آزموده ها جلد 1

مشخصات كتاب

نام كتاب: آزموده ها

نويسنده: معاونت امور روحانيون

موضوع: مرجع

زبان: فارسى

ناشر: نشر مشعر

ص:1

اشاره

ص:2

آزموده ها (1)- ويژه بانوان معينه، پيش در آمدى برشرح وظايف و مأموريت معينه هاى كاروانهاى حج

مقدمه

را از ملال خودگرايى و تب جانكاه گناه و خستگى دورى از ياد خدا نجات بخشد و به بهشت خداجويى و تقوا و ياد خدا رهنمون سازد.

امور روحانيون نمايندگى ولى فقه در حج و زيارت، كه وظيفه خدمتگزارى روحانيان محترم كاروانها را در جذب، آموزش و اعزام بر عهده دارد، اين نوشته را به عنوان يادآورى آموخته ها و آزموده هاى عزيزان روحانى در عمره 79 فراهم آورده و انتظار آن دارد كه با پيشنهادها و انتقادها، اين طرح را پربارتر و بارورتر سازد.

شايسته است در اين جا، از همكارى دفتر نمايندگى بعثه مقام معظم رهبرى در عربستان و حجج اسلام آقايان فلاح زاده، مقدادى و رضوانى، كه در پديد آمدن اين نوشتار ما را يارى رسانيده اند، تشكر مى نماييم.

والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته

امور روحانيون

حوزه نمايندگى ولى فقيه در حج و زيارت

ص:3

توضيح

دانش بشرى بيش از هر چيز وامدار آزموده هاى انسانهاى پرتلاش تاريخ است؛ آزموده هايى كه رشد و بالندگى در همه شاخه هاى دانش انسانى را برمى تابد و همواره مورد توجه و گراميداشت اسلام و فرهيختگان مسلمان بوده است.

در هدايت و راهبرى كاروانهاى زيارتى حج و عمره، مربّيانِ زائران در بهينه سازى خدمات فرهنگى و عرفانى، روشهايى گوناگون را در شرايطى متفاوت تجربه كرده اند و اين تجره ها را خود آزموده و اندوخته اند و اين در حالى است كه مربّيان امروز همچنان بايد براى كسب آزموده هاى همكاران ديروز، خود بيازمايند و گاهى با شكست نيز روبه رو شوند.

دفتر نمايندگى بعثه مقام معظم رهبرى در عربستان، از عمره سال 78 بر آن شد تا تجربه ها و آزموده هاى موفق روحانيان كاروانها را گرد آورد و در اختيار همگان بگذارد تا بدين وسيله، زمينه بهره بردارى بيشتر را فراهم كند. آنچه پيش روى داريد،

ص:4

حاصل آزموده هاى روحانيان عمره سال 78 است. به اميد آن كه با بهره مندى از تجربه هاى موفق شما برادران عزيز، كيفيت اين حركت روى به بهبود و شكوفايى و بالندگى نهد.

شايسته تذكر است، آزموده ها در شرايط و زمان و مكان ويژه خود با توفيق روبه رو خواهند شد و از اين رو، براى استفاده از اين آزموده ها، مى بايد شرايط و روحيات زائران خود را بازشناسيد و مواردى را كه مفيد مى دانيد به كار گيريد. پيشاپيش، كسانى را كه در بهينه بخشى اين حركت، با پيشنهادها و انتقادهاى خود ما را يارى مى كنند، سپاس مى گوييم.

دفتر نمايندگى بعثه مقام معظم رهبرى

در عربستان

ص:5

آزموده ها انتظارات از روحانى كاروان

فصل اول: جايگاه روحانى كاروان

اشاره

سفر زيارتى حج و عمره و عتبات، سرشار از معنويت، عرفان و تقرب به خداوند است و بيشتر زائران، كه سالها در انتظار چنين سفرى بوده اند، آماده بهره گيرى از آنند و روحانى كاروان، شمع پر فروغ و هدايتگر كاروانيان به سوى اهداف بلند سفر و واسطه اين فيض است.

در سفر حج، كه به فرموده حضرت امام خمينى (قدس سرهم) «سفر الى الله» است، روحانى وظيفه راهبرى و توجيه معنوى زائران و ايجاد پيوند استوار و پيوسته زائران با خدا را به عهده دارد. هنگامى كه در مكّه با آن دسته از زائران ايرانى روبه رو مى شويم كه بى كاروان و روحانى بدان مكان مقدّس مشرف شده اند و بدون احرام به حرم پاى مى نهند و يا احرام و اعمال را برابر با فتواى اهل سنت انجام مى دهند و يا كسانى كه سابقه تشرّف

ص:6

دارند و بدون نظارت روحانى، اعمال را باطل انجام مى دهند و متحيّر در عمل خود باقى مى مانند، به ضرورت وجود روحانى در كاروان و جايگاه او بهتر و بيشتر پى مى بريم. از اين رو زائران، خود، طالب حضور در كاروانى هستند كه از روحانى موفقى سود جويد و آنان بتوانند اعمال و مناسك خويش را به گونه صحيح به انجام رسانند. روحانى هم جان آدمى را صيقل مى دهد و هم زمينه هاى صحيح ارتباط با جانان را فراهم مى سازد و راههاى حفظ اين ارتباط را نشان مى دهد. او طبيب دوّارى است كه در تمام مراحل سفر در خدمت زائر و كاروان است. همه افراد روحانى وظيفه دارند كه اين جايگه بلند و نعمت بزرگ خداوندى را پاس دارند كه موجب شده است همسفران بدانان ارج نهند و مصداق سخن امام على (عليه السلام) شوند كه فرمود: «مَنْ وَقَّرَ عالِماً فَقَدْ وَقَّرَ رَبَّهُ». (1)

انتظارها از روحانى كاروان

روحانى كاروان خود را خدمتگزار زائر مى داند و زائران هر يك به قدر معرفت خويش از روحانى انتظارهايى دارند، ولى بايد توجه داشت كه وظيفه روحانى خدمت به زائران براى انجام صحيح اعمال است و امور اجرايى كاروان بر عهده او


1- 1. كافى الدين على بن محمد الليثى الواسطى، عيون الحكم و المواعظ، كلمه 7629.

ص:7

نيست. در زير كوشيده ايم مهمترين وظايف روحانيان كاروان را باز نماييم و به اختصار از آن سخن گوييم.

1- برخورد همراه با محبت

سفر، خود، با مشكلات و جداييها و اشتغالات فكرى رو به روست و سفر زيارتى حج يا عمره به دليل اعمال و مناسك خاص خود، براى برخى كسان دل نگرانيهايى به همراه مى آورد و زائران در اين سفر به مسئولان كاروان (مدير و روحانى) اعتماد و تكيه دارند. از اين رو، چون روحانى، مربّى و معلّم زائران به حساب مى آيد، سزاوار است با محبت و مهربانى و رأفت خويش، آنان را دلگرم كند كه اين، خو از اخلاق پيامبر گرمى و اهل بيت پاك او (عليهم السلام) است؛ چنان كه امام على (عليه السلام) مى فرمايد: «حُسْنُ الْخُلْقِ يُورِثُ المَحَبَّةَ و يُوكَّدُ المَوَدَّة». (1)

2- تواضع و فروتنى

چون زائران احساس كنند كه روحانى كاروان يكى از آنان است، راه حل مشكلات اعمال گذشته خود را از او مى پرسند و خواستار راهنمايى و همراهى اش براى آينده خويش مى گردند. بديهى است كه با وجود روحيّه خودبرتربينى در فرد

.


1- عيون الحكم و المواعظ، كلمه 4400.

ص:8

روحانى، اين ارتباط و همراهى پديد نمى آيد. خداوند به پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) فرمان مى دهد كه (وَاحْفِضْ جَناحَكَ لِمَنَ اتَّبَعَكَ مِنَ المُومِنينَ) (1)و اين نشان از تأثير كارساز فروتنى در توفيق مبلّغان و آموزگاران دينى و آسمانى است و نيز در حديث است كه «التَّواضُعُ يَرفَعُ الوَضيعُ». (2)

3- عزّت نفس

زائران كاروان، خواهان كسب فيض و راهنمايى از روحانى خويشند و اين جز از گذر عزّت نفس فرد روحانى به دست نمى آيد. اگر زائران از روحانى عزّت نفس نبينند، به مواعظ و راهنماييهايش با شك و ترديد مى نگرند. عزّت نفس در وجود مقدس پيامبر رحمت (صلى الله عليه وآله) در حد كمال بود؛ چنان كه خداوند از مكنون قلب آن پيامبر بزرگ آسمانى (صلى الله عليه وآله) وحى كرد كه (قُلْ ما أَسْئَلَكُمْ عَلَيْهِ مِنْ اجْر). (3)

4- احترام گزاردن به افراد

برخورد همراه با محبت در جذب افراد كافى نيست، بلكه بايد شخصيت افراد را نيز ارج نهاد و اين هنگامى عملى مى شود


1- سوره شعراء، آيه 215.
2- عيون الحكم و المواعظ، كلمه 853.
3- سوره فرقان، آيه 57.

ص:9

كه روحانى، زائر را ميهمان پيامبر (صلى الله عليه وآله) و خداوند بداند و با قطع نظر از ديگر ويژگى هاى زائران، به آنان احترام بگزارد تا آنان، خود را داراى جايگاهى ويژه نزد روحانى بدانند و بيشتر به او تمايل يابند كه «مَنْ حَسُنَ ظَنُّهُ بالنّاسِ حازَ منهم المَحَبَّة». (1)

5- برخورد عادلانه با زائران

گاه در جمع كاروان افرادى هستند كه بنابر دلايلى به فرد روحانى نزديك ترند، ولى به هر حال، برخورد روحانى با زائران بايد عادلانه باشد و در رسيدگى به امور افراد حق كسى از ميان نرود. زائران بايد احساس كنند كه روحانى به گونه عادلانه بدانان خدمت مى كند و بدين سان، ژرفانه بدو بگرايند كه «مَنْ عَدَلَ تَمَكَّنَ». (2)

6- توجه به افراد آسيب پذير و خادمان كاروان

در هر گروهى، افراد بيمار و گرفتار و ضعيف هست.

روحانى ضمن دلجويى از چنين كسانى بايد در كلّيّه برنامه ريزيهايش آنان را در نظر گيرد و از ميان افراد داوطلب، به نوبت، كسانى را براى يارى آنان معرفى كند و روزانه يك نوبت


1- عيون الحكم و المواعظ، كلمه 7529
2- همان، كلمه 7283.

ص:10

به خادمان كاروان سركشى و از زحماتشان قدردانى كند.

7- حضور به موقع در جلسات

نظم و انظباط در سفر براى هماهنگ سازى زائران در مراحل مختلف سفر داراى سهمى ويژه است و رعايت نظم در زمان تشكيل جلسات و مباحث، عاملى مؤثر در سامان بخشى برنامه هاست و زائران مى توانند براى ديگر اوقات خود برنامه ريزى كنند. در اين ميان، حضور به موقع روحانى در جلسه و آغاز و انجام جلسه در زمان مقرر، نشان از احترام گزاردن به وقت زائران و برنامه اعلام شده است.

8- سعه صدر

از ويژگى هاى ضرورى مربّى و مدير، سعه صدر و تحمل ديگران است. مربّى شايسته به نتيجه عمل و فعاليت خود مى انديشد و مشكلات زودگذر و بى ارزش را فراموش مى كند. از اين رو، مى كوشد با درك مشكلات افراد، همچون طبيبى دلسوز به درمان آنان بپردازد. بديهى است كه در يك گروه صد نفره

يا بيشتر، تواناييها و حساسيتها و نقاط ضعف افراد مختلف است و روحانى بايد نقش تربيتى خود را به خوبى و با شكيبايى انجام دهد. امام على (عليه السلام) مى فرمايد «آلة الرياسة سعة

ص:11

الصدر.» (1)بسيار روشن است كه سعه صدر در امور دينى و تربيتى اثرى ژرف و شگرف دارد.

9- آگاه ساختن زائران

بسيارى از اماكن و مشاعر و زيارتگاه هاى مكّه و مدينه، مورد توجه زائرانند، ولى بسيارى از زائران، شمارى ديگر از زيارتگاهها- مانند منطقه بدر، غدير خم و ربذه- را نمى شناسند و يا زيارت نمى كنند. لازم است روحانى كاروان، زائران را از ارج و تقدّس آنها آگاه سازد، هرچند حضور در آنها برايشان مقدور نباشد.

10- مطالب مستند

روحانيان و به ويژه كسانى كه چند بار به حج تشرّف يافته اند، نبايد در بيان مطالب به محفوظات خود اعتماد كنند، بلكه بايد با مراجعه به منابع معتبر، مطالب را مستند نقل كنند تا در شنوندگان تأثيرى ژرف بگذارد. اين امر در كاروانهاى دانشجويى و مشابه آن، كه عموماً به منابع نيز مراجعه مى كنند، اهميتى بيشتر دارد.


1- همان، كلمه 25.

ص:12

عوامل موفقيت روحانى كاروان

11- حفظ حرمت و قداست لباس

گاهى روحانى كاروان در حال احرام يا هنگام سخن گفتن، از آراستگى لباس خويش غافل مى ماند و ناخواسته بر كيفيت كار خويش آسيب مى رساند. بايد توجه داشت كه حفظ وقار و آراستگى ظاهرى در همه حالات، پسنديده و مطلوب است؛ چنان كه امام على (عليه السلام) مى فرمايد: «السّكينة عنوان العقل.» (1)

عوامل موفقيت روحانى كاروان

عوامل موثر در موفقيت روحانى كاروان بسى پر شمارند و البته پديد آوردن همه آنها بر عهده و نيز در توان تو نيست و ديگر كسان نيز مى بايد در فراهم آوردن آنها بكوشند. در اين جا تنها به عواملى كه پديد آوردنشان از وظايف روحانى كاروان است، اشاره مى كنيم.

1- اصلاح قرائت و حساب سال

براى انجام اين وظيفه، روحانيان از شيوه هايى گوناگون بهره مى گيرند. از موفقترين راههاى تجربه شده، معرفى زائران به روحانيان مساجد محل به وسيله نامه روحانى كاروان، حاوى


1- همان، كلمه 987.

ص:13

درخواست او براى بررسى قرائت و تسويه حساب سال زائر است. در اين شيوه، ضمن اين كه از توان روحانى مساجد استفاده مى شود، زائران با روحانى مسجد محل مرتبط مى گردند و بدين سان، شمارى بسيار از آنان به برنامه هاى مساجد، جذب مى شوند. روحانى كاروان نيز به امر اصلاح قرائت و حساب سال زائرانى كه امكان معرفى آنان نيست، مى پردازد.

2- اعلام برنامه جلسات به گونه مكتوب

هنگامى كه زائران در آستانه تشرّف و تهيه نيازهاى سفر خويش هستند، بايد زمان تشكيل جلسات به صورت روشن به آگاهى آنان برسد و برنامه هاى مدينه و مكّه و نيز زمان تشكيل جلسات مدينه و مكّه و

ص:14

بين الحرمين، پيش از سفر و در ايران به صورت مكتوب در اختيارشان قرار گيرد تا با ملاحظه آن، ديگر كارهاى خود را به زمانى ديگر واگذارند.

3- همراهى با زائران

اگر روحانى در طول مسير (از فردگاه گرفته تا مدينه و مكّه و زيارت دوره) در اتوبوسهاى آنان سوار گردد و با آنان همصحبت شود، مخاطبانى بيشتر خواهد داشت و با كسانى كه كمتر در جلسات شركت مى كنند نيز مى تواند سخن گويد. در

ص:15

هواپيماهاى كوچك، كه تنها گنجايش يك كاروان را دارند، روحانى بيشتر مى تواند از فرصت استفاده كند.

4- بيان مطالب متنوع و جذّاب

براى برگزارى جلساتى با نشاط و مفيد، لازم است وقت سخنرانى در موضوعات لازم، بر اساس اهميت آنها تقسيم شود. برخى از اين موضوعات عبارتند از: تذكرات مناسك و احكام، تاريخ حرمين، اسرار و معارف و اخلاق. در پايان لازم است حدود 10 دقيقه را براى پاسخ به پرسشها در نظر گيرند. در بيان مطالب تاريخى اين نكته داراى اهميت است كه در يك جلسه مطلب به پايان نرسد و داستان به صورت نيمه تمام به جلسه بعد واگذار شود. مدت جلسه در حرمين براى عموم، نيم ساعت است، ولى روحانى بايد اعلام كند كه براى پاسخ دادن به پرسش زائران همواره و در همه حال، آماده است.

5- سازماندهى كاروان

روحانى كاروان پس از شناسايى زائران، بايد به سازماندهى آنان بپردازد. همچنين مسئولان كاروان مى بايد افرادى را كه سابقه تشرّف دارند و از اطلاعات دينى خوبى برخوردارند و داوطلب كمك به ديگران هستند، به عنوان سرگروه معرفى

ص:16

كنند و از زائران بخواهند كه به صورت دلخواه با يكى از اين افراد همراه شوند. بدين سان، با تشكيل گروه هاى چند نفره، روحانى كاروان مى تواند در برخى موارد از طريق سرگروه براى ايجاد رابطه اقدام كند. اين امر، بر سرعت عمل كاروان در انجام مناسك و بازديدها مى افزايد.

6- رفت و آمد با زائران

در سفرهايى كه مردان در طبقه اى جداى از زنان استقرار مى يابند، روحانى با اعلام قبلى و يا هنگام نهار و شام در اتاقهاى زائران حضور مى يابد و غذا را در كنار آنان ميل مى كند. اين كار، ضمن پديد آوردن ارتباط عاطفى ميان زائر و روحانى و اطلاع از وضعيت آنان، زمينه توجيه و شيوه آن را براى روحانى مشخص مى كند. به جاست كه روحانى از زائران نيز دعوت كند كه به اتاق او بيايند.

7- در حرمين با گروههاى كوچك

براى آشنا ساختن زائران با قسمتهاى مختلف مسجد النبى (صلى الله عليه وآله) و مسجد الحرام، شايسته است زائران را به گروه هاى 10 نفره تقسيم كنند و روحانى كاروان قبل از نمازها آنان را همراهى نموده، آگاهيهاى لازم را در اين دو مسجد بدانان منتقل سازد.

ص:17

8- رقابت و نشاط

براى جلوگيرى از احساس خستگى و نيز حفظ نشاط زائران، شايسته است كه روحانى كاروان، ميان زائران رقابتى سالم پديد آورد و با برگزارى مسابقه هايى در موضوعاتى چون احكام و مناسك و ... كاروان را به تكاپو اندازد.

9- آخرين مُحرم

هنگام احرام براى بسيارى نگرانى و دلشوره پديد مى آيد. مناسب است روحانى، با آرامش تمام، در حالى كه لباس مقدّس روحانيت در بر دارد، زائران را از احرام آگاه سازد و براى محرم شدن بدانان يارى رساند و آن گاه خود محرم شود. اين كار موجب مى شود كه زائران به دليل مشخص بودن روحانى كاروان، آسانتر و سريعتر او را بازشناسند و بدو رجوع كنند.

ص:18

با زائران در نخستين جلسه

فصل دوم: روان شناسى زائر

اشاره

گام نخست در انجام مأموريت به گونه مطلوب، بازشناختن مخاطبان است تا بتوان برابر نيازهاى آنان برنامه ريزى كرد.

1- شناسايى نخستين

روحانى كاروان در اين مرحله، اطلاعات اوليّه زائران را از مدير كاروان برمى گيرد (مانند شمار زنان و مردان، شمار خانواده ها، شغل زائران، تحصيلات، قوميتها، حساسيتها و ارتباطات به ويژه در استانهاى كوچك) و از سلامتى زائران و افراد آسيب پذير آگاه مى شود.

2- بررسى نيازهاى عقيدتى و فقهى زائران

اين مرحله عبارت است از تهيه پرسشنامه هايى ويژه براى

ص:19

شناسايى مرجع تقليد، سابقه تشرّف، حساب سال، نيابت، سابقه مطالعاتى در مسائل حج و اسرار آن و كتابهاى مطالعه شده. پس از آن كه زائران پرسشنامه ها را پر مى كنند، روحانى كاروان اطلاعات به دست آمده را به گونه اى منظم گرد مى آورد.

3- برنامه ريزى براى رفع نيازها

در اين مرحله، روحانى با شناسايى نخستين و اطلاعات تكميلى، براى رفع نيازهاى فرهنگى زائران برنامه ريزى مى كنند و در غنى سازى اطلاعات و سامان دادن به وظايف زائران در انجام مناسك مى كوشد.

4- جلسه هاى ويژه

گاه در كاروان كسانى يافت مى شوند كه با ديگران دگرگونند؛ يعنى از اطلاعات دينى خوبى برخوردارند و يا در اين زمينه بسيار ناتوانند. مناسب است روحانى كاروان براى كم سوادان، جلسه هاى ويژه اى برگزار كند و در جبران نياز آنان بكوشد و نيز از افراد توانا براى راهنمايى ديگر زائران سود جويد.

5- روحانى زائر

اگر در جمع زائران كاروان، فردى روحانى يافت شود،

ص:20

شايسته است ضمن ايجاد ارتباط با وى، از او خواسته شود كه در جمع زائران سخن گويد و در صورت امكان، محل سكونتش در اتاق روحانى كاروان پيش بينى شود.

6- ارتباط با افراد منتقد

روحانى كاروان مى بايد به سرعت افراد آسيب پذير و معترض و منتقد كاروان را بازشناسد و ضمن برقرار ساختن ارتباطى دوستانه به مطالبشان گوش فرادهد و با برنامه ريزى درست، به انتقاداتشان پاسخ گويد.

7- ملاك برنامه ريزى

در همه برنامه ريزيها مى بايد بر ميانه روى ارج نهاده شود و از افراط و تفريط خوددارى گردد.

با زائران در نخستين جلسه

نخستين جلسه براى روحانى كاروان و زائران بسيار مهم است به ويژه اگر سابقه آشنايى نداشته باشند. روحانى كاروان در اين جلسه همراه با اطلاعات به دست آمده و نيز با برنامه حساب شده حضور مى يابد.

ص:21

آموزش مناسك و احكام

الف- چگونگى برخورد با زائران

1- روحانى كاروان، نخست بايد خود را معرفى كند و از اين كه خداوند توفيق همسفرى با اين گروه را نصيبش كرده است، او را سپاس گويد و متذكر شود كه در طول سفر به صورت شبانه روزى در خدمت زائران است.

2- در معارفه بايد برخورد، صادقانه و بى پيرايه باشد و بر شخصيت زائران ارج نهاده شود و روحانى كاروان در صورت امكان هنگام ورود با آقايان دست دهد و احوالپرسى كند.

3- برخورد اول بايد كاملا عاطفى و همراه با تفاهم باشد. از برخورد مغرورانه بايد پرهيز كرد و روحانى كاروان نبايد بر خود ببالد كه چند بار به حج تشرّف يافته و يا زائران بدو نيازمندند.

ص:22

4- روحانى كاروان بايد قول دهد كه در حدّ توان خويش زائران را خدمت مى گذارد نه بيشتر، تا در هنگام عمل، زائران احساس نكنند كه ميان گفتار و كردار او فاصله اى زياد است.

ب- مطالب مورد بحث

1- شايسته است از بهره هاى معنوى سفر و اين كه سفر الى الله است و بايد در اين سفر در پى تحوّل و دگرگونى باشيم سخن به

ص:23

ميان آيد.

2- دعوت به محبت و همكارى با يكديگر به ويژه با افراد نيازمند و ناتوان در طول سفر، بسيار پسنديده است.

3- همچنين مى بايد اهداف و آداب سفر زيارتى حج يا عمره بيان شود.

4- از خاطرات افرادى كه در سفرهاى پيش دگرگون شده اند، مى توان به گونه اى شايسته و به عنوان الگو سود جست.

5- لازم است هر گونه تذكر كه بايد به اطلاع زائران برسد، در اين جلسه و پس از آن به تدريج مطرح شود.

آموزش مناسك و احكام

1- قرائت و تبليغ در همه جلسه ها

اگر همسفران افرادى كم سواد هستند، مناسب است پس از خطبه اى كوتاه و سخنرانى، يك بار حمد و سوره و ذكر تلبيه قرائت شود. اين كار موجب آشنايى بيشتر زائران با حمد و سوره و تلبيه صحيح خواهد شد.

2- وسايل كمك آموزشى

امروزه ثابت شده است كه آموزش به صورت سمعى- بصرى، فرايند يادگيرى را سريعتر و ژرفتر مى كند. از اين رو،

ص:24

بايد سعى شود براى آموزش از تابلو (تخته و گچ) و ماكت كعبه و سعى صفا و مروه استفاده شود. مى توان از يك ماژيك وايت برد سود جست و در هر جايى كلاس را تشكيل داد.

3- پرهيز از بيان اختلاف فتواها

زائر بايد در طول سفر از آرامش روحى و روانى كامل برخوردار باشد. از اين رو، بيان موارد اختلاف فتواها در جلسه هاى عمومى، موجب تحيّر زائران مى گردد. به جاست به زائرانى كه فتواى مرجع تقليدشان داراى اختلافى فاحش با فتواى نقل شده است، جداگانه تذكر داده شود كه فتواى مرجع تقليد شما در اين مورد به فلان صورت است.

4- آموزش با پرسش و پاسخ

برخى زائران از اهميت مسائل و احكام آگاه نيستند و آنها را ساده و روشن مى انگارند. مناسب است روحانى كاروان در هنگام سخنرانى و بيان احكام، پس از طرح مسئله اى، حكم آن را از زائران بپرسد. زائران حتماً با اختلاف پاسخ مى دهند. در اين جا روحانى هم حكم مسئله را به صورت صحيح بيان مى كند و هم زائران را از اهميت مسائل و احكام آگاه مى سازد.

ص:25

5- احكامى كه زائران بدان دچارند

معمولا زائران در سفر با احكام حساب سال و خمس، طهارت، نماز، نماز ميّت و ... روبه رو هستند كه لازم است روحانى كاروان مشكلات آنان را در اين موضوعات فرو بشكافد.

6- اصلاح قرائت

براى تصحيح قرائت و تلبيه، افزون بر اين كه بايد از افرادى كه سازماندهى شده اند و نيز از ائمه جماعات يارى گرفته شود، مى بايد سعى شود كه عين كلمه اى كه غلط خوانده مى شود بازشناخته گردد و صحيح آن به صورت مكتوب در اختيار زائر قرار گيرد تا با تمرين اصلاح نمايد.

7- احرام كودكان

در صورتى كه در كاروان، كودكى غير مميّز (نابالغ) يافت شود و والدينش بخواهند او را مُحرم كنند، بهتر است پس از انجام اعمال عمره خود، از تنعيم او را محرم كنند، نه از مسجد شجره يا جحفه، تا با فراغت بال بتوانند به اعمالش برسند.

ص:26

در مهمانى پيامبر رحمت و ائمه معصومين بقيع (عليهم السلام)

8- همه جا با مناسك

براى آسان ساختن دسترسى به فتاواى مراجع عظام تقليد، مناسب است مسائل اختلافى هر بخش از مناسك و اعمال را روى صفحه اى مقوايى يادداشت نمايند تا در صورت نياز در مراحل احرام، طواف، نماز طواف و ... به آن مراجعه كنند.

9- آموزش به زبان ساده

شايسته است احكام و مناسك را به زبان ساده بيان كنند و از كلمات ناآشناى علمى و فقهى بپرهيزند و توجه زائران را به انجام اعمال با نيت خالص جلب نمايند.

