. هرآیه قرآن مثل عروسی بلند مرتبه ای است که تا بهای آن پرداخته نشود رخ نمی نماید بعضی ازموارد این بهاء به قیمت جان و حقیقت انسان است . کسانیکه خادم قرآن هستند باید همیشه این را مد نظرداشته باشند.

عروس حضرت قرآن نقاب آن گه براندازدكه دارالملك ايمان را مجرد يابد از غوغا

(سنائی)

-

16- دراین قسمت برای اینکه وظیفه ما نسبت به قرآن مشخص شود سخن رهبرعظیم الشان انقلاب اسلامی دردنیای معاصرحضرت امام خمینی(ره) را می آورم: (جلد بیستم صحیفه امام خمینی(ره)- صفحه 91 تا 93- پيام به مردم زائران بيت الله الحرام به مناسبت ايام حج "مهجوريت حج ابراهيمي "):

(از انس با قرآن كريم ، اين صحيفه الهي و كتاب هدايت ، غفلت نورزند كه مسلمانان هر چه دارند و خواهند داشت در طول تاريخ گذشته و آينده ازبركات سرشار اين كتاب مقدس است . و از همين فرصت از تمامي علماي اعلام و فرزندان قرآن و دانشمندان ارجمند تقاضا دارم كه از كتاب مقدسي كه تبيان كل شي ءاست و صادر از مقام جمع الهي به قلب نور اول و ظهور جمع الجمع تابيده است ، غفلت نفرمايند. اين كتاب آسماني - الهي كه صورت عيني و كتبي جميع اسما و صفات و آيات وبينات است

و از مقامات غيبي آن دست ما كوتاه است و جز وجود اقدس جامع من خوطب به از اسرار آن كسي آگاه نيست و به بركت آن ذات مقدس و به تعليم او خلص اولياي عظام دريافت آن نموده اند و به بركت مجاهدات و رياضتهاي قلبيه ، خلص اهل معرفت به پرتوي از آن به قدر استعداد و مراتب سير بهره مند شده اند و اكنون صورت كتبي آن ،كه به لسان وحي بعد از نزول از مراحل و مراتب ، بي كم و كاست و بدون يك حرف كم وزياد به دست ما افتاده است ، خداي نخواسته مباد كه مهجور شود و گر چه ابعاد مختلفه آن و در هر بعد مراحل و مراتب آن از دسترس بشر عادي دور است لكن به اندازه علم ومعرفت و استعدادهاي اهل معرفت و تحقيق در رشته هاي مختلف ، به بيانها و زبانهاي متفاوت نزديك به فهم از اين خزينه لايتناهاي عرفان الهي و بحر مواج كشف محمدي -صلي الله عليه و آله و سلم - بهره هايي بردارند و به ديگران بدهند و اهل فلسفه و برهان بابررسي رموزي كه خاص اين كتاب الهي است و با اشارات از آن مسائل عميق گذشته ،براهين فلسفه الهي را كشف و حل كرده ، در دسترس اهلش قرار دهند. و وارستگان صاحب آداب قلبي و مراقبات باطني رشحه و جرعه اي از آنچه قلب عوالم از "ادبني ربي " دريافت فرموده ، براي تشنگان اين كوثر به هديه آورند و آنان را مودب به آداب الله تا حد ميسور نمايند. و متقيان تشنه هدايت بارقه

اي از آنچه به نور تقوا از اين سرچشمه جوشان هدي للمتقين هدايت يافته اند، براي عاشقان سوخته هدايت الله به ارمغان آورند. و بالاخره هر طايفه اي از علماي اعلام و دانشمندان معظم به بعدي از ابعاد الهي اين كتاب مقدس دامن به كمر زده و قلم به دست گرفته و آرزوي عاشقان قرآن رابرآورند و در ابعاد سياسي ، اجتماعي ، اقتصادي ، نظامي ، فرهنگي و جنگ و صلح قرآن وقت صرف فرمايند تا معلوم شود اين كتاب سرچشمه همه چيز است ؛ از عرفان و فلسفه تاادب و سياست ، تا بيخبران نگويند عرفان و فلسفه بافته ها و تخيلاتي بيش نيست ورياضت و سير و سلوك كار درويشان قلندر است ، يا اسلام به سياست و حكومت و اداره كشور چه كار دارد كه اين كار سلاطين و روساي جمهور و اهل دنياست . يا اسلام دين صلح و سازش است و حتي از جنگ و جدال با ستمكاران بري است . و به سر قرآن آن آورند كه كليساي جاهل و سياستمداران بازيگر به سر دين مسيح عظيم الشان آوردند.

هان اي حوزه هاي علميه و دانشگاههاي اهل تحقيق ! بپاخيزيد و قرآن كريم را ازشرجاهلان متنسك و عالمان متهتك كه از روي علم و عمد به قرآن و اسلام تاخته ومي تازند، نجات دهيد. و اينجانب از روي جد، نه تعارف معمولي ، مي گويم از عمر به بادرفته خود در راه اشتباه و جهالت تاسف دارم . و شما اي فرزندان برومند اسلام ! حوزه ها ودانشگاهها را از توجه به شئونات قرآن و ابعاد بسيار مختلف آن

بيدار كنيد. تدريس قرآن در هر رشته اي از آن را محط نظر و مقصد اعلاي خود قرار دهيد. مبادا خداي ناخواسته در آخر عمر كه ضعف پيري بر شما هجوم كرد از كرده ها پشيمان و تاسف برايام جواني بخوريد همچون نويسنده .

بايد بدانيم حكمت آنكه اين كتاب جاويد ابدي كه براي راهنمايي بشر به هر رنگ و مليت و در هر قطب و قطر، تا قيام ساعت نازل گرديده است ، آن است كه مسائل مهم حياتي را چه در معنويات و چه در نظام ملكي زنده نگه دارد و بفهماند كه مسائل اين كتاب براي يك عصر و يك ناحيه نيست . )

17- منطق شيوه ي تفكر صحيح را مي آموزد حال اگر كسي بخواهد انديشه ها و تفكرات خود را به ديگري منتقل كند. يعني بخواهد از آنچه در ذهن خودش مي گذرد ديگري را آگاه سازد ناچار از سخن استفاده مي كند، يعني الفاظ را براي افاده ي مقصود خود به كار مي برد.

مردم عادي چنين مي پندارند كه انسان نخست مي انديشند سپس انديشه هاي خود را در قالب الفاظ بر زبان مي آورد. اما با كمي دقت نظر معلوم مي شود كه اساساً تفكر بدون استعمال الفاظ امكان پذير نيست. حتي وقتي كه آدمي لب را از سخن فروبسته و به انديشه فرورفته باشد، باز در واقع با يك سلسله الفاظ مخيّل به تفكر مي پردازد و به قول حكما، گويي با خود «حديث نفس» يا نجوا مي كند، به همين جهت است كه تفكر و تعقل را نطق باطن مي نامند (در مقابل نطق ظاهر

كه با الفاظ مسموع انجام مي يابد) پرورش ذهني و فكري آدمي و از قوه به فعل درآوردن استعدادهاي معرفتي او جز به كار بردن لفظ امكان پذير نيست. پس زبان اولاً توأم و همراه با انديشه هاي دروني آدمي است. ثانياً موجب انتقال دانش و فرهنگ و تمدن به ديگران است و آموزش و پرورش بدون استعانت از آن امكانپذير نيست. همين نياز مبرم آدمي به زبان موجب شده است كه به وضع الفاظ بپردازد و در برابر هر معنايي لفظي را كه نمايانگر آن معني باشد قرار دهد.

چنانكه معلوم است هر لفظ مسموع صوتي است كه در هوا پخش مي شود و به سرعت محو مي گردد. يعني علامتي است فرار و ناپايدار كه عمرآن لحظه اي بيش نيست و فقط هنگام رويارويي با ديگران بكار مي رود. اما آدمي مايل است افكار و انديشه ها و خواسته هاي خود را به مكانهاي دور دست و به آيندگان و كساني كه با او روياروي نيستند نيز برساند. به همين جهت به وضع الفاظ بسنده نكرده و يك سلسله علايم ديگر نيز وضع كرده كه همان خط يا علايم مكتوب يا الفباست. علايمي به مراتب پايدارتر و ثابت تر از الفاظ، اين علائم مكتوب را نشان و دال بر الفاظ قرار داده است.

بنابراين علايم مكتوب يا خط يا وجود كتبي دلالت بر حفظ، يعني اصوات معين ، دارد. به عبارت مختصرتر وجود كتبي دال بر وجود لفظي است ، همانطور كه وجود لفظي دال بر معناي ذهني است و معناي ذهني دال بر شيء خارجي.

وجود كتبي (علايم كتبي يا خطي ) – وجود لفظي

( علايم ملفوظ يعني اصواتي كه با اتكاء به مخارج حروف از دهان خارج مي شود) – وجود ذهني (معني ذهني يا صورت ذهني) – وجود عيني (وجود خارجي يا شي خارجي)

به عبارت موجزتر شيء داراي چهار نحوه وجود است. وجود عيني و وجود ذهني و وجود لفظي و وجود كتبي . از آنجا كه نقش الفاظ در تفكرات آدمي تا اين درجه است. منطق دانان در آغاز منطق مبحثي را نيز به الفاظ اختصاص مي دهند و البته بحث آنها از الفاظ بحثي است بسيار كلي به نحوي كه كم و بيش شامل همه زبانها مي شود. بر خلاف بحث علماي دستورزبان كه اختصاص بزباني معين دارد.(علم منطق – رشته های نظری و علوم انسانی و معارف اسلامی)

براین اساس وجود لفظی و کتبی را اعتباری و وجود ذهنی و عینی را حقیقی می دانند.

اگربراین مبنا به قرآن رانگاه کنیم؛ فعالیتهای علمی و قرآنی ما ازچهارحالت خارج نیست:

الف-وجود لفظی قرآن که شامل روخوانی ؛ روان خوانی ؛ تندخوانی؛ صوت ولحن؛ علم تجوید ؛ انواع قرائات قرآنی؛ حفظ ظاهری قرآن؛و تمام فعالیتهائی که دراین حوزه لفظی قرآن می شود.

ب-وجود کتبی قرآن که شامل انواع رسم الخط ونوشتن قرآن ؛ چاپ قرآن؛ تمام کارهای هنری مربوط به قرآن.

ج-وجود ذهنی قرآن یعنی آنچه درذهن مردم مسلمان یا جامعه بشری یا مفسرومحقق قرآن وجود داردو بر روی آن تدبرو تفکرمی کند و آن را نشر وارائه می دهد.و شامل تمام تفاسیر و معارف و علوم قرآنی می شود.

د-وجود عینی قرآن که به دوصورت جلوه می کند یا بصورت فردی که دریک انسان قرآنی درخارج مصداق پیدا می کند و

حقیقی ترین آن امام معصوم است که واقعیت قرآن و مظهرعینی کامل قرآن درعالم خارج است و قرآن ناطق است و درزمان ما حضرت امام ولی عصر(عج) می باشد ویا بصورت جمعی تجلی و ظهورپیدا می کند که جامعه اسلامی و قرآنی و حکومت اسلامی مهدویت است که انشاء الله درآینده ما شاهد و عامل آن خواهیم بود.

به هرحال هرکس که عالم وخادم قرآن باشد بصورت حصرعقلی ازیکی ازاین چهارقسم خارج نیست ؛ و کسیکه درحوزه علم مفاهیم شناسی قرآن فعالیت و تحقیق و مطالعه می کند دربخش سوم (وجود ذهنی) جایگاه می یابد ووقتی درعرصه نشرمکتوب می پردازد درجایگاه دوم (وجود کتبی) فعال است.

اگربخواهیم توضیح مفصل دهیم که علم مفاهیم قرآن شناسی چیست ؟ باید کتابهای مستقلی تالیف گردد ؛ که امیدواریم این مهم درآینده نزدیک انجام گیرد.

17-ما در اینجا براساس امکانات و ابزار و نرم افزارهای علمی بیش ازهزارتا از کلمات قرآن را مفهوم شناسی وبراساس حروف الفبا استخراج کرده ایم ؛ باشد که انشا ء الله در آینده این علم( مفهوم شناسی قرآنی) توسعه لازم را بنماید. از بین تفاسیرتفسیرراهنما را ملاک قرارداده ایم که نسبت به تمام تفسیرهای قرآن بعضی ازاستاندارهای لازم را دارد که می توانید ویژگیهای آن را درمقدمه آن تفسیرشایسته و مهم بخوانید. باید توجه داشت که بعضی ازکلمات مشترک لفظی و بعضی ازآنها مشترک معنوی می باشند ؛ وتعدادی ازکلمات نیز عربی وفارسی می باشد ؛ برای همین کسی که می خواهد مفهومی را بررسی کند لازم است یکدورفهرست کلمات را بررسی کند. . این مجموعه کتاب مفاهیم شناسی قرآن بیشتربرای محققین و پژوهشگران قرآنی و کسانیکه

می خواهند پایان نامه حوزوی و دانشگاهی تالیف کنند ویا علاقه به مباحث عمیق قرآنی هستند می باشد.

حوزه علمیه اصفهان

رسول ملکیان اصفهانی

پا از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

پا

آثار گواهى اخروى پا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 25 - 4

4 - كيفر و پاداش اشخاص در قيامت و داورى درباره آنان ، بر پايه شهادت و گواهى اعضا و جوارح ( زبان ، دست و پاى ) خود آنها خواهد بود .

يوم تشهد عليهم ألسنتهم . .. يومئذ يوفّيهم اللّه دينهم الحقّ

جمله {يومئذ يوفّيهم اللّه} استئناف بيانى است و پاسخ به اين سؤال است كه گواهى زبان، دست و پا بر اعمال انسان ها، براى چه منظورى است؟ پاسخ آيه شريفه اين است كه اين گواهى، به منظور اعطاى جزاى كامل و عادلانه مى باشد و اين جزا بر پايه همين گواهى استوار است.

پا زدن ايوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 42 - 1،2

1 - توصيه خداوند به ايوب ( ع ) ، مبنى بر كوبيدن پاى خود بر زمين براى جوشيدن آب از آن

اركض برجلك ه_ذا مغتسل بارد و شراب

{ركض} در اصل به معناى زدن با پا است و هرگاه به راكب نسبت داده شود، به معناى راندن مركوب و هرگاه به رونده نسبت داده شود، به معناى گام نهادن بر زمين خواهد بود (مفردات راغب). در آيه شريفه به قرينه {ه_ذا مغتسل...}، به دست مى آيد كه مقصود پاى كوبيدن بر زمين براى جوشيدن چشمه و آب سرد از آن است.

2 - جوشيدن آب سرد براى شستوشوى و نوشيدن

، بلافاصله پس از اين بود كه ايوب ( ع ) پاى خود را بر زمين كوبيد .

اركض برجلك ه_ذا مغتسل بارد و شراب

پوشش پا در حجاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 29

29 - بر زنان مؤمن ، پوشاندن پا تا مچ و زينت هاى آن ( مانند خلخال ) واجب است .

و لايضربن بأرجلهنّ ليعلم ما يخفين من زينتهنّ

تهديد به قطع پا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 49 - 9

9 - ساحران مؤمن به موسى ( ع ) ، مورد تهديد فرعون به قطع دست و پا و كشيده شدن بر صليب

لأُقطّعنّ أيديكم و أرجلكم من خل_ف و لأُصلّبنّكم أجمعين

جانداران دو پا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 45 - 6

6 - بعضى از جانداران ، بر روى دو پا راه مى روند .

و منهم من يمشى على رجلين

قطع پا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 33 - 1،2،3،5،24،27

1 _ محاربين و ستيزه جويان با خدا و رسول يا بايد كشته شوند و يا به دار آويخته گردند و يا دست و پايشان از جهت مخالف بريده شود و يا تبعيد گردند .

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه و رسوله . .. او ينفوا فى الارض

2 _ محاربين در صورت فسادانگيزى در جامعه ايمانى ، محكوم به يكى از حدود چهارگانه ( قتل ، به دار آويختن ، قطع دست و پا و تبعيد )

انما

جزؤا الذين يحاربون اللّه و رسوله . .. او ينفوا فى الارض

برداشت فوق بر اين مبناست كه واو عاطفه در {و يسعون} واو جمع باشد. يعنى حد ذكر شده از آن محاربى است كه فسادگر باشد. تكرار نشدن {الذين} در {يسعون} مؤيد اين معناست.

3 _ حدود چهارگانه ( قتل ، به دار آويختن ، قطع دست و پا و تبعيد ) ، كيفرى مناسب براى محاربان فسادگر

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه و رسوله و يسعون فى الارض فساداً

{جزاء} در لغت به معناى كيفر و پاداشى است كه كافى باشد.

5 _ تبهكاران و فسادانگيزان جامعه ايمانى ، محكوم به يكى از حدود چهارگانه ( قتل ، به دار آويختن ، قطع دست و پا و تبعيد ) *

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه و رسوله و يسعون فى . .. او ينفوا من الارض

كلمه {فى الارض} بيانگر اين است كه مراد از {فساد}، فساد در جامعه است، نه فسادهاى فردى. گفتنى است كه در برداشت فوق {فسادگرى} عنوانى مستقل از محارب گرفته شده است.

24 _ قطع يك دست و يك پا از جهت مخالف ، مجازات محارب فسادگر در زمين ، در صورت غارت نمودن اموال بدون ارتكاب قتل

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه . .. او تقطع ايديهم و ارجلهم من خلف

از امام رضا(ع) درباره آيه فوق روايت شده: اذا حارب اللّه و رسوله و سعى فى الارض فساداً . .. و ان اخذ المال و لم يقتل قطعت يده و رجله من خلاف ... .

_______________________________

كافى، ج 7، ص 247، ح 8; نورالثقلين، ج 1، ص 623، ح 165.

27 _ بريدن يك دست و يك پا از

جهت مخالف و سپس به دار آويختن ، كيفر ايجاد ناامنى در راه ها به همراه قتل و غارت اموال

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه و رسوله . .. و ارجلهم من خلف

از امام جواد(ع) روايت شده كه در پاسخ سؤال از حكم فسادگرانى كه راه بر مردم بسته اند فرمود: . .. و ان كانوا اخافوا السبيل و قتلوا النفس و اخذوا المال امر بقطع ايديهم و ارجلهم من خلاف و صلبهم بعد ذلك ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 315، ح 91; تفسير برهان، ج 1، ص 467، ح 16.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 124 - 2

2 _ قطع يك دست و يك پا در جهت خلاف يكديگر ، از كيفر هاى تعيين شده از سوى فرعون براى ساحران مؤمن به موسى ( ع )

لأقطعن أيديكم و أرجلكم من خلف

قطع پا در حكومت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 49 - 10

10 - قطع يك دست و يك پا بر عكس يكديگر ، از شكنجه هاى سخت نظام فرعونى براى مخالفان

لأُقطّعنّ أيديكم و أرجلكم من خل_ف

گواهى اخروى پا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 24 - 1،2

1 - شهادت و گواهى زبان ، دست و پاى گنه كاران عليه آنان در قيامت

يوم تشهد عليهم ألسنتهم و أيديهم و أرجلهم

2 - اعضا و جوارح ( زبان ، دست و پاى ) گنه كاران ، تمامى گفته ها و كرده هاى آنان را بازگفته و از هيچ

عمل خلافى ، فروگذار نخواهند كرد .

يوم تشهد عليهم ألسنتهم . .. بما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 65 - 3

3 - دست ها و پا هاى كافران ، در قيامت عليه آنان به سخن آمده و بر دستاوردهايشان ، گواهى خواهند داد .

تكلّمنا أيديهم و تشهد أرجلهم بما كانوا يكسبون

محدوده مسح پا در وضو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 6 - 40،41

40 _ كفايت مسح قسمتى از پا و سر در وضو

و امسحوا برءوسكم و ارجلكم

امام باقر(ع) در توضيح آيه فوق فرمود: . .. ان المسح ببعض الرأس لمكان الباء ثم وصل الرجلين بالرأس كما وصل اليدين بالوجه ... فعرفنا حين وصلها بالرأس ان المسح على بعضها ... .

_______________________________

كافى، ج 3، ص 30، ح 4; نورالثقلين، ج 1، ص 596، ح 70.

41 _ حد مسح پا در وضو ، مفصل آن است .

إلى الكعبين

امام باقر(ع) در بيان معناى {كعبين} در آيه فوق فرمود: . .. ههنا يعنى المفصل دون عظم الساق ... .

_______________________________

كافى، ج 3، ص 26، ح 5; نورالثقلين، ج 1، ص 598، ح 73.

مسح پا در وضو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 6 - 1،4،5،6

1 _ وجوب شستن صورت و دست ها و مسح سر و پا ها ( وضو ) ، براى نماز

إذا قمتم إلى الصّلوة فاغسلوا وجوهكم و ايديكم . .. و امسحوا برءوسكم و ارجلكم

4 _ مسح پا تا برآمدگى روى آن ، از واجبات وضو

و امسحوا برءوسكم

و ارجلكم إلى الكعبين

5 _ مسح پا تا قوزك هاى دو طرف آن ، از واجبات وضو

و امسحوا برءوسكم و ارجلكم إلى الكعبين

در برداشت فوق {كعب} به معناى قوزك پا گرفته شده است و تثنيه آمدن {كعبين} مؤيد اين معناست. زيرا هر پا دو قوزك دارد.

6 _ در مسح پا بايد همه آن مسح شود . *

و امسحوا برءوسكم و ارجلكم إلى الكعبين

منصوب بودن {ارجلكم} حكايت از آن دارد كه باء تبعيض بر آن داخل نشده است، بلكه {ارجلكم} عطفِ بر محل {برءوسكم} شده و در حقيقت مفعول بدون واسطه براى {امسحوا} است.

پاداش از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 161 - 13،14،16

13 _ پاداش و جزاىِ كردار آدمى در قيامت بر اساس عدل

ثمّ توفّى كلّ نفس ما كسبت و هم لا يظلمون

14 _ ضرورت برپايى قيامت و معاد براى دريافت تمامى جزا ها و پاداش هاى اعمال *

و من يغلل يأت بما غلّ يوم القيمة ثمّ توفّى كلّ نفس ما كسبت و هم لا يظلمون

جمله {و هم لا يظلمون} (عدالت الهى)، پس از جمله {توفّى كلّ نفس ما كسبت}، بيانگر اين است كه ستم نشدن بر انسانها در گرو دريافت كامل جزا و پاداش اعمال آنان مى باشد ; و اين معنا تنها در قيامت تحقق مى يابد.

16 _ به مجازات رسيدن خيانتكاران در اموال امام در قيامت

و من يغلل يأت بما غلّ

امام صادق (ع): الغلول كلّ شىء غلّ عن الامام.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 205، ح 148 ; تفسير برهان، ج 1، ص 324، ح 2.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 171 - 4،5،7

4 _ تضمين پاداش عملكرد مؤمنان ، از سوى خداوند

انّ اللّه لا يضيع اجر المؤمنين

5 _ ايمان ، شرط ضايع نشدن پاداش عمل

انّ اللّه لا يضيع اجر المؤمنين

آوردن اسم ظاهر {المؤمنين} به جاى ضمير، بيانگر اين است كه پاداش عملكرد مجاهدان مشروط به ايمان آنان است.

7 _ شادمانى شهيدان از اينكه خداوند اجر مؤمنان را تباه نمى سازد .

يستبشرون بنعمة . .. انّ اللّه لا يضيع اجر المؤمنين

جمله {ان اللّه}، عطف بر كلمه {نعمة} است ; يعنى {يستبشرون بان اللّه لا يضيع}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 172 - 9،10،21

9 _ تفاوت مؤمنان مجاهد ، از نظر عملكرد و پاداش

لا يضيع اجر المؤمنين. الّذين استجابوا للّه ... للّذين احسنوا منهم و اتّقوا اجر ع

اگر {الّذين} صفت براى {المؤمنين} باشد، مؤمنان به دو گروه تقسيم شده اند: آنان كه دعوت پيامبر (ص) را براى جهاد پذيرفتند، ولى از تقوا و احسان لازم برخوردار نبودند; و آنان كه دعوت را پذيرفتند و داراى احسان و تقوا نيز بوده اند. {اجر عظيم}، مخصوص گروه دوّم است و به دليل {انّ اللّه لا يضيع اجر المؤمنين}، گروه اول نيز داراى پاداش هستند; امّا نه پاداش عظيم.

10 _ تقوا و نيكوكارى ، مايه ازدياد پاداش مجاهدان مؤمن

للّذين احسنوا منهم و اتّقوا اجر عظيم

21 _ پاداش بزرگ اميرالمؤمنين ( ع ) به خاطر احسان و تقوا و اجابت خدا و پيامبر ( ص ) پس از مجروح شدن در جنگ احد

الّذين استجابوا للّه و الرّسول . .. اجر عظيم

امام صادق

(ع): انّ رسول اللّه بعث عليّاً فى عشرة {استجابوا للّه و الرّسول من بعد ما اصابهم القرح} الى {اجر عظيم}. انّما نزلت فى اميرالمؤمنين (ع).

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 206، ح 153 ; تفسير برهان، ج 1، ص 326، ح 4.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 26

26 _ استحقاق اجر عظيم الهى ، در گرو ايمان به خدا و رسول و پرهيز از مخالفت با آنان

و ان تؤمنوا و تتّقوا فلكم اجر عظيم

چون كلمه {اجر}، ظهور در پاداش استحقاقى دارد، در برداشت فوق، كلمه استحقاق آورده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 3،4،5،7،21

3 _ دريافت سزاى كامل اعمال ، تنها در روز قيامت است .

و انّما توفّون اجوركم يوم القيمة

4 _ محاسبه دقيق اعمال انسان و جزاى عادلانه آن در قيامت

و انّما توفّون اجوركم يوم القيمة

{توفّون} (اعطاى پاداش كامل و تمام در مقابل عمل)، حكايت از محاسبه دقيق اعمال دارد و نيز حاكى از عدالت در پرداخت پاداش است.

5 _ دريافت برخى از پاداش ها و جزاى اعمال در غير قيامت ( دنيا و برزخ ) *

و انّما توفّون اجوركم يوم القيمة

كلمه {انّما}، دريافت كامل پاداش و جزا را منحصر به روز قيامت مى كند، لذا مفهوم آن، دريافت برخى از جزا و پاداش در غير روز قيامت است و مراد از غير قيامت، مى تواند دنيا و يا برزخ و يا هر دو باشد.

7 _ برخوردارى از بهره هاى اخروى ، نتيجه اعمال دنيوى انسان

و انّما توفّون اجوركم يوم

القيمة

21 _ بهره هاى دنيا در برابر پاداش هاى كامل اخروى اعمال ، فريبى بيش نيست .

و انّما توفّون اجوركم يوم القيمُة . .. و ما الحيوة الدّنيآ الّا متاع الغرور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 194 - 2،3،5،10

2 _ خداوند ، نويددهنده پاداش به خردمندان مؤمن

ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلك

3 _ پيامبران ، واسطه خداوند در نويد پاداش به خردمندان

اتنا ما وعدتنا على رسلك

5 _ نويد پاداش به خردمندان مؤمن از سوى خداوند ، پرتوى از ربوبيّت او

ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلك

10 _ ترغيب مؤمنان از سوى خداوند به دعا و درخواست پاداش هاى موعود وى

ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 7،8،14،18،19،20،21،34،35

7 _ خداوند ، هرگز عمل مؤمن را ضايع نكرده و وى را از پاداش اعمالش بهره مند خواهد كرد .

انّى لا اضيع عمل عامل منكم

خطاب {منكم} مى رساند كه اگر انجام دهنده اعمال نيك مؤمن باشد، عمل او ضايع نخواهد شد و در دنيا و آخرت به ثمر خواهد نشست.

8 _ برقرارى نظام پاداش عمل و تباه نشدن اعمال خير ، پرتوى از ربوبيّت خداوند

فاستجاب لهم ربّهم انّى لا اضيع عمل عامل منكم

14 _ در پيشگاه خداوند ، بين زن و مرد در برخوردارى از نتايج اعمال ، تفاوتى نيست .

انّى لا اضيع عمل عامل منكم من ذكر او انثى

18 _ يكسانى زن و مرد در ماهيّت و حقيقت انسانى ، فلسفه تساوى آنان در برخوردارى از اجر و پاداش

اعمال نيك

انّى لا اضيع عمل عامل منكم من ذكر او انثى بعضكم من بعض

19 _ بخشش گناهان و دخول در بهشت ، پاداش بزرگ الهى ، براى هجرت ، آوارگى ، آزار ديدن در راه خدا و جهاد و شهادت

فالّذين هاجروا و اخرجوا من ديارهم و اوذوا فى سبيلى و قاتلوا و قتلوا لاكفّرنّ عنه

20 _ آمرزش گناهان و بهشت ، پاداش خداوند به هجرت كنندگان از شرك و كفر *

فالّذين هاجروا و اخرجوا من ديارهم . .. لاكفّرنّ عنهم سيّاتهم و لادخلنّهم جنّات

مى توان گفت مراد از هجرت به قرينه ادامه آيه (اخرجوا من ديارهم)، هجرتى است كه رانده شدن از خانه و كاشانه را در پى داشته باشد. و اين هجرت همان ترك شرك و كفر است.

21 _ پاداش مهاجران ، آوارگان ، آزارديدگان در راه خدا ، مجاهدان و شهيدان ، تضمين شده از سوى خداوند

انّى لا اضيع عمل عامل منكم . .. فالّذين هاجروا و اخرجوا من ديارهم و اوذوا فى سبي

لام قسم و نون تأكيد در {لاكفّرنّ} و در {لادخلنّ} دلالت بر تأكيد و تضمين پاداش دارد.

34 _ ضايع نشدن اعمال مؤمنان و ثمردهى آن ، به بهره مندى از پاداش هاى الهى ( مغفرت و بهشت ) است .

انّى لا اضيع عمل عامل . .. ثواباً من عند اللّه

35 _ بهشت و آمرزش گناهان ، پاداش نيك خداوند

لاكفّرنّ . .. و لادخلنّهم ... ثواباً من عند اللّه و اللّه عنده حسن الثّواب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 198 - 14،15،16

14 _ بهترين پاداش الهى ، از آنِ ابرار و

نيكان است .

و ما عند اللّه خير للابرار

برداشت فوق بر اين مبناست كه {للابرار}، خبر دوّم براى {ما}ى موصوله باشد، نه متعلّق به {خير}.

15 _ پاداش ابرار ، پاداشى عظيم ، توصيف ناپذير و برتر از بهشت و مواهب آن مى باشد .

و ما عند اللّه خير للابرار

مراد از {ما عند اللّه}، مى تواند پاداشى غير از بهشت و مواهب آن باشد و بيان آن به صورت مبهم، حاكى از عظمت و وصف ناپذيرى آن است.

16 _ پاداش اصلى و برتر نيكان و ابرار ، در پيشگاه خداوند است .

و نزلا من عند اللّه و ما عند اللّه خير للابرار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 199 - 20،25،27

20 _ آن گروه از اهل كتاب كه به خدا ، قرآن و كتب آسمانى خويش ايمان آورند ; از پاداشى ويژه و والا بهره مند خواهند شد .

اولئك لهم اجرهم عند ربّهم

كلمه {عند ربّهم}، توصيف {اجرهم} است و مى رساند كه آن پاداش، پاداشى ويژه و ارزشمند است.

25 _ خداوند پاداش مؤمنان را بدون تأخير ، به آنان عطا خواهد كرد .

لهم اجرهم عند ربّهم انّ اللّه سريع الحساب

يادآورى سرعت حسابرسى پس از بيان پاداش دهى، بيانگر آن است كه اعطاى اجر از سوى خداوند، با تأخير در حسابرسى مواجه نخواهد شد.

27 _ پاداش مؤمنان از سوى خداوند ، بر اساس درجه ايمان و عملكرد آنان است .

اولئك لهم اجرهم . .. انّ اللّه سريع الحساب

اگر پاداش بر اساس عملكردها نبود، حسابرسى معنا نداشت ; و با توجّه به مشاراليه {اولئك} معلوم مى شود كه هم ايمان

و هم عملكرد مؤمنان، موجب استحقاق پاداش براى آنان شده است.

آثار ايمان به پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 15 - 8

8 - ايمان به قيامت و پاداش و كيفر آن روز ، عامل رهايى انسان از دلبستگى به متاع هاى مادى و دنيوى و سبب رويكرد او به آرمان هاى بلند معنوى و اخروى

إنّما أمولكم و أول_دكم فتنة و اللّه عنده أجر عظيم

آثار پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 15 - 6

6 - كيفر و پاداش و تشويق و تهديد ، دو عامل بهم پيوسته و ضرورى ، براى هدايت و تربيت انسان

ذوقوا فتنتكم . .. إنّ المتقين فى جنّ_ت

خداوند، در كنار تهديد و كيفر كافران، به تشويق و پاداش مؤمنان تقواپيشه پرداخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 34 - 6

6 - مقرر كردن { كيفر و پاداش } و { تنبيه و تشويق } ، دو روش هدايتى و تربيتى قرآن

كذلك العذاب و لعذاب الأخرة أكبر . .. إنّ للمتّقين عند ربّهم جنّ_ت النعيم

آثار پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 18

18 - { قال أبوعبداللّه ( ع ) اللّه راض عن المؤمن فى الدنيا و الآخرة و المؤمن و إن كان راضياً عن اللّه فإنّ فى قلبه ما فيه لما يرى فى ه_ذه الدنيا من التمحيص فإذا عاين الثواب يوم القيامة رضى عن اللّه الحقّ حقّ الرضا و هو

قوله { و رضوا عنه } و قوله { ذلك لمن خشى ربّه } أى أطاع ربّه ;

امام صادق(ع) فرمود: خداوند از مؤمن در دنيا و آخرت راضى است و مؤمن، گرچه از خدا راضى است; ولى در قلب او چيزهايى است به جهت آنچه به عنوان تمحيص (به سختى ها گرفتار ساختن براى امتحان و پاكى از گناه) در دنيا مى بيند. پس چون پاداش اخروى را در قيامت مشاهده كند، از خداوند _ كه حق است _ به طور كامل خشنود خواهد شد و اين [معناى] سخن خداوند است {و رضوا عنه} و [اما اين] گفته خداوند {ذلك لمن خشى ربّه}; يعنى، [اين براى كسى است كه] پروردگارش را اطاعت كند}.

آثار پاداش انفاقگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20 - 12

12 - پاداش انفاق گرانِ باتقوا ، مايه رشد و كمال آنان و برخاسته از ربوبيت و مقام والاى خداوند است .

ربّه الأعلى

آثار پاداش متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20 - 12

12 - پاداش انفاق گرانِ باتقوا ، مايه رشد و كمال آنان و برخاسته از ربوبيت و مقام والاى خداوند است .

ربّه الأعلى

آثار توقع پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 9 - 4

4 - چشمداشت مادى و معنوى از مردم در برابر انفاق و ايثار ، ناسازگار با اخلاص

إنّما نطعمكم لوجه اللّه لانريد منكم جزاءً و لا شكورًا

آثار ذكر پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18

- رحمن - 55 - 47 - 4

4 - توجه به پاداش هاى مهم اخروى خداوند ، براى بيم دارندگان مقام پروردگار ، زمينه پرهيز از كفر و تكذيب است .

و لمن خاف مقام ربّه جنّتان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 9 - 9

9 - اعتقاد به قيامت و توجه داشتن به كيفر و پاداش الهى در آن ، موجب تقويت روح تقواپيشگى در انسان

و اتّقوا اللّه الذى إليه تحشرون

يادآورى حشر انسان ها در قيامت _ پس از توصيه به تقوا _ مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

آثار ذكر تضمين پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 35 - 11

11- توجه مؤمنان به ضايع نشدن مجاهدت ها و اعمالشان نزد خداوند ، مايه استوارى آنان بر طريق جهاد

فلاتهنوا . .. و اللّه معكم و لن يتركم أعم_لكم

از تذكر خداوند، به مؤمنان (لن يتركم أعمالكم) پس از نهى {لاتهنوا و . ..}، دانسته مى شود كه توجه به ضايع نشدن اعمال، پشتوانه جهاد و استقامت در راه خدا است.

آثار غفلت از پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 63 - 5

5 - غفلت از نظام ثبت و حسابرسى دقيق اعمال و كيفر و پاداش اخروى ، عامل بيگانگى كافران با اعمال نيك و آلودگى آنان به كردار هاى بد و ناشايست

بل قلوبهم فى غمرة من ه_ذا . .. هم لها ع_ملون

آثار يأس از پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 13 - 9

9 - معتقدان به آخرت _ اما مأيوس از ثواب اخروى _ مانند كافران ، بى اعتقاد به رستاخيزاند .

قد يئسوا من الأخرة كما يئس الكفّار من أصح_ب القبور

در صورتى كه مقدر آيه چنين باشد: {قد يئسوا من ثواب الآخرة. ..}; استفاده مى شود كه معتقدان به معاد _ ولى نااميد از ثواب اخروى _ همچون كافرانى اند كه اصولاً از زنده شدن دوباره مأيوس اند.

آخرت محل پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 23 - 12

12 _ دنيا ، سراى تلاش است و جهان پس از مرگ ، براى كيفر و پاداش مى باشد .

إذا هم يبغون . .. متع الحيوة الدنيا ثم إلينا مرجعكم فننبئكم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 27 - 1

1 _ دنيا سراى تلاش و آخرت سراى كيفر و پاداش است .

للذين أحسنوا الحسنى . .. و الذين كسبوا السيئات جزاء سيئة بمثلها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 111 - 10

10- دنيا ، ميدان عمل و آخرت صحنه دريافت پاداش و كيفر است .

يوم تأتى . .. و توفّى كلّ نفس ما عملت

آرزوى پاداش عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 39 - 4

4 - كافران ، در آرزو و انتظار نتيجه اعمال نيك خويش اند .

و الذين كفروا أعم_لهم كسراب بقيعة يحسبه الظمأن ماء حتّى إذا جاءه لم يجده

شيئًا

اين برداشت، از تشبيه سراب به دست مى آيد; زيرا همان گونه كه فرد تشنه در انتظار آب به سر مى برد و هر چه تلاش مى كند، جز شبه آب (سراب) چيزى نمى بيند; كافران نيز در انتظار نتيجه اعمال خود به سر مى برند; هر چند به آن نخواهند رسيد.

آگاهى از پاداش اخروى هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 14،15

14- آگاه شدن از فوايد دنيوى هجرت در راه خدا و پاداش اخروى آن ، مورد تمنى خداوند

و الذين هاجروا . .. لو كانوا يعلمون

از جمله معناها و استعمالهاى {لو} تمنى است و برداشت فوق بر اين اساس است.

15- آگاهى از ثمرات دنيوى هجرت در راه خدا و پاداش اخروى آن ، امرى در حد ناممكن است .

و الذين هاجروا فى الله . .. و لأجر الأخرة أكبر لو كانوا يعلمون

برداشت فوق، بنابر امتناعى بودن {لو} و يا تمنى بودن آن است و {لو تمنى} در جايى استعمال مى شود كه مورد، محال و يا در حكم محال باشد.

اجتناب از پاداش عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 70 - 6

6 - ندادن جزاى كامل عمل ، ظلم است .

و هم لايظلمون . و وفّيت كلّ نفس

اختصاصى بودن پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 134 - 3،4،5

3 - پاداش اخروى اعمال نيك ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) اختصاص به خود ايشان دارد و ديگران از آن بهره اى

نخواهند برد .

تلك أمة قد خلت لها ما كسبت

تقديم {لها} بر {ما كسبت} گوياى حصر است. بنابراين {لها ما كسبت}; يعنى، دستاورد آنان تنها از آن ايشان و به سود خودشان است.

4 - بهره مند شدن يهود از پاداش فضيلت ها و اعمال شايسته پيامبرانى چون ابراهيم ، اسحاق و . . . از باور هاى ناصواب يهود

تلك أمة قد خلت لها ما كسبت و لكم ما كسبتم

از اينكه خداوند در خطاب به يهوديان اين حقيقت را يادآور مى شود كه دستاوردهاى پيامبران نصيب ديگران نخواهد شد، مى توان به برداشت فوق دست يافت.

5 - هر فرد و امتى از پاداش اعمال نيك خويش بهره مند خواهند شد .

لها ما كسبت و لكم ما كسبتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 141 - 3،5،6

3 - پاداش اخروى اعمال نيك ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) اختصاص به خود ايشان دارد و ديگران از آن بهره اى نخواهند برد .

تلك أمة قد خلت لها ما كسبت

تقديم {لها} بر {كسبت} گوياى حصر است. بنابراين {لها ما كسبت}; يعنى، دستاورد آنان تنها از آنِ ايشان و به سود خودشان است.

5 - هر فرد و امتى از پاداش اعمال نيك خويش بهره مند خواهد شد .

لها ما كسبت و لكم ما كسبتم

6 - نتيجه عمل هر كس و هر جامعه اى از آنِ خود اوست و بايد به او بازگردانده شود .

لها ما كسبت و لكم ما كسبتم

اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 1

1- خداوند

، به مسلمانهايى كه مورد ستم واقع شده و به خاطر او هجرت كردند ، جايگاه و مكانى شايسته در دنيا و پاداشى بس بزرگ تر در آخرت عطا مى كند .

و الذين هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا لنبوّئنّهم فى الدنيا حسنة و لأجر الأخرة أ

{فى} در {فى الله} به معناى {لام} و براى تعليل است. بنابراين معناى عبارت {هجرت براى كسب رضاى خداوند} است.

ارزش پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 148 - 6

6 _ ارزش والاى پاداش هاى خداوند در آخرت نسبت به ارزش هاى او در دنيا

فاتيهم اللّه ثواب الدّنيا و حسن ثواب الاخرة

در مورد ثواب آخرت، كلمه {حسن} اضافه شده است تا بيان كند كه پاداش اخروى نسبت به پاداش دنيوى، داراى مزيّت و برترى خاصّى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 69 - 15

15 _ ناچيزى بهرهورى ها و لذايذ زندگى دنيوى ، در مقايسه با ثواب ها و ارزش هاى اخروى

فاستمعتوا بخلقهم . .. أولئك حبطت أعملهم ... و أولئك هم الخسرون

با اينكه كافران و منافقان در دنيا بهره مند بوده اند، خداوند ايشان را زيانكار واقعى معرفى مى كند; زيرا لذايذ دنيويشان محدود بوده و از ثوابهاى اخروى بى بهره اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 57 - 1،5

1_ پاداش هاى اخروى ، برتر و بهتر از پاداش هاى دنيوى است .

لانضيع أجر المحسنين. و لأجر الأخرة خير

5_ دستيابى به اقتدار و سلطنت در زمين ، در

قياس با پاداش هاى اخروى ناچيز است .

كذلك مكّنّا ليوسف فى الأرض . .. و لأجر الأخرة خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 30 - 12

12- پاداش هاى اخروى ، بهتر از پاداش هاى دنيوى است .

للذين أحسنوا فى ه_ذه الدنيا حسنة و لدار الأخرة خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 61 - 6

6 - متاع دنيوى ، متاعى ناچيز در قياس با پاداش هاى اخروى

أفمن وعدن_ه وعدًا حسنًا . .. كمن متّعن_ه مت_ع الحي_وة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 80 - 5

5 - ارزش برتر پاداش هاى اخروى نسبت به امكانات دنيوى

ثواب اللّه خير

ارزش پاداش اخروى محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 30 - 11

11- پاداش اخروى محسنان ، بسى بهتر از پاداش دنيوى آنان است .

للذين أحسنوا فى ه_ذه الدنيا حسنة و لدار الأخرة خير

اگر چه در آيه سخنى از پاداش اخروى به ميان نيامده است، اما جمله {و لدار الأخرة خير} _ كه برترى سراى اخروى را مى رساند _ به قرينه {فى ه_ذه الدنيا حسنة} (براى محسنان در دنيا حسنه اى است) مى تواند مشعر به اين نكته باشد كه: پاداش حيات اخروى برتر است.

ارزش پاداش دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 148 - 6

6 _ ارزش والاى پاداش هاى خداوند در آخرت نسبت به ارزش هاى او در دنيا

فاتيهم اللّه ثواب

الدّنيا و حسن ثواب الاخرة

در مورد ثواب آخرت، كلمه {حسن} اضافه شده است تا بيان كند كه پاداش اخروى نسبت به پاداش دنيوى، داراى مزيّت و برترى خاصّى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 57 - 1

1_ پاداش هاى اخروى ، برتر و بهتر از پاداش هاى دنيوى است .

لانضيع أجر المحسنين. و لأجر الأخرة خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 30 - 12

12- پاداش هاى اخروى ، بهتر از پاداش هاى دنيوى است .

للذين أحسنوا فى ه_ذه الدنيا حسنة و لدار الأخرة خير

ارزش پاداش دنيوى محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 30 - 11

11- پاداش اخروى محسنان ، بسى بهتر از پاداش دنيوى آنان است .

للذين أحسنوا فى ه_ذه الدنيا حسنة و لدار الأخرة خير

اگر چه در آيه سخنى از پاداش اخروى به ميان نيامده است، اما جمله {و لدار الأخرة خير} _ كه برترى سراى اخروى را مى رساند _ به قرينه {فى ه_ذه الدنيا حسنة} (براى محسنان در دنيا حسنه اى است) مى تواند مشعر به اين نكته باشد كه: پاداش حيات اخروى برتر است.

ارزش پاداش مضاعف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 26 - 4

4 _ پرداخت پاداش افزون بر استحقاق ، كارى است شايسته و ارزشمند .

للذين أحسنوا الحسنى و زيادة

ازدياد پاداش صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 3 - 11

11_ هر كس

داراى اعمال صالح بيشترى باشد ، از ناحيه خداوند پاداش افزون ترى دريافت خواهد كرد .

و يؤت كل ذى فضل فضله

مقصود از {فضل} عمل خير افزون بر ديگران است و ضمير در {فضله} به {كل} باز مى گردد.

ازدياد پاداش عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 30 - 8

8- زيبا و بهينه انجام دادن عمل صالح ، ملاكى براى كسب و دريافت پاداش بيشتر از جانب خداوند است .

إنّا لانضيع أجر من أحسن عملاً

ممكن است كه {أحسن عملاً} وصفى زايد بر عمل صالح باشد، بدان معنا كه ممكن است كسى، عمل صالح انجام دهد، ولى نه بر وجه شايسته و بهينه، و در مقابل، ممكن است علاوه بر شايستگىِ عمل، آن را بر وجه بهينه انجام دهد خداوند، در اين آيه، علاوه بر تضمين اجر اَعمال صالح، مرتبه برتر آن را نيز متذكر شده و اجر آن را تضمين كرده است. در صورتى كه جمله {إنّا لانضيع} معترضه باشد و خبر {إنّ الذين...}، جمله {أُول_ئك...} _ در آيه بعد _ باشد، اين معنا، روشن تر به نظر مى آيد.

ازدياد پاداش محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 3 - 2

2 - پاداش پيامبر ( ص ) در پيشگاه خداوند ، بى پايان و روزافزون

و إنّ لك لأجرًا غير ممنون

{غير ممنون}، اگر از {منّ} (قطع) مشتق باشد، به معناى بى انقطاع و روز افزون و اگر از {منّت} گرفته شده باشد، به معناى بى منت و بدون به رخ كشيدن خواهد بود. گفتنى است كه برداشت بالا

مبتنى بر معناى نخست است.

استفاده از پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 97 - 2

2- تساوى زن و مرد در برخوردارى از پاداش هاى الهى و بهره مندى از حيات پاكيزه و دلپذير

من عمل ص_لحًا من ذكر أو أُنثى و هو مؤمن فلنحيينّه حيوة طيّبة

استمرار پاداش صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 8 - 1

1 - مؤمنان نيك كردار ، برخوردار از پاداش بى حساب و هميشگى خداوند

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم أجر غير ممنون

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه {غير ممنون} به معناى غير منقطع و يا غير قابل محاسبه باشد.

استمرار پاداش مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 8 - 1

1 - مؤمنان نيك كردار ، برخوردار از پاداش بى حساب و هميشگى خداوند

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم أجر غير ممنون

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه {غير ممنون} به معناى غير منقطع و يا غير قابل محاسبه باشد.

اميدوارى به پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 35 - 16

16 _ مؤمنان ، بايد همواره نسبت به ثمردهى ايمان و عمل خويش در مرز بيم و اميد باشند .

يأيها الذين ءامنوا اتقوا اللّه . .. جهدوا فى سبيله لعلكم تفلحون

كلمه {لعل} رساى به اين حقيقت است كه مؤمنان، هر چند مراحل تقوا و تقرب به خدا و جهاد را گذرانده باشند، نبايد رستگارى و فلاح را براى خويش

حتمى بشمارند و در نتيجه به عمل خويش مغرور شوند.

اميدوارى به پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 10

10 - ترس از عذاب هاى اخروى و اميد به پاداش هاى جهان آخرت ، از انگيزه هاى آدمى براى عبادت خدا

ملك يوم الدين. اءيّاك نعبد

انتفاع از پاداش ديگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 134 - 3،4

3 - پاداش اخروى اعمال نيك ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) اختصاص به خود ايشان دارد و ديگران از آن بهره اى نخواهند برد .

تلك أمة قد خلت لها ما كسبت

تقديم {لها} بر {ما كسبت} گوياى حصر است. بنابراين {لها ما كسبت}; يعنى، دستاورد آنان تنها از آن ايشان و به سود خودشان است.

4 - بهره مند شدن يهود از پاداش فضيلت ها و اعمال شايسته پيامبرانى چون ابراهيم ، اسحاق و . . . از باور هاى ناصواب يهود

تلك أمة قد خلت لها ما كسبت و لكم ما كسبتم

از اينكه خداوند در خطاب به يهوديان اين حقيقت را يادآور مى شود كه دستاوردهاى پيامبران نصيب ديگران نخواهد شد، مى توان به برداشت فوق دست يافت.

انفاق براى پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 17 - 11

11 - انفاق نمودن به منظور دستيابى به پاداش الهى ، امرى جايز و قابل جمع با نيت خالص و انگيزه الهى است .

أنفقوا . .. إن تقرضوا اللّه ... يض_عفه لكم و يغفر لكم

توصيه به انفاق، همراه با

مقرر داشتن پاداش مضاعف _ كه موجب ايجاد انگيزه در انسان براى انفاق مى شود _ بيانگر مطلب ياد شده است.

اهميت پاداش احسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 60 - 2

2 - بى تفاوت بودن در برابر احسان ديگران ، امرى نكوهيده در پيشگاه خداوند و عقل

هل جزاء الإحس_ن إلاّالإحس_ن

پرسش در آيه شريفه در حقيقت به داورى كشاندن عقل است و نيز مهر تأييدى از جانب خداوند بر داورى هاى عقل سليم مى باشد.

اهميت پاداش اخروى اصحاب يمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 91 - 1

1 - پاداش الهى به اصحاب اليمين در جهان آخرت ، چنان چشمگير است كه هر شنونده اى را سخت شادمان مى كند .

فسل_م لك من أصح_ب اليمين

در عبارت {سلام لك} چند احتمال وجود دارد: يكى از آنها اين است كه {سلام} معادل سلامت و تنكير آن براى تفخيم باشد. {لام} در {لك} نيز براى اختصاص و خطاب {لك} به فرد معينى نباشد.

اهميت پاداش اخروى هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 10،11

10- پاداش اخروى هجرت در راه خدا ، بسى برتر از پاداش دنيوى آن است .

و الذين هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا لنبوّئنّهم فى الدنيا حسنة و لأجر الأخرة أ

11- پاداش اخروى هجرت در راه خدا ، قابل توصيف نيست .

و الذين هاجروا فى الله . ..لنبوّئنّهم فى الدنيا حسنة و لأجر الأخرة أكبر

مفضل عليه افعل تفضيل (أكبر) حذف شده است و حذف آن به

منظور عموميت دادن است. بنابراين معناى عبارت چنين مى شود: پاداش اخروى هجرت بزرگ تر از آن است كه كسى بتواند آن را درك كند.

اهميت عقيده به پاداش عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 13 - 2

2 - اصل اعتقاد به قيامت و جزاى عمل داراى اهميت است ; نه شناخت زمان آن .

يسئلون أيّان يوم الدّين . يوم هم على النار يفتنون

كافران از زمان وقوع قيامت سؤال كرده اند; ولى خداوند پاسخ آنان را با يادآورى اصل وقوع قيامت داده و زمانى را معين نكرده است.

ايمان به پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 10

10_ توجه به قضاوت و داورى خداوند در قيامت و باور به پاداش و مجازات در آن سرا ، آدمى را به استقامت در راه دين وامى دارد .

لقضى بينهم . .. إنّ كلاًّ لما ليوفينّهم أعم_لهم ... فاستقم كما أُمرت

ايمان به پاداش خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 28 - 8

8 _ باور به پاداش هاى عظيم الهى ، زمينه پايبندى به ارزش ها و گذشت از منافع مادى براى دين و ديندارى

لاتخونوا اللّه . .. و اعلموا ... و أن اللّه عنده أجر عظيم

هدف از بيان پاداش دهى خداوند پس از تكاليف ياد شده، ايجاد زمينه پايبندى به آن تكاليف است.

بشارت به پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 9 - 6

6 _ نويد به پاداش نيك

، از روش هاى قرآن براى تربيت انسان ها و ترغيب آنان به اعمال صالح

وعد اللّه . .. اجر عظيم

بشارت پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 7 - 8

8- نويد اعطاى پاداش براى عمل پسنديده و تهديد به كيفر براى اعمال ناپسند ، از شيوه هاى تربيتى قرآن

لئن شكرتم لأزيدنّكم و لئن كفرتم إن عذابى لشديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 2 - 5

5- قرآن ، بشارت دهنده مؤمنانِ نيك كردار ، به پاداشى شايسته و عظيم

و يبشّر المؤمنين الذين يعملون الص_لح_ت أنّ لهم أجرًا حسنًا

نكره آوردن {أجراً} براى بيان عظمت آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 11 - 11

11 - پيامبر ( ص ) مأمور بشارت دادن پيروان قرآن و خداترسان به مغفرت و اجر ارزشمند و پرب هاى الهى

من اتّبع الذكر و خشى الرحم_ن بالغيب فبشّره بمغفرة و أجر كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 4 - 17

17 - تشويق انسان ها ، به انجام كار هاى شايسته و نويد پاداش به آنان از سوى خداوند

و اللّه بما تعملون بصير

بشارت پاداش نيكو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 16 - 10

10 - نويد الهى به اعطاى پاداشى نيك به اعراب متخلّف از حديبيه ، در صورت نبرد صادقانه با دشمنان نيرومند اسلام

فإن تطيعوا يؤتكم اللّه أجرًا حسنًا

بهترين پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

10 - كهف - 18 - 44 - 6،7

6- خداوند ، عطاكننده بهترين پاداش ها و برترين فرجام ها است .

هو خير ثوابًا و خير عقبًا

{ثواب} به معناى {اجر و پاداش} است و {عقب} به معناى {عاقبت و فرجام}.

7- ولايت خداوند و حقّانيّت او ، ضامن اعطاى بهترين پاداش ها و فرجام ها است .

هنالك الول_ية للّه الحقّ هو خير ثوابًا و خير عقبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 73 - 11

11 - پاداش هاى خداوند ، بهترين و پاينده ترين پاداش ها است .

واللّه خير و أبقى

خيربودن خداوند براى انسان _ بنابراين كه {خير} اسم تفضيل باشد _ ناظر به بهتر بودن پاداش هاى او نيز مى باشد و اطلاق {أبقى} شامل هر چيزى است كه به خداوند ارتباط يابد; يعنى، او و پاداش ها و عذابش، باقى تر و پاينده تر است. اين سخن پاسخى است از ساحران به فرعون كه گفته بود: {أيّنا أشدّ عذاباً و أبقى}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 2،10

2 - مردمانى كه همواره به ياد خدا هستند ، از بهترين و بالاترين پاداش هاى الهى برخوردار خواهند بود .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. ليجزيهم اللّه أحسن ما عملوا

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه كلمه {جزاء} پيش از {أحسن}، در تقدير و مفعول دوم براى {ليجزى} باشد.

10 - مردمانى كه همواره به ياد خدا هستند ، به بهترين پاداش و فضل او اميدواراند .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر

اللّه . .. ليجزيهم اللّه أحسن ما عملوا و يزيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 7 - 6،7

6 - خداوند ، در قبال هر يك از اعمال مؤمنان ، بهترين پاداش را مى دهد .

و الذين ءامنوا . .. و لنجزينّهم أحسن الذى كانوايعملون

{أحسن} جانشين {مفعول مطلق محذوف} است. تقدير آيه، چنين است: {و لنجزينّهم جزاءاً أحسن الذى...} (ما، پاداش آنان را، بهترين جزايشان، قرار خواهيم داد).

7 - وعده خداوند درباره اعطاى پاداش بهترين عمل به اعمال مؤمنان ، وعده اى قطعى و تخلف ناپذير است .

و الذين ءامنوا . .. و لنجزينّهم أحسن الذى كانوا يعملون

{لام} و {نون تأكيد} در {لنجزينّهم} دلالت بر حتميّت دارند.

بهترين پاداش انفاقگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20 - 11

11 - برخوردارى از لطف و توجّه خداوند ، شايسته ترين پاداش براى انفاق گرانِ باتقوا است .

الأتقى . الذى يؤتى ماله ... إلاّ ابتغاء وجه ربّه الأعلى

بهترين پاداش متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20 - 11

11 - برخوردارى از لطف و توجّه خداوند ، شايسته ترين پاداش براى انفاق گرانِ باتقوا است .

الأتقى . الذى يؤتى ماله ... إلاّ ابتغاء وجه ربّه الأعلى

پاداش آخرت طلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 19 - 1

1- آخرت طلبان مؤمنى كه تلاشى جدى در راه اهداف اخروى خويش بكنند به نتايج ارزشمند تلاشهايشان دست خواهند يافت .

و من أراد الأخرة . .. كان

سعيهم مشكورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 20 - 1

1 - آخرت جويان ، بهره مند از ثواب و پاداشى افزون تز از عملكرد خويش

من كان يريد حرث الأخره نزد له فى حرثه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 28 - 3

3 - تقرّب افزون تر به خداوند ، پاداش كسانى است كه براى آخرت خود پيشاپيش زاد و توشه ذخيره كرده اند .

ي_ليتنى قدّمت لحياتى . .. ارجعى إلى ربّك

پاداش آمادگى در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 121 - 9

9 _ آمادگى رزمى و انجام كار هاى مقدماتى جهاد ، داراى اجر و پاداش الهى

و لاينفقون . .. و لايقطعون وادياً إلا كتب لهم

با توجه به اينكه آيات در زمينه جنگ تبوك است و در {تبوك} جنگى صورت نگرفت و نيز چون انفاق و پيمودن دره ها از مقدمات جنگ است، برداشت فوق استفاده مى شود.

پاداش آمادگى نظامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 121 - 9

9 _ آمادگى رزمى و انجام كار هاى مقدماتى جهاد ، داراى اجر و پاداش الهى

و لاينفقون . .. و لايقطعون وادياً إلا كتب لهم

با توجه به اينكه آيات در زمينه جنگ تبوك است و در {تبوك} جنگى صورت نگرفت و نيز چون انفاق و پيمودن دره ها از مقدمات جنگ است، برداشت فوق استفاده مى شود.

پاداش ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 84 - 10

10 _ كثرت پيامبران و هدايت يافتگان در ذريه ابراهيم(ع)، پاداش نيكوكار بودن آن حضرت است.

و من ذريته . .. و كذلك نجزى المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 49 - 3

3- اعطاى اسحاق و يعقوب به حضرت ابراهيم ( ع ) ، موهبتى الهى و پاداش هجرت او بود .

فلمّا أعتزلهم و مايعبدون من دون اللّه وهبنا له إسح_ق و يعقوب

حرف {لمّا} بيانگر ترتب جزا(وهبنا . ..) بر شرط (اعتزلهم ...) مى باشد و دلالت مى كند كه وجود جزا، به خاطر وجود شرط بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 105 - 5

5 - توفيق انجام مأموريت ذبح فرزند با زنده ماندن وى ، پاداش خداوند به ابراهيم ( ع )

قد صدّقت الرءيا إنّا كذلك نجزى المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 106 - 4

4 - برخوردارى ابراهيم ( ع ) از پاداش محسنان ، پس از سربلند بيرون آمدن آن حضرت از آزمايش قربانى فرزندش

قد صدّقت الرءيا إنّا كذلك نجزى المحسنين . إنّ ه_ذا لهو البل_ؤا المبين

برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله {إنّ ه_ذا لهو البلاء المبين} در مقام تعليل براى جمله پيشين (إنّا كذلك نجزى المحسنين) است; يعنى، ابراهيم(ع) از پاداش محسنان برخوردار شد; زيرا به آزمايش الهى گرفتار شد و پيروز گرديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 110 - 3

3 - فرزنددار شدن ابراهيم ( ع )

و برجاى ماندن نام و آوازه نيك آن حضرت ، از پاداش هاى خداوند به ايشان

فبشّرن_ه بغل_م حليم . .. سل_م على إبرهيم . كذلك نجزى المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 28 - 1،5

1 - بقاى آيين توحيد در نسل ابراهيم ( ع ) ، ره آورد تلاش آن حضرت براى استمرار بخشيدن به آن

و جعلها كلمة باقية فى عقبه

آيات قبل، مى تواند قرينه باشد كه فاعل {جعل} ابراهيم(ع) است.

5 - استمرار دين توحيدى در نسل ابراهيم ( ع ) ، پاداش الهى به آن حضرت در قبال تلاش هاى او در مسير اعتلاى كلمه توحيد

و إذ قال إبرهيم . .. و جعلها كلمة باقية فى عقبه

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه {جعلها} در مقام بيان لطف خداوند در برابر مجاهدت ها و تلاش هاى حضرت ابراهيم(ع) باشد.

پاداش اجتناب از اسراف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 76 - 2

2 _ فروتنى ، شب زنده دارى ، حلم ، ترس از قيامت ، توبه ، عفو كريمانه ، پذيرش حق ، دعا ، دورى از اسراف ، تنگ گيرى ، شرك ، زنا ، آدم كشى و سخن باطل ، موجب ورود به بهشت جاودان و برخوردارى از قرارگاه و اقامت نيكوى آن

الذين يمشون على الأرض هونًا. .. و الذين لايشهدون الزور ... أُول_ئك يجزون الغرفة

پاداش اجتناب از خيانت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 28 - 6

6 _ پايبندى به ارزش هاى الهى

و پرهيز از خيانت به دين ، داراى پاداشى عظيم نزد خداوند

لاتخونوا اللّه . .. أنما أمولكم و أولدكم فتنة و أن اللّه عنده أجر عظيم

پاداش اجتناب از زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 76 - 2

2 _ فروتنى ، شب زنده دارى ، حلم ، ترس از قيامت ، توبه ، عفو كريمانه ، پذيرش حق ، دعا ، دورى از اسراف ، تنگ گيرى ، شرك ، زنا ، آدم كشى و سخن باطل ، موجب ورود به بهشت جاودان و برخوردارى از قرارگاه و اقامت نيكوى آن

الذين يمشون على الأرض هونًا. .. و الذين لايشهدون الزور ... أُول_ئك يجزون الغرفة

پاداش اجتناب از سختگيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 76 - 2

2 _ فروتنى ، شب زنده دارى ، حلم ، ترس از قيامت ، توبه ، عفو كريمانه ، پذيرش حق ، دعا ، دورى از اسراف ، تنگ گيرى ، شرك ، زنا ، آدم كشى و سخن باطل ، موجب ورود به بهشت جاودان و برخوردارى از قرارگاه و اقامت نيكوى آن

الذين يمشون على الأرض هونًا. .. و الذين لايشهدون الزور ... أُول_ئك يجزون الغرفة

پاداش اجتناب از سخن باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 76 - 2

2 _ فروتنى ، شب زنده دارى ، حلم ، ترس از قيامت ، توبه ، عفو كريمانه ، پذيرش حق ، دعا ، دورى از اسراف ، تنگ گيرى ، شرك ، زنا

، آدم كشى و سخن باطل ، موجب ورود به بهشت جاودان و برخوردارى از قرارگاه و اقامت نيكوى آن

الذين يمشون على الأرض هونًا. .. و الذين لايشهدون الزور ... أُول_ئك يجزون الغرفة

پاداش اجتناب از شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 76 - 6

6 - خلود در بهشت هاى عدن ، پاداش پاكى و دورى جستن از كفر و شرك و گناه است .

جنّت عدن . .. خ_لدين فيها و ذلك جزاء من تزكّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 76 - 2

2 _ فروتنى ، شب زنده دارى ، حلم ، ترس از قيامت ، توبه ، عفو كريمانه ، پذيرش حق ، دعا ، دورى از اسراف ، تنگ گيرى ، شرك ، زنا ، آدم كشى و سخن باطل ، موجب ورود به بهشت جاودان و برخوردارى از قرارگاه و اقامت نيكوى آن

الذين يمشون على الأرض هونًا. .. و الذين لايشهدون الزور ... أُول_ئك يجزون الغرفة

پاداش اجتناب از قتل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 76 - 2

2 _ فروتنى ، شب زنده دارى ، حلم ، ترس از قيامت ، توبه ، عفو كريمانه ، پذيرش حق ، دعا ، دورى از اسراف ، تنگ گيرى ، شرك ، زنا ، آدم كشى و سخن باطل ، موجب ورود به بهشت جاودان و برخوردارى از قرارگاه و اقامت نيكوى آن

الذين يمشون على الأرض هونًا. .. و الذين لايشهدون الزور ... أُول_ئك يجزون الغرفة

پاداش

اجتناب از كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 76 - 6

6 - خلود در بهشت هاى عدن ، پاداش پاكى و دورى جستن از كفر و شرك و گناه است .

جنّت عدن . .. خ_لدين فيها و ذلك جزاء من تزكّى

پاداش اجتناب از گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 31 - 11،14

11 _ سراى اخروى پرهيزكنندگان از گناهان كبيره ، جايگاهى گرانمايه و با شرافت

و ندخلكم مدخلا كريماً

14 _ بهشت ، پيامد پاكى و پيراستگى از گناهان صغيره و كبيره

ان تجتنبوا . .. و ندخلكم مدخلا كريماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 76 - 6

6 - خلود در بهشت هاى عدن ، پاداش پاكى و دورى جستن از كفر و شرك و گناه است .

جنّت عدن . .. خ_لدين فيها و ذلك جزاء من تزكّى

پاداش احترام محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 3 - 6

6 _ غفران الهى و پاداش عظيم او ، در انتظار رعايت كنندگان ادب و احترام محضر پيامبر ( ص )

لهم مغفرة و أجر عظيم

پاداش احسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 136 - 9

9 _ آمرزش الهى و بهشت جاودان ، پاداش احسان و نيكوكارى

و اللّه يحب المحسنين . .. اولئك جزآؤهم مغفرة من ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 161 - 14

14

_ خداوند محسنان بنى اسرائيل را در صورت رعايت آداب تعيين شده براى ورود به بيت المقدس ، به پاداشى افزونتر از احسانشان نويد داد .

سنزيد المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 8

8_ نيل يوسف ( ع ) به عزيزى و اقتدار و حاكميت وى در ديار مصر ، پاداشى بر تقواپيشگى ، صبر و نيكوكارى او بود .

قد منّ الله علينا إنه من يتّق و يصبر فإن الله لايضيع أجر المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 30 - 19

19- تقوا و احسان ، دو امر ارزشمند و داراى پاداش

للذين أحسنوا فى ه_ذه الدنيا حسنة . .. و لنعم دار المتّقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 14 - 7

7 - اعطاى حكمت و علم به محسنان از سوى خداوند ، پاداشى در برابر نيكوكارى آنان است .

ءاتين_ه حكمًا و علمًا و كذلك نجزى المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 35 - 1،6

1 - خداوند ، بدترين عمل محسنان را ، به پاس احسان آنان ، ناديده گرفته و مى پوشاند .

ذلك جزاء المحسنين . ليكفّر اللّه عنهم أسوأ الذى عملوا

{تكفير} (مصدر {ليكفّر}) به معناى ستر و پوشاندن است و مقصود از آن چشم پوشى از گناه و زدودن آن از پرونده اعمال است.

6 - خداوند به محسنان _ به پاس احسان آنان _ مطابق با بهترين عملشان ، پاداش خواهد داد .

و يجزيهم أجرهم بأحسن الذى كانوا

يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 60 - 1،6

1 - نعمت هاى شگرف بهشت ، پاداش و احسان خداوند به اعمال نيك و شايسته خلق

كأنّهنّ الياقوت . .. هل جزاء الإحس_ن إلاّالإحس_ن

واژه {إحسان} در لغت عرب بر دو معنا اطلاق مى شود: الف) كار نيك، ب) نيكى به غير. در آيه شريفه {احسان} اول به معناى اول و احسان دوم به معناى دوم به كار رفته است.

6 - لزوم پاداش دادن به احسان و نيكى ديگران ، با احسان و نيكى به ايشان

هل جزاء الإحس_ن إلاّالإحس_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 44 - 4

4 - احسان و رفتار خوب انسان ، داراى جزا و پاداش در پيشگاه خداوند

إنّا كذلك نجزى المحسنين

پاداش احسان موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 14 - 5

5 - بهره مند شدن موسى ( ع ) از حكمت و دانش ، پاداش الهى در برابر احسان و نيكوكارى وى

ءاتين_ه حكمًا و علمًا و كذلك نجزى المحسنين

پاداش احسان يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 22 - 9

9_ بهره مندى يوسف ( ع ) از حكمت و علم ، پاداشى الهى بر نيكوكارى او بود .

ءاتين_ه حكمًا و علمًا و كذلك نجزى المحسنين

{جزاء}(مصدر نجزى) به معناى سزا و پاداش است.

پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 281 - 5

5 _ قيامت ، روز دريافت كامل نتيجه

اعمال ( كيفر و پاداش )

ثمّ توفّى كلّ نفس ما كسبت

{توفّى} به معناى دريافت كامل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 77 - 9

9 _ پايبندى به عهد الهى و پيمان هاى خود ، عامل بهره مندى از مواهب اُخروى

انّ الّذين يشترون بعهد اللّه و ايمانهم . .. لا خلاق لهم فى الاخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 145 - 8،11،12

8 _ تلاشگران براى پاداش هاى اخروى ، از مواهب آخرت بهره مند خواهند شد .

و من يرد ثواب الاخرة نؤته منها

11 _ خداوند ، پاداش دهنده اعمال در دنيا و آخرت

و من يرد ثواب الدّنيا نؤته منها و من يرد ثواب الاخرة نؤته منها

مراد از اراده پاداش، انجام عمل خير، براى نيل به پاداش است.

12 _ جهاد و مقاومت در جنگ ، موجب برخوردارى از پاداش دنيوى و اخروى

و لمّا يعلم اللّه الّذين جاهدوا منكم و يعلم الصّابرين . .. و من يرد ثواب الدّنيا

با توجّه به آيات قبل، از مصاديق مورد نظر براى اعمال خير، جهاد و مبارزه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 148 - 7

7 _ پاداش هاى اخروى خداوند ، نيكو و عارى از هر گونه نقصان است و پاداش هاى دنيوى ، همراه با مشكلات

فاتيهم اللّه ثواب الدّنيا و حسن ثواب الاخرة

از اينكه پاداشهاى اخروى را نيكو شمرده (حسن ثواب الآخرة)، معلوم مى شود پاداشهاى اخروى به تمام جهات، نيكوست و در مقابل، ثواب دنيوى را به نيكو بودن

توصيف نكرده تا به اين نكته اشاره كند كه پاداشهاى خداوند در دنيا، همواره ملازم با مشكلات و نقصانهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 161 - 10

10 _ رستاخيز براى انسان ، عرصه دريافت كامل سزاى كردار خويش

ثمّ توفّى كلّ نفس ما كسبت

1 _ {توفّى} از مصدر {توفية} به معناى پرداخت و دريافت كامل است. 2 _ در برداشت بالا، بنابر گفته برخى از مفسران، كلمه {جزاء} قبل از {ما كسبت} مقدّر گرفته شده است ; يعنى {توفّى جزاء ما كسبت}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 176 - 9،10،15

9 _ اراده الهى مبنى بر محروميّت حتمى شتابگران در كفر از بهره هاى اخروى

يريد اللّه الّا يجعل لهم حظّا فى الاخرة

10 _ محروميّت و يا برخوردارى از بهره هاى اخروى ، نتيجه عملكرد انسان

و لا يحزنك الّذين يسارعون الكفر . .. يريد اللّه الّا يجعل لهم حظّا فى الاخرة

گر چه خداوند محروم كردن كفرپيشگان را از بهره اخروى به خود نسبت داده است: يريد اللّه . .. ولى اين محروميّت به دليل {يسارعون ... }، نتيجه عملكرد خود آنان بوده است.

15 _ مهلت دادن خداوند به شتابگران در كفر ، براى محروم ساختن آنان از بهره هاى اخروى است ( سنّت استدراج ) .

يريد اللّه الّا يجعل لهم حظّا فى الاخرة و لهم عذاب عظيم

جمله {يريد اللّه . .. }، مى تواند جواب اين سؤال باشد كه چرا با تلاش برخى از مردم در گسترش كفر، خداوند به آنان مهلت مى دهد.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 2،9،16

2 _ وعده خداوند به دريافت كامل سزاى اعمال در روز قيامت

و انّما توفّون اجوركم يوم القيمة

{توفّون}، از مصدر {توفيه}، به معناى دريافت كامل و تمام است.

9 _ { يوم القيمة } ، از اسامى روز جزاى اعمال

و انّما توفّون اجوركم يوم القيمة

16 _ توجّه دادن به مرگ و كيفر و پاداش اعمال در قيامت و فريبنده بودن دنيا از روش هاى قرآن براى هدايت انسانها

كلّ نفس ذائقة الموت . .. و ما الحيوة الدّنيا الّا متاع الغرور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 186 - 7

7 _ توجّه به مرگ و اجر اخروى و نيز فريبندگى دنيا ، زمينه ساز پيروزى انسان در آزمايش الهى

كلّ نفس ذائقة الموت . .. لتبلونّ فى اموالكم و انفسكم

ظاهراً آيه قبل (كلّ نفس . .. ) رهنمودى براى پيروز شدن مؤمنان درامتحانهاى جانى و مالى است. چون بهترين راه براى از جان گذشتگى و جهاد اين است كه آدمى بداند چه جهاد كند و يا سستى نمايد، طعم مرگ را خواهد چشيد. و راه معقول براى صرفنظر كردن از اموال اين است كه آدمى بداند دنيا و آنچه در آن است، فريبنده و پوچ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 191 - 29

29 _ اعتقاد به قيامت و كيفر و پاداش در آن ، پيامد اعتقاد به باطل نبودن و هدفدار بودن آفرينش

ربّنا ما خلقت هذا باطلاً سبحانك فقنا عذاب النّار

كلمه {فا} در {فقنا . ..

}، بيانگر اين معناست كه خردمندان با نفى بطلان در آفرينش و اعتقاد به هدفدارى جهان به اين نتيجه رسيده اند كه بايد قيامت و روز جزا و پاداشى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 74 - 8

8 _ دستيابى به مواهب آخرت ، پيامد جهاد و مبارزه در راه خدا

فليقاتل فى سبيل اللّه الّذين يشرون الحيوة الدّنيا بالاخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 11

11_ دستيابى به پاداش بزرگ الهى ( بهشت ) در گرو بخشوده شدن گناهان است .

أُول_ئك لهم مغفرة و أجر كبير

تقديم ذكرى {مغفرت} بر {أجر كبير} مى تواند اشاره به اين باشد كه: رسيدن به پاداش بزرگ الهى و ورود به بهشت ، در گرو آمرزش گناهان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 57 - 4

4_ پاداش هاى اخروى ، نمودى از رحمت الهى است .

نصيب برحمتنا من نشاء . .. و لأجر الأخرة خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 60 - 7

7 - جهان آخرت ، جهان كيفر و پاداش

أنّهم إلى ربّهم رجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 25 - 7

7 - جهان آخرت ، جهان كيفر و پاداش است .

يومئذ يوفّيهم اللّه دينهم الحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 84 - 1

1 - جهان آخرت ، سراى كيفر و پاداش است .

من جاء

بالحسنة فله خير منها و من جاء بالسيّئة فلايجزى . .. إلاّ ما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 78 - 5

5 - قيامت ، روز جزا و كيفر و پاداش الهى است .

يوم الدين

{دين} در آيه بالا به معناى حساب و جزا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 15

15 - جهان آخرت ، جهان كيفر و پاداش الهى

و فى الأخرة عذاب شديد و مغفرة من اللّه و رضون

پاداش اخروى ابرار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 12 - 1

1 - بوستانى بزرگ و پرنعمت و لباسى فاخر از حرير ، پاداش ابرار در قيامت

إنّ الأبرار . .. و جزيهم بما صبروا جنّة و حريرًا

{جنّة} به معناى بوستان است و تنكير آن بر تعظيم و تفخيم دلالت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 22 - 1

1 - نعمت هاى الهى در بهشت ، پاداش فراهم آمده براى ابرار

إنّ ه_ذا كان لكم جزاء

{ه_ذا} به مجموع نعمت هايى اشاره دارد كه در آيات گذشته ياد شده است.

پاداش اخروى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 134 - 3،4

3 - پاداش اخروى اعمال نيك ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) اختصاص به خود ايشان دارد و ديگران از آن بهره اى نخواهند برد .

تلك أمة قد خلت لها ما كسبت

تقديم {لها} بر {ما كسبت} گوياى

حصر است. بنابراين {لها ما كسبت}; يعنى، دستاورد آنان تنها از آن ايشان و به سود خودشان است.

4 - بهره مند شدن يهود از پاداش فضيلت ها و اعمال شايسته پيامبرانى چون ابراهيم ، اسحاق و . . . از باور هاى ناصواب يهود

تلك أمة قد خلت لها ما كسبت و لكم ما كسبتم

از اينكه خداوند در خطاب به يهوديان اين حقيقت را يادآور مى شود كه دستاوردهاى پيامبران نصيب ديگران نخواهد شد، مى توان به برداشت فوق دست يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 141 - 3

3 - پاداش اخروى اعمال نيك ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) اختصاص به خود ايشان دارد و ديگران از آن بهره اى نخواهند برد .

تلك أمة قد خلت لها ما كسبت

تقديم {لها} بر {كسبت} گوياى حصر است. بنابراين {لها ما كسبت}; يعنى، دستاورد آنان تنها از آنِ ايشان و به سود خودشان است.

پاداش اخروى احسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 9

9 - احسان در دنيا ، درپى دارنده پاداش نيك و بزرگ الهى در جهان آخرت

للذين أحسنوا فى ه_ذه الدنيا حسنة

برداشت بالا بر اين اساس مبتنى است كه {فى ه_ذه الدنيا} متعلق به {أحسنوا} و ظرف براى آن باشد.

پاداش اخروى اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 134 - 3،4

3 - پاداش اخروى اعمال نيك ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) اختصاص به خود ايشان دارد و ديگران از

آن بهره اى نخواهند برد .

تلك أمة قد خلت لها ما كسبت

تقديم {لها} بر {ما كسبت} گوياى حصر است. بنابراين {لها ما كسبت}; يعنى، دستاورد آنان تنها از آن ايشان و به سود خودشان است.

4 - بهره مند شدن يهود از پاداش فضيلت ها و اعمال شايسته پيامبرانى چون ابراهيم ، اسحاق و . . . از باور هاى ناصواب يهود

تلك أمة قد خلت لها ما كسبت و لكم ما كسبتم

از اينكه خداوند در خطاب به يهوديان اين حقيقت را يادآور مى شود كه دستاوردهاى پيامبران نصيب ديگران نخواهد شد، مى توان به برداشت فوق دست يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 141 - 3

3 - پاداش اخروى اعمال نيك ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) اختصاص به خود ايشان دارد و ديگران از آن بهره اى نخواهند برد .

تلك أمة قد خلت لها ما كسبت

تقديم {لها} بر {كسبت} گوياى حصر است. بنابراين {لها ما كسبت}; يعنى، دستاورد آنان تنها از آنِ ايشان و به سود خودشان است.

پاداش اخروى اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 134 - 3

3 - پاداش اخروى اعمال نيك ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) اختصاص به خود ايشان دارد و ديگران از آن بهره اى نخواهند برد .

تلك أمة قد خلت لها ما كسبت

تقديم {لها} بر {ما كسبت} گوياى حصر است. بنابراين {لها ما كسبت}; يعنى، دستاورد آنان تنها از آن ايشان و به سود خودشان است.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 141 - 3

3 - پاداش اخروى اعمال نيك ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) اختصاص به خود ايشان دارد و ديگران از آن بهره اى نخواهند برد .

تلك أمة قد خلت لها ما كسبت

تقديم {لها} بر {كسبت} گوياى حصر است. بنابراين {لها ما كسبت}; يعنى، دستاورد آنان تنها از آنِ ايشان و به سود خودشان است.

پاداش اخروى امام حسن(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 22 - 8

8 - نعمت هاى سرشار بهشت ، پاداش الهى اهل بيت ( على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) )

إنّ الأبرار يشربون من كأس . .. و سقيهم ربّهم شرابًا طهورًا . إنّ ه_ذا كان لكم جز

برداشت ياد شده، با توجه به شأن نزولى است كه از طريق شيعه و سنى نقل شده است و آن اين كه از آيه 5 تا آيه مورد بحث (آيه 22)، درباره آن بزرگواران نازل شده است. (مجمع البيان، ج 10; الكشاف، ج 4، ذيل آيه)

پاداش اخروى امام حسين(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 22 - 8

8 - نعمت هاى سرشار بهشت ، پاداش الهى اهل بيت ( على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) )

إنّ الأبرار يشربون من كأس . .. و سقيهم ربّهم شرابًا طهورًا . إنّ ه_ذا كان لكم جز

برداشت ياد شده، با توجه به شأن نزولى است كه از طريق شيعه و سنى نقل شده است و آن اين كه از

آيه 5 تا آيه مورد بحث (آيه 22)، درباره آن بزرگواران نازل شده است. (مجمع البيان، ج 10; الكشاف، ج 4، ذيل آيه)

پاداش اخروى امام على(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 22 - 8

8 - نعمت هاى سرشار بهشت ، پاداش الهى اهل بيت ( على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) )

إنّ الأبرار يشربون من كأس . .. و سقيهم ربّهم شرابًا طهورًا . إنّ ه_ذا كان لكم جز

برداشت ياد شده، با توجه به شأن نزولى است كه از طريق شيعه و سنى نقل شده است و آن اين كه از آيه 5 تا آيه مورد بحث (آيه 22)، درباره آن بزرگواران نازل شده است. (مجمع البيان، ج 10; الكشاف، ج 4، ذيل آيه)

پاداش اخروى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 2 - 10

10 - تكامل و تعالى و داشتن دستاوردى بهتر ، فلسفه و هدف آغازين خلقت بشر و برخوردار شدن از جزا و پاداش اخروى ( بهشت برين ) ، فلسفه و هدف نهايى آفرينش او است .

ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً

به مقتضاى جمله {ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً}، هدف از خلقت انسان و تقدير مرگ و حيات براى وى، تكامل و داشتن دستاوردى بهتر در دنيا است; ولى چون پاداش و جايزه اصلى آن را در جهان آخرت دريافت مى كند، بنابراين مى توان گفت: تكامل، هدف مرحله اولى خلقت بشر و بهشت برين، هدف مرحله نهايى آفرينش او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 -

جن - 72 - 7 - 5

5 - جن ، همچون انسان ، داراى تكليف و مورد بازخواست خدا و كيفر و پاداش در قيامت

و أنّهم ظنّوا كما ظننتم أن لن يبعث اللّه أحدًا

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه مبعوث شدن انسان ها در قيامت، بيانگر كيفر و پاداش و حسابرسى آن است.

پاداش اخروى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 51 - 1

1- تغيير و تبديل نظام كنونى آسمان ها و زمين به نظام ديگر در آستانه برپايى قيامت ، به منظور كيفر و پاداش انسانهاست .

يوم تبدّل الأرض غير الأرض . .. و برزوا لله ... ليجزى الله كلّ نفس ما كسبت

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {ليجزى} متعلق به {برزوا} در آيه 48 باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 15 - 10،13

10 - دنيا ، محل تلاش و آخرت جاى كيفر و پاداش و مواجه شدن با نتيجه تلاش است .

إنّ الساعة ءاتية . .. لتجزى كلّ نفس بما تسعى

13 - حضور در صحنه قيامت و برخورد با سزاى اعمال دنيايى خود ، فرجام همه انسان ها است .

إنّ الساعة . .. لتجزى كلّ نفس بما تسعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 28 - 1

1 - هدفمند بودن آفرينش جهان ، مقتضى برپايى قيامت به منظور كيفر بندگان و يا پاداش به آنان

و ما خلقنا السماء . .. ب_طلاً... أم نجعل الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

يادآورى برابر نبودن سرنوشت

مؤمنان با مفسدان، پس از طرح مسأله بى هدف نبودن آفرينش جهان، مى رساند كه اگر مؤمنان و مفسدان يكسان باشند، لازم مى آيد كه جهان آفرينش بى هدف باشد و چون جهان آفرينش هدفمند است، پس بايد سرنوشت اين دو گروه يكسان نباشد. و از آن جايى كه در دنيا يكسان زندگى مى كنند، پس بايد جهان ديگرى (رستاخيز) باشد كه با آنان برخورد متفاوت و متناسب شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 32 - 4

4 - جن ، همانند انسان داراى مسؤوليت و كيفر و پاداش در آخرت

سنفرغ لكم أيّه الثقلان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

پاداش اخروى انفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 245 - 16

16 _ پاداش الهى به انفاق كنندگان در دنيا و آخرت

فيضاعفه له اضعافاً . .. و اليه ترجعون

{اليه ترجعون}، اشاره به پاداش الهى است در آخرت; بنابراين {فيضاعفه} بيانگر پاداش الهى در دنياست.

پاداش اخروى انفاقگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 12 - 1

1 - قيامت ، روز پاداش دهى خداوند به وام دهندگان خود ( كسانى كه با انفاق در راه خدا به او قرض الحسنه دادند ) .

من ذا الذى يقرض اللّه . .. و له أجر كريم . يوم ترى المؤمنين

{يوم} در {يوم ترى}، مربوط به {له أجر كريم} در آيه پيش است; يعنى، خداوند، پاداش نفيس خود را به وام دهندگان خويش در روزى مى دهد كه. .. . گفتنى است كه مراد از {يوم ترى}

روز قيامت است.

پاداش اخروى اهل بيت(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 22 - 8

8 - نعمت هاى سرشار بهشت ، پاداش الهى اهل بيت ( على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) )

إنّ الأبرار يشربون من كأس . .. و سقيهم ربّهم شرابًا طهورًا . إنّ ه_ذا كان لكم جز

برداشت ياد شده، با توجه به شأن نزولى است كه از طريق شيعه و سنى نقل شده است و آن اين كه از آيه 5 تا آيه مورد بحث (آيه 22)، درباره آن بزرگواران نازل شده است. (مجمع البيان، ج 10; الكشاف، ج 4، ذيل آيه)

پاداش اخروى ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 173 - 3

3 _ ايمان و عمل صالح ، موجب استحقاق پاداش اخروى

فاما الذين ءامنوا و عملوا الصلحت فيوفيهم أجورهم و يزيدهم من فضله

واژه اجر (مزد و پاداش) دلالت مى كند كه مؤمنان نسبت به پاداش استحقاق دارند.

پاداش اخروى برّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 145 - 9

9 _ قصد و نيّت عمل كننده كردار هاى نيك ، تعيين كننده برخوردارى وى از نعمت هاى دنيا يا مواهب آخرت

و من يرد ثواب الدّنيا نؤته منها و من يرد ثواب الاخرة نؤته منها

پاداش اخروى بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 75 - 1

1 _ بنا هاى برافراشته و درجات عالى در بهشت ، پاداش بندگان خدا ( عباد الرحمان

) است .

و عباد الرحم_ن . .. أُول_ئك يجزون الغرفة

برداشت فوق با توجه به دو نكته است: 1_ {أُول_ئك} اشاره به {عبادالرحمان} است. 2_ {غرفة} به معناى بناى مرتفع و برافراشته است. در آيه شريفه نيز مى تواند هم در معناى لغوى خود به كار رفته باشد و هم مى تواند منزلت و مقام رفيع مقصود باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 76 - 1

1 _ بهشت جاودان و برخوردارى از قرارگاه و اقامت گاه نيكوى آن ، پاداش بندگان خالص خدا

و عبادالرحم_ن . .. أُول_ئك يجزون الغرفة ... خ_لدين فيها حسنت مستقرًّا و مقامًا

{مستقرّاً} تميز براى ضمير در {حسنت} و به معناى محل استقرار است و {مقام} اسم مكان و به معناى اقامت گاه مى باشد.

پاداش اخروى پيشگامان در ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 - 14

14 _ پيشگامان در ايمان و تابعان نيك كردار ، برخوردار از الطاف مادى و معنوى خداوند در آخرت

رضى اللّه عنهم . .. لهم جنت تجرى

رضايت الهى، لطفى معنوى و بهشت جاودان، نعمتى مادى است.

پاداش اخروى تابعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 - 14

14 _ پيشگامان در ايمان و تابعان نيك كردار ، برخوردار از الطاف مادى و معنوى خداوند در آخرت

رضى اللّه عنهم . .. لهم جنت تجرى

رضايت الهى، لطفى معنوى و بهشت جاودان، نعمتى مادى است.

پاداش اخروى تائبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 60 -

9

9- توبه كنندگانى كه ايمان آورده و عمل صالح انجام دهند ، در قيامت پاداشى بدون كمترين نقص دريافت خواهند كرد .

من تاب و ءامن و عمل صلحًا فأُولئك يدخلون الجنّة و لايظلمون شيئًا

{ظلم} ; يعنى، مقرر ساختن چيزى در غير جايگاه و درجه مخصوص آن; چه به گونه اى كمتر و چه به شكلى برتر (مفردات راغب). {لايظلمون}نيز به معناى {لاينقصون} مى باشد و مراد اين است كه: از اجر و مزد عمل آنان به واسطه گذشته بد آنها، چيزى كاسته نشده و به آنان ظلمى روا نمى شود.

پاداش اخروى توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 69 - 5

5 - توحيد و شرك ( خدا پرستى و بت پرستى ) ، مبناى داورى خدا و تعيين كيفر و پاداش در روز رستاخيز

اللّه يحكم . .. فيما كنتم فيه تختلفون

با توجه به عبارت پيشين {ما} در {فيما كنتم} به معناى {الذى} است كه به مسأله توحيد و شرك _ كه محور اختلاف ميان موحدان و مشركان تاريخ بوده است _ اشاره دارد.

پاداش اخروى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 32 - 4

4 - جن ، همانند انسان داراى مسؤوليت و كيفر و پاداش در آخرت

سنفرغ لكم أيّه الثقلان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 39 - 3

3 - حضور جن همچون آدميان ، در صحنه قيامت براى حسابرسى و كيفر و پاداش

فيومئذ لايس_ل عن ذنبه إنس و لاجانّ

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 7 - 5

5 - جن ، همچون انسان ، داراى تكليف و مورد بازخواست خدا و كيفر و پاداش در قيامت

و أنّهم ظنّوا كما ظننتم أن لن يبعث اللّه أحدًا

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه مبعوث شدن انسان ها در قيامت، بيانگر كيفر و پاداش و حسابرسى آن است.

پاداش اخروى جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 148 - 3

3 _ مجاهدت در راه خدا به همراهى پيامبران الهى و دعا به درگاه او ، موجب بهره مندى از پاداش هاى دنيوى و اخروى

و كايّن من نبىّ . .. فاتيهم اللّه ثواب الدّنيا و حسن ثواب الاخرة

پاداش اخروى حيوانات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 38 - 9

9 _ حيوانات داراى نوعى اراده، اختيار، شعور و تكليف و جزا و پاداش در قيامت

أمم أمثالكم . .. ثم إلى ربهم يحشرون

پاداش اخروى خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 40 - 2

2 - خداترسان دور از هواپرستى با حضور در صحنه قيامت ، كردار خويش را به ياد آورده و جزاى آن را خواهند ديد .

يوم يتذكّر . .. و أمّا من خاف مقام ربّه و نهى النفس عن الهوى

پاداش اخروى راستگويان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 13 - 1

1 - انسان هاى درست كار ، راست گفتار و مطيع خداوند ، به پاداش

كردار خويش ، در ميان انبوه نعمت هاى آخرت جاى خواهند گرفت .

إنّ الأبرار لفى نعيم

از جمله معانى ذكر شده براى {برّ}، صلاح و درست كارى، اطاعت و صداقت است(لسان العرب). {نعيم}; يعنى، نعمت فراوان (مفردات راغب) نكره بودن {نعيم}، گوياى عظمت آن است.

پاداش اخروى زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 3

3 _ تساوى زن و مرد در پاداش هاى اخروى

وعد اللّه المؤمنين و المؤمنت جنت تجرى من تحتها الأنهر

پاداش اخروى زنان صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 5

5 - پاداش ها و نعمت هاى زنان و مردان مؤمن نيك كردار در بهشت ، بيشتر از استحقاق و افزون تر از اقتضاى رفتار آنان است .

و من عمل ص_لحًا . .. يرزقون فيها بغير حساب

بدون حساب و بى اندازه بودن پاداش مؤمنان، در مقابل گناه كاران _ كه تنها به ميزان گناهشان مجازات خواهند شد _ گوياى حقيقت ياد شده است.

پاداش اخروى زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 8

8 - برابرى زن و مرد ، در بهره مند شدن از پاداش هاى اخروى و نعمت هاى بهشتى

و من عمل ص_لحًا من ذكر أو أُنثى و هو مؤمن فأُول_ئك يدخلون الجنّة يرزقون فيها بغي

پاداش اخروى سعادتمندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 14

14- كمترين ظلم و بى عدالتى در محاسبه اعمال و نيز در پاداش اخروى سعادتمندان وجود

ندارد .

فمن أوتى كت_به بيمينه . .. و لايظلمون فتيلاً

پاداش اخروى صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 10

10_ صابران داراى اعمال صالح ، از پاداش بزرگ الهى ( بهشت ) برخوردار خواهند شد .

أُول_ئك لهم مغفرة و أجر كبير

بنا به گفته گروهى از مفسران ، مراد از {أجركبير} بهشت و موهبتهاى اخروى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 111 - 1

1 - مؤمنان شكيبا ، برخوردار از پاداش حتمى خداوند در قيامت

إنّى جزيتهم اليوم بما صبروا

{جزاء} (مصدر {جزيت}) به معناى پاداش دادن است. {باء} در {بما صبروا} سببيه و {ما} موصول حرفى است; يعنى، {بسبب صبرهم}. {فوز} (مصدر {فائرون}) دستيابى به مقصود را مى گويند. فعل {جزيت} دو مفعول بر مى دارد. بنابراين {هم}، مفعول اول آن و {أنّهم هم الفائزون} _ به تأويل {فوزهم} _ مفعول دوم آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 76 - 5

5 _ بهشت جاودان و برخوردارى از قرارگاه و اقامت گاه نيكوى آن ، پاداش صابران است .

يجزون الغرفة بما صبروا . .. خ_لدين فيها حسنت مستقرًّا و مقامًا

پاداش اخروى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 6

6 _ وجود خانه هاى عالى و پاكيزه براى مؤمنان نيك كردار در { جنات عدن }

و مسكن طيبة فى جنت عدن

{جنات عدن} مى تواند نامى خاص باشد و غير از {جنات تجرى . .. } به شمار آيد. برداشت

فوق برگرفته از اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 10

10_ صابران داراى اعمال صالح ، از پاداش بزرگ الهى ( بهشت ) برخوردار خواهند شد .

أُول_ئك لهم مغفرة و أجر كبير

بنا به گفته گروهى از مفسران ، مراد از {أجركبير} بهشت و موهبتهاى اخروى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 31 - 1

1- استقرار در باغ هاى بهشت ، از جمله پاداش هاى مؤمنان نيك كردار است .

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. أُولئك لهم جنّ_ت عدن

جمله {أُول_ئك. ..} يا خبر يكم براى {إنّ} در صدر آيه قبل است و يا خبر دوم و احتمال سوم آن است كه جمله مستأنفه باشد در هر صورت، مشاراِليه {أُول_ئك} {الذين امنوا...} در آيه قبل است. {عَدنْ} به معناى اقامت گزيدن و مستقر شدن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 50 - 1

1 - مغفرت الهى و رزق گوارا ، پاداش مؤمنان نيك كردار در جهان آخرت

فالذين ءامنوا و عملوا . .. و رزق كريم

{رزق كريم} يعنى روزى طيب و گوارا.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 80 - 8

8 - پاداش هاى اخروى خداوند ، ويژه مؤمنان شايسته كردار

ثواب اللّه خير لمن ءامن و عمل ص_لحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 30 - 2

2 - اعطاى پاداش به مؤمنان و نيك كرداران در قيامت ، قبل از

حسابرسى بدكرداران *

فأمّاالذين ءامنوا . .. و أمّا الذين كفروا

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تقدم در بيان، بيانگر تقدم خارجى نيز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 11 - 1

1 - مؤمنان داراى عمل صالح ، برخوردار از بوستان هايى متعدد ، در آخرت

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم جنّ_ت

پاداش اخروى صداقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 119 - 4

4 _ قيامت ، عرصه بهره بردارى آدمى ، از نتايج گفتار و كردار خويش

قال اللّه هذا يوم ينفع الصدقين صدقهم

پاداش اخروى صدقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 18 - 7

7 - خداوند ، در قبال وامى كه مؤمنان به او مى دهند ( در راه او صدقه مى دهند ) ، دو پاداش ( پاداشى در دنيا و پاداشى در آخرت ) عطا مى كند .

و أقرضوا اللّه قرضًا حسنًا يض_عف لهم و لهم أجر كريم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه جمله {فيضاعف لهم}، ناظر به پاداش دنيوى و جمله {و لهم أجر كريم} ناظر به پاداش اخروى باشد.

پاداش اخروى صديقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 19 - 9

9 - صديقان و شهدا ( گواهان ) ، در جهان آخرت برخوردار از پاداشى ويژه و مخصوص به خود

لهم أجرهم

تقديم {لهم} بر {أجرهم} افاده حصر مى كند; يعنى، پاداش آنان (صديقان و شهدا)، تنها از آنِ ايشان است و به كسى ديگر داده

نمى شود.

پاداش اخروى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 148 - 11

11 - قيامت زمان برداشت و پاداش اعمال نيك است .

فاستبقوا الخيرت أين ما تكونوا يأت بكم اللّه جميعاً

جمله {أين ما تكونوا . ..} تعليل جمله قبل است; يعنى، چون قيامتى بر شما هست بايد در دنيا به انجام كارهاى نيك بپردازيد. اين تعليل بيانگر آن است كه: سعادت انسان در آخرت، به اعمال نيك او در دنيا بستگى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 3،7،21

3 _ دريافت سزاى كامل اعمال ، تنها در روز قيامت است .

و انّما توفّون اجوركم يوم القيمة

7 _ برخوردارى از بهره هاى اخروى ، نتيجه اعمال دنيوى انسان

و انّما توفّون اجوركم يوم القيمة

21 _ بهره هاى دنيا در برابر پاداش هاى كامل اخروى اعمال ، فريبى بيش نيست .

و انّما توفّون اجوركم يوم القيمُة . .. و ما الحيوة الدّنيآ الّا متاع الغرور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 40 - 9

9 _ اعمال نيك آدمى در پى دارنده پاداشى الهى در دنيا و آخرت *

و ان تك حسنة يضاعفها و يؤت من لدنه اجراً عظيماً

بدان احتمال كه مراد از {يضاعفها} پاداش دنيوى و {يؤت من لدنه . .. } ناظر به پاداش اخروى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 108 - 20

20 _ قيامت روز پاداش و كيفر اعمال است.

و كذلك زينا لكل أمة عملهم . .. فينبئهم

بما كانوا يعملون

مطلع ساختن آدميان بر اعمالشان در قيامت، كنايه از مجازات و يا پاداش آنان مى تواند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 147 - 4

4 _ حضور در صحنه قيامت و برخورد با سزاى اعمال دنيوى ، فرجام همه انسانهاست .

لقاء الأخرة

كلمه {لقاء} (رسيدن و برخورد كردن) مصدرى است كه به مفعولش اضافه شده و فاعل آن محذوف است ; يعنى: {و لقائهم الأخرة}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 51 - 4

4- كيفر و پاداش الهى به انسان ها در قيامت ، كاملاً مطابق و متناسب با كم و كيف رفتار آدمى است .

ليجزى الله كلّ نفس ما كسبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 111 - 7،10

7- همه انسان ها ، سزاى اعمال خويش را در قيامت ، به طور كامل دريافت خواهند كرد .

يوم . .. و توفّى كلّ نفس ما عملت

{توفّى} (از ماده توفية) به معناى پرداخت و دريافت كامل است.

10- دنيا ، ميدان عمل و آخرت صحنه دريافت پاداش و كيفر است .

يوم تأتى . .. و توفّى كلّ نفس ما عملت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 112 - 5

5 - پاداش اعمال در قيامت ، عادلانه و به دور از هرگونه نقص و كاستى است .

و من يعمل . .. فلايخاف ظلمًا و لاهضمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 126 - 9

9 - كيفيت

برانگيختن انسان و جزاى اعمال او در قيامت ، متناسب با عملكرد دنيايى او است .

فنسيتها . .. تنسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 82 - 2

2 - قيامت ، روز محاسبه كردار آدميان و مجازات و پاداش در تعليمات ابراهيم

و الذى أطمع أن يغفرلى خطيئتى يوم الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 54 - 5

5 - تجسم اعمال آدميان ، به صورت كيفر و پاداش در آخرت

فاليوم لاتظلم نفس شيئًا و لاتجزون إلاّ ما كنتم تعملون

آمدن تعبير {لاتجزون إلاّ ما} به جاى {لاتجزون إلاّ بما كنتم تعملون} (با ذكر {باء} مقابله)، مى تواند بيانگر اين حقيقت باشد كه خودِ اعمال آدمى در روز رستاخيز، به صورت كيفر و پاداش به او برگردانده خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 55 - 3

3 - بهشت و نعمت ها و خوشى هاى آن ، نتيجه و پاداش كردار انسان ها در دنيا است .

و لاتجزون إلاّ ما كنتم تعملون . إنّ أصح_ب الجنّة اليوم فى شغل ف_كهون

از ارتباط ميان اين آيه _ كه سخن از بهشت و نعمت هاى آن است _ و آيه پيش _ كه درباره پاداش مطابق رفتار و كردار بود _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 53 - 4

4 - قيامت ، روز حسابرسى اعمال و پاداش و جزا

ه_ذا ما توعدون ليوم الحساب

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 40 - 16

16 - علم گسترده الهى به عملكرد انسان ها ، پشتوانه كيفر و پاداش اخروى آنان

اعملوا ما شئتم إنّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 83 - 10

10 - قيامت ، روز انسان و محصول تلاش و عملكرد او است .

حتّى يل_قوا يومهم الذى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 15 - 7

7 - اعمال نيك و بد آدمى ، داراى بازتاب در دنيا و درپى دارنده كيفر و پاداش در حيات اخروى

من عمل ص_لحًا . .. ثمّ إلى ربّكم ترجعون

تعبير {ثمّ إلى ربّكم} _ در پى {من عمل صالحاً. ..} _ مى رساند كه آنچه در صدر آيه شريفه نسبت به بازتاب عمل گفته شده، مربوط به دنيا است و اعمال آدمى پس از آن نيز كيفر و پاداشى در نزد پروردگار خواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 22 - 9

9 - بازگشت نتيجه كردار و اندوخته هاى انسان ، به خود وى در دنيا و آخرت

محياهم و مماتهم . .. و لتجزى كلّ نفس بما كسبت

آيه شريفه پاسخ و ردى است بر كسانى كه صالح و ناصالح را در زندگى و مرگ مساوى مى پنداشتند از اين مطلب، استفاده مى شود كه دنيا و آخرت هر دو ميدان جزا و پاداش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 19 - 11

11- زندگى دنيا ، صحنه عمل

و آخرت ميدان دريافت اعمال و نتايج آن *

و لكلّ درج_ت ممّا عملوا و ليوفّيهم أعم_لهم

بنابراين كه {حقّ عليهم القول} در آيه قبل، عذاب اخروى باشد; از اين آيه استفاده مى شود كه مراد از {درجات} درجه هاى اخروى است و در آن جايگاه، نتايج اعمال استيفا مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 12 - 3

3 - قيامت ، روز حاكميت قانون و جزاى اعمال

أيّان يوم الدّين

{دين} به معناى جزا و {يوم الدّين} به معناى روز جزا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 41 - 1،3

1 - جزاى كامل اعمال ، نصيب انسان در آخرت ، در پى ديدن و مشاهده عمل

و أنّ سعيه سوف يرى . ثمّ يجزيه الجزاء الأوفى

3 - تجسم اعمال انسان ، مجازات و پاداش الهى در آخرت براى او

و أنّ سعيه سوف يرى . ثمّ يجزيه الجزاء الأوفى

برداشت ياد شده با توجه به تعبير {يجزاه} _ به جاى {يجزى به} _ استفاده مى شود; زيرا مفاد آن چنين است: {خداوند انسان را به همان عملش جزا مى دهد [و نه در برابر عملش]}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 9 - 2،3

2 - نعمت هاى آخرت ، پاداش كار و تلاش در دنيا است .

ناعمة . لسعيها راضية

3 - افرادى كه در قيامت ، در رفاه و خوش گذرانى به سر مى برند ، دستيابى به آن را مرهون تلاش هاى دنيايى خود مى بينند .

ناعمة . لسعيها راضية

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 6 - 5،7

5 - مشاهده كردار و مواجه شدن با پاداش و كيفر آن ، از اهداف حشر انسان ها در قيامت

يصدر الناس أشتاتًا ليروا أعم_لهم

حرف {لام} در {ليروا}، بيانگر برداشت ياد شده است. مشاهده اعمال، يا به معناى مشاهده پاداش و كيفر آنها است و يا ناظر به تجّسم اعمال و مشهود بودن آن در قيامت است.

7 - مواجه شدن انسان ها با كردار خود و پاداش يا كيفر آن ، پس از بازگشت آنان از حسابرسى است .

يصدر الناس أشتاتًا ليروا أعم_لهم

پاداش اخروى عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 7 - 1

1 - انجام دهندگان كار خير ، در قيامت پاداش ديده ، با كردار خويش مواجه خواهند شد .

فمن يعمل مثقال ذرّة خيرًا يره

پاداش اخروى عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 160 - 7

7 _ انجام عمل نيك به شرط حبط نشدن تا حضور در صحنه قيامت داراى پاداشى ده چندان است.

من جاء بالحسنة فله عشر أمثالها

حرف {باء} در {بالحسنة} هم مى تواند براى تعديه باشد، كه در اين صورت {مجىء} به معناى انجام دادن است، و هم مى تواند براى مصاحبت باشد، كه در اين صورت {مجىء} به معناى حاضر شدن است. برداشت فوق بر اساس احتمال دوم است. بر اين مبنا جمله {من جاء بالحسنة} (كسى كه با عمل نيكى در قيامت حاضر شود)، اشاره به اين معنا دارد كه پاداش از آن كسى است كه عمل نيكش

تا قيامت باقى باشد و با گناه حبط نشده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 84 - 5

5 - هر عمل نيك در جهان آخرت ، داراى پاداش افزون و هر عمل بد داراى كيفر متناسب با آن خواهد بود .

من جاء بالحسنة . .. و من جاء بالسيّئة

{ال} در {الحسنة} و {السيّئة} براى جنس و مفيد استغراق است. بنابراين {من جاء بالحسنة}; يعنى، {هر كس هر عمل نيك بياورد} و {من جاء بالسيّئة}; يعنى، هر كس هر عمل بد بياورد.

پاداش اخروى فاطمه(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 22 - 8

8 - نعمت هاى سرشار بهشت ، پاداش الهى اهل بيت ( على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) )

إنّ الأبرار يشربون من كأس . .. و سقيهم ربّهم شرابًا طهورًا . إنّ ه_ذا كان لكم جز

برداشت ياد شده، با توجه به شأن نزولى است كه از طريق شيعه و سنى نقل شده است و آن اين كه از آيه 5 تا آيه مورد بحث (آيه 22)، درباره آن بزرگواران نازل شده است. (مجمع البيان، ج 10; الكشاف، ج 4، ذيل آيه)

پاداش اخروى قرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 245 - 16

16 _ پاداش الهى به انفاق كنندگان در دنيا و آخرت

فيضاعفه له اضعافاً . .. و اليه ترجعون

{اليه ترجعون}، اشاره به پاداش الهى است در آخرت; بنابراين {فيضاعفه} بيانگر پاداش الهى در دنياست.

پاداش اخروى قرض به خدا

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 11 - 5،10

5 - خداوند ، در قبال وامى كه مؤمنان به او مى دهند ( انفاق در راه او ) ، دو پاداش مى دهد : پاداشى در دنيا و پاداشى در آخرت .

من ذا الذى يقرض اللّه . .. فيض_عفه له و له أجر كريم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه جمله {فيضاعفه له}، ناظر به پاداش دنيوى و جمله {و له أجر كريم} ناظر به پاداش اخروى باشد.

10 - خداوند ، در برابر قرض الحسنه اى كه مؤمنان به او مى دهند ، علاوه بر بازپس دادن چند برابر آن در دنيا ، پاداشى نفيس و گران سنگى نيز در آخرت به ايشان خواهد داد .

من ذا الذى يقرض اللّه . .. فيض_عفه له و له أجر كريم

واژه {كريم} در هر مقامى، معنايى متناسب با همان مقام دارد. در اين جا به معناى عظيم، نفيس و گران سنگ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 12 - 1

1 - قيامت ، روز پاداش دهى خداوند به وام دهندگان خود ( كسانى كه با انفاق در راه خدا به او قرض الحسنه دادند ) .

من ذا الذى يقرض اللّه . .. و له أجر كريم . يوم ترى المؤمنين

{يوم} در {يوم ترى}، مربوط به {له أجر كريم} در آيه پيش است; يعنى، خداوند، پاداش نفيس خود را به وام دهندگان خويش در روزى مى دهد كه. .. . گفتنى است كه مراد از {يوم ترى} روز قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

18 - حديد - 57 - 18 - 7،11

7 - خداوند ، در قبال وامى كه مؤمنان به او مى دهند ( در راه او صدقه مى دهند ) ، دو پاداش ( پاداشى در دنيا و پاداشى در آخرت ) عطا مى كند .

و أقرضوا اللّه قرضًا حسنًا يض_عف لهم و لهم أجر كريم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه جمله {فيضاعف لهم}، ناظر به پاداش دنيوى و جمله {و لهم أجر كريم} ناظر به پاداش اخروى باشد.

11 - خداوند ، در برابر قرض الحسنه كه مؤمنان به او مى دهند علاوه بر باز پس دادن چند برابر آن در دنيا پاداش نفيس و گران سنگى نيز در آخرت به ايشان عطا خواهد كرد .

إنّ المصّدّقين . .. و أقرضوا اللّه ... و لهم أجر كريم

واژه {كريم}، در هر مورد معنايى متناسب با همان جا دارد و در اين جا به معناى عظيم، نفيس و گران سنگ است.

پاداش اخروى گواهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 19 - 9

9 - صديقان و شهدا ( گواهان ) ، در جهان آخرت برخوردار از پاداشى ويژه و مخصوص به خود

لهم أجرهم

تقديم {لهم} بر {أجرهم} افاده حصر مى كند; يعنى، پاداش آنان (صديقان و شهدا)، تنها از آنِ ايشان است و به كسى ديگر داده نمى شود.

پاداش اخروى متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 31 - 7،9

7- ورود به بهشت جاودان و رسيدن به تمامى خواسته ها در آن ، پاداش خداوند به تقواپيشگان است .

دار المتّقين

. جنّ_ت عدن ... لهم فيها ما يشاءون

9- نيل به سعادت اخروى ، جاى گرفتن در بهشت و برآورده شدن تمامى خواسته ها در آن ، پاداش خداوند به تقواپيشگان

و لنعم دار المتّقين . جنّ_ت عدن ... لهم فيها ما يشاءون كذلك يجزى الله المتّقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 53 - 2

2 - بهشت و نعمت هاى آن ، پاداش تقواپيشگان است .

جنّ_ت . .. ه_ذا ما توعدون ليوم الحساب

{ليوم الحساب} به تقدير {لأجل جزاء يوم الحساب} است; يعنى، اين نعمت ها همان چيزى است كه به خاطر روز حساب به شما وعده داده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 20 - 2،4،8

2 - بناهاى مرتفع و چند طبقه (كاخ ها) در بهشت، پاداش اختصاصى تقواپيشگان

ل_كن الذين اتّقوا ربّهم لهم غرف من فوقها غرف مبنيّة

"غرفه" (مفرد "غرف") به معناى بناهاى مرتفع و خانه اى بالاى خانه اى ديگر (چند طبقه چون كاخ) است. گفتنى است لام در "لهم" براى اختصاص است.

4 - تقواپيشگان ، از منظره هاى چشم نواز و لذت بخش بهشت بهره مند خواهند شد .

لهم غرف من فوقها غرف مبنيّة

مرتفع و چند طبقه بودن بناهاى بهشت به همراه جريان نهرها در پايين آنها، مى تواند اشاره به مطلب ياد شده باشد.

8 - كاخ ها و بنا هاى تقواپيشگان در بهشت ، داراى نهرهايى است جارى در پايين آنها .

غرف مبنيّة تجرى من تحتها الأنه_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 36 - 2،4

2 -

خداوند ، به اقتضاى ربوبيت خويش ، تقواپيشگان را از پاداش هاى اخروى بهره مند مى سازد .

جزاء من ربّك

4 - بهره مند ساختن تقواپيشگان از پاداش هاى آخرت ، جلوه تدبير خداوند در ترفيع بخشيدن به مقام پيامبر ( ص ) است .

ربّك

{ربّ} مصدر و به معناى تربيت است و مجازاً در معناى {تربيت كننده} استعمال مى شود (مفردات راغب). تأكيد بر واژه {ربّك}، گوياى آن است كه اعطاى پاداش به متقين، در راستاى تربيت پيامبر(ص) و افزودن رشد آن حضرت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 37 - 6،8

6 - پاداش رسانى به اهل تقوا در قيامت ، اقتضاى تدبير نظام هستى و لازمه ربوبيت خداوند بر جهان است .

جزاء من ربّك . .. ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهما

8 - نعمت هاى بهشت و پاداش تقواپيشگان در آن ، جلوه رحمت گسترده خداوند است .

جزاء من ربّك . .. الرحم_ن

پاداش اخروى مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 88 - 15

15 _ حوران بهشتى ، از آنِ مؤمنان مجاهد و ايثارگر است .

و أولئك لهم الخيرت

منظور از {الخيرات} به قرينه آيه 70 سوره الرحمن (فيهن خيرات حسان) مى تواند حوران بهشت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 17 - 4

4 - باغ هاى بهشت ، با نهر هاى هميشه جارى ، پاداش الهى به شركت كنندگان در جهاد و نبرد با دشمنان دين

و من يطع اللّه و رسوله يدخله جنّ_ت تجرى

با توجه به اين

كه سياق آيات، در رابطه با جنگ و جهاد مى باشد; مراد از {من يطع. ..} كسى است كه فرمان جهاد را اطاعت كرده است.

پاداش اخروى محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 26 - 1،2،3

1 _ پاداش هاى اخروى ، تنها از آن نيكوكاران است .

للذين أحسنوا الحسنى

تقديم خبر (للذين . .. ) بر مبتدا (الحسنى) مفيد حصر است.

2 _ پاداش نيكوكاران در سراى آخرت از نوع بهترين پاداشهاست .

للذين أحسنوا الحسنى

3 _ نيكوكاران در سراى آخرت ، افزون بر بهترين پاداش ها ، از نعمتهايى بى شمار و غير قابل توصيف برخوردار خواهند بود .

للذين أحسنوا الحسنى و زيادة

تنكيردر {زيادة} _ كه براى تفخيم است _ بيانگر برداشت فوق مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 57 - 2

2_ نيكوكاران علاوه بر بهره مند شدن از پاداش در حيات دنيا ، از پاداش هاى برتر اخروى نيز برخوردار خواهند شد .

لانضيع أجر المحسنين. و لأجر الأخرة خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 34 - 7،13

7 - پاداش احسان كنندگان در قيامت ، پاداشى بزرگ و با عظمت است .

ذلك جزاء المحسنين

برداشت ياد شده از كاربرد {ذلك} (براى اشاره به شىء بعيد)، استفاده شده است.

13 - بهشت و تأمين تمامى خواسته ها ، پاداش استحقاقى و حق محسنان است .

ذلك جزاء المحسنين

تعبير {جزاء} مى رساند كه محسنان در برابر احسان هاى خود، حقى بر خدا پيدامى كنند; هر چند اين حق را خود او مقرر فرموده است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 35 - 10

10 - فراهم شدن تمامى خواسته هاى محسنان در قيامت ، پاداشى است بر مبناى بهترين عمل آنان .

لهم ما يشاءون عند ربّهم . .. و يجزيهم أجرهم بأحسن الذى كانوا يعملون

برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله {يجزيهم. ..} مى تواند توضيح و بيان براى جمله {لهم ما يشاءون...} باشد; يعنى، برآورده شدن خواسته هاى محسنان در قيامت، همان پاداش مطابق با بهترين عمل ها است كه خداوند براى آنان مقرر داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 44 - 2

2 - بهره مندى از موهبت هاى بهشت ، جزا و پاداش الهى به نيكوكاران

فى ظل_ل و عيون . .. إنّا كذلك نجزى المحسنين

پاداش اخروى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 6

6 _ وعده پاداش كامل اخروى به پيامبر ( ص ) ، در برابر ابلاغ رسالت و تحمّل رنج هاى آن

فان كذّبوك . .. و انّما توفّون اجوركم يوم القيمة

از مصاديق مورد نظر براى {و انّما توفّون اجوركم}، به قرينه آيه قبل، كه در مقام تسلى و دلدارى پيامبر (ص) بود، پاداش كامل پيامبر (ص) در برابر ابلاغ رسالت است.

پاداش اخروى مرد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 3

3 _ تساوى زن و مرد در پاداش هاى اخروى

وعد اللّه المؤمنين و المؤمنت جنت تجرى من تحتها الأنهر

پاداش اخروى مردان صالح

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 5

5 - پاداش ها و نعمت هاى زنان و مردان مؤمن نيك كردار در بهشت ، بيشتر از استحقاق و افزون تر از اقتضاى رفتار آنان است .

و من عمل ص_لحًا . .. يرزقون فيها بغير حساب

بدون حساب و بى اندازه بودن پاداش مؤمنان، در مقابل گناه كاران _ كه تنها به ميزان گناهشان مجازات خواهند شد _ گوياى حقيقت ياد شده است.

پاداش اخروى مردان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 8

8 - برابرى زن و مرد ، در بهره مند شدن از پاداش هاى اخروى و نعمت هاى بهشتى

و من عمل ص_لحًا من ذكر أو أُنثى و هو مؤمن فأُول_ئك يدخلون الجنّة يرزقون فيها بغي

پاداش اخروى مطيعان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 13 - 1

1 - انسان هاى درست كار ، راست گفتار و مطيع خداوند ، به پاداش كردار خويش ، در ميان انبوه نعمت هاى آخرت جاى خواهند گرفت .

إنّ الأبرار لفى نعيم

از جمله معانى ذكر شده براى {برّ}، صلاح و درست كارى، اطاعت و صداقت است(لسان العرب). {نعيم}; يعنى، نعمت فراوان (مفردات راغب) نكره بودن {نعيم}، گوياى عظمت آن است.

پاداش اخروى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 173 - 5

5 _ پاداش اخروى مؤمنان صالح بيش از استحقاق آنان است .

فاما الذين ءامنوا و عملوا الصلحت . .. و يزيدهم من فضله

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 6

6 _ وجود خانه هاى عالى و پاكيزه براى مؤمنان نيك كردار در { جنات عدن }

و مسكن طيبة فى جنت عدن

{جنات عدن} مى تواند نامى خاص باشد و غير از {جنات تجرى . .. } به شمار آيد. برداشت فوق برگرفته از اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 88 - 15

15 _ حوران بهشتى ، از آنِ مؤمنان مجاهد و ايثارگر است .

و أولئك لهم الخيرت

منظور از {الخيرات} به قرينه آيه 70 سوره الرحمن (فيهن خيرات حسان) مى تواند حوران بهشت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 4 - 11

11 _ عمل صالح ، شرط بهره مندى اهل ايمان از پاداش هاى اخروى

ليجزى الذين ءامنوا و عملوا الصلحت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 111 - 2

2_ مؤمنان به كتاب هاى آسمانى ، در قيامت به پاداش كامل كردار خويش دست خواهند يافت .

و إنّ كلاًّ لما ليوفينّهم ربك أعم_لهم

مراد از {أعمالهم} كيفر و پاداش اعمال مى باشد. بنابراين {إنّ كلاًّ ...}; يعنى ، همانا پروردگارت پاداش و كيفر اعمال همگان را به طور كامل پرداخت خواهد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 31 - 1،9

1- استقرار در باغ هاى بهشت ، از جمله پاداش هاى مؤمنان نيك كردار است .

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. أُولئك لهم جنّ_ت عدن

جمله {أُول_ئك.

..} يا خبر يكم براى {إنّ} در صدر آيه قبل است و يا خبر دوم و احتمال سوم آن است كه جمله مستأنفه باشد در هر صورت، مشاراِليه {أُول_ئك} {الذين امنوا...} در آيه قبل است. {عَدنْ} به معناى اقامت گزيدن و مستقر شدن است.

9- بهشت ، مكانى بس آسايش آفرين ، و نعمت هاى آن ، پاداشى بس نيك براى مؤمنان است .

نعم الثّواب و حسنت مرتفقًا

{مرتفق} اسم مكان به معناى {متكا} (تكيگاه) است و چون هنگام استراحت، نوعاً، مرفق خود را روى زمين مى گذارند، به محل استراحت و لميدن {مرتفق} گفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 61 - 12

12- ورود مؤمنان به بهشت عدن ، به خاطر ايمان آنان به غيب و تصديق آن است .

جنّت عدن التى وعد الرحمن عباده بالغيب

{باء} در {بالغيب} مى تواند سببيه و متعلق به {وعد} باشد; يعنى، وعده خداوند به مؤمنان، به جهت ايمان آنان به غيب بوده است. روشن است كه بنابراين وجه، تقدير كلام {بتصديق الغيب} خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 50 - 1

1 - مغفرت الهى و رزق گوارا ، پاداش مؤمنان نيك كردار در جهان آخرت

فالذين ءامنوا و عملوا . .. و رزق كريم

{رزق كريم} يعنى روزى طيب و گوارا.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 111 - 1

1 - مؤمنان شكيبا ، برخوردار از پاداش حتمى خداوند در قيامت

إنّى جزيتهم اليوم بما صبروا

{جزاء} (مصدر {جزيت}) به معناى پاداش دادن است. {باء} در

{بما صبروا} سببيه و {ما} موصول حرفى است; يعنى، {بسبب صبرهم}. {فوز} (مصدر {فائرون}) دستيابى به مقصود را مى گويند. فعل {جزيت} دو مفعول بر مى دارد. بنابراين {هم}، مفعول اول آن و {أنّهم هم الفائزون} _ به تأويل {فوزهم} _ مفعول دوم آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 80 - 8

8 - پاداش هاى اخروى خداوند ، ويژه مؤمنان شايسته كردار

ثواب اللّه خير لمن ءامن و عمل ص_لحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 45 - 5

5 - پاداش هاى اخروى خداوند به مؤمنان ( بهشت و نعمت هاى آن ) ، تفضل او است .

ليجزى الذين . .. من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 4 - 1

1 - فلسفه برپايى قيامت ، پاداش دادن به مؤمنان داراى عمل صالح است .

لتأتينّكم . .. ليجزى الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

{ل} در {ليجزى}، تعليل براى فعل {تأتى} در آيه قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 10

10 - خداوند با كافران بدكردار در قيامت ، بر مبناى عدل و با مؤمنان نيك كردار براساس فضل و لطف خويش برخورد خواهد كرد .

من عمل سيّئة فلايجزى إلاّ مثلها و من عمل ص_لحًا . .. و هو مؤمن ... يرزقون فيها ب

برداشت ياد شده از آن جا است كه مجازات گناه كاران، تنها به ميزان گناه آنان است; ولى پاداش مؤمنان نيك كردار، بى شمار و افزون بر

استحقاق آنان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 30 - 2

2 - اعطاى پاداش به مؤمنان و نيك كرداران در قيامت ، قبل از حسابرسى بدكرداران *

فأمّاالذين ءامنوا . .. و أمّا الذين كفروا

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تقدم در بيان، بيانگر تقدم خارجى نيز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 26،27

26 - احاطه علمى خداوند ، به تمامى اعمال مؤمنان ، تضمين كننده پاداش هاى اخروى آنها

و كلاًّ وعد اللّه الحسنى و اللّه بما تعملون خبير

يادآورى احاطه علمى خداوند به همه اعمال _ پس از وعده پاداش برتر به همه مؤمنان _ مى تواند براى ايجاد و اطمينان در مؤمنان باشد و نيز آنان به اين يقين داشته باشند كه خداوند به هر عمل نيك آنان، آگاه است. همچنين اعمال نيك آنان _ هر چند كوچك باشد _ ضايع نخواهد شد.

27 - دستيابى مؤمنان به پاداش هاى موعود الهى در آخرت ، در گرو پايدار ماندن آنان بر ايمان و انجام اعمال نيك است .

و كلاًّ وعد اللّه الحسنى و اللّه بما تعملون خبير

جمله {و اللّه بماتعملون خبير} مى تواند دربردارنده هشدار باشد. بر اين اساس، هشدار الهى به مؤمنان مجاهد و انفاق گر _ پس از اين كه به آنان وعده پاداش برتر اخروى داده است _ مى تواند بيانگر اين حقيقت باشد كه مؤمنان مواظب باشند و بدانند كه دستيابى آنان به آن وعده هاى الهى، در صورتى قطعى است كه آنها همچنان بر ايمان و صراط مستقيمى كه

در آن قرار دارند، باقى بمانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 11 - 5

5 - خداوند ، در قبال عمل كردن مؤمنان به توصيه او ( جا باز كردن براى ديگران در مجالس ) جايگاه اخروى آنان را وسيع خواهد كرد .

فافسحوا يفسح اللّه لكم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {يفسح اللّه لكم} ناظر به پاداش اخروى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 13 - 5

5 - پاداش مؤمنان ، عادلانه و بى كم و كاست داده مى شود .

فمن يؤمن بربّه فلايخاف بخسًا و لا رهقًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 23 - 2

2 - مؤمنان در روز قيامت ، تنها به لطف و ثواب الهى چشم دوخته اند .

إلى ربّها ناظرة

برداشت ياده شده، مبتنى بر حذف مضاف است و تقدير آن چنين مى باشد: {إلى ثواب ربّها ناظرة}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 25 - 8

8 - خداوند در قيامت ، مؤمنان را با يادآورى مكرر پاداش هاى خويش ، آزار نداده و بر آنان منت نخواهد گذاشت .

لهم أجر غير ممنون

در معانى {مَنّ} آورده اند كه: منت گذاشتن بر كسى، به اين است كه احسان به او را بزرگ شمرده و به آن فخر كنند و درباره اش سخن را آغاز و تكرار كنند تا آن جا كه شخص را متنفر سازند. (لسان العرب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج

- 85 - 11 - 1

1 - مؤمنان داراى عمل صالح ، برخوردار از بوستان هايى متعدد ، در آخرت

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم جنّ_ت

پاداش اخروى مهاجران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 1،12

1- خداوند ، به مسلمانهايى كه مورد ستم واقع شده و به خاطر او هجرت كردند ، جايگاه و مكانى شايسته در دنيا و پاداشى بس بزرگ تر در آخرت عطا مى كند .

و الذين هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا لنبوّئنّهم فى الدنيا حسنة و لأجر الأخرة أ

{فى} در {فى الله} به معناى {لام} و براى تعليل است. بنابراين معناى عبارت {هجرت براى كسب رضاى خداوند} است.

12- مهاجران ، از فوايد دنيوى و پاداش اخروى هجرت در راه خدا بى خبرند .

و الذين هاجروا . .. لأجر الأخرة أكبر لو كانوا يعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 58 - 5

5 - رزق نيكو ، پاداش اخروى خدا به مؤمنان مهاجر

و الذين هاجروا . .. ليرزقنّهم اللّه رزقًا حسنًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 59 - 1

1 - خدا ، عهده دار پاداش مؤمنان مهاجر در جهان آخرت

و الذين هاجروا . .. ليدخلنّهم مدخلاً يرضونه

پاداش اخروى مهتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 61 - 3

3 - پاداش هاى اخروى ، وعده نيكوى خداوند به هدايت يافتگان

أفمن وعدن_ه وعدًا حسنًا

پاداش اخروى يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

1 - بقره - 2 - 134 - 3

3 - پاداش اخروى اعمال نيك ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) اختصاص به خود ايشان دارد و ديگران از آن بهره اى نخواهند برد .

تلك أمة قد خلت لها ما كسبت

تقديم {لها} بر {ما كسبت} گوياى حصر است. بنابراين {لها ما كسبت}; يعنى، دستاورد آنان تنها از آن ايشان و به سود خودشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 141 - 3

3 - پاداش اخروى اعمال نيك ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) اختصاص به خود ايشان دارد و ديگران از آن بهره اى نخواهند برد .

تلك أمة قد خلت لها ما كسبت

تقديم {لها} بر {كسبت} گوياى حصر است. بنابراين {لها ما كسبت}; يعنى، دستاورد آنان تنها از آنِ ايشان و به سود خودشان است.

پاداش اخروى يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 57 - 10،11

10_ يوسف ( ع ) در آخرت از پاداشى برتر و بهتر از آنچه در دنيا بدان دست يافت ، بهره مند خواهد شد .

و كذلك مكّنّا ليوسف فى الأرض . .. و لانضيع أجر المحسنين. و لأجر الأخرة خير ... و

11_ پاداش هاى دنيوى و اخروى يوسف ( ع ) ، دستاورد ايمان و ملازمت او بر تقوا و پرهيزگارى بود .

و كذلك مكّنّا ليوسف . .. و لأجر الأخرة خير للذين ءامنوا و كانوا يتقون

پاداش اذيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195

- 19،21

19 _ بخشش گناهان و دخول در بهشت ، پاداش بزرگ الهى ، براى هجرت ، آوارگى ، آزار ديدن در راه خدا و جهاد و شهادت

فالّذين هاجروا و اخرجوا من ديارهم و اوذوا فى سبيلى و قاتلوا و قتلوا لاكفّرنّ عنه

21 _ پاداش مهاجران ، آوارگان ، آزارديدگان در راه خدا ، مجاهدان و شهيدان ، تضمين شده از سوى خداوند

انّى لا اضيع عمل عامل منكم . .. فالّذين هاجروا و اخرجوا من ديارهم و اوذوا فى سبي

لام قسم و نون تأكيد در {لاكفّرنّ} و در {لادخلنّ} دلالت بر تأكيد و تضمين پاداش دارد.

پاداش ارزشمند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 72 - 9

9 - پاداش خدا ، بهترين و ارزشمندترين پاداش ها براى مبلغان الهى

فخراج ربّك خير

پاداش استقامت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 50 - 4

4- خداوند ، خوش نامى و بلندآوازگى را ، به پاس پايدارى ابراهيم ( ع ) در توحيد ، به او و فرزندانش عنايت كرد .

فلمّا أعتزلهم . .. و جعلنا لهم لسان صدق عليًّا

پاداش استقامت بر توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 15

15_ استقامت در دين و پايدارى بر توحيد ، درپى دارنده پاداش الهى است .

فاستقم . .. إنه بما تعملون بصير

يادآورى علم و آگاهى خداوند به اعمال بندگان پس از امرها و نهى ها ، اشاره به پاداش دهى و كيفر رساندن است.

پاداش استقامت در تكليف

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 23 - 3

3_ بهشت عدن ، پاداش صبر و استقامت بر فرمان هاى الهى ، برپا داشتن نماز و انفاق كردن

والذين صبروا . .. أُول_ئك لهم عقبى الدار. جن_ّت عدن

پاداش استقامت در ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 15

15_ استقامت در دين و پايدارى بر توحيد ، درپى دارنده پاداش الهى است .

فاستقم . .. إنه بما تعملون بصير

يادآورى علم و آگاهى خداوند به اعمال بندگان پس از امرها و نهى ها ، اشاره به پاداش دهى و كيفر رساندن است.

پاداش اسكان به واردين به مجلس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 11 - 4،5،8،10

4 - پاداش مؤمنان عمل كننده به توصيه الهى ( توصيه به جا باز كردن براى ديگران در مجالس ) ، حل مشكلات و گشايش در امور زندگى آنان از سوى خداوند است .

فافسحوا يفسح اللّه لكم

در صورتى كه مراد از {يفسح اللّه}، پاداش دنيوى باشد برداشت بالا استفاده مى شود.

5 - خداوند ، در قبال عمل كردن مؤمنان به توصيه او ( جا باز كردن براى ديگران در مجالس ) جايگاه اخروى آنان را وسيع خواهد كرد .

فافسحوا يفسح اللّه لكم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {يفسح اللّه لكم} ناظر به پاداش اخروى باشد.

8 - برخاستن از جاى خود و قرار دادن آن در اختيار ديگران ، داراى پاداشى متناسب در پيشگاه خداوند

و إذا قيل انشزوا فانشزوا يرفع اللّه الذين ءامنوا منكم

برداشت ياد شده بدان سبب است كه خداوند،

برخاستن از جاى خود را مايه بالا رفتن درجه و منزلت فرد قرار داده است.

10 - خداوند ، درجات اخروى مؤمنان ، به خصوص اهل علم را ، كه در مجالس _ در صورت ازدحام جمعيت _ از جاى خود برمى خيزند و آن را در اختيار ديگران قرار مى دهند ، بالا خواهد برد .

فانشزوا يرفع اللّه الذين ءامنوا منكم و الذين أُوتوا العلم درج_ت

پاداش اصحاب يمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 38 - 2

2 - حوريان بهشت ، پاداش الهى به اصحاب اليمين

إنّا أنشأن_هنّ . .. لأصح_ب اليمين

پاداش اصلاح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 40 - 6

6 - عفو و اغماض از خطاى ديگران و اصلاح بدى آنان با نيكى و گذشت ، موجب اجر و پاداش ويژه خداوند است .

و جزؤا سيّئة سيّئة مثلها فمن عفا و أصلح فأجره على اللّه

پاداش اطاعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 26

26 _ استحقاق اجر عظيم الهى ، در گرو ايمان به خدا و رسول و پرهيز از مخالفت با آنان

و ان تؤمنوا و تتّقوا فلكم اجر عظيم

چون كلمه {اجر}، ظهور در پاداش استحقاقى دارد، در برداشت فوق، كلمه استحقاق آورده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 59 - 29

29 _ سعادت دنيا و آخرت ، در گرو اطاعت از خدا و رسول و مراجعه به آنها در حل كشمكشها *

اطيعوا اللّه .

.. ذلك خير و احسن تاويلا

بدان احتمال كه جمله {ذلك خير} مربوط به دنيا و جمله {احسن تاويلا} مربوط به آخرت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 69 - 1

1 _ مصاحبت با پيامبران ، صدّيقان ، شاهدان و گواهان اعمال و صالحان ، پاداش اطاعت از خدا و رسول ( ص )

و من يطع اللّه و الرّسول . .. و الصّالحين

{صدّيق}، يعنى بسيار راستگو و شايد مبالغه بودن آن اشاره به صداقت آنان در گفتار و عمل باشد. برخى برآنند كه مقصود از صديقين، اولين كسانى هستند كه پيامبران را تصديق كردند و شاهدان، يا به معناى كشته شدگان در راه خدا و يا گواهان بر اعمال انسانها و يا عالمان واقعى دين است.

پاداش اطاعت از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 15

15 _ بهشت جاودان ، بوستان هاى پوشيده از درخت ، خانه هاى دلپذير و خشنودى خدا ، پاداش الهى به مؤمنان در برابر امر به معروف و نهى از منكر ، اقامه نماز ، پرداخت زكات و اطاعت از خدا و رسول ( ص )

و المؤمنون و المؤمنت . .. يأمرون بالمعروف ... و يطيعون اللّه و رسوله ... وعد الل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 12 - 28

28 _ عمل كنندگان به ميثاق و فرمان هاى الهى ; هر يك بهره مند از بهشتى خاص هستند .

لقد اخذ اللّه ميثق . .. لئن اقمتم الصلوة ... لادخلنكم جنت

بهره گيرى عمل

كنندگان به فرمانهاى الهى از بهشتهاى متعدد (جنت)، مى تواند به اين صورت باشد كه هر كس به بهشت مخصوص خويش راه مى يابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 161 - 17

17 _ اطاعت كنندگان از دستور هاى خدا در صورت نيكوكار بودن از پاداشى بيش از ديگر مطيعان بهره مند خواهند شد .

سنزيد المحسنين

پاداش اطاعت از محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 15

15 _ بهشت جاودان ، بوستان هاى پوشيده از درخت ، خانه هاى دلپذير و خشنودى خدا ، پاداش الهى به مؤمنان در برابر امر به معروف و نهى از منكر ، اقامه نماز ، پرداخت زكات و اطاعت از خدا و رسول ( ص )

و المؤمنون و المؤمنت . .. يأمرون بالمعروف ... و يطيعون اللّه و رسوله ... وعد الل

پاداش اطعام به مساكين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 184 - 16

16 - روزه گرفتن و فديه دادن به مسكين ، چنانچه با ميل و رغبت باشد ، ثوابى افزونتر دارد .

كتب عليكم الصيام . .. و على الذين يطيقونه فدية ... فمن تطوع خيراً فهو خير له

مصداق مورد نظر براى {خيراً} به دليل فرازهاى قبل، روزه گرفتن و در صورت مشقت بار بودن روزه، فديه دادن است.

پاداش اعتصام به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 175 - 3

3 _ نيل به مقام قرب الهى ، بهره مندى كامل از

بهشت و نعمت هاى آن و برخوردارى از فضل الهى ، پاداش مؤمنان متمسك به خداوند

فاما الذين ءامنوا . .. فسيدخلهم فى رحمة منه و فضل و يهديهم إليه

پاداش اعراض از شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 49 - 3

3- اعطاى اسحاق و يعقوب به حضرت ابراهيم ( ع ) ، موهبتى الهى و پاداش هجرت او بود .

فلمّا أعتزلهم و مايعبدون من دون اللّه وهبنا له إسح_ق و يعقوب

حرف {لمّا} بيانگر ترتب جزا(وهبنا . ..) بر شرط (اعتزلهم ...) مى باشد و دلالت مى كند كه وجود جزا، به خاطر وجود شرط بوده است.

پاداش الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 145 - 11،16

11 _ خداوند ، پاداش دهنده اعمال در دنيا و آخرت

و من يرد ثواب الدّنيا نؤته منها و من يرد ثواب الاخرة نؤته منها

مراد از اراده پاداش، انجام عمل خير، براى نيل به پاداش است.

16 _ سپاسگزاران نعمت هاى خداوند ، بهره مند از پاداش هاى مخصوص او

و من يرد ثواب الدّنيا . .. و من يرد ثواب الاخرة ... و سنجزى الشّاكرين

پاداش الياس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 131 - 3

3 - باقى ماندن نام و آوازه نيك الياس پيامبر ( ع ) ، از پاداش هاى خداوند به ايشان

و تركنا عليه فى الأخرين . .. إنّا كذلك نجزى المحسنين

پاداش امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 134 - 5

5

- هر فرد و امتى از پاداش اعمال نيك خويش بهره مند خواهند شد .

لها ما كسبت و لكم ما كسبتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 141 - 5

5 - هر فرد و امتى از پاداش اعمال نيك خويش بهره مند خواهد شد .

لها ما كسبت و لكم ما كسبتم

پاداش امر به معروف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 15

15 _ بهشت جاودان ، بوستان هاى پوشيده از درخت ، خانه هاى دلپذير و خشنودى خدا ، پاداش الهى به مؤمنان در برابر امر به معروف و نهى از منكر ، اقامه نماز ، پرداخت زكات و اطاعت از خدا و رسول ( ص )

و المؤمنون و المؤمنت . .. يأمرون بالمعروف ... و يطيعون اللّه و رسوله ... وعد الل

پاداش انس با قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 2

2 - تلاوت قرآن و انس با آن ، برپايى نماز و انفاق در نهان و آشكار ، داراى اجر و پاداش الهى

يتلون كت_ب اللّه . .. ليوفّيهم أجورهم

پاداش انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 77 - 12

12 - همه انسان ها ، براى كيفر و پاداش به سوى خدا بازمى گردند .

فإلينا يرجعون

پاداش انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 18

18 - پاداش برتر و مازاد بر استحقاق بندگان ، پرتوى

از مشيت خدا بر اعطاى روزى بى شمار او

ليجزيهم اللّه أحسن ما عملوا و يزيدهم من فضله و اللّه يرزق من يشاء بغير حساب

جمله {و اللّه يرزق من يشاء بغير حساب} در مقام تعليل براى جمله {ليجزيهم اللّه. ..} و {يزيدهم...} است; چون خداوند به هر كس كه بخواهد روزى بى حساب و فراون مى دهد. از اين رو به مردان الهى پاداش افزون بر استحقاقشان، عنايت مى فرمايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 5 - 4

4 - رسيدگى نهايى به كار مردمان و تعيين كيفر و پاداش براى آنان ، از شؤون خداوند

و إلى اللّه ترجع الأُمور

در صورتى كه مراد از{الأمور} كارهاى مربوط به انسان ها باشد; آيه شريفه به فلسفه قيامت و حضور مردم در پيشگاه خداوند، جهت محاسبه اعمال و مشخص شدن فرجام نهايى شان اشاره دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 26 - 3

3 - حساب رسى و كيفر و پاداش بندگان ، مهم ترين خصوصيت معاد و فلسفه برپايى قيامت

و الذين يصدّقون بيوم الدين

مطلب ياد شده، از تعبير {يوم الدين} درباره قيامت، به دست مى آيد.

پاداش انفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 245 - 13،18

13 _ بقاى آنچه به خداوند قرض داده مى شود و بازگشت چندين برابر آن به آدمى

من ذا الّذى يقرض اللّه . .. فيضاعفه له اضعافاً كثيرةً

مُراد از ضمير مفعولى در {يضاعفه} قرض است; يعنى آن مالى كه قرض داده شود، چندين برابر شده و به او باز

پس داده مى شود; بنابراين بايد آن مال باقى باشد.

18 _ پاداش انفاق در راه خداوند ، غير قابل شمارش است .

فيضاعفه له اضعافاً كثيرةً

امام صادق (ع): . .. ان الكثير من اللّه عزّ و جل لا يحصى و ليس له منتهى

_______________________________

معانى الاخبار، ص 397، ح 54 ; نورالثقلين، ج 1، ص 243، ح 965.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 261 - 1،6،8،9،11،12،13

1 _ مالى كه در راه خدا انفاق مى شود ، همچون بذرى است كه هفت خوشه بروياند و در هر خوشه صد دانه باشد .

مثل الّذين ينفقون . .. مائة حبّة

از مُشبّه به (دانه) به دست مى آيد كه مُشبّه، مالى است كه شخص در راه خدا انفاق مى كند; نه اينكه مشبّه، خودِ انفاق كننده باشد; چنانچه ظاهر تشبيه افاده مى كند.

6 _ پاداش الهى به انفاق كنندگانِ در راه خدا ، دست كم به هفتصد برابر

مثل الّذين ينفقون . .. مائة حبّة

8 _ خداوند بر اساس مشيّت خود ، به هر كس كه بخواهد ثمره انفاق را _ كه هفتصد برابر است _ به چند برابر افزايش مى دهد .

و اللّه يضاعف لمن يشاء

9 _ پاداش هاى فراوان الهى به انفاق كننده ، منوط به انفاق مستمر

مثل الّذين ينفقون اموالهم

فعل مضارع {ينفقون} حكايت از استمرار انفاق دارد; يعنى پاداشهاى مذكور در آيه در صورتى است كه شخص به صورت مستمر انفاق كند; نه مثلا يكى _ دو مرتبه.

11 _ پاداش وسيع ( نامحدود ) خداوند به انفاق كننده *

مثل الّذين ينفقون . .. و اللّه واسع عليم

12 _ پاداش خداوند به

انفاق كنندگان به چندين برابر ، برخاسته از سِعه وجودى و گستردگى رحمت اوست .

و اللّه يضاعف لمن يشاء و اللّه واسع عليم

13 _ خداوند ، به انفاق كنندگان در راه او و مستحقّين پاداش هاى چند برابر ، داناست .

و اللّه يضاعف لمن يشاء و اللّه واسع عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 262 - 2،5،6

2 _ عارى بودن انفاق از هر گونه منّت و آزار _ چه هنگام پرداخت و چه پس از آن _ ، از شرايط ارزشمندى ، قبولى و پاداش در مقابل آن

الّذين ينفقون . .. ثمّ لا يتبعون ما انفقوا منّاً و لا اذىً

5 _ انفاق كنندگانِ بدون منّت و آزار ، بهره مند از پاداش هاى والا و ويژه الهى

لهم اجرهم عند ربّهم

كلمه {عند ربّهم}، دلالت بر ويژگى پاداش دارد.

6 _ توجّه به پاداش هاى الهى براى انفاق در راه خدا ، برانگيزنده آدمى به انفاق

لهم اجرهم عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 263 - 11

11 _ بهره و آثار ارزشمند انفاق ، براى شخص انفاقگر است ; نه خداوند .

و اللّه غنىّ حليم

بكارگيرى صفت {غنىّ} پس از مسأله {انفاق}، براى نفى تصور بهره جستن خداوند از انفاق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 265 - 1،6،9،13

1 _ مثل انفاق كنندگان اموال براى خشنودى خدا و ثبات نفس خويش ، همچون بوستانى است بر تپّه اى بلند كه يا رگبارى تُند بر آن بارد و دو چندان ميوه دهد و

يا باران ملايمى بر آن بارد و آن را به ثمر بنشاند .

و مثل الّذين ينفقون اموالهم ابتغاء مرضات اللّه . .. كمثل جنّة ... اُكُلَها ضِعفِ

6 _ وعده الهى به پاداش انفاق كنندگان براى كسب رضايت خداوند

مثل الّذين ينفقون . .. فاتت اُكُلها

9 _ انفاق كنندگان ، داراى زمينه و قابليّت والاى بهره مندى از فيوضات الهى

اصابها وابل . .. فان لم يصبها وابل فطلّ

13 _ پاداش انفاق كنندگان ، يكسان نيست .

و مثل الّذين . .. كمثل جنّة بربوة ... فان لم يصبها وابل فطلّ

از تشبيه انفاق به بوستانى كه بر اثر باران به ثمر نشسته باشد و در صورت بارش بارانى تند، ثمر آن دو چندان شود، يكسان نبودن پاداش استفاده گرديده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 266 - 4

4 _ انفاق براى جلب رضايت الهى و ثبات نفس و به دور از منّت و آزار و ريا ، داراى نتايج و بهره هاى فراوان

ايودّ احدكم ان تكون له جنّة . .. فيها من كلّ الثّمرات

انفاق، تشبيه به بوستان شده كه هر گاه ريا و آزارى در پى داشته باشد، بسوزد و چنانچه براى رضاى الهى و خالى از ريا و آزار باشد، دربردارنده نتايج و بهره هاى فراوان خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 268 - 7،8،10،11،13

7 _ خداوند ترغيب كننده آدمى به انفاق ، با وعده آمرزش گناهان و فزونى رزق

و اللّه يعدكم مغفرة منه و فضلا

كلمه {فضلا} به قرينه مقابله آن با وسوسه شيطان بر تهيدستى، به معناى فزونى

در رزق است.

8 _ انفاق ، موجب توسعه رزق و آمرزش گناهان

يا ايّها الّذين امنوا انفقوا . .. و اللّه يعدكم مغفرة منه و فضلا

10 _ آمرزش گناهان و افزونى مال از جانب خداوند ، پاداشى براى انفاق كنندگان

يا ايّها الّذين امنوا انفقوا . .. و اللّه يعدكم مغفرة منه و فضلا

11 _ افزونى پاداشِ الهى ، نسبت به مالِ انفاق شده

و اللّه يعدكم مغفرة منه و فضلا

{فضل} (به معناى افزونى)، پاداشى از سوى خداوند به انفاق كننده است. اين افزونى در پاداش مى تواند در مقايسه با مال انفاق شده مطرح باشد; يعنى خداوند بيش از آنچه انفاق مى كنيد به شما پاداش مى دهد.

13 _ خداوند ، آگاه به انفاق كنندگان در راه او و گشايش دهنده روزى آنان است .

و اللّه واسع عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 270 - 2،7

2 _ پاداش الهى به انفاق ها و نذر هاى بندگان ، هر چند اندك باشد .

و ما انفقتم من نفقة . .. فانّ اللّه يعلمه

توجه دادن به علم خداوند بر اعمال بندگان كنايه از پاداش الهى در برابر آن اعمال است.

7 _ خداوند ، مددكار و ياور اهل انفاق و وفاكنندگان به نذر است .

و ما للظّالمين من انصار

از مفهوم {و ما للظالمين من انصار} كه تنها ترك كنندگان انفاق محروم از حمايت خداوند مى باشند، برداشت فوق استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 271 - 7

7 _ صدقه پنهانى به فقرا ، كفاره برخى گناهان

و ان تخفوها و تؤتوها الفقراء

. .. و يكفّر عنكم من سيّئاتكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 272 - 6،14،16،17

6 _ انفاق از هر چيز خير ، به سودِ خود انفاق كننده

و ما تنفقوا من خير فلانفسكم

{من} در برداشت فوق، ابتدائيه معنى شده است.

14 _ مقبوليّت انفاق در پيشگاه خداوند و ثمردهى آن ، در گرو نيّت و قصد قربت انفاق كننده

و ما تنفقوا من خير فلانفسكم و ما تنفقون الاّ ابتغاء وجه اللّه

بنابراينكه جمله {و ما تنفقون} حال براى {و ما تنفقوا فلانفسكم} باشد; يعنى آنگاه انفاق به سود شماست كه براى {ابتغاء وجه اللّه} باشد.

16 _ انفاق كننده در راه خدا ، بهره مند از پاداش كامل انفاق ، بى هيچ ستمى در حقّ وى

و ما تنفقوا من خير يوفّ اليكم و انتم لا تظلمون

17 _ كم و كاست نشدن پاداش انفاق براى رضاى خدا ، هر چند به بينوايان غير مسلمان باشد .

و ما تنفقوا من خير يوفّ اليكم و انتم لا تظلمون

با توجّه به شأن نزول كه در مورد انفاق به غير مسلمانان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 274 - 1،3،4

1 _ انفاق كنندگان پنهان و آشكار در شب و روز ( همه حال و همه وقت ) بهره مندان از پاداش هاى ويژه الهى

الّذين ينفقون اموالهم . .. فلهم اجرهم عند ربّهم

3 _ پاداش الهى اهل انفاق ، نتيجه عمل خير آنها

فلهم اجرهم عند ربّهم

4 _ وعده الهى بر پاداش اهل انفاق ، بر انگيزنده آدمى به آن

فلهم اجرهم عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 136 - 8

8 _ آمرزش الهى و بهشت جاودان ، پاداش انفاق در توانگرى و تنگدستى و فرو خوردن خشم و گذشت از خطاى ديگران

الّذين ينفقون فى السّرّاء و الضّرّاء . .. اولئك جزآؤهم مغفرة من ربّهم و جنّات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 39 - 9

9 _ خداوند ، كيفردهنده بخيلان و رياكاران و پاداش دهنده انفاق كنندگان مخلص

الذين يبخلون . .. و انفقوا ... و كان اللّه بهم عليماً

هدف از بيان علم و آگاهى خداوند پس از بيان ايمان و بخل، تهديد بخيلان و رياكاران به كيفر، و پاداش دهى به مؤمنان انفاق كننده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 40 - 10،12،13

10 _ ايمان و انفاق ، حسنه اى است كه ، هر چند اندك باشد ، پاداش عظيم الهى را در پى خواهد داشت .

ماذا عليهم لو امنوا باللّه و اليوم الاخر و انفقوا . .. و ان تك حسنة يضاعفها و يؤ

از مصاديق مورد نظر براى حسنه، به دليل آيه قبل، ايمان و انفاق است.

12 _ توجه به آگاهى خداوند بر كوچكترين انفاق ، و پاداش عظيم خداوند به انفاقگران ، درمان بخل و ترك احسان

و انفقوا . .. و كان اللّه بهم عليماً. انّ اللّه لا يظلم مثقال ذرّة و ان تك حسنة

13 _ پاداش عظيم خداوند ، جبران كننده خسارت هاى انفاق كنندگان

و ماذا عليهم لو . .. انفقوا ... و ان تك حسنة يضاعفها و يؤت من لدنه اجراً

عظيماً

جمله {يضاعفها و يؤت من لدنه اجراً عظيماً} مى تواند پاسخى باشد به اين توهم كه انفاق، موجب خسارت مالى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 60 - 13،18

13 _ انفاق در راه خدا ، داراى پاداشى كامل و تضمين شده از جانب خدا

و ما تنفقوا من شىء . .. يوف إليكم

18 _ كاستى در پاداش انفاق ها و ناديده گرفتن انفاق هاى ناچيز ، ستمكارى است .

و ما تنفقوا من شىء فى سبيل اللّه يوف إليكم و أنتم لاتظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 121 - 1

1 _ ثبت همه انفاق هاى كوچك و بزرگ مؤمنان ، به منظور اعطاى پاداش به آنان

و لاينفقون نفقة صغيرة و كبيرة . .. إلا كتب لهم ليجزيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 23 - 3

3_ بهشت عدن ، پاداش صبر و استقامت بر فرمان هاى الهى ، برپا داشتن نماز و انفاق كردن

والذين صبروا . .. أُول_ئك لهم عقبى الدار. جن_ّت عدن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 17 - 5

5 - پاداش سجده و تسبيح همراه با حمد خداوند و عبادت هاى شبانه و انفاق هاى مؤمنان ، فوق حد شمارش است .

إنّما يؤمن . .. سجّدًا و سبّحوا بحمد ربّهم ... تتجافى جنوبهم ... و ممّا رزقن_هم

{فاء} در {فلاتعلم نفس} تفريع بر آيات پيش است كه در آنها صفات نيكوى مؤمنان شمرده شده است. بنابراين، معنا، چنين مى شود: {مؤمنانى

كه داراى صفات ياد شده اند، پاداشى مخفى دارند}. با توجه به تفريع احتمال دارد كه اختفاى پاداش، كنايه از فوق شمارش بودن باشد.

پاداش انفاق آشكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 2

2 - تلاوت قرآن و انس با آن ، برپايى نماز و انفاق در نهان و آشكار ، داراى اجر و پاداش الهى

يتلون كت_ب اللّه . .. ليوفّيهم أجورهم

پاداش انفاق پنهانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 2

2 - تلاوت قرآن و انس با آن ، برپايى نماز و انفاق در نهان و آشكار ، داراى اجر و پاداش الهى

يتلون كت_ب اللّه . .. ليوفّيهم أجورهم

پاداش انفاقگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 121 - 7

7 _ جلوه فضل الهى ، در پاداش به مؤمنان مجاهد و انفاقگر

ليجزيهم اللّه أحسن ما كانوا يعملون

{جزاى أحسن} _ كه به معناى پاداش دادن به بيش از حد استحقاق است _ بيانگر تجلى فضل خدا در پاداش دهى به مؤمنان است. قابل ذكر است در برداشت فوق مفروض اين است كه {أحسن} مفعول دوم براى {يجزى} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 7 - 13

13 - وعده پاداش بزرگ از سوى خداوند به مؤمنان انفاقگر

فالذين ءامنوا منكم و أنفقوا لهم أجر كبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 23

23 - پاداش الهى به مجاهدان و انفاق گران

در راه خدا ، بهترين و نيكوترين پاداش است .

و كلاًّ وعد اللّه الحسنى

{حسنى} (مؤنث {أحسن})، به معناى نيكوتر است. گفتنى است كه {الحسنى}، صفت براى موصوف محذوف است; يعنى، {و كلاًّ وعد اللّه المثوبة الحسنى}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 24 - 7

7 - ثمره و منفعت انفاق به خود انفاقگران برمى گردد .

و من يتولّ فإنّ اللّه هو الغنىّ الحميد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 17 - 9،12

9 - پاداش مضاعف به انفاق گران و آمرزش آنان ، جلوه قدرشناسى ، سپاسدارى و حلم خداوند است .

إن تقرضوا اللّه . .. يض_عفه لكم و يغفر لكم و اللّه شكور حليم

12 - پاداش مضاعف به انفاق گران و آمرزش آنان ، جلوه تفضل و لطف ويژه خداوند به آنان است .

إن تقرضوا اللّه . .. يض_عفه ... و اللّه شكور حليم

سپاس و تقدير خداوند از انفاق گران _ با آن كه سود انفاق به خود آنان باز مى گردد _ نشانه تفضل و لطف ويژه الهى به انفاق گران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 21 - 4

4 - خداوند ، بر وعده خود درباره رساندن انفاق گرانِ باتقوا به فرجامى رضايت بخش ، سوگند ياد كرده است . *

و لسوف يرضى

{لام} در {لسوف}، لام قسم و يا لام ابتدا است; برداشت ياد شده، براساس احتمال اول است.

پاداش اهل خشيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 11 -

12

12 - آمرزش و اجر ارزشمند و پرب ها ، پاداش پيروان قرآن و خداترسان

من اتّبع الذكر و خشى الرحم_ن بالغيب فبشّره بمغفرة و أجر كريم

پاداش ايثار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 207 - 6

6 _ جان آدمى ، وسيله اى براى كسب رضايت الهى

و من الناس من يشرى نفسه ابتغاء مرضات اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 67 - 3

3 _ جانبازى و هجرت ( تحمل مشكلات و فداكارى در راه خدا ) ، موجب اجر بزرگ الهى *

و لو انّهم فعلوا ما يوعظون به . .. و اذاً لأَتيناهم من لدنّا اجراً عظيماً

بنابر اينكه مراد از {ما يوعظون}، همان جهاد و هجرت باشد كه در آيه قبل مطرح شد.

پاداش ايثار با جان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 111 - 24

24 _ ايثار جان و مال در راه خدا و دريافت پاداش بهشت ، شايسته سرور و شادمانى ، در بينش الهى

إن اللّه اشترى من المؤمنين . .. فاستبشروا ببيعكم الذى بايعتم به

پاداش ايثار با مال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 111 - 24

24 _ ايثار جان و مال در راه خدا و دريافت پاداش بهشت ، شايسته سرور و شادمانى ، در بينش الهى

إن اللّه اشترى من المؤمنين . .. فاستبشروا ببيعكم الذى بايعتم به

پاداش ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 277 - 2

2

_ ضرورت همراهى ايمان با عمل صالح در بهرهورى از پاداش هاى ويژه الهى

انّ الذين امنوا و عملوا الصالحات . .. لهم اجرهم عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 57 - 1،5

1 _ مؤمنانِ داراى اعمال صالح ، بهره مند از پاداش كامل خداوند

و اما الذين امنوا و عملوا الصالحات فيوفيهم اجورهم

5 _ مؤمنانِ داراى اعمال صالح از پيروان عيسى ( ع ) ، مشمول پاداش كامل الهى هستند .

جاعل الذين اتبعوك . .. و اما الذين امنوا و عملوا الصالحات فيوفّيهم اجورهم

مصداق مورد نظر از جمله {فاما الذين امنوا}، به قرينه آيات قبل، مؤمنان به حضرت مسيح (ع) هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 26

26 _ استحقاق اجر عظيم الهى ، در گرو ايمان به خدا و رسول و پرهيز از مخالفت با آنان

و ان تؤمنوا و تتّقوا فلكم اجر عظيم

چون كلمه {اجر}، ظهور در پاداش استحقاقى دارد، در برداشت فوق، كلمه استحقاق آورده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 199 - 20

20 _ آن گروه از اهل كتاب كه به خدا ، قرآن و كتب آسمانى خويش ايمان آورند ; از پاداشى ويژه و والا بهره مند خواهند شد .

اولئك لهم اجرهم عند ربّهم

كلمه {عند ربّهم}، توصيف {اجرهم} است و مى رساند كه آن پاداش، پاداشى ويژه و ارزشمند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 40 - 10

10 _ ايمان

و انفاق ، حسنه اى است كه ، هر چند اندك باشد ، پاداش عظيم الهى را در پى خواهد داشت .

ماذا عليهم لو امنوا باللّه و اليوم الاخر و انفقوا . .. و ان تك حسنة يضاعفها و يؤ

از مصاديق مورد نظر براى حسنه، به دليل آيه قبل، ايمان و انفاق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 95 - 10

10 _ پاداش نيكوى الهى ، ثمره ايمان

لايستوى القاعدون من المؤمنين . .. كلاّ وعد اللّه الحسنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 124 - 3

3 _ زنان و مردان ، همسان در بهره مندى از پاداش ايمان و عمل صالح خويش

و من يعمل من الصلحت من ذكر او انثى و هو مؤمن فأولئك يدخلون الجنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 162 - 15

15 _ بهره مندى عالمان از پاداش هاى بزرگ الهى در گرو ايمان و انجام اعمال صالح

لكن الرسخون . .. و المؤمنون باللّه و اليوم الاخر أولئك سنؤتيهم أجراً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 21 - 5

5 _ برخوردارى از باغ ها و بوستان هاى متعدد بهشت ، از ثمرات ايمان ، هجرت و جهاد در راه خدا

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا فى سبيل اللّه . .. يبشرهم ربهم ... و جنت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 111 - 5

5_ خداوند ، كفر و ايمان و

اعمال نيك و بد انسان ها را به صورت پاداش و كيفر متبلور خواهد ساخت .

و إنّ كلاًّ لما ليوفينّهم ربك أعم_لهم

گفتن {اعمال} و اراده كردن پاداش و كيفر آنها ، گوياى اين نكته است كه: پاداش و كيفر ، بازتاب اعمال و تبلور يافته آن است; به گونه اى كه گويا پاداش و كيفر اعمال ، همان اعمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 45 - 3

3 - همراهى ايمان و عمل صالح ، شرط برخوردارى از پاداش و فضل الهى ، در آخرت است .

ليجزى الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 19 - 2

2 - توأم بودن ايمان با اعمال صالح ، داراى ارزش و پاداش است .

ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فلهم جنّت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 47 - 2

2 - پاداش ايمان مؤمنان ، از فضل خداوندى است .

و بشّر المؤمنين بأنّ لهم من اللّه فضلاً كبيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 13

13 - رضايت خداوند ، از مؤمنانِ صالح و رضايت آنان از او ، پاداش ايمان و عمل نيك ايشان است .

جزاؤهم . .. رضى اللّه عنهم و رضوا عنه

پاداش ايمان به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 60 - 8

8 - { عن على بن أبيطالب ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ {

هل جزاء الإحسان إلاّ الإحسان } فقال رسول اللّه ( ص ) هل جزاء من أنعمت عليه بالتوحيد إلاّ الجنّة ؟

از امام على بن ابى طالب(ع) درباره سخن خداوند {هل جزاء الإحسان إلاّ الإحسان} روايت شده كه رسول خدا(ص) فرمود: [خداوند مى فرمايد] آيا پاداش كسى كه به او نعمت توحيد داده ام، غير از بهشت است؟}

پاداش ايمان به قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 25 - 3

3 - بهشت و نعمت هاى آن ، پاداش كسانى است كه به قرآن و پيامبر ( ص ) ايمان آورده و اعمال صالح انجام دهند .

و بشر الذين ءامنوا . .. أن لهم جنت تجرى من تحت الأنهر

متعلق {آمنوا} به دليل آيات قبل، قرآن و پيامبر(ص) است.

پاداش ايمان به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 25 - 3

3 - بهشت و نعمت هاى آن ، پاداش كسانى است كه به قرآن و پيامبر ( ص ) ايمان آورده و اعمال صالح انجام دهند .

و بشر الذين ءامنوا . .. أن لهم جنت تجرى من تحت الأنهر

متعلق {آمنوا} به دليل آيات قبل، قرآن و پيامبر(ص) است.

پاداش برپايى نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 170 - 2

2 _ خداوند پاداش يهوديان تمسك كننده به تورات و برپا دارنده نماز را تباه نخواهد كرد .

و الذين يمسكون بالكتب . .. إنا لانضيع أجر المصلحين

چون آيه مورد بحث در سياق آيات مربوط به يهود واقع شده، مى توان گفت مراد از

{الذين . .. } يهوديان متعهد هستند، و يا اينكه آنان از مصاديق مورد نظر براى {الذين ... } مى باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 15

15 _ بهشت جاودان ، بوستان هاى پوشيده از درخت ، خانه هاى دلپذير و خشنودى خدا ، پاداش الهى به مؤمنان در برابر امر به معروف و نهى از منكر ، اقامه نماز ، پرداخت زكات و اطاعت از خدا و رسول ( ص )

و المؤمنون و المؤمنت . .. يأمرون بالمعروف ... و يطيعون اللّه و رسوله ... وعد الل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 23 - 3

3_ بهشت عدن ، پاداش صبر و استقامت بر فرمان هاى الهى ، برپا داشتن نماز و انفاق كردن

والذين صبروا . .. أُول_ئك لهم عقبى الدار. جن_ّت عدن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 2

2 - تلاوت قرآن و انس با آن ، برپايى نماز و انفاق در نهان و آشكار ، داراى اجر و پاداش الهى

يتلون كت_ب اللّه . .. ليوفّيهم أجورهم

پاداش بزرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 22 - 4،5،6

4 _ پاداش خداوند به مؤمنان مهاجر و مجاهد ، پاداشى بزرگ است .

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا . .. إن اللّه عنده أجر عظيم

5 _ اجر و پاداش بزرگ ، تنها در نزد خداست .

إن اللّه عنده أجر عظيم

تقديم {عنده} بر {أجر عظيم} مى تواند براى افاده

حصر باشد.

6 _ مؤمنان مهاجر و مجاهد ، علاوه بر بهره مندى از رحمت و رضوان الهى و بهشت ، از پاداشى ويژه و بزرگ در پيشگاه خداوند برخوردارند .

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا . .. و جنت ... إن اللّه عنده أجر عظيم

قرار گرفتن جمله {إن اللّه عنده أجر عظيم} _ كه داراى معنانى عام و كلى است _ پس از ذكر پاداشهاى گوناگون مؤمنانِ مهاجر و مجاهد، مى تواند گوياى برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 15

15 - مردان و زنان شكيبا ، از پاداشى با عظمت برخوردارند .

و الص_برين و الص_برت . .. أعدّ اللّه لهم ... أجرًا عظيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 10 - 12

12 - صلح حديبيه و فتح مكه ، پاداش بزرگ الهى به ثابت قدمان بر پيمان با پيامبر ( ص ) *

و من أوفى . .. فسيؤتيه أجرًا عظيمًا

با توجّه به اين كه پيمان ياد شده، قبل از انعقاد صلح حديبيه صورت گرفته است; احتمال مى رود كه نويد {فسيؤتيه. ..} بر صلح حديبيه و فتح مكه منطبق شود كه پس از اين پيمان رخ داده است; زيرا اگر آن بيعت و پايدارى نبود، نوبت به چنان پيروزى هايى نمى رسيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 43،44

43- وعده الهى به بهره مندى مؤمنانِ نيك كردار ، از مغفرت و پاداشى عظيم

وعد اللّه الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت منهم مغفرة و أجرًا عظيمًا

44-

آميختگى ايمان و عمل صالح ، شرط برخوردارى مؤمنان از مغفرت و پاداش عظيم الهى

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 15 - 5،6،7

5 - اجر بزرگ ، در پيشگاه خداوند است .

و اللّه عنده أجر عظيم

6 - رهايى از دلبستگى به اموال و اولاد و ترجيح دين دارى بر وابستگى به آنها ، داراى پاداش بزرگ الهى است .

و اللّه عنده أجر عظيم

يادآورى پاداش بزرگ الهى، پس از هشدار درباره وابستگى به اموال و اولاد خويش، بيانگر مطلب ياد شده است.

7 - توجه و ايمان به پاداش بزرگ الهى براى مؤمنان ، بازدارنده انسان از وابستگى به اموال و اولاد و گناه به خاطر آنها

و اللّه عنده أجر عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 5 - 8

8 - كسانى كه تقوا پيشه كنند ، از اجر بزرگ الهى بهره مند خواهند شد .

و من يتّق اللّه . .. يعظم له أجرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 12 - 1،2،3

1 - خداترسان ، مشمول غفران عظيم خداوند و بهره مند از پاداش بزرگ او

إنّ الذين يخشون ربّهم بالغيب لهم مغفرة و أجر كبير

تنكير {مغفرة}; دلالت بر تعظيم دارد.

2 - ترس از خدا _ در عين پنهان بودن او از انظار _ عامل جلب غفران و پاداش بزرگ الهى

إنّ الذين يخشون ربّهم بالغيب لهم مغفرة و أجر كبير

{با} در {بالغيب} يا به معناى ملابست است و يا به معناى {فى}. در صورت اول {بالغيب} حال براى

{ربّهم} و در صورت دوم متعلق به {يخشون} خواهد بود. گفتنى است برداشت ياد شده، مبتنى بر احتمال نخست مى باشد.

3 - ترس از خدا به دور از انظار مردمان و پيراسته از ريا ، موجب جلب غفران و پاداش بزرگ او است .

إنّ الذين يخشون ربّهم بالغيب لهم مغفرة و أجر كبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 3 - 5

5 - هدايت و تبليغ دين و تحمّل سختى ها و ناگوارى هاى برخاسته از آن ، داراى پاداشى بزرگ ، روز افزون و بى منت

و إنّ لك لأجرًا غير ممنون

برداشت ياد شده، به سبب اين نكته ترديدناپذير است كه اجر بزرگ پيامبر(ص)، به جهت رسالت او و تحمل سختى هاى آن (از جمله تحمل تهمت هاى ناروا همچون تهمت جنون و. ..) مى باشد.

پاداش بزرگ صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 25 - 6

6 - خداوند ، براى مؤمنانى كه عمل صالح دارند ، پاداش بزرگى قرار داده است .

لهم أجر

نكره آوردن {أجر}، بيانگر عظمت آن است.

پاداش بزرگ مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 25 - 6

6 - خداوند ، براى مؤمنانى كه عمل صالح دارند ، پاداش بزرگى قرار داده است .

لهم أجر

نكره آوردن {أجر}، بيانگر عظمت آن است.

پاداش بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 40 - 2

2 - بندگان مخلَص خدا ، برخوردار از پاداشى فراتر از مقدار اعمال و رفتار خويش

و

ما تجزون إلاّ ما كنتم تعملون . إلاّ عباد اللّه المخلصين

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه {إلا. ..} استثناى منقطع از ضمير {تجزون} باشد. بر اين اساس، پيام آيه شريفه چنين مى شود: همگان مطابق كردار خود، جزا و پاداش دارند; جز بندگان خالص خدا كه فراتر و برتر از اعمال خود، پاداش دريافت خواهند داشت.

پاداش بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 121 - 3

3 - نجات موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان از اندوهى بزرگ ، اعطاى كتاب آسمانى و باقى ماندن نام و آوازه نيك آنان ، از پاداش هاى خداوند به ايشان

و نجّين_هما و قومهما من الكرب العظيم . .. إنّا كذلك نجزى المحسنين

پاداش به جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 114 - 2

2 _ فرعون به ساحران بشارت داد كه در صورت پيروزى علاوه بر دريافت پاداشى گران ، از مقرّبان درگاهش خواهند شد .

قال نعم و إنكم لمن المقربين

پاداش به صدقه دهندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 88 - 17

17_ خداوند ، به اعطا كنندگان صدقه پاداش خواهد داد .

إن الله يجزى المتصدقين

پاداش بهترين عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 35 - 7،8،9

7 - احسان ، موجب بهره مندى از پاداش بهترين عمل ها

ذلك جزاء المحسنين . .. و يجزيهم أجرهم بأحسن الذى كانوا يعملون

8 - برخوردار شدن از پاداش بهترين عمل

ها ، انگيزه محسنان از احسانشان

ذلك جزاء المحسنين . .. و يجزيهم أجرهم بأحسن الذى كانوا يعملون

9 - برآورده شدن تمامى خواسته هاى محسنان از سوى خداوند ، به خاطر اعطاى پاداش بهترين عمل ها به آنان

لهم ما يشاءون عند ربّهم . .. و يجزيهم أجرهم بأحسن الذى كانوا يعملون

پاداش بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 34،35

34 _ ضايع نشدن اعمال مؤمنان و ثمردهى آن ، به بهره مندى از پاداش هاى الهى ( مغفرت و بهشت ) است .

انّى لا اضيع عمل عامل . .. ثواباً من عند اللّه

35 _ بهشت و آمرزش گناهان ، پاداش نيك خداوند

لاكفّرنّ . .. و لادخلنّهم ... ثواباً من عند اللّه و اللّه عنده حسن الثّواب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 119 - 5

5 _ بهشت پاداش راستگويان و راست كرداران است .

هذا يوم ينفع الصدقين صدقهم لهم جنت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 111 - 1،24

1 _ خداوند ، خريدار جان و مال مؤمنان به بهاى بهشت

إن اللّه اشترى من المؤمنين أنفسهم و أمولهم بأن لهم الجنة

24 _ ايثار جان و مال در راه خدا و دريافت پاداش بهشت ، شايسته سرور و شادمانى ، در بينش الهى

إن اللّه اشترى من المؤمنين . .. فاستبشروا ببيعكم الذى بايعتم به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 10

10_ صابران داراى اعمال صالح ، از پاداش بزرگ الهى (

بهشت ) برخوردار خواهند شد .

أُول_ئك لهم مغفرة و أجر كبير

بنا به گفته گروهى از مفسران ، مراد از {أجركبير} بهشت و موهبتهاى اخروى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 60 - 10

10- بهشت ، پاداش كامل مؤمنانى كه كردار نيك داشته و از كار هاى بد توبه كنند .

فأُولئك يدخلون الجنّة و لايظلمون شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 63 - 4

4- بهشت ، پاداشى فراتر از اجر كردار متقيان ، است ; نه هم پايه آن .

نورث من عبادنا من كان تقيًّا

به مالى كه بدون رنج و سختى به كسى برسد {ارث} اطلاق مى گردد (مفردات راغب). اين تعبير براى بهشت در كنار تخصيص آن به {من كان تقيّاً} اشاره به اين دارد كه تا تقوا نباشد، ورود به بهشت ممكن نيست. از طرفى بهشت را سرمايه اى كه بدون تلاش به دست آمده معرفى كرده است تا بفهماند كه اين پاداش، با آن كردار، قابل قياس نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 14 - 1

1 - بهشت ، پاداش خدا به مؤمنان نيك كردار

إنّ اللّه يدخل الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 23 - 2

2 - بهشت ، پاداش خداوند به مؤمنان نيك كردار

إنّ اللّه يدخل الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت جنّ_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 56 - 4

4 - بهشت ،

پاداشت مؤمنان نيك كردار

فالذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فى جنّ_ت النعيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 26 - 3،6

3 - بهشت ، پاداش و جايگاه مؤمن انطاكيه

قيل ادخل الجنّة

در اين كه مقصود از {الجنّة} چيست؟ ميان مفسران دو نظريه وجود دارد: 1_ برخى آن را بهشت اخروى دانسته اند; 2_ برخى ديگر آن را بهشت برزخى گرفته اند. برداشت ياد شده مبتنى بر ديدگاه نخست است.

6 - بهشتِ برزخى پاداش و جايگاه مؤمن انطاكيه

قيل ادخل الجنّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 53 - 2

2 - بهشت و نعمت هاى آن ، پاداش تقواپيشگان است .

جنّ_ت . .. ه_ذا ما توعدون ليوم الحساب

{ليوم الحساب} به تقدير {لأجل جزاء يوم الحساب} است; يعنى، اين نعمت ها همان چيزى است كه به خاطر روز حساب به شما وعده داده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 20 - 2

2 - بناهاى مرتفع و چند طبقه (كاخ ها) در بهشت، پاداش اختصاصى تقواپيشگان

ل_كن الذين اتّقوا ربّهم لهم غرف من فوقها غرف مبنيّة

"غرفه" (مفرد "غرف") به معناى بناهاى مرتفع و خانه اى بالاى خانه اى ديگر (چند طبقه چون كاخ) است. گفتنى است لام در "لهم" براى اختصاص است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 74 - 12

12 - بهشت ، پاداش و بهاى عمل و تلاش تقواپيشگان است كه آن را به بهانه نمى دهند .

نتبوّأ من الجنّة حيث نشاء فنعم أجر الع_ملين

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 72 - 1

1 - بهشت با نعمت هاى فراوان و پايان ناپذير آن ، پاداش عملكرد پرهيزگاران

و تلك الجنّة الّتى أُورثتموها بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 14 - 4

4- بهشت جاودان ، پاداش اعمال نيك و مستمر موحدان

أُول_ئك أصح_ب الجنّة . .. جزاء بما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 17 - 4

4 - باغ هاى بهشت ، با نهر هاى هميشه جارى ، پاداش الهى به شركت كنندگان در جهاد و نبرد با دشمنان دين

و من يطع اللّه و رسوله يدخله جنّ_ت تجرى

با توجه به اين كه سياق آيات، در رابطه با جنگ و جهاد مى باشد; مراد از {من يطع. ..} كسى است كه فرمان جهاد را اطاعت كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 2 - 10

10 - تكامل و تعالى و داشتن دستاوردى بهتر ، فلسفه و هدف آغازين خلقت بشر و برخوردار شدن از جزا و پاداش اخروى ( بهشت برين ) ، فلسفه و هدف نهايى آفرينش او است .

ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً

به مقتضاى جمله {ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً}، هدف از خلقت انسان و تقدير مرگ و حيات براى وى، تكامل و داشتن دستاوردى بهتر در دنيا است; ولى چون پاداش و جايزه اصلى آن را در جهان آخرت دريافت مى كند، بنابراين مى توان گفت: تكامل، هدف مرحله اولى خلقت بشر و بهشت برين،

هدف مرحله نهايى آفرينش او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 22 - 8

8 - نعمت هاى سرشار بهشت ، پاداش الهى اهل بيت ( على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) )

إنّ الأبرار يشربون من كأس . .. و سقيهم ربّهم شرابًا طهورًا . إنّ ه_ذا كان لكم جز

برداشت ياد شده، با توجه به شأن نزولى است كه از طريق شيعه و سنى نقل شده است و آن اين كه از آيه 5 تا آيه مورد بحث (آيه 22)، درباره آن بزرگواران نازل شده است. (مجمع البيان، ج 10; الكشاف، ج 4، ذيل آيه)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 36 - 1

1 - بهشت و نعمت هاى آن ، پاداش و مزد تقواپيشگى است .

إنّ للمتّقين . .. جزاء

{جزاء} مفعول مطلق و تأكيد كننده مفاد {إنّ للمتّقين مفازاً} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 8 - 10

10 - { قال الرضا ( ع ) و لقد حدثنى أبى عن أبيه أبى عبداللّه الصادق ( ع ) . . . قال : إنّ اللّه عزّوجلّ لايسئل عباده عمّا تفضّل عليهم و لايمنّ بذلك عليهم و الإمتنان بالإنعام مستقبح من المخلوقين فكيف يضاف إلى الخالق عزّوجلّ ما لايرضى المخلوق به و ل_كنّ النعيم حبّنا أهل البيت و موالاتنا يسئل اللّه عباده عنه بعد التوحيد و النبّوة لأنّ العبد إذا وفى بذلك ادّاه إلى نعيم الجنّة الذى لايزول ;

امام رضا(ع) فرمود: پدرم از پدر خويش از امام

صادق(ع) براى من روايت كرده است كه فرمود: خداى عزّوجلّ درباره آنچه به بندگانش تفضل كرده است، از آنها بازخواست نمى كند و با اين كار بر آنان منّت نمى گذارد. منّت نهادن به جهت نعمت بخشيدن، از جانب مخلوق ها كار زشتى است; پس چگونه به خالق عزّوجلّ چيزى نسبت داده مى شود كه مخلوق از نسبت دادن آن ناخشنود است؟! ولى نعيم [در آيه {ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم}] محبت ما اهل بيت و [پذيرش ]ولايت ما است كه خداوند همه بندگان را بعد از توحيد و نبّوت، از آن بازخواست خواهد كرد; زيرا بنده اگر به آن نعمت وفادار باشد، او را به نعمت هاى بهشت كه هرگز زايل نمى شود خواهد رساند}.

پاداش بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 18 - 3

3 - شادمانى و عيشِ بهشتيان ، فضل الهى در قبال تعهد و تقواى ايشان

إنّ المتّقين . .. ف_كهين بما ءاتيهم ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 24 - 4

4 - خوردنى ها و نوشيدنى هاى گواراى بهشت ، پاداش اعمال گذشته اهل بهشت است .

بما أسلفتم فى الأيّام الخالية

پاداش بى حسابرسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 8 - 1،2،4

1 - مؤمنان نيك كردار ، برخوردار از پاداش بى حساب و هميشگى خداوند

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم أجر غير ممنون

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه {غير ممنون} به معناى غير منقطع و يا غير قابل محاسبه باشد.

2 -

خداوند در پاداش دادن به مؤمنان نيك كردار ، هيچ گونه منّتى بر آنان نخواهد گذاشت .

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم أجر غير ممنون

برداشت بالا مبتنى بر اين نكته است كه {ممنون} از ماده {منت} اشتقاق يافته باشد.

4 - همراه بودن ايمان و عمل صالح ، شرط بهرهورى از اجر بى حساب و بى منت الهى

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم أجر غير ممنون

پاداش بى شمار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 16

16 - صابران ، برخوردار از اجر و پاداش كامل و بى شمار

إنّما يوفّى الص_برون أجرهم بغير حساب

{توفية} (مصدر {يوفّى}) به معناى پرداخت كامل است.

پاداش بى شمار صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 17

17 - دريافت اجر و پاداش بى شمار الهى ، تنها از آنِ صابران است .

إنّما يوفّى الص_برون أجرهم بغير حساب

برداشت بالا از كلمه {إن_ّما} _ كه دلالت بر حصر مى كند _ قابل استفاده است.

پاداش بى منت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 8 - 2،4

2 - خداوند در پاداش دادن به مؤمنان نيك كردار ، هيچ گونه منّتى بر آنان نخواهد گذاشت .

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم أجر غير ممنون

برداشت بالا مبتنى بر اين نكته است كه {ممنون} از ماده {منت} اشتقاق يافته باشد.

4 - همراه بودن ايمان و عمل صالح ، شرط بهرهورى از اجر بى حساب و بى منت الهى

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم أجر غير ممنون

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 3 - 3،5

3 - پاداش خداوند به پيامبر ( ص ) پاداشى است بى منت .

و إنّ لك لأجرًا غير ممنون

5 - هدايت و تبليغ دين و تحمّل سختى ها و ناگوارى هاى برخاسته از آن ، داراى پاداشى بزرگ ، روز افزون و بى منت

و إنّ لك لأجرًا غير ممنون

برداشت ياد شده، به سبب اين نكته ترديدناپذير است كه اجر بزرگ پيامبر(ص)، به جهت رسالت او و تحمل سختى هاى آن (از جمله تحمل تهمت هاى ناروا همچون تهمت جنون و. ..) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 25 - 8

8 - خداوند در قيامت ، مؤمنان را با يادآورى مكرر پاداش هاى خويش ، آزار نداده و بر آنان منت نخواهد گذاشت .

لهم أجر غير ممنون

در معانى {مَنّ} آورده اند كه: منت گذاشتن بر كسى، به اين است كه احسان به او را بزرگ شمرده و به آن فخر كنند و درباره اش سخن را آغاز و تكرار كنند تا آن جا كه شخص را متنفر سازند. (لسان العرب)

پاداش بى منت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 6 - 8

8 - پاداش مؤمنانِ داراى عمل صالح ، پاداشى بى منت و به دور از محاسبه و محدوديت

فلهم أجر غير ممنون

در {قاموس} آمده است كه {غير ممنون}; يعنى، بدون محاسبه و صاحب {مصباح} مى گويد: {مننتَ عليه منّاً}; يعنى، آنچه از نيكى ها براى كسى انجام داده اى، بر او

شماره كردى. {راغب} در {مفردات}، اين كار را منّت زبانى و امرى نكوهيده خوانده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 7 - 5

5 - دستيابى مؤمنان داراى عمل صالح به پاداش بى منّت و پايان ناپذير ، حقيقتى انكارناپذير و غير قابل تكذيب است .

فما يكذّبك بعد بالدين

چنانچه {دين} به معناى جزا باشد (مفردات)، از مصاديق بارز آن اجرى خواهد بود كه در آيه قبل، به مؤمنان بشارت داده شد.

پاداش بيعت كنندگان با محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 18 - 13

13 - صلح حديبيه و پيروزى هاى پس از آن ، پاداش الهى به مؤمنان حاضر در بيعت رضوان

لقد رضى اللّه عن المؤمنين إذ يبايعونك . .. و أث_بهم فتحًا قريبًا

بنابراين كه مراد از {فتحاً قريباً} _ به قرينه سياق آيات _ صلح حديبيه باشد، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

پاداش پاكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 76 - 6

6 - خلود در بهشت هاى عدن ، پاداش پاكى و دورى جستن از كفر و شرك و گناه است .

جنّت عدن . .. خ_لدين فيها و ذلك جزاء من تزكّى

پاداش پيروان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 148 - 4

4 _ دنيا و آخرت ، عرصه بهره مندى دست پروردگان انبيا از پادش هاى الهى

و كايّن من نبىّ قاتل معه ربّيّون . .. فاتيهم اللّه ثواب الدّنيا و حسن ثواب الاخر

پاداش پيروان

قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 175 - 8

8 _ ورود به بهشت و برخوردارى از فضل خدا و رسيدن به مقام قرب الهى ، پاداش مؤمنان به خدا و پيروان پيامبر ( ص ) و قرآن

فاما الذين ءامنوا باللّه و اعتصموا . .. يهديهم إليه صرطاً مستقيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 11 - 12

12 - آمرزش و اجر ارزشمند و پرب ها ، پاداش پيروان قرآن و خداترسان

من اتّبع الذكر و خشى الرحم_ن بالغيب فبشّره بمغفرة و أجر كريم

پاداش پيروان محمّد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 175 - 8

8 _ ورود به بهشت و برخوردارى از فضل خدا و رسيدن به مقام قرب الهى ، پاداش مؤمنان به خدا و پيروان پيامبر ( ص ) و قرآن

فاما الذين ءامنوا باللّه و اعتصموا . .. يهديهم إليه صرطاً مستقيماً

پاداش پيروزى در راه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 24

24 _ كسب پيروزى در راه خدا ، همانند تحمل مشكلات ، عمل صالح و داراى اجر است .

ذلك بأنهم لا يصيبهم . .. و لا ينالون من عدو نيلا إلا كتب لهم به عمل صلح إن اللّه

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از جمله {لا ينالون من عدو نيلا} مى تواند دستيابى به پيروزى بر دشمن باشد.

پاداش پيشگامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 -

24 - 2

2 - برخوردارى پيشتازان ( سابقون ) ، از مقام قرب الهى در جهان آخرت و دستيابى آنان به بهشت سرشار از نعمت ، پاداش الهى به آنان در قبال اعمال صالح شان

و الس_بقون الس_بقون . أُول_ئك المقرّبون . فى جنّ_ت النعيم ... جزاء بما كانوا يعم

پاداش پيشگامان عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 33 - 3

3 - پيشگامان در انجام كار هاى خير و وارثان قرآن كريم ، بهره مند از بهشت پاينده

جنّ_ت عدن يدخلونها

پاداش تأمين نيازهاى جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 60 - 14

14 _ تأمين كمترين هزينه جهاد ، در پى دارنده پاداش عادلانه الهى

و ما تنفقوا من شىء فى سبيل اللّه يوف إليكم و أنتم لاتظلمون

پاداش تائبان صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 60 - 10

10- بهشت ، پاداش كامل مؤمنانى كه كردار نيك داشته و از كار هاى بد توبه كنند .

فأُولئك يدخلون الجنّة و لايظلمون شيئًا

پاداش تبعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 19،21

19 _ بخشش گناهان و دخول در بهشت ، پاداش بزرگ الهى ، براى هجرت ، آوارگى ، آزار ديدن در راه خدا و جهاد و شهادت

فالّذين هاجروا و اخرجوا من ديارهم و اوذوا فى سبيلى و قاتلوا و قتلوا لاكفّرنّ عنه

21 _ پاداش مهاجران ، آوارگان ، آزارديدگان در راه خدا ، مجاهدان و شهيدان ، تضمين شده از

سوى خداوند

انّى لا اضيع عمل عامل منكم . .. فالّذين هاجروا و اخرجوا من ديارهم و اوذوا فى سبي

لام قسم و نون تأكيد در {لاكفّرنّ} و در {لادخلنّ} دلالت بر تأكيد و تضمين پاداش دارد.

پاداش تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 3 - 5

5 - هدايت و تبليغ دين و تحمّل سختى ها و ناگوارى هاى برخاسته از آن ، داراى پاداشى بزرگ ، روز افزون و بى منت

و إنّ لك لأجرًا غير ممنون

برداشت ياد شده، به سبب اين نكته ترديدناپذير است كه اجر بزرگ پيامبر(ص)، به جهت رسالت او و تحمل سختى هاى آن (از جمله تحمل تهمت هاى ناروا همچون تهمت جنون و. ..) مى باشد.

پاداش تبليغ دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 72 - 4

4 _ مزد و پاداش دعوت به حق و تبليغ دين ، بر عهده خداست .

إن أجرى إلا على اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 51 - 7

7_ ابلاغ پيام هاى الهى به مردم و تبليغ معارف دين ، درپى دارنده پاداش از ناحيه خداوند

إن أجرى إلاّ على الذى فطرنى

پاداش تحمل سختى در راه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 10،11،20،24

10 _ تحمل هر سختى ( تشنگى ، رنج ، گرسنگى و تعرض و ضربه زدن به دشمن ) در راه خدا ، عمل صالح و داراى اجر است .

ذلك بأنهم لا يصيبهم . .. فى سبيل

اللّه ... إلا كتب لهم به عمل صلح

11 _ تحمل كمترين دشوارى در راه خدا ، داراى پاداشى نزد او

ذلك بأنهم لا يصيبهم ظمأ و . .. فى سبيل اللّه ... إلا كتب لهم به عمل صلح

از تنكير {ظمأ}، {نصب} و . .. تقليل استفاده مى شود.

20 _ جهاد و تحمل رنج و سختى در راه خدا ، احسان و داراى پاداش از سوى خداست .

لا يصيبهم ظمأ و لا نصب و لا مخمصة فى سبيل اللّه . .. إن اللّه لا يضيع أجر المحسن

24 _ كسب پيروزى در راه خدا ، همانند تحمل مشكلات ، عمل صالح و داراى اجر است .

ذلك بأنهم لا يصيبهم . .. و لا ينالون من عدو نيلا إلا كتب لهم به عمل صلح إن اللّه

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از جمله {لا ينالون من عدو نيلا} مى تواند دستيابى به پيروزى بر دشمن باشد.

پاداش تحمل سختى ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 10

10- رنج هاى تكوينى نيز همانند تحمل سختى در راه دين ، زمينه برخوردارى از اجر و پاداش الهى است .

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه ثمّ استق_موا . .. أُول_ئك أصح_ب الجنّة ... و وصّينا

از ارتباط و پيوستگى اين آيه با آيات پيشين، مى توان استفاده كرد كه خداوند هيچ نوعى از سختى ها را ناديده نگرفته و در قبال هر رنجى، پاداشى در خور توجه قرار داده است; پاداش موحدانى را كه در طريق ايمان استقامت كنند و دشوارى ها را پشت سر بگذارند، بهشت قرار داده و مادران را

نيز كه به حكم تكوين، ناگزيرند رنج باردارى و زايمان را تحمل كنند با توصيه به فرزندان، از خدمت هاى آنان بهره مند ساخته است.

پاداش تحمل مشكلات ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 10

10- رنج هاى تكوينى نيز همانند تحمل سختى در راه دين ، زمينه برخوردارى از اجر و پاداش الهى است .

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه ثمّ استق_موا . .. أُول_ئك أصح_ب الجنّة ... و وصّينا

از ارتباط و پيوستگى اين آيه با آيات پيشين، مى توان استفاده كرد كه خداوند هيچ نوعى از سختى ها را ناديده نگرفته و در قبال هر رنجى، پاداشى در خور توجه قرار داده است; پاداش موحدانى را كه در طريق ايمان استقامت كنند و دشوارى ها را پشت سر بگذارند، بهشت قرار داده و مادران را نيز كه به حكم تكوين، ناگزيرند رنج باردارى و زايمان را تحمل كنند با توصيه به فرزندان، از خدمت هاى آنان بهره مند ساخته است.

پاداش تداوم عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 17 - 6

6 - مداومت بر اعمال شايسته در دنيا ، داراى ارج و پاداشى چشمگير در پيشگاه الهى است .

قرّة أعين جزاء بما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 19 - 7

7 - عمل صالح و مداومت بر آن ، داراى پاداشى چشمگير در بهشت است .

ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فلهم . .. بما كانوا يعملون

پاداش ترس از قيامت

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 76 - 2

2 _ فروتنى ، شب زنده دارى ، حلم ، ترس از قيامت ، توبه ، عفو كريمانه ، پذيرش حق ، دعا ، دورى از اسراف ، تنگ گيرى ، شرك ، زنا ، آدم كشى و سخن باطل ، موجب ورود به بهشت جاودان و برخوردارى از قرارگاه و اقامت نيكوى آن

الذين يمشون على الأرض هونًا. .. و الذين لايشهدون الزور ... أُول_ئك يجزون الغرفة

پاداش ترك مال دوستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 15 - 6

6 - رهايى از دلبستگى به اموال و اولاد و ترجيح دين دارى بر وابستگى به آنها ، داراى پاداش بزرگ الهى است .

و اللّه عنده أجر عظيم

يادآورى پاداش بزرگ الهى، پس از هشدار درباره وابستگى به اموال و اولاد خويش، بيانگر مطلب ياد شده است.

پاداش تسبيح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 17 - 5

5 - پاداش سجده و تسبيح همراه با حمد خداوند و عبادت هاى شبانه و انفاق هاى مؤمنان ، فوق حد شمارش است .

إنّما يؤمن . .. سجّدًا و سبّحوا بحمد ربّهم ... تتجافى جنوبهم ... و ممّا رزقن_هم

{فاء} در {فلاتعلم نفس} تفريع بر آيات پيش است كه در آنها صفات نيكوى مؤمنان شمرده شده است. بنابراين، معنا، چنين مى شود: {مؤمنانى كه داراى صفات ياد شده اند، پاداشى مخفى دارند}. با توجه به تفريع احتمال دارد كه اختفاى پاداش، كنايه از فوق شمارش بودن باشد.

پاداش تسليم

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 67 - 2

2 _ پاداش بزرگ الهى ، پيامد تسليم همه جانبه در برابر احكام خداوند و عمل به مواعظ او

و يسلموا تسليما . .. و لو انّهم فعلوا ما يوعظون به ... و اذاً لأَتيناهم من لدنّا

پاداش تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 212 - 19

19 _ بهره مندى مؤمنان باتقوا از رزق بى پايان خداوند در قيامت

و الذين اتقوا . .. و اللّه يرزق من يشاء بغير حساب

كلمه {بغير حساب}، مى تواند كنايه از فراوانى و بى پايانى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 115 - 8

8 _ تقواپيشگان بهره مند از پاداش الهى ، در برابر اعمال نيكى كه انجام مى دهند .

و ما يفعلوا من خير فلن يكفروه و اللّه عليم بالمتّقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 172 - 21

21 _ پاداش بزرگ اميرالمؤمنين ( ع ) به خاطر احسان و تقوا و اجابت خدا و پيامبر ( ص ) پس از مجروح شدن در جنگ احد

الّذين استجابوا للّه و الرّسول . .. اجر عظيم

امام صادق (ع): انّ رسول اللّه بعث عليّاً فى عشرة {استجابوا للّه و الرّسول من بعد ما اصابهم القرح} الى {اجر عظيم}. انّما نزلت فى اميرالمؤمنين (ع).

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 206، ح 153 ; تفسير برهان، ج 1، ص 326، ح 4.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 -

179 - 26

26 _ استحقاق اجر عظيم الهى ، در گرو ايمان به خدا و رسول و پرهيز از مخالفت با آنان

و ان تؤمنوا و تتّقوا فلكم اجر عظيم

چون كلمه {اجر}، ظهور در پاداش استحقاقى دارد، در برداشت فوق، كلمه استحقاق آورده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 57 - 11

11_ پاداش هاى دنيوى و اخروى يوسف ( ع ) ، دستاورد ايمان و ملازمت او بر تقوا و پرهيزگارى بود .

و كذلك مكّنّا ليوسف . .. و لأجر الأخرة خير للذين ءامنوا و كانوا يتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 8

8_ نيل يوسف ( ع ) به عزيزى و اقتدار و حاكميت وى در ديار مصر ، پاداشى بر تقواپيشگى ، صبر و نيكوكارى او بود .

قد منّ الله علينا إنه من يتّق و يصبر فإن الله لايضيع أجر المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 30 - 19

19- تقوا و احسان ، دو امر ارزشمند و داراى پاداش

للذين أحسنوا فى ه_ذه الدنيا حسنة . .. و لنعم دار المتّقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 18 - 3

3 - شادمانى و عيشِ بهشتيان ، فضل الهى در قبال تعهد و تقواى ايشان

إنّ المتّقين . .. ف_كهين بما ءاتيهم ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 36 - 1

1 - بهشت و نعمت هاى آن ، پاداش و مزد

تقواپيشگى است .

إنّ للمتّقين . .. جزاء

{جزاء} مفعول مطلق و تأكيد كننده مفاد {إنّ للمتّقين مفازاً} است.

پاداش تلاش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 19 - 3

3- ثمربخشى تلاش براى آخرت ، در گرو ايمان است .

و من أراد الأخرة و سعى لها سعيها و هو مؤمن فأُول_ئك كان سعيهم مشكورًا

جمله {و هو مؤمن} حال براى ضمير {و سعى} است و در واقع بيانگر شرط براى آخرت خواهى و سعى و تلاش است.

پاداش تلاوت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 2

2 - تلاوت قرآن و انس با آن ، برپايى نماز و انفاق در نهان و آشكار ، داراى اجر و پاداش الهى

يتلون كت_ب اللّه . .. ليوفّيهم أجورهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 3 - 6

6 - قرائت قرآن ، داراى منافعى بسيار و تضمين شده از سوى خداوند

اقرأ و ربّك الأكرم

توصيف خداوند به {كريم ترين} _ پس از امر به قرائت _ بيانگر تأثير آن در فراهم آمدن زمينه كرامت و احسان خداوند است.

پاداش توابين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 146 - 10

10 _ منافقان تائب ، بهره مند از پاداش بزرگ خدا خواهند بود .

فأولئك مع المؤمنين و سوف يؤت اللّه المؤمنين أجراً عظيماً

پاداش تواضع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 76 - 2

2 _ فروتنى ، شب زنده دارى ، حلم ،

ترس از قيامت ، توبه ، عفو كريمانه ، پذيرش حق ، دعا ، دورى از اسراف ، تنگ گيرى ، شرك ، زنا ، آدم كشى و سخن باطل ، موجب ورود به بهشت جاودان و برخوردارى از قرارگاه و اقامت نيكوى آن

الذين يمشون على الأرض هونًا. .. و الذين لايشهدون الزور ... أُول_ئك يجزون الغرفة

پاداش توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 76 - 2

2 _ فروتنى ، شب زنده دارى ، حلم ، ترس از قيامت ، توبه ، عفو كريمانه ، پذيرش حق ، دعا ، دورى از اسراف ، تنگ گيرى ، شرك ، زنا ، آدم كشى و سخن باطل ، موجب ورود به بهشت جاودان و برخوردارى از قرارگاه و اقامت نيكوى آن

الذين يمشون على الأرض هونًا. .. و الذين لايشهدون الزور ... أُول_ئك يجزون الغرفة

پاداش توحيد ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 50 - 4

4- خداوند ، خوش نامى و بلندآوازگى را ، به پاس پايدارى ابراهيم ( ع ) در توحيد ، به او و فرزندانش عنايت كرد .

فلمّا أعتزلهم . .. و جعلنا لهم لسان صدق عليًّا

پاداش تهجد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 76 - 2

2 _ فروتنى ، شب زنده دارى ، حلم ، ترس از قيامت ، توبه ، عفو كريمانه ، پذيرش حق ، دعا ، دورى از اسراف ، تنگ گيرى ، شرك ، زنا ، آدم كشى و سخن باطل ،

موجب ورود به بهشت جاودان و برخوردارى از قرارگاه و اقامت نيكوى آن

الذين يمشون على الأرض هونًا. .. و الذين لايشهدون الزور ... أُول_ئك يجزون الغرفة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 17 - 3،5

3 - عبادات نهانى و در دل شب مؤمنان ، داراى پاداش عظيم و نهفته است .

تتجافى جنوبهم عن المضاجع يدعون ربّهم . .. فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم

5 - پاداش سجده و تسبيح همراه با حمد خداوند و عبادت هاى شبانه و انفاق هاى مؤمنان ، فوق حد شمارش است .

إنّما يؤمن . .. سجّدًا و سبّحوا بحمد ربّهم ... تتجافى جنوبهم ... و ممّا رزقن_هم

{فاء} در {فلاتعلم نفس} تفريع بر آيات پيش است كه در آنها صفات نيكوى مؤمنان شمرده شده است. بنابراين، معنا، چنين مى شود: {مؤمنانى كه داراى صفات ياد شده اند، پاداشى مخفى دارند}. با توجه به تفريع احتمال دارد كه اختفاى پاداش، كنايه از فوق شمارش بودن باشد.

پاداش جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 114 - 1

1 _ فرعون به خواسته ساحران ( اعطاى پاداش در صورت پيروزى ) ، پاسخ مثبت داد .

ان لنا لأجراً . .. قال نعم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 41 - 1،3

1 - پرسش ساحران ، از فرعون نسبت به پاداش خود در صورت غلبه بر موسى ( ع )

قالوا لفرعون أئنّ لنا لأجرًا إن كنّا نحن الغ_لبين

3 - اهتمام ساحران به دريافت پاداش و نه پيروزى فكرى و عقيدتى

أئنّ لنا

لأجرًا إن كنّا نحن الغ_لبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 42 - 1،3

1 - پاسخ مثبت فرعون ، به امتيازطلبى ساحران براى غلبه بر موسى ( ع )

قالوا لفرعون أئنّ لنا لأجرًا . .. قال نعم

3 - فرعون ، براى جلب حمايت ساحران ، بيش از انتظارشان به آنان وعده مزد و پاداش داد .

قالوا لفرعون أئنّ لنا لأجرًا . .. و إنّكم إذًا لمن المقرّبين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه ساحران تنها درخواست مزد داشته اند; ولى فرعون علاوه بر پاسخ مثبت به آن، وعده تقرّب به درگاه خود را نيز به آنان داد.

پاداش جاودان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 3 - 5

5- پاداش جاودانه ، اجرى نيكو است .

أجرًا حسنًا . مكثين فيه أبدًا

پاداش جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 19

19 _ بخشش گناهان و دخول در بهشت ، پاداش بزرگ الهى ، براى هجرت ، آوارگى ، آزار ديدن در راه خدا و جهاد و شهادت

فالّذين هاجروا و اخرجوا من ديارهم و اوذوا فى سبيلى و قاتلوا و قتلوا لاكفّرنّ عنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 74 - 8

8 _ دستيابى به مواهب آخرت ، پيامد جهاد و مبارزه در راه خدا

فليقاتل فى سبيل اللّه الّذين يشرون الحيوة الدّنيا بالاخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 21 - 5

5 _

برخوردارى از باغ ها و بوستان هاى متعدد بهشت ، از ثمرات ايمان ، هجرت و جهاد در راه خدا

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا فى سبيل اللّه . .. يبشرهم ربهم ... و جنت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 89 - 2

2 _ بهشت و زندگى جاودان در آن ، پاداش جهاد با مال و جان

أعد اللّه لهم جنت تجرى من تحتها الأنهر خلدين فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 111 - 2،25

2 _ نقش و كاربرد جهاد مالى همانند جهاد با جان ، در دستيابى به بهشت

إن اللّه اشترى من المؤمنين أنفسهم و أمولهم بأن لهم الجنة

25 _ دستيابى به بهشت در پرتو جهاد و شهادت ، تنها رستگارى و پيروزى بزرگ

إن اللّه اشترى . .. بأن لهم الجنة ... ذلك هو الفوز العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 20

20 _ جهاد و تحمل رنج و سختى در راه خدا ، احسان و داراى پاداش از سوى خداست .

لا يصيبهم ظمأ و لا نصب و لا مخمصة فى سبيل اللّه . .. إن اللّه لا يضيع أجر المحسن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 121 - 5

5 _ جهاد و تحمل هزينه هاى جنگ ، داراى بهترين پاداش در پيشگاه خداوند

ليجزيهم اللّه أحسن ما كانوا يعملون

برداشت فوق بر اين اساس است كه {أحسن} مفعول دوم براى {يجزى} باشد; يعنى، خداوند نيكوترين پاداش عمل را به مجاهدان

خواهد داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 26 - 4

4 - بهشت ، پاداش جهاد و دفاع از دين تا مرز شهادت

قال ي_قوم اتّبعوا المرسلين . .. إنّى ءامنت بربّكم فاسمعون . قيل ادخل الجنّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 16 - 10،12

10 - نويد الهى به اعطاى پاداشى نيك به اعراب متخلّف از حديبيه ، در صورت نبرد صادقانه با دشمنان نيرومند اسلام

فإن تطيعوا يؤتكم اللّه أجرًا حسنًا

12 - جهاد در راه خدا ، داراى اجرى بزرگ و ارجمند

ستدعون إلى قوم أولى بأس شديد . .. فإن تطيعوا يؤتكم اللّه أجرًا حسنًا

پاداش جهاد مالى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 89 - 2

2 _ بهشت و زندگى جاودان در آن ، پاداش جهاد با مال و جان

أعد اللّه لهم جنت تجرى من تحتها الأنهر خلدين فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 111 - 2

2 _ نقش و كاربرد جهاد مالى همانند جهاد با جان ، در دستيابى به بهشت

إن اللّه اشترى من المؤمنين أنفسهم و أمولهم بأن لهم الجنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 121 - 5

5 _ جهاد و تحمل هزينه هاى جنگ ، داراى بهترين پاداش در پيشگاه خداوند

ليجزيهم اللّه أحسن ما كانوا يعملون

برداشت فوق بر اين اساس است كه {أحسن} مفعول دوم براى {يجزى} باشد; يعنى، خداوند نيكوترين پاداش عمل را به مجاهدان خواهد داد.

پاداش

حبيب نجار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 26 - 3،6

3 - بهشت ، پاداش و جايگاه مؤمن انطاكيه

قيل ادخل الجنّة

در اين كه مقصود از {الجنّة} چيست؟ ميان مفسران دو نظريه وجود دارد: 1_ برخى آن را بهشت اخروى دانسته اند; 2_ برخى ديگر آن را بهشت برزخى گرفته اند. برداشت ياد شده مبتنى بر ديدگاه نخست است.

6 - بهشتِ برزخى پاداش و جايگاه مؤمن انطاكيه

قيل ادخل الجنّة

پاداش حق پذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 36 - 10

10 _ قيامت روز رسيدگى به كار حق پذيران و حق ناپذيران و پاداش و مجازات آنهاست.

إنما يستجيب الذين يسمعون و الموتى يبعثهم اللّه ثم إليه يرجعون

جمله {ثمّ إليه يرجعون} ظاهراً تذليلى براى تمامى آيه است. يعنى هم پاسخ دهندگان و هم مرده دلان جملگى در قيامت مبعوث شده و به نتايج اعمال خود مى رسند.

پاداش حق پذيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 76 - 2

2 _ فروتنى ، شب زنده دارى ، حلم ، ترس از قيامت ، توبه ، عفو كريمانه ، پذيرش حق ، دعا ، دورى از اسراف ، تنگ گيرى ، شرك ، زنا ، آدم كشى و سخن باطل ، موجب ورود به بهشت جاودان و برخوردارى از قرارگاه و اقامت نيكوى آن

الذين يمشون على الأرض هونًا. .. و الذين لايشهدون الزور ... أُول_ئك يجزون الغرفة

پاداش حكمت به موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 -

14 - 5

5 - بهره مند شدن موسى ( ع ) از حكمت و دانش ، پاداش الهى در برابر احسان و نيكوكارى وى

ءاتين_ه حكمًا و علمًا و كذلك نجزى المحسنين

پاداش حلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 76 - 2

2 _ فروتنى ، شب زنده دارى ، حلم ، ترس از قيامت ، توبه ، عفو كريمانه ، پذيرش حق ، دعا ، دورى از اسراف ، تنگ گيرى ، شرك ، زنا ، آدم كشى و سخن باطل ، موجب ورود به بهشت جاودان و برخوردارى از قرارگاه و اقامت نيكوى آن

الذين يمشون على الأرض هونًا. .. و الذين لايشهدون الزور ... أُول_ئك يجزون الغرفة

پاداش حمايت از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 26 - 4

4 - بهشت ، پاداش جهاد و دفاع از دين تا مرز شهادت

قال ي_قوم اتّبعوا المرسلين . .. إنّى ءامنت بربّكم فاسمعون . قيل ادخل الجنّة

پاداش حمد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 17 - 5

5 - پاداش سجده و تسبيح همراه با حمد خداوند و عبادت هاى شبانه و انفاق هاى مؤمنان ، فوق حد شمارش است .

إنّما يؤمن . .. سجّدًا و سبّحوا بحمد ربّهم ... تتجافى جنوبهم ... و ممّا رزقن_هم

{فاء} در {فلاتعلم نفس} تفريع بر آيات پيش است كه در آنها صفات نيكوى مؤمنان شمرده شده است. بنابراين، معنا، چنين مى شود: {مؤمنانى كه داراى صفات ياد شده اند، پاداشى مخفى دارند}. با توجه به تفريع

احتمال دارد كه اختفاى پاداش، كنايه از فوق شمارش بودن باشد.

پاداش خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 220 - 14

14 _ تشويق اصلاحگران امور ايتام و تضمين اجر آنان ، از جانب خداوند

قل اصلاح لهم خير . .. و اللّه يعلم المفسد من المصلح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 261 - 6،8،9،11

6 _ پاداش الهى به انفاق كنندگانِ در راه خدا ، دست كم به هفتصد برابر

مثل الّذين ينفقون . .. مائة حبّة

8 _ خداوند بر اساس مشيّت خود ، به هر كس كه بخواهد ثمره انفاق را _ كه هفتصد برابر است _ به چند برابر افزايش مى دهد .

و اللّه يضاعف لمن يشاء

9 _ پاداش هاى فراوان الهى به انفاق كننده ، منوط به انفاق مستمر

مثل الّذين ينفقون اموالهم

فعل مضارع {ينفقون} حكايت از استمرار انفاق دارد; يعنى پاداشهاى مذكور در آيه در صورتى است كه شخص به صورت مستمر انفاق كند; نه مثلا يكى _ دو مرتبه.

11 _ پاداش وسيع ( نامحدود ) خداوند به انفاق كننده *

مثل الّذين ينفقون . .. و اللّه واسع عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 262 - 5،6

5 _ انفاق كنندگانِ بدون منّت و آزار ، بهره مند از پاداش هاى والا و ويژه الهى

لهم اجرهم عند ربّهم

كلمه {عند ربّهم}، دلالت بر ويژگى پاداش دارد.

6 _ توجّه به پاداش هاى الهى براى انفاق در راه خدا ، برانگيزنده آدمى به انفاق

لهم اجرهم عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 270 - 2

2 _ پاداش الهى به انفاق ها و نذر هاى بندگان ، هر چند اندك باشد .

و ما انفقتم من نفقة . .. فانّ اللّه يعلمه

توجه دادن به علم خداوند بر اعمال بندگان كنايه از پاداش الهى در برابر آن اعمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 274 - 1،3

1 _ انفاق كنندگان پنهان و آشكار در شب و روز ( همه حال و همه وقت ) بهره مندان از پاداش هاى ويژه الهى

الّذين ينفقون اموالهم . .. فلهم اجرهم عند ربّهم

3 _ پاداش الهى اهل انفاق ، نتيجه عمل خير آنها

فلهم اجرهم عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 15 - 4

4 _ بهشت جاودان و همسران پاكيزه و رضايت الهى ، پاداش تضمين شده از جانب خداوند ، براى تقواپيشگان

للّذين اتقوا . .. جنات ... خالدين فيها و ازواج مطهرة و رضوان من اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 92 - 14

14 _ رسيدن به پاداش نيك خدا در گرو انفاق از مال با وجود علاقه به آن و ترس از فقر

لن تنالوا البر حتى تنفقوا ممّا تحبون

از رسول اللّه (ص) درباره آيه فوق سؤال شد آن حضرت فرمود: هو ان ينفق العبد المال و هو شحيح يأمل الدّنيا و يخاف الفقر.

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 793 ; تفسير برهان، ج 1، ص 298، ح 7.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

3 - آل عمران - 3 - 158 - 2

2 _ خداوند ، مرجع و فرجام انسان ها ، براى جزا و پاداش

و لئن مُتّم او قُتلتم لالى اللّه تحشرون

{لالى اللّه تحشرون}، مى تواند كنايه از جزا و پاداش الهى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 172 - 1،14

1 _ پاداش بزرگ الهى براى آنان كه على رغم تحمّل جراحت هاى نبرد پيشين ، دعوت خدا و رسولش را براى نبردى ديگر اجابت كردند .

الّذين استجابوا لِلّه و الرسول من بعد ما اصابهم القرح . .. اجر عظيم

چون آيات پيشين و نيز آيات بعد درباره نبرد و جهاد است، معلوم مى شود كه فرمان اجابت شده (استجابوا)، فرمان جنگ و مبارزه بوده است.

14 _ خوب عمل كردن در جنگ ( احسان ) و تخلف نكردن از مقررات جنگى ( تقوا ) ، شرط پاداش بزرگ خداوند براى مجاهدان

الّذين استجابوا للّه . .. للّذين احسنوا منهم و اتّقوا اجر عظيم

در برداشت فوق، متعلق {احسان}، جنگ گرفته شده است ; يعنى در جنگ خوب عمل كنند. همچنين متعلق {اتّقوا}، مقررات جنگى (مانند پيروى از فرماندهى) گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 40 - 9،10،12،13

9 _ اعمال نيك آدمى در پى دارنده پاداشى الهى در دنيا و آخرت *

و ان تك حسنة يضاعفها و يؤت من لدنه اجراً عظيماً

بدان احتمال كه مراد از {يضاعفها} پاداش دنيوى و {يؤت من لدنه . .. } ناظر به پاداش اخروى باشد.

10 _ ايمان و انفاق ، حسنه اى است

كه ، هر چند اندك باشد ، پاداش عظيم الهى را در پى خواهد داشت .

ماذا عليهم لو امنوا باللّه و اليوم الاخر و انفقوا . .. و ان تك حسنة يضاعفها و يؤ

از مصاديق مورد نظر براى حسنه، به دليل آيه قبل، ايمان و انفاق است.

12 _ توجه به آگاهى خداوند بر كوچكترين انفاق ، و پاداش عظيم خداوند به انفاقگران ، درمان بخل و ترك احسان

و انفقوا . .. و كان اللّه بهم عليماً. انّ اللّه لا يظلم مثقال ذرّة و ان تك حسنة

13 _ پاداش عظيم خداوند ، جبران كننده خسارت هاى انفاق كنندگان

و ماذا عليهم لو . .. انفقوا ... و ان تك حسنة يضاعفها و يؤت من لدنه اجراً عظيماً

جمله {يضاعفها و يؤت من لدنه اجراً عظيماً} مى تواند پاسخى باشد به اين توهم كه انفاق، موجب خسارت مالى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 57 - 3

3 _ سبقت پاداش هاى الهى بر كيفر او

انّ الّذين كفروا باياتنا سوف نصليهم . .. و الّذين امنوا و عملوا الصّالحات سندخله

زيرا نسبت به وعيد و كيفر، حرف {سوف} و در مورد پاداش، حرف {س} به كار رفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 67 - 1،3،4

1 _ ارجاع داورى به پيامبر ( ص ) و دلتنگ نشدن از حكم و قضاوت وى ، در پى دارنده پاداش بزرگ خداوند

فلا و ربّك . .. اذاً لأَتيناهم من لدنّا اجراً عظيماً

برداشت فوق بر اين مبناست كه مراد از {ما يوعظون} همان مسائلى باشد كه در

آيه 65 مطرح شده است.

3 _ جانبازى و هجرت ( تحمل مشكلات و فداكارى در راه خدا ) ، موجب اجر بزرگ الهى *

و لو انّهم فعلوا ما يوعظون به . .. و اذاً لأَتيناهم من لدنّا اجراً عظيماً

بنابر اينكه مراد از {ما يوعظون}، همان جهاد و هجرت باشد كه در آيه قبل مطرح شد.

4 _ ثابت قدمان در ايمان ، بهره مند از پاداش بزرگ و ويژه خداوند

اشدّ تثبيتاً. و اذاً لأَتيناهم من لدنّا اجراً عظيماً

در برداشت فوق، {اذاً لأَتيناهم . .. }، نتيجه {اشدّ تثبيتاً} گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 74 - 10

10 _ مجاهدان در راه خدا ، بهره مند از پاداش بزرگ الهى ، چه كشته شوند و چه پيروز .

و من يقاتل فى سبيل اللّه فيقتل او يغلب فسوف نؤتيه اجراً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 35

35 _ نظام جزا و پاداش الهى ، به دور از هر گونه ستم

فلمّا كتب عليهم القتال . .. و لا تظلمون فتيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 94 - 16

16 _ برترى و فزونى غنائم و اجر و پاداش الهى ، بر بهر هاى دنيوى و غنائم جنگى

تبتغون عرض الحيوة الدّنيا فعند اللّه مغانم كثيرة

كلمه {عند اللّه} اشاره به برترى پاداشهاى الهى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 95 - 7،10،11

7 _ اعطاى درجه و اجر و پاداش از سوى خداوند

بر اساس نظامى عادلانه

فضّل اللّه المجاهدون باموالهم و انفسهم على القاعدين درجة وكلاّ . .. اجراً عظيماً

10 _ پاداش نيكوى الهى ، ثمره ايمان

لايستوى القاعدون من المؤمنين . .. كلاّ وعد اللّه الحسنى

11 _ بازنشستگان از جهاد ، هنگامى از پاداش الهى برخوردارند كه از روى بى ايمانى ، ترك جهاد نكرده باشند .

لايستوى القاعدون من المؤمنين . .. كلاّ وعد اللّه الحسنى

چون {من المؤمنين} حال براى {القاعدون} است، مى رساند كه بازنشستگان از جنگ در صورتى قابل مقايسه با مجاهدان هستد كه ايمانشان محفوظ باشد. يعنى بازماندنشان از جنگ در شرايطى نباشد كه موجب سلب ايمان آنان گردد و يا ترك جهاد از روى بى ايمانى به فرامين خدا و رسول نباشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 96 - 1

1 _ پاداش هاى الهى ، داراى مراتب و درجات

فضّل اللّه . .. اجراً عظيماً. درجات منه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 100 - 10،12،14،19

10 _ خداوند ، تضمين كننده پاداش كسانى كه در مسير هجرت با مرگ مواجه شوند .

و من يخرج من بيته مهاجراً الى اللّه و رسوله ثم يدركه الموت فقد وقع اجره على اللّ

12 _ هجرت به سوى خدا و رسول ( ص ) ، موجب برخوردارى از اجر و پاداش الهى

و من يخرج من بيته مهاجراً الى اللّه و رسوله . .. فقد وقع اجره على اللّه

14 _ اقدام به عمل نيك ، هر چند به انجام نرسد ، موجب برخوردارى از پاداش هاى الهى است . *

و من يخرج من بيته

مهاجراً الى اللّه و رسوله ثم يدركه الموت فقد وقع اجره على اللّ

19 _ سفر براى شناخت رهبر ، هجرت در راه خدا و مرگ در آن سفر ، در پى دارنده پاداش الهى است .

و من يخرج من بيته مهاجراً الى اللّه و رسوله ثم يدركه الموت فقد وقع اجره على اللّ

امام صادق (ع) درباره كسى كه در سفر براى شناخت رهبر از دنيا برود فرمود: انّ اللّه عزّ و جل يقول: و من يخرج من بيته مهاجراً الى اللّه و رسوله ثم يدركه الموت فقد وقع اجره على اللّه. .. .

_______________________________

اصول كافى، ج 1، ص 378، ح 2 ; نورالثقلين، ج 1، ص 540، ح 522.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 104 - 8،10

8 _ اميد مجاهدان به پاداش و نصرت الهى ، زمينه تقويت روحيه و سستى نكردن آنان در رويارويى با دشمنان دين

و لاتهنوا . .. و ترجون من اللّه ما لايرجون

10 _ اميد به پاداش و نصرت الهى ، پشتوانه و امتيازى براى مجاهدان ، در برابر دشمنان

و ترجون من اللّه ما لايرجون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 114 - 5،8،9،10

5 _ بهره مندى از پاداش بزرگ الهى در گرو انجام اعمال نيك به انگيزه جلب رضايت خداست .

و من يفعل ذلك ابتغاء مرضات اللّه فسوف نؤتيه أجراً عظيماً

8 _ دعوت كنندگان مردم به دستگيرى از مستمندان ، بهره مند از پاداش عظيم الهى

الا من امر بصدقة . .. فسوف نؤتيه أجراً عظيماً

9 _ فراخوانى مردم به همزيستى مسالمت آميز ، داراى

پاداشى عظيم الهى

الا من امر بصدقة او معروف او اصلح بين الناس . .. نؤتيه أجراً عظيماً

10 _ پاداش هاى الهى داراى درجات متفاوت و متناسب با انگيزه ها و رفتار آدميان

و من يفعل ذلك ابتغاء مرضات اللّه فسوف نؤتيه أجراً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 123 - 2،5،6

2 _ آرزو هاى پوچ انسان ها _ چه مسلمان و چه اهل كتاب _ نقشى در پاداش و كيفر هاى الهى نخواهد داشت .

ليس بامانيكم و لا امانى أهل الكتب من يعمل سوءاً يجز به

{امانى}، جمع {امنية}، به معناى آرزو و خيالهاى موهوم است.

5 _ عملكرد مردم ، تعيين كننده كيفر و جزاى الهى است ، نه صرف انتساب به مكتب و يا دينى خاص !

ليس بامانيكم و لا امانى أهل الكتب من يعمل سوءاً يجز به

6 _ نظام كيفر و جزاى الهى ، دور از هرگونه تبعيض و بى عدالتى است .

من يعمل سوءاً يجز به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 124 - 5،8

5 _ بهره مندى مردم از پاداش هاى الهى و ورودشان به بهشت ، در گرو ايمان و عمل صالح است ، نه جنسيت و انتساب به مذهب يا فرقه اى خاص .

و من يعمل من الصلحت من ذكر او انثى و هو مؤمن فأولئك يدخلون الجنة

8 _ در نظام جزا و پاداش الهى كمترين ستمى راه ندارد .

من يعمل سوءاً يجز به . .. فأولئك يدخلون الجنة و لايظلمون نقيراً

{نقير} به فرو رفته گى در هسته خرما گفته مى شود و كنايه

از چيز اندك و حقير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 128 - 18

18 _ رعايت كنندگان تقوا و احسان در محيط خانواده ، از پاداش الهى برخوردار خواهند شد .

و إن تحسنوا و تتقوا فإنّ اللّه كان بما تعملون خبيراً

جمله {فان اللّه . ..} در مقام تشويق به احسان و تقواست. و چون علم خدا به احسان و تقوا، معمولا تأثيرى براى انجام آن ندارد ; بنابراين بايد كنايه از پاداش دهى الهى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 134 - 11

11 _ نظام پاداش دهى خداوند ، بر اساس علم و آگاهى اوست .

فعند اللّه ثواب الدنيا و الأخرة . .. و كان اللّه سميعاً بصيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 146 - 10،11

10 _ منافقان تائب ، بهره مند از پاداش بزرگ خدا خواهند بود .

فأولئك مع المؤمنين و سوف يؤت اللّه المؤمنين أجراً عظيماً

11 _ پاداش الهى ، داراى مراتبى مختلف است .

و سوف يؤت اللّه المؤمنين أجراً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 147 - 10

10 _ پاداش الهى ، داراى تناسب و همگونى با اعمال انسانهاست .

إن شكرتم و ءامنتم و كان اللّه شاكراً عليماً

توصيف خداوند به {شاكرا} كه حكايت از پاداش دهى او در مقابل شكرگزارى بندگان است، مى رساند كه پاداشهاى الهى مناسب با رفتار و كردار نيك انسانهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء -

4 - 149 - 12

12 _ تناسب و همگونى پاداش الهى با عمل انسان

أو تعفوا عن سوء فإنّ اللّه كان عفواً قديراً

خداوند، گذشت و بخشش خويش را پاداش كسانى قرار داده كه اهل عفو و گذشت هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 152 - 5،8

5 _ ايمان دارندگان به خدا و تمامى انبيا ، مورد وعده الهى به برخوردارى از پاداش هاى فراوان

و الذين ءامنوا باللّه و رسله . .. أولئك سوف يؤتيهم أجورهم

8 _ پاداش دهى خداوند به بندگان خويش ، پرتويى از غفران و رحمت اوست .

