دانشنامه احاديث پزشكى جلد 1

مشخصات كتاب

سرشناسه : محمدي ري شهري، محمد، 1325 -

عنوان قراردادي : موسوعة الاحاديث الطيبة. فارسي

عنوان و نام پديدآور : دانش نامه احاديث پزشكي / محمدي ري شهري، با همكاري مرتضي خوش نصيب...[ و ديگران].؛ ترجمه حسين صابري.

مشخصات نشر : قم: موسسه علمي فرهنگي دارالحديث، سازمان چاپ و نشر، 1385.

مشخصات ظاهري : 672ص.

فروست : مركز تحقيقات دارالحديث؛ 94.

شابك : 38000 ريال : 964-493-029-0 ؛ 50000 ريال (چاپ پنجم) ؛ 7000 ريال (چاپ هفتم) ؛ 90000 ريال: چاپ دهم : 978-964-493-029-4

يادداشت : با همكاري مرتضي خوش نصيب، محمدتقي سبحاني نيا، رسول افقي، احمد سعادت فر.

يادداشت : چاپ سوم.

يادداشت : چاپ پنجم و هفتم: 1386.

يادداشت : چاپ دهم: 1388.

يادداشت : كتاب حاضر در چاپ دوم 1383 توسط همين ناشر به صورت دو جلدي چاپ شده و در چاپ حاضر با حذف متن اصلي عربي آن به صورت تك جلدي به چاپ رسيده است.

يادداشت : نمايه.

موضوع : پزشكي -- احاديث

موضوع : احاديث اهل سنت -- قرن 14

شناسه افزوده : خوش نصيب، مرتضي، 1342-

شناسه افزوده : صابري، حسين، 1345-، مترجم

شناسه افزوده : موسسه علمي - فرهنگي دارالحديث. سازمان چاپ و نشر

رده بندي كنگره : BP141/5 /پ4 م33041 1385الف

رده بندي ديويي : 297/214

شماره كتابشناسي ملي : 1041209

ص: 1

اشاره

ص: 2

ص: 3

ص: 4

ص: 5

ص: 6

ص: 7

پيش گفتار

اهميّت پزشكى

طبابت ، كار خداوند است

پيش گفتاراهميّت پزشكىدر حوزه علوم بشرى ، پزشكى ، سرآمد همه دانش هاست ؛ چرا كه فلسفه ساير علوم ، بهره ورى انسان از مواهب زندگى است و اين هدف ، جز در پرتو سلامت جسم و جان ، ميسّر نيست . (1) از اين رو ، امام باقر عليه السلام مى فرمايد: بدان كه نه هيچ دانشى چون جُستن سلامت است و نه هيچ سلامتى چون سلامتِ دل . (2) اين سخن ، به روشنى نشان مى دهد كه از نگاه اسلام ، طبّ روان ، ارجمندتر از طبّ تن ، و طبّ تن ، ارزشمندتر از ساير علوم است. اين حديث نبوى نيز بدين معنا اشاره دارد كه مى فرمايد : دانش بر دو گونه است : دانش دين ها و دانش بدن ها . (3)

طبابت ، كار خداوند استقرآن كريم ، از ابراهيمِ خليل عليه السلام نقل مى كند كه فرمود:

.


1- .چنان كه از اميرمؤمنان على بن ابى طالب عليه السلام روايت شده كه فرمود : «بِالعافِيَةِ توجَدُ لَذَّةُ الحَياةِ؛ لذّت زندگى با عافيت (سلامت) به دست مى آيد » (غررالحكم ، ح 4207) .
2- .ر. ك : ج1 ، ص 33 ح 4 .
3- .ر. ك : ج1 ، ص33 ح 1 .

ص: 8

« وَ إِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ » . (1) و چون بيمار شوم ، او (خداوند) شفايم مى دهد . اين سخن ، بدين معناست كه طبابت ، كار خداوند متعال است و طبيب واقعى اوست . (2) خداوند است كه خواصّ درمانى را در داروها نهاد و در نظام آفرينش ، براى هر دردى دارويى آفريد (3) و به انسان ، استعداد شناخت دردها و داروها و چگونگى درمان آنها را عنايت كرد و بدين سان ، او را مظهر نام هاى «طبيب» و «شافى» خود ، قرار داد ، چنان كه پيامبران الهى نيز (براى درمان بيمارى هاى جان) مَظهر اين نام هاى مقدّس هستند. امام على عليه السلام ، در توصيف پيامبر خدا مى فرمايد : طَبيبٌ دَوّارٌ بِطِبِّهِ ، قَد أحكَمَ مَراهِمَهُ ، وأحمى مَواسِمَهُ ، يَضَعُ ذلِكَ حَيثُ الحاجَةُ إلَيهِ ، مِن قُلوبٍ عُميٍ ، وآذانٍ صُمٍّ ، وألسِنَةٍ بُكمٍ . مُتَتَبِّعٌ بِدَوائِهِ مَواضِعَ الغَفلَةِ ، ومَواطِنَ الحَيرَةِ (4) طبيبى بود كه طبابت را بر بالين بيماران مى بُرد ، مرهم را درست برجايى كه بايد ، مى نهاد و آن جا كه بايسته بود ، داغ مى نشاند . او اين همه را بدان جا مى رساند كه نيازمندش بود : دل هاى بى فروغ، گوش هاى ناشنوا و زبان هاى ناگويا . با درمان خويش ، منزلگاه هاى بى خبرى و جايگاه هاى سرگشتگى انسان را مى جست . بنا بر اين ، از نگاه اسلام ، طبيب و دارو خواه براى روح (جان / روان) ، و خواه براى تن (بدن / جسم) ، تنها نقش يك واسطه را در نظام حكيمانه آفرينش ايفا مى كنند و درمان كننده ، فقط خداوند متعال است .

.


1- .شعرا ، آيه 80 .
2- .ر. ك : ج1 ، ص53 (پزشكى از ديدگاه اسلام / شفا از خداوند است) .
3- .ر. ك : ج1 ، ص 47 (پزشكى از ديدگاه اسلام / هر دردى را درمانى است) .
4- .نهج البلاغة : خطبه 108 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 319 ح 5564 .

ص: 9

دانش نامه احاديث طبى

دانش نامه احاديث طبىهر چند از نظر لغت (1) و متون اسلامى ، «طب» ، شامل درمانِ بيمارى هاى جسم و جان است و درمان كنندگان جسم هم مانند درمان كننده جان ، مظهر اسماى حسناى الهى هستند ، و افزون بر اين ، «طبّ تن» و «طب روان» ، ارتباط بسيار نزديكى با هم دارند (به گونه اى با تدبير روانى مى توان شمارى از بيمارى هاى جسمانى را علاج كرد و به عكس ، با درمان جسمانى ، پاره اى از بيمارى هاى روانى را مى توان درمان نمود) ؛ اما طبّ تن و طبّ جان ، در نوشتارهاى اسلامى دو موضوع مستقل اند . «طبّ روان» ، موضوع علم اخلاق است و اصطلاحا به آن طب اطلاق نمى شود . بنا بر اين ، دانش نامه احاديث طبّى ، تنها احاديثى را در خود جاى داده است كه در آنها بهداشت و يا درمان بيمارى هاى جسمى مطرح شده است. پيش از آشنايى با متن اين احاديث ، لازم است در سه فصل ، مطالب زير توضيح داده شود : 1 . جايگاه طب در قوانين اسلامى ؛ 2 . ارزيابى كلّى احاديث طبّى ؛ 3 . مراحل تحقيق و تدوين دانش نامه احاديث طبّى .

.


1- .الطبُّ : « _ مثلَّثة الطاء _ ، علاج الجسم والنفس؛ طب ، به معناى درمان تن و روان است» (القاموس المحيط ، ج 1 ، ص 96) .

ص: 10

1 . جايگاه طب در قوانين اسلام

اشاره

1جايگاه طب در قوانين اسلامفلسفه احكام و قوانين اسلامى ، تكامل مادّى و معنوى جامعه انسانى است . از نگاه اسلام ، بزرگ ترين نعمت الهى ، سلامت جسم و بزرگ تر از آن ، سلامت جان است . همچنين ، خطرناك ترين بلاها ، بيمارى جسم و خطرناك تر از آن ، بيمارى جان است . متن سخن امام على عليه السلام در اين باره چنين است: إنَّ مِنَ البَلاءِ الفاقَةَ ، و أشَدُّ مِن ذلِكَ مَرَضُ البَدَنِ ، و أشَدُّ مِن ذلِكَ مَرَضُ القَلبِ ، و إنَّ مِنَ النِّعَمِ سِعَةَ المالِ ، و أفضَلُ مِن ذلِكَ صِحَّةُ البَدَنِ ، و أفضَلُ مِن ذلِكَ تَقوَى القُلوبِ . (1) يكى از گرف تارى ها تنگ دستى است. سخت تر از آن ، ناتن درستى است و سخت تر از آن هم بيمارى دل ؛ و يكى از نعمت ها توانمندى مالى است و برتر از آن ، تن درستى است و بهتر از آن نيز تقواى دل ها . مسئله اين است كه اگر بيمارى ، خطرناك ترين بلا و سلامت ، بزرگ ترين نعمت است ، اسلام كه تكامل و سعادت انسان را هدف خود قرار داده ، براى مبارزه با بيمارى ها و تأمين سلامت جامعه چه برنامه اى دارد؟ و به ديگر سخن ، طب در احكام و قوانين اسلامى چه جايگاهى دارد؟

.


1- .الأمالى ، طوسى ، ص 146 ، ح 240 ، تحف العقول ، ص 203 ، بحار الأنوار ، ج 70 ، ص 51 ، ح 8 .

ص: 11

جايگاه طبّ پيشگيرى در اسلام

جايگاه طبّ پيشگيرى در اسلامبررسى متون اسلامى به روشنى نشان مى دهد كه يكى از اهداف اصلى و حكمت هاى مهمّ احكام و مقرّرات اسلامى ، طبّ پيشگيرانه ، از طريق پيشگيرى از بيمارى ها و تأمين سلامت انسان است . خداوند متعال ، تصريح مى كند كه قرآن و برنامه هاى نورانى و حياتبخش آن ، جامعه بشر را به راه هاى تأمين سلامت ، رهنمون مى گردد: « يَهْدِى بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَ نَهُ سُبُلَ السَّلَ_مِ » . (1) خداوند ، هر كه را از خشنودى او پيروى كند ، به وسيله آن [كتاب] به راه هاى سلامت ، رهنمون مى شود . و بدين سان ، انسان مى تواند با پيوند با خدا و برنامه هايى كه او براى زندگى بشر ارائه كرده ، به بزرگ ترين نعمت هاى الهى دست يابد و نه تنها آخرت ، بلكه سلامت و سعادت و خوش بختى دنياى خود را نيز تأمين نمايد: « مَّن كَانَ يُرِيدُ ثَوَابَ الدُّنْيَا فَعِندَ اللَّهِ ثَوَابُ الدُّنْيَا وَالْأَخِرَةِ » . (2) هر كس پاداش دنيا مى خواهد ، [بداند كه] پاداش دنيا و آخرت ، نزد خداست . بر اين پايه ، در اسلام ، آنچه براى سلامت جسم و يا جان خطرناك و زيانبار است ، حرام يا مكروه است و آنچه براى سلامت انسان ، لازم و مفيد است ، واجب يا مستحب ، و آنچه سود و يا زيانى براى جسم و يا جان ندارد ، مباح شناخته شده است . اين بدان معناست كه طبّ پيشگيرى در متن مقرّرات و احكام پنجگانه اسلام ، تنيده شده و اجراى كامل و دقيق قوانين الهى در زندگى ، سلامت جسم و جان انسان را به همراه دارد. (3)

.


1- .مائده ، آيه 16 .
2- .نساء ، آيه 134 .
3- .به استثناى مواردى كه حكمت الهى به دليل مسائل تربيتى بيمارى فردى را اقتضا نمايد (ر. ك : ج1 ، ص 126 ، حكمت بيمارى) .

ص: 12

امام رضا عليه السلام ، درباره حكمت مقرّرات الهى كه بر انسان حلال و يا حرام شده است ، مى فرمايد : إنّا وَجَدنا كُلَّ ما أحَلَّ اللّهُ _ تَبارَكَ وتَعالى _ فَفيهِ صَلاحُ العِبادِ وبَقاؤُهُم ، و لَهُم إلَيهِ الحاجَةُ الَّتى لا يَستَغنونَ عَنها ، و وَجَدنَا المُحَرَّمَ مِنَ الأَشياءِ لا حاجَةَ بِالعِبادِ إلَيهِ و وَجَدناهُ مُفسِدا داعِيا لِلفَناءِ وَالهَلاكِ . (1) ما مى بينيم هر آنچه كه خداوند _ تبارك و تعالى _ حلال كرده ، در آن ، صلاح و بقاى بندگان است و بدان نيازى گريزناپذير دارند ، و مى بينيم همه آنچه كه حرام شده است ، بندگان ، بدان نيازى ندارند و مى بينيم كه همه ، موجب تباهى و زمينه نابودى اند . در اين سخن ، امام تصريح مى فرمايد كه آنچه در مقررات الهى در زمينه هاى مختلف (مانند: خوردن ، آشاميدن ، ازدواج و ...) ، حلال شمرده شده ، امورى است كه مردم براى تأمين سلامت ، رفاه و آسايش خود ، بدان نياز دارند و مصالح زندگى و بقاى آنها وابسته به آن است و به عكس ، آنچه تحريم شده ، امورى است كه نه تنها مورد نياز مردم نيست ، بلكه به زيان سلامت و آسايش آنان و موجب هلاكت آنهاست .

.


1- .علل الشرائع ، ص 592 ، بحار الأنوار ، ج 65 ، ص 166 . همچنين ، ر. ك : ج1 ، ص85 ، ح 65 .

ص: 13

2 . ارزيابى كلّى احاديث طبّى

1 . مبدأ علم طب

2ارزيابى كلّى احاديث طبّىپيش از ارزشيابى احاديث طبّى ، پاسخ دادن به سه سؤال اساسى در اين باره ، ضرورى است : سؤال اوّل : آيا علم پزشكى ، مبدأ الهى دارد و متّكى به وحى است؟ يا سرآغاز آن ، تجربه انسان هاست؟ سؤال دوم : آيا پيشوايان دين ، يعنى پيامبر اسلام و اهل بيت آن بزرگوار ، از دانش پزشكى برخوردار بوده اند يا نه؟ سؤال سوم : بر فرض اطّلاع آنان از دانش پزشكى ، آيا اصولاً بناى دين ، ورود به مسائل پزشكى و درمان انواع بيمارى هاى جسمى بوده يا نه؟

1 . مبدأ علم طببرخى از دانشمندان بر اين باورند كه علم طب ، مبدأى الهى دارد و متّكى به وحى است . انديشمند و محقّق بزرگوار شيخ مفيد رحمه الله در اين باره چنين مى فرمايد : طب ، [دانشى] است درست كه آگاهى از آن ، امرى ثابت است و راه دسترس بدان نيز وحى است . آگاهان به اين دانش ، آن را تنها از پيامبران بهره گرفته اند ؛ چه آن كه نه براى آگاهى يافتن از حقيقت بيمارى ، جز به كمك سمع (ادّله نقلى) ، راهى هست ، و نه براى آگاه شدن به درمان ، راهى جز توفيق . بدين سان ، ثابت

.

ص: 14

2 . اهل بيت و دانش پزشكى

مى شود كه يگانه راه اين آگاهى ، شنيدن از همان خدايى است كه به همه نهفته ها آگاه است . (1) به نظر مى رسد نياز انسان هاى نخستين ، ايجاب مى كرد كه «وحى» ، برخى از دانش هاى تجربىِ ضرورى براى زندگى را در اختيار آنان قرار دهد. مؤيّد اين نظريه ، مطلبى است كه سيّد بن طاووس نقل كرده است : إنَّ اللّهَ _ تَبارَكَ وتَعالى _ أهبَطَ آدَمَ مِنَ الجَنَّةِ ، وعَرَّفَهُ عِلمَ كُلِّ شَيءٍ ، فَكانَ مِمّا عَرَّفَهُ النُّجومُ وَالطِّبُّ . خداوند ، آدم را از بهشت ، فرو آورد و او را از آگاهى به همه چيز ، برخوردار ساخت . نجوم و پزشكى ، از جمله چيزهايى بود كه خداوند ، وى را از آنها آگاه كرد . (2) بنا بر اين ، مى توان گفت كه سرآغاز علم طب ، آموزه هاى وحى بوده ؛ امّا تجربه دانشمندان نيز بدان افزوده شده و تدريجا اين دانش ، گسترده تر شده و مى شود ؛ ليكن اين ادّعا كه وحى ، تنها راه رسيدن به اين دانش است ، علاوه بر اين كه متّكى بر برهان عقلى و يا شرعى نيست ، بطلان آن به وسيله تجربه ثابت شده است و آنچه از مرحوم شيخ مفيد نقل شده كه راه رسيدن به دانش طب ، «السمع عن العالم بالخفيّات» است ، اگر مقصود ، يكى از راه هاى رسيدن به اين دانش باشد ، صحيح است ؛ وگر نه نمى تواند صحيح باشد .

2 . اهل بيت و دانش پزشكىبررسى دقيق احاديثى كه درباره ويژگى هاى علمى ، سرچشمه هاى دانش ها و نيز

.


1- .تصحيح الاعتقاد ، ص 144 ، بحارالأنوار ، ج 62 ، ص 75 .
2- .ر. ك : ج1 ، ص 35 ، ح 6 .

ص: 15

انواع دانش هاى اهل بيت عليهم السلام به ما رسيده ، (1) نشان مى دهد كه پيامبر اسلام و اهل بيت آن بزرگوار ، نه تنها از دانش پزشكى ، بلكه از همه علوم ، نه از راه تحصيل ، بلكه از طريق الهام الهى برخوردار بوده اند، به گونه اى كه هر گاه اراده مى كردند چيزى را بدانند ، مى دانستند ، چنان كه امام صادق عليه السلام مى فرمايد : إنَّ الإِمامَ إذا شاءَ أن يَعلَمَ عَلِمَ . (2) امام ، آن گاه كه بخواهد بداند ، مى داند . به دليل اين دانش گسترده و علم خارق العاده بود كه امام على عليه السلام ، مكرّر خطاب به مردم مى فرمود: هر چه مى خواهيد ، از من بپرسيد : سَلونى قَبلَ أن تَفقُدونى ، فَإِنَّ بَينَ جَنبَىَّ عُلوما كَثيرَةً كَالبِحارِ الزَّواخِرِ . (3) از من بپرسيد ، پيش از آن كه مرا از كف بدهيد ؛ چرا كه در سينه من ، به سان درياهاى بيكران ، دانش هاى فراوان نهفته است . همه امامان عليهم السلام از چنين دانشى برخوردار بوده اند و در پاسخ دادن به هيچ مسئله علمى اى در نمى ماندند . امام رضا عليه السلام در اين باره مى فرمايد : إنَّ العَبدَ إذَا اختارَهُ اللّهُ عز و جل لاُِمورِ عِبادِهِ شَرَحَ صَدرَهُ لِذلِكَ ، و أَودَعَ قَلبَهُ يَنابيعَ الحِكمَةِ ، و أَلهَمَهُ العِلمَ إلهاما ، فَلَم يَعىَ بَعدَهُ بِجَوابٍ ، و لا يُحَيَّرُ فيهِ عَنِ الصَّوابِ . (4) آن گاه كه خداوند عز و جل بنده اى را براى عهده دارى كارهاى بندگان خويش برگزيند ، سينه وى را براى اين كار ، فراخ مى سازد و سرچشمه هاى حكمت را در دل او به

.


1- .ر. ك : اهل بيت در قرآن وحديث ، ج 1 ، ص 253 (ويژگى هاى علمى اهل بيت عليهم السلام ) وص 279 (درهاى علوم اهل بيت عليهم السلام ) وص 309 (مبادى علوم اهل بيت عليهم السلام ) ، دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام ، ج 10 (دانش هاى امام على عليه السلام ) .
2- .ر. ك : اهل بيت در قرآن وحديث ، ج 1 ، ص 333 (چگونگى علوم اهل بيت عليهم السلام ) .
3- .ر. ك : دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام ، ج 10 ، ص 331 (باب دهم : پيش از آن كه مرا از دست بدهيد ، از من بپرسيد) .
4- .الكافى ، ج 1 ، ص 202 ، ح 1 ، عيون أخبار الرضا عليه السلام ، ج 1 ، ص 221 ، ح 1 ، معانى الأخبار ، ص 101 ، ح 2 ، كمال الدين ، ص 680 ، ح 31 ، الاحتجاج ، ج 2 ، ص 446 .

ص: 16

3 . دين و حرفه پزشكى

وديعت مى گذارد و دانش را به تمامى به او الهام مى كند و از آن پس ، او نه در پاسخى فرو مى مانَد و نه از راه صواب ، سرگشته مى گردد . بنا بر اين ، بى ترديد ، پيامبر اسلام و اهل بيت او ، از دانش پزشكى برخوردار بوده اند و اگر ثابت شود كه در هر مسئله اى از مسائل مربوط به اين دانش ، چيزى فرموده باشند ، قطعا كلام آنان ، مطابق با واقع است .

3 . دين و حرفه پزشكىهر چند طبّ پيشگيرى ، چنان كه توضيح داديم ، در متن مقرّرات دينى مورد توجّه بوده و پيشوايان دينى ، از دانش پزشكى برخوردار بوده اند؛ امّا فلسفه دين ، ورود در حرفه پزشكى نبوده است و از اين رو ، در روايات اسلامى ، علم دين ، قسيمِ علم طب است . (1) همچنين اهل بيت عليهم السلام به عنوان يك حرفه ، وارد مسائل پزشكى نشده اند. جدا كردن فقه (دين شناسى) از طب (پزشكى) و حرفه فقيهان از كار طبيبان نيز شاهد ديگرى براى جدا بودن حوزه دين و حوزه علم طب است. (2) بنا بر اين ، ورود پيشوايان دين در مسائل پزشكى ، مانند ورود آنان به ساير علوم ، به صورت موردى و گاه به عنوان كرامت و اعجاز بوده ، نه به صورت دائم و بدان نحو كه مردم به ديگر پزشكان ، مراجعه مى كنند . بديهى است كه اگر مردم ، اهتمام مى ورزيدند و از دانش سرشار اهل بيت عليهم السلام بهره مى جستند و به صورت متقن ، آثار علمى آنان را ثبت و ضبط مى كردند ، امروز ، ذخاير علمى و فرهنگى عظيمى در رشته هاى مختلف دانش ، در اختيار بشر بود ؛ امّا متأسّفانه ، جايگاه علمى اهل بيت عليهم السلام شناخته نشد و آنچه از آنان به يادگار ماند نيز از نيرنگ

.


1- .ر. ك : ج1 ، ص 33 ، ح 1 .
2- .ر. ك : ج1 ، ص 33 ، ح 2 و 3 وص35 ، ح 5 .

ص: 17

ارزيابى احاديث طبّى از نگاه شيخ صدوق

سياست بازان و دروغ پردازان ، مصون نماندْ ، به گونه اى كه اكنون ، دستيابى به ميراث علمى آنان ، نياز به تلاش هاى فراوان دارد . با عنايت به آنچه گفتيم ، اينك به ارزشيابى احاديثى كه از اهل بيت عليهم السلام درباره مسائل پزشكى به ما رسيده مى پردازيم .

ارزيابى احاديث طبّى از نگاه شيخ صدو قبزرگِ محدّثان شيعه ، محمّد بن علىّ بن بابويه قمى ، معروف به صدوق رحمه الله حاديث طبّى را به گونه اى ارزيابى مى كند كه جز در موارد خاص ، نمى توان به آنها اعتماد كرد . وى مى نويسد : عقيده ما درباره اخبار و احاديثى كه درباره طب رسيده ، آن است كه اين احاديث ، بر چند گونه اند: _ برخى از آنها با نظر به آب و هواى مكّه و مدينه گفته شده اند و به كار بستن آنها در ديگر شرايط آب و هوايى ، درست نيست ؛ _ در برخى از آنها ، معصوم عليه السلام برپايه آنچه از حال و طبع سؤال كننده مى دانسته ، پاسخ داده و از همان موضع ، فراتر نرفته است ؛ چه اين كه امام ، بيش از آن شخص به طبع وى آگاهى داشته است ؛ _ برخى از آنها را مخالفان ، با هدف زشت نماياندن چهره مذهب در نگاه مردم در ميان احاديث گنجانده اند؛ _ در برخى از آنها ، سهوى از راوى حديث ، سر زده است ؛ _ در برخى از آنها بخشى از حديث حفظ شده و بخشى ديگر از آن ، فراموش شده است ؛ امّا آنچه درباره عسل روايت شده كه درمان هر دردى است ، روايتى است صحيح و معنايش نيز اين است كه عسل ، شفاى هر بيمارى اى است كه از بُرودت طبع برخيزد.

.

ص: 18

آنچه نيز درباره استنجا به آب سرد براى مبتلايان به بواسير رسيده ، در موردى است كه بواسير شخص ، از حرارتِ طبع ، سرچشمه گرفته باشد . آنچه هم در مورد بادنجان و درمانگر بودن آن روايت شده ، ناظر به هنگام رسيدن خرما و در مورد كسانى است كه خرما مى خورند ، نه ناظر به ديگر اوقات . در نهايت بايد گفت: آنچه در مورد درمانِ درستِ بيمارى از امامان عليهم السلام رسيده ، مضمون آيات و سوره هاى قرآن و يا دعاهايى است كه به حكمِ سندهاى قوى و طُرُق صحيحى كه به واسطه آنها به ما رسيده اند ، پذيرفته خواهند شد . (1) بر اساس اين ارزيابى ، تنها بخشى از احاديث طبّى را مى توان در اختيار افراد خاصّى كه آن احاديث مربوط به آنهاست ، قرار داد و ساير احاديث طبّى را بايد كنار گذاشت و تنها احاديثى كه مى توانند در اختيار عموم مردم قرار گيرند ، احاديث صحيحى است كه مردم را به درمان از طريق دعا و استشفا به آيات قرآن ، دعوت كرده اند . به نظر مى رسد كه هر چند سخن شيخ صدوق رحمه الله از نظر اصولى صحيح است ، چون غالبا احاديث طبّى ، فاقد سندند و زمينه جعل در آنها به طور جدّى وجود دارد؛ ليكن حاصل اين گونه ارزيابى ، بى بهره شدن مردم از بخشى از ذخاير علمى اهل بيت عليهم السلام خواهد بود؛ زيرا ضعف سند ، بى ترديد ، نشانه عدم صدور حديث نيست ، چنان كه درستى سند ، نمى تواند دليل صدور قطعى آن باشد . از سوى ديگر ، قضاوت درباره اين كه شمارى از درمان هايى كه در احاديث آمده ، ويژه افراد خاصّ است نيز ، كار آسانى نيست . بنا بر اين ، نه مى توان همه اين احاديث را به عنوان رهنمودهاى پيشوايان دين در امر پزشكى در اختيار عموم گذاشت ، و نه مى توان به طور كلّى آنها را كنار زد و از كتب حديثى حذف كرد . پس چه بايد كرد؟

.


1- .الاعتقادات ، صدوق ، ص 115 ، بحارالأنوار ، ج 62 ، ص 74 .

ص: 19

اقسام احاديث طبّى

اقسام احاديث طبّىبراى پاسخ به اين پرسش ، بايد گفت كه احاديث طبّى را به سه دسته مى توان تقسيم كرد: دسته اّول : احاديثى كه اعجازِ پيشوايان دين در درمان بيمارى هاست ، مانند آنچه قرآن كريم در بيان معجزه حضرت عيسى عليه السلام نقل كرده كه مى فرمود : «وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْىِ الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ» . (1) به اذن خدا ، نابيناى مادرزاد و پيس را بهبود مى بخشم . دسته دوم : احاديثى كه در مورد پيشگيرى از بيمارى ها وارد شده است . دسته سوم : احاديثى كه در مورد درمان بيمارى ها نقل شده است . اين احاديث نيز به دو بخش تقسيم مى شوند : بخش اوّل : درمان از طريق شفا خواستن به وسيله قرآن و دعا . بخش دوم : درمان از طريق دارو . احاديثى كه مربوط به اعجاز در مسائل پزشكى است؛ در واقع ، خارج از محدوده احاديث طبّى مورد بحث است . نكته قابل توجّه اين كه طرح احاديث طبّ پيشگيرى ، براى عموم ، با توجّه به اين كه اين احاديث ، غالبا منطبق با موازين علمى اند و با اين توضيح كه عواملى كه براى پيشگيرى در اين احاديث مطرح شده ، به معناى علّت تامّه پيشگيرى نيست ، مشكلى ايجاد نمى كند . همچنين ، بخش اوّل از احاديث طبّى كه به وسيله آيات قرآن و دعا به درمان مى پردازند را نيز با توجّه به شرايط اجابت دعا و مجرّب بودن دعا در درمان

.


1- .آل عمران ، آيه 49 .

ص: 20

ارزيابى احاديث طبّى از طريق آزمايش

انگيزه اصلى نگارش دانش نامه احاديث پزشكى

بسيارى از بيمارى ها ، براى عموم مى توان مطرح كرد . (1) بنا بر اين ، تنها احاديثى كه مبناى عمل قرار گرفتن آنها ، بدون ارزيابىِ كامل ، صحيح نيست و پيش از ارزيابى دقيق ، نمى توان آنها را به عنوان رهنمودهاى پيشوايان دين به آنها نسبت داد ، احاديثى است كه درمان بيمارى ها را از طريق داروهاى ويژه اى توصيه كرده اند . اين احاديث را مى توان از راهى كه اينك بدان اشاره مى كنيم ، مورد ارزيابى قرار داد .

ارزيابى احاديث طبّى از طريق آزمايشبراى ارزيابى دقيق احاديث طبّى و بهره گيرىِ كامل از آنها ، بهترين راه ، آزمايش است . در واقع آزمايش و آزمايشگاه ، بهترين قرينه عقلى براى اثبات صحّت و سقم احاديث طبّى است كه خوش بختانه ، در عصر حاضر ، امكان بهره بردارى از آن ، بيش از هر وقت ديگر ، فراهم است .

انگيزه اصلى نگارش دانش نامه احاديث پزشكىهمين جا مناسب است اشاره شود كه اين هدف ، يعنى ارزيابى احاديث طبّى از طريق آزمودن ، انگيزه اصلى نگارنده از برنامه ريزى براى تأليف دانش نامه احاديث طبّى بوده است . با توجّه به اين كه ضعف سند احاديث طبّى نمى تواند دليل عدم صدور قطعى آنها باشد و با توجّه به وجود زمينه جعل در اين احاديث ، براى پالايش آنها و بهره مند شدن مردم و بخصوص مراكز علمى از ذخاير علمى اهل بيت عليهم السلام ، چند سال پيش ، مركز تحقيقات دارالحديث ، تصميم به جمع آورى احاديث طبّى و تنظيم آنها گرفت ، به گونه اى كه زمينه تحقيق پژوهشگران را در آزمايشگاه ها تسهيل شود . اينك به فضل خداوند متعال و يارى همكارانى كه از آنها نام برده

.


1- .اين بخش به خواست خدا در كتاب نهج الدّعاء ، خواهد آمد .

ص: 21

ارزيابى علمى احاديث «اِثمِد»

خواهد شد ، اين هدف ، تحقّق يافت . (1) بنا بر اين ، مخاطب اصلى دانش نامه احاديث طبّى ، پژوهشگران علوم پزشكى اند . البته همان طور كه اشاره شد ، اين دانش نامه ، در مورد پيشگيرى از بيمارى ها كه «طبّ پيشگيرى (الطبّ الوِقائى)» ناميده مى شود ، همچنين خواصّ خوراكى ها ، براى عموم مردم نيز مى تواند مورد بهره بردارى قرار گيرد. به سخن ديگر ، به استثناى فصل هاى مربوط به درمان بيمارى ها _ كه در بخش سوم آمده _ ساير بخش هاى اين دانش نامه ، براى عموم ، قابل استفاده است .

ارزيابى علمى احاديث «اِثمِد»اينك در پايان اين مبحث ، براى ارائه يك نمونه عينى از ارزيابى علمىِ احاديث پزشكى ، توجّه خوانندگان گرامى را به خلاصه گزارش دو طرح تحقيقاتى يكى از همكاران دانش نامه در مورد ارزيابى احاديثى كه در مورد فوايد پزشكى سرمه اِثمِد (2) وارد شده است ، جلب مى نمايم . طرح اوّل : تحقيق در مورد سرمه اثمد اَسود (3) در روايات اسلامى ، استفاده از سرمه اِثمِد (سنگ سرمه) براى پيشگيرى از ريزش مژه ها ، توصيه شده است و همچنين ، فوايد ديگرى در جهت سلامت انسان براى آن ذكر شده است. با در نظر گرفتن عوامل مساعد براى ريزش كه در

.


1- .گفتنى است كه شمارى از احاديثى كه انتساب آنها به اهل بيت عليهم السلام بسيار ضعيف ارزيابى شد ، در جمع بندى نهايى حذف گرديد.
2- .ر. ك : ج1 ، ص 293 ، ح 448. همچنين ر. ك : ج1 ، ص 301 (آنچه چشم را جلا مى دهد وتقويت مى كند / سرمه كشيدن با سنگ سرمه اِثمِد) .
3- .عنوان طرح : «بررسى آثار ضدّ ميكروبى سرمه اِثمِد بر روى پنج نوع باكترى گرم مثبت و گرم منفى در محيط Invitro» . مجرى طرح: آقاى احمد سعادتفر . همكاران طرح : دكتر مريم ميرزايى ، دكتر عليرضا فرومدى و دكتر محمّدرضا مشكوة . تاريخ تصويب : 22 / 5 / 1379. پايان طرح : 4 / 6 / 1380 . دانشگاه علوم پزشكى و خدمات بهداشتى درمانى كرمان .

ص: 22

بيمارى بلفاريت مزمن ديده مى شود و با توجّه به اين كه مهم ترين عامل يا علّت اين بيمارى ، باكترى «استافيلوكوك» است ، بر آن شديم تا اثر سرمه اِثمِد را بر روى اين ميكرو ارگانيسم (خُردْ سازواره) و ديگر باكترى هاى گرم مثبت و گرم منفى ، بررسى نماييم . در اين مطالعه ، فعّاليت ضد ميكروبى سرمه اِثمِد نوع اسود ، با روش رقيق سازى در محيط جامد عليه دو باكترى گرم مثبت استافيلوكوكوس آرئوس و استافيلوكوكوس اپيدرميس ، و سه باكترى گرم منفى اشريشياكلى ، انتروباكتريو كلوآسه آ و كلبسيلا پنومونيه ، با در نظر گرفتن نورفلوكساسين ، به عنوان تركيب شاهد ، مورد استفاده قرار گرفت . حدّاقل غلظت مهارى سرمه اِثمِد در سه شرايط مختلف ، مورد ارزيابى قرار گرفت : 1 . بلا فاصله پس از حل كردن سنگ در DMSO 2 . بيست و چهار ساعت پس از حل كردن سنگ در DMSO 3 . سه روز پس از حل كردن سنگ در DMSO و نتايج به صورت MIC1 MIC2 وMIC3 عليه استافيلوكوك آرئوس به دست آمد: MIC3=32ug/ml,MIC2=64ug/ml.MLC1>128ug/ml آزمايش هاى ياد شده ، سه بار تكرار شدند. اين تركيب بر روى ساير باكترى هاى مورد استفاده ، بى اثر بود. نورفلوكساسين بر روى هر پنج باكترى به كار رفته ، مؤثّر و داراى MIC بين 13 / 0 تا يك ميكروگرم در ميلى ليتر بود. با توجّه به اين كه تركيب مورد آزمايش به صورت Crude مورد استفاده قرار گرفته است ، غلظت MIC=32ug/ml قابل ملاحظه است و ادامه تحقيقات در مورد اين تركيب ، لازم است.

.

ص: 23

طرح دوم : تحقيق در مورد سرمه اِثمد اَحمر (1) سنگ سرمه اِثمِد نوع احمر ، تركيبى است با درجه خلوص نامشخّص كه در احاديث اسلامى بر استفاده از آن ، تأكيد شده و فوايد بسيارى براى سلامت دستگاه بينايى براى آن ذكر گرديده است ، بخصوص براى جلاى چشم ، رويانيدن مژه ، پيشگيرى از ريزش مژه ها ، گلوكم ، اشك ريزش ، و از بين بردن آلودگى ها و عفونت هاى چشم . لذا در اين تحقيق ، اثر ضدّ ميكروبى آن بر روى چند باكترى گرم مثبت و گرم منفى كه بعضى از آنها از علل بيمارى هاى چشمى هستند ، بررسى شد. نتايج به دست آمده ، نشان مى دهد كه سرمه اثمد احمر ، بر روى باسيلوس سابتيليس مؤثّر است و بر روى ساير باكترى هاى مورد استفاده ، فاقد اثر است. نورفلوكساسين به عنوان يك تركيب كنترل مثبت ، استفاده شده است . اميد آن كه نگارش اين دانش نامه ، زمينه ساز تلاش بيشتر پژوهشگران مسلمان علوم پزشكى براى ارائه ذخاير گران بهاى علمى اهل بيت عليهم السلام به جهانيان گردد .

.


1- .مجرى طرح: آقاى احمد سعادتفر . همكاران : دكتر مجيد محمودى ، دكتر عليرضا فرومدى و دكتر الهه كريميان .

ص: 24

3 . مراحل تحقيق و تدوين

1 . نقطه آغاز

2 . تنظيم ابتدايى

مراحل تحقيق و تدوينبراى اطّلاع پژوهشگران از تلاش هايى كه براى تهيه دانش نامه احاديث طبّى انجام يافته ، به سير جمع آورى ، تحقيق و تدوين آن از آغاز تا انجام ، اشاره اى كوتاه مى شود .

1 . نقطه آغازجمع آورى احاديث طبّى از متون دينى ، با هدفى كه شرح آن گذشت ، از احاديث درباره دستگاه هاى مختلف بدن آغاز شد ، بدين ترتيب كه طرح جمع آورى اين احاديث ، براساس تقسيم بندى فيزيولوژيك بدن ، توسط فاضل گرامى جناب آقاى احمد سعادتفر تهيه شد و به وسيله يكى از فضلاى همكار در دارالحديث ، جناب آقاى مرتضى خوش نصيب ، احاديث مربوط از طريق كليدْ واژه هاى اصلى و مرتبط ، جمع آورى گرديد.

2 . تنظيم ابتدايىپس از جمع آورى احاديث و مرتبط ساختن آنها با طرح اوّليه توسط آقاى سعادتفر، تنظيم اوّليه روايات بخش سوم ، توسط اين جانب انجام شد . در ادامه كار به اين نتيجه رسيدم كه آنچه جمع آورى شد ، براى تحقّق اهداف مورد نظر

.

ص: 25

3 . ارجاع به منابع (مصدريابى)

كافى نيست و براى اين منظور ، لازم است احاديثى كه بيانگر ديدگاه هاى پيشوايان اسلام درباره علم پزشكى ، آداب آن ، رهنمودهاى پزشكى ، بيمارى و حكمت هاى آن ، وظايف بيمار ، پرستارى ، عيادت بيمار و خواصّ درمانى غذاها و گياه ها وارد شده است ، به اين مجموعه افزوده شود . بخشى از موارد مورد نياز را از منابع تهيه شده در دارالحديث ، خود انتخاب كردم و بخش ديگرى ، توسط يكى ديگر از فضلاى همكار در دارالحديث ، جناب آقاى محمّد تقى سبحانى نيا انجام گرفت. شايان ذكر است كه مسئوليت ارزيابى و انتخاب احاديث ، عنوان دهى و سازماندهى آنها به صورت كتاب ، با نگارنده اين سطور بوده است .

3 . ارجاع به منابع (مصدريابى)پس از تنظيم ابتدايى دانش نامه و رفع نسبى نواقص آن ، جهت ارجاع به منابع و تخريج احاديث ، به قسمت مربوط تحويل گرديد . در اين مرحله ، از طريق برنامه هاى نرم افزارى جستجوهاى لازم انجام شد و نشانى مصادر يافت شده ، بر اساس ميزان اعتبار آنها تنظيم گرديد و اگر متن قوى ترى يافت شد ، جايگزين متن اصلى گرديد . در زمينه ثبت احاديث ، نكته هاى زير مورد توجّه بوده است : الف _ روايات تكرار شده در منابع مختلف ، حذف شده است ، مگر در موارد ذيل : 1 . وجود داشتن نكته مهمّى در متن حديث؛ 2 . تفاوت لفظى در متون نقل شده از طريق شيعه و سنّى . 3 . تكرار در چند باب مختلف ، مشروط به اين كه روايت ، طولانى نباشد .

.

ص: 26

4 . نقد متن و تنظيم نهايى

5 . تهيه مدخل ها و تحليل هاى مورد نياز

در غير از اين موارد ، نشانى روايت هايى كه در منابع مختلف تكرار شده ، طبق آيين نامه در پاورقى حديث اخذ شده ، افزوده مى شود. ب _ اگر دستيابى به منابع اوّليه مقدور باشد ، حديث از آنها نقل مى شود؛ وگرنه ، از منابع واسطه نقل مى شود . ج _ با توّجه به اين كه بحارالأنوار از جوامع روايى شيعه و كنزالعمّال از جوامع روايى اهل سنت به شمار مى رود ، لذا نشانى آن دو براى سهولت مراجعه خوانندگان در پايان نشانى ها ذكر مى شود. د _ پس از ذكر مصادر حديث در پاورقى ، گاه با تعبير «همچنين ، ر.ك : » ارجاعاتى به برخى منابع داده مى شود . قابل توجّه است كه در اين گونه موارد ، متن مورد ارجاع ، گاه با متن كتاب ، تفاوت فاحش دارد . در عين حال ، ملاحظه آن براى محقّق ، سودمند است .

4 . نقد متن و تنظيم نهايىپس از تخريج مصادر و حروفچينى ابتدايى ، متن كتاب توسط يكى ديگر از فضلاى همكار در دارالحديث ، جناب آقاى رسول افقى ، مورد بازبينى و نقد قرار گرفت و همراه با پيشنهادهايى به اين جانب ارائه گرديد . با عنايت به پيشنهادهاى ارائه شده ، مجددا متن كتاب ، توسط نگارنده مورد بازبينى و دقت قرار گرفت و اصلاحات لازم از نظر شكل و محتوا در آن انجام شد .

5 . تهيه مدخل ها و تحليل هاى مورد نيازپس از انجام مراحل ياد شده ، آخرين مرحله تدوين دانش نامه احاديث طبّى ، يعنى تهيّه مدخل و تحليل ها و توضيحات مورد نياز ، توسط نگارنده انجام شد و با عنايت به نكات جديدى كه به هنگام تهيه تحليل ها به نظر رسيد ، ضمن افزوده

.

ص: 27

6 . چگونگى نگارش احاديث

شدن برخى از ابواب و عناوين جديد ، چينش قبلى در بخشى از كتاب ، تغيير كرد .

6 . چگونگى نگارش احاديثمهم ترين نكاتى كه در نگارش احاديث لحاظ شده ، از اين قرار است : الف _ متن انتخابى در صورت امكان ، جامع ترين ، استوارترين و معتبرترينِ متون است. ب _ از نگاه ما احاديث رسيده از اهل بيت عليهم السلام ، در واقع ، حديث رسول خداست . در تصريح به اين مطلب ، امام رضا عليه السلام مى فرمايد : إنّا عَنِ اللّهِ وعَن رَسولِهِ نُحَدِّثُ . (1) ما (اهل بيت) ، از خدا و پيامبرش حديث مى كنيم . نيز امام صادق عليهماالسلام مى فرمايد : حَديثي حَديثُ أبي ، وحَديثُ أبي حَديثُ جَدّي ، وحَديثُ جَدّي حَديثُ الحُسَينِ ، وحَديثُ الحُسَينِ عليه السلام حَديثُ الحَسَنِ عليه السلام ، وحَديثُ الحَسَنِ حَديثُ أميرِ المُؤمِنينَ عليهم السلام ، وحَديثُ أميرِ المُؤمِنينَ حَديثُ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، وحَديثُ رَسولِ اللّهِ قَولُ اللّهِ عزوجل . حديث من حديث (2) پدرم ، و حديث پدرم حديث جدّم ، و حديث جدّم حديث حسين ، و حديث حسين ، حديث حسن ، و حديث حسن ، حديث اميرمؤمنان ، و حديث اميرمؤمنان ، حديث پيامبر خدا ، و حديث پيامبر خدا ، سخن خداست . از اين رو ، كلمه «حديث» در عنوان كتاب ، اين معنا را مى رساند كه

.


1- .رجال الكشّى ، ج 2 ، ص 490 ، ح 401 ، بحار الأنوار ، ج 2 ، ص 250 ، ح 62 .
2- .الكافي ، ج 1 ، ص 53 ، ح 14 ، منية المريد ، ص 373 ، الإرشاد ، ج 2 ، ص 186 ، بحار الأنوار ، ج 2 ، ص 179 ، ح 28 . همچنين ، ر.ك : اهل بيت در قرآن و حديث ، ج 1 ، ص 261 (حديث آنها ، حديث پيامبر خداست) .

ص: 28

7 . اقدام هاى بعدى

همه احاديث پيامبر صلى الله عليه و آله و خاندان پاك او مورد استفاده و استناد كتاب ، قرار گرفته است . ج _ احاديث پيامبر اسلام و اهل بيت آن حضرت تا امام مهدى(عج) ، به ترتيب تاريخى ثبت مى شوند . البته ممكن است گاه هماهنگى چند روايت در مضمون ، موجب گردد كه اين ترتيب ، رعايت نشود . د _ اگر حديثى هم از پيامبر صلى الله عليه و آله و هم از اهل بيت عليهم السلام روايت شده باشد ، آنچه از پيامبر خدا نقل شده در متن قرار مى گيرد و به روايت ديگر در پاورقى اشاره مى گردد. ه _ احاديث با نام پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام آغاز مى شود ، مگر آن كه متن روايت ، مقتضى ذكر نام راوى باشد كه در اين صورت ، نام كتابى كه حديث از آن نقل شده ، در آغاز مى آيد . و _ پيامبر خدا و اهل بيت آن بزرگوار ، اسما و القاب متعدّدى دارند كه در نقل مطالب ، يكى از آنها انتخاب شده است . ز _ پس از ذكر پيامبر خدا با جمله « صلى الله عليه و آله » و پس از ذكر اهل بيت آن حضرت با جمله « عليه السلام » و پس از ذكر فاطمه زهرا با جمله « عليهاالسلام » ، نسبت به آنان اداى احترام مى شود ، هر چند در منبع اصلى با الفاظ ديگرى از آنان تكريم شده باشد .

7 . اقدام هاى بعدىويرايش ، شرح لغات ، مقابله و تصحيح ، اعراب گذارى و ترجمه مدخل ها و تحليل ها ، اقدامات جنبى مهم ديگرى است كه توسط كارشناسان خبره ، انجام شده ، كتاب ، آماده انتشار مى گردد. (1)

.


1- .گفتنى است طبق معمول ، مؤلّف ، ترجمه كتاب را نيز ملاحظه مى كند و اصلاحاتى را كه لازم بداند ، انجام مى دهد .

ص: 29

در پايان ، از همه فضلا و محقّقان دارالحديث كه در ساماندهى اين مجموعه نفيس ، به طور مستقيم يا غير مستقيم ، سهيم بوده اند ، بويژه برادران فاضل و عزيز آقايان: مرتضى خوش نصيب ، محمّدتقى سبحانى نيا و رسول افقى ، صميمانه سپاسگزارم . همچنين از فاضل گرامى آقاى احمد سعادتفر _ كه در تهيّه بخش سوم اين مجموعه با دارالحديث همكارى داشتند _ و نيز از استاد ارجمند جناب آقاى مهدى مهريزى _ كه يادداشت هاى خود را در زمينه احاديث طبّى در اختيار اين جانب قرار دادند _ و آقاى دكتر حسين صابرى ، مترجم گران قدر اين دانش نامه ، قدردانى و تشكّر مى نمايم و از خداوند متعال براى همه آنان ، پاداشى درخور فضل و كرامت خود ، مسئلت دارم . رَبَّنا تَقَبَّل مِنّا إنَّكَ أنتَ السَّميعُ العَليمُ . محمّدى رى شهرى 12 فروردين 1382 28 محرّم 1424 1 آوريل 2003

.

ص: 30

. .

ص: 31

بخش يكم : پزشكى

اشاره

بخش يكم : پزشكىفصل يكم : پزشكى از ديدگاه اسلامفصل دوم : آداب طبابت و وظائف طبيبفصل سوم : توصيه هاي پزشكي

.

ص: 32

الفصل الأوّل : الطِّبابة في منظار الإسلام1 / 1أهَمِّيَّةُ عِلمِ الطِّبِّ3803.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :العِلمُ عِلمانِ : عِلمُ الأَديانِ وعِلمُ الأَبدانِ . (1)3804.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :العُلومُ أربَعَةٌ : الفِقهُ لِلأَديانِ ، وَالطِّبُّ لِلأَبدانِ ، وَالنَّحوُ لِلِّسانِ ، وَالنُّجومُ لِمَعرِفَةِ الأَزمانِ . (2)3805.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :العِلمُ ثَلاثَةٌ : الفِقهُ لِلأَديانِ ، وَالطِّبُّ لِلأَبدانِ ، وَالنَّحوُ لِلِّسانِ . (3)3804.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام_ مِن وَصِيَّتِهِ لِجابِرٍ الجُعفِيِّ: وَاعلَم أنَّه لا عِلمَ كَطَلَبِ السَّلامَةِ ، ولا سَلامَةَ كَسَلامَةِ القَلبِ . (4) .


1- .كنز الفوائد ، ج 2 ، ص 107 ، معدن الجواهر ، ص 25 ، الرواشح السماويّة ، ص 202 ، بحار الأنوار ، ج 1 ، ص 220 ، ح 52 .
2- .معدن الجواهر ، ص 40 ، كنز الفوائد ، ج 2 ، ص 109 ، أعلام الدين ، ص 83 ، طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 3 كلّها عن الإمام عليّ عليه السلام ، بحار الأنوار ، ج 1 ، ص 218 ، ح 42 .
3- .تحف العقول ، ص 208 .
4- .تحف العقول ، ص 286 عن جابر بن يزيد الجعفي، بحار الأنوار ، ج 78 ، ص 164 ، ح1.

ص: 33

فصل يكم : پزشكى از ديدگاه اسلام

1 / 1اهميّت دانش پزشكى

فصل يكم : پزشكى از ديدگاه اسلام1 / 1اهميّت دانش پزشكى3808.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دانش بر دو گونه است : دانش دين ها و دانش بدن ها .3809.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دانش ها بر چهار گونه اند : فقه (دين شناسى) براى دين ها ، طب براى بدن ها ، نحو براى زبان ، و نجوم براى شناخت زمان ها .3810.الإمام الباقر عليه السلام :امام على عليه السلام :دانش ، سه گونه است : فقه براى دين ها ، طب براى بدن ها ، و نحو براى زبان .3806.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ وقتى سوره {Q} «هَلْ أتى ...» {/Q} را تا پايان آ ) امام باقر عليه السلام_ در سفارش به جابر جعفى: بدان كه نه هيچ دانشى چون جُستن [دانشِ ]سلامت است ، و نه هيچ سلامتى چون سلامتِ دل .

.

ص: 34

3807.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در احتجاج با مشركان _ ) الإمام الصادق عليه السلام :لا يَستَغني أهلُ كُلِّ بَلَدٍ عَن ثَلاثَةٍ _ يَفزَعُ إلَيهِم فِي أمرِ دُنياهُم وآخِرَتِهِم ، فَإِن عَدِموا ذلِكَ كانوا هَمَجاً_: فَقيهٍ عالِمٍ وَرِ عٍ ، وأميرٍ خَيِّرٍ مُطاعٍ ، وطَبيبٍ بَصيرٍ ثِقَةٍ . (1)1 / 2مَعرِفَةُ الأنِبياءِ وَالأَئِمَّةِ بِعِلمِ الطِّبِّ3810.امام باقر عليه السلام :فرج المهموم :رَأَيتُ فِي رِسالَةِ أبي إسحاقَ الطَّرسوسيِّ إلى عَبدِ اللّهِ بنِ مالِكٍ فِي بابِ مَعرِفَةِ أصلِ العِلمِ ما هذا لَفظُهُ : إنَّ اللّهَ _ تَبارَكَ وتَعالى _ أهبَطَ آدَمَ مِنَ الجَنَّةِ وعَرَّفَهُ عِلمَ كُلِّ شَيءٍ ، فَكان مِمّا عَرَّفَهُ النُّجومُ وَالطِّبُّ . (2)3811.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ فِي الدُّعاءِ _ ) علل الشرائع عن الربيع صاحب المنصور :حَضَرَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام مَجلِسَ المَنصورِ يَوما وعِندَهُ رَجُلٌ مِنَ الهِندِ يَقرَأُ كُتُبَ الطِّبِّ ، فَجَعَلَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام يُنصِتُ لِقِراءَتِهِ ، فَلَمّا فَرَغَ الهِندِيُّ ، قالَ لَهُ : يا أبا عَبدِ اللّهِ ، أتُريدُ مِمّا مَعِيَ شَيئا ؟

قالَ : لا ، فَإِنَّ مَعي ما هُوَ خَيرٌ مِمّا مَعَكَ .

قالَ : وما هُوَ ؟

قالَ : اُداوِي الحارَّ بِالبارِدِ ، وَالبارِدَ بِالحارِّ ، وَالرَّطبَ بِاليابِسِ ، وَاليابِسَ بِالرَّطبِ ، وأرَدُّ الأَمرَ كُلَّهُ إلَى اللّهِ عز و جل ، وأستَعمِلُ ما قالَهُ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، وأعلَمُ أنَّ المَعِدَةَ بَيتُ الدّاءِ ، وأنَّ الحِميَةَ هِيَ الدَّواءُ ، واُعَوِّدُ البَدَنَ مَا اعتادَ .

فَقالَ الهِندِيُّ : وهَلِ الطِّبُّ إلاّ هذا ؟

فَقالَ الصّادِقُ عليه السلام : أفَتَراني مِن كُتُبِ الطِّبِّ أخَذتُ ؟

قالَ : نَعَم .

قالَ : لا وَاللّهِ ، ما أخَذتُ إلاّ عَنِ اللّهِ سُبحانَهُ . فَأَخبِرني أنَا أعلَمُ بِالطِّبِّ أم أنتَ ؟

قالَ الهِندِيُّ : لا ، بَل أنَا .

قالَ الصّادِقُ عليه السلام : فَأَسأَ لُكَ شَيئا؟

قالَ : سَل .

قالَ : أخبِرني يا هِندِيُّ ، لِمَ كانَ فِي الرَّأسِ شُؤونٌ؟

قالَ : لا أعلَمُ .

قالَ : فَلِمَ جُعِلَ الشَّعرُ عَلَيهِ مِن فَوقٍ؟

قالَ : لا أعلَمُ .

قالَ : فَلِمَ خَلَتِ الجَبهَةُ مِنَ الشَّعرِ؟

قالَ : لا أعلَمُ .

قالَ : فَلِمَ كانَ لَها تَخطيطٌ وأساريرُ؟

قالَ : لا أعلَمُ .

قالَ : فَلِمَ كانَ الحاجِبانِ مِن فَوقِ العَينَينِ؟

قالَ : لا أعلَمُ .

قالَ : فَلِمَ جُعِلَتِ (3)

العَينانِ كَاللَّوزَتَينِ؟

قالَ : لا أعلَمُ .

قالَ : فَلِمَ جُعِلَ الأَنفُ فيما بَينَهُما ؟

قالَ : لا أعلَمُ .

قالَ : فَلِمَ كانَ ثَقبُ الأَنفِ في أسفَلِهِ؟

قالَ : لا أعلَمُ .

قالَ : فَلِمَ جُعِلَتِ الشَّفَةُ وَالشّارِبُ مِن فَوقِ الفَمِ؟

قالَ : لا أعلَمُ .

قالَ : فَلِمَ احتَدَّ السِّنُّ ، وعَرُضَ الضِّرسُ ، وطالَ النّابُ ؟

قالَ : لا أعلَمُ .

قالَ : فَلِمَ جُعِلَتِ اللِّحيَةُ لِلرِّجالِ ؟

قالَ : لا أعلَمُ .

قالَ : فَلِمَ خَلَتِ الكَفّانِ مِنَ الشَّعرِ ؟

قالَ : لا أعلَمُ .

قالَ : فَلِمَ خَلاَ الظُّفرُ وَالشَّعرُ مِنَ الحَياةِ ؟

قالَ : لا أعلَمُ .

قالَ : فَلِمَ كانَ القَلبُ كَحَبِّ الصَّنَوبَرَةِ؟

قالَ : لا أعلَمُ .

قالَ : فلِمَ كانَتِ (4) الرِّئَةُ قِطعَتَينِ ، وجُعِلَ حَرَكَتُها في مَوضِعِها ؟

قالَ : لا أعلَمُ .

قالَ : فَلِمَ كانَتِ الكَبِدُ حَدباءَ ؟

قالَ : لا أعلَمُ .

قالَ : فَلِمَ كانَتِ الكُليَةُ كَحَبِّ اللّوبِيا ؟

قالَ : لا أعلَمُ .

قالَ : فَلِمَ جُعِلَ طَيُّ الرُّكبَةِ إلَى الخَلفِ ؟

قالَ : لا أعلَمُ .

قالَ : فَلِمَ تَخَصَّرَتِ القَدَمُ ؟

قالَ : لا أعلَمُ .

فَقالَ الصّادِقُ عليه السلام : لكِنّي أعلَمُ !

قالَ : فَأَجِب .

فَقالَ الصّادِقُ عليه السلام : كانَ فِي الرَّأسِ شُؤونٌ ؛ لِأَنَّ المُجَوَّفَ إذا كانَ بِلا فَصلٍ أسرَعَ إلَيهِ الصُّداعُ ، فَإِذا جُعِلَ ذا فُصولٍ كانَ الصُّداعُ مِنهُ أبعَدَ .

وجُعِلَ الشَّعرُ مِن فَوقِهِ ؛ لِيوصِلَ بِوُصولِهِ الأَدهانَ إلَى الدِّماغِ ؛ ويُخرِجَ بِأَطرافِهِ البُخارَ مِنهُ ؛ ويَرُدَّ عَنهُ الحَرَّ وَالبَردَ الوارِدَينِ عَلَيهِ .

وخَلَتِ الجَبهَةُ مِنَ الشَّعرِ ؛ لِأَ نَّها مَصَبُّ النُّورِ إلَى العَينَين . وجُعِلَ فيهَا التَّخطيطُ وَالأَساريرُ ؛ لِيَحبِسَ العَرَقَ الوارِدَ مِنَ الرَّأسِ عَنِ العَينِ قَدرَ ما يُميطُهُ (5) الإِنسانُ عَن نَفسِهِ ؛ كَالأَنهارِ فِي الأَرضِ الَّتي تَحبِسُ المِياهَ .

وجُعِلَ الحاجِبانِ مِن فَوقِ العَينَينِ ؛ لِيورِدا عَلَيهِما مِنَ النّورِ قَدرَ الكِفايَةِ ، ألاتَرى _ يا هِندِيُّ _ أنَّ مَن غَلَبَهُ النّورُ جَعَلَ يَدَهُ عَلى عَينَيهِ لِيَرِدَ عَلَيهِما قَدرُ كِفايَتهِما مِنهُ ؟

وجُعِلَ الأَنفُ فيما بَينَهُما ؛ لِيُقَسِّمَ النّورَ قِسمَينِ إلى كُلِّ عَينٍ سَواءً .

وكانَتِ العَينُ كَاللَّوزَةِ ؛ لِيَجرِيَ فيهَا الميلُ بِالدَّواءِ ويَخرُجَ مِنهَا الدّاءُ ، ولَو كانَت مُرَبَّعَةً أو مُدَوَّرَةً ماجَرى فيهَا الميلُ ؛ وما وَصَلَ إلَيها دَواءٌ ، ولا خَرَجَ مِنها داءٌ .

وجُعِلَ ثَقبُ الأَنفِ في أسفَلِهِ ؛ لِيَنزِلَ مِنهُ الأَدواءُ المُنحَدِرَةُ مِنَ الدِّماغِ ، وتَصعَدَ فيهِ الرَّوائِحُ إلَى المَشامِّ ، ولَو كانَ في أعلاهُ ؛ لَما أنزَلَ داءً ولا وَجَدَ رائِحَةً .

وجُعِلَ الشّارِبُ وَالشَّفَةُ فَوقَ الفَمِ ؛ لِيَحبِسَ ما يَنزِلُ مِنَ الدِّماغِ عَنِ الفَمِ ، لِئَلاّ يَتَنَغَّصَ عَلَى الإِنسانِ طَعامُهُ وشَرابُهُ فَيُميطَهُ عَن نَفسِهِ .

وجُعِلَتِ اللِّحيَةُ لِلرِّجالِ ؛ لِيَستَغنِيَ بِها عَنِ الكَشفِ فِي المَنظَرِ ، ويُعلَمَ بِهَا الذَّكَرُ مِنَ الاُنثى .

وجُعِلَ السِّنُّ حادّاً ؛ لِأَنَّ بِهِ يَقَعُ العَضُّ ، وجُعِلَ الضِّرسُ عَريضاً ؛ لِأَنَّ بِهِ يَقَعُ الطَّحنُ وَالمَضغُ ، وكانَ النّابُ طَويلاً ؛ لِيَشتَدَّ (6) الأَضراسُ وَالأَسنانُ كَالاُسطُوانَةِ في البِناءِ .

وخَلاَ الكَفّانِ مِنَ الشَّعرِ ؛ لِأَنَّ بِهِما يَقَعُ اللَّمسُ ، فَلَو كانَ بِهِما شَعرٌ ما دَرَى الإنسانُ ما يُقابِلُهُ ويَلمَسُهُ .

وخَلاَ الشَّعرُ وَالظُّفرُ مِنَ الحَياةِ ؛ لِأَنَّ طولَهُما وَسِخٌ يَقبُحُ ، وقَصَّهُما حَسَنٌ ، فَلَو كانَ فيهِما حَياةٌ ؛ لَأَلِمَ الإِنسانُ لِقَصِّهِما .

وكانَ القَلبُ كَحَبِّ الصَّنَوبَرِ ؛ لِأَ نَّهُ مُنَكَّسٌ ، فَجُعِلَ رأسُهُ دَقيقا (7) ؛ لِيَدخُلَ في الرِّئَةِ فَتُرَوِّحَ (8) عَنهُ بِبَردِها ، لِئَلاّ يَشيطَ الدِّماغُ بِحَرِّهِ .

وجُعِلَتِ الرِّئَةُ قِطعَتَينِ ؛ لِيدخُلَ في مَضاغِطِها فَتُرَوِّحَ عَنهُ بِحَرَكَتِها .

وكانَتِ الكَبِدُ حَدباءَ ؛ لِتُثقِلَ المَعِدَةَ وتَقَعَ جَميعُها عَلَيها ، فَتَعصِرَها فَيَخرُجَ ما فيها مِنَ البُخارِ .

وجُعِلَتِ الكُليَةُ كَحَبِّ اللّوبِيا ؛ لِأَنَّ عَلَيها مَصَبَّ المَنِيِّ نُقطَةً بَعدَ نُقطَةٍ ، فَلَو كانَت مُرَبَّعَةً أو مُدَوَّرَةً ؛ لاَحتَبَسَتِ النُّقطَةُ الاُولَى الثّانِيَةَ فَلاَ يَلتَذُّ بِخُروجِهَا الحَيُّ ، إذا (9) المَنِيُّ يَنزِلُ مِن فَقارِ الظَّهرِ إلَى الكُليَةِ ، فَهِيَ كَالدُّودَةِ تَنقَبِضُ وتَنبَسِطُ ، تَرميهِ أوّلاً فَأَوّلاً إلَى المَثانَةِ كَالبُندُقَةِ مِنَ القَوسِ .

وجُعِلَ طَيُّ الرُّكبَةِ إلى خَلفٍ ؛ لِأَنَّ الإِنسانَ يَمشي إلى ما بَينَ يَدَيهِ فَتَعتَدِلُ الحَرَكاتُ ، ولَولا ذلِكَ لَسَقَطَ فِي المَشيِ .

وجُعِلَتِ القَدَمُ مُتَخَصِّرَةً ؛ لِأَنَّ الشَيءَ إذا وَقَعَ عَلَى الأَرضِ جَميعُهُ ثَقُلَ ثِقَلَ حَجَرِ الرَّحا ، وإذا كانَ عَلى طَرَفِهِ دَفَعَهُ (رَفَعَهُ) الصَّبِيُّ ، وإذا وَقَعَ عَلى وَجهِهِ صَعُبَ نَقلُهُ عَلَى الرَّجُلِ .

فَقالَ الهِندِيُّ : مِن أينَ لَكَ هذَا العِلمُ ؟

فَقالَ عليه السلام : أخَذتُهُ عَن آبائي عليهم السلام عَن رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، عَن جَبرَئيلَ عليه السلام ، عَن رَبِّ العالَمينَ _ جَلَّ جَلالُهُ _ الَّذي خَلَقَ الأَجسادَ وَ الأَرواحَ .

فَقالَ الهِندِيُّ : صَدَقتَ ، وأنَا أشهَدُ أن لا إلهَ إلاّ اللّهُ ، وأنَّ مُحَمَّدا رَسولُ اللّهِ وعَبدُهُ ، وأنَّكَ أعلَمُ أهلِ زَمانِكَ . (10) .


1- .تحف العقول ، ص 321 ، بحار الأنوار ، ج 78 ، ص 235 ، ح 9.
2- .فرج المهموم ، ص 22 ، بحار الأنوار ، ج 58 ، ص 275 ، ح 64.
3- .. في المصدر : «جعل» ، والتصويب من بحار الأنوار والخصال .
4- .في المصدر : «كان» ، والتصويب من بحار الأنوار والخصال .
5- .في المصدر : «يَمتَطيه» ، والتصويب من بحار الأنوار والمصدرين الآخرين . ومِطْتُ غيري وأمَطْتُهُ : أي نَحَّيتُهُ (الصحاح ، ج3 ، ص1162) .
6- .في الخصال : «ليسند»، وهو الأنسب.
7- .في المصدر «رقيقا»، والتصويب من بحار الأنوار والخصال .
8- .في المصدر : «فيتروّح» والتصويب من المصادر الاُخرى . والرَّواح والرائحة : من الاستراحة. وقد أراحني وروّح عنّي فاسترحت (لسان العرب ، ج 2 ، ص 461).
9- .في بحار الأنوار والمصدرين الآخرين : «إذ» بدل «إذا».
10- .علل الشرائع ، ص 99 ، ح 1 ، الخصال ، ص 512 ، ح 3 ، المناقب لابن شهرآشوب ، ج 4 ، ص 260 ، بحار الأنوار ، ج 10 ، ص 205 ، ح 9 .

ص: 35

1 / 2آگاهى پيامبران و امامان از دانش پزشكى

3811.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعا _ ) امام صادق عليه السلام :مردم هيچ آبادى اى از سه گروه ، بى نياز نيستند كه در كار دنيا و آخرت خويش به ايشان پناه بَرَند و چون آنان را نداشته باشند ، شوربخت باشند : فقيه دانا و پرهيزگار ، امير نيكوكار و فرمان روا ، و طبيب آگاه و مورد اعتماد .1 / 2آگاهى پيامبران و امامان از دانش پزشكى3814.عنه صلى الله عليه و آله :فرج المهموم :در نامه ابواسحاق طرطوسى به عبد اللّه بن مالك در باره شناخت سرچشمه دانش ، چنين ديده ام : خداوند ، آدم را از بهشت فرو فرستاد و او را از دانش همه چيز آگاه ساخت . از جمله چيزهايى كه خداوند ، وى را از آنها آگاه ساخت ، نجوم و طب بود .3812.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :علل الشرائع_ به نقل از ربيع ، حاجب منصور عباسى _: روزى امام صادق عليه السلام به مجلس منصور درآمد ، در حالى كه مردى هندى نزد او بود و كتاب هاى طب مى خواند . امام صادق عليه السلام به خواندن او گوش سپرد . چون آن مرد هندى ، خواندن را به پايان برد ، به امام صادق عليه السلام گفت : اى ابوعبد اللّه ! آيا از آنچه همراه دارم ، چيزى مى خواهى؟

فرمود : «نه ؛ برتر از آنچه تو همراه دارى ، به همراه دارم» .

پرسيد : آن چيست؟

فرمود : «گرم را به سرد ، سرد را به گرم ، خشك را به تَر ، و تَر را به خشك درمان مى كنم و كار را يكسره به خداوند ، باز مى گردانم و آنچه را پيامبر خدا فرموده است ، به كار مى گيرم و مى دانم كه معده ، خانه همه دردها ، و پرهيز ، يگانه درمان است و بدن را بر همانچه بدان خو گرفته ، وا مى دارم» .

مرد هندى گفت : آيا طب ، چيزى جز اين است؟

امام صادق عليه السلام پرسيد : «آيا گمان مى كنى از كتاب هاى طب ، چيزى فرا گرفته ام؟» .

گفت : آرى .

فرمود : «به خداوند سوگند ، نه. جز از خداوند سبحان نگرفته ام . اينك بگو كه آيا من به طب آگاه ترم يا تو؟» .

گفت : تو نه ، بلكه من .

امام صادق عليه السلام فرمود : «آيا از تو چيزى بپرسم؟» .

گفت : بپرس .

فرمود : «اى هندى! به من بگو كه چرا در سر ، رخنه ها و لايه هاست؟» .

گفت : نمى دانم .

پرسيد : «چرا موها در بالاى سر قرار داده شده اند؟

گفت : نمى دانم .

پرسيد : «چرا پيشانى از مو تهى است؟» .

گفت : نمى دانم .

پرسيد : «چرا پيشانى داراى چين و چروك است؟» .

گفت : نمى دانم .

پرسيد : «چرا ابروها در بالاى چشم ها قرار دارند؟» .

گفت : نمى دانم .

پرسيد : «چرا چشم ها همانند بادام قرار داده شده اند؟».

گفت : نمى دانم .

پرسيد : «چرا بينى در ميان دو چشم ، قرارداده شده است؟» .

گفت : نمى دانم .

پرسيد : «چرا سوراخ بينى در پايين آن است؟» .

گفت : نمى دانم .

پرسيد : «چرا لب و سبيل ، بالاى دهان قرار داده شده است؟» .

گفت : نمى دانم .

پرسيد : «چرا دندان هاى پيشين ، تيز است ، دندان هاى جانبى پهن است و دندانِ نيش ، بلندتر است؟» .

گفت : نمى دانم .

پرسيد : «چرا ريش براى مردان قرار داده شده است؟» .

گفت : نمى دانم .

پرسيد : «چرا كفِ دستان ، از مو تهى است؟» .

گفت : نمى دانم .

پرسيد : «چرا ناخن و مو ، فاقد حيات است؟» .

گفت : نمى دانم .

پرسيد : «چرا قلب ، همانند دانه صنوبر است؟» .

گفت : نمى دانم .

پرسيد : «چرا ريه دو پاره است و حركت آن ، تنها در جاى ثابت خويش قرار داده شده است؟» .

گفت : نمى دانم .

پرسيد : «چرا كبد ، قوسدار است؟»

گفت : نمى دانم .

پرسيد : «چرا كليه ، همانند دانه لوبياست؟» .

گفت : نمى دانم .

پرسيد : «چرا زانو به عقب تا مى خورد؟» .

گفت : نمى دانم .

پرسيد : «چرا كف پا داراى گودى است؟» .

گفت : نمى دانم .

در اين هنگام ، امام صادق عليه السلام فرمود : «امّا من مى دانم» .

آن مرد گفت : پس خود پاسخ ده .

امام صادق عليه السلام فرمود : «در سر ، رخنه ها و لايه هاست ؛ چون هر چيزِ درونْ تهى ، هر گاه يك پارچه باشد ، شكستن ، زودتر به سراغش آيد و چون چند تكّه قرارداده شود ، شكستكى از آن دورتر است .

موى سر ، در قسمت بالاى آن قرار داده شده است تا با ريشه هايش چربى را به مغز برساند و سرِ موها ، بخار را از مغز بيرون ببرد و سرما و گرمايى را كه بدان مى رسد ، از آن دفع كند .

پيشانى از مو تهى است ، از آن رو كه محلّ رسيدن نور به چشمان است ، و در آن ، چين و چروك قرار داده شده است ، بدان سبب كه عرقِ فرو ريخته از سر را در خود ، محبوس سازد و مانع رسيدن آن به چشمان شود تا بدان وقت كه انسان ، عرق خويش را پاك كند ، آن سان كه نهرها در زمين آب ها را در خود محبوس مى سازند .

ابروها در بالاى چشمان قرار داده شده اند تا نور را به اندازه كافى به چشمان راه دهند . اى هندى! مگر نمى بينى آن كه نور بر وى چيره شود ، دست خويش را بر فراز چشمان مى گيرد تا نور به اندازه كافى از زير آن به چشمان راه بگشايد .

بينى در ميان دو چشم قرارداده شده است تا نور را در ميان دو چشم به دو بخش مساوى قسمت كند .

چشم ، همانند بادام است تا ميل بتواند دارو را در داخل آن جريان دهد و بيمارى (عفونت) از آن بيرون آيد . اگر چشم ، مربّعْ شكل يا دايره اى بود ، نه ميل در داخل آن حركت مى كرد ، نه دارو به همه آن مى رسيد ، و نه بيمارى از درون آن خارج مى شد .

سوراخ بينى در پايين آن قرارداده شده است تا بيمارى هايى (عفونت هايى) كه از مغز فرو مى آيد ، از آن پايين آيد و بوها از آن بالا رود و به مشام رسد ، در حالى كه اگر اين سوراخ ، در بالاى بينى بود ، نه بيمارى اى از آن به زير مى آمد و نه بويى را حس مى كرد .

سبيل و لب ، در بالاى دهان قرار گرفته است تا مانع رسيدن آنچه از مغز فرو مى ريزد ، به دهان شود ، مبادا كه طعم خوراك و نوشيدن بر انسان مكدّر گردد و آن را از خودش دور كند .

ريش ، تنها براى مردان قرار داده شده است تا بدين وسيله از زنان متمايز گردند و نيازى به باز گشودن [همه چهره و ملاحظه آن براى شناسايى] نباشد .

دندانِ جلو ، تيز قرارداده شده است ؛ زيرا به واسطه آن ، كار گاز گرفتن صورت مى پذيرد و دندان هاى جانبى پهن قرارداده شده است ؛ زيرا آسياب كردن و جويدن به كمك آنها انجام مى گيرد و نيش ، بلندتر است تا تكيه گاه دندان جانبى و دندان جلو باشد ، به سانِ ستون در يك بنا .

كفِ دستان از مو تهى است ، چون به كمك آنها كار لمس انجام مى گيرد ؛ امّا اگر در آنها مو وجود داشت ، انسان نمى دانست آنچه پيش روى اوست و آن را لمس مى كند ، چيست .

مو و ناخن ، فاقد حيات است ؛ زيرا بلند شدن آنها مايه كثيفى و زشتى است و كوتاه كردنشان پسنديده است . پس اگر در آنها حيات وجود مى داشت ، انسان به هنگام كوتاه كردن آنها احساس درد مى كرد .

قلب ، به شكل دانه صنوبر است ؛ زيرا وارونه است و يك سرِ قلب ، باريك قرار داده شده تا لابه لاى ريه برود و با سردى آن ، خنك شود ، مبادا كه مغز از گرماى آن بسوزد .

ريه ، دو پاره قرارداده شده است تا قلب در لابه لاى فشارگاه هاى آن قرار گيرد و به كمك حركت آن ، خنك شود .

كبد ، قوسدار است تا معده را سنگينى كند و به تمامى بر روى آن قرار گيرد و آن را بفشُرَد و در نتيجه ، بخارى كه در آن هست ، بيرون برود .

كليه ، به شكل دانه لوبيا قرارداده شده است ؛ زيرا مسير ريزش منى ، نقطه به نقطه آن عضو است . پس اگر كليه به شكل مربّع يا دايره بود ، نقطه نخست ، مانع رسيدن منى به نقطه دوم مى شد و موجود زنده نمى توانست با خروج آن ، احساس لذّت كند ؛ چه اين كه منى از ستون فقرات به سمت كليه فرو مى آيد و آن (= كليه) نيز به كِرمى مى مانَد كه جمع مى شود و باز مى شود و تدريجا منى را به سوى مثانه مى راند ، به سان تيرى كه از كمان رها شود .

تا خوردن زانو به سمت عقب قرارداده شده است ؛ چرا كه انسان به سمتِ جلو راه مى رود و حركات او با تعادل همراه است ، امّا اگر اين نبود ، انسان در هنگام راه رفتن [بر زمين] مى افتاد .

در كف پا گودى اى قرارداده شده است ؛ زيرا هر چيز چون به تمامى سطح بر زمين قرار گيرد ، به اندازه سنگ آسياب سنگين مى شود ، اگر با لبه اش بر روى زمين باشد ، يك كودك هم مى تواند آن را جاز جاى خويش [ براند . اگر هم چيزى به روى بر زمين قرار گيرد ، جابه جا كردن آن ، حتّى بر يك مرد ، سنگين مى آيد» .

در اين هنگام ، مرد هندى پرسيد : اين دانش براى تو از كجا حاصل آمده است؟

فرمود : «آن را از پدرانم ، از پيامبر خدا ، از جبرئيل عليه السلام ، از پروردگار جهانيان _ جلّ جلاله _ ، يعنى همو كه تنهاست و جان ها را آفريده ، فرا گرفته ام .

پس آن هندى گفت : راست گفته اى و من نيز گواهى مى دهم كه خدايى جز اللّه نيست و محمّد ، پيامبر خدا و بنده اوست و تو آگاه ترينِ كسان روزگار خويش هستى .

.

ص: 36

. .

ص: 37

. .

ص: 38

. .

ص: 39

. .

ص: 40

. .

ص: 41

. .

ص: 42

. .

ص: 43

. .

ص: 44

. .

ص: 45

. .

ص: 46

1 / 3لِكُلِّ دَاءٍ دَواءٌ3815.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لِكُلِّ داءٍ دَواءٌ ، فَإِذا اُصيبَ دَواءُ الدّاءِ بَرَأَ بِإِذنِ اللّهِ عز و جل . (1)3816.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ الَّذي خَلَقَ الأَدواءَ خَلَقَ لَها دَواءً . (2)3817.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :تَداوَوا ؛ فَإِنَّ اللّهَ عز و جل لَم يُنزِل داءً إلاّ وأنزَلَ لَهُ شِفاءً . (3)3818.مسند ابن حنبل عن أبي هريرة :الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله قالَ : تَداوَوا ؛ فَما أنزَلَ اللّهُ داءً إلاّ أنزَلَ مَعَهُ دَواءً إلاَّ السّامَ _ يَعنِي : المَوتَ _ ؛ فَإِنَّهُ لا دَواءَ لَهُ . (4)3815.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :المستدرك على الصحيحين عن أبي سعيد الخدري عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ لَم يُنزِل داءً _ أو لَم يَخلُق داءً _ إلاّ أنزَلَ _ أو خَلَقَ _ لَهُ دَواءً ؛ عَلِمَهُ مَن عَلِمَهُ ، وجَهِلَهُ مَن جَهِلَهُ إلاَّ السّامَ .

قالوا : يا رَسولَ اللّهِ ، ومَا السّامُ؟

قالَ : المَوتُ . (5) .


1- .صحيح مسلم ، ج 4 ، ص 1729 ، ح 69 ، المستدرك على الصحيحين ، ج 4 ، ص 445 ، ح 8219 ، السنن الكبرى ، ج 9 ، ص 577 ، ح 19558 كلّها عن جابر ، الفردوس ، ج 3 ، ص 336 ، ح 5010 عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، كنز العمّال ، ج 10 ، ص 6 ، ح 28086 ؛ بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 76 .
2- .دعائم الإسلام ، ج 2 ، ص 144 ، ح 500 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 73 ، ح 30 .
3- .مكارم الأخلاق ، ج 2 ، ص 179 ، ح 2460 ، الدعوات ، ص 180 ، ح 498 وح 499 نحوه ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 68 ، ح 20 .
4- .دعائم الإسلام ، ج 2 ، ص 143 ، ح 499 ، السرائر ، ج 3 ، ص 138 ، الجعفريّات ، ص 167 كلاهما نحوه ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 65 ؛ تاريخ بغداد ، ج 9 ، ص 198 ، الفردوس ، ج 2 ، ص 48 ، ح 2275 كلاهما عن اُسامة بن شريك نحوه.
5- .المستدرك على الصحيحين ، ج 4 ، ص 445 ، ح 8220 ، المصنّف لابن أبي شيبة ، ج 5 ، ص 421 ، ح 5 ، المعجم الأوسط ، ج 2 ، ص 157 ، ح 1564 ، مسند أبي يعلى ، ج 5 ، ص 93 ، ح 5161 عن عبد اللّه بن مسعود ، تاريخ بغداد ، ج 3 ، ص 437 عن أبي هريرة والثلاثة الأخيرة نحوه ، كنز العمّال ، ج 10 ، ص 5 ، ح 28079 .

ص: 47

1 / 3هر دردى را درمانى است

1 / 3هر دردى را درمانى است3818.مسند ابن حنبل ( _ به نقل از ابو هريره _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر دردى را درمانى است . پس چون دارو به درد برسد ، به اذن خداوند عز و جل بهبود يابد .3819.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آن كه دردها را آفريده ، براى آنها درمان نيز آفريده است .3820.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خود را مداوا كنيد ؛ چه ، خداوند عز و جل هيچ دردى را فرو نفرستاده ، مگر اين كه براى آن ، شفايى هم نازل كرده است .3821.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ به نقل از پدرانش عليهم السلام: پيامبر خدا فرمود : «خود را مداوا كنيد ؛ چه ، خداوند ، هيچ دردى فرو نفرستاده ، مگر اين كه به همراهش درمانى نيز نازل كرده است ، جز مرگ كه آن را هيچ درمانى نيست» .3822.عنه صلى الله عليه و آله :المستدرك على الصحيحين_ به نقل از ابوسعيد خُدْرى _: پيامبر خدا فرمود : «خداوند ، هيچ دردى را فرو نفرستاده (يا هيچ دردى را نيافريده) ، مگر اين كه درمانى نيز برايش فرو فرستاده (يا آفريده) است و كسانى از آن آگاهى يافته اند و كسانى نيز از آن ناآگاه مانده اند ، مگر سام» .

پرسيدند : سام چيست؟

فرمود : «مرگ» .

.

ص: 48

3819.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تاريخ بغداد عن جابر :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله عادَ مَريضاً وأنَا مَعَهُ ، فَقالَ : ألا نَدعو لَكَ طَبيباً؟

قالَ : وأنتَ تَأمُرُ بِهذا يا رَسولَ اللّهِ ؟ !

قالَ : نَعَم ، إنَّ اللّهَ لَم يُنزِل داءً إلاّ وقَد أنزَلَ لَهُ دَواءً . (1)3820.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :المصنّف عن هلال بن يساف :جُرِحَ رَجُلٌ عَلى عَهدِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فَقالَ : اُدعوا لَهُ الطَّبيبَ .

فَقالَ : يا رَسولَ اللّهِ ، هَل يُغني عَنهُ الطَّبيبُ؟

قالَ : نَعَم ، إنَّ اللّهَ _ تَبارَكَ وتَعالى _ لَم يُنزِل داءً إلاّ أنزَلَ مَعَهُ شِفاءً . (2)3821.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :لِكُلِّ حَيٍّ داءٌ ، لِكُلِّ عِلَّةٍ دَواءٌ . (3)3822.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :إنَّ اللّهَ عز و جل لَم يَبتَلِ البَدَنَ بِداءٍ ؛ حَتّى جَعَلَ لَهُ دَواءً يُعالَجُ بِهِ ، ولِكُلِّ صِنفٍ مِنَ الدّاءِ صِنفٌ مِنَ الدَّواءِ ، وتَدبيرٌ ونَعتٌ . (4) .


1- .تاريخ بغداد ، ج 14 ، ص 348 .
2- .المصنّف لابن أبي شيبة ، ج 5 ، ص 421 ، ح 1 ، مسند الشهاب ، ج 2 ، ص 17 ، ح 796 ، مسند ابن حنبل ، ج9 ، ص 53 ، ح 23216 نحوه ؛ بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 72 ، ح 27 .
3- .غرر الحكم ، ح 7274 و 7275 ، عيون الحكم والمواعظ ، ص 401 ، ح 6763 و 6764 .
4- .طبّ الإمام الرضا عليه السلام ، ص 10 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 309 وفيه «العبد المؤمن ببلاء» بدل «البدن بداء» .

ص: 49

3823.عنه صلى الله عليه و آله :تاريخ بغداد_ به نقل از جابر _: پيامبر خدا ، در حالى كه همراهش بودم ، بيمارى را عيادت كرد و به او فرمود : «آيا برايت طبيبى فرا نخوانيم؟».

گفت : آيا تو ، اى پيامبر خدا ، به اين كار ، فرمان مى دهى؟!

فرمود : «آرى . خداوند ، هيچ دردى فرو نفرستاده ، مگر اين كه درمانى نيز برايش فرو فرستاده است» .3824.عنه صلى الله عليه و آله :المصنّف_ به نقل از هلال بن يساف _: در روزگار پيامبر خدا ، مردى مجروح شد . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «برايش طبيبى بخوانيد» .

كسى گفت : اى پيامبر خدا! آيا طبيب ، او را سودى مى بخشد؟

فرمود : «آرى . خداوند _ تبارك و تعالى _ هيچ دردى فرو نفرستاده ، مگر اين كه به همراهش شفايى نيز فرو فرستاده است»3823.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :هر زنده اى را دردى هست و هر بيمارى اى را درمانى است .3824.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :خداوند عز و جل بدن را به هيچ بيمارى اى گرفتار نساخت ، مگر آن هنگام كه برايش دارويى قرارداد كه بدان ، درمان شود ؛ و براى هر نوع دردى ، نوعى درمان است و چاره اى و نسخه اى . .

ص: 50

1 / 4الدَّواءُ مِنَ القَدَرِ3826.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الدَّواءُ مِنَ القَدَرِ ، وقَد يَنفَعُ بِإِذنِ اللّهِ . (1)3827.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :الدَّواءُ مِنَ القَدَرِ ، وهُوَ يَنفَعُ مَن يَشاءُ بِما شاءَ . (2)3828.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ فِي التَّحذيرِ مِنَ الدُّنيا _ ) سنن ابن ماجة عن أبي خزامة :سُئِلَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : أرَأَيتَ أدِويَةً نَتَداوى بِها ، ورُقىً نَستَرقي بِها ، وتُقىً نَتَّقيها ، هَل تَرُدُّ مِن قَدَرِ اللّهِ شَيئاً؟

قالَ : هِيَ مِن قَدَرِ اللّهِ . (3)3826.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ نَبِيّاً مِنَ الأَنبِياءِ مَرِضَ ، فَقالَ : لا أتَداوى حَتّى يَكونَ الَّذي أمرَضَني هُوَ الَّذي يَشفيني .

فَأَوحَى اللّهُ عز و جل : لا أشفيكَ حَتّى تَتَداوى ؛ فَإِنَّ الشِّفاءَ مِنّي . (4)3827.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :إحياء علوم الدين :ذَكَرَ بَعضُ العُلَماءِ فِي الإِسرائيلِيّاتِ أنَّ موسَى عليه السلام اعتَلَّ بِعِلَّةٍ ، فَدَخَلَ عَلَيهِ بَنو إسرائيلَ فَعَرَفوا عِلَّتَهُ .

فَقالوا لَهُ : لَو تَداوَيتَ بِكَذا لَبَرَأتَ .

فَقالَ : لا أتَداوى حَتّى يُعافِيَني هُوَ مِن غَيرِ دَواءٍ ، فَطالَت عِلَّتُهُ .

فَقالوا لَهُ : إنَّ دَواءَ هذِهِ العِلَّةِ مَعروفٌ مُجَرَّبٌ ، وإنّا نَتَداوى بِهِ فَنَبرَأُ .

فَقالَ : لا أتَداوى ، وأقامَت عِلَّتُهُ ، فَأَوحَى اللّهُ تَعالى إلَيهِ : وعِزَّتي وجَلالي ، لا أبرَأتُكَ حَتّى تَتَداوى بِما ذَكَروهُ لَكَ .

فَقالَ لَهُم : داووني بِما ذَكَرتُم ، فَداوَوهُ فَبَرَأَ ، فَأَوجَسَ في نَفسِهِ مِن ذلِكَ .

فَأَوحَى اللّهُ تَعالى إلَيهِ : أرَدتَ أن تُبطِلَ حِكمَتي بِتَوَكُّلِكَ عَلَيَّ ؛ مَن أودَعَ العَقاقيرَ مَنافِعَ الأَشياءِ غَيري؟ (5) .


1- .المعجم الكبير ، ج 12 ، ص 131 ، ح 12784 عن ابن عبّاس ، كنز العمّال ، ج 10 ، ص 5 ، ح 28081.
2- .كنز العمّال ، ج 10 ، ص 5 ، ح 28082 نقلاً عن ابن السني عن ابن عبّاس.
3- .سنن ابن ماجة ، ج 2 ، ص 1137 ، ح 3437 ، سنن الترمذي ، ج 4 ، ص 453 ، ح 2148 نحوه ، المصنّف لعبد الرزّاق ، ج 11 ، ص 18 ، ح 19777 عن الزهري ؛ بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 77 .
4- .مكارم الأخلاق ، ج 2 ، ص 180 ، ح 2465 ، بحار الأنوار ، ج 81 ، ص 211 ، ح 30 .
5- .إحياء علوم الدين ، ج 4 ، ص 413 ؛ المحجّة البيضاء ، ج 7 ، ص 432 .

ص: 51

1 / 4دارو و درمان ، از تقدير است

1 / 4دارو و درمان ، از تقدير است3830.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :درمان ، از تقدير ]خداوند] است و ممكن است به اذن خداوند ، نافع باشد.3829.الزهد ، حسين بن سعيد ( _ به نقل از عبد اللّه بن سنان _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :درمان ، از تقدير [خداوند] است و هر كس را كه او بخواهد ، به همان گونه كه بخواهد ، سود مى رساند .3830.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سنن ابن ماجة_ به نقل از ابو خزامه _: از پيامبر خدا پرسيدند: آيا اين كه با دارويى درمان كنيم يا تعويذى بر خود بنديم يا پرهيزى بكنيم ، اين كار چيزى از تقدير خداوند را باز مى دارد؟

فرمود: «اين ، خود از تقدير خداوند است» .3831.روضة الواعظين :امام صادق عليه السلام :پيامبرى از پيامبران بيمار شد . گفت: درمان نمى كنم تا همان كسى كه بيمارم كرده است ، خود ، درمانم كند. سپس خداوند عز و جل به او وحى فرستاد: «شفايت نمى دهم ، مگر درمان كنى ، كه شفا از من است».3832.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إحياء علوم الدين :يكى از عالمان ، در شمارِ اسرائيليات ، يادآور شده است كه موسى عليه السلام به بيمارى گرفتار شد. بنى اسرائيل به حضور او رسيدند و بيمارى اش را شناختند و به او گفتند: اگر به فلان دارو ، درمان كنى ، بهبود مى يابى. امّا موسى عليه السلام گفت: درمان نمى كنم تا او خود ، بدون دارو ، مرا عافيت دهد.

پس بيمارى اش به طول انجاميد. ديگر بار به او گفتند: داروى اين بيمارى شناخته شده و تجربه شده است و ما بدان ، درمان مى كنيم و بهبود مى يابيم.

موسى عليه السلام گفت: درمان نمى كنم. پس بيمارى اش ماندگار شد. خدا نيز به او وحى فرستاد: «به عزّت و جلالم سوگند ، تو را بهبود نمى دهم ، مگر به آنچه برايت گفته اند ، درمان كنى».

پس موسى عليه السلام به آنان گفت: مرا به آنچه گفته ايد، درمان كنيد.

او را مداوا كردند و بهبود يافت و وى نيز بدين سبب ، دلگير شد. پس خداوند تعالى ، [ديگر بار] به او وحى فرستاد: «مى خواستى با توكلّت بر من ، حكمت مرا ابطال كنى. مگر چه كسى جز من ، منافع چيزها را در داروها به وديعت نهاده است؟!» .

.

ص: 52

1 / 5الشِّفاءُ مِنَ اللّهِالكتاب :« وَ إِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ » . (1)

الحديث :3835.عنه صلى الله عليه و آله :الطبّ النبوي :إنَّ إبراهيمَ الخَليلَ عليه السلام قالَ : يا رَبِّ ، مِمَّنِ الدّاءُ؟

قالَ : مِنّي .

قالَ : فَمِمَّنِ الدَّواءُ؟

قالَ : مِنّي .

قالَ : فَما بالُ الطَّبيبِ؟

قالَ : رَجُلٌ اُرسِلَ الدَّواءُ عَلى يَدِهِ . (2)3836.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :كانَ يُسَمَّى الطَّبيبُ : «المُعالِجَ» ، فَقالَ موسَى بنُ عِمرانَ : يا رَبِّ ، مِمَّنِ الدّاءُ ؟ قالَ : مِنّي .

قالَ : فَمِمَّنِ الدَّواءُ؟

قالَ : مِنّي .

قالَ : فَما يَصنَعُ النّاسُ بِالمُعالِجِ ؟

قالَ : يُطَيِّبُ بِذلِكَ أنفُسَهُم فَسُمِّيَ الطَّبيبَ لِذلِكَ . (3) .


1- .الشعراء : 80 .
2- .الطبّ النبويّ لابن قيّم ، ص 17 .
3- .علل الشرائع ، ص 525 ، ح 1 عن أحمد بن أبي عبد اللّه البرقي بإسناده ، الاعتقادات ، ص116 ، الكافي ، ج 8 ، ص 88 ، ح 52 ، تنبيه الخواطر ، ج 2 ، ص 136 كلاهما عن زياد بن أبي الحلال نحوه ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 62 ، ح 1 و2 .

ص: 53

1 / 5شفا از خداوند است

1 / 5شفا از خداوند استقرآن«چون بيمار شوم ، او (خداوند) شفايم مى دهد»

حديث3836.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الطبّ النبوى :ابراهيم خليل عليه السلام گفت: پروردگارا! درد از كيست؟

[خداوند] فرمود: «از من».

پرسيد: پس درمان از كيست؟

فرمود: «از من».

پرسيد: پس طبيب چه كاره است؟

فرمود: «مردى است كه دارو به دست او فرستاده شده است».3837.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ به ابو ذر _ ) امام صادق عليه السلام :در گذشته ، پزشك ، «معالج» ناميده مى شد. در آن روزگاران ، موسى بن عمران عليه السلام پرسيد: پروردگارا! درد از كيست؟

فرمود: «از من».

پرسيد: پس درمان از كيست؟

فرمود: «از من».

پرسيد: پس مردم با معالج چه مى كنند؟

فرمود: «او به اين كار ، دل آنان را خوش و خرسند مى سازد. پس از همين روى ، او را طبيب 1 نام نهادند».

.

ص: 54

3838.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسند ابن حنبل عن أبي رمثة :أتَيتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله مَعَ أبي فَرَأَى الَّتي بِظَهرِهِ .

فَقالَ : يا رَسولَ اللّهِ ، ألا اُعالِجُها لَكَ فَإِنّي طَبيبٌ؟

قالَ : أنتَ رَفيقٌ وَاللّهُ الطَّبيبُ . (1)3839.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دعائم الإسلام :عَن جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ عليه السلام أنَّهُ سُئِلَ عَنِ الرَّجُلِ يُداويهِ اليَهودِيُّ وَالنَّصرانِيُّ ، قالَ : لا بَأسَ بِذلِكَ ، إنَّمَا الشِّفاءُ بِيَدِ اللّهِ تَعالى . (2)3840.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ . . . فَلَكَ الحَمدُ كَما خَلَقتَ وصَوَّرتَ وقَضَيتَ ، وأضلَلتَ وهَدَيتَ ، وأضحَكتَ وأبكَيتَ ، وأمَتَّ وأحيَيتَ ، وأمرَضتَ وشَفَيتَ ، وأطعَمتَ وسَقَيتَ . (3)3841.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله_ في دُعاءِ الجَوشَنِ الكَبيرِ: يا دَليلَنا يا مُعينَنا ، يا حَبيبَنا يا طَبيبَنا . . . يا طَبيبَ مَن لا طَبيبَ لَهُ . (4)3842.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام زين العابدين عليه السلام :اللّهُمَّ لَكَ الحَمدُ أن خَلَقتَ فَسَوَّيتَ ، وقَدَّرتَ وقَضَيتَ ، . وأمَتَّ وأحيَيتَ ، وأمرَضتَ وشَفَيتَ ،وعافَيتَ وأبلَيتَ (5) .


1- .مسند ابن حنبل ، ج 6 ، ص 158 ، ح 17499 ، سنن أبي داوود ، ج 4 ، ص 86 ، ح 4207 ، المعجم الكبير ، ج 22 ، ص 280 ، ح 715 ، السنن الكبرى ، ج 8 ، ص 49 ، ح 15897 ، مسند الحميدي ، ج 2 ، ص 382 ، ح 866 وراجع : الطبقات الكبرى ، ج 1 ، ص 427.
2- .دعائم الإسلام ، ج 2 ، ص 144 ، ح 501 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 73 ، ح 31 .
3- .البلد الأمين ، ص 350 ، المصباح للكفعمي ، ص 356 .
4- .البلد الأمين ، ص 406 ، بحار الأنوار ، ج 94 ، ص 391 .
5- .المصباح للكفعمي ، ص 123 ، بحار الأنوار ، ج 90 ، ص 200، ح 31.

ص: 55

3840.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسند ابن حنبل :به نقل از ابو رمثه _ : همراه پدرم به نزد پيامبر خدا رفتم. او آنچه را كه بر پشت ايشان بود ، ديد و گفت: اى پيامبر خدا: آيا آن را درمان نكنم؟ من طبيبم.

فرمود: «تو رفيق هستى (نسبت به بيمار ، مهربانى و مدارا مى كنى) و خداوند ، خود ، طبيب است».3841.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دعائم الإسلام :از امام صادق عليه السلام در مورد اين كه مردى را يك يهود يا مسيحى درمان كند ، پرسيدند. فرمود: «در اين كار ، اشكالى نيست. شفا به دست خداوند متعال است».3842.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوندا! تو را سپاس ، كه آفريدى ، صورت بخشيدى و تقدير كردى ، گم راه كردى و راه نمودى ، خنداندى و گرياندى ، ميراندى و زنده گرداندى ، بيمار كردى و شفا بخشيدى ، خوراك دادى و آب دادى.3843.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في حَديثِ إنذارِ العَشيرَةِ {-1-} _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در دعاى جوشن كبير _: اى راهنماى ما ، اى يارى رسان ما ، اى حبيب ما ، اى طبيب ما... اى طبيبِ آن كس كه او را طبيب نيست!3844.عنه صلى الله عليه و آله :امام سجّاد عليه السلام :خداوندا! تو را سپاس كه آفريدى و اعتدال بخشيدى ، تقدير فرمودى و حكم كردى ، ميراندى و زنده ساختى ، بيمار كردى و شفا بخشيدى ، عافيت دادى و مبتلا ساختى. .

ص: 56

3843.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در حديث انذار عشيره {-1-} _ ) الإمام العسكريّ عليه السلام_ مِن دُعائِهِ فِي الصَّباحِ: يا مَن يَجعَلُ الشِّفاءَ فيما يَشاءُ مِنَ الأَشياءِ . . . يا مَن يُزيلُ بِ_أَدنَى ال_دَّواءِ م_ا غَلُظَ مِنَ الدّاءِ . (1)3844.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :إحياء علوم الدين :رُوِيَ عَن موسى عليه السلام أنَّهُ قالَ : يا رَبِّ ، مِمَّنِ الدّاءُ وَالدَّواءُ ؟

فَقالَ : مِنّي .

قالَ : فَما يَصنَعُ الأَطِبّاءُ ؟

قالَ : يَأكُلونَ أرزاقَهُم ويُطَيِّبونَ نُفوسَ عِبادي ؛ حَتّى يَأتِيَ شِفائي أو قَضائي . (2) .


1- .المصباح للكفعمي ، ص 113 ، البلد الأمين ، ص 60 ، بحار الأنوار ، ج 86 ، ص 175 ، ح 45 .
2- .إحياء علوم الدين ، ج 4 ، ص 414 ؛ المحجّة البيضاء ، ج 7 ، ص 433 .

ص: 57

3845.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام عسكرى عليه السلام_ در دعاى صبحگاهى خويش مى گفت: اى آن كه شفا را در آنچه مى خواهد ، مى نهد... اى آن كه به كمترين دارو ، سخت ترين درد را درمان مى بخشد.3846.عنه صلى الله عليه و آله :إحيا علوم الدين :از موسى عليه السلام روايت شده كه گفت: پروردگارا! درد و درمان از كيست؟

فرمود: «از من».

پرسيد: پس طبيبان چه مى كنند؟

فرمود: «روزىِ خويش مى خورند و دلِ بندگانم خرسند مى دارند تا يا شفايم و يا قضايم [به آنان] برسد». .

ص: 58

. .

ص: 59

فصل دوم : آداب طبابت و وظائف طبيب

درآمد

1 . احساس مسئوليت

فصل دوّم : آداب طبابت و وظائف طبيبدرآمدحرفه پزشكى ، از آن رو كه با جان ، ناموس و اسرار زندگى مردم سر و كار دارد ، علاوه بر مقرّرات اسلامى ، در همه حرفه ها داراى آداب و احكام ويژه اى است كه رعايت آن براى پزشك مسلمان ، لازم و ضرورى است . در اين جا اشاره اى كوتاه به مهم ترين آداب آن خواهيم كرد .

1 . احساس مسئوليتاحساس مسئوليت ، از مهم ترين و اصلى ترين آداب پزشكى است؛ زيرا اين احساس است كه پزشك را به رعايت وظايف اخلاقى ، قانونى و شرعى خود در مورد درمان بيمار ، وادار مى سازد. امام صادق عليه السلام ، سخنى سختْ تكان دهنده درباره مسئوليت پزشك از حضرت مسيح عليه السلام نقل فرموده است : مسيح عليه السلام مى گفت: آن كه درمان كردن زخم زخمديده اى را وا گذارد ، ناگزير ، شريك كسى است كه زخم را بر بدن وى نشانده است . (1) اين سخن ، متّكى بر منطق روشنى است كه نه تنها پيروان اسلام و مسيحيت ، بلكه هيچ پزشك با وجدانى نمى تواند آن را انكار كند. از اين رو ، ش

.


1- .. ر . ك : ج1 ، ص67 ، ح 31 .

ص: 60

2 . تقواى پزشكى

ايسته است همه پزشكان ، آن را قاب كنند و در مطبّ خويش بياويزند. بر اساس اين منطق ، كوتاهىِ پزشك در درمان بيمار ، به معناى سهيم بودن او در بيمارى و گاه ، هلاكت بيمار است. لذا پزشك ، مسئول است با همه توان براى درمانِ بيمار ، تلاش كند و با هيچ بهانه اى نمى تواند از زير بار اين مسئوليت ، شانه خالى نمايد. بر همين اساس ، معتقديم يكى از وظايف مهم دانشگاه هاى علوم پزشكى ، برنامه ريزى براى پرورش حسّ مسئوليت شناسى در دانش پژوهان اين دانش است.

2 . تقواى پزشكىتقوا در هر حرفه اى به معناى رعايت قوانين الهى در انجام دادن آن است. بنا بر اين ، تقواى پزشكى ، شامل همه آداب و احكام اسلامى در مورد اين حرفه است؛ ليكن در تقواى پزشكى ، دو نكته از اهمّيت فوق العاده اى برخوردار است: يكى خيرخواهى براى بيمار ، و ديگرى تلاش براى درمان او. از اين رو ، امام على عليه السلام ، پس از توصيه پزشكان به تقوا ، بلافاصله به اين دو مصداق بارز تقواى پزشكى اشاره مى فرمايد: مَن تَطَبَّبَ فَليَتَّقِ اللّهَ وَليَنصَح وَليَجتَهِد . (1) هر كس طبابت پيشه كند ، بايد كه از خدا پروا بدارد و خيرخواهى و جدّيت به خرج دهد . «نُصْح» كه در اين سخن بدان اشاره شد ، به معناى خيرخواهى و «اجتهاد» ، به معناى به كارگيرى همه توان است. بنا بر اين ، تقواى پزشكى بدين معناست كه پزشك براى حُسن انجام وظيفه ، اوّلاً بايد سود بيمار را در نظر بيگرد نه سود خود را. ثانيا بايد از همه توانِ فكرى و عملى خود براى درمان وى استفاده كند و پزشك ب

.


1- .. ر . ك : ج1 ، ص67 ، ح 32 .

ص: 61

3 . پاك دامنى
4 . اهتمام به تشخيص بيمارى

اتقوا ، كسى است كه در صرف وقت براى تشخيص بيمارى ، در تجويز دارو ، در چگونگى درمان و طول آن ، به چيزى جز سود بيمار نينديشد.

3 . پاك دامنىيكى از مصاديق مهم تقواى پزشكى ، عفّت جنسى و پاك دامنى است. پزشك باتقوا ، به خود اجازه نمى دهد از بيمار ، سوء استفاده جنسى كند و حتّى در نگاه كردن براى معاينه ، حدود اسلامى را رعايت مى نمايد ، بدين معنا كه اگر از طريقى بجز نگاه كردن به مواضعى كه نگان كردن به آن در اسلام ممنوع است ، بتواند بيمارى را تشخيص دهد ، مبادرت به نگاه نامشروع نمى ورزد و در صورت نياز به اين كار نيز ، به اندازه ضرورت ، اكتفا مى كند.

4 . اهتمام به تشخيص بيمارىيكى از نكات آداب پزشكى كه در احاديث اسلامى بر آن تأكيد شده ، اهمّيت دادن به تشخيص بيمارى است. پيامبر اسلام به يكى از پزشكان معاصر خود ، چنين توصيه مى فرمايد : هيچ كس را درمان مكن ، مگر آن گاه كه بيمارى او را بشناسى. (1) مكرّر شنيده مى شود كه به دليل تشخيص نادرست طبيب و داروى نامناسب ، بيمارى تشديد شده و گاه بيمار ، هلاك شده است. رعايت اين ادب ، اقتضا مى كند كه پزشك ، همه توان خود را براى تشخيص بيمارى به كار گيرد و پيش از تشخيص آن ، اقدام به تجويز دارو نكند و اگر فرصت لازم را براى تشخيص ندارد يا خسته است و يا به هر دليل ديگر ، آمادگى لازم را براى اظهار نظر ندارد ، از معاينه بيمار و دادن دارو ، به طور جدّى خوددارى كند.

.


1- .. ر . ك : ج1 ، ص69 ، ح 33 .

ص: 62

5 . تلاش براى شناخت داروهاى طبيعى
6 . رعايتِ ضرورت در تجويز دارو

5 . تلاش براى شناخت داروهاى طبيعىاحاديث باب سوم از فصل اوّل تأكيد دارند كه همه بيمارى ها به استثناى مرگ ، در نظام آفرينش ، دارو دارند و قابل درمان اند . برخى تصريح مى كنند كه خداوند براى همه بيمارى ها دارو آفريده و برخى مى گويند خداوند ، براى همه بيمارى ها دارو نازل كرده است. ظاهر اين دو تعبير اين است كه داروى همه بيمارى ها در طبيعت وجود دارد. بى ترديد ، داروهاى طبيعى ، زيان كمتر و سود بيشترى براى درمان دارند. با عنايت به اين واقعيت است كه گياهْ درمانى ، به تدريج در كشورهاى پيشرفته رايج مى گردد. بنا بر اين ، يكى از مسئوليت هاى مهم مراكز علمى پزشكى ، تلاش براى كشف داروهاى طبيعى و آشنا كردن جامعه پزشكى با اين داروهاست .

6 . رعايتِ ضرورت در تجويز دارودر روايات فراوانى از اهل بيت عليهم السلام (1) تأكيد شده است كه تا آن جا كه بدن ، قدرت تحمّل بيمارى را دارد ، بيمار نبايد به پزشك مراجعه كند؛ زيرا مصرف دارو بدون ضرورت براى سلامت انسان ، زيانبار است. امام على عليه السلام مى فرمايد : با درد خويش تا آن هنگام كه با تو مدارا مى كند ، مدارا كن . (2) و از امام كاظم عليه السلام روايت شده است : تا زمانى كه بيمارى به جد با شما درگير نشده است ، درگير معالجه طبيبان نشويد ، كه درمان ، به مانند ساختمان است كه مقدار كمى از آن ، شخص را به مقدار فراوانش مى كشاند . (3)

.


1- .. ر . ك : ج1 ، ص 91 ، (توصيه هاى پزشكى / پرهيز از مراجعه به پزشك تا سر حدّ امكان) .
2- .. ر . ك : ج1 ، ص91 ، ح 73 .
3- .ر. ك : ج1 ، ص 93 ، ح 78 .

ص: 63

7 . حفظ اسرار بيمار
8 . ايجاد اميدوارى در دلِ بيمار

طبق دلالت التزام اين احاديث ، بر فرض ، اگر بيمارى اين رهنمودها را ناديده گرفت و به پزشك مراجعه كرد ، پزشكِ متعّهد و با تقوا ، كسى است كه پس از معاينه ، اگر تشخيص داد بيمارى او جزئى است و نيازى به دارو ندارد ، اقدام به نوشتن نسخه و تجويز دارو نمى كند ، و اگر تشخيص داد كه مصرف دارو ضرورت دارد ، بيش از اندازه لازم ، دارو تجويز نمى نمايد تا كيسه توليد كنندگان دارو را پُر كند .

7 . حفظ اسرار بيماريكى از آداب مهم پزشكى ، رازدارى است . برخى از بيمارى ها ، راز بيمار محسوب مى شوند و او مايل نيست ديگران از آن مطّلع شوند . روايات اسلامى ، از يك سو به بيمار توصيه مى كنند كه بيمارىِ پنهان خود را از پزشك ، كتمان نكند ، چنان كه امام على عليه السلام مى فرمايد : هر كس درد نهفته خويش را پنهان بدارد ، طبيبش از درمان وى ناتوان مى مانَد . (1) و از سوى ديگر ، به پزشك تأكيد مى كنند كه امانتدار باشد و با افشاى راز بيمار ، به او خيانت ننمايد . در حديث نبوى آمده است : المَجالِسُ بِالأَمانَةِ وإفشاؤُكَ سِرَّ أخيكَ خِيانَةٌ فَاجتَنِب ذلِكَ . (2) نشستن ها به امانت است وافشاى راز برادرت نيز خيانت . پس از اين كار ، بپرهيز .

8 . ايجاد اميدوارى در دلِ بيماريأس و نوميدى ، موجب تشديد بيمارى است و بيش از بيمارى براى بيمار ، رنج آور است . به گفته امام على عليه السلام :

.


1- .ر. ك : ج1 ، ص 169 ، ح 209 .
2- .. الأمالي ، طوسى ، ص537 ، ح1162 ، مكارم الأخلاق ، ج2 ، ص379 ، ح2661 ، بحارالأنوار ، ج77 ، ص89 ، ح3 .

ص: 64

9 . جلوگيرى از طبابت افراد غير متخصّص

أعظَمُ البَلاءِ انقِطاعُ الرَّجاءِ . سخت ترين بلا ، گسستن اميد است . بلكه گاه نوميدى ، سبب مرگ بيمار مى گردد ، چنان كه امام على عليه السلام مى فرمايد: قَتَلَ القُنوطُ صاحِبَهُ . (1) نوميدى ، آن كس را كه دامنگيرش بشود ، مى كُشد . به عكس ، اميد به درمان ، از رنج بيمارى مى كاهد و به بيمار ، قدرت غلبه بر بيمارى مى دهد و درمان را تسريع مى نمايد . از اين رو ، يكى از وظايف مهم پزشكى ، بويژه در مورد بيمارى هاى خطرناك ، تقويت روحيه بيمار و ايجاد اميد در اوست . گفتنى است كه بهترين راه اميدوار كردن بيمار ، تقويت حسّ مذهبى ، توكّل به خدا و اعتقاد به اين حقيقت است كه طبيب واقعى اوست و درمان هيچ دردى براى خداوند متعال ، دشوار نيست وچه بسا دردهاى بى درمان كه با دعا شفا يافته و به هر حال ، خداوند متعال ، چيزى جز خير و صلاح و سود انسان را نمى خواهد.

9 . جلوگيرى از طبابت افراد غير متخصّصاز نظر اسلام ، طبابت افراد غير متخصّص ، ممنوع و نظام اسلامى موظّف است از كار آنان جلوگيرى كند و در صورت سرپيچى ، آنان را مانند روحانى نمايان فاسق ، زندانى كند. امام على عليه السلام ، در اين باره مى فرمايد : بر امام ، لازم است عالمان تبهكار و پزشكان ناآگاه را به زندان درافكند . (2) مقدّم داشتن ضرورت زندانى كردن علماى فاسق بر پزشكان جاهل ، از آن جهت است كه خطر طبيب نمايان روحانى براى جامعه اسلامى بيش از

.


1- .. غرر الحكم ، ج6731 و ح6823 ، عيون الحكم و المواعظ ، ص370 ، ح6247 .
2- .ر. ك : ج1 ، ص 69 ، ح 35 .

ص: 65

طبيب نمايان جسمانى است. بارى ، پزشك غير متخصّص ، در صورتى كه اقدام به طبابت كرد و موجب زيان بيمار گرديد ، علاوه بر اين كه مرتكب گناه شده ، براساس قانون «ضِمان» ، ضامن است ، چنان كه از پيامبر اسلام روايت شده: هر كس بدون سابقه [وتخصّص لازم] به كار طبابت دست يازد ، ضامن است . (1) همچنين ، طبيب متخصّص ، اگر در انجام دادن وظيفه خود ، كوتاهى كند و اين كوتاهى به فساد بينجامد ، ضامن خواهد بود . (2)

.


1- .ر. ك : ج1 ، ص 69 ، ح 36 .
2- .ر. ك : ج1 ، ص 69 ، (آداب طبابت و وظائف طبيب / مسئول بودن پزشك در صورت به بار آوردن خسارت) . براى آگاهى از جزئيات احكام مربوط به ضمان ، به كتاب هاى فقهى مربوط به ضمان پزشك و عدم آن مراجعه شود .

ص: 66

الفصل الثاني : آداب الطّبابة وأحكامها2 / 1الشُّعورُ بِالمَسؤولِيَّةِ3860.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :كانَ المَسيحُ عليه السلام يَقولُ : إنَّ التّارِكَ شِفاءَ المَجروحِ مِن جُرحِهِ شَريكٌ لِجارِحِهِ لا مَحالَةَ ؛ وذلِكَ أنَّ الجارِحَ أرادَ فَسادَ المَجروحِ وَالتّارِكَ لاِءِشفائِهِ لَم يَشَأ صَلاحَهُ ، فَإِذا لَم يَشَأ صَلاحَهُ فَقَد شاءَ فَسادَهُ اضطِراراً .

(1)2 / 2التَّقوَى الطِّبِّيَّةُ3858.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :مَن تَطَبَّبَ فَليَتَّقِ اللّهَ ، وَليَنَصَح وَليَجتَهِد . (2) .


1- .الكافي ، ج 8 ، ص 345 ، ح 545 عن أبان بن تغلب.
2- .دعائم الإسلام ، ج 2 ، ص 144 ، ح 503 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 74 ، ح 33 .

ص: 67

2 / 1احساس مسئوليت

2 / 2تقواى پزشكى

فصل دوم : آداب طبابت و وظائف طبيب2 / 1احساس مسئوليت3861.مجمع البيان ( _ به نقل از ابن مسعود _ ) امام صادق عليه السلام :مسيح عليه السلام مى فرمود: «آن كه درمان كردن زخمِ زخمديده اى را وا گذارد ، ناگزير ، شريك كسى است كه زخم را بر بدن وى نشانده است؛ چه ، آن كه زخم رسانده ، تباهى مجروح را خواسته است و آن كه درمان وى را وا گذارده ، بهبود او را نخواسته است. پس اگر كه بهبود وى را نخواسته ، ناگزير ، تباهى او را خواسته است» .2 / 2تقواى پزشكى3862.مجمع البيان ( _ به نقل از ابن مسعود _ ) امام على عليه السلام :هر كس طبابت پيشه كند ، بايد از خدا پروا بدارد و خيرخواهى و جدّيت به خرج دهد .

.

ص: 68

2 / 3الاِهتِمامُ بِمَعرِفَةِ الدّاءِ3865.الإمام عليّ عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ لِلشَّمَردَلِ المُتَطَبِّبِ: لا تُداوِ أحَداً حَتّى تَعرِفَ داءَهُ . (1)3866.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام زين العابدين عليه السلام :مَن لَم يُعرَف داؤُهُ ، أفسَدَهُ دَواؤُهُ . (2)2 / 4حُرمَةُ طِبابَةِ الجاهِلِ3869.تفسير الطبري عن ابن عبّاس ( _ في قَولِهِ تَعالى : {Q} «يَ_أَيُّهَا الَّذِينَ ) الإمام عليّ عليه السلام :يَجِبُ عَلَى الإِمامِ أن يَحبِسَ الفُسّاقَ مِنَ العُلَماءِ ، وَالجُهّالَ مِنَ الأَطِبّاءِ . (3)2 / 5ضَمانُ الطَّبيبِ إذا أفسَدَ3866.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن تَطَبَّبَ ولَم يُعلَم مِنهُ طِبٌّ قَبلَ ذلِكَ ، فَهُوَ ضامِنٌ . (4)3867.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :مَن تَطَبَّبَ ولَم يَكُن بِالطِّبِّ مَعروفاً ، فَأَصابَ نَفساً فَما دونَها ، فَهُوَ ضامِنٌ . (5) .


1- .الإصابة ، ج3 ، ص 289 عن الشمردل بن قباث.
2- .أعلام الدين ، ص 299 ، بحار الأنوار ، ج 78 ، ص 160 ، ح 21 .
3- .تهذيب الأحكام ، ج 6 ، ص 319 ، ح 878 ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 3 ، ص 31 ، ح 3266 .
4- .سنن ابن ماجة ، ج 2 ، ص 1148 ، ح 3466 ، سنن أبي داوود ، ج 4 ، ص 195 ، ح 4586 ، المستدرك على الصحيحين ، ج 4 ، ص 236 ، ح 7484 ، سنن الدار قطني ، ج 3 ، ص 195 ، ح 335 كلّها عن عمرو بن شعيب عن أبيه عن جدّه ، كنز العمّال ، ج 10 ، ص 32 ، ح 28221 .
5- .سنن الدارقطني ، ج 3 ، ص 196 ، ح 336 ، السنن الكبرى ، ج 8 ، ص 242 ، ح 16530 كلاهما عن عمرو بن شعيب عن أبيه عن جدّه ، كنز العمّال ، ج 10 ، ص 32 ، ح 28222 .

ص: 69

2 / 3اهتمام به شناخت بيمارى

2 / 4حرام بودن طبابت توسّط ناآگاهان

2 / 5مسئول بودن پزشك در صورت به بار آوردن خسارت

2 / 3اهتمام به شناخت بيمارى3870.مسند ابن حنبل عن عُروَة :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ خطاب به شَمَردَل طبيب _: هيچ كس را درمان مكن ، مگر آن گاه كه بيمارى او را بشناسى .3871.الإمام الصادق عليه السلام :امام سجّاد عليه السلام :كسى كه بيمارى اش تشخيص داده نشود ، دارويش او را تباه مى سازد .2 / 4حرام بودن طبابت توسّط ناآگاهان3871.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :بر امام ، لازم است عالمان تبهكار و پزشكان ناآگاه را به زندان درافكند .2 / 5مسئول بودن پزشك در صورت به بار آوردن خسارت3874.عوالي اللآلي :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس بدون تخصّصِ لازم به كار طبابت دست يازد ، [شرعا] ضامن است .3873.سنن الدارمى ( _ به نقل از سعد بن ابى وقّاص _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در حالى كه به طبابت شناخته شده نيست ، عهده دار آن گردد و موجب فوت كسى يا صدمه اى كمتر از آن شود ، ضامن است .

.

ص: 70

3874.عوالى اللآلى:الإمام الباقر عليه السلام :إنَّ عَلِيّاً عليه السلام ضَمَّنَ خَتّاناً قَطَعَ حَشَفَةَ غُلامٍ . (1)3875.مسند ابن حنبل عن مجاهد عن رجل من الأنصار من أصحابدعائم الإسلام :ضَمَّنَ [الإمامُ عَلِيٌ عليه السلام ] خَتّانَةً خَتَنَت جارِيَةً ، فَنَزَفَ دَمُها فَماتَت .

فَقالَ لَها : وَيلَكِ ! فَهَلاّ أبقَيتِ مِن ذلِكَ ؟ فَضَمَّنَهَا الدِّيَةَ ، وجَعَلَها عَلى عاقِلَةِ الخَتّانَةِ . (2)3876.الإمام الصادق عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام :كُلُّ عامِلٍ أعطَيتَهُ أجراً عَلى أن يُصلِحَ فَأَفسَدَ ، فَهُوَ ضامِنٌ . (3)2 / 6عَدَمُ ضَمانِ الطَّبِيبِ مَعَ الحَذقِ وأخذِ البَراءَةِ3877.عنه عليه السلام ( _ لَمّا كَتَبَ إلَيهِ سُكَينٌ النَّخَعِيُّ ؛ وكان ) المصنّف عن الضحّاك بن مزاحم :خَطَبَ عَلِيٌّ عليه السلام النّاسَ فَقالَ :

يا مَعشَرَ الأَطِبّاءِ البَياطِرَةِ وَالمُتَطَبِّبينَ! مَن عالَجَ مِنكُم إنساناً أو دا بَّةً ، فَليَأخُذ لِنَفسِهِ البَراءَةَ ؛ فَإِنَّهُ إن عالَجَ شَيئاً ولَم يَأخُذ لِنَفسِهِ البَراءَةَ فَعَطِبَ ، فَهُوَ ضامِنٌ . (4)3878.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :مَن تَطَبَّب أو تَبَيطَرَ ، فَليَأخُذِ البَراءَةَ مِن وَلِيِّهِ ، وإلاّ فَهُوَ لَهُ ضامِنٌ . (5) .


1- .تهذيب الأحكام ، ج 10 ، ص 234 ، ح 928 عن السكوني عن الإمام الصادق عليه السلام ، الجعفريّات ، ص 120 عن الإمام الكاظم عن أبيه عن جدّه عن الإمام زين العابدين عليهم السلام ، عوالي اللآلي ، ج 3 ، ص 617 ، ح 26 عن السكوني عن الإمام الباقر عن أبيه عليهماالسلام ، دعائم الإسلام ، ج 2 ، ص 417 ، ح 1456 .
2- .دعائم الإسلام ، ج 2 ، ص 417 ، ح 1456 ، الجعفريّات ، ص 120 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام .
3- .كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 3 ، ص 253 ، ح 3917 عن الحلبي .
4- .المصنّف لعبد الرزّاق ، ج 9 ، ص 471 ، ح 18047 ، كنز العمّال ، ج 15 ، ص 85 ، ح 40203 .
5- .الكافي ، ج 7 ، ص 364 ، ح 1 ، التهذيب ، ج 10 ، ص 234 ، ح 925 كلاهما عن السكوني عن الإمام الصادق عليه السلام ، الجعفريّات ، ص 119 عن الإمام الصادق عن أبيه عن جدّه عنه عليهم السلام ، عوالي اللآلي ، ج 2 ، ص 363 ، ح 14 ، دعائم الإسلام ، ج 2 ، ص 417 ، ح 1455 وفي آخره «يعني إذا لم يكن ماهراً».

ص: 71

2 / 6مسئول نبودن پزشك در صورت برخوردارى از مهارت و گرفتن برائت

3879.عنه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :على عليه السلام ، ختنه گرى را كه سرِ آلت پسركى را بُريده بود ، ضامن دانست .3877.امام صادق عليه السلام ( _ در جواب سُكَين نخعى كه به ايشان نامه نوشت و درب ) دعائم الإسلام :[امام على عليه السلام ] زنى ختنه گر را كه دخترى را ختنه كرده و او در نتيجه آن ، خونريزى كرده و مُرده بود ، ضامن دانست و به او فرمود : «واى بر تو! چرا هيچ اندكى از آن [عضو] باقى نگذاردى؟». سپس به ضامن بودن او نسبت به ديه حكم كرد و اين ديه را بر عاقله (1) ختنه كننده دانست .3878.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :هر كارگر [و صاحب حرفه اى] كه به وى براى اين كه كارى را درست كند ، مزدى دهيد ، امّا آن را خراب كند ، ضامن است .2 / 6مسئول نبودن پزشك در صورت برخوردارى از مهارت و گرفتن برائت3881.عنه صلى الله عليه و آله :المصنّف_ به نقل از ضحّاك بن مُزاحم _: على عليه السلام براى مردم سخن گفت و در سخنان خويش فرمود: «اى جماعت پزشكان ، دام پزشكان و كسانى كه به كار پزشكى دست مى يازيد! هر كدام از شما كه انسانى يا حيوانى را معالجه مى كند ، بايد براى خويش ، برائت بگيرد؛ چرا كه هر كس در حالى كه براى خويش برائت نگرفته ، به معالجه چيزى بپردازد و آن چيز هلاك شود ، ضامن خواهد بود».3882.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :هر كس به كار طبابت انسان يا حيوان دست مى يازد ، بايد از ولىّ آن [انسان يا حيوان] براى خويش ، كسبِ برائت كند ، وگرنه ضامنِ آن است. (2)

.


1- .مقصود از عاقله ، بستگان پدرى شخص (از قبيل: برادران، عموها و عموزادگان) است كه ديه خطا بر عهده آنان است .
2- .در اين متن ، در پايان روايت ، اين افزوده به چشم مى خورد: «يعنى چنانچه چيره دست نباشد» .

ص: 72

3880.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن زرارة عن أحدهما عليهماالسلام :القابِلَةُ مَأمونَةٌ (1) . (2)2 / 7جَوازُ العِلاجِ مَعَ المَعرِفَةِ ولَوِ احتُمِلَ المَوتَ3883.صحيح البخاري عن أنَس :الكافي عن إسماعيل بن الحسن المُتَطَبِّب :قُلتُ لِأَبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام : إنّي رَجُلٌ مِنَ العَرَبِ ولي بِالطِّبِّ بَصَرٌ ، وطِبّي طِبٌّ عَرَبِيٌّ ولَستُ آخُذُ عَلَيهِ صَفَداً .

فَقالَ : لا بَأسَ .

قُلتُ : إنّا نَبُطُّ الجُرحَ ونَكوي بِالنّارِ !

قالَ : لا بَأسَ .

قُلتُ : ونَسقي هذِهِ السُّمومَ الأَسمَحيقونَ ، وَالغاريقونَ .

قالَ : لا بَأسَ .

قُلتُ : إنَّهُ رُبَّما ماتَ .

قالَ : وإن ماتَ . (3)3884.الامالي للطوسي عن أبي بُردَةَ الأَسلميّ عن أبيه :الكافي عن يونس بن يعقوب :قُلتُ لِأَبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام : الرَّجُلُ يَشرَبُ الدَّواءَ ويَقطَعُ العِرقَ ، ورُبَّمَا انتَفَعَ بِهِ ، ورُبَّما قَتَلَهُ؟

قالَ : يَقطَعُ ، ويَشرَبُ . (4) .


1- .قوله عليه السلام : «مأمونة» ولذا يقبل قولها في كثير من الاُمور المتعلّقة بالولد والولادة ، ولو ادّعي عليها التقصير في شيء فالقول قولها (مرآة العقول ، ج 21 ، ص 91 وراجع الكافي ، ج 7 ، ص 156 ، ح 4) .
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 52 ، ح 4 .
3- .الكافي ، ج 8 ، ص 193 ، ح 229 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 66 ، ح 16 .
4- .الكافي ، ج 8 ، ص 194 ، ح 230 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 67 ، ح 17 .

ص: 73

2 / 7جايز بودن درمان به شرط شناخت بيمارى، با وجود احتمال مرگ

3885.صحيح مسلم عن أبي مالك عن أبيه :امام باقر يا امام صادق عليهماالسلام :قابله ، امين (1) دانسته شود.2 / 7جايز بودن درمان به شرط شناخت بيمارى، با وجود احتمال مرگ3884.الأمالى ، طوسى ( _ به نقل از ابو برده اَسلَمى ، از پدرش _ ) الكافى_ به نقل از اسماعيل بن حسن كه پيشه طبابت داشت _: به امام صادق عليه السلام گفتم : من مردى از عرب هستم و به طبابت ، آگاهى اى دارم . طبّ من طبّى عربى است و بر اين كار خويش ، مزدى نمى گيرم .

فرمود : «اشكالى ندارد» .

گفتم : ما دُمَل ها و غدّه ها را نيشتر مى زنيم و با آتش ، داغ مى نهيم .

فرمود : «اشكالى ندارد» .

گفتم : و اين زهرهاى اسمحيقون (2) و غاريقون (3) را به مردم مى خورانيم .

فرمود : «اشكالى ندارد» .

گفتم : شايد شخص بميرد.

فرمود : «هر چند كه بميرد» .3885.صحيح مسلم ( _ به نقل از ابو مالك _ ) الكافى_ به نقل از يونس بن يعقوب: به امام صادق عليه السلام گفتم : كسى دارويى مى نوشد يا رگ مى زند. شايد كه بدين كار ، سود برد و شايد هم اين كار ، او را بكشد .[حكم چيست؟]

فرمود : «بزند و بنوشد» .

.


1- .علاّمه مجلسى مى گويد: «از همين روست كه در بسيارى از امور مربوط به ولادت و فرزند ، سخن قابله پذيرفته مى شود ، و اگر كسى بر ضدّ وى دعوىِ تقصير كند ، باز هم آنچه قاعدتا [و از مواضع انكار] پذيرفته مى شود ، همان سخن قابله است» (مرآة العقول ، ج 21 ، ص 91).
2- .نوعى دارو است كه براى درمان به كار مى رود. مجلسى در اين باره گفته است: «اين نام را در كتاب هاى طب و لغت نيافته ايم. آنچه در كتب طب يافته ام ، اسطمحيقون است كه دانه اى است مُسهِل و براى سودا و بلغَم مفيد است. شايد هم آنچه در نسخه هاى متون آمده ، تصحيف همين كلمه باشد» .
3- .غاريقون يا اغاريقون: ريشه يك گياه يا چيزى است كه در درخت هاى درونْ تهى شده ساخته مى شود و درمان زهرهاست. گشاينده، به جريان اندازنده اخلاط كدر. اين دارو شادى آور و براى سياتيك و مفاصل كارآمد است و هر كه آن را بر خود آويخته باشد ، كژدم ، نيشش نمى زند .

ص: 74

3886.مسند أبى يعلى ( _ به نقل از اَنَس _ ) طبّ الأئمّة عن يونس بن يعقوب :سَأَلتُ أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام عَنِ الرَّجُلِ يَشرَبُ الدَّواءَ ورُبَّما قَتَلَهُ ، ورُبَّما يَسلَمُ مِنهُ ، وما يَسلَمُ أكثَرُ؟

قالَ : فَقالَ : أنزَلَ اللّهُ الدّاءَ وأنزَلَ الشِّفاءَ ، وما خَلَقَ اللّهُ داءً إلاّ جَعَلَ لَهُ دَواءً ، فَاشرَبهُ وسَمِّ اللّهَ تَعالى . (1)3887.الإمام زين العابدين عليه السلام :الكافي عن حمدان بن إسحاق :كانَ لِيَ ابنٌ وكانَ تُصيبُهُ الحَصاةُ ، فَقيلَ لي : لَيسَ لَهُ عِلاجٌ إلاّ أن تَبُطَّهُ ، فَبَطَطتُهُ فَماتَ .

فَقالَتِ الشّيعَةُ : شَرِكتَ في دَمِ ابنِكَ .

قالَ : فَكَتَبتُ إلى أبِي الحَسَنِ العَسكَرِيِّ عليه السلام فَوَقَّعَ عليه السلام :

يا أحمَدُ ، لَيسَ عَلَيكَ فيما فَعَلتَ شَيءٌ ؛ إنَّمَا التَمَستَ الدَّواءَ وكانَ أجَلُهُ فيما فَعَلتَ . (2)2 / 8اِختِيارُ الجِنسِ المُماثِلِ لِلفَحصِ وَالمُعالَجَةِ3889.مسند ابن حنبل عن خولَةَ بِنتِ قَيسٍ ( _ اِمرَأَةِ حَمزَةَ بنِ عَبدِ المُطَّلِبِ رضى الل ) الفضائل عن عمّار بن ياسر وزيد بن أرقم عن الإمام عليّ عليه السلام _ في خَبَرِ الجارِيَةِ العاتِقِ الَّتِي اتَّهَمَها أبوها بِالفُجورِ فَقالَ لَها أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام _ :ما تَقولينَ يا جارِيَةُ فيما قالَ أبوكِ؟

فَقالَت : يا مَولايَ ، أمّا قَولُهُ : إنّي عاتِقٌ فَقَد صَدَقَ ، وأمّا قَولُهُ : إنّي حامِلٌ ، فَوَحَقِّكَ يا مَولايَ ما عَلِمتُ مِن نَفسي خِيانَةً قَطُّ . . .

وصَعِدَ المِنبَرَ وقالَ : . . . عَلَيَّ بِقابِلَةِ الكوفَةِ ، _ فَجاءَتِ امرَأَةٌ يُقالُ لَها : لُبنَةُ ؛ وهِيَ قابِلَةُ نِساءِ أهلِ الكوفَةِ _ فَقالَ لَها : اِضرِبي بَينَكِ وبَينَ النّاسِ حِجاباً ، وَانظُري هذِهِ الجارِيَةَ أعاتِقٌ أم حامِلٌ؟

فَفَعَلَت ما أمَرَها بِهِ ، ثُمَّ خَرَجَت وقالَت : نَعَم ، يا مَولايَ هِيَ عاتِقٌ حامِلٌ . . .

فَقالَ عليه السلام : . . . يا قابِلَةُ ، خُذي هذَا الثَّلجَ وَاخرُجي بِالجارِيَةِ مِنَ المَسجِدِ وَاتُركي تَحتَها طَشتاً ، وضَعي هذِهِ القِطعَةَ مِمّا يَلِي الفَرجَ ، فَسَتَرَينَ عَلَقَةً وَزنُها سَبعَةٌ وخَمسونَ دِرهَماً ودانِقانِ . . . فَوَجَدَتها كَما قالَ عليه السلام . (3) .


1- .طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 63 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 66 ، ح 10 .
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 53 ، ح 6 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 68 ، ح 22 .
3- .الفضائل ، ص 132 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 167 ، ح 2 .

ص: 75

2 / 8انتخاب همجنس براى معاينه و معالجه

3890.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :طبّ الأئمّة عليهم السلام_ به نقل از يونس بن يعقوب _ : از امام صادق عليه السلام در اين باره پرسيدم كه كسى دارويى مى نوشد . شايد اين دارو او را بكشد و شايد هم از آن به سلامت مانَد ، ولى بيشتر سالم مى ماند. [حكم چيست]؟

امام عليه السلام فرمود : «خداوند ، درد را فرو فرستاده و شفا را هم فرو فرستاده است . خداوند ، هيچ دردى را نيافريده ، مگر اين كه برايش درمانى نيز قرار داده است . آن را بنوش و نام خداى تعالى را بر زبان آور» .3888.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از حمدان بن اسحاق: پسرى داشتم كه به سنگ مثانه (حصاة) (1) مبتلا مى شد . به من گفته شد : او را درمانى نيست ، مگر اين كه وى را نيشتر زنى . او را نيشتر زدم و مُرد . شيعيان گفتند : در خون پسرت شريك شده اى!

من [در اين باره] به ابوالحسن عسكرى عليه السلام نامه نوشتم و ايشان ، در پاسخ ، چنين توقيع فرمود : «اى احمد! در آنچه كرده اى ، بر تو چيزى نيست . تو درصدد درمانش بوده اى و اجل وى نيز در آنچه تو كرده اى ، بوده است» .2 / 8انتخاب همجنس براى معاينه و معالجه3891.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الفضائل_ به نقل از عمّاربن ياسر و زيد بن ارقم در ماجراى دوشيزه اى كه پدرش او را به بد كارگى متّهم كرده بود _: اميرمؤمنان ، از آن دختر پرسيد : «اى دختر! درباره آنچه پدرت گفته است ، چه مى گويى؟».

گفت: سرورم! اين كه گفته من دوشيزه ام ، راست گفته است ؛ امّا اين كه گفته آبستنم، سرورم به حقّ تو سوگند ، من هيچ خيانتى از خود، سراغ ندارم.

پس امام عليه السلام بر منبر رفت و فرمود : «ماماى كوفه را بياوريد!». پس زنى به نام «لُبنه» كه ماماى زنان كوفه بود ، به حضور آمد . امام عليه السلام به او فرمود : «ميان خود و مردم ، پرده اى بياويز و بنگر كه آيا اين دختر ، دوشيزه است يا آبستن».

قابله ، آنچه را امام عليه السلام فرموده بود ، به انجام رساند . سپس [از پرده ] بيرون آمد و گفت : آرى ، سرورم! او هم دوشيزه و هم آبستن است .

فرمود : «اى قابله! اين يخ را بگير و آن دختر را بيرون مسجد ببر و او را در تشتى بنشان و اين قطعه يخ را در جلو شرمگاه [او] بگذار . زالويى خواهى ديد كه 25 درهم و دو دانگ وزن دارد [و از او بيرون مى آيد]» .

آن زن مى گويد : من [اين كار را كردم و] آن زالو را همان گونه كه او فرموده بود ، يافتم .

.


1- .حصاة را در لغت به عارضه اى در مثانه تفسير كرده اند. در اين عارضه ، ادرار ، آن اندازه غليظ، خون آلوده يا چرك آلود مى شود كه به شكل سنگ ريزه اى در مى آيد (لسان العرب ، ج 14 ، ص 183) .م.

ص: 76

2 / 9جَوازُ مُعالَجَةِ الجِنسِ الآخَرِ عِندَ الضَّرورَةِ3891.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإصابة عن قيس بن الربيع :نَزَلَ الشَّمَردَلُ بَينَ يَدَيِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله فَقالَ : يا رَسولَ اللّهِ بِأَبي أنتَ واُمّي ، كُنتُ كاهِنَ قَومي فِي الجاهِلِيَّةِ ، وإنّي كُنتُ أتَطَبَّبُ ، فَما يَحِلُّ لي؟ فَإِنَّني تَأتينِي الشّابَّةُ .

قالَ : فَصدُ العِرقِ ، وتَحسيمُ الطَّعنَةِ ، إنِ اضطُرِرتَ . (1)3892.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام_ في المَرأَةِ يَموتُ وَلَدُها في بَطنِها فَيُتَخَوَّفُ عَلَيها: لا بَأسَ أن يَدخُلَ الرَّجُلُ يَدَهُ فَيُقَطِّعَهُ ، إذا لَم تَرفَق بِهِ النِّساءُ . (2) .


1- .الإصابة ، ج 3 ، ص 289 .
2- .الكافي ، ج 3 ، ص 206 ، ح 2 ، تهذيب الأحكام ، ج 1 ، ص 344 ، ح 176 كلاهما عن وهب بن وهب عن الإمام الصادق عليه السلام ، قرب الإسناد ، ص 136 ، ح 478 عن أبي البختري عن الإمام الصادق عن أبيه عنه عليهم السلام ، بحار الأنوار ، ج 82 ، ص 12 ، ح 9 .

ص: 77

2 / 9جايز بودن معالجه توسّط جنس مخالف در هنگام ضرورت

2 / 9جايز بودن معالجه توسط جنس مخالف در هنگام ضرورت3895.عنه صلى الله عليه و آله :الإصابة_ به نقل از قيس بن ربيع _: شَمَردَل در برابر پيامبر خدا زانو زد و گفت : اى پيامبر خدا ، پدر و مادرم به فدايت! من در روزگار جاهليت ، كاهن خاندان خود بودم و طبابت مى كردم . آيا اكنون برايم حلال نيست ، چرا كه گاه زنِ جوانِ بيمارى به من مراجعه مى كند؟

فرمود : «تنها در رگ زدن و داغ نهادن بر زخم ، اگر كه ناچار شدى» .3896.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لِلحَسَنِ بن أبي رَزينٍ _ ) امام على عليه السلام_ درباره زنى كه فرزندش در شكمش مى ميرد و آن گاه ، بيم جان خود او مى رود: اشكال ندارد كه مردى دست خويش را به درون [رَحِم] ببرد (1) و بچّه را قطعه قطعه كند ، البته اگر زنان را ياراى اين كار نباشد .

.


1- .بديهى است كه كه اين سخن بر فرض صدور از امام عليه السلام مربوط است به شرايط جرّاحى آن دوران و فقدان امكانات پزشكى .

ص: 78

3897.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :دعائم الإسلام :عَن جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ عليه السلام أنَّهُ سُئِلَ عَنِ المَرأَةِ تُصيبُهَا العِلَّةُ فِي جَسَدِها ، أيَصلُحُ أن يُعالِجَهَا الرَّجُلُ؟

قالَ : إذَا اضطُرَّت إلى ذلِكَ فَلا بَأسَ . (1)3894.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن أبي حمزة الثُّمالي عن الإمام الباقر عليه السلام ، قال :سَأَلتُهُ عَنِ المَرأَةِ المُسلِمَةِ يُصيبُهَا البَلاءُ في جَسَدِها ، إمّا كَسرٌ ، أو جِراحٌ في مَكانٍ لا يَصلُحُ النَّظَرُ إلَيهِ ، ويَكونُ الرِّجالُ أرفَقَ بِعِلاجِهِ مِنَ النِّساءِ ، أيَصلُحُ لَهُ أن يَنظُرَ إلَيها؟

قالَ : إذَا اضطُرَّت إلَيهِ ، فَيُعالِجُها إن شاءَت . (2)2 / 10عَدَمُ جَوازِ مُعالَجَةِ الجِنسِ الآخَرِ عِندَ عَدَمِ الضَّرورَةِ3897.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسائل عليّ بن جعفر عن الإمام الكاظم عليه السلام ، قال :سَأَلتُهُ عَنِ المَرأَةِ يَكونُ بِهَا الجُرحُ فِي فَخِذِها ، أو بَطنِها ، أو عَضُدِها ، هَل يَصلُحُ لِلرَّجُلِ أن يَنظُرَ إلَيهِ يُعالِجُهُ؟

قالَ : لا . (3) .


1- .دعائم الإسلام ، ج 2 ، ص 144 ، ح 502 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 74 ، ح 32 .
2- .الكافي ، ج 5 ، ص 534 ، ح 1 .
3- .مسائل عليّ بن جعفر ، ص 166 ، ح 268 ، قرب الإسناد ، ص 227 ، ح 888 وليس فيه «أو بطنها» ، بحار الأنوار ج 104 ، ص 34 ، ح 9 .

ص: 79

2 / 10عدم جواز معالجه توسّط جنس مخالف در حالت عدم اضطرار

3898.الكافي عن مُرازِم عن الإمام الصادق عليه السلام :دعائم الإسلام :از امام صادق عليه السلام روايت شده كه از او در اين باره پرسيدند كه : اگر زنى به بيمارى اى جسمى مبتلا شود ، آيا درست است كه مردى او را درمان كند؟ فرمود : «اگر چاره اى جز اين نباشد ، اشكالى ندارد» .3899.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از ابو حمزه ثمالى _: از امام باقر عليه السلام پرسيدم: زن مسلمانى در جايى از بدنش كه نگاه كردن به آن جايز نيست ، عارضه اى ، شكستگى يا زخمى ، رخ مى دهد و در اين حال ، مردان نيز در درمان وى از زنان توانمندترند . آيا براى مرد [در چنين حالتى] جايز است به او بنگرد؟

فرمود : «اگر زن ، ناچار شود و خودش نيز بخواهد ، [جايز است] مرد او را درمان كند» .2 / 10عدم جواز معالجه توسط جنس مخالف در حالت عدم اضطرار3898.الكافى ( _ به نقل از مُرازم _ ) مسائل على بن جعفر :از [برادرم] امام كاظم عليه السلام درباره زنى پرسيدم كه در ران يا شكم يا بازويش زخمى وجود دارد ، آيا براى مرد ، درست است در كار درمان اين زخم ، بدان بنگرد؟

فرمود : «نه» . (1)

.


1- .در قرب الإسناد ، عبارت «يا شكم» وجود ندارد.

ص: 80

3899.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :قرب الإسناد عن عليّ بن جعفر عن الإمام الكاظم عليه السلام ، قال :سَأَلتُهُ عَنِ المَرأَةِ ، لَها أن يَحجُمَها رَجُلٌ؟

قال : لا . (1)2 / 11التَّداوي بِالمُحَرَّماتِالكتاب :« إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنزِيرِ وَ مَآ أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَ لاَ عَادٍ فَلاَ إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ » . (2)

« وَمَا لَكُمْ أَلاَّ تَأْكُلُواْ مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَقَدْ فَصَّلَ لَكُم مَّا حَرَّمَ عَلَيْكُمْ إِلاَّ مَا اضْطُرِرْتُمْ » . (3)

راجع : المائدة : 3 ، الأنعام : 145 ، النحل : 115 .

الحديث :3904.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن تَداوى بِحرَامٍ ، لَم يَجعَلِ اللّهُ فيهِ شِفاءً . (4)3905.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :نَهى رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَنِ الدَّواءِ الخَبيثَةِ (5) أن يُتَداوى بِهِ . (6) .


1- .قرب الإسناد ، ص 227 ، ح 887 ، بحار الأنوار ، ج 104 ، ص 33 ، ح 8 .
2- .البقرة : 173 .
3- .الأنعام : 119 .
4- .الجامع الصغير ، ج 2 ، ص 588 ، ح 8581 ، كنز العمّال ، ج 10 ، ص 52 ، ح 28318 كلاهما نقلاً عن أبي نعيم في الطبّ عن أبي هريرة.
5- .في بحار الأنوار : «الخبيث» بدل «الخبيثة».
6- .طبّ الائمّة لابني بسطام ، ص 62 عن إسماعيل بن محمّد ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 87 ، ح 13 .

ص: 81

2 / 11درمان با آنچه حرام است

3905.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :قرب الإسناد_ به نقل از على بن جعفر از [برادرش] امام كاظم عليه السلام: از او در اين باره پرسيدم كه آيا زن ، حق دارد براى حجامت ، نزد مرد برود؟

فرمود : «نه» . (1)2 / 11درمان با آنچه حرام استقرآن«مردار ، خون و آنچه به نام غير خدا ذبح شده ، بر شما حرام است . پس آن كه بدون سركشى و تجاوز ، ناچار شود ، بر او گناهى نيست . خداوند بخشايشگر مهربان است»

«چرا از آنچه بر آن ، نام خدا بر زبان آورده شده نمى خوريد ، در حالى كه آنچه را بر شما حرام كرده _ بجز آنچه بدان ناچار مى شويد _ برايتان به تفصيل ، بيان داشته است»

ر.ك : مائده ، آيه 3 ، انعام ، آيه 145؛ نحل ، آيه 115.

حديث3909.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس به حرام درمان جويد ، خداوند در آن شفايى قرار نمى دهد .3910.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا از مداوا كردن با داروى ناپاك ، نهى فرمود .

.


1- .امام خمينى قدس سره در تحرير الوسيلة چنين اظهار مى فرمايد: «از اصل حرمت نگاه و لمس ميان مرد و زن نامحرم، مقام درمان ، آن هم در صورتى كه همجنس وجود نداشته باشد ، استثنا مى شود، مثل گرفتن نبض در صورتى كه اين كار با ابزارى از قبيل درجه و همانند آن امكانپذير نباشد، يا همانند رگزنى، حجامت، درمان شكستگى و كارهايى از اين قبيل و نيز مقام ضرورت، از اين قبيل كه نجات شخص از غرق شدن يا از آتش ، متوقّف بر نگاه كردن و لمس كردن باشد. اما اگر ضرورت تنها نگاه كردن يا فقط لمس كردن را اقتضا كند و آن ديگرى را اقتضا نداشته باشد يا علاج ، متوقّف بر يكى از اينها باشد ، به همان اندازه كه اضطرار است ، بسنده مى شود. در مورد اضطرار نيز بايد به مقدار اضطرار بسنده كرد و نه انجام دادن آن فعل ديگرى كه اضطرار ندارد ، جايز است و نه تعدّى از آن» .

ص: 82

3911.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في مَوعِظَتِهِ لِابنِ مَسعودٍ _ ) مسند أبي يَعلى عن اُمّ سَلَمة :اِشتَكَتِ ابنَةٌ لي فَنَبَذتُ لَها فِي كوزٍ ، فَدَخَلَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله وهُوَ يَغلي ، فَقالَ : ما هذا؟ ! فَقُلتُ : إنَّ ابنَتِي اشتَكَت فَنَبَذنا لَها هذا .

فَقالَ : إنَّ اللّهَ عز و جل لَم يَجعَل شِفاءَكُم فِي حَرامٍ ! (1)3912.عنه صلى الله عليه و آله :صحيح مسلم عن وائل الحضرمي :إنَّ طارِقَ بنَ سُوَيدٍ الجُعفِيَّ سَأَلَ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله عَنِ الخَمرِ ، فَنَهاهُ أو كَرِهَ أن يَصنَعَها . فَقالَ : إنَّما أصنَعُها لِلدَّواءِ .

فَقالَ : إنَّهُ لَيسَ بِدَواءٍ ولكِنَّهُ داءٌ . (2)3913.صحيح البخاري عن أبي سعيد الخُدريّ :الإمام الصادق عليه السلام :لَيسَ فِي حَرامٍ شِفاءٌ . (3)4001.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :إنَّ اللّهَ عز و جل لَم يَجعَل في شَيءٍ مِمّا حَرَّمَ شِفاءً ولا دَواءً . (4)4000.عنه صلى الله عليه و آله :الكافي :عن قائِدِ بنِ طَلحَةَ أنَّهُ سَأَلَ أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام عَنِ النَّبيذِ يُجعَلُ فِي الدَّواءِ فَقالَ : لا ، لَيسَ يَنبَغي لِأَحَدٍ أن يَستَشفِيَ بِالحَرامِ . (5)3999.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام_ لِمَن سَأَلَهُ عَن دَواءٍ عُجِنَ بِالخَمرِ: لا ، وَاللّهِ ما اُحِبُّ أن أنظُرَ إلَيهِ ، فَكَيفَ أتَداوى بِهِ؟ ! إنَّهُ بِمَنزِلَةِ شَحمِ الخِنزيرِ ، أو لَحمِ الخِنزيرِ ، وإنَّ اُناساً لَيَتَداوَونَ بِهِ ! (6) .


1- .مسند أبي يعلى ، ج 6 ، ص 270 ، ح 6930 ، صحيح ابن حبّان ، ج 4 ، ص 233 ، ح 1391 ، مجمع الزوائد ، ج 5 ، ص 140 ، ح 8287 ، ذمّ المسكر لابن أبي الدنيا ، ص 38 ، ح 12 وفيه «فدفعه برجله فكسره».
2- .صحيح مسلم ، ج 3 ، ص 1573 ، ح 12 ، سنن أبي داوود ، ج 4 ، ص 7 ، ح 3873 ، المعجم الكبير ، ج 22 ، ص 14 ، ح 15 ، المصنّف لابن أبي شيبة ، ج 5 ، ص 431 ، ح 1 كلّها نحوه ، كنز العمّال ، ج 5 ، ص 510 ، ح 13756 .
3- .الكافي ، ج 8 ، ص 193 ، ح 229 عن إسماعيل بن الحسن المتطبّب ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 67 ، ح 16 .
4- .الكافي ، ج 6 ، ص 413 ، ح 2 عن عمر بن اُذينة ، عوالي اللآلي ، ج 3 ، ص 462 ، ح 2 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 86 ، ح 10 .
5- .الكافي ، ج 6 ، ص 414 ، ح 8 ، طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 62 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 87 ، ح 12 .
6- .الكافي ، ج 6 ، ص 414 ، ح 4 ، تهذيب الأحكام ، ج 9 ، ص 113 ، ح 490 كلاهما عن الحلبي ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 89 ، ح 18 .

ص: 83

3998.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسند أبى يعلى _ به نقل از امّ سلمه _ :يكى از دخترانم بيمار شد و من برايش [شرابى] در كوزه اى ريختم . در حالى كه آن دارو مى جوشيد ، پيامبر صلى الله عليه و آله وارد شد و پرسيد : «اين چيست؟» .

گفتم : دخترم بيمار شده و برايش اين دارو را گذاشته ام .

فرمود : «خداوند عز و جل ، شفايتان را در [چيز] حرام قرار نداده است» . (1)3997.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :صحيح مسلم_ به نقل از وائل حَضْرَمى _: طارق بن سويد جعفى از پيامبر خدا درباره شراب پرسيد . پيامبر صلى الله عليه و آله ، او را از اين كار ، نهى كرد ، يا ساختن آن را ناخوشايند داشت . وى گفت : من آن را تنها به عنوان دارو مى سازم .

فرمود : «اين ، دارو نيست ؛ خود ، بيمارى است» .3996.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :در هيچ حرامى ، شفايى نيست .3995.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :خداوند ، در هيچ چيز از آنچه حرام كرده ، نه شفايى قرار داده است و نه دوايى .3994.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى :از قائد بن طلحه روايت شده است كه از امام صادق عليه السلام در اين باره پرسيده كه : آيا شراب خرما را در دارو قرار دهند؟

فرمود : «نه . براى هيچ كس روا نيست به حرام ، درمان بجويد» .3993.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به كسى كه درباره دارويى آميخته شده به شراب پرسيده بود: نه . به خداوند سوگند ، دوست ندارم بدان بنگرم ؛ چه رسد كه با آن ، درمان كنم . آن ، به منزله پيه خوك يا گوشت خوك است . البته مردمى با آن ، دارو و درمان مى كنند. .


1- .در ذمّ المسكر ابن أبى الدنيا آمده است: « . . . پيامبر صلى الله عليه و آله ، آن ظرف را با پاى خويش ، هُل داد و شكست و فرمود : . . .» .

ص: 84

3999.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مسائل عليّ بن جعفر عن الإمام الكاظم عليه السلام ، قال :سَأَلتُهُ عَنِ الدَّواءِ هَل يَصلُحُ بِالنَّبيذِ؟

قالَ : لا . (1)3998.عنه صلى الله عليه و آله :تفسير العيّاشي :عن سَيفِ بنِ عُمَيرَةَ ، عَن شَيخٍ مِن أصحابِنا ، عن أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام قالَ : كُنّا عِندَهُ فَسَأَلَهُ شَيخٌ فَقالَ : بي وَجَعٌ وأنَا أشرَبُ لَهُ النَّبيذَ ، ووَصَفَهُ لَهُ الشَّيخُ .

فَقالَ لَهُ : ما يَمنَعُكَ مِنَ الماءِ الَّذي جَعَلَ اللّهُ مِنهُ كُلَّ شَيءٍ حَيٍّ؟

قالَ : لا يُوافِقُني .

قالَ لَهُ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام : فَما يَمنَعُكَ مِنَ العَسَلِ ، قالَ اللّهُ : « فِيهِ شِفَآءٌ لِّلنَّاسِ »؟

قالَ : لا أجِدُهُ . (2)

قالَ : فَما يَمنَعُكَ مِنَ اللَّبَنِ الَّذي نَبَتَ مِنهُ لَحمُكَ وَاشتَدَّ عَظمُكَ؟

قالَ : لا يُوافِقُني .

فَقالَ لَهُ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام : أتُريدُ أن آمُرَكَ بِشُربِ الخَمرِ؟! لا وَاللّهِ ، لا آمُرُكَ . (3)3997.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكافي عن المفضّل بن عمر :قُلتُ لِأَبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام : أخبِرني _ جُعِلتُ فِداكَ ! _ : لِمَ حَرَّمَ اللّهُ _ تَبارَكَ وتَعالى _ الخَمرَ وَالمَيتَةَ وَالدَّمَ ولَحمَ الخِنزيرِ؟

فَقالَ : إنَّ اللّهَ _ سُبحانَهُ وتَعالى _ لَم يُحَرِّم ذلِكَ عَلى عِبادِهِ ، وأحَلَّ لَهُم سِواهُ رَغبَةً مِنهُ فيما حَرَّمَ عَلَيهِم ، ولا زُهداً فيما أحَلَّ لَهُم ، ولكِنَّهُ خَلَقَ الخَلقَ وعَلِمَ عز و جل ما تَقومُ بِهِ أبدانُهُم وما يُصلِحُهُم ، فَأَحَلَّهُ وأباحَهُ تَفَضُّلاً مِنهُ عَلَيهِم بِهِ _ تَبارَكَ وتَعالى _ لِمَصلَحَتِهِم ، وعَلِمَ ما يَضُرُّهم فَنَهاهُم عَنهُ وحَرَّمَهُ عَلَيهِم ، ثُمَّ أباحَهُ لِلمُضطَرِّ وأحَلَّهُ لَهُ فِي الوَقتِ الَّذي لا يَقومُ بَدَنُهُ إلاّ بِهِ ، فَأَمَرَهُ أن يَنالَ مِنهُ بِقَدرِ البُلغَةِ لا غَيرِ ذلِكَ . (4) .


1- .مسائل عليّ بن جعفر ، ص 118 ، ح 56 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 83 ، ح 3 وج 66 ، ص 492 ، ح 32 .
2- .النحل : 69 .
3- .تفسير العيّاشي ، ج 2 ، ص 264 ، ح 45 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 83 ، ح 4 .
4- .الكافي ، ج 6 ، ص 242 ، ح 1 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 62 ، ح 1175 ، تهذيب الأحكام ، ج 9 ، ص 128 ، ح 553 ، الاختصاص ، ص 103 ، علل الشرائع ، ص 483 ، ح 1 ، الأمالي للصدوق ، ص 530 ، ح 2 ، بحار الأنوار ،ج 65 ، ص 134 ، ح 2 .

ص: 85

3996.عنه صلى الله عليه و آله :مسائل على بن جعفر :از [برادرم] امام كاظم عليه السلام درباره درمان پرسيدم كه آيا با شراب خرما ، درست است؟

فرمود : «نه» .3995.عنه صلى الله عليه و آله :تفسير العيّاشى :از سيف بن عميره ، از پيرى از شيعيان ، از امام صادق عليه السلام روايت شده كه رواى گفته است نزد امام صادق عليه السلام بوديم كه پيرمردى پرسيد : دردى دارم و براى درمان آن ، شراب خرما مى نوشم . پير ، آن گاه ، اين شراب را براى ايشان ، توصيف كرد .

امام به او فرمود : «چه چيز تو را از [نوشيدن] آبى كه خداوند از آن هر چيز زنده اى را آفريده است ، باز مى دارد؟».

گفت : با مزاجم سازگار نمى افتد .

امام عليه السلام پرسيد : «چه چيز تو را از [خوردن] عسل ، باز مى دارد ، در حالى كه خداوند فرموده است : در آن براى مردم ، شفايى هست؟» .

گفت : آن را نمى يابم .

فرمود : «پس چه چيز تو را از شيرى كه گوشتت از آن روييده و استخوانت از آن استوارى يافته است ، باز مى دارد؟».

گفت : با مزاجم سازگار نمى افتد .

امام صادق عليه السلام ، در اين هنگام به وى فرمود : «آيا مى خواهى كه تو را به شراب نوشيدن ، امر كنم؟! نه . به خداوند سوگند ، تو را به اين كار ، امر نمى كنم» .3994.عنه صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از مفضّل بن عمرو _: به امام صادق عليه السلام گفتم : فدايت شوم ! مرا آگاه ساز كه چرا خداوند ، شراب ، مردار ، خون و گوشت خوك را حرام ساخته است؟

فرمود : «خداوند _ سبحانه و تعالى _ نه از سرِ علاقه اش به آنچه بر مردم حرام كرده ، و نه از سرِ بى رغبتى به آنچه بر آنان حلال ساخته ، اين چيزها را بر بندگان خويش حرام گردانده و جز آنها را حلال دانسته است ؛ بلكه او آفريدگان را آفريد و به آنچه تن آنان ، بدان برپاست و به كارشان مى آيد ، آگاهى داشت و همين چيزها را از سرِ لطف و براى مصلحت بندگان خويش ، بر آنان حلال و مباح كرد و [از سويى] از آنچه هم به ايشان زيان مى رساند ، آگاه بوده و آنان را از آن كارها نهى فرمود و آنها را بر ايشان حرام گرداند . سپس همين محرّمات را براى هر فرد ، ناچار و به هنگامى كه تن وى جز به آنها بر پا نمى شود ، مباح و حلال قرارداد و البته او را بدين نيز امر فرمود كه از آن ، به قدر نياز بردارد ، نه بيش از آن» . .

ص: 86

راجع : بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 79 إلى 82 ، باب التداوي بالحرام . جواهر الكلام ، ج 36 ، ص 424 إلى ص 446 .

.

ص: 87

ر.ك : بحار الأنوار ، ج62 ، ص79 _ 82 ، باب التداوى بالحرام. جواهر الكلام ، ج36 ، ص424 _ 446.

.

ص: 88

الفصل الثالث : إرشادات طبّيّة3 / 1ما يُغني عَنِ الطَّبيبِ3992.شُعب الإيمان عن أنس :الخصال عن الأَصبَغ بن نُباتَة :قالَ أميرُ المُؤمِنينَ عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ عليه السلام لِلحَسَنِ ابنِهِ عليه السلام : يا بُنَيَّ ألا اُعَلِّمُكَ أربَعَ خِصالٍ تَستَغني بِها عَنِ الطِّبِّ؟

فَقالَ : بَلى ، يا أميرَالمُؤمِنينَ .

قالَ : لا تَجلِس عَلَى الطَّعامِ إلاّ و أنتَ جائِعٌ ، ولا تَقُم عَنِ الطَّعامِ إلاّ و أنتَ تَشتَهيهِ ، و جَوِّدِ المَضغَ ، و إذا نِمتَ فَاعرِض نَفسَكَ عَلَى الخَلاءِ . فَإِذَا استَعمَلتَ هذَا استَغنَيتَ عَنِ الطِّبِّ . (1)3991.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :مَن أكَلَ الطَّعامَ عَلَى النَّقاءِ ، وأجادَ الطَّعامَ تَمَضُّغاً ، وتَرَكَ الطَّعامَ وهُوَ يَشتَهيهِ ، ولَم يَحبِسِ الغائِطَ إذا أتى ؛ لَم يَمرَض إلاّ مَرَضَ المَوتِ . (2) .


1- .الخصال ، ص 229 ، ح 67 ، الدعوات ، ص 74 ، ح 173 ، طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 3 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 267 ، ح 42.
2- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 314 ، ح 1003 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 422 ، ح 37 .

ص: 89

فصل سوم : توصيه هاى پزشكى

3 / 1آنچه انسان را از پزشك ، بى نياز مى كند

فصل سوّم : توصيه هاى پزشكى3 / 1آنچه انسان را از پزشك ، بى نياز مى كند3987.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الخصال_ به نقل از اصبغ بن نُباته _: اميرمؤمنان على بن ابى طالب عليه السلام به فرزند خود حسن عليه السلام فرمود : «پسرم! آيا تو را چهار نكته نياموزم كه به كمك آنها از طب ، بى نياز شوى؟» .

گفت : چرا ، اى اميرمؤمنان!

فرمود : «بر سفره نمى نشينى ، مگر آن هنگام كه گرسنه اى؛ و از سفره بر نمى خيزى ، مگر در آن حال كه هنوز ، ميل خوردن دارى ؛ خوب بجو ؛ و به گاه خفتن ، خودت را بر خَلا (1) عرضه كن . اگر اين چهار نكته را به كار بستى ، از طب ، بى نياز شوى» .3986.امام على عليه السلام ( _ در يادكرد حديث معراج پيامبر صلى الله عليه و آله ) امام على عليه السلام :هر كس در گرسنگى كامل ، غذا بخورد ، غذا را خوب بجَوَد ، در حالى كه هنوز ميل خوردن دارد ، غذا را وا گذارد و چون احساس قضاى حاجت كرد ، آن را محبوس ندارد ، به هيچ بيمارى اى جز بيمارى مرگ ، مبتلا نمى شود .

.


1- .خَلا : آبْ دست جاى . متوضّأ ، كنيف ، مَبرَز ، مستراح (لغت نامه دهخدا) .