ص:27

به سوى قبله گاه

1- با نگاه بدرقه كنندگان

در آستانه حركت به سوى مكّه، به جاست زائران در حسينيه اى گرد آيند تا واپسين خداحافظى ها و بدرقه ها انجام گيرد و حقوق متقابل زائران و بدرقه كنندگان توضيح داده شود. اين كار در شهرهاى كوچك اثرى بسيار ارزنده در پى دارد.

2- نشاط در مسير

سفر همواره با جداييها و مشكلات همراه است. روحانى كاروان مى تواند در ميان راه عربستان با تذكرات لازم و راهنماييها و بيان داستانهاى كوتاه و موقعيتهاى ميان راه و نكات تاريخى، نشاط و شادابى زائران را برانگيزد.

در ميهمانى پيامبر رحمت

و امامان معصوم بقيع (عليهم السلام)

در مدت حضور در شهر پيامر رحمت (صلى الله عليه وآله) مى بايد برنامه اى را كه پيشتر در ايران به اطلاع زائران رسانيده اند، به گونه اى استوار عملى سازند تا آموزش مناسك و تقويت بُعد معنوى فراهم آيد و غايبان جلسه را بازشناسند و آنان را با محبت به حضور در جلسه ها دعوت كنند. نبايد فراموش كرد كه شهر مدينه و تاريخچه شگفت آور آن و انتظارت پيامبر و امامان معصوم (عليهم السلام) از زائران، مطالبى آموزنده اند و سزاوار است كه به بيان آيند.

1- سوغات مدينه يا پاى منبر پيامبر و بزرگان معصوم (عليهم السلام)

با توجه به فضاى معنوى مدينه و روحيّه اى كه معمولا

ص:28

زائران در آن جا به خود مى گيرند، به جاست هر روز روحانى كاروان سخنى از معصومين (عليهم السلام) مدفون در مدينه را براى آنان بازگويد؛ سخنى كه نياز واقعى زائران را نيز برآورده كند و اين بهترين سوغات مدينه است. مى توان براى اين كار، پيش از سفر و در ايران برنامه ريزى كرد و روايات مناسب را برگزيد.

فوق برنامه هاى معنويت زا

2- نخستين تشرّف

زمان تشرّف به حرم پيامبر (صلى الله عليه وآله) و قبرستان بقيع از پيش اعلام مى شود و روحانى كاروان در نخستين تشرّف همراه با زائران در حرم پيامبر و امامانمعصوم (عليهم السلام) بقيع حضور مى يابد. اين امر از تفرق و پراكندگى زائران خواهد كاست و چگونگى و زمان حضور زائر را مشخص مى سازد.

3- جايگاه والاى پيامبر (صلى الله عليه وآله)

بايسته است هنگام حضور در مسجد النبى، روحانى كاروان از جايگاه والاى آن جا و منزلت آن پيامبر بزرگ آسمانى (صلى الله عليه وآله) در پيشگاه بارى تعالى و مقام شفاعت و اخلاق آن حضرت و اين كه همگان به محضر پيامبر و امامان معصوم (عليهم السلام) بار يافته اند، سخن گويد.

ص:29

4- در كنار بقيع

زائران در زمان برگزارى نمازهاى پنج گانه به هيچ روى نبايد در پيش بقيع تجمع كنند. در بررسيهاى انجام شده مشخص گرديده است كه خطاها و اشتباههاى زائران به دليل عدم توجيه آنان در مسائل مختلف بوده است.

5- عرض ارادت به اهل بيت عصمت (عليهم السلام)

از خواندن روضه هاى بى مدرك و اغراق آميز در داخل و جلوى بقيع، كه با جايگاه با عظمت اهل البيت (عليهم السلام) ناسازگارند، بايد جدّاً جلوگيرى شود.

6- بانوان در رواق بقيع

براى استفاده شايسته بانوان از زيارت معصومين (عليهم السلام) و آشنايى آنان با بقيع، مى توان از راهروى شمالى بقيع سود جست تا هم زيارت رو به قبله باشد و هم شناسايى قبور بقيع به نيكى انجام گيرد.

فوق برنامه هاى معنويت زا

زائران حرمين در پى كسب معنويت و از ميان بردن معاصى

ص:30

خودند. از اين رو، بيان موضوعات معنويت زا موجب توجه بيشتر به اهداف سفر و خودسازى مى شود.

1- سحرخيزى و دعا و استغفار

برخى زائران به بيدار شدن در سحرگاهان خوى نگرفته اند. به جاست با هماهنگى آنان، هر روز هنگام سحر، افراد علاقه مند را براى شركت در نماز صبح از خواب بيدار كنيم.

2- ختم قرآن گروهى

قرائت قرآن به صورت گروهى در حرمين اثرى مطلوب و معنوى براى زائران و قاريان در پى دارد.

ص:31

3- طواف

شايسته است هنگامى كه مطاف خلوت است به نيابت از نيكان و به ويژه معصومين (عليهم السلام) و شهيدان و امام راحل- رضوان الله عليه- طواف مستحبى انجام گيرد و در صورت امكان، زائران به شمار ايام سال طواف كنند.

4- خودسازى

با توجه به فضاى معنوى حرمين و اين كه زائران در آن جا از

ص:32

مشغله هاى دنيوى به دورند، بسترى شايسته براى تقويت عوامل مراقبه بر خويش در آن جا فراهم است كه از اين فرصت مى بايد به گونه اى درخور استفاده شود.

5- الگوهاى مدينه

ذكر جايگاه و منزلت و خُلق و خوى پيامبر (صلى الله عليه وآله) و امامان معصوم (عليهم السلام) و شاگردان آنان و چگونگى خودسازى و كسب رضايت بزرگان معصوم (عليهم السلام) بهره اى ارزشمند براى زائران در پى خواهد داشت.

6- قُبا و احُد

شايسته است روحانى كاروان همراه با زائران علاقه مند و توانا، در وقت مناسب (در صورت امكان به گونه پياده) براى زيارت شهيدان احُد و نماز در مسجد قبا حركت كند.

7- نيايش و ادعيه

سفر حجّ فرصتى است ارزشمند براى آشناسازى زائران با برخى ادعيه، كه در طول سال قرائت مى شود؛ مانند دعاى عهد و مناجات خمسة عشر. شايسته است هيچ گاه از ادعيه ماثوره در حرمين غفلت نشود.

ص:33

برنامه ويژه خواهران

8- هنگام احرام

هنگام احرام، زائر از قربت روحى خاصى برخوردار است و در آن حال آمادگى پذيرش بسيارى از امور، مانند توبه و معاهده با خدا را داراست. مناسب است برنامه اى ويژه با توجه به نوع روحيّه زائر براى اين مرحله از حج در نظر گرفته شود.

برنامه ويژه خواهران

بانوان، كه نيمى از كاروانها را تشكيل مى دهند، در سالهاى اخير علاقه مندى خود را با شركت گسترده در جلسه هاى دينى نشان داده اند. بنابراين، سزاوار است براى آنان جلسه هايى جداگانه برگزار شود.

1- آموزش احكام ويژه

فرد روحانى، مَحْرم اسرار زائران است و از طرفى بايد زائران، به ويژه بانوان را به احكام و مناسك خود آشنا كند احكام و مناسك اختصاصى بانوان به ويژه احكام معذورين و اخلاقيات ويژه بانوان مى بايد در اين جلسه ها به بحث گذاشته شود.

ص:34

2- احرام بانوان

لازم است براى اطمينان از صحّت احرام بانوان، نخست آنان با نظارت روحانى كاروان در محاذى مسجد شجره (در صحن مسجد) محرم شوند و كسانى كه مقلّد مراجعى هستند كه بايد حتماً در داخل مسجد محرم شوند، مى بايد پس از ورود به مسجد محرم شوند.

3- همكارى بانوان

شايسته است روحانى كاروان از بين بانوانى كه نسبتاً با مسائل دينى آشنايند، چند نفر را براى كمك به افراد ناتوان در اداى تلبيه و قرائت برگزيند و افراد ناتوان را به آنان بسپارد.

4- تمهيدات ويژه

در جلسه هايى كه در ايران برگزار مى شوند، مى بايد به بانوان تذكر داده شود كه اجازه نذر از شوهران خود داشته باشند تا در صورت لزوم با نذر از مدينه محرم شوند.

5- تكرار تلبيه

بانوان در هنگام برگزارى نماز جماعت مغرب و عشا در

ص:35

مسجد شجره، نبايد تلبيه را تكرار كنند، بلكه لازم است سكوت را رعايت نمايند و در زمانى ديگر تلبيه را تمرين و تكرار كنند.

با احرام به سوى حرم

زيارت دوره مدينه

زائران در زيارت دوره مدينه، مساجد قبا، سبعه ذوقبلتين، احد و ... را زيارت مى كنند. مناسب است روحانى كاروان به صورت برنامه اى، زائران را به مساجد حاشيه مسجد النبى (صلى الله عليه وآله) و مسجد بلال، مسجد ابوذر، مسجد مباهله، مسجد جمعه، مسجد الدرع، مسجد المستراح و فضيخ ببرد و تاريخچه و نكات آموزنده آنها را براى زائران علاقه مند بيان كند و زائران را آگاه سازد كه حتى المقدور نماز تحيّت بخوانند.

1- موضوعها و زيارت دوره

در هر يك از مراحل زيارت دوره، با پيش بينى، مى توان از مسائل مورد نياز زائران در موضوعات اخلاقى، سياسى، اعتقادى و تاريخى سخن گفت و به زائران بهره لازم را رساند.

ص:36

2- اماكن در قرآن

درباره بسيارى از اماكن مورد بازديد زائران، آياتى از قرآن

ص:37

نازل شده است. اگر روحانى كاروان موارد آيات نازله را از روى قرآن براى زائران بخواند و توضيح دهد، دلپذيرتر خواهد بود؛ چنان كه امام على (عليه السلام) فرموده است: «مَنِ اتَّخَذَ قَولَ الله حُجَّتَهُ هُدِىَ الى الّتى هِىَ أقوَم». (1)

3- زمان حضور در مساجد حاشيه مسجد النبى (صلى الله عليه وآله)

براى بازديد از مساجد حاشيه مسجد النبى (صلى الله عليه وآله) و خواندن نماز تحيّت، مى توان از فرصت بين نماز مغرب و عشا استفاده كرد كه مساجد باز باشند.

4- بهترين زمان براى زيارت دوره

انتخاب زمان بازديد در زيارت دوره تا حدودى بسيار در اختيار كاروان است. اگر كاروانهاى صبح، هنگام طلوع آفتاب حركت كنند و كاروانهاى بعد از ظهر، ابتدا از مسجد قبا آغاز كنند، در فصل گرما، با گرما روبه رو نخواند شد.

با احرام به سوى حرم

تأثير آموخته هاى زائران در جلسه هاى ايران و مدينه، هنگام احرام و ورود به حرم و اعمال نمودار مى گردد. بسيارى از


1- عيون الحكم و المواعظ، كلمه 7553.

ص:38

زائران در طول عمر، تنها يك بار به حجّ مشرف مى شوند. از اين رو، مناسب است تلاش بايسته انجام

ص:39

با عرشيان در مطاف

1- بازگشت به سوى خدا

بايد هنگم احرام به زائر تذكر داد كه احرام و رفتن به سوى حرم، نمادى از حشر و نشر قيامت و بازگشت به سوى خداست.

2- وحدت در تلبيه

شايسته است زائران كاملا از اهميّت تلبيه آگاه گردند و خود، با حال معنوى تلبيه گويند، ولى اگر تلبيه را در خاطر ندارند، مناسب آن است كه روحانى كاروان به صورت شمرده و كلمه كلمه تلبيه را بر زبان آورد و زائران به صورت هماهنگ پاسخ دهند.

3- معناى تلبيه

بيشتر زائران معناى تلبيه را نمى دانند و از اين رو، هنگام تكرار آن احساس معنوى پيدا نمى كنند. تجربه نشان داده است كه اگر در همه جلسه ها، تلبيه همراه با ترجمه اش براى

ص:40

زائران بازگفته شود، مفيد و مؤثر است.

4- تلبيه در تعقيب نماز عشا

سزاوار است در صورت امكان، پس از نماز عشا، زائران به صورت جماعت، يك بار و هماهنگ تلبيه را بازگويند.

5- نظارت بر احرام و تلبيه

در مسجد شجره بايد بررسى شود كه آيا همه زائران تلبيه را گفته اند يا نه. به ويژه افرادى كه بايد تلبيه را بدانان تلقين كرد، بدين كار نيازمندترند.

ص:41

با عرشيان در مطاف

مطاف محبوبترين نقطه اى است كه زائر در طول سفر حج يا عمره براى انجام دستور الهى در آن جا حضور مى يابد و نتيجه آموزشها و آموخته ها در اين نقطه پديدار مى شود و در همين جايگاه است كه زائران با حالت روحى خاصى رو به رو مى گردند و گاهى آموخته ها را فراموش مى كند. در واقع، هنر روحانى كاروان آن است كه با مقدماتى كه پيش مى بيند، زائر را با آرامش وارد مطاف كند.

ص:42

1- پيش از ورود به مسجد الحرام

روحانى ابتدا از وضعيت شستشوى مسجد الحرام و امكان طواف اطلاع به دست مى آورد و زائران را در خارج از مسجد براى ورود به مسجد و مسائل مربوط به آن توجيه مى كند و تذكرات- از جمله محل گمشدگان و آرامش در اعمال- را يادآورى مى نمايد.

2- نخستين نگاه

زائران هنگام ورود به مسجد، ادعيه مربوطه و سلام به حضرت ابراهيم (عليه السلام) را بر زبان مى آورند و سپس سجده شكر به جاى آورده، حاجتهاى خود را از خداوند مى خواهند.

3- نگريستن به طواف كنندگان

براى آشنايى بيشتر زائران با چگونگى طواف، بايد از آنان بخواهيم كه چند دقيقه در ايوان مقابل ركن يمانى و حجر الاسود باز ايستد و طواف ديگر زائران را بنگرند. بايد نيّت طواف را به صورت بسيار ساده به آنان بياموزيم تا در مطاف بدون توقف و يا مزاحمت براى ديگران طواف كنند.

ص:43

4- وقت طواف

انتخاب وقت طواف در انجام آسان اين عمل واجب و تلاقى نيافتنش با هنگام نماز جماعت بسيار مؤثر است. در شبهاى كوتاه تابستان، انجام عمل پس از نماز صبح مناسبتر است. البته لازم است به برادران و خواهران براى رعايت شرايط و واجبات تذكراتى ارائه داد.

5- زائران جوان

در شبهاى كوتاه تابستان، كاروانهاى يكدست جوان، مى توانند هنگام ورود به هتل پيش از تحويل گرفتن اتاقها به مسجدالحرام مشرف شوند و اعمال را انجام دهند و براى وضو گرفتن از وضو خانه مسجدالحرام سود جويند.

6- خروج از مطاف

خروج يكباره كاروانها از مطاف مزاحمتى بسيار براى ديگر طواف كنندگان پديد مى آورد. از اين رو، مناسب است روحانى كاروان، زائران را از حدود مستجار و ركن يمانى به تدريج به سوى راست هدايت كند تا هنگامى كه مقابل حجرالاسود مى رسند، به راحتى از مطاف خارج شوند. (توجه به فتاواى

ص:44

مراجع نيز بايسته است).

زيارت دوره مكه

7- اعمال روحانى كاروان

گاه رسيدگى به اعمال زائران، وقتى بسيار مى خواهد و دقتى بيشتر مى طلبد؛ مانند زائرانى كه اهل مناطق محرومند. در چنين حالتى، شايسته است روحانى كاروان اعمال خود را همزمان با زائران انجام ندهد، بلكه بر اعمال آنان نظارت كند و اعمال خود را در وقتى ديگر انجام دهد.

8- دعاى اشواط

زائر در ادعيه اشواط، افزون بر ادعيه مأثور مى تواند در شوط او ذكر «استغفرالله» را بر زبان آورد و در شوط دوم «سبحان الله» و در شوط سوم «الحمدلله» و در شوط چهارم «لا اله الا الله» و در شوط پنجم

ص:45

«الله اكبر» (تسبيحات اربع) و در شوط ششم صلوات و در شوط هفتم براى خود و ملتمسين دعا حاجت بخواهد و دعا بخواند و از تكرار نام امامان (عليهم السلام) در مطاف خوددارى كند؛ زيرا نام بردن از اين بزرگان پاك نهاد (عليهم السلام) پى آمدهايى زيانبار در پى دارد و موجب برانگيخته شدن خشم مخالفان مى گردد و چه بسا براى شيعه و بزرگان معصوم (عليهم السلام) توهين و بى احترامى به همراه آورد.

9- نيايش در سعى

در «سعى» مى توان از دعاى «جوشن» يا «مجير» سود جست. شايسته است روحانى كاروان، زائران را از معناى قسمتى كه تكرار مى شود، آگاه سازد.

زيارت دوره مكّه

براى زيارت دوره مكّه، بيشتر كاروانها، قبرستان ابوطالب، منى، مشعر، عرفات، جبل الثور و جبل النور را باز مى بينند يا زيارت مى كنند، ولى از بسيارى اماكن مهم ديگر بازديد نمى كنند؛ اماكنى مانند مسجد البيعه در منى مسجد جن، مسجد الرايه، مسجد حمزه سيدالشهداء، مولد النبى (صلى الله عليه وآله)، شهداى فخ و ... سزاوار است روحانى كاروان در سخنرانى خويش از اين اماكن نيز سخن گويد و همراه با علاقه مندان از آنها ديدن نمايد. بهتر است منطقه شهداى فخ را به صورت غير گروهى زيارت كنيم.

1- اماكن درون مسجدالحرام

براى اين كه اماكن درون مسجدالحرام را به زائران معرفى كنيم، بهتر است به طبقه فوقانى و يا به نزديكى همان آثار رويم

ص:46

و بدين كار همّت گماريم.

2- قبرستان ابوطالب

بايسته است درباره شخصيت هاى مدفون در قبرستان ابوطالب، به ويژه «امّ المؤمنين» حضرت خديجه (عليهما السلام) و حضرت ابوطالب (عليه السلام) توضيحات شايسته به دست داده شود تا زائران با شناختى بهتر زيارت كنند.

زمان اين توضيحات، هنگام شب، پيش از زيارت است؛ زيرا اگر هوا گرم باشد، در روز مناسب نيست زائر را معطل كرد.

دستاوردهاى سفر

3- شهيدان جمعه خونين

سزاوار است در قبرستان ابوطالب از شهيدان انقلاب اسلامى و جمعه خونين ياد شود و فاتحه اى به روح ارجمندشان هديه گردد.

4- عارفانه در عرفات

در عرفات مى بايد حداكثر چهار سطر از دعاى عرفه با انتخاب روحانى كاروان و نياز زائران شرح و توضيح داده شود. بايد از توسلات طولانى و دعاى توسل و زيارت عاشورا پرهيز كرد و از حركت امام حسين (عليه السلام) و اهداف بزرگ آن امام همام و

ص:47

حسينى زيستن و حسينى رفتن به گونه اى مختصر و مفيد سخن گفت.

5- زيارت مشاعر

در حجّ تمتع، عموم زائران، شبانه به عرفات و مشعر مى رود و از آن جا خارج مى شوند. زائران، سرزمين منى را به دليل ازدحام جمعيت نمى توانند به گونه شايسته بازديد كنند. كاروانهايى كه پس از انجام اعمال در مكّه فرصتى كافى دارند، مناسب است زائران علاقه مند خويش را با هزينه خود آنان يك بار به ديدن اين اماكن ببرند؛ مانند آنچه در عمره انجام مى شود و در هر مورد توضيحات لازم را براى آنان بيان كنند.

دستاوردهاى سفر

سفر زيارتى خانه خدا، اگر به گونه اى شايسته انجام گيرد و پيام الهى اش در جان زائران بنشيند، مى تواند زائران را براى يك عمر بيمه كند و اين توفيقى است بزرگ كه خداوند به زائران خويش عطا مى كند.

1- درمان بيماريهاى روحى

روحانى كاروان، كه در حقيقت مربّى زائران است، در مدت

ص:48

حضور در كاروان بايد بيماريهاى روحى زائران را بازشناسد و به درمانشان بپردازد و فرصتها را براى انجام اين وظيفه الهى غنيمت شمارد.

2- توجه به نيازهاى روز

جامعه امروز ايران اسلامى، جوان است و از اين رو، مناسب است روابط و وظايف متقابل والدين و فرزندان از نظرگاه اسلامى براى زائران به بيان آيد. بهره جستن از آنچه در جلد 15 كتاب وسائل در اين باره آمده است، بسيار كارساز و مشكل گشا خواهد بود.

3- سپاسگزارى از خداوند

سپاسگزارى در هر نعمتى بايد با نعمت سازگار و متناسب باشد. زائران بايد بر شكرگزارى خداوند، از آن روى كه آنان را به خانه خويش دعوت كرده است، بيفزايند و روحيه بندگى و نيايشگرى و سپاسگزارى را در خويش توانمند سازند و در حفظ آن بكوشند.

4- واپسين ودعا

شايسته است روحانى كاروان هنگامى كه حاجيان، اعمال

ص:49

حج را با موفقيت به پايان رسانيده اند و اينك مى خواهند به وطن خويش بازگردند، با يكايك آنان وداع كند و در فرودگاه جدّه و ايران با حاجيان و به ويژه با آقايان خداحافظى كند و براى زدودن كدورتها و بخشودن قصورها عذرخواهى نمايد.

5- پاسدارى از دستاوردهاى سفر

زائران خانه خدا، پس از آن كه به سرزمينهاى خويش باز مى گردند، بايد بكوشند كه دستاوردهاى اين سفر ارزشمند الهى را از كف ندهند و همواره از رهاوردهاى شكوهمندش بهره مند مانند. چه خوب است، حاجيان، سالانه در روزى گرد يكديگر درآيند و به مناسبت سالگرد تشرف، از آن روزهاى عرفانى سخن گويند و يكديگر را به پاسدارى از دستاوردهاى سفر الهى حج سفارش كنند.

ص:50

ده مسئله ضرورى درباره عمره مفرده

آشنايى با احكام و مناسك عمره و حج از شرايط اصلى و اساسى روحانى كاروان و راهنماى زائران بيت الله الحرام است، ولى از آن جا كه در سالهاى اخير به دليل تعدد مراجع معظّم تقليد و تفاوت فتاوا در بسيارى از مسائل، شناخت تمام موارد اختلافى و حضور ذهن نسبت به آنها كارى دشوار است، ضرورى مى نمود كه در اين مبحث، ده مسئله از مسائلى كه جزو مهمترين مسائل اختلافى و ضرورى عمره به شمار مى آيند، همراه با فتاواى مراجع تقليد مذكور آيند تا دستيابى به وظيفه زائران براى روحانيان معظم آسان گردد.

بسيارى از روحانيان گرامى بر اين گونه مسائل تسلطى شايسته دارند، يا مناسك محشاى عمره و حج را در سفر به همراه خويش دارند، ولى بهره جستن از نوشته حاضر، از تباه شدن وقت زياد براى جستوجو در منابع مفصل جلوگيرى

ص:51

مى كند و رسيدن به مطلوب را آسان مى سازد.

بقا بر تقليد

* آيت الله خامنه اى: بقا در تقليد ميّت جايز است حتى در مسائلى كه عمل نكرده است.

* آيت الله فاضل: در صورت تساوى، بقا جايز و عدول به زنده محل اشكال است و اگر يكى از آنها اعلم است، تقليد از او لازم است، و بين مسائلى كه عمل كرده و عمل نكرده تفاوتى نيست.

* آيت الله تبريزى: در مسائلى كه ياد گرفته و فراموش نكرده است، بقا لازم است و در مسائلى كه ياد نگرفته است، رجوع به مجتهد زنده لازم است.

* آيت الله صافى: مجتهد زنده اعلم است ظ رجوع به حىّ واجب است.

مجتهد مرده اعلم است ظ بقا بر تقليد او، احتياط واجب است.

هر دو مساوى هستند ظ بقا جايز است.

* آيت الله بهجت: در مسائلى كه تقليد و عمل كرده است:

ميّت اعلم است ظ بقا واجب است.

زنده بعداً اعلم شده است ظ در تمام مسائل بايد به او

ص:52

عدول كند.

با هم مساوى هستند ظ بقا جايز است.

* آيت الله سيستانى: ميّت اعلم است ظ بقا واجب است.

زنده اعلم است ظ رجوع به زنده واجب است.

صرف التزام به متابعت از فتواى مجتهد كافى است.

* آيت الله وحيد: ميّت اعلم بوده است ظ تا زمانى كه اعلميّت مجتهد زنده ثابت نشود، بقا واجب است، چه در زمان حيات او التزام به عمل به فتواى او داشته يا نداشته باشد و چه عمل به فتواى او كرده يا نكرده باشد و چه فتواى او را ياد گرفته يا نگرفته باشد.

ص:53

مجتهد زنده اعلم است ظ واجب است به حىّ رجوع كند.

(1)

] 202 [احرام در مسجد شجره

* آيات عظام امام خمينى، اراكى، فاضل، سيستانى: بنابر احتياط واجب داخل مسجد محرم شوند.

* آيت الله خامنه اى و آيت الله بهجت: بايد داخل مسجد شوند. (آيت اللّه بهجت) و احتياطاً احرام از

مسجد قديمى باشد، و با فحص از اهل اطلاع، توسعه از يمين و يسار و خلف است و قسمت محراب از مسجد قديمى محسوب

ص:54

مى شود و در صورت عدم امكان دخول به مسجد قديمى، از محاذى آن جا محرم شوند.

* آيت الله گلپايگانى و آيت الله صافى: احرام از پشت ديوار مسجد نيز صحيح است.

* آيات عظام خويى، تبريزى و وحيد: در بيرون مسجد به گونه اى كه محاذى و برابر آن از طرف راست يا چپ باشد، محرم شوند، كافى است، هر چند احتياط مستحب آن است كه داخل مسجد محرم شوند.

* آيات الله مكارم: بلكه همين اندازه كه محاذى مسجد از طرف راست يا چپ باشد، كفايت مى كند، هر چند از داخل مسجد مستحب است.

* آيت الله زنجانى: 1- احتياط واجب آن است كه نماز و نيّت احرام در مسجدى كه در منطقه ذوالحليفه واقع است و به آن مسجد شجره مى گويند، انجام شود. 2- محرم مى بايست تلبيه را در منطقه ذوالحليفه بگويد و لازم نيست در خصوص مسجد باشد، هر چند مطابق احتياط استحبابى است. (مناسك نوين، ص 60)

ص:55

(2)

] 203 و 204 [وظيفه زن حائض براى احرام

در مسجد شجره

* امام خمينى: اگر مى تواند، بايد در حال عبور از مسجد محرم شود و اگر نمى تواند، در حال عبور محرم شود و اگر نمى تواند تا وقت پاك شدن صبر كند، احتياط آن است كه نزديك مسجد محرم شود و در جحفه يا محاذى آن احرام را تجديد كند.

* آيت الله اراكى: احتياط آن است كه نزديك مسجد محرم شود.

* آيات عظام گلپايگانى، فاضل و صافى: اگر نمى تواند تا وقت پاك شدن صبر كند، بايد نزديك مسجد محرم شود و نياز به تجديد احرام از جحفه ندارد.