أولئك سوف يؤتيهم أجورهم و كان اللّه غفوراً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 162 - 12،14،15،18

12 _ مؤمنان به خدا ، قيامت و قرآن ، بر پا دارندگان نماز و پرداخت كنندگان زكات ، از پاداش بزرگ الهى ، برخوردار خواهند شد .

أولئك سنؤتيهم أجراً عظيماً

14 _ ايمان ، آنگاه در بهره مندى از پاداش بزرگ الهى كارساز است كه توأم با عمل باشد .

و المقيمين الصلوة . .. و المؤمنون باللّه و اليوم الاخر أولئك سنؤتيهم أجراً عظيما

15 _ بهره مندى عالمان از پاداش هاى بزرگ الهى در گرو ايمان و انجام اعمال صالح

لكن الرسخون . .. و المؤمنون باللّه و اليوم الاخر أولئك سنؤتيهم أجراً عظيماً

18 _ پاداش هاى الهى داراى درجات و مراتب

أولئك سنؤتيهم أجراً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 173 - 2،4

2 _ خداوند خود پاداش دهنده به مؤمنان داراى عمل صالح

فيوفيهم أجورهم

4 _

همراهى ايمان با عمل صالح ، موجب برخوردارى از پاداش و فضل الهى

فاما الذين ءامنوا و عملوا الصلحت فيوفيهم أجورهم و يزيدهم من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 175 - 1

1 _ خداوند ، مؤمنان متمسك به وى را از رحمت ويژه و فضل و هدايت خاص خويش ، بهره مند خواهد كرد .

فاما الذين ءامنوا باللّه و اعتصموا به . .. و يهديهم إليه صرطاً مستقيماً

هدايت، فضل و رحمت خداوند، شامل همه بندگان مى شود. بنابراين ذكر آنها به عنوان پاداش بيانگر رحمت، فضل و هدايت خاص است ; گفتنى است در برداشت فوق ضمير {به} به {اللّه} برگردانده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 9 - 1،2،5

1 _ وعده الهى به مؤمنان داراى عمل صالح ، به آمرزش و پاداش بزرگ

وعد اللّه الذين ءامنوا و عملوا الصلحت لهم مغفرة و اجر عظيم

2 _ همراهى ايمان و عمل صالح ، زمينه جلب مغفرت و دستيابى به پاداش بزرگ الهى

وعد اللّه الذين ءامنوا و عملوا الصلحت لهم مغفرة و اجر عظيم

5 _ پاداش هاى الهى ، داراى مراتب است . *

و اجر عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 10

10 _ هابيل سزاوار و شايسته بهره مندى از پاداش هاى الهى با پذيرفته شدن قربانى وى

فتقبل من احدهما

{تقبل} به پذيرفته شدنى اطلاق مى گردد كه مقتضى پاداش باشد. (مفردات راغب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 85

- 3

3 _ خداوند ، پاداش بخش مؤمنان و محسنان

فاثبهم اللّه بما قالوا . .. ذلك جزاء المحسنين

پاداش خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 46 - 5

5 - بيمناكان از مقام پروردگار ، برخوردار از بهشتى در قبال عمل و بهشتى ديگر از فضل الهى *

و لمن خاف مقام ربّه جنّتان

طبق نظر برخى از مفسران، تثنيه آمدن {جنّتان} نظر به مطلب بالا دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 47 - 1

1 - پاداش بهشت به بيمناكان مقام پروردگار ، نعمتى انكارناپذير و غير قابل تكذيب

و لمن . .. جنّتان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 12 - 1

1 - خداترسان ، مشمول غفران عظيم خداوند و بهره مند از پاداش بزرگ او

إنّ الذين يخشون ربّهم بالغيب لهم مغفرة و أجر كبير

تنكير {مغفرة}; دلالت بر تعظيم دارد.

پاداش خشيت پنهانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 33 - 4

4 - بهشت پاداش آنان كه با وجود محسوس نبودن خداوند ، همه جا وى را در نظر داشته و از او بيم دارند .

من خشى الرحم_ن بالغيب

بنابر اين كه {بالغيب} وصف براى {رحمان} باشد، برداشت بالا قابل استفاده است.

پاداش در آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 10

10 - دنيا ، عرصه تلاش و كوشش و جهان آخرت ، عرصه اجر و پاداش

للذين أحسنوا فى ه_ذه

الدنيا حسنة

پاداش در تربيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 111 - 8

8 _ لزوم بهره گيرى از ابزار هاى تشويق ( پاداش و . . . ) در گرايش دادن انسان ها به اطاعت خدا و هر كار نيك

إن اللّه اشترى . .. بأن لهم الجنة

اينكه خداوند مؤمنان را با نويد بهشت، به جهاد تشويق كرده است، برداشت فوق به دست مى آيد.

پاداش در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 4 - 5

5 - روز قيامت ، روز كيفر و پاداش است .

ملك يوم الدين

{دين} در اينجا به معناى جزا (كيفر و پاداش) و يا حساب است، و هر دو بازگشت به يك معنا دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 25 - 9،12

9 _ دنيا ، محل اندوختن و كسب سرمايه ; و آخرت روز دريافت اندوخته هاست .

و وفّيت كل نفس ما كسبت

12 _ پندار غلط برخى از اهل كتاب ، نسبت به محو اعمال ناشايست آنان در قيامت

لن تمسّنا النار . .. و وفّيت كل نفس ما كسبت

به نظر مى رسد جمله {وفّيت كل . .. }، اشاره به علّت پندارى است كه اهل كتاب داشتند: لن تمسّنا النار.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 35 - 5

5- قيامت ، روز كيفر و جزا و { يوم الدين } از نام هاى آن است .

يوم الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11

- طه - 20 - 15 - 7

7 - جزا ديدن يكايك آدميان ، فلسفه برپايى قيامت

ءاتية . .. لتجزى كلّ نفس

{لتجزى}يا تعليل است براى {آتية} و جمله {أكاد أخفيها} معترضه است و يا تعليل است براى هر دو موضوع مطرح شده در آيه كه آمدن قيامت و وجود زمينه براى مخفى ماندن اخبار آن از سوى خداوند است و يا تنها بيانگر علت {أخفيها} است، برداشت مذكور، مبتنى بر دو احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 100 - 4

4 - قيامت ، روز ظهور اعمال دنيوى انسان است .

من أعرض عنه فإنّه يحمل يوم القي_مة وزرًا

{وزر}،به معناى بارسنگين است و به گناه از آن جهت كه بار سنگينى بر دوش گنه كار است، {وزر} اطلاق مى گردد (مفردات راغب). {حمل وزر} حاكى از آن است كه در قيامت، گناه به صورت بارى بر دوش گناهكار ظهور خواهد يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 56 - 8

8 - جهان آخرت ، جهان كيفر و پاداش

الملك يومئذ للّه يحكم بينهم . .. فى جنّ_ت النعيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 69 - 4

4 - جهان آخرت ، جهان كيفر و پاداش

اللّه يحكم بينكم يوم القي_مة

جمله {اللّه يحكم بينكم يوم القيامة}، متضمن نويد پاداش به مؤمنان و وعده مجازات و كيفر به مشركان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 82 - 2

2 - قيامت ، روز محاسبه كردار آدميان

و مجازات و پاداش در تعليمات ابراهيم

و الذى أطمع أن يغفرلى خطيئتى يوم الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 90 - 12

12 - قيامت ، صحنه پاداش و كيفر

من جاء بالحسنة فله خير منها. .. و من جاء بالسيّئة فكبّت وجوههم فى النّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 45 - 1،2

1 - خداوند پاداش دهنده مؤمنانِ داراى عمل صالح در قيامت

ليجزى الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

2 - اعمالِ صالحِ مؤمنان فراهم آورنده زمينه ، براى دريافت پاداش از خداوند ، در قيامت است .

فلأنفسهم يمهدون . ليجزى الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

{لام} در {ليجزى} تعليل براى {يمهدون} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 45 - 8

8 - قيامت ، عرصه مجازات و كيفر و پاداش

و لو يؤاخذ اللّه الناس . .. و ل_كن يؤخّرهم إلى أجل مسمًّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 20 - 3

3 - قيامت ، روز مجازات و كيفر و پاداش

ه_ذا يوم الدين

{دين} در آيه شريفه، به معناى {جزا} و {حساب} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 53 - 4

4 - جزا و كيفر و پاداش ، فلسفه برپا شدن قيامت و رستاخيز انسان ها است .

أءنّا لمدينون

آمدن عبارت {مدينون} (جزا داده شدگان) به جاى {مبعثون} (مبعوث شدگان) و {محيون} (زنده شدگان)، مى تواند بيانگر اين حقيقت باشد كه اساس رستاخيز انسان ها، مسأله جزا است; نه

صرف زنده شدن دوباره انسان ها.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 15 - 13

13 - قيامت ، روز روبه رو شدن بندگان با كيفر و پاداش الهى

يوم التلاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 17 - 1،5

1 - نظام پاداش و كيفر الهى در قيامت ، فراگير همه انسان ها و شامل تمامى حركات انسان ها است .

اليوم تجزى كلّ نفس بما كسبت

{ما} در {بما كسبت} موصول بوده و افاده كننده معناى جنس است. بنابراين {ما كسبت}; يعنى، هر آنچه كه بشر انجام داده و هر حركتى كه از خود نشان دهد.

5 - در نظام كيفر و پاداش الهى در قيامت ، به كسى كمترين ستمى نخواهد شد .

لا ظلم اليوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 56 - 2

2 - { قيامت } روز كيفر و پاداش

يوم الدين

{دين} به معناى جزا است و {جزا} معادل سزا مى باشد كه هم شامل كيفر مى شود و هم پاداش.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 6 - 1

1 - قيامت ، روز برانگيخته شدن انسان ها براى محاكمه و كيفر و پاداش

يوم يبعثهم اللّه جميعًا فينبّئهم بما عملوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 12 - 3

3 - پاداش و كيفر اعمال در قيامت ، براساس نامه عمل و كردار انسان در دنيا است .

يعلمون ما تفعلون

پاداش دعا

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 76 - 2

2 _ فروتنى ، شب زنده دارى ، حلم ، ترس از قيامت ، توبه ، عفو كريمانه ، پذيرش حق ، دعا ، دورى از اسراف ، تنگ گيرى ، شرك ، زنا ، آدم كشى و سخن باطل ، موجب ورود به بهشت جاودان و برخوردارى از قرارگاه و اقامت نيكوى آن

الذين يمشون على الأرض هونًا. .. و الذين لايشهدون الزور ... أُول_ئك يجزون الغرفة

پاداش دعا براى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 26 - 10

10 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله تبارك و تعالى { و يستحيب الذين آمنوا و عملوا الصالحات و يزيدهم من فضله } قال : هو المؤمن يدعوا لأخيه بظهر الغيب فيقول له الملك : آمين . و يقول اللّه العزيز الجبّار و لك مِثلا ما سألت و قد أعطيت ما سألت بحبّك إيّاه ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند تعالى: {و يستحيب الذين آمنوا و عملوا الصالحات و يزيدهم من فضله} روايت شده كه فرمود: مراد مؤمنى است كه پشت سر برادر دينى خود دعا مى كند و فرشته براى او آمين مى گويد و خداى عزيز جبار مى فرمايد (اى مؤمن) و براى تو است دو برابر آنچه براى برادرت خواستى و به خاطر اين كه برادرت را دوست داشتى آنچه را درخواست كردى به تو عطا كردم}.

پاداش دعوت به حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 72 - 4

4 _ مزد و

پاداش دعوت به حق و تبليغ دين ، بر عهده خداست .

إن أجرى إلا على اللّه

پاداش دعوت به خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 114 - 8،9

8 _ دعوت كنندگان مردم به دستگيرى از مستمندان ، بهره مند از پاداش عظيم الهى

الا من امر بصدقة . .. فسوف نؤتيه أجراً عظيماً

9 _ فراخوانى مردم به همزيستى مسالمت آميز ، داراى پاداشى عظيم الهى

الا من امر بصدقة او معروف او اصلح بين الناس . .. نؤتيه أجراً عظيماً

پاداش دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 145 - 7،11،12

7 _ تلاشگران براى پاداش هاى دنيوى ، از نعمت دنيا بهره مند خواهند شد .

و من يرد ثواب الدّنيا نؤته منها

11 _ خداوند ، پاداش دهنده اعمال در دنيا و آخرت

و من يرد ثواب الدّنيا نؤته منها و من يرد ثواب الاخرة نؤته منها

مراد از اراده پاداش، انجام عمل خير، براى نيل به پاداش است.

12 _ جهاد و مقاومت در جنگ ، موجب برخوردارى از پاداش دنيوى و اخروى

و لمّا يعلم اللّه الّذين جاهدوا منكم و يعلم الصّابرين . .. و من يرد ثواب الدّنيا

با توجّه به آيات قبل، از مصاديق مورد نظر براى اعمال خير، جهاد و مبارزه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 148 - 7

7 _ پاداش هاى اخروى خداوند ، نيكو و عارى از هر گونه نقصان است و پاداش هاى دنيوى ، همراه با مشكلات

فاتيهم اللّه ثواب الدّنيا و حسن ثواب الاخرة

از اينكه

پاداشهاى اخروى را نيكو شمرده (حسن ثواب الآخرة)، معلوم مى شود پاداشهاى اخروى به تمام جهات، نيكوست و در مقابل، ثواب دنيوى را به نيكو بودن توصيف نكرده تا به اين نكته اشاره كند كه پاداشهاى خداوند در دنيا، همواره ملازم با مشكلات و نقصانهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 176 - 14

14 _ اراده الهى بر محروم سازى كفرپيشگان از بهره هاى دنيوى نيست . *

يريد اللّه الّا يجعل لهم حظّا فى الاخرة

مفهوم كلمه {فى الآخرة}، گوياى آن است كه اراده الهى بر محروم ساختن كافران از مواهب آخرت است، نه بهره هاى دنيوى.

پاداش دنيوى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 27 - 4،5،6

4 - خداوند ، پاداش ابراهيم ( ع ) را در همين دنيا ، به او عطا كرد .

و ءاتين_ه أجره فى الدنيا

5 - ابراهيم ( ع ) ، مستحق و سزاوار دريافت پاداش دنيوى بوده است .

و ءاتين_ه أجره فى الدنيا

اضافه شدن {أجر} به ضميرى كه مرجع آن، ابراهيم(ع) است _ گوياى اين نكته است كه او، پاداشى داشته و سزاوار آن بوده است. گفتنى است كه {فى الدنيا} احتمال دارد كه متعلق به {آتيناه} باشد و احتمال دارد كه متعلق به {أجره} باشد. برداشت بالا بنابر احتمال دوم است.

6 - اعطاى اسحاق و يعقوب ( ع ) به ابراهيم ( ع ) و نيز قرار دادن مقام نبوت در نسل آن حضرت ، پاداش دنيوى ابراهيم ( ع ) از سوى خداوند بود .

و وهبنا له إسح_ق . ..

و جعلنا فى ذرّيّته النبوّة... و ءاتين_ه أجره فى الدنيا

پاداش دنيوى انفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 245 - 16

16 _ پاداش الهى به انفاق كنندگان در دنيا و آخرت

فيضاعفه له اضعافاً . .. و اليه ترجعون

{اليه ترجعون}، اشاره به پاداش الهى است در آخرت; بنابراين {فيضاعفه} بيانگر پاداش الهى در دنياست.

پاداش دنيوى انفاقگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 11 - 7

7 - خداوند ، در دنيا _ حداقل _ دو برابر مقدار وامى را كه مؤمنان به او مى دهند ( در راه او انفاق مى كنند ) ، به آنان بازمى گرداند .

من ذا الذى يقرض اللّه . .. فيض_عفه له

{مضاعفة} (مصدر {يضاعف}) به دو چندان كردن و بالاتر از آن گفته مى شود (مفردات راغب).

پاداش دنيوى برّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 145 - 9

9 _ قصد و نيّت عمل كننده كردار هاى نيك ، تعيين كننده برخوردارى وى از نعمت هاى دنيا يا مواهب آخرت

و من يرد ثواب الدّنيا نؤته منها و من يرد ثواب الاخرة نؤته منها

پاداش دنيوى جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 148 - 3

3 _ مجاهدت در راه خدا به همراهى پيامبران الهى و دعا به درگاه او ، موجب بهره مندى از پاداش هاى دنيوى و اخروى

و كايّن من نبىّ . .. فاتيهم اللّه ثواب الدّنيا و حسن ثواب الاخرة

پاداش دنيوى صدقه

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 18 - 7،9

7 - خداوند ، در قبال وامى كه مؤمنان به او مى دهند ( در راه او صدقه مى دهند ) ، دو پاداش ( پاداشى در دنيا و پاداشى در آخرت ) عطا مى كند .

و أقرضوا اللّه قرضًا حسنًا يض_عف لهم و لهم أجر كريم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه جمله {فيضاعف لهم}، ناظر به پاداش دنيوى و جمله {و لهم أجر كريم} ناظر به پاداش اخروى باشد.

9 - خداوند ، در دنيا _ حداقل _ دو برابر مقدار وامى كه مؤمنان به او مى دهند ( در راه او صدقه مى پردازند ) ، به آنان بازمى گرداند .

و أقرضوا اللّه قرضًا حسنًا يض_عف لهم

{مضاعفة} (مصدر {يضاعف}) به دو چندان كردن و بالاتر از آن (چند و چندين برابر نمودن) اطلاق مى شود (مفردات راغب).

پاداش دنيوى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 5

5 _ دريافت برخى از پاداش ها و جزاى اعمال در غير قيامت ( دنيا و برزخ ) *

و انّما توفّون اجوركم يوم القيمة

كلمه {انّما}، دريافت كامل پاداش و جزا را منحصر به روز قيامت مى كند، لذا مفهوم آن، دريافت برخى از جزا و پاداش در غير روز قيامت است و مراد از غير قيامت، مى تواند دنيا و يا برزخ و يا هر دو باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 40 - 9

9 _ اعمال نيك آدمى در پى دارنده

پاداشى الهى در دنيا و آخرت *

و ان تك حسنة يضاعفها و يؤت من لدنه اجراً عظيماً

بدان احتمال كه مراد از {يضاعفها} پاداش دنيوى و {يؤت من لدنه . .. } ناظر به پاداش اخروى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 18 - 10

10- { عن إبن عباس أن النبى ( ص ) قال : معنى الأية من كان يريد ثواب الدنيا بعمله الذى افترضه الله عليه لايريد به وجه الله و الدار الأخرة عجّل له فيها ما يشاء الله من عرض الدنيا و ليس له ثواب فى الأخرة و ذلك ان الله سبحانه و تعالى يؤتيه ذلك ليستعين به على الطاعة فيستعمله فى معصية الله فيعاقبه الله عليه ;

از ابن عباس روايت شده است كه رسول خدا(ص) فرمود: معناى آيه {من كان يريد العاجلة عجّلنا له فيها مان يشاء} اين است كه با انجام اعمالى كه خداوند بر او واجب گردانيده، تقرب به سوى خدا و روز آخرت را اراده نمى كند; بلكه پاداش دنيوى را اراده مى كند، در دنيا آنچه را كه خداوند بخواهد از نعمتهاى دنيوى به او داده مى شود و براى او در آخرت پاداشى نيست; چون خداوند _ سبحانه و تعالى _ آن را به او داده است تا در طريق طاعت كمكش كند; ولى او در معصيت خداوند آن را به كار مى بندد. پس خداوند او را به خاطر اين كار عذاب مى كند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 22 - 9

9 - بازگشت نتيجه كردار و اندوخته

هاى انسان ، به خود وى در دنيا و آخرت

محياهم و مماتهم . .. و لتجزى كلّ نفس بما كسبت

آيه شريفه پاسخ و ردى است بر كسانى كه صالح و ناصالح را در زندگى و مرگ مساوى مى پنداشتند از اين مطلب، استفاده مى شود كه دنيا و آخرت هر دو ميدان جزا و پاداش است.

پاداش دنيوى عمل پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 15 - 12

12_ اعمال نيك ، اگر به قصد دستيابى به بهره هاى دنيوى انجام گيرد ، نتايج آن تنها در دنيا عايد انسان مى شود .

من كان يريد الحي_وة الدنيا و زينتها نوفّ إليهم أعم_لهم فيها

پاداش دنيوى قرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 245 - 16

16 _ پاداش الهى به انفاق كنندگان در دنيا و آخرت

فيضاعفه له اضعافاً . .. و اليه ترجعون

{اليه ترجعون}، اشاره به پاداش الهى است در آخرت; بنابراين {فيضاعفه} بيانگر پاداش الهى در دنياست.

پاداش دنيوى قرض به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 11 - 5،10

5 - خداوند ، در قبال وامى كه مؤمنان به او مى دهند ( انفاق در راه او ) ، دو پاداش مى دهد : پاداشى در دنيا و پاداشى در آخرت .

من ذا الذى يقرض اللّه . .. فيض_عفه له و له أجر كريم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه جمله {فيضاعفه له}، ناظر به پاداش دنيوى و جمله {و له أجر كريم} ناظر به پاداش اخروى باشد.

10 - خداوند

، در برابر قرض الحسنه اى كه مؤمنان به او مى دهند ، علاوه بر بازپس دادن چند برابر آن در دنيا ، پاداشى نفيس و گران سنگى نيز در آخرت به ايشان خواهد داد .

من ذا الذى يقرض اللّه . .. فيض_عفه له و له أجر كريم

واژه {كريم} در هر مقامى، معنايى متناسب با همان مقام دارد. در اين جا به معناى عظيم، نفيس و گران سنگ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 18 - 7،9،11

7 - خداوند ، در قبال وامى كه مؤمنان به او مى دهند ( در راه او صدقه مى دهند ) ، دو پاداش ( پاداشى در دنيا و پاداشى در آخرت ) عطا مى كند .

و أقرضوا اللّه قرضًا حسنًا يض_عف لهم و لهم أجر كريم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه جمله {فيضاعف لهم}، ناظر به پاداش دنيوى و جمله {و لهم أجر كريم} ناظر به پاداش اخروى باشد.

9 - خداوند ، در دنيا _ حداقل _ دو برابر مقدار وامى كه مؤمنان به او مى دهند ( در راه او صدقه مى پردازند ) ، به آنان بازمى گرداند .

و أقرضوا اللّه قرضًا حسنًا يض_عف لهم

{مضاعفة} (مصدر {يضاعف}) به دو چندان كردن و بالاتر از آن (چند و چندين برابر نمودن) اطلاق مى شود (مفردات راغب).

11 - خداوند ، در برابر قرض الحسنه كه مؤمنان به او مى دهند علاوه بر باز پس دادن چند برابر آن در دنيا پاداش نفيس و گران سنگى نيز در آخرت به ايشان عطا خواهد كرد .

إنّ المصّدّقين . .. و

أقرضوا اللّه ... و لهم أجر كريم

واژه {كريم}، در هر مورد معنايى متناسب با همان جا دارد و در اين جا به معناى عظيم، نفيس و گران سنگ است.

پاداش دنيوى مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 148 - 2

2 _ ثبات قدم ( پايمردى ) و پيروزى بر دشمنان ، پاداش دنيوى خداوند به مجاهدان صابر و نيايشگر

ربّنا . .. و ثبّت اقدامنا و انصرنا على القوم الكافرين. فاتيهم اللّه ثواب الدّنيا

پاداش دنيوى محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 22 - 13

13_ برخوردارى نيكوكاران از پاداش هاى الهى در دنيا

ءاتين_ه حكمًا و علمًا و كذلك نجزى المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 56 - 14

14_ خداوند ، نيكوكاران را در دنيا از پاداش هاى خويش بهره مند مى سازد .

و لانضيع أجر المحسنين

به قرينه آيه بعد ، مراد از {أجر} پاداشهاى دنيوى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 57 - 2

2_ نيكوكاران علاوه بر بهره مند شدن از پاداش در حيات دنيا ، از پاداش هاى برتر اخروى نيز برخوردار خواهند شد .

لانضيع أجر المحسنين. و لأجر الأخرة خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 30 - 8

8- احسان كنندگان ، در همين دنيا بهره خوبى خواهند داشت .

للذين أحسنوا فى ه_ذه الدنيا حسنة

برداشت فوق بر اين اساس است كه {فى ه_ذه} متعلق به {حسنة} باشد.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 6،7

6 - اعطاى پاداش نيك در دنيا ، وعده خداوند به احسان كنندگان

للذين أحسنوا فى ه_ذه الدنيا حسنة

برداشت بالا مبتنى بر اين ديدگاه است كه {فى ه_ذه الدنيا} ظرف براى {حسنة} باشد، نه براى {أحسنوا}; چنان كه در جاى ديگر قرآن، به اين حقيقت تصريح شده است: {للذين أحسنوا فى ه_ذه الدنيا حسنة و لدار الأخرة خير. ..}، (سوره نحل (16) آيه 30).

7 - پاداش احسان كنندگان در دنيا ، بسيار بزرگ و توصيف ناپذير است .

للذين أحسنوا فى ه_ذه الدنيا حسنة

برداشت بالا از تنوين {حسنة} _ كه براى تعظيم و تفخيم است _ استفاده مى شود.

پاداش دنيوى مهاجران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 1،12

1- خداوند ، به مسلمانهايى كه مورد ستم واقع شده و به خاطر او هجرت كردند ، جايگاه و مكانى شايسته در دنيا و پاداشى بس بزرگ تر در آخرت عطا مى كند .

و الذين هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا لنبوّئنّهم فى الدنيا حسنة و لأجر الأخرة أ

{فى} در {فى الله} به معناى {لام} و براى تعليل است. بنابراين معناى عبارت {هجرت براى كسب رضاى خداوند} است.

12- مهاجران ، از فوايد دنيوى و پاداش اخروى هجرت در راه خدا بى خبرند .

و الذين هاجروا . .. لأجر الأخرة أكبر لو كانوا يعلمون

پاداش دنيوى هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 10

10- پاداش اخروى هجرت در راه خدا ، بسى برتر از پاداش

دنيوى آن است .

و الذين هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا لنبوّئنّهم فى الدنيا حسنة و لأجر الأخرة أ

پاداش دنيوى يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 57 - 10،11

10_ يوسف ( ع ) در آخرت از پاداشى برتر و بهتر از آنچه در دنيا بدان دست يافت ، بهره مند خواهد شد .

و كذلك مكّنّا ليوسف فى الأرض . .. و لانضيع أجر المحسنين. و لأجر الأخرة خير ... و

11_ پاداش هاى دنيوى و اخروى يوسف ( ع ) ، دستاورد ايمان و ملازمت او بر تقوا و پرهيزگارى بود .

و كذلك مكّنّا ليوسف . .. و لأجر الأخرة خير للذين ءامنوا و كانوا يتقون

پاداش ديندارى متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 18 - 10

10 - تقواپيشگان ، مورد حفاظت خداوند از گرفتارى به جهنم ، در قبال تلاش آنان براى حفظ ارزش هاى الهى در دنيا

إنّ المتّقين . .. و وقيهم ربّهم عذاب الجحيم

با توجه به اين كه ريشه {متقين} و {وقاهم} از يك ماده مى باشد، ممكن است تعبير {وقاهم} اشاره به مطلب بالا داشته باشد.

پاداش ذاكران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 1،2،4،5،8

1 - اعمال خوب مردمانى كه همواره به ياد خدا هستند ، در پى دارنده پاداشى از نوع پاداش بهترين عمل ها از سوى خداوند

رجال . .. ليجزيهم اللّه أحسن ما عملوا

2 - مردمانى كه همواره به ياد خدا هستند ، از بهترين و بالاترين پاداش هاى الهى

برخوردار خواهند بود .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. ليجزيهم اللّه أحسن ما عملوا

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه كلمه {جزاء} پيش از {أحسن}، در تقدير و مفعول دوم براى {ليجزى} باشد.

4 - چشم پوشى خداوند در مقام پاداش دهى ، از كم و كاستى هاى اعمال نيك مردمانى كه دايم به ياد خدا هستند .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. ليجزيهم اللّه أحسن ما عملوا

اعطاى پاداش بهترين و كامل ترين اعمال به مردمان الهى، ممكن است به اين معنا باشد كه خداوند، كم و كاستى هاى اعمال آنان را ناديده مى گيرد و پاداش عمل كامل را به آنان عنايت مى كند.

5 - جلوه فضل الهى ، در پاداش دادن به مردمانى كه پيوسته به ياد خدا هستند .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. ليجزيهم اللّه أحسن ما عملوا

{جزاى أحسن} _ كه به معناى پاداش دادن به بيش از حد استحقاق است _ بيانگر تجلى فضل خدا، در پاداش دهى به مردمان الهى است.

8 - مردانى كه همواره در ياد خدا هستند ، علاوه بر دريافت بهترين پاداش اعمال خود ، از فضل مخصوص الهى نيز برخورداراند .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. و يزيدهم من فضله

پاداش راهبان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 27 - 21

21 - راهبان حقيقى در پيشگاه خدا مأجوراند .

ف_اتينا الذين ءامنوا منهم أجرهم

پاداش رسالت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11

- 51 - 6

6_ خداوند ، اعطا كننده پاداش رسالت به پيامبران خويش

إن أجرى إلاّ على الذى فطرنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 39 - 9

9 - خداوند ، به پيامبران ، در مقابل تبليغ رسالت هاى الهى ، پاداش مى دهد .

الذين يبلّغون رس_ل_ت اللّه . .. و كفى باللّه حسيبًا

پاداش رسالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 85 - 7

7 - جايگاه رفيع پيامبر ( ص ) در سراى آخرت ، پاداش رسالت او از جانب خداوند

إنّ الذى فرض عليك القرءان لرادّك إلى معاد

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه مراد از {معاد} جايگاه اخروى پيامبر(ص) باشد. بنابراين مفاد آيه چنين مى شود: آن كسى كه اين بار سنگين رسالت را بر دوش تو نهاد، قطعاً پاداشى به تو در قبال آن خواهد داد كه در وصف نگنجد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 46 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، هيچ اجر و پاداشى از كافران در قبال رسالت خويش درخواست نكرد .

أم تسئلهم أجرًا

پاداش رفع كينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 40 - 8

8 - تلاش در راه رفع كدورت هاى پيشين ، به دنبال عفو و گذشت از خطاى ديگران ، داراى ارزشى والا و پاداش فراوان الهى است .

فمن عفا و أصلح فأجره على اللّه

ذكر {أصلح} پس از عفو، نشان مى دهد كه صرف عفو و اغماض در دستيابى به

پاداش والاى الهى كفايت نمى كند، بلكه مى بايست پس از گذشت، در راه رفع اختلافات گام برداشت و طرح صميميت و آشتى افكند.

پاداش روابط واجب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 23 - 2

2_ بهشت عدن ، پاداش وفا كردن به پيمان هاى الهى ، نشكستن عهد ها و برقرار كردن پيوندهايى كه خدا به برقرارى آن امر كرده است .

الذين يوفون بعهد الله . .. أُول_ئك لهم عقبى الدار. جن_ّت عدن

پاداش روزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 184 - 16

16 - روزه گرفتن و فديه دادن به مسكين ، چنانچه با ميل و رغبت باشد ، ثوابى افزونتر دارد .

كتب عليكم الصيام . .. و على الذين يطيقونه فدية ... فمن تطوع خيراً فهو خير له

مصداق مورد نظر براى {خيراً} به دليل فرازهاى قبل، روزه گرفتن و در صورت مشقت بار بودن روزه، فديه دادن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 24 - 7

7 - { عن الصّادق ( ع ) قال : { الأيّام الخالية } أيّام الصوم فى الدنيا ;

از امام صادق(ع) درباره {الأيّام الخالية} روايت شده كه فرمود: [مراد] روزهاى روزه دارى در دنيا است}.

پاداش زحمات مادر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 7،8،12

7- مادر ، داراى حقى فزون تر از پدر ، در برخوردارى از احسان و خدمات فرزند

و وصّينا الإنس_ن بولديه إحس_نًا حملته أُمّه كرهًا و وضعته كرهًا و

حمله و فص_له

خداوند، در آغاز احسان به پدر و مادر را توصيه كرده است; ولى در بيان فلسفه آن صرفاً از زحمات مادر ياد نموده است. اين در حقيقت تأكيد بر حق مادر و توصيه فزون تر در مورد او است.

8- دشوارى هاى دوران باردارى و زايمان ، دليل لزوم احسان فرزند به مادر

و وصّينا الإنس_ن بولديه إحس_نًا حملته أُمّه كرهًا و وضعته كرهًا

برداشت بالا با توجه به دو نكته زير است: الف) {كره} به معناى مشقت و دشوارى است. ب) تعبير {حملته اُمّه} در واقع، بيانگر فلسفه {وصّينا الإنسان...} است.

12- احسان به مادر ، پاسخى بايسته به سى ماه رنج و تلاش وى در رشد و تربيت فرزند

و وصّينا الإنس_ن بولديه إحس_نًا . .. و حمله و فص_له ثل_ثون شهرًا

تذكر خداوند، به سى ماه رنج مادر به پاى فرزند، از مراحل نخستين تكوّن و شكل گيرى و رشد او _ در پى سفارش به احسان نسبت به والدين _ مطلب بالا را مى رساند.

پاداش زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 15

15 _ بهشت جاودان ، بوستان هاى پوشيده از درخت ، خانه هاى دلپذير و خشنودى خدا ، پاداش الهى به مؤمنان در برابر امر به معروف و نهى از منكر ، اقامه نماز ، پرداخت زكات و اطاعت از خدا و رسول ( ص )

و المؤمنون و المؤمنت . .. يأمرون بالمعروف ... و يطيعون اللّه و رسوله ... وعد الل

پاداش زنان انفاقگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 20

20

- مردان و زنان صدقه پرداز ، از پاداش عظيم الهى برخوردارند .

و المتصدّقين و المتصدّق_ت . .. أعدّ اللّه لهم ... أجرًا عظيمًا

پاداش زنان اهل تسليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 2

2 - مردان و زنانى كه در برابر فرمان خدا تسليم اند ، از پاداش عظيم خداوند برخوردارند .

إنّ المسلمين و المسلم_ت . .. أعدّ اللّه لهم مغفرة و أجرًا عظيمًا

پاداش زنان خاشع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 17

17 - مردان و زنان فروتن ، از پاداشى عظيم برخوردارند .

و الخ_شعين و الخ_شع_ت . .. أعدّ اللّه لهم ... أجرًا عظيمًا

پاداش زنان خاضع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 10

10 - مردان و زنان مطيع و خاضع ، از پاداش بزرگ خداوند برخوردارند .

و الق_نتين و الق_نت_ت . .. أعدّ اللّه لهم ... أجرًا عظيمًا

پاداش زنان ذاكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 28

28 - مردان و زنانى كه زياد از خداوند ياد مى كنند ، از پاداش بزرگ او برخوردارند .

و الذكرين اللّه كثيرًا و الذكرت أعدّ اللّه لهم . .. أجرًا عظيمًا

پاداش زنان روزه دار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 22

22 - مردان و زنان روزه گير ، از پاداش عظيم خداوند برخوردارند .

و الص_ئمين و الص_ئم_ت . .. أعدّ اللّه لهم ...

أجرًا عظيمًا

پاداش زنان صابر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 15

15 - مردان و زنان شكيبا ، از پاداشى با عظمت برخوردارند .

و الص_برين و الص_برت . .. أعدّ اللّه لهم ... أجرًا عظيمًا

پاداش زنان صادق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 12

12 - مردان و زنان صداقت پيشه ، از پاداش عظيم خداوند برخوردارند .

و الص_دقين و الص_دق_ت . .. أعدّ اللّه لهم ... أجرًا عظيمًا

پاداش زنان صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 3

3 - زنان و مردان مؤمن نيك كردار ، اهل بهشت اند .

من عمل ص_لحًا من ذكر أو أُنثى و هو مؤمن فأُول_ئك يدخلون الجنّة

پاداش زنان عفيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 25

25 - مردان و زنان عفيف ، از پاداش عظيم خداوند برخوردارند .

و الح_فظين فروجهم و الح_فظ_ت . .. أعدّ اللّه لهم... أجرًا عظيمًا

پاداش زنان متذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 30

30 - مردان و زنانى كه ياد خداوند را در دل ها زنده مى كنند ، از پاداش بزرگ او برخوردارند .

و الذكرين اللّه كثيرًا و الذكرت أعدّ اللّه لهم . .. أجرًا عظيمًا

پاداش زنان مسلمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 4

4 - مردان و زنان مسلمان ،

از پاداش بزرگ الهى برخوردارند .

إنّ المسلمين و المسلم_ت . .. أعدّ اللّه لهم ... أجرًا عظيمًا

پاداش زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 6

6 - مردان و زنان با ايمان ، از پاداش بزرگ خداوند برخوردارند .

إنّ . .. و المؤمنين و المؤمن_ت ... أعدّ اللّه لهم ... أجرًا عظيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 3

3 - زنان و مردان مؤمن نيك كردار ، اهل بهشت اند .

من عمل ص_لحًا من ذكر أو أُنثى و هو مؤمن فأُول_ئك يدخلون الجنّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 5 - 5

5 - همسانى زنان و مردان مؤمن ، در بهرهورى از ثمرات ايمان خود و پاداش هاى الهى

ليدخل المؤمنين و المؤمن_ت جنّ_ت

قرار گرفتن وصف {المؤمنات} در كنار {المؤمنين}، مى رساند كه زنان و مردان در ره يابى به بهشت جاودان همسان اند.

پاداش سبقت در عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 84 - 10

10 - ربوبيت خداوند ، مقتضى پاداش به دارندگان نيت خير و سبقت گيرندگان در كار نيك

و عجلت إليك ربّ لترضى

پاداش سجده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 17 - 5

5 - پاداش سجده و تسبيح همراه با حمد خداوند و عبادت هاى شبانه و انفاق هاى مؤمنان ، فوق حد شمارش است .

إنّما يؤمن . .. سجّدًا و سبّحوا بحمد ربّهم ...

تتجافى جنوبهم ... و ممّا رزقن_هم

{فاء} در {فلاتعلم نفس} تفريع بر آيات پيش است كه در آنها صفات نيكوى مؤمنان شمرده شده است. بنابراين، معنا، چنين مى شود: {مؤمنانى كه داراى صفات ياد شده اند، پاداشى مخفى دارند}. با توجه به تفريع احتمال دارد كه اختفاى پاداش، كنايه از فوق شمارش بودن باشد.

پاداش سخاوتمندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 6 - 4

4 - وجود زمينه بهره مندى از پاداش هاى نيكوى الهى ، براى سخاوتمندان و تقواپيشگان

من أعطى و اتّقى . و صدّق بالحسنى

پاداش سلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 86 - 9

9 _ تحيّت ها و درود هاى اهل ايمان به يكديگر ، مورد محاسبه خداوند و در پى دارنده اجر و پاداش الهى

و اذا حيّيتم . .. انّ اللّه كان على كل شىء حسيبا

محاسبه اعمال نيك كنايه از پاداش دهى خداوند بر آن اعمال مى باشد.

پاداش شاكران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 144 - 18

18 _ وعده خداوند به اعطاى پاداش به سپاسگزاران نعمت هاى الهى

و سيجزى اللّه الشّاكرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 147 - 12

12 _ علم و آگاهى گسترده خداوند ، تضمين كننده پاداش دهى او به بندگان مؤمن و شاكر خويش

إن شكرتم و ءامنتم و كان اللّه شاكراً عليماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 35 - 4

4 - سنت الهى

بر اعطاى پاداش عالى ، به شكرگزاران و نجات ايشان از عذاب هاى فراگير

كذلك نجزى من شكر

پاداش شكرگزارى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 3 - 9

9- نجات نوح ( ع ) و همراهان او ، پاداش عبوديت و شكرگزارى مداوم وى بود .

ذرّية من حملنا مع نوح إنه كان عبدًا شكورًا

{ذرّية . ..} اشاره به نجات همراهان نوح(ع) از غرق شدن دارد و جمله {إنه كان عبداً شكوراً} مى تواند تعليل براى آن نجات باشد; يعنى، چون حضرت نوح(ع) عبدى شاكر بود، او و همراهانش را نجات بخشيديم.

پاداش شهادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 19

19 _ بخشش گناهان و دخول در بهشت ، پاداش بزرگ الهى ، براى هجرت ، آوارگى ، آزار ديدن در راه خدا و جهاد و شهادت

فالّذين هاجروا و اخرجوا من ديارهم و اوذوا فى سبيلى و قاتلوا و قتلوا لاكفّرنّ عنه

پاداش شهيدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 21

21 _ پاداش مهاجران ، آوارگان ، آزارديدگان در راه خدا ، مجاهدان و شهيدان ، تضمين شده از سوى خداوند

انّى لا اضيع عمل عامل منكم . .. فالّذين هاجروا و اخرجوا من ديارهم و اوذوا فى سبي

لام قسم و نون تأكيد در {لاكفّرنّ} و در {لادخلنّ} دلالت بر تأكيد و تضمين پاداش دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 74 - 11

11 _ يكسانى پاداش رزمندگان شهيد

و مجاهدان پيروز

فيقتل او يغلب فسوف نؤتيه اجراً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 111 - 16

16 _ تضمين قطعى بهشت از سوى خداوند ، براى مجاهدان رزمنده اى كه سرانجام به شهادت مى رسند . *

فيقتلون و يقتلون

برداشت فوق بدين احتمال است كه {و يقتلون} قيد باشد ; يعنى، صرفاً كشتن دشمنان خدا تضمين كننده بهشت نيست و به حساب معامله با خدا گذاشته نمى شود ; بلكه كشتن و نهايتا كشته شدن، معامله با خداست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 6 - 1

1- بهشت موعود ، پاداش شهيدان راه خدا

و يدخلهم الجنّة عرّفها لهم

پاداش صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 146 - 13

13 _ محبّت خدا ، پاداش پايمردى شكيبايان در رويارويى و نبرد با دشمنان دين خدا

فما وهنوا لما اصابهم . .. و اللّه يحبّ الصّابرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 148 - 2

2 _ ثبات قدم ( پايمردى ) و پيروزى بر دشمنان ، پاداش دنيوى خداوند به مجاهدان صابر و نيايشگر

ربّنا . .. و ثبّت اقدامنا و انصرنا على القوم الكافرين. فاتيهم اللّه ثواب الدّنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 67 - 4

4 _ ثابت قدمان در ايمان ، بهره مند از پاداش بزرگ و ويژه خداوند

اشدّ تثبيتاً. و اذاً لأَتيناهم من لدنّا اجراً عظيماً

در برداشت فوق، {اذاً لأَتيناهم . .. }،

نتيجه {اشدّ تثبيتاً} گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 96 - 3

3- خداوند ، به هر يك از اعمال نيك صابران ، مطابق بهترين نوع آنها پاداش مى دهد .

و لنجزينّ الذين صبروا أجرهم بأحسن ما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 59 - 1

1 - پاداش صبرپيشگان متوكل بر خدا ، بسى ستوده و نيكو است .

نعم أجر الع_ملين . الذين صبروا و على ربّهم يتوكّلون

{الذين} بدل براى {العاملين} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 16،22،23

16 - صابران ، برخوردار از اجر و پاداش كامل و بى شمار

إنّما يوفّى الص_برون أجرهم بغير حساب

{توفية} (مصدر {يوفّى}) به معناى پرداخت كامل است.

22 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : قال رسول اللّه ( ص ) إذا نشرت الدواوين و نصبت الموازين لم ينصب لأهل البلاء ميزان و لم ينشر لهم ديوان ثمّ تلا ه_ذه الأية { إنّما يوفّى الصابرون أجرهم بغيرحساب } ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه رسول خدا(ص) فرمود: هنگامى كه نامه هاى اعمال گشوده مى شود و ميزان ها [براى سنجش اعمال] برپا مى گردد، براى اهل مصيبت و بلا [كه صابر بوده اند] ميزانى برپا نشده و نامه عملى گشوده نخواهد شد. آن گاه اين آيه را تلاوت فرمود: إنّما يوفّى الصابرون أجرهم بغير حساب}.

23 - { عن أميرالمؤمنين ( ع ) : . . . قال اللّه عزّوجلّ . . . إنّما يوفّى الصابرون أجرهم بغيرحساب

، فما أعطاهم اللّه فى الدنيا لم يحاسبهم به فى الأخرة . . . ;

از امام على(ع) روايت شده: . ..خداى عزّوجلّ فرمود: {إنّما يوفّى الصابرون أجرهم بغير حساب} آنچه را خدا در دنيا به صابران داده است، در قيامت حساب آن را از آنان نمى خواهد}.

پاداش صابئان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 62 - 11

11 - مؤمنان به خدا و قيامت و دارندگان عمل صالح ، در قيامت هيچ ترس و اندوهى نخواهند داشت .

من ءامن باللّه و اليوم الأخر و عمل صلحاً . .. و لا خوف عليهم و لاهم يحزنون

به قرينه {فلهم أجرهم عند ربهم} مى توان گفت: ظرف {لاخوف عليهم . ..} قيامت است.

پاداش صادقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 119 - 5

5 _ بهشت پاداش راستگويان و راست كرداران است .

هذا يوم ينفع الصدقين صدقهم لهم جنت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 24 - 1،13

1 - خداوند ، به راستگويان ، به خاطر صداقت شان ، پاداش مى دهد .

ليجزى اللّه الص_دقين بصدقهم

لام در {ليجزى} لام عاقبت است.

13 - اعطاى پاداش از ناحيه خداوند به راستگويان ، از آمرزگارى و رحمت او است .

ليجزى اللّه الص_دقين . .. إنّ اللّه كان غفورًا رحيمًا

پاداش صادقانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 8 - 11

11 - { قال الصادق ( ع ) : إذا سأل عن صدقه على أىّ وجه قاله ، فيجازى

بحسبه فكيف يكون حال الكاذب . . . ;

امام صادق(ع) فرمود: در صورتى كه راستگو، از راستگويى اش سؤال شود كه به چه انگيزه اى بوده است؟ و بر حسب آن جزا داده شود، حال دروغگو چگونه خواهد بود. ..؟}.

پاداش صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 115 - 1،2،3

1 _ قطعى بودن پاداش اعمال خير صالحان ، از سوى خداوند

و اولئك من الصالحين. و ما يفعلوا من خير فلن يكفروه

2 _ قطعى بودن پاداش اعمال خير صالحانِ اهل كتاب ، از سوى خداوند

من اهل الكتب . .. و اولئك من الصالحين. و ما يفعلوا من خير فلن يكفروه

3 _ اعمال خير صالحان هرگز از جانب خداوند ، كفران نخواهد شد و مورد ناسپاسى قرار نخواهد گرفت .

و اولئك من الصالحين. و ما يفعلوا من خير فلن يكفروه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 119 - 5

5 _ بهشت پاداش راستگويان و راست كرداران است .

هذا يوم ينفع الصدقين صدقهم لهم جنت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 85 - 6

6 _ هدايت ويژه، پاداش خداوند به صالحان است.

كلا هدينا . .. كل من الصلحين

در آيه پيشين سخن از هدايت ويژه براى پيامبران بود و اين آيه آنان را از زمره صالحان مى شمارد. بنابراين وصف مذكور بايد در حصول هدايت ويژه داراى نقش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 1

1- ذوالقرنين ، به اعطاى پاداش نيك ،

به مؤمنان نيك كردار ، وعده داد .

و أمّا من ءامن و عمل ص_لحًا فله جزاءً الحسنى

{جزاء} حال است و بيانِ اين كه رفتار نيكو (الحسنى) پاداش ايمان و عمل صالح شخص است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 76 - 4

4- عمل صالح باقى مى ماند و نيكوكاران ، از پاداش آن در پيشگاه خداوند برخوردار مى گردند .

والبقي_ت الص_لح_ت خير عند ربّك ثوابًا

{خير} گرچه اسم تفضيل است; ولى همواره اين مفهوم را ندارد كه نقطه مقابل هم، اصل وصف را داراست; بلكه در نظاير اين آيه تفضيل به معناى حقيقى آن وجود ندارد و گفتن {خير ثواباً} در مقابل پندار دنيامداران است كه به نتيجه كارهايشان دل بسته اند و مراد اين است كه تنها به ثواب عمل صالح مى توان دل بست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 96 - 2

2- محبوبيت در دل هاى مردم ، از جمله پاداش هاى خداوند به مؤمنان داراى كردار نيك .

إنّ الذين ءامنوا . .. سيجعل لهم الرحمن ودًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 14 - 1

1 - بهشت ، پاداش خدا به مؤمنان نيك كردار

إنّ اللّه يدخل الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 56 - 4

4 - بهشت ، پاداشت مؤمنان نيك كردار

فالذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فى جنّ_ت النعيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 58 -

1،10

1 - خداوند ، بهشت را ، براى مؤمنان داراى عمل صالح ، تضمين كرده است .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لنبوّئنّهم من الجنّة غرفًا

لام تأكيد و نون ثقيله در {لنبوّئنّ} دلالت بر ضمانت مى كند.

10 - بهشت جاودان ، براى مؤمنان داراى عمل صالح ، پاداشى نيكو است .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لنبوّئنّهم من الجنّة . .. خ_لدين فيها نعم أجر ال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 15 - 1

1 - بوستان عظيم بهشتى ، پاداش مؤمنان نيك كردار است .

فأمّا الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فهم فى روضة

نكره آورده شدن {روضة} دلالت بر عظمت آن مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 45 - 1،4

1 - خداوند پاداش دهنده مؤمنانِ داراى عمل صالح در قيامت

ليجزى الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

4 - پاداش دهى خداوند به مؤمنانِ داراى عمل صالح ، فراتر از استحقاق عمل آنها است .

ليجزى الذين ءامنوا . .. من فضله

ذكر {من فضله} براى بيان اين نكته است كه پاداش در نظر گرفته شده براى مؤمنان، براساس استحقاق نيست، بلكه فزون تر از آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 8 - 1،2

1 - بهشت هاى سرشار از نعمت ، پاداش مؤمنانِ داراى اعمال صالح است .

إنّ الذين ءامنوا . .. لهم جن_ّ_ت النعيم

2 - مؤمنان به آيات خدا و انجام دهندگان عمل صالح ، جايگاه شان بهشت است .

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم جن_ّ_ت النعيم

به قرينه مقابله با

آيه قبل، متعلق {آمنوا} در اين آيه كسانى اند كه به آيات الهى ايمان آورده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 9 - 1

1 - جاودانگى در بهشت سراسر نعمت ، پاداش مؤمنان داراى عمل صالح است .

إنّ الذين ءامنوا . .. جن_ّ_ت النعيم خ_لدين فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 19 - 1

1 - باغ هاى بهشتى مهيّا براى پذيرايى ، پاداش مؤمنان نيك كردار است .

أمّا الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فلهم جنّت المأوى نزلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 7 - 2

2 - مؤمنانِ داراى عمل صالح ، شايسته غفران و پاداش الهى اند .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم مغفرة و أجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 8 - 2

2 - خداوند در پاداش دادن به مؤمنان نيك كردار ، هيچ گونه منّتى بر آنان نخواهد گذاشت .

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم أجر غير ممنون

برداشت بالا مبتنى بر اين نكته است كه {ممنون} از ماده {منت} اشتقاق يافته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 2 - 13

13- آمرزش گناهان و سامان يافتن شؤون حيات ، پاداش الهى به مؤمنان صالح پيرو قرآن

و الذين ءامنوا . .. كفّر عنهم سيّئاتهم و أصلح بالهم

{أصلح بالهم} يا به معناى اصلاح مطلق شؤون زندگى و يا اصلاح قلب و دل مؤمنان است، برداشت ياد شده براساس معناى

اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 1،2

1 - استقرار در باغ هاى بهشت و جاودانگى در آن ، پاداش تضمين شده خداوند براى مؤمنان نيكوكردار

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. جزاؤهم عند ربّهم جنّ_ت عدن تجرى من تحتها الأن

2 - پاداشِ مؤمنان شايسته كردار ، جلوه ربوبيت خداوند بر آنان است .

عند ربّهم

پاداش صبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 214 - 1،2

1 _ بهشت ، از آنِ كسانى است كه در مقابل آزمايش هاى الهى شكيبا باشند .

ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة

2 _ ورود به بهشت ، بدون تحمّل سختى ها و مصائب ، پندارى بيش نيست .

ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 8

8_ نيل يوسف ( ع ) به عزيزى و اقتدار و حاكميت وى در ديار مصر ، پاداشى بر تقواپيشگى ، صبر و نيكوكارى او بود .

قد منّ الله علينا إنه من يتّق و يصبر فإن الله لايضيع أجر المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 23 - 3

3_ بهشت عدن ، پاداش صبر و استقامت بر فرمان هاى الهى ، برپا داشتن نماز و انفاق كردن

والذين صبروا . .. أُول_ئك لهم عقبى الدار. جن_ّت عدن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 12 - 7

7 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { و

جزاهم بما صبروا جنّة و حريراً } قال : بما صبروا على الفقر و مصائب الدنيا ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند {و جزاهم بما صبروا جنّة و حريرًا} روايت شده كه فرمود: [اين پاداش] براى اين است كه بر فقر و مصيبت هاى دنيا صبر كرده اند}.

پاداش صبر بر ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 117 - 3

3 _ استوار ماندن بر حق و پايدارى بر ايمان ، در تنگنا ها و شرايط دشوار ، داراى ارزشى والا و پاداشى ويژه

لقد تاب اللّه على النبى و . .. الذين اتبعوه فى ساعة العسرة

پاداش صبر بر حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 117 - 3

3 _ استوار ماندن بر حق و پايدارى بر ايمان ، در تنگنا ها و شرايط دشوار ، داراى ارزشى والا و پاداشى ويژه

لقد تاب اللّه على النبى و . .. الذين اتبعوه فى ساعة العسرة

پاداش صبر در سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 155 - 15

15 - از امام صادق ( ع ) روايت شده است : { . . . من صبر كرهاً . . . نصيبه ما قال اللّه عز و جل : { و بشر الصابرين } اى بالجنة و المغفرة . . . ;

. .. كسى كه در مشكلات صبر كند پاداش وى همان بهشت و مغفرت الهى است كه در سخن خداى عز و جل {و بشر الصابرين} به آن بشارت داده شده است ...

}.

پاداش صداقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 24 - 4

4 - صداقت و راستى ، پاداش الهى را به دنبال دارد .

ليجزى اللّه . .. بصدقهم

{باء} در {بصدقهم} سببى است.

پاداش صدقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 12 - 5

5 - صدقه دادن ، بهترين عمل است و نفع آن به خود صدقه دهنده بازمى گردد .

ذلك خير لكم

كلمه {ذلك} اشاره به اعطاى صدقه دارد. واژه {خير} مى تواند به معناى خوب (در مقابل) بد و يا اسم تفضيل و به معناى بهتر باشد. برداشت ياد شده بر پايه احتمال دوم است.

پاداش عاقلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 194 - 2،3

2 _ خداوند ، نويددهنده پاداش به خردمندان مؤمن

ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلك

3 _ پيامبران ، واسطه خداوند در نويد پاداش به خردمندان

اتنا ما وعدتنا على رسلك

پاداش عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 3

3 - عبادت و انجام اعمال صالح به منظور دريافت اجر و پاداش از خداوند ، صحيح و مقبول درگاه الهى بوده و با الهى بودن آنها منافات ندارد .

يتلون كت_ب اللّه و أقاموا الصلوة و أنفقوا . .. ليوفّيهم أجورهم

پاداش عبادت پنهانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 17 - 3

3 - عبادات نهانى و در دل شب مؤمنان ، داراى پاداش عظيم و نهفته است .

تتجافى جنوبهم

عن المضاجع يدعون ربّهم . .. فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم

پاداش عبادت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 123 - 12

12_ خداوند ، پرستشگران و بندگان خويش را از پاداش ها بهره مند مى سازد .

فاعبده . .. و ما ربك بغ_فل عما تعملون

از هدفهاى بيان آگاهى خدا به اعمال انسانها ، پس از فرمان به عبادت و پرستش (اعبده) ، تضمين پاداش است.

پاداش عبوديت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 3 - 9

9- نجات نوح ( ع ) و همراهان او ، پاداش عبوديت و شكرگزارى مداوم وى بود .

ذرّية من حملنا مع نوح إنه كان عبدًا شكورًا

{ذرّية . ..} اشاره به نجات همراهان نوح(ع) از غرق شدن دارد و جمله {إنه كان عبداً شكوراً} مى تواند تعليل براى آن نجات باشد; يعنى، چون حضرت نوح(ع) عبدى شاكر بود، او و همراهانش را نجات بخشيديم.

پاداش عتق برده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 13 - 8

8 - { إنّ أعرابيّاً قال لرسول اللّه ( ص ) علّمنى عملاً يدخلنى الجنّة ؟ قال : أعتق النَسَمَة و فُكّ الرقبة . قال : أوَ ليستا بواحدة ؟ قال له : إنّ عتق الرقبة أن تفرّد بعتقها و فكّ الرقبة أن تُعين فى عتقها . . . ;

مردى باديه نشين به رسول خدا(ص) عرض كرد: عملى را به من تعليم ده كه مرا به بهشت ببرد. رسول خدا(ص) فرمود: {أعَتِقِ النَّسمةَ و فُكَّ الرقبةَ} آن مرد گفت: آيا

{عتق نسمه و فكّ رقبه} هر دو، به يك معنا (آزاد كردن برده) نيست؟ فرمود: نه; {عتق رقبه} آن است كه به تنهايى برده را آزاد كنى و {فكّ رقبه} آن است كه در آزادىِ برده اى كمك كنى}.

پاداش عفو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 76 - 2

2 _ فروتنى ، شب زنده دارى ، حلم ، ترس از قيامت ، توبه ، عفو كريمانه ، پذيرش حق ، دعا ، دورى از اسراف ، تنگ گيرى ، شرك ، زنا ، آدم كشى و سخن باطل ، موجب ورود به بهشت جاودان و برخوردارى از قرارگاه و اقامت نيكوى آن

الذين يمشون على الأرض هونًا. .. و الذين لايشهدون الزور ... أُول_ئك يجزون الغرفة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 40 - 6،8

6 - عفو و اغماض از خطاى ديگران و اصلاح بدى آنان با نيكى و گذشت ، موجب اجر و پاداش ويژه خداوند است .

و جزؤا سيّئة سيّئة مثلها فمن عفا و أصلح فأجره على اللّه

8 - تلاش در راه رفع كدورت هاى پيشين ، به دنبال عفو و گذشت از خطاى ديگران ، داراى ارزشى والا و پاداش فراوان الهى است .

فمن عفا و أصلح فأجره على اللّه

ذكر {أصلح} پس از عفو، نشان مى دهد كه صرف عفو و اغماض در دستيابى به پاداش والاى الهى كفايت نمى كند، بلكه مى بايست پس از گذشت، در راه رفع اختلافات گام برداشت و طرح صميميت و آشتى افكند.

پاداش عقيده

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 16 - 9

9 - اعتقاد شيطان به جزا و كيفر خلق ، در برابر اعتقاد و عمل *

كمثل الشيطن إذ قال . .. إنّى أخاف اللّه ربّ الع_لمين

در صورتى كه {إنّى أخاف . ..} سخنى از روى واقعيت باشد _ و نه توجيه و استهزا _ تعبير {أخاف ...} نشانگر بيم شيطان از بازتاب كفر و اعتقاد او به كيفر و مجازات است.

پاداش علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 162 - 15

15 _ بهره مندى عالمان از پاداش هاى بزرگ الهى در گرو ايمان و انجام اعمال صالح

لكن الرسخون . .. و المؤمنون باللّه و اليوم الاخر أولئك سنؤتيهم أجراً عظيماً

پاداش عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 134 - 5

5 - هر فرد و امتى از پاداش اعمال نيك خويش بهره مند خواهند شد .

لها ما كسبت و لكم ما كسبتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 141 - 6

6 - نتيجه عمل هر كس و هر جامعه اى از آنِ خود اوست و بايد به او بازگردانده شود .

لها ما كسبت و لكم ما كسبتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 7

7 _ ضمانت پاداش نيكوكاران از سوى خداوند

و ما تفعلوا من خير يعلمه اللّه

جمله {يعلمه اللّه}، علاوه بر بيان احاطه علمى خداوند به كارهاى نيك بندگان، كنايه از ضمانت پاداش در قبال نيكوكارى آنان است.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 202 - 1،5

1 _ آنان كه خواهان حَسَنه دنيوى و اُخرويند ، از آنچه انجام داده اند ، بهره خواهند برد .

و منهم من يقول ربّنا اتنا . .. اولئك لهم نصيب مما كسبوا

5 _ تنها آنان كه پس از انجام حج ، خواهان حسنه دنيوى و اُخروى هستند ، از حج خود بهره خواهند برد .

فاذا قضيتم مناسككم . .. اولئك لهم نصيب مما كسبوا

بنابراينكه مراد از {ممّا كسبوا} انجام فريضه حج باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 221 - 23

23 _ عمل به تكاليف الهى ، وسيله رسيدن به بهشت و آمرزش است .

و لا تنكحوا المشركات . .. و اللّه يدعوا الى الجنّة و المغفرة باذنه

بنابراينكه مراد از دعوت الهى به بهشت و مغفرت، بيان احكام شرعى باشد (مانند حرمت ازدواج با مشركان و . ..) كه عمل به آن احكام، موجب آمرزش و درآمدن به بهشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 223 - 14

14 _ خداوند ، محاسبه كننده و جزادهنده اعمال

و اعلموا انكم ملاقوه

با توجّه به هشدار در آيه، ملاقات خداوند، كنايه از محاسبه و جزا مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 225 - 6

6 _ نيّت ، ملاك ثواب و عقاب عمل

لا يؤاخذكم اللّه باللغو فى ايمانكم و لكن يؤاخذكم بما كسبت قلوبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 -

245 - 13

13 _ بقاى آنچه به خداوند قرض داده مى شود و بازگشت چندين برابر آن به آدمى

من ذا الّذى يقرض اللّه . .. فيضاعفه له اضعافاً كثيرةً

مُراد از ضمير مفعولى در {يضاعفه} قرض است; يعنى آن مالى كه قرض داده شود، چندين برابر شده و به او باز پس داده مى شود; بنابراين بايد آن مال باقى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 261 - 13

13 _ خداوند ، به انفاق كنندگان در راه او و مستحقّين پاداش هاى چند برابر ، داناست .

و اللّه يضاعف لمن يشاء و اللّه واسع عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 272 - 15،19

15 _ دستيابى به { وجه اللّه } ( خشنودى خدا ) ، در گرو تلاش و اجتهاد جوينده آن

و ما تنفقون الاّ ابتغاء وجه اللّه

با توجّه به واژه {ابتغاء} كه در آن اجتهاد و تلاش ملحوظ است.

19 _ بازگشت نتايج اعمال خير ، به خودِ عمل كننده

و ما تنفقوا من خير فلانفسكم . .. يوفّ اليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 276 - 1

1 _ خداوند ، سوق دهنده دائمى سرمايه هاى ربوى ، به نقصان و نابودى

يمحق اللّهُ الرّبوا

رو به كاستى رفتن را {مَحق} گويند. (مجمع البيان).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 277 - 1،3

1 _ مؤمنان داراى عمل صالح ، برپادارندگان نماز و پرداخت كنندگان زكات ، بهره مندان از پاداش ويژه الهى

ان الذين امنوا

و عملوا الصالحات و اقاموا الصلوة و اتوا الزكوة لهم اجرهم عند ربّه

كلمه {عند ربّهم} اشاره به پاداشى ويژه دارد.

3 _ پاداش الهى براى مؤمنان داراى عمل صالح ، برپادارندگان نماز و پرداخت كنندگان زكات ، نتيجه عمل خير آنها

لهم اجرهم عند ربّهم

{اجر} به معناى مزد، در برابر عملكرد شخص به كار برده مى شود; بنابراين پاداش آنان مزد و اجر عملشان خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 281 - 5،7

5 _ قيامت ، روز دريافت كامل نتيجه اعمال ( كيفر و پاداش )

ثمّ توفّى كلّ نفس ما كسبت

{توفّى} به معناى دريافت كامل است.

7 _ پاداش و كيفر كامل اعمال انسان ها ، پس از بازگشت به سوى خداوند در قيامت

و اتّقوا يوماً ترجعون فيه الى اللّه ثمّ توفّى كلّ نفس ما كسبت

برخى مفسّرين برآنند كه مضاف از كلمه {ما كسبت} حذف شده است; يعنى پاداش و كيفر اعمال خويش را دريافت مى كنند، نه خود اعمال و كردار را.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 22 - 3

3 _ ايمان ، ملاكى براى ارزش اعمال نيك ، و شرط پاداش خداوند بر انجام آن

انّ الذين يكفرون . .. اولئك الّذين حبطت اعمالهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 25 - 9،12

9 _ دنيا ، محل اندوختن و كسب سرمايه ; و آخرت روز دريافت اندوخته هاست .

و وفّيت كل نفس ما كسبت

12 _ پندار غلط برخى از اهل كتاب ، نسبت به محو اعمال ناشايست آنان

در قيامت

لن تمسّنا النار . .. و وفّيت كل نفس ما كسبت

به نظر مى رسد جمله {وفّيت كل . .. }، اشاره به علّت پندارى است كه اهل كتاب داشتند: لن تمسّنا النار.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 30 - 6

6 _ قيامت ، روز دريافتِ كيفر و پاداشِ اعمال نيك و بد *

يوم تجد كل نفس ما عملت من خير . .. من سوء

بنابراينكه {ما عملت}، به معناى {جزاء ما عملت} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 57 - 4

4 _ پاداش ها در قيامت نيتجه عمل خود انسان است . *

فيوفّيهم اجورهم

استعمال اجر و اجرت، معمولا در قبال عمل انسان به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 115 - 1،2

1 _ قطعى بودن پاداش اعمال خير صالحان ، از سوى خداوند

و اولئك من الصالحين. و ما يفعلوا من خير فلن يكفروه

2 _ قطعى بودن پاداش اعمال خير صالحانِ اهل كتاب ، از سوى خداوند

من اهل الكتب . .. و اولئك من الصالحين. و ما يفعلوا من خير فلن يكفروه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 136 - 11،12

11 _ آمرزش الهى و بهشت را به بهاى عمل به اوامر خداوند دهند ، نه به صرف شعار و ادّعا

اولئك جزآؤهم مغفرة من ربّهم و جنّات . .. و نعم اجر العاملين

12 _ آمرزش گناهان و بهشت هاى داراى نهر هاى جارى ، پاداش

خوبى براى عمل كنندگان به دستورات الهى

اولئك جزآؤهم مغفرة من ربّهم و جنّات تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها و نعم اجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 145 - 9،11

9 _ قصد و نيّت عمل كننده كردار هاى نيك ، تعيين كننده برخوردارى وى از نعمت هاى دنيا يا مواهب آخرت

و من يرد ثواب الدّنيا نؤته منها و من يرد ثواب الاخرة نؤته منها

11 _ خداوند ، پاداش دهنده اعمال در دنيا و آخرت

و من يرد ثواب الدّنيا نؤته منها و من يرد ثواب الاخرة نؤته منها

مراد از اراده پاداش، انجام عمل خير، براى نيل به پاداش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 161 - 13،14،16

13 _ پاداش و جزاىِ كردار آدمى در قيامت بر اساس عدل

ثمّ توفّى كلّ نفس ما كسبت و هم لا يظلمون

14 _ ضرورت برپايى قيامت و معاد براى دريافت تمامى جزا ها و پاداش هاى اعمال *

و من يغلل يأت بما غلّ يوم القيمة ثمّ توفّى كلّ نفس ما كسبت و هم لا يظلمون

جمله {و هم لا يظلمون} (عدالت الهى)، پس از جمله {توفّى كلّ نفس ما كسبت}، بيانگر اين است كه ستم نشدن بر انسانها در گرو دريافت كامل جزا و پاداش اعمال آنان مى باشد ; و اين معنا تنها در قيامت تحقق مى يابد.

16 _ به مجازات رسيدن خيانتكاران در اموال امام در قيامت

و من يغلل يأت بما غلّ

امام صادق (ع): الغلول كلّ شىء غلّ عن الامام.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 205، ح 148 ; تفسير برهان،

ج 1، ص 324، ح 2.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 162 - 14

14 _ تفاوت فرجام آدميان بر مبناى عملكرد آنان ، نمودى از عدل خداوند

توفّى كلّ نفس ما كسبت و هم لا يظلمون. افمن اتّبع رضوان اللّه كمن بآء بسخط من الل

در برداشت فوق جمله {افمن اتّبع . .. } دليل و تعليل عدل الهى در پاداش و جزا گرفته شده است ; يعنى بايد هر نفسى پاداش و جزاى كامل خويش را ببيند ; چرا كه هيچ وجدانى نمى تواند بپذيرد كه انسانهاى نيكوكار همسنگ بزهكاران باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 171 - 4،5

4 _ تضمين پاداش عملكرد مؤمنان ، از سوى خداوند

انّ اللّه لا يضيع اجر المؤمنين

5 _ ايمان ، شرط ضايع نشدن پاداش عمل

انّ اللّه لا يضيع اجر المؤمنين

آوردن اسم ظاهر {المؤمنين} به جاى ضمير، بيانگر اين است كه پاداش عملكرد مجاهدان مشروط به ايمان آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 172 - 20

20 _ دشوارى عمل ، موجب ازدياد ارزش و پاداش آن در پيشگاه خداوند

الّذين استجابوا للّه و الرسول من بعد ما اصابهم القرح

چنانچه {الذين استجابوا} مبتدا باشد، جمله {من بعد ما اصابهم القرح}، _ كه مستلزم دشوارى حركت براى جهاد است _ ، از شرايط وعده به اجر عظيم خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 176 - 10

10 _ محروميّت و يا برخوردارى از

بهره هاى اخروى ، نتيجه عملكرد انسان

و لا يحزنك الّذين يسارعون الكفر . .. يريد اللّه الّا يجعل لهم حظّا فى الاخرة

گر چه خداوند محروم كردن كفرپيشگان را از بهره اخروى به خود نسبت داده است: يريد اللّه . .. ولى اين محروميّت به دليل {يسارعون ... }، نتيجه عملكرد خود آنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 2،4

2 _ وعده خداوند به دريافت كامل سزاى اعمال در روز قيامت

و انّما توفّون اجوركم يوم القيمة

{توفّون}، از مصدر {توفيه}، به معناى دريافت كامل و تمام است.

4 _ محاسبه دقيق اعمال انسان و جزاى عادلانه آن در قيامت

و انّما توفّون اجوركم يوم القيمة

{توفّون} (اعطاى پاداش كامل و تمام در مقابل عمل)، حكايت از محاسبه دقيق اعمال دارد و نيز حاكى از عدالت در پرداخت پاداش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 7،8،14،18،34

7 _ خداوند ، هرگز عمل مؤمن را ضايع نكرده و وى را از پاداش اعمالش بهره مند خواهد كرد .

انّى لا اضيع عمل عامل منكم

خطاب {منكم} مى رساند كه اگر انجام دهنده اعمال نيك مؤمن باشد، عمل او ضايع نخواهد شد و در دنيا و آخرت به ثمر خواهد نشست.

8 _ برقرارى نظام پاداش عمل و تباه نشدن اعمال خير ، پرتوى از ربوبيّت خداوند

فاستجاب لهم ربّهم انّى لا اضيع عمل عامل منكم

14 _ در پيشگاه خداوند ، بين زن و مرد در برخوردارى از نتايج اعمال ، تفاوتى نيست .

انّى لا اضيع عمل عامل منكم من ذكر او انثى

18

_ يكسانى زن و مرد در ماهيّت و حقيقت انسانى ، فلسفه تساوى آنان در برخوردارى از اجر و پاداش اعمال نيك

انّى لا اضيع عمل عامل منكم من ذكر او انثى بعضكم من بعض

34 _ ضايع نشدن اعمال مؤمنان و ثمردهى آن ، به بهره مندى از پاداش هاى الهى ( مغفرت و بهشت ) است .

انّى لا اضيع عمل عامل . .. ثواباً من عند اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 32 - 10

10 _ هر زن و مردى به پاداش اعمال خويش خواهد رسيد .

للرّجال نصيب مما اكتسبوا و للنساء نصيب مما اكتسبن

جمله {للرجال نصيب . .. }، مى تواند به اين معنى باشد كه هر انسانى، چه زن و چه مرد، بر اساس تكاليفى كه خدا بر عهده او گذاشته، بهره مند از ثواب و پاداش خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 40 - 3

3 _ آگاهى كامل خداوند به ناچيزترين اعمال ، تضمين كننده عدالت در مجازات ها و پاداش هاى الهى

كان اللّه بهم عليماً. انّ اللّه لا يظلم مثقال ذرّة

ظاهراً جمله {ان اللّه . .. }، نتيجه اى است مترتب بر آگاهى خداوند. يعنى چون خداوند آگاه به تمامى جهات است، ظلم نمى كند. زيرا از ريشه هاى ظلم، جهل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 85 - 3

3 _ ارزشمندى تشويق مردم به جهاد در راه خدا

و حرّض المؤمنين . .. من يشفع شفاعة حسنة يكن له نصيب منها

چون تحريك مردم

به جهاد، {شفاعة حسنة} ناميده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 126 - 4

4 _ مالكيت و احاطه خداوند بر هستى ، ضامن كيفر و پاداش دهى عادلانه و دقيق وى به اعمال مردم

من يعمل سوءاً يجز به . .. و للّه ما فى السموت و ما فى الأرض ... محيطاً

برخى بر آنند كه جمله {و لله ما فى السموت}، به منزله تعليل براى جمله هاى {من يعمل سوءا يجز به} و {فأولئك . ..} است; يعنى چون خداوند مالك تمام هستى است، قادر بر كيفر و پاداش بدون كم و كاست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 147 - 10

10 _ پاداش الهى ، داراى تناسب و همگونى با اعمال انسانهاست .

إن شكرتم و ءامنتم و كان اللّه شاكراً عليماً

توصيف خداوند به {شاكرا} كه حكايت از پاداش دهى او در مقابل شكرگزارى بندگان است، مى رساند كه پاداشهاى الهى مناسب با رفتار و كردار نيك انسانهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 149 - 12

12 _ تناسب و همگونى پاداش الهى با عمل انسان

أو تعفوا عن سوء فإنّ اللّه كان عفواً قديراً

خداوند، گذشت و بخشش خويش را پاداش كسانى قرار داده كه اهل عفو و گذشت هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 12 - 24

24 _ توجه به پاداش عمل ، محرك آدمى بر انجام آن

لئن اقمتم الصلوة . .. لاكفرن عنكم سياتكم و لادخلنكم جنت

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 29 - 10

10 _ هابيل ، معتقد به معاد و معارف دين و داراى يقين به بهشت و دوزخ و آگاه به كيفر و پاداش اعمال

انى اخاف اللّه رب العلمين . .. تبوأ باثمى و اثمك فتكون من اصحب النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 99 - 4

4 _ اعمال و نيات پنهان و آشكار آدمى مورد محاسبه و جزاء و پاداش الهى

و اللّه يعلم ما تبدون و ما تكتمون

بيان آگاهى خداوند بر آشكار و نهان انسان هشدارى است به بندگان كه اعمال و رفتار و نيز نيات و حالات آنان محاسبه خواهد شد. و به مقتضاى آن به پاداش و يا سزاى لازم خواهند رسيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 22 - 3

3 _ نعمت هاى جاودان اخروى ، اجرت و مزدى است در برابر عملكرد مؤمنان مهاجر و مجاهد .

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا . .. جنت لهم ... خلدين فيها أبداً إن اللّه عنده أج

{أجر} اجرت و مزد در برابر عمل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 4 - 10

10 _ دستيابى مؤمنان به پاداش و ايمان و اعمال شايسته خويش و گرفتارى كافران به كيفر كفر و بزهكارى خود ، فلسفه اساسى معاد و برپايى رستاخيز است .

ثم يعيده ليجزى الذين ءامنوا . .. و الذين كفروا لهم شراب من حميم و عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

11 - طه - 20 - 74 - 6

6 - جزاى اعمال ، پرتويى از ربوبيت خداوند است .

إنّه من يأت ربّه مجرمًا فإنّ له جهنّم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 47 - 10

10- تمامى اعمال آدميان _ حتى خردترين و سبك ترين آنها _ مورد حسابرسى ، بازخواست و جزاى الهى قرار خواهد گرفت .

و إن كان مثقال حبّة من خردل أتينا بها و كفى بنا ح_سبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 25 - 13

13 - گواهى اعضا و جوارح بر گفتار و رفتار انسان ها و جزاى كامل و عادلانه خدا به آنان ، موجب آگاهى آنان به حقانيت خداوند است .

يوم تشهد عليهم ألسنتهم . .. يومئذ يوفّيهم اللّه دينهم الحقّ و يعلمون أنّ اللّه ه

جمله {و يعلمون. ..} عطف بر {يوفّيهم} است و مقصود از {يومئذ} _ به قرينه آيه قبل (يوم تشهد ...) - همان روزى است كه اعضاى بدن عليه انسان گواهى مى دهند. بنابراين معناى آيه چنين مى شود: روزى كه اعضاى بدن انسان، بر رفتار وى گواهى مى دهند و مردم به جزاى كامل و عادلانه خود مى رسند، در چنين روزى است كه مردم خواهند فهميد كه خدا حق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 7 - 9

9 - عمل انسان ها ، مبناى پاداش دهى خدا است .

و لنجزينّهم أحسن الذى كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 -

58 - 11

11 - عمل ، اساس دستيابى به پاداش نيكو است .

نعم أجر الع_ملين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 17 - 4

4 - نعمت هاى عظيم اخروى ، پاداش عمل مستمر خود مؤمنان است كه در دنيا انجام مى دهند .

فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم من قرّة أعين جزاء بما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 29 - 10

10 - موقعيت انسان ها ، در كيفيت پاداش عمل خيرشان ، نقش دارد .

إن كنتنّ تردن اللّه و رسوله . .. فإنّ اللّه أعدّ للمحسن_ت منكنّ أجرًاعظيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 12 - 10

10 - انسان در برابر رفتار و آثار برجاى مانده از خود ، مسؤول بوده و با كيفر و پاداش دقيق آن ، رو به رو خواهد شد .

و نكتب ما قدّموا . .. أحصين_ه فى إمام مبين

برداشت ياد شده به سبب اين حقيقت است كه ذكر إحياى مردگان و شمارش و ثبت تمامى اعمال و آثار انسان، از مسؤوليت او در برابر رفتار و كردارش حكايت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 70 - 4

4 - تمامى رفتار و كردار انسان ، داراى كيفر و پاداش بوده و او در برابر آن مسؤول است .

و وفّيت كلّ نفس ما عملت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 74 - 9

9 - بهشت ، اجرى نيكو

و پسنديده براى اهل عمل و تلاش

نتبوّأ من الجنّة حيث نشاء فنعم أجر الع_ملين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 15

15 - تمامى اعمال نيك آدمى حتى كوچك ترين آنها ، برخوردار از پاداش افزون الهى

و من يقترف حسنة نزد له فيها حسنًا

تنكير {حسنة} براى تنويع است و شامل تمامى اعمال مؤمنان _ از كوچك ترين تا بزرگ ترين آنها _ مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 31 - 10

10 - { عن زيدبن وهب إنّ عليّاً ( ع ) قال : . . .و ل_كنّه جعل الدنيا دار الأعمال و جعل الأخرة دار الجزاء و القرار { ليجزى الذين أساؤا بما عملوا و يجزى الذين أحسنوا بالحسنى } . . . ;

زيدبنوهب گويد: امام على(ع) فرمود: . ..خداوند دنيا را خانه عمل و آخرت را منزل جزا و آرامش قرار داده است تا بدكاران را به كيفر بدى هايشان برساند و نيكوكاران را پاداش نيك دهد}... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 16 - 9

9 - اعتقاد شيطان به جزا و كيفر خلق ، در برابر اعتقاد و عمل *

كمثل الشيطن إذ قال . .. إنّى أخاف اللّه ربّ الع_لمين

در صورتى كه {إنّى أخاف . ..} سخنى از روى واقعيت باشد _ و نه توجيه و استهزا _ تعبير {أخاف ...} نشانگر بيم شيطان از بازتاب كفر و اعتقاد او به كيفر و مجازات است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 -

حاقه - 69 - 24 - 4

4 - خوردنى ها و نوشيدنى هاى گواراى بهشت ، پاداش اعمال گذشته اهل بهشت است .

بما أسلفتم فى الأيّام الخالية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 36 - 6

6 - پاداش اعمال بندگان ، بر خداوند الزامى نيست .

جزاء . .. عطاء

توصيف نعمت هاى اخروى به دو وصف {جزاء} _ كه در مقابل عمل است _ و {عطاء} _ كه بدون توجّه به عمل داده مى شود _ حاكى از آن است كه خداوند آنچه را در آخرت، برابر اعمال انسان به او مى دهد، از روى تفضّل و احسان است; نه اين كه انسان استحقاق آن را داشته باشد.

پاداش عمل اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 119 - 4

4 _ قيامت ، عرصه بهره بردارى آدمى ، از نتايج گفتار و كردار خويش

قال اللّه هذا يوم ينفع الصدقين صدقهم

پاداش عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 67 - 2

2 _ پاداش بزرگ الهى ، پيامد تسليم همه جانبه در برابر احكام خداوند و عمل به مواعظ او

و يسلموا تسليما . .. و لو انّهم فعلوا ما يوعظون به ... و اذاً لأَتيناهم من لدنّا

پاداش عمل به تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 170 - 2

2 _ خداوند پاداش يهوديان تمسك كننده به تورات و برپا دارنده نماز را تباه نخواهد كرد .

و الذين يمسكون بالكتب . .. إنا

لانضيع أجر المصلحين

چون آيه مورد بحث در سياق آيات مربوط به يهود واقع شده، مى توان گفت مراد از {الذين . .. } يهوديان متعهد هستند، و يا اينكه آنان از مصاديق مورد نظر براى {الذين ... } مى باشند.

پاداش عمل به توصيه هاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 11 - 4،5

4 - پاداش مؤمنان عمل كننده به توصيه الهى ( توصيه به جا باز كردن براى ديگران در مجالس ) ، حل مشكلات و گشايش در امور زندگى آنان از سوى خداوند است .

فافسحوا يفسح اللّه لكم

در صورتى كه مراد از {يفسح اللّه}، پاداش دنيوى باشد برداشت بالا استفاده مى شود.

5 - خداوند ، در قبال عمل كردن مؤمنان به توصيه او ( جا باز كردن براى ديگران در مجالس ) جايگاه اخروى آنان را وسيع خواهد كرد .

فافسحوا يفسح اللّه لكم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {يفسح اللّه لكم} ناظر به پاداش اخروى باشد.

پاداش عمل به كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 170 - 3

3 _ چنگ زدن به كتاب هاى آسمانى و برپا داشتن نماز ، داراى پاداشى تضمين شده از جانب خداوند

و الذين يمسكون بالكتب . .. إنا لانضيع أجر المصلحين

پاداش عمل پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 148 - 11

11 - قيامت زمان برداشت و پاداش اعمال نيك است .

فاستبقوا الخيرت أين ما تكونوا يأت بكم اللّه جميعاً

جمله {أين ما تكونوا . ..} تعليل جمله قبل است;

يعنى، چون قيامتى بر شما هست بايد در دنيا به انجام كارهاى نيك بپردازيد. اين تعليل بيانگر آن است كه: سعادت انسان در آخرت، به اعمال نيك او در دنيا بستگى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 158 - 8،9

8 - كسانى كه اعمال نيك ( سعى ميان صفا و مروه ) انجام دهند ، از پاداش هاى الهى برخوردار خواهند شد .

و من تطوع خيراً فإن اللّه شاكر عليم

سپاسگزارى خداوند از بندگان، كنايه از پاداش دهى به آنان مى باشد.

9 - علم و آگاهى خداوند به اعمال خير بندگان ، ضامن ضايع نشدن پاداش آنهاست .

و من تطوع خيراً فإن اللّه شاكر عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 111 - 5

5_ خداوند ، كفر و ايمان و اعمال نيك و بد انسان ها را به صورت پاداش و كيفر متبلور خواهد ساخت .

و إنّ كلاًّ لما ليوفينّهم ربك أعم_لهم

گفتن {اعمال} و اراده كردن پاداش و كيفر آنها ، گوياى اين نكته است كه: پاداش و كيفر ، بازتاب اعمال و تبلور يافته آن است; به گونه اى كه گويا پاداش و كيفر اعمال ، همان اعمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 7 - 8

8- نويد اعطاى پاداش براى عمل پسنديده و تهديد به كيفر براى اعمال ناپسند ، از شيوه هاى تربيتى قرآن

لئن شكرتم لأزيدنّكم و لئن كفرتم إن عذابى لشديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 96

- 4

4- هر عمل نيك ، داراى مراتب مختلف در نيكى و پاداش هاى گوناگون و متناسب است .

و لنجزينّ الذين صبروا أجرهم بأحسن ما كانوا يعملون

اينكه خداوند اعمال صابران را به بهترين نوع عمل پاداش مى دهد، نشانگر آن است كه هر عمل نيك داراى انواع و مراتب مختلفى است كه خداوند در مقام جزا، بهترين نوع آنها را ملاك قرار داده و به صابران عطا مى فرمايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 4 - 17

17 - تشويق انسان ها ، به انجام كار هاى شايسته و نويد پاداش به آنان از سوى خداوند

و اللّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 44 - 4

4 - احسان و رفتار خوب انسان ، داراى جزا و پاداش در پيشگاه خداوند

إنّا كذلك نجزى المحسنين

پاداش عمل خير وارث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 34

34 - انجام هر كار خيرى در حيات خويش ، داراى برترى و پاداشى افزون تر از انجام آن پس از مرگ به وسيله وارثان و يا از طريق وصيت است .

و ما تقدّموا لأنفسكم من خير تجدوه عند اللّه هو خيرًا و أعظم أجرًا

برخى از مفسران بر آنند كه به قرينه {ما تقدّموا. ..}، جمله اى مانند {من الذى تأخّرونه إلى الوصية عند الموت} در تقدير است.

پاداش عمل زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 71 - 22

22 _ ارزش و پاداش

اعمال زنان و مردان مؤمن در پيشگاه خداوند ، همسان است .

و المؤمنون و المؤمنت . .. أولئك سيرحمهم اللّه

پاداش عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 277 - 6

6 _ وعده پاداش به اهل ايمان داراى عمل صالح از روش هاى قرآن براى ايجاد انگيزه به ايمان و عمل صالح

لهم اجرهم عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 57 - 1،5

1 _ مؤمنانِ داراى اعمال صالح ، بهره مند از پاداش كامل خداوند

و اما الذين امنوا و عملوا الصالحات فيوفيهم اجورهم

5 _ مؤمنانِ داراى اعمال صالح از پيروان عيسى ( ع ) ، مشمول پاداش كامل الهى هستند .

جاعل الذين اتبعوك . .. و اما الذين امنوا و عملوا الصالحات فيوفّيهم اجورهم

مصداق مورد نظر از جمله {فاما الذين امنوا}، به قرينه آيات قبل، مؤمنان به حضرت مسيح (ع) هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 11

11 _ بهشت ، پاداش كامل براى اعمال نيك انسانها

و انّما توفّون اجوركم يوم القيمة فمن زحزح عن النّار و ادخل الجنّة فقد فاز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 40 - 6،7،8،9

6 _ خداوند ، اعمال نيك را _ هر چند اندك باشد _ به چندين برابر پاداش مى دهد .

و ان تك حسنة يضاعفها

ضمير {هى} در {تَكُ} به {مثقال} برمى گردد و چون خبر {تك}، يعنى {حسنةً}، مؤنث است، فعل آن به صورت مؤنّث آورده شده است.

7 _

ناديده گرفتن اعمال نيك ديگران _ هر چند اندك باشد _ سزاوار نيست .

و ان تك حسنة يضاعفها

8 _ خداوند با لطف و تفضل خويش ، هر عمل نيكى را پاداشى عظيم عطا خواهد كرد .

و ان تك حسنة يضاعفها و يؤت من لدنه اجراً عظيماً

لطف و تفضل از كلمه {من لدنه} استفاده شده است.

9 _ اعمال نيك آدمى در پى دارنده پاداشى الهى در دنيا و آخرت *

و ان تك حسنة يضاعفها و يؤت من لدنه اجراً عظيماً

بدان احتمال كه مراد از {يضاعفها} پاداش دنيوى و {يؤت من لدنه . .. } ناظر به پاداش اخروى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 57 - 1

1 _ بهشت ، پاداش مؤمنان داراى عمل صالح

و الّذين امنوا و عملوا الصّالحات سندخلهم جنّات تجرى من تحتها الانهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 100 - 14

14 _ اقدام به عمل نيك ، هر چند به انجام نرسد ، موجب برخوردارى از پاداش هاى الهى است . *

و من يخرج من بيته مهاجراً الى اللّه و رسوله ثم يدركه الموت فقد وقع اجره على اللّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 122 - 1،5

1 _ بهشت ، پاداش مؤمنان داراى اعمالِ صالح

و الذين ءامنوا و عملوا الصلحت سندخلهم جنت

5 _ مؤمنان داراى اعمال صالح ، در بهشت ، جاودان و پاينده اند .

و الذين ءامنوا . .. سندخلهم جنت تجرى من تحتها الأنهر خلدين فيها ابداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

4 - نساء - 4 - 124 - 2،3

2 _ راهيابى مؤمنان به بهشت ، منوط به انجام بخشى از اعمال صالح ; و نه مشروط به انجام تمامى كار هاى نيك

و من يعمل من الصلحت . .. و هو مؤمن

بنابر اينكه {من} براى تبعيض باشد.

3 _ زنان و مردان ، همسان در بهره مندى از پاداش ايمان و عمل صالح خويش

و من يعمل من الصلحت من ذكر او انثى و هو مؤمن فأولئك يدخلون الجنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 162 - 15

15 _ بهره مندى عالمان از پاداش هاى بزرگ الهى در گرو ايمان و انجام اعمال صالح

لكن الرسخون . .. و المؤمنون باللّه و اليوم الاخر أولئك سنؤتيهم أجراً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 173 - 3

3 _ ايمان و عمل صالح ، موجب استحقاق پاداش اخروى

فاما الذين ءامنوا و عملوا الصلحت فيوفيهم أجورهم و يزيدهم من فضله

واژه اجر (مزد و پاداش) دلالت مى كند كه مؤمنان نسبت به پاداش استحقاق دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 25 - 3

3 - بهشت و نعمت هاى آن ، پاداش كسانى است كه به قرآن و پيامبر ( ص ) ايمان آورده و اعمال صالح انجام دهند .

و بشر الذين ءامنوا . .. أن لهم جنت تجرى من تحت الأنهر

متعلق {آمنوا} به دليل آيات قبل، قرآن و پيامبر(ص) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 110 -

12

12 - پاداش كار هاى نيك ، تضمين شده از سوى خداوند ، بدون كمترين كاستى

و ما تقدموا لأنفسكم من خير تجدوه عنداللّه

در برداشت فوق {تجدوه} - چنانچه بسيارى از مفسران گفته اند - به يافتن پاداش عمل تفسير شده است. تعبير كردن از {يافتن پاداش عمل} به {يافتن خود عمل} حاوى اين نكته است كه: پاداش اعمال نيك بدون كمترين كاستى، به انسانها اعطا مى شود; به گونه اى كه گويا همان عمل را مى يابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 141 - 3،5

3 - پاداش اخروى اعمال نيك ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) اختصاص به خود ايشان دارد و ديگران از آن بهره اى نخواهند برد .

تلك أمة قد خلت لها ما كسبت

تقديم {لها} بر {كسبت} گوياى حصر است. بنابراين {لها ما كسبت}; يعنى، دستاورد آنان تنها از آنِ ايشان و به سود خودشان است.

5 - هر فرد و امتى از پاداش اعمال نيك خويش بهره مند خواهد شد .

لها ما كسبت و لكم ما كسبتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 215 - 15

15 _ تضمين پاداشِ اعمال نيك انسان از سوى خداوند

و ما تفعلوا من خير فانّ اللّه به عليم

علم خداوند به اعمال خير (فانّ اللّه به عليم)، كنايه از پاداش الهى به نيكوكاران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 115 - 8

8 _ تقواپيشگان بهره مند از پاداش الهى ، در برابر اعمال نيكى كه انجام مى دهند

.

و ما يفعلوا من خير فلن يكفروه و اللّه عليم بالمتّقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 160 - 1

1 _ هر كار نيك داراى پاداش ده چندان است.

من جاء بالحسنة فله عشر أمثالها

{فلا يجزى . .. } دليل بر اين است كه مراد از {عشر أمثالها} پاداش كار نيك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 43 - 18

18 _ برخوردارى مؤمنان از نعمت هاى الهى در بهشت ، نتيجه كردار نيك و مستمر آنان است .

و نودوا أن . .. بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 170 - 7

7 _ انجام دهندگان اعمال صالح از پاداش هاى الهى بهره مند خواهند شد .

إنا لانضيع أجر المصلحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 10،13،24

10 _ تحمل هر سختى ( تشنگى ، رنج ، گرسنگى و تعرض و ضربه زدن به دشمن ) در راه خدا ، عمل صالح و داراى اجر است .

ذلك بأنهم لا يصيبهم . .. فى سبيل اللّه ... إلا كتب لهم به عمل صلح

13 _ گام نهادن مؤمنان در هر ميدان و زمينه اى كه خشم كافران را به دنبال داشته باشد ، عمل صالح و داراى اجر است .

و لا يطئون موطئاً يغيظ الكفار . .. إلا كتب لهم به عمل صلح

24 _ كسب پيروزى در راه خدا ، همانند تحمل مشكلات ، عمل صالح و داراى اجر است .

ذلك بأنهم لا

يصيبهم . .. و لا ينالون من عدو نيلا إلا كتب لهم به عمل صلح إن اللّه

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از جمله {لا ينالون من عدو نيلا} مى تواند دستيابى به پيروزى بر دشمن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 46 - 6،8

6- پاداش عمل صالح ، از طرف خداوند ، تضمين شده است .

و الب_قي_ت الص_لح_ت خير عند ربّك

8- پاداش خداوند به كردار نيك ، جلوه اى از ربوبيّت او است .

و الب_قي_ت الص_لح_ت خير عند ربّك ثوابًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 60 - 9

9- توبه كنندگانى كه ايمان آورده و عمل صالح انجام دهند ، در قيامت پاداشى بدون كمترين نقص دريافت خواهند كرد .

من تاب و ءامن و عمل صلحًا فأُولئك يدخلون الجنّة و لايظلمون شيئًا

{ظلم} ; يعنى، مقرر ساختن چيزى در غير جايگاه و درجه مخصوص آن; چه به گونه اى كمتر و چه به شكلى برتر (مفردات راغب). {لايظلمون}نيز به معناى {لاينقصون} مى باشد و مراد اين است كه: از اجر و مزد عمل آنان به واسطه گذشته بد آنها، چيزى كاسته نشده و به آنان ظلمى روا نمى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 76 - 11

11- ربوبيت خداوند ، مقتضى اعطاى پاداش به اعمال صالح

والبقي_ت الص_لح_ت خير عند ربّك ثوابًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 112 - 6

6 - ايمان ، شرط ثمربخشى اعمال صالح و بهره

بردن از جزاى كامل آن در قيامت

و من يعمل . .. و هو مؤمن فلايخاف ظلمًا و لاهضمًا

نفى نقصان از پاداش عمل مؤمن در آخرت، اشاره به آن دارد كه در صورت نبود ايمان، عمل صالح انجام شده، دچار كاستى و اضمحلال خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 1

1 - اعمال خوب مردمانى كه همواره به ياد خدا هستند ، در پى دارنده پاداشى از نوع پاداش بهترين عمل ها از سوى خداوند

رجال . .. ليجزيهم اللّه أحسن ما عملوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 89 - 2

2 - نگه داشتن اعمال نيك تا صحنه قيامت و از دست ندادن آنها در نتيجه گناه ، شرط بهرهورى انسان از ثمرات آن

من جاء بالحسنة فله خير منها

واژه {جاء} مى تواند اشاره به اين داشته باشد كه اعمال نيك، در صورتى ثمربخش است كه انسان بتواند تا پايان عمر آن را حفظ كرده و با گناهان خود موجبات حبط آن را فراهم نكرد باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 58 - 9

9 - پاداش انجام دهندگان عمل صالح ، بس ستايش برانگيز و نيكو است .

نعم أجر الع_ملين

{ال} در {العاملين} مى تواند عهد بوده و اشاره به {الذين آمنوا و عملوا الصالحات} داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 45 - 2،3

2 - اعمالِ صالحِ مؤمنان فراهم آورنده زمينه ، براى دريافت پاداش از خداوند ، در قيامت

است .

فلأنفسهم يمهدون . ليجزى الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

{لام} در {ليجزى} تعليل براى {يمهدون} است.

3 - همراهى ايمان و عمل صالح ، شرط برخوردارى از پاداش و فضل الهى ، در آخرت است .

ليجزى الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 19 - 2

2 - توأم بودن ايمان با اعمال صالح ، داراى ارزش و پاداش است .

ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فلهم جنّت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 31 - 4،7

4 - موقعيت افراد در برخوردارى شان از پاداش مضاعف خداوند در مقابل عمل صالح شان نقش دارد .

و من يقنت منكنّ للّه و رسوله و تعمل ص_لحًا نؤتها أجرها مرّتين

7 - اعطاى پاداش مضاعف به همسران پيامبر در قبال عمل صالح شان ، نمودى از رحمت خداوند است .

و من يقنت منكنّ . .. نؤتها ... و أعتدنا لها رزقًا كريمًا

اين كه خداوند، به هنگام هشدار به همسران پيامبر در آيه پيش، براى عذاب، عذاب كننده اى را نياورده و تنها فرمود: {بر خداوند، چنين امرى آسان است} و در اين آيه، با فعل هاى {نؤتها} و {أعتدنا} دخالت مستقيم خود را بيان كرده، مى توان نكته بالا را به دست آورد لازم به ذكر است كه التفات از غيبت (يضاعف لها العذاب و كان ذلك على اللّه يسيراً) به خطاب ({نؤتها} و {أعتدنا}) مى تواند مؤيد نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 11 - 9

9 - بشارت

خداوند به داوود ( ع ) و قومش ، مبنى بر اعطاى پاداش عمل صالح به آنان

اعملوا ص_لحًا إنّى بما تعملون بصير

يادآورى آگاه بودن خدا از عمل داوود(ع) و قومش، پس از سفارش آنان به انجام عمل صالح، مى تواند به منظور اين حقيقت باشد كه عمل صالح آنان ناديده گرفته نشده و پاداش خواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 3

3 - عبادت و انجام اعمال صالح به منظور دريافت اجر و پاداش از خداوند ، صحيح و مقبول درگاه الهى بوده و با الهى بودن آنها منافات ندارد .

يتلون كت_ب اللّه و أقاموا الصلوة و أنفقوا . .. ليوفّيهم أجورهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 72 - 1

1 - بهشت با نعمت هاى فراوان و پايان ناپذير آن ، پاداش عملكرد پرهيزگاران

و تلك الجنّة الّتى أُورثتموها بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 14 - 4

4- بهشت جاودان ، پاداش اعمال نيك و مستمر موحدان

أُول_ئك أصح_ب الجنّة . .. جزاء بما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 28 - 9

9- ثمربخشى اعمال نيك ، منوط به حفظ آن تا پايان عمر و نابود نكردن آن باگناه و نفاق

ذلك بأنّهم اتّبعوا ما أسخط اللّه و كرهوا رضونه فأحبط أعم_لهم

{فأحبط أعمالهم}، در حقيقت پاسخ به اين سؤال مقدر است كه: مرتدان و اهل نفاق، گرچه سرانجام به انحراف گراييدند; اما در آغاز، اعمال نيك نيز

داشته اند و با وجود آن اعمال، چرا عذاب شوند؟ آيه شريفه پاسخ مى دهد كه نفس انجام نيكى ها، كافى نيست; بلكه بايد آن را از حبط و سقوط مصون داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 19 - 5

5 - بهرهورى متقين از نعمت هاى گواراى بهشت ، پاداش عملكرد نيك و مداوم خود آنان

كلوا و اشربوا هني_ًا بما كنتم تعملون

تعبير {كنتم تعلون}، ماضى استمرارى و دلالت بر مداومت پارسايان بر اعمال نيك دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 24 - 2

2 - برخوردارى پيشتازان ( سابقون ) ، از مقام قرب الهى در جهان آخرت و دستيابى آنان به بهشت سرشار از نعمت ، پاداش الهى به آنان در قبال اعمال صالح شان

و الس_بقون الس_بقون . أُول_ئك المقرّبون . فى جنّ_ت النعيم ... جزاء بما كانوا يعم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 25 - 6

6 - خداوند ، براى مؤمنانى كه عمل صالح دارند ، پاداش بزرگى قرار داده است .

لهم أجر

نكره آوردن {أجر}، بيانگر عظمت آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 13

13 - رضايت خداوند ، از مؤمنانِ صالح و رضايت آنان از او ، پاداش ايمان و عمل نيك ايشان است .

جزاؤهم . .. رضى اللّه عنهم و رضوا عنه

پاداش عمل مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 7 - 6

6 - خداوند

، در قبال هر يك از اعمال مؤمنان ، بهترين پاداش را مى دهد .

و الذين ءامنوا . .. و لنجزينّهم أحسن الذى كانوايعملون

{أحسن} جانشين {مفعول مطلق محذوف} است. تقدير آيه، چنين است: {و لنجزينّهم جزاءاً أحسن الذى...} (ما، پاداش آنان را، بهترين جزايشان، قرار خواهيم داد).

پاداش غير مسلمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 62 - 1

1 - مسلمانان ، يهوديان ، نصرانى ها و صابئان ، در صورت داشتن ايمان راستين به خدا و باور به قيامت و انجام عمل صالح ، از پاداشى گران قدر برخوردار خواهند شد .

إن الذين ءامنوا . .. فلهم أجرهم عند ربهم

مراد از {الذين ءامنوا} مسلمانان هستند. درباره آيين صابئى نظرات مختلفى ايراد شده است. علامه طباطبايى پس از بيان اقوال گوناگون، تأييد مى كنند كه آيين صابئى، آيينى ممزوج از دين يهود، مجوس و حرانيّه بوده است.

پاداش قرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 245 - 5

5 _ قرض دهندگان به خداوند با جان و مال ، از پاداش مُضاعف الهى بهره مندند .

من ذا الذى يقرض اللّه . .. فيضاعفه له اضعافاً كثيرةً

پاداش قرض به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 11 - 5،7

5 - خداوند ، در قبال وامى كه مؤمنان به او مى دهند ( انفاق در راه او ) ، دو پاداش مى دهد : پاداشى در دنيا و پاداشى در آخرت .

من ذا الذى يقرض اللّه . .. فيض_عفه له و له أجر

كريم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه جمله {فيضاعفه له}، ناظر به پاداش دنيوى و جمله {و له أجر كريم} ناظر به پاداش اخروى باشد.

7 - خداوند ، در دنيا _ حداقل _ دو برابر مقدار وامى را كه مؤمنان به او مى دهند ( در راه او انفاق مى كنند ) ، به آنان بازمى گرداند .

من ذا الذى يقرض اللّه . .. فيض_عفه له

{مضاعفة} (مصدر {يضاعف}) به دو چندان كردن و بالاتر از آن گفته مى شود (مفردات راغب).

پاداش كامل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 16

16 - صابران ، برخوردار از اجر و پاداش كامل و بى شمار

إنّما يوفّى الص_برون أجرهم بغير حساب

{توفية} (مصدر {يوفّى}) به معناى پرداخت كامل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 14 - 19

19 - پاداش كامل اعمال مؤمنان ، جلوه رحمت خاص الهى به اهل ايمان

لايلتكم من أعم_لكم شيئًا إنّ اللّه . .. رحيم

پاداش كامل صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 25 - 7

7 - پاداش مؤمنانى كه عمل صالح دارند ، هرگز كاسته يا قطع نخواهد شد .

لهم أجر غير ممنون

از معانى {منّ} قطع است و معناى {نقص} نيز براى آن گفته شده است. (لسان العرب)

پاداش كامل مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 35 - 9،10

9- نظارت دقيق خداوند بر تلاش مجاهدان ، تضمين كننده پاداش كامل آنان

و اللّه معكم و لن يتركم أعم_لكم

از ارتباط {واللّه

معكم} با {لن يتركم} استفاده مى شود: چون خداوند همه جا با شما است و تلاش مجدانه شما را مى بيند، هرگز در پاداشتان كاستى رخ نخواهد داد.

10- اعطاى پاداش كامل به مؤمنان جهادگر ، نمودى از امداد و عدل الهى درباره ايشان

و لن يتركم أعم_لكم

پاداش كامل محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 14

14_ خداوند ، پاداش نيكوكاران را به طور كامل عطا مى كند و چيزى از آن نمى كاهد .

فإن الله لايضيع أجر المحسنين

پاداش كامل مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 25 - 7

7 - پاداش مؤمنانى كه عمل صالح دارند ، هرگز كاسته يا قطع نخواهد شد .

لهم أجر غير ممنون

از معانى {منّ} قطع است و معناى {نقص} نيز براى آن گفته شده است. (لسان العرب)

پاداش كريمانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 44 - 5،6

5 - خداوند ، براى مؤمنان ، پيشاپيش ، پاداشى بزرگوارانه تدارك ديده است .

و أعدّ لهم أجرًا كريمًا

6 - تدارك پاداش كريمانه براى مؤمنان از سوى خداوند ، ناشى از رحمت او به آنها است .

و كان بالمؤمنين رحيمًا . .. و أعدّ لهم أجرًا كريمًا

پاداش گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 106 - 3

3 _ تعلق مشيت خداوند به كيفر و يا بخشودن خطاكاران ، بر اساس علم و حكمت گسترده او و داراى فلسفه اى عالمانه و حكيمانه است .

إما يعذبهم و إما

يتوب عليهم و اللّه عليم حكيم

پاداش مبارزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 74 - 8

8 _ دستيابى به مواهب آخرت ، پيامد جهاد و مبارزه در راه خدا

فليقاتل فى سبيل اللّه الّذين يشرون الحيوة الدّنيا بالاخرة

پاداش مبلغان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 7

7_ مبلغان معارف دين ، مستحق پاداشند و پاداش دهنده ايشان ، خداوند است .

إن أجرى إلاّ على الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 109 - 3

3 - خداوند ، ضامن پاداش تبليغ كنندگان مخلص دين

إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 127 - 3

3 - خدا ، ضامن پاداش هدايت گران و مبلغان مخلص دين

و ما أسئلكم . .. إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 145 - 3

3 - خدا ، ضامن پاداش هدايتگران و مبلغان مخلص دين

إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 164 - 3

3 - خداوند ، ضامن پاداش هدايت گران و مبلغان مخلص دين

إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 180 - 3

3 - خدا ، ضامن پاداش هدايت گران و مبلغان مخلص دين است .

إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 80 - 4

4 - رسالت مداران و مبلغان دينى ، از زمره محسنان و برخورداران از پاداش هاى الهى

و لقد نادينا نوح فلنعم المجيبون . .. إنّا كذلك نجزى المحسنين

از اين كه خداوند نوح(ع) را از محسنان برشمرده و براى او پاداش مقرر فرموده است، مى توان استفاده كرد كه هر كس همچون آن حضرت در پى رسالت الهى باشد و به تبليغ دين بپردازد; از محسنان شمرده شده و از پاداش هاى الهى بهره مند خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 110 - 4

4 - رسالت مداران و مبلغان دينى ، از زمره محسنان و برخورداران از پاداش هاى الهى

سل_م على إبرهيم . كذلك نجزى المحسنين

از اين كه خداوند، ابراهيم(ع) را از محسنان برشمرده و براى آن حضرت پاداش مقرر فرموده است، مى توان استفاده كرد كه هر كس چونان ابراهيم(ع) در پى رسالت الهى باشد و به تبليغ دين بپردازد، از محسنان شمرده شده و از پاداش هاى الهى بهره مند خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 121 - 4

4 - رسالت مداران و مبلغان دينى ، از زمره محسنان و برخورداران از پاداش هاى الهى

و لقد مننّا على موسى و ه_رون . .. إنّا كذلك نجزى المحسنين

از اين كه خداوند موسى و هارون(عليهماالسلام) را از محسنان بر شمرده و براى آنان پاداش مقرر فرموده است، مى توان استفاده كرد كه هر كس چونان موسى و هارون(عليهماالسلام) در پى رسالت الهى باشد

و تبليغ دين بپردازد، از محسنان شمرده شده و از پاداش هاى الهى بهره مند خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 131 - 4

4 - رسالت مداران و مبلغان دينى ، از زمره محسنان و برخورداران از پاداش هاى الهى اند .

سل_م على إل ياسين . إنّا كذلك نجزى المحسنين

از اين كه خداوند، الياس پيامبر را از محسنان برشمرده و براى او پاداش مقرر فرموده است، مى توان استفاده كرد كه هر كس مانند الياس(ع) در پى رسالت الهى باشد و به تبليغ دين بپردازد، از محسنان شمرده شده و از پاداش هاى الهى بهره مند خواهد شد.

پاداش متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 15 - 4،5،6،11،19

4 _ بهشت جاودان و همسران پاكيزه و رضايت الهى ، پاداش تضمين شده از جانب خداوند ، براى تقواپيشگان

للّذين اتقوا . .. جنات ... خالدين فيها و ازواج مطهرة و رضوان من اللّه

5 _ پاداش متّقين ، در پرتو ربوبيّت حق

للّذين اتقوا عند ربّهم

6 _ نعمت هاى ويژه اخروى ، مخصوص متّقين است .

الّذين اتقوا عند ربّهم . .. و رضوان من اللّه

اختصاص به متّقين، مستفاد از تقديم خبر بر مبتدأ; و ويژگى نعمتها از {عند ربّهم} استفاده شده است.

11 _ وجود باغ هاى متعدّد در آخرت ، براى متّقين

للّذين اتّقوا عند ربّهم جنّات تجرى من تحتها الانهار

19 _ بصيرت خداوند به بندگان ، تضمين كننده پاداش متّقين و كيفر كافران

قل للّذين كفروا . .. للّذين اتقوا عند ربّهم ... و اللّه بصير بالعباد

اگر آگاهى همه جانبه

خداوند نباشد، كيفرها و پاداشها، تضمين نمى شود. از اين رو خداوند پس از بيان كيفر و پاداش، آگاهى خود را به احوال بندگان، متذكّر مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 115 - 8

8 _ تقواپيشگان بهره مند از پاداش الهى ، در برابر اعمال نيكى كه انجام مى دهند .

و ما يفعلوا من خير فلن يكفروه و اللّه عليم بالمتّقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 136 - 9

9 _ آمرزش الهى و بهشت جاودان ، پاداش احسان و نيكوكارى

و اللّه يحب المحسنين . .. اولئك جزآؤهم مغفرة من ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 24

24 _ پاداش بزرگ از آن مؤمنان تقواپيشه

و ان تؤمنوا و تتّقوا فلكم اجر عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 31 - 11

11 _ سراى اخروى پرهيزكنندگان از گناهان كبيره ، جايگاهى گرانمايه و با شرافت

و ندخلكم مدخلا كريماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 128 - 18

18 _ رعايت كنندگان تقوا و احسان در محيط خانواده ، از پاداش الهى برخوردار خواهند شد .

و إن تحسنوا و تتقوا فإنّ اللّه كان بما تعملون خبيراً

جمله {فان اللّه . ..} در مقام تشويق به احسان و تقواست. و چون علم خدا به احسان و تقوا، معمولا تأثيرى براى انجام آن ندارد ; بنابراين بايد كنايه از پاداش دهى الهى باشد.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 29 - 10،11

10 _ اعطاى بصيرت ويژه به تقواپيشگان و بخشش گناه آنان ، تفضلى از جانب خداست ، نه پاداش استحقاقى آنان .

يجعل لكم فرقانا . .. و اللّه ذوالفضل العظيم

11 _ خداوند ، مؤمنان تقواپيشه را علاوه بر اعطاى بصيرت و بخشش گناهان ، از موهبت هاى ديگر نيز بهره مند خواهد كرد .

يجعل لكم فرقانا . .. و اللّه ذوالفضل العظيم

برداشت ف___وق مبتنى بر اين احتمال است كه جمله {و ال__لّه . .. } مستانفه باشد نه بيانگر تعليل.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 32 - 16

16- بهشت ، پاداش كردار و اعمال متقين

ادخلوا الجنّة بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 63 - 4

4- بهشت ، پاداشى فراتر از اجر كردار متقيان ، است ; نه هم پايه آن .

نورث من عبادنا من كان تقيًّا

به مالى كه بدون رنج و سختى به كسى برسد {ارث} اطلاق مى گردد (مفردات راغب). اين تعبير براى بهشت در كنار تخصيص آن به {من كان تقيّاً} اشاره به اين دارد كه تا تقوا نباشد، ورود به بهشت ممكن نيست. از طرفى بهشت را سرمايه اى كه بدون تلاش به دست آمده معرفى كرده است تا بفهماند كه اين پاداش، با آن كردار، قابل قياس نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 15 - 5

5 _ بهشت جاودان ، پاداش و سر انجام تقواپيشگان

جنّة الخلد التى

وعد المتّقون كانت لهم جزاء و مصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 20 - 6

6 - اعطاى پاداش به تقواپيشگان ، جلوه اى از ربوبيت الهى

ل_كن الذين اتّقوا ربّهم لهم غرف من فوقها غرف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 74 - 10،12

10 - بهشت ، پاداشى نيكو و شايسته براى تقواپيشگان

و سيق الذين اتّقوا ربّهم إلى الجنّة زمرًا . .. فنعم أجر الع_ملين

12 - بهشت ، پاداش و بهاى عمل و تلاش تقواپيشگان است كه آن را به بهانه نمى دهند .

نتبوّأ من الجنّة حيث نشاء فنعم أجر الع_ملين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 70 - 4

4 - همراهى اهل تقوا در بهشت با همسران دنيوى خويش ، پاداش الهى براى آنان

ادخلوا الجنّة أنتم و أزوجكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 72 - 1

1 - بهشت با نعمت هاى فراوان و پايان ناپذير آن ، پاداش عملكرد پرهيزگاران

و تلك الجنّة الّتى أُورثتموها بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 15 - 1

1- بهشت و نعمت هاى آن ، پاداش موعود الهى براى تقواپيشگان

الجنّة الّتى وعد المتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 36 - 10

10- پاداش الهى به مؤمنان متقى ، به گونه اى رايگان و نه در قبال درخواست مال از ايشان

يؤتكم أجوركم و لايسئلكم أمولكم

{لايسئلكم أموالكم} در رابطه با

جمله {يؤتكم أجوركم} است و دفع دخل مقدّر مى كند; يعنى، خداوند در قبال پاداش هاى خود، چيزى جز ايمان و تقوا از شما انتظار ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 19 - 5

5 - بهرهورى متقين از نعمت هاى گواراى بهشت ، پاداش عملكرد نيك و مداوم خود آنان

كلوا و اشربوا هني_ًا بما كنتم تعملون

تعبير {كنتم تعلون}، ماضى استمرارى و دلالت بر مداومت پارسايان بر اعمال نيك دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 54 - 3

3 - باغ ها و نهر هاى بهشتى ، پاداش عملكرد خود متقين

و كلّ شىء فعلوه . .. إنّ المتّقين فى جنّ_ت و نهر

از ارتباط اين آيه با آيات پيشين _ كه در زمينه نقش مؤثر عمل در پاداش و كيفر انسان بود، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 5 - 8

8 - كسانى كه تقوا پيشه كنند ، از اجر بزرگ الهى بهره مند خواهند شد .

و من يتّق اللّه . .. يعظم له أجرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 36 - 8

8 - پاداش و عطا هاى خداوند به بهشتيان ، داراى نظم و حسابى خاص و مناسب با درجات تقواى آنان است .

إنّ للمتّقين . .. عطاء حسابًا

چنانچه {حساب} به معناى اسم مفعول (محاسبه شده) باشد، مراد از جزاء حساب شده، جزائى است كه با ميزان اعمال تقواپيشگان مناسب باشد.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 6 - 4

4 - وجود زمينه بهره مندى از پاداش هاى نيكوى الهى ، براى سخاوتمندان و تقواپيشگان

من أعطى و اتّقى . و صدّق بالحسنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 21 - 4

4 - خداوند ، بر وعده خود درباره رساندن انفاق گرانِ باتقوا به فرجامى رضايت بخش ، سوگند ياد كرده است . *

و لسوف يرضى

{لام} در {لسوف}، لام قسم و يا لام ابتدا است; برداشت ياد شده، براساس احتمال اول است.

پاداش متوكلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 59 - 1

1 - پاداش صبرپيشگان متوكل بر خدا ، بسى ستوده و نيكو است .

نعم أجر الع_ملين . الذين صبروا و على ربّهم يتوكّلون

{الذين} بدل براى {العاملين} است.

پاداش مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 13 - 3

3 _ نبرد مجاهدان بدر در راه خدا و مورد ستايش او

فئة . .. تقاتل فى سبيل اللّه

از تأييد خداوند به اينكه جنگشان فى سبيل اللّه بوده، ستايش خداوند استفاده گرديده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 148 - 5

5 _ بخشايش گناهان و گذشت از اسراف ها و زياده روى ها و ثبات قدم ، پاداش الهى به مجاهدان صابر و نيايشگر

ربّنا اغفر . .. فاتيهم اللّه ثواب الدّنيا و حسن ثواب الاخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 172 -

4،9،10،14

4 _ پاداش بزرگ الهى براى اجابت كنندگان دعوت خدا و رسول ( ص ) به نبردى ديگر در عين تحمّل جراحات نبرد احد ، مشروط به احسان و تقواى آنان است .

الّذين استجابوا . .. للّذين احسنوا منهم و اتّقوا اجر عظيم

مفسران برآنند كه نبرد پيشين كه مسلمانان در آن جراحتها ديدند، همان نبرد احد است. به دليل وقوع اين آيه پس از بيان نبرد احد و اينكه سخن از قرح به ميان آورده است ; چنانچه درباره نبرد احد نيز فرموده بود: {ان يمسسكم قرح}.

9 _ تفاوت مؤمنان مجاهد ، از نظر عملكرد و پاداش

لا يضيع اجر المؤمنين. الّذين استجابوا للّه ... للّذين احسنوا منهم و اتّقوا اجر ع

اگر {الّذين} صفت براى {المؤمنين} باشد، مؤمنان به دو گروه تقسيم شده اند: آنان كه دعوت پيامبر (ص) را براى جهاد پذيرفتند، ولى از تقوا و احسان لازم برخوردار نبودند; و آنان كه دعوت را پذيرفتند و داراى احسان و تقوا نيز بوده اند. {اجر عظيم}، مخصوص گروه دوّم است و به دليل {انّ اللّه لا يضيع اجر المؤمنين}، گروه اول نيز داراى پاداش هستند; امّا نه پاداش عظيم.

10 _ تقوا و نيكوكارى ، مايه ازدياد پاداش مجاهدان مؤمن

للّذين احسنوا منهم و اتّقوا اجر عظيم

14 _ خوب عمل كردن در جنگ ( احسان ) و تخلف نكردن از مقررات جنگى ( تقوا ) ، شرط پاداش بزرگ خداوند براى مجاهدان

الّذين استجابوا للّه . .. للّذين احسنوا منهم و اتّقوا اجر عظيم

در برداشت فوق، متعلق {احسان}، جنگ گرفته شده است ; يعنى در جنگ خوب عمل كنند. همچنين متعلق {اتّقوا}، مقررات جنگى (مانند پيروى از فرماندهى)

گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 21

21 _ پاداش مهاجران ، آوارگان ، آزارديدگان در راه خدا ، مجاهدان و شهيدان ، تضمين شده از سوى خداوند

انّى لا اضيع عمل عامل منكم . .. فالّذين هاجروا و اخرجوا من ديارهم و اوذوا فى سبي

لام قسم و نون تأكيد در {لاكفّرنّ} و در {لادخلنّ} دلالت بر تأكيد و تضمين پاداش دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 74 - 10،11

10 _ مجاهدان در راه خدا ، بهره مند از پاداش بزرگ الهى ، چه كشته شوند و چه پيروز .

و من يقاتل فى سبيل اللّه فيقتل او يغلب فسوف نؤتيه اجراً عظيماً

11 _ يكسانى پاداش رزمندگان شهيد و مجاهدان پيروز

فيقتل او يغلب فسوف نؤتيه اجراً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 34

34 _ خداوند ، پاداش مجاهدان را به طور كامل و بدون هيچ كاستى عطا مى كند .

فلمّا كتب عليهم القتال . .. و لا تظلمون فتيلا

جمله {لا تظلمون فتيلا} به اين معناست كه در اعطاى پاداش به آنان، ظلمى نمى شود. يعنى پاداش خود را به طور كامل دريافت مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 85 - 2

2 _ بهره مندى تشويق كنندگان به جهاد ، از نتايج اعمال مجاهدان

و حرّض المؤمنين . .. من يشفع شفاعة حسنة يكن له نصيب منها

به مقتضاى ارتباط بين اين آيه و آيه قبل، تشويق

مسلمانان به جهاد، مى تواند مصداق مورد نظر از وساطت و شفاعت حسنه باشد. چون تحريض و تشويق براى جهاد در راه خدا، نوعى وساطت و سببيّت براى انجام آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 95 - 9،15

9 _ نويد الهى به پاداش نيك براى مجاهدان و نيز مؤمنان بازنشسته از جنگ

فضّل اللّه . .. على القاعدين درجة وكلاّ وعد الله الحسنى

15 _ خداوند ، مجاهدان را با اعطاى مقامى بلند و پاداش بزرگ ، بر بازنشستگان از جهاد برترى داده است .

فضّل اللّه المجاهدين باموالهم و انفسهم على القاعدين درجة . .. و فضّل اللّه المجا

{اجراً عظيماً}، مفعولٌ به براى {فضّل} است و در {فضّل}، معناى عطا كردن تضمين شده ست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 96 - 2،3

2 _ درجه ها و منزلت هاى اعطايى خداوند ، اجر بزرگ مجاهدان در راه او

فضّل اللّه المجاهدين على القاعدين اجراً عظيماً. درجات منه

3 _ آمرزش و رحمت خاص خداوند نسبت به مجاهدان ، اجر بزرگ آنان

فضّل اللّه المجاهدين على القاعدين اجراً عظيماً. درجات منه و مغفرة و رحمة

{مغفرة} و {رحمة}، عطف بيان براى {اجراً عظيماً} است. و نكره آوردن كلمه {مغفرة} و {رحمة} دلالت بر مغفرت و رحمتى خاص دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 104 - 10

10 _ اميد به پاداش و نصرت الهى ، پشتوانه و امتيازى براى مجاهدان ، در برابر دشمنان

و ترجون من اللّه ما لايرجون

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

6 - انفال - 8 - 67 - 10

10 _ دستيابى مجاهدان به مواهب اخروى و منافع معنوى ، هدفى اساسى در تشريع جهاد

و اللّه يريد الأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 22 - 3،4،6

3 _ نعمت هاى جاودان اخروى ، اجرت و مزدى است در برابر عملكرد مؤمنان مهاجر و مجاهد .

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا . .. جنت لهم ... خلدين فيها أبداً إن اللّه عنده أج

{أجر} اجرت و مزد در برابر عمل است.

4 _ پاداش خداوند به مؤمنان مهاجر و مجاهد ، پاداشى بزرگ است .

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا . .. إن اللّه عنده أجر عظيم

6 _ مؤمنان مهاجر و مجاهد ، علاوه بر بهره مندى از رحمت و رضوان الهى و بهشت ، از پاداشى ويژه و بزرگ در پيشگاه خداوند برخوردارند .

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا . .. و جنت ... إن اللّه عنده أجر عظيم

قرار گرفتن جمله {إن اللّه عنده أجر عظيم} _ كه داراى معنانى عام و كلى است _ پس از ذكر پاداشهاى گوناگون مؤمنانِ مهاجر و مجاهد، مى تواند گوياى برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 111 - 1،18

1 _ خداوند ، خريدار جان و مال مؤمنان به بهاى بهشت

إن اللّه اشترى من المؤمنين أنفسهم و أمولهم بأن لهم الجنة

18 _ پاداش بهشت براى مجاهدان و شهيدان ، وعده حتمى خداوند در تورات ، انجيل و قرآن

وعداً عليه حقاً فى التورية و الإنجيل و القرءان

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 121 - 7

7 _ جلوه فضل الهى ، در پاداش به مؤمنان مجاهد و انفاقگر

ليجزيهم اللّه أحسن ما كانوا يعملون

{جزاى أحسن} _ كه به معناى پاداش دادن به بيش از حد استحقاق است _ بيانگر تجلى فضل خدا در پاداش دهى به مؤمنان است. قابل ذكر است در برداشت فوق مفروض اين است كه {أحسن} مفعول دوم براى {يجزى} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 36 - 2

2- شرافت ايمانى و پاداش الهى به مجاهدان ، شايان دلبستگى و نه سرگرمى هاى بى فرجام دنيا

أنتم الأعلون و اللّه معكم و لن يتركم أعم_لكم . إنّما الحيوة الدنيالعب و لهو

از ارتباط اين آيه با آيه قبل _ كه درباره تشويق مؤمنان به جهاد و از ياد نبردن ارجمندى خويش و پاداش الهى بود _ مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 23

23 - پاداش الهى به مجاهدان و انفاق گران در راه خدا ، بهترين و نيكوترين پاداش است .

و كلاًّ وعد اللّه الحسنى

{حسنى} (مؤنث {أحسن})، به معناى نيكوتر است. گفتنى است كه {الحسنى}، صفت براى موصوف محذوف است; يعنى، {و كلاًّ وعد اللّه المثوبة الحسنى}.

پاداش محبت اهل بيت(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 8 - 10

10 - { قال الرضا ( ع ) و لقد حدثنى أبى عن أبيه أبى عبداللّه الصادق ( ع ) . . . قال : إنّ اللّه عزّوجلّ لايسئل

عباده عمّا تفضّل عليهم و لايمنّ بذلك عليهم و الإمتنان بالإنعام مستقبح من المخلوقين فكيف يضاف إلى الخالق عزّوجلّ ما لايرضى المخلوق به و ل_كنّ النعيم حبّنا أهل البيت و موالاتنا يسئل اللّه عباده عنه بعد التوحيد و النبّوة لأنّ العبد إذا وفى بذلك ادّاه إلى نعيم الجنّة الذى لايزول ;

امام رضا(ع) فرمود: پدرم از پدر خويش از امام صادق(ع) براى من روايت كرده است كه فرمود: خداى عزّوجلّ درباره آنچه به بندگانش تفضل كرده است، از آنها بازخواست نمى كند و با اين كار بر آنان منّت نمى گذارد. منّت نهادن به جهت نعمت بخشيدن، از جانب مخلوق ها كار زشتى است; پس چگونه به خالق عزّوجلّ چيزى نسبت داده مى شود كه مخلوق از نسبت دادن آن ناخشنود است؟! ولى نعيم [در آيه {ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم}] محبت ما اهل بيت و [پذيرش ]ولايت ما است كه خداوند همه بندگان را بعد از توحيد و نبّوت، از آن بازخواست خواهد كرد; زيرا بنده اگر به آن نعمت وفادار باشد، او را به نعمت هاى بهشت كه هرگز زايل نمى شود خواهد رساند}.

پاداش محبت به اهل بيت(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 47 - 9

9 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { قل ما سألتكم من أجر فهو لكم } و ذلك أنّ رسول اللّه سأل قومه أن يؤدّوا أقاربه و لايؤذوهم و أمّا قوله { فهو لكم } يقول ثوابه لكم ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند {قل ما سألتكم من أجر فهو لكم} روايت شده كه: رسول

خدا(ص) از قومش خواست [به جاى پاداش او]، خويشاوندان وى را دوست داشته باشند و آنان را اذيت نكنند و اما معناى {فهولكم} اين است كه ثواب آن براى خودتان مى باشد}.

پاداش محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 58 - 16

16 - خداوند ، محسنان و پاكدامنان بنى اسرائيل را - در صورت رعايت آداب تعيين شده براى ورود به بيت المقدس - به پاداشى افزونتر از ديگران نويد داد .

قولوا حطة نغفر لكم خطيكم و سنزيد المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 136 - 9

9 _ آمرزش الهى و بهشت جاودان ، پاداش احسان و نيكوكارى

و اللّه يحب المحسنين . .. اولئك جزآؤهم مغفرة من ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 148 - 13

13 _ محبّت الهى به بندگان نيكوكار خويش ، پاداشى والا به ايشان

و اللّه يحبّ المحسنين

چون محبوبيّت مجاهدان در نزد خداوند، خارج از ثواب دنيا و آخرت نيست، تخصيص به ذكر آن، حاكى از ارزش برتر آن خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 128 - 18

18 _ رعايت كنندگان تقوا و احسان در محيط خانواده ، از پاداش الهى برخوردار خواهند شد .

و إن تحسنوا و تتقوا فإنّ اللّه كان بما تعملون خبيراً

جمله {فان اللّه . ..} در مقام تشويق به احسان و تقواست. و چون علم خدا به احسان و تقوا، معمولا تأثيرى براى انجام آن ندارد ; بنابراين بايد

كنايه از پاداش دهى الهى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 85 - 3،9

3 _ خداوند ، پاداش بخش مؤمنان و محسنان

فاثبهم اللّه بما قالوا . .. ذلك جزاء المحسنين

9 _ بهشت جاودانه ، پاداش محسنان

جنت تجرى من تحتها الانهر خلدين فيها و ذلك جزاء المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 9،10،11،12

9 _ خداوند به نيكوكاران با كثرت ذريه صالح و هدايت يافته پاداش مى دهد.

و وهبنا له إسحق و يعقوب . .. و من ذريته داود و سليمن ... و كذلك نجزى المحسنين

10 _ كثرت پيامبران و هدايت يافتگان در ذريه ابراهيم(ع)، پاداش نيكوكار بودن آن حضرت است.

و من ذريته . .. و كذلك نجزى المحسنين

11 _ كثرت انبيا(ع) از نسل نوح، پاداش نيل او به مقام نيكوكاران است.

و نوحا هدينا من قبل و من ذريته . .. و كذلك نجزى المحسنين

12 _ هدايت ويژه، پاداش خداوند به نيكوكاران است.

كلا هدينا . .. و من ذريته ... و كذلك نجزى المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 85 - 7

7 _ ذريه صالح پاداش خداوند به نيكوكاران است.

و كذلك نجزى المحسنين . .. كل من الصلحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 161 - 17

17 _ اطاعت كنندگان از دستور هاى خدا در صورت نيكوكار بودن از پاداشى بيش از ديگر مطيعان بهره مند خواهند شد .

سنزيد المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 -

يونس - 10 - 26 - 9

9 _ { عن ابى جعفر ( ع ) فى قوله { للذين احسنوا الحسنى و زيادة } فاما الحسنى ، الجنة و اما الزيادة فالدنيا ، ما اعطاهم اللّه فى الدنيا لم يحاسبهم به فى الأخرة . . . ;

از امام باقر (ع) روايت شده كه درباره سخن خدا كه مى فرمايد: {براى كسانى كه نيكى كرده اند، پاداشى نيكوتر و خيرى زياده بر آن هست} فرمود: اما پاداش نيكوتر، بهشت است و اما زياده بر آن، عطاى خدا در دنياست. آنچه خدا در دنيا به آنان داده، در آخرت حساب آن را از ايشان نمى خواهد ... }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 22 - 9،12

9_ بهره مندى يوسف ( ع ) از حكمت و علم ، پاداشى الهى بر نيكوكارى او بود .

ءاتين_ه حكمًا و علمًا و كذلك نجزى المحسنين

{جزاء}(مصدر نجزى) به معناى سزا و پاداش است.

12_ اعطاى پاداش به نيكوكاران و بهره مند ساختن آنان از علم و حكمت ، سنت الهى است .

و كذلك نجزى المحسنين

فعل مضارع {نجزى} در عبارت {كذلك نجزى المحسنين} حاكى از استمرار است ، و در برداشت از آن به سنت تعبير شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 56 - 15

15_ خداوند در اعطاى پاداش به نيكوكاران ، ذره اى از پاداش آنان نمى كاهد .

و لانضيع أجر المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 57 - 3

3_ تنگناى حيات دنيا و گنجايش محدود

آن ، نمى تواند ظرفى مناسب براى تأمين پاداش نيكوكاران باشد .

و لانضيع أجر المحسنين. و لأجر الأخرة خير للذين ... و كانوا يتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 80 - 1

1 - پاداش به احسان گران و نيكوكاران ، سنت خداوند است .

إنّا كذلك نجزى المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 81 - 3

3 - عبوديت و ايمان نوح ( ع ) ، موجب دستيابى او به پاداش هايى همانند پاداش هاى محسنان از سوى خداوند

إنّا كذلك نجزى المحسنين . إنّه من عبادنا المؤمنين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {إنه من عبادنا. ..} تعليل براى جمله {إنا كذلك نجزى المحسنين} است; يعنى، چون نوح(ع) از مؤمنان و بندگان خالص خدا بود، به او همانند پاداش محسنان، پاداش داديم. گفتنى است كه مقصود از آن، اجابتِ دعا، نجاتِ از مشكلات اندوه بار و باقى ماندن نسل و نام نيك آن حضرت در تاريخ مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 105 - 6

6 - توفيق انجام وظيفه با كمترين صدمه و زيان ، از پاداش هاى الهى به محسنان

قد صدّقت الرءيا إنّا كذلك نجزى المحسنين

كلمه {كذلك} متشكل از دو كلمه حرف تشبيه (كاف) و اسم اشاره (ذلك) است و مشاراليه مصدرى است كه از {صدّقت} گرفته شده است; يعنى، {كما جزيناه بالعفو عن ذبح إبنه نجزى المحسنين; همان گونه كه به ابراهيم با گذشت كردن از قربانى كردن فرزندش، پاداش داديم، به محسنان نيز

چنين پاداش خواهيم داد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 106 - 4

4 - برخوردارى ابراهيم ( ع ) از پاداش محسنان ، پس از سربلند بيرون آمدن آن حضرت از آزمايش قربانى فرزندش

قد صدّقت الرءيا إنّا كذلك نجزى المحسنين . إنّ ه_ذا لهو البل_ؤا المبين

برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله {إنّ ه_ذا لهو البلاء المبين} در مقام تعليل براى جمله پيشين (إنّا كذلك نجزى المحسنين) است; يعنى، ابراهيم(ع) از پاداش محسنان برخوردار شد; زيرا به آزمايش الهى گرفتار شد و پيروز گرديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 110 - 1

1 - پاداش به احسان گران و نيكوكاران ، سنت خداوند است .

كذلك نجزى المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 111 - 3

3 - عبوديت و ايمان ابراهيم ( ع ) ، موجب دستيابى آن حضرت به پاداش هايى چونان پاداش هاى محسنان از سوى خداوند

كذلك نجزى المحسنين . إنّه من عبادنا المؤمنين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّه من عبادنا المؤمنين} تعليل براى جمله {كذلك نجزى المحسنين} است; يعنى، چون ابراهيم(ع) از مؤمنان و بندگان خالص خدا بود، به او چونان پاداش محسنان، پاداش داديم (مقصود فرزنددار شدن و برجا ماندن نام نيك آن حضرت مى باشد. )

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 121 - 1

1 - پاداش به احسان كنندگان و نيكوكاران ، سنت خداوند است .

إنّا كذلك نجزى المحسنين

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 122 - 3

3 - عبوديت و ايمان موسى و هارون ( عليهماالسلام ) موجب دستيابى آنان به پاداش هايى همچون پاداش هاى محسنان از سوى خداوند

إنّا كذلك نجزى المحسنين . إنّهما من عبادنا المؤمنين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّهما من عبادنا. ..} تعليل براى جمله {إنّا كذلك نجزى المحسنين} است; يعنى، چون موسى و هارون (عليهماالسلام) از مؤمنان و بندگان خالص خدا بودند، به آنان چونان پاداش محسنان، پاداش داديم. مقصود نجات از اندوه بزرگ و باقى ماندن نام و آوازه نيك آنان در تاريخ مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 131 - 1

1 - پاداش به احسان كنندگان و نيكوكاران ، سنت خدا است .

إنّا كذلك نجزى المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 132 - 3

3 - عبوديت و ايمان الياس پيامبر ( ع ) ، موجب دستيابى او به پاداش هايى همچون پاداش هاى محسنان از سوى خداوند

إنّا كذلك نجزى المحسنين . إنّه من عبادنا المؤمنين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّه من عبادنا المؤمنين} تعليل براى {إنّا كذلك نجزى المحسنين} است; يعنى، چون الياس پيامبر از مؤمنان و بندگان خالص خدا بود، به او همانند پاداش محسنان، پاداش داديم . مقصود از آن باقى ماندن نام و آوازه نيك او مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 35 - 6،9،11

6 - خداوند

به محسنان _ به پاس احسان آنان _ مطابق با بهترين عملشان ، پاداش خواهد داد .

و يجزيهم أجرهم بأحسن الذى كانوا يعملون

9 - برآورده شدن تمامى خواسته هاى محسنان از سوى خداوند ، به خاطر اعطاى پاداش بهترين عمل ها به آنان

لهم ما يشاءون عند ربّهم . .. و يجزيهم أجرهم بأحسن الذى كانوا يعملون

11 - جلوه فضل و لطف الهى در پاداش دادن به محسنان

ليكفّر اللّه عنهم أسوأ الذى عملوا و يجزيهم أجرهم بأحسن الذى كانوا يعملون

ملاك قرار گرفتن پاداش بهترين اعمال در وقت جزا و پاداش، و بدترين اعمال در وقت عفو و چشم پوشى، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 31 - 7،9

7 - تفضل الهى ، نمايان و متبلور در پاداش به نيك كرداران

و يجزى الذين أحسنوا بالحسنى

صيغه تفضيلى {الحسنى}، نشانگر آن است كه نيك كرداران، بيشتر از شايستگى و استحقاق خويش، از پاداش هاى الهى بهره مند خواهند شد.

9 - جزاى عادلانه به بدكرداران و پاداش برتر و افزون بر استحقاق به نيكوكاران ، عملى ارزشمند و خداپسندانه

ليجزى الذين أس__وا بما عملوا و يجزى الذين أحسنوا بالحسنى

پاداش محسنان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 161 - 16

16 _ خداوند نيكوكاران بنى اسرائيل را در صورت اطاعت از فرمان هاى الهى ، علاوه بر بخشايش گناهان ، به پاداش افزونتر نويد داد .

سنزيد المحسنين

در برداشت فوق محسنان مقابل گناهكاران قرار داده نشده، بلكه به معناى لغوى آن (نيكوكاران) گرفته شده است. بر اين مبنا

آيه شريفه ناظر به تقسيم بنى اسرائيل به دو گروه گنهكار و پاكدامن نيست، بلكه آنان را به دو گروه محسنان و غير محسنان تقسيم كرده است. جمله {نغفر لكم ... } مى رساند كه خدا گناه همگان _ چه محسن و چه غير محسن _ را خواهد بخشيد، ولى به نيكوكاران پاداشى افزونتر عنايت خواهد كرد.

پاداش محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 10

10 - محبت مؤمنان نسبت به اهل بيت ، پاداشى تعيين شده از جانب خداوند براى پيامبر ( ص )

قل لا أسئلكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 3 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، برخوردار از پاداش الهى

و إنّ لك لأجرًا

پاداش مخلصان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 39 - 9

9 _ خداوند ، كيفردهنده بخيلان و رياكاران و پاداش دهنده انفاق كنندگان مخلص

الذين يبخلون . .. و انفقوا ... و كان اللّه بهم عليماً

هدف از بيان علم و آگاهى خداوند پس از بيان ايمان و بخل، تهديد بخيلان و رياكاران به كيفر، و پاداش دهى به مؤمنان انفاق كننده است.

پاداش مخلصين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 40 - 2

2 - بندگان مخلَص خدا ، برخوردار از پاداشى فراتر از مقدار اعمال و رفتار خويش

و ما تجزون إلاّ ما كنتم تعملون . إلاّ عباد اللّه المخلصين

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه {إلا. ..} استثناى منقطع از ضمير

{تجزون} باشد. بر اين اساس، پيام آيه شريفه چنين مى شود: همگان مطابق كردار خود، جزا و پاداش دارند; جز بندگان خالص خدا كه فراتر و برتر از اعمال خود، پاداش دريافت خواهند داشت.

پاداش مردان انفاقگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 20

20 - مردان و زنان صدقه پرداز ، از پاداش عظيم الهى برخوردارند .

و المتصدّقين و المتصدّق_ت . .. أعدّ اللّه لهم ... أجرًا عظيمًا

پاداش مردان اهل تسليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 2

2 - مردان و زنانى كه در برابر فرمان خدا تسليم اند ، از پاداش عظيم خداوند برخوردارند .

إنّ المسلمين و المسلم_ت . .. أعدّ اللّه لهم مغفرة و أجرًا عظيمًا

پاداش مردان خاشع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 17

17 - مردان و زنان فروتن ، از پاداشى عظيم برخوردارند .

و الخ_شعين و الخ_شع_ت . .. أعدّ اللّه لهم ... أجرًا عظيمًا

پاداش مردان خاضع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 10

10 - مردان و زنان مطيع و خاضع ، از پاداش بزرگ خداوند برخوردارند .

و الق_نتين و الق_نت_ت . .. أعدّ اللّه لهم ... أجرًا عظيمًا

پاداش مردان ذاكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 28

28 - مردان و زنانى كه زياد از خداوند ياد مى كنند ، از پاداش بزرگ او برخوردارند .

و الذكرين

اللّه كثيرًا و الذكرت أعدّ اللّه لهم . .. أجرًا عظيمًا

پاداش مردان روزه دار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 22

22 - مردان و زنان روزه گير ، از پاداش عظيم خداوند برخوردارند .

و الص_ئمين و الص_ئم_ت . .. أعدّ اللّه لهم ... أجرًا عظيمًا

پاداش مردان صابر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 15

15 - مردان و زنان شكيبا ، از پاداشى با عظمت برخوردارند .

و الص_برين و الص_برت . .. أعدّ اللّه لهم ... أجرًا عظيمًا

پاداش مردان صادق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 12

12 - مردان و زنان صداقت پيشه ، از پاداش عظيم خداوند برخوردارند .

و الص_دقين و الص_دق_ت . .. أعدّ اللّه لهم ... أجرًا عظيمًا

پاداش مردان صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 3

3 - زنان و مردان مؤمن نيك كردار ، اهل بهشت اند .

من عمل ص_لحًا من ذكر أو أُنثى و هو مؤمن فأُول_ئك يدخلون الجنّة

پاداش مردان عفيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 25

25 - مردان و زنان عفيف ، از پاداش عظيم خداوند برخوردارند .

و الح_فظين فروجهم و الح_فظ_ت . .. أعدّ اللّه لهم... أجرًا عظيمًا

پاداش مردان متذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 30

30 - مردان و زنانى كه

ياد خداوند را در دل ها زنده مى كنند ، از پاداش بزرگ او برخوردارند .

و الذكرين اللّه كثيرًا و الذكرت أعدّ اللّه لهم . .. أجرًا عظيمًا

پاداش مردان مسلمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 4

4 - مردان و زنان مسلمان ، از پاداش بزرگ الهى برخوردارند .

إنّ المسلمين و المسلم_ت . .. أعدّ اللّه لهم ... أجرًا عظيمًا

پاداش مردان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 6

6 - مردان و زنان با ايمان ، از پاداش بزرگ خداوند برخوردارند .

إنّ . .. و المؤمنين و المؤمن_ت ... أعدّ اللّه لهم ... أجرًا عظيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 3

3 - زنان و مردان مؤمن نيك كردار ، اهل بهشت اند .

من عمل ص_لحًا من ذكر أو أُنثى و هو مؤمن فأُول_ئك يدخلون الجنّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 5 - 5

5 - همسانى زنان و مردان مؤمن ، در بهرهورى از ثمرات ايمان خود و پاداش هاى الهى

ليدخل المؤمنين و المؤمن_ت جنّ_ت

قرار گرفتن وصف {المؤمنات} در كنار {المؤمنين}، مى رساند كه زنان و مردان در ره يابى به بهشت جاودان همسان اند.

پاداش مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 4

4 - غنايم خيبر ، ارمغان الهى به مسلمانان ، در پى اقدام به سفر پر خطر حديبيه *

سيقول

المخلّفون إذا انطلقتم إلى مغانم لتأخذوها

سفر حديبيه، در آغاز چنين مى نمود كه فرجامى بس مبهم و آميخته با خطر دارد و مؤمنان واقعى با اين همه بدان اقدام كردند و در پى آن خداوند نويد غنايم خيبر را به ايشان داد. با توجه به اين مطالب، احتمال مى رود كه ميان تن دادن به آن مشكلات و دست يابى به اين غنايم ارتباطى باشد.

پاداش مسلمانان مظلوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 1

1- خداوند ، به مسلمانهايى كه مورد ستم واقع شده و به خاطر او هجرت كردند ، جايگاه و مكانى شايسته در دنيا و پاداشى بس بزرگ تر در آخرت عطا مى كند .

و الذين هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا لنبوّئنّهم فى الدنيا حسنة و لأجر الأخرة أ

{فى} در {فى الله} به معناى {لام} و براى تعليل است. بنابراين معناى عبارت {هجرت براى كسب رضاى خداوند} است.

پاداش مسيحيان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 62 - 1

1 - مسلمانان ، يهوديان ، نصرانى ها و صابئان ، در صورت داشتن ايمان راستين به خدا و باور به قيامت و انجام عمل صالح ، از پاداشى گران قدر برخوردار خواهند شد .

إن الذين ءامنوا . .. فلهم أجرهم عند ربهم

مراد از {الذين ءامنوا} مسلمانان هستند. درباره آيين صابئى نظرات مختلفى ايراد شده است. علامه طباطبايى پس از بيان اقوال گوناگون، تأييد مى كنند كه آيين صابئى، آيينى ممزوج از دين يهود، مجوس و حرانيّه بوده است.

پاداش مصلحان

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 170 - 6،7

6 _ اصلاحگران جوامع ، داراى پاداشى تضمين شده از جانب خداوند

إنا لانضيع أجر المصلحين

كلمه {مصلح} هم به كسى كه عمل صالح انجام مى دهد، يعنى در صدد اصلاح خويش است، گفته مى شود، و هم به شخصى كه در تلاش براى اصلاح ديگران است، اطلاق مى گردد. برداشت فوق بر اساس معناى دوم است.

7 _ انجام دهندگان اعمال صالح از پاداش هاى الهى بهره مند خواهند شد .

إنا لانضيع أجر المصلحين

پاداش مضاعف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 184 - 16

16 - روزه گرفتن و فديه دادن به مسكين ، چنانچه با ميل و رغبت باشد ، ثوابى افزونتر دارد .

كتب عليكم الصيام . .. و على الذين يطيقونه فدية ... فمن تطوع خيراً فهو خير له

مصداق مورد نظر براى {خيراً} به دليل فرازهاى قبل، روزه گرفتن و در صورت مشقت بار بودن روزه، فديه دادن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 245 - 5،13

5 _ قرض دهندگان به خداوند با جان و مال ، از پاداش مُضاعف الهى بهره مندند .

من ذا الذى يقرض اللّه . .. فيضاعفه له اضعافاً كثيرةً

13 _ بقاى آنچه به خداوند قرض داده مى شود و بازگشت چندين برابر آن به آدمى

من ذا الّذى يقرض اللّه . .. فيضاعفه له اضعافاً كثيرةً

مُراد از ضمير مفعولى در {يضاعفه} قرض است; يعنى آن مالى كه قرض داده شود، چندين برابر شده و به او باز پس داده مى

شود; بنابراين بايد آن مال باقى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 40 - 6

6 _ خداوند ، اعمال نيك را _ هر چند اندك باشد _ به چندين برابر پاداش مى دهد .

و ان تك حسنة يضاعفها

ضمير {هى} در {تَكُ} به {مثقال} برمى گردد و چون خبر {تك}، يعنى {حسنةً}، مؤنث است، فعل آن به صورت مؤنّث آورده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 160 - 1،7

1 _ هر كار نيك داراى پاداش ده چندان است.

من جاء بالحسنة فله عشر أمثالها

{فلا يجزى . .. } دليل بر اين است كه مراد از {عشر أمثالها} پاداش كار نيك است.

7 _ انجام عمل نيك به شرط حبط نشدن تا حضور در صحنه قيامت داراى پاداشى ده چندان است.

من جاء بالحسنة فله عشر أمثالها

حرف {باء} در {بالحسنة} هم مى تواند براى تعديه باشد، كه در اين صورت {مجىء} به معناى انجام دادن است، و هم مى تواند براى مصاحبت باشد، كه در اين صورت {مجىء} به معناى حاضر شدن است. برداشت فوق بر اساس احتمال دوم است. بر اين مبنا جمله {من جاء بالحسنة} (كسى كه با عمل نيكى در قيامت حاضر شود)، اشاره به اين معنا دارد كه پاداش از آن كسى است كه عمل نيكش تا قيامت باقى باشد و با گناه حبط نشده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 26 - 3

3 _ نيكوكاران در سراى آخرت ، افزون بر بهترين پاداش ها ، از نعمتهايى

بى شمار و غير قابل توصيف برخوردار خواهند بود .

للذين أحسنوا الحسنى و زيادة

تنكيردر {زيادة} _ كه براى تفخيم است _ بيانگر برداشت فوق مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 54 - 1،2

1 - وعده دوبار اجر ( اجر مضاعف ) از سوى خداوند ، به ايمان آوردگان از اهل كتاب

الذين ءاتين_هم الكت_ب . .. أُول_ئك يؤتون أجرهم مرّتين

مفسران، تعبير {مرّتين} را كنايه از اجر مضاعف دانسته اند.

2 - صبر و بردبارى ايمان آوردگان از اهل كتاب ، در برابر فشار هاى هم كيشان سابق خود و نيز تحمل آزار هاى مشركان ، عامل برخوردار شدن آنان از اجر دو برابر الهى

أُول_ئك يؤتون أجرهم مرّتين بما صبروا

{باء} در {بما صبروا} سبيبه و {ما} مصدريه است; يعنى، {بسبب صبرهم}. گفتنى است در اين كه اشخاص مورد بحث در برابر چه چيزى از خود صبر و تحمل نشان دادند، چند نظر اظهار شده است; از جمله آنها صبر آنان در برابر فشار اهل كتاب و مشركان مى باشد. برداشت ياد شده بر پايه همين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 30 - 7

7 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : أجرها مرّتين و العذاب ضعفين كلّ ه_ذا فى الأخرة حيث يكون الأجر يكون العذاب . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: پاداش دو برابر براى زنان پيغمبر، و عذاب دو برابر، هر دو در آخرت است. عذاب، در همان جا است كه پاداش هست}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

14 - احزاب - 33 - 31 - 4،6،7

4 - موقعيت افراد در برخوردارى شان از پاداش مضاعف خداوند در مقابل عمل صالح شان نقش دارد .

و من يقنت منكنّ للّه و رسوله و تعمل ص_لحًا نؤتها أجرها مرّتين

6 - برخوردارى همسران پيامبر از پاداش مضاعف الهى ، منوط به تداوم اطاعت و انجام دادن عمل صالح از سوى آنها است .

و من يقنت منكنّ . .. و تعمل ص_لحًا نؤتها أجرها مرّتين

فعل مضارع {يقنت} و {تعمل} استمرار را مى رساند.

7 - اعطاى پاداش مضاعف به همسران پيامبر در قبال عمل صالح شان ، نمودى از رحمت خداوند است .

و من يقنت منكنّ . .. نؤتها ... و أعتدنا لها رزقًا كريمًا

اين كه خداوند، به هنگام هشدار به همسران پيامبر در آيه پيش، براى عذاب، عذاب كننده اى را نياورده و تنها فرمود: {بر خداوند، چنين امرى آسان است} و در اين آيه، با فعل هاى {نؤتها} و {أعتدنا} دخالت مستقيم خود را بيان كرده، مى توان نكته بالا را به دست آورد لازم به ذكر است كه التفات از غيبت (يضاعف لها العذاب و كان ذلك على اللّه يسيراً) به خطاب ({نؤتها} و {أعتدنا}) مى تواند مؤيد نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 40 - 2

2 - بندگان مخلَص خدا ، برخوردار از پاداشى فراتر از مقدار اعمال و رفتار خويش

و ما تجزون إلاّ ما كنتم تعملون . إلاّ عباد اللّه المخلصين

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه {إلا. ..} استثناى منقطع از ضمير {تجزون} باشد. بر اين اساس،

پيام آيه شريفه چنين مى شود: همگان مطابق كردار خود، جزا و پاداش دارند; جز بندگان خالص خدا كه فراتر و برتر از اعمال خود، پاداش دريافت خواهند داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 11 - 5

5 - خداوند ، در قبال وامى كه مؤمنان به او مى دهند ( انفاق در راه او ) ، دو پاداش مى دهد : پاداشى در دنيا و پاداشى در آخرت .

من ذا الذى يقرض اللّه . .. فيض_عفه له و له أجر كريم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه جمله {فيضاعفه له}، ناظر به پاداش دنيوى و جمله {و له أجر كريم} ناظر به پاداش اخروى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 18 - 7،9

7 - خداوند ، در قبال وامى كه مؤمنان به او مى دهند ( در راه او صدقه مى دهند ) ، دو پاداش ( پاداشى در دنيا و پاداشى در آخرت ) عطا مى كند .

و أقرضوا اللّه قرضًا حسنًا يض_عف لهم و لهم أجر كريم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه جمله {فيضاعف لهم}، ناظر به پاداش دنيوى و جمله {و لهم أجر كريم} ناظر به پاداش اخروى باشد.

9 - خداوند ، در دنيا _ حداقل _ دو برابر مقدار وامى كه مؤمنان به او مى دهند ( در راه او صدقه مى پردازند ) ، به آنان بازمى گرداند .

و أقرضوا اللّه قرضًا حسنًا يض_عف لهم

{مضاعفة} (مصدر {يضاعف}) به دو چندان كردن و بالاتر از آن (چند و چندين برابر نمودن) اطلاق

مى شود (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 17 - 9،12

9 - پاداش مضاعف به انفاق گران و آمرزش آنان ، جلوه قدرشناسى ، سپاسدارى و حلم خداوند است .

إن تقرضوا اللّه . .. يض_عفه لكم و يغفر لكم و اللّه شكور حليم

12 - پاداش مضاعف به انفاق گران و آمرزش آنان ، جلوه تفضل و لطف ويژه خداوند به آنان است .

إن تقرضوا اللّه . .. يض_عفه ... و اللّه شكور حليم

سپاس و تقدير خداوند از انفاق گران _ با آن كه سود انفاق به خود آنان باز مى گردد _ نشانه تفضل و لطف ويژه الهى به انفاق گران است.

پاداش مضاعف انفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 39 - 8

8 - كسانى كه به خاطر جلب رضاى خدا ، صدقه مى دهند ، قطعاً پاداش مضاعف خواهند داشت .

و ما ءاتيتم من زكوة تريدون وجه اللّه . .. فأُول_ئك هم المضعفون

مراد از{زكات} به قرينه مكى بودن سوره و نيز آيه قبل (فآت ذا القربى. ..) هر نوع صدقه و انفاق است. و {مضعفون} به معناى {ذوالضِعف} بوده و مراد، پاداش مضاعف است.

پاداش مضاعف انفاقگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 37 - 12

12 - { عن أبى بصير قال : ذكرنا عند أبى جعفر ( ع ) من الأغنياء من الشيعة فكأنّه كره ما سمع فيهم قال : يا أبامحمد إذا كان المؤمن غنيًّا و صولاً له معروف إلى أصحابه أعطاه اللّه أجر ما

ينفق فى البرّ ، أجره مرّتين ضعفين لأنّ اللّه تعالى يقول فى كتابه { و ما أموالكم و لا أولادكم بالّتى تقرّبكم عندنا زلفى إلاّ من آمن و عمل صالحاً فأُول_ئك لهم جزاء الضعف بما عملوا و هم فى الغرفات آمنون } ;

از ابى بصير روايت شده كه نزد امام باقر(ع) صحبت از [بدگويى] اغنياى شيعه شد و گويا امام(ع) از شنيدن سخنان ما ناخشنود گرديد و فرمود: اى ابامحمد! (كنيه ابوبصير) آن گاه كه مؤمن ثروتمند و اهل صله رحم باشد و نيكى به ياران كند، خداوند پاداش آنچه را كه در نيكى انفاق نموده است، دو برابر عطا نمايد; چون خداوند _ تبارك و تعالى _ در قرآنش مى فرمايد: (و ما أموالكم و لا أولادكم بالتى. ..)}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 11 - 7

7 - خداوند ، در دنيا _ حداقل _ دو برابر مقدار وامى را كه مؤمنان به او مى دهند ( در راه او انفاق مى كنند ) ، به آنان بازمى گرداند .

من ذا الذى يقرض اللّه . .. فيض_عفه له

{مضاعفة} (مصدر {يضاعف}) به دو چندان كردن و بالاتر از آن گفته مى شود (مفردات راغب).

پاداش مضاعف صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 37 - 5

5 - پاداش مؤمنان داراى عمل صالح ، دوچندان است .

إلاّ من ءامن و عمل ص_لحًا فأُول_ئك لهم جزاء الضعف

پاداش مضاعف عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 33،34،36

33 - انسان

ها ، تمامى كار هاى خير خود را در پيشگاه خداوند ، بهتر از آنچه انجام داده اند ، مى بينند و بيشتر از پاداشى كه انتظارش را داشته و شايسته آن بوده اند ، دريافت مى كنند .

و ما تقدّموا لأنفسكم من خير تجدوه عند اللّه هو خيرًا و أعظم أجرًا

34 - انجام هر كار خيرى در حيات خويش ، داراى برترى و پاداشى افزون تر از انجام آن پس از مرگ به وسيله وارثان و يا از طريق وصيت است .

و ما تقدّموا لأنفسكم من خير تجدوه عند اللّه هو خيرًا و أعظم أجرًا

برخى از مفسران بر آنند كه به قرينه {ما تقدّموا. ..}، جمله اى مانند {من الذى تأخّرونه إلى الوصية عند الموت} در تقدير است.

36 - پاداش كار هاى خير از سوى خداوند ، افزون تر از استحقاق و بر پايه تفضل و لطف او است .

تجدوه عند اللّه هو خيرًا و أعظم أجرًا

مطلب ياد شده، از مقرر شدن پاداش بهتر و افزون تر، استفاده مى شود.

پاداش مضاعف عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 84 - 5

5 - هر عمل نيك در جهان آخرت ، داراى پاداش افزون و هر عمل بد داراى كيفر متناسب با آن خواهد بود .

من جاء بالحسنة . .. و من جاء بالسيّئة

{ال} در {الحسنة} و {السيّئة} براى جنس و مفيد استغراق است. بنابراين {من جاء بالحسنة}; يعنى، {هر كس هر عمل نيك بياورد} و {من جاء بالسيّئة}; يعنى، هر كس هر عمل بد بياورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 -

شورى - 42 - 23 - 23

23 - پاداش مضاعف خداوند به اعمال نيك مؤمنان ، جلوه اى از غفران و سپاسگزارى او است .

و من يقترف . .. إنّ اللّه غفور شكور

پاداش مضاعف مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 37 - 5،13

5 - پاداش مؤمنان داراى عمل صالح ، دوچندان است .

إلاّ من ءامن و عمل ص_لحًا فأُول_ئك لهم جزاء الضعف

13 - { عن أميرالمؤمنين ( ع ) : إنّ المؤمن يعمل لثلاث من الثواب إمّا لخير [ الدنيا ] . . . [ و إمّا لخير الآخرة ] فإن اللّه عزّوجلّ . . . إذا كان يوم القيامة حسبت لهم حسناتهم ثمّ أعطاهم بكلّ واحدة عشر أمثالها إلى سبعمأة ضعف قال اللّه عزّوجلّ : . . . { أُول_ئك لهم جزاء الضعف بما عملوا . . . } . . . ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده كه مؤمن براى رسيدن به يكى از سه ثواب كار خير انجام مى دهد: يا براى رسيدن به خير دنيا. .. و يا براى رسيدن به خير آخرت. پس خداى عزّوجلّ... هرگاه قيامت برپا شود، براى مؤمنان حسناتشان را حساب مى كند و براى هر يك حسنه، ده برابر تا هفتصد برابر پاداش مى دهد. خدا مى فرمايد: ...(أُول_ئك لهم جزاء الضعف بما عملوا...)...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 18،23

18 - دوستى عترت پيامبر ( ص ) ، موجب بهره مندى مؤمنان از پاداش مضاعف الهى

إلاّ المودة فى القربى و من يقترف حسنة نزد له فيها حسنًا

مراد

از {من} در {من يقترف حسنة} به قرينه ذكر آن پس از {إلاّ المودة فى القربى} مؤمنان دوستدار عترت هستند. گفتنى است كه در برداشت ياد شده مراد از {نزد له فيها حسناً} _ طبق نظر عده اى از مفسران _ افزايش پاداش الهى در نظر گرفته شده است.

23 - پاداش مضاعف خداوند به اعمال نيك مؤمنان ، جلوه اى از غفران و سپاسگزارى او است .

و من يقترف . .. إنّ اللّه غفور شكور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 26 - 4

4 - پاداش افزون و اعطاى نعمت ها بيش از انتظار مؤمنان به ايشان ، نمودى از فضل الهى است .

و يزيدهم من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 11 - 7

7 - خداوند ، در دنيا _ حداقل _ دو برابر مقدار وامى را كه مؤمنان به او مى دهند ( در راه او انفاق مى كنند ) ، به آنان بازمى گرداند .

من ذا الذى يقرض اللّه . .. فيض_عفه له

{مضاعفة} (مصدر {يضاعف}) به دو چندان كردن و بالاتر از آن گفته مى شود (مفردات راغب).

پاداش مطيعان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 58 - 17

17 - اطاعت كنندگان دستورات خدا - در صورت نيكوكار بودن - از پاداشى افزونتر از ديگران ، بهره مند خواهند شد .

و سنزيد المحسنين

پاداش معامله با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 5

5 - سوداگرى با

خداوند ، داراى سود و بركتى بسيار و بالاتر از انتظار

يرجون تج_رة لن تبور . ليوفّيهم أُجورهم و يزيدهم من فضله

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه مى تواند ناظر به تجارت پرسودى باشد كه مورد انتظار تلاوت كنندگان كتاب الهى و. .. است و در آيه قبل از آن بحث به ميان آمد.

پاداش معنويات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 46 - 7

7- ارزش هاى معنوى ماندگار و در پى دارنده پاداش الهى ، شايسته دل بستگى و اميد انسان است .

خير عند ربّك ثوابًا و خير أملاً

پاداش مقربان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 28 - 4

4 - ميهمانان قرب خداوند در آخرت ، به همه خواسته هاى خود دست يافته ، از پاداش خويش خشنود خواهند بود .

راضية

پاداش موحدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 14 - 4

4- بهشت جاودان ، پاداش اعمال نيك و مستمر موحدان

أُول_ئك أصح_ب الجنّة . .. جزاء بما كانوا يعملون

پاداش موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 121 - 3

3 - نجات موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان از اندوهى بزرگ ، اعطاى كتاب آسمانى و باقى ماندن نام و آوازه نيك آنان ، از پاداش هاى خداوند به ايشان

و نجّين_هما و قومهما من الكرب العظيم . .. إنّا كذلك نجزى المحسنين

پاداش مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1

- بقره - 2 - 25 - 3

3 - بهشت و نعمت هاى آن ، پاداش كسانى است كه به قرآن و پيامبر ( ص ) ايمان آورده و اعمال صالح انجام دهند .

و بشر الذين ءامنوا . .. أن لهم جنت تجرى من تحت الأنهر

متعلق {آمنوا} به دليل آيات قبل، قرآن و پيامبر(ص) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 62 - 1

1 - مسلمانان ، يهوديان ، نصرانى ها و صابئان ، در صورت داشتن ايمان راستين به خدا و باور به قيامت و انجام عمل صالح ، از پاداشى گران قدر برخوردار خواهند شد .

إن الذين ءامنوا . .. فلهم أجرهم عند ربهم

مراد از {الذين ءامنوا} مسلمانان هستند. درباره آيين صابئى نظرات مختلفى ايراد شده است. علامه طباطبايى پس از بيان اقوال گوناگون، تأييد مى كنند كه آيين صابئى، آيينى ممزوج از دين يهود، مجوس و حرانيّه بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 82 - 1

1 - مؤمنان به پيامبر ( ص ) ، كه داراى اعمال صالح باشند ، اهل بهشت بوده و در آن جاودان خواهند بود .

و الذين ءامنوا و عملوا الصلحت أولئك أصحب الجنة هم فيها خلدون

مراد از ايمان در آيه مورد بحث - به قرينه آيه 75 (أفتطمعون أن يؤمنوا لكم) - ايمان به پيامبر(ص) و اسلام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 277 - 1،3،6

1 _ مؤمنان داراى عمل صالح ، برپادارندگان نماز و پرداخت كنندگان زكات ، بهره

مندان از پاداش ويژه الهى

ان الذين امنوا و عملوا الصالحات و اقاموا الصلوة و اتوا الزكوة لهم اجرهم عند ربّه

كلمه {عند ربّهم} اشاره به پاداشى ويژه دارد.

3 _ پاداش الهى براى مؤمنان داراى عمل صالح ، برپادارندگان نماز و پرداخت كنندگان زكات ، نتيجه عمل خير آنها

لهم اجرهم عند ربّهم

{اجر} به معناى مزد، در برابر عملكرد شخص به كار برده مى شود; بنابراين پاداش آنان مزد و اجر عملشان خواهد بود.

6 _ وعده پاداش به اهل ايمان داراى عمل صالح از روش هاى قرآن براى ايجاد انگيزه به ايمان و عمل صالح

لهم اجرهم عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 57 - 1،8

1 _ مؤمنانِ داراى اعمال صالح ، بهره مند از پاداش كامل خداوند

و اما الذين امنوا و عملوا الصالحات فيوفيهم اجورهم

8 _ اجر كامل خداوند ، از آنِ مؤمنانى است كه عامل به تمامى اعمال صالح باشند .

و اما الذين امنوا و عملوا الصالحات فيوفّيهم اجورهم

كلمه {الصالحات}، جمع و داراى الف و لام است كه دلالت بر عموم مى كند; يعنى تمام اعمال صالح را انجام دهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 171 - 4،7

4 _ تضمين پاداش عملكرد مؤمنان ، از سوى خداوند

انّ اللّه لا يضيع اجر المؤمنين

7 _ شادمانى شهيدان از اينكه خداوند اجر مؤمنان را تباه نمى سازد .

يستبشرون بنعمة . .. انّ اللّه لا يضيع اجر المؤمنين

جمله {ان اللّه}، عطف بر كلمه {نعمة} است ; يعنى {يستبشرون بان اللّه لا يضيع}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 24

24 _ پاداش بزرگ از آن مؤمنان تقواپيشه

و ان تؤمنوا و تتّقوا فلكم اجر عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 194 - 10

10 _ ترغيب مؤمنان از سوى خداوند به دعا و درخواست پاداش هاى موعود وى

ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 7،11

7 _ خداوند ، هرگز عمل مؤمن را ضايع نكرده و وى را از پاداش اعمالش بهره مند خواهد كرد .

انّى لا اضيع عمل عامل منكم

خطاب {منكم} مى رساند كه اگر انجام دهنده اعمال نيك مؤمن باشد، عمل او ضايع نخواهد شد و در دنيا و آخرت به ثمر خواهد نشست.

11 _ عمل ، شرط برخوردارى مؤمن از پاداش هاى الهى است .

فامنّا ربّنا و اتنا ما وعدتنا . .. فاستجاب لهم ربّهم انّى لا اضيع عمل عامل منكم

جمله {انّى لا اضيع عمل عامل}، در حقيقت بيان شرطى است براى ثمردهى ايمان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 199 - 20،22،25،27

20 _ آن گروه از اهل كتاب كه به خدا ، قرآن و كتب آسمانى خويش ايمان آورند ; از پاداشى ويژه و والا بهره مند خواهند شد .

اولئك لهم اجرهم عند ربّهم

كلمه {عند ربّهم}، توصيف {اجرهم} است و مى رساند كه آن پاداش، پاداشى ويژه و ارزشمند است.

22 _ نويد پاداش و تضمين آن ، پرتوى از ربوبيّت الهى نسبت به مؤمنان

لهم اجرهم عند ربّهم

25 _

خداوند پاداش مؤمنان را بدون تأخير ، به آنان عطا خواهد كرد .

لهم اجرهم عند ربّهم انّ اللّه سريع الحساب

يادآورى سرعت حسابرسى پس از بيان پاداش دهى، بيانگر آن است كه اعطاى اجر از سوى خداوند، با تأخير در حسابرسى مواجه نخواهد شد.

27 _ پاداش مؤمنان از سوى خداوند ، بر اساس درجه ايمان و عملكرد آنان است .

اولئك لهم اجرهم . .. انّ اللّه سريع الحساب

اگر پاداش بر اساس عملكردها نبود، حسابرسى معنا نداشت ; و با توجّه به مشاراليه {اولئك} معلوم مى شود كه هم ايمان و هم عملكرد مؤمنان، موجب استحقاق پاداش براى آنان شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 57 - 1

1 _ بهشت ، پاداش مؤمنان داراى عمل صالح

و الّذين امنوا و عملوا الصّالحات سندخلهم جنّات تجرى من تحتها الانهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 95 - 9

9 _ نويد الهى به پاداش نيك براى مجاهدان و نيز مؤمنان بازنشسته از جنگ

فضّل اللّه . .. على القاعدين درجة وكلاّ وعد الله الحسنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 122 - 1

1 _ بهشت ، پاداش مؤمنان داراى اعمالِ صالح

و الذين ءامنوا و عملوا الصلحت سندخلهم جنت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 146 - 9

9 _ وعده خداوند به برخوردارى مؤمنان ، از پاداشى بس بزرگ

و سوف يؤت اللّه المؤمنين أجراً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4

- 147 - 9،12

9 _ مؤمنانِ سپاسگزار در برابر نعمت هاى خداوند ، بهره مند از پاداش هاى اويند .

إن شكرتم و ءامنتم و كان اللّه شاكراً عليماً

شكر خداوند در حقيقت پاداش و ثواب اوست به بندگان. و اين پاداش در مقابل همان سپاسگزارى و ايمان بندگان است.

12 _ علم و آگاهى گسترده خداوند ، تضمين كننده پاداش دهى او به بندگان مؤمن و شاكر خويش

إن شكرتم و ءامنتم و كان اللّه شاكراً عليماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 152 - 5

5 _ ايمان دارندگان به خدا و تمامى انبيا ، مورد وعده الهى به برخوردارى از پاداش هاى فراوان

و الذين ءامنوا باللّه و رسله . .. أولئك سوف يؤتيهم أجورهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 162 - 12

12 _ مؤمنان به خدا ، قيامت و قرآن ، بر پا دارندگان نماز و پرداخت كنندگان زكات ، از پاداش بزرگ الهى ، برخوردار خواهند شد .

أولئك سنؤتيهم أجراً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 173 - 1،2،6

1 _ مؤمنان داراى عمل صالح ، برخوردار از اجر كامل و فضل خداوند در قيامت

فاما الذين ءامنوا و عملوا الصلحت فيوفيهم أجورهم و يزيدهم من فضله

2 _ خداوند خود پاداش دهنده به مؤمنان داراى عمل صالح

فيوفيهم أجورهم

6 _ فضل الهى ، منشأ افزايش پاداش اهل ايمان

فاما الذين ءامنوا . .. و يزيدهم من فضله

{من} در {من فضله} نشويه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء -

4 - 175 - 2،3،8

2 _ ايمان به خداوند و تمسك به قرآن و پيامبر ( ص ) موجب برخوردارى از رحمت و فضل الهى

فاما الذين ءامنوا باللّه و اعتصموا به فسيدخلهم فى رحمة منه و فضل

بدان احتمال كه ضمير در {به} به {برهن} (پيامبر(ص)) و {نور} (قرآن)در آيه قبل برگردد.

3 _ نيل به مقام قرب الهى ، بهره مندى كامل از بهشت و نعمت هاى آن و برخوردارى از فضل الهى ، پاداش مؤمنان متمسك به خداوند

فاما الذين ءامنوا . .. فسيدخلهم فى رحمة منه و فضل و يهديهم إليه

8 _ ورود به بهشت و برخوردارى از فضل خدا و رسيدن به مقام قرب الهى ، پاداش مؤمنان به خدا و پيروان پيامبر ( ص ) و قرآن

فاما الذين ءامنوا باللّه و اعتصموا . .. يهديهم إليه صرطاً مستقيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 9 - 1

1 _ وعده الهى به مؤمنان داراى عمل صالح ، به آمرزش و پاداش بزرگ

وعد اللّه الذين ءامنوا و عملوا الصلحت لهم مغفرة و اجر عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 85 - 3

3 _ خداوند ، پاداش بخش مؤمنان و محسنان

فاثبهم اللّه بما قالوا . .. ذلك جزاء المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 43 - 8،16

8 _ نهر هاى جارى بهشت ، پاداش مؤمنان نيك كردار

تجرى من تحتهم الأنهر

16 _ بهشت تفضلى است از جانب خداوند به مؤمنان نيك كردار ، نه پاداشى همپايه عملكرد آنان

تلكم الجنة اورثتموها بما

كنتم تعملون

خداوند از يك سو بهشت را پاداش عملكرد اهل ايمان دانسته (بما كنتم تعملون) و از سوى ديگر آن را ميراث (دستيابى به چيزى بدون عوض) خوانده است تا به اين حقيقت اشاره كند كه اعطاى بهشت همپايه اعمال مؤمنان نيست، بلكه تفضلى است از جانب خداوند به ايشان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 4 - 6

6 _ برخوردارى از آمرزش خداوند و بهره مندى از روزى هاى نيكو ، پاداش مؤمنان حقيقى

لهم . .. مغفرة و رزق كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 28 - 7

7 _ پيروزى و موفقيت مؤمنان در آزمونشان به وسيله مال و اولاد ، موجب بهره مندى آنان از پاداش بزرگ الهى است .

و اعلموا أنما أمولكم و أولدكم فتنة و أن اللّه عنده أجر عظيم

بيان پاداش عظيم الهى پس از تأكيد بر اينكه ثروتها و فرزندان وسيله آزمون هستند، مى تواند بيانگر نكته اى باشد كه در برداشت فوق بدان اشاره شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 22 - 3،4،6

3 _ نعمت هاى جاودان اخروى ، اجرت و مزدى است در برابر عملكرد مؤمنان مهاجر و مجاهد .

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا . .. جنت لهم ... خلدين فيها أبداً إن اللّه عنده أج

{أجر} اجرت و مزد در برابر عمل است.

4 _ پاداش خداوند به مؤمنان مهاجر و مجاهد ، پاداشى بزرگ است .

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا . .. إن اللّه عنده أجر عظيم

6 _ مؤمنان

مهاجر و مجاهد ، علاوه بر بهره مندى از رحمت و رضوان الهى و بهشت ، از پاداشى ويژه و بزرگ در پيشگاه خداوند برخوردارند .

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا . .. و جنت ... إن اللّه عنده أجر عظيم

قرار گرفتن جمله {إن اللّه عنده أجر عظيم} _ كه داراى معنانى عام و كلى است _ پس از ذكر پاداشهاى گوناگون مؤمنانِ مهاجر و مجاهد، مى تواند گوياى برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 71 - 22

22 _ ارزش و پاداش اعمال زنان و مردان مؤمن در پيشگاه خداوند ، همسان است .

و المؤمنون و المؤمنت . .. أولئك سيرحمهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 15

15 _ بهشت جاودان ، بوستان هاى پوشيده از درخت ، خانه هاى دلپذير و خشنودى خدا ، پاداش الهى به مؤمنان در برابر امر به معروف و نهى از منكر ، اقامه نماز ، پرداخت زكات و اطاعت از خدا و رسول ( ص )

و المؤمنون و المؤمنت . .. يأمرون بالمعروف ... و يطيعون اللّه و رسوله ... وعد الل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 111 - 1

1 _ خداوند ، خريدار جان و مال مؤمنان به بهاى بهشت

إن اللّه اشترى من المؤمنين أنفسهم و أمولهم بأن لهم الجنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 121 - 3،7

3 _ ثبت هر گام مؤمنان در پيمودن مسير الهى

، به منظور اعطاى پاداش به آنان

و لايقطعون وادياً إلا كتب لهم ليجزيهم

7 _ جلوه فضل الهى ، در پاداش به مؤمنان مجاهد و انفاقگر

ليجزيهم اللّه أحسن ما كانوا يعملون

{جزاى أحسن} _ كه به معناى پاداش دادن به بيش از حد استحقاق است _ بيانگر تجلى فضل خدا در پاداش دهى به مؤمنان است. قابل ذكر است در برداشت فوق مفروض اين است كه {أحسن} مفعول دوم براى {يجزى} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 4 - 10

10 _ دستيابى مؤمنان به پاداش و ايمان و اعمال شايسته خويش و گرفتارى كافران به كيفر كفر و بزهكارى خود ، فلسفه اساسى معاد و برپايى رستاخيز است .

ثم يعيده ليجزى الذين ءامنوا . .. و الذين كفروا لهم شراب من حميم و عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 19 - 1

1- آخرت طلبان مؤمنى كه تلاشى جدى در راه اهداف اخروى خويش بكنند به نتايج ارزشمند تلاشهايشان دست خواهند يافت .

و من أراد الأخرة . .. كان سعيهم مشكورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 1

1- ذوالقرنين ، به اعطاى پاداش نيك ، به مؤمنان نيك كردار ، وعده داد .

و أمّا من ءامن و عمل ص_لحًا فله جزاءً الحسنى

{جزاء} حال است و بيانِ اين كه رفتار نيكو (الحسنى) پاداش ايمان و عمل صالح شخص است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 96 - 2

2- محبوبيت در دل هاى

مردم ، از جمله پاداش هاى خداوند به مؤمنان داراى كردار نيك .

إنّ الذين ءامنوا . .. سيجعل لهم الرحمن ودًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 96 - 1

1- سنت الهى بر ثبت اعمال مؤمنان براى پاداش و محروميت هلاك شدگان از بازگشت به دنيا ، تا خروج يأجوج و مأجوج ( انقراض دنيا ) ادامه خواهد داشت .

فمن يعمل . .. و حرم على ... حتّى إذا فتحت يأجوج و مأجوج

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {حتى} معناى غايت را افاده كند. البته ميان اهل ادب در افاده آن براى غايت، اختلاف نظر وجود دارد; ولى از سياق و آهنگ آيه، غايت قابل استفاده است. براين اساس {حتّى إذا فتحت...} غايت براى {فمن يعمل من الصالحات... و حرام قرية...} خواهد بود. گفتنى است كه نوع مفسران بر آنند كه مقصود از يأجوج و مأجوج، دوگروه از مردمى هستند كه در آخر الزمان ظاهر مى شوند و به تاختوتاز و فتوحات دست مى زنند و پس از مرگ آنان، عمر دنيا به پايان مى رسد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 14 - 1

1 - بهشت ، پاداش خدا به مؤمنان نيك كردار

إنّ اللّه يدخل الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 56 - 4

4 - بهشت ، پاداشت مؤمنان نيك كردار

فالذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فى جنّ_ت النعيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 54

- 3

3 - صبر مضاعف اهل ايمان در برابر فشار هاى زياد ايمان سوزان ، در پى دارنده پاداش مضاعف از سوى خداى سبحان است .

أُول_ئك يؤتون أجرهم مرّتين بما صبروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 3 - 10

10 - فلسفه آزمودن مؤمنان ، مشخص شدن مؤمنان راستين ، جهت پاداش دهى خداوند به آنان است .

و لقد فتنّا . .. فليعلمنّ اللّه الذين صدقوا

برداشت بالا، بنابر اين احتمال است كه تحقق عينى علم خداوند در آزمودن مؤمنان، به منظور اعطاى پاداش به آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 7 - 8

8 - اعطاى پاداش به مؤمنان ، پس از چشم پوشى از لغزش ها و گناهان آنان است .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لنكفّرنّ عنهم . .. و لنجزينّهم

ذكر جزا پس از ذكر پوشاندن گناهان (تكفير)، مى تواند به جهت نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 11 - 6

6 - وعده خداوند ، به برخوردارى مؤمنان از پاداش ; و كيفر شدن منافقان

و ليعلمنّ اللّه الذين ءامنوا و ليعلمنّ المن_فقين

مراد از علم خداوند به مؤمنان و منافقان، پاداش و كيفر دادن به آنها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 58 - 1،10

1 - خداوند ، بهشت را ، براى مؤمنان داراى عمل صالح ، تضمين كرده است .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لنبوّئنّهم من الجنّة غرفًا

لام تأكيد و نون ثقيله در {لنبوّئنّ}

دلالت بر ضمانت مى كند.

10 - بهشت جاودان ، براى مؤمنان داراى عمل صالح ، پاداشى نيكو است .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لنبوّئنّهم من الجنّة . .. خ_لدين فيها نعم أجر ال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 15 - 1

1 - بوستان عظيم بهشتى ، پاداش مؤمنان نيك كردار است .

فأمّا الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فهم فى روضة

نكره آورده شدن {روضة} دلالت بر عظمت آن مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 45 - 1،4

1 - خداوند پاداش دهنده مؤمنانِ داراى عمل صالح در قيامت

ليجزى الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

4 - پاداش دهى خداوند به مؤمنانِ داراى عمل صالح ، فراتر از استحقاق عمل آنها است .

ليجزى الذين ءامنوا . .. من فضله

ذكر {من فضله} براى بيان اين نكته است كه پاداش در نظر گرفته شده براى مؤمنان، براساس استحقاق نيست، بلكه فزون تر از آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 8 - 1،2

1 - بهشت هاى سرشار از نعمت ، پاداش مؤمنانِ داراى اعمال صالح است .

إنّ الذين ءامنوا . .. لهم جن_ّ_ت النعيم

2 - مؤمنان به آيات خدا و انجام دهندگان عمل صالح ، جايگاه شان بهشت است .

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم جن_ّ_ت النعيم

به قرينه مقابله با آيه قبل، متعلق {آمنوا} در اين آيه كسانى اند كه به آيات الهى ايمان آورده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 9 -

1،3

1 - جاودانگى در بهشت سراسر نعمت ، پاداش مؤمنان داراى عمل صالح است .

إنّ الذين ءامنوا . .. جن_ّ_ت النعيم خ_لدين فيها

3 - وعده خداوند به پاداش مؤمنان و كيفر معرضان از آيات خدا ، وعده اى حق و تخلّف ناپذير است .

فبشّره بعذاب أليم . .. لهم جن_ّ_ت النعيم ... وعد اللّه حقًّا

{وعد} مفعول مطلق و {حقّاً} تأكيد آن است و دلالت بر حقانيت و تخلّف ناپذيرى آن مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 17 - 1،4

1 - هيچ كس ، توان ندارد ارزش و اهميت پاداش هاى الهى را براى مؤمنان راستين ، درك كند .

فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم من قرّة أعين

{نَفْس} شامل هر صاحب حياتى از جمله انسان ها و ملائكه مى شود. سياق نفى مفيد عموم است.

4 - نعمت هاى عظيم اخروى ، پاداش عمل مستمر خود مؤمنان است كه در دنيا انجام مى دهند .

فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم من قرّة أعين جزاء بما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 18 - 1

1 - برابر نبودن مؤمن و فاسق ، در نظام پاداش الهى ، امرى بديهى و خدشه ناپذير است .

أفمن كان مؤمنًا كمن كان فاسقًا لايستوون

همزه {أفمن. ..} استفهام انكارى است و {لايستوون} نيز بر آن تأكيد بيشترى مى كند. گفتنى است: {كاف} در {كمن} تشبيه در جزا است و به قرينه آيات سابق و آيات بعدى (19 و 20)، مراد از نفى تساوى، مى تواند عدم تساوى در پاداش و جزا باشد.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 19 - 1،4،5

1 - باغ هاى بهشتى مهيّا براى پذيرايى ، پاداش مؤمنان نيك كردار است .

أمّا الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فلهم جنّت المأوى نزلاً

4 - باغ هاى بهشت ، تنها به عنوان پيش پذيرايى از مؤمنان نيك كردار است و نه پاداش كامل آنان .

فلهم جنّت المأوى نزلاً

{نزل} در لغت به چيزى گفته مى شود كه براى مهمان تهيه و آماده مى شود (مفردات راغب). لازم به ذكر است كه {نزلاً} حال براى {جنّات} و مفيد معناى ياد شده است.

5 - پيشكش باغ هاى بهشت به مؤمنان نيك كردار ، پاداشى فوق تصور و روشنى بخش ديده آنان است .

فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم من قرّة أعين . .. فلهم جنّت المأوى نزلاً

جمله {فلهم جنّات المأوى. ..} مى تواند تأكيدى بر {ما أُخفى لهم...} و نيز نمادى از آنچه در خفا، براى مؤمنان در نظر گرفته شده، باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 8 - 1

1 - فلسفه پيمان گرفتن خداوند از پيامبران ، پاداش دادن به مؤمنان و كيفر دادن به كافران است .

و إذا أخذنا من النبيّن ميث_قهم . .. ليسئل الص_دقين عن صدقهم ... و أعدّ للك_فرين

{لام} در {ليسئل. ..} لامِ تعليل يا لام غايت است. مراد از {الصادقين} به قرينه مقابله با {الكافرين} مؤمنان اند. لازم به ذكر است كه برداشت بالا، _ علاوه بر نكته ياد شده _ مبتنى بر اين است كه مرجع ضمير در {صدقهم} واژه {الصادقين} باشد و علت پرسش از صداقت مؤمنان، پاداش دادن

به آنها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 44 - 5،6

5 - خداوند ، براى مؤمنان ، پيشاپيش ، پاداشى بزرگوارانه تدارك ديده است .

و أعدّ لهم أجرًا كريمًا

6 - تدارك پاداش كريمانه براى مؤمنان از سوى خداوند ، ناشى از رحمت او به آنها است .

و كان بالمؤمنين رحيمًا . .. و أعدّ لهم أجرًا كريمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 47 - 2

2 - پاداش ايمان مؤمنان ، از فضل خداوندى است .

و بشّر المؤمنين بأنّ لهم من اللّه فضلاً كبيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 7 - 2

2 - مؤمنانِ داراى عمل صالح ، شايسته غفران و پاداش الهى اند .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم مغفرة و أجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 8 - 2

2 - خداوند در پاداش دادن به مؤمنان نيك كردار ، هيچ گونه منّتى بر آنان نخواهد گذاشت .

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم أجر غير ممنون

برداشت بالا مبتنى بر اين نكته است كه {ممنون} از ماده {منت} اشتقاق يافته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 31 - 6

6 - توحيد و استقامت در راه ايمان ، در پى دارنده بهشت و نعمت هاى گسترده براى مؤمنان

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه ثمّ استق_موا . .. و لكم فيها ما تشتهى أنفسكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

17 - محمد - 47 - 2 - 13

13- آمرزش گناهان و سامان يافتن شؤون حيات ، پاداش الهى به مؤمنان صالح پيرو قرآن

و الذين ءامنوا . .. كفّر عنهم سيّئاتهم و أصلح بالهم

{أصلح بالهم} يا به معناى اصلاح مطلق شؤون زندگى و يا اصلاح قلب و دل مؤمنان است، برداشت ياد شده براساس معناى اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 36 - 10

10- پاداش الهى به مؤمنان متقى ، به گونه اى رايگان و نه در قبال درخواست مال از ايشان

يؤتكم أجوركم و لايسئلكم أمولكم

{لايسئلكم أموالكم} در رابطه با جمله {يؤتكم أجوركم} است و دفع دخل مقدّر مى كند; يعنى، خداوند در قبال پاداش هاى خود، چيزى جز ايمان و تقوا از شما انتظار ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 5 - 3،4

3 - علم و حكمت الهى ، پشتوانه پاداش او به اهل ايمان *

و كان اللّه عليمًا حكيمًا . ليدخل المؤمنين و المؤمن_ت جنّ_ت

در صورتى كه ميان ذيل آيه قبل (كان اللّه. ..) با {ليدخل...} ارتباطى لحاظ شود، مطلب بالا را مى توان نتيجه گرفت.

4 - ايمان ، معيار داورى خداوند درباره انسان و پاداش به مردان و زنان

ليدخل المؤمنين و المؤمن_ت جنّ_ت

وصف {المؤمنين و المؤمنات}، مُشعر به عليّت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 19 - 3

3 - پاداش هاى مادى و معنوى خداوند ، به مؤمنان وفادار و مورد رضايت خويش

لقد رضى اللّه . .. فأنزل السكينة عليهم ... و مغانم كثيرة

يأخذونها

{أنزل السكينة} اشاره به پاداش معنوى و {مغانم. ..} نظر به پاداش هاى مادى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 24 - 10

10 - امداد هاى الهى در حق مؤمنان ، پاداشى به عملكرد شايسته آنان در جريان حديبيه *

و كان اللّه بما تعملون بصيرًا

ارتباط {كان اللّه. ..} با صدر آيه، نتيجه مى دهد كه الطاف الهى در حق اهل ايمان، از آن جهت صورت گرفته است كه خداوند بر اعمال گذشته آنان، نظارت عميق داشته و ايشان را شايسته آن موهبت ها دانسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 44

44- آميختگى ايمان و عمل صالح ، شرط برخوردارى مؤمنان از مغفرت و پاداش عظيم الهى

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 3 - 10

10 _ پاداش هاى الهى به مؤمنان ، داراى مراتب

أجر عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 14 - 19

19 - پاداش كامل اعمال مؤمنان ، جلوه رحمت خاص الهى به اهل ايمان

لايلتكم من أعم_لكم شيئًا إنّ اللّه . .. رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 62 - 3

3 - مؤمنان به تناسب عملكرد خويش ، برخوردار از بهشت هاى متفاوت *

و لمن خاف مقام ربّه جنّتان . .. و من دونهما جنّتان

در صورتى كه {دونهما} به معناى مرتبه پايين تر باشد، احتمال مى رود كه دو بهشت قبل مخصوص خائفان و

اين دو بهشت فروتر، از آنِ كسانى باشد كه در مرتبه پايين تر قرار دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 7 - 13

13 - وعده پاداش بزرگ از سوى خداوند به مؤمنان انفاقگر

فالذين ءامنوا منكم و أنفقوا لهم أجر كبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 11 - 5

5 - خداوند ، در قبال وامى كه مؤمنان به او مى دهند ( انفاق در راه او ) ، دو پاداش مى دهد : پاداشى در دنيا و پاداشى در آخرت .

من ذا الذى يقرض اللّه . .. فيض_عفه له و له أجر كريم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه جمله {فيضاعفه له}، ناظر به پاداش دنيوى و جمله {و له أجر كريم} ناظر به پاداش اخروى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 19 - 15

15 - { فى المجمع بعد ذكر ه_ذه الأية { لهم أجرهم و نورهم } أى لهم ثواب طاعاتهم و نور إيمانهم الذى يهتدون به إلى طريق الجنّة . . . رواه البراء بن عازب عن النبى ( ص ) ;

در مجمع البيان بعد از ذكر آيه {لهم أجرهم و نورهم} آمده است: مقصود اين است كه براى آنان است پاداش طاعت و نور ايمانشان كه به وسيله آن به راه بهشت هدايت مى شوند و اين معنا را براءبن عازب از نبى اكرم(ص) روايت نموده است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 11 - 4

4 -

پاداش مؤمنان عمل كننده به توصيه الهى ( توصيه به جا باز كردن براى ديگران در مجالس ) ، حل مشكلات و گشايش در امور زندگى آنان از سوى خداوند است .

فافسحوا يفسح اللّه لكم

در صورتى كه مراد از {يفسح اللّه}، پاداش دنيوى باشد برداشت بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 15 - 7

7 - توجه و ايمان به پاداش بزرگ الهى براى مؤمنان ، بازدارنده انسان از وابستگى به اموال و اولاد و گناه به خاطر آنها

و اللّه عنده أجر عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 13 - 4

4 - در ديدگاه مؤمنان جن ، ايمان آورندگان به ربوبيت خداى يكتا ، از نقصان حق خويش و يا ستم شدن در مجازات ، بيم نداشته و در امان اند .

فمن يؤمن بربّه فلايخاف بخسًا و لا رهقًا

{رَهَق} در معانى {سفاهت}، {گناه}، {كذب}و {ظلم} به كار مى رود; ولى در اين آيه معناى اخير مراد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 11 - 4

4 - مؤمنانى كه زير شكنجه كافران جان دادند و در آتش آنان سوختند ، مالك بوستان هاى بهشت خواهند شد .

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم جنّ_ت

ارتباط اين آيه با آيه قبل، بيانگر برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 6 - 6

6 - مؤمنان داراىِ عمل صالح ، از پاداشى بزرگ برخوردار خواهند شد .

إلاّ الذين ءامنوا و

عملوا الص_لح_ت فلهم أجر غير ممنون

نكره بودن {أجر}، بر عظمت آن دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 1،2

1 - استقرار در باغ هاى بهشت و جاودانگى در آن ، پاداش تضمين شده خداوند براى مؤمنان نيكوكردار

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. جزاؤهم عند ربّهم جنّ_ت عدن تجرى من تحتها الأن

2 - پاداشِ مؤمنان شايسته كردار ، جلوه ربوبيت خداوند بر آنان است .

عند ربّهم

پاداش مؤمنان اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 54 - 1،2

1 - وعده دوبار اجر ( اجر مضاعف ) از سوى خداوند ، به ايمان آوردگان از اهل كتاب

الذين ءاتين_هم الكت_ب . .. أُول_ئك يؤتون أجرهم مرّتين

مفسران، تعبير {مرّتين} را كنايه از اجر مضاعف دانسته اند.

2 - صبر و بردبارى ايمان آوردگان از اهل كتاب ، در برابر فشار هاى هم كيشان سابق خود و نيز تحمل آزار هاى مشركان ، عامل برخوردار شدن آنان از اجر دو برابر الهى

أُول_ئك يؤتون أجرهم مرّتين بما صبروا

{باء} در {بما صبروا} سبيبه و {ما} مصدريه است; يعنى، {بسبب صبرهم}. گفتنى است در اين كه اشخاص مورد بحث در برابر چه چيزى از خود صبر و تحمل نشان دادند، چند نظر اظهار شده است; از جمله آنها صبر آنان در برابر فشار اهل كتاب و مشركان مى باشد. برداشت ياد شده بر پايه همين احتمال است.

پاداش مؤمنان صابر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 155 - 12

12 - مؤمنانى كه بر دشوارى ها

و سختى هاى راه ايمان صبر كنند ، از پاداشى گرانقدر برخوردار خواهند شد .

و بشر الصبرين

نياوردن متعلق بشارت و مشخص نكردن مژدگانى صابران، به فخامت و ارجمندى آن اشاره دارد. (اقتباس از الميزان).

پاداش مؤمنان صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 97 - 7

7- خداوند ، پاداش دهنده مؤمنان نيك كردار بر اساس بهترين عمل آنان

من عمل ص_لحًا . .. و هو مؤمن ... و لنجزينّهم أجرهم بأحسن ما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 9 - 5

5- مؤمنانى كه همواره به كردار نيك مشغولند ، از پاداشى بزرگ برخوردارند .

و يبشّر المؤمنين الذين يعملون الص_لح_ت أن لهم أجرًا كبيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 2 - 5،10

5- قرآن ، بشارت دهنده مؤمنانِ نيك كردار ، به پاداشى شايسته و عظيم

و يبشّر المؤمنين الذين يعملون الص_لح_ت أنّ لهم أجرًا حسنًا

نكره آوردن {أجراً} براى بيان عظمت آن است.

10- مؤمنانِ داراى اَعمال صالح ، از پاداشى نيك برخوردار خواهند شد .

و يبشّر المؤمنين الذين يعملون الص_لح_ت أنّ لهم أجرًا حسنًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 60 - 10

10- بهشت ، پاداش كامل مؤمنانى كه كردار نيك داشته و از كار هاى بد توبه كنند .

فأُولئك يدخلون الجنّة و لايظلمون شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 23 - 2

2 - بهشت ، پاداش خداوند به مؤمنان نيك كردار

إنّ اللّه يدخل الذين

ءامنوا و عملوا الص_لح_ت جنّ_ت

پاداش مؤمنان مهاجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 57 - 6

6 - وعده خداوند ، به مؤمنان مهاجرى كه درصدد حفظ ارزش هاى دين خود بودند ، مبنى بر برخوردار كردنشان از پاداش

إنّ أرضى وسعة . .. كلّ نفس ذائقة الموت ثمّ إلينا ترجعون

برداشت بالا، بنابراين است كه {ثم إلينا ترجعون} كنايه از اعطاى پاداش به مؤمنان و مؤاخذه كافران باشد. در اين آيه، به قرينه مقام، پاداش دهى، به مؤمنان مهاجر است.

پاداش مهاجران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 21

21 _ پاداش مهاجران ، آوارگان ، آزارديدگان در راه خدا ، مجاهدان و شهيدان ، تضمين شده از سوى خداوند

انّى لا اضيع عمل عامل منكم . .. فالّذين هاجروا و اخرجوا من ديارهم و اوذوا فى سبي

لام قسم و نون تأكيد در {لاكفّرنّ} و در {لادخلنّ} دلالت بر تأكيد و تضمين پاداش دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 22 - 3،4،6

3 _ نعمت هاى جاودان اخروى ، اجرت و مزدى است در برابر عملكرد مؤمنان مهاجر و مجاهد .

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا . .. جنت لهم ... خلدين فيها أبداً إن اللّه عنده أج

{أجر} اجرت و مزد در برابر عمل است.

4 _ پاداش خداوند به مؤمنان مهاجر و مجاهد ، پاداشى بزرگ است .

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا . .. إن اللّه عنده أجر عظيم

6 _ مؤمنان مهاجر و مجاهد ، علاوه بر بهره مندى از

رحمت و رضوان الهى و بهشت ، از پاداشى ويژه و بزرگ در پيشگاه خداوند برخوردارند .

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا . .. و جنت ... إن اللّه عنده أجر عظيم

قرار گرفتن جمله {إن اللّه عنده أجر عظيم} _ كه داراى معنانى عام و كلى است _ پس از ذكر پاداشهاى گوناگون مؤمنانِ مهاجر و مجاهد، مى تواند گوياى برداشت فوق باشد.

پاداش مهتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 127 - 6،7،8

6 _ پاداش هدايت يافتگان در نزد پروردگارشان تضمين شده است.

و من يرد الله . .. لهم دارالسلم عند ربهم

7 _ پاداش دادن به هدايت يافتگان هشيار و متذكر، از شؤون ربوبيت خداوند است.

لهم دارالسلم عند ربهم

8 _ دارالسلام (بهشت و جايگاه امن الهى) پاداش كردار مستمر هدايت يافتگان است.

لهم دارالسلم . .. بما كانوا يعملون

پاداش نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 270 - 2

2 _ پاداش الهى به انفاق ها و نذر هاى بندگان ، هر چند اندك باشد .

و ما انفقتم من نفقة . .. فانّ اللّه يعلمه

توجه دادن به علم خداوند بر اعمال بندگان كنايه از پاداش الهى در برابر آن اعمال است.

پاداش نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 170 - 3

3 _ چنگ زدن به كتاب هاى آسمانى و برپا داشتن نماز ، داراى پاداشى تضمين شده از جانب خداوند

و الذين يمسكون بالكتب . .. إنا لانضيع أجر المصلحين

پاداش نماز به بيت المقدس

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 143 - 25

25 - نمازهايى كه پيش از تغيير قبله به سمت بيت المقدس خوانده شده بود ، مورد پذيرش خدا بوده و اجرش ضايع نخواهد شد .

و ما كان اللّه ليضيع إيمنكم

تغيير قبله يا نويد به تغيير آن، اين پرسش را براى مسلمانان در پى داشت كه: نمازها و عبادتهاى انجام شده به سوى بيت المقدس آيا محكوم به بطلان است. جمله {و ما كان ...} پاسخ به اين پرسش مى باشد.

پاداش نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 8

8 - ثواب نماز جمعه ، بسى برتر و بالاتر از درآمد هاى مادى و لذت هاى دنيوى است .

قل ما عند اللّه خير من اللهو و من التج_رة

پاداش نمازگزاران جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 9

9 - ثواب نماز جمعه ، براى برپادارندگان آن ، در نزد خداوند محفوظ است .

قل ما عند اللّه خير

پاداش نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 11

11 _ كثرت انبيا(ع) از نسل نوح، پاداش نيل او به مقام نيكوكاران است.

و نوحا هدينا من قبل و من ذريته . .. و كذلك نجزى المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 80 - 3

3 - اجابت دعا ، نجات از مشكلاتِ اندوه بار ، باقى ماندن نسل و نام نيك و تحيت الهى ، از پاداش هاى خداوند به

حضرت نوح ( ع )

و لقد نادينا نوح فلنعم المجيبون . .. سل_م على نوح فى الع_لمين . إنّا كذلك نجزى ا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 14 - 3

3 - نجات نوح ( ع ) و حمايت خداوند از ايشان ، پاداش صبر آن حضرت در قبال ناسپاسى هاى قومش

تجرى بأعيننا جزاء لمن كان كفر

مراد از {لمن كان كفر} نوح است كه مورد كفران مستمر قومش قرار گرفته بود و الطاف الهى در حق ايشان پاداش شكيبايى هاى آن حضرت مى باشد.

پاداش نهى از منكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 15

15 _ بهشت جاودان ، بوستان هاى پوشيده از درخت ، خانه هاى دلپذير و خشنودى خدا ، پاداش الهى به مؤمنان در برابر امر به معروف و نهى از منكر ، اقامه نماز ، پرداخت زكات و اطاعت از خدا و رسول ( ص )

و المؤمنون و المؤمنت . .. يأمرون بالمعروف ... و يطيعون اللّه و رسوله ... وعد الل

پاداش نيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 99 - 4

4 _ اعمال و نيات پنهان و آشكار آدمى مورد محاسبه و جزاء و پاداش الهى

و اللّه يعلم ما تبدون و ما تكتمون

بيان آگاهى خداوند بر آشكار و نهان انسان هشدارى است به بندگان كه اعمال و رفتار و نيز نيات و حالات آنان محاسبه خواهد شد. و به مقتضاى آن به پاداش و يا سزاى لازم خواهند رسيد.

پاداش نيكان

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 7

7 _ ضمانت پاداش نيكوكاران از سوى خداوند

و ما تفعلوا من خير يعلمه اللّه

جمله {يعلمه اللّه}، علاوه بر بيان احاطه علمى خداوند به كارهاى نيك بندگان، كنايه از ضمانت پاداش در قبال نيكوكارى آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 198 - 14،15،16

14 _ بهترين پاداش الهى ، از آنِ ابرار و نيكان است .

و ما عند اللّه خير للابرار

برداشت فوق بر اين مبناست كه {للابرار}، خبر دوّم براى {ما}ى موصوله باشد، نه متعلّق به {خير}.

15 _ پاداش ابرار ، پاداشى عظيم ، توصيف ناپذير و برتر از بهشت و مواهب آن مى باشد .

و ما عند اللّه خير للابرار

مراد از {ما عند اللّه}، مى تواند پاداشى غير از بهشت و مواهب آن باشد و بيان آن به صورت مبهم، حاكى از عظمت و وصف ناپذيرى آن است.

16 _ پاداش اصلى و برتر نيكان و ابرار ، در پيشگاه خداوند است .

و نزلا من عند اللّه و ما عند اللّه خير للابرار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 26

26 _ بشارت خداوند به برخوردارى نيكوكاران از پاداش

و ما تفعلوا من خير فإنّ اللّه كان به عليماً

بيان آگاهى خداوند به اعمال نيك، كنايه از پاداش دهى در برابر آنهاست.

پاداش نيكو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 2 - 10

10- مؤمنانِ داراى اَعمال صالح ، از پاداشى نيك برخوردار خواهند شد .

و يبشّر المؤمنين

الذين يعملون الص_لح_ت أنّ لهم أجرًا حسنًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 3 - 5

5- پاداش جاودانه ، اجرى نيكو است .

أجرًا حسنًا . مكثين فيه أبدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 8،9

8 - احسان ، مقتضى پاداش نيك است .

للذين أحسنوا فى ه_ذه الدنيا حسنة

9 - احسان در دنيا ، درپى دارنده پاداش نيك و بزرگ الهى در جهان آخرت

للذين أحسنوا فى ه_ذه الدنيا حسنة

برداشت بالا بر اين اساس مبتنى است كه {فى ه_ذه الدنيا} متعلق به {أحسنوا} و ظرف براى آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 23

23 - پاداش الهى به مجاهدان و انفاق گران در راه خدا ، بهترين و نيكوترين پاداش است .

و كلاًّ وعد اللّه الحسنى

{حسنى} (مؤنث {أحسن})، به معناى نيكوتر است. گفتنى است كه {الحسنى}، صفت براى موصوف محذوف است; يعنى، {و كلاًّ وعد اللّه المثوبة الحسنى}.

پاداش نيكوكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 43 - 8

8 _ نهر هاى جارى بهشت ، پاداش مؤمنان نيك كردار

تجرى من تحتهم الأنهر

پاداش نيكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 136 - 8

8 _ آمرزش الهى و بهشت جاودان ، پاداش انفاق در توانگرى و تنگدستى و فرو خوردن خشم و گذشت از خطاى ديگران

الّذين ينفقون فى السّرّاء و الضّرّاء . .. اولئك جزآؤهم مغفرة من ربّهم و جنّات

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 40 - 6

6 - عفو و اغماض از خطاى ديگران و اصلاح بدى آنان با نيكى و گذشت ، موجب اجر و پاداش ويژه خداوند است .

و جزؤا سيّئة سيّئة مثلها فمن عفا و أصلح فأجره على اللّه

پاداش وارثان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 33 - 3

3 - پيشگامان در انجام كار هاى خير و وارثان قرآن كريم ، بهره مند از بهشت پاينده

جنّ_ت عدن يدخلونها

پاداش وصيت به عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 34

34 - انجام هر كار خيرى در حيات خويش ، داراى برترى و پاداشى افزون تر از انجام آن پس از مرگ به وسيله وارثان و يا از طريق وصيت است .

و ما تقدّموا لأنفسكم من خير تجدوه عند اللّه هو خيرًا و أعظم أجرًا

برخى از مفسران بر آنند كه به قرينه {ما تقدّموا. ..}، جمله اى مانند {من الذى تأخّرونه إلى الوصية عند الموت} در تقدير است.

پاداش وفاداران به عهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 95 - 8

8- وفا كنندگان به عهد الهى ، داراى پاداشى محفوظ نزد خداوند

و لاتشتروا بعهد الله . .. إنما عند الله هو خير لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 24 - 2

2 - خداوند ، مؤمنان وفادار به عهد خود را پاداش خواهد داد .

رجال صدقوا ما ع_هدوا اللّه

عليه . .. ليجزى اللّه الص_دقين بصدقهم

پاداش وفاى به عهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 12 - 28

28 _ عمل كنندگان به ميثاق و فرمان هاى الهى ; هر يك بهره مند از بهشتى خاص هستند .

لقد اخذ اللّه ميثق . .. لئن اقمتم الصلوة ... لادخلنكم جنت

بهره گيرى عمل كنندگان به فرمانهاى الهى از بهشتهاى متعدد (جنت)، مى تواند به اين صورت باشد كه هر كس به بهشت مخصوص خويش راه مى يابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 23 - 2

2_ بهشت عدن ، پاداش وفا كردن به پيمان هاى الهى ، نشكستن عهد ها و برقرار كردن پيوندهايى كه خدا به برقرارى آن امر كرده است .

الذين يوفون بعهد الله . .. أُول_ئك لهم عقبى الدار. جن_ّت عدن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 10 - 10

10 - پاداش عظيم الهى ، به وفاكنندگان به پيمان خويش با خداوند و پيامبر ( ص )

و من أوفى . .. فسيؤتيه أجرًا عظيمًا

پاداش ولايت اهل بيت(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 8 - 10

10 - { قال الرضا ( ع ) و لقد حدثنى أبى عن أبيه أبى عبداللّه الصادق ( ع ) . . . قال : إنّ اللّه عزّوجلّ لايسئل عباده عمّا تفضّل عليهم و لايمنّ بذلك عليهم و الإمتنان بالإنعام مستقبح من المخلوقين فكيف يضاف إلى الخالق عزّوجلّ ما لايرضى المخلوق به و ل_كنّ النعيم

حبّنا أهل البيت و موالاتنا يسئل اللّه عباده عنه بعد التوحيد و النبّوة لأنّ العبد إذا وفى بذلك ادّاه إلى نعيم الجنّة الذى لايزول ;

امام رضا(ع) فرمود: پدرم از پدر خويش از امام صادق(ع) براى من روايت كرده است كه فرمود: خداى عزّوجلّ درباره آنچه به بندگانش تفضل كرده است، از آنها بازخواست نمى كند و با اين كار بر آنان منّت نمى گذارد. منّت نهادن به جهت نعمت بخشيدن، از جانب مخلوق ها كار زشتى است; پس چگونه به خالق عزّوجلّ چيزى نسبت داده مى شود كه مخلوق از نسبت دادن آن ناخشنود است؟! ولى نعيم [در آيه {ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم}] محبت ما اهل بيت و [پذيرش ]ولايت ما است كه خداوند همه بندگان را بعد از توحيد و نبّوت، از آن بازخواست خواهد كرد; زيرا بنده اگر به آن نعمت وفادار باشد، او را به نعمت هاى بهشت كه هرگز زايل نمى شود خواهد رساند}.

پاداش هابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 10

10 _ هابيل سزاوار و شايسته بهره مندى از پاداش هاى الهى با پذيرفته شدن قربانى وى

فتقبل من احدهما

{تقبل} به پذيرفته شدنى اطلاق مى گردد كه مقتضى پاداش باشد. (مفردات راغب)

پاداش هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 121 - 3

3 - نجات موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان از اندوهى بزرگ ، اعطاى كتاب آسمانى و باقى ماندن نام و آوازه نيك آنان ، از پاداش هاى خداوند به ايشان

و نجّين_هما و قومهما من الكرب

العظيم . .. إنّا كذلك نجزى المحسنين

پاداش هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 19،20

19 _ بخشش گناهان و دخول در بهشت ، پاداش بزرگ الهى ، براى هجرت ، آوارگى ، آزار ديدن در راه خدا و جهاد و شهادت

فالّذين هاجروا و اخرجوا من ديارهم و اوذوا فى سبيلى و قاتلوا و قتلوا لاكفّرنّ عنه

20 _ آمرزش گناهان و بهشت ، پاداش خداوند به هجرت كنندگان از شرك و كفر *

فالّذين هاجروا و اخرجوا من ديارهم . .. لاكفّرنّ عنهم سيّاتهم و لادخلنّهم جنّات

مى توان گفت مراد از هجرت به قرينه ادامه آيه (اخرجوا من ديارهم)، هجرتى است كه رانده شدن از خانه و كاشانه را در پى داشته باشد. و اين هجرت همان ترك شرك و كفر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 67 - 3

3 _ جانبازى و هجرت ( تحمل مشكلات و فداكارى در راه خدا ) ، موجب اجر بزرگ الهى *

و لو انّهم فعلوا ما يوعظون به . .. و اذاً لأَتيناهم من لدنّا اجراً عظيماً

بنابر اينكه مراد از {ما يوعظون}، همان جهاد و هجرت باشد كه در آيه قبل مطرح شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 100 - 10،12،18،19

10 _ خداوند ، تضمين كننده پاداش كسانى كه در مسير هجرت با مرگ مواجه شوند .

و من يخرج من بيته مهاجراً الى اللّه و رسوله ثم يدركه الموت فقد وقع اجره على اللّ

12 _ هجرت به سوى خدا و

رسول ( ص ) ، موجب برخوردارى از اجر و پاداش الهى

و من يخرج من بيته مهاجراً الى اللّه و رسوله . .. فقد وقع اجره على اللّه

18 _ مهاجران به سوى خدا و رسول ( ص ) ، مشمول غفران و رحمت خاصّ الهى هستند .

و من يهاجر . .. فقد وقع اجره على اللّه و كان اللّه غفوراً رحيماً

19 _ سفر براى شناخت رهبر ، هجرت در راه خدا و مرگ در آن سفر ، در پى دارنده پاداش الهى است .

و من يخرج من بيته مهاجراً الى اللّه و رسوله ثم يدركه الموت فقد وقع اجره على اللّ

امام صادق (ع) درباره كسى كه در سفر براى شناخت رهبر از دنيا برود فرمود: انّ اللّه عزّ و جل يقول: و من يخرج من بيته مهاجراً الى اللّه و رسوله ثم يدركه الموت فقد وقع اجره على اللّه. .. .

_______________________________

اصول كافى، ج 1، ص 378، ح 2 ; نورالثقلين، ج 1، ص 540، ح 522.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 21 - 5

5 _ برخوردارى از باغ ها و بوستان هاى متعدد بهشت ، از ثمرات ايمان ، هجرت و جهاد در راه خدا

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا فى سبيل اللّه . .. يبشرهم ربهم ... و جنت

پاداش هدايتگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 127 - 3

3 - خدا ، ضامن پاداش هدايت گران و مبلغان مخلص دين

و ما أسئلكم . .. إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 145 - 3

3 - خدا ، ضامن پاداش هدايتگران و مبلغان مخلص دين

إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 164 - 3

3 - خداوند ، ضامن پاداش هدايت گران و مبلغان مخلص دين

إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 180 - 3

3 - خدا ، ضامن پاداش هدايت گران و مبلغان مخلص دين است .

إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

پاداش همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 50 - 5

5 - مهريه زنان ، به منزله پاداشى براى آنان است .

ءاتيت أجورهنّ

مراد از {اُجور} طبق گفته مفسران، مهريه هاى زنان است. تعبير از {صداق} به {اُجور} نكته ياد شده را مى رساند.

پاداش همسران محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 29 - 1،2،8

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور بود كه به همسران خود بگويد در صورتى كه آنان ، خداخواهى و آخرت طلبى را پيشه كنند ، خداوند آنان را پاداشى عظيم خواهد داد .

قل لأزوجك . .. و إن كنتنّ تردن اللّه و رسوله و الدار الأخرة فإنّ اللّه أعدّ للمح

2 - برخوردارى همسران پيامبر از پاداش عظيم خداوند ، مشروط به خداخواهى و در پى پيامبر ( ص ) بودن و آخرت طلبى و نيكوكار بودنشان

و إن كنتنّ تردن اللّه و رسوله و الدار الأخرة فإنّ اللّه أعدّ للمحسن_ت

منكنّ أجرً

8 - خداوند ، خود براى همسران نيكوكار پيامبر ( ص ) كه آن حضرت را بر دنيا ترجيح بدهند ، پيشاپيش پاداشى عظيم فراهم كرده است .

فإنّ اللّه أعدّ للمحسن_ت منكنّ أجرًا عظيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 30 - 7

7 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : أجرها مرّتين و العذاب ضعفين كلّ ه_ذا فى الأخرة حيث يكون الأجر يكون العذاب . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: پاداش دو برابر براى زنان پيغمبر، و عذاب دو برابر، هر دو در آخرت است. عذاب، در همان جا است كه پاداش هست}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 31 - 1،6،7

1 - خداوند ، به همسران پيامبر ، در صورت اطاعت خاضعانه آنان از خدا و پيامبر ( ص ) و انجام عمل صالح ، وعده پاداش دوچندان داده است .

و من يقنت منكنّ للّه و رسوله و تعمل ص_لحًا نؤتها أجرها مرّتين

{قنوت} (مصدر {يقنت}) به معناى {اطاعت خاضعانه} است (مفردات راغب).

6 - برخوردارى همسران پيامبر از پاداش مضاعف الهى ، منوط به تداوم اطاعت و انجام دادن عمل صالح از سوى آنها است .

و من يقنت منكنّ . .. و تعمل ص_لحًا نؤتها أجرها مرّتين

فعل مضارع {يقنت} و {تعمل} استمرار را مى رساند.

7 - اعطاى پاداش مضاعف به همسران پيامبر در قبال عمل صالح شان ، نمودى از رحمت خداوند است .

و من يقنت منكنّ . .. نؤتها ... و أعتدنا لها رزقًا كريمًا

اين كه خداوند، به هنگام هشدار

به همسران پيامبر در آيه پيش، براى عذاب، عذاب كننده اى را نياورده و تنها فرمود: {بر خداوند، چنين امرى آسان است} و در اين آيه، با فعل هاى {نؤتها} و {أعتدنا} دخالت مستقيم خود را بيان كرده، مى توان نكته بالا را به دست آورد لازم به ذكر است كه التفات از غيبت (يضاعف لها العذاب و كان ذلك على اللّه يسيراً) به خطاب ({نؤتها} و {أعتدنا}) مى تواند مؤيد نكته ياد شده باشد.

پاداش هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 51 - 5

5_ هود ( ع ) ، به قومش اعلام كرد كه پاداش رسالتش ، تنها برعهده خداوند است .

قال ي_قوم . .. إن أجرى إلاّ على الذى فطرنى

پاداش يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 56 - 17

17_ دستيابى يوسف ( ع ) به قدرت در سرزمين مصر و بهره مندى او از رحمت خاص الهى ، پاداش كار هاى نيك او بود .

كذلك مكّنّا . .. نصيب برحمتنا ... و لانضيع أجر المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 8

8_ نيل يوسف ( ع ) به عزيزى و اقتدار و حاكميت وى در ديار مصر ، پاداشى بر تقواپيشگى ، صبر و نيكوكارى او بود .

قد منّ الله علينا إنه من يتّق و يصبر فإن الله لايضيع أجر المحسنين

پاداش يهود مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 62 - 1

1 - مسلمانان ،

يهوديان ، نصرانى ها و صابئان ، در صورت داشتن ايمان راستين به خدا و باور به قيامت و انجام عمل صالح ، از پاداشى گران قدر برخوردار خواهند شد .

إن الذين ءامنوا . .. فلهم أجرهم عند ربهم

مراد از {الذين ءامنوا} مسلمانان هستند. درباره آيين صابئى نظرات مختلفى ايراد شده است. علامه طباطبايى پس از بيان اقوال گوناگون، تأييد مى كنند كه آيين صابئى، آيينى ممزوج از دين يهود، مجوس و حرانيّه بوده است.

تأخير در پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 17 - 8

8 - تأخير در داورى و كيفر و پاداش ، كارى ظالمانه و به دور از عدالت است .

لا ظلم اليوم إنّ اللّه سريع الحساب

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّ اللّه سريع الحساب} در مقام تعليل براى {لاظلم اليوم} مى باشد; يعنى، در محكمه عدل الهى به كسى ستم نمى شود; چون خداوند با سرعت به حساب بندگانش رسيدگى خواهد كرد.

تبديل كيفر به پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 70 - 5،6

5 _ كسانى كه مرتكب گناه شرك ، آدم كشى و زنا شده اند ، در صورتى كه به توبه ، ايمان و عمل صالح روى آورند ، خداوند آثار بدى هاى آنان ( عقاب ) را محو و به جاى آنها ، آثار خوبى ها ( ثواب ) قرار مى دهد .

و من يفعل ذلك . .. يض_عف له العذاب ... إلاّ من تاب ... فأُول_ئك يبدّل اللّه سيّئ

6 _ توبه ، ايمان و

عمل صالح ، موجب محو شدن گناهان و آثار آنها ( عقاب ) و جايگزين شدن نيكى ها و آثار آنها ( ثواب ) به جاى آن گناهان

إلاّ من تاب و ءامن و عمل عملاًص_لحًا فأُول_ئك يبدّل اللّه سيّئاتهم حسن_ت

تساوى در پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 71 - 22

22 _ ارزش و پاداش اعمال زنان و مردان مؤمن در پيشگاه خداوند ، همسان است .

و المؤمنون و المؤمنت . .. أولئك سيرحمهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 3

3 _ تساوى زن و مرد در پاداش هاى اخروى

وعد اللّه المؤمنين و المؤمنت جنت تجرى من تحتها الأنهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 15 - 4

4 - تساوى انسان ها ، در برابر قانون كيفر و پاداش الهى

من عمل ص_لحًا . .. و من أساء

از عموم و شمول واژه {من}، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 22 - 7

7 - نبود هيچ گونه استثنا و تبعيض ، در نظام كيفرى و پاداش دهى خداوند به خلق

و لتجزى كلّ نفس بما كسبت و هم لايظلمون

تسريع در پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 11 - 4

4 _ سنت خدا در رساندن خير به مردم { تسريع } و در مجازات كردن آنان { امهال } است .

و لو يعجل اللّه للناس الشر استعجالهم بالخير

برداشت

فوق بر اين اساس است كه {هم} مفعول استعجال و فاعلش ضمير عايد به {اللّه} و به تقدير {مثل استعجاله لهم بالخير} باشد.

تشويق به پاداش هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 26 - 4

4 - خداوند ، انسان ها را به تلاش براى ربودن پاداش هاى آخرت از يكديگر ، دعوت و ترغيب كرده است .

و فى ذلك فليتنافس المتن_فسون

تضمين پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 110 - 12

12 - پاداش كار هاى نيك ، تضمين شده از سوى خداوند ، بدون كمترين كاستى

و ما تقدموا لأنفسكم من خير تجدوه عنداللّه

در برداشت فوق {تجدوه} - چنانچه بسيارى از مفسران گفته اند - به يافتن پاداش عمل تفسير شده است. تعبير كردن از {يافتن پاداش عمل} به {يافتن خود عمل} حاوى اين نكته است كه: پاداش اعمال نيك بدون كمترين كاستى، به انسانها اعطا مى شود; به گونه اى كه گويا همان عمل را مى يابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 158 - 9

9 - علم و آگاهى خداوند به اعمال خير بندگان ، ضامن ضايع نشدن پاداش آنهاست .

و من تطوع خيراً فإن اللّه شاكر عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 215 - 15

15 _ تضمين پاداشِ اعمال نيك انسان از سوى خداوند

و ما تفعلوا من خير فانّ اللّه به عليم

علم خداوند به اعمال خير (فانّ اللّه به عليم)، كنايه از پاداش الهى به نيكوكاران است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 199 - 22،23

22 _ نويد پاداش و تضمين آن ، پرتوى از ربوبيّت الهى نسبت به مؤمنان

لهم اجرهم عند ربّهم

23 _ وعده و تضمين اجر و پاداش ، از روش هاى قرآن براى دعوت مردم به اسلام و ايمان به قرآن

اولئك لهم اجرهم عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 40 - 3

3 _ آگاهى كامل خداوند به ناچيزترين اعمال ، تضمين كننده عدالت در مجازات ها و پاداش هاى الهى

كان اللّه بهم عليماً. انّ اللّه لا يظلم مثقال ذرّة

ظاهراً جمله {ان اللّه . .. }، نتيجه اى است مترتب بر آگاهى خداوند. يعنى چون خداوند آگاه به تمامى جهات است، ظلم نمى كند. زيرا از ريشه هاى ظلم، جهل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 100 - 10

10 _ خداوند ، تضمين كننده پاداش كسانى كه در مسير هجرت با مرگ مواجه شوند .

و من يخرج من بيته مهاجراً الى اللّه و رسوله ثم يدركه الموت فقد وقع اجره على اللّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 32 - 13

13 _ تضمين پاداش عظيم در برابر حفظ جان هر انسان ، نويدى از جانب خداوند بر بنى اسرائيل

كتبنا على بنى اسرءيل . .. من احياها فكانما احيا الناس جميعاً

همسنگى حفظ حيات يك انسان با تمامى انسانها، مى تواند كنايه از پاداش عظيم باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 -

انعام - 6 - 127 - 6

6 _ پاداش هدايت يافتگان در نزد پروردگارشان تضمين شده است.

و من يرد الله . .. لهم دارالسلم عند ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 60 - 13

13 _ انفاق در راه خدا ، داراى پاداشى كامل و تضمين شده از جانب خدا

و ما تنفقوا من شىء . .. يوف إليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 44 - 7

7- ولايت خداوند و حقّانيّت او ، ضامن اعطاى بهترين پاداش ها و فرجام ها است .

هنالك الول_ية للّه الحقّ هو خير ثوابًا و خير عقبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 46 - 6

6- پاداش عمل صالح ، از طرف خداوند ، تضمين شده است .

و الب_قي_ت الص_لح_ت خير عند ربّك

تضمين پاداش انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 94 - 7

7- تنظيم نامه عمل براى هر يك از انسان ها از سوى خدا ، پشتوانه تضمين پاداش كامل آنان است .

فمن يعمل . .. إنّا له ك_تبون

جمله {إنّا له كاتبون} عطف بر جمله {فلاكفران لسعيه} و تأكيد كننده مضمون آن است و در حقيقت، بيانگر اين نكته است كه چون اعمال همه انسان ها را مى نويسيم، پس بدون كم و كاست، پاداش آنان را خواهيم داد.

تضمين پاداش انفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 31

31 - اموال انفاق شده در راه

خدا و پاداش آن ، تضمين شده از سوى او

و أقرضوا اللّه قرضًا حسنًا

مطلب ياد شده، از تشبيه انفاق به قرض دادن استفاده مى شود; زيرا در قرض، اصل مال محفوظ مى ماند. پاداش آن نيز _ كه خداوند وعده داده _ تضمين شده است.

تضمين پاداش صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 94 - 1

1- پاداش تلاش هاى مؤمنان نيك كردار ، از سوى خداوند تضمين شده و بى كم وكاست به آنان داده مى شود .

فمن يعمل من الص_لح_ت و هو مؤمن فلاكفران لسعيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 14 - 9

9 - قدرت مطلق و نامحدود الهى ، پشتوانه و تضمين كننده پاداش مؤمنان نيك كردار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 89 - 3

3 - آگاهى عميق خداوند به اعمال بندگان ، پشتوانه پاداش او به نيك كرداران

إنّه خبير بما تفعلون . من جاء بالحسنة فله خير منها

از ارتباط {من جاء. ..} با بخش پايانى آيه قبل (إنّه خبير بما تفعلون) مى توان مطلب ياد شده را استفاده كرد.