ص: 90

3988.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام_ وسُئِلَ فَقيلَ : إنَّ في القُرآنِ كُلَّ عِلمٍ إلاَّ الطِّبَّ؟: أما إنَّ في القُرآنِ لاَيَةً تَجمَعُ الطِّبَّ كُلَّهُ : « وَكُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ » . (1)3 / 2دَفعُ مُعالَجَةِ الأطِبّاءِ مَهما أمكَنَ3985.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :تَجَنَّبِ الدَّواءَ مَا احتَمَلَ بَدَنُكَ الدَّاءَ ، فَإِذا لَم يَحتَمِلِ الدّاءَ فَالدَّواءُ .3984.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :(2) مَن غَلَبَت صِحَّتُهُ مَرَضَهُ فَلا يَتَداوى . (3)3985.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :مَنِ استَقَلَّ بِدائِهِ فَلا يَتَداوَيَنَّ ؛ فَإِنَّهُ رُبَّ دَواءٍ يورِثُ الدّاءَ . (4)3984.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام_ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ: شُربُ الدَّواءِ لِلجَسَدِ كَالصّابونِ لِلثَّوبِ ؛ يُنَقّيهِ ولكِن يُخلِقُهُ . (5)3983.صحيح البخارى ( _ به نقل از ابو سعيد خُدرى _ ) عنه عليه السلام :اِمشِ بِدائِكَ ما مَشى بِكَ . (6)3982.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :لا يَتَداوَى المُسلِمُ ؛ حَتّى يَغلِبَ مَرَضُهُ صِحَّتَهُ . (7)3981.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :ثَلاثَةٌ تُعَقِّبُ مَكروهاً : . . . وشُربُ الدَّواءِ مِن غَيرِ عِلَّةٍ وإن سَلِمَ مِنهُ . (8) .


1- .الدعوات ، ص 75 ، ح 174 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 267 ، ح 42 .
2- .مكارم الأخلاق ، ج 2 ، ص 179 ، ح 2464 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 66 ، ح 14 .
3- .اُسد الغابة ، ج 6 ، ص 176 ، الإصابة ، ج 7 ، ص 204 كلاهما عن أبي طرفة الكندي .
4- .نثر الدرّ ، ج 1 ، ص 181 .
5- .شرح نهج البلاغة ، ج 20 ، ص 300 ، ح 422 .
6- .نهج البلاغة ، الحكمة 27 ، بحار الأنوار ، ج 81 ، ص 204 ، ح 7 .
7- .الخصال ، ص 620 ، ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، تحف العقول ، ص 110 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 70 ، ح 24 .
8- .تحف العقول ، ص 321 ، بحار الأنوار ، ج 78 ، ص 234 ، ح 53 .

ص: 91

3 / 2پرهيز از مراجعه به پزشك تا سرحدّ امكان

3980.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام_ در پاسخ به اين پرسش كه گفتند : [چرا] در قرآن، هر دانشى جز دانش طب هست؟: هان! در قرآن ، آيه اى است كه همه طب را يك جا در خود گردآورده است : «بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد» . 3 / 2پرهيز از مراجعه به پزشك تا سرحدّ امكان3983.صحيح البخاري عن أبي سعيد الخُدريّ :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تا هنگامى كه بدنت درد را تحمّل مى كند ، از دارو بپرهيز و آن گاه كه درد را تحمّل نكرد ، پس دارو .3982.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس سلامت تنش بر بيمارى اش چيرگى دارد ، مداوا نكند .3981.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس مى تواند با بيمارى خود ، سر كند ، از درمان بپرهيزد ؛ زيرا بسا دارويى كه خود ، بيمارى بر جاى مى نهد .3980.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام_ در حكمت هاى منسوب به ايشان: نوشيدن دارو براى بدن ، به صابون براى جامه مى مانَد ؛ آن را تميز مى كند ، امّا كهنه اش هم مى كند .3979.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :با درد خويش ، تا آن هنگام كه با تو مدارا مى كند ، مدارا كن .3978.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :مسلمان به دارو توسّل نمى جويد ، مگر آن هنگام كه بيمارى اش بر تن درستى اش چيرگى يابد .3977.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ به جرير _ ) امام صادق عليه السلام :سه چيز ، ناخوشايندى در پى مى آورد : ... و نوشيدن دارو بدون بيمارى ، هر چند شخص از آن دارو ، جان به در بَرَد .

.

ص: 92

3976.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :مَن ظَهَرَت صِحَّتُهُ عَلى سُقمِهِ فَشَرِبَ الدَّواءَ ؛ فَقَد أعانَ عَلى نَفسِهِ . (1)3975.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :مَن ظَهَرَت صِحَّتُهُ عَلى سُقمِهِ فَيُعالِجُ بِشَيءٍ فَماتَ ، فَأَنَا إلَى اللّهِ مِنهُ بَريءٌ . (2)3974.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الكاظم عليه السلام :اِدفَعوا مُعالَجَةَ الأَطِبّاءِ مَا اندَفَعَ الدّاءُ عَنكُم ؛ فَإِنَّهُ بِمَنزِلَةِ البِناءِ قَليلُهُ يَجُرُّ إلى كَثيرِهِ . (3)3 / 3حيلَةُ الصِّحَّةِ3977.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لِجريرٍ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لِكُلِّ شَيءٍ حيلَةٌ ، وحيلَةُ الصِّحَّةِ فِي الدُّنيا أربَعُ خِصالٍ : قِلَّةُ الكَلامِ ، و قِلَّةُ المَنامِ ، و قِلَّةُ المَشيِ ، و قِلَّةُ الطَّعامِ . (4)3976.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :رُوِيَ : إذا جُعتَ فَكُل ، و إذا عَطِشتَ فَاشرَب ، وإذا هاجَ بِكَ البَولُ فَبُل ، و لا تُجامِع إلاّ مِن حاجَةٍ ، وإذا نَعَستَ فَنَم ؛ فَإِنَّ ذلِكَ مَصَحَّةٌ لِلبَدَنِ . (5)3975.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :صوموا تَصِحّوا . (6) .


1- .طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 61 عن سالم بن أبي خيثمة ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 65 ، ح 8 .
2- .الخصال ، ص 26 ، ح 91 عن إسماعيل بن أبي زياد ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 64 ، ح 5 .
3- .علل الشرائع ، ص 465 ، ح 17 عن بكر بن صالح الجعفري ، طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 4 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 63 ، ح 4 .
4- .الفضائل ، ص 129 عن ابن مسعود ، بحار الأنوار ، ج 8 ، ص 144 ، ح 67.
5- .الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام ، ص 340 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 260 ، ح 5 .
6- .دعائم الإسلام ، ج 1 ، ص 342 عن الإمام عليّ عليه السلام ، الدعوات ، ص 76 ، ح 179 ، عوالي اللآلي ، ج 1 ، ص 268 ، ح 70 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 267 ، ح 45؛ كنز العمّال ، ج 8 ، ص 450 ، ح 23605 نقلاً عن ابن السني و أبي نعيم في الطبّ عن أبي هريرة.

ص: 93

3 / 3راه تن درستى

3974.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :هر كس تن درستى اش بر بيمارى اش چيرگى داشته باشد و دارو بنوشد ، به زيان خويش ، اقدام كرده است .3973.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :هر كس تن درستى اش بر بيمارى اش غلبه داشته باشد و خود را به چيزى درمانى كند و پس از آن بميرد ، من در پيشگاه خداوند ، از او بيزارى مى جويم .3972.عنه صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام :تا زمانى كه بيمارى ، به جد با شما درگير نشده است ، درگير معالجه طبيبان نشويد ، كه درمان به مانند ساختمان است كه مقدار كمى از آن ، شخص را به مقدار فراوانش مى كشاند .3 / 3راه تن درستى3969.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كارى را چاره اى است و چاره تن درستى در دنيا ، چهار چيز است : كم سخن گفتن ، كم خفتن ، كم راه رفتن و كم خوردن .3968.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :روايت شده است : چون گرسنه شدى ، بخور ؛ چون تشنه شدى ، بنوش ؛ چون ادرار بر تو فشار آورد ، ادرار كن ؛ جز از سرِ نياز ، نزديكى مكن ؛ و چون احساس خواب آلودگى كردى ، بخواب ، كه اينها مايه تن درستى بدن اند .3967.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روزه بگيريد تا تن درست بمانيد .

.

ص: 94

3971.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :سافِروا تَصِحّوا وتَسلَموا . (1)3970.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :سافِروا تَصِحّوا ، و جاهِدوا تَغنَموا ، و حُجّوا تَستَغنوا . (2)3969.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :قِيامُ اللَّيلِ مَصَحَّةُ البَدَنِ . (3)3968.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام زين العابدين عليه السلام :حُجّوا وَاعتَمِروا تَصِحَّ أبدانُكُم ، وتَتَّسِع أرزاقُكُم ، وتُكفَونَ (4) مَؤوناتِ عِيالِكُم . (5)3 / 4أسبابُ النّضارة3965.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ثَلاثَةٌ يَفرَحُ بِهِنَّ الجِسمُ ويَربو : الطِّيبُ ، ولِباسُ اللَّيِّنِ (6) ، وشُربُ العَسَلِ . (7) .


1- .المعجم الأوسط ، ج 7 ، ص 245 ، ح 7400 عن ابن عمر ، سبل الهدى والرشاد ، ج 12 ، ص 128 نقلاً عن أبي نعيم في الطبّ عن أبي هريرة .
2- .كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 2 ، ص 265 ، ح 2387 عن السكوني بإسناده ، المحاسن ، ج 2 ، ص 79 ، ح 1203 عن السكوني عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 513 ، ح 1781 ،بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 221 ، ح 3؛ مسند ابن حنبل ، ج 3 ، ص 322 ، ح 8954 عن أبي هريرة ، السنن الكبرى ، ج 7 ، ص 165 ، ح 13588 عن ابن عمر وكلاهما نحوه ، كنز العمّال ، ج 6 ، ص 701 ، ح 17471.
3- .تهذيب الأحكام ، ج 2 ، ص 121 ، ح 457 ، ثواب الأعمال ، ص 64 ، ح 6 ، المحاسن ، ج 1 ، ص 125 ، ح 140 كلّها عن أبي بصير عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، تحف العقول ، ص101 وفي كلّها «مصحّة للبدن» ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 267 ، ح 48.
4- .في جميع المصادر : «تكفوا» بدل «تكفون».
5- .الكافي ، ج 4 ، ص 252 ، ح 1 عن خالد القلانسي عن الإمام الصادق عليه السلام ، ثواب الأعمال ، ص 70 ، ح 3 ، الدعوات ، ص 76 ، ح 181 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 518 ، ح 1805 عن الإمام الصادق عنه عليهماالسلام وكلّها نحوه ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 267 ، ح 47.
6- .في بحار الأنوار : «واللباس الليّن».
7- .طبّ النبيّ صلى الله عليه و آله ، ص 6 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 295.

ص: 95

3 / 4عوامل شادابى

3964.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سفر كنيد تا تن درست و سالم بمانيد .3963.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سفر كنيد تا تن درست بمانيد ، جهاد كنيد تا غنيمت به چنگ آوريد ، و حج بگزاريد تا بى نياز شويد .3962.مسند ابن حنبل ( _ به نقل از عبد اللّه بن ربيعه سُلَمى _ ) امام على عليه السلام :شب زنده دارى ، مايه تن درستى است .3961.سنن الترمذى ( _ به نقل از مُستَورِد بن شدّاد_ ) امام سجّاد عليه السلام :حج و عمره بگزاريد تا تن درست بمانيد ، روزى تان گشاده شود و خرجى خانواده تان تأمين گردد .3 / 4عوامل شادابى3964.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه چيز است كه تن ، به واسطه آنها شاداب مى شود و رشد مى كند : بوى خوش ، جامه نرم و نوشيدن عسل .

.

ص: 96

3963.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :الطِّيبُ يَسُرُّ ، والعَسَلُ يَسُرُّ ، وَالنَّظَرُ إلَى الخُضرَةِ يَسُرُّ ، وَالرُّكُوبُ يَسُرُّ . (1)3962.مسند ابن حنبل عن عبد اللّه بن رَبيعَة السُّلَميّالإمام عليّ عليه السلام :الطِّيبُ نُشرَةٌ ، وَالعَسَلُ نُشرَةٌ ، وَالرُّكوبُ نُشرَةٌ ، وَالنَّظَرُ إلَى الخُضرَةِ نُشرَةٌ . (2)3961.سنن التِّرمذي عن المُستَورِد بن شَدّاد :الإمام الصادق عليه السلام :مَن لَبِسَ نَعلاً صَفراءَ كانَ في سُرورٍ ؛ حَتّى يُبلِيَها . (3)3960.امام صادق عليه السلام :الإمام الباقر عليه السلام :مَن لَبِسَ نَعلاً صَفراءَ لَم يَزَل يَنظُرُ في سُرورٍ ما دامَت عَلَيهِ ؛ لِأَنَّ اللّهَ عز و جل يَقولُ : « صَفْرَآءُ فَاقِعٌ لَّوْنُهَا تَسُرُّ النَّ_ظِرِينَ » (4) . (5)3959.صحيح مسلم ( _ به نقل از جابر بن عبد اللّه _ ) الإمام الصادق عليه السلام :ثَلاثَةٌ يُسمِنَّ وثَلاثَةٌ يَهزِلنَ : فَأَمَّا الَّتي يُسمِنَّ : فَإِدمانُ الحَمّامِ ، وشَمُّ الرّائِحَةِ الطَّيِّبَةِ ، ولُبسُ الثِّيابِ اللَّيِّنَةِ . . . . (6)3960.الإمام الصادق عليه السلام :الكافي عن أحمد بن محمّد بن خالد عن بعض أصحابه رفعه ، قال :قالَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام : ثَلاثٌ لا يُؤكَلنَ وهُنَّ يُسمِنَّ ، وثَلاثٌ يُؤكَلنَ وهُنَّ يَهزِلنَ ، وَاثنانِ يَنفَعانِ مِن كُلِّ شَيءٍ ولا يَضُرّانِ مِن شَيءٍ ، وَاثنانِ يَضُرّانِ مِن كُلِّ شَيءٍ ولا يَنفَعانِ مِن شَيءٍ ؛ فَأَمَّا اللَّواتي لا يُؤكَلنَ ويُسمِنَّ : اِستِشعارُ الكَتّانِ ، وَالطِّيبُ ، وَالنّورَةُ ، وأمَّا اللَّواتي يُؤكَلنَ ويَهزِلنَ فَهُوَ : اللَّحمُ اليابِسُ ، وَالجُبنُ ، وَالطَّلعُ _ وفي حَديثٍ آخَرَ : الجَرَزُ ، وَالكُسبُ _ وَاللَّذانِ يَنفَعانِ مِن كُلِّ شَيءٍ ولا يَضُرّانِ مِن شَيءٍ : فَالماءُ الفاتِرُ ، وَالرُّمّانُ ، وَاللَّذانِ يَضُرّانِ مِن كُلِّ شَيءٍ ولا يَنفَعانِ مِن شَيءٍ : فَاللَّحمُ اليابِسُ ، وَالجُبنُ (7) .

قُلتُ : جُعِلتُ فِداكَ ! ثَمَّ قُلتَ : يَهزِلنَ ، وقُلتَ هاهُنا : يَضُرّانِ !

فَقالَ : أما عَلِمتَ أنَّ الهُزالَ مِنَ المَضَرَّةِ !؟ (8) .


1- .صحيفة الإمام الرضا عليه السلام ، ص 239 ، ح 144 عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام .
2- .عيون أخبار الرضا عليه السلام ، ج 2 ، ص 40 ، ح 126 عن أحمد بن عامر الطائي عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 102 ، ح 198 وفيه «الغسل» بدل «العسل» ، الدعوات ، ص 151 ، ح 403 وليس فيه «والعسل نُشرة» و «والنظر إلى» ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 291 ، ح 3؛ ربيع الأبرار ، ج 3 ، ص 462 وفيه «الغسل» بدل «العسل».
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 466 ، ح 5 عن أبي البختري ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 270 ، ح 819 .
4- .البقرة : 69 .
5- .الكافي ، ج 6 ، ص 466 ، ح 6 عن جابر الجعفي ، تفسير العيّاشي ، ج 1 ، ص 47 ، ح 59 ، مجمع البيان ، ج 1 ، ص 274 كلاهما عن الإمام الصادق عليه السلام نحوه .
6- .الخصال ، ص 155 ، ح 194 عن معاوية بن عمّار ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 127 ، ح 309 ، روضة الواعظين ، ص 336 ، طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 4 . انظر تمام الحديث في ج2 ، ص 230 ، ح 1570.
7- .راجع : ج2 ص 264 (الجبن) .
8- .الكافي ، ج 6 ، ص 315 ، ح 7 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 254 ، ح 1798 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 426 ، ح 1453 وفيهما «الجوز» بدل «الجرز» و «السكر» بدل «الماء الفاتر» ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 308 .

ص: 97

3959.صحيح مُسلِم عن جابر بن عبد اللّه :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بوى خوش ، شادى مى آورد . عسل ، شادى مى آورد . نگريستن به سبزه ، شادى مى آورد . و سوارى ، شادى مى آورد .3958.حلية الأولياء ( _ به نقل از زيد بن ثابت _ ) امام على عليه السلام :بوى خوش ، يك تعويذ (نشاط و شادى) (1) است . عسل ، يك تعويذ است . سوارى ، يك تعويذ است . نگريستن به سبزه ، يك تعويذ است . (2)3957.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :هر كس كفش زرد بپوشد ، تا هنگامى كه آن را كهنه كند ، در شادمانى است .3956.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :هر كس كفش زرد بپوشد ، تا زمانى كه آن كفش را داشته باشد ، دلِ خوش دارد ؛ چرا كه خداوند مى فرمايد : «زردى پُر رنگ ، كه ديدنش بينندگان را شاد مى كند» . 3955.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :سه چيز چاق مى كند و سه چيز ديگر ، لاغر مى كند : آنچه چاق مى كند ، عبارت است از : پيوسته حمّام كردن ، استشمام بوى خوش ، پوشيدن جامه نرم ... . (3)3958.حِلية الأَولياء عن زيدِ بن ثابِت :الكافى_ به نقل از احمد بن محمّد بن خالد ، از يكى از يارانش: امام صادق عليه السلام فرمود : «سه چيز است كه خوردنى نيست ، ولى چاق مى كند ؛ سه چيز است كه خوردنى است ، ولى لاغر مى كند ؛ دو چيز است كه براى هر چيزى سودمند است و براى هيچ چيز ، ضرر ندارد؛ و دو چيز است كه از هر جهت ، زيان دارد و براى هيچ چيز ، فايده اى ندارد . امّا آن سه چيز كه خوراكى نيست و چاق مى كند عبارت اند از : پوشيدن زيرپوش كتان ، بوى خوش ، و نوره كشيدن . آن سه چيز كه خوردنى است و لاغر مى كند ، عبارت اند از : گوشت خشك شده ، پنير و خرماى تازه به بار نشسته (و در حديثى ديگر آمده است : گوشت راسته شتر و لِرد روغن) . آن دو چيزى هم كه براى هر چيزى سودمند است و براى هيچ چيز ضرر ندارد ، عبارت اند از : آب نيمْ گرم و انار . و آن دو چيزى هم كه براى هر چيز زيان دارند و براى هيچ چيز مفيد نيستند ، عبارت اند از : گوشت خشك شده و پنير . (4)

[راوى مى گويد :] گفتم : فدايت شوم! آن جا گفتى لاغر مى كنند و اين جا مى گويى زيان مى رسانند؟!

فرمود : «آيا نمى دانى كه لاغرى ، خود از [مصداق هاى] زيان ديدگى است؟!» . مم م . در مكارم الأخلاق ، اين دو منبع به جاى «جرز» يعنى گوشت راسته شتر، كلمه «جوز» به معناى گردو و به جاى، «الماء الفاتر» ، يعنى آب ولرم، واژه «السكر» ، يعنى شكر آمده است .


1- .علاّمه مجلسى مى گويد: «النّشرة (تعويذ) » ، آن چيزى است كه غم و اندوه هايى را كه خيال مى كرده اند ناشى از جن و جن زدگى است، برطرف مى كند . ابن اثير ، آن را چنين تفسير كرده است: نوعى تعويذ و درمان است و به وسيله آن ، كسانى كه گمان جن زده شدن آنان بوده ، درمان مى شده اند. از آن رو ، آن را «نشره» ناميده اند كه دردى را كه به جان شخص درآميخته است ، برطرف مى كند و از ميان بر مى دارد و مى پراكند. يادآورى دو نكته لازم است: يك . افزون بر ابن اثير كه سخن پيش گفته از او نقل شد ، صاحبان ديگر فرهنگ هاى كهن زبان عربى نيز همين معنا را ذكر كرده اند. براى نمونه ر. ك : صحاح اللغة ، ج 2 ، ص 828 ، لسان العرب ، ج 5 ، ص 209 ، مختار الصحاح ، ص 328 ، تاج العروس ، ج 3 ، ص 566 . دو . از آن رو كه اين سخن و تشبيه نهفته در آن ، ناظر به فضايى است كه از تعويذ و سِحر و جز آن براى درمان بهره جسته مى شده و گويا در نگاه عموم مردم ، تأثير نيز داشته، مقصود استعارى از تعويذ در اين جا ، شادى و نشاط است، آن سان كه چون به تعويذى يا به افسونى بيمارى اى به سرعت رخت بربندد ، شادى و آسايش بر جايش مى نشيند .م.
2- .. در مكارم الأخلاق و ربيع الأبرار به جاى «عسل» ، «غُسل» آمده است .
3- .. براى ديدن متن كامل حديث ، ر .ك : ج2 ، ص231 ، ح 1571 .
4- .. در اين باره ر .ك : ج2 ص265 (پنير) .

ص: 98

3957.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :النُشرَةُ في عَشَرَةِ أشياءَ : المَشيِ ، وَالرُّكوبِ ، وَالاِرتِماسِ فِي الماءِ ، وَالنَّظَرِ إلَى الخُضرَةِ ، وَالأَكلِ وَالشُّربِ ، وَالنَّظَرِ إلَى المَرأَةِ الحَسناءِ ، وَالجِماعِ، وَالسِّواكِ ، وغَسلِ الرَّأسِ بِالخَطمِيِّ فِي الحَمّامِ وغَيرِهِ، ومُحادَثَةِ الرِّجالِ. (1)3956.عنه صلى الله عليه و آله :الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :أروي أنَّهُ لَو كانَ شَيءٌ يَزيدُ فِي البَدَنِ لَكانَ الغَمزُ يَزيدُ ، وَاللَّيِّنُ مِنَ الثِّيابِ ، و كَذلِكَ الطِّيبُ ، ودُخولُ الحَمّامِ ، ولَو غُمِزَ المَيِّتُ فَعاشَ لَما أنكَرتُ ذلِكَ . (2)3955.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :مَن أرادَ أن يُطفِئَ المِرَّةَ الصَّفراءَ ؛ فَليَأكُل كُلَّ بارِدٍ لَيِّنٍ (3) ، ويُرَوِّح بَدَنَهُ ، ويُقَلِّلَ الاِنتِصابَ (4) ، ويُكثِرِ النَّظَرَ إلى مَن يُحِبُّ . (5) .


1- .المحاسن ، ج 1 ، ص 78 ، ح 40 ، الخصال ، ص 443 ، ح 37 عن جعفر بن خالد وليس فيه «وغسل الرأس ...» وح 38 عن صهيب بن عبّاد عن أبيه عن الإمام الصادق عن أبيه عن جدّه عليهم السلام وليس فيه «في الحمّام وغيره» وفيهما «النشوة» بدل «النشرة» ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 322 ، ح 2.
2- .الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام ، ص 346 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 261 ، ح 9.
3- .في بحار الأنوار : «فليأكل كلّ يوم شيئا رطبا بارداً».
4- .في بحار الأنوار : «يقلّ الحركة» بدل «يقلّل الانتصاب».
5- .طبّ الإمام الرضا عليه السلام ، ص 42 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 325.

ص: 99

3954.المستدرك على الصحيحين ( _ به نقل از ابو بكر _ ) امام صادق عليه السلام :تعويذ (نشاط و شادى) ، در ده چيز است : قدم زدن ، سوارى ، در آب غوطه خوردن ، به سبزه نگريستن ، خوردن و آشاميدن ، به زنِ خوش سيما نگاه كردن ، آميزش جنسى ، مسواك زدن ، سر را با خَطْمى در حمّام و جز آن شستن ، و با مردمان هم سخن شدن . (1)3953.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :روايت مى كنم كه اگر چيزى موجب افزايش [نيرو و نشاطِ] بدن باشد ، ماساژ دادن بدن و لباس نرم ، همچنين بوى خوش و استحمام ، [جزيى از] آن است ، و اگر [گزارش شود كه] مرده اى در اثر ماساژ دادن زنده شده است ، من آن را انكار نمى كنم.3952.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :هر كس مى خواهد مزاج صفراوى (2) را فرو بنشاند ، هر روز ، چيزى تَر بخورد ، بدن خويش را باد بزند ، كمتر حركت كند ، و به آن كه وى را دوست دارد ، فراوان بنگرد . (3) .


1- .. در المحاسن و الخصال ، به جاى كلمه «النشرة» ، يعنى تعويذ، واژه «النشوة» ، يعنى شور سرمستى آمده است .
2- .پيشينيان ، به چهار مزاج اصلى معتقد بودند: صفراوى گرم و خشك، دَمَوى گرم و مرطوب، سوداوى يا ماليخوليايى سرد و خشك ، و سرانجام ، بلغمى سرد و مرطوب.
3- .. در طبّ الإمام الرضا عليه السلام به جاى «هر روز چيزى تَر بخورد» ، عبارت «هر چيز سرد و نرم را بخورد» و به جاى «حركت كند» عبارت «راست بِايستد» ، آمده است.

ص: 100

3 / 5أسبابُ طُولِ العُمُرِ3953.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أربَعَةٌ تَزيدُ في العُمُرِ : التَّزويجُ بِالأَبكارِ (1) ، وَ الاِغتِسالُ بِالماءِ الحارِّ ، وَالنَّومُ عَلَى اليَسارِ ، وأكلُ التُّفّاحِ بِالأَسحارِ . (2)3952.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :بَشِّرِ المَحرورينَ بِطولِ العُمُرِ . (3)3951.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :كتاب من لا يحضره الفقيه عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن أرادَ البَقاءَ _ ولا بَقاءَ _ فَلُيباكِرِ الغَداءَ ، وَليُجَوِّدِ الحِذاءَ ، وَليُخَفِّفِ الرِّداءَ ، وَليُقِلَّ مُجامَعَةَ النِّساءِ .

قيلَ : يا رَسولَ اللّهِ ، وما خِفَّةُ الرِّداءِ؟

قالَ : قِلَّةُ الدَّينِ . (4)3950.تنبيه الخواطر ( _ به نقل از ابو هُرَيره _ ) الإمام عليّ عليه السلام :مَن أرادَ البَقاءَ _ ولا بَقاءَ _ فَليُباكِرِ الغِذاءَ ، وَليُؤَخِّرِ العَشاءَ ، وَليُقِلَّ غِشيانَ النِّساءِ ، وَليُخَفِّفِ الرِّداءَ . (5) .


1- .. هكذا في المصدر ، ولعلّ الصحيح : «التزوّج» .
2- .المواعظ العدديّة ، ص 211.
3- .بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 290 نقلاً عن طبّ النبي صلى الله عليه و آله ، ص2 و فيه «المحذورين» بدل «المحرورين» والظاهر أنّ ما في بحار الأنوار أصحّ .
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 3 ، ص 555 ، ح 4902 ، صحيفة الإمام الرضا عليه السلام ، ص 231 ، ح 128 عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله وليس فيه من «وليُقلّ...» ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 459 ، ح 1558 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 341 ، ح 1 ؛ غريب الحديث لابن قتيبة ، ج 1 ، ص 343 ، ح 3 نحوه.
5- .الدعوات ، ص 75 ، ح 176 ، الأمالي للطوسي ، ص 666 ، ح 1395 عن أبي غندر عن الإمام الصادق عليه السلام ، عيون أخبار الرضا عليه السلام ، ج 2 ، ص 38 ، ح 112 عن أحمد بن عامر الطائي عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام وزاد فيه «وليجوّد الحذاء» ، طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 29 عن حريز عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام وفيها «الغداء» بدل «الغذاء» وليس فيها «وليؤخّر العشاء» وكلّها عن الإمام عليّ عليه السلام ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 267 ، ح 43 وص 262 ، ح 19 ؛ عيون الأخبار لابن قتيبة ، ج 3 ، ص 271 وزاد فيه «وليلبس الحذاء» ، شرح نهج البلاغة ، ج 19 ، ص 124 كلاهما نحوه ، كنز العمّال ، ج 10 ، ص 87 ، ح 28472 عن النزّال بن سبرة.

ص: 101

3 / 5عوامل طول عُمر

3 / 5عوامل طول عُمر3949.تنبيه الغافلين :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چهار چيز ، بر عمر مى افزايد : ازدواج با دوشيزگان ، غسل كردن با آبِ گرم ، خفتن بر شانه چپ ، و خوردن سيب در سحرگاهان .3948.مسند ابن حنبل _ به نقل از حسن، از ضحّاك بن سفيانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :گرمْ مزاجان را به درازى عمر ، مژده ده . (1)3947.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كتاب من لا يحضره الفقيهپيامبر خدا فرمود : «هر كه جاودانگى را مى خواهد _ والبته جاودانگى اى [براى غير خدا] نيست _ بايد كه چاشت را زودتر بخورد ، كفش خوب (و مناسب) بپوشد ، (2) رَداى سَبُك برگيرد ، و كمتر با زنان بياميزد» .

پرسيدند : اى پيامبر خدا! رداى سَبُك چيست؟

فرمود : «كم بودن بدهى» .3946.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :هر كه خواهان جاودانگى است _ و البته جاودانگى اى [براى غير خدا] نيست _ زود صبحانه بخورد ، ديرتر شام بخورد ، (3) با زنان كمتر درآميزد ، و رداى سَبُك برگيرد .

.


1- .. در طبّ النبى صلى الله عليه و آله به جاى «گرمْ مزاجان» ، عبارت «حذر كنندگان» آمده؛ امّا ظاهراً همان كه در بحارالأنوار آمده ، درست تر است.
2- .ظاهراً اين توصيه ، ناظر به نظام دو وعده اى در تنظيم وعده هاى غذاست كه در ديگر متون به نوعى بدان سفارش شده است . م.
3- .ظاهرا مقصود ، ترغيب به گرسنه نخوابيدن است .

ص: 102

3945.تنبيه الخواطر:عنه عليه السلام :غَسلُ اليَدَينِ قَبلَ الطَّعامِ و بَعدَهُ ؛ زِيادَةٌ فِي العُمُرِ . (1)3944.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :اِغسِلوا أيدِيَكُم قَبلَ الطَّعامِ وبَعدَهُ ؛ فَإِنَّهُ يَنفِي الفَقرَ ، و يَزيدُ فِي العُمُرِ . (2)3 / 6ما يورِثُ الشَّيبَ المُبَكَّرَ3946.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عَشرَةُ أشياءَ تورِثُ الشَّيبَ : كَثرَةُ مُعانَقَةِ النِّساءِ ، و غَسلُ الرَّأسِ بِالطّينِ ، و طولُ المُقامِ عَلَى الخَلاءِ ، و الكَلامُ عَلى رَأسِ الحَدَثِ ، و كَثرَةُ الطِّيبِ ، و شُربُ الماءِ بِاللَّيلِ ، وَ النَّظَرُ إلَى الفَرجِ ، وَالنَّومُ عَلَى الوَجهِ ، و شُربُ الماءِ مِن قِيامٍ ، ومَسحُ الوَجهِ بِالكُمَّينِ . (3)3945.تنبيه الخواطر :عنه صلى الله عليه و آله :لا تَدَعُوا العَشاءَ ولَو عَلى حَشَفَةٍ ، إنّي أخشى عَلى اُمَّتي مِن تَركِ العَشاءِ الهَرَمَ ؛ فَإِنَّ العَشاءَ قُوَّةُ الشَّيخِ وَالشّابِّ . (4)3944.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :أربَعَةٌ تُهرِمُ قَبلَ أوانِ الهَرَمِ : أكلُ القَديدِ ، وَ القُعودُ عَلَى النَّداوَةِ ، وَالصُّعودُ في الدَّرَجِ ، ومُجامَعَةُ العَجوزِ . (5)راجع: ج1 ص 104 (الحزن والمرض).

.


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 290 ، ح 3 عن أبي بصير عن الإمام الصادق عليه السلام ، الخصال ، ص 612 ، ح 10 ، عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم ، المحاسن ، ج 2 ، ص 201 ، ح 1589 عن أبي بصير وكلاهما عن الإمام الصادق عن آبائه عنه عليهم السلام وفيهما «الرزق» بدل «العمر» ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 353 ، ح 6.
2- .المحاسن، ج 2، ص 202 ، ح 1594 ، الدعوات ، ص 142، ح 365 عن الإمام عليّ عليه السلام و فيه «غسل اليدين قبل الطعام وبعده ؛ زيادة في الرزق و يجلو البصر و يذهبان الفقر» ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 356 ، ح 20.
3- .المواعظ العدديّة ، ص 368.
4- .المحاسن ، ج 2 ، ص 196 ، ح 1571 عن جابر بن عبداللّه ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 343 ، ح 10.
5- .تحف العقول ، ص 317 ، بحار الأنوار ، ج 78 ، ص 230 ، ح 15.

ص: 103

3 / 6آنچه موجب پيرى زود رس مى شود

3942.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ به ابو ذر _ ) امام على عليه السلام :شستن دست ها پيش و پس از غذا خوردن ، [موجب ] فزونى عمر است.3941.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ به ابو ذر _ ) امام صادق عليه السلام :دست هايتان را پيش و پس از غذا خوردن بشوييد ، كه فقر را مى بَرَد و بر عمر مى افزايد. (1)3 / 6آنچه موجب پيرى زود رس مى شود3942.عنه صلى الله عليه و آله ( _ أيضا _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ده چيز پيرى به بار مى آورد : فراوانىِ آميزش [جنسى ] با زنان ، شستن سر با گِل ، توقّف زياد در آبريزگاه ، سخن گفتن به گاه قضاى حاجت ، فراوانى [استعمال] بوى خوش ، نوشيدن آب به هنگام شب ، نگريستن به شرمگاه زن ، به رو خفتن ، شبانه ايستاده آب نوشيدن ، و آستين را به صورت ماليدن .3941.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لِأَبي ذَرٍّ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شام را وا مگذاريد ، هر چند به خوردن دانه خرماى خشكيده اى باشد . من بر امّت خويش از اين بيم دارم كه از وا گذاردن شام پيرى و درهم شكستگى به سراغشان آيد ؛ چرا كه شام ، مايه نيرومندى پير و جوان است .3940.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :چهار چيز [انسان را] پيش از فرارسيدن هنگام پيرى پير مى كند : خوردن گوشت خشك شده ، نشستن بر جاى مرطوب ، بالا رفتن بر پلكان ، و آميزش با پير زنان .همچنين ، ر. ك : ج1 ، ص105 (اندوه و بيمارى)

.


1- .. در الخصال والمحاسن به جاى «عمر» ، «روزى» آمده است .

ص: 104

3 / 7ما يَهدِمُ البَدَنَ3936.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :ثَلاثَةٌ يَهدِمنَ البَدَنَ ورُبَّما قَتَلنَ : دُخولُ الحَمّامِ عَلَى البِطنَةِ ، وَالغِشيانُ عَلَى الاِمتِلاءِ ، و نِكاحُ العَجائِزِ . (1)3935.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :ثَلاثَةٌ يَهدِمنَ البَدَنَ ورُبَّما قَتَلنَ : أكلُ القَديدِ الغابِّ ، ودُخولُ الحَمّامِ عَلَى البِطنَةِ ، ونِكاحُ العَجائِزِ . (2)3934.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :شَيئانِ صالِحانِ لَم يَدخُلا جَوفَ واحِدٍ قَطُّ فاسِداً إلاّ أصلَحاهُ ، وشَيئانِ فاسِدانِ لَم يَدخُلا جَوفاً قَطُّ صالِحاً إلاّ أفسَداهُ ؛ فَالصّالِحانِ : الرُّمّانُ ، وَالماءُ الفاتِرُ ، وَالفاسِدانِ : الجُبنُ (3) ، والقَديدُ . (4)راجع: العنوان الآتي (الحزن والمرض). وأيضا: أسباب النضارة ح 92 .

3 / 8الحُزنُ وَالمَرَضُالكتاب :« وَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قَالَ يَ_أَسَفَى عَلَى يُوسُفَ وَ ابْيَضَّتْ عَيْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ » . (5)

.


1- .كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 3 ، ص 555 ، ح 4904 ، الكافي ، ج 6 ، ص 314 ، ح 6 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 253 ، ح 1797 وفيهما «أكل القديد الغابّ» بدل «والغشيان على الامتلاء» ، بحار الأنوار ، ج 103 ، ص 290 ، ح 32.
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 314 ، ح 6 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 253 ، ح 1797 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 348 ، ح 1131 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 75 ، ح 19 .
3- .راجع : ج2 ، ص 265 (الجبن) .
4- .الكافي ، ج 6 ، ص 314 ، ح 5 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 253 ، ح 1796 ، الأمالي للطوسي ، ص 369 ، ح 790 عن عليّ بن عليّ بن رزين عن الإمام الرضا عن آبائه عن الإمام زين العابدين عليهم السلام نحوه ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 64 ، ح 32 وص 65 ، ح 35 .
5- .يوسف : 84 .

ص: 105

3 / 7آنچه بدن را فرسوده مى كند

3 / 8اندوه و بيمارى

3 / 7آنچه بدن را فرسوده مى كند3933.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :سه چيز ، بدن را فرسوده مى كند و شايد هم [فرد را ] بكُشد : حمّام رفتن با شكم پُر ، آميزش كردن با شكم پُر (1) و همبسترى با پيرزنان .3932.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :سه چيز ، بدن را فرسوده مى كند و شايد هم [فرد را ] بكُشد : خوردن گوشت خشكيده فاسد ، حمّام رفتن با شكم پُر ، و همبسترى با پيرزنان .3931.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :دو چيزِ مناسب اند كه به هيچ درونِ نادرستى درنيايند ، مگر اين كه آن را به درستى آورند ، و دو چيز نامناسب اند كه به هيچ درون سالمى درنيايند ، مگر اين كه آن را نادرست [و ناسالم] كنند . آن دو چيزِ مناسب ، عبارت اند از : انار و آب نيم گرم ؛ و آن دو چيز نامناسب نيز عبارت اند از : پنير و گوشت خشك شده .همچنين ، ر.ك : مبحث بعد (اندوه و بيمارى) و ج1 ص97 (عوامل شادابى ، ح 92).

3 / 8اندوه و بيمارىقرآن«به آنان پشت كرد و گفت : «آه و اندوه بر يوسف» . و چشمانش از اندوه ، سفيد شده بود ، در حالى كه اندوه خود را فرو مى خورد»

.


1- .. در الكافى والمحاسن به جاى «آميزش كردن با شكم پُر» ، عبارت «خوردن گوشت خشك شده» آمده است .

ص: 106

الحديث :3928.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن كَثُرَ هَمُّهُ ، سَقِمَ بَدَنُهُ . (1)3927.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :الهَمُّ نِصفُ الهَرَمِ . (2)3914.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :الهَمُّ أحَدُ الهَرَمَينِ . (3)3910.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :الهَمُّ يُذيبُ الجَسَدَ . (4)3911.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در اندرزش به ابن مسعود _ ) عنه عليه السلام :الهَمُّ يُنحِلُ البَدَنُ . (5)3912.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :الحُزنُ يَهدِمُ الجَسَدَ . (6)3 / 9تَوَقِّي البَردِ و تَلَقّيهِ3915.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :تَوَقَّوُا البَردَ في أوَّلِهِ ، و تَلَقَّوهُ في آخِرِهِ ؛ فَإِنَّهُ يَفعَلُ في الأَبدانِ كَفِعلِهِ فِي الأَشجارِ ؛ أوَّلُهُ يُحرِقُ ، و آخِرُهُ يُورِقُ . (7) .


1- .الأمالي للطوسي ، ص 512 ، ح 1119 عن عبد اللّه بن محمّد بن عمر بن عليّ بن أبي طالب ، عن الإمام الباقر عن آبائه عليهم السلام ، تحف العقول ، ص 58 ، تنبيه الخواطر ، ج 2 ، ص 176 ، بحار الأنوار ، ج 72 ، ص 326 ، ح 4 ؛ تاريخ دمشق ، ج 47 ، ص 440 عن عبد العزيز بن حصين عن عيسى عليه السلام ، الأحكام النبويّة في الصناعة الطبّية ، ج 1 ، ص 179 عن الإمام عليّ عليه السلام نحوه ، كنز العمّال ، ج 3 ، ص 442 ، ح 7356 نقلاً عن الحارث وابن السني وأبي نعيم في الطبّ عن أبي هريرة.
2- .مسند الشهاب ، ج 1 ، ص 54 ، ح 32 عن عبد اللّه بن الزبير ، الفردوس ، ج 2 ، ص 75 ، ح 2421 كلاهما عن الإمام عليّ عليه السلام ، كنز العمّال ، ج 16 ، ص 120 ، ح 44134 ؛ نهج البلاغة : الحكمة 143 ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 4 ، ص 416 ، ح 5904 عن زرارة عن الإمام الصادق عليه السلام ، الخصال ، ص 620 ، ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عن الإمام عليّ عليهم السلام ، بحار الأنوار ، ج 82 ، ص 180 ، ح 25 .
3- .غرر الحكم ، ح 1634 .
4- .غرر الحكم ، ح 1039 ، عيون الحكم والمواعظ ، ص 33 ، ح 595 وفيه «يُنحل البدن» بدل «يذيب الجسد».
5- .غرر الحكم ، ح 367 ، عيون الحكم والمواعظ ، ص 33 ، ح 595 .
6- .غرر الحكم ، ح 609 ، عيون الحكم والمواعظ ، ص 32 ، ح 563 .
7- .نهج البلاغة ، الحكمة 128 ، نزهة الناظر ، ص 65 ، ح 54 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 271 ، ح 68.

ص: 107

3 / 9پرهيز از سرما، و استقبال از آن

حديث3917.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس اندوه (و دغدغه اش) فراوان شود ، بدنش بيمار گردد .3918.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اندوه (و دغدغه) ، نيمى از پيرى است .3919.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :اندوه ، يكى از دو پيرى است .3920.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :اندوه ، تن را ذوب مى كند . (1)3921.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في وَصِيَّتِهِ لِعَلِيٍّ عليه السلام _ ) امام على عليه السلام :اندوه ، تن را نحيف مى كند .3915.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :اندوه ، بدن را فرسوده مى كند .3 / 9پرهيز از سرما، و استقبال از آن3918.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :از سرما در آغازش بپرهيزيد و در پايانش استقبال كنيد ؛ چه ، سرما با بدن ، همان كارى را مى كند كه با درختان مى كند : در آغازش مى سوزانَد و در پايانش شاخ و برگ مى رويانَد .

.


1- .. در عيون الحكم و المواعظ ، به جاى «ذوب مى كند» ، عبارت «تن را نحيف مى كند» ، آمده است.

ص: 108

3919.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الدعوات عن زِرّ بن حُبَيش :قالَ أميرُالمؤُمِنينَ عليه السلام أربَعَ كَلِماتٍ فِي الطِّبِّ لَو قالَها بُقراطُ أو جالينوسُ لَقَدَّمَ أمامَها مِئَةَ وَرَقَةٍ ، ثُمَّ زَيَّنَها بِهذِهِ الكَلِماتِ ، و هِيَ قَولُهُ :

تَوَقَّوُا البَردَ في أوَّلِهِ ، و تَلَقَّوهُ في آخِرِه ، فَإِنَّهُ يَفعَلُ فِي الأَبدانِ كَفِعلِهِ فِي الأَشجارِ ، أوَّلُهُ يُحرِقُ ، و آخِرُهُ يُورِقُ . (1)3 / 10خَواصُّ الطِّيبِ3922.صحيح البخاري عن عَمرو بن عَوفٍ الأَنصاريّ :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الطِّيبُ يَشُدُّ القَلبَ . (2)3923.تنبيه الخواطر :عنه صلى الله عليه و آله :ما طابَت رائِحَةُ عَبدٍ إلاّ زادَ عَقلُهُ . (3)3924.سنن الترمذي عن ابن عمر :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ الرّيحَ الطَّيِّبَةَ ؛ تَشُدُّ القَلبَ ، و تَزيدُ فِي الجِماعِ . (4)3922.صحيح البخارى ( _ به نقل از عمرو بن عوف انصارى _ ) عنه صلى الله عليه و آله :مَن أكَلَ قَبلَ أن يَشرَبَ و تَسَحَّرَ ، و مَسَّ شَيئا مِنَ الطِّيبِ ؛ قَوِيَ عَلَى الصِّيامِ . (5)3923.تنبيه الخواطر :الإمام الصادق عليه السلام :الرّيحُ الطَّيِّبَةُ ؛ تَشُدُّ العَقلَ ، و تَزيدُ في الباهِ . (6) .


1- .الدعوات ، ص 75 ، ح 175 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 271 ، ح 69.
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 510 ، ح 6 عن أبي بصير عن الإمام الصادق عليه السلام .
3- .دعائم الإسلام ، ج 2 ، ص 165 ، ح 593 عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام .
4- .الكافي ، ج 6 ، ص 510 ، ح 3 ، قرب الإسناد ، ص 167 ، ح 610 وفيه «الصلب» بدل «القلب» وكلاهما عن عليّ بن رئاب عن الإمام الصادق عليه السلام ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 100 ، ح 189 وليس فيه ذيله ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 140 ، ح 1.
5- .كنز العمّال ، ج 8 ، ص 510 ، ح 23882 نقلاً عن شُعب الإيمان عن أنس.
6- .السرائر ، ج 3 ، ص 141 ، دعائم الإسلام ، ج 2 ، ص 166 ، ح 594 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 275.

ص: 109

3 / 10خاصيت هاى بوى خوش

3924.سنن الترمذى ( _ به نقل از ابن عمر _ ) الدعوات_ به نقل از زرّ بن حُبَيش _: اميرمؤمنان ، چهار جمله در طب فرموده كه اگر بقراط يا جالينوس آنها را گفته بودند ، صد ورق ، مقابلشان نهاده مى شد و آنها را بدين سخنان ، مى آراستند . آن سخنان ، اين است كه فرمود :

«از سرما در آغازش بپرهيزيد و در پايانش استقبال كنيد ؛ چه ، سرما با بدن ، همان كارى را مى كند كه با درختان مى كند : در آغازش مى سوزانَد و پايانش شاخ و برگ مى رويانَد» .3 / 10خاصيت هاى بوى خوش3927.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بوى خوش ، قلب را تقويت مى كند .3928.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ بنده اى خوش بو نباشد ، مگر آن كه عقلش افزون گردد .3925.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بوى خوش ، قلب را محكم مى كند و بر [توان] آميزش مى افزايد . (1)3926.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس پيش از نوشيدن چيزى ، غذا بخورد و سَحَرى ميل كند و قدرى بوى خوش [بر خود] بمالد ، بر روزه گرفتن ، توان بيشترى يابد .4002.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :بوى خوش ، عقل را استوار مى كند و بر توان جنسى مى افزايد .

.


1- .. در قرب الإسناد ، به جاى «قلب» ، واژه «صلب» آمده است .

ص: 110

4003.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :مَن تَطَيَّبَ أوَّلَ النَّهارِ ؛ لَم يَزَل عَقلُهُ مَعَهُ إلَى اللَّيلِ . (1)4004.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :مَن تَطَيَّبَ بِطيبٍ أوَّلَ النَّهارِ و هُوَ صائِمٌ ؛ لَم يَفقِد عَقلَهُ . (2)4005.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في وَصِيَّتِهِ لِأَبي ذَرٍّ _ ) الإمام الرضا عليه السلام :. . . وَليَشُمَّ النَّرجِسَ ؛ فَإِنَّهُ يَأمَنُ الزُّكامَ (3) ، وكَذلِكَ الحَبَّةُ السَّوداءُ . (4)راجع: ج1 ، ص 102 ما يورث الشيب المبكّر ، ح 102. ص 270 (ما يمنع من الجنون / النرجس) .

3 / 11النَّظافَةُ وَالصِّحَّةُ3 / 11 _ 1غَسلُ الثَّوبِ4005.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در سفارش به ابو ذر _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَنِ اتَّخَذَ ثَوبا ، فَليُنَظِّفهُ . (5)4006.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :مَن نَظَّفَ ثَوبَهُ ، قَلَّ هَمُّهُ . (6) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 510 ، ح 7 .
2- .كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 2 ، ص 86 ، ح 1804 وص 114 ، ح 1881 وفيه «روي أن من تطيّب... لم يكد يفقد عقله» ، ثواب الأعمال ، ص 77 ، ح 1 عن يونس بن يعقوب ، الدعوات ، ص 79 ، ح 196 ، بحار الأنوار ، ج 96 ، ص 290 ، ح 9.
3- .في بحار الأنوار : «ولا يؤخِّر شمّ النرجس ، فإنّه يمنع الزكام في مدّة أيّام الشتاء».
4- .طبّ الإمام الرضا عليه السلام ، ص 38 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 324.
5- .الكافي ، ج 6 ، ص 441 ، ح 3 عن السكوني عن الإمام الصادق عليه السلام ، قرب الإسناد ، ص 70 ، ح 223 عن مسعدة بن صدقة عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 230 ، ح 677 عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلامعنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار ، ج 79 ، ص 297 ، ح 1 .
6- .كنز الفوائد ، ج 2 ، ص 182 ، بحار الأنوار ، ج 78 ، ص 93 ، ح 104.

ص: 111

3 / 11پاكيزگى و بهداشت

3 / 11 _ 1شستن جامه

4007.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :هر كس در آغاز روز ، بوى خوش استعمال كند ، تا شب ، عقلش او را همراهى مى كند .4008.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :هر كس در حالى كه روزه است ، در آغاز روزه ، خوش بو كننده اى به كار ببرد ، عقل خويش را از كف ندهد .4009.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في ذِكرِ حَديثِ مِعراجِ النَّبِيِّ صلى الله علي ) امام رضا عليه السلام :... گل نرگس ببوييد ؛ زيرا از زكام ، ايمنى مى بخشد . (1) همچنين است سياهْ دانه .ر. ك : ج1 ص103 ، ح 102 (آنچه موجب پيرى زود رس مى شود). ج1 ، ص271 (آنچه مانع ديوانگى مى شود ، بوييدن نرگس) .

3 / 11پاكيزگى و بهداشت3 / 11 _ 1شستن جامه4011.مشكاة الأنوار :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس جامه اى بر مى گيرد ، بايد آن را تميز كند .4012.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :هر كس جامه خويش را تميز كند ، انديشه و اندوهش كم شود .

.


1- .اين متن در بحارالأنوار به اين صورت آمده است: «بوييدن گل نرگس را به تأخير نيندازيد؛ زيرا كه استشمام آن ، از ابتلا به زكام در ايّام زمستان ، جلوگيرى مى كند».

ص: 112

4013.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :النَّظيفُ مِنَ الثِّيابِ ؛ يُذهِبُ الهَمَّ وَ الحُزنَ ، و هُوَ طَهورٌ لِلصَّلاةِ . (1)4014.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :غَسلُ الثِّيابِ ؛ يُذهِبُ الهَمَّ وَالحُزنَ ، و هُوَ طَهورٌ لِلصَّلاةِ . (2)3 / 11 _ 2غَسلُ المِنديلِ4012.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا تُؤوُوا مِنديلَ الغَمَرِ فِي البَيتِ ؛ فَإِنَّهُ مَربِضٌ لِلشَّياطينِ . (3)3 / 11 _ 3تَغطِيَةُ الإِناءِ4015.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يُعجِبُهُ الإِناءُ المُطبَقُ . (4)4016.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :غَلِّقوا أبوابَكُم ، وأوكِئوا أسقِيَتَكُم ، وخَمِّروا آنِيَتَكُم . (5)4017.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :أجيفوا أبوابَكُم ، و أكفِئوا آنِيَتَكُم ، و أوكِئوا أسقِيَتَكُم ، و أطفِئوا سُرُجَكُم ؛ فَإِنَّهُ لَم يُؤذَن لَهُم بِالتَّسَوُّرِ عَلَيكُم . (6) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 444 ، ح 14 عن أبي بصير عن الإمام الصادق عليه السلام .
2- .الخصال ، ص 612 ، ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، تحف العقول ، ص 102 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 99 ، ح 185 وليس فيهما «والحزن» وص 229 ، ح 676 ، مجمع البيان ، ج 10 ، ص 581 عن أبي بصير عن الإمام الصادق عنه عليهماالسلام وفيه «المصلاّة» بدل «للصلاة» ، دعائم الإسلام ، ج 2 ، ص 158 ، ح 561 عن الإمام الصادق عليه السلام نحوه ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 84 ، ح 5 .
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 299 ، ح 18 ، علل الشرائع ، ص 583 ، ح 23 و فيه «اللحم» بدل «الغمر» ، المحاسن ، ج 2 ، ص 234 ، ح 1717 وفيه «لا تذروا» بدل «لا تأووا» وكلّها عن الإمام عليّ عليه السلام ، بحار الأنوار ، ج 63 ، ص 199 ، ح 15؛ الدرّ المنثور ، ج 6 ، ص 227 نقلاً عن ابن عديّ عن جابر بن عبداللّه نحوه.
4- .المصنّف لابن أبي شيبة ، ج5 ، ص527 ، ح 4 عن أبي الودّاك جبر بن نوف البكالي ، سبل الهدى والرشاد ، ج 8 ، ص 33 وفيه «النظيف» بدل «المطبق» ، كنز العمّال ، ج 7 ، ص 110 ، ح 18220 وفيه «المنطبق» بدل «المطبق» وكلاهما نقلاً عن مسدّد عنه عليه السلام .
5- .صحيح ابن حبّان ، ج 4 ، ص 91، ح 1275، صحيح ابن خزيمة ، ج 1 ، ص 68، ح 132، المصنّف لابن أبي شيبة ، ج 5 ، ص 527 ، ح 2 كلّها عن جابر، كنز العمّال ، ج 15، ص 331 ، ح 41264.
6- .مسند ابن حنبل ، ج 8 ، ص 296 ، ح 22327 عن أبي اُمامة ، كنز العمّال ، ج 15 ، ص 327 ، ح 41251.

ص: 113

3/11 _ 2شستن دستمال
3/11 _ 3پوشاندن روى ظرف

4018.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في وَصِيَّتِهِ لِعَلِيٍّ عليه السلام _ ) امام على عليه السلام :جامه تميز ، اندوه و غم را مى بَرَد و مايه طهارت براى نماز است .4015.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :شستن جامه ، اندوه و غم را مى بَرَد و مايه طهارت براى نماز است .3/11 _ 2شستن دستمال4018.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در سفارش به على عليه السلام _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دستمال آلوده به چربى و بوى گوشت را در خانه مگذاريد ، كه آن ، خفتنگاه شيطان هاست .3/11 _ 3پوشاندن روى ظرف4021.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :پيامبر صلى الله عليه و آله ، ظرف سرپوش دار را مى پسنديد . (1)4022.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر درهايتان قفل بزنيد ، دهانه مشك هايتان را ببنديد و بر ظرف هايتان درپوش بگذاريد .4019.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :درِ [خانه]هايتان را ببنديد ، ظرف هايتان را وارونه بگذاريد ، دهانه مَشك هايتان را ببنديد ، و چراغ هايتان را خاموش كنيد ؛ چه ، به آنان (شياطين) اجازه داده نشده است بر ديوار خانه هاى در بسته شما بالا روند .

.


1- .. در سبل الهدى والرشاد ، به جاى «سرپوش دار» ، عبارت «تميز» آمده است .

ص: 114

4020.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسند ابن حنبل عن أبي هريرة :أمَرَنا رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله بِتَغطِيَةِ الوَضوءِ ، و إيكاءِ السِّقاءِ ، و إكفاءِ الإِناءِ . (1)4021.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سنن الترمذي عن جابر الأنصاري عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أغلِقُوا البابَ و أوكِئُوا السِّقاءَ ، وأكفِئُوا الإِناءَ _ أو خَمِّرُوا الإِناءَ _ و أطفِئُوا المِصباحَ ؛ فَإِنَّ الشَّيطانَ لا يَفتَحُ غَلَقا ، و لا يَحِلُّ وِكاءً ، و لا يَكشِفُ آنِيَةً ، و إنَّ الفُوَيسِقَةَ تُضرِمُ عَلَى النّاسِ بَيتَهُم . (2)3 / 11 _ 4غَسلُ الرَأسِ بِالسِّدرِ4024.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :لَمّا أمَرَ اللّهُ عز و جل رَسولَهُ صلى الله عليه و آله بِإِظهارِ الإِسلامِ و ظَهَرَ الوَحيُ ، رَأى قِلَّةً مِنَ المُسلِمينَ ، وكَثرَةً مِنَ المُشرِكينَ ، فَاهتَمَّ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله هَمّا شَديدا ، فَبَعَثَ اللّهُ عز و جل إلَيهِ جَبرَئيلَ عليه السلام بِسِدرٍ مِن سِدرَةِ المُنتَهى ، فَغَسَلَ بِهِ رَأسَهُ ؛ فَجَلا بِهِ هَمَّهُ . (3) .


1- .مسند ابن حنبل ، ج 3 ، ص 296 ، ح 8808 ، سنن الدارمي ، ج 1 ، ص 557 ، ح 2056 ، صحيح ابن خزيمة ، ج 1 ، ص 67 ، ح 128 ، السنن الكبرى ، ج 1 ، ص 388 ، ح 1213 ، سنن ابن ماجة ، ج 2 ، ص 1129 ، ح 3411 و فيه «الإناء» بدل «الوضوء» ، كنز العمّال ، ج 9 ، ص 450 ، ح 26921.
2- .سنن الترمذي ، ج 4 ، ص 263 ، ح 1812 ، الموطّأ ، ج 2 ، ص 929 ، ح 21 ، مسند ابن حنبل ، ج 5 ، ص 25 ، ح 14232 ، الأدب المفرد ، ص 357 ، ح 1221 ، صحيح ابن حبّان ، ج 4 ، ص 87 ، ح 1271 ، كنز العمّال ، ج 15 ، ص 352 ، ح 41342؛ علل الشرائع ، ص 582 ، ح 21 نحوه ، بحار الأنوار ، ج 63 ، ص 204 ، ح 30.
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 505 ، ح 7 عن محمّد بن الحسين العلوي عن أبيه عن جدّه ، بحار الأنوار ، ج 18 ، ص 213 ، ح 44.

ص: 115

3/11 _ 4شستن سر با سِدر

4025.عنه صلى الله عليه و آله :مسند ابن حنبل_ به نقل از ابو هريره: پيامبر خدا به ما فرمود كه آب وضو را بپوشانيم ، دهانه مَشك را ببنديم و ظرف را وارونه بگذاريم . (1)4026.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در [خانه]هايتان را ببنديد ، دهانه مشك را ببنديد ، ظرف را وارونه بگذاريد (يا درپوش بگذاريد) و چراغ را خاموش كنيد ؛ زيرا شيطان ، درِ بسته اى را باز نمى كند ، سرِ بسته مَشكى را نمى گشايد ، درِ ظرفى را بر نمى دارد ، و موش ، خانه مردم را بر سرشان آتش مى زند .3/11 _ 4شستن سر با سِدر4024.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :هنگامى كه خداوند ، پيامبر خويش را به آشكار ساختن اسلام فرمان داد و وحى هويدا شد ، كم بودن شمارِ مسلمانان و فراوان بودن شمارِ كافران را ديد . پس پيامبر خدا به سختى اندوهگين شد . در اين هنگام ، خداوند ، جبرئيل را با قدرى سدر از سدرة المنتهى فرستاد. وى ، سرش را با آن شست و بدين وسيله ، اندوهش برطرف شد .

.


1- .. در سنن ابن ماجة ، به جاى «آب وضو» ، واژه «ظرف» آمده است .

ص: 116

4025.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كتاب من لا يحضره الفقيه :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله اغتَمَّ ، فَأَمَرَهُ جَبرَئيلُ عليه السلام أن يَغسِلَ رَأسَهُ بِالسِّدرِ ، و كانَ ذلِكَ سِدرا مِن سِدرَةِ المُنتَهى . (1)3 / 11 _ 5أخذُ الشّارِبِ4028.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن أخَذَ مِن شارِبِهِ و أظفارِهِ في كُلِّ جُمُعَةٍ ، أدخَلَ اللّهُ فيهِ شِفاءً ، وأخرَجَ مِنهُ داءً . (2)راجع: ج1 ، ص 540 (الشعر / أخذ الشارب).

3 / 11 _ 6تَقليمُ الأظفارِ4029.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :تَقليمُ الأَظفارِ ؛ يَمنَعُ الدّاءَ الأَعظَمَ ، ويُدِرُّ الرِّزقَ . (3)راجع: ج1 ، ص 550 (الظفر / تقليم الأظفار).

3 / 12الحِذاءُ والصِّحِّةُ4033.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الحسين عليه السلام :قالَ لي رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : يا بُنَيَّ . . . وَاستَجِدِ النِّعالَ ؛ فَإِنَّها خَلاخيلُ الرِّجالِ . (4) .


1- .كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 125 ، ح 294 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 142 ، ح 367 ، ثواب الأعمال ، ص 37 ، ح 2 عن عيسى بن عبداللّه العلوي عن أبيه عن جدّه ، الدعوات ، ص 120 ، ح 283 وليس فيهما ذيله ،بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 87 ، ح 4.
2- .الفردوس ، ج 3 ، ص 584 ، ح 5826 عن ابن مسعود وراجع مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 152 ، ح 396 وح 398.
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 490 ، ح 1 عن الحسن بن راشد ، ثواب الأعمال ، ص 42 ، ح 4 عن أبي بصير ، جامع الأخبار ، ص 334 ، ح 943 كلاهما عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، الخصال ، ص 612 ، ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، تحف العقول ، ص 101 كلاهما عن الإمام عليّ عليه السلام ، بحارالأنوار ، ج 76 ، ص 119 ، ح 2.
4- .دعائم الإسلام ، ج 2 ، ص 164 ، ح 591 ؛ كنز العمّال ، ج 15 ، ص 412 ، ح 41627 نقلاً عن الديلمي ، عن أنس وابن عمر نحوه.

ص: 117

3 / 11 _ 5گرفتن سبيل
3 / 11 _ 6كوتاه كردن ناخن ها

3 / 12نقش كفش در سلامت

4034.عنه صلى الله عليه و آله :كتاب من لا يحضره الفقيه :پيامبر خدا ، اندوهگين شد . پس جبرئيل به او توصيه كرد سرِ خويش را با سدر بشويد . آن سدر ، از سدرة المنتهى بود .3 / 11 _ 5گرفتن سبيل4033.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در هر جمعه ، قدرى از سبيل و ناخن هاى خود را بگيرد ، خداوند به [بدن] او شفايى نهد و دردى از او برون بَرَد .همچنين ، ر. ك : ج1 ، ص541 (مو / گرفتن سبيل) .

3 / 11 _ 6كوتاه كردن ناخن ها4037.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كوتاه كردن ناخن ها ، مانع [بروز] درد بزرگ مى شود و روزى را سرشار مى سازد .همچنين ، ر . ك : ج1 ، ص 551 (ناخن / كوتاه كردن ناخن) .

3 / 12نقش كفش در سلامت4038.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام حسين عليه السلام :پيامبر خدا به من فرمود : «فرزندم ! . . . كفش خوب به پا كن كه كفش ، خلخالِ (زينت پاى) مردان است .

.

ص: 118

4039.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :اِستِجادَةُ الحِذاءِ ؛ وِقايَةٌ لِلبَدَنِ ، و عَونٌ عَلَى الصَّلاةِ وَالطَّهورِ . (1)4040.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :إدمانُ الخُفِّ ؛ يَقي مِيتَةَ السَّوءِ . (2)4041.أعلام الدين عن أبي سعيد الخُدريّ :عنه عليه السلام_ وقَد نَظَرَ إلى بَعضِ أصحابِهِ وعَلَيهِ نَعلٌ سَوداءُ فَقالَ: ما لَكَ ولِلنَّعلِ السَّوداءِ؟ ! أما عَلِمتَ ؛ أنَّها تَضُرُّ بِالبَصَرِ ، وتُرخِي الذَّكَرَ ، وهِيَ بِأَغلَى الثَّمَنِ مِن غَيرِها ، وما لَبِسَها أحَدٌ إلاَّ اختالَ فيها؟ (3)راجع : ج1 ، ص 96 ، أسباب النضارة ، ح 89 و 90. ج1 ، ص 100 ، أسباب طول العمر ح 98 . ج1 ، ص 308 (ما يجلو البصر ويزيد فيه / لُبس الخفّ) . ج1 ، ص 344 (ما ينفع لعلاج السلّ) . ج1 ، ص 646 (ما يضعف عن الجماع / النعل السوداء) . ج2 ، ص 72 (آداب أكل الطعام / خلع النعال).

3 / 13النَّهي عَن الاِستِشفاءِ بالعُيونِ الحارّةِ وَالمِياهِ المُرَّةِ4041.أعلام الدين ( _ به نقل از ابو سعيد خُدرى _ ) الإمام الصادق عليه السلام :نَهى رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَنِ الاِستِشفاءِ بِالحَمّاتِ (4) ؛ و هِيَ العُيونُ الحارَّةُ الَّتي تَكونُ فِي الجِبالِ الَّتي توجَدُ فيها رائِحَةُ الكِبريتِ . (5) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 462 ، ح 1 عن أبي بصير ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 266 ، ح 799 كلاهما عن الإمام الصادق عليه السلام ، الخصال ، ص 611 ، ح 10 عن أبي بصير ، ومحمّد بن مسلم ، عن الإمام الصادق عن آبائه عنه عليهم السلام ، بحار الأنوار ، ج 10 ، ص 90 ، ح 1.
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 467 ، ح 6 عن أبي سلمة السرّاج .
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 465 ، ح 1 .
4- .. في المصدر : «بالحميّات» ، والتصويب من نسخة المجلسي في بحار الأنوار والمصادر الاُخرى .
5- .الكافي ، ج 6 ، ص 389 ، ح 1 ، تهذيب الأحكام ، ج 9 ، ص 101 ، ح 441 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 407 ، ح 2424 نحوه وكلّها عن مسعدة بن صدقة ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 480 ، ح 2.

ص: 119

3 / 13نهى از درمان با چشمه هاى آب گرم و آب هاى تلخ

4042.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :كفش خوب به پا كردن ، مايه نگهدارى بدن است و يارى دهنده اى است بر نماز و طهارت .4043.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :عادت به پوشيدن كفش ، از مرگ هاى بد ، جلوگيرى مى كند .4044.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ هنگامى كه به يكى از اصحاب خود نگريست كه كفش سياه داشت _: تو را كفش مِشكى به چه كار؟! آيا نمى دانى كه اين كفش به چشم زيان مى رساند ، آلتِ مردانگى را سست مى كند ، از ديگر انواع ، گران تر است و هيچ كس آن را نمى پوشد ، مگر اين كه با آن ، احساس (1) نخوت مى كند؟!ر.ك : ج1 ، ص 97 عوامل شادابى، ح89 و 90 ، ج1 ، ص 101 عوامل طول عمر ح 98، ج1 ، ص309 (آنچه چشم را جلا مى دهد و تقويت مى كند / پوشيدن كفش) . ج1 ، ص345 (آنچه براى درمان سل ، سودمند است). ج1 ، ص647 (آنچه از توان جنسى مى كاهَد / كفش مِشكى) . ج2 ، ص75 (آداب غذا خوردن / در آوردن كفش) .

3 / 13نهى از درمان با چشمه هاى آب گرم و آب هاى تلخ4044.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا ، از درمان با چشمه هاى آب گرم ، نهى فرموده است ، و آنها ، چشمه هايى از آب گرم در كوهستان هاست كه بوى گوگرد دارد .

.


1- .اين سخن ، دلالت دارد كه در آن دوران ، پوشيدن كفش مِشكى ، ويژه دولتْ مردان بوده است .

ص: 120

4045.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :كانَ أبي عليه السلام يَكرَهُ أن يَتَداوى بِالماءِ المُرِّ ، و بِماءِ الكِبريتِ ، و كانَ يَقولُ : إنَّ نوحا عليه السلام لَمّا كانَ الطّوفانُ دَعَا المِياهَ فَأَجابَتهُ كُلُّها إلاَّ الماءَ المُرَّ ، و ماءَ الكِبريتِ ، فَدَعا عَلَيهِما ولَعَنَهُما . (1)راجع : بحار الأنوار ، ج66 ، ص479 باب النهي عن الاستشفاء بالمياه الحارّة الكبريتيّة والمرّة وأشباههما .

.


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 390 ، ح 4 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 481 ، ح 5 .

ص: 121

4047.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :پدرم خوش نداشت به آب تلخ و آب گوگرددار ، درمان كند . او مى فرمود : «نوح ، آن هنگام كه توفان به پا شده بود ، آب ها را فرا خوانْد و همه آنها به او پاسخ دادند ، مگر آب هاى تلخ و آب هاى گوگرددار. پس ، اين آب ها را نفرين كرد» .ر. ك : بحارالأنوار ، ج 66 ، ص 479 (باب النهى عن الاستشفاء بالمياة الحارّة الكبريتيّة والمرّة وأشباههما).

.

ص: 122

. .

ص: 123

بخش دوم : بيمارى

اشاره

بخش دوم : بيمارىفصل يكم : تعريف بيمارىفصل دوّم : شمارى از حكمت هاى نهفته در بيمارى هافصل سوّم : منافع بيمارىفصل چهارم : وظايف بيمارانفصل پنجم : پرستارىفصل ششم : عيادت بيماران

.

ص: 124

. .

ص: 125

درآمد

درآمددر روايات اسلامى ، بيمارى به عنوان زندان بدن و يكى از سخت ترين بلاها تعريف شده است . از ديگر سو ، همه مردم در طول زندگى خويش ، كم و بيش گرفتار اين زندان مى شوند و طعم تلخِ بلاى بيمارى را مى چشند . از همين جاست كه پژوهشگر با پرسش هايى از اين دست ، رويارو مى شود : _ حكمت موجود در قراردادن زندانى به نام «بيمارى» در نظام هستى چيست؟ _ آيا بهتر نيست كه خداوند ، انسان را به گونه اى بيافريند كه در طول زندگى به بلاى بيمارى گرفتار نشود؟ _ اصولاً چرا انسان ، بيمار مى شود؟ آيا مى توان كارى كرد كه انسان ، هيچ گاه به زندان بيمارى گرفتار نيايد؟ پاسخ اين پرسش ها را با نگاهى به علّت بيمارى انسان ، آغاز مى كنيم : چرا انسان بيمار مى شود؟ پاسخ دانش پزشكى به اين پرسش ، بيان عوامل مادّى انواع بيمارى هاست ، بدين معنا كه علّت يك بيمارى ممكن است وراثت ، يا انتقال ميكروب ، يا تغذيه بد ، يا عوامل ديگر از اين دست باشد . امّا مسئله اصلى اين است : آيا آنچه در جهان طب ، عوامل بيمارى شناخته مى شوند ، علل تامّه اند يا آن كه ممكن است

.

ص: 126

حكمت بيمارى

اشاره

عوامل ناشناخته ديگرى نيز در كنار اين عوامل وجود داشته باشند؟ بى گمان ، عقل انسان نمى تواند احتمال وجود عوامل ناشناخته بيمارى را انكار كند ، هر چند اثبات اين عوامل هم نيازمند دليل است . روايات اسلامى ، ضمن تأييد علل مادّى بيمارى ها و تأكيد بر اين كه برخى بخشى از بيمارى ها مى توان از طريق مبارزه با علل آنها ، پيشگيرى كرد ، در كنار علل مادّى ، علل ناشناخته اى را براى بيمارى ها اثبات مى كنند . اين علل ، در واقع ، حكمت بيمارى ها در نظام آفرينش است . (1)

حكمت بيمارىترديدى وجود ندارد كه در نظام هستى ، هيچ پديده اى بى حكمت نيست ، هر چند اين حكمت ، بر ما پوشيده مانده باشد . امام صادق عليه السلام ، درباره حكمت بيمارى فرموده است : بيمارى بر چند گونه است: بيمارى آزمون، بيمارى كيفر و بيمارى اى كه علّت مرگ قرارداده شده است. (2) امام صادق عليه السلام ، در اين سخن ، سه حكمت براى بيمارى ذكر كرده و اين هر سه ، بر دانش طب ، ناشناخته است . در سطورى كه پيش رو داريد ، مختصراً به حكمت نهفته در بيمارى ها از ديدگاه روايات ، پرداخته شده است :

.


1- .همان طور كه از ديدگاه روايات اسلامى براى درمان بيمارى ها عوامل ديگرى در كنار داروهاى شناخته شده وجود دارد؛ مانند دعا، صدقه و امورى از اين قبيل كه شناخت آنها براى دانش طب ، امكان پذير نيست. ر. ك: ج1 ، ص139 (منافع بيمارى).
2- .ر. ك : ج1 ، ص137 ، ح 152 .

ص: 127

1 . تربيت

1 . تربيتمهم ترين حكمت بيمارى ، نقش سازنده تربيتى آن در زندگى انسان است . از پيامبر خدا روايت شده كه در اين زمينه فرمود : بيمارى ، تازيانه خدا در زمين است كه با آن ، بندگان خويش را ادب مى كند. (1) آنچه در سخن امام صادق عليه السلام در تبيين گونه نخست از گونه هاى بيمارى آمده ، يعنى «بيمارىِ آزمون» و اين خود ، اشاره اى به همين حكمت است ؛ زيرا كلمه «بلوى» در متن عربى روايت ، به معناى آزمايش است و از سوى ديگر ، فلسفه همه امتحان هاى الهى نيز تربيت انسان و رشد و شكوفايى استعدادهاى نهفته در درون اوست . البته ، نه فقط حكمت بيمارى ها تحقّق امتحان الهى است ؛ بلكه فلسفه تن درستى و سلامت نيز همين است . به ديگر سخن ، هر يك از دو حالت تن درستى و ناتن درستى ، آثار تربيتى مثبتى دارند و براى تكامل انسان نيز ضرورى اند . در اين موضوع ، حكايت جالبى از امام صادق عليه السلام نقل شده كه اميرمؤمنان به بيمارى اى گرفتار شد . جمعى ايشان را عيادت كردند و از حال وى پرسيدند و گفتند : اى اميرمؤمنان ، به چه حالتى شب را به روز درآوردى؟ امام عليه السلام ، بر خلاف عادت متعارف فرمود : أصبَحتُ بِشَرٍّ . با بدى شب را به صبح آورده ام . آنان از اين سخن ، شگفت زده شدند و گفتند : سبحان اللّه ! آيا اين ، سخن چون تويى است؟ امام عليه السلام در پاسخ آنان فرمود : خداوند متعال مى فرمايد : «وَ نَبْلُوكُم بِالشَّرِّ

.


1- .ر. ك : ج1 ، ص 139 ح 153.

ص: 128

وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً وَ إِلَيْنَا تُرْجَعُونَ» (1) فَالخَيرُ : الصِّحَّةُ وَالغِنى ، وَالشَرُّ : المَرَضُ وَالفَقرُ ، ابتِلاءً وَاختِبارا . يعنى در اين سخن خداوند ، خير ، همان تن درستى و بى نيازى ، و شر نيز همان بيمارى و فقر است كه آزمون و امتحان هستند . (2) 1/1 _ پاكسازى جان : در مورد خطاكاران ، نقش تربيتى بيمارى در پاره كردن پرده هاى غفلت ، بيدار كردن آنها و تزكيه جانشان از ناپاكى ها و آلودگى ها تجلّى مى يابد ، چونان كه اميرمؤمنان فرموده است : «چون خداوند ، بنده اى را مبتلا به بيمارى كند ، به اندازه بيمارى اش از گناهان او فرو مى كاهد» . (3) 1/2: تكامل انسان : امّا بيمارى نيكوكاران و پرهيزگاران ، مرتبه آنان در پيشگاه خداوند را بالاتر مى برد و به تكاملشان مى انجامد ، چنان كه از پيامبر خدا نقل شده است كه فرمود : مرد ، گاه داراى مرتبه اى [منظور] در پيشگاه خداوند است، كه به عمل خويش بدان نمى رسد تا آن هنگام كه به ابتلايى در جسم خود آزموده شود و بدين واسطه به آن مرتبت برسد. با توجّه به آث (4) ار تربيتى بيمارى در زندگى انسان ، اين كه شخص در همه عمر سالم بماند و هيچ گاه بيمار نشود ، از ديدگاه روايات رسيده از معصومان ، پديده اى نكوهيده است . پيامبر خدا در اين باره مى فرمايد : كَفى بِالسَّلامَةِ داءً . (5) درد همين بس كه [هماره] سلامت باشد .

.


1- .ما شما را به شرّ و خير مى آزماييم و به سوى ما باز مى گرديد .
2- .الدعوات ، ص 168 ، ح 469 ، مجمع البيان ، ج 7 ، ص 74 ، بحارالأنوار ، ج 81 ، ص 309 ، ح 25.
3- .ر. ك : ج1 ، ص 147 ، ح 176.
4- .ر. ك : ج1 ، ص 149 ، ح 180.
5- .المَجازات النبويّة ، ص 430 ، ح 349 ، تنبيه الخواطر ، ج 2 ، ص 7 ، بحارالأنوار ، ج 81 ، ص 174 ، ح 11 ؛ مسند الشهاب ، ج 2 ، ص 302 ، ح 1409 ، الفردوس ، ج 3 ، ص 290 ، ح 4871 ، كنزالعمّال ، ج 3 ، ص 308 ، ح 6692.

ص: 129

همچنين در حديث ديگرى اين گونه آمده است : إنَّ اللّهَ يُبغِضُ العِفرِيَّةَ النِّفرِيَّةَ الَّذي لَم يُرزَأ في جِسمِهِ ولا مالِهِ . (1) خداوند ، آن بد نهاد بدكردارى را كه به هيچ بلايى در تن و دارايى خويش گرفتار نمى آيد ، دوست ندارد . البته بايد به اين نكته هم توجّه داشته باشيم كه مطلق بيمارى ، همانند مطلق تن درستى ، داراى آثار تربيتى مثبتى در انسان نيست . از همين رو ، موسى عليه السلام در دعاى خويش چنين از خداوند ، طلب مى كرد : يا رَبِّ ! مَرَضٌ يُضنيني ولا صِحَّةُ تُنسيني ، ولكِن بَينَ ذلِكَ ، أمرِضُ تارَةً فَأَشكُرُكَ ، وأصِحُّ تارَةً فَأَشكُرُكَ . (2) خداوندا! نه آن بيمارى اى كه مرا زمينگير كند و نه آن تن درستى اى كه به فراموشى [تو] در افكند ، بلكه حالتى ميانه [مى خواهم] ؛ گاه بيمار شوم تا پس از آن شكر تو گويم و گاه تن درست باشم تا سپاس تو بگزارم . از داوود نبى عليه السلام نيز نقل شده است كه در دعاى خويش چنين مى گفت : اللّهُمَّ لا صِحَّةً تُطغيني ولا مَرَضا يُضنيني ولكِن بَينَ ذَينِكَ . (3) خداوندا! نه تن درستى اى مى خواهم كه به طغيانم كشانَد و نه بيمارى اى كه زمينگيرم سازد ؛ بلكه حالتى ميان اين دو را خواهانم . اميرمؤمنان نيز چنين دعا مى كرد : اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ .. . مِن سُقمٍ يَشغَلُني ، ومِن صِحَّةٍ تُلهيني. (4) خداوندا ! به تو پناه مى برم . . . از ناتن درستى اى كه به خويش مشغولم دارد و از تن درستى اى كه به بازى ام سرگرم سازد .

.


1- .الدعوات ، ص 172 ، ح 482.
2- .إرشاد القلوب ، ص 42 ، الدعوات ، ص 134 ، ح 334 (در اين متن ، ذيل روايت نيامده است).
3- .البيان والتبيين ، ج 3 ، ص 153.
4- .مهج الدعوات ، ص 132 ، بحارالأنوار ، ج 94 ، ص 240.

ص: 130

2 . كيفر

3 . عامل مرگ

2 . كيفردر نظام حكيمانه هستى مشاهده مى كنيم كه بيمارى براى كسانى كه زمينه تربيتى را در نفس و روان خويش تباه نساخته اند _ چنان كه توضيح داده شد _ به كنار زدن پرده هاى غفلت و آگاهى افزون تر و سازندگى مى انجامد ؛ امّا براى كسانى كه بدان پايه از آلودگى روحى دچار شده اند كه جانشان اصلاح و تربيت را بر نمى تابد ، همين بيمارى ، نوعى كيفر الهى به شمار مى رود ، چنان كه امام صادق عليه السلام ، در حديثى كه گذشت ، از آن با عنوان «بيمارى كيفر» ياد كرد . امام رضا عليه السلام نيز درباره نقش بيمارى براى آنان كه استعداد بهره گيرى مثبت از آن را دارند و آنان كه چنين قابليتى را دارا نيستند ، فرموده است : بيمارى براى مؤمن ، تطهير و رحمت ، و براى كافر ، عذاب و لعنت است . (1)

3 . عامل مرگگاه در بيمارى ، نه حكمتى تربيتى نهفته است ، و نه فلسفه اى كيفرى ، بلكه مرگ را در پى مى آورد . امّا در نظام آفرينش ، مرگ هم بدون حكمت نيست ؛ چه ، همه بايد بميرند : « كُلُّ نَفْسٍ ذَآئقَةُ الْمَوْتِ » . (2) هر كس طعم مرگ را مى چشد . از ديدگاه احاديث اسلامى ، هر بيمارى اى درمانى دارد و يگانه دردى كه هيچ درمانى ندارد ، مرگ است . در حديث نبوى آمده است : خداوند ، هيچ دردى را فرو نفرستاده (يا هيچ دردى را نيافريده) ، مگر اين كه درمانى نيز برايش فرو فرستاده (يا آفريده) است و كسانى از آن آگاهى يافته اند و

.


1- .ر. ك : ج1 ، ص 147 ، ح 179.
2- .انبياء ، آيه 35.

ص: 131

كسانى نيز از آن ناآگاه مانده اند ، مگر مرگ . (1) در پرتو اين رهنمودهاست كه مى گوييم : دانش پزشكى ، به قلّه كمال خويش دست نمى يابد ، مگر هنگامى كه براى همه بيمارى ها درمان كشف كند . امّا با اين همه ، بى گمان ، دانش ياد شده نمى تواند براى مرگ ، دارو و درمانى فراهم سازد . از همين جاست كه امام صادق عليه السلام در گفتگوى خود با مدّعى اى كه مى پنداشت مى تواند با مراقبت درست و كامل از بدن و خوردن غذاهاى مناسب ، مانع مرگ شود ، بر اين نكته تأكيد مى كند كه درمان آن بيمارى اى كه مقرّر است به مرگ بينجامد ، امكان ندارد . ايشان ، به تسليم شدن سه تن از طبيبان و حكيمان بزرگ در برابر مرگ ، اشاره كرد و فرمود : قَد ماتَ أرَسطاطاليسُ مُعَلِّمُ الأَطِبّاءِ ، وأَفلاطونُ رَئِيسُ الحُكَماءِ ، وجالينوسُ شاخَ ودَقَّ بَصَرُهُ ، وما دَفَعَ المَوتَ حينَ نَزَلَ بِساحَتِهِ ، ولَم يَألوا (2) حِفظَ أنفُسِهِم، وَا لنَّظَرَ لِما يُوافِقُها . (3) ارسطو ، كه استاد طبيبان بود ، و افلاطون ، كه سرآمد حكيمان بود ، و جالينوس ، كه پير و پرتجربه بود ، امّا نتوانست مرگ را آن گاه كه در آستانه وى فرود آمد ، از خويش براند ، همه مُردند ، در حالى كه در حفظ خويش و در انديشيدن به آنچه با بدن سازگار است ، از هيچ كوششى فروگذار نكردند .

.


1- .ر .ك : ج1 ، ص47 ، ح 12 .
2- .الألْو : الاستطاعة (لسان العرب : ج 14 ص 41).
3- .الاحتجاج : ج 2 ص 225 ح 223 ، بحارالأنوار : ج 10 ص 172 ح 2 .

ص: 132

الفصل الأوّل : تعريف المرض1 / 1حَبسُ البَدَنِ4057.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در اندرز به ابن مسعود _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لَيسَ مِن عَمَلِ يومٍ إلاّ وهُوَ يُختَمُ ، فَإِذا مَرِضَ المُؤمِنُ قالَتِ المَلائِكَةُ : يا رَبَّنا ، عَبدُكَ فُلانٌ قَد حَبَستَهُ .

فَيَقولُ الرَّبُّ تَعالى : اِختِموا لَهُ عَلى مِثلِ عَمَلِهِ حَتّى يَبرَأَ ، أو يَموتَ . (1)4058.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :المَرَضُ حَبسُ البَدَنِ . (2)4058.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :المَرَضُ أحَدُ الحَبسَينِ . (3)راجع : ج1 ، ص 154 (منافع المرض / ثواب ما كان يعمل في الصحّة).

.


1- .المستدرك على الصحيحين ، ج 4 ، ص 344 ، ح 7855 ، مسند ابن حنبل ، ج 6 ، ص 123 ، ح 17318 ، المعجم الكبير ، ج 17 ، ص 284 ، ح 782 كلّها عن عقبة بن عامر ، كنز العمّال ، ج 3 ، ص 304 ، ح 6666.
2- .غرر الحكم ، ح 370 ، عيون الحكم والمواعظ ، ص 38 ، ح 825 .
3- .غرر الحكم ، ح 1636.

ص: 133

فصل يكم : تعريف بيمارى

1 / 1بازداشتگاه تن

فصل يكم : تعريف بيمارى1 / 1بازداشتگاه تن4061.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عمل هيچ روزى نيست ، مگر اين كه بر آن مُهر زده مى شود . چون بنده مؤمن ، بيمار شود ، فرشتگان مى گويند : پروردگارا ! فلان بنده ات را باز داشته اى! خداوند متعال در اين هنگام مى فرمايد : «براى او بر عملى همانند آنچه هميشه داشته است ، مُهر بزنيد تا زمانى كه از اين بيمارى بهبود يابد يا بميرد» .4062.الإمام عليّ عليه السلام :امام على عليه السلام :بيمارى ، بازداشتگاه بدن است .4063.الإمام الصّادق عليه السلام :امام على عليه السلام :بيمارى ، يكى از دو زندان است .ر. ك : ج1 ، ص155 (منافع بيمارى/پاداش آنچه در دوران تن درستى انجام مى داده است).

.

ص: 134

1 / 2مِن أعظمِ البَلاءِ4064.كنزالعمّال عن ابن عمر عن رسول اللّه صلى الله عليهالإمام عليّ عليه السلام :ألا وإنَّ مِنَ البَلاءِ الفاقَةَ ، وأشَدُّ مِنَ الفاقَةِ مَرَضُ البَدَنِ ، وأشَدُّ مِن مَرَضِ البَدَنِ مَرَضُ القَلبِ . (1)4065.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :لا رَزِيَّةَ أعظَمُ مِن دَوامِ سُقمِ الجَسَدِ . (2)4066.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :ثَلاثٌ مِن أعظَمِ البَلاءِ : كَثرَةُ العائِلَةِ ، وغَلَبَةُ الدَّينِ ، ودَوامُ المَرَضِ . (3)4064.كنز العمّال ( _ به نقل از ابن عمر _ ) عنه عليه السلام :مَن كَثُرَت أدواؤُهُ لَم يُعرَف شِفاؤُهُ . (4)4065.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :أربَعَةُ أشياءَ القَليلُ مِنها كَثيرٌ : النّارُ ، وَالعَداوَةُ ، وَالفَقرُ ، وَالمَرَضُ . (5) .


1- .نهج البلاغة ، الحكمة 388 ، تحف العقول ، ص 203 ، الأمالي للطوسي ، ص 146 ، ح 240 عن أبي وجزة السعدي عن أبيه ، الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام ، ص 388 ، بحارالأنوار ، ج 70 ، ص 51 ، ح 8 .
2- .غرر الحكم ، ح 10726 ، عيون الحكم والمواعظ ، ص 540 ، ح 9997 .
3- .غرر الحكم ، ح 4673 ، عيون الحكم والمواعظ ، ص 212 ، ح 4233 .
4- .غرر الحكم ، ح 8138 .
5- .نثر الدرّ ، ج 1 ، ص 351 ، الخصال ، ص 238 ، ح 84 مضمرا ، معدن الجواهر ، ص 40 وفيه «الوجع» بدل «المرض» وكلاهما نحوه ، بحارالأنوار ، ج 59 ، ص 329 ، ح 1.

ص: 135

1 / 2از بزرگ ترين گرفتارى ها

1 / 2از بزرگ ترين گرفتارى ها4068.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :هان! يكى از گرفتارى ها تهى دستى است . سخت تر از تهى دستى ، بيمارى تن است و سخت تر از بيمارى تن ، بيمارى دل .4069.الأمالي للطوسي عن جابر بن عبد اللّه :امام على عليه السلام :مصيبتى سخت تر از استمرار ناتن درستى نيست .4067.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :سه چيز از بزرگ ترين گرفتارى هاست : فراوانى نانخوران ، چيرگى بدهى ، و استمرار بيمارى .4068.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :هر كس بيمارى هايش فراوان باشد ، درمانش شناخته نمى شود .4069.الأمالى ، طوسى ( _ به نقل از جابر بن عبد اللّه _ ) امام صادق عليه السلام :چهار چيز است كه اندكش هم بسيار است : آتش ، دشمنى ، تهى دستى و بيمارى . (1)

.


1- .. در معدن الجواهر ، به جاى «بيمارى»، «درد» آمده است .

ص: 136

الفصل الثاني : وجوه من الحكمة في الأمراض4071.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام_ لِزِنديقٍ وقَد سَأَلَهُ : فَبِمَا استَحَقَّ الطِّفلُ الصَّغيرُ مايُصيبُهُ مِنَ الأَوجاعِ وَالأَمراضِ بِلاذَنبٍ عَمِلَهُ ولاجُرمٍ سَلَفَ مِنهُ؟ فَقالَ: إنَّ المَرَضَ عَلى وُجوهٍ شَتّى : مَرَضُ بَلوى ، وَمرَضُ عُقوبَةٍ ، ومَرَضٌ جُعِلَ عِلَّةً لِلفَناءِ ، وأنتَ تَزعُمُ أنَّ ذلِكَ مِن أغذِيَةٍ رَدِيَّةٍ ، وأشرِبَةٍ وَبِيَّةٍ أو عِلَّةٍ كانَت بِاُمِّهِ ، وتَزعُمُ أنَّ مَن أحسَنَ السِّياسَةَ لِبَدَنِهِ وأجمَلَ النَّظَرَ في أحوالِ نَفسِهِ وعَرَفَ الضّارَّ مِمّا يَأكُلُ مِنَ النّافِعِ لَم يَمرَض ، وتَميلُ في قَولِكَ إلى مَن يَزعُمُ أنَّهُ لايَكونُ المَرَضُ وَالمَوتُ إلاّ مِنَ المَطعَمِ وَالمَشرَبِ ! قَد ماتَ «أرَسطاطاليسُ » مُعَلِّمُ الأَطِبّاءِ ، و«أفلاطونُ » رَئيسُ الحُكَماءِ ، و«جالينوسُ » شاخَ ودَقَّ بَصَرُهُ ، وما دَفَعَ الموتَ حينَ نَزَلَ بِساحَتِهِ ، ولَم يَألوا حِفظَ أنفُسِهِم ، وَالنَّظَرَ لِما يُوافِقُها ، كَم مِن مَريضٍ قَد زادَهُ المُعالِجُ سُقماً ؟ وكَم مِن طَبيبٍ عالِمٍ وبَصيرٍ بِالأَدواءِ وَالأَدوِيَةِ ماهِرٍ ماتَ ، وعاشَ الجاهِلُ بِالطِّبِّ بَعدَهُ زَماناً ؟ ! فَلا ذاكَ نَفَعَهُ عِلمُهُ بِطِبِّهِ عِندَ انقِطاعِ مُدَّتِهِ وحُضورِ أجَلِهِ ، ولا هذا ضَرَّهُ الجَهلُ بِالطِّبِّ مَعَ بَقاءِ المُدَّةِ وتَأَخُّرِ الأَجَلِ ! (1) .


1- .الاحتجاج ، ج 2 ، ص 225 ، ح 223 ، بحارالأنوار ، ج 10 ، ص 171 ، ح 2.

ص: 137

فصل دوم : شمارى از حكمت هاى نهفته در بيمارى ها

فصل دوّم : شمارى از حكمت هاى نهفته در بيمارى ها4071.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به مردى زنديق (1) كه پرسيده بود : كودك خردسالى كه نه گناهى كرده و نه جرمى از او سر زده ، به چه سبب ، مستحقّ دردها و بيمارى هايى شده است كه به وى مى رسد _: بيمارى بر چند گونه است : بيمارى آزمون ، بيمارى كيفر و بيمارى اى كه علّت مرگ قرارداده شده است . امّا تو مدّعى هستى كه آن از خوراك نامناسب ، نوشيدنى آلوده و بيمارى اى است كه در مادر وى وجود داشته است و گمان مى كنى كه هر كس ، بدن خويش را درست تدبير كند و در احوال خود ، نيك بنگرد و در آنچه مى خورد ، سودمند و زيان آور را از همديگر باز شناسد ، بيمار نمى شود . تو در اين دعوى خود ، به [عقيده] كسانى مى گرايى كه مى پندارند بيمارى و مرگ ، جز از خوردنى ها و نوشيدنى ها نيست . ارسطو ، استاد طبيبان بود . افلاطون ، سرآمد حكيمان بود و جالينوس ، پير و پُرتجربه بود ؛ امّا نتوانست مرگ را آن گاه كه در آستانه وى فرود آمد ، از خويش برانَد . همه مُردند ، در حالى كه در حفظ خويش و در انديشيدن به آنچه با بدن سازگار است از هيچ كوششى فروگذار نكردند . چه بسيار بيمارى كه درمان كننده او را ناتن درستى افزوده است و چه بسيار طبيب داناى آشناى به دارو و درمان ، كه خود مُرده و [در برابر] فردى ناآگاهِ به طب مدّتى درازتر پس از او زنده مانده است و نه آن را پس از سرآمدن مدّت [زندگى] و فرا رسيدن اجلش ، آگاهى به طب ، سودى نبخشيده ، و نه اين را پيش از سرآمدن مدّت [زندگى] و به گاه دورتر بودن اجل ، ناآگاهى از طب ، زيانى رسانده است .

.


1- .زنديق ، معرب زنديك است و معانى مختلفى براى آن ذكر شده ، از جمله : ملحد ، بى دين ، غير صالح ، دَهْرى ، گروهى از مجوس كه خداى را دو گويند (ر. ك : لغت نامه دهخدا ، ج 8 ، ص 1427) .

ص: 138

الفصل الثالث : منافع المرض3 / 1التأديب4075.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :المَرَضُ سَوطُ اللّهِ فِي الأَرضِ يُؤَدِّبُ بِهِ عِبادَهُ . (1)4072.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :لَولا ثَلاثٌ فِي ابنِ آدَمَ ما طَأطَأَ رَأسَهُ شَيءٌ : المَرَضُ ، وَالفَقرُ ، وَالمَوتُ ، كُلُّهُم فيهِ ، وإنَّهُ مَعَهُنَّ لَوَثّابٌ ! (2)4073.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :الجَسَدُ إذا لَم يَمرَض أشِرَ ، ولا خَيرَ في جَسَدٍ يَأشَرُ . (3)4074.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در پاسخ به سؤال از برترينِ مردم _ ) الإمام الصادق عليه السلام :لَو كانَ الإِنسانُ لا يُصيبُهُ ألَمٌ ولا وَجَعٌ ، بِمَ كانَ يَرتَدِعُ عَنِ الفَواحِشِ ويَتَواضَعُ للّهِِ ويَتَعَطَّفُ عَلَى النّاسِ؟ أماتَرَى الإِنسانَ إذا عَرَضَ لَهُ وَجَعٌ خَضَعَ وَاستَكانَ ، ورَغِبَ إلى رَبِّهِ فِي العافِيَةِ وبَسَطَ يَدَيهِ بِالصَّدَقَةِ؟ (4) .


1- .كنز العمّال ، ج 3 ، ص 306 ، ح 6680 نقلاً عن الخليلي عن جرير.
2- .الخصال ، ص 113 ، ح 89 عن مسعدة بن زياد عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام ، الدعوات ، ص 171 ، ح 479 ،بحارالأنوار ، ج 72 ، ص 53 ، ح 82 .
3- .مشكاة الأنوار ، ص 487 ، ح 1626 ، الكافي ، ج 3 ، ص 114 ، ح 8 عن حجّاج وفيه «لايمرض بأشَر» بدل «يأشر» ، كشف الغمّة ، ج 2 ، ص 314 عن الإمام زين العابدين عليه السلام ، بحارالأنوار ، ج 78 ، ص 158؛ المصنّف لابن أبي شيبة ، ج 3 ، ص 120 ، ح 27 عن حجّاج بن محمّد نحوه ، حلية الأولياء ، ج 3 ، ص 134 ، سير أعلام النبلاء ، ج 4 ، ص 396 كلاهما عن حجّاج عن الإمام الباقر عليه السلام وكلّها عن الإمام زين العابدين عليه السلام .
4- .بحارالأنوار ، ج 3 ، ص 88 نقلاً عن الخبر المشتهر بتوحيد المفضّل.

ص: 139

فصل سوم : منافع بيمارى

3 / 1تأديب

فصل سوّم : منافع بيمارى3 / 1تأديب4076.مجمع البيان ( _ به نقل از مُقاتل بن حيّان _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بيمارى، تازيانه خدا در زمين است كه با آن ، بندگان خويش را ادب مى كند .4077.الدرّ المنثور :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر سه چيز در آدميزاد نبود ، هيچ چيز سرِ او را فرو نمى آورد : بيمارى ، تهى دستى و مرگ . اينها همه در انسان هست و با اين حال ، انسان ، همچنان گستاخ است .4078.الترغيب والترهيب عن أبي سعيد الخدري :امام باقر عليه السلام :تن اگر بيمار نشود ، به سرمستى مى گرايد ، و در آن تنى كه به سرمستى گراييده ، هيچ خيرى نيست .4079.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :اگر بنا بود هيچ درد و رنجى به انسان نرسد ، به كدامين وسيله از زشتى ها دامن در مى كشيد و در برابر خداوند ، فروتنى مى كرد و با مردم ، مهربانى مى ورزيد؟ آيا نمى بينى انسان ، آن هنگام كه دردى دامنگيرش مى شود ، فروتن مى شود ، و سرِ تسليم فرود مى آورد و بر درگاه پروردگار خويش ، عافيت مى جويد و دست به صدقه مى گشايد؟

.

ص: 140

4078.الترغيب و الترهيب ( _ به نقل از ابو سعيد خُدرى _ ) عنه عليه السلام- في دُعائِهِ لَمَّا اشتَكى -: اللّهُمَّ اجعَلهُ أدَباً لا غَضَباً . (1)3 / 2الكفّارةُ4081.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :السُّقمُ ، يَمحُو الذُّنوبَ . (2)4082.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :ساعاتُ الوَجَعِ ، يُذهِبنَ ساعاتِ الخَطايا . (3)4080.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ المُؤمِنَ لا يُؤجَرُ في مَرَضِهِ ، ولكِن يُكَفَّرُ عَنهُ . (4)4081.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن مُؤمِنٍ يَمرَضُ مَرَضاً يُحرِضُهُ المَرَضُ إلاّ غُفِرَ لَهُ . (5)4082.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :مَنِ ابتَلاهُ اللّهُ بِبَلاءٍ في جَسَدِهِ ؛ فَهُوَ لَهُ حِطَّةٌ . (6)4083.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ المُؤمِنَ إذا أصابَهُ السُّقمُ ، ثُمَّ أعفاهُ اللّهُ مِنهُ ، كانَ كَفّارَةً لِما مَضى مِن ذُنوبِهِ ومَوعِظَةً لَهُ فيما يَستَقبِلُ . (7) .


1- .نثر الدرّ ، ج 1 ، ص 354 ، الدعوات ، ص 174 ، ح 489 ، بحارالأنوار ، ج 95 ، ص 18 ، ح 18.
2- .جامع الأحاديث ، ص 85 ، بحار الأنوار ، ج 67 ، ص 244 ، ح 83 نقلاً عن الإمامة والتبصرة عن السكوني ، عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام .
3- .الجعفريّات ، ص 245 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، جامع الأحاديث ، ص 86 ، بحار الأنوار ، ج 67 ، ص 244 ، ح 83؛ الثقات لابن حبّان ، ج 6 ، ص 96، شعب الإيمان ، ج 7 ، ص 181 ، ح 9925 كلاهما عن أبي أيّوب الأنصاري ، وفيهما «الأمراض» بدل «الوجع» وح 9926 ، الفرج بعد الشدّة لابن أبي الدنيا ، ص 19 ، ح 12 كلاهما عن الحسن ، وفيهما «الأذى» بدل «الوجع» ، كنز العمّال ، ج 3 ، ص 305 ، ح 6672 إلى 6674.
4- .تاريخ دمشق ، ج 64 ، ص 161 ، ح 13085 ، الفردوس ، ج 1 ، ص 190 ، ح 713 ، كنز العمّال ، ج 3 ، ص 312 ، ح 6711 نقلاً عن المعجم الكبير وكلّها عن أبي الدرداء .
5- .الفردوس ، ج 4 ، ص 27 ، ح 6082 عن عمر بن الشريد .
6- .مسند ابن حنبل ، ج 1 ، ص 414 ، ح 1690 ، المستدرك على الصحيحين ، ج 3 ، ص 297 ، ح 5153 ،المصنّف لابن أبي شيبة ، ج 3 ، ص 118 ، ح 8 وفيه «حظّه» بدل «حِطّة» وكلّها عن أبي عبيدة بن الجرّاح ، كنز العمّال ، ج 15 ، ص 902 ، ح 43553 وراجع السنن الكبرى ، ج 3 ، ص 524 .
7- .سنن أبي داوود ، ج 3 ، ص 182 ، ح 3089 ، تهذيب الكمال ، ج 14 ، ص 87 نحوه وكلاهما عن عامر الرام ، كنز العمّال ، ج 3 ، ص 307 ، ح 6686.

ص: 141

3 / 2كفّاره

4084.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ در دعاى خويش آن هنگام كه بيمار شده بود: خداوندا! اين را نه [نشان] غضب ، بلكه [مايه] ادب قرار ده .3 / 2كفّاره4083.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بيمارى ، گناهان را محو مى كند .4084.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :لحظه هاى درد ، [آثار ] لحظه هاى گناه را از ميان مى برد .4085.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مؤمن در بيمارى اش پاداش داده نمى شود ؛ امّا گناه او فرو پوشانده مى شود .4086.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ مؤمنى به بيمارى اى جانكاه مبتلا نمى شود ، مگر آن كه گناهش بخشوده مى گردد .4087.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس كه خداوند ، او را به گرفتارى جسمى بيازمايد ، آن گرفتارى برايش مايه فرو ريختن گناهان است .4088.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :انسان مؤمن ، چون بيمارى به وى برسد و خداوند ، او را عافيت دهد ، اين بيمارى ، كفّاره گناهان گذشته او و مايه اندرز براى آينده اوست .

.

ص: 142

4089.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ لَيَبتَلي عَبدَهُ بِالسُّقمِ ، حَتّى يُكَفِّرَ ذلِكَ عَنهُ كُلَّ ذَنبٍ . (1)4090.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ العَبدَ إذا مَرِضَ أوحَى اللّهُ إلى مَلائِكَتِهِ : يا مَلائِكَتي ، أنَا قَيَّدتُ عَبدي بِقَيدٍ مِن قُيودي ، فَإِن أقبِضهُ أغفِر لَهُ ، وإن اُعافِهِ فَحينَئِذٍ يَقعُدُ ولا ذَنبَ لَهُ . (2)4087.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن مُسلِمٍ ولامُسلِمَةٍ ولامُؤمِنٍ ولامُؤمِنَةٍ يَمرَضُ مَرَضاً ، إلاّ حَطَّ اللّهُ عَنهُ مِن خَطاياهُ . (3)4088.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن عَبدٍ تُصيبُهُ زَمانَةٌ تَمنَعُهُ مِمّا يَصِلُ إلَيهِ الأَصِحّاءُ بَعدَ أن يَكونَ مُسَدَّداً ، إلاّ كانَت كَفّارَةً لِذُنوبِهِ ، وكانَ عَمَلُهُ بَعدُ فَضلاً . (4)4089.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ العَبدَ لَيُصيبُهُ مِنَ المَصائِبِ ، حَتّى يَمشِيَ عَلَى الأَرضِ وما عَلَيهِ خَطيئَةٌ . (5)4090.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :أربَعَةٌ يَستَأنِفونَ العَمَلَ : المَريضُ إذا بَرَأَ ، وَالمُشرِكُ إذا أسلَمَ . . . (6)4091.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :يا عَلِيُّ ، أنينُ المُؤمِنِ تَسبيحٌ ، وصِياحُهُ تَهليلٌ ، ونَومُهُ عَلَى الفِراشِ عِبادَةٌ ، وتَقَلُّبُهُ مِن جَنبٍ إلى جَنبٍ جِهادٌ في سَبيلِ اللّهِ ، فَإِن عوفِيَ مَشى فِي النّاسِ وما عَلَيهِ مِن ذَنبٍ . (7) .


1- .المستدرك على الصحيحين ، ج 1 ، ص 499 ، ح 1286 ، تاريخ دمشق ، ج 54 ، ص 124 ، ح 11400 وفيه «المؤمن» بعد «عبده» و«يُخفّف» بدل «يُكفِّر ذلك» وكلاهما عن أبي هريرة ، المعجم الكبير ، ج 2 ، ص 129 ، ح 1548 عن جبير بن مطعم ، كنز العمّال ، ج 3 ، ص 335 ، ح 6820.
2- .المستدرك على الصحيحين ، ج 4 ، ص 348 ، ح 7871 ، المعجم الكبير ، ج 8 ، ص 167 ، ح 7701 نحوه وكلاهما عن أبي اُمامة ، كنز العمّال ، ج 3 ، ص 304 ، ح 6667.
3- .مسند ابن حنبل ، ج 5 ، ص 194 ، ح 15148 ، صحيح ابن حبّان ، ج 7 ، ص 190 ، ح 2927 نحوه ، مسند الطيالسي ، ص 246 ، ح 1773 كلّها عن جابر ، كنز العمّال ، ج 3 ، ص 316 ، ح 6728.
4- .اُسد الغابة ، ج 3 ، ص 256 عن عبداللّه بن سبرة ، كنز العمّال ، ج 3 ، ص 315 ، ح 6725.
5- .مكارم الأخلاق ، ج 2 ، ص 173 ، ح 2433.
6- .النوادر للراوندي ، ص 150 ، ح 213 ، الجعفريّات ، ص 33 كلاهما عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، دعائم الإسلام ، ج 1 ، ص 179 عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، الدعوات ، ص 173 ، ح 486 ، بحارالأنوار ، ج 81 ، ص 186 ، ح 43 ؛ الفردوس ، ج 1 ، ص 373 ، ح 1504 عن الإمام عليّ عليه السلام .
7- .كتاب من لايحضره الفقيه ، ج 4 ، ص 364 ، ح 5762 عن حمّاد بن عمرو ، وأنس بن محمّد عن أبيه ، مكارم الأخلاق ، ج 2 ، ص 327 ، ح 2656 كلاهما عن الإمام الصادق عن أبيه عن جدّه ، عن الإمام عليّ عليهم السلام ، ثواب الأعمال ، ص 228 ، ح 3 نحوه ، بحارالأنوار ، ج 77 ، ص 54 ، ح 3؛ تاريخ بغداد ، ج 2 ، ص 191 عن أبي هريرة نحوه ، كنز العمّال ، ج 3 ، ص 311 ، ح 6705.

ص: 143

4092.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند ، گاه بنده خويش را به ناتن درستى گرفتار مى كند تا اين ناتن درستى ، كفّاره هر گناه وى شود .4093.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بنده چون بيمار شود ، خداوند به فرشتگان خويش چنين وحى كند : اى فرشتگانم ! من بنده ام را به بندى از بندهاى خويش گرفتار ساخته ام . اينك اگر جانش را بستانم ، او را مى آمرزم و اگر او را عافيت بخشم ، در حالى از بستر بر مى خيزد كه هيچ گناهى ندارد .4094.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ مرد و زن مسلمان و هيچ مرد و زن مؤمنى نيست كه بيمار شود ، مگر آن كه خداوند ، [برخى] از گناهانش را از او فرو نهد .4091.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ بنده اى نيست كه بيمارى دامنگيرش شود و او را از آنچه تن درستان انجام مى دهند ، باز دارد ، مگر آن كه اين بيمارى كفّاره گناهانش شود و هر چه پس از آن انجام دهد ، فزونى اى بر كفّه اعمالش باشد .4092.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :گاه به بنده خدا برخى از مصائب مى رسد تا در حالى بر زمين گام بردارد كه هيچ گناهى بر وى نيست .4093.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چهار تن هستند كه اعمال خويش را در حالى كه هيچ گناهى بر آنان نمانده است ، از نو مى آغازند : بيمار ، چون بهبود يابد ، مشرك ، چون مسلمان شود ، . . . .4094.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى على! ناله مؤمن [به گاه بيمارى] «سبحان اللّه » گفتن است ، فريادش «لااله الااللّه » گفتن ، خفتنش بر بستر ، عبادت است و از پهلو به پهلو چرخيدنش ، جهاد در راه خداست ؛ و اگر بهبود يابد ، در حالى در ميان مردم راه مى رود كه هيچ گناهى بر او نيست . .

ص: 144

4095.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ وقد سُئلَ : ما القَلبُ السَّليمُ ؟ _ ) تاريخ بغداد عن اُمّ سليم الأنصاريّة :مَرِضتُ فَعادَني رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَقالَ : يا اُمَّ سُلَيمٍ ، أتَعرِفينَ النّارَ وَالحَديدَ وخَبَثَ الحَديدِ؟

قُلتُ : نَعَم ، يا رَسولَ اللّهِ .

قالَ : فَأَبشِري يا اُمَّ سُلَيمٍ ، فَإِنَّكِ إن تَخلُصي مِن وَجَعِكِ هذا تَخلُصي (1) مِنَ الذُّنوبِ ، كَما يَخلُصُ الحَديدُ مِن خَبَثِهِ . (2)4096.مجمع البيان في تَفسيرِ قَولِهِ تَعالى :سنن أبي داوود عن اُمّ العلاء :عادَني رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله وأنَا مَريضَةٌ ، فَقالَ :

أبشِري يا اُمَّ العَلاءِ ؛ فَإِنَّ مَرَضَ المُسلِمِ يُذهِبُ اللّهُ بِهِ خَطاياهُ ، كَما تُذهِبُ النّارُ خَبَثَ الذَّهَبِ وَالفِضَّةِ . (3)4095.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در پاسخ اين سؤال كه: قلب سليم چيست؟ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّما مَثَلُ المَريضِ إذا بَرَأَ وصَحَّ ، كَالبَردَةِ تَقَعُ مِنَ السَّماءِ في صَفائِها ولَونِها . (4)4096.مجمع البيان ( _ در تفسير قول خداوند متعال: {Q} «پس كسى را كه خد ) عنه صلى الله عليه و آله :إذا رَأَيتُمُ الرَّجُلَ ألَمَّ اللّهُ بِهِ الفَقرَ وَالمَرَضَ ؛ فَإِنَّ اللّهَ تَعالى يُريدُ أن يُصافِيَهُ . (5) .


1- .. في المصدر : «تخلصين» ، والتصويب من كنز العمّال.
2- .تاريخ بغداد ، ج 3 ، ص 411 ، كنز العمّال ، ج 3 ، ص 317 ، ح 6736.
3- .سنن أبي داوود ، ج 3 ، ص 184 ، ح 3092 ، المنتخب من مسند عبد بن حميد ، ص 451 ، ح 1564 ، المعجم الكبير ، ج 25 ، ص 141 ، ح 340 ، اُسد الغابة ، ج 7 ، ص 359 وفيهما «خبث الحديد» بدل «خبث الذهب والفضّة» ، كنز العمّال ، ج 3 ، ص 306 ، ح 6676 .
4- .سنن الترمذي ، ج 4 ، ص 411 ، ح 2086 ، المعجم الأوسط ، ج 5 ، ص 229 ، ح 5166 ، كنز العمّال ، ج 3 ، ص 316 ، ح 6732 نقلاً عن البزّار والديلمي وابن عساكر وكلّها عن أنس؛ الدعوات ، ص 224 ، ح 618.
5- .الفردوس ، ج 1 ، ص 261 ، ح 1015 عن الإمام عليّ عليه السلام ، كنز العمّال ، ج 6 ، ص 472 ، ح 16602.

ص: 145

4097.مكارم الأخلاق عن عَبد اللّه ِ بنِ مَسعود :تاريخ بغداد_ به نقل از اُمّ سليم انصارى _: بيمار شدم و پيامبر خدا به عيادتم آمد . پرسيد : «اى مادر سليم! آيا آتش و آهن و ناخالصى هاى آهن [به گاه گداخته شدن] را مى شناسى؟» .

گفتم : آرى ، اى پيامبر خدا !

فرمود : «پس اى مادر سليم ، تو را مژده باد! اگر كه از اين درد به سلامت جان به در برى ، از گناهان خويش نيز رَسته اى ، آن سان كه آهن از ناخالصى هاى خود ، رها مى شود .4098.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :سنن أبى داوود_ به نقل از اُمّ علاء _: هنگامى كه بيمار بودم ، پيامبر خدا به عيادتم آمد . او فرمود : «اى مادر علاء! مژده ات باد ؛ چرا كه بيمارى مسلمان ، چيزى است كه خدا به واسطه آن ، گناهان او را از ميان مى برد ، آن سان كه آتش ، ناخالصى هاى طلا و نقره را مى بَرَد ».4097.مكارم الأخلاق ( _ به نقل از عبد اللّه بن مسعود _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مَثَلِ [جانِ] بيمار ، آن گاه كه بهبود مى يابد ، همانند شفّافيت و [زلالى رنگِ] تگرگ است هنگامى كه از آسمان ، فرو مى ريزد .4098.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون كسى را ديديد كه خداوند ، او را به نادارى و بيمارى در ميان گرفته ، [بدانيد كه] خداوند متعال ، اراده كرده است كه او را پاك كند . .

ص: 146

4099.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ العَبدَ لَيَمرَضُ المَرَضَ فَيَرِقُّ قَلبُهُ ، فَيَذكُرُ بَعضَ ذُنوبِهِ الَّتي سَلَفَت مِنهُ ، فَيَقطُرُ مِن عَينَيهِ مِثلُ الذّبابِ (1) مِنَ الدَّمعِ فَيُطَهِّرُهُ اللّهُ عز و جل مِن ذُنوبِهِ ، فَإِن بَعَثَهُ بَعَثَهُ مُطَهَّراً ، وإن قَبَضَهُ قَبَضَهُ مُطَهَّراً . (2)4100.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :إذَا ابتَلَى اللّهُ عَبداً أسقَطَ عَنهُ مِنَ الذُّنوبِ بِقَدرِ عِلَّتِهِ . (3)4101.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام_ لِبَعضِ أصحابِهِ في عِلَّةٍ اعتَلَّها: جَعَلَ اللّهُ ما كانَ مِن شَكواكَ حَطّا لِسَيِّئاتِكَ ؛ فَإِنَّ المَرَضَ لا أَجرَ فيهِ ، ولكِنَّهُ يَحُطُ السَّيِّئاتِ ويَحُتُّها حَتَّ الأَوراقِ ، وإِنَّمَا الأَجرُ في القَولِ بِاللِّسانِ وَالعَمَلِ بِالأَيدي وَالأَقدامِ ، وَإنَّ اللّهَ سُبحانَهُ يُدخِلُ بِصِدقِ النِّيَّةِ وَالسَّريرَةِ الصّالِحَةِ مَن يَشاءُ مِن عِبادِهِ الجَنَّةَ . (4)4102.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام زين العابدين عليه السلام_ لِمَريضٍ قَد بَرَأَ: يَهنِئُكَ الطَّهورُ مِنَ الذُّنوبِ ، إنَّ اللّهَ قَد ذَكَرَكَ فَاذكُرهُ ، وأقالَكَ فَاشكُرهُ . (5)4099.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :المَرَضُ لِلمُؤمِنِ ؛ تَطهيرٌ ورَحمَةٌ ، و لِلكافِرِ ؛ تَعذيبٌ ولَعنَةٌ ، وإنَّ المَرَضَ لايَزالُ بِالمُؤمِنِ ، حَتّى لايَكونَ عَلَيهِ ذَنبٌ . (6)راجع : ج1 ، ص 156 ، ح 196 .

.


1- .في المصدر «الذناب» ، والتصويب من كنز العمّال .
2- .معجم السفر ، ص 387 ، ح 1309 ، كنز العمّال ، ج 3 ، ص 312 ، ح 6710 نقلاً عن الحاكم في تاريخه والديلمي وكلاهما عن أنس.
3- .دعائم الإسلام ، ج 1 ، ص 218 ، بحارالأنوار ، ج 81 ، ص 176 ، ح 13.
4- .نهج البلاغة : الحكمة 42 ، الأمالي للطوسي ، ص 602 ، ح 1245 عن عبد العظيم بن عبداللّه الحسني عن الإمام الجواد عن آبائه عليهم السلام ، تفسير العيّاشي ، ج 2 ، ص 104 ، ح 99 عن عبدالرحمن بن حرب وكلاهما نحوه ، بحارالأنوار ، ج 5 ، ص 317 ، ح 15.
5- .تحف العقول ، ص 280 ، بحارالأنوار ، ج 78 ، ص 138 ، ح 10؛ شرح نهج البلاغة ، ج 20 ، ص 309 ، ح 541 عن الإمام عليّ عليه السلام نحوه.
6- .ثواب الأعمال ، ص 229 ، ح 1 عن محمّد بن سنان ، مكارم الأخلاق ، ج 2 ، ص 171 ، ح 2425 ، عدّة الداعي ، ص 116 عن الإمام الصادق عليه السلام عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله نحوه ، بحارالأنوار ، ج 81 ، ص 183 ، ح 35.

ص: 147

4101.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :گاه بنده بيمار مى گردد . پس دلش نازك مى شود و برخى از گناهانى را كه از او سر زده است ، به ياد مى آورد و قطره اشكى ، هر چند كوچك ، از ديدگانش سرازير مى شود و آن گاه ، خداوند عز و جل ، او را از گناهانش پاك مى سازد . پس اگر او را از اين بستر بيمارى برخيزانَد ، او را پاك شده [از گناه] بر مى خيزانَد ، و اگر جانش را بستاند ، پاكيزه شده [از گناه] مى ستاند .4102.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :اگر خداوند ، بنده اى را گرفتار [بيمارى] سازد ، به اندازه بيمارى اش از گناهان او فرو مى كاهد .4103.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام_ به يكى از ياران خويش كه به بيمارى اى گرفتار شده بود: خداوند ، آن درد و رنجى را كه داشته اى ، مايه ريختن گناهانت قرار دهد ؛ چرا كه در بيمارى ، پاداشى نيست ؛ امّا گناهان را فرو مى كاهد و چنان كه برگ از درخت مى ريزد ، از انسان فرو مى ريزد . پاداش ، تنها در گفتن به زبان ، و عمل كردن به دست و پاى است و خداوند سبحان ، هر يك از بندگان خويش را كه بخواهد ، به راستىِ نيّت و به نهادِ درست ، به بهشت درمى آورد .4104.عنه صلى الله عليه و آله :امام سجّاد عليه السلام_ خطاب به بيمارى كه بهبود يافته بود: پاك شدن از گناهان ، بر تو مبارك باد! خداوند ، تو را ياد كرده است . او را ياد كن ، و از تو درگذشته است . او را سپاس گوى .4103.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :بيمارى براى مؤمن ، تطهير و رحمت ، و براى كافر ، عذاب و لعنت است . بيمارى ، همدم مؤمن مى ماند ، تا هنگامى كه هيچ گناهى بر وى نباشد .ر. ك : ج1 ، ص 157 ح 196 .

.

ص: 148

3 / 3الكَرامَةُ4105.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ اين جمله را زياد به زبان مى آورد _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ الرَّجُلَ لَيَكونُ لَهُ الدَّرَجَةُ عِندَاللّهِ لايَبلُغُها بِعَمَلِهِ ؛ حَتّى يُبتَلى بِبَلاءٍ في جِسمِهِ ، فَيَبلُغُها بِذلِكَ . (1)4106.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :الأَمراضُ هَدايا مِنَ اللّهِ عز و جل لِلعَبدِ ، فَأَحَبُّ العِبادِ إلَى اللّهِ أكثَرُهُم هَدِيَّةً . (2)4107.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :المَرضى أحِبّاءُ اللّهِ . (3)4108.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :يَسبِقُ المَقتولُ في سَبيلِ اللّهِ مُقبِلاً غَيرَ مُدبِرٍ المَقتولَ المُدبِرَ إلَى الجَنَّةِ بِسَبعينَ خَريفاً ، ومَرضى اُمَّتي قَبلَ أصِحّائِهِم بِسَبعينَ خَريفاً ، وَالأَنبِياءُ قَبلَ سُلَيمانَ بنِ داوودَ بِأَربَعينَ خَريفاً ؛ لِما كانَ فيهِ مِنَ المُلكِ . (4)4109.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله_ لِسَلمانَ: يا سَلمانُ ، إنَّ لَكَ في عِلَّتِكَ إذَا اعتَلَلتَ ثَلاثَ خِصالٍ : أنتَ مِنَ اللّهِ _ تَبارَكَ وتَعالى _ بِذِكرٍ ، ودُعاؤُكَ فيها مُستَجابٌ ، ولاتَدَعُ العِلَّةُ عَلَيكَ ذَنباً إلاّ حَطَّتهُ ، مَتَّعَكَ اللّهُ بِالعافِيَةِ إلَى انقِضاءِ أجَلِكَ . (5) .


1- .الدعوات ، ص 172 ، ح 483 ، دعائم الإسلام ، ج 1 ، ص 220 نحوه ، بحارالأنوار ، ج 81 ، ص 174 ، ح 11؛ كنز العمّال ، ج 3 ، ص 335 ، ح 6822.
2- .الفردوس ، ج 1 ، ص 123 ، ح 422 عن أبي اُمامة.
3- .الفردوس ، ج 3 ، ص 157 ، ح 4424 عن الإمام عليّ عليه السلام .
4- .المعجم الكبير ، ج 12 ، ص 95 ، ح 12651 عن ابن عبّاس ، كنز العمّال ، ج 4 ، ص 407 ، ح 11140.
5- .كتاب من لايحضره الفقيه ، ج 4 ، ص 375 ، ح 5762 عن حمّاد بن عمرو وأنس بن محمّد عن أبيه ، الخصال ، ص 170 ، ح 224 عن حمّاد بن عمرو ، وكلاهما عن الإمام الصادق عن أبيه عن جدّه ، عن الإمام عليّ عليهم السلام ، الأمالي للصدوق ، ص 553 ، ح 741 عن أبان بن عثمان ، عن الإمام الصادق عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، الدعوات ، ص 224 ، ح 616 نحوه ، بحارالأنوار ، ج 77 ، ص 60 ، ح 3 نقلاً عن مكارم الأخلاق.

ص: 149

3 / 3گراميداشت

3 / 3گراميداشت4109.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :انسان ، گاه داراى مرتبه اى در پيشگاه خداوند است كه با عمل خويش ، بدان نمى رسد تا آن هنگام كه به ابتلاى در جسم خود ، آزموده شود و بدين واسطه ، بدان مرتبت برسد .4110.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في صفةِ النبيِّ صلى الله عليه و آله _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بيمارى ، هديه هايى از جانب خداوند عز و جل به بنده است. پس محبوب ترينِ بندگان نزد خداوند ، كسى است كه بيشترين هديه به وى رسيده باشد .4111.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بيماران ، دوستان خدايند .4112.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آن كه در جهاد در راه خدا ، در حالى كشته شده كه نه پشت به دشمن ، بلكه رو به دشمن داشته است ، هفتاد سال (1) بر آن كه پشت به دشمن كشته شده است ، به سوى بهشت ، پيشى مى گيرد . [همچنين] بيماران امّت من نيز هفتاد سال پيش از تن درستان امّت [به بهشت مى روند] ؛ و پيامبران ، چهل سال پيش از سليمان بن داوود به بهشت درمى آيند ، بدان سبب كه وى [در دنياى خويش] سلطنتى داشته است .4113.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في مَواعِظِهِ لأبي ذَرٍّ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ خطاب به سلمان _: اى سلمان ! اگر بيمار شوى ، در بيمارى ات سه فايده است : تو به ياد خداى _ تبارك و تعالى _ هستى ؛ دعايت در اين حال ، مستجاب است ؛ و بيمارى ، هيچ گناهى را در تو نمى گذارد ، مگر اين كه آن را فرو مى ريزد . خداوند تو را تا پايان مهلتت از بيمارى به سلامت بدارد .

.


1- .در متن عربى روايت ، هفتاد «خريف» آمده و آن ، كنايه از يك سال است؛ امّا در روايتى كه در الخصال و معانى الأخبار نقل شده ، برابر با هفتاد سال معنا گرديده است.

ص: 150

4114.الأمالي للطوسي عن أبي المُحبَّر :عنه صلى الله عليه و آله :لَو يَعلَمُ المُؤمِنُ حالَهُ فِي السُّقمِ ، ماأحَبَّ أن يُفارِقَ السُّقمَ أبَداً . (1)4115.الإمام الباقر عليه السلام :الإمام الباقر عليه السلام :إنَّ اللّهَ عز و جل إذا كانَ مِن أمرِهِ أن يُكرِمَ عَبداً ولَهُ ذَنبٌ ؛ اِبتَلاهُ بِالسُّقمِ . (2)راجع : ج1 ، ص 216 ، ح 304.

3 / 4الثَّوابُ4113.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در اندرزهاى خود به ابو ذر _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عَجِبتُ مِنَ المُؤمِنِ وجَزَعِهِ مِنَ السُّقمِ ، ولَو يَعلَمُ ما لَهُ فِي السُّقمِ مِنَ الثَّوابِ ؛ لَأَحَبَّ ألاّ يَزالَ سَقيماً حَتّى يَلقى رَبَّهُ عز و جل . (3)4114.الأمالى ، طوسى ( _ به نقل از ابو محبَّر _ ) الإمام الحسين عليه السلام :عادَ أميرُالمُؤمِنينَ عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ عليه السلام سَلمانَ الفارِسِيَّ ، فَقالَ : يا أبا عَبدِاللّهِ ، كَيفَ أصبَحتَ مِن عِلَّتِكَ؟

فَقالَ : يا أميرَالمُؤمِنينَ ، أحمَدُ اللّهَ كَثيراً وأشكو إلَيكَ كَثرَةَ الضَّجرِ .

قالَ : فَلا تَضجَر يا أبا عَبدِاللّهِ ، فَما مِن أحَدٍ مِن شيعَتِنا يُصيبُهُ وَجَعٌ إلاّ بِذَنبٍ قَد سَبَقَ مِنهُ ؛ وذلِكَ الوَجَعُ تَطهيرٌ لَهُ .

قالَ سَلمانُ : فَإِن كانَ الأَمرُ عَلى ما ذَكَرتَ _ وهُوَ كَما ذَكَرتَ _ فَلَيسَ لَنا في شَيءٍ مِن ذلِكَ أجرٌ خَلاَ التَّطهيرَ .

قالَ عَلِيٌّ عليه السلام : يا سَلمانُ ، إنَّ لَكُمُ الأَجرَ بِالصَّبرِ عَلَيهِ ، وَالتَّضَرُّعِ إلَى اللّهِ _ عَزَّ اسمُهُ _ ، وَالدُّعاءِ لَهُ ، بِهِما يُكتَبُ لَكُمُ الحَسَناتُ ، ويُرفَعُ لَكُمُ الدَّرَجاتُ ، وأمَّا الوَجَعُ فَهُوَ خاصَّةً تَطهيرٌ وكَفّارَةٌ .

قالَ : فَقَبَّلَ سَلمانُ ما بَينَ عَينَيهِ وبَكى ، وقالَ : مَن كانَ يُمَيِّزُ لَنا هذِهِ الأَشياءَ لَولاكَ يا أميرَالمُؤمِنينَ ؟ ! (4) .


1- .إرشاد القلوب ، ص 42.
2- .الكافي ، ج 2 ، ص 444 ، ح 1 ، التمحيص ، ص 38 ، ح 35 ، كلاهما عن حمران ، المؤمن : ص 18 ، ح 11 ،مشكاة الأنوار ، ص 274 ، ح 820 ، بحارالأنوار ، ج 81 ، ص 198 ، ح 54 .
3- .التوحيد ، ص 401 ، ح 3 ، الأمالي للصدوق ، ص 590 ، ح 817 ، كلاهما عن محمّد بن المنكدر ، الدعوات ، ص 166 ، ح 458 ، بحارالأنوار ، ج 81 ، ص 206 ، ح 12.
4- .طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 15 عن محمّد بن سنان ، عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، بحارالأنوار ، ج 81 ، ص 185 ، ح 39.

ص: 151

3 / 4پاداش

4115.امام باقر عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر مؤمن از حال خويش در ناتن درستى آگاه بود ، هرگز دوست نداشت كه از اين ناتن درستى جدا شود .4116.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :آن گاه كه خداوند عز و جل اراده كرده باشد بنده اى را كه گناهى دارد ، گرامى بدارد ، وى را به بيمارى گرفتار مى سازد .ر. ك : ج1 ، ص217 ح 304 .

3 / 4پاداش4120.كنز العمّال عن ابن عمر :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از مؤمن و اين كه از بيمارى بى تابى كند ، در شگفتم . اگر او مى دانست كه در بيمارى چه پاداشى دارد ، دوست داشت پيوسته بيمار باشد تا آن هنگام كه به لقاى پروردگار خويش پيوندد .4116.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام حسين عليه السلام :امير مؤمنان على بن ابى طالب عليه السلام ، سلمان فارسى را عيادت كرد و فرمود : «اى ابوعبد اللّه ! از بيمارى خويش ، در چه حالى؟» .

گفت : اى اميرمؤمنان! فراوان ، خدا را سپاس مى گويم و از دلْ آزردگى بسيار به تو شكايت مى آورم .

فرمود : «اى ابوعبد اللّه ! دل آزرده مباش ؛ چه ، هيچ كس از شيعيان ما نيست كه به او دردى رسد ، مگر به واسطه گناهى كه پيش تر از او سر زده و آن بيمارى ، مايه پاك شدن اوست» .

پس سلمان گفت : اگر چنان باشد كه تو مى گويى _ كه چنان نيز هست _ ، پس در اين كار براى ما پاداشى جز پاك شدن از گناهان نيست .

على عليه السلام فرمود : «اى سلمان! به واسطه شكيبايى بر بيمارى ، ناليدن به درگاه خداوند _ عزّ اسمه _ و دعا كردن در پيشگاه او ، برايتان پاداش نيز هست و به همين كارهاست كه براى شما حسنه نوشته مى شود و مرتبت هايتان فراتر برده مى شود ؛ امّا درد ، فقط موجب پاك شدن گناه ، و يك كفّاره است» .

سلمان پس از شنيدن اين سخن ، پيشانى على عليه السلام را بوسيد و گريست و گفت : اى اميرمؤمنان! اگر تو نبودى ، چه كسى براى ما اين چيزها را از هم باز مى شناسانْد؟!

.

ص: 152

4117.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ به مردى كه از سخت دلى خود نزد ايشان شِكوه كرد _ ) الكافي عن أبي حمزة عن الإمام الباقر عليه السلام :حُمّى لَيلَةٍ تَعدِلُ عِبادَةَ سَنَةٍ ، وحُمّى لَيلَتَينِ تَعدِلُ عِبادَةَ سَنَتَينِ ، وحُمّى ثَلاثٍ تَعدِلُ عِبادَةَ سَبعينَ سَنَةً .

قالَ : قُلتُ : فَإِن لَم يَبلُغ سَبعينَ سَنَةً؟

قالَ : فَلاُِمِّهِ وأبيهِ .

قالَ : قُلتُ : فَإِن لَم يَبلُغا؟

قالَ : فَلِقَرابَتِهِ .

قالَ : قُلتُ : فَإِن لَم يَبلُغ قَرابَتُهُ؟

قالَ : فَلِجيرانِهِ . (1)4118.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر أو الإمام الصادق عليهماالسلام :سَهَرُ لَيلَةٍ مِن مَرَضٍ أو وَجَعٍ ، أفضَلُ وأعظَمُ أجراً مِن عِبادَةِ سَنَةٍ . (2) .


1- .الكافي ، ج 3 ، ص 114 ، ح 9 ، مكارم الأخلاق ، ج 2 ، ص 171 ، ح 2424 ، بحارالأنوار ، ج 81 ، ص 200 ، ح 57 .
2- .الكافي ، ج 3 ، ص 114 ، ح 6 ، مكارم الأخلاق ، ج 2 ، ص 171 ، ح 2423 ، كلاهما عن زرارة.

ص: 153

4119.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از ابوحمزه: امام باقر عليه السلام فرمود: «يك شبْ تبدارى ، با عبادت يك سال ، برابر است ، دو شب تبدارى ، با عبادت دو سال برابرى مى كند و سه شب تبدارى ، با عبادت هفتاد سال ، برابرى مى كند» .

پرسيدم : اگر شخصى به هفتاد سالگى نرسد ، [چه طور]؟

فرمود : «براى پدر و مادرش خواهد بود » .

پرسيدم : اگر آنها نيز به هفتاد سال نرسيده باشند؟

فرمود : «براى خويشاوندانش خواهد بود» .

پرسيدم : اگر خويشاوندان او نيز نرسند؟

فرمود : «براى همسايگانش» .4120.كنز العمّال ( _ به نقل از ابن عمر _ ) امام باقر عليه السلام يا امام صادق عليه السلام :بيدارى يك شب به علّت بيمارى يا درد ، برتر و پُرپاداش تر از عبادت يك سال است . .

ص: 154

4121.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في دُعاءِ الجَوشَنِ الكَبيرِ _ ) الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :رُوِيَ أنَّهُ إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ يَوَدُّ أهلُ البَلاءِ وَالمَرضى أنَّ لُحومَهُم قَد قُرِضَت بِالمَقاريضِ ؛ لِما يَرَونَ مِن جَزيلِ ثَوابِ العَليلِ . (1)راجع : ج1 ، ص168 ، ح 211 . وص 172 ، ح 218. ج1 ، ص204 ، ح 276 . وص208 ، ح 283.

3 / 5ثَوابُ ما كان يَعمَلُ في الصِّحَّةِ4125.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن مَرِضَ أو سافَرَ كانَ لَهُ مِنَ الأَجرِ مِثلُ ما كانَ يَعمَلُ وهُوَ صَحيحٌ مُقيمٌ . (2)4121.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعاى «جوشن كبير» _ ) عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن مُسلِمٍ يُبتَلى في جَسَدِهِ إلاّ قالَ اللّهُ عز و جل لِمَلائِكَتِهِ : اُكتُبوا لِعَبدي أفضَلَ ما كانَ يَعمَلُ في صِحَّتِهِ . (3)4122.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :إذَا ابتَلَى اللّهُ العَبدَ المُسلِمَ بِبَلاءٍ في جَسَدِهِ ، قالَ اللّهُ :

اُكتُب لَهُ صالِحَ عَمَلِهِ الَّذي كانَ يَعمَلُهُ . فَإِن شَفاهُ غَسَلَهُ وطَهَّرَهُ ، وإن قَبَضَهُ غَفَرَ لَهُ ورَحِمَهُ . (4) .


1- .الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام ، ص 341 وراجع : كنز العمّال ، ج 3 ، ص 303 ، ح 6660.
2- .المعجم الأوسط ، ج 1 ، ص 82 ، ح 236 ، حلية الأولياء ، ج 10 ، ص 24 ، تاريخ دمشق ، ج 5 ، ص 234 ، ح 1265 ، كلّها عن أبي موسى الأشعري .
3- .الأمالي للطوسي ، ص 384 ، ح 832 عن أنس ، بحارالأنوار ، ج 81 ، ص 183 ، ح 33؛ كنز العمّال ، ج 3 ، ص 340 ، ح 6843 نقلاً عن ابن النجّار عن أنس .
4- .مسند ابن حنبل ، ج 4 ، ص 297 ، ح 12505 ، مسند أبي يعلى ، ج 4 ، ص 196 ، ح 4218 ، كنز العمّال ، ج 3 ، ص 309 ، ح 6695؛ عوالي اللآلي ، ج 1 ، ص 100 ، ح 19 كلّها عن أنس.

ص: 155

3 / 5پاداش آنچه در دوران تن درستى انجام مى داده است

4123.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :روايت شده كه چون قيامت شود ، گرفتار شدگان به بلا و بيماران ، به جهت پاداش فراوانى كه براى بيمار مى بينند ، آرزو مى كنند كه كاش در دنيا گوشتشان با قيچى ، پاره پاره شده بود .ر. ك : ج1 ، ص169 ح 211 . ج1 ، ص173 ح 218 . ج1 ، ص205 ح 276 . ج1 ، ص209 ح 283 . ج1 ، ص161 (تحليلى در باره احاديث پاداش بيمارى ها).

3 / 5پاداش آنچه در دوران تن درستى انجام مى داده است4127.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس بيمار شود يا به سفر برود ، [اعمالى كه در اثر سفر يا بيمارى ترك مى شود] ، پاداشى همانند آن خواهد داشت كه در دوران تن درستى و زمان اقامت در وطن ، انجام داده است .4128.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ مسلمانى نيست كه به گرفتارى اى جسمى مبتلا شود ، مگر آن كه خداوند عز و جل ، به فرشتگان خويش مى فرمايد : «براى او پاداش بهترين كارهايى را كه در دوران تن درستى انجام مى داده است ، بنويسيد» .4126.عوالى اللآلى :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر خداوند ، بنده مسلمان را به بلايى در جسمش گرفتار سازد ، [به فرشته] مى فرمايد : «براى او عمل صالحى را كه پيش تر انجام مى داده است ، بنويس» . پس خداوند ، اگر او را شفا دهد ، او را مى شويد و تطهير مى كند و اگر جانش بستاند ، وى را مى آمرزد و رحمت مى كند .

.

ص: 156

4127.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :ما أحَدٌ مِنَ المُسلِمينَ يُصابُ بِبَلاءٍ في جَسَدِهِ إلاّ أمَرَ اللّهُ الحَفَظَةَ الَّذينَ يَحفَظونَهُ فَقالَ : اُكتُبوا لِعَبدي في كُلِّ يَومٍ ولَيلَةٍ مِثلَ ما كانَ يَعمَلُ مِنَ الخَيرِ ما كانَ مَحبوساً في وَثاقي . (1)4128.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :لِلمَريضِ أربَعُ خِصالٍ : يُرفَعُ عَنهُ القَلَمُ ، ويَأمُرُ اللّهُ المَلَكَ يَكتُبُ لَهُ كُلَّ فَضلٍ كانَ يَعمَلُهُ في صِحَّتِهِ ، ويَتَتَبَّعُ مَرَضُهُ كُلَّ عُضوٍ في جَسَدِهِ فَيَستَخرِجُ ذُنوبَهُ مِنهُ ، فَإِن ماتَ ماتَ مَغفوراً لَهُ ، وإن عاشَ عاشَ مَغفوراً لَهُ . (2)4129.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله رَفَعَ رَأسَهُ إلَى السَّماءِ ، فَتَبَسَّمَ .

فَقيلَ لَهُ : يا رَسولَ اللّهِ ، رَأَيناكَ رَفَعتَ رَأسَكَ إلَى السَّماءِ ، فَتَبَسَّمتَ؟

قالَ : نَعَم ، عَجِبتُ لِمَلَكَينِ هَبَطا مِنَ السَّماءِ إلَى الأَرضِ يَلتَمِسانِ عَبداً مُؤمِناً صالِحاً في مُصَلّىً كانَ يُصَلّي فيهِ لِيَكتُبا لَهُ عَمَلَهُ في يَومِهِ ولَيلَتِهِ فَلَم يَجِداهُ في مُصَلاّهُ ، فَعَرَجا إلَى السَّماءِ فَقالا : رَبَّنا عَبدُكَ المُؤمِنُ فُلانٌ التَمَسناهُ في مُصَلاّهُ لِنَكتُبَ لَهُ عَمَلَهُ لِيَومِهِ ولَيلَتِهِ فَلَم نُصِبهُ ، فَوَجَدناهُ في حِبالِكَ؟ !

فَقالَ اللّهُ عز و جل : اُكتُبا لِعَبدي مِثلَ ما كانَ يَعمَلُهُ في صِحَّتِهِ مِنَ الخَيرِ في يَومِهِ ولَيلَتِهِ مادامَ في حِبالي ، فَإِنَّ عَلَيَّ أن أكتُبَ لَهُ أجرَ ما كانَ يَعمَلُهُ في صِحَّتِهِ إذا حَبَستُهُ عَنهُ . (3) .


1- .سنن الدارمي ، ج 2 ، ص 772 ، ح 2668 ، المستدرك على الصحيحين ، ج 1 ، ص 499 ، ح 1287 ، مسند ابن حنبل، ج2، ص551 ، ح 6492 ، كنز العمّال، ج 3، ص315، ح 6724، نقلاً عن هنّاد، وكلّها عن عبداللّه بن عمرو.
2- .ثواب الأعمال ، ص 230 ، ح 1 عن إبراهيم بن عبدالحميد ، مكارم الأخلاق ، ج 2 ، ص 172 ، ح 2427 كلاهما عن الإمام الكاظم عليه السلام ، عدّة الداعي ، ص 115 ، بحارالأنوار ، ج 81 ، ص 184 ، ح 35.
3- .الكافي ، ج 3 ، ص 113 ، ح 1 عن عبداللّه بن سنان ، بحارالأنوار ، ج 22 ، ص 83 ، ح 32؛ مسند الطيالسي ، ص 46 ، ح 346 عن عبداللّه بن مسعود نحوه ، كنز العمّال ، ج 3 ، ص 303 ، ح 6665.

ص: 157

4130.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ كسى از مسلمانان نيست كه به بلايى در جسم خويش گرفتار شود ، مگر آن كه خداوند به فرشتگان پاسبانى كه او را حفظ مى كنند ، مى فرمايد : «براى بنده ام ، تا زمانى كه در بند من (بيمارى) گرفتار باشد ، در هر روز همانند آن كارهاى نيكى را [برايش] بنويسيد كه پيش تر انجام مى داده است» .4131.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :براى بيمار ، چهار ويژگى است : قلمِ تكليف از او برداشته مى شود ؛ خداوند به فرشته فرمان مى دهد همه پاداش آنچه را در دوران تن درستى خويش انجام مى داده است ، بنويسيد ؛ بيمارى وى بر همه اندام هايش گذر مى كند و گناهانش را از آن بيرون مى برد . پس اگر بميرد ، آمرزيده شده مى ميرد و اگر زنده بماند ، آمرزيده شده زندگى مى كند .4132.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في وصيَّتهِ لابنِ مَسعودٍ _ ) امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا ، سرِ خود را به سوى آسمان بلند كرد و لبخند زد .

پرسيدند : اى پيامبر خدا! ديديم سرِ خويش را به سوى آسمان بلند كردى و لبخند زدى.

فرمود : «آرى! از دو فرشته در شگفت شدم كه از آسمان به زمين آمدند و بنده مؤمن درستكارى را در جاى نماز خويش كه همواره در آن نماز مى گزارد ، جستند تا براى وى ، عمل آن شب و روزش را بنويسند ؛ امّا وى را در مصلاّى خويش نيافتند . پس به آسمان بازگشتند و گفتند : پروردگارا! فلان بنده مؤمنت را در مكان نمازش جستيم تا براى وى عملش را در آن روز و شب بنويسيم ، ولى آن جا به او دست نيافتيم و او را در بندِ [بيمارى] تو ديديم . پس خداوند عز و جل [به آنان] فرمود : تا زمانى كه بنده ام در بندِ من است ، براى او در هر شب و روز ، همانند آنچه در دوران تن درستى اش انجام مى داده است ، بنويسيد ؛ چه ، بر من است هنگامى كه او را از آنچه در دوران تن درستى انجام مى داده ، باز داشته ام ، براى وى پاداش همان را بنويسم » . .

ص: 158

4129.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :إذا صَعِدَ مَلَكَا العَبدِ المَريضِ إلَى السَّماءِ عِندَ كُلِّ مَساءٍ ، يَقولُ الرَّبُّ _ تَبارَكَ وتَعالى _ : ماذا كَتَبتُما لِعَبدي في مَرَضِهِ؟

فَيَقولانِ : الشِّكايَةَ .

فَيقَولُ : ما أنصَفتُ عَبدي إن حَبَستُهُ في حَبسٍ مِن حَبسي ، ثُمَّ أمنَعُهُ الشَّكايَةَ .

فَيَقولُ : اُكتُبا لِعَبدي مِثلَ ما كُنتُما تَكتُبانِ لَهُ مِنَ الخَيرِ في صِحَّتِهِ ، ولاتَكتُبا عَلَيهِ سَيِّئَةً حَتّى اُطلِقَهُ مِن حَبسي ، فَإِنَّهُ في حَبسٍ مِن حَبسي . (1)4130.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الكاظم عليه السلام :إذا مَرِضَ المُؤمِنُ أوحَى اللّهُ عز و جل إلى صاحِبِ الشِّمالِ : لاتَكتُب عَلى عَبدي مادامَ في حَبسي ووَثاقي ذَنباً .

ويوحي إلى صاحِبِ اليَمينِ : أنِ اكتُب لِعَبدي ما كُنتَ تَكتُبُهُ في صِحَّتِهِ مِنَ الحَسَناتِ . (2)راجع : ج1 ، ص132 (تعريف المرض / حبس البدن).

.


1- .الكافي ، ج 3 ، ص 114 ، ح 5 عن عبدالحميد ، بحارالأنوار ، ج 59 ، ص 187 ، ح 34.
2- .الكافي ، ج 3 ، ص 114 ، ح 7 عن درست ، مكارم الأخلاق ، ج 2 ، ص 172 ، ح 2430 ، طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 16 عن المفضّل بن عمر عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام وفيه «وهو صحيح في صحيفته» بدل «في صحّته» ،بحارالأنوار ، ج 81 ، ص 185 ، ح 36.

ص: 159

4132.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در سفارش خود به ابن مسعود _ ) امام صادق عليه السلام :چون در هر شامگاه ، دو فرشته بنده بيمار به آسمان مى روند ، پروردگار _ تبارك و تعالى _ مى پرسد : «براى بنده ام در بيمارى اش چه نوشته ايد؟».

مى گويند : ناليدن .

پس خداوند مى فرمايد : «با بنده خويش ، انصاف روا نداشته ام اگر او را در بازداشتى از بازداشت هاى خود بدارم و آن گاه ، مانع ناليدن او شوم» .

پس [به فرشتگان] مى فرمايد : «براى بنده ام ، همانند آن كارهاى نيكى را كه در دوران تن درستى اش مى نوشتيد ، بنويسيد و هيچ گناهى را بر او ننويسيد تا هنگامى كه وى را از بازداشتِ خويش ، آزاد كنم ؛ چرا كه او اكنون ، در زندانى از زندان هاى من است» .4133.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في قولهِ : {Q} «قَدْ أفْلَحَ مَنْ تَزَكّى» {/Q} ) امام كاظم عليه السلام :چون مؤمن بيمار شود ، خداوند عز و جل به آن [فرشته] كه عهده دار جانب چپ است ، وحى مى فرستد : «بر بنده ام ، تا زمانى كه در بازداشت و در بند من است ، چيزى منويس» ؛ نيز به آن كه عهده دار جانبِ راست است ، وحى مى فرستد كه : «براى بنده ام ، آن حسناتى را كه در دوران تن درستى وى مى نوشتى ، بنويس» .ر. ك : ج1 ، ص133 (تعريف بيمارى / بازداشتگاه تن) .

.

ص: 160

. .

ص: 161

تحليلى درباره احاديث پاداش بيمارى ها

تحليلى درباره احاديث پاداش بيمارى هاسيّد رضى _ رضوان اللّه تعالى عليه _ در ذيل حكمت چهل و دوم نهج البلاغة ، يعنى اين سخن امير مؤمنان كه فرمود : «خداوند ، آن درد و رنجى را كه داشته اى ، مايه ريختن گناهانت قرار دهد ؛ چرا كه در بيمارى ، پاداشى نيست» ، (1) چنين مى گويد : امام عليه السلام راست فرموده كه در بيمارى ، اجرى نيست؛ چرا كه بيمارى ، از قبيل آن چيزهايى است كه بنده به موجب آن ، مستحقّ عوض مى شود؛ زيرا استحقاقِ عوض ، در مقابل چيزهايى پيدا مى شود كه از قبيل دردها و بيمارى ها و آنچه در اين حكم است، فعل خداوند با بنده خويش باشند. امّا استحقاق اجر و ثواب در مقابل فعل بنده تحقّق مى يابد. بنا بر اين، ميان اين دو تفاوتى وجود دارد كه آن حضرت ، چنان كه دانش ژرف كاو و رأى درست وى اقتضا مى كرده ، بيان فرموده است. بايد گفت: مؤلّف گران قدر نهج البلاغة ، در تبيين كلام امام عليه السلام ، ميان «عوض» و «اجر» ، در معنا تفاوت قائل شده است. از اين رو ، بيمار را مستحقّ «عوض» دانسته ، نه «اجر»؛ چون بيمارى ، فعل

.


1- .. براى ديدن متن كامل روايت ، ر . ك : ج1 ، ص147 ح 177 .

ص: 162

خداوند متعال است ، ليكن تأمّل در احاديث رسيده در مورد پاداش بيمارى ها ، ما را بدين رهنمون مى شود كه اين احاديث ، در چند دسته جاى مى گيرند: 1. برخى احاديث (همانند احاديث شماره 160 و 177) بر اين تصريح كرده اند كه در بيمارى ، هيچ پاداشى وجود ندارد؛ امّا بيمارى ، مايه طهارت شخص از گناهان است. 2. برخى احاديث (همانند احاديث شماره 158 ، 159 ، 161 و...) بيان مى كنند كه بيمارى ، گناهان انسان را مى ريزد ، با اين تفاوت كه اين دسته احاديث ، نسبت به مسئله اجر و پاداش ، سكوت كرده اند. 3. برخى احاديث (همانند حديث شماره 180) بيان مى كنند كه بيمارى ، مرتبه انسان را بالا مى برد. 4. برخى احاديث (همانند احاديث شماره 187 و 190) به وجود پاداش بزرگى براى بيمارى تصريح مى كند و برخى (مانند حديث شماره 189) از اين خبر مى دهند كه پاداش سه شب تبدار بودن ، با عبادتِ هفتاد سال ، برابر است. 5 . در برخى احاديث (مانند احاديث باب 3/5) آمده كه در نامه عمل بيمار ، پاداشى معادل انجام دادن اعمالى كه به سبب بيمارى توفيق انجام دادن آنها را نيافته ، نوشته مى شود. 6. حديث شماره 188 ، در حقيقت ، جمع بندى همه انواع احاديث پيش گفته است و در آن ، اميرمؤمنان ، در پاسخ اين پرسش سلمان كه: «آيا اگر بيمار شديم ، بهره اى جز پاك شدن از گناهان نيز برايمان هست يا نه؟» ، فرمود: «به واسطه شكيبايى بر بيمارى ، ناليدن به درگاه خداوند _ عزّ إسمه _ و دعا كردن در پيشگاه او ، برايتان پاداشى نيز هست و به همين كارهاست كه براى شما حسنه نوشته مى شود و مرتبت هايتان فراتر برده مى شود. امّا درد ، فقط موجب پاك شدن از گ

.

ص: 163

ناه و يك كفّاره است». (1) ناگفته پيداست كه بيمارى ، يك عمل براى انسان نيست تا براى وى پاداش در بر داشته باشد و از همين رو ، از ديدگاه امام عليه السلام ، آن گاه كه مؤمنى در برابر درد و بيمارى شكيبايى ورزد و در پيشگاه خداوند ، دعا و زارى كند ، بدان سبب كه اين شكيبايى و دعا ، عملى از اعمال انسان است ، پاداش خواهد داشت و به واسطه آن به مرتبت وى در پيشگاه خداوند ، افزوده مى شود و براى او حسنات نوشته خواهد شد. از همين جاست كه مى بينيم روايت هاى اين فصل ، به رغم همه اختلافات ظاهرى ، هيچ تعارضى با همديگر ندارند؛ چه ، روايت هايى كه از پاداش نداشتن بيمارى سخن مى گويند ، نه به عمل و نيّت بيمار ، بلكه به نفْس بيمارى نظر دارند ، و روايت هايى كه به ثواب بيمار و بالا رفتن مرتبت او تصريح مى كنند ، به شكيبايى و مقاومت و نيّت او ناظرند و از اين رو ، اگر بيمار در دوران تن درستى ، براى مثال ، نماز شب مى خوانده ، براى وى در دوران بيمارى ، پاداش آن نيز نوشته مى شود. بيمارى كه علاوه بر اين ، صبر هم مى كند ، افزون بر اين پاداش ، پاداش شكيبايى خويش را هم مى گيرد ، و بيمارى هم كه علاوه بر آن ، دعا و تضرّع مى كند ، مرتبت وى نيز نزد خداوند ، بالا مى رود و از مراتب بالا برخوردار مى شود.

.


1- .ر. ك: ج1 ، ص151 ، ح 188.

ص: 164

الفصل الرابع : واجبات المريض4 / 1كِتمانُ المَرَضِ4137.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مِن كُنوزِ البِرِّ كِتمانُ المَصائِبِ ، وَالأَمراضِ ، وَالصدَّقَةِ . (1)4138.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :قالَ اللّهُ عز و جل : إذَا اشتَكى عَبدي فَأَظهَرَ المَرَضَ مِن قَبلِ ثَلاثٍ ، فَقَد شَكاني . (2)4136.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ربيع الأبرار عن عمران بن الحصين_ أنَّهُ قالَ لِرَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله _: يا رَسولَ اللّهِ ، إنَّ رِجالاً كانوا يَأتونَني ، لَم أرَ أحسَنَ وُجوهاً ولا أطيَبَ أرواحاً مِنهُم ، ثُمَّ انقَطَعوا عَنّي !

فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : أصابَكَ جُرحٌ فَكُنتَ تَكتُمُهُ؟

فَقالَ : أجَل .

[قالَ :] (3) ثُمَّ أظهَرتَهُ؟

قالَ : كانَ ذاكَ .

قالَ : أما لَو أقَمتَ عَلى كِتمانِهِ لَزارَتكَ المَلائِكَةُ إلى أن تَموتَ .

وكانَ ذلِكَ جُرحاً أصابَهُ في سَبيلِ اللّهِ . (4) .


1- .الدعوات ، ص 167 ، ح 462 ، الأمالي للمفيد ، ص 8 ، ح 4 عن عبداللّه بن إبراهيم ، عن الإمام الصادق عن أبيه عن جدّه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، تحف العقول ، ص 295 عن الإمام الباقر عليه السلام ، وكلاهما نحوه ، بحارالأنوار ، ج 81 ، ص 208 ، ح 23 ؛ كنز العمّال ، ج 3 ، ص 299 ، ح 6643 نقلاً عن حلية الأولياء ، عن ابن عمر.
2- .المعجم الأوسط ، ج 1 ، ص 269 ، ح 875 عن أبي هريرة ، كنز العمّال ، ج 3 ، ص 317 ، ح 6738.
3- .ما بين المعقوفين أثبتناه من شرح نهج البلاغة .
4- .ربيع الأبرار ، ج 1 ، ص 369 ، شرح نهج البلاغة ، ج 1 ، ص 94.

ص: 165

فصل چهارم : وظائف بيماران

4 / 1پنهان داشتنِ بيمارى

فصل چهارم : وظايف بيماران4 / 1پنهان داشتنِ بيمارى4139.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ درباره آيه {Q} «بشارت براى آنان است . . .» {/Q} ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :يكى از گنج هاى نيكى ، پوشيده داشتن مصيبت ها ، بيمارى ها و صدقه است .4140.عنه صلى الله عليه و آله ( _ أيضا _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل فرموده است : «وقتى بنده ام به درد و رنجى گرفتار شود و بيمارى را پيش از سه [روز] آشكار سازد ، از من گلايه كرده است» .4141.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لمّا سَألَهُ جابرٌ عن قولِ اللّه ِ : {Q} «لَهُم ) ربيع الأبرار :عمران بن حصين به پيامبر صلى الله عليه و آله گفت : اى پيامبر خدا! مردانى نزد من مى آمدند كه از آنان ، خوشْ سيماتر و خوش بوتر نديده ام ؛ امّا پس از چندى از من بريدند .

پيامبر خدا پرسيد : «آيا زخمى به تو رسيده بود و آن را پنهان مى داشتى؟».

گفت : آرى .

جفرمود : (1) ج «سپس ، آن را آشكار ساختى؟».

گفت : چنين بود .

فرمود : «ليكن اگر همچنان پوشيده مى داشتى ، تا زمانى كه زنده بودى ، فرشتگان به ديدارت مى آمدند» .

[راوى مى گويد :] آن زخم ، جراحتى بود كه وى در جهاد در راه خدا برداشته بود .

.


1- .اين عبارت از شرح نهج البلاغة گرفته شده است.

ص: 166

4142.كنزالعمّال عن أبي هريرة عن رسول اللّه صلى الله علالإمام عليّ عليه السلام :مَن كَتَمَ وَجَعاً أصابَهُ ثَلاثَةَ أيّامٍ مِنَ النّاسِ وشَكا إلَى اللّهِ ، كانَ حَقّاً عَلَى اللّهِ أن يُعافِيَهُ مِنهُ . (1)4143.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :إخفاءُ الفاقَةِ وَالأَمراضِ مِنَ المُرُوَّةِ . (2)4144.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :كانَ لي فيما مَضى أخٌ فِي اللّهِ ، وكانَ يُعَظِّمُهُ في عَيني صِغَرُ الدُّنيا في عَينِهِ . . . وكانَ لايَشكو وَجَعاً إلاّ عِندَ بُرئِهِ . (3)4145.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام_ لاِبنِهِ الصّادِقِ عليه السلام: يا بُنَيَّ ، مَن كَتَمَ بَلاءً ابتُلِيَ بِهِ مِنَ النّاسِ وشَكا ذلِكَ إلَى اللّهِ عز و جل ، كانَ حَقّاً عَلَى اللّهِ أن يُعافِيَهُ مِن ذلِكَ البَلاءِ . (4) .


1- .الخصال ، ص 630 ، ح 10 عن أبي بصير ، ومحمّد بن مسلم ، عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، تحف العقول ، ص 120 ، بحارالأنوار ، ج 81 ، ص 203 ، ح 5 .
2- .غرر الحكم ، ح 1146 ، عيون الحكم والمواعظ ، ص 70 ، ح 1786 .
3- .نهج البلاغة : الحكمة 289 ، الكافي ، ج 2 ، ص 237 ، ح 26 عن الإمام الحسن عليه السلام ، مشكاة الأنوار ، ص 421 ، ح 1417 ، كلاهما نحوه ، بحارالأنوار ، ج 81 ، ص 204 ، ح 8 .
4- .مكارم الأخلاق ، ج 2 ، ص 238 ، ح 2574 ، جامع الأخبار ، ص 311 ، ح 860 ، بحارالأنوار ، ج 81 ، ص 211 ، ح 28.

ص: 167

4146.مكارم الأخلاق :امام على عليه السلام :هر كس دردى را كه به وى رسيده است ، سه روز از مردم پنهان بدارد و تنها به درگاه خداوند شكايت بَرَد ، بر خداوند حق است كه او را از اين بيمارى عافيت دهد .4140.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ درباره همين آيه _ ) امام على عليه السلام :پوشيده داشتن تهى دستى و بيمارى ها از مردانگى است .4141.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در پاسخ به پرسش جابر از آيه {Q} «بشارت براى آنا ) امام على عليه السلام :در گذشته ، مرا برادرى الهى بود ؛ خُردىِ دنيا در نگاه وى ، او را در نظرم بزرگ مى ساخت ... او از هيچ بيمارى اى ، مگر به گاه بهبود ، نمى ناليد .4142.كنز العمال ( _ به نقل از ابو هريره _ ) امام باقر عليه السلام_ خطاب به فرزند خويش امام صادق عليه السلام: پسرم! هر كس بلايى را كه بدان گرفتار آمده است ، از مردم پنهان بدارد و در اين باره ، تنها به درگاه خداوند عز و جلبنالد ، بر خداوند حق است كه او را از آن بلا به عافيت بِرهاند . .

ص: 168

4143.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن ابن أبي عمير عن بعض أصحابه عن الإمام الصادق عليه السلام :مَن مَرِضَ ثَلاثَةَ أيّامٍ فَكَتَمَهُ ولَم يُخبِر بِهِ أحَداً ، أبدَلَ اللّهُ عز و جل لَهُ لَحماً خَيراً مِن لَحمِهِ ، ودَماً خَيراً مِن دَمِهِ ، وبَشَرَةً خَيراً مِن بَشَرَتِهِ ، وشَعراً خَيراً مِن شَعرِهِ .

قالَ : قُلتُ لَهُ : جُعِلتُ فِداكَ ! وكَيفَ يُبدِلُهُ؟

قالَ : يُبدِلُهُ لَحماً ودَماً ، وشَعراً وبَشَرَةً لَم يُذنِب فيها . (1)4 / 2إظهارُ المرض عِندَ الطَّبيبِ4146.مكارم الأخلاق :الإمام عليّ عليه السلام :مَن كَتَمَ الأَطِبّاءَ مَرَضَهُ ، خانَ بَدَنَهُ . (2)4147.المناقب لابن شهر آشوب عن محمّد بن كعب وعائشة :عنه عليه السلام :مَن كَتَمَ مَكنونَ دائِهِ ، عَجَزَ طَبيبُهُ عَن شِفائِهِ . (3)4148.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :لاشِفاءَ لِمَن كَتَمَ طَبيبَهُ داءَهُ . (4)4 / 3الصَّبرُ4151.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :يُكتَبُ أنينُ المَريضِ ، فَإِن كانَ صابِراً كُتِبَ حَسَناتٍ ، وإن كانَ جَزِعاً كُتِبَ هَلوعاً لا أَجرَ لَهُ . (5) .


1- .الكافي ، ج 3 ، ص 116 ، ح 6 ، الدعوات ، ص 167 ، ح 466 عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله نحوه ، بحارالأنوار ، ج 81 ، ص 208 ، ح 23.
2- .غرر الحكم ، ح 8545 ، عيون الحكم والمواعظ ، ص 450 ، ح 8018 .
3- .غرر الحكم ، ح 8612 ، عيون الحكم والمواعظ ، ص 460 ، ح 8354 .
4- .غرر الحكم ، ح 10516 ، عيون الحكم والمواعظ ، ص 532 ، ح 9707 .
5- .الجعفريّات ، ص 211 ، عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، دعائم الإسلام، ج 1، ص 217؛ الفردوس، ج 5 ، ص 537 ، ح 9014 ، كنز العمّال ، ج 3 ، ص 311 ، ح 6706 نقلاً عن أبي نعيم ، وكلاهما عن الإمام عليّ عليه السلام و كلّها نحوه.

ص: 169

4 / 2اظهار بيمارى نزد پزشك

4 / 3شكيبايى

4152.عنه صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از ابن ابى عمير ، از يكى از ياران امام صادق عليه السلام: امام صادق عليه السلام فرمود: «هر كس سه روز بيمار باشد و آن را پنهان كند و هيچ كس را از آن آگاه نسازد ، خداوند براى او گوشتى بهتر از آن گوشت [كه در بيمارى از دست رفته است] ، خونى بهتر از خونش ، پوستى بهتر از پوست وى و مويى بهتر از موى وى ، جايگزين مى كند» .

پرسيدم : فدايت شوم! چگونه جايگزين مى سازد؟

فرمود : «براى او گوشت ، خون ، پوست و مويى را جايگزين مى كند كه با آنها گناه نكرده است» .4 / 2اظهار بيمارى نزد پزشك4149.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :هر كس بيمارى خود را از طبيبان پنهان دارد ، بر بدن خويش ، خيانت روا داشته است .4150.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :هر كس دردهاى نهفته خويش را پنهان بدارد ، طبيبش از درمان وى فرو مانَد .4151.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :براى كسى كه بيمارى خويش را از طبيب خود پنهان بدارد ، درمانى نيست .4 / 3شكيبايى4154.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ناله بيمار ، نوشته مى شود . پس اگر شكيبا باشد ، [اين ناله ] حسنه نوشته مى شود و اگر بى تاب باشد ، ناشكيبا و بى پاداش نوشته مى شود .

.