* آيات عظام سيستانى، خويى و وحيد: مى تواند بيرون مسجد محرم شود.

* آيت الله مكارم: هر كس مى تواند، در كنار مسجد محرم شود و تجديد احرام لازم نيست.

* آيت الله بهجت: اگر نمى تواند وارد مسجد شود، در خارج مسجد، محاذى آن محرم شود، بنابر احتياط و در جحفه يا محاذى آن تجديد احرام مى كند.

ص:56

با توجه به مسئله قبل و در وضعيت كنونى، كه بانوان را به قسمت قديمى مسجد راه نمى دهند، براى بانوان چند راه وجود دارد:

- در اين احتياط به فتواى ديگرى رجوع كنند.

- از مدينه محرم شوند.

- به احتياط عمل كنند.

* آيت الله خامنه اى: اگر نمى تواند در حال عبور از داخل مسجد محرم شود، واجب است از جحفه يا محاذى آن محرم شود.

* آيت الله زنجانى: حائض مى تواند در خارج از مسجد نيّت نموده، تلبيه بگويد و مى تواند در حال مرور از مسجد شجره نيّت كرده، تلبيه بگويد، بلكه اين كار مطابق احتياط استحبابى است. (مناسك نوين، ص 60)

(3)

] 444 [سوار شدن بر خودروى مسقّف در شب

ص:57

* آيات عظام امام خمينى، اراكى، گلپايگانى، فاضل، بهجت و صافى: جايز است.

* آيت الله خويى: اگر سرما و گرما و باران و باد نباشد، به گونه اى كه وجود و عدم سايبان، يكسان باشد، اشكال ندارد.

* آيت الله سيستانى: اگر باران نباشد، اشكال ندارد، ولى اگر

باران باشد، كفّاره دارد و بنابر احتياط واجب جايز نيست.

* آيت الله تبريزى: بنابر احتياط، در حرمت استظلال فرقى ميان شب و روز نيست.

* آيت الله خامنه اى: در شبهاى بارانى و سرد، بنابر احتياط واجب، جايز نيست، مگر آن كه حرجى باشد.

* آيت الله مكارم: در شبهاى سرد و بارانى بايد كفّاره بدهد.

* آيت الله وحيد: احتياط واجب ترك تظليل در شب است. (همان، ص 90)

* آيت الله زنجانى: جايز نيست. (همان)

(4)

] 438 و 508 و 520 [زير سايه رفتن در شهر مكّه

* آيات عظام امام خمينى، اراكى، گلپايگانى، مكارم، فاضل، خامنه اى و صافى: جايز است.

* آيت الله خويى: بنابر احتياط واجب، تا پيش از رسيدن به مكه قديم، نبايد استظلال كند.

* آيت الله زنجانى: جايز نيست. (همان)

* آيت الله تبريزى و آيت الله سيستانى: بنابر احتياط واجب جايز نيست.

* آيت الله بهجت: احتياط واجب ترك سايه انداختن است براى

ص:58

حوائج غير خانه و مانند آن.

(5)

] 509 [احرام از تنعيم

و سوار شدن بر خودروى مسقّف تا مسجد الحرام

* آيات عظام امام خمينى، گلپايگانى، اراكى، خامنه اى، مكارم، فاضل و صافى: مانع ندارد.

* آيت الله خويى: بنابر احتياط واجب، تا پيش از رسيدن به مكّه قديم نبايد استظلال كند.

* آيات عظام تبريزى، سيستانى، و بهجت: بنابر احتياط واجب جايز نيست.

* آيت الله زنجانى: جايز نيست. (همان، ص 91)

(6)

] 592 و 595 [طواف در محدوده مقام ابراهيم و كعبه

* آيات عظام امام خمينى، اراكى، فاضل، زنجانى، بهجت و صافى: لازم است در همين محدوده طواف كنند در همه اطراف. (آيت الله اراكى:) بنابر احتياط واجب، در طرف حجر اسماعيل نيز، اين محدوده از ديوار كعبه محاسبه مى شود. (آيت الله فاضل و آيت الله زنجانى:) در طرف حجر

ص:59

اسماعيل اين فاصله از ديوار حجر محاسبه مى شود.

* آيات عظام خويى، گلپايگانى، صافى، مكارم، سيستانى، خامنه اى و وحيد: لازم نيست هر چند احتياط مستحب است كه در اين محدوده طواف كند.

* آيت الله تبريزى: بنابر احتياط واجب، بايد در همين محدوده طواف كند، ولى در موارد ازدحام، طواف در خارج اين محدوده نيز كافى است.

(7)

] 789 [وظيفه كسى كه نمازش صحيح نيست

در نماز طواف

* آيت الله امام خمينى و آيت الله فاضل: خود بخواند كافى است و اگر ممكن است كسى را بگمارد كه نماز را به او تلقين كند و احتياط آن است كه در مقام ابراهيم به شخص عادلى اقتدا كند، ليكن اكتفا به نماز جماعت نكند.

* آيت الله گلپايگانى و آيت الله صافى: خود بخواند و به جماعت نيز بخواند، و اگر نايب نيز بگيرد، بهتر و مطابق با احتياط است.

* آيت الله وحيد و آيت الله اراكى: خود بخواند و احتياط آن است كه در صورت امكان به جماعت بخواند و نايب نيز گيرد.

* آيت الله مكارم: خود بخواند و جماعت و نايب گرفتن لزومى ندارد.

* آيت الله خويى و آيت الله تبريزى: احتياط آن است كه خود بخواند و آن را به جماعت بخواند و نايب نيز بگيرد.

ص:60

* آيت الله سيستانى: اگر مقدار زيادى از قرائت حمد را بتواند صحيح بخواند، خواندن نماز با اين كيفيّت كفايت مى كند و اگر نتواند، احتياط اين است كه همان مقدار و مقدار ديگرى از آيات قرآن را به گونه صحيح بخواند وگرنه تسبيح بگويد.

* آيت الله بهجت: اگر ممكن است، نماز را به جماعت بخواند و در صورت عدم امكان با جماعت، عمل به وظيفه يوميّه كافى است.

* آيت الله خامنه اى: خود بخواند و بنابر احتياط، نايب نيز بگيرد.

* آيت الله زنجانى: بر هر شكل مى تواند هر چند با تلقين كسى ديگر، نماز را بخواند.

(8)

] 173 و 186 [فاصله دو عمره

* امام خمينى: احتياط آن است كه در فاصله كمتر از يك ماه به

ص:61

قصد رجا به جاى آورده شود.

* آيت الله اراكى: احتياط آن است كه در كمتر از ده روز به قصد رجا آورده شود، ولى اگر عمره به نيابت از ديگرى باشد، رعايت فاصله لازم نيست.

* آيت الله گلپايگانى و آيت الله زنجانى: فاصله شرط نيست، بلكه مى توان در يك روز چندين عمره مفرده به جاى آورد.

* آيات عظام خويى، مكارم، تبريزى، سيستانى، فاضل و صافى: فاصله يك ماه شرط نيست، بلكه در هر ماه قمرى مى توان يك عمره به جاى آورد، ولى انجام دو عمره يكى براى خود و يكى براى ديگرى، يا دو عمره براى دو نفر متفاوت، جايز است.

* آيت الله خامنه اى: فاصله معيّنى شرط نيست، ولى بنابر احتياط، در هر ماه تنها يك عمره مى تواند براى خود به جاى آورد، لكن به جاى آوردن عمره براى غير خود، هر نفر، يك عمره جايز است.

* آيت الله بهجت: فاصله معتبر نيست، هر چند افضل در عمره دوم اين است كه در ماهى ديگر غير از ماه عمره اول باشد، يا با فاصله ده روز ميان دو احرام باشد، بلكه يكى از اين دو فاصله احوط است.

* آيت الله وحيد: بنابر احتياط، دو عمره در يك ماه براى خود

ص:62

مى تواند به جاى آورد. البته مى تواند عمره دوم را رجائاً به جاى آورد، ولى در دو عمره نيابتى، فاصله معتبر نيست. (همان، ص 213 و 215)

(9)

] 1316 [اماكن تخيير

* امام خمينى و آيت الله اراكى: در تمام مسجدالحرام و مسجدالنبى، حتى در قسمتهاى توسعه يافته، مسافر مى تواند نماز را تمام يا شكسته بخواند و اين حكم اختصاص به مسجدين شريفين دارد.

* آيت الله بهجت: در قسمت قديمى مسجد، مسافر مى تواند نمازش را تمام يا شكسته بخواند، هر چند احتياط مستحب آن است كه شكسته بخواند، و در قسمتهايى كه در آغاز جزو اين مساجد نبوده اند، احتياط واجب آن است كه نماز را شكسته بخواند.

* آيات عظام خويى، تبريزى و وحيد: اين حكم اختصاص به مسجد الحرام و مسجد النبى ندارد، بلكه در شهر قديمى مكّه و مدينه، مسافر مى تواند نمازش را تمام يا شكسته بخواند.

ص:63

* آيات عظام گلپايگانى، خامنه اى، فاضل، مكارم، صافى و سيستانى: در تمام شهر مكّه و مدينه، مسافر مى تواند نماز را تمام يا شكسته بخواند.

(10)

] 1313 و 1334 [شركت در نماز جماعت اهل سنّت و

سجده بر فرش

* آيات عظام امام خمينى، اراكى، خامنه اى، و مكارم: از نماز يوميّه كفايت مى كند، حتى با سجده بر فرش و اعاده لازم نيست.

* آيت الله گلپايگانى: شركت در نماز آنان خوب است، ولى با تمكّن، نماز را با شرايط كامل اعاده كند و سجده بر فرش در مورد تقيّه مانع ندارد و در صورت محذور اعاده نمايد.

* آيات عظام خويى، تبريزى و سيستانى: در صورتى كه قرائت نماز را بخواند، هر چند در نماز جهريّه به اخفات باشد، كفايت مى كند و در نماز جمعه، پس از آن، نماز را بخواند و اگر در اين مساجد جايى باشد كه بتوان بر چيزى مثل سنگ و موزائيك سجده كرد، كه سجده بر آن صحيح است، بايد در آن جا نماز بخواند، و اگر چنين موضعى نباشد، نمازى كه در آن، بر فرش سجده كرده، مجزى است.

* آيت الله بهجت: خوب است شركت كنند، و در صورت امكان بر چيزى كه سجده بر آن صحيح است، سجده كنند، و اكتفا

ص:64

به غير آن خلاف است.

* آيت الله فاضل: نماز با آنها كفايت مى كند، و اگر چيزى كه سجده بر آن جايز است، پيدا نشود و از چيزى مانند حصير نتواند استفاده كند، سجده بر فرش مانعى ندارد و اعاده لازم نيست.

* آيت الله صافى: شركت در نماز جماعت اهل سنت، از نماز يوميه كفايت مى كند و اعاده آن لازم نيست، گرچه اعاده موافق با احتياط است و سجده بر فرش در مواردى كه به خاطر تقيّه ضرورت داشته باشد، مانع ندارد.

ص:65

شرح وظايف روحانيان كاروانهاى عمره

با پيروزى انقلاب اسلامى به رهبرى حضرت امام خمينى (قدس سرهم) بارى ديگر روح حج ابراهيمى در كالبد احكام و مناسك حج و عمره دميده شد و با هدايتها و رهنمودهاى ايشان و مقام معظّم رهبرى، روحانيان محترم كاروانها، زائران گرامى حرمين شريفين را براى انجام صحيح و با محتواى اعمال حج، راه مى نمايند. باشد تا در اين فرصت معنوى، ميهمانان الهى با توشه اى گران از سرزمين وحى به وطن اسلامى بازگردند و يك عمر خود را بيمه سازند.

شما عزيزان روحانى مورد دعاى پيامبر اكرم اسلام (صلى الله عليه وآله) هستيد كه بارها از پيشگاه خداوند مى خواست: «اللّهمّ ارحم خلفائى.» آن گاه كه از مقصود آن حضرت از خلفايشان پرسيدند، فرمود: «آنان كه سخن و شيوه مرا تبليغ مى كنند و آن

ص:66

را به امت من تعليم مى دهند.» (1)

آشكار است كه در حج، آثار و اخبار پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) مطرح مى شود و مورد توجه مسلمانان قرار مى گيرد. امام صادق (عليه السلام) به هشام بن حكم مى فرمايد: «در حج آثار و اخبار پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) شناخته شود و مورد توجه قرار گرفته، غبار فراموشى از آن زدوده مى گردد.» (2)


1- امالى صدوق، ص 152، ح 4.
2- ميزان الحكمه نقل از علل الشرايع، روايت 3267.

ص:67

اكنون كه با دعوت الهى به سوى قبله مسلمين رهسپاريد، روانهاى پاك امت پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) را دريابيد و آنان را به روح اعمال و مناسك، فلسفه عبادت، تاريخ اسلام، فداكاريها، ايثار امامان (عليهم السلام) و امت اسلامى در طول تاريخ آشناتر سازيد تا به فرموده حضرت امام رضا (عليه السلام) در دين تفقّه يابند و راه امامان (عليهم السلام) را براى مردم سرزمينهاى ديگر بازشناسند و شاهد بهره هاى فراوان معنوى اش باشند. (1)

مجموعه اى كه از اين پس مى آيد، بخشى از وظايف روحانيان كاروانها و تذكرات بايسته اى است كه بايد به معتمران، پيش از سفر و در طول سفر گوشزد نمود تا همگان از بهره هاى معنوى اين سفر مبارك بهره مند شوند.


1- همان نقل از عيون اخبار الرضا عليه السلام، روايت 3272.

ص:68

وظايف روحانيان كاروانهاى عمره

1- تشكيل دو جلسه آموزشى پيش از عزيمت، با همكارى مديران كاروان مدينه قبل و پنج جلسه براى مدينه بعد.

2- تعليم مناسك و آداب سفر.

روحانيان محترم بايد در جلسه هاى پيش از عزيمت، و جلسه هايى كه در مدينه تشكيل مى شود، معتمران را به تكاليف شرعى خود در اين سفر آشنا سازند و مناسك و مسائل مورد نياز را به آنان تعليم دهند.

3- تصحيح قرائت، اذكار نماز و تلبيه زائران.

4- تبيين و تعليم احكام و مسائل شرعى مورد نياز معتمران به ويژه آنچه در صحّت اعمالشان دخيل است.

5- همراهى با زائران در اعمال عمره و نظارت بر صحت انجام آن.

ص:69

6- تشكيل جلسه هاى سخنرانى و دعا در محل كاروان و تقويت بعد معنوى سفر و توبه و تعهد با خدا در كنار بيت الله الحرام.

7- هماهنگى و همكارى كامل با دفتر نمايندگى بعثه مقام معظّم رهبرى- مدّ ظلّه العالى- و رابطين بعثه در مكّه و مدينه.

8- شركت در نمازهاى جماعت و ترغيب زائران به آن و

ص:70

تعليم كيفيت اقامه جماعت در حرمين شريفين.

9- توجيه زائران براى حفظ وحدت و برخورد اسلامى با زائران ديگر كشورها و مأموران عربستان.

10- تلاش براى بالا بردن سطح آگاهيهاى دينى و معنوى و برخوردهاى اخلاقى و اجتماعى زائران.

11- تكميل برگه هاى گزارش عملكرد و ارزيابى گروه و تحويل در پايان سفر.

12- تحويل نذورات و وجوه شرعيه دريافتى به دفتر نمايندگى بعثه در مكّه و مدينه.

13- نظارت بر اعمال كلّيّه زائران و حصول اطمينان از صحت اعمال انجام گرفته.

14- ايجاد روح آرامش در همسفران و رفع نگرانى از افراد مضطرب گروه به ويژه بانوان براى انجام صحيح اعمال.

15- با توجه به مكشوف نبودن خودروها، مسئله استظلال براى زائران به روشنى بيان شود.

16- چون ساعاتى پيش از اذان صبح، صفوف نماز جماعت تشكيل مى شود، بايد از نماز خواندن بانوان در پشت مقام جلوگيرى شود. لازم است روحانيان محترم ضمن جلب توجه بانوان به اين موضوع، با اداى نماز طواف واجب در خلف مقام، آنان را به نقطه مناسب ترى راهنمايى كنند.

ص:71

17- حضور در برنامه پاسخگويى به زائران درباره مناسك، در خلف مقام يا در مسعى در وقت مقرر از سوى مسئولان بعثه و ارائه گزارش آن.

18- پيش از پرداختن به طواف، بايد از وضعيت شست و شوى اطراف بيت و امكان انجام طواف بدون مواجهه با مشكل كسب اطلاع شود.

19- براى زائران، به ويژه دانشجويان، توضيحات لازم درباره اماكن، تاريخ اسلام و تلاشهاى اولياى دين، متناسب با روحيات آنان ارائه شود.

ص:72

20- روحانيان محترم در اين سفر الهى، افزون بر هدايت و راهنمايى حجاج در انجام اعمال، در تقويت بنيه ايمانى آنان بكوشند و زائران عزيز را در انجام هر چه بهتر وظايف دينى و اخلاقى، مربّى و يار و ياور باشند.

21- روحانيان گرامى، در اماكن مذهبى و زيارتگاه ها، زائران را همراهى فرمايند تا كسانى كه شايد تنها در عمر خود يك بار به اين توفيق دست مى يابند، دچار مشكل و يا احتمالا بطلان عمل نگردند.

22- اتاق و مكانى مناسب براى پاسخگويى به مراجعه كنندگان در مكّه و مدينه مشخص گرديده، روحانيان كاروان در ساعات معيّنى در آن جا حاضر شوند تا معتمران به آسانى

ص:73

بتوانند با آنان تماس گيرند و پرسشهاى خود را مطرح نمايند.

23- مبناى بيان مسائل شرعى، فتاواى حضرت امام خمينى (قدس سرهم) است و چنانچه مقلّدان مراجع ديگر، از فتواى مرجع خود مى پرسند، بدانان پاسخ داده شود.

24- مكّه و مدينه، تاريخ مجسّم اسلام و مهبط وحى الهى اند و بيشتر وقايع تاريخ صدر اسلام در اين دو مكان مقدّس روى داده است. به جاست روحانيان محترم، در اين اماكن، زائران را همراهى كنند و با رعايت شرايط و با استمداد از آيات و روايات و تاريخ و سيره، بر آگاهيهاى دينى و اسلامى زائران بيفزايند.

25- لازم است روحانيان محترم هميشه و همه جا قداست و شئون روحانيت را حفظ فرمايند.

26- از پذيرفتن نيابت غير تبرّعى در نماز طواف و موارد مشابه آن، اجتناب فرمايند.

27- با تمامى زائران برخورد عاطفى داشته باشند و با شكيبايى و فروتنى با آنان برخورد كنند و از تندخويى و خشم دورى نمايند.

28- از واسطه شدن در گرفتن امضا و تائيديه براى مديران و خدمه كاروان خوددارى كنند.

29- هنگام تشرّف به مسجد النبى (صلى الله عليه وآله) و مسجد الحرام و شركت در مراسم مختلف با لباس روحانيت حضور يابند.

ص:74

30- هنگام صرف غذا، همراه با زائران و كنار آنان باشند.

31- از حضور غير ضرورى در بازار و خريد كالاهاى تجمّلى پرهيز كنند.

ص:75

32- در هتلهايى كه چند نفر روحانى در آن جا سكونت دارند، بايد قبل از تشكيل جلسه ها و يا ديدار از اماكن و غيره، با ملاحظه ويژگى هاى هر يك از آنان، تقسيم كار صورت گيرد و بدين سان با برنامه ريزى صحيح و دقيق، بيشترين استفاده برده شود.

33- براى بهره بردارى مفيد از زيارت دوره و استفاده از خنكى هوا بايد بيدرنگ با روشن شدن هوا حركت كرد و زائران، در مكّه از زيارت حضرت خديجه و ابوطالب (عليهما السلام) (قبرستان ابوطالب) آغاز نمايند.

34- رعايت اختصار و گويا بودن سخن متناسب با حال زائر، از موضوعات مهم است.

35- حتى الامكان زائران (مرد) را براى زيارت نزديك از قبرستان ابوطالب افزون بر زيارت دوره شركت دهند و شايسته است از پشت پنجره ها زيارت نامه قرائت شود.

36- تشكيل هسته هاى امر به معروف و نهى از منكر مى تواند در انجام بهتر وظايف روحانى كاروان مؤثر باشد.

ص:76

تذكرات لازم و ضرورى براى زائران

تذكرات لازم و ضرورى براى زائران

1- پيش از سفر به حساب مالى خود رسيدگى نمايند و نسبت به پرداخت حقوق ديگران اقدام كنند تا حق الناس بر عهده شان نباشد.

2- با بستگان و آشنايان خداحافظى كنند و حلاليت بطلبند و اگر به عللى قطع رحم كرده اند، صله رحم نمايند.

3- از همراه بردن اجناس قاچاق و اشياى ممنوعه خوددارى نمايند.

4- مناسك، احكام، فلسفه و اسرار حج را بياموزند تا با شناخت و آگاهى بيشتر اعمال عمره را انجام دهند و از اين سفر بهره ببرند.

5- هنگام سوار شدن به هواپيما و نيز پياده شدن، ورود به فرودگاه جده، سوار شدن به وسائط نقليه، ديدار از اماكن مقدسه، هنگام صرف غذا و ... نظم ترتيب را رعايت كنند و ديگران را بر خود مقدّم بدارند و كارى نكنند كه در مقابل چشمان زائران غير ايرانى و اتباع ديگر كشورها، به حيثيت اسلامى و انقلابى ايرانيان آسيبى وارد شود.

ص:77

6- همراه با شنيدن صداى روحبخش اذان، حتماً در نماز جماعت مسجد النبى (صلى الله عليه وآله) و يا مسجدالحرام شركت كنند و از اين

ص:78

فرصت بزرگ معنوى به گونه شايسته بهره جويند.

7- هنگام نماز از خريد و فروش، ايستادن در كوچه و خيابان و بازار و حركت بر خلاف مسير نمازگزاران، به شدت خوددارى كنند.

8- در اماكن مقدّس مكّه و مدينه سيگار كشيدن ممنوع است، از اين رو، از استعمال دخانيات جداً پرهيز كنند.

9- از فرياد زدن، ايجاد سر و صدا و انجام اعمال و حركاتى كه زيبنده مسلمان ايرانى نيست، خصوصاً در اماكن مقدسه و مشاهد مشرفه خوددارى كنند.

10- از خواندن دعا و زيارت و فرستادن صلوات با صداى بلند و دادن شعار در مسجدالحرام و مسجدالنبى (صلى الله عليه وآله) و نيز از كارهايى كه موجب انگشت نما شدن است، همچون سجده بر روى چوب، مقوا، كاغذ و سنگ اجتناب كنند.

11- براى احرام كودكان، لازم است اولياى محترم آنان حتماً با روحانى كاروان مشورت كنند.

12- احترام و قداست قرآن كريم را حفظ نموده، در پايگاه وحى با خواندن آيات قرآن دهان را خوشبو و قلوب را صفا بخشند و قرآنها را بر زمين نگذارند.

13- خواهران گرامى از پوشيدن مانتو، چادرهاى رنگى و لباسهاى احرام نازك، كه جلب توجه مى كند، به شدت پرهيز

ص:79

نموده، با رعايت حجاب اسلامى، عزت و صلابت و عظمت زن مسلمان را نشان دهند.

14- در كنار بقيع از خواندن نماز خوددارى نموده، نمازهاى مستحبى را در مسجد النبى (صلى الله عليه وآله) و يا محل مناسب ديگرى بخوانند. هنگام خواندن زيارت و مصيبت از بلندگو استفاده نكرده، از سينه زنى و نوحه خوانى، اجتناب فرمايند.

15- برادران محترم از لباسهاى زيرين و نامناسب و پيراهنهاى بدون آستين در مجامع عمومى و اماكن استفاده ننمايند و با پاى فشردن بر آداب و رسوم فرهنگى، اجتاعى و دينى، از خريد اجناس تبليغى فرهنگ ابتذال خوددارى نمايند.

ص:80

16- براى بهره گيرى هر چه بيشتر از اين سفر الهى و معنوى، زائران بايد بكوشند كه شبها زودتر بخوابند و قبل از اذان صبح بيدار شوند و به سوى مسجدالحرام و يا مسجدالنبى (صلى الله عليه وآله) حركت و به موقع در نماز جماعت شركت كنند.

17- درهاى مسجدالحرام شبانه روز به روى همه زائران باز است. در بهره گيرى معنوى در مكّه كوشش بيشترى نمايند.

18- از همراه بردن قرآنهاى مسجدالنبى (صلى الله عليه وآله) و مسجدالحرام و انتقال آن به هتلها اجتناب كنيد.

19- فروش اشيايى همچون پسته، انگشتر، زعفران و ... در

ص:81

كنار كوچه و خيابان به حيثيت مسلمانان ايرانى آسيب مى رساند و بايد از اين كار اجتناب فرمايند.

20- نظافت را در طول سفر و همه جا مراعات فرمايند.

21- به جاى آن كه اوقات گرانبهاى خود را بازارها بگذرانند، از بركات معنوى اين سفر الهى و دينى بيشتر بهره گيرند.

22- در پايان سفر، در صورت تمايل، كتب ادعيه، مفاتيح و ديگر كتابهايى كه به همراه دارند، به دفتر بعثه هديه نمايند تا براى استفاده در اختيار زائران ديگر قرار گيرد.

23- ديدار از اماكن به صورت گروهى صورت مى گيرد. از اين رو، حتماً ساعات رفت و آمد را دقيقاً مراعات نمايند تا با تأخير خود موجب آزار ديگران نشود.

24- رفتارها و برخوردهاى مشكوك را، بيدرنگ براى پيگيرى لازم، به دفتر نمايندگى بعثه اطلاع دهند.

25- هنگام خريد، براى گرفتن تخفيف (به ويژه بانوان) پاى فشارى و التماس نكنند و احترام خود را نگاه دارند.

26- هيچ گاه بانوان به تنهايى سوار خودروهاى شخصى نشوند و تنهايى به خريد نروند؛ به ويژه در هنگامى كه بازار خلوت است.

27- حتى المقدور سوغات معنوى از سفر به همراه داشته

ص:82

باشند و از مراسم دعا و توصيه هاى اخلاقى در حرمين آثار سمعى و بصرى فراهم آورند.

ص:83

چگونگى زيارت بزرگان معصوم (عليهم السلام)

28- سعى كنند دفتر خاطرات و مشاهدات براى خود تهيه كرده، آنچه را در اين سفر معنوى كسب مى كنند، يادداشت نمايند تا در آينده براى خود و ديگران سودمند باشد.

29- در جلسه اى آموزشى عمره، حضورى فعّال داشته باشند. حتى كسانى نيز كه سابقه تشرّف دارند، از اين جلسه ها بى نياز نيستند.

30- در نگهدارى اموال و وسايل هتلها، كه به صورت امانت در اختيار آنان است، كوشا باشند تا ضمن نشان دادن شخصيت اسلامى خود، موجب پرداخت خسارت توسط سازمان حج و زيارت نگردند.

31- رعايت مقررات نظام مقدّس جمهورى اسلامى به ويژه براى زائران بيت الله الحرام مورد انتظار است. بنابراين، در شرايط خاص اقتصادى حاضر، از اسراف و خارج كردن ارز و يا پول رايج كشور پرهيز نمايند.

32- اقشار آسيب پذير كاروان را با حمايت و يارى خود در انجام وظايفشان خرسند كنند.