تضمين پاداش عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 76 - 6

6- تضمين پاداش عمل صالح ، از جانب خداوند

والبقي_ت الص_لح_ت خير عند ربّك ثوابًا

تضمين پاداش متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 36 - 6

6- پاداش مؤمنان تقواپيشه ، تضمين شده از سوى خداوند

و إن تؤمنوا و

تتّقوا يؤتكم أجوركم

تضمين پاداش مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 35 - 9

9- نظارت دقيق خداوند بر تلاش مجاهدان ، تضمين كننده پاداش كامل آنان

و اللّه معكم و لن يتركم أعم_لكم

از ارتباط {واللّه معكم} با {لن يتركم} استفاده مى شود: چون خداوند همه جا با شما است و تلاش مجدانه شما را مى بيند، هرگز در پاداشتان كاستى رخ نخواهد داد.

تضمين پاداش محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 105 - 4

4 - تضمين پاداش محسنان و نيكوكاران ، از سنت هاى خداوند است .

إنّا كذلك نجزى المحسنين

تضمين پاداش مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 94 - 1

1- پاداش تلاش هاى مؤمنان نيك كردار ، از سوى خداوند تضمين شده و بى كم وكاست به آنان داده مى شود .

فمن يعمل من الص_لح_ت و هو مؤمن فلاكفران لسعيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 14 - 9

9 - قدرت مطلق و نامحدود الهى ، پشتوانه و تضمين كننده پاداش مؤمنان نيك كردار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 23 - 1

1 - تضمين بهشت براى اهل ايمان از سوى خداوند

إنّ اللّه يدخل الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت جنّ_ت

تأكيد جمله {اللّه يدخل. ..} به {إنّ} بيانگر مطلب فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 36 - 6

6- پاداش مؤمنان تقواپيشه ، تضمين

شده از سوى خداوند

و إن تؤمنوا و تتّقوا يؤتكم أجوركم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 26

26 - احاطه علمى خداوند ، به تمامى اعمال مؤمنان ، تضمين كننده پاداش هاى اخروى آنها

و كلاًّ وعد اللّه الحسنى و اللّه بما تعملون خبير

يادآورى احاطه علمى خداوند به همه اعمال _ پس از وعده پاداش برتر به همه مؤمنان _ مى تواند براى ايجاد و اطمينان در مؤمنان باشد و نيز آنان به اين يقين داشته باشند كه خداوند به هر عمل نيك آنان، آگاه است. همچنين اعمال نيك آنان _ هر چند كوچك باشد _ ضايع نخواهد شد.

تفضل در پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 31 - 9

9 - جزاى عادلانه به بدكرداران و پاداش برتر و افزون بر استحقاق به نيكوكاران ، عملى ارزشمند و خداپسندانه

ليجزى الذين أس__وا بما عملوا و يجزى الذين أحسنوا بالحسنى

تكذيب پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 87 - 3

3 - ادعاى در كار نبودن پاداش و كيفر پس از مرگ ، ادعايى دروغين و بى اساس است .

فلولا إن كنتم غير مدينين . ترجعونها إن كنتم ص_دقين

خطاب در {إن كنتم صادقين}، متوجه كسانى است كه منكر پاداش و كيفر در سراى ديگر بودند.

تلاش براى پاداش هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 26 - 4

4 - خداوند ، انسان ها را به تلاش براى ربودن پاداش هاى آخرت از

يكديگر ، دعوت و ترغيب كرده است .

و فى ذلك فليتنافس المتن_فسون

تناسب پاداش با عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 111 - 4،8

4_ پاداش ها و كيفر هاى خداوند ، با اعمال و رفتار آدميان مطابقت داشته و كاستى ندارد .

ليوفينّهم ربك أعم_لهم

{توفية} (مصدر يوفى) به معناى به طور كامل و تمام پرداختن است.

8_ رساندن انسان ها به سزايى كامل و مطابق با اعمال و رفتار آنان ، تنها درخور كسى است كه به تمام اعمال و جزئيات رفتار ايشان آگاه باشد .

ليوفينّهم ربك أعم_لهم إنه بما يعملون خبير

بيان آگاهى خداوند به تمامى اعمال و جزئيات آن ، پس از مطرح ساختن اداى كامل پاداش و كيفر اعمال ، گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 51 - 4

4- كيفر و پاداش الهى به انسان ها در قيامت ، كاملاً مطابق و متناسب با كم و كيف رفتار آدمى است .

ليجزى الله كلّ نفس ما كسبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 126 - 9

9 - كيفيت برانگيختن انسان و جزاى اعمال او در قيامت ، متناسب با عملكرد دنيايى او است .

فنسيتها . .. تنسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 6

6 - هر عمل نيكى ، داراى مراتب مختلف در نيكى و پاداش هاى گوناگون متناسب با آن عمل نيك است .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. ليجزيهم اللّه أحسن

ما عملوا

اين كه خداوند، اعمال مردمان الهى را به بهترين نوع عمل پاداش مى دهد، نشانگر آن است كه هر عمل نيكى، داراى انواع و مراتب گوناگون است كه خداوند در مقام جزا، بهترين نوع آن را ملاك قرار مى دهد و به مردمان الهى عطا مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 35 - 12

12 - هر عمل نيكى ، داراى مراتب مختلف در نيكى و پاداش هاى متناسب با آن است .

و يجزيهم أجرهم بأحسن الذى كانوا يعملون

اين كه خداوند به محسنان مطابق بهترين نوع عملشان پاداش مى دهد، نشانگر آن است كه هر عمل نيكى، داراى انواع و مراتب گوناگون است كه خداوند در مقام جزا، بهترين نوع آن را ملاك قرار داده و به آنان عطا مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 70 - 2،3

2 - تناسب و مطابقت كامل كيفر و پاداش الهى ، با رفتار و كردار بندگان

و وفّيت كلّ نفس ما عملت

حذف مضاف در {ماعملت} _ كه در اصل {جزاء ماعملت} است _ مى تواند گوياى اين نكته باشد كه جزاى الهى، آن چنان با رفتار بندگان تناسب و مطابقت دارد كه گويا، آنچه داده مى شود خود عمل است نه جزاى آن.

3 - پاداش و كيفر مطابق و متناسب با رفتار ، پاداش و كيفرى است عادلانه و به حق .

و هم لايظلمون . و وفّيت كلّ نفس ما عملت

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، به منزله بيان براى جمله {و هم لايظلمون} مى

باشد; يعنى، ظلم نشدن در حق بندگان به اين خاطر است كه هر كسى مطابق آنچه انجام داده، جزا خواهد ديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 11 - 3،8

3 - عمل به توصيه هاى الهى ، داراى پاداش متناسب در پيشگاه خداوند

فافسحوا يفسح اللّه لكم

8 - برخاستن از جاى خود و قرار دادن آن در اختيار ديگران ، داراى پاداشى متناسب در پيشگاه خداوند

و إذا قيل انشزوا فانشزوا يرفع اللّه الذين ءامنوا منكم

برداشت ياد شده بدان سبب است كه خداوند، برخاستن از جاى خود را مايه بالا رفتن درجه و منزلت فرد قرار داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 36 - 8

8 - پاداش و عطا هاى خداوند به بهشتيان ، داراى نظم و حسابى خاص و مناسب با درجات تقواى آنان است .

إنّ للمتّقين . .. عطاء حسابًا

چنانچه {حساب} به معناى اسم مفعول (محاسبه شده) باشد، مراد از جزاء حساب شده، جزائى است كه با ميزان اعمال تقواپيشگان مناسب باشد.

تناسب عمل و پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 62 - 3

3 - مؤمنان به تناسب عملكرد خويش ، برخوردار از بهشت هاى متفاوت *

و لمن خاف مقام ربّه جنّتان . .. و من دونهما جنّتان

در صورتى كه {دونهما} به معناى مرتبه پايين تر باشد، احتمال مى رود كه دو بهشت قبل مخصوص خائفان و اين دو بهشت فروتر، از آنِ كسانى باشد كه در مرتبه پايين تر قرار دارند.

جاودانگى پاداش مؤمنان

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 6 - 7

7 - پاداش مؤمنان نيك كردار ، هرگز كاهش نيافته و پايان نمى پزيرد .

فلهم أجر غير ممنون

{مَنّ} (مصدر {ممنون})، به معناى {قطع كردن} است و معناى {كاهش دادن} نيز براى آن گفته شده است. (صحاح اللغة)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 7 - 5

5 - دستيابى مؤمنان داراى عمل صالح به پاداش بى منّت و پايان ناپذير ، حقيقتى انكارناپذير و غير قابل تكذيب است .

فما يكذّبك بعد بالدين

چنانچه {دين} به معناى جزا باشد (مفردات)، از مصاديق بارز آن اجرى خواهد بود كه در آيه قبل، به مؤمنان بشارت داده شد.

جبران پاداش مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 35 - 8

8- خداوند ، همراه با مؤمنان و تدارك كننده پاداش اعمال آنان ، بى كموكاست

و اللّه معكم و لن يتركم أعم_لكم

{وتر} (مصدر {يتر}) به معناى كاستن و كم كردن است.

حتميت پاداش آخرت طلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 19 - 5

5- منافع اخروى آخرت طلبان ، برخلاف امكان شكست و ناكامى دنياطلبان در رسيدن به اهدافشان ، قطعى و تضمين شده است .

و من يريد العاجلة . .. ما نشاء لمن نريد ... و من أراد الأخرة ... كان سعيهم مشكور

حتميت پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 39 - 7

7 - بازگشت به خداوند و دريافت كيفر يا پاداش او در

سراى آخرت ، فرجام قطعى انسان ها است .

و ظنّوا أنّهم إلينا لايرجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 86 - 3

3 - كيفر و پاداش اخروى ، امرى قطعى و وعده اى تخلف ناپذير است .

إن كنتم غير مدينين

با اين كه مسأله كيفر و پاداش اخروى، امرى است كه در آينده بايد تحقق يابد; به كار گيرى قالب ماضى (كنتم) براى بيان مطلب ياد شده است.

حتميت پاداش شهيدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 4 - 29

29- تضمين قطعى پاداش شهيدان ، از سوى خداوند

و الذين قتلوا فى سبيل اللّه فلن يضلّ أعم_لهم

{فلن يضلّ. ..} مى تواند ناظر به آخرت باشد.

حتميت پاداش صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 9،10

9_ حفظ عزت بنيامين و درمانده و خوار نگشتن او به مانند ديگر برادرانش ، نشانه ضايع نشدن پاداش تقواپيشگان صبور و نيكوكار است .

قد منّ الله علينا إنه من يتّق و يصبر فإن الله لايضيع أجر المحسنين

10_ اقتدار و عزت يوسف ( ع ) نشانه اى روشن بر ضايع نشدن پاداش تقواپيشگان صبور و نيكوكار است .

قد منّ الله علينا إنه من يتّق و يصبر فإن الله لايضيع أجر المحسنين

حتميت پاداش صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 30 - 1

1- پاداش مؤمنانِ داراى عمل صالح ، حتمى بوده و از جانب خداوند ، تضمين شده است .

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت إنّا لانضيع أجر من

أحسن عملاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 25 - 7

7 - پاداش مؤمنانى كه عمل صالح دارند ، هرگز كاسته يا قطع نخواهد شد .

لهم أجر غير ممنون

از معانى {منّ} قطع است و معناى {نقص} نيز براى آن گفته شده است. (لسان العرب)

حتميت پاداش عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 22 - 4

4 - تمامى آدميان ، بى كمترين ظلم و كاستى به نتايج اعمال خويش خواهند رسيد .

و خلق اللّه . .. و لتجزى كلّ نفس بما كسبت و هم لايظلمون

مجهول آمدن فعل {تجزى} مى نماياند كه هر چند آدميان رغبت به دريافت جزاى اعمال خود نداشته باشند، به ايشان جزا داده خواهد شد.

حتميت پاداش عمل پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 30 - 6

6- خداوند ، هيچ يك از اَعمال نيك را بدون اجر و مزد نخواهد گذاشت .

إنّا لانضيع أجر من أحسن عملاً

نكره بودن {عملاً} در اين جمله، دال بر اطلاق است، لذا شامل هرگونه عمل كوچك يا بزرگ، كم يا زياد مى شود.

حتميت پاداش عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 19

19 _ اجر و پاداش عمل نيك مؤمنان ، در پيشگاه الهى محفوظ بوده و ضايع نخواهد شد .

إن اللّه لا يضيع أجر المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 46 - 6

6 - كوچك ترين عملكرد شايسته و نيك آدمى

، بدون پاداش نخواهد بود .

من عمل ص_لحًا . .. و ما ربّك بظلّ_م للعبيد

از تنكير {صالحاً} _ كه مى تواند براى تقليل باشد _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

حتميت پاداش متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 9،10

9_ حفظ عزت بنيامين و درمانده و خوار نگشتن او به مانند ديگر برادرانش ، نشانه ضايع نشدن پاداش تقواپيشگان صبور و نيكوكار است .

قد منّ الله علينا إنه من يتّق و يصبر فإن الله لايضيع أجر المحسنين

10_ اقتدار و عزت يوسف ( ع ) نشانه اى روشن بر ضايع نشدن پاداش تقواپيشگان صبور و نيكوكار است .

قد منّ الله علينا إنه من يتّق و يصبر فإن الله لايضيع أجر المحسنين

حتميت پاداش محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 115 - 5

5_ خداوند ، از اجر و پاداش نيكوكاران نمى كاهد و آنان را از پاداش كردارشان محروم نمى سازد .

فإن الله لايضيع أجر المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 9،10

9_ حفظ عزت بنيامين و درمانده و خوار نگشتن او به مانند ديگر برادرانش ، نشانه ضايع نشدن پاداش تقواپيشگان صبور و نيكوكار است .

قد منّ الله علينا إنه من يتّق و يصبر فإن الله لايضيع أجر المحسنين

10_ اقتدار و عزت يوسف ( ع ) نشانه اى روشن بر ضايع نشدن پاداش تقواپيشگان صبور و نيكوكار است .

قد منّ الله علينا إنه من يتّق و يصبر فإن الله لايضيع أجر المحسنين

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 30 - 5

5- خداوند ، پاداش نيكوكاران را ضايع نخواهد كرد .

إنّا لانضيع أجر من أحسن عملاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 18 - 6

6 - پاداش نيكوكاران ، حكم تقدير شده و تغييرناپذير خداوند و در مكان هايى ارجمند است . *

إنّ كت_ب الأبرار لفى علّيّين

مراد از {كتاب}، ممكن است {مكتوب} (از ماده {كتابت} به معناى قضاء) باشد. در اين صورت {كتاب الأبرار}; يعنى، پاداشى كه خداوند براى {ابرار} مكتوب و محتوم ساخته است.

حتميت پاداش مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 19

19 _ اجر و پاداش عمل نيك مؤمنان ، در پيشگاه الهى محفوظ بوده و ضايع نخواهد شد .

إن اللّه لا يضيع أجر المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 30 - 1

1- پاداش مؤمنانِ داراى عمل صالح ، حتمى بوده و از جانب خداوند ، تضمين شده است .

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت إنّا لانضيع أجر من أحسن عملاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 7 - 7

7 - وعده خداوند درباره اعطاى پاداش بهترين عمل به اعمال مؤمنان ، وعده اى قطعى و تخلف ناپذير است .

و الذين ءامنوا . .. و لنجزينّهم أحسن الذى كانوا يعملون

{لام} و {نون تأكيد} در {لنجزينّهم} دلالت بر حتميّت دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 7 -

3

3 - حاكميت خداوند بر قواى هستى ، نشانگر قدرت او بر پاداش مؤمنان و كيفر منافقان و مشركان

ليدخل المؤمنين و المؤمن_ت جنّ_ت . .. و يعذّب المن_فقين ... و المشركين ... و للّه

از ارتباط اين آيه با آيات پيشين _ كه درباره پاداش مؤمنان و كيفر منافقان و مشركان بود _ مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 14 - 12

12 - ضايع نشدن كمترين تلاش انسان مؤمن ، در پرتو اطاعت از خدا و رسول

و إن تطيعوا اللّه و رسوله لايلتكم من أعم_لكم شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 25 - 7

7 - پاداش مؤمنانى كه عمل صالح دارند ، هرگز كاسته يا قطع نخواهد شد .

لهم أجر غير ممنون

از معانى {منّ} قطع است و معناى {نقص} نيز براى آن گفته شده است. (لسان العرب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 7 - 5

5 - دستيابى مؤمنان داراى عمل صالح به پاداش بى منّت و پايان ناپذير ، حقيقتى انكارناپذير و غير قابل تكذيب است .

فما يكذّبك بعد بالدين

چنانچه {دين} به معناى جزا باشد (مفردات)، از مصاديق بارز آن اجرى خواهد بود كه در آيه قبل، به مؤمنان بشارت داده شد.

خدا و تضييع پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 143 - 25

25 - نمازهايى كه پيش از تغيير قبله به سمت بيت المقدس خوانده شده بود ، مورد پذيرش خدا بوده و اجرش ضايع

نخواهد شد .

و ما كان اللّه ليضيع إيمنكم

تغيير قبله يا نويد به تغيير آن، اين پرسش را براى مسلمانان در پى داشت كه: نمازها و عبادتهاى انجام شده به سوى بيت المقدس آيا محكوم به بطلان است. جمله {و ما كان ...} پاسخ به اين پرسش مى باشد.

دوستى با مأيوسان از پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 13 - 6

6 - مأيوسان از رحمت حق و ثواب اخروى ، غيرقابل اعتماد و ناشايست براى دوستى و مودّت

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتتولّوا قومًا . .. قد يئسوا من الأخرة

جمله {قد يئسوا} به منزله تعليل براى {لاتتولّوا} مى باشد.

زمينه پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 51 - 14

14- الوهيت خداوند مقتضى كيفر و پاداش به بندگان است .

ليجزى الله . .. إن الله سريع الحساب

از آمدن لفظ جلاله {الله} و تكرار آن در يك آيه، بدون اينكه نيازى به تصريح آن باشد، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 93 - 4

4- ربوبيت الهى ، مقتضى بازپرسى و كيفر و پاداش دادن در برابر اعمال و رفتار آدمى است .

فوربّك لنسئلنّهم أجمعين . عمّا كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 54 - 7

7- ربوبيت الهى ، مقتضى دادن پاداش و يا كيفر به انسانهاست .

ربّكم . .. إن يشأ يرحمكم أو إن يشأ يعذّبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 -

مريم - 19 - 97 - 8

8- تقوا ، زمينه ساز برخوردارى انسان از بشارت هاى قرآن و دستيابى به پاداش هاى الهى

لتبشّر به المتّقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 15 - 8

8 - آگاه نبودن انسان ها به زمان برپايى قيامت ، زمينه ساز مداومت آنان بركار هاى خويش و به وجود آمدن استحقاق پاداش و كيفر است .

أكاد أُخفيها لتجزى كلّ نفس بما تسعى

لام در {لتجزى} _ در برداشت فوق _ تعليل براى {أكاد أخفيها} گرفته شده است; دراين معنا، تركيب جمله در اصل {لتسعى كلّ نفس فتجزى بما تسعى} خواهد بود و حاصل معنى اين كه اراده كردم قيامت را مخفى بدارم تا همه به تلاش خود ادامه دهند و نتايج كردار خود را ببينند; اين سخن ناظر به حالت روانى انسان ها است كه اگر زمان مرگ خود و نابودى جهان را بدانند، بسيارى از تلاش هاى خود را رها خواهند كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 89 - 2

2 - نگه داشتن اعمال نيك تا صحنه قيامت و از دست ندادن آنها در نتيجه گناه ، شرط بهرهورى انسان از ثمرات آن

من جاء بالحسنة فله خير منها

واژه {جاء} مى تواند اشاره به اين داشته باشد كه اعمال نيك، در صورتى ثمربخش است كه انسان بتواند تا پايان عمر آن را حفظ كرده و با گناهان خود موجبات حبط آن را فراهم نكرد باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 18

18 - نقش

ممتاز صبر و شكيبايى ، در سعادت و بهره مندى انسان از پاداش هاى الهى و مقامات معنوى

إنّما يوفّى الص_برون أجرهم بغير حساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 35 - 7،8

7 - احسان ، موجب بهره مندى از پاداش بهترين عمل ها

ذلك جزاء المحسنين . .. و يجزيهم أجرهم بأحسن الذى كانوا يعملون

8 - برخوردار شدن از پاداش بهترين عمل ها ، انگيزه محسنان از احسانشان

ذلك جزاء المحسنين . .. و يجزيهم أجرهم بأحسن الذى كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 3 - 6،9

6 _ غفران الهى و پاداش عظيم او ، در انتظار رعايت كنندگان ادب و احترام محضر پيامبر ( ص )

لهم مغفرة و أجر عظيم

9 _ برخوردارى از تقواى الهى ، زمينه ساز غفران و پاداش عظيم خداوند

امتحن اللّه قلوبهم للتقوى لهم مغفرة و أجر عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 46 - 3

3 - توجه به نظارت ربوبى و مداوم خداوند بر خلق ، زمينه ساز مراقبت جدى بر عمل و برخوردارى از پاداش عظيم الهى

و لمن خاف مقام ربّه جنّتان

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه مراد از {مقام ربّه} جايگاه ربوبيت خداوند باشد كه همواره بر خلق اشراف دارد و هرگز از آن غفلت نمى كند و سزا است كه خلق، از چنين نظارتى بيم داشته باشند.

زمينه پاداش ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 111 - 3

3 - عبوديت و

ايمان ابراهيم ( ع ) ، موجب دستيابى آن حضرت به پاداش هايى چونان پاداش هاى محسنان از سوى خداوند

كذلك نجزى المحسنين . إنّه من عبادنا المؤمنين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّه من عبادنا المؤمنين} تعليل براى جمله {كذلك نجزى المحسنين} است; يعنى، چون ابراهيم(ع) از مؤمنان و بندگان خالص خدا بود، به او چونان پاداش محسنان، پاداش داديم (مقصود فرزنددار شدن و برجا ماندن نام نيك آن حضرت مى باشد. )

زمينه پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 4 - 11

11 _ عمل صالح ، شرط بهره مندى اهل ايمان از پاداش هاى اخروى

ليجزى الذين ءامنوا و عملوا الصلحت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 9 - 2،5

2 _ عمل صالح ، شرط بهره مندى اهل ايمان از پاداش هاى اخروى است .

إن الذين ءامنوا و عملوا الصلحت . .. فى جنت النعيم

5 _ ايمان توأم با عمل ، شرط بهره مندى از حمايت و هدايت مستمر و دايم الهى و برخوردار شدن از پاداش هاى اخروى است .

إن الذين ءامنوا و عملوا الصلحت . .. فى جنت النعيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 80 - 14

14 - دستيابى به سعادت و پاداش هاى اخروى ، در گرو صبر و شكيبايى است .

ويلكم ثواب اللّه خير . .. و لايلقّيها إلاّالص_برون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 84 - 3

3 - دستيابى به پاداش

برتر الهى در جهان آخرت ، در گرو داشتن اعمال نيك است .

من جاء بالحسنة فله خير منها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 86 - 1

1 - تقدير مرگ از سوى خداوند ، به منظور كيفر و پاداش دادن به آدميان در سراى ديگر ( جهان آخرت )

نحن قدّرنا بينكم الموت . .. فلولا إن كنتم غير مدينين

برداشت ياد شده با توجه به تفريع {فلولا إن كنتم} بر {نحن قدّرنا بينكم الموت} است. كلمه {مدينين} مى تواند مشتق از {دين} (جزا) باشد; يعنى، {إن كنتم غير مجزيين}. و نيز مى تواند مشتق از {دان السلطان الرعية إذا ساسهم و تعبدهم} باشد; چنان كه برخى از مفسران اين را گفته اند. برداشت بالا با توجه به معناى اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 96 - 2

2 - برپا ساختن قيامت براى كيفر و پاداش ، نمودى از كمال خداوند و مبرّا بودن ساحت او از هر نقص و كاستى

فسبّح باسم ربّك العظيم

تفريع {فسبّح باسم ربّك} بر مطالب پيشين (فأمّا إن كان من المقرّبين. ..) حاكى از مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 27

27 - دستيابى مؤمنان به پاداش هاى موعود الهى در آخرت ، در گرو پايدار ماندن آنان بر ايمان و انجام اعمال نيك است .

و كلاًّ وعد اللّه الحسنى و اللّه بما تعملون خبير

جمله {و اللّه بماتعملون خبير} مى تواند دربردارنده هشدار باشد. بر اين اساس، هشدار الهى به مؤمنان مجاهد

و انفاق گر _ پس از اين كه به آنان وعده پاداش برتر اخروى داده است _ مى تواند بيانگر اين حقيقت باشد كه مؤمنان مواظب باشند و بدانند كه دستيابى آنان به آن وعده هاى الهى، در صورتى قطعى است كه آنها همچنان بر ايمان و صراط مستقيمى كه در آن قرار دارند، باقى بمانند.

زمينه پاداش اخروى متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 36 - 3

3 - پيامبر ( ص ) ، فراهم آورنده زمينه دستيابى تقواپيشگان به پاداش هاى آخرت

ربّك

خطاب به پيامبر(ص) در {ربّك}، گوياى آن است كه آن حضرت در رسيدن متقين به بهشت و نعمت هاى آن، نقش اساسى داشته است.

زمينه پاداش الياس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 132 - 3

3 - عبوديت و ايمان الياس پيامبر ( ع ) ، موجب دستيابى او به پاداش هايى همچون پاداش هاى محسنان از سوى خداوند

إنّا كذلك نجزى المحسنين . إنّه من عبادنا المؤمنين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّه من عبادنا المؤمنين} تعليل براى {إنّا كذلك نجزى المحسنين} است; يعنى، چون الياس پيامبر از مؤمنان و بندگان خالص خدا بود، به او همانند پاداش محسنان، پاداش داديم . مقصود از آن باقى ماندن نام و آوازه نيك او مى باشد.

زمينه پاداش انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 3 - 11

11 - معاد و بازگشت انسان ها ، به پيشگاه عدل الهى براى كيفر و پاداش ، مقتضاى

آفرينش به حق و هدفمند جهان است .

خلق السم_وت و الأرض . .. و إليه المصير

ذكر معاد انسان ها _ پس از بيان آفرينش جهان بر پايه حق و هدفمندى _ مى تواند گوياى نكته ياد شده باشد.

زمينه پاداش عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 84 - 10

10 - ربوبيت خداوند ، مقتضى پاداش به دارندگان نيت خير و سبقت گيرندگان در كار نيك

و عجلت إليك ربّ لترضى

زمينه پاداش مضاعف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 40 - 4

4 - عبوديت خالص براى خدا ، موجب جلب فضل او و بهره مندى از پاداش برتر در برابر اعمال و رفتار خويش

و ما تجزون إلاّ ما كنتم تعملون . إلاّ عباد اللّه المخلصين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 26 - 5

5 - ايمان و عمل نيك ، زمينه بهرهورى از فضل و عنايات فزون تر خداوند

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و يزيدهم من فضله

زمينه پاداش موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 122 - 3

3 - عبوديت و ايمان موسى و هارون ( عليهماالسلام ) موجب دستيابى آنان به پاداش هايى همچون پاداش هاى محسنان از سوى خداوند

إنّا كذلك نجزى المحسنين . إنّهما من عبادنا المؤمنين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّهما من عبادنا. ..} تعليل براى جمله {إنّا كذلك نجزى المحسنين} است; يعنى، چون موسى و هارون (عليهماالسلام) از مؤمنان و بندگان خالص

خدا بودند، به آنان چونان پاداش محسنان، پاداش داديم. مقصود نجات از اندوه بزرگ و باقى ماندن نام و آوازه نيك آنان در تاريخ مى باشد.

زمينه پاداش مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 73 - 8

8 - غرض از عرضه امانت الهى بر انسان ها ، اعطاى پاداش به مؤمنان است .

إنّا عرضنا الأمانة . .. ليعذّب ... و يتوب اللّه على المؤمنين و المؤمن_ت

زمينه پاداش نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 81 - 3

3 - عبوديت و ايمان نوح ( ع ) ، موجب دستيابى او به پاداش هايى همانند پاداش هاى محسنان از سوى خداوند

إنّا كذلك نجزى المحسنين . إنّه من عبادنا المؤمنين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {إنه من عبادنا. ..} تعليل براى جمله {إنا كذلك نجزى المحسنين} است; يعنى، چون نوح(ع) از مؤمنان و بندگان خالص خدا بود، به او همانند پاداش محسنان، پاداش داديم. گفتنى است كه مقصود از آن، اجابتِ دعا، نجاتِ از مشكلات اندوه بار و باقى ماندن نسل و نام نيك آن حضرت در تاريخ مى باشد.

زمينه پاداش نيك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 6 - 4

4 - وجود زمينه بهره مندى از پاداش هاى نيكوى الهى ، براى سخاوتمندان و تقواپيشگان

من أعطى و اتّقى . و صدّق بالحسنى

زمينه پاداش هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 122 - 3

3 - عبوديت و ايمان

موسى و هارون ( عليهماالسلام ) موجب دستيابى آنان به پاداش هايى همچون پاداش هاى محسنان از سوى خداوند

إنّا كذلك نجزى المحسنين . إنّهما من عبادنا المؤمنين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّهما من عبادنا. ..} تعليل براى جمله {إنّا كذلك نجزى المحسنين} است; يعنى، چون موسى و هارون (عليهماالسلام) از مؤمنان و بندگان خالص خدا بودند، به آنان چونان پاداش محسنان، پاداش داديم. مقصود نجات از اندوه بزرگ و باقى ماندن نام و آوازه نيك آنان در تاريخ مى باشد.

زمينه عدالت در پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 22 - 5

5 - هدفمندى و حقانيت نظام جهان ، مستلزم برپايى نظام عادلانه كيفر و پاداش

خلق . .. بالحقّ و لتجزى ... و هم لايظلمون

در آيه شريفه پس از طرح حقانيت نظام هستى، به عدل الهى در نظام كيفر و پاداش اشاره شده است. از اين نكته استفاده مى شود كه عدل در مجازات، لازمه حقانيت آفرينش است.

سرزنش تضييع پاداش محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 30 - 9

9- ضايع ساختن اجر و مزد نيكوكاران ، امرى نكوهيده و ناپسند است .

إنّا لانضيع أجر من أحسن عملاً

سنت پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 22 - 12

12_ اعطاى پاداش به نيكوكاران و بهره مند ساختن آنان از علم و حكمت ، سنت الهى است .

و كذلك نجزى المحسنين

فعل مضارع {نجزى} در عبارت {كذلك نجزى المحسنين} حاكى از استمرار است ، و در

برداشت از آن به سنت تعبير شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 80 - 1

1 - پاداش به احسان گران و نيكوكاران ، سنت خداوند است .

إنّا كذلك نجزى المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 105 - 4

4 - تضمين پاداش محسنان و نيكوكاران ، از سنت هاى خداوند است .

إنّا كذلك نجزى المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 110 - 1

1 - پاداش به احسان گران و نيكوكاران ، سنت خداوند است .

كذلك نجزى المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 121 - 1

1 - پاداش به احسان كنندگان و نيكوكاران ، سنت خداوند است .

إنّا كذلك نجزى المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 131 - 1

1 - پاداش به احسان كنندگان و نيكوكاران ، سنت خدا است .

إنّا كذلك نجزى المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 35 - 4

4 - سنت الهى بر اعطاى پاداش عالى ، به شكرگزاران و نجات ايشان از عذاب هاى فراگير

كذلك نجزى من شكر

شخصى بودن پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 19 - 5

5- هر فرد ، دريافت كننده تمامى اعمال خويش و پاداش و كيفر آن به شكلى كامل ، در جهان آخرت

و ليوفّيهم أعم_لهم و هم لايظلمون

شرايط ازدياد پاداش

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 58 - 16،17

16 - خداوند ، محسنان و پاكدامنان بنى اسرائيل را - در صورت رعايت آداب تعيين شده براى ورود به بيت المقدس - به پاداشى افزونتر از ديگران نويد داد .

قولوا حطة نغفر لكم خطيكم و سنزيد المحسنين

17 - اطاعت كنندگان دستورات خدا - در صورت نيكوكار بودن - از پاداشى افزونتر از ديگران ، بهره مند خواهند شد .

و سنزيد المحسنين

شرايط پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 2 - 11

11- قرين بودن ايمان با عمل نيك ، شرط ثمربخشى آن است .

المؤمنين الذين يعملون الص_لح_ت أنّ لهم أجرًا حسنًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 5

5- همراهى ايمان و عمل صالح ، شرط برخوردارى از پاداش نيك است .

من ءامن و عمل ص_لحًا فله جزاءً الحسنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 36 - 8

8- آميختگى عقيده و عمل ( ايمان و تقوا ) ، شرط برخوردارى از پاداش الهى

و إن تؤمنوا و تتّقوا يؤتكم أجوركم

خداوند، ايمان و تقوا را در كنار هم زمينه دريافت پاداش قرار داده است; از آن جا كه {ايمان}، بيشتر بر عقيده اطلاق مى شود و {تقوا} در عمل تجلى مى يابد، مى توان به مطلب ياد شده پى برد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 44

44- آميختگى ايمان و عمل صالح ، شرط برخوردارى مؤمنان از مغفرت

و پاداش عظيم الهى

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 32 - 2

2 - نيك كردارى به همراه اجتناب از گناهان كبيره ، شرط برخوردارى از پاداش الهى

و يجزى الذين أحسنوا بالحسنى . الذين يجتنبون كب_ئر الإثم و الفوحش

ذكر {الذين يجتنبون. ..} _ به دنبال {الذين أحسنوا} _ مى تواند بيانگر شرط دوم براى بهره مندى انسان، از پاداش الهى باشد.

شرايط پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 3 - 12

12_ برخوردار شدن از پاداش هاى الهى در آخرت ، منوط به يكتاپرستى ، پرهيز از شرك ، پذيرش رسالت پيامبر ( ص ) و استغفار از گناهان است .

ألاّ تعبدوا إلاّ الله . .. يؤت كل ذى فضل فضله

استفاده برداشت فوق از آيه ، بر اساس اين احتمال است كه: جمله {يؤت . ..} بيانگر پاداش اخروى باشد. وجود {إلى أجل} در جمله قبل و نبود آن در اين جمله ، مى تواند مؤيد اين احتمال باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 57 - 6

6_ ايمان و ملازمت بر تقوا شرط بهره مندى از پاداش هاى اخ_روى اس_ت .

و لأجر الأخرة خير للذين ءامنوا و كانوا يتقون

{كان} و مانند آن همراه مضارع حكايت از استمرار در زمان گذشته دارد. ملازمت به تقوا در برداشت فوق ، از نكته ياد شده استفاده گرديده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 80 - 9

9 - همراهى ايمان

و عمل صالح ، از شرايط بهرهورى از ثواب اخروى است .

ثواب اللّه خير لمن ءامن و عمل ص_لحًا

شرايط پاداش انفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 29 - 10

10 - اخلاص و انگيزه خدايى داشتن ، شرط انفاق مقبول و داراى پاداش

و أنفقوا ممّا رزقن_هم سرًّا و علانية

از اين كه عالمان خداترس، در همه حال (نهان و آشكار) انفاق مى كنند، نشانگر اخلاص آنان است و خداوند از چنين انفاقى ستايش كرده و براى آن پاداش مقرر فرموده است.

شرايط پاداش ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 11 - 2

2 - توأم بودن ايمان و عمل صالح ، شرط پاداش آفرينى آن دو است .

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم جنّ_ت

شرايط پاداش عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 9 - 7

7- ثمربخشى اعمال نيك ، در پرتو پذيرش پيام وحى و گردن نهادن به آن از روى رغبت و ميل

كرهوا ما أنزل اللّه فأحبط أعم_لهم

از مفهوم آيه شريفه، مطلب بالا استفاده مى شود; يعنى، اگر عمل همراه با كراهت و ناخشنودى نباشد; بلكه از روى طوع و رغبت و براى خداوند صورت گيرد، باقى مانده و ثمر خواهد داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 11 - 2

2 - توأم بودن ايمان و عمل صالح ، شرط پاداش آفرينى آن دو است .

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم جنّ_ت

شرايط پاداش مؤمنان

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 9 - 6

6- داشتن عمل صالح ، شرط بهره مندى مؤمنان از پاداش بزرگ الهى

و يبشّر المؤمنين الذين يعملون الص_لح_ت أن لهم أجرًا كبيرًا

ضامن پاداش مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 8 - 8

8 - داورى بى نظير خداوند ، پشتوانه اجر بى پايان مؤمنان شايسته كردار

فلهم أجر غير ممنون . .. أليس اللّه بأحكم الح_كمين

ظلم امتناع از پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 60 - 13

13- منع از پاداش اخروى ، هرچند اندكى از آن ، ظلم است .

و لايظلمون شيئًا

عجله در پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 12

12- تسريع در پاداش و تأخير در مجازات ، امرى لازم است . *

من ظلم فسوف نعذّبه . .. من ءامن ... فله جزاءً الحسنى

ذكر {سوف نعذّبه} با أدات استقبال، در قبال {فله جزاءًالحسنى} به صورت قطعى و بدون أدات استقبال، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

عدالت در پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 134 - 11

11 - عدل الهى ، در رسيدگى به اعمال انسان ها و پاداش دهى به ايشان

لها ما كسبت و لكم ما كسبتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 141 - 11

11 - عدل الهى در رسيدگى به اعمال انسان ها و پاداش دهى به آنان

لها ما كسبت

و لكم ما كسبتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 40 - 3

3 _ آگاهى كامل خداوند به ناچيزترين اعمال ، تضمين كننده عدالت در مجازات ها و پاداش هاى الهى

كان اللّه بهم عليماً. انّ اللّه لا يظلم مثقال ذرّة

ظاهراً جمله {ان اللّه . .. }، نتيجه اى است مترتب بر آگاهى خداوند. يعنى چون خداوند آگاه به تمامى جهات است، ظلم نمى كند. زيرا از ريشه هاى ظلم، جهل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 124 - 3،8

3 _ زنان و مردان ، همسان در بهره مندى از پاداش ايمان و عمل صالح خويش

و من يعمل من الصلحت من ذكر او انثى و هو مؤمن فأولئك يدخلون الجنة

8 _ در نظام جزا و پاداش الهى كمترين ستمى راه ندارد .

من يعمل سوءاً يجز به . .. فأولئك يدخلون الجنة و لايظلمون نقيراً

{نقير} به فرو رفته گى در هسته خرما گفته مى شود و كنايه از چيز اندك و حقير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 60 - 14

14 _ تأمين كمترين هزينه جهاد ، در پى دارنده پاداش عادلانه الهى

و ما تنفقوا من شىء فى سبيل اللّه يوف إليكم و أنتم لاتظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 3 - 13

13_ عدالت خداوند در پاداش دهى

و يؤت كل ذى فضل فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 14،15

14- كمترين ظلم

و بى عدالتى در محاسبه اعمال و نيز در پاداش اخروى سعادتمندان وجود ندارد .

فمن أوتى كت_به بيمينه . .. و لايظلمون فتيلاً

15- توجه به حاكميت عدل بر نظام كيفر و پاداش اخروى ، گرايش دهنده انسان ها به انجام اعمال و رفتار خوب و داراى پاداش

فمن أوتى كت_به بيمينه . .. و لايظلمون فتيلاً

از اينكه خداوند، نظام پاداش دهى خود را در قيامت، براى مردم تشريح مى كند، مى تواند به منظور تشويق انسانها به انجام اعمالى باشد كه پاداش الهى را در پى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 112 - 5

5 - پاداش اعمال در قيامت ، عادلانه و به دور از هرگونه نقص و كاستى است .

و من يعمل . .. فلايخاف ظلمًا و لاهضمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 70 - 2،3

2 - تناسب و مطابقت كامل كيفر و پاداش الهى ، با رفتار و كردار بندگان

و وفّيت كلّ نفس ما عملت

حذف مضاف در {ماعملت} _ كه در اصل {جزاء ماعملت} است _ مى تواند گوياى اين نكته باشد كه جزاى الهى، آن چنان با رفتار بندگان تناسب و مطابقت دارد كه گويا، آنچه داده مى شود خود عمل است نه جزاى آن.

3 - پاداش و كيفر مطابق و متناسب با رفتار ، پاداش و كيفرى است عادلانه و به حق .

و هم لايظلمون . و وفّيت كلّ نفس ما عملت

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، به منزله بيان براى جمله {و هم لايظلمون} مى باشد; يعنى، ظلم

نشدن در حق بندگان به اين خاطر است كه هر كسى مطابق آنچه انجام داده، جزا خواهد ديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 46 - 5

5 - عدالت در نظام مجازات و پاداش ، از شؤون ربوبيت الهى است .

و ما ربّك بظلّ_م للعبيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 13 - 4،5

4 - در ديدگاه مؤمنان جن ، ايمان آورندگان به ربوبيت خداى يكتا ، از نقصان حق خويش و يا ستم شدن در مجازات ، بيم نداشته و در امان اند .

فمن يؤمن بربّه فلايخاف بخسًا و لا رهقًا

{رَهَق} در معانى {سفاهت}، {گناه}، {كذب}و {ظلم} به كار مى رود; ولى در اين آيه معناى اخير مراد است.

5 - پاداش مؤمنان ، عادلانه و بى كم و كاست داده مى شود .

فمن يؤمن بربّه فلايخاف بخسًا و لا رهقًا

عدالت در پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 4 - 12

12 _ كيفر و پاداش الهى در قيامت ، بر پايه قسط و عدل است

ثم يعيده ليجزى . .. بالقسط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 70 - 1

1 - هركس جزاى اعمال خويش را در قيامت به طور كامل و بى كم و كاست ، دريافت خواهد كرد .

و وفّيت كلّ نفس ما عملت

{توفية} (مصدر {وفّيت}) به معناى دادن كامل و بى كم و كاست چيزى است.

عظمت پاداش مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15

- فاطر - 35 - 7 - 3

3 - پاداش الهى به مؤمنان ، بسى بزرگ است .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم مغفرة و أجر كبير

عموميت پاداش احسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 60 - 7

7 - { على بن سالم ، قال سمعت أباعبداللّه ( ع ) يقول : . . .قول اللّه تعالى { هل جزاء الإحسان إلاّ الإحسان } جرت فى الكافر و المؤمن و البرّ و الفاجر و من صنع إليه معروف فعليه أن يكافىء به . . . ;

على بن سالم گويد: از امام صادق(ع) شنيدم كه مى فرمود: . ..قول خداى تعالى {هل جزاء الإحسان إلاّ الإحسان} درباره كافر و مؤمن، نيكوكار و بدكار جارى است. هر كس براى او كار نيكى انجام شود، بر او [لازم] است با نيكى آن را جبران كند}.

عموميت پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 17 - 1

1 - نظام پاداش و كيفر الهى در قيامت ، فراگير همه انسان ها و شامل تمامى حركات انسان ها است .

اليوم تجزى كلّ نفس بما كسبت

{ما} در {بما كسبت} موصول بوده و افاده كننده معناى جنس است. بنابراين {ما كسبت}; يعنى، هر آنچه كه بشر انجام داده و هر حركتى كه از خود نشان دهد.

عوامل ازدياد پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 117 - 4

4 _ سختى و دشوارى عمل نيك ، معيارى در ارزش گذارى آن بوده و موجب افزونى ثواب و

پاداش است .

لقد تاب اللّه على النبى . .. اتبعوه فى ساعة العسرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 121 - 6

6 _ استمرار و مداومت بر انجام عمل نيك ، افزون كننده پاداش آن عمل است .

ليجزيهم اللّه أحسن ما كانوا يعملون

به كارگيرى فعل مضارع همراه با {كان} (كانوا يعملون) بيانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 3 - 11

11_ هر كس داراى اعمال صالح بيشترى باشد ، از ناحيه خداوند پاداش افزون ترى دريافت خواهد كرد .

و يؤت كل ذى فضل فضله

مقصود از {فضل} عمل خير افزون بر ديگران است و ضمير در {فضله} به {كل} باز مى گردد.

عوامل ازدياد پاداش عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 20 - 2

2 - آخرت گرايى ، موجب افزايش آثار و بركات عمل انسان است .

من كان يريد حرث الأخرة نزد له فى حرثه

عوامل پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 51 - 10

10- كيفر و پاداش الهى تنها در برابر مكتسبات و اعمال ارادى انسان است ، نه در مقابل امور ذاتى و فطرى

ليجزى الله كلّ نفس ما كسبت

تصريح به اينكه كيفر و پاداش الهى در برابر كسب و تلاش خود انسان است (ما كسبت)، مى تواند بيانگر مطلب فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 96 - 6

6- پايبندى به تعهدات و پيمان ها ، موجب برخوردارى

از پاداش هاى برتر الهى است .

و لاتشتروا بعهد الله ثمنًا قليلاً . .. و لنجزينّ الذين صبروا أجرهم بأحسن ما كانو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 97 - 7

7- خداوند ، پاداش دهنده مؤمنان نيك كردار بر اساس بهترين عمل آنان

من عمل ص_لحًا . .. و هو مؤمن ... و لنجزينّهم أجرهم بأحسن ما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 15 - 12

12 - پاداش ديدن و به كيفر رسيدن انسان ها ، محصول كردار و تلاش خود آنها است .

لتجزى كلّ نفس بما تسعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 73 - 9

9 - حفظ و نكوداشت امانت الهى پاداش دارد و تضييع آن عذاب آور است .

إنّا عرضنا الأمانة . .. ليعذّب اللّه المن_فقين ... و يتوب اللّه على المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 135 - 5

5 - انتساب به خوبان ( چونان پيامبران ) ، هيچ تأثيرى در سرنوشت اخروى و كيفر و پاداش الهى ندارد .

إذ نجّين_ه و أهله أجمعين . إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 39 - 1

1 - تلاش و سعى انسان ، تنها ضامن دسترسى او به پاداش الهى

و أن ليس للإنس_ن إلاّ ما سعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 41 - 7

7 - مبتنى بودن جزاى الهى

بر عملكرد خود انسان ، پيام مشترك تمامى پيامبران

أم لم ينبّأ بما فى صحف موسى . و إبرهيم ... و أن ليس للإنس_ن إلاّ ما سعى ... ثمّ

از ارتباط آيات شريفه، مطلب بالا استفاده مى شود.

عوامل پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 51 - 6

6- رفتار انسان و استحقاق وى براى كيفر و پاداش ، اساس و مبناى جزاى الهى در آخرت است .

ليجزى الله كلّ نفس ما كسبت

از اينكه خداوند در پاداش و كيفر مسأله كسب و تلاش انسان را مطرح ساخت (ما كسبت)، استفاده مى شود كه همين اساس پاداش و كيفر آدميان است نه چيز ديگر.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 97 - 8

8- نقش اساسى و محورى عمل صالح ، در دستيابى به سعادت و پاداش اخروى

من عمل ص_لحًا . .. و هو مؤمن ... و لنجزينّهم أجرهم بأحسن ما كانوا يعملون

برداشت فوق، به خاطر اين است كه در آغاز آيه اثربخشى عمل، مشروط به ايمان شده است (من عمل صالحاً . .. و هو مؤمن) در عين حال در پايان آيه پاداش اخروى تنها منوط به عمل دانسته شده و از ايمان سخن به ميان نيامده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 15 - 14

14 - سعى و تلاش آدمى در عبادت و نماز ، درپى دارنده پاداش حتمى درقيامت است .

فاعبدنى و أقم الصلوة . .. لتجزى كلّ نفس بما تسعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11

- طه - 20 - 126 - 10

10 - پاداش و كيفر انسان در قيامت ، برخاسته از كردار دنيوى او است .

فنسيتها . .. اليوم تنسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 17 - 2،3

2 - كيفر و پاداش الهى در قيامت ، معلول چگونگى رفتار خوب و بد انسان ها است .

اليوم تجزى كلّ نفس بما كسبت

{باء} در {بما كسبت} براى سببيت است; يعنى، {تجزى بسبب ما كسبت و جزاء مناسباً لما كسبت}.

3 - رفتار انسان و استحقاق وى براى كيفر و پاداش ، اساس و مبناى جزاى الهى در آخرت

اليوم تجزى كلّ نفس بما كسبت

از اين كه خداوند در پاداش و كيفر، مسأله كسب و تلاش انسان را مطرح ساخته است (بما كسبت) استفاده مى شود كه همين اساس پاداش و كيفر آدميان است; نه چيز ديگر.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 6 - 6

6 - پاداش ها و كيفر هاى آخرت ، چيزى جز كردار انسان نيست .

يصدر الناس أشتاتًا ليروا أعم_لهم

عوامل پاداش مضاعف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 18

18 - دوستى عترت پيامبر ( ص ) ، موجب بهره مندى مؤمنان از پاداش مضاعف الهى

إلاّ المودة فى القربى و من يقترف حسنة نزد له فيها حسنًا

مراد از {من} در {من يقترف حسنة} به قرينه ذكر آن پس از {إلاّ المودة فى القربى} مؤمنان دوستدار عترت هستند. گفتنى است كه در برداشت ياد شده مراد از {نزد له فيها حسناً} _ طبق

نظر عده اى از مفسران _ افزايش پاداش الهى در نظر گرفته شده است.

عوامل محروميت از پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 70 - 13،16

13 _ آدمى با اعمال، خويش خود را محروم از خير و ثواب مى سازد و به ورطه هلاكت و تباهى مى اندازد.

أن تبسل نفس بما كسبت

{بسل} به معنى منع و حبس است و نتيجه آن هلاكت و تباهى است. در لسان العرب آمده است: {أبسلت فلانا إذا أسلمته للهلكة}.

16 _ بازيچه قرار دادن دين موجب تباهى و محروميت از خير و ثواب مى شود.

و ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا و لهوا . .. و ذكر به أن تبسل نفس

در آيه قبل سخن از بازيگرى با دين بود و جمله {ذكر به . .. } در مقام هشدار و بيان نتيجه كار آنان است.

غفلت از پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 32 - 1

1 - سرزنش شدن تكذيب گران و كافران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر بى توجهى آنان به موضوع حسابرسى اعمال خلق در قيامت و كيفر و پاداش الهى در آن

سنفرغ لكم أيّه الثقلان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

استفهام در {فبأىّ ءالآء} توبيخى است و تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان} به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

فرجام غفلت از پاداش عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 16 - 9

9 - تباهى و هلاكت ، فرجام بى توجهى به آخرت و بى اعتنايى

به جزاى اعمال است .

فلايصدّنك عنها . .. فتردى

{تردى} از {ردى} به معناى هلاكت مشتق است و پى آمد شبهه افكنى هاى منكران معاد را بيان مى كند.

فلسفه پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 103 - 6

6_ گذر از موقف هاى قيامت ( حسابرسى ، كيفر ، پاداش و . . . ) غرض از گردآورى همگان در صحنه قيامت است .

ذلك يوم مجموع له الناس

برداشت فوق ، مبتنى براين نكته است كه {لام} در {له} براى بيان غايت و غرض باشد. بر اين اساس مفاد جمله {ذلك يوم ...} چنين مى شود: روز قيامت روزى است كه خداوند ، همگان را براى گذر از موقفهاى آن روز گردآورى مى كند.

فلسفه پاداش خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 32 - 16

16 _ جلوگيرى از تكرار رخدادى همچون كشته شدن هابيل ، فلسفه تعلق پاداش هاى عظيم خداوند بر پاسدارى از جان انسانها

من اجل ذلك كتبنا . .. و من احياها فكانما احيا الناس جميعاً

قانونمندى پاداش عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 20 - 10

10 - بهره مندى انسان از نتيجه اعمال و تلاش هاى خويش ، قانون و مشيتى الهى است .

من كان . .. نزد له فى حرثه و من كان ... نؤته منها

لحن آيه و انتساب فعل هاى {نزد} و {نؤته} به خداوند، حكايت از تدبير، برنامه ريزى و مشيت او دارد كه در آيه قبل تحت عنوان {يرزق من يشاء} آمده

است.

مبانى پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 7 - 9

9 - عمل انسان ها ، مبناى پاداش دهى خدا است .

و لنجزينّهم أحسن الذى كانوا يعملون

مجريان پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 38 - 3

3 - روح و فرشتگان ، كارگزاران رسيدگى به كيفر و پاداش بندگان در قيامت

يوم يقوم الروح و المل_ئكة صفّ_ًا

صفّ بستن {روح} و {ملائكه}، حاكى از آمادگى آنان براى اجراى دستورات است. به قرينه آيات پيشين _ كه سخن از كيفر و پاداش بندگان بود _ محدوده مأموريت آنان، رسيدگى به امور بهشتيان و دوزخيان است.

محدوديت پاداش در دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 15 - 11

11 - دنيا ، فاقد گنجايش و امكانات لازم براى جزاى اعمال آدميان است .

الساعة ءاتية . .. لتجزى كلّ نفس بما تسعى

ضرورت برپايى قيامت براى تحقق جزا، اشاره به اين نكته دارد كه ظرف دنيا گنجايش جزا دادن به تلاش هاى خوب و بد را ندارد، لذا روز ديگر و شرايط ديگرى بايد فراهم گردد تا {جزا} بتواند تحقق يابد.

محرومان از پاداش خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 95 - 14

14 _ مؤمنانى كه بازماندنشان از جهاد موجب خسارتى به جبهه مؤمنان شود ، مشمول پاداش الهى نيستند .

لايستوى القاعدون من المؤمنين غير اولى الضّرر . .. كلاّ وعد اللّه الحسنى

برداشت فوق بر اين اساس است كه {ضرر} به معناى زيان رسانى باشد;

چنانچه در لسان العرب در معناى {لا ضرر} آمده است: اى لا يضر الرجل اخاه. و با توجه به اينكه {غير} صفت {القاعدون} است، معناى جمله چنين مى شود: بازماندگان از جنگ در صورتى كه عدم حضورشان موجب ضرر به جبهه مسلمانان نگردد، از اجر و پاداش الهى بهره مند خواهند بود.

محروميت از پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 18 - 10

10- { عن إبن عباس أن النبى ( ص ) قال : معنى الأية من كان يريد ثواب الدنيا بعمله الذى افترضه الله عليه لايريد به وجه الله و الدار الأخرة عجّل له فيها ما يشاء الله من عرض الدنيا و ليس له ثواب فى الأخرة و ذلك ان الله سبحانه و تعالى يؤتيه ذلك ليستعين به على الطاعة فيستعمله فى معصية الله فيعاقبه الله عليه ;

از ابن عباس روايت شده است كه رسول خدا(ص) فرمود: معناى آيه {من كان يريد العاجلة عجّلنا له فيها مان يشاء} اين است كه با انجام اعمالى كه خداوند بر او واجب گردانيده، تقرب به سوى خدا و روز آخرت را اراده نمى كند; بلكه پاداش دنيوى را اراده مى كند، در دنيا آنچه را كه خداوند بخواهد از نعمتهاى دنيوى به او داده مى شود و براى او در آخرت پاداشى نيست; چون خداوند _ سبحانه و تعالى _ آن را به او داده است تا در طريق طاعت كمكش كند; ولى او در معصيت خداوند آن را به كار مى بندد. پس خداوند او را به خاطر اين كار عذاب مى كند}.

محسنان و پاداش

دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 57 - 3

3_ تنگناى حيات دنيا و گنجايش محدود آن ، نمى تواند ظرفى مناسب براى تأمين پاداش نيكوكاران باشد .

و لانضيع أجر المحسنين. و لأجر الأخرة خير للذين ... و كانوا يتقون

محل پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 2 - 7

7 - دنيا ، عرصه آزمايش انسان ها و آخرت ، جايگاه پاداش و جايزه است .

ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً

روشن است كه براى هر آزمايش و مسابقه اى، پاداش و جايزه اى مقرر شده است و چون آزمايش و مسابقه بشر در تمام دوران حيات دنيوى است; بنابراين پاداش و جايزه او نيز بايد در ظرف حيات ديگرى مقرر شده باشد و اين حقيقت در بينش الهى، در آخرت محقق خواهد شد. گفتنى است اگر مقصود از {حيات} در اين آيه حيات اخروى باشد; مؤيد ديگرى براى اثبات مطلب ياد شده است.

مراتب پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 155 - 12

12 - مؤمنانى كه بر دشوارى ها و سختى هاى راه ايمان صبر كنند ، از پاداشى گرانقدر برخوردار خواهند شد .

و بشر الصبرين

نياوردن متعلق بشارت و مشخص نكردن مژدگانى صابران، به فخامت و ارجمندى آن اشاره دارد. (اقتباس از الميزان).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 172 - 4

4 _ پاداش بزرگ الهى براى اجابت كنندگان دعوت خدا و رسول ( ص ) به نبردى ديگر در عين تحمّل

جراحات نبرد احد ، مشروط به احسان و تقواى آنان است .

الّذين استجابوا . .. للّذين احسنوا منهم و اتّقوا اجر عظيم

مفسران برآنند كه نبرد پيشين كه مسلمانان در آن جراحتها ديدند، همان نبرد احد است. به دليل وقوع اين آيه پس از بيان نبرد احد و اينكه سخن از قرح به ميان آورده است ; چنانچه درباره نبرد احد نيز فرموده بود: {ان يمسسكم قرح}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 24

24 _ پاداش بزرگ از آن مؤمنان تقواپيشه

و ان تؤمنوا و تتّقوا فلكم اجر عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 40 - 8،10،12،13

8 _ خداوند با لطف و تفضل خويش ، هر عمل نيكى را پاداشى عظيم عطا خواهد كرد .

و ان تك حسنة يضاعفها و يؤت من لدنه اجراً عظيماً

لطف و تفضل از كلمه {من لدنه} استفاده شده است.

10 _ ايمان و انفاق ، حسنه اى است كه ، هر چند اندك باشد ، پاداش عظيم الهى را در پى خواهد داشت .

ماذا عليهم لو امنوا باللّه و اليوم الاخر و انفقوا . .. و ان تك حسنة يضاعفها و يؤ

از مصاديق مورد نظر براى حسنه، به دليل آيه قبل، ايمان و انفاق است.

12 _ توجه به آگاهى خداوند بر كوچكترين انفاق ، و پاداش عظيم خداوند به انفاقگران ، درمان بخل و ترك احسان

و انفقوا . .. و كان اللّه بهم عليماً. انّ اللّه لا يظلم مثقال ذرّة و ان تك حسنة

13 _ پاداش عظيم خداوند ، جبران كننده خسارت هاى

انفاق كنندگان

و ماذا عليهم لو . .. انفقوا ... و ان تك حسنة يضاعفها و يؤت من لدنه اجراً عظيماً

جمله {يضاعفها و يؤت من لدنه اجراً عظيماً} مى تواند پاسخى باشد به اين توهم كه انفاق، موجب خسارت مالى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 67 - 1،2،3،4

1 _ ارجاع داورى به پيامبر ( ص ) و دلتنگ نشدن از حكم و قضاوت وى ، در پى دارنده پاداش بزرگ خداوند

فلا و ربّك . .. اذاً لأَتيناهم من لدنّا اجراً عظيماً

برداشت فوق بر اين مبناست كه مراد از {ما يوعظون} همان مسائلى باشد كه در آيه 65 مطرح شده است.

2 _ پاداش بزرگ الهى ، پيامد تسليم همه جانبه در برابر احكام خداوند و عمل به مواعظ او

و يسلموا تسليما . .. و لو انّهم فعلوا ما يوعظون به ... و اذاً لأَتيناهم من لدنّا

3 _ جانبازى و هجرت ( تحمل مشكلات و فداكارى در راه خدا ) ، موجب اجر بزرگ الهى *

و لو انّهم فعلوا ما يوعظون به . .. و اذاً لأَتيناهم من لدنّا اجراً عظيماً

بنابر اينكه مراد از {ما يوعظون}، همان جهاد و هجرت باشد كه در آيه قبل مطرح شد.

4 _ ثابت قدمان در ايمان ، بهره مند از پاداش بزرگ و ويژه خداوند

اشدّ تثبيتاً. و اذاً لأَتيناهم من لدنّا اجراً عظيماً

در برداشت فوق، {اذاً لأَتيناهم . .. }، نتيجه {اشدّ تثبيتاً} گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 74 - 10

10 _ مجاهدان در راه خدا ، بهره مند از

پاداش بزرگ الهى ، چه كشته شوند و چه پيروز .

و من يقاتل فى سبيل اللّه فيقتل او يغلب فسوف نؤتيه اجراً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 95 - 15

15 _ خداوند ، مجاهدان را با اعطاى مقامى بلند و پاداش بزرگ ، بر بازنشستگان از جهاد برترى داده است .

فضّل اللّه المجاهدين باموالهم و انفسهم على القاعدين درجة . .. و فضّل اللّه المجا

{اجراً عظيماً}، مفعولٌ به براى {فضّل} است و در {فضّل}، معناى عطا كردن تضمين شده ست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 96 - 1،2،3

1 _ پاداش هاى الهى ، داراى مراتب و درجات

فضّل اللّه . .. اجراً عظيماً. درجات منه

2 _ درجه ها و منزلت هاى اعطايى خداوند ، اجر بزرگ مجاهدان در راه او

فضّل اللّه المجاهدين على القاعدين اجراً عظيماً. درجات منه

3 _ آمرزش و رحمت خاص خداوند نسبت به مجاهدان ، اجر بزرگ آنان

فضّل اللّه المجاهدين على القاعدين اجراً عظيماً. درجات منه و مغفرة و رحمة

{مغفرة} و {رحمة}، عطف بيان براى {اجراً عظيماً} است. و نكره آوردن كلمه {مغفرة} و {رحمة} دلالت بر مغفرت و رحمتى خاص دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 114 - 5،7،8،9،10

5 _ بهره مندى از پاداش بزرگ الهى در گرو انجام اعمال نيك به انگيزه جلب رضايت خداست .

و من يفعل ذلك ابتغاء مرضات اللّه فسوف نؤتيه أجراً عظيماً

7 _ نجوا ها و مذاكرات محرمانه براى دعوت مردم به كار هاى نيك ، موجب پاداش بزرگ

الهى

من نجويهم . .. و من يفعل ذلك ابتغاء مرضات اللّه فسوف نؤتيه أجراً عظيماً

8 _ دعوت كنندگان مردم به دستگيرى از مستمندان ، بهره مند از پاداش عظيم الهى

الا من امر بصدقة . .. فسوف نؤتيه أجراً عظيماً

9 _ فراخوانى مردم به همزيستى مسالمت آميز ، داراى پاداشى عظيم الهى

الا من امر بصدقة او معروف او اصلح بين الناس . .. نؤتيه أجراً عظيماً

10 _ پاداش هاى الهى داراى درجات متفاوت و متناسب با انگيزه ها و رفتار آدميان

و من يفعل ذلك ابتغاء مرضات اللّه فسوف نؤتيه أجراً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 146 - 9،10،11،12

9 _ وعده خداوند به برخوردارى مؤمنان ، از پاداشى بس بزرگ

و سوف يؤت اللّه المؤمنين أجراً عظيماً

10 _ منافقان تائب ، بهره مند از پاداش بزرگ خدا خواهند بود .

فأولئك مع المؤمنين و سوف يؤت اللّه المؤمنين أجراً عظيماً

11 _ پاداش الهى ، داراى مراتبى مختلف است .

و سوف يؤت اللّه المؤمنين أجراً عظيماً

12 _ وعده پاداش بزرگ ، و تهديد به دوزخ ، از روش هاى قرآن براى ترغيب مردم به ايمان و دورى از كفر و نفاق

إنّ المنفقين فى الدرك . .. و سوف يؤت اللّه المؤمنين أجراً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 162 - 12،14،15،18

12 _ مؤمنان به خدا ، قيامت و قرآن ، بر پا دارندگان نماز و پرداخت كنندگان زكات ، از پاداش بزرگ الهى ، برخوردار خواهند شد .

أولئك سنؤتيهم أجراً عظيماً

14 _ ايمان ، آنگاه در بهره مندى از پاداش بزرگ

الهى كارساز است كه توأم با عمل باشد .

و المقيمين الصلوة . .. و المؤمنون باللّه و اليوم الاخر أولئك سنؤتيهم أجراً عظيما

15 _ بهره مندى عالمان از پاداش هاى بزرگ الهى در گرو ايمان و انجام اعمال صالح

لكن الرسخون . .. و المؤمنون باللّه و اليوم الاخر أولئك سنؤتيهم أجراً عظيماً

18 _ پاداش هاى الهى داراى درجات و مراتب

أولئك سنؤتيهم أجراً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 173 - 1

1 _ مؤمنان داراى عمل صالح ، برخوردار از اجر كامل و فضل خداوند در قيامت

فاما الذين ءامنوا و عملوا الصلحت فيوفيهم أجورهم و يزيدهم من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 9 - 2،5

2 _ همراهى ايمان و عمل صالح ، زمينه جلب مغفرت و دستيابى به پاداش بزرگ الهى

وعد اللّه الذين ءامنوا و عملوا الصلحت لهم مغفرة و اجر عظيم

5 _ پاداش هاى الهى ، داراى مراتب است . *

و اجر عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 32 - 13،16

13 _ تضمين پاداش عظيم در برابر حفظ جان هر انسان ، نويدى از جانب خداوند بر بنى اسرائيل

كتبنا على بنى اسرءيل . .. من احياها فكانما احيا الناس جميعاً

همسنگى حفظ حيات يك انسان با تمامى انسانها، مى تواند كنايه از پاداش عظيم باشد.

16 _ جلوگيرى از تكرار رخدادى همچون كشته شدن هابيل ، فلسفه تعلق پاداش هاى عظيم خداوند بر پاسدارى از جان انسانها

من اجل ذلك كتبنا . .. و من احياها فكانما احيا الناس جميعاً

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 161 - 14،16،17

14 _ خداوند محسنان بنى اسرائيل را در صورت رعايت آداب تعيين شده براى ورود به بيت المقدس ، به پاداشى افزونتر از احسانشان نويد داد .

سنزيد المحسنين

16 _ خداوند نيكوكاران بنى اسرائيل را در صورت اطاعت از فرمان هاى الهى ، علاوه بر بخشايش گناهان ، به پاداش افزونتر نويد داد .

سنزيد المحسنين

در برداشت فوق محسنان مقابل گناهكاران قرار داده نشده، بلكه به معناى لغوى آن (نيكوكاران) گرفته شده است. بر اين مبنا آيه شريفه ناظر به تقسيم بنى اسرائيل به دو گروه گنهكار و پاكدامن نيست، بلكه آنان را به دو گروه محسنان و غير محسنان تقسيم كرده است. جمله {نغفر لكم ... } مى رساند كه خدا گناه همگان _ چه محسن و چه غير محسن _ را خواهد بخشيد، ولى به نيكوكاران پاداشى افزونتر عنايت خواهد كرد.

17 _ اطاعت كنندگان از دستور هاى خدا در صورت نيكوكار بودن از پاداشى بيش از ديگر مطيعان بهره مند خواهند شد .

سنزيد المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 22 - 4،5،6

4 _ پاداش خداوند به مؤمنان مهاجر و مجاهد ، پاداشى بزرگ است .

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا . .. إن اللّه عنده أجر عظيم

5 _ اجر و پاداش بزرگ ، تنها در نزد خداست .

إن اللّه عنده أجر عظيم

تقديم {عنده} بر {أجر عظيم} مى تواند براى افاده حصر باشد.

6 _ مؤمنان مهاجر و مجاهد ، علاوه بر بهره مندى از رحمت و رضوان الهى و بهشت ،

از پاداشى ويژه و بزرگ در پيشگاه خداوند برخوردارند .

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا . .. و جنت ... إن اللّه عنده أجر عظيم

قرار گرفتن جمله {إن اللّه عنده أجر عظيم} _ كه داراى معنانى عام و كلى است _ پس از ذكر پاداشهاى گوناگون مؤمنانِ مهاجر و مجاهد، مى تواند گوياى برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 117 - 3

3 _ استوار ماندن بر حق و پايدارى بر ايمان ، در تنگنا ها و شرايط دشوار ، داراى ارزشى والا و پاداشى ويژه

لقد تاب اللّه على النبى و . .. الذين اتبعوه فى ساعة العسرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 121 - 5

5 _ جهاد و تحمل هزينه هاى جنگ ، داراى بهترين پاداش در پيشگاه خداوند

ليجزيهم اللّه أحسن ما كانوا يعملون

برداشت فوق بر اين اساس است كه {أحسن} مفعول دوم براى {يجزى} باشد; يعنى، خداوند نيكوترين پاداش عمل را به مجاهدان خواهد داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 10،11

10_ صابران داراى اعمال صالح ، از پاداش بزرگ الهى ( بهشت ) برخوردار خواهند شد .

أُول_ئك لهم مغفرة و أجر كبير

بنا به گفته گروهى از مفسران ، مراد از {أجركبير} بهشت و موهبتهاى اخروى است.

11_ دستيابى به پاداش بزرگ الهى ( بهشت ) در گرو بخشوده شدن گناهان است .

أُول_ئك لهم مغفرة و أجر كبير

تقديم ذكرى {مغفرت} بر {أجر كبير} مى تواند اشاره به اين باشد كه: رسيدن به پاداش بزرگ الهى

و ورود به بهشت ، در گرو آمرزش گناهان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 1،10

1- خداوند ، به مسلمانهايى كه مورد ستم واقع شده و به خاطر او هجرت كردند ، جايگاه و مكانى شايسته در دنيا و پاداشى بس بزرگ تر در آخرت عطا مى كند .

و الذين هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا لنبوّئنّهم فى الدنيا حسنة و لأجر الأخرة أ

{فى} در {فى الله} به معناى {لام} و براى تعليل است. بنابراين معناى عبارت {هجرت براى كسب رضاى خداوند} است.

10- پاداش اخروى هجرت در راه خدا ، بسى برتر از پاداش دنيوى آن است .

و الذين هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا لنبوّئنّهم فى الدنيا حسنة و لأجر الأخرة أ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 96 - 4

4- هر عمل نيك ، داراى مراتب مختلف در نيكى و پاداش هاى گوناگون و متناسب است .

و لنجزينّ الذين صبروا أجرهم بأحسن ما كانوا يعملون

اينكه خداوند اعمال صابران را به بهترين نوع عمل پاداش مى دهد، نشانگر آن است كه هر عمل نيك داراى انواع و مراتب مختلفى است كه خداوند در مقام جزا، بهترين نوع آنها را ملاك قرار داده و به صابران عطا مى فرمايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 9 - 5،6

5- مؤمنانى كه همواره به كردار نيك مشغولند ، از پاداشى بزرگ برخوردارند .

و يبشّر المؤمنين الذين يعملون الص_لح_ت أن لهم أجرًا كبيرًا

6- داشتن عمل صالح ، شرط بهره

مندى مؤمنان از پاداش بزرگ الهى

و يبشّر المؤمنين الذين يعملون الص_لح_ت أن لهم أجرًا كبيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 1،2،10

1 - اعمال خوب مردمانى كه همواره به ياد خدا هستند ، در پى دارنده پاداشى از نوع پاداش بهترين عمل ها از سوى خداوند

رجال . .. ليجزيهم اللّه أحسن ما عملوا

2 - مردمانى كه همواره به ياد خدا هستند ، از بهترين و بالاترين پاداش هاى الهى برخوردار خواهند بود .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. ليجزيهم اللّه أحسن ما عملوا

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه كلمه {جزاء} پيش از {أحسن}، در تقدير و مفعول دوم براى {ليجزى} باشد.

10 - مردمانى كه همواره به ياد خدا هستند ، به بهترين پاداش و فضل او اميدواراند .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. ليجزيهم اللّه أحسن ما عملوا و يزيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 7 - 3،4،6

3 - پاداش الهى به مؤمنان ، بسى بزرگ است .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم مغفرة و أجر كبير

4 - سعادت و برخوردارى از غفران و اجر بزرگ الهى ، در گرو توأم بودن ايمان و عمل صالح است .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم مغفرة و أجر كبير

6 - ايمان همراه با عمل صالح ، از موجبات آمرزش الهى و بهره مند شدن از اجر بزرگ خداوند

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم مغفرة و أجر كبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

15 - يس - 36 - 11 - 11

11 - پيامبر ( ص ) مأمور بشارت دادن پيروان قرآن و خداترسان به مغفرت و اجر ارزشمند و پرب هاى الهى

من اتّبع الذكر و خشى الرحم_ن بالغيب فبشّره بمغفرة و أجر كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 35 - 7،12،13

7 - احسان ، موجب بهره مندى از پاداش بهترين عمل ها

ذلك جزاء المحسنين . .. و يجزيهم أجرهم بأحسن الذى كانوا يعملون

12 - هر عمل نيكى ، داراى مراتب مختلف در نيكى و پاداش هاى متناسب با آن است .

و يجزيهم أجرهم بأحسن الذى كانوا يعملون

اين كه خداوند به محسنان مطابق بهترين نوع عملشان پاداش مى دهد، نشانگر آن است كه هر عمل نيكى، داراى انواع و مراتب گوناگون است كه خداوند در مقام جزا، بهترين نوع آن را ملاك قرار داده و به آنان عطا مى كند.

13 - گذشت و چشم پوشى خداوند از گناهان بزرگ ، بسى با اهميت تر از پاداش هاى بزرگ او است .

ليكفّر اللّه عنهم أسوأ الذى عملوا و يجزيهم أجرهم بأحسن الذى كانوا يعملون

از تقدم ذكرى {ليكفّر اللّه. ..} بر {يجزيهم...} مى توان برداشت بالا را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 8 - 1

1 - مؤمنان نيك كردار ، برخوردار از پاداش بى حساب و هميشگى خداوند

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم أجر غير ممنون

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه {غير ممنون} به معناى غير منقطع و يا غير قابل محاسبه باشد.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 10 - 12

12 - صلح حديبيه و فتح مكه ، پاداش بزرگ الهى به ثابت قدمان بر پيمان با پيامبر ( ص ) *

و من أوفى . .. فسيؤتيه أجرًا عظيمًا

با توجّه به اين كه پيمان ياد شده، قبل از انعقاد صلح حديبيه صورت گرفته است; احتمال مى رود كه نويد {فسيؤتيه. ..} بر صلح حديبيه و فتح مكه منطبق شود كه پس از اين پيمان رخ داده است; زيرا اگر آن بيعت و پايدارى نبود، نوبت به چنان پيروزى هايى نمى رسيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 16 - 12

12 - جهاد در راه خدا ، داراى اجرى بزرگ و ارجمند

ستدعون إلى قوم أولى بأس شديد . .. فإن تطيعوا يؤتكم اللّه أجرًا حسنًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 43،44

43- وعده الهى به بهره مندى مؤمنانِ نيك كردار ، از مغفرت و پاداشى عظيم

وعد اللّه الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت منهم مغفرة و أجرًا عظيمًا

44- آميختگى ايمان و عمل صالح ، شرط برخوردارى مؤمنان از مغفرت و پاداش عظيم الهى

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 3 - 10

10 _ پاداش هاى الهى به مؤمنان ، داراى مراتب

أجر عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 14 - 19

19 - پاداش كامل اعمال مؤمنان ، جلوه رحمت خاص الهى به اهل ايمان

لايلتكم من

أعم_لكم شيئًا إنّ اللّه . .. رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 62 - 3

3 - مؤمنان به تناسب عملكرد خويش ، برخوردار از بهشت هاى متفاوت *

و لمن خاف مقام ربّه جنّتان . .. و من دونهما جنّتان

در صورتى كه {دونهما} به معناى مرتبه پايين تر باشد، احتمال مى رود كه دو بهشت قبل مخصوص خائفان و اين دو بهشت فروتر، از آنِ كسانى باشد كه در مرتبه پايين تر قرار دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 7 - 13

13 - وعده پاداش بزرگ از سوى خداوند به مؤمنان انفاقگر

فالذين ءامنوا منكم و أنفقوا لهم أجر كبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 23

23 - پاداش الهى به مجاهدان و انفاق گران در راه خدا ، بهترين و نيكوترين پاداش است .

و كلاًّ وعد اللّه الحسنى

{حسنى} (مؤنث {أحسن})، به معناى نيكوتر است. گفتنى است كه {الحسنى}، صفت براى موصوف محذوف است; يعنى، {و كلاًّ وعد اللّه المثوبة الحسنى}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 18 - 11

11 - خداوند ، در برابر قرض الحسنه كه مؤمنان به او مى دهند علاوه بر باز پس دادن چند برابر آن در دنيا پاداش نفيس و گران سنگى نيز در آخرت به ايشان عطا خواهد كرد .

إنّ المصّدّقين . .. و أقرضوا اللّه ... و لهم أجر كريم

واژه {كريم}، در هر مورد معنايى متناسب با همان جا دارد و در اين

جا به معناى عظيم، نفيس و گران سنگ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 15 - 5،6،7

5 - اجر بزرگ ، در پيشگاه خداوند است .

و اللّه عنده أجر عظيم

6 - رهايى از دلبستگى به اموال و اولاد و ترجيح دين دارى بر وابستگى به آنها ، داراى پاداش بزرگ الهى است .

و اللّه عنده أجر عظيم

يادآورى پاداش بزرگ الهى، پس از هشدار درباره وابستگى به اموال و اولاد خويش، بيانگر مطلب ياد شده است.

7 - توجه و ايمان به پاداش بزرگ الهى براى مؤمنان ، بازدارنده انسان از وابستگى به اموال و اولاد و گناه به خاطر آنها

و اللّه عنده أجر عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 17 - 4،12

4 - قرض به خدا ( انفاق ) ، موجب بهره مندى از سود و پاداش مضاعف الهى است .

إن تقرضوا اللّه قرضًا حسنًا يض_عفه لكم

12 - پاداش مضاعف به انفاق گران و آمرزش آنان ، جلوه تفضل و لطف ويژه خداوند به آنان است .

إن تقرضوا اللّه . .. يض_عفه ... و اللّه شكور حليم

سپاس و تقدير خداوند از انفاق گران _ با آن كه سود انفاق به خود آنان باز مى گردد _ نشانه تفضل و لطف ويژه الهى به انفاق گران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 5 - 8،9،10

8 - كسانى كه تقوا پيشه كنند ، از اجر بزرگ الهى بهره مند خواهند شد .

و من يتّق اللّه . .. يعظم له أجرًا

9 -

خداترسى و تقواپيشگى ، عامل دريافت اجرى بزرگ از جانب خداوند

و من يتّق اللّه . .. يعظم له أجرًا

10 - رعايت تقوا از سوى مردان و زنان مطلّقه ، موجب بهره مند شدن آنان از اجر بزرگ الهى

فطلّقوهنّ لعدّتهنّ . .. و من يتّق اللّه ... يعظم له أجرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 12 - 1،2،3

1 - خداترسان ، مشمول غفران عظيم خداوند و بهره مند از پاداش بزرگ او

إنّ الذين يخشون ربّهم بالغيب لهم مغفرة و أجر كبير

تنكير {مغفرة}; دلالت بر تعظيم دارد.

2 - ترس از خدا _ در عين پنهان بودن او از انظار _ عامل جلب غفران و پاداش بزرگ الهى

إنّ الذين يخشون ربّهم بالغيب لهم مغفرة و أجر كبير

{با} در {بالغيب} يا به معناى ملابست است و يا به معناى {فى}. در صورت اول {بالغيب} حال براى {ربّهم} و در صورت دوم متعلق به {يخشون} خواهد بود. گفتنى است برداشت ياد شده، مبتنى بر احتمال نخست مى باشد.

3 - ترس از خدا به دور از انظار مردمان و پيراسته از ريا ، موجب جلب غفران و پاداش بزرگ او است .

إنّ الذين يخشون ربّهم بالغيب لهم مغفرة و أجر كبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 3 - 5

5 - هدايت و تبليغ دين و تحمّل سختى ها و ناگوارى هاى برخاسته از آن ، داراى پاداشى بزرگ ، روز افزون و بى منت

و إنّ لك لأجرًا غير ممنون

برداشت ياد شده، به سبب اين نكته ترديدناپذير است كه اجر بزرگ پيامبر(ص)، به جهت

رسالت او و تحمل سختى هاى آن (از جمله تحمل تهمت هاى ناروا همچون تهمت جنون و. ..) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 25 - 6

6 - خداوند ، براى مؤمنانى كه عمل صالح دارند ، پاداش بزرگى قرار داده است .

لهم أجر

نكره آوردن {أجر}، بيانگر عظمت آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20 - 11

11 - برخوردارى از لطف و توجّه خداوند ، شايسته ترين پاداش براى انفاق گرانِ باتقوا است .

الأتقى . الذى يؤتى ماله ... إلاّ ابتغاء وجه ربّه الأعلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 6 - 6

6 - مؤمنان داراىِ عمل صالح ، از پاداشى بزرگ برخوردار خواهند شد .

إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فلهم أجر غير ممنون

نكره بودن {أجر}، بر عظمت آن دلالت دارد.

مراتب پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 26 - 2

2 _ پاداش نيكوكاران در سراى آخرت از نوع بهترين پاداشهاست .

للذين أحسنوا الحسنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 9

9 - احسان در دنيا ، درپى دارنده پاداش نيك و بزرگ الهى در جهان آخرت

للذين أحسنوا فى ه_ذه الدنيا حسنة

برداشت بالا بر اين اساس مبتنى است كه {فى ه_ذه الدنيا} متعلق به {أحسنوا} و ظرف براى آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 34 - 7

7

- پاداش احسان كنندگان در قيامت ، پاداشى بزرگ و با عظمت است .

ذلك جزاء المحسنين

برداشت ياد شده از كاربرد {ذلك} (براى اشاره به شىء بعيد)، استفاده شده است.

مراتب پاداش دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 7

7 - پاداش احسان كنندگان در دنيا ، بسيار بزرگ و توصيف ناپذير است .

للذين أحسنوا فى ه_ذه الدنيا حسنة

برداشت بالا از تنوين {حسنة} _ كه براى تعظيم و تفخيم است _ استفاده مى شود.

مراتب پاداش هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 7

7 _ بهشت داراى مراتب ، و پاداش هاى اخروى ، داراى گونه هاى متكامل

جنت تجرى . .. جنت عدن و رضون من اللّه أكبر

در برداشت فوق، از تمايز {جنات تجرى} و {جنات عدن} از يكديگر مراتب بهشت، و از {رضوان من اللّه أكبر} تفاوت كمالى نعمتهاى آن استفاده شده است.

مراد از پاداش مضاعف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 26 - 9،10،11

9 _ { عن ابى جعفر ( ع ) فى قوله { للذين احسنوا الحسنى و زيادة } فاما الحسنى ، الجنة و اما الزيادة فالدنيا ، ما اعطاهم اللّه فى الدنيا لم يحاسبهم به فى الأخرة . . . ;

از امام باقر (ع) روايت شده كه درباره سخن خدا كه مى فرمايد: {براى كسانى كه نيكى كرده اند، پاداشى نيكوتر و خيرى زياده بر آن هست} فرمود: اما پاداش نيكوتر، بهشت است و اما زياده بر آن، عطاى خدا در

دنياست. آنچه خدا در دنيا به آنان داده، در آخرت حساب آن را از ايشان نمى خواهد ... }.

10 _ از على ( ع ) روايت شده است : { الزيادة غرفة من لؤلؤة واحدة ل ها أربعة أبواب ;

مراد از زياده در آيه شريفه، غرفه اى است از لؤلؤ يكپارچه كه چهار در دارد}.

11 _ از رسول خدا ( ص ) روايت شده است : { الذين احسنوا } أهل التوحيد و { الحسنى } الجنة و { الزيادة } النظر إلى وجه اللّه ;

مراد از {كسانى كه نيكى كرده اند، اهل توحيد مى باشد و {حسنى} بهشت و {زياده} نظر به وجه اللّه است}.

مستحقان پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 7

7_ مبلغان معارف دين ، مستحق پاداشند و پاداش دهنده ايشان ، خداوند است .

إن أجرى إلاّ على الله

مشمولان پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 45

45- از ميان اصحاب پيامبر ( ص ) ، تنها پايداران بر طريق ايمان و عمل نيك ، برخوردار از مغفرت و پاداش عظيم الهى اند .

وعد اللّه الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت منهم مغفرة و أجرًا عظيمًا

در صورتى كه {من} در {منهم} براى تبعيض باشد; از آيه شريفه استفاده مى شود كه از ميان كسانى كه همراه پيامبرند، تنها بخشى از آنان _ كه اهل ايمان و عمل صالح بوده و بر اين وصف پايدار مى باشند _ از مغفرت و اجر الهى برخورداراند.

مكان پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

11 - طه - 20 - 15 - 10

10 - دنيا ، محل تلاش و آخرت جاى كيفر و پاداش و مواجه شدن با نتيجه تلاش است .

إنّ الساعة ءاتية . .. لتجزى كلّ نفس بما تسعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 25 - 7

7 - جهان آخرت ، جهان كيفر و پاداش است .

يومئذ يوفّيهم اللّه دينهم الحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 31 - 10

10 - { عن زيدبن وهب إنّ عليّاً ( ع ) قال : . . .و ل_كنّه جعل الدنيا دار الأعمال و جعل الأخرة دار الجزاء و القرار { ليجزى الذين أساؤا بما عملوا و يجزى الذين أحسنوا بالحسنى } . . . ;

زيدبنوهب گويد: امام على(ع) فرمود: . ..خداوند دنيا را خانه عمل و آخرت را منزل جزا و آرامش قرار داده است تا بدكاران را به كيفر بدى هايشان برساند و نيكوكاران را پاداش نيك دهد}... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 15

15 - جهان آخرت ، جهان كيفر و پاداش الهى

و فى الأخرة عذاب شديد و مغفرة من اللّه و رضون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 35 - 3

3 - دنيا ، محل تلاش و آخرت ، جاى بهره مندى از تلاش ها است .

فإذا جاءت الطامّة الكبرى . يوم يتذكّر الإنس_ن ما سعى

بيان {يادآورى اعمال در قيامت}، صرفاً به منظور خبر از آينده نيست; بلكه بشارت

دادن و انذار انسان ها نسبت به فرجام اعمالشان است.

مكان پاداش عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 111 - 10

10- دنيا ، ميدان عمل و آخرت صحنه دريافت پاداش و كيفر است .

يوم تأتى . .. و توفّى كلّ نفس ما عملت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 10

10 - دنيا ، عرصه تلاش و كوشش و جهان آخرت ، عرصه اجر و پاداش

للذين أحسنوا فى ه_ذه الدنيا حسنة

مكذبان پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 40 - 7

7 _ مشركان ، هيچ اعتقادى به روز رستاخيز و انتظار كيفر و پاداش الهى در آن روز را نداشته اند .

بل كانوا لايرجون نشورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 86 - 2

2 - شرك پيشگان صدراسلام ، منكر هر گونه كيفر و پاداش پس از مرگ

فلولا إن كنتم غير مدينين

خطاب در آيه شريفه متوجه كسانى است كه مرگ را پايان زندگى دانسته و درباره كيفر و پاداش پس از مرگ، موضع انكارآميز داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 1 - 1

1 - گروهى از مدعيان اسلام در عصر بعثت ، جزاى اخروى را دروغ دانسته ، آن را تكذيب مى كردند .

الذى يكذّب بالدين

{دين}، به معناى جزا است و در معانى {عادت}، {عبادت}، {حساب}، {طاعت}، {سيرت} و {ملّت} نيز به كار مى رود (قاموس). آيات بعد _ كه

درباره نمازگزاران و رياكاران سخن مى گويد _ قرينه بر اراده معناى {جزا} و {حساب} است. از كلمات {مصلّين} و نظاير آن _ كه جمع آمده است _ استفاده مى شود كه مراد از {الذى} در اين آيه، جنس است; هرچند در شأن نزول ها بر افرادى نظير وليد و ابوسفيان، تطبيق داده شده است.

ملاك پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 225 - 6

6 _ نيّت ، ملاك ثواب و عقاب عمل

لا يؤاخذكم اللّه باللغو فى ايمانكم و لكن يؤاخذكم بما كسبت قلوبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 123 - 5

5 _ عملكرد مردم ، تعيين كننده كيفر و جزاى الهى است ، نه صرف انتساب به مكتب و يا دينى خاص !

ليس بامانيكم و لا امانى أهل الكتب من يعمل سوءاً يجز به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 18 - 3

3 - ايمان و فسق دنيوى ، ملاك پاداش و كيفر اخروى است .

أفمن كان مؤمنًا كمن كان فاسقًا لايستوون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 7 - 20

20 - تأثير انگيزه ها و نيت هاى انسان ها در اعمالشان و نيز در چگونگى و ميزان كيفر و پاداش آنان

فينبّئكم بما كنتم تعملون إنّه عليم بذات الصدور

خداوند به جاى آن كه بفرمايد: من به اعمال پنهانى آنان آگاهم، فرمود: به باطن و ضمير آنان آگاه هستم. اين تعبير مى تواند اشاره به حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 31 - 4

4 - پاداش و كيفر الهى ، بر محور عملكرد نيك و بد آدمى قرار دارد .

ليجزى الذين أس__وا بما عملوا و يجزى الذين أحسنوا بالحسنى

ملاك پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 25 - 4

4 - كيفر و پاداش اشخاص در قيامت و داورى درباره آنان ، بر پايه شهادت و گواهى اعضا و جوارح ( زبان ، دست و پاى ) خود آنها خواهد بود .

يوم تشهد عليهم ألسنتهم . .. يومئذ يوفّيهم اللّه دينهم الحقّ

جمله {يومئذ يوفّيهم اللّه} استئناف بيانى است و پاسخ به اين سؤال است كه گواهى زبان، دست و پا بر اعمال انسان ها، براى چه منظورى است؟ پاسخ آيه شريفه اين است كه اين گواهى، به منظور اعطاى جزاى كامل و عادلانه مى باشد و اين جزا بر پايه همين گواهى استوار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 70 - 5

5 - عمل و رفتار انسان ، مبناى داورى خداوند و ملاك جزاى او در قيامت است .

و وفّيت كلّ نفس ما عملت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 2

2 - عمل و نوع رفتار آدمى ، معيار كيفر و جزاى اخروى او است .

من عمل سيّئة فلايجزى إلاّ مثلها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 51 - 11

11 - كيفر و پاداش انسان ها در قيامت

، مستند به گواهى شاهدان است .

يوم يقوم الأشه_د

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 28 - 13

13 - جزاى انسان ها در قيامت ، براساس عملكرد دنيوى آنان است .

اليوم تجزون ما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 41 - 2

2 - مجازات و پاداش اخروى ، بر محور عملكرد خود انسان است .

و أنّ سعيه سوف يرى . ثمّ يجزيه الجزاء الأوفى

ضمير {ه} در {يجزاه} به {سعى} بازمى گردد.

ملاك پاداش عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 12 - 3

3 - پاداش و كيفر اعمال در قيامت ، براساس نامه عمل و كردار انسان در دنيا است .

يعلمون ما تفعلون

منشأ پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 173 - 6

6 _ فضل الهى ، منشأ افزايش پاداش اهل ايمان

فاما الذين ءامنوا . .. و يزيدهم من فضله

{من} در {من فضله} نشويه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 7

7_ مبلغان معارف دين ، مستحق پاداشند و پاداش دهنده ايشان ، خداوند است .

إن أجرى إلاّ على الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 52 - 7،10

7- جزا دادن به بندگان ( كيفر و پاداش ) ، حق اختصاصى و دائمى خداوند است .

و له الدين واصبًا

{دين} داراى چند معناست و از جمله آنها جزاست. برداشت فوق بر اساس اين

معنا مى باشد.

10- در انحصار خداوند بودن جزا ( كيفر و پاداش ) ، مقتضى اختصاص دادن ترس ، به ترس از او

و له الدين واصبًا أفغير الله تتّقون

به تناسب موضوع (توبيخ ترس از غير خدا)، احتمال دارد مراد از {الدين} جزا باشد. اينكه ترس از غير خدا مورد سرزنش قرار گرفته ممكن است به خاطر اين باشد كه جزا منحصراً در اختيار خداوند است و در اين صورت، جايى براى ترس از غير خدا نمى ماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 44 - 6

6- خداوند ، عطاكننده بهترين پاداش ها و برترين فرجام ها است .

هو خير ثوابًا و خير عقبًا

{ثواب} به معناى {اجر و پاداش} است و {عقب} به معناى {عاقبت و فرجام}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 109 - 5

5 - تنها خداوند ، شايسته پاداش خواهى از او است ; نه خلق سراپا نياز و ضعف .

و ما أسئلكم . .. إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

آوردن {ربّ العالمين} به جاى {اللّه} مى تواند اشاره به مطلب ياد شده داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 127 - 5

5 - تنها خداوند ، شايسته پاداش خواهى از او است ; نه خلق سرا پا نياز و ضعيف .

و ما أسئلكم . .. إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 145 - 5

5 - تنها خداوند ، شايسته پاداش خواهى از او

است ; نه خلق سراپا نياز و ضعف .

و ما أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 164 - 5

5 - تنها خداوند ، شايسته پاداش خواهى از او است نه خلق سراپا نياز و ضعف .

و ما أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 180 - 5

5 - تنها خداوند ، شايسته پاداش خواهى از او است ; نه خلق سراپا نياز و ضعف .

إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 36 - 6

6 - پاداش اعمال بندگان ، بر خداوند الزامى نيست .

جزاء . .. عطاء

توصيف نعمت هاى اخروى به دو وصف {جزاء} _ كه در مقابل عمل است _ و {عطاء} _ كه بدون توجّه به عمل داده مى شود _ حاكى از آن است كه خداوند آنچه را در آخرت، برابر اعمال انسان به او مى دهد، از روى تفضّل و احسان است; نه اين كه انسان استحقاق آن را داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 37 - 10

10 - خداوند ، تنها تصميم گيرنده صحنه هاى آخرت و كيفر و پاداش مردم

لايملكون منه خطابًا

منشأ پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 25 - 8

8 - كيفر و پاداش در سراى آخرت در اختيار

خداوند است .

يومئذ يوفّيهم اللّه دينهم الحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 84 - 2

2 - پاداش الهى در جهان آخرت ، براساس فضل و احسان و كيفر او ، برپايه عدل و انصاف خواهد بود .

من جاء بالحسنة فله خير منها و من جاء بالسيّئة فلايجزى . .. إلاّ ما كانوا يعملون

منشأ پاداش انفاقگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20 - 12

12 - پاداش انفاق گرانِ باتقوا ، مايه رشد و كمال آنان و برخاسته از ربوبيت و مقام والاى خداوند است .

ربّه الأعلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 21 - 3

3 - خداوند ، تضمين كننده پاداش انفاق گرانِ باتقوا و برآورنده آرزوى آنان در رسيدن به مقام قرب الهى است .

إلاّ ابتغاء وجه ربّه الأعلى . و لسوف يرضى

منشأ پاداش بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 36 - 5

5 - پاداش هاى بهشتيان ، عطا و تفضّل خداوند است .

عطاء

{عطاء} اسم مصدر و به معناى پرداختن و نيز به معناى چيزى است كه به ديگرى پرداخته مى شود. راغب در {مفردات} مى گويد: {اين كلمه به جايزه و بخشش اختصاص يافته است}.

منشأ پاداش عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 20 - 12

12 - مشيت خداوند ، برخوردارى انسان ها از دستاورد تلاش و انگيزه خود آنان است .

يرزق من يشاء . .. من كان

يريد ... و من كان يريد

منشأ پاداش مبلغان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 72 - 7،9،10

7 - خداوند ، ضامن پاداش تلاشگران در راه دين و هدايت مردم

فخراج ربّك خير

9 - پاداش خدا ، بهترين و ارزشمندترين پاداش ها براى مبلغان الهى

فخراج ربّك خير

10 - ربوبيت الهى ، مقتضى پاداش به مبلغان دينى

فخراج ربّك خير

منشأ پاداش متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 37 - 6،8

6 - پاداش رسانى به اهل تقوا در قيامت ، اقتضاى تدبير نظام هستى و لازمه ربوبيت خداوند بر جهان است .

جزاء من ربّك . .. ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهما

8 - نعمت هاى بهشت و پاداش تقواپيشگان در آن ، جلوه رحمت گسترده خداوند است .

جزاء من ربّك . .. الرحم_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 21 - 3

3 - خداوند ، تضمين كننده پاداش انفاق گرانِ باتقوا و برآورنده آرزوى آنان در رسيدن به مقام قرب الهى است .

إلاّ ابتغاء وجه ربّه الأعلى . و لسوف يرضى

منشأ پاداش محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 72 - 8

8 - خدا ، عهده دار پاداش پيامبر ( ص ) در برابر اداى رسالت

فخراج ربّك خير

منشأ پاداش مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 58 - 2

2 - خدا ، عهده دار پاداش مؤمنان مهاجر

و الذين هاجروا فى سبيل اللّه . ..

ليرزقنّهم اللّه رزقًا حسنًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 39 - 18

18 - خداوند ، پاداش عمل مؤمنان را بر اساس تفضل خويش و كيفر كافران را بر پايه عدل مى دهد .

رجال . .. ليجزيهم اللّه أحسن ما عملوا و يزيدهم من فضله ... و الذين كفروا ... فوف

برداشت ياد شده، از مقايسه ميان دو گونه برخورد خداوند با مؤمنان و كافران به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 9 - 7

7 - عزت و حكمت الهى ، مقتضى كيفر كافران و پاداش مؤمنان است .

فبشّره بعذاب أليم . .. لهم جن_ّ_ت النعيم ... و هو العزيز الحكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 4 - 3

3 - خداوند ، پاداش مؤمنان داراى عمل صالح را خواهد داد .

ليجزى الذين ءامنوا

ضمير فاعلى {ليجزى} به {عالم الغيب} بازمى گردد.

منشأ پاداش مهاجران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 58 - 2

2 - خدا ، عهده دار پاداش مؤمنان مهاجر

و الذين هاجروا فى سبيل اللّه . .. ليرزقنّهم اللّه رزقًا حسنًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 59 - 1

1 - خدا ، عهده دار پاداش مؤمنان مهاجر در جهان آخرت

و الذين هاجروا . .. ليدخلنّهم مدخلاً يرضونه

منشأ پاداش هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 41 - 2

2 - بهشت و

پاداش هاى اخروى ، برخاسته از مقام ربوبيت خداوند است .

من خاف مقام ربّه . .. فإنّ الجنّة هى المأوى

موانع پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 33 - 4

4 _ رفتار و كردار بازدارنده از خير و ثواب، از محرمات الهى است.

إنما حرم ربى . .. الإثم

كلمه {الإثم} به معناى افعالى است كه مايه تأخير در رسيدن به ثواب مى شود. (مفردات راغب).

موجبات ازدياد پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 30 - 3

3 - موقعيت افراد ، در برخوردارى شان از پاداش و كيفر الهى ، نقش دارد .

و إن كنتنّ تردن اللّه. .. فإنّ اللّه أعدّ... أجرًا عظيمًا... من يأت منكنّ بف_حشة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 31 - 1،4،6

1 - خداوند ، به همسران پيامبر ، در صورت اطاعت خاضعانه آنان از خدا و پيامبر ( ص ) و انجام عمل صالح ، وعده پاداش دوچندان داده است .

و من يقنت منكنّ للّه و رسوله و تعمل ص_لحًا نؤتها أجرها مرّتين

{قنوت} (مصدر {يقنت}) به معناى {اطاعت خاضعانه} است (مفردات راغب).

4 - موقعيت افراد در برخوردارى شان از پاداش مضاعف خداوند در مقابل عمل صالح شان نقش دارد .

و من يقنت منكنّ للّه و رسوله و تعمل ص_لحًا نؤتها أجرها مرّتين

6 - برخوردارى همسران پيامبر از پاداش مضاعف الهى ، منوط به تداوم اطاعت و انجام دادن عمل صالح از سوى آنها است .

و من يقنت منكنّ . .. و تعمل ص_لحًا نؤتها أجرها مرّتين

فعل

مضارع {يقنت} و {تعمل} استمرار را مى رساند.

موجبات پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 62 - 1،9

1 - مسلمانان ، يهوديان ، نصرانى ها و صابئان ، در صورت داشتن ايمان راستين به خدا و باور به قيامت و انجام عمل صالح ، از پاداشى گران قدر برخوردار خواهند شد .

إن الذين ءامنوا . .. فلهم أجرهم عند ربهم

مراد از {الذين ءامنوا} مسلمانان هستند. درباره آيين صابئى نظرات مختلفى ايراد شده است. علامه طباطبايى پس از بيان اقوال گوناگون، تأييد مى كنند كه آيين صابئى، آيينى ممزوج از دين يهود، مجوس و حرانيّه بوده است.

9 - رسيدن به پاداش هاى گران قدر الهى در گرو ايمان به خدا ، باور به قيامت و انجام اعمال صالح است .

من ءامن باللّه . .. فلهم أجرهم عند ربهم

مقيد كردن اجر و پاداش به اينكه نزد خداوند است، اشاره به گران سنگى پاداش دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 103 - 2،3،4،7

2 - پاداش هاى الهى در گرو ايمان و رعايت تقوا ( پرهيز از گناهان ) است .

و لو أنهم ءامنوا و اتقوا لمثوبة من عنداللّه خير

3 - ايمان بدون پرهيز از گناهان و پرهيز از گناه بدون ايمان ، موجب بهره مندى از پاداش هاى الهى نخواهد شد .

و لو أنهم ءامنوا و اتقوا لمثوبة

4 - يهوديان در صورت ايمان به پيامبر ( ص ) و قرآن و پرهيز از گناهان ( سحر ، بى اعتنايى به كتاب هاى آسمانى و . . . ) از پاداش

هاى الهى بهره مند مى شدند .

و لو أنهم ءامنوا و اتقوا لمثوبة من عنداللّه خير

مراد از ضمير در {أنهم} به قرينه آيه 99 و 101 يهوديان كافر به پيامبر و قرآن است. قابل ذكر است كه جمله {لمثوبة ...} جانشين جواب شرط است و آن جواب جمله اى همانند {لأثيبوا} (همانا پاداش داده مى شدند) است.

7 - خداوند ، خواهان آگاهى يافتن مردم به وابستگى پاداش هاى الهى به ايمان و تقوا

و لو أنهم ءامنوا و اتقوا لمثوبة . .. لو كانوا يعلمون

در برداشت فوق مفعول {يعلمون} حقيقتى گرفته شده كه جمله شرطيه {لو أنهم . ..} آن را بيان مى دارد; يعنى: ليت يعلمون أن مثوبة اللّه مشروط بالايمان و التقوى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 112 - 2،9

2 - پاداش هاى الهى ( بهشت ) از آن كسانى است كه با تمام وجود تسليم خدا شده و از سر اخلاص كار هاى نيك انجام دهند .

من أسلم وجهه للّه و هو محسن فله أجره عند ربه

از مصاديق {أجر} - به دليل آيه قبل - {بهشت} است. {وجه} به معناى صورت است و مراد از آن در آيه شريفه، وجود و ذات آدمى است. {محسن} به كسى گفته مى شود كه كار نيك انجام دهد.

9 - تسليم خدا بودن بدون انجام اعمال نيك و انجام نيكى ها بدون تسليم خدا بودن ، تضمين كننده پاداش الهى نبوده و مانع از روى آوردن ترس و اندوه نخواهد شد .

من أسلم . .. ولا خوف عليهم و لا هم يحزنون

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 158 - 8

8 - كسانى كه اعمال نيك ( سعى ميان صفا و مروه ) انجام دهند ، از پاداش هاى الهى برخوردار خواهند شد .

و من تطوع خيراً فإن اللّه شاكر عليم

سپاسگزارى خداوند از بندگان، كنايه از پاداش دهى به آنان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 184 - 16

16 - روزه گرفتن و فديه دادن به مسكين ، چنانچه با ميل و رغبت باشد ، ثوابى افزونتر دارد .

كتب عليكم الصيام . .. و على الذين يطيقونه فدية ... فمن تطوع خيراً فهو خير له

مصداق مورد نظر براى {خيراً} به دليل فرازهاى قبل، روزه گرفتن و در صورت مشقت بار بودن روزه، فديه دادن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 92 - 13

13 _ انفاق به پدر و مادر پيش از درخواست ايشان ، راه دستيابى به پاداش نيك خداوند

لن تنالوا البر حتى تنفقوا ممّا تحبون

امام صادق (ع) در پاسخ سؤال از معناى احسان در آيه {و بالوالدين احسانا} فرمود: و ان لا تكلّفهما ان يسئلاك شيئا ممّا يحتاجان اليه و ان كانا مستغنيين اليس يقول اللّه عزّ و جل {لن تنالوا البر حتى تنفقوا ممّا تحبون . .. }.

_______________________________

كافى، ج 2، ص 157، ح 1 ; بحار الانوار، ج 74، ص 79، ح 78.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 115 - 5،8

5 _ پاداش الهى به اعمال نيك در گرو انجام آن از سوى

افراد صالح است .

و اولئك من الصّالحين. و ما يفعلوا من خير فلن يكفروه

فاعل در {ما يفعلوا}، ضميرى است كه به {الصالحين} برمى گردد; يعنى اگر صالحان عمل خير انجام دهند پاداش مى گيرند.

8 _ تقواپيشگان بهره مند از پاداش الهى ، در برابر اعمال نيكى كه انجام مى دهند .

و ما يفعلوا من خير فلن يكفروه و اللّه عليم بالمتّقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 172 - 1،4،14،20

1 _ پاداش بزرگ الهى براى آنان كه على رغم تحمّل جراحت هاى نبرد پيشين ، دعوت خدا و رسولش را براى نبردى ديگر اجابت كردند .

الّذين استجابوا لِلّه و الرسول من بعد ما اصابهم القرح . .. اجر عظيم

چون آيات پيشين و نيز آيات بعد درباره نبرد و جهاد است، معلوم مى شود كه فرمان اجابت شده (استجابوا)، فرمان جنگ و مبارزه بوده است.

4 _ پاداش بزرگ الهى براى اجابت كنندگان دعوت خدا و رسول ( ص ) به نبردى ديگر در عين تحمّل جراحات نبرد احد ، مشروط به احسان و تقواى آنان است .

الّذين استجابوا . .. للّذين احسنوا منهم و اتّقوا اجر عظيم

مفسران برآنند كه نبرد پيشين كه مسلمانان در آن جراحتها ديدند، همان نبرد احد است. به دليل وقوع اين آيه پس از بيان نبرد احد و اينكه سخن از قرح به ميان آورده است ; چنانچه درباره نبرد احد نيز فرموده بود: {ان يمسسكم قرح}.

14 _ خوب عمل كردن در جنگ ( احسان ) و تخلف نكردن از مقررات جنگى ( تقوا ) ، شرط پاداش بزرگ خداوند براى مجاهدان

الّذين استجابوا

للّه . .. للّذين احسنوا منهم و اتّقوا اجر عظيم

در برداشت فوق، متعلق {احسان}، جنگ گرفته شده است ; يعنى در جنگ خوب عمل كنند. همچنين متعلق {اتّقوا}، مقررات جنگى (مانند پيروى از فرماندهى) گرفته شده است.

20 _ دشوارى عمل ، موجب ازدياد ارزش و پاداش آن در پيشگاه خداوند

الّذين استجابوا للّه و الرسول من بعد ما اصابهم القرح

چنانچه {الذين استجابوا} مبتدا باشد، جمله {من بعد ما اصابهم القرح}، _ كه مستلزم دشوارى حركت براى جهاد است _ ، از شرايط وعده به اجر عظيم خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 6،11

6 _ وعده پاداش كامل اخروى به پيامبر ( ص ) ، در برابر ابلاغ رسالت و تحمّل رنج هاى آن

فان كذّبوك . .. و انّما توفّون اجوركم يوم القيمة

از مصاديق مورد نظر براى {و انّما توفّون اجوركم}، به قرينه آيه قبل، كه در مقام تسلى و دلدارى پيامبر (ص) بود، پاداش كامل پيامبر (ص) در برابر ابلاغ رسالت است.

11 _ بهشت ، پاداش كامل براى اعمال نيك انسانها

و انّما توفّون اجوركم يوم القيمة فمن زحزح عن النّار و ادخل الجنّة فقد فاز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 11

11 _ عمل ، شرط برخوردارى مؤمن از پاداش هاى الهى است .

فامنّا ربّنا و اتنا ما وعدتنا . .. فاستجاب لهم ربّهم انّى لا اضيع عمل عامل منكم

جمله {انّى لا اضيع عمل عامل}، در حقيقت بيان شرطى است براى ثمردهى ايمان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3

- نساء - 4 - 67 - 1،3،4

1 _ ارجاع داورى به پيامبر ( ص ) و دلتنگ نشدن از حكم و قضاوت وى ، در پى دارنده پاداش بزرگ خداوند

فلا و ربّك . .. اذاً لأَتيناهم من لدنّا اجراً عظيماً

برداشت فوق بر اين مبناست كه مراد از {ما يوعظون} همان مسائلى باشد كه در آيه 65 مطرح شده است.

3 _ جانبازى و هجرت ( تحمل مشكلات و فداكارى در راه خدا ) ، موجب اجر بزرگ الهى *

و لو انّهم فعلوا ما يوعظون به . .. و اذاً لأَتيناهم من لدنّا اجراً عظيماً

بنابر اينكه مراد از {ما يوعظون}، همان جهاد و هجرت باشد كه در آيه قبل مطرح شد.

4 _ ثابت قدمان در ايمان ، بهره مند از پاداش بزرگ و ويژه خداوند

اشدّ تثبيتاً. و اذاً لأَتيناهم من لدنّا اجراً عظيماً

در برداشت فوق، {اذاً لأَتيناهم . .. }، نتيجه {اشدّ تثبيتاً} گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 85 - 1

1 _ وساطت در انجام كار خير ، موجب سهيم شدن در نتيجه و پاداش آن

من يشفع شفاعة حسنة يكن له نصيب منها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 95 - 11

11 _ بازنشستگان از جهاد ، هنگامى از پاداش الهى برخوردارند كه از روى بى ايمانى ، ترك جهاد نكرده باشند .

لايستوى القاعدون من المؤمنين . .. كلاّ وعد اللّه الحسنى

چون {من المؤمنين} حال براى {القاعدون} است، مى رساند كه بازنشستگان از جنگ در صورتى قابل مقايسه با مجاهدان هستد كه ايمانشان محفوظ باشد. يعنى

بازماندنشان از جنگ در شرايطى نباشد كه موجب سلب ايمان آنان گردد و يا ترك جهاد از روى بى ايمانى به فرامين خدا و رسول نباشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 100 - 12،14،19

12 _ هجرت به سوى خدا و رسول ( ص ) ، موجب برخوردارى از اجر و پاداش الهى

و من يخرج من بيته مهاجراً الى اللّه و رسوله . .. فقد وقع اجره على اللّه

14 _ اقدام به عمل نيك ، هر چند به انجام نرسد ، موجب برخوردارى از پاداش هاى الهى است . *

و من يخرج من بيته مهاجراً الى اللّه و رسوله ثم يدركه الموت فقد وقع اجره على اللّ

19 _ سفر براى شناخت رهبر ، هجرت در راه خدا و مرگ در آن سفر ، در پى دارنده پاداش الهى است .

و من يخرج من بيته مهاجراً الى اللّه و رسوله ثم يدركه الموت فقد وقع اجره على اللّ

امام صادق (ع) درباره كسى كه در سفر براى شناخت رهبر از دنيا برود فرمود: انّ اللّه عزّ و جل يقول: و من يخرج من بيته مهاجراً الى اللّه و رسوله ثم يدركه الموت فقد وقع اجره على اللّه. .. .

_______________________________

اصول كافى، ج 1، ص 378، ح 2 ; نورالثقلين، ج 1، ص 540، ح 522.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 114 - 7،8

7 _ نجوا ها و مذاكرات محرمانه براى دعوت مردم به كار هاى نيك ، موجب پاداش بزرگ الهى

من نجويهم . .. و من يفعل ذلك ابتغاء مرضات اللّه

فسوف نؤتيه أجراً عظيماً

8 _ دعوت كنندگان مردم به دستگيرى از مستمندان ، بهره مند از پاداش عظيم الهى

الا من امر بصدقة . .. فسوف نؤتيه أجراً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 124 - 5،6

5 _ بهره مندى مردم از پاداش هاى الهى و ورودشان به بهشت ، در گرو ايمان و عمل صالح است ، نه جنسيت و انتساب به مذهب يا فرقه اى خاص .

و من يعمل من الصلحت من ذكر او انثى و هو مؤمن فأولئك يدخلون الجنة

6 _ ايمان ، شرط بارورى اعمال صالح آدمى و ورود وى به بهشت

و من يعمل من الصلحت . .. و هو مؤمن فأولئك يدخلون الجنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 162 - 15

15 _ بهره مندى عالمان از پاداش هاى بزرگ الهى در گرو ايمان و انجام اعمال صالح

لكن الرسخون . .. و المؤمنون باللّه و اليوم الاخر أولئك سنؤتيهم أجراً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 173 - 3،4

3 _ ايمان و عمل صالح ، موجب استحقاق پاداش اخروى

فاما الذين ءامنوا و عملوا الصلحت فيوفيهم أجورهم و يزيدهم من فضله

واژه اجر (مزد و پاداش) دلالت مى كند كه مؤمنان نسبت به پاداش استحقاق دارند.

4 _ همراهى ايمان با عمل صالح ، موجب برخوردارى از پاداش و فضل الهى

فاما الذين ءامنوا و عملوا الصلحت فيوفيهم أجورهم و يزيدهم من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 9 -

2

2 _ همراهى ايمان و عمل صالح ، زمينه جلب مغفرت و دستيابى به پاداش بزرگ الهى

وعد اللّه الذين ءامنوا و عملوا الصلحت لهم مغفرة و اجر عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 4 - 5

5 _ ايمان و عمل در رساندن آدمى به پاداش هاى والاى الهى مكمل يكديگرند .

لهم درجت عند ربهم و مغفرة و رزق كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 11

11_ دستيابى به پاداش بزرگ الهى ( بهشت ) در گرو بخشوده شدن گناهان است .

أُول_ئك لهم مغفرة و أجر كبير

تقديم ذكرى {مغفرت} بر {أجر كبير} مى تواند اشاره به اين باشد كه: رسيدن به پاداش بزرگ الهى و ورود به بهشت ، در گرو آمرزش گناهان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 51 - 7

7_ ابلاغ پيام هاى الهى به مردم و تبليغ معارف دين ، درپى دارنده پاداش از ناحيه خداوند

إن أجرى إلاّ على الذى فطرنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 15

15_ استقامت در دين و پايدارى بر توحيد ، درپى دارنده پاداش الهى است .

فاستقم . .. إنه بما تعملون بصير

يادآورى علم و آگاهى خداوند به اعمال بندگان پس از امرها و نهى ها ، اشاره به پاداش دهى و كيفر رساندن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 115 - 7

7_ پايدارى بر دين ، پرهيز از طغيان گرى

، تكيه نكردن بر ستمگران و اقامه نماز ، نيكوكارى و درپى دارنده اجر و پاداش الهى است .

فاستقم . .. و لاتركنوا ... أقم الصلوة ... فإن الله لايضيع أجر المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 13

13_ تقواپيشگى و صبورى موجب بهره مند شدن از پاداش هاى الهى است .

إنه من يتق و يصبر فإن الله لايضيع أجر المحسنين

جواب شرط (من يتّق . ..) محذوف است و جمله {فإن الله ...} جانشين و گوياى آن محذوف است ; يعنى: من يتق و يصبر فهو من المحسنين و لايضيع الله أجره لأن الله لايضيع أجر المحسنين.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 1

1- خداوند ، به مسلمانهايى كه مورد ستم واقع شده و به خاطر او هجرت كردند ، جايگاه و مكانى شايسته در دنيا و پاداشى بس بزرگ تر در آخرت عطا مى كند .

و الذين هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا لنبوّئنّهم فى الدنيا حسنة و لأجر الأخرة أ

{فى} در {فى الله} به معناى {لام} و براى تعليل است. بنابراين معناى عبارت {هجرت براى كسب رضاى خداوند} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 46 - 7

7- ارزش هاى معنوى ماندگار و در پى دارنده پاداش الهى ، شايسته دل بستگى و اميد انسان است .

خير عند ربّك ثوابًا و خير أملاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 110 - 12

12- تنها راه رسيدن به

رضايت خداوند و پاداش هاى او ، انجام دادن اَعمال صالح و پرستش خالصانه او است .

فمن كان يرجوا لقاء ربّه فليعمل عملاً ص_لحًا و لايشرك بعبادة ربّه أحدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 76 - 11

11- ربوبيت خداوند ، مقتضى اعطاى پاداش به اعمال صالح

والبقي_ت الص_لح_ت خير عند ربّك ثوابًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 76 - 6

6 - خلود در بهشت هاى عدن ، پاداش پاكى و دورى جستن از كفر و شرك و گناه است .

جنّت عدن . .. خ_لدين فيها و ذلك جزاء من تزكّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 111 - 2

2 - صبر و شكيبايى در راه دين ، در پى دارنده پاداش حتمى خداوند

إنّى جزيتهم اليوم بما صبروا أنّهم هم الفائزون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 58 - 11

11 - عمل ، اساس دستيابى به پاداش نيكو است .

نعم أجر الع_ملين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 8،9

8 - احسان ، مقتضى پاداش نيك است .

للذين أحسنوا فى ه_ذه الدنيا حسنة

9 - احسان در دنيا ، درپى دارنده پاداش نيك و بزرگ الهى در جهان آخرت

للذين أحسنوا فى ه_ذه الدنيا حسنة

برداشت بالا بر اين اساس مبتنى است كه {فى ه_ذه الدنيا} متعلق به {أحسنوا} و ظرف براى آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41

- 8 - 3

3 - ايمان و عمل صالح ، موجب استحقاق ثواب الهى

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم أجر غير ممنون

واژه {أجر} به معناى مزدعمل و مفيد برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 40 - 6،8

6 - عفو و اغماض از خطاى ديگران و اصلاح بدى آنان با نيكى و گذشت ، موجب اجر و پاداش ويژه خداوند است .

و جزؤا سيّئة سيّئة مثلها فمن عفا و أصلح فأجره على اللّه

8 - تلاش در راه رفع كدورت هاى پيشين ، به دنبال عفو و گذشت از خطاى ديگران ، داراى ارزشى والا و پاداش فراوان الهى است .

فمن عفا و أصلح فأجره على اللّه

ذكر {أصلح} پس از عفو، نشان مى دهد كه صرف عفو و اغماض در دستيابى به پاداش والاى الهى كفايت نمى كند، بلكه مى بايست پس از گذشت، در راه رفع اختلافات گام برداشت و طرح صميميت و آشتى افكند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 14 - 11

11 - تضمين قطعى پاداش اعمال ، در صورت سر نهادن به اطاعت خدا و رسول

و إن تطيعوا اللّه و رسوله لايلتكم من أعم_لكم شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 3 - 5

5 - هدايت و تبليغ دين و تحمّل سختى ها و ناگوارى هاى برخاسته از آن ، داراى پاداشى بزرگ ، روز افزون و بى منت

و إنّ لك لأجرًا غير ممنون

برداشت ياد شده، به سبب اين نكته ترديدناپذير است كه اجر

بزرگ پيامبر(ص)، به جهت رسالت او و تحمل سختى هاى آن (از جمله تحمل تهمت هاى ناروا همچون تهمت جنون و. ..) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 34 - 3

3 - تقواپيشگى ، موجب استحقاق پاداش الهى و برخوردارى از نعمت هاى سرشار بهشتى

إنّ للمتّقين عند ربّهم جنّ_ت النعيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 44 - 4

4 - احسان و رفتار خوب انسان ، داراى جزا و پاداش در پيشگاه خداوند

إنّا كذلك نجزى المحسنين

موجبات پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 45 - 3

3 - همراهى ايمان و عمل صالح ، شرط برخوردارى از پاداش و فضل الهى ، در آخرت است .

ليجزى الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 4 - 2

2 - توأم بودن ايمان و عمل صالح ، درپى دارنده پاداش در قيامت

ليجزى الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 22 - 3،7

3 - اعمال نيك انسان ، در پى دارنده پاداش الهى در قيامت

إنّ ه_ذا كان لكم جزاء

7 - وفاى به نذر ، خوف از قيامت و دستگيرى خالصانه از بينوايان ، يتيمان و اسيران ، موجب بهره مندى از پاداش هاى بهشتى و مورد ستايش و قدردانى خداوند

يوفون بالنذر و يخافون يومًا . .. إنّ ه_ذا كان لكم جزاء و كان سعيكم مشكورًا

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 9 - 4

4 - اهتمام ورزيدن به كارهايى كه پاداش اخروى دارد ، مطلوب و مايه خرسندى در قيامت است .

لسعيها راضية

{سعى} به معناى راه رفتن سريع است كه در مورد {جديت در هر كار} نيز استعمال مى شود. (مفردات راغب)

موجبات پاداش بزرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 5 - 9،10

9 - خداترسى و تقواپيشگى ، عامل دريافت اجرى بزرگ از جانب خداوند

و من يتّق اللّه . .. يعظم له أجرًا

10 - رعايت تقوا از سوى مردان و زنان مطلّقه ، موجب بهره مند شدن آنان از اجر بزرگ الهى

فطلّقوهنّ لعدّتهنّ . .. و من يتّق اللّه ... يعظم له أجرًا

موجبات پاداش خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 147 - 12

12 _ علم و آگاهى گسترده خداوند ، تضمين كننده پاداش دهى او به بندگان مؤمن و شاكر خويش

إن شكرتم و ءامنتم و كان اللّه شاكراً عليماً

موجبات پاداش مضاعف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 54 - 3

3 - صبر مضاعف اهل ايمان در برابر فشار هاى زياد ايمان سوزان ، در پى دارنده پاداش مضاعف از سوى خداى سبحان است .

أُول_ئك يؤتون أجرهم مرّتين بما صبروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 17 - 4

4 - قرض به خدا ( انفاق ) ، موجب بهره مندى از سود و پاداش مضاعف الهى است .

إن

تقرضوا اللّه قرضًا حسنًا يض_عفه لكم

مهمترين پاداش صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 89 - 6

6 - ايمنى از وحشت روز جزا ، مهم ترين پاداش الهى به نيك كرداران

من جاء بالحسنة فله خير منها و هم من فزع يومئذ ءامنون

اختصاص به ذكر يافتن {و هم من فزع يومئذ آمنون} _ با اين كه {له خير منها} دربرگيرنده آن نيز هست _ نشان مى دهد كه ايمنى از وحشت روز رستاخيز، مهم ترين لطف و عنايت الهى در حق نيك كرداران است.

نظام آفرينش و پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 51 - 2

2- جهان ( آسمان و زمين ) با نظم كنونيش ، براى كيفر و پاداش كامل انسان ، ممكن و مناسب نيست .

يوم تبدّل الأرض غير الأرض . .. و برزوا لله ... ليجزى الله كلّ نفس ما كسبت

از اينكه خداوند پيش از طرح مسأله كيفر و پاداش انسانها در قيامت موضوع دگرگونى نظام كنونى جهان (دنيا) را مطرح فرمود، برداشت فوق به دست مى آيد.

وعده پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 274 - 5

5 _ نقش وعده به پاداش و تضمين آن ، در ترغيب به عمل خير

فلهم اجرهم عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 171 - 6

6 _ وعده پاداش و تضمين آن ، از روش هاى قرآن براى ترغيب مردم به ايمان و عمل

انّ اللّه لا يضيع اجر المؤمنين

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 27

27 _ وعده و تضمين پاداش ، از روش هاى قرآن براى تشويق به ايمان و تقوا

و ان تؤمنوا و تتّقوا فلكم اجر عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 199 - 22،23

22 _ نويد پاداش و تضمين آن ، پرتوى از ربوبيّت الهى نسبت به مؤمنان

لهم اجرهم عند ربّهم

23 _ وعده و تضمين اجر و پاداش ، از روش هاى قرآن براى دعوت مردم به اسلام و ايمان به قرآن

اولئك لهم اجرهم عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 40 - 11

11 _ وعده پاداش ، از روش هاى قرآن براى برانگيختن مردم به نيكوكارى

و ان تك حسنة يضاعفها و يؤت من لدنه اجراً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 146 - 12

12 _ وعده پاداش بزرگ ، و تهديد به دوزخ ، از روش هاى قرآن براى ترغيب مردم به ايمان و دورى از كفر و نفاق

إنّ المنفقين فى الدرك . .. و سوف يؤت اللّه المؤمنين أجراً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 1

1- ذوالقرنين ، به اعطاى پاداش نيك ، به مؤمنان نيك كردار ، وعده داد .

و أمّا من ءامن و عمل ص_لحًا فله جزاءً الحسنى

{جزاء} حال است و بيانِ اين كه رفتار نيكو (الحسنى) پاداش ايمان و عمل صالح شخص است.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 43

43- وعده الهى به بهره مندى مؤمنانِ نيك كردار ، از مغفرت و پاداشى عظيم

وعد اللّه الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت منهم مغفرة و أجرًا عظيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 7 - 13

13 - وعده پاداش بزرگ از سوى خداوند به مؤمنان انفاقگر

فالذين ءامنوا منكم و أنفقوا لهم أجر كبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 22

22 - وعده پاداش از سوى خداوند ، به همه مجاهدان و انفاق گران صدراسلام

و كلاًّ وعد اللّه الحسنى

وعده پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 42 - 6

6 - برپايى قيامت و كيفر و پاداش آن روز ، وعده الهى به همگان

حتّى يل_قوا يومهم الذى يوعدون

وعده پاداش عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 8 - 6

6 - ترغيب به كار خير و وعده پاداش به آن ، مقدّم بر تهديد در امر تربيت

فمن يعمل مثقال ذرّة خيرًا يره . و من يعمل مثقال ذرّة شرًّا يره

وعده پاداش مادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 16

16- تشويق مردم با وعده به پاداش مادى و معنوى ، از روش هاى انبيا در هدايت

يدعوكم ليغفر لكم . .. و يؤخّركم إلى أجل مسمًّى

پاداش مادى از طول عمر و پاداش معنوى از آمرزش، قابل استفاده است.

وعده

پاداش معنوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 16

16- تشويق مردم با وعده به پاداش مادى و معنوى ، از روش هاى انبيا در هدايت

يدعوكم ليغفر لكم . .. و يؤخّركم إلى أجل مسمًّى

پاداش مادى از طول عمر و پاداش معنوى از آمرزش، قابل استفاده است.

وعده پاداش نيك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 6 - 2

2 - پاداش هاى موعود خداوند ، نيكو و تصديق آن بر همگان لازم است .

و صدّق بالحسنى

كلمه {حسنى} يا مصدر است (مانند {رجعى}) و يا مؤنث {أحسن} است. در صورت اول معناى تفضيلى نخواهد داشت; بلكه با تأويل به مشتق، معناى {حَسَن} دارد. وصف {الحسنى} خود نشانگر مطلوب بودن تصديق آن است و وعده به فرجام راحت (در آيه بعد) نيز بر سزاوار بودن تصديق، تأكيد كرده است.

وعده پاداش نيكو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 6

6 - اعطاى پاداش نيك در دنيا ، وعده خداوند به احسان كنندگان

للذين أحسنوا فى ه_ذه الدنيا حسنة

برداشت بالا مبتنى بر اين ديدگاه است كه {فى ه_ذه الدنيا} ظرف براى {حسنة} باشد، نه براى {أحسنوا}; چنان كه در جاى ديگر قرآن، به اين حقيقت تصريح شده است: {للذين أحسنوا فى ه_ذه الدنيا حسنة و لدار الأخرة خير. ..}، (سوره نحل (16) آيه 30).

وفور پاداش بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 22 - 17

17 - پاداش الهى به بهشتيان ، فراوان و توصيف

ناپذير است .

و الذين ءامنوا . .. ذلك هو الفضل الكبير

بنابراين كه {ذلك} اشاره به مجموعه هاى نعمت هاى بهشتيان داشته باشد، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

وقت پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 78 - 5

5 - قيامت ، روز جزا و كيفر و پاداش الهى است .

يوم الدين

{دين} در آيه بالا به معناى حساب و جزا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 41 - 5

5 - آخرت ، تنها زمان كيفر كامل و مجازات مناسب

ثمّ يجزيه الجزاء الأوفى

به كار رفتن عبارت {الجزاء الأوفى} براى جزاى اخروى، نشانگر آن است كه گرچه در دنيا امكان مجازات وجود دارد; اما جزاى كامل تنها در آخرت تحقق خواهد يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 9 - 8

8 - قيامت ، روز فراهم آمدن انسان ها براى محاكمه و كيفر و پاداش

و اتّقوا اللّه الذى إليه تحشرون

{حشر} (مصدر {تحشرون}) به معناى جمع كردن و فراهم آوردن است. فراهم آمدن مردم در قيامت، براى محاكمه و تعيين كيفر و پاداش براى آنان است.

وقت پاداش صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 30 - 2

2 - اعطاى پاداش به مؤمنان و نيك كرداران در قيامت ، قبل از حسابرسى بدكرداران *

فأمّاالذين ءامنوا . .. و أمّا الذين كفروا

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تقدم در بيان، بيانگر تقدم خارجى نيز باشد.

وقت پاداش عمل

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 19 - 9

9- برخوردارى هر فرد ، از نتايج اعمال خويش و برقرارى عدالت كامل ، از اهداف معاد و برپايى قيامت

و لكلّ درج_ت ممّا عملوا و ليوفّيهم أعم_لهم و هم لايظلمون

لام در {ليوفّيهم}، بيانگر غايت و هدف است و اين كه با {واو} آمده است (و ليوفّيهم) نشان مى دهد كه اهداف چندى براى وجود معاد در كار است كه به ذكر يكى از آنها اكتفا شده است و آن نفى ظلم در نظام پاداش و كيفر و برخوردارى انسان ها از نتايج اعمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 148 - 11

11 - قيامت زمان برداشت و پاداش اعمال نيك است .

فاستبقوا الخيرت أين ما تكونوا يأت بكم اللّه جميعاً

جمله {أين ما تكونوا . ..} تعليل جمله قبل است; يعنى، چون قيامتى بر شما هست بايد در دنيا به انجام كارهاى نيك بپردازيد. اين تعليل بيانگر آن است كه: سعادت انسان در آخرت، به اعمال نيك او در دنيا بستگى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 6 - 1

1 - قيامت ، روز برانگيخته شدن انسان ها براى محاكمه و كيفر و پاداش

يوم يبعثهم اللّه جميعًا فينبّئهم بما عملوا

وقت پاداش مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 30 - 2

2 - اعطاى پاداش به مؤمنان و نيك كرداران در قيامت ، قبل از حسابرسى بدكرداران *

فأمّاالذين ءامنوا . .. و أمّا الذين كفروا

برداشت ياد شده بدان احتمال است

كه تقدم در بيان، بيانگر تقدم خارجى نيز باشد.

ويژگيهاى پاداش محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 3 - 2،3

2 - پاداش پيامبر ( ص ) در پيشگاه خداوند ، بى پايان و روزافزون

و إنّ لك لأجرًا غير ممنون

{غير ممنون}، اگر از {منّ} (قطع) مشتق باشد، به معناى بى انقطاع و روز افزون و اگر از {منّت} گرفته شده باشد، به معناى بى منت و بدون به رخ كشيدن خواهد بود. گفتنى است كه برداشت بالا مبتنى بر معناى نخست است.

3 - پاداش خداوند به پيامبر ( ص ) پاداشى است بى منت .

و إنّ لك لأجرًا غير ممنون

ويژگيهاى پاداش مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 6 - 7،8

7 - پاداش مؤمنان نيك كردار ، هرگز كاهش نيافته و پايان نمى پزيرد .

فلهم أجر غير ممنون

{مَنّ} (مصدر {ممنون})، به معناى {قطع كردن} است و معناى {كاهش دادن} نيز براى آن گفته شده است. (صحاح اللغة)

8 - پاداش مؤمنانِ داراى عمل صالح ، پاداشى بى منت و به دور از محاسبه و محدوديت

فلهم أجر غير ممنون

در {قاموس} آمده است كه {غير ممنون}; يعنى، بدون محاسبه و صاحب {مصباح} مى گويد: {مننتَ عليه منّاً}; يعنى، آنچه از نيكى ها براى كسى انجام داده اى، بر او شماره كردى. {راغب} در {مفردات}، اين كار را منّت زبانى و امرى نكوهيده خوانده است.

هماهنگى پاداش با عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 14 - 9

9 - خداوند ، پاداش دهنده و

مجازات كننده ملت ها ، براساس عملكرد خود آنان

ليجزى قومًا بما كانوا يكسبون

{قوماً} ممكن است به تمامى ملت ها (اعم از مؤمن و كافر) نظر داشته باشد.

يأس از پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 13 - 5،7

5 - يأس از رحمت الهى و ثواب اخروى ، نشانه انسان هاى مورد غضب خداوند ( يهوديان )

قومًا غضب اللّه عليهم قد يئسوا من الأخرة

شايد منظور از {يأس از آخرت} ايمان نداشتن به قيامت نباشد; بلكه مقصود يأس از رحمت الهى در آخرت است. چه اين كه يهود به عنوان مصداق {مغضوب عليهم} اصل قيامت را قبول داشتند; ولى در ويژگى هاى آن مردد بودند.

7 - يأس از رحمت خدا و ثواب اخروى ، گناهى است بزرگ .

قومًا غضب اللّه عليهم قد يئسوا من الأخرة

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه {قد يئسوا. ..}، به عنوان بارزترين ويژگى مغضوبين ياد شده است.

پاداش اخروى

آثار ايمان به پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 15 - 8

8 - ايمان به قيامت و پاداش و كيفر آن روز ، عامل رهايى انسان از دلبستگى به متاع هاى مادى و دنيوى و سبب رويكرد او به آرمان هاى بلند معنوى و اخروى

إنّما أمولكم و أول_دكم فتنة و اللّه عنده أجر عظيم

آثار پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 18

18 - { قال أبوعبداللّه ( ع ) اللّه راض عن المؤمن فى الدنيا و الآخرة و المؤمن

و إن كان راضياً عن اللّه فإنّ فى قلبه ما فيه لما يرى فى ه_ذه الدنيا من التمحيص فإذا عاين الثواب يوم القيامة رضى عن اللّه الحقّ حقّ الرضا و هو قوله { و رضوا عنه } و قوله { ذلك لمن خشى ربّه } أى أطاع ربّه ;

امام صادق(ع) فرمود: خداوند از مؤمن در دنيا و آخرت راضى است و مؤمن، گرچه از خدا راضى است; ولى در قلب او چيزهايى است به جهت آنچه به عنوان تمحيص (به سختى ها گرفتار ساختن براى امتحان و پاكى از گناه) در دنيا مى بيند. پس چون پاداش اخروى را در قيامت مشاهده كند، از خداوند _ كه حق است _ به طور كامل خشنود خواهد شد و اين [معناى] سخن خداوند است {و رضوا عنه} و [اما اين] گفته خداوند {ذلك لمن خشى ربّه}; يعنى، [اين براى كسى است كه] پروردگارش را اطاعت كند}.

آثار ذكر پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 47 - 4

4 - توجه به پاداش هاى مهم اخروى خداوند ، براى بيم دارندگان مقام پروردگار ، زمينه پرهيز از كفر و تكذيب است .

و لمن خاف مقام ربّه جنّتان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 9 - 9

9 - اعتقاد به قيامت و توجه داشتن به كيفر و پاداش الهى در آن ، موجب تقويت روح تقواپيشگى در انسان

و اتّقوا اللّه الذى إليه تحشرون

يادآورى حشر انسان ها در قيامت _ پس از توصيه به تقوا _ مى تواند

بيانگر مطلب ياد شده باشد.

آثار غفلت از پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 63 - 5

5 - غفلت از نظام ثبت و حسابرسى دقيق اعمال و كيفر و پاداش اخروى ، عامل بيگانگى كافران با اعمال نيك و آلودگى آنان به كردار هاى بد و ناشايست

بل قلوبهم فى غمرة من ه_ذا . .. هم لها ع_ملون

آثار يأس از پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 13 - 9

9 - معتقدان به آخرت _ اما مأيوس از ثواب اخروى _ مانند كافران ، بى اعتقاد به رستاخيزاند .

قد يئسوا من الأخرة كما يئس الكفّار من أصح_ب القبور

در صورتى كه مقدر آيه چنين باشد: {قد يئسوا من ثواب الآخرة. ..}; استفاده مى شود كه معتقدان به معاد _ ولى نااميد از ثواب اخروى _ همچون كافرانى اند كه اصولاً از زنده شدن دوباره مأيوس اند.

آگاهى از پاداش اخروى هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 14،15

14- آگاه شدن از فوايد دنيوى هجرت در راه خدا و پاداش اخروى آن ، مورد تمنى خداوند

و الذين هاجروا . .. لو كانوا يعلمون

از جمله معناها و استعمالهاى {لو} تمنى است و برداشت فوق بر اين اساس است.

15- آگاهى از ثمرات دنيوى هجرت در راه خدا و پاداش اخروى آن ، امرى در حد ناممكن است .

و الذين هاجروا فى الله . .. و لأجر الأخرة أكبر لو كانوا يعلمون

برداشت فوق، بنابر امتناعى بودن {لو} و يا تمنى بودن

آن است و {لو تمنى} در جايى استعمال مى شود كه مورد، محال و يا در حكم محال باشد.

ارزش پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 148 - 6

6 _ ارزش والاى پاداش هاى خداوند در آخرت نسبت به ارزش هاى او در دنيا

فاتيهم اللّه ثواب الدّنيا و حسن ثواب الاخرة

در مورد ثواب آخرت، كلمه {حسن} اضافه شده است تا بيان كند كه پاداش اخروى نسبت به پاداش دنيوى، داراى مزيّت و برترى خاصّى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 69 - 15

15 _ ناچيزى بهرهورى ها و لذايذ زندگى دنيوى ، در مقايسه با ثواب ها و ارزش هاى اخروى

فاستمعتوا بخلقهم . .. أولئك حبطت أعملهم ... و أولئك هم الخسرون

با اينكه كافران و منافقان در دنيا بهره مند بوده اند، خداوند ايشان را زيانكار واقعى معرفى مى كند; زيرا لذايذ دنيويشان محدود بوده و از ثوابهاى اخروى بى بهره اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 57 - 1،5

1_ پاداش هاى اخروى ، برتر و بهتر از پاداش هاى دنيوى است .

لانضيع أجر المحسنين. و لأجر الأخرة خير

5_ دستيابى به اقتدار و سلطنت در زمين ، در قياس با پاداش هاى اخروى ناچيز است .

كذلك مكّنّا ليوسف فى الأرض . .. و لأجر الأخرة خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 30 - 12

12- پاداش هاى اخروى ، بهتر از پاداش هاى دنيوى است .

للذين أحسنوا فى

ه_ذه الدنيا حسنة و لدار الأخرة خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 61 - 6

6 - متاع دنيوى ، متاعى ناچيز در قياس با پاداش هاى اخروى

أفمن وعدن_ه وعدًا حسنًا . .. كمن متّعن_ه مت_ع الحي_وة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 80 - 5

5 - ارزش برتر پاداش هاى اخروى نسبت به امكانات دنيوى

ثواب اللّه خير

ارزش پاداش اخروى محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 30 - 11

11- پاداش اخروى محسنان ، بسى بهتر از پاداش دنيوى آنان است .

للذين أحسنوا فى ه_ذه الدنيا حسنة و لدار الأخرة خير

اگر چه در آيه سخنى از پاداش اخروى به ميان نيامده است، اما جمله {و لدار الأخرة خير} _ كه برترى سراى اخروى را مى رساند _ به قرينه {فى ه_ذه الدنيا حسنة} (براى محسنان در دنيا حسنه اى است) مى تواند مشعر به اين نكته باشد كه: پاداش حيات اخروى برتر است.

اميدوارى به پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 10

10 - ترس از عذاب هاى اخروى و اميد به پاداش هاى جهان آخرت ، از انگيزه هاى آدمى براى عبادت خدا

ملك يوم الدين. اءيّاك نعبد

اهميت پاداش اخروى اصحاب يمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 91 - 1

1 - پاداش الهى به اصحاب اليمين در جهان آخرت ، چنان چشمگير است كه هر شنونده اى را

سخت شادمان مى كند .

فسل_م لك من أصح_ب اليمين

در عبارت {سلام لك} چند احتمال وجود دارد: يكى از آنها اين است كه {سلام} معادل سلامت و تنكير آن براى تفخيم باشد. {لام} در {لك} نيز براى اختصاص و خطاب {لك} به فرد معينى نباشد.

اهميت پاداش اخروى هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 10،11

10- پاداش اخروى هجرت در راه خدا ، بسى برتر از پاداش دنيوى آن است .

و الذين هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا لنبوّئنّهم فى الدنيا حسنة و لأجر الأخرة أ

11- پاداش اخروى هجرت در راه خدا ، قابل توصيف نيست .

و الذين هاجروا فى الله . ..لنبوّئنّهم فى الدنيا حسنة و لأجر الأخرة أكبر

مفضل عليه افعل تفضيل (أكبر) حذف شده است و حذف آن به منظور عموميت دادن است. بنابراين معناى عبارت چنين مى شود: پاداش اخروى هجرت بزرگ تر از آن است كه كسى بتواند آن را درك كند.

ايمان به پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 10

10_ توجه به قضاوت و داورى خداوند در قيامت و باور به پاداش و مجازات در آن سرا ، آدمى را به استقامت در راه دين وامى دارد .

لقضى بينهم . .. إنّ كلاًّ لما ليوفينّهم أعم_لهم ... فاستقم كما أُمرت

پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 281 - 5

5 _ قيامت ، روز دريافت كامل نتيجه اعمال ( كيفر و پاداش )

ثمّ توفّى كلّ نفس ما كسبت

{توفّى} به

معناى دريافت كامل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 77 - 9

9 _ پايبندى به عهد الهى و پيمان هاى خود ، عامل بهره مندى از مواهب اُخروى

انّ الّذين يشترون بعهد اللّه و ايمانهم . .. لا خلاق لهم فى الاخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 145 - 8،11،12

8 _ تلاشگران براى پاداش هاى اخروى ، از مواهب آخرت بهره مند خواهند شد .

و من يرد ثواب الاخرة نؤته منها

11 _ خداوند ، پاداش دهنده اعمال در دنيا و آخرت

و من يرد ثواب الدّنيا نؤته منها و من يرد ثواب الاخرة نؤته منها

مراد از اراده پاداش، انجام عمل خير، براى نيل به پاداش است.

12 _ جهاد و مقاومت در جنگ ، موجب برخوردارى از پاداش دنيوى و اخروى

و لمّا يعلم اللّه الّذين جاهدوا منكم و يعلم الصّابرين . .. و من يرد ثواب الدّنيا

با توجّه به آيات قبل، از مصاديق مورد نظر براى اعمال خير، جهاد و مبارزه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 148 - 7

7 _ پاداش هاى اخروى خداوند ، نيكو و عارى از هر گونه نقصان است و پاداش هاى دنيوى ، همراه با مشكلات

فاتيهم اللّه ثواب الدّنيا و حسن ثواب الاخرة

از اينكه پاداشهاى اخروى را نيكو شمرده (حسن ثواب الآخرة)، معلوم مى شود پاداشهاى اخروى به تمام جهات، نيكوست و در مقابل، ثواب دنيوى را به نيكو بودن توصيف نكرده تا به اين نكته اشاره كند كه پاداشهاى خداوند در

دنيا، همواره ملازم با مشكلات و نقصانهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 161 - 10

10 _ رستاخيز براى انسان ، عرصه دريافت كامل سزاى كردار خويش

ثمّ توفّى كلّ نفس ما كسبت

1 _ {توفّى} از مصدر {توفية} به معناى پرداخت و دريافت كامل است. 2 _ در برداشت بالا، بنابر گفته برخى از مفسران، كلمه {جزاء} قبل از {ما كسبت} مقدّر گرفته شده است ; يعنى {توفّى جزاء ما كسبت}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 176 - 9،10،15

9 _ اراده الهى مبنى بر محروميّت حتمى شتابگران در كفر از بهره هاى اخروى

يريد اللّه الّا يجعل لهم حظّا فى الاخرة

10 _ محروميّت و يا برخوردارى از بهره هاى اخروى ، نتيجه عملكرد انسان

و لا يحزنك الّذين يسارعون الكفر . .. يريد اللّه الّا يجعل لهم حظّا فى الاخرة

گر چه خداوند محروم كردن كفرپيشگان را از بهره اخروى به خود نسبت داده است: يريد اللّه . .. ولى اين محروميّت به دليل {يسارعون ... }، نتيجه عملكرد خود آنان بوده است.

15 _ مهلت دادن خداوند به شتابگران در كفر ، براى محروم ساختن آنان از بهره هاى اخروى است ( سنّت استدراج ) .

يريد اللّه الّا يجعل لهم حظّا فى الاخرة و لهم عذاب عظيم

جمله {يريد اللّه . .. }، مى تواند جواب اين سؤال باشد كه چرا با تلاش برخى از مردم در گسترش كفر، خداوند به آنان مهلت مى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 185

- 2،9،16

2 _ وعده خداوند به دريافت كامل سزاى اعمال در روز قيامت

و انّما توفّون اجوركم يوم القيمة

{توفّون}، از مصدر {توفيه}، به معناى دريافت كامل و تمام است.

9 _ { يوم القيمة } ، از اسامى روز جزاى اعمال

و انّما توفّون اجوركم يوم القيمة

16 _ توجّه دادن به مرگ و كيفر و پاداش اعمال در قيامت و فريبنده بودن دنيا از روش هاى قرآن براى هدايت انسانها

كلّ نفس ذائقة الموت . .. و ما الحيوة الدّنيا الّا متاع الغرور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 186 - 7

7 _ توجّه به مرگ و اجر اخروى و نيز فريبندگى دنيا ، زمينه ساز پيروزى انسان در آزمايش الهى

كلّ نفس ذائقة الموت . .. لتبلونّ فى اموالكم و انفسكم

ظاهراً آيه قبل (كلّ نفس . .. ) رهنمودى براى پيروز شدن مؤمنان درامتحانهاى جانى و مالى است. چون بهترين راه براى از جان گذشتگى و جهاد اين است كه آدمى بداند چه جهاد كند و يا سستى نمايد، طعم مرگ را خواهد چشيد. و راه معقول براى صرفنظر كردن از اموال اين است كه آدمى بداند دنيا و آنچه در آن است، فريبنده و پوچ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 191 - 29

29 _ اعتقاد به قيامت و كيفر و پاداش در آن ، پيامد اعتقاد به باطل نبودن و هدفدار بودن آفرينش

ربّنا ما خلقت هذا باطلاً سبحانك فقنا عذاب النّار

كلمه {فا} در {فقنا . .. }، بيانگر اين معناست كه خردمندان با نفى بطلان در آفرينش و

اعتقاد به هدفدارى جهان به اين نتيجه رسيده اند كه بايد قيامت و روز جزا و پاداشى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 74 - 8

8 _ دستيابى به مواهب آخرت ، پيامد جهاد و مبارزه در راه خدا

فليقاتل فى سبيل اللّه الّذين يشرون الحيوة الدّنيا بالاخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 11

11_ دستيابى به پاداش بزرگ الهى ( بهشت ) در گرو بخشوده شدن گناهان است .

أُول_ئك لهم مغفرة و أجر كبير

تقديم ذكرى {مغفرت} بر {أجر كبير} مى تواند اشاره به اين باشد كه: رسيدن به پاداش بزرگ الهى و ورود به بهشت ، در گرو آمرزش گناهان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 57 - 4

4_ پاداش هاى اخروى ، نمودى از رحمت الهى است .

نصيب برحمتنا من نشاء . .. و لأجر الأخرة خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 60 - 7

7 - جهان آخرت ، جهان كيفر و پاداش

أنّهم إلى ربّهم رجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 25 - 7

7 - جهان آخرت ، جهان كيفر و پاداش است .

يومئذ يوفّيهم اللّه دينهم الحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 84 - 1

1 - جهان آخرت ، سراى كيفر و پاداش است .

من جاء بالحسنة فله خير منها و من جاء بالسيّئة فلايجزى . .. إلاّ

ما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 78 - 5

5 - قيامت ، روز جزا و كيفر و پاداش الهى است .

يوم الدين

{دين} در آيه بالا به معناى حساب و جزا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 15

15 - جهان آخرت ، جهان كيفر و پاداش الهى

و فى الأخرة عذاب شديد و مغفرة من اللّه و رضون

پاداش اخروى ابرار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 12 - 1

1 - بوستانى بزرگ و پرنعمت و لباسى فاخر از حرير ، پاداش ابرار در قيامت

إنّ الأبرار . .. و جزيهم بما صبروا جنّة و حريرًا

{جنّة} به معناى بوستان است و تنكير آن بر تعظيم و تفخيم دلالت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 22 - 1

1 - نعمت هاى الهى در بهشت ، پاداش فراهم آمده براى ابرار

إنّ ه_ذا كان لكم جزاء

{ه_ذا} به مجموع نعمت هايى اشاره دارد كه در آيات گذشته ياد شده است.

پاداش اخروى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 134 - 3،4

3 - پاداش اخروى اعمال نيك ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) اختصاص به خود ايشان دارد و ديگران از آن بهره اى نخواهند برد .

تلك أمة قد خلت لها ما كسبت

تقديم {لها} بر {ما كسبت} گوياى حصر است. بنابراين {لها ما كسبت}; يعنى، دستاورد آنان تنها از آن

ايشان و به سود خودشان است.

4 - بهره مند شدن يهود از پاداش فضيلت ها و اعمال شايسته پيامبرانى چون ابراهيم ، اسحاق و . . . از باور هاى ناصواب يهود

تلك أمة قد خلت لها ما كسبت و لكم ما كسبتم

از اينكه خداوند در خطاب به يهوديان اين حقيقت را يادآور مى شود كه دستاوردهاى پيامبران نصيب ديگران نخواهد شد، مى توان به برداشت فوق دست يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 141 - 3

3 - پاداش اخروى اعمال نيك ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) اختصاص به خود ايشان دارد و ديگران از آن بهره اى نخواهند برد .

تلك أمة قد خلت لها ما كسبت

تقديم {لها} بر {كسبت} گوياى حصر است. بنابراين {لها ما كسبت}; يعنى، دستاورد آنان تنها از آنِ ايشان و به سود خودشان است.

پاداش اخروى احسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 9

9 - احسان در دنيا ، درپى دارنده پاداش نيك و بزرگ الهى در جهان آخرت

للذين أحسنوا فى ه_ذه الدنيا حسنة

برداشت بالا بر اين اساس مبتنى است كه {فى ه_ذه الدنيا} متعلق به {أحسنوا} و ظرف براى آن باشد.

پاداش اخروى اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 134 - 3،4

3 - پاداش اخروى اعمال نيك ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) اختصاص به خود ايشان دارد و ديگران از آن بهره اى نخواهند برد .

تلك أمة قد خلت لها ما كسبت

تقديم

{لها} بر {ما كسبت} گوياى حصر است. بنابراين {لها ما كسبت}; يعنى، دستاورد آنان تنها از آن ايشان و به سود خودشان است.

4 - بهره مند شدن يهود از پاداش فضيلت ها و اعمال شايسته پيامبرانى چون ابراهيم ، اسحاق و . . . از باور هاى ناصواب يهود

تلك أمة قد خلت لها ما كسبت و لكم ما كسبتم

از اينكه خداوند در خطاب به يهوديان اين حقيقت را يادآور مى شود كه دستاوردهاى پيامبران نصيب ديگران نخواهد شد، مى توان به برداشت فوق دست يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 141 - 3

3 - پاداش اخروى اعمال نيك ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) اختصاص به خود ايشان دارد و ديگران از آن بهره اى نخواهند برد .

تلك أمة قد خلت لها ما كسبت

تقديم {لها} بر {كسبت} گوياى حصر است. بنابراين {لها ما كسبت}; يعنى، دستاورد آنان تنها از آنِ ايشان و به سود خودشان است.

پاداش اخروى اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 134 - 3

3 - پاداش اخروى اعمال نيك ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) اختصاص به خود ايشان دارد و ديگران از آن بهره اى نخواهند برد .

تلك أمة قد خلت لها ما كسبت

تقديم {لها} بر {ما كسبت} گوياى حصر است. بنابراين {لها ما كسبت}; يعنى، دستاورد آنان تنها از آن ايشان و به سود خودشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 141 - 3

3 -

پاداش اخروى اعمال نيك ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) اختصاص به خود ايشان دارد و ديگران از آن بهره اى نخواهند برد .

تلك أمة قد خلت لها ما كسبت

تقديم {لها} بر {كسبت} گوياى حصر است. بنابراين {لها ما كسبت}; يعنى، دستاورد آنان تنها از آنِ ايشان و به سود خودشان است.

پاداش اخروى امام حسن(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 22 - 8

8 - نعمت هاى سرشار بهشت ، پاداش الهى اهل بيت ( على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) )

إنّ الأبرار يشربون من كأس . .. و سقيهم ربّهم شرابًا طهورًا . إنّ ه_ذا كان لكم جز

برداشت ياد شده، با توجه به شأن نزولى است كه از طريق شيعه و سنى نقل شده است و آن اين كه از آيه 5 تا آيه مورد بحث (آيه 22)، درباره آن بزرگواران نازل شده است. (مجمع البيان، ج 10; الكشاف، ج 4، ذيل آيه)

پاداش اخروى امام حسين(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 22 - 8

8 - نعمت هاى سرشار بهشت ، پاداش الهى اهل بيت ( على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) )

إنّ الأبرار يشربون من كأس . .. و سقيهم ربّهم شرابًا طهورًا . إنّ ه_ذا كان لكم جز

برداشت ياد شده، با توجه به شأن نزولى است كه از طريق شيعه و سنى نقل شده است و آن اين كه از آيه 5 تا آيه مورد بحث (آيه 22)، درباره آن بزرگواران نازل

شده است. (مجمع البيان، ج 10; الكشاف، ج 4، ذيل آيه)

پاداش اخروى امام على(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 22 - 8

8 - نعمت هاى سرشار بهشت ، پاداش الهى اهل بيت ( على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) )

إنّ الأبرار يشربون من كأس . .. و سقيهم ربّهم شرابًا طهورًا . إنّ ه_ذا كان لكم جز

برداشت ياد شده، با توجه به شأن نزولى است كه از طريق شيعه و سنى نقل شده است و آن اين كه از آيه 5 تا آيه مورد بحث (آيه 22)، درباره آن بزرگواران نازل شده است. (مجمع البيان، ج 10; الكشاف، ج 4، ذيل آيه)

پاداش اخروى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 2 - 10

10 - تكامل و تعالى و داشتن دستاوردى بهتر ، فلسفه و هدف آغازين خلقت بشر و برخوردار شدن از جزا و پاداش اخروى ( بهشت برين ) ، فلسفه و هدف نهايى آفرينش او است .

ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً

به مقتضاى جمله {ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً}، هدف از خلقت انسان و تقدير مرگ و حيات براى وى، تكامل و داشتن دستاوردى بهتر در دنيا است; ولى چون پاداش و جايزه اصلى آن را در جهان آخرت دريافت مى كند، بنابراين مى توان گفت: تكامل، هدف مرحله اولى خلقت بشر و بهشت برين، هدف مرحله نهايى آفرينش او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 7 - 5

5 - جن ، همچون انسان

، داراى تكليف و مورد بازخواست خدا و كيفر و پاداش در قيامت

و أنّهم ظنّوا كما ظننتم أن لن يبعث اللّه أحدًا

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه مبعوث شدن انسان ها در قيامت، بيانگر كيفر و پاداش و حسابرسى آن است.

پاداش اخروى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 51 - 1

1- تغيير و تبديل نظام كنونى آسمان ها و زمين به نظام ديگر در آستانه برپايى قيامت ، به منظور كيفر و پاداش انسانهاست .

يوم تبدّل الأرض غير الأرض . .. و برزوا لله ... ليجزى الله كلّ نفس ما كسبت

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {ليجزى} متعلق به {برزوا} در آيه 48 باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 15 - 10،13

10 - دنيا ، محل تلاش و آخرت جاى كيفر و پاداش و مواجه شدن با نتيجه تلاش است .

إنّ الساعة ءاتية . .. لتجزى كلّ نفس بما تسعى

13 - حضور در صحنه قيامت و برخورد با سزاى اعمال دنيايى خود ، فرجام همه انسان ها است .

إنّ الساعة . .. لتجزى كلّ نفس بما تسعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 28 - 1

1 - هدفمند بودن آفرينش جهان ، مقتضى برپايى قيامت به منظور كيفر بندگان و يا پاداش به آنان

و ما خلقنا السماء . .. ب_طلاً... أم نجعل الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

يادآورى برابر نبودن سرنوشت مؤمنان با مفسدان، پس از طرح مسأله بى هدف نبودن آفرينش جهان،

مى رساند كه اگر مؤمنان و مفسدان يكسان باشند، لازم مى آيد كه جهان آفرينش بى هدف باشد و چون جهان آفرينش هدفمند است، پس بايد سرنوشت اين دو گروه يكسان نباشد. و از آن جايى كه در دنيا يكسان زندگى مى كنند، پس بايد جهان ديگرى (رستاخيز) باشد كه با آنان برخورد متفاوت و متناسب شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 32 - 4

4 - جن ، همانند انسان داراى مسؤوليت و كيفر و پاداش در آخرت

سنفرغ لكم أيّه الثقلان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

پاداش اخروى انفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 245 - 16

16 _ پاداش الهى به انفاق كنندگان در دنيا و آخرت

فيضاعفه له اضعافاً . .. و اليه ترجعون

{اليه ترجعون}، اشاره به پاداش الهى است در آخرت; بنابراين {فيضاعفه} بيانگر پاداش الهى در دنياست.

پاداش اخروى انفاقگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 12 - 1

1 - قيامت ، روز پاداش دهى خداوند به وام دهندگان خود ( كسانى كه با انفاق در راه خدا به او قرض الحسنه دادند ) .

من ذا الذى يقرض اللّه . .. و له أجر كريم . يوم ترى المؤمنين

{يوم} در {يوم ترى}، مربوط به {له أجر كريم} در آيه پيش است; يعنى، خداوند، پاداش نفيس خود را به وام دهندگان خويش در روزى مى دهد كه. .. . گفتنى است كه مراد از {يوم ترى} روز قيامت است.

پاداش اخروى اهل بيت(ع)

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 22 - 8

8 - نعمت هاى سرشار بهشت ، پاداش الهى اهل بيت ( على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) )

إنّ الأبرار يشربون من كأس . .. و سقيهم ربّهم شرابًا طهورًا . إنّ ه_ذا كان لكم جز

برداشت ياد شده، با توجه به شأن نزولى است كه از طريق شيعه و سنى نقل شده است و آن اين كه از آيه 5 تا آيه مورد بحث (آيه 22)، درباره آن بزرگواران نازل شده است. (مجمع البيان، ج 10; الكشاف، ج 4، ذيل آيه)

پاداش اخروى ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 173 - 3

3 _ ايمان و عمل صالح ، موجب استحقاق پاداش اخروى

فاما الذين ءامنوا و عملوا الصلحت فيوفيهم أجورهم و يزيدهم من فضله

واژه اجر (مزد و پاداش) دلالت مى كند كه مؤمنان نسبت به پاداش استحقاق دارند.

پاداش اخروى برّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 145 - 9

9 _ قصد و نيّت عمل كننده كردار هاى نيك ، تعيين كننده برخوردارى وى از نعمت هاى دنيا يا مواهب آخرت

و من يرد ثواب الدّنيا نؤته منها و من يرد ثواب الاخرة نؤته منها

پاداش اخروى بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 75 - 1

1 _ بنا هاى برافراشته و درجات عالى در بهشت ، پاداش بندگان خدا ( عباد الرحمان ) است .

و عباد الرحم_ن . .. أُول_ئك يجزون الغرفة

برداشت فوق با

توجه به دو نكته است: 1_ {أُول_ئك} اشاره به {عبادالرحمان} است. 2_ {غرفة} به معناى بناى مرتفع و برافراشته است. در آيه شريفه نيز مى تواند هم در معناى لغوى خود به كار رفته باشد و هم مى تواند منزلت و مقام رفيع مقصود باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 76 - 1

1 _ بهشت جاودان و برخوردارى از قرارگاه و اقامت گاه نيكوى آن ، پاداش بندگان خالص خدا

و عبادالرحم_ن . .. أُول_ئك يجزون الغرفة ... خ_لدين فيها حسنت مستقرًّا و مقامًا

{مستقرّاً} تميز براى ضمير در {حسنت} و به معناى محل استقرار است و {مقام} اسم مكان و به معناى اقامت گاه مى باشد.

پاداش اخروى پيشگامان در ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 - 14

14 _ پيشگامان در ايمان و تابعان نيك كردار ، برخوردار از الطاف مادى و معنوى خداوند در آخرت

رضى اللّه عنهم . .. لهم جنت تجرى

رضايت الهى، لطفى معنوى و بهشت جاودان، نعمتى مادى است.

پاداش اخروى تابعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 - 14

14 _ پيشگامان در ايمان و تابعان نيك كردار ، برخوردار از الطاف مادى و معنوى خداوند در آخرت

رضى اللّه عنهم . .. لهم جنت تجرى

رضايت الهى، لطفى معنوى و بهشت جاودان، نعمتى مادى است.

پاداش اخروى تائبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 60 - 9

9- توبه كنندگانى كه ايمان آورده و عمل صالح انجام دهند ،

در قيامت پاداشى بدون كمترين نقص دريافت خواهند كرد .

من تاب و ءامن و عمل صلحًا فأُولئك يدخلون الجنّة و لايظلمون شيئًا

{ظلم} ; يعنى، مقرر ساختن چيزى در غير جايگاه و درجه مخصوص آن; چه به گونه اى كمتر و چه به شكلى برتر (مفردات راغب). {لايظلمون}نيز به معناى {لاينقصون} مى باشد و مراد اين است كه: از اجر و مزد عمل آنان به واسطه گذشته بد آنها، چيزى كاسته نشده و به آنان ظلمى روا نمى شود.

پاداش اخروى توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 69 - 5

5 - توحيد و شرك ( خدا پرستى و بت پرستى ) ، مبناى داورى خدا و تعيين كيفر و پاداش در روز رستاخيز

اللّه يحكم . .. فيما كنتم فيه تختلفون

با توجه به عبارت پيشين {ما} در {فيما كنتم} به معناى {الذى} است كه به مسأله توحيد و شرك _ كه محور اختلاف ميان موحدان و مشركان تاريخ بوده است _ اشاره دارد.

پاداش اخروى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 32 - 4

4 - جن ، همانند انسان داراى مسؤوليت و كيفر و پاداش در آخرت

سنفرغ لكم أيّه الثقلان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 39 - 3

3 - حضور جن همچون آدميان ، در صحنه قيامت براى حسابرسى و كيفر و پاداش

فيومئذ لايس_ل عن ذنبه إنس و لاجانّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 7 -

5

5 - جن ، همچون انسان ، داراى تكليف و مورد بازخواست خدا و كيفر و پاداش در قيامت

و أنّهم ظنّوا كما ظننتم أن لن يبعث اللّه أحدًا

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه مبعوث شدن انسان ها در قيامت، بيانگر كيفر و پاداش و حسابرسى آن است.

پاداش اخروى جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 148 - 3

3 _ مجاهدت در راه خدا به همراهى پيامبران الهى و دعا به درگاه او ، موجب بهره مندى از پاداش هاى دنيوى و اخروى

و كايّن من نبىّ . .. فاتيهم اللّه ثواب الدّنيا و حسن ثواب الاخرة

پاداش اخروى حيوانات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 38 - 9

9 _ حيوانات داراى نوعى اراده، اختيار، شعور و تكليف و جزا و پاداش در قيامت

أمم أمثالكم . .. ثم إلى ربهم يحشرون

پاداش اخروى خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 40 - 2

2 - خداترسان دور از هواپرستى با حضور در صحنه قيامت ، كردار خويش را به ياد آورده و جزاى آن را خواهند ديد .

يوم يتذكّر . .. و أمّا من خاف مقام ربّه و نهى النفس عن الهوى

پاداش اخروى راستگويان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 13 - 1

1 - انسان هاى درست كار ، راست گفتار و مطيع خداوند ، به پاداش كردار خويش ، در ميان انبوه نعمت هاى آخرت جاى خواهند گرفت

.

إنّ الأبرار لفى نعيم

از جمله معانى ذكر شده براى {برّ}، صلاح و درست كارى، اطاعت و صداقت است(لسان العرب). {نعيم}; يعنى، نعمت فراوان (مفردات راغب) نكره بودن {نعيم}، گوياى عظمت آن است.

پاداش اخروى زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 3

3 _ تساوى زن و مرد در پاداش هاى اخروى

وعد اللّه المؤمنين و المؤمنت جنت تجرى من تحتها الأنهر

پاداش اخروى زنان صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 5

5 - پاداش ها و نعمت هاى زنان و مردان مؤمن نيك كردار در بهشت ، بيشتر از استحقاق و افزون تر از اقتضاى رفتار آنان است .

و من عمل ص_لحًا . .. يرزقون فيها بغير حساب

بدون حساب و بى اندازه بودن پاداش مؤمنان، در مقابل گناه كاران _ كه تنها به ميزان گناهشان مجازات خواهند شد _ گوياى حقيقت ياد شده است.

پاداش اخروى زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 8

8 - برابرى زن و مرد ، در بهره مند شدن از پاداش هاى اخروى و نعمت هاى بهشتى

و من عمل ص_لحًا من ذكر أو أُنثى و هو مؤمن فأُول_ئك يدخلون الجنّة يرزقون فيها بغي

پاداش اخروى سعادتمندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 14

14- كمترين ظلم و بى عدالتى در محاسبه اعمال و نيز در پاداش اخروى سعادتمندان وجود ندارد .

فمن أوتى كت_به بيمينه . .. و لايظلمون فتيلاً

پاداش اخروى

صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 10

10_ صابران داراى اعمال صالح ، از پاداش بزرگ الهى ( بهشت ) برخوردار خواهند شد .

أُول_ئك لهم مغفرة و أجر كبير

بنا به گفته گروهى از مفسران ، مراد از {أجركبير} بهشت و موهبتهاى اخروى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 111 - 1

1 - مؤمنان شكيبا ، برخوردار از پاداش حتمى خداوند در قيامت

إنّى جزيتهم اليوم بما صبروا

{جزاء} (مصدر {جزيت}) به معناى پاداش دادن است. {باء} در {بما صبروا} سببيه و {ما} موصول حرفى است; يعنى، {بسبب صبرهم}. {فوز} (مصدر {فائرون}) دستيابى به مقصود را مى گويند. فعل {جزيت} دو مفعول بر مى دارد. بنابراين {هم}، مفعول اول آن و {أنّهم هم الفائزون} _ به تأويل {فوزهم} _ مفعول دوم آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 76 - 5

5 _ بهشت جاودان و برخوردارى از قرارگاه و اقامت گاه نيكوى آن ، پاداش صابران است .

يجزون الغرفة بما صبروا . .. خ_لدين فيها حسنت مستقرًّا و مقامًا

پاداش اخروى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 6

6 _ وجود خانه هاى عالى و پاكيزه براى مؤمنان نيك كردار در { جنات عدن }

و مسكن طيبة فى جنت عدن

{جنات عدن} مى تواند نامى خاص باشد و غير از {جنات تجرى . .. } به شمار آيد. برداشت فوق برگرفته از اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 10

10_ صابران داراى اعمال صالح ، از پاداش بزرگ الهى ( بهشت ) برخوردار خواهند شد .

أُول_ئك لهم مغفرة و أجر كبير

بنا به گفته گروهى از مفسران ، مراد از {أجركبير} بهشت و موهبتهاى اخروى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 31 - 1

1- استقرار در باغ هاى بهشت ، از جمله پاداش هاى مؤمنان نيك كردار است .

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. أُولئك لهم جنّ_ت عدن

جمله {أُول_ئك. ..} يا خبر يكم براى {إنّ} در صدر آيه قبل است و يا خبر دوم و احتمال سوم آن است كه جمله مستأنفه باشد در هر صورت، مشاراِليه {أُول_ئك} {الذين امنوا...} در آيه قبل است. {عَدنْ} به معناى اقامت گزيدن و مستقر شدن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 50 - 1

1 - مغفرت الهى و رزق گوارا ، پاداش مؤمنان نيك كردار در جهان آخرت

فالذين ءامنوا و عملوا . .. و رزق كريم

{رزق كريم} يعنى روزى طيب و گوارا.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 80 - 8

8 - پاداش هاى اخروى خداوند ، ويژه مؤمنان شايسته كردار

ثواب اللّه خير لمن ءامن و عمل ص_لحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 30 - 2

2 - اعطاى پاداش به مؤمنان و نيك كرداران در قيامت ، قبل از حسابرسى بدكرداران *

فأمّاالذين ءامنوا . .. و أمّا الذين كفروا

برداشت ياد شده

بدان احتمال است كه تقدم در بيان، بيانگر تقدم خارجى نيز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 11 - 1

1 - مؤمنان داراى عمل صالح ، برخوردار از بوستان هايى متعدد ، در آخرت

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم جنّ_ت

پاداش اخروى صداقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 119 - 4

4 _ قيامت ، عرصه بهره بردارى آدمى ، از نتايج گفتار و كردار خويش

قال اللّه هذا يوم ينفع الصدقين صدقهم

پاداش اخروى صدقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 18 - 7

7 - خداوند ، در قبال وامى كه مؤمنان به او مى دهند ( در راه او صدقه مى دهند ) ، دو پاداش ( پاداشى در دنيا و پاداشى در آخرت ) عطا مى كند .

و أقرضوا اللّه قرضًا حسنًا يض_عف لهم و لهم أجر كريم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه جمله {فيضاعف لهم}، ناظر به پاداش دنيوى و جمله {و لهم أجر كريم} ناظر به پاداش اخروى باشد.

پاداش اخروى صديقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 19 - 9

9 - صديقان و شهدا ( گواهان ) ، در جهان آخرت برخوردار از پاداشى ويژه و مخصوص به خود

لهم أجرهم

تقديم {لهم} بر {أجرهم} افاده حصر مى كند; يعنى، پاداش آنان (صديقان و شهدا)، تنها از آنِ ايشان است و به كسى ديگر داده نمى شود.

پاداش اخروى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

1 - بقره - 2 - 148 - 11

11 - قيامت زمان برداشت و پاداش اعمال نيك است .

فاستبقوا الخيرت أين ما تكونوا يأت بكم اللّه جميعاً

جمله {أين ما تكونوا . ..} تعليل جمله قبل است; يعنى، چون قيامتى بر شما هست بايد در دنيا به انجام كارهاى نيك بپردازيد. اين تعليل بيانگر آن است كه: سعادت انسان در آخرت، به اعمال نيك او در دنيا بستگى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 3،7،21

3 _ دريافت سزاى كامل اعمال ، تنها در روز قيامت است .

و انّما توفّون اجوركم يوم القيمة

7 _ برخوردارى از بهره هاى اخروى ، نتيجه اعمال دنيوى انسان

و انّما توفّون اجوركم يوم القيمة

21 _ بهره هاى دنيا در برابر پاداش هاى كامل اخروى اعمال ، فريبى بيش نيست .

و انّما توفّون اجوركم يوم القيمُة . .. و ما الحيوة الدّنيآ الّا متاع الغرور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 40 - 9

9 _ اعمال نيك آدمى در پى دارنده پاداشى الهى در دنيا و آخرت *

و ان تك حسنة يضاعفها و يؤت من لدنه اجراً عظيماً

بدان احتمال كه مراد از {يضاعفها} پاداش دنيوى و {يؤت من لدنه . .. } ناظر به پاداش اخروى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 108 - 20

20 _ قيامت روز پاداش و كيفر اعمال است.

و كذلك زينا لكل أمة عملهم . .. فينبئهم بما كانوا يعملون

مطلع ساختن آدميان بر اعمالشان در قيامت، كنايه از مجازات

و يا پاداش آنان مى تواند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 147 - 4

4 _ حضور در صحنه قيامت و برخورد با سزاى اعمال دنيوى ، فرجام همه انسانهاست .

لقاء الأخرة

كلمه {لقاء} (رسيدن و برخورد كردن) مصدرى است كه به مفعولش اضافه شده و فاعل آن محذوف است ; يعنى: {و لقائهم الأخرة}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 51 - 4

4- كيفر و پاداش الهى به انسان ها در قيامت ، كاملاً مطابق و متناسب با كم و كيف رفتار آدمى است .

ليجزى الله كلّ نفس ما كسبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 111 - 7،10

7- همه انسان ها ، سزاى اعمال خويش را در قيامت ، به طور كامل دريافت خواهند كرد .

يوم . .. و توفّى كلّ نفس ما عملت

{توفّى} (از ماده توفية) به معناى پرداخت و دريافت كامل است.

10- دنيا ، ميدان عمل و آخرت صحنه دريافت پاداش و كيفر است .

يوم تأتى . .. و توفّى كلّ نفس ما عملت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 112 - 5

5 - پاداش اعمال در قيامت ، عادلانه و به دور از هرگونه نقص و كاستى است .

و من يعمل . .. فلايخاف ظلمًا و لاهضمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 126 - 9

9 - كيفيت برانگيختن انسان و جزاى اعمال او در قيامت ، متناسب با عملكرد

دنيايى او است .

فنسيتها . .. تنسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 82 - 2

2 - قيامت ، روز محاسبه كردار آدميان و مجازات و پاداش در تعليمات ابراهيم

و الذى أطمع أن يغفرلى خطيئتى يوم الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 54 - 5

5 - تجسم اعمال آدميان ، به صورت كيفر و پاداش در آخرت

فاليوم لاتظلم نفس شيئًا و لاتجزون إلاّ ما كنتم تعملون

آمدن تعبير {لاتجزون إلاّ ما} به جاى {لاتجزون إلاّ بما كنتم تعملون} (با ذكر {باء} مقابله)، مى تواند بيانگر اين حقيقت باشد كه خودِ اعمال آدمى در روز رستاخيز، به صورت كيفر و پاداش به او برگردانده خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 55 - 3

3 - بهشت و نعمت ها و خوشى هاى آن ، نتيجه و پاداش كردار انسان ها در دنيا است .

و لاتجزون إلاّ ما كنتم تعملون . إنّ أصح_ب الجنّة اليوم فى شغل ف_كهون

از ارتباط ميان اين آيه _ كه سخن از بهشت و نعمت هاى آن است _ و آيه پيش _ كه درباره پاداش مطابق رفتار و كردار بود _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 53 - 4

4 - قيامت ، روز حسابرسى اعمال و پاداش و جزا

ه_ذا ما توعدون ليوم الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 40 - 16

16 -

علم گسترده الهى به عملكرد انسان ها ، پشتوانه كيفر و پاداش اخروى آنان

اعملوا ما شئتم إنّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 83 - 10

10 - قيامت ، روز انسان و محصول تلاش و عملكرد او است .

حتّى يل_قوا يومهم الذى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 15 - 7

7 - اعمال نيك و بد آدمى ، داراى بازتاب در دنيا و درپى دارنده كيفر و پاداش در حيات اخروى

من عمل ص_لحًا . .. ثمّ إلى ربّكم ترجعون

تعبير {ثمّ إلى ربّكم} _ در پى {من عمل صالحاً. ..} _ مى رساند كه آنچه در صدر آيه شريفه نسبت به بازتاب عمل گفته شده، مربوط به دنيا است و اعمال آدمى پس از آن نيز كيفر و پاداشى در نزد پروردگار خواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 22 - 9

9 - بازگشت نتيجه كردار و اندوخته هاى انسان ، به خود وى در دنيا و آخرت

محياهم و مماتهم . .. و لتجزى كلّ نفس بما كسبت

آيه شريفه پاسخ و ردى است بر كسانى كه صالح و ناصالح را در زندگى و مرگ مساوى مى پنداشتند از اين مطلب، استفاده مى شود كه دنيا و آخرت هر دو ميدان جزا و پاداش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 19 - 11

11- زندگى دنيا ، صحنه عمل و آخرت ميدان دريافت اعمال و نتايج آن *

و لكلّ درج_ت ممّا

عملوا و ليوفّيهم أعم_لهم

بنابراين كه {حقّ عليهم القول} در آيه قبل، عذاب اخروى باشد; از اين آيه استفاده مى شود كه مراد از {درجات} درجه هاى اخروى است و در آن جايگاه، نتايج اعمال استيفا مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 12 - 3

3 - قيامت ، روز حاكميت قانون و جزاى اعمال

أيّان يوم الدّين

{دين} به معناى جزا و {يوم الدّين} به معناى روز جزا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 41 - 1،3

1 - جزاى كامل اعمال ، نصيب انسان در آخرت ، در پى ديدن و مشاهده عمل

و أنّ سعيه سوف يرى . ثمّ يجزيه الجزاء الأوفى

3 - تجسم اعمال انسان ، مجازات و پاداش الهى در آخرت براى او

و أنّ سعيه سوف يرى . ثمّ يجزيه الجزاء الأوفى

برداشت ياد شده با توجه به تعبير {يجزاه} _ به جاى {يجزى به} _ استفاده مى شود; زيرا مفاد آن چنين است: {خداوند انسان را به همان عملش جزا مى دهد [و نه در برابر عملش]}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 9 - 2،3

2 - نعمت هاى آخرت ، پاداش كار و تلاش در دنيا است .

ناعمة . لسعيها راضية

3 - افرادى كه در قيامت ، در رفاه و خوش گذرانى به سر مى برند ، دستيابى به آن را مرهون تلاش هاى دنيايى خود مى بينند .

ناعمة . لسعيها راضية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 6 -

5،7

5 - مشاهده كردار و مواجه شدن با پاداش و كيفر آن ، از اهداف حشر انسان ها در قيامت

يصدر الناس أشتاتًا ليروا أعم_لهم

حرف {لام} در {ليروا}، بيانگر برداشت ياد شده است. مشاهده اعمال، يا به معناى مشاهده پاداش و كيفر آنها است و يا ناظر به تجّسم اعمال و مشهود بودن آن در قيامت است.

7 - مواجه شدن انسان ها با كردار خود و پاداش يا كيفر آن ، پس از بازگشت آنان از حسابرسى است .

يصدر الناس أشتاتًا ليروا أعم_لهم

پاداش اخروى عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 7 - 1

1 - انجام دهندگان كار خير ، در قيامت پاداش ديده ، با كردار خويش مواجه خواهند شد .

فمن يعمل مثقال ذرّة خيرًا يره

پاداش اخروى عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 160 - 7

7 _ انجام عمل نيك به شرط حبط نشدن تا حضور در صحنه قيامت داراى پاداشى ده چندان است.

من جاء بالحسنة فله عشر أمثالها

حرف {باء} در {بالحسنة} هم مى تواند براى تعديه باشد، كه در اين صورت {مجىء} به معناى انجام دادن است، و هم مى تواند براى مصاحبت باشد، كه در اين صورت {مجىء} به معناى حاضر شدن است. برداشت فوق بر اساس احتمال دوم است. بر اين مبنا جمله {من جاء بالحسنة} (كسى كه با عمل نيكى در قيامت حاضر شود)، اشاره به اين معنا دارد كه پاداش از آن كسى است كه عمل نيكش تا قيامت باقى باشد و با گناه حبط نشده باشد.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 84 - 5

5 - هر عمل نيك در جهان آخرت ، داراى پاداش افزون و هر عمل بد داراى كيفر متناسب با آن خواهد بود .

من جاء بالحسنة . .. و من جاء بالسيّئة

{ال} در {الحسنة} و {السيّئة} براى جنس و مفيد استغراق است. بنابراين {من جاء بالحسنة}; يعنى، {هر كس هر عمل نيك بياورد} و {من جاء بالسيّئة}; يعنى، هر كس هر عمل بد بياورد.

پاداش اخروى فاطمه(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 22 - 8

8 - نعمت هاى سرشار بهشت ، پاداش الهى اهل بيت ( على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) )

إنّ الأبرار يشربون من كأس . .. و سقيهم ربّهم شرابًا طهورًا . إنّ ه_ذا كان لكم جز

برداشت ياد شده، با توجه به شأن نزولى است كه از طريق شيعه و سنى نقل شده است و آن اين كه از آيه 5 تا آيه مورد بحث (آيه 22)، درباره آن بزرگواران نازل شده است. (مجمع البيان، ج 10; الكشاف، ج 4، ذيل آيه)

پاداش اخروى قرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 245 - 16

16 _ پاداش الهى به انفاق كنندگان در دنيا و آخرت

فيضاعفه له اضعافاً . .. و اليه ترجعون

{اليه ترجعون}، اشاره به پاداش الهى است در آخرت; بنابراين {فيضاعفه} بيانگر پاداش الهى در دنياست.

پاداش اخروى قرض به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 11 -

5،10

5 - خداوند ، در قبال وامى كه مؤمنان به او مى دهند ( انفاق در راه او ) ، دو پاداش مى دهد : پاداشى در دنيا و پاداشى در آخرت .

من ذا الذى يقرض اللّه . .. فيض_عفه له و له أجر كريم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه جمله {فيضاعفه له}، ناظر به پاداش دنيوى و جمله {و له أجر كريم} ناظر به پاداش اخروى باشد.

10 - خداوند ، در برابر قرض الحسنه اى كه مؤمنان به او مى دهند ، علاوه بر بازپس دادن چند برابر آن در دنيا ، پاداشى نفيس و گران سنگى نيز در آخرت به ايشان خواهد داد .

من ذا الذى يقرض اللّه . .. فيض_عفه له و له أجر كريم

واژه {كريم} در هر مقامى، معنايى متناسب با همان مقام دارد. در اين جا به معناى عظيم، نفيس و گران سنگ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 12 - 1

1 - قيامت ، روز پاداش دهى خداوند به وام دهندگان خود ( كسانى كه با انفاق در راه خدا به او قرض الحسنه دادند ) .

من ذا الذى يقرض اللّه . .. و له أجر كريم . يوم ترى المؤمنين

{يوم} در {يوم ترى}، مربوط به {له أجر كريم} در آيه پيش است; يعنى، خداوند، پاداش نفيس خود را به وام دهندگان خويش در روزى مى دهد كه. .. . گفتنى است كه مراد از {يوم ترى} روز قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 18 - 7،11

7 - خداوند

، در قبال وامى كه مؤمنان به او مى دهند ( در راه او صدقه مى دهند ) ، دو پاداش ( پاداشى در دنيا و پاداشى در آخرت ) عطا مى كند .

و أقرضوا اللّه قرضًا حسنًا يض_عف لهم و لهم أجر كريم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه جمله {فيضاعف لهم}، ناظر به پاداش دنيوى و جمله {و لهم أجر كريم} ناظر به پاداش اخروى باشد.

11 - خداوند ، در برابر قرض الحسنه كه مؤمنان به او مى دهند علاوه بر باز پس دادن چند برابر آن در دنيا پاداش نفيس و گران سنگى نيز در آخرت به ايشان عطا خواهد كرد .

إنّ المصّدّقين . .. و أقرضوا اللّه ... و لهم أجر كريم

واژه {كريم}، در هر مورد معنايى متناسب با همان جا دارد و در اين جا به معناى عظيم، نفيس و گران سنگ است.

پاداش اخروى گواهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 19 - 9

9 - صديقان و شهدا ( گواهان ) ، در جهان آخرت برخوردار از پاداشى ويژه و مخصوص به خود

لهم أجرهم

تقديم {لهم} بر {أجرهم} افاده حصر مى كند; يعنى، پاداش آنان (صديقان و شهدا)، تنها از آنِ ايشان است و به كسى ديگر داده نمى شود.

پاداش اخروى متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 31 - 7،9

7- ورود به بهشت جاودان و رسيدن به تمامى خواسته ها در آن ، پاداش خداوند به تقواپيشگان است .

دار المتّقين . جنّ_ت عدن ... لهم فيها ما يشاءون

9- نيل به سعادت اخروى

، جاى گرفتن در بهشت و برآورده شدن تمامى خواسته ها در آن ، پاداش خداوند به تقواپيشگان

و لنعم دار المتّقين . جنّ_ت عدن ... لهم فيها ما يشاءون كذلك يجزى الله المتّقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 53 - 2

2 - بهشت و نعمت هاى آن ، پاداش تقواپيشگان است .

جنّ_ت . .. ه_ذا ما توعدون ليوم الحساب

{ليوم الحساب} به تقدير {لأجل جزاء يوم الحساب} است; يعنى، اين نعمت ها همان چيزى است كه به خاطر روز حساب به شما وعده داده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 20 - 2،4،8

2 - بناهاى مرتفع و چند طبقه (كاخ ها) در بهشت، پاداش اختصاصى تقواپيشگان

ل_كن الذين اتّقوا ربّهم لهم غرف من فوقها غرف مبنيّة

"غرفه" (مفرد "غرف") به معناى بناهاى مرتفع و خانه اى بالاى خانه اى ديگر (چند طبقه چون كاخ) است. گفتنى است لام در "لهم" براى اختصاص است.

4 - تقواپيشگان ، از منظره هاى چشم نواز و لذت بخش بهشت بهره مند خواهند شد .

لهم غرف من فوقها غرف مبنيّة

مرتفع و چند طبقه بودن بناهاى بهشت به همراه جريان نهرها در پايين آنها، مى تواند اشاره به مطلب ياد شده باشد.

8 - كاخ ها و بنا هاى تقواپيشگان در بهشت ، داراى نهرهايى است جارى در پايين آنها .

غرف مبنيّة تجرى من تحتها الأنه_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 36 - 2،4

2 - خداوند ، به اقتضاى ربوبيت خويش ، تقواپيشگان را از پاداش هاى

اخروى بهره مند مى سازد .

جزاء من ربّك

4 - بهره مند ساختن تقواپيشگان از پاداش هاى آخرت ، جلوه تدبير خداوند در ترفيع بخشيدن به مقام پيامبر ( ص ) است .

ربّك

{ربّ} مصدر و به معناى تربيت است و مجازاً در معناى {تربيت كننده} استعمال مى شود (مفردات راغب). تأكيد بر واژه {ربّك}، گوياى آن است كه اعطاى پاداش به متقين، در راستاى تربيت پيامبر(ص) و افزودن رشد آن حضرت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 37 - 6،8

6 - پاداش رسانى به اهل تقوا در قيامت ، اقتضاى تدبير نظام هستى و لازمه ربوبيت خداوند بر جهان است .

جزاء من ربّك . .. ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهما

8 - نعمت هاى بهشت و پاداش تقواپيشگان در آن ، جلوه رحمت گسترده خداوند است .

جزاء من ربّك . .. الرحم_ن

پاداش اخروى مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 88 - 15

15 _ حوران بهشتى ، از آنِ مؤمنان مجاهد و ايثارگر است .

و أولئك لهم الخيرت

منظور از {الخيرات} به قرينه آيه 70 سوره الرحمن (فيهن خيرات حسان) مى تواند حوران بهشت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 17 - 4

4 - باغ هاى بهشت ، با نهر هاى هميشه جارى ، پاداش الهى به شركت كنندگان در جهاد و نبرد با دشمنان دين

و من يطع اللّه و رسوله يدخله جنّ_ت تجرى

با توجه به اين كه سياق آيات، در رابطه با جنگ و جهاد مى باشد; مراد

از {من يطع. ..} كسى است كه فرمان جهاد را اطاعت كرده است.

پاداش اخروى محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 26 - 1،2،3

1 _ پاداش هاى اخروى ، تنها از آن نيكوكاران است .

للذين أحسنوا الحسنى

تقديم خبر (للذين . .. ) بر مبتدا (الحسنى) مفيد حصر است.

2 _ پاداش نيكوكاران در سراى آخرت از نوع بهترين پاداشهاست .

للذين أحسنوا الحسنى

3 _ نيكوكاران در سراى آخرت ، افزون بر بهترين پاداش ها ، از نعمتهايى بى شمار و غير قابل توصيف برخوردار خواهند بود .

للذين أحسنوا الحسنى و زيادة

تنكيردر {زيادة} _ كه براى تفخيم است _ بيانگر برداشت فوق مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 57 - 2

2_ نيكوكاران علاوه بر بهره مند شدن از پاداش در حيات دنيا ، از پاداش هاى برتر اخروى نيز برخوردار خواهند شد .

لانضيع أجر المحسنين. و لأجر الأخرة خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 34 - 7،13

7 - پاداش احسان كنندگان در قيامت ، پاداشى بزرگ و با عظمت است .

ذلك جزاء المحسنين

برداشت ياد شده از كاربرد {ذلك} (براى اشاره به شىء بعيد)، استفاده شده است.

13 - بهشت و تأمين تمامى خواسته ها ، پاداش استحقاقى و حق محسنان است .

ذلك جزاء المحسنين

تعبير {جزاء} مى رساند كه محسنان در برابر احسان هاى خود، حقى بر خدا پيدامى كنند; هر چند اين حق را خود او مقرر فرموده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر -

39 - 35 - 10

10 - فراهم شدن تمامى خواسته هاى محسنان در قيامت ، پاداشى است بر مبناى بهترين عمل آنان .

لهم ما يشاءون عند ربّهم . .. و يجزيهم أجرهم بأحسن الذى كانوا يعملون

برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله {يجزيهم. ..} مى تواند توضيح و بيان براى جمله {لهم ما يشاءون...} باشد; يعنى، برآورده شدن خواسته هاى محسنان در قيامت، همان پاداش مطابق با بهترين عمل ها است كه خداوند براى آنان مقرر داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 44 - 2

2 - بهره مندى از موهبت هاى بهشت ، جزا و پاداش الهى به نيكوكاران

فى ظل_ل و عيون . .. إنّا كذلك نجزى المحسنين

پاداش اخروى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 6

6 _ وعده پاداش كامل اخروى به پيامبر ( ص ) ، در برابر ابلاغ رسالت و تحمّل رنج هاى آن

فان كذّبوك . .. و انّما توفّون اجوركم يوم القيمة

از مصاديق مورد نظر براى {و انّما توفّون اجوركم}، به قرينه آيه قبل، كه در مقام تسلى و دلدارى پيامبر (ص) بود، پاداش كامل پيامبر (ص) در برابر ابلاغ رسالت است.

پاداش اخروى مرد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 3

3 _ تساوى زن و مرد در پاداش هاى اخروى

وعد اللّه المؤمنين و المؤمنت جنت تجرى من تحتها الأنهر

پاداش اخروى مردان صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40

- 40 - 5

5 - پاداش ها و نعمت هاى زنان و مردان مؤمن نيك كردار در بهشت ، بيشتر از استحقاق و افزون تر از اقتضاى رفتار آنان است .

و من عمل ص_لحًا . .. يرزقون فيها بغير حساب

بدون حساب و بى اندازه بودن پاداش مؤمنان، در مقابل گناه كاران _ كه تنها به ميزان گناهشان مجازات خواهند شد _ گوياى حقيقت ياد شده است.

پاداش اخروى مردان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 8

8 - برابرى زن و مرد ، در بهره مند شدن از پاداش هاى اخروى و نعمت هاى بهشتى

و من عمل ص_لحًا من ذكر أو أُنثى و هو مؤمن فأُول_ئك يدخلون الجنّة يرزقون فيها بغي

پاداش اخروى مطيعان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 13 - 1

1 - انسان هاى درست كار ، راست گفتار و مطيع خداوند ، به پاداش كردار خويش ، در ميان انبوه نعمت هاى آخرت جاى خواهند گرفت .

إنّ الأبرار لفى نعيم

از جمله معانى ذكر شده براى {برّ}، صلاح و درست كارى، اطاعت و صداقت است(لسان العرب). {نعيم}; يعنى، نعمت فراوان (مفردات راغب) نكره بودن {نعيم}، گوياى عظمت آن است.

پاداش اخروى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 173 - 5

5 _ پاداش اخروى مؤمنان صالح بيش از استحقاق آنان است .

فاما الذين ءامنوا و عملوا الصلحت . .. و يزيدهم من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 -

72 - 6

6 _ وجود خانه هاى عالى و پاكيزه براى مؤمنان نيك كردار در { جنات عدن }

و مسكن طيبة فى جنت عدن

{جنات عدن} مى تواند نامى خاص باشد و غير از {جنات تجرى . .. } به شمار آيد. برداشت فوق برگرفته از اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 88 - 15

15 _ حوران بهشتى ، از آنِ مؤمنان مجاهد و ايثارگر است .

و أولئك لهم الخيرت

منظور از {الخيرات} به قرينه آيه 70 سوره الرحمن (فيهن خيرات حسان) مى تواند حوران بهشت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 4 - 11

11 _ عمل صالح ، شرط بهره مندى اهل ايمان از پاداش هاى اخروى

ليجزى الذين ءامنوا و عملوا الصلحت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 111 - 2

2_ مؤمنان به كتاب هاى آسمانى ، در قيامت به پاداش كامل كردار خويش دست خواهند يافت .

و إنّ كلاًّ لما ليوفينّهم ربك أعم_لهم

مراد از {أعمالهم} كيفر و پاداش اعمال مى باشد. بنابراين {إنّ كلاًّ ...}; يعنى ، همانا پروردگارت پاداش و كيفر اعمال همگان را به طور كامل پرداخت خواهد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 31 - 1،9

1- استقرار در باغ هاى بهشت ، از جمله پاداش هاى مؤمنان نيك كردار است .

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. أُولئك لهم جنّ_ت عدن

جمله {أُول_ئك. ..} يا خبر يكم براى {إنّ} در صدر آيه قبل است و

يا خبر دوم و احتمال سوم آن است كه جمله مستأنفه باشد در هر صورت، مشاراِليه {أُول_ئك} {الذين امنوا...} در آيه قبل است. {عَدنْ} به معناى اقامت گزيدن و مستقر شدن است.

9- بهشت ، مكانى بس آسايش آفرين ، و نعمت هاى آن ، پاداشى بس نيك براى مؤمنان است .

نعم الثّواب و حسنت مرتفقًا

{مرتفق} اسم مكان به معناى {متكا} (تكيگاه) است و چون هنگام استراحت، نوعاً، مرفق خود را روى زمين مى گذارند، به محل استراحت و لميدن {مرتفق} گفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 61 - 12

12- ورود مؤمنان به بهشت عدن ، به خاطر ايمان آنان به غيب و تصديق آن است .

جنّت عدن التى وعد الرحمن عباده بالغيب

{باء} در {بالغيب} مى تواند سببيه و متعلق به {وعد} باشد; يعنى، وعده خداوند به مؤمنان، به جهت ايمان آنان به غيب بوده است. روشن است كه بنابراين وجه، تقدير كلام {بتصديق الغيب} خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 50 - 1

1 - مغفرت الهى و رزق گوارا ، پاداش مؤمنان نيك كردار در جهان آخرت

فالذين ءامنوا و عملوا . .. و رزق كريم

{رزق كريم} يعنى روزى طيب و گوارا.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 111 - 1

1 - مؤمنان شكيبا ، برخوردار از پاداش حتمى خداوند در قيامت

إنّى جزيتهم اليوم بما صبروا

{جزاء} (مصدر {جزيت}) به معناى پاداش دادن است. {باء} در {بما صبروا} سببيه و {ما} موصول حرفى است; يعنى، {بسبب صبرهم}. {فوز}

(مصدر {فائرون}) دستيابى به مقصود را مى گويند. فعل {جزيت} دو مفعول بر مى دارد. بنابراين {هم}، مفعول اول آن و {أنّهم هم الفائزون} _ به تأويل {فوزهم} _ مفعول دوم آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 80 - 8

8 - پاداش هاى اخروى خداوند ، ويژه مؤمنان شايسته كردار

ثواب اللّه خير لمن ءامن و عمل ص_لحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 45 - 5

5 - پاداش هاى اخروى خداوند به مؤمنان ( بهشت و نعمت هاى آن ) ، تفضل او است .

ليجزى الذين . .. من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 4 - 1

1 - فلسفه برپايى قيامت ، پاداش دادن به مؤمنان داراى عمل صالح است .

لتأتينّكم . .. ليجزى الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

{ل} در {ليجزى}، تعليل براى فعل {تأتى} در آيه قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 10

10 - خداوند با كافران بدكردار در قيامت ، بر مبناى عدل و با مؤمنان نيك كردار براساس فضل و لطف خويش برخورد خواهد كرد .

من عمل سيّئة فلايجزى إلاّ مثلها و من عمل ص_لحًا . .. و هو مؤمن ... يرزقون فيها ب

برداشت ياد شده از آن جا است كه مجازات گناه كاران، تنها به ميزان گناه آنان است; ولى پاداش مؤمنان نيك كردار، بى شمار و افزون بر استحقاق آنان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

17 - جاثيه - 45 - 30 - 2

2 - اعطاى پاداش به مؤمنان و نيك كرداران در قيامت ، قبل از حسابرسى بدكرداران *

فأمّاالذين ءامنوا . .. و أمّا الذين كفروا

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تقدم در بيان، بيانگر تقدم خارجى نيز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 26،27

26 - احاطه علمى خداوند ، به تمامى اعمال مؤمنان ، تضمين كننده پاداش هاى اخروى آنها

و كلاًّ وعد اللّه الحسنى و اللّه بما تعملون خبير

يادآورى احاطه علمى خداوند به همه اعمال _ پس از وعده پاداش برتر به همه مؤمنان _ مى تواند براى ايجاد و اطمينان در مؤمنان باشد و نيز آنان به اين يقين داشته باشند كه خداوند به هر عمل نيك آنان، آگاه است. همچنين اعمال نيك آنان _ هر چند كوچك باشد _ ضايع نخواهد شد.

27 - دستيابى مؤمنان به پاداش هاى موعود الهى در آخرت ، در گرو پايدار ماندن آنان بر ايمان و انجام اعمال نيك است .

و كلاًّ وعد اللّه الحسنى و اللّه بما تعملون خبير

جمله {و اللّه بماتعملون خبير} مى تواند دربردارنده هشدار باشد. بر اين اساس، هشدار الهى به مؤمنان مجاهد و انفاق گر _ پس از اين كه به آنان وعده پاداش برتر اخروى داده است _ مى تواند بيانگر اين حقيقت باشد كه مؤمنان مواظب باشند و بدانند كه دستيابى آنان به آن وعده هاى الهى، در صورتى قطعى است كه آنها همچنان بر ايمان و صراط مستقيمى كه در آن قرار دارند، باقى بمانند.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 11 - 5

5 - خداوند ، در قبال عمل كردن مؤمنان به توصيه او ( جا باز كردن براى ديگران در مجالس ) جايگاه اخروى آنان را وسيع خواهد كرد .

فافسحوا يفسح اللّه لكم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {يفسح اللّه لكم} ناظر به پاداش اخروى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 13 - 5

5 - پاداش مؤمنان ، عادلانه و بى كم و كاست داده مى شود .

فمن يؤمن بربّه فلايخاف بخسًا و لا رهقًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 23 - 2

2 - مؤمنان در روز قيامت ، تنها به لطف و ثواب الهى چشم دوخته اند .

إلى ربّها ناظرة

برداشت ياده شده، مبتنى بر حذف مضاف است و تقدير آن چنين مى باشد: {إلى ثواب ربّها ناظرة}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 25 - 8

8 - خداوند در قيامت ، مؤمنان را با يادآورى مكرر پاداش هاى خويش ، آزار نداده و بر آنان منت نخواهد گذاشت .

لهم أجر غير ممنون

در معانى {مَنّ} آورده اند كه: منت گذاشتن بر كسى، به اين است كه احسان به او را بزرگ شمرده و به آن فخر كنند و درباره اش سخن را آغاز و تكرار كنند تا آن جا كه شخص را متنفر سازند. (لسان العرب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 11 - 1

1 - مؤمنان داراى عمل صالح ،

برخوردار از بوستان هايى متعدد ، در آخرت

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم جنّ_ت

پاداش اخروى مهاجران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 1،12

1- خداوند ، به مسلمانهايى كه مورد ستم واقع شده و به خاطر او هجرت كردند ، جايگاه و مكانى شايسته در دنيا و پاداشى بس بزرگ تر در آخرت عطا مى كند .

و الذين هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا لنبوّئنّهم فى الدنيا حسنة و لأجر الأخرة أ

{فى} در {فى الله} به معناى {لام} و براى تعليل است. بنابراين معناى عبارت {هجرت براى كسب رضاى خداوند} است.

12- مهاجران ، از فوايد دنيوى و پاداش اخروى هجرت در راه خدا بى خبرند .

و الذين هاجروا . .. لأجر الأخرة أكبر لو كانوا يعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 58 - 5

5 - رزق نيكو ، پاداش اخروى خدا به مؤمنان مهاجر

و الذين هاجروا . .. ليرزقنّهم اللّه رزقًا حسنًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 59 - 1

1 - خدا ، عهده دار پاداش مؤمنان مهاجر در جهان آخرت

و الذين هاجروا . .. ليدخلنّهم مدخلاً يرضونه

پاداش اخروى مهتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 61 - 3

3 - پاداش هاى اخروى ، وعده نيكوى خداوند به هدايت يافتگان

أفمن وعدن_ه وعدًا حسنًا

پاداش اخروى يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 134 - 3

3 - پاداش اخروى

اعمال نيك ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) اختصاص به خود ايشان دارد و ديگران از آن بهره اى نخواهند برد .

تلك أمة قد خلت لها ما كسبت

تقديم {لها} بر {ما كسبت} گوياى حصر است. بنابراين {لها ما كسبت}; يعنى، دستاورد آنان تنها از آن ايشان و به سود خودشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 141 - 3

3 - پاداش اخروى اعمال نيك ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) اختصاص به خود ايشان دارد و ديگران از آن بهره اى نخواهند برد .

تلك أمة قد خلت لها ما كسبت

تقديم {لها} بر {كسبت} گوياى حصر است. بنابراين {لها ما كسبت}; يعنى، دستاورد آنان تنها از آنِ ايشان و به سود خودشان است.

پاداش اخروى يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 57 - 10،11

10_ يوسف ( ع ) در آخرت از پاداشى برتر و بهتر از آنچه در دنيا بدان دست يافت ، بهره مند خواهد شد .

و كذلك مكّنّا ليوسف فى الأرض . .. و لانضيع أجر المحسنين. و لأجر الأخرة خير ... و

11_ پاداش هاى دنيوى و اخروى يوسف ( ع ) ، دستاورد ايمان و ملازمت او بر تقوا و پرهيزگارى بود .

و كذلك مكّنّا ليوسف . .. و لأجر الأخرة خير للذين ءامنوا و كانوا يتقون

تكذيب پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 87 - 3

3 - ادعاى در كار نبودن پاداش و كيفر پس از

مرگ ، ادعايى دروغين و بى اساس است .

فلولا إن كنتم غير مدينين . ترجعونها إن كنتم ص_دقين

خطاب در {إن كنتم صادقين}، متوجه كسانى است كه منكر پاداش و كيفر در سراى ديگر بودند.

حتميت پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 39 - 7

7 - بازگشت به خداوند و دريافت كيفر يا پاداش او در سراى آخرت ، فرجام قطعى انسان ها است .

و ظنّوا أنّهم إلينا لايرجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 86 - 3

3 - كيفر و پاداش اخروى ، امرى قطعى و وعده اى تخلف ناپذير است .

إن كنتم غير مدينين

با اين كه مسأله كيفر و پاداش اخروى، امرى است كه در آينده بايد تحقق يابد; به كار گيرى قالب ماضى (كنتم) براى بيان مطلب ياد شده است.

دوستى با مأيوسان از پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 13 - 6

6 - مأيوسان از رحمت حق و ثواب اخروى ، غيرقابل اعتماد و ناشايست براى دوستى و مودّت

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتتولّوا قومًا . .. قد يئسوا من الأخرة

جمله {قد يئسوا} به منزله تعليل براى {لاتتولّوا} مى باشد.

زمينه پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 4 - 11

11 _ عمل صالح ، شرط بهره مندى اهل ايمان از پاداش هاى اخروى

ليجزى الذين ءامنوا و عملوا الصلحت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 9 - 2،5

2 _

عمل صالح ، شرط بهره مندى اهل ايمان از پاداش هاى اخروى است .

إن الذين ءامنوا و عملوا الصلحت . .. فى جنت النعيم

5 _ ايمان توأم با عمل ، شرط بهره مندى از حمايت و هدايت مستمر و دايم الهى و برخوردار شدن از پاداش هاى اخروى است .

إن الذين ءامنوا و عملوا الصلحت . .. فى جنت النعيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 80 - 14

14 - دستيابى به سعادت و پاداش هاى اخروى ، در گرو صبر و شكيبايى است .

ويلكم ثواب اللّه خير . .. و لايلقّيها إلاّالص_برون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 84 - 3

3 - دستيابى به پاداش برتر الهى در جهان آخرت ، در گرو داشتن اعمال نيك است .

من جاء بالحسنة فله خير منها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 86 - 1

1 - تقدير مرگ از سوى خداوند ، به منظور كيفر و پاداش دادن به آدميان در سراى ديگر ( جهان آخرت )

نحن قدّرنا بينكم الموت . .. فلولا إن كنتم غير مدينين

برداشت ياد شده با توجه به تفريع {فلولا إن كنتم} بر {نحن قدّرنا بينكم الموت} است. كلمه {مدينين} مى تواند مشتق از {دين} (جزا) باشد; يعنى، {إن كنتم غير مجزيين}. و نيز مى تواند مشتق از {دان السلطان الرعية إذا ساسهم و تعبدهم} باشد; چنان كه برخى از مفسران اين را گفته اند. برداشت بالا با توجه به معناى اول است.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 96 - 2

2 - برپا ساختن قيامت براى كيفر و پاداش ، نمودى از كمال خداوند و مبرّا بودن ساحت او از هر نقص و كاستى

فسبّح باسم ربّك العظيم

تفريع {فسبّح باسم ربّك} بر مطالب پيشين (فأمّا إن كان من المقرّبين. ..) حاكى از مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 27

27 - دستيابى مؤمنان به پاداش هاى موعود الهى در آخرت ، در گرو پايدار ماندن آنان بر ايمان و انجام اعمال نيك است .

و كلاًّ وعد اللّه الحسنى و اللّه بما تعملون خبير

جمله {و اللّه بماتعملون خبير} مى تواند دربردارنده هشدار باشد. بر اين اساس، هشدار الهى به مؤمنان مجاهد و انفاق گر _ پس از اين كه به آنان وعده پاداش برتر اخروى داده است _ مى تواند بيانگر اين حقيقت باشد كه مؤمنان مواظب باشند و بدانند كه دستيابى آنان به آن وعده هاى الهى، در صورتى قطعى است كه آنها همچنان بر ايمان و صراط مستقيمى كه در آن قرار دارند، باقى بمانند.

زمينه پاداش اخروى متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 36 - 3

3 - پيامبر ( ص ) ، فراهم آورنده زمينه دستيابى تقواپيشگان به پاداش هاى آخرت

ربّك

خطاب به پيامبر(ص) در {ربّك}، گوياى آن است كه آن حضرت در رسيدن متقين به بهشت و نعمت هاى آن، نقش اساسى داشته است.

شرايط پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 3

- 12

12_ برخوردار شدن از پاداش هاى الهى در آخرت ، منوط به يكتاپرستى ، پرهيز از شرك ، پذيرش رسالت پيامبر ( ص ) و استغفار از گناهان است .

ألاّ تعبدوا إلاّ الله . .. يؤت كل ذى فضل فضله

استفاده برداشت فوق از آيه ، بر اساس اين احتمال است كه: جمله {يؤت . ..} بيانگر پاداش اخروى باشد. وجود {إلى أجل} در جمله قبل و نبود آن در اين جمله ، مى تواند مؤيد اين احتمال باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 57 - 6

6_ ايمان و ملازمت بر تقوا شرط بهره مندى از پاداش هاى اخ_روى اس_ت .

و لأجر الأخرة خير للذين ءامنوا و كانوا يتقون

{كان} و مانند آن همراه مضارع حكايت از استمرار در زمان گذشته دارد. ملازمت به تقوا در برداشت فوق ، از نكته ياد شده استفاده گرديده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 80 - 9

9 - همراهى ايمان و عمل صالح ، از شرايط بهرهورى از ثواب اخروى است .

ثواب اللّه خير لمن ءامن و عمل ص_لحًا

ظلم امتناع از پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 60 - 13

13- منع از پاداش اخروى ، هرچند اندكى از آن ، ظلم است .

و لايظلمون شيئًا

عدالت در پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 4 - 12

12 _ كيفر و پاداش الهى در قيامت ، بر پايه قسط و عدل است

ثم

يعيده ليجزى . .. بالقسط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 70 - 1

1 - هركس جزاى اعمال خويش را در قيامت به طور كامل و بى كم و كاست ، دريافت خواهد كرد .

و وفّيت كلّ نفس ما عملت

{توفية} (مصدر {وفّيت}) به معناى دادن كامل و بى كم و كاست چيزى است.

عموميت پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 17 - 1

1 - نظام پاداش و كيفر الهى در قيامت ، فراگير همه انسان ها و شامل تمامى حركات انسان ها است .

اليوم تجزى كلّ نفس بما كسبت

{ما} در {بما كسبت} موصول بوده و افاده كننده معناى جنس است. بنابراين {ما كسبت}; يعنى، هر آنچه كه بشر انجام داده و هر حركتى كه از خود نشان دهد.

عوامل پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 51 - 6

6- رفتار انسان و استحقاق وى براى كيفر و پاداش ، اساس و مبناى جزاى الهى در آخرت است .

ليجزى الله كلّ نفس ما كسبت

از اينكه خداوند در پاداش و كيفر مسأله كسب و تلاش انسان را مطرح ساخت (ما كسبت)، استفاده مى شود كه همين اساس پاداش و كيفر آدميان است نه چيز ديگر.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 97 - 8

8- نقش اساسى و محورى عمل صالح ، در دستيابى به سعادت و پاداش اخروى

من عمل ص_لحًا . .. و هو مؤمن ... و لنجزينّهم أجرهم بأحسن ما كانوا

يعملون

برداشت فوق، به خاطر اين است كه در آغاز آيه اثربخشى عمل، مشروط به ايمان شده است (من عمل صالحاً . .. و هو مؤمن) در عين حال در پايان آيه پاداش اخروى تنها منوط به عمل دانسته شده و از ايمان سخن به ميان نيامده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 15 - 14

14 - سعى و تلاش آدمى در عبادت و نماز ، درپى دارنده پاداش حتمى درقيامت است .

فاعبدنى و أقم الصلوة . .. لتجزى كلّ نفس بما تسعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 126 - 10

10 - پاداش و كيفر انسان در قيامت ، برخاسته از كردار دنيوى او است .

فنسيتها . .. اليوم تنسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 17 - 2،3

2 - كيفر و پاداش الهى در قيامت ، معلول چگونگى رفتار خوب و بد انسان ها است .

اليوم تجزى كلّ نفس بما كسبت

{باء} در {بما كسبت} براى سببيت است; يعنى، {تجزى بسبب ما كسبت و جزاء مناسباً لما كسبت}.

3 - رفتار انسان و استحقاق وى براى كيفر و پاداش ، اساس و مبناى جزاى الهى در آخرت

اليوم تجزى كلّ نفس بما كسبت

از اين كه خداوند در پاداش و كيفر، مسأله كسب و تلاش انسان را مطرح ساخته است (بما كسبت) استفاده مى شود كه همين اساس پاداش و كيفر آدميان است; نه چيز ديگر.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 6 - 6

6

- پاداش ها و كيفر هاى آخرت ، چيزى جز كردار انسان نيست .

يصدر الناس أشتاتًا ليروا أعم_لهم

غفلت از پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 32 - 1

1 - سرزنش شدن تكذيب گران و كافران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر بى توجهى آنان به موضوع حسابرسى اعمال خلق در قيامت و كيفر و پاداش الهى در آن

سنفرغ لكم أيّه الثقلان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

استفهام در {فبأىّ ءالآء} توبيخى است و تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان} به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

فلسفه پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 103 - 6

6_ گذر از موقف هاى قيامت ( حسابرسى ، كيفر ، پاداش و . . . ) غرض از گردآورى همگان در صحنه قيامت است .

ذلك يوم مجموع له الناس

برداشت فوق ، مبتنى براين نكته است كه {لام} در {له} براى بيان غايت و غرض باشد. بر اين اساس مفاد جمله {ذلك يوم ...} چنين مى شود: روز قيامت روزى است كه خداوند ، همگان را براى گذر از موقفهاى آن روز گردآورى مى كند.

مجريان پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 38 - 3

3 - روح و فرشتگان ، كارگزاران رسيدگى به كيفر و پاداش بندگان در قيامت

يوم يقوم الروح و المل_ئكة صفّ_ًا

صفّ بستن {روح} و {ملائكه}، حاكى از آمادگى آنان براى اجراى دستورات است. به قرينه آيات پيشين _ كه سخن از كيفر و

پاداش بندگان بود _ محدوده مأموريت آنان، رسيدگى به امور بهشتيان و دوزخيان است.

محروميت از پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 18 - 10

10- { عن إبن عباس أن النبى ( ص ) قال : معنى الأية من كان يريد ثواب الدنيا بعمله الذى افترضه الله عليه لايريد به وجه الله و الدار الأخرة عجّل له فيها ما يشاء الله من عرض الدنيا و ليس له ثواب فى الأخرة و ذلك ان الله سبحانه و تعالى يؤتيه ذلك ليستعين به على الطاعة فيستعمله فى معصية الله فيعاقبه الله عليه ;

از ابن عباس روايت شده است كه رسول خدا(ص) فرمود: معناى آيه {من كان يريد العاجلة عجّلنا له فيها مان يشاء} اين است كه با انجام اعمالى كه خداوند بر او واجب گردانيده، تقرب به سوى خدا و روز آخرت را اراده نمى كند; بلكه پاداش دنيوى را اراده مى كند، در دنيا آنچه را كه خداوند بخواهد از نعمتهاى دنيوى به او داده مى شود و براى او در آخرت پاداشى نيست; چون خداوند _ سبحانه و تعالى _ آن را به او داده است تا در طريق طاعت كمكش كند; ولى او در معصيت خداوند آن را به كار مى بندد. پس خداوند او را به خاطر اين كار عذاب مى كند}.

مراتب پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 26 - 2

2 _ پاداش نيكوكاران در سراى آخرت از نوع بهترين پاداشهاست .

للذين أحسنوا الحسنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 9

9 - احسان در دنيا ، درپى دارنده پاداش نيك و بزرگ الهى در جهان آخرت

للذين أحسنوا فى ه_ذه الدنيا حسنة

برداشت بالا بر اين اساس مبتنى است كه {فى ه_ذه الدنيا} متعلق به {أحسنوا} و ظرف براى آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 34 - 7

7 - پاداش احسان كنندگان در قيامت ، پاداشى بزرگ و با عظمت است .

ذلك جزاء المحسنين

برداشت ياد شده از كاربرد {ذلك} (براى اشاره به شىء بعيد)، استفاده شده است.

مكذبان پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 40 - 7

7 _ مشركان ، هيچ اعتقادى به روز رستاخيز و انتظار كيفر و پاداش الهى در آن روز را نداشته اند .

بل كانوا لايرجون نشورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 86 - 2

2 - شرك پيشگان صدراسلام ، منكر هر گونه كيفر و پاداش پس از مرگ

فلولا إن كنتم غير مدينين

خطاب در آيه شريفه متوجه كسانى است كه مرگ را پايان زندگى دانسته و درباره كيفر و پاداش پس از مرگ، موضع انكارآميز داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 1 - 1

1 - گروهى از مدعيان اسلام در عصر بعثت ، جزاى اخروى را دروغ دانسته ، آن را تكذيب مى كردند .

الذى يكذّب بالدين

{دين}، به معناى جزا است و در معانى {عادت}، {عبادت}، {حساب}، {طاعت}، {سيرت} و {ملّت} نيز به كار مى رود (قاموس).

آيات بعد _ كه درباره نمازگزاران و رياكاران سخن مى گويد _ قرينه بر اراده معناى {جزا} و {حساب} است. از كلمات {مصلّين} و نظاير آن _ كه جمع آمده است _ استفاده مى شود كه مراد از {الذى} در اين آيه، جنس است; هرچند در شأن نزول ها بر افرادى نظير وليد و ابوسفيان، تطبيق داده شده است.

ملاك پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 25 - 4

4 - كيفر و پاداش اشخاص در قيامت و داورى درباره آنان ، بر پايه شهادت و گواهى اعضا و جوارح ( زبان ، دست و پاى ) خود آنها خواهد بود .

يوم تشهد عليهم ألسنتهم . .. يومئذ يوفّيهم اللّه دينهم الحقّ

جمله {يومئذ يوفّيهم اللّه} استئناف بيانى است و پاسخ به اين سؤال است كه گواهى زبان، دست و پا بر اعمال انسان ها، براى چه منظورى است؟ پاسخ آيه شريفه اين است كه اين گواهى، به منظور اعطاى جزاى كامل و عادلانه مى باشد و اين جزا بر پايه همين گواهى استوار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 70 - 5

5 - عمل و رفتار انسان ، مبناى داورى خداوند و ملاك جزاى او در قيامت است .

و وفّيت كلّ نفس ما عملت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 2

2 - عمل و نوع رفتار آدمى ، معيار كيفر و جزاى اخروى او است .

من عمل سيّئة فلايجزى إلاّ مثلها

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 51 - 11

11 - كيفر و پاداش انسان ها در قيامت ، مستند به گواهى شاهدان است .

يوم يقوم الأشه_د

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 28 - 13

13 - جزاى انسان ها در قيامت ، براساس عملكرد دنيوى آنان است .

اليوم تجزون ما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 41 - 2

2 - مجازات و پاداش اخروى ، بر محور عملكرد خود انسان است .

و أنّ سعيه سوف يرى . ثمّ يجزيه الجزاء الأوفى

ضمير {ه} در {يجزاه} به {سعى} بازمى گردد.

منشأ پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 25 - 8

8 - كيفر و پاداش در سراى آخرت در اختيار خداوند است .

يومئذ يوفّيهم اللّه دينهم الحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 84 - 2

2 - پاداش الهى در جهان آخرت ، براساس فضل و احسان و كيفر او ، برپايه عدل و انصاف خواهد بود .

من جاء بالحسنة فله خير منها و من جاء بالسيّئة فلايجزى . .. إلاّ ما كانوا يعملون

موجبات پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 45 - 3

3 - همراهى ايمان و عمل صالح ، شرط برخوردارى از پاداش و فضل الهى ، در آخرت است .

ليجزى الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 -

سبأ - 34 - 4 - 2

2 - توأم بودن ايمان و عمل صالح ، درپى دارنده پاداش در قيامت

ليجزى الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 22 - 3،7

3 - اعمال نيك انسان ، در پى دارنده پاداش الهى در قيامت

إنّ ه_ذا كان لكم جزاء

7 - وفاى به نذر ، خوف از قيامت و دستگيرى خالصانه از بينوايان ، يتيمان و اسيران ، موجب بهره مندى از پاداش هاى بهشتى و مورد ستايش و قدردانى خداوند

يوفون بالنذر و يخافون يومًا . .. إنّ ه_ذا كان لكم جزاء و كان سعيكم مشكورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 9 - 4

4 - اهتمام ورزيدن به كارهايى كه پاداش اخروى دارد ، مطلوب و مايه خرسندى در قيامت است .

لسعيها راضية

{سعى} به معناى راه رفتن سريع است كه در مورد {جديت در هر كار} نيز استعمال مى شود. (مفردات راغب)

وعده پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 42 - 6

6 - برپايى قيامت و كيفر و پاداش آن روز ، وعده الهى به همگان

حتّى يل_قوا يومهم الذى يوعدون

يأس از پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 13 - 5،7

5 - يأس از رحمت الهى و ثواب اخروى ، نشانه انسان هاى مورد غضب خداوند ( يهوديان )

قومًا غضب اللّه عليهم قد يئسوا من الأخرة

شايد منظور از {يأس از آخرت} ايمان نداشتن به قيامت نباشد; بلكه مقصود

يأس از رحمت الهى در آخرت است. چه اين كه يهود به عنوان مصداق {مغضوب عليهم} اصل قيامت را قبول داشتند; ولى در ويژگى هاى آن مردد بودند.

7 - يأس از رحمت خدا و ثواب اخروى ، گناهى است بزرگ .

قومًا غضب اللّه عليهم قد يئسوا من الأخرة

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه {قد يئسوا. ..}، به عنوان بارزترين ويژگى مغضوبين ياد شده است.

پاداش دنيوى

ارزش پاداش دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 148 - 6

6 _ ارزش والاى پاداش هاى خداوند در آخرت نسبت به ارزش هاى او در دنيا

فاتيهم اللّه ثواب الدّنيا و حسن ثواب الاخرة

در مورد ثواب آخرت، كلمه {حسن} اضافه شده است تا بيان كند كه پاداش اخروى نسبت به پاداش دنيوى، داراى مزيّت و برترى خاصّى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 57 - 1

1_ پاداش هاى اخروى ، برتر و بهتر از پاداش هاى دنيوى است .

لانضيع أجر المحسنين. و لأجر الأخرة خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 30 - 12

12- پاداش هاى اخروى ، بهتر از پاداش هاى دنيوى است .

للذين أحسنوا فى ه_ذه الدنيا حسنة و لدار الأخرة خير

ارزش پاداش دنيوى محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 30 - 11

11- پاداش اخروى محسنان ، بسى بهتر از پاداش دنيوى آنان است .

للذين أحسنوا فى ه_ذه الدنيا حسنة و لدار الأخرة خير

اگر چه در آيه سخنى

از پاداش اخروى به ميان نيامده است، اما جمله {و لدار الأخرة خير} _ كه برترى سراى اخروى را مى رساند _ به قرينه {فى ه_ذه الدنيا حسنة} (براى محسنان در دنيا حسنه اى است) مى تواند مشعر به اين نكته باشد كه: پاداش حيات اخروى برتر است.

پاداش دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 145 - 7،11،12

7 _ تلاشگران براى پاداش هاى دنيوى ، از نعمت دنيا بهره مند خواهند شد .

و من يرد ثواب الدّنيا نؤته منها

11 _ خداوند ، پاداش دهنده اعمال در دنيا و آخرت

و من يرد ثواب الدّنيا نؤته منها و من يرد ثواب الاخرة نؤته منها

مراد از اراده پاداش، انجام عمل خير، براى نيل به پاداش است.

12 _ جهاد و مقاومت در جنگ ، موجب برخوردارى از پاداش دنيوى و اخروى

و لمّا يعلم اللّه الّذين جاهدوا منكم و يعلم الصّابرين . .. و من يرد ثواب الدّنيا

با توجّه به آيات قبل، از مصاديق مورد نظر براى اعمال خير، جهاد و مبارزه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 148 - 7

7 _ پاداش هاى اخروى خداوند ، نيكو و عارى از هر گونه نقصان است و پاداش هاى دنيوى ، همراه با مشكلات

فاتيهم اللّه ثواب الدّنيا و حسن ثواب الاخرة

از اينكه پاداشهاى اخروى را نيكو شمرده (حسن ثواب الآخرة)، معلوم مى شود پاداشهاى اخروى به تمام جهات، نيكوست و در مقابل، ثواب دنيوى را به نيكو بودن توصيف نكرده تا به اين نكته اشاره كند كه پاداشهاى خداوند در دنيا،

همواره ملازم با مشكلات و نقصانهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 176 - 14

14 _ اراده الهى بر محروم سازى كفرپيشگان از بهره هاى دنيوى نيست . *

يريد اللّه الّا يجعل لهم حظّا فى الاخرة

مفهوم كلمه {فى الآخرة}، گوياى آن است كه اراده الهى بر محروم ساختن كافران از مواهب آخرت است، نه بهره هاى دنيوى.

پاداش دنيوى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 27 - 4،5،6

4 - خداوند ، پاداش ابراهيم ( ع ) را در همين دنيا ، به او عطا كرد .

و ءاتين_ه أجره فى الدنيا

5 - ابراهيم ( ع ) ، مستحق و سزاوار دريافت پاداش دنيوى بوده است .

و ءاتين_ه أجره فى الدنيا

اضافه شدن {أجر} به ضميرى كه مرجع آن، ابراهيم(ع) است _ گوياى اين نكته است كه او، پاداشى داشته و سزاوار آن بوده است. گفتنى است كه {فى الدنيا} احتمال دارد كه متعلق به {آتيناه} باشد و احتمال دارد كه متعلق به {أجره} باشد. برداشت بالا بنابر احتمال دوم است.

6 - اعطاى اسحاق و يعقوب ( ع ) به ابراهيم ( ع ) و نيز قرار دادن مقام نبوت در نسل آن حضرت ، پاداش دنيوى ابراهيم ( ع ) از سوى خداوند بود .

و وهبنا له إسح_ق . .. و جعلنا فى ذرّيّته النبوّة... و ءاتين_ه أجره فى الدنيا

پاداش دنيوى انفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 245 - 16

16 _ پاداش الهى به انفاق كنندگان در دنيا و

آخرت

فيضاعفه له اضعافاً . .. و اليه ترجعون

{اليه ترجعون}، اشاره به پاداش الهى است در آخرت; بنابراين {فيضاعفه} بيانگر پاداش الهى در دنياست.

پاداش دنيوى انفاقگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 11 - 7

7 - خداوند ، در دنيا _ حداقل _ دو برابر مقدار وامى را كه مؤمنان به او مى دهند ( در راه او انفاق مى كنند ) ، به آنان بازمى گرداند .

من ذا الذى يقرض اللّه . .. فيض_عفه له

{مضاعفة} (مصدر {يضاعف}) به دو چندان كردن و بالاتر از آن گفته مى شود (مفردات راغب).