ص: 170

4155.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :كُلُّ عَبدٍ مُوَكَّلٌ بِهِ مَلَكانِ في مَرَضِهِ ، فَإِذا مَرِضَ قالا : يا رَبِّ ، إنَّ عَبدَكَ فُلاناً قَد مَرِضَ _ وهُوَ أعلَمُ بِهِ _ فَيَقولُ :

اُنظُروا ماذا يَقولُ فَإِن صَبَرَ وَاحتَسَبَ ورَجا فيهِ الخَيرَ ، أدَّيا ذلِكَ إلَى اللّهِ ، فَيَقولُ اللّهُ : فَإِنّي اُشهِدُكُم أنَّهُ إن رَفَعتُهُ أبدَلتُهُ دَماً خَيراً مِن دَمِهِ ، ولَحماً خَيراً مِن لَحمِهِ ، وغَفَرتُ لَهُ ذَنبَهُ . وإن قَبَضتُهُ أدخَلتُهُ الجَنَّةَ .

وإن جَزِ عَ وهَلِعَ قالَ : إن رَفَعتُهُ أبدَلتُهُ لَحماً شَرّاً مِن لَحمِهِ ، ودَماً شَرّاً مِن دَمِهِ ، وعاقَبتُهُ بِذَنبِهِ ، وإن عاقَبتُهُ أدخَلتُهُ النّارَ . (1)4156.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :مَن مَرِضَ يَوماً ولَيلَةً فَلَم يَشكُ إلى عُوّادِهِ ، بَعَثَهُ اللّهُ عز و جل يَومَ القِيامَةِ مَعَ خَليلِهِ إبراهيمَ خَليلِ الرَّحمنِ عليه السلام ، حَتّى يَجوزَ الصِّراطَ كَالبَرقِ اللاّمِعِ . (2)4157.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :قالَ اللّهُ عز و جل : مَن مَرِضَ ثَلاثاً فَلم يَشكُ إلى أحَدٍ مِن عُوّادِهِ ، أبدَلتُهُ لَحماً خَيراً مِن لَحمِهِ ودَماً خَيراً مِن دَمِهِ ، فَإِن عافَيتُهُ عافَيتُهُ ولا ذَنبَ لَهُ ، وإن قَبَضتُهُ قَبَضتُهُ إلى رَحمَتي . (3)4158.جامع الأحاديث للقمّي عن رسول اللّه صلى الله عليهالإمام عليّ عليه السلام :المَريضُ في سِجنِ اللّهِ _ مالَم يَشكُ إلى عُوّادِهِ _ تُمحى سَيِّئاتُهُ . (4)4153.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام_ وقَد سُئِلَ عَن حَدِّ الشِّكايَةِ لِلمَريضِ فَقالَ _: إنَّ الرَّجُلَ يَقولُ : حُمِمتُ اليَومَ وسَهِرتُ البارِحَةَ ، وقَد صَدَقَ ولَيسَ هذا شِكايَةً ، وإنَّمَا الشَّكوى أن يَقولَ : قَدِ ابتَلَيتُ بِما لَم يُبتَلَ بِهِ أحَدٌ ، ويَقولَ : لَقَد أصابَني ما لَم يُصِب أحَداً . ولَيسَ الشَّكوى أن يَقولَ : سَهِرتُ البارِحَةَ وحُمِمتُ اليَومَ ، ونَحوَ هذا . (5) .


1- .الزهد لابن المبارك (الملحقات) ، ص 30 ، ح 120 عن عبدالعزيز بن عمر.
2- .كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 4 ، ص 16 ، ح 4968 ، الأمالي للصدوق ، ص 517 ، ح 707 كلاهما عن الحسين بن زيد ، مكارم الأخلاق ، ج 2 ، ص 316 ، ح 2655 كلّها عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، بحارالأنوار ، ج 81 ، ص 177 ، ح 17.
3- .الكافي ، ج 3 ، ص 115 ، ح 1 عن جابر عن الإمام الباقر عليه السلام .
4- .دعائم الإسلام ، ج 1 ، ص 217 ، بحارالأنوار ، ج 81 ، ص 211 ، ح 29.
5- .الكافي ، ج 3 ، ص 116 ، ح 1 ، معاني الأخبار ، ص 142 ، ح 1 كلاهما عن جميل بن صالح وليس فيه من «إنّ الرجل» إلى «هذا شكاية».

ص: 171

4154.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر هر بنده اى در هنگام بيمارى ، دو فرشته گمارده مى شود . آنان چون شخصْ بيمار شود ، مى گويند : پروردگارا ! فلان بنده تو بيمار شده است؛ و البته او خود ، به اين نكته آگاه تر است . پس خداوند مى فرمايد : «بنگريد كه چه مى گويد» . اگر شكيبايى كند و پاداش خويش از خداوند خواهد و در اين بيمارى ، اميد خير داشته باشد ، آن را به بارگاه خدا مى رسانند .

پس خداوند مى فرمايد : «اينك من ، شما را گواه مى گيرم كه چنانچه بيمارى او را برطرف كنم ، برايش خونى بهتر از خون وى ، و گوشتى بهتر از گوشت وى ، جايگزين مى سازم و او را مى آمرزم ؛ و اگر نيز جان او را بستانم ، وى را به بهشت درمى آورم . امّا اگر بى تابى و ناشكيبى كند ، خداوند مى فرمايد : «اگر بيمارى او را برطرف كنم ، بر اين ، گوشتى بدتر از گوشتش ، و خونى بدتر از خونش جايگزين مى كنم و او را به گناهش كيفر مى دهم و چنانچه او را كيفر دهم ، او را به دوزخ درمى آورم» . (1)4155.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس يك شبانه روز بيمار شود و نزد عيادت كنندگانش شكوه نكند ، خداوند ، او را در روز قيامت ، با خليل خويش ، ابراهيم خليل الرحمان ، برمى انگيزد ، تا به سان برقى پُردرخشش ، از صراط بگذرد .4156.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل فرموده است : «هر كس ، سه روز بيمار باشد و در اين مدّت ، نزد هيچ يك از عيادت كنندگان شِكوه نكند ، براى او گوشتى بهتر از گوشت [پيشين] وى ، و خونى بهتر از خون وى ، جايگزين مى سازم و اگر او را بهبود بخشم ، در حالى عافيت مى دهم كه هيچ گناهى برايش نمانده است ، و اگر جان او را بستانم ، به سوى رحمت خويش مى ستانم» .4157.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :بيمار ، تا آن هنگام كه نزد عيادت كنندگان خويش شِكوه نكرده ، در زندان خداوند است و گناهانش محو مى شوند .4158.جامع الأحاديث ، قمى :امام صادق عليه السلام_ هنگامى كه از ايشان درباره تعريف شِكوه از سوى بيمار پرسيده شد _: گاه شخص مى گويد : «امروز ، تب دارم» و «ديشب ، بيدار ماندم» . اين سخن او ، راست است و شِكوه نيست . شِكوه ، تنها آن است كه بگويد : «به چيزى مبتلا شدم كه هيچ كس ، بدان گرفتار نيامده است» ؛ و بگويد : «چيزى دامنگيرم شده كه دامنگير هيچ كس ديگر نشده است» ؛ امّا شِكوه آن نيست كه بگويد : «ديشب ، بيدار بودم» و «امروز ، تب دارم» ، يا سخنى ديگر از اين قبيل . .


1- .البته اين كيفر ، در صورتى است كه بى تابى ، او را به كفرگويى و ارتداد ، وادار سازد .

ص: 172

4 / 4الشُّكرُ4159.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا مَرِضَ العَبدُ بَعَثَ اللّهُ تَعالى إلَيهِ مَلَكَينِ ، فَقالَ : اُنظُرا ماذا يَقولُ لِعُوّادِهِ؟ فَإِن هُوَ إذا جاؤوهُ حَمِدَ اللّهَ وأثنىعَلَيهِ، رَفَعا ذلِكَ إلَى اللّهِ عز و جل. وهُوَ أعلَمُ.

فَيَقولُ : لِعَبدي عَلَيَّ إن تَوَفَّيتُهُ أن اُدخِلَهُ الجَنَّةَ ، وإن أنَا شَفَيتُهُ أن اُبدِلَ لَهُ لَحماً خَيراً مِن لَحمِهِ ، ودَماً خَيراً مِن دَمِهِ ، وأن اُكَفِّرَ عَنهُ سَيِّئاتِهِ . (1)4160.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن العرزمي عن أبيه عن الإمام الصادق عليه السلام :مَنِ اشتَكى لَيلَةً فَقَبِلَها بِقَبولِها وأدّى إلَى اللّهِ شُكرَها ، كانَت كَعِبادَةِ سِتّينَ سَنَةً .

قالَ أبي : فَقُلتُ لَهُ : ما قَبولُها؟

قالَ : يَصبِرُ عَلَيها ولا يُخبِرُ بِما كانَ فيها ، فَإِذا أصبَحَ حَمِدَ اللّهَ عَلى ما كانَ . (2) .


1- .الموطّأ ، ج 2 ، ص 940 ، ح 5 عن عطاء بن يسار ، كنز العمّال ، ج 3 ، ص 310 ، ح 6704 نقلاً عن الدارقطني في الغرائب ، وابن صخر في عوالي مالك ، عن أبي هريرة.
2- .الكافي ، ج 3 ، ص 116 ، ح 5 ، ثواب الأعمال ، ص 229 ، ح 1 عن أبي عبدالرحمن ، مكارم الأخلاق ، ج 2 ، ص 170 ، ح 2421 ، كلاهما نحوه ، بحارالأنوار ، ج 81 ، ص 205 ، ح 11.

ص: 173

4 / 4سپاسگزارى

4 / 4سپاسگزارى4163.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون بنده بيمار شود ، خداوند ، دو فرشته را به سوى او مى فرستد و مى فرمايد : «بنگريد او به عيادت كنندگان خويش ، چه مى گويد » . اگر هنگامى كه آنان نزد او آمدند ، خداوند را سپاس و ستايش گفت ، آن سپاس و ستايشِ وى را نزد خداوند عز و جل مى برند ؛ هر چند البته خداوند ، خود ، آگاه تر است . پس خداوند مى فرمايد : «بنده ام بر من حق دارد كه اگر او را به سوى خويش ببرم ، به بهشتش درمى آورم و اگر او را شفا دهم ، گوشتى بهتر از گوشت وى ، و خونى بهتر از خون وى برايش جايگزين مى سازم و از گناهان او درمى گذرم» .4161.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در گزارش تعاليم صحف ابراهيم عليه السلام _ ) الكافى_ به نقل از عرزمى ، از پدرش ، از امام صادق عليه السلام: «هر كس شبى بيمار باشد و اين بيمارى را به جان بپذيرد و سپاس آن را به درگاه خداوند بگزارد ، آن شب ، برايش همانند عبادت شصت سال است» .

از امام عليه السلام پرسيدم : پذيرفتن بيمارى چيست؟

فرمود : «بر آن شكيبايى كند ، ديگران را از آنچه در اين شب بيمارى بر او گذشته است ، خبر ندهد ، و چون شب را به صبح آورد ، خداوند را بر آنچه بوده است ، سپاس گويد» .

.

ص: 174

4 / 5الصَّدَقَةُ4164.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ما عولِجَ مَريضٌ بِأَفضَلَ مِنَ الصَّدَقَةِ . (1)4165.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :داووا مَرضاكُم بِالصَّدَقَهِ ؛ فَإِنَّها تَدفَعُ عَنكُمُ الأَمراضَ وَالأَعراضَ . (2)4166.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :الصَّدَقَةُ دَواءٌ مُنجِحٌ . (3)4167.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :يُستَحَبُّ لِلمَريضِ أن يُعطِيَ السّائِلَ بِيَدِهِ ، ويَأمُرَ السّائِلَ أن يَدعُوَ لَهُ . (4)4168.الدرّ المنثور عن سليمان التَّيميّ :طبّ الأئمّة :إنَّ رَجُلاً شَكا إلَيه [ أيِ الإمامِ الكاظِمِ عليه السلام ] إنَّني في كَثرَةٍ مِنَ العِيالِ كُلُّهُم مَرضى .

فَقالَ لَهُ موسَى بنُ جَعفَرٍ عليه السلام : داووهُم بِالصَّدَقَةِ ، فَلَيسَ شَيءٌ أسرَعَ إجابَةً مِنَ الصَّدَقَةِ ، ولا أجدى مَنفَعَةً عَلَى المَريضِ مِنَ الصَّدَقَةِ . (5)4 / 6الدُّعاءُ4171.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :مَرِضتُ فَعادَني رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فَقالَ :

قُل: «اللّهُمَّ إنّيأسأَلُكَ تَعجيلَ عافِيَتِكَ، وصَبراًعَلىبَلِيَّتِكَ، وخُروجاً إلى رَحمَتِكَ».

فَقُلتُها ، فَقُمتُ كَأَنَّما نَشَطتُ مِن عِقالٍ . (6) .


1- .الفردوس ، ج 4 ، ص 118 ، ح 6368 عن أنس ، كنز العمّال ، ج 10 ، ص 24 ، ح 28184.
2- .الجامع الصغير ، ج 1 ، ص 642 ، ح 4166 ، كنز العمّال ، ج 10 ، ص 23 ، ح 28182 ، كلاهما نقلاً عن الفردوس ، عن ابن عمر.
3- .نهج البلاغة : الحكمة 7 ، الدعوات ، ص 181 ، ح 501 ، بحارالأنوار ، ج 62 ، ص 269 ، ح 62.
4- .الكافي ، ج 4 ، ص 4 ، ح 9 ، عن عبداللّه بن سنان ، كتاب من لايحضره الفقيه ، ج 2 ، ص 66 ، ح 1732 ، الدعوات ، ص 227 ، ح 634 ، بحارالأنوار ، ج 81 ، ص 209 ، ح 25.
5- .طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 123 ، بحارالأنوار ، ج 62 ، ص 265 ، ح 30.
6- .مسند زيد ، ص 181 ، عن زيد بن عليّ عن أبيه عن جدّه عليهم السلام ، الكافي ، ج 2 ، ص 567 ، ح 16 عن أبي حمزة عن الإمام الباقر عليه السلام ، الدعوات ، ص 192 ، ح 531 كلاهما نحوه ، بحارالأنوار ، ج 95 ، ص 19 ، ح 19 ؛ صحيح ابن حبّان ، ج 3 ، ص 202 ، ح 922 ، المستدرك على الصحيحين ، ج 1 ، ص 704 ، ح 1917 ، الدعاء للطبراني ، ص 428 ، ح 1452 ، كلّها عن عائشة نحوه ، كنز العمّال ، ج 2 ، ص 190 ، ح 3698 .

ص: 175

4 / 5صدقه دادن

4 / 6دعا كردن

4 / 5صدقه دادن4166.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ بيمارى اى به چيزى برتر از صدقه ، درمان نشده است .4167.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بيمارانتان را با صدقه درمان كنيد ، كه آن ، بيمارى ها و آفت ها را از شما دور مى كند .4168.الدرّ المنثور ( _ به نقل از سليمان تَيمى _ ) امام على عليه السلام :صدقه ، دارويى مؤثّر است .4169.صحيح مسلم ( _ به نقل از عبد الرحمان بن شماسه _ ) امام صادق عليه السلام :مستحب است بيمار به دست خود ، صدقه اى به سائل بدهد و از او بخواهد براى وى ، دعا كند .4170.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در تفسير اين سخن خداوند عز و جل : {Q} «و هر چه ) طبّ الأئمّة عليهم السلام: مردى به امام كاظم عليه السلام از اين ناليد كه: نانخور زيادى دارم كه همه نيز بيمارند .

امام كاظم عليه السلام به او فرمود : «آنان را با صدقه درمان كنيد ؛ زيرا هيچ چيز به اندازه صدقه به اجابت ، نزديك نيست و بيش از صدقه براى بيمار ، منفعت در پى نمى آورد ».4 / 6دعا كردن4173.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :بيمار شدم و پيامبر خدا به عيادتم آمد و فرمود : «بگو : خداوندا! از تو مى خواهم عافيتى را كه مى دهى ، پيش اندازى ، بر امتحان خويش ، بردبارى ام بخشى ، و مرا به سوى رحمت خويش ببرى» .

من ، اين دعا را خواندم و پس از آن [دعا] ، از بستر بيمارى برخاستم ، گويا كه از بندى رَسته باشم .

.

ص: 176

4174.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :دَخَلَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَلى رَجُلٍ مِنَ الأَنصارِ مَريضٍ يَعودُهُ ، فَقالَ : يا رَسولَ اللّهِ ، اُدعُ اللّهَ لي . فَقالَ صلى الله عليه و آله : قُل : «أسأَلُ اللّهَ العَظيمَ ، رَبَّ العَرشِ العَظيمِ ، وأسأَلُ اللّهَ الكَبيرَ» .

فَقالَها ثَلاثَ مَرّاتٍ ، فَقامَ كَأَنَّما نَشَطَ مِن عِقالٍ . (1)4175.مستدرك الوسائل :السنن الكبرى عن عبداللّه بن حسن :إنَّ عَبدَاللّهِ بنَ جَعفَرٍ دَخَلَ عَلَى ابنٍ لَهُ مَريضٍ ، يُقالُ لَهُ صالِحٌ ، فَقالَ :

قُل : «لا إلهَ إلاَّ اللّهُ الحَليمُ الكَريمُ ، سُبحانَ اللّهِ رَبِّ العَرشِ العَظيمِ ، اللّهُمَّ اغفِر لي، اللّهُمَّ ارحَمني، اللّهُمَّ تَجاوَز عَنّي، اللّهُمَّ اعفُ عَنّي فَإِنَّكَ عَفُوٌّ غَفورٌ».

ثُمَّ قالَ : هؤُلاءِ الكَلِماتُ عَلَّمَنيهِنَّ عَمّي ، ذَكَرَ أنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله عَلَّمَهُنَّ إيّاهُ . (2)4176.المناقب لابن شهر آشوب عن إسحاق بن بشار :الإمام زين العابدين عليه السلام_ في دُعائِهِ عِندَ المَرَضِ: اللّهُمَّ لَكَ الحَمدُ عَلى ما لَم أزَل أتَصَرَّفُ فيهِ مِن سَلامَةِ بَدَني ، ولَكَ الحَمدُ عَلى ما أحدَثتَ بي مِن عِلَّةٍ في جَسَدي ، فَما أدري يا إلهي أيُّ الحالَينِ أحَقُّ بِالشُّكرِ لَكَ ، وأيُّ الوَقتَينِ أولى بِالحَمدِ لَكَ ؟ أوَقتُ الصِّحَّةِ الَّتي هَنَّأتَني فيها طَيِّباتِ رِزقِكَ ، ونَشَّطتَني بِها لاِبتِغاءِ مَرضاتِكَ وفَضلِك ، وقَوَّيتَني مَعَها عَلى ما وَفَّقتَني لَهُ مِن طاعَتِكَ؟ أم وَقتُ العِلَّةِ الَّتي مَحَّصتَني بِها ، وَالنِّعَمِ الَّتي أتحَفتَني بِها تَخفيفاً لِما ثَقُلَ بِهِ عَلى ظَهري مِنَ الخَطيئاتِ ، وتَطهيراً لِمَا انغَمَستُ فيهِ مِنَ السَّيِّئاتِ ، وتَنبيهاً لِتَناوُلِ التَّوبَةِ ، وتَذكيراً لِمَحوِ الحَوبَةِ بِقَديمِ النِّعمَةِ؟ وفي خِلالِ ذلِكَ ما كَتَبَ لِيَ الكاتِبانِ مِن زَكِيِّ الأَعمالِ ، ما لا قَلبٌ فَكَّرَ فيهِ ، ولا لِسانٌ نَطَقَ بِهِ ، ولا جارِحَةٌ تَكَلَّفَتهُ ، بَل إفضالاً مِنكَ عَلَيَّ ، وإحساناً مِن صَنيعِكَ إلَيَّ .

اللّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وحَبِّب إِلَيَّ ما رَضيتَ لي ، ويَسِّر لي ما أحلَلتَ بي ، وطهِّرني مِن دَنَسِ ما أَسلَفتُ ، وَامحُ عَنّي شَرَّ ما قَدَّمتُ ، وأَوجِدني حَلاوَةَ العافِيَةِ وأَذِقني بَردَ السَّلامَةِ .

وَاجعَل مَخرَجي عَن عِلَّتي إلى عَفوِكَ ومُتَحَوَّلي عَن صَرعَتي إلى تَجاوُزِكَ وخَلاصي مِن كَربي إلى رَوحِكَ وَسَلامَتي مِن هذِهِ الشِّدَّةِ إِلى فَرَجِكَ ؛ إنَّكَ المُتَفَضِّلُ بِالإحسانِ ، المُتَطَوِّلُ بِالاِمتِنانِ الوَهّابُّ الكَريمُ ذُو الجَلالِ وَالإِكرامِ . (3) .


1- .مسند زيد ، ص 181 عن زيد بن عليّ عن أبيه عن جدّه عليهم السلام .
2- .السنن الكبرى للنسائي ، ج 6 ، ص 165 ، ح 10481 ، المصنّف لابن أبي شيبة ، ج 7 ، ص 56 ، ح 8 ، حلية الأولياء ، ج 7 ، ص 230 ، كنز العمّال ، ج 10 ، ص 101 ، ح 28519.
3- .الصحيفة السجّاديّة ، ص 65 الدعاء 15 ، الدعوات ، ص 174 ، ح 490.

ص: 177

4172.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :پيامبر خدا ، بر مردى از انصار كه بيمار شده بود ، وارد شد تا او را عيادت كند . او گفت : اى پيامبر خدا! براى من به درگاه خداوند ، دعا كن .

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «بگو : از خداوند بزرگ ، پروردگار عرش بزرگ ، مسئلت مى كنم و از خداوند بزرگ ، مى خواهم » .

مرد ، اين دعا را سه بار خواند و در پىِ آن ، از بستر بيمارى برخاست ، چنان كه از بند ، رَسته باشد .4173.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :السنن الكبرى_ به نقل از عبد اللّه بن حسن _: عبد اللّه بن جعفر بن ابى طالب ، بر يكى از فرزندان خويش به نام «صالح» كه بيمار بود ، در آمد و به او گفت : «بگو : خدايى نيست جز خداوند بردبار بزرگوار . منزّه است پروردگار عرش بزرگ! پروردگارا ، مرا بيامرز! پروردگارا ، بر من رحمت فرست! پروردگارا ، از من درگذر! پروردگارا ، بر من ببخشاى كه تو بخشايشگرِ آمرزنده اى! » .

[عبد اللّه بن جعفر] سپس گفت : اينها كلماتى است كه عمويم [على عليه السلام ] به من آموخته و يادآور شده كه پيامبر خدا ، آنها را به وى ، تعليم فرموده است .4174.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام سجّاد عليه السلام_ در دعاى خويش به گاه بيمارى: خداوندا! بر سلامت تنم كه پيوسته با آن به كار خويش پرداخته ام ، تو را سپاس مى گويم ، و [نيز] بر آن بيمارى اى كه بر تنم عارض كردى ، تو را سپاس مى گويم . اكنون اى خداى من! نمى دانم كدام يك از اين دو حال ، سزامندتر براى سپاس گزاردن توست و كدام يك از اين دو وقت ، سزاوارتر براى ستودن تو .

زمان تن درستى ، كه در آن روزى هاى پاك خويش را گوارايم ساختى و مرا به آنها براى جُستن خشنودى و فضل خود ، شور و نشاط بخشيدى و با برخوردارى از آنها ، بر آن طاعت ها _ كه توفيقش را ارزانى ام داشتى _ توانا ساختى؟ يا زمان بيمارى كه مرا بدان آزمودى؟ و نعمت هايى كه به من ارمغان دادى تا مايه سَبُك شدن بار گناهانى شود كه پُشتم را سنگين كرده بود و مايه طهارت از آن گناهانى باشد كه در آن ، غوطه ور شده بودم ، و توجّه دهنده اى باشد كه به توبه باز گردم ، و يادآورى باشد كه گناه را به بركت نعمت ديرين تو بزدايم .

و در اين مدّت بيمارى ، كاتبان اعمال ، برايم آن اندازه اعمال پاك نوشتند كه نه به دلى خطور كرده است ، نه بر زبانى گذشته ، و نه اندامى توان انجام دادنش را يافته ؛ بلكه اين همه فضل تو بر من بوده و احسان و نيكى اى بوده است كه بر من روا داشته اى. پروردگارا! پس بر محمّد و خاندانش ، درود فرست و آنچه را برايم بدان خرسندى ، محبوبم بدار . آنچه را بر من وارد آورده اى ، آسان و گوارايم ساز و مرا از آلودگى هايى كه پيش تر انجام داده ام ، پاك بدار و بدى هايى را كه پيش فرستاده ام ، [از نامه عملم] بزداى ، و شيرينى عافيت و خُنَكاى سلامت را به من بچشان .

برون شدِ مرا از بيمارى به سوى عفو خويش ، بازگشتِ مرا از دوران بسترنشينى ام به سوى چشم پوشى خويش ، رهايى ام از درد و رنجم را به فراخناى رحمت خويش ، و سلامت يافتنم از اين سختى را به آستان گشايش خويش ، قرار ده! تويى كه نيكى ات سرشار است و دست منّتت بر همه ، گشاده. بخشنده و بزرگوار و صاحب جلال و اكرامى . .

ص: 178

4175.مستدرك الوسائل :الإمام الصادق عليه السلام_ كانَ يَقولُ عِندَ العِلَّهِ _: اللّهُمَّ إنَّكَ عَيَّرتَ أقواماً فَقُلتَ : « قُلِ ادْعُواْ الَّذِينَ زَعَمْتُم مِّن دُونِهِ فَلاَ يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنكُمْ وَ لاَ تَحْوِيلاً » (1) فَيا مَن لايَملِكُ كَشفَ ضُرّي ولاتَحويلَهُ عَنّي أحَدٌ غَيرُهُ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وَاكشِف ضُرّي وحَوِّلهُ إلى مَن يَدعو مَعَكَ إلهاً آخَرَ لا إلهَ غَيرُكَ . (2) .


1- .الإسراء : 56.
2- .الكافي ، ج 2 ، ص 564 ، ح 1 ، عدّة الداعي ، ص 256 ، الدعوات ، ص 190 ، ح 528 ، بحارالأنوار ، ج 95 ، ص 18 ، ح 18.

ص: 179

4176.المناقب ، ابن شهر آشوب ( _ به نقل از اسحاق بن بشّار _ ) امام صادق عليه السلام_ دعاى ايشان به هنگام بيمارى: خداوندا ! تو خود ، كسانى را سرزنش كردى و فرمودى : «بگو كسانى را كه به جاى خداوند به خدايى مى پنداشته ايد ، فرا خوانيد تا ببينيد كه نه نمى توانند سختى اى از شما بگشايند ، و نه شما را به حالتى ديگر درآورند» . پس اى آن كه هيچ كس جز او نتواند سختى اى از من بگشايد و مرا به حالتى ديگر ببرد ! بر محمّد و خاندانش درود فرست ، و سختى را از من بگشاى و آن را به سوى كسانى ببر كه در كنار تو _ كه خدايى جز تو نيست _ خدايى ديگر را مى خوانند . .

ص: 180

الفصل الخامس : التّمريض5 / 1ثَوابُ التَّمريضِ4178.الأمالى ، طوسى ( _ به نقل از ابو هريره _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن قامَ عَلى مَريضٍ يَوماً ولَيلَةً ، بَعَثَهُ اللّهُ تَعالى مَعَ إبراهيمَ الخَليلِ عليه السلام ، فَجازَ عَلَى الصِّراطِ كَالبَرقِ اللاّمِعِ . (1)4179.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن سَعى لِمَريضٍ في حاجَةٍ قَضاها أو لَم يَقضِها ، خَرَجَ مِن ذُنوبِهِ كَيَومَ وَلَدَتهُ اُمُّهُ .

فَقالَ رَجُلٌ مِنَ الأَنصارِ : بِأَبي أنتَ واُمّي يا رَسولَ اللّهِ ، فَإِن كانَ المَريضُ مِن أهلِ بَيتِهِ ، أوَ لَيسَ ذلِكَ أعظَمَ أجراً إذا سَعى في حاجَةِ أهلِ بَيتِهِ؟

قالَ : نَعَم . (2) .


1- .ثواب الأعمال ، ص 341 ، ح 1 عن ابن عبّاس ، بحارالأنوار ، ج 81 ، ص 225 ، ح 35.
2- .كتاب من لايحضره الفقيه ، ج4، ص16 ، ح4968 ، الأمالي للصدوق ، ص517 ، ح707 ، كلاهما عن الحسين ابن زيد، عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، ثواب الأعمال ، ص 341 ، ح 1 عن ابن عبّاس نحوه ، بحارالأنوار ، ج81 ، ص217 ، ح9؛ الفردوس ، ج3 ، ص548 ، ح5711 عن أبي هريرة ، وليس فيه من «فقال رجل .. .».

ص: 181

فصل پنجم : پرستارى

5 / 1پاداش پرستارى

فصل پنجم : پرستارى5 / 1پاداش پرستارى4183.مسند ابن حنبل عن ابن عمر :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس يك شبانه روز بيمارى را پرستارى كند ، خداوند ، او را همراه با ابراهيم خليل ، برمى انگيزد و به سان برقى پُر درخشش ، از صراط مى گذرد .4184.عوالي اللآلي :امام على عليه السلام :پيامبر خدا فرمود : «هر كس در برآوردن نياز بيمارى بكوشد ، خواه آن را برآورد و خواه برنياورد ، از زير بار گناه خويش بيرون مى رود ، به سان آن روز كه از مادر ، زاده شده است» .

در اين هنگام ، مردى از انصار گفت : اى پيامبر خدا ، پدر و مادرم به فدايت! اگر بيمار از خانواده شخص باشد ، آيا در صورتى كه در برآوردن نياز خانواده خويش بكوشد ، اين كار ، پاداش بيشترى ندارد؟

فرمود : «چرا» .

.

ص: 182

4179.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن أطعَمَ مَريضاً شَهوَتَهُ ، أطعَمَهُ اللّهُ عز و جل مِن ثِمارِ الجَنَّةِ . (1)4180.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن مرازم بن حكيم :زامَلتُ مُحَمَّدَ بنَ مُصادِفٍ ، فَلَمّا دَخَلنَا المَدينَةَ اعتَلَلتُ ، فَكانَ يَمضي إلَى المَسجِدِ ويَدَعُني وَحدي ، فَشَكَوتُ ذلِكَ إلى مُصادِفٍ ، فَأَخبَرَ بِهِ أباعَبدِاللّهِ عليه السلام فَأَرسَلَ إلَيهِ :

قُعودُكَ عِندَهُ أفضَلُ مِن صَلاتِكَ فِي المَسجِدِ . (2)4181.امام على عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام_ في تَفسيرِ «الإِحسانِ» في قَولِهِ تَعالى في قِصَّةِ يوسُفَ : « نَبِّئْنَا بِتَأْوِيلِهِ إِنَّا نَرَاكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ » (3): كانَ[يوسُفُ ]يَقومُ عَلَى المَريضِ . (4)5 / 2أدَبُ التَّمريضِ4184.عوالى اللآلى :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا تُكرِهوا مَرضاكُم عَلَى الطَّعامِ وَالشَّرابِ ؛ فَإِنَّ اللّهَ يُطعِمُهُم ويَسقيهِم . (5)4185.عوالي اللآلي عن أبي لُبَيد :سنن ابن ماجة عن ابن عبّاس :إنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله عادَ رَجُلاً ، فَقالَ : ماتَشتَهي؟

قالَ : أشتَهي خُبزَ بُرٍّ .

قالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : مَن كانَ عِندَهُ خُبزُ بُرٍّ فَليَبعَث إلى أخيهِ .

ثُمَّ قالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : إذَا اشتَهى مَريضُ أحَدِكُم شَيئاً فَليُطعِمهُ . (6) .


1- .المعجم الكبير ، ج 6 ، ص 241 ، ح 6107 عن سلمان ، كنز العمّال ، ج 9 ، ص 97 ، ح 25157؛ الدعوات ، ص 230 ، ح 639 ، بحارالأنوار ، ج 81 ، ص 224 ، ح 32.
2- .الكافي ، ج 4 ، ص 545 ، ح 27.
3- .يوسف : 36.
4- .تفسير القمّي ، ج 1 ، ص 344 ، بحارالأنوار ، ج 12 ، ص 230 ، ح 5 .
5- .سنن ابن ماجة ، ج 2 ، ص 1140 ، ح 3444 ، سنن الترمذي ، ج 4 ، ص 384 ، ح 2040 ، المستدرك على الصحيحين ، ج 1 ، ص 502 ، ح 1296 ، وليس فيهما «والشراب» ، وكلّها عن عقبة بن عامر ، كنز العمّال ، ج 10 ، ص 51 ، ح 28315؛ دعائم الإسلام ، ج 2 ، ص 144 ، ح 506 وليس فيه «والشراب» ، بحارالأنوار ، ج 62 ، ص 142 ، ح 13.
6- .سنن ابن ماجة ، ج 1 ، ص 463 ، ح 1439 وج 2 ، ص 1138 ، ح 3440 ، كنز العمّال ، ج 10 ، ص 15 ، ح 28141 .

ص: 183

5 / 2آداب پرستارى

4186.السنن الكبرى عن الحسن :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس غذايى را كه بيمار هوس كرده است ، به او برساند ، خداوند ، از ميوه هاى بهشتى به او خواهد خوراندْ .4185.عوالى اللآلى ( _ به نقل از ابو لُبَيد _ ) الكافى_ به نقل از مرازم بن حكيم: با محمّد بن مصادف همسفر شدم . چون به مدينه وارد شديم ، بيمار شدم . او [در اين مدّت] به مسجد مى رفت و مرا تنها مى گذاشت. از اين كار به مصادف ، گلايه كردم . او هم امام صادق عليه السلام را از اين جريان ، آگاه كرد .

امام عليه السلام برايش چنين پاسخ فرستاد : «نشستن تو نزد او ، از نماز خواندنت در مسجد [پيامبر صلى الله عليه و آله ] برتر است» .4186.السنن الكبرى ( _ به نقل از حسن [بصرى] _ ) امام صادق عليه السلام_ در تفسير واژه «احسان» در اين سخن خداوند در سوره يوسف كه فرمود : «ما را از تأويل آن ، آگاه كن كه تو را از نيكوكاران مى بينم»: يوسف ، از بيماران ، پرستارى مى كرد .5 / 2آداب پرستارى4189.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بيمارانتان را به خوردنى و نوشيدنى وادار مكنيد ؛ چرا كه خداوند ، به آنان مى خورانَد و مى نوشانَد .4187.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سنن ابن ماجة_ به نقل از ابن عبّاس: پيامبر خدا ، مردى را عيادت كرد و از او پرسيد : «چه ميل دارى؟» .

گفت : نان گندم ، دوست دارم .

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «هر كس نان گندمى دارد ، براى برادر خويش بفرستد» .

سپس فرمود : «اگر بيمارى از بيمارانتان ، چيزى را هوس كرد ، آن را به وى بخورانيد» .

.

ص: 184

4188.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :اُتِيَ أميرُالمُؤمِنينَ عليه السلام بِقَومٍ سُرّاقٍ قَد قامَت عَلَيهِمُ البَيِّنَةُ وأقَرّوا .

قالَ : فَقَطَعَ أيدِيَهُم ، ثُمَّ قالَ : يا قَنبَرُ ، ضُمَّهُم إلَيكَ فَداوِ كُلومَهُم ، وأحسِنِ القِيامَ عَلَيهِم . (1)4189.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :أروي أنَّ الصِّحَّةَ وَالعِلَّةَ يَقتَتِلانِ فِي الجَسَدِ ؛ فَإِن غَلَبَتِ العِلَّةُ الصِّحَّةَ استَيقَظَ المَريضُ ، وإن غَلَبَتِ الصِّحَّةُ العِلَّةَ اشتَهَى الطَّعامَ ، فَإِذَا اشتَهَى الطَّعامَ فَأَطعِموهُ فَلَرُبَّما فيهِ الشِّفاءُ . (2)5 / 3المُمَرِّضاتُ في غَزَواتِ النَّبِيِّ4192.عارِضة الأحوَذيّ عن أبي سعيد الخُدريّ :السنن الكبرى عن الرُبيّع (3) :كُنّا نَغزو مَعَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَنَسقِي القَومَ ونَخدِمُهُم ، ونَرُدُّ الجَرحى وَالقَتلى إلَى المَدينَةِ . (4)4193.عارِضة الأحوَذيّ عن الرّبيع بن خُثَيم عن عبد اللّ ( _ وَاللَّفظُ لِلبُخاريّ _ ) صحيح البخاري عن سهل بن سعد الساعدي :لَمّا كُسِرَت عَلى رَأسِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله البَيضَةُ ، واُدمِيَ وَجهُهُ وكُسِرَت رَبَاعِيَتُهُ (5) ، وكانَ عَلِيٌّ عليه السلام يَختَلِفُ بِالماءِ فِي المِجَنِّ ، وجاءَت فاطِمَةُ عليهاالسلام تَغسِلُ عَن وَجهِهِ الدَّمَ ، فَلَمّا رَأَت فاطِمَةُ عليهاالسلامالدَّمَ يَزيدُ عَلَى الماءِ كَثرَةً ، عَمَدَت إلى حَصيرٍ فَأَحرَقَتها ، وألصَقَتها عَلى جُرحِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فَرَقَأَ الدَّمُ . (6) .


1- .تهذيب الأحكام ، ج 10 ، ص 127 ، ح 509 عن حذيفة بن منصور.
2- .الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام ، ص 347 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 261 ، ح 14 .
3- .هي الرُّبَيِّع بنت مُعَوِّذ بن عفراء.
4- .السنن الكبرى للنسائي ، ج 5 ، ص 278 ، ح 8881 ، مسند ابن حنبل ، ج 10 ، ص 289 ، ح 27085.
5- .الرَباعِية : إحدى الأسنان الأربع التي تلي الثنايا ، بين الثَّنِيّة والناب (لسان العرب ، ج 8 ، ص 108).
6- .صحيح البخاري ، ج 5 ، ص 2162 ، ح 5390 ، المعجم الكبير ، ج 6 ، ص 172 ، ح 5897 .

ص: 185

5 / 3زنان پرستار در نبردهاى پيامبر

4190.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :طايفه اى از دزدان را كه دليل بر ضدّشان اقامه شده بود و اقرار كرده بودند ، نزد اميرمؤمنان آوردند . پس دستان آنان را بُريد و سپس فرمود : «اى قنبر! آنان را نزد خود ببر ، زخم هايشان را درمان ساز و به نيكى از آنان ، پرستارى كن» .4191.الترغيب والترهيب ( _ به نقل از اَنَس _ ) الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :روايت مى كنم كه تن درستى و بيمارى در بدن با همديگر ، پيكار مى كنند . پس اگر تن درستى بر بيمارى چيرگى يابد ، بيمار از بستر برمى خيزد ؛ اما اگر بيمارى بر تن درستى چيره شود ، بيمار ، اشتهاى به غذا پيدا مى كند . اگر او اشتها پيدا كرد ، به او بخورانيد ، شايد كه شفايش در همان باشد .توضيححديث نخست در اين باب ، اشاره به اين است كه نداشتن اشتها نشانه اى از مفيد نبودن و يا زيان داشتن غذا و آب براى بيمار است ، چنان كه مقصود از اين بخش حديث هم كه فرموده «خداوند ، خود به آنان مى خورانَد و مى نوشانَد» ، نبودِ نياز طبيعى بيمار به غذا و آب در هنگام بى اشتهايى است . امّا بر عكس ، اشتها به غذا ، نشانه اى از نياز بدن به آن و فايده آن براى بيمار است و از همين رو ، حديث دوم و چهارم ، به دادن آب و غذا به بيمار ، سفارش كرده است . البته ، طبيعى است كه اين نكته با آن منافات ندارد كه برخى از غذاها يا نوشيدنى ها براى برخى از بيماران ، زيان داشته باشد . بنا بر اين ، رايزنى با پزشك درباره كيفيت و چگونگى غذاى بيمار ، ضرورى است .

5 / 3زنان پرستار در نبردهاى پيامبر4196.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في دُعاءِ الأَسماءِ الحُسنى _ ) السنن الكبرى_ به نقل از ربيّع (1) _: ما همراه با پيامبر خدا به پيكار مى رفتيم و به مردم ، آب مى رسانديم ، آنان را خدمت مى كرديم و مجروحان و كشتگان را به مدينه باز مى گردانديم .

.


1- .مقصود ، رُبَيِّع ، دختر معوّذ بن عفراء است.

ص: 186

4194.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعا _ ) السيرة النبويّة عن ابن إسحاق :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله قَد جَعَلَ سَعدَ بنَ مُعاذٍ في خَيمَةٍ لاِمرَأَةٍ مِن أسلَمَ يُقالُ لَها «رُفيدَةُ » في مَسجِدِ هِ ، كانَت تُداوِي الجَرحى ، وتَحتَسِبُ بِنَفسِها عَلى خِدمَةِ مَن كانَت بِهِ ضيعَةٌ مِنَ المُسلِمينَ ، وكانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله قَد قالَ لِقَومِهِ حينَ أصابَهُ السَّهمُ بِالخَندَقِ : اِجعَلوهُ في خَيمَةِ رُفَيدَةَ حَتّى أعودَهُ مِن قَريبٍ . (1)4195.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ از دعاى ايشان در پناه بردن به خدا در روز وادِى ) المعجم الصغير عن أنس :قالَت اُمُّ سَلَمَةَ : يا رَسولَ اللّهِ ، أخرُجُ مَعَكَ إلَى الغَزوِ؟

فَقالَ : يا اُمَّ سَلَمَةَ ، إنَّهُ لَم يُكتَب عَلَى النِّساءِ جِهادٌ .

فَقالَت : اُداوِي الجَرحى ، واُعالِجُ العَينَ ، وأسقِي الماءَ .

قالَ : فَنَعَم ، إذاً . (2)4196.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعاى «اسماى حُسنا» _ ) صحيح مسلم عن أنس :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَغزو بِاُمِّ سُلَيمٍ ونِسوَةٍ مِنَ الأَنصارِ مَعَهُ إذا غَزا ، فَيَسقينَ الماءَ ، ويُداوينَ الجَرحى . (3) .


1- .السيرة النبويّة لابن هشام ، ج 3 ، ص 250 ، تاريخ الطبري ، ج 2 ، ص 586 ، اُسد الغابة ، ج 7 ، ص 111 كلاهما نحوه .
2- .المعجم الصغير ، ج 1 ، ص 117 ، المعجم الكبير ، ج 1 ، ص 256 ، ح 740 ، حلية الأولياء ، ج 8 ، ص 265.
3- .صحيح مسلم ، ج 3 ، ص 1443 ، ح 135 ، سنن أبي داوود ، ج 3 ، ص 18 ، ح 2531 ، سنن الترمذي ، ج 4 ، ص 139 ، ح 1575 ، السنن الكبرى للنسائي ، ج 4 ، ص 369 ، ح 7557.

ص: 187

4197.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في ذِكرِ فَضلِ فاطِمَةَ عليهاالسلام يَومَ القِي ) صحيح البخارى_ به نقل از سهل بن سعد ساعدى _: هنگامى كه كلاه خُود بر سرِ پيامبر خدا شكست ، چهره وى به خون نشست و دندان رباعى (1) ايشان نيز شكست و زمانى كه على عليه السلام با سپر ، آب مى آورد و فاطمه عليهاالسلام ، بدان جا آمد و از چهره ايشان ، خون را مى شست ، چون فاطمه عليهاالسلاممشاهده كرد كه خون بر چهره بيشتر مى شود ، حصيرى را برداشت و سوزانْد و اين سوزانده را به زخم پيامبر خدا چسبانْد و پس از آن ، خون ، فرو نشست .4197.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در بيان مقام والاى فاطمه عليهاالسلام در روز قيا ) السيرة النبويّة_ به نقل از ابن اسحاق _: پيامبر خدا ، سعد بن معاذ را در خيمه زنى از خاندان اَسلَم ، قرار داده بود كه او را «رُفيده» مى ناميدند ، و اين خيمه را در مسجد ، برافراشته بود و در آن ، مجروحان را درمان مى كرد و به رايگان ، به كسانى از مسلمانان كه گرفتارى اى داشتند ، خدمت مى كرد. پيامبر خدا ، هنگامى كه در نبرد خندق ، تيرى به سعد اصابت كرد ، به كسان وى چنين فرمان داده بود: «او را به خيمه رفيده ببريد تا وى را از نزديك ، عيادت كنم».4198.الأمالي للطوسي عن محمّد بن عَجلانَ :المعجم الصغير_ به نقل از انس _: اُمّ سلمه گفت: اى پيامبر خدا! آيا مى توانم به همراهت روانه پيكار شوم؟

فرمود: «اى امّ سلمه! جهاد بر زنان نوشته نشده است» .

امّ سلمه گفت: مجروحان را درمان مى كنم ، چشم را علاج مى سازم و آب مى رسانم.

فرمود: «در اين صورت ، آرى».4198.الأمالى ، طوسى ( _ به نقل از محمّد بن عَجلان _ ) صحيح مسلم_ به نقل از انس _: پيامبر خدا ، امّ سليم و زنانى از انصار را با خود به پيكار مى برد و آنان ، آب مى رساندند و مجروحان را درمان مى كردند. .


1- .چهار دندان واقع ميان دندان هاى پيشين (ثنايا) و دندان هاى نيش را در دو فك بالا و پايين ، «رباعى» مى نامند.

ص: 188

4199.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ مِن وَصِيَّتِهِ إلى مُعاذِ بنِ جَبَلٍ لَمّا بَع ) الطبقات الكبرى :أسلَمَت اُمُّ سُلَيمٍ ، وبايَعَت رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، وشَهِدَت يَومَ حُنَينٍ وهِيَ حامِلٌ بِعَبدِاللّهِ بنِ أبي طَلحَةَ ، وشَهِدَت قَبلَ ذلِكَ يَومَ اُحُدٍ تَسقِي العَطشى ، وتُداوِي الجَرحى . (1)4200.عنه صلى الله عليه و آله :الطبقات الكبرى عن اُمّ سنان الأسلميّة :لَمّا أرادَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله الخُروجَ إلى خَيبَرَ جِئتُهُ فَقُلتُ : يا رَسولَ اللّهِ ، أخرُجُ مَعَكَ في وَجهِكَ هذا أخرُزُ السِّقاءَ ، واُداوِي المَريضَ وَالجَريحَ إن كانَت جِراحٌ ولاتَكونُ ، واُبصِرُ الرَّحلَ .

فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : اُخرُجي عَلى بَرَكَةِ اللّهِ ؛ فَإِنَّ لَكِ صَواحِبَ قَد كَلَّمنَني وأذِنتُ لَهُنَّ مِن قَومِكِ ومِن غَيرِهِم ، فَإِن شِئتِ فَمَعَ قَومِكِ ، وإن شِئتِ فَمَعَنا .

قُلتُ : مَعَكَ .

قالَ : فَكوني مَعَ اُمِّ سَلَمَةَ زَوجَتي .

قالَت : فَكُنتُ مَعَها . (2)4201.الأمالي للطوسي عن أبي ذرّ عن رسول اللّه صلى اللهسنن الترمذي عن يزيد بن هرمز :إنَّ نَجدَةَ الحَرورِيَّ كَتَبَ إلَى ابنِ عَبّاسٍ يَسأَ لُهُ : هَل كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَغزو بِالنِّساءِ؟ وهَل كانَ يَضرِبُ لَهُنَّ بِسَهمٍ؟

فَكَتَبَ إلَيهِ ابنُ عَبّاسٍ : كَتَبتَ إلَيَّ تَسأَ لُني هَل كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَغزو بِالنِّساءِ؟ وكانَ يَغزو بِهِنَّ فَيُداوينَ المَرضى ، ويُحذَينَ مِنَ الغَنيمَةِ . (3)4199.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ از سفارش هاى ايشان به مُعاذ بن جبل ، هنگامى كه ) صحيح مسلم عن اُمّ عطيّة الأنصاريّة :غَزَوتُ مَعَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله سَبعَ غَزَواتٍ ، أخلُفُهُم في رِحالِهِم . فَأصنَعُ لَهُمُ الطَّعامَ ، واُداوِي الجَرحى ، وأقومُ عَلَى المَرضى . (4) .


1- .الطبقات الكبرى ، ج 8 ، ص 425.
2- .الطبقات الكبرى ، ج 8 ، ص 292.
3- .سنن الترمذي ، ج 4 ، ص 125 ، ح 1556 ، صحيح مسلم ، ج 3 ، ص 1444 ، ح 137 ، مسند ابن حنبل ، ج 1 ، ص 660 ، ح 2812؛ الخصال ، ص 235 ، ح 75 عن عبيداللّه بن عليّ الحلبي عن الإمام الصادق عليه السلام وكلّها نحوه ، بحارالأنوار ، ج 96 ، ص 198 ، ح 4.
4- .صحيح مسلم ، ج 3 ، ص 1447 ، ح 142 ، سنن ابن ماجة ، ج 2 ، ص 952 ، ح 2856 ، سنن الدارمي ، ج 2 ، ص 656 ، ح 2333 ، السنن الكبرى للنسائي ، ج 5 ، ص 278 ، ح 8880 ، وليس فيها «وأقوم على المرضى».

ص: 189

4200.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الطبقات الكبرى :امّ سليم ، اسلام آورد و با پيامبر خدا ، بيعت كرد و در نبرد حُنين هم ، در حالى كه به عبد اللّه بن ابى طلحه آبستن بود ، حضور يافت. او پيش تر در نبرد اُحد به تشنگان ، آب مى رساند و مجروحان را درمان مى كرد.4201.الأمالى ، طوسى ( _ به نقل از ابو ذر _ ) الطبقات الكبرى_ به نقل از امّ سنان اسلمى _: هنگامى كه پيامبر خدا ، آهنگ خيبر داشت ، به حضور وى رسيدم و گفتم: اى پيامبر خدا! آيا در اين آهنگى كه دارى ، مى توانم با تو روانه شوم تا در آن جا مَشكِ پاره شده اى را بدوزم ، بيمار و مجروح را _ اگر خداى نكرده ، مجروحانى باشند _ درمان كنم و پاسبانِ زاد و توشه باشم؟

پيامبر خدا به او فرمود: «به بركت خداوند ، روانه شو؛ چه ، دوستانى از تو از خاندانت و از ديگر كسان ، [پيش تر] با من سخن گفته اند و من به آنان اجازه داده ام. اينك ، اگر كه خواستى ، با خاندان خويش روانه مى شوى و اگر هم خواستى ، با ما».

گفتم: با شما.

فرمود: «پس با امّ سلمه ، همسرم ، همراه باش».

پس من با او (امّ سلمه) بودم!4202.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ مِن وَصِيَّتِهِ لِأَبي ذَرٍّ _ ) سنن الترمذى_ به نقل از يزيد بن هرمز _: نجده حرورى (1) به ابن عبّاس نوشت و از او پرسيد: آيا پيامبر صلى الله عليه و آله ، زنان را به نبردها مى برد؟ و آيا براى آنان ، سهمى مقرّر مى داشت؟

ابن عبّاس ، در پاسخ او چنين نوشت: به من نامه نوشته اى و از من پرسيده اى كه آيا پيامبر خدا ، زنان را به پيكار مى برد؟ [آرى!] . او زنان را به پيكار مى برد و آنان ، بيماران را درمان مى كردند و از غنيمت نيز بهره اى داده مى شدند.4203.عنه صلى الله عليه و آله :صحيح مسلم_ به نقل از اُمّ عَطيّه انصارى _: همراه پيامبر خدا ، در هفت جنگ ، حضور يافتم. من در خيمه گاه آنان مى ماندم و برايشان غذا آماده مى كردم ، مجروحان را درمان مى ساختم و بيماران را پرستارى مى كردم . .


1- .مقصود از «حرورى» ، خارجى يا منسوب به خوارج است. در متون قديم ، از خوارج با واژه حروريه نيز ياد شده است. نجده نيز همان كسى است كه يكى از گروه هاى عمده خوارج را به او نسبت داده اند. م.

ص: 190

4204.عنه صلى الله عليه و آله :مسند ابن حنبل عن اُميّة بنت أبي الصلت عن امرأة من بني غفار :أتَيتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله في نِسوَةٍ مِن بَني غِفارٍ ، فَقُلنا لَهُ : يا رَسولَ اللّهِ ، قَد أرَدنا أن نَخرُجَ مَعَكَ إلى وَجهِكَ هذا _ وهُوَ يَسيرُ إلى خَيبَرَ _ فَنُداوِيَ الجَرحى ، ونُعينَ المُسلِمينَ بِمَا استَطَعنا .

فَقالَ : عَلى بَرَكَةِ اللّهِ .

قالَت : فَخَرَجنا مَعَهُ . . .

قالَت : فَلَمّا فَتَحَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله خَيبَرَ ، رَضَخَ لَنا مِنَ الفَيءِ ، وأخَذَ هذِهِ القِلادَةَ الَّتي تَرينَ في عُنُقي فَأَعطانيها ، وجَعَلَها بِيَدِهِ في عُنُقي ، فَوَاللّهِ لا تُفارِقُني أبَداً . (1)4205.كنز العمّال عن أبي سعيد :السنن الكبرى عن حشرج بن زياد عن جدّته اُمّ أبيه :خَرَجتُ مَعَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله في غُزاةِ خَيبَرَ وأنَا سادِسَةُ سِتِّ نِسوَةٍ ، فَبَلَغَ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله أنَّ مَعَهُ نِساءً ، فَأَرسَلَ إلَينا فَأَتَيناهُ ، فَرَأَينا عَلى وَجهِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله الغَضَبَ .

فَقالَ لَنا : ما أخرَجَكُنَّ وبِأَمرِ مَن خَرَجتُنَّ؟

قُلنا : خَرَجنا يا رَسولَ اللّهِ مَعَكَ نُناوِلُ السِّهامَ ، ونَسقِي السَّويقَ ، ونُداوِي الجَرحى ، ونَغزِلُ الشَّعرَ نُعينُ بِهِ في سَبيلِ اللّهِ .

قالَ : قُمنَ فَانصَرِفنَ .

قالَت : فَلَمّا فَتَحَ اللّهُ لِرَسولِهِ خَيبَرَ أسهَمَ لَنا كَسِهامِ الرِّجالِ .

قالَ : فَقُلتُ لَها : يا جَدَّةُ ، مَا الَّذي أسهَمَ لَكُنَّ ؟

قالَت : الثَّمَرَ . (2) .


1- .مسند ابن حنبل ، ج 10 ، ص 324 ، ح 27206 ، الطبقات الكبرى ، ج 8 ، ص 293.
2- .السنن الكبرى للنسائي ، ج 5 ، ص 277 ، ح 8879 ، مسند ابن حنبل ، ج 8 ، ص 313 ، ح 22395 وفيه «تمراً» بدل «الثَّمَر».

ص: 191

4202.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در سفارش به ابو ذر _ ) مسند ابن حنبل _ به نقل از اميّه دختر ابوالصلت ، از يكى از زنان خاندان بنى غفّار _ :همراه با شمارى از زنان بنى غفّار ، به حضور پيامبر خدا رسيدم . به ايشان گفتيم : اى پيامبر خدا! ما مى خواهيم در اين پيكارى كه آهنگش را كرده اى _ و در آن زمان ، پيامبر صلى الله عليه و آله آهنگ خيبر داشت _ با تو روانه شويم و آن جا مجروحان را درمان كنيم و به مسلمانان ، با آنچه در توانمان هست ، يارى رسانيم .

فرمود : «در سايه بركت خداوند!» .

پس ما با ايشان ، روانه شديم... .

چون پيامبر خدا ، خيبر را گشود ، از غنايم ، قدرى نيز به ما بخشيد . او اين گردنبند را كه اكنون در گردن دارم ، [از ميان غنايم] برداشت و به من داد و به دست خويش ، بر گردنم آويخت. به خداوند سوگند ، هرگز اين گردنبند از من جدا نخواهد شد .4203.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :السنن الكبرى_ به نقل از حشرج بن زياد ، از مادربزرگ وى (مادر پدرش) _: در نبرد خيبر ، در حالى كه يكى از شش زن حضور يافته در آن نبرد بودم ، شركت كردم . به پيامبر خدا خبر رسيد كه تنى چند از زنان با او همراه شده اند . او در پىِ ما فرستاد و ما نيز نزد وى رسيديم. بر چهره پيامبر خدا ، خشم را ديدم .

او به ما فرمود : «به چه سبب و به دستور چه كسى روانه شده ايد؟» .

گفتيم : اى پيامبر خدا! همراهت روانه شده ايم تا تيرى به دست تيراندازان دهيم و سويقى (1) به شما بخورانيم و مجروحان را درمان كنيم و مو ببافيم و بدين وسيله ، به جهاد در راه خدا ، يارى برسانيم .

فرمود : «برخيزيد و برويد» .

هنگامى كه خداوند ، فتح خيبر را نصيب پيامبرش كرد ، وى به ما سهمى همانند سهم مردان ، اختصاص داد .

راوى (حشرج) مى گويد : به او گفتم : مادربزرگ! سهمى كه به شما داد ، چه بود؟

گفت : ميوه . .


1- .معناى سويق در ج2 صفحه 375 خواهد آمد .

ص: 192

4204.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الطبقات الكبرى عن محمّد بن عمر :حَضَرَت اُمُّ أيمَنَ اُحُداً ، وكانَت تَسقِي الماءَ وتُداوِي الجَرحى ، وشَهِدَت خَيبَرَ مَعَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله . (1)4205.كنزالعمّال ( _ به نقل از ابو سعيد _ ) الطبقات الكبرى :أسلَمَت اُمُّ عُمارَةَ وحَضَرَت لَيلَةَ العَقَبَةِ ، وبايَعَت رَسولَ اللّهِ وشَهِدَت اُحُداً ، وَالحُدَيبِيَةَ وخَيبَرَ ، وعُمرَةَ القَضِيَّةِ ، وحُنَيناً ، ويَومَ اليَمامَةِ ، وقُطِعَت يَدُها ، وسَمِعَت مِنَ النَّبِيِّ أحاديثَ . (2)4206.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في مَوعِظَتِهِ لابنِ مَسعودٍ _ ) الطبقات الكبرى عن محمّد بن يحيى بن حبّان :جَرِحَت اُمُّ عُمارَةَ بِاُحُدٍ اثنَي عَشَرَ جُرحاً ، وقُطِعَت يَدُها بِاليَمامَةِ ، وجَرِحَت يَومَ اليَمامَةِ سِوى يَدِها أحَدَ عَشَرَ جُرحاً ، فَقَدِمَتِ المَدينَةَ وبِهَا الجِراحَةُ . (3)4207.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في وَصِيَّتِهِ لِأَبي ذَرٍّ _ ) الطبقات الكبرى عن عبداللّه بن زيد_ في ذِكرِ مَعرِكَةِ اُحُدٍ: جَرِحتُ يَومَئِذٍ جُرحاً في عَضُدِيَ اليُسرى ؛ ضَرَبَني رَجُلٌ كَأَنَّهُ الرَّقلُ ولَم يُعَرِّج عَلَيَّ ومَضى عَنّي ، وجَعَلَ الدَّمُ لايَرقَأُ .

فَقالَ رَسولُ اللّهِ : اِعصِب جُرحَكَ ، فَتُقبِلُ اُمّي إلَيَّ ومَعَها عَصائِبُ في

حَقوَيها قَد أعَدَّتها لِلجِراحِ فَرَبَطَت جُرحي ، وَالنَّبِيُّ واقِفٌ يَنظُرُ إلَيَّ . ثُمَّ قالَت : اِنهَض بُنَيَّ فَضارِبِ القَومَ ، فَجَعَلَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله يَقولُ : ومَن يُطيقُ ما تُطيقينَ يا اُمَّ عُمارَةَ ! (4) .


1- .الطبقات الكبرى ، ج 8 ، ص 225 ، الإصابة ، ج 8 ، ص 361 .
2- .الطبقات الكبرى ، ج 8 ، ص 412 ، سير أعلام النبلاء ، ج 2 ، ص 278 نحوه .
3- .الطبقات الكبرى ، ج 8 ، ص 416 ، سير أعلام النبلاء ، ج 2 ، ص 281 .
4- .الطبقات الكبرى ، ج 8 ، ص 414 ، سير أعلام النبلاء ، ج 2 ، ص 280 ، شرح نهج البلاغة ، ج 14 ، ص 267.

ص: 193

4208.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في دُعاءِ الأَسماءِ الحُسنى _ ) الطبقات الكبرى_ به نقل از محمّد بن عمر _: امّ ايمن در اُحُد حضور يافت . او آب مى رساند و مجروحان را درمان مى كرد . وى در نبرد خِيْبَر نيز همراه با پيامبر خدا ، حضور يافت .4209.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الطبقات الكبرى:اُمّ عماره ، اسلام آورد و در شب عَقَبه (1) حضور يافت و با پيامبر خدا ، بيعت كرد . او در نبردهاى اُحُد ، حُدَيبيه ، خيْبَر ، عمرة القضا ، (2) حُنَين و يَمامه نيز حضور داشت ، دستش قطع شد و از پيامبر صلى الله عليه و آله احاديثى نيز شنيد .4206.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در اندرزهايش به ابن مسعود _ ) الطبقات الكبرى_ به نقل از محمّد بن يحيى بن حبّان _: اُمِّ عَماره در اُحُد ، دوازده زخم برداشت و دستش در نبرد يمامه ، قطع شد . او افزون بر دستش ، در نبرد يمامه ، يازده زخم ديگر برداشت و در حالى به مدينه بازگشت كه هنوز اين زخم ها بر او بود .4207.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در سفارش به ابو ذر _ ) الطبقات الكبرى_ در شرح نبرد اُحُد ، از عبد اللّه بن زيد _: در آن روز ، دست چپم زخمى شد . مردى همانندِ تنه نخل ، ضربتى بر من وارد آورد و بى آن كه كارم را يكسره كند ، مرا فرو گذاشت. خون مى ريخت و توقّفى نداشت. در اين هنگام ، پيامبر خدا فرمود: «زخم خويش را ببند». پس مادرم كه باندهايى براى زخم ها آماده ساخته و به كمر خويش بسته بود ، به سراغم آمد و در حالى كه پيامبر صلى الله عليه و آله ايستاده بود و او را مى نگريست ، زخم مرا بست. سپس گفت: پسرم! برخيز و با اين مردمان ، پيكار ك_ن .

پيامبر خدا كه اين را ديد ، فرمود: «اى مادر عُماره! چه كسى را اين طاقت است كه تو دارى؟». .


1- .مقصود از شب عقبه همان شبى است كه پيامبر صلى الله عليه و آله در آن با انصار بر اسلام آوردن آنان و يارى رساندن ايشان به اسلام بيعت كرد .
2- .«عمرة القضيّة» كه «عمرة القضاء» نيز ناميده مى شود ، عمره اى است كه پيامبر خدا در سال هفتم هجرت و به جاى عمره اى كه در سال ششم (در جريان غزوه اى كه به «صلح حديبيه» انجاميد) ، قصد انجام دادن آن را داشت ، به جاى آورد .

ص: 194

4208.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعاى «اسماى حُسنا» _ ) الطبقات الكبرى عن محمّد بن عمر :شَهِدَت اُمُّ عُمارَةَ بِنتُ كَعبٍ اُحُداً مَعَ زَوجِها غَزِيَّةَ بنِ عَمرٍو وَابنَيها ، وخَرَجَت مَعَهُم بِشَنٍّ لَها في أوَّلِ النَّهارِ تُريدُ أن تَسقِي الجَرحى ، فَقاتَلَت يَومَئِذٍ وأبلَت بَلاءً حَسَناً ، وجَرِحَتِ اثنَي عَشَرَ جُرحاً بَينَ طَعنَةٍ بِرُمحٍ أو ضَربَةٍ بِسَيفٍ ، فَكانَت اُمُّ سَعيدٍ بِنتُ سَعدِ بنِ رَبيعٍ تَقولُ : دَخَلتُ عَلَيها فَقُلتُ : حَدِّثيني خَبَرَكِ يَومَ اُحُدٍ .

قالَت : خَرَجتُ أوَّلَ النَّهارِ إلى اُحُدٍ وأنَا أنظُرُ ما يَصنَعُ النّاسُ ، ومَعي سِقاءٌ فيهِ ماءٌ ، فَانتَهَيتُ إلى رَسولِ اللّهِ وهُوَ في أصحابِهِ وَالدّولَةُ وَالرّيحُ لِلمُسلِمينَ ، فَلَمَّا انهَزَمَ المُسلِمونَ انحَزتُ إلى رَسولِ اللّهِ ، فَجَعَلتُ اُباشِرُ القِتالَ وأذُبُّ عَن رَسولِ اللّهِ بِالسَّيفِ وأرمي بِالقَوسِ ، حَتّى خَلَصَت إلَيَّ الجِراحُ . (1) .


1- .الطبقات الكبرى ، ج 8 ، ص 41 ، شرح نهج البلاغة ، ج 14 ، ص 265؛ بحارالأنوار ، ج 20 ، ص 132.

ص: 195

4209.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الطبقات الكبرى_ به نقل از محمّد بن عمر _: اُمّ عُماره ، دختر كعب ، همراه با شوهرش غَزيّة بن عَمرو و نيز دو پسرش در نبرد اُحُد حضور يافت. او اوّلِ روز ، مَشكى با خود برداشت و با سپاه اسلام ، همراه شد ، بدان هدف كه به مجروحان ، آب برساند. وى در آن نبرد ، پيكار كرد و جانانه جنگيد. وى دوازده زخم ، از ضربه نيزه تا ضربه شمشير ، برداشت.

اُمّ سعيد ، دختر سعد بن ربيع ، مى گفت: [روزى] بر او وارد شدم و گفتم: از ماجراى خود در نبرد اُحُد برايم بگو .

گفت: در آغاز روز ، روانه احد شدم ، در حالى كه مَشك آبى به همراه داشتم و مى نگريستم كه مردم ، چه مى كنند. در اين ميان به پيامبر خدا رسيدم ، در حالى كه در ميان يارانش بود و هنوز ، چيرگى و سرافرازى از آنِ مسلمانان بود. هنگامى كه مسلمانان شكست خوردند ، به سمت پيامبر خدا رفتم و دست به كارِ پيكار شدم و با شمشير زدن يا با تير افكندن ، از پيامبر خدا ، دفاع مى كردم تا زمانى كه آن زخم ها به من رسيد. .

ص: 196

الفصل السادس : عيادة المريض6 / 1الحَثُّ عَلَى العِيادَةِ4212.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في دُعاءِ الأَسماءِ الحُسنى _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :العِيادَةُ سُنَّةٌ . (1)4213.المعجم الكبير عَن اُمِّ الوَليدِ بِنتِ عُمَرَ :عنه صلى الله عليه و آله :أطعِمُوا الجائِعَ ، وعودُوا المَريضَ ، وفُكُّوا العانِيَ . (2)4214.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في وَصِيَّتِهِ لِأَبي ذَرٍّ _ ) عنه صلى الله عليه و آله_ مِن وَصاياهُ لِعَلِيٍّ عليه السلام: يا عَلِيُّ . . . سِر مَيلاً عُد مَريضا . (3)4211.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ از سخنرانى ايشان در حَجَّةُ الوداع _ ) عنه صلى الله عليه و آله :عودُوا المَريضَ ، وَامشوا مَعَ الجَنائِزِ ؛ تُذَكِّركُمُ الآخِرَةَ . (4) .


1- .الفردوس ، ج 3 ، ص 81 ، ح 4226 عن عائشة.
2- .صحيح البخاري ، ج 5 ، ص 2055 ، ح 5058 وص 2139 ، ح 5325 ، سنن أبي داوود ، ج 3 ، ص 187 ، ح 3105 ، صحيح ابن حبّان ، ج 8 ، ص 116 ، ح 3324 ، كنز العمّال ، ج 15 ، ص 867 ، ح 43451 ، نقلاً عن المعجم الكبير ، وكلّها عن أبي موسى الأشعري.
3- .كتاب من لايحضره الفقيه ، ج 4 ، ص 361 ، ح 5762 عن حمّاد بن عمرو ، وأنس بن محمّد عن أبيه ، مكارم الأخلاق ، ج 2 ، ص 326 ، ح 2656 ، كلاهما عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، مصادقة الإخوان،ص 164 ، ح 9 عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلامعنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار ، ج 77 ، ص 52 ، ح 3؛ الإخوان لابن أبي الدنيا ، ص 161 ، ح 101 عن مكحول ، كنز العمّال ، ج 9 ، ص 27 ، ح 24758.
4- .مسند ابن حنبل ، ج 4 ، ص 47 ، ح 11180 ، الأدب المفرد ، ص 158 ، ح 518 ، صحيح ابن حبّان ، ج 7 ، ص 221 ، ح 2955 ، كلاهما نحوه ، وكلّها عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال ، ج 9 ، ص 95 ، ح 25143 .

ص: 197

فصل ششم : عيادت بيماران

6 / 1تشويق به عيادت

فصل ششم : عيادت بيماران6 / 1تشويق به عيادت4215.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عيادت ، سنّت است .4216.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :گرسنه را غذا بدهيد ، به عيادت بيماران برويد و اسيران را آزاد كنيد.4217.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ از سفارش هاى ايشان به امام على عليه السلام _: اى على!... [حتّى اگر شده] يك فرسخ برو و بيمارى را عيادت كن .4215.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بيماران را عيادت كنيد و براى تشييع جنازه ، همراه شويد كه شما را به ياد آخرت مى اندازد .

.

ص: 198

4216.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تاريخ دمشق عن ابن عمر :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا صَلّى بِالنّاسِ الغَداةَ ، أقبَلَ عَلَيهِم بِوَجهِهِ فَقالَ :

هلَ فيكُم مَريضٌ أعودُهُ؟ فَإِن قالوا : لا .

قالَ : فَهَل فيكُم جِنازَةٌ أتبَعُها؟ (1)4217.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الامام عليّ عليه السلام :إنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله عادَ يَهودِيّا في مَرَضِهِ . (2)4218.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام_ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ _: المَريضُ يُعادُ ، وَالصَّحيحُ يُزارُ . (3)4218.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :مِن أحسَنِ الحَسَناتِ عِيادَةُ المَريضِ . (4)4219.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :عَلَيكُم بِالوَرَعِ وَالاِجتِهادِ ، وَاشهَدُوا الجَنائِزَ ، وعودُوا المَرضى . (5)4220.عنه صلى الله عليه و آله :حلية الأولياء عن وهب بن منبّه :قالَ موسى عليه السلام : يا رَبِّ ، أيُّ عِبادِكَ أحَبُّ إلَيكَ؟

قالَ : الَّذينَ يَعودونَ المَرضى ، ويُعَزّونَ الثَّكلى ، ويُشَيِّعونَ الهَلكى . (6) .


1- .تاريخ دمشق ، ج 39 ، ص 114 ، كنز العمّال ، ج 7 ، ص 50 ، ح 17900.
2- .الجعفريّات ، ص 159 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، مكارم الأخلاق ، ج 2 ، ص 174 ، ح 2438 وفيه «عاد صلى الله عليه و آله جارا له يهوديّا» وراجع سنن أبي داوود ، ج 3 ، ص 185 ، ح 3095.
3- .شرح نهج البلاغة ، ج 20 ، ص 297 ، ح 405.
4- .الجعفريّات ، ص 240 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، روضة الواعظين ، ص 425 وفيه «أحسن الحسنات عيادة المريض وأمرنا رسول اللّه صلى الله عليه و آله عيادة المريض»؛ المعجم الكبير ، ج 22 ، ص 336 ، ح 843 ، اُسد الغابة ، ج 1 ، ص 174 كلاهما عن أبي رهم السمعي ، عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله وفيهما «إنّ من الحسنات» ، كنز العمّال ، ج 15 ، ص 896 ، ح 43541.
5- .الكافي ، ج 2 ، ص 635 ، ح 3 و ج 8 ، ص 146 ، ح 121 كلاهما عن حبيب الخثعمي ، تفسير العيّاشي ، ج 1 ، ص 376 ، ح 91 عن ابن سنان نحوه وفيه «سمعته يقول ...» .
6- .حلية الأولياء ، ج 4 ، ص 45 ، الدرّ المنثور ، ج 3 ، ص 542 نقلاً عن أحمد.

ص: 199

6 / 2پاداش عيادت

4221.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :تاريخ دمشق_ به نقل از ابن عمر _: پيامبر خدا ، هنگامى كه نماز صبح را با مردم مى خواند ، رو به آنان مى كرد و مى فرمود : «آيا در ميان شما كسى بيمار شده است تا به عيادت او بروم؟».

اگر مى گفتند : نه ، مى فرمود : «آيا جنازه اى هست تا براى تشييع آن حاضر شوم؟».4219.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :پيامبر صلى الله عليه و آله ، يهودى اى را به هنگام بيمارى اش عيادت كرد .4220.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام_ در حكمت هاى منسوب به ايشان :بيمار را عيادت كنند و تن درست را ديدار .4221.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :عيادت بيمار ، يكى از پسنديده ترين كارهاى نيك است . (1)4222.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :بر شما باد پاك دامنى و تلاش در انجام دادن وظايف دينى! در تشييع جنازه ، حاضر شويد و به عيادت بيماران برويد .4223.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في دُعائِهِ _ ) حلية الأولياء_ به نقل از وهب بن منبّه _: موسى عليه السلام گفت : پروردگارا! كدام بنده ات در پيشگاه تو محبوب تر است؟

فرمود : «كسانى كه بيماران را عيادت مى كنند ، به مادرانِ داغدار ، تسليت مى گويند و مردگان را تشييع مى كنند» .6 / 2پاداش عيادت4223.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعايش _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عيادت بيمار ، پاداشى بزرگ تر از تشييع جنازه دارد .

.


1- .در روضة الواعظين ، به جاى عبارت «من أحسن الحسنات عيادة المريض» كه متن برگزيده مؤلّف است ، عبارت «أحسن الحسنات عيادة المريض وأمرنا رسول اللّه عيادة المريض» آمده است؛ يعنى: «عيادت بيمار ، پسنديده ترينِ كارهاى نيك است و پيامبر خدا ، ما را به عيادت بيمار ، امر فرموده است» .

ص: 200

6 / 2ثَوابُ العِيادَةِ4226.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عِيادَةُ المَريضِ أعظَمُ أجرا مِنِ اتِّباعِ الجَنائِزِ . (1)4225.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :خُطا عائِدِ السَّقيمِ فيما بَينَهُ وبَينَ السَّقيمِ في رِياضِ الجَنَّةِ . (2)4226.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :مَن عادَ مَريضا لَم يَزَل يَخوضُ الرَّحمَةَ حَتّى يَجلِسَ ، فَإِذا جَلَسَ اغتَمَسَ فيها . (3)4227.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :عائِدُ المَريضِ عَلى مَخارِفِ الجَنَّةِ . (4)4228.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :صحيح مسلم عن ثوبان مولى رسول اللّه صلى الله عليه و آله عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن عاد مَريضا لَم يَزَل في خُرفَةِ الجَنَّةِ . قيلَ : يا رَسولَ اللّهِ ، وما خُرفَةُ الجَنَّةِ؟

قالَ : جَناها . (5)4229.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن عادَ مَريضا ناداهُ مُنادٍ مِنَ السَّماءِ بِاسمِهِ : يا فُلانُ ، طِبتَ وطابَ لَكَ مَمشاكَ بِثَوابٍ مِنَ الجَنَّةِ . (6) .


1- .الفردوس ، ج 3 ، ص 44 ، ح 4111 عن ابن عمر ، كنز العمّال ، ج 9 ، ص 97 ، ح 25154.
2- .الفردوس ، ج 2 ، ص 193 ، ح 2962 عن أبي هريرة.
3- .المجازات النبويّة ، ص 380 ، ح 295 ، كنز الفوائد ، ج 1 ، ص 379 عن جابر بن عبداللّه الأنصاري نحوه ، بحار الأنوار ، ج 81 ، ص 229 ، ح 42؛ مسند ابن حنبل ، ج 5 ، ص 30 ، ح 14264 وفيه «يرجع» بدل «يجلس» ، صحيح ابن حبّان ، ج 7 ، ص 222 ، ح 2956 ، المستدرك على الصحيحين ، ج 1 ، ص 501 ، ح 1295 ، السنن الكبرى ، ج 3 ، ص 534 ، ح 6583 كلّها عن جابر بن عبداللّه ، كنز العمّال ، ج 9 ، ص 100 ، ح 25171.
4- .المجازات النبويّة ، ص 113 ، ح 80 ؛ مسند ابن حنبل ، ج 8 ، ص 328 ، ح 22467 ، صحيح مسلم ، ج 4 ، ص 1989 ، ح 39 ، صحيح ابن حبّان ، ج 7 ، ص 223 ، ح 2957 كلّها عن ثوبان وكلاهما نحوه ، كنز العمّال ، ج 9 ، ص 95 ، ح 25142.
5- .صحيح مسلم ، ج 4 ، ص 1989 ، ح 42 ، مسند ابن حنبل ، ج 8 ، ص 325 ، ح 22452 ، المعجم الكبير ، ج 2 ، ص 101 ، ح 1445 ، سنن الترمذي ، ج 3 ، ص 299 ، ح 967 و ص 30 ، ح 968 كلاهما نحوه ، كنز العمّال ، ج 9 ، ص 101 ، ح 25179.
6- .الكافي ، ج 3 ، ص 121 ، ح 10 عن مسعدة بن صدقة ، مكارم الأخلاق ، ج 2 ، ص 178 ، ح 2454 كلاهما عن الإمام الصادق عليه السلام ، قرب الإسناد ، ص 13 ، ح 40 ، وفيهما «تبوّأت من الجنّة منزلاً» بدل «بثواب من الجنّة» ،بحار الأنوار ، ج 81 ، ص 214 ، ح 1؛ سنن الترمذي ، ج 4 ، ص 365 ، ح 2008 ، سنن ابن ماجة ، ج 1 ، ص 464 ، ح 1443 ،تاريخ دمشق ، ج 38 ، ص 371 ، كلّها عن أبي هريرة نحوه ، كنز العمّال ، ج 9 ، ص 94 ، ح 25134.

ص: 201

4227.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :گام هايى كه عيادت كننده بيمار از خانه خود تا نزد او برمى دارد ، در باغ هاى بهشتْ برداشته شود .4228.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس به عيادت بيمارى برود ، [تا در راه است ،] پيوسته به درون رحمت ، گام مى گذارد و چون [نزد او] بنشيند ، به تمامى در رحمت ، غوطه ور مى شود . (1)4229.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عيادت كننده بيمار ، در راه بهشت گام مى نهد . (2)4230.عنه صلى الله عليه و آله :صحيح مسلم_ به نقل از ثوبان (وابسته پيامبر خدا) _: پيامبر خدا فرمود : «هر كس به عيادت بيمارى برود ، در خرفه (3) بهشت است» . پرسيدند : خُرفه بهشت چيست؟

فرمود : «چيدن ميوه هايش» .4231.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس بيمارى را عيادت كند ، منادى اى از آسمان او را مى خواند : «اى فلانى! خوش باش ، و گام برداشتنت به پاداش بهشت ، گوارايت باد!» . .


1- .سيّد رضى در تفسير اين حديث مى گويد: اين يك استعاره است و مقصود از آن نيز بيان فراوانى پاداش سرشار و ثواب بسيارى است كه عيادت كننده بيمار از آن برخوردار مى شود. از همين روى پيامبر صلى الله عليه و آله عيادت كننده را در اين حالت به كسى تشبيه كرده است كه در هنگام گام برداشتن به درون درياى رحمت الهى گام برمى دارد و هنگامى كه نزد بيمار مى نشيند ، به تمام وجود در آن دريا غوطه ور مى شود.
2- .سيّد رضى ، در تفسير اين روايت ، به دو احتمال پرداخته و در اين باره ، چنين گفته است: «در اين روايت ، بنا بر هر يك از دو تفسير، مجازى وجود دارد ؛ چه، اگر مقصود از مخارف [در متن حديث يعنى عائد المريض على مخارف الجنّة ] ، جمع كلمه مخرف به معناى چيدن نخل باشد، در اين صورت ، گويا پيامبر خدا براى كسى كه به عيادت بيمارى برود ، بر ورود وى به بهشت ، گواهى داده و آن را حتمى دانسته است تا جايى كه در حالى كه هنوز آن بنده در دنيا ، يعنى سراى تكليف به سر مى برد، از باب اعتماد كامل به بهشتى بودن وى و جاى گرفتن او در اين سراى امن، درباره وى با عبارتى به بيان حالش پرداخته كه گويا همين اكنون ، در بهشت جاى گرفته و آن جا استقرار يافته است. همين نكته ، خود مجازِ موجود در حديث است. اگر مقصود از مخارف ، جمع مخرفه به معناى راه باشد، چنان كه از يكى از صحابيان نيز نقل شده كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: وتركتكم على مثل مخرفة النعم؛ شما را بر گذرگاه آشكار نعمت ها گذاردم و آن را با گام هايى كه بر آن نهاده شده و آمد و شد فراوانى كه در آن صورت پذيرفته است ، نشانه گذارى كردم ، در اين صورت ، محلّ مجاز در سخن پيامبر صلى الله عليه و آله اين است كه ايشان ، عيادت كننده بيمار را به سانِ كسى دانسته كه در راهى گام نهاده است كه به بهشت مى رسد و او را به سراى جاودانگى راهبر مى شود» .
3- .مقصود از «خرفه» ، ميوه هاى نخل است كه به گاه رسيده شدن ، چيده مى شود. گويا آن كس كه به عيادت بيمار مى رود ، در پاداشى كه به چنگ مى آورد ، كسى را مى مانَد كه بر نخلى از نخل هاى بهشت است و ميوه هاى آن را مى چيند.

ص: 202

4232.عنه صلى الله عليه و آله :مسند ابن حنبل عن أبي فاختة عن الإمام عليّ عليه السلام :إنّي سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ : ما عادَ مُسلِمٌ مُسلِما إلاّ صَلّى عَلَيهِ سَبعونَ ألفَ مَلَكٍ مِن حينِ يُصبِ_حُ إلى أن يُمسِيَ ، وجَعَلَ اللّهُ تَعالى لَهُ خَريفا فِي الجَنَّةِ

قالَ : فَقُلنا : يا أميرَ المُؤمِنينَ ، ومَا الخَريفُ؟ قالَ : السّاقِيَةُ الَّتي تَسقِي النَّخلَ . (1)4233.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :ضَمِنتُ لِسِتَّةٍ الجَنَّةَ : . . . ورَجُلٌ خَرَجَ يَعودُ مَريضا فَماتَ ، فَلَهُ الجَنَّةُ . (2)4234.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :كانَ فيما ناجى بِهِ موسى عليه السلام رَبَّهُ أن قالَ : يا رَبِّ ما بَلَغَ مِن عِيادَةِ المَريضِ مِنَ الأَجرِ؟

فَقالَ اللّهُ عز و جل : اُوَكِّلُ بِهِ مَلَكا يَعودُهُ في قَبرِهِ إلى مَحشَرِهِ . (3)4235.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :أيُّما مُؤمِنٍ عادَ مُؤمِنا في اللّهِ عز و جل في مَرَضِهِ ، وَكَّلَ اللّهُ بِهِ مَلَكا مِنَ العُوّادِ يَعودُهُ في قَبرِهِ ، ويَستَغفِرُ لَهُ إلَى يَومِ القِيامَةِ . (4)4230.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :أيُّما مُؤمِنٍ عادَ مُؤمِنا مَريضا في مَرَضِهِ حينَ يُصبِحُ شَيَّعَهُ سَبعونَ ألفَ مَلَكٍ ، فَإِذا قَعَدَ غَمَرَتهُ الرَّحمَةُ وَاستَغفَرُوا اللّهَ عز و جل لَهُ حَتّى يُمسِيَ ، وإن عادَهُ مَساءً كانَ لَهُ مِثلُ ذلِكَ حَتّى يُصبِ_حَ . (5) .


1- .مسند ابن حنبل ، ج 1 ، ص 197 ، ح 702 ، تاريخ دمشق ، ج 21 ، ص 264 ، ح 4784 ، شعب الإيمان ، ج 6 ، ص 531 ، ح 9172 عن عبداللّه بن نافع عنه عليه السلام نحوه ، كنز العمّال ، ج 9 ، ص 208 ، ح 25693.
2- .كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 140 ، ح 384.
3- .الكافي ، ج 3 ، ص 121 ، ح 9 ، ثواب الأعمال ، ص 231 ، ح 1 كلاهما عن أبي الجارود ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 140 ، ح 387 ، بحار الأنوار ، ج 81 ، ص 217 ، ح 11.
4- .الكافي ، ج 3 ، ص 120 ، ح 4 وص 121 ، ح 7 نحوه.
5- .الكافي ، ج 3 ، ص 120 ، ح 6 عن وهب بن عبد ربّه ، مكارم الأخلاق ، ج 2 ، ص 177 ، ح 2452 ، المؤمن ، ص 58 ، ح 147 نحوه ، بحار الأنوار ، ج 81 ، ص 224 ، ح 32 نقلاً عن الدعوات .

ص: 203

4231.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسند ابن حنبل_ به نقل از ابوفاخته ، از امام على عليه السلام: از پيامبر خدا شنيدم كه مى فرمود : «هيچ مسلمانى ، مسلمان ديگر را عيادت نكند ، مگر اين كه از پگاه تا شامگاه ، هفتاد هزار فرشته بر او درود فرستند و خداوند ، براى او خريفى در بهشت قرار مى دهد» .

پرسيدم : اى اميرمؤمنان! مقصود از «خَريف» چيست؟

فرمود : «نهرى كه نخل را سيراب كند» .4232.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :براى شش تن ، بهشت را ضمانت مى كنم : ... مردى كه به عيادت بيمارى روانه شود و بميرد ، براى او بهشت است .4233.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :در مناجات هاى موسى عليه السلام با پروردگار خويش آمده است كه پرسيد : پروردگارا! پاداش عيادت بيمار به چه مرتبه اى رسيده است؟

خداوند عز و جل فرمود : «فرشته اى را با او مى گمارم كه تا رستاخيز ، وى را در قبرش عيادت كند» .4234.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :هر مؤمنى كه مؤمنى ديگر را در هنگام بيمارى اش براى خداوند عز و جل عيادت كند ، خداوند ، فرشته اى از فرشتگان عيادت كننده را با او مى گمارد كه در قبرش از وى عيادت نمايد و تا روز قيامت براى وى آمرزش بطلبد .4235.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :هر مؤمنى كه مؤمن بيمار ديگرى را در زمان بيمارى اش به هنگام صبح عيادت كند ، هفتاد هزار فرشته ، او را همراهى كنند و چون [ در نزد او] بنشيند ، رحمت ، او را در ميان مى گيرد و فرشتگان براى او از خداوند عز و جل آمرزش طلبند تا زمانى كه شامگاه فرا رسد ؛ و اگر هم او را شامگاهان عيادت كند ، او را پاداشى همانند باشد تا زمانى كه شب را به صبح برساند . .

ص: 204

4236.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ لِأَنَسٍ _ ) عنه عليه السلام :مَن عادَ مَريضا مِنَ المُسلِمينَ ، وَكَّلَ اللّهُ بِهِ أبَدا سَبعينَ ألفا مِنَ المَلائِكَةِ يَغشَون رَحلَهُ ويُسَبِّحونَ فيهِ ويُقَدِّسونَ ويُهَلِّلونَ ويُكَبِّرونَ إلى يَومِ القِيامَةِ ، نِصفُ صَلاتِهِم لِعائِدِ المَريضِ . (1)4237.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ لِأَنَسٍ _ ) الكافي عن عبداللّه بن سنان عن الإمام الصادق عليه السلام :يَنبَغي لِلمَريضِ مِنكُم أن يُؤذِنَ إخوانَهُ بِمَرَضِهِ ، فَيَعودونَهُ فَيُؤجَرُ فيهِم ويُؤجَرونَ فيهِ .

قالَ : فَقيلَ لَهُ : نَعَم ، هُم يُؤجَرونَ بِمَمشاهُم إلَيهِ ، فَكَيفَ يُؤجَرُ هُوَ فيهِم؟

قالَ : فَقالَ : بِاكتِسابِهِ لَهُمُ الحَسَناتِ فَيُؤجَرُ فيهِم ، فَيُكتَبُ لَهُ بِذلِكَ عَشرُ حَسَناتٍ ، ويُرفَعُ لَهُ عَشرُ دَرَجاتٍ ، و يُمحى بِها عَنهُ عَشرُ سَيِّئاتٍ . (2)6 / 3آدابُ العِيادَةِأ _ العِيادَةُ بَعدَ ثَلاثَةِ أَيّامٍ4237.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ خطاب به اَ نَس _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا يُعادُ المَريضُ إلاّ بَعدَ ثَلاثٍ . (3) .


1- .الكافي ، ج 3 ، ص 120 ، ح 5 عن صفوان الجمّال ، بحار الأنوار ، ج 59 ، ص 187 ، ح 36.
2- .الكافي ، ج 3 ، ص 117 ، ح 1 ، مكارم الأخلاق ، ج 2 ، ص 174 ، ح 2440 ، مستطرفات السرائر ، ص 86 ، ح 35 وفيه «حسنة» بدل «عشر حسنات» ، بحار الأنوار ، ج 81 ، ص 218 ، ح 12.
3- .المعجم الأوسط ، ج 4 ، ص 18 ، ح 3503 ، الفردوس ، ج 5 ، ص 159 ، ح 7811 كلاهما عن أبي هريرة وفيه «لا تجب عيادة» بدل «لا يعاد» ، كنز العمّال ، ج 9 ، ص 103 ، ح 25188.

ص: 205

6 / 3آداب عيادت

الف _ عيادت، پس از سه روز

4238.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ هنگامى كه على عليه السلام از ايشان ، درباره اين ) امام صادق عليه السلام :هر كس بيمارى از مسلمانان را عيادت كند ، خداوند براى هميشه ، هفتاد هزار فرشته را با او مى گمارد كه به خانه او در مى آيند و در آن تا روز قيامت ، تسبيح و تقديس خداوند و «لا اله إلاّ اللّه » و «اللّه اكبر» مى گويند و نيمى از نماز آنان براى عيادت كننده بيمار است .4239.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از عبد اللّه بن سنان ، از امام صادق عليه السلام: «بايسته است بيمار شما ، برادران خويش را از بيمارى خود ، آگاه سازد تا آنان ، به عيادت وى بروند و هم او به سبب كار آنان ، پاداشى يابد و هم آنان ، در برابر آنچه براى او كرده اند ، پاداش بگيرند» .

در اين هنگام گفته شد : آرى . [مى فهميم كه] آنان با رفتن به عيادت بيمار ، پاداش مى گيرند ؛ امّا او چگونه به سبب كار آنان ، پاداش مى يابد؟

فرمود : «به اين سبب كه واسطه كسب حَسَنات از سوى آنان شده است ، به سبب آنان پاداش مى يابد و بدين واسطه ، براى او ده حسنه نوشته مى شود ، ده مرتبه مقامش بالاتر برده مى شود و بدين وسيله ، ده گناه از او محو مى گردد» .6 / 3آداب عيادتالف _ عيادت، پس از سه روز4241.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بيمار عيادت نشود ، مگر پس از سه روز .

.

ص: 206

ب _ عِيادَةُ مَن لا يَعودُكُ4243.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :عُد مَن لا يَعودُكُ ، وأهدِ إلى مَن لا يُهدي إلَيكَ . (1)ج _ إتحافُ المَريضِ4242.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن مولىً لجعفر بن محمّد عليهماالسلام :مَرِضَ بَعضُ مَواليهِ فَخَرَجنا إلَيهِ نَعودُهُ ، ونَحنُ عِدَّةٌ مِن مَوالي جَعفَرٍ ، فَاستَقبَلَنا جَعفرٌ عليه السلام في بَعضِ الطَّريقِ ، فَقالَ لَنا :

أينَ تُريدونَ؟

فَقُلنا : نُريدُ فُلانا نَعودُهُ .

فَقالَ لَنا : قِفوا ، فَوَقَفنا . فَقالَ : مَعَ أحَدِكُم تُفّاحَةٌ أو سَفَرجَلَةٌ أو اُتُرجَّةٌ أو لُعقَةٌ مِن طِيبٍ أو قِطعَةٌ مِن عودِ بَخورٍ؟

فَقُلنا : ما مَعَنا شَيءٌ مِن هذا .

فَقالَ : أما تَعلَمونَ أنَّ المَريضَ يَستَريحُ إلى كُلِّ ما اُدخِلَ بِهِ عَلَيهِ ! (2)د _ التَّلَطُّفُ لِلْمَريضِ4244.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا دَخَلَ أحَدُكُم عَلى مَريضٍ فَليُصافِحهُ ، وَليَضَع يَدَهُ عَلى جَبهَتِهِ ، وَليَسأَلهُ كَيفَ هُوَ ، وَليُنسِئ لَهُ فِي الأَجَلِ ويَسأَ لُهُ أن يَدعُوَ لَهُم ، فَإِنَّ دُعاءَ المَريضِ كَدُعاءِ المَلائِكَةِ . (3)4245.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :سنن الترمذي عن أبي اُمامة عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :تَمامُ عِيادَةِ المَريضِ أن يَضَعَ أحَدُكُم يَدَهُ عَلى جَبهَتِهِ _ أو قالَ : عَلى يَدِهِ _ فَيَسأَل_ُهُ كَيفَ هُوَ . (4) .


1- .كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 3 ، ص 300 ، ح 4076؛ التاريخ الكبير ، ج 1 ، ص 410 ، ح 1307 عن أيّوب بن ميسرة وليس فيه «وأهد .. .» ، كنز العمّال ، ج 9 ، ص 97 ، ح 25150.
2- .الكافي ، ج 3، ص118، ح 3 ، مكارم الأخلاق، ج2، ص178، ح 2459 ، بحار الأنوار، ج81 ، ص227، ح 39.
3- .شعب الإيمان ، ج 6 ، ص 541 ، ح 9214 عن جابر بن عبداللّه ، كنز العمّال ، ج 9 ، ص 103 ، ح 25191.
4- .سنن الترمذي ، ج 5 ، ص 76 ، ح 2731 ، مسند ابن حنبل ، ج 8 ، ص 290 ، ح 22299 ، المعجم الكبير ، ج 8 ، ص 212 ، ح 7854 كلّها عن أبي اُمامة ، كنز العمّال ، ج 9 ، ص 95 ، ح 25141 ؛ الكافي ، ج 3 ، ص 118 ، ح 5 عن أبي يحيى عن الإمام الصادق عليه السلام ، مكارم الأخلاق ، ج 2 ، ص 174 ، ح 2439 كلاهما نحوه ، الأمالي للطوسي ، ص 639 ، ح 1319 عن أبي اُمامة ، بحار الأنوار ، ج 81 ، ص 223 ، ح 27.

ص: 207

ب _ عيادت كسى كه به عيادتت نيامده است
ج _ هديه دادن به بيمار
د _ مهربانى با بيمار

ب _ عيادت كسى كه به عيادتت نيامده است4247.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :به عيادت كسى كه به عيادتت نيامده برو ، و به كسى كه به تو هديده اى نداده هديه بده.ج _ هديه دادن به بيمار4245.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از يكى از وابستگان امام صادق عليه السلام: يكى از وابستگان امام صادق عليه السلام بيمار شد و ما كه شمارى از وابستگان او بوديم ، روانه عيادت آن بيمار شديم . در ميانه راه ، امام صادق عليه السلام با ما رويارو شد و پرسيد : «آهنگ كجا داريد؟».

گفتيم : آهنگ فلان كس داريم تا از او عيادت كنيم .

فرمود : «بِايستيد» .

ما ايستاديم . پس فرمود : «آيا سيب ، بِهْ ، يا قطعه اى عود به همراه داريد؟».

گفتيم : هيچ يك از اين چيزها را همراه نداريم .

فرمود : «آيا نمى دانيد كه بيمار از آنچه نزد وى مى برند ، احساس آرامش مى كند؟».د _ مهربانى با بيمار4247.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون كسى از شما بر بيمارى وارد شود ، با او دست بدهد ، دست خويش بر پيشانى وى نهد ، احوالپرسى كند ، آرزوى درازتر شدن عمر وى نمايد و از او بخواهد برايش دعا كند؛ چرا كه دعاى بيمار ، به سان دعاى فرشتگان است.4248.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سنن الترمذى_ به نقل از ابو امامه: پيامبر خدا فرمود: «كامل شدن عيادت بيمار ، به آن است كه هر يك از شما ، دستِ خويش را بر پيشانى بيمار بگذارد» يا فرمود: «بر روى دست وى بگذارد و از حال او بپرسد».

.

ص: 208

ه _ الدُّعاءُ لِلْمَريضِ4250.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ لِعَلِيٍّ عليه السلام _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا دَخَلتُم عَلَى المَريضِ فَنَفِّسوا لَهُ في أجَلِهِ ؛ فَإِنَّ ذلِكَ لا يَرُدُّ شَيئا ويُطَيِّبُ بِنَفسِهِ (1) .4251.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله_ في دُعائِهِ لِمَريضٍ عِندَ عِيادَتِهِ لَهُ: اللّهُمَّ آجِرهُ عَلى وَجَعِهِ ، وعافِهِ إلى مُنتَهى أجَلِهِ . (2)4252.عنه صلى الله عليه و آله :السنن الكبرى عن ابن عبّاس :كانَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله إذا عادَ المَريضَ جَلَسَ عِندَ رَأسِهِ ، ثُمَّ قالَ سَبعَ مَرّاتٍ :

«أسأَلُ اللّهَ العَظيمَ رَبَّ العَرشِ العَظيمِ أن يَشفِيَكَ» ، فَإِن كانَ في أجَلِهِ تَأخيرٌ عوفِيَ مِن وَجَعِهِ ذلِكَ . (3)4249.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :صحيح البخاري عن عائشة :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ إذا أتى مَريضا أو اُتِيَ بِهِ ، ق_الَ :

«أذهِبِ البَأسَ رَبَّ النّاسِ ، اِشفِ وأنتَ الشّافي ، لاشِفاءَ إلاّ شِفاؤُكَ ، شِفاءً لا يُغادِرُ سُقما» . (4) .


1- .سنن الترمذي ، ج 4 ، ص 412 ، ح 2087 ، سنن ابن ماجة ، ج 1 ، ص 462 ، ح 1438 ، المصنّف لابن أبي شيبة ، ج 3 ، ص 124 ، ح 5 كلّها عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال ، ج 9 ، ص 91 ، ح 25124؛ كنز الفوائد ، ج 1 ، ص 379 وفيه «يطبّب» بدل «يطيّب» ، بحار الأنوار ، ج 81 ، ص 225 ، ح 33.
2- .نثر الدرّ ، ج 1 ، ص 155.
3- .السنن الكبرى للنسائي ، ج 6 ، ص 258 ، ح 10882 ، المستدرك على الصحيحين ، ج 4 ، ص 236 ، ح 7487 ، سنن أبي داوود ، ج 3 ، ص 187 ، ح 3106 نحوه وفيه «عن النبيّ صلى الله عليه و آله : من عاد .. .» بدل «كان النبيّ صلى الله عليه و آله إذا عاد .. .» ، كنز العمّال ، ج 9 ، ص 93 ، ح 25132؛ مكارم الأخلاق ، ج 2 ، ص 245 ، ح 2594 ، الدعوات ، ص 223 ، ح 613 عن ابن عبّاس وكلاهما نحوه وفيهما «قال النبيّ صلى الله عليه و آله : من دخل على مريض فقال.. .».
4- .صحيح البخاري ، ج 5 ، ص 2148 ، ح 5351 ، صحيح مسلم ، ج 4 ، ص 1722 ، ح 47 ، سنن الترمذي ، ج 5 ، ص 561 ، ح 3565 عن الحارث عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، كنز العمّال ، ج 7 ، ص 135 ، ح 18372؛ مكارم الأخلاق: ج 2 ، ص 245 ، ح 2593 ، المناقب لابن شهرآشوب ، ج 1 ، ص 116 عن محمّد بن خاطب ، الأمالي للطوسي ، ص 638 ، ح 1315 عن الحارث عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله نحوه ، بحار الأنوار ، ج 81 ، ص 222 ، ح 24.

ص: 209

ه _ دعا براى بيمار

ه _ دعا براى بيمار4251.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون بر بيمار درآمديد ، براى وى ، آرزوى عمر دراز كنيد؛ چه ، اين [دعا] چيزى [از اجل او] را دفع نمى كند ، امّا مايه خرسندى وى مى شود.4252.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در دعاى خود به هنگام عيادت يك بيمار _ :خداوندا! او را بر دردش پاداش ده ، و او را تا پايان عمرش عافيت عطا كن.4253.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :السنن الكبرى_ به نقل از ابن عبّاس _: پيامبر صلى الله عليه و آله هنگامى كه به عيادت بيمارى مى رفت ، بالاى سر او مى نشست و سپس ، هفت بار مى گفت: «از خداوند بزرگ ، پروردگار عرش عظيم ، مسئلت دارم كه شفايت دهد». پس اگر هنوز اجل آن شخص فرا نرسيده بود ، از آن بيمارى شفا مى يافت.4254.عنه صلى الله عليه و آله :صحيح البخارى_ به نقل از عايشه _: پيامبر خدا ، چون نزد بيمارى مى رفت يا بيمارى را نزد وى مى آوردند ، مى گفت: «درد را ببر ، اى پروردگار مردمان! شفا ده كه تو خود ، شفا دهنده اى. شفايى جز شفاى تو نيست. شفايى [ده] كه [چون بيايد ،] هيچ بيمارى اى بر جاى نگذارد».

.

ص: 210

4255.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :صحيح مسلم عن أبي سعيد :إنَّ جَبرَئيلَ أتَى النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله فَقالَ : يا مُحَمَّدُ ، اِشتَكَيتَ؟

فَقالَ : نَعَم .

قالَ : «بِاسمِ اللّهِ أرقيكَ ، مِن كُلِّ شَيءٍ يُؤذيكَ ، مِن شَرِّ كُلِّ نَفسٍ أو عَينٍ حاسِدٍ ، اللّهُ يَشفيكَ ، بِاسمِ اللّهِ أرقيكَ» . (1)و _ طَلَبُ الدُّعاءِ مِنَ المَريضِ4257.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا دَخَلتَ عَلى مَريضٍ فَمُرهُ أن يَدعُوَ لَكَ ؛ فَإِنَّ دُعاءَهُ كَدُعاءِ المَلائِكَةِ . (2)4258.مسند أبي يعلى عن أبي برزة :الإمام الصادق عليه السلام :مَن عادَ مَريضا فِي اللّهِ ، لَم يَسأَلِ المَريضُ لِلعائِدِ شَيئا إلاَّ استَج_ابَ اللّهُ لَ_هُ . (3) .


1- .صحيح مسلم ، ج 4 ، ص 1718 ، ح 40 ، سنن ابن ماجة ، ج 2 ، ص 1164 ، ح 3523 ، سنن الترمذي ، ج 3 ، ص 303 ، ح 972 ، كنز العمّال ، ج 10 ، ص 58 ، ح 28353؛ الأمالي للطوسي ، ص 638 ، ح 1316 ، بحار الأنوار ،ج 18 ، ص 268 ، ح 31 وراجع الكافي ، ج 8 ، ص 109 ، ح 88 .
2- .سنن ابن ماجة ، ج 1 ، ص 463 ، ح 1441 عن عمر بن الخطّاب؛ الكافي ، ج 3 ، ص 117 ، ح 3 عن سيف بن عميرة ، مكارم الأخلاق ، ج 2 ، ص 173 ، ح 2434 ، مشكاة الأنوار ، ص 488 ، ح 1629 كلّها عن الإمام الصادق عليه السلام و ح 1630 عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام وكلّها نحوه ، بحار الأنوار ، ج 81 ، ص 219 ، ح 15 .
3- .ثواب الأعمال ، ص 230 ، ح 3 عن أبي عبيدة الحذّاء ، مكارم الأخلاق ، ج 2 ، ص 178 ، ح 2457 ، الدعوات ، ص 222 ، ح 607 ، بحار الأنوار ، ج 81 ، ص 217 ، ح 10.

ص: 211

و _ التماس دعا از بيمار

4253.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :صحيح مسلم_ به نقل از ابو سعيد خُدْرى _: جبرئيل ، نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت: اى محمّد! آيا بيمار شده اى؟ فرمود: «آرى».

گفت: به نام خدا ، تو را از هر آنچه آزارت دهد ، از شرّ هر كس و يا هر چشم حسود ، به پناه خداوند در مى آورم. خداوند ، شفايت دهد. به نام خدا ، بر تو تعويذ مى نهم.و _ التماس دعا از بيمار4255.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون بر بيمارى وارد شدى ، از او بخواه برايت دعا كند؛ چرا كه دعاى او ، به سانِ دعاى فرشتگان است.4256.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :هر كس بيمارى را براى خدا عيادت كند ، آن بيمار براى عيادت كننده ، از خداوند چيزى نخواهد مگر آن كه خداوند دعايش را استجابت كند.

.

ص: 212

راجع:ج1 ، ص 206 ، ح 280 .

ز _ عَدَمُ الأَكلِ عِندَ الْمريضِ4259.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :نَهى رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله أن يَأكُلَ العائِدُ عِندَ العَليلِ ، فَيُحبِطَ اللّهُ أجرَ عِيادَتِهِ . (1)ح _ تَخفيفُ الجُلوسِ عِندَ الْمريضِ4261.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أعظَمُ العِيادَةِ أجرا أخَفُّها . (2)4262.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :العِيادَةُ فُواقَ ناقَةٍ . (3)4263.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :أفضَلُ العِيادَةِ أجرا ، سُرعَةُ القِيامِ مِن عِندِ المَريضِ . (4)4259.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :خَيرُ العِيادَةِ أخَفُّها . (5)4260.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :أعظَمُكُم أجراً فِي العِيادَةِ أخَفُّكُم جُلوساً . (6) .


1- .دعائم الإسلام ، ج 1 ، ص 218 ، بحار الأنوار ، ج 81 ، ص 228 ، ح 41.
2- .مسند البزّار ، ج 2 ، ص 255 ، ح 663 عن عليّ بن عمر بن الإمام عليّ عليه السلام عن أبيه عن جدّه ، كنز العمّال ، ج 9 ، ص 97 ، ح 25149.
3- .شعب الإيمان ، ج 6 ، ص 543 ، ح 9222 ، الفردوس ، ج 3 ، ص 80 ، ح 4224 كلاهما عن أنس ، ربيع الأبرار ، ج 4 ، ص 105 ، كنز العمّال ، ج 9 ، ص 97 ، ح 25155؛ الكافي ، ج 3 ، ص 118 ، ح 2 عن عبداللّه بن سنان عن الإمام الصادق عليه السلام وفيه «العيادة قدر فواق ناقة أو حلب ناقة».
4- .كنز العمّال ، ج 9 ، ص 97 ، ح 25153 نقلاً عن الفردوس عن جابر.
5- .مسند الشهاب ، ج 2 ، ص 218 ، ح 1221 عن عثمان بن عفّان ، شعب الإيمان ، ج 6 ، ص 542 ، ح 9218 عن جابر بن عبداللّه ، كنز العمّال ، ج 9 ، ص 94 ، ح 25139.
6- .مكارم الأخلاق ، ج 2 ، ص 178 ، ح 2455.

ص: 213

ز _ نخوردن چيزى نزد بيمار
ح _ كم نشستن نزد بيمار

همچنين ، ر. ك: ج1 ، ص207 ح 280 .

ز _ نخوردن چيزى نزد بيمار4263.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :پيامبر خدا ، از اين كه عيادت كننده نزد بيمار چيزى خورد ، نهى فرمود ، مبادا كه خداوند ، پاداش عيادت او را از ميان ببرد.ح _ كم نشستن نزد بيمار4265.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پُر پاداش ترين عيادت ، سبُك ترينِ آن است.4266.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عيادتِ به اندازه زمان يك بار فشردن پستان شتر ، مناسب است.4267.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پُر پاداش ترين عيادت ، [عيادت همراه با] زود برخاستن از نزد بيمار است.4268.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهترين عيادت ، سبُك ترينِ آن است.4269.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :در عيادت ، آن كس از شما بيشترين پاداش را مى برد كه كمتر از همه بنشيند.

.

ص: 214

4264.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :إنَّ مِن أعظَمِ العُوّادِ أجراً عِندَ اللّهِ عز و جل لَمَن إذا عادَ أخاهُ خَفَّفَ الجُلوسَ ، إلاّ أن يَكونَ المَريضُ يُحِبُّ ذلِكَ ويُريدُهُ ويَسأَل_ُهُ ذلِكَ . (1)ط _ الإِغبابُ في الِعيادَةِ4266.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أغِبّوا فِي العِيادَةِ . (2)4267.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :أغِبّوا فِي العِيادَةِ وأربِعوا ، إلاّ أن يَكونَ مَغلوباً . (3)4268.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :عودوا غِبّاً ، فَإِن اُغمِيَ عَلى مَريضٍ فَحتّى يُفيقَ . (4)4269.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :أغِبّوا فِي العِيادَةِ وأربِعوا فِي العِيادَةِ ، وخَيرُ العِيادَةِ أخَفُّها ، إلاّ أن يَكونَ مَغلوباً فَلا يُعاد . (5)4270.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :لاتَكونُ عِيادَةٌ في أقَلَّ مِن ثَلاثَةِ أيّامٍ ، فَإِذا وَجَبَت فَيومٌ ويَومٌ لا ، فَإِذا طالَتِ العِلَّةُ تُرِكَ المَريضُ وعِيالُهُ . (6)4271.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عِيادَةُ المَريضِ أوَّلَ يَومٍ فَريضَةٌ ، وما بَعدَ ذلِكَ تَطَوُّعٌ . (7) .


1- .الكافي ، ج 3 ، ص 118 ، ح 6 عن مسعدة بن صدقة عن الإمام الصادق عليه السلام ، قرب الإسناد ، ص 13 ، ح 39 ، مستطرفات السرائر ، ص 124 ، ح 4 كلاهما عن مسعدة بن صدقة عن الإمام الصادق عن أبيه عنه عليهم السلام ، بحارالأنوار ، ج 81 ، ص 214 ، ح 1.
2- .تاريخ بغداد ، ج 11 ، ص 334 ، كنز العمّال ، ج 9 ، ص 97 ، ح 25152 نقلاً عن مسند أبي يعلى وزاد فيه «وأربِعوا» وكلاهما عن جابر بن عبداللّه .
3- .الأمالي للطوسي ، ص 639 ، ح 1318 عن جابربن عبداللّه ، بحارالأنوار ، ج 81 ، ص 222 ، ح 26؛ المرض والكفّارات لابن أبي الدنيا ، ص 168 ، ح 212.
4- .الفردوس ، ج 3 ، ص 81 ، ح 4226 عن عائشة.
5- .شعب الإيمان ، ج 6 ، ص 542 ، ح 9218 عن جابربن عبداللّه ، كنز العمّال ، ج 9 ، ص 103 ، ح 25187 نقلاً عن الديلمي عن أنس نحوه.
6- .الكافي ، ج 3 ، ص 117 ، ح 1 ، مكارم الأخلاق ، ج 2 ، ص 175 ، ح 2443 نحوه ، بحارالأنوار ، ج 81 ، ص 226 ، ح 37.
7- .الفردوس ، ج 3 ، ص 44 ، ح 4111 عن ابن عبّاس.

ص: 215

ط _ يك روز در ميان عيادت كردن

4270.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :پُر پاداش ترين عيادت كنندگان نزد خداوند عز و جل ، كسى است كه چون برادر خويش را عيادت كند سبُك بنشيند ، مگر آن كه بيمار ، خود نشستن نزد وى را دوست داشته باشد ، آن را بخواهد و از وى خواستار آن شود.ط _ يك روز در ميان عيادت كردن4272.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :يك روز در ميان ، عيادت كنيد.4273.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :يك روز در ميان و دو روز در ميان ، عيادت كنيد ، مگر آن كه بيمار ، شكست خورده بيمارى خويش [و حال او وخيم] باشد.4274.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :يك روز در ميان ، عيادت كنيد و اگر بيمارى بيهوش شده باشد ، تا زمان به هوش آمدنش.4272.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :يك روز در ميان ، عيادت كنيد و سه روز در ميان ، عيادت كنيد. بهترينِ عيادت ها، سبُك ترين آنهاست ، مگر آن كه [حالش وخيم] باشد ، كه در اين صورت ، او را عيادت نكنند.4273.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :در كمتر از سه روز ، عيادتى نيست و آن گاه كه عيادت لازم شود ، يك روز در ميان باشد. اگر هم بيمارى به درازا انجامد ، بيمار به كسانش وا گذارده مى شود.4274.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عيادت بيمار در روز نخست ، واجب است و پس از آن ، دل بخواه.

.

ص: 216

6 / 4مَن اُكِّدَت عِيادَتُهُ مِنَ المَرضىأ _ المُؤمِنُ4275.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لِلمُؤمِنِ عَلَى المُؤمِنِ سَبعَةُ حُقوقٍ واجِبَةٍ مِنَ اللّهِ عز و جل عَلَيهِ : . . . وأن يَعودَهُ في مَرَضِهِ . (1)4276.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :حَقُّ المُسلِمِ عَلَى المُسلِمِ خَمسٌ : رَدُّ السَّلامِ ، وعِيادَةُ المَريضِ و . . . . (2)4277.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :يُعَيِّرُ اللّهُ عز و جل عَبداً مِن عِبادِهِ يَومَ القِيامَةِ فَيقَولُ : عَبدي ما مَنَعَكَ إذ مَرِضتُ أن تَعودَني؟

فَيقَولُ : سُبحانَكَ ! أنتَ رَبُّ العِبادِ لا تَألَمُ ولا تَمرَضُ .

فَيَقولُ : مَرِضَ أخوكَ المُؤمِنُ فَلَم تَعُدهُ ، وَعِزَّتي وجَلالي لَو عُدتَهُ لَوَجَدتَني عِندَهُ ، ثُمَّ لَتَكَلَّفتُ بِحَوائِجِكَ فَقَضَيتُها لَكَ ، وذلِكَ مِن كَرامَةِ عَبدِيَ المُؤمِنِ ، وأنَا الرَّحمنُ الرَّحيمُ . (3) .


1- .كتاب من لايحضره الفقيه ، ج 4 ، ص 398 ، ح 5850 عن مسعدة بن صدقة ، الأمالي للصدوق ، ص 84 ، ح 51 عن مسعدة بن صدقة عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، مشكاة الأنوار ، ص 148 ، ح 352 ، بحارالأنوار ، ج 74 ، ص 222 ، ح 3.
2- .صحيح البخاري ، ج 1 ، ص 418 ، ح 1183 ، السنن الكبرى للنسائي ، ج 6 ، ص 64 ، ح 10049 ، صحيح ابن حبّان ، ج 1 ، ص 476 ، ح 241 كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال ، ج 9 ، ص 28 ، ح 24770؛ الكافي ، ج 2 ، ص 171 ، ح 6 عن عليّ بن عقبة عن الإمام الصادق عليه السلام نحوه.
3- .الأمالي للطوسي ، ص 629 ، ح 1295 عن إسحاق بن جعفر العلوي أخو الإمام الكاظم عليه السلام ، جامع الأخبار ، ص 464 ، ح 1307 كلاهما عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، المؤمن ، ص 61 ، ح 156 عن الإمام الباقر والإمام الصادق عليهماالسلامنحوه ، بحارالأنوار ، ج 81 ، ص 219 ، ح 18.

ص: 217

6 / 4بيمارانى كه بر عيادت آنان تأكيد شده است

الف _ مؤمن

6 / 4بيمارانى كه بر عيادت آنان تأكيد شده استالف _ مؤمن4281.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مؤمن بر مؤمن ، هفت حق دارد كه خداوند عز و جل ، آنها را بر او واجب ساخته است : ... و يكى آن كه او را در بيمارى اش عيادت كند.4278.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حقّ مسلمان بر مسلمان ، پنج چيز است: پاسخ دادن سلام ، عيادت بيمار و... .4279.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل ، در روز قيامت ، بنده اى از بندگان خويش را نكوهش مى كند و مى گويد: «بنده من! چه چيز تو را از اين ، باز داشت كه چون بيمار شدم ، عيادتم كنى؟».

بنده مى گويد: سبحان اللّه ! تو پروردگارِ بندگانى كه نه دردى بر تو عارض مى شود و نه بيمار مى شوى.

خداوند مى گويد: «برادر مؤمنت ، بيمار شد و او را عيادت نكردى. به عزّت و جلالم سوگند ، اگر او را عيادت كرده بودى ، مرا نزد او مى يافتى و پس از آن ، خود ، عهده دار حاجت هايت مى شدم و آنها را برايت بر مى آوردم؛ و اين همه از كرامت بنده مؤمن من است و من ، خداى بخشاينده مهربانم».

.

ص: 218

4280.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله عن اللّه عز و جل _ فِي الحَديثِ القُدسِيِّ _ :مَرِضتُ فَلَم يَعُدنِي ابنُ آدَمَ ، وظَمِئتُ فَلَم يَسقِنِي ابنُ آدَمَ .

فَقُلتُ : أتَمرَضُ يا رَبِّ؟ !

قالَ : يَمرَضُ العَبدُ مِن عِبادي مِمَّن فِي الأَرضِ فَلا يُعادُ ؛ فَلَو عادَهُ كانَ ما يَعودُهُ لي ، ويَظمَأُ فِي الأَرضِ فَلا يُسقى ؛ فَلَو سُقِيَ كانَ ما سَقاهُ لي . (1)ب _ بَنو هاشِمٍ4282.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عِيادَةُ بَني هاشِمٍ فَريضَةٌ ، وزِيارَتُهُم سُنَّةٌ . (2)ج _ العَشيرَةُ4284.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام_ مِن وَصِيَّتِهِ لاِبنِهِ الحَسَنِ عليه السلام: أكرِم عَشيرَتَكَ ؛ فَإِنَّهُم جَناحُكَ الَّذيِ بِه تَطيرُ . . . وعُد سَقيمَهُم . (3)د _ المَساكينُ4286.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ لِأَبي ذَرٍّ: جالِسِ المَساكينَ ، وعُدهُم إذا مَرِضوا . (4)4287.عنه صلى الله عليه و آله :سنن النسائي عن أبي اُمامة بن سهل بن حنيف :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَعودُ المَساكينَ ويَسأَلُ عَنهُم . (5) .


1- .مسند ابن حنبل ، ج 3 ، ص 370 ، ح 9253 ، صحيح مسلم ، ج 4 ، ص 1990 ، ح 43 نحوه وكلاهما عن أبي هريرة.
2- .جامع الأحاديث للقمّي ، ص 101 ، بحارالأنوار ، ج 96 ، ص 234 ، ح 33 نقلاً عن الإمامة والتبصرة.
3- .تحف العقول ، ص 87 ، بحارالأنوار ، ج 77 ، ص 233 ، ح 2 ؛ كنز العمّال ، ج 16 ، ص 183 ، ح 44215 نقلاً عن وكيع والعسكري في المواعظ .
4- .الدعوات ، ص 224 ، ح 620 وص 277 ، ح 801 .
5- .سنن النسائي ، ج 4 ، ص 40 ، الموطّأ ، ج 1 ، ص 227 ، ح 15 ، تاريخ دمشق ، ج 8 ، ص 326 ، كنز العمّال ، ج 15 ، ص 720 ، ح 42869.

ص: 219

ب _ بنى هاشم
ج _ خاندان
د _ بينوايان

4288.عنه صلى الله عليه و آله ( _ أنّه كان يقول _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در گفتگو با خداوند (در حديث قدسى) _: خداوند فرمود: «اى آدمى زاده! بيمار شدم و مرا عيادت نكردى. اى آدمى زاده! تشنه شدم و سيرابم نساختى؟» .

گفتم: پروردگارا! آيا تو بيمار مى شوى؟!

فرمود: «بنده اى از بندگانم از همه آنها كه بر روى زمين اند ، بيمار مى شود و او را عيادت نمى كنند. اگر كسى او را عيادت مى كرد ، عيادتش براى من مى بود؛ و بنده ام در زمين تشنه مى شود و او را آبى نمى دهند. اگر كسى او را آبى مى رسانْد ، آب دادنِ به او [همانند] آب دادنِ به من بود».ب _ بنى هاشم4282.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عيادت بنى هاشم ، واجب است و زيارت آنان ، مستحب.ج _ خاندان4284.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام_ در توصيه هاى ايشان به فرزندش امام حسن عليه السلام: خاندانت را گرامى بدار ، كه آنان ، بال و پَر تو اند كه با آنها پرواز مى كنى... و به عيادت بيمارانشان برو.د _ بينوايان4286.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ خطاب به ابوذر _: با بينوايان ، همنشين شو و چون بيمار شوند ، عيادتشان كن.4287.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سنن النسائى_ به نقل از ابوامامة بن سهل بن حنيف _: پيامبر خدا ، بينوايان را عيادت مى كرد و از حال آنان مى پرسيد.

.

ص: 220

6 / 5مَن لا يُعادُ مِنَ المَرضى4290.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ثَلاثَةٌ لايُعادونَ : صاحِبُ الضِّرسِ ، وصاحِبُ الرَّمَدِ ، وصاحِبُ الدُّمَّلِ . (1)4291.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :شارِبُ الخَمرِ لا يُعادُ إذا مَرِضَ . (2)6 / 6ما لا يَنبَغي في مُواجَهَةِ المَريضِ4294.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا رَأى أحَدُكُم بِأَخيهِ بَلاءً ، فَليَحمَدِ اللّهَ عز و جل ولا يُسمِعهُ ذلِكَ . (3)4290.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :أقِلّوا مِنَ النَّظَرِ إلى أهلِ البَلاءِ ولا تَدخُلوا عَلَيهِم ، وإذا مَرَرتُم بِهِم فَأَسرِعُوا المَشيَ لايُصيبُكم ما أصابَهُم . (4) .


1- .شعب الإيمان ، ج 6 ، ص 535 ، ح 9188 ، المعجم الأوسط ، ج 1 ، ص 55 ، ح 152 ، عيون الأخبار لابن قتيبة ، ج 3 ، ص 44 كلاهما نحوه و كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال ، ج 9 ، ص 103 ، ح 25189.
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 396 ، ح 4 وص 397 ، ح 5 كلاهما عن الإمام الصادق عليه السلام ، الدعوات ، ص 260 ، ح 743 عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 4 ، ص 58 ، ح 5091 عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحارالأنوار ، ج 81 ، ص 267 ، ح 25.
3- .ذيل تاريخ بغداد لابن النجّار ، ج 18 ، ص 222 ، ح 795 عن جابر بن عبداللّه ، كنز العمّال ، ج 2 ، ص 142 ، ح 3510.
4- .طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 106 عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، بحارالأنوار ، ج 62 ، ص 213 ، ح 9.

ص: 221

6 / 5بيمارانى كه نبايد عيادت شوند

6 / 6آنچه روياروى بيمار ، نبايد انجام داد

6 / 5بيمارانى كه نبايد عيادت شوند4293.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه طايفه عيادت نشوند: گرفتارِ دندانْ درد ، گرفتار چشمْ درد ، و آن كه در بدن ، دُمَلى دارد.4294.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شرابخوار ، چون بيمار شود ، او را عيادت نكنند.6 / 6آنچه روياروى بيمار ، نبايد انجام داد4297.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر كسى از شما ، برادر خويش را گرفتار بلايى ببيند ، خداوند عز و جل را [بر سلامت خويش] بستايد ، و البته اين حمد گفتن را به گوش بيمار نرساند.4298.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :گرفتار شدگانِ به بلا را كمتر تماشا كنيد و بر آنان ، وارد نشويد و چون با آنان برخورد كرديد ، راه رفتنِ خويش را تندتر كنيد تا آنچه بدانان رسيده است ، به شما نيز نرسد.

.

ص: 222

4299.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :لاتُديمُوا النَّظَرَ إلَى المَجذومينَ . (1)4300.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :لاتُديمُوا النَّظَرَ إلى أهلِ البَلاءِ وَالمَجذومينَ ؛ فَإِنَّ ذلِكَ يَحزُنُهُم . (2) .


1- .سنن ابن ماجة ، ج 2 ، ص 1172 ، ح 3543 ، التاريخ الكبير ، ج 1 ، ص 138 ، ح 417 ، مسند ابن حنبل ، ج 1 ، ص 502 ، ح 2075 كلّها عن ابن عبّاس وص 169 ، ح 581 عن فاطمة بنت الحسين عن أبيها الإمام الحسين عن أبيه عليهماالسلامعنه صلى الله عليه و آله وزاد فيه «وإذا كلّمتموهم فليكن بينكم وبينهم قيد رمح» ، كنز العمّال ، ج 10 ، ص 55 ، ح 28339.
2- .طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 106 عن محمّد بن سنان عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام ، مشكاة الأنوار ، ص 67 ، ح 102 عن الإمام الصادق عليه السلام وفيه «لاتنظروا» بدل «لاتديموا النظر» وليس فيه «والمجذومين» ، بحارالأنوار ، ج 75 ، ص 16 ، ح 11.

ص: 223

4301.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به جذاميان ، نگاه پيوسته ميفكنيد.4295.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به گرفتار شدگان بلا و جذاميان ، نگاهِ پيوسته ميفكنيد؛ چه ، اين كار ، آنان را اندوهگين مى كند. .

ص: 224

. .

ص: 225

بخش سوم : مباحث مربوط به اندام ها و دستگاه هاى بدن

اشاره

بخش سوم : مباحث مربوط به اندام ها و دستگاه هاى بدنفصل يكم : قلب و عروقفصل دوّم : مغز و اعصابفصل سوّم : چشمفصل چهارم : گ_وشفصل پنجم : دستگاه تنفسفصل ششم : دهان و دندانفصل هفتم : دستگاه گوارشفصل هشتم : خون و سپرزفصل نهم : پوستفصل دهم : م_وفصل يازدهم : ن_اخ_نفصل دوازدهم : استخوان هافصل سيزدهم : دستگاه تناسل و دفع ادرارفصل چهاردهم : جنين

.

ص: 226

الفصل الأوّل : القلب والعروق1 / 1الإِشارَةُ إلَى ما فيهِما مِنَ الحِكمَةِ4308.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ فِي الرَّجُلِ مُضغَةً إذا صَحَّت صَحَّ لَها سائِرُ جَسَدِهِ ، وإن سَقِمَت سَقِمَ لَها سائِرُ جَسَدِهِ _ قَلبَهُ _ . (1)4309.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :إنَّ اللّهَ عز و جل لَم يَبتَلِ البَدَنَ بِداءٍ (2) حَتّى جَعَلَ لَهُ دَواءً يُعالَجُ بِهِ ، ولِكُلِّ صِنفٍ مِنَ الدّاءِ صِنفٌ مِنَ الدَّواءِ وتَدبيرٌ ونَعتٌ ، وذلِكَ أنَّ هذِهِ الأَجسامَ اُسِّسَت عَلى مِثالِ المُلكِ .

فَمَلِكُ الجَسَدِ هُوَ القَلبُ ، وَالعُمّالُ العُروقُ فِي الأَوصالِ (3) وَالدِّماغِ ، وبَيتُ المَلِكِ قَلبُهُ ، وأرضُهُ الجَسَدُ ، وَالأَعوانُ يَداهُ ورِجلاهُ وعَيناهُ وشَفَتاهُ و لِسانُهُ واُذُناهُ . (4) .


1- .كنز العمّال ، ج 1 ، ص 243 ، ح 1223 نقلاً عن ابن السني وأبي نعيم في الطبّ وشُعب الإيمان عن النعمان بن بشير.
2- .في بحار الأنوار : «العبد المؤمن ببلاء» بدل «البدن بداء».
3- .في بحار الأنوار : «العروق والأوصال...». وقال المجلسي قدس سره : والمراد بالأوصال : مفاصل البدن وما يصير سببا لوصالها؛ فإنّ بها تتمّ الحركات المختلفة من القيام والقعود وتحريك الأعضاء (بحار الأنوار ، ج62، ص329).
4- .طبّ الإمام الرضا عليه السلام ، ص 10 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 309.

ص: 227

فصل يكم : قلب و عروق

1 / 1اشاره به حكمت نهفته در اين دستگاه

فصل يكم : قلب و عروق1 / 1اشاره به حكمت نهفته در اين دستگاه4313.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در انسان ، پارهْ گوشتى است كه اگر سالم باشد ، همه بدن به سلامت آن ، سالم است و اگر گرفتار بيمارى باشد ، همه بدن به بيمارى آن ، بيمار است: قلب انسان.4314.عنه صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :خداوند ، بدن را به هيچ دردى گرفتار نساخته ، مگر اين كه براى آن ، دارويى هم قرار داده است كه بدان ، درمان شود. هر نوع درد نيز نوعى درمان و چاره دارد؛ چرا كه اين بدن ها بر سياق يك مملكت ، ساخته شده اند. پادشاه اين سرزمين ، قلب است. رگ هايى كه در بدن و مغز وجود دارد ، كارگران اند. خانه آن پادشاه ، قلب انسان است. سرزمين آن پادشاه ، بدن انسان است ، و دستان ، پاها ، چشمان ، لب ها ، زبان و گوش ها نيز ياران اويند.

.

ص: 228

4308.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام- لِلطَّبيبِ الهِندِيِّ -: كانَ القَلبُ كَحَبِّ الصَّنَوبَرِ ؛ لِأَن_َّهُ مُنَكَّسٌ ، فَجُعِلَ رَأسُهُ دَقيقا لِيَدخُلَ في الرِّئَةِ فَتُرَوِّحَ عَنهُ بِبَردِها ، لِئَلاّ يَشيطَ الدِّماغُ بِحَرِّهِ . (1)4309.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام- لِلمُفَضَّلِ بنِ عُمَرَ -: أصِفُ لَكَ الآنَ _ يا مُفَضَّلُ _ الفُؤادَ : اعلَم أنَّ فيهِ ثُقبا مُوَجَّهَةً نَحوَ الثُّقبِ الَّتي فِي الرِّئَةِ تُرَوِّحُ عَنِ الفُؤادِ ، حَتّى لَوِ اختَلَفَت تِلك الثُّقبُ وتَزايَلَ بَعضُها عَن بَعضٍ لَما وَصَلَ الرَّوحُ إلَى الفُؤادِ ولَهَلَكَ الإِنسانُ ، أفَيَستَجيزُ ذو فِكرٍ ورَوِيَّةٍ أن يَزعُمَ أنَّ مِثلَ هذا يَكونُ بِالإِهمالِ ، ولا يَجِدُ شاهِدا مِن نَفسِهِ يَنزِعُهُ عَن هذَا القَولِ؟ ! (2)4310.امام صادق عليه السلام :رسول اللّه عليه السلام :فِي ابنِ آدَمَ ثَلاثُمِئَةٍ وسِتّونَ عِرقا ، مِنها مِئَةٌ وثَمانونَ مُتَحَرِّكَةٌ ، ومِئَةٌ وثَمانونَ ساكِنَةٌ ، فَلو سَكَنَ المُتَحَرِّكُ لَم يَبقَ الإِنسانُ ، ولَو تَحَرَّكَ السّاكِنُ لَهَلَكَ الإِنسانُ ؟ ! (3)4311.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَحمَدُ اللّهَ في كُلِّ يَومٍ ثَلاثَمِئَةِ مَرَّةٍ وسِتّينَ مَرَّةً عَدَدَ عُروقِ الجَسَدِ، يَقولُ: «الحَمدُ للّهِِ رَبِّ العالَمينَ كَثيرا عَلى كُلِّ حالٍ». (4)4312.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إنَّ فِي ابنِ آدَمَ ثَلاثَمِئَةٍ وسِتّينَ عِرقا ، مِنها مِئَةٌ وثَمانونَ مُتَحَرِّكَةٌ ، ومِنها مِئَةٌ وثَمانونَ ساكِنَةٌ ، فَلَو سَكَنَ المُتَحَرِّكُ لَم يَنَم ولَو تَحَرَّكَ السّاكِنُ لَم يَنَم ، وكانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا أصبَحَ قالَ : «الحَمدُ للّهِِ رَبِّ العالَمينَ كَثيرا عَلى كُلِّ حالٍ» ثَلاثَمِئَةٍ وسِتّينَ مَرَّةً ، وإذا أمسى قالَ مِثلَ ذلِكَ . (5) .


1- .الخصال ، ص 514 ، ح 3 ، علل الشرائع ، ص 100 ، ح 1 وفيه «رقيقا» بدل «دقيقا» ، المناقب لابن شهرآشوب ، ج 4 ، ص 261 كلّها عن الربيع صاحب المنصور ، بحار الأنوار ، ج 61 ، ص 308 ، ح 1.
2- .بحار الأنوار ، ج 3 ، ص 75 نقلاً عن الخبر المشتهر بتوحيد المفضّل.
3- .الأمالي للطوسي ، ص 597 ، ح 1240 عن يعقوب بن شعيب عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار ، ج 61 ، ص 316 ، ح 22.
4- .الكافي ، ج 2 ، ص 503 ، ح 3 عن أبي الحسن الأنباري ، مكارم الأخلاق ، ج 2 ، ص 77 ، ح 2191 وليس فيه «كلّ يوم» ، بحارالأنوار ، ج 61 ، ص 316 ، ح 24.
5- .الكافي ، ج 2 ، ص 503 ، ح 4 ، علل الشرائع ، ص 354 ، ح 1 كلاهما عن يعقوب بن شعيب ، بحار الأنوار ، ج 61 ، ص 316 ، ح 25.

ص: 229

4313.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ خطاب به طبيب هندى: قلب ، به شكل دانه صنوبر است؛ زيرا وارونه است و يك سرِ قلب ، باريك قرار داده شده است تا به لا به لاى ريه برود و با سردى آن ، خودش را خُنك كند ، مبادا مغز از گرماى آن بسوزد.4314.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ خطاب به مفضّل بن عمر: اى مفضّل! اكنون ، قلب را برايت وصف مى كنم: بدان كه در آن ، سوراخ هايى است ، سوداده شده به سمت سوراخ هايى كه در ريه است ، و همين هاست كه قلب را خُنك مى كند ، به گونه اى كه اگر اين سوراخ ها با همديگر تفاوت مى يافتند و رو به روى هم نبودند ، خُنكا به قلب نمى رسيد و انسان مى مُرد. اكنون آيا صاحبِ انديشه و تأمّل ، روا مى داند كه بگويد چنين پديده اى ، به اهمال پديد آمده است ، و در درون خويش ، گواهى نيابد كه او را از اين پندار ، باز بدارد؟!4315.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ لِعَلِيٍّ عليه السلام _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در آدمى زاده ، سيصد و شصت رگ است و از اين شمار ، صد و هشتاد تا متحرّك ، و صد و هشتاد تا ساكن اند. اگر آن رگ هاى متحرّك ، ساكن مى بود ، انسان باقى نبود و اگر هم آن رگ هاى ساكن ، تحرّك مى يافت ، انسان از ميان مى رفت.4315.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ خطاب به على عليه السلام _ ) امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا ، در هر روز ، سيصد و شصت بار ، به شمارِ رگ هاى بدن ، خداوند را سپاس مى گفت و مى فرمود: «پروردگار جهانيان را به فراوانى و در هر حال ، سپاس!».4316.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا فرموده است: «در بدن آدميزاد ، سيصد و شصت رگ است: صد و هشتاد تاى آن متحرّك ، و صد و هشتاد تاى ديگر ، ساكن اند. اگر آن رگ هاى متحرّك ، ساكن بودند ، انسان نمى خفت؛ و اگر آن رگ هاى ساكن ، متحرّك بودند نيز انسان نمى خفت». پيامبر خدا ، هر روز صبح ، سيصد و شصت بار مى گفت: «خداوندِ جهانيان را به فراوانى و در هر حال ، سپاس!» و شامگاهان نيز چنين مى گفت. .

ص: 230

1 / 2ما يَنفَعُ لِسَلامَةِ القَلبِ وقُوَّتِهِأ _ التُّفّاحُ4317.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعا _ ) الإمام الصادق عليه السلام :لَو يَعلَمُ النّاسُ ما فِي التُّفّاحِ ما داوَوا مَرضاهُم إلاّ بِهِ ، ألا وإنَّهُ أسرَعُ شَيءٍ مَنفَعَةً لِلفُؤادِ خاصَّةً ، وإنّهُ نَضوحُهُ . (1)ب _ الخَلُّ4319.الكافي عن أبي عبد اللّه البرقيّ رفعه :الإمام عليّ عليه السلام :نِعمَ الإِدامُ الخَلُّ يَكسِرُ المِرَّةَ ، ويُطفِئُ الصَّفراءَ ، ويُحيِي القَلبَ . (2)4320.عمل اليوم والليلة للنسائي عن ابن بريدة عن أبيه :الإمام الصادق عليه السلام :الخَلُّ يُنيرُ القَلبَ . (3)ج _ الرُّمّانُ4320.عمل اليوم و الليلة ، نسايى ( _ به نقل از ابو بُرَيده ، از پدرش _ ) الإمام الصادق عليه السلام :مَن أكَلَ رُمّانَةً عَلَى الرِّيقِ ، أنارَت قَلبَهُ أربَعينَ يوَما . (4)راجع: ج2، ص308 _ 310، ح1706 إلى ح1708 وص312 ، ح1715 وح1716.

.


1- .طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 135 عن محمّد بن مسلم وص 53 عن الوشّاء الحسين بن عليّ بن عبداللّه بن سنان ، الكافي ، ج 6 ، ص 357 ، ح 10 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 368 ، ح 2286 وليس فيها «ألا وإنّه أسرع شي منفعة للفؤاد خاصّة وإنّه نَضوحه» ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 175 ، ح 33.
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 329 ، ح 7 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 284 ، ح 1924 كلاهما عن أبي بصير عن الإمام الصادق عليه السلام ، الخصال ، ص 636 ، ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عنه عليهم السلام ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 413 ، ح 1400 عن الإمام الصادق عليه السلام وليس فيها «ويطفئ الصفراء» ، بحار الأنوار ،ج 66 ، ص 304 ، ح 17 وح 22 .
3- .المحاسن ، ج 2 ، ص 284 ، ح 1925 عن رفاعة ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 302 ، ح 9.
4- .الكافي ، ج 6 ، ص 354 ، ح 11 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 357 ، ح 2240 كلاهما عن هشام بن سالم ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 161 ، ح 35.

ص: 231

1 / 2آنچه براى سلامت قلب و تقويت آن ، مفيد است

الف _ سيب
ب _ سركه
ج _ انار

1 / 2آنچه براى سلامت قلب و تقويت آن ، مفيد استالف _ سيب4321.سنن أبى داوود ( _ به نقل از عايشه _ ) امام صادق عليه السلام :اگر مردم مى دانستند در سيب چيست ، بيمارانشان را جز به آن درمان نمى كردند. بدانيد كه سيب ، بويژه ، سودمندترين چيز براى قلب و مايه شست وشوى آن است.ب _ سركه4323.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ وقتى ماه نو را ديد، اين دعا را خواند _ ) امام على عليه السلام :سركه ، نيكو خورشتى است؛ زرداب را مى شكند ، صفرا را فرو مى نشاند و قلب را زنده مى كند.4324.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ هرگاه ماه رجب وارد مى شد _ ) امام صادق عليه السلام :سركه ، قلب را روشن مى كند.ج _ انار4326.المناقب لابن شهر آشوب :امام صادق عليه السلام :هر كس ناشتا انار بخورد ، [آن انار] ، قلبش را چهل روز روشن مى كند.ر. ك: خواصّ انار / ج2 ، ص309 _ 311 ، ح 1706 _ 1708 و ص 313 ، ح 1715 و ح 1716 .

.

ص: 232

د _ العَدَسُ4326.المناقب ، ابن شهر آشوب :الإمام عليّ عليه السلام :أكلُ العَدَسِ ، يُرِقُّ القَلبَ ، ويُكثِرُ الدَّمعَةَ . (1)4327.سنن أبى داوود ( _ درباره حكيم بن حِزام _ ) الكافي عن فرات بن أحنف :إنَّ بَعضَ بَني إسرائيلَ شَكا إلَى اللّهِ عز و جل قَسوَةَ القَلبِ ، وقِلَّةَ الدَّمعَةِ ، فَأَوحَى اللّهُ عز و جل إلَيهِ أن كُلِ العَدَسَ ، فَأَكَلَ العَدَسَ ؛ فَرَقَّ قَلبُهُ ، وجَرَت دَمعَتُهُ . (2)راجع: ج2 ، ص 392 (العدس).

ه _ السَّفَرجَلُ4328.مسند ابن حنبل ( _ به نقل از ابو عمره انصارى _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :كُلُوا السَّفَرجَلَ ؛ فَإِنَّهُ يَجلُو الفُؤادَ . (3)4329.امام كاظم عليه السلام ( _ در بيان معجزات پيامبر صلى الله عليه و آله براى ) عنه صلى الله عليه و آله :عَلَيكُم بِالسَّفَرجَلِ ؛ فَإِنَّهُ يَجلُو القَلبَ ، ويَذهَبُ بِطَخاءِ الصَّدرِ . (4)4330.المستدرك على الصحيحين عن هشام بن حبيش بن خويلد :عنه صلى الله عليه و آله :كُلُوا السَّفَرجَلَ ؛ فَإِنَّهُ يُجِمُّ الفُؤادَ ، ويُشَجِّعُ القَلبَ ، ويُحَسِّنُ الوَلَدَ . (5)4330.المستدرك على الصحيحين ( _ به نقل از هشام به حُبَيش بن خُوَيلِد _ ) الإمام الكاظم عليه السلام :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله لِجَعفَرِ بنِ أبي طالِبٍ : يا جَعفَرُ ، كُلِ السَّفَرَجَل ؛ فَإِنَّهُ يُقَوِّي القَلبَ ، ويُشَجِّعُ الجَبانَ . (6) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 343 ، ح 1 عن السكوني عن الإمام الصادق عليه السلام ، المحاسن ، ج 2 ، ص 306 ، ح 2017 عن السكوني عن الإمام الصادق عن أبيه عنه عليهم السلام وفيه «يسرع» بدل «يكثر» ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 258 ، ح 3.
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 343 ، ح 2 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 307 ، ح 2020 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 258 ، ح 6.
3- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 373 ، ح 1242 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 177 ، ح 37.
4- .المحاسن ، ج 2 ، ص 364 ، ح 2270 عن إبراهيم بن عبدالحميد عن الإمام الرضا عليه السلام ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 373 ، ح 1235 عن الإمام الرضا عليه السلام ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 169 ، ح 8؛ كنز العمّال ، ج 10 ، ص 40 ، ح 28258 نقلاً عن ابن السني وأبي نعيم عن جابر نحوه.
5- .كنز العمّال ، ج 10 ، ص 40 ، ح 28260 نقلاً عن الفردوس عن عوف بن مالك.
6- .الكافي ، ج 6 ، ص 357 ، ح 4 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 366 ، ح 2275 كلاهما عن حمزة بن بزيع عن الإمام الكاظم عليه السلام ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 170 ، ح 13.

ص: 233

د _ عدس
ه _ بِهْ

د _ عدس4332.إعلام الورى :امام على عليه السلام :عدس ، دل را نازك مى كند و اشك را مى افزايد.4331.الخرائج و الجرائح ( _ به نقل از جعيل اشجعى _ ) الكافى_ به نقل از فرات بن احنف: يكى از [پيامبران] بنى اسرائيل ، از سنگ دلى و كمىِ اشك به درگاه خداوند عز و جل ناليد. خداوند عز و جل به او وحى فرستاد كه: «عدس بخور». او نيز عدس خورد و از آن پس ، دلش نازك شد و اشكش جارى گشت.همچنين ، ر .ك : ج2 ، ص393 (عدس) .

ه _ بِهْ4333.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ درباره سخن عيسى عليه السلام ، در [اين] آيه كه گ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بِهْ بخوريد ، كه دل را جلا مى دهد.4334.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في قَولِهِ تَعالى : {Q} «وَ جَعَلَنِى مُبَارَكً ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر شما باد خوردنِ بِهْ ؛ چرا كه دل را جلا مى دهد و سنگينى و تاريكى سينه را از ميان مى بَرَد.4335.بحار الأنوار عن عدّة من أصحاب رسول اللّه صلى اللهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بِهْ بخوريد ، كه دل را استوارى و نشاط مى بخشد ، قلب را شجاعت مى دهد و فرزند را نكو مى سازد.4336.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام :پيامبر خدا ، به جعفر بن ابى طالب فرمود: «اى جعفر! بِهْ بخور ، كه قلب را قوّت مى دهد و ترسو را شجاعت مى بخشد».

.

ص: 234

4334.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ درباره اين آيه: {Q} «و مرا، هر جا كه باشم، مبار ) الإمام عليّ عليه السلام :السَّفَرجَلُ قُوَّةُ القَلبِ ، وحَياةُ الفُؤادِ ، ويُشَجِّعُ الجَبانَ . (1)4335.بحار الأنوار ( _ به نقل از جمعى از ياران پيامبر خدا _ ) عنه عليه السلام :أكلُ السَّفَرجَلِ قُوَّةٌ لِلقَلبِ الضَّعيفِ ، ويُطَيِّبُ المَعِدَةَ ، ويُذَكِّي الفُؤادَ ، ويُشَجِّعُ الجَبانَ . (2)راجع: ص 340 (خواصّ السفرجل).

و _ الكُمَّثرى4338.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في خُطبَةٍ ذَكَرَ فيهَا النِّعمَةَ بِرَسول اللّ ) الإمام الصادق عليه السلام :كُلُوا الكُمَّثرى ؛ فَإِنَّهُ يَجلُو القَلبَ ، ويُسَكِّنُ أوجاعَ الجَوفِ بِإِذنِ اللّهِ تَعالى . (3)راجع: ج2 ص 450 (الكمّثرى).

ز _ العَسَلُ4337.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :العَسَلُ شِفاءٌ مِن كُلِّ داءٍ ولا داءَ فيهِ ؛ يُقِلُّ البَلغَمَ ، ويَجلُو القَلبَ . (4)4338.امام على عليه السلام ( _ در خطبه اى كه نعمت وجود پيامبر خدا را بيان مى ف ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :نِعمَ الشَّرابُ العَسَلُ يَرعَى القَلبَ ، ويُذهِبُ بَردَ الصَّدرِ . (5)ح _ التَّلبينُ4340.امام باقر عليه السلام ( _ در توصيف پيامبر خدا _ ) الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ التَّلبينَ يَجلُو القَلبَ الحَزينَ ، كَما تَجلُو الأَصابِ_عُ العَرَقَ مِنَ الجَبينِ . (6) .


1- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 372 ، ح 1231 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 176 ، ح 37.
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 357 ، ح 1 عن الحسن بن راشد عن الإمام الصادق عليه السلام ، المحاسن ، ج 2 ، ص 366 ، ح 2277 عن أبي بصير عن الإمام الصادق عن آبائه عنه عليهم السلام ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 170 ، ح 15.
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 358 ، ح 1 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 371 ، ح 2296 كلاهما عن أبي بصير ، الخصال ، ص 632 ، ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 379 ، ح 1265 كلاهما عن الإمام عليّ عليه السلام نحوه ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 174 ، ح 32.
4- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 359 ، ح 1172 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 294 ، ح 18.
5- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 358 ، ح 1168 ، طبّ النبيّ صلى الله عليه و آله ، ص 7 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 290 ، ح 2؛ الفردوس ، ج 4 ، ص 265 ، ح 6780 وفيه «بوحر» بدل «برد» ، كشف الخفاء ، ج 2 ، ص 319 ، ح 2816 كلاهما عن عائشة.
6- .الكافي ، ج 6 ، ص 320 ، ح 2 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 171 ، ح 1477 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 96 ، ح 6.

ص: 235

و _ گلابى
ز _ عسل
ح _ تلبينه

4341.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في صِفَةِ أهلِ بَيتِهِ عليهم السلام وبَرَكَتِهِ ) امام على عليه السلام :بِهْ ، قوّت قلب و حياتِ دل است و ترسو را شجاعت مى بخشد .4342.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :خوردن بِهْ ، نيروى قلبِ ضعيف است ، معده را پاك مى سازد ، دل را نشاط مى دهد و ترسو را شجاعت مى بخشد.ر. ك: ج2 ، ص341 (خواصِّ بِهْ) .

و _ گلابى4341.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در وصف اهل بيتش و بركت آنان _ ) امام صادق عليه السلام :گلابى بخوريد ، كه به اذن خداوند متعال ، دل را جلا مى دهد و دردهاى درون را تسكين مى بخشد.ر. ك: ج2 ، ص451 (گلابى) .

ز _ عسل4344.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :عسل ، شفاى هر بيمارى اى است و بيمارى اى هم در آن نيست؛ بلغم را كم مى كند و دل را جلا مى دهد.4345.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عسل ، چه خوب نوشيدنى اى است! قلب را مراقبت مى كند و سردى سينه را از ميان مى بَرَد. (1)ح _ تلبينه (2)4347.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :تلبينه ، دل اندوهگين را جلا مى بخشد ، چنان كه انگشتان ، عرق را از پيشانى مى زدايند.

.


1- .. در الفردوس ، به جاى «سردى سينه را از ميان مى بَرَد» ، اين عبارت آمده : «كينه را از دل مى زدايد و حالت دلْ چركينى را از ميان مى بَرَد» .
2- .تلبينه ، نوعى آش است كه از سبوس و شير و عسل ، تهيه مى شود (القاموس المحيط: ج 4 ص 265). نيز ، ر . ك: ج2 ، ص245 (تلبينه) .

ص: 236

ط _ الرّيحُ الطَّيِّبَةُ4349.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ الرّيحَ الطَّيِّبَةَ تَشُدُّ القَلبَ ، وتَزيدُ فِي الجِماعِ . (1)1 / 3ما يَنفَعُ لِسَلامَةِ العُرو قِأ _ الباذَنجانُ4347.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :أكثِروا مِنَ الباذَنجانِ عِندَ جِدادِ النَّخلِ ؛ فَإِنَّهُ شِفاءٌ مِن كُلِّ داءٍ ، ويَزيدُ في بَهاءِ الوَجهِ ، ويُلَيِّنُ العُروقَ ، ويَزيدُ في ماءِ الصُّلبِ . (2)ب _ الحَوكُ4349.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :الحَوكُ بَقلَةُ الأَنبِياءِ ، أما إنَّ فيهِ ثمانَ (3) خِصالٍ : يُمرِئُ ، ويَفتَحُ السُّدَدَ ، ويُطَيِّبُ الجُشاءَ ، ويُطَيِّبُ النَّكهَةَ ، ويُشَهِّي الطَّعامَ ، ويَسُلُّ الدّاءَ ، وهُوَ أمانٌ مِنَ الجُذامِ ، إذَا استَقَرَّ في جَوفِ الإِنسانِ قَمَعَ الدّاءَ كُلَّهُ . (4)ج _ التّينُ4351.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :أكلُ التّينِ يُلَيِّنُ (5) السُّدَدَ . (6) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 510 ، ح 3 ، قرب الإسناد ، ص 167 ، ح 610 وفيه «الصلب» بدل «القلب» وكلاهما عن عليّ بن رئاب عن الإمام الصادق عليه السلام ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 100 ، ح 189 وليس فيه ذيله ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 140 ، ح 1.
2- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 398 ، ح 1355 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 223 ، ح 7.
3- .كذا في جميع المصادر ، والقياس : «ثماني» .
4- .الكافي ، ج 6 ، ص 364 ، ح 4 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 388 ، ح 1309 وفيه «يسهل الدم» بدل «يسلّ الداء» ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 215 ، ح 13.
5- .في المصدر : «تليّن» ، والتصويب من بحار الأنوار.
6- .طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 137 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 186 ، ح 3.

ص: 237

ط _ بوى خوش

1 / 3آنچه براى سلامتى رگ ها سودمند است

الف _ بادنجان
ب _ حوك
ج _ انجير

ط _ بوى خوش4353.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بوى خوش ، قلب را استوارى مى بخشد و بر توان همبسترى مى افزايد.1 / 3آنچه براى سلامتى رگ ها سودمند استالف _ بادنجان4351.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :در هنگام خرماچينى ، فراوان بادنجان (/ بادمجان) بخوريد؛ چرا كه شفاى هر درد است ، بر روشنىِ چهره مى افزايد ، رگ ها را نرم مى كند و آب كمر (نيروى جنسى) را افزون مى سازد.ب _ حوك4353.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :حوك (1) (/ باذروج) سبزى پيامبران است. بدان كه در آن ، هشت ويژگى است: هضم كننده است؛ گرفتگى هاى عروق و مجارى را مى گشايد؛ آروغ را خوش بو مى سازد؛ دهان را بوى خوش مى بخشد؛ غذا را دوست داشتنى مى سازد؛ درد و بيمارى را از درون بدن ، بيرون مى كشد؛ و امانِ انسان از جذام است؛ [و] چون در درون انسان جاى گيرد ، همه بيمارى ها را فرو مى نشاند. (2)ج _ انجير4355.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :خوردن انجير ، رسوبات مجارى و رگ ها را نرم مى كند.

.


1- .معناى حوك در ج2 صفحه 197 ح 1507 آمده است .
2- .. در مكارم الأخلاق ، به جاى «بيمارى را از درون بدن ، بيرون مى كشد» ، عبارت «خون را روان مى سازد» آمده است .

ص: 238

د _ قَصَبُ السُّكَّرِ4357.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الكاظم عليه السلام :قَصَبُ السُّكَّرِ يَفتَحُ السُّدودَ (1) ، ولا داءَ فيهِ ولا غائِلَةَ . (2)ه _ الصَّومُ4359.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عَلَيكُم بِالصَّومِ ؛ فَإِنَّهُ مَحسَمَةٌ لِلعُروقِ ومَذهَبَةٌ لِلأَشَرِ . (3)و _ العَشاءُ4361.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :لا تَدَعِ العَشاءَ ولَو بِثَلاثِ لُقَمٍ بِمِلحٍ . مَن تَرَكَ العَشاءَ لَيلَةً ماتَ عِرقٌ في جَسَدِهِ ولا يَحيا أبَدا . (4)4357.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :إنَّ فِي الجَسَدِ عِرقا يُقالُ لَهُ : العَشاءُ ، فَإِن تَرَكَ الرَّجُلُ العَشاءَ لَم يَزَل يَدعو عَلَيهِ ذلِكَ العِرقُ إلى أن يُصبِ_حَ ، يَقولُ : أجاعَكَ اللّهُ كَما أجَعتَني ، وأظمَأَكَ اللّهُ كَما أظمَأتَني . فَلا يَدَعَنَّ أحَدُكُمُ العَشاءَ ولَو بِلُقمَةٍ مِن خُبزٍ أو شَربَةٍ مِن ماءٍ . (5)راجع: ج2 ، ص 332 ، ح 1756 .

.


1- .في بحار الأنوار : «السدد» بدل «السدود» .
2- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 363 ، ح 1191 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 189 ، ح 2.
3- .كنز العمّال ، ج 8 ، ص 450 ، ح 23610 نقلاً عن أبي نعيم في الطبّ عن شدّاد بن عبداللّه .
4- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 424 ، ح 1447 و 1448 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 345 ، ح 20.
5- .الكافي ، ج 6 ، ص 289 ، ح 12 عن سهل بن زياد عن بعض الأهوازيّين ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 347 ، ح 26.

ص: 239

د _ نيشكر
ه _ روزه
و _ شام خوردن

د _ نيشكر4360.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام :نيشكر ، گرفتگى هاى مجارى و رگ ها را باز مى كند و هيچ بيمارى و بدى اى در آن نيست.ه _ روزه4362.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر شما باد روزه؛ چرا كه طغيان رگ ها را فرو مى نشاند و سرمستى را مى بَرَد. (1)و _ شام خوردن4364.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :شام را وا مگذار ، هر چند به سه لقمه نان و نمك باشد. هر كس يك شب شام را واگذارد (2) ، يك رگ در بدن وى مى ميرد و اين رگ ، هرگز زنده نمى شود.4365.عنه صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :در بدن ، رگى است كه آن را «عَشا (شام)» گويند. اگر شخصْ شام خوردن را واگذارد ، آن رگ تا صبح او را نفرين مى كند و مى گويد: «خدا ، تو را گرسنه بدارد ، چنان كه مرا گرسنه بداشتى ، و تشنه بدارد ، چنان كه تشنه ام نگاه داشتى». (3) پس مبا دا كسى از شما شام را واگذارد ، هر چند به يك لقمه نان يا جرعه اى آب باشد.ر. ك: ج2 ، ص333 ح 1756

.


1- .ناگفته نماند مؤلّف در تبيين معناى عبارت «مَحْسَمَة للعروق» كه در روايت آمده ، از فيض القدير ، چنين نقل كرده است : در المصباح آمده است «حَسَمَه حَسما فانحَسَمَ» يعنى : «آن را بُريد و بُريده شد» و «حسمتُ العِرقَ» ، به حذف مضاف گفته مى شود و اصل آن ، چنين است : «حسمتُ دَمَ العِرق» ؛ يعنى آن كه : «رگ را بُريدى و با داغ نهادن و با آتش گذاردن بر آن ، خونريزى را متوقّف ساختى» . ابن اثير در النهاية گفته است : «مَحْسَمَة للعرق» ، يعنى : «كاهنده قدرت همبسترى» ، و «مذهبة للأشر» ، يعنى : «از ميان بَرَنده سرمستى» ، بدان معنا كه روزه ، خون رگ ها را كاهش مى دهد و سرچشمه مَنى را كم مى كند و سرمستى انسان را در هم مى شكند .
2- .چنان كه پيش تر اشاره شد ، به نظر مى رسد اين توجّه ناظر به نظام دو وعده اى است . م .
3- .علاّمه مجلسى مى گويد: «اين دعا ، يك مثَل است براى بيان زيان ديدن آن رگ و در نتيجه ، زيان رساندن آن به بدن ، گويا كه آن رگ ، دعا مى كند و دعايش هم بر آورده مى شود» (بحار الأنوار: ج 66 ص 347) .

ص: 240

الفصل الثاني : الدّماغ والأعصاب2 / 1الإِشارَةُ إلَى ما فيهِما مِنَ الحِكمَةِ4366.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام_ لِطَبيبٍ عَجَزَ عَنِ الجَوابِ لَمّا سَأَلَهُ عليه السلام : لِمَ كانَ فِي الرَّأسِ شُؤونٌ؟: كانَ فِي الرَّأسِ شُؤونٌ ؛ لِأَنَّهُ (1) المُجَوَّفُ إذا كانَ بِلا فَصلٍ أسرَعَ إلَيهِ الصُّداعُ ، فَإِذا جُعِلَ ذا فُصولٍ كانَ الصُّداعُ مِنهُ أبعَدَ . (2)4367.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام_ لِلمُفَضَّلِ بنِ عُمَرَ: لَو رَأَيتَ الدِّماغَ إذا كُشِفَ عَنهُ لَرَأَيتَهُ قَد لُفَّ بِحُجُبٍ بَعضُها فَوقَ بَعضٍ ؛ لِتَصونَهُ مِنَ الأَعراضِ وتُمسِكَهُ فَلا يَضطَرِبَ ، ولَرَأَيتَ عَلَيهِ الجُمجُمَةَ بِمَنزِلَةِ البَيضَةِ ؛ كَيما يَفُتُّهُ هَدُّ الصَّدمَةِ وَالصَّكَّةِ الَّتي رُبَّما وَقَعَت فِي الرَّأسِ ، ثُمَّ قَد جُلِّلَتِ الجُمجُمَةُ بِالشَّعرِ حَتّى صارَ بِمَنزِلَةِ الفَروِ لِلرَّأسِ تَستُرُهُ مِن شِدَّةِ الحَرِّ وَالبَردِ ؛ فَمَن حَصَّنَ الدِّماغَ هذَا التَّحصينَ إلاَّ الَّذي خَلَقَهُ وجَعَلَهُ يَنبوعَ الحِسِّ وَالمُستَحِقَّ لِلحيطَةِ وَالصِّيانَةِ لِعُلُوِّ مَنزِلَتِهِ مِنَ البَدَنِ وَارتفاعِ دَرَجَتِهِ وخَطَرِ مَرتَبَتِهِ ؟ . . .

يا مُفَضَّلُ ، مَن غَيَّبَ الفُؤادَ في جَوفِ الصَّدرِ وكَساهُ المِدرَعَةَ الَّتي هِيَ غِشاؤُهُ ، وحَصَّنَهُ بِالجَوانِحِ وما عَلَيها مِنَ اللَّحمِ وَالعَصَبِ ؛ لِئَلاّ يَصِلَ إلَيهِ ما يَنكَؤُه؟ . . .

فَكِّر يا مُفَضَّلُ ، لِمَ صارَ المُخُّ الرَّقيقُ مُحَصَّنا في أنابيبِ العِظامِ ، هَل ذلِكَ إلاّ لِيَحفَظَهُ ويَصونَهُ ؟ ! . (3) .


1- .في علل الشرائع : «لأنّ» بدل «لأنّه».
2- .الخصال ، ص 512 ، ح 3 ، علل الشرائع ، ص 100 ، ح 1 كلاهما عن الربيع صاحب المنصور ، بحار الأنوار ، ج 61 ، ص 308 ، ح 17.
3- .بحار الأنوار ، ج 61 ، ص 325 ، ح 30 وج 3 ، ص 72 كلاهما نقلاً عن الخبر المشتهر بتوحيد المفضّل.

ص: 241

فصل دوم : مغز و اعصاب

2 / 1اشاره به حكمت مغز و دستگاه عصبى

فصل دوّم : مغز و اعصاب2 / 1اشاره به حكمت مغز و دستگاه عصبى4366.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ در پاسخ طبيبى فرومانده از پاسخ به اين پرسش امام كه: «چرا كاسه سر ، از چند استخوان و لايه تشكيل مى شود؟»: چون هر چيز درونْ تهى اگر يك پارچه باشد ، شكستن ، زودتر به سراغش مى آيد و چون چند تكّه قرار داده شود ، شكستگى از آن دورتر است.4367.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ خطاب به مفضّل بن عمر: اگر جمجمه باز مى شد و مى توانستى مغز را ببينى ، مى ديدى كه به حجاب هايى (لايه هايى) كه روى همديگر قرار گرفته اند ، در ميان گرفته شده است تا هم آن را از عارضه ها مصون بدارد ، و هم آن را استوار نگه دارد ، تا بدان ، لرزش راه نيابد؛ و مى ديدى كه جمجمه ، به سان كُلَهْ خودى بر آن قرار گرفته است تا آن را از اثر ضربت هاى سختى كه ممكن است به سر برسد ، حفظ كند. سپس ، تاجى از مو بر روى جُمجُمه پوشانده شده و اين پوشش ، همانند پوستينى براى سر است كه آن را از شدّت سرما و گرما ، نگه مى دارد . پس چه كسى مغز را در چنين دِژى جاى داده است ، مگر همو كه آن را آفريد و سرچشمه احساس ساخت و به واسطه منزلت والايى كه در بدن دارد ، و نيز به واسطه مرتبه بلند و جايگاه برجسته اش آن را سزامند اين همه حفظ و مراقبت دانست؟

اى مفضّل! چه كسى قلب را در درون سينه انسان قرار داد و زِرِهى كه پوشش استوار آن است ، بر آن قرار داد و آن را به دنده ها و گوشت و پى اى كه بر آن است ، مصونيت داد تا جراحت و آزارى بدان نرسد؟

اى مفضّل! نيك بينديش كه چرا مغز كه جسمى رقيق است ، در لابه لاى استخوان ها حصار يافته است . آيا جز براى اين است كه از آن ، حفاظت كند و آن را مصون بدارد ؟

.

ص: 242

2 / 2ما يَشُدُّ العَقلَأ _ الباقِلاَءُ4371.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :أكلُ الباقِلّى يُمَخِّخُ السّاقَينِ ، ويَزيدُ فِي الدِّماغِ ، ويُوَلِّدُ الدَّمَ الطَّرِيَّ . (1)ب _ التَّدهينُ4373.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :الدُّهنُ يُلَيِّنُ البَشَرَةَ ، ويَزيدُ فِي الدِّماغِ ، ويُسَهِّلُ مَجارِيَ الماءِ ، ويُذهِبُ القَشَفَ ، ويُسفِرُ اللَّونَ . (2) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 344 ، ح 1 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 309 ، ح 2028 وليس فيه «الطري» وكلاهما عن محمّد بن عبد اللّه ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 397 ، ح 1348 وفيه «كلوا الباقِلّى فإنّه يمخّخ ...» ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 266 ، ح 3 .
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 519 ، ح 1 وح 4 وفيه «يحسن» بدل «يسفر» وكلاهما عن أبي بصير عن الإمام الصادق عليه السلام ،الخصال ،ص 611 ، ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عنه عليهم السلام ، تحف العقول ، ص 100 نحوه ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 111 ، ح 248 عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار ، ج 10 ، ص 90 ، ح 1.