33- از خوابيدن در مسجدالحرام و مسجدالنبى (صلى الله عليه وآله) (به ويژه بانوان) خوددارى نمايند.

ص:84

34- نماز طواف مستحبى را در همه مسجدالحرام مى توان خواند. پشت مقام را براى كسانى كه نماز طواف واجب انجام مى دهند، خالى بگذارند.

35- در صورت ازدحام در مطاف، شايسته است از طواف مستحبى، كه مخّل طواف واجب ديگران است، بپرهيزند و اعمال مستحب را با رعايت حال ديگران انجام دهند.

36- در آغاز و پايان اشواط طواف دقت داشته باشند.

37- استلام حجرالاسود كارى مستحب است. بايسته است با رعايت عدم اختلاط بانوان و آقايان، اين كار مستحب در كنار خانه خدا به گناه منجر نشود.

38- توفيق شكرگزارى سفر معنوى عمره را با ديدن برخى از برنامه هاى تلويزيون عربستان و كشورهاى ديگر به كفران تبديل نسازند.

39- براى جلوگيرى از سستى و كسالت در انجام اعمال عمره، كه هدف اصلى سفر است، پيش از اعمال كاملا استراحت كنند.

چگونگى زيارت بزرگان معصوم

آزموده ها ؛ ج 1 ؛ ص85

ص:85

1- هنگام زيارت پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) و امامان معصوم (عليهم السلام) آداب و احترام به مقام و نظارت بر زائران رعايت شود. زيارت هر

ص:86

قدر از معرفت بيشترى برخوردار باشد، ارزشمندتر است.

رعايت آداب نمازهاى جماعت مكه و مدينه

2- از هرگونه عملى كه موجب وهن مذهب شيعه مى شود- مانند دست كشيدن يا بوسيدن در و ضريح مطهر، خاك برداشتن از داخل قبرستان بقيع، بند بستن به ميله هاى بقيع و انداختن عريضه يا پول به داخل قبرستان- به شدت دورى شود. در صورتى كه زائران عريضه به همراه دارند، در اختيار روحانى كاروان قرار دهند تا از طريق بعثه اقدامات شايسته انجام گيرد.

3- براى خواندن زيارتنامه سعى شود حتى الامكان به صورت ملايم و در صحن مسجدالنبى (بين الحرمين) و حتماً رو به قبله خوانده شود و مدّاحان محترم مواظب باشند كه با صداى بلند مزاحم ديگر گروهها نشوند و از نوحه سرايى به صورت گروهى و سينه زنى خوددارى كنند.

4- از خواندن زيارت عاشورا، دعاى ندبه و دعاى توسل با صداى بلند پرهيز شود.

5- هنگام زيارت شهداى احد، به دليل اختلاط زن و مرد، براى خواندن زيارتنامه، آقايان در جلو و بانوان در پشت سر قرار گيرند و حتى المقدور مدير مراقب مجموعه كاروان باشد.

ص:87

رعايت آداب نمازهاى جماعت مكّه و مدينه

1- در صورت امكان، زائران، نمازهاى يوميه خود را در مسجدالحرام و مسجدالنبى (صلى الله عليه وآله) و با جماعت به جاى آورند. تجافى نكنند و پس از ركوع، با رعايت تبعيت به سجده بروند.

2- در پايان نماز، از حركت دادن دستان خويش خوددارى كرده، فقط سر را به سوى راست و چپ بگردانند.

ص:88

3- با توجه به اين كه در داخل مسجدالنبى (صلى الله عليه وآله) مسافران نيز مى توانند نماز خود را تمام بخوانند، از خواندن نماز قصر (دو ركعتى) خوددارى فرمايند و در صورتى كه در بيرون مسجد يا مساجد ديگر- مانند مسجد قبا- به جماعت اقتدا مى كنند، قصد نماز قضا نموده، بعد از نماز يا پيش از آن، نماز قصر خود را به صورت فرادى انجام دهند.

4- امام مسجدالحرام معمولا ظهرها زير بالكن مقابل حجر السود و ركن يمانى و عصرها بين حِجر و در و نيز صبح، مغرب و عشا را نزديك مقام ابراهيم مى ايستد. برادران زائر بايد بكوشند كه پشت سر امام جماعت بايستند.

5- از گذاردن مهر، يا بادبزن يا حصير و يا چيزى ديگر براى سجده خوددارى شود.

6- معمولا امام جماعت، صبحهاى جمعه در نماز خويش،

ص:89

آيه سجده دار مى خواند. در اين صورت لازم است زائران با تبعيت از جماعت به سجده رفته، سپس مانند ديگر نمازگزارن نماز را ادامه دهند. از اين رو زائران صبحهاى جمعه پيش از آغاز نماز جماعت صبح مى توانند نماز صبح را فرادى بخوانند.

7- در نمازهاى ميّت، كه پس از نمازهاى واجب خوانده مى شود، شركت نمايند.

8- پس از نماز صبح و عصر، نماز نخوانند و به ديگر عبادات مستحبى بپردازند.

9- در منظم نمودن صفوف جماعت بكوشند و از هر گونه ايجاد اختلال در صف نمازگزاران بپرهيزند.

10- رو به روى نمازگزارن و كسانى كه به صورت فرادى مشغول نمازند، تردد نكنند؛ زيرا فرقه اى از اهل سنت اين كار را جايز نمى دانند.

11- در نمازهاى جماعت از خواندن قنوت، كه مستحب است، خوددارى گردد.

ص:90

مساجد و اماكن تاريخى مكّه و مدينه

آنچه د ر اين بخش مى آيد، مباحثى است درباره اماكن مقدّسه مكّه مكرّمه و مدينه منوّره. با توجه به برنامه سفر زيارتى عمره مفرده، كه معمولا از مدينه منوّره آغاز مى شود و به شهر مقدّس مكّه مكرّمه ختم مى گردد، نخست مطالب مربوط به مدينه منوّره مطرح خواهد شد و آن گاه از اماكن مكّه مكرّمه سخن مى رود.

1- مدينه منوّره

تاريخ مدينه منوّره پس از هجرت رسول خدا (صلى الله عليه وآله) از اهمّيتى ويژه بر خوردار گشته است و ابعادى گوناگون به خود گرفته است. مو ضوعاتى بسيار در اين باره شايسته بحث است؛ مانند تاريخ سياسى مدينه پيش از رحلت رسول خدا (صلى الله عليه وآله) و پس از

ص:91

رحلت، جبال مدينه، چاههاى مدينه، باغهاى مدينه، مقابر مدينه، مساجد مدينه، تاريخ توسعه مسجدالنبى، اماكن مقدّسه مسجدالنبى، بقيع، احد، روستاهاى مدينه، محلات مدينه، بيابانهاى اطراف مدينه، چشمه هاى مدينه، خانه هاى اهل بيت (عليهم السلام) در مدينه و اطراف آن، مزارع اهل بيت (عليهم السلام) در مدينه و اطراف آن، نهرهاى مدينه، حرّه هاى مدينه، ساكنان مدينه، راههاى مدينه و ...

از آن جا كه مدت سفر بسيار محدود است و روحانيون محترم مى بايست به امور دينى و مناسك زوّار بپردازند و نيز بهره اى از حضور چند روزه خود در مدينه منوّره ببرند، در اين بخش از نوشتار حاضر، مطالبى به صورت موجز ارائه مى شود تا در جلسه هاى مدينه در اختيار زوّار محترم قرار گيرد.

زيارت دوره

زائران در زيارت دوره به زيارتهاى زير مى پردازند:

- احد و قبر حضرت حمزه سيدالشهداء (عليه السلام).

ص:92

- زيارت مسجد قبا.

- زيارت مسجد قبلتين.

- زيارت منطقه جنگ احزاب و مساجد آن.

ص:93

مسجد قبا

اين مسجد در منطقه قبا- شش كيلومترى جنوب مسجدالنبى- جاى دارد. پس از هجرت رسول خدا (صلى الله عليه وآله) و پيش از ورودش به مدينه منوّره چند روزى اهالى قبا ميزبان آن حضرت بودند.

مسجد قبا نخستين مسجدى است كه رسول خدا (صلى الله عليه وآله) بنا كرده است. خوب است آيه شريفه 108 سوره توبه براى زائران شرح و توضيح داده شود. در حديث است كه رسول خدا (صلى الله عليه وآله) فرمود: (مَنْ تَطَهَّر فى بَيْتِهِ ثُمَّ أَتى مَسْجِدَ قُبا فَصَلى فيه رَكْعتْين كانَ كَأَجْرِ عُمْرَة) (1)

براى آگاهى افزونتر به كتابهاى مربوطه، از جمله اخبار مدينه، نوشته سمهودى رجوع كنيد.

احُد

كوههاى منطقه احد در صدر اسلام نظاره گر رويارويى حق و باطل بوده اند و احد خاطرات شهادت بهترين ياران پيامبر (صلى الله عليه وآله) را در سينه دارد

غزوه احد در روز شنبه، هفتم ماه شوّال سال سوم هجرت


1- تاريخ المدينه المنورة، ج 1، ص 41.

ص:94

روى داد. جبل الرماة (كوه تير اندازان) يا جبل عينين، همين كوه كوچك است كه مزار حضرت حمزه (عليه السلام) در كنار آن جاى دارد و به علّت خاكى بودنش فرسايشى افزون تر داشته است و

ص:95

تاريخ نيز اين حقيت را تأييد مى كند. (1)روحانيون محترم در توضيح جنگ احد به حقيقت فوق اشاره كنند و شايسته است روحانيون كاروان ها همواره وحدت در گفتار را ارج نهند.

براى آگاهى بيشتر به ويژه در موارد ذيل به كتاب مذكور در پاورقى پيشين رجوع كنيد:

صحنه جنگ، شهيدان احد، المهراس، قبر حضرت هارون (عليه السلام) برادر حضرت موسى (عليه السلام)، كه در رشته كوه احد جاى دارد، قبور شهيدان احد، الزُبية (الحفرة)، مسجدالفسح و ....

مسجد قبلتين

رسول خدا (صلى الله عليه وآله) و مسلمانان حدود هفده ماه در مدينه منوّره به سوى بيت المقدس نماز مى گزاردند. تغيير قبله در سال دوم هجرت روى داد.

توضيح و شرح درباره آيه شريفه 144 سوره بقره مى تواند براى زائران بسيار سودمند افتد؛ آن جا كه خداوند مى فرمايد:


1- المساجد و الأماكن الأثرية ...، ص 31؛ الدّر الثمين، ص 175؛ تاريخ المدينة المنورة، ج 1، ص 130.

ص:96

95

(قَدْ نَرى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فى السَّماءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرام ...) در اين ميان، طرح و توضيح دو موضوع زير شايسته است:

1- قبيله بنى سلمه و حضور رسول خدا (صلى الله عليه وآله) در خانه امّ بشر.

2- انعكاس خبر تحوّل قبله و علل تغيير آن.

موضوع بالا در مقاله «تحوّل القبلة و مسجدالقبلتين» به گونه اى مستقل در مجله عربى ميقات الحج (شماره 9، صفحه 93) مذكور آمده و مدارك و منابع تاريخى مطالب مطرح شده، در مقاله مورد اشاره درج شده است.

منطقه جنگ احزاب (خندق) و مساجد آن

ص:97

- در اين باره، ذكر، معرفى و توضيح موضوعات زير شايسته است:

- غزوه خندق در سال پنجم هجرى روى داد.

- نقش حضرت امير (عليه السلام) و سلمان فارسى در اين جنگ.

- مسجد فتح و دعاهاى ويژه اش.

- مسجد سلمان.

- مسجد على بن ابى طالب (عليه السلام).

ص:98

- مسجد حضرت زهرا (عليها السلام).

- مسجد ابوبكر و مسجد عمر.

- كوه سلع.

- كهف بنى حرام. (محل استراحت رسول خدا (صلى الله عليه وآله) در دوران جنگ خندق)

برخى مدارك و منابع تاريخى موضوعات و مطالب بالا عبارتند از: المعجم الصغير، ج 2، ص 172؛ خلاصة الوفاء بأخبار دار المصطفى؛ الدّر الثمين، ص 233 ب؛ المساجد و الأماكن الأثرية، ص 24.

مساجد و اماكن مقدّسه مدينه

1- مسجد النبى (صلى الله عليه وآله)

مهمترين موضوعاتى كه در اين باره شايسته ذكرند، عبارتند از: مسجدالنبى (صلى الله عليه وآله) و اماكن مقدّسه اش- از جمله خانه حضرت رسول (صلى الله عليه وآله) و خانه حضرت زهرا (عليها السلام)- توسعه- مسجدالنبى (صلى الله عليه وآله) در طول تاريخ، روضه، منبر، ستونها، محراب، اصحاب صفّه، جايگاه نماز پيامبر (صلى الله عليه وآله) در ماههاى آغاز هجرت كه به سوى بيت المقدّس نماز مى گزارد، فضيلت نماز خواندن در مسجد

ص:99

النبى و .... (1)

2- قبر حضرت عبدالله بن عبدالمطّلب

پدر گرامى رسول خدا (صلى الله عليه وآله)

در غرب مسجدالنبى (صلى الله عليه وآله)، مقابل باب اسلام، تا سال 1355 شمسى كوچه و بازار بود. هنگامى كه زائر از باب اسلام خارج مى شد و پاى به بازار مى نهاد، در سوى راست بازار، در فاصله 65 مترى باب اسلام، مقبره اى بود كه مرقد شريف حضرت عبدالله، پدر گرامى رسول خدا (صلى الله عليه وآله)، در آن قرار داشت.

اين بقعه مباركه در تاريخ فوق (1355 شمسى) به بهانه توسعه مسجدالنبى و ميادين اطراف آن، ويران شد و اينك اثرى از آن باقى نيست.

شايسته است روحانيون محترم، زائران را بدين جا راهنمايى كنند و در نزديكى سومين ستون چراغ برق (ستون سوم پس از باب اسلام و مقابل آن) زيارتنامه آن جناب را همراه با آنان بخوانند، تا ياد آن بزرگوار هميشه زنده بماند.

شكى نيست كه پدر و اجداد گرامى رسول خدا (صلى الله عليه وآله) همگى موّحد و خداپرست بوده اند، دلايلى چند بر اين حقيقت گواهى


1- تاريخ المدينة المنورة؛ تاريخ معالم المدينة؛ وفاء الوفاء.

ص:100

مى دهند و از آن جمله است دو دليل زير:

1- آيه 218 و 219 سوره شعراء كه مى خوانيم: (الَّذى يَريكَ حينَ تَقُوم* وَ تَقَلُّبَكَ فِى السّاجدين).

فخر رازى مى گويد: به عقيده مفسران منظور از «تقلب و جا به جا شدن در ساجدين» انتقال نطفه پيامبر از صُلب سجده كننده و موحّد و خداشناسى است به صُلب خداشناس و موحّدى ديگر.

2- حديثى از رسول خدا (صلى الله عليه وآله) كه مى فرمايد: «لَمْ ازَلْ انْقَلُ مِنْ اصْلابِ الطّاهرينَ الى ارْحامِ الْمُطَهَّرات.» اگر اجداد و پدر پيامبر (صلى الله عليه وآله) مشرك مى بودند، آن حضرت پاكى آنان

ص:101

را تأييد نمى كرد؛ زيرا در قرآن مجيد آمده است: (انَّما الْمُشْرِكونَ نَجَسٌ).

حضرت عبدالله (عليه السلام) هنگام بازگشت به مدينه از سفر تجارت شام، در شهر مدينه بيمار شد و از دنيا رفت. درود خدا بر روان پاكش.

3- مسجد الجمعه

اين مسجد در نزديكى مسجد قبا جاى دارد و در فرعى خيابان قباى نازل، گنبد و مناره اش نمايان است. حضرت رسول (صلى الله عليه وآله) پس از خروج از محله قبا به سوى مدينه به راه افتاد

ص:102

و در ميان راه به طايفه بنى سالم بن عوف رسيد. حضرت (صلى الله عليه وآله) نخستين نماز جمعه را در آن جا اقامه كرد و پس از گذشت زمان آن مسجد با نام مسجد الجمعه مشهور شد.

در سال 1412 هجرى مسجدالجمعه را توسعه دادند و به صورتى زيبا تجديد بنا كردند. مسجدالجمعه داراى دو نام ديگر نيز بوده است: مسجد عاتكه و مسجد الوادى. (1)

4- مسجد اجابه

اين مسجد در شمال شرقى مسجدالنبى، در فاصله 500 مترى آن جاى دارد و در كنار خيابان (شارع) ستين واقع شده است.

مسجد اجابه از ديرباز مسجد بنى معاويه نام داشته است. بنى معاويه از ساكنان مدينه و قبيله اوس هستند، (2)ولى اكنون به نام مسجد اجابه يا مسجد مباهله مشهور است.

وجه نامگذارى مسجد اجابه: پس از آن كه حضرت رسول خدا (صلى الله عليه وآله) دو ركعت نماز در اين مسجد گزارد و دست به دعا برداشت، خداوند متعال دعاى آن حضرت را مستجاب كرد. (3)


1- تاريخ المدينة المنوره، ج 1، ص 68؛ تاريخ معالم المدينة، ص 115 و 116.
2- تحقيق النضرة، ص 139؛ عمدة الاخبار، ص 176.
3- المعجم الضغير، ج 1، ص 8.

ص:104

وجه نامگذارى مسجد مباهله: ماجراى مهم و تاريخى نصاراى نجران و پيشنهاد حضرت رسول خدا (صلى الله عليه وآله) به مباهله با آنان، در اين مسجد روى داده است. (1)

5- مسجد غمامه

اين مسجد در غرب مسجدالنبى در فاصله دويست مترى آن جاى دارد و نمازهاى يوميه در آن اقامه مى شود. نام ديگر اين مسجد، مسجدالمصلّى است؛ زيرا پيامبر گرامى اسلام (صلى الله عليه وآله) نمازهاى عيد فطر و عيد قربان را در آن منطقه اقامه مى كرده است. (2)

آمدن پاره هاى ابر و سايه انداختن بر پيكر مقدّس رسول خدا (صلى الله عليه وآله) و مسلمانان در هنگام نماز و ايراد خطبه، علّت نامگذارى مسجد به مسجد غمامه است. در روايت آمده است: «قال رسول الله (صلى الله عليه وآله) هذا مُسْتمطرنا و مُصلّا نالفطرنا و أُضحانا فلا يضيق وَ لا ينقص عَلينا.» (3)

6- مشربه امّ ابراهيم

مكان اين مشربه در امتداد خيابان على بن ابى طالب (عليه السلام) و


1- سيره ابن هشام، ج 2، ص 160.
2- الدرّ الثمين، ص 227.
3- تحقيق النصرة، ص 143.

ص:105

منطقه عوالى و پس از بيمارستان الزهراء (عليها السلام)، خيابان سمت چپ و نرسيده به بيمارستان مدينة الوطنى، در كنار خيابان است.

مشربه، در اصل، باغ بوده و در مالكيت فردى يهودى به نام مخيريق ابن النضير قرار داشته است. او وصيت كرد كه اگر در جنگ احد كشته شود، باغش از آنِ رسول خدا (صلى الله عليه وآله) باشد. (1)اين مرد يهودى در جنگ احد به يارى رسول خدا شتافت و در اين جنگ كشته شد. پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) درباره او فرمود: «مخيريق خيرُ يهود.» يعنى مخيريق بهترين مرد يهودى بود.

ماريه قبطيه، همسر گرامى رسول خدا (صلى الله عليه وآله)، در اين باغ زندگى مى كرد و در همان جا حضرت ابراهيم بن رسول الله (صلى الله عليه وآله) را به دنيا آورد و از آن پس مشربه و باغ آن منطقه به مشربة امّ ابراهيم معروف گرديد.

صاحب كتاب الدرّ الثمين مى گويد: هنگامى كه عمر بن عبدالعزيز، والى و حاكم مدينه منوّره بود، در همان مكان (خانه ماريه) كه محل نمازگزاردن رسول خدا (صلى الله عليه وآله) نيز بوده است، مسجدى ساخت. (2)

اكنون در كنار قبرستان، يك چهار ديوارى به ارتفاع 5/ 1 متر قرار دارد و محرابى در آن به چشم مى آيد. ديوار موجود با تيرچه بلوك بنا نهاده شده است. اين چهار ديوارى همان خانه امّ المؤمنين ماريه قبطيه است.


1- سيره اين هشام، ج 3، ص 29.
2- الدّر الثمين، ص 149.

ص:106

مى گويند كه قبر حضرت نجمه خاتون، مادر امام رضا (عليه السلام) نيز در اين قبرستان است.

7- مسجد فضيخ

اين مسجد در جايى با فاصله 500 مترى مشربه امّ ابراهيم و در سمت راست خيابان جاى دارد.

فضيخ به معناى شراب خرماست كه هنوز رطب نشده است و به معناى عصاره انگور نيز آمده است. (1)ابن شبّه درباره وجه نامگذارى مسجد فضيخ مى نويسد: جابر بن عبدالله انصارى مى گويد: پيامبر (صلى الله عليه وآله) طايفه بنى النضير را محاصره كرد و خيمه گاه خود را در نزديكى مسجد فضيخ استوار ساخت. آن حضرت به مدت شش شبانه روز در همين مكان، كه اينك مسجد در آن جاست، نماز خواند. هنگامى كه خبر تحريم شراب انتشار يافت، شمارى از اصحاب مشغول نوشيدن فضيخ بودند. همين كه از حرمت شراب با خبر شدند، آن را دور ريختند. بدين روى، آن مكان به مسجد فضيخ نامگذارى شده و شهرت يافته است. (2)

برخى بر آنند كه حادثه ردّالشمس براى حضرت


1- القاموس المحيط، ص 329.
2- تاريخ المدينة، ج 1، ص 69.

ص:107

اميرالمؤمنين (عليه السلام) نيز در همين مسجد فضيخ پيش آمده است، و روايتى نيز در كافى نقل است كه بنابر آن، مسجد ردّ الشمس همان مسجد فضيخ است. (1)

8- مسجد سُقيا

اين مسجد در جنوب غربى مسجدالنبى، با فاصله 1900 مترى واقع شده است. ميدان عنبريه و ايستگاه راه آهن مدينه، كه فعلا متروك است، براى همگان نامهايى آشناست. در محوطه ايستگاه راه آهن، كه در سالهاى اخير ايستگاه اتوبوس هاى مدينه بوده و اينك بى استفاده است، مسجدى كوچك، اما بسيار با معنويت نمايان است. اين مسجد را مسجد سقيا مى نامند و داراى سه گنبد است. گنبد وسطى اندكى بزرگتر از دو گنبد ديگر است.

مسجد در مكانى ساخته شده است كه حضرت رسول الله (صلى الله عليه وآله) هنگام جنگ بدر، خيمه گاه جنگى خود را در آن برپا كرد و از سپاه اسلام سان ديد. (2)

در همين مكان مقدّس پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) از آن چاه سقيا وضو ساخت و نماز خواند و از خداى بزرگ درخواست كه به


1- كافى، ج 4، ص 562.
2- وفاء الوفاء، ج 3، ص 972.

ص:108

نعمتهاى مدينه بركت عطا فرمايد. (1)

9- مسجد الشيخين (البدائع يا المستراح)

اين مسجد، كه داراى سه نام است، در سوى چپ خيابان سيدالشهداء و در شمال مسجدالنبى جاى دارد. فاصله مسجد تا احد حدود 1300 متر است. در كنار مسجد كهن، كه مخروبه اى بيش نيست، مسجدى نو و با همان نام بنا نهاده شده است.

علت نامگذارى مسجد به مسجد شيخين: در اين مكان مرد و زنى زندگى مى كرده اند كه عمرشان بيش از صد سال بوده و از زمان كودكى تا پيرى در همين منطقه زندگى مى كرده اند. اين موضوع مورد تعجّب اهالى شهر مدينه واقع شد و بدين روى، جاى زندگانى آنان را به ياد همانان (شيخين) نامگذارى كردند. (2)

علت نامگذارى مسجد به مسجد بدائع: سمهودى در اين باره مى گويد: در زمان گذشته نام جاى مسجد، بدائع بوده است. (3)روايتى نيز بر اين حقيقت گواه است كه ابن شبه از سعد نقل كرده است: «انّ النّبى صلّى فى المَسْجِد الّذى عِند البَدائع عند الشّيخين العَصر و المَغرب و العِشاء و الصُّبح و بات فيه


1- الدرّ الثمين، ص 238.
2- عمدة الاخبار، ص 176.
3- وفاء الوفاء، ج 3، ص 865.

ص:109

حتّى أصبح.» (1)

علت نامگذارى مسجد به مسجد مستراح: مردم مدينه اين مسجد را به همين نام مى شناسند. اين واژه در لغت فارسى معناى خوبى ندارد و از اين رو، شايسته است روحانيان محترم مسجد را نزد زائران، بدائع، شيخين و يا مسجد استراحتگاه (معناى فارسى اسم مكان مسجد) بخوانند. و بدين ترتيب سبب نامگذارى اين مسجد به مسجد مستراح معلوم مى شود؛ زيرا پيامبر (صلى الله عليه وآله) هنگام رفتن به جنگ احد در اين مكان استراحت كرده است. (2)همچنين در كنار مسجد از


1- تاريخ المدينة، ج 1، ص 72.
2- المساجد و الاماكن الاثرية المجهولة ...، ص 30.

ص:110

لشكريان اسلام سان ديد و تقاضاى يهوديان را، كه گفته بودند حاضرند به كمك مسلمانان بشتابند، در همين مكان رد كردند و يارى آنان را نپذيرفتند و فرمودند: «لا نستعين بالمشركين على المشركين.» (1)

10- مقبره حضرت على بن جعفر (على عُريضى)

در كنار شهر مدينه، در قسمت شمال شرقى، روستايى قرار دارد به نام «عُرَيْض». اين روستا محل رفت و آمد و كشاورزى حضرات امامان معصوم (عليهم السلام) و فرزندانشان بوده است و اينك در سوى راست شارع المطار (خيابان فرودگاه) واقع شده


1- طبقات ابن سعد، ج 2، ص 39.

ص:111

است. در وسط اين روستا مسجدى متروكه و در كنار آن مقبره اى سنگى از دوره عثمانى به جاى مانده است. مقبره در چهار ديوارى بلندى، بدون منفذ جاى گرفته و فقط مى توان آن را از روزنه اى نسبتاً كوچك ديد. آن جا قبر حضرت على بن جعفر است. او برادر امام موسى بن جعفر (عليه السلام) و از اصحاب نيك امام هفتم و امام هشتم و امام نهم (عليهم السلام) و داراى شخصيتى عظيم و از راويان اخبار بوده است. اهالى روستا او را به نام «على عُريضى» مى شناسند و سادات آن جا نسب خود را به او مى رسانند.

گذشته هاى نه چندان دور، حكايت از فعال بودن مسجد دارد. در آن زمان درمانگاهى در كنار آن قرار داشته و نيز رفت و آمد زائران قبر حضرت على بن جعفر (عليه السلام) به منطقه رونقى بخشيده بوده است. ولى تعصب و جهل، اين بخش از شهر را از رونق انداخت و بى توجّهى و فراموشى را بر آن تحميل كرد.

مساجد و اماكن مقدسه و تاريخى مكه مكرمه

11- مسجد شجره

در كنار بزرگراه مدينه- مكّه و در فاصله چند كيلومترى شهر مدينه، مسجد شجره جاى دارد. به منطقه اى كه اين مسجد در آن واقع شده «ذوالحليفه» يا «آبار على» مى گويند. آبار جمع بئر

ص:113

(به معناى چاه) است.