پاداش دنيوى برّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 145 - 9

9 _ قصد و نيّت عمل كننده كردار هاى نيك ، تعيين كننده برخوردارى وى از نعمت هاى دنيا يا مواهب آخرت

و من يرد ثواب الدّنيا نؤته منها و من يرد ثواب الاخرة نؤته منها

پاداش دنيوى جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 148 - 3

3 _ مجاهدت در راه خدا به همراهى پيامبران الهى و دعا به درگاه او ، موجب بهره مندى از پاداش هاى دنيوى و اخروى

و كايّن من نبىّ . .. فاتيهم اللّه ثواب الدّنيا و حسن ثواب الاخرة

پاداش دنيوى صدقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 18 - 7،9

7 - خداوند ، در قبال وامى كه مؤمنان به او مى دهند ( در راه او صدقه مى دهند ) ، دو پاداش

( پاداشى در دنيا و پاداشى در آخرت ) عطا مى كند .

و أقرضوا اللّه قرضًا حسنًا يض_عف لهم و لهم أجر كريم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه جمله {فيضاعف لهم}، ناظر به پاداش دنيوى و جمله {و لهم أجر كريم} ناظر به پاداش اخروى باشد.

9 - خداوند ، در دنيا _ حداقل _ دو برابر مقدار وامى كه مؤمنان به او مى دهند ( در راه او صدقه مى پردازند ) ، به آنان بازمى گرداند .

و أقرضوا اللّه قرضًا حسنًا يض_عف لهم

{مضاعفة} (مصدر {يضاعف}) به دو چندان كردن و بالاتر از آن (چند و چندين برابر نمودن) اطلاق مى شود (مفردات راغب).

پاداش دنيوى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 5

5 _ دريافت برخى از پاداش ها و جزاى اعمال در غير قيامت ( دنيا و برزخ ) *

و انّما توفّون اجوركم يوم القيمة

كلمه {انّما}، دريافت كامل پاداش و جزا را منحصر به روز قيامت مى كند، لذا مفهوم آن، دريافت برخى از جزا و پاداش در غير روز قيامت است و مراد از غير قيامت، مى تواند دنيا و يا برزخ و يا هر دو باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 40 - 9

9 _ اعمال نيك آدمى در پى دارنده پاداشى الهى در دنيا و آخرت *

و ان تك حسنة يضاعفها و يؤت من لدنه اجراً عظيماً

بدان احتمال كه مراد از {يضاعفها} پاداش دنيوى و {يؤت من لدنه . .. } ناظر به پاداش اخروى باشد.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 18 - 10

10- { عن إبن عباس أن النبى ( ص ) قال : معنى الأية من كان يريد ثواب الدنيا بعمله الذى افترضه الله عليه لايريد به وجه الله و الدار الأخرة عجّل له فيها ما يشاء الله من عرض الدنيا و ليس له ثواب فى الأخرة و ذلك ان الله سبحانه و تعالى يؤتيه ذلك ليستعين به على الطاعة فيستعمله فى معصية الله فيعاقبه الله عليه ;

از ابن عباس روايت شده است كه رسول خدا(ص) فرمود: معناى آيه {من كان يريد العاجلة عجّلنا له فيها مان يشاء} اين است كه با انجام اعمالى كه خداوند بر او واجب گردانيده، تقرب به سوى خدا و روز آخرت را اراده نمى كند; بلكه پاداش دنيوى را اراده مى كند، در دنيا آنچه را كه خداوند بخواهد از نعمتهاى دنيوى به او داده مى شود و براى او در آخرت پاداشى نيست; چون خداوند _ سبحانه و تعالى _ آن را به او داده است تا در طريق طاعت كمكش كند; ولى او در معصيت خداوند آن را به كار مى بندد. پس خداوند او را به خاطر اين كار عذاب مى كند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 22 - 9

9 - بازگشت نتيجه كردار و اندوخته هاى انسان ، به خود وى در دنيا و آخرت

محياهم و مماتهم . .. و لتجزى كلّ نفس بما كسبت

آيه شريفه پاسخ و ردى است بر كسانى كه صالح و ناصالح را در زندگى و مرگ مساوى مى پنداشتند

از اين مطلب، استفاده مى شود كه دنيا و آخرت هر دو ميدان جزا و پاداش است.

پاداش دنيوى عمل پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 15 - 12

12_ اعمال نيك ، اگر به قصد دستيابى به بهره هاى دنيوى انجام گيرد ، نتايج آن تنها در دنيا عايد انسان مى شود .

من كان يريد الحي_وة الدنيا و زينتها نوفّ إليهم أعم_لهم فيها

پاداش دنيوى قرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 245 - 16

16 _ پاداش الهى به انفاق كنندگان در دنيا و آخرت

فيضاعفه له اضعافاً . .. و اليه ترجعون

{اليه ترجعون}، اشاره به پاداش الهى است در آخرت; بنابراين {فيضاعفه} بيانگر پاداش الهى در دنياست.

پاداش دنيوى قرض به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 11 - 5،10

5 - خداوند ، در قبال وامى كه مؤمنان به او مى دهند ( انفاق در راه او ) ، دو پاداش مى دهد : پاداشى در دنيا و پاداشى در آخرت .

من ذا الذى يقرض اللّه . .. فيض_عفه له و له أجر كريم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه جمله {فيضاعفه له}، ناظر به پاداش دنيوى و جمله {و له أجر كريم} ناظر به پاداش اخروى باشد.

10 - خداوند ، در برابر قرض الحسنه اى كه مؤمنان به او مى دهند ، علاوه بر بازپس دادن چند برابر آن در دنيا ، پاداشى نفيس و گران سنگى نيز در آخرت به ايشان خواهد داد .

من ذا الذى يقرض

اللّه . .. فيض_عفه له و له أجر كريم

واژه {كريم} در هر مقامى، معنايى متناسب با همان مقام دارد. در اين جا به معناى عظيم، نفيس و گران سنگ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 18 - 7،9،11

7 - خداوند ، در قبال وامى كه مؤمنان به او مى دهند ( در راه او صدقه مى دهند ) ، دو پاداش ( پاداشى در دنيا و پاداشى در آخرت ) عطا مى كند .

و أقرضوا اللّه قرضًا حسنًا يض_عف لهم و لهم أجر كريم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه جمله {فيضاعف لهم}، ناظر به پاداش دنيوى و جمله {و لهم أجر كريم} ناظر به پاداش اخروى باشد.

9 - خداوند ، در دنيا _ حداقل _ دو برابر مقدار وامى كه مؤمنان به او مى دهند ( در راه او صدقه مى پردازند ) ، به آنان بازمى گرداند .

و أقرضوا اللّه قرضًا حسنًا يض_عف لهم

{مضاعفة} (مصدر {يضاعف}) به دو چندان كردن و بالاتر از آن (چند و چندين برابر نمودن) اطلاق مى شود (مفردات راغب).

11 - خداوند ، در برابر قرض الحسنه كه مؤمنان به او مى دهند علاوه بر باز پس دادن چند برابر آن در دنيا پاداش نفيس و گران سنگى نيز در آخرت به ايشان عطا خواهد كرد .

إنّ المصّدّقين . .. و أقرضوا اللّه ... و لهم أجر كريم

واژه {كريم}، در هر مورد معنايى متناسب با همان جا دارد و در اين جا به معناى عظيم، نفيس و گران سنگ است.

پاداش دنيوى مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

3 - آل عمران - 3 - 148 - 2

2 _ ثبات قدم ( پايمردى ) و پيروزى بر دشمنان ، پاداش دنيوى خداوند به مجاهدان صابر و نيايشگر

ربّنا . .. و ثبّت اقدامنا و انصرنا على القوم الكافرين. فاتيهم اللّه ثواب الدّنيا

پاداش دنيوى محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 22 - 13

13_ برخوردارى نيكوكاران از پاداش هاى الهى در دنيا

ءاتين_ه حكمًا و علمًا و كذلك نجزى المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 56 - 14

14_ خداوند ، نيكوكاران را در دنيا از پاداش هاى خويش بهره مند مى سازد .

و لانضيع أجر المحسنين

به قرينه آيه بعد ، مراد از {أجر} پاداشهاى دنيوى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 57 - 2

2_ نيكوكاران علاوه بر بهره مند شدن از پاداش در حيات دنيا ، از پاداش هاى برتر اخروى نيز برخوردار خواهند شد .

لانضيع أجر المحسنين. و لأجر الأخرة خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 30 - 8

8- احسان كنندگان ، در همين دنيا بهره خوبى خواهند داشت .

للذين أحسنوا فى ه_ذه الدنيا حسنة

برداشت فوق بر اين اساس است كه {فى ه_ذه} متعلق به {حسنة} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 6،7

6 - اعطاى پاداش نيك در دنيا ، وعده خداوند به احسان كنندگان

للذين أحسنوا فى ه_ذه الدنيا حسنة

برداشت بالا مبتنى بر اين ديدگاه است كه

{فى ه_ذه الدنيا} ظرف براى {حسنة} باشد، نه براى {أحسنوا}; چنان كه در جاى ديگر قرآن، به اين حقيقت تصريح شده است: {للذين أحسنوا فى ه_ذه الدنيا حسنة و لدار الأخرة خير. ..}، (سوره نحل (16) آيه 30).

7 - پاداش احسان كنندگان در دنيا ، بسيار بزرگ و توصيف ناپذير است .

للذين أحسنوا فى ه_ذه الدنيا حسنة

برداشت بالا از تنوين {حسنة} _ كه براى تعظيم و تفخيم است _ استفاده مى شود.

پاداش دنيوى مهاجران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 1،12

1- خداوند ، به مسلمانهايى كه مورد ستم واقع شده و به خاطر او هجرت كردند ، جايگاه و مكانى شايسته در دنيا و پاداشى بس بزرگ تر در آخرت عطا مى كند .

و الذين هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا لنبوّئنّهم فى الدنيا حسنة و لأجر الأخرة أ

{فى} در {فى الله} به معناى {لام} و براى تعليل است. بنابراين معناى عبارت {هجرت براى كسب رضاى خداوند} است.

12- مهاجران ، از فوايد دنيوى و پاداش اخروى هجرت در راه خدا بى خبرند .

و الذين هاجروا . .. لأجر الأخرة أكبر لو كانوا يعلمون

پاداش دنيوى هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 10

10- پاداش اخروى هجرت در راه خدا ، بسى برتر از پاداش دنيوى آن است .

و الذين هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا لنبوّئنّهم فى الدنيا حسنة و لأجر الأخرة أ

پاداش دنيوى يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 57 -

10،11

10_ يوسف ( ع ) در آخرت از پاداشى برتر و بهتر از آنچه در دنيا بدان دست يافت ، بهره مند خواهد شد .

و كذلك مكّنّا ليوسف فى الأرض . .. و لانضيع أجر المحسنين. و لأجر الأخرة خير ... و

11_ پاداش هاى دنيوى و اخروى يوسف ( ع ) ، دستاورد ايمان و ملازمت او بر تقوا و پرهيزگارى بود .

و كذلك مكّنّا ليوسف . .. و لأجر الأخرة خير للذين ءامنوا و كانوا يتقون

محسنان و پاداش دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 57 - 3

3_ تنگناى حيات دنيا و گنجايش محدود آن ، نمى تواند ظرفى مناسب براى تأمين پاداش نيكوكاران باشد .

و لانضيع أجر المحسنين. و لأجر الأخرة خير للذين ... و كانوا يتقون

مراتب پاداش دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 7

7 - پاداش احسان كنندگان در دنيا ، بسيار بزرگ و توصيف ناپذير است .

للذين أحسنوا فى ه_ذه الدنيا حسنة

برداشت بالا از تنوين {حسنة} _ كه براى تعظيم و تفخيم است _ استفاده مى شود.

پاداشهاى خدا

آثار بى نيازى از پاداشهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 8 - 4

4 - احساس بى نيازى از پاداش هاى موعود خداوند ، زمينه بخل ورزى و ترك انفاق

فأمّا من أعطى . .. و أمّا من بخل و استغنى

در برداشت ياد شده، عطف {استغنى} بر {بخل}، عطف سبب بر مسبب دانسته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20

- ليل - 92 - 9 - 3

3 - بخلورزى ، ترك انفاق و احساس بى نيازى از پاداش هاى الهى ، نشانه بى اعتمادى به وعده هاى خداوند است .

و أمّا من بخل و استغنى و كذّب بالحسنى

از عطف اين آيه بر آيه قبل _ چه عطف سبب بر مسبب باشد و چه عكس آن _ برداشت ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 10 - 6

6 - بخلورزى و احساس بى نيازى از پاداش هاى الهى و تكذيب آن ، مايه محروميت از امداد هاى خداوند در دنيا و گرفتارى به فرجامى سخت در آخرت است .

و أمّا من بخل و استغنى . و كذّب بالحسنى . فسنيسّره للعسرى

مراد از {عسرى} _ به قرينه آيه بعد _ زمان سقوط و هلاكت است و بر دنيا و آخرت تطبيق مى كند. آيه {و إنّ لنا للآخرة و الاُولى} نيز مؤيد تعميم به آن دو است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 11 - 4

4 - سقوط و هلاكت ثروتمندان بخيل در دنيا و آخرت ، گواه بى ثمر بودن ثروت و واهى بودن احساس بى نيازى آنان از پاداش هاى الهى است .

استغنى . .. و ما يغنى عنه ماله إذا تردّى

آثار تكذيب پاداشهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 11 - 2

2 - تكذيب قيامت و كيفر و پاداش الهى ، مايه گرفتارى به عذاب جهنم است .

ويل يومئذ للمكذّبين . الذين يكذّبون

بيوم الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 10 - 6،9

6 - بخلورزى و احساس بى نيازى از پاداش هاى الهى و تكذيب آن ، مايه محروميت از امداد هاى خداوند در دنيا و گرفتارى به فرجامى سخت در آخرت است .

و أمّا من بخل و استغنى . و كذّب بالحسنى . فسنيسّره للعسرى

مراد از {عسرى} _ به قرينه آيه بعد _ زمان سقوط و هلاكت است و بر دنيا و آخرت تطبيق مى كند. آيه {و إنّ لنا للآخرة و الاُولى} نيز مؤيد تعميم به آن دو است.

9 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ { . . .فسنيسّره للعسرى } قال : لايريد شيئاً من الشرّ إلاّ يسّره له ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداى عزّوجلّ {فسنيسّره للعسرى}، روايت شده كه فرمود: [هركه بخل ورزد و خود را از خدا بى نياز بيند و نيكوترين پاداش الهى را تكذيب كند]، درباره انجام دادن هيچ شرّى تصميم نمى گيرد; جز آن كه خداوند آن را براى او آسان مى سازد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 16 - 3

3 - بخل و ثروت اندوزى حاصل از آن و تكذيب پاداش هاى الهى ، زمينه ساز تكذيب حكم انفاق و خوددارى از صرف مال در راه تزكيه نفس

و أمّا من بخل . .. الذى كذّب و تولّى

ارتباط اين آيه با آيات پيشين، بيانگر اتحاد {من بخل. ..} با {الذى كذّب...} است و ارتباط آن با آيات بعد _ كه از اعطاى مال به قصد

تزكيه سخن گفته است _ قرينه بر اين است كه علاوه بر تكذيبِ هدايت و انذار; تكذيب حكم انفاق نيز مراد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 7 - 2

2 - بى اعتقادى به معاد و پاداش و كيفر الهى ، مايه بى تفاوتى انسان در برابر ضروريات زندگى مردم

أرءيت الذى يكذّب بالدين . .. و يمنعون الماعون

آثار ذكر پاداشهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 95 - 9

9- توجه به پاداش برتر الهى ، مانع روى گردانى انسان از تعهدات خويش با خداوند است .

و لاتشتروا بعهد الله . .. إنما عند الله هو خير لكم إن كنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 31 - 8

8 - توجه به نظام مجازات و پاداش الهى در آخرت ، گرايش دهنده انسان به نيكى ها و بازدارنده وى از زشتى ها

ليجزى الذين أس__وا بما عملوا و يجزى الذين أحسنوا بالحسنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 41 - 8

8 - توجه انسان به نظام عادلانه مجازات الهى ، تشويق كننده او در جديت و تلاش

و أن ليس للإنس_ن إلاّ ما سعى . و أنّ سعيه سوف يرى . ثمّ يجزيه الجزاء الأوفى

يادكرد مجازات الهى پس از تأكيد بر اصل مسؤوليت فردى انسان در برابر عمل خويش، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 15 - 7

7 -

توجه و ايمان به پاداش بزرگ الهى براى مؤمنان ، بازدارنده انسان از وابستگى به اموال و اولاد و گناه به خاطر آنها

و اللّه عنده أجر عظيم

آثار عقيده به پاداشهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 6

6 - اعتقاد به تضمين پاداش كامل و بيش از استحقاق از سوى خداوند ، موجب برانگيخته شدن انسان به انجام خالصانه اعمال نيك ( همچون انفاق )

الذين يتلون كت_ب اللّه . .. و أنفقوا ممّا رزقن_هم سرًّا و علانية ... ليوفّيهم أُ

ارزش پاداشهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 103 - 6،8،9

6 - خداوند ، خواهان آگاهى يافتن مردم به ارزش برتر پاداش هاى الهى بر منافع دنيوى

لمثوبة من عنداللّه خير لو كانوا يعلمون

{لو} در {لو كانوا يعلمون} به معناى تمنى است و تمنى درباره خداوند به معناى اراده تشريعى است. مفعول {يعلمون} همه حقايقى است كه در جمله هاى قبل بيان شده است. از آنهاست برترى پاداش دنيا بر ديگر منافع; يعنى: ليت هم يعلمون ان مثوبة اللّه خير.

8 - تنها دانايان ، وابستگى پاداش هاى الهى را به ايمان و تقوا و برترى آن را بر هر منفعتى ديگر ، در مى يابند .

لمثوبة من عنداللّه خير لو كانوا يعلمون

فعل {يعلمون} در جمله فوق مى تواند فعل لازم بوده و نيازى به مفعول نداشته باشد. بر اين مبنا {لو كانوا يعلمون}; يعنى، اى كاش! اهل علم و دانش بودند تا حقايق مطرح شده را مى فهميدند.

9 - جهل انسان ها به ارزش برتر پاداش

هاى الهى ، آنان را به منافع دنيوى دلبسته كرده و از ايمان و تقوا باز داشته است .

و لو أنهم ءامنوا و اتقوا . .. لو كانوا يعلمون

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه {لو} در جمله فوق شرطيه باشد. بر اين اساس احتمالاتى قابل تصور است و از آنهاست اينكه مفعول {يعلمون} برترى پاداش الهى گرفته شود و جواب شرط از جمله {و لو أنهم ءامنوا} استفاده گردد; يعنى: {لو كانوا يعلمون ان ثواب اللّه خير لأمنوا و اتقوا; اگر مى دانستند كه پاداش الهى از منافع دنيوى برتر است، همانا ايمان مى آوردند و تقوا پيشه مى شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 80 - 6

6 - قدرت و ثروت ( هر چند بسيار و افسانه اى باشد ) در نگاه اهل معرفت و مؤمنان دين شناس ، بسى كم ارزش تر از پاداش هاى الهى است .

و قال الذين أُوتوا العلم ويلكم ثواب اللّه خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 17 - 1

1 - هيچ كس ، توان ندارد ارزش و اهميت پاداش هاى الهى را براى مؤمنان راستين ، درك كند .

فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم من قرّة أعين

{نَفْس} شامل هر صاحب حياتى از جمله انسان ها و ملائكه مى شود. سياق نفى مفيد عموم است.

ازدياد پاداشهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 9

9 - اعطاى پاداشى افزون بر استحقاق شخص ، نمودى از فضل خداوند است .

ليجزيهم اللّه

أحسن ما عملوا و يزيدهم من فضله

استفاده از پاداشهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 8 - 1

1 - مؤمنان نيك كردار ، برخوردار از پاداش بى حساب و هميشگى خداوند

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم أجر غير ممنون

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه {غير ممنون} به معناى غير منقطع و يا غير قابل محاسبه باشد.

اميدواران به پاداشهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 10

10 - مردمانى كه همواره به ياد خدا هستند ، به بهترين پاداش و فضل او اميدواراند .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. ليجزيهم اللّه أحسن ما عملوا و يزيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 109 - 4

4 - اميد پيامبران و مبلغان مخلص دين ، تنها به لطف و پاداش الهى

و ما أسئلكم . .. إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 127 - 4

4 - اميد پيامبران و تبليغ كنندگان مخلص دين ، تنها به لطف و پاداش الهى

و ما أسئلكم . .. إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 145 - 4

4 - اميد پيامبران و مبلغان مخلص دين ، تنها به لطف و پاداش الهى

و ما أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

13 - شعراء - 26 - 164 - 4

4 - اميد پيامبران و مبلغان مخلص دين ، تنها به لطف و پاداش الهى

إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 180 - 4

4 - اميد پيامبران و مبلغان مخلص دين ، تنها به لطف و پاداش الهى

و ما أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

اميدوارى به پاداشهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 85 - 2

2 - چشمداشت به پاداش الهى ، آرزوى بهشت و درخواست نعمت هاى آن از خداوند ، امرى شايسته و بايسته براى اهل ايمان

و اجعلنى من ورثة جنّة النعيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 29 - 13

13 - اميد داشتن به رحمت و پاداش الهى _ نه خود را مستحق آن شمردن _ از ويژگى هاى عالمان خداترس ، تلاوتگر قرآن ، برپادارنده نماز و انفاق كننده در نهان و آشكار

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه و أقاموا الصل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 23 - 5

5 - { قال على بن موسى الرضا ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : { وجوه يومئذ ناضرة . إلى ربّها ناظرة } يعنى مشرقة تنتظر ثوابَ ربّها ;

امام رضا(ع) درباره سخن خداى عزّوجلّ: {وجوه يومئذ ناضرة . إلى ربّها ناظرة} فرمود: يعنى (صورت هايى درآن روز) درخشيده است و در

انتظار ثواب پروردگارشان اند}.

اهميت پاداشهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 35 - 13

13 - گذشت و چشم پوشى خداوند از گناهان بزرگ ، بسى با اهميت تر از پاداش هاى بزرگ او است .

ليكفّر اللّه عنهم أسوأ الذى عملوا و يجزيهم أجرهم بأحسن الذى كانوا يعملون

از تقدم ذكرى {ليكفّر اللّه. ..} بر {يجزيهم...} مى توان برداشت بالا را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 36 - 2

2- شرافت ايمانى و پاداش الهى به مجاهدان ، شايان دلبستگى و نه سرگرمى هاى بى فرجام دنيا

أنتم الأعلون و اللّه معكم و لن يتركم أعم_لكم . إنّما الحيوة الدنيالعب و لهو

از ارتباط اين آيه با آيه قبل _ كه درباره تشويق مؤمنان به جهاد و از ياد نبردن ارجمندى خويش و پاداش الهى بود _ مطلب بالا استفاده مى شود.

ايمان به پاداشهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 23

23 _ ايمان و آگاهى به پاداش الهى ، زمينه عدم تخلف از وظايف دشوار دينى

ذلك بأنهم لا يصيبهم ظمأ و . .. إن اللّه لا يضيع أجر المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 15 - 7

7 - توجه و ايمان به پاداش بزرگ الهى براى مؤمنان ، بازدارنده انسان از وابستگى به اموال و اولاد و گناه به خاطر آنها

و اللّه عنده أجر عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل -

92 - 6 - 2،3

2 - پاداش هاى موعود خداوند ، نيكو و تصديق آن بر همگان لازم است .

و صدّق بالحسنى

كلمه {حسنى} يا مصدر است (مانند {رجعى}) و يا مؤنث {أحسن} است. در صورت اول معناى تفضيلى نخواهد داشت; بلكه با تأويل به مشتق، معناى {حَسَن} دارد. وصف {الحسنى} خود نشانگر مطلوب بودن تصديق آن است و وعده به فرجام راحت (در آيه بعد) نيز بر سزاوار بودن تصديق، تأكيد كرده است.

3 - سخاوت مندى ، انفاق و تقواپيشگى ، نشانه پذيرش وعده هاى خداوند و باور داشتن پاداش هاى الهى است .

فأمّا من أعطى و اتّقى . و صدّق بالحسنى

عطف اين آيه بر آيه قبل، عطف سبب بر مسبب و يا عكس آن است و در هر صورت، برداشت بالا استفاده مى شود.

برترى پاداشهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 96 - 2

2- جاودانگى ارزش هاى معنوى و پاداش هاى الهى ، راز برترى مطلق آنها بر دستاورد هاى مادى انسان

إنما عند الله هو خير لكم . .. ما عندكم ينفد و ما عند الله باق

پاداشهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 62 - 9

9 - رسيدن به پاداش هاى گران قدر الهى در گرو ايمان به خدا ، باور به قيامت و انجام اعمال صالح است .

من ءامن باللّه . .. فلهم أجرهم عند ربهم

مقيد كردن اجر و پاداش به اينكه نزد خداوند است، اشاره به گران سنگى پاداش دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 103 - 1

1 - كمترين پاداش الهى ، برتر و با ارزشتر از هر منفعتى ديگر است .

لمثوبة من عنداللّه خير

{مثوبة} به معناى پاداش است. وصف {كمترين} در برداشت فوق، از نكره آوردن كلمه {مثوبة} استفاده شده است. مفضل عليه {خير} نيز ذكر نشده تا شامل هر چيز بشود. بنابراين {خير}; يعنى، بهتر است از هر منفعتى كه تصور شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 110 - 12

12 - پاداش كار هاى نيك ، تضمين شده از سوى خداوند ، بدون كمترين كاستى

و ما تقدموا لأنفسكم من خير تجدوه عنداللّه

در برداشت فوق {تجدوه} - چنانچه بسيارى از مفسران گفته اند - به يافتن پاداش عمل تفسير شده است. تعبير كردن از {يافتن پاداش عمل} به {يافتن خود عمل} حاوى اين نكته است كه: پاداش اعمال نيك بدون كمترين كاستى، به انسانها اعطا مى شود; به گونه اى كه گويا همان عمل را مى يابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 112 - 2،3

2 - پاداش هاى الهى ( بهشت ) از آن كسانى است كه با تمام وجود تسليم خدا شده و از سر اخلاص كار هاى نيك انجام دهند .

من أسلم وجهه للّه و هو محسن فله أجره عند ربه

از مصاديق {أجر} - به دليل آيه قبل - {بهشت} است. {وجه} به معناى صورت است و مراد از آن در آيه شريفه، وجود و ذات آدمى است. {محسن} به كسى گفته مى شود كه كار نيك انجام دهد.

3 - پاداش دهى خداوند پرتوى از ربوبيت

اوست .

فله أجره عند ربه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 134 - 11

11 - عدل الهى ، در رسيدگى به اعمال انسان ها و پاداش دهى به ايشان

لها ما كسبت و لكم ما كسبتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 141 - 11

11 - عدل الهى در رسيدگى به اعمال انسان ها و پاداش دهى به آنان

لها ما كسبت و لكم ما كسبتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 158 - 8

8 - كسانى كه اعمال نيك ( سعى ميان صفا و مروه ) انجام دهند ، از پاداش هاى الهى برخوردار خواهند شد .

و من تطوع خيراً فإن اللّه شاكر عليم

سپاسگزارى خداوند از بندگان، كنايه از پاداش دهى به آنان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 194 - 1،2،3

1 _ بهره مندى از پاداش هاى موعود الهى ، خواسته خردمندان از پروردگار خويش

لاولى الالباب . .. ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلك

2 _ خداوند ، نويددهنده پاداش به خردمندان مؤمن

ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلك

3 _ پيامبران ، واسطه خداوند در نويد پاداش به خردمندان

اتنا ما وعدتنا على رسلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 33

33 _ پاداش نيكو ، تنها در نزد خداوند است .

و اللّه عنده حسن الثّواب

تقديم ظرف {عنده}، دلالت بر حصر دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3

- آل عمران - 3 - 198 - 14

14 _ بهترين پاداش الهى ، از آنِ ابرار و نيكان است .

و ما عند اللّه خير للابرار

برداشت فوق بر اين مبناست كه {للابرار}، خبر دوّم براى {ما}ى موصوله باشد، نه متعلّق به {خير}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 9

9 _ خداوند به نيكوكاران با كثرت ذريه صالح و هدايت يافته پاداش مى دهد.

و وهبنا له إسحق و يعقوب . .. و من ذريته داود و سليمن ... و كذلك نجزى المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 85 - 6،7

6 _ هدايت ويژه، پاداش خداوند به صالحان است.

كلا هدينا . .. كل من الصلحين

در آيه پيشين سخن از هدايت ويژه براى پيامبران بود و اين آيه آنان را از زمره صالحان مى شمارد. بنابراين وصف مذكور بايد در حصول هدايت ويژه داراى نقش باشد.

7 _ ذريه صالح پاداش خداوند به نيكوكاران است.

و كذلك نجزى المحسنين . .. كل من الصلحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 127 - 6

6 _ پاداش هدايت يافتگان در نزد پروردگارشان تضمين شده است.

و من يرد الله . .. لهم دارالسلم عند ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 160 - 3

3 _ عقوبتهاى خدا عادلانه و پاداشهاى وى جلوه اى از فضل اوست.

من جاء بالحسنة فله عشر أمثالها و من جاء بالسيئة فلا يجزى إلا مثلها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6

- اعراف - 7 - 170 - 2،3،6،7

2 _ خداوند پاداش يهوديان تمسك كننده به تورات و برپا دارنده نماز را تباه نخواهد كرد .

و الذين يمسكون بالكتب . .. إنا لانضيع أجر المصلحين

چون آيه مورد بحث در سياق آيات مربوط به يهود واقع شده، مى توان گفت مراد از {الذين . .. } يهوديان متعهد هستند، و يا اينكه آنان از مصاديق مورد نظر براى {الذين ... } مى باشند.

3 _ چنگ زدن به كتاب هاى آسمانى و برپا داشتن نماز ، داراى پاداشى تضمين شده از جانب خداوند

و الذين يمسكون بالكتب . .. إنا لانضيع أجر المصلحين

6 _ اصلاحگران جوامع ، داراى پاداشى تضمين شده از جانب خداوند

إنا لانضيع أجر المصلحين

كلمه {مصلح} هم به كسى كه عمل صالح انجام مى دهد، يعنى در صدد اصلاح خويش است، گفته مى شود، و هم به شخصى كه در تلاش براى اصلاح ديگران است، اطلاق مى گردد. برداشت فوق بر اساس معناى دوم است.

7 _ انجام دهندگان اعمال صالح از پاداش هاى الهى بهره مند خواهند شد .

إنا لانضيع أجر المصلحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 4 - 5

5 _ ايمان و عمل در رساندن آدمى به پاداش هاى والاى الهى مكمل يكديگرند .

لهم درجت عند ربهم و مغفرة و رزق كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 28 - 6،7،9

6 _ پايبندى به ارزش هاى الهى و پرهيز از خيانت به دين ، داراى پاداشى عظيم نزد خداوند

لاتخونوا اللّه . .. أنما أمولكم و أولدكم فتنة و أن

اللّه عنده أجر عظيم

7 _ پيروزى و موفقيت مؤمنان در آزمونشان به وسيله مال و اولاد ، موجب بهره مندى آنان از پاداش بزرگ الهى است .

و اعلموا أنما أمولكم و أولدكم فتنة و أن اللّه عنده أجر عظيم

بيان پاداش عظيم الهى پس از تأكيد بر اينكه ثروتها و فرزندان وسيله آزمون هستند، مى تواند بيانگر نكته اى باشد كه در برداشت فوق بدان اشاره شده است.

9 _ امكانات و جلوه هاى مادى در قبال پاداش الهى ، بسيار ناچيز و بى مقدار است .

و اعلموا أنما أمولكم و أولدكم فتنة و أن اللّه عنده أجر عظيم

برداشت فوق اشاره به وجه ارتباطى است براى دو جمله {انما امولكم . .. } و {أن اللّه عنده ... .}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 60 - 13،14،17

13 _ انفاق در راه خدا ، داراى پاداشى كامل و تضمين شده از جانب خدا

و ما تنفقوا من شىء . .. يوف إليكم

14 _ تأمين كمترين هزينه جهاد ، در پى دارنده پاداش عادلانه الهى

و ما تنفقوا من شىء فى سبيل اللّه يوف إليكم و أنتم لاتظلمون

17 _ خداوند هرگز در پاداش دادن به بندگان خويش ستم روانمى دارد .

و أنتم لاتظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 22 - 4،5،6

4 _ پاداش خداوند به مؤمنان مهاجر و مجاهد ، پاداشى بزرگ است .

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا . .. إن اللّه عنده أجر عظيم

5 _ اجر و پاداش بزرگ ، تنها در نزد خداست .

إن اللّه عنده أجر عظيم

تقديم {عنده} بر

{أجر عظيم} مى تواند براى افاده حصر باشد.

6 _ مؤمنان مهاجر و مجاهد ، علاوه بر بهره مندى از رحمت و رضوان الهى و بهشت ، از پاداشى ويژه و بزرگ در پيشگاه خداوند برخوردارند .

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا . .. و جنت ... إن اللّه عنده أجر عظيم

قرار گرفتن جمله {إن اللّه عنده أجر عظيم} _ كه داراى معنانى عام و كلى است _ پس از ذكر پاداشهاى گوناگون مؤمنانِ مهاجر و مجاهد، مى تواند گوياى برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 71 - 22

22 _ ارزش و پاداش اعمال زنان و مردان مؤمن در پيشگاه خداوند ، همسان است .

و المؤمنون و المؤمنت . .. أولئك سيرحمهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 15

15 _ بهشت جاودان ، بوستان هاى پوشيده از درخت ، خانه هاى دلپذير و خشنودى خدا ، پاداش الهى به مؤمنان در برابر امر به معروف و نهى از منكر ، اقامه نماز ، پرداخت زكات و اطاعت از خدا و رسول ( ص )

و المؤمنون و المؤمنت . .. يأمرون بالمعروف ... و يطيعون اللّه و رسوله ... وعد الل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 20

20 _ جهاد و تحمل رنج و سختى در راه خدا ، احسان و داراى پاداش از سوى خداست .

لا يصيبهم ظمأ و لا نصب و لا مخمصة فى سبيل اللّه . .. إن اللّه لا يضيع أجر

المحسن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 121 - 9

9 _ آمادگى رزمى و انجام كار هاى مقدماتى جهاد ، داراى اجر و پاداش الهى

و لاينفقون . .. و لايقطعون وادياً إلا كتب لهم

با توجه به اينكه آيات در زمينه جنگ تبوك است و در {تبوك} جنگى صورت نگرفت و نيز چون انفاق و پيمودن دره ها از مقدمات جنگ است، برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 10،11

10_ صابران داراى اعمال صالح ، از پاداش بزرگ الهى ( بهشت ) برخوردار خواهند شد .

أُول_ئك لهم مغفرة و أجر كبير

بنا به گفته گروهى از مفسران ، مراد از {أجركبير} بهشت و موهبتهاى اخروى است.

11_ دستيابى به پاداش بزرگ الهى ( بهشت ) در گرو بخشوده شدن گناهان است .

أُول_ئك لهم مغفرة و أجر كبير

تقديم ذكرى {مغفرت} بر {أجر كبير} مى تواند اشاره به اين باشد كه: رسيدن به پاداش بزرگ الهى و ورود به بهشت ، در گرو آمرزش گناهان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 7

7_ مبلغان معارف دين ، مستحق پاداشند و پاداش دهنده ايشان ، خداوند است .

إن أجرى إلاّ على الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 51 - 6،7

6_ خداوند ، اعطا كننده پاداش رسالت به پيامبران خويش

إن أجرى إلاّ على الذى فطرنى

7_ ابلاغ پيام هاى الهى به مردم و تبليغ معارف دين ، درپى دارنده پاداش از ناحيه

خداوند

إن أجرى إلاّ على الذى فطرنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 111 - 6

6_ كيفررسانى و پاداش دهى خداوند ، پرتوى از ربوبيت اوست .

ليوفينّهم ربك أعم_لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 115 - 5

5_ خداوند ، از اجر و پاداش نيكوكاران نمى كاهد و آنان را از پاداش كردارشان محروم نمى سازد .

فإن الله لايضيع أجر المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 123 - 12

12_ خداوند ، پرستشگران و بندگان خويش را از پاداش ها بهره مند مى سازد .

فاعبده . .. و ما ربك بغ_فل عما تعملون

از هدفهاى بيان آگاهى خدا به اعمال انسانها ، پس از فرمان به عبادت و پرستش (اعبده) ، تضمين پاداش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 22 - 9،13

9_ بهره مندى يوسف ( ع ) از حكمت و علم ، پاداشى الهى بر نيكوكارى او بود .

ءاتين_ه حكمًا و علمًا و كذلك نجزى المحسنين

{جزاء}(مصدر نجزى) به معناى سزا و پاداش است.

13_ برخوردارى نيكوكاران از پاداش هاى الهى در دنيا

ءاتين_ه حكمًا و علمًا و كذلك نجزى المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 56 - 15،18

15_ خداوند در اعطاى پاداش به نيكوكاران ، ذره اى از پاداش آنان نمى كاهد .

و لانضيع أجر المحسنين

18_ به قدرت رسيدن يوسف ( ع ) در سرزمين مصر ، دليلى روشن بر ضايع نشدن اجر نيكوكاران از ناحيه

خداوند است .

و كذلك مكّنّا ليوسف فى الأرض . .. و لانضيع أجر المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 88 - 17

17_ خداوند ، به اعطا كنندگان صدقه پاداش خواهد داد .

إن الله يجزى المتصدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 13،14

13_ تقواپيشگى و صبورى موجب بهره مند شدن از پاداش هاى الهى است .

إنه من يتق و يصبر فإن الله لايضيع أجر المحسنين

جواب شرط (من يتّق . ..) محذوف است و جمله {فإن الله ...} جانشين و گوياى آن محذوف است ; يعنى: من يتق و يصبر فهو من المحسنين و لايضيع الله أجره لأن الله لايضيع أجر المحسنين.

14_ خداوند ، پاداش نيكوكاران را به طور كامل عطا مى كند و چيزى از آن نمى كاهد .

فإن الله لايضيع أجر المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 31 - 7،9

7- ورود به بهشت جاودان و رسيدن به تمامى خواسته ها در آن ، پاداش خداوند به تقواپيشگان است .

دار المتّقين . جنّ_ت عدن ... لهم فيها ما يشاءون

9- نيل به سعادت اخروى ، جاى گرفتن در بهشت و برآورده شدن تمامى خواسته ها در آن ، پاداش خداوند به تقواپيشگان

و لنعم دار المتّقين . جنّ_ت عدن ... لهم فيها ما يشاءون كذلك يجزى الله المتّقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 1

1- خداوند ، به مسلمانهايى كه مورد ستم واقع شده و به خاطر او هجرت كردند

، جايگاه و مكانى شايسته در دنيا و پاداشى بس بزرگ تر در آخرت عطا مى كند .

و الذين هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا لنبوّئنّهم فى الدنيا حسنة و لأجر الأخرة أ

{فى} در {فى الله} به معناى {لام} و براى تعليل است. بنابراين معناى عبارت {هجرت براى كسب رضاى خداوند} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 95 - 8

8- وفا كنندگان به عهد الهى ، داراى پاداشى محفوظ نزد خداوند

و لاتشتروا بعهد الله . .. إنما عند الله هو خير لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 97 - 7

7- خداوند ، پاداش دهنده مؤمنان نيك كردار بر اساس بهترين عمل آنان

من عمل ص_لحًا . .. و هو مؤمن ... و لنجزينّهم أجرهم بأحسن ما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 15 - 7

7- عدل الهى ، بر نظام جزاى اعمال حاكم است .

و لاتزر وازرة وزر أخرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 22 - 2

2- يگانگى خداوند در آفرينش و در پاداش و كيفر دادن به انسان ها و نيز اعطاى نعمت ها ، مقتضى پرهيز از هرگونه شرك در عقيده و عمل

و جعلنا الّيل و النهار . .. و كلّ إنس_ن ألزمن_ه ط_ئره ... لاتجعل مع الله إل_هًا

برداشت ياد شده با عنايت به دو نكته است: 1- جمله {لاتجعل مع الله إل_ها . ..} به منزله نتيجه براى آيات پيشين است و با پيام هاى

اصلى آن آيات _ كه در سه محور ياد شده در برداشت فوق خلاصه مى شود _ مرتبط است. 2- اطلاق واژه {لاتجعل} كه شامل نهى از هرگونه شرك مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 54 - 7

7- ربوبيت الهى ، مقتضى دادن پاداش و يا كيفر به انسانهاست .

ربّكم . .. إن يشأ يرحمكم أو إن يشأ يعذّبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 30 - 1،5،6

1- پاداش مؤمنانِ داراى عمل صالح ، حتمى بوده و از جانب خداوند ، تضمين شده است .

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت إنّا لانضيع أجر من أحسن عملاً

5- خداوند ، پاداش نيكوكاران را ضايع نخواهد كرد .

إنّا لانضيع أجر من أحسن عملاً

6- خداوند ، هيچ يك از اَعمال نيك را بدون اجر و مزد نخواهد گذاشت .

إنّا لانضيع أجر من أحسن عملاً

نكره بودن {عملاً} در اين جمله، دال بر اطلاق است، لذا شامل هرگونه عمل كوچك يا بزرگ، كم يا زياد مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 44 - 6

6- خداوند ، عطاكننده بهترين پاداش ها و برترين فرجام ها است .

هو خير ثوابًا و خير عقبًا

{ثواب} به معناى {اجر و پاداش} است و {عقب} به معناى {عاقبت و فرجام}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 46 - 6،8

6- پاداش عمل صالح ، از طرف خداوند ، تضمين شده است .

و الب_قي_ت الص_لح_ت خير عند ربّك

8- پاداش خداوند به كردار نيك

، جلوه اى از ربوبيّت او است .

و الب_قي_ت الص_لح_ت خير عند ربّك ثوابًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 96 - 2

2- محبوبيت در دل هاى مردم ، از جمله پاداش هاى خداوند به مؤمنان داراى كردار نيك .

إنّ الذين ءامنوا . .. سيجعل لهم الرحمن ودًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 58 - 2

2 - خدا ، عهده دار پاداش مؤمنان مهاجر

و الذين هاجروا فى سبيل اللّه . .. ليرزقنّهم اللّه رزقًا حسنًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 59 - 1

1 - خدا ، عهده دار پاداش مؤمنان مهاجر در جهان آخرت

و الذين هاجروا . .. ليدخلنّهم مدخلاً يرضونه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 60 - 6

6 - نظام ربوبى خداوند ، نظامى بر اساس كيفر و پاداش

إلى ربّهم رجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 72 - 7،8،9

7 - خداوند ، ضامن پاداش تلاشگران در راه دين و هدايت مردم

فخراج ربّك خير

8 - خدا ، عهده دار پاداش پيامبر ( ص ) در برابر اداى رسالت

فخراج ربّك خير

9 - پاداش خدا ، بهترين و ارزشمندترين پاداش ها براى مبلغان الهى

فخراج ربّك خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 25 - 8

8 - كيفر و پاداش در سراى آخرت در اختيار خداوند است .

يومئذ يوفّيهم اللّه دينهم الحقّ

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 2،4

2 - مردمانى كه همواره به ياد خدا هستند ، از بهترين و بالاترين پاداش هاى الهى برخوردار خواهند بود .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. ليجزيهم اللّه أحسن ما عملوا

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه كلمه {جزاء} پيش از {أحسن}، در تقدير و مفعول دوم براى {ليجزى} باشد.

4 - چشم پوشى خداوند در مقام پاداش دهى ، از كم و كاستى هاى اعمال نيك مردمانى كه دايم به ياد خدا هستند .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. ليجزيهم اللّه أحسن ما عملوا

اعطاى پاداش بهترين و كامل ترين اعمال به مردمان الهى، ممكن است به اين معنا باشد كه خداوند، كم و كاستى هاى اعمال آنان را ناديده مى گيرد و پاداش عمل كامل را به آنان عنايت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 109 - 3،5

3 - خداوند ، ضامن پاداش تبليغ كنندگان مخلص دين

إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

5 - تنها خداوند ، شايسته پاداش خواهى از او است ; نه خلق سراپا نياز و ضعف .

و ما أسئلكم . .. إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

آوردن {ربّ العالمين} به جاى {اللّه} مى تواند اشاره به مطلب ياد شده داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 127 - 3،5

3 - خدا ، ضامن پاداش هدايت گران و مبلغان مخلص دين

و ما أسئلكم . .. إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

5 -

تنها خداوند ، شايسته پاداش خواهى از او است ; نه خلق سرا پا نياز و ضعيف .

و ما أسئلكم . .. إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 145 - 3،5

3 - خدا ، ضامن پاداش هدايتگران و مبلغان مخلص دين

إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

5 - تنها خداوند ، شايسته پاداش خواهى از او است ; نه خلق سراپا نياز و ضعف .

و ما أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 164 - 3،5

3 - خداوند ، ضامن پاداش هدايت گران و مبلغان مخلص دين

إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

5 - تنها خداوند ، شايسته پاداش خواهى از او است نه خلق سراپا نياز و ضعف .

و ما أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 180 - 3،5

3 - خدا ، ضامن پاداش هدايت گران و مبلغان مخلص دين است .

إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

5 - تنها خداوند ، شايسته پاداش خواهى از او است ; نه خلق سراپا نياز و ضعف .

إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 14 - 5

5 - بهره مند شدن موسى ( ع ) از حكمت و دانش ، پاداش الهى در برابر احسان و نيكوكارى وى

ءاتين_ه حكمًا و علمًا و كذلك نجزى المحسنين

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 80 - 8

8 - پاداش هاى اخروى خداوند ، ويژه مؤمنان شايسته كردار

ثواب اللّه خير لمن ءامن و عمل ص_لحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 84 - 2،3

2 - پاداش الهى در جهان آخرت ، براساس فضل و احسان و كيفر او ، برپايه عدل و انصاف خواهد بود .

من جاء بالحسنة فله خير منها و من جاء بالسيّئة فلايجزى . .. إلاّ ما كانوا يعملون

3 - دستيابى به پاداش برتر الهى در جهان آخرت ، در گرو داشتن اعمال نيك است .

من جاء بالحسنة فله خير منها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 3 - 10

10 - فلسفه آزمودن مؤمنان ، مشخص شدن مؤمنان راستين ، جهت پاداش دهى خداوند به آنان است .

و لقد فتنّا . .. فليعلمنّ اللّه الذين صدقوا

برداشت بالا، بنابر اين احتمال است كه تحقق عينى علم خداوند در آزمودن مؤمنان، به منظور اعطاى پاداش به آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 7 - 6،9

6 - خداوند ، در قبال هر يك از اعمال مؤمنان ، بهترين پاداش را مى دهد .

و الذين ءامنوا . .. و لنجزينّهم أحسن الذى كانوايعملون

{أحسن} جانشين {مفعول مطلق محذوف} است. تقدير آيه، چنين است: {و لنجزينّهم جزاءاً أحسن الذى...} (ما، پاداش آنان را، بهترين جزايشان، قرار خواهيم داد).

9 - عمل انسان ها ، مبناى پاداش دهى خدا است .

و لنجزينّهم أحسن الذى كانوا يعملون

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 27 - 4

4 - خداوند ، پاداش ابراهيم ( ع ) را در همين دنيا ، به او عطا كرد .

و ءاتين_ه أجره فى الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 45 - 1،2،4،5

1 - خداوند پاداش دهنده مؤمنانِ داراى عمل صالح در قيامت

ليجزى الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

2 - اعمالِ صالحِ مؤمنان فراهم آورنده زمينه ، براى دريافت پاداش از خداوند ، در قيامت است .

فلأنفسهم يمهدون . ليجزى الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

{لام} در {ليجزى} تعليل براى {يمهدون} است.

4 - پاداش دهى خداوند به مؤمنانِ داراى عمل صالح ، فراتر از استحقاق عمل آنها است .

ليجزى الذين ءامنوا . .. من فضله

ذكر {من فضله} براى بيان اين نكته است كه پاداش در نظر گرفته شده براى مؤمنان، براساس استحقاق نيست، بلكه فزون تر از آن است.

5 - پاداش هاى اخروى خداوند به مؤمنان ( بهشت و نعمت هاى آن ) ، تفضل او است .

ليجزى الذين . .. من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 28 - 8

8 - شنوايى و بينايى خداوند ، پشتوانه كيفر و پاداش آدميان پس از رستاخير است .

ما خلقكم و لابعثكم إلاّ كنفس وحدة إنّ اللّه سميع بصير

احتمال دارد ذكر {إنّ اللّه سميع بصير} پس از بيان قدرت خداوند بر بازآفرينى انسان ها پس از مرگ، به اين جهت باشد كه بازآفرينى، براى حساب رسى اَعمال است و پشتوانه آن هم، آگاهى خداوند از اَعمال انسان ها

است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 17 - 2

2 - چشم شب زنده داران و انفاق كنندگان در راه خدا ، به پاداش هاى وصف ناپذير الهى ، روشن است .

تتجافى جنوبهم عن المضاجع . .. فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم من قرّة أعين

{قرّة} احتمال دارد از {قَرّ} به معناى {قرار گرفتن} باشد كه كنايه از رضايت و چشم ندوختن به چيزى ديگر است و احتمال دارد از {قرّ} به معناى {سردى} باشد كه كنايه از خوشحالى و چشم روشنى است. برداشت بالا براساس احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 24 - 1،2،13

1 - خداوند ، به راستگويان ، به خاطر صداقت شان ، پاداش مى دهد .

ليجزى اللّه الص_دقين بصدقهم

لام در {ليجزى} لام عاقبت است.

2 - خداوند ، مؤمنان وفادار به عهد خود را پاداش خواهد داد .

رجال صدقوا ما ع_هدوا اللّه عليه . .. ليجزى اللّه الص_دقين بصدقهم

13 - اعطاى پاداش از ناحيه خداوند به راستگويان ، از آمرزگارى و رحمت او است .

ليجزى اللّه الص_دقين . .. إنّ اللّه كان غفورًا رحيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 29 - 1،2،8

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور بود كه به همسران خود بگويد در صورتى كه آنان ، خداخواهى و آخرت طلبى را پيشه كنند ، خداوند آنان را پاداشى عظيم خواهد داد .

قل لأزوجك . .. و إن كنتنّ تردن اللّه و رسوله و الدار الأخرة فإنّ اللّه أعدّ للمح

2 - برخوردارى

همسران پيامبر از پاداش عظيم خداوند ، مشروط به خداخواهى و در پى پيامبر ( ص ) بودن و آخرت طلبى و نيكوكار بودنشان

و إن كنتنّ تردن اللّه و رسوله و الدار الأخرة فإنّ اللّه أعدّ للمحسن_ت منكنّ أجرً

8 - خداوند ، خود براى همسران نيكوكار پيامبر ( ص ) كه آن حضرت را بر دنيا ترجيح بدهند ، پيشاپيش پاداشى عظيم فراهم كرده است .

فإنّ اللّه أعدّ للمحسن_ت منكنّ أجرًا عظيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 31 - 4،6

4 - موقعيت افراد در برخوردارى شان از پاداش مضاعف خداوند در مقابل عمل صالح شان نقش دارد .

و من يقنت منكنّ للّه و رسوله و تعمل ص_لحًا نؤتها أجرها مرّتين

6 - برخوردارى همسران پيامبر از پاداش مضاعف الهى ، منوط به تداوم اطاعت و انجام دادن عمل صالح از سوى آنها است .

و من يقنت منكنّ . .. و تعمل ص_لحًا نؤتها أجرها مرّتين

فعل مضارع {يقنت} و {تعمل} استمرار را مى رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 2،3،4،5،6،7،10،12،15،17،20،22،25،28،30

2 - مردان و زنانى كه در برابر فرمان خدا تسليم اند ، از پاداش عظيم خداوند برخوردارند .

إنّ المسلمين و المسلم_ت . .. أعدّ اللّه لهم مغفرة و أجرًا عظيمًا

3 - مردان و زنان مسلمان ، مشمول آمرزش و غفران الهى اند .

إنّ المسلمين و المسلم_ت . .. أعدّ اللّه لهم مغفرة

بنابراين احتمال كه مراد از {المسلمين} معناى اصطلاحى آن;يعنى، گرويدگان به دين اسلام باشد، نكته ياد شده، استفاده مى شود.

4 - مردان و زنان مسلمان ،

از پاداش بزرگ الهى برخوردارند .

إنّ المسلمين و المسلم_ت . .. أعدّ اللّه لهم ... أجرًا عظيمًا

5 - مردان و زنان مؤمن ، مشمول آمرزش خداوندند .

إنّ . .. و المؤمنين و المؤمن_ت ... أعدّ اللّه لهم مغفرة

6 - مردان و زنان با ايمان ، از پاداش بزرگ خداوند برخوردارند .

إنّ . .. و المؤمنين و المؤمن_ت ... أعدّ اللّه لهم ... أجرًا عظيمًا

7 - جنسيت زن و مرد ، در برخوردارى از آمرزش و پاداش الهى ، دخالتى ندارد .

إنّ المسلمين و المسلم_ت و المؤمنين و المؤمن_ت . .. أعدّ اللّه لهم مغفرة و أجرًا

10 - مردان و زنان مطيع و خاضع ، از پاداش بزرگ خداوند برخوردارند .

و الق_نتين و الق_نت_ت . .. أعدّ اللّه لهم ... أجرًا عظيمًا

12 - مردان و زنان صداقت پيشه ، از پاداش عظيم خداوند برخوردارند .

و الص_دقين و الص_دق_ت . .. أعدّ اللّه لهم ... أجرًا عظيمًا

15 - مردان و زنان شكيبا ، از پاداشى با عظمت برخوردارند .

و الص_برين و الص_برت . .. أعدّ اللّه لهم ... أجرًا عظيمًا

17 - مردان و زنان فروتن ، از پاداشى عظيم برخوردارند .

و الخ_شعين و الخ_شع_ت . .. أعدّ اللّه لهم ... أجرًا عظيمًا

20 - مردان و زنان صدقه پرداز ، از پاداش عظيم الهى برخوردارند .

و المتصدّقين و المتصدّق_ت . .. أعدّ اللّه لهم ... أجرًا عظيمًا

22 - مردان و زنان روزه گير ، از پاداش عظيم خداوند برخوردارند .

و الص_ئمين و الص_ئم_ت . .. أعدّ اللّه لهم ... أجرًا عظيمًا

25 - مردان و زنان عفيف ، از پاداش عظيم خداوند برخوردارند .

و الح_فظين فروجهم و الح_فظ_ت .

.. أعدّ اللّه لهم... أجرًا عظيمًا

28 - مردان و زنانى كه زياد از خداوند ياد مى كنند ، از پاداش بزرگ او برخوردارند .

و الذكرين اللّه كثيرًا و الذكرت أعدّ اللّه لهم . .. أجرًا عظيمًا

30 - مردان و زنانى كه ياد خداوند را در دل ها زنده مى كنند ، از پاداش بزرگ او برخوردارند .

و الذكرين اللّه كثيرًا و الذكرت أعدّ اللّه لهم . .. أجرًا عظيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 39 - 9

9 - خداوند ، به پيامبران ، در مقابل تبليغ رسالت هاى الهى ، پاداش مى دهد .

الذين يبلّغون رس_ل_ت اللّه . .. و كفى باللّه حسيبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 44 - 5،6

5 - خداوند ، براى مؤمنان ، پيشاپيش ، پاداشى بزرگوارانه تدارك ديده است .

و أعدّ لهم أجرًا كريمًا

6 - تدارك پاداش كريمانه براى مؤمنان از سوى خداوند ، ناشى از رحمت او به آنها است .

و كان بالمؤمنين رحيمًا . .. و أعدّ لهم أجرًا كريمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 4 - 3

3 - خداوند ، پاداش مؤمنان داراى عمل صالح را خواهد داد .

ليجزى الذين ءامنوا

ضمير فاعلى {ليجزى} به {عالم الغيب} بازمى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 47 - 4

4 - پيامبر ( ص ) ، پاداش دهنده رسالت خويش را تنها خداوند مى دانست .

إن أجرى إلاّ على اللّه

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 7 - 3،4

3 - پاداش الهى به مؤمنان ، بسى بزرگ است .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم مغفرة و أجر كبير

4 - سعادت و برخوردارى از غفران و اجر بزرگ الهى ، در گرو توأم بودن ايمان و عمل صالح است .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم مغفرة و أجر كبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 80 - 3،4

3 - اجابت دعا ، نجات از مشكلاتِ اندوه بار ، باقى ماندن نسل و نام نيك و تحيت الهى ، از پاداش هاى خداوند به حضرت نوح ( ع )

و لقد نادينا نوح فلنعم المجيبون . .. سل_م على نوح فى الع_لمين . إنّا كذلك نجزى ا

4 - رسالت مداران و مبلغان دينى ، از زمره محسنان و برخورداران از پاداش هاى الهى

و لقد نادينا نوح فلنعم المجيبون . .. إنّا كذلك نجزى المحسنين

از اين كه خداوند نوح(ع) را از محسنان برشمرده و براى او پاداش مقرر فرموده است، مى توان استفاده كرد كه هر كس همچون آن حضرت در پى رسالت الهى باشد و به تبليغ دين بپردازد; از محسنان شمرده شده و از پاداش هاى الهى بهره مند خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 105 - 5،6

5 - توفيق انجام مأموريت ذبح فرزند با زنده ماندن وى ، پاداش خداوند به ابراهيم ( ع )

قد صدّقت الرءيا إنّا كذلك نجزى المحسنين

6 - توفيق انجام وظيفه با كمترين صدمه و زيان ، از پاداش

هاى الهى به محسنان

قد صدّقت الرءيا إنّا كذلك نجزى المحسنين

كلمه {كذلك} متشكل از دو كلمه حرف تشبيه (كاف) و اسم اشاره (ذلك) است و مشاراليه مصدرى است كه از {صدّقت} گرفته شده است; يعنى، {كما جزيناه بالعفو عن ذبح إبنه نجزى المحسنين; همان گونه كه به ابراهيم با گذشت كردن از قربانى كردن فرزندش، پاداش داديم، به محسنان نيز چنين پاداش خواهيم داد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 110 - 3،4

3 - فرزنددار شدن ابراهيم ( ع ) و برجاى ماندن نام و آوازه نيك آن حضرت ، از پاداش هاى خداوند به ايشان

فبشّرن_ه بغل_م حليم . .. سل_م على إبرهيم . كذلك نجزى المحسنين

4 - رسالت مداران و مبلغان دينى ، از زمره محسنان و برخورداران از پاداش هاى الهى

سل_م على إبرهيم . كذلك نجزى المحسنين

از اين كه خداوند، ابراهيم(ع) را از محسنان برشمرده و براى آن حضرت پاداش مقرر فرموده است، مى توان استفاده كرد كه هر كس چونان ابراهيم(ع) در پى رسالت الهى باشد و به تبليغ دين بپردازد، از محسنان شمرده شده و از پاداش هاى الهى بهره مند خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 121 - 3

3 - نجات موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان از اندوهى بزرگ ، اعطاى كتاب آسمانى و باقى ماندن نام و آوازه نيك آنان ، از پاداش هاى خداوند به ايشان

و نجّين_هما و قومهما من الكرب العظيم . .. إنّا كذلك نجزى المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15

- صافات - 37 - 131 - 3

3 - باقى ماندن نام و آوازه نيك الياس پيامبر ( ع ) ، از پاداش هاى خداوند به ايشان

و تركنا عليه فى الأخرين . .. إنّا كذلك نجزى المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 135 - 5

5 - انتساب به خوبان ( چونان پيامبران ) ، هيچ تأثيرى در سرنوشت اخروى و كيفر و پاداش الهى ندارد .

إذ نجّين_ه و أهله أجمعين . إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 22 - 17

17 - پاداش الهى به بهشتيان ، فراوان و توصيف ناپذير است .

و الذين ءامنوا . .. ذلك هو الفضل الكبير

بنابراين كه {ذلك} اشاره به مجموعه هاى نعمت هاى بهشتيان داشته باشد، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 15

15 - تمامى اعمال نيك آدمى حتى كوچك ترين آنها ، برخوردار از پاداش افزون الهى

و من يقترف حسنة نزد له فيها حسنًا

تنكير {حسنة} براى تنويع است و شامل تمامى اعمال مؤمنان _ از كوچك ترين تا بزرگ ترين آنها _ مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 28 - 5

5 - استمرار دين توحيدى در نسل ابراهيم ( ع ) ، پاداش الهى به آن حضرت در قبال تلاش هاى او در مسير اعتلاى كلمه توحيد

و إذ قال إبرهيم . .. و جعلها كلمة باقية فى عقبه

برداشت ياد شده، مبتنى

بر اين احتمال است كه {جعلها} در مقام بيان لطف خداوند در برابر مجاهدت ها و تلاش هاى حضرت ابراهيم(ع) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 70 - 4

4 - همراهى اهل تقوا در بهشت با همسران دنيوى خويش ، پاداش الهى براى آنان

ادخلوا الجنّة أنتم و أزوجكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 14 - 9

9 - خداوند ، پاداش دهنده و مجازات كننده ملت ها ، براساس عملكرد خود آنان

ليجزى قومًا بما كانوا يكسبون

{قوماً} ممكن است به تمامى ملت ها (اعم از مؤمن و كافر) نظر داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 22 - 8

8 - عدل الهى ، متجلى در نظام كيفر و پاداش

و لتجزى كلّ نفس بما كسبت و هم لايظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 4 - 29

29- تضمين قطعى پاداش شهيدان ، از سوى خداوند

و الذين قتلوا فى سبيل اللّه فلن يضلّ أعم_لهم

{فلن يضلّ. ..} مى تواند ناظر به آخرت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 36 - 6،9

6- پاداش مؤمنان تقواپيشه ، تضمين شده از سوى خداوند

و إن تؤمنوا و تتّقوا يؤتكم أجوركم

9- خداوند ، اعطا كننده پاداش و نه نيازمند به اموال و دارايى خلق

يؤتكم أجوركم و لا يسئلكم أمولكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 10 - 10

10 - پاداش عظيم الهى ،

به وفاكنندگان به پيمان خويش با خداوند و پيامبر ( ص )

و من أوفى . .. فسيؤتيه أجرًا عظيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 4

4 - غنايم خيبر ، ارمغان الهى به مسلمانان ، در پى اقدام به سفر پر خطر حديبيه *

سيقول المخلّفون إذا انطلقتم إلى مغانم لتأخذوها

سفر حديبيه، در آغاز چنين مى نمود كه فرجامى بس مبهم و آميخته با خطر دارد و مؤمنان واقعى با اين همه بدان اقدام كردند و در پى آن خداوند نويد غنايم خيبر را به ايشان داد. با توجه به اين مطالب، احتمال مى رود كه ميان تن دادن به آن مشكلات و دست يابى به اين غنايم ارتباطى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 17 - 4

4 - باغ هاى بهشت ، با نهر هاى هميشه جارى ، پاداش الهى به شركت كنندگان در جهاد و نبرد با دشمنان دين

و من يطع اللّه و رسوله يدخله جنّ_ت تجرى

با توجه به اين كه سياق آيات، در رابطه با جنگ و جهاد مى باشد; مراد از {من يطع. ..} كسى است كه فرمان جهاد را اطاعت كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 18 - 13

13 - صلح حديبيه و پيروزى هاى پس از آن ، پاداش الهى به مؤمنان حاضر در بيعت رضوان

لقد رضى اللّه عن المؤمنين إذ يبايعونك . .. و أث_بهم فتحًا قريبًا

بنابراين كه مراد از {فتحاً قريباً} _ به قرينه سياق آيات _ صلح حديبيه

باشد، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 19 - 3

3 - پاداش هاى مادى و معنوى خداوند ، به مؤمنان وفادار و مورد رضايت خويش

لقد رضى اللّه . .. فأنزل السكينة عليهم ... و مغانم كثيرة يأخذونها

{أنزل السكينة} اشاره به پاداش معنوى و {مغانم. ..} نظر به پاداش هاى مادى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 24 - 10

10 - امداد هاى الهى در حق مؤمنان ، پاداشى به عملكرد شايسته آنان در جريان حديبيه *

و كان اللّه بما تعملون بصيرًا

ارتباط {كان اللّه. ..} با صدر آيه، نتيجه مى دهد كه الطاف الهى در حق اهل ايمان، از آن جهت صورت گرفته است كه خداوند بر اعمال گذشته آنان، نظارت عميق داشته و ايشان را شايسته آن موهبت ها دانسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 44

44- آميختگى ايمان و عمل صالح ، شرط برخوردارى مؤمنان از مغفرت و پاداش عظيم الهى

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 31 - 6

6 - رعايت عدالت ، در نظام كيفر و جزاى الهى

ليجزى الذين أس__وا بما عملوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 32 - 2

2 - نيك كردارى به همراه اجتناب از گناهان كبيره ، شرط برخوردارى از پاداش الهى

و يجزى الذين أحسنوا بالحسنى . الذين يجتنبون كب_ئر الإثم و الفوحش

ذكر

{الذين يجتنبون. ..} _ به دنبال {الذين أحسنوا} _ مى تواند بيانگر شرط دوم براى بهره مندى انسان، از پاداش الهى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 55 - 1

1 - امتنان خداوند بر خلق ، به خاطر قرار دادن پاداش هايى چون نعمت هاى بهشت براى ايشان

متّك_ين على فرش . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 60 - 1

1 - نعمت هاى شگرف بهشت ، پاداش و احسان خداوند به اعمال نيك و شايسته خلق

كأنّهنّ الياقوت . .. هل جزاء الإحس_ن إلاّالإحس_ن

واژه {إحسان} در لغت عرب بر دو معنا اطلاق مى شود: الف) كار نيك، ب) نيكى به غير. در آيه شريفه {احسان} اول به معناى اول و احسان دوم به معناى دوم به كار رفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 24 - 2

2 - برخوردارى پيشتازان ( سابقون ) ، از مقام قرب الهى در جهان آخرت و دستيابى آنان به بهشت سرشار از نعمت ، پاداش الهى به آنان در قبال اعمال صالح شان

و الس_بقون الس_بقون . أُول_ئك المقرّبون . فى جنّ_ت النعيم ... جزاء بما كانوا يعم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 38 - 2

2 - حوريان بهشت ، پاداش الهى به اصحاب اليمين

إنّا أنشأن_هنّ . .. لأصح_ب اليمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 23

23 - پاداش الهى به

مجاهدان و انفاق گران در راه خدا ، بهترين و نيكوترين پاداش است .

و كلاًّ وعد اللّه الحسنى

{حسنى} (مؤنث {أحسن})، به معناى نيكوتر است. گفتنى است كه {الحسنى}، صفت براى موصوف محذوف است; يعنى، {و كلاًّ وعد اللّه المثوبة الحسنى}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 27 - 21

21 - راهبان حقيقى در پيشگاه خدا مأجوراند .

ف_اتينا الذين ءامنوا منهم أجرهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 9

9 - ثواب نماز جمعه ، براى برپادارندگان آن ، در نزد خداوند محفوظ است .

قل ما عند اللّه خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 15 - 5،6

5 - اجر بزرگ ، در پيشگاه خداوند است .

و اللّه عنده أجر عظيم

6 - رهايى از دلبستگى به اموال و اولاد و ترجيح دين دارى بر وابستگى به آنها ، داراى پاداش بزرگ الهى است .

و اللّه عنده أجر عظيم

يادآورى پاداش بزرگ الهى، پس از هشدار درباره وابستگى به اموال و اولاد خويش، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 17 - 4،11

4 - قرض به خدا ( انفاق ) ، موجب بهره مندى از سود و پاداش مضاعف الهى است .

إن تقرضوا اللّه قرضًا حسنًا يض_عفه لكم

11 - انفاق نمودن به منظور دستيابى به پاداش الهى ، امرى جايز و قابل جمع با نيت خالص و انگيزه الهى است .

أنفقوا . .. إن تقرضوا اللّه ... يض_عفه لكم و يغفر

لكم

توصيه به انفاق، همراه با مقرر داشتن پاداش مضاعف _ كه موجب ايجاد انگيزه در انسان براى انفاق مى شود _ بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 5 - 8،9،10

8 - كسانى كه تقوا پيشه كنند ، از اجر بزرگ الهى بهره مند خواهند شد .

و من يتّق اللّه . .. يعظم له أجرًا

9 - خداترسى و تقواپيشگى ، عامل دريافت اجرى بزرگ از جانب خداوند

و من يتّق اللّه . .. يعظم له أجرًا

10 - رعايت تقوا از سوى مردان و زنان مطلّقه ، موجب بهره مند شدن آنان از اجر بزرگ الهى

فطلّقوهنّ لعدّتهنّ . .. و من يتّق اللّه ... يعظم له أجرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 12 - 1

1 - خداترسان ، مشمول غفران عظيم خداوند و بهره مند از پاداش بزرگ او

إنّ الذين يخشون ربّهم بالغيب لهم مغفرة و أجر كبير

تنكير {مغفرة}; دلالت بر تعظيم دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 3 - 1،2

1 - پيامبر ( ص ) ، برخوردار از پاداش الهى

و إنّ لك لأجرًا

2 - پاداش پيامبر ( ص ) در پيشگاه خداوند ، بى پايان و روزافزون

و إنّ لك لأجرًا غير ممنون

{غير ممنون}، اگر از {منّ} (قطع) مشتق باشد، به معناى بى انقطاع و روز افزون و اگر از {منّت} گرفته شده باشد، به معناى بى منت و بدون به رخ كشيدن خواهد بود. گفتنى است كه برداشت بالا مبتنى بر معناى نخست است.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 44 - 4

4 - احسان و رفتار خوب انسان ، داراى جزا و پاداش در پيشگاه خداوند

إنّا كذلك نجزى المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20 - 12

12 - پاداش انفاق گرانِ باتقوا ، مايه رشد و كمال آنان و برخاسته از ربوبيت و مقام والاى خداوند است .

ربّه الأعلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 21 - 3

3 - خداوند ، تضمين كننده پاداش انفاق گرانِ باتقوا و برآورنده آرزوى آنان در رسيدن به مقام قرب الهى است .

إلاّ ابتغاء وجه ربّه الأعلى . و لسوف يرضى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 3 - 6

6 - قرائت قرآن ، داراى منافعى بسيار و تضمين شده از سوى خداوند

اقرأ و ربّك الأكرم

توصيف خداوند به {كريم ترين} _ پس از امر به قرائت _ بيانگر تأثير آن در فراهم آمدن زمينه كرامت و احسان خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 1،13

1 - استقرار در باغ هاى بهشت و جاودانگى در آن ، پاداش تضمين شده خداوند براى مؤمنان نيكوكردار

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. جزاؤهم عند ربّهم جنّ_ت عدن تجرى من تحتها الأن

13 - رضايت خداوند ، از مؤمنانِ صالح و رضايت آنان از او ، پاداش ايمان و عمل نيك ايشان است .

جزاؤهم . .. رضى اللّه عنهم و رضوا عنه

تداوم پاداشهاى خدا

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 73 - 11

11 - پاداش هاى خداوند ، بهترين و پاينده ترين پاداش ها است .

واللّه خير و أبقى

خيربودن خداوند براى انسان _ بنابراين كه {خير} اسم تفضيل باشد _ ناظر به بهتر بودن پاداش هاى او نيز مى باشد و اطلاق {أبقى} شامل هر چيزى است كه به خداوند ارتباط يابد; يعنى، او و پاداش ها و عذابش، باقى تر و پاينده تر است. اين سخن پاسخى است از ساحران به فرعون كه گفته بود: {أيّنا أشدّ عذاباً و أبقى}.

تضمين پاداشهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 18 - 15

15 - آگاهى ژرف خداوند به اعمال خلق ، پشتوانه نظام كيفر و پاداش

و لتنظر نفس ما قدّمت لغد . .. إنّ اللّه خبير بما تعملون

توجه به پيوند مفهومى صدر آيه (مسؤوليت اخروى انسان در قبال كرده هاى خويش) و ختام آيه (علم و آگاهى ژرف الهى) مطلب بالا را نتيجه مى دهد.

تفضل در پاداشهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 27 - 2

2 _ خداوند در قيامت ، در كيفر دادن بدكاران به عدل و در پاداش دادن به نيكوكاران به فضل ، رفتار خواهد كرد .

للذين أحسنوا الحسنى و زيادة . .. و الذين كسبوا السيئات جزاء سيئة بمثلها

تعبير {الحسنى} و {زيادة} _ در مورد پاداش نيكوكاران _ بيانگر فضل و عبارت {جزاء سيئة بمثلها} _ در مورد كيفر بدكاران _ بيانگر عدالت و نفى ظلم است.

جاودانگى پاداشهاى

خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 96 - 1،2

1- دستاورد هاى مادى انسان ، فناپذير و ارزش هاى معنوى و پاداش هاى الهى ، باقى و جاودانه است .

ما عندكم ينفد و ما عند الله باق

2- جاودانگى ارزش هاى معنوى و پاداش هاى الهى ، راز برترى مطلق آنها بر دستاورد هاى مادى انسان

إنما عند الله هو خير لكم . .. ما عندكم ينفد و ما عند الله باق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 3 - 2

2- نعمت ها و پاداش هاى الهى ، در آخرت زوال ناپذير است .

أنّ لهم أجرًا حسنًا . مكثين فيه أبدًا

حتميت پاداشهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 5 - 3

3 - علم و حكمت الهى ، پشتوانه پاداش او به اهل ايمان *

و كان اللّه عليمًا حكيمًا . ليدخل المؤمنين و المؤمن_ت جنّ_ت

در صورتى كه ميان ذيل آيه قبل (كان اللّه. ..) با {ليدخل...} ارتباطى لحاظ شود، مطلب بالا را مى توان نتيجه گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 31 - 3

3 - علم گسترده و قدرت مطلقه خداوند ، پشتوانه حتمى بودن نظام جزا و پاداش او

هو أعلم . .. و للّه ما فى السم_وت و ... ليجزى

حقيقت پاداشهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 28 - 15

15 - كيفر و پاداش خداوند در قيامت ، چيزى جز حقيقت اعمال

انسان در دنيا نيست . *

اليوم تجزون ما كنتم تعملون

از تعبير {تجزون ما كنتم تعملون} مى توان استفاده كرد كه جزاى خداوند در قيامت، همان اعمال خود انسان است.

زمينه پاداشهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 110 - 5

5_ اختلاف انسان ها در پذيرش و عدم پذيرش كتاب هاى آسمانى ، مقتضى داورى خداوند ميان آنان و زمينه ساز پيامد هاى آن داورى ( پاداش و كيفر ) است .

فاختلف فيه و لولا كلمة سبقت من ربك لقضى بينهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 41 - 9

9_ خداوند ، اعمال و رفتار آدميان را محاسبه مى كند و بر اساس آن ، ايشان را سزا مى دهد .

و هو سريع الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 96 - 7

7- گذشتن از ماديات به اميد رسيدن به پاداش هاى جاودان الهى ، نيازمند صبر و شكيبايى است .

ما عندكم ينفد و ما عند الله باق و لنجزينّ الذين صبروا أجرهم بأحسن ما كانوا يعملو

تذكر به فناپذيرى ماديات و جاودانگى معنويات و سپس مطرح ساختن صبر و شكيبايى، مى رساند كه گذشتن از ماديات و دل بستن به نعمتهاى اخروى، نيازمند صبر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 30 - 4

4- برخوردارى مؤمنان از پاداش الهى ، از نتايج عمل نيك آنها است .

إِنَّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت إنّا لانضيع أجر من أحسن عملاً

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 94 - 5

5- نقش سعى و تلاش خود انسان در دستيابى به پاداش الهى و سرنوشت خويش

فمن يعمل . .. فلاكفران لسعيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 7 - 4،6

4 - سعادت و برخوردارى از غفران و اجر بزرگ الهى ، در گرو توأم بودن ايمان و عمل صالح است .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم مغفرة و أجر كبير

6 - ايمان همراه با عمل صالح ، از موجبات آمرزش الهى و بهره مند شدن از اجر بزرگ خداوند

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم مغفرة و أجر كبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 1

1 - عالمان خداترس ، به منظور دريافت اجر الهى ، به تلاوت قرآن ، اقامه نماز و انفاق مى پردازند .

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه ... ليوفّيهم

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه لام در {ليوفّيهم} براى تعليل بوده و اين جمله متعلق به {يتلون} باشد; يعنى، قرآن را تلاوت مى كنند و . .. به خاطر آن كه خداوند به آنان پاداش كامل عنايت كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 11 - 3

3 - عمل به توصيه هاى الهى ، داراى پاداش متناسب در پيشگاه خداوند

فافسحوا يفسح اللّه لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 12 - 2،3

2 - ترس از خدا _

در عين پنهان بودن او از انظار _ عامل جلب غفران و پاداش بزرگ الهى

إنّ الذين يخشون ربّهم بالغيب لهم مغفرة و أجر كبير

{با} در {بالغيب} يا به معناى ملابست است و يا به معناى {فى}. در صورت اول {بالغيب} حال براى {ربّهم} و در صورت دوم متعلق به {يخشون} خواهد بود. گفتنى است برداشت ياد شده، مبتنى بر احتمال نخست مى باشد.

3 - ترس از خدا به دور از انظار مردمان و پيراسته از ريا ، موجب جلب غفران و پاداش بزرگ او است .

إنّ الذين يخشون ربّهم بالغيب لهم مغفرة و أجر كبير

زيبايى پاداشهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 9 - 2

2 - پاداش هاى موعود الهى ، نيكو و تكذيب آن ناروا است .

و كذّب بالحسنى

معناى كلمه {الحسنى} (زيباتر)، در خود تمجيد و مطلوبيت را گنجانده است. بنابراين وصفى است كه خود بيانگر نامطلوب بودن تكذيب آن است و تهديد به فرجام دشوار (در آيه بعد) نيز بر ناروا بودن آن تأكيد كرده است.

سرزنش بى نيازى از پاداشهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 8 - 3

3 - اعتماد به اموال خويش و احساس بى نيازى در برابر پاداش هاى موعودِ خداوند ، خصلتى نكوهيده است .

و صدّق بالحسنى . .. فأمّا من ... استغنى

مراد از {استغنى} _ به قرينه جمله {صدّق بالحسنى} در آيات پيشين _ ممكن است استغناى از {حسنى} (پاداش هاى نيك خداوند) باشد. بيان فرجام دشوار (العسرى) براى صاحبان اين خصلت ها (در آيات بعد) بيانگر نكوهش

آن خصلت ها است.

سرزنش تكذيب پاداشهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 9 - 2

2 - پاداش هاى موعود الهى ، نيكو و تكذيب آن ناروا است .

و كذّب بالحسنى

معناى كلمه {الحسنى} (زيباتر)، در خود تمجيد و مطلوبيت را گنجانده است. بنابراين وصفى است كه خود بيانگر نامطلوب بودن تكذيب آن است و تهديد به فرجام دشوار (در آيه بعد) نيز بر ناروا بودن آن تأكيد كرده است.

شرايط پاداشهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 103 - 2،3،4،7،8

2 - پاداش هاى الهى در گرو ايمان و رعايت تقوا ( پرهيز از گناهان ) است .

و لو أنهم ءامنوا و اتقوا لمثوبة من عنداللّه خير

3 - ايمان بدون پرهيز از گناهان و پرهيز از گناه بدون ايمان ، موجب بهره مندى از پاداش هاى الهى نخواهد شد .

و لو أنهم ءامنوا و اتقوا لمثوبة

4 - يهوديان در صورت ايمان به پيامبر ( ص ) و قرآن و پرهيز از گناهان ( سحر ، بى اعتنايى به كتاب هاى آسمانى و . . . ) از پاداش هاى الهى بهره مند مى شدند .

و لو أنهم ءامنوا و اتقوا لمثوبة من عنداللّه خير

مراد از ضمير در {أنهم} به قرينه آيه 99 و 101 يهوديان كافر به پيامبر و قرآن است. قابل ذكر است كه جمله {لمثوبة ...} جانشين جواب شرط است و آن جواب جمله اى همانند {لأثيبوا} (همانا پاداش داده مى شدند) است.

7 - خداوند ، خواهان آگاهى يافتن مردم به وابستگى پاداش هاى الهى به

ايمان و تقوا

و لو أنهم ءامنوا و اتقوا لمثوبة . .. لو كانوا يعلمون

در برداشت فوق مفعول {يعلمون} حقيقتى گرفته شده كه جمله شرطيه {لو أنهم . ..} آن را بيان مى دارد; يعنى: ليت يعلمون أن مثوبة اللّه مشروط بالايمان و التقوى.

8 - تنها دانايان ، وابستگى پاداش هاى الهى را به ايمان و تقوا و برترى آن را بر هر منفعتى ديگر ، در مى يابند .

لمثوبة من عنداللّه خير لو كانوا يعلمون

فعل {يعلمون} در جمله فوق مى تواند فعل لازم بوده و نيازى به مفعول نداشته باشد. بر اين مبنا {لو كانوا يعلمون}; يعنى، اى كاش! اهل علم و دانش بودند تا حقايق مطرح شده را مى فهميدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 50 - 2

2 - همراهى ايمان با عمل صالح ، شرط بهره مندى از پاداش هاى الهى

فالذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. و رزق كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 8 - 4

4 - همراه بودن ايمان و عمل صالح ، شرط بهرهورى از اجر بى حساب و بى منت الهى

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم أجر غير ممنون

عدالت در پاداشهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 70 - 9

9 - علم برتر و همه جانبه خداوند ، پشتوانه داورى و جزاى عادلانه او است .

و قضى بينهم بالحقّ و هم لايظلمون . .. و هو أعلم بما يفعلون

عموميت پاداشهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

17 - جاثيه - 45 - 22 - 7

7 - نبود هيچ گونه استثنا و تبعيض ، در نظام كيفرى و پاداش دهى خداوند به خلق

و لتجزى كلّ نفس بما كسبت و هم لايظلمون

عوامل اميدوارى به پاداشهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 29 - 14

14 - خداترسى ، تلاوت قرآن كريم ، برپاداشتن نماز و انفاق در نهان و آشكار ، از عوامل اميدوارى به لطف و پاداش الهى

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه و أقاموا الصل

عوامل تضمين پاداشهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 105 - 12

12 _ علم خدا به آشكار و نهان ، تضمينى بر پاداش دادن و كيفر كردن دقيق انسان ها در قيامت

ستردون إلى علم الغيب و الشهدة فينبئكم بما كنتم تعملون

غافلان از پاداشهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 95 - 11

11- روى گردانان از تكاليف و تعهدات الهى ، مردمى ناآگاه و بى توجه به پاداش هاى برتر خداوندى اند .

و لاتشتروا بعهد الله . .. إنما عند الله هو خير لكم إن كنتم تعلمون

فرجام سخت مكذبان پاداشهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 10 - 1

1 - خداوند ، بخيلان و زراندوزانى را كه تكذيب گر پاداش هاى الهى اند ، به آينده اى سخت دچار و راه گرفتارى به آن را برايشان هموار مى سازد .

فسنيسّره للعسرى

تعبير

{آسان ساختن} در اين آيه، لزوماً تعبيرى استهزاآميز نيست; زيرا مى توان گفت: مراد مهيّا ساختن زمينه درافتادن به فرجام سخت است.

قانونمندى پاداشهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 18

18_ پاداش دهى خداوند نظام دار و قانونمند است .

من يتّق و يصبر فإن الله لايضيع أجر المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 41 - 10

10_ مجازات هاى الهى قانونمند و داراى نظامى خاص

و هو سريع الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 39 - 3

3 - قانونمند بودن نظام پاداش و مجازات الهى

ألاّتزر وازرة وزر أُخرى . و أن ليس للإنس_ن إلاّ ما سعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 36 - 8

8 - پاداش و عطا هاى خداوند به بهشتيان ، داراى نظم و حسابى خاص و مناسب با درجات تقواى آنان است .

إنّ للمتّقين . .. عطاء حسابًا

چنانچه {حساب} به معناى اسم مفعول (محاسبه شده) باشد، مراد از جزاء حساب شده، جزائى است كه با ميزان اعمال تقواپيشگان مناسب باشد.

محرومان از پاداشهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 15 - 9

9 - { عن على بن الحسن بن على بن الفضّال عن أبيه قال : سألت الرضا على بن موسى ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ : { كلاّ إنّهم عن ربّهم يومئذ لمحجوبون } فقال : إنّ اللّه تبارك و تعالى لايوصف بمكان يحلّ

فيه فيُحجب عنه فيه عباده و ل_كنّه يعنى : أنّهم عن ثواب ربّهم لمحجوبون ;

على بن حسن بن على بن فضّال از پدرش (حسن) روايت كرده كه از امام رضا(ع) درباره قول خداى عزّوجلّ: {كلاّ إنّهم عن ربّهم يومئذ لمحجوبون} سؤال كردم، فرمود: خداى تبارك و تعالى توصيف نمى شود به داشتن مكانى كه در آن جا گيرد و بندگانش از ديدن او در آن جا مانع داشته باشند; بلكه معناى آيه اين است كه آنان از ثواب پروردگارشان محجوب و محروم اند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 9 - 4

4 - وجود زمينه محروميت از پاداش هاى نيكوى الهى ، براى بخيلان و زراندوزان

و أمّا من بخل و استغنى . و كذّب بالحسنى

جمله {كذّب بالحسنى}، بخل و ثروت اندوزى را {تكذيب حسنى} ناميده است; يعنى، كسى كه {حسنى} (فرجام نيك) را باور دارد، اين دو راه را انتخاب نمى كند; زيرا در اين صورت، خود را در معرض محروميت از آن قرار داده است.

مراتب پاداشهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 29 - 4

4 - پاداش هاى خداوند ، متفاوت بوده و برخى از آنها ، درجه اى برتر دارند .

فإنّ اللّه أعدّ . .. أجرًا عظيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 36 - 8

8 - پاداش و عطا هاى خداوند به بهشتيان ، داراى نظم و حسابى خاص و مناسب با درجات تقواى آنان است .

إنّ للمتّقين . .. عطاء حسابًا

چنانچه {حساب} به معناى اسم

مفعول (محاسبه شده) باشد، مراد از جزاء حساب شده، جزائى است كه با ميزان اعمال تقواپيشگان مناسب باشد.

مشمولان پاداشهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 56 - 14

14_ خداوند ، نيكوكاران را در دنيا از پاداش هاى خويش بهره مند مى سازد .

و لانضيع أجر المحسنين

به قرينه آيه بعد ، مراد از {أجر} پاداشهاى دنيوى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 57 - 2

2_ نيكوكاران علاوه بر بهره مند شدن از پاداش در حيات دنيا ، از پاداش هاى برتر اخروى نيز برخوردار خواهند شد .

لانضيع أجر المحسنين. و لأجر الأخرة خير

ملاك پاداشهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 90 - 7

7 - پاداش دهى خداوند براساس فضل و بخشش و مجازات او بر پايه عدل و داد

من جاء بالحسنة فله خير منها. .. و من جاء بالسيّئة... هل تجزون إلاّ ما كنتم تعملو

خداوند در مورد حسنه مى فرمايد: {فله خير منها} و اين بيانگر تفضل است; ولى درباره سيئه مى فرمايد {هل تجزون إلاّ ما كنتم تعملون} و اين بيانگر عدل و تطابق و تناسب كيفر با عمل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 8 - 16

16 - نظام كيفر و پاداش خداوند ، بر اساس علم همه جانبه او به احوال و كردار بندگان است .

الذين كفروا لهم عذاب شديد . .. إنّ اللّه عليم بما يصنعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

16 - فصلت - 41 - 40 - 15

15 - عملكرد انسان ، مبناى كيفر و پاداش الهى است .

اعملوا ما شئتم إنّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 16 - 2

2- بهترين و ارزشمندترين عمل نيك مؤمن ، معيار و ملاك سنجش و پاداش الهى به ديگر اعمال نيك وى *

أُول_ئك الذين نتقبّل عنهم أحسن ما عملوا

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه در آيه شريفه چيزى در تقديرى باشد; به اين صورت: {نتقبّل عنهم حسناتهم بأحسن ما عملوا}; زيرا مسلّماً تعبير {أحسن} بدان معنا نيست كه خداوند بهترين اعمال را قبول مى كند و اعمال ديگر را ناديده مى گيرد; هر چند نيك باشد! از طرفى آيه شريفه در مقام امتنان است.

مؤمنان به پاداشهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 6 - 1

1 - دسته اى از مردم ، پاداش هاى موعود الهى را تصديق كرده ، براى رسيدن به آن تلاش مى كنند .

و صدّق بالحسنى

مراد از {الحسنى} _ به قرينه فعل هاى {صدّق} و {كذّب} _ پاداش هاى نيكو و وعده به آنها است; بنابراين مراد از آن، {المثوبة الحسنى} يا {العِدَة الحسنى} و نظاير آن است. جمله {صدّق بالحسنى} بيان يكى از مصداق هاى {سعى} در آيات پيشين است; از اين رو شامل تصديق عملى نيز مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 7 - 1

1 - خداوند ، اهل سخاوت و تقوا و تصديق كنندگان پاداش هاى موعود را

، براى انجام دادن كار هاى خير ، آماده و توانا مى سازد .

فسنيسّره لليسرى

فعل {يسّر}; يعنى، آسان ساخت (قاموس) و توفيق داد (صحاح). {يسرى} وصف براى موصوف محذوفى از قبيل {الطريقة}، {الشريعة} و يا نظاير آن و به معناى سهل تر و آسان تر است. تغيير عبارت از {سنيسّر له اليسرى} به {سنيسّره لليسرى} بيانگر آن است كه خداوند، وعده ايجاد تحولاتى را در درون شخص مى دهد تا با سهولت، پذيراى آسان ترين شريعت ها گردد.

ويژگى پاداشهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 90 - 10

10 - محاسبه و جزاى اعمال انسان ، براساس علم دقيق و همه جانبه الهى

إنّه خبير بما تفعلون . .. فكبّت وجوههم فى النّار هل تجزون إلاّ ما كنتم تعملون

مطلب ياد شده با توجه به ارتباط اين آيه با ذيل آيه 88 (إنّه خبير بما تفعلون) استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 8 - 2

2 - خداوند در پاداش دادن به مؤمنان نيك كردار ، هيچ گونه منّتى بر آنان نخواهد گذاشت .

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم أجر غير ممنون

برداشت بالا مبتنى بر اين نكته است كه {ممنون} از ماده {منت} اشتقاق يافته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 36 - 10

10- پاداش الهى به مؤمنان متقى ، به گونه اى رايگان و نه در قبال درخواست مال از ايشان

يؤتكم أجوركم و لايسئلكم أمولكم

{لايسئلكم أموالكم} در رابطه با جمله {يؤتكم أجوركم} است و دفع دخل مقدّر

مى كند; يعنى، خداوند در قبال پاداش هاى خود، چيزى جز ايمان و تقوا از شما انتظار ندارد.

ويژگيهاى پاداشهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 73 - 11

11 - پاداش هاى خداوند ، بهترين و پاينده ترين پاداش ها است .

واللّه خير و أبقى

خيربودن خداوند براى انسان _ بنابراين كه {خير} اسم تفضيل باشد _ ناظر به بهتر بودن پاداش هاى او نيز مى باشد و اطلاق {أبقى} شامل هر چيزى است كه به خداوند ارتباط يابد; يعنى، او و پاداش ها و عذابش، باقى تر و پاينده تر است. اين سخن پاسخى است از ساحران به فرعون كه گفته بود: {أيّنا أشدّ عذاباً و أبقى}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 3 - 3

3 - پاداش خداوند به پيامبر ( ص ) پاداشى است بى منت .

و إنّ لك لأجرًا غير ممنون

پادشاه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

پادشاه

آبخورى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 70 - 3

3_ يوسف ( ع ) به هنگام آماده كردن محموله برادرانش ، آبخورى مخصوص را در محموله بنيامين قرار داد .

فلما جهّزهم بجهازهم جعل السقاية فى رحل أخيه

{سقاية} به ظرفى گفته مى شود كه براى آب خوردن از آن استفاده مى شود. {ال} تعريف در آن مى رساند كه ظرف ويژه اى بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 76 - 5

5_ گذاشتن جام شاهى در اثاثيه بنيامين ، جويا$ شدن از مجازات سارق در

آيين فرزندان يعقوب و تفتيش بار بنيامين پس از ساير برادران ، از الهامات خدا به يوسف ( ع ) براى نگه داشتن بنيامين نزد خود بود .

كذلك كدنا ليوسف

{كذلك} اشاره به مجموعه طرح و نقشه اى دارد كه آيات 70 تا 75 بيانگر آن بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 77 - 1

1_ برادران يوسف با مشاهده جام شاهى در اثاثيه بنيامين ، وى را سارق آن جام شناختند و به آن اعتراف كردند .

قالوا إن يسرق فقد سرق أخ له من قبل

آگاهى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 4

4_ پادشاه مصر پيش از بازجويى از زنان اشراف ، به تقاضاى آنان ( درخواست كام روايى ) از يوسف ( ع ) و بى گناهى او آگاه شده بود .

قال ما خطبكنّ إذ رودتنّ يوسف عن نفسه

{إذ} بدل اشتمال براى {خطبكنّ} است و بيانگر مقصود پادشاه از ماجرايى است كه درباره آن بازجويى مى كرد. بنابراين {ما خطبكنّ ...} ; يعنى، داستان شما چيست؟ منظورم آن داستانى است كه تقاضاى كام روايى از يوسف مى كرديد. تصريح شاه به اينكه شما زنان از يوسف(ع) تقاضا كرديد، مى رساندكه وى به مراوده آنان و بى گناهى يوسف(ع) آگاهى يافته بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 52 - 2

2_ آگاه شدن عزيز مصر به پرهيز يوسف ( ع ) از رابطه نامشروع با همسر وى ، از اهداف يوسف ( ع ) در تقاضاى دادرسى

و بازجويى از زنان اشراف

ذلك ليعلم أنى لم أخنه بالغيب

چنان چه {ذلك ليعلم . ..} كلام يوسف(ع) باشد، مشاراليه {ذلك} خارج نشدن از زندان و تقاضاى دادرسى و محاكمه زنان اشراف است. ضمير در {يعلم} و {لم أخنه} مى تواند به {عزيز} باز گردد و مى تواند مراد از آن {ملك} باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال نخست است. بنابراين {ذلك ليعلم ...} ; يعنى، بيرون نرفتن من از زندان و تقاضاى دادرسى بدان خاطر بود كه عزيز مصر بداند من در نهان به او خيانتى نكردم.

ابلاغ تعبير رؤياى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 46 - 6

6_ رساندن تعبير خواب پادشاه به مردم ، از انگيزه هاى مراجعه ساقى به يوسف ( ع ) جهت تعبير خواب

أفتنا فى سبع بقرت . .. لعلّى أرجع إلى الناس

ارزش آبخورى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 70 - 8

8_ جام پنهان شده در محموله بنيامين ، ظرفى قيمتى و با ارزش بود .

جعل السقاية . .. أذّن مؤذّن أيّتها العير إنكم لس_رقون

از اين كه بر فرزندان يعقوب اطلاق شده كه سارقيد نه سرقت كرديد و اينكه مؤذّن مسأله را علنى اعلام مى نمايد و آن را تكرار مى كند، همچنين از اينكه يوسف(ع) مى توانست سارق جام را برده خويش سازد، معلوم مى شود كه آن جام، ظرفى با ارزش و قيمتى بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 6

6_ پيمانه مفقود شده در

بارگاه يوسف ، داراى ارزشى فراوان

نفقد صواع الملك و لمن جاء به حمل بعير

از اين كه براى يابنده پيمانه دربار يك بار شتر غله تعيين شد كه طبعاً در زمان قحطى و جيره بندى ارزش فراوانى داشت ، معلوم مى شود پيمانه مذكور ظرفى قيمتى و ارزشمند بوده است.

استيذان ساقى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 46 - 1

1_ ساقى دربار با اجازه پادشاه ، به طرف زندان شتافت و با يوسف ( ع ) ملاقات كرد .

فأرسلون. يوسف أيّها الصديق أفتنا

اطمينان پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 50 - 2

2_ پادشاه مصر به راستى و درستى تعبير و تفسير يوسف ( ع ) ار رؤياى شگفتش ، اطمينان يافت .

و قال الملك ائتونى به

از اينكه پادشاه مصر پس از شنيدن تعبير و تأويل خواب خويش ، يوسف(ع) را احضار مى كند ، معلوم مى شود وى دريافته بود كه تعبير يوسف(ع) عالمانه و شايسته اعتنا كردن است.

اطمينان ساقى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 45 - 5

5_ ساقى پادشاه ، به توانمندى يوسف ( ع ) در تعبير رؤياى شگفت پادشاه ، اطمينان داشت .

أنا أُنبّئكم بتأويله فأرسلون

تركيب {أنا أُنبّئكم} دلالت بر تأكيد مضمون جمله دارد و اين ، حاكى از اطمينان ساقى دربار به آگاهى ويژه يوسف(ع) از تعبير رؤياهاست.

اعتماد پادشاه مصر به يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 54

- 5

5_ گفت و گوى يوسف ( ع ) با پادشاه در نخستين ملاقات ، موجب توجه بيشتر و اعتماد افزون تر پادشاه به او شد .

فلما كلّمه قال إنك اليوم لدينا مكين أمين

ظاهر اين است كه ضمير فاعلى در {كلّمه} به يوسف(ع) و ضمير مفعولى آن به پادشاه برگردد. ترتب جمله {قال إنك...} مؤيد اين نظر است و چون پادشاه پس از گفت وگوى يوسف(ع) با وى اظهار داشت: {إنك اليوم ...}، معلوم مى شود سخنان يوسف(ع) باعث توجه افزون تر پادشاه به او شد.

اقرار معبران پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 44 - 2،3

2_ خواب گزاران دربار ، تعبير رؤياى مختلط و آشفته را خارج از قلمرو دانش خويش دانستند .

و ما نحن بتأويل الأحل_م بع_لمين

{ال} در {الأحلام} عهد ذكرى است و اشاره به {أضغاث أحلام} دارد. بنابراين {ما نحن ...} ; يعنى: تأويل آن گونه از رؤياها را كه همانند بافه هاى چند رشته است ، نمى دانيم.

3_ معبّران دربار ، على رغم اظهار ناتوانى خويش از تعبير رؤياى پادشاه ، آن را داراى تعبير و تأويل مى دانستند .

قالوا . .. ما نحن بتأويل الأحل_م بع_لمين

مفاد جمله {و ما نحن . ..} اين است كه اين گونه رؤياها ، تعبير و تأويل دارد و لكن ما بدان واقف نيستيم.

اوامر پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 50 - 4

4_ پادشاه مصر پس از دريافت تعبير رؤيايش ، به آزادى يوسف ( ع ) از زندان و بار يافتن او به

دربار فرمان داد .

و قال الملك ائتونى به . .. قال ارجع

از اينكه يوسف(ع) با فرستاده پادشاه از زندان خارج نمى شود و به دربار نمى آيد ، معلوم مى شود فرمان پادشاه مبنى بر احضار او (ائتونى به) احضار اجبارى نبوده است ; بلكه دستور به آزادى آن حضرت از زندان و بار يافتن به دربار بوده است.

اهداف ساقى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 46 - 6،7

6_ رساندن تعبير خواب پادشاه به مردم ، از انگيزه هاى مراجعه ساقى به يوسف ( ع ) جهت تعبير خواب

أفتنا فى سبع بقرت . .. لعلّى أرجع إلى الناس

7_ شناساندن ارزش و مقام يوسف ( ع ) به مردم ، از انگيزه هاى ساقى براى مراجعه به يوسف ( ع ) جهت تعبير خواب

لعلّى أرجع إلى الناس

بازجويى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 1،2،3

1_ پادشاه مصر به منظور بازجويى از زنان اشراف درباره ماجرايشان با يوسف ( ع ) آنان را احضار كرد .

قال ما خطبكنّ

2_ پادشاه مصر داستان يوسف و زنان اشراف را ، ماجرايى بزرگ ارزيابى كرد و خود عهده دار بازجويى از زنان اشراف شد .

قال ما خطبكنّ إذ رودتنّ يوسف عن نفسه

{خطب} به معناى كار و امر بزرگ است. و مراد از آن در اين جا داستان و ماجراست.

3_ بازجويى پادشاه از زنان اشراف ، پاسخى به پيام و تقاضاى يوسف ( ع ) بود .

فسئله ما بال النسوة . .. قال ما خطبكنّ

بينش پادشاه مصر

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 2

2_ پادشاه مصر داستان يوسف و زنان اشراف را ، ماجرايى بزرگ ارزيابى كرد و خود عهده دار بازجويى از زنان اشراف شد .

قال ما خطبكنّ إذ رودتنّ يوسف عن نفسه

{خطب} به معناى كار و امر بزرگ است. و مراد از آن در اين جا داستان و ماجراست.

بينش ساقى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 46 - 8

8_ ساقى ، احتمال مى داد دربار مانع رساندن تعبير خواب پادشاه به مردم شود .

لعلّى أرجع إلى الناس لعلّهم يعلمون

پادشاه ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 65 - 14

14 _ روى عن أبى عبدالله(ع) إنه قال: معنى {عذابا من فوقكم} السلطان الجائر {و من تحت أرجلكم} السفلة و من لاخير فيه . .. {و يذيق بعضكم بأس بعض} قال: سوء الجوار.

امام صادق(ع) فرمود: معناى {عذابا من فوقكم}، سلطان ستمگر و معناى {و من تحت ارجلكم}، زيردستان و افراد بى خيرو معناى {و يذيق بعضكم بأس بعض}، بدرفتارى همسايگان است.

پادشاه مصر و اشراف مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 43 - 6

6_ پادشاه مصر ، از معبّران و بزرگان دربار خواست تا رؤياى شگفتش را تعبير كنند .

و قال الملك إنى أرى . .. ي_أيها الملأ أفتونى

{ملأ} به معناى بزرگان است ، كه به مناسبت مورد مى توان گفت: مراد از آن در آيه شريفه ، خواب گزاران دربار است كه از

موقعيتى خاص برخوردار بودند و از بزرگان و دانشمندان محسوب مى شدند.

پادشاه مصر و امينان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 54 - 10

10_ پادشاه مصر در عصر يوسف ، دوستدار پاكدامنان ، دانشمندان و درستكاران امين بود .

فلما كلّمه قال إنك اليوم لدينا مكين أمين

پادشاه مصر و بردگى يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 54 - 12

12_ الغاى حكم بردگى يوسف ( ع ) به دست پادشاه مصر *

ائتونى به أستخلصه . .. قال إنك اليوم لدينا مكين أمين

جمله {أستخلصه لنفسى} و نيز متروك شدن قصه بردگى يوسف(ع) در ادامه داستان او ، مى تواند گوياى برداشت فوق باشد.

پادشاه مصر و بى گناهى يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 42 - 14

14_ پادشاه مصر در صورت آگاهى از وضعيت يوسف ( ع ) ، او را از زندان آزاد مى كرد .

فأنسي_ه الشيط_ن ذكر ربه فلبث فى السجن بضع سنين

{لبث} به معناى اقامت كردن (ماندگار شدن) است. برداشت فوق ، از تفريع جمله {لبث ...} بر جمله قبل معلوم مى شود ; يعنى ، شيطان ساقى پادشاه را به فراموشى انداخت و در نتيجه ، يوسف(ع) چند سال ديگر در زندان ماندگار شد.

پادشاه مصر و خواسته هاى يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 56 - 1

1_ پادشاه مصر ، پيشنهاد يوسف ( ع ) را پذيرفت و مديريت كشت و برداشت محصولات و ذخيره سازى

و توزيع آنها را به او سپرد .

اجعلنى على خزائن الأرض . .. و كذلك مكّنّا ليوسف فى الأرض

پادشاه مصر و زنان اشراف مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 1،2،4

1_ پادشاه مصر به منظور بازجويى از زنان اشراف درباره ماجرايشان با يوسف ( ع ) آنان را احضار كرد .

قال ما خطبكنّ

2_ پادشاه مصر داستان يوسف و زنان اشراف را ، ماجرايى بزرگ ارزيابى كرد و خود عهده دار بازجويى از زنان اشراف شد .

قال ما خطبكنّ إذ رودتنّ يوسف عن نفسه

{خطب} به معناى كار و امر بزرگ است. و مراد از آن در اين جا داستان و ماجراست.

4_ پادشاه مصر پيش از بازجويى از زنان اشراف ، به تقاضاى آنان ( درخواست كام روايى ) از يوسف ( ع ) و بى گناهى او آگاه شده بود .

قال ما خطبكنّ إذ رودتنّ يوسف عن نفسه

{إذ} بدل اشتمال براى {خطبكنّ} است و بيانگر مقصود پادشاه از ماجرايى است كه درباره آن بازجويى مى كرد. بنابراين {ما خطبكنّ ...} ; يعنى، داستان شما چيست؟ منظورم آن داستانى است كه تقاضاى كام روايى از يوسف مى كرديد. تصريح شاه به اينكه شما زنان از يوسف(ع) تقاضا كرديد، مى رساندكه وى به مراوده آنان و بى گناهى يوسف(ع) آگاهى يافته بود.

پادشاه مصر و عفيفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 54 - 10

10_ پادشاه مصر در عصر يوسف ، دوستدار پاكدامنان ، دانشمندان و درستكاران امين بود .

فلما كلّمه قال إنك اليوم لدينا مكين أمين

پادشاه مصر

و علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 54 - 10

10_ پادشاه مصر در عصر يوسف ، دوستدار پاكدامنان ، دانشمندان و درستكاران امين بود .

فلما كلّمه قال إنك اليوم لدينا مكين أمين

پادشاه مصر و قصه يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 2

2_ پادشاه مصر داستان يوسف و زنان اشراف را ، ماجرايى بزرگ ارزيابى كرد و خود عهده دار بازجويى از زنان اشراف شد .

قال ما خطبكنّ إذ رودتنّ يوسف عن نفسه

{خطب} به معناى كار و امر بزرگ است. و مراد از آن در اين جا داستان و ماجراست.

پادشاه مصر و معبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 43 - 6،7

6_ پادشاه مصر ، از معبّران و بزرگان دربار خواست تا رؤياى شگفتش را تعبير كنند .

و قال الملك إنى أرى . .. ي_أيها الملأ أفتونى

{ملأ} به معناى بزرگان است ، كه به مناسبت مورد مى توان گفت: مراد از آن در آيه شريفه ، خواب گزاران دربار است كه از موقعيتى خاص برخوردار بودند و از بزرگان و دانشمندان محسوب مى شدند.

7_ پادشاه مصر درباره توان خواب گزاران دربار بر تعبير رؤيايش ، ترديد داشت .

أفتونى فى رءي_ى إن كنتم للرءيا تعبرون

برداشت فوق ، از {إن} شرطيه در جمله {إن كنتم . ..} استفاده مى شود.

پادشاه مصر و يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 50 - 3

3_ پادشاه مصر پس از دريافت تعبير رؤيايش

، خواهان حضور يوسف ( ع ) در نزد خويش شد .

و قال الملك ائتونى به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 3،4

3_ بازجويى پادشاه از زنان اشراف ، پاسخى به پيام و تقاضاى يوسف ( ع ) بود .

فسئله ما بال النسوة . .. قال ما خطبكنّ

4_ پادشاه مصر پيش از بازجويى از زنان اشراف ، به تقاضاى آنان ( درخواست كام روايى ) از يوسف ( ع ) و بى گناهى او آگاه شده بود .

قال ما خطبكنّ إذ رودتنّ يوسف عن نفسه

{إذ} بدل اشتمال براى {خطبكنّ} است و بيانگر مقصود پادشاه از ماجرايى است كه درباره آن بازجويى مى كرد. بنابراين {ما خطبكنّ ...} ; يعنى، داستان شما چيست؟ منظورم آن داستانى است كه تقاضاى كام روايى از يوسف مى كرديد. تصريح شاه به اينكه شما زنان از يوسف(ع) تقاضا كرديد، مى رساندكه وى به مراوده آنان و بى گناهى يوسف(ع) آگاهى يافته بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 54 - 1،2

1_ پادشاه مصر پس از آشكار شدن بى گناهى و كمال عفت و پاكدامنى يوسف ( ع ) ، به ديدار او دل بست و با فرمانى مجدد او را به دربار خويش فراخواند .

ذلك ليعلم أنى لم أخنه . .. و قال الملك ائتونى به أستخلصه لنفسى

2_ پادشاه مصر در فراخوانى يوسف ( ع ) به دربار ، يادآور شد كه وى را مشاور ويژه خويش خواهد ساخت .

قال الملك ائتونى به أستخلصه لنفسى

آن گاه كه آدمى كسى را محرم اسرار

خود قرار دهد و در امور خويش وى را مداخله دهد، گفته مى شود: {أستخلصه} (برگرفته شده از لسان العرب). بنابراين {أستخلصه لنفسى} ; يعنى، تا يوسف(ع) را محرم اسرار خويش سازم و در اداره امور مملكتى او را مداخله دهم. از اين معنا مى توان به مشاور مخصوص تعبير كرد.

تعبير رؤياى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 47 - 1،4

1_ هفت گاو چاق در رؤياى پادشاه ، نمودى از هفت سال آبادانى مصر و فراوانى محصول بود .

قال تزرعون سبع سنين دأبًا

{هفت سال با جديت زراعت كنيد} گوياى هفت سال آبادانى است و ظاهر اين است كه يوسف(ع) اين معنا را از {سبع بقرات سمان} استفاده كرده بود.

4_ خوشه هاى سبز و خشك در رؤياى ملك ، پيامدار لزوم زراعت محصولات خوشه دار در طى هفت سال آبادانى

فما حصدتم فذروه فى سنبله

جمله {تزرعون . ..} هر چند جمله اى خبرى است، ولى به قرينه {فذروه ...} در مقام انشا بوده و مراد از آن معناى دستورى است. بنابراين {تزرعون ...} ; يعنى، هفت سال با جديت تمام به زراعت بپردازيد. مراد يوسف(ع) از زراعت - به قرينه {فذروه فى سنبله} _ كشت حبوبات خوشه دار است و يوسف(ع) كشت آن را از {سبع سنبلات خضر ...} استفاده كرده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 48 - 1،6

1_ وقوع هفت سال قحطى و سختى پس از هفت سال آبادانى ، تعبير يوسف ( ع ) از هفت گاو لاغر در رؤياى پادشاه مصر

ثم يأتى من

بعد ذلك سبع شداد

{شداد} (جمع شديد) از مصدر {شدة} (سختى و دشوارى) گرفته شده است و مراد از {سبع شداد} هفت سال قحطى و خشكسالى است و مشاراليه {ذلك} هفت سال آبادانى مى باشد.

6_ گاو هاى لاغر در رؤيا ، نشانه پيشامد سختى ها و دشواريهاست و تعداد آنها حاكى از تعداد سالهاست .

يأكلهنّ سبع عجاف . .. ثم يأتى من بعد ذلك سبع شداد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 49 - 1

1_ يوسف ( ع ) فرا رسيدن سالى پر باران و سرشار از نعمت را در پى سپرى شدن هفت سال قحطى ، به مردم و حكومت مصر بشارت داد .

ثم يأتى من بعد ذلك عام فيه يغاث الناس

فعل {يغاث} ممكن است از غيث (باران) مشتق شده و محتمل است از غوث (يارى كردن) گرفته شده باشد. در صورت اول {يغاث الناس} ; يعنى، بر مردم باران نازل مى شود و در صورت دوم ; يعنى، مردم يارى مى شوند. بر هر مبنا بشارت به پايان قحطى و شروع آبادانى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 50 - 1

1_ پادشاه مصر از طريق ساقى و فرستاده دربار به نزد يوسف ( ع ) از تعبير رؤياى شگفت خويش آگاه شد .

و قال الملك ائتونى به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 58 - 1

1_ پيشگويى يوسف ( ع ) بر مبناى رؤياى پادشاه ، به حقيقت پيوست و قحطى و خشكسالى ، مصر و اطراف آن (

كنعانو . . . ) را فرا گرفت .

و جاء إخوة يوسف فدخلوا عليه

آمدن برادران يوسف از كنعان به مصر براى دريافت آذوقه و نبود آذوقه در غير آن ديار _ كه {منع منا الكيل} در آيه 63 حاكى از آن است_ دلالت مى كند كه قحطى علاوه بر مصر ، اطراف و نواحى آن را نيز فرا گرفته بود.

جايزه يابنده آبخورى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 5،7

5_ يك بار شتر غلّه ، جايزه تعيين شده از جانب يوسف ( ع ) براى آورنده جام شاهى

و لمن جاء به حمل بعير

7_ يوسف ( ع ) خود متعهد به پرداخت جايزه و اجرت به آورنده جام مفقودشده *

و لمن جاء به حمل بعير و أنا به زعيم

مقصود از {أنا} در {و أنا به زعيم} يوسف(ع) و يا رئيس و مسؤول كارگزاران او مى باشد. برداشت فوق ناظر به احتمال نخست است.

جنس آبخورى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 20

20_ { عن أبى عبدالله ( ع ) فى قوله : { صواع الملك } قال : كان قدحاً من ذهب و قال : كان صواع يوسف إذ كيل به قال : لعن الله الخوّان لاتخونوا به بصوت حسن ;

امام صادق(ع) درباره سخن خداوند {صواع الملك} فرمود: جامى از طلا بوده است و فرمود: جام يوسف چنين بود كه هرگاه با آن پيمانه مى شد، با صداى خوش مى گفت: خدا لعنت كند خيانت كنندگان را، در پيمانه خيانت نكنيد}.

حكمت

پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 54 - 9

9_ پادشاه مصر در عصر يوسف ، فردى با فراست و از حكمت و تدبير برخوردار بود .

و قال الملك ائتونى به أستخلصه لنفسى فلما كلّمه قال إنك اليوم لدينا مكين أمين

خواسته هاى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 43 - 6

6_ پادشاه مصر ، از معبّران و بزرگان دربار خواست تا رؤياى شگفتش را تعبير كنند .

و قال الملك إنى أرى . .. ي_أيها الملأ أفتونى

{ملأ} به معناى بزرگان است ، كه به مناسبت مورد مى توان گفت: مراد از آن در آيه شريفه ، خواب گزاران دربار است كه از موقعيتى خاص برخوردار بودند و از بزرگان و دانشمندان محسوب مى شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 50 - 3

3_ پادشاه مصر پس از دريافت تعبير رؤيايش ، خواهان حضور يوسف ( ع ) در نزد خويش شد .

و قال الملك ائتونى به

خواسته هاى ساقى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 45 - 7

7_ ساقى دربار ، از پادشاه و بزرگان دربار خواست وى را به زندان نزد يوسف ( ع ) بفرستند تا تعبير خواب را از او جويا شود .

أنا أُنبّئكم بتأويله فأرسلون

حرف {ن} در {فأرسلون} نون وقايه و كسره آن، حاكى از {ياء} متكلم محذوف است. متعلق آن (إلى يوسف فى السجن) نيز به خاطر وضوحش، در كلام آورده نشده است.

بنابر اين {فأرسلون} ; يعنى: پس مرا به سوى يوسف(ع) - كه در زندان است - بفرستيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 46 - 5

5_ ساقى دربار ، از يوسف ( ع ) خواست تا رؤيايى را كه در آن هفت گاو لاغر ديده شده كه هفت گاو چاق را مى خورند و هفت خوشه سبز و خوشه هايى خشك ديده شده ، تعبير كند .

أفتنا فى سبع بقرت سمان يأكلهنّ سبع عجاف و سبع سنبل_ت خضر و أُخر يابس_ت

درخواست تعبير رؤياى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 46 - 5

5_ ساقى دربار ، از يوسف ( ع ) خواست تا رؤيايى را كه در آن هفت گاو لاغر ديده شده كه هفت گاو چاق را مى خورند و هفت خوشه سبز و خوشه هايى خشك ديده شده ، تعبير كند .

أفتنا فى سبع بقرت سمان يأكلهنّ سبع عجاف و سبع سنبل_ت خضر و أُخر يابس_ت

رؤياى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 43 - 2،3،5،8

2_ هفت گاو چاق كه هفت گاو لاغر به خوردن آنها پرداخته بودند و هفت خوشه سبز و خوشه هايى خشك ، رؤياى شگفت پادشاه مصر بود .

إنى أرى سبع بقرت سمان . .. و أُخر يابس_ت

{سمين} و {سمينة} (مفرد سِمان) به معناى چاق است. {اعجف} و {عجفاء} (مفرد عجاف) به معناى بسيار نحيف و لاغر است. تمييز {سبع} به قرينه جمله قبل ، {بقرات} است ; يعنى: يأكلهنّ سبع

بقرات عجاف.

3_ ملك مصر ، رؤياى شگفت خويش را به طور مكرر ديده بود .

إنى أرى سبع بقرت سمان

ظاهر آن بود كه ملك در بيان رؤياى خويش، فعل ماضى {رأيت} (در خواب ديدم) به كار مى برد. آوردن فعل مضارع {أرى} (در خواب مى بينم) مى تواند اشاره به استمرار آن رؤيا باشد ; يعنى، چندين شب چنين ديده ام، به گونه اى كه گمان دارم دوباره نيز خواهم ديد.

5_ گاو هاى چاق و لاغر و خوشه هاى سبز و خشك ، در يك رؤياى پادشاه بودند نه هر كدام در رؤيايى جداگانه .

إنى أرى سبع بقرت . .. و سبع سنبل_ت خضر

برداشت فوق، از تكرار نشدن {أرى} در بيان ديدن خوشه هاى سبز و خشك استفاده مى شود ; زيرا اگر پادشاه خوشه ها را در غير رؤيايى كه در آن گاوها را مشاهده كرده بود مى ديد، ظاهر آن بود كه فعل {أرى} در {سبع سنبلات. ..} تكرار مى شد. مفرد آوردن {رؤياى} در جمله {أفتونى فى رؤياى} نيز حكايت از اين معنا دارد.

8_ پادشاه مصر ، از رؤياى خويش دريافت كه آن رؤيا _ علاوه بر حكايت از حادثه اى غير منتظره _ گوياى توصيه و دستورالعملى نيز هست .

أفتونى فى رءي_ى إن كنتم للرءيا تعبرون

{افتاء} (مصدر أفتونى) به معناى بيان كردن حكم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 46 - 4

4_ ساقى دربار ، رؤياى پادشاه را به طور كامل و دقيق براى يوسف ( ع ) بازگو كرد .

إنى أرى سبع بقرت . .. أفتنا فى سبع بقرت ... و أُخر

يابس_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 47 - 2،3،5،6،7

2_ رؤياى پادشاه مصر دربردارنده رمزهايى گوياى پيشامدهايى شيرين و تلخ طى يك دوره پانزده ساله

قال تزرعون سبع سنين دأبًا

جمله {تزرعون سبع سنين دأباً} (هفت سال با جديت زراعت كنيد) گوياى هفت سال آبادانى و جمله {ثم يأتى من بعد ذلك سبع شداد} در آيه بعد گوياى هفت سال قحطى و خشكسالى است و جمله {ثم يأتى من بعد ذلك عام . ..} گوياى سالى پر باران پس از هفت سال قحطى مى باشد. بنابراين رؤياى پادشاه، بيانگر حوادثى از يك دوره پانزده ساله بود.

3_ رؤياى پادشاه مصر گوياى برنامه و دستورالعملى براى مصون ماندن از مشكلات و حوادث تلخ و دشوار آينده

قال تزرعون سبع سنين دأبًا فما حصدتم فذروه فى سنبله

ظاهر اين است كه يوسف(ع) حقايق و دستورالعملهايى را كه در بيان رؤياى پادشاه يادآور شده بود ، از آن رؤيا استفاده كرده باشد. بنابراين آن رؤيا در ضمن حكايت از دوره پانزده ساله ، گوياى دستورالعمل نيز بوده است.

5_ لزوم جديت و تلاش بسيار براى زراعت در هفت سال نخست ، پيامى نهفته در رؤياى پادشاه مصر

سبع بقرت سمان . .. قال تزرعون سبع سنين دأبًا

{دأب} مصدر و به معناى تلاش كردن است و {دأباً} در آيه شريفه در موضع اسم فاعل (دائبين) قرار گرفته و حال براى فاعل {تزرعون} مى باشد ; از اين رو دلالت بر تلاش فراوان دارد. به نظر مى رسد يوسف(ع) از چاق بودن گاوها چنين استنباط كرد كه: بايد با تلاش فراوان و به دست آوردن محصولات، انبارها را از

مواد غذايى و غلات پر كنند.

6_ خوشه هاى خشك در رؤياى پادشاه ، پيامدار لزوم ذخيره سازى محصولات كشت و درو شده به همراه خوشه هاى آن

و أُخر يابس_ت . .. فما حصدتم فذروه فى سنبله

از آن جا كه دستور فوق (فذروه فى سنبله) با اين قسمت از رؤياى پادشاه كه خوشه هاى خشك را ديده بود ، تناسب دارد ; زيرا خوشه هاى خشك آماده براى ذخيره شدن است ، مى توان گفت: يوسف(ع) از عبارت {اُخر يابسات} دستور فوق را استنباط كرده بود.

7_ لزوم صرفه جويى در مصرف محصولات هفت ساله ، پيامى نهفته در رؤياى ملك

فما حصدتم فذروه فى سنبله إلاّ قليلاً مما تأكلون

{حصاد} (مصدر حصدتم) به معناى درو كردن است و {ذروا} فعل امر و به معناى {رها سازيد} مى باشد. {من} در {مما} بيانيه و {إلاّ قليلاً} استثنا از {ما} در {ما حصدتم ...} است، بنابراين مفاد جمله {فما حصدتم ...} چنين مى شود: آنچه را درو مى كنيد در خوشه ها رها كنيد (آنها را نكوبيد و دانه ها را از خوشه ها جدا نسازيد) مگر مقدار اندكى كه به مصرف خوراكى مى رسانيد. تنها اين مقدار از برداشت را بكوبيد و از خوشه ها جدا سازيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 48 - 2،3،5

2_ رؤياى پادشاه ، گوياى تأخّر سال هاى قحطى از هفت سال آبادانى بود .

ثم يأتى من بعد ذلك سبع شداد

به نظر مى رسد يوسف(ع) از اينكه در رؤياى پادشاه گاوهاى لاغر به خوردن گاوهاى چاق پرداخته اند، دريافت كه سالهاى قحطى پس از سالهاى آبادانى

رخ خواهد داد. تقدم ذكرى گاوهاى چاق بر گاوهاى لاغر در بيان رؤيا نيز مى تواند دليل ديگرى براى يوسف(ع) در اين تعبير باشد.

3_ استفاده از ارزاق ذخيره شده در سال هاى آبادانى طى هفت سال خشكسالى ، از پيام هاى نهفته در رؤياى پادشاه مصر

ثم يأتى من بعد ذلك سبع شداد يأكلن ماقدمتم لهنّ

ضمير در {يأكلن} و {لهنّ} به {سبع شداد} باز مى گردد و مراد از {ما قدّمتم لهنّ} (آنچه براى آن سالها پيش فرستاده ايد) ارزاق ذخيره شده در سالهاى آبادانى است. بنابراين {يأكلن ...} ; يعنى، سالهاى قحطى ذخايرى را كه در سالهاى آبادانى تهيه ديده ايد، مى خورند.

5_ لزوم مصرف نكردن همه ذخاير غذايى در ساليان قحطى ، پيامى نهفته در رؤياى پادشاه مصر

يأكلن ما قدمتم لهنّ إلاّ قليلاً مما تحصنون

فعل مضارع {يأكلهنّ} در نقل رؤياى پادشاه (آيه 46) گوياى اين نكته بود كه گاوهاى لاغر به خوردن گاوهاى چاق پرداختند، ولى آنها را به تمامى نخوردند و گرنه فعل ماضى {اَكَلهنّ} به كار مى برد. به نظر مى رسد يوسف(ع) از نكته ياد شده دريافته بود كه بايد مقدارى از غلات باقى بماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 49 - 2

2_ خواب پادشاه ، گوياى آمدن سالى پر بركت پس از سال هاى قحطى

أفتنا . .. ثم يأتى من بعد ذلك عام فيه يغاث الناس

يوسف(ع) از آن جايى كه گاوهاى لاغر در رؤياى پادشاه هفت رأس بودند ، دريافت كه پس از گذشت هفت سال ، قحطى پايان مى پذيرد و پايان پذيرفتن قحطى به اين است كه باران فرو

ريزد ، گياهان رشد كند و ميوه جات فراوان گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 54 - 4

4_ يوسف ( ع ) و پادشاه در نخستين ملاقاتشان با يكديگر ، درباره رؤياى پادشاه ، تعبير يوسف ( ع ) و گزينش او به سمت مشاور ، به گفت و گو پرداختند .

و قال الملك ائتونى به أستخلصه لنفسى فلما كلّمه

اگرچه در آيه شريفه تصريح نشده كه پادشاه و يوسف(ع) درباره چه موضوعى گفت و گو كردند ; ولى قراين حاليه و مقاليه حاكى است كه موضوع سخن درباره رؤياى پادشاه و تعبير يوسف(ع) و نيز دعوت از يوسف(ع) به همكارى و مشاوره و. .. بوده است.

زليخا و پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 18

18_ زليخا در حضور پادشاه مصر ، بر صداقت و راستگويى يوسف ( ع ) تأكيد كرد .

و إنه لمن الص_دقين

ساقى پادشاه مصر و عجز معبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 45 - 3

3_ ساقى پادشاه ( هم بند يوسف در زندان ) با مشاهده درماندگى خواب گزاران از تعبير رؤياى پادشاه ، يوسف ( ع ) و دانش او از تعبير رؤيا را به ياد آورد .

و قال الذى نجا منهما وادّكر بعد أُمّة

{ادّكر} (به ياد آورد) از ماده {ذكر} و در اصل {اذتكر} بوده كه بر اساس قواعد صرفى ، {ادّكر} شده است. {اُمّة} در آيه شريفه ، به معناى مدت و زمان است.

ساقى پادشاه مصر و

يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 45 - 2،3،4،6،7

2_ ساقى پادشاه ( هم بند يوسف در زندان ) ، مدتى مديد يوسف ( ع ) را از ياد برده و از گرفتارى او در زندان غافل شده بود .

و قال الذى نجا منهما وادّكر بعد أُمّة

نكره آوردن {اُمّة} مى تواند حاكى از طولانى بودن آن باشد. جمله {فلبث فى السجن بضع سنين} در آيه 42 ، مؤيد اين معناست.

3_ ساقى پادشاه ( هم بند يوسف در زندان ) با مشاهده درماندگى خواب گزاران از تعبير رؤياى پادشاه ، يوسف ( ع ) و دانش او از تعبير رؤيا را به ياد آورد .

و قال الذى نجا منهما وادّكر بعد أُمّة

{ادّكر} (به ياد آورد) از ماده {ذكر} و در اصل {اذتكر} بوده كه بر اساس قواعد صرفى ، {ادّكر} شده است. {اُمّة} در آيه شريفه ، به معناى مدت و زمان است.

4_ ساقى دربار ، يوسف ( ع ) را براى تعبير رؤياى پادشاه معرفى كرد .

أنا أُنبّئكم بتأويله فأرسلون

6_ ساقى پادشاه مصر ، با بيان دانش يوسف ( ع ) ، خاطر نشان ساخت كه او در زندان به سر مى برد .

أنا أُنبئكم بتأويله فأرسلون

تفريع جمله {أرسلون} به وسيله حرف {فاء} بر جمله {أنا أُنبّئكم بتأويله} مى رساند كه: ساقى دربار ، ماجراى يوسف(ع) و زندانى بودن او را در حد ضرورت بيان كرده بود.

7_ ساقى دربار ، از پادشاه و بزرگان دربار خواست وى را به زندان نزد يوسف ( ع ) بفرستند تا تعبير خواب را از او جويا شود .

أنا أُنبّئكم بتأويله

فأرسلون

حرف {ن} در {فأرسلون} نون وقايه و كسره آن، حاكى از {ياء} متكلم محذوف است. متعلق آن (إلى يوسف فى السجن) نيز به خاطر وضوحش، در كلام آورده نشده است. بنابر اين {فأرسلون} ; يعنى: پس مرا به سوى يوسف(ع) - كه در زندان است - بفرستيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 46 - 1،2،3،4،5،6،7

1_ ساقى دربار با اجازه پادشاه ، به طرف زندان شتافت و با يوسف ( ع ) ملاقات كرد .

فأرسلون. يوسف أيّها الصديق أفتنا

2_ ساقى دربار ، يوسف ( ع ) را انسانى بسيار راستگو ناميد و با لقب { صدّيق } او را مخاطب قرار داد .

يوسف أيّها الصديق

3_ ساقى پادشاه در ملاقاتش با يوسف ( ع ) ، راستى و درستى تعبير او را از رؤياى خويش بازگو كرد .

يوسف أيّها الصديق

4_ ساقى دربار ، رؤياى پادشاه را به طور كامل و دقيق براى يوسف ( ع ) بازگو كرد .

إنى أرى سبع بقرت . .. أفتنا فى سبع بقرت ... و أُخر يابس_ت

5_ ساقى دربار ، از يوسف ( ع ) خواست تا رؤيايى را كه در آن هفت گاو لاغر ديده شده كه هفت گاو چاق را مى خورند و هفت خوشه سبز و خوشه هايى خشك ديده شده ، تعبير كند .

أفتنا فى سبع بقرت سمان يأكلهنّ سبع عجاف و سبع سنبل_ت خضر و أُخر يابس_ت

6_ رساندن تعبير خواب پادشاه به مردم ، از انگيزه هاى مراجعه ساقى به يوسف ( ع ) جهت تعبير خواب

أفتنا فى سبع بقرت . .. لعلّى أرجع إلى الناس

7_ شناساندن ارزش

و مقام يوسف ( ع ) به مردم ، از انگيزه هاى ساقى براى مراجعه به يوسف ( ع ) جهت تعبير خواب

لعلّى أرجع إلى الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 50 - 5

5_ ساقى پادشاه از طرف دربار براى آزادسازى يوسف ( ع ) و حاضر كردن او نزد پادشاه ، به سوى زندان روانه شد .

فلما جاءه الرسول

{ال} در {الرسول} عهد ذكرى است و به قرينه (فأرسلون) در آيه 45 معلوم مى شود كه اين فرستاده ، همان ساقى پادشاه بود كه براى دريافت تعبير خواب به سوى يوسف(ع) فرستاده شده بود.

شگفتى رؤياى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 43 - 1،2،4

1_ پادشاه مصر ، پس از گذشت ساليانى از زندانى شدن يوسف ( ع ) ، رؤيايى شگفت ديد .

و قال الملك إنى أرى سبع بقرت سمان . .. إن كنتم للرءيا تعبرون

2_ هفت گاو چاق كه هفت گاو لاغر به خوردن آنها پرداخته بودند و هفت خوشه سبز و خوشه هايى خشك ، رؤياى شگفت پادشاه مصر بود .

إنى أرى سبع بقرت سمان . .. و أُخر يابس_ت

{سمين} و {سمينة} (مفرد سِمان) به معناى چاق است. {اعجف} و {عجفاء} (مفرد عجاف) به معناى بسيار نحيف و لاغر است. تمييز {سبع} به قرينه جمله قبل ، {بقرات} است ; يعنى: يأكلهنّ سبع بقرات عجاف.

4_ پادشاه مصر ، رؤياى خويش ( گاو هاى چاق و لاغر و خوشه هاى سبز و خشك ) را رؤيايى شگفت ارزيابى كرد .

ي_أيها الملأ أفتونى فى رءي_ى

إن كنتم للرءيا تعبرون

مطرح كردن رؤيا براى گروهى از معبّران و اظهار ترديد در توانايى آنان براى تعبير آن رؤيا ، گوياى اين مطلب است كه ملك خواب خويش را امرى شگفت تلقى كرده بود.

شيطان و ساقى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 42 - 9

9_ شيطان ، عامل فراموشى ساقى از يادآور شدن يوسف ( ع ) نزد پادشاه

فأنسي_ه الشيط_ن ذكر ربه

ظلم پادشاه قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 79 - 7،8

7- در زمان وقوع داستان موسى و خضر ( ع ) ، حكومتى ستم گر و غاصب وجود داشته است .

و كان وراءهم ملك يأخذ كلّ سفينة غصبًا

{وراء} به هر مكان مستور و پوشيده اى گر چه روبه رو باشد، اطلاق مى گردد. (قاموس) بنابراين، سلطان غاصب، يا پشت سر مساكين و در تعقيب كشتى داران بوده است و يا در پيش روى آنان بوده آن ها در مسير خود با او برخورد مى كردند.

8- مقارن با وقوع داستان موسى و خضر ( ع ) ، پادشاهى ، كلّيه كشتى هاى سالم را در آن منطقه ، مصادره مى كرد .

و كان وراءهم ملك يأخذ كلّ سفينة غصبًا

مراد از {كلّ سفينة} _ به قرينه {أن أعيبها} {كلّ سفينة صالحة} بوده است.

عجز معبران پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 44 - 2،3

2_ خواب گزاران دربار ، تعبير رؤياى مختلط و آشفته را خارج از قلمرو دانش خويش دانستند .

و ما نحن

بتأويل الأحل_م بع_لمين

{ال} در {الأحلام} عهد ذكرى است و اشاره به {أضغاث أحلام} دارد. بنابراين {ما نحن ...} ; يعنى: تأويل آن گونه از رؤياها را كه همانند بافه هاى چند رشته است ، نمى دانيم.

3_ معبّران دربار ، على رغم اظهار ناتوانى خويش از تعبير رؤياى پادشاه ، آن را داراى تعبير و تأويل مى دانستند .

قالوا . .. ما نحن بتأويل الأحل_م بع_لمين

مفاد جمله {و ما نحن . ..} اين است كه اين گونه رؤياها ، تعبير و تأويل دارد و لكن ما بدان واقف نيستيم.

عدالت پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 42 - 2

2_ پادشاه مصر در ديدگاه يوسف ( ع ) ، انسان ستمگرى نبود كه نتوان به عدل و انصاف او اميد داشت .

اذكرنى عند ربك

از اينكه يوسف(ع) از ساقى پادشاه مى خواهد كه داستان مظلوميت او را نزد پادشاه بيان كند ، معلوم مى شود يوسف(ع) به دادخواهى وى اميد داشته است.

عقيده پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 9

9_ پادشاه مصر و درباريان او در مصر باستان و عصر يوسف ( ع ) ، به وجود خداوند و منزّه بودنش اعتقاد داشتند .

قلن ح_ش لله

غارتگرى پادشاه قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 79 - 1

1- هدف خضر ( ع ) از اقدام به معيوب ساختن كشتى ، نجات دادن آن از غارت و مصادره سلطان غاصب بود .

أمّا السفينة . .. فأردت أن أعيبها

... يأخذ كلّ سفينة غصبًا

فراموشى ساقى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 42 - 8

8_ ساقى پادشاه پس از رهايى از زندان ، درخواست يوسف ( ع ) ( يادآورى وضعيت او ) را فراموش كرد .

فأنسي_ه الشيط_ن ذكر ربه

{انساء} (مصدر أنساه) يعنى به فراموشى انداختن. ضمير در {أنساه} و {ربه} به {الذى} - كه مراد از آن ساقى پادشاه است - برمى گردد. بر اين اساس، جمله {فأنساه ...} چنين معنا مى شود: شيطان از خاطر ساقى زدود كه داستان يوسف(ع) را نزد پادشاه يادآور شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 45 - 2

2_ ساقى پادشاه ( هم بند يوسف در زندان ) ، مدتى مديد يوسف ( ع ) را از ياد برده و از گرفتارى او در زندان غافل شده بود .

و قال الذى نجا منهما وادّكر بعد أُمّة

نكره آوردن {اُمّة} مى تواند حاكى از طولانى بودن آن باشد. جمله {فلبث فى السجن بضع سنين} در آيه 42 ، مؤيد اين معناست.

فضايل پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 54 - 9،10

9_ پادشاه مصر در عصر يوسف ، فردى با فراست و از حكمت و تدبير برخوردار بود .

و قال الملك ائتونى به أستخلصه لنفسى فلما كلّمه قال إنك اليوم لدينا مكين أمين

10_ پادشاه مصر در عصر يوسف ، دوستدار پاكدامنان ، دانشمندان و درستكاران امين بود .

فلما كلّمه قال إنك اليوم لدينا مكين أمين

فوايد آبخورى پادشاه مصر

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 3

3_ جام شاهى ، وسيله پيمانه كردن غلات براى تعيين سهميه افراد در دوران قحطى هفت ساله مصر

جعل السقاية فى رحل أخيه . .. نفقد صواع الملك

تعبير كردن از جام گمشده به {سقاية} (جام) و {صواع} (پيمانه) گوياى اين است كه پيمانه مورد استفاده براى تعيين سهميه افراد، همان ظرفى بود كه پيش از سپردن آن به يوسف(ع) براى نوشيدن آب و مانند آن مورد استفاده پادشاه قرار مى گرفته بود.

كيفر دزد آبخورى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 74 - 1،2

1_ كارگزاران يوسف به فرزندان يعقوب اعلام كردند كه در صورت شناسايى سارق ، وى را مجازات خواهند كرد .

قالوا فما جزؤه إن كنتم ك_ذبين

2_ كارگزاران يوسف از متهمان ( فرزندان يعقوب ) خواستند ، تا خودشان كيفر سارق جام پادشاه را تعيين كنند .

قالوا فما جزؤه إن كنتم ك_ذبين

ضمير در {جزاؤه} به سارق جامى شاهى ، كه از جمله هاى قبل استفاده مى شود ، برمى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 75 - 1،6

1_ فرزندان يعقوب ، برده شدن را كيفر و مجازات سرقت كننده جام پادشاه دانستند .

قالوا فما جزؤه . .. قالوا جزؤه من وجد فى رحله فهو جزؤه

مفاد جمله {فهو جزؤه} اين است كه سارق ملك كسى مى شود كه از اموال او دزدى شده است. در {مجمع البيان} آمده است كه: مدت اين استرقاق و ملكيت يك سال بوده است.

6_ { عن على بن موسى

الرضا ( ع ) : كانت الحكومة فى بنى اسرائيل إذا سرق أحد شيئاً استرق به ، . . . فقال لهم يوسف : ما جزاء من وجد فى رحله ؟ قالوا : هو جزاؤه . . . ;

از امام رضا(ع) روايت شده است: [قانون] در حكومت بنى اسرائيل چنين بود كه اگر كسى چيزى را مى دزديد، در مقابل آن به بردگى گرفته مى شد . .. پس يوسف به كاروانيان گفت: جزاى كسى كه [آن جام] در بار او يافت شود چيست؟ گفتند: خود او جزاى آن است ... [كه بايد به بردگى گرفته شود]}.

گفتگوى يوسف(ع) با پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 54 - 4،5

4_ يوسف ( ع ) و پادشاه در نخستين ملاقاتشان با يكديگر ، درباره رؤياى پادشاه ، تعبير يوسف ( ع ) و گزينش او به سمت مشاور ، به گفت و گو پرداختند .

و قال الملك ائتونى به أستخلصه لنفسى فلما كلّمه

اگرچه در آيه شريفه تصريح نشده كه پادشاه و يوسف(ع) درباره چه موضوعى گفت و گو كردند ; ولى قراين حاليه و مقاليه حاكى است كه موضوع سخن درباره رؤياى پادشاه و تعبير يوسف(ع) و نيز دعوت از يوسف(ع) به همكارى و مشاوره و. .. بوده است.

5_ گفت و گوى يوسف ( ع ) با پادشاه در نخستين ملاقات ، موجب توجه بيشتر و اعتماد افزون تر پادشاه به او شد .

فلما كلّمه قال إنك اليوم لدينا مكين أمين

ظاهر اين است كه ضمير فاعلى در {كلّمه} به يوسف(ع) و ضمير مفعولى آن به پادشاه برگردد.

ترتب جمله {قال إنك...} مؤيد اين نظر است و چون پادشاه پس از گفت وگوى يوسف(ع) با وى اظهار داشت: {إنك اليوم ...}، معلوم مى شود سخنان يوسف(ع) باعث توجه افزون تر پادشاه به او شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 55 - 1،3،16،18

1_ يوسف ( ع ) از پادشاه خواست وى را به وزارت كشاورزى مصر و تصدى انبار هاى غله ، منصوب كند .

قال اجعلنى على خزائن الأرض

از آن جا كه يوسف(ع) در تعبير رؤياى پادشاه بيان داشت كه بايد هفت سال با جديّت به امر كاشت و برداشت و ذخيره سازى ارزاق بپردازند، چنين برمى آيد كه مقصود وى از {مرا بر گنجينه هاى زمين بگمار} اين است كه امور ياد شده را به من بسپار ; يعنى، امر كشت و برداشت (وزارت كشاورزى) و نيز انبارهاى غلّه در اختيار من باشد.

3_ يوسف ( ع ) دليل صلاحيت خويش براى تصدى امور غذايى مردم مصر را براى پادشاه بيان كرد .

اجعلنى على خزائن الأرض إنى حفيظ عليم

جمله {إنى حفيظ عليم}تعليل براى {اجعلنى. ..}است.

16_ { عن على بن موسى الرضا ( ع ) : . . . ان يوسف ( ع ) . . . لما دفعته الضرورة إلى تولى خزائن العزيز قال : اجعلنى على خزائن الأرض . . . ;

از امام رضا(ع) روايت شده است: . .. هنگامى كه ضرورت ايجاب كرد ، يوسف سرپرستى خزاين عزيز مصر را بپذيرد گفت: {اجعلنى على خزائن الأرض ...}.

18_ { عن أبى عبدالله ( ع ) أنه قال لقوم ممّن يظهرون الزّهد و يدعون الناس

أن يكونوا معهم على مثل الذى هم عليه من التقشّف . . . أخبرونى أين أنتم عن . . .يوسف النبى ( ع ) حيث قال لملك مصر : { اجعلنى على خزائن الأرض . . . } فكان من أمره الذى كان أن اختار مملكة الملك و ما حول ها إلى اليمن . . . فلم نجد أحداً عاب ذلك عليه . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده خطاب به گروهى كه اظهار زهد مى كردند و مردم را دعوت مى نمودند كه همانند آنان زندگى را بر خود سخت گيرند . .. فرمود: مرا خبر دهيد شما درباره يوسف پيغمبر(ع) چگونه مى انديشيد كه او به پادشاه مصر گفت: {اجعلنى على خزائن الأرض ...}؟ پس كار يوسف به آن جا رسيد كه همه كشور پادشاه و اطراف آن تا يمن را در اختيار گرفت ... در عين حال نيافتيم كسى را كه اين را بر او عيب گرفته باشد ...}.

گم شدن آبخورى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 70 - 9

9_ { عن أبى عبدالله عليه السلام . . . قال : إنهم سرقوا يوسف من أبيه ألا ترى أنه قال لهم حين قالوا : ماذا تفقدون ؟ قالوا : نفقد صواع الملك ، و لم يقولوا : سرقتم صواع الملك ، إنما عنى أنكم سرقتم يوسف من أبيه ;

از امام صادق(ع) روايت شده است [كه در پاسخ سؤال مردى كه از {إنكم لسارقون} پرسيده بود ]فرمود: آنان يوسف را از پدرش سرقت كرده بودند. آيا توجه نمى كنى كه هنگامى

كه برادران يوسف گفتند: چه چيزى گم كرده ايد؟ او و كارگزارانش به آنان گفتند: {پيمانه پادشاه را گم كرده ايم} و نگفتند: پيمانه پادشاه را دزديديد. جز اين نيست كه نظر يوسف بر اين بود كه شما يوسف را از پدرش سرقت كرديد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 1

1_ گم شدن جام آبخورى پادشاه ، دليل ارائه شده به فرزندان يعقوب براى متوقف ساختن و بازجويى از آنان

ماذا تفقدون. قالوا نفقد صواع الملك

{صواع} به معناى پيمانه است.

محدوده اختيارات پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 76 - 12

12_ وضع قوانين و مقررات حكومت مصر در زمان وزارت يوسف ( ع ) ، در اختيار پادشاه بود .

ما كان ليأخذ أخاه فى دين الملك

مديريت پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 54 - 9

9_ پادشاه مصر در عصر يوسف ، فردى با فراست و از حكمت و تدبير برخوردار بود .

و قال الملك ائتونى به أستخلصه لنفسى فلما كلّمه قال إنك اليوم لدينا مكين أمين

مشاور مخصوص پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 54 - 2،4

2_ پادشاه مصر در فراخوانى يوسف ( ع ) به دربار ، يادآور شد كه وى را مشاور ويژه خويش خواهد ساخت .

قال الملك ائتونى به أستخلصه لنفسى

آن گاه كه آدمى كسى را محرم اسرار خود قرار دهد و در امور خويش وى را مداخله دهد، گفته مى شود:

{أستخلصه} (برگرفته شده از لسان العرب). بنابراين {أستخلصه لنفسى} ; يعنى، تا يوسف(ع) را محرم اسرار خويش سازم و در اداره امور مملكتى او را مداخله دهم. از اين معنا مى توان به مشاور مخصوص تعبير كرد.

4_ يوسف ( ع ) و پادشاه در نخستين ملاقاتشان با يكديگر ، درباره رؤياى پادشاه ، تعبير يوسف ( ع ) و گزينش او به سمت مشاور ، به گفت و گو پرداختند .

و قال الملك ائتونى به أستخلصه لنفسى فلما كلّمه

اگرچه در آيه شريفه تصريح نشده كه پادشاه و يوسف(ع) درباره چه موضوعى گفت و گو كردند ; ولى قراين حاليه و مقاليه حاكى است كه موضوع سخن درباره رؤياى پادشاه و تعبير يوسف(ع) و نيز دعوت از يوسف(ع) به همكارى و مشاوره و. .. بوده است.

معبران پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 44 - 1

1_ خواب گزاران دربار ، رؤياى شگفت پادشاه مصر را رؤيايى آشفته و داراى رشته هاى گوناگون و نامشخص ، قلمداد كردند .

قالوا أضغ_ث أحل_م

{ضغث} (مفرد أضغاث) به دسته و بافه اى از گياه گفته مى شود. خواب گزاران با تشبيه رؤياى پادشاه به دسته ها و بافه هاى متعدد، به اين معنا اشاره دارند كه: رؤياى وى داراى رشته ها و اجزايى چند است، به گونه اى كه كشف ارتباط آنها با يكديگر و تفسير مجموعه آن، دشوار و يا ناممكن است.

مكان كشف آبخورى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 76 - 3

3_ يوسف ( ع ) در بازرسى

بار بنيامين ، جام شاهى را از بار وى بيرون آورد .

ثم استخرجها من وعاء أخيه

ضمير مفعولى در {استخرجها} به {صواع} و يا {سقاية} باز مى گردد. قابل ذكر است كه آوردن فعل {استخرج} (بيرون آورد) به جاى {وجد} (يافت) به خاطر اين است كه يوسف(ع) مى دانست جام شاهى در اثاثيه بنيامين است.

ملاقات پادشاه مصر با يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 54 - 8

8_ پادشاه مصر در پى ملاقاتش با يوسف ( ع ) و احراز شخصيت و دانش او ، به وى اعلام كرد كه در دستگاه حكومتى ، رأيى نافذ و فرمانى مطاع خواهد داشت .

فلما كلّمه قال إنك اليوم لدينا مكين أمين

به كسى كه داراى منزلتى والا و شأنى رفيع باشد {مكين} گفته مى شود. {أمين} نيز به كسى گفته مى شود كه از خيانت بپرهيزد و به صداقت گفتارش و درستى رفتارش اطمينان باشد. سخن پادشاه (تو نزد ما منزلتى والا دارى) كنايه از اين است كه: دستوراتت نافذ است و آنچه در امر حكومت پيشنهاد كنى مورد قبول است.

منشأ فراموشى ساقى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 42 - 9

9_ شيطان ، عامل فراموشى ساقى از يادآور شدن يوسف ( ع ) نزد پادشاه

فأنسي_ه الشيط_ن ذكر ربه

نجات ساقى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 45 - 1

1_ يكى از دو هم بند زندانى يوسف ( ع ) ، از مرگ و زندان نجات پيدا كرد و

به دربار راه يافت و ديگرى به اعدام محكوم شد .

و قال الذى نجا منهما

نقش ساقى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 50 - 1

1_ پادشاه مصر از طريق ساقى و فرستاده دربار به نزد يوسف ( ع ) از تعبير رؤياى شگفت خويش آگاه شد .

و قال الملك ائتونى به

ويژگيهاى آبخورى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 20

20_ { عن أبى عبدالله ( ع ) فى قوله : { صواع الملك } قال : كان قدحاً من ذهب و قال : كان صواع يوسف إذ كيل به قال : لعن الله الخوّان لاتخونوا به بصوت حسن ;

امام صادق(ع) درباره سخن خداوند {صواع الملك} فرمود: جامى از طلا بوده است و فرمود: جام يوسف چنين بود كه هرگاه با آن پيمانه مى شد، با صداى خوش مى گفت: خدا لعنت كند خيانت كنندگان را، در پيمانه خيانت نكنيد}.

همسر پادشاه مصر در مجلس زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 52 - 4

4_ همسر پادشاه مصر از زنان حاضر در مجلس مهمانى زليخا و دلباخته يوسف ( ع ) بود .

ذلك ليعلم أنى لم أخنه بالغيب

بر اين مبنا كه ضمير در {يعلم} و {لم أخنه} به {ملك} باز گردد ، از جمله {ذلك ليعلم . ..} معلوم مى شود كه همسر ملك نيز در زمره زنانى بود كه دستهاى خويش را بريدند.

همسر پادشاه مصر و يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 52 - 4

4_ همسر پادشاه مصر از زنان حاضر در مجلس مهمانى زليخا و دلباخته يوسف ( ع ) بود .

ذلك ليعلم أنى لم أخنه بالغيب

بر اين مبنا كه ضمير در {يعلم} و {لم أخنه} به {ملك} باز گردد ، از جمله {ذلك ليعلم . ..} معلوم مى شود كه همسر ملك نيز در زمره زنانى بود كه دستهاى خويش را بريدند.

يوسف(ع) و پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 42 - 2

2_ پادشاه مصر در ديدگاه يوسف ( ع ) ، انسان ستمگرى نبود كه نتوان به عدل و انصاف او اميد داشت .

اذكرنى عند ربك

از اينكه يوسف(ع) از ساقى پادشاه مى خواهد كه داستان مظلوميت او را نزد پادشاه بيان كند ، معلوم مى شود يوسف(ع) به دادخواهى وى اميد داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 50 - 1،7،14،16،17،18

1_ پادشاه مصر از طريق ساقى و فرستاده دربار به نزد يوسف ( ع ) از تعبير رؤياى شگفت خويش آگاه شد .

و قال الملك ائتونى به

7_ بازجويى از زنانى كه در ماجراى ميهمانى زليخا دست هاى خويش را بريدند ، شرط يوسف ( ع ) براى بيرون آمدن از زندان و حاضر شدن در نزد پادشاه

قال ارجع إلى ربك فسئله ما بال النسوة الّ_تى قطعن أيديهنّ

14_ يوسف ( ع ) با ابلاغ بى گناهى خويش به پادشاه ، بر اين نكته تأكيد كرد كه زندانى شدنش نتيجه مكر و كيد زنان اشراف بوده است .

إن ربى

بكيدهنّ عليم

16_ يوسف ( ع ) در پيامش به پادشاه ، خداوند را حقيقتى آگاه به امور انسان ها معرفى كرد .

إن ربى بكيدهنّ عليم

17_ يوسف ( ع ) در پيامش به پادشاه مصر ، خداوند را رب و مدبر خويش معرفى كرد .

فسئله ما بال النسوة . .. إن ربى بكيدهنّ عليم

18_ يوسف ( ع ) در پيامش به پادشاه ، به او گوشزد كرد كه وى را رب و مالك خويش نخواهد دانست و خود را بنده او نخواهد شمرد .

إن ربى بكيدهنّ عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 52 - 3،12،13

3_ يوسف ( ع ) با تقاضاى دادرسى و درخواست بازجويى از زنان ، درصدد بود تا به پادشاه اثبات كند كه هرگز با همسر وى رابطه نامشروع نداشته و به او خيانت نكرده است .

ذلك ليعلم أنى لم أخنه بالغيب

برداشت فوق ، بر اين اساس است كه ضمير در {يعلم} و {لم أخنه} به {ملك} باز گردد.

12_ يوسف ( ع ) با تقاضاى دادرسى درصدد بود به پادشاه مصر ثابت كند كه خيانتكاران هرگز به پيروزى نمى رسند و مكرشان فرجامى ندارد .

ذلك ليعلم . .. أن الله لايهدى كيد الخائنين

چنان چه گذشت عبارت {أن الله لايهدى . ..} عطف بر {أنى ...} است ; يعنى: {ذلك ليعلم أن الله ...}. اين بدان خاطر بود كه عزيز و يا پادشاه بداند كه خداوند مكر خيانتكاران را به ثمر نمى نشاند.

13_ تلاش يوسف ( ع ) براى متوجه ساختن پادشاه مصر به نقش تعيين كننده سنن و اراده الهى در شكل گيرى حوادث

و رخدادها

ذلك ليعلم . .. أن الله لايهدى كيد الخائنين

يوسف(ع) و رد دعوت پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 52 - 1

1_ يوسف ( ع ) در زندان مصر ، علت هاى نپذيرفتن دعوت پادشاه و حاضر نشدن در نزد او و تقاضاى دادرسى را بيان كرد .

قال ارجع إلى ربك . .. ذلك ليعلم

در اينكه جمله {ذلك ليعلم . ..} تا آخر آيه بعد كلام يوسف(ع) است يا سخن زليخا، دو نظر ابراز شده است. دلايل متعددى مؤيد نظر نخست است كه به برخى از آنها اشاره مى شود: 1- ظاهر اين است كه {أن الله ...} عطف بر {أنى لم أخنه ...} باشد ; يعنى: {ذلك ليعلم... أن الله لايهدى ...}. اين معنا محتمل نيست كه سخن زليخا باشد. 2- آنچه در آيه بعد آمده، حقايق و معارفى بلند است كه اعتقاد و باور به آنها از زنى چون زليخا _ كه در سلك مشركان است _ برنمى آيد.

يوسف(ع) و ساقى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 42 - 1

1_ يوسف ( ع ) از هم بند خويش ، ساقى پادشاه ، خواست تا پس از رهايى ، داستان او را براى پادشاه بيان كند .

وقال للذى ظنّ أنه ناج منهما اذكرنى عند ربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 50 - 6

6_ يوسف ( ع ) پيك دربار را باز گرداند تا از پادشاه بخواهد درباره ماجراى مهمانان زليخا تحقيق كند .

قال

ارجع إلى ربك فسئله ما بال النسوة

{بال} به معناى شأن و كار مهم است و مراد از آن در آيه شريفه ، ماجرا و داستان مى باشد.

يوسف(ع) و همسر پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 52 - 3

3_ يوسف ( ع ) با تقاضاى دادرسى و درخواست بازجويى از زنان ، درصدد بود تا به پادشاه اثبات كند كه هرگز با همسر وى رابطه نامشروع نداشته و به او خيانت نكرده است .

ذلك ليعلم أنى لم أخنه بالغيب

برداشت فوق ، بر اين اساس است كه ضمير در {يعلم} و {لم أخنه} به {ملك} باز گردد.

پادشاه مصر

{پادشاه مصر}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 76 - 13

13_ يوسف ( ع ) در زمان قحطى مصر ، پادشاه آن ديار نبود .

ما كان ليأخذ أخاه فى دين الملك

آبخورى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 70 - 3

3_ يوسف ( ع ) به هنگام آماده كردن محموله برادرانش ، آبخورى مخصوص را در محموله بنيامين قرار داد .

فلما جهّزهم بجهازهم جعل السقاية فى رحل أخيه

{سقاية} به ظرفى گفته مى شود كه براى آب خوردن از آن استفاده مى شود. {ال} تعريف در آن مى رساند كه ظرف ويژه اى بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 76 - 5

5_ گذاشتن جام شاهى در اثاثيه بنيامين ، جويا$ شدن از مجازات سارق در آيين فرزندان يعقوب و تفتيش

بار بنيامين پس از ساير برادران ، از الهامات خدا به يوسف ( ع ) براى نگه داشتن بنيامين نزد خود بود .

كذلك كدنا ليوسف

{كذلك} اشاره به مجموعه طرح و نقشه اى دارد كه آيات 70 تا 75 بيانگر آن بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 77 - 1

1_ برادران يوسف با مشاهده جام شاهى در اثاثيه بنيامين ، وى را سارق آن جام شناختند و به آن اعتراف كردند .

قالوا إن يسرق فقد سرق أخ له من قبل

آگاهى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 4

4_ پادشاه مصر پيش از بازجويى از زنان اشراف ، به تقاضاى آنان ( درخواست كام روايى ) از يوسف ( ع ) و بى گناهى او آگاه شده بود .

قال ما خطبكنّ إذ رودتنّ يوسف عن نفسه

{إذ} بدل اشتمال براى {خطبكنّ} است و بيانگر مقصود پادشاه از ماجرايى است كه درباره آن بازجويى مى كرد. بنابراين {ما خطبكنّ ...} ; يعنى، داستان شما چيست؟ منظورم آن داستانى است كه تقاضاى كام روايى از يوسف مى كرديد. تصريح شاه به اينكه شما زنان از يوسف(ع) تقاضا كرديد، مى رساندكه وى به مراوده آنان و بى گناهى يوسف(ع) آگاهى يافته بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 52 - 2

2_ آگاه شدن عزيز مصر به پرهيز يوسف ( ع ) از رابطه نامشروع با همسر وى ، از اهداف يوسف ( ع ) در تقاضاى دادرسى و بازجويى از زنان اشراف

ذلك

ليعلم أنى لم أخنه بالغيب

چنان چه {ذلك ليعلم . ..} كلام يوسف(ع) باشد، مشاراليه {ذلك} خارج نشدن از زندان و تقاضاى دادرسى و محاكمه زنان اشراف است. ضمير در {يعلم} و {لم أخنه} مى تواند به {عزيز} باز گردد و مى تواند مراد از آن {ملك} باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال نخست است. بنابراين {ذلك ليعلم ...} ; يعنى، بيرون نرفتن من از زندان و تقاضاى دادرسى بدان خاطر بود كه عزيز مصر بداند من در نهان به او خيانتى نكردم.

ابلاغ تعبير رؤياى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 46 - 6

6_ رساندن تعبير خواب پادشاه به مردم ، از انگيزه هاى مراجعه ساقى به يوسف ( ع ) جهت تعبير خواب

أفتنا فى سبع بقرت . .. لعلّى أرجع إلى الناس

ارزش آبخورى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 70 - 8

8_ جام پنهان شده در محموله بنيامين ، ظرفى قيمتى و با ارزش بود .

جعل السقاية . .. أذّن مؤذّن أيّتها العير إنكم لس_رقون

از اين كه بر فرزندان يعقوب اطلاق شده كه سارقيد نه سرقت كرديد و اينكه مؤذّن مسأله را علنى اعلام مى نمايد و آن را تكرار مى كند، همچنين از اينكه يوسف(ع) مى توانست سارق جام را برده خويش سازد، معلوم مى شود كه آن جام، ظرفى با ارزش و قيمتى بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 6

6_ پيمانه مفقود شده در بارگاه يوسف ، داراى ارزشى

فراوان

نفقد صواع الملك و لمن جاء به حمل بعير

از اين كه براى يابنده پيمانه دربار يك بار شتر غله تعيين شد كه طبعاً در زمان قحطى و جيره بندى ارزش فراوانى داشت ، معلوم مى شود پيمانه مذكور ظرفى قيمتى و ارزشمند بوده است.

استيذان ساقى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 46 - 1

1_ ساقى دربار با اجازه پادشاه ، به طرف زندان شتافت و با يوسف ( ع ) ملاقات كرد .

فأرسلون. يوسف أيّها الصديق أفتنا

اطمينان پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 50 - 2

2_ پادشاه مصر به راستى و درستى تعبير و تفسير يوسف ( ع ) ار رؤياى شگفتش ، اطمينان يافت .

و قال الملك ائتونى به

از اينكه پادشاه مصر پس از شنيدن تعبير و تأويل خواب خويش ، يوسف(ع) را احضار مى كند ، معلوم مى شود وى دريافته بود كه تعبير يوسف(ع) عالمانه و شايسته اعتنا كردن است.

اطمينان ساقى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 45 - 5

5_ ساقى پادشاه ، به توانمندى يوسف ( ع ) در تعبير رؤياى شگفت پادشاه ، اطمينان داشت .

أنا أُنبّئكم بتأويله فأرسلون

تركيب {أنا أُنبّئكم} دلالت بر تأكيد مضمون جمله دارد و اين ، حاكى از اطمينان ساقى دربار به آگاهى ويژه يوسف(ع) از تعبير رؤياهاست.

اعتماد پادشاه مصر به يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 54 - 5

5_ گفت و گوى

يوسف ( ع ) با پادشاه در نخستين ملاقات ، موجب توجه بيشتر و اعتماد افزون تر پادشاه به او شد .

فلما كلّمه قال إنك اليوم لدينا مكين أمين

ظاهر اين است كه ضمير فاعلى در {كلّمه} به يوسف(ع) و ضمير مفعولى آن به پادشاه برگردد. ترتب جمله {قال إنك...} مؤيد اين نظر است و چون پادشاه پس از گفت وگوى يوسف(ع) با وى اظهار داشت: {إنك اليوم ...}، معلوم مى شود سخنان يوسف(ع) باعث توجه افزون تر پادشاه به او شد.

اقرار معبران پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 44 - 2،3

2_ خواب گزاران دربار ، تعبير رؤياى مختلط و آشفته را خارج از قلمرو دانش خويش دانستند .

و ما نحن بتأويل الأحل_م بع_لمين

{ال} در {الأحلام} عهد ذكرى است و اشاره به {أضغاث أحلام} دارد. بنابراين {ما نحن ...} ; يعنى: تأويل آن گونه از رؤياها را كه همانند بافه هاى چند رشته است ، نمى دانيم.

3_ معبّران دربار ، على رغم اظهار ناتوانى خويش از تعبير رؤياى پادشاه ، آن را داراى تعبير و تأويل مى دانستند .

قالوا . .. ما نحن بتأويل الأحل_م بع_لمين

مفاد جمله {و ما نحن . ..} اين است كه اين گونه رؤياها ، تعبير و تأويل دارد و لكن ما بدان واقف نيستيم.

اوامر پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 50 - 4

4_ پادشاه مصر پس از دريافت تعبير رؤيايش ، به آزادى يوسف ( ع ) از زندان و بار يافتن او به دربار فرمان داد .

و قال

الملك ائتونى به . .. قال ارجع

از اينكه يوسف(ع) با فرستاده پادشاه از زندان خارج نمى شود و به دربار نمى آيد ، معلوم مى شود فرمان پادشاه مبنى بر احضار او (ائتونى به) احضار اجبارى نبوده است ; بلكه دستور به آزادى آن حضرت از زندان و بار يافتن به دربار بوده است.

اهداف ساقى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 46 - 6،7

6_ رساندن تعبير خواب پادشاه به مردم ، از انگيزه هاى مراجعه ساقى به يوسف ( ع ) جهت تعبير خواب

أفتنا فى سبع بقرت . .. لعلّى أرجع إلى الناس

7_ شناساندن ارزش و مقام يوسف ( ع ) به مردم ، از انگيزه هاى ساقى براى مراجعه به يوسف ( ع ) جهت تعبير خواب

لعلّى أرجع إلى الناس

بازجويى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 1،2،3

1_ پادشاه مصر به منظور بازجويى از زنان اشراف درباره ماجرايشان با يوسف ( ع ) آنان را احضار كرد .

قال ما خطبكنّ

2_ پادشاه مصر داستان يوسف و زنان اشراف را ، ماجرايى بزرگ ارزيابى كرد و خود عهده دار بازجويى از زنان اشراف شد .

قال ما خطبكنّ إذ رودتنّ يوسف عن نفسه

{خطب} به معناى كار و امر بزرگ است. و مراد از آن در اين جا داستان و ماجراست.

3_ بازجويى پادشاه از زنان اشراف ، پاسخى به پيام و تقاضاى يوسف ( ع ) بود .

فسئله ما بال النسوة . .. قال ما خطبكنّ

بينش پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 2

2_ پادشاه مصر داستان يوسف و زنان اشراف را ، ماجرايى بزرگ ارزيابى كرد و خود عهده دار بازجويى از زنان اشراف شد .

قال ما خطبكنّ إذ رودتنّ يوسف عن نفسه

{خطب} به معناى كار و امر بزرگ است. و مراد از آن در اين جا داستان و ماجراست.

بينش ساقى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 46 - 8

8_ ساقى ، احتمال مى داد دربار مانع رساندن تعبير خواب پادشاه به مردم شود .

لعلّى أرجع إلى الناس لعلّهم يعلمون

پادشاه مصر و اشراف مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 43 - 6

6_ پادشاه مصر ، از معبّران و بزرگان دربار خواست تا رؤياى شگفتش را تعبير كنند .

و قال الملك إنى أرى . .. ي_أيها الملأ أفتونى

{ملأ} به معناى بزرگان است ، كه به مناسبت مورد مى توان گفت: مراد از آن در آيه شريفه ، خواب گزاران دربار است كه از موقعيتى خاص برخوردار بودند و از بزرگان و دانشمندان محسوب مى شدند.

پادشاه مصر و امينان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 54 - 10

10_ پادشاه مصر در عصر يوسف ، دوستدار پاكدامنان ، دانشمندان و درستكاران امين بود .

فلما كلّمه قال إنك اليوم لدينا مكين أمين

پادشاه مصر و بردگى يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 54 - 12

12_ الغاى حكم بردگى يوسف ( ع )

به دست پادشاه مصر *

ائتونى به أستخلصه . .. قال إنك اليوم لدينا مكين أمين

جمله {أستخلصه لنفسى} و نيز متروك شدن قصه بردگى يوسف(ع) در ادامه داستان او ، مى تواند گوياى برداشت فوق باشد.

پادشاه مصر و بى گناهى يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 42 - 14

14_ پادشاه مصر در صورت آگاهى از وضعيت يوسف ( ع ) ، او را از زندان آزاد مى كرد .

فأنسي_ه الشيط_ن ذكر ربه فلبث فى السجن بضع سنين

{لبث} به معناى اقامت كردن (ماندگار شدن) است. برداشت فوق ، از تفريع جمله {لبث ...} بر جمله قبل معلوم مى شود ; يعنى ، شيطان ساقى پادشاه را به فراموشى انداخت و در نتيجه ، يوسف(ع) چند سال ديگر در زندان ماندگار شد.

پادشاه مصر و خواسته هاى يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 56 - 1

1_ پادشاه مصر ، پيشنهاد يوسف ( ع ) را پذيرفت و مديريت كشت و برداشت محصولات و ذخيره سازى و توزيع آنها را به او سپرد .

اجعلنى على خزائن الأرض . .. و كذلك مكّنّا ليوسف فى الأرض

پادشاه مصر و زنان اشراف مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 1،2،4

1_ پادشاه مصر به منظور بازجويى از زنان اشراف درباره ماجرايشان با يوسف ( ع ) آنان را احضار كرد .

قال ما خطبكنّ

2_ پادشاه مصر داستان يوسف و زنان اشراف را ، ماجرايى بزرگ ارزيابى كرد و خود عهده دار بازجويى از زنان

اشراف شد .

قال ما خطبكنّ إذ رودتنّ يوسف عن نفسه

{خطب} به معناى كار و امر بزرگ است. و مراد از آن در اين جا داستان و ماجراست.

4_ پادشاه مصر پيش از بازجويى از زنان اشراف ، به تقاضاى آنان ( درخواست كام روايى ) از يوسف ( ع ) و بى گناهى او آگاه شده بود .

قال ما خطبكنّ إذ رودتنّ يوسف عن نفسه

{إذ} بدل اشتمال براى {خطبكنّ} است و بيانگر مقصود پادشاه از ماجرايى است كه درباره آن بازجويى مى كرد. بنابراين {ما خطبكنّ ...} ; يعنى، داستان شما چيست؟ منظورم آن داستانى است كه تقاضاى كام روايى از يوسف مى كرديد. تصريح شاه به اينكه شما زنان از يوسف(ع) تقاضا كرديد، مى رساندكه وى به مراوده آنان و بى گناهى يوسف(ع) آگاهى يافته بود.

پادشاه مصر و عفيفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 54 - 10

10_ پادشاه مصر در عصر يوسف ، دوستدار پاكدامنان ، دانشمندان و درستكاران امين بود .

فلما كلّمه قال إنك اليوم لدينا مكين أمين

پادشاه مصر و علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 54 - 10

10_ پادشاه مصر در عصر يوسف ، دوستدار پاكدامنان ، دانشمندان و درستكاران امين بود .

فلما كلّمه قال إنك اليوم لدينا مكين أمين

پادشاه مصر و قصه يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 2

2_ پادشاه مصر داستان يوسف و زنان اشراف را ، ماجرايى بزرگ ارزيابى كرد و خود عهده دار بازجويى از زنان اشراف

شد .

قال ما خطبكنّ إذ رودتنّ يوسف عن نفسه

{خطب} به معناى كار و امر بزرگ است. و مراد از آن در اين جا داستان و ماجراست.

پادشاه مصر و معبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 43 - 6،7

6_ پادشاه مصر ، از معبّران و بزرگان دربار خواست تا رؤياى شگفتش را تعبير كنند .

و قال الملك إنى أرى . .. ي_أيها الملأ أفتونى

{ملأ} به معناى بزرگان است ، كه به مناسبت مورد مى توان گفت: مراد از آن در آيه شريفه ، خواب گزاران دربار است كه از موقعيتى خاص برخوردار بودند و از بزرگان و دانشمندان محسوب مى شدند.

7_ پادشاه مصر درباره توان خواب گزاران دربار بر تعبير رؤيايش ، ترديد داشت .

أفتونى فى رءي_ى إن كنتم للرءيا تعبرون

برداشت فوق ، از {إن} شرطيه در جمله {إن كنتم . ..} استفاده مى شود.

پادشاه مصر و يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 50 - 3

3_ پادشاه مصر پس از دريافت تعبير رؤيايش ، خواهان حضور يوسف ( ع ) در نزد خويش شد .

و قال الملك ائتونى به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 3،4

3_ بازجويى پادشاه از زنان اشراف ، پاسخى به پيام و تقاضاى يوسف ( ع ) بود .

فسئله ما بال النسوة . .. قال ما خطبكنّ

4_ پادشاه مصر پيش از بازجويى از زنان اشراف ، به تقاضاى آنان ( درخواست كام روايى ) از يوسف ( ع ) و بى گناهى او

آگاه شده بود .

قال ما خطبكنّ إذ رودتنّ يوسف عن نفسه

{إذ} بدل اشتمال براى {خطبكنّ} است و بيانگر مقصود پادشاه از ماجرايى است كه درباره آن بازجويى مى كرد. بنابراين {ما خطبكنّ ...} ; يعنى، داستان شما چيست؟ منظورم آن داستانى است كه تقاضاى كام روايى از يوسف مى كرديد. تصريح شاه به اينكه شما زنان از يوسف(ع) تقاضا كرديد، مى رساندكه وى به مراوده آنان و بى گناهى يوسف(ع) آگاهى يافته بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 54 - 1،2

1_ پادشاه مصر پس از آشكار شدن بى گناهى و كمال عفت و پاكدامنى يوسف ( ع ) ، به ديدار او دل بست و با فرمانى مجدد او را به دربار خويش فراخواند .

ذلك ليعلم أنى لم أخنه . .. و قال الملك ائتونى به أستخلصه لنفسى

2_ پادشاه مصر در فراخوانى يوسف ( ع ) به دربار ، يادآور شد كه وى را مشاور ويژه خويش خواهد ساخت .

قال الملك ائتونى به أستخلصه لنفسى

آن گاه كه آدمى كسى را محرم اسرار خود قرار دهد و در امور خويش وى را مداخله دهد، گفته مى شود: {أستخلصه} (برگرفته شده از لسان العرب). بنابراين {أستخلصه لنفسى} ; يعنى، تا يوسف(ع) را محرم اسرار خويش سازم و در اداره امور مملكتى او را مداخله دهم. از اين معنا مى توان به مشاور مخصوص تعبير كرد.

تعبير رؤياى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 47 - 1،4

1_ هفت گاو چاق در رؤياى پادشاه ، نمودى از هفت سال آبادانى

مصر و فراوانى محصول بود .

قال تزرعون سبع سنين دأبًا

{هفت سال با جديت زراعت كنيد} گوياى هفت سال آبادانى است و ظاهر اين است كه يوسف(ع) اين معنا را از {سبع بقرات سمان} استفاده كرده بود.

4_ خوشه هاى سبز و خشك در رؤياى ملك ، پيامدار لزوم زراعت محصولات خوشه دار در طى هفت سال آبادانى

فما حصدتم فذروه فى سنبله

جمله {تزرعون . ..} هر چند جمله اى خبرى است، ولى به قرينه {فذروه ...} در مقام انشا بوده و مراد از آن معناى دستورى است. بنابراين {تزرعون ...} ; يعنى، هفت سال با جديت تمام به زراعت بپردازيد. مراد يوسف(ع) از زراعت - به قرينه {فذروه فى سنبله} _ كشت حبوبات خوشه دار است و يوسف(ع) كشت آن را از {سبع سنبلات خضر ...} استفاده كرده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 48 - 1،6

1_ وقوع هفت سال قحطى و سختى پس از هفت سال آبادانى ، تعبير يوسف ( ع ) از هفت گاو لاغر در رؤياى پادشاه مصر

ثم يأتى من بعد ذلك سبع شداد

{شداد} (جمع شديد) از مصدر {شدة} (سختى و دشوارى) گرفته شده است و مراد از {سبع شداد} هفت سال قحطى و خشكسالى است و مشاراليه {ذلك} هفت سال آبادانى مى باشد.

6_ گاو هاى لاغر در رؤيا ، نشانه پيشامد سختى ها و دشواريهاست و تعداد آنها حاكى از تعداد سالهاست .

يأكلهنّ سبع عجاف . .. ثم يأتى من بعد ذلك سبع شداد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 49 - 1

1_ يوسف (

ع ) فرا رسيدن سالى پر باران و سرشار از نعمت را در پى سپرى شدن هفت سال قحطى ، به مردم و حكومت مصر بشارت داد .

ثم يأتى من بعد ذلك عام فيه يغاث الناس

فعل {يغاث} ممكن است از غيث (باران) مشتق شده و محتمل است از غوث (يارى كردن) گرفته شده باشد. در صورت اول {يغاث الناس} ; يعنى، بر مردم باران نازل مى شود و در صورت دوم ; يعنى، مردم يارى مى شوند. بر هر مبنا بشارت به پايان قحطى و شروع آبادانى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 50 - 1

1_ پادشاه مصر از طريق ساقى و فرستاده دربار به نزد يوسف ( ع ) از تعبير رؤياى شگفت خويش آگاه شد .

و قال الملك ائتونى به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 58 - 1

1_ پيشگويى يوسف ( ع ) بر مبناى رؤياى پادشاه ، به حقيقت پيوست و قحطى و خشكسالى ، مصر و اطراف آن ( كنعانو . . . ) را فرا گرفت .

و جاء إخوة يوسف فدخلوا عليه

آمدن برادران يوسف از كنعان به مصر براى دريافت آذوقه و نبود آذوقه در غير آن ديار _ كه {منع منا الكيل} در آيه 63 حاكى از آن است_ دلالت مى كند كه قحطى علاوه بر مصر ، اطراف و نواحى آن را نيز فرا گرفته بود.

جايزه يابنده آبخورى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 5،7

5_ يك بار

شتر غلّه ، جايزه تعيين شده از جانب يوسف ( ع ) براى آورنده جام شاهى

و لمن جاء به حمل بعير

7_ يوسف ( ع ) خود متعهد به پرداخت جايزه و اجرت به آورنده جام مفقودشده *

و لمن جاء به حمل بعير و أنا به زعيم

مقصود از {أنا} در {و أنا به زعيم} يوسف(ع) و يا رئيس و مسؤول كارگزاران او مى باشد. برداشت فوق ناظر به احتمال نخست است.

جنس آبخورى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 20

20_ { عن أبى عبدالله ( ع ) فى قوله : { صواع الملك } قال : كان قدحاً من ذهب و قال : كان صواع يوسف إذ كيل به قال : لعن الله الخوّان لاتخونوا به بصوت حسن ;

امام صادق(ع) درباره سخن خداوند {صواع الملك} فرمود: جامى از طلا بوده است و فرمود: جام يوسف چنين بود كه هرگاه با آن پيمانه مى شد، با صداى خوش مى گفت: خدا لعنت كند خيانت كنندگان را، در پيمانه خيانت نكنيد}.

حكمت پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 54 - 9

9_ پادشاه مصر در عصر يوسف ، فردى با فراست و از حكمت و تدبير برخوردار بود .

و قال الملك ائتونى به أستخلصه لنفسى فلما كلّمه قال إنك اليوم لدينا مكين أمين

خواسته هاى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 43 - 6

6_ پادشاه مصر ، از معبّران و بزرگان دربار خواست تا رؤياى شگفتش را

تعبير كنند .

و قال الملك إنى أرى . .. ي_أيها الملأ أفتونى

{ملأ} به معناى بزرگان است ، كه به مناسبت مورد مى توان گفت: مراد از آن در آيه شريفه ، خواب گزاران دربار است كه از موقعيتى خاص برخوردار بودند و از بزرگان و دانشمندان محسوب مى شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 50 - 3

3_ پادشاه مصر پس از دريافت تعبير رؤيايش ، خواهان حضور يوسف ( ع ) در نزد خويش شد .

و قال الملك ائتونى به

خواسته هاى ساقى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 45 - 7

7_ ساقى دربار ، از پادشاه و بزرگان دربار خواست وى را به زندان نزد يوسف ( ع ) بفرستند تا تعبير خواب را از او جويا شود .

أنا أُنبّئكم بتأويله فأرسلون

حرف {ن} در {فأرسلون} نون وقايه و كسره آن، حاكى از {ياء} متكلم محذوف است. متعلق آن (إلى يوسف فى السجن) نيز به خاطر وضوحش، در كلام آورده نشده است. بنابر اين {فأرسلون} ; يعنى: پس مرا به سوى يوسف(ع) - كه در زندان است - بفرستيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 46 - 5

5_ ساقى دربار ، از يوسف ( ع ) خواست تا رؤيايى را كه در آن هفت گاو لاغر ديده شده كه هفت گاو چاق را مى خورند و هفت خوشه سبز و خوشه هايى خشك ديده شده ، تعبير كند .

أفتنا فى سبع بقرت سمان يأكلهنّ سبع عجاف و سبع

سنبل_ت خضر و أُخر يابس_ت

درخواست تعبير رؤياى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 46 - 5

5_ ساقى دربار ، از يوسف ( ع ) خواست تا رؤيايى را كه در آن هفت گاو لاغر ديده شده كه هفت گاو چاق را مى خورند و هفت خوشه سبز و خوشه هايى خشك ديده شده ، تعبير كند .

أفتنا فى سبع بقرت سمان يأكلهنّ سبع عجاف و سبع سنبل_ت خضر و أُخر يابس_ت

رؤياى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 43 - 2،3،5،8

2_ هفت گاو چاق كه هفت گاو لاغر به خوردن آنها پرداخته بودند و هفت خوشه سبز و خوشه هايى خشك ، رؤياى شگفت پادشاه مصر بود .

إنى أرى سبع بقرت سمان . .. و أُخر يابس_ت

{سمين} و {سمينة} (مفرد سِمان) به معناى چاق است. {اعجف} و {عجفاء} (مفرد عجاف) به معناى بسيار نحيف و لاغر است. تمييز {سبع} به قرينه جمله قبل ، {بقرات} است ; يعنى: يأكلهنّ سبع بقرات عجاف.

3_ ملك مصر ، رؤياى شگفت خويش را به طور مكرر ديده بود .

إنى أرى سبع بقرت سمان

ظاهر آن بود كه ملك در بيان رؤياى خويش، فعل ماضى {رأيت} (در خواب ديدم) به كار مى برد. آوردن فعل مضارع {أرى} (در خواب مى بينم) مى تواند اشاره به استمرار آن رؤيا باشد ; يعنى، چندين شب چنين ديده ام، به گونه اى كه گمان دارم دوباره نيز خواهم ديد.

5_ گاو هاى چاق و لاغر و خوشه هاى سبز و خشك ، در يك

رؤياى پادشاه بودند نه هر كدام در رؤيايى جداگانه .

إنى أرى سبع بقرت . .. و سبع سنبل_ت خضر

برداشت فوق، از تكرار نشدن {أرى} در بيان ديدن خوشه هاى سبز و خشك استفاده مى شود ; زيرا اگر پادشاه خوشه ها را در غير رؤيايى كه در آن گاوها را مشاهده كرده بود مى ديد، ظاهر آن بود كه فعل {أرى} در {سبع سنبلات. ..} تكرار مى شد. مفرد آوردن {رؤياى} در جمله {أفتونى فى رؤياى} نيز حكايت از اين معنا دارد.

8_ پادشاه مصر ، از رؤياى خويش دريافت كه آن رؤيا _ علاوه بر حكايت از حادثه اى غير منتظره _ گوياى توصيه و دستورالعملى نيز هست .

أفتونى فى رءي_ى إن كنتم للرءيا تعبرون

{افتاء} (مصدر أفتونى) به معناى بيان كردن حكم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 46 - 4

4_ ساقى دربار ، رؤياى پادشاه را به طور كامل و دقيق براى يوسف ( ع ) بازگو كرد .

إنى أرى سبع بقرت . .. أفتنا فى سبع بقرت ... و أُخر يابس_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 47 - 2،3،5،6،7

2_ رؤياى پادشاه مصر دربردارنده رمزهايى گوياى پيشامدهايى شيرين و تلخ طى يك دوره پانزده ساله

قال تزرعون سبع سنين دأبًا

جمله {تزرعون سبع سنين دأباً} (هفت سال با جديت زراعت كنيد) گوياى هفت سال آبادانى و جمله {ثم يأتى من بعد ذلك سبع شداد} در آيه بعد گوياى هفت سال قحطى و خشكسالى است و جمله {ثم يأتى من بعد ذلك عام . ..} گوياى سالى پر باران

پس از هفت سال قحطى مى باشد. بنابراين رؤياى پادشاه، بيانگر حوادثى از يك دوره پانزده ساله بود.

3_ رؤياى پادشاه مصر گوياى برنامه و دستورالعملى براى مصون ماندن از مشكلات و حوادث تلخ و دشوار آينده

قال تزرعون سبع سنين دأبًا فما حصدتم فذروه فى سنبله

ظاهر اين است كه يوسف(ع) حقايق و دستورالعملهايى را كه در بيان رؤياى پادشاه يادآور شده بود ، از آن رؤيا استفاده كرده باشد. بنابراين آن رؤيا در ضمن حكايت از دوره پانزده ساله ، گوياى دستورالعمل نيز بوده است.

5_ لزوم جديت و تلاش بسيار براى زراعت در هفت سال نخست ، پيامى نهفته در رؤياى پادشاه مصر

سبع بقرت سمان . .. قال تزرعون سبع سنين دأبًا

{دأب} مصدر و به معناى تلاش كردن است و {دأباً} در آيه شريفه در موضع اسم فاعل (دائبين) قرار گرفته و حال براى فاعل {تزرعون} مى باشد ; از اين رو دلالت بر تلاش فراوان دارد. به نظر مى رسد يوسف(ع) از چاق بودن گاوها چنين استنباط كرد كه: بايد با تلاش فراوان و به دست آوردن محصولات، انبارها را از مواد غذايى و غلات پر كنند.

6_ خوشه هاى خشك در رؤياى پادشاه ، پيامدار لزوم ذخيره سازى محصولات كشت و درو شده به همراه خوشه هاى آن

و أُخر يابس_ت . .. فما حصدتم فذروه فى سنبله

از آن جا كه دستور فوق (فذروه فى سنبله) با اين قسمت از رؤياى پادشاه كه خوشه هاى خشك را ديده بود ، تناسب دارد ; زيرا خوشه هاى خشك آماده براى ذخيره شدن است ، مى توان گفت: يوسف(ع) از عبارت {اُخر يابسات} دستور فوق را استنباط كرده

بود.

7_ لزوم صرفه جويى در مصرف محصولات هفت ساله ، پيامى نهفته در رؤياى ملك

فما حصدتم فذروه فى سنبله إلاّ قليلاً مما تأكلون

{حصاد} (مصدر حصدتم) به معناى درو كردن است و {ذروا} فعل امر و به معناى {رها سازيد} مى باشد. {من} در {مما} بيانيه و {إلاّ قليلاً} استثنا از {ما} در {ما حصدتم ...} است، بنابراين مفاد جمله {فما حصدتم ...} چنين مى شود: آنچه را درو مى كنيد در خوشه ها رها كنيد (آنها را نكوبيد و دانه ها را از خوشه ها جدا نسازيد) مگر مقدار اندكى كه به مصرف خوراكى مى رسانيد. تنها اين مقدار از برداشت را بكوبيد و از خوشه ها جدا سازيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 48 - 2،3،5

2_ رؤياى پادشاه ، گوياى تأخّر سال هاى قحطى از هفت سال آبادانى بود .

ثم يأتى من بعد ذلك سبع شداد

به نظر مى رسد يوسف(ع) از اينكه در رؤياى پادشاه گاوهاى لاغر به خوردن گاوهاى چاق پرداخته اند، دريافت كه سالهاى قحطى پس از سالهاى آبادانى رخ خواهد داد. تقدم ذكرى گاوهاى چاق بر گاوهاى لاغر در بيان رؤيا نيز مى تواند دليل ديگرى براى يوسف(ع) در اين تعبير باشد.

3_ استفاده از ارزاق ذخيره شده در سال هاى آبادانى طى هفت سال خشكسالى ، از پيام هاى نهفته در رؤياى پادشاه مصر

ثم يأتى من بعد ذلك سبع شداد يأكلن ماقدمتم لهنّ

ضمير در {يأكلن} و {لهنّ} به {سبع شداد} باز مى گردد و مراد از {ما قدّمتم لهنّ} (آنچه براى آن سالها پيش فرستاده ايد) ارزاق ذخيره شده در سالهاى آبادانى

است. بنابراين {يأكلن ...} ; يعنى، سالهاى قحطى ذخايرى را كه در سالهاى آبادانى تهيه ديده ايد، مى خورند.

5_ لزوم مصرف نكردن همه ذخاير غذايى در ساليان قحطى ، پيامى نهفته در رؤياى پادشاه مصر

يأكلن ما قدمتم لهنّ إلاّ قليلاً مما تحصنون

فعل مضارع {يأكلهنّ} در نقل رؤياى پادشاه (آيه 46) گوياى اين نكته بود كه گاوهاى لاغر به خوردن گاوهاى چاق پرداختند، ولى آنها را به تمامى نخوردند و گرنه فعل ماضى {اَكَلهنّ} به كار مى برد. به نظر مى رسد يوسف(ع) از نكته ياد شده دريافته بود كه بايد مقدارى از غلات باقى بماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 49 - 2

2_ خواب پادشاه ، گوياى آمدن سالى پر بركت پس از سال هاى قحطى

أفتنا . .. ثم يأتى من بعد ذلك عام فيه يغاث الناس

يوسف(ع) از آن جايى كه گاوهاى لاغر در رؤياى پادشاه هفت رأس بودند ، دريافت كه پس از گذشت هفت سال ، قحطى پايان مى پذيرد و پايان پذيرفتن قحطى به اين است كه باران فرو ريزد ، گياهان رشد كند و ميوه جات فراوان گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 54 - 4

4_ يوسف ( ع ) و پادشاه در نخستين ملاقاتشان با يكديگر ، درباره رؤياى پادشاه ، تعبير يوسف ( ع ) و گزينش او به سمت مشاور ، به گفت و گو پرداختند .

و قال الملك ائتونى به أستخلصه لنفسى فلما كلّمه

اگرچه در آيه شريفه تصريح نشده كه پادشاه و يوسف(ع) درباره چه موضوعى گفت و گو

كردند ; ولى قراين حاليه و مقاليه حاكى است كه موضوع سخن درباره رؤياى پادشاه و تعبير يوسف(ع) و نيز دعوت از يوسف(ع) به همكارى و مشاوره و. .. بوده است.

زليخا و پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 18

18_ زليخا در حضور پادشاه مصر ، بر صداقت و راستگويى يوسف ( ع ) تأكيد كرد .

و إنه لمن الص_دقين

ساقى پادشاه مصر و عجز معبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 45 - 3

3_ ساقى پادشاه ( هم بند يوسف در زندان ) با مشاهده درماندگى خواب گزاران از تعبير رؤياى پادشاه ، يوسف ( ع ) و دانش او از تعبير رؤيا را به ياد آورد .

و قال الذى نجا منهما وادّكر بعد أُمّة

{ادّكر} (به ياد آورد) از ماده {ذكر} و در اصل {اذتكر} بوده كه بر اساس قواعد صرفى ، {ادّكر} شده است. {اُمّة} در آيه شريفه ، به معناى مدت و زمان است.

ساقى پادشاه مصر و يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 45 - 2،3،4،6،7

2_ ساقى پادشاه ( هم بند يوسف در زندان ) ، مدتى مديد يوسف ( ع ) را از ياد برده و از گرفتارى او در زندان غافل شده بود .

و قال الذى نجا منهما وادّكر بعد أُمّة

نكره آوردن {اُمّة} مى تواند حاكى از طولانى بودن آن باشد. جمله {فلبث فى السجن بضع سنين} در آيه 42 ، مؤيد اين معناست.

3_ ساقى پادشاه ( هم بند يوسف

در زندان ) با مشاهده درماندگى خواب گزاران از تعبير رؤياى پادشاه ، يوسف ( ع ) و دانش او از تعبير رؤيا را به ياد آورد .

و قال الذى نجا منهما وادّكر بعد أُمّة

{ادّكر} (به ياد آورد) از ماده {ذكر} و در اصل {اذتكر} بوده كه بر اساس قواعد صرفى ، {ادّكر} شده است. {اُمّة} در آيه شريفه ، به معناى مدت و زمان است.

4_ ساقى دربار ، يوسف ( ع ) را براى تعبير رؤياى پادشاه معرفى كرد .

أنا أُنبّئكم بتأويله فأرسلون

6_ ساقى پادشاه مصر ، با بيان دانش يوسف ( ع ) ، خاطر نشان ساخت كه او در زندان به سر مى برد .

أنا أُنبئكم بتأويله فأرسلون

تفريع جمله {أرسلون} به وسيله حرف {فاء} بر جمله {أنا أُنبّئكم بتأويله} مى رساند كه: ساقى دربار ، ماجراى يوسف(ع) و زندانى بودن او را در حد ضرورت بيان كرده بود.

7_ ساقى دربار ، از پادشاه و بزرگان دربار خواست وى را به زندان نزد يوسف ( ع ) بفرستند تا تعبير خواب را از او جويا شود .

أنا أُنبّئكم بتأويله فأرسلون

حرف {ن} در {فأرسلون} نون وقايه و كسره آن، حاكى از {ياء} متكلم محذوف است. متعلق آن (إلى يوسف فى السجن) نيز به خاطر وضوحش، در كلام آورده نشده است. بنابر اين {فأرسلون} ; يعنى: پس مرا به سوى يوسف(ع) - كه در زندان است - بفرستيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 46 - 1،2،3،4،5،6،7

1_ ساقى دربار با اجازه پادشاه ، به طرف زندان شتافت و با يوسف ( ع ) ملاقات كرد .

فأرسلون. يوسف

أيّها الصديق أفتنا

2_ ساقى دربار ، يوسف ( ع ) را انسانى بسيار راستگو ناميد و با لقب { صدّيق } او را مخاطب قرار داد .

يوسف أيّها الصديق

3_ ساقى پادشاه در ملاقاتش با يوسف ( ع ) ، راستى و درستى تعبير او را از رؤياى خويش بازگو كرد .

يوسف أيّها الصديق

4_ ساقى دربار ، رؤياى پادشاه را به طور كامل و دقيق براى يوسف ( ع ) بازگو كرد .

إنى أرى سبع بقرت . .. أفتنا فى سبع بقرت ... و أُخر يابس_ت

5_ ساقى دربار ، از يوسف ( ع ) خواست تا رؤيايى را كه در آن هفت گاو لاغر ديده شده كه هفت گاو چاق را مى خورند و هفت خوشه سبز و خوشه هايى خشك ديده شده ، تعبير كند .

أفتنا فى سبع بقرت سمان يأكلهنّ سبع عجاف و سبع سنبل_ت خضر و أُخر يابس_ت

6_ رساندن تعبير خواب پادشاه به مردم ، از انگيزه هاى مراجعه ساقى به يوسف ( ع ) جهت تعبير خواب

أفتنا فى سبع بقرت . .. لعلّى أرجع إلى الناس

7_ شناساندن ارزش و مقام يوسف ( ع ) به مردم ، از انگيزه هاى ساقى براى مراجعه به يوسف ( ع ) جهت تعبير خواب

لعلّى أرجع إلى الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 50 - 5

5_ ساقى پادشاه از طرف دربار براى آزادسازى يوسف ( ع ) و حاضر كردن او نزد پادشاه ، به سوى زندان روانه شد .

فلما جاءه الرسول

{ال} در {الرسول} عهد ذكرى است و به قرينه (فأرسلون) در آيه 45 معلوم مى شود

كه اين فرستاده ، همان ساقى پادشاه بود كه براى دريافت تعبير خواب به سوى يوسف(ع) فرستاده شده بود.

شگفتى رؤياى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 43 - 1،2،4

1_ پادشاه مصر ، پس از گذشت ساليانى از زندانى شدن يوسف ( ع ) ، رؤيايى شگفت ديد .

و قال الملك إنى أرى سبع بقرت سمان . .. إن كنتم للرءيا تعبرون

2_ هفت گاو چاق كه هفت گاو لاغر به خوردن آنها پرداخته بودند و هفت خوشه سبز و خوشه هايى خشك ، رؤياى شگفت پادشاه مصر بود .

إنى أرى سبع بقرت سمان . .. و أُخر يابس_ت

{سمين} و {سمينة} (مفرد سِمان) به معناى چاق است. {اعجف} و {عجفاء} (مفرد عجاف) به معناى بسيار نحيف و لاغر است. تمييز {سبع} به قرينه جمله قبل ، {بقرات} است ; يعنى: يأكلهنّ سبع بقرات عجاف.

4_ پادشاه مصر ، رؤياى خويش ( گاو هاى چاق و لاغر و خوشه هاى سبز و خشك ) را رؤيايى شگفت ارزيابى كرد .

ي_أيها الملأ أفتونى فى رءي_ى إن كنتم للرءيا تعبرون

مطرح كردن رؤيا براى گروهى از معبّران و اظهار ترديد در توانايى آنان براى تعبير آن رؤيا ، گوياى اين مطلب است كه ملك خواب خويش را امرى شگفت تلقى كرده بود.

شيطان و ساقى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 42 - 9

9_ شيطان ، عامل فراموشى ساقى از يادآور شدن يوسف ( ع ) نزد پادشاه

فأنسي_ه الشيط_ن ذكر ربه

عجز معبران پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 44 - 2،3

2_ خواب گزاران دربار ، تعبير رؤياى مختلط و آشفته را خارج از قلمرو دانش خويش دانستند .

و ما نحن بتأويل الأحل_م بع_لمين

{ال} در {الأحلام} عهد ذكرى است و اشاره به {أضغاث أحلام} دارد. بنابراين {ما نحن ...} ; يعنى: تأويل آن گونه از رؤياها را كه همانند بافه هاى چند رشته است ، نمى دانيم.

3_ معبّران دربار ، على رغم اظهار ناتوانى خويش از تعبير رؤياى پادشاه ، آن را داراى تعبير و تأويل مى دانستند .

قالوا . .. ما نحن بتأويل الأحل_م بع_لمين

مفاد جمله {و ما نحن . ..} اين است كه اين گونه رؤياها ، تعبير و تأويل دارد و لكن ما بدان واقف نيستيم.

عدالت پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 42 - 2

2_ پادشاه مصر در ديدگاه يوسف ( ع ) ، انسان ستمگرى نبود كه نتوان به عدل و انصاف او اميد داشت .

اذكرنى عند ربك

از اينكه يوسف(ع) از ساقى پادشاه مى خواهد كه داستان مظلوميت او را نزد پادشاه بيان كند ، معلوم مى شود يوسف(ع) به دادخواهى وى اميد داشته است.

عقيده پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 9

9_ پادشاه مصر و درباريان او در مصر باستان و عصر يوسف ( ع ) ، به وجود خداوند و منزّه بودنش اعتقاد داشتند .

قلن ح_ش لله

فراموشى ساقى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 42 -

8

8_ ساقى پادشاه پس از رهايى از زندان ، درخواست يوسف ( ع ) ( يادآورى وضعيت او ) را فراموش كرد .

فأنسي_ه الشيط_ن ذكر ربه

{انساء} (مصدر أنساه) يعنى به فراموشى انداختن. ضمير در {أنساه} و {ربه} به {الذى} - كه مراد از آن ساقى پادشاه است - برمى گردد. بر اين اساس، جمله {فأنساه ...} چنين معنا مى شود: شيطان از خاطر ساقى زدود كه داستان يوسف(ع) را نزد پادشاه يادآور شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 45 - 2

2_ ساقى پادشاه ( هم بند يوسف در زندان ) ، مدتى مديد يوسف ( ع ) را از ياد برده و از گرفتارى او در زندان غافل شده بود .

و قال الذى نجا منهما وادّكر بعد أُمّة

نكره آوردن {اُمّة} مى تواند حاكى از طولانى بودن آن باشد. جمله {فلبث فى السجن بضع سنين} در آيه 42 ، مؤيد اين معناست.

فضايل پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 54 - 9،10

9_ پادشاه مصر در عصر يوسف ، فردى با فراست و از حكمت و تدبير برخوردار بود .

و قال الملك ائتونى به أستخلصه لنفسى فلما كلّمه قال إنك اليوم لدينا مكين أمين

10_ پادشاه مصر در عصر يوسف ، دوستدار پاكدامنان ، دانشمندان و درستكاران امين بود .

فلما كلّمه قال إنك اليوم لدينا مكين أمين

فوايد آبخورى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 3

3_ جام شاهى ، وسيله پيمانه كردن غلات براى تعيين سهميه افراد

در دوران قحطى هفت ساله مصر

جعل السقاية فى رحل أخيه . .. نفقد صواع الملك

تعبير كردن از جام گمشده به {سقاية} (جام) و {صواع} (پيمانه) گوياى اين است كه پيمانه مورد استفاده براى تعيين سهميه افراد، همان ظرفى بود كه پيش از سپردن آن به يوسف(ع) براى نوشيدن آب و مانند آن مورد استفاده پادشاه قرار مى گرفته بود.

كيفر دزد آبخورى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 74 - 1،2

1_ كارگزاران يوسف به فرزندان يعقوب اعلام كردند كه در صورت شناسايى سارق ، وى را مجازات خواهند كرد .

قالوا فما جزؤه إن كنتم ك_ذبين

2_ كارگزاران يوسف از متهمان ( فرزندان يعقوب ) خواستند ، تا خودشان كيفر سارق جام پادشاه را تعيين كنند .

قالوا فما جزؤه إن كنتم ك_ذبين

ضمير در {جزاؤه} به سارق جامى شاهى ، كه از جمله هاى قبل استفاده مى شود ، برمى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 75 - 1،6

1_ فرزندان يعقوب ، برده شدن را كيفر و مجازات سرقت كننده جام پادشاه دانستند .

قالوا فما جزؤه . .. قالوا جزؤه من وجد فى رحله فهو جزؤه

مفاد جمله {فهو جزؤه} اين است كه سارق ملك كسى مى شود كه از اموال او دزدى شده است. در {مجمع البيان} آمده است كه: مدت اين استرقاق و ملكيت يك سال بوده است.

6_ { عن على بن موسى الرضا ( ع ) : كانت الحكومة فى بنى اسرائيل إذا سرق أحد شيئاً استرق به ، . . . فقال لهم يوسف : ما

جزاء من وجد فى رحله ؟ قالوا : هو جزاؤه . . . ;

از امام رضا(ع) روايت شده است: [قانون] در حكومت بنى اسرائيل چنين بود كه اگر كسى چيزى را مى دزديد، در مقابل آن به بردگى گرفته مى شد . .. پس يوسف به كاروانيان گفت: جزاى كسى كه [آن جام] در بار او يافت شود چيست؟ گفتند: خود او جزاى آن است ... [كه بايد به بردگى گرفته شود]}.

گفتگوى يوسف(ع) با پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 54 - 4،5

4_ يوسف ( ع ) و پادشاه در نخستين ملاقاتشان با يكديگر ، درباره رؤياى پادشاه ، تعبير يوسف ( ع ) و گزينش او به سمت مشاور ، به گفت و گو پرداختند .

و قال الملك ائتونى به أستخلصه لنفسى فلما كلّمه

اگرچه در آيه شريفه تصريح نشده كه پادشاه و يوسف(ع) درباره چه موضوعى گفت و گو كردند ; ولى قراين حاليه و مقاليه حاكى است كه موضوع سخن درباره رؤياى پادشاه و تعبير يوسف(ع) و نيز دعوت از يوسف(ع) به همكارى و مشاوره و. .. بوده است.

5_ گفت و گوى يوسف ( ع ) با پادشاه در نخستين ملاقات ، موجب توجه بيشتر و اعتماد افزون تر پادشاه به او شد .

فلما كلّمه قال إنك اليوم لدينا مكين أمين

ظاهر اين است كه ضمير فاعلى در {كلّمه} به يوسف(ع) و ضمير مفعولى آن به پادشاه برگردد. ترتب جمله {قال إنك...} مؤيد اين نظر است و چون پادشاه پس از گفت وگوى يوسف(ع) با وى اظهار داشت: {إنك اليوم ...}، معلوم مى

شود سخنان يوسف(ع) باعث توجه افزون تر پادشاه به او شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 55 - 1،3،16،18

1_ يوسف ( ع ) از پادشاه خواست وى را به وزارت كشاورزى مصر و تصدى انبار هاى غله ، منصوب كند .

قال اجعلنى على خزائن الأرض

از آن جا كه يوسف(ع) در تعبير رؤياى پادشاه بيان داشت كه بايد هفت سال با جديّت به امر كاشت و برداشت و ذخيره سازى ارزاق بپردازند، چنين برمى آيد كه مقصود وى از {مرا بر گنجينه هاى زمين بگمار} اين است كه امور ياد شده را به من بسپار ; يعنى، امر كشت و برداشت (وزارت كشاورزى) و نيز انبارهاى غلّه در اختيار من باشد.

3_ يوسف ( ع ) دليل صلاحيت خويش براى تصدى امور غذايى مردم مصر را براى پادشاه بيان كرد .

اجعلنى على خزائن الأرض إنى حفيظ عليم

جمله {إنى حفيظ عليم}تعليل براى {اجعلنى. ..}است.

16_ { عن على بن موسى الرضا ( ع ) : . . . ان يوسف ( ع ) . . . لما دفعته الضرورة إلى تولى خزائن العزيز قال : اجعلنى على خزائن الأرض . . . ;

از امام رضا(ع) روايت شده است: . .. هنگامى كه ضرورت ايجاب كرد ، يوسف سرپرستى خزاين عزيز مصر را بپذيرد گفت: {اجعلنى على خزائن الأرض ...}.

18_ { عن أبى عبدالله ( ع ) أنه قال لقوم ممّن يظهرون الزّهد و يدعون الناس أن يكونوا معهم على مثل الذى هم عليه من التقشّف . . . أخبرونى أين أنتم عن . . .يوسف النبى ( ع ) حيث

قال لملك مصر : { اجعلنى على خزائن الأرض . . . } فكان من أمره الذى كان أن اختار مملكة الملك و ما حول ها إلى اليمن . . . فلم نجد أحداً عاب ذلك عليه . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده خطاب به گروهى كه اظهار زهد مى كردند و مردم را دعوت مى نمودند كه همانند آنان زندگى را بر خود سخت گيرند . .. فرمود: مرا خبر دهيد شما درباره يوسف پيغمبر(ع) چگونه مى انديشيد كه او به پادشاه مصر گفت: {اجعلنى على خزائن الأرض ...}؟ پس كار يوسف به آن جا رسيد كه همه كشور پادشاه و اطراف آن تا يمن را در اختيار گرفت ... در عين حال نيافتيم كسى را كه اين را بر او عيب گرفته باشد ...}.

گم شدن آبخورى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 70 - 9

9_ { عن أبى عبدالله عليه السلام . . . قال : إنهم سرقوا يوسف من أبيه ألا ترى أنه قال لهم حين قالوا : ماذا تفقدون ؟ قالوا : نفقد صواع الملك ، و لم يقولوا : سرقتم صواع الملك ، إنما عنى أنكم سرقتم يوسف من أبيه ;

از امام صادق(ع) روايت شده است [كه در پاسخ سؤال مردى كه از {إنكم لسارقون} پرسيده بود ]فرمود: آنان يوسف را از پدرش سرقت كرده بودند. آيا توجه نمى كنى كه هنگامى كه برادران يوسف گفتند: چه چيزى گم كرده ايد؟ او و كارگزارانش به آنان گفتند: {پيمانه پادشاه را گم كرده ايم} و نگفتند: پيمانه پادشاه

را دزديديد. جز اين نيست كه نظر يوسف بر اين بود كه شما يوسف را از پدرش سرقت كرديد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 1

1_ گم شدن جام آبخورى پادشاه ، دليل ارائه شده به فرزندان يعقوب براى متوقف ساختن و بازجويى از آنان

ماذا تفقدون. قالوا نفقد صواع الملك

{صواع} به معناى پيمانه است.

محدوده اختيارات پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 76 - 12

12_ وضع قوانين و مقررات حكومت مصر در زمان وزارت يوسف ( ع ) ، در اختيار پادشاه بود .

ما كان ليأخذ أخاه فى دين الملك

مديريت پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 54 - 9

9_ پادشاه مصر در عصر يوسف ، فردى با فراست و از حكمت و تدبير برخوردار بود .

و قال الملك ائتونى به أستخلصه لنفسى فلما كلّمه قال إنك اليوم لدينا مكين أمين

مشاور مخصوص پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 54 - 2،4

2_ پادشاه مصر در فراخوانى يوسف ( ع ) به دربار ، يادآور شد كه وى را مشاور ويژه خويش خواهد ساخت .

قال الملك ائتونى به أستخلصه لنفسى

آن گاه كه آدمى كسى را محرم اسرار خود قرار دهد و در امور خويش وى را مداخله دهد، گفته مى شود: {أستخلصه} (برگرفته شده از لسان العرب). بنابراين {أستخلصه لنفسى} ; يعنى، تا يوسف(ع) را محرم اسرار خويش سازم و در اداره امور مملكتى او را

مداخله دهم. از اين معنا مى توان به مشاور مخصوص تعبير كرد.

4_ يوسف ( ع ) و پادشاه در نخستين ملاقاتشان با يكديگر ، درباره رؤياى پادشاه ، تعبير يوسف ( ع ) و گزينش او به سمت مشاور ، به گفت و گو پرداختند .

و قال الملك ائتونى به أستخلصه لنفسى فلما كلّمه

اگرچه در آيه شريفه تصريح نشده كه پادشاه و يوسف(ع) درباره چه موضوعى گفت و گو كردند ; ولى قراين حاليه و مقاليه حاكى است كه موضوع سخن درباره رؤياى پادشاه و تعبير يوسف(ع) و نيز دعوت از يوسف(ع) به همكارى و مشاوره و. .. بوده است.

معبران پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 44 - 1

1_ خواب گزاران دربار ، رؤياى شگفت پادشاه مصر را رؤيايى آشفته و داراى رشته هاى گوناگون و نامشخص ، قلمداد كردند .

قالوا أضغ_ث أحل_م

{ضغث} (مفرد أضغاث) به دسته و بافه اى از گياه گفته مى شود. خواب گزاران با تشبيه رؤياى پادشاه به دسته ها و بافه هاى متعدد، به اين معنا اشاره دارند كه: رؤياى وى داراى رشته ها و اجزايى چند است، به گونه اى كه كشف ارتباط آنها با يكديگر و تفسير مجموعه آن، دشوار و يا ناممكن است.

مكان كشف آبخورى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 76 - 3

3_ يوسف ( ع ) در بازرسى بار بنيامين ، جام شاهى را از بار وى بيرون آورد .

ثم استخرجها من وعاء أخيه

ضمير مفعولى در {استخرجها} به {صواع} و يا {سقاية} باز

مى گردد. قابل ذكر است كه آوردن فعل {استخرج} (بيرون آورد) به جاى {وجد} (يافت) به خاطر اين است كه يوسف(ع) مى دانست جام شاهى در اثاثيه بنيامين است.

ملاقات پادشاه مصر با يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 54 - 8

8_ پادشاه مصر در پى ملاقاتش با يوسف ( ع ) و احراز شخصيت و دانش او ، به وى اعلام كرد كه در دستگاه حكومتى ، رأيى نافذ و فرمانى مطاع خواهد داشت .

فلما كلّمه قال إنك اليوم لدينا مكين أمين

به كسى كه داراى منزلتى والا و شأنى رفيع باشد {مكين} گفته مى شود. {أمين} نيز به كسى گفته مى شود كه از خيانت بپرهيزد و به صداقت گفتارش و درستى رفتارش اطمينان باشد. سخن پادشاه (تو نزد ما منزلتى والا دارى) كنايه از اين است كه: دستوراتت نافذ است و آنچه در امر حكومت پيشنهاد كنى مورد قبول است.

منشأ فراموشى ساقى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 42 - 9

9_ شيطان ، عامل فراموشى ساقى از يادآور شدن يوسف ( ع ) نزد پادشاه

فأنسي_ه الشيط_ن ذكر ربه

نجات ساقى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 45 - 1

1_ يكى از دو هم بند زندانى يوسف ( ع ) ، از مرگ و زندان نجات پيدا كرد و به دربار راه يافت و ديگرى به اعدام محكوم شد .

و قال الذى نجا منهما

نقش ساقى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 50 - 1

1_ پادشاه مصر از طريق ساقى و فرستاده دربار به نزد يوسف ( ع ) از تعبير رؤياى شگفت خويش آگاه شد .

و قال الملك ائتونى به

ويژگيهاى آبخورى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 20

20_ { عن أبى عبدالله ( ع ) فى قوله : { صواع الملك } قال : كان قدحاً من ذهب و قال : كان صواع يوسف إذ كيل به قال : لعن الله الخوّان لاتخونوا به بصوت حسن ;

امام صادق(ع) درباره سخن خداوند {صواع الملك} فرمود: جامى از طلا بوده است و فرمود: جام يوسف چنين بود كه هرگاه با آن پيمانه مى شد، با صداى خوش مى گفت: خدا لعنت كند خيانت كنندگان را، در پيمانه خيانت نكنيد}.

همسر پادشاه مصر در مجلس زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 52 - 4

4_ همسر پادشاه مصر از زنان حاضر در مجلس مهمانى زليخا و دلباخته يوسف ( ع ) بود .

ذلك ليعلم أنى لم أخنه بالغيب

بر اين مبنا كه ضمير در {يعلم} و {لم أخنه} به {ملك} باز گردد ، از جمله {ذلك ليعلم . ..} معلوم مى شود كه همسر ملك نيز در زمره زنانى بود كه دستهاى خويش را بريدند.

همسر پادشاه مصر و يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 52 - 4

4_ همسر پادشاه مصر از زنان حاضر در مجلس مهمانى زليخا و دلباخته يوسف (

ع ) بود .

ذلك ليعلم أنى لم أخنه بالغيب

بر اين مبنا كه ضمير در {يعلم} و {لم أخنه} به {ملك} باز گردد ، از جمله {ذلك ليعلم . ..} معلوم مى شود كه همسر ملك نيز در زمره زنانى بود كه دستهاى خويش را بريدند.

يوسف(ع) و پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 42 - 2

2_ پادشاه مصر در ديدگاه يوسف ( ع ) ، انسان ستمگرى نبود كه نتوان به عدل و انصاف او اميد داشت .

اذكرنى عند ربك

از اينكه يوسف(ع) از ساقى پادشاه مى خواهد كه داستان مظلوميت او را نزد پادشاه بيان كند ، معلوم مى شود يوسف(ع) به دادخواهى وى اميد داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 50 - 1،7،14،16،17،18

1_ پادشاه مصر از طريق ساقى و فرستاده دربار به نزد يوسف ( ع ) از تعبير رؤياى شگفت خويش آگاه شد .

و قال الملك ائتونى به

7_ بازجويى از زنانى كه در ماجراى ميهمانى زليخا دست هاى خويش را بريدند ، شرط يوسف ( ع ) براى بيرون آمدن از زندان و حاضر شدن در نزد پادشاه

قال ارجع إلى ربك فسئله ما بال النسوة الّ_تى قطعن أيديهنّ

14_ يوسف ( ع ) با ابلاغ بى گناهى خويش به پادشاه ، بر اين نكته تأكيد كرد كه زندانى شدنش نتيجه مكر و كيد زنان اشراف بوده است .

إن ربى بكيدهنّ عليم

16_ يوسف ( ع ) در پيامش به پادشاه ، خداوند را حقيقتى آگاه به امور انسان ها معرفى كرد .

إن ربى بكيدهنّ عليم

17_

يوسف ( ع ) در پيامش به پادشاه مصر ، خداوند را رب و مدبر خويش معرفى كرد .

فسئله ما بال النسوة . .. إن ربى بكيدهنّ عليم

18_ يوسف ( ع ) در پيامش به پادشاه ، به او گوشزد كرد كه وى را رب و مالك خويش نخواهد دانست و خود را بنده او نخواهد شمرد .

إن ربى بكيدهنّ عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 52 - 3،12،13

3_ يوسف ( ع ) با تقاضاى دادرسى و درخواست بازجويى از زنان ، درصدد بود تا به پادشاه اثبات كند كه هرگز با همسر وى رابطه نامشروع نداشته و به او خيانت نكرده است .

ذلك ليعلم أنى لم أخنه بالغيب

برداشت فوق ، بر اين اساس است كه ضمير در {يعلم} و {لم أخنه} به {ملك} باز گردد.

12_ يوسف ( ع ) با تقاضاى دادرسى درصدد بود به پادشاه مصر ثابت كند كه خيانتكاران هرگز به پيروزى نمى رسند و مكرشان فرجامى ندارد .

ذلك ليعلم . .. أن الله لايهدى كيد الخائنين

چنان چه گذشت عبارت {أن الله لايهدى . ..} عطف بر {أنى ...} است ; يعنى: {ذلك ليعلم أن الله ...}. اين بدان خاطر بود كه عزيز و يا پادشاه بداند كه خداوند مكر خيانتكاران را به ثمر نمى نشاند.

13_ تلاش يوسف ( ع ) براى متوجه ساختن پادشاه مصر به نقش تعيين كننده سنن و اراده الهى در شكل گيرى حوادث و رخدادها

ذلك ليعلم . .. أن الله لايهدى كيد الخائنين

يوسف(ع) و رد دعوت پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8

- يوسف - 12 - 52 - 1

1_ يوسف ( ع ) در زندان مصر ، علت هاى نپذيرفتن دعوت پادشاه و حاضر نشدن در نزد او و تقاضاى دادرسى را بيان كرد .

قال ارجع إلى ربك . .. ذلك ليعلم

در اينكه جمله {ذلك ليعلم . ..} تا آخر آيه بعد كلام يوسف(ع) است يا سخن زليخا، دو نظر ابراز شده است. دلايل متعددى مؤيد نظر نخست است كه به برخى از آنها اشاره مى شود: 1- ظاهر اين است كه {أن الله ...} عطف بر {أنى لم أخنه ...} باشد ; يعنى: {ذلك ليعلم... أن الله لايهدى ...}. اين معنا محتمل نيست كه سخن زليخا باشد. 2- آنچه در آيه بعد آمده، حقايق و معارفى بلند است كه اعتقاد و باور به آنها از زنى چون زليخا _ كه در سلك مشركان است _ برنمى آيد.

يوسف(ع) و ساقى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 42 - 1

1_ يوسف ( ع ) از هم بند خويش ، ساقى پادشاه ، خواست تا پس از رهايى ، داستان او را براى پادشاه بيان كند .

وقال للذى ظنّ أنه ناج منهما اذكرنى عند ربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 50 - 6

6_ يوسف ( ع ) پيك دربار را باز گرداند تا از پادشاه بخواهد درباره ماجراى مهمانان زليخا تحقيق كند .

قال ارجع إلى ربك فسئله ما بال النسوة

{بال} به معناى شأن و كار مهم است و مراد از آن در آيه شريفه ، ماجرا و داستان

مى باشد.

يوسف(ع) و همسر پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 52 - 3

3_ يوسف ( ع ) با تقاضاى دادرسى و درخواست بازجويى از زنان ، درصدد بود تا به پادشاه اثبات كند كه هرگز با همسر وى رابطه نامشروع نداشته و به او خيانت نكرده است .

ذلك ليعلم أنى لم أخنه بالغيب

برداشت فوق ، بر اين اساس است كه ضمير در {يعلم} و {لم أخنه} به {ملك} باز گردد.

پادشاهان

آثار سلطه پادشاهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 34 - 3،4

3 - ويرانى شهر ها ، تباهى جامعه و ذلّت عزّتمندان ، نتيجه هميشگى سلطه شاهان بر كشور بيگانه

إنّ الملوك إذا دخلوا قرية أفسدوها و جعلوا أعزّة أهلها أذلّة

4 - تأكيد بلقيس بر استمرار شيوه شاهان در تباه ساختن ممالك تحت سلطه خويش

قالت إنّ الملوك . .. و كذلك يفعلون

افساد پادشاهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 34 - 3،4

3 - ويرانى شهر ها ، تباهى جامعه و ذلّت عزّتمندان ، نتيجه هميشگى سلطه شاهان بر كشور بيگانه

إنّ الملوك إذا دخلوا قرية أفسدوها و جعلوا أعزّة أهلها أذلّة

4 - تأكيد بلقيس بر استمرار شيوه شاهان در تباه ساختن ممالك تحت سلطه خويش

قالت إنّ الملوك . .. و كذلك يفعلون

دنياطلبى پادشاهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 36 - 11

11 - تنها پادشاهان و دنيامداران ، فريفته مال و مكنت دنيايند ، نه مردان الهى و خداجوى .

بل

أنتم بهديّتكم تفرحون

ملكه سبأ و پادشاهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 35 - 3

3 - اطلاع ملكه سبا از خصلت شاهان و فريفتگى آنان در برابر هدايا

و إنّى مرسلة إليهم بهديّة فناظرة بِمَ يرجع المرسلون

نقش پادشاهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 47 - 9

9 - سلاطين و اشراف ، تشكيل دهنده جبهه اصلى مخالفت با پيامبران الهى

إلى فرعون و ملإيه . .. إذا هم منها يضحكون

ويژگيهاى پادشاهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 35 - 3

3 - اطلاع ملكه سبا از خصلت شاهان و فريفتگى آنان در برابر هدايا

و إنّى مرسلة إليهم بهديّة فناظرة بِمَ يرجع المرسلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 36 - 11

11 - تنها پادشاهان و دنيامداران ، فريفته مال و مكنت دنيايند ، نه مردان الهى و خداجوى .

بل أنتم بهديّتكم تفرحون

پادشاهى

پادشاهى بزرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 20 - 3

3 - بهشت ، نعمت چشم گير و سلطنت بزرگ و گسترده است .

نعميًا و ملكًا كبيرًا

حكومت پادشاهى مصرباستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 76 - 11

11_ مصر در زمان وزارت يوسف ( ع ) داراى حكومت پادشاهى بود .

ما كان ليأخذ أخاه فى دين الملك

ويژگيهاى پادشاهى در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76

- 20 - 5،6

5 - { عن الصادق ( ع ) : { و ملكاً كبيراً } لايزول و لايفنى ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه [مراد از] {ملكاً كبيراً} ملكى است كه از بين نمى رود و فانى نمى شود}.

6 - { عباس بن يزيد قال : قلت لأبى عبداللّه ( ع ) . . . أخبرنى عن قول اللّه عزّوجلّ { و إذا رأيت ثَمّ رأيت نعيماً و ملكاً كبيراً } ما ه_ذا الملك الذى كبّره اللّه حتّى سمّاه كبيراً ؟ قال : فقال لى : إذا أدخل اللّه أهل الجنّة ، الجنّة أرسل رسولاً إلى ولىّ من أوليائه فيجد الحجبة على بابه ، فيقول له : قف حتّى نستأذن لك فما يصل إليه رسول ربّه إلاّ بإذن ، فهو قوله عزّوجلّ { و إذا رأيت ثَمّ رأيت نعيماً و ملكاً كبيراً } ;

عباس بن يزيد گويد: به امام صادق(ع) عرض كردم: . .. مراد از سخن خداوند عزّوجلّ {و إذا رأيت ثَمّ رأيت نعيماً و ملكاً كبيراً} آگاه كن كه اين كدام ملك است كه خداوند آن را بزرگ قرار داده است تا جائى كه خود آن را {ملك كبير} (بزرگ) ناميده است؟ حضرت به من فرمود: زمانى كه خداوند اهل بهشت را وارد بهشت مى كند پيكى را به سوى دوستى از اولياء خود مى فرستد، آن پيك نگهبانانى را بر در خانه او (ولى خدا) مشاهده مى كند; نگهبان به پيك خدا مى گويد: بايست تا براى تو اذن ورود بخواهم. پيك پروردگار آن بهشتى به وى دسترسى پيدا نمى كند مگر با اجازه و اذن [او] و اين

سخن خداى عزّوجلّ است {و إذا رأيت ثَمّ رأيت نعمياً و ملكاً كبيراً}.

پاسخ از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

پاسخ

آثار پاسخ ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 63 - 2

2- نسبت شكستن بت ها به بت بزرگ از سوى ابراهيم ( ع ) ، زمينه تنبّه بت پرستان به بطلان عقيده بت پرستى بود ; نه نسبتى دروغ از جانب آن حضرت .

قال بل فعله كبيرهم

ابراهيم(ع) با نسبت دادن شكستن بت ها به بت بزرگ، نه تنها دروغ نگفت; بلكه با اشاره اى بليغ، حقيقت ماجرا را بيان كرد; زيرا ابراهيم(ع) با جمله {فسئلوهم. ..} خواست به بت پرستان بفهماند كه بت ها از سخن گفتن عاجزند، تا چه رسد به شكستن. پس بايد پذيرفت كه معبود عاجز، شايسته پرستش نيست. گفتنى است كه آيه بعد (اين كه بت پرستان با شنيدن پاسخ ابراهيم(ع) به خود آمدند و متنبه شدند) مؤيد برداشت ياد شده است.

آداب پاسخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 86 - 6

6 _ لزوم پاسخگويى بهتر يا برابر به نيكى ديگران

و اذا حيّيتم بتحيّة فحيّوا باحسن منها او ردّوها

انبيا و پاسخ منطقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 11 - 16

16- عنايت انبيا به دادن پاسخ منطقى و بى ابهام به شبهات و اشكالات كافران و مخالفان خويش

قالوا إنا كفرنا . .. إنا لفى شكّ ممّا تدعوننا ... قالت رسلهم أفى الله شكّ ... قا

اهميت پاسخ به شبهات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره

- 2 - 139 - 9

9 - لزوم پاسخگويى به شبهات القا شده از سوى مخالفان دين

قل أتحاجوننا فى اللّه و هو ربنا و ربكم

اهميت پاسخ به شبهات دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 11 - 17

17- لزوم پاسخ گويى منطقى به شبهات دينى

قالت لهم رسلهم . .. و على الله فليتوكّل المؤمنون

از اينكه خداوند سير برخورد منطقى انبيا را با مخالفان در اين آيات بيان مى كند، مى تواند به خاطر ارائه الگويى باشد براى برخورد با شبهات دينى.

اهميت پاسخ شبهات دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 50 - 3

3- پاسخ گويى به شبهات منكران تعاليم دينى ، امرى لازم و ضرورى است .

قالوا أءذا كنّا عظ_مًا و رف_تًا . .. قل كونوا حجارة أو حديدًا

دستور خداوند به پيامبر(ص) براى پاسخ گويى به شبهات منكران معاد به عنوان يكى از اركان عقيده دينى و نيز آموزش شيوه پاسخ گويى به آن حضرت، دلالت مى كند بر اهميت جواب گويى به شبهات ياد شده.

اهميت پاسخ شبهات معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 50 - 2

2- پيامبر ( ص ) ، موظف به پاسخ گويى به استبعاد منكران معاد

قالوا أءذا كنّا عظ_مًا . .. قل كونوا حجارة أو حديدًا

اهميت پاسخ محققان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 10 - 5

5 - از خود راندن اهل تحقيق و بى پاسخ گذاشتن سؤالات آنان ، نكوهيده و ناروا است

.

و أمّا السائل فلاتنهر

{سائل}، كلمه اى است مطلق و بر پرسشگران و اهل تحقيق نيز قابل تطبيق است.

اهميت پرسش و پاسخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 12 - 6

6 _ طرح و بيان حقايق به شكل پرسش و پاسخ، از روشهاى قرآن

قل لمن ما فى السموت و الأرض قل للّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 14 - 19

19 _ طرح و بيان حقايق به صورت پرسش و پاسخ، از روشهاى هدايتى قرآن

قل أغير اللّه . .. قل إنى أمرت أن أكون أول من أسلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 19 - 6،8

6 _ پيامبر(ص)، مأمور به احتجاج و بحث با مشركان با طرح سؤال و پاسخ

قل أى شىء أكبر شهدة قل اللّه

8 _ طرح و بيان حقايق به شكل پرسش و پاسخ، از روشهاى قرآن در تبليغ و هدايت

قل أى شىء أكبر شهدة قل اللّه شهيد

پاسخ ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 63 - 1

1- ابراهيم ( ع ) در پاسخ سؤال از شكننده بت ها ، ابتدا شكستن بت ها را به بت بزرگ نسبت داد .

قال بل فعله كبيرهم

پاسخ ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 76 - 1

1 - ابليس در پاسخ خداوند ، مهترى و برترى خود بر آدم را ، دليل تمردش از فرمان سجده بر آدم ( ع ) بيان كرد .