ص: 243

2 / 2آنچه عقل را استحكام مى بخشد

الف _ باقلا
ب _ روغن ماليدن

2 / 2آنچه عقل را استحكام مى بخشدالف _ باقلا4377.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :خوردن باقلا ، استخوان هاى ساق را تراكم درونى مى دهد ، توانِ مغز را افزون مى سازد و خون تازه توليد مى كند.ب _ روغن ماليدن4371.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :روغن ، پوست را نرم مى كند ، بر توان مغز مى افزايد ، مجارى آب را در بدن مى گشايد ، كثافت پوست را از ميان مى برد و رنگ را روشن مى كند.

.

ص: 244

4372.اُسد الغابة ( _ به نقل از شيبة بن عبد الرحمان سُلَمى _ ) الإمام الصادق عليه السلام :دُهنُ البَنَفسَجِ يَرزُنُ الدِّماغَ . (1)ج _ الحِجامَةُ4374.سنن ابن ماجة ( _ به نقل از عروه _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الحِجامَةُ تَزيدُ العَقلَ ، وتَزيدُ الحافِظَ حِفظاً . (2)4375.حياة الحيوان الكبرى :الإمام عليّ عليه السلام :إنَّ الحِجامَةَ تُصَحِّحُ البَدَنَ ، وتَشُدُّ العَقلَ . (3)د _ الخَلُّ4377.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :إنّا لَنَبدَأُ بِالخَلِّ عِندَنا ، كَما تَبدَؤونَ بِالمِلحِ عِندَكُم ؛ فَإِنَّ الخَلَّ لَيَشُدُّ العَقلَ . (4)ه _ خَلُّ الخَمرِ4379.الإمام الباقر عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام :خَلُّ الخَمرِ يَشُدُّ اللِّثَةَ ، ويَقتُلُ دَوابَّ البَطنِ ، ويَشُدُّ العَقلَ . (5) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 522 ، ح 8 عن محمّد بن سوقة ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 223 ، ح 8 .
2- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 174 ، ح 518 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 126 ، ح 82؛ سنن ابن ماجة ، ج 2 ، ص 1154 ، ح 3488 ، المستدرك على الصحيحين ، ج 4 ، ص 234 ، ح 7479 كلاهما نحوه ، الفردوس ، ج 2 ، ص 154 ، ح 2781 كلّها عن ابن عمر.
3- .الخصال ، ص 611 ، ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، تحف العقول ، ص 100 وفيه «تُصِحُّ» بدل «تُصَحِّحُ» ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 114 ، ح 18 .
4- .الكافي ، ج 6 ، ص 329 ، ح 5 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 283 ، ح 1915 كلاهما عن إسماعيل بن جابر ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 413 ، ح 1399 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 398 ، ح 16 .
5- .الكافي ، ج 6 ، ص 330 ، ح 9 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 285 ، ح 1927 كلاهما عن سماعة ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 302 ، ح 11 .

ص: 245

ج _ حِجامت
د _ سركه
ه _ سركه شراب

4380.الإمام الباقر عليه السلام :امام صادق عليه السلام :روغن بنفشه ، مغز را نيرو مى بخشد.ج _ حِجامت4379.امام باقر عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حِجامت ، عقل را افزون مى كند و بر قدرت حافظه مى افزايد.4380.امام باقر عليه السلام :امام على عليه السلام :حِجامت ، بدن را صحّت مى دهد و عقل را استحكام مى بخشد.د _ سركه4382.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :ما با سركه آغاز مى كنيم ، چنان كه شما با نمك آغاز مى كنيد؛ چرا كه سركه ، عقل را استحكام مى بخشد.ه _ سركه شراب4384.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :سركه شراب ، لثه را تقويت مى كند ، جنبندگان شكم را مى كُشد و عقل را استحكام مى بخشد.

.

ص: 246

و _ السَّدابُ4382.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :السَّدابُ يَزيدُ في العَقلِ . (1)4383.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي :عَن مُحَمَّدِ بنِ عَمرِو بنِ إبراهيمَ عَن أبي جَعفَرٍ أو أبِي الحَسَنِ عليهماالسلام ، قالَ : ذُكِرَ السَّدابُ فَقالَ : أما إنَّ فيهِ مَنافِعَ : زِيادَةٌ فِي العَقلِ ، وتَوفيرٌ فِي الدِّماغِ ؛ غَيرَ أنَّهُ يُنتِنُ ماءَ الظَّهرِ . (2)ز _ السِّلقُ4385.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام_ في ذِكرِ فَوائِدِ السِّلقِ: يَشُدُّ العَقلَ ، ويُصَفِّي الدَّمَ . (3)ح _ السِّواكُ4387.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :السِّواكُ يَذهَبُ بِالبَلغَمِ ، ويَزيدُ فِي العَقلِ . (4)ط _ الفَرفَخُ4386.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عَلَيكُم بِالفَرفَخِ ؛ فَهِيَ المِكيَسَةُ ؛ فَإِنَّهُ إن كانَ شَيءٌ يَزيدُ فِي العَقلِ فَهِيَ . (5)ي _ القَرعُ4388.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در بخشى از خطبه اش در آخرين روز از ماه شعبان _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عَلَيكُم بِالقَرعِ ؛ فَإِنَّهُ يَزيدُ فِي العَقلِ ، ويُكَبِّرُ الدِّماغَ . (6) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 367 ، ح 1 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 322 ، ح 2088 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 391 ، ح 1321 وزاد في ذيله «غير أنّه ينثر ماء الظهر» ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 241 ، ح 1 .
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 368 ، ح 2 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 241 ، ح 4 .
3- .المحاسن ، ج2 ، ص 327 ، ح 2110 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 217 ، ح 7 .
4- .ثواب الأعمال ، ص 34 ، ح 3عن يحيى أبي البلاد.
5- .المحاسن ، ج 2 ، ص 323 ، ح 2094 عن حمّاد بن زكريّا ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 390 ، ح 1314 وليس فيه «فهي المكيسة» و كلاهما عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 234 ، ح 3.
6- .شُعب الإيمان ، ج 5 ، ص 102 ، ح 5947 عن عطاء ، كنز العمّال ، ج 10 ، ص 44 ، ح 28276.

ص: 247

و _ سُداب
ز _ چغندر
ح _ مسواك زدن
ط _ خُرفه
ى _ كدو

و _ سُداب4390.عنه صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام :سُداب (1) ، عقل را افزون مى كند.4391.عنه صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از محمّد بن عمرو بن ابراهيم ، از امام باقر عليه السلام يا امام كاظم عليه السلام: [نزد او] از سداب نام برده شد. فرمود: «بدانيد كه در آن ، منافعى است: افزودن بر عقل و فراوان ساختن هوش ، هر چند كه آبِ كمر را بدبو مى كند».ز _ چغندر4389.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام_ درباره فوايد چغندر: عقل را استحكام مى بخشد و خون را تصفيه مى كند.ح _ مسواك زدن4391.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :مسواك زدن ، بَلغَم را مى بَرَد و عقل را افزون مى كند.ط _ خُرفه4393.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر شما باد خُرفه ، كه زيركى دهد و اگر تنها يك چيز باشد كه عقل را افزون مى كند ، همان است.ى _ كدو4395.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر شما باد كدو؛ چرا كه عقل را افزون سازد و مغز را بزرگ مى كند.

.


1- .سَداب: سذاب. سداب ها، دسته اى از تيره سدابيان اند و مهم ترين نوع آن ، سداب كوهى است ، داراى برگ هاى باريك و بسيار متعفّن كه براى گريزاندن حشرات به كار مى رود. گياهى دارويى مانند پودنه است كه خوردن آن ، دفع قوّت باه و مباشرت مردان و اسقاط حمل زنان مى كند. در يونانى آن را «فيجن» و در تنكابن و ديلم ، «پيم» مى نامند (ر. ك: لغت نامه دهخدا) .

ص: 248

4396.النوادر للراوندي عن ابن عبّاس :عنه صلى الله عليه و آله :عَلَيكُم بِالدُّبّاءِ ؛ فَإِنَّهُ يُزَكِّي العَقلَ ، ويَزيدُ فِي الدِّماغِ . (1)4397.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :كُلُوا الدُبّاءَ ؛ فَإِنَّهُ يَزيدُ فِي الدِّماغِ . (2)راجع: ج2 ، ص 426 (القرع) .

ك _ الكَرَفسُ4394.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عَلَيكُم بِالكَرَفسِ ؛ فَإِنَّهُ إن كانَ شَيءٌ يَزيدُ فِي العَقلِ فَهُوَ هُوَ . (3)ل _ اللُّبانُ4396.النوادر ، راوندى ( _ به نقل از ابن عبّاس _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أطعِموا نِساءَكُم الحَوامِلَ اللُّبانَ ؛ فَإِنَّهُ يَزيدُ في عَقلِ الصَّبِيِّ . (4)4397.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :عَلَيكُم بِاللُّبانِ ؛ فَإِنَّهُ . . . يَزيدُ في العَقلِ ، ويُذَكِّي الذِّهنَ ، ويَجلُو البَصَرَ ، ويُذهِبُ النِّسيانَ . (5)4398.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :اِستَكثِروا مِنَ اللُّبانِ وَاستَبقوهُ وَامضَغوهُ ، وأحَبُّهُ إلَيَّ المَضغُ ؛ فَإِنَّهُ يَنزِفُ بَلغَمَ المَعِدَةِ ويُنَظِّفُها ، ويَشُدُّ العَقلَ ، ويُمرِئُ الطَّعامَ . (6)راجع: ج1 ، ص 658 (ما ينفع الجنين من الأغذية).

م _ اللَّحمُ4401.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :اللَّحمُ يُنبِتُ اللَّحمَ ويَزيدُ فِي العَقلِ ، ومَن تَرَكَ أكلَهُ أيّاماً فَسَدَ عَقلُهُ . (7) .


1- .دعائم الإسلام ، ج 2 ، ص 113 ، ح 376 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 229 ، ح 18 وفيه «يذكّي» مكان «يزكّي».
2- .الخصال ، ص 632 ، ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، تحف العقول ، ص 122 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 225 ، ح 1.
3- .طبّ النبيّ صلى الله عليه و آله ، ص 11 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 300 .
4- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 423 ، ح 1439 ، بحارالأنوار ، ج 66 ، ص 444 ، ح 8 ؛ الفردوس ، ج 1 ، ص 101 ، ح 331 عن ابن عمر.
5- .طبّ النبيّ صلى الله عليه و آله ، ص 6 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 294 .
6- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 423 ، ح 1442 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 444 ، ح 8 .
7- .طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 139 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 72 ، ح 68 .

ص: 249

ك _ كرفس
ل _ كُندُر
م _ گوشت

4402.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر شما باد كدو؛ چرا كه عقل را مى پالايد و مغز را مى افزايد.4403.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :كدو بخوريد؛ چرا كه مغز را افزون مى كند.ر. ك: ج2 ، ص427 (كدو) .

ك _ كرفس4401.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر شما باد كرفس؛ چرا كه اگر بنا بود تنها يك چيز عقل را افزون كند ، آن ، همين بود.ل _ كُندُر4403.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به زنان آبستن خود ، كُندُر بدهيد؛ چرا كه عقل كودك را افزون مى كند.4404.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر شما باد كُندُر؛ چرا كه... عقل را افزون مى كند ، ذهن را ذكاوت مى دهد ، چشم را جلا مى بخشد و فراموشى را از ميان مى بَرَد.4405.عنه صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :فراوان كُندُر بخوريد ، آن را در دهان نگه داريد و بِجَويد. براى من ، جويدن آن ، دوست داشتنى تر است؛ بلغمِ معده را مى زدايد و آن را تميز مى كند ، عقل را استحكام مى بخشد و غذا را مى گوارَد.ر. ك: ج1 ، ص659 (غذاهايى كه براى جنين ، سودمند است) .

م _ گوشت4408.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :گوشت ، گوشت مى رويانَد و بر عقل مى افزايد؛ و هر كس آن را چند روز وا گذارد ، عقلش تباه شود.

.

ص: 250

2 / 3ما يَزيدُ في الذِّهنِ4411.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن أدمَنَ أكلَ الزَّبيبِ عَلَى الرّيقِ ، رُزِقَ الفَهمَ وَالحِفظَ وَالذِّهنَ ، ونَقَصَ مِنَ البَلغَمِ . (1)4404.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :كُلُوا السَّفَرجَلَ ؛ فَإِنَّهُ يَزيدُ فِي الذِّهنِ . . . (2)4405.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :عَلَيكُم بِاللُّبانِ ؛ فَإِنَّهُ . . . يَزيدُ فِي العَقلِ ، ويُذَكِّي الذِّهنَ . (3)4406.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :كُلُوا الرُّمّانَ بِشَحمِهِ ؛ فَإِنَّهُ يَدبَغُ المَعِدَةَ ، ويَزيدُ في الذِّهنِ . (4)4407.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن محمّد بن عليّ الهمداني :إنَّ رَجُلاً كانَ عِندَ الرِّضا عليه السلام بِخُراسانَ ، فَقُدِّمَت إلَيهِ مائِدَةٌ عَلَيها خَلٌّ ومِلحٌ ، فَافتَتَحَ عليه السلام بِالخَلِّ فَقالَ الرَّجُلُ : جُعِلتُ فِداكَ ! أمَرتَنا أن نَفتَتِحَ بِالمِلحِ؟ !

فَقالَ : هذا مِثلُ هذا _ يَعنِيالخَلَّ _ وإنَّ الخَلَّ يَشُدُّ الذِّهنَ ، ويَزيدُ فِي العَقلِ . (5)راجع : ج1 ، ص252 ، ح 376 .

2 / 4ما يورِثُ الحِفظَأ _ الزَّبيبُ4412.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن أدمَنَ أكلَ الزَّبيبَ عَلَى الرّيقِ ، رُزِقَ الفَهمَ وَالحِفظَ وَالذِّهنَ ، ونَقَصَ مِنَ البَلغَمِ . (6)راجع : ج2 ، ص322 (خواصّ إدمان أكل الزبيب على الريق).

.


1- .بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 271 ، ح 70 نقلاً عن كتاب الجنّة للكفعمي عن ابن مسعود .
2- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 374 ، ح 1243 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 177 ، ح 37 .
3- .طبّ النبيّ صلى الله عليه و آله ، ص 6 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 294 .
4- .الكافي ، ج 6 ، ص 354 ، ح 12 عن صالح بن عقبة ، المحاسن ، ج 2 ، ص 356 ، ح 2232 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 160 ، ح 27 .
5- .الكافي ، ج 6 ، ص 329 ، ح 4 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 286 ، ح 1931 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 303 ، ح 14 .
6- .بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 271 ، ح 70 نقلاً عن كتاب الجنّة للكفعمي عن ابن مسعود .

ص: 251

2 / 3آنچه بر توان ذهن مى افزايد

2 / 4آنچه حافظه را تقويت مى كند

الف _ مويز

2 / 3آنچه بر توان ذهن مى افزايد4416.سنن أبي داوود عن صخر الغامديّ :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس ناشتا به خوردن مويز مداومت كند ، فهم و حافظه و ذهن ، روزى او مى شود و از بلغم وى ، كاسته مى شود.4417.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ يوصي عليّا عليه السلام _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بِه بخوريد؛ چرا كه... ذهن را افزون مى كند.4412.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر شما باد كُندُر؛ چرا كه... عقل را افزون مى كند و ذهن را ذكاوت مى دهد.4413.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :انار را با پيه (1) آن بخوريد؛ چرا كه معده را مى پالايد و ذهن را افزون مى كند.4414.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از محمّد بن على همدانى: مردى در خراسان ، نزد امام رضا عليه السلام بود. در اين هنگام ، نزد ايشان سفره اى گستردند كه در آن ، سركه و نمك بود. امام عليه السلام با سركه آغاز كرد. آن مرد گفت: فدايت شوم! به ما فرموده اى كه با نمك ، آغاز كنيم.

فرمود: «اين ، همانند آن (يعنى نمك) است. سركه ، ذهن را استحكام مى بخشد و عقل را افزون مى كند».ر .ك : ج1 ، ص253 ، ح 376 .

2 / 4آنچه حافظه را تقويت مى كندالف _ مويز4418.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس ناشتا بر خوردن مويز مداومت كند ، فهم و حافظه و ذهن ، روزى او مى شود و از بلغم وى ، كاسته مى شود.ر. ك: ج2 ، ص323 (خواصّ خوردن مويز در حالت ناشتا) .

.


1- .پيه انار ، سپيده اى است كه در درون انار است و دانه ها بر آن تعبيه شده اند (لغت نامه دهخدا) .

ص: 252

ب _ العَسَلُ4421.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن أرادَ الحِفظَ ، فَليَأكُلِ العَسَلَ . (1)4422.عنه صلى الله عليه و آله :الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :قالَ العالِمُ عليه السلام : فِي العَسَلِ شِفاءٌ مِن كُلِّ داءٍ . مَن لَعِقَ لعقَةَ عَسَلٍ عَلَى الرّيقِ يَقطَعُ البَلغَمَ ، ويَحسِمُ الصَّفرَةَ ، ويَمنَعُ المِرَّةَ السَّوداءَ ، ويُصَفِّي الذِّهنَ ، ويُجَوِّدُ الحِفظَ إذا كانَ مَعَ اللُّبانِ الذَّكَرِ . (2)ج _ الكَرَفسُ4424.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكَرَفسُ يَفتَحُ السُّدَدَ ، ويُذَكِّي القَلبَ ، ويَرِثُ الحِفظَ ، ويَطرُدُ الجُنونَ وَالجُذامَ وَالبَرَصَ وَالجُبنَ . (3)4419.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الدروس_ في بَيان فَوائِدِ الكَرَفسِ: رُوِيَ أنَّهُ يورِثُ الحِفظَ ، ويُذَكِّي القَلبَ ، ويَنفِي الجُنونَ وَالجُذامَ وَالبَرَصَ . (4)د _ الحِجامَةُ4421.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الحِجامَةُ تَزيدُ العَقلَ ، وتَزيدُ الحافِظَ حِفظاً . (5) .


1- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 358 ، ح 1167 عن أنس ، طبّ النبيّ صلى الله عليه و آله ، ص 7 ، بحارالأنوار ، ج 66 ، ص 290 ، ح 2؛ الفردوس ، ج 3 ، ص 594 ، ح 5864 عن أنس.
2- .الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام ، ص 346 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 293 ، ح 16.
3- .الفردوس ، ج 5 ، ص 370 ، ح 8468 عن الإمام الحسين عليه السلام ؛ مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 390 ، ح 1317 نحوه ،بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 240.
4- .الدروس للشهيد ، ج 3 ، ص 44 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 240 ، ح 2 .
5- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 174 ، ح 518 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 126 ، ح 82 ؛ سنن ابن ماجة ، ج 2 ، ص 1154 ، ح 3488 ، المستدرك على الصحيحين ، ج 4 ، ص 234 ، ح 7479 كلاهما نحوه ، الفردوس ، ج 2 ، ص 154 ، ح 2781 كلّها عن ابن عمر.

ص: 253

ب _ عسل
ج _ كرفس
د _ حِجامت

ب _ عسل4423.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس حافظه مى خواهد ، عسل بخورد.4424.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :عالم ( امام رضا عليه السلام ) فرمود: «در عسل ، درمان هر دردى است. هر كس ناشتا يك قاشق عسل بخورد ، اين عسل ، بلغم را پايان مى دهد ، صفرا را فرو مى نشانَد ، مانع از تلخه سياه (سودا) مى شود و ذهن را صفا مى بخشد ، و اگر كه همراه با كُندُر خورده شود ، حافظه را نكو مى سازد».ج _ كرفس4426.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كرفس ، انسدادها را مى گشايد ، دل را طراوت مى دهد ، حافظه مى آورد و ديوانگى ، جذام ، پيسى و ترس را دور مى كند.4427.عنه صلى الله عليه و آله :الدروس_ در بيان فوايد كرفس _: روايت شده كه كرفس ، حافظه مى آورد ، دل را طراوت مى دهد و ديوانگى ، جذام و پيسى را دور مى كند.د _ حِجامت4429.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حِجامت ، عقل را افزون مى كند و بر قدرت حافظه مى افزايد.

.

ص: 254

ه _ أسبابٌ اُخرى لِتَقوِيَةِ الحافِظَةِ4431.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ثَلاثٌ يَزِدنَ فِي الحِفظِ ويَذهَبنَ بِالبَلغَمِ : قِراءَةُ القُرآنِ ، وَالعَسَلُ ، وَاللُّبانُ . (1)4425.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :ثَلاثٌ يُذهِبنَ البَلغَمَ ويَزِدن فِي الحِفظِ : السِّواكُ ، وَالصَّومُ ، وقِراءَةُ القُرآنِ . (2)راجع : ج1 ، ص256 ، ح 388.

2 / 5ما يورِثُ النِّسيانَ4429.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ مِن وَصِيَّتِهِ لِعَلِيٍ عليه السلام: يا عَلِيُّ ، تِسعَةُ أشياءَ تورِثُ النِّسيانَ : أكلُ التُّفّاحِ الحامِضِ ، وأكلُ الكُزبُرَةِ ، وَالجُبنِ ، وسُؤرِ الفَأرَةِ ، وقِراءَةُ كِتابَةِ القُبورِ ، وَالمَشيُ بَينَ امرَأَتَينِ ، وطَرحُ القَملَةِ ، وَالحِجامَةُ في النُّقرَةِ ، وَالبَولُ فِي الماءِ الرّاكِدِ . (3)4430.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :عَشرُ خِصالٍ تورِثُ النِّسيانَ : أكلُ الجُبنِ ، وأكلُ سُؤرِ الفَأرِ ، وأكلُ التُّفّاحِ الحامِضِ ، وَالجُلجُلانِ ، وَالحِجامَةُ فِي النُّقرَةِ ، وَالمَشيُ بَينَ امَرأَتَينِ ، وَالنَّظَرُ إلَى المَصلوبِ ، وَالتَّعارُّ ، [و] قِراءَةُ لَوحِ المَقابِرِ . (4) .


1- .صحيفة الإمام الرضا عليه السلام ، ص 231 ، ح 127 عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، عيون أخبار الرضا عليه السلام ، ج 2 ، ص 38 ، ح 111 عن أحمد بن عامر الطائي عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، الدعوات ، ص 151 ، ح 402 ، طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ج 66 عن فضالة بن إسماعيل عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلاموكلّها عن الإمام عليّ عليه السلام ، بحارالأنوار ، ج 66 ، ص 290 ، ح 3 وص 444 ، ح 6 .
2- .تهذيب الأحكام ، ج 4 ، ص 191 ، ح 545 عن غياث بن إبراهيم ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 119 ، ح 287 كلاهما عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 138 نقلاً عن كتاب اللباس لأبي النضر العيّاشي وص 320 ، ح 4 .
3- .كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 4 ، ص 361 ، ح 5762 عن حمّاد بن عمرو وأنس بن محمّد عن أبيه ، مكارم الأخلاق ، ج 2 ، ص 326 ، ح 2656 ، الخصال ، ص 423 ، ح 23 عن أنس بن محمّد عن أبيه وكلّها عن الإمام الصادق عن أبيه عن جدّه عن الإمام عليّ عليهم السلام وص 422 ، ح 22 عن إبراهيم بن عبدالحميد عن الإمام الكاظم عليه السلام ، الدعوات ، ص 160 ، ح 443 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 245 ، ح 2 .
4- .طبّ النبيّ صلى الله عليه و آله ، ص 6 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 295.

ص: 255

ه _ ساير عوامل تقويت حافظه

2 / 5آنچه فراموشى مى آورد

ه _ ساير عوامل تقويت حافظه4432.كنز العمّال عن أبي هريرة :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه چيز ، حافظه را افزون مى كند و بلغم را از ميان مى بَرَد: قرائت قرآن ، عسل و كُندُر.4433.المستدرك على الصحيحين عن أنس :امام على عليه السلام :سه چيز ، بلغم را از ميان مى بَرَد و حافظه را افزون مى كند: مسواك زدن ، روزه گرفتن و قرائت قرآن.ر. ك به: ج1 ، ص257 ، ح 388 .

2 / 5آنچه فراموشى مى آورد4437.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در سفارش هاى ايشان به على عليه السلام: اى على! هفت چيز است كه فراموشى مى آورَد: خوردن سيب تُرش ، خوردن گشنيز ، پنير و پس مانده موش ، خواندن نوشته هاى روى قبر ، راه رفتن ميان دو زن ، افكندن شپش ، حجامت در گودىِ پسِ سر ، و ادرار كردن در آب راكد.4438.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ده چيز ، فراموشى مى آورَد: خوردن پنير ، خوردن پس مانده موش ، خوردن سيب تُرش و گشنيز ، (1) حجامت در گودى پسِ سر ، راه رفتن ميان دو زن ، نگريستن به دار آويخته ، بيدار خوابى ، و خواندن سنگ قبرها.

.


1- .جلجلان موجود در متن حديث ، به معناى كُنجد و گشنيز است؛ امّا به قرينه حديث 387 ، در اين جا به گشنيز ترجمه شد.

ص: 256

4432.كنز العمّال ( _ به نقل از ابو هريره _ ) الإمام الباقر عليه السلام :إنَّما قُصَّ الأَظفارُ ؛ لِأ نَّها مَقيلُ الشَّيطانِ ، ومِنهُ يَكونُ النِّسيانُ . (1)4433.المستدرك على الصحيحين ( _ به نقل از اَن_َس _ : ) الإمام الرضا عليه السلام :الإِكثارُ مِن أكلِ لُحومِ الوَحشِ وَالبَقَرِ ؛ يورِثُ تَيبيسَ العَقلِ وتَحييرَ الفَهم في بحار الأنوار : «... تغيّر العقل وتحيّر الفهم». وتَلَبُّدَ (2) الذِّهنِ وكَثرَةَ النِّسيانِ . (3)4434.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مكارم الأخلاق :فِي الحَديثِ : إنَّ التُفّاحَ يورِثُ النِّسيانَ ؛ وذلِكَ لِأَ نَّهُ يُوَلِّدُ فِي المَعِدَةِ لُزوجَةً . (4)4435.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الكاظم عليه السلام :أكلُ التُّفّاحِ وَالكُزبُرَةِ يورِثُ النِّسيانَ . (5)2 / 6ما يَنفَعُ لِدِفعِ النِّسيانِ4438.امام صادق عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :خَمسٌ يَذهَبنَ بِالنِّسيانِ ويَزِدنَ فِي الحِفظِ ويَذهَبنَ بِالبَلغَمِ : السِّواكُ ، وَالصِّيامُ ، وقِراءَةُ القُرآنِ ، وَالعَسَلُ ، وَاللُّبانُ . (6)4439.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :عَلَيكُم بِاللُّبانِ ؛ فَإِنَّهُ . . . يَزيدُ في العَقلِ ، ويُذَكِّي الذِّهنُ ، ويَجلُو البَصَرَ ، ويُذهِبُ النِّسيانَ . (7) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 490 ، ح 6 عن أبي حمزة ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 154 ، ح 410 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 123 ، ح 12.
2- .في بحار الأنوار : «تبلّد» ، والظاهر أنّه الصواب . قال الطريحي : بَلُدَ الرجل فهو بَليد : إذا كان غير ذكيّ ولا فطِن (مجمع البحرين: ج 1 ، ص 183).
3- .طبّ الإمام الرضا عليه السلام ، ص 29 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 322.
4- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 374 ، ح 1246 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 177 ، ح 37 .
5- .الكافي ، ج 6 ، ص 367 ، ح 1 عن إبراهيم بن عبد الحميد ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 245 ، ح 1 .
6- .الفردوس ، ج 2 ، ص 197 ، ح 2980 عن الإمام عليّ عليه السلام ؛ بحارالأنوار ، ج 66 ، ص 290 ، ح 2.
7- .طبّ النبيّ صلى الله عليه و آله ، ص 6 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 294 .

ص: 257

2 / 6آنچه براى پيشگيرى از فراموشى ، سودمند است

4440.عنه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :كوتان كردنِ ناخن ، از آن رو لازم است كه پناهگاه شيطان است و فراموشى از آن پديد مى آيد.4441.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :فراوان خوردنِ گوشت حيوان وحشى و گاو ، خشكىِ عقل ، سرگشتگىِ فهم ، كُندى ذهن و فراوانىِ فراموشى مى آورَد.4442.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مكارم الأخلاق:در حديث است كه سيب ، فراموشى مى آورَد؛ چراكه در معده نوعى چسبندگى ايجاد مى كند.4439.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام :خوردن سيب و گشنيز ، فراموشى مى آورد.2 / 6آنچه براى پيشگيرى از فراموشى ، سودمند است4442.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پنج چيز ، فراموشى را از ميان مى بَرَد و بر حافظه مى افزايد و بلغم را نيز مى بَرَد: مسواك زدن ، روزه گرفتن ، قرائت قرآن ، [و خوردن] عسل و كُندُر.4443.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في قَولِهِ تَعالى : {Q} «وَ نَزَّلْنَا مِنَ الس ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر شما باد كُندُر؛ چرا كه... عقل را افزون مى كند ، ذهن را ذكاوت مى دهد ، چشم را جلا مى بخشد و فراموشى را از ميان مى بَرَد.

.

ص: 258

4444.مكارم الأخلاق :كنز العمّال عن عبد اللّه بن جعفر :جاءَ رَجُلٌ إلى عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ عليه السلام يَشتَكي إلَيهِ النِّسيانَ .

فَقالَ : عَلَيكَ بِاللُّبانِ ؛ فَإِنَّهُ يُشَجِّعُ القَلبَ ، ويُذهِبُ النِّسيانَ . (1)4443.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ ( درباره آيه : {Q} «و از آسمان، آبى بابركت فرو فرست ) الإمام الصادق عليه السلام :ثَلاثٌ يُذهِبنَ النِّسيانَ ويُحدِثنَ الذُّكرَ : قِراءَةُ القُرآنِ ، وَالسِّواكُ ، وَالصِّيامُ . (2)4444.مكارم الأخلاق :الإمام الرضا عليه السلام :مَن أرادَ أن يُقِلَّ نِسيانَهُ ويَكونَ حافِظاً ، فَليَأكُل في كُلِّ يَومٍ ثَلاثَ قِطَعِ زَنجَبيلٍ مُرَبّىً بِالعَسَلِ ، ويَصطَنِعُ (3) بِالخَردَلِ مَعَ طَعامِهِ فيكُلِّ يَومٍ.

ومَن أرادَ أن يَزيدَ في عَقلِهِ ، فلا يَخرُج كُلَّ يَومٍ حَتّى يَلوكَ عَلَى الرِّيقِ ثَلاثَ هَليلَجاتٍ سودٍ مَعَ سُكَّرٍ طَبَرزَدٍ (4) . (5)2 / 7ما يَشُدُّ العَصَبَأ _ أكلُ الزَّبيبِ4445.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الاختصاص عن أبي هند الداريّ :اُهِديَ إلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله طَبَقٌ (6) مُغَطّىً ، فَكَشَفَ الغِطاءَ عَنهُ، ثُمَّ قالَ: كُلوا بِاسمِ اللّهِ، نِعمَ الطَّعامُ الزَّبيبُ ؛ يَشُدُّ العَصَبَ... . (7) .


1- .كنز العمّال ، ج 14 ، ص 186 ، ح 38318 نقلاً عن ابن السني وأبي نعيم معاً في الطبّ .
2- .دعائم الإسلام ، ج 2 ، ص 137 ، ح 481 ، السرائر ، ج 3 ، ص 142 وفيه «يحددن الفكر» بدل «يحدثن الذكر» ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 266 ، ح 39 و ص 275 ، ح 72.
3- .في بحار الأنوار : «يصطبغ» بدل «يصطنع».
4- .في بحار الأنوار : «ومن أراد أن يزيد في عقله يتناول كلّ يوم ثلاثْ هليلجات بسكر ابلوچ».
5- .طبّ الإمام الرضا عليه السلام ، ص 36 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 324 .
6- .في المصدر : «طبقاً» والتصويب من بحار الأنوار.
7- .الاختصاص ، ص 124 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 153 ، ح 11 ؛ تاريخ دمشق ، ج 21 ، ص 60 ، ح 4724 ، كنز العمّال ، ج 10 ، ص 41 ، ح 28266 .

ص: 259

2 / 7آنچه اعصاب را استحكام مى بخشد

الف _ خوردن مويز

4446.امام باقر عليه السلام :كنز العمّال_ به نقل از عبد اللّه بن جعفر _: مردى نزد على بن ابى طالب عليه السلام آمد و از فراموشى ، اظهار ناراحتى كرد. فرمود: «بر تو باد كُندُر ، كه دل را شجاعت مى بخشد و فراموشى را از ميان مى بَرَد».4447.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :سه چيز ، فراموشى را از ميان مى بَرَد و حافظه به بار مى آورد: قرائت قرآن ، مسواك زدن و روزه گرفتن. (1)4448.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :هر كس بخواهد فراموشى اش كم شود و داراى حافظه اى قوى شود ، هر روز ، سه قطعه زَنْجَبيل به عسل درآميخته بخورد و در هر روز ، با غذاى خويش ، چيزى كه با خَرْدَل (2) تهيه شده نيز ميل كند. هر كس هم بخواهد عقل وى افزون شود ، هيچ روزى از خانه بيرون نرود ، مگر پس از آن كه ناشتا ، سه هليله سياه با شكر طَبَرزَد بِجَوَد. (3)2 / 7آنچه اعصاب را استحكام مى بخشدالف _ خوردن مويز4452.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الاختصاص_ به نقل از ابو هند دارى _: طَبَق روى پوشيده اى به پيامبر خدا اهدا كردند. پوشش را از آن برداشت و سپس فرمود: «به نام خدا بخوريد. مويز ، چه نيكو خوراكى است ، كه اعصاب را استحكام مى بخشد!...

.


1- .. در السرائر به جاى «حافظه به بار مى آورد» ، عبارت «فكر را تيز مى كند» آمده است .
2- .خَردَل: گياهى از تيره چليپاييان (صليبيان) كه دو نوعِ سفيد و سياه دارد. برگ هايش شبيه برگ تُرُب ، ولى كوچك تر از آن و داراى گل هاى زرد و دانه هاى ريز و قهوه اى و طعمِ تند است. دانه هاى آن را پس از كوبيدن در آب يا سركه ، خمير مى كنند و با غذا ، جهت تحريك اشتها تناول كنند. تخم سپندان ، اسپندان ، حب الرشاد (فرهنگ معين) .
3- .. در طبّ الإمام الرضا عليه السلام ، بخش دوم روايت ، چنين آمده است : «هر كس بخواهد عقل وى افزون شود ، هر روز سه هليله با شكر بلوچ بخورد» .

ص: 260

4453.الإمام الصادق عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عَلَيكُم بِالزَّبيبِ ؛ فَإِنَّهُ يَكشِفُ المِرَّةَ ، ويَذهَبُ بِالبَلغَمِ ، ويَشُدُّ العَصَبَ ، ويَذهَبُ بِالإِعياءِ ، ويُحَسِّنُ الخُلُقَ ، ويُطَيِّبُ النَّفسَ ، ويَذهَبُ بِالغَمِّ . (1)ب _ أكلُ لَحمِ الضَّأنِ بِاللَّبَنِ4455.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :مَن أصابَهُ ضَعفٌ في قَلبِهِ أو بَدَنِهِ فَليَأكُل لَحمَ الضَّأنِ بِاللَّبَنِ ؛ فَإِنَّهُ يُخرِجُ مِن أوصالِهِ كُلَّ داءٍ وغائِلَةٍ ، ويُقَوّي جِسمَهُ ويَشُدُّ لِثَتَهُ . (2)2 / 8ما يُلَيِّنُ العَصَبَ4450.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :. . . ومَنفَعَةُ الحَمّامِ تُؤَدّي إلَى الاِعتِدالِ ، ويُنَقِّي الدَّرَنَ ، ويُلَيِّنُ العَصَبَ وَالعُروقَ ، ويُقَوِّي الأَعضاءَ الكِبارَ ، ويُذيبُ الفُضولَ وَالعُفوناتِ . (3) .


1- .الخصال ، ص 344 ، ح 9 عن أحمد الطائي عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، روضة الواعظين ، ص 340 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 380 ، ح 1272 نحوه وفيه «... ويصحّ الجسم و ...» ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 151 ، ح 1 ؛ كنز العمّال ، ج 10 ، ص 41 ، ح 28265 نقلاً عن أبي نعيم عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله .
2- .طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 64 عن عبد الرحيم بن عبد المجيد القصير ، المحاسن ، ج 2 ، ص 259 ، ح 1819 عن عبد اللّه بن سنان وليس فيه من «فإنّه يخرج...» ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 194 ، ح 9 .
3- .طبّ الإمام الرضا عليه السلام ، ص 29 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 322 .

ص: 261

ب _ خوردن گوشت گوسفند همراه با شير

2 / 8آنچه پِى را نرم مى كند

4451.سنن ابن ماجة ( _ به نقل از عايشه _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر شما باد مويز ، چرا كه تلخه را مى زدايد ، بلغم را مى بَرَد ، پِى را استحكام مى دهد ، رنجيدگى و خستگى را از ميان بر مى دارد ، خوى را خوش مى سازد ، دل را پاك و پيراسته مى دارد و اندوه را مى بَرَد.ب _ خوردن گوشت گوسفند همراه با شير4453.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هر كس به ضعفى در قلب يا بدن خويش گرفتار آمد ، گوشت گوسفند همراه با شير بخورد؛ چرا كه اين خوراك ، هر درد و عارضه اى را از اندام وى بيرون مى بَرَد ، تن او را تقويت مى كند و لثه هاى او را نيز استحكام مى دهد.2 / 8آنچه پِى را نرم مى كند4456.عنه صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :فايده حمّام كردن آن است كه به اعتدال مى انجامد ، چرك را مى زدايد ، پِى و رگ ها را نرم مى سازد ، اندام هاى بزرگ را تقويت مى كند ، و مواد زايد و عفونت ها را نيز ذوب مى كند.

.

ص: 262

2 / 9ما يَنفَعُ لِلصُّداعِأ _ غَسلُ الرَّأسِ بِالخَطمِيِّ4460.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :غَسلُ الرَّأسِ بِالخَطمِيِّ أمانٌ مِنَ الصُّداعِ . (1)4461.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الكاظم عليه السلام :غَسلُ الرَّأسِ بِالخَطمِيِّ يَومَ الجُمُعَةِ مِنَ السُّنَّةِ ، يُدِرُّ الرِّزقَ ، ويَصرِفُ الفَقرَ ، ويُحَسِّنُ الشَّعرَ وَالبَشَرَةَ ، وهُوَ أمانٌ مِنَ الصُّداعِ . (2)ب _ شُربُ الماءِ الفاتِرِ4457.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا أفطَرَ بَدَأَ بِحَلواءَ يُفطِرُ عَلَيها ، فَإِن لَم يَجِد فَسُكَّرَةٍ أو تَمَراتٍ ، فَإِذا أعوَزَ ذلِكَ كُلُّهُ فَماءٍ فاتِرٍ ، وكانَ يَقولُ : يُنَقِّي المَعِدَةَ وَالكَبِدَ . . . ويَذهَبُ بِالصُّداعِ . (3)ج _ غَسلُ القَدَمَينِ بِالماءِ البارِدِ4459.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :غَسلُ القَدَمَينِ بِالماءِ البارِدِ عَقيبَ الخُروجِ مِنَ الحَمّامِ أمانٌ مِنَ الصُّداعِ . (4) .


1- .ثواب الأعمال ، ص 36 ، ح 1 عن عمر بن يزيد ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 86 ، ح 1.
2- .الاُصول الستّة عشر ، ص 55 ، جامع الأحاديث للقمّي ، ص 160 كلاهما عن زيد النرسي ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 88 ، ح 9 و ج 89 ، ص 356 .
3- .الكافي ، ج 4 ، ص 153 ، ح 4 ، المقنعة ، ص 317 نحوه وكلاهما عن عبد اللّه بن مسكان ، المصباح للكفعمي ، ص 835 .
4- .الأحكام النبويّة في الصناعة الطبيّة ، ج 2 ، ص 26 ، كنز العمّال ، ج 10 ، ص 48 ، ح 28300 نقلاً عن أبي نعيم في الطبّ عن أبي هريرة.

ص: 263

2 / 9آنچه براى سردرد ، سودمند است

الف _ شستن سر با خَطْمى
ب _ نوشيدن آب نيمْ گرم (وِلَرم)
ج _ شستن پاها با آب سرد

2 / 9آنچه براى سردرد ، سودمند استالف _ شستن سر با خَطْمى4463.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :شستن سر با خطمى ، مايه ايمنى از سردرد است.4464.عنه صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام :شستن سر با خطمى در روز جمعه ، از سنّت است ، روزى را سرشار مى سازد ، فقر را باز مى دارد ، مو و پوست را نكو مى كند و مايه ايمنى از سردرد است.ب _ نوشيدن آب نيمْ گرم (وِلَرم)4462.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا به هنگام افطار ، با حلوايى آغاز مى كرد و بدان ، روزه مى گشود . اگر حلوا نمى يافت ، با شكرينه اى ديگر يا چند دانه خرما؛ و اگر نيز يافت نمى شد ، با آبِ نيمْ گرم. آن گاه مى فرمود: «اين ، معده و جگر را پاك مى كند... و سردرد را از ميان مى بَرَد».ج _ شستن پاها با آب سرد4464.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شستن پاها با آب سرد پس از بيرون آمدن از حمّام ، مايه ايمنى از سردرد است.

.

ص: 264

د _ التَّدهينُ بِدُهنِ البَنَفسَجِ4466.بحار الأنوار : ( _ أي لِرَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله _ ) الإمام الصادق عليه السلام :نِعمَ الدُّهنُ البَنَفسَجُ ! لَيَذهَبُ بِالدّاءِ مِنَ الرَّأسِ وَالعَينَينِ ، فَادَّهِنوا بِهِ . (1)4467.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكافي عن عليّ بن أسباط رفعه :دُهنُ الحاجِبَينِ بِالبَنَفسَجِ يَذهَبُ بِالصُّداعِ . (2)ه _ الخِضابُ بِالحِنّاءِ4469.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الحِنّاءُ خِضابُ الإِسلامِ ؛ يَزيدُ في المُؤمِنِ عَمَلَهُ ، ويَذهَبُ بِالصُّداعِ ، ويُحِدُّ البَصَرَ ، ويَزيدُ في الوِقاعِ ، وهُوَ سَيِّدُ الرَّياحينِ في الدُّنيا وَالآخِرَةِ . (3)و _ السُّعوطُ4471.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :المَضمَضَةُ وَالاِستِنشاقُ سُنَّةٌ وطَهورٌ لِلفَمِ وَالأنَفِ ، وَالسُّعوطُ مَصَحَّةٌ لِلرَّأسِ ، وتَنقِيَةٌ لِلبَدَنِ وسائِرِ أوجاعِ الرَّأسِ . (4)4472.دعائم الإسلام :الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ إذَا اشتَكى رَأسَهُ استَعَطَ بِدُهنِ الجُلجُلانِ _ وهُوَ السِّمسِمُ _ . (5)4466.بحار الأنوار:طبّ الأئمّة عن عليّ بن يقطين :كَتَبتُ إلى أبِي الحَسَنِ الرِّضا عليه السلام : إنّي أجِدُ بَرداً شَديداً في رَأسي ، حَتّى إذا هَبَّت عَلَيَّ الرِّياحُ كِدتُ أن يُغشى عَلَيَّ .

فَكَتَبَ إلَيَّ : عَلَيكَ بِسُعوطِ العَنبَرِ وَالزَّنبَقِ بَعدَ الطَّعامِ ، تُعافى مِنهُ بِإِذنِ اللّهِ _ جَلَّ جَلالُهُ _ . (6) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 521 ، ح 5 عن عبد الرحمن بن كثير ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 222 ، ح 6 .
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 522 ، ح 9 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 223 ، ح 9 .
3- .طبّ النبيّ صلى الله عليه و آله ، ص 10 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 189 ، ح 558 نحوه ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 299؛ الفردوس ، ج 2 ، ص 157 ، ح 2794 عن عقبة بن عامر نحوه.
4- .الخصال ، ص 611 ، ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، تحف العقول ، ص 101 نحوه ، بحار الأنوار ، ج 10 ، ص 90 ، ح 1 .
5- .الكافي ، ج 6 ، ص 524 ، ح 1 عن إسحاق بن عمّار ، قرب الإسناد ، ص 111 ، ح 383 عن الإمام الباقر عليه السلام نحوه ، بحار الأنوار ، ج 16 ، ص 290 ، ح 153 .
6- .طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 87 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 143 ، ح 3 .

ص: 265

د _ ماليدن روغن بنفشه
ه _ خضاب كردن با حنا
و _ استعمال اَنفيه

د _ ماليدن روغن بنفشه4468.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :چه خوب روغنى است روغن بنفشه! درد را از سر و چشمان مى بَرَد. آن را به خود بماليد.4469.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از على بن اسباط ، در حديثى كه سند آن را به معصوم رسانْد: ماليدن روغن بنفشه به ابروها ، سردرد را از ميان مى بَرَد.ه _ خضاب كردن با حنا4471.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حنا ، خضاب اسلام است؛ [ثواب] عمل مؤمن را مى افزايد ، سردرد را از ميان مى بَرَد ، چشم را تيزبين مى كند ، قدرت آميزش را افزون مى سازد؛ و مهترِ گياهانِ خوش بو در دنيا و آخرت است.و _ استعمال اَنفيه4473.تاريخ بغداد عن أبي هريرة :امام على عليه السلام :شستشوى دهان و بينى ، سنّت و مايه پاكى دهان و بينى است و انفيه كردن ، مايه سلامت سر و پاكسازى بدن و همه انواع سردرد است.4474.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا ، چون سردرد مى كرد ، به روغن كُنجد ، انفيه مى كرد.4475.عنه صلى الله عليه و آله :طبّ الأئمة عليهم السلام_ به نقل از على بن يقطين: به امام رضا عليه السلام نوشتم كه در سرم ، سردىِ شديدى حس مى كنم ، به گونه اى كه چون بادى به من مى خورد ، چيزى نمى مانَد كه از هوش بروم.

امام در پاسخ برايم چنين نوشت: «بر تو باد انفيه عنبر و زنبق ، پس از غذا خوردن ، تا به اذن خداوند _ جلّ جلاله _ عافيت يابى».

.

ص: 266

ز _ الحِجامَةُ4477.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ الحِجامَةَ فِي الرَّأسِ دَواءٌ مِن داءِ الجُنونِ وَالجُذامِ وَالعَشا وَالبَرَصِ وَالصُّداعِ . (1)4478.عنه صلى الله عليه و آله :المعجم الكبير عن سَلمى خادمة رسول اللّه صلى الله عليه و آله :كانَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله إذَا اشتَكى أحَدٌ مِنّا رَأسَهُ قالَ : اِذهَب فَاحتَجِم ، وإذا اشتَكى رِجلَهُ قالَ : اِذهَب فَاخضِبها بِالحِنّاءِ . (2)راجع : ج1 ، ص 402 ، ح 680 .

ح _ الهِندَباءُ4475.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن محمّد بن إسماعيل :سَمِعتُ الرِّضا عليه السلام يَقولُ : الهِندَباءُ شِفاءٌ مِن ألفِ داءٍ ، ما مِن داءٍ في جَوفِ ابنِ آدَمَ إلاّ قَمَعَهُ الهِندَباءُ .

قالَ : ودَعا بِهِ يَوماً لِبَعضِ الحَشَمِ وكانَ تَأخُذُهُ الحُمّى وَالصدُّاعُ ، فَأَمَرَ أن يُدَقَّ وصَيَّرَهُ عَلى قِرطاسٍ ، وصَبَّ عَلَيهِ دُهنَ البَنَفسَجِ ووَضَعَهُ عَلى جَبينِهِ .

ثُمَّ قالَ : أما إنَّه يَذهَبُ بِالحُمّى ، ويَنفَعُ مِنَ الصُّداعِ وَيذهَبُ بِهِ . (3) .


1- .المعجم الكبير ، ج 23 ، ص 299 ، ح 667 عن اُمّ سلمة وج 12 ، ص 225 ، ح 13150 عن ابن عمر ، الفردوس ، ج 2 ، ص 154 ، ح 2779 عن ابن عبّاس وكلاهما نحوه ، كنز العمّال ، ج 10 ، ص 13 ، ح 28129؛ بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 126 ، ح 81 .
2- .المعجم الكبير ، ج 24 ، ص 298 ، ح 755 ، تهذيب الكمال ، ج 19 ، ص 123 ، مسند ابن حنبل ، ج 10 ، ص 446 ، ح 27688 نحوه ، كنز العمّال ، ج 7 ، ص 131 ، ح 18350 .
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 363 ، ح 9 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 385 ، ح 1294 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 216 ، ح 4 .

ص: 267

ز _ حِجامت
ح _ كاسنى

ز _ حِجامت4477.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حجامتِ در سر ، درمانى براى ديوانگى ، جذام ، شب كورى ، پيسى و سردرد است.4478.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :المعجم الكبير_ به نقل از سَلْمى خدمتگزار پيامبر خدا _: هر گاه كسى از ما از سردرد ، اظهار ناراحتى مى كرد ، پيامبر صلى الله عليه و آله مى فرمود: «برو حجامت كن»؛ و چون كسى از ما پادرد داشت ، مى فرمود: «برو آن را به حنا خضاب كن».همچنين بنگريد به: ج1 ، ص403 ح 680 .

ح _ كاسنى4481.عنه :الكافى_ به نقل از محمّد بن اسماعيل: از امام رضا عليه السلام شنيدم كه مى فرمود: «كاسنى ، شفاى هزار درد است؛ و دردى در درون آدميزاد نيست ، مگر اين كه كاسنى ، آن را به كلّى از ميان ببرد».

روزى امام عليه السلام براى يكى از خدمتكاران كه گرفتار تب و سردرد مى شد ، كاسنى خواست و فرمود تا آن را آرد كنند ، سپس آن را بر روى كاغذى قرار داد و روغن بنفشه بر رويش ريخت و اين مخلوط را بر پيشانى شخص گذاشت.

آن گاه فرمود: «بدانيد كه اين ، تب را مى بَرَد ، براى سردرد ، سودمند است و آن را از ميان بر مى دارد».

.

ص: 268

راجع : ج1 ، ص 400 ، ح 676.

ط _ أكُل السَّمَكِ الطَّرِيِّ4480.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :مَن خَشِيَ الشَّقيقَةَ وَالشَّوصَةَ ، فَلا يُؤَخِّر أكلَ السَّمَكِ الطَّرِيِّ صَيفاً وشِتاءً . (1)2 / 10ما يورِثُ جُنونَ الوَلَدِ4483.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :الجِماعُ بَعدَ الجِماعِ مِن غَيرِ أن يَكونَ بَينَهُما غُسلٌ ؛ يورِثُ لِلوَلَدِ الجُنونَ . (2)4483.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :يُكرَهُ لِلرَّجُلِ أن يَغشَى المَرأَةَ وقَدِ احتَلَمَ ، حَتّى يَغتَسِلَ مِنِ احتِلامِهِ الَّذي رَأى ؛ فَإِن فَعَلَ وخَرَجَ الوَلَدُ مَجنوناً فَلا يَلومَنَّ إلاّ نَفسَهُ . (3)4484.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله_ في وَصاياهُ لِعَلِيٍّ عليه السلام: يا عَلِيُّ ، لا تُجامِعِ امرَأَتَكَ في أوَّلِ الشَّهرِ ووَسَطِهِ وآخِرِهِ ؛ فَإِنَّ الجُنونَ وَالجُذامَ وَالخَبَلَ لَيُسرِ عُ إلَيها وإلى وَلَدِها . (4) .


1- .بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 324 نقلاً عن طبّ الإمام الرضا عليه السلام ، ص 39 وفيه «من خشي الشقيقة والشَّوصة فلا ينم حين يأكل السمك الطريّ صيفا كان أم شتاءً».
2- .طبّ الإمام الرضا عليه السلام ، ص 28 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 321 .
3- .تهذيب الأحكام ، ج 7 ، ص 412 ، ح 1646 عن محمّد بن العيص عن الإمام الصادق عليه السلام ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 3 ، ص 557 ، ح 4914 ، الخصال ، ص 520 ، ح 9 ، الأمالي للصدوق ، ص 378 ، ح 478 كلّها عن الحسين بن زيد بن عليّ بن الحسين عليهماالسلامعن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 459 ، ح 1556 ، بحار الأنوار ، ج 103 ، ص 283 ، ح 3.
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 3 ، ص 552 ، ح 4899 ، علل الشرائع ، ص 515 ، ح 5 ، الأمالي للصدوق ، ص 663 ، ح 896 كلّها عن أبي سعيد الخدري ، بحار الأنوار ، ج 103 ، ص 281 ، ح 1 .

ص: 269

ط _ خوردن ماهى تازه

2 / 10آنچه ديوانگى فرزند را در پى مى آورد

ر. ك: ج1 ، ص401 ، ح 676 .

ط _ خوردن ماهى تازه4487.عنه صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :هر كس از درد شقيقه و شكم درد مى ترسد ، نبايد در تابستان و زمستان ، خوردن ماهى تازه را به تأخير افكند. (1)2 / 10آنچه ديوانگى فرزند را در پى مى آورد4485.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :آميزش پس از آميزش ، بى آن كه ميان آنها غسلى صورت پذيرفته باشد ، ديوانگى فرزند را در پى مى آورَد.4486.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :براى مرد ، مكروه است كه پس از احتلام ، با زن همبسترى كند ، مگر آن كه از احتلام پيشين ، غسل كرده باشد ؛ چه ، اگر چنين كند و فرزندش ديوانه زاده شود ، جز خويش را نكوهش نكند .4487.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در سفارش هاى ايشان به امام على عليه السلام _: اى على! در آغاز ، ميان و پايان ماه با همسرت همبسترى مكن؛ چه ، [در اين صورت] ديوانگى ، جذام و تباه مغزى به سوى وى و فرزندش خواهد شتافت.

.


1- .در بحار الأنوار ، به جاى عبارت برگزيده كتاب حاضر ، اين عبارت آمده است: «هر كس از درد شقيه و شكم درد مى ترسد ، نبايد پس از خوردن ماهى تازه بخوابد ، خواه تابستان باشد ، خواه زمستان» .

ص: 270

2 / 11ما يَمنَعُ الجُنونِأ _ المِلحُ4489.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در بيان آنچه به سبُك شمارنده نماز مى رسد _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ لِعَلِيٍّ عليه السلام: يا عَلِيُّ ، اِفتَتِح طَعامَكَ بِالمِلحِ وَاختِم بِالمِلحِ ؛ فَإِنَّ مَنِ افتَتَحَ طَعامَهُ بِالمِلحِ وخَتَمَ بِالمِلحِ عوفِيَ مِنِ اثنَينِ وسَبعينَ نَوعاً مِن أنواعِ البَلاءِ ، مِنهُ الجُذامُ ، وَالجُنونُ ، وَالبَرَصُ . (1)راجع : ج1 ، ص 480 (صحّة الجلد / افتتاح الطعام بالملح).

ب _ النَّرجِسُ4492.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :شُمُّوا النَّرجِسَ و لَو فِي اليَومِ مَرَّةً ، و لَو فِي الاُسبوعِ مَرَّةً ، و لَو فِي الشَّهرِ مَرَّةً ، و لَو فِي السَّنَةِ مَرَّةً ، ولَو فِي الدَّهرِ مَرَّةً ؛ فَإِنَّ فِي القَلبِ حَبَّةً مِنَ الجُنونِ وَ الجُذامِ وَ البَرَصِ و شَمُّهُ يَدفَعُها . (2)ج _ أخذُ الشّارِبِ وَالأَظفارِ في كُلِّ جُمُعَةٍ4494.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :خُذ مِن شارِبِكَ وأظفارِكَ في كُلِّ جُمُعَةٍ ؛ فَإِن لَم يَكُن فيها شَيءٌ فَحُكَّها لا يُصيبُكَ جُنونٌ ولا جُذامٌ ولا بَرَصٌ . (3) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 326 ، ح 2 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 424 ، ح 2486 كلاهما عن هشام بن سالم عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 398 ، ح 18 .
2- .طبّ النبيّ صلى الله عليه و آله ، ص 10 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 299؛ تاريخ دمشق ، ج 14 ، ص 36 ، ح 3368 عن شريح عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله نحوه.
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 490 ، ح 3 ، تهذيب الأحكام ، ج 3 ، ص 237 ، ح 628 وفيه «فزكّها» بدل «فحكّها» وكلاهما عن عبد اللّه بن هلال ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 152 ، ح 398 نحوه ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 122 ، ح 12 .

ص: 271

2 / 11آنچه مانع ديوانگى مى شود

الف _ نمك
ب _ بوييدن نرگس
ج _ كوتاه كردن سبيل و ناخن در هر جمعه

2 / 11آنچه مانع ديوانگى مى شودالف _ نمك4494.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در سفارش هاى ايشان به امام على عليه السلام _ : اى على! غذا را با نمك ، آغاز كن و با نمك ، پايان ده؛ چه ، هر كس غذاى خويش را با نمك آغاز كند و با نمك پايان دهد ، از هفتاد و دو نوع از انواع بلا كه جذام ، ديوانگى و پيسى از آن جمله است ، به دور باشد.ر .ك : ج1 ، ص481 (بهداشت پوست / آغاز كردن غذا با نمك) .

ب _ بوييدن نرگس4497.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :[گُل] نرگس را ببوييد ، هرچند در روز يك بار ، هر چند در هفته يك بار ، هر چند در ماه يك بار ، هر چند در سال يك بار ، و هر چند در همه عمر ، يك بار؛ چراكه در قلب ، هسته اى از ديوانگى ، جذام و پيسى وجود دارد و بوييدن نرگس ، آن را دور مى كند.ج _ كوتاه كردن سبيل و ناخن در هر جمعه4496.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :در هر جمعه ، اندكى از سبيل و ناخن هاى خود را بگير؛ و اگر هم چيزى وجود نداشته باشد ، آن را [كمى] بساى ، ديوانگى ، جذام و پيسى به تو نمى رسد.

.

ص: 272

د _ ما يَسيلُ مِن أفواهِ الأَطفالِ مِنَ الرِّيقِ4498.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام_ في بَيانِ النِّعَمِ الَّتي وَهَبَهَا اللّهُ تَعالى لِلإِنسانِ _: فَأَمّا ما يَسيلُ مِن أفواهِ الأَطفالِ مِنَ الرّيقِ فَفي ذلِكَ خُروجُ الرُّطوبَةِ الَّتي لَو بَقِيَت في أبدانِهِم ، لَأَحدَثَت عَلَيهِمُ الاُمورَ العَظيمَةَ ، كَمَن تَراهُ قَد غَلَبَت عَلَيهِ الرُّطوبَةُ فَأَخرَجَتهُ إلى حَدِّ البَلَهِ وَالجُنونِ وَالتَّخليطِ إلى غَيرِ ذلِكَ مِنَ الأَمراضِ المُختَلِفَة (1) كَالفالِجِ وَاللَّقوَةِ وما أشبَهَهُما ، فَجَعَلَ اللّهُ تِلكَ الرُّطوبَةَ تَسيلُ مِن أفواهِهِم في صِغَرِهِم ، لِما لَهُم في ذلِكَ مِنَ الصِّحَّةِ في كِبَرِهِم ، فَتَفَضَّلَ عَلى خَلقِهِ بِما جَهِلوهُ ونَظَرَ لَهُم بِما لَم يَعرِفوهُ ، ولَو عَرَفوا نِعَمَهُ عَلَيهِم لَشَغَلَهُم ذلِكَ عَنِ التَّمادي في مَعصِيَتِهِ ، فَسُبحانَهُ ما أجَلَّ نِعمَتَهُ وأسبَغَها عَلَى المُستَحِقّينَ وغَيرِهِم مِن خَلقِهِ ، وتَعالى عَمّا يَقولُ المُبطِلونَ عُلُوّاً كَبيراً؟ ! (2)راجع : ج1 ، ص 484 (صحّة الجلد / السنا).

2 / 12ما يورِثُ الفالِجَأ _ أكلُ البِطّيخِ عَلَى الرِّيقِ4499.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :البِطّيخُ عَلَى الرِّيقِ يورِثُ الفالِجَ نَعوذُ بِاللّهِ مِنهُ ! (3) .


1- .في بحار الأنوار ج 60 ، ص 380 : «المتلفة» بدل «المختلفة».
2- .بحار الأنوار ، ج 3 ، ص 66 وج 60 ، ص 380 ، ح 98 كلاهما نقلاً عن الخبر المشتهر بتوحيد المفضّل.
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 361 ، ح 1 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 376 ، ح 2316 وليس فيه «نعوذ باللّه منه» وكلاهما عن ياسر الخادم ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 401 ، ح 1367 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 203 ، ح 3 .

ص: 273

د _ آبى كه از دهان كودك مى ريزد

2 / 12آنچه سستىِ اندام مى آورد

الف _ خوردن خربزه درحالت ناشتا

د _ آبى كه از دهان كودك مى ريزد4501.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :در بيان نعمت هايى كه خداوند متعال به انسان بخشيده است _ : امّا آن آبى كه از دهان كودكان مى ريزد ، خود ، موجب بيرون رفتن رطوبتى است كه اگر در بدن هايشان مى مانْد ، در آنان پديده هايى گران رُخ مى داد. چنان كه مى بينيد برخى كسان رطوبت بر آنان غلبه يافته و آنان را به مرز پَخمگى ، ديوانگى و آشفته عقلى و بيمارى هاى مختلف ديگرى چون: سستْ اندامى و كَج دهانى و همانند آنها رانده است. از اين روى ، خداوند ، آن رطوبتى را كه در خُردسالى از دهان كودكان فرو مى ريزد ، زمينه سلامت و تن درستى آنان در بزرگ سالى قرار داده ، و بدين سان ، بر خلق خويش به آنچه از آن آگاهى نداشته اند، منّت نهاده و بدانچه از شناختش فرو مانده اند ، به ايشان لطف كرده است. آنان ، اگر نعمت هاى خداوند بر خويش را مى شناختند ، اين شناخت ، ايشان را از فرو غلتيدن به نافرمانى او باز مى داشت. پس ، پاكا خدايى كه چه نعمت هاى گرانى داده و بر سزاواران و ناسزاواران ، ارزانى داشته است. او از آنچه بى عقيدگان مى پندارند ، بسيار والاتر و فراتر است!ر .ك : ج1 ، ص485 (بهداشت پوست / گياه سَنا) .

2 / 12آنچه سستىِ اندام مى آوردالف _ خوردن خربزه درحالت ناشتا4502.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :خوردن خربزه ، ناشتا ، سستْ اندامى _ پناه بر خدا _ بر جاى مى گذارد.

.

ص: 274

ب _ الاِغتِسالُ بِالماءِ البارِدِ بَعدَ أكلِ السَّمَكِ4504.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :الاِغتِسالُ بِالماءِ البارِدِ بَعدَ أكلِ السَّمَكِ يورِثُ الفالِجَ . (1)راجع : ج1 ، ص 610 (ما ينبغي قبل الجماع / اختيار الأوقات الصالحة).

2 / 13ما يَمنَعُ الفالِجِأ _ أكلُ التَّمرِ بَعدَ أكلِ السَّمَكِ4509.عنه صلى الله عليه و آله :الكافي عن سعيد بن جناح عن مولى للإمام الصادق عليه السلام ، قال :دَعا[ عليه السلام ] بِتَمرٍ فَأَكَلَهُ ، ثُمَّ قالَ : ما بي شَهوَةٌ ، ولكِنّي أكَلتُ سَمَكاً .

ثُمَّ قالَ : مَن باتَ وفي جَوفِهِ سَمَكٌ لَم يَتبَعهُ بِتَمَراتٍ أو عَسَلٍ ، لَم يَزَل عِرقُ الفالِجِ يَضرِبُ عَلَيهِ حَتّى يُصبِحَ . (2)ب _ السُّعالُ4511.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا تَكرَهوا أربَعَةً : . . . وَالسُّعالَ ؛ فَإِنَّهُ يَقطَعُ عُروقَ الفالِجِ . (3)ج _ الدُّعاءُ4507.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ لِأَن_َسٍ: ألا اُعَلِّمُكَ دُعاءً تَدعو بِهِ كُلَّما صَلَّيتَ الغَداةَ ثَلاثَ مَرّاتٍ دَفَعَ اللّهُ عَنكَ الجُذامَ وَالبَرَصَ وَالفالِجَ وَالعَمى فِي الدُّنيا؟ قُل :

«اللّهُمَّ اهدِني مِن عِندِكَ ، وَأَفِض عَلَيَّ مِن فَضلِكَ ، وأسبِ_غ عَلَيَّ مِن رَحمَتِكَ ، وأنزِل عَلَيَّ مِن بَرَكاتِكَ» . (4) .


1- .بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 321 نقلاً عن طبّ الإمام الرضا عليه السلام ، ص 26 وفيه « فإنّ الماء» بدل «الاغتسال بالماء».
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 323 ، ح 1 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 270 ، ح 1866 ، بحار الأنوار ، ج 65 ، ص 208 ، ح 48 .
3- .طبّ النبيّ صلى الله عليه و آله ، ص 12 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 301 . انظر تمام الحديث في ص 488، ح828 .
4- .كنز العمّال ، ج 2 ، ص 145 ، ح 3520 نقلاً عن أبي الشيخ في الثواب عن أنس.

ص: 275

ب _ غسل با آب سرد پس از خوردن ماهى

2 / 13آنچه مانع سستْ اندامى مى شود

الف _ خوردن خرما پس از خوردن ماهى
ب _ سرفه
ج _ دعا

ب _ غسل با آب سرد پس از خوردن ماهى4509.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :غسل كردن با آب سرد پس از خوردن ماهى ، سستْ اندامى در پى مى آورد.همچنين ، ر. ك: ج1 ، ص611 (آنچه پيش از آميزش ، بايسته است / انتخاب زمان مناسب).

2 / 13آنچه مانع سستْ اندامى مى شودالف _ خوردن خرما پس از خوردن ماهى4513.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از سعيد بن جناح ، از يكى از وابسته هاى امام صادق عليه السلام: [امام عليه السلام ] چند خرمايى خواست و خورد. سپس فرمود: «اشتهايى نداشتم؛ امّا ماهى خورده بودم».

سپس فرمود: «هر كس در حالى بخوابد كه ماهى خورده و در پى آن ، چند خرما يا مقدارى عسل نخورده است ، تا صبح ، رگِ سستْ اندامى بر او غلبه خواهد داشت».ب _ سرفه4513.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چهار چيز را ناخوشايند مداريد: ... و سرفه را؛ چرا كه فلج را ريشه كن مى كند. (1)ج _ دعا4515.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خطاب به اَنَس _ : آيا نمى خواهى دعايى به تو بياموزم كه هر گاه نماز صبح گزاردى ، آن را سه بار بگويى تا خداوند ، جذام ، پيسى ، سستْ اندامى و كورى را از تو دور كند؟ بگو: «خداوندا ! از پيشگاه خويش، مرا راه نماى ، از فضل خود ، بر من فرو بار ، از رحمت خويش ، نعمتى سرشارم ده ، و از بركات خود ، بر من نازل فرماى».

.


1- .براى ديدن متن كامل حديث ، ر. ك: ج1 ، ص489 ح 828 .

ص: 276

2 / 14ما يُؤمِنُ مِنَ اللَّقوَةِ4518.مسند ابن حنبل عن أبي ثعلبة الخشني :مكارم الأخلاق :رُوِيَ عَنِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله أنَّهُ دَعا بِالهاضومِ وَالسَّعتَرِ وَالحَبَّةِ السَّوداءِ ، فَكانَ يَستَفُّهُ إذا أكَلَ البَياضَ وطَعاماً لَهُ غائِلَةٌ ، وكانَ يَجعَلُهُ مَعَ المِلحِ الجَريشِ ويَفتَتِحُ بِهِ الطَّعامَ ، ويَقولُ : ما اُبالي إذا تَغادَيتُهُ ما أكَلتُ مِن شَيءٍ .

وكانَ يَقولُ : يُقَوِّي المَعِدَةَ ، ويَقطَعُ البَلغَمَ ، وهُوَ أمانٌ مِنَ اللَّقوَةِ . (1)راجع : ج1 ، ص 610 (ما ينبغي قبل الجماع / اختيار الأوقات الصالحة).

2 / 15ما يَنفَعُ لِلفَزَعِ4517.مسند ابن حنبل ( _ به نقل از ابو اُمامه _ ) طبّ الأئمّة عن محمّد بن مُسكان الحلبيّ :قال أبو عَبدِ اللّه عليه السلام لِرَجُلٍ مِن أولِيائِهِ وقَد سَأَلَهُ الرَّجُلُ ، فَقالَ : يَابنَ رَسولِ اللّهِ ، إنَّ لي بِنتاً وأنَا أرِقُّ لَها واُشفِقُ عَلَيها ، وإنَّها تَفزَعُ كَثيراً لَيلاً ونَهاراً ، فَإِن رَأَيتَ أن تَدعُوَ اللّهَ لَها بِالعافِيَةِ .

قالَ : فَدَعا لَها ، ثُمَّ قالَ : مُرها بِالفَصدِ ؛ فَإِنَّها تَنتَفِعُ بِذلِكَ . (2) .


1- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 407 ، ح 1381 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 244 ، ح 3 .
2- .طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 108 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 190 ، ح 19 .

ص: 277

2 / 14آنچه از كژدهانى ايمنى مى دهد

2 / 15آنچه براى درمان وحشت ، سودمند است

2 / 14آنچه از كژدهانى ايمنى مى دهد4520.المعجم الكبير عن واثلة بن الأسقع :مكارم الأخلاق:درباره پيامبر خدا ، چنين روايت شده كه داروى هضم كننده (1) و آويشن و سياه دانه خواست. چون موادّ سفيده دار (2) يا غذايى كه سنگين بود ، مى خورد اين موارد را با هم آسياب كرده ، آرد آن را با نمكِ نيم كوفته همراه مى كرد و غذاى خويش را بدان آغاز مى كرد و مى فرمود: «چون اين دارو را بخورم ، باكى از اين ندارم كه چه چيزى خورده باشم».

او مى فرمود: «همين دارو معده را تقويت مى كند ، بلغم را از ميان برمى دارد و مايه ايمنى از كژى دهان است».ر.ك: ج1 ، ص611 (آنچه پيش از آميزش، بايسته است/انتخاب زمان مناسب).

2 / 15آنچه براى درمان وحشت ، سودمند است4522.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :طبّ الأئمّة عليهم السلام_ به نقل از محمّد بن مسكان حلبى: امام صادق عليه السلام ، در پاسخ يكى از دوستدارانش كه گفته بود: اى پسر پيامبر خدا! من دخترى دارم و پيوسته ، نگران و بيدارْ خواب اويم و او ، شب و روز ، در بسيارى از اوقات ، آشفته خاطر است. اگر مصلحت مى دانى ، براى او از خداوند ، عافيت مسئلت فرما ، براى آن دختر ، دعا كرد و سپس فرمود: «به او بگو رگزنى كند؛ چرا كه از اين كار ، سود خواهد برد».

.


1- .در متن عربى واژه «هاضوم» آمده وعلاّمه مجلسى ، در شرح آن آورده است: «هاضوم ، همان است كه در [ پارسى ]بدان گوارش [ دهنده] گويند؛ چرا كه غذا را هضم مى كند. در قاموس آمده است: هاضوم ، هر دارويى است كه موجبِ هضم غذا شود. گويا در اين جا مقصود از هاضوم ، نانخواه است» .
2- .علاّمه مجلسى مى گويد: «مقصود از سفيدى ، لبنيات است. شايد هم مقصود از آن سفيده تخم مرغ باشد؛ امّا احتمال نخست ، آشكارتر است» .

ص: 278

الفصل الثالث : العين3 / 1الإِشارَةُ إلَى ما فيها مِنَ الحِكمَةِ4525.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :اِعجَبوا لِهذَا الإِنسانِ ؛ يَنظُرُ بِشَحمٍ ، ويَتَكَلَّمُ بِلَحمٍ ، ويَسمَعُ بِعَظمٍ ، [ و] يَتَنَفَّسُ مِن خَرمٍ ! (1)4523.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در پاسخ مردى كه پرسيد: چگونه از وضع خودم آگاه ش ) الإمام الصادق عليه السلام_ في مُحاجَّتِهِ مَعَ الطَّبيبِ الهِندِيِّ _: خَلَتِ الجَبهَةُ مِنَ الشَّعرِ ؛ لِأَن_َّها مَصَبُّ النّورِ إلَى العَينَينِ ، وجُعِلَ فيهَا التَّخطيطُ وَالأَساريرُ؛ لِيَحتَبِسَ العَرَقَ الوارِدَ مِنَ الرَّأسِ عَنِ العَينِ قَدرَ ما يُميطُهُ الإِنسانُ عَن نَفسِهِ ، كَالأَنهارِ فِي الأَرضِ الَّتي تَحبِسُ المِياهَ ، وجُعِلَ الحاجِبانِ مِن فَوقِ العَينَينِ ؛ لِيَرِدَ عَلَيهِما مِنَ النّورِ قَدرَ الكِفايَةِ .

ألا تَرى يا هِنديُّ ، إنَّ مَن غَلَبَهُ النّورُ جَعَلَ يَدَهُ عَلى عَينَيهِ ؛ لِيَرِدُ عَلَيهِما قَدرُ كِفايَتِهِما مِنهُ ، وجُعِلَ الأَنفُ فيما بَينَهُما ؛ لِيُقَسِّمُ النّورَ قِسمَينِ إلى كُلِّ عَينٍ سَواءً ، وكانَتِ العَينُ كَاللَّوزَةِ ؛ لِيَجرِيَ فيهَا الميلُ بِالدَّواءِ ويَخرُجَ مِنهَا الدّاءُ . ولَو كانَت مُرَبَّعَةً أو مُدَوَّرَةً ماجَرى فيهَا الميلُ ، وما وَصَلَ إلَيها دَواءٌ ، ولا خَرَجَ مِنها داءٌ . (2) .


1- .نهج البلاغة : الحكمة 8 ، عيون الحكم والمواعظ ، ص 88 ح 2098 ، بحار الأنوار ، ج 61 ص 307 ، ح 15.
2- .الخصال ، ص 513 ، ح 3 ، علل الشرائع ، ص 100 ، ح 1 كلاهما عن الربيع صاحب المنصور ، المناقب لابن شهرآشوب ، ج 4 ، ص 260 ، بحار الأنوار ، ج 61 ، ص 309 ، ح 17.

ص: 279

فصل سوم : چشم

3 / 1اشاره به حكمت نهفته در چشم

فصل سوّم : چشم3 / 1اشاره به حكمت نهفته در چشم4527.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :از [خلقت] اين انسان ، در شگفت آييد! با تكّه اى پيه مى بيند ، با پاره گوشتى سخن مى گويد ، به كمك قطعه استخوانى ، مى شنود و از سوراخى ، نفس مى كشد.4528.صحيح البخاري عن حذيفة بن اليمان :امام صادق عليه السلام_ در مناظره با طبيب هندى: پيشانى ، از مو تهى است ، از آن رو كه محلّ رسيدن نور به چشمان است؛ و در آن چين و چروك قرار داده شده است ، بدان سبب كه عرق فرو ريخته شده از سر را در خود ، محبوس سازد و مانع رسيدن آن به چشمان شود ، تا بدان وقت كه انسان ، عَرَق خويش را پاك كند ، آن سان كه نهرهاى زمين ، آب ها را در خود ، محبوس مى سازند.

ابروها در بالاى چشمان قرار داده شده اند تا نور را بدان اندازه كه بسنده است ، به چشمان راه دهند. اى هندى! مگر نمى بينى آن كه نور بر وى چيره مى شود ، دست خويش را بر فراز چشمان مى گيرد تا نور ، بدان اندازه كه بسنده است ، از زير آن به چشمان راه گشايد؟

بينى ، در ميان دو چشم قرار داده شده است تا نور را در ميان دو چشم ، به دو بخش مساوى قسمت كند.

چشم ، همانند بادام است ، تا ميل بتواند دارو را در داخل آن جريان دهد و بيمارى (عفونت) از آن بيرون آيد. اگر چشم ، مربّعْ شكل يا دايره اى بود ، نه ميل در داخل آن حركت مى كرد ، نه دارو به همه آن مى رسيد ، و نه بيمارى از درون آن خارج مى شد.

.

ص: 280

4526.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام_ لِلمُفَضَّلِ بنِ عُمَرَ _: اُنظُرِ الآنَ _ يا مُفَضَّلُ _ إلى هذِهِ الحَواسِّ الَّتي خُصَّ بِهَا الإِنسانُ في خَلقِهِ وشُرِّفَ بِها عَلى غَيرِهِ ، كَيفَ جُعِلَتِ العَينانِ فِي الرَّأسِ كَالمَصابيحِ فَوقَ المَنارَةِ لِيَتَمَكَّنَ مِن مُطالَعَةِ الأَشياءِ ، ولَم تُجعَل فِي الأَعضاءِ الَّتي تَحتَهُنَّ كَاليَدَينِ وَالرِّجلَينِ فَتَعرِضَهَا الآفاتُ وتُصيبَها مِن مُباشَرَةِ العَمَلِ وَالحَرَكَةِ ما يُعَلِّلُها ويُؤَثِّرُ فيها ويَنقُصُ مِنها ، ولا في الأَعضاءِ الَّتي وَسَطَ البَدَنِ كَالبَطنِ وَالظَّهرِ فَيَعسُرَ تَقَلُّبُها وَاطِّلاعُها نَحوَ الأَشياءِ ، فَلَمّا لَم يَكُن لَها في شَيءٍ مِن هذِهِ الأَعضاءِ مَوضِعٌ ، كانَ الرَّأسُ أسنَى المَواضِعِ لِلحَواسِّ ، وهُوَ بِمَنزِلَةِ الصَّومَعَةِ لَها .

فَجُعِلَ الحَواسُّ خَمسا تَلقى خَمسا لِكَيلا يَفوتَها شَيءٌ مِنَ المَحسوساتِ ، فَخُلِقَ البَصَرُ ، لِيُدرِكَ الأَلوانَ ؛ فَلَو كانَتِ الأَلوانُ ولَم يَكُن بَصَرٌ يُدرِكُها لَم يَكُن مَنفَعَةٌ فيها .

وخُلِقَ السَّمعُ لِيُدرِكَ الأَصواتَ ، فَلَو كانَتِ الأَصواتُ ولَم يَكُن سَمعٌ يُدرِكُها لَم يَكُن فيها إربٌ ، وكَذلِكَ سائِرُ الحَواسِّ .

ثُمَّ هذا يَرجِعُ مُتَكافِئا ، فَلَو كانَ بَصَرٌ ولَم يَكُن ألوانٌ ؛ لَما كانَ لِلبَصَرِ مَعنىً ، ولَو كانَ سَمعٌ ولَم يَكُن أصواتٌ ؛ لَم يَكُن لِلسَّمعِ مَوضِعٌ ، فَانظُر كيَفَ قُدِّرَ بَعضُها يَلقى بَعضا ، فَجُعِلَ لِكُلِّ حاسَّةٍ مَحسوسٌ يُعمَلُ فيهِ ، ولِكُلِّ مَحسوسٍ حاسَّةٌ تُدرِكُهُ ، ومَعَ هذا فَقَد جُعِلَت أشياءُ مُتَوَسِّطَةً بَينَ الحَواسِّ وَالمَحسوساتِ لا يَتِمُّ الحَواسُّ إلاّ بِها كَمِثلِ الضِّياءِ وَالهَواءِ ؛ فَإِنَّهُ لَو لَم يَكُن ضِياءٌ يُظهِرُ اللَّونَ لِلبَصَرِ لَم يَكُنِ البَصَرُ يُدرِكُ اللَّونَ ، ولَو لَم يَكُن هَواءٌ يُؤَدِّي الصَّوتَ إلَى السَّمعِ ؛ لَم يَكُنِ السَّمعُ يُدرِكُ الصَّوتَ .

فَهَل يَخفى عَلى مَن صَحَّ نَظَرُهُ وأعمَلَ فِكرَهُ أنَّ مِثلَ هذَا الَّذي وَصَفتُ مِن تَهيِئَةِ الحَواسِّ وَالمَحسوساتِ بَعضُها يَلقى بَعضا ، وتَهيِئَةِ أشياءَ اُخَرَ بِها تَتِمُّ الحَواسُّ لا يَكونُ إلاّ بِعَمدٍ وتَقديرٍ مِن لَطيفٍ خَبيرٍ؟

فَكِّر يا مُفَضَّلُ ، فيمَن عَدِمَ البَصَرَ مِنَ النّاسِ وما يَنالُهُ مِنَ الخَلَلِ في اُمورِهِ ؟ فَإِنَّهُ لا يَعرِفُ مَوضِعَ قَدَمِهِ ، ولا يُبصِرُ ما بَينَ يَدَيهِ ، فَلا يُفَرِّقُ بَينَ الأَلوانِ ، وبَينَ المَنظَرِ الحَسَنِ وَالقَبيحِ ، ولا يَرى حُفرَةً إن هَجَمَ عَلَيها ، ولا عَدُوّا إن أهوى إلَيهِ بِسَيفٍ ، ولا يَكونُ لَهُ سَبيلٌ إلى أن يَعمَلَ شَيئا مِن هذِهِ الصِّناعاتِ ، مِثلِ الكِتابَةِ وَالتِّجارَةِ وَالصِّياغَةِ ، حَتّى أنَّهُ لَو لا نَفاذُ ذِهنِهِ لَكانَ بِمَنزِلَةِ الحَجَرِ المُلقى . . .

تَأَمَّل _ يا مُفَضَّلُ _ الجِفنَ عَلَى العَينِ كَيفَ جُعِلَ كَالغِشاءِ ، وَالأَشفارَ كَالأَشراجِ وأولَجَها في هذَا الغارِ ، وأظَلَّها بِالحِجابِ وما عَلَيهِ مِنَ الشَّعرِ . (1) .


1- .بحار الأنوار ، ج 3 ، ص 69 نقلاً عن الخبر المشتهر بتوحيد المفضّل.

ص: 281

4527.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ خطاب به مفضّل بن عمر: اى مفضّل! اكنون به اين حواسى كه خداوند از ميان همهَّآفريدگان ، آنها را به انسان اختصاص داده و بدين واسطه ، او را بر ديگران گرامى داشته است ، بنگر. چگونه چشمان انسان به سان چراغ هايى كه فراز مناره است ، در سرِ انسان قرار گرفته تا قادر بر مطالعه اشيا باشد و در اندام هاى پايين تر (از قبيل دست و پا) قرار نگرفته است تا آفت ها بدان برسد و از پرداختن مستقيم به كار و حركت ، چيزهايى بدانها برسد كه ناتوانش سازد ، در آن ، اثر گذارد و از آن بكاهد. چشم ها در اندام هاى ميانى بدن (چون شكم و پشت) نيز قرار نگرفته است تا چرخش آنها به سوى چيزها و نگاهشان به سوى اشيا ، دشوار باشد. بدين سان ، از آن رو كه جاى چشم ما هيچ كدام از اين اندام ها نبوده ، عالى ترين جاى هواس ، همان سر است كه خود ، به صومعه حواس مى مانَد.

حواس نيز پنج چيز قرار داده شده كه پنج چيز را درك مى كنند تا چيزى از اين محسوسات ، از كف نرود . چشم آفريده شده است تا رنگ ها را درك كند. اگر رنگ ها وجود داشتند و در اين حالت ، چشمى نبود كه آنها را درك كند ، هيچ سودى در آنها متصوّر نبود.

گوش آفريده شده تا صداها را درك كند. اگر صداها وجود داشتند و گوش نبود كه آنها را ادراك كند ، ديگر هيچ نيازى به آنها نبود و هيچ مقصودى را برآورده نمى ساختند. ديگر حواس نيز چنين اند.

از سويى ديگر نيز همين حقيقت ، صادق است. اگر چشم وجود داشت ، ولى رنگ ها وجود نمى داشتند ، چشم را هيچ خاصيّتى نبود؛ يا اگر گوش وجود داشت ، ولى صداها وجود نمى داشتند گوش را هيچ جايگاهى نبود. پس ببين كه چگونه اين حواسّ و محسوس ها با همديگر اندازه و همسان شده اند و هر حسّى را محسوسى است كه بر آن ، اثر مى گذارد و هر محسوسى را نيز حسّى است كه آن را درك مى كند.

با وجود اينها ، چيزهايى همانند نور و هوا ، واسطه ميان حواسّ و محسوس ها آفريده شده اند كه حواس ، جز به كمك آنها كامل نمى شوند؛ چه ، اگر نورى كه رنگ را بر چشم آشكار سازد ، نبود ، چشم نمى توانست رنگ را درك كند و اگر هوايى كه صدا را به گوش برساند ، نبود ، گوش نيز نمى توانست صدا را درك كند.

پس آيا بر هر كس كه نگاهى درست بيفكند و فكرخويش را به كار گيرد ، پوشيده مى مانَد كه پديده اى چون فراهم بودن حواس و محسوس هاى همسان و همنواخت با يكديگر ، و نيز فراهم شدنِ چيزهاى ديگر كه حواس به كمك آنها كامل مى شود و توصيف آنها را گفتم ، مى تواند از چيزى جز هدفدارى و اندازه گيرى از جانب خداى لطيفِ آگاه ، سرچشمه گرفته باشد؟

اى مفضّل! در زندگىِ نابينايان و خللى كه در كارشان روى مى دهد ، انديشه كن و ببين كه چگونه چنين كسى ، نه جاى گام هاى خويش را مى بيند ، نه پيش روى خود را مى بيند ، نه ميان رنگ ها تفاوت مى گذارد ، نه چشم اندازهاى زيبا و زشت را از هم باز مى شناسد ، نه اگر از سويى به او حمله ببرند ، گودالى را كه پيش پايش هست ، مى بيند ، نه اگر ضربه شمشيرى به سويش فرود آيد ، دشمن و ضربت او را مى بيند ، و نه به انجام دادن كارهايى چون: نوشتن ، داد و ستد و زرگرى راهى مى يابد ، تا آن جا كه اگر كارآيى ذهنى وى نبود ، به پاره سنگى افتاده بر زمين مى مانست...

اى مفضّل! در پلك چشم ، تأمّل كن و بنگر كه چگونه به سان پوشش ، بر آن قرار گرفته و چگونه مژه گاه ها به آويخته گاه هاى ريسمان مى مانند و چه سان خداوند ، چشم را در درون غار خويش نشانده و پرده موهايى [كه اطراف آن است] ، بر آن افكنده است. .

ص: 282

3 / 2أسبابُ بَعضِ أمراضِ العَينِ4529.امام صادق عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَثَلُ النّاظِرِ فِي القَدَرِ كَالنّاظِرِ في عَينِ الشَّمسِ ؛ كُلَّمَا اشتَدَّ نَظَرُهُ فيها ذَهَبَ بَصَرُهُ . (1) .


1- .الفردوس ، ج 4 ، ص 146 ، ح 6448 عن أبي هريرة ، كنز العمّال ، ج 10 ، ص 219 ، ح 29159 وفيه «النجوم» بدل «القدر» .

ص: 283

3 / 2عوامل برخى از بيمارى هاى چشم

3 / 2عوامل برخى از بيمارى هاى چشم4530.المستدرك على الصحيحين ( _ به نقل از مجاهد _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آن كه در مسئله «قضا و قَدَر» (1) بنگرد ، حكايت كسى را دارد كه به خورشيد ، خيره مى شود. هر اندازه بيشتر بدان چشم بدوزد ، بينايى وى ، بيشتر از ميان مى رود.

.


1- .در كنز العمّال ، در متن روايت ، به جاى «قَدَر» ، «النجوم» آمده است. در اين صورت ، معناى روايت ، نهى از تأمّل در علم نجوم است و مقصود از علم نجوم ، طالع بينى ، و پيش بينى حوادث آينده از طريق ستارگان است.

ص: 284

4531.تفسير ابن كثير ( _ به نقل از قاسم بن عبد الرحمان _ ) الإمام الرضا عليه السلام :أكلُ الاُترُجِّ بِاللَّيلِ يَقلِبُ العَينَ ، ويورِثُ الحَوَلَ . (1)4532.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ في وَصاياهُ لِعَلِيٍّ عليه السلام _: يا عَلِيُّ ، لا يَنظُرَنَّ أحَدٌ إلَى فَرجِ امرَأَتِهِ وَليَغُضَّ بَصَرَهُ عِندَ الجِماعِ ؛ فَإِنَّ النَّظَرَ إلَى الفَرجِ يورِثُ العَمى فِي الوَلَدِ . (2)4533.المعجم الكبير عن أبي عامر السكونيّ :الإمام عليّ عليه السلام :لا يَنظُرَنَّ أحَدُكُم إلى باطِنِ فَرجِ امرَأَتِهِ ؛ فَلَعَلَّهُ يَرى ما يَكرَهُ ويورِثُ العَمى . (3)4534.صحيح مسلم عن نواس بن سمعان :رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ في وَصاياهُ لِعَلِيٍّ عليه السلام _: يا عَلِيُّ ، لا تُجامِعِ امرَأَتَكَ بَعدَ الظُّهرِ ، فَإِنَّهُ إن قُضِيَ بَينَكُما وَلَدٌ في ذلِكَ الوَقتِ يَكونُ أحوَلَ ، وَالشَّيطانُ يَفرَحُ بِالحَوَلِ فِي الإِنسانِ . (4)4535.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :لا تَقرَبِ النِّساءَ في أوَّلِ اللَّيلِ لا شِتاءً ولا صَيفاً ؛ وذلِكَ أنَّ المَعِدَةَ وَالعُروقَ تَكونُ مُمتَلِئَةً وهُوَ غَيرُ مَحمودٍ ، يُتَخَوَّفُ مِنهُ . . . ضَعفُ البَصَرِ وَالدِّماغِ . (5)راجع : ج1 ، ص 306 (ما يجلو البصر ويزيد فيه / تقصير الشعر).

.


1- .طبّ الإمام الرضا عليه السلام ، ص 27 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 321 ، ح 90 وفيه «يوجب» بدل «يورث».
2- .كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 3 ، ص 552 ، ح 4899 ، الأمالي للصدوق ، ص 663 ، ح 896 ، علل الشرائع ، ص 514 ، ح 5 كلّها عن أبي سعيد الخدري ، بحار الأنوار ، ج 103 ، ص 281 ، ح 1؛ كنز العمّال ، ج 16 ، ص 355 ، ح 44903.
3- .الخصال ، ص 637 ، ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار ، ج 103 ، ص 287 ، ح 19.
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 3 ، ص 552 ، ح 4899 ، علل الشرائع ، ص 515 ، ح 5 ، الأمالي للصدوق ، ص 663 ، ح 896 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 456 ، ح 1552 كلّها عن أبي سعيد الخدري ، بحار الأنوار ، ج 103 ، ص 281 ، ح 1.
5- .طبّ الإمام الرضا عليه السلام ، ص 64 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 327 نحوه.

ص: 285

4537.مسند ابن حنبل عن عبد اللّه بن عمر :امام رضا عليه السلام :خوردن تُرَنج در هنگام شب ، چشم را انحراف مى دهد و كژچشمى مى آورد.4532.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در سفارش هاى ايشان به امام على عليه السلام _: اى على ! مبادا كسى در هنگام آميزش به شرمگاه همسر خويش بنگرد ؛ بلكه بايد در هنگام آميزش ، چشم فرو هِلَد ؛ چرا كه نگريستن به شرمگاه ، كورى فرزند را در پى مى آورد .4533.المعجم الكبير ( _ به نقل از ابو عامر سكونى _ ) امام على عليه السلام :مبادا كسى از شما به درون شرمگاه همسر خويش بنگرد ؛ چه ، شايد چيزى بيند كه ناخوشايندش آيد و شايد هم كورى بياورد.4534.صحيح مسلم ( _ به نقل از نُواس بن سمعان _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از سفارش هاى ايشان به امام على عليه السلام _ : اى على! بعد از ظهر با همسرت نزديكى مكن ، كه اگر در اين هنگام برايتان فرزندى تقدير شود ، كژْ چشم خواهد بود ، و شيطان نيز به كژ چشمى انسان ، شادمان مى گردد.4535.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :در اوايل شب ، چه زمستان و چه پاييز ، با زنان نزديكى مكن؛ چرا كه معده و رگ ها [در اين هنگام] ، پُر است و اين كار ، ناستوده است و از آن بيمِ... ضعف بينايى و سستْ خِردى مى رود.ر. ك: ج1 ، ص307 (آنچه چشم را جلا مى دهد و تقويت مى كند / كوتاه كردن مو) .

.

ص: 286

3 / 3الوِقايَةُ مِنْ بَعضِ أمراضِ العَينِ4539.صحيح البخاري عن أبي هريرة :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا تَكرَهوا أربَعَةً : الرَّمَدَ ؛ فَإِنَّهُ يَقطَعُ عُروقَ العَمى . . . (1)4540.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :مَن قَلَّمَ أظفارَهُ يَومَ السَّبتِ ويَومَ الخَميسِ وأخَذَ مِن شارِبِهِ عوفِيَ مِن وَجَعِ الضِّرسِ ، ووَجَعِ العَينِ . (2)4541.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :مَن أدمَنَ أخذَ أظفارِهِ كُلَّ خَميسٍ لَم تَرمَد عَينُهُ . (3)4542.عنه صلى الله عليه و آله :كتاب من لايحضره الفقيه :قالَ عَبدُاللّهِ بنُ أبي يَعفورٍ لِلصّادِقِ عليه السلام : جُعِلتُ فِداكَ ! يُقالُ : مَا استُنزِلَ الرِّزقُ بِشَيءٍ مِثلِ التَّعقيبِ فيما بَينَ طُلوعِ الفَجرِ إلى طُلوعِ الشَّمسِ .

فَقالَ : أجَل ، ولكِن اُخبِرُكَ بِخَيرٍ مِن ذلِكَ ، أخذِ الشّارِبِ وتَقليمِ الأَظفارِ يَومَ الجُمُعَةِ ، وتَقليمُ الأَظفارِ يَومَ الخَميسِ يَدفَعُ الرَّمَدَ . (4)4538.صحيح مسلم ( _ به نقل از ابو هريره _ ) الإمام الصادق عليه السلام :تَقليمُ الأَظفارِ يَومَ الجُمُعَةِ يُؤمِنُ مِنَ الجُذامِ وَالبَرَصِ وَالعَمى ، وإن لَم تَحتَج فَحُكَّها . (5) .


1- .طبّ النبيّ صلى الله عليه و آله ، ص 12 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 301 . انظر تمام الحديث في : ج1 ، ص 488 ، ح 828.
2- .كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 128 ، ح 312 ، الخصال ، ص 394 ، ح 100 عن السكوني عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام عنه صلى الله عليه و آله ، ثواب الأعمال ، ص 41 ، ح 2 عن السكوني عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 153 ، ح 402 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 120 ، ح 7.
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 491 ، ح 14 عن عبداللّه بن الفضل النوفلي عن أبيه ، طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 84 عن محمّد بن أبي الحسن عن الإمام الصادق عليه السلام وليس فيه «أدمن» ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 127 ، ح 311 وفيه «لم يرمد ولده» ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 121 ، ح 10.
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 127 ، ح 310.
5- .الكافي ، ج 6 ، ص 490 ، ح 2 ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 126 ، ح 301 ، الخصال ، ص 391 ، ح 87 ، ثواب الأعمال ، ص 42 ، ح 5 كلّها عن هشام بن سالم ، الدعوات ، ص 78 ، ح 190 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 110 ، ح 6.

ص: 287

3 / 3پيشگيرى از برخى بيمارى هاى چشم

3 / 3پيشگيرى از برخى بيمارى هاى چشم4541.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چهار چيز را ناخوشايند مداريد:... چشم درد؛ چرا كه رگ هاى كورى را قطع مى كند. (1)4542.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در روز پنج شنبه و شنبه ، ناخن هاى خود را كوتاه كند و قدرى از سبيل خود بگيرد ، از دندانْ درد و دردِ چشمْ در امان باشد.4543.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :هر كس به گرفتن ناخن در هر پنج شنبه مداومت ورزد ، چشمْ درد نمى گيرد.4543.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كتاب من لا يحضره الفقيه:عبد اللّه بن ابى يعفور به امام صادق عليه السلام گفت: فدايت شوم! گفته مى شود هيچ چيز به اندازه تعقيبات ميان طلوع سپيده و طلوع خورشيد ، سبب نزول روزى نشده است.

فرمود: «آرى؛ امّا تو را از بهتر از اين آگاه سازم: گرفتن سبيل و كوتاه كردن ناخن در روز جمعه. كوتاه كردن ناخن ها در روز پنج شنبه نيز چشمْ درد را دور مى كند».4544.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :كوتاه كردن ناخن ها در روز جمعه ، از جذام و پيسى و كورى ، ايمن مى دهد . اگر هم نيازى به كوتاه كردن نبود ، آنها را بِساى.

.


1- .. براى ديدن متن كامل حديث ، ر .ك : ج1 ، ص489 ح 828 .

ص: 288

4545.عنه صلى الله عليه و آله :الكافي عن عليّ بن أسباط عن خلف :رَآني أبُوالحَسَنِ عليه السلام بِخُراسانَ وأنَا أشتَكي عَيني ، فَقالَ : ألا أدُلُّكَ عَلى شَيءٍ إن فَعَلتَهُ لَم تَشتَكِ عَينَكَ؟

فَقُلتُ : بَلى .

فَقالَ : خُذ مِن أظفارِكَ في كُلِّ خَميسٍ .

قالَ : فَفَعَلتُ ، فَمَا اشتَكَيتُ عَيني إلى يَومَ أخبَرتُكَ . (1)4544.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :الكُحلُ عِندَ النَّومِ أمانٌ مِنَ الماءِ . (2)4545.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :مَن نامَ عَلى إثمِدٍ غَيرِ مُمَسَّكٍ أمِنَ مِنَ الماءِ الأَسوَدِ أبَدا ما دامَ يَنامُ عَلَيهِ . (3)4546.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لِعَلِيٍ عليه السلام _ ) عنه عليه السلام :إنَّ الرَّجُلَ إذا صامَ زالَت عَيناهُ مِن مَكانِهِما ، فَإِذا أفطَرَ عَلَى الحُلوِ عادَتا إلى مَكانِهِما . (4)4547.عنه صلى الله عليه و آله :مكارم الأخلاق عن أبي بصير عن الإمام الصادق عليه السلام :كَثرَةُ العُطاسِ يَأمَنُ صاحِبهُ مِن خَمسَةِ أشياءَ :

أوَّلُها : الجُذامُ .

وَالثّانِي : الرّيحُ الخَبيثَةُ الَّتي تَنزِلُ فِي الرَّأسِ وَالوَجهِ .

وَالثّالِثُ : يَأمَنُ نُزولَ الماءِ فِي العَينِ .

وَالرّابِعُ : يَأمَن مِن شِدَّةِ (5) الخَياشيمِ .

وَالخامِسُ : يَأمَنُ مِن خُروجِ الشَّعرِ فِي العَينِ .

قالَ : وإن أحبَبتَ أن يَقِلَّ عُطاسُك فَاستَعِط بِدُهنِ المَرزَنجوشِ .

قُلتُ : مِقدارُ كَم؟

قالَ : مِقدارُ دانِقٍ .

قالَ : فَفَعَلتُ ذلِكَ خَمسَةَ أيّامٍ فَذَهَبَ عَنّي . (6) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 491 ، ح 13 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 1530 ، ح 401 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 122 ، ح 12.
2- .ثواب الأعمال ، ص 40 ، ح 3 عن إسحاق بن عمّار ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 110 ، ح 241 وزاد في ذيله «الذي ينزل في العين» ، الدعوات ، ص 79 ، ح 193 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 94 ، ح 5 .
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 494 ، ح 9 عن الحسن بن عاصم.
4- .. المقنعة ، ص 317 عن السكوني ، الدعوات ، ص 79 ، ح 194 وليس فيه «عَلَى الحُلو» ، بحار الأنوار ، ج 96 ، ص 255 ، ح 33 وج 62 ، ص 151 ، ح 24 .
5- .هكذا في المصدر ، وفي بحار الأنوار : «سدّة».
6- .مكارم الأخلاق ، ج 2 ، ص 165 ، ح 2408 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 52 ، ح 1.

ص: 289

4546.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ خطاب به على عليه السلام _ ) الكافى_ به نقل از على بن اَسباط ، از خلف: امام رضا عليه السلام ، مرا در خراسان ديد ، در حالى كه چشمْ درد داشتم.

فرمود: «آيا مى خواهى تو را به كارى رهنمون شوم كه اگر آن را انجام دهى ، چشمانت درد نكند؟» .

گفتم: چرا .

فرمود: «در هر روز پنج شنبه ، قدرى از ناخن هايت بگير».

راوى گويد: من آن كار را انجام دادم و از آن پس تا امروز كه اين روايت را نقل مى كنم ، به چشمْ درد ، مبتلا نشده ام.4547.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :سرمه كشيدن در هنگام خواب ، مايه ايمنى از آب [چشم] است .4548.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :هر كس با سرمه اِثمِد آميخته ناشده با مُشك بخوابد ، براى هميشه ، تا زمانى كه بر اين حالت مى خوابد ، از آبِ سياه در امان مى مانَد.4549.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :مرد ، چون روزه بگيرد ، چشمانش از جاى خويش مى رود (1) و چون با شيرينى روزه بگشايد ، ديگر بار ، چشمانش به جاى خويش باز مى گردد.4548.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مكارم الأخلاق_ به نقل از ابو بصير ، از امام صادق عليه السلام: فراوانى عطسه ، شخص را از پنج چيز ، ايمن مى سازد: نخستين آنها جذام است؛ دوم ، بادهاى بدخيمى كه در سر و صورت ، جاى مى گيرد؛ سوم آن كه مايه ايمنى از جاى گرفتن آب در چشم مى شود؛ چهارم آن كه از سختى حفره هاى بينى ، مصونيت مى دهد؛ و پنجم آن كه از بيرون آمدن مو از چشم ، ايمنى مى دهد.

فرمود: «اگر دوست داشتى كه عطسه ات كم شود ، با روغن مرزنجوش ، انفيه كن».

پرسيدم: چه مقدار؟

فرمود: «به اندازه يك دانگ 2 ».

راوى گويد: اين كار را پنج روز انجام دادم و [عارضه ام] از ميان رفت . .


1- .به نظر مى رسد اين روايت ، به ضعفِ بينايى و كم شدن قدرت چشمان در هنگام روزه دارى اشاره دارد؛ چرا كه بنا بر روايت ، اين ضعف و كاستى در هنگام روزه گشودن با چيزهايى شيرين ، به علّت سرعتِ هضم آنها و قدرت يافتن بدن به وسيله آنها ، به ترميم و بهبود مى گرايد .

ص: 290

3 / 4ما يَنفَعُ لِعِلاجِ بَعضِ أمراضِ العَينِ4550.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكَمأَةُ مِن نَبتِ الجَنَّةِ ، وماؤُها نافِعٌ مِن وَجَعِ العَينِ . (1)4551.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :الكَمأَةُ مِنَ المَنِّ وَالمَنُّ مِنَ الجَنَّةِ ، وماؤُها شِفاءٌ لِلعَينِ . (2)4552.عنه صلى الله عليه و آله :مسند ابن حنبل عن عثمان :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله رَخَّصَ _ أو : قالَ _ فِي المُحرِمِ إذَا اشتَكى عَينَهُ أن يُضَمِّدَها بِالصَّبِرِ . (3) .


1- .المحاسن ، ج 2 ، ص 335 ، ح 2149 عن إبراهيم بن عليّ الرافعي عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 145 ، ح 3.
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 370 ، ح 2 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 335 ، ح 2150 كلاهما عن عبدالرحمن بن زيد عن الإمام الصادق عليه السلام ، طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 82 عن جابر بن يزيد عن الإمام الباقر عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 152 ، ح 28؛ صحيح البخاري ، ج 5 ، ص 2159 ، ح 5381 ، صحيح مسلم ، ج 3 ، ص 1619 ، ح 157 كلاهما عن سعيد بن زيد وليس فيهما «والمنّ من الجنّة» ، كنز العمّال ، ج 10 ، ص 28 ، ح 28201.
3- .مسند ابن حنبل ، ج 1 ، ص 150 ، ح 497 ، سنن الدارمي ، ج 1 ، ص 501 ، ح 1865 ، كنز العمّال ، ج 5 ، ص 266 ، ح 12837 نقلاً عن ابن السني وأبي نعيم في الطبّ .

ص: 291

3 / 4آنچه براى درمان برخى بيمارى هاى چشم سودمند است

3 / 4آنچه براى درمان برخى بيمارى هاى چشم سودمند است4553.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :قارچ ، از گياهان بهشتى است و آبش براى چشم درد ، سودمند است.4554.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :قارچ ، از همان «مَنّ» ، و «مَنّ» از بهشت است (1) و آبش نيز شفايى براى چشم است.4555.الإمام عليّ عليه السلام :مسند ابن حنبل_ به نقل از عثمان _: پيامبر خدا ، درباره مُحرِم اجازه داد (يا فرموده) كه اگر چشمْ درد داشته باشد ، مرهم گياه سَبر بر چشم خويش بنهد.

.


1- .يعنى از چيزهايى است كه خداوند به آن ، بر بندگان خويش ، منّت نهاده است. همچنين گفته اند: پيامبر صلى الله عليه و آله ، اين گياه را به «مَنّ» تشبيه كرده و آن ، عسل شيرينى است كه خود به خود و بدون اسباب و عوامل مادّى از آسمان نازل مى شود. قارچ دنبلان نيز چنين است و هزينه هايى چون بذر و آبيارى نمى خواهد .

ص: 292

4556.الإمام الحسين عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ المُحرِمَ إذَا اشتَكى عَينَهُ ضَمَّدَها بِالصَّبِرِ . (1)4553.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :طبّ الأئمّة عن ذريح :شَكا رَجُلٌ إلى أبي جَعفَرٍ الباقِرِ عليه السلام بَياضا في عَينِهِ ، فَقالَ : خُذ توتيا هِندِيٍّ جُزءا وإقليميَا الذَّهَبِ جُزءا ، وإثمِد[ ا] جَيّدا جُزءا [ وَ ] (2) ليَجعَل جُزءا مِنَ الهَليلَجِ الأَصفَرِ ، وجُزءا مِن مِلحٍ أندَرانِيٍّ ، وَاسحَق كُلَّ واحِدٍ مِنها عَلى حِدَةٍ بِماءِ السَّماءِ ، ثُمَّ اجمَعهُ بَعدَ السَّحقِ (3) فَاكتَحِل بِهِ ؛ فَإِنَّهُ يَقطَعُ البَياضَ ، ويُصَفّي لَحمَ العَينِ ويُنَقّيهِ مِن كُلِّ عِلَّةٍ بِإِذنِ اللّهِ عز و جل . (4)4554.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن جميل بن صالح :قُلتُ لِأَبي عَبدِاللّهِ عليه السلام : إنَّ لَنا فَتاةً كانَت تَرَى الكَوكَبَ مِثلَ الجَرَّةِ .

قالَ : نَعَم ، وتَراهُ مِثلَ الحُبِّ .

قُلتُ : إنَّ بَصَرَها ضَعُفَ .

فَقالَ : اُكحُلها بِالصَّبِرِ وَالمُرِّ وَالكافورِ أجزاءً سَواءً .

فَكَحَلناها بِهِ فَنَفَعَها . (5)4555.امام على عليه السلام :الكافي عن ابن محبوب عن رجل :دَخَلَ رَجُلٌ عَلى أبي عَبدِاللّهِ عليه السلام وهُوَ يَشتَكي عَينَيهِ .

فَقالَ لَهُ : أينَ أنتَ عَن هذِهِ الأَجزاءِ الثَّلاثَةِ : الصَّبرِ ، وَالكافورِ ، وَالمُرِّ؟

فَفَعَلَ الرَّجُلُ ذلِكَ فَذَهَبَت عَنهُ . (6) .


1- .صحيح ابن حبّان ، ج 9 ، ص 269 ، ح 3954 عن عثمان ، كنز العمّال ، ج 5 ، ص 40 ، ح 11963.
2- .ما بين المعقوفين أثبتناه من بحار الأنوار.
3- .في المصدر : «بالسحق» ، والتصويب من بحار الأنوار .
4- .طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 87 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 147 ، ح 17.
5- .الكافي ، ج 8 ، ص 383 ، ح 581 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 149 ، ح 21.
6- .الكافي ، ج 8 ، ص 383 ، ح 580 ، طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 83 نحوه ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 148 ، ح 20.

ص: 293

4556.امام حسين عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر مُحرم چشمش درد گرفت ، بر آن مرهم گياه سبر بنهد.4557.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :طبّ الأئمّة عليهم السلام_ به نقل از ذُريح _: مردى نزد امام باقر عليه السلام از سفيدى اى در چشمش اظهار ناراحتى كرد. فرمود: «قدرى توتياى هندى ، قدرى جوش كوره (ريم) سيم و زر ، و قدرى سنگ سرمه مرغوب بردار و سهمى هليله زرد و سهمى نيز نمك تركى (نمك بلور) [همراه آن] بردار و هر يك از آنها را جداگانه در آب باران ، خوب بساب و سپس ، همه را پس از سابيدن به هم درآميز و از آن سرمه ساز . اين [كار] ، به اذن خداوند عز و جل ، سفيدى عارض بر چشم را از ميان مى بَرَد ، گوشت چشم را تصفيه مى كند و از هر بيمارى اى مى پالايد».4558.عنه صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از جميل بن صالح: به امام صادق عليه السلام گفتم: دختر جوانى داريم كه ستاره را به سانِ كهكشان مى بيند.

فرمود: «خوب! و گاه نيز آن را به سان يك دانه مى بيند». (1)

گفتم: چشمش ضعيف شده است.

فرمود: «آن را به گياه سبر و تلخه 2 و كافور ، به سهم هاى برابر ، سرمه كن».

وى را بدان چيزها سرمه كرديم و برايش سودمند افتاد.4559.أعلام الدين :الكافى_ به نقل از ابن محبوب ، از راوى ديگرى: مردى كه چشم درد داشت ، بر امام صادق عليه السلام وارد شد. امام عليه السلام به او فرمود: «چرا از اين سه چيز: گياه سبر ، كافور و تلخه ، غافلى؟» .

مرد ، آن كار را انجام داد و چشم دردِ او از ميان رفت. .


1- .علاّمه مجلسى ، در شرح عبارت «و گاه نيز آن را به سانِ يك دانه مى بيند» ، دو تفسير آورده است. يكى آن كه آن دختر اگر درمان نشود ، بعدها آن را به سانِ يك دانه خواهد ديد. ديگرى آن كه در همان حال كه ستاره را به سان كهكشان مى بيند ، آن را همانند يك دانه نيز مى بيند . مترجم ، ترجمه را بر پايه وجه دوم ، انجام داده است .

ص: 294

4560.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :طبّ الأئمّة :عَن عُمَرَ بنِ تَوبَةَ عَن أبيهِ عَنِ الصّادِقِ عليه السلام أنَّ رَجُلاً شَكا إلَيهِ بَياضا في عَينِهِ ، ووَجَعا في ضِرسِهِ ، ورِياحا في مَفاصِلِهِ ، فَأَمَرَهُ أن يأخُذَ فُلفُلاً أبيَضَ ودار فُلفُل ، مِن كُلِّ واحِدٍ وَزنَ دِرهَمَينِ ، ونُشادُرا جَيِّدا صافِيا وَزنَ دِرهَمٍ ، وَاسحَقها كُلَّها وَانخَلها ، وَاكتَحِل بِها في كُلِّ عَينٍ ثَلاثَةَ مَراوِدَ ، وَاصبِر عَلَيها ساعَةً ؛ فَإِنَّهُ يَقطَعُ البَياضَ ، ويُنَقّي لَحمَ العَينِ ، ويُسَكِّنُ الوَجَعَ بِإِذنِ اللّهِ تَعالى ، فَاغسِل (1) عَينَيكَ بِالماءِ البارِدِ وَأتبِعهُ بِالإِثمِدِ . (2)4557.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى :عَن ابنِ أبي عُمَيرٍ ، عَن سُلَيمٍ مَولى عَلِيِّ بنِ يَقطينٍ أنَّهُ كانَ يَلقى مِن رَمَدِعَينَيهِ أذىً ، قالَ : فَكَتَبَ إلَيهِ أبُوالحَسَنِ عليه السلام ابِتداءً مِن عِندِهِ : ما يَمنَعُكَ مِن كُحلِ أبي جَعفَرٍ عليه السلام ؛ جُزءُ كافورٍ رَباحِيٍّ وجُزءُ صَبِرٍ اُصقوطرى ، يُدَقّانِ جَميعا ويُنخَلانِ بِحَريرةٍ يُكتَحَلُ مِنهُ مِثلَ ما يُكتَحَلُ مِنَ الإِثمِدِ ، الكَحلَةُ فِي الشَّهرِ تَحدُرُ كُلَ داءٍ فِي الرَّأسِ وتُخرِجُهُ مِنَ البَدَنِ .

قالَ : فَكانَ يَكتَحِلُ بِهِ ، فَمَا اشتَكى عَينَيهِ حَتّى ماتَ . (3)4558.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :نِعمَ الدُّهنُ البَنَفسَجُ ، لَيَذهَبُ بِالدّاءِ مِنَ الرَّأسِ وَالعَينَينِ ؛ فَادَّهِنوا بِهِ . (4)راجع : ج1 ، ص 400 ، ح 676 و ص 404 ح 681 . ج2 ، ص 412 (العنّاب).

.


1- .في المصدر : «ثمّ فاغسل» ، والتصويب من بحار الأنوار.
2- .طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 87 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 147 ، ح 16.
3- .الكافي ، ج 8 ، ص 383 ، ح 583 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 150 ، ح 23.
4- .الكافي ، ج 6 ، ص 521 ، ح 5 عن عبدالرحمن بن كثير ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 222 ، ح 6 .

ص: 295

4560.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :طبّ الأئمّة عليهم السلام: از عُمر بن توبه ، از پدرش ، درباره امام صادق عليه السلام نقل شد كه مردى نزد آن حضرت از سفيدى اى در چشمش ، دردى در دندانش و بادى در مفصل هايش اظهار ناراحتى كرد. امام عليه السلام به او فرمود كه قدرى فُلفُل سفيد و قدرى دار فلفل (1) ، از هر كدام به وزن يك درهم ، و نيز به وزن يك درهم ، نشادر بر دارد.

[سپس فرمود:] «همه اينها را بساب و غربال كن و در هر چشمى از اين مخلوط ، سه ميل سرمه كن و دَمى آن را نگه دار كه به اذن خداوند عز و جل ، سفيدى را ريشه كن مى كند ، گوشت چشم را تميز مى كند و درد را تسكين مى دهد. پس چشمانت را با آب سرد بشوى و در پىِ آن ، با سرمه سياه ، سرمه كن» .4561.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از ابن ابى عمير: از سليم ، وابسته على بن يقطين ، نقل شده كه وى (احتمالاً على بن يقطين) ، از درد چشم در رنج بود. پس امام كاظم عليه السلام ، خود و بى آن كه وى ، اطّلاعى داده باشد يا پرسيده باشد ، براى وى چنين نوشت: «چه چيز تو را از سرمه ابو جعفر (امام باقر عليه السلام ) باز مى دارد؟ يك سهم كافور رباحى ، (2) يك سهم سبر اصقطرى (3) كه با هم آرد و بر پارچه اى حرير ، غربال مى شوند و به همان اندازه كه از سنگ سرمه ، بر چشم كنند ، از اين مخلوط نيز چشم را ماهى يك بار ، سرمه كند تا هر دردى را كه در سر هست ، فرود آورد و از بدن ، بيرون بَرَد».

وى (ابن يقطين) ، به اين مخلوط سرمه مى كرد و از آن پس تا زنده بود ، چشمْ درد نداشت.4562.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :بنفشه ، چه نيكو روغنى است! درد را از سر و از چشمان مى بَرَد. آن را به خود بماليد.همچنين ، ر. ك: ج1 ، ص401 ح 676 و ص405 ح 681 و ج2 ، ص413 (عنّاب).

.


1- .شكوفه و بهار فلفل آن را فلفل دراز نيز مى گويند (لغت نامه دهخدا) .
2- .رباح ، نام جايى است كه كافور را بدان نسبت داده اند . چنان كه دهخدا آورده ، كافور رياحى نيز گفته اند و برخى نيز رياح را نام يكى از پادشاهان هند دانسته اند كه براى نخستين بار ، اين كافور را شناخت (لغت نامه دهخدا) .م .
3- .اسقطرى ، جزيره اى در اقيانوس هند ، در سمت چپِ كسى است كه از غرب به سمت هند مى رود. عامّه ، بدان سقوطره نيز گفته اند. گياه سبر و گياه خونِ سياوشان را از آن جا مى آورند .

ص: 296

3 / 5ما يَجلُو البَصَرَ ويَزيدُ فيهِ3 / 5 _ 1السَّفَرجَلُ4563.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در موعظه اش به عبد اللّه بن مسعود _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :كُلُوا السَّفَرجَلَ وتَهادَوه بَينَكُم ؛ فَإِنَّهُ يَجلُو البَصَرَ ، ويُنبِتُ المَوَدَّةَ فِي القَلبِ . (1)4564.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در وصيّتش به ابو ذر _ ) عنه صلى الله عليه و آله :أكلُ السَّفَرجَلِ يُذهِبُ ظُلمَةَ البَصَرِ . (2)3 / 5 _ 2التَّمرُ4567.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في وَصِيَّتِهِ لِأَبي ذَرٍّ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ في خَواصِّ التَّمرِ البَرنِيِّ: هذا جَبرَئيلُ يُخبِرُني أنَّ في تَمرَتِكُم هذِهِ تِسعَ خِصالٍ : . . . وتَزيدُ فِي السَّمعِ وَالبَصَرِ . . . (3)3 / 5 _ 3البَصَلُ4570.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا دَخَلتُم بَلدَةً وَبيئا فَخِفتُم وَباءَها فَعَلَيكُم بِبَصَلِها ... . (4) .


1- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 372 ، ح 1230 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 176 ، ح 37.
2- .طبّ النبيّ صلى الله عليه و آله ، ص 8 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 296.
3- .المحاسن، ج1، ص76، ح37 عن الحسين بن علوان. انظر تمام الحديث وتخريجه في ج2، ص248، ح1604.
4- .بحار الأنوار، ج 66، ص 252، ح 21 نقلاً عن الفردوس عن أبي الدرداء . انظر تمام الحديث في ج 1 ، ص 484 ، ح 819 .

ص: 297

3 / 5آنچه چشم را جلا مى دهد و تقويت مى كند

3 / 5 _ 1بِ_هْ
3 / 5 _ 2خرم_ا
3 / 5 _ 3پياز

3 / 5آنچه چشم را جلا مى دهد و تقويت مى كند3 / 5 _ 1بِ_هْ4570.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بِهْ بخوريد و به همديگر هديه دهيد؛ چرا كه چشم را جلا مى دهد و دوستى را در دل مى رويانَد.4571.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خوردن بِهْ ، تيرگى چشم را از ميان مى بَرَد .3 / 5 _ 2خرم_ا4574.عدّة الداعي :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ درباره خواص خرماى بَرْنى _: اين جبرئيل است كه به من خبر مى دهد كه در اين خرمايتان هفت ويژگى است : ... و بر شنوايى و بينايى تان مى افزايد. (1)3 / 5 _ 3پياز4573.سنن أبى داوود ( _ به نقل از ابو موسى _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر به آبادى اى و بازده درآمديد و از وباى (2) آن ترسيديد ، بر شما باد پياز آن؛ چرا كه چشم را جلا مى دهد... . (3)

.


1- .. براى ديدن متن كامل و منابع حديث ، ر .ك : خواصّ خرما ، ج2 ، ص249 ، ح 1604 .
2- .مقصود از وبا ، طاعون يا هر بيمارى واگير ديگرى است .
3- .. براى ديدن متن كامل حديث و منابع آن ، ر .ك : ج1 ، ص485 ، ح 819 .

ص: 298

3 / 5 _ 4اللُّبانُ4576.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عَلَيكُم بِاللُّبانِ ؛ فَإِنَّهُ يَمسَحُ الحَرَّ عَنِ القَلبِ . . . ويَجلُو البَصَرَ ، ويُذهِبُ النِّسيانَ . (1)3 / 5 _ 5اللَّحمُ4577.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اللَّحمُ يَزيدُ فِي السَّمعِ وَالبَصَرِ . (2)4578.الدرّ المنثور عن أنس :الإمام الباقر عليه السلام :أكلُ اللَّحمِ يَزيدُ فِي السَّمعِ وَالبَصَرِ وَالقُوَّةِ . (3)راجع : ج2 ، ص 470 ، ح1984 و ح1987 ، وص 472 ، ح 1991 .

3 / 5 _ 6المَرزَنجوشُ4582.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :نِعمَ الرَّيحانُ المَرزَنجوشُ ، يَنبُتُ تَحتَ ساقَيِ العَرشِ ؛ وماؤُهُ شِفاءُ العَينِ . (4)3 / 5 _ 7ماءُ زَمزَمَ4579.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الدعوات عن ابن عبّاس :إنَّ اللّهَ يَرفَعُ المِياهَ العِذابَ قَبلَ يَومِ القِيامَةِ غَيرَ زَمزَمَ ، وإنَّ ماءَها يَذهَبُ بِالحُمّى وَالصُّداعِ ، وَالاِطِّلاعُ فيها يَجلُو البَصَرَ . (5) .


1- .طبّ النبيّ صلى الله عليه و آله ، ص 6 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 294.
2- .دعائم الإسلام ، ج 2 ، ص 145 ، ح 511 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 76 ، ح 73 .
3- .دعائم الإسلام ، ج 2 ، ص 109 ، ح 355 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 76 ، ح 73 .
4- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 107 ، ح 227 عن الإمام الكاظم عليه السلام ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 147 ، ح 1.
5- .الدعوات ، ص 159 ، ح 437 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 451 ، ح 17.

ص: 299

3 / 5 _ 4كُنْدُر
3 / 5 _ 5گوشت
3 / 5 _ 6مَرزَنگوش
3 / 5 _ 7آب زمزم

3 / 5 _ 4كُنْدُر4582.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر شما باد كُنْدُر؛ چرا كه گرمازدگى را از قلب مى زدايد... و ديده را جلا مى دهد و فراموشى را از ميان مى بَرَد.3 / 5 _ 5گوشت4585.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :گوشت ، شنوايى و بينايى را افزون مى كند.4583.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :خوردن گوشت ، شنوايى ، بينايى و قدرت را افزون مى كند.ر. ك: ج2 ، ص 471 ، ح 1984 و 1987، ص 473 ، ح 1991.

3 / 5 _ 6مَرزَنگوش4587.صحيح مسلم عن أبي مسعود الأنصاريّ :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چه نيكو گياهى است مرزنگوش! در زير پايه هاى عرش مى رويد و آبش شفاى چشم است.3 / 5 _ 7آب زمزم4588.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الدعوات:از ابن عبّاس چنين نقل شده است: خداوند ، پيش از روز قيامت ، همه آب هاى شيرين را مى خشكانَد ، مگر زمزم ، كه آبش تب و سردرد را از ميان مى بَرَد و نگريستن در آن ، چشم را جلا مى دهد.

.

ص: 300

3 / 5 _ 8الاِكتِحالُ بِالإِثمِدِ4591.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكُحلُ فِي العَينَينِ يَجلُو البَصَرَ . (1)4592.صحيح البخاري عن أبي موسى عن رسول اللّه صلى الله عالإمام الحسين عليه السلام :قالَ لي رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : يا بُنَيَّ ، نَم عَلى قَفاكَ يَخمَص بَطنُكَ ، وَاشرَبِ الماءَ مَصّا يَمرَأكَ أكلُكَ ، وَاكتَحِل وَترا يُضِئ لَكَ بَصَرُكَ ، وَادَّهِن غِبّا تَتَشَبَّه بِسُنَّةِ نَبِيِّكَ . (2)4593.حلية الأولياء عن عبد اللّه بن مسعود :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ثَلاثٌ يَزِدنَ في قُوَّةِ البَصَرِ : الكُحلُ بِالإِثمِدِ ، وَالنَّظَرُ إلَى الخُضرَةِ ، وَالنَّظَرُ إلَى الوَجهِ الحَسَنِ . (3)4588.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :عَلَيكَ بِالكُحلِ ؛ فَإِنَّهُ يُنبِتُ الشَّعرَ ، ويَشُدُّ العَينَ . (4)4589.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :عَلَيكُم بِالإِثمِدِ ؛ فَإِنَّهُ مَنبَتَةٌ لِلشَّعرِ ، مَذَهَبةٌ لِلقَذى ، مَصفاةٌ لِلبَصَرِ . (5)4590.المستدرك على الصحيحين ( _ به نقل از ابو هريره _ ) عنه صلى الله عليه و آله :خَيرُ مَا اكتَحَلتُم بِهِ الإِثمِدُ ؛ فَإِنَّهُ يَجلُو البَصَرَ ، ويُنبِتُ الشَّعرَ . (6) .


1- .الفردوس ، ج 3 ، ص 311 ، ح 4937 عن حذيفة بن اليمان ، كنز العمّال ، ج 6 ، ص 646 ، ح 17208.
2- .دعائم الإسلام ، ج 2 ، ص 164 ، ح 591 .
3- .كنز العمّال ، ج 10 ، ص 51 ، ح 28314 نقلاً عن أبي الحسن العراقي في فوائده عن بريدة.
4- .كنز العمّال ، ج 6 ، ص 645 ، ح 17200 نقلاً عن البغوي في مسند عثمان عن جابر ، ومسند ابن حنبل عن أبي هريرة.
5- .المعجم الأوسط ، ج 2 ، ص 11 ، ح 1064 عن محمّد بن الحنفيّة ، كنز العمّال ، ج 6 ، ص 646 ، ح 17205 نقلاً عن حلية الأولياء وكلاهما عن الإمام عليّ عليه السلام ؛ دعائم الإسلام ، ج 2 ، ص 146 ، ح 517 نحوه ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 151 ، ح 26.
6- .سنن الترمذي ، ج 4 ، ص 389 ، ح 2048 ، كنز العمّال ، ج 10 ، ص 19 ، ح 28162 نقلاً عن المستدرك على الصحيحين وكلاهما عن ابن عبّاس.

ص: 301

3 / 5 / 8سرمه كشيدن با سنگ سرمه «اِثْمِد»

3 / 5 / 8سرمه كشيدن با سنگ سرمه «اِثْمِد»4593.حلية الأولياء ( _ به نقل از ابن مسعود _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سرمه كشيدن چشمان ، ديده را جلا مى دهد.4594.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام حسين عليه السلام :پيامبر خدا به من فرمود: «فرزندم! به پشت بخواب تا شكمت كوچك شود ، آب را به مكيدن بنوش تا خوردنت بر تو گوارا آيد ، به شمارِ دفعات فرد ، سرمه بكش تا چشمانت روشن شود و يك روز در ميان ، روغن بزن تا به سنّت پيامبر خويش ، عمل كرده باشى».4594.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه چيز ، قدرت بينايى را افزون مى كند: سرمه كشيدن به اِثْمِد ، نگريستن به سبزى ، و نگاه كردن به چهره زيبا.4595.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر تو باد سرمه؛ چرا كه موى را بر مى رويانَد و چشم را تقويت مى كند.4596.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر شما باد سرمه با اِثْمِد ؛ چرا كه مايه روييدن مو ، از ميان رفتن آلودگى و صفا يافتن ديده است.4597.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اِثْمِد ، بهترين چيزى است كه با آن ، سرمه مى كنيد؛ چرا كه ديده را جلا مى دهد و مو بر مى رويانَد.

.

ص: 302

4598.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :اِكتَحِلوا بِالإِثمِدِ المُرَوَّحِ ؛ فَإِنَّهُ يَجلُو البَصَرَ ، ويُنبِتُ الشَّعرَ . (1)4599.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لعليّ عليه السلام _ ) الإمام الباقر عليه السلام :الاِكتِحالُ بِالإِثمِدِ يُطَيِّبُ النَّكهَةَ ، ويَشُدُّ أشفارَ العَينِ . (2)4600.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :أتَى النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله أعرابِيٌّ يُقالُ لَهُ : قُلَيبٌ ، رَطبُ العَينَينِ .

فَقالَ لَهُ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : إنّي أرى عَينَيكَ رَطبَتَينِ يا قُليبُ ، عَلَيكَ بِالإِثمِدِ ؛ فَإِنَّهُ سِراجُ (3) العَينِ . (4)4601.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :الإِثمِدُ يَجلُو البَصَرَ ، ويُنبِتُ الشَّعرَ ، ويَذهَبُ بِالدَّمعَةِ . (5)4595.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :الكُحلُ يُنبِتُ الشَّعرَ ، ويُجَفِّفُ الدَّمعَةَ ، ويُعذِبُ الرّيقَ ، ويَجلُو البَصَرَ . (6)4596.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :الكُحلُ يُنبِتُ الشَّعرَ ، ويُحِدُّ البَصَرَ ، ويُعينُ عَلى طولِ السُّجودِ . (7)4597.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سنن الترمذي عن ابن عبّاس :كانَ لِرَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله مُكحُلَةٌ يَكتَحِلُ بِها عِندَ النَّومِ ثَلاثا في كُلِّ عَينٍ . (8) .


1- .مسند ابن حنبل ، ج 5 ، ص 388 ، ح 15906 عن عبدالرحمن بن النعمان الأنصاري عن أبيه عن جدّه ، كنز العمّال ، ج 6 ، ص 645 ، ح 17198 .
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 494 ، ح 4 عن عبداللّه بن الفضل الهاشمي عن أبيه.
3- .. في الطبعة المعتمدة من المصدر وكذا في طب الأئمّة و بحار الأنوار : «سرجين العين» ، وما في المتن أثبتناه من الطبعات الاُخرى للمصدر ومستدرك الوسائل ، ج 16 ، ص 454 ، ح 1 .
4- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 108 ، ح 229 ، طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 83 عن عبدالرحمن بن يزيد ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 96 ، ح 11.
5- .الكافي ، ج 6 ، ص 494 ، ح 7 ، ثواب الأعمال ، ص 40 ، ح 1 وفيه «يقطع» بدل «يذهب» ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 94 ، ح 3 ؛ مسند ابن حنبل ، ج 1 ، ص 497 ، ح 2047 ، السنن الكبرى ، ج 4 ، ص 436 ، ح 8257 كلاهما عن ابن عبّاس عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله وليس فيهما «ويذهب بالدمعة» ، كنز العمّال ، ج 10 ، ص 19 ، ح 28163 نقلاً عن التاريخ الكبير للبخاري عن معبد بن هوذة .
6- .الكافي ، ج 6 ، ص 494 ، ح 10 ، الخصال ، ص 18 ، ح 63 ، ثواب الأعمال ، ص 41 ، ح 4 كلّها عن حمّاد بن عثمان ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 109 ، ح 235 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 94 ، ح 1 وص 195 ، ح 11.
7- .الكافي ، ج 6 ، ص 494 ، ح 6.
8- .سنن الترمذي ، ج 4 ، ص 389 ، ح 2048 ، سنن ابن ماجة ، ج 2 ، ص 1157 ، ح 3499 وليس فيه «عند النوم» ، مسند ابن حنبل ، ج 1 ، ص 757 ، ح 3318 ، كنز العمّال ، ج 7 ، ص 125 ، ح 18305؛ طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 83 عن عبداللّه بن ميمون القدّاح عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 95 ، ح 9 وراجع مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 84 ، ح 142.

ص: 303

4598.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به سرمه اِثْمِد خوش بو شده با مُشك ، سرمه بكشيد ، كه ديده را جلا مى دهد و مو برمى روياند .4599.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ به على عليه السلام _ ) امام باقر عليه السلام :سرمه كشيدن به اِثْمِد ، بوى را خوش مى سازد و مژه گاه ها را استحكام مى بخشد.4600.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :عربى باديه نشين كه او را «قليب» مى گفتند و آبريزشِ چشم داشت ، نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد. به او فرمود: «اى قليب! مى بينم چشمانت آبريزش دارد. بر تو باد سرمه اِثْمِد ، كه روشنايى چشم است».4601.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :سرمه اِثْمِد ، چشم را جلا مى دهد ، موى بر مى روياند و اشكْ ريزش را مى برد.4602.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :سرمه ، مو بر مى روياند ، اشكْ ريزش را مى خشكانَد ، آب دهان را گوارا مى سازد و ديده را جلا مى دهد.4603.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :سرمه ، مو بر مى رويانَد ، ديده را تيزى مى بخشد ، و انسان را بر طولانى ساختن سجده ، يارى مى رساند.4604.بحار الأنوار :سنن الترمذى_ به نقل از ابن عبّاس _: پيامبر صلى الله عليه و آله ، سرمه دانى داشت كه با آن ، در هنگام خفتن ، هر چشم را سه بار سرمه مى كشيد. .

ص: 304

4605.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذَا اكتَحَلَ أحَدُكُم فَليَكتَحِل وَترا. (1)راجع : ج1 ، ص 290 (ما ينفع لعلاج بعض أمراض العين) . ج1 ، ص 388 (ما يطيّب الفَم / الكحل) .

3 / 5 _ 9السِّواكُ4604.بحار الأنوار :الإمام الصادق عليه السلام :عَلَيكُم بِالسِّواكِ ؛ فَإِنَّهُ يَجلُو البَصَرَ . (2)4605.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :السِّواكُ يَذهَبُ بِالدَّمعَةِ ، ويَجلُو البَصَرَ . (3)راجع : ج1 ، ص 372 ، ح 618 وص 374 ، ح 621 و 622 .

3 / 5 _ 10غَسلُ اليَدَينِ قَبلَ الطَّعامِ وبَعدَهُ4609.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الوُضوءُ قَبلَ الطَّعامِ يَنفِي الفَقرَ ، وبَعدَهُ يَنفِي الهَم (4) ، ويُصِحُّ البَصَرَ . (5) .


1- .مسند ابن حنبل ، ج 3 ، ص 264 ، ح 8619 عن أبي هريرة ، المعجم الكبير ، ج 17 ، ص 338 ، ح 932 عن عقبة بن عامر ، كنز العمّال ، ج 6 ، ص 645 ، ح 17199.
2- .المحاسن ، ج 2 ، ص 384 ، ح 2354 عن زكريّا ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 111 ، ح 246 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 134 ، ح 43.
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 496 ، ح 7 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 384 ، ح 2353 كلاهما عن حمّاد بن عيسى ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 133 ، ح 42.
4- .في الدعوات ومسند الشهاب وبحار الأنوار : «اللمم» بدل «الهمّ». واللمم طرف من الجنون ، وأصله في كلامهم المقاربة للشيء (بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 364).
5- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 301 ، ح 950 ، الدعوات ، ص 142 ، ح 364 وليس فيه «ويصحّ البصر» ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 364 ، ح 42 ؛ مسند الشهاب ، ج 1 ، ص 205 ، ح 310 عن سهل بن إبراهيم المروزي عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله .

ص: 305

3 / 5 _ 9مسواك زدن
3 / 5 _ 10شستن دست ها ، پيش و پس از غذا خوردن

4610.مسند ابن حنبل عن عائشة :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه كسى از شما سرمه كشيد ، به شمار دفعات فرد ، سرمه بكشد.همچنين ، ر. ك : ج1 ، ص291 (آنچه براى درمان برخى بيمارى هاى چشم، سودمند است). ج1 ، ص389 (آنچه دهان را خوش بو مى كند / سرمه كشيدن) .

3 / 5 _ 9مسواك زدن4609.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :بر شما باد مسواك زدن؛ چرا كه ديده را جلا مى دهد.4610.مسند ابن حنبل ( _ درباره عايشه _ ) امام صادق عليه السلام :مسواك زدن ، اشكْ ريزش را مى بَرَد و ديده را جلا مى دهد .همچنين ، ر. ك: ج1 ، ص373 ، ح618 وص 375 ، ح621 و 622 .

3 / 5 _ 10شستن دست ها ، پيش و پس از غذا خوردن4614.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شستن دست پيش از غذا خوردن ، فقر را مى زدايد ، و پس از غذا خوردن ، غم و اندوه را مى بَرَد و چشم را سلامت مى بخشد.

.

ص: 306

4615.الإمام زين العابدين عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام :غَسلُ اليَدَينِ قَبلَ الطَّعامِ وبَعدَهُ . . . يَجلُو البَصَرَ . (1)3 / 5 _ 11تَقصيرُ الشَّعرِ4614.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الكاظم عليه السلام :إنَّ شَعرَ الرَّأسِ إذا طالَ ضَعُفَ البَصَرُ ، وذَهَبَ بِضَوءِ نورِهِ . وطَمُّ الشَّعرِ ؛ يُجلِي البَصَرَ ، ويَزيدُ في ضَوءِ نورِهِ . (2)راجع : ج1 ، ص 532 ، ح 907.

3 / 5 _ 12الخِضابُ بِالحِنّاءِ4618.معدن الجواهر :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اِختَضِبوا بِالحِنّاءِ ؛ فَإِنَّهُ يَجلُو البَصَرَ ، ويُنبِتُ الشَّعرَ ، ويُطَيِّبُ الرّيحَ ، ويُسَكِّنُ الزَّوجَةَ . (3)4619.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :نَفَقَةُ دِرهَمٍ فِي الخِضابِ أفضَلُ مِن نَفَقَةِ دِرهَمٍ في سَبيلِ اللّهِ ، إنَّ فيهِ أربَعَ عَشرَةَ خَصلَةً : يَطرُدُ الرّيحَ مِنَ الاُذُنَينِ ، ويَجلُو الغِشاءَ عَنِ البَصَرِ . . . (4) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 290 ، ح 3 عن أبي بصير عن الإمام الصادق عليه السلام ، الخصال ، ص 612 ، ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم ، المحاسن ، ج 2 ، ص 201 ، ح 1589 عن أبي بصير وكلاهما عن الإمام الصادق عن آبائه عنه عليهم السلام ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 353 ، ح 6.
2- .مستطرفات السرائر ، ص 57 ، ح 17 عن عليّ بن يقطين ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 85 ، ح 10.
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 483 ، ح 4 ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 121 ، ح 272 ، روضة الواعظين ، ص 337 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 99 ، ح 9.
4- .الكافي ، ج 6 ، ص 482 ، ح 12 ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 123 ، ح 285 وج 4 ، ص 369 ، الخصال ،ص 497 ، ح 1 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 97 ، ح 2.

ص: 307

3 / 5 _ 11كوتاه كردن موها
3 / 5 _ 12خضاب بستن به حنا

4620.الإمام الباقر عليه السلام :امام على عليه السلام :شستن دست ها پيش و پس از خوردن غذا... ديده را جلا مى دهد.3 / 5 _ 11كوتاه كردن موها4617.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام :موى سر ، اگر بلند شود ، ديده به ضعف مى گرايد و فروغِ نورش مى رود؛ امّا كوتاه كردن مو ، ديده را جلا مى دهد و بر فروغ نور آن مى افزايد.ر. ك: ج1 ، ص533 ، ح 907 .

3 / 5 _ 12خضاب بستن به حنا4621.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به حنا خضاب بنديد؛ چرا كه ديده را جلا مى دهد ، مو بر مى روياند ، بو را خوش مى سازد و همسر مرد را آرامش مى بخشد.4622.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لِلحَسَنِ بنِ أبي رَزينٍ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خرج كردن يك درهم براى خضاب ، برتر از انفاق يك درهم در راه خداست. اين كار ، چهارده فايده دارد: بو را از گوش ها دور مى كند ، پرده [ تاريكى] را از برابر ديده كنار مى زند و آن را جلا مى دهد...

.

ص: 308

4623.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :الحِنّاءُ خِضابُ الإِسلامِ ؛ يَزيدُ فِي المُؤمِنِ عَمَلَهُ ، ويَذهَبُ بِالصُّداعِ ، ويُحِدُّ البَصَرَ ، ويَزيدُ فِي الوِقاعِ ، وهُوَ سَيِّدُ الرَّياحينِ فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ . (1)3 / 5 _ 13لُبسُ الخُفِّ4626.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :الخُفُّ مَصَحَّةٌ لِلبَصَرِ . (2)4627.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :لُبسُ الخُفِّ يَزيدُ في قُوَّةِ البَصَرِ . (3)راجع: ج1 ، ص 646 (ما يضعف عن الجماع / النعل السوداء) .

3 / 5 _ 14الحِجامَةُ4625.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الحِجامَةُ فِي الرَّأسِ شِفاءٌ مِن سَبعٍ إذا ما نَوى صاحِبُها : مِنَ الجُنونِ ، وَالجُذامِ ، وَالبَرَصِ ، وَالنُّعاسِ ، ووَجَعِ الضِّرسِ ، وَالصُّداعِ ، وظُلمَةٍ يَجِدُها في عَينَيهِ . (4) .


1- .طبّ النبيّ صلى الله عليه و آله ، ص 10 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 189 ، ح 558 نحوه ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 299؛ الفردوس ، ج 2 ، ص 157 ، ح 2794 عن عقبة بن عامر نحوه.
2- .طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 84 عن الحلبي ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 147 ، ح 15.
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 466 ، ح 1 عن سلمة بن أبي حبّة ، ثواب الأعمال ، ص 43 ، ح 1 عن أبي الجارود ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 265 ، ح 794 عن الإمام الباقر عليه السلام .
4- .المعجم الكبير ، ج 11 ، ص 24 ، ح 10938 عن ابن عبّاس ، كنز العمّال ، ج 10 ، ص 13 ، ح 28128.

ص: 309

3 / 5 _ 13پوشيدن كفش
3 / 5 _ 14حج_امت

4626.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حنا ، خضاب اسلام است؛ بر [ثواب] عمل مؤمن مى افزايد ، سردرد را از ميان مى بَرَد ، چشم را تيزبين مى كند ، قدرت آميزش را افزون مى سازد و مهترِ گياهان خوش بو در دنيا و آخرت است.3 / 5 _ 13پوشيدن كفش4629.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :كفش ، مايه سلامت ديده است.4630.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :به پا كردن كفش ، قدرت بينايى را افزون مى كند.ر . ك : ج1 ، ص647 (آنچه از توان جنسى مى كاهد / كفش مشكى) .

3 / 5 _ 14حج_امت4629.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حِجامت در سر ، شفاى از هفت چيز است ، آن گاه كه بر شخص ، عارض شود : ديوانگى ، جذام ، پيسى ، چرت آلودگى ، دندان درد ، سردرد و تيرگى اى كه شخص در چشم احساس مى كند .

.

ص: 310

4630.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :نِعمَ الدَّواءُ الحِجامَةُ تُذهِبُ الدَّمَ ، وتَجلُو البَصَرَ ، وتُخِفُّ الصُّلبَ . (1)4631.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :نِعمَ العيدُ الحِجامَةُ _ يَعنِي العادَةَ _ ، تَجلُو البَصَرَ ، وتَذهَبُ بِالدّاءِ . (2)3 / 5 _ 15النَّظَرُ إلَى المُصحَفِ4634.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن أدامَ النَّظَرَ فِي المُصحَفِ ، مُتِّعَ بِبَصَرِهِ ما دامَ فِي الدُّنيا . (3)4635.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :مَن قَرَأَ القُرآنَ فِي المُصحَفِ ، مُتِّعَ بِبَصَرِهِ ، وخُفِّفَ عَن والِدَيهِ وإن كانا كافِرَينِ . (4)4636.سنن الترمذي عن أنس :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن قَرَأَ القُرآنَ نَظَرا مُتِّعَ بِبَصَرِهِ . (5)3 / 5 _ 16النَّظَرُ إلَى المَرأَةِ الحَسناءِ وَالخُضرَةِ4635.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :النَّظَرُ إلى وَجهِ المَرأَةِ الحَسناءِ ، وَالخُضرَةِ يَزيدانِ فِي البَصَرِ . (6)4636.سنن الترمذى ( _ به نقل از اَن_َس _ ) الإمام الكاظم عليه السلام :ثَلاثَةٌ يُجلينَ البَصَرَ : النَّظَرُ إلَى الخُضرَةِ ، وَالنَّظَرُ إلَى الماءِ الجاري ، وَالنَّظَرُ إلَى الوَجهِ الحَسَنِ . (7) .


1- .المستدرك على الصحيحين ، ج 4 ، ص 455 ، ح 8258 ، سنن الترمذي ، ج 4 ، ص 391 ، ح 2053 ، سنن ابن ماجة، ج2 ، ص1151 ، ح3478 كلاهما نحوه وكلّها عن ابن عبّاس ، كنز العمّال ، ج10، ص16، ح28146.
2- .معاني الأخبار ، ص 247 ، ح 1 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 116 ، ح 26.
3- .كنز العمّال ، ج 1 ، ص 536 ، ح 2406 نقلاً عن أبي الشيخ عن ابن عبّاس.
4- .الكافي ، ج 2 ، ص 613 ، ح 1 ، ثواب الأعمال ، ص 128 ، ح 1 ، بحار الأنوار ، ج 92 ، ص 196 ، ح 4.
5- .كنز العمّال ، ج 1 ، ص 536 ، ح 2407 نقلاً عن ابن النجّار عن أنس.
6- .حلية الأولياء ، ج 3 ، ص 201 عن ابن أبي فديك عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام عن جابر ، كنز العمّال ، ج 16 ، ص 273 ، ح 44421 وفيه «النظر إلى المرأة ...».
7- .الخصال ، ص 92 ، ح 35 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 461 ، ح 2596 كلاهما عن إبراهيم بن عبدالحميد ، تحف العقول ، ص 409 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 144 ، ح 1 وراجع : كنز العمّال ، ج 10 ، ص 51 ، ح 28313.

ص: 311

3 / 5 _ 15نگريستن به قرآن
3 / 5 _ 16نگريستن به زنان زيباروى و سبزه

4637.مسند ابن حنبل عن عمرو بن الحمق الخزاعي :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چه نيكو درمانى است حجامت! خون را مى بَرَد ، ديده را جلا مى دهد و پشت را سبُك مى كند .4638.المعجم الكبير عن أبي اُمامة :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چه نيكو عادتى است حجامت ! ديده را جلا مى دهد و درد را مى بَرَد .3 / 5 _ 15نگريستن به قرآن4641.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس پيوسته به قرآن بنگرد ، تا زنده است ، از بهره بينايى برخوردار مى شود .4637.مسند ابن حنبل ( _ از عمرو بن حَمِق خُزاعى _ ) امام صادق عليه السلام :هر كس قرآن را از رو بخواند ، از بهره بينايى برخوردار است و از گناه پدر و مادرش كاسته مى شود ، هر چند كافر باشند .4638.المعجم الكبير ( _ به نقل از ابو اُمامه _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس قرآن را با نگريستن در آن بخواند ، از بهره بينايى برخوردار مى شود .3 / 5 _ 16نگريستن به زنان زيباروى و سبزه4641.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نگريستن به صورت زنان زيباروى و به سبزه ، بينايى را افزون مى كند .4642.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لِمُعاذِ بنِ جَبَلٍ _ ) امام كاظم عليه السلام :سه چيز ديده را جلا مى دهد : نگريستن به سبزه ، نگريستن به آب جارى و نگريستن به روى نكو .

.

ص: 312

4643.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام_ لِلمُفَضَّلِ بنِ عُمَرَ: فَكِّر في لَونِ السَّماءِ وما فيهِ مِن صَوابِ التَّدبيرِ ؛ فَإِنَّ هذَا اللَّونَ أشَدُّ الأَلوانِ مُوافَقَةً لِلبَصَرِ وتَقوِيَةً ، حَتّى أنَّ مِن صِفاتِ الأَطِبّاءِ لِمَن أصابَهُ شَيءٌ أضَرَّ بِبَصَرِهِ إدمانَ النَّظَرِ إلَى الخُضرَةِ وما قَرُبَ مِنها إلَى السَّوادِ ، وقَد وَصَفَ الحَذّاقُ مِنهُم لِمَن كَلَّ بَصَرُهُ الاِطِّلاعَ في إجّانَةٍ خَضراءَ مَملُوَّةٍ ماءً . (1)3 / 5 _ 17صَلاةُ اللَّيلِ4646.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لِبُرَيدَةَ _ ) الإمام الصادق عليه السلام :صَلاةُ اللَّيلِ تُحَسِّنُ الوَجهَ ، وتُذهِبُ الهَمَّ ، وتَجلُو البَصَرَ . (2)3 / 5 _ 18آيَةُ الكُرسِيِّ4643.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :إذَا اشتَكى أحَدُكُم عَينَيهِ فَليَقرَأ آيَةَ الكُرسِيِّ ، وَليُضمِر في نَفسِهِ أنَّها تَبرَأُ ؛ فَإِنَّهُ يُعافى إن شاءَ اللّهُ . (3)راجع : ج2 ، ص 332 ، ح 1756 .

.


1- .بحار الأنوار ، ج 3 ، ص 111 نقلاً عن الخبر المشتهر بتوحيد المفضّل.
2- .تهذيب الأحكام ، ج 2 ، ص 122 ، ح 461 ، ثواب الأعمال ، ص 64 ، ح 8 مع زيادة وكلاهما عن معاوية بن عمّار الدُّهني ، بحار الأنوار ، ج 87 ، ص 153 ، ح 31.
3- .الخصال ، ص 616 ، ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، تحف العقول ، ص 106 ، مكارم الأخلاق ، ج 2 ، ص 205 ، ح 2528 ، بحار الأنوار ، ج 92 ، ص 262 ، ح 4.

ص: 313

3 / 5 _ 17نماز شب
3 / 5 _ 18آية الكرسى

4645.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ خطاب به مفضّل بن عمر: در رنگ آسمان و درستى تدبيرى كه در آن است ، بينديش . اين رنگ ، سازگارترين رنگ با چشم و تقويت كننده ترين رنگ براى آن است ، تا جايى كه يكى از سفارش هاى طبيبان به كسانى كه عارضه اى بدانان رسيده و به بينايى ايشان ضرر رسانده ، اين است كه پيوسته به رنگ سبز و سبزى كه مايل به سياه است ، بنگرند . طبيبان چيره دست ، براى كسانى كه چشمشان خسته است نيز اين نسخه را تجويز كرده اند كه: «در ظرف سبزى كه پُرآب است ، بنگريد» .3 / 5 _ 17نماز شب4648.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :نماز شب ، روى را نكو مى سازد ، اندوه و غم را مى بَرَد و ديده را جلا مى دهد .3 / 5 _ 18آية الكرسى4651.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :اگر كسى از شما چشمانش ناراحت بود ، آيه الكرسى بخواند و در دل ، نيّت شفا كند . به خواست خداوند ، بهبود خواهد يافت .همچنين ، ر. ك : ج2 ، ص 333 ، ح 1756 .

.

ص: 314

3 / 6فَوائِدُ البُكاءِ لِلأَطفالِ4648.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام_ لِلمُفَضَّلِ بنِ عُمَرَ: اِعرِف يا مُفَضَّلُ ، ما لِلأَطفالِ فِي البُكاءِ مَنِ المَنفَعَةِ ؟ وَاعلَم أنَّ في أدمِغَةِ الأَطفالِ رُطوبَةً إن بَقِيَت فيها أحدَثَت عَلَيهِم أحداثا جَليلَةً وعِلَلاً عَظيمَةً مِن ذَهابِ البَصَرِ وغَيرِهِ ! فَالبُكاءُ يُسيلُ تِلكَ الرُّطوبَةَ مِن رُؤوسِهِم فَيُعَقِّبُهُم ذلِكَ الصِّحَّةَ في أبدانِهِم وَالسَّلامَةَ في أبصارِهِم ، أفَلَيسَ قَد جازَ أن يَكونَ الطِّفلُ يَنتَفِعُ بِالبُكاءِ ووالِداهُ لا يَعرِفانِ ذلِكَ؟ فَهُما دائِبانِ لِيُسكِتاهُ ويَتَوَخَّيانِ فِي الاُمورِ مَرضاتَهُ لِئَلاّ يَبكِيَ ، وهُما لا يَعلَمانِ أنَّ البُكاءَ أصلَحُ لَهُ وأجمَلُ عاقِبَةً . (1) .


1- .بحار الأنوار ، ج 3 ، ص 65 نقلاً عن الخبر المشتهر بتوحيد المفضّل.

ص: 315

3 / 6فايده هاى گريه براى كودكان

3 / 6فايده هاى گريه براى كودكان4651.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ خطاب به مفضّل بن عمر: اى مفضل ! از سودى كه در گريه براى كودكان هست ، آگاه شو و بدان كه در مغز كودكان ، رطوبتى است كه اگر بماند ، براى آنان ، رخدادهايى سخت و بيمارى هايى گران (اعم از نابينايى و جز آن) پديد مى آورد . از اين رو ، گريه ، آن رطوبت را از سرِ آنان روان مى سازد و اين خود ، تن درستى و سلامتِ چشم را برايشان در پى مى آورد . اكنون ، آيا اين احتمال وجود ندارد كه كودك ، از گريه سود ببرد و پدر و مادرش ، اين را ندانند و در تلاش پيگير باشند كه او را ساكت كنند و خواسته هاى وى را برآورند تا گريه نكند ، در حالى كه نمى دانند گريه ، برايش كارآمدتر و خوشْ فرجام تر است؟

.

ص: 316

الفصل الرابع : الاُذُن4 / 1الإِشارَةُ إلَى ما فيهِ مِنَ الحِكمَةِ4655.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :اِعجَبوا لِهذَا الإِنسانِ ؛ يَنظُرُ بِشَحمٍ ، ويَتَكَلَّمُ بِلَحمٍ ، ويَسمَعُ بِعَظمٍ ، [و] يَتَنَفَّسُ مِن خَرمٍ ! . (1)4656.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام_ لِلمُفَضَّلِ بنِ عُمَرَ _: فَكِّر يا مُفَضَّلُ . . . لِمَ صارَ داخِلُ الأُذُنِ مُلتَوِيا كَهَيئَةِ الكَوكَبِ (2) ؟ إلاّ لِيَطَّرِدَ فيهِ الصَّوتُ ، حَتّى يَنتَهِيَ إلَى السَّمعِ ، و لِيَتَكَسَّرَ حُمَّةُ الرّيحِ فَلا يُنكَأُ فِي السَّمعِ . (3)4 / 2حِكمَةُ السّائِلِ المَوجودِ في الاُذُنِ4659.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ _ تَبارَكَ وتَعالى _ ... جَعَلَ المَرارَةَ فِي الاُذُنَينِ حِجابا مِنَ الدِّماغِ ، فَلَيسَ مِن دابَّةٍ تَقَعُ فيهِ إلاَّ التَمَسَتِ الخُروجَ ؛ ولَولا ذلِكَ لَوَصَلَت إلَى الدِّماغِ . (4) .


1- .نهج البلاغة : الحكمة 8 ، عيون الحكم والمواعظ ، ص 88 ، ح 2098 ، بحار الأنوار ، ج 61 ، ص 307 ، ح 15.
2- .. في بعض النسخ : «اللَّولَب» بدل «الكوكب» ، وهو الأقرب .
3- .بحار الأنوار ، ج 3 ، ص 74 نقلاً عن الخبر المشتهر بتوحيد المفضّل.
4- .علل الشرائع ، ص 92 ، ح 6 و ص88 ، ح 4 ، الاحتجاج ، ج 2 ، ص 266 ، ح 236 ، كلّها عن ابن أبي ليلى عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار ، ج 2 ، ص 286 ، ح 3.

ص: 317

فصل چهارم : گ_وش

4 / 1اشاره به حكمت نهفته در آن

4 / 2حكمت موجود در مايعِ گوش

فصل چهارم : گ_وش4 / 1اشاره به حكمت نهفته در آن4655.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :از [آفرينش] اين انسان ، در شگفت آييد! با تكّه اى پيه مى بيند ، با پاره گوشتى سخن مى گويد ، با قطعه استخوانى مى شنود، [و] از سوراخى نفس مى كشد .4656.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ خطاب به مفضّل بن عمر: اى مفضل! بينديش . . . كه چرا درونِ گوش ، به سان يك زندان (1) پيچ درپيچ است؟ مگر جز براى آن است كه صدا در آن ، پياپى روان شود و سرانجام ، به شنوايى برسد ، و نيز براى آن كه شتاب باد را درهم شكند و به گوش ، صدمه نرساند .4 / 2حكمت موجود در مايعِ گوش4659.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند _ تبارك و تعالى _ . . . تلخى را در دو گوش ، مانعى براى حفاظت مغز ، قرار داد . هيچ جنبده اى نيست كه در آن بيفتد ، مگر اين كه راه خروج را مى جويد ؛ امّا اگر اين نبود ، آن جنبنده به مغز مى رسيد .

.


1- .در برخى از نسخه ها به جاى «كوكب (زندان) » واژه «لَولَب» به معناى پيچ آمده و همين نيز درست تر مى نمايد.

ص: 318

4660.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در سفارش به ابو ذر _ ) الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ اللّهَ _ تَبارَكَ وتَعالى _ . . . جَعَلَ الاُذُنَينِ مُرَّتَينِ ؛ ولَولا ذلِكَ لَهَجَمَتِ الدَّوابُّ وأكَلَت دِماغَهُ . (1)4661.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :إنَّ اللّهَ . . . جَعَلَ المَرارَةَ فِي الاُذُنَينِ مَنّا مِنهُ عَلَى ابنِ آدَمَ ؛ ولَولا ذلِكَ لَقَحَمَتِ الدَّوابُّ فَأَكَلَت دِماغَهُ . (2)4662.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :إنَّ اللّهَ عز و جل جَعَلَ الاُذُنَينِ مُرَّتَينِ لِئَلاّ يَدخُلَهُما شَيءٌ إلاّ ماتَ ؛ ولَولا ذلِكَ لَقَتَلَ ابنَ آدَمَ الهَوامُّ . (3)4 / 3الوِقايَةُ مِن بَعضِ أمراضِ الاُذُنِ4665.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :مَن أرادَ ألاّ يَشتَكِيَ اُذُنَهُ ، فَليَجعَل فيها عِندَ النَّومِ قُطنَةً . (4)4 / 4ما يَنفَعُ لِعِلاجِ بَعضِ أمراضِ الاُذُنِ4668.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في ذِكرِ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :السَّدابُ جَيِّدٌ لِوَجَعِ الأُذُنِ . (5) .


1- .علل الشرائع ، ص 87 ، ح 2 عن ابن شبرمة ، بحار الأنوار ، ج 2 ، ص 291 ، ح 11.
2- .الأمالي للطوسي ، ص 646 ، ح 1338 عن ابن شبرمة ، بحار الأنوار ، ج 10 ، ص 212 ، ح 13.
3- .علل الشرائع ، ص 86 ، ح 1 ، بحار الأنوار ، ج 61 ، ص 314 ، ح 20.
4- .طبّ الإمام الرضا عليه السلام ، ص 37 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 324 وفيه «يؤلمه» بدل «يشتكي».
5- .المحاسن ، ج 2 ، ص 322 ، ح 2089 عن ابن عبّاس ، الكافي ، ج 6 ، ص 368 ذيل ح2 وفيه «وروي أنّه جيّد لوجع الاُذن» ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 391 ، ح 1320 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 144 ، ح 2.

ص: 319

4 / 3پيشگيرى از برخى بيمارى هاى گوش

4 / 4آنچه براى درمان برخى بيمارى هاى گوش ، سودمند است

4663.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :خداوند _ تبارك و تعالى _ . . . گوش ها را تلخ قرار داد ؛ و اگر اين نبود ، جنبندگان بر آن هجوم مى بردند و مغز وى را مى خوردند .4664.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :خداوند ، از سر منّت ، بر آدمى زاده در گوش وى ، تلخى قرار داد ؛ و اگر اين نبود ، جنبندگان ، بدان در مى آمدند و مغز وى را مى خوردند .4665.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :خداوند عز و جل ، گوش ها را تلخ قرارداد تا هر چه بدانها درمى آيد ، بميرد ؛ و اگر اين نبود ، حشراتِ [خزنده] آدمى زاده را مى كشتند .4 / 3پيشگيرى از برخى بيمارى هاى گوش4668.امام على عليه السلام ( _ در يادكرد از پيامبر خدا _ ) امام رضا عليه السلام :هر كس مى خواهد گوش هايش درد نگيرد ، به هنگام خواب در آنها پنبه بگذارد .4 / 4آنچه براى درمان برخى بيمارى هاى گوش ، سودمند است4671.كنز العمّال عن خالد بن الوليد :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سُداب براى درد گوش ، مفيد است . (1)

.


1- .. در الكافى آمده است : روايت شده كه آن ، براى درد گوش ، مفيد است .

ص: 320

4672.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :طبّ الأئمّة عن إبراهيم بن محمّد المتطبّب :شَكا رَجُلٌ مِنَ الأَولِياءِ إلى بَعضِهِم عليهم السلام وَجَعَ الأُذُنِ وأنَّهُ يَسيلُ مِنهُ القَيحُ وَالدَّمُ .

قالَ لَهُ : خُذ جُبنا عَتيقا أعتَقَ ما تَقدِرُ عَلَيهِ ، فَدُقَّهُ دَقّا جَيِّدا ناعِما ، ثُمَّ اخلِطهُ بِلَبَنِ امرَأَةٍ ، وسَخِّنهُ بِنارٍ لَيِّنَةٍ ، ثُمَّ صُبَّ مِنهُ قَطَراتٍ فِي الاُذُنِ الَّتي يَسيلُ مِنهَا الدَّمُ ؛ فَإِنَّها تَبرَأُ بِإِذنِ اللّهِ عز و جل . (1)4673.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :نَفَقَةُ دِرهَمٍ فِي الخِضابِ أفضَلُ مِن نَفَقَةِ دِرهَمٍ في سَبيلِ اللّهِ ؛ إنَّ فيهِ أربَعَ عَشَرَةَ خَصلَةً : يَطرُدُ الرّيحَ مِنَ الأُذُنَينِ... . (2) .


1- .طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 73 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 146 ، ح 9.
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 482 ، ح 12 ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 123 ، ح 285 وج 4 ، ص 369 ، الخصال ،ص 497 ، ح 1 ، ثواب الأعمال ، ص 38 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 182 ، ح 535 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 97 ، ح 2.

ص: 321

4674.عنه صلى الله عليه و آله :طبّ الأئمّة عليهم السلام_ به نقل از ابراهيم بن محمد _: يكى از اوليا ، نزد يكى از ائمّه عليهم السلام از دردِ گوش و خروج چرك و خون از آن ، اظهار ناراحتى كرد .

امام عليه السلام فرمود : «قدرى پنير كاملاً كهنه بردار ، آن را خوب نرم كن و بساب. سپس با شير زن درآميز . آن گاه بر آتش ملايم ، گرم كن و سپس ، قطره هايى از آن را در گوشى كه از آن خون مى آيد ، بريز . به خواست خداوند عز و جل ، بهبود خواهد يافت» .4669.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ خطاب به على عليه السلام _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خرج كردن يك درهم براى خضاب ، برتر از انفاق يك درهم در راه خداست . اين كار ، چهارده خاصيّت دارد : ... باد را از گوش ها دور مى كند . .

ص: 322

الفصل الخامس : جهاز التّنفّس5 / 1الإِشارَةُ إلَى ما في الأَنفِ مِنَ الحِكمَةِ4673.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ _ تَبارَكَ وتَعالى _ . . . جَعَلَ البُرودَةَ فِي المِنخَرَينِ ؛ لِئَلاّ تَدَعَ فِي الرَّأسِ شَيئا إلاّ أخرَجَتهُ . (1)4674.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :اِعجَبوا لِهذَا الإِنسانِ ؛ يَنظُرُ بِشَحمٍ ، ويَتَكَلَّمُ بِلَحمٍ ، ويَسمَعُ بِعَظمٍ ، [ و] (2) يَتَنَفَّسُ مِن خَرمٍ ! . (3)4675.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في خُطبَةٍ لَهُ يَومَ فَتحِ مَكَّةَ _ ) الإمام الصادق عليه السلام :جُعِلَ ثَقبُ الأَنفِ في أسفَلِهِ ؛ لِتَنزِلَ مِنهُ الأَدواءُ المُنحَدِرَةُ مِنَ الدِّماغِ ، ويَصعَدَ فيهِ الأَراييحُ (4) إلَى المَشامِّ ، ولَو كانَ عَلى أعلاهُ لَما اُنزِلَ داءٌ ولا وَجَدَ رائِحَةً . (5) .


1- .علل الشرائع، ص92، ح6، عن ابن أبي ليلى، عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار، ج2، ص286، ح3.
2- .سقطت الواو من الطبعة المعتمدة ، وأثبتناها من الطبعات الاُخرى.
3- .نهج البلاغة ، الحكمة 8 ، عيون الحكم والمواعظ ، ص 88 ، ح 2098 ، بحار الأنوار ، ج 61 ، ص 307 ، ح 15.
4- .كذا في المصدر ، وفي علل الشرائع : «الروائح» وهو جمع الرائحة.
5- .الخصال ، ص 513 ، ح 3 ، علل الشرائع ، ص 100 ، ح 1 ، المناقب لابن شهرآشوب ، ج 4 ، ص 260 ، كلّها عن الربيع صاحب المنصور ، بحار الأنوار ، ج 10 ، ص 206 ، ح 9 وج61 ، ص 309 ، ح 17.