اين منطقه چاههاى آبى داشته و اينك نيز برخى از آنه،ÙǠمتعلق به حضرت على بن ابى طالب (عليه السلام) بوده اند، داراى آبى شيرين و گوارايند و اهالى منطقه از آنها استفاده مى كنند.

مسجد از قداستى بسيار برخوردار است؛ زيرا رسول اكرم (صلى الله عليه وآله) در حجة الوداع در اين مكان مُحرم شده است. و درختى كه حضرت در زير آن نماز گزارده و به سوى مكّه رهسپار شده است، علت نامگذارى مسجد گشته است. (1)

مسجد شجره را در ادوار مختلف تجديد بنا كرده و بر مساحتش افزوده اند. مسجد در حال حاضر يكى از زيباترين بناهاى مذهبى شهر مدينه پس از مسجد النبى است.

2- مكّه مكرمه

شهر مكّه از دير باز مورد توجه مردم بوده و دو بُعد عبادى و تجارى اين شهر باستانى، اهميت آن را دو چندان كرده است. گزاف نيست اگر بگوييم خداوند متعال دعاى حضرت ابراهيم (عليه السلام) را درباره مكّه تا ابد و نه در يك برهه خاص استجابت فرمود: (وَ اءذ قالَ ابراهِيمُ رَبّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً وَارْزُقْ


1- تاريخ المدينة المنورة، ج 1، ص 73.

ص:114

اهْلَهُ مِنَ الثَّمَرات). (1)

خانه كعبه از زمان حضرت آدم (عليه السلام) و حتى پيش از او مطاف فرشتگان الهى بوده و در زمان حضرت ابراهيم (عليه السلام) تجديد بنا شده است.

در اين جا براى ارج نهادن بر اختصار، از موضوعاتى را كه شايسته بحث و طرح اند، تنها نام مى بريم و آن گاه، برخى اماكن و مساجد تاريخى مكّه را معرفى مى كنيم:

- مكّه و هجرت حضرت ابراهيم (عليه السلام) و هاجر و مجاورت بيت الله الحرام.


1- سوره بقره، آيه 126.

ص:115

- بناى كعبه توسط حضرت ابراهيمحضرت اسماعيل (عليهم السلام). با استفاده از آيات سوره بقره و روايات امامان معصوم (عليهما السلام) در ذيل آيات شريفه، مى توان اين موضوع را به خوبى باز نمود.

- قريش.

- ابرهه.

- ظهور اسلام در مكّه مكرمه.

- حوادث مهمى كه در سيزده سال بعثت اتفاق پيش آمد.

- وضعيت مسجدالحرام در صدر اسلام.

- توسعه مسجد الحرام در سال 17 هجرى.

ص:116

- بناى مجدد كعبه در سال 64 هجرى.

- توسعه مسجدالحرام در ادوار مختلف تاريخ.

- ساختمان كعبه.

- پرده كعبه و پيشينه تاريخى اش.

- مقام ابراهيم.

- اركان كعبه.

- حجرالأسود.

- زمزم.

- حطيم، ملتزم و مستجار.

- صفا و مروه.

ص:117

- مِنا، اين نام در حقيقت، از سخن جبرئيل (عليه السلام) به آدم (عليه السلام) گرفته شده است كه بدو چنين گفت: «آيا آرزوى بهشت دارى؟»

- عرفات: در شرق مكّه جاى دارد و داراى حدود 18 كيلومتر مربع مساحت است. جبل الرحمه نيز در شمال شرقى عرفات است و مسجد نمره در سوى غربى اش.

- مشعرالحرام (مزدلفه) كه در شش كيلومترى عرفات واقع شده است.

- غار حرا، غار ثور و كوه ابوقبيس.

- محل تولد پيامبر (صلى الله عليه وآله) و محل تولد حضرت زهرا (عليها السلام) (خانه

ص:118

حضرت خديجه (عليها السلام)).

- قبرستان ابوطالب و قبرستان شهيدان فخ.

- حرم و حدود آن.

- اشراف و حاكمان مكّه.

مساجد و اماكن مقدّسه مكّه

1- مسجد بلال (محل شقّ القمر)

بر فراز كوه ابوقبيس مسجدى زيبا و با معنويت جاى داشته كه متأسفانه بناى كاخهاى آل سعود موجب ويرانى اش گشته اند و اينك اثرى از آن باقى نمانده است.

اين مسجد به «مسجد بلال» معروف بوده و آن را «مسجد شقّ القمر» نيز مى گفته اند. در سال 9 بعثت، شب 14 ذى حجّة الحرام، معجزه شقّ القمر (دو نيمه شدن ماه) از حضرت رسول الله (صلى الله عليه وآله) صادر گرديد و حضرت در همين محل به سجده افتاد و شكر خداى تبارك و تعالى را به جاى آورد. (1)

2- مسجد جن

اين مسجد از مساجد مشهور مكّه است كه در كنار شارع


1- راهنماى حرمين شريفين، ج 1، ص 245.

ص:119

مسجدالحرام، پس از قبرستان ابوطالب و پل حجون جاى گرفته است. در وجه نامگذارى اين مسجد نوشته اند: نزول آيات مباركه سوره جن بر وجود مقدّس رسول خدا (صلى الله عليه وآله) در همين مكان بوده است.

در طول تاريخ بارها اين مسجد تجديد بنا گرديده و هم اكنون (1379) مسجد را ويران كرده و مشغول توسعه و بازسازى آنند.

نام ديگر اين مسجد، «مسجد الحَرَس» است. به نقل ازرقى، وجه اين نام، آن است كه صاحب الحرس (فرمانده حفاظت مكّه) كه در مكّه گشت شبانه داشته، به اين محل مى آمده و در آن جا با آشنايان و افراد خود و ديگر محافظان، از شعب عامر و ثنية المدنيين، ديدار مى كرده است. (1)

ابوالوليد ارزقى مى گويد: مسجد جن نامى ديگر نيز دارد كه آن عبارت از «مسجدالبيعة» است؛ زيرا گروه جنيّان در اين جا با پيامبر (صلى الله عليه وآله) بيعت كرده اند. (2)

3- مسجد اجابه

در مكّه مكرّمه مسجدى هست به نام مسجد اجابه كه در


1- اخبار مكه، ج 2، ص 200.
2- همان، ص 201.

ص:120

قرن دوم هجرى تاريخ نويسانى چون فاكهى و ازرقى از آن سخن گفته اند، ولى فاكهى از آن با عنوان «مسجد آل قنفذ» (1)ياد مى كند و ازرقى به طور مطلق از آن سخن مى گويد.


1- آثار اسلامى مكّه و مدينه، ص 64.

ص:121

با توجه به معلوم بودن شعب آل قنفذ بديهى است كه مقصود از مسجد آل قنفذ، همان مسجد اجابه است و از قرن سوم به بعد مؤرخان و سفرنامه نويسان از آن مسجد با عنوان «مسجد الاجابه» نام برده اند. (1)ازرقى مى گويد: پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) در اين مسجد نماز گزارده است.

اين مسجد، پس از ميدان معابده، سوى راست، به سوى مسجدالحرام، نرسيده به تفاطع ريع ذاخر، اول خيابان اجابه جاى دارد.

شايسته ذكر است مسجدى كه در ميان ميدان معابده قرار دارد و اخيراً بازسازى شده است، مسجد اجابه نيست.

4- مسجد شجره

در مكّه مكرّمه نيز مسجدى است با نام شجره، ولى اين مسجد، ميقات نيست. مسجد، پس از پل حجون و به فاصله صد متر پس از مسجد جن به سوى حرم قرار دارد و در جوار پل


1- سفرنامه ابن بطوطه، ص 164؛ اتحاف الورى، ج 3، ص 172.

ص:122

سليمانيه واقع شده است.

در قداست مسجد شجره همين بس كه روزى رسول خدا (صلى الله عليه وآله) كسى را در همين مكان به اسلام دعوت كرد. او گفت: «من ايمان نمى آورم تا آن درخت را بخوانى و درخت به سوى تو بيايد!» حضرت رو به درخت كرد و فرمود: «به اذن خداوند نزد من بيا.» بى درنگ درخت نزد حضرت آمد. (1)

در اين مكان مقدّس پيامبر خدا (صلى الله عليه وآله) نماز نيز گزارده است. (2)مسجد در حال حاضر (1379 شمسى) ويران شده است و دوران بازسازى خود را طى مى كند.

5- مسجد الرّايه

اين مسجد در بخش آغازين بازار ابوسفيان، سوى چپ بازار، به طرف حرم، قرار دارد.


1- اخبار مكّه، ارزقى، ج 2، ص 201.
2- اخبار مكّه، فاكهى، ج 4، ص 34.

ص:123

منطقه اى كه مسجد الرّايه در آن جاست، در قرون نخستين هجرت، «الردم الأعلى» خوانده مى شد و در تاريخ آمده است كه در صدر اسلام خانه هاى مكّه تا همين منطقه بوده اند. در كنار اين مسجد، حوض آبى ساخته اند تا زائران و مجاوران حرم از آن استفاده كنند.

ص:124

ازرقى مى گويد: حضرت رسول الله (صلى الله عليه وآله) در اين مكان نماز خوانده است. (1)مسجد در طول تاريخ بازسازى و تعميرات اساسى شده است كه تاريخ آخرين تعمير، سال 1394 هجرى قمرى است. (2)

6- مسجد تنعيم

مسلمانانى كه از مسجد شجره در مدينه منّوره يا جحفه در نزديكى شهر رابغ محرم شده اند و قصد ورود به مكّه را دارند، مى بايست از منطقه تنعيم، كه ادنى الحل و آغاز حرم است، بگذرند. در مرز حلّ و حرم هنوز نشانه هاى سنگى حرم در كنار مسجد تنعيم به چشم مى خورد.

مسجد تنعيم از جمله جاهايى است كه مجاوران حرم براى محرم شدن به احرام عمره مفرده، بدان جا مى آيند. در سالهاى دور، مسجد به مسجد عايشه شهرت داشته است؛ زيرا رسول خدا (صلى الله عليه وآله) به عبدالرحمان بن ابى ابكر دستور داد كه خواهر خود، عايشه، را بدين جا آورد تا از اين محل مُحْرِم شود. (3)

مسجد تنعيم در طى قرون گذشته مورد عنايت و توجه سفرنامه نويسان و تاريخ نگاران بوده است و چندين بار ويران و


1- اخبار مكّه، ازرقى، ج 2، ص 200.
2- آثار اسلامى مكّه و مدينه، ص 71.
3- اخبار مكّه، ازرقى، ج 2، ص 208.

ص:125

بازسازى شده است. بازسازى نهايى مسجد تنعيم، در سال 1398 هجرى قمرى بوده و مساحت آن 1200 متر مربع است.

7- مسجد خَيْف

در قداست و عظمت اين مسجد، كه در منا قرار دارد، همين بس كه هفتاد پيامبر در آن نماز خوانده اند؛ چنان كه از ابن عباس نقل است: «صَلّى فى مَسْجِدِ الْخيْفِ سَبْعُونَ نبيّاً.» (1)مسجد خيف از مساجد مهم اسلام است و در طول تاريخ مورد عنايت خاص و عام بوده است.

گزارش شمار بازسازيها و تعميرات و توسعه و هجوم سيل و ايجاد سيل بند، عنايت مورخان را نسبت به اين مسجد مقدّس آشكار مى سازد.

واپسين بازسازى اين مسجد باشكوه در سال 1392 هجرى قمرى صورت گرفته است كه مساحتى وسيع در حدود 23660 متر را به خود اختصاص داده است. اما دريغا مسجدى كه انبياى عظام و امامان معصوم (عليهم السلام) در آن به عبادت مى پرداخته اند و با خداى بزرگ راز و نياز مى كرده اند، تنها و تنها در ايام تشريق باز است و متأسفانه در اين ايام نيز محل استراحت زائران بى خيمه مى گردد و بايد تلاش كرد تا جايى پيدا شود و توفيق رفيق گردد


1- همان، ص 174.

ص:126

و نمازى و ذكرى (ذكر مخصوص مسجد خيف) انجام گيرد. (1)خَيْف به محلّى گويند كه از ويژگى هاى كوهستانى اش كاسته شده، ولى هنوز به صورت دشت درنيامده است. اين منطقه در دامنه كوه صفايح قرار گرفته و مسجد خَيْف در همين جا ساخته شده است. (2)

8- مسجد البيعة

مسجد بيعت در سوى راست كسى است كه از جمرات به سوى مكّه مى رود و به فاصله 200 مترى پس از جمره عقبه جاى دارد.

مسجد تا كنون از ويرانى در امان مانده است، ولى متأسفانه مظلوم و متروك است. چه بسا كسانى سالها و بارها به حج و عمره مشرّف شده اند، اما هنوز مسجدى با اين عظمت و قداست را يا نمى شناسند و يا مى شناسند ولى از جايش بى خبرند و يا توفيق تشرّف نيافته اند.


1- اعمال مخصوصه مسجد خيف در كتب ادعيه مذكور است.
2- آثار اسلامى و مكّه و مدينه، ص 88.

ص:127

بناى فعلى مسجد بيعت بسيار كهن و داريا كتيبه اى به خطّ كوفى است. نخستين بناى مسجد را در سال 144 هجرى قمرى بنيان نهاده اند. (1)


1- اتحاف الورى، ج 2، ص 180.

ص:128

وجه نامگذارى مسجد به مسجد البيعة، آن است كه پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) با مسلمانان يثرب، كه براى انجام حج به مكّه آمده بودند، در اين مكان پيمان بست و آنان با حضرت رسول (صلى الله عليه وآله) بيعت كردند و اين بيعت با نام «بيعة العقبة» شهرت يافت.

9- مسجد كبش

حضرت ابراهيم (عليه السلام) گوسفندى را كه از جانب خدا فرستاده شده بود تا آن را به جاى فرزندش، حضرت اسماعيل (عليه السلام)، ذبح كند، در همين مكان ذبح كرد. بعدها مسجدى به نام مسجد الكبش (1)در همان جا بنا شد. (2)

مسجد در فاصله ميان جمره اول و جمره وسط قرار داشته است. نقل است كه رسول خدا (صلى الله عليه وآله) در اين مسجد نماز ظهر را به جاى آورده و قربانى خود را در كنار همين مسجد ذبح كرده است. نام ديگر اين مسجد، «مسجد النحر» است.

10- خانه ارقم بن ابى ارقم

ارقم از نخستين گروندگان به اسلام است. خانه او بر فراز كوه صفا قرار داشت و جايى امن براى مسلمانان محسوب


1- كبش به معناى قوچ است.
2- اخبار مكّه، ازرقى، ج 2، ص 175.

ص:129

مى شد. رسول خدا (صلى الله عليه وآله) در سال چهارم بعثت همراه يارانش در آن جا به سر مى برد و كسانى كه قصد مسلمان شدن داشتند، در آن جا به زيارت حضرت مى رفتند.

اين خانه در تاريخ اسلام داراى اهميتى بسيار بوده است تا آن جا كه به صورت يك مقطع تاريخى درآمده و حوادث دوران مكّه با ذكر اين نكته كه پيش از خانه ارقم رخ داده يا پس از آن، مشخص شده است. (1)

در اين خانه مسجدى بنا شده كه بسان كاشانه حضرت رسول (صلى الله عليه وآله) محسوب مى گرديده است. آن حضرت هنگامى كه از ديد مشركان مخفى بود، اصحابش را در آن جا گرد مى آورد و قرآن به آنان مى آموخت و آيات الهى را بر آنان تلاوت مى فرمود. (2)

اماكن و مساجد ديگرى در مكّه مكرّمه هست كه داراى پيشينه تاريخى اند، ولى نوشته حاضر مجال پرداختن به همه آنها را ندارد. خوانندگان گرامى براى آگاهى بيشتر به كتابهاى انتشار يافته «نشر مشعر» بنگرند.


1- آثار اسلامى مكّه و مدينه، ص 98.
2- اخبار مكّه، ازرقى، ج 2، ص 260.

ص:130

زيارت، اسرار و معارف

مدينه منّوره، حريم حرم رسالت و نبوّت و خاتميّت و خانه نبوّت و امامت و ولايت است و مركز نبوّت انبياى الهى است به گونه اى كه گويا همه انبياى الهى را در آن بقعه گرد آورده اند و چون نيكو بنگريم، انسانهاى كامل هميشه شاهد و همواره زنده را مشاهده مى كنيم؛ زيرا آدمى در مدينة الرسول، در مشهد رسول الهى و امامان پاكى است كه در روضه منوّره و در بقيع بى بقعه آرميده اند و شاهد اعمال و رفتار انسانند.

امام على (صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: «انّ الله تبارك و تعالى طهّرنا و عصمنا و جعلنا شهداء على خلقه و حجّته فى ارضه و جعلنا مع القرآن و جعل القرآن معنا لا نفارقه و لا يفارقنا.» (1)

همچنين مى فرمايد: «و بينكم عترة نبيّكم و هم ازمّة الحقّ و اعلام الدّين و ألسنة الصّدق فأنزلوهم بأحسن منازل القرآن


1- كافى، ج 1، ص 191.

ص:131

وردوهم ورد الهيم العطاش.» (1)

خداوند متعال شرط ورود به محضر رسول اكرم (صلى الله عليه وآله) را اذن و دعوت آن حضرت مى داند و مى فرمايد: (يأايُّها الَّذينَ آمَنُوا لا تدخلوا بيوت النبِى إلَّا أَن يُؤذن لكُم إلى طعام غيرَ ناظرين آنيه ولكنْ إِذَا دُعيتُم فَادْخُلوا فَاذا طَعِمْتُم فَانتَشِرُوا وَلا مُسْتأنسينَ لِحَديث انَّ ذلِكُمْ كانَ يُؤذى النَّبِىَّ فَيَسْتَحيى مِنكُمْ وَاللَّهُ لَا يَسْتَحبى مِنَ الْحَقِ وإذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتعًا فَسألُوهُنَّ مِن وَرَآءِ حِجَاب ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَمَا كَانَ لَكُمْ أَن تُؤْذُواْ رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَن تَنكِحُواْ أَزْوَجَهُو مِنم بَعْدِهِ ى أَبَدًا إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ عِندَ اللَّهِ عَظِيمًا). (2)

بنابراين، بدون اذن و اجازه نتوان وارد حريم و حرم و بيت نبىّ اكرم (صلى الله عليه وآله) شد. بايستى وجود مبارك آن حضرت رخصت دهد تا آدمى بتواند وارد شود و در كنار سفره اى گسترده، كه از طعامهاى گوناگون معنوى زينت داده شده است، به ميهمانى و ضيافت بنشيند. طعامى كه رسول خدا (صلى الله عليه وآله) مسلمانان را به آن مى خواند، طعام جسمانى نيست.

زائر شهر مدينه و مرقد آن پيامبر بزرگ در كنار سفره و طعام معنوى و روحى آن حضرت مى نشيند و استفاده مى كند و ميهمان مدينه نبايستى عمر خويش را در مدينه منوّره به


1- نهج البلاغه، خطبه 87.
2- سوره احزاب.

ص:132

بيهودگى بگذراند، بلكه بايستى بكوشد كه خوب بشنود و خوب ببيند و سميع و بصير باشد. سخنان بيهوده و گذاران وقت به بطالت در جوار نبىّ اعظم موجب آزار و رنجش آن عزيز خواهد بود. در آن جا، تفاوتى ميان حرم و هتل نيست و ديوارها حاجب نيستند و مرز نخواهند بود. اگر ديوار حاجب باشد كه نمى توان گفت «اشهد انّك تسمع كلامى وترى مقامى و تردّ سلامى.» بايد چنان بر كردار و رفتار و گفتار خود مراقبت كنيم كه پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) را آزار ندهيم. كسانى كه پيامبر را مى رنجانند، از رحمت خاصّه پروردگار عالم به دورند، كسى كه ميهمان رسول اكرم (صلى الله عليه وآله) است، ممكن نيست از شب زنده دارى محروم باشد كه پذيرايى پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) تهجّد است.

ضيافت رسول اكرم (صلى الله عليه وآله) در احياى ليل و مؤانست با محبوب است: (و من الليل فتهجّد به نافلة لك عسى ان يبعثك ربّك مقاماً محموداً). كسى كه ميهمان پيامبر مى شود، غذاى او نماز شب (1)و در پايان وصول به مقام محمود است و اگر اين گونه ميهمان شود، خداوند متعال و فرشتگان قدسى بر او درود و صلوات خواهند داشت: (هو الّذى يصّلى عليكم و ملائكته) و اين صلوات محصول ميهمانى رسول اكرم (صلى الله عليه وآله) است. خداوند مى خواهد زائر مدينه را نورانى كند و نشانه صلوات خدا و


1- سوره اسراء، آيه 79.

ص:133

فرشتگان، نورانى شدن است و وقتى انسان نورانى شود، به طبيعت تيره نمى نگرد. وقتى زائر به بارگاه اله يا اولياى الهى بار مى يابد، هر مشكلى كه دارد بايستى برطرف سازد. گفته اند صاحب دل و اهل معرفتى با لباسى چركين و ژنده به حضور صاحب مقامى بار يافت. به او گفتند: با اين كيفيت و حالت لباس به پيشگاه صاحب مقام رفتن عيب است و عار و ننگ. در جواب گفت: «با لباس چركين نزد صاحب مقام رفتن عيب نيست، بلكه با همان لباس چركين از حضور صاحب مقام بازگشتن ننگ است؛ چرا كه صاحب مقام او را لايق ندانسته و رد كرده و چيزى به او نداده است.»

بايستى زائر در محضر رحمةً للعالمين و وجود مقدّس رسول اكرم (صلى الله عليه وآله) غفران الهى را طلب كند و همنشينى با آن عزيز و ديگر اولياى الهى را بخواهد. با دست پر از گناه به سوى خدا و ولىّ خدا رفتن و دست پر از گناه را به طرف خدا دراز كردن ننگ نيست؛ با دست پر از گناه از نزد خداوند متعال و ولىّ خدا بازگشتن ننگ است. اگر آنان انسان را نپذيرند، آلودگى همواره بر جاى خويش مى ماند و عار، هميشگى است.

مدينه، شهر پيامبر، يكى از مراكزى است كه مسلمانان همه خودى مى شوند و نيازى به نماز شكسته نيست. مكّه مركز الوهيت و مدينه مركز نبّوت و مسجد كوفه مركز ولايت و حريم

ص:134

و حائر حسينى مركز شهادت است. در شهر مدينه انوار لا يتناهى الهى منتشر است و نور نبوّت و ولايت و امامت جلوه گر است و زائراست كه بايستى ظرفيّت خويش را بگستراند و هر چه بيشتر از اين مركزنور و وحى الهى روشنايى و نور برگيرد كه رسول خدا (صلى الله عليه وآله) فرمود: «انّ المدينة و مكّة محفوفتان بالملائكة.» (1)بايد در محضر نبىّ و ولىّ عرضه داشت: (يا ايّها العزيز مسّنا و اهلنا الضّرّ و جئنا ببضاعة مزجاة فَأَوفِ لنا الكيل و تصدّق علينا انّ الله يجزى المتصدّقين). (2)

بايد نخست از جامه عصيان برآيى

با جامه طاعت به كوى دلبر آيى

بشكست اگر پايت در اين ره با سرآيى

تا گام بتوانى زدن در كوى جانان

*** رفتى چو در يثرب بر پيغمبر عشق

كردى شهود حسن يكتا دلير عشق

آن جا زدى ناب ظهور از كوثر عشق

كردى دل از اشراق آن شَه عرش رحمان (3)

مدينه سرزمين وحى و جايگاه فروزش شعله هاى مقدّس


1- صحيح بخارى، سنن ترمذى.
2- سوره يوسف، آيه 88.
3- ديوان الهى قمشه اى.

ص:135

هدايت و تجلّى جلوه هاى حق تعالى و تبلور ارزشهاى قرآنى است. جاى جاى سرزمين مدينه خاطره است؛ خاطره هايى شورانگيز و جاودانه و تلخ و شيرين. گام گام اين ديار يادآور جوانمردى على و رشادت زهرا و اخلاص حسن و حسين و رجال نستوه صدر اسلام است؛ آنان كه پروانهوار بر گرد شمع وجود رسول گرديدند و در پايان سوختند و فداى اسلام و پيامبر شدند و قرآن را ابديّت بخشيدند.

ص:136

زائران اين ديار قدس بايد همه خاطره ها و آموزه ها و حقايق حياتبخش اسلام را در كام جان خويش بنشانند و از شهد شيرين معارف اسلام بهره مند گردند و با زيارتهاى آگاهانه آرامگاههاى منّور آن وادى قدس، پيمان ولايت با نبىّ و ولىّ بربندند و رهرو راه آنان گردند؛ چرا كه اين سفر، سفر الى الله است. زائران بايد بر معرفت خويش بيفزايند و با معرفت، خاتم انبيا و اوصيايش را در مدينه زيارت كنند. فرصتها زود از دست مى رود، بايستى اين اوقات را مغتنم شمرد كه ناگهان چشم باز مى كنند و مى بينند فرصت تمام و زمان حركت است، در حالى كه هنوز از كنار اسطوانه ابى لبابه و امثال مكان بهره اى معنوى نگرفته اند و توبه نكرده اند و با خداى خود در جوار رسولش راز و نيازى نكرده اند و از صميم جان «العفو، العفو!» نگفته اند و بايد بازگردند و ميهمانى به پايان رسيده است.

ص:137

شيخ طوسى (قدس سرهم) از امام باقر (عليه السلام) نقل كرده است كه اين آيه درباره ابولبابه نازل شده است كه يكى از افراد قبيله اوس و از بزرگان و نقباى مدينه و داراى سوابق درخشانى بوده و در جنگ بدر و احد نيز شركت جسته است؛ زيرا او اشتباه بزرگى مرتكب شد و يهود بنى قريظه را از تصميم پيامبر درباره آنان باخبر نمود: (1)(و آخرون اعترفوا بذنوبهم خلطوا عملا صالحاً و آخر سيّئاً عسى الله ان يتوب عليهم انّ الله غفور رحيم). (2)

بنابر روايات، مدينه و حرم نبى اكرم (صلى الله عليه وآله) داراى فضيلتى بسيار شگرف است. روزى مروان بن حكم در مكّه خطبه مى خواند و فضل و برترى شهر مكّه را يادآورى مى كرد. رافع بن خديج، كه نزد منبرش نشسته بود، خطاب به مروان گفت: «فضيلت مكّه را گفتى و آنچه گفتى درست است، ولى فضيلت مدينه و آنچه را در باب فضيلت اين شهر گفته اند، نشنيده اى. من شهادت مى دهم كه رسول خدا فرمود و من شنيدم كه: مدينه از مكّه برتر است.» (3)

بِسلام آمدگان حرم مصطفوى

ادخلوها بسلام از حرم آوا شنوند


1- تبيان، ج 5، ص 290.
2- سوره توبه، آيه 103.
3- مجمع الزوائد هيثمى، ج 3، ص 298.

ص:138

النّبى النّبى آرند خلايق به زبان

امّتى امّتى از روضه غرّا شوند

از صرير درِ او چار ملايك به سه بُعد

پنج هنگام دمِ صور به يكجا شنوند (1)

مدينه ميزبان بزرگترين شخصيت عالم انسانيت و خاتم انبياست؛ مدينه پايگاه دوم رسول خدا (صلى الله عليه وآله) و محلّ پيدايش امامت صالحان در زمين است.