قال

ي_إبليس ما منعك أن تسجد . .. أستكبرت أم كنت من العالين . قال أنا خير منه

پاسخ اخروى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 52 - 3

3- پاسخ سريع و بى چون و چراى انسان ها ، به پرسش هاى خداوند در قيامت

يوم يدعوكم فتستجيبون بحمده

پاسخ اخروى گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 126 - 4

4 - پرسش مجرمان از خداوند و دريافت پاسخ از او ، از رخداد هاى صحنه قيامت

ربّ لم حشرتنى . .. قال كذلك أتتك ءاي_تنا

از ظاهر {قال كذلك} چنين برمى آيد كه پاسخ سؤال {لم حشرتنى} با لفظ بيان مى گردد _ نه اين كه صرفاً حالتى در نفس باشد _ گرچه اين پاسخ ممكن است به صورت مستقيم نباشد، بلكه با وساطت ملائكه يا غير آن، صورت گيرد.

پاسخ اخروى ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 41 - 1

1 - جواب روشن ملائكه به خداوند ، درباره عدم رضايت آنان از پرستيده شدن از سوى مشركان

و يوم يحشرهم . .. ثمّ يقول للمل_ئكة أه_ؤلاء إيّاكم... يعبدون . قالوا سبح_نك أنت

پاسخ استغاثه جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 29 - 17

17- آب هاى غليظ و گداخته ، بسان گدازه مس ، پاسخى براى استغاثه و آب طلبى كافران در دوزخ است .

و إن يستغيثوا يغاثوا بماء كالمهل

{مهل} به معناى {درده روغن} و نيز {مس گداخته} است (مقاييس اللغة) و نيز

به {خونابه اى كه از لاشه مردار بيرون آيد} گفته مى شود. (قاموس) وصف آنان با عبارت {يشوى الوجوه} با معناى {مس گداخته} سازگارتر است.

پاسخ به اهل مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 92 - 10

10_ سيطره خداوند بر رفتارها ، عزت و شكوه برتر او و ضرورت احساس حضور در پيشگاه او ، پاسخ شعيب ( ع ) به سخ_نان نا به جا و نارواى مردم مدين

و إنا لنري_ك فينا ضعيفًا . .. قال ي_قوم أرهطى أعزّ عليكم من الله... إن ربى بما ت

پاسخ به پرسشهاى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 7 - 14

14- لزوم پاسخ عالم ، به پرسش هاى جاهل در مورد مسائل دينى

فس_لوا أهل الذكر

گفتنى است كه اگر سؤال واجب باشد، جواب نيز الزامى خواهد بود وگرنه وجوب سؤال لغو مى شود; زيرا ممكن است براثر واجب نبودن پاسخ، سؤال ها بى جواب بماند. در اين صورت، موجب نقض غرض خواهد شد و اين از خداوند حكيم به دور است.

پاسخ به تبليغات دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 135 - 14

14 - لزوم پاسخگويى به تبليغات سوء دشمنان دين

قالوا كونوا هوداً أو نصرى تهتدوا قل بل ملة إبرهيم حنيفاً

هدف از آوردن كلمه {قل} در آيه، بيان ضرورت پاسخگويى به تبليغات دشمنان دين است.

پاسخ به سخنان نادرست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 56 - 8

8 - صاحبان علم و ايمان ،

در قيامت ، به پاسخگويى سخنان نادرست و خلاف واقع اقدام مى كنند .

يقسم المجرمون ما لبثوا غير ساعة . .. قال الذين أوتوا العلم و الإيم_ن لقد لبثتم .

پاسخ به شبهات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 142 - 7،8

7 - خداوند ، پاسخ معترضان تغيير قبله را - پيش از عنوان كردن آن - به پيامبر ( ص ) تعليم داد .

سيقول . .. قل للّه المشرق و المغرب

8 - مبلغان دين بايد از شبهات و اشكالات مخالفان مطلع بوده و پاسخ آنها را به شايستگى بدانند .

سيقول . .. ما وليهم عن قبلتهم ... قل للّه المشرق و المغرب

از اينكه خداوند پيامبر را از شبهات مخالفان - پيش از القاى آنها - آگاه مى سازد و پاسخ آنان را به وى مى آموزد، مى توان به برداشت فوق دست يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 28

28 _ لزوم پاسخگويى به شبهات الغا شده عليه دين، در عين پرهيز از بحث و مجادله بى ثمر

إذ قالوا ما أنزل الله . .. قل الله ثم ذرهم فى خوضهم يلعبون

پاسخ به شبهات دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 11 - 3

3 - پيامبر ( ص ) ، موظف به ابلاغ پيام الهى به مردم و پاسخگويى به شبهه هاى مطرح شده است .

قل يتوفّيكم ملك الموت

پاسخ به شبهات كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 49

- 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور بيان حقايق مربوط به قيامت و پاسخ گويى به شبهات القا شده از سوى منكران آن

أءنّا لمبعوثون . .. قل إنّ الأوّلين و الأخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 26 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور پاسخ گويى به پرسش ها و شبهه انگيزى هاى كافران و منكران معاد ، در باور هاى دينى مردم و آگاهى دادن به آنان

و يقولون متى ه_ذا الوعد . .. قل إنّما العلم عند اللّه

پاسخ به شبهات مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 85 - 7

7- پيامبر ( ص ) ، موظف به پاسخ گويى سؤالات مردم بر اساس آنچه بر او وحى شده بود .

يسئلونك عن الروح قل الروح من أمر ربّى

پاسخ به شبهات مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 51 - 7،20

7- پيامبر ( ص ) ، موظف به پاسخ گويى به مشركان ، درباره پديد آورنده رستاخيز است .

فسيقولون من يعيدنا قل الذى فطركم أوّل مرّة

20- پيامبر ( ص ) ، موظف به پاسخ دادن سؤال مشركان درباره زمان وقوع قيامت به اينكه اميد است به زودى تحقق يابد .

متى هو قل عسى أن يكون قريبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 110 - 2

2- پيامبر ( ص ) ، مأمور ابلاغ پيام الهى در دفع شبهات مطرح شده از سوى مشركان درباره اسما و صفات حضرت

بارى

قل ادعوا الله أو ادعوا الرحم_ن

پاسخ به شبهات معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 28 - 7

7 - پاسخگويى خداوند به شبهه ايجاد شده در ذهن افراد درباره معاد و تجديد حيات انسان ها پس از مرگ ، بر اساس آگاهى او است .

ما خلقكم و لابعثكم إلاّ كنفس وحدة إنّ اللّه سميع بصير

ذكر {إنّ اللّه سميع. ..} در پايان آيه، به جاى اعلام قدرت مندى خداوند، مى تواند اين نكته را برساند كه چون خداوند، از شبهه ايجاد شده در ذهن ها خبر داشته، اقدام به پاسخگويى كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 49 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور بيان حقايق مربوط به قيامت و پاسخ گويى به شبهات القا شده از سوى منكران آن

أءنّا لمبعوثون . .. قل إنّ الأوّلين و الأخرين

پاسخ به شبهات مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 26 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور پاسخ گويى به پرسش ها و شبهه انگيزى هاى كافران و منكران معاد ، در باور هاى دينى مردم و آگاهى دادن به آنان

و يقولون متى ه_ذا الوعد . .. قل إنّما العلم عند اللّه

پاسخ به شبهه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 217 - 34

34 _ لزوم پاسخگويى به تبليغات و شُبهات دشمن و مقابله مناسب در برابر آنان

يسئلونك عن الشهر الحرام قتال فيه قل قتال فيه كبير

وقوع

قتل از سوى مسلمانان در ماه حرام، موجب اعتراض و تبليغات دشمنان دين گرديد. قرآن در عين تحريم قتل در ماه حرام، با بيان اعمال خلاف مشركان، تبليغات دشمن را خنثى كرد.

پاسخ به كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 75 - 8

8 _ مستضعفان مؤمن قوم ثمود با پاسخى قاطع به كفرپيشگان ، ايمان و باور خويش را به صالح و تمامى رسالت هاى وى اعلان كردند .

أتعلمون . .. قالوا إنا بما ارسل به مؤمنون

پاسخ پرسشهاى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 64 - 1،2

1 _ خداوند تنها نجاتبخش آدميان از مهلكه ها و از هرگونه اندوه و سختى است.

قل من ينجيكم . .. قل الله ينجيكم

2 _ پيامبر(ص) وظيفه دار بيان برخى از معارف به صورت طرح پرسش و ارائه پاسخ است.

قل من ينجيكم . .. قل الله ينجيكم

پاسخ تهمتهاى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 102 - 1

1- پيامبر ( ص ) ، وظيفه دار پاسخ گويى به اتهامات مشركان مبنى بر ساختگى بودن قرآن با روشن كردن حقيقت وحى

إنما أنت مفتر . .. قل نزّله روح القدس من ربّك

پاسخ جاهلانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 21 - 10

10 - پاسخ منفى دادن به فراخوان عمل به تعاليم دين آسمانى ، به بهانه پيروى از آيين نياكان ، جاهلانه و مجادله اى بدون دليل است .

و من الناس من يج_دل فى اللّه

بغير علم و لا هدًى و لا كت_ب منير . و إذا قيل لهم ا

پاسخ دختران شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 23 - 9

9 - دختران شعيب به پرسش موسى پاسخ دادند .

قالتا لانسقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 24 - 1،3

1 - برانگيخته شدن عواطف موسى ( ع ) با شنيدن پاسخ دختران شعيب

قالتا لانسقى . .. فسقى لهما

3 - اقدام بى درنگ موسى ( ع ) به آب دادن گوسفندان دختران شعيب پس از شنيدن اظهارات آنان

قالتا . .. و أبونا شيخ كبير . فسقى لهما

تعبير {فسقى لهما} با {فا}ى عاطفه _ كه براى عدم تراخى است _ بيانگر مطلب ياد شده است.

پاسخ شبهات اسما و صفات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 110 - 2

2- پيامبر ( ص ) ، مأمور ابلاغ پيام الهى در دفع شبهات مطرح شده از سوى مشركان درباره اسما و صفات حضرت بارى

قل ادعوا الله أو ادعوا الرحم_ن

پاسخ شبهات قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 30 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور پاسخ گويى به پرسش مشركان درباره زمان وقوع قيامت

و يقولون متى ه_ذا الوعد . .. قل لكم ميعاد يوم لاتستأخرون عنه ساعة

پاسخ شبهات كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 3 - 5

5 - پيامبر ( ص ) ، مأمور پاسخ گويى به كافران

درباره وقوع حتمى قيامت

و قال الذين كفروا لاتأتينا الساعة قل بلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 79 - 2

2 - پيامبراسلام ( ص ) ، مأمور پاسخ گويى به شبهات كافران و منكران معاد با استدلال و برهان

قال من يحىِ العظ_م و هى رميم . قل يحييها الذى أنشأها أوّل مرّة

پاسخ شبهات معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 50 - 1،2

1- خداوند ، شيوه پاسخ گويى به شبهات منكران معاد را ، به پيامبر ( ص ) آموخت .

قل كونوا حجارة أو حديدًا

2- پيامبر ( ص ) ، موظف به پاسخ گويى به استبعاد منكران معاد

قالوا أءذا كنّا عظ_مًا . .. قل كونوا حجارة أو حديدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 51 - 13

13- پاسخ قرآن به پرسش هاى انسان در زمينه معاد ، متكى بر استدلال است .

فسيقولون من يعيدنا قل الذى فطركم أوّل مرّة

از اينكه خداوند در پاسخ شبهات منكران معاد، به جاى بسنده كردن به تعبد، توجه آنان را به مبدأ آفرينش معطوف مى كند و آن را دليل امكان تحقق معاد برمى شمارد، نكته ياد شده به دست مى آيد.

پاسخ شبهات مكذبان قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 3 - 5

5 - پيامبر ( ص ) ، مأمور پاسخ گويى به كافران درباره وقوع حتمى قيامت

و قال الذين كفروا لاتأتينا الساعة قل بلى

پاسخ شبهات مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 51 - 5،15،18

5- خداوند ، پيشاپيش به پيامبر ( ص ) اعلام كرد كه منكران معاد ، پس از دريافت جواب شبهه استبعاد معاد ، از پديدآورنده آن سؤال خواهند كرد .

فسيقولون من يعيدنا

15- منكران معاد ، پس از دريافت جواب شبهات خود درباره معاد ، با شگفتى از زمان وقوع آن مى پرسيدند .

فسينغضون إليك رءوسهم و يقولون متى هو

بنابر اينكه حركت دادن سر، همانگونه كه در استعمال لغوى آن آمده است، براى اظهار تعجب و شگفتى باشد (لسان العرب)، برداشت فوق به دست مى آيد.

18- منكران معاد پس از دريافت دليل هاى قاطع و غير قابل انكار قرآن بر حقانيت معاد به طرح مسائلى بى ثمر و بى تأثير در اصل مسأله معاد ، روى آوردند .

و يقولون متى هو

منكران معاد على رغم پرسشهاى به ظاهر استدلالى نخستين، به پرسشهايى روى آوردند كه نه ثمرى براى آنان داشت و نه حقانيت معاد بر دانستن آنها متكى بود چه اينكه قيامت واقعيتى است حتمى الوقوع و دانستن و ندانستن زمان آن، در آن واقعيت تأثيرى ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 79 - 2

2 - پيامبراسلام ( ص ) ، مأمور پاسخ گويى به شبهات كافران و منكران معاد با استدلال و برهان

قال من يحىِ العظ_م و هى رميم . قل يحييها الذى أنشأها أوّل مرّة

پاسخ شفيعان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 23 - 10،12

10 - جواب شفاعت كنندگان به سؤال يكديگر درباره فرمان خداوند ، اين

است كه هر آنچه خداوند فرموده ، حق است .

قالوا ماذا قال ربّكم قالوا الحقّ

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه مرجع ضمير فاعلى {قالوا}ى دوم، شفيعان باشد.

12 - پاسخ شفيعان به سؤال منتظران شفاعت درباره فرمان خداوند نسبت به آن ، اين است كه خدا حق گفته است .

قالوا ماذا قال ربّكم قالوا الحقّ

بنابراين كه مرجع ضمير فاعلى {قالوا}ى اول، منتظران شفاعت و مرجع ضمير فاعلى {قالوا}ى دوم، شفاعت كنندگان باشد، نكته ياد شده به دست مى آيد.

پاسخ گويى به كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 29 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، موظف به پاسخگويى به كافران و تبيين نادرستى انتظارات نابه جاى آنان بود .

و يقولون متى ه_ذا الفتح . .. قل يوم الفتح لاينفع الذين كفروا إيم_نهم

پاسخ مكذبان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 102 - 1

1- پيامبر ( ص ) ، وظيفه دار پاسخ گويى به اتهامات مشركان مبنى بر ساختگى بودن قرآن با روشن كردن حقيقت وحى

إنما أنت مفتر . .. قل نزّله روح القدس من ربّك

پاسخ مكر كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 16 - 7

7 - خداوند در مكر و كيفر ، آغازگر نبوده و خدعه هاى او ، پاسخ كردار نارواى كافران است .

إنّهم يكيدون كيدًا . و أكيد كيدًا

پرسش و پاسخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 5

5 _ وعده خداوند

به مردم ، مبنى بر پاسخ استفتاى آنها درباره حقوق زنان

قل اللّه يفتيكم فيهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 101 - 7

7 _ خداوند پاسخ گوى پرسش هاى مردم ، به هنگام نزول قرآن ، گرچه موجب ناخشنودى آنان گردد .

لاتسئلوا عن اشياء . .. و إن تسئلوا عنها حين ينزل القرءان تبدلكم

به مقتضاى اينكه ضمير در {عنها}به اشياء توصيف شده به {ان تبدلكم تسؤكم} بر مى گردد مى توان گفت آن اشياء و احكام هر چند به خاطر دشوارى آنها بر مكلفان بيان نشده است لكن اگر به هنگام نزول قرآن مورد سؤال قرار گيرد، بيان خواهد شد.

پرسش و پاسخ در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 126 - 4

4 - پرسش مجرمان از خداوند و دريافت پاسخ از او ، از رخداد هاى صحنه قيامت

ربّ لم حشرتنى . .. قال كذلك أتتك ءاي_تنا

از ظاهر {قال كذلك} چنين برمى آيد كه پاسخ سؤال {لم حشرتنى} با لفظ بيان مى گردد _ نه اين كه صرفاً حالتى در نفس باشد _ گرچه اين پاسخ ممكن است به صورت مستقيم نباشد، بلكه با وساطت ملائكه يا غير آن، صورت گيرد.

تعليم روش پاسخ به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 83 - 3

3- خداوند ، شيوه پاسخ گويى به پرسش هاى مردم را به پيامبر ( ص ) تعليم داده است .

و يسئلونك . .. قل سأتلوا عليكم

روش پاسخ به شبهات

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 80 - 11

11 - خداوند ، تعليم دهنده پيامبر ( ص ) در چگونه استدلال كردن و پاسخ گفتن به ادعا هاى واهى

قل أتخذتم عند اللّه عهداً . .. أم تقولون على اللّه ما لاتعلمون

برداشت فوق از كلمه {قل} استفاده شده است.

روش پاسخ به مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 26 - 1

1 - خداوند ، شيوه پاسخ گويى به منكران معاد را به پيامبر ( ص ) آموخت .

قالوا . .. قل

زمينه پاسخ به شبهات معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 51 - 11

11- شناخت معاد و حل شبهات آن ، متكى بر شناخت صحيح مبدأ آفرينش است .

فسيقولون من يعيدنا قل الذى فطركم أوّل مرّة

خداوند، براى پاسخ گويى به شبهات انسان در زمينه معاد، مسأله مبدأ آفرينش انسان را مطرح كرد و اين بيانگر آن است كه شناخت مبدأ آفرينش، موجب شناخت معاد و حل شبهات آن مى شود.

سرزنش رد پاسخ محققان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 10 - 5

5 - از خود راندن اهل تحقيق و بى پاسخ گذاشتن سؤالات آنان ، نكوهيده و ناروا است .

و أمّا السائل فلاتنهر

{سائل}، كلمه اى است مطلق و بر پرسشگران و اهل تحقيق نيز قابل تطبيق است.

منشأ پاسخ به شبهات مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 95 - 1

1- پيامبر ( ص ) ، در پاسخ

گويى به شبهه هاى مشركان ، متكى به رهنمود هاى خدا بود .

قل لو كان فى الأرض

پاكان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

پاكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 42 - 5،6،7،9

5 _ برگزيدگى و پاكيزه گشتن مريم ( س ) از سوى خدا

يا مريم انّ اللّه اصطفيك و طهّرك

6 _ پاكى و برگزيده شدن مريم ، زمينه برگزيده شدن خاندان عمران نزد خداوند

يا مريم انّ اللّه اصطفيك

{و اذ قالت . .. } عطف است به {اذ قالت ... } در آيه سى و پنجم و ظرف است براى {اصطفى ... ال عمران} ; يعنى آنگاه آل عمران برگزيده شدند كه مريم را خداوند برگزيد و پاك گردانيد.

7 _ مريم ، داراى مقام عصمت از گناه

انّ اللّه اصطفيك و طهّرك

متعلق تطهير حذف شده است و حذف متعلق، دلالت بر عموم دارد; يعنى تطهير از هر پليدى. و چون هر گناهى، پليدى است، بنابراين مريم (س) از ارتكاب هر گناهى مبرّا و معصوم است.

9 _ پاك گشتن مريم ، در پرتو خالص گردانيدن او

انّ اللّه اصطفيك و طهّرك و اصطفيك على نساء العالمين

از اينكه جمله {و طهرك . .. } پس از {اصطفيك } آمده، به نظر مى رسد خالص گرداندن مريم، دخيل در تطهير وى بوده است. گفتنى است كه معناى {اصطفاء} خالص گرداندن از پليديهايى است كه ديگران به آن مبتلا هستند (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 55 - 1،4

1 _ توفّى ( نجات ) ، عروج ، تطهير حضرت عيسى ( ع ) و غلبه پيروان

آن حضرت بر دشمنان ، مكر خداوند در برابر مكر كافران

و مكروا و مكر اللّه . .. اذ قال اللّه يا عيسى انّى متوفّيك ... فوق الذين كفروا

بنابراينكه {اذ}، متعلّق به {مكر اللّه} باشد، يعنى مكر خداوند هنگام بوده كه عيسى را بسوى خويش عروج داد و . .. .

4 _ نجات و تطهير حضرت عيسى ( ع ) ، توسّط خداوند

انّى متوفّيك . .. و مطهّرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 10،14

10 _ جريان مداوم آميختگى پاكان و ناپاكان و جدا شدن آنان از يكديگر

ما كان اللّه ليذر المؤمنين على ما انتم عليه حتّى يميز الخبيث من الطّيّب

14 _ سنّت الهى ، بر تفكيك صفوف پاكان از ناپاكان به وسيله آگاه ساختن مردم به غيب و اسرار دل ها ، نيست .

ما كان اللّه ليذر المؤمنين على ما انتم عليه حتّى يميز الخبيث من الطّيّب و ما كان

{و ما كان اللّه ليطلعكم . .. }، در صدد بيان اين است كه گر چه خداوند، ناپاكان را از پاكان مشخص خواهد كرد، ولى اين تفكيك از طريق مشكلات و جنگها و مسائل ديگر از اين قبيل است، نه از راه آشنا ساختن مردم به غيب و نهان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 186 - 5

5 _ آزمايش و ابتلاى مؤمنان ، راه تمايز صفوف پاكان از ناپاكان *

حتّى يميز الخبيث من الطيّب . .. لتبلونّ فى اموالكم و انفسكم

خداوند در آيه 179 (حتّى يميز الخبيث . .. )، وعده مشخّص كردن ناپاكان را

از پاكان داد و گويا در اين آيه، طريقه آن را (كه امتحان مالى و جانى است)، بيان مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 18 - 10

10 _ عاشقان خدا و شيفتگان به او ، وارسته از آلودگى به گناه

نحن ابنؤا اللّه و احبؤه قل فلم يعذبكم بذنوبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 40

40 _ پيامبر ( ص ) ، پاكدلان را تنها با توفيق و يارى خداوند هدايت مى كند .

و من يرد الله فتنته فلن تملك له . .. أولئك الذين لم يرد اللّه ان يطهر قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 79 - 10

10 - { عن النبى ( ص ) { لايمسّه إلاّ المطهّرون } قال : المقرّبون ;

از رسول خدا(ص) درباره {مطهّرون} در آيه }لايمسّه إلاّ المطهّرون} روايت شده كه مراد مقربان هستند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 16 - 13

13 - كسانى كه روح و جانشان از آلودگى به بخل و حرص پاك است ، قطعاً رستگاراند .

و من يوق شحّ نفسه فأُول_ئك هم المفلحون

{شحّ} به معناى بخل و حرص و يا بخل همراه حرص است (برگرفته از قاموس المحيط و مفردات راغب).

آثار خويشاوندى با پاكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 60 - 9

9- صرف داشتن رابطه خويشاوندى با پاكان ، دليل پاكى و خوبى نيست .

إلاّ ءال لوط إنا

لمنجّوهم . .. إلاّ امرأته قدّرنا إنها لمن الغ_برين

ارزش همنشينى با پاكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 108 - 16

16 _ ارزش همنشين شدن با صالحان و جويندگان طهارت ، و تأثير آن در رشد و كمال معنوى انسان

فيه رجال يحبون أن يتطهروا

{فيه رجال . .. } به منزله دليلى است براى سزاوارى اقامه نماز در مسجد قبا ; يعنى، چون در اين مسجد مردم صالح و جويندگان پاكى وجود دارند، شايسته است كه ديگران با اينان همنشين شوند، زيرا همنشينى با صالحان و پاكان داراى تأثير مثبت است.

استقبال از پاكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 32 - 7

7- آنانى كه در حال پاكى قبض روح مى شوند ، مورد استقبال ملائكه قرار مى گيرند .

الذين تتوفّ_هم المل_ئكة طيّبين يقولون سل_م عليكم

استهزاى پاكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 7

7 - پاكى و پارسايى ، جرم و مايه استهزا در جامعه فاسد

قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم إنّهم أُناس يتطهّرون

در جامعه فاسدى چون جامعه قوم لوط، وى و خاندانش به جرم پاكى و پارسايى مورد ريشخند قرار گرفتند و محكوم به تبعيد و اخراج شدند.

امتحان پاكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 5

5 _ آزمايش الهى ، مشخص كننده صفوف ناپاكان جامعه ايمانى از پاكان آن

ما كان اللّه ليذر المؤمنين على ما انتم عليه حتّى يميز الخبيث من الطّيّب

مشخص كردن پاكان از

ناپاكان و خالصها از ناخالصها دو وجه متعارف دارد: آزمايش و ابتلاء ; و خبر دادن خداوند از واقعيت افراد. چون راه دوّم سنّت الهى نيست، بنابراين تنها راه متعارف آزمايش است. پس در جمله {حتّى يميز ... }، كلمه {بابتلاءهم و امتحانهم}، مقدّر است.

امكان حق ناپذيرى خانواده پاكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 60 - 7

7- امكان نفوذ كفر و فساد و حق ناپذيرى در افراد خانواده پاكان

إلاّ امرأته قدّرنا إنها لمن الغ_برين

امكان فساد خانواده پاكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 60 - 7

7- امكان نفوذ كفر و فساد و حق ناپذيرى در افراد خانواده پاكان

إلاّ امرأته قدّرنا إنها لمن الغ_برين

امكان كفر خانواده پاكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 60 - 7

7- امكان نفوذ كفر و فساد و حق ناپذيرى در افراد خانواده پاكان

إلاّ امرأته قدّرنا إنها لمن الغ_برين

پاكان در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 31 - 15

15 _ خداوند ، آمرزنده گناهان و جاى دهنده پاكان در بهشت

نكفر عنكم . .. و ندخلكم مدخلا كريماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 5 - 14

14 - بهشت ، سراى پاكان و طهارت يافتگان از بدى ها

جنّ_ت . .. و يكفّر عنهم سيّئاتهم

تعبير {يكفّر} مى رساند كه بهشت، جايى نيست كه انسان ها با آلودگى گناه و تيرگى لغزش ها بدان گام نهند; بلكه بايد پس

از تطهير در آن استقرار يابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 12 - 2

2 - بهشت ، جايگاه انسان هاى پاك و تطهيرشدگان از گناه

يغفر لكم ذنوبكم و يدخلكم جنّ_ت

ذكر جمله {يغفر لكم. ..} پيش از {يدخلكم جنّات}، بيانگر مطالب بالا است.

پاكان در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 37 - 1،3

1 _ خداوند در پرتو گسيل كافران به سوى دوزخ ، ناپاكان را از پاكان جدا خواهد كرد .

إلى جهنم يحشرون. ليميز اللّه الخبيث من الطيب

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {ليميز اللّه} متعلق به {يحشرون} باشد.

3 _ قيامت ، زمينه اى مناسب براى متمايز شدن ناپاكان از پاكان

إلى جهنم يحشرون. ليميز اللّه الخبيث من الطيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 38 - 2

2 - انسان هاى پاك ، تذكّرپذير ، هدايت جو و خداترس ، در قيامت چهره اى نورانى خواهند داشت .

لعلّه يزّكّى . أو يذّكّر ... جاءك يسعى . و هو يخشى ... وجوه يومئذ مسفرة

تشخيص پاكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 37 - 3،5

3 _ قيامت ، زمينه اى مناسب براى متمايز شدن ناپاكان از پاكان

إلى جهنم يحشرون. ليميز اللّه الخبيث من الطيب

5_ هدف از اعطاى آزادى به انسان ها براى اختيار كفر و ايمان و تلاش در راه آن ، جداسازى ناپاكان از پاكان است . *

فسينفقونها . .. و الذين كفروا إلى جهنم يحشرون. ليميز اللّه الخبيث من الطيب

برداشت

فوق بر اساس اين احتمال است كه {ليميز اللّه} متعلق به معناى ضمنى آيه قبل (اعطاى آزادى براى اختيار كفر و ايمان و مهلت دادن به انسانها در دنيا) باشد. قابل ذكر است كه گرايش به اين معنا بدان جهت است كه تعلق {ليميز} به {إلى جهنم يحشرون}، با توجه به جمله {فيجعله فى جهنم}، خالى از ابهام نيست.

جاودانگى پاكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 14 - 1

1 - انسان هاى پاك ، درست كار و تلاش كننده در مسير رشد و كمال ، اهل نجات اند و به هدف اصلى دست يافته ، همواره در خوبى خواهند ماند .

قد أفلح من تزكّى

{فلاح}; يعنى، ظفر يافتن و دستيابى به مقصود (مفردات راغب) و نيز به معناى {فوز}، {نجات} و {باقى ماندن در خيرات} است (قاموس). فعل {تزكّى} از باب تفعل است و بر تكلّف (تلاش براى تزكيه) دلالت دارد. اين فعل از مشتقات {زكاء} يا {زكاة} است. {زكاة}; يعنى، درستى و درستكارى (مصباح) و به دست آوردن چيزى كه مايه پاكى شود (مفردات) و {زكاة}; يعنى، پاكى، رشد و نموّ، بركت و ممدوح بودن. (نهايه ابن اثير)

سعادت پاكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 14 - 1

1 - انسان هاى پاك ، درست كار و تلاش كننده در مسير رشد و كمال ، اهل نجات اند و به هدف اصلى دست يافته ، همواره در خوبى خواهند ماند .

قد أفلح من تزكّى

{فلاح}; يعنى، ظفر يافتن و دستيابى به مقصود (مفردات راغب) و نيز به معناى {فوز}،

{نجات} و {باقى ماندن در خيرات} است (قاموس). فعل {تزكّى} از باب تفعل است و بر تكلّف (تلاش براى تزكيه) دلالت دارد. اين فعل از مشتقات {زكاء} يا {زكاة} است. {زكاة}; يعنى، درستى و درستكارى (مصباح) و به دست آوردن چيزى كه مايه پاكى شود (مفردات) و {زكاة}; يعنى، پاكى، رشد و نموّ، بركت و ممدوح بودن. (نهايه ابن اثير)

صورت اخروى پاكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 38 - 2

2 - انسان هاى پاك ، تذكّرپذير ، هدايت جو و خداترس ، در قيامت چهره اى نورانى خواهند داشت .

لعلّه يزّكّى . أو يذّكّر ... جاءك يسعى . و هو يخشى ... وجوه يومئذ مسفرة

فضايل پاكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 108 - 14

14 _ خداوند ، دوستدار جويندگان پاكى و طهارت است .

رجال يحبون أن يتطهروا و اللّه يحب المطهرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 14 - 1

1 - انسان هاى پاك ، درست كار و تلاش كننده در مسير رشد و كمال ، اهل نجات اند و به هدف اصلى دست يافته ، همواره در خوبى خواهند ماند .

قد أفلح من تزكّى

{فلاح}; يعنى، ظفر يافتن و دستيابى به مقصود (مفردات راغب) و نيز به معناى {فوز}، {نجات} و {باقى ماندن در خيرات} است (قاموس). فعل {تزكّى} از باب تفعل است و بر تكلّف (تلاش براى تزكيه) دلالت دارد. اين فعل از مشتقات {زكاء} يا {زكاة} است. {زكاة}; يعنى، درستى و درستكارى (مصباح) و به

دست آوردن چيزى كه مايه پاكى شود (مفردات) و {زكاة}; يعنى، پاكى، رشد و نموّ، بركت و ممدوح بودن. (نهايه ابن اثير)

فهم پاكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 79 - 7

7 - هيچ كس _ جز افراد پاك _ حقايق قرآن را به خوبى درك نخواهند كرد .

لايمسّه إلاّ المطهّرون

محبّت به پاكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 222 - 19

19 _ لزوم ابراز محبّت به توبه كنندگان و پاكان

ان اللّه يحب التوابين و يحب المتطهرين

مرگ پاكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 32 - 7

7- آنانى كه در حال پاكى قبض روح مى شوند ، مورد استقبال ملائكه قرار مى گيرند .

الذين تتوفّ_هم المل_ئكة طيّبين يقولون سل_م عليكم

مقام پاكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 133 - 9

9 _ بهشتِ تقواپيشگان ، منزلگاه پاكان

و سارعوا الى مغفرة من ربّكم و جنّة عرضها السّموات و الارض اعدّت للمتّقين

چون درآمدن به بهشتِ مهيّا شده براى تقواپيشگان در گرو آمرزش گناهان است، آن بهشت، جايگاه پاكان از گناه خواهد بود.

نجات پاكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 14 - 1

1 - انسان هاى پاك ، درست كار و تلاش كننده در مسير رشد و كمال ، اهل نجات اند و به هدف اصلى دست يافته ، همواره در خوبى خواهند ماند .

قد أفلح من تزكّى

{فلاح}; يعنى، ظفر يافتن و دستيابى

به مقصود (مفردات راغب) و نيز به معناى {فوز}، {نجات} و {باقى ماندن در خيرات} است (قاموس). فعل {تزكّى} از باب تفعل است و بر تكلّف (تلاش براى تزكيه) دلالت دارد. اين فعل از مشتقات {زكاء} يا {زكاة} است. {زكاة}; يعنى، درستى و درستكارى (مصباح) و به دست آوردن چيزى كه مايه پاكى شود (مفردات) و {زكاة}; يعنى، پاكى، رشد و نموّ، بركت و ممدوح بودن. (نهايه ابن اثير)

نقش خويشاوندى با پاكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 60 - 3

3- صرف رابطه خويشاوندى با پاكان ، سبب رهايى از عذاب الهى و پيامدكار زشت نخواهد شد .

إلاّ امرأته قدّرنا إنها لمن الغ_برين

نورانيت اخروى پاكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 38 - 2

2 - انسان هاى پاك ، تذكّرپذير ، هدايت جو و خداترس ، در قيامت چهره اى نورانى خواهند داشت .

لعلّه يزّكّى . أو يذّكّر ... جاءك يسعى . و هو يخشى ... وجوه يومئذ مسفرة

ويژگيهاى پاكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 47 - 13

13_ كتمان دانش به ويژه در هنگام نياز جامعه به آن ، امرى به دور از شأن انسان هاى پاك و نيكوكار

قال تزرعون . .. إلاّ قليلاً مما تأكلون

پاكى

{پاكى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 164 - 9

9 _ طهارت و پاكى نفس ، زمينه فراگيرى دانشِ كتاب الهى و حكمت

يتلوا عليهم ءايته و يزكّيهم و يعلّمهم الكتب و

الحكمة

تقدّم ذكرى {تزكيه} بر {تعليم كتاب}، بيانگر اين نكته است كه بدون تزكيه، فراگيرى دانش كتاب الهى، به گونه اى كه مقصود انبياست، ممكن نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 3،13،19

3 _ مؤمنان ، پاك هستند و غير آنان ( منافقان ) ، پليد و خبيث .

ما كان اللّه ليذر المؤمنين على ما انتم عليه حتّى يميز الخبيث من الطّيّب

13 _ ايمان و كفر ( پاكى و ناپاكى ) انسان ها از امور غيبى

و ما كان اللّه ليطلعكم على الغيب

چنانچه مراد از {الغيب}، جنس باشد، كفر و ايمان از مصاديق مورد نظر است. البتّه اين احتمال نيز به نظر مى رسد كه الف و لام {الغيب}، عهد باشد; يعنى خصوص كفر و ايمان.

19 _ پيامبر ( ص ) ، آگاه به پاكان و ناپاكان ( مؤمن و منافق ) امّت خويش ، از طريق علم به غيب

و ما كان اللّه . .. و لكنّ اللّه يجتبى من رسله من يشاء

مراد از {من رسله} _ چه برخى از رسولان باشند و چه تمامى آنان _ قطعاً پيامبر اسلام (ص) از جمله آنان خواهد بود.

آثار اخروى پاكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 39 - 3

3 - پاكى ، تذكّرپذيرى ، هدايت جويى و خداترسى ، چهره انسان را در قيامت خندان و شادمان خواهد ساخت .

لعلّه يزّكّى . أو يذّكّر ... جاءك يسعى . و هو يخشى ... ضاحكة مستبشرة

آثار پاكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2

- 222 - 17

17 _ توبه و طهارت ، زمينه جلب محبّت الهى

ان اللّه يحب التوابين و يحب المتطهرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 42 - 11

11 _ خلوص و پاكى مريم و برگزيدگى او ، زمينه سرآمد شدن او بر زنان جهان

انّ اللّه اصطفيك و طهّرك و اصطفيك على نساء العالمين

به نظر مى رسد تقديم جمله {اصطفيك و طهّرك} بر {اصطفيك على نساء العالمين}، دلالت داشته باشد بر دخالت برگزيدگى و طهارت مريم براى سرآمد شدن او.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 155 - 8

8 _ اثر نداشتن وسوسه هاى شيطان ، در انسان هاى بى گناه

انّما استزلّهم الشّيطان ببعض ما كسبوا

خداوند، گناه آدمى را وسيله به لغزش كشاندن او از سوى شيطان معرّفى مى كند ; بنابراين قلبى كه گناه در او نيست، وسوسه شيطان در آن كارگر نخواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 58 - 5

5 _ پاكيزگى و خلوص از پليدى ها ، زمينه بهره گيرى وافر از فيض الهى و خبائث و ناخالصى ها ، مانع آن

و البلد الطيب . .. و الذى خبث لايخرج إلا نكداً

با توجه به ذيل آيه (لقوم يشكرون) و آيات پس از آن كه برخورد انسانها را با رسالت انبيا تشريح مى كند، معلوم مى شود بيان زمين مستعد و بركتهاى آن و زمين نامستعد و بى ثمرى آن، در حقيقت ترسيم حالت انسانها و استعداد دريافت معارف الهى است. يعنى تشبيه انواع انسانهاست از

نظر دريافت معارف به انواع زمينها و دريافت باران رحمت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 9

9 _ تطهير نفس و پاك كردن آن از آلودگى ها و موانع روحى ، زمينه رشد و تكامل معنوى انسان است .

خذ . .. تطهرهم و تزكيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 125 - 4

4 _ سلامت دل و پاكى باطن ، از زمينه هاى لازم در تأثيرپذيرى از تعاليم قرآن

فأما الذين ءامنوا فزادتهم إيمناً . .. و أما الذين فى قلوبهم مرض فزادتهم رجساً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 10

10 - رشد و طهارت ، ملاك هاى گزينش نحوه زندگى انسان ها و اساس تنظيم روابط صحيح ميان مردان و زنان است .

و قل للمؤمنين يغضّوا من أبص_رهم . .. ذلك أزكى لهم

جمله {ذلك أزكى لهم} هر چند براى تعليل احكام نگاه كردن زن و مرد نامحرم و حفظ عفت است; ولى اين تعليل از نوع تعليلى است كه موجب تعميم حكم مى شود. بنابراين هر رفتارى كه موجب رشد و پاكى انسان گردد، امرى پسنديده و بايسته است كه بايد ملاك گزينش نوع رفتارها و نيز كيفيت روابط ميان زنان و مردان در جامعه، قرار گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 57 - 3

3 - طهارت و پاكدامنى و تلاش در راه اصلاح جامعه ، مايه نجات از امواج بلا و كيفر الهى

أخرجوا ءال لوط . ..

إنّهم أُناس يتطهّرون . فأنجين_ه و أهله إلاّامرأته

قوم لوط، وى و خاندانش را به جرم پاكى و پارسايى محكوم به تبعيد و اخراج كردند; اما خداوند ايشان را به همين دليل از كيفر دامنگير آن قوم نجات داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 79 - 8

8 - پاكى و منزه بودن از گناه و آلودگى ، از زمينه هاى لازم براى درك حقايق قرآنى

لايمسّه إلاّ المطهّرون

آثار پاكى از فساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 59 - 5

5- پاكى و دورى از جرم و تبه كارى ، موجب نجات از عذاب الهى در دنيا ( عذاب استيصال )

إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم أجمعين

آثار پاكى از گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 16

16 - رهايى از عذاب دردناك قيامت در گرو لطف خدا و پاك شدن از گناهان و آلودگيهاست .

و لايكلمهم اللّه يوم القيمة و لايزكيهم و لهم عذاب اليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 59 - 5

5- پاكى و دورى از جرم و تبه كارى ، موجب نجات از عذاب الهى در دنيا ( عذاب استيصال )

إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم أجمعين

آثار پاكى خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 6

6 - گرايش به پاكى و ارزش ها ، تنها جرم

لوط ( ع ) و خاندانش در نظر آن جامعه فسادزده

قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم إنّهم أُناس يتطهّرون

عبارت {إنّهم أُناس} تعليل براى حكم اخراج است.

آثار پاكى قلب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 39

39 _ پاكى دل ها و جان ها ، زمينه پذيرش هدايت الهى

و من يرد اللّه فتنته . .. أولئك الذين لم يرد اللّه ان يطهر قلوبهم

چنانچه {فتنه} به معناى ضلالت باشد، مفهوم جمله {من يرد اللّه فتنته} باضميمه جمله {أولئك . ..} اين خواهد بود كه خداوند تنها پاكدلان را هدايت مى كند.

آثار پاكى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 75 - 5

5- پاكى و نجات حضرت لوط ( ع ) از آلودگى هاى قومش ، زمينه ساز برخوردارى او از رحمت خاص الهى

و لوطًا . .. نجّين_ه ... و أدخلن_ه فى رحمتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 6

6 - گرايش به پاكى و ارزش ها ، تنها جرم لوط ( ع ) و خاندانش در نظر آن جامعه فسادزده

قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم إنّهم أُناس يتطهّرون

عبارت {إنّهم أُناس} تعليل براى حكم اخراج است.

آثار پاكى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 222 - 4

4 - پاكى حريم پيامبراكرم ( ص ) از هر انحرافى ، گواه تأثيرناپذيرى او از شياطين

و ما تنزّلت به الشي_طين . .. تنزّل على كلّ أفّاك أثيم

آثار پاكى مسلمانان

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 224 - 1

1 - صلاح و پاكى پيروان پيامبر ، نشانگر مبرا بودن آن حضرت از شاعرى و خيال پردازى

و الشعراء يتّبعهم الغاون

با توجه به اين كه اين بخش از آيات آخر سوره، در مقام دفع اتهامات كافران به ساحت پيامبر(ص) و قرآن مى باشد; از اين آيه استفاده مى شود كه مشركان، آن حضرت را متهم به شاعرى و خيال پردازى مى كردند و قرآن را ساخته وهم و خيال وى مى دانستند. خداوند در ردّ اين اتهام فرموده است: شاعران داراى پيروان و هوادارانى گمراه و فاسدند و از آن جا كه گمراهى و غوايت در پيروان و هواداران پيامبر(ص) وجود ندارد; پس نه پيامبر(ص) شاعر است و نه پيام هاى او از مقوله شعر.

آثار پاكى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 51 - 9

9- پاكى و برگزيدگى موسى و مقام رسالت و نبوت او ، موجب شرافت و بزرگداشت ياد او در قرآن

واذكر فى الكت_ب موسى إنّه كان مخلصًا و كان رسولاً نبيًّا

جمله {إنّه كان . ..} تعليل براى {اذكر} است.

آرزوى پاكى قلب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 10 - 11

11 - مؤمنان ، آرزومند پاك بودن قلب هايشان از كينه و عداوت نسبت به اهل ايمان

يقولون ربّنا . .. و لاتجعل فى قلوبنا غلاّ للذين ءامنوا

ادعاى پاكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 49 - 7

7 _ پاك و پيراسته دانستن

خويش و يا ديگران ، بدون دليلى مستند به خداوند ، ناروا و دخالت در شؤون خداوند است .

الم تر الى الذين يزكّون انفسهم بل اللّه يزكّى من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 50 - 6

6 _ ادعاى يهود مبنى بر پاك و پيراستگى خويش در پيشگاه خداوند ، افترا بر اوست .

الم تر الى الذين يزكون . .. انظر كيف يفترون على اللّه الكذب

ادعاى پاكى و رشديافتگى يهود مى تواند از مصاديق مورد نظر از افترا بر خدا باشد. چون مدعى بودند كه اين پيراستگى را خداوند به آنها داده است.

ارزش پاكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 42 - 13،14

13 _ طهارت از هر آلودگى ، ارزشى براى برگزيدگان الهى

طهرك و اصطفيك

14 _ طهارت و پاكدامنى ، ملاكى براى ارزيابى مقام زن

طهرك و اصطفيك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 11 - 11

11 _ طهارت جسمى و روحى از ارزش هاى الهى

ليطهّركم به و يذهب عنكم رجز الشيطن

اهميت پاكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 108 - 17

17 _ لزوم تقويت مساجد و مراكزى كه بر اساس تقوا بنا شده و پايگاه جويندگان طهارت است .

لمسجد أسّس على التقوى . .. فيه رجال يحبون أن يتطهروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 21 - 8

8 - پاك زيستن و آلوده نشدن به زشتى ها و ناپسندى ها (

فحشا و منكرات ) ، حكمت نهى الهى از پيروى كردن از شيطان است .

لاتتّبعوا خطوت الشيط_ن . .. فإنّه يأمر بالفحشاء و المنكر

جمله {فإنّه يأمر بالفحشاء و المنكر} تعليل براى نهى از پيروى شيطان است (لاتتّبعوا خطوات الشيطان).

اهميت پاكى جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 10

10 _ تطهير و تكامل روحى و معنوى جامعه ، هدف اصلى برنامه هاى اجتماعى و اقتصادى اسلام است .

خذ من أمولهم صدقة تطهرهم و تزكيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 19 - 4

4 - سلامت و پاكى مردم در جامعه از فحشا و انحرافات جنسى ، مورد اهتمام دين اسلام است .

إنّ الذين يحبّون أن تشيع الف_حشة . .. لهم عذاب أليم

تعيين كيفر سخت دنيوى و اخروى براى اشاعه دهندگان فحشا در جامعه حاكى از آن است كه اسلام براى سلامت و پاكى جامعه اسلامى، بسيار اهميت قائل است.

اهميت پاكى قلب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 89 - 6

6 - تبلور تمامى ارزش هاى وجودى انسان ، در پاكى و سلامت قلب و روح او از شرك

إلاّ من أتى اللّه بقلب سليم

از اين كه تنها راه نجات و سعادت اخروى، مسأله تقديم قلب سليم (قلب مبرّا از شرك) به پيشگاه خداوند مطرح شده است، برداشت بالا به دست مى آيد.

پاداش پاكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 76 - 6

6 - خلود در بهشت هاى عدن ، پاداش

پاكى و دورى جستن از كفر و شرك و گناه است .

جنّت عدن . .. خ_لدين فيها و ذلك جزاء من تزكّى

پاكى از گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 14

14 - خداوند ، كتمان كنندگان حقايق كتاب هاى آسمانى را از گناهان و آلودگى ها پاك نخواهد كرد .

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه . .. لايزكيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 12 - 25

25 _ ورود به بهشت در گرو پاك بودن از گناهان است .

لاكفرن عنكم سياتكم و لادخلنكم جنت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 18 - 10

10 _ عاشقان خدا و شيفتگان به او ، وارسته از آلودگى به گناه

نحن ابنؤا اللّه و احبؤه قل فلم يعذبكم بذنوبكم

پاكى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 79 - 5

5 - پيامبران و اولياى الهى ، انسان هايى پاك و مطهّر از هرگونه زشتى و آلودگى

لايمسّه إلاّ المطهّرون

بنابه گفته برخى از مفسران واژه {المطهّرون}، اختصاص به فرشتگان ندارد; بلكه شامل پيامبران و اوليا نيز مى شود.

پاكى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 6 - 36

36 _ طهارت انسان و اتمام نعمت الهى بر او ، زمينه ساز سپاسگزارى از خداوند

و لكن يريد ليطهركم وليتم نعمته عليكم لعلكم تشكرون

در برداشت فوق {لعلكم}، غايت و تعليل براى {ليطهركم} و {ليتم} گرفته شده است.

پاكى اولياء الله

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 79 - 5

5 - پيامبران و اولياى الهى ، انسان هايى پاك و مطهّر از هرگونه زشتى و آلودگى

لايمسّه إلاّ المطهّرون

بنابه گفته برخى از مفسران واژه {المطهّرون}، اختصاص به فرشتگان ندارد; بلكه شامل پيامبران و اوليا نيز مى شود.

پاكى اهل بيت(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 1 - 2

2- { عن جعفربن محمدالصادق ( ع ) : قوله عزّوجلّ : { طه } أى طهارة أهل بيت محمد ( صلوات اللّه عليهم ) من الرجس ;

از امام صادق(ع) روايت شده {طه} در سخن خداوند اشاره به طهارت اهل بيت محمد(ص) از رجس و پليدى است}.

پاكى برگزيدگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 42 - 13

13 _ طهارت از هر آلودگى ، ارزشى براى برگزيدگان الهى

طهرك و اصطفيك

پاكى پيروان لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 82 - 3،7،8

3 _ پاك زيستى لوط و همراهانش ، موجب رنجش قوم وى و عاملى براى پيشنهاد اخراج ايشان از ديارشان شد .

أخرجوهم من قريتكم إنهم اناس يتطهرون

7 _ لوط و همراهانش ، حتى در ديدگاه مخالفان ، انسانهايى پاك و منزه از اعمال ناروا و پليد

إنهم أناس يتطهرون

8 _ قوم لوط نااميد از گرايش وى و همگامانش به منجلاب فساد ها و ارتكاب رفتار هاى پليد و ناروا

إنهم أناس يتطهرون

به كارگيرى فعل مضارع {يتطهرون} بيانگر آن است كه قوم لوط بر اين باور بودند كه پاك

زيستى وى و همراهانش امرى مستمر و مداوم است.

پاكى خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 59 - 3

3- پاكى خاندان لوط ( ع ) و دورى از هرگونه جرم و تبه كارى ، عامل نجات همه آنان از عذاب الهى

إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم أجمعين

پاكى خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 14 - 2

2 - مردمان تذكّرپذير و اهل خشيت ، انسان هايى پاك ، و رستگارند .

سيذّكّر من يخشى . .. قد أفلح من تزكّى

مصداق مورد نظر از {من تزكى} _ به قرينه آيات پيشين _ همان مصاديق {من يخشى} است.

پاكى در روابط اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 28 - 9

9 - رشد و طهارت ، ملاك هاى گزينش نحوه زندگى و اساس تنظيم آداب و روابط اجتماعى است .

و إن قيل لكم ارجعوا فارجعوا هو أزكى لكم

جمله {هو أزكى لكم} براى تعليل احكام مربوط به آداب ورود به خانه هاى ديگران است; ولى اين تعليل از نوع تعليلى است كه موجب تعميم حكم مى شود. بنابراين هر رفتارى كه موجب رشد و پاكى انسان شود، امرى پسنديده و بايسته است كه بايد ملاك گزينش هر نوع رفتارى قرار گيرد.

پاكى دوستداران خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 18 - 10

10 _ عاشقان خدا و شيفتگان به او ، وارسته از آلودگى به گناه

نحن ابنؤا اللّه و

احبؤه قل فلم يعذبكم بذنوبكم

پاكى سرزمين طوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 12 - 8

8 - وادى طوى در كناره كوه طور ، سرزمينى پاك و منزه و شايسته احترام است .

إنّك بالواد المقدّس طوًى

{سرزمين مقدس}، يعنى سرزمينى كه طهارت معنوى دارد (مفردات راغب).

پاكى عبرت پذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 14 - 2

2 - مردمان تذكّرپذير و اهل خشيت ، انسان هايى پاك ، و رستگارند .

سيذّكّر من يخشى . .. قد أفلح من تزكّى

مصداق مورد نظر از {من تزكى} _ به قرينه آيات پيشين _ همان مصاديق {من يخشى} است.

پاكى فرزند صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 81 - 6

6- پاك و صالح بودن و نيز مهرورزى فزون تر نسبت به والدين ، از ويژگى هاى فرزند شايسته است .

يبدلهما ربّهما خيرًا منه زكوة و أقرب رحمًا

پاكى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 24 - 3

3 - قرآن ، گفتارى است پاك و پسنديده .

الطّيّب من القول

پاكى قلب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 164 - 9

9 _ طهارت و پاكى نفس ، زمينه فراگيرى دانشِ كتاب الهى و حكمت

يتلوا عليهم ءايته و يزكّيهم و يعلّمهم الكتب و الحكمة

تقدّم ذكرى {تزكيه} بر {تعليم كتاب}، بيانگر اين نكته است كه بدون تزكيه، فراگيرى دانش كتاب الهى، به گونه اى كه مقصود انبياست، ممكن نيست.

پاكى قلب بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 43 - 1،5

1 _ خداوند دل ها و سينه هاى اهل بهشت را از هر كينه و دشمنى پاك خواهد كرد .

و نزعنا ما فى صدورهم من غل

{غل} به معناى كينه است.

5 _ وجود برخى از كينه ها در سينه مؤمنان قبل از ورود به بهشت و زدودن آن با ورود به بهشت *

و نزعنا ما فى صدورهم من غل

پاكى قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 4 - 1،6

1 - خداوند ، مالك و فرمانرواى روز قيامت است .

ملك يوم الدين

{مِلْك} در {مالك يوم الدين} ملك حقيقى است ; يعنى، وابستگى وجودى كه لازمه آن تسلط كامل و همه جانبه مالك بر مملوك است. قابل ذكر است كه {يوم الدين} هم مى تواند مفعول براى {مالك} باشد و هم مى تواند ظرف براى آن گرفته شود و در صورت دوم مفعول، كلمه اى همانند {الامور} خواهد بود; يعنى: مالك الامور فى يوم الدين. به هر تقدير برداشت فوق از آن استفاده مى شود.

6 - مالكيت خدا بر روز جزا و فرمانروايى او در آن روز ، دليل اختصاص ستايش ها به اوست .

الحمد للّه . .. ملك يوم الدين

{مالك يوم الدين} نيز مانند اوصاف گذشته به منزله دليل براى {الحمد للّه} است.

پاكى كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 4 - 6

6 - رسولان الهى در طول تاريخ ، كتاب هايى پاك و استوار بر مردم تلاوت نموده

، معارف آن را به همگان ابلاغ كرده اند .

البيّنة . رسول من اللّه يتلوا صحفًا مطهّرة . فيها كتب قيّمة ... إلاّ من بعد ما ج

مراد از {البيّنة} (در اين آيه) جنس آن است; نه مصداقى كه در آيات پيشين مراد بود; ولى بيان وضع گذشتگان به عنوان نمونه بارز، بيانگر تشابه كامل بين دو {بيّنه} است. بنابراين بيّنه گذشتگان نيز مانند بيّنه درخواستى كافران، رسولى همراه با تلاوت كتاب هاى مطهر و قيم بوده است.

پاكى كلمه توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 24 - 4

4 - كلمه توحيد ( لا ال_ه الا اللّه ) ، سخنى پاك و پسنديده است .

و هدوا إلى الطّيّب من القول

با توجه به عبارت پيشين _ كه سخن از اهل توحيد و اهل شرك و فرجام كار موحدان و مشركان بود _ مى توان گفت كه مراد از {الطيب من القول} كلمه توحيد (لا ال_ه الا اللّه) و مراد از {صراط الحميد} عبادت خداى يگانه است.

پاكى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 82 - 3،4،7،8

3 _ پاك زيستى لوط و همراهانش ، موجب رنجش قوم وى و عاملى براى پيشنهاد اخراج ايشان از ديارشان شد .

أخرجوهم من قريتكم إنهم اناس يتطهرون

4 _ لوط در پاك زيستى و تنزه از اعمال زشت و مبارزه با كردار هاى ناپسند ، داراى همگامان و يارانى متعدد بود .

و ما كان جواب قومه إلا أن قالوا أخرجوهم من قريتكم إنهم أناس يتطهرون

ضماير جمع در جمله {اخرجوهم . .. } و نيز آوردن

كلمه {اناس}، حكايت از آن دارد كه گروهى از مردم به لوط گرويده بودند و چون تصميم بر اخراج لوط و يارانش در پى اعتراضهايى كه در آيه قبل مطرح شد، گرفته شده، معلوم مى شود مؤمنان به لوط وى را در مبارزه با فسادها و مفسدان يارى مى كردند.

7 _ لوط و همراهانش ، حتى در ديدگاه مخالفان ، انسانهايى پاك و منزه از اعمال ناروا و پليد

إنهم أناس يتطهرون

8 _ قوم لوط نااميد از گرايش وى و همگامانش به منجلاب فساد ها و ارتكاب رفتار هاى پليد و ناروا

إنهم أناس يتطهرون

به كارگيرى فعل مضارع {يتطهرون} بيانگر آن است كه قوم لوط بر اين باور بودند كه پاك زيستى وى و همراهانش امرى مستمر و مداوم است.

پاكى متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 73 - 11،12

11 - تمجيد دربانان بهشت از خوبى ها و پاكدامنى تقواپيشگان ، در آستانه ورودآنان به بهشت

و قال لهم خزنتها. .. طبتم

12 - پاكدامنى و طهارت از گناه ، از اوصاف برجسته تقواپيشگان

طبتم

از اين كه دربانان بهشت در آستانه ورود تقواپيشگان تنها از پاكى و پاكدامنى آنان سخن مى گويند، مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

پاكى مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 42 - 5،9

5 _ برگزيدگى و پاكيزه گشتن مريم ( س ) از سوى خدا

يا مريم انّ اللّه اصطفيك و طهّرك

9 _ پاك گشتن مريم ، در پرتو خالص گردانيدن او

انّ اللّه اصطفيك و طهّرك و اصطفيك على نساء العالمين

از اينكه جمله {و طهرك .

.. } پس از {اصطفيك } آمده، به نظر مى رسد خالص گرداندن مريم، دخيل در تطهير وى بوده است. گفتنى است كه معناى {اصطفاء} خالص گرداندن از پليديهايى است كه ديگران به آن مبتلا هستند (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 18

18 _ پاك بودن دامن حضرت مريم ( ع ) از تهمت هاى نارواى يهوديان

انما المسيح عيسى ابن مريم رسول اللّه و كلمته القها إلى مريم و روح منه

جملات {انما المسيح . .. روح منه} علاوه بر اينكه رد عقيده غلوآميز مسيحيان درباره حضرت عيسى(ع) است، مى تواند اشاره به ناروايى اتهام يهوديان نسبت به مريم(ع) نيز باشد.

پاكى مقربان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 79 - 10

10 - { عن النبى ( ص ) { لايمسّه إلاّ المطهّرون } قال : المقرّبون ;

از رسول خدا(ص) درباره {مطهّرون} در آيه }لايمسّه إلاّ المطهّرون} روايت شده كه مراد مقربان هستند}.

پاكى مكان گفتگوى خدا با انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 12 - 10

10 - مكان هاى تكلم خداوند با پيامبران و بندگان خويش ، مكان هايى مقدس و طاهر و شايسته احترامند .

ي_موسى . إنّى أنا ربّك ... إنّك بالواد المقدّس طوًى

گرچه دليل تقدس وادى طوى در آيه نيامده است، ولى مجموع آيه حكايت از ارتباط تكلم خداوند با تقدس آن سرزمين دارد، چه تقدس سابق، سبب انتخاب آن براى تكلم شده باشد و چه تكلم خداوند به آن قداست بخشيده باشد.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 16 - 6

6 - جايگاه سخن گفتن خداوند با پيامبران ، جايگاهى مقدس و پاك و شايسته احترام است .

إذ ناديه ربّه بالواد المقدّس طوًى

ارتباط {ناداه} با {المقدس}، بيانگر اين است كه يا خداوند براى تكلّم با بندگان، جايى مقدس را برمى گزيند و يا تكلّم او، مايه تقدس آن سرزمين مى گردد. در هر دو صورت، برداشت ياد شده قابل استفاده است.

پاكى ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 79 - 3

3 - فرشتگان الهى ، موجوداتى پاك و مطهر

لايمسّه إلاّ المطهّرون

پاكى موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 58 - 10

10 _ پاكى طينت موجودات ، امرى اصيل و خباثت آنها ، امرى عرضى است . *

و البلد الطيب . .. و الذى خبث

توصيف زمين مستعد با وصف {الطيب} در مقابل توصيف زمين نامستعد با فعل {خبث}، مى تواند اشاره به برداشت فوق داشته باشد. زيرا وصف دلالت بر ثبوت دارد و فعل حاكى از حدوث است.

پاكى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 3،19

3 _ مؤمنان ، پاك هستند و غير آنان ( منافقان ) ، پليد و خبيث .

ما كان اللّه ليذر المؤمنين على ما انتم عليه حتّى يميز الخبيث من الطّيّب

19 _ پيامبر ( ص ) ، آگاه به پاكان و ناپاكان ( مؤمن و منافق ) امّت خويش ، از طريق علم به غيب

و ما كان

اللّه . .. و لكنّ اللّه يجتبى من رسله من يشاء

مراد از {من رسله} _ چه برخى از رسولان باشند و چه تمامى آنان _ قطعاً پيامبر اسلام (ص) از جمله آنان خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 37 - 2

2 _ كافران ستيزه گر با دين ، پليد هستند و اهل ايمان ، پاك .

ليميز اللّه الخبيث من الطيب

پاكى همسران بهشتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 25 - 13

13 - بهشتيان در بهشت ، همسرانى پاك و مطهر خواهند داشت .

و لهم فيها ازوج مطهرة

تضمين پاكى عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 19 - 5

5- پاكى و رشد معنوى حضرت عيسى ( ع ) ، قبل از تولد وى ، از سوى خداوند تضمين شده بود .

إنّما أنا رسول ربّك لأهب لك غل_مًا زكيًّا

دعوت به پاكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 18 - 4

4 - دعوت به پاكى و درست كارى ، سرلوحه برنامه پيامبران

فقل هل لك إلى أن تزكّى

زمينه پاكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 43 - 8

8 _ رابطه سجده با طهارت از آلودگى ها *

و طهّرك . .. و اسجدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 8

8 _ پرداخت صدقه و زكات ، مايه تطهير ( پاكى روح از آلودگى

) و تزكيه ( رشد معنوى ) انسان است .

خذ من أمولهم صدقة تطهرهم و تزكيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 108 - 15

15 _ مكان و محيط مناسب ، از زمينه هاى لازم براى طهارت و خودسازى و كمال معنوى

لمسجد أسّس على التقوى . .. فيه رجال يحبون أن يتطهروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 9،11

9 - پرهيز از نظر دوختن به نامحرمان و اجتناب از آلودگى به فحشا و فساد جنسى ، زمينه ساز طهارت ، پاكى ، رشد و بالندگى است .

قل للمؤمنين يغضّوا من أبص_رهم و يحفظوا فروجهم ذلك أزكى لهم

{زكاة} (مصدر {أزكى}) هم به معناى {نمو و رشد} و هم به معناى {طهارت و پاكى} است.

11 - احكام و تعاليم دين ، در جهت رشد ، بالندگى ، طهارت و پاكى انسان است .

قل للمؤمنين يغضّوا من أبص_رهم . .. ذلك أزكى لهم

زمينه پاكى جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 11

11 _ پرداخت صدقه ( زكات ) ، تضمين كننده پاكى جامعه و شكوفايى اقتصاد آن *

خذ من أمولهم صدقة تطهرهم و تزكيهم

برداشت فوق بر اين اساس است كه تطهير و رشد، صرفاً فردى نباشد و نظر به حيثيت اجتماعى آن نيز داشته باشد. به تعبير ديگر، صدقه و زكات، از آن جهت كه تعديل ثروت را به دنبال دارد، عدالت اجتماعى را تضمين مى كند.

شرايط پاكى قلب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4

- مائده - 5 - 41 - 37

37 _ پاكى جان ها و دل ها از آلودگى در گرو توفيق الهى

أولئك الذين لم يرد اللّه ان يطهر قلوبهم

عوامل پاكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 232 - 12،13،20

12 _ پذيرش احكام الهى و عمل به آن ، باعث رشد و طهارت انسان

و اذا طلّقتم النّساء . .. ذلكم ازكى لكم و اطهر

13 _ قوانين الهى براى رشد و طهارت جامعه ، مفيدتر از قوانين و رسوم مردم است .

و اذا طلّقتم النّساء . .. فلا تعضلوهنّ ... ذلكم ازكى لكم و اطهر

20 _ قوانين الهى ، براى اصلاح و پاكسازى خانواده و جامعه

فلا تعضلوهنّ ان ينكحن . .. ذلكم ازكى لكم و اطهر و اللّه يعلم و انتم لا تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 4،22

4 _ ايمان ، موجب طهارت و پاكى و نفاق ، موجب پليدى است .

ما كان اللّه ليذر المؤمنين على ما انتم عليه حتّى يميز الخبيث من الطّيّب

22 _ ايمان به خداوند و پيامبران ، موجب قرار گرفتن آدمى در زمره پاكان

حتّى يميز الخبيث من الطّيّب . .. فامنوا باللّه و رسله

بنابر اينكه جمله {فامنوا . .. }، متفرع بر جمله {حتّى يميز ... } باشد ; يعنى حال كه سنّت الهى بر جداسازى ناپاكان از پاكان امّت است، براى اينكه در زمره پاكان قرار گيريد، راهى جز ايمان واقعى به خدا و رسول نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 -

49 - 2،3

2 _ تزكيه و پيراسته نمودن جان ها از آلودگى ، از شؤون خداوند است .

بل اللّه يزكّى من يشاء

بنابر اينكه {يزكّى} از {تزكيه} به معناى برطرف كردن و زايل نمودن ناپاكيها باشد، نه از {تزكيه} به معناى توصيف به پاكى و طهارت.

3 _ خداوند بر اساس مشيّتش انسان را از آلودگى پاك مى سازد و رشد مى دهد .

بل اللّه يزكّى من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 21 - 16

16 - رشد و طهارت انسان در گرو مخالفت با شيطان و اجتناب از فحشا و منكرات است .

لاتتّبعوا خطوت الشيط_ن . .. فإنّه يأمر بالفحشاء و المنكر و لولا فضل اللّه عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 28 - 10

10 - احكام و تعاليم دين در جهت رشد ، بالندگى ، طهارت و پاكى انسان ها است .

و إن قيل لكم ارجعوا فارجعوا هو أزكى لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 7 - 5

5 - معارف و تعاليم دين ، مايه پاكى انسان از پليدى ها است .

و ما عليك ألاّ يزّكّى

براساس شأن نزول آيه شريفه، حضور كافران سرشناس در مجلس پند و اندرز، مايه برخورد ناهنجار فرد مسلمان با ابن ام مكتوم بوده است. اين كه آيه از اسلام نياوردن آنان، با تعبير {تزكيه نخواستن} يادكرده است، گوياى ثمربخشى تعاليم دين در تزكيه است.

عوامل پاكى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 100 -

8

8 _ ايمان ، مايه طهارت مؤمنان و پاكيزه كننده آنان از هرگونه رجس و پليدى است .

و ما كان لنفس أن تؤمن . .. و يجعل الرجس على الذين لايعقلون

فطريت پاكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 28 - 7

7 - رشد و طهارت ، امورى فطرى و مطلوب همه انسان ها است .

و إن قيل لكم ارجعوا فارجعوا هو أزكى لكم

جمله {هو أزكى لكم} به منزله تعليل است و تعليل آن گاه صحيح است كه شىء تعليل شده (رشد يافته تر و پاكيزه تر بودن) مورد پذيرش مخاطبان باشد. بنابراين مى توان گفت: رشد، بالندگى، طهارت و پاكى، امرى مورد پذيرش و مطلوب همگان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 12

12 - رشد و طهارت ، مطلوب و فطرى همه انسان ها است .

ذلك أزكى لهم

جمله {ذلك أزكى لهم} به منزله تعليل است و تعليل آن گاه صحيح است كه شىء تعليل شده (رشد و پاكى) مورد پذيرش مخاطبان باشد. بنابراين مى توان گفت كه پاكى و رشد، مورد پذيرش و مطلوب همگان است و اين به سبب امرى فطرى خواهد بود.

فوايد پاكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 18 - 14

14 - پاكى و دورى از گناه و آلودگى ها ، به سود بشر

و من تزّكى فإنّما يتزّكى لنفسه

گواهى بر پاكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 49 - 9،13

9 _ شهادت بر پاكى

و پيراستگى انسان از ناپاكى ها ، از شؤون خداوند است .

بل اللّه يزكّى من يشاء

بنابر اينكه {يزكّى} از {تزكيه} به معناى پاك دانستن و نسبت طهارت دادن باشد.

13 _ شهادت خدا بر پاكى و طهارت انسان و نيز ملاك هاى تعيين شده از سوى او براى پيراستگى ، گزاف و بدون دليل نيست .

بل اللّه يزكّى من يشاء و لا يظلمون فتيلا

محرومان از پاكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 18 - 7

7$ - فرعون ، طغيان گرى محروم از هرگونه پاكى و صلاح

هل لك إلى أن تزكّى

سؤال موسى(ع) نشان مى دهد كه وى در وجود فرعون، به دنبال يافتن تمايلى _ هر چند اندك _ به سوى خير و صلاح بود.

ملاك پاكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 49 - 6

6 _ تعيين ملاك و ميزان پيراستگى و رشد يافتگى ، كار خداوند است .

بل اللّه يزكّى من يشاء

اگر مراد از {تزكيه} پاك دانستن و شهادت به منزه بودن باشد، تزكيه خداوند به تعيين ملاك خواهد بود ; چون خداوند غالباً شهادت به پاكى فرد و يا گروهى خاص نمى دهد، بلكه ملاكها را مشخص مى كند.

منشأ پاكى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 21 - 14

14 - طهارت ، پاكى ، رشد و بالندگى اهل ايمان ، جلوه اى از فضل و رحمت الهى بر آنان

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته ما زكى منكم من أحد أبدًا

{زكاء} در لغت به دو معنا آمده

است: 1_ نمو و رشد، 2_ صلاح و پاكى.

موانع پاكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 222 - 20

20 _ آميزش جنسى در ايّام حيض ، خلاف پاكيزگى است .

و يسئلونك عن المحيض . .. فاعتزلوا النساء فى المحيض ... ان اللّه يحب التوابين و ي

نهى از آميزش در ايام حيض و سپس اظهار محبّت به پاكيزگان، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

موانع پاكى قلب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 38

38 _ پافشارى در كفر ، مانع تعلق اراده الهى به پاك نمودن قلب كافران از آلودگى و ناپاكى

الذين يسرعون فى الكفر . .. أولئك الذين لم يرد اللّه ان يطهر قلوبهم

موجبات پاكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 76 - 6

6 - خلود در بهشت هاى عدن ، پاداش پاكى و دورى جستن از كفر و شرك و گناه است .

جنّت عدن . .. خ_لدين فيها و ذلك جزاء من تزكّى

نشانه هاى پاكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 58 - 7

7 _ ثمربخشى فراوان ، نشانه طيب بودن و كم ثمرى ، نشانه خباثت

و البلد الطيب يخرج نباته بإذن ربه و الذى خبث لايخرج إلا نكداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 60 - 9

9- صرف داشتن رابطه خويشاوندى با پاكان ، دليل پاكى و خوبى نيست .

إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم . .. إلاّ

امرأته قدّرنا إنها لمن الغ_برين

پاكيزگان

فضايل پاكيزگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 222 - 16

16 _ خداوند ، توبه كنندگان و پاكيزگان را دوست دارد .

ان اللّه يحب التوابين و يحب المتطهرين

پاكيزگى

آثار پاكيزگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 4 - 4

4 - طهارت و پاكيزگى جسم و جان ، از شرايط بايسته براى رهبران و مبلغان جامعه اسلامى و تأثيرگذار در موفقيت آنان

و ثيابك فطهّر

ارزش پاكيزگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 15 - 15

15 _ ارزش و اهميّت پاكيزگى و پاكدامنى ، در زندگى و روابط خانوادگى

و ازواج مطهرة

اهميت پاكيزگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 5 - 2

2 _ ملاك حليت اشيا ، پاكيزگى و سازگارى آنها با طبع است .

اليوم احل لكم الطيبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 4 - 3

3 - طهارت و پاكيزگى جسم و جان ، برخوردار از اهميت ويژه در سلسله تعاليم قرآن

و ثيابك فطهّر

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه توصيه به طهارت، در رديف توصيه هاى بزرگى (همچون تكبير خداوند) قرار گرفته است كه در مرحله نخست رسالت به پيامبر(ص) ابلاغ شده بود.

اهميت پاكيزگى طعام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 19 - 29

29- پاى بندى به ارتزاق از پاكيزه ترين غذا ها ، اصلى پسنديده و

مرغوب در زندگى يكتاپرستان است .

فلينظر أيّها أزكى طعامًا

پاكيزگى باران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 48 - 4

4 _ آب باران ، پاكيزه ترين و زلال ترين آب ها

و أنزلنا من السماء ماء طهورًا

پاكيزگى حلال ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 87 - 7

7 _ آنچه خداوند حلال كرده پاكيزه و گواراست .

لاتحرموا طيبت ما احل اللّه لكم

طيب به معناى چيزى است كه خوشايند آدمى باشد و اضافه طيبات به {ما احل اللّه}، اضافه بيانيه است يعنى {ما احل . .} تفسيرى براى طيبات مى باشد. گويا سؤال مى شود طيبات چيست؟ در پاسخ گفته مى شود، آنچه خداوند حلال كرده است.

پاكيزگى خوردنيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 4 - 4

4 _ پاكيزگى و سازگارى خوردنى ها با طبع ، ملاكى در حليت آنها

احل لكم الطيبت

پاكيزگى در خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 15 - 15

15 _ ارزش و اهميّت پاكيزگى و پاكدامنى ، در زندگى و روابط خانوادگى

و ازواج مطهرة

پاكيزگى در مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 29 - 2

2 - ورود به مسجدالحرام براى انجام طواف ، با سر و تن آلوده و نياراسته ، ممنوع است .

ثمّ ليقضوا تفثهم

پاكيزگى شراب بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 21 - 6،7

6 -

ابرار در بهشت ، برخوردار از شراب بسيار پاكيزه و به دور از هرگونه آثار ناگوار ( بيهوشى ، غفلت و عقل زدايى )

و سقيهم ربّهم شرابًا طهورًا

{طهور}، صيعه مبالغه و صفت براى {شراباً} است; يعنى، شراب ابرار در نهايت پاگيزگى و خالص از هر گونه آثار ناگوار شراب هاى دنيا (همچون بيهوشى، غفلت و كم شدن عقل) است.

7 - بهشتيان ، از شراب بسيار پاكيزه و به دور از هر گونه آثار ناگوار ، خواهند نوشيد .

و سقيهم ربّهم شرابًا طهورًا

پاكيزگى لباس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 4 - 1

1 - پاكيزگى لباس و نظافت شخصى ، از نخستين توصيه هاى خداوند به پيامبر ( ص )

و ثيابك فطهّر

پاكيزگى همسران بهشتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 49 - 3

3 - تميزى و دوشيزگى ، از اوصاف زنان بهشتى

كأنّهنّ بيض مكنون

تشبيه به پوشيده بودن تخم ها زير پر شترمرغ، كنايه از تمييز بودن زنان بهشتى است و مصون بودن آنان _ كه مفاد عبارت {مكنون} مى باشد _ كنايه از محفوظ ماندن آنان از دستبرد ديگران و دوشيزگى ايشان است.

تشويق به پاكيزگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 222 - 18

18 _ ترغيب و تشويق الهى ، به توبه و پاكيزگى

ان اللّه يحب التوابين و يحب المتطهرين

از اهداف اشاره به محبّت الهى نسبت به پاكيزگان و توبه كنندگان، تشويق انسانها به توبه و پاكيزگى است.

توصيه به پاكيزگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

19 - مدثر - 74 - 4 - 1

1 - پاكيزگى لباس و نظافت شخصى ، از نخستين توصيه هاى خداوند به پيامبر ( ص )

و ثيابك فطهّر

توصيه به پاكيزگى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 2 - 12

12 - پاكيزه نگه داشتن صفحات قرآن ، توصيه خداوند

صحفًا مطهّرة

توصيف ورق هاى قرآن به {مطهّرة} _ علاوه بر بيان طهارت معنوى آنها از انحراف _ آنها را سزاوار تطهير دانسته و به لزوم دور داشتن آنها از آلودگى هاى ظاهرى نيز اشاره دارد.

عبادت و پاكيزگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125 - 24

24 - ارتباط تنگاتنگ عبادت با طهارت و نظافت

أن طهرا بيتى للطائفين و العكفين و الركع السجود

عوامل پاكيزگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 42 - 6

6 _ پاكى و برگزيده شدن مريم ، زمينه برگزيده شدن خاندان عمران نزد خداوند

يا مريم انّ اللّه اصطفيك

{و اذ قالت . .. } عطف است به {اذ قالت ... } در آيه سى و پنجم و ظرف است براى {اصطفى ... ال عمران} ; يعنى آنگاه آل عمران برگزيده شدند كه مريم را خداوند برگزيد و پاك گردانيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 48 - 5

5 _ آب باران ، وسيله اى براى نظافت و پاكيزكى

و أنزلنا من السماء ماء طهورًا

{طهور} صيغه مبالغه از مصدر {طهارت} است و آمدن اين واژه به صيغيه، مبالغه نه بر وزن فاعل

(طاهر)، مى تواند حاكى از اين حقيقت باشد كه آب ضمن آن كه خود پاك و پاكيزه است، عنصرى پاك كننده نيز مى باشد.

پدر از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

پدر

آثار تزكيه پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 10 - 8

8- لزوم تصفيه درونى و اعتلاى روحى پدر ، هنگام انعقاد نطفه فرزند

قال ربّ اجعل لى ءاية قال ءايتك ألاّ تكلّم الناس ثل_ث ليال سويًّا

نشانه اى كه زكريا درخواست كرد، اگر براى تشخيص زمان انعقاد نطفه بوده، چنين درخواستى مى تواند نشانه حساسيت خاص مسأله باشد و آن حضرت براى مراعات مسائلى خاص و نيز آدابى لازم، زمان آن را خواهان گرديد تا با تهيه و تدارك مقدمات روحى لازم، اقدام به انجام مرحله انعقاد نطفه نمايد.

آثار صلاحيت پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 9

9- صلاح و شايستگى پدر ، داراى نقش مؤثِّر در سعادت و نيك بختى فرزندان است .

كان أبوهما ص_لحًا فأراد ربّك أن يبلغا أشدّهما و يستخرجا كنزهما

آثار علاقه به پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 1

1 _ عواطف خويشاوندى ( علاقه به پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان ) و امكانات مادى ( مال ، شغل و مسكن ) زمينه هاى انحراف انسان و روى گردانى وى از فرمان خدا و رسول و ر ها كردن جهاد

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أموال اقترفتموها ... أحب إليكم من اللّه و رسوله و جهاد

آثار گرايشهاى پدر

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 133 - 11

11 - باور هاى دينى پدران ، داراى تأثيرى بسزا در گرايش فرزندان به آن باورها

نعبد إلهك و إله ءابائك إبرهيم و إسمعيل و إسحق إلهاً وحداً

فرزندان يعقوب با جمله اى همانند {نعبد اللّه إلهاً واحداً} مى توانستند اعتقاد توحيدى و توحيد عبادى خويش را اظهار دارند. بيان آن معنا در ضمن نام بردن از ابراهيم و ... اشاره به نكاتى دارد كه تأثير پذيرى فرزندان از باورهاى پدران، از جمله آنهاست.

احترام پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 63 - 9

9_ بنيامين بدون رخصت پدرش يعقوب ( ع ) به مسافرت اقدام نمى كرد .

ا$ز اينكه برادران يوسف براى بردن بنيامين به مصر با يعقوب سخن گفتند و از او خواست

ز اينكه برادران يوسف براى بردن بنيامين به مصر با يعقوب سخن گفتند و از او خواستند كه وى را به همراه ايشان بفرستد (فأرسل معنا أخانا) معلوم مى شود كه بنيامين بدون اجازه پدرش به مسافرت نمى رفت.

احسان به پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 7

7- مادر ، داراى حقى فزون تر از پدر ، در برخوردارى از احسان و خدمات فرزند

و وصّينا الإنس_ن بولديه إحس_نًا حملته أُمّه كرهًا و وضعته كرهًا و حمله و فص_له

خداوند، در آغاز احسان به پدر و مادر را توصيه كرده است; ولى در بيان فلسفه آن صرفاً از زحمات مادر ياد نموده است. اين در حقيقت تأكيد بر حق مادر و توصيه فزون

تر در مورد او است.

ادب در گفتگو با پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 45 - 10

10- لزوم رعايت ادب و ملاطفت در گفتار با پدر ، اگر چه مشرك باشد . *

ي_أبت . .. ي_أبت إنّى أخاف أن يمسّك

ارث پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 11 - 18

18 _ برادران ميت با وجود پدر و مادر و يا فرزندان او ، ارث نمى برند .

و ورثه ابواه فلامّه الثلث فان كان له اخوة فلامّهِ السّدس

زيرا با فرض وجود برادرانى براى ميت (فان كان له اخوة)، تنها پدر و مادر او را وارث شمرده است (و ورثه ابواه).

استغفار براى پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 41 - 1

1- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند خواستار آمرزش خود ، پدر و مادرش و مؤمنان در روز برپايى قيامت شد .

ربّنا اغفرلى و لولدىّ و للمؤمنين يوم يقوم الحساب

استقبال از پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 99 - 3

3_ به استقبال پدر ، مادر و بستگان رفتن و در خارج شهر به انتظار قدوم آنان ماندن ، رسمى نيكو و از آداب معاشرت است .

فلما دخلوا على يوسف . .. قال ادخلوا مصر

اطاعت از پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 63 - 11،12

11_ پدران داراى حق امر و نهى به فرزندان خويش

فأرسل معنا أخانا

12_ گوش سپارى

به فرمان ها و خواسته هاى پدران از وظايف فرزندان و از آداب معاشرت با ايشان

فأرسل معنا أخانا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 68 - 4

4_ گوش سپارى به فرمان هاى پدران از وظايف فرزندان و از آداب معاشرت با ايشان

و لما دخلوا من حيث أمرهم أبوهم

انتساب فرزند به پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 5 - 1،2،3

1 - هر فرزندى ، بايد به پدر خود نسبت داده شود و نه كس ديگر .

ادعوهم لأباءهم

2 - تبيين لزوم اسناد فرزند حقيقى به پدر ، از جمله هدايت هاى خداوند به حقيقت و درستى است .

و اللّه يقول الحقّ و هو يهدى السبيل . ادعوهم لأباءهم

3 - نسبت دادن فرزند به پدرش ونه مرد ديگر ، عادلانه ترين كلام در پيش گاه خداوند است .

ادعوهم لأباءهم هو أقسط عند اللّه

اهميت احترام پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 99 - 9

9_ لزوم احترام به خويشاوندان خصوصاً به پدران و مادران

فلما دخلوا على يوسف ءاوى إليه أبويه و قال ادخلوا مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 5

5_ لزوم احترام به پدر و مادر

و رفع أبويه على العرش

اهميت دعاى پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 98 - 7

7_ دعاى پدران در حق فرزندان ، به اجابت نزديك تر است .

ي_أبانا استغفر لنا . .. قال سوف أستغفر لكم ربى

درخواست

فرزندان يعقوب از او براى طلب آمرزش مى رساند كه آنان دعاى وى را به اجابت نزديك تر مى دانستند ; حال يا به اين لحاظ كه او پدر ايشان است يا به اين سبب كه وى پيامبر خداست و يا هر دو لحاظ در نظر آنان بوده است.

اهميت نقش پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 28 - 7

7- خانواده به ويژه پدر ، در رشد يا انحطاط اخلاقى فرزندان نقشى مؤثر دارد .

ما كان أبوك امرأ سوء و ما كانت أُمّك بغيًّا

تعبيرى كه قوم مريم در باره پدر او به كار بردند، نفى همه پليدى ها بود، حاكى از اين كه بدى هاى پدر _ هرچه باشد _ زمينه مناسبى براى فساد فرزندان خواهد شد و تأثير رفتار مادر به آن گستردگى نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 6 - 3

3 - وجود پدر ، مأمن و مأوايى مناسب براى مراقبت از فرزند

ألم يجدك يتيمًا ف_اوى

به كسى {يتيم} گفته نمى شود; مگر در صورت نبود پدر. (العين)

ايمان پدر ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 41 - 5

5- پدر و مادر حضرت ابراهيم ( ع ) مؤمن و موحد بودند .

ربّنا اغفرلى و لولدىّ

از اينكه حضرت ابراهيم(ع) براى پدر و مادرش طلب آمرزش كرد، استفاده مى شود كه آنان مؤمن و موحد بودند.

باردارى بدون پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 21 - 3

3- اعطاى فرزند بدون

پدر ، امرى آسان براى خداوند

هو علىَّ هيّن

{هيّنٌ} صفت مشبهه از {هون} مى باشد، يعنى آسان و راحت.

بى نيازى از پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 3 - 5،6

5 - خداوند ، نياز به فرزند و پدر و مادر ندارد .

اللّه الصمد . لم يلد و لم يولد

اين آيه و آيه بعد، چنانچه تفسير آيه قبل باشد; نداشتن فرزند و مبدأ پيدايش را، مصداق معناى {صمد} (بى نيازى) قرار داده است.

6 - نياز همه موجودات به خداوند ، دليل بى نيازى او از فرزند و پدر و مادر است .

الصمد . لم يلد و لم يولد

اين آيه، مى تواند بيانگر لوازم {صمد} بودن خداوند باشد.

پدر ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 74 - 1،3،13

1 _ پدر ابراهيم، آزر و قوم او مردمى بت پرست و گمراه بودند.

و إذ قال إبرهيم لأبيه ءازر أتتخذ أصناما

3 _ آزر، پدر صلبى ابراهيم(ع) نبوده است.

إذ قال إبرهيم لأبيه ءازر

روش قرآن در آيات مختلف مشابه اين آيه ذكر نام و نشان افراد نيست. لذا تصريح به اسم آزر به صورت عطف بيان بدان جهت مى تواند باشد كه مراد از {اب} را روشن نمايد كه پدر حقيقى ابراهيم(ع) نبوده، بلكه عمو و يا پدر خوانده وى بوده است.

13 _ عن أبى عبدالله(ع): إن آزر أبا ابراهيم كان منجما لنمرود . .. و وقع آزر بأهله فعلقت بإبراهيم ... .

از امام صادق(ع) روايت شده است: {آزر} پدر ابراهيم منجم نمرود بود . .. و آزر با همسر خويش همبستر شد و

نطفه ابراهيم منعقد گشت ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 41 - 1

1- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند خواستار آمرزش خود ، پدر و مادرش و مؤمنان در روز برپايى قيامت شد .

ربّنا اغفرلى و لولدىّ و للمؤمنين يوم يقوم الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 42 - 2

2- آزر ( پدر يا عموى حضرت ابراهيم ( ع ) ) ، مشرك و بت پرست بوده است .

إذ قال لأبيه ي_أبت لِمَ تعبد ما لايسمع

{آزر} يا پدر حضرت ابراهيم بوده است، چنانچه ظاهر برخى آيات چنين اقتضا دارد و برخى روايات نيز مؤيد آن است و يا اين كه مطابق برخى روايات ديگر عموى او بوده است. واژه {أب} در زبان عرب بر {عمو} نيز اطلاق مى گردد. در قرآن نيز در سوره بقره آيه صد و سى و سوم به همين معنا استعمال شده است (نعبد إل_هك و إل_ه آبائك إبراهيم و إسماعيل). دراين آيه لفظ {أب} در مورد {عمو} نيز به كار رفته، زيرا اسماعيل عموى يعقوب بوده است. گفتنى است كه برخى مفسران، آزر را جد مادرى ابراهيم دانسته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 26 - 3

3 - قوم ابراهيم ( ع ) و فردى كه آن حضرت وى را پدر خطاب مى كرد ، پيرو آيين شرك و بت پرستى بودند .

و إذ قال إبرهيم لأبيه و قومه إنّنى براء ممّا تعبدون

پدر انسان ها

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 189 - 2

2 _ شخص واحد ( آدم ( ع ) ) منشأ و مبدأ همه انسانهاست .

خلقكم من نفس وحدة

برداشت فوق و نظاير آن مبتنى بر اين نظر است كه مراد از نفس واحده و زوجش آدم(ع) و حوا(س) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 1

1 - خداوند ، انسان ها را از يك تن ( آدم ( ع ) ) آفريد .

خلقكم من نفس وحدة

مفسران بر اين ديدگاه اند كه مقصود از {نفس واحدة} آدم ابوالبشر است.

پدر جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 15 - 4

4 - { عن الحسين بن على ( ع ) كان على بن أبى طالب ( ع ) بالكوفة فى الجامع إذ قام إليه رجل . . . و سأله عن اسم أبى الجنّ فقال : شومان و هو الذى خلق من مارج من نار . . . ;

از امام حسين(ع) روايت شده كه حضرت على(ع) در جامع كوفه بود كه مردى برخاست [و در ضمن چند سؤال از آن حضرت] از پدر جن سؤال كرد; حضرت فرمود: پدر جن {شومان} نام داشت [و فرمود:] هو الذى خلق من مارج من نار. ..}.

پدر دينى مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 78 - 12

12 - ابراهيم ( ع ) ، پدر دينى امت اسلامى

و ما جعل عليكم فى الدين من حرج ملّة أبيكم إبرهيم

پدر سليمان(ع)

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 30 - 2

2 - سليمان ( ع ) ، فرزند حضرت داوود ( ع )

و وهبنا لداود سليم_ن

پدر مالك ديوار قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 5،6

5- خضر ( ع ) پدر مالكان ديوار را مى شناخت و از نيكى و صلاح او در دوران زندگى اش با خبر بود .

و كان أبوهما ص_لحًا

6- صالح بودن پدر ، عامل حمايت خضر ( ع ) از منافع فرزندان يتيم او بود .

و أمّا الجدار فكان لغل_مين يتيمين . .. و كان أبوهما ص_لحًا

جمله {و كان أبوهما صالحاً} نشانِ علّت تعمير ديوار است.

پدر مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 36 - 10

10 _ مريم ، دختر عمران

امرات عمران . .. و انّى سمّيتها مريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 12 - 2

2 - حضرت مريم ( ع ) ، دختر عمران بود .

و مريم ابنت عمرن

پدر يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 1

1_ ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، پدران و اجداد يوسف ( ع ) بودند .

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

توحيد پدر ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 41 - 5

5- پدر و مادر حضرت ابراهيم ( ع ) مؤمن و موحد بودند .

ربّنا

اغفرلى و لولدىّ

از اينكه حضرت ابراهيم(ع) براى پدر و مادرش طلب آمرزش كرد، استفاده مى شود كه آنان مؤمن و موحد بودند.

حقوق پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 63 - 11،12

11_ پدران داراى حق امر و نهى به فرزندان خويش

فأرسل معنا أخانا

12_ گوش سپارى به فرمان ها و خواسته هاى پدران از وظايف فرزندان و از آداب معاشرت با ايشان

فأرسل معنا أخانا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 14 - 11

11 - مادران ، داراى حقى فزون تر از پدران ، بر گردن فرزند هستند . *

و وصّينا الإنس_ن بولديه حملته أُمّه وهنًا على وهن و فص_له فى عامين أن اشكر . ..

تعليل آوردن حكم تشكر از والدين، به اين كه مادر، سختى هاى باردارى را متحمل شده و فرزند را تا مدت دو سال شير مى دهد، مى تواند به فزونى حق مادر اشاره داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 7

7- مادر ، داراى حقى فزون تر از پدر ، در برخوردارى از احسان و خدمات فرزند

و وصّينا الإنس_ن بولديه إحس_نًا حملته أُمّه كرهًا و وضعته كرهًا و حمله و فص_له

خداوند، در آغاز احسان به پدر و مادر را توصيه كرده است; ولى در بيان فلسفه آن صرفاً از زحمات مادر ياد نموده است. اين در حقيقت تأكيد بر حق مادر و توصيه فزون تر در مورد او است.

حكومت بر پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف -

12 - 100 - 6

6_ حاكمان صالح بر پدر و مادر خويش حكومت و فرمانروايى نمى كنند .

و رفع أبويه على العرش

يوسف(ع) با نشاندن پدر و مادرش بر تخت خويش ، علاوه بر احترام ويژه اش به آنان ، درصدد بيان اين نكته بود كه هرگز بر پدر و مادرش حكمرانى و فرمانروايى نخواهد كرد ; بلكه مطيع و فرمانبردار ايشان خواهد بود.

خدا و پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 2 - 15،16

15 - { سأل رجل عليّاً ( ع ) عن تفسير ه_ذه السورة فقال : . . . الصمد بلاتبعيض بَدَد ;

مردى از امام على(ع) درباره تفسير اين سوره (اخلاص) سؤال نمود، حضرت فرمود: . .. صمديت خداوند، بدون تجزيه شدن به اجزاى جدا از يكديگر است}.

16 - { قال وَهْب بن وَهْب القرشى و حدّثنى الصادق جعفربن محمد عن أبيه الباقر عن أبيه ( ع ) أنّ أهل البصرة كتبوا إلى الحسين بن على ( ع ) يسألونه عن الصمد فكتب إليهم . . . ان اللّه سبحانه قد فسّر الصمد فقال : { اللّه أحد . اللّه الصمد } ثمّ فسّره فقال { لم يلد و لم يولد . و لم يكن له كفواً أحد } . . . هو اللّه الصمد الذى لا من شىء و لا فى شىء و لا على شىء ;

وهب 152بن وهب قرشى گويد: كه امام صادق(ع) از طريق پدرش امام باقر(ع) از امام سجاد(ع) برايم روايت كرده كه: اهل بصره به امام حسين(ع) نامه نوشتند و از ايشان معناى صمد را پرسيدند; امام به آنان

نوشت: . .. به درستى كه خداوند سبحان خود صمد را تفسير نموده و فرموده {اللّه أحد . اللّه صمد}، آن گاه آن را تفسير كرده و فرموده است: {لم يلد و لم يولد . و لم يكن له كفواً أحد} ... او است خداى صمد كه نه از چيزى به وجود آمده و نه در چيزى جاى گرفته و نه بر چيزى مستقر است}.

خوردن از خانه پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 3،10

3 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، در استفاده از خوراكى هاى منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دايى و خاله خود ، بدون هيچ اذنى ، مجازاند .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من ... بيوت ءابائكم ... أو بيوت أخوتكم

10 - استفاده از خوراكى هاى منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دايى و خاله خود ، بدون اذن خواستن ، جايز است .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ... أو بيوت أخوتكم .

دوستى با پدر كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 23 - 3

3 _ ايجاد پيوند موالات و دوستى با خويشاوندان كافر _ هر چند پدر يا برادر باشند _ حرام است .

يأيها الذين ءامنوا لا تتخذوا ءاباءكم و إخونكم أولياء إن استحبوا الكفر على الإيمن

رعايت حقوق پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31

- 14 - 9

9 - فرزند ، به صورت عادى و طبيعى ، حال و حقوق پدر را بيش تر رعايت مى كند . *

و وصّينا الإنس_ن بولديه حملته أُمّه وهنًا على وهن. .. أن اشكر ... لولديك

توصيه به رعايت حال والدين با يادآورى مشقاتى كه مادر مى كشد، ممكن است از اين جهت باشد كه فرزند ، حيات و معاش خود را مرهون پدر مى داند و طبيعتاً، در مقابل او احساس وظيفه مى كند و درباره مادر چنين احساسى ندارد، لذا اين توصيه براى ايجاد انگيزه در فرزند جهت رعايت حقوق هر دوى آنها است.

روش برخورد با پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 63 - 12

12_ گوش سپارى به فرمان ها و خواسته هاى پدران از وظايف فرزندان و از آداب معاشرت با ايشان

فأرسل معنا أخانا

روش گفتگو با پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 45 - 10

10- لزوم رعايت ادب و ملاطفت در گفتار با پدر ، اگر چه مشرك باشد . *

ي_أبت . .. ي_أبت إنّى أخاف أن يمسّك

سرزنش پدر ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 86 - 1

1 - ابراهيم ( ع ) ، پدر و قومش را به سبب گرايش به معبودهايى جز اللّه ، مورد سرزنش قرار داد .

أئفكًا ءالهة دون اللّه تريدون

استفهام در {أئفكا} متضمن معناى توبيخ است و {إل_ه} مفرد {ءالهة} به معناى معبود مى باشد.

سهم ارث پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

3 - نساء - 4 - 11 - 11،12،15،17

11 _ سهم ارث هر يك از پدر و مادر ، در صورتى كه ميّت داراى فرزند باشد ، سدس ( يك ششم ) است .

و لابويه لكل واحد منهما السّدس ممّا ترك ان كان له ولد

12 _ سهم ارث مادر در صورت انحصار ورثه به والدين ، ثلث ( يك سوم ) است و بقيّه ( دو سوّم ) از آن پدر ميّت است .

فان لم يكن له ولد و ورثه ابواه فلامّه الثلث

جمله {ورثه ابواه} ظهور در انحصار ورثه به والدين دارد. بنابراين چون سهم مادر ثلث است، بقيه (دو ثلث)، از آن پدر خواهد شد.

15 _ زنده بودن پدر ميّت و ممنوع نبودن وى از ارث ، شرط حاجب شدن برادران ميّت از سهم ثلث مادر

و ورثه ابواه فلامّه الثلث فان كان له اخوة فلامّهِ السّدس

17 _ سهم ارث مادر در صورت انحصار ورثه به والدين و وجود برادرانى براى ميّت ، يك ششم و بقيه از آن پدر است .

فان لم يكن له ولد و ورثه ابواه فلامّه الثلث فان كان له اخوة فلامّهِ السّدس

جمله {فان كان له اخوة} فرع بر جمله اى مقدّر است. يعنى ارث مادر در صورتى يك سوم است كه ميت، برادرانى متعدد نداشته باشد، ولى با وجود برادرانى براى ميت، سهم او يك ششم است. و چون فرض بر اين است كه وارث تنها پدر و مادر هستند، بقيه از آن پدر مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 12 - 20

20 _ در صورت نبودن فرزند براى ميّت

، نوه هاى وى به جاى فرزند ارث مى برند و موجب تنزل سهم زن ، شوهر ، پدر و مادر مى شوند .

فان كان لكم ولد

امام باقر و صادق (ع): . .. فان لم يكن له ولد و كان ولد الولد ذكوراً او اناثاً فانّهم بمنزلة الولد ... و يحجبون الابوين و الزوج و الزوجة عن سهامهم الاكثر ... .

_______________________________

تهذيب شيخ طوسى، ج 9، ص 289، ح 3، ب 27، مسلسل 1043 ; تفسير برهان، ج 1، ص 351، ح 8.

شرك پدر ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 85 - 1

1 - ابراهيم ( ع ) ، آيين شرك و بت پرستى پدر و قومش را زير سؤال برد و آن را محكوم كرد .

إذ قال لأبيه و قومه ماذا تعبدون

علاقه به پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 2،4

2 _ محبت پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان نبايد محبت خدا و رسول و جهاد در راه خدا را تحت الشعاع قرار دهد .

قل إن كان ءاباؤكم و أبناؤكم . .. أحب إليكم من اللّه و رسوله و جهاد فى سبيله

4 _ روى گردانان از جهاد ، به خاطر علقه هاى عاطفى ( محبت پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان ) و دلبستگى مادى ( مال ، شغل و مسكن ) مورد تهديد خداوند

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أمول اقترفتموها و ... أحب إليكم ... و جهاد فى سبيله فتر

فرار از پدر در قيامت

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 35 - 1

1 - قيامت ، صحنه گريزان بودن انسان ; حتى از پدر و مادر خويش

و أمّه و أبيه

فرار پدر در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 36 - 2

2 - پدران در قيامت ، با فرار از پسران خويش ، خود را از آنها دور ساخته ، آنان را تنها خواهند گذاشت .

و بنيه

كيفر پدر به جاى فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 33 - 10،12

10 - هيچ پدر و فرزندى ، در قيامت به جاى هم حتى اندك كيفرى نمى شوند .

لايجزى والد عن ولده و لامولود هو جاز عن والده شيئًا

12 - در قيامت ، برعهده گرفتن بخشى از كيفر پدر از ناحيه فرزند ، به خاطر سنگين بودن حق وى بر فرزند ، امرى متوقع است . *

و لامولود هو جاز عن والده

درباره مجازات نشدن پدر به جاى فرزند، از فعل {يجزى} استفاده شده است و درباره نفى مجازات فرزند به جاى پدر از {جاز} كه حالت صفتى و تأكيد بيشترى دارد. چنين تأكيدى، مى تواند به خاطر توقعى باشد كه از ناحيه پدران هست. و نيز مى تواند به خاطر اين باشد كه او، از حيث عاطفه و مهر، به مراتب كم تر از پدر است. برداشت بالا بر اساس احتمال نخست است.

كيفر فرزند به جاى پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 33 - 10،12

10

- هيچ پدر و فرزندى ، در قيامت به جاى هم حتى اندك كيفرى نمى شوند .

لايجزى والد عن ولده و لامولود هو جاز عن والده شيئًا

12 - در قيامت ، برعهده گرفتن بخشى از كيفر پدر از ناحيه فرزند ، به خاطر سنگين بودن حق وى بر فرزند ، امرى متوقع است . *

و لامولود هو جاز عن والده

درباره مجازات نشدن پدر به جاى فرزند، از فعل {يجزى} استفاده شده است و درباره نفى مجازات فرزند به جاى پدر از {جاز} كه حالت صفتى و تأكيد بيشترى دارد. چنين تأكيدى، مى تواند به خاطر توقعى باشد كه از ناحيه پدران هست. و نيز مى تواند به خاطر اين باشد كه او، از حيث عاطفه و مهر، به مراتب كم تر از پدر است. برداشت بالا بر اساس احتمال نخست است.

محدوده اطاعت از پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 48 - 3

3- اطاعت از پدر در صورت مخالفت فرمان او با توحيد و يكتاپرستى جايز نيست . *

لئن لم تنته لأرجمنّك . .. و أعتزلكم و ما تدعون

آزر در جمله {لئن لم تنته} صريحاً ابراهيم(ع) را از يكتاپرستى و مبارزه با شرك برحذر داشته و نهى كرده است، ولى ابراهيم(ع) در عين نهى او راه خود را ادامه داده و از تبعيت پدر در شرك سرباز زده است. لازم به ذكر است اين برداشت مبتنى برآن است كه آزر پدر ابراهيم(ع) باشد.

محرميت پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 18

18 - زنان مؤمن ،

مجاز به آشكار ساختن زينت هاى خويش ( گوشواره ، النگو گردنبند و . . . ) و مواضع آنها ( بدن ) بر شوهر ، پدر ، پدر شوهر و پسران خود هستند .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ لبعولتهنّ أو ءابائهنّ أو ءاباءِ بعولتهنّ أو أبنائهنّ

محرميت پدر شوهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 18،25

18 - زنان مؤمن ، مجاز به آشكار ساختن زينت هاى خويش ( گوشواره ، النگو گردنبند و . . . ) و مواضع آنها ( بدن ) بر شوهر ، پدر ، پدر شوهر و پسران خود هستند .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ لبعولتهنّ أو ءابائهنّ أو ءاباءِ بعولتهنّ أو أبنائهنّ

25 - پدر شوهر ، پسرهمسر ، پسر برادر ، پسر خواهر ، زنان مؤمن ، بردگان ، خدمت كاران بى ميل به زن و زناشويى و كودكان بى خبر از مسائل جنسى ، از محارم زنان اند .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ لبعولتهنّ . .. أو الطفل الذين لم يظهروا على عورت النساء

مسؤوليت پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 68 - 11

11_ تلاش براى تأمين سلامت فرزندان از وظايف پدران

إلاّ حاجة فى نفس يعقوب قضي_ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 26 - 10

10 - احترام گذاشتن و ترتيب اثر دادن به نظرات و پيشنهاد هاى دختران ، رفتارى پسنديده براى پدر

قالت إحديهما ي_أبت است_ئجره . .. القوىّ الأمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31

- 13 - 8

8 - گرايش دادن فرزند به بينش توحيدى ، از وظايف پدر است .

قال لقم_ن لإبنه . .. ي_بنىّ لاتشرك باللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 19 - 9

9 - آموزش اخلاق و آداب معاشرت ، از وظايف پدر درباره فرزند خويش است .

ي_بنىّ . .. و لاتصعّر خدّك للناس ... و اغضض من صوتك

موارد اطاعت از پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 21 - 8

8 - تبعيت در ايمان ، محورى بايسته پيروى از پدران

و اتّبعتهم ذرّيّتهم بإيم_ن

در قرآن، معمولاً پيروى از پدران منفى شمرده شده است; ولى در اين آيه يكى از محورهايى كه پيروى از پدران ارزش به شمار آمده، محور ايمان است.

مهربانى با پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 45 - 10

10- لزوم رعايت ادب و ملاطفت در گفتار با پدر ، اگر چه مشرك باشد . *

ي_أبت . .. ي_أبت إنّى أخاف أن يمسّك

نعمت همنشينى با پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 8 - 9

9 - هم جوارى و هم زيستى با پدران ، همسران و فرزندان ، از نعمت هاى الهى و از خواسته هاى بشر

و أدخلهم جن_ّت عدن الّتى وعدتّهم و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّي_ّتهم

يادآورى ورود پدران، همسران و فرزندان به بهشت در جوار مؤمنان تائب، مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد.

نقش پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

10 - مريم - 19 - 49 - 9

9- صلاحيت هاى پدر ، داراى نقشى بسزا ، در صلاحيت و كمال فرزند است .

فلمّاأعتزلهم . .. وهبنا له إسح_ق و يعقوب و كلاًّ جعلنا نبيًّا

نقش پدر صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 6،7،8

6- صالح بودن پدر ، عامل حمايت خضر ( ع ) از منافع فرزندان يتيم او بود .

و أمّا الجدار فكان لغل_مين يتيمين . .. و كان أبوهما ص_لحًا

جمله {و كان أبوهما صالحاً} نشانِ علّت تعمير ديوار است.

7- صلاح و نيكى پدر يتيمان ، مايه اراده خداوند بر دستيابى آنان به گنج نهفته خويش ، هنگام توان مندى بر بهره گيرى از آن شد .

و كان أبوهما ص_لحًا فأراد ربّك أن يبلغا أشدّهما و يستخرجا كنزهما

اهل لغت، در اين كه كلمه {أشدّ} مفردى است كه وزنى مانند وزن جمع دارد، يا جمعى است كه از لفظ خود مفردى ندارد، اختلاف نظر دارند. برخى، آن را جمع {شدة} دانسته اند (لسان العرب). در هر صورت، مراد، حدّ توان مندى جسمى و عقلى است.

8- برخورد شايسته با فرزندانِ افرادِ صالح ، به پاس نيكى پدران آنان ، لازم است .

و كان أبوهما ص_لحًا فأراد ربّك

ولايت پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 59 - 7

7- مردان ، در دوران جاهليت بر فرزندان خود ولايت و اختيار تام داشتند .

أيمسكه على هون أم يدسّه فى التراب

اينكه خداوند از تصميم مشركان درباره زنده نگه داشتن نوزادان دختر خود و يا در گور كردنشان سخن مى

گويد و كس ديگرى را دخيل و معترض نمى داند، مى تواند حاكى از نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 27 - 12

12 - ولايت داشتن پدر بر دختر در ازدواج ، در شريعت مورد قبول شعيب ( ع )

قال إنّى أُريد أن أُنكحك . .. على أن تأجرنى ثمنى حجج

پدر شوهر

محرميت پدر شوهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 18،25

18 - زنان مؤمن ، مجاز به آشكار ساختن زينت هاى خويش ( گوشواره ، النگو گردنبند و . . . ) و مواضع آنها ( بدن ) بر شوهر ، پدر ، پدر شوهر و پسران خود هستند .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ لبعولتهنّ أو ءابائهنّ أو ءاباءِ بعولتهنّ أو أبنائهنّ

25 - پدر شوهر ، پسرهمسر ، پسر برادر ، پسر خواهر ، زنان مؤمن ، بردگان ، خدمت كاران بى ميل به زن و زناشويى و كودكان بى خبر از مسائل جنسى ، از محارم زنان اند .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ لبعولتهنّ . .. أو الطفل الذين لم يظهروا على عورت النساء

پرسش از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

پرسش

آثار پرسش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 171 - 7

7 - پرسش و جستجو از حقيقت ، راهى براى درك آن است .

بكم . .. فهم لايعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 102 - 3

3 _ پرسش امت هاى پيشين از احكام مسكوت مانده در دين ، موجب جعل و

تشريع آن احكام براى آنان

قد سألها قوم من قبلكم ثم اصبحوا بها كفرين

آثار پرسش بيجا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 108 - 10

10 - درخواست ها و پرسش هاى نابه جاى قوم موسى از وى ، آنان را به كفر ورزى كشانيد و از ايمان به دور ساخت .

و من يتبدل الكفر بالأيمن

آثار پرسش مردم صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 105 - 6

6 - پرسش هاى مردم از پيامبر ( ص ) ، زمينه ساز نزول برخى آيات و تبيين مطالبى براى آنان

و يس__َلونك عن الجبال فقل

آثار ذكر پرسش از عهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 34 - 18

18- توجه به مورد سؤال قرار گرفتن انسان در قبال تعهدات خويش ، زمينه ساز پايبندى بيشتر به آن است .

و أوفوا بالعهد إن العهد كان مسئولاً

از اينكه خداوند، پس از دستور به رعايت عهدها و معاهدات، فرموده است: {انسانها، در قبال آنها بازخواست خواهند شد} به دست مى آيد كه توجه دادن به اين نكته، خود نوعى ايجاد انگيزش براى رعايت آنهاست.

اجتناب از پرسش بيجا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 22 - 14

14- پرهيز از تحقيقات بى ثمر و احاله علم آن به خداوند ، لازم است .

قل ربّى أعلم بعدتهم

استهزا با پرسش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 63 - 13

13 - استهزاگران پيامبر

( ص ) ، از طريق طرح پرسش هايى از امور غيبى ، از سوى خداوند تهديد شدند .

يسئلك الناس عن الساعة . .. و ما يدريك لعلّ الساعة تكون قريبًا

برداشت بالا، بنابراين احتمال است كه طرح پرسش، به منظور استهزا و مسخره كردن پيامبر(ص) بوده است. بنابراين، {لعلّ الساعة...} با توجه به تكرار اسم ظاهر به جاى ضمير، مى تواند براى تهديد مسخره كنندگان باشد.

اهميت پرسش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 7 - 8

8_ طرح پرسش و آن گاه مراجعه به قرآن براى پاسخ يابى ، توصيه خداوند به انسانها

لقد كان فى يوسف و إخوته ءاي_ت للسائلين

اهميت پرسش و پاسخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 12 - 6

6 _ طرح و بيان حقايق به شكل پرسش و پاسخ، از روشهاى قرآن

قل لمن ما فى السموت و الأرض قل للّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 14 - 19

19 _ طرح و بيان حقايق به صورت پرسش و پاسخ، از روشهاى هدايتى قرآن

قل أغير اللّه . .. قل إنى أمرت أن أكون أول من أسلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 19 - 6،8

6 _ پيامبر(ص)، مأمور به احتجاج و بحث با مشركان با طرح سؤال و پاسخ

قل أى شىء أكبر شهدة قل اللّه

8 _ طرح و بيان حقايق به شكل پرسش و پاسخ، از روشهاى قرآن در تبليغ و هدايت

قل أى شىء أكبر شهدة قل اللّه شهيد

اهميت

طرح پرسش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 3

3- طرح سؤال از روش هاى قرآن در تعليم و آموزش

أفى الله شكّ فاطر السموت و الأرض

پرسش ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 260 - 3،28

3 _ پرسش ابراهيم ( ع ) از خداوند ، درباره نشان دادن كيفيّت احياى مردگان براى آرامش خاطر خويش

و اذ قال ابرهيم ربّ ارنى كيف تحيى الموتى . .. لطمئنّ قلبى

28 _ پرسش ابراهيم ( ع ) از خداوند درباره كيفيّت زنده شدن مردگان ، به انگيزه اطمينان قلب خود به خليل اللّه بودنش

قال إبرهيم ربّ ارنى . .. ليطمئنّ قلبى

امام رضا (ع) درباره {ليطمئنّ قلبى} در آيه فوق فرمود: . .. و لكن ليطمئن قلبى على الخلّة

_______________________________

عيون اخبارالرضا (ع)، ج 1، ص 198، ح 1 ; نورالثقلين، ج 1، ص 276، ح 1088.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 54 - 4

4- ابراهيم ( ع ) پس از دريافت خبر فرزنددار شدنش از فرشتگان ، خواستار توضيح و اطلاعات بيشترى از آنان شد .

فبم تبشّرون

برداشت فوق بر اين اساس است كه {با} در {فبم} براى ملابست باشد و استفهام در جمله {فبم تبشّرون} سؤال از چگونگى تحقق چنين بشارتى (فرزنددار شدن) باشد و نه ترديد و سؤال از اصل فرزنددار شدن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 57 - 1

1- ابراهيم ( ع ) پس از شناخت مهمانانش ( فرشتگان ) از مأموريت اصلى

و مهم آنان جويا شد .

قال فما خطبكم أيّها المرسلون

{خطب} به معناى امر مهم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 58 - 1

1- در پى جويا شدن ابراهيم ( ع ) از مأموريت اصلى مأموران الهى ( فرشتگان ) آنان هلاكت قوم تبهكار ( قوم لوط ) را مأموريت اصلى خويش معرفى كردند .

قال فما خطبكم أيّها المرسلون . قالوا إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 52 - 3

3- ابراهيم ( ع ) ، از پدر و قومش در باره علت تقديس و عبادتشان در برابر مجسمه هاى بى جان ، توضيح خواست .

إذ قال لأبيه و قومه ما ه_ذه التماثيل التى أنتم لها ع_كفون

از پاسخ قوم ابراهيم، كه كارشان را به خاطر پيروى از اجداد خود معرفى كردند (قالوا وجدنا آبائنا لها عابدين)، به دست مى آيد كه سؤال ابراهيم(ع) مربوط به علت و چرايى تقديس و عبادتشان در برابر بت ها بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 70 - 1

1 - پرسش ابراهيم ( ع ) از پدر خود و قومش ، درباره آنچه مورد پرستش قرار داده بودند .

إذ قال لأبيه و قومه ما تعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 72 - 1،4

1 - پرسش بيدارگر ابراهيم از قوم بت پرست خويش درباره شنوايى بت ها

قال هل يسمعونكم إذ تدعون

4 - ايجاد سؤال در مردم نسبت به باور هاى آنان ،

روش ابراهيم ( ع ) در تذكر دادن و باطل كردن عقايد ايشان

قال هل يسمعونكم إذ تدعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 31 - 1

1 - پرسش حضرت ابراهيم ( ع ) ، درباره رسالت و مأموريت ميهمانان خويش ( فرشتگان )

قال فما خطبكم أيّها المرسلون

{خطب} به شأن و امرى گفته مى شود كه شخص در پى آن است. سؤال ابراهيم(ع) از مأموريتى بود كه فرشتگان، مى خواستند آن را به اجرا درآورند.

پرسش اخروى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 52 - 3

3- پاسخ سريع و بى چون و چراى انسان ها ، به پرسش هاى خداوند در قيامت

يوم يدعوكم فتستجيبون بحمده

پرسش اخروى غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 125 - 2

2 - غافلان از ياد خدا ، در قيامت شگفت زده و با پرسشى شِكوه آميز از خداوند ، جوياى علت كورى خود خواهند شد .

قال ربّ لم حشرتنى أعمى

پرسش اخروى گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 126 - 4

4 - پرسش مجرمان از خداوند و دريافت پاسخ از او ، از رخداد هاى صحنه قيامت

ربّ لم حشرتنى . .. قال كذلك أتتك ءاي_تنا

از ظاهر {قال كذلك} چنين برمى آيد كه پاسخ سؤال {لم حشرتنى} با لفظ بيان مى گردد _ نه اين كه صرفاً حالتى در نفس باشد _ گرچه اين پاسخ ممكن است به صورت مستقيم نباشد، بلكه با وساطت ملائكه يا غير

آن، صورت گيرد.

پرسش از آزر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 52 - 3

3- ابراهيم ( ع ) ، از پدر و قومش در باره علت تقديس و عبادتشان در برابر مجسمه هاى بى جان ، توضيح خواست .

إذ قال لأبيه و قومه ما ه_ذه التماثيل التى أنتم لها ع_كفون

از پاسخ قوم ابراهيم، كه كارشان را به خاطر پيروى از اجداد خود معرفى كردند (قالوا وجدنا آبائنا لها عابدين)، به دست مى آيد كه سؤال ابراهيم(ع) مربوط به علت و چرايى تقديس و عبادتشان در برابر بت ها بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 70 - 1

1 - پرسش ابراهيم ( ع ) از پدر خود و قومش ، درباره آنچه مورد پرستش قرار داده بودند .

إذ قال لأبيه و قومه ما تعبدون

پرسش از ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 75 - 8

8 - پرس و جوى خداوند از ابليس ، درباره تأثير دو عامل خودبرتربينى و عالى رتبگى وى در تمردش از سجده بر آدم ( ع )

قال ي_إبليس ما منعك أن تسجد . .. أستكبرت أم كنت من العالين

پرسش از ارث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 30

30 _ نظر خواهى و استفتاى مردم از پيامبر ( ص ) درباره مقدار ارث زنان

و يستفتونك فى النساء

امام باقر(ع) در مورد {و يستفتونك فى النساء} در آيه فوق فرمود: فان نبى اللّه(ص) سئل عن النساء

ما لهن من الميراث؟. .. .

_______________________________

تفسير قمى، ج 1، ص 154; نورالثقلين، ج 1، ص 556، ح 594.

پرسش از استقامت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 44 - 8

8 - پايبندى و استقامت پيامبر ( ص ) و مسلمانان در مسير وحى ، از مسائل مهم مورد سؤال در قيامت

فاستمسك بالذى أُوحى إليك . .. و سوف تسئلون

پرسش از استقامت مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 44 - 8

8 - پايبندى و استقامت پيامبر ( ص ) و مسلمانان در مسير وحى ، از مسائل مهم مورد سؤال در قيامت

فاستمسك بالذى أُوحى إليك . .. و سوف تسئلون

پرسش از افعال خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 8 - 5

5- پرسش از افعال خداوند و شگفتى از آن ، با مقامات بلند برگزيدگان الهى منافاتى ندارد .

قال ربّ أنّى يكون لى غل_م

پرسش از اقتصاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 1 - 5

5 _ بيان احكام و پاسخگويى به پرسش هاى اقتصادى _ اجتماعى از شؤون پيامبر ( ص )

يسئلونك عن الأنفال قل الأنفال للّه و الرسول

پرسش از انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 2

2 _ خدا در قيامت پيامبران خويش را از چگونگى شكل گيرى گرايش هاى باطل امت ها مورد پرسش قرار مى دهد .

و اذ قال اللّه يعيسى ابن مريم ءانت قلت

للناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 6 - 4

4 _ چگونگى رفتار امتها و برخورد آنان با رسالت انبيا، پرسش خداوند از رسولان خويش در قيامت *

فلنسئلن الذين أرسل إليهم و لنسئلن المرسلين

بدان احتمال كه مورد سؤال از پيامبران، رفتار امتهايشان باشد; چه اينكه محور آيات پيشين فرمان به پذيرش آيات الهى و تهديد مخالفان انبيا بوده است.

پرسش از انفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 215 - 1

1 _ پرسش مردم از پيامبر ( ص ) درباره انفاق

يسئلونك ماذا ينفقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 219 - 14

14 _ سؤال مردم از پيامبر ( ص ) درباره انفاق و مقدار آن

يسئلونك ماذا ينفقون قل العفو

پرسش از انفال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 1 - 1

1 _ تعيين مالك انفال و بيان چگونگى تقسيم آن ، پرسش مكرر مسلمانان از پيامبر ( ص )

يسئلونك عن الأنفال

از جمله {قل الأنفال للّه و الرسول} كه تعيين كننده مالك انفال است و در پاسخ مسلمانان ايراد شده، معلوم مى شود كه پرسش آنان درباره مالك انفال و طبعاً از چگونگى تقسيم آن بوده است.

پرسش از انگيزه عصيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 32 - 4

4- جويا شدن از انگيزه و علل عصيان و قانون شكنى ، امرى شايسته است .

قال يإبليس ما لك ألاّ تكون مع الس_جدين

از اينكه خداوند، از ابليس

جوياى انگيزه وى براى تمردش شد _ با اينكه بدون آن هم مى توانست او را كيفر بدهد _ مى تواند مشعر به نكته فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 75 - 3

3 - جويا شدن از انگيزه و علل عصيان و قانون شكنى ، امرى شايسته و بايسته

قال ي_إبليس ما منعك أن تسجد

از اين كه خداوند، از ابليس جوياى انگيزه و علت تمردش شد _ با آن كه بدون آن هم مى توانست او را كيفر دهد _ مى تواند مشعر به نكته ياد شده باشد.

پرسش از انگيزه قانون شكنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 75 - 3

3 - جويا شدن از انگيزه و علل عصيان و قانون شكنى ، امرى شايسته و بايسته

قال ي_إبليس ما منعك أن تسجد

از اين كه خداوند، از ابليس جوياى انگيزه و علت تمردش شد _ با آن كه بدون آن هم مى توانست او را كيفر دهد _ مى تواند مشعر به نكته ياد شده باشد.

پرسش از ائمه(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 25 - 10

10- { محمد بن يزيد قال : سألت أباعبدالله ( ع ) عن قول الله : . . . { تؤتى أكلها كلّ حين بإذن ربّها } ؟ قال : يعنى ما يخرج إلى الناس من علم الإمام فى كلّ حين يسأل عنه ;

محمد بن يزيد گويد: از امام صادق(ع) درباره سخن خدا. .. {تؤتى أكلها كلّ حين بإذن ربّها} سؤال كردم آن

حضرت فرمود: يعنى، آن مقدار از علم امام(ع) كه براى مردم در هر زمان _ كه از ائمه سؤال گردد _ بيان مى شود}.

پرسش از بت پرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 52 - 1،3

1- ابراهيم ( ع ) در حضور پدر و قومش ، بت پرستى را زير سؤال برد و آشكارا با آن به مخالفت برخاست .

إذ قال لأبيه و قومه ما ه_ذه التماثيل

استفهام در {ما ه_ذه التماثيل. ..} سؤال از حقيقت بت ها است، نه نام آنها. و از آن جايى كه ابراهيم(ع) از حقيقت آنها آگاه بود و نيازى به سؤال نداشت، استفهام ايشان به منظور زير سؤال بردن و محكوم كردن بت پرستى و نوعى اظهار مخالفت با آن بوده است.

3- ابراهيم ( ع ) ، از پدر و قومش در باره علت تقديس و عبادتشان در برابر مجسمه هاى بى جان ، توضيح خواست .

إذ قال لأبيه و قومه ما ه_ذه التماثيل التى أنتم لها ع_كفون

از پاسخ قوم ابراهيم، كه كارشان را به خاطر پيروى از اجداد خود معرفى كردند (قالوا وجدنا آبائنا لها عابدين)، به دست مى آيد كه سؤال ابراهيم(ع) مربوط به علت و چرايى تقديس و عبادتشان در برابر بت ها بوده است.

پرسش از بت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 63 - 3

3- ابراهيم ( ع ) در يك شگرد عالمانه ، از بت پرستان خواست تا از خود بت ها در باره شكننده آنها پرسوجو كنند .

فس_لوهم إن كانوا ينطقون

ابراهيم(ع) با نسبت دادن شكستن

بت ها به بت بزرگ و درخواست از بت پرستان به پرس و جو كردن از بت ها براى شناسايى بت شكن، شگردى عالمانه را در مبارزه با بت پرستى برگزيد; زيرا بت پرستان از اين طريق به آسانى به بطلان راه خويش پى بردند; چنان كه آيه بعد (فرجعوا إلى أنفسهم. ..) گوياى همين حقيقت است.

پرسش از برپايى قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 187 - 1،12

1 _ پرسش از زمان فرارسيدن قيامت ، سؤال مكرر مردم از پيامبر ( ص )

يسئلونك عن الساعة أيان مرسيها

{مرسى} مصدر ميمى و يا اسم زمان از {ارساء} (مستقر كردن) است. {أيان} كلمه اى است براى پرسش از زمان و به معناى چه وقت. به كارگيرى فعل مضارع (يسئلون) حكايت از تكرار سؤال دارد.

12 _ مردم عصر بعثت به گمان آگاهى پيامبر ( ص ) از زمان تحقق قيامت ، با سؤال هاى مكرر خواهان افشاى آن بودند .

يسئلونك كأنك حفى عنها

پرسش از برخورد خدا با مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 51 - 3

3 - چگونگى برخورد خداوند با اقوام غير مؤمن گذشته ، پرسش فرعون از موسى ( ع )

أنّ العذاب على من كذّب . .. فما بال القرون الأُولى

چون در آيات گذشته، موسى(ع) سخن از امنيت پيروان هدايت و عذاب تكذيب كنندگان به ميان آورد، سؤال فرعون به منظور اظهار نظر موسى(ع) در باره حال نسل هاى پيشين بوده است. انگيزه او از اين پرسش مى تواند تحريك نسل حاضر در برابر پاسخ موسى(ع) به

معذَّب بودن پدرانشان باشد. طفره رفتن موسى(ع) از جواب صريح، اين احتمال را تقويت مى كند.

پرسش از بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 112 - 4

4 - { قال رسول اللّه ( ص ) إنّ اللّه إذا أدخل أهل الجنّة الجنّة و أهل النار النار قال لأهل الجنة : { كم لبثتم فى الأرض عدد سنين ؟ قالوا : لبثنا يوماً أو بعض يوم قال لنعم ما اتجرتم فى يوم أو بعض يوم رحمتى و رضوانى و جنتى اُسكنوا فى ها خالدين مخلدين ثمّ يقول : يا أهل النار { كم لبثتم فى الأرض عدد سنين قالوا لبثنا يوماً أو بعض يوم } فيقول : بئس ما اتجرتم فى يوم أو بعض يوم نارى و سخطى اُمكثوا فيها خالدين ;

رسول خدا(ص) فرمود: همانا خدا وقتى كه اهل بهشت را در بهشت و اهل آتش را در آتش داخل مى كند، به بهشتيان مى گويد {كم لبثتم فى الأرض عدد سنين؟} و آنان جواب مى هند: {لبثنا يوماً أو بعض يوم}. خدا مى فرمايد: چه خوب تجارتى كرديد در يك روز يا قسمتى از آن! اينك [اين] رحمت، رضوان و بهشت من است، در آن ساكن شويد هميشه و جاويدان. سپس مى فرمايد: اى اهل آتش {كم لبثتم فى الأرض عدد سنين؟} و آنان جواب مى هند: {لبثنا يوماً أو بعض يوم}. پس خدا مى فرمايد: چه بد تجارتى كرديد در يك روز يا قسمتى از يك روز. اينك، [اين] آتش و خشم من است، در آن هميشه بمانيد}.

پرسش از تعداد نگهبانان جهنم

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 31 - 11

11 - ذكر تعداد فرشتگان نگهبان دوزخ در قرآن ، مورد پرسش انكارآميز كافران و گروه بيماردل و مغرض قرار گرفت .

و ليقول الذين فى قلوبهم مرض و الك_فرون ماذا أراد اللّه به_ذا مثلاً

پرسش از توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 1 - 6

6 - يگانگى خداوند در تدبير جهان ، محور پرسش هاى ترديدآميز اهل مكّه در عصربعثت *

عمّ يتساءلون

گرچه بخش عظيمى از آيات اين سوره درباره حوادث قيامت است; ولى آيات آغازين آن _ كه درباره قدرت خدا و حاكميت خواست او بر جهان است _ مى تواند قرينه باشد كه مورد سؤال در {يتسائلون} وابستگى همه كارها به خداوند و بى نقش بودن بت ها در كار تدبير جهان است.

پرسش از جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 20 - 3

3- حضرت مريم ( س ) از جبرئيل خواست او را از چگونگى پيدايش فرزندى بدون پدر آگاه سازد .

قالت أنّى يكون لى غل_م و لم يمسسنى بشر و لم أك بغيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 21 - 2

2- جبرئيل در پاسخ به سؤال و نگرانى مريم بر حتمى بودن وعده الهى و حامله شدن او به عيسى ( ع ) تأكيد كرد .

قال كذلك

چنان چه مشاراليه {ذلك} مضمون رسالت جبرئيل باشد، در اين صورت تأكيدى بر تحقق حتمى بشارت است; يعنى {موضوع همان گونه است كه گفتم}.

پرسش از جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 112 - 1،3،4

1 - پرسش خداوند از دوزخيان ، نسبت به مدت زندگى آنان در دنيا

ق_ل كم لبثتم فى الأرض عدد سنين

ضمير فاعل در {قال} با توجه به آيات قبل، به خداوند باز مى گردد. {كم} براى استفهام از مقدار و {لبث} (مصدر {لبثم}) به معناى درنگ كردن است.

3 - پرسش خداوند از دوزخيان ، پيرامون درنگ آنان در عالم برزخ

ق_ل كم لبثتم فى الأرض عدد سنين

با توجه به پاسخ سؤال ياد شده در آيه بعد {لبثنا يومًا أو بعض يوم. ..، يك روز يا پاره اى از يك روز} مى توان گفت كه مراد، درنگ آنها در عالم برزخ است.

4 - { قال رسول اللّه ( ص ) إنّ اللّه إذا أدخل أهل الجنّة الجنّة و أهل النار النار قال لأهل الجنة : { كم لبثتم فى الأرض عدد سنين ؟ قالوا : لبثنا يوماً أو بعض يوم قال لنعم ما اتجرتم فى يوم أو بعض يوم رحمتى و رضوانى و جنتى اُسكنوا فى ها خالدين مخلدين ثمّ يقول : يا أهل النار { كم لبثتم فى الأرض عدد سنين قالوا لبثنا يوماً أو بعض يوم } فيقول : بئس ما اتجرتم فى يوم أو بعض يوم نارى و سخطى اُمكثوا فيها خالدين ;

رسول خدا(ص) فرمود: همانا خدا وقتى كه اهل بهشت را در بهشت و اهل آتش را در آتش داخل مى كند، به بهشتيان مى گويد {كم لبثتم فى الأرض عدد سنين؟} و آنان جواب مى هند: {لبثنا يوماً أو بعض يوم}. خدا مى فرمايد:

چه خوب تجارتى كرديد در يك روز يا قسمتى از آن! اينك [اين] رحمت، رضوان و بهشت من است، در آن ساكن شويد هميشه و جاويدان. سپس مى فرمايد: اى اهل آتش {كم لبثتم فى الأرض عدد سنين؟} و آنان جواب مى هند: {لبثنا يوماً أو بعض يوم}. پس خدا مى فرمايد: چه بد تجارتى كرديد در يك روز يا قسمتى از يك روز. اينك، [اين] آتش و خشم من است، در آن هميشه بمانيد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 50 - 1

1 - پرسش نگهبانان جهنم از دوزخيان ، درباره آمدن فرستادگان الهى همراه با دلايل و برهان هاى روشن براى ايشان

قالوا أَوَ لم تك تأتيكم رسلكم بالبيّن_ت

پرسش از چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 36 - 9،11

9- چشم ، گوش و قلب در قيامت ، مورد بازخواست و سؤال قرار خواهند گرفت .

إن السمع و البصر و الفؤاد كلّ أُول_ئك كان عنه مسئولاً

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه: اولاً، سؤال از موارد ياد شده حقيقى باشد و ثانياً، طبق همين مبنا _ چون در دنيا از آنها سؤالى نخواهد شد _ مراد از آن، بازخواست و سؤال در قيامت باشد.

11- { عن الحسن بن هارون قال : قال لى أبوعبدالله ( ع ) : { إن السمع و البصر و الفؤاد كلّ أُول_ئك كان عنه مسئولاً } قال : يسأل السمع عمّا سمع و البصر عمّا نظر إليه و الفؤاد عمّا عقد عليه ;

حسن بن خارون گويد: امام صادق(ع) به من فرمود:[مراد از

آيه]{إن السمع و البصر و الفؤاد كلّ أُول_ئك كان عنه مسئولاً} [اين است كه] گوش از آنچه شنيده و چشم از آنچه ديده و قلب از آنچه كه اعتقاد پيدا كرده است، سؤال مى شود}.

پرسش از حق ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 73 - 3

3 - پرسش عتاب آميز خداوند از مشركان حق ستيز و لجوج ، درباره معبود هاى ادعايى آنان

ثمّ قيل لهم أين ما كنتم تشركون

پرسش از حكمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 7 - 4

4_ پيدايش سؤالهايى درباره علم و حكمت خداوند و امتيازات يوسف ( ع ) ، باعث طرح داستان يوسف ( ع ) در قرآن

إن ربك عليم حكيم. لقد كان فى يوسف و إخوته ءاي_ت للسائلين

پرسش از خبرگان امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 75 - 2،4

2 - بيرون آوردن فرد مطلع و آگاه هر جامعه شرك پيشه در قيامت ، براى پاسخ گويى به پرسش خداوند

و نزعنا من كلّ أُمّة شهيدًا

{شهيد} به معناى گواه است و گاهى به معناى شخص مطلع و خبره نيز به كار مى رود; مانند: {و إن كنتم فى ريب ممّا نزّلنا على عبدنا فأتوا بسورة من مثله و ادعوا شهدائكم. ..}. در آيه بالا نيز همين معنا اراده شده است.

4 - اقدام خداوند به بستن راه هرگونه عذر و بهانه بر روى اهل شرك ، با برگزيدن افراد خبره آن جوامع جهت پاسخ گويى به سؤالات خود در قيامت

و نزعنا

من كلّ أُمّة شهيدًا

برداشت ياد شده از آن جا است كه خداوند به جاى اين كه مستقيماً از مردم مطالبه دليل كند، افراد خبره اى را از ميان آنان بيرون مى آورد و در حضور آن جوامع، از آن افراد مى خواهد كه برهان خود را براى شرك بيان كنند.

پرسش از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 69 - 13

13- خداوند ، در برابر هيچ كس مسؤول نيست و كسى ياراى چون و چرا كردن با او را ندارد .

فيغرقكم بما كفرتم ثمّ لاتجدوا لكم علينا به تبيعًا

از اينكه خداوند فرمود: {هيچ كس را نمى يابيد كه به نفع اعراض كنندگان از خدا و عليه او اقدامى انجام دهد} احتمال دارد كنايه از اين باشد كه كسى را ياراى چون و چرا با خداوند نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 75 - 11

11- خداوند ، در برابر هيچ كس مسؤول نبوده و هيچ كس را ياراى چون و چرا كردن با او نيست .

إذًا لأذقن_ك . .. ثمّ لاتجد لك علينا نصيرًا

از اينكه خداوند فرمود: {هيچ كس را نمى يابى كه عليه ما و به نفع خود، تو را يارى كند} احتمالاً به اين معنا باشد كه: اصلاً كسى را ياراى چنين كارى نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 125 - 2،4

2 - غافلان از ياد خدا ، در قيامت شگفت زده و با پرسشى شِكوه آميز از خداوند ، جوياى علت كورى خود خواهند شد .

قال

ربّ لم حشرتنى أعمى

4 - آدمى در قيامت ، مجاز به پرسش از پروردگار است .

قال ربّ لم حشرتنى أعمى

ظاهر {قال} چنين افاده مى كند كه اين سؤال به لفظ در آمده و از سوى نابينايان در قيامت مطرح خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 126 - 4

4 - پرسش مجرمان از خداوند و دريافت پاسخ از او ، از رخداد هاى صحنه قيامت

ربّ لم حشرتنى . .. قال كذلك أتتك ءاي_تنا

از ظاهر {قال كذلك} چنين برمى آيد كه پاسخ سؤال {لم حشرتنى} با لفظ بيان مى گردد _ نه اين كه صرفاً حالتى در نفس باشد _ گرچه اين پاسخ ممكن است به صورت مستقيم نباشد، بلكه با وساطت ملائكه يا غير آن، صورت گيرد.

پرسش از خلقت آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 59 - 10،12

10 _ انسان ها ، وظيفه دار سؤال كردن از افراد خبير و آگاه در باره مبدأ و چگونگى آفرينش جهان هستى ( آسمان ها ، زمين و . . . )

الذى خلق السم_وت . .. فسئل به خبيرًا

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين مطلب است كه {فا} در {فسئل به خبيراً} جواب براى شرط مقدر و تقدير آن چنين باشد: {إن شئت تحقيق ما ذكر فسئل به خبيراً}. گفتنى است در برداشت فوق، مرجع ضمير {به} خلق و استوا و {خبيراً} مفعول براى {فسئل} دانسته شد.

12 _ لزوم رجوع به افراد خبير و آگاه در مسائل مربوط به معارف الهى ، همچون مبدأ و چگونگى آفرينش آسمان

ها و زمين

الحىّ الذى لايموت . .. الذى خلق السم_وت ... الرحم_ن فسئل به خبيرًا

پرسش از خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 59 - 10،12

10 _ انسان ها ، وظيفه دار سؤال كردن از افراد خبير و آگاه در باره مبدأ و چگونگى آفرينش جهان هستى ( آسمان ها ، زمين و . . . )

الذى خلق السم_وت . .. فسئل به خبيرًا

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين مطلب است كه {فا} در {فسئل به خبيراً} جواب براى شرط مقدر و تقدير آن چنين باشد: {إن شئت تحقيق ما ذكر فسئل به خبيراً}. گفتنى است در برداشت فوق، مرجع ضمير {به} خلق و استوا و {خبيراً} مفعول براى {فسئل} دانسته شد.

12 _ لزوم رجوع به افراد خبير و آگاه در مسائل مربوط به معارف الهى ، همچون مبدأ و چگونگى آفرينش آسمان ها و زمين

الحىّ الذى لايموت . .. الذى خلق السم_وت ... الرحم_ن فسئل به خبيرًا

پرسش از خمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 219 - 1

1 _ پرسش مردم از پيامبر ( ص ) ، درباره شراب و قمار

يسئلونك عن الخمر و الميسر

پرسش از دختران شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 23 - 7

7 - پرسش موسى ( ع ) از دختران شعيب درباره انگيزه آنان از منع كردن گوسفندانشان از آب

قال ما خطبكما

{خطب} معادل {شأن} است; يعنى، {ما الذى حملكما على الذود; چه چيزى شما را بر اين كار وا مى دارد؟}

پرسش از درباريان سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 38 - 2

2 - پرسش سليمان از قدرت درباريانش براى آوردن تخت بلقيس

قال ي_أيّها الملؤا أيّكم يأتينى بعرشها

پرسش از رب العالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 23 - 1،4

1 - پرسش انكار آميز فرعون از موسى ( ع ) در باره حقيقتى به نام { ربّ العالمين } ( پروردگار جهانيان )

قال فرعون و ما ربّ الع_لمين

واژه {ما} اسم استفهام است و غالباً با آن، از حقيقت اسم مابعدش پرسش مى شود. گفتنى است كه استفهام ياد شده براى اظهار تعجب به منظور انكار حقيقت مورد پرسش مى باشد.

4 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال لمّا بعث اللّه موسى إلى فرعون . . . فقال فرعون { و ما ربّ العالمين } و إنّما سأله عن كيفية اللّه فقال موسى { ربّ السماوات و الأرض و ما بينهما إن كنتم موقنين } فقال فرعون متعجباً لأصحابه { ألاتستمعون } أسأله عن الكيفية فيجيبنى عن الصفات . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: هنگامى كه خداوند موسى را به سوى فرعون مبعوث كرد . .. فرعون به موسى(ع) گفت {و ما ربّ العالمين} و سؤال فرعون از موسى درباره كيفيت خداوند بود. موسى(ع) در جواب فرعون گفت: {ربّ السماوات و الأرض و ما بينهما...}. فرعون در حالى كه تعجب كرده بود به اصحابش گفت: آيا نمى شنويد [چه ميگويد؟] من از كيفيت خدا مى پرسم و او در جواب من از صفات

مى گويد...}.

پرسش از رسالت ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 58 - 1

1- در پى جويا شدن ابراهيم ( ع ) از مأموريت اصلى مأموران الهى ( فرشتگان ) آنان هلاكت قوم تبهكار ( قوم لوط ) را مأموريت اصلى خويش معرفى كردند .

قال فما خطبكم أيّها المرسلون . قالوا إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين

پرسش از زلزله قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 3 - 2

2 - عوامل زلزله شديد زمين در آستانه قيامت ، ناشناخته براى انسان ها و زمينه پرسش تحيّرآميز آنان از اهداف و علل آن

و قال الإنس_ن ما لها

{ما} براى استفهام از انگيزه و اهداف است.

پرسش از شنوايى بت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 72 - 1

1 - پرسش بيدارگر ابراهيم از قوم بت پرست خويش درباره شنوايى بت ها

قال هل يسمعونكم إذ تدعون

پرسش از صفات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 186 - 2

2 - جواز پرسش و تحقيق درباره صفات خداوند و چگونگى آنها

و إذا سألك عبادى عنى فإنى قريب

پرسش از عذاب اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 51 - 4

4 - فرعون با ناباورى نسبت به عملى شدن وعده عذاب در باره پيشينيان ، نظر موسى ( ع ) را در مورد آنان جويا شد .

قال فما بال القرون الأُولى

سؤال فرعون از حال پيشينيان، پس از

گفته موسى(ع) (أنّ العذاب على من كذّب) از ناباورى او حكايت دارد; زيرا وى آنان را نابود شده و بى نشان و اثر مى دانست.

پرسش از عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 42 - 9

9- وادار ساختن مردم به تحقيق و تفكر با طرح پرسش ، در باره عقيده ها و عملكرد هاى شان ، روشى نيكو در تربيت و تبليغ

لِمَ تعبد ما لايسمع و لايبصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 70 - 3

3 - ايجاد سؤال در مردم نسبت به باور هاى آنان ، روش ابراهيم ( ع ) در ياد كرد بطلان عقايد ايشان

إذ قال لأبيه و قومه ما تعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 24 - 2

2 - انسان ها ، در قبال عقايد و رفتار خود ، مسؤول بوده و در روز قيامت بازخواست خواهند شد .

وقفوهم إنّهم مسئولون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 157 - 7

7 - زير سؤال بردن عقايد باطل و ضد منطق ، روش قرآن و پيامبر ( ص ) در مبارزه با آنها

فاستفتهم ألربّك البنات و لهم البنون . .. أم لكم سلط_ن مبين . فأتوا بكت_بكم إن كن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 73 - 5

5 - انسان ها ، در برابر عقايد دينى خويش و انتخاب آن ، مسؤول بوده و در قيامت بايد پاسخگو باشند .

ثمّ قيل

لهم أين ما كنتم تشركون

پرسش از عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 21 - 6

6- بازخواستن و زير سؤال بردن انديشه و عقيده باطل ، روشى در هدايت و بيان عقيده و انديشه درست .

أم اتّخذوا ءالهة من الأرض هم ينشرون

برداشت ياد شده از جمله استفهاميه {هم ينشرون} استفاده مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 24 - 3

3- بازخواست و زير سؤال بردن عقيده و انديشه باطل ، روشى در هدايت و بيان عقيده و انديشه درست .

أم اتّخذوا من دونه ءالهة

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه {أم} منقطعه، بر استفهام توبيخى دلالت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 3 - 7

7 _ زير سؤال بردن انديشه ها و باور هاى باطل و بيان ضعف ها و نقص هاى آنها ، روش هدايتى و تبليغى قرآن

و اتّخذوا من دونه ءالهة لايخلقون شيئًا و هم يخلقون . .. و لايملكون موتًا و لاحيو

جمله {و اتّخذوا من دونه آلهة. ..} هرچند به صورت خبريه است، ولى مقصود از آن اخبار نيست; زيرا همگان به مضمون آن آگاه بودند; بلكه مقصود زير سؤال بردن عقايد مشركان و بيان ضعف هاى فكرى آنان و اظهار شگفتى از چنين باورهايى است.

پرسش از عقيده مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 149 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور زير سؤال بردن عقايد مشركان

فاستفتهم ألربّك

البنات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 156 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور زير سؤال بردن عقايد مشركان

أم لكم سلط_ن مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 40 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور پرسش از مبانى دينى مشركان و زير سؤال بردن آنها

سلهم أيّهم بذلك زعيم

پرسش از علم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 7 - 4

4_ پيدايش سؤالهايى درباره علم و حكمت خداوند و امتيازات يوسف ( ع ) ، باعث طرح داستان يوسف ( ع ) در قرآن

إن ربك عليم حكيم. لقد كان فى يوسف و إخوته ءاي_ت للسائلين

پرسش از علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 43 - 10،17،19

10- دعوت خداوند از مشركان مكه براى تفحص و تحقيق از عالمان ، جهت به دست آوردن حقانيت وحى به انسان

و ما أرسلنا من قبلك إلاّ رجالاً . .. فسئلوا أهل الذكر إن كنتم لاتعلمون

مخاطب فعل {فسئلوا} به قرينه آيات قبل _ كه درباره مشركان بود _ مى تواند مشركان باشد.

17- عالمانى مى توانند مرجع سؤالات مردم قرار گيرند كه علم با جانشان عجين شده باشد .

فسئلوا أهل الذكر إن كنتم لاتعلمون

{أهل ذكر} به كسانى گفته مى شود كه غفلت و نسيان در قلب آنها راه نيابد با توجه به اين نكته، آوردن {أهل ذكر} به جاى {أهل علم} مى تواند مشعر به برداشت فوق باشد.

19- { عن رسول الله (

ص ) قال : لاينبغى للعالم أن يسكت على علمه ، و لاينبغى للجاهل أن يسكت على جهله و قد قال الله : { فسئلوا أهل الذكر . . . } . . . ;

از رسول خدا(ص) روايت شده است كه فرمود: سزاوار نيست كه عالم بر علم خود سكوت كند و سزاوار نيست كه جاهل بر جهل خود ساكت بماند، همانا خدا فرمود: فاسئلوا اهل الذكر. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 7 - 8

8- دعوت خداوند از مشركان مكه ، مبنى بر پرسش از آگاهان در زمينه بشر بودن پيامبران پيشين

فس_لوا أهل الذكر إن كنتم لاتعلمون

پرسش از علماى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 59 - 10،12

10 _ انسان ها ، وظيفه دار سؤال كردن از افراد خبير و آگاه در باره مبدأ و چگونگى آفرينش جهان هستى ( آسمان ها ، زمين و . . . )

الذى خلق السم_وت . .. فسئل به خبيرًا

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين مطلب است كه {فا} در {فسئل به خبيراً} جواب براى شرط مقدر و تقدير آن چنين باشد: {إن شئت تحقيق ما ذكر فسئل به خبيراً}. گفتنى است در برداشت فوق، مرجع ضمير {به} خلق و استوا و {خبيراً} مفعول براى {فسئل} دانسته شد.

12 _ لزوم رجوع به افراد خبير و آگاه در مسائل مربوط به معارف الهى ، همچون مبدأ و چگونگى آفرينش آسمان ها و زمين

الحىّ الذى لايموت . .. الذى خلق السم_وت ... الرحم_ن فسئل به خبيرًا

پرسش از عمل

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 42 - 9

9- وادار ساختن مردم به تحقيق و تفكر با طرح پرسش ، در باره عقيده ها و عملكرد هاى شان ، روشى نيكو در تربيت و تبليغ

لِمَ تعبد ما لايسمع و لايبصر

پرسش از عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 1

1 _ خداوند در قيامت و در حضور پيامبران از مسيح ( ع ) خواهد پرسيد كه آيا وى مردمان را به پرستش خويش و مادرش مريم فراخوانده است ؟

و اذ قال اللّه يعيسى ابن مريم ءانت قلت للناس اتخذونى و امى الهين

با توجه به آيات بعد همانند {قال اللّه هذا يوم . ..} آيه 119 و توجه به اين حقيقت كه در زمان حضور مسيح(ع) در ميان امت خويش كسى معتقد به الوهيت وى و مريم(ع) نبوده است، معلوم مى شود اين پرسش و پاسخ در قيامت اتفاق خواهد افتاد. گفتنى است كه تعبير از آينده با فعل ماضى (قال) براى رساندن تحقق قطعى آن صحنه است.

پرسش از غياب هدهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 20 - 3

3 - پرسش سليمان از علت ناپيدا بودن هدهد

فقال ما لى لاأرى الهدهد أم كان من الغائبين

پرسش از فرجام كوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 105 - 3

3 - تعدادى از مردم صدراسلام در باره سرنوشت كوه ها در هنگامه رستاخيز ، از پيامبر ( ص ) توضيح مى خواستند .

و

يس__َلونك عن الجبال

پرسش از فرزندارى مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 20 - 3

3- حضرت مريم ( س ) از جبرئيل خواست او را از چگونگى پيدايش فرزندى بدون پدر آگاه سازد .

قالت أنّى يكون لى غل_م و لم يمسسنى بشر و لم أك بغيًّا

پرسش از فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 41 - 1

1 - پرسش ساحران ، از فرعون نسبت به پاداش خود در صورت غلبه بر موسى ( ع )

قالوا لفرعون أئنّ لنا لأجرًا إن كنّا نحن الغ_لبين

پرسش از فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 41 - 1

1 - پرسش مؤمن آل فرعون از قوم خود ، درباره انگيزه مخالفت آنان با دعوت و خيرخواهى هاى او

و ي_قوم مالى أدعوكم إلى النجوة و تدعوننى إلى النار

گفتنى است كه به قرينه خطاب در جمله حاليّه {تدعوننى . ..}، عبارت {مالى} در اصل {مالكم} مى باشد. اين جمله در زبان عرب به جاى {أخبرونى عنكم} (از حالتان به من خبر دهيد) به كار مى رود و مقصود از آن پرسش از انگيزه و دليل وضعيت به وجود آمده از مخاطب است.

پرسش از فضايل يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 7 - 4

4_ پيدايش سؤالهايى درباره علم و حكمت خداوند و امتيازات يوسف ( ع ) ، باعث طرح داستان يوسف ( ع ) در قرآن

إن ربك عليم حكيم. لقد كان فى يوسف و إخوته

ءاي_ت للسائلين

پرسش از قانون شكنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 32 - 4

4- جويا شدن از انگيزه و علل عصيان و قانون شكنى ، امرى شايسته است .

قال يإبليس ما لك ألاّ تكون مع الس_جدين

از اينكه خداوند، از ابليس جوياى انگيزه وى براى تمردش شد _ با اينكه بدون آن هم مى توانست او را كيفر بدهد _ مى تواند مشعر به نكته فوق باشد.

پرسش از قصه يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 7 - 3

3_ پرسش مردم از پيامبر ( ص ) درباره سرگذشت يوسف ( ع )

لقد كان فى يوسف و إخوته ءاي_ت للسائلين

پرسش از قلب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 36 - 9،11

9- چشم ، گوش و قلب در قيامت ، مورد بازخواست و سؤال قرار خواهند گرفت .

إن السمع و البصر و الفؤاد كلّ أُول_ئك كان عنه مسئولاً

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه: اولاً، سؤال از موارد ياد شده حقيقى باشد و ثانياً، طبق همين مبنا _ چون در دنيا از آنها سؤالى نخواهد شد _ مراد از آن، بازخواست و سؤال در قيامت باشد.

11- { عن الحسن بن هارون قال : قال لى أبوعبدالله ( ع ) : { إن السمع و البصر و الفؤاد كلّ أُول_ئك كان عنه مسئولاً } قال : يسأل السمع عمّا سمع و البصر عمّا نظر إليه و الفؤاد عمّا عقد عليه ;

حسن بن خارون گويد: امام صادق(ع) به من فرمود:[مراد از آيه]{إن السمع

و البصر و الفؤاد كلّ أُول_ئك كان عنه مسئولاً} [اين است كه] گوش از آنچه شنيده و چشم از آنچه ديده و قلب از آنچه كه اعتقاد پيدا كرده است، سؤال مى شود}.

پرسش از قمار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 219 - 1

1 _ پرسش مردم از پيامبر ( ص ) ، درباره شراب و قمار

يسئلونك عن الخمر و الميسر

پرسش از قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 52 - 3

3- ابراهيم ( ع ) ، از پدر و قومش در باره علت تقديس و عبادتشان در برابر مجسمه هاى بى جان ، توضيح خواست .

إذ قال لأبيه و قومه ما ه_ذه التماثيل التى أنتم لها ع_كفون

از پاسخ قوم ابراهيم، كه كارشان را به خاطر پيروى از اجداد خود معرفى كردند (قالوا وجدنا آبائنا لها عابدين)، به دست مى آيد كه سؤال ابراهيم(ع) مربوط به علت و چرايى تقديس و عبادتشان در برابر بت ها بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 70 - 1

1 - پرسش ابراهيم ( ع ) از پدر خود و قومش ، درباره آنچه مورد پرستش قرار داده بودند .

إذ قال لأبيه و قومه ما تعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 72 - 1

1 - پرسش بيدارگر ابراهيم از قوم بت پرست خويش درباره شنوايى بت ها

قال هل يسمعونكم إذ تدعون

پرسش از قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

13 - نمل - 27 - 65 - 7

7 - پرسش كافران از پيامبر ( ص ) ، درباره لحظه برپايى قيامت

قل لايعلم . .. الغيب إلاّ اللّه و ما يشعرون أيّان يبعثون

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه عبارت {قل. ..} در جواب پرسش كسانى باشد كه نسبت به وقوع قيامت شك داشته اند; زيرا ضماير در آيه بعد به اين دسته از كافران بازمى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 71 - 3

3 - پرسش ناباورانه و تمسخرآميز منكران معاد ، از زمان برپايى رستاخيز و مجازات كافران

لقد وعدنا ه_ذا. .. و يقولون متى ه_ذا الوعد

مراد از {الوعد} به قرينه آيات پيشين، مى تواند وعده رستاخيز باشد. برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 63 - 1،5،9

1 - سؤال هاى پى در پى مردم ، از پيامبر ( ص ) درباره وقت وقوع قيامت

يسئلك الناس عن الساعة . .. لعلّ الساعة تكون قريبًا

{قريباً} قرينه است بر اين كه پرسش مردم از قيامت، درباره زمان وقوع آن بوده است.

5 - منافقان و بيماردلان مدينه ، با طرح پرسش هايى از امور غيبى ، مانند { زمان وقوع قيامت } ، در صدد استهزاى پيامبر ( ص ) بودند .

لئن لم ينته المن_فقون و الذين فى قلوبهم مرض . .. يسئلك الناس عن الساعة

بنابراين كه {ال} در {الناس} عهد ذكرى باشد و به منافقان و بيماردلان در آيه شصت برگردد، نكته بالا، قابل استفاده است.

9 - پاسخ خداوند به پرسش مردم

درباره زمان قيامت ، اين است كه جز خدا ، كسى خبر ندارد .

يسئلك الناس عن الساعة قل إنّما علمها عند اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 29 - 1

1 - پرسش مداوم مشركان از پيامبر ( ص ) و مؤمنان درباره زمان وقوع قيامت

و يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين

مضارع آورده شدن {يقولون} دلالت بر استمرار دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 48 - 1

1 - كافران صدراسلام ، از مسلمانان درباره برپايى قيامت سؤال مى كردند .

قال الذين كفروا . .. و يقولون متى ه_ذا الوعد

بيشتر مفسران برآنند كه مقصود از {وعد}، برپايى قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 47 - 2

2 - قيامت و زمان برپايى آن ، مورد پرسش مشركان عصر بعثت

إليه يردّ علم الساعة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 12 - 1

1 - سؤال تمسخرآميز كافران درباره زمان برپايى روز جزا

يسئلون أيّان يوم الدّين

از آيات قبل و بعد، تمسخرآميز بودن سؤال كافران استفاده مى شود; زيرا آنان اصولاً در مقام فهم حق نبودند و با اين پرسش، مى خواستند راهى ديگر براى انكار معاد و وسيله اى براى تمسخر آن پيدا كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 25 - 1،7

1 - پرسش ناباورانه و تمسخرآميز كافران ، از زمان برپايى قيامت

و يقولون متى ه_ذا الوعد

استفهام در {متى ه_ذا الوعد} حقيقى نيست; بلكه از

باب تهكّم و استهزا است.

7 - پرسش بهانه جويانه كافران ، درباره زمان برپايى قيامت ، ناشى از خوى لجاجت ، استكبارى و حق گريزى آنان بوده است .

بل لجّوا فى عتوّ و نفور . .. و يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 6 - 1

1 - پرسش ناباورانه و تمسخرآميز كافران ، از زمان برپايى قيامت

يسئل أيّان يوم القي_مة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 42 - 1،3

1 - پرسش از زمان فرا رسيدن قيامت ، سؤال مكرر مردم از پيامبر ( ص )

يسئلونك عن الساعة أيّان مرسيها

كلمه {مرسى}، به صورت هاى مصدر ميمى، اسم زمان، اسم مكان و اسم مفعول كاربرد دارد(مفردات راغب). اين كلمه در آيه شريفه _ به قرينه {أيّان} كه سؤال از زمان است _ مصدر ميمى مى باشد. در اين صورت {مرسى} به معناى وقوع و استقرار خواهد بود. مكرر بودن سؤال، از فعل مضارع {يسئلونك} استفاده شده است.

3 - طغيان گران دنياطلب ، با پرسش مكرر از زمان قيامت به استهزاى آن مى پرداختند .

يسئلونك عن الساعة أيّان مرسيها

فاعل {يسئلونك}، در برداشت ياد شده {من طغى. ..} دانسته شده است. اين برداشت، ناظر به احتمالى است كه به قرينه {إنّما أنت منذر من يخشاها} در آيات بعد استفاده مى شود; زيرا كسى كه از انذار قيامت هراسى ندارد، پرسش او از زمان وقوع آن استهزايى خواهد بود.

پرسش از كارگزاران يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 -

71 - 2

2_ فرزندان يعقوب از كارگزاران يوسف پرسيدند : كالاى مفقود شده تان چيست ؟

قالوا . .. ماذا تفقدون

پرسش از كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 71 - 9

9 - پرسش ملامت آميز نگهبانان و دربانان دوزخ از كافران ، درباره آمدن پيامبران تلاوت كننده آيات الهى و انذارگران

و قال لهم خزنتها ألم يأتكم رسل منكم يتلون عليكم ءاي_ت ربّكم و ينذرونكم لقاء يومك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 72 - 1

1 - كافران ، پس از توقّفى چند در آستانه در هاى دوزخ براى پاسخ به پرسش هاى دربانان ، به ورود در آن فرمان خواهند يافت .

قال لهم خزنتها ألم يأتكم رسل . .. قالوا بلى ... قيل ادخلوا أبوب جهنّم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 28 - 2

2 - طرح پرسش هاى تنبّه بخش و بيداركننده ، شيوه ارائه شده از سوى خداوند به پيامبر ( ص ) در محاجّه با كافران و مشركان

قل أرءيتم إن أهلكنى اللّه و من معى أو رحمنا

پرسش از كيفيت ورود به بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 25 - 2

2 - پرسش بهشتيان از يكديگر ، درباره چگونگى راهيابى شان به بهشت

و أقبل بعضهم على بعض يتساءلون

از آنچه در آيه بعد آمده است، محتواى سؤال _ به گونه اى كه ياد شد _ استفاده مى شود.

پرسش از گرايش امت ها

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 2

2 _ خدا در قيامت پيامبران خويش را از چگونگى شكل گيرى گرايش هاى باطل امت ها مورد پرسش قرار مى دهد .

و اذ قال اللّه يعيسى ابن مريم ءانت قلت للناس

پرسش از گناهكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 97 - 2

2 _ چگونه سپرى كردن زندگانى دنيا ، پرسش فرشتگان از گناهكاران مستضعف پس از مرگ ( سؤال قبر )

انّ الّذين توفّيهم الملئكة ظالمى انفسهم قالوا فيم كنتم

پرسش از گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 42 - 1

1 - پرسوجوى اصحاب اليمين ، از عوامل دوزخى شدن مجرمان

يتساءلون . عن المجرمين . ما سلككم فى سقر

پرسش از گوش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 36 - 9،11

9- چشم ، گوش و قلب در قيامت ، مورد بازخواست و سؤال قرار خواهند گرفت .

إن السمع و البصر و الفؤاد كلّ أُول_ئك كان عنه مسئولاً

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه: اولاً، سؤال از موارد ياد شده حقيقى باشد و ثانياً، طبق همين مبنا _ چون در دنيا از آنها سؤالى نخواهد شد _ مراد از آن، بازخواست و سؤال در قيامت باشد.

11- { عن الحسن بن هارون قال : قال لى أبوعبدالله ( ع ) : { إن السمع و البصر و الفؤاد كلّ أُول_ئك كان عنه مسئولاً } قال : يسأل السمع عمّا سمع و البصر عمّا نظر إليه و الفؤاد عمّا عقد عليه ;

حسن

بن خارون گويد: امام صادق(ع) به من فرمود:[مراد از آيه]{إن السمع و البصر و الفؤاد كلّ أُول_ئك كان عنه مسئولاً} [اين است كه] گوش از آنچه شنيده و چشم از آنچه ديده و قلب از آنچه كه اعتقاد پيدا كرده است، سؤال مى شود}.

پرسش از مجهولات دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 101 - 2

2 _ پرسش از معارف و احكام ناگفته از سوى خداوند ، مورد نهى الهى

لاتسئلوا عن اشياء . .. عفا اللّه عنها

{عفو} در لغت به معناى مستور كردن است و مراد از مستور كردن اشياء، بيان نكردن آنهاست. و مقصود از {اشياء} به قرينه {و ان تسئلوا عنها حين ينزل القرآن} مسائلى است كه در راستاى هدف قرآن (هدايت بشر) قرار دارد كه همان احكام و معارف الهى است. و آيه بعد كه گروهى را به دليل انكار آن اشياء كافر ناميده مؤيد اين است كه مراد از {اشياء} معارف الهى باشد.

پرسش از محبت اهل بيت(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 8 - 10

10 - { قال الرضا ( ع ) و لقد حدثنى أبى عن أبيه أبى عبداللّه الصادق ( ع ) . . . قال : إنّ اللّه عزّوجلّ لايسئل عباده عمّا تفضّل عليهم و لايمنّ بذلك عليهم و الإمتنان بالإنعام مستقبح من المخلوقين فكيف يضاف إلى الخالق عزّوجلّ ما لايرضى المخلوق به و ل_كنّ النعيم حبّنا أهل البيت و موالاتنا يسئل اللّه عباده عنه بعد التوحيد و النبّوة لأنّ العبد إذا وفى بذلك ادّاه إلى نعيم الجنّة الذى

لايزول ;

امام رضا(ع) فرمود: پدرم از پدر خويش از امام صادق(ع) براى من روايت كرده است كه فرمود: خداى عزّوجلّ درباره آنچه به بندگانش تفضل كرده است، از آنها بازخواست نمى كند و با اين كار بر آنان منّت نمى گذارد. منّت نهادن به جهت نعمت بخشيدن، از جانب مخلوق ها كار زشتى است; پس چگونه به خالق عزّوجلّ چيزى نسبت داده مى شود كه مخلوق از نسبت دادن آن ناخشنود است؟! ولى نعيم [در آيه {ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم}] محبت ما اهل بيت و [پذيرش ]ولايت ما است كه خداوند همه بندگان را بعد از توحيد و نبّوت، از آن بازخواست خواهد كرد; زيرا بنده اگر به آن نعمت وفادار باشد، او را به نعمت هاى بهشت كه هرگز زايل نمى شود خواهد رساند}.

پرسش از محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 108 - 3

3 - نسخ اديان و نيز نسخ برخى از آيات و احكام قرآن ، برانگيزنده مسلمانان به طرح پرسشهايى نا به جا از پيامبر ( ص )

أم تريدون أن تسئلوا رسولكم

برداشت فوق بر اين مبناست كه {أن تسئلوا} به معناى پرسش كردن باشد. از آن جا كه لحن آيه گوياى مذمت است، از آن پرسشها به پرسشهاى نا به جا تعبير شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 109 - 13

13 - يهود و نصارا ترغيب كننده مسلمانان به پرسش ها و درخواست هاى نابه جا از پيامبر ( ص )

أم تريدون أن تسئلوا . .. ودّ كثير من أهل الكتب

لو يردونكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 186 - 1

1 - پرسش مسلمانان از پيامبر درباره نزديك يا دور بودن خدا ، نسبت به بندگان

و إذا سألك عبادى عنى فإنى قريب

جمله {فإنى قريب} بيانگر اين است كه پرسش مطرح شده در آيه، درباره دورى و نزديكى خداست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 1

1 - پرسش مكرر مردم از پيامبر ( ص ) درباره چگونگى شكل گيرى هلال هاى متفاوت ماه

يسئلونك عن الأهلة

به كارگيرى فعل مضارع {يسئلون} حكايت از تكرار سؤال دارد و آوردن آن با صيغه جمع، دلالت بر تعدد سؤال كنندگان مى كند. {أهلة} جمع هلال است و مقصود از آن هلالهاى ماه مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 215 - 1،2

1 _ پرسش مردم از پيامبر ( ص ) درباره انفاق

يسئلونك ماذا ينفقون

2 _ پرسش هاى مردم از پيامبر ( ص ) ، زمينه اى براى نزول آيات و بيان احكام

يسئلونك ماذا ينفقون قل ما انفقتم من خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 217 - 1،2

1 _ پُرسش مردم از پيامبر ( ص ) ، درباره جنگ و خونريزى در ماه هاى حرام

يسئلونك عن الشهر الحرام قتال فيه

2 _ پرسش هاى مردم از پيامبر ( ص ) ، زمينه اى براى نزول آيات و بيان احكام

يسئلونك عن الشهر الحرام قتال فيه قل قتال فيه كبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2

- بقره - 2 - 219 - 1،2،14

1 _ پرسش مردم از پيامبر ( ص ) ، درباره شراب و قمار

يسئلونك عن الخمر و الميسر

2 _ پرسش هاى مردم از پيامبر ( ص ) ، زمينه اى براى نزول آيات و بيان احكام

يسئلونك عن الخمر و الميسر قل فيهما . .. و يسئلونك ماذا ينفقون قل العفو

14 _ سؤال مردم از پيامبر ( ص ) درباره انفاق و مقدار آن

يسئلونك ماذا ينفقون قل العفو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 220 - 1،2

1 _ پرسش مردم از پيامبر ( ص ) درباره ايتام

و يسئلونك عن اليتامى

2 _ سؤال هاى مردم از پيامبر ( ص ) ، زمينه اى براى نزول آيات و بيان احكام

و يسئلونك عن اليتامى قل اصلاح لهم خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 222 - 1،2

1 _ پرسش مردم از پيامبر ( ص ) درباره حيض

و يسئلونك عن المحيض

2 _ سؤال هاى مردم از پيامبر ( ص ) ، زمينه اى براى نزول آيات و بيان احكام

و يسئلونك عن المحيض قل هو اذىً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 1،30

1 _ پرسش و استفتاى مكرر مردم از پيامبر ( ص ) در مورد مسائلى مربوط به زنان

و يستفتونك فى النساء

فعل مضارع {يستفتونك}، دلالت بر استمرار پرسش دارد.

30 _ نظر خواهى و استفتاى مردم از پيامبر ( ص ) درباره مقدار ارث زنان

و يستفتونك فى النساء

امام باقر(ع) در مورد {و يستفتونك فى النساء} در آيه فوق

فرمود: فان نبى اللّه(ص) سئل عن النساء ما لهن من الميراث؟. .. .

_______________________________

تفسير قمى، ج 1، ص 154; نورالثقلين، ج 1، ص 556، ح 594.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 176 - 1

1 _ پرسش و استفتاء مكرر مردم از پيامبر ( ص ) درباره ارث كلاله

يستفتونك قل اللّه يفتيكم فى الكللة

{كلاله} يا به ميتى گفته مى شود كه نه فرزند دارد و نه پدر و يا به وارثانى گفته مى شود كه پدر و مادر و فرزند ميت نيستند. فعل مضارع يا صيغه جمع، دلالت بر تكرار سؤال و تعدد سؤال كنندگان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 4 - 1،9

1 _ پرسش مكرر مردم از پيامبر ( ص ) ، درباره خوردنيهايى كه بر آنان حلال است .

يسئلونك ماذا احل لهم قل احل لكم الطيبت

فرازهاى بعدى آيه همانند {فكلوا}، نشان مى دهد كه سؤال درباره خوردنيهاى حلال بوده است.

9 _ سؤال مردم از پيامبر ( ص ) ، زمينه اى براى نزول و بيان احكام خداوند

يسئلونك ماذا احل لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 187 - 1،12

1 _ پرسش از زمان فرارسيدن قيامت ، سؤال مكرر مردم از پيامبر ( ص )

يسئلونك عن الساعة أيان مرسيها

{مرسى} مصدر ميمى و يا اسم زمان از {ارساء} (مستقر كردن) است. {أيان} كلمه اى است براى پرسش از زمان و به معناى چه وقت. به كارگيرى فعل مضارع (يسئلون) حكايت از تكرار سؤال دارد.

12 _ مردم عصر بعثت به گمان

آگاهى پيامبر ( ص ) از زمان تحقق قيامت ، با سؤال هاى مكرر خواهان افشاى آن بودند .

يسئلونك كأنك حفى عنها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 1 - 1

1 _ تعيين مالك انفال و بيان چگونگى تقسيم آن ، پرسش مكرر مسلمانان از پيامبر ( ص )

يسئلونك عن الأنفال

از جمله {قل الأنفال للّه و الرسول} كه تعيين كننده مالك انفال است و در پاسخ مسلمانان ايراد شده، معلوم مى شود كه پرسش آنان درباره مالك انفال و طبعاً از چگونگى تقسيم آن بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 7 - 3

3_ پرسش مردم از پيامبر ( ص ) درباره سرگذشت يوسف ( ع )

لقد كان فى يوسف و إخوته ءاي_ت للسائلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 85 - 1

1- پرسش مردم از پيامبر ( ص ) درباره حقيقت روح

و يسئلونك عن الروح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 83 - 1،4

1- مردم زمان پيامبر ( ص ) از آن حضرت ، درباره ذوالقرنين ، پرسش هايى را مطرح ساخته بودند .

و يسئلونك عن ذى القرنين

{قرن} به معناى {شاخ} است. گفته اند وجه تسميه {ذوالقرنين} آن بوده كه وى، دو رشته گيسوان بافته، همانند دو شاخ داشته و يا اين كه بر كلاه او دو شاخ قرار داشته است. البته {قرن} به معناى مدّت زمانى متمادى كه مردم در آن زيست مى كنند نيز آمده و لذا برخى نيز

وجه تسميه را دوران طولانى حاكميت ذوالقرنين دانسته اند.

4- پرسشش هاى مردم از پيامبر ( ص ) ، زمينه نزول برخى آيات و تبيين مطالبى براى مردم بود .

و يسئلونك عن ذى القرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 105 - 3،6

3 - تعدادى از مردم صدراسلام در باره سرنوشت كوه ها در هنگامه رستاخيز ، از پيامبر ( ص ) توضيح مى خواستند .

و يس__َلونك عن الجبال

6 - پرسش هاى مردم از پيامبر ( ص ) ، زمينه ساز نزول برخى آيات و تبيين مطالبى براى آنان

و يس__َلونك عن الجبال فقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 65 - 7

7 - پرسش كافران از پيامبر ( ص ) ، درباره لحظه برپايى قيامت

قل لايعلم . .. الغيب إلاّ اللّه و ما يشعرون أيّان يبعثون

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه عبارت {قل. ..} در جواب پرسش كسانى باشد كه نسبت به وقوع قيامت شك داشته اند; زيرا ضماير در آيه بعد به اين دسته از كافران بازمى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 63 - 1،3

1 - سؤال هاى پى در پى مردم ، از پيامبر ( ص ) درباره وقت وقوع قيامت

يسئلك الناس عن الساعة . .. لعلّ الساعة تكون قريبًا

{قريباً} قرينه است بر اين كه پرسش مردم از قيامت، درباره زمان وقوع آن بوده است.

3 - پيامبر ( ص ) ، مورد مراجعه مردم براى شنيدن پاسخ پرسش هاى عقيدتى شان بود .

يسئلك الناس عن الساعة

فعل مضارع

{يسألك} دلالت بر استمرار و تكرار مراجعه را مى رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 29 - 1

1 - پرسش مداوم مشركان از پيامبر ( ص ) و مؤمنان درباره زمان وقوع قيامت

و يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين

مضارع آورده شدن {يقولون} دلالت بر استمرار دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 3 - 7

7 - پرسش همسر پيامبر ( ص ) ( حفصه ) ، از آن حضرت درباره منبع اطلاع ايشان از افشا شدن رازش

فلمّا نبّأها به قالت من أنباك ه_ذا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 42 - 1

1 - پرسش از زمان فرا رسيدن قيامت ، سؤال مكرر مردم از پيامبر ( ص )

يسئلونك عن الساعة أيّان مرسيها

كلمه {مرسى}، به صورت هاى مصدر ميمى، اسم زمان، اسم مكان و اسم مفعول كاربرد دارد(مفردات راغب). اين كلمه در آيه شريفه _ به قرينه {أيّان} كه سؤال از زمان است _ مصدر ميمى مى باشد. در اين صورت {مرسى} به معناى وقوع و استقرار خواهد بود. مكرر بودن سؤال، از فعل مضارع {يسئلونك} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 8 - 7

7 - { عن خدامة بنت وَهْب قالت : سئل رسول اللّه ( ص ) عن العزل فقال : ذك الوأد الخفى و هو { الموءودة } ;

خدامه بنت وَهْب گويد: از رسول خدا(ص) درباره مسأله {عزل} (جلوگيرى از ريختن منى در رحم) سؤال شد;

فرمود: اين عمل يك نوع {وأد} خفى است و اين منى كه بيرون رحم ريخته شده، همان {موءودة} است [{وأد}; يعنى، زنده به گور كردن و {موءودة} به معناى زنده به گور شده است]}.

پرسش از مدت زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 112 - 1

1 - پرسش خداوند از دوزخيان ، نسبت به مدت زندگى آنان در دنيا

ق_ل كم لبثتم فى الأرض عدد سنين

ضمير فاعل در {قال} با توجه به آيات قبل، به خداوند باز مى گردد. {كم} براى استفهام از مقدار و {لبث} (مصدر {لبثم}) به معناى درنگ كردن است.

پرسش از مدت عالم برزخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 112 - 3

3 - پرسش خداوند از دوزخيان ، پيرامون درنگ آنان در عالم برزخ

ق_ل كم لبثتم فى الأرض عدد سنين

با توجه به پاسخ سؤال ياد شده در آيه بعد {لبثنا يومًا أو بعض يوم. ..، يك روز يا پاره اى از يك روز} مى توان گفت كه مراد، درنگ آنها در عالم برزخ است.

پرسش از مسكوتات دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 102 - 1،2،3

1 _ پرسش و تحقيق درباره احكام ناگفته الهى ، مورد نهى خداوند در تمامى اديان

لاتسئلوا عن اشياء . .. قد سألها قوم من قبلكم

2 _ گروهى از پيشينيان با بى اعتنايى به نهى خداوند در پى دست يافتن به احكام بيان نشده در دين برآمدند

قد سألها قوم

3 _ پرسش امت هاى پيشين از احكام مسكوت مانده در دين

، موجب جعل و تشريع آن احكام براى آنان

قد سألها قوم من قبلكم ثم اصبحوا بها كفرين

پرسش از مسلمانان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 48 - 1

1 - كافران صدراسلام ، از مسلمانان درباره برپايى قيامت سؤال مى كردند .

قال الذين كفروا . .. و يقولون متى ه_ذا الوعد

بيشتر مفسران برآنند كه مقصود از {وعد}، برپايى قيامت است.

پرسش از مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 19 - 1،6

1 _ پيامبر(ص)، مأمور به سؤال از مشركان درباره اينكه برترين گواهى كه مى تواند حقانيت او را تأييد كند كيست؟

قل أى شىء أكبر شهدة قل اللّه

6 _ پيامبر(ص)، مأمور به احتجاج و بحث با مشركان با طرح سؤال و پاسخ

قل أى شىء أكبر شهدة قل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 62 - 4

4 - پرسش تحقيرآميز خداوند از مشركان ، درباره معبود هاى آنان در قيامت

فيقول أين شركاءى

استفهام در {أين شركاءى} براى تهكّم و استهزا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 65 - 4

4 - پرسش خداوند از مشركان در قيامت ، درباره چگونگى پاسخ آنان به دعوت پيامبران

فيقول ماذا أجبتم المرسلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 66 - 3،5

3 - درماندگى شرك پيشگان در پاسخ گويى به سؤال خداوند از آنان در قيامت

ماذا أجبتم المرسلين فعميت عليهم الأنباء يومئذ

5 - اقدام نكردن مشركان به يافتن پاسخ

براى سؤال خداوند از طريق پرس و جو از يكديگر ، نمود سرگردانى و درماندگى آنان در روز رستاخيز است .

فيقول ماذا أجبتم المرسلين . .. فهم لايتساءلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 74 - 4

4 - پرسش تحقيرآميز خداوند در قيامت از مشركان درباره معبودهايشان

و يوم يناديهم فيقول أين شركاءى

استفهام در {أين شركائى} براى تهكّم و استهزا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 75 - 2

2 - بيرون آوردن فرد مطلع و آگاه هر جامعه شرك پيشه در قيامت ، براى پاسخ گويى به پرسش خداوند

و نزعنا من كلّ أُمّة شهيدًا

{شهيد} به معناى گواه است و گاهى به معناى شخص مطلع و خبره نيز به كار مى رود; مانند: {و إن كنتم فى ريب ممّا نزّلنا على عبدنا فأتوا بسورة من مثله و ادعوا شهدائكم. ..}. در آيه بالا نيز همين معنا اراده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 24 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، مأمور پرسش از مشركان درباره منشأ روزيشان جهت هدايت آنان به توحيد ربوبى

قل من يرزقكم من السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 73 - 3

3 - پرسش عتاب آميز خداوند از مشركان حق ستيز و لجوج ، درباره معبود هاى ادعايى آنان

ثمّ قيل لهم أين ما كنتم تشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 28 - 2

2 - طرح

پرسش هاى تنبّه بخش و بيداركننده ، شيوه ارائه شده از سوى خداوند به پيامبر ( ص ) در محاجّه با كافران و مشركان

قل أرءيتم إن أهلكنى اللّه و من معى أو رحمنا

پرسش از معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 51 - 15،18

15- منكران معاد ، پس از دريافت جواب شبهات خود درباره معاد ، با شگفتى از زمان وقوع آن مى پرسيدند .

فسينغضون إليك رءوسهم و يقولون متى هو

بنابر اينكه حركت دادن سر، همانگونه كه در استعمال لغوى آن آمده است، براى اظهار تعجب و شگفتى باشد (لسان العرب)، برداشت فوق به دست مى آيد.

18- منكران معاد پس از دريافت دليل هاى قاطع و غير قابل انكار قرآن بر حقانيت معاد به طرح مسائلى بى ثمر و بى تأثير در اصل مسأله معاد ، روى آوردند .

و يقولون متى هو

منكران معاد على رغم پرسشهاى به ظاهر استدلالى نخستين، به پرسشهايى روى آوردند كه نه ثمرى براى آنان داشت و نه حقانيت معاد بر دانستن آنها متكى بود چه اينكه قيامت واقعيتى است حتمى الوقوع و دانستن و ندانستن زمان آن، در آن واقعيت تأثيرى ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 1 - 1

1 - منكران معاد در عصر بعثت ، با پرسش از يكديگر ، در پى تصور زواياى آن بودند .

عمّ يتساءلون

{عمّ} در اصل {عن ما} بوده و {ما} براى استفهام است. {تساؤل} (مصدر {يتسائلون}); يعنى، سؤال از يكديگر. آيات بعد _ كه درباره مظاهر قدرت خداوند و اوصاف قيامت است _ و نيز

وعده حتمى به آگاه شدن _ در جمله {سيعلمون} _ جملگى گوياى آن است كه مورد پرسش، مسائل مربوط به جهان آخرت است و نشان مى دهد كه پرسش كنندگان، معاد را باور نداشتند و با سؤالات خود _ چنانچه به انگيزه كشف حقيقت باشد _ درصدد آگاهى به كيفيت معاد بوده اند.

پرسش از معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 22 - 5

5 _ پرسش از موقعيت و جايگاه معبودهاى پندارى مشركان، از صحنه هاى محاكمه آنان در قيامت

ثم نقول للذين أشركواأين شركاؤكم الذين كنتم تزعمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 17 - 2،3

2 _ خداوند به روز رستاخيز ، خواستار پاسخ گويى معبود هاى مشركان در باره علت گمراهى مشركان و نقش آنان در اين گمراهى

ويوم يحشرهم و ما يعبدون من دون اللّه فيقول ءأنتم أضللتم عبادى هولاء

3 _ خداوند ، به روز رستاخيز ، خواهان توضيح و پاسخ گويى معبود هاى باطل در باره نقش خود مشركان در گمراهى خويش

فيقول ءأنتم أضللتم عبادى هولاء أم هم ضلّوا السبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 18 - 6

6 _ معبود هاى مشركان در پاسخ به سؤال خداوند در قيامت ، عامل انحراف و گمراهى مشركان را ، برخوردارى آنان و پدرانشان از رفاه بسيار و از ياد بردن خدا خواهند دانست .

و ل_كن متّعتهم و ءاباءهم حتّى نسوا الذكر

{ل_كن} _ كه در استدراك به كار مى رود _ در آيه شريفه براى رد اين اتهام است

كه معبودها در گمراهى مشركان مؤثر بودند و نيز براى بيان علت هاى واقعى اين انحراف است كه در اين آيه، به دو عامل اشاره شده است: 1_ رفاه (كه موجب فراموشى خدا است) (متّعتهم. ..الذكر). 2- رفتار هلاكت بار آنان ( و كانوا قوماً بوراً).

پرسش از ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 97 - 2

2 _ چگونه سپرى كردن زندگانى دنيا ، پرسش فرشتگان از گناهكاران مستضعف پس از مرگ ( سؤال قبر )

انّ الّذين توفّيهم الملئكة ظالمى انفسهم قالوا فيم كنتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 54 - 4

4- ابراهيم ( ع ) پس از دريافت خبر فرزنددار شدنش از فرشتگان ، خواستار توضيح و اطلاعات بيشترى از آنان شد .

فبم تبشّرون

برداشت فوق بر اين اساس است كه {با} در {فبم} براى ملابست باشد و استفهام در جمله {فبم تبشّرون} سؤال از چگونگى تحقق چنين بشارتى (فرزنددار شدن) باشد و نه ترديد و سؤال از اصل فرزنددار شدن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 40 - 3،5

3 - خداوند در روز قيامت ، از ملائكه خواهد پرسيد كه آيا از عبادت مشركان براى آنان ، رضايت داشته اند ؟

و يوم يحشرهم جميعًا ثمّ يقول للمل_ئكة أه_ؤلاء إيّاكم كانوا يعبدون

جوابى كه در آيه بعد از قول ملائكه نقل شده، حكايت از اين دارد كه سؤال از اصل عبادت نبوده است; زيرا عبادت مشركان در اختيار ملائكه نبوده تا آنان دستور به انجام آن داده باشند; بلكه سؤال

از رضايت ملائكه از اين كار است.

5 - پرسش خداوند از ملائكه درباره پرستيده شدنشان از سوى مشركان ، با فاصله اى از بازآفرينى و گردآورى خواهد بود .

و يوم يحشرهم . .. ثمّ يقول للمل_ئكة

{ثم} براى تراخى است و كاربرد آن در آيه، مفيد نكته ياد شده است.

پرسش از موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 16 - 4

4 - پرسش از خلايق در روز قيامت ، درباره فرمان رواى حقيقى جهان در آن روز

لمن الملك اليوم

پرسش از موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 20 - 4

4 - پرسش خداوند از موسى ( ع ) در باره عصا ، جهت ايجاد زمينه لازم و آمادگى ذهنى براى نماياندن آيت و معجزه به او بود .

و ما تلك ييمينك . .. فألقيها فإذا هى حيةّ

تصريح موسى(ع) به خواص طبيعى عصا در پاسخ خداوند، ايجادكننده زمينه اى مناسب در ذهن او بود كه با مقايسه دو حالت عصا، هيچ ترديدى در معجزه بودن حالت جديد به خود راه ندهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 51 - 3،4،5

3 - چگونگى برخورد خداوند با اقوام غير مؤمن گذشته ، پرسش فرعون از موسى ( ع )

أنّ العذاب على من كذّب . .. فما بال القرون الأُولى

چون در آيات گذشته، موسى(ع) سخن از امنيت پيروان هدايت و عذاب تكذيب كنندگان به ميان آورد، سؤال فرعون به منظور اظهار نظر موسى(ع) در باره حال نسل هاى پيشين بوده است. انگيزه او از

اين پرسش مى تواند تحريك نسل حاضر در برابر پاسخ موسى(ع) به معذَّب بودن پدرانشان باشد. طفره رفتن موسى(ع) از جواب صريح، اين احتمال را تقويت مى كند.

4 - فرعون با ناباورى نسبت به عملى شدن وعده عذاب در باره پيشينيان ، نظر موسى ( ع ) را در مورد آنان جويا شد .

قال فما بال القرون الأُولى

سؤال فرعون از حال پيشينيان، پس از گفته موسى(ع) (أنّ العذاب على من كذّب) از ناباورى او حكايت دارد; زيرا وى آنان را نابود شده و بى نشان و اثر مى دانست.

5 - فرعون با طرح پرسش از موسى ( ع ) در باره وضعيت اقوام گذشته ، سعى در پنهان ساختن درماندگى خود در برابر سخنان او داشت .

من ربّكما . .. الذى أعطى كلّ شىء خلقه ... فما بال القرون الأُولى

ممكن است طرح سؤال فرعون در باره اقوام گذشته، صرفاً به جهت منحرف ساختن بحث و بردن آن به زاويه اى نامشخص صورت گرفته باشد. وارد نشدن موسى(ع) در چنين بحثى، نقشه او را خنثى كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 23 - 1،4

1 - پرسش انكار آميز فرعون از موسى ( ع ) در باره حقيقتى به نام { ربّ العالمين } ( پروردگار جهانيان )

قال فرعون و ما ربّ الع_لمين

واژه {ما} اسم استفهام است و غالباً با آن، از حقيقت اسم مابعدش پرسش مى شود. گفتنى است كه استفهام ياد شده براى اظهار تعجب به منظور انكار حقيقت مورد پرسش مى باشد.

4 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال لمّا بعث اللّه

موسى إلى فرعون . . . فقال فرعون { و ما ربّ العالمين } و إنّما سأله عن كيفية اللّه فقال موسى { ربّ السماوات و الأرض و ما بينهما إن كنتم موقنين } فقال فرعون متعجباً لأصحابه { ألاتستمعون } أسأله عن الكيفية فيجيبنى عن الصفات . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: هنگامى كه خداوند موسى را به سوى فرعون مبعوث كرد . .. فرعون به موسى(ع) گفت {و ما ربّ العالمين} و سؤال فرعون از موسى درباره كيفيت خداوند بود. موسى(ع) در جواب فرعون گفت: {ربّ السماوات و الأرض و ما بينهما...}. فرعون در حالى كه تعجب كرده بود به اصحابش گفت: آيا نمى شنويد [چه ميگويد؟] من از كيفيت خدا مى پرسم و او در جواب من از صفات مى گويد...}.

پرسش از مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 29 - 1

1 - پرسش مداوم مشركان از پيامبر ( ص ) و مؤمنان درباره زمان وقوع قيامت

و يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين

مضارع آورده شدن {يقولون} دلالت بر استمرار دارد.

پرسش از مهمانان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 31 - 1

1 - پرسش حضرت ابراهيم ( ع ) ، درباره رسالت و مأموريت ميهمانان خويش ( فرشتگان )

قال فما خطبكم أيّها المرسلون

{خطب} به شأن و امرى گفته مى شود كه شخص در پى آن است. سؤال ابراهيم(ع) از مأموريتى بود كه فرشتگان، مى خواستند آن را به اجرا درآورند.

پرسش از نعمت در قيامت

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 7 - 9

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 8 - 9

9 - { قال رسول اللّه ( ص ) . . . يابن مسعود ! دع نعيم الدنيا و أكلها و حلاوت ها و حارّها و باردها و لينها و طيّبها و ألزم نفسك الصبر عنها فإنّك مسؤول عن ذلك كلّه قال اللّه تعالى : { ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم } ;

رسول خدا(ص) [به عبداللّه بن مسعود] فرمود: اى پسر مسعود! رها كن نعمت هاى دنيا و خوردنى هاى آن و شيرينى، گرم و سرد، نرم و گواراى آن را و نفس خود را وادار كن كه در برابر آنها، صبر پيشه كند زيرا تو از تمامى آنها، سؤال خواهى شد. خداى تعالى فرموده: {ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم}.

پرسش از وحى به انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 43 - 10

10- دعوت خداوند از مشركان مكه براى تفحص و تحقيق از عالمان ، جهت به دست آوردن حقانيت وحى به انسان

و ما أرسلنا من قبلك إلاّ رجالاً . .. فسئلوا أهل الذكر إن كنتم لاتعلمون

مخاطب فعل {فسئلوا} به قرينه آيات قبل _ كه درباره مشركان بود _ مى تواند مشركان باشد.

پرسش از ولايت اهل بيت(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 8 - 10

10 - { قال الرضا ( ع ) و لقد حدثنى أبى عن أبيه أبى عبداللّه الصادق ( ع ) . . .

قال : إنّ اللّه عزّوجلّ لايسئل عباده عمّا تفضّل عليهم و لايمنّ بذلك عليهم و الإمتنان بالإنعام مستقبح من المخلوقين فكيف يضاف إلى الخالق عزّوجلّ ما لايرضى المخلوق به و ل_كنّ النعيم حبّنا أهل البيت و موالاتنا يسئل اللّه عباده عنه بعد التوحيد و النبّوة لأنّ العبد إذا وفى بذلك ادّاه إلى نعيم الجنّة الذى لايزول ;

امام رضا(ع) فرمود: پدرم از پدر خويش از امام صادق(ع) براى من روايت كرده است كه فرمود: خداى عزّوجلّ درباره آنچه به بندگانش تفضل كرده است، از آنها بازخواست نمى كند و با اين كار بر آنان منّت نمى گذارد. منّت نهادن به جهت نعمت بخشيدن، از جانب مخلوق ها كار زشتى است; پس چگونه به خالق عزّوجلّ چيزى نسبت داده مى شود كه مخلوق از نسبت دادن آن ناخشنود است؟! ولى نعيم [در آيه {ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم}] محبت ما اهل بيت و [پذيرش ]ولايت ما است كه خداوند همه بندگان را بعد از توحيد و نبّوت، از آن بازخواست خواهد كرد; زيرا بنده اگر به آن نعمت وفادار باشد، او را به نعمت هاى بهشت كه هرگز زايل نمى شود خواهد رساند}.

پرسش از هلال ماه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 1

1 - پرسش مكرر مردم از پيامبر ( ص ) درباره چگونگى شكل گيرى هلال هاى متفاوت ماه

يسئلونك عن الأهلة

به كارگيرى فعل مضارع {يسئلون} حكايت از تكرار سؤال دارد و آوردن آن با صيغه جمع، دلالت بر تعدد سؤال كنندگان مى كند. {أهلة} جمع هلال است و مقصود از آن هلالهاى ماه مى باشد.

پرسش اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 19 - 3

3- بيدارسازى اصحاب كهف ، فراهم آورنده فرصتى مناسب براى پرسوجوى آنان از همديگر درباره خواب خويش بود .

بعثن_هم ليتساءلوا

{ل} در {ليتساءلوا} بيانگر علّت بيدارسازى است. هدف از به خواب بردن و بيدار ساختن اصحاب كهف _ چنان چه از تفريع آيات يازدهم و دوازدهم بر آيه دهم به دست آمد _ اعطاى رحمت و رشدى بود كه اصحاب كهف درخواست كرده بودند. بنابراين، بايد به خداوند، آنان را از خواب بيدار مى كرد تا از راه پرسش و غير آن، به حوادثى كه بر آنان گذشته بود، پى ببرند و در مسير خداشناسى رشد يابند.

پرسش اصحاب يمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 40 - 2

2 - اصحاب اليمين در بهشت ، به گفتوگو و پرسوجو از يك ديگر خواهند پرداخت .

يتساءلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 41 - 1

1 - پرسوجوى اصحاب اليمين در بهشت ، از وضعيت مجرمان در قيامت

عن المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 42 - 1

1 - پرسوجوى اصحاب اليمين ، از عوامل دوزخى شدن مجرمان

يتساءلون . عن المجرمين . ما سلككم فى سقر

پرسش برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 71 - 2

2_ فرزندان يعقوب از كارگزاران يوسف پرسيدند : كالاى مفقود شده تان چيست ؟

قالوا . .. ماذا تفقدون

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 3

3_ يوسف ( ع ) در پى پرسش برخاسته از شگفت زدگى و ناباورى برادرانش ، تصريح كرد كه او همان يوسف است .

أءنك لأنت يوسف قال أنا يوسف

پرسش برگزيدگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 8 - 5

5- پرسش از افعال خداوند و شگفتى از آن ، با مقامات بلند برگزيدگان الهى منافاتى ندارد .

قال ربّ أنّى يكون لى غل_م

پرسش بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 44 - 3

3 _ بهشتيان براى ملامت و سرزنش دوزخيان ، از آنان جوياى تحقق وعيد هاى الهى براى منكران آيات خداوند خواهند شد .

و نادى . .. فهل وجدتم ما وعد ربكم حقاً

پرسش بيجا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 68 - 7

7 - موسى ( ع ) از مردم خواست تا با سؤال درباره گاوى كه به ذبح آن مأمور شدند ، تكليف را بر خود مشكل نسازند .

فافعلوا ما تؤمرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 71 - 8

8 - قوم موسى ، با سؤال و جستجوى بى مورد ، تكليف ( كشتن گاوى ماده براى حل معماى قتل ) را بر خود دشوار كردند .

فذبحوها و ما كادوا يفعلون

جمله {ما كادوا يفعلون} (نزديك بود انجام ندهند) مى تواند اشاره به دشوارى انجام تكليف مذكور باشد، كه به شهادت جمله {فافعلوا ما تؤمرون} (در

آيه 68) و قرينه هاى ديگر، قوم موسى خود با سؤالهاى بى مورد اين مشكل را آفريدند و تكليف را بر خويش دشوار ساختند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 108 - 3،6

3 - نسخ اديان و نيز نسخ برخى از آيات و احكام قرآن ، برانگيزنده مسلمانان به طرح پرسشهايى نا به جا از پيامبر ( ص )

أم تريدون أن تسئلوا رسولكم

برداشت فوق بر اين مبناست كه {أن تسئلوا} به معناى پرسش كردن باشد. از آن جا كه لحن آيه گوياى مذمت است، از آن پرسشها به پرسشهاى نا به جا تعبير شده است.

6 - بنى اسرائيل ، پرسش ها و درخواستهايى نابه جا از موسى ( ع ) داشتند .

كما سئل موسى من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 109 - 13

13 - يهود و نصارا ترغيب كننده مسلمانان به پرسش ها و درخواست هاى نابه جا از پيامبر ( ص )

أم تريدون أن تسئلوا . .. ودّ كثير من أهل الكتب لو يردونكم

پرسش بيماردلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 31 - 11

11 - ذكر تعداد فرشتگان نگهبان دوزخ در قرآن ، مورد پرسش انكارآميز كافران و گروه بيماردل و مغرض قرار گرفت .

و ليقول الذين فى قلوبهم مرض و الك_فرون ماذا أراد اللّه به_ذا مثلاً

پرسش پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 75 - 3

3 - جويا شدن از انگيزه و علل عصيان و قانون شكنى

، امرى شايسته و بايسته

قال ي_إبليس ما منعك أن تسجد

از اين كه خداوند، از ابليس جوياى انگيزه و علت تمردش شد _ با آن كه بدون آن هم مى توانست او را كيفر دهد _ مى تواند مشعر به نكته ياد شده باشد.

پرسش جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 41 - 1

1 - پرسش ساحران ، از فرعون نسبت به پاداش خود در صورت غلبه بر موسى ( ع )

قالوا لفرعون أئنّ لنا لأجرًا إن كنّا نحن الغ_لبين

پرسش جايز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 186 - 2

2 - جواز پرسش و تحقيق درباره صفات خداوند و چگونگى آنها

و إذا سألك عبادى عنى فإنى قريب

پرسش حرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 101 - 13

13 _ خداوند آمرزنده گناه مترتب بر پرسش هاى بيجا تا پيش از تحريم آن *

لاتسئلوا عن اشياء . .. و اللّه غفور حليم

توصيف خداوند به {غفور} پس از بيان نهى از پرسشهاى بيجا مى تواند ناظر به آمرزش گناه كسانى باشد كه تا پيش از بيان نهى، چنين سؤالاتى را مطرح كرده بودند.

پرسش حفصه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 3 - 7

7 - پرسش همسر پيامبر ( ص ) ( حفصه ) ، از آن حضرت درباره منبع اطلاع ايشان از افشا شدن رازش

فلمّا نبّأها به قالت من أنباك ه_ذا

پرسش در احتجاج

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

13 - قصص - 28 - 71 - 2

2 - طرح پرسش هاى تنبه بخش و بيدار كننده ، شيوه اى ارائه شده از سوى خدا به پيامبر ( ص ) در محاجه با مشركان

قل أرءيتم إن جعل اللّه . .. أفلاتسمعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 72 - 2

2 - طرح پرسش هاى تنبه آفرين و بيدارگر ، از شيوه هاى ارائه شده از سوى خدا به پيامبر در احتجاج با اهل شرك

قل أرءيتم إن جعل اللّه . .. أفلاتبصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 25 - 8

8 - طرح پرسش در احتجاج ، براى واداشتن طرف مقابل به اقرار به حق ، از روش هاى قرآن براى تبيين حقايق است .

و لئن سألتهم من خلق السموت و الأرض ليقولنّ اللّه

پرسش در تعليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 7

7 _ برانگيختن داورى وجدان از طريق طرح پرسش، از روشهاى تبليغى قرآن

قل أندعوا من دون الله ما لا ينفعنا

پرسش در قبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 97 - 2

2 _ چگونه سپرى كردن زندگانى دنيا ، پرسش فرشتگان از گناهكاران مستضعف پس از مرگ ( سؤال قبر )

انّ الّذين توفّيهم الملئكة ظالمى انفسهم قالوا فيم كنتم

پرسش در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 109 - 2،4

2 _ پرسش از برخورد امت ها با دعوت انبيا

هدف از گردآورى پيامبران در عرصه قيامت

يوم يجمع اللّه الرسل فيقول ماذا اجبتم

4 _ قيامت ، عرصه پرسش از عملكرد آدميان

يوم يجمع اللّه الرسل فيقول ماذا اجبتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 1،2

1 _ خداوند در قيامت و در حضور پيامبران از مسيح ( ع ) خواهد پرسيد كه آيا وى مردمان را به پرستش خويش و مادرش مريم فراخوانده است ؟

و اذ قال اللّه يعيسى ابن مريم ءانت قلت للناس اتخذونى و امى الهين

با توجه به آيات بعد همانند {قال اللّه هذا يوم . ..} آيه 119 و توجه به اين حقيقت كه در زمان حضور مسيح(ع) در ميان امت خويش كسى معتقد به الوهيت وى و مريم(ع) نبوده است، معلوم مى شود اين پرسش و پاسخ در قيامت اتفاق خواهد افتاد. گفتنى است كه تعبير از آينده با فعل ماضى (قال) براى رساندن تحقق قطعى آن صحنه است.

2 _ خدا در قيامت پيامبران خويش را از چگونگى شكل گيرى گرايش هاى باطل امت ها مورد پرسش قرار مى دهد .

و اذ قال اللّه يعيسى ابن مريم ءانت قلت للناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 6 - 2

2 _ پذيرش و عدم پذيرش رسالتهاى انبيا و نيز عمل به احكام دين، محور بازجويى خداوند از امتهاست.

فلنسئلن الذين أرسل إليهم

توصيف مردم با عنوان {أرسل إليهم} دلالت بر اين دارد كه بازجويى از امتها درباره چگونگى برخورد با رسالتهاى الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94

- 19

19 _ انسان ، در برابر تمامى رفتار و حركات خويش مسؤول بوده و در قيامت بايد پاسخگو باشد .

فينبئكم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 36 - 9

9- چشم ، گوش و قلب در قيامت ، مورد بازخواست و سؤال قرار خواهند گرفت .

إن السمع و البصر و الفؤاد كلّ أُول_ئك كان عنه مسئولاً

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه: اولاً، سؤال از موارد ياد شده حقيقى باشد و ثانياً، طبق همين مبنا _ چون در دنيا از آنها سؤالى نخواهد شد _ مراد از آن، بازخواست و سؤال در قيامت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 125 - 4

4 - آدمى در قيامت ، مجاز به پرسش از پروردگار است .

قال ربّ لم حشرتنى أعمى

ظاهر {قال} چنين افاده مى كند كه اين سؤال به لفظ در آمده و از سوى نابينايان در قيامت مطرح خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 40 - 3

3 - خداوند در روز قيامت ، از ملائكه خواهد پرسيد كه آيا از عبادت مشركان براى آنان ، رضايت داشته اند ؟

و يوم يحشرهم جميعًا ثمّ يقول للمل_ئكة أه_ؤلاء إيّاكم كانوا يعبدون

جوابى كه در آيه بعد از قول ملائكه نقل شده، حكايت از اين دارد كه سؤال از اصل عبادت نبوده است; زيرا عبادت مشركان در اختيار ملائكه نبوده تا آنان دستور به انجام آن داده باشند; بلكه سؤال از رضايت ملائكه از اين كار است.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 24 - 2،3

2 - انسان ها ، در قبال عقايد و رفتار خود ، مسؤول بوده و در روز قيامت بازخواست خواهند شد .

وقفوهم إنّهم مسئولون

3 - وجود { موقف } و جايگاه سؤال و بازخواست از انسان ها ، در عرصه قيامت

وقفوهم إنّهم مسئولون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 16 - 4

4 - پرسش از خلايق در روز قيامت ، درباره فرمان رواى حقيقى جهان در آن روز

لمن الملك اليوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 73 - 5

5 - انسان ها ، در برابر عقايد دينى خويش و انتخاب آن ، مسؤول بوده و در قيامت بايد پاسخگو باشند .

ثمّ قيل لهم أين ما كنتم تشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 44 - 8

8 - پايبندى و استقامت پيامبر ( ص ) و مسلمانان در مسير وحى ، از مسائل مهم مورد سؤال در قيامت

فاستمسك بالذى أُوحى إليك . .. و سوف تسئلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 39 - 1

1 - گناهكاران جن و انس در صحنه قيامت ، داراى وضعيتى معلوم و بى نياز از محاكمه و سؤال

فيومئذ لايسئل عن ذنبه إنس و لاجانّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 8 - 4

4 - قيامت ، روز حسابرسى اعمال انسان ها و پرسش از رفتار آنان با

يكديگر

و إذا الموءودة سئلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 8 - 10

10 - { قال الرضا ( ع ) و لقد حدثنى أبى عن أبيه أبى عبداللّه الصادق ( ع ) . . . قال : إنّ اللّه عزّوجلّ لايسئل عباده عمّا تفضّل عليهم و لايمنّ بذلك عليهم و الإمتنان بالإنعام مستقبح من المخلوقين فكيف يضاف إلى الخالق عزّوجلّ ما لايرضى المخلوق به و ل_كنّ النعيم حبّنا أهل البيت و موالاتنا يسئل اللّه عباده عنه بعد التوحيد و النبّوة لأنّ العبد إذا وفى بذلك ادّاه إلى نعيم الجنّة الذى لايزول ;

امام رضا(ع) فرمود: پدرم از پدر خويش از امام صادق(ع) براى من روايت كرده است كه فرمود: خداى عزّوجلّ درباره آنچه به بندگانش تفضل كرده است، از آنها بازخواست نمى كند و با اين كار بر آنان منّت نمى گذارد. منّت نهادن به جهت نعمت بخشيدن، از جانب مخلوق ها كار زشتى است; پس چگونه به خالق عزّوجلّ چيزى نسبت داده مى شود كه مخلوق از نسبت دادن آن ناخشنود است؟! ولى نعيم [در آيه {ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم}] محبت ما اهل بيت و [پذيرش ]ولايت ما است كه خداوند همه بندگان را بعد از توحيد و نبّوت، از آن بازخواست خواهد كرد; زيرا بنده اگر به آن نعمت وفادار باشد، او را به نعمت هاى بهشت كه هرگز زايل نمى شود خواهد رساند}.

پرسش درباره انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 71 - 9

9 - پرسش ملامت آميز نگهبانان و دربانان دوزخ از كافران ،

درباره آمدن پيامبران تلاوت كننده آيات الهى و انذارگران

و قال لهم خزنتها ألم يأتكم رسل منكم يتلون عليكم ءاي_ت ربّكم و ينذرونكم لقاء يومك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 8 - 3

3 - پرسش سرزنش آميز نگهبانان دوزخ از كافران دوزخى ، درباره آمدن پيامبر و اخطار دهنده الهى براى آنان

سألهم خزنتها ألم يأتكم نذير

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه استفهام در {ألم يأتكم. ..} توبيخى و تقريعى باشد.

پرسش درباره حاكم آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 16 - 4

4 - پرسش از خلايق در روز قيامت ، درباره فرمان رواى حقيقى جهان در آن روز

لمن الملك اليوم

پرسش درباره ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 83 - 1

1- مردم زمان پيامبر ( ص ) از آن حضرت ، درباره ذوالقرنين ، پرسش هايى را مطرح ساخته بودند .

و يسئلونك عن ذى القرنين

{قرن} به معناى {شاخ} است. گفته اند وجه تسميه {ذوالقرنين} آن بوده كه وى، دو رشته گيسوان بافته، همانند دو شاخ داشته و يا اين كه بر كلاه او دو شاخ قرار داشته است. البته {قرن} به معناى مدّت زمانى متمادى كه مردم در آن زيست مى كنند نيز آمده و لذا برخى نيز وجه تسميه را دوران طولانى حاكميت ذوالقرنين دانسته اند.

پرسش درباره رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 50 - 1

1 - پرسش نگهبانان جهنم از دوزخيان ،

درباره آمدن فرستادگان الهى همراه با دلايل و برهان هاى روشن براى ايشان

قالوا أَوَ لم تك تأتيكم رسلكم بالبيّن_ت

پرسش درباره روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 85 - 1،2،3

1- پرسش مردم از پيامبر ( ص ) درباره حقيقت روح

و يسئلونك عن الروح

2- حقيقت روح ، امرى مبهم و سؤال برانگيز براى مردم عصر پيامبر ( ص )

و يسئلونك عن الروح

3- حقيقت روح انسانى ، امرى ناشناخته و سؤال انگيز

و يسئلونك عن الروح

بنابر اينكه مراد از {الروح} صرفاً روح انسانى باشد _ كه متبادر به ذهن است _ برداشت فوق به دست مى آيد.

پرسش درباره شفاعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 23 - 8،9،10،12

8 - منتظران شفاعت ، پس از خبردار شدن از امر خدا درباره آن ، سؤال مى كنند كه پروردگار چه گفته است ؟

حتّى إذا فزّع عن قلوبهم قالوا ماذا قال ربّكم

بنابراين كه فاعل {قالوا}، {من} در {لمن} باشد و مراد از آن شفاعت شوندگان باشند، نكته ياد شده قابل استفاده است. گفتنى است كه متعلق {ماذا قال} ذكر نشده و به قرينه بحث شفاعت، احتمال دارد متعلق آن درباره شفاعت باشد.

9 - شفيعان ، در پى آگاهى از امر خدا درباره شفاعت ، از همديگر مى پرسند خداوند چه فرموده است ؟

حتّى إذا فزّع عن قلوبهم قالوا ماذا قال ربّكم

10 - جواب شفاعت كنندگان به سؤال يكديگر درباره فرمان خداوند ، اين است كه هر آنچه خداوند فرموده ، حق است .

قالوا ماذا قال ربّكم قالوا الحقّ

برداشت ياد شده بر اين اساس

است كه مرجع ضمير فاعلى {قالوا}ى دوم، شفيعان باشد.

12 - پاسخ شفيعان به سؤال منتظران شفاعت درباره فرمان خداوند نسبت به آن ، اين است كه خدا حق گفته است .

قالوا ماذا قال ربّكم قالوا الحقّ

بنابراين كه مرجع ضمير فاعلى {قالوا}ى اول، منتظران شفاعت و مرجع ضمير فاعلى {قالوا}ى دوم، شفاعت كنندگان باشد، نكته ياد شده به دست مى آيد.

پرسش درباره كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 54 - 1

1 - بهشتيان ، درباره سرنوشت هم نشينان كافر دنيايى خود ، از ديگر بهشتيان پرسش كرده و از وضعيت آنان كسب اطلاع خواهند كرد .

قال هل أنتم مطّلعون

استفهام {هل} براى عرض و يا امر است كه مفاد آن تقاضا و درخواست مى باشد.

پرسش درباره گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 41 - 1

1 - پرسوجوى اصحاب اليمين در بهشت ، از وضعيت مجرمان در قيامت

عن المجرمين

پرسش درباره معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 62 - 4

4 - پرسش تحقيرآميز خداوند از مشركان ، درباره معبود هاى آنان در قيامت

فيقول أين شركاءى

استفهام در {أين شركاءى} براى تهكّم و استهزا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 74 - 4

4 - پرسش تحقيرآميز خداوند در قيامت از مشركان درباره معبودهايشان

و يوم يناديهم فيقول أين شركاءى

استفهام در {أين شركائى} براى تهكّم و استهزا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 73

- 3

3 - پرسش عتاب آميز خداوند از مشركان حق ستيز و لجوج ، درباره معبود هاى ادعايى آنان

ثمّ قيل لهم أين ما كنتم تشركون

پرسش درباره منذران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 8 - 3

3 - پرسش سرزنش آميز نگهبانان دوزخ از كافران دوزخى ، درباره آمدن پيامبر و اخطار دهنده الهى براى آنان

سألهم خزنتها ألم يأتكم نذير

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه استفهام در {ألم يأتكم. ..} توبيخى و تقريعى باشد.

پرسش زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 8 - 1

1- بشارت فرزند به زكريا ( ع ) در روزگار پيرى و فرتوتى وى و نازايى همسر ، براى او نويدى شگفت آور بود .

أنّى يكون لى غل_م و كانت امرأتى عاقرًا و قد بلغت من الكبر عتيًّا

{أنّى}، يعنى چگونه و از چه راهى؟ (مصباح). {عتيّاً} جمع {عات} از ماده {عتوّ} (از حد گذشتن) است و مفاد جمله {قد بلغت...} اين است كه من از نظر پيرى به افرادى رسيده ام كه در كهن سالى از حدّ گذشته اند. برخى اهل لغت {عتيّاً} را مصدر و به معناى خشك و انعطاف ناپذير شدن مفاصل و استخوان ها دانسته اند (الكشاف). مفاد جمله دراين صورت اين است كه من از اثر پيرى به خشكيده شدن اعضاى بدنم رسيده ام.

پرسش سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 20 - 3

3 - پرسش سليمان از علت ناپيدا بودن هدهد

فقال ما لى لاأرى الهدهد أم كان

من الغائبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 38 - 2

2 - پرسش سليمان از قدرت درباريانش براى آوردن تخت بلقيس

قال ي_أيّها الملؤا أيّكم يأتينى بعرشها

پرسش شفيعان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 23 - 9

9 - شفيعان ، در پى آگاهى از امر خدا درباره شفاعت ، از همديگر مى پرسند خداوند چه فرموده است ؟

حتّى إذا فزّع عن قلوبهم قالوا ماذا قال ربّكم

پرسش طغيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 42 - 3

3 - طغيان گران دنياطلب ، با پرسش مكرر از زمان قيامت به استهزاى آن مى پرداختند .

يسئلونك عن الساعة أيّان مرسيها

فاعل {يسئلونك}، در برداشت ياد شده {من طغى. ..} دانسته شده است. اين برداشت، ناظر به احتمالى است كه به قرينه {إنّما أنت منذر من يخشاها} در آيات بعد استفاده مى شود; زيرا كسى كه از انذار قيامت هراسى ندارد، پرسش او از زمان وقوع آن استهزايى خواهد بود.

پرسش عزير(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 259 - 2،4،5،17

2 _ عبور فردى ( عزير ) در ضمن سفر از قريه ويران شده اى كه ديوار هاى آن روى سقفهايش فروريخته و مشاهده مردگان و پرسش وى از خداوند درباره چگونگىِ زنده شدن آنان

او كالّذى مرّ على قرية و هى خاوية على عروشها

بسيارى از مفسّران برآنند كه داستان ذكر شده درباره عزير پيامبر است; گر چه برخى آن را به ارميا نسبت داده اند. گفتنى است

كه جمله {خاوية على عروشها} را برخى به معناى خالى از سكنه و برخى مخروبه و فروپاشيده دانسته اند.

4 _ آگاهى عزير به اصل زنده شدن مردگان در رستاخيز و پرسش وى از چگونگىِ زنده شدن آنان

قال انّى يحيى هذه اللّه بعد موتها

{انّى يحيى} كه استفهام است، دلالت دارد بر اينكه عزير، اصل احيا را اذعان داشته و از كيفيّت آن پرسش كرده است.

5 _ خداوند ، عزير را ميراند و پس از صد سال وى را زنده كرد تا پاسخى باشد به پرسش وى از چگونگى زنده شدن مردگان

قال انّى . .. فاماته اللّه مائة عام ثمّ بعثه

17 _ زنده شدن الاغ عزير پس از جمع آورى استخوان هاى آن و پوشاندن گوشت بر آنها ، پاسخى به پرسش وى از كيفيّت و امكان حيات مردگان

و انظر الى العظام كيف ننشزها ثمَّ نكسوها لحماً

مراد از {العظام} به قرينه {و انظر الى حمارك}، استخوانهاى همان الاغ است ; چون صرف نگاه به حمار، نشانه اى براى احياى مردگان نيست.

پرسش فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 51 - 3،4

3 - چگونگى برخورد خداوند با اقوام غير مؤمن گذشته ، پرسش فرعون از موسى ( ع )

أنّ العذاب على من كذّب . .. فما بال القرون الأُولى

چون در آيات گذشته، موسى(ع) سخن از امنيت پيروان هدايت و عذاب تكذيب كنندگان به ميان آورد، سؤال فرعون به منظور اظهار نظر موسى(ع) در باره حال نسل هاى پيشين بوده است. انگيزه او از اين پرسش مى تواند تحريك نسل حاضر در برابر پاسخ موسى(ع) به معذَّب بودن پدرانشان باشد.

طفره رفتن موسى(ع) از جواب صريح، اين احتمال را تقويت مى كند.

4 - فرعون با ناباورى نسبت به عملى شدن وعده عذاب در باره پيشينيان ، نظر موسى ( ع ) را در مورد آنان جويا شد .

قال فما بال القرون الأُولى

سؤال فرعون از حال پيشينيان، پس از گفته موسى(ع) (أنّ العذاب على من كذّب) از ناباورى او حكايت دارد; زيرا وى آنان را نابود شده و بى نشان و اثر مى دانست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 23 - 1،4

1 - پرسش انكار آميز فرعون از موسى ( ع ) در باره حقيقتى به نام { ربّ العالمين } ( پروردگار جهانيان )

قال فرعون و ما ربّ الع_لمين

واژه {ما} اسم استفهام است و غالباً با آن، از حقيقت اسم مابعدش پرسش مى شود. گفتنى است كه استفهام ياد شده براى اظهار تعجب به منظور انكار حقيقت مورد پرسش مى باشد.

4 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال لمّا بعث اللّه موسى إلى فرعون . . . فقال فرعون { و ما ربّ العالمين } و إنّما سأله عن كيفية اللّه فقال موسى { ربّ السماوات و الأرض و ما بينهما إن كنتم موقنين } فقال فرعون متعجباً لأصحابه { ألاتستمعون } أسأله عن الكيفية فيجيبنى عن الصفات . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: هنگامى كه خداوند موسى را به سوى فرعون مبعوث كرد . .. فرعون به موسى(ع) گفت {و ما ربّ العالمين} و سؤال فرعون از موسى درباره كيفيت خداوند بود. موسى(ع) در جواب فرعون گفت: {ربّ السماوات

و الأرض و ما بينهما...}. فرعون در حالى كه تعجب كرده بود به اصحابش گفت: آيا نمى شنويد [چه ميگويد؟] من از كيفيت خدا مى پرسم و او در جواب من از صفات مى گويد...}.

پرسش قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 59 - 1

1- پس از در هم شكسته شدن بت ها به وسيله ابراهيم ( ع ) ، بت پرستان به پرسوجو از يكديگر در مورد شكننده آنها پرداختند .

فجعلهم جذذًا . .. قالوا من فعل ه_ذا ب_الهتنا

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {مَن} اسم استفهام باشد.

پرسش كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 65 - 7

7 - پرسش كافران از پيامبر ( ص ) ، درباره لحظه برپايى قيامت

قل لايعلم . .. الغيب إلاّ اللّه و ما يشعرون أيّان يبعثون

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه عبارت {قل. ..} در جواب پرسش كسانى باشد كه نسبت به وقوع قيامت شك داشته اند; زيرا ضماير در آيه بعد به اين دسته از كافران بازمى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 12 - 1

1 - سؤال تمسخرآميز كافران درباره زمان برپايى روز جزا

يسئلون أيّان يوم الدّين

از آيات قبل و بعد، تمسخرآميز بودن سؤال كافران استفاده مى شود; زيرا آنان اصولاً در مقام فهم حق نبودند و با اين پرسش، مى خواستند راهى ديگر براى انكار معاد و وسيله اى براى تمسخر آن پيدا كنند.

پرسش كافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

15 - يس - 36 - 48 - 1

1 - كافران صدراسلام ، از مسلمانان درباره برپايى قيامت سؤال مى كردند .

قال الذين كفروا . .. و يقولون متى ه_ذا الوعد

بيشتر مفسران برآنند كه مقصود از {وعد}، برپايى قيامت است.

پرسش گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 23 - 8

8 - منتظران شفاعت ، پس از خبردار شدن از امر خدا درباره آن ، سؤال مى كنند كه پروردگار چه گفته است ؟

حتّى إذا فزّع عن قلوبهم قالوا ماذا قال ربّكم

بنابراين كه فاعل {قالوا}، {من} در {لمن} باشد و مراد از آن شفاعت شوندگان باشند، نكته ياد شده قابل استفاده است. گفتنى است كه متعلق {ماذا قال} ذكر نشده و به قرينه بحث شفاعت، احتمال دارد متعلق آن درباره شفاعت باشد.

پرسش محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 19 - 1

1 _ پيامبر(ص)، مأمور به سؤال از مشركان درباره اينكه برترين گواهى كه مى تواند حقانيت او را تأييد كند كيست؟

قل أى شىء أكبر شهدة قل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 28 - 2

2 - طرح پرسش هاى تنبّه بخش و بيداركننده ، شيوه ارائه شده از سوى خداوند به پيامبر ( ص ) در محاجّه با كافران و مشركان

قل أرءيتم إن أهلكنى اللّه و من معى أو رحمنا

پرسش محمد(ص) از يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 163 - 5

5 _ توجه دادن يهوديان به فرجام

شوم مخالفت با فرمان هاى الهى ، هدف از پرسش پيامبر ( ص ) از يهوديان درباره مردم ايله

و سئلهم عن القرية التى كانت حاضرة البحر

پرسش مردم صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 187 - 12

12 _ مردم عصر بعثت به گمان آگاهى پيامبر ( ص ) از زمان تحقق قيامت ، با سؤال هاى مكرر خواهان افشاى آن بودند .

يسئلونك كأنك حفى عنها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 105 - 3

3 - تعدادى از مردم صدراسلام در باره سرنوشت كوه ها در هنگامه رستاخيز ، از پيامبر ( ص ) توضيح مى خواستند .

و يس__َلونك عن الجبال

پرسش مردم مقارن بعثت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 85 - 2

2- حقيقت روح ، امرى مبهم و سؤال برانگيز براى مردم عصر پيامبر ( ص )

و يسئلونك عن الروح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 83 - 1،4

1- مردم زمان پيامبر ( ص ) از آن حضرت ، درباره ذوالقرنين ، پرسش هايى را مطرح ساخته بودند .

و يسئلونك عن ذى القرنين

{قرن} به معناى {شاخ} است. گفته اند وجه تسميه {ذوالقرنين} آن بوده كه وى، دو رشته گيسوان بافته، همانند دو شاخ داشته و يا اين كه بر كلاه او دو شاخ قرار داشته است. البته {قرن} به معناى مدّت زمانى متمادى كه مردم در آن زيست مى كنند نيز آمده و لذا برخى نيز وجه تسميه را دوران

طولانى حاكميت ذوالقرنين دانسته اند.

4- پرسشش هاى مردم از پيامبر ( ص ) ، زمينه نزول برخى آيات و تبيين مطالبى براى مردم بود .

و يسئلونك عن ذى القرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 42 - 1

1 - پرسش از زمان فرا رسيدن قيامت ، سؤال مكرر مردم از پيامبر ( ص )

يسئلونك عن الساعة أيّان مرسيها

كلمه {مرسى}، به صورت هاى مصدر ميمى، اسم زمان، اسم مكان و اسم مفعول كاربرد دارد(مفردات راغب). اين كلمه در آيه شريفه _ به قرينه {أيّان} كه سؤال از زمان است _ مصدر ميمى مى باشد. در اين صورت {مرسى} به معناى وقوع و استقرار خواهد بود. مكرر بودن سؤال، از فعل مضارع {يسئلونك} استفاده شده است.

پرسش مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 186 - 1

1 - پرسش مسلمانان از پيامبر درباره نزديك يا دور بودن خدا ، نسبت به بندگان

و إذا سألك عبادى عنى فإنى قريب

جمله {فإنى قريب} بيانگر اين است كه پرسش مطرح شده در آيه، درباره دورى و نزديكى خداست.

پرسش مشركان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 20 - 8

8 _ پيامبر اكرم ( ص ) در پى بهانه جويى هاى مشركان و پرسش هاى مكرر آنان از علت عدم نزول معجزه ، در انتظار پاسخ و رهنمودى از سوى خداوند بود .

و يقولون لو لا أنزل عليه ءاية من ربه . .. إنى معكم من المنتظرين

پرسش مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 51 - 5،15

5- خداوند ، پيشاپيش به پيامبر ( ص ) اعلام كرد كه منكران معاد ، پس از دريافت جواب شبهه استبعاد معاد ، از پديدآورنده آن سؤال خواهند كرد .

فسيقولون من يعيدنا

15- منكران معاد ، پس از دريافت جواب شبهات خود درباره معاد ، با شگفتى از زمان وقوع آن مى پرسيدند .

فسينغضون إليك رءوسهم و يقولون متى هو

بنابر اينكه حركت دادن سر، همانگونه كه در استعمال لغوى آن آمده است، براى اظهار تعجب و شگفتى باشد (لسان العرب)، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 71 - 3

3 - پرسش ناباورانه و تمسخرآميز منكران معاد ، از زمان برپايى رستاخيز و مجازات كافران

لقد وعدنا ه_ذا. .. و يقولون متى ه_ذا الوعد

مراد از {الوعد} به قرينه آيات پيشين، مى تواند وعده رستاخيز باشد. برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است.

پرسش ملائكه قبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 27 - 16،17

16- { قال أميرالمؤمنين ( ع ) صلوات الله عليه : إن ابن آدم . . . فإذا أدخل قبره أتاه ملكا القبر . . . فيقولان : من ربك و ما دينك و من نبيك ؟ فيقول : الله ربّى و دينى الإسلام و نبيى محمد ( ص ) فيقولان له : ثبّتك الله فيما تحبّ و ترضى و هو قول الله عزّوجلّ : { يثبّت الله الذين آمنوا بالقول الثابت فى الحياة الدنيا و فى الأخرة } . . .

;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است كه فرمود: همانا آدمى زاده را . .. آن گاه كه وارد قبرش مى كنند، دو فرشته نزدش مى آيند ... و مى گويند: پروردگارت كيست؟ و دينت چيست؟ و پيامبرت كيست؟ پس پاسخ مى گويد: {خداوند} پروردگارم و {اسلام} دين من و پيامبرم حضرت محمد(ص) است. پس به او مى گويند: خداوند تو را در آنچه دوست مى دارى و به آن راضى هستى ثابت قدم و استوار كرده است و اين همان سخن خداوند است كه مى فرمايد: {يثبّت الله الذين آمنوا بالقول الثابت ...}...}.

17- { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : إن المؤمن إذا أُخرج من بيته شيّعته الملائكة إلى قبره . . . و إن كان كافراً خرجت الملائكة تشيّعه إلى قبره تلعنونه . . . ثمّ يدخل عليه ملكا القبر . . . فيقولان له : من ربّك ؟ فيتلجلج و يقول : قد سمعت الناس يقولون فيقولان له : لادريت و يقولان له : ما دينك ؟ فيتلجلج فيقولان له : لادريت و يقولان له : من نبّيك ؟ فيقول : قد سمعت الناس يقولون فيقولان له لادريت و يسأل عن إمام زمانه . . . و هو قول الله عزّوجلّ : { . . . و يضلّ الله الظالمين و يفعل الله ما يشاء } ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: آن گاه كه [جنازه] مؤمن را از منزلش بيرون مى برند، ملائكه او را تا قبرش تشييع مى كنند . .. و اگر كافر باشد فرشتگان او را تا قبرش تشييع و لعنت مى كنند ... سپس دو

فرشته قبر، بر او وارد مى شوند ... پس به او مى گويند: پروردگارت كيست؟ پس او [در پاسخ] مردد مى شود و مى گويد: شنيده ام مردم [اين گونه] مى گويند. پس به او مى گويند: [آيا] ندانستى؟ به او مى گويند دينت چيست؟ باز مردد مى شود و آنان به او مى گويند: [آيا] ندانستى؟ پس به او مى گويند: پيامبر تو كيست؟ پس پاسخ مى دهد: شنيده ام كه [اين گونه] مردم مى گويند. پس به او مى گويند [آيا ]ندانستى؟ و از او درباره امام زمانش سؤال مى كنند: ... و اين سخن خداوند عزّوحلّ است: ... يضلّ الله الظالمين و يفعل الله ما يشاء}.