ص: 323

فصل پنجم : دستگاه تنفس

5 / 1اشاره به حكمت نهفته در بينى

فصل پنجم : دستگاه تنفس5 / 1اشاره به حكمت نهفته در بينى4679.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند _ تبارك و تعالى _ سردى را در سوراخ هاى بينى قرار داد تا هيچ چيز را در سر وا مگذارد ، مگر اين كه آن را بيرون بكشد .4680.سنن الترمذي عن أبي بكرة :امام على عليه السلام :از اين انسان ، در شگفت آييد! با تكّه اى پيه مى بيند ، با پاره گوشتى سخن مى گويد ، با تكّه استخوانى مى شنود ، [و] از سوراخى نفس مى كشد .4681.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :سوراخ بينى ، در پايين آن قرارداده شده است تا بيمارى (عفونت)هايى كه از مغز فرو مى آيد ، از آن پايين بيايد و بوها از آن بالا برود و به مشام برسد ، در حالى كه اگر اين سوراخ در بالاى بينى بود ، نه بيمارى اى از آن به زير مى آمد و نه بويى را حس مى كرد .

.

ص: 324

4682.مسند ابن حنبل عن عبد اللّه بن بسر :عنه عليه السلام :إنَّ اللّهَ _ تَبارَكَ وتَعالى _ . . . جَعَلَ الماءَ فِي المِنخَرَينِ ؛ لِيَصعَدَ مِنهُ النَّفَسُ ويَنزِلَ ، ويَجِدَ مِنهُ الرّيحَ الطَّيِّبَةَ مِنَ الخَبيثَةِ . (1)4675.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در خطبه خويش در روز فتح مكّه _ ) عنه عليه السلام :إنَّ اللّهَ عز و جل . . . جَعَلَ الأَنفَ بارِدا سائِلاً ؛ لِئَلاّ يَدَعَ فِي الرّأسِ داءً إلاّ أخرَجَهُ ، ولَولا ذلِكَ لَثَقُلَ الدِّماغُ وتَدَوَّدَ . (2)5 / 2الإِشارَةُ إلَى ما في الحَنجَرَةِ مِنَ الحِكمَةِ4678.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام_ لِلمُفَضَّلِ بنِ عُمَرَ _: أطِلِ الفِكرَ _ يا مُفَضَّلُ _ فِي الصَّوتِ وَالكَلامِ وتَهيِئَةِ آلاتِهِ فِي الإِنسانِ ؛ فَالحَنجَرَةُ كَالاُنبوبَةِ لِخُروجِ الصَّوتِ ، وَاللِّسانُ وَالشَّفَتانِ وَالأَسنانُ لِصِياغَةِ الحُروفِ وَالنِّغَمِ ، ألاتَرى أنَّ مَن سَقَطَت أسنانُهُ لَم يُقِمِ السّينَ ، ومَن سَقَطَت شَفَتُهُ لَم يُصَحِّحِ الفاءَ ، ومَن ثَقُلَ لِسانُهُ لَم يُفصِحِ الرّاءَ؟ وأشبَهُ شَيءٍ بِذلِكَ المِزمارُ الأَعظَمُ ؛ فَالحَنجَرَةُ يُشبِهُ قَصَبَةَ المِزمارِ ، وَالرِّئَةُ يُشبِهُ الزِّقَّ الَّذي يُنفَخُ فيهِ ، لِتَدخُلَ الرّيحُ ، وَالعَضُلاتُ الَّتي تَقبِضُ عَلَى الرِّئَةِ لِيَخرُجَ الصَّوتُ كَالأَصابِعِ الَّتي تَقبِضُ عَلَى الزِّقِّ حَتّى تَجرِيَ الرّيحُ فِي المِزمارِ ، وَالشَّفَتانِ وَالأَسنانُ الَّتي تَصوغُ الصَّوتَ حُروفا ونِغَما كَالأَصابِ_عِ الَّتي يَختَلِفُ في فَمِ المِزمارِ فَتَصوغُ صَفيرَهُ ألحانا ، غَيرَ أنَّهُ وإن كانَ مَخرَجُ الصَّوتِ يُشبِهُ المِزمارَ بِالدَّلالَةِ وَالتَّعريفِ ، فَإِنَّ المِزمارَ بِالحَقيقَةِ هُوَ المُشَبَّهُ بِمَخرَجِ الصَّوتِ .

قَد أنبَأتُكَ بِما فِي الأَعضاءِ مِنَ الغِناءِ في صَنعَةِ الكَلامِ وإقامَةِ الحُروفِ ، وفيها مَعَ الَّذي ذَكَرتُ لَكَ مَآرِبُ اُخرى ، فَالحَنجَرَةُ ؛ لِيَسلُكَ فيها هذَا النَّسيمُ إلَى الرِّئَةِ فَتُرَوِّحَ عَلَى الفُؤادِ بِالنَّفَسِ الدّائِمِ المُتَتابِ_عِ الَّذي لَوِ احتَبَسَ شَيئا يَسيرا لَهَلَكَ الإِنسانُ ، وبِاللِّسانِ تُذاقُ الطُّعومُ فَيُمَيَّزُ بَينَها ويُعرَفُ كُلُّ واحِدٍ مِنها ؛ حُلوُها مِن مُرِّها ، وحامِضُها مِن مُزِّها ، ومالِحُها مِن عَذبِها ، وطَيِّبُها مِن خَبيثِها ، وفيهِ مَعَ ذلِكَ مَعونَةٌ عَلى إساغَةِ الطَّعامِ وَالشَّرابِ .

وَالأَسنانُ تَمضَغُ الطَّعامَ ؛ حَتّى يَلينَ (3) ويَسهُلَ إساغَتُهُ ، وهِيَ مَعَ ذلِكَ كَالسَّنَدِ لِلشَّفَتَينِ تُمسِكُهُما وتَدعَمُهُما مِن داخِلِ الفَمِ . وَاعتَبِر ذلِكَ بِأَنَّكَ تَرى مَن سَقَطَت أسنانُهُ مُستَرخِي الشَّفَةِ ومُضطَرِبَها .

وبِالشَّفَتَينِ يُتَرَشَّفُ الشَّرابُ ؛ حَتّى يَكونَ الَّذي يَصِلُ إلَى الجَوفِ مِنهُ بِقَصدٍ وقَدرٍ ، لا يَثِ_جُّ ثَجّاً فَيَغَصَّ بِهِ الشّارِبُ ، أو يُنكَأَ فِي الجَوفِ ، ثُمَّ هُما بَعدَ ذلِكَ كَالبابِ المُطبَقِ عَلَى الفَمِ يَفتَحُهُمَا الإِنسانُ إذا شاءَ ويُطبِقُهُما إذا شاءَ .

فَفيما وَصَفنا مِن هذا بَيانُ أنَّ كُلَّ واحِدٍ مِن هذِهِ الأَعضاءِ يَتَصَرَّفُ ويَنقَسِمُ إلى وُجوهٍ مِنَ المَنافِعِ كَما تَتَصَرَّفُ الأَداةُ الواحِدَةُ في أعمالٍ شَتّى ، وذلِكَ كَالفَأسِ يُستَعمَلُ فِي النِّجارَةِ وَالحَفرِ وغَيرِهِما مِنَ الأَعمالِ . . . .

يا مُفَضَّلُ . . . مَن جَعَلَ فِي الحَلقِ مَنفَذَينِ : أحَدُهُما لِمَخرَجِ الصَّوتِ ؛ وهُوَ الحُلقومُ المُتَّصِلُ بِالرِّئَةِ ، وَالآخَرُ مَنفَذُ الغِذاءِ ؛ وهُوَ المَريءُ المُتَّصِلُ بِالمَعِدَةِ الموصِلُ الغِذاءَ إلَيها ، وجَعَلَ عَلَى الحُلقومِ طَبَقا يَمنَعُ الطَّعامَ أن يَصِلَ إلَى الرِّئَةِ فَيَقتُلَ ؟

من جَعَلَ الرِّئَةَ مُرَوِّحَةَ الفُؤادِ لا تَفتُرُ ولا تُخِلُّ ؛ لِكَيلا تَتَحَيَّزَ الحَرارَةُ فِي الفُؤادِ فَتُؤَدِّيَ إلَى التَّلَفِ؟ (4) .


1- .علل الشرائع ، ص 87 ، ح 2 ، الأمالي للطوسي ، ص 646 ، ح 1338 ، وفيه «الرديّة» بدل «الخبيثة» ، وكلاهما عن ابن شبرمة ، بحار الأنوار ، ج 2 ، ص 291 ، ح 11.
2- .علل الشرائع ، ص 86 ، ح 1 ، بحار الأنوار ، ج 2 ، ص 291 ، ح 10.
3- .في بحار الأنوار : «تلين» ، والصواب ما أثبتناه.
4- .بحار الأنوار ، ج 3 ، ص 71 نقلاً عن الخبر المشتهر بتوحيد المفضّل.

ص: 325

5 / 2اشاره به حكمت نهفته در حنجره

4679.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :خداوند _ تبارك و تعالى _ در سوراخ هاى بينى ، آب (مخاط) قرار داد تا به كمك آن ، نفس ، بالا و پايين برود و شخص ، بوى خوش را از بد ، باز شناسد .4680.سنن الترمذى ( _ به نقل از ابو بكره _ ) امام صادق عليه السلام :خداوند عز و جل ، بينى را سرد و مخاطى قرار داد تا هيچ دردى را در سر ، فرو مگذارد ، مگر اين كه بيرونش آورد ؛ و اگر اين نبود ، مغز سنگين ، مى شد و كِرم مى افتاد .5 / 2اشاره به حكمت نهفته در حنجره4683.شُعَب الإيمان عن عبد اللّه بن عمرو بن العاص :امام صادق عليه السلام_ خطاب به مفضّل بن عمر: اى مفضّل ! در صدا و كلام و فراهم بودن ابزارهاى آن در انسان ، فراوان انديشه كن . حنجره ، همانند لوله اى براى بيرون آمدن صداست و زبان ، لب ها و دندان ها ، براى شكل گرفتن حروف و آواها . مگر نمى بينى هر كس دندان هايش بيفتد ، نمى تواند «سين» را درست ادا كند و هر كس داراى لب نباشد ، نمى تواند «فاء» را درست بگويد و هر كس زبانش سنگين باشد نمى تواند «راء» را به فصاحت ، ادا كند؟

همانندترين چيز به اين پديده ، يك سر سُرناى بزرگ است . حنجره به نىِ آن مى مانَد . ريه ، همانند آن انبانى است كه دميدن را انجام مى دهد تا هوا به نِى درآيد ، اندام هايى هم كه بر ريه فشار وارد مى آورند تا صدا [از حنجره] بيرون آيد ، همانند آن انگشت هايى است كه انبان را مى فِشُرد تا هوا در نِى در آيد و لب ها و دندان هايى هم كه صدا را به حروف و آواها بدل كنند ، به انگشت هايى مى مانند كه در دهانه نِى حركت مى كنند تا از ناى نى ، آهنگ بسازند . البته ، هر چند در دلالت و تعريف ، مخرج صدا را به اين سُرنا تشبيه كنند ، امّا در حقيقت ، اين سرناست كه بايد به مخرج صدا تشبيه شود .

اكنون تو را از آوايى كه براى ساخت كلام و ايجاد حروف در اندام ها هست ، آگاه ساختم ؛ امّا در اين اندام ها ، افزون بر آنچه يادآور شدم ، منافعى ديگر نيز هست :

حنجره ، جايى است كه اين نسيم ، از آن به سوى ريه راه مى گشايد تا با تنفّس دايمى _ كه اگر اندكى متوقّف شود ، انسان مى ميرد _ قلب را باد بزند و خُنَكش گردانَد .

با زبان ، مزه ها احساس مى شود و انسان ، مى تواند آنها را از هم باز شناسد و هر يك را به تنهايى تشخيص دهد : شيرين را از تلخ ، تُرش را از مَلَس ، شور را از گوارا ، و خوش مزه را از بدمزه؛ افزون بر اين كه همين اندام ، بر فرو بردن آسان خوردنى ها و نوشيدنى ها يارى مى رساند .

دندان ها ، غذا را مى جَوَند تا نرم شود و گوارش آن ، آسان گردد . دندان ها با وجود اين ، تكيه گاهى براى لب هايند كه از درون دهان ، آنها را نگه مى دارد و تقويت مى كند . گواه آن كه مى بينى كسى كه دندان هايش ريخته ، لب هايش نيز افتاده و حركت آنها نابه سامان است .

با لب ها نوشيدنى مكيده مى شود تا آنچه از نوشيدنى ها به درون مى رسد ، به اندازه و سنجيده باشد ؛ نه يك باره به درون فرو ريزد و شخص از آن گلوگير گردد يا درون را بيازارد . دو لب ، افزون بر اين ، به دو لنگه درِ هماهنگ مى مانند كه بر روى دهان ، بسته مى شوند و انسان ، هر گاه بخواهد ، آنها را باز مى كند و هر گاه بخواهد ، مى بندد .

در آنچه از اين حقايق وصف كرديم ، اين نكته روشن مى شود كه هر يك از اين اندام ها ، به گونه اى ويژه عمل مى كنند و هر يك ، منافعى چند دارند ، آن سان كه يك ابزار ، به چند كار مى آيد ؛ همانند تيشه كه هم در نجّارى از آن استفاده شود ، هم در كَندن و هم در ديگر كارها ... .

اى مفضّل! چه كسى در حلق ، دو روزن قرار داده است : يكى براى خروج صدا _ و اين ، همان حلقوم (ناى) است كه به ريه مى پيوندد _ و ديگرى براى گذر غذا _ و اين ، مِرى است كه به معده مى پيوندد و غذا را بدان مى رساند _ ؛ و [چه كسى] بر حلقوم ، سرپوشى قرار داده است (زبان كوچك) ، تا نگذارد غذا به ريه برسد و [شخص را] بكشد؟

چه كسى ريه را خُنك كننده سستى ناپذير و بى توقّف قلب ، قرار داده است تا نگذارد حرارت در قلب ، جاى گيرد و به نابودى بينجامد؟

.

ص: 326

. .

ص: 327

. .

ص: 328

5 / 3الإِشارَةُ إلَى ما في الرِّئَةِ مِنَ الحِكمَةِ4686.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام_ لِلطَّبيبِ الهِندِيِّ: كانَ القَلبُ كَحَبِّ الصَّنَوبَرِ ؛ لِأَنَّهُ مُنَكَّسٌ ، فَجُعِلَ رَأسُهُ دَقيقاً لِيَدخُلَ فِي الرِّئَةِ فَتُرَوِّحَ عَنهُ بِبَردِها ، لِئَلاّ يَشيطَ الدِّماغُ بِحَرِّهِ .

وجُعِلَتِ الرِّئَةُ قِطعَتَينِ ؛ لِيَدخُلَ بَينَ مَضاغِطِها (1) فَيُتَرَوَّحَ عَنهُ بِحَرَكَتِها . (2)4683.شُعَب الإيمان ( _ به نقل از عبد اللّه بن عمرو بن عاص _ ) عنه عليه السلام :العَقلُ مِنَ القَلبِ ، وَالحُزنُ مِنَ الكَبِدِ ، وَالنَّفَسُ مِنَ الرِّئَةِ . (3)5 / 4الوِقايَةُ مِن بَعضِ أمراضِ الأَنفِ وَالحَنجَرَةِ4686.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا تَوَضَّأَ أحَدُكُم فَليَجعَل في أنفِهِ ماءً ، ثُمَّ لِيَنتَثِر . (4) .


1- .قوله : «ليدخل» أي القلب «بين مضاغطها» أي بين قطعتي الرئة (بحار الأنوار ، ج 61 ، ص 311) .
2- .الخصال ، ص 514 ، ح 3 ، علل الشرائع ، ص 100 ، ح 1 ، المناقب لابن شهرآشوب ، ج 4 ، ص 261 كلّها عن الربيع صاحب المنصور ، بحار الأنوار ، ج 10 ، ص 207 ، ح 9 .
3- .كفاية الأثر ، ص 254 عن محمّد بن مسلم ، بحار الأنوار ، ج 47 ، ص 15 ، ح 12.
4- .صحيح مسلم ، ج 1 ، ص 212 ، ح 20 ، سنن أبي داوود ، ج 1 ، ص 35 ، ح 140 ، سنن النسائي ، ج 1 ، ص 66 ، الموطّأ ، ج 1 ، ص 19 ، ح 2 كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال ، ج 9 ، ص 303 ، ح 26114.

ص: 329

5 / 3اشاره به حكمت نهفته در شُش ها

5 / 4جلوگيرى از برخى بيمارى هاى بينى و حنجره

5 / 3اشاره به حكمت نهفته در شُش ها4689.المستدرك على الصحيحين عن عياض بن سليمان :امام صادق عليه السلام_ به طبيب هندى: قلب به شكل ميوه صنوبر است ؛ زيرا وارونه است. يك سرِ قلب ، باريك قرار داده شده است تا لابه لاى ريه برود و با سردى آن خُنَك شود ، مبادا كه مغز از گرماى آن بسوزد . ريه ، دو پاره قرارداده شده است تا قلب ، در لابه لاى فشارگاه هاى آن قرار گيرد و با حركت آن ، خُنَك شود .4690.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :عقل از قلب است ، اندوه از جگر ، نَفَس از ريه .5 / 4جلوگيرى از برخى بيمارى هاى بينى و حنجره4688.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون كسى از شما وضو مى گيرد ، آب را به بينى خويش ببرَد و بيرون افكند .

.

ص: 330

4689.المستدرك على الصحيحين ( _ به نقل از عياض بن سليمان _ ) عنه صلى الله عليه و آله :إذَا استَيقَظَ أحَدُكُم مِن مَنامِهِ فَتَوَضَّأَ فَليَستَنثِر ثَلاثَ مَرّاتٍ ؛ فَإِنَّ الشَّيطانَ يَبيتُ عَلى خَياشيمِهِ . (1)4690.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :المَضمَضَةُ وَالاِستِنشاقُ سُنَّةٌ ، وطَهورٌ لِلفَمِ وَالأَنفِ ، وَالسُّعوطُ مَصَحَّةٌ لِلرَّأسِ ، وتَنقِيَةٌ لِلبَدَنِ ، وسائِرِ أوجاعِ الرَّأسِ . (2)4691.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :مَن أرادَ ألاّ يَسقُطَ اُذناهُ ولا لَهاتُهُ ، فَلا يَأكُل حُلوا إلاّ تَغَرغَرَ بِخَلٍّ . (3)5 / 5ما يَنْفَعُ لِعِلاجِ بَعضِ أمراضِ الأَنفِ وَالحَنجَرَةِ4694.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ عز و جل أوحى إلى موسَى بنَ عِمرانَ أنِ ابدَأ بِالمِلحِ وَاختِم بِالمِلحِ ؛ فَإِنَّ فِي المِلحِ دَواءً مِن سَبعين داءً ، أهوَنُهَا الجُنونُ ، وَالجُذامُ ، وَالبَرَصُ ، ووَجَعُ الحَلقِ وَالأَضراسِ ، ووَجَعُ البَطنِ . (4)4695.عنه صلى الله عليه و آله :المستدرك عن جابر :جاءَتِ امرَأَةٌ إلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فَقالَت : يا رَسولَ اللّهِ ، إنَّ ابني هذا بِهِ العُذرَةُ .

قالَ : لا تُحرِقنَ حُلوقَ أولادِكُنَّ ، عَلَيكُنَّ بِقُسطٍ هِندِيٍّ ووَرسٍ ، فَأَسعِطنَهُ إيّاهُ . (5) .


1- .صحيح مسلم ، ج 1 ، ص 213 ، ح 23 ، صحيح البخاري ، ج 3 ، ص 1199 ، ح 3121 وفيه «فتوضّأ» بعد «منامه» ، سنن النسائي ، ج 1 ، ص 67 ، السنن الكبرى ، ج 1 ، ص 82 ، ح 226 كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال ، ج 9 ، ص 303 ، ح 26111.
2- .الخصال ، ص 611 ، ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، تحف العقول ، ص 101 وفيه «شفاء» بدل «تنقية» ، بحار الأنوار ، ج 10 ، ص 90 ، ح 1.
3- .طبّ الإمام الرضا عليه السلام ، ص 40 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 325 وفيه «... حتى يتغرغر بعده بخلّ».
4- .المحاسن ، ج 2 ، ص 425 ، ح 2490 عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 398 ، ح 21.
5- .المستدرك على الصحيحين ، ج 4 ، ص 450 ، ح 8239 ، كنز العمّال ، ج 10 ، ص 25 ، ح 28192.

ص: 331

5 / 5آنچه براى درمان برخى بيمارى هاى بينى و حنجره ، مفيد است

4696.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه كسى از شما از خواب برخيزد ، وضو بسازد و سه بار آب در بينى بچرخاند و بيرون بريزد ؛ چرا كه شيطان در بُنِ بينى (1) جاى مى گيرد .4697.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :شستشوى دهان و بينى ، سنّت و مايه پاكى دهان و بينى است و انفيه كردن ، مايه سلامت سر و پاكسازى بدن و همه انواعِ سردرد است .4698.عنه صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :هر كس مى خواهد گوش هايش و نيز زبان كوچكش فرو نيفتد ، هيچ گاه شيرينى نخورد ، مگر اين كه پس از آن ، سركه غِرغِره كند .5 / 5آنچه براى درمان برخى بيمارى هاى بينى و حنجره ، مفيد است4692.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل به موسى بن عمران ، وحى فرستاد كه : «غذا را با نمك ، آغاز كن و با نمك ، پايان ده ؛ چرا كه در نمك ، درمان هفتاد درد است كه كمترين آنها ، ديوانگى ، جذام ، پيسى ، گلودرد ، دندان درد و شكم درد باشد» .4693.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :المستدرك_ به نقل از جابر _: زنى نزد پيامبر خدا آمد و گفت : اى پيامبر خدا ! اين كودك ، گلو درد دارد .

فرمود : «حلق هاى فرزندان خويش را مسوزانيد . بر شما باد قُسط (2) هندى و برداع (3) . با آنها برايش انفيه كنيد .

.


1- .متن عربى اين واژه ، «خياشيم» است و «خيشوم» را در عربى به معناى بُن بينى دانسته اند. برخى هم كلّ بينى را خشيوم خوانده اند (المصباح المنير ، ص 170).
2- .قُسط : عود هندى و عربى كه بدان ، علاج كنند . بيخى است شبيه به بيخ لفاح و از نواحى هند خيزد و نباتش مفروش و بى ساق و برگش عريض و بر سه قسم مى باشد : يكى شيرين و سبك و سفيد و با عطريت و قسط بحرى و عربى نامند و قِسمى مايل به سياهى و سبك و سطبر و كم بوى و تلخ ، و او را قسط هندى نامند . . . (لغت نامه دهخدا) .
3- .برداع (ورس) : اسپرك را گويند و آن ، گياهى است كه چيزها را بدان رنگ كنند و شبيه سمسم است و منبت آن ، بلاد يمن است و بس . مى كارند آن را و تا بيست سال ، باقى باشد و جامه اى كه از آن رنگ كنند ، پوشيدنش قوّت بسيار دهد (لغت نامه دهخدا ).

ص: 332

4694.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :المستدرك عن جابر :دَخَلَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله عَلى عائِشَةَ وعِندَهَا امرَأَةٌ مَعَها صَبِيٌّ لَها يَسيلُ مِنخَراهُ دَما .

فَقالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : ما شَأنُ هذا؟

قالوا : بِهِ العُذرَةُ .

قالَ : وَيلَكُنَّ ! لا تَقتُلنَ أولادَكُنَّ . أيَّةُ امرَأَةٍ يَأتي وَلَدَها العُذرَةُ فَلتَأخُذ قِسطا هِندِيّا فَلتَحُكَّهُ بِالماءِ ، ثُمَّ تُسعِطُهُ إيّاهُ .

ثُمَّ أمَرَ عائِشَةَ فَفَعَلَتهُ بِالصَّبِيِّ فَبَرِئَ . (1)4695.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عَلَيكُم بِالمَرزَنجوشِ فَشُمّوهُ ؛ فَإِنَّهُ جَيِّدٌ لِلخُشامِ . (2)4696.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :ما وَجَدنا لِوَجَعِ الحَلقِ مِثلَ حَسوِ اللَّبَنِ . (3)راجع : ج2 ، ص 384 ، ح 1841 و 1842.

5 / 6فَوائِدُ الزُّكامِ4700.مسند ابن حنبل ( _ به نقل از ابو هريره _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الزُّكامُ جُندٌ مِن جُنودِ اللّهِ عز و جل ، يَبعَثُهُ اللّهُ عز و جل عَلَى الدّاءِ فَيُزيلُهُ . (4)4701.الإمام الصادق عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله لا يَتَداوى مِنَ الزُّكامِ ، ويَقولُ : «ما مِن أحَدٍ إلاّ وبِهِ عِرقٌ مِنَ الجُذامِ ، فَإِذا أصابَهُ الزٌكامُ قَمَعَهُ» . (5) .


1- .المستدرك على الصحيحين ، ج 4 ، ص 450 ، ح 8241 ، تاريخ دمشق ، ج 5 ، ص 152 ، ح 1221 ، مسند ابن حنبل ، ج 5 ، ص 53 ، ح 14392 ، المصنّف لابن أبي شيبة ، ج 5 ، ص 425 ، ح 2 وفيهما بزيادة «سبع مرّات» بعد «بالماء» وكلاهما نحوه ، كنز العمّال ، ج 10 ، ص 25 ، ح 28191 وح 28193.
2- .مكارم الأخلاق ، ج1 ، ص 107 ، ح 225 عن أنس ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 147 ، ح 1؛ كنز العمّال ، ج 6 ، ص 673 ، ح 17345 نقلاً عن ابن السني وأبي نعيم في الطبّ عن أنس.
3- .طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 89 عن الحلبي ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 182 ، ح 4.
4- .الكافي ، ج 8 ، ص 382 ، ح 578 عن هشام بن سالم عن الإمام الصادق عليه السلام ، مكارم الأخلاق ، ج 2 ، ص 210 ، ح 2532 وفيه «فينزله إنزالاً» بدل «فيزيله» ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 184 ، ح 5 .
5- .الكافي ، ج 8 ، ص 382 ، ح 579 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 185 ، ح 8 .

ص: 333

5 / 6فوايد زُكام

4702.سنن ابن ماجة عن أسماء بنت يزيد :المستدرك_ به نقل از جابر _: زنى با فرزندش نزد عايشه بود و از سوراخ هاى بينى آن كودك ، خون مى آمد . در اين هنگام ، پيامبر صلى الله عليه و آله در آمد . پرسيد : «اين را چه شده است؟» .

گفت : گلو درد دارد .

فرمود : «واى بر شما! كودكان خويش را مَكُشيد . هر مادرى كه فرزندش به گلودرد گرفتار شود ، قدرى بُستك هندى بردارد و در آب بسايد و سپس به كودك ، انفيه كند» .

پيامبر صلى الله عليه و آله ، سپس عايشه را به اين كار ، امر فرمود . او اين كار را با كودك انجام داد و وى ، بهبود يافت .4703.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر شما باد مرزنگوش! آن را ببوييد ، كه براى ناتوانان از بويايى ، خوب است .4704.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :براى گلودرد ، چيزى همانند شورباى شير نيافته ايم .ر. ك : ج2، ص 385، ح 1841 و 1842.

5 / 6فوايد زُكام4701.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زُكام ، سربازى از سربازان خداوند عز و جل است كه خداى عز و جل ، آن را به سركوب درد بر مى انگيزد و درد را از ميان مى بَرَد .4702.سنن ابن ماجة ( _ به نقل از اسماء بنت يزيد _ ) امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا ، زكام را درمان نمى كرد و مى فرمود : «هيچ كس نيست كه رگى از جذام در او نباشد ؛ و چون زكام به شخص برسد ، اين رگ را درهم مى كوبد» .

.

ص: 334

راجع : ج1 ، ص 488 (دور الزكام والعطاس في الوقاية من الأمراض الجلديّة) . ج1 ، ص 504 (دور الزكام في الوقاية من الجذام).

5 / 7ما يَقي مِنَ الزُّكامِ4706.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :مَن أرادَ دَفَعَ الزُّكامِ فِي الشِّتاءِ أجمَعَ ، فَليَأكُل كُلَّ يَومٍ ثَلاثَ لُقَمِ شَهدٍ . . .

وَليَشُمَّ النَّرجِسَ ؛ فَإِنَّهُ يَأمَنُ الزُّكامَ ، وكَذلِكَ الحَبَّةُ السَّوداءُ .

وإذا جاءَ الزُّكامُ فِي الصَّيفِ ، فَليَأكُل كُلَّ يَومٍ خِيارَةً واحِدَةً ، وَليَحذَرِ الجُلوسَ فِي الشَّمسِ . (1)5 / 8ما يَنفَعُ لِعِلاجِ الزُّكامِ4709.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :تَأخُذُ دُهنَ بَنَفسَجٍ في قُطنَةٍ فَاحتَمِلهُ في سِفلَتِكَ عِندَ مَنامِكَ ؛ فَإِنَّهُ نافِعٌ لِلزُّكامِ إن شاءَ اللّهُ تَعالى . (2)4710.الإمام الباقر عليه السلام :طبّ الأئمّة عن إبراهيم بن أبي يحيى عن الإمام الصادق عليه السلام ، قال :شَكَوتُ إلَيهِ الزُّكامَ ، فَقالَ :

صُنعٌ مِن صُنعِ اللّهِ ، [و] (3) جُندٌ مِن جُنودِ اللّهِ ، بَعَثَهُ اللّهُ إلى عِلَّةٍ في بَدَنِكَ لِيَقلَعَها ، فَإِذا قَلَعَها فَعَلَيكَ بِوَزنِ دانِقِ شونيزٍ ونِصفِ دانِقِ كُندُسٍ ، يُدَقُّ ويُنفَخُ فِي الأَنفِ ، فَإِنَّهُ يَذهَبُ بِالزُّكامِ ، وإن أمكَنَكَ ألاّ تُعالِجَهُ بِشَيءٍ فَافعَل ، فَإِنَّ فيهِ مَنافِعَ كَثيرَةً . (4) .


1- .طبّ الإمام الرضا عليه السلام ، ص 37 وص 38 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 324.
2- .مكارم الأخلاق ، ج 2 ، ص 210 ، ح 2533 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 184 ، ح 4.
3- .ما بين المعقوفين أثبتناه من بحار الأنوار.
4- .طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 64 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 183 ، ح 1.

ص: 335

5 / 7آنچه انسان را از زكام حفظ مى كند

5 / 8آنچه براى درمان زكام ، سودمند است

ر. ك : ج1 ، ص489 (تأثير زكام و عطسه در پيشگيرى از بيمارى هاى پوستى) . ص505 (تأثير زكام در پيشگيرى از جذام).

5 / 7آنچه انسان را از زكام حفظ مى كند4708.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :هر كس مى خواهد در همه زمستان از زكام ايمن بماند ، هر روز ، سه لقمه عسل با موم آن بخورد . . . و نرگس ببويد ؛ چرا كه از زكام ، ايمنى مى دهد . سياه دانه نيز چنين است .

امّا اگر زكام در تابستان پيش آيد ، در هر روز ، يك خيار بخورد و از نشستن در آفتاب ، خوددارى ورزد .5 / 8آنچه براى درمان زكام ، سودمند است4711.الأمالى ، طوسى ( _ به نقل از ابن عبّاس _ ) امام صادق عليه السلام :پنبه اى را به روغن بنفشه آغشته مى كنى و به هنگام خفتن در نشيمنگاهت مى گذارى . به خواست خداوند ، براى زكام ، سودمند است .4712.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :طبّ الأئمّة عليهم السلام_ به نقل از ابراهيم بن ابى يحيى ، از امام صادق عليه السلام _: از زكام نزد امام عليه السلام اظهار ناراحتى كردم . فرمود : «كرده اى از كرده هاى خداوند ، و سربازى از سربازان خداست كه خداوند ، آن را به پيكار با بيمارانى در تن تو برانگيخته ، تا آن را از جاى بركَنَد . پس چون آن را از ميانْ بركَنْد ، بر تو باد به وزن يك دانگ (1) شونيز و نيم دانگ كُندُس ، (2) كه آرد گردد و به بينى رانده شود . اين كار ، زكام را از ميان مى بَرَد . اگر هم مى توانى هيچ درمانى برايش به كارنگيرى ، اين كار را بكن ؛ چرا كه آن ، منافعى بسيار دارد .

.


1- .معناى اين واژه در ج1 ، ص291 آمد .
2- .كُندُس يا كُندُش ، نام فارسى يك گياه است. همين نام به زبان عربى نيز درآمده و مؤلّف ، درباره آن از فيروزآبادى چنين نقل كرده است: كُندس: ريشه هاى گياهى است كه درونش زرد و لايه بيرونش سياه است. چون به صورت گَرد درآيد و در بينى دمانده شود ، شخص به عطسه مى آيد، چشمان خسته ، فروغ تازه مى يابد و شبْ كورى از ميان مى رود .

ص: 336

5 / 9فَوائِدُ العَطسَةِ4715.الإمام الباقر عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :العُطاسُ لِلمَريضِ دَليلُ العافِيَةِ ، وراحَةٌ لِلبَدَنِ . (1)4716.الكافي عن جابر بن عبد اللّه :الإمام الصادق عليه السلام :كَثرَةُ العُطاسِ يَأمَنُ صاحِبَهُ مِن خَمسَةِ أشياءَ :

أوَّلُها : الجُذامُ .

وَالثّانِي : الرّيحُ الخَبيثَةُ الَّتي تَنزِلُ فِي الرَّأسِ وَالوَجهِ .

وَالثّالِثُ : يَأمَنُ نُزولَ الماءِ فِي العَينِ .

وَالرّابِعُ : يَأمَنُ مِن شِدَّةِ الخَياشيمِ .

وَالخامِسُ : يَأمَنُ مِن خُروجِ الشَّعرِ فِي العَينِ . (2)4717.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :اِعلَم أنَّ عِلَّةَ العُطاسِ ، هِيَ أنَّ اللّهَ _ تَبارَكَ وتَعالى _ إذا أنعَمَ عَلى عَبدٍ بِنِعمَةٍ فَنَسِيَ أن يَشكُرَ عَلَيها ، سَلَّطَ عَلَيهِ ريحاً تَدورُ في بَدَنِهِ ، فَتَخرُجُ (3) مِن خَياشيمِهِ ، فَيَحمَدُ اللّهَ عَلى تِلكَ العَطسَةِ ، فَيَجعَلُ ذلِكَ الحَمدَ شُكراً لِتِلكَ النِّعمَةِ ، وما عَطَسَ عاطِسٌ إلاّ هُضِمَ لَهُ طعامُهُ . (4) .


1- .الكافي ، ج 2 ، ص 656 ، ح 19 عن مسعدة بن صدقة عن الإمام الصادق عليه السلام ، مكارم الأخلاق ، ج 2 ، ص 166 ، ح 2412 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 52 ، ح 1.
2- .مكارم الأخلاق ، ج 2 ، ص 165 ، ح 2408 عن أبي بصير ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 52 ، ح 1.
3- .في المصدر : «فيخرج» ، والتصويب من بحار الأنوار.
4- .الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام ، ص 391 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 55 ، ح13.

ص: 337

5 / 9فايده هاى عطسه

5 / 9فايده هاى عطسه4714.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عطسه كردن ، براى بيمار ، نشانِ بهبود و راحت بدن است .4715.امام باقر عليه السلام :امام صادق عليه السلام :عطسه فراوان ، شخص را از پنج چيز ، ايمن مى بخشد : نخستين آنها جذام است ؛ دوم ، بادهاى بدخيمى كه در سر و صورت ، جاى مى گيرند ؛ سوم آن كه مايه ايمنى از ريزش آب در چشم مى شود ؛ چهارم آن كه از سختى حفره هاى بينى (1) مصونيت مى دهد؛ و پنجم آن كه از بيرون آمدن مو در چشم ، ايمنى مى دهد .4716.الكافى ( _ به نقل از جابر بن عبد اللّه _ ) الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :بدان كه علّت عطسه آن است كه خداوند ، چون بنده اى را نعمتى دهد و او سپاسگزارى بر آن را از ياد ببَرَد ، خداوند ، بادى بر او چيره مى سازد كه در تن وى مى چرخد و سرانجام ، از سوراخ هاى بينى او بيرون مى آيد و شخص ، خداوند را بر آن عطسه ، سپاس گويد و خدا ، اين سپاس گفتن را سپاس آن نعمت قرار مى دهد . همچنين ، هيچ كس عطسه نمى كند ، مگر اين كه غذايش گوارا مى شود .

.


1- .در بحار الأنوار به جاى «شدّة (سختى)» «سدّة» آمده است و آن ، بيمارى اى است كه در بينى رُخ مى نمايد و مانع بوييدن راحت هوا مى شود.

ص: 338

4717.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كمال الدين عن نسيم خادمة الإمام العسكري عليه السلام :قالَ لي صاحِبُ الزَّمانِ عليه السلام _ وقَد دَخَلتُ عَلَيهِ بَعدَ مَولِدِهِ بِلَيلَةٍ فَعَطَستُ عِندَهُ _ فَقالَ لي : يَرحَمُكِ اللّهُ .

قالَت نَسيمٌ : فَفَرِحتُ بِذلِكَ .

فَقالَ لي عليه السلام : ألا اُبَشِّرُكِ فِي العُطاسِ؟

فَقُلتُ : بَلى ، يا مَولايَ .

فَقالَ : هُوَ أمانٌ مِنَ المَوتِ ثَلاثَةَ أيّامٍ . (1)4718.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي :عن أحمَدَ بنِ مُحَمَّدٍ عَن بَعضِ أصحابِهِ ، رَواهُ عَن رَجُلٍ مِنَ العامَّةِ قالَ : كُنتُ اُجالِسُ أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام ؛ فَلا وَاللّهِ ، ما رَأَيتُ مَجلِساً أنبَلَ مِن مَجالِسِهِ .

قالَ : فَقالَ لي ذاتَ يَومٍ : مِن أينَ تَخرُجُ العَطسَةُ؟

فَقُلتُ : مِنَ الأَنفِ .

فَقالَ لي : أصَبتَ الخَطَأَ .

فَقُلتُ : جُعِلتُ فِداكَ ! مِن أينَ تَخرُجُ؟

فَقالَ : مِن جَميعِ البَدَنِ ، كَما أنَّ النُّطفَةَ تَخرُجُ مِن جَميعِ البَدَنِ ومَخرَجُها مِنَ الإِحليلِ .

ثُمَّ قالَ : أما رَأَيتَ الإِنسانَ إذا عَطَسَ نُفِضَ أعضاؤُهُ؟ وصاحِبُ العَطسَةِ يَأمَنُ المَوتَ سَبعَةَ أيّامٍ . (2) .


1- .كمال الدين ، ص 430 ، ح 5 ، الغيبة للطوسي ، ص 232 ، ح 200 ، الخرائج والجرائح ، ج 1 ، ص 465 ، ح 11 وفيهما «بعشر ليال» بدل «بليلة» ، مكارم الأخلاق ، ج 2 ، ص 162 ، ح 2400 وفيه «تسنيم» بدل «نسيم» ، بحار الأنوار ، ج 51 ، ص 5 ، ح 7.
2- .الكافي ، ج 2 ، ص 657 ، ح 23 ، بحار الأنوار ، ج 60 ، ص 363 ، ح 56 .

ص: 339

4719.مسند ابن حنبل ( _ به نقل از ابو هريره _ ) كمال الدين_ به نقل از نسيم ، بانوى خدمتگزار امام عسكرى عليه السلام: يك شب پس از ميلاد صاحب الزمان عليه السلام ، هنگامى كه در حضور وى (امام زمان) رسيدم و نزد او عطسه اى كردم ، به من فرمود : «خدايت رحمت كناد!» .

از اين دعا ، شادمان شدم . پس به من فرمود : «آيا به تو درباره عطسه ، مژده اى ندهم؟» .

گفتم : چرا ، سرورم .

فرمود : «آن [به معناى] در امان بودن از مرگ تا سه روز است» .4720.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ لِمَن سَأَلَهُ : هَل يَنفَعُ البِرُّ بَعدَ الفُ ) الكافى_ از احمد بن محمّد ، از يكى از دوستانش نقل شده كه وى نيز از مردى از اهل سنّت روايت كرده است: با ابوعبد اللّه (امام صادق عليه السلام ) همنشينى داشتم ؛ و به خداوند سوگند ، مجلسى پُر بارتر از نشستِ با او نديدم .

روزى به من گفت : «عطسه از كجا بيرون مى آيد؟» .

گفتم : از بينى .

گفت : «نادرست گفتى» .

پرسيدم : فدايت شوم! از كجا بيرون مى آيد؟

گفت : «از همه بدن ، آن سان كه نطفه از همه بدن ، سرچشمه مى گيرد و از آلت ، بيرون مى زند» .

سپس فرمود : «آيا نمى بينى كه انسان چون عطسه مى كند همه اندام هايش تكان مى خورد؟ كسى كه عطسه كند ، تا هفت روز از مرگ ، در امان است» . .

ص: 340

5 / 10ما يَضُرُّ مِنَ العَطسَةِ4721.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :العُطاسُ يَنفَعُ فِي البَدَنِ كُلِّهِ ما لَم يَزِد عَلَى الثَّلاثِ ، فَإِذا زادَ عَلَى الثَّلاثِ فَهُوَ داءٌ وسُقمٌ . (1)5 / 11ما يَنفَعُ لِعِلاجِ كَثرَةِ العُطاسِ4724.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مكارم الأخلاق عن أبي بصير عن الإمام الصادق عليه السلام :إن أحبَبتَ أن يَقِلَّ عُطاسُكَ ، فَاستَعِط بِدُهنِ المَرزَنجوشِ .

قُلتُ : مِقدارُ كَم؟

قالَ : مِقدارُ دانِقٍ .

قالَ : فَفَعَلتُ ذلِكَ خَمسَةَ أيّامٍ فَذَهَبَ عَنّي . (2)5 / 12ما يَنفَعُ لِعِلاجِ السُّعالِ4724.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن محمد بن اُذينة :شَكا رَجُلٌ إلى أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام السُّعالَ _ وأنَا حاضِرٌ _ ، فَقالَ لَهُ : خُذ في راحَتِك شَيئاً مِن كاشِمٍ ومِثلَهُ من سُكَّرٍ ، فَاستَفَّهُ يَوماً أو يَومَينِ .

قالَ ابنُ اُذَينَةَ : فَلَقيتُ الرَّجُلَ بَعدَ ذلِكَ .

فَقالَ : ما فَعَلتُهُ إلاّ مَرَّةً واحِدَةً حَتّى ذَهَبَ . (3) .


1- .الكافي ، ج 2 ، ص 656 ، ح 20 عن حذيفة بن منصور.
2- .مكارم الأخلاق ، ج 2 ، ص 165 ، ح 2408 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 52 ، ح 1.
3- .الكافي ، ج 8 ، ص 192 ، ح 227 ، بحارالأنوار ، ج 62 ، ص 182 ، ح 3.

ص: 341

5 / 10عطسه زيانبار

5 / 11آنچه براى درمان عطسه هاى فراوان ، سودمند است

5 / 12آنچه براى درمان سرفه ، سودمند است

5 / 10عطسه زيانبار4727.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :هر عطسه اى براى بدن ، سودمند است ، تا زمانى كه شمارِ آنها از سه افزون نشده است ؛ امّا چون از سه افزون شود ، درد و بيمارى است .5 / 11آنچه براى درمان عطسه هاى فراوان ، سودمند است4730.عنه صلى الله عليه و آله :مكارم الأخلاق_ به نقل از ابوبصير _: امام صادق عليه السلام فرمود : «اگر دوست دارى كه عطسه هايت كم باشد ، با روغن مرزنگوش ، انفيه كن» .

پرسيدم : به چه مقدار؟

فرمود : «به مقدار يك دانگ» .

من ، اين كار را پنج روز انجام دادم و اين حالت در من از ميان رفت .5 / 12آنچه براى درمان سرفه ، سودمند است4726.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در وصيّتش به ابو ذر _ ) الكافى_ به نقل از محمّد بن اُذَينه: مردى نزد امام صادق عليه السلام از سُرفه اظهار ناراحتى كرد ، در حالى كه من نيز حضور داشتم . امام به او فرمود : «در كفِ دست خود ، قدرى كاشم (نوعى زيره كوهى) و به همان اندازه ، شكر بريز و براى يك يا دو روز ، اين سَفوف (1) را بخور . پس از اين ماجرا ، آن مرد را ديدم . گفت : تنها يك بار اين كار را انجام دادم كه آن حالت ، از ميان رفت .

.


1- .. هر دارويى را كه به صورت غير معجون استفاده شود ، سَفوف گويند .

ص: 342

5 / 13ما يورِثُ السِّلَّ4729.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مُشاشُ الطَّيرِ يورِثُ السِّلَّ . (1)4730.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :أكلُ الحيتانِ يورِثُ السِّلَّ . (2)4731.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن سعد بن سعد :قُلتُ لِأَبِي الحَسَنِ عليه السلام (3) : إنّا نَأكُلُ الاُشنانَ .

فَقالَ : كانَ أبُو الحَسَنِ عليه السلام إذا تَوَضَّأَ ضَمَّ شَفَتَيهِ .

وفيهِ خِصالٌ تُكرَهُ : إنّه يورِثُ السِّلَّ ، ويَذهَبُ بِماءِ الظَّهرِ ، ويوهِي الرُّكبَتَينِ . (4)4732.عنه صلى الله عليه و آله :الكافي عن سليمان الجعفري :مَرِضتُ حَتّى ذَهَبَ لَحمي ، فَدَخَلتُ عَلَى الرِّضا _ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِ _ ، فَقالَ :

أيَسُرُّكَ أن يَعودَ إلَيكَ لَحمُكَ؟

قُلتُ : بَلى .

قالَ : اِلزَمِ الحَمّامَ غِبّاً ؛ فَإِنَّهُ يَعودُ إلَيكَ لَحمُكَ ، وإيّاكَ أن تُدمِنَهُ ؛ فَإِنَّ إدمانَهُ يورِثُ السِّلَّ . (5) .


1- .الثقات لإبن حبّان ، ج 9 ، ص 170 عن عقبة بن عامر ، سير أعلام النبلاء ، ج 9 ، ص 95 ، كنز العمّال ، ج 15 ، ص 264 ، ح 40889 نقلاً عن ابن النجّار عن أبي الخير مرثد بن عبد اللّه نحوه.
2- .المحاسن ، ج 2 ، ص 270 ، ح 1865 عن هشام بن سالم ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 350 ، ح 1139 وفيه «لحم الحيتان» ، بحار الأنوار ، ج 65 ، ص 208 ، ح 47.
3- .أي الإمام الرضا عليه السلام .
4- .الكافي ، ج 6 ، ص 378 ، ح 2.
5- .الكافي ، ج 6 ، ص 497 ، ح 4 ، تهذيب الأحكام ، ج 1 ، ص 377 ، ح 1162.

ص: 343

5 / 13آنچه سل مى آورد

5 / 13آنچه سل مى آورد4732.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :[خوردن] سر استخوان هاى نرم پرندگان ، سِل مى آورد .4733.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :خوردن ماهى ، سِل (1) مى آورد . (2)4734.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از سعد بن سعد: به امام رضا عليه السلام گفتم : ما اُشنان (3) مى خوريم .

فرمود : ابوالحسن (امام كاظم عليه السلام ) چون دست و دهان خود را مى شست ، لب هاى خويش را جمع مى كرد . (4) در اين [گياه] ، ويژگى هاى ناخوشايندى است : سِل مى آورد ، آب كمر را مى بَرَد و زانوها را سست مى كند» .4735.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از سليمان جعفرى: چنان بيمار شدم كه گوشت تنم تحليل رفت . در همين زمان ، [روزى] بر امام رضا عليه السلام _ درودهاى خدا بر او باد _ وارد شدم .

فرمود : «آيا خوش دارى كه گوشتت بازگردد؟».

گفتم : آرى .

فرمود : «يك روز در ميان ، حمّام كن ، كه گوشتت باز مى گردد ؛ امّا مبادا به اين كار [به صورت روزانه] عادت كنى ؛ چرا كه اعتياد به حمّام ، سِل مى آورد . (5)

.


1- .از ديدگاه نگارنده ، در صورت صحّت اين روايت ، ظاهراً مقصود از آن ، خوردن هميشگى ماهى براى برخى مزاج ها يا در برخى از مناطق است ؛ چه اين كه شمارى از احاديث از عادت كردن به خوردن گوشت ماهى نهى كرده اند (ر. ك : ج2 ، ص487). به هر روى، هدف از آوردن اين گونه روايات ، گشودن باب پژوهش هاى علمى است.
2- .. در مكارم الأخلاق به جاى «خوردن» ، عبارت «گوشت» آمده است .
3- .. گياهى كه براى شستن دست و جامه به كار برده مى شود .
4- .مقصود آن است كه امام ، عليه السلام هنگامى كه پس از غذا خوردن دست ها و دهان خود را با آبى كه به اشنان آميخته است ، مى شُست ، دهان خويش را كاملاً مى بست تا چيزى از آن به دهان وى نرود .
5- .ممكن است مقصود ، حمّام هاى آن عصر باشد كه از نظافت كافى برخوردار نبوده است .

ص: 344

4735.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :غريب الحديث :جاءَ فِي الحَديثِ : غُبارُ ذَيلِ المَرأَةِ الفاجِرَةِ يورِثُ السِّلَّ . (1)5 / 14ما يَقي مِنَ السِّلِّ4738.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :لُبسُ الخُفِّ أمانٌ مِنَ السِّلِّ . (2)4739.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لِرَجُلٍ سَأَلَهُ عَمَلاً يُحَبِّبُهُ إلَى اللّ ) الإمام الصادق عليه السلام :إدمانُ لُبسِ الخُفِّ أمانٌ مِنَ السِّلِّ . (3)5 / 15ما يَنفَعُ لِعِلاجِ السِّلِّ4736.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ به على عليه السلام _ ) طبّ الأئمّة عن أحمد بن بشارة :حَجَجتُ فَأَتَيتُ المَدينَةَ ، فَدَخَلتُ مَسجِدَ الرَّسولِ صلى الله عليه و آله فَإِذا أبو إبراهيمَ عليه السلام جالِسٌ في جَنبِ المِنبَرِ ، فَدَنَوتُ فَقَبَّلتُ رَأسَهُ ويَدَيهِ وسَلَّمتُ عَلَيهِ ، فَرَدَّ عَلَيَّ السَّلامَ ، وقالَ :

كَيفَ أنتَ مِن عِلَّتِكَ؟

قُلتُ : شاكِياً بَعدُ . وكانَ بِيَ السِّلُّ .

فَقالَ : خُذ هذَا الدَّواءَ بِالمَدينَةِ قَبلَ أن تَخرُجَ إلَى مَكَّةَ ، فَإِنَّكَ تُوافيها (4) وقَد عوفيتَ بِإِذنِ اللّهِ تَعالى .

فَأَخرَجتُ الدَّواةَ وَالكاغَذَ وأملى عَلَينا :

يُؤخَذُ سُنبُلٌ ، وقاقُلَّةٌ ، وزَعفَرانٌ ، وعاقِرقِرحا ، وبَنجٌ ، وخَربَقٌ أبيَضُ ؛ أجزاءً بِالسَّوِيَّةِ ، وإبرِفيونٌ جُزءينِ ، يُدَقُّ ويُنخَلُ بِحَريرَةٍ ، ويُعجَنُ بِعَسَلٍ مَنزوعِ الرَّغوَةِ ، ويُسقى صاحِبُ السِّلِّ مِنهُ مِثلَ الحِمَّصَةِ بِماءٍ مُسَخَّنٍ عِندَ النَّومِ ، وإنَّكَ لا تَشرَبُ ذلِكِ إلاّ ثَلاثَ لَيالٍ ، حَتّى تُعافى مِنهُ بِإِذنِ اللّهِ تَعالَى .

فَفَعَلتُ ، فَدَفَعَ اللّهُ عَنّي فَعوفيتُ بِإِذنِ اللّهِ تَعالى . (5) .


1- .غريب الحديث لابن قتيبة ، ج 2 ، ص 359 ، ح 16.
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 466 ، ح 2 عن منيع .
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 466 ، ح 3 عن مبارك غلام العقرقوفي ، الأمالي للطوسي ، ص 667 ، ح 1396 عن الحسين عن أبيه وفيه «أدمنوا الخفّ فإنّه ...».
4- .في المصدر : «تعافى فيها» والتصويب من بحار الأنوار.
5- .طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 85 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 179 ، ح 1.

ص: 345

5 / 14آنچه از سل ، پيشگيرى مى كند

5 / 15آنچه براى درمان سل سودمند است

4737.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :غريب الحديث :در حديث آمده : غبار دامنِ زنِ بدكار ، سِل مى آورد .5 / 14آنچه از سل ، پيشگيرى مى كند4740.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :پوشيدن موزه ، (1) مايه ايمنى از سِل است .4741.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :عادت داشتن به پوشيدن موزه ، مايه ايمنى از سِل است .5 / 15آنچه براى درمان سل سودمند است4744.عنه صلى الله عليه و آله :طبّ الأئمّة عليهم السلام_ به نقل از احمد بن بشاره _: حج گزاردم و به مدينه رفتم . آن جا وارد مسجد النبى صلى الله عليه و آله شدم و به ناگاه ، امام كاظم عليه السلام را ديدم كه در كنار منبر نشسته است . به او نزديك شدم ، بر سر و دستانش بوسه زدم و به او سلام كردم . او سلامم را پاسخ داد و فرمود : «با بيمارى ات چه طورى؟» .

گفتم : هنوز ، از آن در رنجم . من پيش تر ، سِل داشتم .

فرمود : «اين دارو را در مدينه بگير ، پيش از آن كه روانه مكّه شوى ؛ چه ، در اين صورت ، در حالتى به مكّه خواهى رسيد كه به اذن خداوند متعال ، بهبود يافته اى» . من دوات و كاغذ بيرون آوردم و او برايمان چنين املا فرمود : «مقاديرى همانند از سنبل ، قاقله ، 2 زعفرا ن ، آككرا ، (2) بنج (3) و پلخم سفيد (ابرفيون) (4) و از همين پيمانه ، دو واحد گاوكُشك (فربيون) 6 برداشته ، آرد مى شود و بر پارچه اى حرير ، غربال مى گردد . آن گاه ، از آن با عسلى كه كفِ رويش برداشته شده ، خميرى ساخته مى شود و در هنگام خواب ، به اندازه يك نخود از آن در آبِ گرم ]به بيمار[ خورانده مى شود . از اين ]محلول] ، تنها سه شب نخواهى خورد كه به اذن خداوند عز و جلبهبود خواهى يافت» .

من ، اين كار را انجام دادم و خداوند ، بلا را از من راند و به اذن خداوند متعال ، بهبود يافتم .

.


1- .نوعى پاافزار كه تا ساق پا و زير زانو را فرا گيرد ، چكمه (فرهنگ معين) .
2- .آككرا : گياهى از جنس بابونه و از تيره مركّبان كه گَردِ گُل هاى خشك شده آن ، كُشنده حشرات است . عاقرقرحا ، عقار كوهان ، فورسيون ، ك] طرفون . . . جنام هاى ديگر آن استج (فرهنگ معين) .
3- .بنج ، گروهى از گياهان طبّى مخدّر از رسته گياهان بادمجانى را در بر مى گيرد .
4- .خربق : گياهى است با برگ هاى سبز شبيه برگ خيار [از نوع زينتى آن] و البته كوچك تر از آن. اين برگ ها مقدارى زِبر است و گياه نيز ساقه اى خشن و گل هايى سفيد دارد. در اين گياه ، رنگ خرفه نيز ديده مى شود و شكل كلّى گياه ، همانند گل سرخ است .

ص: 346

5 / 16ما يورِثُ الرَّبوَ وَالبُهرَ4747.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :الاِمتِلاءُ مِنَ البَيضِ المَسلوقِ يورِثُ الرَّبوَ وَالاِبتِهارَ 1 . (1)5 / 17ما يَنفَعُ لِعِلاجِ الرَّبوِ4743.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :طبّ الأئمّة عن المفضّل بن عمر :سَأَلتُ أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام قُلتُ : يَابنَ رَسولِ اللّهِ ، إنَّهُ يُصيبُني رَبوٌ شَديدٌ إذا مَشَيتُ ، حَتّى لَرُبَّما جَلَستُ في مَسافَةٍ ما بَينَ داري ودارِكَ في مَوضِعَينِ .

قالَ : يا مُفَضَّلُ ، اشرَب لَهُ أبوالَ اللِّقاحِ .

قالَ : فَشَرِبتُ ذلِكَ فَمَسَحَ اللّهُ دائي . (2) .


1- .طبّ الإمام الرضا عليه السلام ، ص 28 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 321.
2- .طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 103 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 182 ، ح 5 .

ص: 347

5 / 16آنچه تنگى نفس مى آورد

5 / 17آنچه براى درمان تنگى نفس ، سودمند است

5 / 16آنچه تنگى نفس مى آورد4746.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ به على عليه السلام _ ) امام رضا عليه السلام :پُرخورى از تخم مرغ آب پَز ، نفسْ تنگى و نفس بُريدگى مى آورد . (1)5 / 17آنچه براى درمان تنگى نفس ، سودمند است4749.عنه صلى الله عليه و آله :طبّ الأئمّة عليهم السلام_ به نقل از مفضّل بن عمر _: از امام صادق عليه السلام پرسيدم : اى پسر پيامبر خدا! در هنگام راه رفتن ، نفس تنگىِ شديدى مرا مى آزارد تا جايى كه گاه در فاصله ميان خانه خود و خانه شما ، دوبار مى نشينم .

فرمود : «اى مفضّل! براى اين عارضه ، ادرار شتر شيرده بخور» .

من از آن خوردم و خداوند ، بيمارى ام را زدود .

.


1- .گفتنى است در متن عربى واژه «ربو» و «ابتهار» و در بحار الأنوار «انبهار» آمده است . ربو ، عبارت از مطلقِ نفس تنگى است و بهر نيز خود ، نوعى از آن است . در قاموس آمده: آن ، عبارت است از بُريدن نفس كه از خستگى حاصل آيد ، مطاوع آن ، انبهار است. ممكن است ميان «ربو» و «انبهار» ، اين گونه تفاوت گذارده شود كه ربو ، از پُرى عروق ريه حاصل مى آيد و ديگرى از پُرشدگى شريان ها .

ص: 348

5 / 18ما يَنفَعُ لِعِلاجِ ذاتِ الجَنبِ4752.السنن الكبرى عن عكرمة :صحيح البخاري عن اُمّ قيس :دَخَلتُ بِابنٍ لي عَلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله وقَد أعلَقتُ عَلَيهِ مِنَ العُذرَةِ .

فَقالَ : عَلى ما تَدغِرنَ أولادَكُنّ بِهذَا العِلاقِ؟ ! عَلَيكُنَّ بِهذَا العودِ الهِندِيِّ ؛ فَإِنَّ فيهِ سَبعَةَ أشفِيَةٍ مِنها ذاتُ الجَنبِ . (1)4749.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سنن الترمذي عن زيد بن أرقم :أمَرَنا رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله أن نَتَداوى مِن ذاتِ الجَنبِ بِالقُسطِ البَحرِيِّ ، وَالزَّيتِ . (2)4750.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن أكَلَ السَّدابَ ونامَ عَلَيهِ ؛ أمِنَ مِنَ الدُّوارِ وذاتِ الجَنبِ . (3) .


1- .صحيح البخاري ، ج 5 ، ص 2159 ، ح 5383 ، سنن أبي داوود ، ج 4 ، ص 8 ، ح 3877 ، مسند ابن حنبل ، ج 10 ، ص 284 ، ح 27065 ، المصنّف لعبد الرزاق ، ج 1 ، ص 379 ، ح 1485 كلاهما نحوه ، كنز العمّال ، ج 9 ، ص 529 ، ح 27285.
2- .سنن الترمذي ، ج 4 ، ص 407 ، ح 2079 ، المستدرك على الصحيحين ، ج 4 ، ص 224 ، ح 7443 ، المعجم الكبير، ج 5 ، ص 202، ح 5090 وفيه «قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله : تداووا...» ، كنز العمّال ، ج 10 ، ص 24، ح 28187.
3- .طبّ النبيّ صلى الله عليه و آله ، ص 11 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 300.

ص: 349

5 / 18آنچه براى درمان ذات الجَنب سودمند است

5 / 18آنچه براى درمان ذات الجَنب سودمند است4753.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :صحيح البخارى_ به نقل از امّ قيس _: همراه با يكى از كودكانم و در حالى كه به سبب گلودرد ، كام وى را با انگشتْ فشرده بودم ، بر پيامبر خدا وارد شدم . فرمود : «چرا كامِ كودكان خود را چنين مى فِشُريد و بالا مى آوريد؟ بر شما باد كه از اين عود هندى (1) بهر ه بريد . در اين چوب ، هفت درمان است كه يكى از آنها [درمان] ذات الجَنْب (2) است» .4754.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :سنن الترمذى_ به نقل از زيد بن ارقم _: پيامبر خدا به ما فرمود: «ذات الجنب را با بُستك دريايى و روغن زيتون ، درمان كنيم» .4755.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس سُداب (3) بخورد و بر آن بخوابد ، از سرگيجه و ذات الجنب ، ايمن باشد .

.


1- .عود هندى: گفته اند همان بُستك دريايى است. همچنين گفته اند: عودى است كه براى خوش بو كردن ، دود مى كنند .
2- .ذات الجنب: درد پهلو، بَرسام، نوعى بيمارى پهلو، درد و آماس پهلو، ورم حادّ مولم در نواحى صدر، ورم حجاب مستبطن، دردى است به دنده ها با سرفه و تب، سينه پهلو، ورم حادّ مولم كه در نواحى سينه پيدا شود كه قسمى از آن را «شوصة»، قسمى را «برساما» و قسمى را «ذات الجنب ساده» گويند (لغت نامه دهخدا).
3- .معناى سداب در ج1 ، ص247 آمد .

ص: 350

الفصل السادس : الفم والأسنان6 / 1الإِشارَةُ إلَى ما فيهِما مِنَ الحِكمَةِ4753.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :جُعِلَ الشّارِبُ وَالشَّفَةُ فَوقَ الفَمِ؛ لِيَحتَبِسَ ما يَنزِلُ مِنَ الدِّماغِ عَنِ الفَمِ لِئَلاّ يَتَنَغَّصَ عَلَى الإِنسانِ طَعامُهُ وشَرابُهُ فَيُميطَهُ عَن نَفسِهِ ... وجُعِلَ السِّنُّ حادّاً؛ لِأَنَ بِهِ يَقَعُ المَضغُ، وجُعِلَ الضِّرسُ عَريضاً؛ لِأَنَّ بِهِ يَقَعُ الطَّحنُ وَالمَضغُ، وكانَ النّابُ طَويلاً لِيُسنِدَ الأَضراسَ وَالأَسنانَ كَالاُسطُوانَةِ فِي البِناءِ . (1)4754.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام_ لِلمُفَضَّلِ بنِ عُمَرَ _: فَكِّر _ يا مُفَضَّلُ _ في هذِهِ الطَّواحِنِ الَّتي جُعِلَت لِلإِنسانِ ، فَبَعضُها حُدادٌ لِقَطعِ الطَّعامِ وقَرضِهِ ، وبَعضُها عُراضٌ لِمَضغِهِ ورَضِّهِ ، فَلَم يَنقُص واحِدٌ مِنَ الصِّفَتَينِ إذ كانَ مُحتاجاً إلَيهِما جَميعاً . (2)راجع : ج1 ، ص 324 (الإشارة إلى ما في الحنجرة من الحكمة).

.


1- .الخصال ، ص 513 ، ح 3 ، علل الشرائع ، ص 100 ، ح 1 وفيه «العضّ» بدل «المضغ» و«ليشتدّ» بدل «ليسند» وكلاهما عن الربيع صاحب المنصور ، بحار الأنوار ، ج 10 ، ص 205 .
2- .بحار الأنوار ، ج 3 ، ص 76 نقلاً عن الخبر المشتهر بتوحيد المفضّل.

ص: 351

فصل ششم : دهان و دندان

6 / 1اشاره به حكمت نهفته در دهان و دندان

فصل ششم : دهان و دندان6 / 1اشاره به حكمت نهفته در دهان و دندان4759.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :سبيل و لب ، در بالاى دهان قرار گرفته است تا مانع رسيدن آنچه از مغز فرو مى ريزد ، به دهان شود ، مبادا كه طعم خوراك و نوشيدن ، بر انسان ، ناگوار گردد و آن را وا گذارد . . .

دندانِ جلو تيز قرارداده شده است ؛ زيرا به واسطه آن ، كار قطع كردن صورت مى پذيرد ؛ و دندان هاى آسيا ، پهن قرارداده شده اند ؛ زيرا آسياب كردن و جويدن ، به كمك آنها انجام مى گيرد ؛ و نيش بلندتر است تا تكيه گاه دندان جانبى و دندان جلو باشد ، به سان استوانه اى در يك بنا .4760.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ خطاب به مفضّل بن عمر: اى مفضّل! در اين آسياهايى كه براى انسان قرارداده شده است ، بينديش . برخى از آنها تيز هستند تا غذا را ببُرند و قطعه قطعه كنند ، برخى پهن اند تا غذا را بِجَوَند و نرم كنند . هيچ يك از اين دو ويژگى ، مفقود نيستند ؛ چرا كه به هر دو آنها نياز است .ر. ك : ج1 ، ص325 (اشاره به حكمت نهفته در حنجره).

.

ص: 352

6 / 2صِحَّةُ الفَمِ وَالأَسنانِ6 / 2 _ 1التَّخَلُّلُأ _ تأكيدُ التَّخَلُّلِ4762.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ درباره اين آيه: {Q} «تا خداوند ، پاداش كامل به ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :نَزَلَ جَبرَئيلُ عليه السلام عَلَيَّ بِالخِلالِ . (1)4763.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :حَبَّذَا المُتَخَلِّلونَ مِن اُمَّتي . (2)4764.تاريخ دمشق عن ابن عبّاس :عنه صلى الله عليه و آله :رَحِمَ اللّهُ المُتَخَلِّلينَ مِنَ الطَّعامِ ومِنَ الطَّهورِ . (3)4765.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أبو الحسن عليه السلام :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : رَحِمَ اللّهُ المُتَخَلِّلينَ !

قيلَ : يا رَسولَ اللّهِ ، وما المُتَخَلِّلونَ؟

قالَ : يَتَخَلَّلونَ مِنَ الطَّعامِ ؛ فَإِنَّهُ إذا بَقِيَ فِي الفَمِ تَغَيَّرَ فَآذَى المَلَكَ ريحُهُ . (4)4766.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :يا حَبَّذَا المُتَخَلِّلونَ مِنَ الطَّعامِ ! إنَّهُ لَيسَ أشَدُّ عَلَى المَلَكِ مِن بَقِيَّةٍ تَبقى مِنَ الفَمِ مِن أثَرِ الطَّعامِ . (5) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 376 ، ح 1 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 377 ، ح 2321 كلاهما عن هشام بن سالم عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 439 ، ح 10 .
2- .المعجم الأوسط ، ج 2 ، ص 159 ، ح 1573 ، تاريخ دمشق ، ج 53 ، ص 375 ، ح 11311 ، مسند الشهاب ، ج 2 ، ص 267 ، ح 1333 كلّها عن أنس ؛ بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 442 ، ح 29 .
3- .الفردوس ، ج 2 ، ص 262 ، ح 3220 عن أبي أيّوب ، كنز العمّال ، ج 15 ، ص 255 ، ح 40837 ؛ مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 330 ، ح 1058 وفيه «من اُمّتي في الوضوء والطعام» بدل «من الطعام ومن الطهور» ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 436 ، ح 1 .
4- .المحاسن ، ج 2 ، ص 377 ، ح 2322 عن أبي حمزة ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 439 ، ح 11 .
5- .الفردوس ، ج 5 ، ص 300 ، ح 8248 عن أبي أيّوب وراجع مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 332 ، ح 1067 .

ص: 353

6 / 2بهداشت دهان و دندان

6 / 2 _ 1خلال كردن
الف _ تأكيد بر خلال كردن

6 / 2بهداشت دهان و دندان6 / 2 _ 1خلال كردنالف _ تأكيد بر خلال كردن4769.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جبرئيل ، بر من به [پيام وحيانى درباره] خلال ، نازل شد .4767.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خوشا بر كسانى از امّت من كه خلال كنند !4768.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رحمت خداوند بر كسانى كه پس از غذا و در وضو ، خلال مى كنند !4769.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام :پيامبر خدا فرمود : «رحمت خدا بر خلال كنندگان!»

پرسيده شد : اى پيامبر خدا! خلال كنندگان چه كسانى اند؟

فرمود : «آنان كه از غذا ، خلال مى كنند ؛ چه ، اگر چيزى از غذا در دهان بماند ، تغيير مى كند و بويش فرشته را مى آزارد» .4770.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خوشا به حال آنان كه از غذا ، خلال مى كنند! بر فرشته ، هيچ چيز سخت تر از باقى مانده اى نيست كه در پىِ غذا خوردن ، در دهان بر جاى مى مانَد» .

.

ص: 354

4771.ثواب الأعمال عن أحمد بن أبي عبد اللّه البرقي عن أعنه صلى الله عليه و آله :تَخَلَّلوا ؛ فَإِنَّهُ لَيسَ شَيءٌ أبغَضَ إلَى المَلائِكَةِ مِن أن يَرَوا في أسنانِ العَبدِ طَعاماً . (1)4772.الإمام الصادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :تَركُ الخِلالِ وَهنٌ لِلأَسنانِ . (2)4770.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :نَقُّوا أفواهَكُم بِالخِلالِ . (3)4771.ثواب الأعمال ( _ به نقل از احمد بن ابى عبد اللّه برقى ، از پدرش ) الإمام الباقر عليه السلام :شَكَتِ الكَعبَةُ إلَى اللّهِ ما تَلقى مِن أنفاسِ المُشرِكينَ ، فَأَوحَى اللّهُ إلَيها : أن قَرّي يا كَعبَةُ ؛ فَإِنّي اُبدِلُكَ بِهِم قَوماً يَتَخَلَّلونَ بِقُضبانِ الشَّجَرِ .

فَلَمّا بَعَثَ اللّهُ مُحَمَّداً صلى الله عليه و آله أوحى إلَيهِ مَعَ جَبرَئيلَ بِالسِّواكِ وَالخِلالِ . (4)4772.امام صادق عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام :نَزَلَ جَبرَئيلُ عليه السلام عَلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله بِالسِّواكِ وَالخِلالِ وَالحِجامَةِ . (5)4773.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :مَن أكَلَ طعَاماً فَليَتَخَلَّل ؛ ومَن لَم يَفعَل فَعَلَيهِ حَرَجٌ . (6)4774.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مكارم الأخلاق :رُوِيَ عَنِ الإِمامِ الكاظِمِ عليه السلام : أنَّهُ يُنادِي مُنادٍ مِنَ السَّماءِ : اللّهُمَّ بارِك فِي الخَلاّلينَ وَالمُتَخَلِّلينَ . وَالخَلُّ بِمَنزِلَةِ الرَّجُلِ الصّالِحِ يَدعو لِأَهلِ البَيتِ بِالبَرَكَةِ . فَقُلتُ : جُعِلتُ فِداكَ ! مَا الخَلاّلونَ ومَا المُتَخَلِّلونَ؟

قالَ : الَّذينَ في بُيوتِهِمُ الخَلُّ وَالَّذينَ يَتَخَلَّلونَ . (7) .


1- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 332 ، ح 1066 عن الإمام الكاظم عليه السلام ، جامع الأحاديث للقمّي ، ص67 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 436 ، ح 1 .
2- .جامع الأحاديث للقمّي ، ص 65 .
3- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 330 ، ح 1054 عن سعد بن معاذ ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 436 ، ح 1 .
4- .المحاسن ، ج 2 ، ص 376 ، ح 2319 عن سدير ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 439 ، ح 8 .
5- .الكافي ، ج 6 ، ص 376 ، ح 2 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 377 ، ح 2320 كلاهما عن أبي جميلة ، بحارالأنوار ، ج 62 ، ص 117 ، ح 27 .
6- .المحاسن ، ج 2 ، ص 385 ، ح 2359 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 441 ، ح 20 .
7- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 330 ، ح 1059 ، مستطرفات السرائر ، ص 49 ، ح 9 وزاد في ذيله «فإنّ الخلال نزل به جبرئيل مع اليمين والشهادة من السماء» ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 441 ، ح 26 .

ص: 355

4775.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خلال كنيد ؛ زيرا نزد فرشتگان ، هيچ چيز ناخوشايندتر از آن نيست كه در [لابه لاى] دندان هاى انسان ، غذا ببينند .4773.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :وا گذاشتن خلال ، مايه سستى دندان هاست .4774.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دهانتان را با خلال كردن ، تميز كنيد .4775.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :كعبه از آنچه از نفس هاى مشركان با آن روياروى مى شود ، به درگاه خداوند ناليد . پس خداوند ، بدان وحى كرد كه : «اى كعبه! شادمان باش؛ زيرا كه براى تو مردمانى را جايگزين اين قوم خواهم ساخت كه با شاخه هاى درخت ، خلال مى كنند» .

هنگامى كه خداوند ، محمّد صلى الله عليه و آله را برانگيخت ، توسّط جبرئيل ، سفارش مسواك زدن و خلال را به او وحى كرد .4776.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :جبرئيل به سفارش بر مسواك ، خلال و حجامت ، بر پيامبر خدا نازل شد .4777.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :هر كس غذايى بخورد ، پس از آن خلال كند ؛ و هر كس چنين نكند ، مشكل [بهداشتى] پيدا خواهد كرد .4776.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مكارم الأخلاق :از امام كاظم عليه السلام روايت شده است : منادى اى از آسمان ندا مى دهد : «خداوندا! خلاّلان و متخلّلان را بركت ده! سركه ، به سان مردى درست كار براى اهل خانه دعاى بركت مى كند .

[راوى مى گويد :] گفتم : فدايت شوم! مقصود از «خلاّلان» و «متخلّلان» چيست؟

فرمود : «كسانى كه در خانه هايشان سركه (خلّ) هست و كسانى كه خلال مى كنند» . .

ص: 356

ب _ مَنافِعُ التَّخَلُّلِ4778.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :تَخَلَّلوا ؛ فَإِنَّهُ نَظافَةٌ ، وَالنَّظافَةُ تَدعو إلَى الإِيمانِ ، وَالإيمانُ مَعَ صاحِبِهِ فِي الجَنَّةِ . (1)4779.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :تَخَلَّلوا عَلى أثَرِ الطَّعامِ ؛ فَإِنَّهُ صِحَّةٌ لِلنّابِ وَالنَّواجِذِ ، ويَجلِبُ عَلَى العَبدِ الرِّزقَ . (2)4780.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :تَخَلَّلوا عَلى أثَرِ الطَّعامِ ، وتَمَضمَضوا ؛ فَإِنَّهُ مَصَحَّةٌ لِلنّابِ وَالنّاجِذِ . (3)4781.الإمام الصّادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :تَخَلَّلوا ؛ فَإِنَّهُ يُنَقِّي الفَمَ ومَصلَحَةٌ لِلِّثَةِ . (4)4778.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :تَخَلَّلوا ؛ فَإِنَّها مَصلَحَةٌ لِلنّابِ وَالنَّواجِذِ . (5)4779.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله_ مِن وَصِيَّتِهِ لِعَلِيٍّ عليه السلام: يا عَلِيُّ . . . الخِلالُ يُحَبِّبُكَ إلَى المَلائِكَةِ ؛ فَإِنَّ المَلائِكَةَ تَتَأَذّى بِريحِ فَمِ مَن لا يَتَخَلَّلُ بَعدَ الطَّعامِ . (6) .


1- .المعجم الأوسط ، ج 7 ، ص 215 ، ح 7311 ، الفردوس ، ج 2 ، ص 55 ، ح 2309 كلاهما عن عبد اللّه بن مسعود ، كنز العمّال ، ج 9 ، ص 300 ، ح 26092؛ طبّ النبيّ صلى الله عليه و آله ، ص 3 نحوه ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 291 .
2- .الجعفريّات ، ص 28 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 331 ، ح 1061 وفيه «مصحّة للفم» بدل «صحّة للناب» ، المحاسن ، ج 2 ، ص 378 ، ح 2327 نحوه وكلاهما عن الإمام الصادق عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ،دعائم الإسلام ، ج 2 ، ص 120 ، ح 410 ، النوادر للراوندي ، ص 212 ، ح 418 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 442 ، ح 27 .
3- .الفردوس ، ج 2 ، ص 54 ، ح 2307 عن عمران الكلاعي ، كنز العمّال ، ج 15 ، ص 255 ، ح 40836 عن عمران بن حصين الخزاعي؛ طبّ النبيّ صلى الله عليه و آله ، ص 3 وفيه «فإنّهما» بدل «فإنّه» ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 291 .
4- .الكافي ، ج 6 ، ص 376 ، ح 5 عن ابن القدّاح عن الإمام الصادق عليه السلام .
5- .المحاسن ، ج 2 ، ص 378 ، ح 2327 عن ابن القدّاح عن الإمام الصادق عليه السلام .
6- .تحف العقول ، ص 14 ، بحار الأنوار ، ج 77 ، ص 67 ، ح 6 وج 76 ، ص 139 ، ح 50 .

ص: 357

ب _ منافع خلال كردن

ب _ منافع خلال كردن4781.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خلال كنيد ؛ زيرا آن ، پاكيزگى است و پاكيزگى به ايمان فرا مى خوانَد و ايمان به همراه دارنده اش در بهشت است .4782.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في قوله تعالى : {Q} «ألم نَشْرَحْ ...» {/Q} _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در پى غذا خوردن ، خلال كنيد ؛ چرا كه مايه سلامت دندان هاى نيش و نواجد (1) (آسيا) است و براى انسان ، جلب روزى مى كند . (2)4783.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در پىِ غذا ، خلال كنيد و آب در دهان بچرخانيد ؛ چرا كه مايه سلامت دندان هاى نيش و آسياست .4784.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في قولِهِ تعالى : {Q} «ألَمْ نَشْرَحْ ...» {/Q} ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خلال كنيد ؛ چرا كه دهان را تميز مى كند و مايه سلامت لثه است .4785.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خلال كنيد ؛ چرا كه مايه سلامت [دندان هاى] نيش و نواجذ است .4786.الأمالي للطوسي عن عائشه :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ از سفارش هاى ايشان به امام على عليه السلام: اى على! خلال كردن ، تو را محبوب فرشتگان مى سازد ؛ چرا كه فرشتگان ، از بوى دهان كسى كه پس از غذا خلال نمى كند ، آزرده مى شوند .

.


1- .مقصود از نواجد ، همان ضواحك است؛ يعنى دندان هايى كه هنگام خنديدن ، نمايان مى شوند.
2- .. در مكارم الأخلاق ، به جاى «سلامت دندان هاى نيش» ، عبارت «سلامت دهان» آمده است .

ص: 358

4787.بحار الأنوار عن جابر بن عبداللّه :الكافي عن أحمد بن عبد اللّه الأسدي عن رجل عن الإمام الصادق عليه السلام :ناوَلَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله جَعفَرَ بنَ أبي طالِبٍ عليه السلام خِلالاً ، فَقالَ لَهُ :

يا جَعفَرُ ، تَخَلَّل ؛ فَإِنَّهُ مَصلَحَةٌ لِلفَمِ _ أو قالَ : لِلِّثَةِ _ ، ومَجلَبَةٌ لِلرِّزقِ . (1)4782.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ درباره آيه {Q} «آيا براى تو سينه ات را نگشاده ا ) الكافي عن وهب بن عبد ربّه :رَأَيتُ أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام يَتَخَلَّلُ فَنَظَرتُ إلَيهِ ، فَقالَ :

إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ يَتَخَلَّلُ ، وهُوَ يُطَيِّبُ الفَمَ . (2)4783.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :الخِلالُ بَعدَ الطَّعامِ ؛ يَشُدُّ اللِّثاتِ ، ويَجلِبُ الرِّزقَ ، ويُطَيِّبُ النَّكهَةَ. (3)ج _ آدابُ التَّخَلُّلِ4785.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن تَخَلَّلَ فَليَلفِظ ، مَن فَعَلَ فَقَد أحسَنَ ، ومَن لَم يَفعَل فَلا حَرَجَ . (4)4786.الأمالى ، طوسى ( _ به نقل از عايشه _ ) الإمام الصادق عليه السلام :لا يَزدَرِدَنَّ أحَدُكُم ما يَتَخَلَّلُ بِهِ ؛ فَإِنَّهُ يَكونُ مِنهُ الدُّبَيلَةُ . (5) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 376 ، ح 4 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 385 ، ح 2357 وليس فيه «يا جعفر» ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 441 ، ح 19 .
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 376 ، ح 3 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 379 ، ح 2332 وليس فيه «وهو يطيّب الفم» ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 439 ، ح 12 .
3- .إحقاق الحقّ ، ج 12 ، ص 283 نقلاً عن بهجة المجالس .
4- .المحاسن ، ج 2 ، ص 378 ، ح 2328 عن ابن القدّاح عن الإمام الصادق عليه السلام ؛ سنن ابن ماجة ، ج 1 ، ص 121 ، ح 337 عن أبي هريرة نحوه ، كنز العمّال ، ج 15 ، ص 254 ، ح 40835 وراجع مسند ابن حنبل ، ج 3 ، ص 304 ، ح 8845 .
5- .الكافي ، ج 6 ، ص 378 ، ح 4 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 408 .

ص: 359

ج _ آداب خلال كردن

4787.بحار الأنوار ( _ به نقل از جابر بن عبد اللّه _ ) الكافى_ به نقل از احمد بن عبد اللّه اسدى ، از مردى ، از امام صادق عليه السلام _: پيامبر خدا ، خلالى به جعفر بن ابى طالب داد و فرمود : «اى جعفر! خلال كن ، كه اين كار ، موجب بهداشت دهان (يا فرمود : لثه) و سبب جلب روزى است» .4788.سنن النسائي عن أبي هريرة :الكافى_ به نقل از وَهْب بن عبد ربّه: امام صادق عليه السلام را ديدم كه خلال مى كرد . به او نگريستم . فرمود : «پيامبر خدا هم خلال مى كرد ؛ و اين كار ، دهان را خوش بو مى كند» .4789.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :خلال كردن پس از [خوردن] غذا ، لثه ها را محكم مى كند ، روزى مى آورد و بوى دهان را خوش مى سازد .ج _ آداب خلال كردن4788.سنن النسائى ( _ به نقل از ابو هُريره _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس خلال مى كند ، [پس مانده ها را] بيرون افكند . هر كس چنين كند ، كار خوبى كرده است و هر كس چنين نكند ، [بر او] ايرادى نيست .4789.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :مبادا كسى از شما آنچه را با آن خلال مى كند ، فرو دهد ؛ چرا كه شكم كلن ، (1) از آن مى خيزد .

.


1- .شكم كلن (دبيله) ، جوش يا دُمَل بزرگى است كه در شكم ، رُخ مى نمايد و غالباً شخص را مى كُشد .

ص: 360

4790.مسكّن الفؤاد ( _ به نقل از قبيصة بن بُرمه _ ) عنه عليه السلام :ما أدَرتَ عَلَيِهِ لِسانَكَ فَأَخرَجتَهُ فَابلَعهُ ، وما أخرَجتَهُ بِالخِلالِ فَارمِ بِهِ. (1)4791.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الكاظم عليه السلام_ لِلفَضلِ بنِ يونُسَ: يا فَضلُ ، أدِر لِسانَكَ في فيكَ ؛ فَما تَبِعَ لِسانَكَ فَكُلهُ إن شِئتَ ، ومَا استَكرَهتَهُ بِالخِلالِ فَالفِظهُ . (2)4792.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :مِن حَقِّ الخِلالِ أن تُديرَ لِسانَكَ في فَمِكَ ؛ فَما أجابَكَ تَبتَلِعُهُ ، ومَا امتَنَعَ تُحَرِّكُهُ بِالخِلالِ ، ثُمَّ تُخرِجُهُ فَتَلفِظُهُ . (3)4793.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكافي عن الفضل بن يونس :تَغَدّى عِندي أبُو الحَسَنِ عليه السلام ، فَلَمّا فَرَغَ مِنَ الطَّعامِ اُتِيَ بِالخِلالِ ، فَقُلتُ : جُعِلتُ فِداكَ ! ما حَدُّ هذَا الخِلالِ؟

فَقالَ : يا فَضلُ ، كُلُّ ما بَقِيَ في فَمِكَ فَما أدَرتَ عَلَيهِ لِسانَكَ فَكُلهُ ، ومَا استَكَنَّ فَأَخرِجهُ بِالخِلالِ فَأَنتَ فيهِ بِالخِيارِ ؛ إن شِئتَ أكَلتَهُ وإن شِئتَ طَرَحتَهُ . (4)4791.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :المحاسن عن الفضل بن يونس الكاتب :أتاني أبُو الحَسَنِ موسَى بنُ جَعفَرٍ عليه السلام في حاجَةٍ لِلحُسيَنِ بنِ يَزيدَ ، فَقُلتُ : إنَّ طَعامَنا قَد حَضَرَ ، فَاُحِبُّ أن تَتَغَدّى عِندي .

قالَ : نَحنُ نَأكُلُ طَعامَ الفَجأَةِ .

ثُمَّ نَزَلَ فَجِئتُهُ بِغَداءٍ ووَضَعتُ مِنديلاً عَلى فَخِذَيهِ ، فَأَخَذَهُ فَنَحّاهُ ناحِيَةً ، ثُمَّ أكَلَ ، ثُمَّ قالَ لي :

يا فَضلُ ، كُل مِمّا فِي اللَّهَواتِ وَالأَشداقِ ، ولا تَأكُل ما بَينَ أضعافِ الأَسنانِ. (5) .


1- .كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 3 ، ص 357 ، ح 4262 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 329 ، ح 1051 .
2- .المحاسن ، ج 2 ، ص 239 ، ح 1736 عن الفضل بن يونس ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 407 ، ح 1 .
3- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 312 ، ح 993 عن محمّد بن جعفر بن العاصم عن أبيه عن جدّه ، بحار الأنوار ، ج 48 ، ص 118 ، ح 35 وج 66 ، ص 421 ، ح 36 .
4- .الكافي ، ج 6 ، ص 377 ، ح 3 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 379 ، ح 2329 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 440 ، ح 15 .
5- .المحاسن ، ج 2 ، ص 238 ، ح 1735 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 407 ، ح 1 .

ص: 361

4792.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :آنچه زبانت را بر آن چرخاندى و از [لاى دندان] بيرون كشيدى ، فرو ده ؛ ولى آنچه را با خلال بيرون كشيدى ، بيرون افكن .4793.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام_ به فضل بن يونس: اى فضل! زبان خويش را در دهان بچرخان . آنچه را در پىِ زبانت به حركت در آمد ، اگر خواستى ، بخور ، و آنچه را با خلال [بيرون كشيدى و] خوش نداشتى ، بيرون افكن .4794.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام :بايسته خلال ، آن است كه زبان خويش را در دهان بچرخانى و آن گاه ، آنچه را بدين سان از جاى درآيد ، بخورى؛ ولى آنچه را سرسختى كند ، به خلال جابه جا كنى و سپس [از لاى دندان ها] بيرون آورى و از دهان ، بيرون افكنى .4795.عنه صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از فضل بن يونس: امام كاظم عليه السلام ، نزد من ناهار خورد . چون از خوردن فراغت يافت ، خلال آوردند . گفتم : فدايت شوم! اندازه اين خلال چيست؟

فرمود : «اى فضل! از آنچه در دهانت مانده است ، هر چه زبان خويش را بر آن مى چرخانى ، بخور ؛ امّا هر چه را در جاى خود محكم شده است ، با خلال بيرون آور و از آن پس نيز خود ، انتخابگرى . اگر خواستى ، آن را مى خورى (1) و اگر خواستى ، بيرون مى افكنى .4796.عنه صلى الله عليه و آله :المحاسن_ به نقل از فضل بن يونس كاتب _: امام كاظم عليه السلام ، در پىِ كارى براى حسين بن يزيد ، نزد من آمد . گفتم : غذايمان آماده است . دوست دارم نزد ما غذا بخورى .

فرمود : «ما غذاى ناگهانى (بدون دعوت قبلى) را مى خوريم» .

سپس ، فرود آمد و من براى وى ، ناشتايى آوردم و دستمالى نيز روى پاى وى گذاردم . او دستمال را برداشت و به كنارى انداخت . سپس خورد .

آن گاه به من فرمود : «اى فضل! آنچه را در بالاى كام و كناره هاى دهان مانده است ، بخور ؛ امّا آنچه را لابه لاى دندان هاست ، نخور» . .


1- .مقصود ، موادّى است كه بلعيدن آن ، غير بهداشتى نيست .

ص: 362

4797.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الحسين عليه السلام :كانَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام قَد أمَرَنا إذا تَخَلَّلنا ألاّ نَشرَبَ الماءَ ، حَتّىنَتَمَضمَضَ ثَلاثاً . (1)4798.عنه صلى الله عليه و آله :مكارم الأخلاق :عَنِ الفَضلِ بنِ يونُسَ أنَّهُ سَأَلَ الكاظِمَ عليه السلام عَن حَدِّ الخِلالِ ، قالَ : أن تَكسِرَ رَأسَهُ ؛ لِئَلاّ يُدمِيَ اللِّثَةَ . (2)د _ ما لا يَنبَغِي التَّخَلُّلُ بِهِ4800.مسكّن الفؤاد :الإمام الصادق عليه السلام :نَهى رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله أن يُتَخَلَّلَ بِالقَصَبِ وَالرَّيحانِ . (3)4794.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :نَهى رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَنِ التَّخَلُّلِ بِالرُّمّانِ وَالآسِ وَالقَصَبِ ، وقالَ صلى الله عليه و آله : إنَّهُنَّ يُحَرِّكنَ عِرقَ الآكِلَةِ . (4)4795.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :كانَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله يَتَخَلَّلُ بِكُلِّ ما أصابَ ما خَلاَ الخوصَ وَالقَصَبَ . (5)4796.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الكاظم عليه السلام :لا تَخَلَّلوا بِعودِ الرَّيحانِ وَلا بِقَضيبِ الرُّمّانِ ؛ فَإِنَّهُما يُهَيِّجانِ عِرقَ الجُذامِ . (6) .


1- .صحيفة الإمام الرضا عليه السلام ، ص 271 ، ح 4 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 331 ، ح 1062 كلاهما عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 438 ، ح 5 .
2- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 329 ، ح 1052 عن الفضل بن يونس وراجع : بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 436 .
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 377 ، ح 9 عن السكوني ، المحاسن ، ج 2 ، ص 386 ، ح 2363 عن السكوني عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، دعائم الإسلام ، ج 1 ، ص 124 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 441 ، ح 23 .
4- .الكافي، ج 6، ص 377، ح 11 ، المحاسن، ج 2، ص 386، ح 2365 ، بحار الأنوار ، ج66 ، ص 441 ، ح 25 .
5- .الكافي ، ج 6 ، ص 377 ، ح 10 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 385 ، ح 2361 كلاهما عن عبد اللّه بن سنان ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 441 ، ح 22 .
6- .الكافي ، ج 6 ، ص 377 ، ح 7 ، علل الشرائع ، ص 533 ، ح 1 كلاهما عن إبراهيم بن عبد الحميد ، الخصال ، ص 64 ، ح 94 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 386 ، ح 2362 كلاهما عن عبد اللّه بن سنان عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 437 ، ح 3.

ص: 363

د _ چيزهايى كه خلال كردن با آنها روا نيست

4797.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام حسين عليه السلام :اميرمؤمنان ، به ما فرموده بود كه به هنگام خلال كردن ، آب ننوشيم ، مگر پس از سه بار چرخاندن آن در دهان .4798.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مكارم الأخلاق :از فضل بن يونس رسيده كه از امام كاظم عليه السلام ، درباره اندازه خلال پرسيد . فرمود: «اين كه سر آن را بشكنى (1) تا لثه را خونى نكند» .د _ چيزهايى كه خلال كردن با آنها روا نيست4800.مسكّن الفؤاد:امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا از اين كه با نِى و [ساقه] نازبويه خلال شود ، نهى فرمود .4801.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا ، از خلال كردن با [چوب] انار ، آس و نِى ، نهى كرد و فرمود : «اينها ، رگِ خوره را تحريك مى كنند» .4802.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :پيامبر صلى الله عليه و آله ، به هر چه بدان دست مى يافت ، خلال مى كرد ، مگر به برگ درخت خرما و نِى .4801.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام :به ساقه سبزى و شاخه انار خلال نكنيد ؛ چرا كه رگ جذام را فعّال مى كنند .

.


1- .مقصود ، خلال هاى غير استاندارد آن عصر است .

ص: 364

6 / 2 _ 2المَضمَضَةُ وَالاِستِنشا قُ4803.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مِنَ الفِطرَةِ المَضمَضَةُ وَالاِستِنشاقُ . (1)4804.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :المَضمَضَةُ وَالاِستِنشاقُ سُنَّةٌ وطَهورٌ لِلفَمِ وَالأَنفِ ، وَالسُّعوطُ مَصَحَّةٌ لِلرَّأسِ ، وتَنقِيَةٌ لِلبَدَنِ ، وسائِرِ أوجاعِ الرَّأسِ . (2)4805.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الكاظم عليه السلام :خَمسٌ مِنَ السُّنَنِ فِي الرَّأسِ ، وخَمسٌ فِي الجَسَدِ :

فَأَمَّا الَّتي فِي الرَّأسِ : فَالسِّواكُ ، وأخذُ الشّارِبِ ، وفَرقُ الشَّعرِ ، وَالمَضمَضَةُ ، وَالاِستِنشاقُ .

وأمَّا الَّتي فِي الجَسَدِ : فَالخِتانُ ، وحَلقُ العانَةِ ، ونَتفُ الإِبطَينِ ، وتَقليمُ الأَظفارِ ، وَالاِستِنجاءُ . (3)4806.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لِيُبالِغ أحَدُكُم فِي المَضمَضَةِ وَالاِستِنشاقِ ؛ فَإِنَّهُ غُفرانٌ لَكُم ، ومَنفَرَةٌ لِلشَّيطانِ . (4)4807.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :إذَا استَنشَقتَ فَانتَثِر . (5) .


1- .سنن ابن ماجة ، ج 1 ، ص 107 ، ح294 ، سنن أبي داوود ، ج 1 ، ص 14 ، ح 54 ، مسند ابن حنبل ، ج 6 ، ص 367 ، ح 18355 ، السنن الكبرى ، ج 1 ، ص 88 ، ح 242 نحوه وكلّها عن عمّار بن ياسر ، كنز العمّال ، ج 6 ، ص 654 ، ح 17231.
2- .الخصال ، ص 611 ، ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، تحف العقول ، ص 101 نحوه ، بحار الأنوار ، ج 10 ، ص 90 ، ح1.
3- .الخصال ، ص 271 ، ح 11 عن الحسن بن الجهم ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 67 ، ح 1 وج 80 ، ص 345 ، ح 29 .
4- .ثواب الأعمال ، ص 35 ، ح 1 عن السكوني عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار ، ج 80 ، ص 338 ، ح 10 .
5- .المعجم الكبير ، ج 7 ، ص 37 ، ح 6307 عن سلمة بن قيس ، كنز العمّال ، ج 9 ، ص 303 ، ح 26110 .

ص: 365

6 / 2 _ 2شستشوى دهان و بينى

6 / 2 _ 2شستشوى دهان و بينى4810.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شستشوى دهان و بينى ، از فطرت [توحيدى] است .4804.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :شستشوى دهان و بينى ، سنّت و مايه پاكى دهان و بينى است و انفيه كردن ، مايه سلامت سر و پاكسازى بدن و همه انواعِ سردرد است .4805.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام :پنج چيز درباره سر ، از سنّت هاست و پنج چيز هم درباره تن .

امّا آنچه درباره سر است ، مسواك زدن ، گرفتن سبيل ، از هم گشودن موها از ميانه سر ، و شستشوى دهان و بينى است .

آنچه درباره تن است : ختنه كردن ، تراشيدن موى زهار ، زدودن موهاى زير بغل ، كوتاه كردن ناخن ها ، و زدودن پليدى مخرج است .4806.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بايسته است كسى از شما در چرخاندن آب در دهان و بينى ، مبالغه ورزد ؛ چرا كه اين كار ، مايه آمرزش براى شما و باعث گريزِ شيطان است .4807.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون آب در بينى چرخاندى ، همه را بيرون بريز .

.

ص: 366

4808.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :إذا تَوَضَّأَ أحَدُكُم فَليَستَنشِق بِمِنخَرَيهِ مِنَ الماءِ ، ثُمَّ لِيَنتَثِر . (1)4809.الدعوات :عنه صلى الله عليه و آله :اِستَنثِروا مَرَّتَينِ بالِغَتَينِ أو ثَلاثاً . (2)6 / 2 _ 3الاِستِياكُأ _ التَّأكيدُ عَلَى الاِستِياكُ4813.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :مِن أخلاقِ الأَنبِياءِ عليهم السلام السِّواكُ . (3)4811.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مِنَ الفِطرَةِ : . . . السِّواكُ . (4)4812.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :ما زالَ جَبرَئيلُ عليه السلام يوصيني بِالسِّواكِ حَتّى خَشيتُ أن اُدرَدَ واُحفِيَ . (5)4813.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :ما زالَ جِبرَئيلُ عليه السلام يوصيني . . . بِالسِّواكِ حَتّى ظَنَنتُ أنَّهُ سَيَجعَلُهُ فَريضَةً . (6) .


1- .صحيح مسلم ، ج1 ، ص 212 ، ح 21 ، كنز العمّال ، ج 9 ، ص 304 ، ح 26123 نقلاً عن المصنّف لعبد الرزّاق وكلاهما عن أبي هريرة.
2- .سنن ابن ماجة ، ج 1 ، ص 143 ، ح 408 ، سنن أبي داوود ، ج 1 ، ص 35 ، ح 141 كلاهما عن ابن عبّاس ، كنز العمّال ، ج 9 ، ص 303 ، ح 26112 .
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 495 ، ح 1 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 380 ، ح 2334 كلاهما عن إسحاق بن عمّار ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 131 ، ح 25 .
4- .سنن ابن ماجة ، ج 1 ، ص 107 ، ح 294 ، مسند ابن حنبل ، ج 6 ، ص 367 ، ح 18355 ، السنن الكبرى ، ج 1 ، ص 88 ، ح 242 كلّها عن عمّار بن ياسر ، سنن أبي داوود ، ج 1 ، ص 14 ، ح 53 عن عائشة ، كنز العمّال ، ج 6 ، ص 654 ، ح 17231 .
5- .الكافي ، ج 6 ، ص 495 ، ح 3 عن ابن القدّاح عن الإمام الصادق عليه السلام و ج3 ، ص 23 ، ح 3 عن محمّد بن مسلم عن الإمام الباقر عليه السلام ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 52 ، ح 108 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 114 ، ح 257 وفيها «أن اُحفى أو اُدرد» ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 131 ، ح 26 .
6- .كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 4 ، ص 13 ، ح 4968 ، الأمالي للصدوق ، ص 514 ، ح 707 كلاهما عن الحسين بن زيد ، مكارم الأخلاق ، ج 2 ، ص 313 ، ح 2655 كلّها عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام .

ص: 367

6 / 2 _ 3مسواك زدن
الف _ تأكيد بر مسواك زدن

4814.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه كسى از شما وضو گرفت ، به سوراخ هاى بينى آب ببرد و سپس ، همه را بيرون بريزد .4814.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دوبار محكم يا سه بار [به صورت عادى] بينى را خالى كنيد .6 / 2 _ 3مسواك زدنالف _ تأكيد بر مسواك زدن4818.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :مسواك زدن ، از سنّت هاى پيامبران است .4819.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسواك زدن . . . از فطرت [توحيدى] است .4820.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في قَولِهِ تَعالى : {Q} «وَ مَا أَصَ_بَكُم مِّن ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جبرئيل ، آن اندازه مرا به مسواك زدن سفارش مى كرد كه ترسيدم دندان هايم يك به يك بريزد و بى دندان شوم .4815.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جبرئيل ، آن اندازه مرا به . . . مسواك زدن سفارش مى كرد كه گمان بردم آن را واجب قرار خواهد داد .

.

ص: 368

4816.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :أوصاني جَبرَئيلُ عليه السلام بِالسِّواكِ حَتّى خِفتُ عَلى أسناني . (1)4817.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :ما جاءَني جَبرَئيلُ إلاّ أوصاني بِالسِّواكِ ، حَتّى لَقَد خَشيتُ أن يُفرَضَ عَلَيَّ وعَلى اُمَّتي . (2)4818.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :مِن سُنَنِ المُرسَلينَ السِّواكُ . (3)4819.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله لَمّا دَخَلَ النَّاسُ فِي الدِّينِ أفواجاً ، أتَتهُمُ الأَزدُ أرَقّها قُلوباً ، وأعذَبَها أفواهاً .

قيلَ : يا رَسولَ اللّهِ ، هذِهِ أرَّقُها قُلوباً عَرَفناهُ ، فَلِمَ صارَت أعذَبَها أفواهاً؟

قالَ : لِأَنَّها كانَت تَستاكُ فِي الجاهِلِيَّةِ . (4)4820.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ درباره اين سخن خداى متعال : {Q} «و هر [ گونه ] ) الإمام الباقر والإمام الصادق عليهماالسلام :صَلاةُ رَكعَتَينِ بِسِواكٍ أفضَلُ مِن سَبعينَ رَكعَةً بِغَيرِ سِواكٍ . (5)4821.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :لَو يَعلَمُ النّاسُ ما فِي السِّواكِ لَأَباتوهُ مَعَهُم في لِحافٍ . (6) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 496 ، ح 8 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 380 ، ح 2337 كلاهما عن جميل بن درّاج عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 132 ، ح 28 .
2- .سنن ابن ماجة ، ج 1 ، ص 106 ، ح 289 ، المعجم الكبير ، ج 8 ، ص 220 ، ح 7876 كلاهما عن أبي اُمامة ، كنز العمّال ، ج 9 ، ص 312 ، ح 26174 .
3- .الكافي ، ج 3 ، ص 23 ، ح 2 عن أبي اُسامة وج 6 ، ص 495 ، ح 2 عن إسحاق بن عمّار وفيه «السواك من سنن المرسلين» ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 52 ، ح 111 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 115 ، ح 263 .
4- .علل الشرائع ، ص 294 ، ح 1 عن أبي البختري ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 53 ، ح 115 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 116 ، ح 267 وليس فيهما «قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله » ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 127 ، ح 5 .
5- .كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 54 ، ح 118 ، الخصال ، ص 480 ، ح 52 عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله نحوه .
6- .ثواب الأعمال ، ص 34 ، ح 2 عن عمّار الساباطي عن الإمام الصادق عليه السلام ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 55 ، ح 124 وفيه «روي : لو علم...» ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 130 ، ح 17 .

ص: 369

4822.الإمام عليّ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جبرئيل ، چندان مرا به مسواك زدن سفارش كرد كه بر دندان هايم ترسيدم .4823.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جبرئيل ، هيچ نزد من نيامد ، مگر كه مرا به مسواك زدن سفارش كرد تا جايى كه ترسيدم اين كار بر من و امّتم واجب شود .4824.الدرّ المنثور عن أبي إدريس الخولاني :امام صادق عليه السلام :مسواك زدن ، از سنّتهاى فرستادگان [الهى] است .4821.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا ، آن هنگام كه مردم ، دسته دسته به دين درآمدند ، فرمود : «[طايفه] اَزْد كه نازك دل ترين و خوش دهان ترينِ مردم اند ، به آنان (مسلمانان) در پيوستند» .

گفته شد : اى پيامبر خدا! «نازك دل ترين» را فهميديم ، امّا چرا «خوش دهان ترين»؟

فرمود : «از آن رو كه اين طايفه ، در روزگار جاهليت ، مسواك مى زدند» .4822.امام على عليه السلام :امام باقر و امام صادق عليهماالسلام :خواندن دو ركعت نماز با مسواك ، با فضيلت تر از هفتاد ركعت بدون مسواك است .4823.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :اگر مردم مى دانستند كه مسواك زدن چه [فضيلت و فوايدى] دارد ، آن را با خود به بستر مى بردند . .

ص: 370

ب _ ذَمُّ تَركِ الاِستِياكِ4825.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ما لي أراكُم قُلحاً ! ما لَكُم لا تَستاكونَ؟ ! (1)4826.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :أتاني جَبرائيلُ عليه السلام فَقالَ : يا مُحَمَّدُ ، كَيفَ نَنزِلُ عَلَيكُم وأنتُم لا تَستاكونَ؟ ! (2)4827.عنه صلى الله عليه و آله :الخصال :عَن أبي يَحيَى الواسِطِيِّ عَمَّن ذَكَرَهُ أنَّهُ قالَ لِأَبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام : أتَرى هذَا الخَلقَ كُلَّهُ مِنَ النّاسِ؟

فَقالَ : ألقِ مِنهُمُ التّارِكَ لِلسِّواكِ ، وَالمُتَرَبِّعَ في مَوضِعِ الضَّيقِ و . . . . (3)ج _ فَوائِدُ الاِستِياكِ4829.صحيح البخاري عن عبد اللّه بن مسعود :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :تَسَوَّكوا ؛ فَإِنَّ السِّواكَ مَطهَرَةٌ لِلفَمِ ، مَرضاةٌ لِلرَّبِّ . (4)4825.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :السِّواكُ فِي الفَمِ يُثَبِّتُ الأَضراسَ . (5)4826.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :السِّواكُ يَزيدُ الرَّجُلَ فَصاحَةً . (6) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 496 ، ح 9 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 380 ، ح 2338 وفيه «تدخلون عليّ قُلحاً مُرغاً» بدل «قُلْحاً» ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 132 ، ح 29 .
2- .الجعفريّات ، ص 15 ، النوادر للراوندي ، ص 192 ، ح 349 كلاهما عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، دعائم الإسلام ، ج 1 ، ص 119 وفيه «تنزل عليكم الملائكة» بدل «ننزل عليكم» ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 139 ، ح 51 .
3- .الخصال ، ص 409 ، ح 9 ، المحاسن ، ج 1 ، ص 75 ، ح 35 ، بحار الأنوار ، ج 70 ، ص 11 ، ح 10 .
4- .سنن ابن ماجة ، ج 1 ، ص 106 ، ح 289 ، المعجم الكبير ، ج 8 ، ص 220 ، ح 7876 وفيه «مطيبة» بدل «مطهرة» وكلاهما عن أبي اُمامة ، كنز العمّال ، ج 9 ، ص 312 ، ح 26174؛ الكافي ، ج 6 ، ص 495 ، ح 4 عن ابن القدّاح عن الإمام الصادق عن الإمام عليّ عليهماالسلام وليس فيه «تسوّكوا فإنّ» .
5- .الفردوس ، ج 3 ، ص 311 ، ح 4937 عن حذيفة بن اليمان ، كنز العمّال ، ج 6 ، ص 646 ، ح 17208 .
6- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 114 ، ح 259 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 135 ، ح 48؛ الفردوس ، ج 2 ، ص 342 ، ح 3549 عن أبي هريرة.

ص: 371

ب _ نكوهش ترك مسواك زدن
ج _ فوايد مسواك زدن

ب _ نكوهش ترك مسواك زدن4828.صحيح مسلم ( _ به نقل از ابو هريره _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چرا شما را با دندان هاى زرد مى بينم؟ چرا مسواك نمى زنيد؟4829.صحيح البخارى ( _ به نقل از عبد اللّه بن مسعود _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جبرئيل ، نزد من آمد و گفت : اى محمّد ! چگونه در حالى كه مسواك نمى زنيد ، بر شما نازل شويم؟4830.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الخصال :از ابو يحيى واسطى ، از كسى كه اين راوى از او نام برده ، نقل شده كه وى به امام صادق عليه السلام گفته است : آيا همه اين خلق را از مردم مى دانى؟

فرمود : «از اين ميان ، آنان را كه مسواك نمى زنند و در جاى تنگ ، چهار زانو مى نشينند (فضاى وسيع ترى را مى گيرند) و . . . بينداز» .ج _ فوايد مسواك زدن4832.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسواك بزنيد ؛ چرا كه مسواك ، مايه پاكيزگى دهان و خشنودى پروردگار است . (1)4833.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسواك ، دندان ها را در دهان تثبيت مى كند .4834.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسواك ، بر فصاحت مرد مى افزايد .

.


1- .. در المعجم الكبير ، به جاى «مايه پاكيزگى» ، عبارت «خوش بو كننده» آمده است .

ص: 372

4835.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :السِّواكُ شِفاءٌ مِن كُلِّ داءٍ إلاَّ السَّامَ ، وَالسَّامُ : المَوتُ . (1)4830.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :السِّواكُ يَذهَبُ بِالبَلغَمِ ، ويَزيدُ فِي العَقلِ . (2)4831.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :السِّواكُ . . . مَنفاةٌ لِلبَلغَمِ . (3)4832.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :لِكُلِّ شَيءٍ طَهورٌ ، وطَهورٌ الفَمِ السِّواكُ . (4)4833.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :عَلَيكُم بِالسِّواكِ ؛ فَإِنَّهُ يُذهِبُ وَسوَسَةَ الصَّدرِ . (5)4834.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :عَلَيكُم بِالسِّواكِ ؛ فَإِنَّهُ يَجلُو البَصَرَ . (6)4835.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :السِّواكُ يَذهَبُ بِالدَّمعَةِ ، ويَجلُو البَصَرَ . (7)4836.صحيح ابن حبّان عن عائشة :الإمام الرضا عليه السلام :السِّواكُ يَجلُو البَصَرَ ، ويُنبِتُ الشَّعرَ ، ويَذهَبُ بِالدَّمعَةِ . (8)4837.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَنِ استاكَ كُلَّ يَومٍ مَرَّتَينِ فَقَد أدامَ سُنَّةَ الأَنبِياءِ عليهم السلام ، وكَتَبَ اللّهُ لَهُ بِكُلِّ صَلاةٍ يُصَلّيها ثَوابَ مِئَةِ رَكعَةٍ ، وَاستَغنى عَنِ الفَقرِ ، وتَطيبُ نَكهَتُهُ ، ويَزيدُ في حِفظِهِ ، ويَشتَدُّ لَهُ فَهمُهُ ، ويَمَرأُ طَعامُهُ ، ويَذهَبُ أوجاعُ أضراسِهِ ، ويُدفَعُ عَنهُ السُّقُمُ ، وتُصافِحُهُ المَلائِكَةُ لِما يَرَونَ عَلَيهِ مِنَ النّورِ ، ويَنقى أسنانُهُ . (9) .


1- .إتحاف السادة المتّقين ، ج 2 ، ص 350 عن عائشة ، كنز العمّال ، ج 9 ، ص 311 ، ح 26264 نقلاً عن الفردوس.
2- .ثواب الأعمال ، ص 34 ، ح 3 عن يحيى أبي البلاد.
3- .المحاسن ، ج 2 ، ص 383 ، ح 2350 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 133 ، ح 39 .
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 53 ، ح 116 ، علل الشرائع ، ص 295 ، ح 1 عن أبي البختري ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 116 ، ح 268 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 127 ، ح 5 .
5- .الأمالي للطوسي ، ص 667 ، ح 1396 عن أبي غندر ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 139 ، ح 52 .
6- .المحاسن ، ج 2 ، ص 384 ، ح 2354 عن زكريّا ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 111 ، ح 246 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 134 ، ح 43.
7- .الكافي ، ج 6 ، ص 496 ، ح 7 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 384 ، ح 2353 كلاهما عن حمّاد بن عيسى ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 133 ، ح 42 .
8- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 118 ، ح 279 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 137 نقلاً عن طبّ الأئمّة لابني بسطام .
9- .جامع الأخبار ، ص 151 ، ح 340 عن الإمام عليّ عليه السلام ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 138 ، ح 49 .

ص: 373

4838.الموطّأ عن يحيى بن سعيد :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسواك ، شفاى هر دردى است ، مگر سام ، و سام ، مرگ است .4839.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :مسواك زدن ، بلغم را از ميان مى بَرَد و عقل را افزون مى سازد .4836.صحيح ابن حبّان ( _ به نقل از عايشه _ ) امام باقر عليه السلام :مسواك زدن ، . . . مايه دور كردن بلغم است .4837.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :هر چيز را پاك كننده اى است و پاك كننده دهان ، مسواك است .4838.الموطّأ ( _ به نقل از يحيى بن سعيد _ ) امام صادق عليه السلام :بر شما باد مسواك زدن ؛ چرا كه وسوسه دل را از ميان مى بَرَد .4839.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :بر شما باد مسواك زدن ؛ چرا كه ديده را جلا مى دهد .4840.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :مسواك زدن ، اشك ريزش را مى بَرَد و ديده را جلا مى دهد .4841.عنه صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :مسواك زدن ، ديده را جلا مى بخشد ، مو بر مى روياند و اشكْ ريزش را از ميان مى بَرَد .4842.الإمام الباقر عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در هر روز ، دو بار مسواك بزند ، سنّت پيامبران را استمرار بخشيده است ، در برابر هر نمازى كه بخواند ، خداوند ، برايش پاداش صد ركعت مى نويسد ، از فقر به غنا (و بى نيازى) درمى آيد ، دهانش خوش بو مى شود ، حافظه اش فزونى مى يابد ، فهمش استوار مى گردد ، غذايش گوارش مى يابد ، درد دندان هايش از ميان مى رود ، بيمارى از او دور مى گردد ، و فرشتگان ، به واسطه نورى كه بر او مى بينند ، با او دست مى دهند و دندان هايش تميز مى شود . .

ص: 374

4843.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :فِي السِّواكِ اثنَتا عَشَرَةَ خَصلَةً : مَطهَرَةٌ لِلفَمِ ، ومَرضاةٌ لِلرَّبِّ ، ويُبَيِّضُ الأَسنانَ ، ويَذهَبُ بِالحَفَرِ ، ويُقِلُّ البَلغَمَ ، ويُشَهِّي الطَّعامَ ، ويُضاعِفُ الحَسَناتِ ، وتُصابُ بِهِ السُّنَّةُ ، وتَحضُرُهُ المَلائِكَةُ ، ويَشُدُّ اللِّثَةَ ، وهُوَ يَمُرُّ بِطَريقَةِ القُرآنِ ، ورَكعَتَينِ بِسِواكٍ أحَبُّ إلَى اللّهِ عز و جل مِن سَبعينَ رَكعَةً بِغَيرِ سِواكٍ . (1)4844.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :فِي السِّواكِ عَشرُ خِصالٍ : يُطَيِّبُ الفَمَ ، ويَشُدُّ اللِّثَةَ ، ويُذهِبُ البَلغَمَ ، ويَجلُو البَصَرَ ، ويَذهَبُ بِالحَفَرِ ، ويُصلِحُ المَعِدَةَ ، ويُوافِقُ السُّنَّةَ ، ويُفَرِّحُ المَلائِكَةَ ، ويُرضِي الرَّبَّ ، ويَزيدُ فِي الحَسَناتِ . (2)4840.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :فِي السِّواكِ اثنَتا عَشَرَةَ خَصلَةً : هُوَ مِنَ السُّنَّةِ ، ومَطهَرَةٌ لِلفَمِ ، ومَجلاةٌ لِلبَصَرِ ، ويُرضِي الرَّبَّ ، ويَذهَبُ بِالبَلغَمِ ، ويَزيدُ فِي الحِفظِ ، ويُبَيِّضُ الأَسنانَ ، ويُضاعِفُ الحَسَناتِ ، ويَذهَبُ بِالحَفَرِ ، ويَشُدُّ اللِّثَةَ ، ويُشَهِّي الطَّعامَ ، وتَفرَحُ بِهِ المَلائِكَةُ . (3)4841.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الطَّهاراتُ أربَعٌ : قَصُّ الشّارِبِ ، وحَلقُ العانَةِ ، وتقَليمُ الأَظافِرِ ، وَالسِّواكُ . (4) .


1- .الخصال ، ص 480 ، ح 52 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 129 ، ح 13 .
2- .الأحكام النبويّ_ة في الصناعة الطبيّة ، ج 2 ، ص 116 ، كنز العمّال ، ج 9 ، ص 314 ، ح 26185 نقلاً عن أبي الشيخ في الثواب وأبي نعيم في كتاب السؤال وكلاهما عن ابن عبّاس .
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 496 ، ح 6 ، ثواب الأعمال ، ص 34 ، ح 1 كلاهما عن عبد اللّه بن سنان ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 55 ، ح 126 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 137 .
4- .مسند الشاميّين ، ج 3 ، ص 264 ، ح 2222 ، الفردوس ، ج 2 ، ص 462 ، ح 3977 ، كنز العمّال ، ج 6 ، ص 654 ، ح 17233 نقلاً عن المعجم الكبير و مسند أبي يعلى وكلّها عن أبي الدرداء .

ص: 375

4842.امام باقر عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در مسواك زدن ، دوازده ويژگى است : مايه پاكى دهان است ؛ سبب خشنودى پروردگار است ؛ دندان ها را سفيد مى كند ؛ جِرم دندان را از ميان مى بَرَد ؛ بَلغَم را مى كاهد ؛ غذا را مطبوع مى سازد ؛ حسنات را دو چندان مى كند ؛ به واسطه آن ، سنّت انجام مى گيرد ؛ فرشتگان بدين وسيله حضور مى يابند ؛ لثه را تقويت مى كند ؛ برگذرگاه قرآن مى گذرد و نزد خداوند ، هر دو ركعت نماز با مسواك ، دوست داشتنى تر از هفتاد ركعت بى مسواك است .4843.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در مسواك زدن ، ده ويژگى است : دهان را خوش بو مى كند ؛ لثه را استحكام مى بخشد ؛ بلغم را مى بَرَد ؛ ديده را جلا مى دهد ؛ جِرم دندان را از ميان مى بَرَد ؛ معده را سامان مى بخشد ؛ با سنّت سازگار است ؛ فرشتگان را شاد مى كند ؛ پروردگار را خرسند مى سازد؛ و بر حسنات ، مى افزايد .4844.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :در مسواك زدن ، دوازده ويژگى است : از سنّت است ؛ مايه پاكيزگى دهان است ؛ مايه جلاى ديدگان است ؛ پروردگار را خشنود مى كند ؛ بلغم را مى بَرَد ؛ حافظه را افزون مى سازد ؛ دندان ها را سفيد مى كند ؛ حسنات را دو چندان مى كند ؛ جِرم دندان را مى بَرَد ؛ لثه را استحكام مى دهد ؛ غذا را مطبوع مى سازد؛ و فرشتگان ، بدان شاد مى شوند .4845.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پاكيزگى ها ، چهار چيز است : كوتاه كردن سبيل ، تراشيدن موى زَهار ، گرفتن ناخن ها ، و مسواك زدن . .

ص: 376

4846.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :ثَلاثٌ يُذهِبنَ البَلغَمَ ويَزِدنَ فِي الحِفظِ : السِّواكُ ، وَالصَّومُ ، وقِراءَةُ القُرآنِ . (1)4847.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :ثَلاثٌ يُذهِبنَ النِّسيانَ ويُحدِثنَ الذُّكرَ : قِراءَةُ القُرآنِ ، وَالسِّواكُ ، وَالصِّيامُ . (2)د _ آدابُ الاِستِياكِ4849.عدّة الداعي عن النبيّ صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اِكتَحِلوا وَتراً ، وَاستاكوا عَرضاً . (3)4850.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :اِستاكوا عَرضاً ، ولا تَستاكوا طُولاً . (4)4851.مسند ابن حنبل عن عبد الرحمن بن شيبة :مسند ابن حنبل عن أبي موسى :دَخَلتُ عَلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله وهُوَ يَستاكُ ، وهُوَ واضِعٌ طَرَفَ السِّواكِ عَلى لِسانِهِ يَستَنُّ إلَى فَوقٍ . (5)4845.امام صادق عليه السلام :السنن الكبرى ، عن ربيعة بن أكثم :كانَ رَسولُ اللّه صلى الله عليه و آله يَستاكُ عَرضاً . (6) .


1- .تهذيب الأحكام ، ج 4 ، ص 191 ، ح 545 عن غياث بن إبراهيم ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 119 ، ح 287 كلاهما عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 138 نقلاً عن كتاب اللباس لأبي النضر العيّاشي وص 320 ، ح 4 .
2- .دعائم الإسلام ، ج 2 ، ص 137 ، ح 481 ، السرائر ، ج 3 ، ص 142 وفيه «يحددن الفكر» بدل «يحدثن الذكر» ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 266 ، ح 39 وص 275 .
3- .كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 54 ، ح 120 ، الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام ، ص 407 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 117 ، ح 272 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 137 وراجع كنز العمّال ، ج 9 ، ص 316 ، ح 26197 .
4- .الجعفريّات ، ص 161 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، النوادر للراوندي ، ص 201 ، ح 382 عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، الدعوات ، ص 161 ، ح 445 ، دعائم الإسلام ، ج 1 ، ص 119 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 139 ، ح 53 .
5- .مسند ابن حنبل ، ج 7 ، ص 173 ، ح 19758 .
6- .السنن الكبرى ، ج 1 ، ص 66 ، ح 174 ، المعجم الكبير ، ج 2 ، ص 48 ، ح 1242 ، تاريخ دمشق ، ج 11 ، ص 471 ، ح 2873 كلاهما عن بَهْز ، كنز العمّال ، ج 7 ، ص 42 ، ح 17861.

ص: 377

د _ آداب مسواك زدن

4846.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :سه چيز ، بلغم را از ميان مى بَرَد و حافظه را افزون مى كند : مسواك زدن ، روزه گرفتن و قرائت قرآن .4847.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :سه چيز ، فراموشى را از ميان مى بَرَد و حافظه به بار مى آورد (1) : قرائت قرآن ، مسواك زدن و روزه گرفتن .د _ آداب مسواك زدن4849.عدّة الداعى:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به شمار دفعات فرد (يك روز در ميان) سرمه بكشيد و به عرض ، مسواك بزنيد .4850.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به عرض ، مسواك بزنيد و به سمت طولِ [دهان] ، مسواك نزنيد .4851.مسند ابن حنبل ( _ به نقل از عبد الرحمان بن شيبه _ ) مسند ابن حنبل_ به نقل از ابو موسى _: بر پيامبر خدا وارد شدم ، در حالى كه مسواك مى زد و سرِ مسواك را روى زبان ، گذاشته بود و به سمت بالا ، مسواك مى كشيد .4852.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :السنن الكبرى_ به نقل از ربيعة بن اَكثَم _: پيامبر خدا ، به عرض ، مسواك مى زد .

.


1- .. در السرائر به جاى «حافظه به بار مى آورد» ، عبارت «فكر را تيز مى كند» آمده است .

ص: 378

4853.عنه صلى الله عليه و آله :الكافي عن عليّ بن محمّد رفعه :كانَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام يَستاكُ عَرضاً . (1)4854.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :مَنِ استاكَ فَليَتَمَضمَض . (2)ه _ ما يَنبَغي أن يُستاكَ بِهِ4856.عنه صلى الله عليه و آله :مكارم الأخلاق :كانَ صلى الله عليه و آله . . . يَستاكُ بِالأَراكِ ، أمَرَهُ بِذلِكَ جَبرَئيلُ عليه السلام . (3)4852.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :المعجم الكبير عن أبي خِيَرة الصّباحي :كُنتُ فِي الوَفدِ الَّذينَ أتَوا رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله . . . ثُمَّ أمَرَ لَنا بِأَراكٍ ، فَقالَ : اِستاكوا بِهذا . (4)4853.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :_ نِعمَ السِّواكُ الزَّيتونُ مِن شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ ، يُطَيِّبُ الفَمَ ، ويَذهَبُ بِالحَفَرِ ، هُوَ سِواكي وسِواكُ الأَنبِياءِ قَبلي . (5)4854.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :إنَّ أجوَدَ مَا استَكتَ بِهِ ليفُ الأَراكِ ؛ فَإِنَّهُ يَجلُو الأَسنانَ ويُطَيِّبُ النَّكهَةَ ، ويَشُدُّ اللِّثَةَ ويُسَنِّنُها ، وهُوَ نافِعٌ مِنَ الحَفَرِ إذا كانَ بِاعتِدالٍ .

وَالإِكثارُ مِنهُ يُرِقُّ الأَسنانَ ويُزَعزِعُها ، ويُضعِفُ اُصولَها فَمَن أرادَ حِفظَ الأَسنانِ فَليَأخُذ قَرنَ الإِيَّلِ مُحرَقا وكَزمازَجا وسُعدا ووَردا وسُنبُلَ الطّيبِ وحَبَّ الأثلِ أجزاءً سَواءً ومِلحا أَندَرانِيّا رُبعَ جُزءٍ ، فَيَدُقُّ الجَميعَ ناعِما ويَستَنُّ بِهِ ؛ فَإِنَّهُ يُمسِكُ الأَسنانَ ويَحفَظُ اُصولَها مِنَ الآفاتِ العارِضَةِ . ومَن أراد أن يُبَيِّضَ أسنانَهُ فَليَاخُذ جُزءا مِن مِلحٍ أندَرانِيٍّ ومِثلَهُ زَبَدَ البَحرِ ، فَيَسحَقُهُما ناعِما ويَستَنُّ بِهِ . (6) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 297 ، ح 5 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 414 .
2- .المحاسن ، ج 2 ، ص 385 ، ح 2356 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 134 ، ح 45 .
3- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 95 ، ح 182 ، بحار الأنوار ، ج 16 ، ص 254 وج 76 ، ص 135 ، ح 47 .
4- .المعجم الكبير ، ج 22 ، ص 368 ، ح 923 ، الطبقات الكبرى ، ج 7 ، ص 426 نحوه ، كنز العمّال ، ج 9 ، ص 320 ، ح 26226 .
5- .المعجم الأوسط ، ج 1 ، ص 210 ، ح 678 ، مسند الشاميّين ، ج 1 ، ص 50 ، ح 46 كلاهما عن مُعاذ بن جبل ، كنز العمّال ، ج 9 ، ص 321 ، ح 26628 ؛ مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 115 ، ح 261 وليس فيه «يطيّب الفم» ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 135 ، ح 48 .
6- .بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 317 نقلاً عن : طبّ الإمام الرضا عليه السلام ، ص 50 ، وذكر الحديث فيه مع تفاوت فى الألفاظ .

ص: 379

ه _ آنچه مسواك زدن با آن شايسته است

4855.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از على بن محمّد در حديثى مرفوع: اميرمؤمنان ، به عرض ، مسواك مى زد .4856.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :هر كس مسواك مى زند ، پس از آن ، دهان را شستشو دهد .ه _ آنچه مسواك زدن با آن شايسته است4858.الكافي عن عليّ بن رئاب :مكارم الأخلاق :پيامبر صلى الله عليه و آله ، به چوب اراك ، مسواك مى زد . جبرئيل ، او را بدين كار ، امر كرده بود .4859.الكافي عن ابن بكير :المعجم الكبير_ به نقل از ابو خيره صباحى _: من همراه با هيئتى به حضور پيامبر خدا رسيده بودم . . . ايشان ، دستور داد چوب اراكى براى ما آوردند و فرمود : «با اين ، مسواك بزنيد» .4857.الطبقات الكبرى ( _ به نقل از ابو فاطمه، از پدرش، از جدّش _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چه نيكو مسواكى است زيتون! از درختى خجسته كه دهان را خوش بو مى كند و جِرم دندان را از ميان مى برد . اين ، مسواك من و پيامبران پيش از من است .4858.الكافى ( _ به نقل از على بن رئاب _ ) امام رضا عليه السلام :مرغوب ترين چيزى كه با آن مسواك مى زنيد ، تارچه اراك است ؛ چرا كه چنانچه به اندازه باشد ، دندان ها را جلا مى دهد ، بوى دهان را خوش مى سازد ، لثه را تقويت مى كند و مالِش مى دهد و در برابر پوسيدگى ، مفيد است . امّا انجام فراوان تر از اندازه آن ، دندان ها را نازك و لَق مى كند و بُنِ آن را نيز سست مى كند .

هر كس مى خواهد كه دندان هاى خويش را حفظ كند ، اندازه هايى برابر از سوخته شاخ بُز نَرِ كوهى ، گزمازك ، (1) مُشكك (2) گُل ، سنبل رومى ، (3) حبّ الاثل (احتمالا نوعى ديگر از گزمازك) و به يكْ چهارمِ اين مقدار ، نمك اندرانى (4) بردارد و همه را نرمْ آرد كند و با اين مخلوط ، مسواك بزند ؛ چرا كه اين مسواك ، دندان ها را محكم مى سازد و از بُن دندان ها در برابر آفت هايى كه بر آنها عارض مى شود ، حفاظت مى كند .

هر كس هم مى خواهد دندان هايش سفيد شود ، قدرى نمك اندرانى ، و به همان اندازه كف دريا ، بردارد و نرم بسايد و با آن ، مسواك بزند .

.


1- .گزمازك : بار و ميوه درخت گز را گويند و معرّب آن «جزمازج» است و به عربى «ثمرة الطرفا» خوانند و «حبّ الاثل» ، همان است (لغت نامه دهخدا) .
2- .معناى مُشكك (سُعد) در ج2 ، ص337 خواهد آمد .
3- .سنُبل : دواست ، هندى و رومى [دارد] ، هندى را «سنبل الطيب» و «سنبل عصافر» گويند و رومى را «ناردين» گويند (لغت نامه دهخدا) .
4- .نمك اندرانى (و درآنى) ، نمكى است كه چنان كه در كتاب قانون آمده ، به بلور مى مانَد و در فارسى ، آن را «نمك تركى» گويند. «نمك اندرانى» ، خطاست و صحيح آن ، «درآنى» است ، به معناى بسيار سفيد (القاموس المحيط ، ج 2 ، ص 140).

ص: 380

4859.الكافى ( _ به نقل از ابن بكير _ ) دعائم الإسلام :إنّه صلى الله عليه و آله نَهى عَنِ السِّواكِ بِالقَصَبِ ، وَالرَّيحانِ ، وَالرُّمّانِ ، وقالَ : إنَّ ذلِكَ يُحَرِّكُ عِرقَ الجُذامِ . (1)و _ سيرَةُ أهلِ البَيتِ فِي استِعمالِ السِّواكِ4861.الإمام الصادق عليه السلام :المعجم الكبير عن زيد بن خالدٍ الجُهَنيّ :ما كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَخرُجُ مِن شَيءٍ لِشَيءٍ مِنَ الصَّلَواتِ حَتّى يَستاكَ . (2)4860.امام حسن عليه السلام :مكارم الأخلاق :كانَ صلى الله عليه و آله يَستاكُ كُلَّ لَيلَةٍ ثَلاثَ مَرّاتٍ : مَرَّةً قَبلَ نَومِهِ ، ومَرَّةً إذا قامَ مِن نَومِهِ إلى وِردِهِ ، ومَرَّةً قَبلَ خُروجِهِ إلى صَلاةِ الصُّبحِ . (3)4861.امام صادق عليه السلام :كتاب من لا يحضره الفقيه :رَوى مُعَمَّرُ بنُ خَلاّدٍ عَن أبِي الحَسَنِ الرِّضا عليه السلام قالَ : كانَ _ وهُوَ بِخُراسانَ _ إذا صَلَّى الفَجرَ جَلَسَ في مُصَلاّهُ إلى أن تَطلُعَ الشَّمسُ ، ثُمَّ يُؤتى بِخَريطَةٍ فيها مَساويكُ فَيَستاكُ بِها واحِداً بَعدَ واحِدٍ ، ثُمَّ يُؤتى بِكُندُرٍ فَيَمضَغُهُ ، ثُمَّ يَدَعُ ذلِكَ فَيُؤتى بِالمُصحَفِ فَيَقرَأُ فيهِ . (4)4862.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :كتاب من لا يحضره الفقيه :تَرَكَ الصّادِقُ عليه السلام السِّواكَ قَبلَ أن يُقبَضَ بِسَنَتَينِ ؛ وذلِكَ أنَّ أسنانَهُ ضَعُفَت . (5) .


1- .دعائم الإسلام ، ج 1 ، ص 119 .
2- .المعجم الكبير ، ج 5 ، ص 254 ، ح 5261 ، الدرّ المنثور ، ج 1 ، ص 278 .
3- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 95 ، ح 182 ، بحار الأنوار ، ج 16 ، ص 254 ، ح 35 .
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 504 ، ح 1451 ، مكارم الأخلاق ، ج 2 ، ص 74 ، ح 2184 ، بحار الأنوار ،ج 86 ، ص 130 ، ح 2.
5- .كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 54 ، ح 121 ، علل الشرائع ، ص 295 ، ح 1 ، عن مسلم مولى الإمام الصادق عليه السلام ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 117 ، ح 273 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 127 ، ح 7 .

ص: 381

و _ سيره اهل بيت در استفاده از مسواك

4863.عنه صلى الله عليه و آله :دعائم الإسلام :پيامبر صلى الله عليه و آله ، از مسواك زدن با نى ، [ساقه] ريحان و انار ، نهى كرد و فرمود : «اين چيزها ، رگِ جذام را فعّال مى كنند» .و _ سيره اهل بيت در استفاده از مسواك4865.عنه صلى الله عليه و آله :المعجم الكبير_ به نقل از زيد بن خالد جُهَنى _: پيامبر خدا ، از هيچ نمازى به نماز ديگر در نمى آمد ، مگر آن كه [در اين فاصله] مسواك مى زد .4866.عنه صلى الله عليه و آله :مكارم الأخلاق :پيامبر صلى الله عليه و آله ، هر شب سه بار مسواك مى زد : يك بار پيش از خفتن ، يك بار هنگامى كه از خواب بر مى خاست و آهنگ نيايش شبانه داشت ، و يك بار هم پيش از آن كه روانه نماز صبح شود .4867.عنه صلى الله عليه و آله :كتاب من لا يحضره الفقيه :معمّر بن خلاّد ، درباره امام رضا عليه السلام روايت كرده و گفته است : او ، در روزگارى كه در خراسان بود ، پس از گزاردن نماز صبح تا طلوع خورشيد ، در جاى نماز خويش مى نشست . سپس خليطه اى را كه در آن چند مسواك بود ، مى آوردند و او با آنها ، يك به يك ، مسواك مى زد . سپس ، قدرى كُندُر مى آوردند و آن را مى جَويد . آن گاه ، اين كار را وا مى گذاشت و نزد وى قرآنى مى آوردند و از آن ، مى خواند .4862.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كتاب من لا يحضره الفقيه :امام صادق عليه السلام ، دو سال پيش از وفات ، مسواك زدن را وا نهاد ؛ چرا كه دندان هايش سست شده بود .

.

ص: 382

ز _ أدنَى السِّواكِ4864.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الأَصابِ_عُ تَجري مَجرَى السِّواكِ ، إذ لَم يَكُن سِواكٌ . (1)4865.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :تَجزي مِنَ السِّواكِ الأَصابِ_عُ . (2)4866.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :أدنَى السِّواكِ أن تَدلُكَ بِإِصبَعِكَ . (3)6 / 2 _ 4ما يُطَيِّبُ الفَمَأ _ الزَّبيبُ4869.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :نِعمَ الطَّعامُ الزَّبيبُ ؛ يَشُدُّ العَصَبَ ، ويَذهَبُ بِالوَصَبِ ، ويُطفِئُ الغَضَبَ ، ويُرضِي الرَّبَّ ، ويَذهَبُ بِالبَلغَمِ ، ويُطَيِّبُ النَّكهَةَ ، ويُصَفِّي اللَّونَ . (4)ب _ الجُبنُ4871.الترغيب والترهيب عن أنس عن رسول اللّه صلى الله علالإمام الصادق عليه السلام :نِعمَ اللُّقمَةُ الجُبنُ ؛ تُعذِبُ الفَمَ ، وتُطَيِّبُ النَّكهَةَ ، وتَهضِمُ ما قَبلَهُ ، وتُشَهِّي الطَّعامَ . (5) .


1- .المعجم الأوسط ، ج 6 ، ص 288 ، ح 6437 عن عمرو بن عوف المزني ، كنز العمّال ، ج 9 ، ص 311 ، ح 26168 وفيه «إذا لم يكن...» وراجع : السنن الكبرى ، ج 1 ، ص 67 .
2- .السنن الكبرى ، ج 1 ، ص 67 ، ح 176 ، كنز العمّال ، ج 9 ، ص 315 ، ح 26188 نقلاً عن الضياء وكلاهما عن أنس.
3- .الكافي ، ج 3 ، ص 23 ، ح 5 .
4- .الاختصاص ، ص 124 عن أبي هند الداري ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 153 ، ح 11 ؛ تاريخ دمشق ، ج 21 ، ص 60 وليس فيه «يرضي الربّ» ، كنز العمّال ، ج 10 ، ص 41 ، ح 28266 .
5- .الدروع الواقية ، ص 42 عن سماعة ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 105 ، ح 11 .

ص: 383

ز _ حدّاقل مسواك
6 / 2 _ 4آنچه دهان را خوش بو مى كند
الف _ مويز
ب _ پنير

ز _ حدّاقل مسواك4869.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر مسواكى نباشد ، انگشتان نيز در حكم مسواك اند .4870.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :انگشتان هم به جاى مسواك ، بسنده اند .4871.الترغيب و الترهيب ( _ به نقل از انس _ ) امام باقر عليه السلام :كمترين مسواك ، آن است كه با انگشت خويش ، مالِش دهى .6 / 2 _ 4آنچه دهان را خوش بو مى كندالف _ مويز4875.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مويز ، چه نيكو خوراكى است ! پِى را استحكام مى بخشد ، بيمارى را از ميان مى بَرَد ، خشم را فرو مى نشانَد ، پروردگار را خشنود مى سازد ، بلغم را مى بَرَد ، بوى دهان را خوش مى سازد و رنگ را صفا مى دهد .ب _ پنير4874.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :چه نيكو لقمه اى است پنير! دهان را تَر و تازه مى كند ، بوى دهان را خوش مى سازد ، غذاى پيشين را هضم مى كند و غذا را مطبوع مى سازد .

.

ص: 384

ج _ البَصَلُ4876.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكافي عن عبد اللّه بن محمّد الجعفي :ذَكَرَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام البَصَلَ ، فَقالَ :

يُطَيِّبُ النَّكهَةَ ، ويَذهَبُ بِالبَلغَمِ ، ويَزيدُ فِي الجِماعِ . (1)د _ الحَوكُ4878.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :الحَوكُ بَقلَةُ الأَنبِياءِ أما إنَّ فيهِ ثَمانَ خِصالٍ : يُمرئُ ، ويَفتَحُ السُّدَدَ ، ويُطَيِّبُ الجُشاءَ ، ويُطَيِّبُ النَّكهَةَ ، ويُشَهِّي الطَّعامَ . . . (2)4879.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكافي عن أيّوب بن نوح :حَدَّثَني مَن حَضَرَ مَعَ أبِي الحَسَنِ الأَوَّلِ عليه السلام المائِدَةَ فدَعَا بِالباذَروجِ وقالَ : إنّي اُحِبُّ أن أستَفتِحَ بِهِ الطَّعامَ ؛ فَإِنَّهُ يَفتَحُ السُّدَدَ ، ويُشَهِّي الطَّعامَ . . . اِختِم طَعامَكَ بِهِ ؛ فَإِنَّهُ يُمرِئُ ما قَبلُ كَما يُشَهّي ما بَعدُ ، ويَذهَبُ بِالثِّقَلِ ، ويُطَيِّبُ الجُشاءَ وَالنَّكهَةَ . (3)راجع : ص 196 (الباذروج [الحوك]).

.


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 374 ، ح 1 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 330 ، ح 2125 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 248 ، ح 7 .
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 364 ، ح 4 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 388 ، ح 1309 نحوه وزاد في آخره «إنّه ي_زيّن به أه_ل الجنّ_ة موائ_دهم» ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 215 ، ح 13. انظ_ر تم_ام الح_ديث ف_ي ج2 ، ص 198 ، ح 1513 .
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 364 ، ح 3 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 389 ، ح 1312 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 215 ، ح 14. انظر تمام الحديث في ج2 ، ص 198 ، ح 1514 .

ص: 385

ج _ پياز
د _ حوك

ج _ پياز4877.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از عبد اللّه بن محمد جعفى: امام صادق عليه السلام ، از پياز ياد كرد و فرمود : «بوى دهان را خوش مى سازد ، بلغم را مى بَرَد و بر توان آميزش مى افزايد» .د _ حوك4879.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :حَوْك (بادْروج) ، سبزى پيامبران است . بدانيد كه در آن ، هشت ويژگى است : هَضم كننده است ؛ گرفتگى هاى عروق و مجارى را مى گشايد ؛ آروغ را خوش بو مى سازد ؛ دهان را بوى خوش مى بخشد ؛ اشتهاآور است ... . (1)4880.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از ايّوب بن نوح: يكى از كسانى كه با ابوالحسن اوّل (امام كاظم عليه السلام ) بر سرِ سفره اى حضور يافته بود ، برايم نقل كرد كه ايشان ، بادروج خواست و فرمود : «دوست دارم غذا را با آن آغاز كنم . انسدادها را باز مى كند ، غذا را دوست داشتنى مى سازد و . . . غذاى خويش را با آن ، پايان ده ؛ زيرا آنچه را پيش تر بوده ، گوارش مى دهد و آنچه را پس از آن خواهد بود ، دوست داشتنى مى سازد ، سنگينى را از ميان مى برد و بوى آروغ و بوى دهان را خوش مى سازد» . (2)ر. ك : ص 197 (بادروج [/ حوك]).

.


1- .. براى ديدن متن كامل روايت ، ر .ك : بادرنگبويه ، ج2 ، ص199 ، ح 1513 .
2- .. براى ديدن متن كامل روايت ، ر .ك : بادرنگبويه ، ج2 ، ص199، ح 1514 .

ص: 386

ه _ الكُرّاثُ4883.عنه صلى الله عليه و آله :الكافي عن فرات بن أحنف :سُئِلَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام عَنِ الكُرّاثِ فَقالَ :

كُلهُ ؛ فَإِنَّ فيهِ أربَعَ خِصالٍ : يُطَيِّبُ النَّكهَةَ... . (1)و _ السُّعدُ4882.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :اِتَّخِذوا في أسنانِكُمُ السُّعدَ ؛ فَإِنَّهُ يُطَيِّبُ الفَمَ ، ويَزيدُ فِي الجِماعِ . (2)راجع : ج1 ، ص 378 ، ح 635 . ج2 ، ص 336 ، ح 1760 و 1761 .

ز _ مَضغُ اللُّبانِ4885.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :مَضغُ اللُّبانِ يَشُدُّ الأَضراسَ ، ويَنفِي البَلغَمَ ، ويَذهَبُ بِريحِ الفَمِ . (3)ح _ السَّعتَرُ وَالمِلحُ4884.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مكارم الأخلاق عن الإمام الصادق عليه السلام :أربَعَةُ أشياءَ تَجلُو البَصَرَ ويَنفَعنَ ولا يَضرُرنَ ، فَسُئِلَ عَنهُنَّ فَقالَ :

السَّعتَرُ وَالمِلحُ إذَا اجتَمَعا . . . يَطرُدانِ الرِّياحَ مِنَ الفُؤادِ ، ويَفتَحانِ السُّدَدَ ، ويُحرِقانِ البَلغَمَ ، ويُدِرّانِ الماءَ ، ويُطَيِّبانِ النَّكهَةَ ، ويُلَيِّنانِ المَعِدَةَ ، ويُذهِبانِ الرِّياحَ الخَبيثَةَ مِنَ الفَمِ ، ويُصَلِّبانِ الذَّكَرَ . (4) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 365 ، ح 4 ، الخصال ، ص 249 ، ح 114 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 315 ، ح 2085 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 387 ، ح 1303 عن الإمام الباقر عليه السلام نحوه ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 200 ، ح 1. انظر تمام الحديث في : ج2 ، ص434 ، ح 1928 .
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 379 ، ح 4 عن أبي عزيز المرادي ، الخصال ، ص 63 ، ح 91 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 203 ، ح 1601 كلاهما عن فضيل بن عثمان ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 302 ، ح 952 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 435 ، ح 3 .
3- .الخصال ، ص 612 ، ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، تحف العقول ، ص 101 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 423 ، ح 1441 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 443 ، ح 2 .
4- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 416 ، ح 1410 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 198 ، ح 4. انظر تمام الحديث في : ص 332 ، ح 1756 .

ص: 387

ه _ تَره
و _ مشكك
ز _ جويدن كُنْدُر
ح _ آويشن و نمك

ه _ تَره4886.الموطّأ ( _ به نقل از عطاء بن يسار _ ) الكافى_ به نقل از فرات بن احنف: از امام صادق عليه السلام درباره تَرِه پرسيدند . فرمود : «بخور ؛ چرا كه در آن ، چهار ويژگى است : بوى دهان را خوش مى سازد ... ». (1)و _ مشكك4887.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :مُشكك را لابه لاى دندان هاى خويش كنيد ؛ چرا كه دهان را خوش بو مى كند و بر توان همبسترى مى افزايد .ر.ك : ج1 ، ص379 ح 635 ج2 ، ص337 ح 1760 و 1761.

ز _ جويدن كُنْدُر4890.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :جويدن كُنْدُر ، دندان ها را استحكام مى دهد ، بلغم را مى راند و بوى [بد] دهان را مى بَرَد .ح _ آويشن و نمك4888.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مكارم الأخلاق :امام صادق عليه السلام فرمود : «چهار چيز است كه ديده را جلا مى دهد و سود دارد و زيانى نمى آورد» .

درباره آنها از او پرسيدند .

فرمود : «آويشن و نمك كه چون در بر هم قرار گيرند . . . بادها را از دل برون مى رانند ، انسداد را مى گشايند ، بلغم را مى سوزانند ، آب را [در بدن] به جريان درآورند ، بوى دهان را خوش مى سازند ، معده را نرمى مى دهند ، بوهاى بد را از دهان ببرند و آلت را سفتى مى بخشند» . (2)

.


1- .. براى ديدن متن كامل روايت ، ر .ك : ج2 ص435 ح 1928 .
2- .. براى ديدن كامل روايت ، ر .ك : ج2 ، ص333 ، ح 1756 .

ص: 388

ط _ الكُحلُ4890.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :الكُحلُ يُعذِبُ الفَمَ . (1)4891.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در حديثى طولانى و در ميان مسائل بسيارى كه شمعون ) عنه عليه السلام :الكُحلُ بِاللَّيلِ يُطَيِّبُ الفَمَ ، ومَنفَعَتُهُ إلى أربَعينَ صَباحا . (2)4892.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مكارم الأخلاق عن الإمام الصادق عليه السلام :عَلَيكُم بِالكُحلِ ؛ فَإِنَّهُ يُطَيِّبُ الفَمَ ، وعَلَيكُم بِالسِّواكِ ؛ فَإِنَّهُ يَجلُو البَصَرَ .

قالَ [ الرّاوي ] : كَيفَ هذا؟ قالَ : لِأَن_َّهُ إذَا استاكَ نَزَلَ البَلغَمُ فَجَلاَ البَصَرَ ، وإذَا اكتَحَلَ ذَهَبَ البَلغَمُ فَطَيَّبَ الفَمَ . (3)4893.الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام :الإمام الصادق عليه السلام :الكُحلُ يُنبِتُ الشَّعرَ ، ويُجَفِّفُ الدَّمعَةَ ، ويُعذِبُ الرّيقَ ، ويَجلُو البَصَرَ . (4)4894.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :الاِكتِحالُ بِالإِثمِدِ يُطَيِّبُ النَّكهَةَ ، ويَشُدُّ أشفارَ العَينِ . (5) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 494 ، ح 5 عن حمّاد بن عيسى ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 109 ، ح 237 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 95 ، ح 11 .
2- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 109 ، ح 239 ، طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 83 وليس فيه ذيله ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 95 ، ح 11.
3- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 111 ، ح 246 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 96 ، ح 11.
4- .الكافي ، ج 6 ، ص 494 ، ح 10 ، الخصال ، ص 18 ، ح 63 ، ثواب الأعمال ، ص 41 ، ح 4 كلّها عن حمّاد بن عثمان ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 109 ، ح 235 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 94 ، ح 1 وص 95 ، ح 11.
5- .الكافي ، ج 6 ، ص 494 ، ح 4 عن عبد اللّه بن الفضل الهاشمي عن أبيه وعمّه.

ص: 389

ط . سرمه كشيدن

ط . سرمه كشيدن4896.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :سرمه كشيدن ، دهان را تَر و تازه مى كند .4892.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :سرمه كشيدن در هنگام شب ، دهان را خوش بو مى كند و منفعت آن تا چهل روز ، استمرار مى يابد .4893.امام صادق عليه السلام ( _ به نقل از پدرانش عليهم السلام _ ) مكارم الأخلاق :امام صادق عليه السلام فرمود : «بر شما باد سرمه ، كه دهان را خوش بو مى كند ؛ و بر شما باد مسواك ، كه ديده را جلا مى دهد» .

[راوى] پرسيد : چگونه؟

فرمود : «زيرا چون مسواك زند ، بلغم فرو نشيند و در پى آن ، ديده جلا يابد ؛ و چون سرمه كشد ، بلغم برود و دهان ، خوش بو شود» .4894.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :سرمه ، مو را مى روياند ، اشك ريزش را مى خشكاند ، آب دهان را گوارا مى سازد و ديده را جلا مى دهد .4895.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :سرمه كشيدن به اِثْمِد ، بوى را خوش مى سازد و مژه گاه ها را استحكام مى بخشد .

.

ص: 390

ي _ الخِضابُ4897.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :نَفَقَةُ دِرهَمٍ فِي الخِضابِ أفضَلُ مِن نَفَقَةِ دِرهَمٍ في سَبيلِ اللّهِ ، إنَّ فيهِ أربَعَ عَشرَةَ خَصلَةً : يَطرُدُ الرّيحَ مِنَ الاُذُنَينِ ، ويَجلُو الغِشاءَ عَنِ البَصَرِ ، ويُلَيِّنُ الخَياشيمَ ، ويُطَيِّبُ النَّكهَةَ ، ويَشُدُّ اللِّثَةَ ، ويَذهَبُ بِالغَشَيانِ ، ويُقِلُّ وَسوَسَةَ الشَّيطانِ ، وتَفرَحُ بِهِ المَلائِكَةُ ، ويَستَبشِرُ بِهِ المُؤمِنُ ، ويَغيظُ بِهِ الكافِرُ ، وهُوَ زينَةٌ ، وهُوَ طيبٌ ، وبَراءَةٌ في قَبرِهِ ، ويَستَحيي مِنهُ مُنكَرٌ ونَكيرٌ . (1)4898.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :الحِنّاءُ يَذهَبُ بِالسَّهَكِ ، ويَزيدُ في ماءِ الوَجهِ ، ويُطَيِّبُ النَّكهَةَ ، ويُحَسِّنُ الوَلَدَ . (2)ك _ الماءُ الفاتِرُ4900.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لَمّا سَمِعَ رَجُلاً يَسألُ اللّه َ الصَّبرَ _ ) الإمام الصادق عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا أفطَرَ بَدَأَ بِحَلواءَ يُفطِرُ عَلَيها ، فَإِن لَم يَجِد فَسُكَّرَةٍ أو تَمَراتٍ ، فَإِذا أعوَزَ ذلِكَ كُلَّهُ فَماءٍ فاتِرٍ ، وكانَ يَقولُ : يُنَقِّي المَعِدَةَ وَالكَبِدَ ، ويُطَيِّبُ النَّكهَةَ وَالفَمَ ، ويُقَوِّي الأَضراسَ... . (3) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 482 ، ح 12 ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 123 ، ح 285 وج 4 ، ص 369 ، الخصال ،ص 497 ، ح 1 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 97 ، ح 2.
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 484 ، ح 5 ، تهذيب الأحكام ، ج 1 ، ص 376 ، ح 1161 ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 121 ، ح 273 ، ثواب الأعمال ، ص 39 ، ح 4 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 89 ، ح 7 .
3- .الكافي ، ج 4 ، ص 153 ، ح 4 ، المقنعة ، ص 317 نحوه وكلاهما عن عبد اللّه بن مسكان ، المصباح للكفعمي ، ص 835 . انظر تمام الحديث في ج1 ، ص 454 ، ح 764 .

ص: 391

ى _ خضاب كردن
ك _ آب نيم گرم (وِلَرم)

ى _ خضاب كردن4898.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خرج كردن يك درهم براى خضاب ، برتر از خرج كردن يك درهم در راه خداست . در خضاب كردن ، چهارده خاصيت است : باد (يا بو) را از گوش ها مى بَرَد ، تيرگى را از چشمان مى گيرد ، ديده را جلا مى دهد ، حفره هاى بينى را نرم مى كند ، بوى دهان را خوش مى سازد ، لثه را استحكام مى دهد ، حالت غش را از (1) يان مى برد ، از وسوسه شيطان مى كاهد ، فرشتگان از آن شادمان مى شوند ، مؤمن از آن خرسند مى گردد ، كافر از آن به خشم مى آيد ، زينت است ، عطر است ، برائتى در قبر است ، و منكر و نكير از آن شرم مى كنند .4899.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :حنا كردن ، بدبويى عَرَق را از ميان مى بَرَد ، بر طراوت و تازگى چهره مى افزايد ، بوى دهان را خوش مى سازد و فرزند را نكو مى كند .ك _ آب نيم گرم (وِلَرم)4901.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا به هنگام افطار با حلوايى آغاز مى كرد و بدان ، روزه مى گشود . اگر حلوا نمى يافت ، با شكرينه اى ديگر يا چند دانه خرما ، و اگر اين نيز يافت نمى شد ، با آبِ نيم گرم. آن گاه مى فرمود : «معده و جگر را پاك مى كند ، دهان را خوش بو مى سازد و دندان ها را تقويت مى كند . . .» . (2)

.


1- .در بعضى از نسخه هاى خطى الكافى عبارت «الغثيان» آمده، و در برخى واژه «الغشيان» به معناى بدنهادى آمده . در برخى از نسخه هاى خطى كتاب من لا يحضره الفقيه «بالصنان» آمده كه به معناى «بوى بد زير بغل» است و سرانجام در برخى از نسخ همين كتاب نيز «بالضنى» آمده كه به معناى «ضعف و سستى» است .
2- .. براى ديدن كامل روايت ، ر .ك : ج1 ، ص455 ح 764 .

ص: 392

6 / 2 _ 5ما يَشُدُّ الفَمَ وَاللِّثَةَأ _ خَلُّ الخَمرِ4905.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام_ وذُكِرَ عِندَهُ خَلُّ الخَمرِ فَقالَ: إنَّهُ لَيَقتُلُ دَوابَّ البَطنِ ، ويَشُدُّ الفَمَ . (1)4906.كنز العمّال عن أنس بن مالك ( _ قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله لرَجُلٍ كَأن ) عنه عليه السلام :خَلُّ الخَمرِ يَشُدُّ اللِّثَةَ ، ويَقتُلُ دَوابَّ البَطنِ ، ويَشُدُّ العَقلَ . (2)4901.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الكاظم عليه السلام :خَلُّ الخَمرِ يَشُدُّ اللِّثَةَ . (3)راجع : ج2 ، ص 302 ، ح 1693 ، وص 304 ، ح 1694.

ب _ البَصَلُ4904.الدرّ المنثور ( _ به نقل از انس _ ) الإمام الصادق عليه السلام :كُلُوا البَصَلَ ؛ فَإِنَّ فيهِ ثَلاثَ خِصالٍ : يُطَيِّبُ النَّكهَةَ ، ويَشُدُّ اللِّثَةَ ، ويَزيدُ فِي الماءِ وَالجِماعِ . (4)6 / 2 _ 6ما يَشُدُّ الأَضراسَأ _ مَضغُ العِلكِ4908.الدعوات :الكافي عن محمّد بن مسلم :رَأَيتُ أبا جَعفَرٍ عليه السلام يَمضَغُ عِلكاً ، فَقالَ : يا مُحَمَّدُ ، نَقَضَتِ الوَسِمَةُ أضراسي فَمَضَغتُ هَذا العِلكَ لِأَشُدَّها .

قالَ : وكانَتِ استَرخَت ، فَشَدَّها بِالذَّهَبِ . (5) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 330 ، ح 8 عن حنّان عن أبيه ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 302 ، ح 10 .
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 330 ، ح 9 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 285 ، ح 1927 كلاهما عن سماعة ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 302 ، ح 11 .
3- .طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 24 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 162 ، ح 7.
4- .الكافي ، ج 6 ، ص 374 ، ح 3 ، الخصال ، ص 158 ، ح 200 كلاهما عن ميسّر بيّاع الزطيّ ، المحاسن ، ج 2 ، ص 330 ، ح 2126 وليس فيه «والجماع» ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 396 ، ح 1342 وليس فيه «والماء» ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 246 ، ح 2 .
5- .الكافي ، ج 6 ، ص 482 ، ح 3 ، بحار الأنوار ، ج 48 ، ص 298 ، ح 34 .

ص: 393

6 / 2 _ 5آنچه دهان و لثه را استحكام مى دهد
الف _ سركه شراب
ب _ پياز
6 / 2 _ 6آنچه دندان ها را تقويت مى كند
الف _ جويدن سقّز

6 / 2 _ 5آنچه دهان و لثه را استحكام مى دهدالف _ سركه شراب4908.الدعوات:امام صادق عليه السلام_ هنگامى كه نزد ايشان از سركه شراب ياد شد: آن ، جنبندگان شكم را مى كُشد و دهان را استحكام مى دهد .4909.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام :سركه شراب ، لثه را تقويت مى كند ، جنبندگان شكم را مى كُشد و عقل را نيز نيرو مى بخشد .4910.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام :سركه شراب ، لثه را تقويت مى كند .ر. ك : ج2 ص303، (خواصّ سركه ، ح 1693 وص 305 ، ح 1695).

ب _ پياز4912.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :پياز بخوريد ؛ چرا كه سه ويژگى دارد : بوى دهان را خوش مى سازد ، لثه را نيرو مى بخشد ، و آب و توان آميزش را افزون مى كند .6 / 2 _ 6آنچه دندان ها را تقويت مى كندالف _ جويدن سقّز4913.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ به على عليه السلام ، آن هنگام كه او را به سوى ي ) الكافى_ به نقل از محمّد بن سلم: امام باقر عليه السلام را ديدم كه سقّز مى جَويد . او فرمود : «اى محمّد! وسمه ، (1) پايه دندان هايم را سست كرده است . اين سقّز را مى جَوَم تا آنها را استحكام ببخشم» .

راوى مى گويد : دندان هاى حضرت ، سست شده بود و وى ، آنها را با طلا بسته بود .

.


1- .وَسْمِه : گياهى است برگش شبيه برگ مورْد و ساقش غير مجوّف و ثمرش به قدر فلفلى و بعد از رسيدن ، سياه گردد و بدان ، ابرو و موى را خضاب كنند و در آن ، قوه محلّله باشد يا آن برگ نيل است . گياهى كه آن را رنگ و بشكول و خطر و كتم جو حناى مجنونج نيز مى گويند (لغت نامه دهخدا) .

ص: 394

ب _ مَضغُ اللُّبانِ4915.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ لِمُعاذٍ _ ) الإمام عليّ عليه السلام :مَضغُ اللُّبانِ يَشُدُّ الأَضراسَ ، ويَنفِي البَلغَمَ ، ويَذهَبُ بِريحِ الفَمِ . (1)ج _ التَّمشيطُ4915.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ به معاذ _ ) الإمام الصادق عليه السلام :المَشطُ لِلِّحيَةِ يَشُدُّ الأَضراسَ . (2)4916.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ به مردى كه از ايشان درخواست سفارش نمود _ ) عنه عليه السلام :تَسريحُ الرَّأسِ يَقطَعُ البَلغَمَ ، وتسَريحُ الحاجِبَينِ أمانٌ مِنَ الجُذامِ ، وتَسريحُ العارِضَينِ يَشُدُّ الأَضراسَ . (3)د _ الاِستِياكُ بِبَعضِ المُرَكَّباتِ4918.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :طبّ الأئمّة عن خالد القمّاط :أملى عَلَيَّ عَلِيُّ بنُ موسَى الرِّضا عليهماالسلام هذِهِ الأَدوِيَةَ لِلبَلغَمِ .

قال :َ تأَخُذُ إهليلَجَ _ أصفَرَ وَزنَ مِثقالٍ ، ومثِقالَينِ خَردَلٍ ، ومِثقالَ عاقِرقِرحا ، فَتَسحَقُهُ سَحقاً ناعِماً وتَستاكُ بِهِ عَلَى الرِّيقِ ؛ فَإِنَّهُ يَنفي البَلغَمَ ، ويُطَيِّبُ النَّكهَةَ ، ويَشُدُّ الأَضراسَ إن شاءَ اللّهُ تَعالى . (4) .


1- .الخصال ، ص 612 ، ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، تحف العقول ، ص 101 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 423 ، ح 1441 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 443 ، ح 2 .
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 488 ، ح 1 عن سفيان بن السمط ، كتاب من لايحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 128 ، ح 319 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 163 ، ح 451 وفيهما «مشط اللحية» ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 117 ، ح 4 .
3- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 167 ، ح 480 ، طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 19 عن داوود بن فرقد نحوه ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 115 ، ح 16 .
4- .طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 19 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 204 ، ح 6 .

ص: 395

ب _ جويدن كُندُر
ج _ شانه زدن
د . مسواك زدن با برخى از تركيب ها

ب _ جويدن كُندُر4918.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :جَويدن كُندُر ، دندان ها را استحكام مى دهد ، بلغم را مى راند و بوى [بد] دهان را مى بَرَد .ج _ شانه زدن4920.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :شانه زدن ريش ، دندان ها را استحكام مى بخشد .4921.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :شانه كردن موى سر ، بلغم را از ميان مى بَرَد ، شانه زدن ابروها ، ايمنى از جذام است و شانه زدن موى گونه ها ، دندان ها را استحكام مى دهد .د . مسواك زدن با برخى از تركيب ها5018.المعجم الكبير عن ابن عبّاس :طبّ الأئمّة عليهم السلام_ به نقل از خالد قَمّاط _: على بن موسى الرضا عليه السلام ، اين داروها را براى بلغم به من املا كرد و فرمود : «به وزن يك مثقال هليله زرد ، دو مثقال خَردل (1) و يك مثقال آككرا (2) بر مى دارى و همه را نرمْ مى سايى و ناشتا با آن مسواك مى زنى . به خواست خداوند ، بلغم را مى زدايد ، بوى دهان را خوش مى سازد و دندان ها را استحكام مى بخشد» .

.


1- .معناى خَردَل در ج1 ، ص259 آمد .
2- .معناى آن در ج1 ، ص345 آمد .

ص: 396

6 / 3بَعضُ ما يُسبّب أمراضَ الفَمِ وَالأَسنانِ5015.صحيح مسلم ( _ به نقل از ابو موسى _ ) الإمام عليّ عليه السلام :نَهى رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله . . . عَنِ السِّواكِ فِي الحَمّامِ . (1)5014.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :إيّاكَ وَالسِّواكَ فِي الحَمّامِ ؛ فَإِنَّهُ يورِثُ وَباءَ الأَسنانِ . (2)5013.امام على عليه السلام ( _ در بيان فضيلت پيامبر خدا _ ) الإمام الكاظم عليه السلام :السِّواكُ فِي الخَلاءِ يورِثُ البَخَرَ . (3)5015.صحيح مسلم عن أبي موسى :الإمام الرضا عليه السلام :شُربُ الماءِ البارِدِ عَقيبَ الشَّيءِ الحارِّ وعَقيبَ الحَلاوَةِ ؛ يَذهَبُ بِالأَسنانِ . . .

ومَن أرادَ ألاّ يَفسُدَ أسنانُهُ فَلا يَأكُل حُلواً إلاّ أكَلَ بَعدَهُ كَسرَةَ خُبزٍ (4) . (5)راجع : ج2 ، ص 486 (لحم السمك / النهي عن الجمع بين البيض والسمك).

6 / 4ما يَنفَعُ لِعِلاجِ بَعضِ أوجاعِ الفَمِ5011.المعجم الكبير ( _ به نقل از منيب _ ) الإمام الكاظم عليه السلام :لِوَجَعِ الفَمِ وَالدَّمِ الَّذي يَخرُجُ مِنَ الأَسنانِ ، وَالضَّرَبانِ وَالحُمرَةِ الَّتي تَقَعُ فِي الفَمِ : تَأخُذُ حَنظَلَةً رَطبَةً قَدِ اصفَرَّت فَتَجعَلُ عَلَيها قالَباً مِن طينٍ ، ثُمَّ تَثقُبُ رَأسَها وتُدخِلُ سِكّيناً جَوفَها فَتَحُكُّ جَوانِبَها بِرِفقٍ ، ثُمَّ تَصُبُّ عَلَيها خَلَّ تَمرٍ حامِضاً شَديدَ الحُموضَةِ ، ثُمَّ تَضَعُها عَلَى النّارِ فَتُغليها غَلَياناً شَديداً .