مدينه شهرى است كه رسول خدا (صلى الله عليه وآله) دعايش كرد و عرضه داشت: «بار خدايا، بركت را بر مدينه نازل گردان» و سپس فرمود: «در تمام اطراف مدينه و داخل مدينه و هر راهى كه به مدينه منتهى مى شود، فرشتگان خدا مستقرند و از آن حراست و پاسبانى مى كنند.» مدينه شهرى است كه دين را در ميان گرفته است.

اى ختم رسل مدينه جسم است و تو جان

نام تو گرفته قاف تا قاف جهان

در لفظ مدينه بس ز اعجاز تو چون

مه شق شده و گرفته دين را به ميان

همچنين در حديث آمده است: «انّ مكّة حرم الله حَرَّمها


1- ديوان خاقانى شروانى.

ص:139

ابراهيم و انّ المدينة حرمى.» (1)و نيز نقل شده است: «ترابها شفاء من كلّ داء.» (2)

در هنگام بازگشت از غزوه تبوك، كه فضاى مدينه منوّره غبار آلود شده بود، فرمود: «والّذى نفسى بيده انّ فى غبارها شفاءاً من كلّ داء.» (3)اينك كه شهر مدينه حرم رسول خدا (صلى الله عليه وآله) است، بايستى زائر سر بر آستان سراسر نور و پر از فرشتگان الهى اش بسايد و خطاب به رسول خدا (صلى الله عليه وآله) بگويد:

دست ما افتادگان را هم در اين وادى بگير*** اى كه مِهر از مُهر جاءالحق بود بازوى تو

همچنين نقل است كه رسول خدا (صلى الله عليه وآله) فرمود: «من زارنى حيّاً و ميّتاً كنت له شفيعاً يوم القيامة.» نيز فرمود: «من زار قبرى وجبت له شفاعتى.» (4)


1- بحار، ج 99، ص 361.
2- همان.
3- جامع الاصول ابن اثير، ج 9، ص 334.
4- سنن دارقطنى، ج 2، ص 378.

ص:140

زيارت قبور اولياى خدا، گونه اى اظهار محبت به كسانى است كه محبّت آنان در شريعت مقدّسه لازم و نشانه ايمان است و تجديد عهد و ديدار با ولى نعمتان است كه به بركت و يُمن اين انوار طاهره، آسمان و زمين و رزق و روزى موجودات

ص:141

برقرار است. (1)

شهر مدينه داراى افتخاراتى است كه گويى در مفاخره با مكّه مى گويد: خداوند متعال با قدوم بهترين بندگان خود بر سينه ام نشان شرف عنايت فرمود و خاكم را شفاى دردها و غبارم را دواى بيماريها قرار داد. از دير زمان بر هر سرزمينى برترى داشته ام و اقامت در من، سپر بلاست و فضاى من چون بهشت مصفّاست. مسجد و منبر پيامبر را من دارم و در آن مسجد هر نمازى را به هزار برابر پاداش مى دهند. جايگاه رسول جليل در من است، خانه من از نور حبيب خدا آباد است و قبّة الخضراء در من است و در هر صبح و شام، پس از هر نماز صبح و عصر، هفتاد هزار فرشته بر آن قبّه و ضريح مقدّس فرود مى آيند. من رسول خدا را پناه دادم، يارى اش كردم و بر او نيكى روا داشتم و دلم جاى او و دامانم آستانش بود و براى او چون مادرى مهربانى كردم. همه شهرها با شمشير فتح شد و من با قرآن، آشكار كننده دين و گسترنده ايمان بودم و احُد، كه محبوب رسول خداست، در من است. رسول خدا (صلى الله عليه وآله) فرمود: «خدايا عشق مدينه را در دلهايمان بينداز آن سان كه مكّه را دوست مى داريم و بلكه بيشتر.»

ارج والاى مدينه از آن روى است كه نخستين پايتخت اسلام


1- دعاء عديله.

ص:142

و جايگاه دعوت و انتشار اين دين مبين در جهان بوده است. مدينه محلّ تشعشع نور درخشنده اسلام در ميان بشريت است كه خداوند متعال با نور اسلام انسانها را از شرك و گمراهى رهايى بخشيد و آنان را به توحيد و هدايت رهنمون ساخت.

ص:143

سلامٌ عليك اى نبىّ مكرّم*** مكرّم تر از آدم و نسل آدم

سلامٌ عليك اى ز آباء علوى*** به صورت مؤخّر به معنا مقدّم

سلامٌ عليك اى ز اسماء حسنى*** جمال تو آئينه اسم اعظم

سلامٌ عليك اى به مُلك رسالت*** تو را خاتم المرسلين نقش خاتم

اگر فيض نورت نبودى نمودى*** يكى ملّت كفر و اسلام با هم

روضه منوّره از جوانب مهمّ و با ارزش مسجد نبوى در مدينه است. رسول خدا (صلى الله عليه وآله) درباره اش فرمود: «ما بين بيتى و منبرى روضة من رياض الجنّة و منبرى على حوضى.» (1)يكى از عبادات در مسجد نبوى، اعتكاف است و رسول خدا (صلى الله عليه وآله) جز در اين مسجد در هيچ مسجدى حتى مسجدالحرام به اعتكاف


1- اصول كافى.

ص:144

نپرداخت. وجود مباركش در دهه ميانه ماه در آن مسجد معتكف مى شد و در همان جا مدفون گرديد.

يا خيرَ مَن دُفِنَت بالقاع اعظُمُه*** فطابَ مِن طيبهنّ القاع و الاكُم

نفسى الفداء لقبر انت ساكنه*** منه العفاف و فيه الجود و الكرم

آنجه به عنوان روضه مطهّره مطرح است، بخشى از مسجدالنبى است كه ميان منبر و خانه جاى دارد. اين بخش از مسجدالنبى در نزول رحمت الهى و استجابت دعاى مؤمنان و نيل بندگان به سعادت معنوى و اخروى چنان مؤثر است كه تصور و فكر ما از درك حقيقت آن عاجز و قاصر است. اگر نماز در مسجدالنبى بهتر از هزار نماز باشد، بى گمان پاداش عبادت و نماز در روضه به مراتب افزونتر خواهد بود، و قبر نبىّ، در روضه است.

قال النّبىّ (صلى الله عليه وآله): «من استطاع ان يموت بالمدينة فليمت بها.»

قال النّبىّ (صلى الله عليه وآله): «من زارنى بعد وفاتى كان كمن زارنى فى حياتى و كنت له شهيداً و شافعاً يوم القيامة.»

قال رسول الله (صلى الله عليه وآله): «صلوة فى مسجدى هذا افضل و خيرٌ من الف صلوة فيما سواه من المساجد الّا المسجدالحرام.»

ص:145

قال رسول الله (صلى الله عليه وآله): «من زار قبرى وجبت له شفاعتى.» (1)

مستحب است انسان در مدينه منّوره، سه روز، روزه بگيرد: چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه. همچنين، در مسجد مدينه اعتكاف كند و بسيار نماز بخواند و شب چهارشنبه نزد ستون ابولبابه توبه كند و روز چهارشنبه نزد آن بنشيند و شب پنجشنبه نزد ستونى كه پيش ستون ابولبابه است و مقام رسول خداست، بنشيند و آن شب و فردا را همان جا بماند و سپس نزد ستونى آيد كه پيش مقام پيغمبر (صلى الله عليه وآله) است و شب و روز جمعه را نزد آن حضرت نماز بخواند. در اين روزها به چيزى از امور دنيا براى سخن گفتن دهان نگشايد مگر به قدر ضرورت و از مسجد بيرون نرود مگر براى كارهاى ضرورى و روز جمعه پس از حمد خدا و صلوات بر پيامبر اين دعا را بخواند:

«اللّهم ما كانت لى اليك من حاجة شرعتُ انا فى طلبها و التماسها او لَم اشرع سألتكها او لم اسألكها فانّى اتوجّه اليك بنبيّك نبىّ الرّحمة فى قضاء حوائجى صغيرها و كبيرها.»

نور خدا در تمام هستى و هدايتگر بندگان خدا، وجود مقدّس رسول خدا (صلى الله عليه وآله) است. در بيان فضايل آن وجود اقدس سروده اند:


1- همان.

ص:146

يا سيّدى يا رسول الله خذ بيدى*** مالى سواك و لا الوى عى احَد

فانت نورُ الهُدى فى كلّ كائنة*** و انت سرّ النّدى يا خير مُعتمد

وانت حقّاً غياث الخلق اجمهم*** و انت هادى الوَرى للّه ذى مَدَد

يا من يقوم مقامه الحمد منفرداً*** للواحد الفرد لم يُولَد و لم يَلد

يا من تفجّرتِ الانهار نابعةً*** مِن اصبعيه فروّى الجيش ذا العَدد

انّى اذا سامَنى ضيمٌ يروّعُنى*** اقول يا سيّد السّادات يا سندى

كن لى شفيعاً الى الرّحمان من زَلَلى*** وامنن علىّ بما لا كان فى خَلَدى

وانظر بعين الرّضا لى دائماً ابداً*** واستر بفضلك تقصيرى مدى الامَد

واعطف علىّ بعفو منك يشملَنى*** فانّنى عنك يا مولاى لم احُد

انّى توسّلت بالمختار اشرفَ مَن*** رقى السماوات سرّ الواحد الاحد

ص:147

ربّ الجمال تعالى الله خالقهُ*** فمثله فى جميع الخلق الخلق لَم اجد

خير الخلائق اعلى المرسلمين ذرىً*** ذخر الانام وهاديهم الى الرّشد

به التجأتُ لعلّ الله يغفر لى*** هذا الّذى هو فى ظنّى و معتمدى

فمدحُه لم يزل دأبى مَدى عمرى*** و حبّهُ عند ربّ العرش مستندى

عليه ازكى صلوة لم تزل ابداً*** مع السلام بلا حَصر و لا عدد

و الآل و الصحب اهل المسجد قاطبة*** بحر السّماح و اهل الجود و المدد

از صفات ذات القدس الهى شكور بودن اوست. شكور است؛ يعنى كوششهاى بندگان خود ارج مى نهد و پاس مى دارد. جايى كه خداوند متعال قدردانى مى كند، تكليف ما روشن است؛ ما نيز بايد حق متعال و انوار طاهره معصومين را سپاس گوييم. مناسب است انسان در شهر مدينه شاكر نعمت حضور باشد ونعمت همجوارى نبّى و اوليا و اوصيايش را شكر بگزارد.

زيارت پيامبر (صلى الله عليه وآله) و اولياى خاص خداوند (عليهم السلام) متعال،

ص:148

گونه اى رزق مخصوص و معنوى است. در دعاى ابوحمزه ثمالى و دعاى افتتاح از زيارت معصومين (عليهم السلام) تعبير به «رزق» شده است. اين رزق را خداوند متعال در مقام جبران خدمت و كمك و دعا و عبادت، براى افرادى خاص مقرر مى فرمايد و اكنون كه دانستيم رزق عبارت از رزق معنوى است، فرصت حضور را بايستى بسيار مغتنم شمرد و نعمت ملاقات را بايستى بسيار با ارزش دانست و بهره معنوى گرفت. نبايد از عبادت و توبه و دعا و ثنا غافل شويم و سپاس عملى و قولى خالق و رازق و وسايط فيض الهى را از ياد بريم. بايد در نهايت تواضع و فروتنى با اولياى الهى سخن گوييم و آنان را سپاس گزاريم.

زيارت، «حضور الزائر عندالمزور» است. مزور، معصومين مى باشند. آن بزرگان از يك سو فرموده اند: «ما منّا الّا مقتولٌ او مسمومٌ» و از سويى ديگر قرآن كريم مى فرمايد: (ولا تحسبنّ الّذين قتلوا فى سبيل الله امواتاً بل احياء عند ربّهم يُرزقون فرحين بما آتاهم الله من فضله و الله واسعٌ عليم). (1)

قرآن در جايى ديگر مى فرمايد: (ولا تقولوا لِمَن يُقتلُ فى سبيل الله اموات بل احياءٌ عند ربّهم يُرزَقون) (2)كسى نمى تواند منكر اين حقيقت شود كه پيامبر گرامى اسلام (صلى الله عليه وآله) و امامان معصوم


1- سوره آل عمران، آيه 169.
2- سوره بقره، آيه 154.

ص:149

شيعه (عليهم السلام) سر سلسله شهيدان اسلام و قرآنند و به شهادت آيه كريمه قرآن زنده اند و نزد خداوند از بهترين روزيهاى الهى برخوردارند و زيارت آن بزرگواران، زيارت اموات نيست.

هم فنا را هم بقا را رونقيم

فانى اندر حق و باقى در حقيم

گر به صورت جان به جانان مى دهيم

هم به معنى مرده را جان مى دهيم

گر به صورت غايب از هر ناظريم

ليك در معنا به هر جا حاضريم (1)

ارواح جاويد و قدسى پيامبران الهى و امامان معصوم (عليهم السلام) آن گاه كه از ابدان خود جدا مى شوند و به عالم ملكوت پر مى كشند و ناسوت را وداع مى نمايند، امور عالم ناسوت در نزد آنان هويدا و منكشف است و توانايى تأثير و تصرف در اين جهان را دارند و از حاضران در آرامگاه خويش آگاهند و درخواستشان را مى شنوند و آنان را با نسيم الطاف خود مى نوازند و فرشتگان الهى صفّ اندر صفّ رازدار حريم حرم آنانند. (2)


1- ديوان عمان سامانى.
2- ديوان نسيم شمال.

ص:150

حُوران بهشتى زده اندر حرمش صفّ

خيل ملك از نور طبقها همه بر كف

شاهان ادب در حرمش گشته مشرّف

اين جاست كه تاج از سر هر تاجور افتاد (1)

خداوند متعال مى فرمايد: (يا ايّها الذين آمنوا اتقوالله و ابتغوا اليه الوسيلة). (2)و امام صادق درباره آيه مذكور مى فرمايد: «آن سبب و وسيله نجات از هلاكت و رسيدن به سعادت در بين شما، ما هستيم.»

زيارت

زيارت، يعنى زائر خود را در پيشگاه مزور قرار دهد و خود را محك بزند.

زيارت، يعنى يارى گرفتن از بزرگان معصوم براى تقّرب به خداوند.

زيارت، يعنى واسطه قرار دادن مزور ميان خلق و خالق.

زيارت، يعنى پيوند قلبى و ابراز محبت به مزور.

زيارت، يعنى شاهد صدق بر ارادت مأموم به امام خود.

زيارت، ديدار با امام و تجديد بيعت است.


1- ديوان نسيم شمال.
2- سوره مائده، آيه 25.

ص:151

زيارت، كمال خواهى وبه دنبال دل رفتن و دست از مادّيات كشيدن است.

زيارت، گريختن از ظلمتهاى دنياى مادّى و به پرتو انوار الهى واصل شدن است.

از آلودگيها ملول شدن و در زلال پاكيها جان را شست و شو دادن و از نقص خود آگاه شدن و رنج بردن و به سرچشمه كمال آسمانى بازگشتن را نيز از اهداف زيارات پاكان و انبيا و اولياى (عليهم السلام) الهى دانسته اند.

مرحوم ميرزا حبيب الله خراسانى سروده است:

سنگ دل را سرمه كن در آسياى موقت

ص:152

ديده را زين سرمه بينا كن كمال اين است و بس

همنشينى با خدا خواهى اگر در عرش ربّ

در درون اهل دل جا كن كمال اين است و بس

زائر نخست بايد توبه كند و درون جان را از گناه و آلودگيها صيقل بخشد تا بتواند از خورشيد نبوّت و امامت نور برگيرد. چگونه كسى كه آيينه نيست، جمال يار مى طلبد؛ بايد آيينه شد.

آيينه شو جمال پرى طلعتان طلب*** جاروپ زن تو خانه سپس ميهمان طلب

تا پاك نشود، نمى تواند چشم به پاكان بيفكند و تا شايسته نباشد، نمى تواند ادّعاى دوستى با محبّت اولياى الهى را سر

ص:153

دهد. اگر عشق آيد، خستگى رخت برمى بندد و اگر محبّت در كار آيد، ملال متوارى مى شود و آن كه عشق و شوق دارد، به زيارت مى رود. مرحوم علامه بزرگوار امينى- قدّس سرّه القدوسي- در كتاب ارزشمند سيرتنا و سنّتنا آورده است كه اگر مدينة منوّره حرم محترم الهى شمرده شده است و در سنّت نبوى براى مدينه و خاك و اهل و مدفونين آن سرزمين ارزشهاى فراوان بيان شده است، به دليل همان انتساب به خدا و رسول است و زائر او نيز ارزش مى يابد.

هر كه شد محرم دل در حرم يار بماند

و آن كه اين كار ندانست در انكار بماند

از صداى سخن عشق نديدم خوشتر

يادگارى كه در اين گنبد دوّار بماند

زيارت، محبت و شناخت مى آورد و عامل سازنده و تربيت است و از سوى ديگر، انسان را به زيارت وامى دارد.

برادرانه بيا قسمتى كنيم رقيب

جهان و هر چه در آن است از تو يار از من

چون كسى در مدار عشق قرار گيرد و در قلمرو محبّةالله و محبت اولياء الله گام گذارَد، اين محبت براى او چاره ساز خواهد بود. وقتى زائر به ياد پيامبر افتد، پيامبر نيز به ياد زائر خواهد بود كه فرمود: «انّ الله ملائكةٌ سيّاحين فى الارض يبلغونى عن امّتى

ص:154

السلام.» (1)همچنين فرمود: «من سلّم علىّ فى شى ء من الارض ابلِّغهُ.» و «من سلّم علىّ القبر سمعتُه» (2)مگر مى شود كسى شيفته پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) باشد، امّا پيامبر به او بى توجهى كند و مگر مى شود كسى خدا را ياد كند و خداوند متعال او را ياد نكند. خداوند متعال مى فرمايد: (فاذكرونى اذكركم) (3)اين تقابل ياد هم در ذات اقدس بارى وهم در ذوات مقدّسه معصومين (عليهم السلام) موجود است و سر انجام وقتى مزور در خاطر زائر حاضر باشد، زائر نيز در خاطر مزور حاضر است.

دل اگر طالب فيض باشد، سالك راه پاكان خواهد شد و خود را به نيكان متصل خواهد ساخت و پيامبر (صلى الله عليه وآله) و امامان (عليهم السلام)، نيكان و بندگان مقرّب درگاه الهى اند و براى تقرّب بايد با مقرّبان انس يافت وخود را در زمره آنان درآورد تا نمى از يَمِ رحمت الهى به زائر برسد و اين رهنمود خداوند است در سوره نساء كه مى فرمايد: (ولو انّهم اذ ظلموا انفسهم جاؤوك فاسغفرواالله و استغفر لهم الرّسول لوجدواالله توّاباً رحيماً). (4)

آيا وقتى پيراهن حضرت يوسف (عليه السلام) چشم نابيناى يعقوب فراق كشيده و هجران ديده را بينا مى كند، (5)مرقد والاترين


1- وسائل الشيعه، ج 10.
2- همان، ج 1.
3- سوره بقره.
4- سوره نساء، آيه 64.
5- سوره يوسف، آيه 96.

ص:155

رسول خدا (صلى الله عليه وآله) نمى تواند چنين معجزه اى و بلكه بالاتر از آن را پديد آورد؟! سرّى كه در اين جا نهفته است، توجه مزور وانتساب به مزوراست. از اين رو، رسول خدا (صلى الله عليه وآله) فرموده است: «غبار مدينه شفاى جذام است.»

زائر بايد با توجه و حضور قلب زيارت كند تا سخن مزور را با گوش جان بشنود. حضور تن وغيبت جان مفيد نمى تواند باشد. اگر بدن رو به ضريح و قلب پشت بدان باشد، زيارت محسوب نمى شود و زيارتهاى بى روح و بى معنويت است كه بى اثر است. قرآن كريم در سوره طه، كه ماجراى گوساله

ص:156

سامرى را نقل مى كند، مى فرمايد: سامرى از زيور آلات گوساله اى ساخت و او را به صدا درآورد و بنى اسرائيل از تعاليم موسى (عليه السلام) سر باز زدند. پس از آنكه موسى (عليه السلام) از ميقات بازگشت، قوم خويش را گمراه يافت. فرمود: «اى سامرى، چه كردى كه اين گوساله مرده زنده شد و به صدا در آمد؟» سامرى گفت: «من شنيده بودم كه خاك پاى ولىّ خدا اثر دارد. از اين رو مشتى خاك از جاى پاى جبرئيل برگرفتم و بر گوساله پاشيدم تا زنده شد.» (1)خاك پاى فرشته آسمانى چنان مؤثر است كه وقتى به صورت انسانى متمثل مى شود و بر زمين راه مى رود، خاك زير پايش منشأ حيات در موجود جماد مى گردد. اينك چه مانعى در كار است


1- سوره طه.

ص:157

اگر خاك قبر اولياى الهى و آسمانيان داراى خاصيّت احيا و شفا و رفع هر گونه بلا گردد و دلهاى مرده را نيز زنده كند؟! خداوندى كه اثر را بر خاك زير پاى اسب جبرئيل بر مى نهد، بى گمان مى تواند به خاك قبر رسول خدا (صلى الله عليه وآله) و اهل بيت عصمت (عليهم السلام) نيز، كه افضل و اشرف از فرشتگان مقرّب خدايند، اثرى عنايت فرمايد.

رسول خدا (صلى الله عليه وآله) رحمةً للعالمين است و خداوند فرموده است: (يختصّ برحمة من يشاء و الله ذوالفضل العظيم). او بالمؤمنين رؤوف و رحيم است و مأمور به عطوفت و مهربانى با مؤمنين است (واذا جاءك الذين يؤمنون بآياتنا فقل سلامّ عليكم كتب ربّكم على نفسه الرّحمة انّه من عمل منكم سوءاً بجهالة ثمّ تاب من بعده واصلَح فانّه غفور رحيم) (1)براى زائر مدينه چه فرصت بسيار عزيز و چه موقعيت ممتازى است آن گاه كه خود را در روضه منوّره خاتم الانبياء (صلى الله عليه وآله) مى بيند تا سر به ديوار خانه نبى و ولىّ بگذارد و دست حاجت به سوى آستان مقدّسى دراز كند كه هيچ صاحب حاجت و خواهنده اى دست خالى از آن بيرون نمى رود. چگونه زائر و سائل را دست خالى باز مى گردانند كسانى كه آسايش ديگران را بر آسايش خويش ترجيح دادند و سه شبانه روزى پى در پى براى افطار خويش، تنها


1- سوره انعام، آيه 12.

ص:158

به آب بسنده نمودند و طعام را به مسكين و يتيم و اسير دادند و خود گرسنه ماندند.

ادب حضور در محضر رسول خدا (صلى الله عليه وآله) اقتضا مى كند كه زائران صداى خويش را بلند نكنند كه خداوند متعال در اين باره مى فرمايد: (يا ايها الذين آمنوا لا ترفعوا اصواتكم فوق صوت النبى ولا تجهروا له بالقول كجهر بعضكم لبعض ان تحبط اعمالكم و انتم لا تشعرون انّ الذين يغضّون اصواتهم عند

رسول الله اولئك الذين امتحن الله قلوبهم للتقوى لهم مغفرة و اجر عظيم انّ الذين ينادونك من وراء الحجرات اكثرهم لا يعقلون ولو انّهم صبروا حتى تخرج اليهم لكان خيراً لهم و الله غفورٌ رحيم). (1)

دل نگهداريد اى بى حاصلان*** در حضور حضرت صاحبدلان

پيش اهل تن ادب در ظاهر است*** پيش اهل دل ادب بر باطن است

*** آدم و نوح و خليل و موسى و عيسى

آمده مجموع در ظلال محمّد

گرت هواى بهشت است و حوض كوثر و طوبى

بيا به سايه ممدود و مستدام محمّد


1- سوره حجرات، آيه 4 و 5.

ص:159

سرير عزت عقبى جلال امّت او ياد

كه بود راحت دنياى دون حرام محمّد

مدينه، خانه رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه وآله)، محلّ نزول و صعود جبرئيل و ميكائيل و ديگر فرشتگان بوده است و منبع فضايل و خيرات و منشأ الطاف و بركات است.

زائر در زيارت خود بايد به خطاهاى خويش بنگرد و آنها را در نظر آورد تا زيارتى مفيد و ثمر بخش داشته باشد. در زيارت امامان پاك مدفون در بقيع (عليهم السلام) آمده است كه زائر عرضه مى دارد: «و هذا مقام مَن اسرف و اخطأ و استكان واقرّ بما جنى ورجى بمقامه الخلاص.»

و در زيارت رسول خدا (صلى الله عليه وآله) آمده است: «انّى اتيتك مستغفراً تائباً من ذنوبى و انّى اتوجّه بك الى ربّى و ربّك ليغفر لى ذنوبى.» استغفار و توبه از گناهان و اميد مغفرت لازم است و بدين سان زيارت، عامل تزكيه و خودسازى و تربيت مى شود. انسان زائر با زيارت اولياى خدا اعلام وفادارى مى كند و با حضور خود عرضه مى دارد كه كوششها و رنجهاى شما را فراموش نكرده ام و خونهايى را كه نثار مكتب كرده ايد، سبب شد كه من به راه مستقيم الهى درآيم.

زائر، در زيارت، اعلام دوستى و تجديد عهد و تشديد محبت مى كند؛ چرا كه دستور بزرگان مكتب و مقتدايان آن است كه هر كسى را كه دوست داريد، به او اظهار كنيد و بگوييد.

ص:160

در زيارت اولياى الهى، زائر در برابر انسانهاى كامل قرار مى گيرد و خود را با آن بزرگواران، كه ميزان كمالات و فضايل و ارزشهاى اخلاق و معنوى اند، مى سنجد و مقايسه مى كند و احياناً آگاه مى شود كه داراى كژيهايى است كه بايد خود را از آنها بپيرايد و از كوثر وجود آن بزرگان در مسير اصلاح استمداد كند و روح خود را بشويد و جلا بخشد و از نبىّ و ولىّ عذر خواهد كه يا رسول الله، من شرمنده ام از اين كه خود را از امت شما بدانم و اين گونه باشم.

بقيع؛ مرتبه مجسّم

زائر مدينه تنها ميهمان رسول اكرم (صلى الله عليه وآله) نيست، بلكه ميهمان اهل بيت و آل رسول (عليهم السلام) نيز هست. بدون خلع نعلين نبايد وارد حرم و حريم امامان در بقيع شد، بلكه پس از اذن دخول بايستى خلع نعلين نموده و آهسته آهسته گام برداشت و در كنار قبور در نهايت ادب و احترام باز ايستاد؛ چرا كه پس از قبر پيامبر گرامى اسلام (صلى الله عليه وآله) مقدّس ترين و با فضيلت ترين مكانها در مدينة منوّره، مزار بقيع، زيارتگاه امامان مظلوم و آن شهيدان شاهد است. اين مكان مقدّس، محل دفن چهار امام معصوم (عليهم السلام) و همسران و فرزندان رسول خدا (صلى الله عليه وآله) و جمع كثيرى از صحابه و ياران آن حضرت و شمارى بسيار از علما و شهدا و بزرگان اسلام است. رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: سرزمين بقيع

ص:161

نخستين مكانى است كه در روز قيامت شكافته مى شود و مدفونين آن سر از خاك بيرون مى آورند و پس از آن زمين مكّه و در روز قيامت در صحراى محشر هفتاد هزار نفر از بقيع حاضر مى شوند كه روىِ شان مانند شب چهارده مى درخشد و بى حساب به بهشت در مى آيند.» پيامبر گرامى اسلام (صلى الله عليه وآله) همواره به بقيع مى رفت و حتى در نيمه هاى شب نيز به زيارت بقيع مى شتافت و براى آرميدگان در آن بقعه مباركه طلب مغفرت مى نمود.