پرسش موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 23 - 7،9

7 - پرسش موسى ( ع ) از دختران شعيب درباره انگيزه آنان از منع كردن گوسفندانشان از آب

قال ما خطبكما

{خطب} معادل {شأن} است; يعنى، {ما الذى حملكما على الذود; چه چيزى شما را بر اين كار وا مى دارد؟}

9 - دختران شعيب به پرسش موسى پاسخ دادند .

قالتا لانسقى

پرسش موسى(ع) از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 155 - 12

12 _ موسى ( ع ) در پى هلاكت همراهانش در ميقات ، با پرسشى شكوه آميز ، توجيه و چرايى هلاكت همه حاضران را به خاطر گناه گروهى از آنان ، از خداوند تقاضا كرد .

أتهلكنا بما فعل السفهاء منا

پرسش نگهبانان جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 -

50 - 1

1 - پرسش نگهبانان جهنم از دوزخيان ، درباره آمدن فرستادگان الهى همراه با دلايل و برهان هاى روشن براى ايشان

قالوا أَوَ لم تك تأتيكم رسلكم بالبيّن_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 8 - 3

3 - پرسش سرزنش آميز نگهبانان دوزخ از كافران دوزخى ، درباره آمدن پيامبر و اخطار دهنده الهى براى آنان

سألهم خزنتها ألم يأتكم نذير

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه استفهام در {ألم يأتكم. ..} توبيخى و تقريعى باشد.

پرسش و پاسخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 5

5 _ وعده خداوند به مردم ، مبنى بر پاسخ استفتاى آنها درباره حقوق زنان

قل اللّه يفتيكم فيهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 101 - 7

7 _ خداوند پاسخ گوى پرسش هاى مردم ، به هنگام نزول قرآن ، گرچه موجب ناخشنودى آنان گردد .

لاتسئلوا عن اشياء . .. و إن تسئلوا عنها حين ينزل القرءان تبدلكم

به مقتضاى اينكه ضمير در {عنها}به اشياء توصيف شده به {ان تبدلكم تسؤكم} بر مى گردد مى توان گفت آن اشياء و احكام هر چند به خاطر دشوارى آنها بر مكلفان بيان نشده است لكن اگر به هنگام نزول قرآن مورد سؤال قرار گيرد، بيان خواهد شد.

پرسش و پاسخ در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 126 - 4

4 - پرسش مجرمان از خداوند و دريافت پاسخ از او ، از رخداد هاى صحنه

قيامت

ربّ لم حشرتنى . .. قال كذلك أتتك ءاي_تنا

از ظاهر {قال كذلك} چنين برمى آيد كه پاسخ سؤال {لم حشرتنى} با لفظ بيان مى گردد _ نه اين كه صرفاً حالتى در نفس باشد _ گرچه اين پاسخ ممكن است به صورت مستقيم نباشد، بلكه با وساطت ملائكه يا غير آن، صورت گيرد.

زمينه پرسش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 3

3 _ تشريع احكامى در مورد زنان ، زمينه مطرح شدن سؤالهايى از سوى مسلمانان صدر اسلام در مورد آنان *

و يستفتونك فى النساء . .. و ما يتلى عليكم فى الكتب فى يتمى النساء

زمينه پرسش از قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 6 - 3

3 - گرايش طبيعى انسان به فسق و فجور ، زمينه پرسش هاى انكارآميز او درباره قيامت .

بل يريد الإنس_ن ليفجر أمامه . يسئل أيّان يوم القي_مة

جمله {يسئل أيّان. ..} استيناف بيانى و در مقام تعليل و تفسير {بل يريد الإنسان ليفجر...} است; يعنى، پرسش انكارآميز انسان، برخاسته از گرايش او به فسق و فجور است; چرا كه اگر قيامت را بپذيرد، نمى تواند به فسق و فجور متمايل گردد. ازاين رو براى ادامه راه فسق و فجور خويش، قيامت را انكار كرده و به تمسخر مى گيرد.

زمينه پرسش مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 108 - 3

3 - نسخ اديان و نيز نسخ برخى از آيات و احكام قرآن ، برانگيزنده مسلمانان به طرح پرسشهايى نا به جا

از پيامبر ( ص )

أم تريدون أن تسئلوا رسولكم

برداشت فوق بر اين مبناست كه {أن تسئلوا} به معناى پرسش كردن باشد. از آن جا كه لحن آيه گوياى مذمت است، از آن پرسشها به پرسشهاى نا به جا تعبير شده است.

شگفتى پرسش از معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 1 - 3

3 - پرسش هاى ترديدآميز درباره معاد ، شگفت آور و دور از انتظار است .

عمّ يتساءلون

{ما} در {عمّ} براى استفهام تعجّبى است و دلالت بر غير منتظره بودن سؤال از معاد دارد.

عجله در پرسش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 70 - 6

6- شتاب زدگى در پرسش ، پيش از فرا رسيدن زمينه آگاهى ، دور از ادب تعلّم است .

فلاتسئلنى عن شىء حتّى أُحدث لك

فلسفه پرسش ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 70 - 4

4 - رشد ابراهيم ( ع ) در محيط غير شرك و مواجهه او با محيط شرك آلود ، امرى سؤال انگيز براى وى

إذ قال لأبيه و قومه ما تعبدون

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه پرسش ابراهيم(ع)، پرسشى طبيعى و برخاسته از فطرت توحيدى وى بود و نه تدبيرى در جهت طرح مسائل توحيدى با مردم. بر اين اساس روشن مى شود كه آن حضرت در محيطى غير شرك مى زيسته است از اين رو با مشاهده بت پرستى مردم، شگفت زده شد و از آن كار استفسار نمود.

فلسفه پرسش خدا

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

11 - طه - 20 - 20 - 4

4 - پرسش خداوند از موسى ( ع ) در باره عصا ، جهت ايجاد زمينه لازم و آمادگى ذهنى براى نماياندن آيت و معجزه به او بود .

و ما تلك ييمينك . .. فألقيها فإذا هى حيةّ

تصريح موسى(ع) به خواص طبيعى عصا در پاسخ خداوند، ايجادكننده زمينه اى مناسب در ذهن او بود كه با مقايسه دو حالت عصا، هيچ ترديدى در معجزه بودن حالت جديد به خود راه ندهد.

فلسفه پرسش سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 20 - 9

9 - در مجمع البيان آمده است : { و اختلف فى سبب تفقده الهدهد فقيل إنّه احتاج إليه فى سفره ليدله على الماء قال أبوحنيفة لأبى عبداللّه ( ع ) كيف تفقّد سليمان الهدهد من بين الطير ؟ قال : لأنّ الهدهد يرى الماء فى بطن الأرض كمايرى أحدكم الدهن فى القارورة ;

در انگيزه سؤال سليمان از غيبت هدهد اختلاف شده است: بعضى گفته اند: سليمان در سفرش نياز به هدهد داشت تا وى را به وجود آب راهنمايى كند. [مجمع مى افزايد ]كه ابوحنيفه از امام صادق(ع) سؤال كرد: چرا سليمان از ميان پرندگان سراغ هدهد را گرفت؟ فرمود: براى اين كه هدهد آب را در دل زمين مى بيند، همان گونه كه فردى از شما روغن را در ظرف بلورين مى بيند...}.

فلسفه پرسش فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 51 - 5

5 - فرعون با طرح پرسش از موسى ( ع )

در باره وضعيت اقوام گذشته ، سعى در پنهان ساختن درماندگى خود در برابر سخنان او داشت .

من ربّكما . .. الذى أعطى كلّ شىء خلقه ... فما بال القرون الأُولى

ممكن است طرح سؤال فرعون در باره اقوام گذشته، صرفاً به جهت منحرف ساختن بحث و بردن آن به زاويه اى نامشخص صورت گرفته باشد. وارد نشدن موسى(ع) در چنين بحثى، نقشه او را خنثى كرده است.

فوايد پرسش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 39 - 4

4_ يوسف ( ع ) ، با طرح سؤال و برانگيختن وجدان هم بندان خويش ، حقانيّت توحيد و يكتاپرستى را براى آنان مطرح ساخت .

ءأرباب متفرقون خير أم الله الوحد القهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 5

5_ بيان حقايق و معارف در قالب پرسش و پاسخ از روش هاى قرآن براى توجه دادن مردم به آن حقايق

قل من رب السموت و الأرض قل الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 17 - 7

7- سؤال از وجدان و برانگيختن حس حق جويى ، وسيله اى براى هوشيارى و روشى در اثبات حقايق

أفمن يخلق كمن لايخلق أفلاتذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 43 - 14

14- پرسش ، از ابزار شناخت است .

فسئلوا أهل الذكر إن كنتم لاتعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 103 - 6

6- طرح كردن پرسش هاى برانگيزاننده و ايجاد زمينه براى

ارائه معارف ، از روش هاى مورد استفاده در قرآن است .

قل هل ننبّئكم بالأخسرين أعم_لاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 42 - 9

9- وادار ساختن مردم به تحقيق و تفكر با طرح پرسش ، در باره عقيده ها و عملكرد هاى شان ، روشى نيكو در تربيت و تبليغ

لِمَ تعبد ما لايسمع و لايبصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 21 - 6

6- بازخواستن و زير سؤال بردن انديشه و عقيده باطل ، روشى در هدايت و بيان عقيده و انديشه درست .

أم اتّخذوا ءالهة من الأرض هم ينشرون

برداشت ياد شده از جمله استفهاميه {هم ينشرون} استفاده مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 24 - 3

3- بازخواست و زير سؤال بردن عقيده و انديشه باطل ، روشى در هدايت و بيان عقيده و انديشه درست .

أم اتّخذوا من دونه ءالهة

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه {أم} منقطعه، بر استفهام توبيخى دلالت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 15 - 10

10 _ طرح سؤال و پرسش ، روشى براى برانگيختن انديشه و تفكر ، در شناخت بهتر حقايق الهى و گزينش بهترين عقيده ها و رفتارها

قل أذلك خير أم جنّة الخلد التى وعد المتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 70 - 3

3 - ايجاد سؤال در مردم نسبت به باور هاى آنان ، روش ابراهيم

( ع ) در ياد كرد بطلان عقايد ايشان

إذ قال لأبيه و قومه ما تعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 72 - 4

4 - ايجاد سؤال در مردم نسبت به باور هاى آنان ، روش ابراهيم ( ع ) در تذكر دادن و باطل كردن عقايد ايشان

قال هل يسمعونكم إذ تدعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 71 - 2

2 - طرح پرسش هاى تنبه بخش و بيدار كننده ، شيوه اى ارائه شده از سوى خدا به پيامبر ( ص ) در محاجه با مشركان

قل أرءيتم إن جعل اللّه . .. أفلاتسمعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 72 - 2

2 - طرح پرسش هاى تنبه آفرين و بيدارگر ، از شيوه هاى ارائه شده از سوى خدا به پيامبر در احتجاج با اهل شرك

قل أرءيتم إن جعل اللّه . .. أفلاتبصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 25 - 8

8 - طرح پرسش در احتجاج ، براى واداشتن طرف مقابل به اقرار به حق ، از روش هاى قرآن براى تبيين حقايق است .

و لئن سألتهم من خلق السموت و الأرض ليقولنّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 24 - 7

7 - استفاده از پرسش براى ايجاد ذهنيت مساعد جهت تفهيم حقيقت به مخاطب ، از روش هاى تربيتى قرآن كريم

قل من يرزقكم من السم_وت و الأرض قل اللّه

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 4 - 3

3- پرسش از حقايق مورد غفلت و واداشتن انديشه ها به تأمل درباره آن ، روشى قرآنى براى هدايت آدميان

قل أرءيتم ما تدعون . .. أرونى ماذا خلقوا

طرح پرسش از سوى قرآن، براى وادار كردن مشركان به تأمل، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 72 - 4

4 - طرح سؤال و برانگيختن به انديشه و خردورزى ، از روش هاى هدايتى _ تربيتى قرآن

أفرءيتم ما تمنون . ءأنتم تخلقونه أم نحن الخ_لقون... أفرءيتم النار ... ءأنتم أنشأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 10 - 2

2 - ايجاد انگيزه در مخاطب ، با طرح پرسش و آن گاه بيان پاسخ آن ، از روش هاى هدايتى قرآن

هل أدلّكم على تج_رة

جمله {هل أدلّكم . ..} طرح پرسش و {تؤمنون باللّه} در آيه بعد بيان پاسخ آن است.

گناه پرسش بيجا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 101 - 13

13 _ خداوند آمرزنده گناه مترتب بر پرسش هاى بيجا تا پيش از تحريم آن *

لاتسئلوا عن اشياء . .. و اللّه غفور حليم

توصيف خداوند به {غفور} پس از بيان نهى از پرسشهاى بيجا مى تواند ناظر به آمرزش گناه كسانى باشد كه تا پيش از بيان نهى، چنين سؤالاتى را مطرح كرده بودند.

محدوده پرسش در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 6 - 4

4

_ چگونگى رفتار امتها و برخورد آنان با رسالت انبيا، پرسش خداوند از رسولان خويش در قيامت *

فلنسئلن الذين أرسل إليهم و لنسئلن المرسلين

بدان احتمال كه مورد سؤال از پيامبران، رفتار امتهايشان باشد; چه اينكه محور آيات پيشين فرمان به پذيرش آيات الهى و تهديد مخالفان انبيا بوده است.

ممنوع پرسش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 101 - 2

2 _ پرسش از معارف و احكام ناگفته از سوى خداوند ، مورد نهى الهى

لاتسئلوا عن اشياء . .. عفا اللّه عنها

{عفو} در لغت به معناى مستور كردن است و مراد از مستور كردن اشياء، بيان نكردن آنهاست. و مقصود از {اشياء} به قرينه {و ان تسئلوا عنها حين ينزل القرآن} مسائلى است كه در راستاى هدف قرآن (هدايت بشر) قرار دارد كه همان احكام و معارف الهى است. و آيه بعد كه گروهى را به دليل انكار آن اشياء كافر ناميده مؤيد اين است كه مراد از {اشياء} معارف الهى باشد.

موانع پرسش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 23 - 4

4- ناسازگارى مقام الوهيت با محاسبه و بازخواست شدن

فسبح_ن اللّه. .. لايس_ل عمّا يفعل و هم يس_لون

ناپسندى پرسش از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 23 - 3

3- ناشايست بودن چون و چراكردن و ايراد به افعال خداوند

لايس_ل عمّا يفعل

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه جمله {لايسئل عمّا يفعل} خبر در مقام انشا باشد; يعنى، نبايد از چرايى افعال خداوند پرسيد و خرده گرفت.

پرسش و

پاسخ

{پرسش و پاسخ}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 220 - 1

1 _ پرسش مردم از پيامبر ( ص ) درباره ايتام

و يسئلونك عن اليتامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 222 - 2

2 _ سؤال هاى مردم از پيامبر ( ص ) ، زمينه اى براى نزول آيات و بيان احكام

و يسئلونك عن المحيض قل هو اذىً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 259 - 2،4،5،17

2 _ عبور فردى ( عزير ) در ضمن سفر از قريه ويران شده اى كه ديوار هاى آن روى سقفهايش فروريخته و مشاهده مردگان و پرسش وى از خداوند درباره چگونگىِ زنده شدن آنان

او كالّذى مرّ على قرية و هى خاوية على عروشها

بسيارى از مفسّران برآنند كه داستان ذكر شده درباره عزير پيامبر است; گر چه برخى آن را به ارميا نسبت داده اند. گفتنى است كه جمله {خاوية على عروشها} را برخى به معناى خالى از سكنه و برخى مخروبه و فروپاشيده دانسته اند.

4 _ آگاهى عزير به اصل زنده شدن مردگان در رستاخيز و پرسش وى از چگونگىِ زنده شدن آنان

قال انّى يحيى هذه اللّه بعد موتها

{انّى يحيى} كه استفهام است، دلالت دارد بر اينكه عزير، اصل احيا را اذعان داشته و از كيفيّت آن پرسش كرده است.

5 _ خداوند ، عزير را ميراند و پس از صد سال وى را زنده كرد تا پاسخى باشد به پرسش وى از چگونگى زنده شدن مردگان

قال انّى . .. فاماته اللّه مائة عام

ثمّ بعثه

17 _ زنده شدن الاغ عزير پس از جمع آورى استخوان هاى آن و پوشاندن گوشت بر آنها ، پاسخى به پرسش وى از كيفيّت و امكان حيات مردگان

و انظر الى العظام كيف ننشزها ثمَّ نكسوها لحماً

مراد از {العظام} به قرينه {و انظر الى حمارك}، استخوانهاى همان الاغ است ; چون صرف نگاه به حمار، نشانه اى براى احياى مردگان نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 47 - 6

6 _ عدم منافات مقام بلند برگزيدگان الهى با پرسش آنان از افعال خداوند و شگفتى از آن

يا مريم انّ اللّه اصطفيك . .. قالت ربّ انّى يكون لى ولد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 98 - 1

1 _ پيامبر ( ص ) ، مأمور پرسش از انگيزه هاى كفرِ اهل كتاب

قل يا اهل الكتب لم تكفرون بايات اللّه

اهميت پرسش و پاسخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 12 - 6

6 _ طرح و بيان حقايق به شكل پرسش و پاسخ، از روشهاى قرآن

قل لمن ما فى السموت و الأرض قل للّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 14 - 19

19 _ طرح و بيان حقايق به صورت پرسش و پاسخ، از روشهاى هدايتى قرآن

قل أغير اللّه . .. قل إنى أمرت أن أكون أول من أسلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 19 - 6،8

6 _ پيامبر(ص)، مأمور به احتجاج

و بحث با مشركان با طرح سؤال و پاسخ

قل أى شىء أكبر شهدة قل اللّه

8 _ طرح و بيان حقايق به شكل پرسش و پاسخ، از روشهاى قرآن در تبليغ و هدايت

قل أى شىء أكبر شهدة قل اللّه شهيد

پرسش و پاسخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 5

5 _ وعده خداوند به مردم ، مبنى بر پاسخ استفتاى آنها درباره حقوق زنان

قل اللّه يفتيكم فيهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 101 - 7

7 _ خداوند پاسخ گوى پرسش هاى مردم ، به هنگام نزول قرآن ، گرچه موجب ناخشنودى آنان گردد .

لاتسئلوا عن اشياء . .. و إن تسئلوا عنها حين ينزل القرءان تبدلكم

به مقتضاى اينكه ضمير در {عنها}به اشياء توصيف شده به {ان تبدلكم تسؤكم} بر مى گردد مى توان گفت آن اشياء و احكام هر چند به خاطر دشوارى آنها بر مكلفان بيان نشده است لكن اگر به هنگام نزول قرآن مورد سؤال قرار گيرد، بيان خواهد شد.

پرسش و پاسخ در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 126 - 4

4 - پرسش مجرمان از خداوند و دريافت پاسخ از او ، از رخداد هاى صحنه قيامت

ربّ لم حشرتنى . .. قال كذلك أتتك ءاي_تنا

از ظاهر {قال كذلك} چنين برمى آيد كه پاسخ سؤال {لم حشرتنى} با لفظ بيان مى گردد _ نه اين كه صرفاً حالتى در نفس باشد _ گرچه اين پاسخ ممكن است به صورت مستقيم نباشد، بلكه با وساطت ملائكه

يا غير آن، صورت گيرد.

پرسشهاى دينى

پاسخ به پرسشهاى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 7 - 14

14- لزوم پاسخ عالم ، به پرسش هاى جاهل در مورد مسائل دينى

فس_لوا أهل الذكر

گفتنى است كه اگر سؤال واجب باشد، جواب نيز الزامى خواهد بود وگرنه وجوب سؤال لغو مى شود; زيرا ممكن است براثر واجب نبودن پاسخ، سؤال ها بى جواب بماند. در اين صورت، موجب نقض غرض خواهد شد و اين از خداوند حكيم به دور است.

پاسخ پرسشهاى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 64 - 1،2

1 _ خداوند تنها نجاتبخش آدميان از مهلكه ها و از هرگونه اندوه و سختى است.

قل من ينجيكم . .. قل الله ينجيكم

2 _ پيامبر(ص) وظيفه دار بيان برخى از معارف به صورت طرح پرسش و ارائه پاسخ است.

قل من ينجيكم . .. قل الله ينجيكم

پرندگان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

پرندگان

ابراهيم(ع) و پرندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 260 - 16،27،29

16 _ بازگشت پرندگان ذبح شده به جانب ابراهيم ( ع ) ، پس از فراخوانى آنها

ثمّ ادعهنّ يأتينك سعياً

27 _ طاووس ، خروس ، كبوتر و كلاغ ، چهار پرنده اى كه ابراهيم ( ع ) برگزيد .

فخذ اربعة من الطير

امام صادق (ع): . .. فاخد ابراهيم الطاووس و الديك و الحمام و الغراب ...

_______________________________

تفسير قمى، ص 91 ; نورالثقلين، ج 1، ص 280، ح 1098.

29 _ حضرت ابراهيم ( ع ) ، اجزاىِ مرغان را بر ده كوه قرار داد .

ثمّ اجعل

على كلّ جبل منهنّ جزءاً

امام صادق (ع): . .. و كانت الجبال عشرة.

_______________________________

كافى، ج 8، ص 305، ح 473 ; نورالثقلين، ج 1، ص 280، ح 1097 و 1098.

احياى پرندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 260 - 16،23

16 _ بازگشت پرندگان ذبح شده به جانب ابراهيم ( ع ) ، پس از فراخوانى آنها

ثمّ ادعهنّ يأتينك سعياً

23 _ جمع ميان اجزاى پراكنده مردگان و احياى آنان ، بر اساس حكمت خداوندى

ثمّ اجعل . .. ثمّ ادعهنّ ... انّ اللّه عزيز حكيم

اقرار پرندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 41 - 7

7 - پرندگانى كه بدون بال زدن پرواز مى كنند ، تسبيح گوى خدا و معترف به مبرا بودن او از هر گونه نقص و عيب اند .

أنّ اللّه له من . .. و الطير ص_فّ_ت

{صافّات} حال براى {الطير} مى باشد و {الطير الصواف} به معناى پرندگان بال گشوده و بدون تحرك است (لسان العرب) و مقصود از آن، پرواز پرندگان در هوا بدون بال زدن است.

امّت پرندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 38 - 1

1 _ تمامى جنبدگان زمينى و پرندگان آسمان، مانند آدميان، به صورت امت زندگى مى كنند.

و ما من دابة فى الأرض و لا طئر يطير بجناحيه إلا أمم أمثالكم

انسان شناسى پرندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 19 - 6

6 - پرندگان ، داراى نوعى شعور و شناخت نسبت به انسان و

خدا

و الطير محشورة كلّ له أوّاب

انقياد پرندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 - 3 - 2

2 - پرندگان ، مطيع فرمان خداوند و در خدمت اهداف او هستند .

و أرسل عليهم طيرًا أبابيل

اهميت فهم تكلم پرندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 16 - 7

7 - آگاهى داوود و سليمان ( ع ) به زبان پرندگان ، داراى اهميتى ويژه براى آنان در مقايسه با ساير امكانات

علّمنا منطق الطير و أوتينا من كلّ شىء

با اين كه {و أوتينا من كلّ شىء} شامل {منطق الطير} هم مى شود، اختصاص به ذكر يافتن و مقدم آوردن آن، نشانگر اهميت ويژه آن در مقايسه با ساير موهبت هاى الهى نسبت به داوود و سليمان است.

بازديد از پرندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 20 - 1

1 - بازديد سليمان ( ع ) از گروه پرندگان به منظور جويا شدن از احوال آنها

و تفقّد الطير

{تَفَقُّد} (مصدر {تفقّد}) معادل {تعهد} (وارسى كردن) است. بنابراين {تفقد الطير}; يعنى، از حال پرندگان جويا شد.

بال پرندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 38 - 2

2 _ پرواز پرندگان در فضا با دو بال

و لا طئر يطير بجناحيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 19 - 3

3 - باز و بسته شدن بال هاى پرندگان بر فراز زمين ، از برجسته ترين جلوه هاى قدرت و رحمانيت خداوند

أولم يروا إلى

الطير . .. ما يمسكهنّ إلاّ الرحم_ن

برداشت ياد شده، از اختصاص به ذكر يافتن {باز و بسته شدن بال هاى پرندگان در فضا} به دست مى آيد.

پرندگان سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 17 - 1

1 - سليمان ( ع ) ، داراى سپاهى متشكل از نيرو هاى جن ، انسان و پرندگان

و حشر لسليم_ن جنوده من الجنّ و الإنس و الطير

پرواز پرندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 38 - 2

2 _ پرواز پرندگان در فضا با دو بال

و لا طئر يطير بجناحيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 79 - 4،7

4- پرواز پرندگان در جوّ آسمان بدون سقوط بر زمين ، از نشانه هاى قدرت خداوند است .

ألم يروا إلى الطير مسخّرت فى جوّ السّماء ما يمسكهنّ إلاّ الله

7- در پرواز پرندگان و حركت اجرام آسمانى ، آيات بسيارى بر عظمت و قدرت خداوند وجود دارد .

ألم يروا إلى الطير . .. ما يمسكهنّ إلاّ الله إن فى ذلك لأي_ت لقوم يؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 19 - 2،3،5،7

2 - پرواز طيور و پرندگان در فضا ، بدون سقوط بر زمين ، از آيات قدرت و جلوه هاى رحمانيت خداوند

أولم يروا إلى الطير . .. ما يمسكهنّ إلاّ الرحم_ن

3 - باز و بسته شدن بال هاى پرندگان بر فراز زمين ، از برجسته ترين جلوه هاى قدرت و رحمانيت خداوند

أولم يروا إلى الطير . .. ما

يمسكهنّ إلاّ الرحم_ن

برداشت ياد شده، از اختصاص به ذكر يافتن {باز و بسته شدن بال هاى پرندگان در فضا} به دست مى آيد.

5 - پرواز پرندگان بر فراز زمين ، دليل و نشانه توانايى خداوند بر عذاب و هلاكت كافران

فكيف كان نكير . أولم يروا إلى الطير ... ما يمسكهنّ إلاّ الرحم_ن

ذكر پرواز پرندگان به عنوان نشانه قدرت خداى رحمان _ پس از يادآورى كيفر و عذاب كافران پيشين _ مى تواند به منظور ارائه نمونه و جلوه اى از قدرت همه جانبه خداوند در جهان باشد.

7 - پرواز پرندگان بر فراز انسان ها ، جلوه آگاهى و بينايى مطلق خداوند

أولم يروا إلى الطير . ..إنّه بكلّ شىء بصير

تسبيح پرندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 79 - 6،9

6- كوه ها و پرندگان ، به تسخير الهى همراه با داوود ( ع ) به تسبيح خدا مى پرداختند .

و سخّرنا مع داود الجبال يسبّحن و الطير

9- هم آوايى موجودات طبيعت ( كوه ها ، پرندگان و . . . ) با پيامبران در تسبيح خداوند

و سخّرنا مع داود الجبال يسبّحن والطير و كنّا ف_علين

تعبير {كنّا فاعلين} (ما در گذشته اين كار را انجام مى داديم) براى بيان اين حقيقت است كه كوه ها و پرندگان تنها با داوود و سليمان هم آوا نشدند; بلكه پيش از اين نيز با پيامبران الهى هم آوا بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 10 - 7،8،10

7 - فرمان خداوند به پرندگان ، براى هم صدايى با داوود ( ع ) در

تسبيح گويى

و لقد ءاتينا داود منّا فضلاً . .. و الطير

بنابراين احتمال كه نصب {الطير} به خاطر منادا بودن باشد، نكته ياد شده به دست مى آيد. لازم به ذكر است كه با احتمال ياد شده، {الطير} عطف به محل {جبال} خواهد بود.

8 - هم صدايى پرندگان با داوود ( ع ) در تسبيح گويى خداوند ، فضيلتى اعطا شده از جانب خدا به او

و لقد ءاتينا داود منّا فضلاً . .. و الطير

10 - هم آوايى كوه ها به همراهى پرندگان با داوود ( ع ) در تسبيح گويى خداوند

و لقد ءاتينا داود منّا فضلاً ي_جبال أوّبى معه و الطير

برداشت ياد شده بنابراين احتمال است كه {الطير} عطف به ضمير مجرور {معه} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 19 - 2،4

2 - تمامى پرندگان به خاطر تسبيح داوود ( ع ) ، پيوسته به او مراجعه مى كردند و با ايشان به تسبيح مى پرداختند .

و الطير محشورة كلّ له أوّاب

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه لام در {له} براى تعليل و ضمير آن به داوود بازگردد و نيز با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه عطف بر آيه قبل بوده و در آن سخن از تسبيح كوه ها با داوود(ع) به ميان آمده است. قهراً مقصود از رجوع بسيار پرندگان به آن حضرت (له أوّاب) رفت و آمد بسيار با ايشان، براى همراهى با او جهت تسبيح خواهد بود.

4 - تمامى كوه ها و پرندگان به خاطر تسبيح داوود ( ع ) همراه او به تسبيح مى پرداختند .

إنّا

سخّرنا الجبال معه يسبّحن . .. و الطير محشورة كلّ له أوّاب

برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است كه واژه {كلّ} شامل {جبال} (كوه ها) هم بشود.

تسخير پرندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 19 - 1،3

1 - پرندگان با زندگى دسته جمعى خود ، مسخر و رام خدا هستند .

إنّا سخّرنا الجبال . .. و الطير محشورة

{و الطير} عطف بر {الجبال} و عامل آن فعل {سخّرنا} است. {محشورة} نيز به معناى {مجتمعة} (دسته جمعى) و حال براى {طير} است.

3 - تمامى پرندگان در خدمت داوود ( ع ) و در رفت و آمد بسيار ، با ايشان بودند .

و الطير محشورة كلّ له أوّاب

برداشت ياد شده بر اين اساس استوار است كه اوّاب بودن پرندگان براى تسبيح با داوود(ع) نباشد; بلكه اين رجوع و بازگشت مكرر و پيوسته، صرفاً به خاطر در خدمت او بودن باشد.

تعبير رؤياى خوردن پرندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 41 - 3

3_ يوسف ( ع ) ، رؤياى حمل نان و خوردن پرندگان از آن را ، به دار كشيده شدن صاحب رؤيا و خوردن پرندگان از سر او تفسير كرد .

و أما الأخر فيصلب فتأكل الطير من رأسه

{صلب} (مصدر يصلب) يعنى ، كشتن به طريق بستن به چوبه دار

تكلم پرندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 16 - 3،5

3 - آگاهى داوود و سليمان ( ع ) به زبان پرندگان

و قال ي_أيّها الناس علّمنا منطق الطير

5 - آگاهى به

گفتار پرندگان ، موهبتى الهى به داوود و سليمان

و لقد ءاتينا داود و سليم_ن علمًا . .. و قال ي_أيّها الناس علّمنا منطق الطير

حشر اخروى پرندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 38 - 8

8 _ تمامى جنبندگان زمين و پرندگان آسمان، مانند انسان، در قيامت برانگيخته مى شوند.

ثم إلى ربهم يحشرون

خداشناسى پرندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 19 - 6

6 - پرندگان ، داراى نوعى شعور و شناخت نسبت به انسان و خدا

و الطير محشورة كلّ له أوّاب

ذبح پرندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 260 - 15،16

15 _ امر خداوند به ابراهيم ( ع ) ، درباره مأنوس ساختن پرندگانى كه مأمور ذبح آنها گرديده بود با خويش *

فصرهنّ اليك

متعدى شدن كلمه {فصرهنّ} به {الى} نشانگر اين است كه آن كلمه، متضمن معناى {املهن} است ; يعنى آنها را به خود متمايل ساز كه لازمه آن، انس گرفتن پرندگان با ابراهيم (ع) است. بر اين اساس، كُشتن پرندگان و مخلوط كردن آنها از جمله {ثمّ اجعل على كلّ جبل منهنّ جزءاً} معلوم مى شود.

16 _ بازگشت پرندگان ذبح شده به جانب ابراهيم ( ع ) ، پس از فراخوانى آنها

ثمّ ادعهنّ يأتينك سعياً

رؤياى خوردن پرندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 36 - 5

5_ حمل نان بر بالاى سر و خوردن پرندگان از آن ، رؤياى يكى ديگر از هم بندان يوسف ( ع )

و قال

الأخر إنى أري_نى أحمل فوق رأسى خبزًا تأكل الطير منه

{طير} جمع طائر و به معناى پرندگان است.

زندگى جمعى پرندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 38 - 1

1 _ تمامى جنبدگان زمينى و پرندگان آسمان، مانند آدميان، به صورت امت زندگى مى كنند.

و ما من دابة فى الأرض و لا طئر يطير بجناحيه إلا أمم أمثالكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 19 - 1

1 - پرندگان با زندگى دسته جمعى خود ، مسخر و رام خدا هستند .

إنّا سخّرنا الجبال . .. و الطير محشورة

{و الطير} عطف بر {الجبال} و عامل آن فعل {سخّرنا} است. {محشورة} نيز به معناى {مجتمعة} (دسته جمعى) و حال براى {طير} است.

شعور پرندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 79 - 7

7- طبيعت ( كوه ها ، پرندگان و . . . ) داراى نوعى شعور و آگاهى به خداوند

الجبال يسبّحن و الطير

هم آوا شدن كوه ها و پرندگان با داوود(ع) در تسبيح خداوند، مى تواند گوياى حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 19 - 6

6 - پرندگان ، داراى نوعى شعور و شناخت نسبت به انسان و خدا

و الطير محشورة كلّ له أوّاب

شگفتى پرواز پرندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 41 - 8

8 - پرواز پرندگان بال گشاده و بدون بال زدن ، از شگفتى هاى آفرينش است .

و الطير

ص_فّ_ت

برداشت ياد شده از تخصيص به ذكر يافتن پرندگانى كه بدون بال زدن پرواز مى كنند از ديگر موجودات زنده، استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 19 - 1

1 - پرواز پرندگان در فضا و بر فراز انسان ها ، از شگفتى هاى آفرينش

أولم يروا إلى الطير فوقهم ص_فّ_ت و يقبضن

كيفيت تسبيح پرندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 41 - 7

7 - پرندگانى كه بدون بال زدن پرواز مى كنند ، تسبيح گوى خدا و معترف به مبرا بودن او از هر گونه نقص و عيب اند .

أنّ اللّه له من . .. و الطير ص_فّ_ت

{صافّات} حال براى {الطير} مى باشد و {الطير الصواف} به معناى پرندگان بال گشوده و بدون تحرك است (لسان العرب) و مقصود از آن، پرواز پرندگان در هوا بدون بال زدن است.

گوشت پرندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 21 - 1،2

1 - وجود گوشت انواع پرندگان در بهشت پيشتازان ( سابقون )

و لحم طير ممّا يشتهون

{طير} (پرنده) جنس است و شامل انواع پرندگان مى شود. {ممّايشتهون} (آنچه دلشان مى خواهد) تأكيد بر هيمن معنا است.

2 - جوانان خدمت گذار ، پذيرايى كننده پيشتازان ( سابقون ) در بهشت باگوشت انواع پرندگان دلخواه

و لحم طير ممّا يشتهون

{لحم طير} عطف بر {أكواب} است; يعنى، {و يطوف عليهم ولدان مخلدون بلحم طير}.

محافظ پرندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 79 - 6

6- حركت

پرندگان ، همواره متكى به قدرت و حفاظت خداوند است .

ألم يروا إلى الطير . .. ما يمسكهنّ إلاّ الله

مطالعه پرواز پرندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 79 - 1،2

1- لزوم انديشيدن انسان ها در كيفيت پرواز پرندگان در جو آسمان و قوانين حاكم بر آن

ألم يروا إلى الطير مسخّرت فى جوّ السّماء

{رؤيت} كه به معناى ديدن با چشم است، هر گاه با {إلى} متعدى شود، متضمن معناى نظر و دقت مى شود.

2- دقت و انديشه در كيفيت پرواز پرندگان ، از راه هاى خداشناسى

ألم يروا إلى الطير مسخّرت فى جوّ السّماء ما يمسكهنّ إلاّ الله

منشأ پرواز پرندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 79 - 6

6- حركت پرندگان ، همواره متكى به قدرت و حفاظت خداوند است .

ألم يروا إلى الطير . .. ما يمسكهنّ إلاّ الله

منشأ تسخير پرندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 10 - 6،7،9

6 - خداوند ، تسخيركننده پرندگان براى داوود ( ع )

و لقد ءاتينا داود منّا فضلاً . .. و الطير

بنابراين كه {الطير} عطف به {فضلاً} باشد، {ايتاى طير} به داوود(ع) به معناى مسخر بودن پرندگان براى داوود(ع) خواهد بود.

7 - فرمان خداوند به پرندگان ، براى هم صدايى با داوود ( ع ) در تسبيح گويى

و لقد ءاتينا داود منّا فضلاً . .. و الطير

بنابراين احتمال كه نصب {الطير} به خاطر منادا بودن باشد، نكته ياد شده به دست مى آيد. لازم به ذكر است كه با احتمال ياد

شده، {الطير} عطف به محل {جبال} خواهد بود.

9 - مسخر بودن پرندگان براى داوود ( ع ) ، فضيلتى اعطايى از جانب خدا به آن حضرت

و لقد ءاتينا داود منّا فضلاً . .. و الطير

نقش پرندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 - 3 - 4

4 - شكست دشمنان قوى پنجه و آشفته ساختن نقشه هاى آنان ، به وسيله پرندگانى كوچك و ضعيف ، نشانه قدرت خداوند و سزاوار تأمل و انديشه

ألم تر كيف فعل ربّك . .. ألم يجعل كيدهم فى تضليل . و أرسل عليهم طيرًا أبابيل

جمله {و أرسل عليهم. ..}، هجوم پرندگان را مصداق مطالبى قرار داده كه در آيات قبل آمده بود.

ويژگيهاى تكلم پرندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 16 - 4

4 - پرندگان ، داراى نطق و گفتارى خاص

علّمنا منطق الطير

هجوم پرندگان بر اصحاب فيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 - 3 - 1

1 - خداوند ، پرندگانى فراوان و ناشناخته را بر اصحاب فيل ، حملهور ساخت و آنها گروه گروه و پياپى بر آنان هجوم بردند .

و أرسل عليهم طيرًا أبابيل

نكره آمدن {طيراً} (اسم جمع {طائر}) بر ناشناخته بودن آنها دلالت دارد. توصيف آن به {أبابيل} _ كه يا به معناى دسته دسته و يا پى درپى است (قاموس) _ بيانگر آن است كه يورش پرندگان بر اصحاب فيل، تدريجى بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 - 5 - 2

2 -

تأثير هجوم پرندگان به اصحاب فيل ، به دست خداوند و مستند به او است .

ترميهم . .. فجعلهم كعصف مأكول

فاعل {ترميهم}، پرندگان و فاعل {جعلهم}، خداوند است; يعنى، كار از آنها و اثر از خداوند بود.

هم آوايى پرندگان با داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 10 - 7،8،10

7 - فرمان خداوند به پرندگان ، براى هم صدايى با داوود ( ع ) در تسبيح گويى

و لقد ءاتينا داود منّا فضلاً . .. و الطير

بنابراين احتمال كه نصب {الطير} به خاطر منادا بودن باشد، نكته ياد شده به دست مى آيد. لازم به ذكر است كه با احتمال ياد شده، {الطير} عطف به محل {جبال} خواهد بود.

8 - هم صدايى پرندگان با داوود ( ع ) در تسبيح گويى خداوند ، فضيلتى اعطا شده از جانب خدا به او

و لقد ءاتينا داود منّا فضلاً . .. و الطير

10 - هم آوايى كوه ها به همراهى پرندگان با داوود ( ع ) در تسبيح گويى خداوند

و لقد ءاتينا داود منّا فضلاً ي_جبال أوّبى معه و الطير

برداشت ياد شده بنابراين احتمال است كه {الطير} عطف به ضمير مجرور {معه} باشد.

پسر از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

پسر

افساد پسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 1،3،4،5،6

1_ فرزند ناخلف حضرت نوح ، انسانى ناصالح و فسادپيشه بود .

إنه عمل غير ص_لح

3_ فسادپيشگى فرزند نوح ، موجب محسوب نشدن وى از خانواده نوح ( ع ) در پيشگاه خداوند

إنه ليس من أهلك إنه عمل غير ص_لح

جمله {إنه عمل . ..} علت براى {إنه ليس

من أهلك} مى باشد; يعنى ، چون فرزندت داراى عمل ناشايست است ، ما او را از خانواده تو به حساب نمى آوريم.

4_ فسادپيشگى فرزند نوح ، موجب هلاكت وى در حادثه طوفان

فكان من المغرقين . .. إنه ليس من أهلك إنه عمل غير ص_لح

5_ نوح ( ع ) ، ناآگاه به تباهى و فساد بى حد فرزند ناخلف خويش

إنه عمل غير ص_لح

6_ نوح ( ع ) ناآگاه به گسستن پيوند فرزندى كنعان با او بر اثر اعمال ناشايستش

إن ابنى من أهلى . .. إنه ليس من أهلك

امدادهاى پسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 72 - 16

16- { عن أبى عبدالله ( ع ) عن قول الله { و جعل لكم من أزواجكم بنين و حفدة } قال : هم الحفدة و هم العون منهم يعنى البنين ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه درباره قول خدا {و جعل لكم من أزواجكم بنين و حفدة} فرمود: حفدة پسرانى اند كه كمك انسان مى باشند}.

برترى پسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 149 - 3،4

3 - برترى پسر بر دختر در ديدگاه مشركان صدراسلام

ألربّك البنات و لهم البنون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته تاريخى است كه مشركان، فرزند پسر را بر دختر ترجيح مى دادند; ولى در عين حال معتقد بودند كه خداوند دختر را برگزيده است. از اين رو خداوند چنين طرز تفكرى را محكوم كرده است.

4 - انتساب دختر به خدا ، در عين عقيده به برتر بودن پسر بر دختر ، عملى

نابخردانه و به دور از منطق

فاستفتهم ألربّك البنات و لهم البنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 39 - 6

6 - برترى پسران و مردان بر دختران و زنان ، انديشه اى پوچ و فاقد دليل و برهان قطعى و روشن

فليأت مستمعهم بسلط_ن مبين . أم له البن_ت و لكم البنون

يادآورى برتر دانستن پسر بر دختر از سوى مشركان، پس از بيان پوچى و بى پايگى عقايد آنان، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 21 - 2

2 - مزيت پسران بر دختران ، از عقايد عرب جاهلى

ألكم الذّكر و له الأُنثى

بشارت پسر عالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 28 - 7،11

7 - بشارت ميهمانان ابراهيم ( ع ) ، به آن حضرت در مورد اعطاى پسرى دانا به ايشان

و بشّروه بغل_م عليم

11 - داشتن فرزند دانا و دانشمند ، از نعمت هاى الهى و شايسته بشارت و شادمانى

و بشّروه بغل_م عليم

برداشت ياد شده، به خاطر اين نكته است كه واژه {بشارت} در جايى به كار مى رود كه خير و نعمت باشد.

بى تأثيرى پسر در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 36 - 4

4 - فرزندان ، حتى پسران ، در قيامت سودى به پدر و مادر نخواهند رساند .

و بنيه

{بنيه} گر چه تنها شامل پسران است; ولى ياد نكردن از دختران به دليل وضوح يكسانى آنها با پسران يا كمتر بودن

انتظار يارى رسانى آنان است. فرار پدران از فرزندان، فرار مادر از آنان را نيز در مفهوم خود دارد. گفتنى است: در فرار پدر و مادر از فرزندان، سودمند نبودن هر يك براى ديگرى، نهفته است.

بينش پسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 2

2_ فرزند نوح ، مأوا گرفتن در كوه را مايه نجات از حادثه طوفان مى پنداشت .

قال سأوى إلى جبل يعصمنى من الماء

{اُوىّ} (مصدر آوى) به معناى رجوع كردن و منضم شدن و جاى گرفتن است و {عصمة} (مصدر يعصم) به معناى منع كردن و بازداشتن است. بنابراين {سأوى ...}; يعنى ، به زودى به كوهى مى روم كه مرا از [خطر] اين آب باز دارد.

پسر ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 71 - 8

8_ خداوند ، فرزند ابراهيم و همسرش ساره را _ پيش از تولدش _ اسحاق ناميد . *

فبشّرن_ها بإسح_ق

ظاهر جمله {فبشرناها بإسحاق . .. يعقوب} اين است كه فرشتگان، نام اسحاق و يعقوب را نيز در بشارت آورده باشند.

پسر رضاعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 23 - 7

7 _ جواز ازدواج با همسرِ پسر خوانده و يا پسر رضاعى

حرّمت . .. و حلائل ابنائكم الّذين من اصلابكم

پسر زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 7 - 2

2- خداوند زكريا را بشارت داد كه به او پسرى عطا خواهد كرد .

ي_زكريا إنّا نبشّرك بغل_م

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 14 - 11

11- حضرت يحيى ( ع ) ، فرزند دلخواه زكريا ( ع ) و داراى اخلاق و رفتارى رضايت بخش

و كان تقيًّا . و برًّا بولديه و لم يكن جبّارًا عصيًّا

برشمردن ويژگى هاى يحيى پس از بيان دعاهاى زكريا كه در آن آمده بود: {واجعله ربّ رضيّاً}، مى تواند گوياى مطابقت اوصاف يحيى، با خواسته زكريا باشد.

پسر ساره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 71 - 7،8

7_ خداوند ، همسر ابراهيم را به دارا شدن فرزند پسرى بشارت داد .

فبشّرن_ها بإسح_ق

8_ خداوند ، فرزند ابراهيم و همسرش ساره را _ پيش از تولدش _ اسحاق ناميد . *

فبشّرن_ها بإسح_ق

ظاهر جمله {فبشرناها بإسحاق . .. يعقوب} اين است كه فرشتگان، نام اسحاق و يعقوب را نيز در بشارت آورده باشند.

پسر لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 13 - 5

5 - توصيه به اجتناب از شرك ، مهم ترين نصيحت لقمان به پسر خويش بود .

و إذ قال لقم_ن لإبنه و هو يعظه ي_بنىّ لاتشرك باللّه

از آن جايى كه نهى {لاتشرك} نخستين توصيه از وصاياى لقمان به فرزندش است، استفاده مى شود كه آن، مهم ترين است.

پسر نوح(ع) قبل از طوفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 42 - 11

11_ فرزند نوح ، تا زمان حادثه طوفان نه در صف مؤمنان بود و نه در زمره كافران . *

نادى نوح ابنه و كان فى معزل ي_بنىّ اركب

معنا و لاتكن مع الك_فرين

برخى برآنند كه مراد از كنار بودن فرزند نوح (و كان فى معزل)، كنارگيرى وى از صف مؤمنانو جبهه كافران است; يعنى، نه ايمان آورده بود ، و نه اظهار تكذيب مى كرد.

پسر نوح(ع) و ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 42 - 9

9_ نوح ( ع ) به ايمان آوردن فرزندش اميدوار بود و آن را محتمل مى شمرد .

ي_بنىّ اركب معنا و لاتكن مع الك_فرين

پسر نوح(ع) و كشتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 42 - 5،6

5_ فرزند نوح ، به هنگام حركت كشتى ، با فاصله اى نسبتاً دور از كشتى بسر مى برد .

و نادى نوح ابنه و كان فى معزل

متعلق {معزل} أبيه و يا الفلك مى باشد. بنابراين {و كان ...}; يعنى ، فرزند نوح در كنارى و به دور از پدرش يا كشتى بسر مى برد.

6_ فرزند نوح ، على رغم مشاهده دريايى از آب خروشان ، از همراهى با نوح ( ع ) و سوار شدن بر كشتى نجات ، كناره گرفت .

و هى تجرى بهم فى موج كالجبال و نادى نوح ابنه و كان فى معزل

وقوع جمله {و نادى نوح} پس از {هى تجرى بهم . ..} گوياى اين است كه گفتوگوى حضرت نوح(ع) با فرزندش، پس از بالا آمدن آب و حركت كشتى بوده است جمله و {حال بينهما الموج} _ در آيه بعد _ مؤيد اين معنا مى باشد. قابل ذكر است كه برخى از مفسران، جمله {نادى نوح ...} را عطف

بر {قال اركبوا ...} دانسته و گفته اند: گفتوگوى ياد شده، پيش از حادثه طوفان و بالا آمدن آب بوده است.

پسر نوح(ع) هنگام طوفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 42 - 6

6_ فرزند نوح ، على رغم مشاهده دريايى از آب خروشان ، از همراهى با نوح ( ع ) و سوار شدن بر كشتى نجات ، كناره گرفت .

و هى تجرى بهم فى موج كالجبال و نادى نوح ابنه و كان فى معزل

وقوع جمله {و نادى نوح} پس از {هى تجرى بهم . ..} گوياى اين است كه گفتوگوى حضرت نوح(ع) با فرزندش، پس از بالا آمدن آب و حركت كشتى بوده است جمله و {حال بينهما الموج} _ در آيه بعد _ مؤيد اين معنا مى باشد. قابل ذكر است كه برخى از مفسران، جمله {نادى نوح ...} را عطف بر {قال اركبوا ...} دانسته و گفته اند: گفتوگوى ياد شده، پيش از حادثه طوفان و بالا آمدن آب بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 11

11_ امواج سهمگين طوفان ، فرزند نوح را پيش از آنكه به كوهى پناه برد ، در خود فرو برد و هلاك كرد .

و حال بينهما الموج فكان من المغرقين

پناهگاه پسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 13

13_ { صفوان بن مهران الجمّال عن الصادق جعفربن محمد _ عليه السلام _ قال : سار و أنا معه فى القادسية حتى أشرف على النجف فقال

: هو الجبل الذى اعتصم به إبن جدّى نوح عليه السلام فقال : { سآوى إلى جبل يعصمنى من الماء } . . . فغار فى الأرض . . . ;

صفوان بن مهران جمّال از امام صادق(ع) نقل مى كند و مى گويد: من با امام صادق(ع) در سرزمين قادسيه همراه بودم تا به نجف نزديك شد; پس فرمود: نجف جاى كوهى است كه فرزند جدّم نوح به آن پناهنده شد و گفت: {سآوى إلى جبل يعصمنى من الماء} . .. پس آن كوه در زمين فرو رفت...}.

پناهندگى پسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 2،4

2_ فرزند نوح ، مأوا گرفتن در كوه را مايه نجات از حادثه طوفان مى پنداشت .

قال سأوى إلى جبل يعصمنى من الماء

{اُوىّ} (مصدر آوى) به معناى رجوع كردن و منضم شدن و جاى گرفتن است و {عصمة} (مصدر يعصم) به معناى منع كردن و بازداشتن است. بنابراين {سأوى ...}; يعنى ، به زودى به كوهى مى روم كه مرا از [خطر] اين آب باز دارد.

4_ نوح ( ع ) ، فرزندش را از بى ثمربودن صعود بر كوه و منحصر بودن راه نجات در بهره جستن از امداد الهى ، آگاه ساخت .

لاعاصم اليوم من أمر الله إلاّ من رحم

خدا و پسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 100 - 5

5 _ برخى مشركان خداوند را داراى پسران و دخترانى مى پنداشتند.

و خرقوا له بنين و بنت بغير علم

خواستگارى از پسر

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 27 - 3

3 - روا بودن خواستگارى ولىّ دختر ( پدر ، جد و . . . ) از پسر

قال إنّى أُريد أن أُنكحك إحدى ابنتىّ ه_تين

دعوت از پسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 42 - 7،8

7_ نوح ( ع ) با فريادى رسا و بلند ، فرزندش را براى سوار شدن به كشتى فرا خواند .

نادى نوح ابنه و كان فى معزل ي_بنىّ اركب معنا

{نداء} بلند كردن صدا و ابراز كردن آن است (مفردات راغب).

8_ نوح ( ع ) در آستان غرق شدن فرزندش ، وى را به ايمان و يكتاپرستى دعوت كرد .

ي_بنىّ اركب معنا و لاتكن مع الك_فرين

مراداز {مَعَنا} همراهىو معيت عقيدتى است نه جسمانى; زيرا جمله {اركب} در دلالت بر همراهى و معيت جسمانى كافى بود. بنابراين اگر مراد از {مَعَنا} مجرد همراهى با نوح و پيروان او باشد، آوردن كلمه {مَعَنا} ضرورتى نداشت. جمله {و لاتكن ...} مؤيد اين معناست.

سهم ارث پسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 11 - 2،8،9،10

2 _ سهم ارث پسر ، دو برابر سهم دختر است .

يوصيكم اللّه فى اولادكم للذّكر مثل حظّ الانثيين

8 _ در صورتى كه ميّت تنها يك پسر داشته باشد ، سهم ارث وى تمام مال بجا مانده است .

للذّكر مثل حظّ الانثيين . .. و ان كانت واحدة فلها النّصف

چون سهم يك دختر نصف مال است به مقتضاى {للذكر . .. } سهم يك پسر دو برابر آن، يعنى تمام ماترك خواهد

بود.

9 _ سهم ارث پسران متعدد به طور مساوى بين آنها تقسيم مى شود .

للذّكر مثل حظّ الانثيين

لازمه اينكه سهم هر پسر دو برابر يك دختر باشد اين است كه پسران به طور مساوى سهم ببرند.

10 _ سهم ارث يك پسر با چند پسر تفاوتى ندارد .

للذّكر مثل حظّ الانثيين فان كنّ نساء . .. فلهنّ ثلثا ما ترك و ان كانت واحدة فلها

بيان تفاوت سهم ارث در فرض وجود يك دختر (فلهما النصف) با فرض وجود چند دختر (فان كنّ نساءً) و نپرداختن به چنين فروضى درباره سهم ارث پسران، اشاره به برداشت فوق دارد.

شفاعت از پسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 45 - 1

1_ نوح ( ع ) در پى حايل شدن امواج آب ميان او و فرزندش ، با شفاعت به درگاه خدا ، خواستار نجات وى شد .

و حال بينهما الموج . .. و نادى نوح ربه فقال رب إن ابنى من أهلى

جمله {فلاتسئلن} (در آيه چهل و ششم) حاكى است كه: نوح(ع) خواستار نجات فرزندش از غرق شدن بود. براين اساس دعا و التجاى آن حضرت پيش از غرق شدن فرزندش بود و لذا برخى از مفسران جمله {نادى نوح ربه ...} را بر {حال بينهما الموج} عطف گرفته اند.

عصيان پسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 1

1_ پسر نوح ، دعوت او را ( گرايش به توحيد و . . . ) نپذيرفت و از سوار$ شدن بر كشتى امتناع كرد .

ي_بنىّ اركب معنا و لاتكن

مع الك_فرين. قال سأوى إلى جبل يعصمنى من الماء

شدن بر كشتى امتناع كرد.

علاقه به پسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 57 - 8

8- داشتن پسر ، مورد خوشايند مشركان و دختر داشتن ، ناخوشايند آنان بود .

و يجعلون لله البن_ت . .. و لهم ما يشتهون

به قرينه مقابله، احتمال دارد مراد از {ما} فرزند پسر باشد. مشركان با اسناد دادن دختر به خداوند، درصدد تنقيص او بودند و اين، حاكى از نفرت آنان از دختر داشتن است.

عوامل محروميت پسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 3

3_ فسادپيشگى فرزند نوح ، موجب محسوب نشدن وى از خانواده نوح ( ع ) در پيشگاه خداوند

إنه ليس من أهلك إنه عمل غير ص_لح

جمله {إنه عمل . ..} علت براى {إنه ليس من أهلك} مى باشد; يعنى ، چون فرزندت داراى عمل ناشايست است ، ما او را از خانواده تو به حساب نمى آوريم.

عوامل هلاكت پسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 4

4_ فسادپيشگى فرزند نوح ، موجب هلاكت وى در حادثه طوفان

فكان من المغرقين . .. إنه ليس من أهلك إنه عمل غير ص_لح

غرق پسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 14

14_ تقدير الهى بر غرق شدن و هلاك گشتن برخى از افراد خانواده نوح

و أهلك إلاّ من سبق عليه القول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 -

هود - 11 - 43 - 11

11_ امواج سهمگين طوفان ، فرزند نوح را پيش از آنكه به كوهى پناه برد ، در خود فرو برد و هلاك كرد .

و حال بينهما الموج فكان من المغرقين

فرار از پسر در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 36 - 2

2 - پدران در قيامت ، با فرار از پسران خويش ، خود را از آنها دور ساخته ، آنان را تنها خواهند گذاشت .

و بنيه

كفر پسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 12

12_ برخى از افراد خانواده نوح ( همسر و فرزندش ) در زمره كافران و تكذيب كنندگان رسالت او بودند . *

و أهلك إلاّ من سبق عليه القول

{ال} در {القول} عهد ذكرى و يا ذهنى است و اشاره به جمله {لاتخاطبنى فى الذين ظلموا إنهم مغرقون/37} دارد. بنابراين {إلاّ من ...}; يعنى، مگر آن كس كه از پيش به خاطر كفر و ظلمش، حكم غرق شدن را براى او مقدر ساخته ايم. مفسران برآنند كه مراد از {من سبق} همسرنوح به نام {واعله} و فرزندش به نام {يام} و يا {كنعان} است.

كوه پسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 13

13_ { صفوان بن مهران الجمّال عن الصادق جعفربن محمد _ عليه السلام _ قال : سار و أنا معه فى القادسية حتى أشرف على النجف فقال : هو الجبل الذى اعتصم به إبن جدّى نوح عليه السلام فقال : { سآوى

إلى جبل يعصمنى من الماء } . . . فغار فى الأرض . . . ;

صفوان بن مهران جمّال از امام صادق(ع) نقل مى كند و مى گويد: من با امام صادق(ع) در سرزمين قادسيه همراه بودم تا به نجف نزديك شد; پس فرمود: نجف جاى كوهى است كه فرزند جدّم نوح به آن پناهنده شد و گفت: {سآوى إلى جبل يعصمنى من الماء} . .. پس آن كوه در زمين فرو رفت...}.

محرميت پسر شوهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 18،25

18 - زنان مؤمن ، مجاز به آشكار ساختن زينت هاى خويش ( گوشواره ، النگو گردنبند و . . . ) و مواضع آنها ( بدن ) بر شوهر ، پدر ، پدر شوهر و پسران خود هستند .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ لبعولتهنّ أو ءابائهنّ أو ءاباءِ بعولتهنّ أو أبنائهنّ

25 - پدر شوهر ، پسرهمسر ، پسر برادر ، پسر خواهر ، زنان مؤمن ، بردگان ، خدمت كاران بى ميل به زن و زناشويى و كودكان بى خبر از مسائل جنسى ، از محارم زنان اند .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ لبعولتهنّ . .. أو الطفل الذين لم يظهروا على عورت النساء

محروميت پسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 2

2_ فرزند ناصالح نوح ، در پيشگاه خداوند از خانواده و اهل بيت او محسوب نمى شد .

إنه ليس من أهلك

مخالفت پسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 20

20_

{ عن أبى عبدالله ( ع ) : ان الله عزوجل قال لنوح : يا نوح إنه ليس من أهلك . . . هو إبنه و ل_كن الله عزوجل نفاه عنه حين خالفه فى دينه ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه: خداى عزوجل به حضرت نوح فرمود: {اى نوح آن [پسر] از اهل تو نيست} . .. او پسرش بود ولى خداى عزوجل او را از اهل نوح بودن نفى كرد; زيرا در دين پدرش با او مخالفت كرد}.

مقامات پسر ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 53 - 3

3- پسر بشارت داده شده به ابراهيم ( ع ) داراى عظمت و مقامى والا

نبشّرك بغل_م عليم

تنوين تنكير در {بغلام} براى تفخيم و تعظيم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 28 - 10

10 - پسر بشارت داده شده به ابراهيم ( ع ) ، داراى عظمت و مقامى والا

و بشّروه بغل_م عليم

منشأ خلقت پسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 49 - 6

6 - دختر و يا پسر شدن فرزندان ، متكى به مشيت خداوندى است .

يهب لمن يشاء إن_ثًا و يهب لمن يشاء الذكور

منشأ فرزند پسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 50 - 1،4،8

1 - بهره مندى انسان از فرزندان دختر و پسر و يا محروميت وى از آنان بنا به خواست و مشيت خداوند است .

أو يزوّجهم ذكرانًا و إن_ثًا و يجعل من يشاء عقيمًا

4 -

خداوند ، براساس علم و آگاهى خويش ، به گروهى پسر و به گروهى ديگر دختر و يا به جمعى پسر و دختر مى دهد و برخى را عقيم و نازا مى گرداند .

يهب لمن يشاء . .. أو يزوّجهم ... إنّه عليم قدير

{تزويج} در {أو يزوّجهم} به معناى توأم با يكديگر قرار دادن است; يعنى، خداوند به برخى تنها دختر مى دهد و به بعضى تنها پسر عطا مى كند و برخى را هم پسر و هم دختر مى بخشد و برخى ديگر را نازا كرده; نه پسر مى دهد و نه دختر.

8 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله . . . { أو يزوّجهم ذكراناً و إناثاً } جميعاً يجمع له البنين و البنات يهبهم جميعاً لواحد ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند. .. {أو يزوّجهم ذكراناً و إناثاً} روايت شده كه فرمود (مراد از آيه اين است) كه خداوند فرزندان پسر و دختر را باهم به يك خانواده مى بخشد}.

ناخشنودى از فرزند پسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 49 - 8

8 - ناخرسندى از داشتن فرزند دختر يا پسر ، كفران نعمت الهى و ناخرسندى از مشيت و موهبت او است .

فإنّ الإنس_ن كفور . .. يهب لمن يشاء إن_ثًا و يهب لمن يشاء الذكور

نامگذارى پسر زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 7 - 4

4 - { يحيى } ، نامى تعيين شده از سوى خدا براى فرزند زكريا

اسمه يحيى لم نجعل له من قبل سميًّا

نجات پسر

نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 7،9،10

7_ نوح ( ع ) به حكيمانه نبودن نجات فرزند فسادپيشه اش ، از حادثه طوفان آگاه نبود .

فلاتسئلن ما ليس لك به علم

9_ خداوند ، نوح ( ع ) را از درخواست نجات فرزندش ، برحذر داشت .

فلاتسئلن ما ليس لك به علم

چون مفعول دوم {فلاتسئلن} _ يعنى، {ما ليس . ..} _ بدون حرف {عن} آمده است، مقصود از سؤال، درخواست و مطالبه است نه پرسش و جستوجو. بنابراين {فلاتسئلن}; يعنى، از من مخواه و درخواست نكن .... مصداق مورد نظر براى {ماليس ...} نجات فرزند نوح مى باشد.

10_ نجات فرزند فسادپيشه نوح از حادثه طوفان ، امرى خلاف حكمت و مصلحت در نزد خداوند

فلاتسئلن ما ليس لك به علم

{به} متعلق به {علم} است و مراد از آن {بمصلحته و حكمته و صوابه} مى باشد. بنابراين {فلاتسئلن ما ليس ...}; يعنى ، درخواستى را كه نمى دانى درست است و يا مطابق مصلحت و حكمت است ، از من مخواه.

نعمت پسر عالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 28 - 11

11 - داشتن فرزند دانا و دانشمند ، از نعمت هاى الهى و شايسته بشارت و شادمانى

و بشّروه بغل_م عليم

برداشت ياد شده، به خاطر اين نكته است كه واژه {بشارت} در جايى به كار مى رود كه خير و نعمت باشد.

نفى پسر براى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 40 - 1

1 - پيامبراكرم ( ص )

صاحب فرزند پسرى كه به دوران بزرگ سالى رسيده باشد ، نبوده است .

ما كان محمّد أبا أحد من رجالكم

بنابراين احتمال كه فراز {ما كان محمّد أبا أحد من رجالكم} جمله احترازى باشد در مقابل ديدگاه كسانى كه به دليل پسر خواندگى زيد براى پيامبر(ص) ازدواج آن حضرت را با مطلّقه زيد ناروا مى دانستند. آيه درصدد تبيين اين نكته است كه پيامر(ص) پدر هيچ مردى نيست تا چنين اشكالى مطرح شود و در نتيجه، زيد پسر رسول اللّه نيست تا آن ازدواج ناروا باشد.

نقش پسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 55 - 3

3 - ثروت و فرزندان ذكور ، دو ملاك براى ارزيابى موقعيت انسان در پيشگاه خدا در ديدگاه مشركان عصر بعثت

أيحسبون أنّما نمدّهم به من مال و بنين

نوح(ع) و پسر نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 4،10

4_ نوح ( ع ) ، فرزندش را از بى ثمربودن صعود بر كوه و منحصر بودن راه نجات در بهره جستن از امداد الهى ، آگاه ساخت .

لاعاصم اليوم من أمر الله إلاّ من رحم

10_ موجهايى كوه پيكر ، ميان نوح ( ع ) و فرزندش حايل شد و مانع ادامه گفتوگوى آنان با يكديگر گرديد .

قال لا عاصم اليوم من أمر الله . .. و حال بينهما الموج

{ال} در {الموج} عهد ذكرى و اشاره به همان امواج كوه پيكر (موج كالجبال) است.

نوح(ع) و نجات پسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 45 -

1،5،7

1_ نوح ( ع ) در پى حايل شدن امواج آب ميان او و فرزندش ، با شفاعت به درگاه خدا ، خواستار نجات وى شد .

و حال بينهما الموج . .. و نادى نوح ربه فقال رب إن ابنى من أهلى

جمله {فلاتسئلن} (در آيه چهل و ششم) حاكى است كه: نوح(ع) خواستار نجات فرزندش از غرق شدن بود. براين اساس دعا و التجاى آن حضرت پيش از غرق شدن فرزندش بود و لذا برخى از مفسران جمله {نادى نوح ربه ...} را بر {حال بينهما الموج} عطف گرفته اند.

5_ نوح ( ع ) ، براساس وعده خداوند به نجات افراد خانواده اش و التزام خداوند به وعده هاى خويش ، خواستار نجات فرزندش شد .

إن ابنى من أهلى و إن وعدك الحق

7_ نوح ( ع ) ، پس از طرح استدلال خويش براى لزوم نجات فرزندش ، حكم و قضاوت آن را به خداوند واگذار كرد .

إن ابنى من أهلى و إن وعدك الحق و أنت أحكم الح_كمين

هلاكت پسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 14

14_ تقدير الهى بر غرق شدن و هلاك گشتن برخى از افراد خانواده نوح

و أهلك إلاّ من سبق عليه القول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 11

11_ امواج سهمگين طوفان ، فرزند نوح را پيش از آنكه به كوهى پناه برد ، در خود فرو برد و هلاك كرد .

و حال بينهما الموج فكان من المغرقين

پسر شوهر

محرميت پسر شوهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

12 - نور - 24 - 31 - 18،25

18 - زنان مؤمن ، مجاز به آشكار ساختن زينت هاى خويش ( گوشواره ، النگو گردنبند و . . . ) و مواضع آنها ( بدن ) بر شوهر ، پدر ، پدر شوهر و پسران خود هستند .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ لبعولتهنّ أو ءابائهنّ أو ءاباءِ بعولتهنّ أو أبنائهنّ

25 - پدر شوهر ، پسرهمسر ، پسر برادر ، پسر خواهر ، زنان مؤمن ، بردگان ، خدمت كاران بى ميل به زن و زناشويى و كودكان بى خبر از مسائل جنسى ، از محارم زنان اند .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ لبعولتهنّ . .. أو الطفل الذين لم يظهروا على عورت النساء

پشيماني از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

پشيمانى

آثار پشيمانى از گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 102 - 5

5 _ توجه گنهكار به زشتى عمل خويش و اعتراف به آن و نيز ندامت از آن ، به منزله توبه و زمينه بخشش گناه از سوى خدا

اعترفوا بذنوبهم . .. عسى اللّه أن يتوب عليهم

از اينكه خداوند در مقابل {اعترفوا} وعده {عسى اللّه أن يتوب} را داده است و بعد از اعتراف، مسأله ديگرى را به عنوان توبه مطرح نكرده است، مى توان مطلب فوق را استفاده كرد.

اظهار پشيمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 63 - 8،9

8 _ پيامبر ( ص ) ، موظّف به چشمپوشى از خطاى كسانى كه از مراجعه به طاغوت ، اظهار ندامت كردند .

ثم جاؤك يحلفون باللّه ان اردنا الّا احساناً . .. فاعرض عنهم

كلمه {اعراض}،

به قرينه {عظهم} (آنان را نصيحت كن}، به معناى اعراض از عقوبت و خطاى آنان است، نه به معناى دورى از آنان.

9 _ پيامبر ( ص ) ، موظّف به موعظه منافقانى كه از مراجعه به طاغوت اظهار ندامت كردند .

يريدون ان يتحاكموا الى الطّاغوت . .. فاعرض عنهم و عظهم

بى تأثيرى پشيمانى اخروى گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 39 - 1

1 - اظهار پشيمانى و چاره جويى گمراهان در قيامت ، دستاوردى براى آنان نخواهد داشت .

و لن ينفعكم اليوم إذ ظلمتم

برداشت ياد شده بر اين پايه استوار است كه فاعل {لن ينفع}، گفتار سابق كافران باشد. آنان در قيامت آرزو مى كنند كه ميان آنها و شياطين فاصله افتد; ولى اين آرزو سودى نخواهد بخشيد.

بى تأثيرى پشيمانى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 34 - 10

10- اعتراف و پشيمانى كافران در قيامت ، بى تأثير به حال ايشان

أليس ه_ذا بالحقّ قالوا بلى و ربّنا قال فذوقوا

كافران با اين كه به حق اقرار مى كنند; باز هم به ايشان حكم مى شود كه: {فذوقوا العذاب}. بنابراين اعتراف آنان سودى نمى بخشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 24 - 2

2 - در قيامت ، افسوس خوردن بر گذشته و اظهار پشيمانى از فراهم نكردن اندوخته هاى كارساز ، سودى نمى بخشد .

ي_ليتنى قدّمت

بى تأثيرى پشيمانى دشمنان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 24 -

2

2 - تحمل صبورانه عذاب و يا پشيمانى و عذرخواهى دشمنان خدا در قيامت ، بى تأثير در رهايى آنان از دوزخ

فإن يصبروا فالنار مثوًى لهم و إن يستعتبوا فما هم من المعتبين

{إستعتاب} (مصدر {يستعتبوا}) به معناى درخواست رضايت است كه لازمه عذرخواهى مى باشد.

بى تأثيرى پشيمانى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 158 - 2

2 - نتيجه بخش نبودن پشيمانى ثموديان ، پس از كشتن ناقه صالح

فعقروها فأصبحوا ن_دمين . فأخذهم العذاب

پشيمانى آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 37 - 1

1 - آدم ( ع ) ، از كرده خويش ( نافرمانى خدا ) پشيمان شد و در صدد توبه به درگاه خداوند برآمد .

فتلقى ءادم من ربّه كلمت

پشيمانى اخروى خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 24 - 1

1 - خطاكاران در قيامت ، فرورفته در حسرت و پشيمان از ترك ذخيره سازى توشه آخرت

و جاْىء يومئذ بجهنّم . .. يقول ي_ليتنى قدّمت لحياتى

پشيمانى اخروى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 2 - 6

6 - { قال رسول اللّه ( ص ) . . . يابن مسعود أَكثِر من الصالحات و البرّ فإنّ المُحسنَ و المُسىء يندمان ، يقول المحسن : يا ليتنى ازْدَدْتُ من المحسنات و يقول المسىء : قصرتُ ، و تصديق ذلك قوله تعالى : { و لااُقسم بالنفس اللوّامة } ;

رسول خدا(ص) فرمود: . ..اى پسر مسعود! اعمال صالح

و كارهاى نيك را افزون انجام بده كه در [قيامت ]نيكوكار و بدكار هر دو پشيمان مى شوند. انسان نيكوكار مى گويد: اى كاش كارهاى نيك را زيادتر كرده بودم و انسان بدكار مى گويد: كوتاهى و تقصير كردم. و گواه اين مطلب سخن خداوند است كه فرمود: {و لا أقسم بالنفس اللوّامة}.

پشيمانى اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 27 - 1،3،4

1 _ ستم گران در قيامت ، از عملكرد خويش به شدت پشيمان خواهند بود .

و يوم يعضّ الظالم على يديه

جمله {يعضّ الظالم على يديه; ستم كار دو دست خويش به دندان گزد} از كنايات است و به قرينه سياق آيه، اين جمله كنايه از پشيمانى و ندامت مى باشد. گفتنى است تعديه فعل {يعضّ} به وسيله {على} _ با آن كه خود از افعال متعدى است _ براى تأكيد مضمون آن فعل است; يعنى، پشيمانى آنان بسيار شديد خواهد بود.

3 _ ستم گران ، در روز رستاخيز ، از نپيمودن راه پيامبر ( ص ) و دورى از روش او ، به شدت پشيمان و متأسف خواهند بود .

الظالم . .. يقول ي_ليتنى اتّخذت مع الرسول سبيلاً

4 _ نپيمودن راه پيامبر ( ص ) و دورى از روش او ، مايه تأسف و ندامت در قيامت

يقول ي_ليتنى اتّخذت مع الرسول سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 28 - 1

1 _ اظهار تأسف و ناراحتى شديد ستم گران در قيامت ، از دوستى با افراد ناباب در دنيا

الظالم . .. ي_ويلتى ليتنى لم أتّخذ

فلانًا خليلاً

{خليل} به معناى صديق و دوست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 33 - 10

10 - ستمگران با ديدن عذاب الهى در قيامت ، از انتخاب عقيده كفرآلود ، پشيمان شده و آن را مخفى خواهند كرد .

و لو ترى إذ الظ_لمون موقوفون عند ربّهم . .. و أسرّوا الندامة لمّا رأوا العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 44 - 11

11 - عجز و پشيمانى ستمكاران در قيامت ، آشكار و نمايان است .

و ترى الظ_لمين . .. يقولون

از واژه هاى {ترى} و {يقولون}، استفاده مى شود كه ظالمان ندامت و آرزوى بازگشت را پنهان نمى دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 4

4 - پشيمانى ستمكاران در صحنه قيامت و پس از مشاهده عذاب ، بى تأثير به حال آنان

يقولون هل إلى مردّ من سبيل . و تري_هم يعرضون عليها

پشيمانى اخروى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 27 - 2

2 _ كافران به هنگام روبرو شدن با آتش دوزخ در آرزوى بازگشت به دنيا، تكذيب نكردن آيات پروردگار و قرار گرفتن در زمره مؤمنان هستند.

فقالوا يليتنا نرد و لا نكذب بأيت ربنا و نكون من المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 66 - 8

8 - سختى و سوزش آتش جهنم ، كافران را از عملكرد دنيوى شان پشيمان مى كند .

يوم تقلّب وجوههم فى النار يقولون

ي_ليتنا أطعنا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 34 - 10

10- اعتراف و پشيمانى كافران در قيامت ، بى تأثير به حال ايشان

أليس ه_ذا بالحقّ قالوا بلى و ربّنا قال فذوقوا

كافران با اين كه به حق اقرار مى كنند; باز هم به ايشان حكم مى شود كه: {فذوقوا العذاب}. بنابراين اعتراف آنان سودى نمى بخشد.

پشيمانى اخروى گمراهگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 33 - 12

12 - مستكبران گمراهگر در قيامت ، با ديدن عذاب الهى ، از كار خود پشيمان شده و آن را پنهان خواهند كرد .

و قال الذين استضعفوا للذين استكبروا بل مكر الّيل و النهار إذ تأمروننا أن نكفر با

برداشت ياد شده بنابراين اساس است كه مرجع ضمير فاعلى {أسرّوا}، {استكبروا} باشد.

پشيمانى اخروى گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 12 - 1

1 - ندامت و سرافكندگى مجرمان ، در صحنه قيامت ، منظره اى بس ديدنى و عبرت انگيز است .

و لو ترى إذ المجرمون ناكسوا رءوسهم عند ربّهم

{نكس الرأس} به معناى {پايين انداختن سر از شرمندگى و خجالت} است. لازم به گفتن است كه جواب {لو} محذوف بوده و آن، چيزى شبيه {لرأيتَ شيئاً عجيباً و هو...} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 15 - 2

2 - مجرمانِ نادم در روز قيامت ، فاقد روحيه حق پذيرى ، حتى در صورت رجوع دوباره به دنيايند .

فارجعنا نعمل ص_لحًا . .. إنّما يؤمن بأي_تنا

الذين إذا ذكّروا بهاخرّوا سجّدًا

احتمال دارد كه آيه درصدد تبيين و تشريح جواب رد دادن به درخواست مجرمان باشد. خداوند در اين آيه، تلويحاً مى گويد: {آنان فاقد روحيه ايمان اند و بنابراين، درخواست شان اجابت نمى شود}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 2 - 6

6 - { قال رسول اللّه ( ص ) . . . يابن مسعود أَكثِر من الصالحات و البرّ فإنّ المُحسنَ و المُسىء يندمان ، يقول المحسن : يا ليتنى ازْدَدْتُ من المحسنات و يقول المسىء : قصرتُ ، و تصديق ذلك قوله تعالى : { و لااُقسم بالنفس اللوّامة } ;

رسول خدا(ص) فرمود: . ..اى پسر مسعود! اعمال صالح و كارهاى نيك را افزون انجام بده كه در [قيامت ]نيكوكار و بدكار هر دو پشيمان مى شوند. انسان نيكوكار مى گويد: اى كاش كارهاى نيك را زيادتر كرده بودم و انسان بدكار مى گويد: كوتاهى و تقصير كردم. و گواه اين مطلب سخن خداوند است كه فرمود: {و لا أقسم بالنفس اللوّامة}.

پشيمانى اخروى مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 33 - 16،17

16 - مستضعفان گمراه شده از سوى مستكبران ، با مشاهده عذاب در قيامت ، از كرده خود پشيمان خواهند شد .

و قال الذين استضعفوا . .. و أسرّوا الندامة لمّا رأوا العذاب

بنابراين كه ضمير فاعلى {أسرّوا} به {استضعفوا}برگردد، نكته ياد شده قابل استفاده است.

17 - اظهار پشيمانى مستكبران و مستضعفان كافر در قيامت ، با مشاهده عذاب

و أسرّوا الندامة لمّا رأوا العذاب

{أسرّ} از لغت هايى است كه معناى

متضاد دارد (مفردات راغب) و به معناى آشكار كردن و پنهان كردن است كه آنان پشيمانى خود را اظهار خواهند كرد.

پشيمانى اخروى مستكبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 33 - 12،17

12 - مستكبران گمراهگر در قيامت ، با ديدن عذاب الهى ، از كار خود پشيمان شده و آن را پنهان خواهند كرد .

و قال الذين استضعفوا للذين استكبروا بل مكر الّيل و النهار إذ تأمروننا أن نكفر با

برداشت ياد شده بنابراين اساس است كه مرجع ضمير فاعلى {أسرّوا}، {استكبروا} باشد.

17 - اظهار پشيمانى مستكبران و مستضعفان كافر در قيامت ، با مشاهده عذاب

و أسرّوا الندامة لمّا رأوا العذاب

{أسرّ} از لغت هايى است كه معناى متضاد دارد (مفردات راغب) و به معناى آشكار كردن و پنهان كردن است كه آنان پشيمانى خود را اظهار خواهند كرد.

پشيمانى اخروى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 167 - 2،3

2 - اظهار پشيمانى مشركان پيرو در صحنه قيامت ، از دوستى با سران شرك و اطاعت از ايشان در دنيا

و قال الذين اتبعوا لو أن لنا كرّة فنتبرأ منهم

3 - ندامت مشركان پيرو در قيامت از شركورزى و پشيمانى آنان از اطاعت سران ، ثمرى نداشته و موجب نجات آنان نخواهد شد .

و قال الذين اتبعوا لو أن لنا كرّة فنتبرأ منهم

چنانچه ندامت از شرك و . .. در قيامت براى نجاتشان مؤثر مى بود، مشركان آرزوى بازگشت به دنيا را نمى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 33 -

11

11 - مشركان ، به خاطر انتخاب عقيده شرك آلود ، در قيامت پشيمان شده و آن را پنهان خواهند كرد .

و لو ترى إذ الظ_لمون موقوفون عند ربّهم . .. و أسرّوا الندامة لمّا رأوا العذاب

پشيمانى از اتكا به غيرخدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 42 - 11

11- اتّكا به غيرخدا ، شرك و داراى فرجامى ندامت بار است .

أكثر منك مالاً . .. ي_ليتنى لم أُشرك بربّى أحدًا

پشيمانى از خدمت به فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 51 - 10

10 - اظهار ندامت ساحران ، از قرار دادن دانش خويش در خدمت فرعون ، براى مبارزه با موسى ( ع )

إنّا نطمع أن يغفر لنا ربّنا خط_ي_نا

كلمه {خطايانا} مى تواند اشاره به اقدامى باشد كه ساحران در خدمت نظام فرعونى، براى مبارزه با حق انجام داده اند.

پشيمانى از خطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 91 - 9

9_ برادران يوسف در حضور او به گناه و خطاى خويش اعتراف نموده و از رفتار گذشته خود اظهار ندامت كردند .

و إن كنّا لخ_طئين

پشيمانى از رفتار ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 97 - 3

3_ فرزندان يعقوب از رفتار هاى ناروايشان با يوسف ( ع ) ، بنيامين و يعقوب ( ع ) ، پشيمان شدند و اظهار ندامت كردند .

ي_أبانا استغفر لنا ذنوبنا

پشيمانى از شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13

- شعراء - 26 - 51 - 2

2 - ندامت ساحران از گذشته شرك آلود و غفلت بار خود در پيشگاه خدا

إنّا نطمع أن يغفر لنا ربّنا خط_ي_نا

پشيمانى از ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 46 - 1

1- حسرت و ندامت كافران از ستم كارى خويش ، به هنگام احساس و لمس اندكى از عذاب الهى

ولئن مسّتهم نفحة من عذاب ربّك ليقولنّ ي_ويلنا إنّا كنّا ظ_لمين

{نفحة} در لغت به معناى وزيدنى و يا يك وزيدن است كه نوعاً در امور خير به كار مى رود و گاهى هم در امور شرّ استعمال مى شود. از نظر مفسران اين كلمه در آيه شريفه، به سه دليل دلالت تقليل را مى رساند: 1_ ماده {نفحة} دال بر تقليل است; 2_ بر وزن و بناء {مرّة} مى باشد; 3_ به صورت نكره آمده است. گفتنى است كسى واژه {ويل} را مى گويد كه دچار بدبختى و هلاكت شده و از روى تأسف و تحسّر اين لفظ را ادا كرده باشد.

پشيمانى از عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 33 - 10،11

10 - ستمگران با ديدن عذاب الهى در قيامت ، از انتخاب عقيده كفرآلود ، پشيمان شده و آن را مخفى خواهند كرد .

و لو ترى إذ الظ_لمون موقوفون عند ربّهم . .. و أسرّوا الندامة لمّا رأوا العذاب

11 - مشركان ، به خاطر انتخاب عقيده شرك آلود ، در قيامت پشيمان شده و آن را پنهان خواهند كرد .

و لو ترى إذ الظ_لمون موقوفون عند ربّهم .

.. و أسرّوا الندامة لمّا رأوا العذاب

پشيمانى از كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 27 - 2،4

2 _ كافران به هنگام روبرو شدن با آتش دوزخ در آرزوى بازگشت به دنيا، تكذيب نكردن آيات پروردگار و قرار گرفتن در زمره مؤمنان هستند.

فقالوا يليتنا نرد و لا نكذب بأيت ربنا و نكون من المؤمنين

4 _ تكذيب كنندگان پيامبر(ص) و قرآن در قيامت بر كفرورزيهاى خويش در دنيا تأسف مى خورند.

يليتنا نرد و لا نكذب بأيت ربنا و نكون من المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 2 - 6

6- كفرپيشگى ، در پى دارنده پشيمانى و ندامت است .

ربما يودّ الذين كفروا لو كانوا مسلمين

پشيمانى از گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 161 - 4

4 - توبه و پشيمانى از گناه ، پس از مرگ پذيرفته نخواهد شد و اثرى بر آن مترتب نخواهد بود .

إلا الذين تابوا . .. إن الذين كفروا و ماتوا و هم كفار أولئك عليهم لعنة اللّه

تقييد {كفروا} با جمله (و ماتوا و هم كفار) بيان پايان مهلت زمان پذيرش توبه است; يعنى، پس از مرگ پشيمانى سودبخش نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 136 - 2

2 _ آنان كه پشيمان از كرده هاى ناشايست و ستم بر خويش هستند و اصرارى بر گناهان ندارند ، بهره مند از آمرزش الهى و بهشت جاودانه خواهند بود .

و الّذين اذا فعلوا . .. اولئك

جزآؤهم مغفرة من ربّهم و جنّات ... خالدين فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 101 - 14

14 _ خداوند بردبار با بندگان ، و فرصت دهنده به ايشان براى بازگشت از خطا هاى خويش *

و اللّه غفور حليم

برداشت فوق از ارتباط بين {غفور} و {حليم} به دست مى آيد يعنى خداوند سريعاً گنهكاران را مؤاخذه نخواهد كرد بلكه به آنان فرصت خواهد داد تا زمينه هاى جلب مغفرت الهى را براى خويش فراهم كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 91 - 9

9_ برادران يوسف در حضور او به گناه و خطاى خويش اعتراف نموده و از رفتار گذشته خود اظهار ندامت كردند .

و إن كنّا لخ_طئين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 119 - 6

6- اصلاح خطا هاى گذشته و گرايش به صلاح عملى ، نشانگر توبه واقعى و شرط پذيرش آن است .

ثمّ تابوا من بعد ذلك و أصلحوا إن ربّك من بعدها لغفور رحيم

برداشت فوق به خاطر اين است كه متعلق و مفعول {أصلحوا} ذكر نشده است، ولى به قرينه جمله پيشين (للذين عملوا السوء . ..) _ كه سخن از خطا و زشت كارى به ميان آورده است _ مقصود از آن، اصلاح وضع گذشته و رويكرد به صلاح است.

پشيمانى از گوساله پرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 149 - 1

1 _ بنى اسرائيل پس از مدتى با پى بردن به عدم شايستگى مجسمه گوساله براى

پرستش ، به گمراهى خود آگاه و از كرده خويش پشيمان شدند .

و لما سقط فى أيديهم و رأوا أنهم قد ضلوا

جمله {سقط فى أيديهم} كنايه از پشيمانى است. زيرا انسان در هنگام پشيمانى چانه خويش را بر دستانش قرار مى دهد ; به گونه اى كه گويا در دست خود فرو افتاده است.

پشيمانى از مبارزه با موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 51 - 10

10 - اظهار ندامت ساحران ، از قرار دادن دانش خويش در خدمت فرعون ، براى مبارزه با موسى ( ع )

إنّا نطمع أن يغفر لنا ربّنا خط_ي_نا

كلمه {خطايانا} مى تواند اشاره به اقدامى باشد كه ساحران در خدمت نظام فرعونى، براى مبارزه با حق انجام داده اند.

پشيمانى اصحاب الجنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 26 - 4

4 - باغداران يمنى ، به هنگام مشاهده باغ ويران شده خويش ، بى درنگ به اشتباه خود پى برده و از كار محروم ساختن مستمندان پشيمان گشتند و خود را مردمى گمراه يافتند .

فلمّا رأوها قالوا إنّا لضالّون

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه مقصود از {ضالّون} گمراهى اصطلاحى (گمراهى از راه حق و حقيقت) باشد. گفتنى است كلمه {لمّا} در اصطلاح بيانگر اقتران جواب به شرط و افاده كننده فور و بداهت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 29 - 1

1 - توبه و پشيمانى باغداران يمنى ، پس از مشاهده نابودى محصولات از بخلورزى و محروم ساختن بينوايان

قالوا سبح_ن

ربّنا إنّا كنّا ظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 32 - 1،2

1 - اميدوارى باغداران يمنى _ پس از توبه و پشيمانى _ به جايگزين شدن بوستانى بهتر از بوستان ويران شده خويش ، در پرتو لطف پروردگار

عسى ربّنا أن يبدلنا خيرًا منها

مفسران در توضيح آيه شريفه نوشته اند: آنان با خلوص نيت توبه كردند و خداوند چون اين خلوص را ديد، بوستانى به جاى آن بوستان نابود شده به آنان عطا فرمود كه نام آن {حيوان} بود. در اين بوستان انگور فراوان و پربارى وجود داشت كه هر خوشه از آن، بار يك قاطر مى شد. (مجمع البيان و روح المعانى)

2 - اشتياق و اميدوارى باغداران يمنى به پروردگار ، پس از مشاهده ويرانى باغ خويش و توبه و پشيمانى از كردار خود

إنّا إلى ربّنا رغبون

پشيمانى ايوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 44 - 5

5 - ايوب ( ع ) ، در اداى سوگند خود ( تنبيه همسرش ) دچار ترديد و پشيمانى شده بود .

و خذ بيدك ضغثًا فاضرب به و لاتحنث

توصيه خداوند به ايوب(ع) به نشكستن سوگندش، بيانگر اين حقيقت است كه ايوب(ع) در اداى سوگندش دچار ترديد شده و حالت پشيمانى به او دست داده بود; به گونه اى كه در جست و جوى راهى براى حل اين مشكل برآمده بود.

پشيمانى برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 91 - 9

9_ برادران يوسف در حضور او به گناه و خطاى خويش اعتراف

نموده و از رفتار گذشته خود اظهار ندامت كردند .

و إن كنّا لخ_طئين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 97 - 3

3_ فرزندان يعقوب از رفتار هاى ناروايشان با يوسف ( ع ) ، بنيامين و يعقوب ( ع ) ، پشيمان شدند و اظهار ندامت كردند .

ي_أبانا استغفر لنا ذنوبنا

پشيمانى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 149 - 1

1 _ بنى اسرائيل پس از مدتى با پى بردن به عدم شايستگى مجسمه گوساله براى پرستش ، به گمراهى خود آگاه و از كرده خويش پشيمان شدند .

و لما سقط فى أيديهم و رأوا أنهم قد ضلوا

جمله {سقط فى أيديهم} كنايه از پشيمانى است. زيرا انسان در هنگام پشيمانى چانه خويش را بر دستانش قرار مى دهد ; به گونه اى كه گويا در دست خود فرو افتاده است.

پشيمانى بى اثر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 167 - 3

3 - ندامت مشركان پيرو در قيامت از شركورزى و پشيمانى آنان از اطاعت سران ، ثمرى نداشته و موجب نجات آنان نخواهد شد .

و قال الذين اتبعوا لو أن لنا كرّة فنتبرأ منهم

چنانچه ندامت از شرك و . .. در قيامت براى نجاتشان مؤثر مى بود، مشركان آرزوى بازگشت به دنيا را نمى كردند.

پشيمانى بى ثمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 51 - 8

8 _ پشيمانى مردم ، به هنگام وقوع عذاب استيصال ، بى فايده بوده

و باعث دفع آن نخواهد شد .

أثم إذا ما وقع ءامنتم به ءالئن و قد كنتم به تستعجلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 33 - 22،26

22 - پشيمانى در قيامت ، مانع كيفر نشده و از آن نمى كاهد .

و أسرّوا الندامة . .. و جعلنا الأغل_ل فى أعناق الذين كفروا

26 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : سئل عن قول اللّه تبارك و تعالى { و أسرّوا الندامة لمّا رأوا العذاب } قال : قيل له ما ينفعهم أسرار الندامة و هم فى العذاب ؟ قال كرهوا شماتة الأعداء ;

از امام صادق(ع) درباره قول خداى _ تبارك و تعالى _ {و أسرّوا الندامة لمّا رأوا العذاب} سؤال گرديد و به ايشان گفته شد: پنهان كردن پشيمانى براى آنان _ در حالى كه گرفتار عذاب هستند _ چه سودى دارد؟ فرمود: آنان سرزنش دشمنان را ناخوش دارند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 4

4 - پشيمانى ستمكاران در صحنه قيامت و پس از مشاهده عذاب ، بى تأثير به حال آنان

يقولون هل إلى مردّ من سبيل . و تري_هم يعرضون عليها

پشيمانى جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 73 - 9

9 - ساحران فرعون ، پس از ايمان به موسى ( ع ) از اقدام به سِحر به نفع فرعون ، اظهار پشيمانى كرده و خواستار بخشش الهى شدند .

ليغفر لنا . .. ما أكرهتنا عليه من السحر

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 51 - 2،10

2 - ندامت ساحران از گذشته شرك آلود و غفلت بار خود در پيشگاه خدا

إنّا نطمع أن يغفر لنا ربّنا خط_ي_نا

10 - اظهار ندامت ساحران ، از قرار دادن دانش خويش در خدمت فرعون ، براى مبارزه با موسى ( ع )

إنّا نطمع أن يغفر لنا ربّنا خط_ي_نا

كلمه {خطايانا} مى تواند اشاره به اقدامى باشد كه ساحران در خدمت نظام فرعونى، براى مبارزه با حق انجام داده اند.

پشيمانى جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 37 - 3

3 - پشيمانى دوزخيان از كرده هاى ناشايست خويش و حسرت شديد آنان براى انجام اعمال صالح

ربّنا أخرجنا نعمل ص_لحًا غير الذى كنّا نعمل

آهنگ سخن دوزخيان، به گونه اى است كه نشانگر ندامت شديد آنان بر گذشته هاى خود و حسرتشان براى انجام اعمال نيك است.

پشيمانى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 27 - 4

4 _ تكذيب كنندگان پيامبر(ص) و قرآن در قيامت بر كفرورزيهاى خويش در دنيا تأسف مى خورند.

يليتنا نرد و لا نكذب بأيت ربنا و نكون من المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 53 - 12

12 _ منكران قرآن ، در قيامت ، با پى بردن به زيانكارى خويش و واهى بودن افكار و عقايد خود ، از اعمال و رفتار گذشته خويش پشيمان خواهند شد .

نرد فنعمل غير الذى كنا نعمل قد خسروا أنفسهم و ضل عنهم ما كانوا يفترون

جمله {قد خسروا . ..

} و {ضل عنهم ... } به منزله تعليلى است براى {نرد فنعمل ... } يعنى آرزوى بازگشت به دنيا و تدارك گذشته ها بدان علت است كه كفرپيشگان خود را زيانكار مى بينند و باورهاى خويش را بر باد رفته مى يابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 22 - 14

14- پيروى از شيطان ، ملامت و پشيمانى اخروى در پى دارد .

دعوتكم فاستجبتم لى فلاتلومونى و لوموا أنفسكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 13 - 13

13 - توجه به حتميت كيفر اخروى و بى ثمرى ندامت در قيامت ، عامل پرهيز از كفر و گناه است .

و لو ترى إذ المجرمون . .. لأملأنّ جهنّم من الجِنّة و الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 24 - 10

10 - تذكر و بيدارى انسان در قيامت ، حاصلى جز پشيمانى و حسرت ندارد .

و أنّى له الذكرى . يقول ي_ليتنى قدّمت لحياتى

پشيمانى دنياطلبان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 82 - 5

5 - پشيمان شدن دنياطلبان غافل از سخنان نسنجيده روز پيش خويش با ديدن فرجام شوم قارون

و أصبح الذين تمنّوا مكانه بالأمس يقولون ويكأنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء من عباد

برخى از مفسران واژه {وَىْ} را كلمه {تندم} گرفته و گفته اند: اين واژه در مقام اظهار پشيمانى به كار مى رود.

پشيمانى سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 32 - 10

10 - اظهار پشيمانى كردن سليمان ( ع ) و مورد سرزنش قرار دادن خود به خاطر غفلت كردن از ياد خدا ، در اثر سان ديدن طولانى از اسب ها

فقال إنّى أحببت حبّ الخير عن ذكر ربّى حتّى توارت بالحجاب

در صورتى كه معناى آيه شريفه، اين باشد كه سليمان(ع) به خاطر علاقه به اسب ها از ياد خدا غفلت ورزيد; قهراً سخن آن حضرت (فقال إنّى. ..) نوعى سرزنش خود و اظهار پشيمانى محسوب مى شود.

پشيمانى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 54 - 14

14 _ { عن حماد بن عيسى عمن رواه عن ابى عبداللّه ( ع ) قال : سئل عن قول اللّه : { و اسروا الندامة . . . } قال : قيل له : و ما ينفعهم اسرار الندامة و هم فى العذاب ؟ قال : كرهوا شماتة الأعداء ;

حماد بن عيسى از شخصى روايت مى كند كه از امام صادق (ع) درباره سخن خدا كه مى فرمايد: {پشيمانى خود را در دل نهان مى كنند . ..} سؤال شد: پنهان كردن پشيمانى براى آنان چه سودى دارد، در حالى كه در عذاب هستند؟ فرمود: سرزنش دشمنان را ناخوش دارند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 15 - 1

1- مرفهانِ ستمگر در تأسف و پشيمانى ، از زمان احساس عذاب تا هنگامه هلاكت و نابودى

فما زالت تلك دعويهم حتّى جعلن_هم حصيدًا خ_مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 44 -

6

6 - ستمكاران ، خواهان بازگشت به دنيا و جبران گناهان گذشته خود به هنگام مشاهده عذاب

و ترى الظ_لمين لمّا رأوا العذاب يقولون هل إلى مردّ من سبيل

پشيمانى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 40 - 9

9 - سرزنش فرعون نسبت به خويش ، در واپسين لحظات زندگى كفرآلود خود *

فنبذن_هم فى اليمّ و هو مليم

در صورتى كه واژه {مليم} به معناى ملامت كردن (متعدى) باشد، برداشت بالا به دست مى آيد. يعنى: {و هو مليم نفسه}.

پشيمانى قابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 31 - 23،24

23 _ پشيمانى قابيل از تقصير خويش در مورد خاكسپارى برادرش هابيل

اعجزت ان اكون . .. فاصبح من الندمين

ظاهر اين است كه جمله {فاصبح . ..} متفرع بر جمله {اعجزت} باشد. بنابراين پشيمانى قابيل برخاسته از دفن نكردن جثه برادر خواهد بود.

24 _ قابيل ، پشيمان از قتل برادرش هابيل *

فاصبح من الندمين

بنابر اينكه {فاصبح . ..} متفرع باشد بر {فقتله} كه در آيه قبل آمده است.

پشيمانى قاتل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 31 - 27

27 _ قتل نفس محترم ، در پى دارنده ندامت قاتل

فاصبح من الندمين

از امام سجاد(ع) روايت شده: . .. و الذنوب التى تورث الندم قتل النفس التى حرم اللّه ... قال عزوجل فى قصة قابيل حين قتل اخاه هابيل ... {فاصبح من النادمين} ... .

_______________________________

معانى الاخبار، ص 270، ح 2; بحارالانوار، ج 73، ص 375، ح 12.

پشيمانى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 157 - 2

2 - ندامت و پشيمانى ثموديان ، به دنبال پى كردن ناقه صالح و مشاهده نشانه هاى عذاب

فعقروها فأصبحوا ن_دمين

{فاء} در {فأصبحوا} فصيحه و بيانگر حذف جمله اى است كه به خاطر معلوم بودنش حذف شده و تقدير آن چنين است: {فعقروها فرأوا اشراط العذاب فأصبحوا نادمين; ناقه را پى كردند پس نشانه هاى عذاب را ديدند، پس پشيمان شدند}.

پشيمانى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 42 - 8،11

8 _ پشيمانى و تأسف شديد كافران در قيامت از كتمان كردن حقايق در دنيا

يومئذ يودّ الذين كفروا و عصوا الرسول . .. و لا يكتمون اللّه حديثاً

بنابر اينكه {لا يكتمون} عطف بر جمله {تسوّى} باشد.

11 _ شرمسارى و پشيمانى كافران در قيامت ، از كتمان حقانيت رسالت پيامبر ( ص )

و عصوا الرسول . .. و لا يكتمون اللّه حديثاً

مصداق مورد نظر از كتمان حديث در آيه شريفه، به دليل {كفروا و عصوا الرسول}، كتمان حقّانيّت پيامبر (ص) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 46 - 1

1- حسرت و ندامت كافران از ستم كارى خويش ، به هنگام احساس و لمس اندكى از عذاب الهى

ولئن مسّتهم نفحة من عذاب ربّك ليقولنّ ي_ويلنا إنّا كنّا ظ_لمين

{نفحة} در لغت به معناى وزيدنى و يا يك وزيدن است كه نوعاً در امور خير به كار مى رود و گاهى هم در امور شرّ استعمال مى شود. از نظر مفسران اين كلمه در آيه شريفه، به سه دليل دلالت تقليل

را مى رساند: 1_ ماده {نفحة} دال بر تقليل است; 2_ بر وزن و بناء {مرّة} مى باشد; 3_ به صورت نكره آمده است. گفتنى است كسى واژه {ويل} را مى گويد كه دچار بدبختى و هلاكت شده و از روى تأسف و تحسّر اين لفظ را ادا كرده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 99 - 6

6 - ندامت كافران در هنگام مرگ و تمناى آنان از خدا ، براى بازگشت به دنيا

حتّى إذا جاء أحدهم الموت قال ربّ ارجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 12 - 7

7 - ندامت و ذلت حتمى ، فرجام مجرمان كفرپيشه است .

بلقاء ربّهم ك_فرون . .. و لو ترى إذ المجرمون ناكسوا رءوسهم عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 10 - 5

5 - پشيمانى و بغض شديد كافران نسبت به خويشتن ، بر اثر رد دعوت به ايمان و كفرورزى آنان است .

مقتكم أنفسكم إذ تدعون إلى الإيم_ن فتكفرون

ترديدى نيست كه بغض شديد كافران نسبت به خويشتن در قيامت، ناشى از رد ايمان و كفرشان است. اين بغض نشانه پشيمانى شديد آنان از عمل خود مى باشد.

پشيمانى كافران قريش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 36 - 5

5 _ حسرت و ندامت كافران قريش بر نابودى داراييهايشان ، تنها نتيجه پرداخت هزينه مبارزاتى آنان عليه اسلام

ثم تكون عليهم حسرة ثم يغلبون

چون هدف كافران از سرمايه گذارى اموال جلوگيرى از گسترش

اسلام بوده، معلوم مى شود حسرت و ندامت آنان بدان جهت بوده است كه اموالشان از دست رفته و به نتيجه مطلوب نرسيده اند. قابل ذكر است كه جمله {ثم يغلبون} دلالت مى كند كه زمان ندامت آنان در دنياست.

پشيمانى گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 30 - 8

8 _ بيزارى شديد بدكاران ، از كردار خويش در قيامت

تودّ لو انّ بينها و بينه امداً بعيداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 12 - 7

7 - ندامت و ذلت حتمى ، فرجام مجرمان كفرپيشه است .

بلقاء ربّهم ك_فرون . .. و لو ترى إذ المجرمون ناكسوا رءوسهم عند ربّهم

پشيمانى متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 2،15

2 - پيش بينى آيات وحى ، از عذرخواهى و اظهار پشيمانى باديه نشينانى كه از همراهى پيامبر ( ص ) تخلف كرده بودند .

سيقول لك المخلّفون من الأعراب

15 - طلب استغفار و اظهار ندامت اعراب متخلف از سفر حديبيه ، بى اساس و مخالف باور درونى آنان

سيقول . .. فاستغفر لنا يقولون بألسنتهم ما ليس فى قلوبهم

برداشت بالا بنابراين نكته است كه تعبير {يقولون. ..} در رابطه با مفهوم {فاستغفر لنا} باشد; زيرا درخواست استغفار، مفهومش اين است كه اعراب متخلف، در باطن از تخلف خود پشيمان اند. اما خداوند مى فرمايد: اينان در اظهار ندامت دروغگويند; زيرا در باطن نادم نيستند.

پشيمانى محارب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 -

مائده - 5 - 34 - 3

3 _ توبه و اظهار پشيمانى تبهكاران محارب پس از به چنگ افتادن ، فاقد ارزش و اعتبار براى سقوط حد و رهايى از عذاب دوزخ

انما جزؤا الذين . .. الا الذين تابوا من قبل ان تقدروا عليهم

پشيمانى مرفهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 14 - 2

2- مرفهان ستمگر ، با مشاهده عذاب الهى در حسرت و ندامت فرو مى روند .

فلمّا أحسّوا بأسنا . .. قالوا ي_ويلنا إنّا كنّا ظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 15 - 1

1- مرفهانِ ستمگر در تأسف و پشيمانى ، از زمان احساس عذاب تا هنگامه هلاكت و نابودى

فما زالت تلك دعويهم حتّى جعلن_هم حصيدًا خ_مدين

پشيمانى مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 153 - 16،18

16 _ اندوه و پشيمانى مسلمانان به خاطر بى اعتنايى به دستورات پيامبر ( ص ) در كارزار احد

فاثابكم غمّا بغمّ

با توجه به توضيح برداشت شماره 14.

18 _ پشيمانى مسلمانان به جهت تخلف از دستورات پيامبر ( ص ) در كارزار احد ، نتيجه عفو الهى از گناه آنان

و لقد عفا عنكم . .. فاثابكم غمّا بغمّ

عطف {اثابكم} بر {عفا عنكم} به وسيله {فاء}، دلالت بر ترتب و رابطه عليّت بين آن دو جمله دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 21،23،25

21 _ شكست دشمنان اسلام ، مايه پشيمانى مسلمانان سست ايمان از دلبستگى به يهود و نصارا

فعسى اللّه

ان يأتى بالفتح . .. فيصبحوا على ما اسروا فى انفسهم ندمين

در برداشت فوق جمله {ما اسروا} _ به قرينه {و من يتولهم منكم} در آيه قبل _ به دلبستگى مسلمانان به يهود و نصارا تفسير شده است.

23 _ نزول عذاب الهى بر دشمنان دين ، مايه پشيمانى مسلمانان سست ايمان از دلبستگى به يهود و نصارا

او امر من عنده فيصبحوا على ما اسروا فى انفسهم ندمين

برداشت فوق بر اين احتمال است كه مراد از {امر}، عذاب دنيوى باشد.

25 _ مسلمانان سست ايمان با مشاهده پيروزى اسلام ، شرمسار از برنامه ريزى هاى نهانى خويش جهت رهايى از پيامد هاى شكست مسلمانان

فيصبحوا على ما اسروا فى انفسهم ندمين

پشيمانى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 54 - 8،10

8 _ ستم پيشگان مشرك ، به هنگام مشاهده عذاب استيصال ، از فرط شرمسارى ، پشيمانى خويش را پنهان مى دارند .

و لو أن لكل نفس ظلمت . .. و أسروا الندامة لما رأوا العذاب

10 _ ستم پيشگان مشرك ، به هنگام مشاهده عذاب ، از كرده هاى خويش اظهار پشيمانى خواهند كرد .

و لو أن لكل نفس ظلمت . .. و أسروا الندامة لما رأوا العذاب

{أسر} هم به معناى {كتم} و هم به معناى {أظهر} مى آيد (لسان العرب). برداشت فوق مبتنى بر معناى دوم است.

پشيمانى مكذبان صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 40 - 3

3 - پشيمانى سخت تكذيب گران پيامبر جامعه پس از نوح ، به هنگام مشاهده عذاب استيصال

قال عمّا قليل ليصبحنّ ن_دمين

پشيمانى

مكذبان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 27 - 4

4 _ تكذيب كنندگان پيامبر(ص) و قرآن در قيامت بر كفرورزيهاى خويش در دنيا تأسف مى خورند.

يليتنا نرد و لا نكذب بأيت ربنا و نكون من المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 53 - 12

12 _ منكران قرآن ، در قيامت ، با پى بردن به زيانكارى خويش و واهى بودن افكار و عقايد خود ، از اعمال و رفتار گذشته خويش پشيمان خواهند شد .

نرد فنعمل غير الذى كنا نعمل قد خسروا أنفسهم و ضل عنهم ما كانوا يفترون

جمله {قد خسروا . .. } و {ضل عنهم ... } به منزله تعليلى است براى {نرد فنعمل ... } يعنى آرزوى بازگشت به دنيا و تدارك گذشته ها بدان علت است كه كفرپيشگان خود را زيانكار مى بينند و باورهاى خويش را بر باد رفته مى يابند.

پشيمانى مكذّبان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 27 - 4

4 _ تكذيب كنندگان پيامبر(ص) و قرآن در قيامت بر كفرورزيهاى خويش در دنيا تأسف مى خورند.

يليتنا نرد و لا نكذب بأيت ربنا و نكون من المؤمنين

پشيمانى مكذبان هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 40 - 3

3 - پشيمانى سخت تكذيب گران پيامبر جامعه پس از نوح ، به هنگام مشاهده عذاب استيصال

قال عمّا قليل ليصبحنّ ن_دمين

پشيمانى ملكه سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل -

27 - 44 - 12

12 - التجاى بلقيس به ربوبيت خدا براى جبران گذشته شرك آلود خويش

قالت ربّ إنّى ظلمت نفسى

پشيمانى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 63 - 9

9 _ پيامبر ( ص ) ، موظّف به موعظه منافقانى كه از مراجعه به طاغوت اظهار ندامت كردند .

يريدون ان يتحاكموا الى الطّاغوت . .. فاعرض عنهم و عظهم

پشيمانى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 151 - 4

4 _ موسى ( ع ) خشم شديد خويش را بر هارون خطا تلقى كرد و به خاطر آن از خداوند آمرزش طلبيد . *

قال رب اغفر لى

از اينكه موسى(ع) پس از شنيدن سخنان هارون براى خويش طلب مغفرت كرد، معلوم مى شود از برخورد شديد خويش با هارون پشيمان شد و آن را خطا تلقى كرد.

پشيمانى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 47 - 7

7_ نوح ( ع ) ، با پى بردن به نادرستى تقاضاى خود ( نجات فرزندش ) خواهان آمرزش و رحمت الهى شد .

إلاّ تغفر لى و ترحمنى أكن من الخ_سرين

پشيمانى هنگام عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 51 - 8

8 _ پشيمانى مردم ، به هنگام وقوع عذاب استيصال ، بى فايده بوده و باعث دفع آن نخواهد شد .

أثم إذا ما وقع ءامنتم به ءالئن و قد كنتم به تستعجلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس

- 10 - 54 - 8،10

8 _ ستم پيشگان مشرك ، به هنگام مشاهده عذاب استيصال ، از فرط شرمسارى ، پشيمانى خويش را پنهان مى دارند .

و لو أن لكل نفس ظلمت . .. و أسروا الندامة لما رأوا العذاب

10 _ ستم پيشگان مشرك ، به هنگام مشاهده عذاب ، از كرده هاى خويش اظهار پشيمانى خواهند كرد .

و لو أن لكل نفس ظلمت . .. و أسروا الندامة لما رأوا العذاب

{أسر} هم به معناى {كتم} و هم به معناى {أظهر} مى آيد (لسان العرب). برداشت فوق مبتنى بر معناى دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 14 - 1

1- رفاه زدگان جوامع ستم پيشه ، به ظلم و ستم خويش پس از احساس عذاب الهى اعتراف مى كنند .

فلمّا أحسّوا بأسنا . .. قالوا ي_ويلنا إنّا كنّا ظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 15 - 1

1- مرفهانِ ستمگر در تأسف و پشيمانى ، از زمان احساس عذاب تا هنگامه هلاكت و نابودى

فما زالت تلك دعويهم حتّى جعلن_هم حصيدًا خ_مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 157 - 2

2 - ندامت و پشيمانى ثموديان ، به دنبال پى كردن ناقه صالح و مشاهده نشانه هاى عذاب

فعقروها فأصبحوا ن_دمين

{فاء} در {فأصبحوا} فصيحه و بيانگر حذف جمله اى است كه به خاطر معلوم بودنش حذف شده و تقدير آن چنين است: {فعقروها فرأوا اشراط العذاب فأصبحوا نادمين; ناقه را پى كردند پس نشانه هاى عذاب را ديدند، پس پشيمان شدند}.

عوامل پشيمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 21،22،23

21 _ شكست دشمنان اسلام ، مايه پشيمانى مسلمانان سست ايمان از دلبستگى به يهود و نصارا

فعسى اللّه ان يأتى بالفتح . .. فيصبحوا على ما اسروا فى انفسهم ندمين

در برداشت فوق جمله {ما اسروا} _ به قرينه {و من يتولهم منكم} در آيه قبل _ به دلبستگى مسلمانان به يهود و نصارا تفسير شده است.

22 _ پيروزى مسلمانان ، مايه پشيمانى بيماردلان سست ايمان عصر بعثت از شك و ترديد نسبت به حقانيت اسلام

فعسى اللّه ان يأتى بالفتح او . .. فيصبحوا على ما اسروا فى انفسهم ندمين

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از {ما اسروا فى انفسهم}، ترديد مسلمانان سست ايمان نسبت به حقانيت اسلام باشد. {فى قلوبهم مرض}، اين احتمال را تأييد مى كند.

23 _ نزول عذاب الهى بر دشمنان دين ، مايه پشيمانى مسلمانان سست ايمان از دلبستگى به يهود و نصارا

او امر من عنده فيصبحوا على ما اسروا فى انفسهم ندمين

برداشت فوق بر اين احتمال است كه مراد از {امر}، عذاب دنيوى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 36 - 4

4 _ از دست دادن دارايى ها و بر جاى ماندن حسرت و ندامت ، ثمره تلاش براى مبارزه با اسلام

ثم تكون عليهم حسرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 22 - 14

14- پيروى از شيطان ، ملامت و پشيمانى اخروى در پى دارد .

دعوتكم فاستجبتم لى فلاتلومونى و لوموا أنفسكم

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 2 - 6

6- كفرپيشگى ، در پى دارنده پشيمانى و ندامت است .

ربما يودّ الذين كفروا لو كانوا مسلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 3 - 13

13- سرانجام تداوم كفر و غوطهورى در لذت هاى دنيا ، پشيمانى است .

ربما يودّ الذين كفروا لو كانوا مسلمين. ذرهم يأكلوا ... فسوف يعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 14 - 3

3- توجه انسان به حقايق و پشيمانى از عملكرد خويش ، به هنگام گرفتارى مهلك و مشاهده عذاب الهى

فلمّا أحسّوا بأسنا . .. قالوا ي_ويلنا إنّا كنّا ظ_لمين

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه جمله {قالوا يا ويلنا. ..} استئنافيه و بيان براى جمله {فلمّا أحسّوا بأسنا...} باشد; يعنى، وقتى عذاب ما را احساس كنند، به گناه خويش اذعان و بر حقيقت امر اعتراف مى كنند. بنابراين احساس عذاب و مشاهده گرفتارى مهلك، موجب توجه آدمى به حقايق و اعتراف به آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 204 - 3

3 - درخواست عذاب از روى ناباورى و كفر ، كارى جاهلانه و ندامت بار است .

فيقولوا هل نحن منظرون . أفبعذابنا يستعجلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 66 - 8

8 - سختى و سوزش آتش جهنم ، كافران را از عملكرد دنيوى شان پشيمان مى كند .

يوم تقلّب وجوههم فى النار يقولون ي_ليتنا أطعنا اللّه

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 56 - 1

1 - كوتاهى در حق خداوند ، موجب حسرت و پشيمانى شديد انسان

أن تقول نفس ي_حسرتى على ما فرّطت فى جنب اللّه

{حسرت} به معناى پشيمانى شديد است و عبارت {ياحسرتى} در صورتى گفته مى شود كه انسان از انجام و ترك كارى به شدت پشيمان شده و بخواهد آن را اظهار كند. {تفريط} (مصدر {فرّطت}) به معناى تقصير و كوتاهى و كلمه {جنب} به معناى جهت و ناحيه است كه در اين آيه كنايه از حق مى باشد. پس {ما فرّطت فى جنب اللّه}; يعنى، آنچه در حق خدا كوتاهى كردم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 6 - 7

7 - ترتيب اثر دادن به خبر فاسق ، بدون تحقيق و بررسى ، عملى جاهلانه و ندامت بار است .

أن تصيبوا قومًا بجه_لة فتصبحوا على ما فعلتم ن_دمين

عوامل پشيمانى آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 122 - 1

1 - آدم ( ع ) درپى عصيان و تناول از درخت ممنوع ، از كرده خويش پشيمان شد و به درگاه خداوند توبه كرد .

ثمّ اجتب_ه ربّه فتاب عليه

{جباية} (ريشه اصلى {إجتبى}); به معناى جمع آورى كردن و به دست آوردن است. و {إجتباء} به معناى اصطفاء (خالص چيزى را برگزيدن) و اختيار است (لسان العرب). بنابراين {إجتباه ربّه} يعنى، خداوند علاقه هاى آدم به اين سو و آن سو را قطع كرد و همه را باى خود جمع كرد و وى را براى خود خالص

گردانيد. اين تعبير حاكى از انقطاع كامل آدم(ع) از غير خدا و توبه حقيقى او است.

عوامل پشيمانى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 31 - 9

9 _ پشيمانى، اندوه و حسرت در آخرت، پيامد تباه كردن فرصت دنيا و كوتاهى در انجام تكاليف

قد خسر الذين كذبوا بلقاء اللّه . .. قالوا يحسرتنا على ما فرطنا فيها

ضمير {ها} در {على ما فرطنا فيها}، به {ما بر مى گردد و معنا چنين مى شود: {يا حسرتنا على تفريطنا}. و چون متعلق تفريط محذوف است، بر اطلاق متعلق تفريط دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 27 - 3،4

3 _ ستم گران ، در روز رستاخيز ، از نپيمودن راه پيامبر ( ص ) و دورى از روش او ، به شدت پشيمان و متأسف خواهند بود .

الظالم . .. يقول ي_ليتنى اتّخذت مع الرسول سبيلاً

4 _ نپيمودن راه پيامبر ( ص ) و دورى از روش او ، مايه تأسف و ندامت در قيامت

يقول ي_ليتنى اتّخذت مع الرسول سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 28 - 1،4

1 _ اظهار تأسف و ناراحتى شديد ستم گران در قيامت ، از دوستى با افراد ناباب در دنيا

الظالم . .. ي_ويلتى ليتنى لم أتّخذ فلانًا خليلاً

{خليل} به معناى صديق و دوست است.

4 _ دوستى با افراد ناباب ، موجب تأسف و پشيمانى شديد در روز قيامت

ي_ويلتى ليتنى لم أتّخذ فلانًا خليلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر

- 39 - 56 - 3،6

3 - عمل نكردن به تعاليم قرآن ، مايه حسرت و پشيمانى انسان در عرصه زندگى دنيايى و حيات اخروى

و اتّبعوا أحسن ما أنزل إليكم . .. أن تقول نفس ي_حسرتى على ما فرّطت فى جنب اللّه

6 - تمسخر تعاليم الهى ( قرآن ) ، كوتاهى در حق خدا و موجب حسرت و پشيمانى انسان در دنيا و آخرت است .

أن تقول نفس ي_حسرتى . .. و إن كنت لمن الس_خرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 50 - 2

2 - كفرورزى به قرآن ، در پى دارنده پشيمانى و حسرت شديد در قيامت

و إنّه لحسرة على الك_فرين

عوامل پشيمانى از گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 22 - 17

17 _ درماندگى ، اضطرار و احساس خطر مرگ ، عرصه به خاطر آمدن كرده هاى زشت ، اظهار ندامت و شرمسارى در پيشگاه خدا و پوزش طلبى انسان از آن خطا ها و ناسپاسيها

و ظنوا أنهم أحيط بهم دعوا اللّه . .. لنكوننّ من الشكرين

عوامل پشيمانى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 56 - 3،6

3 - عمل نكردن به تعاليم قرآن ، مايه حسرت و پشيمانى انسان در عرصه زندگى دنيايى و حيات اخروى

و اتّبعوا أحسن ما أنزل إليكم . .. أن تقول نفس ي_حسرتى على ما فرّطت فى جنب اللّه

6 - تمسخر تعاليم الهى ( قرآن ) ، كوتاهى در حق خدا و موجب حسرت و پشيمانى انسان در دنيا و آخرت

است .

أن تقول نفس ي_حسرتى . .. و إن كنت لمن الس_خرين

عوامل پشيمانى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 44 - 8

8 - تنها مشاهده عذاب ، عامل اظهار پشيمانى ظالمان است .

و ترى الظ_لمين لمّا رأوا العذاب

عوامل پشيمانى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 50 - 1

1 - كافران در روز قيامت ، پشيمان از مواضع انكارآميز گذشته خويش در برابر قرآن

و إنّه لحسرة على الك_فرين

كتمان پشيمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 54 - 14

14 _ { عن حماد بن عيسى عمن رواه عن ابى عبداللّه ( ع ) قال : سئل عن قول اللّه : { و اسروا الندامة . . . } قال : قيل له : و ما ينفعهم اسرار الندامة و هم فى العذاب ؟ قال : كرهوا شماتة الأعداء ;

حماد بن عيسى از شخصى روايت مى كند كه از امام صادق (ع) درباره سخن خدا كه مى فرمايد: {پشيمانى خود را در دل نهان مى كنند . ..} سؤال شد: پنهان كردن پشيمانى براى آنان چه سودى دارد، در حالى كه در عذاب هستند؟ فرمود: سرزنش دشمنان را ناخوش دارند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 33 - 26

26 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : سئل عن قول اللّه تبارك و تعالى { و أسرّوا الندامة لمّا رأوا العذاب } قال : قيل له ما ينفعهم أسرار

الندامة و هم فى العذاب ؟ قال كرهوا شماتة الأعداء ;

از امام صادق(ع) درباره قول خداى _ تبارك و تعالى _ {و أسرّوا الندامة لمّا رأوا العذاب} سؤال گرديد و به ايشان گفته شد: پنهان كردن پشيمانى براى آنان _ در حالى كه گرفتار عذاب هستند _ چه سودى دارد؟ فرمود: آنان سرزنش دشمنان را ناخوش دارند}.

موارد پشيمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 146 - 5

5 _ اصلاح گذشته ، مشروط به توبه و پشيمانى از اعمال نارواست و اطاعت خالصانه از خداوند در گرو اعتصام به اوست .

الا الذين تابوا و أصلحوا و اعتصموا باللّه و أخلصوا دينهم

ظاهراً جمله {اصلحوا} و {اعتصموا} و {اخلصوا}، هر يك مترتب بر ديگرى است. يعنى بدون بازگشت از نفاق، اصلاح ممكن نيست، و بدون اصلاح، اعتصام به خدا امكان ندارد، و بدون اعتصام به خدا، رهايى از ريا غير ممكن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 20

20 _ پشيمانى ، فرجام ايجاد روابط دوستى با يهود و نصارا و پذيرش ولايت آنان

يسرعون فيهم . .. فيصبحوا على ما اسروا فى انفسهم ندمين

موانع پشيمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 6

6 - خود سرانه عمل نكردن مردم در مسائل مهم اجتماعى و وانهادن آن به رهبرى الهى ، مايه مصونيت از خطرات ندامت بار

فتصبحوا على ما فعلتم ن_دمين . و اعلموا أنّ فيكم رسول اللّه

از ارتباط دو آيه ; استفاده مى شود كه خداوند از مؤمنان خواسته

است تا در زمينه مسائل اجتماعى و خطر آفرين، خودسرانه عمل نكنند و وجود رهبرى الهى را ناديده نينگارند.

پليدان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

پليدان

{پليدان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 37 - 4

4 _ آنانكه دارايى هاى خويش را براى مبارزه عليه اسلام هزينه كنند ، از ناپاكان و زيانكاران هستند .

فسينفقونها . .. و الذين كفروا إلى جهنم يحشرون. ليميز اللّه الخبيث من الطيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 17 - 5

5 _ مشركان ، مردمانى ناپاك و آلوده به كفر

شهدين على أنفسهم بالكفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 28 - 1

1 _ شرك ، مايه پليدى است و مشركان مردمانى پليدند .

يأيها الذين ءامنوا إنما المشركون نجس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 100 - 4

4 _ كافران و تكذيب كنندگان آيات الهى ، مردمى پليد هستند .

و يجعل الرجس على الذين لايعقلون

پليدان در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 37 - 6

6 _ خداوند در پى جداسازى ناپاكان از پاكان ، آنان را در قيامت انباشته مى كند و يكجا در جهنم فرومى افكند .

و يجعل الخبيث بعضه على بعض فيركمه جميعا فيجعله فى جهنم

ركم (مصدر يركم) به معناى جمع كردن چيزى و انباشته ساختن آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 14

14 _ دوزخ ، جايگاه و فرجام

نهايى آنان كه مظهر پليدى اند .

إنهم رجس و مأويهم جهنم

پليدان در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 37 - 1،3،6

1 _ خداوند در پرتو گسيل كافران به سوى دوزخ ، ناپاكان را از پاكان جدا خواهد كرد .

إلى جهنم يحشرون. ليميز اللّه الخبيث من الطيب

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {ليميز اللّه} متعلق به {يحشرون} باشد.

3 _ قيامت ، زمينه اى مناسب براى متمايز شدن ناپاكان از پاكان

إلى جهنم يحشرون. ليميز اللّه الخبيث من الطيب

6 _ خداوند در پى جداسازى ناپاكان از پاكان ، آنان را در قيامت انباشته مى كند و يكجا در جهنم فرومى افكند .

و يجعل الخبيث بعضه على بعض فيركمه جميعا فيجعله فى جهنم

ركم (مصدر يركم) به معناى جمع كردن چيزى و انباشته ساختن آن است.

تشخيص پليدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 37 - 3،5

3 _ قيامت ، زمينه اى مناسب براى متمايز شدن ناپاكان از پاكان

إلى جهنم يحشرون. ليميز اللّه الخبيث من الطيب

5_ هدف از اعطاى آزادى به انسان ها براى اختيار كفر و ايمان و تلاش در راه آن ، جداسازى ناپاكان از پاكان است . *

فسينفقونها . .. و الذين كفروا إلى جهنم يحشرون. ليميز اللّه الخبيث من الطيب

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه {ليميز اللّه} متعلق به معناى ضمنى آيه قبل (اعطاى آزادى براى اختيار كفر و ايمان و مهلت دادن به انسانها در دنيا) باشد. قابل ذكر است كه گرايش به اين معنا بدان جهت است كه تعلق {ليميز} به {إلى جهنم

يحشرون}، با توجه به جمله {فيجعله فى جهنم}، خالى از ابهام نيست.

تهمتهاى پليدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 11

11 - زنان و مردان نيك سرشت و نيك كردار ، از نسبت هاى نارواى افراد خبيث و بدخواه در باره آنان ، منزه و پيراسته اند .

للخبيثين . .. للطيّبين ... أُول_ئك مبرّءون ممّا يقولون

مشاراليه {أُول_ئك} {طيّبين} (مردان و زنان نيك و پاكدامن) است و مرجع ضمير {يقولون}، {خبيثين} (مردان و زنان خبيث) مى باشد.

زمينه انحطاط پليدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 5 - 6

6 - زمينه سقوط انسان هاى فرومايه ، از ارزش ها و افتادن آنان به اعماق پستى ها ، پس از گذشت برهه اى از آغاز خلقت آنها فراهم مى شود .

ثمّ رددن_ه

حرف {ثمّ}، براى تراخى است.

فرجام پليدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 14

14 _ دوزخ ، جايگاه و فرجام نهايى آنان كه مظهر پليدى اند .

إنهم رجس و مأويهم جهنم

منشأ انحطاط پليدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 5 - 3

3 - سقوط انسان هاىِ فرومايه ، در ورطه دنائت و پستى ، از جانب خداوند و مستند به او است .

ثمّ رددن_ه

پليدى

آثار اجتناب از پليدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 19 - 5

5$ - تزكيه و دورى از پليدى و طغيان ، هموارسازنده راه هدايت و خشيت

الهى

إنّه طغى . .. أن تزكّى . و أهديك إلى ربّك فتخشى

- تزكيه و دورى از پليدى و طغيان، هموارسازنده راه هدايت و خشيت الهى

آثار پليدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 6،7

6 _ پليدى و نكبت قوم عاد ، موجب غضب الهى بر آنان شد .

قال قد وقع عليكم من ربكم رجس و غضب

تقديم ذكرى {رجس} بر {غضب} مى تواند حاكى از تقدم رتبى آن باشد.

7 _ آلودگى قوم عاد به پليدى و گرفتارى ايشان به خشم خدا ، مانع آنان از تصديق رسالت هود و گرايش به توحيد و يكتاپرستى

قال قد وقع عليكم من ربكم رجس و غضب

برداشت ف__وق بر اساس اين احتمال است كه جمله {قد وقع . .. } به منزله دليلى باشد بر كفرورزى قوم عاد، نه نتيجه اى براى انكار توحيد و رسالت. يعنى هود با اين جمله اشاره به ريشه عنادورزى آنان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 125 - 7

7 _ بيماردلى و پليدى باطن ، زمينه ساز مردن بر حال كفر است .

و أما الذين فى قلوبهم مرض . .. و ماتوا و هم كفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 18 - 3

3 - طغيان گرى ، بازتاب نبود تزكيه و درست كارى در زندگى انسان

إنّه طغى . فقل هل لك إلى أن تزكّى

آثار درك پليدى گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 24 - 7

7_ مشاهده برهان

الهى ( درك حقايقى نظير ربوبيت خدا ، دريافت زشتىِ گناه ، باور به عدم رستگارى ظالمان و گنه كاران و . . . ) عامل عصمت پيامبران است .

و همّ بها لولا أن رءا بره_ن ربه

آثار شناخت پليدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 8 - 5

5 - شناخت پليدى ها ، زمينه آشنايى با راه هاى گريز از آنها است .

فألهمها فجورها و تقويها

تقديم {فجورها}، بيانگر نكته ياد شده است.

اجتناب از پليدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 90 - 7،12

7 _ اهل ايمان وظيفه دار دورى جستن از پليد ها و كردار هاى شيطانى

رجس من عمل الشيطن فاجتنبوه

12 _ دورى جستن از پليدى ها و كردار هاى شيطانى زمينه ساز رسيدن به فلاح و رستگارى

رجس من عمل الشيطن فاجتنبوه لعلكم تفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 92 - 6

6 _ دورى جستن از پليدى ها ( شراب ، قمار ، مظاهر شرك ) نشانگر اطاعت از خدا و رسول ( ص )

انما الخمر و الميسر و الانصاب و الازلم . .. و اطيعوا اللّه و اطيعوا الرسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 9

9 _ مؤمنان ، مكلف به اجتناب و دورى جستن از هر گونه پليدى ( پليدى مادى و روحى ) و مبارزه با آن

إنهم رجس

{رجس} (پليد) بودن، به عنوان علت وجوب اعراض از منافقان ذكر شده و اين امر مى نماياند كه

اصولا اجتناب از هر گونه رجس واجب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 5 - 1،2

1 - پرهيز از هرگونه پليدى و آلودگى ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و الرجز فاهجر

{رجز} (مرادف {رجس}) به معناى پليدى و آلودگى است.

2 - پرهيز از پليدى و آلودگى ، از شرايط بايسته براى رهبران و مبلغان جامعه اسلامى و تأثيرگذار در موفقيت آنان

و الرجز فاهجر

ازدياد پليدى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 100 - 5

5 _ خداوند ، پيوسته بر پليدى كافران و تكذيب كنندگان پيامبران خود مى افزايد .

و يجعل الرجس على الذين لايعقلون

ازدياد پليدى مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 100 - 5

5 _ خداوند ، پيوسته بر پليدى كافران و تكذيب كنندگان پيامبران خود مى افزايد .

و يجعل الرجس على الذين لايعقلون

ازدياد پليدى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 125 - 1

1 _ افزايش پليدى منافقان بيماردل ، پس از نزول آيه هاى قرآن و شنيدن آن

و إذا ما أنزلت سورة . .. و أما الذين فى قلوبهم مرض فزادتهم رجساً إلى رجسهم

اهميت شناخت پليدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 8 - 4

4 - شناخت پليدى ها ، ضرورى تر از آشنايى با راه هاى پرهيزگارى است .

فألهمها فجورها و تقويها

پليدى آشاميدنيهاى جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10

- كهف - 18 - 29 - 20،22

20- آبِ مشروب دوزخيان ، مايعى ناگوار و پليد است .

يغاثوا بماء . .. بئس الشراب

22- رفاه مندانِ هواپرست ، در قيامت ، گرفتار آتشى فراگير و آشاميدنى هايى ناگوارند .

و لاتطع من أغفلنا قلبه . .. بئس الشراب و ساءت مرتفقًا

نكته ياد شده از ارتباط دو آيه استفاده شده است.

پليدى ازلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 90 - 1

1 _ شراب ، قمار ، بت ها و چوب هاى مخصوص برد و باخت ، به تمامى پليد و ناپاك اند .

انما الخمر و الميسر و الانصاب و الازلم رجس

{انصاب} جمع كلمه نصب است، برخى آن را به معناى بت گرفته اند و برخى گفته اند {انصاب} سنگهايى بوده كه بر آستان بتها نصب مى شده و جايگاه ذبح قربانى براى بتها بوده است و بدان جهت مشركان آنها را مايه تبرك مى پنداشتند و محترم مى شمردند. {ازلام} جمع زلم (تير قمار) از انواع وسائل قمار و بردو باخت به شمار مى رفته است.

پليدى اضلال انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 1 - 3

3_ منحرف ساختن مردم از راه خدا ، بارزترين و زشت ترين حركت كفرآميز

الذين كفروا و صدّوا عن سبيل اللّه

پس از طرح مسأله كفر، در آيه موضوع {صدّ عن سبيل اللّه} مطرح شده است، تا به اثرى از آثار كفر اشاره شده باشد.

پليدى اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 43 - 2

2

- مشركان عصر پيامبر ، در پليدى و استحقاق عذاب ، همچون كافران هلاك شده پيشين ( قوم هاى عاد ، ثمود ، لوط و فرعونيان )

أكفّاركم خير من أُول_ئكم

پليدى بت پرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 15

15 - بت پرستان ، مردمى پليداند .

فاجتنبوا الرجس من الأوث_ن

پليدى بت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 90 - 1

1 _ شراب ، قمار ، بت ها و چوب هاى مخصوص برد و باخت ، به تمامى پليد و ناپاك اند .

انما الخمر و الميسر و الانصاب و الازلم رجس

{انصاب} جمع كلمه نصب است، برخى آن را به معناى بت گرفته اند و برخى گفته اند {انصاب} سنگهايى بوده كه بر آستان بتها نصب مى شده و جايگاه ذبح قربانى براى بتها بوده است و بدان جهت مشركان آنها را مايه تبرك مى پنداشتند و محترم مى شمردند. {ازلام} جمع زلم (تير قمار) از انواع وسائل قمار و بردو باخت به شمار مى رفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 13

13 - بت ، مظهر رجس و پليدى است .

فاجتنبوا الرجس من الأوث_ن

پليدى خمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 90 - 1

1 _ شراب ، قمار ، بت ها و چوب هاى مخصوص برد و باخت ، به تمامى پليد و ناپاك اند .

انما الخمر و الميسر و الانصاب و الازلم رجس

{انصاب} جمع كلمه

نصب است، برخى آن را به معناى بت گرفته اند و برخى گفته اند {انصاب} سنگهايى بوده كه بر آستان بتها نصب مى شده و جايگاه ذبح قربانى براى بتها بوده است و بدان جهت مشركان آنها را مايه تبرك مى پنداشتند و محترم مى شمردند. {ازلام} جمع زلم (تير قمار) از انواع وسائل قمار و بردو باخت به شمار مى رفته است.

پليدى خوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 145 - 9،10

9 _ خوك، حيوانى آلوده و كثيف و نجس كه بايد از آن اجتناب كرد.

إلا أن يكون . .. فإنه رجس

بنابراين كه ضمير {انه} به خنزير برگردد، نه به لحم خنزير. در لسان العرب آمده است: {الرجس، القذر و القذار ضد النظافة ... و رجس، نجس}.

10 _ آلودگى و پليدى گوشت مردار و خوك و خون، فلسفه تحريم آنها از سوى خداوند است.

إلا أن يكون . .. فإنه رجس

مرجع ضمير {إنه} مى تواند مجموعه آنچه در آيه ذكر شده، باشد. برداشت فوق بنابر اين اساس است.

پليدى خون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 145 - 10

10 _ آلودگى و پليدى گوشت مردار و خوك و خون، فلسفه تحريم آنها از سوى خداوند است.

إلا أن يكون . .. فإنه رجس

مرجع ضمير {إنه} مى تواند مجموعه آنچه در آيه ذكر شده، باشد. برداشت فوق بنابر اين اساس است.

پليدى در مجاهدان غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 11 - 8

8 _ برخى از مجاهدان بدر گرفتار پليدى

و نگرانيهايى از سوى شيطان بودند .

و يذهب عنكم رجز الشيطن

پليدى زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 24 - 9

9_ نزديكى با زنان شوهردار و ارتكاب زنا ، از گناهان بسيار زشت و پليد است .

لنصرف عنه السوء و الفحشاء

پليدى زنا در اديان آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 20 - 7

7- زنا ، عملى نامشروع و منفور در تمام اديان الهى است .

و لم أك بغيًّا

پليدى شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 26 - 12

12 - شرك ورزى ، دور شدن از طهارت و پاكى و آلوده شدن به پليدى و ناپاكى است .

أن لاتشرك بى شيئًا و طهّر بيتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 26 - 2

2_ شرك ، سرآمد پليدى ها و بارزترين جرم دوزخيان *

ألقيا فى جهنّم . .. الذى جعل مع اللّه إل_هًا ءاخر

تعبير {الذى جعل. ..} _ در پى اوصاف متعدد دوزخيان _ مى نمايد كه همه آن اوصاف، در شرك نهفته است و جدا آمدن {الذى جعل...}، مى تواند اشاره به اهميت آن داشته باشد.

پليدى شياطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 211 - 3

3 - شرارت و پليدى نهفته در نهاد شياطين ، دليل بيگانگى عميق آنان بامفاهيم هدايتگر قرآن

و ما ينبغى لهم

مقصود از برداشت ياد شده اين است كه با توجه به محتواى هدايتگر و تكامل بخش قرآن

عرصه اى بر اين اتهام _ كه عناصر پليدى چون شياطين در آن دخالت داشته باشند _ باقى نمى ماند.

پليدى شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 90 - 8

8 _ شيطان ، موجودى با كردار هاى پليد و ناپاك

رجس من عمل الشيطن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 4 - 7

7 - شيطان ، فريب كارى كه پس از القاى فكر پليد در انسان ، خود را كنار كشيده و متوارى مى شود .

من شرّ الوسواس الخنّاس

براى فعل {خَنَسَ} چند معنا ذكر شده است; از جمله: عقب نشينى كرد; بازگشت، متوارى و غايب شد (لسان العرب). براساس اين معانى، آيه شريفه ترسيمى از وسوسه گرى هاى شيطان دارد كه پس از هر وسوسه، خود را عقب كشيده، مخفى مى شود; تا آن وسوسه كار خود را كرده و زمينه را براى وسوسه بعدى فراهم سازد.

پليدى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 17 - 1

1 - فرعون زمان موسى ( ع ) ، مردى طغيان گر و فرو رفته در پليدى ها و گستاخ در برابر خداوند

إلى فرعون إنّه طغى

{طغيان}; يعنى، از حد گذراندن (مصباح) و مراد از {طغيان فرعون} _ به قرينه {تزكّى} و {فتخشى} در آيات بعد _ ناپاكى فرعون و بى باكى او، در برابر خداوند است.

پليدى قمار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 90 - 1

1 _ شراب ، قمار ، بت ها و چوب

هاى مخصوص برد و باخت ، به تمامى پليد و ناپاك اند .

انما الخمر و الميسر و الانصاب و الازلم رجس

{انصاب} جمع كلمه نصب است، برخى آن را به معناى بت گرفته اند و برخى گفته اند {انصاب} سنگهايى بوده كه بر آستان بتها نصب مى شده و جايگاه ذبح قربانى براى بتها بوده است و بدان جهت مشركان آنها را مايه تبرك مى پنداشتند و محترم مى شمردند. {ازلام} جمع زلم (تير قمار) از انواع وسائل قمار و بردو باخت به شمار مى رفته است.

پليدى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 1،2،6،7

1 _ خداوند ، قوم عاد را به سبب شركورزى و انكار رسالت هود به پليدى گرفتار ساخت و بر آنان غضب كرد .

قال قد وقع عليكم من ربكم رجس و غضب

2 _ هود ( ع ) در پاسخ ناباورى قوم عاد به اخطار هاى عذاب ، فراهم آمدن زمينه هاى عذاب ( پليد گشتن و گرفتارى به غضب خدا ) را به آنان ابلاغ كرد .

فأتنا بما تعدنا . .. قال قد وقع عليكم من ربكم رجس و غضب

6 _ پليدى و نكبت قوم عاد ، موجب غضب الهى بر آنان شد .

قال قد وقع عليكم من ربكم رجس و غضب

تقديم ذكرى {رجس} بر {غضب} مى تواند حاكى از تقدم رتبى آن باشد.

7 _ آلودگى قوم عاد به پليدى و گرفتارى ايشان به خشم خدا ، مانع آنان از تصديق رسالت هود و گرايش به توحيد و يكتاپرستى

قال قد وقع عليكم من ربكم رجس و غضب

برداشت ف__وق بر اساس

اين احتمال است كه جمله {قد وقع . .. } به منزله دليلى باشد بر كفرورزى قوم عاد، نه نتيجه اى براى انكار توحيد و رسالت. يعنى هود با اين جمله اشاره به ريشه عنادورزى آنان دارد.

پليدى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 74 - 4

4- قوم لوط ، به انواع پليدى ها و ناپاكى هاى گسترده و اعمال و خصال پست و ناپسند مبتلا بودند .

و نجّين_ه من القرية التى كانت تعمل الخبئث

{خبائث} (جمع {خبيثة}) و از ماده {خبث} به معناى انواع پليدى ها، ناپاكى ها، اعمال و خصال پست و ناپسند است (لسان العرب).

پليدى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 37 - 2

2 _ كافران ستيزه گر با دين ، پليد هستند و اهل ايمان ، پاك .

ليميز اللّه الخبيث من الطيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 100 - 4

4 _ كافران و تكذيب كنندگان آيات الهى ، مردمى پليد هستند .

و يجعل الرجس على الذين لايعقلون

پليدى كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 36

36 _ خداوند هرگز جان ودل ناپاك منافقان و يهوديان جاسوس و دروغپرداز را از آلودگى كفر و نفاق پاك نخواهد ساخت .

أولئك الذين لم يرد اللّه ان يطهر قلوبهم

پليدى گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 27 - 8

8 - گناهان ، داراى مراتب متفاوت از حيث زشتى

وناپسندى

و لنجزينّهم أسوأ الذى كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 37 - 7

7 - گناه ، هر چند كوچك و حقير باشد ، از ديدگاه وحى بزرگ و قبيح است . *

يجتنبون كب_ئر الإثم

با توجه به اضافه صفت (كبائر) به موصوف (الإثم)، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 35 - 4

4 - اسلام و تسليم خدا بودن ، از ملاك هاى برترى و ارزشمندى و جرم و تبه كارى از معيار هاى پستى و ضدارزشى براى انسان ها است .

أفنجعل المسلمين كالمجرمين

پليدى لواط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 9

9_ لواط و همجنس بازى ، روشى پليد و ناپاك در اطفاى غريزه جنسى

ه_ؤلاء بناتى هنّ أطهر لكم

پليدى متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 8،10

8 _ منافقان متخلف از جهاد ، مظهر آلودگى و پليدى

إنهم رجس

تعبير {إنهم رجس} به جاى {إنهم ذو رجس} بيانگر مبالغه است.

10 _ پليدى شديد منافقان جهادگريز ، ملاك وجوب اعراض و روى گردانى از آنان

فأعرضوا عنهم إنهم رجس

{إنهم رجس} در مقام تعليل حكم به اعراض است.

پليدى محرمات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 90 - 9

9 _ پليدى و ناپاكى كردار ، ملاك تحريم آنها در اديان الهى

رجس من عمل الشيطن فاجتنبوه

پليدى مردار

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

5 - انعام - 6 - 145 - 10

10 _ آلودگى و پليدى گوشت مردار و خوك و خون، فلسفه تحريم آنها از سوى خداوند است.

إلا أن يكون . .. فإنه رجس

مرجع ضمير {إنه} مى تواند مجموعه آنچه در آيه ذكر شده، باشد. برداشت فوق بنابر اين اساس است.

پليدى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 17 - 5

5 _ مشركان ، مردمانى ناپاك و آلوده به كفر

شهدين على أنفسهم بالكفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 28 - 1

1 _ شرك ، مايه پليدى است و مشركان مردمانى پليدند .

يأيها الذين ءامنوا إنما المشركون نجس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 60 - 6

6- مشركان ، به خاطر عدم ايمان به عالم آخرت ، زشت خصلتند .

للذين لايؤمنون بالأخرة مثل السوء

قرار دادن موصول {الذين} به جاى اسم ظاهر، مشعر به اين مطلب است كه متصف شدن آنان به زشت صفتى، به خاطر كفرشان است.

پليدى مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 43 - 2

2 - مشركان عصر پيامبر ، در پليدى و استحقاق عذاب ، همچون كافران هلاك شده پيشين ( قوم هاى عاد ، ثمود ، لوط و فرعونيان )

أكفّاركم خير من أُول_ئكم

پليدى مكذبان آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 60 - 2

2- غير مؤمنان به عالم آخرت ، زشت صفت و بد سيرتند .

للذين لايؤمنون بالأخرة مثل

السوء

مراد از {مثل السوء} _ چنان كه نوع مفسّران گفته اند _ صفت سوء و زشت است.

پليدى مكذبان آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 100 - 4

4 _ كافران و تكذيب كنندگان آيات الهى ، مردمى پليد هستند .

و يجعل الرجس على الذين لايعقلون

پليدى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 55 - 7

7 _ تعجب پيامبر ( ص ) نسبت به برخوردارى منافقان از امكانات مادى

فلا تعجبك أمولهم و لا أولدهم

ممكن است نهى در آيه متوجه شخص پيامبر(ص) باشد و يا متوجه همه كسانى كه صلاحيت دارند مخاطب خداوند قرار گيرند، برداشت فوق مبتنى بر احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 56 - 5

5 _ افشاى چهره منافقان صدر اسلام و ماهيت پليدشان از سوى خداوند براى مؤمنان

و يحلفون باللّه إنهم لمنكم و ما هم منكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 8،10

8 _ منافقان متخلف از جهاد ، مظهر آلودگى و پليدى

إنهم رجس

تعبير {إنهم رجس} به جاى {إنهم ذو رجس} بيانگر مبالغه است.

10 _ پليدى شديد منافقان جهادگريز ، ملاك وجوب اعراض و روى گردانى از آنان

فأعرضوا عنهم إنهم رجس

{إنهم رجس} در مقام تعليل حكم به اعراض است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 125 - 2

2 _ منافقان ، داراى پليدى باطن و بيمارى دل

و أما الذين فى قلوبهم مرض فزادتهم رجساً إلى

رجسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 127 - 5

5 _ نگرانى شديد منافقان از افشاى ماهيت پليد و برملا شدن ناخشنودى آنان از آيات الهى ، نزد ديگران

هل يريكم من أحد ثم انصرفوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 2 - 8

8 - سراسر زندگى منافقان ، آكنده از زشتى و نابه كارى است .

إنّهم ساء ما كانوا يعملون

پليدى نفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 36

36 _ خداوند هرگز جان ودل ناپاك منافقان و يهوديان جاسوس و دروغپرداز را از آلودگى كفر و نفاق پاك نخواهد ساخت .

أولئك الذين لم يرد اللّه ان يطهر قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 226 - 2

2 - زشتى دوگانگى و تضاد گفتار انسان با رفتار وى

و أنّهم يقولون ما لايفعلون

پليدى همجنس بازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 9

9_ لواط و همجنس بازى ، روشى پليد و ناپاك در اطفاى غريزه جنسى

ه_ؤلاء بناتى هنّ أطهر لكم

تشخيص پليدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 37 - 6

6 _ خداوند در پى جداسازى ناپاكان از پاكان ، آنان را در قيامت انباشته مى كند و يكجا در جهنم فرومى افكند .

و يجعل الخبيث بعضه على بعض فيركمه جميعا فيجعله فى جهنم

ركم (مصدر يركم) به معناى جمع كردن چيزى و انباشته ساختن آن

است.

حرمت پليدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 90 - 9

9 _ پليدى و ناپاكى كردار ، ملاك تحريم آنها در اديان الهى

رجس من عمل الشيطن فاجتنبوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 145 - 11

11 _ حرمت خوردن هر چيز آلوده كثيف و پليد

إلا أن يكون . .. فإنه رجس

با توجه به اينكه {رجس} به عنوان ملاك و تعليل حرمت موارد مذكور در آيه آورده شده، قابل تعميم به همه مواردى است كه رجس بودن آن ثابت شود.

زمينه پليدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 9 - 5

5 - احساس بى نيازى از تعاليم دين ، زمينه ساز غفلت از خداوند و بى باكى از آلودگى به پليدى ها است .

أمّا من استغنى . .. ألاّ يزّكّى ... و هو يخشى

زمينه ترك پليدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 53 - 5

5_ ترك گناه و پرهيز از بدى ها و آلودگيها ، تنها با توفيق و امداد هاى خداوند ميسر است .

إن النفس لأمّارة بالسوء إلاّ ما رحم ربى

شناخت پليدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 8 - 3

3 - تعادل قوا در ساختار روح انسان ، آماده سازنده آن براى آگاهى فطرى به پليدى ها و شناخت راه گريز از آنها است .

و ما سوّيها. فألهمها فجورها و تقويها

حرف {فاء} در {فألهمها} آن را بر تسويه (در آيه قبل)

تفريع كرده است، تا بيانگر اين باشد كه خداوند، در ابتدا روح انسان را از قدرت هاى هماهنگ برخوردار كرده; آن گاه بدى ها و راه محفوظ ماندن از آنها را به او الهام مى كند. {تقوى} اسم مصدر است. فعل {اتّقيت}; يعنى، برحذر ماندم و خود را دور نگه داشتم (قاموس). بنابراين {تقواها}; يعنى، دور ماندن روح از فجور.

شناخت راههاى نجات از پليدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 8 - 3

3 - تعادل قوا در ساختار روح انسان ، آماده سازنده آن براى آگاهى فطرى به پليدى ها و شناخت راه گريز از آنها است .

و ما سوّيها. فألهمها فجورها و تقويها

حرف {فاء} در {فألهمها} آن را بر تسويه (در آيه قبل) تفريع كرده است، تا بيانگر اين باشد كه خداوند، در ابتدا روح انسان را از قدرت هاى هماهنگ برخوردار كرده; آن گاه بدى ها و راه محفوظ ماندن از آنها را به او الهام مى كند. {تقوى} اسم مصدر است. فعل {اتّقيت}; يعنى، برحذر ماندم و خود را دور نگه داشتم (قاموس). بنابراين {تقواها}; يعنى، دور ماندن روح از فجور.

عوامل پليدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 3

3 _ شركورزى و انكار رسالت انبيا ، موجب پليدى انسان و روايى غضب خداوند بر اوست .

قد وقع عليكم من ربكم رجس و غضب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 11 - 12

12 _ شيطان ، مايه پليدى ها و ناپاكيها

ليطهّركم به و يذهب عنكم

رجز الشيطن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 28 - 1

1 _ شرك ، مايه پليدى است و مشركان مردمانى پليدند .

يأيها الذين ءامنوا إنما المشركون نجس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 12

12 _ دلبستگى به مال و عدم تمايل به پرداخت صدقه ( زكات ) نشانه آلودگى روح و عدم تكامل معنوى انسان

خذ من أمولهم صدقة تطهرهم و تزكيهم

از مفهوم آيه برداشت مى شود كه: تطهير و تزكيه مورد نظر تنها با پرداخت زكات حاصل خواهد شد. بنابراين آنان كه در نتيجه دلبستگى، از پرداخت آن سرباز مى زنند، آلوده اند و رشد نخواهند يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 100 - 6

6 _ به كار نبستن عقل و خرد ، عامل آلودگى انسان به پليديهاست .

و يجعل الرجس على الذين لايعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 21 - 15

15 - پيروى از شيطان و ارتكاب فحشا و منكرات ، مانع از رشد و بالندگى و مايه ناپاكى و انحطاط انسان است .

لاتتّبعوا خطوت الشيط_ن . .. فإنّه يأمر بالفحشاء و المنكر و لولا فضل اللّه عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 7 - 3

3 - تكذيب روز جزا ، انسان را از هر موجودِ پستى ، فرومايه تر مى سازد .

ثمّ رددن_ه أسفل س_فلين . .. فما يكذّبك بعد بالدين

عوامل پليدى منافقان

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 13

13 _ پليدى منافقان و دوزخى بودن آنان ، نتيجه اعمال ناشايست و مستمر خود آنان است .

إنهم رجس و مأويهم جهنم جزاء بما كانوا يكسبون

عوامل پليدى ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 7 - 6

6 - بى نياز ديدن خويش از تعاليم دين ، مصداق بارز ناپاكى و محروميت از تزكيه است .

أمّا من استغنى . .. و ما عليك ألاّ يزّكّى

مبارزه با پليدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 9

9 _ مؤمنان ، مكلف به اجتناب و دورى جستن از هر گونه پليدى ( پليدى مادى و روحى ) و مبارزه با آن

إنهم رجس

{رجس} (پليد) بودن، به عنوان علت وجوب اعراض از منافقان ذكر شده و اين امر مى نماياند كه اصولا اجتناب از هر گونه رجس واجب است.

مراتب پليدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 5 - 7

7 - پستى و سقوط از ارزش هاى انسانى و مقام هاى اخروى ، داراى مراتب گوناگون است .

أسفل س_فلين

{سافلين} نكره و به معناى گروهى است كه مرتبه پستى دارند. چنانچه آن افراد نيز از جنس انسان باشند _ كه جمع عاقل بودن {سافلين} نشانگر آن است _ مفاد آيه شريفه اين مى شود كه: پستى داراى مراتب گوناگون است و برخى انسان ها در مقامى فرومايه تر از برخى ديگر قرار خواهند گرفت.

معرضان از پليدى

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

20 - تين - 95 - 6 - 1

1 - مؤمنانى كه كار هاى شايسته انجام مى دهند ، كمال هاى برتر خويش را از دست نداده ، از پستى ها دور مانده اند .

أحسن تقويم . .. أسفل س_فلين . إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

منشأ پليدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 26 - 2

2_ شرك ، سرآمد پليدى ها و بارزترين جرم دوزخيان *

ألقيا فى جهنّم . .. الذى جعل مع اللّه إل_هًا ءاخر

تعبير {الذى جعل. ..} _ در پى اوصاف متعدد دوزخيان _ مى نمايد كه همه آن اوصاف، در شرك نهفته است و جدا آمدن {الذى جعل...}، مى تواند اشاره به اهميت آن داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 10 - 3

3 - انكار روز جزا ، زاينده پليدى ها و تهى كننده زندگى انسان از ارزش حيات

قتل الخرّصون

نفرين الهى در جايى صورت مى گيرد كه فرد حقيقتاً ارزش حيات را از دست داده و مستحق مرگ شده باشد از اين كه {خرّاصون} (ياوه سرايان منكر معاد) نفرين شده اند، مطلب بالا استفاده مى شود.

موانع پليدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 15 - 5

5 - پايبندى به ارزش ها و پرهيز از زشتى ها و پليدى ها ، تنها در گرو اعتقاد به قيامت

إنّ المتقين فى جنّ_ت و عيون

از تقابل ميان {متقين} و {منكران معاد} _ كه در آيات پيشين مطرح شده است _ به دست مى آيد كه

تقوا در صورتى حاصل مى شود كه فرد، منكر قيامت نباشد; زيرا با انكار قيامت پايبندى به ارزش ها ميسر نخواهد شد.

نشانه هاى پليدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 8،11

8 _ منافقان متخلف از جهاد ، مظهر آلودگى و پليدى

إنهم رجس

تعبير {إنهم رجس} به جاى {إنهم ذو رجس} بيانگر مبالغه است.

11 _ تخلف از جهاد و سوگند دروغ ، علامت نفاق و نشانه پليدى است .

يعتذرون إليكم . .. سيحلفون باللّه ...إنهم رجس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 125 - 3

3 _ كفر و نفاق ، نشان بيمارى دل و پليدى باطن است .

الذين فى قلوبهم مرض . .. رجسهم ... و هم كفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 3

3 - آلودگى به فحشا و زنا ، نشان خباثت ( بدسرشتى و بد كردارى ) انسان است .

الخبيث_ت للخبيثين و الخبيثون للخبيث_ت

نشانه هاى پليدى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 128 - 9

9 _ روى گردانى منافقان از پيامبر خيرخواه ، دلسوز و مهربان ، نشانه پليدى و بيماردلى آنان

الذين فى قلوبهم مرض . .. صرف اللّه قلوبهم ... لقد جاءكم رسول من أنفسكم ... بالمؤ

پليدى ها

عوامل پليدى ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 7 - 6

6 - بى نياز ديدن خويش از تعاليم دين ، مصداق بارز ناپاكى و محروميت از تزكيه

است .

أمّا من استغنى . .. و ما عليك ألاّ يزّكّى

پناهندگان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

پناهندگان

اطمينان پناهندگان به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 1 - 11

11 - توجّه به ربوبيت خداوند و حاكميت تدبير او بر نظام هستى ، برانگيزاننده انسان به پناه بردن به او و اطمينان بخش و دلگرم سازنده پناهندگان است .

قل أعوذ بربّ الفلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 2 - 6

6 - توجّه به حاكميت فرمان هاى الهى بر انسان ، برانگيزاننده او به پناه بردن به خداوند و اطمينان بخش و دلگرم كننده پناه آورندگان است .

قل أعوذ . .. ملك الناس

حفظ امنيت پناهندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 6 - 7

7 _ تضمين امنيت كفار محاربى كه به منظور آشنايى با اسلام و معارف آن ، پناهنده شوند و بازگرداندن آنان به مراكز امنشان _ پس از دريافت معارف _ لازم است .

و إن أحد من المشركين استجارك . .. ثم أبلغه مأمنه

پناهندگى

احكام پناهندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 90 - 2

2 _ ممنوعيّت تعقيب و كشتن منافقان پناهنده ، به همپيمانان مسلمين

الّا الّذين يصلون الى قوم بينكم و بينهم ميثاق

مراد از {يصلون}، مى تواند پناهنده شدن منافقان به همپيمانان مسلمين باشد. چون {يصلون} را به منافقان اسناد داده، نه به همپيمانان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 6 - 2،7

2 _ لزوم پذيرش

پناهندگى كفار محاربى كه به منظور آشنايى با معارف اسلام ، درخواست پناهندگى مى كنند .

و إن أحد من المشركين استجارك فأجره حتى يسمع كلم اللّه

7 _ تضمين امنيت كفار محاربى كه به منظور آشنايى با اسلام و معارف آن ، پناهنده شوند و بازگرداندن آنان به مراكز امنشان _ پس از دريافت معارف _ لازم است .

و إن أحد من المشركين استجارك . .. ثم أبلغه مأمنه

پناهندگى پسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 2،4

2_ فرزند نوح ، مأوا گرفتن در كوه را مايه نجات از حادثه طوفان مى پنداشت .

قال سأوى إلى جبل يعصمنى من الماء

{اُوىّ} (مصدر آوى) به معناى رجوع كردن و منضم شدن و جاى گرفتن است و {عصمة} (مصدر يعصم) به معناى منع كردن و بازداشتن است. بنابراين {سأوى ...}; يعنى ، به زودى به كوهى مى روم كه مرا از [خطر] اين آب باز دارد.

4_ نوح ( ع ) ، فرزندش را از بى ثمربودن صعود بر كوه و منحصر بودن راه نجات در بهره جستن از امداد الهى ، آگاه ساخت .

لاعاصم اليوم من أمر الله إلاّ من رحم

قبول پناهندگى كافران محارب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 6 - 2

2 _ لزوم پذيرش پناهندگى كفار محاربى كه به منظور آشنايى با معارف اسلام ، درخواست پناهندگى مى كنند .

و إن أحد من المشركين استجارك فأجره حتى يسمع كلم اللّه

پندار از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

پندار

پندار استبعاد معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84

- 14 - 3

3 - جاودانه پنداشتن دنيا و استبعاد معاد از سوى ناباوران ، بر پايه گمان است ; نه برهان و يقين .

إنّه ظنّ

پندار باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 7 - 2

2- منافات داشتن پيامبرى با بشر بودن ، پندار باطل مشركان

هل ه_ذا إلاّبشر مثلكم . .. ما أرسلنا قبلك إلاّرجالاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 8 - 4

4- بى نيازى پيامبران از تغذيه و جاودانگى آنان در دنيا ، پندار باطل مشركان

و ما جعلن_هم جسدًا لايأكلون الطعام و ما كانوا خ_لدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 2 - 6

6 - پندار مبتلا نشدن به سختى ، به صرف ايمان آوردن ، پندارى باطل است .

أحسب الناس أن يتركوا أن يقولوا ءامنّا و هم لايفتنون

{فتن} به دو معناى {اختبار و آزمون} و {گرفتارى در شدت و سختى} آمده است (مفردات راغب). برداشت بالا، بنابر احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 4 - 1،3،4،9

1 - پندار بدكاران در گريز از مجازات الهى ، پندارى باطل است .

أم حسب الذين يعملون السيّئات أن يسبقونا

{أم} در {أم حسب} منقطعه و به معناى {بل اضراب} است و معناى انتقال را مى هد. انتقال، از {انكار پندار آزموده نشدن، به مجرد ايمان} به {انكار عدم مجازات}، است. مراد از {سبقت از خدا} يا كنايه از {مغلوب ساختن دين خدا} است و يا {گريز از خدا}. به قرينه اين

كه در آيه، سخن از گناه است، {گريز از عذاب خدا} مراد است و برداشت بالا، مبتنى بر همين احتمال است.

3 - پندار كافران در غلبه بر دين خدا ، پندارى خام و باطل است .

أم حسب الذين يعملون السيّئات أن يسبقونا

به قرينه آيات قبل كه در آنها از مدعيان ايمان و پندارشان سخن گفته شده است، مراد از {يعملون السيّئات} مى تواند {كافران} باشد.

4 - پندار كافران براى رهايى از كيفر الهى ، پندارى خام و باطل است .

أم حسب الذين يعملون السيّئات أن يسبقونا

9 - پندار امكان گريز از مجازات الهى ، پندارى ناشايست است .

أم حسب الذين يعملون السيّئات أن يسبقونا ساء ما يحكمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 3 - 2

2 - پندار عدم توانايى خداوند بر جمع آورى استخوان هاى مردگان و زنده كردن آنها ، باطل و بى اساس است .

أيحسب الإنس_ن ألّن نجمع عظامه

پندار بدكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 4 - 1

1 - پندار بدكاران در گريز از مجازات الهى ، پندارى باطل است .

أم حسب الذين يعملون السيّئات أن يسبقونا

{أم} در {أم حسب} منقطعه و به معناى {بل اضراب} است و معناى انتقال را مى هد. انتقال، از {انكار پندار آزموده نشدن، به مجرد ايمان} به {انكار عدم مجازات}، است. مراد از {سبقت از خدا} يا كنايه از {مغلوب ساختن دين خدا} است و يا {گريز از خدا}. به قرينه اين كه در آيه، سخن از گناه است، {گريز از عذاب خدا} مراد است و برداشت بالا،

مبتنى بر همين احتمال است.

پندار جاودانگى دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 14 - 3،4

3 - جاودانه پنداشتن دنيا و استبعاد معاد از سوى ناباوران ، بر پايه گمان است ; نه برهان و يقين .

إنّه ظنّ

4 - جاودانه پنداشتن دنيا و بعيد شمردن معاد ، ريشه دل خوشى هاى نابجا و دلبستگى به خانواده و خاندان است .

إنّه كان فى أهله مسرورًا . إنّه ظنّ أن لن يحور

حرف {إنّ} در {إنّه ظنّ}، براى بيان علت سُرورى است كه در {كان فى أهله مسروراً} بيان شده است.

پندار جاودانگى نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 35 - 7،9

7- ثروت مند مغرور ، باغ و بوستان و نعمت هاى خود را جاودانه و فناناپذير مى پنداشت .

قال ما أظنّ أن تبيد هذه أبدًا

{تبيد} از {بيد} به معناى هلاك و نابود شدن است.

9- ثروت مندان و قدرت مندان ، در خطر پندار جاودانگى نعمت ها در دنيايند .

أنا أكثر منك مالاً . .. قال ما أظنّ أن تبيد هذه أبدًا

داستان مذكور در آيه، چه واقعى باشد و چه سمبليك، بيان خصلت هاى آدمى و واكنش هاى او در شرايط مختلف است. از جمله اين خصلت ها آن است كه وقتى در اوج رفاه قرار گيرد و اموال خود را در اطراف خود مشاهده كند، چنين مى پندارد كه نعمت هاى اطراف او جاودانه هستند.

پندار سلطه بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 59 - 6

6 _ پندار غلبه

بر خدا با كفرورزى و تمرّد از دستورات او و شكستن پيمان هاى پيامبر ( ص ) ، پندار يهوديان كفرپيشه و انديشه اى ناصواب

و لايحسبن الذين كفروا سبقوا

چنانچه در آيه 56 گذشت، مشهور مفسران برآنند كه مراد از نقض كنندگان پيمان در اين بخش از آيات، يهوديان هستند. بنابراين يهوديان مصداق مورد نظر از {الذين كفروا} هستند.

پندار عجز خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 3 - 1،2

1 - انكار قيامت ، برخاسته از پندار كافران به ناتوان بودن خداوند بر گردآورى استخوان هاى مردگان و احياى مجدد آنها

أيحسب الإنس_ن ألّن نجمع عظامه

مقصود از انسان در اين آيه _ برابر نظر مفسران و به قرينه مقام _ انسان كافر است; نه همه انسان ها.

2 - پندار عدم توانايى خداوند بر جمع آورى استخوان هاى مردگان و زنده كردن آنها ، باطل و بى اساس است .

أيحسب الإنس_ن ألّن نجمع عظامه

پندار كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 4 - 3،4

3 - پندار كافران در غلبه بر دين خدا ، پندارى خام و باطل است .

أم حسب الذين يعملون السيّئات أن يسبقونا

به قرينه آيات قبل كه در آنها از مدعيان ايمان و پندارشان سخن گفته شده است، مراد از {يعملون السيّئات} مى تواند {كافران} باشد.

4 - پندار كافران براى رهايى از كيفر الهى ، پندارى خام و باطل است .

أم حسب الذين يعملون السيّئات أن يسبقونا

پندار مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 7 - 2

2- منافات داشتن

پيامبرى با بشر بودن ، پندار باطل مشركان

هل ه_ذا إلاّبشر مثلكم . .. ما أرسلنا قبلك إلاّرجالاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 8 - 4

4- بى نيازى پيامبران از تغذيه و جاودانگى آنان در دنيا ، پندار باطل مشركان

و ما جعلن_هم جسدًا لايأكلون الطعام و ما كانوا خ_لدين

پندار مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 14 - 3

3 - جاودانه پنداشتن دنيا و استبعاد معاد از سوى ناباوران ، بر پايه گمان است ; نه برهان و يقين .

إنّه ظنّ

پندار منفعت رسانى به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 16،17

16 - خداوند ، در تكليف بندگان به نماز ، براى خود سودى در نظر نداشته و به فكر تأمين رزق و آذوقه براى خود نبوده است .

وأمر أهلك بالصلوة . .. لانس_َلك رزقًا

مفاد جمله {لانسئلك رزقاً} ممكن است اين باشد كه ما با فرمان نماز، نمى خواهيم از تو رزقى را طلب كنيم و نياز خود را بر آورده سازيم.

17 - توجه به نياز همه بندگان به خداوند در تأمين معاش ، از ميان برنده پندار بهره بردن خداوند از عبادت بندگان است .

لانس_َلك رزقًا نحن نرزقك

در برداشت ياد شده جمله {نحن نرزقك} به منزله تعليل براى جمله قبل است; يعنى، چون رزق تو به دست ما تأمين مى شود، پس روشن است كه ما در فرمان نماز، درپى كسب روزى از جانب تو نيستيم.

پندار يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

3 - نساء - 4 - 46 - 19

19 _ يهوديان تحريفگر _ به پندار خير و صلاح خويش _ در صدد آزار رساندن به پيامبر ( ص ) و ضربه زدن به اسلام بودند .

من الذين هادوا . .. لكان خيراً لهم و اقوم

رد پندار عجز خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 4 - 1

1 - رد پندار منكران معاد ( پندار عدم توانايى خدا بر گردآورى استخوان هاى مردگان و احياى مجدد آنها ) از سوى خداوند

أيحسب الإنس_ن . .. بلى ق_درين

پوچ گرايان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

پوچ گرايان

بى ارزشى پوچ گرايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 83 - 6

6 - انسانِ بيهوده گراى حق ستيز ، فاقد ارج و منزلت در پيشگاه پروردگار

فذرهم يخوضوا

تعبير {فذرهم} دربردارنده معناى تحقير است.

پوچ گرايى

آثار پوچ گرايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 27 - 8

8 - پوچ انگارى و باطل گرايى انسان ها ، داراى پيوند با شك و ناباورى آنان نسبت به قيامت

لاريب فيه و ل_كنّ . .. لايعلمون ... يومئذ يخسر المبطلون

در آيه قبل شك در معاد، معلول جهل دانسته شد و در اين آيه تعبير {مبطلون} منطبق بر همان جاهلانى است كه در آن جا ياد شده اند.

روش درمان احساس پوچ گرايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 36 - 7

7- ايمان و تقوا ، تنها درمان احساس پوچى و بيهودگى انسان در زندگى دنيوى

إنّما الحيوة الدنيا لعب و

لهو و إن تؤمنوا و تتّقوا يؤتكم أجوركم

با توجه به اين كه گاهى انسان ها خود به حقيقت كلام الهى پى برده و به پوچى زندگى دنيايى مى رسند و در آن جااحساس بن بست مى كنند; اين پيام الهى (إن تؤمنوا و تتّقوا يؤتكم أجوركم) آنان را از بن بست رهانيده و فرجامى بايسته را در پيش چشمشان ترسيم مى كند.

عوامل پوچ گرايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 8 - 4

4 - نگرش سطحى به حيات دنيا ، عامل بيهوده پندارى آن است .

يعلمون ظ_هرًا من الحيوة الدنيا . .. أَوَلم يتفكّروا ... ما خلق اللّه السم_وت و ا

در آيه قبل، سخن از سطحى نگرى به ميان آمده است و در اين آيه، آنان توبيخ شده اند كه {چرا در خلق عالم نمى انديشند تا به حقانيّت آفرينش آن پى ببرند؟}، چنين توبيخى، اشعار به نكته ياد شده دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 6 - 7

7 - جهل و نادانى ، عامل كشيده شدن انسان به ورطه لهو و بيهودگى است .

يشترى لهو الحديث . .. بغير علم

منشأ پوچ گرايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 9 - 5

5- ماندگار شدن در شك و ترديد نسبت به حقايق دين ، سرچشمه نگاه بازيگرانه به هستى و انسان

إن كنتم موقنين . .. فى شكّ يلعبون

پوست از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

پوست

آگاهى پوست از عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 20 -

4

4 - آگاهى گوش ، چشم و پوست آدمى ، از اعمال و رفتار او

شهد عليهم سمعهم و أبص_رهم و جلودهم بما كانوا يعملون

گفتنى است كه گواهى دادن فرع بر آن است كه گواهى دهنده به آنچه گواهى مى دهد آگاه باشد.

پوست جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 104 - 2،3

2 - جمع شدن پوست لب ها و صورت دوزخيان ، با رسيدن حرارت آتش دوزخ

تلفح وجوههم النار و هم فيها ك_لحون

{كالح} (مفرد {كالحون}) به كسى گفته مى شود كه لب هايش از هم فاصله داشته و دندان هايش آشكار باشد.

3 - بدمنظرى دوزخيان ، در نتيجه جمع شدن پوست صورت و لب هاى آنها و آشكار ماندن دندان هايشان

تلفح وجوههم النار و هم فيها ك_لحون

{كالح} ظاهراً كنايه از زشت رويى و بدمنظرى دوزخيان است.

پوست قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 23

23 - { عن صفوان بن يحيى الأرزق قال : قلت لأبى إبراهيم ( ع ) : الرجل يعطى الاضحية من يسلخها بجلد ها قال : لابأس به ، إنّما قال اللّه عزّوجلّ { فكلوا منها و أطعموا } و الجلد لايؤكل و لايطعم ;

صفوان بن يحيى مى گويد: به امام كاظم(ع) گفتم: شخص، قربانى را مى دهد به كسى كه آن را سلاّخى كند، در مقابل پوست آن _ كه پوست را مزد خود بردارد _ [حكمش چيست؟] فرمود: مانعى ندارد; زيرا خداى عزّوجلّ فرموده است: {فكلوا منها و أطعموا} و پوست نه خورده مى شود و نه (به وسيله

آن) اطعام مى شود}.

جدايى پوست سر جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 16 - 1،2

1 - آتش دوزخ ، به شدت اندام دوزخيان را جدا كرده و پوست سر آنان را برمى كند .

نزّاعة للشوى

{نزّاعة} به چيزى مى گويند كه پى درپى جدا و قطع مى كند. {شوى} در معناى دست ها، پاها، اطراف و هر عضوى از بدن كه قطع آن موجب مرگ نشود، استعمال مى شود و ممكن است جمع {شواة} (پوست سر) باشد.

2 - اندام مجرمان ، در آتش دوزخ به شدّت جدا و پوست سر آنان بركنده مى شود .

نزّاعة للشوى

دگرگونى پوست جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 29 - 1

1 - آتش دوزخ ، پوست هاى بدن دوزخيان را به شدت دگرگون مى سازد .

لوّاحة للبشر

{لوّاحة} صيغه مبالغه و از ماده {لوح} (تغيير و دگرگونى) است و {بشر}، جمع {بشره} به معناى ظاهر پوست بدن است.

ذوب پوست جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 20 - 1

1 - گداخته شدن پوست و امعا و احشاى اهل دوزخ با آب داغ ، يكى ديگر از عذاب هاى مقرر براى آنان

يصهر به ما فى بطونهم و الجلود

{صَهَر} (مصدر مجهول {يُصهر}) به معناى گداخته شدن است. ضمير {به} به {حميم} بازمى گردد و {ما} در عبارت {ما فى بطونهم} كنايه از امعا و احشا است; يعنى، با آن آب داغ _ كه بر سرشان ريخته مى شود _ پوست و آنچه در ميان شكم

آنان است، گداخته خواهد شد.

شگفتى گواهى اخروى پوست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 21 - 3

3 - گواهى پوست بدن گناه كاران عليه آنان در قيامت ، امرى شگفت و دور از انتظار براى ايشان

و قالوا لجلودهم لِمَ شهدتم علينا

استفهام در {لِمَ شهدتم} مى تواند در مقام تعجب و شگفتى باشد.

فوايد پوست چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 5،6

5- آفرينش دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، به گونه اى كه از پوست آنها خانه و سرپناه سبك و قابل انتقال ( براى عشاير و صحرانشين ) ساخته شود ، به قدرت خداست .

و الله . .. جعل لكم من جلود الأنع_م بيوتًا تستخفّونها يوم ظعنكم و يوم إقامتكم

6- بهرهورى انسان ، از پوست دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى ساختن سرپناه سبك و قابل انتقال ، از نعمت هاى الهى است .

و جعل لكم من جلود الأنع_م بيوتًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 80 - 1

1 - دام ها ، غير از سوار شدن و خوردن ، داراى منافع و فوايد گوناگون ديگرى ( استفاده از شير ، پشم ، پوست و . . . ) مى باشند .

جعل لكم الأنع_م لتركبوا . .. و لكم فيها من_فع

فوايد پوست شتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 5،6

5- آفرينش دام ها ( شتر ، گاو و

گوسفند ) ، به گونه اى كه از پوست آنها خانه و سرپناه سبك و قابل انتقال ( براى عشاير و صحرانشين ) ساخته شود ، به قدرت خداست .

و الله . .. جعل لكم من جلود الأنع_م بيوتًا تستخفّونها يوم ظعنكم و يوم إقامتكم

6- بهرهورى انسان ، از پوست دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى ساختن سرپناه سبك و قابل انتقال ، از نعمت هاى الهى است .

و جعل لكم من جلود الأنع_م بيوتًا

فوايد پوست گاو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 5،6

5- آفرينش دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، به گونه اى كه از پوست آنها خانه و سرپناه سبك و قابل انتقال ( براى عشاير و صحرانشين ) ساخته شود ، به قدرت خداست .

و الله . .. جعل لكم من جلود الأنع_م بيوتًا تستخفّونها يوم ظعنكم و يوم إقامتكم

6- بهرهورى انسان ، از پوست دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى ساختن سرپناه سبك و قابل انتقال ، از نعمت هاى الهى است .

و جعل لكم من جلود الأنع_م بيوتًا

فوايد پوست گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 5،6

5- آفرينش دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، به گونه اى كه از پوست آنها خانه و سرپناه سبك و قابل انتقال ( براى عشاير و صحرانشين ) ساخته شود ، به قدرت خداست .

و الله . .. جعل لكم من جلود الأنع_م بيوتًا تستخفّونها يوم

ظعنكم و يوم إقامتكم

6- بهرهورى انسان ، از پوست دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى ساختن سرپناه سبك و قابل انتقال ، از نعمت هاى الهى است .

و جعل لكم من جلود الأنع_م بيوتًا

كيفر با پوست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 56 - 9

9 _ رويش مجدد پوست ، وسيله تداوم چشاندن عذاب به دوزخيان

كلّما نضجت جلودهم بدّلناهم جلوداً غيرها ليذقوا العذاب

گلايه اخروى از پوست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 21 - 2

2 - گلايه دشمنان خدا ، در قيامت ، از پوست بدن خود به خاطر شهادت عليه ايشان

و قالوا لجلودهم لم شهدتم علينا

{لِمَ} مركب از لام علت و ماى استفهاميه است. استفهام در {لِمَ شهدتم} مى تواند توبيخى باشد كه در اين صورت حاكى از اعتراض، گلايه و سرزنش است.

گواهى اخروى پوست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 20 - 3

3 - گوش ، چشم و پوست دشمنان خدا ، در قيامت عليه آنان شهادت خواهند داد .

و يوم يحشر أعداء اللّه . .. شهد عليهم سمعهم و أبص_رهم و جلودهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 21 - 2

2 - گلايه دشمنان خدا ، در قيامت ، از پوست بدن خود به خاطر شهادت عليه ايشان

و قالوا لجلودهم لم شهدتم علينا

{لِمَ} مركب از لام علت و ماى استفهاميه است. استفهام در {لِمَ شهدتم} مى تواند توبيخى باشد كه در اين صورت

حاكى از اعتراض، گلايه و سرزنش است.

نعمت پوست شتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 6

6- بهرهورى انسان ، از پوست دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى ساختن سرپناه سبك و قابل انتقال ، از نعمت هاى الهى است .

و جعل لكم من جلود الأنع_م بيوتًا

نعمت پوست گاو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 6

6- بهرهورى انسان ، از پوست دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى ساختن سرپناه سبك و قابل انتقال ، از نعمت هاى الهى است .

و جعل لكم من جلود الأنع_م بيوتًا

نعمت پوست گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 6

6- بهرهورى انسان ، از پوست دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى ساختن سرپناه سبك و قابل انتقال ، از نعمت هاى الهى است .

و جعل لكم من جلود الأنع_م بيوتًا

پوشاك از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

پوشاك

اهميت پوشاك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 26 - 3

3 _ پوشاك، از نيازهاى اساسى زندگى انسان

يبنى ءادم قد أنزلنا عليكم لباسا

خداوند پس از بيان خلقت انسان، نعمت پوشاك را يادآور شده تا به اهميت خاص آن اشاره كرده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 6 - 4

4- غذا و پوشاك ، نيازى مقدم بر زيبايى خواص و جمال طلبى است . *

لكم فيها دفءٌ و من_فع

و منها تأكلون . و لكم فيها جمال حين تريحون و حين تسرحون

با توجه به اينكه حيوانات هم باعث جمال و هم تأمين كننده غذا و پوشاكند، تقدّم ذكرى لباس و غذا در مقام امتنان، ممكن است اشاره به مطلب فوق داشته باشد.

پوشاك آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 118 - 2

2 - آدم ( ع ) و حوا در بهشت مسكونى خود نيازمند خوراك و پوشاك بودند .

إنّ لك ألاّتجوع فيها و لاتعرى

اختصاص يافتن فعل ها به آدم(ع) شايد به اين جهت باشد كه اصل سخن خداوند متوجه آدم(ع) بوده است و تنها در مواردى افعال تثنيه آمده كه چاره اى جز آن نبوده است. بنابراين، حوا نيز مانند آدم(ع) از نظر غذا و پوشاك تأمين بود.

پوشاك حوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 118 - 2

2 - آدم ( ع ) و حوا در بهشت مسكونى خود نيازمند خوراك و پوشاك بودند .

إنّ لك ألاّتجوع فيها و لاتعرى

اختصاص يافتن فعل ها به آدم(ع) شايد به اين جهت باشد كه اصل سخن خداوند متوجه آدم(ع) بوده است و تنها در مواردى افعال تثنيه آمده كه چاره اى جز آن نبوده است. بنابراين، حوا نيز مانند آدم(ع) از نظر غذا و پوشاك تأمين بود.

پوشاك در بهشت آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 118 - 1

1 - آدم ( ع ) در بهشت خويش از نظر غذا و پوشاك تأمين بود .

إنّ لك ألاّتجوع فيها و لاتعرى

تعبير

{إنّ لك. ..} وعده اى از جانب خداوند به آدم(ع) است و بيان خاصيت بهشت نمى باشد; زيرا خوردن از درخت ممنوع سبب شد كه آدم(ع) در همين بهشت عريان شود و وعده {لاتعرى} در حق او عملى نگردد.

پوشاك در كفّاره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 89 - 7،8،10،14،30،31،32

7 _ تغذيه ده مسكين و يا تهيه پوشاك براى آنان و يا آزاد كردن يك برده كفاره شكستن سوگند

فكفّرته اطعام عشرة مسكين . .. اهليكم او كسوتهم او تحرير رقبة

8 _ شكننده قسم ، مخيّر در برگزيدن هر يك از انواع سه گانه كفاره قسم ( تغذيه مساكين ، تهيه پوشاك براى آنان و آزاد كردن برده )

فكفّرته اطعام عشرة مسكين . .. او كسوتهم او تحرير رقبة

تفريع جمله {فمن لم يجد} بر جملات پيشين تصريح به اين دارد كه مكلف در انتخاب هر يك از موارد سه گانه مخيّر است چنانچه فرموده بود {او صيام ثلثة ايام} احتمال لزوم مراعات ترتيب بين آن موارد وجود داشت.

10 _ پوشاك متعارف در خانواده شكننده سوگند ، پوشاكى است كه وى مى تواند براى كفاره قسم خويش بپردازد .

من اوسط ما تطعمون اهليكم او كسوتهم

بيان نوع خوراك در مورد اطعام مى تواند قرينه اى براى نوع پوشاك نيز باشد.

14 _ كفاره شكستن سوگند _ در صورت ناتوانى از اطعام ده مسكين و يا تهيه پوشاك براى آنان و يا آزاد كردن برده _ ، سه روز روزه گرفتن است .

فمن لم يجد فصيام ثلثة ايام

30 _ لزوم رعايت تناسب كيفيت پوشاكى كه در كفاره قسم داده مى شود

با فصل سال ( تابستان و زمستان ) و مرد يا زن بودن فقير

فكفّرته . .. او كسوتهم

از امام باقر يا امام صادق عليهما السلام در توضيح آيه فوق روايت شده: . .. و اما كسوتهم فان وافقت به التشاء فكسوته، و ان وافقت به الصيف فكسوته، لكل مسكين ازار و رداء و للمراة ما يوارى ما يحرم منها ازار و خمار و درع ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 337، ح 167; تفسير برهان، ج 1، ص 496، ح 12.

31 _ بالاپوش و پايين پوش براى مرد و مقدار پوشش لازم ( پيراهن ، روسرى و پايين پوش ) براى زن ، پوشاكى كه در كفاره قسم داده مى شود .

فكفّرته . .. او كسوتهم

از امام باقر يا امام صادق عليهما السلام در توضيح آيه فوق روايت شده: . .. و اما كسوتهم ... لكل مسكين ازار و رداء و للمراة ما يوارى ما يحرم منها ازار و خمار و درع ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 337، ح 167; تفسير برهان، ج 1، ص 496، ح 12.

32 _ يك نوبت غذاى سير يا يك تن پوش ، حداقل كفاره قسم كه به هر يك از ده مسكين داده مى شود .

فكفّرته اطعام عشرة مسكين من اوسط ما تطعمون اهليكم او كسوتهم

امام باقر(ع) در توضيح معنى {اوسط} در آيه فوق فرمود: . .. تشبعهم به مرة واحدة. قلت: كسوتهم؟ قال: ثوب واحد.

_______________________________

كافى، ج 7، ص 454، ح 14; نورالثقلين، ج 1، ص 667، ح 334.

پوشاك زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 89 - 31

31

_ بالاپوش و پايين پوش براى مرد و مقدار پوشش لازم ( پيراهن ، روسرى و پايين پوش ) براى زن ، پوشاكى كه در كفاره قسم داده مى شود .

فكفّرته . .. او كسوتهم

از امام باقر يا امام صادق عليهما السلام در توضيح آيه فوق روايت شده: . .. و اما كسوتهم ... لكل مسكين ازار و رداء و للمراة ما يوارى ما يحرم منها ازار و خمار و درع ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 337، ح 167; تفسير برهان، ج 1، ص 496، ح 12.

پوشاك زيبا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 26 - 2،5

2 _ لباسهايى كه زشتيهاى آدمى را مستور مى دارد و لباسهاى زينتى، از نعمتهاى خداوند است.

قد أنزلنا عليكم لباسا يورى سوءتكم و ريشا

{ريش} به معناى پسر پرندگان است، و از آنجا كه پرهاى پرندگان پوشش و زينت آنهاست، به اين مناسبت در مورد لباس زينتى به كار برده مى شود.

5 _ آراسته ساختن خويش با پوشاكهاى زيبا، مطلوب و محبوب خداوند است.

قد أنزلنا عليكم . .. و ريشا

پوشاك مباح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 14 - 4

4- استفاده از مظاهر طبيعت ، براى خوراك ، پوشاك و زيورآلات مباح است .

لتأكلوا منه لحمًا طريًّا و تستخرجوا منه حلية تلبسونها

پوشاك مرد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 89 - 31

31 _ بالاپوش و پايين پوش براى مرد و مقدار پوشش لازم ( پيراهن ، روسرى و پايين پوش ) براى

زن ، پوشاكى كه در كفاره قسم داده مى شود .

فكفّرته . .. او كسوتهم

از امام باقر يا امام صادق عليهما السلام در توضيح آيه فوق روايت شده: . .. و اما كسوتهم ... لكل مسكين ازار و رداء و للمراة ما يوارى ما يحرم منها ازار و خمار و درع ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 337، ح 167; تفسير برهان، ج 1، ص 496، ح 12.

پوشاك مساكين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 89 - 8

8 _ شكننده قسم ، مخيّر در برگزيدن هر يك از انواع سه گانه كفاره قسم ( تغذيه مساكين ، تهيه پوشاك براى آنان و آزاد كردن برده )

فكفّرته اطعام عشرة مسكين . .. او كسوتهم او تحرير رقبة

تفريع جمله {فمن لم يجد} بر جملات پيشين تصريح به اين دارد كه مكلف در انتخاب هر يك از موارد سه گانه مخيّر است چنانچه فرموده بود {او صيام ثلثة ايام} احتمال لزوم مراعات ترتيب بين آن موارد وجود داشت.

نعمت پوشاك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 26 - 2

2 _ لباسهايى كه زشتيهاى آدمى را مستور مى دارد و لباسهاى زينتى، از نعمتهاى خداوند است.

قد أنزلنا عليكم لباسا يورى سوءتكم و ريشا

{ريش} به معناى پسر پرندگان است، و از آنجا كه پرهاى پرندگان پوشش و زينت آنهاست، به اين مناسبت در مورد لباس زينتى به كار برده مى شود.

نياز به پوشاك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 118 - 2،3

2 - آدم

( ع ) و حوا در بهشت مسكونى خود نيازمند خوراك و پوشاك بودند .

إنّ لك ألاّتجوع فيها و لاتعرى

اختصاص يافتن فعل ها به آدم(ع) شايد به اين جهت باشد كه اصل سخن خداوند متوجه آدم(ع) بوده است و تنها در مواردى افعال تثنيه آمده كه چاره اى جز آن نبوده است. بنابراين، حوا نيز مانند آدم(ع) از نظر غذا و پوشاك تأمين بود.

3 - غذا و پوشاك از آغاز آفرينش انسان از جمله نياز هاى اصلى او بوده است .

إنّ لك ألاّتجوع فيها و لاتعرى

پوشش از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

پوشش

ارزش رعايت پوشش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 17 - 6

6- پرهيز از بدن نمايى و اهتمام به مستور داشتن خويش به هنگام عبادت ، خصلتى ارزنده براى بانوان است .

فاتّخذت من دونهم حجابًا فأرسلنا إليها روحنا

حضرت مريم(س) به مكانى مى رود كه از انظار دور باشد و هنگام عبادت با نامحرمان برخوردى نداشته باشد.

پوشش آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 11 - 2

2 - آسمان ، همچون سقفى فراگير و پوسته اى پوشاننده و قابل ازاله است .

و إذا السماء كشطت

پوشش پا در حجاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 29

29 - بر زنان مؤمن ، پوشاندن پا تا مچ و زينت هاى آن ( مانند خلخال ) واجب است .

و لايضربن بأرجلهنّ ليعلم ما يخفين من زينتهنّ

پوشش خوشه هاى خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 11

- 5

5 - پوشش زيباى خوشه هاى خرما توسط غلاف ، جلوه اى از رحمت گسترده خداوند

الرحم_ن . .. فيها ف_كهة و النخل ذات الأكمام

پوشش در عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 17 - 6

6- پرهيز از بدن نمايى و اهتمام به مستور داشتن خويش به هنگام عبادت ، خصلتى ارزنده براى بانوان است .

فاتّخذت من دونهم حجابًا فأرسلنا إليها روحنا

حضرت مريم(س) به مكانى مى رود كه از انظار دور باشد و هنگام عبادت با نامحرمان برخوردى نداشته باشد.

پوشش روز با شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 5 - 4

4 - خداوند ، شب را چون پرده اى بر روز و روز را بر شب مى نهد .

يكوّر الّيل على النهار و يكوّر النهار على الّيل

{تكوير} (مصدر {يكوّر}) در اصل به معناى پيچيدن دائرهوار است (مصباح المنير); ولى به كارگيرى {على} نشان مى دهد كه {تكوير} در اين آيه، به معناى {وضع الشىء على الشىء} است.

پوشش زينت زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 9،12

9 - زنان مؤمن ، موظف به پوشاندن زينت هاى خويش و محل آنها ( بدن ) از ديد نامحرمان اند ; جز آنچه كه خود به خود آشكاراست ( مثل سرمه ، انگشتر ، حنا و . . . ) .

و قل للمؤمن_ت . .. و لايبدين زينتهنّ إلاّ ما ظهر منها

درباره مقصود از {زينتهنّ} (زينت زنان) دو ديدگاه وجود دارد: 1- مقصود محل زينت آلات است; زيرا آشكار

كردن خود زينت آلات به تنهايى معنى ندارد. 2- مراد خود زينت آلات است، در حالى كه بر روى بدن قرار دارد. در اين صورت به طريق اولى آشكار كردن محل زيورآلات (بدن)، حرام خواهد بود. گفتنى است مقصود از استثنا در {إلاّ ماظهر منها}، زيورآلاتى است كه، به طور متعارف آشكارا استفاده مى شود; مثل: انگشتر، سرمه، حنا و... .

12 - پوشاندن زينت هايى كه به طور متعارف و خودبه خود آشكار است ( مانند انگشتر ، سرمه ، حنا و . . . ) بر زنان ، واجب نيست .

و لا يبدين زينتهنّ إلاّ ما ظهر منها

پوشش سدرة المنتهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 16 - 1

1 - { سدرة المنتهى } ، در پوششى خاص به هنگام نزول بار ديگر جبرئيل بر پيامبر ( ص ) در كنار آن

و لقد رءاه نزلة أُخرى . إذ يغشى السدرة مايغشى

پوشش سر در حجاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 15

15 - زنان مؤمن ، موظف به پوشاندن سر ، گلو ، و سينه خود از نگاه نامحرمان

و ليضربن بخمرهنّ على جيوبهنّ

{خمار} نام پوششى (روسرى) است كه زنان به وسيله آن، سر خود را مى پوشانند (مفردات راغب) و {جيب} به آن قسمت از پيراهن گفته مى شود كه گلو و قفسه سينه را بپوشاند (مصباح المنير).

پوشش سينه در حجاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 15

15 - زنان مؤمن ، موظف به

پوشاندن سر ، گلو ، و سينه خود از نگاه نامحرمان

و ليضربن بخمرهنّ على جيوبهنّ

{خمار} نام پوششى (روسرى) است كه زنان به وسيله آن، سر خود را مى پوشانند (مفردات راغب) و {جيب} به آن قسمت از پيراهن گفته مى شود كه گلو و قفسه سينه را بپوشاند (مصباح المنير).

پوشش شب با روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 5 - 4

4 - خداوند ، شب را چون پرده اى بر روز و روز را بر شب مى نهد .

يكوّر الّيل على النهار و يكوّر النهار على الّيل

{تكوير} (مصدر {يكوّر}) در اصل به معناى پيچيدن دائرهوار است (مصباح المنير); ولى به كارگيرى {على} نشان مى دهد كه {تكوير} در اين آيه، به معناى {وضع الشىء على الشىء} است.

پوشش گلو در حجاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 15

15 - زنان مؤمن ، موظف به پوشاندن سر ، گلو ، و سينه خود از نگاه نامحرمان

و ليضربن بخمرهنّ على جيوبهنّ

{خمار} نام پوششى (روسرى) است كه زنان به وسيله آن، سر خود را مى پوشانند (مفردات راغب) و {جيب} به آن قسمت از پيراهن گفته مى شود كه گلو و قفسه سينه را بپوشاند (مصباح المنير).

پوشش محل زينت زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 9،39

9 - زنان مؤمن ، موظف به پوشاندن زينت هاى خويش و محل آنها ( بدن ) از ديد نامحرمان اند ; جز آنچه كه خود به خود آشكاراست ( مثل

سرمه ، انگشتر ، حنا و . . . ) .

و قل للمؤمن_ت . .. و لايبدين زينتهنّ إلاّ ما ظهر منها

درباره مقصود از {زينتهنّ} (زينت زنان) دو ديدگاه وجود دارد: 1- مقصود محل زينت آلات است; زيرا آشكار كردن خود زينت آلات به تنهايى معنى ندارد. 2- مراد خود زينت آلات است، در حالى كه بر روى بدن قرار دارد. در اين صورت به طريق اولى آشكار كردن محل زيورآلات (بدن)، حرام خواهد بود. گفتنى است مقصود از استثنا در {إلاّ ماظهر منها}، زيورآلاتى است كه، به طور متعارف آشكارا استفاده مى شود; مثل: انگشتر، سرمه، حنا و... .

39 - { عن فضيل بن يسار قال : سألت أبا عبداللّه ( ع ) عن الذراعين من المرأة أهما من الزنية التى قال اللّه تبارك و تعالى { و لايبدين زينتهنّ إلاّ لبعولتهنّ } قال : نعم و مادون الخمار من الزينة و ما دون السوارين ;

فضيل بن يسار گويد: از امام صادق(ع) پرسيدم: آيا زراعين زن از (آرنج تا مچ دستهاى او) جزء زينتى است كه خداوند فرموده است: {و لايبدين زينتهنّ إلاّ لبعولتهنّ}؟ فرمود: آرى و نيز آنچه [از سرو گردن ]زير پوشش مقنعه و [از مچ دست ]زير دست بند قرار دارد، از همان زينت است}.

عوامل پوشش گياهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 10 - 13

13 - پوشش گياهى بر سطح زمين ، مرهون بارش باران است .

و أنزلنا من السماء ماء فأنبتنا فيهامن كلّ زوج كريم

پول از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

پول

پول اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف

- 18 - 19 - 27

27- سكّه هايى كه اصحاب كهف براى تهيه غذا در نظر گرفتند ، سكّه هاى نقره اى كه در زمان ورود به غار ، آن را به همراه خود داشتند .

بورقكم ه_ذه

{ه_ذه} به چيزى اشاره دارد كه حاضر و مشخص باشد. گفتنى است كه از عادى بودن برخورد اصحاب كهف، مى توان فهميد كه جنس سكّه ها تغيير محسوسى نيافته بود.

پول رايج دوران اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 19 - 23

23- رواج سكه و پول نقره ، براى مبادلات اقتصادى ، در جامعه اصحاب كهف

بورقكم ه_ذه

{ورق} به {نقره} و نيز {درهم} (سكه اى كه از نقره ساخته شود) گفته مى شود (مصباح).

پول رايج دوران يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 20 - 8

8_ درهم ( سكه نقره اى ) پولى رايج در عصر يعقوب ( ع )

درهم معدودة

تاريخ پول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 20 - 8

8_ درهم ( سكه نقره اى ) پولى رايج در عصر يعقوب ( ع )

درهم معدودة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 19 - 23

23- رواج سكه و پول نقره ، براى مبادلات اقتصادى ، در جامعه اصحاب كهف

بورقكم ه_ذه

{ورق} به {نقره} و نيز {درهم} (سكه اى كه از نقره ساخته شود) گفته مى شود (مصباح).

پيران از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

پيران

پيران و جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 -

83 - 16

16 _ معاف بودن برخى از مردم ( زنان ، كهنسالان ، معلولان و . . . ) از شركت در جنگ

فاقعدوامع الخلفين

مراد از {خالفين} مى تواند كسانى باشند كه به صورت مجاز و به دليل عجز از شركت در جنگ معاف شده اند.

پيرزن

حجاب پيرزن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 60 - 1،2،4،8

1 - حجاب و پوشش براى زنان ساخورده و نااميد از زناشويى و بى ميل به امور جنسى واجب نيست .

و القوعد من النساء الّ_تى لايرجون نكاحًا فليس عليهنّ جناح أن يضعن ثيابهنّ

{ثوب} (مفرد {ثياب}) به معناى پيراهن است; ولى مقصود از آن در آيه شريفه _ به قرينه آيه قبل كه درباره درآوردن پيراهن در وقت خواب و استراحت است _ روپوش و پوشش هاى مخصوص زنان مسلمان است; نه اين كه به معناى عريان شدن باشد.

2 - اجتناب از آرايش و خودآرايى ، شرط جواز حجاب نداشتن زنان سالخورده و نا اميد از زناشويى است .

و القوعد من النساء الّ_تى لايرجون نكاحًا فليس عليهنّ جناح أن يضعن ثيابهنّ غير مت

4 - نااميدى از زناشويى و بى ميلى نسبت به امور جنسى ، نشان سالخوردگى زنان و مجوز فرونهادن حجاب و پوشش براى آنان است .

و القوعد من النساء الّ_تى لايرجون نكاحًا . .. غير متبرّج_ت بزينة

جمله {الّ_تى لايرجون نكاحاً} صفت و قيد توضيحى براى {و القواعد من النساء} و بيان كننده مقصود از آن است.

8 - حجاب و پوشش براى زنان سالخورده و بى رغبت به زناشويى ، بهتر و سودمندتر از بى حجاب و بى پوشش بودن آنان

است .

و القوعد من النساء . .. ليس عليهنّ جناح أن يضعن ثيابهنّ ... و أن يستعففن خير لهن

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه مقصود از {عفت} خويشتن دارى زنان سالخورده از فرو نهادن حجاب و پوشش خود باشد كه در جمله پيش از آن سخن به ميان آمده است.

زينت پيرزن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 60 - 3

3 - آرايش و خودآرايى زنان _ حتى سالخوردگان نا اميد از زناشويى _ در برابر نامحرمان ممنوع است .

و القوعد من النساء الّ_تى لايرجون نكاحًا . .. غير متبرّج_ت بزينة

محدوده حجاب پيرزن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 60 - 13

13 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) انه قرأ { أن يضعن ثيابهنّ } قال الخمار والجلباب . . . ;

امام صادق(ع) در پى تلاوت آيه {أن يضعن ثيابهنّ} فرمود: مراد روسرى و روپوش است. ..}.

پيروان اديان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

پيروان اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 5

5 _ پيروان اديان الهى ، در معرض خطر غلو و گزافه گويى در دين

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 69 - 7،8

7 _ صابئى ها نسبت به ديگر پيروان اديان الهى داراى زمينه كمترى براى گرايش به ايمان واقعى *

إنّ الذين ءامنوا و الذين هادوا و الصبئون و النصرى

مرفوع بودن كلمه {الصبئون}، نشان مى دهد كه تأكيد مستفاد از {انّ} در مورد صابئيها وجود

ندارد.

8 _ تنها انتساب به اديان الهى بدون ايمان واقعى به خدا و قيامت و انجام عمل صالح ، سعادت آفرين نخواهد بود .

إنّ الذين ءامنوا . .. من ءامن باللّه و اليوم الاخر و عمل صلحاً فلاخوف

با توجه به اينكه جمله {من ءامن . ..} خبر براى {الذين ءامنوا} است، تكرار ايمان در اين دو فراز و نبود ضمير در جمله خبرى مى رساند كه سعادت، در گرو ايمان حقيقى به خدا و قيامت و انجام عمل صالح مى باشد و در اين جهت ميان منتسبان به اديان آسمانى و غير آنان تفاوتى وجود ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 77 - 4،12

4 _ پيروان اديان الهى در خطر غلو و انحراف از دين خويش

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم

12 _ پيروان اديان الهى در خطر پيروى از عقايد پوچ و تمايلات هواپرستانه گذشتگان خويش

و لاتتبعوا اهواء قوم قد ضلوا من قبل

اختلاف دينى پيروان اديان آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 76 - 6

6 - پيروان اديان آسمانى در طول زمان ، گرفتار اختلاف در فهم معارف آن

إنّ ه_ذا القرءان يقصّ على بنى إسرءيل أكثر الذى هم فيه يختلفون

تعبير {بنى اسرائيل} هم شامل يهود مى شود و هم شامل نصارا. بنابراين {بنى اسرائيل} مرادف است با {اهل كتاب} كه دربرگيرنده دو دين يهوديت و مسيحيت است.

امنيت اخروى پيروان اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 38 - 7

7 _ سراى آخرت براى پيروان اديان الهى ، سرايى

به دور از عوامل ترس آور و نگران كننده و ايمن از حادثه هاى حزن آور و اندوهبار

فلاخوف عليهم و لاهم يحزنون

به دليل آيه بعد - كه جزاى اخروى كفرپيشگان را بيان مى دارد - مى توان گفت: آيه مورد بحث نيز بيانگر پاداش اخروى هدايت يافتگان است. بنابراين {لاخوف ...} مربوط به سراى آخرت خواهد بود.

بى منطقى دشمنى پيروان اديان آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 27

27 - خصومت و ستيز پيروان اديان توحيدى با توجه به وحدت پروردگار و بازگشت عمل هر انسان به خودش ، فاقد منطق و توجيه

اللّه ربّنا و ربّكم لنا أعم_لنا و لكم أعم_لكم لا حجّة بيننا و بينكم

بنابراين كه مراد از {لاحجّة}، نفى خصومت و نزاع باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

پيروان اديان در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 38 - 7

7 _ سراى آخرت براى پيروان اديان الهى ، سرايى به دور از عوامل ترس آور و نگران كننده و ايمن از حادثه هاى حزن آور و اندوهبار

فلاخوف عليهم و لاهم يحزنون

به دليل آيه بعد - كه جزاى اخروى كفرپيشگان را بيان مى دارد - مى توان گفت: آيه مورد بحث نيز بيانگر پاداش اخروى هدايت يافتگان است. بنابراين {لاخوف ...} مربوط به سراى آخرت خواهد بود.

توصيه به پيروان اديان آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 16

16 - عينيت بخشيدن به تعاليم شريعت در جامعه ، توصيه خداوند به تمامى پيروان

اديان آسمانى

شرع لكم . .. أن أقيموا الدين

{إقامة} (مصدر {أقيموا}) _ كه به معناى به پاداشتن است _ مطلب بالا را افاده مى كند.

دشمنى پيروان اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 14 - 11

11 _ شكستن پيمان الهى و فراموشى تذكار هاى خداوند ، زمينه كينه و دشمنى ميان پيروان اديان

اخذنا ميثقهم فنسوا حظاً مما ذكروا به فاغرينا بينهم العداوة و البغضاء

زمينه اتحاد پيروان اديان آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 33

33 - اعتقاد به توحيد و معاد ، محور مشترك براى وحدت و همبستگى پيروان اديان آسمانى

اللّه ربّنا و ربّكم . .. اللّه يجمع بيننا و بينكم

بنابراين كه مخاطبان پيامبر(ص) اهل كتاب باشند، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

سرور اخروى پيروان اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 38 - 7

7 _ سراى آخرت براى پيروان اديان الهى ، سرايى به دور از عوامل ترس آور و نگران كننده و ايمن از حادثه هاى حزن آور و اندوهبار

فلاخوف عليهم و لاهم يحزنون

به دليل آيه بعد - كه جزاى اخروى كفرپيشگان را بيان مى دارد - مى توان گفت: آيه مورد بحث نيز بيانگر پاداش اخروى هدايت يافتگان است. بنابراين {لاخوف ...} مربوط به سراى آخرت خواهد بود.

عدالت با پيروان اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 17

17 _ ضرورت اجراى عادلانه قانون درباره پيروان تمامى اديان

و إن حكمت فاحكم بينهم بالقسط

مسؤوليت پيروان اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 47 - 2

2 _ فرمان خداوند به وحدت و يكپارچه شدن پيروان اديان الهى بر محور قرآن

يا ايها الذين اوتوا الكتب امنوا بما نزّلنا

نقش پيروان اديان آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 76 - 10

10 - اختلافات به وجود آمده در اديان الهى ، از ناحيه پيروان آنها بود و نه تعاليم پيامبران

الذى هم فيه يختلفون

ضمير {هم} به اصطلاح فاعل معنوى و تقديم آن مفيد حصر است. بنابراين نسبت داده شدن اختلاف به خود بنى اسرائيل، بيانگر مطلب فوق است.

هماهنگى پيروان اديان آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 45 - 3

3 - { توحيد } محور مشترك مسلمانان با پيروان ديگر اديان آسمانى است .

و سئل من أرسلنا . .. ءالهة يعبدون

برداشت ياد شده بدين احتمال است كه مراد از {و سئل من أرسلنا} پرسش از امت هاى پيامبران گذشته باشد. در اين صورت استفاده مى شود كه پيروان اديان آسمانى گذشته، خويشتن را يكتاپرست مى دانند و در نتيجه مى توان گفت توحيد قدر مشترك تمامى اديان است.

پيروان اديان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

پيروان اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 5

5 _ پيروان اديان الهى ، در معرض خطر غلو و گزافه گويى در دين

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 69 - 7،8

7 _ صابئى ها نسبت

به ديگر پيروان اديان الهى داراى زمينه كمترى براى گرايش به ايمان واقعى *

إنّ الذين ءامنوا و الذين هادوا و الصبئون و النصرى

مرفوع بودن كلمه {الصبئون}، نشان مى دهد كه تأكيد مستفاد از {انّ} در مورد صابئيها وجود ندارد.

8 _ تنها انتساب به اديان الهى بدون ايمان واقعى به خدا و قيامت و انجام عمل صالح ، سعادت آفرين نخواهد بود .

إنّ الذين ءامنوا . .. من ءامن باللّه و اليوم الاخر و عمل صلحاً فلاخوف

با توجه به اينكه جمله {من ءامن . ..} خبر براى {الذين ءامنوا} است، تكرار ايمان در اين دو فراز و نبود ضمير در جمله خبرى مى رساند كه سعادت، در گرو ايمان حقيقى به خدا و قيامت و انجام عمل صالح مى باشد و در اين جهت ميان منتسبان به اديان آسمانى و غير آنان تفاوتى وجود ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 77 - 4،12

4 _ پيروان اديان الهى در خطر غلو و انحراف از دين خويش

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم

12 _ پيروان اديان الهى در خطر پيروى از عقايد پوچ و تمايلات هواپرستانه گذشتگان خويش

و لاتتبعوا اهواء قوم قد ضلوا من قبل

اختلاف دينى پيروان اديان آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 76 - 6

6 - پيروان اديان آسمانى در طول زمان ، گرفتار اختلاف در فهم معارف آن

إنّ ه_ذا القرءان يقصّ على بنى إسرءيل أكثر الذى هم فيه يختلفون

تعبير {بنى اسرائيل} هم شامل يهود مى شود و هم شامل نصارا. بنابراين {بنى اسرائيل} مرادف است با {اهل كتاب}

كه دربرگيرنده دو دين يهوديت و مسيحيت است.

امنيت اخروى پيروان اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 38 - 7

7 _ سراى آخرت براى پيروان اديان الهى ، سرايى به دور از عوامل ترس آور و نگران كننده و ايمن از حادثه هاى حزن آور و اندوهبار

فلاخوف عليهم و لاهم يحزنون

به دليل آيه بعد - كه جزاى اخروى كفرپيشگان را بيان مى دارد - مى توان گفت: آيه مورد بحث نيز بيانگر پاداش اخروى هدايت يافتگان است. بنابراين {لاخوف ...} مربوط به سراى آخرت خواهد بود.

بى منطقى دشمنى پيروان اديان آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 27

27 - خصومت و ستيز پيروان اديان توحيدى با توجه به وحدت پروردگار و بازگشت عمل هر انسان به خودش ، فاقد منطق و توجيه

اللّه ربّنا و ربّكم لنا أعم_لنا و لكم أعم_لكم لا حجّة بيننا و بينكم

بنابراين كه مراد از {لاحجّة}، نفى خصومت و نزاع باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

پيروان اديان در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 38 - 7

7 _ سراى آخرت براى پيروان اديان الهى ، سرايى به دور از عوامل ترس آور و نگران كننده و ايمن از حادثه هاى حزن آور و اندوهبار

فلاخوف عليهم و لاهم يحزنون

به دليل آيه بعد - كه جزاى اخروى كفرپيشگان را بيان مى دارد - مى توان گفت: آيه مورد بحث نيز بيانگر پاداش اخروى هدايت يافتگان است. بنابراين {لاخوف ...} مربوط به سراى آخرت

خواهد بود.

توصيه به پيروان اديان آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 16

16 - عينيت بخشيدن به تعاليم شريعت در جامعه ، توصيه خداوند به تمامى پيروان اديان آسمانى

شرع لكم . .. أن أقيموا الدين

{إقامة} (مصدر {أقيموا}) _ كه به معناى به پاداشتن است _ مطلب بالا را افاده مى كند.

دشمنى پيروان اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 14 - 11

11 _ شكستن پيمان الهى و فراموشى تذكار هاى خداوند ، زمينه كينه و دشمنى ميان پيروان اديان

اخذنا ميثقهم فنسوا حظاً مما ذكروا به فاغرينا بينهم العداوة و البغضاء

زمينه اتحاد پيروان اديان آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 33

33 - اعتقاد به توحيد و معاد ، محور مشترك براى وحدت و همبستگى پيروان اديان آسمانى

اللّه ربّنا و ربّكم . .. اللّه يجمع بيننا و بينكم

بنابراين كه مخاطبان پيامبر(ص) اهل كتاب باشند، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

سرور اخروى پيروان اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 38 - 7

7 _ سراى آخرت براى پيروان اديان الهى ، سرايى به دور از عوامل ترس آور و نگران كننده و ايمن از حادثه هاى حزن آور و اندوهبار

فلاخوف عليهم و لاهم يحزنون

به دليل آيه بعد - كه جزاى اخروى كفرپيشگان را بيان مى دارد - مى توان گفت: آيه مورد بحث نيز بيانگر پاداش اخروى هدايت يافتگان است. بنابراين {لاخوف ...} مربوط به سراى

آخرت خواهد بود.

عدالت با پيروان اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 17

17 _ ضرورت اجراى عادلانه قانون درباره پيروان تمامى اديان

و إن حكمت فاحكم بينهم بالقسط

مسؤوليت پيروان اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 47 - 2

2 _ فرمان خداوند به وحدت و يكپارچه شدن پيروان اديان الهى بر محور قرآن

يا ايها الذين اوتوا الكتب امنوا بما نزّلنا

نقش پيروان اديان آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 76 - 10

10 - اختلافات به وجود آمده در اديان الهى ، از ناحيه پيروان آنها بود و نه تعاليم پيامبران

الذى هم فيه يختلفون

ضمير {هم} به اصطلاح فاعل معنوى و تقديم آن مفيد حصر است. بنابراين نسبت داده شدن اختلاف به خود بنى اسرائيل، بيانگر مطلب فوق است.

هماهنگى پيروان اديان آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 45 - 3

3 - { توحيد } محور مشترك مسلمانان با پيروان ديگر اديان آسمانى است .

و سئل من أرسلنا . .. ءالهة يعبدون

برداشت ياد شده بدين احتمال است كه مراد از {و سئل من أرسلنا} پرسش از امت هاى پيامبران گذشته باشد. در اين صورت استفاده مى شود كه پيروان اديان آسمانى گذشته، خويشتن را يكتاپرست مى دانند و در نتيجه مى توان گفت توحيد قدر مشترك تمامى اديان است.

پيروان انبيا

{پيروان انبيا}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 64 - 6

6

_ رهبران دين ، حتى پيامبران ، بدون داشتن پيروانى فرمانبر ، قادر به مبارزه با شرك و كفر نخواهند شد .

حسبك اللّه و من اتبعك من المؤمنين

چنانچه {من اتبعك} عطف بر {اللّه} باشد، مراد از كفايت مؤمنان براى پيامبران اين نيست كه آنان نيز همانند خداوند قادر به حمايت از رسول خدا هستند، بلكه آيه مورد بحث با توجه به اينكه در رابطه با مبارزه عليه مشركان و كافران ايراد شده، در صدد بيان اين است كه مبادا كفايت خداوند به اين معنا تفسير شود كه در مبارزه با مشركان نيازى به مؤمنان نيست و خداوند خود ايشان را از صحنه مبارزه بيرون خواهد كرد.

احسان پيروان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 34 - 9

9 - پيامبران و پيروانشان ، از محسنان اند .

و الذى جاء بالصدق و صدّق به . .. ذلك جزاء المحسنين

اختلاف پيروان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 87 - 6

6 _ اختلافات دينى پيروان انبيا و مخالفان آنان با داورى خداوند خاتمه خواهد يافت .

حتى يحكم اللّه بيننا

اخلاص پيروان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 74 - 4

4 - پيامبران الهى ، همواره در بستر تاريخ ، برخوردار از پيروانى مخلَص و اهل بندگى خدا

و لقد أرسلنا فيهم منذرين . فانظر كيف كان ع_قبة المنذرين . إلاّ عباد اللّه المخلص

استهزاى پيروان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 38 -

6

6_ سالكان راه خدا و پيروان انبيا ، در معرض تمسخر و استهزاى كافران و دشمنان دين

كلما مرّ عليه ملأمن قومه سخروا منه

پاداش پيروان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 148 - 4

4 _ دنيا و آخرت ، عرصه بهره مندى دست پروردگان انبيا از پادش هاى الهى

و كايّن من نبىّ قاتل معه ربّيّون . .. فاتيهم اللّه ثواب الدّنيا و حسن ثواب الاخر

پيروان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 214 - 5،9

5 _ مقاومت و صبر پيروان انبياى گذشته در برابر سختى هاى جنگ و مشكلات

ام حسبتم . .. مسّتهم البأساء و الضراء

درخواست نصرت الهى از جانب پيامبران و مؤمنان پس از آزار جنگ و مصائب و مشكلات، بيانگر مقاومت آنان است.

9 _ شدّت مصائب و تداوم مشكلات پيامبران گذشته و امت هاى آنان ، موجب آن شد كه خواهان تعجيل در يارى و امداد الهى شوند .

مستهم البأساء و الضراء و زلزلوا حتى يقول الرسول و الذين امنوا معه متى نصر اللّه

جمله {متى نصر اللّه}، دلالت بر ترديد آنان نسبت به يارى خدا ندارد; بلكه شدت مصائب و تداوم آن موجب شد كه خواهان تعجيل آن باشند; و يا چنين گمان كنند كه يارى خداوند نبايد بيش از اين به درازا كشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 58 - 1

1 _ سرگذشت حضرت زكريا ، مريم ، يحيى و عيسى ( ع ) و پيروان آن حضرت ، آيات الهى و پند

هاى حكيمانه

ذلك نتلوه عليك من الايات و الذّكر الحكيم

{ذلك}، اشاره به سرگذشت كسانى است كه در آيات پيشين مطرح شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 68 - 2،11

2 _ پيروى از انبيا ، ملاك پيوند و انتساب به آنان

انّ اولى الناس بابرهيم لَلّذين اتّبعوه

11 _ نزديكترين مردم به انبيا ، متعهدترين افراد به محتواى رسالت آنان

انّ اولى الناس بابرهيم لَلّذين اتّبعوه

اميرالمؤمنين (ع): انّ اولى النّاس بالانبياء اعملهم بما جاؤا به. سپس آن حضرت آيه فوق را تلاوت كرد.

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 770، در برخى نسخه ها {اعلمهم} ثبت شده است; نورالثقلين، ج 1، ص 353، ح 183.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 146 - 1،2،10،14

1 _ پيكار بسيارى از خداپرستان ، در ركاب پيامبران الهى و تسليم ناپذيرى و پايدارى آنان

و كايّن من نبىّ قاتل معه ربّيّون كثير فما وهنوا لما اصابهم

{ربّيّون} جمع {ربّى} است و به معنى كسى كه خود را مختص پروردگار كرده، يعنى جز پرستش خدا به كار ديگرى نمى پردازد.

2 _ عالمان ، ياوران پيامبران الهى در پيكار با دشمنان دين ، و تسليم ناپذير و استوار

و كايّن من نبىّ قاتل معه ربيّون كثير فما وهنوا لما اصابهم

برخى {ربيّون} را به معناى عالمان تقواپيشه و صابر گرفته اند. (لسان العرب).

10 _ بسيارى از انبياى الهى و ياوران ايشان ، در سراسر تاريخ ، با مصائب و دشوارى هاى فراوان درگير بودند .

و كايّن من نبىّ قاتل معه ربيّون كثير . .. لما اصابهم

14 _ نقش سازنده يادآورى حماسه شجاعت

و پايدارى مجاهدان راه خدا و ياوران پيامبران در پيكار و مبارزه

و كايّن من نبىّ قاتل . .. و اللّه يحبّ الصّابرين

آيه شريفه با يادآورى حماسه {ربيّون}، در صدد سازندگى مسلمانان است تا ديگر بار همانند نبرد احد، سستى و زبونى به خود راه ندهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 147 - 1،2،3،4،8،9،11،12

1 _ پيامبران الهى و دست پروردگان آنان ، دعاكنندگان به درگاه پروردگار يكتا

و ما كان قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا

در برداشت فوق، ضمير {قولهم} به پيامبران و ياوران آنان (ربّيّون) برگشت داده شده است.

2 _ درخواست بخشايش گناهان و زياده روى ها ، پايدارى بر راه پيامبران و چيرگى بر كافران ، تنها سخن دست پروردگان انبيا در هنگامه هاى پيكار

و ما كان قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فى امرنا و ثبّت اقدا

در برداشت فوق، ضمير {قولهم}، تنها به {ربّيّون} برگشت داده شده است.

3 _ همراه نمودن دعا با مجاهدت و مقاومت در راه خدا ، از ويژگى هاى پيامبران الهى و پرورش يافتگان آنان

و ما كان قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا . .. و انصرنا

4 _ پرورش يافتگان مكتب انبيا ، گناه و اسراف ( زياده روى در امور ) را نقطه ضعف و مانع پيروزى خود مى دانند . *

و ما كان قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فى امرنا . .. و انصر

از اينكه مردان الهى نصرت و پيروزى بر دشمنان را پس از درخواست آمرزش گناهان طلب مى كنند (اغفرلنا . .. و انصرنا)، معلوم مى شود كه

آنان پيروزى را در گرو پاكى از گناه مى دانند.

8 _ توجّه به خودسازى ( جهاد اكبر ) ، به همراه پيكار با دشمن ( جهاد اصغر ) ، ويژگى پرورش يافتگان مكتب انبيا

و ما كان قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فى امرنا و ثبّت . ..

9 _ هنگامه هاى دشوار ، عرصه پالايش روحى دست پروردگان الهى

فما وهنوا . .. و ما كان قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا

جمله {و ما كان قولهم . .. }، مى رساند كه مجاهدان راه خدا به هنگام درگيرى با دشمن، تنها به ياد خدا هستند و چيز ديگرى فكر و قلب آنان را به خود مشغول نمى سازد و اين حالت خلوص و روح پالايش يافته آنان، نتيجه گام نهادن در عرصه هاى دشوار نبرد است.

11 _ بينش خدامحورى دست پروردگان پيامبران الهى ، در تحليل حوادث

و كايّن من نبىّ قاتل معه ربّيّون . .. و ثبّت اقدامنا و انصرنا على القوم الكافرين

چون {ربّيّون}، در عين استقامت و پايدارى، پيروزى را از جانب خدا مى دانند. (و انصرنا على القوم الكافرين).

12 _ خودسازى و پاك شدن از گناهان و پيروزى بر دشمنان دين ، از اهداف انبيا و همگامان با ايشان

ربّنا اغفرلنا ذنوبنا . .. و انصرنا على القوم الكافرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 148 - 3

3 _ مجاهدت در راه خدا به همراهى پيامبران الهى و دعا به درگاه او ، موجب بهره مندى از پاداش هاى دنيوى و اخروى

و كايّن من نبىّ . .. فاتيهم اللّه ثواب الدّنيا و

حسن ثواب الاخرة

پيروان انبيا در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 34 - 4

4 - تمامى خواسته هاى پيامبران و پيروان آنان در قيامت ، از پيش آماده شده و به آنان داده خواهد شد .

و الذى جاء بالصدق و صدّق به . .. لهم ما يشاءون عند ربّهم

تأمين خواسته هاى پيروان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 34 - 4

4 - تمامى خواسته هاى پيامبران و پيروان آنان در قيامت ، از پيش آماده شده و به آنان داده خواهد شد .

و الذى جاء بالصدق و صدّق به . .. لهم ما يشاءون عند ربّهم

تقواى پيروان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 33 - 5

5 - تنها پيروان انبياى الهى و اديان توحيدى ، از تقواپيشگان اند .

و الذى جاء بالصدق و صدّق به

ضمير فصل {هم} مفيد قصر و موجب اختصاص صفت تقوا به {الذى جاء. ..} است.

حامى پيروان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 30 - 1

1_ خداوند ، حامى و پشتيبان موحدان و مؤمنان به رسالت پيامبران است .

من ينصرنى من الله إن طردتهم

حسن فرجام پيروان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 42 - 10،11

10_ فرجام نيك از آنِ پيامبران الهى و پيروان ايشان است .

و سيعلم الكُفّ_ر لمن عقبى الدار

11_ كفرپيشگان _ در قيامت و يا پس از مرگشان - درخواهند

يافت كه فرجام نيك از آنِ پيامبران و پيروان ايشان است .

و سيعلم الكُفّ_ر لمن عقبى الدار

سلامتى قلب پيروان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 84 - 7

7 - برخوردار بودن از قلبى سالم و پاك ، نخستين و مهم ترين صفت از اوصاف شيعه و پيرو راستين خط پيامبران

و إنّ من شيعته لإبرهيم . إذ جاء ربّه بقلب سليم

برداشت ياد شده با توجّه به اين نكته است كه خداوند، پس از معرفى ابراهيم(ع) به عنوان شيعه و پيرو نوح پيامبر، او را به داشتن قلب سليم توصيف فرمود.

صفات پيروان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 52 - 16

16 _ ايمان به خداوند و تسليم در برابر او ، ويژگى ياوران انبيا

من انصارى الى اللّه . .. امنا باللّه و اشهد بانّا مسلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 84 - 7

7 - برخوردار بودن از قلبى سالم و پاك ، نخستين و مهم ترين صفت از اوصاف شيعه و پيرو راستين خط پيامبران

و إنّ من شيعته لإبرهيم . إذ جاء ربّه بقلب سليم

برداشت ياد شده با توجّه به اين نكته است كه خداوند، پس از معرفى ابراهيم(ع) به عنوان شيعه و پيرو نوح پيامبر، او را به داشتن قلب سليم توصيف فرمود.

عبوديت پيروان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 74 - 4

4 - پيامبران الهى ، همواره در بستر تاريخ ، برخوردار از پيروانى مخلَص

و اهل بندگى خدا

و لقد أرسلنا فيهم منذرين . فانظر كيف كان ع_قبة المنذرين . إلاّ عباد اللّه المخلص

فضايل پيروان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 173 - 3

3 - پيامبران و پيروان آنان ، لشكريان خدا هستند .

لعبادنا المرسلين . .. و إنّ جندنا لهم الغ_لبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 33 - 5

5 - تنها پيروان انبياى الهى و اديان توحيدى ، از تقواپيشگان اند .

و الذى جاء بالصدق و صدّق به

ضمير فصل {هم} مفيد قصر و موجب اختصاص صفت تقوا به {الذى جاء. ..} است.

مسؤوليت پيروان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 87 - 3

3 _ مؤمنان به رسالت انبيا در معرض مشكل آفرينى كفرپيشگان و موظف به صبر و استقامت

إن كان طائفة منكم ءامنوا بالذى أرسلت به . .. فاصبروا

مصونيت پيروان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 134 - 12

12 - پيروان رسولان الهى ، از عذاب استيصال در امان اند .

و لو أنّا أهلكن_هم . .. لقالوا ربّنا لولا أرسلت إلينا رسولاً فنتّبع ءاي_تك

نجات پيروان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 72 - 5

5 _ به هنگام نزول عذاب الهى ، تنها همگامان پيامبران اهل نجاتند .

فأنجينه و الذين معه برحمة منا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 110 - 11

11_ خداوند ،

پيامبران و پيروان ايشان را از عذاب هاى استيصال نجات مى بخشيد .