ثُمَّ يَأخُذُ صاحِبُهُ مِنهُ كُلَّمَا احتَمَلَ ظُفرُهُ فَيَدلُكُ بِهِ فيهِ ويَتَمَضمَضُ بِخَلٍّ ، وإن أحَبَّ أن يُحَوِّلَ ما فِي الحَنظَلَةِ في زُجاجَةٍ أو بَستوقَةٍ فَعَلَ ، وكُلَّما فَنِيَ خَلُّهُ أعادَ مَكانَهُ ، وكُلَّما عَتَقَ كانَ خَيراً لَهُ إن شاءَ اللّهُ . (6) .


1- .كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 4 ، ص 4 ، ح 4968 ، الأمالي للصدوق ، ص 509 ، ح 707 كلاهما عن الحسين بن زيد عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 328 ، ح 1 .
2- .علل الشرائع ، ص 292 ، ح 1 عن عبد اللّه بن أبي يعفور ، كتاب من لايحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 54 ، ح 117 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 116 ، ح 269 عن الإمام الباقر عليه السلام وفيهما «يكره» بدل «إيّاك و» ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 71 ، ح 5 .
3- .كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 52 ، ح 110 .
4- .في بحار الأنوار : «فلا يأكل حلواً إلاّ بعد كسرة خبز».
5- .طبّ الإمام الرضا عليه السلام ، ص 29 وص 40 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 321 و 325.
6- .الكافي ، ج 8 ، ص 195 ، ح 232 عن سليمان بن جعفر الجعفري ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 163 ، ح 9 .

ص: 397

6 / 3برخى از عوامل بيمارى هاى دهان و دندان
6 / 4آنچه براى برخى دردهاى دهان ، مفيد است

6 / 3برخى از عوامل بيمارى هاى دهان و دندان5011.المعجم الكبير عن منيب :امام على عليه السلام :پيامبر خدا از مسواك زدن در حمّام ، نهى فرمود .5010.صحيح ابن خزيمة عن طارق المحاربيّ :امام صادق عليه السلام :از مسواك زدن در حمّام ، حذر كن ؛ چرا كه وباى دندان ها را در پى مى آورد .5009.الطبقات الكبرى ( _ به نقل از اسماعيل بن عيّاش _ ) امام كاظم عليه السلام :مسواك زدن در آبريزگاه ، بد بويى دهان را در پى مى آورد .5008.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :نوشيدن آب سرد در پىِ چيزهاى گرم و نيز در پىِ شيرينى ، دندان ها را از ميان مى برد . . . هر كس مى خواهد دندان هايش فاسد نشود ، حتماً هر گاه شيرينى مى خورد ، پس از آن ؛ قطعه نانى نيز بخورد . (1)ر . ك : ج2 ، ص487 (گوشت ماهى / نهى از خوردن تخم مرغ و ماهى با همديگر).

6 / 4آنچه براى برخى دردهاى دهان ، مفيد است5007.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام :براى درد دهان و خونى كه از لابه لاى دندان ها بيرون مى آيد و نيز درمان شدّت درد و سرخه اى كه در دهان رُخ مى نمايد ، يك تلخك تازه كه زرد شده باشد ، بر مى دارى ، قالبى از گِل بر آن مى گذارى ، سپس سرِ آن را سوراخ مى كنى و چاقويى به درونش مى برى و آرام ، اطراف آن را از داخل مى تراشى . آن گاه ، قدرى سركه خرماى بسيار ترش ، روى آن مى ريزى و سپس ، همه را روى آتش مى گذارى و كاملاً مى جوشانى .

پس از آن ، به قدر گنجايش يك ناخن ، از اين تركيب بر مى دارد و دهانش را با آن مالش مى دهد و سپس ، سركه را در دهان مى چرخاند . اگر هم دوست داشته باشد كه آنچه را درون تلخك هست ، در شيشه يا روغن دانى جاى دهد ، مى تواند اين كار را بكند . هر گاه هم سركه موجود در اين تركيب از ميان برود ، آن را جايگزين كند . هر اندازه هم اين تركيب كهنه تر باشد ، به خواست خداوند ، براى شخص بهتر است .

.


1- .. در بحار الأنوار ، به جاى عبارت پايانى حديث ، اين عبارت آمده است : «شيرينى نخور ، مگر پس از خوردن يك قطعه نان» .

ص: 398

5006.السيرة النبويّة ، ابن هشام ( _ به نقل از ابن اسحاق ، در بيان روبه رو شدن مشركا ) عيون أخبار الرضا عليه السلام عن عبداللّه بن عبدالرحمن المعروف بالصَفواني :قَد خَرَجَت قافِلَةٌ مِن خُراسانَ إلى كِرمانَ ، فَقَطَعَ اللُّصوصُ عَلَيهِمُ الطَّريقَ وأخَذوا مِنهُم رَجُلاً اتَّهَموهُ بِكَثرَةِ المالِ ، فَبَقِيَ في أيديهِم مُدَّةً يُعَذِّبونَهُ لِيَفتَدِيَ مِنهُم نَفسَهُ ، وأقاموهُ فِي الثَّلجِ ، ومَلَؤوا فاهُ مِن ذلِكَ الثَّلجِ فَشَدّوهُ ، فَرَحِمَتهُ امرَأَةٌ مِن نِسائِهِم فَأَطلَقَتهُ وهَرَبَ ، فَانفَسَدَ فَمُهُ ول_ِسانُهُ حَتّى لَم يَقدِر عَلَى الكَلامِ .

ثُمَّ انصَرَفَ إلى خُراسانَ وسَمِعَ بِخَبَرِ عَلِيِّ بنِ موسَى الرِّضا عليهماالسلام وأَنّهُ بِنَيسابورَ ، فَرَأى فيما يَرَى النّائِمُ كَأَنَّ قائِلاً يَقولُ لَهُ : إنَّ ابنَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله قَد وَرَدَ خُراسانَ فَسَلهُ عَن عِلَّتِكَ ، فَرُبَّما يُعَلِّمُكَ دَواءً تَنتَفِعُ بِهِ .

قالَ : فَرَأَيتُ كَأَنّي قَد قَصَدتُهُ عليه السلام وشَكوتُ إلَيهِ ما كُنتُ دُفِعتُ إلَيهِ (1) وأخبَرتُهُ بِعِلَّتي ، فَقالَ لي : خُذ مِنَ الكَمّونِ وَالسَّعتَرِ وَالمِلحِ ودُقَّهُ ، وخُذ مِنهُ في فَمِكَ مَرَّتَينِ أو ثَلاثا ، فَإِنَّكَ تُعافى .

فَانتَبَهَ الرَّجُلُ مِن مَنامِهِ ، ولَم يُفَكِّر فيما كانَ رَأى في مَنامِهِ ولا اعتَدَّ بِهِ حَتّى وَرَدَ بابَ نَيسابورَ ، فَقيلَ لَهُ : إنَّ عَلِيَّ بنَ موسَى الرِّضا عليهماالسلام قَدِ ارتَحَلَ مِن نَيسابورَ وهُوَ بِرِباط سعد ، فَوَقَعَ في نَفسِ الرَّجُلِ أن يَقصُدَهُ ويَصِفَ لَهُ أمرَهُ لِيَصِفَ لَهُ ما يَنتَفِعُ بِهِ مِنَ الدَّواءِ ، فَقَصَدَهُ إلى رِباط سعد ، فَدَخَلَ إلَيهِ ، فَقالَ لَهُ :

يَابنَ رَسولِ اللّهِ ، كانَ مِن أمري كَيتَ وكَيتَ ، وقَدِ انفَسَدَ عَلَيَّ فَمي ولِساني ، حَتّى لا أقدِرَ عَلَى الكَلامِ إلاّ بِجُهدٍ ، فَعَلِّمني دَواءً أنتَفِع بِهِ .

فَقالَ الرِّضا عليه السلام : ألَم اُعَلِّمكَ؟ ! اِذهَب فَاستَعمِل ما وَصَفتُهُ لَكَ في مَنامِكَ .

فَقالَ لَهُ الرَّجُلُ : يَابنَ رَسولِ اللّهِ ، إن رَأَيتَ أن تُعيدَهُ عَلَيَّ .

فَقالَ عليه السلام لي : خُذ مِنَ الكَمّونِ وَالسَّعتَرِ وَالمِلحِ فَدُقَّهُ وخُذ مِنهُ في فَمِكَ مَرَّتَينِ أو ثَلاثا ، فَإِنَّكَ سَتُعافى .

قالَ الرَّجُلُ : فَاستَعمَلتُ ما وَصَفَ لي ، فَعوفيتُ . (2) .


1- .في بحار الأنوار: «وقعت فيه» .
2- .عيون أخبار الرضا عليه السلام ، ج 2 ، ص 211 ، ح 16 ، إعلام الورى ، ج 2 ، ص 57 ، كشف الغمّة ، ج 3 ، ص 104 ، الثاقب في المناقب ، ص 484 ، ح 413 كلّها نحوه ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 159 ، ح 1.

ص: 399

5005.امام صادق عليه السلام ( _ در خطبه اى _ ) عيون أخبار الرضا عليه السلام_ به نقل از عبد اللّه بن عبد الرحمان ، معروف به صفوانى _: كاروانى از خراسان ، روانه كرمان شد . دزدان به راهزنىِ آنان آمدند و مردى از ميان آنها را كه به فراوانى ثروت وى گمان داشتند ، در اختيار گرفتند . او مدّتى در چنگال آنان بود و او را شكنجه مى دادند تا خود را با دادن فديه اى از [دست ] آنان بِرَهاند . آنها او را در ميان يخ گذاردند و دهان وى را نيز از يخ ، آكندند و بستند . در اين هنگام ، يكى از زنانِ همراه راهزنان ، بر او دل سوزاند و او را آزاد كرد و وى نيز گريخت . اما پس از آن ، دهان و زبان وى آسيبى سخت ديد تا جايى كه وى را توان سخن گفتن نبود .

پس از چندى به خراسان بازگشت . آن جا خبر على بن موسى الرضا عليه السلام و اين را كه او در نيشابور است ، شنيد . پس در خواب ديد كه گويا كسى به وى مى گويد : «پسر پيامبر خدا ، وارد خراسان شده است . از او درباره بيمارى ات بپرس . شايد درمانى به تو تعليم دهد كه بدان ، سود برى» .

راوى مى گويد : جآن شخص گفت: در عالم رؤياج ديدم كه گويا آهنگ او كردم و مشكلى را كه بدان گرفتار آمده بودم ، نزد وى اظهار ساختم و او را از بيمارى خويش ، آگاهاندم و او نيز به من فرمود : «قدرى زيره و آويشن و نمك ، بردار و آرد كن و دو يا سه بار از آن در دهان خود نگه دار . بهبود خواهى يافت» .

مرد از خواب بيدار شد . نه در آنچه در خواب ديده بود ، انديشيد و نه بدان اعتنايى كرد تا هنگامى كه به دروازه نيشابور رسيد . در اين هنگام به او گفتند : على بن موسى الرضا عليه السلام از نيشابور ، بار سفر بسته و اكنون در رباط سعد است . در دل آن مرد ، چنين افتاد كه آهنگ وى كند و [بيمارى] خويش را براى او بيان دارد تا وى نيز دارويى سودمند برايش نسخه كند . بدين سان ، آهنگ وى در رباط سعد كرد . بر او وارد شد و به وى گفت : اى پسر پيامبر خدا! ماجراى من چنين و چنان بود و اكنون ، دهان و زبانم به سختى آسيب ديده است ، به گونه اى كه با دشوارى بسيار مى توانم سخن گويم . مرا دارويى تعليم ده تا از آن سود ببرم .

امام رضا عليه السلام فرمود : «مگر تو را تعليم ندادم؟ برو و آنچه را در خواب برايت نسخه كردم ، به كار گير» .

آن مرد به امام عليه السلام گفت : اى پسر پيامبر خدا! اگر صلاح مى دانى ، آن را برايم تكرار كن .

فرمود : «قدرى زيره و آويشن و نمك ، بردار و آرد كن و دو يا سه بار از آن در دهان خود ، نگه دار . بهبود خواهى يافت» .

آن مرد گويد : آنچه را برايم نسخه كرده بود ، استفاده كردم و بهبود يافتم . .

ص: 400

6 / 5ما يَنفَعُ لِعِلاجِ وَجَعِ الأَسنانِ5005.الإمام الصادق عليه السلام ( _ في خُطبَةٍ لَهُ _ ) طبّ الأئمّة عن محمّد بن أبي نصر عن أبيه عن الإمام الصادق عليه السلام ، قال :شَكَوتُ إلَيهِ هَيَجاناً في رَأسي وأضراسي وضَرَباناً في عَيني ، حَتّى تَوَرَّمَ وَجهي مِنهُ .

فَقالَ عليه السلام : عَلَيكَ بِهذَا الهِندَباءِ فَاعصِرهُ وخُذ ماءَهُ وصُبَّ عَلَيهِ مِن هذَا السُّكَّرِالطَّبَرزَدِ وأكثِر مِنهُ ؛ فَإِنَّهُ يُسَكِّنُهُ ويَدفَعُ ضَرَرَهُ .

قالَ : فَانصَرَفتُ إلى مَنزِلي فَعالَجتُهُ مِن لَيلَتي قَبلَ أن أنامَ وشَرِبتُهُ و نِمتُ عَلَيهِ ، فَأَصبَحتُ وقَد عوفيتُ بِحَمدِ اللّهِ ومَنِّهِ . (1) .


1- .طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 138 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 209 ، ح 22 .

ص: 401

6 / 5آنچه براى درمان دندان درد سودمند است

6 / 5آنچه براى درمان دندان درد سودمند است5002.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :طبّ الأئمّة عليهم السلام_ به نقل از محمّد بن ابى نصر ، از پدرش ، از امام صادق عليه السلام: نزد امام عليه السلام از ناآرامى سر و دندان هايم و از دردى شديد در چشم هايم _ تا جايى كه صورتم در اثر آن ورم كرده بود _ اظهار ناراحتى كردم .

فرمود : «بر تو باد اين كاسنى . آن را بِفْشُر و آبش را بگير و از اين شكر طَبَرزَد ، به مقدار فراوان ، بر آن بريز ؛ چرا كه درد را تسكين دهد و ضرر آن را دفع كند» .

من به خانه خود رفتم و همان شب ، پيش از آن كه بخوابم ، اين دارو را ساختم و خوردم و بر آن خوابيدم . صبح كه شد ، به حمد و منّت الهى بهبود يافته بودم .

.

ص: 402

5003.بحارالأنوار عن ابن أَبي سَلمة عن عائِشَة عن رَسولالكافي عن حمزَةَ بن الطَيّار :كُنتُ عِندَ أبِي الحَسَنِ الأَوَّلِ عليه السلام فَرَآني أتَأَوَّهُ ، فَقالَ : ما لَكَ ؟

قُلتُ : ضِرسي .

فَقالَ : لَوِ احتَجَمتَ !

فَاحتَجَمتُ فَسَكَنَ ، فَأَعلَمتُهُ .

فَقالَ لي : ما تَداوَى النّاسُ بِشَيءٍ خَيرٍ مِن مَصَّةِ دَمٍ ، أو مُزعَةِ عَسَلٍ .

قالَ : قُلتُ : جُعِلتُ فِداكَ ! مَا المُزعَةُ عَسَلٍ؟

قالَ : لَعقَةُ عَسَلٍ . (1)5002.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكافي عن أبي ولاّد :رَأَيتُ أبَا الحَسَنِ الأَوَّلَ عليه السلام فِي الحِجرِ وهُوَ قاعِدٌ ومَعَهُ عِدَّةٌ مِن أهلِ بَيتِهِ ، فَسَمِعتُهُ يَقولُ : ضَرَبَت عَلَيَّ أسناني ، فَأَخَذتُ السُّعدَ فَدَلَكتُ بِهِ أسناني ، فَنَفَعَني ذلِكَ وسَكَنَت عَنّي . (2)5001.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الكاظم عليه السلام :ضَرَبَت عَلَيَّ أسناني ، فَجَعَلتُ عَلَيهَا السُّعدَ . (3)5001.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَنِ احتَجَمَ يَومَ الثُّلاثاءِ لِسَبعَ عَشرَةَ أو تِسعَ عَشرَةَ أو لاِءِحدى وعِشرينَ مِنَ الشَّهرِ ، كانَت لَهُ شِفاءٌ مِن كُلِّ داءٍ مِن أدواءِ السَّنَةِ كُلِّها ، وكانَت لِما سِوى ذلِكَ شِفاءٌ مِن وَجَعِ الرَّأسِ وَالأَضراسِ وَالجُنونِ وَالجُذامِ وَالبَرَصِ . (4) .


1- .الكافي ، ج 8 ، ص 194 ، ح 231 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 163 ، ح 8 .
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 379 ، ح 6 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 161 ، ح 5 .
3- .طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 24 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 162 ، ح 7 .
4- .الخصال ، ص 385 ، ح 68 عن أبي سعيد الخدري ، بحار الأنوار ، ج 59 ، ص 38 ، ح 6 .

ص: 403

5000.الخصال ( _ به نقل از ابو ذر _ ) الكافى_ به نقل از حمزة بن طيّار: نزد امام كاظم عليه السلام بودم . ديد كه آه و ناله مى كنم . فرمود : «تو را چه شده است؟» .

گفتم : دندانم .

فرمود : «چه خوب بود حجامت مى كردى!».

من نيز حجامت كردم و دردم ، فرو نشست . امام عليه السلام را از اين موضوع ، آگاه كردم . به من فرمود : «مردم به هيچ دارويى بهتر از يك مَكشِ خون يا يك مَزْعه عسل ، درمان نجسته اند» .

گفتم : فدايت شوم! يك «مزعه» عسل چيست؟

فرمود : «يك قاشق عسل» .4999.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از ابو ولاّد: امام كاظم عليه السلام را ديدم كه در حِجْر اسماعيل (1) نشسته است و شمارى از خانواده وى نيز با اويند . از او شنيدم كه مى گفت : «دندان هايم دردى سخت گرفت . پس قدرى مُشكك برداشتم و دندان هاى خويش را با آن ، مالش دادم . اين درمان ، مرا سودمند افتاد و درد ، فرو نشست» .4998.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام :دندان هايم دردى سخت گرفت . پس بر آنها مُشكك نهادم .4997.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در روز سه شنبه هفدهم يا نوزدهم يا بيست و يكم ماه ، حجامت كند ، اين حجامت براى وى شفاى همه دردهاى سال خواهد بود و افزون بر آن ، شفاى سردرد ، دندان درد ، ديوانگى ، جذام و پيسى نيز خواهد بود . .


1- .مصطبه اى را گويند كه ديوارى بر آن محيط است و آن ، دو در دارد به دو ركن عراقى و شامى . آن مقدار زمين كه حطيم بدو محيط است و قبر هاجر ، مادر اسماعيل ، در آن است (ر . ك : لغت نامه دهخدا) .

ص: 404

4996.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :مَن قَلَّمَ أظفارَهُ يَومَ السَّبتِ ويَومَ الخَميسِ وأخَذَ مِن شارِبِهِ عوفِيَ مِن وَجَعِ الضِّرسِ ووَجَعِ العَينِ . (1)6 / 6ما يَنفَعُ لِعِلاجِ البَخَرِ5000.الخصال عن أبي ذرّ رحمه الله :الإمام الصادق عليه السلام :السِّواكُ يَجلُو البَصَرَ وَالإِثمِدُ يَذهَبُ بِالبَخَرِ . (2)4999.عنه صلى الله عليه و آله :المحاسن عن محمّد بن الحسن بن شمّون :كَتَبتُ إلى أبِي الحَسَنِ عليه السلام : إنَّ بَعضَ أصحابِنا يَشكُو البَخَرَ ، فَكَتَبَ عليه السلام إلَيهِ : كُلِ التَّمرَ البَرنِيَّ .

قالَ : وكَتَبَ إلَيهِ آخَرُ يَشكو يَبسا ، فَكَتَبَ عليه السلام إلَيهِ : كُلِ التَّمرَ البَرنِيَّ عَلَى الرّيقِ وَاشرَب عَلَيهِ الماءَ .

فَفَعَلَ فَسَمِنَ وغَلَبَت عَلَيهِ الرُّطوبَةُ ، فَكَتَبَ إلَيهِ يَشكو ذلِكَ .

فَكَتَبَ إلَيهِ : كُلِ التَّمرَ البَرنِيَّ عَلَى الرّيقِ ولا تَشرَب عَلَيهِ الماءَ . فَاعتَدَلَ . (3)4998.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :التّينُ يَذهَبُ بِالبَخَرِ ، ويَشُدُّ الفَمَ وَالعَظمَ ، ويُنبِتُ الشَّعرَ ، ويَذهَبُ بِالدّاءِ ، ولا يُحتاجُ مَعَهُ إلى دَواءٍ . (4)راجع : ج2 ، ص 316 ، ح 1725 .

.


1- .كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 128 ، ح 312 ، الخصال ، ص 394 ، ح 100 عن السكوني عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلامعنه صلى الله عليه و آله ، ثواب الأعمال ، ص 41 ، ح 2 عن السكوني عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 153 ، ح 402 ، بحار الأنوار ، ج 59 ، ص 36 ، ح 5 .
2- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 108 ، ح 230 ، بحار الأنوار ، ج 77 ، ص 55 ، ح 3 .
3- .المحاسن ، ج 2 ، ص 343 ، ح 2183 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 203 ، ح 1 وراجع : طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 66.
4- .الكافي ، ج 6 ، ص 358 ، ح 1 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 372 ، ح 2298 وفيه «حتّى لا» بدل «ولا» وليس فيه «الفم» وكلاهما عن أحمد بن محمّد بن أبي نصر ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 376 ، ح 1252 نحوه ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 185 ، ح 2 .

ص: 405

6 / 6آنچه براى درمان بوى بد دهان ، سودمند است

4996.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در روز پنج شنبه و شنبه ناخن هاى خود را كوتاه كند و قدرى از سبيل خود بگيرد ، از دندان درد و سردرد ، در امان باشد .6 / 6آنچه براى درمان بوى بد دهان ، سودمند است4993.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :مسواك زدن ، ديده را جلا مى دهد و سرمه ، بوى بد دهان را مى برد .4992.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ به ابو ذر _ ) المحاسن_ به نقل از محمّد بن حسن بن شمّون: براى امام كاظم عليه السلام چنين نوشتم : يكى از شيعيان از بوى بد دهان ، اظهار ناراحتى مى كند . براى وى اين گونه نوشت : «خرماى بَرْنى بخور» .

يكى ديگر براى وى نوشت و از خشكىِ مزاج ، اظهار ناراحتى كرد . امام عليه السلام براى وى نوشت : «ناشتا ، خرماى برنى بخور و بر روى آن نيز آب بنوش» .

آن شخص ، چنين كرد و از آن پس ، چاق شد و رطوبت بر مزاج وى غلبه يافت .

ديگر بار به امام عليه السلام نوشت و از اين پيشامد ، اظهار ناراحتى كرد . براى وى نوشت : «ناشتا ، خرماى برنى بخور ؛ اما بر روى آن آب منوش» . پس اعتدال يافت .4991.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :انجير ، بوى بد دهان را مى بَرَد ، دهان و استخوان ها را استحكام مى بخشد ، مو بر مى روياند ، درد را مى برد و با وجود آن ، ديگر به دارويى نياز نيست .ر . ك : ج2 ، ص317 (خواصّ خوردن انار با پيه آن / ح 5 172).

.

ص: 406

الفصل السابع : جهاز الهضم7 / 1الإِشارَةُ إلَى ما فيها مِنَ الحِكمَةِ4989.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام_ لِلطَّبيبِ الهِندِيِّ: كانَ الكَبِدُ حَدباءَ لِيُثقِلَ المَعِدَةَ ويَقَعَ جَميعُها عَلَيها ، فَيَعصِرَها لِيَخرُجَ ما فيها مِنَ البُخارِ . (1)4988.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام_ لِلمُفَضَّلِ بنِ عُمَرَ _: فَكِّر _ يا مُفَضَّلُ _ في أعضاءِ البَدَنِ أجمَعَ ، وتَدبيرِ كُلٍّ مِنها لِلإِربِ . . . الفَمُ لِلاِغتِذاءِ ، وَالمَعِدَةُ لِلهَضمِ ، وَالكَبِدُ لِلتَّخليصِ ، وَالمَنافِذُ لِتَنفيذِ الفُضولِ ، وَالأَوعِيَةُ لِحَملِها . . .

مَن جَعَلَ المَعِدَةَ عَصَبانِيَّةً شَديدَةً ، وقَدَّرَها لِهَضمِ الطَّعامِ الغَليظِ؟

ومَن جَعَلَ الكَبِدَ رَقيقَةً ناعِمَةً ، لِقَبولِ الصَّفوِ اللَّطيفِ مِنَ الغِذاءِ ، ولِتَهضِمَ وتَعمَلَ ما هُوَ ألطَفُ مِن عَمَلِ المَعِدَةِ ، إلاَّ اللّهَ القادِرَ؟ أتَرَى الإِهمالَ يَأتي بِشَيءٍ مِن ذلِكَ؟ كَلاّ ، بَل هُوَ تَدبيرٌ مِن مُدَبِّرٍ حَكيمٍ قادِرٍ ، عَليمٍ بِالأَشياءِ قَبلَ خَلقِهِ إيّاها ، لايُعجِزُهُ شَيءٌ وهُوَ اللَّطيفُ الخَبيرُ . . .

جَعَلَ اللّهُ سُبحانَهُ المَنفَذَ المُهَيَّأَ لِلخَلاءِ مِنَ الإِنسانِ في أستَرِ مَوضِعٍ مِنهُ ، فَلَم يَجعَلهُ بارِزا مِن خَلفِهِ ، ولا ناشِرا مِن بَينِ يَدَيهِ ، بَل هُوَ مُغَيَّبٌ في مَوضِعٍ غامِضٍ مِنَ البَدَنِ ، مَستورٌ مَحجوبٌ ، يَلتَقي عَلَيهِ الفَخِذانِ ، وتَحجُبُهُ الأَليَ_تانِ بِما عَلَيهِما مِنَ اللَّحمِ فَيُوارِيانِهِ ، فَإِذَا احتاجَ الإِنسانُ إلَى الخَلاءِ وجَلَسَ تِلكَ الجِلسَةَ ألفى ذلِكَ المَنفَذَ مِنهُ مُنصَبّا مُهَيَّئا لاِنحِدارِ الثُّفلِ ، فَتَبارَكَ اللّهُ مَن تظاهَرَت آلاؤُهُ ولا تُحصى نَعماؤُهُ ! . . .

تَأَمَّلِ الرِّيقَ وما فيهِ مِنَ المَنفَعَةِ ؛ فَإِنَّهُ جُعِلَ يَجري جَرَيانا دائِما إلَى الفَمِ ، لِيَبُلَّ الحَلقَ واللَّهَواتِ فَلا يَجِفَّ ؛ فَإِنَّ هذِهِ المَواضِعَ لَو جُعِلَت كَذلِكَ كانَ فيهِ هَلاكُ الإِنسانِ ، ثُمَّ كانَ لا يَستَطيعُ أن يُسيغَ طَعاما إذا لَم يَكُن فِي الفَمِ بَلَّةٌ تُنفِذُهُ ، تَشهَدُ بِذلِكَ المُشاهَدَةُ .

وَاعلَم أنَّ الرُّطوبَةَ مَطِيَّةُ الغِذاءِ . وقَد تَجري مِن هذَا البَلَّةِ إلى مَوضِعٍ آخَرَ مِنَ المُرَّةِ ، فَيَكونُ في ذلِكَ صَلاحٌ تامٌّ لِلإِنسانِ ، ولَو يَبِسَتِ المُرَّةُ لَهَلَكَ الإِنسانُ . . .

اِعلَم أنَّ فِي الإِنسانِ قُوىً أربَعا : قُوَّةً جاذِبَةً تَقبَلُ الغِذاءَ وتورِدُهُ عَلَى المَعِدَةِ ، وقُوَّةً مُمسِكَةً تَحبِسُ الطَّعامَ حَتّى تَفعَلَ فيهِ الطَّبيعَةُ فِعلَها ، وقُوَّةً هاضِمَةً ؛ وهِيَ الَّتي تَطبُخُهُ وتَستَخرِجُ صَفوَهُ وتَبُثُّهُ فِي البَدَنِ ، وقُوَّةً دافِعَةً تَدفَعُهُ وتَحدِرُ الثُّفلَ الفاضِلَ بَعدَ أخذِ الهاضِمَةِ حاجَتَها .

تَفَكَّر في تَقديرِ هذِهِ القُوَى الأَربَعَةِ الَّتي فِي البَدَنِ ، وأفعالِها وتَقديرِها لِلحاجَةِ إلَيها ، وَالإِربِ فيها ، وما في ذلِكَ مِنَ التَّدبيرِ وَالحِكمَةِ ، ولَولاَ الجاذِبَةُ كَيفَ يَتَحَرَّكُ الإِنسانُ لِطَلَبِ الغِذاءِ الَّتي بِها قِوامُ البَدَنِ؟ ولَولاَ الماسِكَةُ كَيفَ كانَ يَلبَثُ الطَّعامُ فِي الجَوفِ حَتّى تَهضِمَهُ المَعِدَةُ؟ ولَولاَ الهاضِمَةُ كَيفَ كانَ يَنطَبِ_خُ حَتّى يَخلُصَ مِنهُ الصَّفوُ الَّذي يَغذُو البَدَنَ وَيسُدُّ خِلَلَهُ؟ ولَولاَ الدّافِعَةُ كَيفَ كانَ الثُّفلُ الَّذي تُخَلِّفُهُ الهاضِمَةُ يَندَفِعُ ويَخرُجُ أوَّلاً فَأَوَّلاً؟

أفَلا تَرى كَيفَ وَكَّلَ اللّهُ سُبحانَهُ _ بِلَطيفِ صُنعِهِ وحُسنِ تَقديرِهِ _ هذِهِ القُوى بِالبَدَنِ وَالقيامِ بِما فيهِ صَلاحُهُ؟ وسَاُمَثِّلُ لَكَ في ذلِكَ مِثالاً : إنَّ البَدَنَ بِمَنزِلَةِ دارِ المَلِكِ ، ولَهُ فيها حَشَمٌ وصَبيَةٌ وقُوّامٌ مُوَكَّلونَ بِالدّارِ ، فَواحِدٌ لاِءِقضاءِ حَوائِجِ الحَشَمِ وإيرادِها عَلَيهِم ، وآخَرُ لِقَبضِ ما يَرِدُ وخَزنِهِ إلى أن يُعالَجَ ويُهَيَّأَ ، وآخَرُ لِعِلاجِ ذلِكَ وتَهيِئَتِهِ وتَفريقِهِ ، وآخَرُ لِتَنظيفِ ما فِي الدّارِ مِنَ الأَقذارِ وإخراجِهِ مِنها ، فَالمَلِكُ في هذا هُوَ الخَلاّقُ الحَكيمُ مَلِكُ العالَمينَ ، وَالدّارُ هِيَ البَدَنُ ، وَالحَشَمُ هِيَ الأَعضاءُ ، وَالقُوّامُ هِيَ هذِهِ القُوَى الأَربَعُ .

ولَعَلَّكَ تَرى ذِكرَنا هذِهِ القُوَى الأَربَعَ وأفعالَها بَعدَ الَّذي وَصَفتُ فَضلاً وتَزداداً ، ولَيسَ ماذَكَرتُهُ مِن هذِهِ القُوى عَلَى الجِهَةِ الَّتي ذُكِرَت في كُتُبِ الأَطِبّاءِ ولا قَولُنا فيهِ كَقَولِهِم ؛ لِأَ نَّهُم ذَكروها عَلى ما يُحتاجُ إلَيهِ في صَناعَةِ الطِّبِّ وتَصحيحِ الأَبدانِ ، وذَكَرناها عَلى ما يُحتاجُ في صَلاحِ الدّينِ وشِفاءِ النُّفوسِ مِنَ الغَيِّ ، كَالَّذي أوضَحتُهُ بِالوَصفِ الشّافي ، وَالمَثَلِ المَضروبِ مِنَ التَّدبيرِ وَالحِكمَةِ فيها . . .

فَكِّر _ يا مُفَضَّلُ _ في طُلوعِ الشَّمسِ وغُروبِها لاِءِقامَةِ دَولَتَيِ النَّهارِ وَاللَّيلِ . . . فَلَولا غُروبُها لَم يَكُنِ لِلنّاسِ هَدءٌ ولا قَرارٌ مَعَ عِظَمِ حاجَتِهِم إلَى الهَدءِ وَالرّاحَةِ ، لِسُكونِ أبدانِهِم ، وجُمومِ حَواسِّهِم ، وانبِعاثِ القُوَّةِ الهاضِمَةِ لِهَضمِ الطَّعامِ ، وتَنفيذِ الغِذاءِ إلَى الأَعضاءِ . (2) .


1- .الخصال ، ص 514 ، ح 3 ، علل الشرائع ، ص 100 ، ح 1 ، المناقب لابن شهرآشوب ، ج 4 ، ص 261 كلّها عن الربيع صاحب المنصور ، بحار الأنوار ، ج 61 ، ص 310 ، ح 17.
2- .بحار الأنوار ، ج 3 ، ص 67 إلى ص 112 نقلاً عن الخبر المشتهر بتوحيد المفضّل.

ص: 407

فصل هفتم : دستگاه گوارش

7 / 1اشاره به حكمت نهفته در دستگاه گوارش

فصل هفتم : دستگاه گوارش7 / 1اشاره به حكمت نهفته در دستگاه گوارش4987.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ خطاب به طبيب هندى: كبد ، قوسدار است تا معده را سنگينى كند و به تمامى بر روى آن قرار گيرد و آن را بفْشُرد و در نتيجه ، بخارى كه در آن هست ، بيرون رود .4987.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ خطاب به مُفضَّل بن عمر: اى مفضّل! در همه اندام هاى بدن و در اين حقيقت بينديش كه چگونه هر كدام از آنها براى هدفى سامان يافته اند : ... دهان براى غذا خوردن ، معده براى هضم كردن ، جگر براى افْشُره ساختن ، گذرها براى برونْ شدِ پس مانده ها ، و روده ها براى انتقال آنها ...

چه كسى معده را درشت و سخت قرار داده و آن را بر گوارش غذاهاى ديرْ هضم ، توانمند ساخته است؟ و چه كسى جگر را نازك و نرم قرار داده است تا غذاى ناب و نرم را پذيرا شود و گوارشى كه دقيق تر و حسّاس تر از كار معده است ، انجام دهد؟ آيا به گمان تو در هيچ كدام از اينها ، اهمال و به خود وا گذاشتگى پذيرفته است؟ نه ، هرگز! بلكه اينها همه تدبيرى است از سوى مدبّرى حكيم ، توانا و آگاه به چيزها ، پيش از اين كه آنها را بيافريند ، هيچ چيز او را ناتوان نسازد ، و همو لطيف و خبير است . . .

خداوند ، مخرج انسان را در پوشيده ترين جاى بدن او قرار داده ، نه پيشْ نشسته از جلو ، و نه برجسته از عقب ؛ بلكه نهفته در جايى بسته ، پوشيده و پنهان از بدن ؛ جايى كه در آن ، دو سرِ ران به هم رسند ؛ و سرين ها با گوشتى كه در آنهاست ، بر آن پرده افكند و آن را پوشاند ، و چون انسان را به قضاى حاجت نياز افتد و آن سان بنشيند ، آن مخرج ، براى بيرون دادن كُنجاره ، آماده مى شود . آفرين بر خدايى كه منّت هايش پى درپى رسيده و نعمت هايش از شمار ، بيرون است! . . .

در آب دهان و سودى كه در آن است ، تأمّل كن . آن ، به گونه اى آفريده شده كه پيوسته در دهان جريان داشته باشد تا حلق و ملازه ها را تَر بدارد و نگذارد خشك شوند ؛ چه ، اين جاى ها اگر بدين [گونه] وا گذاشته شوند ، نابودى انسان را در بردارند ، افزون بر اين كه اگر در دهان ، رطوبتى نبود كه در غذاها نفوذ كند ، انسان نمى توانست هيچ غذايى را مزه كند و گواراتر را بيابد . تجربه ، بر اين حقيقت ، گواهى مى دهد . . .

بدان كه رطوبت ، مَركب رَهوار غذاست و قدرى از اين تَرى در جايى ديگر از مرّه (1) نيز جريان مى يابد و اين خود ، تن درستى كامل انسان را ميسّر مى سازد ، در حالى كه اگر مُرّه خشك شود ، انسان ، نابود مى شود . . .

بدان كه در بدن انسان ، چهار نيرو وجود دارد : نيروى جذب كننده كه غذا را مى پذيرد و به معده مى رساند ؛ نيروى نگه دارنده كه غذا را حبس مى كند تا طبيعت ، اثر خود را در آن بگذارد ؛ نيروى گوارش كه غذا را مى پرورد و افشره آن را بيرون مى كشد و در بدن مى پراكند ؛ و نيروى دفع كننده كه كُنجاره پس مانده را پس از اين كه نيروى گوارش كننده ، نياز خود را از آنها بر مى گيرد ، از بدن بيرون مى راند .

در سامان يافتگى اين نيروهاى چهارگانه در بدن ، در عملكرد آنها و به اندازه بودن آنها با نيازى كه بدانها هست و هدفى كه از وجودشان هست و سرانجام ، در تدبير و حكمتى كه در اين همه هست ، بينديش ، اگر آن نيروى جذب كننده نبود ، چگونه انسان در جستجوى غذايى كه مايه برپايى جسم است ، به راه مى افتاد؟ اگر نيروى نگه دارنده نبود ، چگونه غذا در درون مى ماند تا معده ، آن را هضم كند؟ اگر نيروى گوارش نبود ، چگونه غذا پخته مى شد تا افشره اى كه خوراك بدن را تأمين مى كند و رخنه گاه هاى آن را پُر مى كند ، از آن بيرون كشيده شود؟ و اگر آن نيروى دفع كننده نبود ، چگونه كُنجاره اى كه هاضمه بر جاى مى گذارَد ، يك به يك ، از بدن رانده و بيرون فرستاده مى شد؟

اكنون مگر نمى بينى كه چگونه خداوند به صُنعِ دقيقِ خود و حُسنِ تقدير خويش ، اين نيروها را به خدمت بدن انسان و انجام دادن آنچه درستى اش در آن است ، گمارد؟ در اين باره ، برايت مثالى مى آورم . جسم انسان ، سراى پادشاهى را مى مانَد كه در آن ، خدمتگزاران ، غلامانِ سبك پاى و سرْگماشتگانى هستند و كارِ سراى را بر عهده دارند : يكى ، نيازمندى هاى خدمتگزاران را فراهم مى آورد و در اختيارشان مى نهد ؛ يكى آنچه را آمده است ، تحويل مى گيرد و براى فراورده شدن و آماده شدن به انبار مى سپرد ؛ ديگرى آن را آماده و پرورده مى سازد و مى پراكند ؛ و ديگرى ، آلودگى را از خانه مى پالايد و بيرون مى بَرد . در اين جا نيز ، آفريدگار حكيم و پروردگار جهان و جهانيان ، همان پادشاه است . پيكر انسان ، آن سراى است . خدمتگزاران ، اندام هاى بدن اند ، و سرگماشتگان نيز همان چهار نيرو هستند .

شايد گمان كنى آنچه درباره اين چهار نيرو و عملكرد آنها پس از بيان كلّى درباره شان آورده ام ، زيادت و افزونى است ؛ امّا نه آنچه گفتم ، بر سياق آن چيزى است كه در كتاب هاى پزشكان آمده ، و نه سخن ما در اين باره به سان سخن آنان است ؛ چه ، آنها اين آگاهى را به عنوان چيزهايى كه در فنّ طبابت و تن درستى بدان نياز است ، يادآور شده اند و ما آنها را به عنوان آنچه در درستىِ دين و شفاى دل ها از گم راهى بدان نياز مى افتد ، يادآور شده ايم ؛ همانند آن تدبير و حكمتى كه در كار بدن است و آن را به توصيفى فراگير و حكايتى آشنا ، باز گفتم . . .

اى مفضّل! در طلوع و غروب خورشيد ، بينديش كه جابه جايى روز و شب را سامان مى دهد . . . ؛ چه ، اگر غروب نبود ، مردمْ آرام و قرار نداشتند ، در حالى كه آنان را به آرامش و راحتى ، نيازى فراوان است تا بدن هايشان بياسايد ، حواسشان جمع شود ، دستگاه گوارش ، به كار گوارش غذا برانگيخته گردد ، و غذا به اندام ها راه بگشايد .

.


1- .طريحى در مجمع البحرين (ج 4 ص 190) «مُرّة» را يكى از اخلاط بدن، غير از خون، معرّفى مى كند. شايد همان، زرداب يا تلخه باشد. م.

ص: 408

. .

ص: 409

. .

ص: 410

. .

ص: 411

. .

ص: 412

4986.صحيح البخارى ( _ به نقل از ابن عبّاس _ ) عنه عليه السلام_ في حَديثٍ: ثُمَّ أجرى في آدَمَ النّورَ وَالنّارَ وَالرّيحَ وَالماءَ ، فَبِالنّورِ أبصَرَ وعَقَلَ وفَهِمَ ، وبِالنّارِ أكَلَ وشَرِبَ . ولَولا أنَّ النّارَ فِي المَعِدَةِ لَم تَطحَنِ المَعِدَةُ ، الطَّعامَ ، ولَولا أنَّ الرّيحَ في جَوفِ ابنِ آدَمَ يُلهِبُ نارَ المَعِدَةِ لَم يَلتَهِب ، ولَولا أنَّ الماءَ في جَوفِ ابن آدَمَ يُطفِئُ حَرَّ نارِ المَعِدَةِ ؛ لَأَحرَقَتِ النّارُ جَوفَ ابنَ آدَمَ . (1)4986.صحيح البخاري عن ابن عبّاس :الإمام الكاظم عليه السلام :طَبائِعُ الجِسمِ عَلى أربَعَةٍ : فَمِنهَا الهَواءُ الَّذي لا تَحيَا النَّفسُ إلاّ بِهِ وبِنَسيمِهِ ، ويُخرِجُ ما فِي الجِسمِ مِن داءٍ وعُفونَةٍ ، وَالأَرضُ الَّتي قَد تُوَلِّدُ اليُبسَ وَالحَرارَةَ ، وَالطَّعامُ ومِنهُ يَتَوَلَّدُ الدَّمُ . ألا تَرى أنَّهُ يَصيرُ إلَى المَعِدَةِ فَتُغَذّيهِ حَتّى يَلينَ ، ثُمَّ يَصفُوَ فَتَأخُذُ الطَّبيعَةُ صَفوَهُ دَما ، ثُمَّ يَنحَدِرُ الثُّفلُ ، وَالماءُ وهُوَ يُوَلِّدُ البَلغَمَ . (2)راجع : ج1 ، ص 324 (الإشارة إلى ما في الحنجرة من الحكمة).

7 / 2صِحَّةُ جَهازِ الهَضمِ7 / 2 _ 1الحِميَةُ4984.عنه عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :المَعِدَةُ بَيتُ كُلِّ داءٍ ، وَالحِميَةُ رأسُ كُلِّ دَواءٍ . (3) .


1- .الاختصاص ، ص 109 ، بحار الأنوار ، ج 61 ، ص 306 ، ح 14 .
2- .الكافي ، ج 8 ، ص 230 ، ح 297 عن ابن سنان ، بحار الأنوار ، ج 61 ، ص 306 ، ح 12.
3- .طبّ النبيّ صلى الله عليه و آله ، ص 2 ، عوالي اللآلي ، ج 2 ، ص 30 ، ح 72 ، الخصال ، ص 512 ، ح 3 ، علل الشرائع ، ص 99 ، ح 1 ، المناقب لابن شهرآشوب ، ج 4 ، ص 260 والثلاثة الأخيرة عن الربيع صاحب المنصور عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار ، ج 61 ، ص 307 ، ح 17 .

ص: 413

7 / 2سلامت دستگاه گوارش

7 / 2 _ 1پرهيز

4983.عنه عليه السلام ( _ في ذِكرِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله _ ) امام صادق عليه السلام_ در روايتى از ايشان: سپس در آدم ، نور ، آتش ، باد و آب را به جريان انداخت . انسان ، به نور ديد و انديشيد و فهميد ، و به آتش خورد و نوشيد . اگر در معده آتش نبود ، معده غذا را نرم نمى كرد ؛ اگر در درون آدميزاد بادى نبود كه آتش معده را شعله ور سازد ، آن آتش بر نمى افروخت ؛ و اگر درون آدمى زاده ، آبى نبود كه زبانه هاى آتشِ معده را فرو نشاند ، آن آتش ، درون آدمى را يكسره مى سوزاند .4982.عنه عليه السلام :امام كاظم عليه السلام :سرشت آدم ، بر چهار چيز نهاده است : يكى از آنها هواست كه شخص ، جز بدان و به نسيم آن ، زنده نمى ماند و هر درد و عفونتى را هم كه در جسم است ، بيرون مى راند . ديگرى خاك است كه ممكن است خشكى و حرارت را پديد آورد . ديگرى خوراك است كه خون از آن پديد مى آيد . مگر نمى بينى غذا به معده در مى آيد و آن جا ، معده آن را مى پرورَد تا نرم و آن گاه ، ناب شود و طبيعت ، افشره آن را به عنوان خون مى گيرد و سپس ، كُنجاره به پايين بدن سرازير مى شود. و چهارم ، آب است كه بلغم را مى سازد .ر . ك : ج1 ، ص325 (اشاره به حكمت نهفته در حنجره).

7 / 2سلامت دستگاه گوارش7 / 2 _ 1پرهيز4978.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :معده ، خانه همه دردهاست و پرهيز ، ريشه همه درمان ها .

.

ص: 414

4977.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ المَعِدَةَ بَيتُ الدّاءِ ، وَالحِميَةَ هِيَ الدَّواءُ . (1)راجع : ج2 ، ص10 القسم الرابع / دور الأكل والشرب في الصحّة والمرض.

7 / 2 _ 2مايَنفَعُ لِلهَضمِأ _ الخَسُّ4977.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :كُلِ الخَسَّ ؛ فَإِنَّهُ يورِثُ النُّعاسَ ، ويَهضِمُ الطَّعامَ . (2)ب _ التَّمرُ4975.سنن ابن ماجة عن عبد اللّه بن عمرو :رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ في خَواصِّ التَّمرِ البَرنِيِّ: إنَّ هذا جَبرَئيلُ يُخبِرُني أنَّ فيهِ تِسعَ خِصالٍ : يُطَيِّبُ النَّكهَةَ ، ويُطَيِّبُ المَعِدَةَ ، ويَهضِمُ الطَّعامَ... . (3)4974.امام على عليه السلام :الكافي عن أبي عمرو عن رجل عن الإمام الصادق عليه السلام :خَيرُ تُمورِكُمُ البَرنِيُّ؛ يَذهَبُ بِالدّاءِ ولا داءَ فيهِ ، ويَذهَبُ بِالإِعياءِ ولا ضَرَرَ لَهُ ، ويَذهَبُ بِالبَلغَمِ ، ومَعَ كُلِّ تَمرَةٍ حَسَنَةٌ .

وفي رِوايَةٍ اُخرى : يُهنِئُ ويُمرِئُ ، ويَذهَبُ بِالإِعياءِ ويُشبِ_عُ . (4) .


1- .الخصال ، ص 512 ، ح 3 ، علل الشرائع ، ص 99 ، ح 1 ، المناقب لابن شهرآشوب ، ج 4 ، ص 260 كلّها عن الربيع صاحب المنصور ، بحار الأنوار ، ج 10 ، ص 205 ، ح 9 .
2- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 396 ، ح 1344 عن الإمام عليّ عليه السلام ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 239 ، ح 2 ؛ الفردوس ، ج 3 ، ص 244 ، ح 4717 عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله .
3- .الخصال ، ص 416 ، ح 8 عن الإمام الصادق عليه السلام . انظر تمام الحديث وتخريجه في ج2 ، ص248 ، ح 1604.
4- .الكافي ، ج 6 ، ص 345 ، ح 5 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 343 ، ح 2184 وليس فيه ذيله ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 133 ، ح 33 وراجع : المستدرك على الصحيحين ، ج 4 ، ص 227 ، ح 7451 .

ص: 415

7 / 2 _ 2آنچه براى گوارش ، سودمند است
الف _ كاهو
ب _ خرما

4974.الإمام عليّ عليه السلام :امام صادق عليه السلام :معده ، خانه درد است و پرهيز ، يگانه درمان .ر . ك : ج2 ، ص9 بخش چهارم / تأثير خوردن و آشاميدن در سلامت و بيمارى .

7 / 2 _ 2آنچه براى گوارش ، سودمند استالف _ كاهو4973.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كاهو بخور ، كه خواب آور است و غذا را هضم مى كند .ب _ خرما4971.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ درباره خواصّ خرماى بَرنى: اين جبرئيل است كه به من خبر مى دهد كه در آن (خرماى بَرنى) ، نُه ويژگى است : بوى دهان را خوش مى سازد ، معده را مى پالايد و غذا را گوارش مى دهد . (1)4970.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از ابوعمرو ، از مردى ، از امام صادق عليه السلام: «بهترين خرماى شما ، خرماى بَرنى است؛ دردها را مى بَرَد و خود ، بيمارى نمى زايد ، خستگى را مى زدايد و زيانى در بر ندارد ، بَلغَم را از ميان مى بَرَد ، و با هر خرمايى خوبى اى همراه است» .

در روايتى ديگر است كه فرمود : «[خرما] گوارا و سبُك مى كند ، و خستگى را مى بَرَد و سير مى كند» .

.


1- .براى ديدن متن كامل حديث و منابع آن ، ر .ك : خواصّ خرما ج2 ، ص249 ح 1604 .

ص: 416

ج _ الجُبنُ4969.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :الجُبنُ يَهضِمُ ما قَبلَهُ ، ويُشَهّي ما بَعدَهُ . (1)راجع : ج2 ، ص 264 (خواصّ الجبن).

د _ السَّويقُ4966.مسند ابن حنبل ( _ به نقل از اَ نَس _ ) الإمام الصادق عليه السلام :السَّويقُ يَهضِمُ الرُّؤوسَ . (2)4965.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ به مُعاذ ، آن هنگام كه او را به سوى يمن فرستاد ) مكارم الأخلاق عن عليّ بن سليمان :أكَلنا عِندَ الرِّضا عليه السلام رُؤوسا فَدَعا بِالسَّويقِ ، فَقُلتُ : إنّي قَدِ امتَلأتُ .

فَقالَ : إنَّ قَليلَ السَّويقِ يَهضِمُ الرُّؤوسَ وهُوَ دَواؤُهُ . (3)ه _ السِّواكُ4967.الإمام زين العابدين عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَنِ استاكَ كُلَّ يَومٍ مَرَّتَينِ فَقَد أدامَ سُنَّةَ الأَنبِياءِ عليهم السلام . . . ويَمرَأُ طَعامُهُ . (4)راجع : ج1 ، ص 374 ، ح 620 و 621.

و _ الاِستِلقاءُ بَعدَ الطَّعامِ4964.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :الاِستِلقاءُ بَعدَ الشِّبَعِ : يُسمِنُ البَدَنَ ، ويُمرِئُ الطَّعامَ ، ويَسُلُّ الدّاءَ . (5) .


1- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 411 ، ح 1390 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 297 ، ح 1981 ، بحارالأنوار ، ج 66 ، ص 105 ، ح 9.
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 306 ، ح 10 عن حمّاد بن عثمان.
3- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 354 ، ح 1154 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 78 ، ح 6 .
4- .جامع الأخبار ، ص 151 ، ح 340 عن الإمام عليّ عليه السلام ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 138 ، ح 49.
5- .الدعوات ، ص 80 ، ح 200 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 412 ، ح 9 .

ص: 417

ج _ پنير
د _ سويق
ه _ مسواك زدن
و _ به پشت دراز كشيدن پس از غذا خوردن

ج _ پنير4962.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :پنير ، غذاهاى پيش از خود را گوارش مى دهد و براى پس از خود ، اشتها مى آورد .ر. ك : ص265 (خواص پنير).

د _ سويق4959.المراسيل ( _ به نقل از هشام ، از پدرش _ ) امام صادق عليه السلام :سويق ، (1) كلّه پاچه را هضم مى كند .4964.عنه صلى الله عليه و آله :مكارم الأخلاق_ به نقل از على بن سليمان: نزد امام رضا عليه السلام كلّه پاچه خورديم . پس سويق خواست . گفتم : من سير شده ام . فرمود : «اندكى از سويق ، كلّه پاچه را هضم مى كند و دواى آن است» .ه _ مسواك زدن4962.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس روزى دو بار مسواك بزند ، سنّت پيامبران را استمرار بخشيده است . . . و غذايش گوارا مى شود .ر. ك : ج1 ، ص375 (فوايد مسواك زدن / ح 620 و 621).

و _ به پشت دراز كشيدن پس از غذا خوردن4959.المراسيل عن هشام عن أبيه :امام صادق عليه السلام :به پشت دراز كشيدن پس از غذا خوردن ، بدن را چاق مى كند ، غذا را گوارا مى سازد و درد را [از درون انسان] بيرون مى كند .

.


1- .معناى سويق در ج2 ، صفحه 375 خواهد آمد .

ص: 418

4958.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ از نامه ايشان به اهالى نجران _ ) كتاب التعريف :رُوِيَ : الاِستِلقاءُ بَعدَ الطَّعامِ مُمرِئٌ ويُدِرُّ العُروقَ ، وَالنَّومُ بَعدَ الطَّعامِ يَهضِمُ ويُمرِئُ . (1)7 / 2 _ 3ما يَدبَغُ المَعِدَةَ ويُقَوّيهاأ _ التُّفّاحُ4956.امام زين العابدين عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام :كُلُوا التُّفّاحَ ؛ فَإِنَّهُ يَدبَغُ المَعِدَةَ . (2)4955.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :التُفّاحُ نَضوحُ المَعِدَةِ . (3)ب _ الرُّمّانُ4955.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :كُلُوا الرُّمّانَ بِشَحمِهِ ؛ فَإِنَّهُ دِباغٌ لِلمَعِدَةِ . (4)4954.الإرشاد :الإمام الصادق عليه السلام :كُلُوا الرُّمّانَ المُزَّ بِشَحمِهِ ؛ فَإِنَّهُ دِباغٌ لِلمَعِدَةِ (5) . .


1- .مستدرك الوسائل ، ج 16 ، ص 327 ، ح 20047 نقلاً عن كتاب التعريف.
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 357 ، ح 11 عن مسمع بن عبد الملك عن الإمام الصادق عليه السلام .
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 355 ، ح 1 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 370 ، ح 2295 كلاهما عن إسماعيل بن جابر وح 2294 عن الحسن بن راشد عن الإمام الصادق عليه السلام ، الخصال ، ص 612 ، ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، تحف العقول ، ص 101 وفيهما «أكل التفّاح نضوح للمعدة» ، الجعفريّات ، ص 244 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، دعائم الإسلام ، ج 2 ، ص 113 ، ح 373 وفيهما «عليكم بأكل التفّاح فإنّه نضوح للمعدة» والخمسة الأخيرة عن الإمام عليّ عليه السلام ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 168 ، ح 6 .
4- .الخصال ، ص 636 ، ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، عيون أخبار الرضا عليه السلام ، ج 2 ، ص 43 ، ح 150 عن أحمد بن عامر الطائي عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، تحف العقول ، ص 124 وكلاهما عن الإمام عليّ عليه السلام ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 154 ، ح 1 ؛ مسند ابن حنبل ، ج 9 ، ص 72 ، ح 23297 عن ربعيّة ابنة عياض الكلابيّة ، عيون الأخبار لابن قتيبة ، ج 3 ، ص 294 عن معمر بن خُثم عن جدّته ، كنز العمّال ، ج 14 ، ص 187 ، ح 38322 .
5- .الكافي ، ج 6 ، ص 354 ، ح 13 عن ابن القدّاح ، المحاسن ، ج 2 ، ص 356 ، ح 2235 عن ابن القدّاح عن الإمام الصادق عن الإمام عليّ عليهماالسلام ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 160 ، ح 30 .

ص: 419

7 / 2 _ 3آنچه معده را مى پالايد و تقويت مى كند
الف _ سيب
ب _ انار

4954.الإرشاد :التعريف :روايت شده است : به پشت دراز كشيدن پس از غذا خوردن ، گوارا كننده است و عروق را به جريان مى اندازد ، و خواب پس از غذا خوردن نيز غذا را هضم مى كند و گوارا مى سازد .7 / 2 _ 3آنچه معده را مى پالايد و تقويت مى كندالف _ سيب4953.المستدرك على الصحيحين عن أنس :امام على عليه السلام :سيب بخوريد ، كه معده را مى پالايد .4952.مسند ابن حنبل عن سمرة بن جندب :امام صادق عليه السلام :سيب ، پالاينده و خوش بو كننده معده است . (1)ب _ انار4950.الخصال ( _ به نقل از عبد اللّه بن عمر _ ) امام على عليه السلام :انار را با پيه آن بخوريد ؛ چرا كه معده را پاك مى كند .4950.الخصال عن عبد اللّه بن عمر :امام صادق عليه السلام :انار مَلَس را با پيه آن بخوريد ؛ چرا كه معده را پاك مى كند .

.


1- .. در الخصال و تحف العقول ، حديث به صورت «خوردن سيب . . .» آمده است .

ص: 420

4949.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :طبّ الأئمّة عن الحارث بن المغيرة :شَكَوتُ إلى أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام ثِقلاً أجِدُهُ في فُؤادي ، وكَثرَةَ التُّخَمَةِ مِن طَعامي .

فَقال : تَناوَل مِن هذَا الرُّمّانِ الحُلوِ ، وكُلهُ بِشَحمِهِ ؛ فَإِنَّهُ يَدبَغُ المَعِدَةَ دَبغاً ، ويَشفِي التُّخَمَةَ ، ويَهضِمُ الطَّعامَ ، ويُسَبِّحُ (1) فِي الجَوفِ . (2)راجع : ج2 ، ص 316 (خواصّ أكل الرمان بشحمه).

ج _ الكُمَّثرى4946.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :الكُمَّثرى يَدبَغُ المَعِدَةَ ويُقَوّيها ، هُوَ وَالسَّفَرجَلُ سَواءٌ ، وهُوَ عَلَى الشِّبَعِ أنفَعُ مِنهُ عَلَى الرِّيقِ ، ومَن أصابَهُ طَخاءٌ فَليَأكُلهُ _ يَعني عَلَى الطَّعامِ _ . (3)د _ السَّفَرجَلُ4949.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :أكلُ السَّفَرجَلِ قُوَّةٌ لِلقَلبِ الضَّعيفِ ، ويُطَيِّبُ المَعِدَةَ ، ويُذَكِّي الفُؤادَ ، ويُشَجِّعُ الجَبانَ . (4)4948.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :عَلَيكَ بِأَكلِ السَّفَرجَلِ الحُلوِ مَعَ حَبِّهِ ؛ فَإِنَّهُ يُقَوِّي الضَّعفَ ، ويُطَيِّبُ المَعِدَةَ ، ويُزَكِّي المَعِدَةَ . (5) .


1- .في المصدر : «تسبح» ، والأصوب ما أثبتناه كما في بحار الأنوار.
2- .طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 134 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 164 ، ح 49.
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 358 ، ح 2 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 379 ، ح 1266 وفيه إلى «والسفرجل» ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 177 ، ح 37.
4- .الكافي ، ج 6 ، ص 357 ، ح 1 عن الحسن بن راشد عن الإمام الصادق عليه السلام ، المحاسن ، ج 2 ، ص 366 ، ح 2277 عن أبي بصير عن الإمام الصادق عن آبائه عنه عليهم السلام ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 170 ، ح 15.
5- .طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 136 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 176 ، ح 36.

ص: 421

ج _ گلابى
د _ بِ_هْ

4947.عنه صلى الله عليه و آله :طبّ الأئمّة عليهم السلام_ به نقل از حارث بن مغيره: از سنگينى اى كه در قلبم احساس مى كردم و از بدگوارى و سوءهاضمه اى كه داشتم ، نزد امام صادق عليه السلام اظهار ناراحتى كردم . فرمود : «از اين انارِ شيرين ، ميل كن و آن را با پيه اش بخور ؛ چرا كه معده را كاملاً پاك مى كند ، بدگوارى را درمان مى سازد ، غذا را هضم مى كند و در درون بدن ، تسبيح مى گويد» . (1)ر . ك : ج2 ، ص317 (خواصّ خوردن انار با پيه آن).

ج _ گلابى4944.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :گلابى ، معده را مى پالايد و تقويت مى كند و با بِهْ ، همگون است . خوردنش روى غذا سودمندتر است تا چاشت ناخورده . هر كس هم كه احساس سنگينى مى كند ، از آن [بر روى غذا] بخورد.د _ بِ_هْ4942.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :خوردن بِهْ نيروى قلب ضعيف است ، معده را پاك مى سازد ، دل را فراست مى دهد و ترسو را شجاعت مى بخشد .4941.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :بر تو باد خوردن بِه شيرين با دانه هايش ؛ چرا كه قلب ضعيف را تقويت مى كند ، معده را مى پالايد و معده را پاك مى سازد .

.


1- .. علاّمه مجلسى مى گويد : احتمالاً تسبيح گفتن انار در درون بدن ، كنايه اى از سودمندى فراوان آن است و از اين جهت كه بر قدرت و حكمت آفريدگار دلالت دارد ، گويى هماره در حال تسبيح گفتن خداوند است.

ص: 422

4940.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :السَّفَرجَلُ يُفَرِّجُ المَعِدَةَ ، ويَشُدُّ الفُؤادَ ، وما بَعَثَ اللّهُ نَبِيّا قَطُّ إلاّ أكَلَ السَّفَرجَلَ . (1)ه _ البِطّيخُ4944.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عَلَيكُم بِالبِطّيخِ ؛ فَإِنَّ فيهِ عَشرَ خِصالٍ : هُوَ طَعامٌ ، وشَرابٌ ، واُشنانٌ ، ورَيحانٌ ، ويَغسِلُ المَثانَةَ ، ويَغسِلُ البَطنَ ، ويُكثِرُ ماءَ الظَّهرِ ، ويَزيدُ فِي الجِماعِ ، ويَقطَعُ البُرودَةَ ، ويُنَقِّي البَشَرَةَ . (2)و _ الباقِلاَءُ4942.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :كُلُوا الباقِلّى بِقِشرِهِ ؛ فَإِنَّهُ يَدبَغُ المَعِدَةَ . (3)ز _ الحَزاءُ4940.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ الحَزاءَ جَيِّدٌ لِلمَعِدَةِ بِماءٍ بارِدٍ . (4) .


1- .المحاسن ، ج 2 ، ص 367 ، ح 2283 عن إسحاق بن مطهّر ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 171 ، ح 20 .
2- .طبّ النبيّ صلى الله عليه و آله ، ص 8 عن ابن عبّاس ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 297 ؛ الفردوس ، ج 3 ، ص 138 ، ح 4371 عن ابن عبّاس نحوه ، كنز العمّال ، ج 10 ، ص 46 ، ح 28288.
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 344 ، ح 3 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 309 ، ح 2029 كلاهما عن صالح بن عقبة ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 397 ، ح 1347 عن الإمام الرضا عليه السلام ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 266 ، ح 4.
4- .المحاسن ، ج 2 ، ص 323 ، ح 2090 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 242 ، ح 1 وراجع : الكافي ، ج 8 ، ص 191 ، ح 220.

ص: 423

ه _ خربزه
و _ باقلا
ز _ حَزا

4939.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :بِهْ ، معده را گشايش مى دهد ، (1) دل را استحكام مى بخشد ؛ و خداوند ، هيچ پيامبرى را برنينگيخته ، مگر آن كه بِهْ نيز خورده است .ه _ خربزه4937.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر شما باد خوردن خربزه ؛ چرا كه در آن ، ده ويژگى است : غذاست ، آب است ، شستشو دهنده است ، خوش بو كننده است ، (2) مثانه را مى شويد ، شكم را مى شويد ، آب كمر را فراوان مى سازد ، بر نيروى همبسترى مى افزايد ، سردى مزاج را از ميان مى بَرَد ، و پوست را تميز مى كند .و _ باقلا4935.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :باقلا را با پوستش بخوريد ؛ چرا كه معده را پاك مى كند .ز _ حَزا4919.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :حزا (3) به همراه آب سرد ، براى معده سودمند است .

.


1- .مجلسى در ذيل اين حديث گفته است: در بيشتر نسخه ها همين عبارت «يفرج المعدة» آمده است، امّا اين تعبير داراى معنايى كه با اين موضع سازگار باشد نيست، مگر آن كه گفته شود «يفرج» [از ريشه فرج ]به معناى شكافتن و گشودن است و خود كنايه از وسعت دادن به معده و به وجود آمدن اشتها به غذاست. در برخى از نسخه ها نيز «يصوح» آمده كه به معناى «خشك مى كند» است. در برخى ديگر هم «نضوح» [يعنى پاك كننده] آمده كه از ساير ضبط ها معناى روشن ترى دارد .
2- .در متن حديث ، «اُشنان» آمده و آن ، نام گياهى است كه به عنوان مادّه كمكى در شست و شو از آن استفاده مى شده است. اين واژه ، اساساً پارسى است كه به زبان عربى درآمده و شكل و تلفظ پيشين خود را نيز حفظ كرده است. م.
3- .حزا ، گياهى است شبيه كرفس ، ولى با برگ هايى پهن تر . در فارسى آن را «دينارويه» مى گويند. بويى تلخ دارد و داراى دو نوع صحرايى و باغى است. نوع صحرايى را به شيرازى «برگ كازرونى» و نوع باغى را «آهودوستك» مى نامند (لغت نامه دهخدا : ج 6 ص 8905) . م .

ص: 424

ح _ التَّلبينَةُ4921.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ فيمَن بِهِ وَجَعٌ لا يَطعَمُ الطَّعامَ: عَلَيكُم بِالتَّلبِينَةِ فَحَسّوهُ إيّاها ، _ فَوَالَّذي نَفسي بِيَدِهِ _ إنَّها لَتَغسِلُ بَطنَ أحَدِكُم ، كَما يَغسِلُ أحَدُكُم وَجهَهُ بِالماءِ مِنَ الوَسَخِ . (1)راجع : ج1 ، ص 276 (ما يؤمن من اللقوة). ج2 ، ص 332 (السعتر) . ج2 ، ص 414 (الغبيراء) . ج2 ، ص 462 ، ح 1970.

7 / 2 _ 4مايَضُرُّ المَعِدَةَأ _ التُّخَمَةُ4922.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :كُلُّ داءٍ مِنَ التُّخَمَةِ ما خَلاَ الحُمّى ؛ فَإِنَّها تَرِدُ وُرودا . (2)4923.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أصلُ كُلِّ داءٍ البَرَدَةُ . (3)ب _ كَثرَةُ الأَكلِ4925.سنن الترمذى ( _ به نقل از اَنَس بن مالك _ ) الإمام عليّ عليه السلام :يا كُمَيلُ ، لا توقِرَنَّ مَعِدَتَكَ طَعاما ، ودَع فيها لِلماءِ مَوضِعا ، ولِلرّيحِ مَجالاً ، ولا تَرفَع يَدَكَ مِنَ الطَّعامِ إلاّ وأنتَ تَشتَهيهِ ؛ فَإِن فَعَلتَ ذلِكَ فَأَنتَ تَستَمرِئُهُ ؛ فَإِنَّ صِحَّةَ الجِسمِ مِن قِلَّةِ الطَّعامِ وقِلَّةِ الماءِ . (4) .


1- .مسند ابن حنبل ، ج 9 ، ص 359 ، ح 24554 وج 10 ، ص 85 ، ح 26109 ، المستدرك على الصحيحين ، ج 4 ، ص 228 ، ح 7455 وص 451 ، ح 8245 ، السنن الكبرى ، ج 9 ، ص 581 ، ح 19574 كلّها عن عائشة نحوه ، كنز العمّال ، ج 10 ، ص 37 ، ح 28245 .
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 269 ، ح 8 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 232 ، ح 1711 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 336 ، ح 29.
3- .كنز العمّال ، ج 10 ، ص 4 ، ح 28075 نقلاً عن الدارقطني في العلل عن أنس وابن السني وأبي نعيم في الط_بّ عن الإمام عليّ عليه السلام وعن أبي سعيد وعن الزهري ؛ بحار الأنوار ، ج 86 ، ص 306.
4- .تحف العقول ، ص 172 ، بشارة المصطفى ، ص 25 عن كميل بن زياد نحوه ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 425 ، ح 41 .

ص: 425

ح _ تلبينه
7 / 2 _ 4آنچه به معده زيان مى رساند
الف _ بدگوارى
ب _ پُرخورى

ح _ تلبينه4927.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ درباره كسى كه به بيمارى بى اشتهايى گرفتار آمده بود _: بر شما باد [خو ردن] تلبينه . (1) آن را به وى [جرعه جرعه] بخورانيد ، كه سوگند به آن كه جانم در دست اوست ، شكم هر يك از شما را چونان مى شويد كه كسى با آب ، چرك را از صورت خويش ، فرو بشويد .ر. ك : ج1 ، ص277 (آنچه از كژدهانى ايمنى مى دهد) . ج2 ، ص333 (آويشن) . ج2 ، ص415 (سنجد) . ج2 ، ص463 (شفا جُستن با شير گاو / ح 1970).

7 / 2 _ 4آنچه به معده زيان مى رساندالف _ بدگوارى4926.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :هر دردى از بدگوارى (سنگين خوارى) است ، مگر تب ، كه به خودى خود به بدن در مى آيد .4927.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سنگينى معده (بَرَده) ، (2) ريشه هر بيمارى اى است .ب _ پُرخورى4929.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :اى كميل! مبادا معده ات را از خوراك ، سنگين كنى . در آن ، جايى براى آب و جايى براى باد وا گذار و هنگامى كه هنوز به خوردن اشتها دارى ، از غذا خوردن دست بكش ، كه اگر چنين كنى ، غذا را گوارا خواهى يافت ؛ چه ، تن درستى ، از كم خوردن و كم آشاميدن است .

.


1- .تلبينه، نوعى آش است كه از سبوس، شير و عسل درست مى شود . براى توضيح بيشتر ، ر .ك : ج1 ، ص235 (تَلبينه).
2- .بَرَده ، همان بدگوارى يا سنگينى غذاها بر معده است. از آن رو ، اين بيمارى چنين نام گرفته كه معده را سرد مى كند و سبب مى شود شخص نتواند غذا را گوارا حس كند .

ص: 426

ج _ شُربُ الماءِ بَينَ الطَّعامِ4931.سنن أبى داوود ( _ به نقل از تميمِ دارى _ ) الإمام الرضا عليه السلام :مَن أرادَ أن لا تُؤذِيَهُ مَعِدَتُهُ فَلا يَشرَب عَلى طَعامِهِ ماءً حَتّى يَفرُغَ مِنهُ ، ومَن فَعَلَ ذلِكَ رَطِبَ بَدَنُهُ ، وضَعُفَت مَعِدَتُهُ ، ولَم تَأخُذِ العُروقُ قُوَّةَ الطَّعامِ ؛ لِأن_َّهُ يَصيرُ فِي المَعِدَةِ فِجّا (1) إذا صُبَّ الماءُ عَلَى الطَّعامِ أوَّلاً فَأَوَّلاً . (2)د _ شُربُ الماءِ عَبّاً4933.منية المريد :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مُصُّوا الماءَ مَصّا ولاتَعُبّوهُ عَبّا ؛ فَإِنَّهُ يوجَدُ مِنهُ الكُبادُ . (3)ه _ شُربُ الماءِ البارِدِ وَالفُقّاعِ فِي الحَمّامِ4935.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :إيّاكَ وشُربَ الماءِ البارِدِ وَالفُقّاعِ فِي الحَمّامِ ؛ فَإِنَّهُ يُفسِدُ المَعِدَةَ . (4) .


1- .في المصدر: «فجأ»، والتصويب من بحار الأنوار. والفِجّ من كلّ شيء: ما لم ينضج (لسان العرب، ج2، ص340).
2- .طبّ الإمام الرضا عليه السلام ، ص 35 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 323 نحوه.
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 381 ، ح 1 عن ابن القدّاح عن الإمام الصادق عليه السلام ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 341 ، ح 1103 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 402 ، ح 2404 عن ابن القدّاح وفيه «يأخذ» بدل «يوجد» ، الجعفريّات ، ص 161 كلاهما عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، دعائم الإسلام ، ج 2 ، ص 130 ، ح 452 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 466 ، ح 23.
4- .كتاب من لايحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 113 ، ح 232 ، الأمالي للصدوق ، ص 445 ، ح 595 كلاهما عن محمّد بن حمران ، روضة الواعظين ، ص 336 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 70 ، ح 3.

ص: 427

ج _ آب نوشيدن در ميان خوردن غذا
د _ يكسره سر كشيدن آب
ه _ نوشيدن آب سرد و فقّاع در حمّام

ج _ آب نوشيدن در ميان خوردن غذا4937.عنه صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :هر كس مى خواهد معده اش او را آزار ندهد ، ميان غذا خوردن ، آب ننوشد تا آن را به پايان برساند ؛ زيرا كه هر كس چنين كند ، رطوبت در بدنش مى نشيند و معده اش ضعيف مى شود و رگ ها نمى توانند نيروى موجود در غذا را بگيرند ؛ چه ، اگر پى درپى آب به معده ريخته شود ، معده ، فراخ مى گردد .د _ يكسره سر كشيدن آب4932.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آب را به آهستگى بمكيد و آن را يكباره سر مكشيد ؛ زيرا كه از آن ، بيمارى جگر برمى خيزد .ه _ نوشيدن آب سرد و فقّاع در حمّام5020.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في ما وَصّى بِهِ عَمرَو بنَ مُرَّةَ لَمّا بَعَث ) امام صادق عليه السلام :از نوشيدن آب سرد و فقّاع (1) در حمّام ، حذر كن ؛ چرا كه معده را تباه مى كند .

.


1- .مراد از فقّاع در حديث ، نوع حلال آب جوست _ كه امروزه به نام «ماء الشعير» شناخته مى شود _ نه آب جو كه نوشيدن آن حرام است ، مگر گفته شود نوشيدن آن در حمّام ، علاوه بر حرمت و ايجاد مستى ، معده را بيش از پيش از بين مى برد .

ص: 428

و _ أكلُ القَديدِ5022.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الهادي عليه السلام :القَديدُ لَحمُ سَوءٍ ؛ لِأَ نَّهُ يَستَرخي فِي المَعِدَةِ ، ويُهَيِّجُ كُلَّ داءٍ ، ولا يَنفَعُ مِن شَيءٍ ، بَل يَضُرُّهُ . (1)ز _ أكلُ اللَّحمِ النِّيِّ5017.صحيح البخارى ( _ به نقل از ابو برده ، از پدرش _ ) الإمام الرضا عليه السلام :أكلُ اللَّحمِ النِّيِّ يورِثُ الدُّودَ فِي البَطنِ . (2)ح _ كَثرَةُ أكلِ البَيضِ5019.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :كَثَرةُ أكلِ البَيضِ وإدمانُهُ يورِثُ الطُّحالَ ، ورِياحا في رَأسِ المَعِدَةِ. (3)7 / 3مايَنفَعُ لِعِلاجِ بَعضِ أوجاعِ البَطنِ7 / 3 _ 1الكُمَّثرى5024.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في وَصفِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله _ ) الإمام الصادق عليه السلام :كُلُوا الكُمَّثرى ؛ فَإِنَّهُ يَجلُو القَلبَ ، ويُسَكِّنُ أوجاعَ الجَوفِ بِإِذنِ اللّهِ تَعالى . (4) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 314 ، ح 4 عن محمّد بن عيسى.
2- .طبّ الإمام الرضا عليه السلام ، ص 28 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 321.
3- .طبّ الإمام الرضا عليه السلام ، ص 28 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 321 .
4- .الكافي ، ج 6 ، ص 358 ، ح 1 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 371 ، ح 2296 كلاهما عن أبي بصير ، الخصال ، ص 632 ، ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 379 ، ح 1265 كلاهما عن الإمام عليّ عليه السلام نحوه ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 174 ، ح 32.

ص: 429

و _ خوردن گوشت نمكْ سودِ خشك شده
ز _ خوردن گوشت ناپخته
ح _ بسيار خوردن تخم مرغ
7 / 3آنچه براى برخى دردهاى شكم ، سودمند است
7 / 3 _ 1گلابى

و _ خوردن گوشت نمكْ سودِ خشك شده5023.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام هادى عليه السلام :گوشت نمكْ سود خشك شده ، بد گوشتى است ؛ زيرا در معده از هم باز مى شود ، هر بيمارى اى را بر مى انگيزد ، هيچ سودى در بر ندارد ، و تنها ، زيان مى رساند .ز _ خوردن گوشت ناپخته5025.امام على عليه السلام ( _ در توصيف پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت ا ) امام رضا عليه السلام :خوردن گوشت ناپخته ، در شكم ، كِرم ايجاد مى كند .ح _ بسيار خوردن تخم مرغ5027.عنه صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :تخم مرغ بسيار خوردن و مداومت بر آن ، بيمارى سِپُرز مى آورد و ايجاد كننده بادهايى در سرِ معده است .7 / 3آنچه براى برخى دردهاى شكم ، سودمند است7 / 3 _ 1گلابى5028.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :گلابى بخوريد ، كه به اذن خداوند عز و جل دل را جلا مى دهد و دردهاى درون را تسكين مى بخشد .

.

ص: 430

7 / 3 _ 2الأَرُزُّ وَالسُّمّا قُ5031.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكافي عن حمران :كانَ بِأَبي عَبدِاللّهِ عليه السلام وَجَعُ البَطنِ ، فَأَمَرَ أن يُطبَخَ لَهُ الأَرُزُّ ويُجعَلَ عَلَيهِ السُّمّاقُ ، فَأَكَلَهُ فَبَرَأَ . (1)7 / 3 _ 3السَّعتَرُ5031.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الكاظم عليه السلام :كانَ دَواءُ أميرِالمُؤمِنينَ عليه السلام السَّعتَرَ ، وكانَ يَقولُ : إنَّهُ يَصيرُ لِلمَعِدَةِ خَملاً ، كَخَملِ القَطيفَةِ . (2)7 / 3 _ 4العَسَلُ وَالشّونيزُ5033.المستدرك على الصحيحين ( _ به نقل از براء بن عازب _ ) صحيح مسلم عن أبي سعيد الخدريّ :جاءَ رَجُلٌ إلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله فَقالَ : إنَّ أخِي استَطلَقَ بَطنُهُ .

فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : «اِسقِهِ عَسَلاً » فَسَقاهُ ، ثُمَّ جاءَهُ فَقالَ : إنّي سَقَيتُهُ فَلَم يَزِدهُ إلاَّ استِطلاقا .

فَقالَ لَهُ : ثَلاثَ مَرّاتٍ .

ثُمَّ جاءَ الرّابِعَةَ فَقالَ : «اِسقِهِ عَسَلاً » .

فَقالَ : لَقَد سَقَيتُهُ فَلَم يَزِدهُ إلاَّ استِطلاقا .

فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : «صَدِّقِ اللّهَ وكَذِّب بَطنَ أخيك» فَسَقاهُ فَبَرَأ . (3) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 342 ، ح 7 عن حمران ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 178 ، ح 16.
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 375 ، ح 1 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 426 ، ح 2493 كلاهما عن زياد القندي ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 244 ، ح 2.
3- .صحيح مسلم ، ج 4 ، ص 1736 ، ح 91 ، صحيح البخاري ، ج 5 ، ص 2152 ، ح 5360 ، سنن الترمذي ، ج 4 ، ص 409 ، ح 2082 كلاهما نحوه ، مسند ابن حنبل ، ج 4 ، ص 183 ، ح 11871 ، كنز العمّال ، ج 10 ، ص 21 ، ح 28170؛ بحارالأنوار ، ج 66 ، ص 295 ، ح 20.

ص: 431

7 / 3 _ 2برنج و سماق
7 / 3 _ 3آويشن
7 / 3 _ 4عسل و شونيز

7 / 3 _ 2برنج و سما ق5035.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از عمران: امام صادق عليه السلام ، شكمْ درد داشت . فرمود براى او برنج بپزند و بر آن ، سماق بيفزايند . آن گاه ، آن را خورد و بهبود يافت .7 / 3 _ 3آويشن5036.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام :داروى اميرمؤمنان عليه السلام ، آويشن (1) بود . او مى فرمود : «آويشن براى معده ، پُرزى همانند پُرز پارچه هاى مخمل مى شود» .7 / 3 _ 4عسل و شونيز5039.عنه صلى الله عليه و آله :صحيح مسلم_ به نقل از ابوسعيد خُدْرى: مردى نزد پيامبر خدا آمد و گفت : برادرم به اسهال مبتلا شده است . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «به او عسل بنوشان» .

وى به او عسل نوشاند و ديگر بار نزد پيامبر خدا آمد و گفت : به وى خوراندم ؛ امّا بر اسهال وى افزود .

او سه بار مراجعه كرد و همين را گفت و پيامبر خدا نيز سخن پيشين را به او فرمود . براى چهارمين بار ، به حضور رسيد و پيامبر خدا فرمود : «به او عسل بنوشان» . گفت : به او خورانده ام ؛ امّا فقط بر اسهالش افزوده است .

پيامبر خدا فرمود : «سخن خدايت را باور بدار و شكم برادر خويش را باور مَدار» .

پس ، آن مرد ديگر بار به او عسل خورانيد و او نيز بهبود يافت .

.


1- .معناى آويشن در ج2 صفحه 333 خواهد آمد.

ص: 432

5037.الدرّ المنثور ( _ به نقل از ابن مسعود _ ) الإمام عليّ عليه السلام :إنَّ رَجُلاً شَكا إلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله وَجَعاً يَجِدُهُ في جَوفِهِ فَقالَ :

خُذ شَربَةَ عَسَلٍ وأَلقِ فيها ثَلاثَ حَبّاتِ شونيزٍ أو خَمساً أو سَبعاً ، وَاشرَبهُ تَبَرأ بِإِذنِ اللّهِ .

فَفَعَلَ ذلِكَ الرَّجُلُ فَبَرَأَ . (1)7 / 3 _ 5الجَوزُ المَشوِيُّ5040.عنه صلى الله عليه و آله :طبّ الأئمّة عن محمّد بن إبراهيم الجعفيّ :شَكا رَجُلٌ إلى أبِي الحَسَنِ عَلِيِّ بنِ موسَى الرِّضا عليه السلام مَغصا كادَ يَقتُلُهُ ، وسَأَلَهُ أن يَدعُوَ اللّهَ عز و جل لَهُ فَقَد أعياهُ كَثرَةُ مايَتَّخِذُ لَهُ مِنَ الأَدوِيَةِ ، ولَيسَ يَنفَعُهُ ذلِكَ ، بَل يَزدادُ عَلَيهِ شِدَّةً .

قالَ : فَتَبَسَّمَ _ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِ _ وقالَ : وَيحَكَ ! إنَّ دُعاءَنا مِنَ اللّهِ بِمَكانٍ ، وإنّي أسأَلُ اللّهَ أن يُخَفِّفَ عَنكَ بِحَولِهِ وقُوَّتِهِ ، فَإذَا اشتَدَّ بِكَ الأَمرُ وَالتَوَيتَ مِنهُ ، فَخُذ جَوزَةً وَاطرَحها عَلَى النّارِ ، حَتّى تَعلَمَ أنَّها قَدِ اشتَوى ما في جَوفِها وغَيَّرَتِ النّارُ قِشرَها ، كُلها (2) ؛ فَإِنَّها تَسكُنُ مِن ساعَتِها .

قالَ : فَوَاللّهِ ، ما فَعَلتُ ذلِكَ إلاّ مَرَّةً واحِدَةً فَسَكَنَ عَنِّي المَغصُ بِإِذنِ اللّهِ عز و جل . (3) .


1- .دعائم الإسلام ، ج 2 ، ص 135 ، ح 476 عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، بحارالأنوار ، ج 62 ، ص 72 ، ح 28.
2- .في بحار الأنوار : «وغيّرتهُ النار ، قشِّرها وكُلْها» .
3- .طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 101 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 176 ، ح 12.

ص: 433

7 / 3 _ 5گردوى تَف داده

5041.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :مردى نزد پيامبر خدا از دردى كه در درون خويش داشت ، اظهار ناراحتى كرد . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «شربتى از عسل بردار و سه يا پنج يا هفت دانه شونيز در آن بينداز و بنوش تا به اذن خداوند عز و جل بهبود يابى» .

او اين كار را انجام داد و بهبود يافت .7 / 3 _ 5گردوى تَف داده5042.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :طبّ الأئمّة عليهم السلام_ به نقل از محمد بن ابراهيم جعفى: مردى از شكمْ دردى كه چيزى نمانده بود باعث مرگش شود ، به نزد على بن موسى الرضا عليه السلام ناليد و از ايشان خواست براى او در پيشگاه خداوند عز و جل دعا كند ؛ چرا كه دارو و درمان هاى فراوانى كه به وى داده اند ، او را به ستوه آورده است و نه فقط او را سودى نرسانده ، بلكه بر شدّت درد او نيز افزوده است .

امام _ كه درود خدا بر او باد _ لبخند زد و فرمود : «نيك بخت مردا! دعاى ما به درگاه خداوند ، جاى خود دارد و من از خداوند مى خواهم به مدد و نيروى خود ، درد تو را بكاهد ، امّا چون درد بر تو غلبه كرد و از آن به خود پيچيدى ، گردويى بردار و بر آتش بگير تا هنگامى كه بدانى آنچه در درون آن هست ، كباب شده و آتش ، رنگ پوست آن را نيز ديگرگون كرده باشد . در اين هنگام ، آن را بخور كه در دم ، درد را آرام مى كند» . (1)

او مى گويد : به خداوند سوگند ، تنها يك بار اين كار را انجام دادم و به اذن خداوند ، آن شكمْ دردِ من ، آرام شد .

.


1- .در بحار الأنوار ، عبارت چنين است : « . . . و آتش آن را ديگرگون كرده باشد ، آن را پوست بكَن و بخور كه در دَم ، درد را آرام مى كند» .

ص: 434

7 / 3 _ 6الحُقنَةُ5042.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ أفضَلَ ما تَداوَيتُم بِهِ الحُقنَةُ ، وهِيَ تُعظِمُ البَطنَ ، وتُنَقّي داءَ الجَوفِ ، وتُقَوِّي البَدَنَ . (1)5043.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :لا بَأسَ بِالحُقنَةِ ؛ لَولا أنَّها تُعظِمُ البَطنَ . (2)5044.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :الحُقنَةُ هِيَ مِنَ الدَّواءِ ، وزَعَموا أنَّها تُعظِمُ البَطنَ ، وقَد فَعَلَها رِجالٌ صالِحونَ . (3)7 / 3 _ 7سَويقُ الأَرُزِّ5047.عنه صلى الله عليه و آله :المحاسن عن محمّد بن مروان :كُنتُ عِندَ أبي عَبدِاللّهِ عليه السلام وبِهِ بَطَنٌ ذَريعٌ ، فَانصَرَفتُ مِن عِندِهِ عَشِيَّةً وأنَا مِن أشفَقِ النّاسِ عَلَيهِ ، فَأَتَيتُهُ مِنَ الغَدِ فَوَجَدتُهُ قَد سَكَنَ ما بِهِ ، فَقُلتُ لَهُ : جُعِلتُ فِداكَ ! قَد فارَقتُكَ عَشِيَّةَ أمسِ وبِكَ مِنَ العِلَّةِ ما بِكَ؟

فَقالَ : إنّي أمَرتُ بِشَيءٍ مِنَ الأَرُزِّ ؛ فَغُسِلَ وجُفِّفَ ودُقَّ ، ثُمَّ استَفَفتُهُ فَاشتَدَّ بَطني. (4) .


1- .الخصال ، ص 637 ، ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، تحف العقول ، ص 125 عن الإمام عليّ عليه السلام ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 114 ، ح 19.
2- .دعائم الإسلام ، ج 2 ، ص 145 ، ح 510 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 134 ، ح 103.
3- .طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 54 عن سماعة ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 117 ، ح 30.
4- .المحاسن، ج 2، ص304، ح 2012 ، بحار الأنوار، ج 62، ص172، ح 2 وراجع: الكافي، ج 6، ص341، ح 1.

ص: 435

7 / 3 _ 6تنقيه كردن
7 / 3 _ 7آرد برنج

7 / 3 _ 6تنقيه كردن5045.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهترين درمانى كه به كار مى گيريد ، تنقيه كردن است . شكم را بزرگ مى كند ، درد درون را مى شويد و بدن را قوى مى كند .5046.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تنقيه كردن ، هيچ ايرادى ندارد ، جز اين كه شكم را بزرگ مى كند .5047.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :تنقيه كردن ، نوعى درمان است . گفته اند كه شكم را بزرگ مى كند ، در حالى كه مردان صالحى اين كار را انجام داده اند .7 / 3 _ 7آرد برنج5050.عنه صلى الله عليه و آله :المحاسن_ به نقل از محمد بن مروان: نزد امام صادق عليه السلام بودم . ايشان شكمْ درد (اسهال) سختى داشت . شامگاهان ، در حالى كه بسيار بر حال ايشان نگران بودم ، از نزد وى رفتم . فردا روز ، نزد ايشان بازگشتم و ديدم دردى كه داشته ، فرو نشسته است . گفتم : فدايت شوم! شامگاه ديروز كه از تو جدا شدم ، آن چنان بيمار بودى؟!

فرمود : «گفتم قدرى برنج آوردند ، شستند ، خشك كردند و آسياب كردند . سپس از آن ، دارويى (سفوفى) ساختم [و خوردم] و شكمم ، بند آمد» .

.

ص: 436

5051.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكافي عن خالد بن نجيح :شَكَوتُ إلَى أبي عَبدِاللّهِ عليه السلام وَجَعَ بَطني ، فَقالَ لي : خُذِ الأَرُزَّ فَاغسِلهُ ، ثُمَّ جَفِّفهُ فِي الظِّلِّ ، ثُمَّ رُضَّهُ وخُذ مِنهُ في كُلِّ غَداةٍ مِل ءَ راحَتِكَ . _ وزادَ فيهِ إسحاقُ الجَريريُّ _ : تَقليهِ قَليلاً وَزنَ أوقِيَةٍ وَاشرَبهُ . (1)5052.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لِعَلِيٍّ عليه السلام _ ) الإمام الصادق عليه السلام :مَرِضتُ مَرَضاً شَديداً ، فَأَصابَني بَطَنٌ ، فَذَهَبَ جِسمي ، فَأَمَرتُ بِأَرُزٍّ فَقُلِيَ ، ثُمَّ جُعِلَ سَويقاً ، فَكُنتُ آخُذُهُ ، فَرَجَعَ إلَيَّ جِسمي . (2)راجع : ج2 ، ص 382 (خواصّ بعض أنواع السويق / سويق الأرُزّ) .

7 / 3 _ 8خُبزُ الأَرُزِّ5052.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ به على عليه السلام _ ) الإمام الصادق عليه السلام :أطعِمُوا المَبطونَ خُبزَ الأَرُزِّ ، فما دَخَلَ جَوفَ المَبطونِ شَيءٌ أنفَعُ مِنهُ ، أما إنَّهُ يَدبَغُ المَعِدَةَ ، ويَسُلُّ الدّاءَ سَلاًّ . (3)7 / 3 _ 9سَويقُ الجاوَرسِ5055.عنه صلى الله عليه و آله :الكافي عن عبدالرحمن بن كثير :مَرِضتُ بِالمَدينَةِ فَانطَلَقَ بَطني ، فَوَصَفَ لي أبو عَبدِاللّهِ عليه السلام سَويقَ الجاوَرسِ ، وأمَرَني أن آخُذَ سَويقَ الجاوَرسِ وأشرَبَهُ بِماءِ الكَمّونِ ، فَفَعَلتُ ، فَأَمسَكَ بَطني وعوفيتُ . (4) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 342، ح 6 ، المحاسن ، ج 2، ص304، ح 2013 نحوه ، بحار الأنوار، ج 62، ص173، ح 3.
2- .المحاسن ، ج 2 ، ص 304 ، ح 2011 عن هشام بن سالم ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 174 ، ح 5 وراجع : السرائر ، ج 3 ، ص 140.
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 305 ، ح 2 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 274 ، ح 2.
4- .الكافي ، ج 6 ، ص 345 ، ح 2 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 420 ، ح 1424 نحوه ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 281 ، ح 25 .

ص: 437

7 / 3 _ 8نان برنج
7 / 3 _ 9آرد گاوَرْس

5056.عنه صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از خالد بن نجيح: از شكمْ درد ، نزد امام صادق عليه السلام اظهار ناراحتى كردم . به من فرمود : «قدرى برنج بگير ، آن را بشوى و در سايه ، خشك كن . سپس ، آن را آسياب كن و در هر صبحگاه ، به اندازه يك كف دست از آن بردار» .

اسحاق جريرى بدين حديث افزوده است : «آن را در آبى به وزن يك اوقيه (1) بجوشان و آن گاه بخور» .5057.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :سخت بيمار شدم و در اين بيمارى به شكمْ درد گرفتار آمدم و تنم تحليل رفت . گفتم كه قدرى برنج در آب جوشاندند و از آن ، آشى ساخته شد و من ، از آن استفاده مى كردم . پس [نيروى] تنم به من بازگشت .ر .ك : ج2 ، ص383 (خواصّ برخى از انواع سويق / سويق برنج) .

7 / 3 _ 8نان برنج5061.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :به كسى كه شكمْ درد دارد ، نان برنج بدهيد ؛ چرا كه هيچ چيز ، سودمندتر از آن به شكمِ چنين بيمارى در نيامده است . آن ، معده را پاك مى كند و درد را به كلّى از بدن بيرون مى كشد .7 / 3 _ 9آرد گاوَرْس (2)5056.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از عبد الرحمان بن كثير: در مدينه بيمار شدم و به اسهال ، گرفتار آمدم . امام صادق عليه السلام ، برايم آرد گاوَرْس نسخه كرد و مرا فرمود كه آرد گاورس بگيرم و با آب زيره بخورم . اين كار را كردم و اسهالم متوقّف شد و بهبود يافتم .

.


1- .اوقيه ، واحد وزن با مقادير متفاوت در زمان ها و مكان هاى مختلف بوده و در اصل آن را برابر يك دوازدهم رطل دانسته اند. اوقيه شرعى در قرون نخستين اسلامى در مكّه معادل چهل درهم برابر با 124 گرم بوده است (ر. ك : اوزان و مقياس ها در اسلام : ص 54 به بعد) . م.
2- .گاورس ، گياهى است از تيره گندميان و از دسته غلاّت كه دانه هاى شبيه اَرزَن دارد و با ارزن از يك نوع است و در حقيقت ، گونه اى ارزن است كه دانه هايش درشت تر است و پوستش نيز از پوست ارزن ، زِبرتر است . دانه هاى اين گياه را بيشتر به كبوتران دهند (فرهنگ معين) . همچنين ، ر. ك : ج2 ، ص 501 ، پاورقى 1 .

ص: 438

7 / 3 _ 10ألبانُ الإِبِلِ5059.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :في ألبانِ الإِبِلِ . . . دَواءٌ لِذَرَبِ كُم . (1)5060.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ في . . . ألبانِها شِفاءً لِلذَّرِبَةِ بُطونُهُم . (2)7 / 4مايورِثُ البَواسيرَ7 / 4 _ 1طولُ الجُلوسِ عَلَى الخَلاءِ5065.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :طولُ الجُلوسِ عَلَى الخَلاءِ يورِثُ الباسورَ . (3)5062.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :اُدخُلِ الخَلاءَ لِحاجَةِ الإِنسانِ ، وَالبَث فيهِ بِقَدرِ ما تَقضي حاجَتَكَ ، ولا تُطِل فيهِ ؛ فَإِنَّ ذلِكَ يورِثُ الدّاءَ الدَّفينَ (4) . (5) .


1- .المصنّف لعبدالرزّاق ، ج 9 ، ص 259 ، ح 17135 ، كنز العمّال ، ج 10 ، ص 31 ، ح 28219.
2- .مسند ابن حنبل ، ج 1 ، ص 629 ، ح 2677 ، المعجم الكبير ، ج 12 ، ص 184 ، ح 12986 كلاهما عن ابن عبّاس ، كنز العمّال ، ج 10 ، ص 46 ، ح 28286.
3- .كتاب من لايحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 28 ، ح 56 ، الخصال ، ص 19 ، ح 65 عن إسماعيل بن أبي زياد عن الإمام الصادق عن آبائه عن الإمام عليّ عليهم السلام ، علل الشرائع ، ص 278 ، ح 1 وفيه «البواسير» بدل «الباسور» ، تهذيب الأحكام ، ج 1 ، ص 352 ، ح 1041 وفيه «سمعت أبا جعفر عليه السلام يقول: قال لقمان لابنه...» وزاد فيه «فكتب هذا على باب الحشّ» ، وكلاهما عن محمّد بن مسلم ، بحار الأنوار ، ج 80 ، ص 186 ، ح 41.
4- .في بحار الأنوار : «يورث داء الفيل» . قال العلاّمة المجلسي قدس سره في توضيح الحديث : «حدوث داء الفيل لكثرة الجلوس على الخلاء لعلّه لحدوث ضعف في الرجلين يقبل بسببه الموادّ النازلة من أعالي البدن . وفي النسخ «داء الدفين» أي الداء المستتر في الجوف» (بحار الأنوار ، ج62 ، ص340) .
5- .طبّ الإمام الرضا عليه السلام ، ص 49 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 317.

ص: 439

7 / 3 _ 10شير شتر
7 / 4آنچه بواسير مى آورد
7 / 4 _ 1زياد نشستن به گاهِ قضاى حاجت

7 / 3 _ 10شير شتر5065.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :درمان اسهال شما در شيرِ شتر . . . است .5066.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در شير شتر ، شفاى اسهال است .7 / 4آنچه بواسير مى آورد7 / 4 _ 1زياد نشستن به گاهِ قضاى حاجت5068.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :زياد نشستن در آبريزگاه ، بواسير مى آورد .5069.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :براى قضاى حاجت ، به آبريزگاه برو و در آن جا به همان اندازه كه قضاى حاجت كنى ، بمان و آن را به درازا مكشان ؛ چرا كه اين كار ، درد نهفته (1) را در پى مى آورد .

.


1- .در بحار الأنوار به جاى «الداء الدفين ( درد نهفته در داخل انسان )» عبارت «داء الفيل (پاخره و پافيلى )» آمده است . علاّمه مجلسى ، در توضيح روايت مى گويد : به وجود آمدن پاخره در اثر زياد نشستن در آبريزگاه ، شايد به خاطر موادّى باشد كه از قسمت هاى بالاى بدن به طرف پاها سرازير شده و موجب ضعف و سستى آنها مى شود.

ص: 440

5070.عنه صلى الله عليه و آله :مجمع البيان :قيلَ : إنَّ مولاهُ [ مولى لُقمانَ ] دَخَلَ المَخرَجَ فَأَطالَ فيهِ الجُلوسَ ، فَناداهُ لُقمانُ : إنَّ طولَ الجُلوسِ عَلَى الحاجَةِ يُفجَعُ مِنهُ الكَبِدُ ، ويورَثُ مِنهُ الباسورُ ، ويَصعَدُ الحَرارَةُ إلَى الرَّأسِ ، فَاجلِس هَونا وقُم هَونا .

قالَ : فَكَتَبَ حِكمَتَهُ عَلى بابِ الحُشِّ . (1)7 / 4 _ 2الجِماعُ حاقِناً5069.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا يُجامِعَنَّ أحَدُكُم وبِهِ حَقنٌ مِن خَلاءٍ ؛ فَإِنَّهُ يَكونُ مِنهُ البَواسيرُ ، ولا يُجامِعَنَّ أحَدُكُم وبِهِ حَقنٌ مِن بَولٍ ؛ فَإِنَّهُ يَكونُ النَّواصيرُ . (2)7 / 4 _ 3الجَمعُ بَينَ البَيضِ وَالسَّمَكِ5072.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :يَنبَغي أن تَحذَرَ . . . أن تَجمَعَ في جَوفِكَ البَيضَ وَالسَّمَكَ في حالٍ واحِدَةٍ ؛ فَإِنَّهُما إذَا اجتَمَعا وَلَّدا القولَنجَ ، ورِياحَ البَواسيرِ ، ووَجَعَ الأَضراسِ . (3)راجع : ج1 ، ص 494 (أسباب الأمراض الجلديّة / أكل الطين).

.


1- .مجمع البيان ، ج 7 ، ص 495 ، بحار الأنوار ، ج 80 ، ص 184 ، ح 35 .
2- .كنز العمّال ، ج 16 ، ص 355 ، ح 44902 ، نقلاً عن ابن النّجار عن أنس.
3- .طبّ الإمام الرضا عليه السلام ، ص 63 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 321 نحوه.

ص: 441

7 / 4 _ 2همبسترى در حال خوددارى از قضاى حاجت
7 / 4 _ 3با هم خوردن تخم مرغ و ماهى

5074.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مجمع البيان :گفته اند كه خواجه لقمان ، به آبريزگاه رفت و نشستن در آن جا را به درازا كشانْد . لقمان ، بر او چنين بانگ زد : «از نشستن زياد به گاهِ قضاى حاجت ، جگر به درد مى آيد ، بواسير ايجاد مى شود ، و حرارت ، به سر مى رسد . سَبُك بنشين و سَبُك برخيز» . راوى مى گويد : از آن پس ، خواجه لقمان ، اين حكمت وى را بر درِ آبريزگاه نوشت .7 / 4 _ 2همبسترى در حال خوددارى از قضاى حاجت5074.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مبادا كسى در حالى كه از قضاى حاجت خوددارى مى ورزد ، نزديكى كند ؛ چرا كه اين كار ، بواسير مى آورد ؛ و مبادا كسى در حالى كه پيشاب خود را نگه مى دارد ، نزديكى كند ؛ چرا كه اين كار ، ناسور مى آورد .7 / 4 _ 3با هم خوردن تخم مرغ و ماهى5077.عنه صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :بايد از اين بپرهيزى كه . . . تخم مرغ و ماهى را هم زمان در معده گِرد آورى ؛ چه ، هر گاه اين دو با يكديگر گِرد آيند ، قولنج ، باد بواسير و دندان درد به وجود مى آورند .ر. ك : ج1 ، ص495 (عوامل بيمارى هاى پوستى / خوردن خاك).

.

ص: 442

7 / 5مايَنفَعُ لِعِلاجِ البَواسيرِ7 / 5 _ 1التّينُ5077.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :كُلُوا التّينَ الرَّطبَ وَاليابِسَ ؛ فَإِنَّهُ يَزيدُ فِي الجِماعِ ، ويَقطَعُ البَواسيرَ ، ويَنفَعُ مِنَ النِّقرِسِ والإبرِدَةِ . (1)7 / 5 _ 2الكُرّاثُ5080.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن فرات بن أحنف :سُئِلَ أبو عَبدِاللّهِ عليه السلام عَنِ الكُرّاثِ ، فَقالَ : كُلهُ ؛ فَإِنَّ فيهِ أربَعَ خِصالٍ : يُطَيِّبُ النَّكهَةَ ، ويَطرُدُ الرِّياحَ ، ويَقطَعُ البَواسيرَ ، وهُوَ أمانٌ مِنَ الجُذامِ لِمَن أدمَنَ عَلَيهِ . (2)راجع : ج2 ، ص 438 ، ح 1933 .

7 / 5 _ 3الجَزَرُ5084.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :الجَزَرُ أمانٌ مِنَ القولَنجِ وَالبَواسيرِ ، ويُعينُ عَلَى الجِماعِ . (3) .


1- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 377 ، ح 1254 عن كعب ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 186 ، ح 6.
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 365 ، ح 4 ، الخصال ، ص 249 ، ح 114 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 315 ، ح 2058 وفيه «يقمع» بدل «يقطع» ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 387 ، ح 1303 عن الإمام الباقر عليه السلام نحوه ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 200 ، ح 1.
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 372 ، ح 2 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 399 ، ح 1358 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 219 ، ح 2.

ص: 443

7 / 5آنچه براى درمان بواسير ، سودمند است
7 / 5 _ 1انجير
7 / 5 _ 2ت_ره
7 / 5 _ 3زردك

7 / 5آنچه براى درمان بواسير ، سودمند است7 / 5 _ 1انجير5085.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :انجير ، تازه و خشك ، بخوريد ؛ چرا كه بر قدرت همبسترى مى افزايد ، بواسير را ريشه كن مى كند و براى درمان نِقرِس و سردىِ مزاج ، سودمند است .7 / 5 _ 2ت_ره5086.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از فرات بن اَحنَف: از امام صادق عليه السلام ، درباره تره پرسيدند. فرمود : «آن را بخور ؛ چرا كه در آن ، چهار ويژگى است : بوى دهان را خوش مى سازد ؛ بادها را [از بدن] مى راند ؛ بواسير را ريشه كن مى كند؛ و براى كسى كه بر [خوردن] آن مداومت ورزد ، مايه ايمنى از جذام است» .ر. ك : ج2 ، ص439 (خوردن تَره تازه / ح 1933).

7 / 5 _ 3زردك5090.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :زردك ، مايه ايمنى از قولنج و بواسير است و توانِ نزديكى را تقويت مى كند .

.

ص: 444

7 / 5 _ 4الأَرُزُّ5088.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :نِعمَ الطَّعامُ الأَرُزُّ ؛ يُوَسِّعُ الأَمعاءَ ، ويَقطَعُ البَواسيرَ ، وإنّا لَنَغبِطُ أهلَ العِراقِ بَأَكلِهِمُ الأَرُزَّ وَالبُسرَ ؛ فَإِنَّهُما يُوَسِّعانِ الأَمعاءَ، ويَقطَعانِ البَواسيرَ. (1)7 / 5 _ 5التَّمرُ وسَمنُ البَقَرِ5091.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :مَن أرادَ أن يَأمَنَ وَجَعَ السُّفلِ ، ولا يَضُرَّهُ شَيءٌ مِن أرياحِ البَواسيرِ (2) ، فَليَأكُل سَبعَ تَمَراتِ هَيرونٍ بِسَمنِ بَقَرٍ، ويُدَهِّنُ اُنثَيَيهِ بِزِئبَقٍ خالِصٍ. (3)7 / 5 _ 6الحُبارى5094.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الكاظم عليه السلام :لا أرى بِأَكلِ الحُبارى بَأسا ؛ وإنَّهُ جَيِّدٌ لِلبَواسيرِ ، ووَجَعِ الظَّهرِ . (4)7 / 5 _ 7الغُبَيراءُ5093.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :الغُبَيراءُ . . . يُسَخِّنُ الكُليَتَينِ ، ويَدبَغُ المَعِدَةَ ، وهُوَ أمانٌ مِنَ البَواسيرِ ، وَالتَّقتيرِ . (5) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 341 ، ح 2 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 305 ، ح 2015 كلاهما عن زرارة ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 261 ، ح 5 .
2- .في بحار الأنوار : «ولا يظهر به وجع البواسير».
3- .طبّ الإمام الرضا عليه السلام ، ص 35 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 324 نحوه .
4- .. الكافي ، ج 6 ، ص 313 ، ح 6 عن نشيط بن صالح ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 349 ، ح 1135 وفيه «لأنّه جيّد للبواسير ...» ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 74 ، ح 69 .
5- .الكافي ، ج 6 ، ص 361 ، ح 1 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 381 ، ح 1277 وفيه «التقطير» بدل «التقتير» وكلاهما عن ابن بكير ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 188 ، ح 2.

ص: 445

7 / 5 _ 4برنج
7 / 5 _ 5خرما با روغنِ گاو
7 / 5 _ 6هوبره
7 / 5 _ 7سنجد

7 / 5 _ 4برنج5096.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :برنج ، خوب خوراكى است! روده ها را فراخ مى كند و بواسير را ريشه كن مى سازد . ما بر مردم عراق ، غبطه مى خوريم كه برنج و خرما خرك مى خورند . اين دو ، روده ها را فراخ مى كنند و بواسير را ريشه كن مى سازند .7/ 5 _ 5خرما با روغنِ گاو5099.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :هر كس مى خواهد از دردِ نشيمنگاه درامان بماند و باد بواسير ، هيچ زيانى به او نرساند ، هر شب ، هفت خرماى هَيْرون (1) با روغن گاو بخورد و بيضه هاى خود را با روغن زنبك خالص ، چرب كند .7 / 5 _ 6هوبره5098.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام :در خوردن هوبره (2) اشكالى نمى بينم . آن ، براى بواسير و درد كمر ، خوب است .7 / 5 _ 7سنجد5101.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في ذِكرِ مِعراجِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ) امام صادق عليه السلام :سنجد . . . كليه ها را گرم مى كند ، معده را پاك مى سازد و مايه ايمنى از بواسير و تنگ دستى است . (3)

.


1- .هيرون _ بر وزن زيتون _ نوعى از خرماى مرغوب است . در بحار الأنوار به جاى اين واژه «بَرْنى» آمده كه آن نيز نوعى خرماى مرغوب است.
2- .هوبره پرنده اى است خاكسترى رنگ و شبيه مرغابى، با گردنى دراز و منقارى نسبتاً بلند. مذكّر و مونّث آن و نيز جمع و مفرد آن در زبان عربى يكسان است و «حبارى» گفته مى شود.
3- .. در مكارم الأخلاق به جاى «تقتير (تنگ دستى)» ، واژه «تقطير (قطره قطره آمدن پيشاب)» آمده است .

ص: 446

7 / 5 _ 8الاِستِنجاءُ بِالماءِ البارِدِ5101.امام على عليه السلام ( _ در بيان حديث معراج پيامبر صلى الله عليه و آله _ ) الإمام الصادق عليه السلام :الاِستِنجاءُ بِالماءِ البارِدِ يَقطَعُ البَواسيرَ . (1)7 / 5 _ 9الاِستنِجاءُ بِالسُّعدِ5104.الترغيب والترهيب عن الضَحّاكُ بنُ سفيان :الإمام الكاظم عليه السلام :مَنِ استَنجى بِالسُّعدِ بَعدَ الغائِطِ وغَسَلَ بِهِ فَمَهُ بَعدَ الطَّعامِ لَم تُصِبهُ عِلَّةٌ في فَمِهِ ، ولا يَخافُ شَيئا مِن أرياحِ البَواسيرِ . (2)راجع : ج1 ، ص 438 ، (مايورث البواسير) . ج2 ، ص 332 ، ح1756 .

7 / 6ما يَنفَعُ لِأَوجاعِ الكَبِدِ7 / 6 _ 1لَبَنُ التِّينِ5107.مسند ابن حنبل عن أبي هريرة :الإمام الباقر عليه السلام- في حِزقيلَ النَّبِيِّ عليه السلام -: خَرَجَت قَرحَةٌ عَلى كَبِدِهِ فَآذَتهُ فَخَشَعَ للّهِِ وتَذَلَّلَ وقَعَدَ عَلَى الرَّمادِ ، فَأَوحَى اللّهُ إلَيهِ : أن خُذ لَبَنَ التّينِ فَحُكَّهُ عَلى صَدرِكَ مِن خارِجٍ ، فَفَعَلَ فَسَكَنَ عَنهُ ذلِكَ . (3) .


1- .تهذيب الأحكام ، ج 1 ، ص 354 ، ح 1056 عن أبي بصير ، الخصال ، ص 612 ، ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عن الإمام عليّ عليهم السلام ، تحف العقول ، ص 102 عن الإمام عليّ عليه السلام وراجع بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 74 ، ح 35.
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 378 ، ح 3 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 435 ، ح 5 .
3- .المحاسن ، ج 2 ، ص 371 ، ح 2297 عن أبي حمزة الثمالي ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 185 ، ح 1.

ص: 447

7 / 5 _ 8طهارت گرفتن با آب سرد
7 / 5 _ 9استنجا با مُشكك
7 / 6آنچه براى دردهاى كَبِد ، سودمند است
7 / 6 _ 1شيرِ انجير

7 / 5 _ 8طهارت گرفتن با آب سرد5108.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :طهارت گرفتن با آب سرد ، بواسير را از ميان مى بَرَد .7 / 5 _ 9استنجا با مُشكك5110.صحيح البخاري عن عائشة :امام كاظم عليه السلام :هر كس پس از قضاى حاجت ، با مُشكك ، آلودگى مخرج را بزدايد و پس از غذا خوردن نيز دهان خويش را با مُشكك بشويد ، نه بيمارى اى از بيمارى هاى دهان به او مى رسد و نه از باد بواسير مى ترسد .ر . ك : ج1 ، ص439 (آنچه بواسير مى آورد) . ج2 ، ص333 ح 1756 .

7 / 6آنچه براى دردهاى كَبِد ، سودمند است7 / 6 _ 1شيرِ انجير5110.صحيح البخارى ( _ به نقل از عايشه _ ) امام باقر عليه السلام_ درباره حزقيل عليه السلام: زخمى بر كبد او رسيد و او را آزار مى داد . وى بر درگاه خداوند ، زارى و خشوع كرد و بر خاكستر نشست . پس خداوند به وى وحى فرستاد كه: «شيرِ انجير بردار و از بيرون ، بر سينه خويش بمال» .

او نيز چنين كرد و آن عارضه از وى برطرف شد .

.

ص: 448

7 / 6 _ 2الفَصدُ5113.امام حسن عليه السلام ( _ به نقل از هند بن ابى هاله تميمى ، كه توصيف كنند ) مكارم الأخلاق عن محسن الوشّاء :شَكَوتُ إلى أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام وَجَعَ الكَبِدِ ، فَدَعا بِالفاصِدِ فَفَصَدَني مِن قَدَمي ، وقالَ : اِشرَبُوا الكاشِمَ لِوَجَعِ الخاصِرَةِ . (1)7 / 7ما يَنفَعُ لِعِلاجِ رِياحِ البَطنِ7 / 7 _ 1الحَبَّةُ السَّوداءُ5116.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :طبّ الأئمّة عن عبد الرحمن بن الجهم :شَكا ذَريحٌ المُحارِبيُّ قَراقِرَ في بَطنِهِ إلى أبي عَبدِاللّهِ عليه السلام ، فَقالَ : أتوجِعُكَ؟

قالَ : نَعَم .

قالَ : ما يَمنَعُكَ مِنَ الحَبَّةِ السَّوداءِ وَالعَسَلِ لَها . (2) .


1- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 175 ، ح 525 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 127 ، ح 89 .
2- .طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 100 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 177 ، ح 13.

ص: 449

7 / 6 _ 2رگزنى
7 / 7آنچه براى درمان بادهاى شكم ، سودمند است
7 / 7 _ 1سياه دانه

7/ 6 _ 2رگزنى5119.عنه صلى الله عليه و آله :مكارم الأخلاق_ به نقل از محسن وشّاء: نزد امام صادق عليه السلام از دردِ كبد ، اظهار ناراحتى كردم . امام عليه السلام ، رگزنى را خواست و او پاى مرا رگ زد . همچنين فرمود : «براى درد پهلو ، آبِ زيره كوهى بنوشيد» .7 / 7آنچه براى درمان بادهاى شكم ، سودمند است7 / 7 _ 1سياه دانه5118.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :طبّ الأئمّة عليهم السلام_ به نقل از عبد الرحمان بن جَهْم: ذريح محاربى ، نزد امام صادق عليه السلام ، اظهار كرد كه شكم وى غُرغُر مى كند . امام پرسيد : «آيا درد هم دارى؟» .

گفت : آرى .

فرمود : «چرا براى درمان آن ، از سياه دانه و عسل ، بهره نمى جويى؟» .

.

ص: 450

7 / 7 _ 2الزَّيتونُ5121.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن إسحاق بن عمّار أو غيره ، قال :قُلتُ لِأَبي عَبدِاللّهِ عليه السلام : إنَّهُم يَقولونَ : الزَّيتونُ يُهَيِّجُ الرِّياحَ .

فَقالَ : إنَّ الزَّيتونَ يَطرُدُ الرِّياحَ . (1)راجع : ج2 ، ص 332 ، ح 1756 .

7 / 8ما يَنفَعُ لِعِلاجِ دَوابِّ البَطنِ7 / 8 _ 1خَلُّ الخَمرِ5124.صحيح البخارى ( _ به نقل از ابن عبّاس _ ) الإمام عليّ عليه السلام :كُلوا خَلَّ الخَمرِ فَإِنَّهُ يَقتُلُ الدّيدانَ فِي البَطنِ . (2)5125.التوحيد ( _ به نقل از ابن عبّاس _ ) الإمام الصادق عليه السلام :خَلُّ الخَمرِ يَقتُلُ دَوابَّ البَطنِ . (3)5126.تنبيه الغافلين ( _ به نقل از عبد اللّه بن مسوّر هاشمى _ ) عنه عليه السلام :عَلَيكَ بِخَلِّ الخَمرِ، فَاغمِس فيهِ؛ فَإِنَّهُ لا يَبقى في جَوفِكَ دابَّةٌ إلاّ قَتَلَها. (4) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 331 ، ح 3 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 280 ، ح 1903 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 181 ، ح 16.
2- .عيون أخبار الرضا عليه السلام ، ج 2 ، ص 40 ، ح 127 عن أحمد بن عامر الطائي عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، صحيفة الإمام الرضا عليه السلام ، ص 240 ، ح 145 عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله وزاد فيه «على الريق» بعد «الخمر» ، طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 65 نحوه ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 305 ، ح 23.
3- .طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 65 عن مسلم بن يزيد السكوني ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 166 ، ح 5 .
4- .الكافي ، ج 6 ، ص 330 ، ح 11 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 285 ، ح 1928 كلاهما عن سفيان بن السمط ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 413 ، ح 1401 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 303 ، ح 16.

ص: 451

7 / 7 _ 2زيتون
7 / 8آنچه براى درمان كِرم هاى شكم، سودمند است
7 / 8 _ 1سركه شراب

7 / 7 _ 2زيتون5129.سنن أبي داوود عن جابر بن سمرة السّوائيّ :الكافى_ به نقل از اسحاق بن عمّار يا راوى ديگرى: به امام صادق عليه السلام گفتم : مردم مى گويند كه زيتون ، بادآور است .

فرمود : «زيتون ، بادبَر است» .ر . ك : ج2 ، ص333 ، ح1756 .

7 / 8آنچه براى درمان كِرم هاى شكم، سودمند است7 / 8 _ 1سركه شراب5130.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :سركه شراب بخوريد ؛ چرا كه كِرم ها را در شكم مى كُشد . (1)5131.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ به ابن مسعود _ ) امام صادق عليه السلام :سركه شراب ، جنبندگان شكم را مى كُشد .5132.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لأبي ذَرِّ الغَفارِي _ ) امام صادق عليه السلام :بر تو باد [خوردن] سركه شراب ؛ چرا كه هر جنبنده اى را در درونت مى كُشد .

.


1- .. در صحيفة الإمام الرضا عليه السلام حديث به صورت « . . . ناشتا بخوريد . . .» آمده است .

ص: 452

7 / 8 _ 2أكلُ التَّمرِ عَلَى الرِّيقِ5135.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :كُلُوا التَّمرَ عَلَى الرِّيقِ ؛ فَإِنَّهُ يَقتُلُ الدّيدانَ فِي البَطنِ . (1)5132.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ به ابو ذر غفارى _ ) الإمام الصادق عليه السلام :مَن أكَلَ سَبعَ تَمَراتٍ عَجوَةٍ عِندَ مَنامِهِ ؛ قَتَلنَ الدّيدانَ مِن بَطنِهِ . (2)7 / 9عِلاجاتٌ اُخرىأ _ مُحُّ البَيضِ لِعِلاجِ قِلَّةِ الاِستِمراءِ5136.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مكارم الأخلاق عن عليّ بن محمّد بن أشيم :شَكَوتُ إلَى الرِّضا عليه السلام قِلَّةَ استِمرائِي الطَّعامَ ، فَقالَ : كُل مُحَّ البَيضِ ، قالَ : فَفَعَلتُ ، فَانتَفَعتُ بِهِ . (3)ب _ التُّفّاحُ لِعِلاجِ السَّمِّ5138.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الكاظم عليه السلام :التُّفّاحُ يَنفَعُ مِن خِصالٍ عِدَّةٍ : مِنَ السَّمِّ ، وَالسِّحرِ ، وَاللَّمَمِ يَعرِضُ مِن أهلِ الأَرضِ ، وَالبَلغَمِ الغالِبِ ، ولَيسَ شَيءٌ أسرَعَ مِنهُ مَنفَعَةً . (4) .


1- .عيون أخبار الرضا عليه السلام ، ج 2 ، ص 48 ، ح 185 عن أحمد بن عامر الطائي عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، صحيفة الإمام الرضا عليه السلام ، ص 103 ، ح 50 عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، مسند زيد ، ص 482 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 365 ، ح 1200 عن ابن عبّاس ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 141 ، ح 58 ؛ كنز العمّال ، ج 10 ، ص 26 ، ح 28197 نقلاً عن أبي بكر في الغيلانيات و الفردوس عن ابن عبّاس.
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 349 ، ح 20 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 343 ، ح 2181 كلاهما عن عبد اللّه بن سنان ، طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 65 عن محمّد بن مسلم السكوني عن الإمام الصادق عن أبيه عن الإمام عليّ عليهم السلام ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 365 ، ح 1197 ، الجعفريّات ، ص 243 عن الإمام الكاظم عن آبائه عن الإمام علي عليهم السلام وليس فيهما «عند منامه» ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 165 ، ح 3؛ كنز العمّال ، ج 10 ، ص 86 ، ح 28472 نقلاً عن المصنّف لعبد الرزّاق وعن ابن السني وأبي نعيم في الطبّ.
3- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 352 ، ح 1147 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 48 ، ح 21.
4- .الكافي ، ج 6 ، ص 355 ، ح 2 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 370 ، ح 2293 وفيه «شفاء» بدل «ينفع» وكلاهما عن الجعفري ، مكارم الأخلاق، ج 1، ص375، ح 1249 عن الإمام الرضا عليه السلام ، بحار الأنوار ، ج 66، ص174، ح29.

ص: 453

7 / 8 _ 2خرما خوردن ناشتا
7 / 9درمان هايى ديگر
الف _ زرده تخم مرغ براى درمان گوارا نيافتن غذا
ب _ سيب براى درمان مسموميت

7 / 8 _ 2خرما خوردن ناشتا5136.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ناشنا خرما بخوريد ؛ چرا كه كِرم هاى شكم را مى كُشد .5137.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :هر كس به هنگام خواب ، هفت خرماى عَجوه (1) بخورد ، خرماها كِرم هاى شكم او را مى كُشند .7 / 9درمان هايى ديگرالف _ زرده تخم مرغ براى درمان گوارا نيافتن غذا5141.عنه صلى الله عليه و آله :مكارم الأخلاق_ به نقل از على بن محمّد بن اشيم: نزد امام رضا عليه السلام از اين شكايت كردم كه كمتر غذا را گوارا مى يابم .

فرمود : «زرده تخم مرغ بخور» .

من اين كار را انجام دادم و از آن ، سود بردم .ب _ سيب براى درمان مسموميت5143.عنه صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام :سيب ، براى درمان چند چيز سودمند است : مسموميت ، سِحر ، جنونى كه از زمينيان (2) پيش مى آيد ، و بلغمى كه چيره شده باشد . هيچ چيز منفعتش سريع تر از اين نيست .

.


1- .. نوعى خرماى مرغوب و درشت در مدينه و حوالى آن .
2- .مقصود، جنّ است .

ص: 454

ج _ العِلاجُ بِالماءِ5142.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن أبي طيفور المتطبّب :دَخَلتُ عَلى أبِي الحَسَنِ الماضي عليه السلام فَنَهَيتُهُ عَن شُربِ الماءِ ، فَقالَ عليه السلام : وما بَأسٌ بِالماءِ ؛ وهُوَ يُديرُ الطَّعامَ فِي المَعِدَةِ ، ويُسَكِّنُ الغَضَبَ ، ويَزيدُ فِي اللُّبِّ ، ويُطفِئُ المِرارَ . (1)5143.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا أفطَرَ بَدَأَ بِحَلواءَ يُفطِرُ عَلَيها ؛ فَإِن لَم يَجِد فَسُكَّرَةٍ أو تَمَراتٍ ، فَإِذا أعوَزَ ذلِكَ كُلَّهُ فَماءٍ فاتِرٍ . وكانَ يَقولُ : يُنَقِّي المَعِدَةَ والكَبِدَ ، ويُطَيِّبُ النَّكهَةَ وَالفَمَ ، ويُقَوِّي الأَضراسَ ، ويُقَوِّي الحَدَقَ ويَجلُو النّاظِرَ ، ويَغسِلُ الذُّنوبَ غَسلاً ، ويُسَكِّنُ العُروقَ الهائِجَةَ والمِرَّةَ الغالِبَةَ ، ويَقطَعُ البَلغَمَ ، ويُطفِئُ الحَرارَةَ عَنِ المَعِدَةِ ، ويَذهَبُ بِالصُّداعِ . (2)5144.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :أروي فِي الماءِ البارِدِ أنَّهُ يُطفِئُ الحَرارَةَ ، ويُسَكِّنُ الصَّفراءَ ، ويَهضِمُ الطَّعامَ ، ويُذيبُ الفَضلَةَ الَّتي عَلى رَأسِ المَعِدَةِ ، ويَذهَبُ بِالحُمّى . (3) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 381 ، ح 2 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 398 ، ح 2391 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 336 ، ح 1083 كلاهما نحوه ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 456 ، ح 42.
2- .الكافي، ج4،ص153،ح4، المقنعة، ص317 نحوه وكلاهماعن عبداللّه بن مسكان، المصباحللكفعمي،ص835 .
3- .الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام ، ص 346 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 339 ، ح 1093 عن الإمام الصادق عليه السلام نحوه ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 450 ، ح 16.

ص: 455

ج _ آب درمانى

ج _ آب درمانى5146.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از ابوطيفور طبيب: بر امام كاظم عليه السلام وارد شدم و او را از نوشيدن آب ، باز داشتم .

فرمود : «نوشيدن آب ، اشكالى ندارد . آب ، غذا را در معده مى چرخانَد ، خشم را فرو مى نشاند ، بر هوش مى افزايد و تلخه را خاموش مى كند» .5144.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا ، به هنگام روزه گشودن ، با حلوا افطار مى كرد . اگر حلوا نبود ، با شكرينه اى ديگر يا چند دانه خرما ، و اگر آن نيز نبود ، با آبِ خالى . مى فرمود : «آب ، معده و كَبِد را تميز مى كند ، دهان را خوش بو مى كند ، دندان ها را محكم مى سازد ، چشم را قدرت مى دهد و ديده را جلا مى بخشد ، گناهان را از انسان مى شويد ، رگ هاى برآشفته و تلخه تحريك شده را فرو مى نشانَد ، بلغم را از ميان مى بَرَد ، حرارت را از معده برمى دارد ، و سردرد را نيز از ميان مى بَرَد» .5145.المعجم الكبير ( _ به نقل از مالك بن عبد اللّه غافقى _ ) الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :درباره آب سرد ، روايت مى كنم كه حرارت بدن را فرو مى نشانَد ، صفرا را آرام مى سازد ، غذا را هضم مى كند ، پس مانده اى را كه در سرِ معده هست ، ذوب مى سازد و تب را از ميان مى بَرَد .

.

ص: 456

د _ العِلاجُ بِالتَّقَيُّؤِ اختِياراً5147.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ لِابنِ مَسعودٍ _ ) الإمام الباقر عليه السلام :مَن تَقَيَّأَ قَبلَ أن يَتَقَيَّأَ كانَ أفضَلَ مِن سَبعينَ دَواءً ، ويُخرِجُ القَيءُ عَن هذَا السَّبيلِ كُلَّ داءٍ وعِلَّةٍ (1) . (2)7 / 10ما يَنفَعُ لِعِلاجِ انسِدادِ الشَّهِيَّةِأ _ الجُبنُ5148.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :نِعمَ اللُّقمَةُ الجُبنُ ، تُعذِبُ الفَمَ ، وتُطَيِّبُ النَّكهَةَ ، وتَهضِمُ ما قَبلَهُ ، وتُشَهِّي الطَّعامَ . (3)راجع : ج2 ، ص 264 (خواصّ الجبن) .

ب _ الحَوكُ5151.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :الحَوكُ بَقلَةُ الأَنبِياءِ ، أما إنَّ فيهِ ثَمانَ خِصالٍ : يُمرِئُ ، ويَفتَحُ السُّدَدَ ، ويُطَيِّبُ الجُشاءَ ، ويُطَيِّبُ النَّكهَةَ ، ويُشَهِّي الطَّعامَ ويَسُلُّ الدّاءَ ... . (4)راجع : ج2 ، ص 196 (الباذروج [الحوك]).

.


1- .طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 67 عن حمزة الثمالي ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 123 ، ح 53 .
2- .بيان : «قبل أن يتقيّأ» أي قبل أن يسبقه القيء بغير اختياره ، أو المراد به أوّل ما يتقيّأ في تلك العلّة (هامش بحار الأنوار).
3- .الدروع الواقية : ص 42 عن سماعة ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 105 ، ح 11 .
4- .الكافي ، ج 6 ، ص 364 ، ح 4 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 388 ، ح 1309 نحوه ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 215 ، ح 13.

ص: 457

د _ درمان با قِى كردن عمدى
7 / 10آنچه براى درمان بى اشتهايى سودمند است
الف _ پنير
ب _ حوك

د _ درمان با قِى كردن عمدى5150.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :هر كس پيش از آن كه خود به خود ، حالش به هم بخورد ، عمداً قِى كند ، [اين كار] از هفتاد دارو بهتر است و اين نوع قِى كردن ، هر درد و بيمارى اى را [كه در او هست ، از تنش] بيرون مى آورد . (1)7 / 10آنچه براى درمان بى اشتهايى سودمند استالف _ پنير5154.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :چه نيكو لقمه اى است پنير! دهان را تَر و تازه مى كند ، بوى دهان را خوش مى سازد ، غذاى پيشين را هضم مى كند و براى غذاى بعد ، اشتها را باز مى كند .ر . ك : ج2 ، ص265 (خواصّ پنير).

ب _ حوك5157.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :حوك ، سبزى پيامبران است . بدانيد كه در آن ، هشت ويژگى است : هضم كننده است ؛ گرفتگى هاى عروق و مجارى را مى گشايد ؛ آروغ را خوش بو مى سازد ؛ دهان را بوى خوش مى بخشد ؛ اشتهاآور است؛ و درد را [از بدن] بيرون مى كشد .ر . ك : ج2 ، ص197 (بادروج [حوك]).

.


1- .چنان كه در حاشيه بحار الأنوار آمده ، مقصود از بند نخست روايت ، يعنى عبارت «من تقيّأ قبل أن يتقيّأ» ، آن است كه شخص پيش از آن كه بى اختيار حالش به هم بخورد ، عمداً قى كند _ و اين همان تفسيرى است كه در ترجمه حاضر ديده مى شود _ يا شايد مقصود از روايت ، آن است كه هر كس براى نخستين بار در عارضه اى كه دارد ، قى كند، اين پس آوردن ، از هفتاد دارو بهتر است (ر .ك : حاشيه بحار الأنوار).

ص: 458

الفصل الثامن : الدّم والطّحال8 / 1عَلاماتُ أمراضِ الدَّمِ5155.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ لِلدَّمِ وهَيَجانِهِ ثَلاثَ عَلاماتٍ : البَثرَةَ (1) فِي الجَسَدِ ، وَالحِكَّةَ ، ودَبيبَ الدَّوابِّ . (2)5156.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :أبو الحسن عليه السلام :عَلاماتُ الدَّمِ أربَعٌ : الحِكَّةُ ، وَالبَثرَةُ وَالنُّعاسُ ، وَالدَّوَرانُ . (3) .


1- .في المصدر: «النشرة» بدل «البثرة»، والتصويب من بحار الأنوار. والبَثر : خُرَّاج صِغار ، و خصّ بعضهم به الوجه ، واحدته بَثْرَة وبَثَرَة (لسان العرب ، ج 4 ، ص 39).
2- .طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 55 عن ابن سنان ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 169 ، ح 485 وليس فيه «وهيجانه» ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 101 ، ح 29.
3- .الخصال ، ص 250 ، ح 115 عن يونس بن عبدالرحمن ، روضة الواعظين ، ص 340 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 97 ، ح 12.

ص: 459

فصل هشتم : خون و سپرز

8 / 1نشانه هاى بيمارى هاى خون

فصل هشتم : خون و سپرز8 / 1نشانه هاى بيمارى هاى خون5160.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :خون و جوش آمدنش ، سه نشانه دارد : جوششى كه از اندام بر آيد ، خارش ، و حركت جنبندگان . (1)5161.عنه صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام :خون (غلبه خون) را چهار نشانى است : خارش ، جوش ، چرت زدگى و سرگيجه .

.


1- .علاّمه مجلسى مى گويد : گويا مقصود از حركت جنبندگان ، همان احساس و تخيّلى است كه به شخص دست مى دهد و وى مى پندارد كه مورچه يا حشره اى ديگر بر روى بدن وى راه مى رود. پزشكان ، اين حالت را «تنمّل (مور مور شدن) » خوانده اند .

ص: 460

8 / 2ما يَنفَعُ لِعِلاجِ أمراضِ الدَّمِأ _ سَويقُ العَدَسِ5162.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام_ إذا هاجَ الدَّمُ بِأَحَدٍ مِن حَشَمِهِ قالَ لَهُ: اِشرَب مِن سَويقِ العَدَسِ ؛ فَإِنَّهُ يُسَكِّنُ هَيَجانَ الدَّمِ ويُطفِئُ الحَرارَةَ . (1)ب _ الإِجّاصُ5164.عنه صلى الله عليه و آله :الكافي عن زياد القندي :دَخَلتُ عَلى أبِي الحَسَنِ الأَوَّلِ عليه السلام وبَينَ يَدَيهِ تَورُ ماءٍ فيهِ إجّاصٌ أسوَدُ في إبّانِهِ .

فَقالَ : إنَّهُ هاجَت بي حَرارَةٌ وأنَّ الإِجّاصَ الطَّرِيَّ يُطفِئُ الحَرارَةَ ، ويُسَكِّنُ الصَّفراءَ ، وإنَّ اليابِسَ مِنهُ يُسَكِّنُ الدَّمَ ، ويَسُلُّ الدّاءَ الدَّوِيَّ . (2)ج _ السِّلقُ5164.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام_ في فَوائِدِ السِّلقِ: يَشُدُّ العَقلَ ، ويُصَفِّي الدَّمَ . (3)د _ الخَسُّ5166.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :عَلَيكُم بِالخَسِّ ؛ فَإِنَّهُ يُصَفِّي الدَّمَ . (4) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 307 ، ح 1 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 421 ، ح 1427 ،بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 282 ، ح 27 .
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 359 ، ح 1 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 379 ، ح 1267 نحوه وفيه «دخلت على الرضا عليه السلام ...» و«يسكّن» بدل «يسلّ» ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 189 ، ح 2.
3- .المحاسن ، ج 2 ، ص 327 ، ح 2110 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 217 ، ح 7.
4- .الكافي ، ج 6 ، ص 367 ، ح 1 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 321 ، ح 2084 وفيه «يطفئ» بدل «يصفّي» وكلاهما عن أبي حفص الأبّار ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 396 ، ح 1343 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 239 ، ح 1 و2.

ص: 461

8 / 2آنچه براى درمان بيمارى هاى خون ، سودمند است

الف _ سويق عدس
ب _ آلو
ج _ چغندر
د _ كاهو

8 / 2آنچه براى درمان بيمارى هاى خون ، سودمند استالف _ سويق عدس5166.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ هنگامى كه خون كسى از خدمتگزارانش جوش مى آمد ، به وى مى فرمود: قدرى سويق عدس بخور ؛ چرا كه جوشش خون را آرام مى كند و حرارت را فرو مى نشانَد .ب _ آلو5168.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از زياد قندى: بر امام كاظم عليه السلام درآمدم ، در حالى كه نزد وى ، ظرف آبى قرار داشت و چند آلوى سياه _ كه در همان زمان ، هنگام چيدنش بود _ در آن ديده مى شد . فرمود : «حرارت در من بالا گرفته و آلوى تازه ، حرارت را خاموش مى كند و صفرا را فرو مى نشانَد . خشك آن نيز خون را آرام مى كند و دردهاى بى درمان را از تن ، بيرون مى كِشد» .ج _ چغندر5170.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام_ در فوايد چغندر: عقل را استحكام مى بخشد و خون را تصفيه مى كند . (1)د _ كاهو5172.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :بر شما باد كاهو ؛ چرا كه خون را تصفيه مى كند .

.


1- .در المحاسن به جاي « تصفيه مي كند» عبارت« فرو مي نشاند» آمده است

ص: 462

ه _ الحِجامَةُ5174.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اِحتَجِموا إذا هاجَ بِكُمُ الدَّمُ ؛ فَإِنَّ الدَّمَ رُبَّما تَبَيَّغَ بِصاحِبِهِ فَيَقتُلُهُ . (1)5175.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :الدّاءُ ثَلاثَةٌ وَالدَّواءُ ثَلاثَةٌ ؛ فَأَمَّا الدّاءُ : فَالدَّمُ وَالمِرَّةُ وَالبَلغَمُ ؛ فَدَواءُ الدَّمِ الحِجامَةُ ، ودَواءُ البَلغَمِ الحَمّامُ ، ودَواءُ المِرَّةِ المَشِيُّ . (2)و _ أكلُ السَّمَكِ الطَّرِيِّ بَعدَ الحِجامَةِ5177.عنه صلى الله عليه و آله :الكافي عن محمّد بن يحيى :كَتَبَ بَعضُ أصحابِنا إلى أبي مُحَمَّدٍ عليه السلام يَشكو إلَيهِ دَما وصَفراءَ ، فَقالَ : إذَا احتَجَمتُ هاجَتِ الصَّفراءُ وإذا أخَّرتُ الحِجامَةَ أضَرَّنِي الدَّمُ ، فَما تَرى في ذلِكَ؟

فَكَتَبَ عليه السلام : اِحتَجِم وكُل عَلى أثَرِ الحِجامَةِ سَمَكا طَرِيّا كَبابا .

قالَ : فَأَعَدتُ عَلَيهِ المَسأَلَةَ بِعَينِها .

فَكَتَبَ عليه السلام : اِحتَجِم وكُل عَلى أثَرِ الحِجامَةِ سَمَكا طَرِيّا كَبابا بِماءٍ ومِلحٍ .

قالَ : فَاستَعمَلتُ ذلِكَ فَكُنتُ في عافِيَةٍ وصارَ غِذايَ . (3)ز _ أكلُ الرُّمّانِ بَعدَ الحِجامَةِ5170.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مكارم الأخلاق عن زيد الشحّام :كُنتُ عِندَ أبي عَبدِاللّه عليه السلام فَدَعا بِالحَجّامِ فَقالَ لَهُ : اِغسِل مَحاجِمَكَ وعَلِّقها . ودَعا بِرُمّانَةٍ فَأَكَلَها . فَلَمّا فَرَغَ مِنَ الحِجامَةِ دَعا بِرُمّانَةٍ اُخرى فَأَكَلَها ، وقالَ : هذا يُطفِئُ المِرارَ . (4) .


1- .طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 57 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 120 ، ح 42.
2- .كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 126 ، ح 299 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 127 ، ح 308 ، بحار الأنوار ،ج 62 ، ص 127 ، ح 87 .
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 324 ، ح 10 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 351 ، ح 1142 وفيه «عن الحميري قال : كتبت إلى أبي محمّد عليه السلام أشكو...» وليس فيه «كبابا» في كلا الموضعين ، بحار الأنوار ، ج 65 ، ص 217 ، ح 75.
4- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 170 ، ح 494 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 124 ، ح 61.

ص: 463

ه _ حِجامت
و _ خوردن ماهى تازه پس از حِجامت
ز _ خوردن انار پس از حِجامت

ه _ حِجامت5172.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر خون در درونتان به جوش مى آيد ، حجامت كنيد ؛ چرا كه خون ، گاه ممكن است در درون شخص ، طغيان كند و وى را بكُشد .5173.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :درد ، سه چيز است و درمان نيز سه چيز . امّا درد ، عبارت است از : خون ، تلخه و بلغم . درمان خون ، حجامت است ، درمان بلغم ، حمّام است ، و داروى تلخه نيز راه رفتن . (1)و _ خوردن ماهى تازه پس از حِجامت5175.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از محمّد بن يحيى: يكى از شيعيان به امام عسكرى عليه السلام نامه نوشت و از خون و صفرا به وى اظهار ناراحتى كرد و نوشت : چون حجامت مى كنم ، صفرا به جوش مى آيد و چون حجامت را به تأخير مى افكنم ، خون ، مرا زيان مى رساند . چاره را در چه مى بينى؟

امام نوشت : «حجامت كن و در پىِ حجامت ، ماهىِ تازه كباب شده بخور» .

اين پرسش را ديگر بار تكرار كردم . او نوشت : «حجامت كن و در پِى حجامت ، ماهىِ تازه كباب شده همراه با آب و نمك بخور» .

اين كار را عيناً انجام دادم و از آن پس ، هماره در عافيت بودم و آن ، خوراك من شده بود .ز _ خوردن انار پس از حِجامت5177.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مكارم الأخلاق_ به نقل از زيد شحّام: نزد امام صادق عليه السلام بودم كه حجامتگرى را طلبيد . پس به او فرمود : «ابزارهاى حجامت خود را بشوى و بياويز» .

آن گاه ، انارى طلبيد و خورد . چون حجامت را به پايان برد ، انار ديگرى طلبيد و خورد و فرمود : «اين ، تلخه را فرو مى نشانَد» .

.


1- .مقصود از «مشىّ» در پايان روايت ، هر چيزى است كه مسهل باشد. از آن رو ، مسهل را «مشى» ناميده اند كه شخص را به راه رفتن و رفتن به سمت آبريزگاه ، وادار مى سازد .

ص: 464

5178.مسند ابن حنبل ( _ به نقل از اشعث بن قيس _ ) الإمام العسكريّ عليه السلام :كُلِ الرُّمّانَ بَعدَ الحِجامَةِ رُمّانا حُلوا ؛ فَإِنَّهُ يُسَكِّنُ الدَّمَ ، ويُصَفِّي الدَّمَ فِي الجَوفِ . (1)ح _ الفَصدُ5180.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :مَن أرادَ ألاّ تُحرِقَهُ السَّوداءُ ، فَعَلَيهِ بِالقَيءِ ، وفَصدِ العُروقِ ، وَالإِطلاءِ بِالنّورَةِ . (2)8 / 3ما يُوَلِّدُ الدَّمَ النّقيأ _ الباقِلاءُ5184.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :أكلُ الباقِلّى يُمَخِّخُ السّاقَينِ ، ويَزيدُ فِي الدِّماغِ ، ويُوَلِّدُ الدَّمَ الطَرِيَّ . (3)ب _ الرُّمّانُ5180.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :مُصَّ مِنَ الرُّمّانِ الإِمليسِيَّ 4 ؛ فَإِنَّهُ يُقَوِّي النَّفسَ ، ويُحيِي الدَّمَ . (4)راجع : ج2 ، ص 366 ، ح 1812 .

.


1- .طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 59 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 123 ، ح 52 .
2- .طبّ الإمام الرضا عليه السلام ، ص 42 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 325 وفيه «ومداومة النورة».
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 344 ، ح 1 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 309 ، ح 2028 وليس فيه «الطري» وكلاهما عن محمّد بن عبد اللّه ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 397 ، ح 1348 وفيه «كلوا الباقِلّى فإنّه يمخّخ ...» ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 266 ، ح 3 .
4- .طبّ الإمام الرضا عليه السلام ، ص 61 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 320.

ص: 465

ح _ رگزنى

8 / 3آنچه خون تازه توليد مى كند

الف _ باقلا
ب _ انار

5182.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام حسن عسكرى عليه السلام :پس از حجامت ، انار بخور ، انارى شيرين ؛ چرا كه خون را فرو مى نشانَد و خون را در درون ، تصفيه مى كند .ح _ رگزنى5184.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :هر كس مى خواهد سودا (1) او را نسوزاند ، (2) بر او باد قى كردن ، رگ زدن و نوره كشيدن .8 / 3آنچه خون تازه توليد مى كندالف _ باقلا5188.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :خوردن باقلا ، استخوان هاى ساق را تراكم درونى مى دهد ، توان مغز را افزون مى سازد و خون تازه توليد مى كند .ب _ انار5190.عنه صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :آب انار مَلَس بِمَك ؛ زيرا انسان را قوى مى كند و خون را زنده مى سازد . (3)ر. ك : ج2 ، ص367 ح 1812 .

.


1- .سودا ، يكى از اخلاط چهارگانه است كه به عقيده قدما جسم انسان بر پايه آنها استوار شده و صلاح و فساد بدن نيز به آنها بستگى داشت.
2- .در بحار الأنوار ، عبارت چنين آمده است : «هر كس مى خواهد سودا را بسوزاند . . . و مدوامت بر نوره كشيدن كند» .
3- .گفتنى است در بحار الأنوار و برخى از نسخ طبّ الإمام الرضا عليه السلام ، به جاى «الأمليسى (مَلَس) » ، عبارت «المزّ» آمده و انار مزّ ، انارى است كه طعمى ميان ترش و شيرين داشته باشد. علاّمه مجلسى ، در توضيح اين بخش از روايت مى گويد: در قاموس آمده است: «امليس ، بيابانى است كه در آن ، كشت صورت نگيرد . انار امليسى ، گويا به چنان جايى منسوب است» ، امّا از ديدگاه ما ، آنچه شناخته شده ، «مَلَس» است و آن ، به معناى انار بى دانه است (بحار الأنوار : ج 62 ص 123).

ص: 466

8 / 4ما يَنفَعُ لِعِلاجِ وَجَعِ الطَّحالِ5188.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عن الإمام الباقر عليهماالسلام :شَكا إلَيهِ رَجُلٌ مِن أولِيائِهِ وَجَعَ الطَّحالِ ، وقَد عالَجَهُ بِكُلِّ عِلاجٍ وأنَّهُ يَزدادُ كُلَّ يَومٍ شَرّا حَتّى أشرَفَ عَلَى الهَلَكَةِ .

فَقالَ لَهُ : اِشتَرِ بِقِطعَةِ فِضَّةٍ كُرّاثا وَاقلِهِ قَليا جَيِّدا بِسَمنٍ عَرَبِيٍّ ، وأطعِم مَن بِهِ هذَا الوَجعُ ثَلاثَةَ أيّامٍ ؛ فَإِنَّهُ إذا فَعَلَ ذلِكَ بَرَأَ إن شاءَ اللّهُ تَعالى . (1)5189.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن موسى بن بكر :اِشتَكى غُلامٌ لِأَبِي الحَسَنِ عليه السلام ، فَسَأَلَ عَنهُ ، فَقيلَ : بِهِ طُحالٌ .

فَقالَ : أطعِموهُ الكُرّاثَ ثَلاثَةَ أيّامٍ . فَأَطعَمناهُ ، فَقَعَدَ الدَّم (2) ، ثُمَّ بَرِئَ . (3) .


1- .طبّ الأئمّة لابنيبسطام، ص30 عن الصحّاف الكوفيعن الإمام الكاظم عليه السلام . بحار الأنوار، ج 62، ص171، ح 9.
2- .قال المجلسي قدس سره : الظاهر أنّ المراد بقعود الدم انفصال الدم عنه عند القعود للبراز . وقد ذكر الأطبّاء أنّه يفتح سدّة الطحال وإسهال الدم بسبب التسخين والتفتيح كما يدرّ دم الحيض . وأمّا نفع إسهال الدم لورم الطحال ؛ فلأنّه قد يكون من سوء مزاج الدم وقد يكون من السوداء (بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 202).
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 365 ، ح 1 وج 8 ، ص 190 ، ح 219 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 316 ، ح 2061 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 386 ، ح 1300 وفيه «فعقد» بدل «فقعد» ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 169 ، ح 2 وج 66 ، ص 202 ، ح 8 .

ص: 467

8 / 4آنچه براى درمان درد طَحال سودمند است

8 / 4آنچه براى درمان درد طَحال سودمند است5192.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ درباره امام باقر عليه السلام: مردى از دوستان وى ، نزد او از درد طحال اظهار ناراحتى كرد ، در حالى كه پيش تر هر درمانى را براى اين درد به كار بسته بود ، اما هر روز بر درد وى افزوده مى شد تا جايى كه در آستانه مرگ قرار گرفته بود .

[امام باقر عليه السلام ] به او فرمود : «با سكّه اى نقره ، قدرى تَرِه بخر و آن را در روغن عربى ، كاملاً بجوشان و هر كس را كه چنين دردى دارد ، سه روز از اين بخوران ؛ چرا كه اگر چنين كند ، به خواست خداوند ، بهبود خواهد يافت» .5193.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از موسى بن بكر: يكى از غلامان امام كاظم عليه السلام ، بيمار شد . امام عليه السلام از حال او پرسيد . گفتند : بيمارىِ طحال گرفته است .

فرمود : «سه روز به او تَرِه بخورانيد» .

ما آن را به او خورانديم . پس خون فرونشست ، (1) و سپس ، بهبود يافت .

.


1- .علاّمه مجلسى مى گويد: ظاهراً مقصود از فرونشستن خون ، آن است كه در هنگام تخلّى، خون از او دفع مى شود. طبيبان گفته اند: تره ، مجارى طحال را باز مى كند و به سبب گرماى فراوان بدن و باز شدن مجارى طحال ، خون سرازير مى شود، چونان كه به گاهِ عادت ماهانه ، خونريزى صورت پذيرد ، امّا سود اين خونريزى براى وَرَم طحال ، آن است كه ممكن است اين ورم ، از بدى مزاجِ خون يا از سودا سرچشمه گرفته باشد.

ص: 468

الفصل التاسع : الجلد9 / 1صِحَّةُ الجِلدِ9 / 1 _ 1النَّظافَةُ5194.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :حَقٌّ عَلى كُلِّ مُسلِمٍ أن يَغتَسِلَ في كُلِّ سَبعَةِ أيّامٍ يَوماً، يَغسِلُ فيهِ رَأسَهُ وجَسَدَهُ . (1)5195.كتاب من لا يحضره الفقيه :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ تَحتَ كُلِّ شَعرَةٍ جَنابَةٌ ؛ فَاغسِلُوا الشَّعرَ ، وأَنقُوا البَشَرَ . (2) .


1- .صحيح البخاري ، ج 1 ، ص 305 ، ح 856 ، صحيح مسلم ، ج 2 ، ص 582 ، ح 849 وفيه «حقّ للّه ...» وكلاهما عن أبي هريرة ، كنز العمّال ، ج 6 ، ص 642 ، ح 17185.
2- .سنن أبي داوود ، ج 1 ، ص 65 ، ح 248 ، سنن الترمذي ، ج 1 ، ص 178 ، ح 106 ، سنن ابن ماجة ، ج 1 ، ص 196 ، ح 597 ، السنن الكبرى ، ج 1 ، ص 270 ، ح 827 كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال ، ج 9 ، ص 385 ، ح 26595.

ص: 469

فصل نهم : پوست

9 / 1بهداشت پوست

9 / 1 _ 1پاكيزگى

فصل نهم : پوست9 / 1بهداشت پوست9 / 1 _ 1پاكيزگى5197.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر هر مسلمان ، لازم است كه در هر هفت روز يك بار ، غسل كند و در آن ، سر و تن خود را بشويد .5198.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در زير هر مويى جنابتى است . پس موها را بشوييد و پوست را پاكيزه كنيد .

.

ص: 470

9 / 1 _ 2التَّدهينُأ _ خَواصُّ التَّدهينِ5200.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :الدُّهنُ يُلَيِّنُ البَشَرَةَ ، ويَزيدُ فِي الدِّماغِ ، ويُسَهِّلُ مَجارِيَ الماءِ ، ويُذهِبُ القَشَفَ ، ويُسفِرُ اللَّونَ . (1)5201.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :الدُّهنُ يَذهَبُ بِالسّوءِ . (2)5202.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ لِعبداللّه بن مسعود _ ) الإمام الرضا عليه السلام :مَن أرادَ ألاّ تُشقَقَ شَفَتاهُ ، ولا يَخرُجَ فيها ناسورٌ ، فَليُدَهِّن حاجِبَيهِ . (3)ب _ أفضَلُ أوقاتِ التَّدهينِ5202.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ به عبد اللّه بن مسعود _ ) الإمام الحسين عليه السلام :قالَ لي رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : يا بُنَيَّ . . . وَادَّهِن غِبّاً تَتَشَبَّه بِسُنَّةِ نَبِيِّكَ . (4)5203.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :دُهنُ الَّليلِ يَجري فِي العُروقِ ، ويُرَوِّي البَشَرَةَ ، ويُبَيِّضُ الوَجهَ . (5) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 519 ، ح 1 وح 4 وفيه «ويحسن» بدل «ويسفر» وكلاهما عن أبي بصير عن الإمام الصادق عليه السلام ، الخصال ، ص 611 ، ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عنه عليهم السلام ، تحف العقول ، ص 100 نحوه ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 111 ، ح 248 عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار ، ج 10 ، ص 90 ، ح 1.
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 519 ، ح 2 عن سفيان بن السمط.
3- .طبّ الإمام الرضا عليه السلام ، ص 40 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 325 وفيه « ... لا تَنشَقَّ شَفَتاهُ ، ولا يَخرُجَ فيها باسورٌ ، فَليُدَهِّن حاجِبَهُ مِن دُهنِ رَأسِهِ» .
4- .دعائم الإسلام ، ج 2 ، ص 164 ، ح 591 .
5- .الكافي ، ج 6 ، ص 519 ، ح 5 ، طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 93 وفيه «ويربي» بدل «ويروّي» وليس فيه «ويبيّض الوجه» وكلاهما عن أبي حمزة.

ص: 471

9 / 1 _ 2ماليدن روغن به بدن
الف _ خواصّ چرب كردن پوست
ب _ بهترين زمان براى روغن زدن

9 / 1 _ 2ماليدن روغن به بدنالف _ خواصّ چرب كردن پوست5207.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :روغن ، پوست را نرم مى كند ، بر توان مغز مى افزايد ، مجارى آب را در بدن مى گشايد ، كثافت پوست را از ميان مى بَرَد و رنگ را روشن تر مى كند .5208.مكارم الأخلاق عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :روغن ، بدى را از ميان مى بَرَد .5209.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :هر كس مى خواهد كه لب هايش نتركد و از آن ناسور (1) بيرون نزند ، به ابروهاى خود ، روغن بمالد . (2)ب _ بهترين زمان براى روغن زدن5204.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام حسين عليه السلام :پيامبر خدا به من فرمود : «فرزندم! . . . يك روز در ميان ، روغن بمال تا به سنّت پيامبرت عمل كرده باشى» .5205.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :روغن [ماليدن] شبانه ، در رگ ها جريان مى يابد و پوست را آبيارى و چهره را سفيد مى كند .

.


1- .ناسور ، واژه اى پارسى و به عربى درآمده و به معناى نوعى عارضه لثه است .
2- .. در بحار الأنوار، روايت چنين ضبط شده است: « . . . بايد كه ابروى خويش را با همان روغنى كه به سر خويش مى مالد ، چرب كند» .

ص: 472

5206.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن إسحاق بن عمّار :قُلتُ لِأَبي عَبدِاللّهِ عليه السلام : اُخالِطُ أهلَ المُروءَةِ مِنَ النّاسِ وقَد أكتَفي مِنَ الدُّهنِ بِاليَسيرِ ، فَأَتَمَسَّحُ بِهِ كُلَّ يَومٍ ، فَقالَ : ما اُحِبُّ لَكَ ذلِكَ .

فَقُلتُ : يَومٌ ويَومٌ لا .

فَقالَ : وما اُحِبُّ لَكَ ذلِكَ .

قُلتُ : يَومٌ ويَومَينِ لا .

فَقالَ : الجُمُعَةُ إلَى الجُمُعَةِ يَومٌ ويَومَينِ . (1)ج _ الاِدِّهانُ بِالبَنَفسَجِ5208.مكارم الأخلاق :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اِدَّهِنوا بِالبَنَفسَجِ ؛ فَإِنَّهُ (2) بارِدٌ فِي الصَّيفِ وحارٌّ فِي الشِّتاءِ . (3)5209.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :البَنَفسَجُ سَيِّدُ أدهانِكُم . (4)5210.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :مَثَلُ البَنَفسَجِ فِي الأَدهانِ مَثَلُنا فِي النّاسِ . (5)5211.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :فَضلُ البَنَفسَجِ عَلَى الأَدهانِ كَفَضلِ الإِسلامِ عَلَى الأَديانِ . نِعمَ الدُّهنُ البَنَفسَجُ ، لَيَذهَبُ بِالدّاءِ مِنَ الرَّأسِ وَالعَينَينِ ، فَادَّهِنوا بِهِ . (6) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 520 ، ح 2.
2- .في المصدر : «فإنّها» والتصويب من بقيّة المصادر .
3- .عيون أخبار الرضا عليه السلام ، ج 2 ، ص 34 ، ح 74 ، مسند زيد ، ص 487 كلاهما عن أحمد بن عامر الطائي عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، صحيفة الإمام الرضا عليه السلام ، ص 104 ، ح 51 عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، طبّ النبيّ صلى الله عليه و آله ، ص 6 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 294.
4- .الكافي ، ج 6 ، ص 521 ، ح 1 ، طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 93 نحوه وكلاهما عن هشام بن الحكم؛ كنز العمّال ، ج 6 ، ص 647 ، ح 17212 نقلاً عن الشيرازي في الألقاب عن أنس.
5- .الكافي ، ج 6 ، ص 521 ، ح 4 عن إسرائيل بن أبي اُسامة بيّاع الزطّي ، طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 93 وفيه «كمثل المؤمن» بدل «مثلنا».
6- .الكافي ، ج 6 ، ص 521 ، ح 5 عن عبد الرحمن بن كثير ، صحيفة الإمام الرضا عليه السلام ، ص 251 ، ح 171 ، مسند زيد ، ص 487 عن أحمد بن عامر وكلاهما عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله وفيهما إلى «على الأديان» ،بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 222 ، ح 6 ؛ المعجم الكبير ، ج 3 ، ص 130 ، ح 2892 عن بشر بن عبد اللّه الخثعمي عن الإمام الباقر عن أبيه عن جدّه عليهم السلام عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله وفيه إلى «على الأديان» وفيه «كفضل ولد عبد المطّلب على سائر قريش» بدل «نِعمَ الدهن ...» ، كنز العمّال ، ج 12 ، ص 344 ، ح 35329.

ص: 473

ج _ چرب كردن با روغن بنفشه

5211.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از اسحاق بن عمار: به امام صادق عليه السلام گفتم : من با مردمانى اهل مروّت (و سرشناس) آميزش دارم و به مقدار اندكى روغن بسنده مى كنم . آيا هر روز ، اندكى بر خويش بمالم؟

فرمود : «اين را براى تو دوست ندارم» .

گفتم : يك روز در ميان؟

فرمود : «اين را هم برايت نمى پسندم» .

گفتم : دو روز در ميان؟

فرمود : «جمعه تا جمعه ، يك روز و دو روز» .ج _ چرب كردن با روغن بنفشه5213.علل الشرائع عن أبي أيّوبَ الأنصارِيِّ :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :با روغن بنفشه ، بدن خود را چرب كنيد ؛ چرا كه آن در تابستان ، سرد و در زمستان ، گرم است .5212.معانى الأخبار ( _ به نقل از حسين بن زيد ، از امام صادق ، از پدران ) امام صادق عليه السلام :بنفشه ، مِهتر همه روغن هاى شماست .5213.علل الشرائع ( _ به نقل از ابو ايّوب انصارى _ ) امام صادق عليه السلام :حكايت بنفشه در ميان روغن ها ، حكايت ما در ميان مردم است . (1)5214.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :برترى بنفشه بر ديگر روغن ها به سان برترى اسلام بر ديگر اديان است . بنفشه ، خوب روغنى است! درد را از سر و چشمان مى برد . خود را بدان ، چرب كنيد .

.


1- .. در طبّ الأئمّة عليهم السلام ، به جاى «حكايت ما» عبارت «مانند حكايت مؤمن» آمده است .

ص: 474

5215.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لِعَليٍ عليه السلام _ ) الكافي عن محمّد بن الفيض :ذُكِرَت عِندَ أبي عَبدِاللّهِ عليه السلام الأَدهانُ ، فَذُكِرَ البَنَفسَجُ وفَضلُهُ ، فَقالَ : نِعمَ الدُّهنُ البَنَفسَجُ ! اِدَّهِنوا بِهِ ؛ فَإِنَّ فَضلَهُ عَلَى الأَدهانِ كَفَضلِنا عَلَى النّاسِ . (1)5216.كنز العمّال عن أبي هريرة عن رسول اللّه صلى الله عالإمام الرضا عليه السلام :إذا أرَدتَ ألاّ يَظهَرَ في بَدَنِكَ بَثرَةٌ ولا غَيرُها ، فَابدَأ عِندَ دُخولِ الحَمّامِ بِدُهنِ بَدَنِكَ ، بِدُهنِ البَنَفسَجِ . (2)5217.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكافي عن عليّ بن أسباط رفعه :دُهنُ الحاجِبَينِ بِالبَنَفسَجِ يَذهَبُ بِالصُّداعِ . (3)د _ الاِدِّهانُ بِالزَّيتِ5214.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :كُلُوا الزَّيتَ ، وَادَّهِنوا بِالزَّيتِ ؛ فَإِنَّهُ مِن شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ . (4)5215.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ به على عليه السلام _ ) الإمام عليّ عليه السلام :اِدَّهِنوا بِالزَّيتِ وَائتَدِموا بِهِ ؛ فَإِنَّهُ دُهنَةُ الأَخيارِ ، وإدامُ المُصطَفَينَ . (5) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 523 ، ح 1 ، طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 93 وفيه من «نِعم الدهن ...».
2- .طبّ الإمام الرضا عليه السلام ، ص 31 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 322 وفيه « فدهِّن» بدل «بدهن».
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 522 ، ح 9 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 223 ، ح 9 .
4- .الكافي ، ج 6 ، ص 331 ، ح 1 عن ابن القدّاح عن الإمام الصادق عليه السلام ، المحاسن ، ج 2 ، ص 281 ، ح 1906 عن ابن القدّاح عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلامعنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 282؛ سنن الترمذي ، ج 4 ، ص 285 ، ح 1851 عن عمر بن الخطّاب ، المستدرك على الصحيحين ، ج 2 ، ص 432 ، ح 3504 عن أبي أسيد ، كنز العمّال ، ج 10 ، ص 48 ، ح 28297.
5- .الكافي ، ج 6 ، ص 331 ، ح 4 عن أبي داوود النخعي عن الإمام الصادق عليه السلام ، المحاسن ، ج 2 ، ص 281 ، ح 1907 عن أبي داوود النخعي عن الإمام الصادق عن آبائه عنه عليهم السلام ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 182 ، ح 17.

ص: 475

د _ ماليدن روغن زيتون به بدن

5216.كنز العمّال ( _ به نقل از ابو هريره _ ) الكافى_ به نقل از محمّد بن فيض: نزد امام صادق عليه السلام از روغن ها سخن به ميان آوردند و از آن جمله ، از بنفشه و برترى آن گفتند .

فرمود : «بنفشه ، خوب روغنى است! خود را با آن چرب كنيد كه برترى آن بر روغن ها ، به سان برترى ما بر مردمان است» .5217.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :اگر مى خواهى كه در بدنت جوش و جز آن رُخ ننمايد ، هنگام در آمدن به حمّام ، چرب كردن بدن خود را به روغن بنفشه ، آغاز كن .5218.امام على عليه السلام :الكافى_ به نقل از على بن اسباط در حديثى كه سند آن را به معصوم رسانْد _: ماليدن روغن بنفشه به ابروها ، سردرد را از ميان مى بَرَد .د _ ماليدن روغن زيتون به بدن5220.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زيتون بخوريد و خود را با روغن زيتون چرب كنيد ؛ چرا كه آن ، از درختى خجسته است .5219.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :به روغن زيتون ، خود را چرب كنيد و از آن ، خورش سازيد ؛ چرا كه آن ، روغنِ نيكان و خورش برگزيدگان است .

.