شايسته است زائران شهر مدينه از زيارت بقيع بهره اى ارزشمند برگيرند و براى اهل بقيع طلب معفرت كنند و در آن قطعه بهشتى خطاب به امامان پاك (عليهم السلام) مضامين والاى زيارت سراسر معارف جامعه كبيره را ترنّم كنند كه به انشاد و انشاى امام هادى (عليه السلام) است و با ادب هر چه تمامتر بخوانند و بگويند كه اى امامان بقيع:

جهان جسم و شما جان جهانيد*** شما هم آشكار و هم نهانيد

شما اسرار هستى را امينيد*** فروغ آسمان روى زمينيد

امير كشور دلها شماييد*** شما آيينه هاى حق نماييد

ص:162

شما يك نور در چندين رواقيد*** شما نور حجازيد و عراقيد

شما در ظاهر و باطن اميريد*** عنايت كرده ما را دست گيريد (1)

و گويا دعبل خزاعى در قصيده تائيّه خود، وضع تأسف بار بقيع را مجسّم مى نمايد و زبان حال شيعيان را به نظم درمى آورد:

مدارسُ آيات خَلَت من تلاوة*** وَ مَنزلُ وحى مُقفرُ العرصاتِ

منازلُ قوم يهتدى بهداهم*** فتُؤمَن منهم زَلّة العثرات

منازلُ جبريلُ الامين يحلّها*** من الله بالتسليم و البركات

منازلُ وحىُ الله معدنُ علمه*** سبيلِ رشاد واضحُ الطرقات

منازل كانت للصّلوة و للتّقى*** و للصّوم و التطهير و الحسنات

ديارُ عفاها جور كل مُنابذ*** و لم تعف للايام و السّنوات

خانه هايى كه محلّ فراگرفتن آيات قرآن كريم بود، تهى گشته اند. خانه هايى كه محلّ نزول وحى الهى بود، به بيابان خشك مبدّل شده اند. خانه هايى كه مردمان به بركت آنان و صاحبانشان هدايت مى يافتند و در اثر عصمت ساكنانشان از هر اشتباه و لغزش در امان مى ماندند، ويران گشته اند.

خانه هايى كه جبرئيل امين از سوى خداوند با سلام و


1- ديوان جواد محدثى.

ص:163

بركات بر آنها نازل مى شد؛ خانه هايى كه محل وحى خداوند و معدن علم و راههاى رشد و رشاد آشكار و روشن اند؛ خانه هايى كه براى نماز و پرهيزكارى بنيان يافته اند و براى روزه و پاكى و نيل به حسنات استوار گشته اند؛ خانه هايى كه دست جفاكار دشمن ويرانشان ساخته است نه گذشت روزگاران.

ويرانشان ساخته است نه گذشت روزگاران

يك لحظه به خود آى و نظر كن كه كجايى

با عجز بر اين خاك گرانمايه بنه سر

گر آمده اى بر در سلطان به گدايى

دست طلب انداز به دامان وصالش

شايد برسى از ره لطفش به نوايى

قبور بى سايبان دربرابرآفتاب، داغِ دل هرشيعه عاشق را تازه مى كند و او را وامى دارد كه بر غمى كهن و ديرين اشك ريزد و بغض مانده در گلو را در جوار امامان پاك و معصوم رها كند. خاك و سنگ مزار امامان، گوياترين رنجنامه نانوشته شيعه است و دلهاى سوخته و پر از محبت ولايتمداران اهل بيت به خاك بوسى چهار امام معصوم (عليهم السلام) مى روند. در آن جا اشكها سخن مى گويند و حال گوياتر از قال است و چشمهاى اشكبار، ترجمان دلهاى داغدار و بى قرار است. بقيع خود مرتبه مجسّم است. لازم نيست كسى مرتبه بخواند؛ چشمها و قطرات جارى اشك، همه روضه خوان مجلس و گريه كنان محفل اند. سخنى

ص:164

نيز كه نگويى، اشك جارى است و شبها روشنايى آن وادى بى بقعه از نور امامت و مشعل ولايت است و بقيع آشنايى غريب و همدم غربت در جمع آشنايان است و اين ديده هاى گريان و دلهاى سوخته گواه داغ دل و عشق زائران و ناله بر مظلوميت بقيع است. رسول خدا (صلى الله عليه وآله) فرمود: «نحن اهل بيت لا يقاس بنا احد.» (1)على (عليه السلام) در فضيلت اهل بيت (عليهم السلام) فرمود «لا يقاس بآل محمد من هذه الامّة و لا يسوّى بهم من جرت نعمتهم عليه ابداً هم اساس الدين و عماد اليقين اليهم يفى ء الغالى و بهم يلحق التالى و لهم خصائص حق الولاية و فيهم الوصيّة و الورائة.» (2)

و على بن موسى الرضا 7 فرمود: «انّ لكل امام عهداً فى عنق اوليائه و شيعته و انَّ من تمام الوفاء بالعهد و حسن الأداء زيارة قبورهم فمن زارهم رغبة فى زيارتهم و تصديقاً بما رغبوا فيه كان ائمّتهم شفائهم يوم القيامة.» (3)شيعيان با هر يك ازامامان معصوم خود (عليهم السلام) عهد و پيمانى دارند كه وفاى بدان پيمان در زيارت مشتاقانه و عارفانه قبور آن ذوات مقدّسه و نورانى تبلور مى يابد. مقام امامت و ولايت تكوينى امامان شيعه (عليهم السلام) به تعبير و فرموده على بن موسى الرضا (عليه السلام) بسان ستارگان آسمان است: «و هو بحيث النجم من ايدى المتناولين.» تا مى رسد به «اين العقول

آزموده ها ؛ ج 1 ؛ ص164


1- بحار، ج 65، ص 44.
2- نهج البلاغه، خطبه 2.
3- كافى، ج 2، ص 567.

ص:165

عن هذا.» (1)زائرانى كه از شناخت امامت و ولايت محرومند، هرگز ميهمان الهى و رسول الله و از ضيافت معنوى آن عزيزان برخوردار نيستند و براى زيارتشان ارج و حرمتى نيست. امام هشتم (عليه السلام) فرمود: «اگر دست شما به ستارگان آسمان مى رسد، دست و قدرت فكر و عقل شما نيز به كنه مقام امامت و ولايت خواهد رسيد.» كنايه از اين كه اوج مقام امامت به قدرى بلند است كه دسترسى افكار بدان ممكن نيست.

فساد دل و جمود عين ناشى از دنياگرايى است و گناه كه فرمود: «ما جَفَّت الدّموع الّا لقسوة القلوب و ما قستِ القلوب الّا لكثرِة الذّنوب.» اين قساوت نمى گذارد انسان نور امامان (عليهم السلام) را بازبيند و گفتارشان را با گوش جان بشنود. منشأ دنياگرايى نيز يا نفس امّاره و شيطان درونى انسان است و يا ابليس و شيطان بيرونى. آدمى در جهاد اصغر، دشمن بيرونى را با سلاح گرم از پاى در مى آورد، اما در جهاد اكبر، نفس امّاره را با ناله و شيون مى بايد از پاى درآورد و راه دل را به سوى كرانه هاى معنويت و شنيدن گفتار گوهرين امامان معصوم (عليهم السلام) باز مى كند و سلاحش گريه است. كسى كه تضرع نكند و توشه اى معنوى برنگيرد، در جهاد اكبر پيروز نخواهد شد و بى بهره گرفتن از محضر رسول خدا (صلى الله عليه وآله) و امامان (عليهم السلام) به وطن خويش باز مى گردد.


1- بحار، ج 25، ص 125.

ص:166

اميرمؤمنان (عليه السلام) در نامه اى به معاويه فضايل اهل بيت (عليهم السلام) را باز مى شمارد؛ نامه اى كه بسيار ژرف و ارزشمند است و خود را چنين معرّفى مى فرمايد: «نحن صنائع ربّنا و النّاس صنائع لنا.» و ابن ابى الحديد درباره اين جمله در شرح نهج البلاغه سخن مى گويد و آن را چنين نقل مى كند: «نحن عبيدالله و الناس عبيد لنا.» آن گاه امام (عليه السلام) مى فرمايد: «بسيارى در جبهه ها كشته مى شوند، ولى كشته ما سيّدالشهداء لقب مى گيرد. شمارى بسيار در معركه جنگ دستشان جدا مى شود، ولى كسى از خاندان ما كه دست او از پيكر جدا مى شود، به مقام الطيّار فى الجنّة و ذوالجناحين بار مى يابد.» و سپس مى فرمايد: «اگر امامت و خلافت بر مبناى قرابت باشد، بنابر آيه شريفه (و اولو الارحام بعضهم اولى ببعض فى كتاب الله) به ما مى رسد و اگر بر مبناى اطاعت و پيروى باشد، باز بنابر آيه شريفه (انّ اولى النّاس بابراهيم للّذين التبعوه و هذا النبّى و الذين آمنوا) به ما

باز مى گردد. پس، بنابر آيه اوّل ما به پيامبر (صلى الله عليه وآله) نزديك هستيم و شما دور و بنابر آيه دوم، ما مطيع و پيرو هستيم و شما عاصى.»

پس اى عزيز، اكنون كه دانستى آل رسول (صلى الله عليه وآله) وسايط فيض الهى اند و تو توفيق يافته اى كه در جوار آن انوار مقدّس جاى گيرى، بقيع را بحرى ذخّار تصور نما و آنچه از آب رحمت مى خواهى، برگير كه هميشه فرصتها دست نمى دهد. دنياى خوب را، كه زمينه ساز آخرتى خوبتر باشد، از امامان پاك طلب

ص:167

كن و آخرت و جنةاللقاء را درخواست نما.

مكّه

نامگذارى اين بلده طيّبه بدين نام از آن روى است كه لغت شناسان گفته اند: «انّما سميّت بذلك لقلّة مائها حيث كانوا يمكّون الماء فيها اى يستخرجونها.» (1)حَمَوى در معجم البلدان گويد: وقتى اعراب جاهلى گمان مى كردند كه حج آنان باطل شده است، با اينگمان نزد كعبه مى آمدند و هنگام طواف فرياد مى زدند و دستان خود را بر هم مى زدند و بعيد نيست كه آيه شريفه (و ما كان صلوتهم عند البيت الّا مكاء و تصديه) (2)اشارتى به همين موضوع باشد.

مكّه مكرّمه و كعبه معظّمه از ديرباز نزد جميع طوايف و مردم حرمت و رتبه اى والا و ارجمند داشته است و نخستين كسى كه به زيارت كعبه آمد، آدم ابوالبشر بوده است و پس از او سلسله جليله انبيا، آن جا را ميعادگاه راز و نياز خود قرار دادند. مكّه، امّ القرى و مادر مناطق است، منطقه وحى و امن است و همان گونه كه مادر، فرزندان خود را تغذيه مى كند، مكّه نيز امنيت و رسالت را به تمام فرزندان خود و مناطق و دنيا مى رساند. گردهمايى خداپرستان در مكّه، كه محلّ فروپاشى


1- لسان العرب.
2- سوره انفال، آيه 25.

ص:168

بتهاست، به همه مسلمانان درس بت شكنى مى دهد و «ابوذر» ها و «حسين بن على» ها فرياد و حركت ظالم كشى خود را از كنار كعبه آغاز كردند و ندا سردادند و در پايان عالم هستى نيز بقيةالله الاعظم قيام خود را از كنار كعبه آغاز خواهد فرمود.

رسول خدا (صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: «هيچ پيامبرى از قوم خود نگريخت مگر آن كه به مكّه آمد و خداوند متعال را عبادت كرد تا وفات يافت.» همچنين مى فرمايد: «هر كسى در مكّه بميرد، چنان است كه در آسمان سوم مرده باشد.» و نيز مى فرمايد: «روى زمين هيچ شهرى را، جز مكّه سراغ ندارم كه هر عملى را در آن انجام دهند، يكى را به صد هزار مى نويسند.» و نيز نقل است كه فرمود: «هيچ شهرى را در روى زمين نمى شناسم جز مكّه معظّمه، كه شراب الابرار يعنى آب زمزم در آن باشد و مصلّاى اخيار در آن باشد زير ناودان طلا كه نيكان در آن جا نماز مى گزارند.

حرم

واژه هاى حَرَم و احرام و مُحرم از يك ريشه اند. احرام، خودشكنى است. مُحرِم آن گاه كه احرام مى بندد، گويى حرم امن خدا را در وجود خود پديد مى آورد و منطقه وجود خود را منطقه امن و امان و صلح و آرامش مى كند و از آلودگيهاى مادّى

ص:169

و شهوت و غضب، خويشتن را مى رهاند و از ويژگيهاى حيوانى دور مى شود. آن گاه كه مُحرِم، مخيط را از خود دور مى سازد و دو جامه سپيد ساده بر تن مى كند، اين كار او نشان از جدايى از هر گونه وابستگى و پيوستگى مادّى دارد و همه نمودارهاى امتياز و فخر و برترى را كنار مى اندازد و زير پا مى گذارد و با گفتن «لبّيك» در ميقات عقد احرام مى بندد و همان گونه كه با تكبيرةالاحرام در نماز، حقّ انحراف از قبله را ندارد و هر كلامى جز كلام حق بر او جايز نيست، در اين جا نيز نمى تواند از حق روى برتابد.

«لبيك» يعنى اگر عمرى به ديگران لبّيك گفته ام، اينك تنها به خداوند متعال لبّيك مى گويم و لبّيك را تكرار مى كنم تا در ژرفاى جانم لذّت بندگى را درك كنم.

اى مُجِرم مُحرم شده در كنج حَرَم*** مُحرم كه شدى بكوش مَحرم گردى

*** اى دل اگر عزم ديار يار دارى*** قصد حجاز و كعبه و ديدار دارى

شوق شهود حضرت دلدار دارى*** اوّل ز دل نقش سوى الله پاك گردان

ص:170

احرام چون بستى به كوى عشق ايزد*** لبّيك گفتى دعوت آن يار سرمد

گشتى چو محو جلوه آن حُسن بى حدّ*** ديدى درون كعبه دل نور سبحان (1)مولانا جلال الدين مولوى گويد: در خانه نمايند كه خواجه خانه و خداوند بيت نيز شايسته زيارت و ديدن است و البته اين كارى است سترگ و همتى مردانه مى طلبد و از همين روست كه عارفان مى گويند: حجّ خانه خليل، آسان است. امّا حجّ حَرَم جليل، كار شيرمردان است و لكلّ عمل رجالٌ. (2)

امام صادق (عليه السلام) فرموده است: «احرِم عن كلّ شى ء يمنعك من ذكر الله ويحجبك عن طاعةالله.» و در تفسير آيه شريفه (لَاقعدنّ لهم صراطك المستقيم.) (3)آورده اند كه مراد از «مستقيم» در اين آيه شريفه، راه مكّه است كه شيطان بر آن مى نشيند تا مردم را از آن بازدارد.

گرچه در همه زمانها و مكانها مى توان به سوى پروردگار به حركت درآمد و ذات اقدس الهى در همه جا هست: (اينما تولوا فثمّ وجه الله)، (هو معكم اينما كنتم)، ولى نسيم فيض خاصّ الهى و عطر عنايات رحمانى و ربّانى بر اساس حكمت الهى، در


1- ديوان الهى قمشه اى.
2- لب و لباب مثنوى.
3- الدّرّ المنثور، سيوطى، ج 3، ص 422.

ص:171

مقاطع مكانى خاصّ و فصول زمانى ويژه اى وزيدن مى گيرد كه پيامبر خاتم (صلى الله عليه وآله) فرمود: «انّ فى ايّام دهركم نفحات الا فتعرّضوا لها.» اين گفتار گوهرين، گونه اى هشدار و بيدار باش است كه مواظب باشيد اين عطر و نسيم را از دست ندهيد؛ آن را دريابيد. توفيق درك ميقات براى احرام و كنار گذاردن تعلقات جسمانى و دنيايى از بارقه هاى آن رحمت و نفحه الهيّه است.

مُحرم در ميقات آنچه را به مظاهر دنيايى متعلّق است، از خود دور مى كند و با احرام هر چه غير خداست، از خويشتن مى راند. او خود را به ربّ و مدبّر خويش نزديك مى نمايد و لباس احرام مى پوشد. امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد كه در حجّ و نيز در عمره بايستى از ميقات مُحرِم شوى: «اعلم انّ من تمام الحجّ والعمرة ان تحرم من المواقيت التى وقّتها رسول الله لا تتجاوزها الّا و انت مُحرِم.» و ويژگى ميقات ذاوالحليفه و مسجد شجره آن است كه امام صادق (عليه السلام) درباره اش فرموده است كه در شب معراج آن گاه كه رسول خدا (صلى الله عليه وآله) عبور مى فرمود و سير آسمانى داشت، محاذى مسجد شجره كه رسيد، ندا آمد: «يا محمّد!» پيامبر عرضه داشت: «لبّيك!» خداوند فرمود: «الَم يجدك يتيماً فآويتُ و وجتدك ضالّا فهديتُ؟!» پيامبر فرمود: «انّ الحمد و النّعمة لك والملك لا شريك لك لبّيك.» از اين رو، در زمين نيز وقتى رسول الله (صلى الله عليه وآله) خواست محرم شود، از محاذى همان نقطه، كه در آسمانها لبّيك گفته بود، تلبيه را به

ص:172

زبان مبارك براى محرم شدن جارى كرد.

كعبه

گفته اند كه وجه تسميه كعبه را دو وجه است:

1- چون اين خانه، بلند است.

2- چون خانه خدا به شكل مربّع است و در لغت عرب لفظ كعبه بر شكل مربّع اطلاق مى شود و درباره خانه خدا چون بسيار استعمال شده است، تعيّن يافته است. در قرآن كريم اين كلمه گاهى تنها و گاهى همراه با «البيت الحرام» آمده است و گاهى بر آن «بيت» و گاهى «مسجدالحرام» اطلاق مى شود. اوصاف كعبه در قرآن كريم، حرام و عتيق و معمور و محّرم آمده است: (انّ اوّل بيت وضع للنّاس للّذى ببكّة مباركاً و هدى للعالمين فيه آيات بيّنات مقام ابراهيم و من دخله كان آمناً) و در حديث آمده است: «ما خَلَقَ الله بقعةً احبّ اليه من الكعبة.» (1)

كعبه، بيت خداوند است. به ابراهيم (عليه السلام) دستور فرمود با اسماعيل (عليه السلام) بيت او را تطهير نمايد.

كعبه، خانه پدر ماست: (ملة أبيكم ابراهيم)

كعبه، خانه امن ماست: (من دخله كان آمنا)

كعبه، خانه آزاد است: (بيت عتيق)


1- وسائل الشيعه، ج 9، ص 3.

ص:173

كعبه، خانه مبارك است: (للّذى ببكّة مباركاً)

كعبه، خانه هر روز ماست؛ زيرا هر روز قبله ماست.

كعبه، يك پرچم است كه بايستى در زيرش گرد آييم و سرود توحيد سردهيم و هم قيامت را ياد كنيم و هم تاريخ را؛ زيرا مكّه جغرافى نيست؛ تاريخ است و زمين نيست، بلكه زمان است.

كعبه پرچم اسلام است. گرچه خداوند متعال مى توانست سنگهاى كعبه را از سنگهاى به ظاهر قيمتى قرار دهد، ولى هر چه ساده تر باشد به صفا نزديكتر است و پرچم گرچه پارچه اى بيش نيست، ولى يك ارتش نيرومند به آن افتخار مى كند و براى برقرارى اش جانها فدا مى كند. همه مسلمانان در سراسر جهان به عنوان يك ارتش نيرومند، كعبه را پرچم و درفش خود مى شمارند. احترام و حرمت كعبه به گونه اى است كه روايات اسلامى حفظ و بقاى دين را وابسته به محفوظ بودن كعبه مى دانند. مادام كه كعبه برپا و برجاست، دين خدا نيز پاينده و استوار است.

امام صادق (عليه السلام) درباره كعبه مى فرمايد: «لا يزالُ الدين قائماً ما قامت الكعبة» (1)البته تن به سوى كعبه داشتن را سودى نيست براى كسى كه دل به سوى خداوند كعبه ندارد. (2)

هنگامى كه ابراهيم (عليه السلام) كعبه را تعمير مى فرمود و بالا مى برد،


1- همان، ج 8، ص 20.
2- همان.

ص:174

ديوارها كه بالا رفت، دستش به آن نمى رسيد. اسماعيل (عليه السلام) سنگى آورد تا ابراهيم (عليه السلام) بر آن بايستد و سنگهاى ديوار كعبه را كار بگذارد و آن گاه كه كار به پايان رسيد، سنگ را كنار خانه گذاشت به گونه اى كه به خانه چسبيده بود و آن را كنار درِ خانه كعبه قرار داد و مأمور شد كه مقام را قبله خود كند. مدتها قبله همان بود و قرآن نيز مى فرمايد: (واتخذوا من مقام ابراهيم مصلّى) بنابراين، جاى مقام، جاى فعلى آن نيست و تغييراتى در آن روى داده است. رواياتى از شيعه و سنّى نقل شده كه در آنها آمده است: «كان المقام مُلصقاً بالبيت.» و مورّخان نوشته اند: «هو الّذى اخرّ المقام الى موضعه اليوم و كان ملصقاً بالبيت.» خليفه دوم اهل سنّت، مقام را به عقب كشيد و در محلّ كنونى قرار داد، امّا مورّخان به انگيزه اين كار اشاره نكرده اند. اميرمؤمنان (عليه السلام) در خطبه اى يكى از موضوعات تحريف شده را تغيير محل مقام ازمحلّى كه درزمان پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) بوده است، مى داند.

كعبه نخستين مكانى است كه براى عبادت خداوند در نظر گرفته شده است. امين الاسلام، طبرسى، ذيل آيه شريفه در مجمع البيان نقل مى كندكه مسلمانان با يهود در مقام تفاخر برآمدند و يهود بر مسلمانان فخر كردند كه بيت المقدس با عظمت تر و افضل از كعبه است، چراكه محل هجرت پيامبران الهى (عليهم السلام) است. مسلمانان نيز گفتند كه كعبه فضيلت بيشترى دارد و خداوند فرمود: نخستين بيت كعبه است.

ص:175

مرحوم علّامه طباطبائى نيز در تفسير قيّم الميزان مى فرمايد: نخستين قبله گاه كعبه بوده است؛ چرا كه كعبه به دست آدم بنا گرديد و توسط ابراهيم خليل الرحمان (عليه السلام) تجديد بنا و معمارى شد: (واذ يرفع ابراهيم القواعد من البيت و اسماعيل ربّنا تقبّل منّا) و براى عبادت برگزيده گشت، برخلاف بيت المقدس كه توسط سليمان پيامبر (عليه السلام) چندين قرن پس از ابراهيم (عليه السلام) ساخته شد.

خانه كعبه، مبارك و داراى خيرى بسيار است، مايه هدايت خلايق است و در شهر مكّه، نشانه هايى آشكار وجود دارد. انسان خائف و گريزان، در اين شهر و مسجدالحرام و كنار كعبه، در امان است و با كثرت رمى كنندگان، سنگ ريزه ها از بين نمى رود. پرندگان بر بالاى خانه پرواز نمى كنند و بيماران با نوشيدن آب زمزم شفا مى يابند و هتك كنندگان بيدرنگ به سزا مى رسند و اصحاب فيل در اين شهر هلاك شدند؛ چنان كه قرآن مى فرمايد: (الم تر كيف فعل ربّك باصحاب الفيل الم يجعل كيدهم فى تضليل فارسل عليهم طيراً ابابيل ترميهم بحجارة من سجيل بجعلهم كعصف مأكول).

مقام ابراهيم (عليه السلام)، حجرالاسود، حطيم و زمزم و مشاعر و اركان كعبه، همه و همه آيات بيّنات حق تعالى هستند. در مسجدالحرام و كنار كعبه، دعا مستجاب است و دستور آمده است كه دعا كنيم؛ چنان كه امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد: «اكثروا من الصلوة والدعاء فى هذا المسجد.» سيره عملى بزرگان

ص:176

معصوم (عليهم السلام) بر اين بوده است كه در حجر اسماعيل دعا مى كردند و از اين رو دستور است كه در حجر اسماعيل دعا بسيار بخوانيد. مرحوم علّامه مجلسى نقل كرده است كه مكانهاى مناسب دعا عبارتند از:

1- زير ناودان طلا، كه در حديث آمده است «ماء الميزاب يشفى المريض.»

2- مقام ابراهيم.

3- حجرالاسود.

4- بين مقام و كعبه.

5- داخل كعبه.

6- چاه زمزم.

7- كوه صفا و مروه.

8- هنگام ديدن كعبه.

اما صادق (عليه السلام) مى فرمايد: «الصّلوة فى المسجد الحرام تعدل مأة الف صلاة.»

توجّه به كعبه در حال نماز، پرستش كعبه يا سنگ و گل نيست بر خلاف آنچه ابن ابى العوجاء مُلحد مى انديشد، بلكه همه مسلمانان با وجود توجه به كعبه، خدا را مى پرستند و به خداوند يكتا مى گويند: (ايّاك نعبد و ايّاك نستعين) و علّت اين كه در نماز به كعبه روى مى كنند، اين است كه كعبه قديمى ترين معبد و خانه توحيد است كه به دست پيامبران بزرگ الهى (عليهم السلام)

ص:177

براى اهل توحيد ساخته شده است و هيچ معبدى از نظر سابقه به پاى آن نمى رسد. از قرآن كريم برمى آيد كه خانه كعبه براى مردم ساخته شده است و بنابراين، حريمش نيز به اندازه تمامى مردم است؛ چرا كه حريم كعبه، بسان حريم مسجدى نيست كه واقف زمين آن را تعيين مى كند.

كعبه سرگذشتى طولانى و پر از حوادث را پشت سر گذاشته است. از آن جمله اين كه مدتها به صورت بتكده درآمد و ثنّيين و بت پرستان حجاز بتان خويش را در بالاى كعبه و درون آن قرار مى دادند و به كليددارى و توليتش افتخار مى كردند. خداوند به ابراهيم و اسماعيل (عليهم السلام) فرمان داد كه خانه من را تطهير كنيد و به ديگر انبيا (عليهم السلام) نيز گوشزد فرمود و آنان موظف شدند كه كعبه را از لوث بتان پاك كنند تا قبله گاه و مطاف نمازگزاران و زائران الهى باشد.