جاءهم نصرنا فنجى من نشاء

{نجى} ماضى مجهول و {من} نايب فاعل آن است. مفعول {نشاء} كلمه اى مانند {نجاته} است كه از {نجى} استفاده مى شود. بنابراين {فنجى من نشاء} ; يعنى، پس نجات داده شد آنكه ما نجات يافتنش را مى خواستيم. از مصداقهاى مورد نظر براى {من نشاء} پيامبران و پيروان ايشان است.

پيروان رهبرى دينى

{پيروان رهبرى دينى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 64 - 6

پيروان شعيب(ع)

{پيروان شعيب(ع)}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 7

7 _ شعيب ( ع ) بازگشت خود و همگامانش را به آيين شرك تنها در صورت تعلق مشيت الهى ، ممكن دانست .

و ما يكون لنا أن نعود فيها إلا أن يشاء اللّه ربنا

انقياد پيروان شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 12

12 _ شعيب ( ع ) و مؤمنان به رسالتش ، انسانهايى تسليم در برابر مشيت هاى خداوند

و ما يكون لنا أن نعود فيها إلا أن يشاء اللّه ربنا

توكل پيروان شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 20

20 _ شعيب ( ع ) و همگامان مؤمنش ، انسانهايى متكى به خدا و بهره مند از روحيه توكل

على اللّه توكلنا

عقيده پيروان شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 88 - 12،13

12 _

آيين مردم مدين ، آيينى منفور و كريه در ديدگاه شعيب ( ع ) و پيروان او

أو لو كنا كرهين

13 _ شعيب ( ع ) با اظهار تنفر خود و پيروانش از آيين مردم مدين ، انتظار پذيرش آن آيين را انتظارى شگفت و بى جا دانست .

قال أو لو كنا كرهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 3،11،12

3 _ شعيب ( ع ) و همگامان مؤمنش ، بيزار از گرايش به آيين شرك و افترا بستن بر خدا

قال أو لو كنا كرهين. قد افترينا على اللّه كذبا إن عدنا فى ملتكم

11 _ شعيب ( ع ) اظهار كفر و شرك را امرى نامشروع و ناروا براى خويش و همگامانش دانست .

و ما يكون لنا أن نعود فيها إلا أن يشاء اللّه ربنا

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از عدم امكان كه از جمله {ما يكون لنا . .. } به دست مى آيد، عدم امكان تشريعى باشد.

12 _ شعيب ( ع ) و مؤمنان به رسالتش ، انسانهايى تسليم در برابر مشيت هاى خداوند

و ما يكون لنا أن نعود فيها إلا أن يشاء اللّه ربنا

فضايل پيروان شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 20

20 _ شعيب ( ع ) و همگامان مؤمنش ، انسانهايى متكى به خدا و بهره مند از روحيه توكل

على اللّه توكلنا

مبارزه با پيروان شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 91 - 2

2 _ كافران قوم شعيب پس

از تمام شدن حجت الهى بر آنان و اصرارشان به كفرورزى و مبارزه با شعيب و مؤمنان به وى ، به هلاكت رسيدند .

قال الملأ . .. فأخذتهم الرجفة

كلمه {فا} در {فأخذتهم} نزول عذاب را بر قضاياى بيان شده در آيات قبل مرتبط مى سازد و از آن قضاياست، كفرورزى مردم مدين، مبارزه آنان با شعيب و در آخر دعاى شعيب كه خواهان داورى خداوند شد.

نجات پيروان شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 4

4 _ خداوند نجاتبخش شعيب ( ع ) و همگامانش از گرايش به شرك

بعد إذ نجنا اللّه منها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 94 - 4،5

4_ خداوند ، شعيب ( ع ) و پيروانش را از عذاب نازل شده بر مردم مدين رهايى بخشيد .

و لما جاء أمرنا نجينا شعيبًا والذين ءامنوا معه

5_ نجات شعيب ( ع ) و پيروان او از عذاب استيصال ، جلوه اى از رحمت خداوند بر آنان بود .

نجينا شعيبًا والذين ءامنوا معه برحمة منا

هجرت پيروان شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 90 - 6،7

6 _ مؤمنانِ به رسالت شعيب ( ع ) مصمّم بر آيين توحيد و متابعت شعيب ( ع ) در خروج از شهر مدين

لئن اتبعتم شعيباً

7 _ اشراف كفرپيشه مدين با تأكيد بر خسارتبار بودن همراهى شعيب ( ع ) ، در تلاش براى بازداشتن مؤمنان از متابعت او و خارج شدن از شهر مدين

و قال الملأ . .. لئن اتبعتم شعيباً

إنكم إذاً لخسرون

پيروان شيطان

{پيروان شيطان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 119 - 6

6 _ گمراه ساختن ، اسير آرزو ها نمودن و تحت فرمان گرفتن ، هدف شيطان از گزينش گروهى از مردم

و قال لاتخذن من عبادك نصيباً مفروضاً. و لاضلنهم و لامنينهم و لامرنهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 121 - 1

1 _ دوزخ ، جايگاه و فرجام گمراهان و فريب خوردگان از شيطان

أولئك ماويهم جهنم و لايجدون عنها محيصاً

پيروان شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 169 - 10،12

10 - بدكاران و مرتكبان فحشا و پليدى ها ، پيروان شيطان هستند .

لاتتبوا خطوت الشيطن . .. إنما يأمركم بالسوء و الفحشاء

12 - افترا زنندگان به خدا ، پيروان شيطان و كارگزاران او هستند .

لاتتبعوا خطوت الشيطن . .. إنما يأمركم ... أن تقولوا على اللّه ما لاتعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 142 - 9

9 _ مشركان عصر جاهليت در اسارت گامها و راههاى شيطان بودند.

و قالوا هذه أنعم و حرث حجر . .. كلوا مما رزقكم الله و لا تتبعوا خطوت الشيطن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 28 - 5

5 _ بدعتگذاران در دين، عناصرى پيرو شيطان و تحت ولايت او هستند.

إنا جعلنا الشيطين أولياء للذين لا يؤمنون . .. الله أمرنا بها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف -

7 - 175 - 6

6 _ بلعم باعورا پس از دور شدن از معارف الهى به دام شيطان گرفتار و از گمراهان شد .

فأتبعه الشيطن فكان من الغاوين

{غوايه}، مصدر {غاوين} به معناى گمراه شدن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 202 - 6

6 _ پافشارى مشركان و بى تقوايان پيرو شيطان به گمراهى خويش

ثم لايقصرون

برداشت فوق بر اين اساس است كه ضمير در {لايقصرون} به مشركان و بى تقوايان برگردانده شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 22 - 11

11- رهبران مستكبر و پيروانشان از اجابت كنندگان دعوت شيطانند .

فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا . .. و قال الشيط_ن لما قضى الأم

برداشت فوق بر اين اساس است كه مخاطب شيطان، به قرينه ذكر اين آيه پس از ذكر ماجراى مستكبران و پيروان آنها در قيامت، مستكبران و پيروانشان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 63 - 6

6- امت هاى پيشين ، فريفته شيطان شده و تسليم انبياى خود نشدند .

لقد أرسلنا إلى أُمم من قبلك فزيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم

جمله {زيّن لهم الشيطان أعمالهم} به قرينه وعده عذابى كه در همين آيه به آن امتها داده شده، كنايه از عدم تسليم آنها در برابر انبياست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 100 - 1،8

1- تسلط و استيلاى شيطان ، تنها بر دو گروه فرمانبران از او و مشركان است .

إنما سلط_نه على الذين يتولّونه و الذين هم به مشركون

8-

{ أبى بصير عن أبى عبدالله ( ع ) قال : قلت له : . . . قوله تعالى : { إنما سلطانه على الذين يتولّونه و الذين هم به مشركون } قال : الذين هم بالله مشركون يسلط على أبدانهم و على أديانهم ;

ابوبصير گويد: از امام صادق(ع) در باره سخن خداى تعالى . .. {إنما سلطانه على الذين يتولّونه و الذين هم به مشركون} سؤال كردم، حضرت فرمود: آنان كه به خدا شرك ورزيدند، [شيطان] بر بدن و دينشان مسلط مى شود}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 45 - 11،12

11- بت پرستان ، هم سو با شيطانند و سرنوشت آنان هم سان فرجام او است .

فتكون للشيط_ن وليًّا

{ولىّ} از ماده {وَلْى} (نزديك شدن يا درپى درآمدن) مشتق است و جمله {فتكون . ..} حاكى از آن است كه سرنوشت بت پرستان و شيطان، نزديك به هم و در يك رديف است.

12- گرفتاران به عذاب الهى ، همراه و قرين شيطان خواهند بود .

يمسّك عذاب من الرحمن فتكون للشيط_ن وليًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 225 - 6

6 - شاعران منحرف ، هم داستان شيطان و سرايندگان القائات شيطانى

تنزّل على كلّ أفّاك . .. و الشعراء يتّبعهم... فى كلّ واد يهيمون

آمدن نام شعراى منحرف، در پى آياتى كه بيانگر نزول شياطين بر قلب دروغ پردازان گنه پيشه است; نوعى ارتباط ميان شاعران منحرف و شياطين را افاده مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 19 - 1،5

1

- منافقان ، تحت اختيار شيطان و مقهور اراده او

استحوذ عليهم الشيط_ن

{استحواذ} به معناى چيره شدن است. ضمير {عليهم}، در آيه شريفه، مربوط به اهل نفاق است; يعنى، شيطان بر آنان مستولى شده است.

5 - منافقان ، حزب شيطان و دار و دسته وى

أُول_ئك حزب الشيط_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 16 - 1

1 - منافقان ، ايفاگران نقش شيطان در تزوير و وسوسه گرى

كمثل الشيط_ن

با توجه به اين كه در آيات پيشين منافقان به عنوان وعده دهندگان به يهود و متخلفان از وعده خويش معرفى شده اند; اين تمثيل متوجه آنان است.

پيروان شيطان در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 3 - 10

10- جبهه ضد توحيدى در صدراسلام ، متشكل از گروهى جاهل ، بى منطق و پيرو بى چون و چراى شيطان بود .

ومن الناس من يج_دل فى اللّه بغير علم و يتّبع كلّ شيط_ن مريد

تبرى از پيروان شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 17 - 2

2 - اظهار خداترسى و نيز تبرّى شيطان در قيامت از پيروان خويش ، بى ثمر در نجات او از كيفر اخروى

قال إنّى برىء منك إنّى أخاف اللّه . .. فكان ع_قبتهما أنّهما فى النار

دعوت از پيروان شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 21 - 5

5 - شيطان ، پيروانش را هرگز ر ها نمى كند ; بلكه مدام آنان را به انواع فحشا و منكرات فرا مى

خواند .

و من يتّبع خطوت الشيط_ن فإنّه يأمر بالفحشاء و المنكر

برداشت ياد شده از به كارگيرى فعل مضارع {يأمر} استفاده شده است; زيرا فعل مضارع بيانگر استمرار است.

سرزنش پيروان شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 22 - 12

12- شيطان در قيامت به پيروان خود اعلام مى كند كه آنان به جاى سرزنش او بايد خود را به سبب اطاعت بى دليل از وى سرزنش كنند .

و قال الشيط_ن . .. فلاتلومونى و لوموا أنفسكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 60 - 2

2 - كسانى كه به توصيه خداوند مبنى بر اطاعت نكردن از شيطان توجه نكنند ، مورد سرزنش او قرار دارند .

ألم أعهد إليكم ي_بنى ءادم أن لاتعبدوا الشيط_ن

برداشت ياد شده، از لحن سرزنش آميز آيه شريفه به دست مى آيد.

سرزنشهاى پيروان شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 22 - 13

13- شيطان در قيامت مورد سرزنش و ملامت پيروان خود قرار خواهد گرفت .

فلاتلومونى و لوموا أنفسكم

شرك پيروان شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 22 - 17،18،20

17- شيطان در قيامت به پيروان خود اعلام خواهد كرد كه وى در دنيا عقيده آنان را در شريك قرار دادن او براى خدا ، قبول نداشته است .

و قال الشيط_ن . .. إنى كفرت بما أشركتمون من قبل

برداشت مبتنى بر اين احتمال است كه {ما} در آيه مصدرى باشد و {أشركتم} را به تأويل مصدر ببرد و مفعول

آن ضمير منفصل محذوف باشد. بنابراين معناى عبارت چنين مى شود: من شريك قرار داده شدن خودم را براى خدا از جانب شما قبول نداشتم و به آن كافر بودم.

18- شيطان در قيامت اظهار مى دارد كه وى قبل از شرك پيروانش ، به خداوند كافر شده بود . *

إنى كفرت بما أشركتمون من قبل

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه {ما} در {بما أشركتمون} موصول و به معناى {من} باشد و ضمير صله هم محذوف و {من قبل} نيز متعلق به {كفرت} باشد. بنابراين معناى عبارت چنين مى شود: من پيش از آنكه شما مرا شريك خدا قرار دهيد (در عهد آدم) به او كافر شدم.

20- پيروان شيطان او را در اطاعت ، شريك خداوند قرار مى دهند و از القائات او تبعيت مى كنند .

إلاّ أن دعوتكم فاستجبتم لى . .. إنى كفرت بما أشركتمون من قبل

صفات پيروان شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 22 - 8

8- تابعان شيطان ، بى آنكه دليل و برهانى از وى مشاهده كنند ، بى درنگ به فراخوانى او پاسخ مثبت مى دهند .

و ما كان لى عليكم من سلط_ن إلاّ أن دعوتكم فاستجبتم لى

{سلطان} به حجت و برهان اطلاق شده است و مراد از آن استفاده از دليل و برهان به منظور چيره شدن برطرف مقابل است.

ظلم پيروان شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 50 - 29

29- پيروان شيطان و گزينش كنندگان ولايت او ، ظالم اند .

بئس للظ_لمين بدلاً

عجز پيروان شيطان

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 22 - 15

15- شيطان در قيامت به ناتوانى خويش و پيروانش براى يارى و فريادرسى يكديگر اعتراف مى كند .

و قال الشيط_ن . .. ما أنا بمصرخكم و ما أنتم بمصرخى

{صرخ} به معناى فرياد و {أصرخ} به معناى پاسخ گويى به آن است. بنابراين مراد از {مصرخ} فريادرس و نجات دهنده است.

عذاب اخروى پيروان شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 22 - 16

16- شيطان و پيروانش در آخرت گرفتار عذاب الهى خواهند شد .

ما أنا بمصرخكم و ما أنتم بمصرخى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 39 - 7

7 - شياطين و پيروان آنها ، شريك يكديگر در عذاب قيامت

و من يعش عن ذكر الرحم_ن نقيّض له شيط_نًا . .. أنّكم فى العذاب مشتركون

عذاب پيروان شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 22 - 22

22- شيطان در قيامت پيروان خود را از عذابى بس دردناك خبر خواهد داد .

ما أنا بمصرخكم . .. إنى كفرت بما أشركتمون من قبل إن الظ_لمين لهم عذاب أليم

{إن الظالمين لهم عذاب أليم} به قرينه وحدت سياق مى تواند ادامه كلام شيطان باشد.

فرجام پيروان شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 6 - 10

10 - گرفتار شدن به آتش برافروخته و پرالتهاب دوزخ ، سرنوشت و كيفر پيروان حزب شيطان

إنّما يدعوا حزبه ليكونوا من أصح_ب السعير

{سعير} به معناى آتش افروخته و ملتهب

است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 17 - 1

1 - شيطان و پيروان كافر او ، داراى فرجامى همگون و هر دو مخلد در آتش

فكان ع_قبتهما أنّهما فى النار خ_لدَين فيها

فرجام شوم پيروان شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 23 - 12

12- بيان عاقبت نيك مؤمنان داراى عمل صالح و فرجام شوم پيروان شيطان ، روشى است براى ايجاد انگيزش آدميان به عاقبت انديشى .

و برزوا لله جميعًا فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا . .. فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب

كيفر پيروان شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 63 - 9

9- دوزخ ، كيفرى كامل و بى كم و كاست براى شيطان و پيروان او

فإن جهنّم جزاؤكم جزاءً موفورًا

{موفور} از ريشه {وفر} به معناى تام و بى نقص است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 6 - 10

10 - گرفتار شدن به آتش برافروخته و پرالتهاب دوزخ ، سرنوشت و كيفر پيروان حزب شيطان

إنّما يدعوا حزبه ليكونوا من أصح_ب السعير

{سعير} به معناى آتش افروخته و ملتهب است.

گمراهى پيروان شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 22 - 7

7- شيطان در قيامت به پيروان گمراه خويش اعلام خواهد كرد كه وى هيچ سلطه اى بر آنها ندارد و صرفاً آنان به دعوت او پاسخ مثبت داده اند .

و قال الشيط_ن . .. و ما كان لى عليكم من سلط_ن

إلاّ أن دعوتكم فاستجبتم لى

ولايت بر پيروان شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 63 - 8

8- امتهايى كه تحت تأثير اغواى شيطان ، تسليم انبيا نشدند ، تحت ولايت شيطانند .

أُمم من قبلك فزيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم فهو وليّهم اليوم

هماهنگى پيروان شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 6 - 7

7 - طرفداران و پيروان شيطان ، گروهى هم سو و هم نوا

إنّما يدعوا حزبه

از به كار رفتن تعبير {حزب} درباره طرفدارن و پيروان شيطان، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

پيروان قرآن

آمرزش پيروان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 11 - 12

12 - آمرزش و اجر ارزشمند و پرب ها ، پاداش پيروان قرآن و خداترسان

من اتّبع الذكر و خشى الرحم_ن بالغيب فبشّره بمغفرة و أجر كريم

بشارت به پيروان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 11 - 11

11 - پيامبر ( ص ) مأمور بشارت دادن پيروان قرآن و خداترسان به مغفرت و اجر ارزشمند و پرب هاى الهى

من اتّبع الذكر و خشى الرحم_ن بالغيب فبشّره بمغفرة و أجر كريم

پاداش پيروان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 175 - 8

8 _ ورود به بهشت و برخوردارى از فضل خدا و رسيدن به مقام قرب الهى ، پاداش مؤمنان به خدا و پيروان پيامبر ( ص ) و قرآن

فاما الذين ءامنوا باللّه و اعتصموا . ..

يهديهم إليه صرطاً مستقيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 11 - 12

12 - آمرزش و اجر ارزشمند و پرب ها ، پاداش پيروان قرآن و خداترسان

من اتّبع الذكر و خشى الرحم_ن بالغيب فبشّره بمغفرة و أجر كريم

هدايت پذيرى پيروان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 11 - 1

1 - انذار ها و اخطار هاى پيامبر ( ص ) ، تنها در افرادى كه آماده پذيرش بودند و مى خواستند از پيروان قرآن و اهل خشيت باشند ، مؤثر بود .

إنّما تنذر من اتّبع الذكر و خشى الرحم_ن

در آيات گذشته، سخن از گروهى بود كه هرگز آمادگى پذيرش ايمان و سخن حق را نداشتند; ولى در اين آيه شريفه از گروه ديگرى ياد مى كند كه در نقطه مقابل گروه اول قرار دارند كه آماده پذيرش كلام حق (قرآن) بوده و از خداى رحمان مى ترسند. گفتنى است مقصود از {ذكر} _ طبق نظر بيش تر مفسران _ قرآن است.

پيروان كافران

{پيروان كافران}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 141 - 1

1 _ منافقان به هنگام پيروزى مسلمانان ، خود را ياور آنان و به گاه غلبه كافران ، خود را طرفدار و عامل پيروزى ايشان جلوه مى دهند .

الذين يتربّصون بكم . .. قالوا ألم نستحوذ عليكم

{الذين يتربّصون}، بدل براى {الذين يتخذون} است و توضيح دهنده ويژگيهاى منافقان.

پيروان لوط

{پيروان لوط}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 82

- 4

4 _ لوط در پاك زيستى و تنزه از اعمال زشت و مبارزه با كردار هاى ناپسند ، داراى همگامان و يارانى متعدد بود .

و ما كان جواب قومه إلا أن قالوا أخرجوهم من قريتكم إنهم أناس يتطهرون

ضماير جمع در جمله {اخرجوهم . .. } و نيز آوردن كلمه {اناس}، حكايت از آن دارد كه گروهى از مردم به لوط گرويده بودند و چون تصميم بر اخراج لوط و يارانش در پى اعتراضهايى كه در آيه قبل مطرح شد، گرفته شده، معلوم مى شود مؤمنان به لوط وى را در مبارزه با فسادها و مفسدان يارى مى كردند.

اقليت پيروان لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 82 - 5

5 _ ياران و همگامان لوط در مقايسه با مخالفان وى بسيار اندك بودند .

قالوا أخرجوهم من قريتكم

تصميم و پيشنهاد اخراج لوط و يارانش حكايت از آن دارد كه ياران وى در مقايسه با مخالفان او بسيار اندك بودند، ورنه چنين پيشنهادى طبيعى به نظر نمى رسيد.

پاكى پيروان لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 82 - 3،7،8

3 _ پاك زيستى لوط و همراهانش ، موجب رنجش قوم وى و عاملى براى پيشنهاد اخراج ايشان از ديارشان شد .

أخرجوهم من قريتكم إنهم اناس يتطهرون

7 _ لوط و همراهانش ، حتى در ديدگاه مخالفان ، انسانهايى پاك و منزه از اعمال ناروا و پليد

إنهم أناس يتطهرون

8 _ قوم لوط نااميد از گرايش وى و همگامانش به منجلاب فساد ها و ارتكاب رفتار هاى پليد و ناروا

إنهم أناس يتطهرون

به كارگيرى

فعل مضارع {يتطهرون} بيانگر آن است كه قوم لوط بر اين باور بودند كه پاك زيستى وى و همراهانش امرى مستمر و مداوم است.

تبعيد پيروان لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 82 - 3

3 _ پاك زيستى لوط و همراهانش ، موجب رنجش قوم وى و عاملى براى پيشنهاد اخراج ايشان از ديارشان شد .

أخرجوهم من قريتكم إنهم اناس يتطهرون

قوم لوط و پيروان لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 82 - 8

8 _ قوم لوط نااميد از گرايش وى و همگامانش به منجلاب فساد ها و ارتكاب رفتار هاى پليد و ناروا

إنهم أناس يتطهرون

به كارگيرى فعل مضارع {يتطهرون} بيانگر آن است كه قوم لوط بر اين باور بودند كه پاك زيستى وى و همراهانش امرى مستمر و مداوم است.

پيروان محمّد(ص)

{پيروان محمّد(ص)}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 115 - 8

8 _ اهل ايمان ، رهروان راه رسول خدا

و من يشاقق الرسول . .. و يتبع غير سبيل المؤمنين

پاداش پيروان محمّد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 175 - 8

8 _ ورود به بهشت و برخوردارى از فضل خدا و رسيدن به مقام قرب الهى ، پاداش مؤمنان به خدا و پيروان پيامبر ( ص ) و قرآن

فاما الذين ءامنوا باللّه و اعتصموا . .. يهديهم إليه صرطاً مستقيماً

پيروان موسى(ع)

{پيروان موسى(ع)}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 -

142 - 8

8 _ هارون ، برادر موسى و از پيروان وى

و قال موسى لأخيه هرون

انذار از غضب پيروان موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 35 - 5

5 - هشدار مؤمن آل فرعون به مردم مجادله گر و حق ستيز مصر ، درباره خشم انقلابى و انتقام مؤمنان طرفدار موسى ( ع )

الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه . .. كبر مقتًا ... عندالذين ءامنوا

تذكر مؤمن آل فرعون به فرعونيان، مبنى بر اين كه ستيزه جويى در آيات الهى، موجب بغض و دشمنى مؤمنان مى شود; مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه عمل آنان، موجب خشم انقلابى و شورش مؤمنان طرفدار موسى(ع) عليه آنان خواهدگرديد.

پيروان موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 24 - 6

6 - صبر و يقين برخى از پيروان موسى ( ع ) به آيات الهى ، زمينه ساز گزينش آنان از سوى خدا براى پيشوايى بنى اسراييل بود .

و جعلنا منهم أئمّة . .. لمّا صبروا و كانوا بأي_تنا يوقنون

بنابراين احتمال كه در {لمّا} معناى جزا باشد; يعنى، آنان به رهبرى انتخاب شدند، به پاداش صبرى كه پيشه كردند و يقينى كه به آيات الهى پيدا كردند.

پيروان موسى(ع) در دربار فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 20 - 6

6 - موسى ( ع ) ، برخوردار از هوادارانى وفادار ، دلسوز و خيرخواه در كاخ فرعون

إنّى لك من الن_صحين

تعبير {من الناصحين} نشانگر آن است كه هواداران موسى در كاخ فرعون بسيار بودند

و مرد ناشناس تنها يكى از آنان بود.

پيروان موسى(ع) و فساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 6

6 _ موسى ( ع ) و قوم او در پندار اشرافيان و فرعونيان ، مردمى فسادگر بودند .

أتذر موسى و قومه ليفسدوا فى الأرض

پيروان موسى(ع) و موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 129 - 2

2 _ موسى ( ع ) مورد انتقام قوم خويش به سبب استمرار بيدادگرى فرعون پس از بعثت وى

قالوا أوذينا من قبل أن تأتينا و من بعد ما جئتنا

تهمت به پيروان موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 131 - 10

10 _ اتهام شومى و نامباركى به موسى ( ع ) و پيروانش از فرعونيان ، اتهامى ناروا و برخاسته از جهل آنان بود .

يطيروا بموسى و من معه . .. و لكن أكثرهم لايعلمون

تهمت جادو به پيروان موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 132 - 3

3 _ فرعونيان ايمان به رسالت موسى را سحرزدگى مى دانستند .

مهما تأتنا به من ءاية لتسحرنا بها فما نحن لك بمؤمنين

خيرخواهى پيروان موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 20 - 6

6 - موسى ( ع ) ، برخوردار از هوادارانى وفادار ، دلسوز و خيرخواه در كاخ فرعون

إنّى لك من الن_صحين

تعبير {من الناصحين} نشانگر آن است كه هواداران موسى در كاخ فرعون بسيار بودند و مرد

ناشناس تنها يكى از آنان بود.

ظلم به پيروان موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 129 - 1

1 _ قوم موسى مورد ستم نظام فرعونى قبل از بعثت وى و پس از آن

قالوا أوذينا من قبل أن تأتينا و من بعد ما جئتنا

مراد از اتيان و مجىء {تأتينا} و {جئتنا} بعثت موسى(ع) به پيامبرى است و بيان آن به دو تعبير مى تواند به جهت تفنن در عبارت باشد.

فرعون و پيروان موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 13

13 _ فرعون به اشراف دربارش اطمينان داد كه نظامش از تسلط كامل بر موسى ( ع ) و قومش برخوردار است .

إنا فوقهم قهرون

{قاهر} به معناى غالب است و كلمه {فوقهم} متعلق به {قهرون} مى باشد. يعنى ما از جهت بالا بر آنها مسلط هستيم. و اين كنايه از سلطه كامل است.

فرعونيان و پيروان موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 8

8 _ آمادگى موسى ( ع ) و قومش براى شورش عليه نظام فرعونى و به انزوا كشاندن فرعون و خدايان او ، دليل اشراف دربار براى ضرورت مجازات و سركوبى آنان

أتذر موسى و قومه ليفسدوا فى الأرض و يذرك و ءالهتك

كثرت پيروان موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 19 - 2

2 - حضرت ابراهيم و موسى ( ع ) ، پيامبرانى شناخته شده در جزيرة العرب و داراى طرفدارانى بسيار

صحف إبرهيم و موسى

از

آن جا كه كتاب هاى پيشينيان محدود به صحيفه هاى حضرت ابراهيم و موسى(ع) نبود; تصريح به اين دو مى تواند برخاسته از نفوذ چشمگير اين پيامبران در جزيرة العرب عصر پيامبر(ص) باشد.

مبارزه با پيروان موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 11

11 _ فرعون با پذيرش پيشنهاد اشرافيان ( سركوبى موسى ( ع ) و قوم او ) بر كشتار وسيع پسران بنى اسرائيل و زنده نگاه داشتن زنانشان مصمم شد .

قال سنقتّل أبناءهم و نستحى نساءهم

تقتيل (مصدر تقتّل) به معناى كشتار وسيع است. {استحياء} از ماده {حيات} به معناى زنده نگاه داشتن است.

نهضت پيروان موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 8

8 _ آمادگى موسى ( ع ) و قومش براى شورش عليه نظام فرعونى و به انزوا كشاندن فرعون و خدايان او ، دليل اشراف دربار براى ضرورت مجازات و سركوبى آنان

أتذر موسى و قومه ليفسدوا فى الأرض و يذرك و ءالهتك

پيروان انبيا از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

پيروان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 64 - 6

6 _ رهبران دين ، حتى پيامبران ، بدون داشتن پيروانى فرمانبر ، قادر به مبارزه با شرك و كفر نخواهند شد .

حسبك اللّه و من اتبعك من المؤمنين

چنانچه {من اتبعك} عطف بر {اللّه} باشد، مراد از كفايت مؤمنان براى پيامبران اين نيست كه آنان نيز همانند خداوند قادر به حمايت از رسول خدا هستند، بلكه آيه مورد بحث با توجه به اينكه در رابطه با مبارزه عليه مشركان

و كافران ايراد شده، در صدد بيان اين است كه مبادا كفايت خداوند به اين معنا تفسير شود كه در مبارزه با مشركان نيازى به مؤمنان نيست و خداوند خود ايشان را از صحنه مبارزه بيرون خواهد كرد.

احسان پيروان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 34 - 9

9 - پيامبران و پيروانشان ، از محسنان اند .

و الذى جاء بالصدق و صدّق به . .. ذلك جزاء المحسنين

اختلاف پيروان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 87 - 6

6 _ اختلافات دينى پيروان انبيا و مخالفان آنان با داورى خداوند خاتمه خواهد يافت .

حتى يحكم اللّه بيننا

اخلاص پيروان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 74 - 4

4 - پيامبران الهى ، همواره در بستر تاريخ ، برخوردار از پيروانى مخلَص و اهل بندگى خدا

و لقد أرسلنا فيهم منذرين . فانظر كيف كان ع_قبة المنذرين . إلاّ عباد اللّه المخلص

استهزاى پيروان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 38 - 6

6_ سالكان راه خدا و پيروان انبيا ، در معرض تمسخر و استهزاى كافران و دشمنان دين

كلما مرّ عليه ملأمن قومه سخروا منه

پاداش پيروان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 148 - 4

4 _ دنيا و آخرت ، عرصه بهره مندى دست پروردگان انبيا از پادش هاى الهى

و كايّن من نبىّ قاتل معه ربّيّون . .. فاتيهم

اللّه ثواب الدّنيا و حسن ثواب الاخر

پيروان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 214 - 5،9

5 _ مقاومت و صبر پيروان انبياى گذشته در برابر سختى هاى جنگ و مشكلات

ام حسبتم . .. مسّتهم البأساء و الضراء

درخواست نصرت الهى از جانب پيامبران و مؤمنان پس از آزار جنگ و مصائب و مشكلات، بيانگر مقاومت آنان است.

9 _ شدّت مصائب و تداوم مشكلات پيامبران گذشته و امت هاى آنان ، موجب آن شد كه خواهان تعجيل در يارى و امداد الهى شوند .

مستهم البأساء و الضراء و زلزلوا حتى يقول الرسول و الذين امنوا معه متى نصر اللّه

جمله {متى نصر اللّه}، دلالت بر ترديد آنان نسبت به يارى خدا ندارد; بلكه شدت مصائب و تداوم آن موجب شد كه خواهان تعجيل آن باشند; و يا چنين گمان كنند كه يارى خداوند نبايد بيش از اين به درازا كشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 58 - 1

1 _ سرگذشت حضرت زكريا ، مريم ، يحيى و عيسى ( ع ) و پيروان آن حضرت ، آيات الهى و پند هاى حكيمانه

ذلك نتلوه عليك من الايات و الذّكر الحكيم

{ذلك}، اشاره به سرگذشت كسانى است كه در آيات پيشين مطرح شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 68 - 2،11

2 _ پيروى از انبيا ، ملاك پيوند و انتساب به آنان

انّ اولى الناس بابرهيم لَلّذين اتّبعوه

11 _ نزديكترين مردم به انبيا ، متعهدترين افراد به محتواى رسالت آنان

انّ اولى

الناس بابرهيم لَلّذين اتّبعوه

اميرالمؤمنين (ع): انّ اولى النّاس بالانبياء اعملهم بما جاؤا به. سپس آن حضرت آيه فوق را تلاوت كرد.

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 770، در برخى نسخه ها {اعلمهم} ثبت شده است; نورالثقلين، ج 1، ص 353، ح 183.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 146 - 1،2،10،14

1 _ پيكار بسيارى از خداپرستان ، در ركاب پيامبران الهى و تسليم ناپذيرى و پايدارى آنان

و كايّن من نبىّ قاتل معه ربّيّون كثير فما وهنوا لما اصابهم

{ربّيّون} جمع {ربّى} است و به معنى كسى كه خود را مختص پروردگار كرده، يعنى جز پرستش خدا به كار ديگرى نمى پردازد.

2 _ عالمان ، ياوران پيامبران الهى در پيكار با دشمنان دين ، و تسليم ناپذير و استوار

و كايّن من نبىّ قاتل معه ربيّون كثير فما وهنوا لما اصابهم

برخى {ربيّون} را به معناى عالمان تقواپيشه و صابر گرفته اند. (لسان العرب).

10 _ بسيارى از انبياى الهى و ياوران ايشان ، در سراسر تاريخ ، با مصائب و دشوارى هاى فراوان درگير بودند .

و كايّن من نبىّ قاتل معه ربيّون كثير . .. لما اصابهم

14 _ نقش سازنده يادآورى حماسه شجاعت و پايدارى مجاهدان راه خدا و ياوران پيامبران در پيكار و مبارزه

و كايّن من نبىّ قاتل . .. و اللّه يحبّ الصّابرين

آيه شريفه با يادآورى حماسه {ربيّون}، در صدد سازندگى مسلمانان است تا ديگر بار همانند نبرد احد، سستى و زبونى به خود راه ندهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 147 - 1،2،3،4،8،9،11،12

1 _ پيامبران الهى و دست

پروردگان آنان ، دعاكنندگان به درگاه پروردگار يكتا

و ما كان قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا

در برداشت فوق، ضمير {قولهم} به پيامبران و ياوران آنان (ربّيّون) برگشت داده شده است.

2 _ درخواست بخشايش گناهان و زياده روى ها ، پايدارى بر راه پيامبران و چيرگى بر كافران ، تنها سخن دست پروردگان انبيا در هنگامه هاى پيكار

و ما كان قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فى امرنا و ثبّت اقدا

در برداشت فوق، ضمير {قولهم}، تنها به {ربّيّون} برگشت داده شده است.

3 _ همراه نمودن دعا با مجاهدت و مقاومت در راه خدا ، از ويژگى هاى پيامبران الهى و پرورش يافتگان آنان

و ما كان قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا . .. و انصرنا

4 _ پرورش يافتگان مكتب انبيا ، گناه و اسراف ( زياده روى در امور ) را نقطه ضعف و مانع پيروزى خود مى دانند . *

و ما كان قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فى امرنا . .. و انصر

از اينكه مردان الهى نصرت و پيروزى بر دشمنان را پس از درخواست آمرزش گناهان طلب مى كنند (اغفرلنا . .. و انصرنا)، معلوم مى شود كه آنان پيروزى را در گرو پاكى از گناه مى دانند.

8 _ توجّه به خودسازى ( جهاد اكبر ) ، به همراه پيكار با دشمن ( جهاد اصغر ) ، ويژگى پرورش يافتگان مكتب انبيا

و ما كان قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فى امرنا و ثبّت . ..

9 _ هنگامه هاى دشوار ، عرصه پالايش روحى دست پروردگان الهى

فما وهنوا . .. و ما كان

قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا

جمله {و ما كان قولهم . .. }، مى رساند كه مجاهدان راه خدا به هنگام درگيرى با دشمن، تنها به ياد خدا هستند و چيز ديگرى فكر و قلب آنان را به خود مشغول نمى سازد و اين حالت خلوص و روح پالايش يافته آنان، نتيجه گام نهادن در عرصه هاى دشوار نبرد است.

11 _ بينش خدامحورى دست پروردگان پيامبران الهى ، در تحليل حوادث

و كايّن من نبىّ قاتل معه ربّيّون . .. و ثبّت اقدامنا و انصرنا على القوم الكافرين

چون {ربّيّون}، در عين استقامت و پايدارى، پيروزى را از جانب خدا مى دانند. (و انصرنا على القوم الكافرين).

12 _ خودسازى و پاك شدن از گناهان و پيروزى بر دشمنان دين ، از اهداف انبيا و همگامان با ايشان

ربّنا اغفرلنا ذنوبنا . .. و انصرنا على القوم الكافرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 148 - 3

3 _ مجاهدت در راه خدا به همراهى پيامبران الهى و دعا به درگاه او ، موجب بهره مندى از پاداش هاى دنيوى و اخروى

و كايّن من نبىّ . .. فاتيهم اللّه ثواب الدّنيا و حسن ثواب الاخرة

پيروان انبيا در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 34 - 4

4 - تمامى خواسته هاى پيامبران و پيروان آنان در قيامت ، از پيش آماده شده و به آنان داده خواهد شد .

و الذى جاء بالصدق و صدّق به . .. لهم ما يشاءون عند ربّهم

تأمين خواسته هاى پيروان انبيا

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 34 - 4

4 - تمامى خواسته هاى پيامبران و پيروان آنان در قيامت ، از پيش آماده شده و به آنان داده خواهد شد .

و الذى جاء بالصدق و صدّق به . .. لهم ما يشاءون عند ربّهم

تقواى پيروان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 33 - 5

5 - تنها پيروان انبياى الهى و اديان توحيدى ، از تقواپيشگان اند .

و الذى جاء بالصدق و صدّق به

ضمير فصل {هم} مفيد قصر و موجب اختصاص صفت تقوا به {الذى جاء. ..} است.

حامى پيروان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 30 - 1

1_ خداوند ، حامى و پشتيبان موحدان و مؤمنان به رسالت پيامبران است .

من ينصرنى من الله إن طردتهم

حسن فرجام پيروان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 42 - 10،11

10_ فرجام نيك از آنِ پيامبران الهى و پيروان ايشان است .

و سيعلم الكُفّ_ر لمن عقبى الدار

11_ كفرپيشگان _ در قيامت و يا پس از مرگشان - درخواهند يافت كه فرجام نيك از آنِ پيامبران و پيروان ايشان است .

و سيعلم الكُفّ_ر لمن عقبى الدار

سلامتى قلب پيروان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 84 - 7

7 - برخوردار بودن از قلبى سالم و پاك ، نخستين و مهم ترين صفت از اوصاف شيعه و پيرو راستين خط پيامبران

و إنّ من شيعته لإبرهيم . إذ جاء ربّه

بقلب سليم

برداشت ياد شده با توجّه به اين نكته است كه خداوند، پس از معرفى ابراهيم(ع) به عنوان شيعه و پيرو نوح پيامبر، او را به داشتن قلب سليم توصيف فرمود.

صفات پيروان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 52 - 16

16 _ ايمان به خداوند و تسليم در برابر او ، ويژگى ياوران انبيا

من انصارى الى اللّه . .. امنا باللّه و اشهد بانّا مسلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 84 - 7

7 - برخوردار بودن از قلبى سالم و پاك ، نخستين و مهم ترين صفت از اوصاف شيعه و پيرو راستين خط پيامبران

و إنّ من شيعته لإبرهيم . إذ جاء ربّه بقلب سليم

برداشت ياد شده با توجّه به اين نكته است كه خداوند، پس از معرفى ابراهيم(ع) به عنوان شيعه و پيرو نوح پيامبر، او را به داشتن قلب سليم توصيف فرمود.

عبوديت پيروان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 74 - 4

4 - پيامبران الهى ، همواره در بستر تاريخ ، برخوردار از پيروانى مخلَص و اهل بندگى خدا

و لقد أرسلنا فيهم منذرين . فانظر كيف كان ع_قبة المنذرين . إلاّ عباد اللّه المخلص

فضايل پيروان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 173 - 3

3 - پيامبران و پيروان آنان ، لشكريان خدا هستند .

لعبادنا المرسلين . .. و إنّ جندنا لهم الغ_لبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر

- 39 - 33 - 5

5 - تنها پيروان انبياى الهى و اديان توحيدى ، از تقواپيشگان اند .

و الذى جاء بالصدق و صدّق به

ضمير فصل {هم} مفيد قصر و موجب اختصاص صفت تقوا به {الذى جاء. ..} است.

مسؤوليت پيروان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 87 - 3

3 _ مؤمنان به رسالت انبيا در معرض مشكل آفرينى كفرپيشگان و موظف به صبر و استقامت

إن كان طائفة منكم ءامنوا بالذى أرسلت به . .. فاصبروا

مصونيت پيروان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 134 - 12

12 - پيروان رسولان الهى ، از عذاب استيصال در امان اند .

و لو أنّا أهلكن_هم . .. لقالوا ربّنا لولا أرسلت إلينا رسولاً فنتّبع ءاي_تك

نجات پيروان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 72 - 5

5 _ به هنگام نزول عذاب الهى ، تنها همگامان پيامبران اهل نجاتند .

فأنجينه و الذين معه برحمة منا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 110 - 11

11_ خداوند ، پيامبران و پيروان ايشان را از عذاب هاى استيصال نجات مى بخشيد .

جاءهم نصرنا فنجى من نشاء

{نجى} ماضى مجهول و {من} نايب فاعل آن است. مفعول {نشاء} كلمه اى مانند {نجاته} است كه از {نجى} استفاده مى شود. بنابراين {فنجى من نشاء} ; يعنى، پس نجات داده شد آنكه ما نجات يافتنش را مى خواستيم. از مصداقهاى مورد نظر براى {من نشاء} پيامبران و پيروان ايشان است.

پيروان شعيب از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

پيروان شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 7

7 _ شعيب ( ع ) بازگشت خود و همگامانش را به آيين شرك تنها در صورت تعلق مشيت الهى ، ممكن دانست .

و ما يكون لنا أن نعود فيها إلا أن يشاء اللّه ربنا

انقياد پيروان شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 12

12 _ شعيب ( ع ) و مؤمنان به رسالتش ، انسانهايى تسليم در برابر مشيت هاى خداوند

و ما يكون لنا أن نعود فيها إلا أن يشاء اللّه ربنا

توكل پيروان شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 20

20 _ شعيب ( ع ) و همگامان مؤمنش ، انسانهايى متكى به خدا و بهره مند از روحيه توكل

على اللّه توكلنا

عقيده پيروان شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 88 - 12،13

12 _ آيين مردم مدين ، آيينى منفور و كريه در ديدگاه شعيب ( ع ) و پيروان او

أو لو كنا كرهين

13 _ شعيب ( ع ) با اظهار تنفر خود و پيروانش از آيين مردم مدين ، انتظار پذيرش آن آيين را انتظارى شگفت و بى جا دانست .

قال أو لو كنا كرهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 3،11،12

3 _ شعيب ( ع ) و همگامان مؤمنش ، بيزار از گرايش به آيين شرك و افترا بستن بر خدا

قال أو لو كنا

كرهين. قد افترينا على اللّه كذبا إن عدنا فى ملتكم

11 _ شعيب ( ع ) اظهار كفر و شرك را امرى نامشروع و ناروا براى خويش و همگامانش دانست .

و ما يكون لنا أن نعود فيها إلا أن يشاء اللّه ربنا

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از عدم امكان كه از جمله {ما يكون لنا . .. } به دست مى آيد، عدم امكان تشريعى باشد.

12 _ شعيب ( ع ) و مؤمنان به رسالتش ، انسانهايى تسليم در برابر مشيت هاى خداوند

و ما يكون لنا أن نعود فيها إلا أن يشاء اللّه ربنا

فضايل پيروان شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 20

20 _ شعيب ( ع ) و همگامان مؤمنش ، انسانهايى متكى به خدا و بهره مند از روحيه توكل

على اللّه توكلنا

مبارزه با پيروان شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 91 - 2

2 _ كافران قوم شعيب پس از تمام شدن حجت الهى بر آنان و اصرارشان به كفرورزى و مبارزه با شعيب و مؤمنان به وى ، به هلاكت رسيدند .

قال الملأ . .. فأخذتهم الرجفة

كلمه {فا} در {فأخذتهم} نزول عذاب را بر قضاياى بيان شده در آيات قبل مرتبط مى سازد و از آن قضاياست، كفرورزى مردم مدين، مبارزه آنان با شعيب و در آخر دعاى شعيب كه خواهان داورى خداوند شد.

نجات پيروان شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 4

4 _ خداوند نجاتبخش شعيب ( ع

) و همگامانش از گرايش به شرك

بعد إذ نجنا اللّه منها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 94 - 4،5

4_ خداوند ، شعيب ( ع ) و پيروانش را از عذاب نازل شده بر مردم مدين رهايى بخشيد .

و لما جاء أمرنا نجينا شعيبًا والذين ءامنوا معه

5_ نجات شعيب ( ع ) و پيروان او از عذاب استيصال ، جلوه اى از رحمت خداوند بر آنان بود .

نجينا شعيبًا والذين ءامنوا معه برحمة منا

هجرت پيروان شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 90 - 6،7

6 _ مؤمنانِ به رسالت شعيب ( ع ) مصمّم بر آيين توحيد و متابعت شعيب ( ع ) در خروج از شهر مدين

لئن اتبعتم شعيباً

7 _ اشراف كفرپيشه مدين با تأكيد بر خسارتبار بودن همراهى شعيب ( ع ) ، در تلاش براى بازداشتن مؤمنان از متابعت او و خارج شدن از شهر مدين

و قال الملأ . .. لئن اتبعتم شعيباً إنكم إذاً لخسرون

پيروان شيطان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

پيروان شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 119 - 6

6 _ گمراه ساختن ، اسير آرزو ها نمودن و تحت فرمان گرفتن ، هدف شيطان از گزينش گروهى از مردم

و قال لاتخذن من عبادك نصيباً مفروضاً. و لاضلنهم و لامنينهم و لامرنهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 121 - 1

1 _ دوزخ ، جايگاه و فرجام گمراهان و فريب خوردگان از شيطان

أولئك ماويهم جهنم و لايجدون عنها محيصاً

پيروان شيطان

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 169 - 10،12

10 - بدكاران و مرتكبان فحشا و پليدى ها ، پيروان شيطان هستند .

لاتتبوا خطوت الشيطن . .. إنما يأمركم بالسوء و الفحشاء

12 - افترا زنندگان به خدا ، پيروان شيطان و كارگزاران او هستند .

لاتتبعوا خطوت الشيطن . .. إنما يأمركم ... أن تقولوا على اللّه ما لاتعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 142 - 9

9 _ مشركان عصر جاهليت در اسارت گامها و راههاى شيطان بودند.

و قالوا هذه أنعم و حرث حجر . .. كلوا مما رزقكم الله و لا تتبعوا خطوت الشيطن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 28 - 5

5 _ بدعتگذاران در دين، عناصرى پيرو شيطان و تحت ولايت او هستند.

إنا جعلنا الشيطين أولياء للذين لا يؤمنون . .. الله أمرنا بها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 175 - 6

6 _ بلعم باعورا پس از دور شدن از معارف الهى به دام شيطان گرفتار و از گمراهان شد .

فأتبعه الشيطن فكان من الغاوين

{غوايه}، مصدر {غاوين} به معناى گمراه شدن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 202 - 6

6 _ پافشارى مشركان و بى تقوايان پيرو شيطان به گمراهى خويش

ثم لايقصرون

برداشت فوق بر اين اساس است كه ضمير در {لايقصرون} به مشركان و بى تقوايان برگردانده شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14

- 22 - 11

11- رهبران مستكبر و پيروانشان از اجابت كنندگان دعوت شيطانند .

فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا . .. و قال الشيط_ن لما قضى الأم

برداشت فوق بر اين اساس است كه مخاطب شيطان، به قرينه ذكر اين آيه پس از ذكر ماجراى مستكبران و پيروان آنها در قيامت، مستكبران و پيروانشان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 63 - 6

6- امت هاى پيشين ، فريفته شيطان شده و تسليم انبياى خود نشدند .

لقد أرسلنا إلى أُمم من قبلك فزيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم

جمله {زيّن لهم الشيطان أعمالهم} به قرينه وعده عذابى كه در همين آيه به آن امتها داده شده، كنايه از عدم تسليم آنها در برابر انبياست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 100 - 1،8

1- تسلط و استيلاى شيطان ، تنها بر دو گروه فرمانبران از او و مشركان است .

إنما سلط_نه على الذين يتولّونه و الذين هم به مشركون

8- { أبى بصير عن أبى عبدالله ( ع ) قال : قلت له : . . . قوله تعالى : { إنما سلطانه على الذين يتولّونه و الذين هم به مشركون } قال : الذين هم بالله مشركون يسلط على أبدانهم و على أديانهم ;

ابوبصير گويد: از امام صادق(ع) در باره سخن خداى تعالى . .. {إنما سلطانه على الذين يتولّونه و الذين هم به مشركون} سؤال كردم، حضرت فرمود: آنان كه به خدا شرك ورزيدند، [شيطان] بر بدن و دينشان مسلط مى شود}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10

- مريم - 19 - 45 - 11،12

11- بت پرستان ، هم سو با شيطانند و سرنوشت آنان هم سان فرجام او است .

فتكون للشيط_ن وليًّا

{ولىّ} از ماده {وَلْى} (نزديك شدن يا درپى درآمدن) مشتق است و جمله {فتكون . ..} حاكى از آن است كه سرنوشت بت پرستان و شيطان، نزديك به هم و در يك رديف است.

12- گرفتاران به عذاب الهى ، همراه و قرين شيطان خواهند بود .

يمسّك عذاب من الرحمن فتكون للشيط_ن وليًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 225 - 6

6 - شاعران منحرف ، هم داستان شيطان و سرايندگان القائات شيطانى

تنزّل على كلّ أفّاك . .. و الشعراء يتّبعهم... فى كلّ واد يهيمون

آمدن نام شعراى منحرف، در پى آياتى كه بيانگر نزول شياطين بر قلب دروغ پردازان گنه پيشه است; نوعى ارتباط ميان شاعران منحرف و شياطين را افاده مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 19 - 1،5

1 - منافقان ، تحت اختيار شيطان و مقهور اراده او

استحوذ عليهم الشيط_ن

{استحواذ} به معناى چيره شدن است. ضمير {عليهم}، در آيه شريفه، مربوط به اهل نفاق است; يعنى، شيطان بر آنان مستولى شده است.

5 - منافقان ، حزب شيطان و دار و دسته وى

أُول_ئك حزب الشيط_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 16 - 1

1 - منافقان ، ايفاگران نقش شيطان در تزوير و وسوسه گرى

كمثل الشيط_ن

با توجه به اين كه در آيات پيشين منافقان به عنوان وعده دهندگان به يهود و متخلفان از وعده

خويش معرفى شده اند; اين تمثيل متوجه آنان است.

پيروان شيطان در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 3 - 10

10- جبهه ضد توحيدى در صدراسلام ، متشكل از گروهى جاهل ، بى منطق و پيرو بى چون و چراى شيطان بود .

ومن الناس من يج_دل فى اللّه بغير علم و يتّبع كلّ شيط_ن مريد

تبرى از پيروان شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 17 - 2

2 - اظهار خداترسى و نيز تبرّى شيطان در قيامت از پيروان خويش ، بى ثمر در نجات او از كيفر اخروى

قال إنّى برىء منك إنّى أخاف اللّه . .. فكان ع_قبتهما أنّهما فى النار

دعوت از پيروان شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 21 - 5

5 - شيطان ، پيروانش را هرگز ر ها نمى كند ; بلكه مدام آنان را به انواع فحشا و منكرات فرا مى خواند .

و من يتّبع خطوت الشيط_ن فإنّه يأمر بالفحشاء و المنكر

برداشت ياد شده از به كارگيرى فعل مضارع {يأمر} استفاده شده است; زيرا فعل مضارع بيانگر استمرار است.

سرزنش پيروان شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 22 - 12

12- شيطان در قيامت به پيروان خود اعلام مى كند كه آنان به جاى سرزنش او بايد خود را به سبب اطاعت بى دليل از وى سرزنش كنند .

و قال الشيط_ن . .. فلاتلومونى و لوموا أنفسكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15

- يس - 36 - 60 - 2

2 - كسانى كه به توصيه خداوند مبنى بر اطاعت نكردن از شيطان توجه نكنند ، مورد سرزنش او قرار دارند .

ألم أعهد إليكم ي_بنى ءادم أن لاتعبدوا الشيط_ن

برداشت ياد شده، از لحن سرزنش آميز آيه شريفه به دست مى آيد.

سرزنشهاى پيروان شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 22 - 13

13- شيطان در قيامت مورد سرزنش و ملامت پيروان خود قرار خواهد گرفت .

فلاتلومونى و لوموا أنفسكم

شرك پيروان شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 22 - 17،18،20

17- شيطان در قيامت به پيروان خود اعلام خواهد كرد كه وى در دنيا عقيده آنان را در شريك قرار دادن او براى خدا ، قبول نداشته است .

و قال الشيط_ن . .. إنى كفرت بما أشركتمون من قبل

برداشت مبتنى بر اين احتمال است كه {ما} در آيه مصدرى باشد و {أشركتم} را به تأويل مصدر ببرد و مفعول آن ضمير منفصل محذوف باشد. بنابراين معناى عبارت چنين مى شود: من شريك قرار داده شدن خودم را براى خدا از جانب شما قبول نداشتم و به آن كافر بودم.

18- شيطان در قيامت اظهار مى دارد كه وى قبل از شرك پيروانش ، به خداوند كافر شده بود . *

إنى كفرت بما أشركتمون من قبل

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه {ما} در {بما أشركتمون} موصول و به معناى {من} باشد و ضمير صله هم محذوف و {من قبل} نيز متعلق به {كفرت} باشد. بنابراين معناى عبارت چنين مى شود: من پيش

از آنكه شما مرا شريك خدا قرار دهيد (در عهد آدم) به او كافر شدم.

20- پيروان شيطان او را در اطاعت ، شريك خداوند قرار مى دهند و از القائات او تبعيت مى كنند .

إلاّ أن دعوتكم فاستجبتم لى . .. إنى كفرت بما أشركتمون من قبل

صفات پيروان شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 22 - 8

8- تابعان شيطان ، بى آنكه دليل و برهانى از وى مشاهده كنند ، بى درنگ به فراخوانى او پاسخ مثبت مى دهند .

و ما كان لى عليكم من سلط_ن إلاّ أن دعوتكم فاستجبتم لى

{سلطان} به حجت و برهان اطلاق شده است و مراد از آن استفاده از دليل و برهان به منظور چيره شدن برطرف مقابل است.

ظلم پيروان شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 50 - 29

29- پيروان شيطان و گزينش كنندگان ولايت او ، ظالم اند .

بئس للظ_لمين بدلاً

عجز پيروان شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 22 - 15

15- شيطان در قيامت به ناتوانى خويش و پيروانش براى يارى و فريادرسى يكديگر اعتراف مى كند .

و قال الشيط_ن . .. ما أنا بمصرخكم و ما أنتم بمصرخى

{صرخ} به معناى فرياد و {أصرخ} به معناى پاسخ گويى به آن است. بنابراين مراد از {مصرخ} فريادرس و نجات دهنده است.

عذاب اخروى پيروان شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 22 - 16

16- شيطان و پيروانش در آخرت گرفتار عذاب الهى

خواهند شد .

ما أنا بمصرخكم و ما أنتم بمصرخى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 39 - 7

7 - شياطين و پيروان آنها ، شريك يكديگر در عذاب قيامت

و من يعش عن ذكر الرحم_ن نقيّض له شيط_نًا . .. أنّكم فى العذاب مشتركون

عذاب پيروان شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 22 - 22

22- شيطان در قيامت پيروان خود را از عذابى بس دردناك خبر خواهد داد .

ما أنا بمصرخكم . .. إنى كفرت بما أشركتمون من قبل إن الظ_لمين لهم عذاب أليم

{إن الظالمين لهم عذاب أليم} به قرينه وحدت سياق مى تواند ادامه كلام شيطان باشد.

فرجام پيروان شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 6 - 10

10 - گرفتار شدن به آتش برافروخته و پرالتهاب دوزخ ، سرنوشت و كيفر پيروان حزب شيطان

إنّما يدعوا حزبه ليكونوا من أصح_ب السعير

{سعير} به معناى آتش افروخته و ملتهب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 17 - 1

1 - شيطان و پيروان كافر او ، داراى فرجامى همگون و هر دو مخلد در آتش

فكان ع_قبتهما أنّهما فى النار خ_لدَين فيها

فرجام شوم پيروان شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 23 - 12

12- بيان عاقبت نيك مؤمنان داراى عمل صالح و فرجام شوم پيروان شيطان ، روشى است براى ايجاد انگيزش آدميان به عاقبت انديشى .

و برزوا لله جميعًا فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا . ..

فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب

كيفر پيروان شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 63 - 9

9- دوزخ ، كيفرى كامل و بى كم و كاست براى شيطان و پيروان او

فإن جهنّم جزاؤكم جزاءً موفورًا

{موفور} از ريشه {وفر} به معناى تام و بى نقص است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 6 - 10

10 - گرفتار شدن به آتش برافروخته و پرالتهاب دوزخ ، سرنوشت و كيفر پيروان حزب شيطان

إنّما يدعوا حزبه ليكونوا من أصح_ب السعير

{سعير} به معناى آتش افروخته و ملتهب است.

گمراهى پيروان شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 22 - 7

7- شيطان در قيامت به پيروان گمراه خويش اعلام خواهد كرد كه وى هيچ سلطه اى بر آنها ندارد و صرفاً آنان به دعوت او پاسخ مثبت داده اند .

و قال الشيط_ن . .. و ما كان لى عليكم من سلط_ن إلاّ أن دعوتكم فاستجبتم لى

ولايت بر پيروان شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 63 - 8

8- امتهايى كه تحت تأثير اغواى شيطان ، تسليم انبيا نشدند ، تحت ولايت شيطانند .

أُمم من قبلك فزيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم فهو وليّهم اليوم

هماهنگى پيروان شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 6 - 7

7 - طرفداران و پيروان شيطان ، گروهى هم سو و هم نوا

إنّما يدعوا حزبه

از به كار رفتن تعبير {حزب} درباره طرفدارن و پيروان

شيطان، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

پيروزي از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

پيروزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 55 - 14

14 _ پيروزى مسلمانان بر يهود *

و جاعل الذين اتبعوك

احتمالا مراد از پيروان عيسى (ع)، پيروان راستين آن حضرت است كه قهراً منطبق بر مسلمانان مى شود; چون عيسى (ع)، بنى اسرائيل را موظف به پيروى از پيامبر اسلام (ص) كرده يود. و مراد از {الذين كفروا}، يهود است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 123 - 4،6

4 _ مجاهدان جنگ بدر با نداشتن ساز و برگ كافى در مقابل دشمنان ، توانستند با ايمان و توكّل به خدا بر آنان پيروز شوند .

و على اللّه فليتوكّل المؤمنون. و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة

جمله {و لقد نصركم اللّه ببدر}، مى تواند نمونه اى باشد از حقيقت بيان شده در آيه قبل; يعنى عامل نصرت شما در بدر، توكّل شما بر خداوند بود.

6 _ ساز و برگ و آمادگى نظامى و نيروى انسانى ، تنها عامل پيروزى در پيكار با دشمنان نيست .

و اذ غدوت . .. و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة

چون نه ساز و برگ نظامى احد (تبوّىء المؤمنين مقاعد للقتال)، عامل پيروزى شد و نه كمبود نيرو در بدر (انتم اذلّة)، باعث شكست; بلكه آنچه عامل پيروزى است، توكل بر خدا و يارى اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 124 - 6

6 _ نقش تعيين كننده امداد هاى غيبى براى پيروزى مؤمنان در

پيكار با دشمنان

الن يكفيكم ان يمدّكم ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 125 - 1

1 _ كفايت فرشتگان امدادگر ، براى پيروزى رزمندگان در برابر دشمنان

الن يكفيكم . .. بلى ان تصبروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 126 - 1،2،4،5،6

1 _ نزول فرشتگان و يارى آنان ، تنها مژده اى است براى مؤمنان پيكارگر و آرامش دهنده دل هاى آنان ، نه تعيين كننده پيروزيها

و ما جعله اللّه الّا بشرى لكم و لتطمئنّ قلوبكم به

ضمير در {ما جعله اللّه}، به امداد، كه از {يمددكم} استفاده مى شود، برمى گردد.

2 _ نياز پيكارگران به بشارت و تقويت روحيه و آرامش دل ، براى پيروزى بر دشمنان

و ما جعله اللّه الّا بشرى لكم و لتطمئنّ قلوبكم به

4 _ فتح و پيروزى بر دشمنان ، تنها از جانب خداى { عزيز و حكيم }

و ما النّصر الّا من عند اللّه العزيز الحكيم

5 _ پيروزى جبهه مؤمنان ، پرتويى از عزّت و حكمت خداوند

و ما النّصر الّا من عند اللّه العزيز الحكيم

6 _ خداوند ، تعيين كننده اصلى و نهايى پيروزى مؤمنان است ; نه فرشتگان و يا توانايى هاى شخصى رزمندگان

و ما جعله اللّه الّا بشرى لكم . .. و ما النّصر الّا من عند اللّه

بيان انحصار پيروزى آفرينى به خدا و نقش امداد ملائكه تنها به عنوان بشارت و اطمينان قلب، در حقيقت نفى هر گونه عاملى (توانايى نيروها از نظر عِدّه و عُدِّه، امداد ملائكه و . .. )، غير از خواست الهى در پيروزيهاست.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 129 - 10

10 _ مالكيّت و حاكميّت خداوند بر سرنوشت مؤمنان و كافران ( پيروزى يا شكست )

ليقطع طرفاً من الّذين كفروا . .. ليس لك من الامر شىء ... و للّه ما فى السّموات و

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 139 - 3

3 _ شكست در جنگ ، نبايد موجب سستى و اندوه اهل ايمان شود .

و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 140 - 6،7،8،10،12،17،18،24

6 _ گردش شكست و پيروزى در جوامع بشرى ، از سنّت هاى هميشگى خداوند

و تلك الايّام نداولها بين النّاس

{تلك}، اشاره به همان جراحتها و شكست و پيروزيهايى است كه بر اثر جنگ بدر و يا احد بر مسلمانان و كافران وارد شد.

7 _ حاكميّت اراده الهى بر حركت تاريخ ( شكست ها و پيروزى ها ، تلخى ها و شادى ها )

و تلك الايام نداولها بين النّاس

از اينكه خداوند تمامى شكستها و پيروزيها و تلخيها و شاديها و . .. را به خود نسبت داده است (نداولها)، حاكميّت اراده الهى بر حركت تاريخ به دست مى آيد.

8 _ يادآورى پيروزى هاى گذشته و توجّه به گردش قانونمند تغييرات اجتماعى ، برطرف كننده ضعف و اندوه جامعه ايمانى

و لا تهنوا و لا تحزنوا . .. ان يمسسكم قرح فقد مسّ القوم قرح مثله و تلك الايّام ن

بنابر اينكه {فقد مسّ القوم}، درباره شكست مشركان در جنگ بدر باشد،

خداوند براى از بين بردن اندوه و ضعف مؤمنان، پيروزى آنان را در جنگ بدر يادآورى كرده و همه را (چه شكست و چه پيروزى) برخاسته از مشيّت خويش دانسته است.

10 _ شكست ها و پيروزى ها ( تغييرات اجتماعى ) ، داراى گردشى قانونمند و هدفدار

و تلك الايّام نداولها بين النّاس و ليعلم اللّه الّذين امنوا و يتخذ منكم شهداء

جمله {و ليعلم اللّه . .. } و آنچه بر آن عطف شده، يعنى {يتّخذ} و {ليمحَص} و {يمحق}، اهدافى است كه خداوند براى {نداولها} (گردش ايام و تغييرات اجتماعى) بيان داشته و فعلِ هدفدار، حكايت از قانونمندى آن دارد.

12 _ گردش شكست و پيروزى بين جبهه حق و باطل ، عرصه و زمينه مناسبى براى ظهور ايمان مؤمنان

و تلك الايّام نداولها بين النّاس و ليعلم اللّه الّذين امنوا

در برداشت فوق، {و ليعلم} به معناى {ليحقق} (تا به وجود آورد) گرفته شده است، چون علم خداوند به اشيا، همان تحقق اشياست ; بنابراين علم خداوند به ايمان مؤمنان، تحقق ايمان آنان است. و چون فرض شده است كه آنان ايمان دارند (امنوا، با صيغه ماضى)، مراد از تحقق ايمان ظهور آن خواهد بود.

17 _ برگرفتن ناظران و گواهانى نخبه از ميان مردم ، بر شكست ها و پيروزى ها بر اساس مشيّت خداوند است .

و يتّخذ منكم شهداء

18 _ منزلت والاى گواهان بر حوادث تاريخى ( شكست ها و پيروزى هاى مسلمانان ) و بيانگران علل آن حوادث

و يتّخذ منكم شهداء

چون در آيه شريفه متعلق شهادت ذكر نشده، مى توان به قرينه آيات قبل _ كه علل حوادث تاريخى را تحليل كرده است _ چنين

احتمال داد كه مراد از شهيدان، گواهان شكستها و پيروزيهاى مسلمانان باشند تا گواهى دهند آنجا كه از خدا و رسولش پيروى شد و تقوا رعايت گرديد، مسلمانان پيروز شدند و آنجا كه بر خود اعتماد كردند و از خداوند غافل شدند و بى تقوايى و بى صبرى پيشه كردند، شكست خوردند.

24 _ پيروزى ظالمين در پيكار با مؤمنان ، دليل محبوبيّت آنها نزد خداوند نيست .

و لاتهنوا . .. و ليعلم اللّه الّذين امنوا ... و اللّه لايحبّ الظّالمين

بنابر اينكه مراد از ظالمان، همان پيروزمندان جنگ احد باشد، خداوند به مؤمنان يادآور مى شود كه پيروزى مشركان، حاكى از محبّت الهى به ايشان نخواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 141 - 6

6 _ شكست و پيروزى در جنگ ، وسيله اى براى نابودى تدريجى كافران

نداولها بين النّاس . .. و ليمحّص اللّه الّذين امنوا و يمحق الكافرين

{محق}، به معنى نابودى تدريجى است. (مجمع البيان).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 150 - 8

8 _ توجّه به ولايت الهى و اعتقاد به يارى حتمى خداوند ، از عوامل تقويت روحيه اهل ايمان در هنگامه هاى دشوار و نبرد با دشمنان

بل اللّه موليكم و هو خير النّاصرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 1،3،9،13،14

1 _ وعده الهى به نصرت و يارى پيكارگران مؤمن ، در رويارويى و نبرد با دشمنان دين

و لقد صدقكم اللّه وعده اذ تحسّونهم باذنه

جمله {و لقد صدقكم اللّه وعده}، حاكى از

اين است كه خداوند از پيش سركوبى دشمنان و پيروزى مؤمنان را وعده داده بود.

3 _ تحقق وعده الهى به نصرت و پيروزى پيكارگران احد ، آنگاه كه در آغاز نبرد ، مشركان را تا آستانه انقراض كشتند .

و لقد صدقكم اللّه وعده اذ تحسّونهم باذنه

{اذ تحسّونهم} متعلق به {و لقد صدقكم اللّه} است ; يعنى بيان زمان تحقق وعده الهى است. و {تحسّونهم} از ماده {حَسّ} به معناى كشتن تا حد انقراض و نابودى است.

9 _ تحقق وعده الهى به پيروزى جامعه ايمانى در گرو اتّحاد صفوف ، پايدارى و پيروى آنان از رهبرى

و لقد صدقكم اللّه وعده . .. حتّى اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصيتم

13 _ استوارى در نبرد ، اتّحاد و يكدلى رزمجويان و پيروى از دستورات رهبران الهى ، عامل جلب اذن خداوند براى پيروزى بر دشمن

اذ تحسّونهم باذنه حتّى اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصيتم

كلمه {باذنه} بيانگر اين است كه پيروزيها در گرو اذن خداوند است و از اينكه مسلمانان در مرحله اوّل، يعنى قبل از اختلاف و سستى و سرپيچى، مأذون به پيروزى شدند و آنگاه كه سستى كردند و اختلاف ورزيدند و سرپيچى نمودند، اذن به پيروزى برداشته شد، معلوم مى شود اذن الهى به پيروزى، دائر مدار عملكرد رزمجويان خواهد بود.

14 _ پيروزى جامعه ايمانى بر دشمنان خويش ، برخاسته از اراده الهى

من معد ما اريكم ما تحبّون

فاعل در {ارى} خداوند است ; و منظور از {ما} در {ما تحبّون}، پيروزى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 153 - 10

10 _ تلاش

مستمر پيامبر ( ص ) براى جلوگيرى از شكست مسلمانان در كارزار احد

و الرّسول يدعوكم فى اخريكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 154 - 26

26 _ پيروزى و فتح يا شكست و شهادت مسلمانان ، نشانه حقّانيّت و يا باطل بودن اسلام نيست .

ظنّ الجاهليّة . .. يقولون لو كان لنا من الامر شىء ما قتلنا ههنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 165 - 2،4

2 _ ضربه و مصيبت وارده بر كافران در جنگ بدر ، دو برابر مصيبتى كه بر پيكارگران مؤمن در جنگ احد وارد شد .

اولمّا اصابتكم مصيبة قد اصبتم مثليها

بسيارى از مفسران گفته اند كه مراد از {اصبتم مثليها} (دو چندان مصيبتى كه ديديد، بر كافران وارد كرديد) مصيبتى است كه مؤمنان در پيكار بدر بر مشركان تحميل كردند. اين برداشت را روايت مذكور در فيش شماره 12 تأييد مى كند.

4 _ يادآورى خاطره پيروزى مسلمانان در پيكار بدر ، التيام بخش رنج و آثار روحى دردناك شكست نبرد احد

اولمّا اصابتكم مصيبة قد اصبتم مثليها

جمله {قد اصبتم مثليها}، كه اشاره به پيروزى بزرگ مسلمانان در بدر است، بدان جهت ايراد شده كه با ياد آن خاطره بزرگ، مسلمانان مصيبت احد را در مقايسه با پيروزى بدر كوچك شمرند و در نتيجه، رنج مصيبت احد را ناديده انگارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 6

6 _ سختى ها ، مصيبت ها و جنگ ها ( شكست ها و پيروزى ها )

، وسايل آزمايش الهى براى بندگان

حتّى يميز الخبيث من الطّيّب

به مقتضاى ارتباط ميان اين آيه و آيات پيشين، از وسايل آزمايش الهى، همان نبردها مشكلات آن است ; چنانچه در نبرد احد پيش آمد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 194 - 11

11 _ نويد الهى به سرافرازى خردمندان مؤمن و پيروزى آنان بر دشمنان دين

ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلك و لا تخزنا يوم القيمة

{يوم القيمة}، ظرف براى {لا تخزنا} است. بنابراين مراد از {ما وعدتنا}، نويدهاى دنيوى خواهد بود كه از مصاديق روشن آن به قرينه {لا تخزنا}، خوار نگشتن در دنياست ; و اين نويد براى مؤمنان تنها با پيروزى بر دشمنان دين تحقق مى يابد.

آثار اعلام پيروزى حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 81 - 7

7- اعلام پيروزى قطعى حق بر باطل ، مايه اميد مؤمنان و يأس مشركان و باطل گرايان

و قل جاء الحقّ و زهق الب_طل إن الب_طل كان زهوقًا

اعلام صريح بر شكست قطعى باطل، در پى بيان تلاشهاى كافران جهت اخراج پيامبر(ص) از مكه، مى تواند براى تقويت بنيه روانى مؤمنان و ايجاد يأس در دل مشركان باشد.

آثار ايمان به پيروزى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 4 - 2

2- ايمان به پيروزى راه ايمان و شكست نهايى كافران ، مقتضى صلابت و جديت مؤمنان در نبرد با جبهه كفر

الذين كفروا . .. أضلّ أعم_لهم ... فإذا لقيتم الذين كفروا فضرب الرقاب

فاء در {فإذا لقيتم} مفيد ترتب و

نتيجه است; يعنى، اكنون كه دانستيد تلاش كافران بى ثمر خواهد ماند (أضلّ أعمالهم) و فرجام مؤمنان به صلاح خواهد گراييد (أصلح بالهم) پس دلگرم باشيد و با يقين به پيروزى نبرد كنيد (فإذا لقيتم. .. فضرب الرقاب).

آثار پيروزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 141 - 1

1 _ شكست و پيروزى مؤمنان در جنگ با كافران ، عاملى براى خالص سازى مؤمنان

و تلك الايّام نداولها . .. و ليمحّص اللّه الّذين امنوا

فعل {يمحّص} از مصدر {تمحيص} به معناى خالص كردن از ناخالصيها و نقصهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 11

11 _ جامعه ايمانى در معرض خطر سستى ، تفرقه و سرپيچى از رهبرىِ صالح خويش ، پس از نيل به پيروزى

حتّى اذا فشلتم . .. من بعد ما اريكم ما تحبّون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 165 - 12

12 _ رفع ناراحتى مسلمانان به جهت شهادت هفتاد نفر در جنگ احد ، با تذكّر به اين كه آنان در جنگ بدر ، هفتاد نفر از دشمنان را كشته و هفتاد نفر را اسير كردند .

اولمّا اصابتكم مصيبة قد اصبتم مثليها

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: كان المسلمون قد اصابوا ببدر مائة و اربعين رجلا قتلوا سبعين رجلا و اسروا سبعين فلمّا كان يوم احد اصيب من المسلمين سبعون رجلا قال: فاغتمّوا بذلك فانزل اللّه تبارك و تعالى: {اولمّا اصابتكم . .. مثليها}.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 205، ح 151 ; نورالثقلين،

ج 1، ص 408، ح 426.

آثار پيروزى اصحاب فيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 1 - 3

3 - نظام زندگانى قريش و شيوه امرار معاش آنان _ در صورت پيروزى ابرهه _ از هم مى پاشيد .

لإيل_ف قريش

آثار پيروزى امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 33 - 8

8- رهايى از ستم و دستيابى امت ها به پيروزى ، مقدمه آزمون آنان از سوى خداوند

و لقد نجّينا بنى إسرءيل . .. ما فيه بل_ؤا مبين

از ترتب آزمايش بر آزادى بنى اسرائيل، مطلب بالا استفاده مى شود.

آثار پيروزى جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 64 - 6

6 - فرعونيان نجات و بقاى خود را در گرو غلبه ساحران بر موسى ( ع ) در صحنه مقابله مى دانستند .

و قد أفلح اليوم من استعلى

آثار پيروزى در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 141 - 6

6 _ شكست و پيروزى در جنگ ، وسيله اى براى نابودى تدريجى كافران

نداولها بين النّاس . .. و ليمحّص اللّه الّذين امنوا و يمحق الكافرين

{محق}، به معنى نابودى تدريجى است. (مجمع البيان).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 27 - 4

4 - سرزمين ها و اموال و خانه هاى دشمن ، غنايمى هستند كه در صورت پيروزى مسلمانان ، به تصاحب آنان در مى آيد .

و أورثكم أرضهم و دي_رهم و

أمولهم

آثار پيروزى در غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 14

14 _ تحكيم بيشتر پايه هاى حاكميت دين در جزيرة العرب ، در پرتو جهاد و پيروزى مؤمنان در جنگ تبوك

يعتذرون إليكم إذا رجعتم إليهم

با توجه به اينكه اين آيات در زمينه جنگ تبوك است كه به پيروزى مسلمانان انجاميد و از اينكه خداوند مى فرمايد پس از بازگشت از اين جنگ پيروز، متخلفان به عذرخواهى روى خواهند آورد مى توان گفت كه اين نبود مگر به خاطر ذلت و ضعفى كه در خود احساس مى كردند و قدرتى كه در مؤمنان مى ديدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 2

2 _ قرار گرفتن متخلفان از جنگ تبوك ( منافقان ) در موضع ضعف و ذلت ، پس از بازگشت پيروزمندانه مؤمنان از جهاد

سيحلفون باللّه لكم إذا انقلبتم

آثار پيروزى در غزوه خيبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 9

9 - فتح خيبر ، نقطه عطفى در اقتدار اقتصادى ، سياسى مسلمانان و بازماندن دشمنان از توطئه عليه ايشان

فعجّل لكم ه_ذه و كفّ أيدى الناس عنكم

{ه_ذه} اشاره به فتح و غنايم خيبر دارد و {كفّ. ..} مترتب بر آن مى باشد; به تعبير ديگر تقدم و تأخر در لفظ، دال بر تقدم و تأخر در معنا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 27 - 18

18- فتح خيبر ، پيش درآمدى بر حضور بى دغدغه

مسلمانان در { عمرة القضا } *

فجعل من دون ذلك فتحًا قريبًا

برداشت بالا بدان احتمال است كه {فتحاً قريباً} نظر به فتح خيبر داشته باشد; زيرا اين فتح، موقعيت مسلمانان را در منطقه تثبيت كرد و در دل مشركان رعب آفريد; تا پيمان حديبيه را نشكنند و محيط مكه را براى مسلمانان خالى گذارند كه اينان بدونه دغدغه، مراسم عمره به جاى آورند.

آثار پيروزى روميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 4 - 6،8

6 - پيروزى روميان بر ايرانيان ، عاملِ سرور و شادمانى مؤمنان عصر بعثت شد .

و يومئذ يفرح المؤمنون

8 - شكست و پيروزى روم ، امرى سرنوشت ساز براى مؤمنان و مشركان عصر بعثت بوده است .

و يومئذ يفرح المؤمنون

بيان شكست روميان مسيحى در برابر ايرانيان و نيز پيشگويى شكست ايرانيان از روميان و سرور و فرح مؤمنان از پيروزى روميان، حكايت از اين مى كند كه چنين تحولاتى براى گروه هاى ياد شده، مهم و سرنوشت ساز بوده است.

آثار پيروزى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 50 - 1

1 _ پيروزى و موفقيت هاى پيامبر ( ص ) و اسلام ، براى متخلفان از جنگ ( منافقان ) اندوه بار بود .

إن تصبك حسنة تسؤهم

آثار پيروزى مسلمانان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 2 - 4

4 - پيروزى مسلمانان عصر بعثت بر مكه و فتح آن ، زمينه ساز مسلمان شدن جمعيت هاى فراوانى از مردم آن زمان

إذا جاء نصر اللّه

و الفتح . و رأيت الناس يدخلون فى دين اللّه أفواجًا

آثار پيروزى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 8 - 7

7 _ شرك پيشگان صدر اسلام در صورت پيروزى بر مسلمانان ، از زير پا گذاشتن حقوق خويشاوندى و شكستن پيمان ، باكى نداشتند .

و إن يظهروا عليكم لايرقبوا فيكم إلّاً و لاذمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 99 - 4

4 - { عن أبى جعفر ( ع ) . . . و قوله { و ما أضلّنا إلاّ المجرمون } يعنى المشركين الذين اقتدوا بهم ه_ؤلاء فاتبعوهم على شركهم و هم قوم محمد ( ص ) ليس فيهم من اليهود و النصارى أحد . . . و قولهم { و ما أضلّنا إلاّ المجرمون } إذ دعونا إلى سبيلهم . . . ;

از امام باقر(ع) در باره سخن خداوند {و ما أضلّنا إلاّ المجرمون} روايت شده كه فرمود: اين مجرمان همان مشركانى بودند كه گمراهان به آنها اقتدا كردند و در شركشان از آنان پيروى نمودند و آنان گروهى از امّت محمد(ص) بودند و در بين آنان احدى از يهود و نصارا نبود . ..و سخن آنان {و ما أضلّنا إلاّالمجرمون} بدين معنا است كه آن گاه كه آنان ما را به راه خودشان دعوت كردند}.

آثار پيروزى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 10 - 9

9 - عناصر سست ايمانِ عافيت طلب ، با مشاهده پيروزى مؤمنان ، مدعى همراهى ديرينه با مؤمنان اند .

و

لئن جاء نصر من ربّك ليقولنّ إنّا كنّا معكم

آرزوى پيروزى اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 28 - 8

8- آرمان غلبه قوانين حق ( دين اسلام ) بر ساير اديان و قوانين جهان ، آرمانى بس بزرگ

أرسل . .. ليظهره على الدين كلّه

از اين كه خداوند، غلبه اسلام بر ساير اديان را به عنوان هدف عالى فرستادن رسول بيان داشته است; مطلب بالا استفاده مى شود.

ادعاى پيروزى عبدالله بن ابى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 8 - 5

5 - سردمدار منافقين ( عبداللّه بن أُبىّ ) ، خود را عزيز و پيروزمند و پيامبر ( ص ) را ذليل و شكست خورده مى پنداشت .

ليخرجنّ الأعزّ منها الأذلّ

اسيرگيرى قبل از پيروزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 67 - 14

14 _ اسير گرفتن از دشمن قبل از سركوبى كامل آنان ، زمينه ساز شكست و خلاف حكمت و مصلحت

ما كان لنبى . .. و اللّه عزيز حكيم

تذكر به عزت و حكمت خداوند پس از نهى وى از اسير گرفتن قبل از تحكيم موقعيت، اشاره به اين حقيقت دارد كه تخلف از آن نهى خلاف مصلحت و زمينه ساز شكست مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 68 - 6،7

6 _ تقدير و قضاى الهى بر پيروزى مسلمانان در جنگ بدر ، مانع شكست مسلمانان ، على رغم تحقق مقتضى آن ( گرفتن اسير پيش از سركوبى كامل

دشمن )

لو لا كتب . .. عذاب عظيم

7 _ روى آورى رزمندگان اسلام به اسير گرفتن از دشمن پيش از سركوبى كامل آنان گناهى بزرگ است .

لمسكم فيما أخذتم عذاب عظيم

از اينكه گرفتن اسير اقتضاى عذاب بزرگ دارد، معلوم مى شود اين گناه، بزرگ است.

اطمينان به پيروزى جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 39 - 2

2 - اطمينان فرعون و درباريان او به غلبه ساحران كارآزموده بر موسى ( ع )

و قيل للناس هل أنتم مجتمعون

دعوت از مردم، مى تواند نشانگر اطمينان فرعونيان به پيروزى ساحران باشد. گفتنى است كه تعابيرى چون: {لعلّنا} و {إن كانوا} _ كه بيانگر نوعى ترديد بوده و در آيه بعدى آمده است _ شگردى تبليغى براى تهييج ساحران بود تا آنان توان خويش را در اين راه به كار گيرند.

اعلام پيروزى حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 81 - 1

1- فرمان خدا به پيامبر ( ص ) براى اعلام غلبه حتمى حق و اضمحلال قطعى باطل ، به مشركان مكه

و قل جاء الحقّ و زهق الب_طل

امتحان با پيروزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 6

6 _ سختى ها ، مصيبت ها و جنگ ها ( شكست ها و پيروزى ها ) ، وسايل آزمايش الهى براى بندگان

حتّى يميز الخبيث من الطّيّب

به مقتضاى ارتباط ميان اين آيه و آيات پيشين، از وسايل آزمايش الهى، همان نبردها مشكلات آن است ; چنانچه در نبرد احد پيش آمد.

اميدوارى

به پيروزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 13 - 11

11 - توجه به عنصر اميدوارى به پيروزى و نصرت الهى در تبليغ ، امرى لازم و كارآمد

و أُخرى تحبّونها نصر من اللّه و فتح قريب

اميدوارى به پيروزى جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 40 - 1

1 - اميدوارى فرعونيان به غلبه ساحران بر موسى ( ع ) و پيروى مردم از آنان

لعلّنا نتّبع السحرة إن كانوا هم الغ_لبين

واژه {لعلّ} براى اظهار اميد است.

اهميت پيروزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 52 - 10

10 _ { عن ابى جعفر ( ع ) ( فى قوله عزوجل ) : { هل تربصون بنا إلا إحدى الحسنيين } قال : اما موت فى طاعة اللّه و ادراك ظهور امام . . . ;

از امام باقر (ع) روايت شده كه درباره سخن خداوند عز و جل: {إحد الحسنيين} فرمود: يا مرگ در راه خدا يا درك ظهور امام . .. }.

اهميت پيروزى غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 8 - 2

2 _ پيروزى مسلمانان در جنگ بدر زيربناى گسترش توحيد و نابودى شرك در سراسر جهان

يريد اللّه أن يحق الحق . .. ليحق الحق و يبطل البطل

برداشت فوق بر اين اساس است كه {ليحق الحق} متعلق به {يريد اللّه أن يحق الحق} در آيه قبل باشد. بر اين مبنا مى توان گفت مراد از {الحق} در آيه قبل خصوص

پيروزى موعود در پيكار بدر است، و مقصود از {الحق} در آيه مورد بحث مطلق حق. بنابراين {يريد اللّه أن يحق الحق ... } چنين معنا مى شود: خداوند با تقدير پيروزى در جنگ بدر خواست حق را همواره به منصه ظهور رساند و در سراسر جهان استوار سازد.

ايمان با پيروزى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 29 - 1

1 - ايمان آوردن كافران ، پس از مشاهده پيروزى مؤمنان و نزول عذاب ، غيرقابل پذيرش است .

قل يوم الفتح لاينفع الذين كفروا إيم_نهم

بنابراين كه {يوم الفتح} نظر به نصرت دنيوى مؤمنان داشته باشد، آيه، ناظر به نزول عذاب استيصال و به پيروزى قطعى رسيدن مؤمنان خواهد بود.

ايمان به پيروزى حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 39 - 2

2 - توجّه به قاهر بودن خدا ، مقتضى اطمينان به غلبه حق و پايدارى در برابر هجوم كافران عليه دين

فاصبر على ما يقولون

{فاء} در {فاصبر} لزوم صبر را متفرع بر مطالب آيات پيشين كرده است. در آن آيات، از قدرت الهى بر نابودى كافران و نيز اعاده آنان در قيامت براى حساب رسى، سخن به ميان آمده است.

ايمان به پيروزى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 49 - 8

8 _ باور و ايمان به شكست ناپذيرى و حكيم بودن خداوند ، زمينه ساز توكل و اتكا بر وى

و من يتوكل على اللّه فإن اللّه عزيز حكيم

آوردن جمله {فان اللّه . .. } به جاى جواب شرط

و يادآورى عزت و حكمت مطلق الهى، اهدافى را تعقيب مى كند كه از جمله آنها ايجاد روح توكل در مؤمنان به خداوند است. يعنى اگر خداوند را عزيز و حكيم بدانيد بر او توكل خواهيد كرد.

ايمان به پيروزى متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 13

13_ توجه و باور به پيروزى اهل تقوا ، زمينه ساز پيشه ساختن صبر و مقاومت در برابر مشكلات راه تقوا و ايمان

فاصبر إن الع_قبة للمتقين

بشارت به پيروزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 87 - 9

9 _ شعيب ( ع ) ، مؤمنان به رسالت خويش را به داورى خداوند و پيروزى بر كافران نويد داد .

فاصبروا حتى يحكم اللّه بيننا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 10 - 1،2

1 _ نقش ملائكه در جنگ بدر ، تنها بشارت به پيروزى و اطمينان دادن به مؤمنان بود ، و نه اقدامى عملى در قتل مشركان .

و ما جعله اللّه إلا بشرى و لتطمئن به قلوبكم

ضمير در {جعله} و {به} به امداد كه از {أنى ممدكم} استفاده مى شود، برمى گردد و كلمه {بشرى} مفعولٌ له براى {جعل} است.

2 _ قلب هاى مجاهدان بدر تا پيش از بشارت پيروزى ، آكنده از اضطراب و پريشانى بود .

لتطمئن به قلوبكم

واژه اطمينان به معناى آرامش خاطر پس از اضطراب و پريشانى خاطر است. (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 65 - 5

5 _

پيروزى بيست مؤمن مقاوم بر دويست دشمن و صد مؤمن مقاوم بر هزار دشمن نويدى تضمين شده از جانب خداوند

إن يكن منكم عشرون صبرون يغلبوا مائتين و إن يكن منكم مائة يغلبوا ألفا

بيان دستور به پايدارى و پيروزى بر دشمن در قالب جمله خبرى مى تواند نوميدى به تحقق آن دستور در خارج باشد. بنابراين جمله {يغلبوا}، يعنى بايد پيروز شويد كه خواهيد شد.

بشارت به پيروزى اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 5 - 11

11 _ نويد خداوند به ظهور و پيشرفت و پيروزى قريب الوقوع اسلام و پيامبر(ص)، علم رغم استهزاى كافران صدر اسلام

فسوف تأتيهم أنبؤا ما كانوا به يستهزءون

مراد از {يأتيهم أنباؤا ما كانوا}، مى تواند تحقق امورى مانند پيروزى اسلام باشد كه كفار آن را به مسخره گرفته و تكذيب مى كردند.

بشارت پيروزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 14 - 7

7 _ خداوند مؤمنان صدر اسلام را به پيروزى قطعى بر مشركان ، در صورت درگير شدن با آنان ، نويد داد .

قتلوهم يعذبهم اللّه بأيديكم . .. و ينصركم عليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 10

10_ غلبه ايمان بر كفر و موفقيت پيامبر ( ص ) در انجام رسالت ، از نويد ها و بشارت هاى خداوند به آن حضرت

فاصبر إن الع_قبة للمتقين

بيان پيروزى اهل ايمان و از ميان رفتن كفرپيشگان در شرح داستان نوح(ع) مى رساند كه مصداق مورد نظر براى {العاقبة} (فرجام نيك ) پيروزى ايمان بر كفر

است و از آن جا كه خطاب متوجه پيامبر(ص) است، جمله فوق ناظر به پيروزى اسلام بر كفر و موفقيت پيامبر(ص) در انجام رسالت مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 9 - 11

11 - نويد عزت و پيروزى به اهل ايمان و شكست و خوارى كافران و مشركان صدراسلام

و من الناس من يج_دل. .. ثانى عطفه... له فى الدنيا خزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 5

5 - خداوند ، مؤمنان را به فتوحات و غنايمى علاوه بر فتح خيبر و غنايم آن ، نويد داد .

وعدكم اللّه مغانم كثيرة تأخذونها فعجّل لكم ه_ذه

در صورتى كه {ه_ذه} به فتح خيبر اشاره داشته باشد; واژه {عجّل} مى رساند كه فتح خيبر، پيش درآمد فتح هاى ديگر و غنايم فزون ترى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 41

41- نويد الهى به مؤمنان صدراسلام ، نسبت به پيروزى شگفت آور و روزافزون آنان

كزرع أخرج شط_ه ف_ازره . .. ليغيظ بهم الكفّار

اين آيات، در طليعه پيروزى هاى مسلمانان نازل شده و بشارت پيروزى هاى فزون تر را به مسلمانان داده است.

بشارت پيروزى اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 44 - 14

14- نويد خداوند به نابودى جوامع كفرپيشه و شركورز و پيروزى اسلام و توسعه قلمرو سرزمين هاى اسلامى

أفلايرون أنّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها

برخى از مفسران برآنند كه مقصود از كاستن زمين و اهل آن _ به قرينه

اين كه اين آيات در باره كافران و منكران قرآن است _ كاستن از تعداد كافران و افزايش نفرات مسلمانان است. ضمير غايب در {أفلايرون} و همزه استفهامى انكارى در {أفهم الغالبون} مى تواند مؤيد همين برداشت باشد.

بشارت پيروزى بر كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 173 - 5

5 - بشارت و دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، در خصوص پيروزى نهايى آنان بر كافران و مشركان

و لقد سبقت كلمتنا لعبادنا المرسلين . .. و إنّ جندنا لهم الغ_لبون

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيات شريفه _ كه در شرايط دوران مكه نازل شده است _ در صدد دلدارى به پيامبر(ص) و ايمان آورندگان به آن حضرت و نيز بشارت پيروزى به آنان است.

بشارت پيروزى حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 17

17_ نويد خداوند به پيروزى حق و استقرار آن در زمين و شكست باطل و رخت بر بستن آن

فأما الزبد فيذهب جفاءً و أما ما ينفع الناس فيمكث فى الأرض

بشارت پيروزى غزوه خيبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 13

13 - تحقق نويد الهى به فتح خيبر ، معجزه اى هدايتگر براى مؤمنان

فعجّل لكم ه_ذه . .. و لتكون ءاية للمؤمنين

بشارت پيروزى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 18 - 11

11- نويد فتح و پيروزى به پيامبر ( ص ) و مؤمنان و تهديد مشركان

، به شكست و نابودى از جانب خداوند

بل نقذف بالحقّ. .. و لكم الويل ممّا تصفون

از لحن و آهنگ آيه شريفه _ با توجه به اين كه پيامبر(ص) و اهل حق درگير با مشركان حق ستيز بوده اند _ استفاده مى شود كه اين آيه در صدد دادن بشارت پيروزى، به پيامبر(ص) و مؤمنان است. هم چنين تهديد و اخطار به مشركان به شكست و نابودى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 173 - 5

5 - بشارت و دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، در خصوص پيروزى نهايى آنان بر كافران و مشركان

و لقد سبقت كلمتنا لعبادنا المرسلين . .. و إنّ جندنا لهم الغ_لبون

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيات شريفه _ كه در شرايط دوران مكه نازل شده است _ در صدد دلدارى به پيامبر(ص) و ايمان آورندگان به آن حضرت و نيز بشارت پيروزى به آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 5 - 1

1 - بشارت به پيروزى پيامبراسلام ( ص ) بر كافران

فستبصر

آيه شريفه، بشارت و تهديد است; بشارت پيروزى پيامبراسلام (فستبصر) و تهديد كافران به شكست و نابودى (و يبصرون).

بشارت پيروزى مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 57 - 3

3 _ خداوند پيش از وقوع نبرد ، تسلط مسلمانان بر يهوديان را بر پيامبر ( ص ) بشارت داد .

فإما تثقفنهم فى الحرب

برداشت فوق مبتنى بر مطالبى است كه در توضيح برداشت قبل آمده است.

بشارت پيروزى مسلمانان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 11 - 4

4 - بشارت و نويد خداوند به شكست سران كفر و شرك و پيروزى مسلمانان در دوران بعثت

جند ما هنالك مهزوم من الأحزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 21 - 4

4 - خداوند ، مسلمانان صدراسلام را به پيروزى حتمى و شكست جبهه دشمن ، نويد داد .

كتب اللّه لأغلبنّ أنا و رسلى

بشارت پيروزى موحدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 85 - 5

5 - نويد خداوند به پيامبر ( ص ) مبنى بر دگرگون ساختن وضع مكه و غلبه دادن توحيد و ايمان بر شرك و كفر ( به هنگام بازگرداندن مجدد وى به آن شهر )

لرادّك إلى معاد

{معاد} در آيه، نكره موصوفه است كه صفت آن حذف شده و تقدير آن چنين است: {لرادُّك إلى معاد غير ما هو الآن; ترا به شهرى بازمى گرداند كه وضع آن غير از وضعى باشد كه الآن دارد}. بنابراين تعبير ياد شده به بازگشت فاتحانه پيامبر(ص) به مكه و دگرگون شدن اوضاع آن شهر با ورود آن حضرت اشاره دارد.

بشارت پيروزى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 18 - 11

11- نويد فتح و پيروزى به پيامبر ( ص ) و مؤمنان و تهديد مشركان ، به شكست و نابودى از جانب خداوند

بل نقذف بالحقّ. .. و لكم الويل ممّا تصفون

از لحن و آهنگ آيه شريفه _ با توجه

به اين كه پيامبر(ص) و اهل حق درگير با مشركان حق ستيز بوده اند _ استفاده مى شود كه اين آيه در صدد دادن بشارت پيروزى، به پيامبر(ص) و مؤمنان است. هم چنين تهديد و اخطار به مشركان به شكست و نابودى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 173 - 5

5 - بشارت و دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، در خصوص پيروزى نهايى آنان بر كافران و مشركان

و لقد سبقت كلمتنا لعبادنا المرسلين . .. و إنّ جندنا لهم الغ_لبون

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيات شريفه _ كه در شرايط دوران مكه نازل شده است _ در صدد دلدارى به پيامبر(ص) و ايمان آورندگان به آن حضرت و نيز بشارت پيروزى به آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 7 - 5

5 - بشارت خداوند به پيروزى و سعادتمندى مؤمنان و تهديد او نسبت به شكست و بدبختى كافران

إنّ ربّك هو أعلم بمن ضلّ عن سبيله و هو أعلم بالمهتدين

بنابر گفته مفسران، اين آيه متضمن وعد و وعيد است.

بيماردلان مدينه و وعده پيروزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 12 - 5

5 - منافقان و بيماردلان مدينه ، وعده خدا و پيامبر را بر پيروزى ، فريب و خدعه اى بيش نمى دانستند .

و إذ يقول المن_فقون و الذين فى قلوبهم مرض ما وعدنا اللّه و رسوله إلاّ غرورًا

پاداش پيروزى در راه خدا

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 24

24 _ كسب پيروزى در راه خدا ، همانند تحمل مشكلات ، عمل صالح و داراى اجر است .

ذلك بأنهم لا يصيبهم . .. و لا ينالون من عدو نيلا إلا كتب لهم به عمل صلح إن اللّه

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از جمله {لا ينالون من عدو نيلا} مى تواند دستيابى به پيروزى بر دشمن باشد.

پيروزى اخروى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 28 - 6

6 - قيامت ، روز فتح و پيروزى ايمان بر كفر است .

و يقولون متى ه_ذا الفتح

در صورتى كه مراد از {الفتح} روز قيامت باشد، نكته ياد شده، به دست مى آيد.

پيروزى اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 46 - 7

7- شريعت ها و اديان توحيدى ، در برابر دين ستيزان ، استوارتر از كوه ، پايدار و جاودانه خواهند ماند .

فيقول الذين ظلموا ربّنا أخّرنا . .. نجب دعوتك و نتّبع الرسل ... و قد مكروا ... و

از اينكه خداوند فرمود: مكر و نقشه هاى ستمگران در برابر نيروى حق و رسولان الهى، هر چند در قدرت و توانمندى كوه شكن باشد، مؤثر نخواهد بود، به دست مى آيد كه اديان توحيدى و شرايع رسولان الهى استوارتر از كوه بوده و پايدار و ضربه ناپذيرند.

پيروزى اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 32 - 6

6 _ ناتوانى يهود و نصارا از مغلوب ساختن و نابود كردن

اسلام ، در پرتو تبليغات بى امان خويش

يريدون أن يطفئوا نور اللّه بأفوههم و يأبى اللّه إلا أن يتم نوره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 33 - 7،8

7 _ تاريخ بشريت ، در آينده ، شاهد شكست تمامى اديان و پيروزى و حاكميت دين اسلام خواهد بود .

هو الذى أرسل رسوله . .. ليظهره على الدين كله

خداوند در آيه فوق از پيروزى قطعى اسلام بر تمام اديان جهان، خبر داده و پيشگويى كرد و چون چنين چيزى در دوران رسالت پيامبر اسلام (ص) اتفاق نيفتاد به دست مى آيد كه اين پيروزى مربوط به آينده تاريخ بشريت است.

8 _ تعلق اراده الهى در غلبه يافتن دين حق ( اسلام ) بر ديگر اديان جهان ، على رغم كراهت مشركان

و دين الحق ليظهره على الدين كله و لو كره المشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 40 - 16

16 _ پيروزى پياپى اسلام بر كفر ، نمودى از قدرت الهى بر تحقق اراده خويش و نصرت پيامبر ( ص )

و اللّه على كل شىء قدير . .. فقد نصره اللّه ... و جعل كلمة الذين كفروا السفلى و

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 1 - 1،2

1- صدور فرمان پيروزى اسلام و توحيد و خذلان شرك و مشركان از جانب خداوند

أتى أمر الله فلاتستعجلوه سبح_نه و تع_لى عمّا يشركون

برداشت فوق، بر اين اساس است كه {أمر} به معناى فرمان باشد; اما اينكه فرمان در باره چه چيزى است، ذيل آيه (سبحانه

و تعالى عما يشركون) مى تواند قرينه باشد بر اينكه آن امر در باره شرك و شكست و خذلان آن و پيروزى توحيد است.

2- مسلمانان صدراسلام ، خواهان تحقق زودرس وعده خدا در مورد غلبه اسلام و توحيد بودند .

أتى أمر الله فلاتستعجلوه

در مورد مخاطب {لاتستعجلوه} دو احتمال وجود دارد: اول آنكه تعجيل از جانب مسلمانان صورت مى گرفته و ديگر آنكه مشركان خواهان شتاب در تحقق وعده هاى الهى (عذاب، يا غلبه توحيد، يا قيامت) بودند. برداشت فوق بر مبناى اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 34 - 5

5- پيشگويى قرآن از پيروزى اسلام و مرگ سران شرك و كفر ، قبل از وفات پيامبر ( ص )

أفإيْن متّ فهم الخ_لدون

همزه در {أفإن} استفهام انكارى و متضمن معناى نفى است. بنابراين پيام اصلى آيه چنين مى شود: نه چنين است كه او (پيامبر(ص)) {بميرد و شما زنده باشيد و به مدت طولانى بمانيد; بلكه حقيقت عكس اين است، او مى ماند و شما اى سران كفر پيش از او خواهيد مرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 109 - 11

11- پيامبر ( ص ) ، پيروزى اسلام را به مشركان و كافران حق ناپذير يادآور شد و شكستشان را به آنان هشدار داد .

و إن أدرى أقريب أم بعيد ماتوعدون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از {ماتوعدون} پيروزى اسلام و شكست جبهه شرك و كفر باشد. گفتنى است كه جمله {أنّ الأرض يرثها عبادى الصالحون} در آيه 105 مؤيد همين ديدگاه است.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 11

11 - پيشگويى قرآن به شكست جبهه كفر و شرك و پيروزى فراگير و گسترده جبهه توحيد و اسلام در عصر بعثت

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت ليستخلفنّهم فى الأرض و ليمكّننّ لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 6

6- محمد ( ص ) ، داراى رسالت جهانى و پيروز بر همه مكاتب و اديان

ليظهره على الدين كلّه . .. محمّد رسول اللّه

از اين كه خداوند، پس از وعده به غلبه اسلام بر تمامى اديان نام شخص پيامبر(ص) را مطرح ساخته است; مطلب بالا استفاده مى شود.

پيروزى امام على(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 6 - 5

5 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { يقول أهلكت مالاً لبداً } قال : هو عمروبن عبدود حين عرض عليه على بن أبى طالب ( ع ) الإسلام يوم الخندق و قال : فأين ما أنفقت فيكم مالاً لبداً و كان أنفق مالاً فى الصدّ عن سبيل اللّه فقتله على ( ع ) ;

امام باقر(ع) درباره سخن خداوند{يقول أهلكت مالاً لبداً} روايت شده كه فرمود: گوينده اين سخن عمرو بن عبدود بود، آن زمان كه حضرت على بن ابى طالب(ع) در روز [غزوه ]خندق، اسلام را بر او عرضه كرد; وى گفت: كجا رفت آن اموال زيادى كه در مورد شما خرج كردم؟ و او اموال [زيادى] را در راه جلوگيرى از راه خدا صرف كرده بود

پس حضرت على(ع) او را كشت}.

پيروزى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 34 - 18

18 _ آياتى از قرآن در تشريح و سرگذشت انبياى پيشين و صبر و مقاومت و پيروزى آنها قبل از سوره انعام بر پيامبر خدا نازل شده است.

فصبروا على ما كذبوا . .. و لقد جاءك من نبإى المرسلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 15 - 1،7

1- دعا و درخواست پيروزى انبيا از خداوند ، به دنبال تهديد شدنشان از سوى اقوام كافر

و قال الذين كفروا لرسلهم لنخرجنّكم . .. و استفتحوا

مرجع ضمير {استفتحوا} مى تواند {رسل} و مى تواند {رسل} و {الذين كفروا} باشد. برداشت فوق بنابر احتمال اول است.

7- درخواست انبيا براى غلبه بر كافران اقوام خويش ، به اجابت رسيد و آنان هلاك و نابود شدند .

و استفتحوا و خاب كلّ جبّار عنيد

عبارت {و خاب كلّ جبّار عنيد} مى تواند به منزله بيان اجابت درخواست پيروزى انبيا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 7

7 - خداوند ، كافران حاكم پيش از اسلام را ، شكست داد و پيامبران و مؤمنان نيكوكار را ، پيروز كرده و جايگزين آنان در سطح زمين قرار داد .

وعد اللّه الذين ءامنوا . .. كما استخلف الذين من قبلهم

پيروزى ايرانيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 3 - 2

2 - پيشگويى قرآن ، درباره پيروزى قريب الوقوع روميان شكست خورده بر ايرانيان پيروز

و هم

من بعد غلبهم سيغلبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 4 - 1

1 - پيشگويى قرآن در مورد پيروزى روميان بر ايرانيان فاتح ، در خلال زمانى اندك ( سه تا ده سال )

فى بضع سنين

كلمه {بضع} بر عددى اطلاق مى شود كه از سه بالاتر و از ده كمتر باشد (لسان العرب).

پيروزى بر باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 23 - 17

17 _ پيروزى حق بر باطل ، در گرو كوشش و تلاش صاحبان حق *

فاذا دخلتموه فانكم غلبون

پيروزى بر دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 147 - 12

12 _ خودسازى و پاك شدن از گناهان و پيروزى بر دشمنان دين ، از اهداف انبيا و همگامان با ايشان

ربّنا اغفرلنا ذنوبنا . .. و انصرنا على القوم الكافرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 12

12 _ پيروزى بر دشمنان دين ، خواسته و آرمان جامعه ايمانى

من بعد ما اريكم ما تحبّون

مراد از {ما تحبّون} (آنچه آرزوى شما بود)، پيروزى بر دشمن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 23 - 20

20 _ توكل بر خداوند ، كارساز در پيروزى مؤمنان بر دشمنان خويش

فانكم غلبون و على اللّه فتوكلوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 30 - 18

18 _ سيطره و تسلط بر حريفان ، همواره نشانه كاميابى نهايى

نيست .

فقتله فاصبح من الخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 49 - 7

7 _ خداوند ، مؤمنان متوكل بر وى را بر دشمنانشان پيروز و كار هاى آنان را حكيمانه سامان خواهد بخشيد .

و من يتوكل على اللّه فإن اللّه عزيز حكيم

جواب شرط {و من يتوكل على اللّه} حذف شده و جمله {فان اللّه . .. } جانشين آن شده و دلالت بر آن دارد كه تقدير جمله چنين است: و من يتوكل على اللّه ي_____نصره و يحكم أمره ف__ان اللّه ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 63 - 5

5 _ وحدت و الفت قلبى ميان افراد جامعه ، زمينه ساز پيروزى آنان در مبارزه با دشمنان خويش

هو الذى أيدك بنصره و بالمؤمنين. و ألف بين قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 65 - 5

5 _ پيروزى بيست مؤمن مقاوم بر دويست دشمن و صد مؤمن مقاوم بر هزار دشمن نويدى تضمين شده از جانب خداوند

إن يكن منكم عشرون صبرون يغلبوا مائتين و إن يكن منكم مائة يغلبوا ألفا

بيان دستور به پايدارى و پيروزى بر دشمن در قالب جمله خبرى مى تواند نوميدى به تحقق آن دستور در خارج باشد. بنابراين جمله {يغلبوا}، يعنى بايد پيروز شويد كه خواهيد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 66 - 11

11 _ پيروزى بر دشمنان ، وابسته به اراده و اذن خداوند است .

فإن يكن . .. بإذن اللّه

پيروزى بر

دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 10 - 5

5 _ تنها خداوند شايسته آن است كه براى درخواست يارى و پيروزى بر دشمنان دين به پيشگاه او روى آورد .

إذ تستغيثون . .. و ما النصر إلا من عند اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 45 - 3

3 _ پايدارى اهل ايمان در صحنه هاى پيكار همراه با ياد مداوم خدا ، زمينه ساز پيروزى آنان بر دشمنان دين

فاثبتوا و اذكروا اللّه كثيرا لعلكم تفلحون

{لعلكم} علاوه بر اينكه متعلق بر {اذكروا اللّه} است، مى تواند متعلق به {فاثبتوا} نيز باشد. در اين صورت مراد از {فلاح}، پيروزى در جنگ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 67 - 15

15 _ پرهيز از گرفتن اسير در ميدان نبرد تا پيش از سركوبى كامل دشمن ، امرى حكيمانه و موجب پيروزى دشمنان دين است .

ما كان لنبى . .. و اللّه عزيز حكيم

توصيف خداوند به عزتمندى و كاردانى پس از تأكيد بر حرمت گرفتن اسير پيش از سركوبى دشمن، اشاره به اين دارد كه اين حكم، حكمى حكيمانه است و اجراى آن زمينه ساز عزتمندى و پيروزى مسلمانان است.

پيروزى بر دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 4 - 2،3،11

2 - پندار بدكاران در سيطره و غلبه بر دين خدا ، پندارى خام و باطل است .

أم حسب الذين يعملون السيّئات أن يسبقونا

بنابراين احتمال كه مراد از {سبقت از خدا}، پشت

سر نهادن دين خدا باشد كه كنايه از مغلوب ساختن آن است، نكته بالا قابل استفاده است.

3 - پندار كافران در غلبه بر دين خدا ، پندارى خام و باطل است .

أم حسب الذين يعملون السيّئات أن يسبقونا

به قرينه آيات قبل كه در آنها از مدعيان ايمان و پندارشان سخن گفته شده است، مراد از {يعملون السيّئات} مى تواند {كافران} باشد.

11 - قضاوت كافران درباره غلبه شان بر دين خدا ، مبتنى بر وهم و خيال وقضاوت ناشايست بود .

أم حسب الذين يعملون السيّئات أن يسبقونا ساء ما يحكمون

پيروزى بر ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 23 - 16

16 _ پيروزى حتمى بنى اسرائيل بر جباران ، در صورت يورش بر آنان از دروازه سرزمين مقدس

ادخلوا عليهم الباب فاذا دخلتموه فانكم غلبون

پيروزى بر فاسقان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 145 - 14

14 _ فراگيرى معارف و عمل به احكام الهى ، شرط پيروزى قوم موسى بر فاسقان و آزادسازى سرزمين آنان

فخذها . .. يأخذوا بأحسنها سأوريكم دار الفسقين

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه {ساوريكم} جواب فعل امر {فخذها بقوة و أمر قولك يأخدوا} باشد ; يعنى: {إن تاخذها و يأخذوا سأوريكم دار الفسقين} قابل ذكر است كه مجزوم نشدن {اوريكم}، على رغم اينكه جواب امر قرار گرفته، به سبب وجود {سين} است.

پيروزى بر قدرت برتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 65 - 3،4،5،6

3 _ يك گروه بيست نفرى اهل ايمان بايد

بر يك گروه دويست نفرى اهل كفر و لشكر صد نفرى مؤمنان بايد بر لشكر هزار نفرى اهل كفر پيروز شود .

إن يكن منكم عشرون صبرون يغلبوا مائتين و إن يكن منكم مائة يغلبوا ألفا

جمله هاى {يغلبوا مائتين} و {يغلبوا ألفا} خبرى هستند. ولى مراد از آن به دليل {الئن خفف اللّه عنكم} در آيه بعد معنايى دستورى است. زيرا تخفيف در محدوده تكاليف و دستورات مطرح است. بنابراين {يغلبوا ... } يعنى بايد مقاومت كنيد و پيروز شويد.

4 _ اهل ايمان موظف به پايدارى در برابر لشكريان كفر تا پيروزى بر آنان ; حتى در صورت ده برابر بودن نيروى انسانى كافران

حرض المؤمنين على القتال إن يكن منكم عشرون صبرون يغلبوا مائتين

تغيير نكردن نسبت در دو فراز ياد شده، يعنى بيست در مقابل دويست و صد در مقابل هزار، بيانگر اين است كه ضرورت مقاومت مخصوص بيست و دويست نفر نيست، بلكه تحقق نسبت (يك بر ده) ملاك حكم است.

5 _ پيروزى بيست مؤمن مقاوم بر دويست دشمن و صد مؤمن مقاوم بر هزار دشمن نويدى تضمين شده از جانب خداوند

إن يكن منكم عشرون صبرون يغلبوا مائتين و إن يكن منكم مائة يغلبوا ألفا

بيان دستور به پايدارى و پيروزى بر دشمن در قالب جمله خبرى مى تواند نوميدى به تحقق آن دستور در خارج باشد. بنابراين جمله {يغلبوا}، يعنى بايد پيروز شويد كه خواهيد شد.

6 _ مؤمنان صدر اسلام در برهه اى از عصر پيامبر ( ص ) داراى استعداد و توان پيروز شدن بر لشكرى تا ده برابر نفرات ايشان

إن يكن . .. يغلبوا ألفا

چون در آيه بعد تخفيف در حكم جهاد و

مقاومت را به تحقق ضعف تعليل كرده است، معلوم مى شود خداوند با توجه به توان و استعداد اهل ايمان بر آنان واجب كرده بود كه در مقابل لشكرى تا ده برابر خود مقاومت كنند.

پيروزى بر قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 26 - 6

6 - كافران مكه ، در تلاش براى غلبه بر قرآن و پيام وحى

و قال الذين كفروا لاتسمعوا . .. لعلّكم تغلبون

پيروزى بر كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 87 - 9

9 _ شعيب ( ع ) ، مؤمنان به رسالت خويش را به داورى خداوند و پيروزى بر كافران نويد داد .

فاصبروا حتى يحكم اللّه بيننا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 65 - 3،4،8

3 _ يك گروه بيست نفرى اهل ايمان بايد بر يك گروه دويست نفرى اهل كفر و لشكر صد نفرى مؤمنان بايد بر لشكر هزار نفرى اهل كفر پيروز شود .

إن يكن منكم عشرون صبرون يغلبوا مائتين و إن يكن منكم مائة يغلبوا ألفا

جمله هاى {يغلبوا مائتين} و {يغلبوا ألفا} خبرى هستند. ولى مراد از آن به دليل {الئن خفف اللّه عنكم} در آيه بعد معنايى دستورى است. زيرا تخفيف در محدوده تكاليف و دستورات مطرح است. بنابراين {يغلبوا ... } يعنى بايد مقاومت كنيد و پيروز شويد.

4 _ اهل ايمان موظف به پايدارى در برابر لشكريان كفر تا پيروزى بر آنان ; حتى در صورت ده برابر بودن نيروى انسانى كافران

حرض المؤمنين على القتال إن يكن منكم

عشرون صبرون يغلبوا مائتين

تغيير نكردن نسبت در دو فراز ياد شده، يعنى بيست در مقابل دويست و صد در مقابل هزار، بيانگر اين است كه ضرورت مقاومت مخصوص بيست و دويست نفر نيست، بلكه تحقق نسبت (يك بر ده) ملاك حكم است.

8 _ صبر و مقاومت در صحنه كارزار از عوامل مهم پيروزى مؤمنان بر كافران

إن يكن منكم عشرون صبرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 66 - 9

9 _ لزوم پايدارى صد مؤمن در برابر دويست كافر و هزار مؤمن در برابر دو هزار كافر تا تحقق پيروزى بر آنان

فإن يكن منكم مائة صابرة يغلبوا مائتين و إن يكن منكم ألف يغلبوا الفين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 77 - 2

2 - وعده خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر يارى كردن او و پيروز شدن آن حضرت در مبارزه با كافران حق ستيز

فاصبر إنّ وعد اللّه حقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 41 - 10

10 - شكست ناپذيرى قرآن ، در برابر معارضه ها و موضع گيرى هاى خصمانه كافران

إنّ الذين يلحدون . .. إنّ الذين كفروا ... و إنّه لكت_ب عزيز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 23 - 3

3 - سنت الهى در پيروز ساختن جبهه ايمان بر سپاه كفر ، داراى نمود هاى عينى در گذشته تاريخ

سنّة اللّه الّتى قد خلت من قبل

پيروزى بر مجاهدان غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 17 - 7

7 _ پيروزى مجاهدان در جنگ بدر داراى اهدافى والا و از جمله آزمايش اهل ايمان از سوى خداوند

و ليبلى المؤمنين منه بلاء حسنا

{ليبلى} عطف بر علتى محذوف همانند {ليمحق الكفرين} است و هر دو متعلق به {قتلهم} و {رمى} مى باشد يعنى {و لكن اللّه قتلهم . .. لكن اللّه رمى ليمحق الكفرين و ليبلى المؤمنين} گفتنى است كه در برداشت فوق {ابلاء} به معناى آزمودن گرفته شده است.

پيروزى بر محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 26 - 7

7 - اميدوارى كافران مكه ، به پيروزى خود بر پيامبر ( ص ) از طريق ايجاد هياهو و فضاى ناآرام

و قال الذين كفروا لاتسمعوا . .. و الغوا فيه لعلّكم تغلبون

پيروزى بر مخالفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 30 - 18

18 _ سيطره و تسلط بر حريفان ، همواره نشانه كاميابى نهايى نيست .

فقتله فاصبح من الخسرين

پيروزى بر مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 7 - 4

4 _ پيروزى بر سپاه مشركان قريش و يا تسلط بر كاروان تجارى آنان ، وعده خداوند به اهل ايمان

و إذ يعدكم اللّه إحدى الطائفتين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 9 - 10

10- پيروزى بر مشركان ، وعده خداوند به پيامبراسلام ( ص )

ثمّ صدقن_هم الوعد

آيه شريفه در مقام دلدارى به پيامبراسلام است و خداوند با بيان جريان عمومى (وعده

پيروزى همه پيامبران)، در واقع به آن حضرت نيز وعده پيروزى مى دهد.

پيروزى بر مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 45 - 2

2 - ناتوانى جبهه كفر با تجهيز تمامى امكانات ، براى غلبه بر اراده خداوند و جبهه ايمان

سيهزم الجمع و يولّون الدّبر

پيروزى بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 106 - 3

3- وعده و پيام خداوند به همه بندگان حقيقى خود ، مبنى بر حاكميت و پيروزى آنان در جاجاى كره زمين

أنّ الأرض يرثها عبادى الص_لحون . إنّ فى ه_ذا لبل_غًا لقوم ع_بدين

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {ه_ذا} اشاره به مضمون آيه قبل و مقصود از {بلاغ}، ابلاغ پيام و رساندن مقصود باشد (لسان العرب). گفتنى است كه لحن و آهنگ دو آيه، حاوى وعده و بشارت الهى است.

پيروزى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 23 - 16

16 _ پيروزى حتمى بنى اسرائيل بر جباران ، در صورت يورش بر آنان از دروازه سرزمين مقدس

ادخلوا عليهم الباب فاذا دخلتموه فانكم غلبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 129 - 12

12 _ آزمايش بنى اسرائيل ، از اهداف امداد هاى الهى براى حاكميت بخشيدن به آنان پس از پيروزى بر دشمنانشان

و يستخلفكم فى الأرض فينظر كيف تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 137 - 12

12 _ صبر و مقاومت بنى اسرائيل زمان موسى

در برابر ستمگرى هاى فرعون ، موجب تحقق وعده الهى بر پيروزى آنان و نابودى دشمنانشان

و تمت كلمت ربك الحسنى على بنى إسرءيل بما صبروا

حرف {باء} در {بما صبروا} سببيه است و {ما}، مصدريه. يعنى: {تمت ... بسبب صبرهم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 6 - 4

4- وجود فاصله ميان نخستين شكست بنى اسرائيل و پيروزى آنان

ثمّ رددنا لكم الكرّة عليهم

{ثم} دلالت بر تراخى و فاصله زمانى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 116 - 3

3 - نصرت خداوند به موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان و نيز پيروزى آنان بر فرعونيان در سايه اين يارى ، از نعمت هاى بزرگ الهى بر ايشان بود .

و لقد مننّا على موسى و ه_رون . و نجّين_هما... و نصرن_هم فكانوا هم الغ_لبين

پيروزى پيروان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 11

11_ پيروزى نوح ( ع ) و يارانش بر مخالفان ، نشان و دليلى بر غلبه نهايى تقواپيشگان مقاوم و صبور ، بر كفرپيشگان است .

تلك من أنباء الغيب . .. فاصبر إن الع_قبة للمتقين

پيروزى جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 41 - 5

5 - امتياز خواهى ساحران از فرعون ، با قرار دادن پيروزى خود در هاله اى از ابهام

أئنّ لنا لأجرًا إن كنّا نحن الغ_لبين

ترديد ساحران در پيروزى خود، فرعون را در وحشت از شكست فرو مى برد و اشتياق به پيروزى

را به هر قيمت در وجود او مشتعل مى ساخت. ساحران از اين زمينه براى دست يافتن به امتيازات بيشتر سود جستند. گفتنى است كه آيه 44 همين سوره _ كه در آن ساحران پس از مطمئن شدن به دريافت مزد از فرعون پيروزى خود را بر موسى(ع) قطعى اعلام كردند (قالوا بعزّة فرعون إنّا نحن الغالبون) _ مؤيد همين برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 44 - 3

3 - غرور و اطمينان سرشار ساحران به غلبه خويش بر موسى ( ع )

و قالوا بعزّة فرعون إنّا لنحن الغ_لبون

پيروزى حاميان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 19 - 2

2 _ مشركان قريش پيش از جنگ بدر با نيايش به درگاه خداوند ، خواهان پيروزى حاميان دين حق شدند .

إن تستفتحوا فقد جاءكم الفتح

جمله {إن تستفتحوا} اشاره دارد به دعاى مشركان پيش از جنگ بدر كه آنان با پندار حقانيت خويش از خداوند خواستند تا حاميان دين حق را در اين نبرد پيروز گرداند.

پيروزى حزب الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 56 - 4

4 _ پيروزى حتمى تنها از آن حزب اللّه ( ياران و پيروان خدا ) است .

فان حزب اللّه هم الغلبون

ضمير فصل {هم}، دلالت بر حصر دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 22 - 29

29 - حزب خدا ( مؤمنان راستين ) ، تنها حزب ظفرمند و رستگار

ألا إنّ حزب اللّه هم المفلحون

قرآن قبلاً

درباره حزب شيطان فرمود: {ألا إنّ حزب الشيطان هم الخاسرون} و درباره حزب خدا مى فرمايد: {ألا إنّ حزب اللّه هم المفلحون} (حزب خدا فرجامى جز پيروزى و رستگارى ندارند).

پيروزى حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 23 - 17

17 _ پيروزى حق بر باطل ، در گرو كوشش و تلاش صاحبان حق *

فاذا دخلتموه فانكم غلبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 7 - 14

14 _ پيروزى حق و شكست باطل ، هدفى بس والاتراز رسيدن به ثروت دنيا در بينش الهى

تودون أن غير ذات الشوكة تكون لكم و يريد اللّه . .. و يقطع دابر الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 48 - 5،6،9

5 _ منافقان ، تلاش تخريب گرانه خود را تا مرحله غلبه حق و پيروزى قطعى جبهه اسلام ، ادامه مى دهند .

لقد ابتغوا الفتنة . .. حتى جاء الحق و ظهر أمر اللّه و هم كرهون

6 _ پيروزى اسلام و مسلمانان ، براى حق و جلوه تحقق اراده الهى

حتى جاء الحق و ظهر أمر اللّه

9 _ جبهه حق ، على رغم ميل منافقان ، داراى روندى رو به پيروزى و موفقيت

حتى جاء الحق و ظهر أمر اللّه و هم كرهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 46 - 6

6- مكر ها و چاره انديشى هاى ستمگران ، هر چند گسترده و كوه شكن باشد ، در برابر نيروى حق بى ثمر و ناموفق خواهد بود

.

و قد مكروا مكرهم و عند الله مكرهم و إن كان مكرهم لتزول منه الجبال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 18 - 1،2،3،12

1- در نزاع ميان جبهه حق و باطل ، پيروزى نهايى از آنِ حق مداران است .

بل نقذف بالحقّ على الب_طل

2- پيروزى عقيده و جهان بينى حق بر عقيده و جهان بينى باطل ، سنت الهى است .

و ما خلقنا السماء . .. ل_عبين ... بل نقذف بالحقّ على الب_طل فيدمغه

خداوند در آيه قبل، از هدفمند بودن آفرينش جهان و نيز بطلان عقيده به بيهوده بودن خلقت طبيعت سخن به ميان آورده است. اين سخن قرينه بر اين است كه مقصود از حق و باطل در آيه شريفه، عقيده و جهان نگرى حق و باطل است. گفتنى است كه ذيل همين آيه (و لكم الويل ممّا تصفون) كه در باره نسبت ناروا به خداوند و توصيف او به امور نادرست است، مؤيد برداشت ياد شده است.

3- پيروزى حق بر باطل ، جلوه اى از هدف دارى نظام آفرينش است .

و ما خلقنا السماء. .. بل نقذف بالحقّ على الب_طل فيدمغه

خداوند در آيه قبل، سخن از آفرينش جهان براساس حق و هدفمند به ميان آورد و دراين آيه، پيروزى حق بر باطل را يادآور شد. ارتباط ميان اين دو گفتار بيانگر برداشت ياد شده است.

12- { عن أبى عبداللّه ( ع ) : ما من أحد إلاّ و قد برز عليه الحقّ حتى يصدع ، قبله أم تركه و ذلك أنّ اللّه يقول فى كتابه : { بل نقذف بالحقّ على الباطل فيدمغه فإذا هو

زاهق . . . } ;

از امام صادق(ع) روايت شده است : هيچ فردى نسيت، مگر آن كه حق تا روشن شدن كامل، بر او ظاهر شده است; اين سخن خداوند است كه در كتابش مى فرمايد: {بل نقذف بالحقّ على الباطل فيدمغه فإذا هو زاهق. ..}».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 98 - 8

8 - پيروزى نهايى در عرصه مبارزه حق و باطل ، از آنِ جبهه حق خواهد بود .

إذ قال لأبيه و قومه ماذا تعبدون . .. قالوا ابنوا له بني_نًا فألقوه فى الجحيم . ف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 11 - 2

2 - جبهه كفر و باطل ، در مصاف با جبهه ايمان و حق ، محكوم به شكست است .

جند ما هنالك مهزوم من الأحزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 21 - 1

1 - در جنگ حق و باطل ، غلبه با حق است .

كتب اللّه لأغلبنّ أنا و رسلى

پيروزى خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 52 - 1

1 - خداترسان تقوا پيشه و اطاعت كنندگان از خدا و رسول ، حتماً ظفرمند و كامياب اند .

و من يطع اللّه و رسوله و يخش اللّه و يتّقه فأُول_ئك هم الفائزون

پيروزى داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 251 - 7،26

7 _ هلاكت جالوت ، به دست داود

و قتل داود جالوت

26 _ كشته شدن

جالوت ( سركرده كفر و طغيان ) به دست داود ، از عوامل اعطاى مُلك و سلطنت الهى به وى

و قتل داوُد جالوت و اتيه اللّه الملك

پيروزى در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 141 - 6،7

6 _ پيروزى مؤمنان در جنگ ، موهبت خداوند و از جانب اوست .

فإن كان لكم فتح من اللّه

قيد {من اللّه} ظاهراً قيد توضيحى است. يعنى هرگاه مسلمانان پيروز شوند، اين پيروزى از ناحيه خداوند است.

7 _ غلبه مؤمنان در جنگ ، فتح و پيروزى حقيقى است و پيروزى هاى كافران ، بهره اى محدود و زودگذر است .

فإن كان لكم فتح من اللّه . .. و إن كان للكفرين نصيب

خداوند از غلبه مؤمنان به فتح و پيروزى تعبير فرموده و براى غلبه كافران از كلمه {نصيب} استفاده كرده تا به اين معنا اشاره كند كه غلبه كافران، فتح و پيروزى نيست. بلكه بهره اى اندك و زودگذر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 67 - 1

1 _ گرفتن اسير در ميدان نبرد ، پيش از غلبه بر دشمن و سركوبى كامل او ، امرى بس ناروا و حرام است .

ما كان لنبى أن يكون له أسرى حتى يثخن فى الأرض

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مفعول {يثخن} كلمه اى همانند {العدو} باشد كه به قرينه مقام حذف شده است و {ال} در {الأرض} نيز جانشين مضاف إليه باشد، يعنى أرض المعركه (منطقه جنگ). گفتنى است كه اثخان عدو، چنانچه در لسان العرب آمده، به معناى غلبه بر دشمن

با كشتار وسيع آنان است. بنابراين جمله {ما كان ... } بيانگر اين معناست كه اسير گرفتن از دشمن پيش از غلبه بر او جايز نيست.

پيروزى در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 73 - 1

1 _ غنيمت و پيروزى در جهاد ، فضل الهى است .

خذوا حذركم فانفروا . .. و لئن اصابكم فضل من اللّه

مصداق مورد نظر از {فضل} در اين آيه، غنيمت و پيروزى است.

پيروزى در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 49 - 13

13 _ پيروزى مجاهدان بدر على رغم ناتوانى آنان حادثه اى عبرت آموز و شايسته بياد داشتن

و إذ يقول المنفقون . .. و من يتوكل على اللّه فإن اللّه عزيز حكيم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {إذ} مفعول براى {اذكروا} باشد.

پيروزى در غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 97 - 14

14 _ تذكر خداوند به لزوم غافل نشدن مؤمنان از خطر اعراب كفرپيشه همجوار خويش ، پس از پايان يافتن پيروزمندانه جنگ با دشمنان خارجى ( روميان در جنگ تبوك ) *

الأعراب أشد كفراً و نفاقاً

با توجه به اينكه آيات قبل در مورد بازگشت پيروزمندانه مؤمنان از جنگ تبوك است، احتمال دارد كه اين آيه هشدارى به مؤمنان مجاهد باشد كه پس از آن پيروزى، احساس امنيت نكنند و توجه كنند كه در اطرافشان، باديه نشينان جاهل و متعصب در كفر نيز، خطرى جدى به شمار مى روند.

پيروزى دين

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 2 - 11

11 _ سنت الهى حاكم بر جوامع بشرى ، در جهت غلبه يافتن دين خدا و عزّت مؤمنان ، و شكست كفر و خوارى كفرپيشگان است .

و أن اللّه مخزى الكفرين

پيروزى دين حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 33 - 11

11 _ { عن محمد بن الفضيل عن ابى الحسن الماضى ( ع ) قال : قلت : { هو الذى أرسل رسوله بالهدى و دين الحق } قال : . . . الولاية هى دين الحق قلت : { ليظهره على الدين كلّه } قال : يظهره على جميع الأديان عند قيام القائم . . . ;

محمد بن فضيل گويد: از امام كاظم (ع) درباره {هو الذى ارسل رسوله . .. } سؤال كردم، فرمود: ... ولايت، همان دين حق است و درباره {ليظهره على الدين كله} فرمود: خداوند هنگام قيام قائم (ع) دين حق را بر همه اديان غلبه مى دهد ... }.

پيروزى روميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 3 - 2،3

2 - پيشگويى قرآن ، درباره پيروزى قريب الوقوع روميان شكست خورده بر ايرانيان پيروز

و هم من بعد غلبهم سيغلبون

3 - پيروزى روم بر ايران ، پس از شكست ، امرى به دور از انتظار

و هم من بعد غلبهم سيغلبون

آوردن {من بعد غلبهم} با اين كه در آيه قبل تصريح به شكست روميان شده است، مى تواند ناظر به اين نكته باشد كه پيروزى آنان پس از شكست، براى مردم مكه،

غيرمنتظره بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 4 - 1،4،5

1 - پيشگويى قرآن در مورد پيروزى روميان بر ايرانيان فاتح ، در خلال زمانى اندك ( سه تا ده سال )

فى بضع سنين

كلمه {بضع} بر عددى اطلاق مى شود كه از سه بالاتر و از ده كمتر باشد (لسان العرب).

4 - پيروزى روميان شكست خورده ، پس از زمانى كوتاه ، جلوه اى از حاكميّت اراده خداوند بر تمامى رخداد هاى تاريخ است .

غلبت الروم . .. للّه الأمر

بيان اختصاص همه امور به خداوند، پس از ذكر پيشگويى پيروزى روميان، نوعى تعليل براى پيروزى غير مترقبه آنان است.

5 - قرآن از برانگيخته شدن احساسات شادمانه مؤمنان صدر اسلام در روز پيروزى روميان بر ايرانيان ، خبر داده است .

و هم من بعد غلبهم سيغلبون . .. و يومئذ يفرح المؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 5 - 2

2 - برخوردارى روميان از امداد هاى الهى در نبردِ پيروزمندِ خويش با ايرانيان ، مايه سرور و شادمانى مؤمنان عصر بعثت شد .

و يومئذ يفرح المؤمنون بنصر اللّه

{بنصر اللّه} مى تواند متعلق به {يفرح} در آيه قبل باشد; يعنى، مؤمنان به سبب اين كه پيروزى روميان به امدادهاى خداوند است، شادمان مى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 6 - 1

1 - تقويت جبهه روميان و چيره ساختن آنان بر ايرانيان ، وعده تخلف ناپذير خداوند به مؤمنان عصر بعثت

سيغلبون . .. وعد اللّه لايخلف اللّه وعده

{وعد اللّه} مفعول

مطلق فعل محذوف است و نويدهاى خداوند _ در آيات قبل _ را تأكيد مى كند.

پيروزى سپاه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 173 - 1،2

1 - پيروزى جبهه حق و لشكريان الهى ، سنت و قضاى حتمى و غير قابل تخلف خداوند

و لقد سبقت كلمتنا لعبادنا المرسلين . .. و إنّ جندنا لهم الغ_لبون

2 - پيروزى لشكريان الهى و مجاهدان راه خدا ، در تمامى صحنه هاى مبارزاتى ، سنت و وعده خداوند است .

و إنّ جندنا لهم الغ_لبون

پيروزى سپاه طالوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 251 - 4،5،24

4 _ هزيمت و شكست سپاهيان جالوت به اذن الهى ، در برابر نيروى اندك طالوتيان

فهزموهم باذن اللّه

5 _ اجابت دعا و نيايش طالوتيان ، با هزيمت و شكست سپاه جالوت

قالوا ربّنا . .. و انصرنا على القوم الكافرين. فهزموهم باذن اللّه

24 _ چيرگى سپاه طالوت بر جالوتيان ، پرتويى از تفضّلِ جهانشمولِ الهى

فهزموهم باذن اللّه . .. و لكنّ اللّه ذو فضل على العالمين

پيروزى سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 34 - 6

6 - نگرانى بلقيس از قدرت و غلبه سليمان ( ع ) ، على رغم اظهار آمادگى فرماندهان وى براى هر نبرد

قالوا نحن أُولوا قوّة . .. قالت إنّ الملوك إذا دخلوا قرية أفسدوها

طرح مسأله تباهى جامعه در صورت بروز جنگ، بيانگر مطلب ياد شده است.

پيروزى شهيدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 4

- 28

28- كشته شدگان راه خدا ، پيروزمندان صحنه آزمون الهى ( جهاد )

و ل_كن ليبلواْ بعضكم ببعض و الذين قتلوا فى سبيل اللّه فلن يضلّ أعم_لهم

خداوند، پس از معرّفى جهاد به عنوان آزمون مؤمنان و كافران، تنها به يك گروه نويد داده است و آن كشته شدگان راه حق و شهيدان اند. از اين نويد استفاده مى شود كه پيروزمندان اين آزمون همانان هستند.

پيروزى صادقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 119 - 13

13 _ رستگارى و پيروزى بزرگ در قيامت ، ويژه راستگويان و راستكرداران

هذا يوم ينفع الصدقين . .. ذلك الفوز العظيم

پيروزى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 105 - 2

2- پيش گويى پيروزى و حاكميت انسان هاى صالح در سطح زمين در كتاب زبور

و لقد كتبنا فى الزبور من بعد الذكر

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه {من بعد الذكر} متعلق به {كائن} باشد در نتيجه شامل پيش گويى در تورات نمى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 7،20

7 - خداوند ، كافران حاكم پيش از اسلام را ، شكست داد و پيامبران و مؤمنان نيكوكار را ، پيروز كرده و جايگزين آنان در سطح زمين قرار داد .

وعد اللّه الذين ءامنوا . .. كما استخلف الذين من قبلهم

20 - عبادت خداى واحد و دورى از شرك ، دليل و سبب وعده كردن خداوند به مؤمنان صدراسلام براى اعطاى خلافت ، پيروزى و امنيت به آنان

وعد اللّه الذين ءامنوا . ..

يعبدوننى لايشركون بى شيئًا

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله {يعبدوننى. ..} حال براى ضماير غايب گذشته و يا جمله اى استينافيه بيانيه باشد; كه در هر صورت بيانگر علت و دليل اعطاى خلافت پيروزى و امنيت به مؤمنان از سوى خداوند است.

پيروزى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 140 - 24

24 _ پيروزى ظالمين در پيكار با مؤمنان ، دليل محبوبيّت آنها نزد خداوند نيست .

و لاتهنوا . .. و ليعلم اللّه الّذين امنوا ... و اللّه لايحبّ الظّالمين

بنابر اينكه مراد از ظالمان، همان پيروزمندان جنگ احد باشد، خداوند به مؤمنان يادآور مى شود كه پيروزى مشركان، حاكى از محبّت الهى به ايشان نخواهد بود.

پيروزى عاقلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 194 - 11

11 _ نويد الهى به سرافرازى خردمندان مؤمن و پيروزى آنان بر دشمنان دين

ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلك و لا تخزنا يوم القيمة

{يوم القيمة}، ظرف براى {لا تخزنا} است. بنابراين مراد از {ما وعدتنا}، نويدهاى دنيوى خواهد بود كه از مصاديق روشن آن به قرينه {لا تخزنا}، خوار نگشتن در دنياست ; و اين نويد براى مؤمنان تنها با پيروزى بر دشمنان دين تحقق مى يابد.

پيروزى غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 165 - 4

4 _ يادآورى خاطره پيروزى مسلمانان در پيكار بدر ، التيام بخش رنج و آثار روحى دردناك شكست نبرد احد

اولمّا اصابتكم مصيبة قد اصبتم مثليها

جمله {قد اصبتم مثليها}، كه اشاره

به پيروزى بزرگ مسلمانان در بدر است، بدان جهت ايراد شده كه با ياد آن خاطره بزرگ، مسلمانان مصيبت احد را در مقايسه با پيروزى بدر كوچك شمرند و در نتيجه، رنج مصيبت احد را ناديده انگارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 10 - 6

6 _ پيروزى مسلمانان در جنگ بدر ، گسيل هزاران فرشته براى امداد مجاهدان در آن جنگ ، بشارت دهى و اطمينان بخشى به واسطه آنان ، پرتوى از عزتمندى و كاردانى خداوند

و ما النصر إلا من عند اللّه إن اللّه عزيز حكيم

جمله {إن اللّه عزيز حكيم} تعليلى است براى تمامى مسائلى كه در اين آيه و آيه قبل مطرح شده بود. يعنى سرچشمه آنچه بيان شد، عزت و حكمت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 17 - 3

3 _ خداوند با بيان نقش اصلى خويش در پيروزى جنگ بدر زمينه ساز پرهيز پيكارگران بدر از اعجاب و غرور به خاطر پيروزى در آن نبرد

فلم تقتلوهم . ... و ما رميت إذ رميت

از اهداف آيه مورد بحث، كه پيروزى مؤمنان را برخاسته از اراده خدا دانسته، اين است كه پيكارگران بدر پيروزى را نعمتى از جانب خداوند بدانند و از آنِ قدرت خويش نشمارند تا به غرور و اعجاب مبتلا نگردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 41 - 10،13،18

10 _ پرداخت خمس غنيمت ها و ديگر استفاده هاى مالى ، نشان ايمان به خدا و ايمان به پيروزى آفرينى خدا در جنگ بدر

است .

فأن للّه خمسه و للرسول . .. إن كنتم ءامنتم باللّه و ما أنزلنا على عبدنا

مراد از {ما أنزلنا . .. } مى تواند همان امدادهاى غيبى الهى باشد كه مسلمانان در پرتو آن به پيروزى در جنگ بدر دست يافتند.

13 _ خداوند به بركت وجود پيامبر ( ص ) مسلمانان را در جنگ بدر يارى كرد و آنان را به پيروزى رسانيد .

و ما أنزلنا على عبدنا

با توجه به اينكه آيات 9 تا 12 همين سوره امدادهاى الهى را شامل همه پيكارگران بدر دانست و اين آيه پيامبر(ص) را محط نزول امدادها شمرد، معلوم مى شود وجود پيامبر(ص) در نزول امدادها دخالت فراوانى داشته است.

18 _ يارى رسيدن به مسلمانان در جنگ بدر و به پيروزى رساندن آنان نمودى از قدرت مطلقه خداوند

و ما أنزلنا على عبدنا . .. و اللّه على كل شىء قدير

جمله {و اللّه . .. } مى تواند ناظر به تمام حقايقى باشد كه در آيه مورد بحث مطرح شده است كه از جمله آنها امدادهاى خداوند در جنگ بدر است كه {و ما أنزلنا ... } دلالت بر آن دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 42 - 10،11،13

10 _ وقوع جنگ بدر و پيروزى مسلمانان در آن نبرد ، امرى از پيش رقم خورده و تعيين شده

و لكن ليقضى اللّه أمرا كان مفعولا

11 _ خداوند به منظور تبيين حقانيت توحيد و رسالت پيامبر ( ص ) ، جنگ بدر را تحقق بخشيد و مسلمانان را به پيروزى رسانيد .

ليقضى اللّه أمرا كان مفعولا ليهلك من هلك عن بينة و

يحيى من حى عن بينة

13 _ پيروزى مسلمانان در جنگ بدر حجتى روشن عليه شرك و دليلى واضح بر حقانيت توحيد و اسلام

ليقضى اللّه . .. ليهلك من هلك عن بينة و يحيى من حى عن بينة

{ليهلك} متعلق به {يقضى} است. يعنى هدف از تحقق جنگ بدر اين بود كه ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 43 - 15

15 _ رؤياى پيامبر ( ص ) در آستانه جنگ بدر و نتايج درخشان آن ، حادثه اى شايسته و بايسته به خاطر سپردن و همواره به ياد داشتن

إذ يريكهم اللّه فى منامك قليلا و لو أريكهم كثيرا لفشلتم و لتنزعتم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {إذ} مفعول براى فعل مقدر {اذكروا} باشد.

پيروزى غزوه خيبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 5

5 - خداوند ، مؤمنان را به فتوحات و غنايمى علاوه بر فتح خيبر و غنايم آن ، نويد داد .

وعدكم اللّه مغانم كثيرة تأخذونها فعجّل لكم ه_ذه

در صورتى كه {ه_ذه} به فتح خيبر اشاره داشته باشد; واژه {عجّل} مى رساند كه فتح خيبر، پيش درآمد فتح هاى ديگر و غنايم فزون ترى است.

پيروزى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 58 - 6

6 - فرعون با تظاهر به اطمينان خويش بر پيروزى بر موسى ( ع ) ، تعيين مكان و زمان رويارويى را به او واگذار كرد .

فاجعل بيننا و بينك موعدًا لانخلفه

در اين كه {موعداً} مصدر است يا اسم زمان و يا

اسم مكان، نظرياتى چند ابراز شده است. گفتنى است كه به قرينه وصف {لانخلفه} و كلمه {مكاناً} و كلمه {يوم الزينة} (در آيه بعد) مى توان پى برد كه مجموعه هر سه معنا، مورد نظر بوده است; هر چند براى برخى از آن معانى كلام داراى تقديراتى باشد.

پيروزى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 41 - 9

9 - پيروزمندى تفكر قرآنى ، در صحنه رويارويى با انديشه هاى بشرى

و إنّه لكت_ب عزيز

پيروزى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 141 - 7

7 _ غلبه مؤمنان در جنگ ، فتح و پيروزى حقيقى است و پيروزى هاى كافران ، بهره اى محدود و زودگذر است .

فإن كان لكم فتح من اللّه . .. و إن كان للكفرين نصيب

خداوند از غلبه مؤمنان به فتح و پيروزى تعبير فرموده و براى غلبه كافران از كلمه {نصيب} استفاده كرده تا به اين معنا اشاره كند كه غلبه كافران، فتح و پيروزى نيست. بلكه بهره اى اندك و زودگذر است.

پيروزى كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 49 - 7

7 - لزوم برگزيدن برترين كتاب آسمانى ، براى پيروى از رهنمود هاى آن

قل فأتوا بكت_ب . .. هو أهدى منهما

پيروزى مأجوج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 96 - 3،4

3- تمامى راه هاى فتوحات به روى يأجوج و مأجوج در آينده باز خواهد شد و آنان از هر قلّه ، ارتفاع و

بلندى هاى زمين با سرعت خواهند گذشت .

حتّى إذا فتحت يأجوج و مأجوج و هم من كلّ حدب ينسلون

{حدب} به معناى جاهاى مرتفع و بلند زمين است و {نسل} (ماده {ينسلون}) در اصل به معناى جدا شدن از شىء است و هرگاه اين ماده در باره رونده به كار رود، به معناى حركت سريع خواهد بود. پس {ينسلون}; يعنى، به سرعت مى روند و مى تازند.

4- پيش گويى قرآن به هجوم سريع و فتوحات فراگير يأجوج و مأجوج در سراسر زمين در آينده

حتّى إذا فتحت يأجوج و مأجوج و هم من كلّ حدب ينسلون

اضافه شدن لفظ عموم {كلّ} بر اسم نكره {حدب} بيانگر اين است كه ماجراى يأجوج و مأجوج مربوط به سرزمين خاصى نيست; بلكه شامل تمامى سرزمين ها و جهانى خواهد بود.

پيروزى متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 52 - 1

1 - خداترسان تقوا پيشه و اطاعت كنندگان از خدا و رسول ، حتماً ظفرمند و كامياب اند .

و من يطع اللّه و رسوله و يخش اللّه و يتّقه فأُول_ئك هم الفائزون

پيروزى مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 128 - 3

3 _ پيروزى مؤمنانِ پيكارگرِ بدر ، تنها به دست خدا بود ، نه پيامبر ( ص )

و لقد نصركم اللّه ببدر . .. ليس لك من الامر شىء

اگر {ال} در {الامر} براى جنس باشد، پيروزى در جنگ بدر مصداقى از آن خواهد بود و اگر عهد ذكرى باشد، اشاره به پيروزى در آن جنگ است.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 73 - 2،5

2 _ متخلفان از جهاد ، داراى برخوردى دوگانه در برابر شكست و پيروزى مجاهدان

فان اصابتكم مصيبة قال قد انعم اللّه علىّ . .. و لئن اصابكم فضل من اللّه ليقولنّ

5 _ خداوند ، منشأ پيروزى مجاهدان ، و مقام او پيراسته از تحميل شكست بر ايشان

فان اصابتكم مصيبة . .. و لئن اصابكم فضل من اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 74 - 12

12 _ مجاهدان راه خدا هرگز مغلوب نيستند ، هر چند كشته شوند . *

فيقتل او يغلب

به كارگيرى كلمه {يُقتل} به جاى {يُغْلَب} (مغلوب شود) مى تواند اشاره به برداشت فوق داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 14 - 8

8 _ مرگ و ذلت مشركان پيمان شكن صدر اسلام و پيروزى سپاه اسلام ، شفابخش سينه دردمند مؤمنان آسيب ديده از تجاوز

يعذبهم اللّه بأيديكم و يخزهم و ينصركم عليهم و يشف صدور قوم مؤمنين

پيروزى مجاهدان غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 17 - 1،8

1 _ امداد هاى الهى عامل اصلى و اساسى كشته شدن كافران در جنگ بدر و پيروزى اهل ايمان

فلم تقتلوهم و لكن اللّه قتلهم

جمله {فلم تقتلوهم . .. } متفرع بر آياتى است كه امدادهاى الهى را در جنگ بدر برمى شمرد ; يعنى توجه به قضاياى جنگ بدر و امدادهاى الهى بيانگر اين است كه در حقيقت خداوند مشركان را كشت و آنان را شكست داد.

8 _

پيروزى مجاهدان در جنگ بدر ، نعمتى نيكو از جانب خداوند براى اهل ايمان

ليبلى المؤمنين منه بلاء حسنا

{ابلاء} در برداشت فوق به معناى اعطاى نعمت گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 19 - 3

3 _ پيروزى مؤمنان در جنگ بدر حجتى بر حقانيت اهل ايمان و هشدار و عبرتى براى كافران

إن تستفتحوا فقد جاءكم الفتح

مراد از {الفتح} پيروزى اهل ايمان در جنگ بدر است. و جمله {فقد جاءكم الفتح} پاسخ همان تمناى مشركان است كه خواهان پيروزى حاميان دين حق بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 49 - 13

13 _ پيروزى مجاهدان بدر على رغم ناتوانى آنان حادثه اى عبرت آموز و شايسته بياد داشتن

و إذ يقول المنفقون . .. و من يتوكل على اللّه فإن اللّه عزيز حكيم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {إذ} مفعول براى {اذكروا} باشد.

پيروزى محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 106 - 6

6 - محسنان ، پيروزمندان در ميدان آزمايش هاى الهى اند .

إنّا كذلك نجزى المحسنين . إنّ ه_ذا لهو البل_ؤا المبين

پيروزى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 17 - 2

2 _ حركت هاى پيروزى آفرين پيامبر ( ص ) در جنگ بدر در حقيقت فعل الهى بود .

فلم تقتلوهم و لكن اللّه قتلهم و ما رميت

{رمى} به معناى پرتاب كردن است و در اينجا مى تواند كنايه از تمامى حركتهايى باشد كه پيامبر(ص) در جنگ بدر انجام

داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 17 - 13

13 _ وعده پيروزى به پيامبر ( ص ) در برابر موج توطئه ها و تكذيب هاى شركورزان عصر بعثت

أو كذب بأيته إنه لا يفلح المجرمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 109 - 9

9 _ دلجويى خداوند از پيامبر ( ص ) در برابر مشكلات رسالت و دادن وعده پيروزى به آن حضرت

و اصبر حتى يحكم اللّه و هو خير الحكمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 1 - 1،2،8

1- امتنان خدا بر پيامبر ( ص ) ، به خاطر فتحى بزرگ و نمايان

إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا

2- صلح حديبيه ، فتحى بزرگ و موهبتى الهى براى پيامبر ( ص )

إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا

بنابراين كه مراد از {فتحاً} صلح حديبيه باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

8 - { قال الرضا ( ع ) . . . فلمّا فتح اللّه عزّوجلّ على نبيّه مكة قال له يا محمّد ( ص ) { إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا } . . . ;

امام رضا(ع) فرمود: . .. آن هنگام كه خداوند مكه را براى پيامبرش فتح نمود، به آن حضرت فرمود: اى محمّد! {إنّا فتحنا لك فتحاً مبيناً}...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 6

6- محمد ( ص ) ، داراى رسالت جهانى و پيروز بر همه مكاتب و اديان

ليظهره على الدين كلّه . .. محمّد رسول اللّه

از اين كه خداوند،

پس از وعده به غلبه اسلام بر تمامى اديان نام شخص پيامبر(ص) را مطرح ساخته است; مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 31 - 3

3 - اطمينان بخشى خداوند به پيامبر ( ص ) ، نسبت به رشد دعوت آن حضرت و به خاموشى گراييدن نداى كفر

قل تربّصوا فإنّى معكم من المتربّصين

پيروزى مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 55 - 14

14 _ پيروزى مسلمانان بر يهود *

و جاعل الذين اتبعوك

احتمالا مراد از پيروان عيسى (ع)، پيروان راستين آن حضرت است كه قهراً منطبق بر مسلمانان مى شود; چون عيسى (ع)، بنى اسرائيل را موظف به پيروى از پيامبر اسلام (ص) كرده يود. و مراد از {الذين كفروا}، يهود است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 154 - 26

26 _ پيروزى و فتح يا شكست و شهادت مسلمانان ، نشانه حقّانيّت و يا باطل بودن اسلام نيست .

ظنّ الجاهليّة . .. يقولون لو كان لنا من الامر شىء ما قتلنا ههنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 22

22 _ پيروزى مسلمانان ، مايه پشيمانى بيماردلان سست ايمان عصر بعثت از شك و ترديد نسبت به حقانيت اسلام

فعسى اللّه ان يأتى بالفتح او . .. فيصبحوا على ما اسروا فى انفسهم ندمين

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از {ما اسروا فى انفسهم}، ترديد مسلمانان سست ايمان نسبت به حقانيت اسلام باشد. {فى

قلوبهم مرض}، اين احتمال را تأييد مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 7 - 10

10 _ قضاياى جنگ بدر و پيروزى مسلمانان در آن ، نعمتى بزرگ و شايسته و بايسته به ياد داشتن و شامل درسهايى از توحيد

إذ يعدكم اللّه إحدى الطائفتين أنها لكم

مقصود از فرمان خداوند به يادآورى قضاياى بدر، يادآورى حاكميت خداوند بر عوامل طبيعى است. زيرا نيروى برتر و غير قابل مقايسه مشركان نسبت به مسلمانان اقتضا مى كرد كه مشركان پيروز شوند ; ولى تقدير خداوند بر اين بود كه پيروزى از آن مسلمانان باشد ; و چنين شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 8 - 2

2 _ پيروزى مسلمانان در جنگ بدر زيربناى گسترش توحيد و نابودى شرك در سراسر جهان

يريد اللّه أن يحق الحق . .. ليحق الحق و يبطل البطل

برداشت فوق بر اين اساس است كه {ليحق الحق} متعلق به {يريد اللّه أن يحق الحق} در آيه قبل باشد. بر اين مبنا مى توان گفت مراد از {الحق} در آيه قبل خصوص پيروزى موعود در پيكار بدر است، و مقصود از {الحق} در آيه مورد بحث مطلق حق. بنابراين {يريد اللّه أن يحق الحق ... } چنين معنا مى شود: خداوند با تقدير پيروزى در جنگ بدر خواست حق را همواره به منصه ظهور رساند و در سراسر جهان استوار سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 41 - 18

18 _ يارى رسيدن به مسلمانان در جنگ بدر و به

پيروزى رساندن آنان نمودى از قدرت مطلقه خداوند

و ما أنزلنا على عبدنا . .. و اللّه على كل شىء قدير

جمله {و اللّه . .. } مى تواند ناظر به تمام حقايقى باشد كه در آيه مورد بحث مطرح شده است كه از جمله آنها امدادهاى خداوند در جنگ بدر است كه {و ما أنزلنا ... } دلالت بر آن دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 42 - 10،11،12،13

10 _ وقوع جنگ بدر و پيروزى مسلمانان در آن نبرد ، امرى از پيش رقم خورده و تعيين شده

و لكن ليقضى اللّه أمرا كان مفعولا

11 _ خداوند به منظور تبيين حقانيت توحيد و رسالت پيامبر ( ص ) ، جنگ بدر را تحقق بخشيد و مسلمانان را به پيروزى رسانيد .

ليقضى اللّه أمرا كان مفعولا ليهلك من هلك عن بينة و يحيى من حى عن بينة

12 _ وقوع جنگ بدر و پيروزى مسلمانان در آن ، على رغم موقعيت ضعيف آنان ، حادثه اى شايسته و بايسته به خاطر سپردن و همواره به ياد داشتن

إذ أنتم بالعدوة الدنيا . .. و لو تواعدتم لاختلفتم فى الميعد

برداشت فوق بر اين اساس است كه {إذ} مفعول براى فعل مقدر، يعنى {اذكروا} باشد. مفسران برآنند كه از اهداف شرح موقعيت جنگ بدر يادآورى ضعف مسلمانان و برترى كافران است كه على رغم آن با پيروزى مسلمانان پايان يافت.

13 _ پيروزى مسلمانان در جنگ بدر حجتى روشن عليه شرك و دليلى واضح بر حقانيت توحيد و اسلام

ليقضى اللّه . .. ليهلك من هلك عن بينة و يحيى من حى عن بينة

{ليهلك} متعلق

به {يقضى} است. يعنى هدف از تحقق جنگ بدر اين بود كه ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 44 - 4

4 _ وقوع جنگ بدر با فرجام پيروزى مسلمانان در آن نبرد ، هدف از تصرف خداوند در ديد هر يك از دو سپاه و كم نماياندن هر يك در نظر ديگرى

إذ يريكموهم إذالتقيتم فى أعينكم قليلا . .. ليقضى اللّه أمرا كان مفعولا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 48 - 6

6 _ پيروزى اسلام و مسلمانان ، براى حق و جلوه تحقق اراده الهى

حتى جاء الحق و ظهر أمر اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 37 - 6

6- نابودى كافرانِ دين ستيز و پيروزى مسلمانان ، قانونمند و داراى وقتِ مناسب است .

خلق الإنس_ن من عجل سأُوريكم ءاي_تى فلاتستعجلون

برداشت ياد شده از ارتباط ميان اين آيه و آيه قبل استفاده شده است; بدين ترتيب كه مؤمنان با مشاهده برخورد گستاخانه مشركان با پيامبر(ص)، بى صبرانه منتظر تحقق وعده الهى، مبنى بر هلاكت دشمنان و پيروزى مسلمانان بودند. و خداوند آنان را به صبر و شتاب نكردن فراخوانده است. گفتنى است برداشت فوق بر اساس اين است كه مخاطبان جمله {سأوريكم... فلاتستعجلون} مسلمانان باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 53 - 1

1 - هشدار خداوند به كفار مكه ، مبنى بر پيروزى نزديك مسلمانان بر آنان

سنريهم ءاي_تنا فى الأفاق و فى أنفسهم

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته

است كه مراد از ضمير {هم} _ به قرينه آيه قبل (ثمّ كفرتم) _ كفار مكه بوده و مقصود از {آفاق} نواحى زمين و از {أنفس} مردم سرزمين جزيرة العرب باشد. بنابر اين جمله {سنريهم آياتنا فى الآفاق و فى أنفسهم} مى تواند اشاره به پيروزى مسلمانان بر كافران داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 1 - 4

4- تسليم شدن مشركان در برابر مسلمانان و پذيرش صلح در حديبيه ، فتحى بزرگ براى جبهه اسلام *

إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا

اهميت صلح حديبيه، از آن رو است كه مشركان تا آن روز، جز به نابودى مسلمانان نمى انديشيدند; اما باصلح حديبيه، آنان در حقيقت مجموعه مسلمانان را به عنوان گروهى قدرتمند، رسماً پذيرفتند و اين در صحنه سياسى، فتحى بزرگ براى مسلمانان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 18

18 - سفر حديبيه ، براى مسلمانان همراه با پيروزى و خلاف انتظار اعراب متخلف

سيقول لك المخلّفون . .. فاستغفر لنا

در آيات پيشين، سفر حديبيه به عنوان سفرى پر بار معرفى شده و خداوند پس از تمجيد آثار اين سفر، عذرخواهى هاى آينده اعراب متخلف را يادآور شده است. با توجه به اين نكته، از مجموع آيات استفاده مى شود كه اعراب متخلف، انتظار چنين فرجام فرخنده اى را براى اين سفر نداشته و با مشاهده نتايج مثبت آن، از تخلف خود اظهار ندامت خواهند كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 28 - 11

11- تحقق وعده خداوند ،

به ورود پيروزمندانه مسلمانان به مكه ، گواه تحقق پذيرى وعده او در غلبه اسلام بر تمامى اديان *

لتدخلنّ المسجد الحرام . .. هو الذى أرسل رسوله ... ليظهره على الدين كلّه

خداوند در آيه قبل، به مؤمنان وعده داد كه با ايمنى وارد مكه خواهند شد و اين وعده تحقق يافت. حال در اين آيه، نويد داده است كه اسلام نه بر مشركان مكه; بلكه بر تمامى اديان غلبه خواهد كرد و اين وعده، همانند وعده پيشين تحقق پذير خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 28 - 4

4 - زندگى پيروزمندانه مسلمانان ، جلوه رحمت خداوند بر آنان

إن أهلكنى اللّه و من معى أو رحمنا

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه عبارت {أو رحمنا} در برابر {أهلكنى اللّه. ..} (هلاكت و شكست) قرار دارد.

پيروزى مسلمانان در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 68 - 6

6 _ تقدير و قضاى الهى بر پيروزى مسلمانان در جنگ بدر ، مانع شكست مسلمانان ، على رغم تحقق مقتضى آن ( گرفتن اسير پيش از سركوبى كامل دشمن )

لو لا كتب . .. عذاب عظيم

پيروزى مسلمانان در غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 9

9 _ إخبار خداوند به بازگشت موفقيت آميز مسلمانان از جنگ تبوك

و سيحلفون باللّه لو استطعنا لخرجنا معكم

برداشت فوق بر اين اساس است كه آيه شريفه، قبل از رسيدن مسلمانان به سرزمين تبوك نازل شده باشد كه در اين

صورت، إخبار خداوند به عذرخواهى متخلفان، گوياى بازگشت موفقيت آميز مسلمانان است.

پيروزى مسلمانان مدينه در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 25 - 9

9 - غزوه احزاب ، بدون درگيرى نظامى عمده ، به سود مسلمانان پايان يافت .

و ردّ اللّه الذين كفروا بغيظهم لم ينالوا خيرًا و كفى اللّه المؤمنين القتال

پيروزى مشركان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 44 - 2

2 - احساس اطمينان مشركان صدراسلام نسبت به پيروزى جمع متحد خويش بر پيامبر ( ص ) و مؤمنان

أم يقولون نحن جميع منتصر

پيروزى مكرهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 16 - 2

2 - كافران ، هر چند شگرد هاى عميق و دشوارى به كار گيرند ، در برابر مكر هاى علاج ناپذير خداوند ، شكست خواهند خورد .

يكيدون كيدًا . و أكيد كيدًا

بيان مكر خداوند در برابر كيد كافران، در حقيقت بيان ناكامى آنان است.

پيروزى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 123 - 4

4 _ فرعون ، شكست ساحران و پيروزى موسى را صحنه سازى و ايمان آنان را توطئه اى از پيش طراحى شده اعلام كرد .

إن هذا لمكر مكرتموه فى المدينة

كلمه {هذا} اشاره است به ماجراى شكست ساحران و پيروزى موسى و در آخر اظهار ايمان ساحران به ربوبيت خداوند و پيامبرى موسى و هارون.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 -

96 - 4

4_ تسلط موسى ( ع ) بر فرعونيان و مغلوب ساختن آنان ، امرى تقدير شده از ناحيه خداوند

و لقد أرسلنا موسى بأيتنا و سلط_ن مبين

در برداشت فوق ، {سلطان} به معناى تسلط و غلبه ظاهرى گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 43 - 2

2 - اطمينان موسى به غلبه خويش و پوچى افسون ساحران

قال لهم موسى ألقوا ما أنتم ملقون

شتاب نداشتن موسى(ع) در ارائه معجزه خويش، حاكى از اطمينان او و تعبير {ألقوا ما أنتم ملقون} نشانگر بى اعتنايى وى به همه دست مايه هاى ساحران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 45 - 4

4 - غلبه سريع و برق آساى موسى ( ع ) بر ساحران ، در ميدان هماوردى و در برابر ديد همگان

فألقى موسى عصاه فإذا هى تلقف ما يأفكون

واژه {إذا} معادل ناگهان است; يعنى، انداختن عصا همان و بلعيده شدن طناب ها و چوبدستى هاى ساحران همان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 49 - 5

5 - پيروزى موسى ( ع ) بر ساحران ، بى تأثير در روحيه حق ناپذير فرعون

قال ءامنتم له قبل أن ءاذن لكم إنّه لكبيركم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 116 - 3

3 - نصرت خداوند به موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان و نيز پيروزى آنان بر فرعونيان در سايه اين يارى ، از نعمت هاى بزرگ الهى بر ايشان بود .

و

لقد مننّا على موسى و ه_رون . و نجّين_هما... و نصرن_هم فكانوا هم الغ_لبين

پيروزى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 123 - 4

4 _ مجاهدان جنگ بدر با نداشتن ساز و برگ كافى در مقابل دشمنان ، توانستند با ايمان و توكّل به خدا بر آنان پيروز شوند .

و على اللّه فليتوكّل المؤمنون. و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة

جمله {و لقد نصركم اللّه ببدر}، مى تواند نمونه اى باشد از حقيقت بيان شده در آيه قبل; يعنى عامل نصرت شما در بدر، توكّل شما بر خداوند بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 126 - 5،6

5 _ پيروزى جبهه مؤمنان ، پرتويى از عزّت و حكمت خداوند

و ما النّصر الّا من عند اللّه العزيز الحكيم

6 _ خداوند ، تعيين كننده اصلى و نهايى پيروزى مؤمنان است ; نه فرشتگان و يا توانايى هاى شخصى رزمندگان

و ما جعله اللّه الّا بشرى لكم . .. و ما النّصر الّا من عند اللّه

بيان انحصار پيروزى آفرينى به خدا و نقش امداد ملائكه تنها به عنوان بشارت و اطمينان قلب، در حقيقت نفى هر گونه عاملى (توانايى نيروها از نظر عِدّه و عُدِّه، امداد ملائكه و . .. )، غير از خواست الهى در پيروزيهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 141 - 6،7،15

6 _ پيروزى مؤمنان در جنگ ، موهبت خداوند و از جانب اوست .

فإن كان لكم فتح من اللّه

قيد {من اللّه} ظاهراً قيد توضيحى است. يعنى

هرگاه مسلمانان پيروز شوند، اين پيروزى از ناحيه خداوند است.

7 _ غلبه مؤمنان در جنگ ، فتح و پيروزى حقيقى است و پيروزى هاى كافران ، بهره اى محدود و زودگذر است .

فإن كان لكم فتح من اللّه . .. و إن كان للكفرين نصيب

خداوند از غلبه مؤمنان به فتح و پيروزى تعبير فرموده و براى غلبه كافران از كلمه {نصيب} استفاده كرده تا به اين معنا اشاره كند كه غلبه كافران، فتح و پيروزى نيست. بلكه بهره اى اندك و زودگذر است.

15 _ پيروزى نهايى مؤمنان بر كافران

و لن يجعل اللّه للكفرين على المؤمنين سبيلا

بنابر اينكه جمله {لن يجعل اللّه} اخبار باشد و نه انشاء. و چون اين جمله پس از فرض غلبه كافران است (و ان كان للكفرين نصيب)، اشاره به اين دارد كه پيروزى نهايى و دايمى از آن مسلمانان خواهد بود ; گرچه ممكن است در مقطعى غلبه با كافران باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 56 - 5

5 _ پيروزى اهل ايمان در گرو همبستگى آنان بر محور ولايت الهى

فان حزب اللّه هم الغلبون

به اصحاب و يارانى كه همفكر شخصى باشند و از وى پيروى كنند، حزب آن شخص مى گويند. (لسان العرب.)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 18 - 2

2 _ ضرورت توجه اهل ايمان به فرجام شوم كافران ستيزه گر و نقش اصلى خدا در پيروزى هاى مؤمنان

ذلكم

حرف {كم} در {ذلكم} خطاب به اهل ايمان است. يعنى اى اهل ايمان سرنوشت مشركان ستيزه جو همان است كه بيان شد.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 65 - 3،5

3 _ يك گروه بيست نفرى اهل ايمان بايد بر يك گروه دويست نفرى اهل كفر و لشكر صد نفرى مؤمنان بايد بر لشكر هزار نفرى اهل كفر پيروز شود .

إن يكن منكم عشرون صبرون يغلبوا مائتين و إن يكن منكم مائة يغلبوا ألفا

جمله هاى {يغلبوا مائتين} و {يغلبوا ألفا} خبرى هستند. ولى مراد از آن به دليل {الئن خفف اللّه عنكم} در آيه بعد معنايى دستورى است. زيرا تخفيف در محدوده تكاليف و دستورات مطرح است. بنابراين {يغلبوا ... } يعنى بايد مقاومت كنيد و پيروز شويد.

5 _ پيروزى بيست مؤمن مقاوم بر دويست دشمن و صد مؤمن مقاوم بر هزار دشمن نويدى تضمين شده از جانب خداوند

إن يكن منكم عشرون صبرون يغلبوا مائتين و إن يكن منكم مائة يغلبوا ألفا

بيان دستور به پايدارى و پيروزى بر دشمن در قالب جمله خبرى مى تواند نوميدى به تحقق آن دستور در خارج باشد. بنابراين جمله {يغلبوا}، يعنى بايد پيروز شويد كه خواهيد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 14 - 2،7

2 _ خدا ، خواستار شكست و ذلّت دشمنان دين و پيروزى و عزت مؤمنان است .

قتلوهم يعذبهم اللّه بأيديكم و يخزهم و ينصركم عليهم

7 _ خداوند مؤمنان صدر اسلام را به پيروزى قطعى بر مشركان ، در صورت درگير شدن با آنان ، نويد داد .

قتلوهم يعذبهم اللّه بأيديكم . .. و ينصركم عليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 -

10

10_ غلبه ايمان بر كفر و موفقيت پيامبر ( ص ) در انجام رسالت ، از نويد ها و بشارت هاى خداوند به آن حضرت

فاصبر إن الع_قبة للمتقين

بيان پيروزى اهل ايمان و از ميان رفتن كفرپيشگان در شرح داستان نوح(ع) مى رساند كه مصداق مورد نظر براى {العاقبة} (فرجام نيك ) پيروزى ايمان بر كفر است و از آن جا كه خطاب متوجه پيامبر(ص) است، جمله فوق ناظر به پيروزى اسلام بر كفر و موفقيت پيامبر(ص) در انجام رسالت مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 31 - 18

18_ { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { و لايزال الذين كفروا تصيبهم بما صنعوا قارعة } و هى النقمة { أوتحلّ قريباً من دارهم } فتحلّ بقوم غيرهم فيرون ذلك و يسمعون به و الذين حلّت بهم عصاة كفار مثلهم و لايتعظ بعضهم ببعض و لن يزالوا كذلك { حتى يأتى وعد الله } الذى وعد المؤمنين من النصر و يخزى الله الكافرين ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند: {و لايزال . ..} روايت شده است كه: آن [قارعة] عقوبت است و [درباره] {أو تحلّ قريباً من دارهم} [يعنى] عقوبت بر قومى ديگر فرود مى آيد و آنان مى بينند و مى شنوند و آنهايى كه عقوبت بر آنان وارد شده، مانند ايشان گناهكار و كافرند و [ليكن] برخى از برخى ديگر پند نمى گيرند و همواره چنين هستند تا وعده خدا فرا رسد و، حتى يأتى وعد الله، همان وعده اى كه به مؤمنان داده است كه آنان را پيروز كند و

خداوند كافران را خوار مى سازد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 37 - 7

7- هلاكت و شكست كافران و دين ستيزان و پيروزى مؤمنان ، از آيات الهى است .

سأُوريكم ءاي_تى

برداشت ياد شده به خاطر اين است كه از هلاكت كافران و پيروزى مسلمانان به {آيات} تعبير شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 9 - 11

11 - نويد عزت و پيروزى به اهل ايمان و شكست و خوارى كافران و مشركان صدراسلام

و من الناس من يج_دل. .. ثانى عطفه... له فى الدنيا خزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 38 - 2

2 - ترديدزدايى خدا از مؤمنان و ايجاد اطمينان در آنان نسبت به پيروزى جبهه ايمان

إنّ اللّه يدفع عن الذين ءامنوا

تأكيد جمله {يدافع عن الذين ءامنوا} به وسيله {إنّ} بيانگر مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 51 - 10

10 - تنها مؤمنان راستين و فرمانبر خدا و رسول او ، رستگار و پيروزاند .

إنّما كان قول المؤمنين . .. و أُول_ئك هم المفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 7،20

7 - خداوند ، كافران حاكم پيش از اسلام را ، شكست داد و پيامبران و مؤمنان نيكوكار را ، پيروز كرده و جايگزين آنان در سطح زمين قرار داد .

وعد اللّه الذين ءامنوا . .. كما استخلف الذين من قبلهم

20 - عبادت خداى واحد و دورى

از شرك ، دليل و سبب وعده كردن خداوند به مؤمنان صدراسلام براى اعطاى خلافت ، پيروزى و امنيت به آنان

وعد اللّه الذين ءامنوا . .. يعبدوننى لايشركون بى شيئًا

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله {يعبدوننى. ..} حال براى ضماير غايب گذشته و يا جمله اى استينافيه بيانيه باشد; كه در هر صورت بيانگر علت و دليل اعطاى خلافت پيروزى و امنيت به مؤمنان از سوى خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 10 - 11،15

11 - ربوبيت خداوند ، مقتضى اعطاى نصر و پيروزى بر مؤمنان است .

و لئن جاء نصر من ربّك

15 - عناصر سست ايمان عافيت طلب ، در پيروزى مؤمنان ، نقشى نداشتند .

و من الناس من يقول ءامنّا باللّه فإذا أوذى فى اللّه جعل فتنة الناس كعذاب اللّه و

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 6 - 7

7 - اكثر مردم عصر بعثت ، در پيروزى روميان حتى در صورت وعده خداوند به يارى آنان ، دچار ترديد بودند .

وعد اللّه . .. و ل_كنّ أكثر الناس لايعلمون

حرف {ال} در {الناس} براى عهد است و _ به قرينه آيات بعد كه ويژگى هاى اقتصادى قريش را بيان مى كند _ به مكيان عصر بعثت اشاره دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 28 - 1،2،4

1 - مؤمنان ، به آينده پيروزمند خويش ، باور دارند .

و يقولون متى ه_ذا الفتح

تعبير {متى ه_ذا الفتح} از سوى كافران، نشانه اين معنا است كه مؤمنان، درباره

فتح و پيروزى خويش، سخنانى اظهار داشته اند. گفتنى است كه آيه سى همين سوره، مى تواند قرينه باشد بر اين كه مراد از فتح، پيروزى در همين دنيا است.

2 - كافران ، اعتقاد مؤمنان به پيروزى نهايى خويش را ، مسخره پنداشتند .

و يقولون متى ه_ذا الفتح إن كنتم ص_دقين

4 - مؤمنان ، پيروزى نهايى بر كافران را ، به آنان گفته بودند .

و يقولون متى ه_ذا الفتح إن كنتم ص_دقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 21 - 8

8 - توجّه به علم و قدرت الهى ، زمينه اميدوارى مؤمنان به پيروزى راه ايمان

قد أحاط اللّه بها و كان اللّه على كلّ شىء قديرًا

از اين كه خداوند، پس از نويد دادن به قدرت و پيروزى مؤمنان در آينده، علم و قدرت خويش را به ايشان يادآور شده است; مطلب بالا را مى توان نتيجه گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 22 - 1

1 - اطمينان بخشى خداوند به مؤمنان ، در ناتوانى كافران از غلبه بر ايشان ، پس از فتح خيبر و صلح حديبيه

و لو ق_تلكم الذين كفروا لولّوا الأدب_ر

برداشت بالا بر اين اساس است كه {لو قاتلكم. ..} نظر به آينده داشته باشد; يعنى، شما در آينده، همواره پيروز خواهيد بود و هر كه با شما بجنگد، منهزم خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 24 - 6

6 - رخ دادن درگيرى هايى منتهى به پيروزى مؤمنان بر مكيان ، قبل از انعقاد صلح حديبيه

*

من بعد أن أظفركم عليهم

در صورتى كه مراد از {بطن مكّة} سرزمين حديبيه باشد; احتمال مى رود كه تعبير {من بعد أن أظفر} بيانگر درگيرى هاى محدودى باشد كه قبل از انعقاد صلح حديبيه، ميان كافران و مؤمنان صورت گرفت و به پيروزى مؤمنان منتهى گرديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 28

28- نبرد پيروزمندانه مؤمنان عليه كفر ، عذاب دردناك الهى براى كافران

و لولا رجال مؤمنون . .. لو تزيّلوا لعذّبنا الذين كفروا منهم

در اين آيه {لعذّبنا}، مقابل صلح حديبيه قرار گرفته است. از تقابل صلح و عذاب، دانسته مى شود كه مصداق بارز عذاب الهى براى كافران، دردى است كه از شمشير مؤمنان در ميدان نبرد خواهند چشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 27 - 17

17- صلح حديبيه و تن دادن مشركان لجوج به پيمان ، فتحى براى مؤمنان

فجعل من دون ذلك فتحًا قريبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 22 - 29

29 - حزب خدا ( مؤمنان راستين ) ، تنها حزب ظفرمند و رستگار

ألا إنّ حزب اللّه هم المفلحون

قرآن قبلاً درباره حزب شيطان فرمود: {ألا إنّ حزب الشيطان هم الخاسرون} و درباره حزب خدا مى فرمايد: {ألا إنّ حزب اللّه هم المفلحون} (حزب خدا فرجامى جز پيروزى و رستگارى ندارند).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 14 - 17

17 - در جنگ كفر و ايمان ، كفر همواره بازنده است .

فأيّدنا الذين ءامنوا على عدوّهم فأصبحوا

ظ_هرين

پيروزى مؤمنان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 31 - 15

15_ شكستو نابودى كفرپيشگان و پيروزى اهل ايمان ، از تهديد هاى خداوند به كافران و از وعده هاى او به مؤمنان عصر بعثت

حتى يأتى وعد الله

پيروزى مؤمنان متوكل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 49 - 7

7 _ خداوند ، مؤمنان متوكل بر وى را بر دشمنانشان پيروز و كار هاى آنان را حكيمانه سامان خواهد بخشيد .

و من يتوكل على اللّه فإن اللّه عزيز حكيم

جواب شرط {و من يتوكل على اللّه} حذف شده و جمله {فان اللّه . .. } جانشين آن شده و دلالت بر آن دارد كه تقدير جمله چنين است: و من يتوكل على اللّه ي_____نصره و يحكم أمره ف__ان اللّه ... .

پيروزى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 11

11_ پيروزى نوح ( ع ) و يارانش بر مخالفان ، نشان و دليلى بر غلبه نهايى تقواپيشگان مقاوم و صبور ، بر كفرپيشگان است .

تلك من أنباء الغيب . .. فاصبر إن الع_قبة للمتقين

پيروزى نيكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 119 - 13

13 _ رستگارى و پيروزى بزرگ در قيامت ، ويژه راستگويان و راستكرداران

هذا يوم ينفع الصدقين . .. ذلك الفوز العظيم

پيروزى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 116 - 3

3 - نصرت خداوند به موسى و هارون

( عليهماالسلام ) و قوم شان و نيز پيروزى آنان بر فرعونيان در سايه اين يارى ، از نعمت هاى بزرگ الهى بر ايشان بود .

و لقد مننّا على موسى و ه_رون . و نجّين_هما... و نصرن_هم فكانوا هم الغ_لبين

پيروزى يأجوج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 96 - 3،4

3- تمامى راه هاى فتوحات به روى يأجوج و مأجوج در آينده باز خواهد شد و آنان از هر قلّه ، ارتفاع و بلندى هاى زمين با سرعت خواهند گذشت .

حتّى إذا فتحت يأجوج و مأجوج و هم من كلّ حدب ينسلون

{حدب} به معناى جاهاى مرتفع و بلند زمين است و {نسل} (ماده {ينسلون}) در اصل به معناى جدا شدن از شىء است و هرگاه اين ماده در باره رونده به كار رود، به معناى حركت سريع خواهد بود. پس {ينسلون}; يعنى، به سرعت مى روند و مى تازند.

4- پيش گويى قرآن به هجوم سريع و فتوحات فراگير يأجوج و مأجوج در سراسر زمين در آينده

حتّى إذا فتحت يأجوج و مأجوج و هم من كلّ حدب ينسلون

اضافه شدن لفظ عموم {كلّ} بر اسم نكره {حدب} بيانگر اين است كه ماجراى يأجوج و مأجوج مربوط به سرزمين خاصى نيست; بلكه شامل تمامى سرزمين ها و جهانى خواهد بود.

پيروزى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 89 - 7

7 - پيروزى بر كافران در پرتو قرآن و بعثت پيامبر ( ص ) ، آرمان يهوديان پيش از بعثت

و كانوا من قبل يستفتحون على الذين كفروا

از معانى {فتح} نصرت و پيروزى

است. {استفتاح} به معناى طلب پيروزى است. آمدن فعل مضارع (يستفتحون) قرين {كان} و مانند آن دلالت بر استمرار در زمان گذشته دارد. ارتباط جمله {و كانوا ...} با قبل و بعد اقتضا مى كند كه: اين پيروزى طلبى در ارتباط با نزول قرآن و بعثت پيامبر(ص) مطرح باشد. بنابراين {و كانوا ...}; يعنى، يهوديان پيش از بعثت از زمانهايى دور در انتظار نزول قرآن و بعثت پيامبر(ص) بودند تا در سايه آن بر كافران پيروز شوند.

پيشگويى پيروزى اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 9 - 14

14 - تاريخ آينده بشر ، شاهد شكست تمامى اديان و پيروزى و حاكميت دين اسلام خواهد بود .

هو الذى أرسل رسوله . .. ليظهره على الدين كلّه

پيشگويى پيروزى مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 11 - 1

1 - پيشگويى خداوند از شكست سران كفر و شرك در برابر سپاه اسلام

جند ما هنالك مهزوم من الأحزاب

بيشتر مفسران بر اين عقيده اند كه آيه شريفه، در مقام پيشگويى از آينده سران كفر و شرك است، آنانى كه در مكه در اكثريت بودند و قدرت را در دست داشتند و در حالى كه مسلمانان در اقليت و ضعف قرار داشتند. ازاين رو خداوند از شكست كافران در جنگ هاى بدر، احزاب، حنين و يا فتح مكه خبر مى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 21 - 2

2 - اخبار خداوند ، از دستيابى مسلمانان به پيروزى هاى بزرگ و فراتر از توان

به كار گرفته شده از سوى آنان در فتح خيبر

و أخرى لم تقدروا عليها

با توجه به اين كه آيات شريفه، در محدوده صلح حديبيه و جنگ خيبر نازل شده است; تعبير {لم تقدروا} مى رساند كه مؤمنان غنايمى در پيش دارند كه اكنون توان دستيابى به آن را ندارند; يعنى، به دست آوردن آن غنايم، نيازمند توانى بيش از اين است.

پيشگويى پيروزى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 16

16 - تحقق پيشگويى اعجازآميز خداوند ، از پيروزى هاى آينده مؤمنان ، زمينه ساز هدايت ايشان به صراط مستقيم

وعدكم . .. و لتكون ءاية للمؤمنين و يهديكم صرطًا مستقيمًا

{آية} به معناى معجزه است; زيرا در پيشگويى قطعى از آينده، اعجاز نهفته است. مقدمه قرار گرفتن اين معجزه براى هدايت مؤمنان را، مى توان از تقدم {آية} بر {يهديكم} استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 21 - 5

5 - خبر هاى خداوند از آينده پيروزمند مؤمنان ، متكى به علم گسترده و همه جانبه او

وعدكم اللّه . .. و أخرى لم تقدروا عليها قد أحاط اللّه بها

از ارتباط {قد أحاط. ..} با مطالب قبل، برداشت بالا استفاده مى شود.

ترس از پيروزى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 67 - 6

6 - { عن أميرالمؤمن ين ( ع ) : لم يوجس موسى ( ع ) خيفة على نفسه بل أشفق من غلبه الجهّال و دُوَل الضلال ;

از اميرالمؤمن ين(ع): روايت شده است: موسى(ع) بر جان

خويش نترسيد، بلكه ترسيد كه مبادا جاهلان و حكومت هاى گمراه غلبه يابند}.

تسريع در پيروزى مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 37 - 8

8- مؤمنان صدراسلام ، در انتظار غلبه و پيروزى سريع بر كافران بودند .

سأُوريكم ءاي_تى فلاتستعجلون

برداشت ياد شده براساس اين است كه مقصود از {آيات} هلاكت و عذاب دنيوى كافران، و مخاطب {سأوريكم. .. فلاتستعجلون} مسلمانان باشند.

تضمين پيروزى غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 40 - 4

4 _ تضمين پيروزى پيامبر ( ص ) ( در جنگ تبوك ) از سوى خداوند ، على رغم احتمال كوتاهى ديگران در يارى رساندن به آن حضرت

إلا تنصروه فقد نصره اللّه

تقدير پيروزى مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 44 - 3

3 _ تحقق جنگ بدر و پيروزى مسلمانان در آن نبرد ، امرى از پيش رقم خورده و تقدير شده

ليقضى اللّه أمرا كان مفعولا

{أمراً} به معناى كار است و مراد از آن تحقق جنگ بدر و پيروزى مسلمانان در آن نبرد مى باشد. فعل {كان} دلالت مى كند كه ثبوت خبر {مفعولا} براى اسمش (تحقق جنگ بدر) از ديرباز تحقق پيدا كرده بود. و تحقق جنگ بدر از ديرباز، به قرينه {ليقضى}، به معناى تقدير آن است. بنابراين {ليقضى اللّه ... } يعنى تا انجام پذيرد كارى كه از پيش تقدير شده بود.

تقوا در پيروزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 18 - 11

11 -

رعايت تقوا در حل پيروزى و اقتدار توصيه خداوند به مؤمنان *

ي_أيّها الذين ءامنوا اتّقوا اللّه و لتنظر . .. و اتّقوا اللّه

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه پس از آيات مربوط به غزوه بنى نضير و پيروزى مسلمانان بر كافران و منافقان، سخن از بايستگى تقوا به ميان آمده است.

حتميت پيروزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 1 - 2

2 - با رسيدن نصرت الهى ، پيروزى بر دشمن قطعى است .

إذا جاء نصر اللّه و الفتح

حتميت پيروزى اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 28 - 11

11- تحقق وعده خداوند ، به ورود پيروزمندانه مسلمانان به مكه ، گواه تحقق پذيرى وعده او در غلبه اسلام بر تمامى اديان *

لتدخلنّ المسجد الحرام . .. هو الذى أرسل رسوله ... ليظهره على الدين كلّه

خداوند در آيه قبل، به مؤمنان وعده داد كه با ايمنى وارد مكه خواهند شد و اين وعده تحقق يافت. حال در اين آيه، نويد داده است كه اسلام نه بر مشركان مكه; بلكه بر تمامى اديان غلبه خواهد كرد و اين وعده، همانند وعده پيشين تحقق پذير خواهد بود.

حتميت پيروزى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 172 - 1

1 - پيروزى پيامبران ، سنت و قضاى حتمى و غير قابل تخلف خداوند

إنّهم لهم المنصورون

آمدن موضوع نصرت انبيا با دو حرف تأكيد {إنّ} و لام در {لهم}، مى رساند كه اين نصرت، حتمى و به صورت يك سنت و

قضاى تغيير ناپذير است.

حتميت پيروزى حزب الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 22 - 28

28 - رستگارى و ظفرمندى ، فرجام قطعى حزب خدا ( مؤمنان راستين )

ألا إنّ حزب اللّه هم المفلحون

حتميت پيروزى حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 82 - 1

1 _ سنت الهى حاكم بر جوامع انسانى ، على رغم ناخوشايندى تبه كاران و مجرمان ، پايدار كردن و بر كرسى نشاندن حق است .

و يحق اللّه الحق بكلمته و لو كره المجرمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 81 - 1

1- فرمان خدا به پيامبر ( ص ) براى اعلام غلبه حتمى حق و اضمحلال قطعى باطل ، به مشركان مكه

و قل جاء الحقّ و زهق الب_طل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 21 - 2

2 - غلبه حق بر باطل ، قانون مكتوب الهى است .

كتب اللّه لأغلبنّ أنا و رسلى

حتميت پيروزى حق طلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 173 - 1

1 - پيروزى جبهه حق و لشكريان الهى ، سنت و قضاى حتمى و غير قابل تخلف خداوند

و لقد سبقت كلمتنا لعبادنا المرسلين . .. و إنّ جندنا لهم الغ_لبون

حتميت پيروزى مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 13 - 4

4 - امداد هاى الهى و پيروزى بر دشمن ، وعده قطعى خداوند به

جبهه ايمان و مجاهدان راه او

يغفر لكم . .. و أُخرى تحبّونها نصر من اللّه و فتح قريب

حتميت پيروزى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 3 - 6

6 - تأكيد خداوند ، بر پيروزى پيامبر ( ص ) و ناكامى كافران تكذيب گر

و كذّبوا . .. و كلّ أمر مستقرّ

بيان كلى خداوند در تحقق و استقرار برنامه هاى از پيش تعيين شده، در حقيقت نويدى به مؤمنان و تهديدى به كافران است كه رسالت پيامبر(ص) سرانجام تثبيت خواهد شد و تكذيب گران كارى از پيش نخواهند برد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 8 - 10

10 - تضمين عزت و پيروزى پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، از سوى خداوند در قبال توطئه هاى منافقان

ليخرجنّ الأعزّ . .. و للّه العزّة و لرسوله و للمؤمنين

حتميت پيروزى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 57 - 3

3 - كافران ، از جلوگيرى از تحقق وعده الهى مبنى بر حاكميت فراگيرى اهل ايمان و پيروزى و امنيت آنان در هر جاى دنيا ، ناتوانند .

وعد اللّه الذين ءامنوا . .. ليستخلفنّهم فى الأرض ... لاتحسبنّ الذين كفروا معجزين

برداشت فوق، از ارتباط ميان اين آيه و دو آيه قبل، استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 30 - 3

3 - فرا رسيدن روز فتح نهايى مؤمنان ، قطعى است .

و انتظر

متعلق {إنتظار} در آيه، بيان نشده است. احتمال دارد كه

مراد از انتظار، هلاكت كافران و در نتيجه پيروز شدن مؤمنان باشد كه در آيه بيست و هشت _ بنابر احتمالى _ از آن سخن گفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 35 - 4

4- خط ايمان و جبهه مؤمنان ، برخوردار از پيروزى قطعى و نهايى

و أنتم الأعلون

{و أنتم الأعلون} ممكن است در مقام تعليل باشد; به اين كه چون شما در نهايت پيروزيد و به پيروزى نهايى ايمان بر كفر ايمان داريد، پس نبايد در مبارزه با كافران، سستى كرده و با سازش بگراييد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 3 - 4

4 - نصرت الهى در حق مؤمنان ، نصرتى حتمى و بدون شكست *

و ينصرك اللّه نصرًا عزيزًا

{نصراً عزيزاً} مى تواند قيد توضيحى باشد; يعنى، اصولاً نصرت خداوند نصرتى بدون شكست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 22 - 28

28 - رستگارى و ظفرمندى ، فرجام قطعى حزب خدا ( مؤمنان راستين )

ألا إنّ حزب اللّه هم المفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 13 - 4

4 - امداد هاى الهى و پيروزى بر دشمن ، وعده قطعى خداوند به جبهه ايمان و مجاهدان راه او

يغفر لكم . .. و أُخرى تحبّونها نصر من اللّه و فتح قريب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 8 - 10

10 - تضمين عزت و پيروزى پيامبر ( ص ) و مؤمنان

، از سوى خداوند در قبال توطئه هاى منافقان

ليخرجنّ الأعزّ . .. و للّه العزّة و لرسوله و للمؤمنين

درخواست پيروزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 10 - 5

5 _ تنها خداوند شايسته آن است كه براى درخواست يارى و پيروزى بر دشمنان دين به پيشگاه او روى آورد .

إذ تستغيثون . .. و ما النصر إلا من عند اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 15 - 1،3

1- دعا و درخواست پيروزى انبيا از خداوند ، به دنبال تهديد شدنشان از سوى اقوام كافر

و قال الذين كفروا لرسلهم لنخرجنّكم . .. و استفتحوا

مرجع ضمير {استفتحوا} مى تواند {رسل} و مى تواند {رسل} و {الذين كفروا} باشد. برداشت فوق بنابر احتمال اول است.

3- انبيا و اقوام كافر مخالف آنان ، هر يك خواستار پيروزى بر يكديگر شدند .

و استفتحوا

بنابر اينكه مرجع ضمير {استفتحوا} هر دو گروه انبيا و اقوام كافر باشد، قرينه {و خاب كل جبّار عنيد} حاكى است كه هر كدام از آنان، در پى پيروزى بر ديگرى بوده اند; اما اقوام كافر از پيروزى محروم شدند.

دعاى پيروزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 147 - 2

2 _ درخواست بخشايش گناهان و زياده روى ها ، پايدارى بر راه پيامبران و چيرگى بر كافران ، تنها سخن دست پروردگان انبيا در هنگامه هاى پيكار

و ما كان قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فى امرنا و ثبّت اقدا

در برداشت فوق، ضمير {قولهم}، تنها به {ربّيّون}

برگشت داده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 19 - 2

2 _ مشركان قريش پيش از جنگ بدر با نيايش به درگاه خداوند ، خواهان پيروزى حاميان دين حق شدند .

إن تستفتحوا فقد جاءكم الفتح

جمله {إن تستفتحوا} اشاره دارد به دعاى مشركان پيش از جنگ بدر كه آنان با پندار حقانيت خويش از خداوند خواستند تا حاميان دين حق را در اين نبرد پيروز گرداند.

دلايل پيروزى حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 81 - 6

6- ناپايدارى و شكست پذيرى جريان باطل ، دليل و نشان پيروزى قطعى جريان حق . به هنگام ظهور و بروزش در صحنه پيكار

جاء الحقّ و زهق الب_طل إن الب_طل كان زهوقًا

از اينكه خداوند ناپايدارى و شكست پذيرى را ذاتى باطل معرفى كرد (إن الباطل كان زهوقاً) استفاده مى شود كه خود همين ناپايدارى، دليل پيروزى حق است.

ذكر پيروزى متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 13

13_ توجه و باور به پيروزى اهل تقوا ، زمينه ساز پيشه ساختن صبر و مقاومت در برابر مشكلات راه تقوا و ايمان

فاصبر إن الع_قبة للمتقين

زمينه پيروزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 103 - 3

3 _ ياد خدا ، زمينه ساز پيروزى بر دشمنان

اعد للكفرين عذاباً مهيناً . .. فاذكروا اللّه قيماً و قعوداً و على جنوبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 34 - 16

16

_ پيروزى در سايه صبر و مقاومت، سنت تغييرناپذير خداوند است.

فصبروا على ما كذبوا و أذوا حتى أتهم نصرنا و لا مبدل لكلمت اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 87 - 4

4 _ صبر در راه ايمان ، مقدمه پيروزى و مايه فرارسيدن فرج از جانب خداوند

فاصبروا حتى يحكم اللّه بيننا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 63 - 5

5 _ وحدت و الفت قلبى ميان افراد جامعه ، زمينه ساز پيروزى آنان در مبارزه با دشمنان خويش

هو الذى أيدك بنصره و بالمؤمنين. و ألف بين قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 14 - 4

4 _ جنگاوران مؤمن ، در عرصه نبرد ، مجارى تحقق اراده خدا ( پيروزى قواى اسلام و مرگ و ذلت دشمنان ) هستند .

يعذبهم اللّه بأيديكم و يخزهم و ينصركم عليهم

خداوند پس از فرمان جنگ با دشمنان، نابودى و شكست آنان و پيروزى مؤمنان را به خود نسبت داد _ با آنكه همه آنها نتيجه همان جنگ بود _ از اين مطلب استفاده مى شود كه اراده خدا در مورد انسانها، از راه افعال خود آنان تحقق مى پذيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 9

9- هجرت از جوامع ستم پيشه ، از راه هاى گريز از ستم و زمينه ساز پيروزى

و الذين هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 -

55 - 8

8 - ايمان و عمل صالح ، رمز پيروزى فراگير و عامل جلب امداد هاى الهى براى بشر در طول تاريخ

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت ليستخلفنّهم فى الأرض كما استخلف الذ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 55 - 8

8 - صبر و شكيبايى در برابر آزار ها و كارشكنى هاى دشمنان ، زمينه ساز پيروزى و جلب نصرت الهى

فاصبر إنّ وعد اللّه حقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 18 - 16

16 - آرامش و اطمينان روحى ملت ها زمينه ساز دستيابى آنان به پيروزى

فأنزل السكينة عليهم و أث_بهم فتحًا قريبًا

تقدم {أنزل السكينة} بر {أثابهم. ..} اشاره به تقدم معنوى و ملازمه بين آن دو دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 13 - 2

2 - فتح سنگر هاى دشمن و پيروزى برق آسا بر آنان ، نيازمند نصرت و امداد هاى الهى در نگاه مجاهدان راه خدا

و أُخرى تحبّونها نصر من اللّه و فتح قريب

ذكر عبارت {نصر من اللّه} پيش از {فتح قريب}، مى تواند براى بيان مطلب بالا باشد.

زمينه پيروزى امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 18 - 15

15 - پيمان وفادارى با رهبرى الهى ، درپى دارنده آسايش روحى و پيروزى عملى براى امت *

يبايعونك . .. فأنزل السكينة عليهم و أث_بهم فتحًا قريبًا

مى توان از مورد آيه، الغاى خصوصيت كرده و به موارد مشابه سرايت داد.

زمينه پيروزى در جنگ

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 67 - 13،17

13 _ رهنمود ها و دستورات الهى در زمينه مسائل جنگ ، حكيمانه و به كارگيرى آنها زمينه ساز پيروزى است .

ما كان لنبى . .. و اللّه عزيز حكيم

17 _ سركوبى دشمنان دين و پرهيز از گرفتن اسير در ميدان نبرد تا پيش از استقرار حكومت حق ، زمينه ساز پيروزى دين و امرى حكيمانه است .

و اللّه عزيز حكيم

زمينه پيروزى در غزوه خيبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 19 - 7

7 - صلح حديبيه و فتح خيبر ، در پى وفادارى مؤمنان ، نمودى از عزت و حكمت خداوند

و أث_بهم فتحًا قريبًا . و مغانم كثيرة ... و كان اللّه عزيزًا حكيمًا

از ارتباط {كان اللّه. ..} با آيه قبل، مطلب بالا استفاده مى شود.

زمينه پيروزى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 67 - 17

17 _ سركوبى دشمنان دين و پرهيز از گرفتن اسير در ميدان نبرد تا پيش از استقرار حكومت حق ، زمينه ساز پيروزى دين و امرى حكيمانه است .

و اللّه عزيز حكيم

زمينه پيروزى دينداران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 18

18 - ايمان توأم با اعمال صالح ، رمز پيروزى فراگير دين داران و موجب جلب كمك ها و امداد هاى الهى

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت ليستخلفنّهم فى الأرض و ليمكّننّ لهم

زمينه پيروزى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 1 - 3

3- نقش مهم صلح حديبيه ، در پيروزى هاى شگرف بعدى پيامبر ( ص ) و مسلمانان *

إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا

با توجه به اين كه صلح حديبيه در ظاهر فتح به شمار نمى آمده، ممكن است اطلاق {فتح مبين} بر آن، از آن جهت باشد كه اين صلح، سرآغاز فتح مكه و يا ديگر پيروزى هاى مهم پس از آن بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 2 - 9

9 - صلح با مشركان ، در شرايط سخت و دشوار مكه ، نعمتى بزرگ و راه گشاى حركت هاى سرنوشت ساز بعدى پيامبر ( ص ) *

فتحنا لك فتحًا . .. و يتمّ نعمته عليك و يهديك صرطًا مستقيمًا

با توجّه به اين كه صلح حديبيه، در شرايط دشوار صورت گرفته است; احتمال مى رودكه نعمت شمرده شدن آن، از اين جهت بوده كه فرصتى براى تجديد قوا پديد آورده و راه را به سوى حركت هاى مهم بعدى گشوده است (و يهديك صراطاً مستقيماً).

زمينه پيروزى مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 1 - 3

3- نقش مهم صلح حديبيه ، در پيروزى هاى شگرف بعدى پيامبر ( ص ) و مسلمانان *

إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا

با توجه به اين كه صلح حديبيه در ظاهر فتح به شمار نمى آمده، ممكن است اطلاق {فتح مبين} بر آن، از آن جهت باشد كه اين صلح، سرآغاز فتح مكه و يا ديگر پيروزى هاى مهم پس از آن

بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 11

11 - صلح حديبيه ، پيش درآمد پيروزى ها و غنايمى گسترده براى امت اسلامى

وعدكم اللّه . .. فعجّل لكم ه_ذه

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {ه_ذه} اشاره به صلح حديبيه داشته باشد; يعنى، خداوند غنايم زيادى را براى مؤمنان در نظر گرفته; اما قبل از آن صلح حديبيه را پيش درآمد آن غنايم قرار داده است.

زمينه پيروزى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 45 - 3

3 _ پايدارى اهل ايمان در صحنه هاى پيكار همراه با ياد مداوم خدا ، زمينه ساز پيروزى آنان بر دشمنان دين

فاثبتوا و اذكروا اللّه كثيرا لعلكم تفلحون

{لعلكم} علاوه بر اينكه متعلق بر {اذكروا اللّه} است، مى تواند متعلق به {فاثبتوا} نيز باشد. در اين صورت مراد از {فلاح}، پيروزى در جنگ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 21

21 - عبادت خالصانه خداى يكتا ، زمينه ساز حاكميت ، پيروزى و امنيت مؤمنان

وعد اللّه الذين ءامنوا . .. يعبدوننى لايشركون بى شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 7 - 6

6- وعده خداوند به پيروزى و ثبات قدم مؤمنان ، در صورت اقدام به جهاد و حمايت از دين

ي_أيّها الذين ءامنوا إن تنصروا اللّه . .. و يثبّت أقدامكم

سنت پيروزى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 23 - 1،3

1 -

پيروزى جبهه مؤمنان راستين و مقاوم و شكست دشمنان آنان ، سنت هميشگى خداوند

سنّة اللّه الّتى قد خلت من قبل

سنّت در اين آيه، نظر به آيه قبل دارد كه درباره پيروزمندى مؤمنان بر كافران است.

3 - سنت الهى در پيروز ساختن جبهه ايمان بر سپاه كفر ، داراى نمود هاى عينى در گذشته تاريخ

سنّة اللّه الّتى قد خلت من قبل

شرايط پيروزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 22 - 6

6 _ انتظار فتح و پيروزى بدون جهاد و مبارزه ، انتظارى نابجا و به دور از خرد

فان يخرجوا منها فانا دخلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 23 - 15،16،17،18،20

15 _ آگاهى يوشع و كالب از روش برخورد با جباران سرزمين مقدس براى دستيابى به پيروزى

قال رجلان . .. ادخلوا عليهم الباب فاذا دخلتموه فانكم غلبون

16 _ پيروزى حتمى بنى اسرائيل بر جباران ، در صورت يورش بر آنان از دروازه سرزمين مقدس

ادخلوا عليهم الباب فاذا دخلتموه فانكم غلبون

17 _ پيروزى حق بر باطل ، در گرو كوشش و تلاش صاحبان حق *

فاذا دخلتموه فانكم غلبون

18 _ اهل ايمان ، وظيفه دار شناسايى ، طراحى و به كارگيرى شيوه هاى مناسب براى دستيابى به پيروزى بر دشمنان

ادخلوا عليهم الباب فاذا دخلتموه فانكم غلبون

20 _ توكل بر خداوند ، كارساز در پيروزى مؤمنان بر دشمنان خويش

فانكم غلبون و على اللّه فتوكلوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 24 - 5،6

5 _ فتح سرزمين مقدس بدون مبارزه ، انتظار نابجاى قوم موسى

( ع )

إنّا لن ندخلها ابداً ما داموا فيها

6 _ آرزوى پيروزى بدون كوشش و تلاش ، نابجا و به دور از خرد

إنّا لن ندخلها ابداً ما داموا فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 56 - 5

5 _ پيروزى اهل ايمان در گرو همبستگى آنان بر محور ولايت الهى

فان حزب اللّه هم الغلبون

به اصحاب و يارانى كه همفكر شخصى باشند و از وى پيروى كنند، حزب آن شخص مى گويند. (لسان العرب.)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 14 - 3

3 _ نابودى و ذلت دشمنان دين و چشيدن طعم پيروزى ، در گرو نبرد با آنان است .

قتلوهم يعذبهم اللّه بأيديكم و يخزهم و ينصركم عليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 12

12_ صبر و تقوا ، دو شرط اساسى براى پيروزى نهايى بر كافران و نايل شدن به فرجامى نيكوست .

فاصبر إن الع_قبة للمتقين

شرايط پيروزى بر مستكبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 89 - 6

6 _ اجابت دعا و خواسته هاى حق طلبان از سوى خدا و تحقق بخشيدن پيروزى آنان بر مستكبران ، مقتضى استقامت و پايدارى آنان در ميدان مبارزه است .

قال قد أجيبت دعوتكما فاستقيما

شرايط پيروزى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 145 - 14

14 _ فراگيرى معارف و عمل به احكام الهى ، شرط پيروزى قوم موسى بر فاسقان و آزادسازى

سرزمين آنان

فخذها . .. يأخذوا بأحسنها سأوريكم دار الفسقين

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه {ساوريكم} جواب فعل امر {فخذها بقوة و أمر قولك يأخدوا} باشد ; يعنى: {إن تاخذها و يأخذوا سأوريكم دار الفسقين} قابل ذكر است كه مجزوم نشدن {اوريكم}، على رغم اينكه جواب امر قرار گرفته، به سبب وجود {سين} است.

شرايط پيروزى مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 137 - 13

13 _ صبر و مقاومت مستضعفان شرط تحقق امداد هاى الهى براى پيروزى آنان است .

تمت كلمت ربك . .. بما صبروا

شك در پيروزى اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 6 - 9

9 - رخداد صلح حديبيه ، پاسخى قاطع به بدگمانى منافقان و مشركان درباره موفقيت هاى اسلام *

إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا . ليغفر لك ... و يعذّب المن_فقين و ... الظانّين باللّ

چنانچه {و يعذّب. ..} عطف بر {ليغفر لك...} باشد; آيه شريفه مى تواند بيانگراين مطلب باشد كه منافقان و مشركان، به سرنوشت اسلام بدگمان بودند و مى پنداشتند كه خداوند از مؤمنان حمايت نخواهد كرد; ولى صلح پيروزمند حديبيه، نادرستى پندار آنان را اثبات كرد.

شك در پيروزى روميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 7 - 7

7 - ترديد در پيروزى روميان پس از شكست آنان ، برخاسته از سطحى نگرى و بى توجهى مردمان عصر بعثت به حقايق نهان زندگى دنيا است .

سيغلبون . .. يعلمون ظ_هرًا من الحيوة الدنيا

نكته ياد شده بر اين اساس است كه

{ال} در {الناس} عهد باشد و مراد از آن، مردمى باشند كه درباره وعده خداوند به پيروزى روميان شكست خورده ترديد داشتند.

صبر در تأخير پيروزى مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 48 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، مأمور صبر و شكيبايى در مدت مهلت يافتن كافران تكذيب گر و به تأخير افتادن نصرت و پيروزى مسلمانان بر آنان

و أُملى لهم . .. فاصبر لحكم ربّك

به گفته مفسران، آيه شريفه اشاره به مسأله مهلت يافتن مشركان است كه در آيه پيش ذكر شده است.

علاقه به پيروزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 13 - 1،5

1 - مجاهدان راه خدا ، مشتاق امداد هاى الهى و غلبه سريع بر دشمن

و أُخرى تحبّونها نصر من اللّه و فتح قريب

5 - مسلمانان صدراسلام ، مشتاق امداد هاى الهى و غلبه سريع بر دشمن

و أُخرى تحبّونها نصر من اللّه و فتح قريب

عوامل پيروزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 251 - 1،2،9

1 _ صبر ، ثبات قدم و نصرت الهى ، از عوامل پيروزى بر دشمنان

قالوا ربّنا افرغ علينا صبراً . .. فهزموهم باذن اللّه

فاء تفريع در {فهزموهم} بيانگر اين است كه پيروزى اهل ايمان و هزيمت جالوتيان، نتيجه مطالب گذشته (صبر، ثبات قدم و . .. ) بوده است.

2 _ نقش دعا در پيروزى رزمندگان جبهه حقّ

قالوا ربّنا . .. فهزموهم باذن اللّه

9 _ ضرورت ضربه زدن به قلب لشكر و فرماندهى آن ، جهت دستيابى به پيروزى

بر دشمن

فهزموهم باذن اللّه و قتل داود جالوت

بنابراينكه {واو} در {و قتل . .. } حاليّه باشد و با الغاى خصوصيّت از مورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 12 - 2

2 _ پيروزى ايمان بر كفر ، از وعده هاى الهى

قل للّذين كفروا ستغلبون و تحشرون الى جهنّم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 55 - 16

16 _ پيروى واقعى از انبيا ، عامل پيروزى بر كافران

و جاعل الذين اتبعوك فوق الذين كفروا

از اينكه، اسناد پيروزى به كسانى داده شده كه پيرو باشند، معلوم مى شود كه علت پيروزى، پيروى از پيامبران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 126 - 7،9

7 _ انحصار پيروزى آفرينى به خداوند ، برخاسته از عزّت و اقتدار مطلق اوست .

و ما النّصر الّا من عند اللّه العزيز الحكيم

9 _ ضرورت اتّكاى اهل ايمان ، تنها به خداوند ، براى نيل به پيروزى

فليتوكل المؤمنون . .. و ما النّصر الّا من عند اللّه العزيز الحكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 128 - 3،4

3 _ پيروزى مؤمنانِ پيكارگرِ بدر ، تنها به دست خدا بود ، نه پيامبر ( ص )

و لقد نصركم اللّه ببدر . .. ليس لك من الامر شىء

اگر {ال} در {الامر} براى جنس باشد، پيروزى در جنگ بدر مصداقى از آن خواهد بود و اگر عهد ذكرى باشد، اشاره به پيروزى در آن جنگ است.

4 _ شكست و

پيروزى به دست خداست ، نه پيامبر ( ص )

ليس لك من الامر شىء

اگر {ال} در {الامر}، عهد ذكرى باشد، اشاره به پيروزى مسلمانان در جنگ بدر و شكست كافران در آن جنگ است. و جنگ بدر به عنوان مثال خواهد بود، نه اينكه داراى خصوصيّتى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 130 - 16

16 _ تقواى الهى ، رمز پيروزى بر دشمنان دين است ، نه تقويت بنيه اقتصادى به وسيله ربا *

يا ايّها الّذين امنوا لا تأكلوا الرّبوآ . .. و اتّقوا اللّه لعلّكم تفلحون

برخى از مفسّران به قرينه آيات پيشين كه در آن به شكست جنگ احد اشاره شده، بر آن شده اند كه مراد از فلاح، پيروزى بر دشمنان است و آيه، رهنمونى است به اينكه مبادا براى تقويت بنيه نظامى، به رباخوارى كه بى تقوايى است، رو آوريد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 148 - 9،12

9 _ پيروزى بر دشمنان دين ، تنها از جانب خداست ; گر چه تمامى عوامل طبيعى آن فراهم باشد .

قال معه ربّيّون كثير فما وهنوا . .. فاتيهم اللّه ثواب الدّنيا

در آيه شريفه به كليّه عوامل پيروزى و نيز استقامت و پايمردى نيروها (فما وهنوا . .. ) اشاره شده است ; ولى در عين حال خداوند پيروزى مجاهدان را عطايى از جانب خويش مى شمارد. (فاتيهم اللّه).

12 _ معتقدين به خدايى بودن پيروزى ها و جويندگان بخشايش الهى ، از نيكوكاران و محبوبان خدا هستند .

ربّنا اغفر لنا . .. و ثبّت اقدامنا

و انصرنا على القوم الكافرين ... و اللّه يحبّ

كلمه {المحسنين} پس از آيات گذشته بيانگر اين معناست كه دارندگان ويژگيهاى شمرده شده، مصداق محسنان هستند و از جمله آن ويژگيها، اعتقاد به ربوبيت خداوند و باور به خدايى بودن پيروزيهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 150 - 6

6 _ پذيرش ولايت خداوند ، موجب بهره مندى از پشتيبانى وى و زمينه ساز پيروزى بر كافران

بل اللّه موليكم و هو خير النّاصرين

تقديم ذكرى ولايت الهى بر يارى او، نشانه تقدّم خارجى آن است; يعنى آنگاه خداوند شما را يارى خواهد كرد كه تنها ولايت او را پذيرا باشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 151 - 3،9

3 _ امداد غيبى خداوند ، در شكست كافران شرك پيشه

و هو خير النّاصرين. سنلقى فى قلوب الّذين كفروا الرّعب بما اشركوا

9 _ تأثير وضعيت روحى و حالات قلبى آدمى ، در سرنوشت او ( شكست و پيروزى )

و هو خير النّاصرين. سنلقى فى قلوب الّذين كفروا الرّعب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 154 - 18

18 _ تدبير تمامى امور جهان و پيروزى در نبرد ها ، در دست خداوند است .

قل انّ الامر كلّه للّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 160 - 1،4

1 _ حتمى بودن پيروزى با نصرت و يارى خداوند

ان ينصركم اللّه فلا غالب لكم

4 _ پيروزى و شكست ، تنها منوط به خواست و قدرت خداوند است

.

ان ينصركم اللّه . .. و ان يخذلكم فمن ذا الّذى ينصركم من بعده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 166 - 3

3 _ جريان حوادث و امور عالم ( شكست ها ، سختى ها و دشوارى هاى مردمان ) در حيطه اذن الهى

و ما اصابكم . .. فباذن اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 174 - 2،7

2 _ شمول نعمت و فضل بزرگ الهى بر مؤمنان شركت كننده در غزوه حمراءالاسد يا بدر صغرا ، عامل آسيب نديدن آنان

فانقلبوا بنعمة من اللّه و فضل لم يمسسهم سوء

در برداشت فوق {باء} در {بنعمة}، سببيّه و متعلق به {انقلبوا}، گرفته شده است.

7 _ پيروزى و شكست به دست خداوند است .

فانقلبوا بنعمة من اللّه و فضل لم يمسسهم سوء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 76 - 14

14 _ نقش عمده و اساسى نقشه ها و شيوه هاى مبارزه در شكست و پيروزى

انّ كيد الشّيطان كان ضعيفاً

از اينكه خداوند براى تحريك مؤمنان در رويارويى با كافران ضعف و ناتوانى نقشه هاى آنان را يادآورى مى كند، معلوم مى شود شيوه هاى مبارزه و برنامه هاى جنگى، نقش بسزايى در پيروزيها دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 17

17 _ نويد خداوند به حمايت از مسلمانان در برابر دشمنان دين با فراهم آوردن پيروزى با امداد هاى غيبى براى آنان

فعسى اللّه ان يأتى بالفتح او امر من عنده

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 56 - 7

7 _ رهبرى و تشكيلات ، داراى نقشى عمده در دستيابى به پيروزى

و من يتول اللّه و رسوله و الذين ءامنوا فان حزب اللّه هم الغلبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 10 - 3

3 _ تقويت روحيه نيرو هاى رزمنده داراى تأثيرى عميق در كسب پيروزى

بألف من الملئكة . .. و ما جعله اللّه إلا بشرى و لتطمئن به قلوبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 19 - 10

10 _ كثرت نيرو ها تعيين كننده پيروزى نيست .

و لن تغنى عنكم فئتكم شيئا و لو كثرت و أن اللّه مع المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 65 - 8

8 _ صبر و مقاومت در صحنه كارزار از عوامل مهم پيروزى مؤمنان بر كافران

إن يكن منكم عشرون صبرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 14 - 4

4 _ جنگاوران مؤمن ، در عرصه نبرد ، مجارى تحقق اراده خدا ( پيروزى قواى اسلام و مرگ و ذلت دشمنان ) هستند .

يعذبهم اللّه بأيديكم و يخزهم و ينصركم عليهم

خداوند پس از فرمان جنگ با دشمنان، نابودى و شكست آنان و پيروزى مؤمنان را به خود نسبت داد _ با آنكه همه آنها نتيجه همان جنگ بود _ از اين مطلب استفاده مى شود كه اراده خدا در مورد انسانها، از راه افعال خود آنان تحقق مى پذيرد.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 25 - 1،8

1 _ نصرت و امداد هاى غيبى الهى ، عامل اصلى پيروزى مسلمانان صدر اسلام در بسيارى از عرصه هاى كارزار

لقد نصركم اللّه فى مواطن كثيرة

8 _ كثرت نيرو هاى رزمى ، بدون امداد هاى الهى ، تضمين كننده پيروزى نيست .

إذ أعجبتكم كثرتكم فلم تغن عنكم شيئاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 26 - 3

3 _ آرامش روحى ، از مهمترين عوامل پيروزى در نبرد است .

ثم أنزل اللّه سكينته على رسوله و على المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 40 - 13

13 _ آرامش روحى در سختى ها ، نعمتى الهى و رمز موفقيت و پيروزى است .

فقد نصره اللّه . .. فأنزل اللّه سكينته عليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 87 - 11

11 _ بشارت در ايجاد روحيه و اميد به پيروزى ، نقشى مؤثر دارد .

و نجنا برحمتك من القوم الكفرين . .. و بشّر المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 1 - 20

20- عزّت ، غلبه و كمال ، پيامد پيمودن راه خدا و پيروى از آموزه هاى قرآن است .

كت_ب . .. إلى صرط العزيز الحميد

اضافه شدن {صراط} به {العزيز الحميد} اشاره به اين نكته دارد كه سالك اين راه، راه عزّت و كمال را مى پيمايد; زيرا حمد و ستايش در برابر كمال است.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 111 - 5

5 - دستيابى به پيروزى واقعى و رستگارى اخروى ، در گرو صبر و تحمل مشكلات در راه دين

إنّى جزيتهم اليوم بما صبروا أنّهم هم الفائزون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 51 - 11

11 - اطاعت از خدا و رسول او و پذيرش داورىِ متكى بر احكام الهى ، موجب رستگارى و پيروزى است .

إنّما كان قول المؤمنين إذا دعوا . .. ليحكم بينهم أن يقولوا سمعنا و أطعنا و أُول_

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 52 - 2

2 - فرمان برى از خدا و رسول او و خدا ترسى و تقواپيشگى ، از عوامل ظفرمندى و كاميابى است .

و من يطع اللّه و رسوله و يخش اللّه و يتقه فأُول_ئك هم الفائزون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 10 - 17

17 - عزت و پيروزى در عرصه جدال و ستيزش انديشه ها و عقايد ، از آن انديشه و عقيده اى است كه بر عقل ، فطرت و طبع آدمى استوار باشد .

فللّه العزّة جميعًا إليه يصعد الكلم الطيّب . .. و مكر أُول_ئك هو يبور

برداشت ياد شده، با توجه به اين حقيقت است كه مكر شكست خورده كافران، در مقابل كلام طيب خداوند و صعود و موفقيت آن قرار گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 7 - 9

9- روحيه قوى و ثبات قدم ، مؤثرترين

عامل پيروزى در مبارزه عليه دشمن

و يثبّت أقدامكم

بيان {يثبّت . ..} پس از {ينصركم} و اختصاص به ذكر يافتن آن، مطلب بالا را مى رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 2 - 17

17 - ثبات و تزلزل روانى ، از عوامل مهم پيروزى و شكست در نبرد

فأتيهم اللّه . .. و قذف فى قلوبهم الرعب

عوامل پيروزى اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 28 - 7

7- وجود رهبرى ، نظام هدايت گرى و قوانين بايسته ، راز پيروزى نهايى اسلام بر ساير اديان

بالهدى و دين الحقّ ليظهره على الدين كلّه

عوامل پيروزى بر دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 6 - 10

10- رشد اقتصادى و ازدياد جمعيت به منظور برترى و فزونى يافتن بر نيروى انسانى و اقتصادى دشمن ، سياستى است شايسته و بايسته

و أمددن_كم بأمول و بنين و جعلن_كم أكثر نفيرًا

جمله {و جعلناكم. ..} بمنزله نتيجه براى جمله {و امددناكم ...} است; چرا كه {نفير} در لغت به عده اى از مردان گفته مى شود كه امكانات لازم براى كوچ كردن و حركت دسته جمعى را داشته باشند (مفردات راغب)، و مقصود از آن به مناسبت مورد، اين است كه خداوند با كمك اموال و فرزندان به شما، اين توانايى را داد كه بر دشمن خود فزونى داشته و چيره شويد.

عوامل پيروزى حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 8 - 3

3 _ تضمين تحقق حق و

محو باطل در پرتو ريشه كن شدن كافران است .

و يقطع دابر الكفرين. ليحق الحق و يبطل البطل

برداشت فوق بر اين اساس است كه {ليحق الحق} متعلق به {يقطع . .. } در آيه قبل باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 82 - 3

3 _ خداوند ، با كلمات خود حق را بر كرسى نشانده و پايدار مى كند .

و يحق اللّه الحق بكلمته

عوامل پيروزى در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 151 - 4

4 _ خداوند با القاى وحشت و دلهره در دل هاى كفرپيشگان تقويت كننده روحيه جامعه ايمانى در رويارويى با آنان

سنلقى فى قلوب الّذين كفروا الرّعب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 172 - 8

8 _ سرنوشت ساز بودن آمادگى رزمى و مانور مسلمين بعد از جنگ احد

الّذين استجابوا للّه و الرسول من بعد ما اصابهم القرح

سازماندهى سپاه اسلام پس از مصيبتهاى وارد آمده در جنگ احد و دعوت مجدد حتى از مجروحان براى شركت در جنگ، حكايت از سرنوشت ساز بودن اين آمادگى و بسيج نيرو دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 248 - 9

9 _ فرستادن آرامش خاطر به سوى بنى اسرائيل از جانب خداوند ، به منظور استقامت و كاستن دلهره و اضطراب آنان در پيكار با دشمنان

ابعث لنا ملكاً نقاتل . .. ان ياتيكم التّابوت فيه سكينة

مراد از {سكينة} به مناسبت آيات قبل كه درباره جهاد و نبرد با

دشمنان بود، يا خصوص آرامش و رفع نگرانى و دلهره در رويارويى با متجاوزان است و يا مصداق بارز و مورد نظر از آرامش.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 249 - 26،27

26 _ توجّه و باور به امكان پيروزى جمعيّت هاى كيفى _ هر چند كم باشند _ بر نيرو هاى عظيم كمّى ، تسكين بخش رزمندگان

كم من فئة قليلة غلبت فئة كثيرة

معتقدان به لقاءاللّه (الذين يظنّون . .. ) در مقابل عدّه ديگر چنين گفتند: {كم من ... } تا آنان را براى مقابله با دشمن مُهيّا سازند و ترس و دلهره آنان را بزدايند.

27 _ معتقدان به لقاى خداوند ، پيروزى در جنگ را از جانب خداوند مى دانند .

قال الذين يظنّون . .. غلبت فئة كثيرة باذن اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 251 - 1،2،4،9

1 _ صبر ، ثبات قدم و نصرت الهى ، از عوامل پيروزى بر دشمنان

قالوا ربّنا افرغ علينا صبراً . .. فهزموهم باذن اللّه

فاء تفريع در {فهزموهم} بيانگر اين است كه پيروزى اهل ايمان و هزيمت جالوتيان، نتيجه مطالب گذشته (صبر، ثبات قدم و . .. ) بوده است.

2 _ نقش دعا در پيروزى رزمندگان جبهه حقّ

قالوا ربّنا . .. فهزموهم باذن اللّه

4 _ هزيمت و شكست سپاهيان جالوت به اذن الهى ، در برابر نيروى اندك طالوتيان

فهزموهم باذن اللّه

9 _ ضرورت ضربه زدن به قلب لشكر و فرماندهى آن ، جهت دستيابى به پيروزى بر دشمن

فهزموهم باذن اللّه و قتل داود جالوت

بنابراينكه {واو} در {و قتل . ..

} حاليّه باشد و با الغاى خصوصيّت از مورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 13 - 8،9

8 _ نقش تعيين كننده برآورد نيرو هاى دشمن ، در روحيه رزمندگان و سرنوشت جنگ

يرونهم مثليهم رأىَ العين

9 _ بهره گيرى از عمليّات فريب نيرويى ، عاملى مؤثر در پيروزى

يرونهم مثليهم رأىَ العين

برآورد نادرست مشركان از نيروهاى مسلمانان، موجب شكست آنها در جنگ بدر شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 150 - 8

8 _ توجّه به ولايت الهى و اعتقاد به يارى حتمى خداوند ، از عوامل تقويت روحيه اهل ايمان در هنگامه هاى دشوار و نبرد با دشمنان

بل اللّه موليكم و هو خير النّاصرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 43 - 14

14 _ روحيه رزمندگان داراى تأثيرى بسزا در اقدام به جنگ و پيروزى و شكست آنان

إذ يريكهم اللّه . .. إنه عليم بذات الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 67 - 15

15 _ پرهيز از گرفتن اسير در ميدان نبرد تا پيش از سركوبى كامل دشمن ، امرى حكيمانه و موجب پيروزى دشمنان دين است .

ما كان لنبى . .. و اللّه عزيز حكيم

توصيف خداوند به عزتمندى و كاردانى پس از تأكيد بر حرمت گرفتن اسير پيش از سركوبى دشمن، اشاره به اين دارد كه اين حكم، حكمى حكيمانه است و اجراى آن زمينه ساز عزتمندى و پيروزى مسلمانان است.

عوامل پيروزى در جهاد

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 1،3،9،13،14

1 _ وعده الهى به نصرت و يارى پيكارگران مؤمن ، در رويارويى و نبرد با دشمنان دين

و لقد صدقكم اللّه وعده اذ تحسّونهم باذنه

جمله {و لقد صدقكم اللّه وعده}، حاكى از اين است كه خداوند از پيش سركوبى دشمنان و پيروزى مؤمنان را وعده داده بود.

3 _ تحقق وعده الهى به نصرت و پيروزى پيكارگران احد ، آنگاه كه در آغاز نبرد ، مشركان را تا آستانه انقراض كشتند .

و لقد صدقكم اللّه وعده اذ تحسّونهم باذنه

{اذ تحسّونهم} متعلق به {و لقد صدقكم اللّه} است ; يعنى بيان زمان تحقق وعده الهى است. و {تحسّونهم} از ماده {حَسّ} به معناى كشتن تا حد انقراض و نابودى است.