ص: 476

ه _ الإِدِّهان بالبانِ5221.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :نِعمَ الدُّهنُ البانُ ! (1)5222.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :البانُ دُهنٌ ذَكَرٌ ، نِعمَ الدُّهنُ البانُ ، وإنَّهُ لَيُعجِبُنِي الخَلوقُ . (2)و _ الاِدِّهانُ بِالزَّنبَقِ5224.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكافي عن السيّاري رفعه ، قالَ :قالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : إنَّهُ لَيسَ شَيءٌ خَيرا لِلجَسَدِ مِن دُهنِ الزَّنبَقِ . _ يَعنِي الرّازِقِيَّ _ . (3)ز _ الاِدِّهانُ بِالخِيرِيِّ5222.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام_ وذَكَرَ دُهنَ البَنَفسَجِ فَزَكّاهُ ، ثُمَّ قالَ: وإنَّ الخِيرِيَّ لَطيفٌ . (4)9 / 1 _ 3اِستِعمالُ الخَطمِيِّ5225.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :غَسلُ الرَّأسِ بِالخَطمِيِّ نُشرَةٌ . (5) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 523 ، ح 3 عن محمّد بن الفيض.
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 523 ، ح 1 عن محمّد بن الفيض ، طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 93 عن أبي العيس عن الإمام الصادق عن الإمام الباقر عليهماالسلام نحوه .
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 523 ، ح 1 ، طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 94 عن أبي حمزة عن الإمام الباقر عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله نحوه وزاد في آخره «إنّ فيه لمنافع كثيرة ، وشفاء من سبعين داء» ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 224 ، ح 12.
4- .الكافي ، ج 6 ، ص 522 ، ح 1 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 223 ، ح 10.
5- .الكافي ، ج 6 ، ص 504 ، ح 5 عن إسماعيل بن عبد الخالق ، كتاب من لايحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 124 ، ح 292 ، ثواب الأعمال ،ص 36 ، ح 2 عن سفيان بن السمط .

ص: 477

ه _ استفاده از روغن بان
و _ استفاده از روغن زَنبَق
ز _ استفاده از خيرى
9 / 1 _ 3استفاده از خطمى

ه _ استفاده از روغن بان5225.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :خوب روغنى است روغن بان (1) !5226.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در سفارش به على عليه السلام _ ) امام صادق عليه السلام :بان ، روغن مردانه است . چه خوب روغنى است بان؛ اما من از خَلوق ، خوشم مى آيد .و _ استفاده از روغن زَنبَ ق5227.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در سفارش به على عليه السلام _ ) الكافى_ به نقل از سيّارى در حديثى كه سند آن را به پيامبر خدا رسانْد: پيامبر صلى الله عليه و آله فرموده است : «براى بدن ، هيچ چيز از روغن زنبق (رازقى) بهتر نيست» .ز _ استفاده از خيرى5229.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ از روغن بنفشه نام برد و آن را ستود و سپس فرمود: خيرى ، (2) نرم و لطيف است .9 / 1 _ 3استفاده از خطمى5229.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :شستن سر با خطمى ، مايه شادابى است .

.


1- .درختى است نازك و خوش نما كه از تخم آن ، روغن مى گيرند و بسيار نافع و خوش بوست (ر. ك : لغت نامه دهخدا) .
2- .خيرى ، كه آن را «خيرى زرد» نيز مى نامند ، همان است كه مصريان از آن با نام «المنثور» ياد مى كنند. داراى نوعى برّى است كه «خزامى» و همچنين «بابونه» ناميده مى شود (شرح أسماء العقار ابوعمران قرطبى ص 41، شماره 394). البته ناگفته نماند ، واژه ياب ، «خيرى البر» را به كشه، اردانه و اروانه ترجمه كرده است . م .

ص: 478

5230.سنن أبى داوود ( _ به نقل از ابو رافع _ ) عنه عليه السلام :النُّشرَةُ في عَشَرَةِ أشياءَ : . . . وغَسلُ الرَّأس بِالخَطمِيِ فِي الحَمّامِ وغَيرِهِ . (1)5231.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :غَسلُ الرَّأسِ بِالخَطمِيِّ يَذهَبُ بَالدَّرَنِ ، ويَنفِي الأَقذاءَ . (2)9 / 1 _ 4الخِضابُ5234.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عَلَيكُم بِسَيِّدِ الخِضابِ الحِنّاءِ ؛ فَإِنَّهُ يُطَيِّبُ البَشَرَةَ ، ويَزيدُ فِي الجِماعِ . (3)5235.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :مَنِ اطَّلى وَاختَضَبَ بِالحِنّاءِ آمَنَهُ اللّهُ تَعالى مِن ثَلاثِ خِصالٍ : الجُذامِ ، وَالبَرَصِ ، وَالآكِلَةِ إلى طَليَةٍ مِثلِها . (4)5231.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :الحِنّاءُ عَلى أثَرِ النّورَةِ أمانٌ مِنَ الجُذامِ والبَرَصِ . (5) .


1- .المحاسن ، ج 1 ، ص 78 ، ح 40 ، الخصال ، ص 443 ، ح 38 عن صهيب بن عبّاد عن أبيه عن الإمام الصادق عن أبيه عن جدّه عليهم السلام وليس فيه «في الحمّام وغيره» وفيه «النشوة» بدل «النشرة» ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 322 ، ح 2 . انظر تمام الحديث في ج1 ، ص 98 ، ح 93 .
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 504 ، ح 3 عن أبي بصير عن الإمام الصادق عليه السلام ، كتاب من لايحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 125 ، ح 293 وفيه «وينقي» بدل «وينفي» ، تحف العقول ، ص 101 و فيه «وينقي الأقذار» بدل «وينفي الأقذاء» ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 87 ، ح 8 .
3- .كنز العمّال ، ج 6 ، ص 668 ، ح 17316 نقلاً عن ابن السني وأبي نعيم عن أبي رافع ؛ صحيفة الإمام الرضا عليه السلام ، ص 277 ، ح 24 عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 189 ، ح 559 وليس فيهما «الحنَّاء» .
4- .كتاب من لايحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 121 ، ح 269 ، ثواب الأعمال ، ص 39 ، ح 6 عن الحسين بن موسى عن الإمام الكاظم عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 145 ، ح 376 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 90 ، ح 8 .
5- .كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 121 ، ح 270 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 145 ، ح 381 ، عيون أخبار الرضا عليه السلام ، ج 2 ، ص 48 ، ح 186 عن أحمد بن عامر الطائي عن الإمام الرضا عن آبائه عن الإمام عليّ عليهم السلام ، صحيفة الإمام الرضا عليه السلام ، ص 246 ، ح 156 عن الإمام الرضا عن آبائه عن الإمام عليّ عليهم السلام ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 89 ، ح 6؛ كنز العمّال ، ج 10 ، ص 92 ، ح 28495 نقلاً عن أبي نعيم عن الإمام عليّ عليه السلام .

ص: 479

9 / 1 _ 4خضاب كردن

5232.مسند أبى يعلى ( _ به نقل از ابو موسى _ ) امام صادق عليه السلام :شادابى ، در ده چيز است : . . . و شستن سر با خطمى در حمّام و غير آن .5233.صحيح مسلم ( _ به نقل از عايشه _ ) امام على عليه السلام :شستن سر با خطمى ، چرك را مى بَرَد و آلودگى ها را از ميان برمى دارد .9 / 1 _ 4خضاب كردن5236.سنن الترمذي عن عمرو بن شعيب عن أبيه عن جدّه :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر شما باد مهتر همه خضاب ها ، حنا ، كه پوست را پاكيزه مى كند و بر توان همبسترى مى افزايد .5237.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس حنا بر بدن خود بمالد و با آن خضاب كند ، خداوند ، او را تا هنگامى كه بخواهد ديگر بار خضاب كند ، از سه چيز در امان مى دارد : جذام ، پيسى و خوره .5238.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :حنا كردن ، در پى نوره كشيدن ، مايه ايمنى از جذام و پيسى است .

.

ص: 480

9 / 1 _ 5اِفتِتاحُ الطَّعامِ بِالمِلحِ5241.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ لِعَلِيٍّ عليه السلام: عَلَيكَ بِالمِلحِ ؛ فَإِنَّهُ شِفاءٌ مِن سَبعينَ داءً ؛ أدناهَا الجُذامُ ، وَالبَرَصُ ، وَالجُنونُ . (1)5236.سنن الترمذى ( _ به نقل از عمرو بن شعيب ، از پدرش ، از جدّش _ ) الإمام الصادق عليه السلام :عَلَيكُم بِالأَبيَضَينِ الخُبزِ وَالرُّقَّةِ ، _ يَعنِي المِلحَ _ . . . وإنَّ فِي الرُّقَةِ أمانا (2) مِنَ الجُذامِ ، والبَرَصِ ، وَالجُنونِ . (3)راجع : ج2 ص 494 (الملح).

9 / 1 _ 6شُربُ السَّويقِ بِالزَّيتِ5240.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :شُربُ السَّويقِ بِالزَّيتِ يُنبِتُ اللَّحمَ ، ويَشُدُّ العَظمَ ، ويُرِقُّ البَشَرَةَ ، ويَزيدُ فِي الباهِ . (4)9 / 1 _ 7البِطّيخُ5243.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عَلَيكُم بِالبِطّيخِ ؛ فَإِنَّ فيهِ عَشرَ خِصالٍ : هُوَ طَعامٌ ، وشَرابٌ ، واُشنانٌ ، ورَيحانٌ ، ويَغسِلُ المَثانَةَ ، ويَغسِلُ البَطنَ ، ويُكثِرُ ماءَ الظَّهرِ ، ويَزيدُ فِي الجِماعِ ، ويَقطَعُ البُرودَةَ ، ويُنَقِّي البَشَرَةَ . (5) .


1- .عيون أخبار الرضا عليه السلام ، ج 2 ، ص 42 ، ح 142 عن أحمد بن عامر الطائي عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، صحيفة الإمام الرضا عليه السلام ، ص 249 ، ح 165 عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، مسند زيد ، ص 480 ، الدعوات ، ص 145 ، ح 377 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 397 ، ح 14.
2- .في المصدر : «أمان» ، والصواب ما أثبتناه.
3- .الاُصول الستّة عشر ، ص 12 عن زيد الزرّاد.
4- .الكافي ، ج 6 ، ص 306 ، ح 7 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 287 ، ح 1937 كلاهما عن عبد اللّه بن مسكان ، بحار الأنوار ، ج 104 ، ص 80 ، ح 15.
5- .طبّ النبيّ صلى الله عليه و آله ، ص 8 عن ابن عبّاس ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 297 ؛ الفردوس ، ج 4 ، ص 138 ، ح 4371 عن ابن عبّاس نحوه ، كنز العمّال ، ج 10 ، ص 46 ، ح 28288.

ص: 481

9 / 1 _ 5آغاز كردن غذا با نمك
9 / 1 _ 6نوشيدن سويق با روغن زيتون
9 / 1 _ 7خربزه

9 / 1 _ 5آغاز كردن غذا با نمك5246.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ خطاب به امام على عليه السلام: بر تو باد نمك ؛ چرا كه در آن ، شفاى هفتاد درد است كه كمترين آنها جذام ، پيسى و ديوانگى است .5247.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :بر شما باد آن دو سفيد : نان و نمك . . . كه ايمنى از جذام و پيسى و ديوانگى ، در نمك است .ر. ك : ج2 ، ص495 (نمك).

9 / 1 _ 6نوشيدن سويق با روغن زيتون5251.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :نوشيدن سويقى (1) كه با روغن زيتون فراهم آمده باشد ، گوشت را مى روياند ، استخوان را استحكام مى بخشد ، پوست را نازك مى كند و بر توان جنسى مى افزايد .9 / 1 _ 7خربزه5244.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر شما باد خوردن خربزه ؛ چرا كه در آن ده ، ويژگى است : غذاست ؛ آب است ؛ شستشو دهنده است ، (2) خوش بو كننده است ؛ مثانه رامى شويد ؛ شكم را مى شويد ؛ آب كمر را فراوان مى سازد ؛ نيروى همبسترى را مى افزايد ؛ سردى را از ميان برمى دارد؛ و پوست را تميز مى كند .

.


1- .معناى سويق و روايت هاى آن ، در ج2 ، صفحه 375 خواهد آمد .
2- .در متن روايت ، «اُشنان» آمده و آن نام گياهى است كه به عنوان مادّه كمكى در شست و شو از آن استفاده مى شده است. اين واژه ، اساساً پارسى است كه به زبان عربى درآمده و شكل و تلفظ پيشين خود را نيز حفظ كرده است. م.

ص: 482

9 / 1 _ 8الغُبَيراءُ5247.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :الغُبَيراءُ لَحمُهُ يُنبِتُ اللَّحمَ ، وعَظمُهُ يُنبِتُ العَظمَ ، وجِلدُهُ يُنبِتُ الجِلدَ ، . . . ويَقمَعُ عِرقَ الجُذامِ . (1)9 / 1 _ 9النّانخواهُ وَالجَوزُ5250.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مكارم الأخلاق عن الإمام الصادق عليه السلام :أربَعَةُ أشياءَ تَجلُو البَصَرَ ويَنفَعنَ ولا يَضرُرنَ ، فَسُئِلَ عَنهُنَّ ، فَقالَ : السَّعتَرُ وَالمِلحُ إذَا اجتَمَعا ، وَالنّانَخواهُ وَالجَوزُ إذَا اجتَمَعنَ .

فَقيلَ لَهُ : و لِما تَصلُحُ هذِهِ الأَربَعَةُ إذَا اجتَمَعنَ؟

فَقالَ : النّانخواهُ وَالجَوزُ يُحرِقانِ البَواسيرَ ، ويَطرُدانِ الرّيحَ ، ويُحَسِّنانِ اللَّونَ... (2) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 361 ، ح 1 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 381 ، ح 1277 وفيه «التقطير» بدل «التقتير» وكلاهما عن ابن بكير ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 188 ، ح 2.
2- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 416 ، ح 1410 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 198 ، ح 4. انظر تمام الحديث في: ص 581 ، ح 1757 .

ص: 483

9 / 1 _ 8سنجد
9 / 1 _ 9نانخواه و گردو

9 / 1 _ 8سنجد5253.الإمام الباقر عليه السلام :امام صادق عليه السلام :سنجد ، گوشتش گوشت مى رويانَد ، هسته اش استخوان را رشد مى دهد ، پوستش پوست را مى پرورد . . . رگ جذام را به كلّى از ميان مى بَرَد .9 / 1 _ 9نانخواه و گردو5256.المعجم الكبير عن ابن بريدة عن أبيه :امام صادق عليه السلام :چهار چيز ، چشم را جلا مى دهد ، سودمند است و هيچ زيانى ندارد .

درباره آنها از امام عليه السلام پرسيدند . فرمود : «آويشن و نمك ، وقتى با هم باشند ، و نانخواه (1) و گردو ، وقتى با هم باشند» .

به آن حضرت گفتند : اين چهار چيز وقتى با هم باشند ، به چه كار مى آيند؟

فرمود : «نانخواه و گردو ، بواسير را مى سوزانند ، باد را دور مى كنند و رنگ پوست را زيبا مى سازند . . .» .

.


1- .تخمى است خوش بوى و شبيه به زنيان كه بر روى خمير نان مى پاشند . سياه تخمه ، حبّة السوداء ، شونيز ، نانخه ، نانوخيه ، نانخاه و سياه دانه جنام هاى ديگر آن استج (لغت نامه دهخدا) .

ص: 484

9 / 1 _ 10البَصَلُ5252.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :البَصَلُ يُطَيِّبُ النَّكهَةَ ، ويَشُدُّ الظَّهرَ ، ويُرِقُّ البَشَرَةَ . (1)5253.امام باقر عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا دَخَلتُم بَلدَةً وَبيئاً فَخِفتُم وَباءَها ، فَعَلَيكُم بِبَصَلِها ؛ فَإِنَّهُ يُجلِي البَصَرَ ، ويُنَقِّي الشَّعرَ ، ويَزيدُ في ماءِ الصُّلبِ ، ويَزيدُ فِي الخُطى ، ويَذهَبُ بِالحَمَاَ_ وهُوَ السَّوادُ فِي الوَجهِ _ وَالإِعياءِ أيضاً . (2)9 / 1 _ 11السَّنا5256.المعجم الكبير ( _ به نقل از ابن بُرَيده ، از پدرش _ ) الإمام الصادق عليه السلام :لَو عَلِمَ النّاسُ ما فِي السَّنا لَبَلَغوا كُلَّ مِثقالٍ مِنهُ بِمِثقالَينِ مِن ذَهَبٍ ! أما إنَّهُ أمانٌ مِنَ البَهَقِ وَالبَرَصِ وَالجُذامِ وَالجُنونِ وَالفالِجِ وَاللَّقوَةِ . . . ويُؤخَذُ مَعَ الزَّبيبِ الأحمَرِ الَّذي لا نَوى لَهُ ، ويُجعَلُ مَعَهُ هَليلَجٌ كابُلِيٌّ وأصفَرُ وأسوَدُ أجزاءً سَواءً ، يُؤخَذُ عَلَى الرِّيقِ مِقدارُ ثَلاثَةِ دَراهِمَ ، وإذا أوَيتَ إلى فِراشِكَ مِثلُهُ ، وهُوَ سَيِّدُ الأَدوِيَةِ . (3)9 / 1 _ 12دَورُ المَشموماتِ فِي الوِقايَةِ مِنَ الأَمراضِ الجِلدِيَّةِ5259.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :شُمُّوا النَّرجِسَ ولَو فِي اليَومِ مَرَّةً ، ولَو فِي الاُسبوعِ مَرَّةً ، ولَو فِي الشَّهرِ مَرَّةً ، ولَو فِي السَّنَةِ مَرَّةً ، ولَو فِي الدَّهرِ مَرَّةً ؛ فَإِنَّ فِي القَلبِ حَبَّةً مِنَ الجُنونِ وَالجُذامِ وَالبَرَصِ ، وشَمُّهُ يَدفَعُها . (4) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 374 ، ح 4 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 330 ، ح 2124 كلاهما عن درست وفيه «الفم» بدل «النكهة» ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 248 ، ح 6.
2- .بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 252 ، ح 21 نقلاً عن الفردوس عن أبي الدرداء .
3- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 409 ، ح 1387 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 218 ، ح 3.
4- .طبّ النبيّ صلى الله عليه و آله ، ص 10 ، بحارالأنوار ، ج 62 ، ص 299؛ تاريخ دمشق ، ج 14 ، ص 36 ، ح 3368 عن شريح عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله نحوه.

ص: 485

9 / 1 _ 10پياز
9 / 1 _ 11گياه سَنا
9 / 1 _ 12تأثير بوييدنى ها در پيشگيرى از بيمارى هاى پوستى

9 / 1 _ 10پياز5260.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :پياز ، دهان را خوش بو مى كند ، پشت را قوى مى سازد و پوست را نرمى مى دهد .5261.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه وارد آبادى وبا زده اى شديد و از وباى آن ترسيديد ، از پياز آن جا بخوريد ؛ زيرا كه آن ، چشم را جلا مى دهد ، مو را پاكيزه مى گرداند ، آب كمر را زياد مى كند ، گام ها را سرعت مى بخشد ، تيرگى چهره را مى بَرَد و خستگى را نيز مى زدايد .9 / 1 _ 11گياه سَنا5262.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :اگر مردم مى دانستند گياه سنا (1) چه خواصّى دارد ، ارزش هر مثقال آن را به اندازه دو مثقال طلا مى رساندند . هان! بدانيد كه اين گياه ، مايه ايمنى يافتن از بَهَك ، پيسى ، جذام ، ديوانگى ، فلج و لَقوه است . بايد آن را با كشمش سرخ و بدون هسته ، همراه با مقدارى برابر از هليله كابلى ، زرد و سياه ، و به صورت ناشتا ، به اندازه سه درهم ، مصرف كرد و هنگامى كه به بستر خواب مى روى نيز ، همين اندازه مصرف كن ، كه اين ، مهترِ همه داروهاست .9 / 1 _ 12تأثير بوييدنى ها در پيشگيرى از بيمارى هاى پوستى5265.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نرگس را ببوييد ، هر چند روزى يك بار ، هر چند هفته اى يك بار ، هر چند ماهى يك بار ، هر چند سالى يك بار و هر چند در همه عمر ، يك بار ؛ چرا كه در قلب ، هسته اى از ديوانگى ، جذام و پيسى وجود دارد و بوييدن نرگس ، آن را دور مى كند .

.


1- .توضيح آن در ج2 ، صفحه 373 خواهد آمد.

ص: 486

9 / 1 _ 13دَورُ الحِجامَةِ فِي الوِقايَةِ مِنَ الأَمراضِ الجِلدِيَّةِ ومُعالَجَتِها5263.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ الحِجامَةَ فِي الرَّأسِ دَواءٌ مِن داءِ الجُنونِ ، وَالجُذامِ ، وَالعَشا ، وَالبَرَصِ ، وَالصُّداعِ . (1)5264.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :عَلَيكُم بِالحِجامَةِ في جَوزَةِ القَمَحدُوَةِ ؛ فَإِنَّهُ دَواءٌ مِنِ اثنَينِ وسَبعينَ داءً ، وخَمسَةِ أدواءٍ مِنَ الجُنونِ ، وَالجُذامِ ، وَالبَرَصِ ، ووَجَعِ الأَضراسِ . (2)5265.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :مَنِ احتَجَمَ يَومَ الثُّلاثاءِ لِسَبعَ عَشرَةَ ، أو تِسعَ عَشرَةَ ، أو لاِءِحدى وعِشرينَ مِنَ الشَّهرِ كانَت لَهُ شِفاءٌ مِن كُلِّ داءٍ مِن أدواءِ السَّنَةِ كُلِّها ، وكانَت لِما سِوى ذلِكَ شِفاءٌ مِن وَجَعِ الرَّأسِ ، وَالأَضراسِ ، وَالجُنونِ ، وَالجُذامِ ، وَالبَرَصِ . (3)5266.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :إنَّ الحِجامَةَ . . . الَّتي توضَعُ بَينَ الكِتفَينِ تَنفَعُ مِنَ الخَفَقانِ الَّذي يَكونُ مَعَ الاِمتِلاءِ وَالحَرارَةِ .

وَالَّتي توضَعُ عَلَى السّاقَينِ قَد يَنقُصُ مِنَ الاِمتِلاءِ فِي الكُلى ، وَالمَثانَةِ ، وَالأَرحامِ ، ويُدِرُّ الطَّمثَ غَيرَ أنَّها مَنهَكَةٌ لِلجَسَدِ ، وقَد تَعرِضُ مِنهَا العَشوَةُ الشَّديدَةُ (4) ، إلاّ أنَّها نافِعَةٌ لِذَوِي البُثورِ وَالدَّماميلِ . (5) .


1- .المعجم الكبير ، ج 23 ، ص 299 ، ح 667 عن اُمّ سلمة وج 12 ، ص 225 ، ح 13150 عن ابن عمر ، الفردوس ، ج 2 ، ص 154 ، ح 2779 عن ابن عبّاس وكلاهما نحوه ، كنز العمّال ، ج 10 ، ص 13 ، ح 28129؛ ، بحار الأنوار ج 62 ، ص 126 ، ح 81 .
2- .المعجم الكبير ، ج 8 ، ص 36 ، ح 7306 عن عبد الحميد بن صيفي عن أبيه عن جدّه ، كنز العمّال ، ج 10 ، ص 14 ، ح 28133.
3- .الخصال ، ص 385 ، ح 68 عن أبي سعيد الخدري ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 110 ، ح 7 وفيه «أو أربع عشرة» بدل «أو تسع عشرة».
4- .في بحار الأنوار : «الغَشُي الشَّديدُ» بدل «الغشوة الشديدة» .
5- .طبّ الإمام الرضا عليه السلام ، ص 55 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 318 نحوه.

ص: 487

9 / 1 _ 13اثر حِجامت در پيشگيرى و درمان بيمارى هاى پوستى

9 / 1 _ 13اثر حِجامت در پيشگيرى و درمان بيمارى هاى پوستى5269.مسند ابن حنبل عن عيسى بن عبد الرحمن عن جدّه :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حجامتِ در سر ، درمانى براى ديوانگى ، جذام ، شب كورى ، پيسى و سرْ درد است .5270.مكارم الأخلاق :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر شما باد حجامت در استخوان پسِ سر ؛ چرا كه درمان 72 بيمارى است و درمان پنج بيمارى ، از جمله : ديوانگى ، جذام ، پيسى و دندان درد است .5271.مسند ابن حنبل عن عائشة:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در روز سه شنبه هفدهم يا نوزدهم يا بيست و يكم ماه حجامت كند ، اين حجامت براى وىْ شفاى همه دردهاى سال خواهد بود و افزون بر آن ، شفاى سرْدرد ، دندانْ درد ، ديوانگى ، جذام و پيسى نيز خواهد بود .5268.المناقب ، ابن شهرآشوب ( _ به نقل از عبد الرحمان بن ابى ليلى _ ) امام رضا عليه السلام :حجامتى . . . كه ميان شانه ها صورت مى گيرد ، در بهبود ضربان قلب ناشى از شكمْ پُرى و حرارت ، سودمند است . آن [حجامتى] كه در ساق پا صورت پذيرد ، ممكن است از كليه ، مثانه و زِهدان بكاهد و خون قاعدگى را به جريان اندازد . تنها مشكلى كه دارد ، اين است كه تن را ضعيف مى كند و ممكن است از آن ، شبْ كورى شديدى بر شخص عارض گردد . با اين همه ، براى كسانى كه جوش و كورَك دارند ، سودمند است .

.

ص: 488

5269.مسند ابن حنبل ( _ به نقل از عيسى بن عبد الرحمان ، از جدّش _ ) مكارم الأخلاق :رُوِيَ عَنِ الصّادِقِ عليه السلام أن_َّهُ شَكا إلَيهِ رَجُلٌ الحِكَّةَ ، فَقالَ : اِحتَجِم ثَلاثَ مَرّاتٍ فِي الرِّجلَينِ جَميعاً فيما بَينَ العُرقوبِ وَالكَعبِ ، فَفَعَلَ الرَّجُلُ ذلِكَ فَذَهَبَ عَنهُ .

وشَكا إلَيهِ آخَرُ ، فَقالَ : اِحتَجِم في واحِدِ عَقِبَيكَ ، أو مِن الرِّجلَينِ جَميعاً ثَلاثَ مَرّاتٍ ، تَبرَأ إن شاءَ اللّهُ . (1)9 / 1 _ 14دَورُ الزُّكامِ وَالعُطاسِ فِي الوِقايَةِ مِنَ الأَمراضِ الجِلدِيَّةِ5272.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ما مِن أحَدٍ مِن وُلدِ آدَمَ إلاّ وفيهِ عِرقانِ : عِرقٌ في رَأسِهِ يُهَيِّجُ الجُذامَ ، وعِرقٌ في بَدَنِهِ يُهَيِّجُ البَرَصَ ؛ فَإِذا هاجَ العِرقُ الَّذي فِي الرَّأسِ سَلَّطَ اللّهُ عز و جلعَلَيهِ الزُّكامَ حَتّى يَسيلَ ما فيهِ مِنَ الدّاءِ ، وإذا هاجَ العِرقُ الَّذي فِي الجَسَدِ سَلَّطَ اللّهُ عَلَيهِ الدَّماميلَ حَتّى يَسيلَ ما فيهِ مِنَ الدّاءِ ، فَإِذا رَأى أحَدُكُم بِهِ زُكاماً ودَماميلَ فَليَحمَدِ اللّهَ عز و جل عَلَى العافِيَةِ .

وقالَ : الزُّكامُ فُضولٌ فِي الرَّأسِ . (2)5273.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :لا تَكرَهوا أربَعَةً ؛ فَإِنَّها لِأَربَعَةٍ : لاتَكرَهُوا الزُّكامَ ؛ فَإِنَّهُ أمانٌ مِنَ الجُذامِ ، ولا تَكرَهُوا الدَّماميلَ ؛ فَإِنَّها أمانٌ مِنَ البَرَصِ ، ولا تَكرَهُوا الرَّمَدَ ؛ فَإِنَّهُ أمانٌ مِنَ العَمى ، ولا تَكرَهُوا السُّعالَ ؛ فَإِنَّهُ أمانٌ مِنَ الفالِجِ . (3) .


1- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 176 ، ح 526 وص 177 ، ح 529 نحوه ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 127 ، ح 90.
2- .الكافي ، ج 8 ، ص 382 ، ح 579 عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 184 ، ح 6.
3- .الخصال ، ص 210 ، ح 32 عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، الدعوات ، ص 121 ، ح 294 ، روضة الواعظين ، ص 340 ، طبّ النبيّ صلى الله عليه و آله ، ص 12 وفيه «يقطع العروق» بدل «أمان من» في المواضع الأربعة ، بحار الأنوار ،ج 62 ، ص 185 ، ح 9.

ص: 489

9 / 1 _ 14تأثير زكام و عطسه در پيشگيرى از بيمارى هاى پوستى

5274.عنه صلى الله عليه و آله :مكارم الأخلاق :از امام صادق عليه السلام روايت شده كه مردى در حضور ايشان از خارش (كَهير) ، اظهار ناراحتى كرد . امام عليه السلام فرمود : «سه بار در هر دو پا ، در فاصله ميان پىِ پا و استخوان قوزك ، حجامت كن» .

آن مرد ، اين كار را انجام داد و خارش بدن وى از ميان رفت .

مردى ديگر نيز اظهار ناراحتى كرد .

امام عليه السلام فرمود : «در پىِ پا (يكى از پاها يا هر دو پا) سه بار حجامت كن كه به خواست خداوند ، بهبود يابى» .9 / 1 _ 14تأثير زكام و عطسه در پيشگيرى از بيمارى هاى پوستى5273.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :«در هر يك از آدمى زادگان ، دو رگ هست : رگى در سر ، كه جذام را تحريك مى كند ، و رگى در بدن ، كه پيسى را مى انگيزد . چون آن رگى كه در سر است ، به حركت آيد ، خداوند ، زكام را بر آن مسلّط مى سازد تا هر بيمارى اى كه در آن است ، بيرون رود ؛ و چون آن رگى كه در تن است ، به جنب و جوش آيد ، خداوند ، كورَك ها را بر بدن مسلّط سازد تا هر چه بيمارى در آن است ، بيرون رود . از اين رو ، اگر كسى از شما در بدن خود ، احساسِ زكام كرد يا كورَكى ديد ، خداوند را شكر عافيت گويد» .

همچنين فرمود : «زكام ، فضولاتى در سر است» .5274.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چهار چيز را ناخوشايند مداريد ؛ زيرا كه براى چهار چيز ، سودمندند : زكام را ناخوشايند مداريد ؛ زيرا مايه ايمنى از جذام است . كورَك ها را ناخوشايند مداريد ؛ زيرا مايه ايمنى از پيسى اند . چشمْ درد را ناخوشايند مداريد ؛ زيرا مايه ايمنى از كورى است . و سرفه را ناخوشايند مداريد ؛ زيرا مايه ايمنى از فلج شدن است .

.

ص: 490

9 / 1 _ 15دَورُ بَعضِ الأَذكارِ في صِحَّةِ الجِلدِ5277.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :مَن قالَ بَعدَ صَلاةِ الصُّبحِ قَبلَ أن يَتَكَلَّمَ : «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، لا حَولَ ولاقُوَّةَ إلاّ بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ» يُعيدُها سَبعَ مَرّاتٍ ، دَفَعَ اللّهُ عَنهُ سَبعينَ نَوعاً مِن أنواعِ البَلاءِ ، ومَن قالَها إذا صَلَّى المَغرِبَ قَبلَ أن يَتَكَلَّمَ ، دَفَعَ اللّهُ عَنهُ سَبعينَ نَوعاً مِن أنواعِ البَلاءِ ؛ أهوَنُهَا الجُذامُ وَالبَرَصُ . (1)راجع : ج1 ، ص 498 (الوقاية من الجذام) ج1 ، ص 510 (الوقاية من البرص).

9 / 2أسبابُ الأَمراضِ الجِلدِيَّةِأ _ اِستِقبالُ الشَّمسِ5277.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إيّاكُم وَالجُلوسَ فِي الشَّمسِ ؛ فَإِنَّها تُبلِي الثَّوبَ ، وتُنتِنُ الرّيحَ ، وتُظهِرُ الدّاءَ الدَّفينَ . (2) .


1- .مشكاة الأنوار ، ص 518 ، ح 1743 ، جامع الأخبار ، ص 144 ، ح 312 ، الأمالي للطوسي ، ص 415 ، ح 935 وص 734 ، ح 1533 كلاهما عن محمّد بن مسلم وليس فيهما من «ومن قالها» إلى «من أنواع البلاء» ، بحار الأنوار ، ج 86 ، ص 95 ، ح 1.
2- .المستدرك على الصحيحين ، ج 4 ، ص 456 ، ح 8264 عن ابن عبّاس ، كنز العمّال ، ج 9 ، ص 139 ، ح 25400 .

ص: 491

9 / 1 _ 15تأثير برخى از ذكرها در بهداشت پوست

9 / 2عوامل بيمارى هاى پوستى

الف _ قرار گرفتن در مقابل آفتاب

9 / 1 _ 15تأثير برخى از ذكرها در بهداشت پوست5280.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :هر كس پس از نماز صبح و پيش از آن كه با كسى سخن بگويد ، هفت بار بگويد : «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ» ، خداوند ، هفتاد گونه بلا را از او دفع كند ؛ و هر كس اين [ذكر] را پس از نماز مغرب و پيش از آن كه با كسى سخن بگويد ، بر زبان آورد ، خداوند ، هفتاد گونه بلا را كه كمترين آنها جذام و پيسى است ، از او دور كند .ر . ك : ج1 ، ص499 (پيشگيرى از جذام). ج1 ، ص511 (پيشگيرى از پيسى) .

9 / 2عوامل بيمارى هاى پوستىالف _ قرار گرفتن در مقابل آفتاب5281.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از نشستن در آفتاب ، حذر كنيد ؛ چرا كه جامه را كهنه مى كند ، بوى [بدن] را بد مى سازد و درد نهفته را آشكار مى نمايد .

.

ص: 492

5282.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ هنگامى كه از ايشان پرسيده شد : كودك ، چه هنگام ) عنه صلى الله عليه و آله :فِي الشَّمسِ أربَعُ خِصالٍ : تُغَيِّرُ اللَّونَ ، وتُنتِنُ الرّيحَ ، وتُخلِقُ الثِّيابَ ، وتورِثُ الدّاءَ . (1)5283.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :لا تَستَقبِلُوا الشَّمسَ ؛ فَإِنَّها مَبخَرَةٌ ، تَشحَبُ اللَّونَ ، وتُبلِي الثَّوبَ ، وتُظهِرُ الدّاءَ الدَّفينَ . (2)5284.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :إذا جَلَسَ أحَدُكُم فِي الشَّمسِ فَليَستَدبِرها بِظَهرِهِ ؛ فَإِنَّها تُظهِرُ الدّاءَ الدَّفينَ . (3)5285.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :غريب الحديث :إنَّهُ [عَلِيّا عليه السلام ] رَأى رَجُلاً فِي الشَّمسِ فَقالَ : قُم عَنها ؛ فَإِنَّها مَبخَرَةٌ مَجفَرَةٌ ، تُتفِلُ الرّيحَ ، وتُبلِي الثَّوبَ ، وتُظهِرُ الدّاءَ الدَّفينَ . (4)ب _ أكلُ الجَوزِ في شِدَّةِ الحَرِّ5287.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :أكلُ الجَوزِ في شِدَّةِ الحَرِّ يُهَيِّجُ الحَرَّ فِي الجَوفِ ، ويُهَيِّجُ القُروحَ عَلَى الجَسَدِ ، وأكلُهُ فِي الشِّتاءِ ؛ يُسَخِّنُ الكُليَتَينِ ، ويَدفَعُ البَردَ . (5) .


1- .الخصال ، ص 249 ، ح 111 عن موسى بن إبراهيم المروزي عن الإمام الكاظم عليه السلام ، روضة الواعظين ، ص 340 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 183 ، ح 2.
2- .الخصال ، ص 97 ، ح 44 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 183 ، ح 1.
3- .الخصال ، ص 617 ، ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، تحف العقول ، ص 107 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 183 ، ح 3.
4- .غريب الحديث لابن قتيبة ، ج 1 ، ص 345 ، الفائق في غريب الحديث ، ج 1 ، ص 191 ، دستور معالم الحكم ، ص 126 ، شرح نهج البلاغة ، ج 19 ، ص 132 ، كنز العمّال ، ج 9 ، ص 223 ، ح 25755 وفيه «أنَّه رأى رجلاً في الشَّمس قاعدا ، فنهاه عن القعود ، وقال : قم...».
5- .الكافي ، ج 6 ، ص 340 ، ح 1 عن السكوني عن الإمام الصادق عليه السلام ، المحاسن ، ج 2 ، ص 297 ، ح 1982 عن السكوني عن الإمام الصادق عن آبائه عنه عليهم السلام ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 411 ، ح 1391 عن الإمام الصادق عليه السلام وليس فيه «يهيّج الحرّ في الجوف» ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 281 وج 66 ، ص 198 ، ح 2.

ص: 493

ب _ خوردن گردو در گرماى شديد

5288.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در آفتاب ، چهار چيز است : رنگ را ديگرگون مى سازد ، بوى [بدن] را بد مى كند ، جامه را كهنه مى نمايد ، و بيمارى بر جاى مى نهد .5289.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :رو به خورشيد قرار مگيريد ؛ زيرا بدبو كننده دهان است ، رنگ را مى پرانَد ، جامه را كهنه مى سازد و دردهاى نهفته را آشكار مى نمايد .5290.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :هر گاه كسى از شما در زير آفتاب مى نشيند ، پشت به خورشيد قرار گيرد ؛ چرا كه آفتاب ، بيمارى هاى نهفته را آشكار مى سازد .5285.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :غريب الحديث :امام على عليه السلام ، مردى را در آفتاب ديد . فرمود : «از آفتاب برخيز . اين حرارت ، بدبو كننده دهان و سست كننده شهوت است ، بوى بدن را بد مى كند ، جامه را كهنه مى سازد و دردهاى نهفته را آشكار مى كند» . (1)ب _ خوردن گردو در گرماى شديد5287.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :خوردن گردو در گرماى شديد ، حرارت را در بدن بر مى انگيزد و زخم هاى تن را تحريك مى كند ؛ امّا خوردن آن در زمستان ، كليه ها را گرم مى كند و سرما را مى رانَد .

.


1- .. در كنز العمّال ، عبارت هاى آغازين روايت ، چنين است: «مردى را در زير آفتاب ، نشسته ديد. او را از اين كار ، باز داشت و فرمود: صبرخيز...ص» .

ص: 494

ج _ أكلُ الطّينِ5289.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :مَن أكَلَ الطّينَ فَإِنَّهُ يَقَعُ الحِكَّةُ في جَسَدِهِ ، وَالبَواسيرُ ، ويُهَيِّجُ عَلَيهِ السّوءَ ، ويَذهَبُ بِالقُوَّةِ مِن ساقَيهِ وقَدَمَيهِ ، وما نَقَصَ مِن عَمَلِهِ فيما بَينَهُ وبَينَ صِحَّتِهِ قَبلَ أن يَأكُلَهُ حوسِبَ عَلَيهِ ، وعُذِّبَ عَلَيهِ . (1)د _ هَيَجانُ الدَّمِ5291.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ لِلدَّمِ وهَيَجانِهِ ثَلاثَ عَلاماتٍ : البَثرَةَ فِي الجَسَدِ ، وَالحِكَّةَ ، ودَبيبَ الدَّوابِّ . (2)ه _ مُداوَمَةُ أكلِ البَيضِ5293.مسند ابن حنبل عن عمّ أبي رافع بن عمرو الغفاري :الإمام الرضا عليه السلام :مُداوَمَةُ أكلِ البَيضِ يَعرِضُ مِنهُ الكَلَفُ فِي الوَجهِ . (3)و _ أكلُ السَّمَكِ المَملوحِ بَعدَ الفَصدِ وَالحِجامَةِ5292.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :أكلُ المَملوحَةِ وَاللَّحمانِ المَملوحَةِ وأكلُ السَّمَكِ المَملوحِ ، بَعدَ الحِجامَةِ والفَصدِ لِلعُروقِ ، يُوَلِّدَا البَهَقَ وَالجَرَبَ . (4) .


1- .ثواب الأعمال ، ص 293 ، ح 1 ، الأمالي للطوسي ، ص 439 ، ح 981 وليس فيه «والبواسير» ، الأمالي للصدوق ، ص 482 ، ح 651 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 388 ، ح 2374 كلّها عن زياد بن أبي زياد ، بحار الأنوار ، ج 60 ، ص 150 ، ح 1.
2- .طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 55 عن ابن سنان ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 169 ، ح 485 وليس فيه «وهيجانه» ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 100 ، ح 25.
3- .بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 321 نقلاً عن طبّ الإمام الرضا عليه السلام ، ص 63 ، وفي الطبعة التي بأيدينا «البصل» بدل «البيض».
4- .طبّ الإمام الرضا عليه السلام ، ص 64 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 321 .

ص: 495

ج _ خوردن خاك
د _ به جوش آمدن خون
ه _ خوردن هميشگى تخم مرغ
و _ خوردن ماهى نمكْ سود پس از رگزنى و حجامت

ج _ خوردن خاك5294.المعجم الكبير عن أسد بن وداعة :امام باقر عليه السلام :هر كس خاك بخورد ، تنش به خارش مى افتد ، به بواسير گرفتار مى شود ، بيمارى و بدى در درونش برانگيخته مى گردد ، و نيرو از پاهايش مى رود ، و هر چه نيز در اين فاصله ، يعنى از دوره سلامت پيش از خوردن خاك تا بهبود دوباره ، از اعمال [عبادى] او كم شود ، بر آن ، بازخواست گردد و كيفر ببيند .د _ به جوش آمدن خون5294.المعجم الكبير ( _ به نقل از اسد بن وداعه _ ) امام صادق عليه السلام :خون و جوش آمدنش سه نشانه دارد : جوشى كه از اندام برآيد ، خارش (كهير) ، و حركت جنبندگان (مور مور شدن بدن) .ه _ خوردن هميشگى تخم مرغ5296.الدرّ المنثور عن زيد بن أسلم :امام رضا عليه السلام :خوردن هميشگى تخم مرغ ، سبب پيدايش كَك مَك در صورت مى شود . (1)و _ خوردن ماهى نمكْ سود پس از رگزنى و حجامت5296.الدرّ المنثور ( _ به نقل از زيد بن اسلم _ ) امام رضا عليه السلام :خوردن غذاى نمكْ سود ، گوشت نمكْ سود و خوردن ماهى نمكْ سود ، پس از رگزنى و حجامت ، بَهَك و گَرى ايجاد مى كند .

.


1- .. در چاپى از طبّ الإمام الرضا عليه السلام كه در اختيار ماست ، به جاى «تخم مرغ» ، واژه «پياز» آمده است.

ص: 496

9 / 3أسبابُ الإِصابَةِ بِالجُذامِأ _ الغُسلُ بِالماءِ المُغتَسَلِ فيهِ5300.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :مَنِ اغتَسَلَ مِنَ الماءِ الّذي قَدِ اغتُسِلَ فيهِ فَأَصابَهُ الجُذامُ فَلا يَلومَنَّ إلاّ نَفسَهُ . (1)ب _ تَدليكُ الجَسَدِ بِالخَزَفِ فِي الحَمّامِ5299.صحيح مسلم ( _ به نقل از عايشه _ ) الإمام عليّ عليه السلام_ كانَ يَقولُ: ألا لا يَستَلقِيَنَّ أحَدُكُم فِي الحَمّامِ ؛ فَإِنَّهُ يُذيبُ شَحمَ الكُليَتَينِ ، ولا يَدلُكَنَّ رِجلَيهِ بِالخَزَفِ ؛ فَإِنَّهُ يورِثُ الجُذامَ . (2)ج _ أكلُ الغُدَدِ5301.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :إذَا اشتَرى أحَدُكُم لَحماً فَليُخرِج مِنهُ الغُدَدَ ؛ فَإِنَّهُ يُحَرِّكُ عِرقَ الجُذامِ . (3)د _ أكلُ الجِرجيرِ بِاللَّيلِ5303.المستدرك على الصحيحين عن محمّد بن بياض :الإمام الصادق عليه السلام :مَن أكَلَ الجِرجيرَ بِاللَّيلِ ضَرَبَ عَلَيهِ عِرقُ الجُذامِ مِن أنفِهِ ، وباتَ يُنزَفُ الدَّمُ . (4) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 503 ، ح 38 عن محمّد بن عليّ بن جعفر.
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 500 ، ح 19 عن عمر بن يزيد عن الإمام الصادق عليه السلام ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 134 ، ح 332 وفيه «رجله» بدل «رجليه» ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 81 ، ح 22.
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 254 ، ح 5 ، علل الشرائع ، ص 561 ، ح 1 كلاهما عن مسمع عن الإمام الصادق عليه السلام ، الخصال ،ص 615 ، ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عنه عليهم السلام ، تحف العقول ، ص 105 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 263 ، ح 1835 عن مسمع عن الإمام الصادق عليه السلام والثلاثة الأخيرة نحوه ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 38 ، ح 16 وراجع طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 105.
4- .الكافي ، ج 6 ، ص 368 ، ح 2 عن السكوني ، المحاسن ، ج 2 ، ص 324 ، ح 2098 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 390 ، ح 1315 وليس فيه «وبات ينزف الدم» ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 236 ، ح 2. وراجع المجازات النبويّة ، ص 153 ، ح 115.

ص: 497

9 / 3عوامل ابتلا به جذام

الف _ غسل كردن با آبى كه پيش تر در آن غسل شده است
ب _ ماليدن سفال بر بدن در حمّام
ج _ خوردن غدّه
د _ خوردن تَره تيزك به هنگام شب

9 / 3عوامل ابتلا به جذامالف _ غسل كردن با آبى كه پيش تر در آن غسل شده است5303.المستدرك على الصحيحين ( _ به نقل از محمّد بن بياض _ ) امام رضا عليه السلام :هر كس با آبى غسل كند كه پيش تر در آن غسل شده است و بدين سبب به جذام مبتلا شود ، كسى جز خود را نكوهش نكند .ب _ ماليدن سفال بر بدن در حمّام5305.السنن الكبرى عن عطاء بن يسار :امام على عليه السلام :زنهار! مبادا كه كسى در حمّام ، به پشت بخوابد ؛ زيرا اين كار ، چربى كليه ها را ذوب مى كند ؛ و مبادا كسى پاهاى خود را سفال (سنگ پا) بكشد ؛ زيرا اين كار ، جذام مى آورد .ج _ خوردن غدّه5305.السنن الكبرى ( _ به نقل از عطاء بن يسار _ ) امام على عليه السلام :هر گاه كسى از شما گوشت خريد ، غدّه ها را از آن بيرون آورَد ؛ زيرا آنها رگ جذام را تحريك مى كنند .د _ خوردن تَره تيزك به هنگام شب5307.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :هر كس شبْ هنگام ، تَرِه تيزك (1) بخورد ، رگ جذام به بينى او حمله كند و چون شب بخوابد ، خونْ دماغ شود .

.


1- .ترهْ تيزك يا شاهى ، گياهى است از تيره چليپاييان . قسمى از بقولات خوردنى است كه مزه اش كمى تيزى دارد. از اين جهت ، به تره (سبزى) تيزك ناميده شده و در اصفهان ، آن را «شاهى» گويند و در عربى «جرجير» . (لغت نامه دهخدا)

ص: 498

راجع : ج2 ، ص 270 (الجرجير) .

ه _ التَّخَلُّلُ بِعودِ الرَّيحانِ وقَضيبِ الرُّمّانِ5307.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الكاظم عليه السلام :لا تَخَلَّلوا بِعودِ الرَّيحانِ ، ولا بِقَضيبِ الرُّمانِ ؛ فَإِنَّهُما يُهَيِّجانِ عِرقَ الجُذامِ . (1)و _ جِماعُ الحائِضِ5309.الطبقات الكبرى ( _ به نقل از معاوية بن قرّه ، درباره عمويش _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن وَطِئَ امرَأَتَهُ وهِيَ حائِضٌ فَقُضِيَ بَينَهُما وَلَدٌ فَأَصابَهُ جُذامٌ ، فَلا يَلومَنَّ إلاّ نَفسَهُ . (2)راجع : ج1 ، ص 602 (أضرار وط ء الحائض).

9 / 4الوِقايَةُ مِنَ الجُذامِأ _ التَّجَنُّبُ مِنَ المُصابينَ بِالجُذامِ5311.حلية الأولياء ( _ به نقل از اَنَس _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ مِن وَصِيَّتِهِ لِعَلِيٍّ عليه السلام: يا عَلِيُّ ، كَرِهَ اللّهُ عز و جل لاُِمَّتي . . . أن يُكَلِّمَ الرَّجُلُ مَجذوماً إلاّ أن يَكونَ بَينَهُ وبَينَهُ قَدرُ ذِراعٍ . وقالَ صلى الله عليه و آله : فِرِّ مِنَ المَجذومِ فِرارَكَ مِنَ الأَسَدِ . (3) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 377 ، ح 7 ، علل الشرائع ، ص 533 ، ح 1 كلاهما عن إبراهيم بن عبد الحميد ، الخصال ، ص 64 ، ح 94 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 386 ، ح 2362 كلاهما عن عبد اللّه بن سنان عن الإمام الصادق عليه السلام ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 330 ، ح 1056 عن الإمام الرضا عليه السلام ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 437 ، ح 3.
2- .المعجم الأوسط ، ج 3 ، ص 326 ، ح 3300 عن أبي هريرة ، كنز العمّال ، ج 16 ، ص 352 ، ح 44885.
3- .كتاب من لايحضره الفقيه ، ج 4 ، ص 357 ، ح 5762 عن حمّاد بن عمرو وأنس بن محمّد عن أبيه ، وج 3 ، ص 557 ، ح 4914 ، الخصال ، ص 520 ، ح 9 كلاهما عن الحسين بن زيد ، مكارم الأخلاق ، ج 2 ، ص 323 ، ح 2656 نحوه وكلّها عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار ، ج 77 ، ص 50 ، ح 3.

ص: 499

ه _ خلال كردن با چوب و چوب انار
و _ همبسترى با زن حائض

9 / 4پيشگيرى از جذام

الف _ دورى گزيدن از مبتلايان به جذام

همچنين بنگريد به : ج2 ، ص271 (جرجير) .

ه _ خلال كردن با چوب و چوب انار5314.صحيح مسلم عن عبد اللّه بن جعفر :امام كاظم عليه السلام :با چوب ريحان (1) و چوب انار ، خلال نكنيد ؛ زيرا كه رگ جذام را تحريك مى كنند .و _ همبسترى با زن حائض5316.المحجّة البيضاء :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس با زنش در حالى كه وى حائض است ،نزديكى كند و برايشان فرزندى تقدير شود و اين فرزند به جذام مبتلا گردد ، كسى جز خويش را نكوهد .ر . ك : ج1 ، ص603 (زيان هاى آميزش با زن حائض).

9 / 4پيشگيرى از جذامالف _ دورى گزيدن از مبتلايان به جذام5316.المَحَجَّة البيضاء :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ از سفارش هاى ايشان به امام على عليه السلام: «اى على! خداوند براى امّت من ، اين را خوش ندارد . . . كه كسى با جذاميان سخن گويد ، مگر اين كه ميانشان به اندازه يك ذراع ، فاصله باشد» .

همچنين فرمود : «از جذامى بگريز ، چنان كه از شيرى مى گريزى» .

.


1- .گياهى است علفى از تيره نعناعيان كه يك ساله و معطّر است و داراى ساقه منشعب از قاعده است . ارتفاعش 25 تا 30 سانتى متر است . صعتر هندى ، حبق ريحانى ، نازبويه ، شاهسپرم (سپرغم) و . . . نام هاى ديگر آن است (لغت نامه دهخدا) .

ص: 500

5317.المناقب ، ابن شهر آشوب ( _ به نقل از عبد العزيز ، با سندش از پيامبر صلى ال ) عنه صلى الله عليه و آله :كَلِّمِ المَجذومَ وبَينَكَ وبَينَهُ قَدر رُمحٍ ، أو رُمحَينِ . (1)ب _ الاِجتِنابُ عَنِ الجِماعِ في أوَّلِ الشَّهرِ ووَسَطِهِ وآخِرِهِ5319.سنن الترمذي عن أنس :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :يا عَلِيُّ ، لا تُجامِعِ امرَأَتَكَ في أوَّلِ الشَّهرِ ووَسَطِهِ وآخِرِهِ ؛ فَإِنَّ الجُنونَ ، وَالجُذامَ ، وَالخَبَلَ ، لَيُسرِ عُ إلَيها وإلى وَلَدِها . (2)ج _ أكلُ السَّلجَمِ5321.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :ما مِن أحَدٍ إلاّ وفيهِ عِرقٌ مِنَ الجُذامِ ، فَأَذيبوهُ بِالسَّلجَمِ. (3)5322.صحيح ابن حبّان عن أنس :الإمام الكاظم عليه السلام :عَلَيكَ بِاللِّفتِ فَكُلهُ _ يَعنِي السَّلجَمَ _ فَإِنَّهُ لَيسَ مِن أحَدٍ إلاّ ولَهُ عِرقٌ مِنَ الجُذامِ ، وَاللِّفتُ يُذيبُهُ . (4) .


1- .كنز العمّال ، ج 10 ، ص 54 ، ح 28329 نقلاً عن ابن السني وأبي نعيم في الطبّ عن عبد اللّه بن أبي أوفى.
2- .كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 3 ، ص 552 ، ح 4899 ، علل الشرائع ، ص 515 ، ح 5 ، الاختصاص ، ص 132 وزاد فيهما «والخبل» وكلّها عن أبي سعيد الخدري ، بحار الأنوار ، ج 103 ، ص 281 ، ح 1.
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 372 ، ح 2 وح 3 عن عليّ بن أبي حمزة وفيه «فأذيبوه بأكل السلجم» ، المحاسن ، ج 2 ، ص 334 ، ح 2143 عن زياد بن بلال ، طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 105 عن الإمام الباقر عليه السلام ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 221 ، ح 4.
4- .الكافي ، ج 6 ، ص 372 ، ح 1 ، طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 105 وزاد في آخره «قال : نيئاً أو مطبوخاً؟ قال : كلاهما» وكلاهما عن عليّ بن المسيّب ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 221 ، ح 5 .

ص: 501

ب _ پرهيز از آميزش جنسى در آغاز، ميان و پايان ماه
ج _ خوردن شلغم

5318.كنز العمّال ( _ به نقل از اَنَس _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در حالى با جذامى سخن بگو كه ميان تو و او ، به اندازه يك يا دو نيزه ، فاصله است .ب _ پرهيز از آميزش جنسى در آغاز، ميان و پايان ماه5320.مكارم الأخلاق ( _ به نقل اَنَس _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى على! در آغاز و پايان ماه با همسرت آميزش مكن ؛ چرا كه در اين صورت ، ديوانگى ، جذام و تباهْ مغزى به سراغ او و فرزندش مى آيد .ج _ خوردن شلغم5322.صحيح ابن حبّان ( _ به نقل از اَنَس _ ) امام صادق عليه السلام :هيچ كس نيست كه در او ريشه اى از جذام نباشد . اين ريشه را با [خوردن] شلغم بسوزانيد .5323.صحيح مسلم عن عائشة :امام كاظم عليه السلام :بر تو باد شلغم! آن (يعنى شلغم) را بخور ؛ زيرا هيچ كس نيست كه در او رگى از جذام نباشد ، امّا شلغم ، اين رگ را مى سوزانَد . 1

.

ص: 502

د _ أكلُ الكُرّاثِ5325.الإمام الصادق عليه السلام :الكافي عن فرات بن أحنف :سُئِلَ أبو عَبدِاللّهِ عليه السلام عَنِ الكُرّاثِ ، فَقالَ : كُلهُ ؛ فَإِنَّ فيهِ أربَعَ خِصالٍ : يُطَيِّبُ النَّكهَةَ ، ويَطرُدُ الرِّياحَ ، ويَقطَعُ البَواسيرَ ، وهُوَ أمانٌ مِنَ الجُذامِ لِمَن أدمَنَ عَلَيهِ . (1)ه _ أكلُ السِّلقِ5324.الأدب المفرد ( _ به نقل از ابو هريره _ ) الإمام الصادق عليه السلام :أكلُ السِّلقِ يُؤمِنُ مِنَ الجُذامِ . (2)5325.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :إنَّ اللّهَ عز و جل رَفَعَ عَنِ اليَهودِ الجُذامَ بِأَكلِهِمُ السِّلقَ ، وقَلعِهِمُ العُروقَ . (3)5326.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في مَوعِظَتِهِ لاِبنِ مَسعودٍ _ ) الإمام الكاظم عليه السلام :إنَّ السِّلقَ يَقمَعُ عِرقَ الجُذامِ . (4)و _ أكلُ الحَوكِ5328.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :الحَوكُ بَقلَةُ الأَنبِياءِ . . . وهُوَ أمانٌ مِنَ الجُذامِ ، إذَا استَقَرَّ في جَوفِ الإِنسانِ قَمَعَ الدّاءَ كُلَّهُ . (5)ز _ شُربُ الحَرمَلِ5326.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در نصيحتش به عبد اللّه بن مسعود _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن شَرِبَ الحَرمَلَ أربَعينَ صَباحا كُلَّ يَومٍ مِثقالاً لاَستَنارَ الحِكمَةُ

في قَلبِهِ ، وعوفِيَ مِنِ اثنَينِ وسَبعينَ داءً ؛ أهوَنُهُ الجُذامُ . (6) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 365 ، ح 4 ، الخصال ، ص 249 ، ح 114 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 315 ، ح 2058 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 387 ، ح 1303 عن الإمام الباقر عليه السلام نحوه ، روضة الواعظين ، ص 340 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 200 ، ح 1.
2- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 392 ، ح 1324 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 217 ، ح 9 .
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 369 ، ح 1 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 326 ، ح 2105 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 392 ، ح 1325 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 216 ، ح 2.
4- .الكافي ، ج 6 ، ص 369 ، ح 5 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 392 ، ح 1327 عن الإمام الرضا عليه السلام ، بحار الأنوار ،ج 66 ، ص 217 ، ح 11.
5- .الكافي ، ج 6 ، ص 364 ، ح 4 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 388 ، ح 1309 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 215 ، ح 13. انظر تمام الحديث في ج2 ، ص 198 ، ح 1513 (الباذروج) .
6- .بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 235 ، ح 5 نقلاً عن الفردوس.

ص: 503

د _ خوردن تَرِه
ه _ خوردن چغندر
و _ خوردن حَوك
ز _ خوردن هزارْاسپند

د _ خوردن تَرِه5328.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از فرات بن اَحنَف: از امام صادق عليه السلام درباره تره پرسيدند . فرمود : «آن را بخوريد كه در آن ، چهار ويژگى است : بوى دهان را خوش مى سازد ؛ بادها را از بدن مى راند ؛ بواسير را ريشه كن مى كند؛ و هر كس را كه بدان مداومت داشته باشد ، از جذام ، ايمن مى دارد» .ه _ خوردن چغندر5330.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :خوردن چغندر در برابر جذام ايمنى مى دهد .5331.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :خداوند ، جذام را از ميان يهوديان برداشت ، بدان سبب كه چغندر مى خوردند و رگ ها را بيرون مى كشيدند . (1)5332.كتاب العيال عن الحسن :امام كاظم عليه السلام :چغندر ، رگ جذام را به كلّى از ميان مى بَرَد .و _ خوردن حَوك5334.صحيح البخاري عن النعمان بن بشير :امام صادق عليه السلام :حوك (بادروج) ، سبزى پيامبران است... و امان انسان از جذام است . چون در درون انسان جاى گيرد ، همه بيمارى ها را فرو مى نشانَد .ز _ خوردن هزارْاسپند5331.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس به مدّت چهل روز ، هر صبح ، يك مثقال هزارْ اسپند حل كرده در آب بخورد ، نور حكمت در دلش روشن مى شود و از 72 بيمارى كه كمترين آنها جذام است ، ايمنى مى يابد . (2)

.


1- .علاّمه مجلسى مى نويسد: مقصود از «بيرون كشيدن رگ ها» ، بيرون كشيدن رگ از ميان گوشت است، چنان كه يهوديان ، اكنون نيز اين كار را انجام مى دهند. در برخى از روايت هاى ما هم نهى از خوردن رگ گوشت ، آمده است.
2- .سند اين روايت ، ضعيف و مضمون آن ، به دليل مرتبط كردن نور حكمت با خوردن اسپند ، غير قابل قبول به نظر مى رسد ؛ امّا نقش آن در پيشگيرى از بيمارى ها ، نياز به آزمايش دارد و آوردن اين گونه روايات در اين دانش نامه ، بدين منظور است .

ص: 504

5332.كتاب العيال ( _ به نقل از حسن {-1-} _ ) الإمام الصادق عليه السلام_ وسُئِلَ عَنِ الحَرمَلِ وَاللُّبانِ: أمَّا الحَرمَلُ ؛ فَإِنَّهُ فَما تَغَلغَلَ لَهُ عِرقٌ فِي الأَرضِ ولاَ ارتَفَعَ لَهُ فَرعٌ فِي السَّماءِ إلاّ وَكَّلَ اللّهُ عز و جل بِهِ مَلَكا ، حَتّى يَصيرَ حُطاما ، أو يَصيرَ إلى ما صارَ إلَيهِ ؛ فَإِنَّ الشَّيطانَ لَيَ_تَنَكَّبُ سَبعينَ دارا دونَ الدّارِ الَّتي فيهَا الحَرمَلُ ؛ وهُوَ شِفاءٌ مِن سَبعينَ داءً أهوَنُهُ الجُذامُ ، فَلا يَفوتَنَّكُم . (1)ح _ دَورُ الزُّكامِ فِي الوِقايَةِ مِنَ الجُذامِ5334.صحيح البخارى ( _ به نقل از نعمان بن بشير _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا تَكرَهوا أربَعَةً : . . . وَالزُّكامَ ؛ فَإِنَّهُ يَقطَعُ عُروقَ الجُذامِ . (2)5335.شرح نهج البلاغة :عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن إنسانٍ إلاّ وفي رَأسِهِ عِرقٌ مِنَ الجُذامِ ، فَيَبعَثُ اللّهُ عَلَيهِ الزُّكامَ فَيُذيبُهُ ، وإذا وَجَدَ أحَدُكُم فَليَدَعهُ ولا يُداويهِ ، حَتّى يَكونَ اللّهُ يُداويهِ . (3)5335.شرح نهج البلاغة :الإمام الصادق عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله لا يَتَداوى مِنَ الزُّكامِ ، ويَقولُ : ما مِن أحَدٍ إلاّ وبِهِ عِرقٌ مِنَ الجُذامِ ، فَإِذا أصابَهُ الزُّكامُ قَمَعَهُ . (4) .


1- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 404 ، ح 1377 ، طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 68 نحوه ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 234 ، ح 4.
2- .طبّ النبيّ صلى الله عليه و آله ، ص 12 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 301.
3- .الدعوات ، ص 121 ، ح 295 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 184 ، ح 7؛ المستدرك على الصحيحين ، ج 4 ، ص 456 ، ح 8262 عن عائشة ، الفردوس ، ج 4 ، ص 39 ، ح 6123 عن جابر بن عبد اللّه وكلاهما نحوه ، كنز العمّال ، ج 10 ، ص 54 ، ح 28334.
4- .الكافي ، ج 8 ، ص 382 ، ح 577 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 185 ، ح 8 .

ص: 505

ح _ تأثير زكام در پيشگيرى از جذام

5336.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ در پاسخ پرسشى درباره هزارْ اسپند و كُنْدُر: امّا هزارْ اسپند ، هيچ ريشه اى از آن در زمين فرو نمى رود و هيچ شاخه اى از آن به آسمان بلند نمى شود ، مگر اين كه خداوند عز و جل ، فرشته اى را بر آن گمارد تا آن هنگام كه خشك شود يا به سرنوشتى ديگر درآيد . شيطان نيز از خانه اى كه در آن هزارْ اسپند است ، هفتاد خانه دور مى شود ، و آن ، شفاى هفتاد بيمارى است كه كمترين آنها جذام است . پس مبادا كه آن را از دست بدهيد .ح _ تأثير زكام در پيشگيرى از جذام5338.السنن الكبرى عن عبداللّه بن عامر بن ربيعة :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چهار چيز را ناخوشايند مداريد : . . . و زكام را ؛ چرا كه رگ هاى جذام را به كلّى از ميان مى بَرَد .5339.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ انسانى نيست ، مگر اين كه در سرِ او رگى از جذام هست . پس خداوند ، زكام را به نابودى آن بر مى انگيزد و زكام آن را مى سوزانَد . هر گاه كسى از شما زكام يافت ، آن را واگذارد و درمان نكند ، تا آن كه خداوند خود ، آن را درمان سازد .5340.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا ، زكام را درمان نمى كرد و مى فرمود : «هيچ كس نيست كه رگى از جذام در او نباشد ؛ امّا چون زكام به شخص رسد ، اين رگ را مى زدايد» .

.

ص: 506

ط _ أخذُ الشّارِبِ وَالأَظفارِ5337.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :أخذُ الشّارِبِ وَالأَظفارِ مِنَ الجُمُعَةِ إلَى الجُمُعَةِ أمانٌ مِنَ الجُذامِ . (1)راجع : ج1 ، ص 554 (تقليم الأظفار يوم الجمعة). ج1 ، ص 478 (صحّة الجلد / الخضاب) . ج1 ، ص 480 (صحّة الجلد / افتتاح الطعام بالملح) . ج1 ، ص 482 (صحّة الجلد / الغبيراء). ج1 ، ص 484 (صحّة الجلد / السنا) . ج1 ، ص 484 (دَورُ المَشموماتِ في الوِقايَةِ مِنَ الأَمراضِ الجِلدِيَّة)ِ ج1 ، ص 486 (دَورُ الحِجامَةِ في الوِقايَةِ مِنَ الأَمراضِ الجِلدِيَّةِ ومُعالَجَتِها) . ج1 ، ص 490 (دَورُ بَعضِ الأَذكارِ في صِحَّةِ الجِلدِ) . ج1 ، ص 498 (الوِقايَة مِنَ الجذام).

9 / 5أسبابُ الاِبتِلاءِ بِالبَرَصِأ _ اِستِعمالُ ماءٍ سَخَّنَتهُ الشَّمسُ5342.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الماءُ الَّذي تُسَخِّنُهُ الشَّمسُ لا تَوَضَّؤوا بِهِ ، ولا تَغتَسِلوا بِهِ ، ولا تَعجِنوا بِهِ ؛ فَإِنَّهُ يورِثُ البَرَصَ . (2)5341.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الكاظم عليه السلام :دَخَلَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَلى عائِشَةَ وقَد وَضَعَت قُمقُمَتَها فِي الشَّمسِ ، فَقالَ : يا حُمَيراءُ ، ما هذا؟

قالَت : أغسِلُ رَأسي وجَسَدي .

فَقالَ : لا تَعودي ؛ فَإِنَّهُ يُورِثُ البَرَصَ . (3) .


1- .الكافي ، ج 3 ، ص 418 ، ح 7 ، تهذيب الأحكام ، ج 3 ، ص 236 ، ح 622 كلاهما عن حفص بن البختري ، كتاب من لا يحضره الفقيه ،ج 1 ، ص 127 ، ح 305 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 112 ، ح 12.
2- .الكافي ، ج 3 ، ص 15 ، ح 5 عن إسماعيل بن أبي زياد عن الإمام الصادق عليه السلام ، علل الشرائع ، ص 281 ، ح 2 عن السكوني عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار ، ج 80 ، ص 335 ، ح 7.
3- .تهذيب الأحكام ، ج 1 ، ص 366 ، ح 1113 ، الاستبصار ، ج 1 ، ص 30 ، ح 79 ، علل الشرائع ، ص 281 ، ح 1 كلّها عن إبراهيم بن عبد الحميد؛ السنن الكبرى ، ج 1 ، ص 11 ، ح 14 عن عائشة نحوه.

ص: 507

ط _ كوتاه كردن سبيل و ناخن ها

9 / 5عوامل ابتلا به پيسى

الف _ استفاده از آبى كه با آفتاب، گرم شده است

ط _ كوتاه كردن سبيل و ناخن ها5343.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :گرفتن سبيل و ناخن ها از جمعه تا جمعه ، مايه ايمنى از جذام است .ر. ك : ج1 ، ص555 (كوتاه كردن ناخن ها در روز جمعه) . ج1 ، ص479 (بهداشت پوست / خضاب كردن) ج1 ، ص 481 (بهداشت پوست / آغاز كردن غذا با نمك) . ج1 ، ص 483 (بهداشت پوست / سنجد) ج1 ، ص 485 (بهداشت پوست / گياه سنا) . ج1 ، ص 485 (تأثير بوييدنى ها در پيشگيرى از بيمارى هاى پوستى) . ج1 ، ص 487 (اثر حجامت در پيشگيرى و درمان بيمارى هاى پوستى) . ج1 ، ص 491 (تأثير برخى از ذكرها در بهداشت پوست) . ج1 ، ص 499 (پيشگيرى از جذام) .

9 / 5عوامل ابتلا به پيسىالف _ استفاده از آبى كه با آفتاب، گرم شده است5345.المعجم الكبير ( _ به نقل از ابو ايّوب انصارى _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :با آبى كه به آفتاب گرم شده است ، نه وضو سازيد ، نه غسل كنيد و نه خمير بسازيد ؛ چرا كه پيسى مى آورد .5346.المعجم الكبير عن أبي سعيد :امام كاظم عليه السلام :پيامبر خدا ، در حالى كه عايشه ، قمقمه آب خود را در آفتاب گذاشته بود ، بر او وارد شد . فرمود : «اى حُميرا! اين چيست؟» .

گفت : سر و تنم را با آن مى شويم .

فرمود : «ديگر اين كار را نكن ؛ چرا كه پيسى مى آورَد» .

.

ص: 508

ب _ تَدليكُ الجَسَدِ بِالخَزَفِ في الحَمّامِ5348.سنن النسائي عن عبد اللّه بن شدّاد عن أبيه :الإمام الصادق عليه السلام :لا تَتَّكِ فِي الحَمّامِ ؛ فَإِنَّهُ يُذيبُ شَحمَ الكُليَتَينِ ، ولا تُسَرِّح فِي الحَمّامِ ؛ فَإِنَّهُ يُرِقُّ الشَّعرَ . . . ولاتَتَدَلَّك بِالخَزَفِ ؛ فَإِنَّهُ يورِثُ البَرَصَ ، ولا تَمسَح وَجهَكَ بِالإِزارِ ؛ فَإِنَّهُ يَذهَبُ بِماءِ الوَجهِ . (1)5346.المعجم الكبير ( _ به نقل از ابو سعيد _ ) الإمام الرضا عليه السلام :مَن أخَذَ مِنَ الحَمّامِ خَزَفَةً ، فَحَكَّ بِها جَسَدَهُ ، فَأَصابَهُ البَرَصُ ، فَلا يَلومَنَّ إلاّ نَفسَهُ . (2)ج _ الأَكلُ عَلَى الشِّبَعِ5348.سنن النسائى ( _ به نقل از عبد اللّه بن شدّاد ، از پدرش _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الأَكلُ عَلَى الشِّبَعِ يورِثُ البَرَصَ . (3)د _ خَمسُ خِصالٍ5350.المستدرك على الصحيحين عن يعلى العامري :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :خَمسُ خِصالٍ تورِثُ البَرَصَ : النّورَةُ يَومَ الجُمُعَةِ ويَومَ الأَربَعاءِ ، وَالتَوَضُّؤُ وَالاِغتِسالُ بِالماءِ الَّذي تُسَخِّنُهُ الشَّمسُ ، وَالأَكلُ عَلَى الجَنابَةِ ، وغِشيانُ المَرأَةِ في أيّامِ حَيضِها ، وَالأَكلُ عَلَى الشِّبَعِ . (4)راجع : ج1 ، ص 572 (ما يورث النقرس). ج1 ، ص602 (أضرار وط ء الحائض).

.


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 501 ، ح 24 ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 116 ، ح 243 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 134 ، ح 333 وفيه من «ولا تتدلّك ...» ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 81 ، ح 22.
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 503 ، ح 38 عن محمّد بن عليّ بن جعفر ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 52 ، ح 110 عن الإمام الكاظم عليه السلام وفيه «التدلّك بالخزف يبلي الجسد» فقط .
3- .الأمالي للصدوق ، ص 636 ، ح 854 عن عبد الحميد بن عوّاض الطائي عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، الكافي ، ج 6 ، ص 269 ، ح 7 ، تهذيب الأحكام ، ج 9 ، ص 93 ، ح 399 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 232 ، ح 1710 كلّها عن عبد اللّه بن سنان عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 331 ، ح 8 .
4- .الخصال ، ص 270 ، ح 9 عن ابن عبّاس ، روضة الواعظين ، ص 338 ، بحار الأنوار ، ج 59 ، ص 34 ، ح 11.

ص: 509

ب _ ماليدن سفال بر بدن در حمّام
ج _ خوردن از روى سيرى
د _ پنج عامل

ب _ ماليدن سفال بر بدن در حمّام5351.المناقب لابن شهر آشوب عن عبد اللّه بن شيبة عن أبيامام صادق عليه السلام :در حمّام ، تكيه نزن ؛ چرا كه چربى كليه ها را ذوب مى كند . در حمّام ، شانه مزن ؛ چرا كه مو را باريك مى كند . سفال(سنگ پا) را به تن ممال ؛ چرا كه پيسى مى آورد . لُنگ را نيز بر صورت خود مكش ؛ چرا كه آبِ روى را مى بَرَد .5352.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :هر كس از حمّام ، سفالى برگيرد و تن خود را با آن بسابد و از آن پس به جذام مبتلا شود ، مبادا جز خويش را سرزنش كند . (1)ج _ خوردن از روى سيرى5354.سنن ابن ماجة عن سعيد بن أبي راشد :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خوردن از روى سيرى ، پيسى مى آورد .د _ پنج عامل5352.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پنج چيز است كه پيسى مى آورَد : نوره كشيدن در روز جمعه و چهارشنبه ؛ وضو گرفتن و غسل كردن با آبى كه به آفتاب گرم شده است ؛ خوردن در حال جنابت ؛ آميزش با زن در هنگام حائض بودنش ؛ و خوردن در حال سيرى .ر. ك : ج1 ، ص573 (آنچه نِقرِس مى آورد). ج1 ، ص603 (زيان هاى آميزش با زن حائض) .

.


1- .در كتاب من لا يحضره الفقيه با اين تفاوت آمده است: «ماليدن سفال بر پوست، بدن را فرسوده مى كند» .

ص: 510

9 / 6الوِقايَةُ مِنَ البَرَصِأ _ اِستِعمالُ الخَطمِيِّ5357.فضائل الصحابة لابن حنبل عن أبي هريرة :الإمام الصادق عليه السلام :غَسلُ الرَّأسِ بِالخَطمِيِّ في كُلِّ جُمُعَةٍ ؛ أمانٌ مِنَ البَرَصِ ، وَالجُنونِ . (1)ب _ أكلُ الباذَنجانِ5355.صحيح ابن حبّان ( _ به نقل از ابو هريره _ ) الإمام الصادق عليه السلام :عَلَيكُم بِالباذَنجانِ البورانِيِّ ؛ فَهُوَ شِفاءٌ يُؤمِنُ مِنَ البَرَصِ ، وكَذَا المَقلِيُّ بِالزَّيتِ . (2)ج _ ظُهورُ الدَّماميلِ5357.فضائل الصحابة ، ابن حنبل ( _ به نقل از ابو هريره _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا تَكرَهوا أربَعَةً : . . . وَالدَّماميلَ ؛ فَإِنَّها (3) تَقطَعُ عُروقَ البَرَصِ . (4)راجع : ج1 ، ص 252 (ما يورث الحفظ / الكرفس) . ج1 ، ص 478 (صحّة الجلد / الخضاب) . ج1 ، ص 480 (صحّة الجلد / افتتاح الطعام بالملح) . ج1 ، ص 484 (صحّة الجلد / السنا) . ج1 ، ص 484 (دَورُ المَشموماتِ في الوِقايَةِ مِنَ الأَمراضِ الجِلدِيَّةِ) . ج1 ، ص 486 (دَورُ الحِجامَةِ في الوِقايَةِ مِنَ الأَمراضِ الجِلدِيَّةِ ومُعالَجَتِها). ج1 ، ص 488 (دَورُ الزُّكام وَالعِطاسِ في الوِقايَةِ مِنَ الأَمراضِ الجِلدِيَّةِ). ج1 ، ص 490 (دَورُ بَعضِ الأَذكارِ في صِحَّةِ الجِلدِ) . ج1 ، ص 554 ، ح 952 و 953 .

.


1- .الكافي ، ج 3 ، ص 418 ، ح 10 و ج 6 ، ص 504 ، ح 2 ، تهذيب الأحكام ، ج 3 ، ص 236 ، ح 624 كلّها عن ابن بكير ، كتاب من لايحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 124 ، ح 290 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 142 ، ح 363 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 87 ، ح 8 .
2- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 398 ، ح 1352 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 223 ، ح 7.
3- .في المصدر : «فإنّه» ، والتصويب من بحار الأنوار.
4- .طبّ النبيّ صلى الله عليه و آله ، ص 12 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 301.

ص: 511

9 / 6پيشگيرى از پيسى

الف _ استفاده از خَطْمى
ب _ خوردن بادنجان
ج _ بيرون زدن كورَك

9 / 6پيشگيرى از پيسىالف _ استفاده از خَطْمى5360.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :شستن سر با خَطْمى در هر جمعه ، مايه ايمنى از پيسى و ديوانگى است .ب _ خوردن بادنجان5361.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :بر شما باد بادنجان (/ بادمجان) بورانى ؛ زيرا شفايى است كه از پيسى ايمنى مى دهد . بادنجانى هم كه به روغن زيتون سرخ شود ، چنين است .ج _ بيرون زدن كورَك5363.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چهار چيز را ناخوشايند مداريد : . . . و كورَك را ؛ چرا كه ريشه هاى پيسى را قطع مى كند .ر. ك : ج1 ، ص253 (آنچه حافظه را تقويت مى كند / كرفس) ج1 ، ص479 (بهداشت پوست / خضاب كردن) . ج1 ، ص481 (بهداشت پوست / آغاز كردن غذا با نمك) . ج1 ، ص485 (بهداشت پوست / گياه سنا) . ج1 ، ص485 (تأثير بوييدنى ها در پيشگيرى از بيمارى هاى پوستى) . ج1 ، ص487 (اثر حجامت در پيشگيرى و درمان بيمارى هاى پوستى) . ج1 ، ص489 (تأثير زكام و عطسه در پيشگيرى از بيمارى هاى پوستى) . ج1 ، ص491 (تأثير برخى از ذكرها در بهداشت پوست) . ج1 ، ص555 (كوتاه كردن ناخن ها در روز جمعه / ح 952 و 953) .

.

ص: 512

9 / 7ما يَنفَعُ لِعِلاجِ البَرَصِأ _ أكلُ لَحمِ البَقَرِ بِالسِّلقِ5364.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :إنَّ بَني إسرائيلَ شَكَوا إلى موسى عليه السلام ما يَلقَونَ مِنَ البَياضِ ، فَشَكا ذلِكَ إلَى اللّهِ عز و جل فَأَوحَى اللّهُ عز و جل إلَيهِ : مُرهُم يَأكُلوا لَحمَ البَقَرِ بِالسِّلقِ . (1)5365.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :مَرَقُ السِّلقِ بِلَحمِ البَقَرِ يَذهَبُ بِالبَياضِ . (2)ب _ مَرَقُ لَحمِ البَقَرِ5367.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :مَرَقُ لَحمِ البَقَرِ يَذهَبُ بِالبَياضِ . (3)5368.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الكاظم عليه السلام :مَن أكَلَ مَرَقا بِلَحمِ بَقَرٍ أذهَبَ اللّهُ تَعالى عَنهُ البَرَصَ وَالجُذامَ . (4)ج _ السَّويقُ5370.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :السَّويقُ الجافُّ يَذهَبُ بِالبَياضِ . (5) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 310 ، ح 1 وص 369 ، ح 3 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 326 ، ح 2107 كلّها عن محمّد ابن قيس ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 347 ، ح 1126 عن الإمام الصادق عنه عليهماالسلام وفيه «البرص» بدل «البياض» ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 74 ، ح 69.
2- .المحاسن ، ج 2 ، ص 326 ، ح 2108 عن أبي الصباح الكناني ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 216 ، ح 5 .
3- .الكافي ، ج 6، ص 311، ح 2 عن أبي الصباح الكناني ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 347 ، ح 1125 ، بحارالأنوار ، ج 66 ، ص 74 ، ح 69.
4- .طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 104 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 212 ، ح 5 .
5- .الكافي ، ج 6 ، ص 306 ، ح 6 عن إسحاق بن عمّار ، المحاسن ، ج 2 ، ص 288 ، ح 1943 عن أبي الصباح الكناني ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 279 ، ح 17.

ص: 513

9 / 7آنچه براى درمان پيسى سودمند است

الف _ خوردن گوشت گاو همراه با چغندر
ب _ آب گوشت گاو

9 / 7آنچه براى درمان پيسى سودمند استالف _ خوردن گوشت گاو همراه با چغندر5369.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :بنى اسرائيل ، از لكّه هاى سفيدى كه [بر پوست] مى ديدند ، نزد موسى عليه السلام اظهار ناراحتى كردند . پس خداوند به موسى عليه السلام چنين وحى فرستاد : «به آنان بگو كه گوشت گاو ، همراه با چغندر بخورند» .5370.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :آب گوشت چغندر با گوشت گاو ، سفيدى (1) را از ميان مى برد .ب _ آب گوشت گاو5372.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :آب گوشتِ گاو ، پيسى را از ميان مى بَرَد .5373.عنه صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام :هر كس آب گوشت گاو بخورد ، خداوند ، پيسى و جُذام را از او دور مى كند .ج _ سويق5375.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :سويق (2) خشك ، سفيدى را از ميان مى بَرَد .

.


1- .مقصود از سفيدى، همان پيسى است و اين احتمال كه مقصود از آن ، سفيدىِ چشم باشد ، بعيد است.
2- .معناى سويق و توضيحات بيشتر در ج2 ، صفحه 375 خواهد آمد .

ج _ سويق

ص: 514

5376.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الكاظم عليه السلام :السَّويقُ ومَرَقُ لَحمِ البَقَرِ يَذهَبانِ بِالوَضَحِ . (1)5377.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :مَرَقُ لَحمِ البَقَرِ مَعَ السَّويقِ الجافِّ يَذهَبُ بِالبَرَصِ . (2)راجع : ج2 ، ص 494 ، ح 2035 و 2036 .

9 / 8ما يَنفَعُ لِعِلاجِ البَهَقِ5374.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن أحمد بن الحسن الجلاّب عن بعض أصحابنا :شَكا رَجُلٌ إلى أبِي الحَسَنِ عليه السلام البَهَقَ ، فَأَمَرَهُ أن يَطبَخَ الماشَ ويَتَحَسّاهُ ويَجعَلَهُ في طَعامِهِ . 35375.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مكارم الأخلاق عَنِ الإمامِ الرِّضا عليه السلام_ وسَأَلَهُ بَعضُ أصحابِهِ عَنِ البَهَقِ: خُذِ الماشَ الرَّطبَ في أيّامِهِ ، ودُقَّهُ مَعَ وَرَقِهِ ، وَاعصِرِ الماءَ ، وَاشرَبهُ عَلَى الرِّيقِ ، وَاطلِهِ عَلَى البَهَقِ .

قالَ : فَفَعَلتُ ، فَعوفيتُ . (3)5376.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :طبّ الأئمّة عن عبداللّه بن سنان :شَكا رَجُلٌ إلى أبي عَبدِاللّهِ عليه السلام الوَضَحَ والبَهَقَ ، فَقالَ: اُدخُلِ الحَمّامَ وَاخلُطِ الحِنّاءَ بِالنّورَةِ وأطلِ بِهِما ؛ فَإِنَّكَ لا تُعاني بَعدَ ذلِكَ شَيئاً.

قالَ الرَّجُلُ : فَوَاللّهِ مافَعَلتُهُ إلاّ مَرَّةً واحِدَةً ، فَعافانِيَ اللّهُ مِنهُ ، وما عادَ بَعدَ ذلِكَ. (4) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 311 ، ح 7 عن يحيى بن مساور.
2- .مكارم الأخلاق ، ج 2 ، ص 227 ، ح 2549 .
3- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 406 ، ح 1379 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 256 ، ح 1.
4- .طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 71 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 211 ، ح 4.

ص: 515

9 / 8آنچه براى درمان بَهَك ، سودمند است

5377.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام :سويق و آبْ گوشتى كه با گوشتِ گاو فراهم آمده باشد ، پيسى را از ميان مى بَرَد .5378.عنه صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام :آبْ گوشت فراهم آمده با گوشت گاو همراه با سويق ، پيسى را از ميان مى بَرَد .همچنين ، ر. ك به : ج2 ، ص495 ح 2035 و 2036 .

9 / 8آنچه براى درمان بَهَك ، سودمند است5382.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از احمد بن حسن بن جلاّب ، از يكى از ياران امام كاظم عليه السلام: مردى نزد امام كاظم عليه السلام از بَهَك 1 اظهار ناراحتى كرد . امام عليه السلام ، به او فرمود كه ماش بپزد و از آن شوربايى بسازد و در خوراك خود ، قرار دهد .5383.عنه صلى الله عليه و آله :مكارم الأخلاق_ به نقل از امام رضا عليه السلام در پاسخ و پرسش با يكى از يارانش در مورد بَهَك: «ماش تازه را در هنگام خاصّ خودش فراهم كن و آن را با برگش بكوب و آب آن را بگير و ناشتا بخور و بر روى محلّ بَهَك نيز بمال» .

آن مرد مى گويد : اين كار را انجام دادم و بهبود يافتم .5384.عنه صلى الله عليه و آله :طبّ الأئمّة عليهم السلام_ به نقل از عبد اللّه بن سنان: مردى نزد امام صادق عليه السلام از لك و پيسى اظهار ناخرسندى كرد . فرمود : «به حمّام برو و حنا را به نوره درآميز و بر محل بمال ؛ چه ، پس از اين كار ، هيچ ناراحتى اى نخواهى داشت» .

آن مرد مى گويد : به خداوند سوگند ، تنها يك بار اين كار را انجام دادم و خداوند ، مرا بهبود بخشيد و آن بيمارى [ديگر] باز نگشت .

.

9 / 9آنچه براى درمانِ گَرى سودمند است

ص: 516

9 / 9ما يَنفَعُ لِعِلاجِ الجَرَبِ5380.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مكارم الأخلاق :شَكا بَعضُهُم إلى أبِي الحَسَنِ عليه السلام كَثرَةَ ما يُصيبُهُ مِنَ الجَرَبِ ، فَقالَ : إنَّ الجَرَبَ مِن بُخارِ الكَبِدِ ؛ فَاذهَب وَافتَصِد مِن قَدَمِكَ اليُمنى ، وَالزَم أخذَ دِرهَمَينِ مِن دُهنِ اللَّوزِ الحُلوِ عَلى ماءِ الكَشكِ ، وَاتَّقِ الحيتانَ وَالخَلَّ .

فَفَعَلَ فَبَرِئَ بِإِذنِ اللّهِ تَعالى . (1)9 / 10ما يَنفَعُ لِعِلاجِ الشِّقا قِ5383.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن عمر بن اُذينة :شَكا رَجُلٌ إلى أبي عَبدِاللّهِ عليه السلام شِقاقاً في يَدَيهِ ورِجلَيهِ ، فَقالَ لَهُ : خُذ قُطنَةً فَاجعَل فيها بانا وضَعَها في سُرَّتِكَ .

فَقالَ إسحاقُ بنُ عَمّارٍ : جُعِلتُ فِداكَ ! يَجعَلُ البانَ في قُطنَةٍ ويَجعَلُها في سُرَّتِهِ؟

فَقالَ : أمّا أنتَ يا إسحاقُ ، فَصُبَّ البانَ في سُرَّتِكَ ؛ فَإِنَّها كَبيرَةٌ .

قالَ ابنُ اُذَينَةَ : لَقيتُ الرَّجُلَ بَعدَ ذلِكَ ، فَأَخبَرَني أنَّهُ فَعَلَهُ مَرَّةً واحِدَةً فَذَهَبَ عَنهُ. (2)9 / 11ما يَنفَعُ لِعِلاجِ نَمَشِ الوَجهِ5386.صحيح البخاري عن عبد اللّه :الإمام الصادق عليه السلام :مَن ذَرَّ عَلى أوَّلِ لُقمَةٍ مِن طَعامِهِ المِلحَ ذَهَبَ عَنهُ بِنَمَشِ الوَجهِ. (3) .


1- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 176 ، ح 527 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 128 ، ح 90.
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 523 ، ح 2 ، بحار الأنوار ، ج 47 ، ص 48 ، ح 75.
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 326 ، ح 8 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 426 ، ح 2491 وفيه «ذهب اللّه عنه» بدل «ذهب عنه» ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 399 ، ح 22.

ص: 517

9 / 10آنچه براى درمان تَرَك پوست ، سودمند است

9 / 11آنچه براى درمان كَك و مَك صورت ، سودمند است

9 / 9آنچه براى درمانِ گَرى سودمند است5386.صحيح البخارى ( _ به نقل از عبد اللّه بن مسعود _ ) مكارم الأخلاق :كسى نزد امام كاظم عليه السلام ، از فراوانى گَرى اى كه بدان مبتلا بود ، اظهار ناراحتى كرد . فرمود : «گَرى ، از بخارِ جگر است . برو و پاى راست خود را رگ بزن و بر استفاده كردن از دو درهم روغن بادام شيرين ، همراه با آب كشك جو ، ملازمت كن و از [خوردن] ماهى و سركه نيز حذر كن» .

آن مرد ، اين كار را انجام داد و به اذن خداوند عز و جل ، بهبود يافت .9 / 10آنچه براى درمان تَرَك پوست ، سودمند است5389.عنه صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از عمر بن اُذَينَه: مردى از تَرَك پوست دست و پاى خود ، نزد امام صادق عليه السلام اظهار ناراحتى كرد . امام به او فرمود : «پنبه اى بردار و يك گياهِ بان (1) در ميان آن قرار ده و آن را در ناف خود كن» .

اسحاق بن عمّار گفت : فدايت شوم! گياهِ بان را در ميان پنبه اى بپيچد و آن را در ناف خود قرار دهد؟

فرمود : «امّا تو اى اسحاق! بان را در ناف خود بريز ، كه بزرگ است [و گنجايش دارد] » .

ابن اذينه مى گويد : پس از آن ماجرا ، آن مرد را ديدم و به من گفت كه آن كار را يك بار انجام داده و ناراحتى او از ميان رفته است .9 / 11آنچه براى درمان كَك و مَك صورت ، سودمند است5392.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ لَمّا سُئلَ عَن حَقِّ الوالِدِ عَلى وَلدِهِ _ ) امام صادق عليه السلام :هر كس بر نخستين لقمه غذاى خود ، نمك بپاشد ، كَك و مَكِ صورت او از ميان مى رود .

.


1- .معناى آن در ج1 صفحه 477 آمده است .

9 / 12آنچه براى درمان زخم هاى چركين ، سودمند است

ص: 518

9 / 12ما يَنفَعُ لِعِلاجِ القَرحَةِ5389.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سنن ابن ماجة عن سَلمى اُمّ رافع :كانَ لا يُصيبُ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله قَرحَةٌ ولا شَوكَةٌ إلاّ وَضَعَ عَلَيهِ الحِنّاءَ . (1)9 / 13ما يَنفَعُ لِعِلاجِ الحَزازَةِ5392.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ هنگامى كه از ايشان ، درباره حقّ پدر بر فرزند ، ) الإمام الصادق عليه السلام :غَسلُ الرَّأسِ بِالخَطمِيِّ أمانٌ مِنَ الصُّداعِ ، وبَراءَةٌ مِنَ الفَقرِ ، وطَهورٌ لِلرَّأسِ مِنَ الحَزازَةِ . (2)9 / 14ما يَنفَعُ لِعِلاجِ السَّهَكِ5395.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :الحِنّاءُ يَذهَبُ بِالسَّهَكِ ، ويَزيدُ في ماءِ الوَجهِ ، ويُطَيِّبُ النَّكهَةَ ، ويُحَسِّنُ الوَلَدَ . (3) .


1- .سنن ابن ماجة ، ج 2 ، ص 1158 ، ح 3502 ، سنن الترمذي ، ج 4 ، ص 392 ، ح 2054 نحوه وكلاهما عن سلمى اُمّ رافع مولاة رسول اللّه صلى الله عليه و آله ، كنز العمّال ، ج 7 ، ص 132 ، ح 18353.
2- .ثواب الأعمال ، ص 36 ، ح 1 عن عمر بن يزيد ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 86 ، ح 1.
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 484 ، ح 5 ، تهذيب الأحكام ، ج 1 ، ص 376 ، ح 1161 ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 121 ، ح 273 ، ثواب الأعمال ، ص 39 ، ح 4 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 89 ، ح 7 وص 99 ، ح 9.

ص: 519

9 / 13آنچه براى درمان سبوسه (شوره سر) سودمند است

9 / 12آنچه براى درمان زخم هاى چركين ، سودمند است5394.عوالى اللآلى :سنن ابن ماجة_ به نقل از سلمى امّ رافع: پيامبر صلى الله عليه و آله ، هيچ زخم چركين يا خار گوشتى اى بر بدنش عارض نمى شد ، مگر اين كه بر آن ، حنا مى نهاد .9 / 13آنچه براى درمان سبوسه (شوره سر) سودمند است5397.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :شستن سر با خَطْمى ، مايه ايمنى از سردرد ، بركنار ماندن از فقر ، و پاكيزگى سر از سبوسه است .9 / 14آنچه براى درمان بدبويى عَرَق ، سودمند است5400.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :حنا ، بوى بد عَرَق را از ميان مى بَرَد ، بر طراوت صورت مى افزايد ، دهان را خوش بو مى كند و فرزند را نيكو مى سازد .

.

9 / 14آنچه براى درمان بدبويى عَرَق ، سودمند است

ص: 520

الفصل العاشر : الشّعر10 / 1الإِشارَةُ إلى ما فيه مِنَ الحِكمَةِأ - إفرازُ المَوادِّ الزّائِدَةِ5399.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بحار الأنوار عن محمّد بن سنان عن المفضّل بن عمر عن الإمام الصادق عليه السلام_ في بَيانِ النِّعَمِ الَّتي وَهَبَهَا اللّهُ تَعالى لِلإِنسانِ: تَأَ مَّل وَاعتَبِر بِحُسنِ التَّدبيرِ في خَلقِ الشَّعرِ وَالأَظفارِ ؛ فَإِنَّهُما لَمّا كانا مِمّا يَطولُ و يَكثُرُ حَتّى يُحتاجَ إلى تَخفيفِهِ أوَّلاً فَأَوَّلاً ، جُعِلا عَديمَيِ الحِسِّ ؛ لِئَلاّ يُؤلِمَ الإِنسانَ الأَخذُ مِنهُما ، ولَو كانَ قَصُّ الشَّعرِ وتَقليمُ الأَظفارِ مِمّا يوجَدُ لَهُ مَسٌّ مِن ذلِكَ لَكانَ الإِنسانُ مِن ذلِكَ بَينَ مَكروهَينِ : إمّا أن يَدَعَ كُلَّ واحِدٍ مِنهُما حَتّى يَطولَ فَيَثقُلَ عَلَيهِ ، وإمّا أن يُخَفِّفَهُ بِوَجَعٍ وألَمٍ يَتَأَلَّمُ مِنهُ .

قالَ المُفَضَّلُ : فَقُلتُ : فَلِمَ لَم يَجعَل ذلِكَ خِلقَةً لاتَزيدُ فَيَحتاجَ الإِنسانُ إلَى النُّقصانِ مِنهُ؟

فَقالَ عليه السلام : إنَّ للّهِِ _ تَبارَكَ اسمُهُ _ في ذلِكَ عَلَى العَبدِ نِعَماً لايَعرِفُها فَيَحمَدَ عَلَيها !

اِعلَم أنّ آلامَ البَدَنِ وأدواءَهُ تَخرُجُ بِخُروجِ الشَّعرِ في مَسامِّهِ ، وبِخُروجِ الأَظفارِ مِن أنامِلِها ؛ ولِذلِكَ اُمِرَ الإِنسانُ بِالنّورَةِ ، وحَلقِ الرَّأسِ ، وقَصِّ الأَظفارِ في كُلِّ اُسبوعٍ ؛ لِيُسرِ عَ الشَّعرُ والأَظفارُ فِي النَّباتِ ، فَتَخرُجَ الآلامُ وَالأَدواءُ بِخُروجِها ، وإذا طالا تَحَيَّرا وقَلَّ خُروجُهُما ، فَاحتَبَسَتِ الآلامُ وَالأَدواءُ فِي البَدَنِ ، فَأَحدَثَت عِلَلاً وأوجاعاً ، ومُنِعَ _ مَعَ ذلِكَ _ الشَّعرُ مِنَ المَواضِعِ الَّتي يَضُرُّ بِالإِنسانِ ويُحدِثُ عَلَيهِ الفَسادَ وَالضَّرَرَ ؛ لَو نَبَتَ الشَّعرُ فِي العَينِ ألَم يَكُن سَيُعمِي البَصَرَ؟ ولَو نَبَتَ فِي الفَمِ ألَم يَكُن سَيُغِصُّ عَلَى الإِنسانِ طَعامَهُ وشَرابَهُ؟ ولَو نَبَتَ في باطِنِ الكَفِّ ألَم يَكُن سَيُعَوِّقُهُ عَن صِحَّةِ اللَّمسِ وبَعضِ الأَعمالِ؟ فَلَو نَبَتَ في فَرجِ المَرأَةِ أو عَلى ذَكَرِ الرَّجُلِ ألَم يَكُن سَيُفسِدُ عَلَيهِما لَذَّةَ الجِماعِ؟ فَانظُر كَيفَ تَنَكَّبَ الشَّعرُ هذِهِ المَواضِعَ ؛ لِما في ذلِكَ مِنَ المَصلَحَةِ .

ثُمَّ لَيسَ هذا فِي الإِنسانِ فَقَط ، بَل تَجِدُهُ فِي البَهائِمِ وَالسِّباعِ وسائِرِ المُتَناسِلاتِ ؛ فَإِنَّكَ تَرى أجسامَهُنَّ مُجَلَّلَةً بِالشَّعرِ ، وتَرى هذِهِ المَواضِعَ خالِيَةً مِنهُ لِهذَا السَّبَبِ بِعَينِهِ ، فَتَأَمَّلِ الخِلقَةَ كَيفَ تَتَحَرَّزُ وُجوهَ الخَطَاَوَالمَضَرَّةِ ، وتَأتي بِالصَّوابِ وَالمَنفَعَةِ .

إنَّ المَنانِيَّةَ (1) وأشباهَهُم حينَ اجتَهَدوا في عَيبِ الخِلقَةِ وَالعَمدِ ، عابُوا الشَّعرَ النّابِتَ عَلَى الرَّكَبِ وَالإِبطَينِ ، ولَم يَعلَموا أنَّ ذلِكَ مِن رُطوبَةٍ تَنصَبُّ إلى هذِهِ المَواضِعِ فَتَنبُتُ فيهَا الشَّعرُ ، كَما يَنبُتُ العُشبُ في مُستَنقَعِ المِياهِ . أفَلا تَرى إلى هذِهِ المَواضِعِ أستَرَ وأهيَأَ لِقَبولِ تِلكَ الفَضلَةِ مِن غَيرِها .

ثُمَّ إنَّ هذِهِ تُعَدُّ مِمّا يَحمِلُ الإِنسانُ مِن مَؤونَةِ هذَا البَدَنِ وتَكاليفِهِ لِما لَهُ في ذلِكَ مِنَ المَصلَحَةِ ؛ فَإِنَّ اهتِمامَهُ بِتَنظيفِ بَدَنِهِ ، وأخذِ ما يَعلوهُ مِنَ الشَّعرِ مِمّا يَكسِرُ بِهِ شِرَّتَهُ ويَكُفُّ عادِيَتَهُ ويَشغَلُهُ عَن بَعضِ مايُخرِجُهُ إلَيهِ الفَراغُ مِنَ الأَشَرِ وَالبِطالَةِ . (2) .


1- .وفي نسخة : المانويّة (هامش المصدر) .
2- .بحار الأنوار ، ج 3 ، ص 76 نقلاً عن الخبر المشتهر بتوحيد المفضّل .

ص: 521

فصل دهم : م_و

10 / 1اشاره به حكمت نهفته در مو

الف _ دفع مواد زايد

فصل دهم : م_و10 / 1اشاره به حكمت نهفته در موالف _ دفع مواد زايد5404.عنه صلى الله عليه و آله :بحار الأنوار_ به نقل از محمّد بن سنان ، از مفضّل بن عمر ، در گفتگو با امام صادق عليه السلام (در بيان نعمت هايى كه خداوند متعال به انسان بخشيده است): امام صادق عليه السلام فرمود: «در اين بنگر و تأمّل كن كه چه حُسنِ تدبيرى در آفرينش موها و ناخن هاست . از آن رو كه آنها از چيزهايى اند كه بلند مى شوند و زياد مى شوند ، به گونه اى كه نياز است پيوسته از آنها كاسته شود ، فاقد حس آفريده شده اند ، تا انسان از كوتاه كردن آنها احساس درد نكند ؛ در حالى كه اگر مو و ناخن از چيزهايى بودند كه حس داشتند ، انسان ، در كوتاه كردن و چيدن آنها ، ميان دو ناخوشايند ، مى مانْد : يا اين كه آنها را وا گذارَد تا بلند شوند و بر او سنگينى كنند ، و يا آن كه با تحمّل درد و رنجى كه او را مى آزارَد ، آنها را كوتاه كند» .

مفضّل مى گويد : گفتم : چرا اصولاً اينها به گونه اى آفريده نشده اند كه زياد و بلند نشوند تا انسان به كوتاه كردن آنها نيازمند گردد؟

فرمود : «خداوند را در اين باره ، بر بنده ، نعمت هايى است كه آنها را نمى شناسد تا او را بر آنها سپاس گويد . بدان كه دردها و بيمارى هاى بدن ، همراه با درآمدن موها از بستر خود و درآمدن ناخن ها از انگشتان ، از بدن بيرون مى روند . از همين رو ، انسان به نوره كشيدن ، سر تراشيدن و كوتاه كردن ناخن ها در هر هفته ، فرمان يافته است تا موها و ناخن ها رشد شتابان ترى يابند و با درآمدن آنها ، دردها و بيمارى ها از تن بيرون بروند . امّا هنگامى كه بلند شوند ، سرگردان مى مانند و درآمدنشان كاهش مى يابد و بدين سبب ، مايه هاى دردها و بيمارى ها در بدن حبس شوند و بيمارى ها و دردهايى را پديد آورند . افزون بر اين ، موها از درآمدن از جاهايى كه به انسان زيان مى رساند و تباهى و ضرر براى او پيش مى آورد ، باز داشته شده اند . اگر مو در چشم مى روييد ، آيا ديده را نابينا نمى كرد؟! اگر در دهان مى روييد ، آيا خوردنى ها و نوشيدنى ها را بر انسان ، ناگوار نمى ساخت؟! اگر در كف دست مى روييد ، آيا مانع لمس صحيح توسط انسان و مانع برخى از ديگر كارها نمى شد؟! و اگر در شرمگاه زن يا بر آلت مرد مى روييد ، آيا لذّت آميزش را بر آنها تباه نمى كرد؟! پس بنگر كه چگونه به واسطه مصلحتى كه بوده ، موى بر اين جاها نروييده است .

ديگر آن كه اين پديده ، ويژه انسان نيست ؛ بلكه آن را در چارپايان ، درندگان و ديگر جانوران پستاندار نيز مى يابى . مى بينى كه تن آنها به موها شُكوهى يافته و جاهاى ياد شده ، عيناً به همان علّت ، تهى از موست . در آفرينش ، تأمّل كن كه چگونه از همه نقطه هاى خطا و زيان ، دورى مى گزيند و درستى و سودمندى را مى آورد .

منانيه (مانويان) (1) و طوايف همانندشان ، آن گاه كه كوشيده اند عيبى در كار آفرينش بيابند ، بر موهاى عانه و زير بغل ، خُرده گرفته اند و ندانسته اند كه رويش اين موها از رطوبتى است كه بدين مواضع مى ريزد و در نتيجه ، آن سان كه در هر نقطه آبگيرْ علف مى رويد ، در اين جاها نيز مو مى رويد . مگر نمى بينى كه اين مواضع ، از ديگر جاها پوشيده تر و براى پذيرش اين زياده ، آماده تر است ؟

ديگر آن كه اين موى (موى عانه و زير بغل) از هزينه ها و تكاليف اين بدن است ، بدان واسطه كه در آنها مصلحتى است ؛ زيرا اهتمام انسان به تميز كردن بدن و گرفتن موهايى كه بر آن مى رويد ، از چيزهايى است كه غرور انسان را در هم مى شكند ، او را از ستم باز مى دارد ، و وى را از بخشى از سرمستى و بِطالتى كه از بيكارى حاصل مى آيد ، مى رَهاند .

.


1- .در نسخه اى «مانويه» آمده است.

ص: 522

. .

ص: 523

. .

ص: 524

ب _ حِفظُ حَرارَةِ البَدنِ5406.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام_ في عِلَّةِ جَعلِ الشَّعرِ عَلَى الرَّأسِ مِن فَوقِهِ: جُعِلَ الشَّعرُ مِن فَوقِهِ لِيوصِلَ بِوُصولِهِ الأَدهانَ إلَى الدِّماغِ ، ويُخرِجَ بِأَطرافِهِ البُخارَ مِنهُ ، ويَرُدَّ الحَرَّ وَالبَردَ الوارِدَينِ عَلَيهِ . (1)ج _ السَّيطَرَةُ عَلَى الشَّهوَةِ الجِنسِيَّةِ5408.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :ما كَثُرَ شَعرُ رَجُلٍ قَطُّ إلاّ قَلَّت شَهوَتُهُ . (2)5409.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :المعجم الكبير عن ابن عبّاس :شَكا رَجُلٌ إلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله العُزوبَةَ فَقالَ : ألا أختَصي؟

فَقالَ : لا ، لَيسَ مِنّا مَن خَصى أوِ اختَصى ، ولكِن صُم ووَفِّر شَعرَ جَسَدِكَ . (3)راجع : ج1 ، ص 642 (ما يعين على الجماع / النورة). ج1 ، ص 644 ، ح1097 .

.


1- .الخصال ، ص 512 ، ح 3 ، علل الشرائع ، ص 100 ، ح 1 كلاهما عن الربيع صاحب المنصور ، بحار الأنوار ، ج 10 ، ص 206 ، ح 9 .
2- .كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 3 ، ص 472 ، ح 4649 عن إسماعيل بن أبي زياد عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 504 ، ح 1744 عن الإمام الصادق عنه عليهماالسلام ، عوالي اللآلي ، ج 3 ، ص 309 ، ح 128 ، بحار الأنوار ، ج 104 ، ص 87 ، ح 52 .
3- .المعجم الكبير ، ج 11 ، ص 116 ، ح 11304 ، كنز العمّال ، ج 16 ، ص 483 ، ح 45569.

ص: 525

ب _ حفظ گرماى بدن
ج _ مهار كردن شهوت جنسى

ب _ حفظ گرماى بدن5405.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ در تبيين علّت روييدن مو بر روى سر: مو بر بالاى سر قرار داده شده است تا با بُن خود ، روغن ها را به مغز برساند و با سرِ خود (سرِ موها) ، بخار را از مغز خارج كند و گرما و سرمايى را كه بدان مى رسد ، دفع كند .ج _ مهار كردن شهوت جنسى5407.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :موى هيچ مردى زياد نمى شود ، مگر آن كه شهوتش كاهش مى يابد .5408.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :المعجم الكبير_ به نقل از ابن عباس: مردى نزد پيامبر خدا از بى زنى اظهار ناراحتى كرد و گفت : آيا خود را اخته كنم؟

فرمود : «نه ؛ كسى كه اخته باشد يا خود را اخته كند ، از ما نيست . روزه بدار و موى بدنت را وا گذار» .ر. ك : ج1 ، ص643 (آنچه انسان را بر آميزش يارى مى دهد / نوره كشيدن). ج1 ، ص645 ح 1097 .

.

ص: 526

د _ الوِقايَةُ مِنَ الجُذامِ5411.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :نَباتُ الشَّعرِ فِي الأَنفِ أمانٌ مِنَ الجُذامِ . (1)5412.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :سَعَةُ الجُرُبّانِ ، ونَباتُ الشَّعرِ فِي الأَنفِ أمانٌ مِنَ الجُذامِ ، _ ثُمَّ قالَ : _ أما سَمِعتَ قَولَ الشّاعِرِ :

ولاتَرى قَميصي إلاّ واسِعَ الجَيبِ وَاليَدِ . (2)10 / 2صِحَّةُ الشَّعرِ10 / 2 _ 1ضَرورَةُ الاِهتِمامِ بِالشَّعرِ5417.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في بَيانِ حُقوقِ الجارِ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الشَّعرُ الحَسَنُ مِن كِسوَةِ اللّهِ تَعالى ، فَأَكرِموهُ . (3)5411.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تاريخ أصبهان عن ابن عمر :سَمِعتُ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله يَقولُ : مَن رَبّى مِنكُم شَعراً فَليُكرِمهُ .

قيلَ : يا رَسولَ اللّهِ ، وما كَرامَتُهُ؟

قالَ : يُدَهِّنُهُ ويُمَشِّطُهُ كُلَّ يَومٍ . (4) .


1- .المعجم الأوسط ، ج 1 ، ص 209 ، ح 672 ، مسند أبي يعلى ، ج 4 ، ص 247 ، ح 4351 كلاهما عن عائشة ، كنز العمّال، ج 10، ص 55 ، ح 28335 .
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 479 ، ح 8 عن عليّ القمّي ، طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 105 عن إسحاق بن عمّار نحوه ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 212 ، ح 8 .
3- .كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 129 ، ح 327 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 164 ، ح 460 عن الإمام الصادق عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، الجعفريّات ، ص 156 عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، دعائم الإسلام ، ج 1 ، ص 125 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 83 ، ح 1.
4- .تاريخ أصبهان ، ج 1 ، ص 262 ، ح 430 ، كنز العمّال ، ج 6 ، ص 660 ، ح 17267 نقلاً عن ابن عساكر.

ص: 527

د _ پيشگيرى از جُذام

10 / 2بهداشت مو

10 / 2 _ 1ضرورت رسيدگى به موها

د _ پيشگيرى از جُذام5413.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روييدن مو در بينى ، مايه ايمنى از جذام است .5414.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :«گشادى گريبان 1 و روييدن مو در بينى مايه ايمنى از جذام است» .

سپس فرمود : «مگر نشنيده اى سخن شاعر را كه گفته است : پيراهن مرا تنها گشاده گريبان و گشاده آستين مى بينى ؟».10 / 2بهداشت مو10 / 2 _ 1ضرورت رسيدگى به موها5419.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :موى خوب ، از پوشش هاى خدايى است . آن را گرامى بداريد .5418.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در سفارش به امام على عليه السلام _ ) تاريخ أصبهان_ به نقل از عبد اللّه بن عمر_: از پيامبر خدا شنيدم كه فرمود : «هر كدام از شما كه موى خود را بلند مى گذارد ، آن را گرامى بدارد» .

پرسيدند : اى پيامبر خدا! گرامى داشتن آن به چيست؟

فرمود : «آن را هر روز ، روغن بزند و شانه كند» .

.

ص: 528

5419.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَنِ اتَّخَذَ شَعراً فَليُحسِن وِلايَتَهُ أو لِيَجُزَّهُ . (1)5420.عنه صلى الله عليه و آله :الكافي عن أبي العبّاس البقباق :سَأَلتُ أبا عَبدِاللّهِ عليه السلام عَنِ الرَّجُلِ يَكونُ لَهُ وَفرَةٌ ، أيَفرُقُها أو يَدَعُها؟

فَقالَ : يَفرُقُها . (2)10 / 2 _ 2غَسلُ الرَّأسِ بِالسِّدرِ5423.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مكارم الأخلاق :كانَ صلى الله عليه و آله إذا غَسَلَ رأسَهُ ولِحيَتَهُ غَسَلَهُما بِالسِّدرِ . (3)5424.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الكاظم عليه السلام :غَسلُ الرَّأسِ بِالسِّدرِ يَجلِبُ الرِّزقَ جَلباً . (4)راجع : ج1 ، ص 262 ، ح 398.

.


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 485 ، ح 2 عن السكوني عن الإمام الصادق عليه السلام ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 129 ، ح 326 ، مشكاة الأنوار ، ص 458 ، ح 1535 عن النوفلي عن الإمام الصادق عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 164 ، ح 461 عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 83 ، ح 1؛ المعجم الأوسط ، ج 4 ، ص 187 ، ح 3933 عن أبي قتادة وفيه «فليحسن إليه أو ليحلقه».
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 485 ، ح 1.
3- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 80 ، ح 125 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 76 ، ح 21.
4- .الكافي ، ج 6 ، ص 504 ، ح 6 عن منصور بن بزرج ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 125 ، ح 295 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 143 ، ح 368 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 87 ، ح 8 .

ص: 529

10 / 2 _ 2شستن سر با سِدر

5421.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس مو مى گذارد ، خوب بِدان برسد ، وگرنه ، آن را بچيند .5422.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از ابوالعباس بقباق: از امام صادق عليه السلام در اين باره پرسيدم كه اگر مردى موى (1) فراوان داشته باشد ، آيا ميان موها فرق باز كند يا آنها را واگذارد ؟

فرمود : «فرق باز كند» .10 / 2 _ 2شستن سر با سِدر5425.شباب قريش :مكارم الأخلاق :پيامبر خدا ، چون سر و ريش خود را مى شُست ، آنها را با سِدر ، شستشو مى داد .5426.تفسير القمّي :امام كاظم عليه السلام :شستن سر با سدر ، روزى آور است .ر. ك : ج1، ص263 (آنچه براى سر درد، سودمند است / شستن سر با خطمى / ح398).

.


1- .مقصود از «وفرة» كه در متن عربى آمده، مويى است كه بلند شود و بر سر ، جمع شود، يا مويى كه از گوش ها پايين تر آمده و يا تا نرمه گوش رسيده باشد .

ص: 530

10 / 2 _ 3الخِضابُ بِالحِنّاءِ وَالكَتَمِ5428.عنه صلى الله عليه و آله :الكافي عن أبي شيبة الأسدي :سَأَلتُ أبا عَبدِاللّهِ عليه السلام عَن خِضابِ الشَّعرِ ، فَقالَ : خَضَبَ الحُسَينُ وأبو جَعفَرٍ _ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِما _ بِالحِنّاءِ وَالكَتَمِ . (1)5429.الإمام زين العابدين عليه السلام :الكافي عن الحلبيّ :سَأَلتُ أبا عَبدِاللّهِ عليه السلام عَن خِضابِ الشَّعرِ ، فَقالَ : قَد خَضَبَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله ، وَالحُسَينُ بنُ عَلِيٍّ ، وأبو جَعفَرٍ عليهماالسلام بِالكَتَمِ . (2)10 / 2 _ 4تَمشيطُ الشَّعرِ5429.امام زين العابدين عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :كَثرَةُ تَسريحِ الرَّأسِ تَذهَبُ بِالوَباءِ ، وتَجلِبُ الرِّزقَ ، وتَزيدُ فِي الجِماعِ . (3)5430.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :كَثرَةُ التَّمَشُّطِ تُقَلِّلُ البَلغَمَ . (4)5431.عنه صلى الله عليه و آله :مكارم الأخلاق عن الإمام الصادق عليه السلام :تَسريحُ الرَّأسِ يَقطَعُ البَلغَمَ ، وتَسريحُ الحاجِبَينِ أمانٌ مِنَ الجُذامِ ، وتَسريحُ العارِضَينِ يَشُدُّ الأَضراسَ .

وسُئِلَ عَن حَلقِ الرَّأسِ ، قالَ : حَسَنٌ . (5) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 481 ، ح 9 ، بحار الأنوار ، ج 46 ، ص 298 ، ح 32.
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 481 ، ح 7 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 186 ، ح 544 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص101، ح 9.
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 489 ، ح 6 ، ثواب الأعمال ، ص 40 ، ح 1 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 118 ، ح 7.
4- .الكافي ، ج 6 ، ص 489 ، ح 9 عن الإمام الكاظم عليه السلام ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 118 ، ح 10.
5- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 167 ، ح 480 ، طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 19 عن داوود بن فرقد نحوه وزاد فيه «وتسريح اللحية يذهب بالوباء ، وتسريح الذؤابتين يذهب ببلابل الصدر» ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 115 ، ح 16.

ص: 531

10 / 2 _ 3خضاب كردن با حنا و وَسْمِه (كَتَم)
10 / 2 _ 4شانه كردن مو

10 / 2 _ 3خضاب كردن با حنا و وَسْمِه (كَتَم) (1)5431.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از ابوشيبه اسدى: از امام صادق عليه السلام درباره خضاب كردن موها پرسيدم .

فرمود : «حسين و ابوجعفر (باقر) _ كه درود خدا بر آنها باد _ به حنا و وَسْمِه خضاب مى كردند» .5432.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از حلبى: از امام صادق عليه السلام درباره خضاب مو پرسيدم . فرمود : «پيامبر خدا ، حسين بن على و ابوجعفر ، به وَسْمِه ، خضاب مى كرده اند» .10 / 2 _ 4شانه كردن مو5434.إعلام الورى :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فراوان شانه زدن موها ، وَبا را از ميان مى بَرَد ، روزى مى آورد و بر قدرت انسان براى نزديكى مى افزايد .5434.إعلام الورى :امام صادق عليه السلام :شانه كردن فراوان ، از بَلغَم مى كاهد .5435.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مكارم الأخلاق :امام صادق عليه السلام فرمود : «شانه كردن سر ، بلغم را از ميان مى بَرَد . شانه زدن ابروها ، مايه ايمنى از جذام است ، و شانه كردن رُخساره ، دندان ها را استحكام مى بخشد» .

از ايشان ، درباره تراشيدن سر پرسيدند .

فرمود : «خوب است» .

.


1- .وسمه يا كَتَم، گياهى است كه آن را با حنا مى آميزند و موها را بدان ، خضاب مى كنند و رنگش بر جاى مى مانَد. اگر ريشه آن را در آب بپزند، مركّب قلم از آن به دست مى آيد . همچنين ، ر. ك : ص 266 _ 267 .

ص: 532

5436.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :الثَّوبُ النَّقِيُّ يَكبِتُ العَدُوَّ ، وَالدُّهنُ يَذهَبُ بِالبُؤسِ ، وَالمَشطُ لِلرَّأسِ يَذهَبُ بِالوَباءِ ،

قالَ : قلتُ : ومَا الوَباءُ؟

قالَ : الحُمّى ، وَالمَشطُ لِلِّحيَةِ يَشُدُّ الأَضراسَ . (1)5437.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :إيّاكَ والتَّمَشُّطَ فِي الحَمّامِ ؛ فَإِنَّهُ يورِثُ وَباءَ الشَّعرِ . (2)10 / 3تَقصيرُ الشَّعرِ5435.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :ثَلاثٌ مِن سُنَنِ المُرسَلينَ : العَطَرُ ، وأخذُ الشَّعرِ ، وكَثرَةُ الطَّروقَةِ . (3)5436.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن إسحاق بن عمّار عن الإمام الصادق عليه السلام ، قال :قالَ لي : اِستَأصِل شَعرَكَ يَقِلَّ دَرَنُهُ ودَوابُّهُ ووَسَخُهُ ، وتَغلُظُ رَقَبَتُك ، ويَجلو بَصَرُكَ _ وفي روايَة اُخرى : _ ويَستَريحُ بَدَنُكَ . (4) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 488 ، ح 1 عن سفيان بن السمط ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 128 ، ح 319 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 162 ، ح 451 نحوه وفيهما من «المشط للرأس ...» ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 117 ، ح 4.
2- .علل الشرائع ، ص 292 ، ح 1 ، الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام ، ص 86 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 165 ، ح 467 وفيه «لا تتسرّح في الحمّام؛ فإنّه يرقّ الشعر» ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 71 ، ح 5 .
3- .الكافي ، ج 5 ، ص 320 ، ح 3 ، تهذيب الأحكام ، ج 7 ، ص 403 ، ح 1611 ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 3 ، ص 382 ، ح 4341 كلّها عن معمر بن خلاّد ، الخصال ، ص 92 ، ح 34 عن عليّ بن الحكم يرفعه إلى الإمام الصادق عليه السلام ، تحف العقول ، ص 442 وفيها «وإحفاء» بدل «وأخذ» ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 141 ، ح 76.
4- .الكافي ، ج 6 ، ص 484 ، ح 2 ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 129 ، ح 325 ، ثواب الأعمال ، ص 41 ، ح 1 وليس فيه ذيله ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 85 ، ح 7.

ص: 533

10 / 3كوتاه كردن موها

5437.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :«جامه پاكيزه ، دشمن را در هم مى شكند ، چرب كردنِ پوست ، سختى را از ميان مى بَرَد و شانه كردن سر ، وبا را دور مى كند» .

راوى گويد كه پرسيدم : وبا چيست؟

فرمود : «تب . شانه كردن ريش ، دندان ها را استحكام مى بخشد» . (1)5438.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :از شانه كردن در حمّام بپرهيز ؛ چرا كه وباى مو مى آورد . (2)10 / 3كوتاه كردن موها5441.عنه صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :از سنّت هاى پيامبران است : عطر زدن ، كوتاه كردن مو و فراوانىِ آميزش . (3)5442.عنه صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از اسحاق بن عمّار: امام صادق عليه السلام به من فرمود : «موى خود را از تَه بزن تا آلودگى اش و جنبندگان و چِرك آن ، كم شود ، گردنت سِتَبْر گردد و ديده ات جلا يابد» و در روايت ديگرى است : «و تنت راحت شود» .

.


1- .در كتاب من لا يحضره الفقيه و مكارم الأخلاق ، دو جمله اول روايت ، نيامده است .
2- .در مكارم الأخلاق چنين آمده است: «در حمّام شانه مكن ؛ چرا كه اين كار مو را ضعيف مى كند».
3- .در تهذيب الأحكام ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، الخصال و تحف العقول، به جاى «كوتاه كردن» ، عبارت «تراشيدن» آمده است.

ص: 534

5443.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكافي عن ابن سنان :سألتُ الصادق عليه السلام عن إطالة الشعر ، فَقالَ : «كانَ أصحابُ رسول اللّه صلى الله عليه و آله مُقَصِّرين» ؛ يَعنِي الطَّمَّ . (1)5444.حلية الأولياء عن عمر بن الخطاب عن رسول اللّه صلىالإمام الكاظم عليه السلام :إنَّ شَعرَ الرَّأسِ إذا طالَ ضَعُفَ البَصَرُ ، وذَهَبَ بِضَوءِ نورِهِ ، وطَمُّ الشَّعرِ يُجلِي البَصَرَ ، ويَزيدُ في ضَوءِ نورِهِ . (2)10 / 4حَلقُ الشَّعرِ5442.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اِحلِقوا شَعرَ البَطنِ لِلذَّكَرِ وَالاُنثى . (3)5443.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :اِحلِقوا شَعرَ القَفا . (4)5444.حلية الأولياء ( _ به نقل از عمر بن خطّاب _ ) إسحاق بن عمّار عن أبي عبداللّه عليه السلام ، قال :قُلتُ : جُعِلتُ فِداكَ ! رُبَّما كَثُرَ الشَّعرُ في قَفايَ ، فَيُغِمُّني غَمّاً شَديداً . فَقالَ لي : يا إسحاقُ ، أما عَلِمتَ أنَّ حَلقَ القَفا يُذهِبُ بِالغَمِّ ؟ (5)5445.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام_ في قَولِهِ تعالى « وَ إِذِ ابْتَلَى إِبْرَ هِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَ_تٍ » : إنَّهُ مَا ابتَلاهُ اللّهُ بِهِ في نَومِهِ مِن ذَبحِ وَلَدِهِ إسماعيلَ أبِي العَرَبِ ، فَأَتَمَّها إبراهيمُ وعَزَمَ عَلَيها وسَلَّمَ لِأَمرِ اللّهِ ، فَلَمّا عَزَمَ ، [ قالَ] (6) اللّهُ تَعالى ثَواباً لَهُ لِما صَدَقَ وعَمِلَ بِما أمَرَهُ اللّهُ: «إِنِّى جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا» ، ثُمَّ أنزَلَ عَلَيهِ الحَنيفِيَّةَ، وهِيَ الطَّهارَةُ، وهِيَ عَشَرَةُ أشياءَ : خَمسَةٌ مِنها فِي الرَّأسِ ، وخَمسَةٌ مِنها فِي البَدَنِ ؛ فَأَمَّا الَّتي فِي الرَّأسِ : فَأَخذُ الشّارِبِ ، وإعفاءُ اللِّحى ، وطَمُّ الشَّعرِ ، وَالسِّواكُ ، وَالخِلالُ .

وأمَّا الَّتي فِي البَدَنِ ؛ فَحَلقُ الشَّعرِ مِنَ البَدَنِ ، وَالخِتانُ ، وتَقليمُ الأَظفارِ ، وَالغُسلُ مِنَ الجَنابَةِ ، وَالطَّهورُ بِالماءِ .

فَهذِهِ الحَنيفِيَّةُ الطّاهِرَةُ (7) الَّتي جاءَ بِها إبراهيمُ ، فَلَم تُنسَخ ولا تُنسَخُ إلى يَومِ القِيامَةِ ، وهُوَ قَولُهُ : « وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَ هِيمَ حَنِيفًا » (8) . (9) .


1- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 139 ، ح 350 ، الكافي ، ج 6 ، ص 485 ، ح 6 عن ابن سنان ، مستطرفات السرائر ، ص 29 ، ح 15 وفيهما «مشعرين» بدل «مقصّرين» ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 91 ، ح 14.
2- .مستطرفات السرائر ، ص 57 ، ح 17 عن عليّ بن يقطين ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 85 ، ح 10.
3- .كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 120 ، ح 261 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 139 ، ح 354 ، الكافي ، ج 6 ، ص 40 ، ح 3 ، تهذيب الأحكام ، ج 7 ، ص 447 ، ح 1791 كلاهما عن السكوني عن الإمام الصادق عليه السلام وفيهما «أمر رسول اللّه صلى الله عليه و آله بحلق شعر البطن» ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 91 ، ح 14.
4- .الجعفريّات ، ص 156 عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، دعائم الإسلام ، ج 1 ، ص 124.
5- .الكافي ، ج 6 ، ص 485 ، ح 8 .
6- .. سقط ما بين المعقوفين من المصدر، وأثبتناه من بحار الأنوار ، وسائل الشيعة ، ج 2 ، ص 117 ، ح 5 .
7- .. في المصدر : «الظّاهرة» ، والتصويب من بحار الأنوار .
8- .النساء : 125 .
9- .مجمع البيان ، ج 1 ، ص 377 ، تفسير القمّي ، ج 1 ، ص 59 نحوه ، بحار الأنوار ، ج 12 ، ص 56 وج 76 ، ص 68 ، ح 3 .

ص: 535

10 / 4تراشيدن موها

5446.عنه صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از ابن سنان: به امام صادق عليه السلام گفتم : درباره بلند كردن موها چه مى فرمايى؟

فرمود : «ياران محمّد صلى الله عليه و آله ، موهاى خود را مى زدند» ؛ يعنى كوتاه مى كردند .5447.عنه صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام :موى سر ، چون بلند شود ، بينايى ضعيف مى گردد و نور ديده از ميان مى رود ؛ امّا كوتاه كردن موها ، ديده را روشن مى سازد و نور آن را افزون مى كند .10 / 4تراشيدن موها5450.المحجّة البيضاء :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زن و مرد! موهاى روى شكم را بتراشيد . (1)5445.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :موهاى پسِ گردن را بتراشيد .5446.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از اسحاق بن عمّار ، از امام صادق عليه السلام: به امام صادق عليه السلام گفتم : فدايت شوم! گاه موهاى پشت گردنم زياد مى شود و به سختى مرا اندوهگين مى كند . مرا فرمود : «اى اسحاق! آيا نمى دانى كه تراشيدن [موهاى] پشت گردن ، اندوه را از ميان مى برد؟» .5447.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ در تفسير آيه «وَ إِذِ ابْتَلَى إِبْرَ هِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَ_تٍ» (2): آن گاه كه خداوند او را به رؤياى ذبح نياى عرب ، اسماعيل ، آزمود و وى اين آزمون را به درستى پشت سر نهاد و تسليم فرمان خدا شد و آهنگ انجام دادن خواسته او كرد ، و چون خداوند به پاداش صدق و راستى و عمل او برايش چنين مقرّر ساخت كه «من تو را براى مردم ، امام قرار مى دهم» آيين حنيفى را كه همان پاكى و طهارت است ، بر او فرو فرستاد . اين طهارت ، ده چيز است : پنج مورد از آن در سر ، و پنج مورد ديگر در تن . امّا آن پنج مورد كه در سر است ، عبارت اند از : گرفتن سبيل ، واگذاردن ريش ، كوتاه كردن موها ، مسواك زدن ، و خلال كردن . آن پنج مورد كه در تن است نيز عبارت اند از : تراشيدن موهاى بدن ، ختنه كردن ، كوتاه كردن ناخن ها ، غسل جنابت ، و طهارت گرفتن با آب . اين ، همان آيين حنيفِ پاكى است كه ابراهيم آورد و نه نسخ شده است و نه تا روز قيامت ، نسخ خواهد شد . اين معناى كلام خداوند است كه فرمود : «از آيين حنيف ابراهيم ، پيروى كن» .

.


1- .در الكافى و تهذيب الأحكام ، روايت از امام صادق عليه السلام نقل شده و چنين آمده است: «پيامبر خدا ، به تراشيدن موى شكم ، فرمان داده».
2- .آن گاه كه خداوند ، ابراهيم را به كلمه هايى آزمود .

ص: 536

5448.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ به ابو ذر _ ) الإمام الكاظم عليه السلام :خَمسٌ مِنَ السُّنَنِ فِي الرَّأسِ ، وخَمسٌ فِي الجَسَدِ ؛ فَأَمَّا الَّتي فِي الرَّأسِ: فَالسِّواكُ ، وأخذُ الشّارِبِ، وفَرقُ الشَّعرِ، وَالمَضمَضَةُ، وَالاِستِنشاقُ .

وأمَّا الَّتي فِي الجَسَدِ : فَالخِتانُ ، وحَلقُ العانَةِ ، ونَتفُ الإِبطَينِ ، وتَقليمُ الأَظفارِ ، وَالاِستِنجاءُ . (1)10 / 5نَتفُ الشَّعرِ5451.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أحفُوا الشَّوارِبَ ، وأعفُوا اللِّحى ، وَانتِفُوا الشَّعرَ الَّذي فِي الآنافِ (2) . (3) .


1- .الخصال ، ص 271 ، ح 11 عن الحسن بن الجهم ، مسند زيد ، ص 424 عن زيد بن عليّ عن أبيه عن جدّه عن الإمام عليّ عليهم السلام ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 67 ، ح 1.
2- .أقول : الرواية غير قابلة للاعتماد ، والسنّة تقصير الشارب كما يدلّ عليها ما يأتي من الأحاديث .
3- .كنز العمّال ، ج 6 ، ص 650 ، ح 17219 نقلاً عن الكامل في ضعفاء الرجال والبيهقي في شعب الإيمان عن عمرو بن شعيب عن أبيه عن جدّه.

ص: 537

10 / 5كندن موها

5452.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام :پنج چيز درباره سر و پنج چيز هم درباره تن از سنّت هاست : امّا آنچه درباره سر است ، مسواك زدن ، گرفتن سبيل ، از هم گشودن موها از ميانه سر ، آب در دهان چرخاندن ، و آب در بينى چرخاندن است .

آنچه نيز درباره تن است ، ختنه كردن ، تراشيدن موى زهار ، زدودن موهاى زير بغل ، كوتاه كردن ناخن ها و زدودن پليدى مخرج است .10 / 5كندن موها5452.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سبيل ها را از ته بتراشيد ، (1) ريش ها را واگذاريد ، و موهايى را كه در بينى است ، بكَنيد .

.


1- .اين حديث ، همان طور كه در منبع بدان اشاره شده ، ضعيف و غيرقابل اعتماد است . آنچه سنّت است ، چنان كه از روايات بعدى نيز استفاده مى شود ، كوتاه كردن سبيل است ، نه تراشيدن آن . نيز ، ر .ك : ح 919 و 920 .

ص: 538

5453.امام صادق عليه السلام :كتاب من لا يحضره الفقيه :كانَ الصادق عليه السلام يَطلي إبطَيهِ فِي الحمَّامِ ويَقولُ : نَتفُ الإِبطِ يُضَعِّفُ المِنكَبَينِ ، ويوهي ويُضَعِّفُ البَصَرَ . (1)5454.مسند ابن حنبل عن أبياُمامة :الكافي عن عبداللّه بن أبي يعفور :كُنّا بِالمَدينَةِ فَلاحاني زُرارَةُ في نَتفِ الإِبطِ وحَلقِهِ ، فَقُلتُ : حَلقُهُ أفضَلُ . وقالَ زُرارَةُ : نَتفُهُ أفضَلُ ، فَاستَأذَن_ّا عَلى أبي عَبدِاللّهِ عليه السلام ، فَأَذِنَ لَنا وهُوَ فِي الحَمّامِ يَطَّلي ، وقَدِ اطَّلى إبطَيهِ ، فَقُلتُ لِزُرارَةَ : يَكفيكَ .

قالَ : لا ، لَعَلَّهُ فَعَلَ هذا لِما لايَجوزُ لي أن أفعَلَهُ .

فَقالَ : فيما أنتُما؟

فَقُلتُ : إنَّ زُرارَةَ لاحاني في نَتفِ الإِبطِ وحَلقِهِ ، قُلتُ : حَلقُهُ أفضَلُ ، وقالَ زُرارَةَ : نَتفُهُ أفضَلُ .

فَقالَ : أصَبتَ السُّنَّةَ وأخطَأَها زُرارَةُ ؛ حَلقُهُ أفضَلُ مِن نَتفِهِ ، وطَليُهُ أفضَلُ مِن حَلقِهِ .

ثُمَّ قالَ لَنا : اِطَّلِيا .

فَقُلنا : فَعَلنا مُنذُ ثَلاثٍ .

فَقالَ : أعيدا ؛ فَإِنَّ الاِطِّلاءَ طَهورٌ . (2) .


1- .كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 120، ح 262 ، الكافي ، ج 6، ص 507 ، ح 2 عن أبي كهمس نحوه وليس فيه «ويوهي ويضعف البصر» ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 140 ، ح 356 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 91 ، ح 14.
2- .الكافي ، ج 4 ، ص 327 ، ح 6 وج 6 ، ص 508 ، ح 5 ، تهذيب الأحكام ، ج 5 ، ص 62 ، ح 199 ، علل الشرائع ، ص 292 ، ح 1 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 71 ، ح 5 .

ص: 539

5454.مسند ابن حنبل ( _ به نقل از ابو اُمامه _ ) كتاب من لا يحضره الفقيه :امام صادق عليه السلام ، موى زير بغل خود را در حمّام ، نوره مى كشيد و مى زدود و مى فرمود : «از ريشه كَندن موهاى زير بغل ، شانه ها را ضعيف مى كند و بينايى را سست و كم قدرت مى سازد» .5455.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از عبد اللّه بن ابى يعفور: در مدينه بوديم كه ميان من و زراره ، بر سرِ تراشيدن يا كندن موهاى زير بغل ، بحث پيش آمد . من گفتم : تراشيدن آنها بهتر است . زراره گفت : كَندن آنها بهتر است . آن گاه از امام صادق عليه السلام اجازه ديدار خواستم . در حالى كه در حمّام ، موزدايى مى كرد و موهاى زير بغل خود را زدوده بود ، به ما اجازه ديدار داد . به زراره گفتم : تو را بس است؟

گفت : نه ؛ شايد او اين كار را به جهتى انجام داده است كه انجام دادنش براى من از آن جهت ، درست نيست . پس امام عليه السلام پرسيد : «درباره چه گفتگو مى كنيد؟» .

گفتم : زراره در مورد كَندن يا تراشيدن موهاى زير بغل ، با من مخالفت كرده است . من گفته ام كه تراشيدن و زدودن آنها ، بهتر است و زراره گفته است كه كَندن آنها بهتر است .

فرمود : «تو به سنّتْ راه يافته اى و زراره ، بدان ، نرسيده است . تراشيدن آنها از كَندنشان بهتر است و زدودن [به نوره و همانند آن] ، از تراشيدن نيز بهتر» .

سپس به ما فرمود : «موزدايى كنيد» .

گفتيم : سه روز پيش اين كار را انجام داده ايم .

فرمود : «دوباره انجام دهيد ؛ چرا كه موزدايى ، خود ، نوعى طهارت است» . .

ص: 540

5456.مشكاة الأنوار :الإمام الصادق عليه السلام :لا بَأسَ بِجَزِّ الشَّمَطِ ونَتفِهِ ، وجَزُّهُ أحَبُّ إلَيَّ مِن نَتفِهِ . (1)10 / 6أخذُ الشّارِبِ5455.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا يُطَوِّلَنَّ أحَدُكُم شارِبَهُ ؛ فَإِنَّ الشَّيطانَ يَتَّخِذُهُ مَخبَأً يَستَتِرُ بِهِ . (2)5456.مشكاة الأنوار:الكافي عن ابن فَضّال عمّن ذكره عن الإمام الصادق عليه السلام ، قال :ذَكَرنَا الأَخذَ مِنَ الشّارِبِ ، فَقالَ : نُشرَةٌ ، وهُوَ مِنَ السُّنَّةِ . (3)راجع : ج1 ، ص 554 (تقليم الأظفار يوم الجمعة).

10 / 7قَصُّ شَعرِ الإِبطِ5460.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا يُطَوِّلَنَّ أحَدُكُم شَعرَ إبطِهِ ؛ فَإِنَّ الشَّيطانَ يَتَّخِذُهُ مَخبَأً لِيَستَتِرَ بِهِ . (4) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 492 ، ح 1 عن عبد اللّه بن سنان ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 131 ، ح 340 ،مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 160 ، ح 442 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 107 ، ح 6.
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 488 ، ح 11 عن السكوني عن الإمام الصادق عليه السلام ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 127 ، ح 307 وفيه «مجنّاً» بدل «مخبأ» ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 156 ، ح 419 ، علل الشرائع ، ص 519 ، ح 1 عن إسماعيل بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، الجعفريّات ، ص 29 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله وزاد فيهما «ولا عانته ولا شعر إبطيه... يتّخذها مخابئاً» ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 112 ، ح 14.
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 487 ، ح 8 ، تحف العقول ، ص 100 عن الإمام عليّ عليه السلام ، مسائل عليّ بن جعفر ، ص 139 ، ح 154 عن عليّ بن جعفر عن الإمام الكاظم عليه السلام وكلاهما نحوه وليس فيهما «نشرة» ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 112 ، ح 14.
4- .الكافي ، ج 6 ، ص 507 ، ح 1 عن السكوني عن الإمام الصادق عليه السلام ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 140 ، ح 360 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 91 ، ح 14.

ص: 541

10 / 6گرفتن سبيل

10 / 7كوتاه كردن موهاى زير بغل

5461.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :قطع كردن و كَندن تار موهاى سفيد ، اشكال ندارد ؛ امّا قطع كردن آنها از كَندنشان بهتر است .10 / 6گرفتن سبيل5460.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مبادا كه كسى از شما سبيل خود را (1) بلند كند ؛ زيرا شيطان ، آن را مخفيگاه مى گيرد و در آن ، پنهان مى شود .5461.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از ابن فضّال ، از راوى اى كه خود از وى نام برده است _: [نزد امام صادق عليه السلام ] از كوتاه كردن سبيل سخن به ميان آورديم .

فرمود : «اين عمل ، نوعى پيشگيرى از بيمارى و عمل به سنّت پيامبر صلى الله عليه و آله است» .ر. ك : ج1 ، ص555 (كوتاه كردن ناخن ها در روز جمعه).

10 / 7كوتاه كردن موهاى زير بغل5465.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مبادا كسى از شما موهاى زير بغل خود را بلند بدارد ؛ چرا كه شيطان ، آن را مخفيگاه مى گيرد تا در آن پنهان شود .

.


1- .در علل الشرائع و الجعفريّات ، موهاى «شرمگاه» و «زير بغل» هم ذكر شده است.

ص: 542

10 / 8اِستِعمالُ النّورَةِ لاِءِزالَةِ الشَّعرِ5468.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :النّورَةُ طَهورٌ . (1)5469.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :النّورَةُ نُشرَةٌ وطَهورٌ لِلجَسَدِ . (2)5463.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَطلِي العانَةَ وما تَحتَ الأَليَتَينِ في كُلِّ جُمُعَةٍ . (3)5464.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :اُحِبُّ لِلمُؤمِنِ أن يَطلِيَ في كُلِّ خَمسَةَ عَشَرَ يَوماً . (4)5465.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :التَّنَظُّفُ بِالموسى في كُلِّ سَبعٍ، وبِالنّورَةِ فيكُلِّ خَمسَةَ عَشَرَ يَوماً. (5)5466.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :السُّنَّةُ فِي النّورَةِ في كُلِّ خَمسَةَ عَشَرَ يَوماً ، فَإِن أتَت عَلَيكَ عِشرونَ يَوماً ولَيسَ عِندَكَ فَاستَقرِض عَلَى اللّهِ . (6) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 505 ، ح 1 عن سليم الفرّاء ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 119 ، ح 254 ، تهذيب الأحكام ، ج 1 ، ص 374 ، ح 1156 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 146 ، ح 388 كلاهما عن هارون بن حكيم الأرقط خال الإمام الصادق عليه السلام عن الإمام الصادق عليه السلام وكلاهما نحوه ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 93 ، ح 14.
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 506 ، ح 7 ، ثواب الأعمال ، ص 39 ، ح 1 كلاهما عن أبي بصير عن الإمام الصادق عليه السلام ، الخصال ، ص 611 ، ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عنه عليهم السلام ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 89 ، ح 5 .
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 507 ، ح 14 عن حذيفة بن منصور.
4- .الكافي ، ج 6 ، ص 506 ، ح 8 عن محمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عليه السلام ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 119 ، ح 258 ، الخصال ، ص 636 ، ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عنه عليهم السلام وزاد في آخره «من النورة» ، تحف العقول ، ص 124 وزاد في آخره «مرّة بالنورة» ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 89 ، ح 5 .
5- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 138 ، ح 346 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 83 ، ح 1.
6- .الكافي ، ج 6 ، ص 506 ، ح 9 عن الحسين بن أحمد بن المنقري ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 119 ، ح 259 ، تهذيب الأحكام ، ج 1 ، ص 376 ، ح 1157 ، الخصال ، ص 503 ، ح 7 وفيه «إحدى وعشرين» بدل «عشرون» ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 89 ، ح 3.

ص: 543

10 / 8به كار گرفتن نوره براى زدودن موهاى بدن

10 / 8به كار گرفتن نوره براى زدودن موهاى بدن5469.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :نوره ، يك پاك كننده است .5470.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :نوره ، يك تعويذ (نگه دارنده) و مايه پاكى بدن است .5471.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا در هر جمعه ، موى زَهار و زير سرين را نوره مى كشيد .5470.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :براى مؤمن ، اين را دوست دارم كه در هر پانزده روز يك بار ، موزدايى كند .5471.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :زدودن موها با تيغ در هر هفت روز ، و با نوره در هر پانزده روز ، پسنديده است .5472.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :سنّت در مورد نوره ، آن است كه هر پانزده روز يك بار انجام شود . اگر بيست روز بر تو گذشت و اين كار را انجام ندادى و هيچ چيز هم براى خريد آن نداشتى ، به حساب خداوند ، قرض كن . (1)

.


1- .در الخصال به جاى «بيست» عدد «بيست و يك» آمده است .

ص: 544

5472.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن كانَ يُؤمِنُ بِاللّهِ وَاليَومِ الآخِرِ فَلا يَترُك عانَتَهُ فَوقَ أربَعينَ يَوماً ، ولا يَحِلُّ لاِمرَأَةٍ تُؤمِنُ بِاللّهِ وَاليَومِ الآخِرِ أن تَدَعَ ذلِكَ مِنها فَوقَ عِشرينَ يَوماً . (1)5473.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكافي عن عبدالرحمن بن أبي عبداللّه :دَخَلتُ مَعَ أبي عَبدِاللّهِ عليه السلام الحَمّامَ ، فَقالَ لي : يا عَبدَ الرَّحمنِ اطَّلِ ، فَقُلتُ : إنَّمَا اطَّلَيتُ مُنذُ أيّامٍ .

فَقالَ : اطَّلِ ؛ فَإِنَّها طَهورٌ . (2)5474.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :طَليَةٌ فِي الصَّيفِ خَيرٌ مِن عَشرٍ فِي الشِّتاءِ . (3)5473.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :إذا أرَدتَ ألاّ يَبثَرَ (4) [ بَدَنُكَ ] ، ولا يُصيبُكَ قُروحٌ ولا شِقاقٌ ولا سَوادٌ ، فَاغسِل بِالماءِ البارِدِ قَبلَ أن تَتَنَوَّرَ .

ومَن أرادَ دُخولَ الحَمّامِ لِلنّورَةِ ، فَليَتَجَنَّبِ الجِماعَ قَبلَ ذلِكَ بِاثنَتَي عَشرَةَ ساعَةً ، وهُوَ تَمامُ يَومٍ ، وَليَطرَح فِي النّورَةِ شَيئاً مِنَ الصَّبِرِ وَالقاقيا وَالحُضَضِ ، أو يَجمَعُ ذلِكَ ويَأخُذُ مِنهُ اليَسيرَ إذا كانَ مُجتَمِعاً أو مُتَفَرِّقاً .

ولا يُلقي فِي النّورَةِ مِن ذلِكَ شَيئاً ، حَتّى تُماثَ النّورَةُ بِالماءِ الحارِّ الَّذي يُطبَخُ فيهِ البابونَجُ والمَرزَنجُوشُ ، أو وَردُ البَنَفسَجِ اليابِسِ ؛ وإن جَمَعَ ذلِكَ أخَذَ مِنهُ اليَسيرَ مُجتَمِعا أو مُتَفَرِّقا قَدرَ ما يَشرَبُ الماءُ رائِحَتَهُ .

وَليَكُن زرنِيخُ النّورَةِ مِثلَ ثُلثِها . ويَدلُكُ الجَسَدَ بَعدَ الخُروجِ مِنها ما يَقطَعُ ريحَها كَوَرَقِ الخَوخِ ، وثَجيرِ العُصفُرِ ، وَالحِنّاءِ ، وَالسُّعدِ وَالوَردِ .

ومَن أرادَ أن يَأمَنَ النّورَةَ ويَأمَنَ إحراقَها ، فَليُقلِل مِن تَقليبِها ، وَليُبادِر _ إذا عُمِلَت _ في غَسلِها ، وأن يَمسَحَ البَدَنَ بِشَيءٍ مِن دُهنِ وَردٍ . فَإن أحرَقَت _ وَالعِياذُ بِاللّهِ _ اُخِذَ عَدَسٌ مُقَشَّرٌ فَيُسحَقُ بِخَلٍّ وَماءِ وَردٍ (5) ، ويُطلى عَلَى المَوضَعِ الَّذي أحرَقَتهُ النّورَةُ ؛ فَإِنَّهُ يَبرَأُ بِإِذنِ اللّهِ .

وَالَّذي يَمنَعُ مِن تَأثيرِ النّورَةِ لِلبَدَنِ هُوَ أن يُدلَكَ عَقيبَ النّورَةِ بِخَلِّ عِنَبٍ ، ودُهنِ وَردٍ دَلكاً جَيِّداً . (6) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 506 ، ح 11 عن السكوني عن الإمام الصادق عليه السلام ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 119 ، ح 260 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 139 ، ح 352 ، الجعفريّات ، ص 29 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله وفيه إلى «أربعين يوماً» ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 91 ، ح 14.
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 505 ، ح 2 وص 498 ، ح 9 عن عليّ بن أبي حمزة نحوه.
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 506 ، ح 12 عن عمّار الساباطي.
4- .في بعض نسخ المصدر ، وبحار الأنوار : «استعمال النُّورة» بدل «ألاّ يبثر».
5- .في بحار الأنوار : «... يُسحَقُ ناعِما ، ويُدافُ في ماءِ وَردٍ وخلٍّ...».
6- .طبّ الإمام الرضا عليه السلام ، ص 31 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 322.

ص: 545

5474.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس به خدا و روز واپسين ايمان دارد ، مبادا كه موى عانه خود را بيش از چهل روز وا گذارد . براى هر زنى هم كه به خدا و روز واپسين ايمان دارد ، روا نيست براى بيشتر از بيست روز ، اين كار را ترك كند .5475.صحيح مسلم عن زيد بن أرقم :الكافى_ به نقل از عبد الرحمان بن ابى عبد اللّه: روزى با امام صادق عليه السلام به حمّام رفتم . به من فرمود : «اى عبد الرحمان! موزدايى كن» .

گفتم : چند روز پيش ، موهاى خود را زدوده ام .

فرمود : «موزدايى كن ؛ چرا كه اين ، يك طهارت است» .5476.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :يك بار نوره كشيدن در تابستان ، از ده بار در زمستانْ بهتر است .5477.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في بَيانِ مَنزِلَةِ الأَئِمَّةِ عليهم السلام _ ) امام رضا عليه السلام :هر گاه خواستى جوش برنيايد (1) و بر بدنت هيچ زخم يا تَرَك پوست و يا سياهْ لكّه اى رخ ننمايد ، پيش از نوره كشيدن ، با آب سرد ، شستشو كن . هر كس مى خواهد براى نوره كشيدن به حمّام برود ، دوازده ساعت ، يعنى يك روز كامل پيش از آن ، از نزديكى خوددارى كند . سپس اندكى صبر (2) يا اقاقيا (3) و يا پيلْ زَهره (4) و يا قدرى از همه آنها را با هم در نوره بريزد . البته اين كار را پس از آن انجام دهد كه نوره ، در آب گرمى حل شده باشد كه در آن ، بابونه يا مَرزَنگوش يا گُلِ بنفشه خشك و يا اندكى از همه آنها ، به اندازه اى كه بوى خود را به آب بدهد ، جوشانده شده است . در اين ميان ، زرنيخ هم بايد به اندازه يكْ ششمِ نوره باشد .

پس از نوره كشيدن هم بايد چيزى همانند برگ هلو ، كُنجاره گل كاجيره ، حَنا و مُشكك و گُل سرخ (5) به بدن ماليده شود تا بوى آن را از ميان ببرد . هر كس مى خواهد از سوختن بدن با نوره در امان بماند ، كمتر آن را هم بزند و به محض عمل نمودن ، آن را بشويد و قدرى روغن گُل سرخ نيز بر بدن بمالد . و اگر نوره بدن را بسوزانْد ، مقدارى عدس پوست كَنده بردارد ، خوب آرد كند ، در گلاب و سركه حل كند و بر جاى زخم بمالد ، كه به اذن خداوند متعال ، بهبود خواهد يافت . آنچه مانع اثر گذاشتن نوره بر بدن مى شود ، اين است كه محل ، با سركه انگور ، پياز دشتىِ كاملاً تُرش و روغن گُل سرخ ، خوب ماليده شود . .


1- .در برخى از نسخ طبّ الإمام الرضا عليه السلام و همچنين در بحار الأنوار به جاى «جوش بر نيايد» ، عبارت «نوره بكشى» آمده است.
2- .. عصاره اى تلخ از درختى كه آن را به هندى ايلوا گويند (ر .ك : لغت نامه دهخدا) .
3- .در متن عربى ، واژه «القاقيا» آمده كه ظاهراً تصحيف «اقاقيا» است. اقاقيا ، مأخوذ از يونانى ، عصاره خارى است كه پوست را بدان ، دباغى مى كنند و آن ، صلب و سياه رنگ است و بعضى مى گويند ، صمغِ خار مغيلان است اگر به خود برگيرند ، قطع خون رفتن مى كند. عصاره قرظ «سقط» ، كه آن را خشك كنند و از آن قرص مى سازند (ر. ك: لغت نامه دهخدا) .
4- .پيل زهره : فيل زهرج يا فيل زهره ، درخت حضض است و ثمره آن ، مثل فلفل است و آن ، قِسمى از لوف الكبير است كه حضض هندى ، عصاره آن و قاتل فيل است (ر. ك: لغت نامه دهخدا) .
5- .در بحار الأنوار اين افزوده نيز آمده است : «و نيز سنبل، چه جدا و چه مخلوطى از آنها». در برخى از نسخ بحار الأنوار ، واژه «السك» هم افزوده شده كه خود ، به معناى بويه مُشكك است .

ص: 546

راجع : ج1 ، ص 642 (ما يعين على الجماع / النورة).

10 / 9دَفنُ الشَّعرِ5478.الإمام الصادق عليه السلام :دعائم الإسلام :عَن علِيٍّ عليه السلام أنَّهُ أمَرَ بِدَفنِ الشَّعرِ ، وقالَ : كُلُّ ما وَقَعَ مِن ابنِ آدَمَ فَهُوَ مَيتَةٌ . (1)5478.امام صادق عليه السلام :الخصال عن عائشة :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ يَأمُرُ بِدَفنِ سَبعَةِ أشياءَ مِنَ الإِنسانِ : الشَّعرِ ، وَالظُّفرِ ، وَالدَّمِ ، وَالحَيضِ ، وَالمَشيمَةِ ، وَالسِّنِّ ، وَالعَلَقَةِ . (2)راجع : ج1 ، ص 556 (دفن الأظفار).

.


1- .دعائم الإسلام ، ج 1 ، ص 329 ، بحار الأنوار ، ج 99 ، ص 302 ، ح 45.
2- .الخصال ، ص 340 ، ح 1 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 125 ، ح 2؛ كنز العمّال ، ج 7 ، ص 127 ، ح 18320 نقلاً عن الحكيم.

ص: 547

10 / 9دفن موهاى زايد

همچنين ، ر.ك : ج1 ، ص643 (آنچه انسان را بر آميزش يارى مى دهد / نوره كشيدن).

10 / 9دفن موهاى زايد5481.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :دعائم الإسلام :از امام على عليه السلام روايت شده كه به دفن كردن موها فرمان داد و فرمود : «هر چه از آدميزاد جدا مى شود ، مردار است» .5481.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الخصال_ به نقل از عايشه: پيامبر خدا به دفن هفت چيز از انسان ، امر مى فرمود : مو ، ناخن ، خون ، حيض ، جفت جنين ، دندان ، و خون بسته .همچنين ، ر. ك : ج1 ، ص557 (دفن ناخن هاى گرفته شده).

.

ص: 548

10 / 10ما يَنفَعُ لاِءنباتِ الشَّعرِ5485.عنه صلى الله عليه و آله ( _ وقد سألَهُ أبو ذرٍّ عن أفْضَلِ الجِهاد _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اِختَضِبوا بِالحِنّاءِ ؛ فَإِنَّهُ يَجلُو البَصَرَ ، ويُنبِتُ الشَّعرَ ، ويُطَيِّبُ الرّيحَ ، ويُسَكِّنُ الزَّوجَةَ . (1)5486.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الهادي عليه السلام :التَّسريحُ بِمِشطِ العاجِ يُنبِتُ الشَّعرَ فِي الرَّأسِ ، ويَطرُدُ الدّودَ مِنَ الدِّماغِ ، ويُطفِئُ المِرارَ ، ويُنَقِّي اللِّثَةَ وَالعُمورَ . (2)5487.الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام :الكُحلُ يُنبِتُ الشَّعرَ ، ويُحِدُّ البَصَرَ ، ويُعينُ عَلى طولِ السُّجودِ . (3)5482.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :الإِثمِدُ يَجلُو البَصَرَ ، ويُنبِتُ الشَّعرَ ، ويَذهَبُ بِالدَّمعَةِ . (4)5483.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ به اصحابش _ ) الإمام الرضا عليه السلام :السِّواكُ يَجلُو البَصَرَ ، ويُنبِتُ الشَّعرَ ، ويَذهَبُ بِالدَّمعَةِ . (5)5484.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :التّينُ يَذهَبُ بِالبَخَرِ ، ويَشُدُّ الفَمَ والعَظمَ ، ويُنبِتُ الشَّعرَ ، ويَذهَبُ بِالدّاءِ ، ولايُحتاجُ مَعَهُ إلى دَواءٍ . (6)راجع : ج1 ، ص 300 _ 302 ، ح466 إلى ح 469 ، و ح 473 .

.


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 483 ، ح 4 عن الإمام زين العابدين عليه السلام ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 121 ، ح 272 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 99 ، ح 9.
2- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 167 ، ح 478 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 51 ، ح 9.
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 494 ، ح 6 .
4- .الكافي ، ج 6 ، ص 494 ، ح 7 ، ثواب الأعمال ، ص 40 ، ح 1 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 94 ، ح 3؛ مسند ابن حنبل ، ج 1 ، ص 497 ، ح 2047 ، السنن الكبرى ، ج 4 ، ص 436 ، ح 8257 كلاهما عن ابن عبّاس عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله وليس فيهما «ويذهب بالدمعة» ، كنز العمّال ، ج 10 ، ص 19 ، ح 28163 نقلاً عن التاريخ الكبير للبخاري عن معبد بن هوذة .
5- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 118 ، ح 279 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 137 نقلاً عن طبّ الأئمّة لابني بسطام.
6- .الكافي ، ج 6 ، ص 358 ، ح 1 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 372 ، ح 2298 كلاهما عن أحمد بن محمّد بن أبي نصر ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 376 ، ح 478 كلاهما نحوه ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 185 ، ح 2.

ص: 549

10 / 10آنچه براى درمان كم مويى سودمند است

10 / 10آنچه براى درمان كم مويى سودمند است5488.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به حنا خضاب بنديد ؛ چرا كه ديده را جلا مى دهد ، مو بر مى روياند ، بو را خوش مى سازد و همسر مرد را آرامش مى بخشد .5489.عنه صلى الله عليه و آله :امام هادى عليه السلام :شانه كردن با شانه عاج ، مو را بر سر مى روياند ، كِرم ها را از مغز ، دور مى سازد ، تلخه را فرو مى نشاند ، و لثه و گوشت ميان دندان ها را پاك و تميز مى كند .5490.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :سرمه ، مو بر مى روياند ، ديده را تيزى مى بخشد و انسان را بر طولانى ساختن سجده ، يارى مى رساند .5491.المحجّة البيضاء عن طلحة :امام صادق عليه السلام :سرمه اِثْمِد ، چشم را جلا مى دهد ، مو بر مى روياند و اشك را مى بَرَد .5488.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :مسواك زدن ، ديده را جلا مى دهد ، مو بر مى روياند و آبريزش چشم را از ميان مى بَرَد .5489.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :انجير ، بوى بد دهان را مى بَرَد ، دهان و استخوان ها را استحكام مى بخشد ، مو بر مى رويانَد ، درد را مى بَرَد و با وجود آن ، ديگر به دارويى نياز نيست .همچنين، ر.ك : (آنچه ديده را جلا مى دهد / سرمه) ج1، ص301 _ 303 ، ح 466 تا 469 و ح 473.

.

ص: 550

الفصل الحادي عشر : الظّفر11 / 1الإشارَةُ إلَى ما فيهِ مِنَ الحِكمَةِ5494.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لأبي ذَرٍّ _ ) الإمام الصادق عليه السلام_ لِلمُفَضَّلِ بنِ عُمَرَ: فَكِّر يا مُفَضَّلُ . . . لِمَ صارَتِ الأَظفارُ عَلى أطرافِ الأَصابِ_عِ إلاّ وِقايَةً لَها ، ومَعونَةً عَلَى العَمَلِ ؟ (1)11 / 2تَقليمُ الأَظفارِ5492.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :خَلِّلوا لِحاكُم ، وقُصّوا أظافيرَكُم ؛ فَإِنَّ الشَّيطانَ يَجري ما بَينَ اللَّحمِ وَالظُّفرِ . (2) .


1- .بحار الأنوار ، ج 3 ، ص 75 وج 61 ، ص 326 ، ح 30 كلاهما نقلاً عن الخبر المشتهر بتوحيد المفضّل.
2- .الجامع لأخلاق الراوي وآداب السامع ، ج 1 ، ص 589 ، ح 768 ، كنز العمّال ، ج 9 ، ص 301 ، ح 26101 نقلاً عن ابن عساكر وكلاهما عن جابر بن عبد اللّه .

ص: 551

فصل يازدهم : ن_اخ_ن

11 / 1اشاره به حكمت نهفته در آن

11 / 2كوتاه كردن ناخن

فصل يازدهم : ن_اخ_ن11 / 1اشاره به حكمت نهفته در آن5496.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ خطاب به مفضّل بن عمر: اى مفضّل! در اين بينديش كه چرا ناخن ها در سرْانگشت ها واقع شده اند . جز براى آن كه از انگشت ها حفاظت كنند و در انجام دادن كارها يارى دهند؟11 / 2كوتاه كردن ناخن5499.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ميان ريش خود را تميز كنيد و ناخن هايتان را بگيريد ؛ زيرا شيطان ، ميان گوشت و ناخن ، روان مى شود .

.

ص: 552

5500.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :يَسأَلُ أحَدُكُم عَن خَبَرِ السَّماءِ وهُوَ يَدَعُ أظفارَهُ كَأَظافيرِ الطَّيرِ ، يَجتَمِعُ فيهَا الجَنابَةُ ، وَالخَبَثُ ، وَالتَّفَثُ ! (1)5501.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :مَن لَم يَحلِق عانَتَهُ ، ويُقَلِّم أظفارَهُ ، ويَجُزَّ شارِبَهُ ، فَلَيسَ مِنّا . (2)5497.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :تَقليمُ الأَظفارِ يَمنَعُ الدّاءَ الأَعظَمَ ، ويُدِرُّ الرِّزقَ . (3)5498.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :الفِطرَةُ قَصُّ الأَظفارِ ، وأخذُ الشّارِبِ ، وحَلقُ العانَةِ . (4)5499.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :إنَّما قُصَّ الأَظفارُ ؛ لِأَنَّها مَقيلُ الشَّيطانِ ، ومِنهُ يَكونُ النِّسيانُ . (5)5500.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ أستَرَ وأخفى ما يُسَلِّطُ الشَّيطانَ مِن ابنِ آدَمَ أن صارَ أن يَسكُنَ تَحتَ الأَظافيرِ . (6)5501.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :مِنَ السُّنَّةِ تَقليمُ الأَظفارِ . (7)5502.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :السُّنَّةُ فِي الإِحرامِ تَقليمُ الأَظفارِ ، وأخذُ الشّارِبِ ، وحَلقُ العانَةِ . (8) .


1- .مسند ابن حنبل ، ج 9 ، ص 140 ، ح 23601 ، المعجم الكبير ، ج 4 ، ص 184 ، ح 4086 كلاهما عن أبي أيّوب الأنصاري ، السنن الكبرى ، ج 1 ، ص 271 ، ح 829 ، مسند الطيالسي ، ص 81 ، ح 596 عن أبي أيّوب الأزدي وليس فيها «والخبث» ، كنز العمّال ، ج 6 ، ص 659 ، ح 17260.
2- .مسند ابن حنبل ، ج 9 ، ص 125 ، ح 23539 عن يزيد بن عمرو المعافري عن رجل من بني غفّار ، كنز العمّال ، ج 6 ، ص 651 ، ح 17220.
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 490 ، ح 1 عن الحسن بن راشد ، الخصال ، ص 612 ، ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عن الإمام عليّ عليهم السلام ، ثواب الأعمال ، ص 42 ، ح 4 عن أبي بصير عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، جامع الأخبار ، ص 334 ، ح 943 عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، تحف العقول ، ص 101 عن الإمام عليّ عليه السلام ، بحارالأنوار ، ج 76 ، ص 119 ، ح 2.
4- .سنن النسائي ، ج 1 ، ص 15 عن ابن عمر ، كنز العمّال ، ج 6 ، ص 653 ، ح 17228.
5- .الكافي ، ج 6 ، ص 490 ، ح 6 عن أبي حمزة ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 154 ، ح 410 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 123 ، ح 12.
6- .الكافي ، ج 6 ، ص 490 ، ح 7 عن حذيفة بن منصور.
7- .الكافي ، ج 6 ، ص 490 ، ح 5 عن ابن عقبة عن أبيه.
8- .الكافي ، ج 4 ، ص 326 ، ح 2 عن حريز.