كعبه بوسه گاه هزاران مجنونى است كه در پى ليلاى ديدار، رنج باديه را بر دوش كشيده و بار هجران را تحمل كرده اند تا به طواف رسيده اند. كعبه عرش زمين استو فرش آسمانو زيارتش، فرض الهى بر دوش مؤمنان مستطيع است. هنگام فتح مكّه رسول خدا 360 بت را، كه در اطراف حجر اسماعيل چيده بودند، مشاهده فرمود. هر يك از اين بتان در مقابل قبيله پرستنده اش قرار داشت. پيامبر (صلى الله عليه وآله) نزديك آمد و عصاى مبارك را بر چشم و شكم بتان گذارد و چند بار فرمود: (جاء الحق و زهق

ص:178

الباطل انّ الباطل كان زهوقا) و بتان با صورت بر روى زمين مى افتادند.

از ويژگيهاى حجر اسماعيل در كنار كعبه اين است كه روايات درباره اش مى گويند: «دُفن فيه سبعون نبيّاً.» هفتاد پيامبر الهى (عليهم السلام) از جمله اسماعيل و مادرش هاجر در آن جا مدفونند.

اين كه آيه شريفه مى فرمايد نخستين خانه اى كه براى مردمان بنيان نهاده شد، خانه اى است كه در مكّه است، مقصود آن نيست كه خانه و ساختمانى پيش از كعبه نبوده است، بلكه مقصود اين است كه نخستين خانه اى كه به نام خدا و به سود عموم تأسيس شده است، همان است كه در مكّه معظّمه پايه گذارى شد. تفاوت خانه اى كه به نام خداوند متعال است با ديگر خانه ها در اين است كه در خانه خدا اراده حق حاكم و سود عموم محور است و در ديگر خانه ها اراده شخص حاكم و منافع فرد محور است.

هر خانه اى كه به دست آدمى بنيانگذارى شود، به سود فرد يا گروه يا ملتى است و به زيان ديگران. جنگها از همين جا آغاز مى شوند كه هر دسته اى مى خواهد منافع خويش را گسترش دهد و ديگران محدود باشند، اما آدمى در كعبه از خودپرستى به خداپرستى بازمى گردد. خانه خدا آن جاست كه نام غير خدا در آن نباشد و از نفوذ و اراده و تصرف خلق بيرون رفته باشد تا همگان آن جا را خانه خود بدانند و با چشم خدا كه همه را يكسان مى بيند به يكديگر بنگرند و با رشته رحمت حق با هم

ص:179

بپيوندند و به نام بندگى خدا، كه حقيقت و سرّ ذات انسان است، يكديگر را بشناسند.

اين خانه مبارك، مركز خير و بركات است؛ خانه اى است كه نام خدا و حق و عدالت از آن به سراسر جهان رسيده و برپا شده است. اين خانه هدايتگر عالمين است و مردم گمراه جهان و كاروان بشر را به كمال خود، كه شناختن حق و فداكارى براى نجات خلق است، راهنمايى مى كند؛ پرچمى است بر بام كره زمين تا كاروان بشر راه را گم نكنند و خود را به زير سايه امنيت و عدالت خداوند متعال برسانند و در يك كلام، غرض از كعبه نشانى است كه راه گم نشود؛ چشم خدابين در آن سرزمين و خانه باز مى شود و آيات حق تعالى و صفات الهى، آشكار و روشن، ديده شود.

كعبه محيط امن است و قوميتها و نژادها و رنگ و لباسها را از ميان مى برد، دست ستمگران را مى بندد و همه را به يك حقيقت متوجّه مى سازد و به يك رنگ درمى آورد. رسول خدا (صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: «در پيرامون كعبه قبر سيصد تن از پيامبران است كه آنان گرسنگى و درد و رنج كشيدند و صبر كردند تا وفات نمودند.» همچنين مى فرمايد: «ميان ركن يمانى و حجرالاسود روضه اى از رياض بهشت است و نزديك ركن يمانى درى از درهاى بهشت است و دعا در نزديكى حجرالاسود مستجاب است. هر كس در حجر اسماعيل يا در برابر كعبه عبادت يا

ص:180

استغفار بسيار كند، از گناهان پاك مى شود؛ چونان كه ديگر گرد آن گناه نگردد. نگه به كعبه موجب ثواب و بخشش گناهان گذشته و آينده او خواهد بود. نظر به كعبه عبادت است بى آن كه طواف كند و نماز بگزارد و ركوع و سجود به جاى آورد.» نيز مى فرمايد: «مجاورت كعبه سعادت و مفارقت آن شقاوت است. در پيرامون كعبه هفتاد هزار فرشته مى گردند كه براى طواف كنندگان دعا مى كنند و آمرزش مى طلبند. طواف كعبه موجب مى شود كه خداوند متعال اذن شفاعت هفتاد نفر را به طواف كننده دهد.»

طواف

طواف دور خانه خدا، تبلور مقام قرب و وصل عبد و معبود است. طواف همچون نماز است كه طواف كننده بايستى مراتب تعظيم و تكريم و بيم و اميد و محبّت را مراعات نمايد. او مانند فرشتگانى كه بر گرد عرش الهى طواف مى كنند، بايد خانه كعبه را طواف كند. مقصود از طواف مُحرِم بر گرد كعبه تنها

طواف جسم و بدن در پيرامون خانه نيست، بلكه مقصود، طواف قلب با ياد صاحب خانه است. طواف راستين، طواف قلب است و خانه مثال ظاهرى در عالم ملك و ناسوت است در ازاى بيت معمور در عالم ملكوت. طواف تنها منسكى است كه بايستى با طهارت انجام شود. طواف گرد خانه هموزن نماز است و نماز همان

ص:181

طواف است كه به صورت سكون رو به خانه انجام مى شود و طواف، همان نماز است كه به صورت متحرك بر دور خانه انجام مى پذيرد و در يك كلام، طواف، نماز متحرك و نماز، طواف ساكن است.

جذبه و عشق بر دو گونه در اعمال عاشق تجلّى دارد: يكى با آرامش و ديگرى با جنبش و از خود بيخود شدن. طواف و نماز، باشكوه ترين و ملكوتى ترين حالات انسان است و انسان در هيچ حالتى به اين حدّ از قرب و وصال بهره مند نمى شود. اگر فرموده اند: «الصّلوة معراج المؤمن.» در برابرش فرموده اند: «الطواف بالبيت صلوة.» بنابراين، اوج معراج روح را در هر دو مظهر قرب و وصال (يعنى طواف و نماز) بايستى پى جست.

آن گاه كه آدم و ابراهيم و اسماعيل (عليهم السلام) طواف گزاردند، جبرائيل (عليه السلام) آنان را كنار حجرالاسود آورد و نخست خود استلام حجر نمود و سپس به آنان گفت كه استلام حجر كنند و آن گاه با يكديگر هفت مرتبه طواف نمودند و در هر دور ابراهيم و اسماعيل (عليهم السلام) هر دو به تمام گوشه هاى كعبه دست كشيدند. فرشتگان به ابراهيم (عليه السلام) سلام گفتند. ابراهيم (عليه السلام) پرسيد: «شما در طواف خود چه مى گوييد؟» عرض كردند: «پيش از روزگار آدم، سبحان الله و الحمدلله و لا اله الّا الله و الله اكبر مى گفتيم. چون به آدم گفتيم، وى فرمود: و لا حول و لا قوّة الّا بالله را نيز بسيار گوييد.» ابراهيم فرمود: «العلىّ العظيم را نيز

ص:182

بر آن بيفزاييد و از اين پس بگوييد: لا حول و لا قوّة الّا بالله العلىّ العظيم.» پس از آن، موسى و شعيب و نوح و سليمان بن داوود (عليهم السلام) نيز بر گرد خانه طواف مى نمودند و هر يك به گونه اى تلبيه مى گفتند.

فرشتگان به آدم (عليه السلام) گفتند: «ما هزار سال پيش از شما حج مى گزارديم.» و سپس پيشاپيش آدم (عليه السلام) حركت كردند تا او هفت دور طواف كند و آن گاه دو ركعت نماز رو به روى كعبه گزارد. هيچ فرشته اى را خداوند متعال به زمين نمى فرستد مگر آن كه او را به زيارت كعبه فرمان مى دهد. هفتاد و پنج پيامبر (صلى الله عليه وآله) حج گزاردند و همگان طواف كردند. از جعفربن محمد صادق (عليه السلام) پرسيدند: «آيا پيش از بعثت نبىّ اكرم اسلام نيز مردم حج مى گزاردند؟» حضرت فرمود: «آرى و قرآن هم در هنگام بيان ماجراى شعيب و موسى اين حقيقت را تصديق مى فرمايد كه شعيب به موسى فرمود: (انّى اريد ان انكحك احدى ابنتىّ هاتين على ان تأجرنى ثمانى

حجج فان اتممت عشراً فمن عندك و ما اريد ان اشقّ عليك ستجدنى ان شاءالله من الصّالحين قال ذلك بينى و بينك ايّما الاجلين قضيت فلا عدوان علىّ والله على ما نقول وكيل). (1)

از لحظات شيرين كه براى زائر هنگام طواف كعبه پديد


1- سوره قصص، آيه 27.

ص:183

مى آيد، آن است كه پس از اعمال، پرده كعبه را بگيرد و خود را به كعبه بچسباند و اشك و آه و ناله و گريه و بدن خود را بيمه كند تا به آتش دوزخ نسوزد. اصمعى گويد: نيه شبى على بن الحسين زين العابدين (عليه السلام) را ديدم كه اشك فراوانى در تاريكى شب در كنار كعبه چون مرواريد از دو چشم مباركش مى ريخت و مناجات مى كرد:

يا مَن يُجيبُ دعاء المضطرّ فى الظلم

يا كاشف الضرّ و البلوى مع السّقم

قد نام وفدك حول البيت قاطبةً

و أنت وحدك يا قيّوم لم تنم

ادعوك ربّ دعاء قد امرت به

فارحم بكائى بحق البيت و الحرام

ان كان عفوك لا يرجوه ذو سرف

فمن يجود على العاصين بالنّعم

زائر خانه خدا در طواف كعبه از حجرالاسود، كه به دست راست خداوند متعال تعبيرش كرده اند، چرخيدن و حركت خود را آغاز مى كند و به همان سنگ مبارك طوافش را ختم مى كند. او در طواف كعبه از اصحاب يمين است و از راست در راه راست حركت مى كند و به يمين الله باز مى گردد تا با دست راست كتاب مرقوم و پرونده عمل خود را برگيرد و در كنار اصحاب يمين مورد طواف كرّوبيان قرار گيرد، ولى قلبش در

ص:184

گردش به دور كعبه و در طواف خانه به سمت كعبه است؛ قلبش نه قالبش، كه قلب مؤمن حريم خداست و قبله نما؛ چرا كه به قول صائب تبريزى:

دل محال است ز دلدار شود روگردان*** هر طرف قبله بود قبله نما مى گردد

كعبه محرّك جانها و قلوب است. زائر و طائف در گردش و متحرّك است، اما بيت، ثابت است. متحرّك به دور محرّك مى چرخد تا جايى كه عنايات خاصّه صاحب خانه به گردش بچرخد و صاحب خانه عنايات خود را در پيرامونش به گردش وادارد. خانه ثابت است و مطاف با سكون است تا طائف بگردد و در هر گردش گستره معرفت خود را بگستراند.

پيش از اين پروانه مى گرديد اگر بر گرد شمع

شمع مى گردد كنون برگرد سر پروانه را

گردش پرگار موقوف سكون مركز است

هر كه در دامن كشد پا آسمان پيماتر است

امام كاظم (عليه السلام) مى فرمايد: «و كلّ متحرّك محتاج الى من يحرّكه او يتحرّك به فمن ظنّ بالله الظنون هلك.» (1)

حركت ميان بيت و مقام ابراهيم (عليه السلام) بر مدار هدايت و رحمت حق تعالى است و در خارج مدار، دست آدمى به


1- اصول كافى.

ص:185

يمين الله نيست. پشت مقام نبايد رفت كه آن جا ديگر خبرى نيست؛ ديگر نه ابراهيم و هاجر اسماعيل (عليهم السلام) و نه پايگاه رفرف و براق و نه مولد امام على و نه چيز ديگر است. آدمى تنها مى ماند و پايش بر هيچ جا بند نيست و ارباب متفرق دنيا او رامى برند: (ءارباب متفرّقون خير ام الله الواحد القّهار). بايد طائف از قالب بيرون رود و به قلب بزند؛ با سر برود تا به سرّ برسد و اسرار شود و سرّ السرّ را بعينه بيابد. در طواف گويند: خود بگرد و خود بچرخ و خود برو و در ميان بايست و از ابراهيم خليل (عليه السلام) پيروى كن. تو، كه از ملت ابراهيم هستى، لبّيك گوى و همراهش برو كه گفته اند بى پير مرو تو در خرابات، بى پير به ظلمات مزن همراه پير برو.

چشم در صنع الهى باز كن لب را ببند

بهتر از خواندن بود ديدن خط استاد را

ص:186

امام خمينى (قدس سرهم) در شرح دعاى سحر آورده است: مگر ممكن است بى كندن نعلين شهوت و غضب از پاى نفس و بى ترك هوا و يكباره دل به حضرت مولا بستن، به طور قرب رسيد.

حافظ هر آنكه عشق نورزيد و وصل خواست

احرام طوف كعبه دل بى وضو نيست

*** چگونه طوف كنم در فضاى عالم قدس

كه در سراجه تركيب تخته بند تنم

ص:187

اى عزيز! چه بسا در مدّت عمر، همين نوبت توفيقت يار شده است و به زيارت و طواف كعبه رسيده اى و نعمت مجاورت مدينه پيامبر (صلى الله عليه وآله) و مكّه معظّمه را يافته اى. بكوش كه در هنگام فراغت، از طواف و نماز و تلاوت قرآن سود جويى. غفلت تو را نگيرد كه شيطان فريبنده است. زمان به سرعت مى گذرد و ناگهان بانگ رحيل سر مى دهند كه قافله در حال بازگشتن است. شيطان همواره آدمى را در عبادت وسوسه مى كند كه در آينده و سفرهاى بعد اين كارها را انجام مى دهى. او نمى گذارد در جوار كعبه و مطاف و حين طواف، توبه و استغفار كنى، نمى گذارد نماز بخوانى، نمى گذارد قرآن تلاوت كنى و وقتى چشم باز مى كنى كه همه چيز پايان پذيرفته است. آينده را خدا مى داند كه آيا موفق شوى يا نه. بگو اين جا مكّه است، اين جا مدينه است، اين كعبه بيت الله الحرام است، اين خانه، خانه نبىّ و ولىّ و وصىّ و زهراى مرضيه است و اينها همه بازار آخرت است. براى قيامت كبراى خود توشه اى برگير كه فرداى قيامت اهل محشر مى گويند: اى كاش از پيش ذخيره اى براى خود فرستاده بوديم و فرشتگان الهى در آن روز از سوى ربّ الارباب مى گويند:

هين چه آورديد دست آويز را*** ارمغان روز رستاخيز را

در مكّه و مدينه به زيارت و طواف و نماز و قرائت قرآن،

ص:188

وقت خود را صرف نما و استغفار در اسحار را پيشه ساز كه اولياى الهى (كانوا قليلا من اللّيل ما يهجعون و بالاسحار هم يستغفرون).

شو قليل النّوم ممّا يهجعون*** باش در اسحار از يستغفرون

رسول خدا (صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: «استكثروا من الطواف فانّه اقل شى ء يُوجَدُ فى صحائفكم يوم القيامه.» و نيز مى فرمايد: «انّ الله يباهى بالطائفين.»

اعضا و جوارحى كه با كعبه و حجرالاسود تماس مى يابند و شرافتى ويژه فراهم مى آورند، سزاوار نيست ديگر به گناه و خطا آلوده گردند. زبانى كه دعوت حضرت حق را لبّيك گفته است، نبايد به خواسته هاى شيطان درون و بيرون لبّيك بگويد. دست و لب و دهانى كه با حجرالاسود و اركان كعبه و مرقد مطهر نبوى و بقيع نورانى تماس يافته اند، ديگر نبايد با گناه و ناسزا آشنا شوند.

بايد از مركب گناه پياده شد و آن گاه سوار بر مركب راه شد. بايد قبل از شست و سوى بدن، جان فرورفته در چاه گناه را تطهير كرد. تنها كندن چند جامه از تن و جدا شدن از زن و فرزند و دور شدن از وطن كافى نيست؛ اى عزيز! اخلاص لازم است.

امام سجاد (عليه السلام) به يكى از آنان كه مى خواهد حج بگزارد،

ص:189

مى فرمايد: «فحين دخلت الحرم نويت انّك حرمت على نفسك كلّ غيبة تستغيبُها المسلمين من اهل ملّة الاسلام.» آيا هنگامى كه به حرم پاى نهادى، نيّت كردى كه از اين پس، خود را از هر گونه غيبت و نسبت ناروا كه در غياب مسمانان بدانان روا داشته اى، دور كنى و هنگامى كه به مكّه رسيدى نيّت كردى كه جز خدا در اين سفر مقصد و مطلوبى نداشته باشى. اگر هنگام طواف نيّت نكرده اى كه از شرّ شيطان و حيله هايش و نفس امّاره به دور باشى در حقيقت طواف بيت نكرده اى. بايستى هنگام نماز طواف نيّت كنى كه با اين نماز پشت شيطان را بر خاك خواهى زد. اگر طواف و نماز طواف تو چنين نباشد كه به مقام قرب حق تعالى برسى، بدان كه اين طواف و نماز نه ارجى دارد و نه تأثيرى.

گرچه پشت پا زدن به هوسهاى دل و چشم پوشى از تمتّعات و لذّتهاى دنيوى و دورى از اخلاق ناپسند و صفات رذيله بسيار مشكل و سخت مى نمايد، ولى گفته اند:

چه خوش گفت آن مرد دارو فروش

شفا بايدت داروى تلخ نوش

طواف بايد همراه با اين فراق و مفارقت از رذايل باشد و گام در راه كعبه گذاردن، چنين جداييهايى را مى طلبد. بايد علاقه هاى نارواى دنيايى از دل بيرون رود و صفحه قلب از تيرگيهاى رذايل اخلاقى پاك گردد و آيينه دل تصفيه و صيقلى

ص:190

شود. هر دم و هر لحظه شيطان مراقب است كه ما را بفريبد. بايد آگاه و هوشيار باشيم كه زائر خانه خدا و مسافر الى الله و مهاجر الى الله هستيم.

حجرالاسود

حجرالاسود چونان پرچمى است كه رمز و نشانه شرافت مسلمانان است و استلام حجر ارج نهادن به اين پرچم است. دستور داريم بر آن بوسه نهيم. روايات اهل عصمت (عليهم السلام) حجرالاسود را «يمين الله فى ارضه» خوانده اند و برخى ديگر از روايات، آن را «قلب بيت الله الحرام» دانسته اند. گويى قدس و جلال و معنويت و جذبه و شكوه از اين نقطه به سراسر بيت مى رسد؛ همان گونه كه بيت به مسجد و مسجد به مكّه و مكّه به حرم و حرم به سراسر جهان نور مى افشاند. قلب معنويت در حجرالاسود مى تپد و رمز وحدت همه بشريت است و نزد حجرالاسود تمام مردم از يك نژاد و يك خاك و يك طبيعت برشمرده مى شوند. استلام حجرالاسود در هر شوط از طواف مستحب است و كارى پسنديده است، ولى به هنگام ازدحام جمعيت نبايد بر ديگران فشار آورد و به آنان آزار رسانيد.

عبدالرّحمان بن حجّاج مى گويد: با سفيان ثورى در حال طواف بودم. از امام صادق (عليه السلام) پرسيدم كه رسول خدا (صلى الله عليه وآله) نزد حجرالاسود چه مى كرد؟ فرمود: «در هر طواف واجب و

ص:191

مستحّب حجرالاسود را لمس مى فرمود.» و نيز نقل است كه رسول خدا (صلى الله عليه وآله) هنگامى كه سواره طواف مى فرمود، چوب دستى خود را به حجرالاسود مى كشيد و سپس نوك چوب دستى را مى بوسيد. البتّه رسول خدا (صلى الله عليه وآله) كه در هر طواف حجر الاسود را لمس مى فرمود، راه را برايش باز مى كردند، امّا اگر پرازدحام باشد، امام صادق (عليه السلام) به عبدالرحمان فرمود: «من ازدحام را دوست ندارم.» و امام كاظم (عليه السلام) درباره طواف رسول خدا (صلى الله عليه وآله) فرمودند: «ويستلم الحجر فى كلّ طواف من غير ان اوذى احداً.»

و فرزدق در شأن امام سجّاد (عليه السلام) مى سرايد:

يكاد يمسكهُ عرفانُ راحتِه*** ركن الحطيم اذا ما جاء يستلم

دست گزاردن بر حجرالاسود گونه اى معاهده و پيمان است با حضرت ابراهيم (عليه السلام) كه مانند قهرمان توحيد با هر گونه شرك و بت پرستى مبارزه كنيم و از يكتا پرستى منحرف نگرديم و در زندگى خويش از جادّه توحيد بيرون نرويم. در استلام حجرالاسود، زائر و طائف با قهرمان توحيد، ابراهيم (عليه السلام) و با منادى توحيد، واپسين رسول خدا (صلى الله عليه وآله) بر حفظ توحيد بيعت مى كند و مى گويد امانتى را كه بر عهده ام بود، يعنى زيارت خانه خدا، ادا كردم و به پيمان خود وفا كردم تا تو به روز قيامت گواهى دهى كه: امانتى ادّيتها و ميثاقى تعاهدته لتشهد لى بالموافاة.

نقل است كه گروهى هنگام استلام حجر مى گفتند: «انّى

ص:192

اقبّلك و اعلَم انّك لا تضر و لا تنفع.» امّا بعضى از وابستگان اهل بيت (عليهم السلام) پاسخ دادند: «والله انّه لَيَضرّ و ينفع.» ويژگى حجرالاسود اين است كه همانند مسجد، كه روز قيامت شفاعت و شكايت دارد، آن نيز شفاعت و شكايت دارد. از برخى شكايت مى كند و به سود برخى ديگر شفاعت مى كند. اين سنگ بنابر نقل محدّت قمى در سفينة البحار ويژگيهايى ديگر نيز دارد و از آن جمله، نشان بيعت خدا با انسان است و بوسيدن و استلام و اشاره ما، تجديد بيعت با خداى فطرت آفرين است.

هنگامى كه ابراهيم خليل (عليه السلام) حجرالاسود را در كعبه گذارد، نورى از حجرالاسود درخشيد كه شرق و غرب چپ و راست را روشن ساخت و از همين رو بود كه خداوند متعال هر جايى را كه نور حجرالاسود بر آن تابيده بود، حرم قرار داد.

از امام صادق (عليه السلام) پرسيدند: «كيف صار النّاس يستلمون الحجر و الركن اليمانى و لا يستلمون الركنين الآخرين فقال انّ الحجر الاسود و الركن اليمانى عن يمين العرش و انّما امرالله ان يستلم ما عن يمين عرشه.» (1)

از رسول نقل است: «حجر الاسود و مقام ابراهيم فرداى قيامت مى آيند و با زبان خود گواهى مى دهند براى كسانى كه آنها را درك كرده اند و استلام نموده اند.» و نيز نقل است كه


1- وسائل، ج 9، ص 320.

ص:193

فرمود: «در روى زمين چيزى از بهشت باقى نمانده است جز حجرالاسود و اگر در روزگار جاهليت، مشركان با دستان نجس خود آن را لمس نكرده بودند، هيچ بيمارى از آن شفا طلب نمى كرد مگر آن كه از كرم الهى شفا مى يافت.»

در روايتى ديگر مى فرمايد: «استلام حجرالاسود و بوسيدن ركن يمانى موجب مى شود كه گناهان شخص، مانند برگ خشك درختان بر زمين بريزد و هيچ شهرى را سراغ ندارم كه چنين فضيلتى در آن باشد جز شهر مكّه، كه كعبه در آن جاى دارد.»

سيف تمّار مى گويد: به امام صادق عرض كردم كه نزد حجرالاسود رفتم؛ ازدحام بود. از شخصى پرسيدم، پاسخ داد: حتماً بايد استلام كنى. آيا چنين است؟ فرمود: «خير، اگر ازدحام نبود، استلام كن وگرنه از همان دور سلامش كن.»

صفا و مروه

كوه صفا را «صفا» ناميده اند؛ زيرا از وصف انبيا، به ويژه آدم (عليه السلام) بهره برد؛ چنان كه در قرآن كريم آمده است (انّ الله اصطفى آدم و نوحاً و آل ابراهيم و آل عمران على العالمين). آدم بر كوه صفا در

برابر بيت ايستاد و از «مصطفى» بودن آدم اين كوه صفا شد و هر كس كه از اين كوه صفا، «صفا» برگيرد، مصطفاى خداوند متعال خواهد شد.

صفا، يادگار نخستين فرياد اعلام نبوت خاتم الانبياء است.

ص:194

صفا، يادآور خاطره هاى هاجر، مادر اسماعيل (عليه السلام) است آن گاه كه در طلب آب كاوشگرانه و بى صبرانه سعى مى كرد.

صفا، نمايشگر حالت بيم و اميد و خوف و رجا و آن همه خاطرات روحانى و ملكوتى و سير انفسى است. در آن جا، مُحرِم كو به كو دنبال دوست مى گردد و بى صبرانه و بى تاب و مضطرب در پى قرب است و در حال حيرت سرگشتگى به سعى خود ادامه مى دهد و جزر و مدّ روحى را در كوشش خود براى ادامه راه وصال به نمايش مى گذارد؛ چرا كه در حديث است كه خداوند متعال هيچ منسكى را به اندازه سعى دوست نمى دارد و اين بدان سبب است كه همه جبّاران و گردنكشان در اين جا خوار مى شوند. (1)

در سال هفتم هجرت، آن گاه كه رسول خدا (صلى الله عليه وآله) براى عمرةالقضاء به مكّه آمد، به مشركان فرمود تا بتان را از صفا و مروه بردارند. چون بتان را برداشتند، آن حضرت سعى صفا و مروه را به جاى آورد. پس از طواف، رسول خدا (صلى الله عليه وآله) دوباره بتان را نصب كرد. يكى از اصحاب، كه سعى را انجام نداده بود، شرفياب شد و عرضه داشت: «قريش بار ديگر بتان را نصب كرده اند و من نيز هنوز سعى را انجام نداده ام.» آن گاه اين آيه شريفه نازل گرديد و به دنبال نزول آيه، در حالى كه بتان را


1- علل الشرايع صدوق.

ص:195

در صفا و مروه نهاده بودند، مسلمانان سعى مى كردند تا آن گاه كه پيامبر حج خويش را به جاى آورد و بتان را برداشتند: (انّ الصّفا والمروة من شعائر الله فمن حجّ البيت او اعتمر فلا جناح عليه ان يطّوّف بهما و من تطوّع خيراً فانّ الله شاكر عليم).

زائر خانه خدا در هنگامه سعى صفا و مروه، حال مادر اسماعيل (عليه السلام) را در جان و روح خود مجسّم مى كند؛ چرا كه آن مادر غريب و تنها، در آن بيابان بى آب و علف بى آن كه از رحمت خدا مأيوس شود، هفت بار براى يافتن آب ميان دو كوه سعى كرد و سرانجام مشمول لطف الهى شد و به مقصود خويش رسيد و با جوشش آب از زير پاى اسماعيل (عليه السلام) هر دو از تشنگى رهايى

يافتند و براى هميشه درس مقاومت و وصول به هدف را از يك سو و درس اميدوارى به خداوند متعال در هنگام نااميدى از اسباب مادّى را از سوى ديگر به ما آموختند.

والسّلام

}

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109