9 _ تحقق وعده الهى به پيروزى جامعه ايمانى در گرو اتّحاد صفوف ، پايدارى و پيروى آنان از رهبرى

و لقد صدقكم اللّه وعده . .. حتّى اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصيتم

13 _ استوارى در نبرد ، اتّحاد و يكدلى رزمجويان و پيروى از دستورات رهبران الهى ، عامل جلب اذن خداوند براى پيروزى بر دشمن

اذ تحسّونهم باذنه حتّى اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصيتم

كلمه {باذنه} بيانگر اين است كه پيروزيها در گرو اذن خداوند است و از اينكه مسلمانان در مرحله اوّل، يعنى قبل از اختلاف و سستى و سرپيچى، مأذون به پيروزى شدند و آنگاه كه سستى كردند و اختلاف ورزيدند و سرپيچى نمودند، اذن به پيروزى برداشته شد، معلوم مى شود اذن الهى به پيروزى، دائر مدار عملكرد رزمجويان خواهد بود.

14 _ پيروزى جامعه ايمانى بر دشمنان

خويش ، برخاسته از اراده الهى

من معد ما اريكم ما تحبّون

فاعل در {ارى} خداوند است ; و منظور از {ما} در {ما تحبّون}، پيروزى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 160 - 7،8

7 _ توكّل پيكارگران جنگ بدر بر خدا ، موجب يارى خدا و پيروزى آنان در آن نبرد *

ان ينصركم اللّه فلا غالب لكم . .. و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

خداوند پس از شروع بيان جنگ احد، اشاره اى نيز به مسائل جنگ بدر داشت (و لقد نصركم اللّه ببدر، آيه 123) بنابراين جمله {ان ينصركم اللّه} مى تواند اشاره به علّت آن پيروزى باشد.

8 _ توكّل بر خداوند ، زمينه ساز يارى و نصرت الهى و غلبه بر دشمنان

ان ينصركم اللّه . .. و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 249 - 25،30

25 _ چه بسا جمعيّت اندكى كه با پايدارى ، به اذن الهى بر انبوه جمعيّت ها پيروز شدند .

كم من فئة قليلة غلبت فئة كثيرة

30 _ پيروزى در پيكار ، در گرو استقامت و استوارى است ; نه انبوهى لشكر

كم من فئة . .. و اللّه مع الصّابرين

جمله {و اللّه . .. }، به منزله بيان شرط براى غلبه گروه اندك بر گروه انبوه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 250 - 3،4

3 _ نيرو هاى اندك طالوت با اميد به نصرت الهى ، به جنگ با جالوتيان رفتند .

و لمّا برزوا الجالوت . .. و انصرنا على

القوم الكافرين

4 _ استوارى قدم پيكارگران ، از نتايج شكيبايى آنان در پيكار و زمينه ساز نصرت الهى *

قالوا ربّنا افرغ . .. و انصرنا على القوم الكافرين

بنابراينكه سه جمله اى كه به عنوان دعا ذكر شده است، هر يك مقدّمه انجام پذيرى جمله بعدى باشد. يعنى صبر، عامل ثبات قدم و ثبات قدم، عامل نصر و پيروزى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 13 - 12،15،17

12 - غلبه مسلمانان در جنگ بدر ، على رغم توان برتر كافران

قد كان لكم اية . .. يرونهم مثليهم

زيرا در صورتى جنگ بدر، آيه و عبرت است كه بر حسب شرايط طبيعى، تحصيل پيروزى براى مسلمانان ميسور نباشد و كافران، توان برترى داشته باشند.

15 _ پيروزى جنگجويان راه خدا ، در جنگ بدر بر كافران ، در پرتو مشيّت الهى

قد كان . .. و اللّه يؤيّد بنصره من يشاء

17 _ تصرّف در عوامل طبيعى ، از وسائط تحقّق امداد الهى

يرونهم مثليهم رأىَ العين و اللّه يؤيّد بنصره من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 123 - 4،6

4 _ مجاهدان جنگ بدر با نداشتن ساز و برگ كافى در مقابل دشمنان ، توانستند با ايمان و توكّل به خدا بر آنان پيروز شوند .

و على اللّه فليتوكّل المؤمنون. و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة

جمله {و لقد نصركم اللّه ببدر}، مى تواند نمونه اى باشد از حقيقت بيان شده در آيه قبل; يعنى عامل نصرت شما در بدر، توكّل شما بر خداوند بود.

6 _ ساز و برگ و آمادگى

نظامى و نيروى انسانى ، تنها عامل پيروزى در پيكار با دشمنان نيست .

و اذ غدوت . .. و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة

چون نه ساز و برگ نظامى احد (تبوّىء المؤمنين مقاعد للقتال)، عامل پيروزى شد و نه كمبود نيرو در بدر (انتم اذلّة)، باعث شكست; بلكه آنچه عامل پيروزى است، توكل بر خدا و يارى اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 124 - 6

6 _ نقش تعيين كننده امداد هاى غيبى براى پيروزى مؤمنان در پيكار با دشمنان

الن يكفيكم ان يمدّكم ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 125 - 1

1 _ كفايت فرشتگان امدادگر ، براى پيروزى رزمندگان در برابر دشمنان

الن يكفيكم . .. بلى ان تصبروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 126 - 1،2،4،5،6

1 _ نزول فرشتگان و يارى آنان ، تنها مژده اى است براى مؤمنان پيكارگر و آرامش دهنده دل هاى آنان ، نه تعيين كننده پيروزيها

و ما جعله اللّه الّا بشرى لكم و لتطمئنّ قلوبكم به

ضمير در {ما جعله اللّه}، به امداد، كه از {يمددكم} استفاده مى شود، برمى گردد.

2 _ نياز پيكارگران به بشارت و تقويت روحيه و آرامش دل ، براى پيروزى بر دشمنان

و ما جعله اللّه الّا بشرى لكم و لتطمئنّ قلوبكم به

4 _ فتح و پيروزى بر دشمنان ، تنها از جانب خداى { عزيز و حكيم }

و ما النّصر الّا من عند اللّه العزيز الحكيم

5 _ پيروزى جبهه مؤمنان ، پرتويى از

عزّت و حكمت خداوند

و ما النّصر الّا من عند اللّه العزيز الحكيم

6 _ خداوند ، تعيين كننده اصلى و نهايى پيروزى مؤمنان است ; نه فرشتگان و يا توانايى هاى شخصى رزمندگان

و ما جعله اللّه الّا بشرى لكم . .. و ما النّصر الّا من عند اللّه

بيان انحصار پيروزى آفرينى به خدا و نقش امداد ملائكه تنها به عنوان بشارت و اطمينان قلب، در حقيقت نفى هر گونه عاملى (توانايى نيروها از نظر عِدّه و عُدِّه، امداد ملائكه و . .. )، غير از خواست الهى در پيروزيهاست.

عوامل پيروزى در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 26 - 10

10 _ امداد هاى ويژه الهى ، منشأ پيروزى مسلمانان در جنگ بدر *

و أيدكم بنصره

عوامل پيروزى غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 11 - 14

14 _ ريزش باران در آستانه جنگ بدر ، از عوامل مؤثر در پيروزى مسلمانان در آن جنگ

و ينزل عليكم . .. و يثبت به الأقدام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 17 - 2

2 _ حركت هاى پيروزى آفرين پيامبر ( ص ) در جنگ بدر در حقيقت فعل الهى بود .

فلم تقتلوهم و لكن اللّه قتلهم و ما رميت

{رمى} به معناى پرتاب كردن است و در اينجا مى تواند كنايه از تمامى حركتهايى باشد كه پيامبر(ص) در جنگ بدر انجام داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 49 - 6

6 _ توكل

مسلمانان به خداوند در جنگ بدر عامل پيروزى آنان

إذ يقول المنفقون . .. و من يتوكل على اللّه فإن اللّه عزيز حكيم

عوامل پيروزى غزوه حنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 26 - 8

8 _ امداد هاى الهى ، عامل اصلى پيروزى مسلمانان در جنگ حنين

ثم وليتم مدبرين. ثم أنزل اللّه سكينته ... و أنزل جنوداً لم تروها و عذّب الذين كف

عوامل پيروزى مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 44 - 5

5 _ خداوند تحقق دهنده جنگ بدر و پيروزكننده مسلمانان در آن نبرد

ليقضى اللّه أمرا كان مفعولا

عوامل پيروزى مسلمانان مدينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 27 - 8

8 - قدرت مطلق خداوند ، عامل شكست يهود بنى قريظه و پيروزى مسلمانان مدينه بود .

أنزل الذين ظ_هروهم . .. فريقًا تقتلون ... وكان اللّه على كلّ شىء قديرًا

عوامل پيروزى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 15 - 6

6 - آيات الهى ( معجزات ) توشه راه و حربه پيروزى موسى و هارون ( ع )

قال كلاّ فاذهبا ب_اي_تنا

عوامل پيروزى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 17 - 1

1 _ امداد هاى الهى عامل اصلى و اساسى كشته شدن كافران در جنگ بدر و پيروزى اهل ايمان

فلم تقتلوهم و لكن اللّه قتلهم

جمله {فلم تقتلوهم . .. } متفرع بر آياتى است كه امدادهاى الهى را در جنگ

بدر برمى شمرد ; يعنى توجه به قضاياى جنگ بدر و امدادهاى الهى بيانگر اين است كه در حقيقت خداوند مشركان را كشت و آنان را شكست داد.

عوامل پيروزى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 15 - 6

6 - آيات الهى ( معجزات ) توشه راه و حربه پيروزى موسى و هارون ( ع )

قال كلاّ فاذهبا ب_اي_تنا

گواهان پيروزى اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 28 - 12

12- خداوند ، والاترين گواه بر حقانيت رسالت پيامبر ( ص ) و غلبه اسلام بر ساير اديان

هو الذى أرسل رسوله . .. ليظهره على الدين كلّه و كفى باللّه شهيدًا

تعبير {كفى باللّه شهيداً} محتواى اين آيه را تأكيد كرده است.

معجزه پيروزى در غزوه خيبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 13

13 - تحقق نويد الهى به فتح خيبر ، معجزه اى هدايتگر براى مؤمنان

فعجّل لكم ه_ذه . .. و لتكون ءاية للمؤمنين

منافقان مدينه و وعده پيروزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 12 - 5

5 - منافقان و بيماردلان مدينه ، وعده خدا و پيامبر را بر پيروزى ، فريب و خدعه اى بيش نمى دانستند .

و إذ يقول المن_فقون و الذين فى قلوبهم مرض ما وعدنا اللّه و رسوله إلاّ غرورًا

منافقان و پيروزى مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 48 - 8

8 _ پيروزى و موفقيت

اسلام و مسلمانان ، ناخوشايند و غير قابل تحمل براى منافقان

حتى جاء الحق و ظهر أمر اللّه و هم كرهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 50 - 7

7 _ داورى غلط منافقان در مورد شكست و پيروزى مسلمانان

و إن تصبك مصيبة يقولوا قد أخذنا أمرنا من قبل و يتولوا و هم فرحون

منشأ پيروزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 251 - 6

6 _ حاكميّت اذن خداوند بر پيروزى ها و شكستها

فهزموهم باذن اللّه

كلمه {باذن اللّه} متعلق به {هزموهم}، قيد هر دو معنايى است كه در آن نهفته; يعنى شكست جالوتيان و پيروزى طالوتيان. پس هم شكست و هم پيروزى به اذن خداست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 26 - 21

21 _ اعطاى حاكميّت و پيروزى به انسان ها از جانب خداوند ، از قدرت مطلق او نمى كاهد .

مالك الملك . .. انّك على كل شىء قدير

از اينكه قبل از يادآورى عزّتها و قدرتهاى خدادادى، مالكيّت خدا ذكر شده; و پس از آن، بر قدرت مطلق خداوند تأكيد شده، برداشت فوق استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 73 - 5

5 _ خداوند ، منشأ پيروزى مجاهدان ، و مقام او پيراسته از تحميل شكست بر ايشان

فان اصابتكم مصيبة . .. و لئن اصابكم فضل من اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 141 - 6

6 _ پيروزى مؤمنان

در جنگ ، موهبت خداوند و از جانب اوست .

فإن كان لكم فتح من اللّه

قيد {من اللّه} ظاهراً قيد توضيحى است. يعنى هرگاه مسلمانان پيروز شوند، اين پيروزى از ناحيه خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 10 - 4،6

4 _ خداوند سرچشمه همه پيروزى ها و امداد ها نه فرشتگان و ديگر عوامل و اسباب

و ما جعله اللّه إلا بشرى . .. و ما النصر إلا من عند اللّه

6 _ پيروزى مسلمانان در جنگ بدر ، گسيل هزاران فرشته براى امداد مجاهدان در آن جنگ ، بشارت دهى و اطمينان بخشى به واسطه آنان ، پرتوى از عزتمندى و كاردانى خداوند

و ما النصر إلا من عند اللّه إن اللّه عزيز حكيم

جمله {إن اللّه عزيز حكيم} تعليلى است براى تمامى مسائلى كه در اين آيه و آيه قبل مطرح شده بود. يعنى سرچشمه آنچه بيان شد، عزت و حكمت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 18 - 2

2 _ ضرورت توجه اهل ايمان به فرجام شوم كافران ستيزه گر و نقش اصلى خدا در پيروزى هاى مؤمنان

ذلكم

حرف {كم} در {ذلكم} خطاب به اهل ايمان است. يعنى اى اهل ايمان سرنوشت مشركان ستيزه جو همان است كه بيان شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 66 - 11

11 _ پيروزى بر دشمنان ، وابسته به اراده و اذن خداوند است .

فإن يكن . .. بإذن اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9

- 51 - 3،10

3 _ پيروزى و يا شكست سپاه اسلام ، منوط به مشيت خدا و تنها بر اساس تقدير اوست .

قل لن يصيبنا إلا ما كتب اللّه لنا

10 _ ايمان و اعتقاد به اينكه خوشى ها و ناخوشى ها ، و شكست ها و پيروزى ها بر اساس تقدير خداست ، مقتضى توكل بر او و روى بر تافتن از ديگران

قل لن يصيبنا إلا ما كتب اللّه لنا . .. و على اللّه فليتوكل المؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 10 - 10

10 - منشأ پيروزى مؤمنان ، خداوند است .

و لئن جاء نصر من ربّك ليقولنّ إنّا كنّا معكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 3 - 5

5 - لزوم توجّه مؤمنان به حاكميت اراده پيروزمند الهى ، در هر فتح و گشايش

إنّا فتحنا . .. ليغفر لك اللّه ... و ينصرك اللّه

خداوند با نسبت دادن مكرر پيشامدهاى مثبت {صلح حديبيه} و يا {فتح مكه} به خود، در حقيقت به مؤمنان تذكر مى دهد كه در اوج اين پيروزى ها، از نقش اراده الهى غافل نباشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 13 - 3

3 - با رسيدن نصرت الهى و امداد هاى غيبى ، پيروزى بر دشمن قطعى است .

نصر من اللّه و فتح قريب

منشأ پيروزى اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 28 - 6

6- تعلّق اراده الهى ، بر غلبه و پيروزى دين اسلام بر

تمامى اديان

هو الذى أرسل . .. ليظهره على الدين كلّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 9 - 10

10 - تعلق اراده الهى بر غلبه دادن دين اسلام بر ديگر اديان ، به رغم ناخرسندى مشركان

أرسل رسوله بالهدى و دين الحقّ ليظهره على الدين كلّه و لو كره المشركون

ضمير {يظهره} مى تواند به رسول و يا {دين} برگردد. در هر دو صورت، معنا يكى خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 11 - 16

16 - مجاهدت مستمر مؤمنان با مال و جان خويش ، مجراى تحقق اراده خداوند بر پيروزى جهانى اسلام

و اللّه متمّ نوره . .. و دين الحقّ ليظهره على الدين كلّه ... و تج_هدون فى سبيل ا

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه خداوند، پس از بيان اراده خويش مبنى بر غلبه اسلام بر ساير اديان، مؤمنان را به جهاد با مال و جان خويش تشويق فرموده است.

منشأ پيروزى امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 6 - 3

3- تحولات تاريخ ( شكست و پيروزى امت ها ) تحت اراده الهى است .

بعثنا عليكم عبادًا . .. ثمّ رددنا لكم الكرّة

منشأ پيروزى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 21 - 3،6

3 - خداوند ، پيامبران خود را با تضمين پيروزى آنان و شكست جبهه دشمن فرستاد .

كتب اللّه لأغلبنّ أنا و رسلى

6 - نيرومندى و شكست ناپذيرى خداوند ، تضمين كننده پيروزى

پيامبران بر دشمنانشان

كتب اللّه لأغلبنّ أنا و رسلى إنّ اللّه قوىّ عزيز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 6 - 10

10 - پيروزى رسولان الهى بر كافران ، به اراده و مشيت خداوند است .

و ل_كنّ اللّه يسلّط رسله على من يشاء

منشأ پيروزى باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 19 - 5

5- مالكيت مطلقه الهى بر جهان هستى ، پشتوانه و تضمين كننده تحقق پيروزى حق بر باطل است .

بل نقذف بالحقّ . .. و له من فى السموت والأرض

جمله {و له من فى السماوات. ..} عطف بر جمله {لو أردنا ... بل نقذف بالحقّ...} است و تبيين و تفسير كننده حق بودن آفرينش جهان و نيز پيروزى حق بر باطل مى باشد; زيرا وقتى جهان در ملك خدا بود، پيروزكردن حق بر باطل، امرى ممكن و آسان بر او خواهد بود.

منشأ پيروزى بر مكذبان حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 16

16- دليل و حجت نيرومند و توان پيروزمند در صحنه رويارويى با منكران حق و حقيقت ، در گرو امداد الهى است .

و اجعل لى من لدنك سلط_نًا نصيرًا

منشأ پيروزى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 6 - 2

2- پيروزى بنى اسرائيل بر دشمنان جنگجوى خويش با اراده خداوند پس از نخستين شكست

ثمّ رددنا لكم الكرّة عليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 116 -

2

2 - غلبه و پيروزى موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان بر فرعونيان ، نتيجه نصرت الهى بود .

و نصرن_هم فكانوا هم الغ_لبين

منشأ پيروزى حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 19 - 5

5- مالكيت مطلقه الهى بر جهان هستى ، پشتوانه و تضمين كننده تحقق پيروزى حق بر باطل است .

بل نقذف بالحقّ . .. و له من فى السموت والأرض

جمله {و له من فى السماوات. ..} عطف بر جمله {لو أردنا ... بل نقذف بالحقّ...} است و تبيين و تفسير كننده حق بودن آفرينش جهان و نيز پيروزى حق بر باطل مى باشد; زيرا وقتى جهان در ملك خدا بود، پيروزكردن حق بر باطل، امرى ممكن و آسان بر او خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 116 - 4

4 - در صورت يارى خداوند ، پيروزى سپاه دين و جريان حق بر كفر و باطل ، قطعى است .

و نصرن_هم فكانوا هم الغ_لبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 24 - 17

17 - علم و آگاهى گسترده خداوند ، پشتوانه پيروزى دين حق و شكست جبهه كفر و باطل

و يمح اللّه الب_طل . .. إنّه عليم بذات الصدور

جمله {إنّه عليم بذات الصدور} مى تواند علت براى جمله {و يمح اللّه الباطل} باشد.

منشأ پيروزى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 24 - 17

17 - علم و آگاهى گسترده خداوند ، پشتوانه پيروزى دين حق

و شكست جبهه كفر و باطل

و يمح اللّه الب_طل . .. إنّه عليم بذات الصدور

جمله {إنّه عليم بذات الصدور} مى تواند علت براى جمله {و يمح اللّه الباطل} باشد.

منشأ پيروزى روميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 4 - 2

2 - شكست و پيروزى روم ، براساس مشيت خداوند بود .

غلبت الروم . .. للّه الأمر من قبل و من بعد

مضافٌ اليه محذوفِ {قبلُ} و {بعدُ}، {شكست و پيروزى روميان} است. بنابراين، مراد از {للّه الأمر من قبل و...} نكته ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 5 - 1

1 - پيروزى روميان بر ايرانيان ، به امداد و نصرت الهى بود .

و هم من بعد غلبهم سيغلبون . .. بنصر اللّه

بنابراين كه {بنصر اللّه} متعلق به {سيغلبون} باشد، نكته ياد شده را بيان مى كند.

منشأ پيروزى غزوه بنى نضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 6 - 11،13

11 - تسلط و غلبه پيامبر ( ص ) بر يهود بنى نضير ، معلول اراده و عنايت خداوند بود ; نه صرفاً تلاش مسلمانان .

فما أوجفتم عليه . .. و ل_كنّ اللّه يسلّط رسله على من يشاء

13 - فتح دژ هاى مستحكم و استوار يهود بنى نضير بدون جنگ و درگيرى ، نمودى عينى از قدرت نامحدود الهى است .

هو الذى أخرج الذين كفروا . .. و ظنّوا أنّهم مانعتهم حصونهم ... و اللّه على كلّ ش

منشأ پيروزى غزوه خيبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

17 - فتح - 48 - 18 - 14

14 - آرامش درونى ، و پيروزى صلح حديبيه و فتح خيبر ، نتيجه بيعت مهم مؤمنان با پيامبر ( ص )

إذ يبايعونك تحت الشجرة . .. فأنزل السكينة عليهم و أث_بهم فتحًا قريبًا

عبارت {فتحاً قريباً} ممكن است اشاره به {فتحاً مبيناً} (صلح حديبيه) و يا فتح خيبر داشته باشد; چه اين كه هر دو فتح با فاصله اى نه چندان دور، صورت گرفته و اطلاق فتح قريب بر هر دو ممكن است.

منشأ پيروزى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 3 - 3

3 - فتح مكه ، پيروزى بزرگ و بدون شكست پيامبر ( ص ) در پرتو امداد هاى الهى *

و ينصرك اللّه نصرًا عزيزًا

آرمان فتح مكه و مقهور ساختن مشركان لجوج آن، از بالاترين آرزوها و اهداف مسلمانان به شمار مى رفت. با توجه به اين نكته احتمال مى رود كه نويد الهى به نصرت بدون شكست، نويد به تحقق همين آرمان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 6 - 11

11 - تسلط و غلبه پيامبر ( ص ) بر يهود بنى نضير ، معلول اراده و عنايت خداوند بود ; نه صرفاً تلاش مسلمانان .

فما أوجفتم عليه . .. و ل_كنّ اللّه يسلّط رسله على من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 8 - 11

11 - تعلّق اراده الهى ، بر عزت و پيروزى پيامبر ( ص ) و مؤمنان

و للّه العزّة و لرسوله و

للمؤمنين

منشأ پيروزى مسلمانان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 25 - 1

1 _ نصرت و امداد هاى غيبى الهى ، عامل اصلى پيروزى مسلمانان صدر اسلام در بسيارى از عرصه هاى كارزار

لقد نصركم اللّه فى مواطن كثيرة

منشأ پيروزى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 35 - 3

3 - تعلق اراده الهى بر تسلّط بخشيدن به موسى و هارون ( ع ) ، در عرصه هاى مبارزه و ناكام گردانيدن فرعون و دارودسته وى

و نجعل لكما سلط_نًا فلايصلون إليكما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 116 - 2

2 - غلبه و پيروزى موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان بر فرعونيان ، نتيجه نصرت الهى بود .

و نصرن_هم فكانوا هم الغ_لبين

منشأ پيروزى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 35 - 7

7- همراهى امداد هاى الهى با مؤمنان مجاهد ، مايه پيروزى و برترى آنان

و أنتم الأعلون و اللّه معكم

تذكر به همراهى خداوند با مؤمنان، در پى تشويق آنان به ادامه جنگ و يادآورى برترى و پيروزى آنان، مطلب بالا را مى رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 4 - 15

15 - فتح و پيروزى مؤمنان در پرتو امدادِ الهى ، جلوه اى از حاكميت خدا بر عوامل و امكانات جهان هستى

إنّا فتحنا لك فتحًا . .. و للّه جنود السم_وت و الأرض

{للّه جنود. ..} ممكن است

در مقام تعليل براى {إنّا فتحنا لك...} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 24 - 5،8

5 - ورود مسلمانان به سرزمين مكه و آسيب نديدن از ناحيه دشمن ، ظفرى الهى براى ايشان

و هو الذى كفّ . .. من بعد أن أظفركم عليهم

8 - لزوم توجه مؤمنان به الهى بودن تمامى پيروزى ها و پيشرفت هاى آنان

و هو الذى كفّ أيديهم عنكم

خداوند در اين آيه و آيات پيشين پيروزى ها و موفقيت هاى مؤمنان را به خود نسبت داده است. بنابراين مؤمنان بايد پيروزى ها را از خدا بدانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 8 - 11

11 - تعلّق اراده الهى ، بر عزت و پيروزى پيامبر ( ص ) و مؤمنان

و للّه العزّة و لرسوله و للمؤمنين

منشأ پيروزى مؤمنان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 14 - 15

15 - غلبه يافتن پيروان حضرت عيسى ( ع ) بر كافران بنى اسرائيل ، در نتيجه تأييدات و امداد هاى الهى

فأيّدنا الذين ءامنوا . .. فأصبحوا ظ_هرين

منشأ پيروزى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 35 - 3

3 - تعلق اراده الهى بر تسلّط بخشيدن به موسى و هارون ( ع ) ، در عرصه هاى مبارزه و ناكام گردانيدن فرعون و دارودسته وى

و نجعل لكما سلط_نًا فلايصلون إليكما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 116 - 2

2 - غلبه

و پيروزى موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان بر فرعونيان ، نتيجه نصرت الهى بود .

و نصرن_هم فكانوا هم الغ_لبين

موارد پيروزى حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 18 - 8

8- هلاكت و نابودى جوامع ستمگرگذشته ، نمونه اى از پيروزى حق بر باطل

و كم قصمنا من قرية كانت ظالمة. .. بل نقذف بالحقّ على الب_طل فيدمغه فإذا هو زاهق

موانع پيروزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 64 - 34

34 _ دشمنى و كينه توزى در جامعه ، مانع پيروزى و موفقيت

القينا بينهم العدوة و البغضاء إلى يوم القيمة كلما اوقدوا ناراً للحرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 59 - 5

5 _ كافران با پيمان شكنى و خيانت هاى خود ، قادر به كسب پيروزى پايدار نخواهند بود .

و إما تخافن من قوم خيانة . .. و لايحسبن الذين

موانع پيروزى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 141 - 10

10 _ منافقان ، مانع پيروزى مؤمنان

قالوا ألم نستحوذ عليكم و نمنعكم من المؤمنين

{نمنعكم من المؤمنين}، يعنى جان و مال شما را از دست مؤمنين حفظ كرديم و نگذاشتيم مؤمنين بر شما پيروز شوند.

موجبات پيروزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 137 - 12

12 _ صبر و مقاومت بنى اسرائيل زمان موسى در برابر ستمگرى هاى فرعون ، موجب تحقق وعده الهى بر پيروزى آنان و نابودى دشمنانشان

و

تمت كلمت ربك الحسنى على بنى إسرءيل بما صبروا

حرف {باء} در {بما صبروا} سببيه است و {ما}، مصدريه. يعنى: {تمت ... بسبب صبرهم}.

مؤمنان و پيروزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 52 - 1

1 _ مؤمنان راستين ، پيروزى با شهادت را _ كه در جنگ نصيبشان شود _ خير و نيك مى شمارند .

قل هل تربصون بنا إلا إحدى الحسنيين

مؤمنان و پيروزى روميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 4 - 6

6 - پيروزى روميان بر ايرانيان ، عاملِ سرور و شادمانى مؤمنان عصر بعثت شد .

و يومئذ يفرح المؤمنون

نشانه هاى پيروزى متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 11

11_ پيروزى نوح ( ع ) و يارانش بر مخالفان ، نشان و دليلى بر غلبه نهايى تقواپيشگان مقاوم و صبور ، بر كفرپيشگان است .

تلك من أنباء الغيب . .. فاصبر إن الع_قبة للمتقين

نگرانى از پيروزى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 35 - 5

5 - بيم فرعون از ناگزير شدن قبطيان به ترك سرزمين خويش با پيروزى موسى ( ع )

يريد أن يخرجكم من أرضكم بسحره

وعده به پيروزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 154 - 15،22

15 _ ترديد برخى از مسلمانان نبرد احد در حقّانيّت اسلام و وعده رسول خدا ( ص ) به پيروزى مسلمانان بر دشمنانشان

و طائفة . .. يقولون هل

لنا من الامر من شىء

برخى از مسلمانان گمان مى كردند چون به اسلام گرويده اند و اسلام دين حق و الهى است، بايد همه امور بر طبق خواسته آنان پيش رود; ولى آنگاه كه شكست خوردند، به ترديد افتادند و گفتند گويا اختيار امور به دست ما نيست و در نتيجه اسلام دين حق نيست و وعده هاى رسول خدا (ص) بى مورد است.

22 _ انكار حقانيّت رسول خدا ( ص ) و نادرست پنداشتن وعده هاى الهى به پيروزى ، چيزى است كه خودگزينان شركت كننده در نبرد احد از رسول خدا پنهان مى داشتند .

و طائفة . .. يخفون فى انفسهم ما لايبدون لك

وعده پيروزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 109 - 9

9 _ دلجويى خداوند از پيامبر ( ص ) در برابر مشكلات رسالت و دادن وعده پيروزى به آن حضرت

و اصبر حتى يحكم اللّه و هو خير الحكمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 77 - 2

2 - وعده خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر يارى كردن او و پيروز شدن آن حضرت در مبارزه با كافران حق ستيز

فاصبر إنّ وعد اللّه حقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 13 - 4،6

4 - امداد هاى الهى و پيروزى بر دشمن ، وعده قطعى خداوند به جبهه ايمان و مجاهدان راه او

يغفر لكم . .. و أُخرى تحبّونها نصر من اللّه و فتح قريب

6 - خداوند ، مجاهدان صدراسلام را به امداد هاى

غيبى خود و غلبه سريع بر دشمن وعده داده است .

و أُخرى تحبّونها نصر من اللّه و فتح قريب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 47 - 2،3

2- عذاب و هلاكت ستم پيشگان و پيروزى رسولان ، وعده خداوند به آنان

و أنذر الناس يوم يأتيهم العذاب فيقول الذين ظلموا . .. و قد مكروا مكرهم ... فلاتح

برداشت فوق از ارتباط اين آيه با آيات قبل، كه درباره عذاب ستمگران بود، استفاده مى شود. گفتنى است {فاء} تفريع در {فلاتحسبنّ} مؤيد اين ارتباط است.

3- وعده هاى خداوند به پيامبران مبنى بر پيروز گردانيدن آنان بر دشمنان ، تخلف ناپذير است .

الذين ظلموا . .. و قد مكروا مكرهم ... فلاتحسبنّ الله مخلف وعده رسله

وعده پيروزى اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 41 - 2

2_ توجه به گسترش اسلام و توسعه روزافزون آن ، دليلى فراروى كفرپيشگان بر تحقّق وعده هاى الهى ( نابودى شرك و پيروزى توحيد ) به پيامبر ( ص )

أولم يروا أنَّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها

جمله {أولم يروا . ..} به منزله دليلى است بر پديدار شدن و تحقق يافتن تهديدهاى الهى به مشركان و وعده هاى الهى به اهل ايمان.

وعده پيروزى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 9 - 1

1- نجات پيامبران و مؤمنان از دست دشمنان و پيروزى بر آنان ، وعده خداوند به ايشان است .

و ما أرسلنا قبلك رجالاً. .. ثمّ صدقن_هم الوعد فأنجين_هم و من نشاء

وعده پيروزى به

محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 9 - 10

10- پيروزى بر مشركان ، وعده خداوند به پيامبراسلام ( ص )

ثمّ صدقن_هم الوعد

آيه شريفه در مقام دلدارى به پيامبراسلام است و خداوند با بيان جريان عمومى (وعده پيروزى همه پيامبران)، در واقع به آن حضرت نيز وعده پيروزى مى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 1 - 1

1 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را به امداد خويش مطمئن ساخت و به آن حضرت وعده پيروزى بر دشمنان داد .

إذا جاء نصر اللّه و الفتح

{نصر} به معناى پيروز ساختن و {فَتْح} به معناى گشودن است. (برگرفته از {مقاييس اللغة}) حرف {إذا} دلالت بر وقوع حتمى شرط در آينده دارد.

وعده پيروزى به مسلمانان مدينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 12 - 4،5

4 - خداوند و پيامبرش ، به مسلمانان وعده داده بودند كه در صورت مواجهه آنان با دشمنان شان ، پيروز خواهند شد .

ما وعدنا اللّه و رسوله إلاّغرورًا

5 - منافقان و بيماردلان مدينه ، وعده خدا و پيامبر را بر پيروزى ، فريب و خدعه اى بيش نمى دانستند .

و إذ يقول المن_فقون و الذين فى قلوبهم مرض ما وعدنا اللّه و رسوله إلاّ غرورًا

وعده پيروزى به موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 70 - 16

16 - وعده خداوند به موسى ( ع ) در مورد برترى و غلبه او در ميدان مبارزه با ساحران ،

به بهترين شكل تحقق يافت .

إنّك أنت الأعلى . .. فأُلقى السحرة سجّدًا قالوا ءامنّا

وعده پيروزى توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 65 - 2

2 _ خداوند ، پيامبر اكرم ( ص ) را در قبال سخنان نارواى مشركان دلدارى داده و با وعده غلبه قطعى توحيد بر شرك ، آن حضرت را از ناكامى و نافرجامى توطئه هاى آنان ، مطمئن ساخت

و لا يحزنك قولهم إن العزة للّه جميعاً

وعده پيروزى در غزوه خيبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 3

3 - وعده الهى به مسلمانان ، در دستيابى به فتح خيبر و غنايم آن ، پس از صلح حديبيه

سيقول المخلّفون إذا انطلقتم إلى مغانم لتأخذوها ذرونا نتّبعكم

آيه شريفه، در زمينه جنگ خيبر است و خداوند از حركت مسلمانان به اين جنگ به عنوان حركت به سوى غنايم ياد كرده است. از اين نكته استفاده مى شود كه خداوند به طور ضمنى، نويد فتح خيبر و غنايم آن را به جبران مشكلات سفر حديبيه، به مسلمانان داده است.

وعده پيروزى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 4

4 - شكست كافران و پايان داده شدن به سلطه آنان و پيروزى مؤمنان داراى عمل صالح ، با در دست گرفتن اداره سرنوشت بشر در زمين ، وعده أكيد خداوند

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت ليستخلفنّهم فى الأرض

وعده پيروزى مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37

- 173 - 2

2 - پيروزى لشكريان الهى و مجاهدان راه خدا ، در تمامى صحنه هاى مبارزاتى ، سنت و وعده خداوند است .

و إنّ جندنا لهم الغ_لبون

وعده پيروزى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 174 - 2

2 - پيروزى قريب الوقوع پيامبر ( ص ) و ياران آن حضرت بر مشركان ، وعده خداوند به آنان

فتولّ عنهم حتّى حين

توصيه خداوند به اعراض موقت از مشركان، دليل پيروزى قريب الوقوع پيامبر(ص) و ياران آن حضرت مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 178 - 2

2 - پيروزى قريب الوقوع پيامبراسلام ( ص ) و ياران آن حضرت بر مشركان ، وعده خداوند به آنان

و تولّ عنهم حتّى حين

وعده پيروزى مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 174 - 2

2 - پيروزى قريب الوقوع پيامبر ( ص ) و ياران آن حضرت بر مشركان ، وعده خداوند به آنان

فتولّ عنهم حتّى حين

توصيه خداوند به اعراض موقت از مشركان، دليل پيروزى قريب الوقوع پيامبر(ص) و ياران آن حضرت مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 178 - 2

2 - پيروزى قريب الوقوع پيامبراسلام ( ص ) و ياران آن حضرت بر مشركان ، وعده خداوند به آنان

و تولّ عنهم حتّى حين

وعده پيروزى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 66 - 2

2 - موسى ( ع ) ، برخوردار از

اعتمادى قوى به وعده هاى خداوند در پيروزى بر مخالفان

قال بل ألقوا

در آيات پيشين، خداوند به موسى(ع) اطمينان داد كه بر رخدادها، اِشراف كامل دارد و جاى نگرانى نيست (لاتخافا إنّنى معكما أسمع و أرى). واگذار كردن صحنه كارزار به دشمنان و به تماشا نشستن موسى(ع) حاكى از اعتماد كامل او به آن وعده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 35 - 7

7 - شكست نهايى فرعون و غلبه موسى ، هارون ( ع ) و پيروانشان بر وى ، وعده الهى به موسى در وادى طور

أنتما و من اتّبعكما الغ_لبون

وعده پيروزى مومنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 38 - 1

1- هلاكت و شكست كافران مكه و پيروزى مؤمنان ، وعده الهى

سأُوريكم ءاي_تى . .. و يقولون متى ه_ذا الوعد

برداشت يادشده مبتنى براين است كه مقصود از {وعد} دراين آيه، غلبه مؤمنان و شكست كافران باشد.

وعده پيروزى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 9 - 1

1- نجات پيامبران و مؤمنان از دست دشمنان و پيروزى بر آنان ، وعده خداوند به ايشان است .

و ما أرسلنا قبلك رجالاً. .. ثمّ صدقن_هم الوعد فأنجين_هم و من نشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 38 - 1

1- هلاكت و شكست كافران مكه و پيروزى مؤمنان ، وعده الهى

سأُوريكم ءاي_تى . .. و يقولون متى ه_ذا الوعد

برداشت يادشده مبتنى براين است كه مقصود از {وعد} دراين آيه، غلبه مؤمنان و شكست

كافران باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 4

4 - شكست كافران و پايان داده شدن به سلطه آنان و پيروزى مؤمنان داراى عمل صالح ، با در دست گرفتن اداره سرنوشت بشر در زمين ، وعده أكيد خداوند

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت ليستخلفنّهم فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 45 - 1

1 - وعده الهى ، به فروپاشى جماعت مشركان و ناپايدارى آنان در برابر جبهه ايمان

سيهزم الجمع و يولّون الدّبر

وعده پيروزى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 35 - 7

7 - شكست نهايى فرعون و غلبه موسى ، هارون ( ع ) و پيروانشان بر وى ، وعده الهى به موسى در وادى طور

أنتما و من اتّبعكما الغ_لبون

وقت پيروزى مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 109 - 12،13

12- پيامبر ( ص ) ، آگاه نبودن خود از زمان دقيق وقوع عذاب الهى بر مشركان و كافران لجوج و پيروزى قطعى مسلمانان بر آنان را به مردم اعلام كرد .

و إن أدرى أقريب أم بعيد ماتوعدون

{إن} در {إن أدرى} نافيه است.

13- محدوديت علم پيامبر ( ص ) نسبت به زمان وقوع عذاب بر مشركان و كافران حق ناپذير و زمان دقيق پيروزى قطعى مسلمانان بر آنان

إن أدرى أقريب أم بعيد ماتوعدون

يأس از پيروزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 6 - 6

6

_ برخى از مؤمنان مأيوس از پيروزى در جنگ بدر و مطمئن به شكستى مرگ آفرين در آن كارزار

يجدلونك . .. كأنما يساقون إلى الموت و هم ينظرون

پيري از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

پيرى

آثار پيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 54 - 5

5- پيرى و سالمندى ، از موانع زاد و ولد در انسانها

على أن مسّنى الكبر

از اينكه حضرت ابراهيم(ع) در توضيح اظهار شگفتى خود از بشارت فرزنددارشدنش با جمله حاليه {على أن مسّنى الكبر} پيرى را مطرح مى كند، مى تواند به خاطر نكته فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 55 - 4

4- پيرى و سالمندى ، از عوامل يأس انسان از فرزنددار شدن

مسّنى الكبر فبم تبشّرون . .. فلاتكن من الق_نطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 70 - 15

15- { روى : أن أرذل العمر أن يكون عقله عقل إبن سبع سنين ;

روايت شده است كه {أرذل العمر} آن است كه [در اثر پيرى] عقل انسان مانند عقل بچه هفت ساله باشد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 68 - 4

4 - آغاز جوانى ، شروع تكامل و رشد قواى جسمى و عقلى ، و آغاز پيرى ، اول سستى و سير نزولى آن قوا است .

و من نعمّره ننكّسه فى الخلق

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، دوران پيرى را از نظر قواى جسمى و عقلى، مانند دوران طفوليت دانسته است. بنابراين لازمه اين سخن، مطلبى است

كه در برداشت بالا آمده است.

آثار پيرى زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 4 - 4،5

4- استخوان زكرياى پيغمبر در اثر پيرى ، سست شده بود .

إنّى وهن العظم منّى

5- موى سر زكريا ، در اثر پيرى سپيد گشته بود .

واشتعل الرأس شيبًا

آثار پيرى والدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 23 - 10،13

10- كهولت و به سن پيرى رسيدن والدين ، عامل سنگين تر شدن وظايف فرزند نسبت به آنها

إما يبلغنّ عندك الكبر أحدهما أو كلاهما فلاتقل لهما أُفّ و لاتنهرهما و قل لهما قو

13- پدران و مادران در سن پيرى و سالخوردگى ، در معرض بى احترامى از سوى فرزندان هستند .

إما يبلغنّ عندك الكبر . .. فلاتقل لهما أُفّ و لاتنهرهما و قل لهما قولاً كريمًا

خطاب مطلق احسان به والدين، شامل هر والدينى در هر سن و سالى مى شود. ذكر {إمّا يبلغنّ عندك الكبر} ممكن است جهت يادآورى نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 24 - 2

2- ضعف و سالخوردگى پدر و مادر ، زمينه ابتلاى فرزند به غرور و سركشى است .

إمّا يبلغنّ عندك الكبر . .. و اخفض لهما جناح الذلّ

تذكر خداوند براى رعايت حال پدر و مادر در حال پيرى، احتمال دارد به خاطر وجود زمينه لغزش و تكبر فرزندان در اين فصل از زندگى پدر و مادر باشد.

اميدوارى به فرزنددارى در پيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15

- 56 - 4

4- ابراهيم ( ع ) اميدوار به فرزنددار شدن در كهنسالى ، در پرتو لطف و رحمت الهى

فبم تبشّرون . .. فلاتكن من الق_نطين . قال و من يقنط من رحمة ربّه إلاّ الضالّون

باردارى در پيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 72 - 2،3

2_ ساره با توصيف خود و شويش به پيرى ، دارا شدن فرزند را امرى بس شگفت تلقى كرد .

قالت ي_ويلتى ءألد و أنا عجوز و ه_ذا بعلى شيخًا إن ه_ذا لشىء عجيب

{ياويلتى} (اىواى بر من) عبارتى است كه معمولاً به هنگام تعجب ايراد مى شود. همزه در {ءألد ...} نيز براى تعجب است و جمله {إن ه_ذا ...} نيز تصريح به شگفتى است. اين همه حكايت از تعجب بيش از حد همسر ابراهيم دارد.

3_ توانمند شدن سالخوردگان بر فرزنددار شدن ، بيرون از روند عادى و جاى بسى شگفتى است .

إن ه_ذا لشىء عجيب

پيرى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 72 - 1،2

1_ ابراهيم ( ع ) و همسرش ساره ، هنگام بشارت فرشتگان به تولد اسحاق و يعقوب ، پير و كهنسال بودند .

قالت ي_ويلتى ءألد و أنا عجوز و ه_ذا بعلى شيخًا

2_ ساره با توصيف خود و شويش به پيرى ، دارا شدن فرزند را امرى بس شگفت تلقى كرد .

قالت ي_ويلتى ءألد و أنا عجوز و ه_ذا بعلى شيخًا إن ه_ذا لشىء عجيب

{ياويلتى} (اىواى بر من) عبارتى است كه معمولاً به هنگام تعجب ايراد مى شود. همزه در {ءألد ...} نيز براى تعجب است و

جمله {إن ه_ذا ...} نيز تصريح به شگفتى است. اين همه حكايت از تعجب بيش از حد همسر ابراهيم دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 74 - 6

6_ بشارت يافتن ابراهيم ( ع ) به فرزنددار شدن در سن كهولت ، او را به پذيرش شفاعتش درباره قوم لوط ( برطرف شدن عذاب از آنان ) اميدوار ساخت .

فلما . .. جاءته البشرى يج_دلنا فى قوم لوط

برداشت فوق، مقتضاى ترتب {يجادلنا . ..} بر {جاءته البشرى} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 55 - 1

1- تأكيد فرشتگان بر تحقق و عينيت يافتن بشارت پسردار شدن ابراهيم ( ع ) در دوران پيرى

قالوا بشرن_ك بالحقّ

مقصود از {بالحق} در آيه فوق يا خبر مطابق با واقع است و يا به معناى اين است كه بشارت ما حقيقت دار است (مجمع البيان). در هر صورت گوياى اين نكته است كه: آنچه بشارت داده شد، تحقق يافتنى است و به وقوع خواهد پيوست.

پيرى اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 10 - 18

18- { عن أبى عبداللّه ( ع ) : . . . ان أصحاب الكهف كانوا شيوخاً فسمّاهم اللّه عزّوجلّ فتية بإيمانهم ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه: اصحاب كهف، سالْ مند بودند و خدا، آنان را به خاطر ايمان شان، جوان (جوانمرد) ناميد}.

پيرى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 70 - 13

13- { عن أبى جعفر ( ع

) : إذا بلغ العبد مائة سنة فذلك أرذل العمر ;

از امام باقر(ع) روايت شده است: هر گاه بنده خدا به صد سال مى رسد، [عمر او] {أرذل العمر} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 24

24 - تنها برخى از انسان ها به مرحله پايانى پيرى ( أرذل العمر ) مى رسند .

و منكم من يردّ إلى أرذل العمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 6 - 2

2 _ آفرينش انسان از خاك ، رشد مرحله به مرحله او در رحم ، صعود تدريجى از طفوليت ( مرحله ضعف جسمى و عقلى ) به اوج جوانى و نزول تدريجى از اوج بتوانايى ( جوانى ) به حضيض ناتوانى ( كهولت و پيرى ) ، جلوه هاى ربوبيت خدا و يگانگى او

فإنّا خلقناكم من تراب . ..لكيلا يعلم من بعد علم شيئًا ... ذلك بأنّ اللّه هو الحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 54 - 2،4،7،10

2 - مراحل مختلف حيات انسان ، از كودكى تا پيرى ، به دست خداوند است .

اللّه الذى خلقكم من ضعف ثمّ جعل من بعد ضعف قوّة ثمّ جعل من بعد قوّة ضعفًا و شيبة

4 - سير مراحل زندگى آدمى ، از كودكى تا پيرى ، تخلف ناپذير و غير قابل تغيير است .

خلقكم من ضعف ثمّ جعل من بعد ضعف قوّة ثمّ جعل من بعد قوّة ضعفًا و شيبة

7 - از ضَعف به كمال جسمانى رسيدنِ انسان ها و سپس فرتوت و

ناتوان شدن آنان ، از آيه هاى خداوند است .

اللّه الذى خلقكم من ضعف . .. و شيبة

10 - دوران پيرى انسان ها ، دوران ناتوانى و ضعفى ادامه دار است .

ثمّ جعل من بعد قوّة ضعفًا و شيبة

{شيبة} به معناى پيرى است و آورده شدن آن پس از {ضعفاً} به عنوان عطف بيان، با اين كه {ضعفاً} مقصود را مى رساند، به خاطر يادآورى اين نكته است كه در اين دوران، ضعف، قابل جبران نيست و تا مرگ ادامه دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 67 - 8

8 - پايان اوج مرحله جوانى ( بلوغ اشد ) نقطه آغاز منحنى نزول و سرانجام مرحله پيرى ، نقطه پايان اين منحنى در زندگى انسان است .

ثمّ لتبلغوا أشدّكم ثمّ لتكونوا شيوخًا . .. لتبلغوا أجلاً مسمّىً

پيرى زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 4 - 1

1- زكريا به هنگام پيرى مفرط و سستى استخوان ها و سپيدى مو هاى سرش از خداوند خواهان فرزند شد .

قال ربّ إنّى وهن العظم منّى واشتعل الرأس شيبًا

{عظم} به معناى استخوان است. {وهن العظم منّى}; يعنى، استخوان هايم سست شد كلمه {شيباً} تمييز و به معناى سفيدى مو است و {اشتعال}، يعنى آتش گرفتن (لسان العرب). بنابراين جمله {اشتعل} از مادّه {شعل} سفيدى دم و پيشانى اسب) مشتق باشد; در اين صورت جمله {اشتعل ...}، يعنى {موى سر سپيد شد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 8 - 1،8

1- بشارت فرزند به زكريا

( ع ) در روزگار پيرى و فرتوتى وى و نازايى همسر ، براى او نويدى شگفت آور بود .

أنّى يكون لى غل_م و كانت امرأتى عاقرًا و قد بلغت من الكبر عتيًّا

{أنّى}، يعنى چگونه و از چه راهى؟ (مصباح). {عتيّاً} جمع {عات} از ماده {عتوّ} (از حد گذشتن) است و مفاد جمله {قد بلغت...} اين است كه من از نظر پيرى به افرادى رسيده ام كه در كهن سالى از حدّ گذشته اند. برخى اهل لغت {عتيّاً} را مصدر و به معناى خشك و انعطاف ناپذير شدن مفاصل و استخوان ها دانسته اند (الكشاف). مفاد جمله دراين صورت اين است كه من از اثر پيرى به خشكيده شدن اعضاى بدنم رسيده ام.

8- زكريا ( ع ) در زمان دريافت بشارت تولد يحيى ( ع ) ، در نهايت پيرى و از كف دادن قواى جنسى و شهوانى قرار داشت .

و قد بلغت من الكبر عتيًّا

پيرى ساره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 72 - 1،2

1_ ابراهيم ( ع ) و همسرش ساره ، هنگام بشارت فرشتگان به تولد اسحاق و يعقوب ، پير و كهنسال بودند .

قالت ي_ويلتى ءألد و أنا عجوز و ه_ذا بعلى شيخًا

2_ ساره با توصيف خود و شويش به پيرى ، دارا شدن فرزند را امرى بس شگفت تلقى كرد .

قالت ي_ويلتى ءألد و أنا عجوز و ه_ذا بعلى شيخًا إن ه_ذا لشىء عجيب

{ياويلتى} (اىواى بر من) عبارتى است كه معمولاً به هنگام تعجب ايراد مى شود. همزه در {ءألد ...} نيز براى تعجب است و جمله {إن ه_ذا ...} نيز

تصريح به شگفتى است. اين همه حكايت از تعجب بيش از حد همسر ابراهيم دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 29 - 4

4 - همسر ابراهيم ، فردى كهنسال و نازا به هنگام بشارت فرزنددار شدنش

فأقبلت امرأته . .. و قالت عجوز عقيم

پيرى شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 23 - 19،20

19 - شعيب ( ع ) ، پيرمردى سالخورده و ناتوان از رسيدگى به كار دام

قالتا . .. و أبونا شيخ كبير

20 - تقارن هجرت موسى ( ع ) به مدين با دوران پيرى شعيب ( ع )

قالتا . .. و أبونا شيخ كبير

پيرى والدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 23 - 15

15- فرزندان موظفند به خواسته هاى پدر و مادر كهنسالشان پاسخ مثبت داده و هرگز از تأمين آن خواسته ها دريغ نكنند .

و لاتنهرهما

{نهر} در لغت به معناى منع و زجر است (لسان العرب).

پيرى همسر زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 5 - 6

6- همسر زكريا ، علاوه بر عقيم بودن ديرين خود در شرايط پيرى و يائسگى بود . *

و كانت امرأتى عاقرًا

فعل {كانت}، ممكن است اين معنا را افاده كند كه همسر زكريا براى آوردن فرزند دو مشكل داشته است; 1_ سن زياد; 2_ عقيم بودن ديرين او از جوانى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 8 - 7

7- زكريا ( ع )

، هنگام بشارت تولد يحيى ( ع ) ، همسرى سال خورده داشت كه از آغاز زندگى نازا بود .

و كانت امرأتى عاقرًا

فعل {كانت} در آيه، با بيان ديرينه بودن نازايى، اشاره به گذشت زمان باردارى نيز دارد.

پيرى همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 171 - 1

1 - نجات همه خانواده لوط از عذاب الهى ، به جز همسر پير او

فنجّين_ه و أهله أجمعين إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

{عجوز} به معناى پير زن و {عجوزاً} مستثنى از {أهله} است. {غبور} (مصدر {غابرين}) نيز به معناى باقى ماندن است. بنابراين، {غابر} به كسى گفته مى شود كه همراهانش بروند و او باقى بماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 135 - 2

2 - همسر لوط به هنگام نزول عذاب ، در سن پيرى و فرسودگى قرار داشت .

إلاّ عجوزًا

{عجوز} به كسى گفته مى شود كه در سن پيرى و فرسودگى باشد و نشاط براى كار و تلاش نداشته و از آن عاجز باشد.

پيرى يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 78 - 4

4_ يعقوب ( ع ) در زمان وزارت يوسف و داستان اتهام سرقت بنيامين ، سالخورده و بسيار كهنسال بود .

إن له أبًا شيخًا كبيرًا

{شيخ} به معناى پيرمرد و {كبير} به معناى بزرگ است و مراد از آن ظاهراً بزرگى در سن و سال مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 84 - 6

6_ افول بينايى يعقوب (

ع ) ، در زمان كهنسالى او و مصادف با دوران بازداشت بنيامين بوده است .

عسى الله أن يأتينى بهم جميعًا . .. وابيضت عيناه من الحزن

تعجب از باردارى در پيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 29 - 3

3 - هيجان ، تعجب و ناباورى شديد همسر ابراهيم ، از بارورى پس از پيرى و عمرى نازايى

فأقبلت امرأته فى صرّة فصكّت وجهها و قالت عجوز عقيم

تعجب از فرزنددارى در پيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 56 - 3

3- شگفتى ابراهيم ( ع ) از فرزنددار شدن ، به خاطر نااميدى از رحمت خداوند نبود ; بلكه به سبب بعيد دانستن بچه دار شدن در كهنسالى بود .

فبم تبشّرون . .. فلاتكن من الق_نطين. قال و من يقنط من رحمة ربّه إلاّ الضالّون

ابراهيم(ع) در پاسخ توصيه فرشتگان به او كه {از فرزنددار شدن مأيوس نباش} فرمود: تنها گروه گمراهان از رحمت خدا مأيوسند. از اين پاسخ به دست مى آيد كه شگفتى ابراهيم(ع) از فرزنددار شدنش، به خاطر يأس از رحمت خدا نبود; بلكه صرفاً آن را يك امر شگفت آور مى دانست.

تكاثر در پيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 9

9 - انسان ، موجودى فزون طلب و حريص بر اموال و فرزندانش در دوران پيرى

أنّما الحيوة الدنيا . .. و تكاثر فى الأمول و الأول_د

جهل در پيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 70

- 7

7- دوران كهنسالى همراه با نادانى ، از پست ترين مراحل زندگى انسان

و منكم من يردّ إلى أرذل العمر لكى لايعلم بعد علم شيئًا

دوران پيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 18،22

18- پايان اوج مرحله جوانى ( بلوغ الأشد ) ، نقطه آغازين منحنى نزول است . و سرانجام مرحله پيرى ( أرذل العمر ) ، نقطه پايانى اين منحنى در زندگى انسان مى باشد .

فإنّا خلقن_كم من تراب. .. ثمّ لتبلغوا أشدّكم... لكيلا يعلم من بعد علم شيئًا

22- مرحله پايانى پيرى ، مرحله ناپسند دوران زندگى براى انسان است .

إلى أرذل العمر

زايمان در پيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 8 - 8

8- زكريا ( ع ) در زمان دريافت بشارت تولد يحيى ( ع ) ، در نهايت پيرى و از كف دادن قواى جنسى و شهوانى قرار داشت .

و قد بلغت من الكبر عتيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 40 - 1

1 _ اظهار تعجب زكريا از اينكه در سن پيرى همسر نازايش براى او پسرى آرد .

قال ربّ انّى يكون لى غلام و قد بلغنى الكبر و امراتى عاقر

سستى در پيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 68 - 3

3 - انسان ، در جلوگيرى از تحليل و سستى قواى خويش به هنگام پيرى ، ناتوان است .

و من نعمّره ننكّسه فى الخلق

ضعف در پيرى

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 70 - 5

5- ضعف قواى جسمى و فكرى انسان در كهنسالى ، نمودار مقهور بودن او در برابر تدبير الهى است .

و منكم من يردّ إلى أرذل العمر

تذكر خداوند به ناتوانى انسان پس از دوران توانايى، مى تواند اشاره به مقهوريت انسان در برابر تدبير الهى داشته باشد; زيرا واژه {يُردّ} كه به صورت مجهول آمده، اختيار را از انسان نفى مى كند و تعبير {الله خلقكم} در صدر آيه مى تواند اشاره به اين داشته باشد كه آن بازگشت در اختيار كسى است كه حيات و مرگ به دست اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 21

21- قواى جسمى و عقلى در مرحله نهايى پيرى ، به درجه اى كاهش مى يابد كه انسان از فراگيرى محروم مى ماند و تمامى دانسته هاى پيشين خود را از دست مى دهد .

منكم من يردّ إلى أرذل العمر لكيلا يعلم من بعد علم شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 6 - 2

2 _ آفرينش انسان از خاك ، رشد مرحله به مرحله او در رحم ، صعود تدريجى از طفوليت ( مرحله ضعف جسمى و عقلى ) به اوج جوانى و نزول تدريجى از اوج بتوانايى ( جوانى ) به حضيض ناتوانى ( كهولت و پيرى ) ، جلوه هاى ربوبيت خدا و يگانگى او

فإنّا خلقناكم من تراب . ..لكيلا يعلم من بعد علم شيئًا ... ذلك بأنّ اللّه هو الحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

14 - روم - 30 - 54 - 10،12

10 - دوران پيرى انسان ها ، دوران ناتوانى و ضعفى ادامه دار است .

ثمّ جعل من بعد قوّة ضعفًا و شيبة

{شيبة} به معناى پيرى است و آورده شدن آن پس از {ضعفاً} به عنوان عطف بيان، با اين كه {ضعفاً} مقصود را مى رساند، به خاطر يادآورى اين نكته است كه در اين دوران، ضعف، قابل جبران نيست و تا مرگ ادامه دارد.

12 - رساندن انسان ها از دوران ناتوانى جنينى و نوزادى به توان مندى دوران جوانى و سپس فرتوت ساختن آنان ، نشانه توان مندى خداوند بر باز آفرينى انسان ها درقيامت است . *

اللّه الذى خلقكم . .. يخلق ما يشاء

عبارت {يخلق ما يشاء} به قرينه آيه پنجاه _ كه در آن، بر توان مندى خداوند بر معاد انسان ها، برهان اقامه شده بود _ و نيز آيه پنجاه و پنج _ كه درباره برپايى قيامت است _ مى تواند درباره معاد و بازآفرينى انسان ها، در قيامت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 68 - 1

1 - بازگشت انسان به حالت طفوليت پس از عمر طولانى و دوران پيرى از نظر قواى جسمى و عقلى

و من نعمّره ننكّسه فى الخلق

{تعمير} (مصدر {نعمّر} و از ماده {عمر}) به معناى طولانى كردن عمر و {تنكيس} (مصدر {ننكّسه}) به معناى واژگون ساختن است. مقصود از جمله {و من نعمّره ننكّسه فى الخلق} واژگون شدن و بازگشت انسان از نظر قواى جسمى و عقلى در دوران پيرى، به دوران ضعف و سستى طفوليت خويش است.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 67 - 8،9

8 - پايان اوج مرحله جوانى ( بلوغ اشد ) نقطه آغاز منحنى نزول و سرانجام مرحله پيرى ، نقطه پايان اين منحنى در زندگى انسان است .

ثمّ لتبلغوا أشدّكم ثمّ لتكونوا شيوخًا . .. لتبلغوا أجلاً مسمّىً

9 - منحنى صعود ، قوس رشد و تكامل قواى جسمى و عقلى انسان و منحنى نزول ، قوس ضعف و انحطاط آن قوا است .

ثمّ لتبلغوا أشدّكم ثمّ لتكونوا شيوخًا

عوامل پيرى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 17 - 3

3 - سختى و اندوه بارى روز محشر ، به گونه اى است كه اطفال را مو سفيد و پير مى سازد .

يومًا يجعل الولدن شيبًا

فراموشى در پيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 70 - 8

8- برخى از انسان ها آن چنان به پيرى مى رسند كه تمامى اندوخته هاى علمى خود را از دست مى دهند .

و منكم من يردّ إلى أرذل العمر لكى لايعلم بعد علم شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 21

21- قواى جسمى و عقلى در مرحله نهايى پيرى ، به درجه اى كاهش مى يابد كه انسان از فراگيرى محروم مى ماند و تمامى دانسته هاى پيشين خود را از دست مى دهد .

منكم من يردّ إلى أرذل العمر لكيلا يعلم من بعد علم شيئًا

فرزنددارى در پيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

9 - ابراهيم - 14 - 39 - 1،9،10،13

1- حضرت ابراهيم ( ع ) به سبب فرزنددار شدنش در سالخوردگى ، خدا را حمد و ستايش كرد .

الحمد لله الذى وهب لى على الكبر إسم_عيل و إسح_ق

9- نقش مؤثر دعا در فرزنددار شدن انسان ، حتى در سالخوردگى و هنگام يأس از تأثير عوامل طبيعى

الحمد لله الذى وهب لى على الكبر إسم_عيل و إسح_ق إن ربّى لسميع الدعاء

10- امكان فرزنددار شدن انسان در سالخوردگى و هنگام يأس از تأثير عوامل طبيعى ، با اراده و مشيت الهى

الحمد لله الذى وهب لى على الكبر إسم_عيل و إسح_ق إن ربّى لسميع الدعاء

13- حضرت ابراهيم ( ع ) تا سالخوردگى فاقد فرزند و از فرزنددار شدنش از راه عوامل طبيعى و عادى مأيوس بود .

الحمد لله الذى وهب لى على الكبر إسم_عيل و إسح_ق إن ربّى لسميع الدعاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 54 - 1،2،3

1- ابراهيم ( ع ) از دريافت خبر فرزنددار شدنش در دوران پيرى به شدت شگفت زده شد .

قال أبشّرتمونى على أن مسّنى الكبر فبم تبشّرون

2- ابراهيم ( ع ) آن گاه خبر فرزنددار شدنش را از فرشتگان دريافت كرد كه كاملاً پير و از فرزنددار شدن مأيوس بود .

قال أبشّرتمونى على أن مسّنى الكبر فبم تبشّرون

3- امكان فرزنددار شدن انسان كهن سال و مأيوس از فرزنددار شدن ، با لطف و قدرت خداوند

إنا نبشّرك بغل_م عليم . قال أبشّرتمونى على أن مسّنى الكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 7 - 10

10- تبلور قدرت خداوند

، در اعطاى فرزند به پدرى فرتوت و مادرى عقيم

و كانت امرأتى عاقرًا . .. ي_زكريا إنّا نبشّرك بغل_م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 9 - 2

2- پيدايش فرزند از پدرى فرتوت و مادرى عقيم ، كارى آسان براى پروردگار

قال ربّك هو علىَّ هيّن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 16

16- خداوند ، پاك و منزه از ناتوانى در برابر اعطاى فرزند به پدرى كهن سال و مادرى عقيم

أن سبّحوا

گرايشها در پيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 4

4 - انسان ، در هر مرحله اى از مراحل زندگى دنيوى ( كودكى ، نوجوانى ، جوانى ، ميان سالى و پيرى ) ، داراى روحيه و گرايشى متفاوت با مرحله قبل و مرحله بعد است .

اعلموا أنّما الحيوة الدنيا لعب . .. و تكاثر فى الأمول و الأول_د

برداشت ياد شده در صورتى به دست مى آيد كه هر يك از خصلت هاى پنجگانه ياد شده در آيه شريفه، به ترتيب بيانگر يكى از مراحل زندگى انسان باشد.

مرگ قبل از پيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 20

20- برخى از انسان ها ، پيش از رسيدن به مرحله پايانى پيرى ( أرذل العمر ) زندگى را به درود گفته و از دنيا مى روند .

و منكم من يتوفّى و منكم من يردّ إلى أرذل العمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 -

غافر - 40 - 67 - 10

10 - برخى از انسان ها ، پيش از رسيدن به مرحله پيرى ، زندگى را به درود گفته ، از دنيا خواهند رفت .

ثمّ لتكونوا شيوخًا و منكم من يتوفّى من قبل

منشأ فرزنددارى در پيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 30 - 9

9 - امكان فرزنددار شدن زن كهنسال و نازا ، در پرتو لطف و عنايت الهى

و بشّروه بغل_م عليم . .. قالت عجوز عقيم . قالوا كذلك قال ربّك

نشانه هاى پيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 60 - 4

4 - نااميدى از زناشويى و بى ميلى نسبت به امور جنسى ، نشان سالخوردگى زنان و مجوز فرونهادن حجاب و پوشش براى آنان است .

و القوعد من النساء الّ_تى لايرجون نكاحًا . .. غير متبرّج_ت بزينة

جمله {الّ_تى لايرجون نكاحاً} صفت و قيد توضيحى براى {و القواعد من النساء} و بيان كننده مقصود از آن است.

ويژگيهاى پيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 68 - 1،3

1 - بازگشت انسان به حالت طفوليت پس از عمر طولانى و دوران پيرى از نظر قواى جسمى و عقلى

و من نعمّره ننكّسه فى الخلق

{تعمير} (مصدر {نعمّر} و از ماده {عمر}) به معناى طولانى كردن عمر و {تنكيس} (مصدر {ننكّسه}) به معناى واژگون ساختن است. مقصود از جمله {و من نعمّره ننكّسه فى الخلق} واژگون شدن و بازگشت انسان از نظر قواى جسمى و عقلى در دوران پيرى، به دوران ضعف و سستى طفوليت

خويش است.

3 - انسان ، در جلوگيرى از تحليل و سستى قواى خويش به هنگام پيرى ، ناتوان است .

و من نعمّره ننكّسه فى الخلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 9

9 - انسان ، موجودى فزون طلب و حريص بر اموال و فرزندانش در دوران پيرى

أنّما الحيوة الدنيا . .. و تكاثر فى الأمول و الأول_د

پيسي از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

پيسى

شفا پيسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 49 - 13

13 _ بينايى بخشيدن به كور مادرزاد و شفاى پيسى ، معجزه عيسى ( ع )

و أبرىء الاكمه و الابرص

شفاى پيسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 24،27،31

24 _ حضرت مسيح توانا بر بيناسازى كور هاى مادرزاد و شفابخشى مبتلايان به پيسى

و تبرى الاكمه و الابرص باذنى

27 _ عيسى ( ع ) ، ارائه كننده معجزات خويش ( حيات بخشى به اجسام بى جان ، درمان كورى و پيسى و زنده كردن مردگان ) ، در بسيارى از مواقع

اذ تخلق . .. و تبرى الاكمه و الابرص باذنى و اذ تخرج

برداشت فوق از فعل مضارع {تخلق} و {تبرى} و {تخرج} كه حاكى از استمرار انجام كار مى باشد، استفاده شده است.

31 _ توانايى عيسى ( ع ) بر ارائه معجزاتى همانند روح بخشى به مجسمه ها ، درمان كورى و پيسى و احياى مردگان ، از نعمت هاى ويژه خداوند به آن حضرت

اذكر نعمتى . .. و تبرى الاكمه و الابرص باذنى و اذ تخرج الموتى باذنى

مرض پيسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 49 - 15

15 _ شيوع بيمارى كورى مادرزاد و پيسى ، در زمان حضرت عيسى ( ع ) *

و أبرىء الاكمه و الابرص

شفاى كورى و پيسى از ميان تمام بيماريهايى كه در آن زمان قابل علاج نبود، حكايت از شيوع اين دو بيمارى در آن زمان دارد.

پيشرفت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

پيشرفت

عوامل پيشرفت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 31 - 6

6 - تقويت مديريت هاى شايسته و جبران نقاط ضعف آنان ، شرطى ضرورى براى پيشرفت كار است .

واجعل لى وزيرًا . .. أشدّد به أزرى

عوامل پيشرفت اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 121 - 8

8 _ سنت الهى در پيشبرد هدف هاى مكتب حق ( اسلام ) ، در پرتو ايثار و تلاش خود مؤمنان است .

ذلك بأنهم لايصيبهم ظما . .. و لاينفقون نفقة ... و لايقطعون وادياً إلا كتب لهم

از تشويق و ترغيب مؤمنان به انفاق و جهاد، چنين استفاده مى شود كه نتيجه عمل آنها، پيشبرد هدفهاى مكتب است و اگر نيازى به تلاش مؤمنان نبود، ترغيب و تشويق آنان به اين مهم تا بدين پايه ضرورتى نداشت.

عوامل پيشرفت رسالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 8

8 - امداد هاى الهى در فتح مكه ، جلوه ربوبيت خداوند بر پيامبر ( ص ) و مايه پيشرفت اهداف رسالت آن حضرت بود .

إذا جاء نصر اللّه و

الفتح . .. فسبّح بحمد ربّك

پيشگامان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

پيشگامان

آسايش اخروى پيشگامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 89 - 1

1 - ره يافتگان به مقام قرب الهى در جهان آخرت ( پيشتازان ) ، در اوج راحتى و آسايش

فأمّا إن كان من المقرّبين . فروح

{روح} در معانى راحت (آسايش) و رحمت به كار مى رود (القاموس المحيط). برداشت ياد شده بر پايه معناى اول است. گفتنى است كه نكره آمدن {روح}، نشان دهنده كمال آسايش مقربان در سراى آخرت است.

استغفار براى پيشگامان در ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 10 - 3

3 - مؤمنان ، خواهان غفران الهى براى خويش و نيز براى پيشتازان راه دين

و الذين جاءو من بعدهم يقولون ربّنا اغفر لنا و لإخوننا الذين سبقونا

اقليت پيشگامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 13 - 3

3 - پيشتاز شدن در راه خداوند ، امرى سخت و دشوار است و در طول تاريخ تنها دسته اى اندك از عهده آن بر آمده اند .

و الس_بقون . .. ثلّة من الأوّلين

پيشتازان امت هاى پيشين، گرچه در مقايسه با پيشتازان بعد داراى تعداد زيادترى هستند; لكن تعداد آنان نسبت به مردم ديگر اندك است و اين مى رساند كه رسيدن به مرتبه پيشتازى، بسى دشوار و سخت مى باشد.

اقليت پيشگامان مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 14 - 2

2 - كم بودن انسان هاى پيشتاز راه خدا ( سابقون )

، در ميان جوامع پس از عصر بعثت

و قليل من الأخرين

امكانات مادى پيشگامان در ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 - 14

14 _ پيشگامان در ايمان و تابعان نيك كردار ، برخوردار از الطاف مادى و معنوى خداوند در آخرت

رضى اللّه عنهم . .. لهم جنت تجرى

رضايت الهى، لطفى معنوى و بهشت جاودان، نعمتى مادى است.

امكانات معنوى پيشگامان در ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 - 14

14 _ پيشگامان در ايمان و تابعان نيك كردار ، برخوردار از الطاف مادى و معنوى خداوند در آخرت

رضى اللّه عنهم . .. لهم جنت تجرى

رضايت الهى، لطفى معنوى و بهشت جاودان، نعمتى مادى است.

پاداش اخروى پيشگامان در ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 - 14

14 _ پيشگامان در ايمان و تابعان نيك كردار ، برخوردار از الطاف مادى و معنوى خداوند در آخرت

رضى اللّه عنهم . .. لهم جنت تجرى

رضايت الهى، لطفى معنوى و بهشت جاودان، نعمتى مادى است.

پاداش پيشگامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 24 - 2

2 - برخوردارى پيشتازان ( سابقون ) ، از مقام قرب الهى در جهان آخرت و دستيابى آنان به بهشت سرشار از نعمت ، پاداش الهى به آنان در قبال اعمال صالح شان

و الس_بقون الس_بقون . أُول_ئك المقرّبون . فى جنّ_ت النعيم ... جزاء بما كانوا يعم

پاداش پيشگامان عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

15 - فاطر - 35 - 33 - 3

3 - پيشگامان در انجام كار هاى خير و وارثان قرآن كريم ، بهره مند از بهشت پاينده

جنّ_ت عدن يدخلونها

پذيرايى از پيشگامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 17 - 1

1 - گردش پروانهوار جوانكان بهشتى پيرامون پيشتازان راه خدا ( سابقون ) ، جهت خدمت گذارى به آنان در مجالس انس آنها

متّك_ين عليها متق_بلين . يطوف عليهم ولدن مخلّدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 20 - 2

2 - جوانان خدمت گذار ، آماده پذيرايى از پيشتازان ( سابقون ) در بهشت با هر نوع ميوه اى كه آنان انتخاب كنند .

و ف_كهة ممّا يتخيّرون

واژه {فاكهة} عطف بر {أكواب} (در دو آيه پيش) است; يعنى، {و يطوف عليهم ولدان مخلّدون بفاكهة ممّا يتخيّرون}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 21 - 2

2 - جوانان خدمت گذار ، پذيرايى كننده پيشتازان ( سابقون ) در بهشت باگوشت انواع پرندگان دلخواه

و لحم طير ممّا يشتهون

{لحم طير} عطف بر {أكواب} است; يعنى، {و يطوف عليهم ولدان مخلدون بلحم طير}.

پيشگامان امت هاى پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 13 - 1،4

1 - وجود انسان هاى پيشتاز ، در ميان امت ها و جوامع پيشين

ثلّة من الأوّلين

4 - { عن جعفربن محمد ( ع ) فى قوله عزّوجلّ { ثلّة من الأوّلين } . . . قال : . . .ابن آدم الذى قتله أخوه

، و مؤمن آل فرعون و حبيب النجار . . . ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ {ثلّة من الأوّلين}. .. روايت شده كه آنان، فرزند مقتول آدم(ع) (هابيل) و مؤمن آل فرعون (حزقيل) و حبيب نجار... هستند}.

پيشگامان بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 4 - 5

5 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { فالسابقات سبقاً } يعنى أرواح المؤمنين تسبق أرواحهم إلى الجنّة . . . و أرواح الكافرين إلى النار ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند {فالسابقات سبقاً} روايت شده است، مراد ارواح مؤمنان است كه به سوى بهشت [بر يكديگر ]سبقت مى گيرند. .. و [نيز ]ارواح كافران كه به سوى آتش [سبقت مى گيرند]}.

پيشگامان توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 83 - 4

4 - نوح ( ع ) ، پيشتاز و مقتداى حركت توحيدى در ميان پيامبران الهى

و إنّ من شيعته لإبرهيم

پيرو بودن ابراهيم(ع) _ با آن كه خود از انبياى بزرگ بود _ و نيز وجود پيامبرانى چون هود و صالح(ع) پيش از آن حضرت، مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد. گفتنى است معناى لغوى {شيعه} (گروه پيرو رئيس خود) مؤيد برداشت بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 28 - 9

9 - نسل ابراهيم ( ع ) ، پرچمدار توحيد در طول تاريخ

و جعلها كلمة باقية فى عقبه

پيشگامان جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 -

62 - 13

13- مشركان ، پيشگام در وارد شدن به آتش جهنّم

لاجرم أن لهم النار و أنهم مفرطون

{مفرط} (از مصدر فرط) به معناى مقدم شدن، جلو افتادن، شتاب و سبقت گرفتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 4 - 5

5 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { فالسابقات سبقاً } يعنى أرواح المؤمنين تسبق أرواحهم إلى الجنّة . . . و أرواح الكافرين إلى النار ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند {فالسابقات سبقاً} روايت شده است، مراد ارواح مؤمنان است كه به سوى بهشت [بر يكديگر ]سبقت مى گيرند. .. و [نيز ]ارواح كافران كه به سوى آتش [سبقت مى گيرند]}.

پيشگامان در آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 88 - 2

2 - انسان هاى پيشتاز ( سابقون ) جزء مقربان درگاه خدا در جهان آخرت

فأمّا إن كان من المقرّبين

{مقربان} همان دسته اند كه در آيات آغازين اين سوره، از آنان به عنوان {السابقون} ياد شده است.

پيشگامان در اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 12 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور اعلام مواضع عقيدتى خود و پيش گامى اش در پذيرش اسلام

قل . .. و أُمرت لأن أكون أوّل المسلمين

پيشگامان در ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 24 - 3

3- خداوند ، بى ترديد به احوال انسان هاى پيشرو در ميدان ايمان و عمل و مردم ناموفق در آن ،

آگاه است .

و لقد علمنا المستقدمين منكم و لقد علمنا المستئخرين

در اينكه تقدّم و تأخّر در آيه فوق، به چه چيز سنجيده شده؟ ميان مفسران چند نظريه وجود دارد: يكى از آنها سبقت و تأخير در رابطه با ايمان و عمل صالح است; زيرا دنيا ميدان مسابقه براى انسانهاست {و لكل وجهة هو موليها فاستبقوا الخيرات} (سوره بقره آيه 148). برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است.

پيشگامان در ايمان و خطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 10 - 7

7 - مؤمنان ، حتى پيشتازان ايمان ( مهاجران و انصار ) ، فاقد مصونيت از خطا و نيازمند غفران الهى

و الذين جاءو من بعدهم يقولون ربّنا اغفر لنا و لإخوننا الذين سبقونا بالإيم_ن

از تأييد خداوند نسبت به استغفار براى پيشتازان راه ايمان، به جا بودن اين دعا و نياز آنان استفاده مى شود.

پيشگامان در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 12 - 1

1 - بهشت ، سراى اخروى سابقون ( پيشتازان )

و الس_بقون . .. فى جنّ_ت النعيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 15 - 1،2

1 - محل سكونت پيشتازان راه خدا در بهشت ، آراسته به تخت هاى جواهرنشان

على سرر موضونة

يكى از معانى {موضونة}، بافته شده به همراه جواهر است.

2 - زندگى پيشتازان راه خدا ( سابقون ) در بهشت ، در اوج شكوه و جلال

على سرر موضونة

وجود تخت هاى جواهرنشان در قصرهاى پيشتازان، نشان از زندگى بسيار با شكوه آنان در سراى بهشت دارد.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 16 - 1،2

1 - پيشتازان راه خدا ( سابقون ) ، داراى مجلس انس با يكديگر در بهشت

على سرر موضونة . متّك_ين عليها متق_بلين

از قيد {متقابلين} (روبه روى هم)، انس و الفت بهشتيان با همديگر استفاده مى شود.

2 - تكيه زدن پيشتازان راه خدا ( سابقون ) ، بر تخت هاى جواهرنشان در مجلس هاى انس خويش

على سرر موضونة . متّك_ين عليها متق_بلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 18 - 1

1 - باده نوشى پيشتازان راه خدا ( سابقون ) ، در مجالس انس شان در بهشت

متّك_ين عليها متق_بلين . .. بأكواب و أباريق و كأس من معين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 20 - 1،2

1 - وجود ميوه هاى متنوع و گوناگون در بهشت پيشتازان ( سابقون )

و ف_كهة ممّا يتخيّرون

2 - جوانان خدمت گذار ، آماده پذيرايى از پيشتازان ( سابقون ) در بهشت با هر نوع ميوه اى كه آنان انتخاب كنند .

و ف_كهة ممّا يتخيّرون

واژه {فاكهة} عطف بر {أكواب} (در دو آيه پيش) است; يعنى، {و يطوف عليهم ولدان مخلّدون بفاكهة ممّا يتخيّرون}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 21 - 1،2

1 - وجود گوشت انواع پرندگان در بهشت پيشتازان ( سابقون )

و لحم طير ممّا يشتهون

{طير} (پرنده) جنس است و شامل انواع پرندگان مى شود. {ممّايشتهون} (آنچه دلشان مى خواهد) تأكيد بر هيمن معنا است.

2 - جوانان خدمت گذار ، پذيرايى

كننده پيشتازان ( سابقون ) در بهشت باگوشت انواع پرندگان دلخواه

و لحم طير ممّا يشتهون

{لحم طير} عطف بر {أكواب} است; يعنى، {و يطوف عليهم ولدان مخلدون بلحم طير}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 25 - 1

1 - در بهشت پيشتازان ( سابقون ) ، هرگز كسى از ديگرى سخن لغو و بيهوده و يا نسبت ناروا نخواهد شنيد .

لايسمعون فيها لغوًا و لاتأثيمًا

{لغو} به سخنى گفته مى شود كه هيچ فايده اى بر آن مترتب نباشد و {تأثيم} به معناى نسبت دادن گناه به كسى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 26 - 1،2

1 - در بهشت پيشتازان ( سابقون ) ، جز سخنان سالم و پيراسته از لغو و نسبت هاى ناروا مبادله نمى شود .

لايسمعون فيها لغوًا . .. إلاّ قيلاً سل_مًا سل_مًا

{قيل} معادل {قول} و موصوف {سلاماً} است; يعنى، {لايسمعون فيها إلاّ قولاً هو سالم من اللغو و التأثيم}.

2 - مكالمات در بهشت پيشتازان ، همراه با درود و تحيت پى درپى است ; نه آميخته با لغو و نسبت هاى ناروا .

لايسمعون فيها لغوًا . .. إلاّ قيلاً سل_مًا سل_مًا

كلمه {سلاماً} مى تواند بدل براى {قليلاً} باشد. گفتنى است كه تكرار {سلاماً}، براى بيان تعاقب و پى درپى بودن است; يعنى، {سلاماًاثر سلام} (درود پى درپى).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 89 - 5

5 - ره يافتگان به مقام قرب در آخرت ( پيشتازان ) ، برخوردار از بهشتى سرشار از نعمت

فأمّا إن كان

من المقرّبين . .. و جنّت نعيم

واژه {نعيم}، به معناى نعمت فراوان آمده است (مفردات راغب).

پيشگامان در تقرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 57 - 6

6- دعوت كنندگان به تعاليم الهى ، هر كدام براى تقرب بيشتر خود به خداوند ، در مسابقه و تلاش هستند .

أُول_ئك الذين يدعون يبتغون إلى ربّهم الوسيلة أيّهم أقرب

برداشت فوق، بنابراين نكته است كه مراد از {أُول_ئك} دعوت كنندگان به خدا باشند كه مشركان آنان را مى پرستيدند تا به خدا تقرب جويند و خداوند به مشركان مى گويد: {چگونه آنان را مى پرستيد در حالى كه آنان، خود براى تقرب به خدا واسطه هايى قرار مى دهند تا تقرب بيشتر هر يك معلوم شود. }

پيشگامان در عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 61 - 4

4 - موحدانِ بيمناك از پروردگار و روز قيامت ، پيشتاز در انجام كار هاى نيك

و هم لها س_بفون

{لها} متعلق به {سابقون} است كه مفعول آن محذوف مى باشد. پس تقدير آن چنين مى شود: {و هم سابقون غيرهم لها}. {سبق} به معناى پيشى گرفتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 10 - 2

2 - كسانى كه در دنيا در انجام امور خير از ديگران سبقت مى گيرند ، در آخرت نيز پيش از ديگران مشمول رحمت ، پاداش و غفران الهى خواهند بود .

و الس_بقون الس_بقون

برخى از مفسران بر آنند كه مراد از سبقت در {السابقون} اول، سبقت در انجام امور خير در

دنيا و مراد از سبقت در {السابقون} دوم، پيشى گرفتن از ديگران در آخرت در دريافت رحمت و پاداش الهى است.

پيشگامان در عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 - 20

20 _ عن ابى عبداللّه ( ع ) [ فى قوله تعالى : ] { و السّابقون الأوّلون من المهاجرين و الانصار و الذين اتّبعوهم باحسان . . . } : فبدء بالمهاجرين الاوّلين على درجة سبقهم ثم ثنّى بالأنصار ثم ثلّث بالتّابعين لهم باحسان فوضع كل قوم على قدر درجاتهم و منازلهم عنده . . . . ;

از امام صادق (ع) درباره سخن خداى تعالى: {پيشگامان نخستين از مهاجرين و انصار و كسانى كه با نيكوكارى از آنان پيروى كردند . .. } روايت شده كه فرمود: پس خداى عز و جل مهاجران نخستين را بر اساس سابقه ايمانى آنان، در آغاز ذكر فرمود ; سپس انصار را در رتبه دوم و تابعين به احسان را در رتبه سوم ياد نمود. بدين ترتيب هر گروه را بر مبناى درجه و منزلتى كه نزد او داشتند [در كلام خود] جاى داد}.

پيشگامان در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 7 - 1

1 - مردم در آخرت سه دسته اند : اصحاب الميمنه ( نيك بختان ) اصحاب المشئمه ( نگون بختان ) و سابقون ( پيشتازان )

و كنتم أزوجًا ثل_ثة

بيان {أزواجاً ثلاثة} محذوف و تقدير آن چنين است: {و كنتم أزواجاً ثلاثة: اصحاب الميمنة و اصحاب المشئمة و السابقون}. در آيات بعد به تفصيل وضعيت

اين سه دسته تبيين شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 10 - 2

2 - كسانى كه در دنيا در انجام امور خير از ديگران سبقت مى گيرند ، در آخرت نيز پيش از ديگران مشمول رحمت ، پاداش و غفران الهى خواهند بود .

و الس_بقون الس_بقون

برخى از مفسران بر آنند كه مراد از سبقت در {السابقون} اول، سبقت در انجام امور خير در دنيا و مراد از سبقت در {السابقون} دوم، پيشى گرفتن از ديگران در آخرت در دريافت رحمت و پاداش الهى است.

پيشگامان عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 32 - 9

9 - پيشتازان در انجام خيرات ، مهم ترين صفت مسلمانان پيرو قرآن و انسان هاى قرآنى

و منهم سابق بالخيرت

برداشت ياد شده به اين خاطر است كه پيشتازان در تمسك به قرآن و حافظان ارث الهى، در اين آيه به عنوان پيشتازان در خيرات معرفى شده اند.

پيشگامان مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 14 - 1

1 - وجود مردمان پيشتاز در ميان امت اسلام

قليل من الأخرين

تقرب اخروى پيشگامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 11 - 1

1 - سابقون ( پيشتازان ) ، برخوردار از مقام قرب الهى در آخرت

و الس_بقون الس_بقون . أُول_ئك المقرّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 24 - 2

2 - برخوردارى پيشتازان ( سابقون ) ، از مقام قرب الهى

در جهان آخرت و دستيابى آنان به بهشت سرشار از نعمت ، پاداش الهى به آنان در قبال اعمال صالح شان

و الس_بقون الس_بقون . أُول_ئك المقرّبون . فى جنّ_ت النعيم ... جزاء بما كانوا يعم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 88 - 2،4

2 - انسان هاى پيشتاز ( سابقون ) جزء مقربان درگاه خدا در جهان آخرت

فأمّا إن كان من المقرّبين

{مقربان} همان دسته اند كه در آيات آغازين اين سوره، از آنان به عنوان {السابقون} ياد شده است.

4 - ره يافتگان به مقام قرب الهى ( پيشتازان ) ، در جهان آخرت برخوردار از شأنى ويژه نزد خداوند

فأمّا إن كان من المقرّبين

تقديم مقربين بر ديگران، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

خدمتكاران اخروى پيشگامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 17 - 3

3 - خدمت گذاران پيشتازان راه خدا ( سابقون ) ، در بهشت جوانانى آراسته و گوشواره بر گوش

يطوف عليهم ولدن مخلّدون

برخى احتمال داده اند كه {مخلّدون} مشتق از {خُلْد} به معناى گوشواره باشد. بنابراين عبارت {ولدان مخلّدون}; يعنى، جوانانى كه بر گوش آنها، گوشواره آويخته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 18 - 1

1 - باده نوشى پيشتازان راه خدا ( سابقون ) ، در مجالس انس شان در بهشت

متّك_ين عليها متق_بلين . .. بأكواب و أباريق و كأس من معين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 20 - 2

2 - جوانان خدمت گذار ، آماده

پذيرايى از پيشتازان ( سابقون ) در بهشت با هر نوع ميوه اى كه آنان انتخاب كنند .

و ف_كهة ممّا يتخيّرون

واژه {فاكهة} عطف بر {أكواب} (در دو آيه پيش) است; يعنى، {و يطوف عليهم ولدان مخلّدون بفاكهة ممّا يتخيّرون}.

سوگند به پيشگامان ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 4 - 4

4 - سوگند خداوند ، به فرشتگان پيشتاز

فالس_بق_ت سبقًا

عطر زندگى اخروى پيشگامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 89 - 3

3 - فضاى زندگى مقربان ( پيشتازان ) در آخرت ، معطر به وسيله انواع گياهان خوشبو

فأمّا إن كان من المقرّبين . .. و ريحان

{ريحان} اسم جنس و دربرگيرنده انواع گياهان خوشبو و معطر است.

عظمت اخروى پيشگامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 15 - 2

2 - زندگى پيشتازان راه خدا ( سابقون ) در بهشت ، در اوج شكوه و جلال

على سرر موضونة

وجود تخت هاى جواهرنشان در قصرهاى پيشتازان، نشان از زندگى بسيار با شكوه آنان در سراى بهشت دارد.

عمل صالح پيشگامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 24 - 2

2 - برخوردارى پيشتازان ( سابقون ) ، از مقام قرب الهى در جهان آخرت و دستيابى آنان به بهشت سرشار از نعمت ، پاداش الهى به آنان در قبال اعمال صالح شان

و الس_بقون الس_بقون . أُول_ئك المقرّبون . فى جنّ_ت النعيم ... جزاء بما كانوا يعم

فضايل اخروى پيشگامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

18 - واقعه - 56 - 88 - 4

4 - ره يافتگان به مقام قرب الهى ( پيشتازان ) ، در جهان آخرت برخوردار از شأنى ويژه نزد خداوند

فأمّا إن كان من المقرّبين

تقديم مقربين بر ديگران، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 89 - 2

2 - مقربان ( پيشتازان ) ، بهره مند از رحمت بى كران و فراگير الهى در جهان آخرت

فأمّا إن كان من المقرّبين . فروح

برداشت ياد شده، بدان احتمال است كه {روح} به معناى رحمت باشد.

فضايل پيشگامان در ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 - 14

14 _ پيشگامان در ايمان و تابعان نيك كردار ، برخوردار از الطاف مادى و معنوى خداوند در آخرت

رضى اللّه عنهم . .. لهم جنت تجرى

رضايت الهى، لطفى معنوى و بهشت جاودان، نعمتى مادى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 30 - 3

3- جنيان پيشتاز و گرويده به قرآن ، برخوردار از موقعيتى ويژه در ميان قوم خود *

قالوا ي_قومنا إنّا سمعنا

از لحن آيه شريفه و موضع بالاى جنيان در خطاب به قوم (ياقومنا)، مى توان به دست آورد كه آنان علاوه بر داشتن پيامى بزرگ، جايگاهى والا در ميان قوم شان داشته اند و چه بسا انتخاب آنان از سوى خداوند (صرفنا)، اشاره به اين جهت باشد.

فضايل پيشگامان در عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 32 - 7

7 -

پيشتازان در انجام كار هاى خير ، از بهترين مردم و والاترين آنان در پيشگاه خداوند

و منهم سابق بالخيرت

از تقسيم بندى سه گانه مردم در تمسّك به قرآن و دين دارى (ضعيف، قوى و. ..) و آمدن گروه پيشتاز در انجام خيرات به عنوان آخرين و قوى ترين گروه، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

كثرت پيشگامان امت هاى پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 13 - 2

2 - فراوانى پيشتازان ( سابقون ) ، در امت ها و جوامع پيش از اسلام

ثلّة من الأوّلين

{ثلّة} در اصل به دسته اى از پشم گفته مى شود (مفردات راغب) و {ثلّة من الأوّلين} با توجه به آيه بعد (قليل من الأخرين} به معناى دسته اى بزرگ از پيشينيان است.

لذايذ اخروى پيشگامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 25 - 2

2 - پيشتازان ( سابقون ) ، در بهشت ، در كنار لذات جسمى از لذات روحى سرشار نيز برخوردار خواهند بود .

فى جنّ_ت النعيم . .. لايسمعون فيها لغوًا و لاتأثيمًا

شنيدن سخنان لغو و يا نسبت هاى دروغ و ناروا، باعث آزار روح است. ازاين رو نفى لغو و تأثيم در بهشت پيشتازان _ پس از بيان نعمت هاى مربوط به لذات جسمى _ بيانگر مطلب بالا است.

مراد از پيشگامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 10 - 3،4

3 - { عن أبى جعفر ( ع ) : . . .و أما ما ذكر من السابقين : فهم أنبياء

مرسلون وغير مرسلين ;

از امام باقر(ع) روايت شده: . ..اما آنچه [در قرآن] از سابقين ياد شده، آنان پيامبران هستند، چه مرسلين و چه غيرمرسلين}.

4 - { فى المجمع و قد قيل فى السابقين أنّهم السابقون إلى الصلوات الخمس عن على ( ع ) . . . ;

در مجمع البيان آمده است: درباره سابقين گفته شده آنان سبقت گيرندگان براى اداى نمازهاى پنجگانه اند و اين مطلب از امام على(ع) روايت شده است}.

مراد از پيشگامان مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 14 - 3

3 - { عن جعفربن محمد ( ع ) فى قوله عزّوجلّ { . . .و قليل من الأخرين } قال : . . . على بن أبى طالب صلوات اللّه عليه ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ {. ..و قليل من الأخرين} روايت شده كه مراد امام على بن ابى طالب _ صلوات اللّه عليه _ است}.

مسؤوليت پيشگامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 2 - 11

11 - پيش گامان ، موظف اند كه پيش از ديگران ، به رسالت الهى خويش ، پابند بوده و به آن عمل كنند .

و اتّبع ما يوحى إليك من ربّك إنّ اللّه كان بما تعملون خبيرًا

از آن جا كه ذيل آيه، قرينه است براين كه همه موظف اند كه از تعاليم وحى تبعيت كنند، ذكر پيامبر(ص)، به عنوان دريافت كننده وحى، مى تواند اشاره به نكته ياد شده داشته باشد.

مقامات اخروى پيشگامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه

- 56 - 10 - 1

1 - مقام و منزلت والاى سابقون ( پيشتازان ) در آخرت ، غيرقابل توصيف است .

و الس_بقون الس_بقون

{السابقون} دوم، مى تواند تأكيد براى {السابقون} اول باشد و نيز مى تواند خبر براى آن باشد. برداشت ياد شده بر پايه احتمال دوم است; زيرا با توجه به اين كه آيه شريفه در مقام شناساندن مقام و جايگاه سابقون است، معرفى آنان با همان عنوان {السابقون} بيانگر اين است كه مقام و منزلت سابقون، چنان عظيم است كه در قالب هيچ لفظى نمى گنجد و تنها چيزى كه درباره آنها مى توان گفت، اين است كه بگوييم سابقون همان {سابقون}اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 11 - 1

1 - سابقون ( پيشتازان ) ، برخوردار از مقام قرب الهى در آخرت

و الس_بقون الس_بقون . أُول_ئك المقرّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 24 - 2

2 - برخوردارى پيشتازان ( سابقون ) ، از مقام قرب الهى در جهان آخرت و دستيابى آنان به بهشت سرشار از نعمت ، پاداش الهى به آنان در قبال اعمال صالح شان

و الس_بقون الس_بقون . أُول_ئك المقرّبون . فى جنّ_ت النعيم ... جزاء بما كانوا يعم

نعمتهاى اخروى پيشگامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 24 - 2

2 - برخوردارى پيشتازان ( سابقون ) ، از مقام قرب الهى در جهان آخرت و دستيابى آنان به بهشت سرشار از نعمت ، پاداش الهى به آنان در قبال اعمال صالح شان

و الس_بقون

الس_بقون . أُول_ئك المقرّبون . فى جنّ_ت النعيم ... جزاء بما كانوا يعم

نيازهاى معنوى پيشگامان در ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 10 - 7

7 - مؤمنان ، حتى پيشتازان ايمان ( مهاجران و انصار ) ، فاقد مصونيت از خطا و نيازمند غفران الهى

و الذين جاءو من بعدهم يقولون ربّنا اغفر لنا و لإخوننا الذين سبقونا بالإيم_ن

از تأييد خداوند نسبت به استغفار براى پيشتازان راه ايمان، به جا بودن اين دعا و نياز آنان استفاده مى شود.

ويژگيهاى زندگى اخروى پيشگامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 15 - 2

2 - زندگى پيشتازان راه خدا ( سابقون ) در بهشت ، در اوج شكوه و جلال

على سرر موضونة

وجود تخت هاى جواهرنشان در قصرهاى پيشتازان، نشان از زندگى بسيار با شكوه آنان در سراى بهشت دارد.

همسران بهشتى پيشگامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 22 - 2

2 - پيشتازان در بهشت ، داراى همسرانى با چشم هاى سياه و زيبا

و حور عين

{حور} جمع {حوراء} است و {حوراء} به چشمى گفته مى شود كه سياهى آن بسيار سياه و سفيدى آن بسيار سفيد باشد. {عين} جمع {عيناء} است و {عيناء} در وصف چشم زيبا آورده مى شود.

پيشگامى

آثار پيشگامى در عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 18،19

18- پيشى گرفتن در كار هاى نيك ، دعاى همراه با رغبت و بيم و نيز خشوع پيامبران ( ع )

، عامل بهره مندى آنان از موهبت هاى الهى بود .

و لقد ءايتنا موسى و ه_رون . .. إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت ... و كانوا لنا خ_ش

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: 1_ ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به پيامبران بازگردد، چه اين كه آيات پيشين در مورد آنان بود. 2_ جمله {إنّهم كانوا يسارعون...} و جملات بعد، در مقام تعليل باشد.

19- نقش مؤثر پيشى گرفتن در كار هاى نيك و دعاى همراه با رغبت و اميد و خشوع به درگاه الهى ، در استجابت دعا

فاستجبنا له . .. إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت ... و كانوا لنا خ_شعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 11 - 2

2 - سبقت و پيشتازى در امور خير ، مايه تقرب به درگاه خداوند در جهان آخرت

و الس_بقون الس_بقون . أُول_ئك المقرّبون

ارزش پيشگامى در ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 10 - 8

8 - پيشتازى در ايمان ، داراى ارج و منزلت در بينش وحى

يقولون ربّنا اغفر لنا و لإخوننا الذين سبقونا بالإيم_ن

تمجيد خداوند از مؤمنان، به سبب استغفار آنان براى پيشگامان ايمان، ارجمندى پيشتازان اسلام را افاده مى كند.

ارزش پيشگامى در تقرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 57 - 7

7- تلاش براى راه يابى به بالاترين مرتبه كمال و سبقت بر ديگران در تقرب به خدا ، تلاش و تكاپويى ارجمند و ستودنى

أُول_ئك الذين يدعون يبتغون إلى ربّهم الوسيلة أيّهم أقرب

ارزش

پيشگامى در عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 20

20- شتاب و پيشگامى در كار هاى خير ، دعاى همراه با رغبت و اميد و خشوع به درگاه الهى ، از ارزش هاى والا و صفات برجسته مردان الهى

إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت و يدعوننا رغبًا و رهبًا و كانوا لنا خ_شعين

برداشت ياد شده به خاطر اين است كه آيه شريفه، در توصيف پيامبران الهى است و از ميان ده ها صفات و ويژگى هاى ايشان، تنها به اين سه صفت و ويژگى اشاره شده است.

اهميت پيشگامى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 88 - 3

3 _ لزوم پيشتازى رهبر جامعه اسلامى در پايبندى به ارزش ها و عمل بر طبق آن

لكن الرسول و الذين ءامنوا معه

پيشگامى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 14

14- پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذاالكفل ، يونس ، زكريا و يحيى ( عليهم السلام ) ، پيشگامان در كار هاى خير

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

برداشت بالا مبتنى بر اين است كه ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به پيامبرانى بازگردد كه در سلسله آيات پيشين (48 _ 90) از آنان ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18

- ممتحنه - 60 - 4 - 9

9 - ابراهيم ( ع ) و همگامانش ، پيشتازان برائت از مشركان و كافران

قد كانت لكم أسوة حسنة فى إبرهيم و الذين معه . .. إذ قالوا

برداشت بالا، با توجه به اين نكته است كه خداوند، از ميان همه پيامبران و امت هاى پيشين، ابراهيم(ع) و همگامانش را الگوى برائت از مشركان معرفى كرده است.

پيشگامى ادريس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 14

14- پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذاالكفل ، يونس ، زكريا و يحيى ( عليهم السلام ) ، پيشگامان در كار هاى خير

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

برداشت بالا مبتنى بر اين است كه ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به پيامبرانى بازگردد كه در سلسله آيات پيشين (48 _ 90) از آنان ياد شده است.

پيشگامى اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 14

14- پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذاالكفل ، يونس ، زكريا و يحيى ( عليهم السلام ) ، پيشگامان در كار هاى خير

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

برداشت بالا مبتنى بر اين است كه ضميرهاى جمع

در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به پيامبرانى بازگردد كه در سلسله آيات پيشين (48 _ 90) از آنان ياد شده است.

پيشگامى اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 14

14- پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذاالكفل ، يونس ، زكريا و يحيى ( عليهم السلام ) ، پيشگامان در كار هاى خير

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

برداشت بالا مبتنى بر اين است كه ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به پيامبرانى بازگردد كه در سلسله آيات پيشين (48 _ 90) از آنان ياد شده است.

پيشگامى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 106 - 3

3 _ ضرورت پيشگامى حاملان وحى و رسالت در عمل به محتواى پيام خويش

اتبع ما أوحى اليك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 10 - 3

3 - { عن أبى جعفر ( ع ) : . . .و أما ما ذكر من السابقين : فهم أنبياء مرسلون وغير مرسلين ;

از امام باقر(ع) روايت شده: . ..اما آنچه [در قرآن] از سابقين ياد شده، آنان پيامبران هستند، چه مرسلين و چه غيرمرسلين}.

پيشگامى ايوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 14

14- پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط

، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذاالكفل ، يونس ، زكريا و يحيى ( عليهم السلام ) ، پيشگامان در كار هاى خير

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

برداشت بالا مبتنى بر اين است كه ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به پيامبرانى بازگردد كه در سلسله آيات پيشين (48 _ 90) از آنان ياد شده است.

پيشگامى پيروان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 4 - 9

9 - ابراهيم ( ع ) و همگامانش ، پيشتازان برائت از مشركان و كافران

قد كانت لكم أسوة حسنة فى إبرهيم و الذين معه . .. إذ قالوا

برداشت بالا، با توجه به اين نكته است كه خداوند، از ميان همه پيامبران و امت هاى پيشين، ابراهيم(ع) و همگامانش را الگوى برائت از مشركان معرفى كرده است.

پيشگامى داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 14

14- پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذاالكفل ، يونس ، زكريا و يحيى ( عليهم السلام ) ، پيشگامان در كار هاى خير

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

برداشت بالا مبتنى بر اين است كه ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به پيامبرانى بازگردد كه در سلسله آيات پيشين (48 _ 90)

از آنان ياد شده است.

پيشگامى در ارزش ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 4 - 3

3 - پيشگامى در ارزش ها ، خود ارزشى والا است .

فالس_بق_ت سبقًا

پيشگامى در ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 12 - 6

6 - پيش گامى در ايمان و آرمان هاى الهى ، از ملاك هاى ارزشمندى و برترى معنوى

و أُمرت لأن أكون أوّل المسلمين

پيشگامى در عمل به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 32 - 12

12 - اذن خداوند ، شرط رسيدن به مقام پيشتازى در دين دارى ، زندگى قرآنى و انجام كار هاى خير

و منهم سابق بالخيرت بإذن اللّه

پيشگامى در عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 61 - 2،5

2 - شتاب ورزى در انجام كار هاى نيك نشانه مؤمنان راستين

أُول_ئك يس_رعون فى الخيرت

5 - شتاب در انجام كار هاى نيك و پيشتازى در ميدان ارزش ها ، خصلت هايى ارجمند و مورد توصيه و ستايش خداوند

أُول_ئك يس_رعون فى الخيرت و هم لها س_بفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 32 - 14

14 - توفيق پيشتازى در انجام كار هاى خير ، فضل بزرگ الهى است .

و منهم مقتصد و منهم سابق بالخيرت بإذن اللّه ذلك هو الفضل الكبير

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه {ذلك} اشاره به {سبق} در {سابق بالخيرات} باشد.

پيشگامى ذوالكفل(ع)

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 14

14- پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذاالكفل ، يونس ، زكريا و يحيى ( عليهم السلام ) ، پيشگامان در كار هاى خير

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

برداشت بالا مبتنى بر اين است كه ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به پيامبرانى بازگردد كه در سلسله آيات پيشين (48 _ 90) از آنان ياد شده است.

پيشگامى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 108 - 3

3 _ پيامبر ( ص ) و رهبر جامعه اسلامى ، بايد در موضع گيرى عليه جريان هاى باطل ( نفاق ) پيشگام باشد .

لا تقم فيه أبداً

مخاطب قرار گرفتن شخص پيامبر(ص) در اين آيه ظاهراً به خاطر موقعيتى است كه آن حضرت داشتند (موقعيت رهبرى).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 12 - 5

5 - لزوم پيش گام بودن رهبران جامعه ايمانى در عمل به آرمان ها و اهداف اعلام شده خود به مردم

أُمرت لأن أكون أوّل المسلمين

پيشگامى رهبرى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 14 - 17

17 _ ضرورت پيشگامى رهبران الهى در پايبندى به اصول و مبانى خويش

قل إنى أمرت أن أكون أول من أسلم و لاتكونن من المشركين

پيشگامى زكريا(ع)

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 12،14

12- زكريا ( ع ) و همسر و فرزند او ( يحيى ) شتابان به انجام كار هاى خير مى پرداختند و در آن پيش قدم و پيشگام بودند .

إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به زكريا(ع) و همسر و فرزند او (يحيى) بازگردد.

14- پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذاالكفل ، يونس ، زكريا و يحيى ( عليهم السلام ) ، پيشگامان در كار هاى خير

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

برداشت بالا مبتنى بر اين است كه ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به پيامبرانى بازگردد كه در سلسله آيات پيشين (48 _ 90) از آنان ياد شده است.

پيشگامى سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 14

14- پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذاالكفل ، يونس ، زكريا و يحيى ( عليهم السلام ) ، پيشگامان در كار هاى خير

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

برداشت بالا مبتنى بر اين است كه ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به پيامبرانى بازگردد كه

در سلسله آيات پيشين (48 _ 90) از آنان ياد شده است.

پيشگامى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 98 - 1،3

1_ فرعون در روز قيامت ، پيشاپيش پيروانش به سوى دوزخ روانه خواهد شد .

يقدم قومه يوم القي_مة فأوردهم النار

قدوم (مصدر يقدم) به معناى سبقت گرفتن و در پيشاپيش حركت كردن است.

3_ حركت فرعونيان به سوى دوزخ به رهبرى و پيشاهنگى فرعون ، نمود برنامه هاى ناصواب او در دنياست .

و ما أمر فرعون برشيد. يقدم قومه يوم القي_مة فأوردهم النار

جمله {يقدم قومه . ..} بيانگر فرجام پيروى از فرعون است و به منزله تفسيرى براى {و ما أمر فرعون برشيد} مى باشد.

پيشگامى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 4 - 5

5 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { فالسابقات سبقاً } يعنى أرواح المؤمنين تسبق أرواحهم إلى الجنّة . . . و أرواح الكافرين إلى النار ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند {فالسابقات سبقاً} روايت شده است، مراد ارواح مؤمنان است كه به سوى بهشت [بر يكديگر ]سبقت مى گيرند. .. و [نيز ]ارواح كافران كه به سوى آتش [سبقت مى گيرند]}.

پيشگامى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 14

14- پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذاالكفل ، يونس ، زكريا و يحيى ( عليهم السلام ) ،

پيشگامان در كار هاى خير

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

برداشت بالا مبتنى بر اين است كه ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به پيامبرانى بازگردد كه در سلسله آيات پيشين (48 _ 90) از آنان ياد شده است.

پيشگامى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 14 - 15،16

15 _ پيامبر(ص)، موظف به پيشگامى در تسليم به درگاه خداوند

قل إنى أمرت أن أكون أول من أسلم

16 _ پيامبر(ص)، مأمور به اظهار موضع اعتقادى خويش و پيشگامى در اسلام

قل إنى أمرت أن أكون أول من أسلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 86 - 6

6 _ حضور پيامبر ( ص ) در صحنه هاى نبرد پيشاپيش مؤمنان و در كنار آنان

جهدوا مع رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 88 - 2

2 _ پيشتازى پيامبر ( ص ) در جهاد با مال و جان

لكن الرسول . .. جهدوا بأمولهم و أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 108 - 3

3 _ پيامبر ( ص ) و رهبر جامعه اسلامى ، بايد در موضع گيرى عليه جريان هاى باطل ( نفاق ) پيشگام باشد .

لا تقم فيه أبداً

مخاطب قرار گرفتن شخص پيامبر(ص) در اين آيه ظاهراً به خاطر موقعيتى است كه آن حضرت داشتند (موقعيت رهبرى).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 19 - 6

6- پيامبر

( ص ) ، الگو و داراى نقش پيشتاز در درك معارف عالم آفرينش

ألم تر أن الله خلق السموت و الأرض بالحقّ

خطاب {ألم تر} اگرچه خطابى عام براى همه انسانهاست، اما مخاطب قرار دادن پيامبر(ص) مى تواند رهنمودى باشد به اين نكته كه آن حضرت در درك واقعيات عالم پيشتاز است و ديگران بايد آن حضرت را سرمشق خود قرار دهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 24 - 2

2- پيامبر ( ص ) ، پيشتاز در درك معارف دينى و داراى نقش الگويى در آن

ألم تر كيف ضرب الله مثلاً كلمة طيّبة كشجرة طيّبة

استفهام {ألم تر} تقريرى است. يعنى تو مى بينى ... از اينكه خداوند، به جاى عموم مردم پيامبر(ص) را مورد خطاب قرار داده است مى تواند به اين نكته اشاره داشته باشد كه وقتى پيامبر(ص) در مثالهاى خداوند دقت مى كند، مردم بايد آن حضرت را سرمشق خود قرار دهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 29 - 8

8 - پيامبر ( ص ) ، پيش گام فهمِ معارف عميق عالَم است .

ألم تر أنّ اللّه يولج الّيل فى النهار

خطاب {ألم تر} اگر چه به پيامبر(ص) است، اما به قرينه {بما تعملون} حكم اختصاص به او ندارد. مخاطب قرار دادن آن حضرت، مى تواند به خاطر نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 31 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، پيش گام فهمِ معارف عميق عالم است .

ألم تر أنّ الفلك تجرى

خطاب

{ألم تر} اگرچه به پيامبر(ص) است، اما به قرينه {ليريكم} حكم اختصاص به آن حضرت ندارد. مخاطب قرار دادن او، مى تواند به خاطر يادآورى نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 12 - 1،2

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور اعلام مواضع عقيدتى خود و پيش گامى اش در پذيرش اسلام

قل . .. و أُمرت لأن أكون أوّل المسلمين

2 - پيامبر ( ص ) ، به پيش گام شدن در پذيرش اسلام ، به عنوان نخستين مسلمان ، مأمور و موظف شد .

و أُمرت لأن أكون أوّل المسلمين

پيشگامى مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 32 - 9

9 - پيشتازان در انجام خيرات ، مهم ترين صفت مسلمانان پيرو قرآن و انسان هاى قرآنى

و منهم سابق بالخيرت

برداشت ياد شده به اين خاطر است كه پيشتازان در تمسك به قرآن و حافظان ارث الهى، در اين آيه به عنوان پيشتازان در خيرات معرفى شده اند.

پيشگامى موحدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 61 - 4

4 - موحدانِ بيمناك از پروردگار و روز قيامت ، پيشتاز در انجام كار هاى نيك

و هم لها س_بفون

{لها} متعلق به {سابقون} است كه مفعول آن محذوف مى باشد. پس تقدير آن چنين مى شود: {و هم سابقون غيرهم لها}. {سبق} به معناى پيشى گرفتن است.

پيشگامى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 14

14- پيامبران الهى ، موسى ، هارون

، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذاالكفل ، يونس ، زكريا و يحيى ( عليهم السلام ) ، پيشگامان در كار هاى خير

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

برداشت بالا مبتنى بر اين است كه ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به پيامبرانى بازگردد كه در سلسله آيات پيشين (48 _ 90) از آنان ياد شده است.

پيشگامى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 4 - 5

5 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { فالسابقات سبقاً } يعنى أرواح المؤمنين تسبق أرواحهم إلى الجنّة . . . و أرواح الكافرين إلى النار ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند {فالسابقات سبقاً} روايت شده است، مراد ارواح مؤمنان است كه به سوى بهشت [بر يكديگر ]سبقت مى گيرند. .. و [نيز ]ارواح كافران كه به سوى آتش [سبقت مى گيرند]}.

پيشگامى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 14

14- پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذاالكفل ، يونس ، زكريا و يحيى ( عليهم السلام ) ، پيشگامان در كار هاى خير

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

برداشت بالا مبتنى بر اين است كه ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا

يسارعون. ..} به پيامبرانى بازگردد كه در سلسله آيات پيشين (48 _ 90) از آنان ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 83 - 4

4 - نوح ( ع ) ، پيشتاز و مقتداى حركت توحيدى در ميان پيامبران الهى

و إنّ من شيعته لإبرهيم

پيرو بودن ابراهيم(ع) _ با آن كه خود از انبياى بزرگ بود _ و نيز وجود پيامبرانى چون هود و صالح(ع) پيش از آن حضرت، مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد. گفتنى است معناى لغوى {شيعه} (گروه پيرو رئيس خود) مؤيد برداشت بالا است.

پيشگامى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 14

14- پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذاالكفل ، يونس ، زكريا و يحيى ( عليهم السلام ) ، پيشگامان در كار هاى خير

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

برداشت بالا مبتنى بر اين است كه ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به پيامبرانى بازگردد كه در سلسله آيات پيشين (48 _ 90) از آنان ياد شده است.

پيشگامى همسر زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 12

12- زكريا ( ع ) و همسر و فرزند او ( يحيى ) شتابان به انجام كار هاى خير مى پرداختند و در آن پيش قدم و پيشگام بودند .

إنّهم كانوا

يس_رعون فى الخيرت

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به زكريا(ع) و همسر و فرزند او (يحيى) بازگردد.

پيشگامى يحيى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 12،14

12- زكريا ( ع ) و همسر و فرزند او ( يحيى ) شتابان به انجام كار هاى خير مى پرداختند و در آن پيش قدم و پيشگام بودند .

إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به زكريا(ع) و همسر و فرزند او (يحيى) بازگردد.

14- پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذاالكفل ، يونس ، زكريا و يحيى ( عليهم السلام ) ، پيشگامان در كار هاى خير

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

برداشت بالا مبتنى بر اين است كه ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به پيامبرانى بازگردد كه در سلسله آيات پيشين (48 _ 90) از آنان ياد شده است.

پيشگامى يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 14

14- پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذاالكفل ، يونس ، زكريا و يحيى ( عليهم السلام ) ، پيشگامان در كار هاى خير

و لقد

ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

برداشت بالا مبتنى بر اين است كه ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به پيامبرانى بازگردد كه در سلسله آيات پيشين (48 _ 90) از آنان ياد شده است.

پيشگامى يونس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 14

14- پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذاالكفل ، يونس ، زكريا و يحيى ( عليهم السلام ) ، پيشگامان در كار هاى خير

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

برداشت بالا مبتنى بر اين است كه ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به پيامبرانى بازگردد كه در سلسله آيات پيشين (48 _ 90) از آنان ياد شده است.

سختى پيشگامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 13 - 3

3 - پيشتاز شدن در راه خداوند ، امرى سخت و دشوار است و در طول تاريخ تنها دسته اى اندك از عهده آن بر آمده اند .

و الس_بقون . .. ثلّة من الأوّلين

پيشتازان امت هاى پيشين، گرچه در مقايسه با پيشتازان بعد داراى تعداد زيادترى هستند; لكن تعداد آنان نسبت به مردم ديگر اندك است و اين مى رساند كه رسيدن به مرتبه پيشتازى، بسى دشوار و سخت مى باشد.

فضيلت پيشگامى در سلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات -

51 - 25 - 2

2 - ارزش مبادرت به سلام ، هنگام ورود بر ديگران

إذ دخلوا عليه فقالوا سل_مًا

مطلب بالا، با توجه به اين نكته است كه خداوند، ابتدا وصف {مكرم} را براى ميهمانان ابراهيم(ع) آورده و سپس نخستين عمل آن ميهمانان شريف (سلام به هنگام ورود) را ياد كرده است.

نگرانى از پيشگامى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 45 - 3

3 - موسى و هارون ( ع ) از پيشدستى فرعون و اقدام او به كيفر فورى آنان ، پيش از هرگونه فرصت اظهار معجزه و بيان حقيقت ، نگران بودند .

قالا ربّنا إنّنا نخاف أن يفرط علينا

{فَرَطَ}; يعنى، پيشى گرفت بدون آن كه افراط يا تفريط كرده باشد (مفردات راغب). مراد موسى و هارون(ع)، احتمال دست زدن فرعون به كارى است كه فرصت ابلاغ پيام الهى را از آنان بگيرد.

پيشگوئي از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

پيشگويى

پيشگويى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 89 - 9

9 - { و قد روى : إنّه عنى بقوله { سقيم } أى سأسقم . . . ;

روايت شده كه مراد ابراهيم از سخنش {سقيم} اين بود كه به زودى مريض مى شوم. ..}.

پيشگويى ارتداد مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 15 - 2

2- اخبار خداوند از رفع محدود عذاب دنيوى مشركان مكه و بازگشت دوباره آنان به كفر و شرك

إنّا كاشفوا العذاب قليلاً إنّكم عائدون

برداشت يادشده بر اين اساس است كه عذابى كه در آيات پيشين از آن ياد شده، عذاب

دنيوى باشد. در اين صورت معناى آيه چنين مى شود: ما عذاب دنيوى را براى زمانى اندك برخواهيم داشت; يعنى، در دنيا كه اصولاً مجالى اندك است عذاب را از شما برمى داريم; اما انتقام به قيامت موكول خواهد شد.

پيشگويى پيدايش منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 31 - 12

12 - هشدار خداوند ، به ظهور جمعيتى منافق در آينده نزديك ، در ميان جامعه اسلامى

و ليقول الذين فى قلوبهم مرض

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه مقصود از بيماردلان، منافقان اند; چنان كه در آيه 10 از سوره {بقره} بدان تصريح شده است. از آن جايى كه اين سوره مكى است و در مكّه گروه منافقان به وجود نيامده بودند، از اين رو آيه شريفه هشدار به پيدايش چنين جمعيتى، در آينده اى نزديك است.

پيشگويى پيروزى اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 9 - 14

14 - تاريخ آينده بشر ، شاهد شكست تمامى اديان و پيروزى و حاكميت دين اسلام خواهد بود .

هو الذى أرسل رسوله . .. ليظهره على الدين كلّه

پيشگويى پيروزى مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 11 - 1

1 - پيشگويى خداوند از شكست سران كفر و شرك در برابر سپاه اسلام

جند ما هنالك مهزوم من الأحزاب

بيشتر مفسران بر اين عقيده اند كه آيه شريفه، در مقام پيشگويى از آينده سران كفر و شرك است، آنانى كه در مكه در اكثريت بودند و قدرت را در دست داشتند و

در حالى كه مسلمانان در اقليت و ضعف قرار داشتند. ازاين رو خداوند از شكست كافران در جنگ هاى بدر، احزاب، حنين و يا فتح مكه خبر مى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 21 - 2

2 - اخبار خداوند ، از دستيابى مسلمانان به پيروزى هاى بزرگ و فراتر از توان به كار گرفته شده از سوى آنان در فتح خيبر

و أخرى لم تقدروا عليها

با توجه به اين كه آيات شريفه، در محدوده صلح حديبيه و جنگ خيبر نازل شده است; تعبير {لم تقدروا} مى رساند كه مؤمنان غنايمى در پيش دارند كه اكنون توان دستيابى به آن را ندارند; يعنى، به دست آوردن آن غنايم، نيازمند توانى بيش از اين است.

پيشگويى پيروزى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 16

16 - تحقق پيشگويى اعجازآميز خداوند ، از پيروزى هاى آينده مؤمنان ، زمينه ساز هدايت ايشان به صراط مستقيم

وعدكم . .. و لتكون ءاية للمؤمنين و يهديكم صرطًا مستقيمًا

{آية} به معناى معجزه است; زيرا در پيشگويى قطعى از آينده، اعجاز نهفته است. مقدمه قرار گرفتن اين معجزه براى هدايت مؤمنان را، مى توان از تقدم {آية} بر {يهديكم} استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 21 - 5

5 - خبر هاى خداوند از آينده پيروزمند مؤمنان ، متكى به علم گسترده و همه جانبه او

وعدكم اللّه . .. و أخرى لم تقدروا عليها قد أحاط اللّه بها

از ارتباط {قد أحاط. ..} با مطالب قبل،

برداشت بالا استفاده مى شود.

پيشگويى تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 4 - 3،5

3- پيشگويى تورات درباره دوبار فساد انگيزى مهم بنى اسرائيل

و قضينا إلى بنى إسرءيل فى الكت_ب لتفسدنّ فى الأرض مرّتين

5- پيشگويى تورات درباره سركشى بزرگ و برترى جويى حتمى بنى اسرائيل در زمين

و قضينا إلى بنى إسرءيل فى الكت_ب . .. و لتعلنّ علوًّا كبيرًا

پيشگويى جنگ با يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 14 - 4

4 - خبردادن خداوند از درگيرى هاى آينده كافران ( يهود ) با مؤمنان ، از درون دژ ها و از پس ديوار هاى بلند

لايق_تلونكم جميعًا إلاّ فى قرًى محصّنة أو من وراء جدر

با توجه به معناى مضارع (يقاتلون)، مطلب بالا قابل برداشت است.

پيشگويى جنگ سخت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 16 - 2

2 - اخبار الهى از نبرد قريب الوقوع مسلمانان با دشمنى نيرومند ، پس از جنگ خيبر

قل للمخلّفين من الأعراب ستدعون إلى قوم أولى بأس شديد

پيشگويى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 15 - 14

14_ خداوند به يوسف ( ع ) خبر داد كه ملاقات او با برادرانش ، پس از داستان چاه كنعان ، در آينده اى دور تحقق خواهد يافت .

لتنبئنّهم بأمرهم هذا و هم لايشعرون

جمله حاليه {و هم لايشعرون} متعلق به {لتنبئنّ} است ; يعنى، به آنان خبر مى دهى در حالى كه متوجه نيستند [و تو را نمى شناسند]. از

اينكه هيچ يك از برادران يوسف به هنگام ملاقات با وى، او را نخواهند شناخت، معلوم مى شود ملاقات مذكور با فاصله زمانى بسيار اتفاق خواهد افتاد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 170 - 4

4 - اعلام خداوند مبنى بر شكست خوردن مشركان مخالف قرآن و گرفتار شدن آنان به پى آمد هاى سوء كفرشان در آينده نزديك

فكفروا به فسوف يعلمون

پيشگويى خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 72 - 1

1- خضر ( ع ) اعتراض موسى را دليل صحت پيش بينى خويش از ناشكيبايى موسى ( ع ) دانست و پيش گويى خود را به وى يادآور شد .

قال ألم أقل إنّك لن تستطيع معى صبرًا

پيشگويى ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 98 - 8

8- ذوالقرنين ، از بقا و جاودانگى سدش تا قيامت خبر داد . *

فإذاجاء وعد ربّى جعله دكّاء

اگر مراد از {وعد ربّى} قيامت باشد، در اين صورت، از آيه چنين برمى آيد كه تا قبل از قيامت، اين سد برپا است. {دكاء} به معناى {مستوى و مسطح}، صفت براى موصوف محذوف است (جعله أرضاً دكّاء). مفاد آيه، اين است كه هرگاه قيامت فرا رسد، خداوند آن سد را زمينى مسطح خواهد ساخت.

پيشگويى شكست بنى نضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 12 - 6

6 - خبردادن خداوند ، از شكست حتمى يهود و برخوردار نشدن آنان از هيچ امداد

ثمّ لاينصرون

پيشگويى شكست رهبران

شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 11 - 1

1 - پيشگويى خداوند از شكست سران كفر و شرك در برابر سپاه اسلام

جند ما هنالك مهزوم من الأحزاب

بيشتر مفسران بر اين عقيده اند كه آيه شريفه، در مقام پيشگويى از آينده سران كفر و شرك است، آنانى كه در مكه در اكثريت بودند و قدرت را در دست داشتند و در حالى كه مسلمانان در اقليت و ضعف قرار داشتند. ازاين رو خداوند از شكست كافران در جنگ هاى بدر، احزاب، حنين و يا فتح مكه خبر مى دهد.

پيشگويى شكست رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 11 - 1

1 - پيشگويى خداوند از شكست سران كفر و شرك در برابر سپاه اسلام

جند ما هنالك مهزوم من الأحزاب

بيشتر مفسران بر اين عقيده اند كه آيه شريفه، در مقام پيشگويى از آينده سران كفر و شرك است، آنانى كه در مكه در اكثريت بودند و قدرت را در دست داشتند و در حالى كه مسلمانان در اقليت و ضعف قرار داشتند. ازاين رو خداوند از شكست كافران در جنگ هاى بدر، احزاب، حنين و يا فتح مكه خبر مى دهد.

پيشگويى شكست فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 61 - 10

10 - موسى ( ع ) با توجه به افترا هاى فرعونيان بر خداوند ، به آنان هشدار داد و شكست و ناكامى را براى آنان پيش بينى كرد .

ويلكم لاتفتروا على اللّه . .. و قد خاب من

افترى

پيشگويى شكست كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 175 - 4

4 - اخبار خداوند به شكست و عذاب قريب الوقوع كافران و مشركان معاند و مشاهده شدن آن براى آنان

فتولّ عنهم حتّى حين . و أبصرهم فسوف يبصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 179 - 4

4 - اخبار خداوند به شكست و عذاب قريب الوقوع كافران و مشركان معاند و مشاهده شدن آن براى آنان

و تولّ عنهم حتّى حين . و أبصر فسوف يبصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 16 - 2

2 - پيشگويى قرآن و بشارت خداوند به شكست خفّت بار كافران تكذيب گر

سنسمه على الخرطوم

برخى از مفسران، بر اين عقيده اند كه آيه شريفه درصدد پيشگويى و بشارت به شكست ذلّت بار كافران در جنگ هاى آتى است.

پيشگويى شكست مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 175 - 4

4 - اخبار خداوند به شكست و عذاب قريب الوقوع كافران و مشركان معاند و مشاهده شدن آن براى آنان

فتولّ عنهم حتّى حين . و أبصرهم فسوف يبصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 179 - 4

4 - اخبار خداوند به شكست و عذاب قريب الوقوع كافران و مشركان معاند و مشاهده شدن آن براى آنان

و تولّ عنهم حتّى حين . و أبصر فسوف يبصرون

پيشگويى شكست مكذبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم -

68 - 16 - 2

2 - پيشگويى قرآن و بشارت خداوند به شكست خفّت بار كافران تكذيب گر

سنسمه على الخرطوم

برخى از مفسران، بر اين عقيده اند كه آيه شريفه درصدد پيشگويى و بشارت به شكست ذلّت بار كافران در جنگ هاى آتى است.

پيشگويى عذاب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 175 - 4

4 - اخبار خداوند به شكست و عذاب قريب الوقوع كافران و مشركان معاند و مشاهده شدن آن براى آنان

فتولّ عنهم حتّى حين . و أبصرهم فسوف يبصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 179 - 4

4 - اخبار خداوند به شكست و عذاب قريب الوقوع كافران و مشركان معاند و مشاهده شدن آن براى آنان

و تولّ عنهم حتّى حين . و أبصر فسوف يبصرون

پيشگويى عذاب مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 175 - 4

4 - اخبار خداوند به شكست و عذاب قريب الوقوع كافران و مشركان معاند و مشاهده شدن آن براى آنان

فتولّ عنهم حتّى حين . و أبصرهم فسوف يبصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 179 - 4

4 - اخبار خداوند به شكست و عذاب قريب الوقوع كافران و مشركان معاند و مشاهده شدن آن براى آنان

و تولّ عنهم حتّى حين . و أبصر فسوف يبصرون

پيشگويى علماى مسيحيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 197 - 2

2 - پيشگويى علماى يهود و نصارا ، در

باره آمدن قرآن و ظهور پيامبر اسلام ( ص )

أوَلم يكن لهم ءاية أن يعلمه علم_ؤا بنى إسرءيل

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه صرف آگاهى و اطلاع علماى بنى اسرائيل تا زمانى كه اطلاعات خود را در اختيار ديگران قرار نداده اند، نمى تواند آيه و نشانه باشد.

پيشگويى علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 197 - 2

2 - پيشگويى علماى يهود و نصارا ، در باره آمدن قرآن و ظهور پيامبر اسلام ( ص )

أوَلم يكن لهم ءاية أن يعلمه علم_ؤا بنى إسرءيل

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه صرف آگاهى و اطلاع علماى بنى اسرائيل تا زمانى كه اطلاعات خود را در اختيار ديگران قرار نداده اند، نمى تواند آيه و نشانه باشد.

پيشگويى غزوه بنى نضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 2 - 4

4 - خبر دادن خداوند ، از وجود رويارويى مجدّد مسلمانان و يهود ( پس از غزوه بنى نضير )

أخرج الذين كفروا . .. لأوّل الحشر

قيد {لأوّل. ..} اين پيام را در بر دارد كه براى اين تجمع و برخورد، موارد ديگرى نيز هست.

پيشگويى فتح مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 7 - 4

4 - اخبار ضمنى خداوند ، از فتح مكه به دست مسلمانان *

عسى اللّه . .. مودّة

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه اين مودّت، عملاً با فتح مكه تحقق يافت.

پيشگويى قرآن

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 24 - 2

2 - ناتوانى انسان ها از آوردن همانند براى قرآن ، از پيشگويى هاى قرآن است .

و لن تفعلوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 91 - 3

3 - يهود به قرآن ايمان نمى آورند و اسلام را نخواهند پذيرفت . *

و إذا قيل لهم ءامنوا بما أنزل اللّه قالوا نؤمن بما أنزل علينا

حذف فاعل و آوردن فعل به صورت مجهول (قيل) حاوى اين نكته است كه: پاسخ منفى يهود به دعوت قرآن، مخصوص يهود عصر بعثت نيست; بلكه آيندگان اينان نيز همين رويه را خواهند داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 96 - 6

6 - دنياپرستى يهود از پيشگويى هاى قرآن

لتجدنهم أحرص الناس على حيوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 100 - 11

11 - بسيارى از يهوديان به قرآن و پيامبر ( ص ) ، ايمان نخواهند آورد .

بل اكثرهم لايؤمنون

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه: متعلق {لايؤمنون}، به دليل آيه قبل، قرآن و پيامبر اسلام باشد. مضارع بودن فعل {لايؤمنون} اين احتمال را تأييد مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 114 - 19

19 - سركوبى كفرپيشگان مسلط بر مساجد عصر بعثت و گرفتار شدنشان به خوارى و ذلت ، از اخبار غيبى قرآن و از نويد هاى خدا به مسلمانان

لهم فى الدنيا خزى

چنانچه گذشت، آيه شريفه اشاره به قضاياى صدر اسلام و بازدارى مسلمانان

از ورود به مسجد الحرام و مانند آن دارد . با توجه به اين حقيقت، جمله {لهم فى الدنيا خزى} نويدى است به مسلمانان كه كفرپيشگان مانع از ورود به مساجد، به خوارى و ذلت گرفتار خواهند شد، كه به مناسبت مورد، مقصود از خوارى و ذلت، كوتاه شدن دست آنان از مساجد اسلامى و سيطره مسلمانان بر آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 142 - 6

6 - پيشگويى قرآن از موضعگيرى مخالفان اسلام درباره تغيير قبله

سيقول السفهاء من الناس ما وليهم عن قبلتهم التى كانوا عليها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 145 - 8

8 - هيچ يك از يهود و نصارا ، قبله يكديگر را نخواهند پذيرفت .

و ما بعضهم بتابع قبلة بعض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 12 - 7

7 _ خبر غيبى قرآن از شكست قريب الوقوع يهود عصر پيامبر ( ص )

قل للّذين كفروا ستغلبون

بنابراينكه منظور از {للّذين كفروا}، يهوديان باشند; چنانچه در شأن نزول آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 55 - 11

11 _ وعده خداوند به عيسى ( ع ) در مورد غلبه پيروان راستين آن حضرت بر كافران ( يهوديان ) تا قيامت

و جاعل الذين اتبعوك فوق الذين كفروا الى يوم القيمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 63 - 1

1 _ پيشگويى خداوند به اينكه نصاراى نجران ،

دعوت به مباهله را نمى پذيرند . *

فقل تعالوا ندع . .. فان تولّوا فانّ اللّه عليم بالمفسدين

ظاهراً جمله {فان تولّوا . .. }، اشاره به اين است كه مسيحيان، دعوت به مباهله را نمى پذيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 111 - 5

5 _ پيشگويى قرآن در عجز اهل كتاب ، از ضرر رسانيدن به مسلمانان و شكست و فرار آنان در پيكار با مسلمانان

لن يضرّوكم إلّا اذًى و إن يقتلوكم يولّوكم الادبار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 7 - 1

1 _ در صورت نزول كتابى ملموس از سوى خداوند بر پيامبر(ص)، كفرورزان آن را سحر خواهند دانست.

و لو نزلنا عليك كتبا فى قرطاس فلمسوه بأيديهم لقال الذين كفروا إن هذا إلا سحر مبي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 66 - 3

3 _ پيشگويى قرآن در مورد عملى شدن وعده هاى عذاب بر مشركان مكه و قبيله پيامبر*

و كذّب به قومك و هو الحق

از معانى حق، {ثابت} و {واجب} است و در مورد آيه به دليل اينكه خبر از وقوع حادثه اى در آينده است، يعنى چيزى كه تثبيت شده و واقع خواهد شد. لذا اگر مرجع ضمير {به}، {عذاب} در آيه قبل باشد، جمله {و هو الحق} تأكيد بر وقوع حتمى آن در آينده خواهد بود. همان گونه كه تاريخ نيز اين نكته را به وضوح تأييد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 148 - 4

4

_ پيشگويى قرآن از تمسك مشركان در آينده به جبر براى توجيه عقايد و عملكرد خويش

سيقول الذين أشركوا لو شاء الله ما أشركنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 33 - 6،7

6 _ گرايش كافران مكه به قرآن در آينده دوران بعثت ، دليل گرفتار نشدن آنان به عذاب استيصال ، نه حقانيت ايشان در انكار قرآن

و ما كان اللّه معذبهم و هم يستغفرون

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله {و هم يستغفرون} حال مقدر باشد. يعنى خداوند اكنون (زمان انكار قرآن) كافران مكه را عذاب نمى كند، در حالى كه در آينده توبه خواهند كرد. گفتنى است كه استغفار و توبه كافر به ايمان آوردن اوست.

7 _ پيشگويى قرآن از گرايش كافران مكه به اسلام و پذيرش توحيد

و ما كان اللّه معذبهم و هم يستغفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 119 - 8

8_ پر كردن جهنم از انسان ها و جنيان ، حقيقتى كه خداوند از پيش بيان داشته بود .

تمت كلمة ربك لأملأنّ جهنم من الجنة والناس

{تمت}; يعنى، به طور كامل و بدون هيچ نقصى تحقق يافت. مفسران برآنند كه مقصود از {كلمة ربك} _ كه با جمله {لأملأنّ ...} تفسير شده است _ همان سخنى است كه خداوند در داستان آدم و ابليس فرمود: {فالحق والحق أقول. لأملأنّ جهنم منك و ممن تبعك منهم أجمعين}; حق اين است _ و من جز حق نمى گويم _ كه جهنم را از تو و از همه كسانى كه از تو پيروى مى كنند پر خواهم كرد.

سوره ص، آيه 84 و 85}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 31 - 16

16_ شكست و نابودى كفرپيشگان مكه و حوالى آن ، از پيشگويى هاى قرآن

لايزال الذين كفروا تصيبهم بما صنعوا قارعة . .. حتى يأتى وعد الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 14 - 1،2

1- اگر درى از آسمان به قدرت خداوند گشوده شود كه كافران مكه براى دريافت حقايق به آنجا بروند ، ايمان نخواهند آورد .

كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين . لايؤمنون به ... و لو فتحنا عليهم بابًا من السّماء

2- مجرمان هدايت ناپذير ، در صورت گشوده شدن درى از آسمان و راه يافتن آنان به آنجا جهت مشاهده حقايق ، باز ايمان نخواهند آورد .

كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين . لايؤمنون به ... و لو فتحنا عليهم بابًا من السّماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 15 - 1

1- كافران هدايت ناپذير مكه ، در صورت مشاهده گشايش درى از آسمان براى بالا رفتن خود و درك حقايق ، آن را نوعى چشم بندى و سحر وانمود خواهند كرد .

و لو فتحنا عليهم بابًا من السّماء فظلّوا فيه يعرجون . لقالوا إنما سكّرت أبصرنا

{سكر} در لغت حالتى را گفته اند كه عارض بر عقل مى شود. بنابراين مراد از ادعاى آنان اين مى شود كه: آنان خود را گرفتار نوعى چشم بندى مى دانستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 51 - 5

5- خداوند ،

پيشاپيش به پيامبر ( ص ) اعلام كرد كه منكران معاد ، پس از دريافت جواب شبهه استبعاد معاد ، از پديدآورنده آن سؤال خواهند كرد .

فسيقولون من يعيدنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 73 - 13

13- هيچ گاه ميان كافران و مسلمانان ، با حفظ مواضع اصولى تسالم كامل و دوستى حقيقى برقرار نخواهد شد .

و إن كادوا ليفتنونك عن الذى أوحينا إليك . .. و إذًا لاَتّخذوك خليلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 99 - 3

3- از پيدايش درگيرى هاى داخل ميان يأجوج و مأجوج ، پس از ويرانى سد ذوالقرنين خبر داده است . *

فإذا جاء وعد ربّى جعله دكّاء . .. و تركنا بعضهم يومئذ يموج فى بعض

بدان احتمال كه ضمير در {بعضهم} به يأجوج و مأجوج بازگردد; يعنى، پس از ويرانى سد، آن ها، به كشمكش ها و تهاجمات گسترده به هم دست خواهند زد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 82 - 9

9- قرآن پيشاپيش از سرخوردگى سريع مشركان و ناكامى آنان در رسيدن به آرزوى عزّت و ثروت ، و ضديّت آنان با معبود هاى موهوم خويش ، خبر داده است .

سيكفرون بعبادتهم و يكونون عليهم ضدًّا

قرينه اى وجود ندارد كه موجب انصراف آيه به وضعيت قيامت مشركان باشد; بنابراين بعيد نيست مراد آيه، اخبار از آينده نزديك مشركان مكه و روگردانى آنان از شرك و بت پرستى باشد. در اين برداشت، ضمير فاعلى {سيكفرون} و {يكونون} به مشركان بازگشت داده شده

است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 6 - 5

5- پيشگويى قرآن ، مبنى بر ايمان نياوردن برخى از مشركان صدراسلام ، حتى پس از نزول معجزات درخواستى آنان

ماءامنت قبلهم . .. أفهم يؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 34 - 5

5- پيشگويى قرآن از پيروزى اسلام و مرگ سران شرك و كفر ، قبل از وفات پيامبر ( ص )

أفإيْن متّ فهم الخ_لدون

همزه در {أفإن} استفهام انكارى و متضمن معناى نفى است. بنابراين پيام اصلى آيه چنين مى شود: نه چنين است كه او (پيامبر(ص)) {بميرد و شما زنده باشيد و به مدت طولانى بمانيد; بلكه حقيقت عكس اين است، او مى ماند و شما اى سران كفر پيش از او خواهيد مرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 96 - 4

4- پيش گويى قرآن به هجوم سريع و فتوحات فراگير يأجوج و مأجوج در سراسر زمين در آينده

حتّى إذا فتحت يأجوج و مأجوج و هم من كلّ حدب ينسلون

اضافه شدن لفظ عموم {كلّ} بر اسم نكره {حدب} بيانگر اين است كه ماجراى يأجوج و مأجوج مربوط به سرزمين خاصى نيست; بلكه شامل تمامى سرزمين ها و جهانى خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 11

11 - پيشگويى قرآن به شكست جبهه كفر و شرك و پيروزى فراگير و گسترده جبهه توحيد و اسلام در عصر بعثت

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت ليستخلفنّهم فى الأرض و

ليمكّننّ لهم

پيشگويى كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 20 - 2

2 _ كتب آسمانى پيشين، بيانگر اوصاف پيامبر اكرم(ص) و پيشگويى رسالت آن حضرت

قل أى شىء أكبر شهدة . .. الذين ءاتينهم الكتب يعرفونه كما يعرفون أبناءهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 92 - 7

7 _ نزول قرآن و بعثت پيامبر(ص)، به عنوان خبرى غيبى، در كتب آسمانى گذشته مطرح بوده است.

و هذا كتب أنزل نه مبارك مصدق الذى بين يديه

از معانى محتمل براى {مصدق} تصديق خبرهاى كتب گذشته مبنى بر آمدن پيامبر(ص) و قرآن است، يعنى بدان جهت كه اين اخبار در آن كتب معهود بوده، نزول قرآن و بعثت پيامبر(ص) صدق آن خبرها را معلوم ساخته است.

پيشگويى كشتى هاى غول پيكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 32 - 8

8 - پيش بينى قرآن ، از ساخت و حركت كشتى هاى كوه پيكر در اقيانوس ها *

و من ءاي_ته الجوار فى البحر كالأعل_م

بنابراين كه در عصر نزول، كشتى هاى كوه پيكر هنوز ساخته نشده بود، آيه شريفه مى تواند نظر به آينده كشتى سازى بشر داشته باشد.

پيشگويى ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 30 - 8

8 _ فرشتگان با پيش بينى فسادگرى انسان ، او را شايسته خلافت نمى ديدند .

قالوا أتجعل فيها من يفسد فيها و يسفك الدماء

پيشگويى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10

- 77 - 6،7

6 _ حضرت موسى ( ع ) ، از پيش به پيروزى و دستيابى به هدف هاى خود و شكست فرعون ، آگاهى داشت .

و لا يفلح السحرون

{فلاح} به معناى ظفر و دست يافتن به هدف است (مفردات راغب).

7 _ حضرت موسى ( ع ) ، همراه با نفى ساحريت از خود ، فرعون و اطرافيانش را تهديد به شكست كرد و پيروزى قطعى خود را به آنان اعلام نمود .

و لا يفلح السحرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 61 - 10

10 - موسى ( ع ) با توجه به افترا هاى فرعونيان بر خداوند ، به آنان هشدار داد و شكست و ناكامى را براى آنان پيش بينى كرد .

ويلكم لاتفتروا على اللّه . .. و قد خاب من افترى

پيشگويى نجات محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 4 - 5

5 - قرآنْ پيشاپيش ، رهايى پيامبر ( ص ) را از روى گردانى و خشم خداوند تا پايان عمر آن حضرت ، خبر داده است .

و للأخرة خير لك من الأُولى

مراد از {آخرت} و {اُولى} چه دنيا و آخرت باشد و چه آغاز و فرجام زندگانى دنيوى پيامبر(ص) _ چنانچه برخى از مفسران احتمال داده اند _ آيه شريفه سلامت كامل پيامبر(ص) را، از هرگونه انحراف كه به خشم خداوند بينجامد، پيشگويى كرده است.

پيشگويى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 38 - 9

9_ نوح ( ع ) در پاسخ استهزاگران ، آنان

را از آينده اى درخور استهزا و در پى دارنده تمسخر خبر داد .

إن تسخروا منا فإنا نسخر منكم كما تسخرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 39 - 1

1_ نوح ( ع ) ، به كفرپيشگان قومش اعلام كرد كه به عذاب دنيوى و اخروى ، گرفتار خواهند شد .

فسوف تعلمون من يأتيه عذاب يخزيه و يحلّ عليه عذاب مقيم

با توجه به تكرار كلمه {عذاب} و توصيف عذاب دوم به هميشگى بودن، مى توان گفت: مراد از {عذاب يخزيه}، عذاب دنيوى و مقصود از {عذاب مقيم}، آتش دوزخ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 15

15_ { عن الصادق ( ع ) : لما حضرت نوحاً ( ع ) الوفاة دعا الشيعة فقال لهم : إعلموا أنه ستكون من بعدى غيبة تظهر فيه الطواغيت و أن الله عزوجل يفرّج عنكم بالقائم من ولدى اسمه هود . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده: هنگامى كه وفات نوح فرارسيد، پيروانش را فرا خواند و فرمود: بدانيد همانا به زودى بعد از من غيبتى خواهد بود كه در آن طاغوتها پديد مى آيند و خداى عزوجل بهوسيله فردى قيام كننده از نسل من، كه نام او هود است، براى شما گشايش پديد مى آورد. ..}.

پيشگويى وسايل حمل و نقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 8 - 6

6- پيشگويى قرآن درباره اختراع وسايل پيشرفته و جديد براى حمل و نقل ، مسافرت و ساير وسايل آسايشى و رفاهى انسان

و

الأنع_م خلقها لكم فيها دفءٌ و من_فع . .. و لكم فيها جمال ... لتركبوها و زينة و

متعلق {يخلق} نامعلوم و فوايد آن محذوف است، ولى با توجه به فوايدى كه براى اشياى خلق شده ذكر كرده، مى توان حدس زد كه فوايد مخلوقهاى جديد نيز در راستاى بهرهورى انسان است.

پيشگويى يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 5 - 6

6_ يعقوب ( ع ) پيش بينى مى كرد كه همه فرزندانش عليه يوسف ( ع ) متحد مى شوند و هيچ كدام از او حمايت نخواهند كرد .

فيكيدوا لك كيدًا

ضمير در {يكيدوا} به {إخوة} باز مى گردد و اين گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 94 - 3

3_ يعقوب ( ع ) هم زمان با حركت فرزندانش از مصر ، يافته خويش ( شنيدن بوى يوسف ) را براى اطرافيانش ابراز كرد .

و لما فصلت العير قال أبوهم إنى لأجد ريح يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 95 - 3

3_ يعقوب ( ع ) در طول فراق يوسف ( ع ) همواره به زنده بودن او اعتقاد داشت و آن را براى اطرافيانش اظهار مى كرد .

قال أبوهم إنى لأجد ريح يوسف . .. قالوا تالله إنك لفى ضل_لك القديم

پيشگويى يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 41 - 9

9_ اطلاع يوسف ( ع ) از آينده و آگاهى او به غيب

قضى الأمر الذى فيه

تستفتيان

مفاد {قضى الأمر . ..} تأويل و تفسير رؤياى هم بندان يوسف نيست ; بلكه بيان حقيقتى است كه آن حضرت در حاشيه تأويل رؤيا بيان داشت و اين نشان دهنده آن است كه آن حضرت علاوه بر تعبير رؤيا ، به امورى از آينده نيز آگاه بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 58 - 1

1_ پيشگويى يوسف ( ع ) بر مبناى رؤياى پادشاه ، به حقيقت پيوست و قحطى و خشكسالى ، مصر و اطراف آن ( كنعانو . . . ) را فرا گرفت .

و جاء إخوة يوسف فدخلوا عليه

آمدن برادران يوسف از كنعان به مصر براى دريافت آذوقه و نبود آذوقه در غير آن ديار _ كه {منع منا الكيل} در آيه 63 حاكى از آن است_ دلالت مى كند كه قحطى علاوه بر مصر ، اطراف و نواحى آن را نيز فرا گرفته بود.

تحقق پيشگويى خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 75 - 3

3- پيش بينى خضر ( ع ) در مورد ناشكيبايى موسى ( ع ) در برابر كار هاى او ، مطابق واقع بود .

لقد جئت شيئًا نكرًا . قال ألم أقل لك إنّك لن تستطيع معى صبرًا

تحقق پيشگويى يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 96 - 5

5_ پيشگويى يوسف ( ع ) مبنى بر بينا شدن يعقوب ( ع ) به وسيله پيراهنش ، تحقق يافت .

اذهبوا بقميصى هذا فألقوه على وجه أبى يأت بصيرًا . .. ألقيه

على وجهه فارتد بصيرًا

ضمير {ه} در {ألقاه} به قميص باز مى گردد و مراد از ضمير در {وجهه} و {ارتد} يعقوب(ع) است و در مرجع ضمير فاعلى {ألقى} دو نظر ابراز شده است: برخى گفته اند به {بشير} باز مى گردد و برخى مراد از آن را يعقوب(ع) دانسته اند.

درخواست پيشگويى از محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 9 - 7

7- مشركان ، خوستار اخبار و پيشگويى پيامبر ( ص ) از آينده و سرنوشت افراد

و ما أدرى ما يفعل بى و لا بكم

از پاسخ آيه شريفه، انتظار مذكور دانسته مى شود.

شرايط پيشگويى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 27 - 8

8- لزوم متكى ساختن هر پيشگويى و پيشبينى ، به مشيّت خداوند

لتدخلنّ . .. إن شاء اللّه

از اين كه حتى خداوند در وعده و پيشگويى خود، امر را معلق بر مشيت خويش ساخته است; مطلب بالا در حق بندگان به طريق اولى استفاده مى شود.

منشأ پيشگويى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 110 - 6

6 _ اخبار خداوند از روحيه هدايت ناپذير منافقان ، متكى بر علم گسترده اوست .

لا يزال بنينهم الذى بنوا ريبة فى قلوبهم . .. و اللّه عليم حكيم

نهى از پيشگويى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 23 - 1،3

1- خداوند ، پيامبر را از قطعى دانستن انجام كارى در آينده ، برحذر داشت .

و لاتقولنّ لشاْىء إنّى فاعل ذلك غدًا

3- وعده

و تضمين انجام حتمى كارى در آينده ، به اتكاى توان و امكانات خويش ، مورد نهى أكيد خداوند است .

و لاتقولنّ لشاْىء إنّى فاعل ذلك غدًا

{إلاّ أن يشاء اللّه} _ در آيه بعد _ گوياى اين است كه نهى {لاتقولنّ} در مورد اتكاى به توان خويش است.

پيشنهاد از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

پيشنهاد

برادران يوسف و پيشنهاد لاوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 11 - 1

1_ پيشنهاد لاوى ( نكشتن يوسف ( ع ) و افكندن او در چاه ) از طرف ديگر برادران پذيرفته شد و مورد تأييد قرار گرفت .

لاتقتلوا يوسف و ألقوه فى غي_بت الجب . .. قالوا ي_أبانا ما لك

بيان حضور برادران در نزد يعقوب(ع) به منظور جلب رضايت او براى بردن يوسف(ع) به مراتع ، پس از بيان پيشنهاد لاوى (ألقوه فى غي_بت الجب) گوياى اين نكته است كه: آخرين پيشنهاد _ كه همان طرح لاوى بود _ مورد پذيرش همگان قرار گرفت.

پوچى پيشنهاد كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 5 - 3

3 - تصريح به آمادگى نداشتن مشركان براى پذيرش توحيد در هيچ زمان و تأكيد بر واهى بودن پيشنهاد سازش از سوى آنان ، وظيفه اى الهى بر عهده پيامبر ( ص )

قل . .. و لا أنتم ع_بدون ما أعبد

آيات آغاز سوره _ كه تسامح طرفين را در زمان آينده منتفى دانست _ با مفهوم خود، تكليف زمان حال را نيز روشن كرده است. در اين حال، وضعيت زمان حال به صراحت در اين آيه، بيان شد تا موضع گيرى ها شفاف

باشد.

پيشنهاد ارائه كتاب هدايتگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 49 - 9

9 - پيشنهاد آوردن كتابى هدايتگرتر از قرآن و تورات ، به كافران حق ستيز از سوى پيامبر ( ص ) و به فرمان خداوند

قل فأتوا بكت_ب . .. هو أهدى منهما

پيشنهاد ازدواج به موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 27 - 1،2

1 - تصميم شعيب ( ع ) به ايجاد پيوند زناشويى ميان موسى ( ع ) و يكى از دو دختر خود

قال إنّى أُريد أن أُنكحك إحدى ابنتىّ ه_تين

2 - اقدام شعيب ( ع ) به در ميان گذاشتن تصميم خود با موسى ( ع ) در حضور دخترانش و با رضايت آنان

قال إنّى أُريد أن أُنكحك إحدى ابنتىّ ه_تين

اسم اشاره {هاتين} نشان دهنده آن است كه هر دو دختر شعيب، در آن لحظه حضور داشتند. گفتنى است كه حضور دختران شعيب حكايت از رضايت آنان نسبت به مسأله ازدواج با موسى(ع) دارد.

پيشنهاد اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 36 - 1

1 - پيشنهاد مشاوران فرعون به خود وانهادن موقتى موسى و هارون ( ع ) و شتاب نكردن در مجازات آنان ( زندانى كردن )

قال لئن اتّخذت إل_هًا غيرى لأجعلنّك من المسجونين . ..فماذا تأمرون . قالوا أرجه و

{ارجاء} (مصدر {ارج}) به معناى وانهادن و مهلت دادن است. گفتنى است كه {ارج} در اصل {ارجى} بوده كه لام الفعل آن حذف شده است. ضمير {ه} ساكن در آخر آن، مفعولى

و راجع به موسى مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 37 - 1

1 - گردآورى تمامى ساحران كارآزموده و ماهر براى مقابله با معجزات موسى ، طرح مشاوران فرعون بود .

و ابعث فى المدائن ح_شرين . يأتوك بكلّ سحّار عليم

پيشنهاد اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 16 - 2

2- رفتن به غار ، پيشنهاد برخى از اصحاب كهف به ديگر افراد گروه بود .

و إذ اعتزلتموهم و ما يعبدون إلاّ اللّه فأوُواْ إلى الكهف

پيشنهاد بت پرستى به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 1 - 5

5 - { سأل [ الأحول ] أباعبداللّه ( ع ) عن ذلك فقال : كان سبب نزولها و تكرارها أنّ قريشاً قالت لرسول اللّه تَعْبد آلهتنا سنة و نعبد إل_هك سنة و تعبد آلهتنا سنة و نعبد إل_هك سنة فأجابهم اللّه بمثل ما قالوا ;

[ابوجعفر احول] از امام صادق(ع) درباره سبب تكرار آيات [در سوره كافرون] پرسيد; امام فرمود: سبب نزول آن آيه ها و تكرار آن، اين بود كه قريش به رسول خدا(ص) گفتند: يك سال تو خدايان ما را عبادت كن و يك سال ما خداى تو را عبادت مى كنيم. [دوباره ]تو يك سال خدايان ما را عبادت كن و ما يك سال خداى تو را عبادت مى كنيم. خداوند نيز به آنان مانند سخنشان جواب داد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 3 - 1،6

1 -

برخى از كافرانِ عصر بعثت ، مدعى آمادگى براى عبادت خداوند ، در صورت اظهار آمادگى پيامبر ( ص ) براى عبادت معبود هاى آنان

و لا أنتم ع_بدون ما أعبد

خبر دادن پيامبر(ص) از سر سختى كافران _ پس از نفى كوتاه آمدن خود _ بيانگر آن است كه كافران در صورت سازش پيامبر(ص) خود را براى عبادت خداوند آماده مى خواندند.

6 - كافران ، خود را در اقدام به خداپرستى _ در صورت سازش پيامبر ( ص ) با آنان _ پيش قدم معرفى كرده و زمان پيوستن پيامبر ( ص ) به آنان را ، پس از مرحله پيوستن خود به پيامبر ( ص ) قرار داده بودند .

لا أعبد ما تعبدون . و لا أنتم ع_بدون ما أعبد

در آيه قبل، پيامبر(ص) عبادت آينده خود از معبودهاى مشركان را منتفى دانست; ولى در اين آيه، عبادت كنونى مشركان از خداوند را نفى كرد. مى توان گفت: اختلاف دو تعبير _ كه از فعلى بودن آيه قبل و اسمى بودن اين آيه استفاده مى شود _ ناظر به ترتيبى است كه مشركان براى توافق با پيامبر(ص)، پيشنهاد كرده بودند. آنان گفته بودند: يك سال ما بنده خداى تو مى شويم; مشروط به اين كه سال بعد تو خدايان ما را پذيرا باشى.

پيشنهاد برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 78 - 6

6_ بازداشت يكى از برادران بنيامين در مقابل آزاد كردن او ، پيشنهاد برادران به يوسف

فخذ أحدنا مكانه

پيشنهاد به كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28

- 49 - 9

9 - پيشنهاد آوردن كتابى هدايتگرتر از قرآن و تورات ، به كافران حق ستيز از سوى پيامبر ( ص ) و به فرمان خداوند

قل فأتوا بكت_ب . .. هو أهدى منهما

پيشنهاد جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 65 - 1

1 - ساحران فرعون ، در ميدان مبارزه و رويارويى با موسى ( ع ) ، تعيين آغازكننده را به آن حضرت محول كردند .

قالوا ي_موسى إمّا أن تلقى . .. ألقى

پيشنهاد خواهر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 12 - 8

8 - اعلام آمادگى خواهر موسى ، براى راهنمايى كسان فرعون به خانواده اى مناسب جهت سرپرستى وى

قالت هل أدلّكم على أهل بيت يكفلونه لكم و هم له نصحون

پيشنهاد دختر شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 26 - 1

1 - پيشنهاد يكى از دختران شعيب به پدر براى استخدام موسى ( ع )

قالت إحديهما ي_أبت است_ئجره

پيشنهاد سوزاندن ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 97 - 1

1 - توصيه دسته جمعى مشركان به يكديگر ، مبنى بر ساختن بنايى براى سوزاندن ابراهيم ( ع )

قالوا ابنوا له بني_نًا فألقوه فى الجحيم

پيشنهاد شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 27 - 1،2

1 - تصميم شعيب ( ع ) به ايجاد پيوند زناشويى ميان موسى ( ع ) و يكى از دو دختر خود

قال

إنّى أُريد أن أُنكحك إحدى ابنتىّ ه_تين

2 - اقدام شعيب ( ع ) به در ميان گذاشتن تصميم خود با موسى ( ع ) در حضور دخترانش و با رضايت آنان

قال إنّى أُريد أن أُنكحك إحدى ابنتىّ ه_تين

اسم اشاره {هاتين} نشان دهنده آن است كه هر دو دختر شعيب، در آن لحظه حضور داشتند. گفتنى است كه حضور دختران شعيب حكايت از رضايت آنان نسبت به مسأله ازدواج با موسى(ع) دارد.

پيشنهاد فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 36 - 4

4 - صلاحديد مشاوران فرعون ، مبارزه با موسى به شيوه اى همسان شيوه خود وى بود و نه زندان و قتل .

قالوا أرجه و أخاه و ابعث فى المدائن ح_شرين

برداشت ياد شده از آن جا است كه منطق فرعون {لأجعلنّك من المسجونين} بود; ولى مشاوران وى با ديدن معجزات موسى اين راه را نپسنديدند; بلكه در پيش گرفتن راهى منطقى تر و ظاهراً همسان راه موسى را ترجيح دادند.

پيشنهاد قريش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 1 - 5

5 - { سأل [ الأحول ] أباعبداللّه ( ع ) عن ذلك فقال : كان سبب نزولها و تكرارها أنّ قريشاً قالت لرسول اللّه تَعْبد آلهتنا سنة و نعبد إل_هك سنة و تعبد آلهتنا سنة و نعبد إل_هك سنة فأجابهم اللّه بمثل ما قالوا ;

[ابوجعفر احول] از امام صادق(ع) درباره سبب تكرار آيات [در سوره كافرون] پرسيد; امام فرمود: سبب نزول آن آيه ها و تكرار آن، اين بود كه قريش به رسول خدا(ص) گفتند: يك سال

تو خدايان ما را عبادت كن و يك سال ما خداى تو را عبادت مى كنيم. [دوباره ]تو يك سال خدايان ما را عبادت كن و ما يك سال خداى تو را عبادت مى كنيم. خداوند نيز به آنان مانند سخنشان جواب داد}.

پيشنهاد كاشفان اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 21 - 25،27

25- بازديد كنندگان از اصحاب كهف ، جملگى بر آن شدند كه براى اجساد آنان ، حفاظى بنا كنند .

فقالوا ابنوا عليهم . .. لنتّخذنّ عليهم مسجدًا

27- برخى از بازديد كنندگان اصحاب كهف ، ديگران را به اكتفا بر ايجاد يك ساختمان عادى در جايگاه آنان ، ترغيب كردند .

فقالوا ابنوا عليهم بني_نًا ربّهم أعلم بهم

جمله {قال الذين غلبوا. ..} در ذيل آيه، قرينه اين است كه تنها، بخشى از بازديد كنندگان پيشنهاد بناى ساختمان عادى را مطرح كردند. نكره بودن {بنياناً} بيان كننده بى تفاوتى آنان در برابر نوع و هويت ساختمان است.

پيشنهاد كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 48 - 9

9 - رد پيشنهاد كافران ( نزول دفعى قرآن ) از سوى خداوند ، به خاطر عدم صداقت آنان در خواسته خويش

أوَلم يكفروا بما أُوتى موسى من قبل

مقصود از آيه اين است كه اقتراح كافران، بهانه اى بيش نيست; زيرا اگر راست مى گويند پس چرا به تورات _ با اين كه به صورت دفعى نازل شده بود _ پيش از اين كفر ورزيدند.

پيشنهاد كافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109

- 3 - 1،6

1 - برخى از كافرانِ عصر بعثت ، مدعى آمادگى براى عبادت خداوند ، در صورت اظهار آمادگى پيامبر ( ص ) براى عبادت معبود هاى آنان

و لا أنتم ع_بدون ما أعبد

خبر دادن پيامبر(ص) از سر سختى كافران _ پس از نفى كوتاه آمدن خود _ بيانگر آن است كه كافران در صورت سازش پيامبر(ص) خود را براى عبادت خداوند آماده مى خواندند.

6 - كافران ، خود را در اقدام به خداپرستى _ در صورت سازش پيامبر ( ص ) با آنان _ پيش قدم معرفى كرده و زمان پيوستن پيامبر ( ص ) به آنان را ، پس از مرحله پيوستن خود به پيامبر ( ص ) قرار داده بودند .

لا أعبد ما تعبدون . و لا أنتم ع_بدون ما أعبد

در آيه قبل، پيامبر(ص) عبادت آينده خود از معبودهاى مشركان را منتفى دانست; ولى در اين آيه، عبادت كنونى مشركان از خداوند را نفى كرد. مى توان گفت: اختلاف دو تعبير _ كه از فعلى بودن آيه قبل و اسمى بودن اين آيه استفاده مى شود _ ناظر به ترتيبى است كه مشركان براى توافق با پيامبر(ص)، پيشنهاد كرده بودند. آنان گفته بودند: يك سال ما بنده خداى تو مى شويم; مشروط به اين كه سال بعد تو خدايان ما را پذيرا باشى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 5 - 1

1 - برخى از كافران عصر بعثت ، آمادگى خود را براى عبادت خداوند به صورتى مشروط ، به پيامبر ( ص ) عرضه كردند .

و لا أنتم ع_بدون ما أعبد

پيشنهاد

لاوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 10 - 1،3،5،8

1_ يكى از برادران يوسف ( لاوى ) در جلسه توطئه ، ساير برادران را از كشتن او برحذر داشت .

قال قائل منهم لاتقتلوا يوسف

مفرد بودن كلمه {قائل} گوياى اين است كه تنها يكى از برادران يوسف با كشتن وى مخالفت كرد و او بر اساس روايتى كه در پايان آيه خواهد آمد، {لاوى} بوده است.

3_ لاوى به برادرانش پيشنهاد كرد اگر مصمم بر دور ساختن يوسف هستند او را در نهانگاه چاهى در مسير كاروان ها بيفكنند .

قال قائل منهم لاتقتلوا يوسف و ألقوه فى غي_بت الجب يلتقطه بعض السيّارة

{جبّ} به معناى چاه است و برخى از اهل لغت برآنند كه {جبّ} به چاه عميق و پر آب گفته مى شود. در مجمع البيان آمده است: {غي_بت الجب} حفره و يا طاق مانندى است كه بالاى آب چاه قرار مى دهند و {سيارة} به گروهى كه مسافرت مى كنند (كاروان) اطلاق مى شود.

5_ چاه پيشنهاد شده از طرف لاوى جهت افكندن يوسف ( ع ) ، چاهى مشخص و مورد نظر بوده است .

ألقوه فى غي_بت الجب

ظاهر آن است كه {ال} در {الجب} عهد ذهنى و اشاره به چاهى معهود مى باشد.

8_ { عن أبى جعفر ( ع ) : . . . فقال لاوى لايجوز قتله و نغيبه عن أبينا ;

از امام باقر(ع) روايت شده است: . .. پس لاوى گفت: كشتنش روا نيست و [ليكن] او را از پدرمان دور مى سازيم}.

پيشنهاد لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود

- 11 - 78 - 25

25_ { عن أبى عبدالله ( ع ) فى قول لوط { ه_ؤلاء بناتى هنّ أطهر لكم } قال : عرض عليهم التزويج ;

از امام صادق(ع) درباره سخن لوط كه فرموده: {اينها دختران منند براى شما پاكيزه ترند} روايت شده است كه فرمود: به آنان پيشنهاد ازدواج داد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 71 - 1،3،10

1- حضرت لوط ( ع ) قوم خود را به زناشويى با دخترانش به جاى همجنس بازى و تعرّض به مهمانان ، پيشنهاد كرد .

قال ه_ؤلاء بناتى إن كنتم ف_علين

3- حضرت لوط ( ع ) قوم خود را به جاى همجنس بازى به ازدواج با زنان فرا خواند .

قال ه_ؤلاء بناتى إن كنتم ف_علين

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مقصود از {بناتى} زنان قوم باشند; چون پيامبران به منزله پدر براى امت خويشند. بعلاوه بسيار بودن تعداد كسانى كه به منزل حضرت لوط(ع) هجوم آورده بودند و محدود بودن دختران آن حضرت، مى تواند مؤيد اين نظريه باشد.

10- { عن أحدهما : . . . ثم عرض عليهم بناته نكاحاً . . . ;

از امام باقر يا امام صادق(ع) روايت شده است: لوط(ع) دختران خود را براى ازدواج به قوم خود پيشنهاد كرد. ..}.

پيشنهاد محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 49 - 9،10

9 - پيشنهاد آوردن كتابى هدايتگرتر از قرآن و تورات ، به كافران حق ستيز از سوى پيامبر ( ص ) و به فرمان خداوند

قل فأتوا بكت_ب . .. هو أهدى منهما

10

- تعهد پيامبر ( ص ) به پيروى از كتابى برتر از قرآن و تورات ، در صورت ارائه آن از سوى كافران

قل فأتوا بكت_ب . .. أتّبعه

عبارت {أتّبعه} جواب براى شرط محذوف است; يعنى، {إن تأتوا بكتاب أهدى منها أتّبعه; اگر كتابى هدايتگر بياوريد، من از آن پيروى خواهم كرد}.

پيشنهاد مرفهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 23

23- خداوند پيامبر ( ص ) را از پذيرش پيشنهاد رفاه مندان در خصوص گسستن از طبقه محروم و عطف توجه به طبقه اشراف ، برحذر داشت .

و لاتطع من أغفلنا قلبه

پيشنهاد موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 30 - 3

3 - اظهار آمادگى موسى ، براى ارائه دليلى روشن و محسوس ( معجزه ) برصدق رسالت خويش

قال أوَلوجئتك بشىء مبين

مراد از {بشىء مبين} به قرينه آيات بعد، معجزه عصا و يد بيضا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 43 - 1

1 - پيشنهاد موسى ( ع ) به ساحران ، براى پيشقدم شدن در نماياندن سحر خويش

قال لهم موسى ألقوا ما أنتم ملقون

پيشنهاد مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 14

14 - اطمينان دادن مؤمن آل فرعون به فرعونيان ، از آسيب ديدن موسى ( ع ) در صورت دروغ گو بودن ايشان در ادعا هاى خود

و إن يك ك_ذبًا فعليه كذبه

رد پيشنهاد برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

8 - يوسف - 12 - 64 - 1

1_ يعقوب ( ع ) پيشنهاد فرزندانش را نپذيرفت و با روانه ساختن بنيامين به سفر مصر مخالفت كرد .

قال هل ءامنكم عليه إلاّ كما أمنتكم على أخيه من قبل

رد پيشنهاد شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 27 - 15

15 - شعيب ( ع ) ، نگران رد شدن پيشنهاد وى از سوى موسى ( ع )

و ما أُريد أن أشقّ عليك

اين كه حضرت شعيب(ع) بلافاصله اعلام مى كند من قصد ندارم بر تو سخت بگيرم، در بردارنده نوعى درخواست از سوى شعيب(ع) است كه موسى(ع) پيشنهاد او را رد نكند.

رد پيشنهاد كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 9 - 3

3 - فرمان خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر سازش نكردن با كافران تكذيب گر و نپذيرفتن هرگونه پيشنهاد سازش

فلاتطع المكذّبين . ودّوا لوتدهن فيدهنون

رد پيشنهاد لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 79 - 1،3

1_ تبه كاران قوم لوط ، پيشنهاد او ( ازدواج با دخترانش و ترك تعرض به مهمانان ) را نپذيرفتند .

ه_ؤلاء بناتى هنّ أطهر لكم . .. قالوا لقد علمت ما لنا فى بناتك من حق

3_ گرايش به لواط و همجنس بازى و عدم اشتياق به زنان ، دليل هاى قوم تبهكار لوط براى نپذيرفتن پيشنهاد حضرت لوط ( ازدواج با دختران او و تعرض نكردن به مهمانان )

قالوا لقد علمت ما لنا فى بناتك من حق و إنك

لتعلم ما نريد

رد پيشنهاد متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 9

9 - فرمان خدا به پيامبر ( ص ) ، در رد پيشنهاد غايبان از حديبيه ، براى شركت در جنگ خبير

ذرونا نتّبعكم . .. قل لن تتّبعونا كذلكم قال اللّه من قبل

{لن تتّبعونا} مى تواند اخبار در مقام انشا باشد.

روش ارائه پيشنهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 87 - 12

12_ توجيه پيشنهاد ها و توصيه ها با بيان فرجام و نتيجه آنها ، امرى شايسته و نيكوست .

لاتاْيئسوا من روح الله إنه لاياْيئس من روح الله إلاّ القوم الك_فرون

جمله {إنه لاياْيئس . ..} تعليل براى {لاتاْيئسوا ...} است. يعقوب(ع) توصيه خويش (مأيوس نشدن از رحمت الهى) را با بيان فرجام آن (سقوط به ورطه كفر) تعليل و توجيه كرد و اين درسى است براى همگان كه توصيه و يا فرمان خويش را با دليل و بيان فرجام آن قرين سازند.

فلسفه پيشنهاد لاوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 10 - 4،6

4_ لاوى با پيشنهاد خود ( انداختن يوسف به چاه ) درصدد حفظ جان يوسف ( ع ) و پيشگيرى از كشته شدن او بود .

لاتقتلوا يوسف . .. و ألقوه فى غي_بت الجب يلتقطه بعض السيّارة

پيشنهاد لاوى مبنى بر اينكه يوسف را در چاهى بر سر راه كاروانها بيفكنيد، در مقابل اين نظر كه او را در بيابانى رها سازيد (أو اطرحوه أرضاً) و نيز، تصريح به اينكه

كاروانى او را بيابد (يلتقطه بعض السيّارة) دلالت مى كند كه وى درصدد پيشگيرى از تلف شدن يوسف(ع) و از ميان رفتن او بوده است.

6_ لاوى قرار دادن يوسف ( ع ) را در چاه ، مقدمه دستيابى كاروان ها به يوسف ( ع ) و مايه نجات او از مرگ مى ديد .

يلتقطه بعض السيّارة

التقاط (مصدر يلتقطه) به معناى يافتن و برگرفتن است.

قبول پيشنهاد اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 38 - 1

1 - پيشنهاد مشاوران مبنى بر فراخوانى ساحران از همه شهر ها ، مورد پذيرش فرعون

قالوا . .. و ابعث فى المدائن ... فجمع السحرة

قبول پيشنهاد خواهر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 40 - 8

8 - دايه پيشنهادى خواهر موسى ، از سوى درباريان فرعون پذيرفته و از وى استقبال شد .

هل أدلّكم على من يكفله فرجعن_ك إلى أُمّك

{فاء} در {فرجعناك} فصيحه است; يعنى، از جملاتى محذوف خبر مى دهد كه از پذيرش پيشنهاد خواهر موسى حكايت دارد.

قبول پيشنهاد دختر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 26 - 10

10 - احترام گذاشتن و ترتيب اثر دادن به نظرات و پيشنهاد هاى دختران ، رفتارى پسنديده براى پدر

قالت إحديهما ي_أبت است_ئجره . .. القوىّ الأمين

قبول پيشنهاد دختر شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 26 - 9

9 - استقبال شعيب ( ع ) از پيشنهاد دختر خويش براى استخدام موسى ( ع )

إنّ

خير من است_ئجرت القوىّ الأمين

سكوت شعيب(ع) در برابر پيشنهاد دختر خويش، نشانگر پذيرفته شدن آن از سوى وى مى باشد. آيه بعد نيز گوياى همين مطلب است.

قبول پيشنهاد شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 28 - 1

1 - پذيرفته شدن پيشنهاد شعيب ( هشت تا ده سال كار در قبال ازدواج ) از سوى موسى ( ع )

قال إنّى أُريد . .. أيّما الأجلين قضيت فلاعدون علىّ

قبول پيشنهاد لاوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 11 - 1

1_ پيشنهاد لاوى ( نكشتن يوسف ( ع ) و افكندن او در چاه ) از طرف ديگر برادران پذيرفته شد و مورد تأييد قرار گرفت .

لاتقتلوا يوسف و ألقوه فى غي_بت الجب . .. قالوا ي_أبانا ما لك

بيان حضور برادران در نزد يعقوب(ع) به منظور جلب رضايت او براى بردن يوسف(ع) به مراتع ، پس از بيان پيشنهاد لاوى (ألقوه فى غي_بت الجب) گوياى اين نكته است كه: آخرين پيشنهاد _ كه همان طرح لاوى بود _ مورد پذيرش همگان قرار گرفت.

قبول پيشنهاد موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 31 - 1

1 - موافقت فرعون با پيشنهاد موسى ( ع ) مبنى بر ارائه دليل محسوس و روشن بر صدق رسالت خويش

قال أوَلوجئتك بشىء مبين . قال فأت به

يوسف(ع) و پيشنهاد برادران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 79 - 1

1_ يوسف ( ع ) پيشنهاد فرزندان يعقوب (

بازداشت يكى از آنان به جاى بنيامين ) را نپذيرفت .

فخذ أحدنا مكانه . .. قال معاذ الله أن نأخذ إلاّ من وجدنا

{معاذ} مصدر ميمى و مفعول مطلق براى فعل محذوف است (نعوذ بالله معاذاً). عبارت {أن نأخذ} به تقدير {من} و متعلق به {معاذ الله} مى باشد. بنابراين جمله {معاذ الله أن نأخذ ...} ; يعنى، به خدا پناه مى بريم پناه آوردنى از اينكه بگيريم (بازداشت كنيم) مگر كسى را كه متاع خويش را نزد او يافتيم.

پيشنهاد از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

پيشنهاد

برادران يوسف و پيشنهاد لاوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 11 - 1

1_ پيشنهاد لاوى ( نكشتن يوسف ( ع ) و افكندن او در چاه ) از طرف ديگر برادران پذيرفته شد و مورد تأييد قرار گرفت .

لاتقتلوا يوسف و ألقوه فى غي_بت الجب . .. قالوا ي_أبانا ما لك

بيان حضور برادران در نزد يعقوب(ع) به منظور جلب رضايت او براى بردن يوسف(ع) به مراتع ، پس از بيان پيشنهاد لاوى (ألقوه فى غي_بت الجب) گوياى اين نكته است كه: آخرين پيشنهاد _ كه همان طرح لاوى بود _ مورد پذيرش همگان قرار گرفت.

پوچى پيشنهاد كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 5 - 3

3 - تصريح به آمادگى نداشتن مشركان براى پذيرش توحيد در هيچ زمان و تأكيد بر واهى بودن پيشنهاد سازش از سوى آنان ، وظيفه اى الهى بر عهده پيامبر ( ص )

قل . .. و لا أنتم ع_بدون ما أعبد

آيات آغاز سوره _ كه تسامح طرفين را در زمان آينده منتفى

دانست _ با مفهوم خود، تكليف زمان حال را نيز روشن كرده است. در اين حال، وضعيت زمان حال به صراحت در اين آيه، بيان شد تا موضع گيرى ها شفاف باشد.

پيشنهاد ارائه كتاب هدايتگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 49 - 9

9 - پيشنهاد آوردن كتابى هدايتگرتر از قرآن و تورات ، به كافران حق ستيز از سوى پيامبر ( ص ) و به فرمان خداوند

قل فأتوا بكت_ب . .. هو أهدى منهما

پيشنهاد ازدواج به موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 27 - 1،2

1 - تصميم شعيب ( ع ) به ايجاد پيوند زناشويى ميان موسى ( ع ) و يكى از دو دختر خود

قال إنّى أُريد أن أُنكحك إحدى ابنتىّ ه_تين

2 - اقدام شعيب ( ع ) به در ميان گذاشتن تصميم خود با موسى ( ع ) در حضور دخترانش و با رضايت آنان

قال إنّى أُريد أن أُنكحك إحدى ابنتىّ ه_تين

اسم اشاره {هاتين} نشان دهنده آن است كه هر دو دختر شعيب، در آن لحظه حضور داشتند. گفتنى است كه حضور دختران شعيب حكايت از رضايت آنان نسبت به مسأله ازدواج با موسى(ع) دارد.

پيشنهاد اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 36 - 1

1 - پيشنهاد مشاوران فرعون به خود وانهادن موقتى موسى و هارون ( ع ) و شتاب نكردن در مجازات آنان ( زندانى كردن )

قال لئن اتّخذت إل_هًا غيرى لأجعلنّك من المسجونين . ..فماذا تأمرون . قالوا أرجه و

{ارجاء}

(مصدر {ارج}) به معناى وانهادن و مهلت دادن است. گفتنى است كه {ارج} در اصل {ارجى} بوده كه لام الفعل آن حذف شده است. ضمير {ه} ساكن در آخر آن، مفعولى و راجع به موسى مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 37 - 1

1 - گردآورى تمامى ساحران كارآزموده و ماهر براى مقابله با معجزات موسى ، طرح مشاوران فرعون بود .

و ابعث فى المدائن ح_شرين . يأتوك بكلّ سحّار عليم

پيشنهاد اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 16 - 2

2- رفتن به غار ، پيشنهاد برخى از اصحاب كهف به ديگر افراد گروه بود .

و إذ اعتزلتموهم و ما يعبدون إلاّ اللّه فأوُواْ إلى الكهف

پيشنهاد بت پرستى به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 1 - 5

5 - { سأل [ الأحول ] أباعبداللّه ( ع ) عن ذلك فقال : كان سبب نزولها و تكرارها أنّ قريشاً قالت لرسول اللّه تَعْبد آلهتنا سنة و نعبد إل_هك سنة و تعبد آلهتنا سنة و نعبد إل_هك سنة فأجابهم اللّه بمثل ما قالوا ;

[ابوجعفر احول] از امام صادق(ع) درباره سبب تكرار آيات [در سوره كافرون] پرسيد; امام فرمود: سبب نزول آن آيه ها و تكرار آن، اين بود كه قريش به رسول خدا(ص) گفتند: يك سال تو خدايان ما را عبادت كن و يك سال ما خداى تو را عبادت مى كنيم. [دوباره ]تو يك سال خدايان ما را عبادت كن و ما يك سال خداى

تو را عبادت مى كنيم. خداوند نيز به آنان مانند سخنشان جواب داد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 3 - 1،6

1 - برخى از كافرانِ عصر بعثت ، مدعى آمادگى براى عبادت خداوند ، در صورت اظهار آمادگى پيامبر ( ص ) براى عبادت معبود هاى آنان

و لا أنتم ع_بدون ما أعبد

خبر دادن پيامبر(ص) از سر سختى كافران _ پس از نفى كوتاه آمدن خود _ بيانگر آن است كه كافران در صورت سازش پيامبر(ص) خود را براى عبادت خداوند آماده مى خواندند.

6 - كافران ، خود را در اقدام به خداپرستى _ در صورت سازش پيامبر ( ص ) با آنان _ پيش قدم معرفى كرده و زمان پيوستن پيامبر ( ص ) به آنان را ، پس از مرحله پيوستن خود به پيامبر ( ص ) قرار داده بودند .

لا أعبد ما تعبدون . و لا أنتم ع_بدون ما أعبد

در آيه قبل، پيامبر(ص) عبادت آينده خود از معبودهاى مشركان را منتفى دانست; ولى در اين آيه، عبادت كنونى مشركان از خداوند را نفى كرد. مى توان گفت: اختلاف دو تعبير _ كه از فعلى بودن آيه قبل و اسمى بودن اين آيه استفاده مى شود _ ناظر به ترتيبى است كه مشركان براى توافق با پيامبر(ص)، پيشنهاد كرده بودند. آنان گفته بودند: يك سال ما بنده خداى تو مى شويم; مشروط به اين كه سال بعد تو خدايان ما را پذيرا باشى.

پيشنهاد برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 78 - 6

6_ بازداشت يكى

از برادران بنيامين در مقابل آزاد كردن او ، پيشنهاد برادران به يوسف

فخذ أحدنا مكانه

پيشنهاد به كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 49 - 9

9 - پيشنهاد آوردن كتابى هدايتگرتر از قرآن و تورات ، به كافران حق ستيز از سوى پيامبر ( ص ) و به فرمان خداوند

قل فأتوا بكت_ب . .. هو أهدى منهما

پيشنهاد جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 65 - 1

1 - ساحران فرعون ، در ميدان مبارزه و رويارويى با موسى ( ع ) ، تعيين آغازكننده را به آن حضرت محول كردند .

قالوا ي_موسى إمّا أن تلقى . .. ألقى

پيشنهاد خواهر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 12 - 8

8 - اعلام آمادگى خواهر موسى ، براى راهنمايى كسان فرعون به خانواده اى مناسب جهت سرپرستى وى

قالت هل أدلّكم على أهل بيت يكفلونه لكم و هم له نصحون

پيشنهاد دختر شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 26 - 1

1 - پيشنهاد يكى از دختران شعيب به پدر براى استخدام موسى ( ع )

قالت إحديهما ي_أبت است_ئجره

پيشنهاد سوزاندن ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 97 - 1

1 - توصيه دسته جمعى مشركان به يكديگر ، مبنى بر ساختن بنايى براى سوزاندن ابراهيم ( ع )

قالوا ابنوا له بني_نًا فألقوه فى الجحيم

پيشنهاد شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

13 - قصص - 28 - 27 - 1،2

1 - تصميم شعيب ( ع ) به ايجاد پيوند زناشويى ميان موسى ( ع ) و يكى از دو دختر خود

قال إنّى أُريد أن أُنكحك إحدى ابنتىّ ه_تين

2 - اقدام شعيب ( ع ) به در ميان گذاشتن تصميم خود با موسى ( ع ) در حضور دخترانش و با رضايت آنان

قال إنّى أُريد أن أُنكحك إحدى ابنتىّ ه_تين

اسم اشاره {هاتين} نشان دهنده آن است كه هر دو دختر شعيب، در آن لحظه حضور داشتند. گفتنى است كه حضور دختران شعيب حكايت از رضايت آنان نسبت به مسأله ازدواج با موسى(ع) دارد.

پيشنهاد فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 36 - 4

4 - صلاحديد مشاوران فرعون ، مبارزه با موسى به شيوه اى همسان شيوه خود وى بود و نه زندان و قتل .

قالوا أرجه و أخاه و ابعث فى المدائن ح_شرين

برداشت ياد شده از آن جا است كه منطق فرعون {لأجعلنّك من المسجونين} بود; ولى مشاوران وى با ديدن معجزات موسى اين راه را نپسنديدند; بلكه در پيش گرفتن راهى منطقى تر و ظاهراً همسان راه موسى را ترجيح دادند.

پيشنهاد قريش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 1 - 5

5 - { سأل [ الأحول ] أباعبداللّه ( ع ) عن ذلك فقال : كان سبب نزولها و تكرارها أنّ قريشاً قالت لرسول اللّه تَعْبد آلهتنا سنة و نعبد إل_هك سنة و تعبد آلهتنا سنة و نعبد إل_هك سنة فأجابهم اللّه بمثل ما قالوا ;

[ابوجعفر احول]

از امام صادق(ع) درباره سبب تكرار آيات [در سوره كافرون] پرسيد; امام فرمود: سبب نزول آن آيه ها و تكرار آن، اين بود كه قريش به رسول خدا(ص) گفتند: يك سال تو خدايان ما را عبادت كن و يك سال ما خداى تو را عبادت مى كنيم. [دوباره ]تو يك سال خدايان ما را عبادت كن و ما يك سال خداى تو را عبادت مى كنيم. خداوند نيز به آنان مانند سخنشان جواب داد}.

پيشنهاد كاشفان اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 21 - 25،27

25- بازديد كنندگان از اصحاب كهف ، جملگى بر آن شدند كه براى اجساد آنان ، حفاظى بنا كنند .

فقالوا ابنوا عليهم . .. لنتّخذنّ عليهم مسجدًا

27- برخى از بازديد كنندگان اصحاب كهف ، ديگران را به اكتفا بر ايجاد يك ساختمان عادى در جايگاه آنان ، ترغيب كردند .

فقالوا ابنوا عليهم بني_نًا ربّهم أعلم بهم

جمله {قال الذين غلبوا. ..} در ذيل آيه، قرينه اين است كه تنها، بخشى از بازديد كنندگان پيشنهاد بناى ساختمان عادى را مطرح كردند. نكره بودن {بنياناً} بيان كننده بى تفاوتى آنان در برابر نوع و هويت ساختمان است.

پيشنهاد كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 48 - 9

9 - رد پيشنهاد كافران ( نزول دفعى قرآن ) از سوى خداوند ، به خاطر عدم صداقت آنان در خواسته خويش

أوَلم يكفروا بما أُوتى موسى من قبل

مقصود از آيه اين است كه اقتراح كافران، بهانه اى بيش نيست; زيرا اگر راست مى گويند پس چرا به تورات _

با اين كه به صورت دفعى نازل شده بود _ پيش از اين كفر ورزيدند.

پيشنهاد كافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 3 - 1،6

1 - برخى از كافرانِ عصر بعثت ، مدعى آمادگى براى عبادت خداوند ، در صورت اظهار آمادگى پيامبر ( ص ) براى عبادت معبود هاى آنان

و لا أنتم ع_بدون ما أعبد

خبر دادن پيامبر(ص) از سر سختى كافران _ پس از نفى كوتاه آمدن خود _ بيانگر آن است كه كافران در صورت سازش پيامبر(ص) خود را براى عبادت خداوند آماده مى خواندند.

6 - كافران ، خود را در اقدام به خداپرستى _ در صورت سازش پيامبر ( ص ) با آنان _ پيش قدم معرفى كرده و زمان پيوستن پيامبر ( ص ) به آنان را ، پس از مرحله پيوستن خود به پيامبر ( ص ) قرار داده بودند .

لا أعبد ما تعبدون . و لا أنتم ع_بدون ما أعبد

در آيه قبل، پيامبر(ص) عبادت آينده خود از معبودهاى مشركان را منتفى دانست; ولى در اين آيه، عبادت كنونى مشركان از خداوند را نفى كرد. مى توان گفت: اختلاف دو تعبير _ كه از فعلى بودن آيه قبل و اسمى بودن اين آيه استفاده مى شود _ ناظر به ترتيبى است كه مشركان براى توافق با پيامبر(ص)، پيشنهاد كرده بودند. آنان گفته بودند: يك سال ما بنده خداى تو مى شويم; مشروط به اين كه سال بعد تو خدايان ما را پذيرا باشى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 5 - 1

1

- برخى از كافران عصر بعثت ، آمادگى خود را براى عبادت خداوند به صورتى مشروط ، به پيامبر ( ص ) عرضه كردند .

و لا أنتم ع_بدون ما أعبد

پيشنهاد لاوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 10 - 1،3،5،8

1_ يكى از برادران يوسف ( لاوى ) در جلسه توطئه ، ساير برادران را از كشتن او برحذر داشت .

قال قائل منهم لاتقتلوا يوسف

مفرد بودن كلمه {قائل} گوياى اين است كه تنها يكى از برادران يوسف با كشتن وى مخالفت كرد و او بر اساس روايتى كه در پايان آيه خواهد آمد، {لاوى} بوده است.

3_ لاوى به برادرانش پيشنهاد كرد اگر مصمم بر دور ساختن يوسف هستند او را در نهانگاه چاهى در مسير كاروان ها بيفكنند .

قال قائل منهم لاتقتلوا يوسف و ألقوه فى غي_بت الجب يلتقطه بعض السيّارة

{جبّ} به معناى چاه است و برخى از اهل لغت برآنند كه {جبّ} به چاه عميق و پر آب گفته مى شود. در مجمع البيان آمده است: {غي_بت الجب} حفره و يا طاق مانندى است كه بالاى آب چاه قرار مى دهند و {سيارة} به گروهى كه مسافرت مى كنند (كاروان) اطلاق مى شود.

5_ چاه پيشنهاد شده از طرف لاوى جهت افكندن يوسف ( ع ) ، چاهى مشخص و مورد نظر بوده است .

ألقوه فى غي_بت الجب

ظاهر آن است كه {ال} در {الجب} عهد ذهنى و اشاره به چاهى معهود مى باشد.

8_ { عن أبى جعفر ( ع ) : . . . فقال لاوى لايجوز قتله و نغيبه عن أبينا ;

از امام باقر(ع) روايت شده

است: . .. پس لاوى گفت: كشتنش روا نيست و [ليكن] او را از پدرمان دور مى سازيم}.

پيشنهاد لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 25

25_ { عن أبى عبدالله ( ع ) فى قول لوط { ه_ؤلاء بناتى هنّ أطهر لكم } قال : عرض عليهم التزويج ;

از امام صادق(ع) درباره سخن لوط كه فرموده: {اينها دختران منند براى شما پاكيزه ترند} روايت شده است كه فرمود: به آنان پيشنهاد ازدواج داد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 71 - 1،3،10

1- حضرت لوط ( ع ) قوم خود را به زناشويى با دخترانش به جاى همجنس بازى و تعرّض به مهمانان ، پيشنهاد كرد .

قال ه_ؤلاء بناتى إن كنتم ف_علين

3- حضرت لوط ( ع ) قوم خود را به جاى همجنس بازى به ازدواج با زنان فرا خواند .

قال ه_ؤلاء بناتى إن كنتم ف_علين

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مقصود از {بناتى} زنان قوم باشند; چون پيامبران به منزله پدر براى امت خويشند. بعلاوه بسيار بودن تعداد كسانى كه به منزل حضرت لوط(ع) هجوم آورده بودند و محدود بودن دختران آن حضرت، مى تواند مؤيد اين نظريه باشد.

10- { عن أحدهما : . . . ثم عرض عليهم بناته نكاحاً . . . ;

از امام باقر يا امام صادق(ع) روايت شده است: لوط(ع) دختران خود را براى ازدواج به قوم خود پيشنهاد كرد. ..}.

پيشنهاد محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 49 - 9،10

9

- پيشنهاد آوردن كتابى هدايتگرتر از قرآن و تورات ، به كافران حق ستيز از سوى پيامبر ( ص ) و به فرمان خداوند

قل فأتوا بكت_ب . .. هو أهدى منهما

10 - تعهد پيامبر ( ص ) به پيروى از كتابى برتر از قرآن و تورات ، در صورت ارائه آن از سوى كافران

قل فأتوا بكت_ب . .. أتّبعه

عبارت {أتّبعه} جواب براى شرط محذوف است; يعنى، {إن تأتوا بكتاب أهدى منها أتّبعه; اگر كتابى هدايتگر بياوريد، من از آن پيروى خواهم كرد}.

پيشنهاد مرفهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 23

23- خداوند پيامبر ( ص ) را از پذيرش پيشنهاد رفاه مندان در خصوص گسستن از طبقه محروم و عطف توجه به طبقه اشراف ، برحذر داشت .

و لاتطع من أغفلنا قلبه

پيشنهاد موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 30 - 3

3 - اظهار آمادگى موسى ، براى ارائه دليلى روشن و محسوس ( معجزه ) برصدق رسالت خويش

قال أوَلوجئتك بشىء مبين

مراد از {بشىء مبين} به قرينه آيات بعد، معجزه عصا و يد بيضا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 43 - 1

1 - پيشنهاد موسى ( ع ) به ساحران ، براى پيشقدم شدن در نماياندن سحر خويش

قال لهم موسى ألقوا ما أنتم ملقون

پيشنهاد مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 14

14 - اطمينان دادن مؤمن آل فرعون به فرعونيان ، از آسيب

ديدن موسى ( ع ) در صورت دروغ گو بودن ايشان در ادعا هاى خود

و إن يك ك_ذبًا فعليه كذبه

رد پيشنهاد برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 64 - 1

1_ يعقوب ( ع ) پيشنهاد فرزندانش را نپذيرفت و با روانه ساختن بنيامين به سفر مصر مخالفت كرد .

قال هل ءامنكم عليه إلاّ كما أمنتكم على أخيه من قبل

رد پيشنهاد شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 27 - 15

15 - شعيب ( ع ) ، نگران رد شدن پيشنهاد وى از سوى موسى ( ع )

و ما أُريد أن أشقّ عليك

اين كه حضرت شعيب(ع) بلافاصله اعلام مى كند من قصد ندارم بر تو سخت بگيرم، در بردارنده نوعى درخواست از سوى شعيب(ع) است كه موسى(ع) پيشنهاد او را رد نكند.

رد پيشنهاد كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 9 - 3

3 - فرمان خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر سازش نكردن با كافران تكذيب گر و نپذيرفتن هرگونه پيشنهاد سازش

فلاتطع المكذّبين . ودّوا لوتدهن فيدهنون

رد پيشنهاد لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 79 - 1،3

1_ تبه كاران قوم لوط ، پيشنهاد او ( ازدواج با دخترانش و ترك تعرض به مهمانان ) را نپذيرفتند .

ه_ؤلاء بناتى هنّ أطهر لكم . .. قالوا لقد علمت ما لنا فى بناتك من حق

3_ گرايش به لواط و همجنس بازى و عدم اشتياق به زنان ،

دليل هاى قوم تبهكار لوط براى نپذيرفتن پيشنهاد حضرت لوط ( ازدواج با دختران او و تعرض نكردن به مهمانان )

قالوا لقد علمت ما لنا فى بناتك من حق و إنك لتعلم ما نريد

رد پيشنهاد متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 9

9 - فرمان خدا به پيامبر ( ص ) ، در رد پيشنهاد غايبان از حديبيه ، براى شركت در جنگ خبير

ذرونا نتّبعكم . .. قل لن تتّبعونا كذلكم قال اللّه من قبل

{لن تتّبعونا} مى تواند اخبار در مقام انشا باشد.

روش ارائه پيشنهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 87 - 12

12_ توجيه پيشنهاد ها و توصيه ها با بيان فرجام و نتيجه آنها ، امرى شايسته و نيكوست .

لاتاْيئسوا من روح الله إنه لاياْيئس من روح الله إلاّ القوم الك_فرون

جمله {إنه لاياْيئس . ..} تعليل براى {لاتاْيئسوا ...} است. يعقوب(ع) توصيه خويش (مأيوس نشدن از رحمت الهى) را با بيان فرجام آن (سقوط به ورطه كفر) تعليل و توجيه كرد و اين درسى است براى همگان كه توصيه و يا فرمان خويش را با دليل و بيان فرجام آن قرين سازند.

فلسفه پيشنهاد لاوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 10 - 4،6

4_ لاوى با پيشنهاد خود ( انداختن يوسف به چاه ) درصدد حفظ جان يوسف ( ع ) و پيشگيرى از كشته شدن او بود .

لاتقتلوا يوسف . .. و ألقوه فى غي_بت الجب يلتقطه بعض السيّارة

پيشنهاد لاوى

مبنى بر اينكه يوسف را در چاهى بر سر راه كاروانها بيفكنيد، در مقابل اين نظر كه او را در بيابانى رها سازيد (أو اطرحوه أرضاً) و نيز، تصريح به اينكه كاروانى او را بيابد (يلتقطه بعض السيّارة) دلالت مى كند كه وى درصدد پيشگيرى از تلف شدن يوسف(ع) و از ميان رفتن او بوده است.

6_ لاوى قرار دادن يوسف ( ع ) را در چاه ، مقدمه دستيابى كاروان ها به يوسف ( ع ) و مايه نجات او از مرگ مى ديد .

يلتقطه بعض السيّارة

التقاط (مصدر يلتقطه) به معناى يافتن و برگرفتن است.

قبول پيشنهاد اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 38 - 1

1 - پيشنهاد مشاوران مبنى بر فراخوانى ساحران از همه شهر ها ، مورد پذيرش فرعون

قالوا . .. و ابعث فى المدائن ... فجمع السحرة

قبول پيشنهاد خواهر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 40 - 8

8 - دايه پيشنهادى خواهر موسى ، از سوى درباريان فرعون پذيرفته و از وى استقبال شد .

هل أدلّكم على من يكفله فرجعن_ك إلى أُمّك

{فاء} در {فرجعناك} فصيحه است; يعنى، از جملاتى محذوف خبر مى دهد كه از پذيرش پيشنهاد خواهر موسى حكايت دارد.

قبول پيشنهاد دختر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 26 - 10

10 - احترام گذاشتن و ترتيب اثر دادن به نظرات و پيشنهاد هاى دختران ، رفتارى پسنديده براى پدر

قالت إحديهما ي_أبت است_ئجره . .. القوىّ الأمين

قبول پيشنهاد دختر شعيب(ع)

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 26 - 9

9 - استقبال شعيب ( ع ) از پيشنهاد دختر خويش براى استخدام موسى ( ع )

إنّ خير من است_ئجرت القوىّ الأمين

سكوت شعيب(ع) در برابر پيشنهاد دختر خويش، نشانگر پذيرفته شدن آن از سوى وى مى باشد. آيه بعد نيز گوياى همين مطلب است.

قبول پيشنهاد شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 28 - 1

1 - پذيرفته شدن پيشنهاد شعيب ( هشت تا ده سال كار در قبال ازدواج ) از سوى موسى ( ع )

قال إنّى أُريد . .. أيّما الأجلين قضيت فلاعدون علىّ

قبول پيشنهاد لاوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 11 - 1

1_ پيشنهاد لاوى ( نكشتن يوسف ( ع ) و افكندن او در چاه ) از طرف ديگر برادران پذيرفته شد و مورد تأييد قرار گرفت .

لاتقتلوا يوسف و ألقوه فى غي_بت الجب . .. قالوا ي_أبانا ما لك

بيان حضور برادران در نزد يعقوب(ع) به منظور جلب رضايت او براى بردن يوسف(ع) به مراتع ، پس از بيان پيشنهاد لاوى (ألقوه فى غي_بت الجب) گوياى اين نكته است كه: آخرين پيشنهاد _ كه همان طرح لاوى بود _ مورد پذيرش همگان قرار گرفت.

قبول پيشنهاد موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 31 - 1

1 - موافقت فرعون با پيشنهاد موسى ( ع ) مبنى بر ارائه دليل محسوس و روشن بر صدق رسالت خويش

قال أوَلوجئتك بشىء مبين . قال

فأت به

يوسف(ع) و پيشنهاد برادران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 79 - 1

1_ يوسف ( ع ) پيشنهاد فرزندان يعقوب ( بازداشت يكى از آنان به جاى بنيامين ) را نپذيرفت .

فخذ أحدنا مكانه . .. قال معاذ الله أن نأخذ إلاّ من وجدنا

{معاذ} مصدر ميمى و مفعول مطلق براى فعل محذوف است (نعوذ بالله معاذاً). عبارت {أن نأخذ} به تقدير {من} و متعلق به {معاذ الله} مى باشد. بنابراين جمله {معاذ الله أن نأخذ ...} ; يعنى، به خدا پناه مى بريم پناه آوردنى از اينكه بگيريم (بازداشت كنيم) مگر كسى را كه متاع خويش را نزد او يافتيم.

پيشينه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

پيشينه

آثار جهل به پيشينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 69 - 5

5 - مشخص نبودن پيشنيه زندگى شخص ، مانع از پذيرش ادعاى او در رابطه با نبوت و وحى

أم لم يعرفوا رسولهم فهم له منكرون

آثار حسن پيشينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 73 - 7

7_ حسن سابقه افراد از نشانه هاى بى گناهى آنان است .

لقد علمتم . .. و ما كنا س_رقين

آثار سوء پيشينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 64 - 6

6_ سوء سابقه افراد ، كافى در لزوم احتياط و باور نكردن به قول و قرار ايشان

هل ءامنكم عليه إلاّ كما أمنتكم على أخيه من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 73 -

8

8_ سوء پيشينه افراد ، مجوز بازداشت و بازجويى آنان به مجرد سوء ظن به ايشان

تالله لقد علمتم ما جئنا لنفسد فى الأرض و ما كنا س_رقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 112 - 2

2 - گذشته نادرست افراد ، مانع از گرايش آنان به صلاح و پذيرش ايمان نيست .

واتبعك الأرذلون . قال و ما علمى بما كانوا يعملون

مراد از {ما كانوا يعملون} _ به قرينه {الأرذلون} و نيز آيه بعد _ كردار ناصواب است; نه صرفاً مشاغل پايين اجتماعى; زيرا اگر مراد صرف مشاغل بود، گناهى متوجه آنان نبود كه محاسبه آن برعهده خدا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 77 - 6

6- تكذيب آيات الهى ، زشت كارى و سوء پيشينه ، زمينه هاى نزول عذاب الهى و هلاكت

الذين كذّبوا ب_ايتنا إنّهم كانوا قوم سوء فأغرقن_هم أجمعين

ادعاى پيشينه براى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 11 - 12

12- كافران ، مدعى دروغ بودن قرآن و پيشينه داشتن آن

فسيقولون ه_ذا إفك قديم

اهميت پيشينه مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 64 - 5

5_ ضرورت توجه به پيشينه افراد در اعتماد به آنان و اعطاى مسؤوليت به ايشان

هل ءامنكم عليه إلاّ كما أمنتكم على أخيه من قبل

پيشينه انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 4

4_ خداوند ، پيامبران را از ميان انسانهايى كه خوش نام و

به نيكى معروفند ، انتخاب مى كند .

قد كنت فينا مرجوًّا قبل ه_ذا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 87 - 16

16_ خداوند ، پيامبران را از ميان انسانهايى كه به نيكى معروفند ، انتخاب مى كند .

إنك لأنت الحليم الرشيد

پيشينه جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 21 - 3

3 - جهنم ، از ديرباز آفريده و مهيّا شده است .

إنّ جهنّم كانت مرصادًا

فعل ماضى {كانت}، ممكن است بر حتمى بودن حوادث آينده دلالت كند. هم چنين مى تواند بر زمان گذشته و مهيّا بودن جهنم در آن دلالت داشته باشد. برداشت ياد شده بر مبناى دوم است.

پيشينه حق ناپذيرى مصريان باستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 34 - 10

10 - حق ناپذيرى و ايمان نياوردن مردم مصر در عصر موسى ( ع ) ، داراى پيشينه در تاريخ گذشته آنان و به ارث رسيده از اجدادشان

لقد جاءكم يوسف من قبل . .. فمازلتم فى شكّ ممّا جاءكم به حتّى إذا هلك قلتم لن يبع

پيشينه كفر به رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 4 - 7

7 - توجّه به سابقه دار بودن امتناعِ كفرپيشگان از پذيرش فرستادگان الهى و كتاب هاى آسمانى ، تسلاّبخش پيامبر ( ص )

لم يكن . .. منفكّين ... و ما تفرّق الّذين أُوتوا الكت_ب إلاّ من بعد ما جاءتهم ال

پيشينه كفر به كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 4 - 7

7 - توجّه به سابقه دار بودن امتناعِ كفرپيشگان از پذيرش فرستادگان الهى و كتاب هاى آسمانى ، تسلاّبخش پيامبر ( ص )

لم يكن . .. منفكّين ... و ما تفرّق الّذين أُوتوا الكت_ب إلاّ من بعد ما جاءتهم ال

پيشينه همراهى محتضر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 84 - 3

3 - حضور نزديكان در كنار شخص به هنگام احتضار وى ، داراى سابقه در تاريخ

إذا بلغت الحلقوم . و أنتم حينئذ تنظرون

حسن پيشينه برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 73 - 3،6

3_ فرزندان يعقوب نزد كارگزاران يوسف به حسن سابقه و منزه بودن از فساد و سرقت شناخته شده بودند .

تالله لقد علمتم ما جئنا لنفسد فى الأرض و ما كنا س_رقين

6_ فرزندان يعقوب با بيان حسن پيشينه خويش و منزه بودنشان از سابقه سرقت ، متهم شدنشان را به سرقت جام شاهى امرى نابجا شمردند .

لقد علمتم . .. ما كنا س_رقين

حسن پيشينه متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 16 - 4

4 - پيشينه درخشان تقواپيشگان و پايبندى آنان بر نيكى و احسان ، مايه دستيابى آنان به بهشت و هداياى پروردگار

ءاخذين ما ءاتيهم . .. إنّهم كانوا قبل ذلك محسنين

حسن پيشينه متهمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 74 - 6

6_ سابقه نيك متهمان و سوگند آنان بر بى گناهى ، مانع جواز

بازرسى و تحقيق درباره اتهام آنان نمى شود .

قالوا تالله لقد علمتم . .. فما جزؤه إن كنتم ك_ذبين

از آن جا كه كارگزاران يوسف به حسن سابقه فرزندان يعقوب اعتنايى نكردند و به سوگند آنان بر بى گناهى خويش وقعى ننهادند ، مى توان برداشت فوق را استفاده كرد.

حُسن پيشينه مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 20 - 4

4- مريم ( س ) ، داراى گذشته اى درخشان و خالى از هرگونه انحراف از مسير قدس و پاكى بود .

قالت أنّى يكون لى غل_م . .. و لم أك بغيًّا

{بغىّ} به زنى گفته مى شود كه با نامحرمان، تماس نامشروع داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 27 - 4

4- مريم ( س ) ، نزد قوم خود ، داراى پيشينه اى سالم و پاك و عارى از هرگونه بدنامى بود .

قالوا ي_مريم لقد جئت شيئًا فريًّا

{فريّاً} دال بر آن است كه مردم به تصور واهى، مريم(س) را خطاكار دانسته، از اين عمل شگفت زده شده و آن را قطع روند گذشته مريم دانستند; بنابراين سابقه او نزد مردم سابقه اى نيكو بوده است.

حُسن پيشينه والدينمريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 28 - 5

5- پدر و مادر مريم ( س ) ميان مردم زمان خود ، به پاكى و صلاح مشهور بودند .

ما كان أبوك امرأ سوء و ما كانت أُمّك بغيًّا

ذكر پيشينه كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه

- 98 - 4 - 7

7 - توجّه به سابقه دار بودن امتناعِ كفرپيشگان از پذيرش فرستادگان الهى و كتاب هاى آسمانى ، تسلاّبخش پيامبر ( ص )

لم يكن . .. منفكّين ... و ما تفرّق الّذين أُوتوا الكت_ب إلاّ من بعد ما جاءتهم ال

سوء پيشينه قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 74 - 10

10- پيشينه جامعه لوط در فسق و انحراف ، زمينه ساز روى آوردن آنان به كردار پليد و ناشايست و نپذيرفتن دعوت حضرت لوط ( ع )

تعمل الخبئث إنّهم كانوا قوم سوء ف_سقين

جمله {إنّهم كانوا. ..} به منزله تعليل براى جمله {تعمل الخبائث} مى باشد. بنابراين فسق (عصيان و انحراف از مسير حق) موجب رويكرد قوم لوط به خبائث و ناپاكى ها گرديد. گفتنى است فعل {كانوا} _ كه مفيد استقرار وصف است _ بيانگر تداوم فساد در ميان قوم لوط در گذشته است.

سوء پيشينه قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 77 - 4،5

4- سابقه زشت كارى قوم نوح ، زمينه ساز تكذيب آيات الهى از سوى آنان بود .

الذين كذّبوا ب_ايتنا إنّهم كانوا قوم سوء

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه جمله {إنّهم كانوا. ..} در مقام تعليل براى جمله پيشين باشد. گفتنى است فعل {كانوا} _ كه مفيد استقرار وصف است _ بيانگر دوام وصف سوء در ميان قوم نوح است و از آن جايى كه فعل ماضى است، از آن به سوء سابقه تعبير شده است.

5- خداوند ، تمامى افراد قوم نوح را به خاطر تكذيب

آيات الهى ، زشت كارى و سوء پيشينه غرق كرد .

الذين كذّبوا ب_ايتنا إنّهم كانوا قوم سوء فأغرقن_هم أجمعين

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه جمله {إنّهم كانوا. ..} ضمن اين كه تعليل براى جمله پيشين است، مقدمه اى براى جمله {فأغرقناهم...} نيز باشد.

عفو از سوء پيشينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 19

19 - پيامبر ( ص ) ، موظّف به پذيرش بيعت متعهدان به شرايط ايمان ، با وجود پيشينه ناشايست آنان

ي_أيّها النبىّ إذا جاءك . .. فبايعهنّ و استغفر لهنّ اللّه

از سياق آيه و شرايط تاريخ نزول آن، استفاده مى شود كه برخى از زنان بيعت كننده، خطاهايى در گذشته داشته اند كه چه بسا پذيرش بيعت آنان دشوار مى نموده است; ولى خداوند به پيامبر(ص) فرمان داده تا بيعت ايشان را بپذيرد و براى آنان طلب آمرزش كند.

فراموشى پيشينه برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 69 - 7

7_ يوسف ( ع ) از برادرش بنيامين خواست گذشته برادرانش را ناديده انگارد و از رفتار نارواى پيشين آنان اندوهى به خود راه ندهد .

فلاتبتئس بما كانوا يعملون

ممنوعيت تجسس از پيشينه انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 112 - 4

4 - هدايتگران و مبلغان الهى ، نبايد در باره زندگى خصوصى گذشته گروندگان به دين تحقيق كنند .

قال و ما علمى بما كانوا يعملون

نقش پيشينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 -

3 - 4

4 - گذشته زندگى هر فرد ، از ملاك هاى قابل اتكا در داورى نسبت به آينده وى *

و ما ينطق عن الهوى

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه مقدم ياد شدن {ما ضلّ} (با صيغه ماضى) قبل از {و ماينطق} (با ساختار مضارع) _ كه بيانگر استمرار است و نظر به آينده دارد _ به مطلب بالا اشاره داشته باشد; يعنى، كسى كه از آغاز تا كنون پاك و شايسته بوده در آينده نيز پاك خواهد زيست.

پيشينيان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

پيشينيان

آثار گناه پيشينيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 162 - 5

5 _ عذاب نازل شده بر متمردان بنى اسرائيل ، سزاى گناهان پيشين آنان و گناه رعايت نكردن آداب مقرر شده براى ورود به بيت المقدس

فبدل الذين ظلموا منهم . .. فأرسلنا عليهم رجزاً من السماء بما كانوا يظلمون

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مراد از ظلم و گناه در {بما كانوا يظلمون} غير از گناهى باشد كه جمله {فبدل . .. } بيانگر آن است. بنابراين تفريع {فأرسلنا ... } بر {فبدل ... } مى رساند كه عذاب به خاطر تبديل فرمان الهى بوده و {باء} سببيه در {بما كانوا... } مى رساند كه عذاب به سبب ظلم و گناه سابق بنى اسرائيل بوده است. يعنى گناهِ تبديل، به ضميمه گناهان سابق باعث ارسال عذاب بر آنان شد.

ارزش رسوم پيشينيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 29 - 10

10 _ استناد به سنن پيشينيان در تعيين ارزشها، مخالف اخلاص در عبوديت خداوند است.

قالوا وجدنا

عليها ءاباءنا. .. و ادعوه مخلصين له الدين

اطاعت از رسوم پيشينيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 26 - 4

4 _ لزوم پيروى از سنن و قوانين صحيح پيشينيان

و يهديكم سنن الّذين من قبلكم

افسانه هاى پيشينيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 31 - 4

4 _ كافران مكه معارف قرآن را نوشتار ها و سخنان بى اساس مردمان نخستين قلمداد مى كردند .

إن هذا إلا أسطير الأولين

{اساطير} به معناى نوشتارهاى بى اساس است و {الأولين} به معناى انسانهاى نخستين. گفتنى است كه {اساطير الأولين} مى تواند به اين معنا باشد كه اين اسطوره ها در باره انسانهاى اوليه است و مى تواند به اين معنا باشد كه اينها اسطوره هايى است ساخته و پرداخته انسانهاى نخستين.

بدعت در پيشينيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 104 - 13

13 _ احكام ويژه بحيره ، سائبه ، وصيله و حامى بدعتهايى ديرينه و ميراثى به جا مانده از مردمانى نادان و گمراه .

ما جعل اللّه من بحيرة . .. قالوا حسبنا ما وجدناعليه ءاباءنا

تاريخ پيشينيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 60 - 14

14 _ بيان سرنوشت شوم بدكاران و تحليل تاريخ گذشتگان ، از روش هاى قرآن براى هدايت بشر و بازدارى آنان از رفتار هاى ناپسند

قل هل انبئكم بشرّ من ذلك مثوبة عند اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 -

1

1 _ توبيخ كافران به آيات الهى به جهت تدبر نكردن در تاريخ و درس نگرفتن از سرنوشت هلاكتبار امتهاى گذشته

ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم من قرن

تبيين رسوم پيشينيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 26 - 2،3،11

2 _ اراده خداوند بر تبيين سنت هاى اقوام گذشته براى مردم

يريد اللّه ليبيّن لكم . .. سنن الّذين من قبلكم

بنابر اينكه {سنن الّذين}، مفعول {ليبيّن} نيز باشد. يعنى هر دو فعل {ليبيّن} و {يهديكم} از باب تنازع در {سنن} عمل كرده باشند.

3 _ بيان احكام از سوى خداوند ، در جهت تبيين سنت هاى صحيح پيشينيان *

يريد اللّه ليبيّن لكم و يهديكم سنن الّذين من قبلكم

در برداشت فوق جمله {يهديكم}، غايت بيان احكام گرفته شده است و با توجه به كلمه {يهديكم}، مراد از سنّتهاى پيشينيان، آداب و احكام صحيح آنان مى باشد كه خداوند با بيان احكام خويش آنها را به مخاطبان مى شناساند.

11 _ تبيين احكام و ارائه سنن پيشينيان از سوى خداوند ، برخاسته از علم و حكمت او

يريد اللّه . .. و اللّه عليم حكيم

تذكر سرنوشت پيشينيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 5

5 _ توجه دادن مردم به نعمت هاى الهى و سرنوشت پيشينيان ، از روش هاى تبليغى صالح ( ع ) براى گرايش دادن آنان به پرستش خداى يگانه

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء . .. فاذكروا ءالاء اللّه

تقليد از پيشينيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 28 - 2

2 _

تقليد از سنتهاى زشت پيشينيان، امرى نكوهيده در بينش الهى

و إذا فعلوا فحشة قالوا وجدنا عليها ءاباءنا

جانشينى از پيشينيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 133 - 9،14

9 _ اگر خداوند بخواهد نسلى از آدميان را قبل از موعد طبيعى خود نابود مى سازد و نسلهاى ديگرى را جايگزين آن مى كند.

إن يشأ يذهبكم و يستخلف من بعدكم ما يشاء

چون آمد و شد نسلها امرى عادى و طبيعى است، جمله {إن يشأ . ..} بايد بيان امرى خلاف عادت و سير طبيعى باشد. از موارد محتمل آن است كه نسلى قبل از درنگ عادى خود از صحنه تاريخ حذف و نابود گردد.

14 _ پديد آوردن نسلها و جوامع موجود به جاى اقوام پيشين، نشان قدرت الهى بر نابود ساختن جوامع ستم پيشه

إن يشأ يذهبكم . .. كما أنشأكم من ذرية قوم ءاخرين

رسوم پيشينيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 104 - 10،11

10 _ احترام و اهميت دادن به سنت هاى پيشينيان از عوامل گرايش جوامع به خرافات

ما جعل اللّه من بحيرة . .. قالوا حسبنا ما وجدنا عليه ءاباءنا

11 _ وفادارى جوامع به آراء و انديشه هاى باطل پيشينيان ، جلوگير بروز انديشه هاى نو و بر حق در ميان آنان

و إذا قيل لهم تعالوا . .. قالوا حسبنا ما وجدنا عليه ءاباءنا

عبرت از پيشينيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 153 - 13

13 _ ضرورت پندآموزى و عبرت گيرى ، از سرنوشت گذشتگان

يسئلك أهل الكتب . ..

فأخذتهم الصعقة بظلمهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 102 - 8

8 _ لزوم عبرت گيرى از سرگذشت پيشينيان

قد سألها قوم . .. ثم اصبحوا بها كفرين

عبرت از سرنوشت پيشينيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 6

6 _ مطالعه سرنوشت پيشينيان ، تأثيرى بسزا در پندگيرى انسان دارد .

إذ جعلكم خلفاء من بعد عاد

عذاب پيشينيان كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 100 - 1

1 _ برخى از اقوام پيشين بر اثر كفرپيشگى و ارتكاب گناه به عذاب الهى گرفتار شدند و توان درك معارف دينى از آنان سلب شد .

أو لم يهد للذين يرثون . .. أن لو نشاء أصبنهم بذنوبهم و نطبع على قلوبهم

عقيده پيشينيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 77 - 12

12 _ پيروان اديان الهى در خطر پيروى از عقايد پوچ و تمايلات هواپرستانه گذشتگان خويش

و لاتتبعوا اهواء قوم قد ضلوا من قبل

علم به پيشينيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 24 - 1،2

1- خداوند ، بى ترديد به احوال نسل هاى پيشين و نسل هاى آينده ، آگاه است .

و لقد علمنا المستقدمين منكم و لقد علمنا المستئخرين

مقصود از علم خداوند به پيشينيان و آيندگان، مى تواند علم به وجود خود آنان باشد و مى تواند علم به احوال آنها باشد. برداشت فوق مبتنى بر احتمال دوم است.

2- به يقين ، خداوند به

نسل هاى پيشين و به وجود نسل هاى آينده بشر ، آگاه است .

و لقد علمنا المستقدمين منكم و لقد علمنا المستئخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 25 - 8

8- به دست خداوند بودن مرگ و حيات انسان ها ، دليل علم او بر احوال انسان ها در گذشته و آينده

و إنا لنحن نحى و نميت . .. و لقد علمنا المستئخرين . و إن ربّك هو يحشرهم

برداشت فوق، بر اين احتمال كه ذكر {إنا لنحن نحيى و نميت} قبل از {و لقد علمنا. ..} و ذكر {إن ربك هو يحشرهم} پس از آن، مى تواند به منظور اقامه دليل براى آن باشد. طبق اين احتمال، معناى آيه چنين مى شود: ما به احوال پيشينيان و آيندگان آگاهى داريم; چرا كه خود ما ميراننده و زنده كننده همه هستيم.

عوامل ابتلاى پيشينيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 42 - 3

3 _ گرفتارى امتهاى گذشته به سختيها و كاستيها بر اثر مخالفت با انبياى الهى

و لقد أرسلنا إلى أمم من قبلك فأخدنهم بالبأساء و الضراء

با توجه به آيات قبل، كه درباره تكذيب آيات الهى و انبيا بود، مى توان گفت جمله {فأخذناهم} نتيجه تكذيب آنان است ; يعنى: {فكذبوا فأخذناهم}.

فرجام پيشينيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 211 - 3

3 _ لزوم تحقيق در سرگذشت امّت هاى پيشين و پندآموزى از تاريخ آنان

سَلْ بنى اسرائيل كم اتيناهم . .. فانّ اللّه شديد العقاب

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 3

3 _ آگاهى كافران عصر پيامبر(ص) از سرنوشت امتهاى پيشين

ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم من قرن مكنهم فى الأرض

از اينكه مى فرمايد {ألم يروا}، معلوم مى شود تاريخ گذشتگان در دسترس كافران بوده و از آن اطلاع داشته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 100 - 4

4 _ پندناپذيرى مردم از عاقبت شوم گذشتگان ، امرى نابخردانه و شگفت آور

أو لم يهد للذين يرثون . .. أن لو نشاء أصبنهم

همزه استفهام در {او لم يهد} براى تعجب است. يعنى عقل اقتضاى پندپذيرى دارد و از انسان مدعى عقل شگفت آور است كه پند نگيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 38 - 3

3 _ گرفتار شدن به سرنوشت شوم پيشينيان ، تهديد الهى نسبت به كافران ستيزه گر عليه اسلام

و إن يعودوا فقد مضت سنت الأولين

جواب شرط {إن يعودوا . .. } حذف شده و جمله {فقد مضت ... } جانشين آن مى باشد و تقدير كلام چنين است: {و إن يعودوا فانتقمنا منهم كما انتقمنا من الأولين ... .}

قصه پيشينيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 101 - 1

1 _ خداوند بيان كننده داستانهايى از سرگذشت اقوام پيشين براى پيامبر ( ص )

تلك القرى نقص عليك من أنبائها

كتب آسمانى پيشينيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 131 - 6

6 _ اعطاى كتاب آسمانى به امت هاى پيش از

اسلام

و لقد وصينا الذين اوتوا الكتب من قبلكم

لعن بر پيشينيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 14

14 _ امتهاى مشرك و گمراه به خاطر فراهم سازى زمينه هاى ضلالت براى نسلهاى بعد، در قيامت مورد لعن و نفرين آنان قرار مى گيرند.

لعنت أختها . .. قالت أخريهم لأوليهم ربنا هؤلاء أضلونا

چنانچه مخاطب {ادخلوا} به قرينه آيه 35 همه بنى آدم باشد، مراد از {أمم قد خلت . ..} انسانها و جنيان مشركى خواهد بود كه پيش از نسل بنى آدم مى زيسته اند. و اگر مخاطب آن انسانهايى باشد كه پس از نزول قرآن به وجود آمده و مى آيند، مقصود از {أمم} امتهاى مشرك و كافرى از نسل بنى آدم است كه پس از امت مشرك پيشين به صحنه زندگى مى آيند. برداشت فوق مبتنى بر احتمال دوم است. گفتنى است كه بر اين فرض مراد از {امت أولى} نسل قبل و مراد از {امت أخرى} نسل بعدى مى باشد.

پيمانه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

پيمانه

پيمانه در صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 3 - 4

4 - پيمانه و ترازو ، دو ابزار معتبر براى سنجش كالا و مرسوم در عصر بعثت

و إذا كالوهم أو وزنوهم

پيمانه در مصرباستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 4

4_ وجود وزن و كيل رسمى و قانونى در مصر زمان يوسف *

قالوا نفقد صواع الملك

اضافه {صواع} به {ملك} (پيمانه پادشاه) مى رساند كه آن پيمانه را پادشاه تعيين كرده بود ;

چه براى همه اشيايى كه با پيمانه كردن داد و ستد مى شد و چه براى خصوص پيمانه كردن سهميه غلات افراد در زمان قحطى.

پيمانه در معامله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 152 - 6،7

6 _ پركردن پيمانه ها و مطابق بودن كالا با وزنه هاى ترازو، امرى واجب در مبادله كالاها

و أوفوا الكيل و الميزان

{كيل} به معناى پيمانه كردن و نيز به چيزى كه با آن كيل مى كنند (پيمانه) گفته مى شود و در اينجا مراد معناى دوم است. ايفاء (مصدر اوفوا) به معناى اكمال و اتمام است. اتمام و اكمال پيمانه به اين است كه پيمانه مورد استفاده تا حد معمول آن پر شود و ايفاء و اكمال ترازو به اين است كه كالاى توزين شده مطابق با وزنه هاى ترازو بوده و كمتر از آن نباشد.

7 _ در مبادله كالا بايد از پيمانه و ترازو و وزنه هاى صحيح استفاده كرد.

و أوفوا الكيل و الميزان بالقسط

{ميزان} به ترازو و نيز وزنه هاى آن گفته مى شود. {بالقسط} هم مى تواند براى {أوفوا} باشد، كه در اين صورت قيدى توضيحى و براى تأكيد است، و هم مى تواند قيد براى كيل و ميزان باشد. يعنى پيمانه، ترازو و وزنه ها بايد متعادل بوده، پيمانه كوچكتر از حد متعارف نباشد و ترازو خراب نبوده و وزنه ها كاستى نداشته باشد.

پيمانه دوران قحطى مصرباستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 3

3_ جام شاهى ، وسيله پيمانه كردن غلات براى تعيين سهميه افراد در

دوران قحطى هفت ساله مصر

جعل السقاية فى رحل أخيه . .. نفقد صواع الملك

تعبير كردن از جام گمشده به {سقاية} (جام) و {صواع} (پيمانه) گوياى اين است كه پيمانه مورد استفاده براى تعيين سهميه افراد، همان ظرفى بود كه پيش از سپردن آن به يوسف(ع) براى نوشيدن آب و مانند آن مورد استفاده پادشاه قرار مى گرفته بود.

تاريخ پيمانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 4

4_ وجود وزن و كيل رسمى و قانونى در مصر زمان يوسف *

قالوا نفقد صواع الملك

اضافه {صواع} به {ملك} (پيمانه پادشاه) مى رساند كه آن پيمانه را پادشاه تعيين كرده بود ; چه براى همه اشيايى كه با پيمانه كردن داد و ستد مى شد و چه براى خصوص پيمانه كردن سهميه غلات افراد در زمان قحطى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 2 - 2

2 - سابقه ديرينه تجارت و سنجش كالا با پيمانه

اكتالوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 3 - 4

4 - پيمانه و ترازو ، دو ابزار معتبر براى سنجش كالا و مرسوم در عصر بعثت

و إذا كالوهم أو وزنوهم

شعيب(ع) و پيمانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 84 - 27

27_ { عن على ابن الحسين ( ع ) قال : إن أوّل من عمل المكيال والميزان شعيب النبى ( ع ) عمله بيده . . . ;

از امام سجاد(ع) روايت شده است كه فرمود: اول كسى كه ابزار كيل

و وزن ساخت، شعيب پيغمبر بود و با دست خود آن را ساخت}.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109