ص: 553

5503.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :برخى از شما از خبرِ آسمان مى پرسند ، در حالى كه ناخن هاى خود را به سانِ ناخن هاى پرندگان ، وا مى گذارند كه در آنها جنابت ، آلودگى و چرك ، جاى مى گيرد .5504.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس موى عانه خود را نتراشد ، ناخن هاى خود را كوتاه نكند و سبيل خود را از ته نچيند ، از ما نيست .5502.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كوتاه كردن ناخن ها ، از بيمارى بزرگ ، جلوگيرى مى كند و روزى را سرشار مى سازد .5503.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فطرت ، برچيدن ناخن ها ، گرفتن سبيل و تراشيدن موى عانه است .5504.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :ناخن ها را از آن رو بايد كوتاه كرد كه جايگاه شيطان است و فراموشى ، از آن سرچشمه مى گيرد .5505.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :پوشيده ترين و پنهان ترين جايى كه شيطان براى چيره شدن بر آدميزاد مى يابد ، اين است كه در زير ناخن ها جاى گيرد .5506.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :كوتاه كردن ناخن ها از سنّت است .5507.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في وَصيّتِهِ لعليٍّ عليه السلام _ ) امام صادق عليه السلام :كوتاه كردن ناخن ها ، گرفتن سبيل و تراشيدن [موى] عانه در احرام ، از سنّت است . .

ص: 554

11 / 3تَقليمُ الأَظفارِ يَومَ الجُمُعَةِ5506.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن قَلَّمَ أظافيرَهُ يَومَ الجُمُعَةِ لَم تَشعَث أنامِلُهُ . (1)5507.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در سفارش خود به على عليه السلام _ ) الإمام الصادق عليه السلام :أخذُ الشّارِبِ وَالأَظفارِ مِنَ الجُمُعَةِ إلَى الجُمُعَةِ أمانٌ مِنَ الجُذامِ. (2)5508.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ به على عليه السلام _ ) عنه عليه السلام :تَقليمُ الأَظفارِ يَومَ الجُمُعَةِ يُؤمِنَ مِنَ الجُذامِ ، وَالبَرَصِ ، وَالعَمى ، وإن لَم تَحتَج فَحُكَّها . (3)5509.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :خُذ مِن شارِبِكَ وأظفارِكَ في كُلِّ جُمُعَةٍ ، فَإِن لَم يَكُن فيها شَيءٌ فَحُكَّها لا يُصيبُكَ جُنونٌ ، ولا جُذامٌ ، ولا بَرَصٌ . (4)5510.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في خُطبة الوَداعِ _ ) الإمام الباقر عليه السلام :مَن أدمَنَ أخذَ أظفارِهِ كُلَّ خَميسٍ لَم تَرمَد عَينُهُ . (5)راجع : (الوقاية من بعض أمراض العين) ج1 ، ص 286 ، ح 437 ، وص 288 ، ح 439 .

.


1- .النوادر للراوندي ، ص 148 ، ح 206 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 152 ، ح 397 عن الإمام الصادق عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله وفيه «تسعف» بدل «تشعث» ، الجعفريّات : ص 29 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام وفيه «أفاصله» بدل «أنامله» ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 127 ، ح 308 عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 122 ، ح 12.
2- .الكافي ، ج 3 ، ص 418 ، ح 7 ، تهذيب الأحكام ، ج 3 ، ص 236 ، ح 622 ، الخصال ، ص 39 ، ح 24 كلّها عن حفص بن البختري ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 152 ، ح 396 ، جامع الأخبار ، ص 334 ، ح 938 ، بحار الأنوار ،ج 76 ، ص 110 ، ح 4.
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 490 ، ح 2 ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 126 ، ح 301 ، الخصال ، ص 391 ، ح 87 ، ثواب الأعمال ، ص 42 ، ح 5 كلّها عن هشام بن سالم ، الدعوات ، ص 78 ، ح 190 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 110 ، ح 6.
4- .الكافي ، ج 6 ، ص 490 ، ح 3 ، تهذيب الأحكام ، ج 3 ، ص 237 ، ح 628 وفيه «فزكّها» بدل «فحكّها» وكلاهما عن عبد اللّه بن هلال ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 152 ، ح 398 نحوه ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 268 ، ح 56 .
5- .الكافي ، ج 6 ، ص 491 ، ح 14 عن عبد اللّه بن الفضل النوفلي عن أبيه ، طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 84 عن محمّد بن أبي الحسن عن الإمام الصادق عليه السلام ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 127 ، ح 311 وفيه «لم يرمد ولده» ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 146 ، ح 11.

ص: 555

11 / 3كوتاه كردن ناخن ها در روز جمعه

11 / 3كوتاه كردن ناخن ها در روز جمعه5514.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس روز جمعه ناخن هاى خود را كوتاه كند ، سرانگشت هايش آشفته نشود .5509.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :گرفتن سبيل و ناخن ها از جمعه تا جمعه ، مايه ايمنى از جذام است .5510.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در خطبه حَجّة الوداع _ ) امام صادق عليه السلام :كوتاه كردن ناخن ها در روز جمعه از جذام و پيسى و كورى ايمنى مى دهد ؛ اگر هم نيازى به كوتاه كردن نبود ، آنها را [كمى] بساى .5511.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :در هر جمعه ، اندكى از سبيل و ناخن هاى خود را بگير ؛ و اگر هم چيزى وجود نداشته باشد ، جاى آن را بساى ، (1) تا ديوانگى ، جذام و پيسى به تو نرسد .5512.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :هر كس به گرفتن ناخن در هر پنج شنبه عادت داشته باشد ، چشمْ درد نگيرد . (2)ر. ك : پيشگيرى از برخى بيمارى هاى چشم / ج1 ، ص287 ح 437 و ص289 ، ح439.

.


1- .. در تهذيب الأحكام به جاى «بساى» ، عبارت «تيز كن» آمده است .
2- .. در كتاب من لا يحضره الفقيه عبارت «فرزندش چشم درد نبيند» آمده است .

ص: 556

11 / 4دَفنُ الأَظفارِ5516.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اِدفِنوا دِماءَكُم وأشعارَكُم وأظفارَكُم ، لا تَلعَبُ (1) بِهَا السَّحَرَةُ . (2)5517.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :قُصّوا أظافيرَكُم ، وَادفِنوا قُلاماتِكم ، ونَقّوا بَراجِمَكُم ، ونَظِّفوا لِثاتِكُم مِنَ الطَّعامِ ، وَاستاكوا ، ولا تَدخُلوا عَلَيَّ فَخرا بَخَرا . (3)5515.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام_ في قَولِ اللّهِ عز و جل : « أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ كِفَاتًا * أَحْيَآءً وَ أَمْوَ تًا » (4) _: دَفنُ الشَّعرِ وَالظُّفرِ . (5)5516.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :يَدفِنُ الرَّجُلُ أظافيرَهُ وشَعرَهُ إذا أخَذَ مِنها ، وهِيَ سُنَّةٌ . (6)راجع : ج1 ، ص 546 (دفن الشعر).

.


1- .كذا في المصدر والصحيح : كي لا تلعب .
2- .الفردوس ، ج 1 ، ص 102 ، ح 336 عن جابر ، كنز العمّال ، ج 6 ، ص 656 ، ح 17245.
3- .كنز العمّال ، ج 6 ، ص 655 ، ح 17239 نقلاً عن الحكيم عن عبد اللّه بن كثير.
4- .المرسلات : 25 و 26.
5- .الكافي ، ج 6 ، ص 493 ، ح 1 عن أبي كهمس ، معاني الأخبار ، ص 342 ، ح 1 عن حمّاد بن عيسى نحوه ، بحار الأنوار ، ج 60 ، ص 81 ، ح 8 .
6- .كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 128 ، ح 316 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 155 ، ح 412 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 123 ، ح 12.

ص: 557

11 / 4دفن ناخن هاى گرفته شده

11 / 4دفن ناخن هاى گرفته شده5520.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خونتان ، موهايتان و ناخن هايتان را به خاك بسپاريد تا ساحران ، آنها را بازيچه نگيرند .5521.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ناخن هاى خود را بچينيد و چيده هاى خود را به خاك بسپاريد ، لاى انگشتان خود را تميز كنيد ، لثه هاى خود را از غذا پاك سازيد ، مسواك بزنيد و با دهان بدبو بر من وارد نشويد .5522.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ در تفسير آيه «مگر زمين را محلّ اجتماع نگردانيديم؛ چه براى زندگان ، چه براى مردگان؟» : مقصود به خاك سپردن مو و ناخن است .5523.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :مرد ، چون ناخن و موى خود را مى گيرد ، آنچه را گرفته است ، به خاك بسپارد ؛ و اين كار ، سنّت (مستحب) است .ر. ك : ج1 ، ص547 (دفن موهاى زايد).

.

ص: 558

الفصل الثاني عشر : العظام12 / 1الإِشارَةُ إلَى ما فيها مِنَ الحِكمَةِ5521.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام_ لِلطَّبيبِ الهِندِيِّ: جُعِلَ طَيُّ الرُّكبَةِ إلى خَلفٍ ؛ لِأَنَّ الإِنسانَ يَمشي إلى بَينِ يَدَيهِ فَيَعتَدِلُ الحَرَكاتُ ، ولَولا ذلِكَ لَسَقَطَ فِي المَشيِ .

وجُعِلَتِ القَدَمُ مُخَصَّرَةً ؛ لِأَنَّ الشَّيءَ إذا وَقَعَ عَلَى الأَرضِ جَميعَهُ ثَقُلَ كَثِقَلِ حَجَرِ الرَّحا ، فَإِذا كانَ عَلى حَرفِهِ رَفَعَهُ الصَّبِيُّ ، وإذَا وَقَعَ عَلى وَجهِهِ صَعُبَ نَقلُهُ عَلَى الرَّجُلِ . (1)5522.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام_ لِلمُفَضَّلِ بنِ عُمَرَ: يا مُفَضَّلُ ، اُنظُر إلى ما خُصَّ بِهِ الإِنسانُ في خَلقِهِ تَشريفاً وتَفضيلاً عَلَى البَهائِمِ ؛ فَإِنَّهُ خُلِقَ يَنتَصِبُ قائِماً ويَستَوي جالِساً لِيَستَقبِلَ الأَشياءَ بِيَدَيهِ وجَوارِحِهِ ويُمكِنُهُ العِلاجُ وَالعَمَلُ بِهِما ، فَلَو كانَ مَكبوباً عَلى وَجهِهِ كَذاتِ الأربَعِ ، لَمَا استَطاعَ أن يَعمَلَ شَيئاً مِنَ الأَعمالِ . . .

لِمَ حَمَلَ الإِنسانُ عَلى فَخِذَيهِ وَأليَتَيهِ هذَا اللَّحمَ؟ إلاّ لِيَقِيَهُ مِنَ الأَرضِ فَلا يَتَأَلَّمُ مِنَ الجُلوسِ عَلَيهِما ، كَما يَألَمُ مَن نَحَلَ جِسمُهُ وقَلَّ لَحمُهُ إذا لَم يَكُن بَينَهُ وبَينَ الأَرضِ حائِلٌ يَقيهِ صَلابَتَها . . .

فَكِّر في أبنِيَةِ أبدانِ الحَيَوانِ وتَهيِئَتِها عَلى ما هِيَ عَلَيهِ ، فَلا هِيَ صِلابٌ كَالحِجارَةِ ولَو كانَت كَذلِكَ لا تَنثَني ولا تَتَصَرَّفُ فِي الأَعمالِ ، ولا هِيَ عَلى غايَةِ اللّينِ والرَّخاوَةِ فَكانَت لا تَتَحامَلُ ولا تَستَقِلُّ بِأَنفُسِها ، فَجُعِلَت مِن لَحمٍ رَخوٍ تَنثَني تَتَداخَلُهُ عِظامٌ صِلابٌ يُمسِكُهُ عَصَبٌ وعُروقٌ تَشُدُّهُ ويُضَمُّ بَعضُهُ إلَى بَعضٍ ، وغُلِّفَت فَوقَ ذلِكَ بِجِلدٍ يَشتَمِلُ عَلَى البَدَنِ كُلِّهِ .

ومِن أشباهِ ذلِكَ هذِهِ التَّماثيلُ الَّتي تُعمَلُ مِنَ العيدانِ وتُلَفُّ بِالخَرقِ وتُشَدُّ بِالخُيوطِ ويُطلى فَوقَ ذلِكَ بِالصَّمغِ ، فَيَكونُ العيدانُ بِمَنزِلَةِ العِظامِ ، وَالخَرقُ بِمَنزِلَةِ اللَّحمِ ، وَالخُيوطُ بِمَنزِلَةِ العَصَبِ وَالعُروقِ ، وَالطِّلا بِمَنزِلَةِ الجِلدِ ، فَإِن جازَ أن يَكونَ الحَيَوانُ المُتَحَرِّكُ حَدَثَ بِالإِهمالِ مِن غَيرِ صانِعٍ جازَ أن يَكونَ ذلِكَ في هذِهِ التَّماثيلِ المَيِّتَةِ ، فَإِن كانَ هذا غَيرَ جائِزٍ فِي التَّماثيلِ فَبِالحَرِيِّ ألاّ يَجوزَ فِي الحَيَوانِ . . .

فَالإِنسُ لَمّا قَدَروا أن يَكونوا ذَوي ذِهنٍ وفِطنَةٍ وعِلاجٍ لِمِثلِ هذِهِ الصِّناعاتِ مِنَ البِناءِ وَالتِّجارَةِ وَالصِّياغَةِ وغَيرِ ذلِكَ ، خُلِقَت لَهُم أكُفٌّ كِبارٌ ذَواتُ أصابِعَ غِلاظٍ ؛ لِيَتَمَكَّنوا مِنَ القَبضِ عَلَى الأَشياءِ ، وأوكَدَها هذِهِ الصِّناعاتُ . (2) .


1- .الخصال ، ص 514 ، ح 3 ، علل الشرائع ، ص 101 ، ح 1 ، المناقب لابن شهرآشوب ، ج 4 ، ص 261 كلّها عن الربيع صاحب المنصور ، بحار الأنوار ، ج 10 ، ص 207 ، ح 9 .
2- .بحار الأنوار ، ج 3 ، ص 68 إلى ص 92 نقلاً عن الخبر المشتهر بتوحيد المفضّل .

ص: 559

فصل دوازدهم : استخوان ها

12 / 1اشاره به حكمت نهفته در استخوان ها

فصل دوازدهم : استخوان ها12 / 1اشاره به حكمت نهفته در استخوان ها5526.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ خطاب به طبيب هندى: تا خوردنِ زانو ، به سمت عقب قرار داده شده است ؛ چرا كه انسان به سمت جلو راه مى رود و حركات او با تعادل همراه است ؛ امّا اگر اين نبود ، انسان در هنگام راه رفتن [بر زمين] مى افتاد .

در كف پا ، گودى اى قرار داده شده است ؛ زيرا هر چيز ، چون به تمامى سطح بر زمين قرار گيرد ، به اندازه سنگ آسياب سنگين مى شود . اگر بر لبه اش بر روى زمين باشد ، يك كودك هم مى تواند آن را [از جاى خويش] برانَد . اگر هم كه چيزى به روى بر زمين قرار گيرد ، جابه جا كردن آن ، حتّى بر يك مرد ، سنگين مى آيد .5527.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ خطاب به مفضّل بن عمر: اى مفضّل! بنگر كه چگونه انسان در خلقتش ويژگى هايى يافته است تا بر چارپايان ، برترى و مِهترى داده شود. او به گونه اى آفريده شده است كه راست مى ايستد و راست مى نشيند تا با دستان و اندام ها ، روياروى چيزها قرار گيرد و بتواند با آنها در آويزد و كارى انجام دهد . اگر او به سانِ چارپايان ، صورت به سوى زمين داشت ، نمى توانست هيچ يك از كارها را انجام دهد ... .

چرا انسان بر ران و سرين خود ، اين گوشت را حمل مى كند ، جز براى آن كه او را از [درشتىِ] زمين نگه دارد تا از نشستن بر آن ، احساس درد نكند ، آن سان كه چون انسانِ نحيف و كم گوشت بنشيند و ميان او و زمين ، حائلى نباشد كه او را از درشتى زمين ، نگه دارد ، احساس درد كند؟...

در ساختار بدن جانوران و سامان يافتن آنان بر وضعى كه دارند ، انديشه كن . آنها نه به سانِ سنگ ، سخت آفريده شده اند ؛ و اگر چنين بودند ، نه خم مى شدند و نه مى توانستند به انجام دادن كارى دست بزنند . همچنين ، آنها بسيار نرم و سست نيز آفريده نشده اند كه نتوانند سنگينى خود را حمل كنند و نه به خويش اتّكا ورزند . آنها از گوشتى نرم آفريده شده اند كه خم مى شود و در درون آن نيز استخوان هايى سخت است و پى و رگ آن را نگه مى دارد و اينها همه را به يكديگر ، پيوند مى زند و در كنار هم نگه مى دارد . بر روى همه اينها غلافى از پوست قرار گرفته است كه همه بدن را در بر مى گيرد .

حكايت بدن ، حكايت اين تنديس هاست كه از چوب ساخته و در آنها ، پارچه اى بر اطراف چوب پيچيده و به كمك نخ ، به هم بسته مى شود و آن گاه لايه اى از صَمْغ نيز آنها را مى پوشاند . چوب ها به منزله استخوان ، پارچه ها به منزله گوشت ، و نخ ها به منزله پِى و رگ و آن لايه نيز به منزله پوست است . اگر اين احتمال روا باشد كه جانوران متحرّك ، به خودى خود و بدون آفريدگار ، پديد آمده باشند ، چنين چيزى درباره اين تنديس هاى بى جان نيز روا خواهد بود ؛ امّا اگر اين احتمال درباره تنديس ها روا نباشد ، سزامندتر آن است كه درباره جانوران نيز روا نيست . . .

انسان ها چون توانسته اند صاحب ذهن و زيركى و توان دست يازيدن به حرفه هايى چون : بنا ساختن ، تجارت ، رنگرزى و جز آن باشند ، برايشان كفِ دستانى بزرگ و برخوردار از انگشتان درشت ، قرار داده شده است تا بتوانند چيزها را در دست گيرند و لازم ترينِ (1) آنها همين حرفه هاست .

.


1- .در متن عربى «أوكدها» آمده و در اين باره ، چند تفسير ممكن است : يكى آن كه گفته شود اين حرفه ها ، بيش از هر چيز ، به چنين ساختار و چنين خلقتى نيازمند است . ديگرى آن كه ضمير «ها» ، به نوع بشر برگردانده شود و واژه «أوكد» نيز فعل ماضى خوانده شده ، چنين معنا شود كه خداوند ، اين حرفه ها را به انسان الهام كرد و او را بر آنها بداشت . اين احتمال هم دور نيست كه ضمير «ها» به «أكفّ» برگردانده شود .

ص: 560

. .

ص: 561

. .

ص: 562

5525.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :المناقب عن سالم الضرير :إنَّ نَصرانِيّاً سَأَلَ الصّادِقَ عليه السلام تَفصيلَ الجِسمِ ، فَقالَ عليه السلام :

إنَّ اللّهَ تَعالى خَلَقَ الإِنسانَ عَلَى اثنَي عَشَرَ وُصلاً ، وعَلى مِئَتَينِ وسِتَّةٍ وأربَعينَ عَظماً ، وعَلى ثَلاثِمِئَةٍ وسِتّينَ عِرقاً . فَالعُروقُ هِيَ الَّتي تَسقِي الجَسَدَ كُلَّهُ ، وَالعِظامُ تُمسِكُها ، وَاللَّحمُ يُمسِكُ العِظامَ ، وَالعَصَبُ يُمسِكُ اللَّحمَ .

وجَعَلَ في يَدَيهِ اثنَينِ وثَمانينَ عَظماً ، في كُلِّ يَدٍ أحدٌ وأربَعونَ عَظماً ، مِنها : في كَفِّهِ خَمسَةٌ وثَلاثونَ عَظماً ، وفي ساعِدِهِ اثنانِ ، وفي عَضُدِهِ واحِدٌ ، وفي كَتِفِهِ ثَلاثَةٌ . وكَذلِكَ فِي الاُخرى .

وفي رِجلِهِ ثَلاثَةٌ وأربَعونَ عظَماً ، مِنها : في قَدَمِهِ خَمسَةٌ وثَلاثونَ عَظماً ، وفي ساقِهِ اثنانِ ، وفي رُكبَتِهِ ثَلاثَةٌ ، وفي فَخِذِهِ واحِدٌ ، وفي وَرِكِهِ اثنانِ . وكَذلِكَ فِي الاُخرى .

وفي صُلبِهِ ثَمانِيَ عَشَرَةَ فَقارَةً . وفي كُلِّ واحِدٍ مِن جَنبَيهِ تِسعَةُ أضلاعٍ . وفي عُنُقِهِ ثَمانِيَةٌ . وفي رَأسِهِ سِتَّةٌ وثَلاثونَ عَظماً . وفي فيهِ ثَمانِيَةٌ وعِشرونَ ، وَاثنانِ وثَلاثونَ (1) . (2)12 / 2ما يَشُدُّ العَظمَ5528.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اللَّحمُ وَاللَّبَنُ يُنبِتانِ اللَّحمَ ويَشُدّانِ العِظامَ ، وَاللَّحمُ يَزيدُ فِي السَّمعِ وَالبَصَرِ . (3) .


1- .قوله عليه السلام : «وفي فِيْه ثمانية وعشرون» أي في بدْوِ الإنبات ، ثمّ تنبت في قريب من العشرين أربعة اُخرى ، فلذا قال عليه السلام بعده : «وإثنان وثلاثون». ويحتمل أن يكون باعتبار اختلافها في الأشخاص (بحار الأنوار ، ج 47 ، ص 219) .
2- .المناقب لابن شهرآشوب ، ج 4 ، ص 256 ، بحار الأنوار ، ج 47 ، ص 218 ، ح 4 .
3- .دعائم الإسلام ، ج 2 ، ص 145 ، ح 511 ، بحارالأنوار ، ج 66 ، ص 76 ، ح 73.

ص: 563

12 / 2آنچه استخوان ها را استحكام مى بخشد

5529.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مناقب آل أبى طالب_ به نقل از سالم ضرير: مردى مسيحى از امام صادق عليه السلام درباره تشريح بدن پرسيد .

فرمود : «خداوند متعال ، انسان را بر دوازده اندام اصلى ، بر 246 استخوان و بر سيصد و شصت رگ آفريد . رگ ها همه بدن را آبيارى مى كنند ، استخوان ها اندام ها را نگه مى دارند ، گوشت ، استخوان ها را نگه مى دارد و پِى ، گوشت را نگه مى دارد .

در دستان انسان ، 82 استخوان قرار داد : در هر دست ، 41 استخوان . از اين شمار ، 35 استخوان در كف ، دو استخوان در فاصله ميان مچ و آرنج ، يكى در بازو و سه تا در شانه اوست ؛ و به همين اندازه نيز در دست ديگر .

در پاى او نيز 43 استخوان است . از اين شمار ، سى و پنج استخوان در قسمت پايين تر از مچ ، دو تا در ساق ، سه تا در زانو ، يكى در ران ، و دو تا در سرين اوست ؛ و به همين اندازه نيز در پاى ديگر .

در پشت او هم هجده مُهره است ، در هر يك از پهلوهاى او نُه دنده است ، در گردنش هشت [استخوان] ، در سر وى نيز 36 استخوان ، در دهانش 28 استخوان و [آن گاه] 32 استخوان است .12 / 2آنچه استخوان را استحكام مى بخشد5530.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :گوشت و شير ، گوشت مى رويانند و استخوان ها را استحكام مى بخشند ؛ و گوشت ، شنوايى و بينايى را افزون مى كند .

.

ص: 564

5531.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :شُربُ السَّويقِ بِالزَّيتِ يُنبِتُ اللَّحمَ ، ويَشُدُّ العَظمَ ، ويُرِقُّ البَشَرَةَ ، ويَزيدُ فِي الباهِ . (1)5530.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :طبّ الأئمّة عن بكير بن محمّد :كُنتُ عِندَ أبي عَبدِ اللّهِ الصّادِقِ عليه السلام فَقالَ لَهُ رَجُلٌ : يَابنَ رَسولِ اللّهِ ، يولَدُ الوَلَدُ فَيَكونُ فيهِ البَلَهُ وَالضَّعفُ .

فَقالَ : ما يَمنَعُكَ مِنَ السَّويقِ ؟ اِشرَبهُ ومُر أهلَكَ بِهِ ؛ فَإِنَّهُ يُنبِتُ اللَّحمَ ، ويَشُدُّ العَظمَ ، ولا يولَدُ لَكُم إلاَّ القَوِيُّ . (2)5531.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :المحاسن عن أحمد بن محمّد بن أبي نصر :قالَ أبُو الحَسَنِ الرِّضا عليه السلام : يا أحمَدُ ، كَيفَ شَهوَتُكَ البَقلَ؟

فَقُلتُ : إنّي لَأَشتَهي عامَّتَهُ .

قالَ : فَإِذا كانَ كَذلِكَ فَعَليَكَ بِالسِّلقِ ؛ فَإِنَّهُ يَنبُتُ عَلى شاطِئِ الفِردَوسِ ، وفيهِ شِفاءٌ مِنَ الأَدواءِ ، وهُوَ يُغَلِّظُ العَظمَ ويُنبِتُ اللَّحمَ . (3)5532.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :التّينُ يَذهَبُ بِالبَخَرِ ، ويَشُدُّ الفَمَ وَالعَظمَ ، ويُنبِتُ الشَّعرَ ، ويَذهَبُ بِالدّاءِ ، ولا يُحتاجُ مَعَهُ إلى دَواءٍ . (4)راجع : ج2 ، ص 374 _ 378 ، ح 1826 إلى 1829.

.


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 306 ، ح 7 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 287 ، ح 1937 كلاهما عن عبد اللّه بن مسكان ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 276 ، ح 6 .
2- .طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 88 ، بحار الأنوار ، ج 104 ، ص 79 ، ح 4 .
3- .المحاسن ، ج 2 ، ص 327 ، ح 2109 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 392 ، ح 1323 نحوه ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 217 ، ح 6 .
4- .الكافي ، ج 6 ، ص 358 ، ح 1 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 372 ، ح 2298 وليس فيه «الفم» وكلاهما عن أحمد بن محمّد بن أبي نصر ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 376 ، ح 1252 نحوه ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 185 ، ح 2 .

ص: 565

5534.الخصال عن أبي ذرٍّ :امام صادق عليه السلام :خوردن سويق با روغن زيتون ، گوشت برمى روياند ، استخوان را استحكام مى بخشد ، پوست را نازك مى كند و بر توان جنسى مى افزايد .5532.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :طبّ الأئمّة عليهم السلام_ به نقل از بكير بن محمّد: نزد امام صادق عليه السلام بودم . مردى به او گفت : اى پسر پيامبر خدا! فرزند ، زاده مى شود ؛ امّا در او كمْ عقلى و سستى است .

پرسيد : «چه چيزى تو را از سويق ، باز داشته است؟ آن را بخور و همسرت را نيز بدان فرمان ده ؛ چرا كه گوشت مى رويانَد ، استخوان را استحكام مى بخشد و سبب مى شود كه جز فرزندانى قوى از شما زاده نگردد» .5533.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :المحاسن_ به نقل از احمد بن محمّد بن ابى نصر: امام رضا عليه السلام فرمود : «اى احمد! ميل تو به سبزى ها چگونه است؟» .

گفتم : همه را دوست دارم .

فرمود : «اگر چنين است ، بر تو باد چغندر ؛ چرا كه بر ساحل فردوس مى رويد . در آن ، شفاى هر دردى است ، استخوان را درشت مى كند و گوشت مى رويانَد» .5534.الخصال ( _ به نقل از ابو ذر _ ) امام رضا عليه السلام :انجير ، بوى بد دهان را مى بَرَد ، دهان و استخوان ها را استحكام مى بخشد ، مو بر مى روياند ، درد را مى بَرَد و با وجود آن ، ديگر به دارويى نياز نيست .ر. ك : ج2 ، ص375 _ 379 ح 1826 _ 1829.

.

ص: 566

12 / 3ما يُقَوِّي السّاقَينِ وَالقَدَمَينِ5537.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :أكلُ الباقِلّى يُمَخِّخُ السّاقَينِ ، ويَزيدُ فِي الدِّماغِ ، ويُوَلِّدُ الدَّمَ الطَّرِيَّ . (1)5538.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :الغُبَيراءُ لَحمُهُ يُنبِتُ اللَّحمَ ، وعَظمُهُ يُنبِتُ العَظمَ ، وجِلدُهُ يُنبِتُ الجِلدَ ، ومَعَ ذلِكَ ، فَإِنَّهُ . . . يُقَوِّي السّاقَينِ . (2)5539.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :المَحمومُ يُغسَلُ لَهُ السَّويقُ ثَلاثَ مَرّاتٍ ويُعطاهُ ؛ فَإِنَّهُ يَذهَبُ بِالحُمّى ، ويُنَشِّفُ المِرارَ وَالبَلغَمَ ، ويُقَوِّي السّاقَينِ . (3)5540.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الكاظم عليه السلام :السَّويقُ إذا غَسَلتَهُ سَبعَ مَرّاتٍ وقَلَبتَهُ مِن إناءٍ إلى إناءٍ آخَرَ ، فَهُوَ يَذهَبُ بِالحُمّى ، ويُنزِلُ القُوَّةَ فِي السّاقَينِ وَالقَدَمَينِ . (4)5541.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :أطعِمُوا المَحمومَ لَحمَ القِباجِ ؛ فَإِنَّهُ يُقَوِّي السّاقَينِ ، ويَطرُدُ الحُمّى طَرداً . (5)5542.عنه صلى الله عليه و آله :الإ مام الرضا عليه السلام :الماءُ المُسَخَّنُ إذا غَلَّيتَهُ سَبعَ غَلَياتٍ وقَلَبتَهُ مِن إناءٍ إلى إناءٍ ، فَهُوَ يَذهَبُ بِالحُمّى ، ويُنزِلُ القُوَّةَ فِي السّاقَينِ وَالقَدَمَينِ . (6) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 344 ، ح 1 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 309 ، ح 2028 وليس فيه «الطري» وكلاهما عن محمّد بن عبد اللّه ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 397 ، ح 1348 وفيه «كلوا الباقِلّى فإنّه يمخّخ ...» ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 266 ، ح 3 .
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 361 ، ح 1 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 381 ، ح 1277 كلاهما عن ابن بكير ، بحار الأنوار ،ج 66 ، ص 188 ، ح 2.
3- .دعائم الإسلام ، ج 2 ، ص 150 ، ح 537 ، مستدرك الوسائل ، ج 16 ، ص 337 ، ح 20077 .
4- .الكافي ، ج 6 ، ص 306 ، ح 9 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 289 ، ح 1945 كلاهما عن النضر بن قرواش ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 418 ، ح 1418 عن الإمام الرضا عليه السلام ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 279 ، ح 19 .
5- .الكافي ، ج 6 ، ص 312 ، ح 4 عن محمّد بن حكيم ، بحارالأنوار ، ج 65 ، ص 43 ، ح 1.
6- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 340 ، ح 1097 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 451 ، ح 16 .

ص: 567

12 / 3آنچه استخوان هاى ساق و پا را محكم مى كند

12 / 3آنچه استخوان هاى ساق و پا را محكم مى كند5538.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :خوردن باقلا ، استخوان هاى ساق را تراكم درونى مى دهد ، توان مغز را افزون مى سازد و خون تازه توليد مى كند .5539.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :سنجد ، گوشتش گوشت مى روياند ، هسته اش استخوان را رشد مى دهد ، پوستش پوست را مى پرورد ... رگ جذام را به كلّى از ميان مى بَرَد و با اين همه ، ... ساق پا را نيز قوى مى كند .5540.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :به تبدار ، سه بار سويق شسته شده ، داده مى شود . اين ، تب را مى بَرَد ، تلخه و بلغم را مى خشكانَد و ساق پاها را تقويت مى كند .5541.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام :سويق ، چنانچه آن را هفت بار بشويى و از ظرفى به ظرف ديگر بريزى ، تب را مى بَرَد و نيرو را به ساق و پاها و قسمت پايين تر از مچ ، سرازير مى كند .5542.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام :به تبدار ، گوشت كبك بخورانيد ؛ چرا كه پاها را نيرو مى دهد و تب را كاملاً دور مى كند .5543.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :آب گرم ، چنانچه آن را هفت جوش بجوشانى و از ظرفى به ظرف ديگر درآورى ، تب را مى بَرَد و نيرو را به ساق پاها و قسمت پايين تر از مچ ، سرازير مى كند .

.

ص: 568

12 / 4ما يُلَيِّنُ المَفاصِلَ5545.عنه صلى الله عليه و آله :طبّ الأئمّة عن الأزرق بن سليمان :سَأَلتُ أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام عَنِ الإِجّاصِ ، فَقالَ :

نافِعٌ لِلمِرارِ ، ويُلَيِّنُ المَفاصِلَ ؛ فَلا تُكثِر مِنهُ فَيُعَقِّبَكَ رِياحاً فِي مَفاصِلِكَ . (1)12 / 5ما يُرخِي المَفاصِلَ5548.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الكاظم عليه السلام :شَعرُ الجَسَدِ إذا طالَ ، قَطَعَ ماءَ الصُّلبِ ، وأرخَى المَفاصِلَ ، ووَرَّثَ الضَّعفَ وَالسِّلَّ . (2)12 / 6ما يَنفَعُ لِوَجَعِ الخاصِرَةِ5546.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :قصص الأنبياء عن عبد اللّه بن سنان :سَأَلَ أبي أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام : هَل كانَ عيسى عليه السلام يُصيبُهُ ما يُصيبُ وُلدَ آدَمَ؟

قالَ : نَعَم ، ولَقَد كانَ يُصيبُهُ وَجَعُ الكِبارِ في صِغَرِهِ ، ويُصيبُهُ وَجَعُ الصِّغارِ في كِبَرِهِ ، ويُصيبُهُ المَرَضُ .

وكانَ إذا مَسَّهُ وَجَعُ الخاصِرَةِ في صِغَرِهِ _ وهُوَ مِن عِلَلِ الكِبارِ _ قالَ لاُِمِّهِ : اِبغي لي عَسَلاً وشونيزاً وزَيتاً فَتَعجِني بِهِ ، ثُمَّ ائتيني بِهِ .

فَأَتَتهُ بِهِ فَكَرِهَهُ .

فَتَقولُ : لِمَ تَكرَهُهُ وقَد طَلَبتَهُ؟ !

فَقالَ : هاتيهِ ، نَعَتُّهُ لَكِ بِعِلمِ النُّبُوَّةِ ، وأكرَهتُهُ لِجَزَعِ الصَّبا . ويَشُمُّ الدَّواءَ ، ثُمَّ يَشرَبُهُ بَعدَ ذلِكَ . (3) .


1- .طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 136 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 189 ، ح 1 .
2- .مستطرفات السرائر ، ص 57 ، ح 18 عن عليّ بن يقطين ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 91 ، ح 12 .
3- .قصص الأنبياء ، ص 270 ، ح 315 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 170 ، ح 4 .

ص: 569

12 / 4آنچه مفاصل را نرم مى كند

12 / 5آنچه مفاصل را سست مى كند

12 / 6آنچه براى درد پهلو سودمند است

12 / 4آنچه مفاصل را نرم مى كند5549.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ وقد سُئلَ عنِ التَّوبةِ النَّصوحِ _ ) طبّ الأئمّة عليهم السلام_ به نقل از ازرق بن سليمان: از امام صادق عليه السلام ، درباره آلو پرسيدم . فرمود : «براى تلخه ، مفيد است و مفاصل را نرم مى كند . البته ، از آن فراوان مخور ؛ چرا كه بادهايى را در مفاصل تو در پى مى آورد» .12 / 5آنچه مفاصل را سست مى كند5550.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ به ابن مسعود _ ) امام كاظم عليه السلام :موى بدن ، چون بلند شود ، آب كمر را قطع مى كند ، مفصل ها را سست مى گرداند و ضعف و سِل بر جاى مى نهد .12 / 6آنچه براى درد پهلو سودمند است5553.عنه صلى الله عليه و آله :قصص الأنبياء_ به نقل از عبد اللّه بن سنان: از امام صادق عليه السلام پرسيدم : آيا عيسى عليه السلام به آنچه آدمى زادگان بدان مبتلا مى شوند ، مبتلا مى شد؟

فرمود : «آرى . او در خردسالى به درد بزرگ سالان و در بزرگ سالى به درد خُردسالان ، گرفتار مى شد و بيمار هم مى شد . چون در دوران خردسالى به درد پهلو _ كه از بيمارى هاى بزرگ سالان است _ مبتلا مى شد ، به مادرش مى گفت : ص برايم قدرى عسل و سياهْ دانه و روغن زيتون بِجو و از آن ، خمير بساز و برايم بياورص . مادرش آن را برايش مى آورد ؛ امّا او آن را خوش نمى داشت . مادرش از او مى پرسيد : ص چرا آن را خوش ندارى ، در حالى كه خود ، آن را طلبيده اى؟ص . او در پاسخ مى گفت: ص بده به من . به دانش نبوّت آن را برايت نسخه كردم و به بى تابى كودكان ، آن را خوش نداشتمص . او دارو را مى بوييد و پس از آن مى نوشيد» .

.

ص: 570

12 / 7ما يَنفَعُ لِوَجَعِ الظَّهرِ5552.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن أحمد بن محمّد بن أبي نصر عن الإمام الرضا عليه السلام :الحِمَّصُ جَيِّدٌ لِوَجَعِ الظَّهرِ . وكانَ يَدعو بِهِ قَبلَ الطَّعامِ وبَعدَهُ . (1)5553.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله شَكا إلى رَبِّهِ عز و جل وَجَعَ الظَّهرِ ، فَأَمَرَهُ بِأَكلِ الحَبِّ بِاللَّحمِ ، _ يَعنِي الهَريسَةَ _ . (2)راجع : ج2 ص 480 (لحم الحبارى) .

.


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 343 ، ح 4 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 307 ، ح 2022 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 408 ، ح 1382 عن الإمام الصادق عليه السلام وليس فيه ذيله ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 263 ، ح 1 .
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 320 ، ح 3 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 169 ، ح 1469 ، بحار الأنوار ، ج 16 ، ص 174 ، ح 16 .

ص: 571

12 / 7آنچه براى كمردرد ، سودمند است

12 / 7آنچه براى كمردرد ، سودمند است5555.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از احمد بن محمّد بن ابى نصر: امام رضا عليه السلام فرمود : «نخود ، براى كمر درد ، سودمند است» . [درباره ايشان (امام رضا عليه السلام ) نيز نقل كرده است كه] او پيش و پس از غذا ، آن را مى طلبيد .5556.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا ، به درگاه پروردگار خويش عز و جل از كمرْ درد ناليد . خداوند به او فرمود كه دانه با گوشت بخورد ، يعنى هليم . (1)همچنين ، ر. ك : ج2 ، ص481 (گوشت هوبره) .

.


1- .معناى هليم و روايت هاى آن در جلد2 صفحه 499 خواهد آمد .

ص: 572

12 / 8ما يورِثُ النِّقرِسَ5560.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :التّينُ (1) ، وَالنَّبيذُ الَّذي يَشرَبُهُ أهلُهُ ، إذَا اجتَمَعا وَلَّدَا النِّقرِسَ وَالبَرَصَ . (2)12 / 9ما يَنفَعُ مِنَ النِّقرِسِ5558.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در سفارش خود به ابو ذر _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :كُلُوا التّينَ الرَّطبَ وَاليابِسَ ؛ فَإِنَّهُ يَزيدُ فِي الجِماعِ ، ويَقطَعُ البَواسيرَ ، ويَنفَعُ مِنَ النِّقرِسِ وَالإِبرِدَةِ . (3) .


1- .في بحار الأنوار وبعض نسخ المصدر : «اللبن» بدل «التين» .
2- .طبّ الإمام الرضا عليه السلام ، ص 63 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 321 .
3- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 377 ، ح 1204 عن كعب ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 186 ، ح 6 .

ص: 573

12 / 8آنچه نقرِس مى آورد

12 / 9آنچه براى نِقرِس ، سودمند است

12 / 8آنچه نقرِس مى آورد5561.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :انجير (1) و شراب خرما _ كه اهلش مى خورند _ چون با هم جمع شوند ، نقرس و پيسى به وجود مى آورند .12 / 9آنچه براى نِقرِس ، سودمند است5564.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :انجير ، تازه و خشك ، بخوريد ؛ چرا كه بر قدرت همبسترى مى افزايد ، بواسير را ريشه كن مى كند و براى درمان نقرس و سردىِ مزاج ، سودمند است .

.


1- .در برخى از نسخه هاى طبّ الإمام الرضا عليه السلام و نيز در بحار الأنوار ، به جاى «انجير» ، واژه «شير» آمده است.

ص: 574

الفصل الثالث عشر : الجهاز البولي والتّناسلي13 / 1الإِشارَةُ إلَى ما فيهِما مِنَ الحِكمَةِ5563.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام_ لِلمُفَضَّلِ بنِ عُمَرَ: فَكِّر يا مُفَضَّلُ ، كَيفَ جُعِلَت آلاتُ الجِماعِ فِي الذَّكَرِ وَالاُنثى جَميعا عَلى ما يُشاكِلُ ذلِكَ ، فَجُعِلَ لِلذَّكَرِ آلَةٌ ناشِرَةٌ تَمتَدُّ ، حَتّى تَصِلَ النُّطفَةُ إلَى الرَّحِم ، إذ كانَ مُحتاجا إلى أن يَقذِفَ ماءَهُ في غَيرِهِ ، وخُلِقَ لِلاُنثى وِعاءٌ قُعِّرَ لِيَشتَمِلَ عَلَى الماءَينِ جَميعا ، ويَحتَمِلَ الوَلَدَ ويَتَّسِعَ لَهُ ويَصونَهُ حَتّى يَستَحكِمَ ، ألَيسَ ذلِكَ مِن تَدبيرِ حَكيمٍ لَطيفٍ؟ ! سُبحانَهُ وتَعالى عَمّا يُشرِكونَ . . .

مَن جَعَلَ لِمَنافِذِ البَولِ وَالغائِطِ أشراجا تَضبِطُهُما ، لِئَلاّ يَجرِيا جَرَيانا دائِما فَيُفسِدَ عَلَى الإِنسانِ عَيشَهُ؟ فَكَم عَسى أن يُحصِيَ المُحصي مِن هذا؟ . . .

لَو كانَ فَرجُ الرَّجُلِ مُستَرخِيا كَيفَ كانَ يَصِلُ إلى قَعرِ الرَّحِمِ حَتّى يُفرِ غَ النُّطفَةَ فيهِ؟ ولَو كانَ مُنعِظا أبَدا كَيفَ كانَ الرَّجُلُ يَتَقَلَّبُ فِي الفِراشِ ، و يَمشي بَينَ النّاسِ وشَيءٌ شاخِصٌ أمامَهُ؟ ثُمَّ يَكونُ في ذلِكَ _ مَعَ قُبحِ المَنظَرِ _ تَحريكُ الشَّهوَةِ في كُلِّ وَقتٍ مِنَ الرِّجالِ وَالنِّساءِ جَميعا .

فَقَدَّرَ اللّهُ _ جَلَّ اسمُهُ _ أن يَكونَ أكثَرُ ذلِك لاَ يَبدو لِلبَصَرِ في كُلِّ وَقتٍ ، ولا يَكونَ عَلَى الرِّجالِ مِنهُ مُؤنَةٌ ، بَل جَعَلَ فيهِ القُوَّةَ عَلَى الاِنتِصابِ وَقتَ الحاجَةِ إلى ذلِكَ ، لِما قَدَّرَ أن يَكونَ فيهِ مِن دَوامِ النَّسلِ وبَقائِهِ . (1) .


1- .بحار الأنوار ، ج 61 ، ص 320 ، ح 30 إلى ص 327 وج 3 ، ص 66 إلى ص 75 كلاهما نقلاً عن الخبر المشتهر بتوحيد المفضّل.

ص: 575

فصل سيزدهم : دستگاه تناسل و دفع ادرار

13 / 1اشاره به حكمت نهفته در آن

فصل سيزدهم : دستگاه تناسل و دفع ادرار13 / 1اشاره به حكمت نهفته در آن5567.الاختصاص :امام صادق عليه السلام_ خطاب به مفضّل بن عمر: اى مفضّل! در اين بينديش كه چگونه آلت هاى آميزش در مرد و زن ، به گونه اى همخوانِ اين كار ، قرار داده شده است . براى مرد ، آلتى انبساط پذير قرار داده شده كه دراز مى شود تا نطفه به زهدان برسد ؛ چه اين كه مرد ، بدان نياز دارد كه آب خويش در ديگرى بيفكند . براى زن هم ظرفى گود آفريده شده تا هر دو آب را در خود ، جاى دهد و فرزند را در درون خود بپذيرد ، گنجايش او را داشته باشد و او را حفظ كند تا زمانى كه استحكام يابد . آيا اين ، برخاسته از تدبير خدايى حكيم و پُر مهر نيست؟ از آنچه برايش انباز مى گيرند ، پيراسته و فراتر باد! . . .

چه كسى گذرگاه پيشاب و مدفوع را خودْ جمع شونده قرار داد تا آنها را مهار كند و نگذارد پيوسته در جريان باشند و زندگىِ انسان را بر او تباه سازند؟ چه اندازه نعمت از اين دست را هر شمارنده اى مى تواند در شمار آورد؟ . . .

اگر آلت تناسلى مرد ، هميشه سست و فروهِشته بود ، چگونه مى توانست به ژرفاى زهدان برسد تا در آن جا نطفه را خالى كند؟ و اگر نيز هميشه در حالت نعوظ بود ، چگونه مرد مى توانست در بستر ، از اين پهلو بدان پهلو بچرخد و يا در حالى كه چيزى پيش آمده در جلو او هست ، در ميان مردم راه برود؟ چنين چيزى ، افزون بر زشتى چشم انداز ، تحريك شهوت را در زن و مرد ، در همه وقت ، در پى مى آورد .

بدين سان ، خداوند _ جلّ اسمه _ تقدير كرد كه بيشتر آن در همه اوقات ، به چشم نيايد و از آن ، دشوارى اى بر مردان تحميل نشود ؛ بلكه خداوند در آن نيرويى قرار داد كه به گاه نياز ، راست شود ؛ چرا كه او خود تقدير كرده كه استمرار و ماندگارى نسل ، از رهگذرِ آن باشد .

.

ص: 576

13 / 2الوَظيفَةُ13 / 2 _ 1العادَةُ الشَّهرِيَّةُالكتاب :« وَيَسْ_ئَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذىً فَاعْتَزِلُواْ النِّسَآءَ فِى الْمَحِيضِ وَلاَ تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّ بِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ » . (1)

الحديث :5572.كنز العمّال عن معاذ عن رسول اللّه صلى الله عليه ورسول اللّه صلى الله عليه و آله :أقَلُّ الحَيضِ ثَلاثَةُ أيّامٍ ، وأكثَرُهُ عَشَرَةُ أيّامٍ . (2) .


1- .البقرة : 222.
2- .سنن الدارقطني ، ج 1 ، ص 219 ، ح 61 عن واثلة بن الأسقع ، المعجم الكبير ، ج 8 ، ص 129 ، ح 7586 عن أبي اُمامة ، كنز العمّال ، ج 9 ، ص 407 ، ح 26719؛ الكافي ، ج 3 ، ص 75 ، ح 2 عن معاوية بن عمّار عن الإمام الصادق عليه السلام وح 1 ، تهذيب الأحكام ، ج 1 ، ص 156 ، ح 446 كلاهما عن أحمد بن محمّد بن أبي نصر عن الإمام الرضا عليه السلام وكلّها نحوه.

ص: 577

13 / 2كاركردها

13 / 2 _ 1عادت ماهانه

13 / 2كاركردها13 / 2 _ 1عادت ماهانهقرآن«از تو درباره خون حيض مى پرسند . بگو : آن آزردگى اى است . پس در ايّام حيض از زنان كناره گزينيد و نزديكشان مشويد تا پاك شوند . پس چون پاك شدند ، از همان سويى كه خداوند فرمانتان داده است ، به سراغشان رويد . خداوند ، توبه كنندگان را دوست دارد و طهارت جويان را دوست دارد»

حديث5573.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كمترين ايّام حيض ، سه روز و بيشترين آن ، ده روز است .

.

ص: 578

5574.كنز الفوائد :الإمام الصادق عليه السلام :إذا بَلَغَتِ المَرأَةُ خَمسينَ سَنَةً لَم تَرَ حُمرَةً ، إلاّ أن تَكونَ امرَأَةً مِن قُرَيشٍ . (1)5575.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن عبد الرحمن بن الحجّاج عن الإمام الصادق عليه السلام :ثَلاثٌ يَتَزَوَّجنَ عَلى كُلِّ حالٍ :

الَّتي لَم تَحِض ومِثلُها لا تَحيضُ . قالَ : قُلتُ : وما حَدُّها؟

قالَ : إذا أتى لَها أقَلُّ مِن تِسعِ سِنينَ ، والَّتي لَم يُدخَل بِها ، والَّتي قَد يَئِسَت مِنَ المَحيضِ ومِثلُها لا تَحيضُ .

قُلتُ : وما حَدُّها؟

قالَ : إذا كانَ لَها خَمسونَ سَنَةً . (2)5576.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن حفص بن البختري :دَخَلَت عَلى أبي عَبدِ اللّهِ امرَأَةٌ فَسَأَلَتهُ عَنِ المَرأَةِ يَستَمِرُّ بِهَا الدَّمُ فَلا تَدري حَيضٌ هُوَ أو غَيرُهُ ؟

قالَ : فَقالَ لَها : إنَّ دَمَ الحَيضِ حارٌّ عَبيطٌ أسوَدُ لَهُ دَفعٌ وحَرارَةٌ ، ودَمَ الاِستِحاضَةِ أصفَرُ بارِدٌ ، فَإِذا كانَ لِلدَّمِ حَرارَةٌ ودَفعٌ وسَوادٌ ، فَلتَدَعِ الصَّلاةَ .

قالَ : فَخَرَجَت وهِيَ تَقولُ : وَاللّهِ أن لَو كانَ امرَأَةً ما زادَ عَلى هذا ! (3) .


1- .تهذيب الأحكام ، ج 1 ، ص 397 ، ح 1236.
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 85 ، ح 4 ، تهذيب الأحكام ، ج 8 ، ص 67 ، ح 222 و ج 7 ، ص 469 ، ح 1881 نحوه وفيه «إذا بلغت ستّين سنة» بدل «إذا كان لها خمسون سنة» ، عوالي اللآلي ، ج 3 ، ص 386 ، ح 55 .
3- .الكافي ، ج 3 ، ص 91 ، ح 1 ، تهذيب الأحكام ، ج 1 ، ص 151 ، ح 429 ، عوالي اللآلي ، ج 3 ، ص 33 ، ح 88 .

ص: 579

5577.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :زن ، هنگامى كه به پنجاه سالگى برسد ، خون نمى بيند ، مگر آن كه زنى از قريش باشد .5578.عنه صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از عبد الرحمان بن حجّاج: امام صادق عليه السلام فرمود : «سه كس اند كه در هر حالتى مى توان با آنها عقد نكاح بست (1) : آن كه هنوز خون نديده است و همانندهايش نيز هنوز خون نمى بينند» .

پرسيدم : اندازه سنّى آن چيست؟

فرمود : «وقتى كمتر از نه سال بر او گذشته باشد . [سپس ادامه داد: دوم] آن كه كس با او دخول نكرده است و [سوم] آن كه از حيض نوميد شده و همانندهايش نيز حائض نمى شوند» .

گفتم : حدّ آن چيست؟

فرمود : «وقتى پنجاه سال داشته باشد» .5579.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في وصِيَّتِهِ لأبي ذرٍّ _ ) الكافى_ به نقل از حفص بن بخترى: زنى بر امام صادق عليه السلام وارد شد و از ايشان در اين باره پرسيد كه زنى ، خونش استمرار مى يابد و نمى داند اين خون ، حيض است يا چيزى ديگر .

امام به او فرمود : «خون حيض ، گرم ، خالص ، سياه رنگ و داراى جهش و حرارت است ؛ امّا خون استحاضه ، زرد و سرد است . پس اگر خون ، داراى حرارت و جهش و سياهى بود ، زن بايد نماز را واگذارد» .

آن زن پس از شنيدن بيرون رفت ، در حالى كه مى گفت : به خداوند سوگند ، اگر يك زن هم مى بود ، بر اين نمى افزود . .


1- .مقصود ، آن است كه عدّه ندارند.

ص: 580

13 / 2 _ 2النُّطفَةُالكتاب :« إِنَّا خَلَقْنَا الاْءِنسَ_نَ مِن نُّطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَّبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَ_هُ سَمِيعَا بَصِيرًا » . (1)

الحديث :5581.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ وسُئِلَ عَن قَرارِ ماءِ الرَّجُلِ وماءِ المَرأَةِ فَقالَ: أمّا قَرارُ ماءِ الرَّجُلِ ، فَإِنَّهُ يَخرُجُ ماؤُهُ مِنَ الإِحليلِ ، وهُوَ عِرْقٌ يَجري في ظَهرِهِ حَتّى يَستَقِرَّ قَرارَهُ فِي البَيضَةِ اليُسرى ، وأمّا ماءُ المَرأَةِ ، فَإِنَّ ماءَها فِي التَّريبَةِ يَتَغَلغَلُ لا يَزال يَدنو ، حَتّى يَذوقَ عُسَيلَتَها . (2)13 / 2 _ 3سَوائِلُ البُروستاته5582.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن محمّد بن مسلم :قُلتُ لِأَبي جَعفَرٍ عليه السلام : رَجُلٌ بالَ ولَم يَكُن مَعَهُ ماءٌ ، فَقالَ :

يَعصِرُ أصلَ ذَكَرِهِ إلى طَرَفِهِ ثَلاثَ عَصَراتٍ ويَنتُرُ طَرَفَهُ ، فَإِن خَرَجَ بَعدَ ذلِكَ شَيءٌ فَلَيسَ مِنَ البَولِ ، ولكِنَّهُ مِنَ الحَبائِلِ . (3)5583.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في ذِكرِ حَديثِ مِعراجِ النَّبِيِّ صلى الله علي ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ كُلَّ فَحلٍ يُمذي ، فَإِذا كانَ المَنِيُّ ، فَفيهِ الغُسلُ . (4) .


1- .الإنسان : 2 .
2- .تاريخ دمشق، ج16، ص374، ح 3972 عن خزيمة بن حكيم السلمي ، كنزالعمّال، ج 13، ص386،ح37043.
3- .الكافي ، ج 3 ، ص 19 ، ح 1 ، تهذيب الأحكام ، ج 1 ، ص 28 ، ح 71 ، مستطرفات السرائر ، ص 74 ، ح 14 عن أبان بن تغلب عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار ، ج 80 ، ص 205 ، ح 15.
4- .المصنّف لابن أبي شيبة ، ج 1 ، ص 113 ، ح 2 ، نصب الراية ، ج 1 ، ص 94 عن محمّد بن الحنفيّة وكلاهما عن الإمام عليّ عليه السلام ، كنز العمّال ، ج 9 ، ص 334 ، ح 26301.

ص: 581

13 / 2 _ 2نطفه
13 / 2 _ 3مايع پروستات

13 / 2 _ 2نطفهقرآن«ما انسان را از نطفه اى به هم آميخته كه آن را مى آزماييم ، بيافريديم و آن گاه ، او را شنوا و بينا ساختيم»

حديث5586.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در پاسخ به پرسش درباره جايگاه استقرار آب مرد و آب زن: جايگاه استقرار آب مرد ؛ آب او از سرِ آلت بيرون مى آيد و آن ، رگى است كه در پشت او جريان مى يابد تا هنگامى كه در تخمِ چپ ، استقرار بيابد . امّا جاى آب زن ؛ آب او از استخوانِ سينه ، آهسته به جنبش در مى آيد و پيوسته نزديك مى شود تا هنگامى كه زن ، كام بيابد .13 / 2 _ 3مايع پروستات5589.عنه صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از محمّد بن مسلم: به امام باقر عليه السلام گفتم : مردى پيشاب كرده و آبى به همراه ندارد .

فرمود : «آلت خود را تا سر آن ، سه بار بفشرد و سرِ آن را نيز سه بار فشار دهد . اگر پس از آن چيزى بيرون آمد ، پيشاب نيست ؛ بلكه از رگ هاى پشت (وَدْى) است» .5590.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر نرينه اى مَذْى دارد ؛ اما اگر مَنى باشد ، موجب غسل است .

.

ص: 582

5591.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :إن سالَ مِن ذَكَرِكَ شَيءٌ مِن مَذيٍ أو وَديٍ وأنتَ في الصَّلاةِ فَلا تَغسِلهُ ، ولا تَقطَعِ الصَّلاةَ ، ولا تَنقُض لَهُ الوُضوءَ وإن بَلَغَ عَقيبَكَ ؛ فَإِنَّما ذلِكَ بِمَنزِلَةِ النُّخامَةِ ، وكُلُّ شَيءٍ يَخرُجُ مِنكَ بَعدَ الوُضوءِ ؛ فَإِنَّهُ مِنَ الحَبائِلِ ، أو مِنَ البَواسيرِ ولَيسَ بِشَيءٍ ، فَلا تَغسِلهُ مِن ثَوبِكَ إلاّ أن تُقذِرَهُ . (1)5592.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :كتاب من لا يحضره الفقيه :رُوِيَ أنَّ المَذيَ وَالوَذيَ بِمَنزِلَةِ البُصاقِ وَالمُخاطِ ؛ فَلا يُغسَلُ مِنهُمَا الثَّوبُ ، ولاَ الإِحليلُ . (2)5586.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :يَخرُجُ مِنَ الإِحليلِ المَنِيُّ وَالمَذيُ وَالوَديُ وَالوَذيُ :

فَأَمَّا المَنِيُّ : فَهُوَ الَّذي تَستَرخي لَهُ العِظامُ ويَفتُرُ بِهِ الجَسَدُ ، وفيهِ الغُسلُ .

وأمَّا المَذيُ فَيَخرُجُ مِنَ الشَّهوَةِ ، ولا شَيءَ فيهِ .

وأمَّا الوَديُ : فَهُوَ الَّذي يَخرُجُ بَعدَ البَولِ .

وأمَّا الوَذيُ : فَهُوَ الَّذي يَخرُجُ مِنَ الأَدواءِ ، ولا شَيءَ فيهِ . (3)13 / 3بعض الأَمراضِ النِّسائِيَّةِأ _ اِنقِطاعُ العادَةِ الشَّهرِيَّةِ5590.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الكاظم عليه السلام :إنَّ الطَّمثَ قَد تَحبِسُهُ الرّيحُ مِن غَيرِ حَبَلٍ . (4) .


1- .الكافي، ج3، ص39، ح1 ، علل الشرائع، ص295، ح 1 كلاهما عن زرارة ، بحار الأنوار، ج80 ، ص102، ح5 .
2- .كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 66 ، ح 150 .
3- .تهذيب الأحكام ، ج 1 ، ص 20 ، ح 48 ، بحار الأنوار ، ج 80 ، ص 218 .
4- .الكافي ، ج 3 ، ص 108 ، ح 1 ، تهذيب الأحكام ، ج 7 ، ص 469 ، ح 1878 كلاهما عن رفاعة بن موسى ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 94 ، ح 199.

ص: 583

13 / 3نمونه هايى از بيمارى هاى زنان

الف _ قطع شدن عادت ماهانه

5591.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :اگر از آلتت چيزى از مَذْى يا وَدْى بيرون آيد و در حال نماز باشى ، نه آن را بشوى ، نه نماز را بشكن و نه وضوى خود را به سبب آن ، باطل بدان ، هر چند كه [از فراوانى] به پسِ تو نيز رسيده باشد ؛ چرا كه اين آب به منزله آب بينى است . هر چيز هم كه پس از وضو از تو بيرون مى آيد ، از رگ هاى پشت (غدّه ها) يا از بواسير است و چيز مهمى نيست . آن را از جامه ات مشوى ، مگر اين كه جامه را آلوده كند .5592.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كتاب من لا يحضره الفقيه :روايت شده كه مَذْى و وَذْى ، به منزله آب دهان و آب بينى است ؛ نه شستن جامه از آن لازم است و نه شستن آلت .5593.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :منى ، مَذْى ، وَدْى و وَذْى ، از آلت بيرون مى آيند . مَنى ، آن چيزى است كه به سببش استخوان ها شُل مى شوند و بدن سست مى گردد و موجب غسل است . مَذْى از شهوت بيرون مى آيد و در آن چيزى نيست . وَدْى ، آن چيزى است كه پس از پيشاب بيرون مى آيد . وَذْى هم آن چيزى است كه به سبب بيمارى ها بيرون مى آيد و در آن ، چيزى نيست .13 / 3نمونه هايى از بيمارى هاى زنانالف _ قطع شدن عادت ماهانه5597.عنه صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام :خون عادت را گاه باد ، بند مى آورد ، بى آن كه آبستنى در ميان باشد .

.

ص: 584

5598.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :اِرتِفاعُ الطَّمثِ ضَربانِ : فَسادٌ مِن حَيضٍ ، أوِ ارتِفاعٌ مِن حَملٍ ؛ فَأَيُّهُما كانَ فَقَد حَلَّت لِلأَزواجِ إذا وَضَعَت ، أو مَرَّت بِها ثَلاثَةُ أشهُرٍ بيضٍ لَيسَ فيها دَمٌ . (1)ب _ القَرنُ وَالعَفَلُ5600.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لِأبي رِفاعَةَ _ ) الإمام الصادق عليه السلام :المَرأَةُ تُرَدُّ مِن أربَعَةِ أشياءَ : مِنَ البَرَصِ ، وَالجُذامِ ، وَالجُنونِ ، وَالقَرَنِ _ وهُوَ العَفَلُ _ ما لَم يَقَع عَلَيها ، فَإِذا وَقَعَ عَلَيها فَلا . (2)ج _ فِقدانُ البَكارَةِ5594.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام_ في رَجُلٍ قالَ لاِمرَأَتِهِ : لَم تَأتِني عَذراءَ: لَيسَ عَلَيهِ شَيءٌ ؛ لِأَنَّ العُذرَةَ تَذهَبُ بِغَيرِ جِماعٍ . (3)5595.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الكاظم عليه السلام :إنَّ رَجُلاً أقبَلَ إلى أميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام ومَعَهُ امرَأَةٌ ، فَقالَ : يا أميرَ المُؤمِنينَ ، إنّي تَزَوَّجتُ امرَأَتي عَذرى ، فَدَخَلتُ بِها فَوَجَدتُها غَيرَ عَذرى .

فَقالَ : وَيحَكَ ! إنَّ العُذرَةَ تَذهَبُ مِنَ الوَثبَةِ ، وَالقَفزَةِ ، وَالحَيضِ ، وَالوُضوءِ ، وطولِ التَّعَنُّسِ . (4) .


1- .تهذيب الأحكام ، ج 8 ، ص 130 ، ح 448 عن محمّد بن حكيم .
2- .الكافي ، ج 5 ، ص 409 ، ح 16 ، تهذيب الأحكام ، ج 7 ، ص 427 ، ح 1703 ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 3 ، ص 432 وفيه «والقَرن والعَفَل» وكلّها عن عبد الرحمن بن أبي عبد اللّه .
3- .الكافي ، ج 7 ، ص 212 ، ح 12 ، تهذيب الأحكام ، ج 8 ، ص 196 ، ح 689 كلاهما عن زرارة .
4- .الجعفريّات، ص 103 ، دعائم الإسلام، ج 2، ص231، ح 868 ، مستدرك الوسائل، ج 15، ص51 ، ح17508.

ص: 585

ب _ شاخك و فنج
ج _ فقدان دوشيزگى

5596.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام :از ميان رفتن خونريزى زنان ، بر دو گونه است : تباهى اى كه در عادت ماهانه حاصل آمده باشد ، و از ميان رفتنى كه از آبستنى ، ناشى شده باشد . و هر يك از اينها كه رُخ دهد ، زن پس از نهادن فرزند يا پس از گذشتن سه ماه پاكى بر او كه در اين مدّت هيچ خونى نيز نباشد ، براى [ازدواج با] مردان حلال شود .ب _ شاخك و فنج5598.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :زن را به واسطه چهار چيز پس دهند : به واسطه پيسى ، جذام ، ديوانگى ، و شاخك _ كه همان فنج است _ البته تا زمانى كه مرد با او همبستر نشده باشد ؛ اما اگر با او همبستر شده باشد ، نه .ج _ فقدان دوشيزگى5600.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ به ابو رفاعه _ ) امام صادق عليه السلام_ درباره مردى كه به زنش گفته بود : تو دوشيزه به حجله ام نيامده اى: بر او چيزى نيست ؛ (1) زيرا دوشيزگى بدون آميزش نيز از ميان مى رود .5601.عنه صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام :مردى در حالى كه زنى به همراهش بود ، رو به اميرمؤمنان عليه السلام كرد و گفت : اى اميرمؤمنان! من با زنم در حالى ازدواج كرده ام كه دوشيزه بوده است ؛ اما چون با او همبسترى كرده ام ، او را نادوشيزه يافته ام .

فرمود : «واى بر تو! گاه دوشيزگى به واسطه جَستن ، پَرِش ، (2) حيض ، طهارت گرفتن و درخانه ماندگى دراز مدت ، از ميان مى رود» .

.


1- .مقصود ، آن است كه آنچه گفته است ، قذف شمرده نمى شود و موجب حدّ قذف نمى گردد . م.
2- .در الجعفريّات ، واژه «القفرة» آمده و صاحب مستدرك الوسائل آن را به «القفزة (پرش ) » تصحيح كرده است.

ص: 586

13 / 4بَعضُ أسباب أمراضِ الجَهازِ البَولِيِّ وَالتَّناسُلِيِّ13 / 4 _ 1حَبسُ البَولِ5606.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :مَن أرادَ ألاّ يَشتَكِيَ مَثانَتَهُ ، فَلا يَحبِسِ البَولَ ولَو عَلى ظَهرِ دابَّتِهِ. (1)13 / 4 _ 2الجِماعُ مِن غَيرِ إهراقِ الماءِ5601.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :الجِماعُ مِن غَيرِ إهراقِ الماءِ عَلى أثَرِهِ يورِثُ الحَصاةَ . . .

ومَن أرادَ أن يَأمَنَ الحَصاةَ وعُسرَ البَولِ ، فَلا يَحبِسِ المَنِيَّ عِندَ نُزولِ الشَّهوَةِ ، ولا يُطِلِ (2) المَكثَ عَلَى النِّساءِ . (3)13 / 4 _ 3أكلُ كُلَى الغَنَمِ وأجوافِها5604.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :إدمانُ أكلِ كُلَى الغَنَمِ وأجوافِها ، يَعكِسُ المَثانَةَ . (4) .


1- .طبّ الإمام الرضا عليه السلام ، ص 35 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 323.
2- .في المصدر : «يُطيل» ، والتصويب من بحار الأنوار .
3- .طبّ الإمام الرضا عليه السلام ، ص 27 وص 35 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 321 وص 324.
4- .طبّ الإمام الرضا عليه السلام ، ص 64 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 321 وليس فيه «إدمان» وفيه «يغيّر» بدل «يعكس».

ص: 587

13 / 4برخى عوامل بيمارى هاى دستگاه ادرارى و تناسلى

13 / 4 _ 1نگه داشتن پيشاب
13 / 4 _ 2آميزش بدون انزال
13 / 4 _ 3خوردن قلوه و شكمبه گوسفند

13 / 4برخى عوامل بيمارى هاى دستگاه ادرارى و تناسلى13 / 4 _ 1نگه داشتن پيشاب5609.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :هر كس مى خواهد مثانه اش به عارضه اى گرفتار نشود ، پيشاب خود را نگه ندارد ، حتّى اگر كه بر پشت مَركب خويش نشسته باشد .13 / 4 _ 2آميزش بدون انزال5612.عنه صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :آميزش بدون انزال ، سنگ [مثانه] مى آورد ... و هر كس مى خواهد از سنگ و دشوارى دفع ادرار در امان باشد ، نبايد در هنگام حصول شهوت ، منى را در خود نگه دارد ، و نيز نبايد آميزش با زنان را [بسيار] به درازا بكشاند .13 / 4 _ 3خوردن قلوه و شكمبه گوسفند5609.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :عادت داشتن به خوردن قلوه و شكمبه (سيرابى) گوسفند ، مثانه را ديگرگون مى كند .

.

ص: 588

13 / 4 _ 4إدمانُ الحَمّامِ5612.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الكاظم عليه السلام :الحَمّامُ يَومٌ ويَومٌ لا ، يُكثِرُ اللَّحمَ ، وإدمانُهُ في كُلِّ يَومٍ يُذيبُ شَحمَ الكُليَتَينِ . (1)13 / 4 _ 5الاِتِّكاءُ فِي الحَمّامِ5615.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :لا تَتَّكِ فِي الحَمّامِ ؛ فَإِنَّهُ يُذيبُ شَحمَ الكُليَتَينِ . (2)13 / 5بَعضُ عَوامِلِ صِحَّةِ الجَهازِ البَولِيِّ وَالتَّناسُلِيِّ13 / 5 _ 1الخِتانُ5617.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ عز و جل بَعَثَ خَليلَهُ بِالحَنيفِيَّةِ ، وأمَرَهُ بِأَخذِ الشّارِبِ ، وقَصِّ الأَظفارِ ، ونَتفِ الإِبطِ ، وحَلقِ العانَةِ ، وَالخِتانِ . (3)5618.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :خَتِّنوا أولادَكُم يَومَ السّابِ_عِ ؛ فَإِنَّهُ أطهَرُ وأطيَبُ وأسرَعُ لِنَباتِ اللَّحمِ . (4) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 496 ، ح 2 عن سليمان الجعفريّ ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 117 ، ح 247 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 126 ، ح 303 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 78 ، ح 21.
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 501 ، ح 24 ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 116 ، ح 243 ، عوالي اللآلي ، ج 4 ، ص 12 ، ح 21.
3- .تفسير العيّاشي ، ج 1 ، ص 388 ، ح 145 عن طلحة بن زيد عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 68 ، ح 5 .
4- .الخصال ، ص 538 ، ح 6 عن إسماعيل بن مسلم السكوني عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، الكافي ، ج 6 ، ص 34 ، ح 1 ، تهذيب الأحكام ، ج 7 ، ص 444 ، ح 1777 كلاهما عن مسعدة بن صدقة عن الإمام الصادق عليه السلام وليس فيهما «أطيب» ، بحار الأنوار ، ج 104 ، ص 109 ، ح 12.

ص: 589

13 / 4 _ 4عادت به حمّام رفتن
13 / 4 _ 5تكيه زدن در حمّام

13 / 5برخى از عوامل سلامت دستگاه ادرارى و تناسلى

13 / 5 _ 1ختنه

13 / 4 _ 4عادت به حمّام رفتن5621.عنه صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام :حمّام رفتن يك روز در ميان ، گوشت بدن را مى افزايد ؛ امّا عادت به آن در هر روز ، پيهِ كليه ها را آب مى كند .13 / 4 _ 5تكيه زدن در حمّام5624.الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلامامام صادق عليه السلام :در حمّام [به ديوار] تكيه مزن ؛ چرا كه پيهِ كليه ها را آب مى كند . (1)13 / 5برخى عوامل سلامت دستگاه ادرارى و تناسلى13 / 5 _ 1ختنه5621.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند ، خليل خويش را به آيين راست و درست برانگيخت و او را به كوتاه كردن سبيل ، گرفتن ناخن ها ، كَندن موهاى زير بغل ، تراشيدن موى زَهار و ختنه ، فرمان داد .5622.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فرزندانتان را در روز هفتم [تولّد] ، ختنه كنيد ؛ چرا كه پاك تر و پاكيزه تر است و گوشت را سريع تر مى رويانَد .

.


1- .ممكن است اين اثر ، مربوط به حمّام هاى آن دوران باشد .

ص: 590

5623.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :أسرِعوا بِخِتانِ أولادِكُم ؛ فَإِنَّهُ أطهَرُ لَهُم . (1)5624.امام صادق عليه السلام ( _ به نقل از پدرانش عليهم السلام _ ) عنه عليه السلام :اِختِنوا (2) أولادَكُم يَومَ السّابِعِ لا يَمنَعكُم حَرٌّ ولا بَردٌ ؛ فَإِنَّهُ طَهورٌ لِلجَسَدِ ، وإنَّ الأَرضَ لَتَضِجُّ إلَى اللّهِ مِن بَولِ الأَغلَفِ . (3)5625.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :المَولودُ يُعَقُّ عَنهُ ، ويُختَنُ لِسَبعَةِ أيّامٍ . (4)5626.بحار الأنوار عن جريرِ بنِ عبدِ اللّه ِ :عنه عليه السلام :إنَّ ثَقبَ اُذُنِ الغُلامِ مِنَ السُّنَّةِ ، وخِتانَهُ لِسَبعَةِ أيّامٍ مِنَ السُّنَّةِ . (5)5627.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكافي عن أبي بصير :سَأَلتُ أبا جَعفَرٍ عليه السلام عَنِ الجارِيَةِ تُسبى مِن أرضِ الشِّركِ فَتُسلِمُ ، فَنَطلُبُ (6) لَها مَن يَخفِضُها فَلا نَقدِرُ عَلَى امرَأَةٍ .

فَقالَ : أمَّا السُّنَّةُ فِي الخِتانِ عَلَى الرِّجالِ ، ولَيسَ عَلَى النِّساءِ . (7)13 / 5 _ 2الاِستِنجاءُ وَالغَسلُ5630.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :لا صَلاةَ إلاّ بِطَهورٍ ، ويُجزيكَ مِنَ الاِستِنجاءِ ثَلاثَةُ أحجارٍ ، بِذلِكَ جَرَتِ السُّنَّةُ مِن رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، وأمَّا البَولُ ، فَإِنَّهُ لابُدَّ مِن غَسلِهِ . (8) .


1- .دعائم الإسلام ، ج 1 ، ص 124.
2- .في المصدر : «اختتنوا» ، والتصويب من بحار الأنوار.
3- .الخصال ، ص 636 ، ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، تحف العقول ، ص 124 ، بحار الأنوار ، ج 104 ، ص 110 ، ح 16.
4- .الكافي ، ج 6 ، ص 36 ، ح 9.
5- .الكافي ، ج 6 ، ص 35 ، ح 1 ، قرب الإسناد ، ص 10 ، ح 32 كلاهما عن مسعدة بن صدقة ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 491 ، ح 1702 ، بحار الأنوار ، ج 104 ، ص 108 ، ح 3.
6- .في المصدر : «فتطلب» ، والتصويب من تهذيب الأحكام.
7- .الكافي ، ج 6 ، ص 37 ، ح 1 ، تهذيب الأحكام ، ج 7 ، ص 446 ، ح 1784.
8- .تهذيب الأحكام ، ج 1 ، ص 209 ، ح 605 ، الاستبصار ، ج 1 ، ص 55 ، ح 160 كلاهما عن زرارة.

ص: 591

13 / 5 _ 2پليدى زدايى و شستن

5626.بحار الأنوار ( _ به نقل از جرير بن عبد اللّه _ ) امام على عليه السلام :در ختنه فرزندانتان شتاب كنيد ؛ چرا كه اين كار ، برايشان پاك تر است .5627.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :فرزندانتان را در روز هفتم [تولّد ] ختنه كنيد . نه گرما ، شما را از آن ، باز دارد ، نه سرما ؛ چرا كه اين كار ، مايه پاكىِ تن است و زمين از پيشاب ختنه ناشدگان به درگاه خداوند مى نالد .5628.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :نوزاد را در روز هفتم ، عقيقه و ختنه كنند .5629.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :سوراخ كردن گوش پسربچّه از سنّت است و ختنه كردن او در هفت روزگى هم از سنّت است .5630.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از ابوبصير: از امام باقر عليه السلام در اين باره پرسيدم كه كنيزى از سرزمين شرك به بردگى گرفته مى شود و اسلام مى آورد . آن گاه ، ما براى او كسى را مى جوييم كه ختنه اش كند؛ امّا به هيچ زنى دست نمى يابيم .

فرمود : «سنّت ختنه ، تنها بر مردان است ، نه بر زنان» . (1)13 / 5 _ 2پليدى زدايى و شستن5633.عنه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :نمازى نيست ، مگر به پاك كننده اى . تو را در پليدى زدايى [از مخرج غائط] ، سه سنگ بسنده است . سنّت پيامبر خدا بر اين جريان يافته است . امّا در پيشاب ، گريزى از شُستن آن نيست .

.


1- .علاّمه مجلسى در شرح جمله پايانى روايت مى گويد: مقصود آن است كه ختنه بر زنان واجب نيست .

ص: 592

5634.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :جَرَتِ السُّنَّةُ فِي الاِستِنجاءِ بِثَلاثَةِ أحجارٍ أبكارٍ ، ويُتبَعُ بِالماءِ . (1)راجع : ج1 ، ص 446 (ما ينفع لعلاج البواسير / الاستنجاء بالسعد).

13 / 5 _ 3أكلُ الفُجلِ5638.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :كُلِ الفُجلَ ؛ فَإِنَّ فيهِ ثَلاثَ خِصالٍ : وَرَقُهُ يَطرُدُ الرِّياحَ ، ولُبُّهُ يُسَربِلُ البَولَ ، وأصلُهُ يَقطَعُ البَلغَمَ . (2)5631.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :الفُجلُ أصلُهُ يَقطَعُ البَلغَمَ ، ولُبُّهُ يَهضِمُ ، ووَرَقُهُ يَحدِرُ البَولَ حَدراً. (3)13 / 5 _ 4أكلُ البِطّيخِ5634.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام_ فِي ذِكرِ خَواصِّ البِطّيخِ: يُذيبُ الحَصى فِي المَثانَةِ . (4)5635.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :كُلُوا البِطّيخَ ؛ فَإِنَّ فيهِ عَشرَ خِصالٍ مُجتَمِعَةً : هُوَ شَحمَةُ الأَرضِ لا داءَ فيهِ ولا غائِلَةَ ، وهُوَ طَعامٌ ، وهُوَ شَرابٌ ، وهُوَ فاكِهَةٌ ، وهُوَ رَيحانٌ ، وهُوَ اُشنانٌ ، وهو اُدمٌ ، ويَزيدُ فِي الباهِ ، ويَغسِلُ المَثانَةَ ، ويُدِرُّ البَولَ . (5)راجع : ج2 ، ص 332 ، ح 1756.

.


1- .تهذيب الأحكام ، ج 1 ، ص 209 ، ح 607.
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 371 ، ح 1 ، الخصال ، ص 144 ، ح 168 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 332 ، ح 2135 ، مكارم الأخلاق ، ج1 ، ص393 ، ح 1331 كلّها عن حنّان بن سدير . بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 230 ، ح 1.
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 371 ، ح 2 ، المحاسن ، ج 2، ص 332، ح 2136 كلاهما عن درست بن أبيمنصور ، الأمالي للطوسي ، ص 362 ، ح 758 عن النزّال بن سبرة عن الإمام عليّ عليه السلام وفيه «يهضم الطعام» بدل «لبّه يهضم» ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 230 ، ح 2.
4- .الخصال ، ص 443 ، ح 36.
5- .الخصال ، ص 443 ، ح 35 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 400 ، ح 1364 ، روضة الواعظين ، ص 341 وليس فيه «وهو اُشنان» ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 196 ، ح 12.

ص: 593

13 / 5 _ 3خوردن تُرُب
13 / 5 _ 4خوردن خربزه

5637.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :سنّت در پليدى زدايى [از مخرج] بر استفاده از سه سنگ دست نخورده جريان يافته است و پس از آن هم از آب استفاده شود .ر. ك : ج1 ، ص447 (آنچه براى درمان بواسير، سودمند است / استنجا با مُشكك).

13 / 5 _ 3خوردن تُرُب5641.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :تُرُب بخور ؛ چرا كه در آن ، سه ويژگى است : برگش بادها را دور مى كند ، قسمت ميانى اش پيشاب را جامه مى شود (1) و بيخش بلغم را از ميان مى بَرَد .5642.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :تُرُب ، بيخش بلغم را از ميان مى برد ، قسمت ميانى اش ، گوارش مى دهد و برگش ، ادرار را به طور كامل به جريان مى اندازد .13 / 5 _ 4خوردن خربزه5645.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ درباره ويژگى هاى خربزه: سنگ را در مثانه ذوب مى كند .5646.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :خربزه بخوريد ؛ چرا كه در آن ، ده ويژگى است : پيه زمين است ؛ نه دردى در آن هست و نه فسادى ؛ خوراك است ؛ آب است ؛ ميوه است ؛ سبزى خوش است ؛ شست و شو دهنده است ؛ خورش است ؛ توان جنسى را مى افزايد ؛ مثانه را مى شويد؛ و ادرارآور است .ر. ك : ج2 ، ص333 ، ح1756 .

.


1- .علاّمه مجلسى در شرح عبارت «يسربل البول» ، چنين مى گويد: «سربله» ، يعنى شلوار بر او پوشاند. اين معنا با اين جا سازگار نيست ، مگر به مجازگويى و تكلّفى بسيار دور. در برخى از نسخه هاى الكافى ، به جاى اين واژه «يسهّل (آسان مى كند ) » و در برخى «يسيل (روان مى كند ) » آمده كه اين دو واژه ، درست تر است .

ص: 594

13 / 6ما يَنفَعُ لِعِلاجُ بَعضِ أمراضِ الجَهازِ التَّناسُلِيِّ13 / 6 _ 1ما يَنفَعُ لِعِلاجِ عَدَمِ انقِطاعِ دَمِ الحَيضِ5644.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن عليّ بن مهزيار :إنَّ جارِيَةً لَنا أصابَهَا الحَيضُ وكانَ لا يَنقَطِعُ عَنها ، حَتّى أشرَفَت عَلَى المَوتِ ، فَأَمَرَ أبو جَعفَرٍ عليه السلام أن تُسقى سَويقَ العَدَسِ ، فَسُقِيَت فَانقَطَعَ عَنها وعوفِيَت . (1)13 / 6 _ 2ما يَنفَعُ لِعَودِ قَطعِ العادَةِ الشَّهرِيَّةِ5647.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكافي عن إسماعيل بن بزيع :قُلتُ لِأَبِي الحَسَنِ عليه السلام : إنَّ لي فَتاةً قَدِ ارتَفَعَت عِلَّتُها .

فَقالَ : اِخضِب رَأسَها بِالحِنّاءِ ؛ فَإِنَّ الحَيضَ سَيَعودُ إلَيها .

قالَ : فَفَعَلتُ ذلِكَ فَعادَ إلَيهَا الحَيضُ . (2) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 307 ، ح 2 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 421 ، ح 1428 وليس فيه «وعوفيت» ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 282 ، ح 28.
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 484 ، ح 6 ، قرب الإسناد ، ص 301 ، ح 1184 نحوه وفيه «قد ارتفع حيضها» بدل «قد ارتفعت علّتها» ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 188 ، ح 550 ، بحار الأنوار ، ج 81 ، ص 89 ، ح 9.

ص: 595

13 / 6آنچه براى برخى بيمارى هاى دستگاه تناسلى سودمند است

13 / 6 _ 1آنچه براى درمان بند نيامدن خون عادت ، سودمند است
13 / 6 _ 2آنچه براى بازگشت عادت ماهانه ، سودمند است

13 / 6آنچه براى برخى بيمارى هاى دستگاه تناسلى سودمند است13 / 6 _ 1آنچه براى درمان بند نيامدن خون عادت ، سودمند است5648.امام صادق عليه السلام :الكافى_ به نقل از على بن مهزيار: يكى از دختركان ما عادت شد و خونريزى اش متوقّف نمى شد تا جايى كه در آستانه مرگ قرار گرفت . امام جواد عليه السلام فرمود تا سويق (1) عدس به او بخورانند . اين سويق به او خورانده شد و پس از آن ، خونريزى بند آمد و او بهبود يافت .13 / 6 _ 2آنچه براى بازگشت عادت ماهانه ، سودمند است5651.عنه صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از اسماعيل بن بزيع: به امام كاظم عليه السلام گفتم : دخترى جوان دارم كه بيمارى (كنايه از عادت ماهانه) او از ميان رفته است . فرمود كه سر وى را با حنا خضاب كنند ؛ عادت ماهانه به وى باز خواهد گشت .

اين كار را انجام دادم و عادت ماهانه به وى بازگشت .

.


1- .معناى سويق در ج2 ، صفحه 375 خواهد آمد .

ص: 596

13 / 6 _ 3ما يَنفَعُ لِعِلاجِ تَقطيرِ البَولِ5652.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :طبّ الأئمّة عن أبي بصير :شَكا عَمرٌو الأَفرَقُ إلَى الباقِرِ عليه السلام تَقطيرَ البَولِ .

فَقالَ : خُذِ الحَرمَلَ وَاغسِلهُ بِالماءِ البارِدِ سِتَّ مَرّاتٍ ، وبِالماءِ الحارِّ مَرَّةً واحِدَةً ، ثُمَّ يُجَفَّفُ فِي الظِّلِّ ، ثُمَّ يُلَتُّ بِدُهنِ جُلٍّ خالِصٍ ، ثُمَّ يُستَفُّ عَلَى الرِّيقِ سَفّاً ؛ فَإِنَّهُ يَقطَعُ التَّقطيرَ بِإِذنِ اللّهِ تَعالى . (1)راجع : ج2 ص 414 ، ح1900 .

13 / 6 _ 4ما يَنفَعُ لِعِلاجِ الوَجَعِ عِندَ البَولِ5656.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مكارم الأخلاق عن الفضل :شَكَوتُ إلى أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام أنّي ألقى مِنَ البَولِ شِدَّةً .

فَقالَ : خُذ مِنَ الشّونيزِ في آخِرِ اللَّيلِ . (2)13 / 7إرشَادَاتٌ صِحيِّةٌ13 / 7 _ 1ما يَنبَغي أن يُمنَعَ العَروسُ في اُسبوعِها5657.عنه صلى الله عليه و آله :كتاب من لا يحضره الفقيه عن أبي سعيد الخُدريّ :أوصى رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَلِيَّ بنَ أبي طالِبٍ عليه السلام فَقالَ : يا عَلِيُّ : . . . اِمنَعِ العَروسَ في اُسبوعِها مِنَ الأَلبانِ ، وَالخَلِّ ، وَالكُزبُرَةِ ، وَالتُّفّاحِ الحامِضِ ، مِن هذِهِ الأَربَعَةِ الأَشياءِ .

فَقالَ عَلِيٌّ عليه السلام : يا رَسولَ اللّهِ ، ولِأَيِّ شَيءٍ أمنَعُها هذِهِ الأَشياءَ الأَربَعَةَ؟

قالَ : لِأَنَّ الرَّحِمَ تَعقَمُ وتَبرُدُ مِن هذِهِ الأَربَعَةِ الأَشياءِ . . . .

فَقالَ عَلِيٌّ عليه السلام : يا رَسولَ اللّهِ ، ما بالُ الخَلِّ تُمنَعُ مِنهُ؟

قالَ : إذا حاضَت عَلَى الخَلِّ لَم تَطهُر أبَداً بِتَمامٍ ، وَالكُزبُرَةُ تُثيرُ الحَيضَ في بَطنِها وتُشَدِّدُ عَلَيهَا الوِلادَةَ ، وَالتُّفّاحُ الحامِضُ يَقطَعُ حَيضَها فَيَصيرُ داءً عَلَيها . (3) .


1- .طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 68 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 188 ، ح 1.
2- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 403 ، ح 1373 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 229 ، ح 9.
3- .كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 3 ، ص 551 ، ح 4899 ، علل الشرائع ، ص 514 ، ح 5 ، الاختصاص ، ص 132 وفيه «تبور» بدل «تثير» ، بحار الأنوار ، ج 103 ، ص 280 ، ح 1.

ص: 597

13 / 6 _ 3آنچه براى درمان ريزش قطره قطره پيشاب ، سودمند است
13 / 6 _ 4آنچه براى درمان احساس درد به هنگام دفعِ پيشاب ، سودمند است

13 / 7بهداشت آميزش

13 / 7 _ 1آنچه بايد عروس را در هفته اوّلش از آن باز داشت

13 / 6 _ 3آنچه براى درمان ريزش قطره قطره پيشاب ، سودمند است5660.عنه صلى الله عليه و آله ( _ وقد قيلَ لَهُ : إنّ فُلانَةَ تَصومُ النّهارَ وت ) طبّ الأئمّة عليهم السلام_ به نقل از ابوبصير: عَمْرو اَفْرَق به امام باقر عليه السلام از ريزش قطره قطره پيشاب ، اظهار ناراحتى كرد .

فرمود : «هزارْ اسپند بردار و شش بار با آب سرد و يك بار هم با آب گرم بشوى . سپس ، بايد آن را در سايه خشك كرد ، آن گاه قدرى روغن خالص ياسمين بدان درآميخت و آن گاه ، سفوفى از آن در حالت ناشتا خورد . به اذن خداوند متعال ، ريزش پيشاب را قطع خواهد كرد» .ر. ك : ج2 ، ص 415 ، ح 1900.

13 / 6 _ 4آنچه براى درمان احساس درد به هنگام دفعِ پيشاب ، سودمند است5664.الإمام الصادق عليه السلام عن رسول اللّه صلى اللهمكارم الأخلاق_ به نقل از فضل: به امام صادق عليه السلام اظهار كردم كه در هنگام ادرار كردن با سختى روياروى مى شوم .

فرمود : «در آخر شب ، قدرى شونيز استعمال كن» .13 / 7بهداشت آميزش13 / 7 _ 1آنچه بايد عروس را در هفته اوّلش از آن باز داشت5661.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در پاسخ اين كه چرا در هنگام دفن سعد بن معاذ فرم ) كتاب من لا يحضره الفقيه_ به نقل از ابوسعيد خُدْرى: پيامبر خدا ، به على بن ابى طالب سفارش كرد و به او فرمود : «اى على! عروس را در هفته اوّلش از شير ، سركه ، گشنيز ، سيب تُرش ، از اين چهار چيز ، باز بدار» .

على عليه السلام پرسيد : اى پيامبر خدا ! براى چه او را از اين چيزها باز بدارم؟

فرمود : «زيرا از اين چهار چيز ، زهدان سِتَروَن و سرد مى شود . . .» .

على عليه السلام [ديگر بار] پرسيد : اى پيامبر خدا ، امّا از اين ميان ، از سركه چرا باز داشته مى شود؟

فرمود : «اگر در حالى كه سركه خورده است ، عادت ماهانه شود ، هرگز كامل پاك نگردد ، گشنيز هم حيض را در شكم وى برمى انگيزانَد و زادن را بر او سخت مى سازد . سيب تُرش نيز حيض شدن او را قطع مى كند و اين عارضه براى وى يك بيمارى مى شود» .

.

ص: 598

13 / 7 _ 2تَحريمُ وَط ءِ الحائِضِالكتاب :« وَيَسْ_ئَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذىً فَاعْتَزِلُواْ النِّسَآءَ فِى الْمَحِيضِ وَلاَ تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّ بِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ » . (1)

الحديث :5666.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :إيّاكَ أن تُجامِعَ امرَأَةً حائِضاً . (2) .


1- .البقرة : 222.
2- .الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام ، ص 236.

ص: 599

13 / 7 _ 2حرمت آميزش با زن حائض

13 / 7 _ 2حرمت آميزش با زن حائضقرآن«از تو درباره حيض مى پرسند . بگو : آن آزردگى اى است . پس در دوره عادت ماهانه ، از زنان كناره گزينيد و نزديكشان مشويد تا پاك شوند . پس چون پاك شدند ، از همان سويى كه خداوند فرمانتان داده است ، به سراغشان برويد . خداوند ، توبه كنندگان را دوست دارد و طهارت جويان را دوست دارد»

حديث5668.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :مبادا با زنى حائض ، آميزش كنى!

.

ص: 600

5669.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :المَرأَةُ تَحيضُ يَحرُمُ عَلى زَوجِها أن يَأتِيَها في فَرجِها ، لِقَولِ اللّهِ تَعالى : « وَلاَ تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ » . (1)5670.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام_ فِي المَرأَةِ يَنقَطِعُ عَنها دَمُ الحَيضِ في آخِرِ أيّامِها ، قالَ: إذا أصابَ زَوجَها شَبَقٌ ، فَليَأمُرها فَلتَغتَسِل فَرجَها ، ثُمَّ يَمَسُّها إن شاءَ قَبلَ أن تَغتَسِلَ . (2)5671.عنه صلى الله عليه و آله :الكافي عن عليّ بن يقطين عن الإمام الكاظم عليه السلام ، قال :سَأَلتُهُ عَنِ الحائِضِ تَ_رَى ال_طُّهرَ ويَقَعُ بِها زَوجُها؟

قالَ : لا بَأسَ ، وَالغُسلُ أحَبُّ إلَيَّ . (3)5670.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن عبد الملك بن عمرو :سَأَلت أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام : ما لِصاحِبِ المَرأَةِ الحائِضِ مِنها؟

فَقالَ : كُلُّ شَيءٍ ما عَدَا القُبُلَ بِعَينِهِ . (4)13 / 7 _ 3تَحريمُ وَط ءِ النَّفساءِ5673.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في صِفَةِ المُؤمِنِ _ ) الإمام عليّ عليه السلام :لا بَأسَ أن يَتَزَوَّجَها في نِفاسِها ، ولكِن لا يُجامِعُها ، حَتّى تَطهُرَ مِن دَمِ النِّفاسِ . (5) .


1- .تفسير العيّاشي ، ج 1 ، ص 110 ، ح 329 عن عيسى بن عبد اللّه ، بحار الأنوار ، ج 103 ، ص 293 ، ح 43.
2- .الكافي ، ج 5 ، ص 539 ، ح 1 عن محمّد بن مسلم.
3- .الكافي ، ج 5 ، ص 540 ، ح 2 ، تهذيب الأحكام ، ج 1 ، ص 167 ، ح 481.
4- .الكافي ، ج 5 ، ص 538 ، ح 1 ، تهذيب الأحكام ، ج 1 ، ص 154 ، ح 437.
5- .تهذيب الأحكام ، ج 7 ، ص 473 ، ح 1899 ، الاستبصار ، ج 3 ، ص 191 ، ح 690 كلاهما عن عبد اللّه الهاشمي عن أبيه.

ص: 601

13 / 7 _ 3حرام بودن آميزش با تازه زا

5674.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :زن كه حائض شود ، بر همسرش حرام گردد كه با او از شرمگاه ، كارى كند ؛ چرا كه خداوند متعال فرموده است : «نزديكشان مشويد تا پاك شوند» .5675.الإمام الصّادق عليه السلام :امام باقر عليه السلام_ درباره زنى كه در آخرين روزهاى عادتش خونريزى وى قطع مى شود: اگر شوهر وى به چيرگىِ شهوت گرفتار آمد ، به زن بگويد كه شرمگاه خويش را بشويد . سپس ، پيش از آن كه غسل كند ، اگر خواست ، به او دست بزند .5672.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از على بن يقطين: از امام كاظم عليه السلام ، درباره زنى كه پاكى مى بيند و شويش با او در مى آميزد ، پرسيدم .

فرمود : «اشكالى ندارد ؛ امّا نزد من ، غسلْ پسنديده تر است» .5673.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در وصف مؤمن _ ) الكافى_ به نقل از عبد الملك بن عمرو: از امام صادق عليه السلام پرسيدم : همسرِ زن حائض ، چه بهره اى از او دارد؟

فرمود : «هر چيزى ، مگر خودِ پيش» .13 / 7 _ 3حرام بودن آميزش با تازه زا5676.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :اشكالى ندارد كه مرد با زن در دوره پس از زايمان ازدواج كند ، امّا نبايد با او آميزش كند تا هنگامى كه از خون نِفاس ، پاك شود .

.

ص: 602

13 / 7 _ 4أضرارُ وَط ءِ الحائِضِ5679.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن جامَعَ امرَأَتَهُ وهِيَ حائِضٌ ، فَخَرَجَ الوَلَدُ مَجذوماً أو أبرَصَ ، فَلا يَلومَنَّ إلاّ نَفسَهُ . (1)5680.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ تَبارَكَ وتَعالى _ _ كَرِهَ لَكُم أيَّتُهَا الاُمَّةُ أربَعاً وعِشرينَ خَصلَةً ونَهاكُم عَنها : . . . كَرِهَ لِلرَّجُلِ أن يَغشَى امرَأَتَهُ وهِيَ حائِضٌ ، فَإِن غَشِيَها فَخَرَجَ الوَلَدُ مَجذوماً أو أبرَصَ ، فَلا يَلومَنَّ إلاّ نَفسَهُ . (2)5681.عنه صلى الله عليه و آله :الكافي عن أبي عروة أو شعيب العقرقوفي :دَخَلتُ عَلى أبِي الحَسَنِ الأَوَّلِ عليه السلام وهُوَ يَحتَجِمُ يَومَ الأَربَعاءِ فِي الحَبسِ ، فَقُلتُ لَهُ : إنَّ هذا يَومٌ يَقولُ النّاسُ : إنَّ مَنِ احتَجَمَ فيهِ أصابَهُ البَرَصُ .

فَقالَ : إنَّما يُخافُ ذلِكَ عَلى مَن حَمَلَتهُ اُمُّهُ في حَيضِها . (3)5676.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :إتيانُ المَرأَةِ الحائِضِ يُوَلِّدُ الجُذامَ فِي الوَلَدِ . (4)5677.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن عُذافِر الصيرفيّ :قالَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام : تَرى هؤُلاءِ المُشَوَّهينَ خَلقُهُم؟

قُلتُ : نَعَم .

قالَ : هؤُلاءِ الَّذينَ آباؤُهُم يَأتونَ نِساءَهُم فِي الطَّمثِ . (5) .


1- .كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 96 ، ح 201 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 459 ، ح 1557 .
2- .كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 3 ، ص 556 ، ح 4914 ، الخصال ، ص 520 ، ح 9 ، الأمالي للصدوق ، ص 378 ، ح 478 كلّها عن الحسين بن زيد عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، المحاسن ، ج 2 ، ص 41 ، ح 1131 عن سليمان بن جعفر البصري عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام وليس فيه صدره ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 338 ، ح 2.
3- .الكافي ، ج 8 ، ص 192 ، ح 224 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 173 ، ح 512 وزاد فيه «فلا يلومنّ إلاّ نفسه» بعد «البرص» ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 130 ، ح 95.
4- .طبّ الإمام الرضا عليه السلام ، ص 27 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 321 وفيه «يورث الجذام».
5- .الكافي ، ج 5 ، ص 539 ، ح 5 ، علل الشرائع ، ص 82 ، ح 1 عن ابن أبي عذافر الصيرفي ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 96 ، ح 202 نحوه ، بحار الأنوار ، ج 81 ، ص 86 ، ح 6.

ص: 603

13 / 7 _ 4زيان هاى آميزش با زن حائض

13 / 7 _ 4زيان هاى آميزش با زن حائض5680.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس با زن خود در حالى كه وى حائض است ، آميزش كند و فرزند جذامى يا پيس زاده شود ، مبادا جز خود را نكوهش كند .5681.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى امّت! خداوند _ تبارك و تعالى _ براى شما امّت ، 24 چيز را دوست ندارد و شما را از آنها نهى مى كند : . . . براى مرد ، اين را خوش نمى دارد كه با زن خويش در حالى كه وى حائض است ، آميزش كند . پس اگر چنين كند و فرزند حاصل از آن جذامى يا گرفتار پيسى زاده شود ، مبادا جز خويش را نكوهش كند .5682.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از ابو عروه يا شعيب عقرقوفى: يك روز چهارشنبه در زندان بر امام كاظم عليه السلام وارد شدم ، در حالى كه وى حِجامت مى كرد . به او گفتم : اين روزى است كه مردم مى گويند هر كس در آن حجامت كند ، گرفتار پيسى مى شود .

فرمود : «از اين پيشامد بر كسى بايد بيم داشت كه مادرش در حال حيض او را آبستن شده است» .5683.عنه صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :به سراغ زن حائض رفتن ، جذام را در فرزندِ [حاصل از آن] به وجود مى آورد .5684.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از عُذافِر صيرفى: امام صادق عليه السلام فرمود : «آيا اين ناهنجار آفريده شدگان را مى بينى؟» .

گفتم : آرى .

فرمود : «اينان ، كسانى اند كه پدرانشان با زنان خود در دوران آلودگى آنان ، آميزش مى كردند» .

.

ص: 604

راجع : ج1 ، ص 498 (أسباب الإصابة بالجذام / جماع الحائض) .

13 / 7 _ 5الحَالاتُ الَّتي يُكرَهُ فيهَا الجِماعُ5684.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا يُجامِعَنَّ أحَدُكُم وبِهِ حَقنٌ مِن خَلاءٍ ؛ فَإِنَّهُ يَكونُ مِنهُ البَواسيرُ ، ولا يُجامِعَنَّ أحَدُكُم وبِهِ حَقنٌ مِن بَولٍ ؛ فَإِنَّهُ يَكونُ النَّواصيرُ . (1)5685.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در بيان انواع خوبى هاى نشئت گرفته از خرد _ ) الإمام الصادق عليه السلام :ثَلاثَةٌ يَهدِمنَ البَدَنَ ورُبَّما قَتَلنَ : دُخولُ الحَمّامِ عَلَى البِطنَةِ ، وَالغِشيانُ عَلَى الاِمتِلاءِ ، ونِكاحُ العَجائِزِ . (2)5686.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :الجِماعُ بَعدَ الجِماعِ مِن غَيرِ أن يَكونَ بَينَهُما غُسلٌ ، يورِثُ لِلوَلَدِ الجُنونَ . (3)5687.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام_ لَمّا سُئِلَ عَنِ الجِماعِ قالَ: حَياءٌ يَرتَفِعُ ، وعَوراتٌ تَجتَمِعُ ، أشبَهُ شَيءٍ بِالجُنونِ ، الإِصرارُ عَلَيهِ هَرَمٌ ، والإِفاقَةُ مِنهُ نَدَمٌ ، ثَمَرَةُ حَلالِهِ الوَلَدُ ؛ إن عاشَ فَتَنَ ، وإن ماتَ حَزَنَ . (4)5688.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ في وَصِيَّتِهِ لِعَلِيٍّ عليه السلام: يا عَلِيُّ ، لا تُجامِعِ امرَأَتَكَ في أوَّلِ الشَّهرِ ووَسَطِهِ وآخِرِهِ ؛ فَإِنَّ الجُنونَ وَالجُذامَ وَالخَبَلَ لَيُسرِ عُ إلَيها وإلى وَلَدِها .

يا عَلِيُّ ، لا تُجامِعِ امرَأَتَكَ بَعدَ الظُّهرِ ؛ فَإِنَّهُ إن قُضِيَ بَينَكُما وَلَدٌ في ذلِكَ الوَقتِ يَكونُ أحوَلَ ، وَالشَّيطانُ يَفرَحُ بِالحَوَلِ فِي الإِنسانِ .

يا عَلِيُّ ، لا تَتَكَلَّم عِندَ الجِماعِ ؛ فَإِنَّهُ إن قُضِيَ بَينَكُما وَلَدٌ لا يُؤمَنُ أن يَكونَ أخرَسَ ، ولا يَنظُرَنَّ أحَدٌ إلى فَرجِ امرَأَتِهِ ، وَليَغُضَّ بَصَرَهُ عِندَ الجِماعِ ، فَإِنَّ النَّظَرَ إلَى الفَرجِ يورِثُ العَمى فِي الوَلَدِ .

يا عَلِيُّ ، لا تُجامِعِ امرَأَتَكَ بِشَهوَةِ امرَأَةِ غَيرِكَ ؛ فَإِنَّي أخشى إن قُضِيَ بَينَكُما وَلَدٌ أن يَكونَ مُخَنَّثا ، أو مُؤَنَّثاً مُخَبَّلاً .

يا عَلِيُّ ، مَن كانَ جُنُبا فِي الفِراشِ مَعَ امرَأَتِهِ فَلا يَقرَاَالقُرآنَ ، فَإِنّي أخشى أن تَنزِلَ عَلَيهِما نارٌ مِنَ السَّماءِ فَتُحرِقَهُما .

يا عَلِيُّ ، لا تُجامِعِ امرَأَتَكَ إلاّ ومَعَكَ خِرقَةٌ ومَعَ أهلِكَ خِرقَةٌ ولا تَمسَحا بِخِرقَةٍ واحِدَةٍ فَتَقَعَ الشَّهوَةُ عَلَى الشَّهوَةِ ؛ فَإِنَّ ذلِكَ يُعَقِّبُ العَداوَةَ بَينَكُما ، ثُمَّ يُؤَدّيكُما إلَى الفُرقَةِ وَالطَّلاقِ .

يا عَلِيُّ ، لا تُجامِعِ امرَأَتَكَ مِن قِيامٍ ؛ فَإِنَّ ذلِكَ مِن فِعلِ الحَميرِ ، فَإِن قُضِيَ بَينَكُما وَلَدٌ كانَ بَوّالاً فِي الفِراش كَالحَميرِ البَوّالَةِ في كُلِّ مَكانٍ .

يا عَلِيُّ ، لا تُجامِعِ امرَأَتَكَ في لَيلَةِ الأَضحى ؛ فَإِنَّهُ إن قُضِيَ بَينَكُما وَلَدٌ يَكونُ لَهُ سِتُّ أصابِعَ ، أو أربَعُ أصابِعَ .

يا عَلِيُّ ، لا تُجامِعِ امرَأَتَكَ تَحتَ شَجَرَةٍ مُثمِرَةٍ ؛ فَإِنَّهُ إن قُضِيَ بَينَكُما وَلَدٌ يَكونُ جَلاّداً قَتّالاً ، أو عَريفاً .

يا عَلِيُّ ، لا تُجامِعِ امرَأَتَكَ في وَجهِ الشَّمسِ وتَلَأل_ُئِها إلاّ أن تُرخِيَ سِترا فَيَستُرَكُما ؛ فَإِنَّهُ أن قُضِيَ بَينَكُما وَلَدٌ لا يَزالُ في بُؤسٍ وفَقرٍ حَتّى يَموتَ .

يا عَلِيُّ ، لا تُجامِعِ امرَأَتَكَ بَينَ الأَذانِ وَالإِقامَةِ ؛ فَإِنَّهُ إن قُضِيَ بَينَكُما وَلَدٌ يَكونُ حَريصاً عَلى إهراقِ الدِّماءِ .

يا عَلِيُّ : إذا حَمَلَتِ امرَأَتُكَ فَلا تُجامِعها إلاّ وأنتَ عَلى وُضوءٍ ؛ فَإِنَّهُ إن قُضِيَ بَينَكُما وَلَدٌ يَكونُ أعمَى القَلبِ بَخيلَ اليَدِ .

يا عَلِيُّ ، لا تُجامِع أهلَكَ فِي النِّصفِ مِن شَعبانَ ؛ فَإِنَّهُ إن قُضِيَ بَينَكُما وَلَدٌ يَكونُ مَشؤوماً ذا شَأمَةٍ في وَجهِهِ .

يا عَلِيُّ ، لا تُجامِع أهلَكَ في آخِرِ دَرَجَةٍ مِنهُ إذا بَقِيَ يَومانِ ؛ فَإِنَّهُ إن قُضِيَ بَينَكُما وَلَدٌ يَكونُ عَشّارا ، أو عَونا لِلظّالِمينَ ويَكونُ هَلاكُ فِئامٍ مِنَ النّاسِ عَلى يَدَيهِ .

يا عَلِيُّ ، لا تُجامِع أهلَكَ عَلى سُقوفِ البُنيانِ ؛ فَإِنَّهُ إن قُضِيَ بَينَكُما وَلَدٌ يَكونُ مُنافِقاً مُرائِياً مُبتَدِعا .

يا عَلِيُّ ، إذا خَرَجتَ في سَفَرٍ فَلا تُجامِع أهلَكَ مِن تِلكَ اللَّيلَةِ فَإِنَّهُ إن قُضِيَ بَينَكُما وَلَدٌ يُنفِقُ مالَهُ في غَيرِ حَقٍّ ، وقَرَأَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : « إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُواْ إِخْوَ نَ الشَّيَ_طِينِ » . (5)

يا عَلِيُّ ، لا تُجامِع أهلَكَ إذا خَرَجتَ إلى سَفَرٍ مَسيرَةَ ثَلاثَةِ أيّامٍ ولَياليهِنَّ ؛ فَإِنَّهُ إن قُضِيَ بَينَكُما وَلَدٌ يَكونُ عَونا لِكُلِّ ظالِمٍ عَلَيكَ . . .

يا عَلِيُّ ، لا تُجامِع أهلَكَ في أوَّلِ ساعَةٍ مِنَ اللَّيلِ ؛ فَإِنَّهُ إن قُضِيَ بَينَكُما وَلَدٌ لا يُؤمَنُ أن يَكونَ ساحِرا مُؤثِرا لِلدُّنيا عَلَى الآخِرَةِ . (6) .


1- .كنز العمّال ، ج 16 ، ص 355 ، ح 44902 نقلاً عن ابن النجّار عن أنس.
2- .كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 3 ، ص 555 ، ح 4904 ، الكافي ، ج 6 ، ص 314 ، ح 6 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 253 ، ح 1797 وفيهما «أكل القديد الغابّ» بدل «والغشيان على الامتلاء» ،بحار الأنوار ، ج 103 ، ص 290 ، ح 32.
3- .طبّ الإمام الرضا عليه السلام ، ص 28 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 321 وفيه «... من غير فصل بينهما بغسل».
4- .غرر الحكم ، ح 4943 ، عيون الحكم والمواعظ ، ص 234 ، ح 4493.
5- .الإسراء : 27 .
6- .كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 3 ، ص 552 ، ح 4899 ، علل الشرائع ، ص 515 ، ح 5 ، الاختصاص ، ص 132 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 456 ، ح 1552 كلّها عن أبي سعيد الخدري ، بحار الأنوار ، ج 103 ، ص 281 ، ح 1.

ص: 605

13 / 7 _ 5مواردى كه در آنها آميزش مكروه است

همچنين بنگريد به : ج1 ، ص499 (عوامل ابتلا به جذام / همبسترى با زن حائض) .

13 / 7 _ 5مواردى كه در آنها آميزش مكروه است5688.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مبادا كسى در حالى كه از قضاى حاجت خوددارى مى ورزد ، نزديكى كند ؛ چرا كه اين كار ، بواسير مى آورد ؛ و مبادا كسى در حالى كه پيشاب خود را نگه مى دارد ، نزديكى كند ؛ چرا كه اين كار ، ناسور(1) مى آورد .5689.الاختصاص :امام صادق عليه السلام :سه چيز ، بدن را فرسوده مى كند و شايد هم [فرد را ] بكُشد : حمّام رفتن با شكم پُر ، آميزش كردن با شكم پُر ، و همبسترى با پ (2) يرزنان .5690.الإمام الصادق عليه السلام :امام رضا عليه السلام :آميزش پس از آميزش ، بى آن كه ميان آنها غسلى صورت پذيرفته باشد ، ديوانگى فرزند را در پى مى آورد . (3)5691.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام_ چون درباره آميزش جنسى از او پرسيدند: شرمى است كه از ميان مى رود و شرمگاه هايى كه در برِ هم مى آيند . همانندترين چيز به ديوانگى است . اصرار بر آن ، مايه فرسودگى و پيرى ، و بيرون آمدن از آن حال پشيمانى است . ميوه حلال آن ، فرزند است كه اگر زنده بماند ، فتنه باشد و اگر بميرد ، اندوهگين سازد .5692.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در سفارش به امام على عليه السلام: اى على! در آغاز ، ميان و پايان ماه با همسرت نزديكى مكن ، كه ديوانگى ، جذام و تباهْ مغزى ، بسيار زود به سراغ وى و فرزندش مى آيد .

اى على! بعد از ظهر با همسرت نزديكى مكن ؛ چرا كه اگر در آن هنگام ، ميانتان فرزندى تقدير شود ، كژْ چشم خواهد بود و شيطان ، از كژْ چشمى انسان ، شادمان مى شود .

اى على! به هنگام آميزش ، سخن مگوى ؛ چرا كه اگر ميانتان فرزندى تقدير شود ، اطمينانى نيست كه لال نباشد . هم مبادا كسى از شما بر شرمگاه زن خويش بنگرد ؛ بلكه بايد به هنگام آميزش ، ديده فرو هِلَد ؛ چرا كه نگريستن به شرمگاه ، كورى را در فرزند بر جاى مى نهد .

اى على! با هوس به زنى غيرِ همسر خود ، با زن خويش آميزش مكن ؛ زيرا از اين بيم دارم كه اگر برايتان فرزندى تقدير شود ، زنْ صفت ، يا ماده و تباهْ مغز باشد .

اى على! هر كس جنب با همسر خويش در بستر باشد ، نبايد قرآن بخواند ؛ چه ، از اين بيم دارم كه از آسمان ، آتشى بر آنها فرود آيد و آنان را بسوزا نَد . (4)

اى على! با همسرت آميزش مكن ، مگر آن كه هر كدامتان دستمالى داشته باشيد . خود را با پارچه اى مشترك ، پاك نكنيد كه شهوت بر شهوت واقع مى شود و اين كار ، دشمنى ميان شما را در پى مى آورد و كارتان را به جدايى و طلاق مى كشانَد .

اى على! ايستاده با همسرت نزديكى مكن ؛ چرا كه اين كار ، كارِ خران است ؛ و اگر ميانتان فرزندى تقدير شود ، ادرار كننده در بستر باشد ، چنان كه خران در هر مكانى پيشاب مى ريزند .

اى على! در شب عيد قربان با همسرت نزديكى مكن ؛ زيرا اگر ميانتان فرزندى تقدير شود ، شش انگشت يا چهار انگشت خواهد داشت .

اى على! در زير درختى ميوه دِه با همسرت آميزش مكن ؛ چرا كه اگر ميانتان فرزندى تقدير شود ، جلاّد ، قاتل يا عريف (5) خواهد بود .

اى على! در زير نور خورشيد و تابش آن با همسرت نزديكى مكن ، مگر اين كه پرده اى آويخته باشى كه شما را مى پوشاند ؛ چرا كه اگر ميانتان فرزندى تقدير شود تا پايان عمر در تيره بختى و تهى دستى خواهد بود .

اى على! ميان اذان و اقامه با همسرت نزديكى مكن ؛ زيرا اگر ميانتان فرزندى تقدير شود ، به خونريزى علاقه مند خواهد بود .

اى على! اگر همسرت باردار شد ، با او آميزش مكن ، مگر آن كه با وضو باشى ؛ زيرا اگر ميانتان فرزندى تقدير شود ، كورْدل و ناخنْ خشك خواهد بود .

اى على! در نيمه شعبان با همسرت نزديكى مكن ، زيرا اگر ميانتان فرزندى تقدير شود ، بدْشگون خواهد بود و نشانى سياه بر چهره خواهد داشت .

اى على! با همسرت در آخرين روزهاى پاكى و در حالى كه تنها دو روز از او مانده باشد ، نزديكى مكن ؛ چرا كه اگر ميانتان فرزندى تقدير شود ، عشّار يا ياورِ ستمگران خواهد بود و توده هايى از مردم به دست او به كام مرگ خواهند رفت .

اى على! بر پشتِ بام خانه با همسرت نزديكى مكن ؛ چرا كه اگر ميانتان فرزندى تقدير شود ، منافق ، رياكار و بدعت گذار خواهد بود .

اى على! چون آهنگ سفر كردى ، آن شب با همسرت نزديكى مكن ؛ چرا كه اگر ميانتان فرزندى تقدير شود ، دارايى خويش را در غير حق خرج خواهد كرد . (آن گاه ، پيامبر صلى الله عليه و آله اين آيه را خواند :) «ولخرج ها، برادران شياطين اند» .

اى على! چون روانه سفرى شدى ، تا مسافت سه شبانه روز ره پيمودن ، با همسرت نزديكى مكن ؛ چرا كه اگر ميانتان فرزندى تقدير شود ، يار هر ستمگرى خواهد بود كه بخواهد به تو ستمى برساند .

اى على! در نخستين ساعت شب ، با همسرت نزديكى مكن ؛ چرا كه اگر ميانتان فرزندى تقدير شود ، اطمينانى نيست كه ساحر و از آنان كه دنيا را بر آخرت بر مى گزيند ، نباشد . (6)

.


1- .ناسور ، بيماريى است كه در محاق چشم، اطراف مقعد و بُن دندان ، ظاهر مى شود و موجب جراحتى چركين در موضع بيمارى مى گردد (ر .ك : لغت نامه دهخدا : ذيل «ناسور» و «ناصور») .
2- .در الكافى والمحاسن ، به جاى «آميزش كردن با شكم پُر» ، عبارت «خوردن گوشت خشكيده فاسد» آمده است .
3- .در بحار الأنوار ، آمده است : «...بدون فاصله افكندن ميان آنها به وسيله غسل» .
4- .شيخ صدوق رحمه الله مى گويد: مقصود از اين نهى، خواندن سوره هاى داراى سجده واجب است، نه غير آن.
5- .عريف ، به معانى مختلفى آمده است ، از جمله : كارگزار قوم ، و آن كه پايين تر از رئيس است و يا رئيس قوم . به هرحال ، اين واژه در عصر صدور روايت ، منصبى دولتى بوده كه مذموم شمرده شده است و در روايتى آمده است : «العرفاء فى النار» (ر. ك: لغت نامه دهخدا) .
6- .امورى كه در اين روايت به عنوان حكمتِ نهى از آميزش جنسى در اوقات ياد شده ، آمده ، به نحو اقتضاست ، نه علّت تامّه تا موجب شبهه جبر گردد . همچنين است آنچه كه در روايات بعدى ، درباره زمان مناسب آميزش جنسى مى آيد .

ص: 606

. .

ص: 607

. .

ص: 608

. .

ص: 609

. .

ص: 610

5693.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكافي عن عبد الرحمن بن سالم عن أبيه عن الإمام الباقر عليه السلام ، قال :قُلتُ لَهُ : هَل يُكرَهُ الجِماعُ في وَقتٍ مِنَ الأَوقاتِ وإن كانَ حَلالاً؟

قالَ : نَعَم ، ما بَينَ طُلوعِ الفَجرِ إلى طُلوعِ الشَّمسِ ، ومِن مَغيبِ الشَّمسِ إلى مَغيبِ الشَّفَقِ ، وفِي اليَومِ الَّذي تَنكَسِفُ فيهِ الشَّمسُ ، وفِي اللَّيلَةِ الَّتي يَنخَسِفُ فيهَا القَمَرُ ، وفِي اللَّيلَةِ وفِي اليَومِ اللَّذَينِ يَكونُ فيهِمَا الرّيحُ السَّوداءُ ، وَالرّيحُ الحَمراءُ ، وَالرّيحُ الصَّفراءُ ، وَاليَومِ واللَّيلَةِ اللَّذَينِ يَكونُ فيهِمَا الزَّلزَلَةُ . (1)راجع : ج1 ، ص 100 ، ح 98 و 99 .

13 / 8آدابُ الجِماعِ13 / 8 _ 1ما يَنبَغي قَبلَ الجِماعِأ _ الشَّبَقُ5695.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ لِمُعاذِ بنِ جَبَلٍ لَمّا بَعَثَهُ إلَى اليَمَن ) الإمام الرضا عليه السلام :لا تُجامِع إلاّ مِن شَبَقٍ . (2)ب _ اِختِيارُ الأَوقاتِ الصّالِحَةِ5697.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ في وَصِيَّتِهِ لِعَلِيٍّ عليه السلام: يا عَلِيُّ ، عَلَيكَ بِالجِماعِ لَيلَةَ الإِثنَينِ ؛ فَإِنَّهُ إن قُضِيَ بَينَكُما وَلَدٌ يَكونُ حافِظاً لِكِتابِ اللّهِ ، راضِياً بِما قَسَمَ اللّهُ عز و جل .

يا عَلِيُّ ، إن جامَعتَ أهلَكَ فِي لَيلَةِ الثُّلاثاءِ فَقُضِيَ بَينَكُما وَلَدٌ ، فَإِنَّهُ يُرزَقُ الشَّهادَةَ بَعدَ شَهادَةِ أن لا إلهَ إلاَّ اللّهُ وأَنَّ مُحَمَّدًا رَسولُ اللّهِ ولا يُعَذِّبُهُ اللّهُ مَعَ المُشرِكينَ ويَكونُ طَيِّبَ النَّكهَةِ وَالفَمِ ، رَحيمَ القَلبِ ، سَخِيَّ اليَدِ ، طاهِرَ اللِّسانِ مِنَ الغيبَةِ وَالكَذِبِ وَالبُهتانِ .

يا عَلِيُّ ، إن جامَعتَ أهلَكَ لَيلَةَ الخَميسِ فَقُضِيَ بَينَكُما وَلَدٌ ، فَإِنَّهُ يَكونُ حاكِماً مِنَ الحُكّامِ ، أو عالِمًا مِنَ العُلَماءِ ، وإن جامَعتَها يَومَ الخَميسِ عِندَ زَوالِ الشَّمسِ عَن كَبِدِ السَّماءِ فَقُضِيَ بَينَكُما وَلَدٌ ، فَإِنَّ الشَّيطانَ لا يَقرَبُهُ حَتّى يَشيبَ ويَكونُ قَيِّماً ويَرزُقُهُ اللّهُ عز و جل السَّلامَةَ فِي الدِّينِ وَالدُّنيا .

يا عَلِيُّ ، وإن جامَعتَها لَيلَةَ الجُمُعَةِ وكانَ بَينَكُما وَلَدٌ ، فَإِنَّهُ يَكونُ خَطيباً قَوّالاً مُفَوَّهاً ، وإن جامَعتَها يَومَ الجُمُعَةِ بَعدَ العَصرِ فَقُضِيَ بَينَكُما وَلَدٌ ، فَإِنَّهُ يَكونُ مَعروفاً مَشهوراً عالِماً ، وإن جامَعتَها في لَيلَةِ الجُمُعَةِ بَعدَ العِشاءِ الآخِرَةِ ؛ فَإِنَّهُ يُرجى أن يَكونَ الوَلَدُ مِنَ الأَبدالِ إن شاءَ اللّهُ تَعالى . (3) .


1- .الكافي ، ج 5 ، ص 498 ، ح 1 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 25 ، ح 1097 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 460 ، ح 1566 ، الاختصاص ، ص 218 ، بحار الأنوار ، ج 103 ، ص 289 ، ح 28.
2- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 393 ، ح 1328 ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 217 ، ح 9.
3- .كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 3 ، ص 553 ، ح 4899 ، علل الشرائع ، ص 516 ، ح 5 ، الاختصاص ، ص 134 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 458 ، ح 1552 كلّها عن أبي سعيد الخدري ، بحار الأنوار ، ج 103 ، ص 282 ، ح 1.

ص: 611

13 / 8آداب آميزش

13 / 8 _ 1آنچه پيش از آميزش ، بايسته است
الف _ چيرگى شهوت
ب _ انتخاب زمان مناسب

5698.عنه صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از عبد الرحمان بن سالم ، از پدرش: به امام باقر عليه السلام گفتم : آيا وقتى از اوقات هست كه در آن ، آميزش در حالى كه حلال است ، مكروه باشد؟

فرمود : «آرى . ميان طلوع سپيده تا طلوع خورشيد ، از غروب خورشيد تا پنهان شدن سرخى افق ، در روزى كه خورشيد مى گيرد ، در شبى كه ماه مى گيرد ، در شب و روزى كه در آنها باد سياه ، باد سرخ و باد زرد مى وزد ، و در روز و شبى كه در آن ، زلزله رخ مى دهد» .ر. ك : (عوامل طول عمر) ج1 ، ص101 ، ح 98 و 99.

13 / 8آداب آميزش13 / 8 _ 1آنچه پيش از آميزش ، بايسته استالف _ چيرگى شهوت5700.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :جز از سرِ چيرگى شهوت ، آميزش مكن .ب _ انتخاب زمان مناسب5702.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ لِعَمرِو بنِ مُرَّةَ الجُهَنِيِّ لَمّا بَعَثَهُ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ از سفارش هاى ايشان به امام على عليه السلام: اى على! بر تو باد آميزش در شب دوشنبه ؛ چرا كه اگر ميانتان فرزندى تقدير شود ، حافظ كتاب خدا و خرسند به تقدير خداوند عز و جل خواهد بود .

اى على! اگر در شب سه شنبه با همسرت نزديكى كردى و ميانتان فرزندى تقدير شد ، پس از گواهى دادن به اين كه خدايى جز اللّه نيست و محمّد ، پيامبر خداست ، شهادت ، روزى او خواهد شد ، خداوند ، او را همراه با مشركان ، كيفر نخواهد داد و خوشْ بو دهان ، دلْ مهربان ، گشاده دست و پيراسته زبان از غيبت و دروغ و تهمت ، خواهد بود .

اى على! اگر در شب پنج شنبه با همسرت نزديكى كردى و ميانتان فرزندى تقدير شد ، حكمرانى از حكمرانان يا عالمى از عالمان خواهد بود ؛ و اگر در روز پنج شنبه ، به هنگام برگشتن خورشيد از ميانه آسمان با او نزديكى كردى و ميانتان فرزندى تقدير شد ، تا گاهِ پيرى اش شيطان به او نزديك نخواهد شد و انسانى راست و درست خواهد بود و خداوند عز و جل ، سلامت دين و دنيا را روزى او خواهد ساخت .

اى على! اگر شب جمعه با او نزديكى كردى و ميانتان فرزندى بود ، سخنورى خوشْ گوى و پُرزبان خواهد بود . اگر در روز جمعه ، پس از عصرگاهان با او نزديكى كردى و ميانتان فرزند تقدير شد ، ناموَرى سرشناس و آگاه خواهد بود . اگر هم در جمعه شب ، پس از نماز عشا با او نزديكى كردى ، اميد است ، به خواست خداوند متعال ، يكى از ابدال باشد .

.

ص: 612

5700.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :لا تَقرَبِ النِّساءَ في أوَّلِ اللَّيلِ لا شِتاءً ولا صَيفاً ؛ وذلِكَ أنَّ المَعِدَةَ وَالعُروقَ تَكونُ مُمتَلِئَةً وهُوَ غَيرُ مَحمودٍ ، يُتَخَوَّفُ مِنهُ القولَنجُ وَالفالِجُ وَاللَّقوَةُ وَالنِّقرِسُ وَالحَصاةُ وَالتَّقطيرُ وَالفَتقُ وضَعفُ البَصَرِ وَالدِّماغِ .

فَإِذا اُريدَ ذلِكَ فَليَكُن في آخِرِ اللَّيلِ ؛ فَإِنَّهُ أصَحُّ لِلبَدَنِ وأرجى لِلوَلَدِ وأذكى لِلعَقلِ فِي الوَلَدِ الَّذي يُقضى بَينَهُما . (1) .


1- .طبّ الإمام الرضا عليه السلام ، ص 64 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 327 نحوه.

ص: 613

5701.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :در آغاز شب ، نه در زمستان و نه در تابستان ، با زنان نزديكى مكن ؛ چرا كه [در آن هنگام] ، معده پُر است و اين كار ، ناستوده ، و از آن ، بيم قولنج (/ باد كُنج) ، سستْ اندامى و كژدهانى ، نقرِس ، سنگ ، ريزش غير ارادى ادرار ، فتق و ضعف بينايى و هشيارى وجود دارد . اگر چنين كارى را بخواهند ، بايد در آخر شب باشد ؛ چرا كه بيشتر موجب سلامتِ بدن است ، در آن بيشترْ اميد فرزند مى رود و براى فرزندى كه ميان زن و مرد تقدير مى شود ، هوش بيشترى را سبب مى شود . .

ص: 614

5702.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ به عمرو بن مُرّه جُهَنى ، آن گاه كه او را به سو ) الإمام عليّ عليه السلام :يُستَحَبُّ لِلرَّجُلِ أن يَأتِيَ أهلَهُ أوَّلَ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، لِقَولِ اللّهِ عز و جل : « أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَآئِكُمْ » (1) وَالرَّفَثُ المُجامَعَةُ . (2)راجع : ج1 ، ص 604 ، ح 1034 ، وص 610 ، ح 1035.

ج _ الاِستِتارُ5705.سنن أبي داوود عن عائشة :الإمام عليّ عليه السلام :نَهى رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله أن يُجامِعَ الرَّجُلُ امرَأَتَهُ ، وَالصَّبِيُّ فِي المَهدِ يَنظُرُ إلَيهِما . (3)5706.المعجم الكبير عن أسد بن وداعة :الإمام الصادق عليه السلام :لا يُجامِعِ الرَّجُلُ امرَأَتَهُ ولا جارِيَتَهُ وفِي البَيتِ صَبِيٌّ ؛ فَإِنَّ ذلِكَ مِمّا يورِثُ الزِّنا . (4)5703.امام على عليه السلام ( _ در وصف پيامبر خدا _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :تَعَلَّموا مِنَ الغُرابِ خِصالاً ثَلاثاً : اِستِتارَهُ بِالسِّفادِ ، وبُكورَهُ في طَلَبِ الرِّزقِ ، وحَذَرَهُ . (5) .


1- .البقرة : 187 .
2- .الكافي ، ج 4 ، ص 180 ، ح 3 عن أبي بصير ، الخصال ، ص 612 ، ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم وكلاهما عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام وفيه «للمسلم» بدل «للرجل» ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 3 ، ص 473 ، ح 4653 ، بحار الأنوار ، ج 10 ، ص 90 ، ح 1.
3- .الجعفريّات ، ص 96 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، النوادر للراوندي ، ص 120 ، ح 129 عن الإمام الصادق عن أبيه عنه عليهم السلام ، دعائم الإسلام ، ج 2 ، ص 213 ، ح 781 عن الإمام الصادق عليه السلام نحوه ، بحار الأنوار ، ج 103 ، ص 295 ، ح 51 وراجع اُسد الغابة ، ج 6 ، ص 402.
4- .تهذيب الأحكام ، ج 7 ، ص 414 ، ح 1655 عن أبي راشد عن أبيه.
5- .الخصال ، ص 100 ، ح 51 ، عيون أخبار الرضا عليه السلام ، ج 10 ، ص 257 ، ح 10 كلاهما عن سليمان بن جعفر الجعفري عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 482 ، ح 1394 عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار ، ج 103 ، ص 41 ، ح 3.

ص: 615

ج _ پوشيده داشتن

5704.مسند ابن حنبل ( _ به نقل از عموى ابو رافع بن عمرو غِفارى _ ) امام على عليه السلام :براى مرد ، مستحب است در نخستين شب از ماه رمضان به سراغ همسر خويش برود ؛ چرا كه خداوند عز و جل فرموده است : «در شب روزه (ماه رمضان) ، همخوابگى با زنان ، برايتان حلال شده است» و در اين آيه ، واژه «رفث» به معناى آميزش است . (1)همچنين ، ر. ك : ج1 ، ص605 ، ح 1034 و ص611 ، ح 1035 .

ج _ پوشيده داشتن5707.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :پيامبر خدا از اين نهى فرمود كه در حالى مرد با همسرش آميزش كند كه كودكى در گهواره ، آنان را مى نگرد .5708.الكافي عن عليّ بن أسباط عن بعض أصحابنا :امام صادق عليه السلام :انسان ، نبايد با وجود پسر بچّه در خانه ، با همسرش يا كنيزش آميزش كند؛ زيرا اين كار ، پيامدِ زنا دارد .5709.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه چيز را از كلاغ بياموزيد : پنهان داشتن آميزش ، سحرخيزى در طلب روزى ، و احتياط ورزى او را .

.


1- .در الخصال به جاى «براى مرد» ، عبارت «براى مسلمان» آمده است .

ص: 616

د _ الدُّعاءُ5707.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أما لَو أنَّ أحَدَهُم يَقولُ حينَ يَأتي أهلَهُ :

«بِاسمِ اللّهِ ، اللّهُمَّ جَنِّبنِي الشَّيطانَ وجَنِّبِ الشَّيطانَ ما رَزَقتَنا» ثُمَّ قُدِّرَ بَينَهُما في ذلِكَ أو قُضِيَ وَلَدٌ لَم يَضُرَّهُ شَيطانٌ أبَداً . (1)5708.الكافى ( _ به نقل از على بن اسباط ، از يكى از شيعيان _ ) الإمام عليّ عليه السلام :إذا أرادَ أحَدُكُم مُجامَعَةَ زَوجَتِهِ فَليَقُل :

«اللّهُمَّ إنِّي استَحلَلتُ فَرجَها بِأَمرِكَ ، وقَبِلتُها بِأَمانَتِكَ ؛ فَإِن قَضَيت لي مِنها وَلَداً فَاجعَلهُ ذَكَراً سَوِيّاً ، ولا تَجعَل لِلشَّيطانِ فيهِ نَصيباً ولا شَريكاً» . (2)5709.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :إذا أرَدتَ الوَلَدَ فَقُل عِنَد الجِماعِ :

«اللّهُمَّ ارزُقني وَلَداً وَاجعَلهُ تَقِيّاً لَيسَ في خَلقِهِ زِيادَةٌ ولا نُقصانٌ ، وَاجعَل عاقِبَتَهُ إلى خَيرٍ» . (3)5710.الكافى ( _ به نقل از يونس بن رباط _ ) الإمام الصادق عليه السلام :مَن أرادَ أن يُحبَلَ لَهُ ، فَليُصَلِّ رَكعَتَينِ بَعدَ الجُمُعَةِ يُطيلُ فيهِمَا الرُّكوعَ وَالسُّجودَ ، ثُمَّ يَقولُ : «اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِما سَأَلَكَ بِهِ زَكَرِيّا ، يا رَبِّ لا تَذَرني فَرداً وأنتَ خَيرُ الوارِثينَ (4) ، اللّهُمَّ هَب لي مِن لَدُنكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إنَّكَ سَميعُ الدُّعاءِ (5) ، اللّهُمَّ بِاسمِكَ استَحلَلتُها وفي أمانَتِكَ أخَذتُها ، فَإِن قَضَيتَ في رَحِمِها وَلَداً فَاجعَلهُ غُلاماً مُبارَكاً زَكِيّاً ، ولا تَجعَل لِلشَّيطانِ فيهِ شِركاً ولا نَصيباً» . (6) .


1- .صحيح البخاري ، ج 5 ، ص 1982 ، ح 4870 ، سنن ابن ماجة ، ج 1 ، ص 618 ، ح 1919 ، مسند ابن حنبل ، ج 1 ، ص 465 ، ح 1867 كلّها عن ابن عبّاس ، المعجم الكبير ، ج 8 ، ص 208 ، ح 7839 عن أبي اُمامة نحوه ، كنز العمّال ، ج 16 ، ص 348 ، ح 44865؛ الكافي ، ج 5 ، ص 503 ، ح 3 عن ابن القدّاح عن الإمام الصادق عن الإمام عليّ عليهماالسلام نحوه ، مجمع البيان ، ج 2 ، ص 565 عن ابن عبّاس وليس فيه «أبداً» ، الاختصاص ، ص 134 .
2- .الخصال ، ص 637 ، ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، تحف العقول ، ص 125 ، بحار الأنوار ، ج 103 ، ص 287 ، ح 19.
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 10 ، ح 12 ، تهذيب الأحكام ، ج 7 ، ص 411 ، ح 1641 كلاهما عن محمّد بن مسلم ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 455 ، ح 1551 وفيه «المباشرة» بدل «الولد».
4- .إشارة إلى الآية : 89 من سورة الأنبياء .
5- .إشارة إلى الآية : 38 من سورة آل عمران .
6- .الكافي ، ج 6 ، ص 8 ، ح 3 ، تهذيب الأحكام ، ج 3 ، ص 315 ، ح 974 ، مصباح المتهجّد ، ص 378 ، ح 504 كلاهما عن الإمام الباقر عليه السلام ، جمال الاُسبوع ، ص 271 كلّها عن محمّد بن مسلم ، بحار الأنوار ، ج 90 ، ص 71 ، ح 14.

ص: 617

د _ دعا

د _ دعا5712.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زنهار كه اگر كسى هنگام همبسترى با همسرش بگويد : «به نام خدا ، خداوندا! شيطان را از من دور كن و شيطان را از آنچه روزى مان كرده اى ، دور ساز» و سپس ميانشان در اين آميزش يا به هر ترتيب ، فرزندى تقدير شود ، هرگز شيطان به او زيانى نخواهد رساند .5713.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :اگر كسى از شما بخواهد با همسر خويش به هم آيد ، بگويد : «خداوندا! من به فرمان تو شرمگاه او را بر خويش حلال دانستم و به عنوان امانت تو ، او را پذيرفتم . اكنون ، اگر از او برايم فرزندى تقدير كردى ، وى را پسرى سالم و كامل قرار ده و در او براى شيطان ، بهره و سهمى مگذار» .5714.عنه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :اگر فرزند خواستى ، در هنگام آميزش بگو : «خداوندا! مرا فرزندى روزى كن و او را پرهيزگارى كه در خلقت وى فزونى و كاستى اى نيست ، قرار ده و عاقبت او را به خير گردان» .5711.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :هر كس بخواهد زنش بچّه دار شود ، پس از نماز جمعه ، دو ركعت نماز بگزارد و در آنها ركوع و سجده را طولانى سازد و سپس بگويد : «خداوندا! به حرمت آنچه زَكَريّا بدان از تو مسئلت داشت ، از تو مى خواهم. پروردگارا! مرا تنها مگذار كه تو خود ، برترينِ وارثانى . خداوندا! از نزد خويش ، مرا فرزندانى پاك ببخش كه تو شنواى دعايى . خداوندا! به نام تو او را بر خويش حلال ساختم و به امانت تو ، او را در اختيار گرفتم . اكنون ، اگر در رَحِم او برايم فرزندى تقدير كرده اى ، او را فرزندى خجسته و پيراسته قرار ده و در او براى شيطان ، بهره و سهمى قرار مده» .

.

ص: 618

ه _ الطُّمَأنينَةُ5713.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :المناقب :سَأَلَ رَجُلٌ أميرَ المُؤمِنينَ عليه السلام عَنِ الوَلَدِ ، ما بالُهُ تارَةً يُشبِهُ أباهُ واُمَّهُ ، وتارَةً يُشبِهُ خالَهُ وعَمَّهُ؟ فَقالَ لِلحَسَنِ : أجِبهُ .

فَقالَ عليه السلام : أمَّا الوَلَدُ فَإِنَّ الرَّجُلَ إذا أتى أهلَهُ بِنَفسٍ ساكِنَةٍ وجَوارِحَ غَيرِ مُضطَرِبَةٍ اعتَلَجَتِ النُّطفَتانِ كَاعتِلاجِ المُتَنازِعَينِ ؛ فَإِن عَلَت نُطفَةُ الرَّجُلِ نُطفَةَ المَرأَةِ ، جاءَ الوَلَدُ يُشبِهُ أباهُ ، وإذا عَلَت نُطفَةُ المَرأَةِ نُطفَةَ الرَّجُلِ ، شُبِّهَ اُمَّهُ . وإذا أتاها بِنَفسٍ مُنزَعِجَةٍ وجَوارِحَ مُضطَرِبَةٍ غَيرِ ساكِنَةٍ ، اِضطَرَبَتِ النُّطفَتانِ فَسَقَطَتا عَن يَمنَةِ الرَّحِمِ ويَسرَتِهِ ؛ فَإِن سَقَطَت عَن يَمنَةِ الرَّحِمِ سَقَطَت عَلى عُروقِ الأَعمامِ وَالعَمّاتِ ، فَشُبِّهَ أعمامَهُ وعَمّاتِهِ ، وإن سَقَطَت عَن يَسرَةِ الرَّحِمِ سَقَطَت عَلى عُروقِ الأَخوالِ وَالخالاتِ ، فَشُبِّهَ أخوالَهُ وخالاتِهِ .

فَقامَ الرَّجُلُ وهُوَ يَقولُ : اللّهُ أعلَمُ حَيثُ يَجعَلُ رِسالَتَهُ . ورُوِيَ أنَّهُ كانَ الخَضِرَ عليه السلام . (1) .


1- .المناقب لابن شهرآشوب ، ج 2 ، ص 53 ، بحار الأنوار ، ج 40 ، ص 169 ، ح 54 .

ص: 619

ه _ آرامش

ه _ آرامش5715.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مناقب آل أبى طالب :مردى در اين باره از اميرمؤمنان پرسيد كه چرا فرزند ، گاه همانند پدر و مادر خويش ، و گاه همانند دايى و عموست؟

امام على عليه السلام به امام حسن عليه السلام فرمود : «او را پاسخ گوى» .

امام حسن عليه السلام فرمود : امّا درباره فرزند ؛ اگر مرد با دلى آرام و اندامى بدون اضطراب به سراغ همسر خويش برود ، دو نطفه با استوارى و چنان كه دو جنگاور به هم در مى آويزند ، با يكديگر گلاويز مى شوند . پس چنانچه نطفه مرد بر نطفه زن چيرگى يابد ، فرزند ، همانند پدر مى شود و چنانچه نطفه زن بر نطفه مرد ، چيرگى يابد ، فرزند با مادر ، همانند مى شود . امّا اگر مرد با دلى ناآرام و اندامى آشفته به سراغ زن برود ، دو نطفه ، آشفته و لرزان مى شوند و به سمت راست يا چپ زِهدان مى افتند . چنانچه نطفه به سمت راست زِهدان بيفتد ، بر رگ هاى عموها و عمّه ها افتد و به عموها و عمّه ها همانند مى شود ، و چنانچه به سمت چپ زهدان افتد ، بر رگ هاى دايى و خاله ها مى افتد و به دايى ها و خاله ها همانند مى شود» .

آن مرد برخاست ، در حالى كه مى گفت : خداوند ، خود مى داند رسالت خويش را كجا قرار دهد .

روايت شده است كه آن مرد ، خضر عليه السلام بود .

.

ص: 620

5716.صحيح مسلم عن عائشة :الإمام الحسن عليه السلام_ لِمَن سَأَلَ عَنِ الرَّجُلِ يُشبِهُ أعمامَهُ وأخوالَهُ: إنَّ الرَّجُلَ إذا أتى أهلَهُ فَجامَعَها بِقَلبٍ ساكِنٍ ، وعُروقٍ هادِئَةٍ ، وبَدَنٍ غَيرِ مُضطَرِبٍ ، فَأُسكِنَت تِلكَ النُّطفَةُ في جَوفِ الرَّحِمِ ؛ خَرَجَ الوَلَدُ يُشبِهُ أباهُ واُمَّهُ ، وإن هُوَ أتاها بِقَلبٍ غَيرِ ساكِنٍ ، وعُروقٍ غَيرِ هادِئَةٍ ، وبَدَنٍ مُضطَرِبٍ ، اِضطَرَبَت تِلكَ النُّطفَةُ فَوَقَعَت في حالِ اضطِرابِها عَلى بَعضِ العُروقِ ، فَإِن وَقَعَت عَلى عِرقٍ مِن عُروقِ الأَعمامِ ، أشبَهَ الوَلَدُ أعمامَهُ ، وإن وَقَعَت عَلى عِرقٍ مِن عُروقِ الأَخوالِ ، أشبَهَ الرَّجُلُ أخوالَهُ . (1)13 / 8 _ 2ما يَنبَغي عِندَ الجِماعِأ _ المُداعَبَةُ5716.صحيح مسلم ( _ به نقل از عايشه _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ثَلاثَةٌ مِنَ الجَفاءِ : أن يَصحَبَ الرَّجُلُ الرَّجُلَ فلا يَسأَلَهُ عَنِ اسمِهِ وكُنيَتِهِ ، وأن يُدعَى الرَّجُلُ إلى طَعامٍ فَلا يُجيبَ أو يُجيبَ فَلا يَأكُلَ ، ومُواقَعَةُ الرَّجُلِ أهلَهُ قَبَل المُداعَبَةِ . (2) .


1- .كمال الدين ، ص 314 ، ح 1 ، علل الشرائع ، ص 97 ، ح 6 كلاهما عن أبي هاشم الجعفري عن الإمام الجواد عليه السلام ، الغيبة للنعماني ، ص 59 ، ح 2 عن أبي هاشم الجعفري عن الإمام الجواد عن آبائه عنه عليهم السلام ، بحار الأنوار ، ج 60 ، ص 359 ، ح 48.
2- .قرب الإسناد ، ص 160 ، ح 583 عن أبي البختري عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام ، بحار الأنوار ، ج 103 ، ص 285 ، ح 9؛ الفردوس ، ج 3 ، ص 637 ، ح 5998 عن الإمام الحسين عليه السلام نحوه ، كنز العمّال ، ج 9 ، ص 37 ، ح 24814.

ص: 621

13 / 8 _ 2آنچه به هنگام آميزش بايسته است
الف _ بازى

5717.تنبيه الخواطر ( _ به نقل از عايشه _ ) امام حسن عليه السلام_ در پاسخ كسى كه پرسيده بود : چگونه گاه شخص به عموها و دايى هاى خود شباهت دارد: اگر مرد به سراغ زن برود و با دلى آرامش يافته و اعصابى آرام و تنى ناآشفته با او نزديكى كند و در نتيجه ، آن نطفه در ميانه رَحِم جايگزين گردد ، فرزند با شباهت به پدر ومادر خويش ، زاده مى شود . امّا اگر مرد با دلى آرامش نايافته و رگ هايى ناآرام و تنى آشفته به سراغ زن برود ، آن نطفه نيز لرزان و آشفته مى شود و در همان ناآرامى و آشفتگى بر يكى از رگ ها مى افتد . اگر بر رگى از رگ هاى عموها بيفتد ، فرزند به عموهاى خويش همانند مى شود و اگر بر رگى از رگ هاى دايى ها بيفتد ، مرد به دايى هاى خود همانند مى شود .13 / 8 _ 2آنچه به هنگام آميزش بايسته استالف _ بازى5721.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه چيز از نامهربانى است : اين كه كسى با كسى همراه شود و از نام و كنيه وى نپرسد ؛ اين كه مردى به غذايى دعوت شود و نپذيرد يا بپذيرد و نخورد ؛ و اين كه مرد پيش از بازى ، با همسر خويش نزديكى كند .

.

ص: 622

5719.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :لا تُجامِعِ امرَأَتَكَ حَتّى تُلاعِبَها (1) ، وتَغمِزَ ثَديَيها ، (فَإِنَّكَ إن فَعَلتَ اجتَمَعَ ماؤُها وماؤُكَ فَكانَ مِنهَا الحَملُ) ، وَاشتَهَت مِنكَ مِثلَ الَّذي تَشتَهيهِ مِنها ، وظَهَرَ ذلِكَ في عَينَيها . (2)ب _ تَركُ الاِستِعجالِ5721.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا أرادَ أحَدُكُم أن يَأتِيَ أهلَهُ ، فَلا يُعجِلها . (3)5722.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :إذا جامَعَ أحَدُكُمُ فَلا يَأتِيهِنَّ كَما يَأتِي الطَّيرُ ، لِيَمكُث وليَلبَث . (4)5723.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :إذا جامَعَ أحَدُكمُ أهلَهُ فَليَصدُقها ، ثُمَّ إذا قَضى حاجَتَهُ قَبلَ أن تَقضِيَ حاجَتَها فَلا يُعجِلها ، حَتّى تَقضِيَ حاجَتَها . (5)5724.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :إذا جامَعَ أحَدُكُم امرَأَتَهُ ، فَلا يَتَنَحَّ حَتّى تَقضِيَ حاجَتَها ، كَما يُحِبُّ أن يَقضِيَ حاجَتَهُ . (6) .


1- .زاد في بحار الأنوار : «وتكثر ملاعبتها».
2- .طبّ الإمام الرضا عليه السلام ، ص 65 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 327.
3- .الكافي ، ج 5 ، ص 567 ، ح 48 عن مسمع أبي سيّار عن الإمام الصادق عليه السلام ، الخصال ، ص 637 ، ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عن الإمام عليّ عليهم السلام وزاد في ذيله «فإنّ للنساء حوائج» ، الجعفريّات ، ص 94 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار ، ج 103 ، ص 287 ، ح 19.
4- .الكافي ، ج 5 ، ص 497 ، ح 2 ، تهذيب الأحكام ، ج 7 ، ص 413 ، ح 1648 كلاهما عن ابن القدّاح عن الإمام الصادق عليه السلام .
5- .مسند أبي يعلى ، ج 4 ، ص 183 ، ح 4186 عن أنس.
6- .كنز العمّال ، ج 16 ، ص 344 ، ح 44840 نقلاً عن سنن سعيد بن منصور عن طلق.

ص: 623

ب _ پرهيز از شتاب ورزى

5725.عنه صلى الله عليه و آله ( _ عند ما سُئِلَ عَن أبوابِ القِسطِ _ ) امام رضا عليه السلام :با همسرت نزديكى مكن ، مگر آن كه با او بازى كنى (1) و پستان هاى او را بمالى ؛ چرا كه اگر چنين كنى ، آب او و آب تو در هم آيد و از آن ، باردارى حاصل آيد (2) و همانند آنچه تو از او مى خواهى ، از تو بخواهد و اين ، در چشمانش هويدا شود .ب _ پرهيز از شتاب ورزى5722.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر كسى از شما خواست به سراغ زن خويش برود ، او را به شتاب نيفكند .5723.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر كسى از شما آميزش كند ، به سان پرندگان با زنان رفتار نكند ، بلكه درنگ ورزد ، و لَختى بمانَد .5724.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر كسى از شما [خواست] با همسر خويش آميزش كند ، حقّ او را ادا كند و سپس ، اگر پيش از برآوردنِ نيازِ او نياز خويش را برآورد ، با او شتاب نورزد تا نياز او را نيز برآورَد .5725.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ هنگامى كه از بخش هاى عدالت سؤال شد _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر كسى از شما با همسر خويش آميزش كند ، كناره نگزيند تا هنگامى كه نياز زن را هم برآورد ، چنان كه خود دوست دارد نيازش برآورده شود .

.


1- .در بحار الأنوار ، اين افزوده هم وجود دارد: «و بسيار با او بازى كنى».
2- .در برخى از نسخه هاى طبّ الإمام الرضا عليه السلام و همچنين در بحار الأنوار چنين آمده است: « . . . زيرا آبِ زن از پستانش بر مى خيزد و شهوت از چهره و چشمانش پيدا مى شود».

ص: 624

ج _ تَركُ التَّكَلُّمِ5727.عنه صلى الله عليه و آله ( _ وقَد قيلَ لَهُ : اُحِبُّ أن أكونَ أعدَلَ النّاس ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ في وَصِيَّتِهِ لِعَلِيٍّ عليه السلام: يا عَلِيُّ ، لا تَتَكَلَّم عِندَ الجِماعِ ؛ فَإِنَّهُ إن قُضِيَ بَينَكُما وَلَدٌ لا يُؤمَنُ أن يَكونَ أخرَسَ . (1)5728.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ _ تَبارَكَ وتَعالى _ كَرِهَ لَكُم . . . الكَلامَ عِندَ الجِماعِ ، وقالَ : يورِثُ الخَرَسَ . (2)5729.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في وصيَّتهِ لابنِ مَسعودٍ _ ) الإمام الصادق عليه السلام :اِتَّقُوا الكَلامَ عِندَ التِقاءِ الخِتانَينِ ؛ فَإِنَّهُ يورِثُ الخَرَسَ . (3)د _ الوُضوءُ لِلْمُعَاوَدَةِ5727.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ وقتى كسى به او گفت : دوست دارم عادل ترينِ مردم ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا أتى أحَدُكُم أهلَهُ ، ثُمَّ أرادَ أن يَعودَ فَليَتَوَضَّأ ؛ فَإِنَّهُ أنشَطُ لِلعَودِ . (4)ه _ الغُسلُ بَعدَ الاِحتِلامِ5729.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در سفارش به ابن مسعود _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :يُكرَهُ لِلرَّجُلِ أن يَغشَى المَرأَةَ وقَدِ احتَلَمَ ، حَتّى يَغتَسِلَ مِنِ احتِلامِهِ الَّذي رَأى ؛ فَإِن فَعَلَ وخَرَجَ الوَلَدُ مَجنوناً ، فَلا يَلومَنَّ إلاّ نَفسَهُ . (5) .


1- .كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 3 ، ص 552 ، ح 4899 ، علل الشرائع ، ص 515 ، ح 5 وزاد فيه «كثيراً» بعد «الجماع» ، الاختصاص ، ص 133 كلّها عن أبي سعيد الخدري ، بحار الأنوار ، ج 103 ، ص 281 ، ح 1.
2- .كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 3 ، ص 556 ، ح 4914 ، الخصال ، ص 520 ، ح 9 ، الأمالي للصدوق ، ص 378 ، ح 478 كلّها عن الحسين بن زيد بن عليّ بن الحسين عليهماالسلام عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار ، ج 103 ، ص 283 ، ح 3.
3- .تهذيب الأحكام ، ج 7 ، ص 413 ، ح 1653 عن عبد اللّه بن سنان.
4- .صحيح ابن حبّان ، ج 4 ، ص 12 ، ح 1211 ، صحيح ابن خزيمة ، ج 1 ، ص 110 ، ح 221 ، المستدرك على الصحيحين ، ج 1 ، ص 254 ، ح 542 كلّها عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال ، ج 16 ، ص 347 ، ح 44855.
5- .تهذيب الأحكام ، ج 7 ، ص 412 ، ح 1646 عن محمّد بن العيص عن الإمام الصادق عليه السلام ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 3 ، ص 557 ، ح 4914 ، الخصال ، ص 520 ، ح 9 ، الأمالي للصدوق ، ص 378 ، ح 478 كلّها عن الحسين بن زيد بن عليّ بن الحسين عليهماالسلامعن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 459 ، ح 1556 ، بحار الأنوار ، ج 103 ، ص 283 ، ح 3.

ص: 625

ج _ خوددارى از سخن گفتن
د _ وضو براى بازگشتن
ه _ غسل پس از احتلام

ج _ خوددارى از سخن گفتن5731.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در سفارش به امام على عليه السلام: اى على! در هنگام آميزش ، سخن مگوى؛ چرا كه اگر ميانتان فرزندى تقدير شود ، اطمينانى نيست كه لال نباشد . (1)5732.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :«خداوند _ تبارك و تعالى _ برايتان اين را ناخوشايند مى دارد كه . . . در هنگام آميزش ، سخن بگوييد» .

همچنين فرمود : «اين كار ، گُنگى مى آورد» .5733.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في آخِرِ خُطبَتِه بِالمَدينَةِ وقَد سَألَهُ علي ) امام صادق عليه السلام :به گاه به هم رسيدن ختنه گاه ها ، از سخن گفتن بپرهيزيد ؛ چرا كه گُنگى مى آورد .د _ وضو براى بازگشتن5731.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر كسى از شما به سراغ زن خويش برود و آن گاه بخواهد ديگر بار هم اين كار را انجام دهد ، وضويى بسازد ؛ زيرا اين كار ، نشاط بيشترى براى بازگشتن ، ايجاد مى كند .ه _ غسل پس از احتلام5733.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در آخرين خطبه اش در مدينه ، آن گاه كه امام على ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :براى مرد مكروه است پس از احتلام با زن همبسترى كند ، مگر آن كه از احتلام ، غسل كرده باشد ؛ چه ، اگر چنين كند و فرزندش ديوانه زاده شود ، جز خويش را نكوهش نكند .

.


1- .در علل الشرائع ، عبارت آغازين روايت ، چنين است : «اى على! در هنگام آميزش ، زياد سخن مگوى . . .».

ص: 626

13 / 8 _ 3ما يَنبَغي بَعدَ الجِماعِأ _ البَولُ5737.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا جامَعَ الرَّجُلُ فَلا يَغتَسِلُ حَتّى يَبولَ ، مَخافَةَ أن يَتَرَدَّدَ بَقِيَّةَ المَنِيِّ فَيَكونَ مِنهُ داءٌ لا دواءَ لَهُ . (1)5738.مصادقة الإخوان عن خلّاد السندي رفعه :الإمام الرضا عليه السلام_ في ذِكرِ الجِماعِ وآدابِهِ: فَإِذا فَعَلتَ ذلِكَ فَلا تَقُم قائِما ، ولا تَجلِس جالِسا ، ولكِن تَميلُ عَلى يَمينِكَ ، ثُمَّ انهَض لِلبَولِ إذا فَرَغتَ مِن ساعَتِكَ شَيئاً ؛ فَإِنَّك تَأمَنُ الحَصاةَ بِإِذنِ اللّهِ تَعالى . (2)ب _ غَسلُ الفَرجِ5736.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا أتى أحَدُكُم أهلَهُ فَأَرادَ أن يَعودَ ، فَليَغسِل فَرجَهُ . (3)ج _ الغُسلُ5738.مصادقة الإخوان ( _ به نقل از خلّاد سِندى ، در حديثى كه سَندش را به ) الإمام الصادق عليه السلام_ لَمّا قالَ لَهُ الزِّنديقُ : ما عِلَّةُ غُسلِ الجَنابَةِ ، وإنَّما أتى حَلالاً ولَيسَ فِي الحَلالِ تَدنيسٌ؟ !: إنَّ الجَنابَةَ بِمَنزِلَةِ الحَيضِ ؛ وذلِكَ أنَّ النُّطفَةَ دَمٌ لَم يَستَحكِم ، ولا يَكونُ الجِماعُ إلاّ بِحَرَكَةٍ شَديدَةٍ وشَهوَةٍ غالِبَةٍ ، فَإِذا فَرَغَ تَنَفَّسَ البَدَنُ ووَجَدَ الرَّجُلُ مِن نَفسِهِ رائِحَةً كَريهَةً فَوَجَبَ الغُسلُ لِذلِكَ ، وغُسلُ الجَنابَةِ مَعَ ذلِكَ أمانَةٌ اِئتَمَنَ اللّهُ عَلَيها عَبيدَهُ لِيَختَبِرَهُم بِها . (4) .


1- .الجعفريّات ، ص 21 ، النوادر للراوندي ، ص 216 ، ح 431 كلاهما عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام .
2- .بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 327 نقلاً عن طبّ الإمام الرضا عليه السلام ، وقد سقطت من الطبعة التي بأيدينا.
3- .السنن الكبرى ، ج 7 ، ص 311 ، ح 14090 ، الثقات لابن حبّان ، ج 5 ، ص 571 كلاهما عن عمر ، كنز العمّال ، ج 16 ، ص 343 ، ح 44833.
4- .الاحتجاج ، ج 2 ، ص 239 ، ح 223 ، المناقب لابن شهرآشوب ، ج 4 ، ص 264 ، بحار الأنوار ، ج 47 ، ص 220 ، ح 6.

ص: 627

13 / 8 _ 3آنچه پس از آميزش ، بايسته است
الف _ پيشاب كردن
ب _ شستن شرمگاه
ج _ غسل

13 / 8 _ 3آنچه پس از آميزش ، بايسته استالف _ پيشاب كردن5739.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر مردى با همسر خويش نزديكى كرد ، تا پيشاب نكرده است ، غسل نكند ؛ از اين بيم كه مبادا باقى مانده منى در آمد و شد باشد و از آن ، دردى بى درمان خيزد .5740.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعا _ ) امام رضا عليه السلام_ درباره آميزش و آداب آن: پس چون آن كار را كردى ، راست مَايست و كامل هم منشين ؛ بلكه بر پهلوى راست لَم بده و سپس ، زمانى پس از آن كه كار خويش به پايان برده اى ، براى پيشاب كردن برخيز. در اين صورت ، به اذن خداوند عز و جل از سنگ [مثانه] در امان خواهى بود .ب _ شستن شرمگاه5742.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر كسى از شما به سراغ زن خويش رفت و آن گاه خواست ديگر بار بازگردد ، شرمگاه خويش را بشويد .ج _ غسل5742.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ در پاسخ زنديقى كه پرسيد : علّت غسل جنابت چيست ؟ همانا آميزش كننده ، كارى حلال انجام داده است و كار حلال هم مايه آلودگى نيست: جنابت ، همانند حيض است ؛ چرا كه نطفه ، خونى است استحكام نايافته و آميزش هم امكانپذير نيست ، مگر به حركتى سخت و شهوتى چيره . پس ، چون به پايان رسانَد ، بدن ، نفس مى كشد و مرد از نفس آن ، در خود بويى بد احساس مى كند . غسل براى همين واجب شده است و البته غسل جنابت ، افزون بر اين ، امانتى است كه خداوند به بندگان خويش سپرده است تا از اين رهگذر ، آنان را بيازمايد .

.

ص: 628

5743.امام على عليه السلام :الإمام الرضا عليه السلام :عِلَّةُ غُسلِ الجَنابَةِ النَّظافَةُ لِتَطهيرِ الإِنسانِ مِمّا أصابَ مِن أذاهُ وتَطهيرِ سائِرِ جَسَدِهِ ؛ لِأَنَّ الجَنابَةَ خارِجَةٌ مِن كُلِّ جَسَدِهِ فَلِذلِكَ وَجَبَ عَليهِ تَطهيرُ جَسَدِهِ كُلِّهِ ، وعِلَّةُ التَخفيفِ فِي البَولِ وَالغائِطِ أنَّهُ أكثَرُ وأدوَمُ مِنَ الجَنابَةِ ، فَرَضِيَ فيهِ بِالوُضوءِ لِكَثرَتِهِ ومَشَقَّتِهِ ومَجيئِهِ بِغَيرِ إرادَةٍ مِنهُ ولا شَهوَةٍ ، وَالجَنابَةُ لا تَكونُ إلاّ بِالاِستِلذاذِ مِنهُم وَالإِكراهِ لِأَنفُسِهِم . (1)د _ شُربُ العَسَلِ5745.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام_ في ذِكرِ الجِماعِ وآدابِهِ: ثُمَّ اغتَسِل وَاشرَب مِن ساعَتِكَ شَيئاً مِنَ المومِيائيِّ بِشَرابِ العَسَلِ أو بِعَسَلٍ مَنزوعِ الرَّغوَةِ ؛ فَإِنَّهُ يَرُدُّ مِنَ الماءِ مِثلَ الَّذي خَرَجَ مِنكَ . (2)13 / 9ما يُعينُ عَلَى الجِماعِ13 / 9 _ 1أكلُ الجَزَرِ5746.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :الجَزَرُ أمانٌ مِنَ القولَنجِ ، وَالبَواسيرِ ، ويُعينُ عَلَى الجِماعِ . (3) .


1- .كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 76 ، ح 171 ، عيون أخبار الرضا عليه السلام ، ج 2 ، ص 88 ، ح 1 ، علل الشرائع ، ص 281 ، ح 1 كلاهما عن محمّد بن سنان ، المناقب لابن شهرآشوب ، ج 4 ، ص 355 ، بحار الأنوار ، ج 81 ، ص 2 ، ح 2.
2- .بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 327 نقلاً عن طبّ الإمام الرضا عليه السلام ، وكذا في بعض نسخ الكتاب ، ولكنّه سقطت من الطبعة التي بأيدينا.
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 372، ح 2 ، مكارم الأخلاق ، ج 1، ص 399، ح 1358 ، بحار الأنوار، ج66، ص219، ح 3.

ص: 629

د _ خوردن عسل
13 / 9آنچه انسان را بر آميزش يارى مى دهد
13 / 9 _ 1خوردن زردك

5747.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ به على عليه السلام _ ) امام رضا عليه السلام :علّت غسل جنابت ، پاكيزگى است تا انسان از آنچه از آزردگى آن كار ديده است ، تطهير شود و همه تن او پاك گردد ؛ زيرا جنابت ، از همه بدن شخص برخاسته و از همين رو ، تطهير همه بدن بر او واجب شده است .

امّا علّت آسان تر گرفتن درباره پيشاب و مدفوع ، آن است كه از جنابت بيشتر و هميشگى ترند و از همين رو ، به سبب فراوانى ، مشقت آورى و بيرون آمدن آنها بدون خواست و شهوت ، خداوند ، در اين باره به وضو بسنده داشته است ، در حالى كه جنابت ، تنها از لذّت جويى و لذّت يابى و وا داشتن خود به اين كار از انسان برمى خيزد .د _ خوردن عسل5749.تنبيه الخواطر عن عائشة :امام رضا عليه السلام_ درباره آميزش و آداب آن: پس ، غسل كن و همان دم ، قدرى موميايى با شربت عسل يا با عسلى كه كف آن را برداشته باشند ، بخور ؛ زيرا اين كار ، همانند آن آبى را كه از تو بيرون رفته است ، به تو باز مى گردانَد .13 / 9آنچه انسان را بر آميزش يارى مى دهد13 / 9 _ 1خوردن زردك5751.اُسد الغابة عن أحمد بن محمّد بن إبراهيم الثعلبي اامام صادق عليه السلام :زردك ، مايه ايمنى از قولنج و بواسير است و به جماع ، كمك مى كند .

.

ص: 630

5752.مجمع البيان عن أبي الطفيل :عنه عليه السلام :أكلُ الجَزَرِ يُسَخِّنُ الكُليَتَينِ ، ويُقيمُ الذَّكَرَ . (1)راجع : ج2 ، ص 276 (الجزر).

13 / 9 _ 2أكلُ التَّمرِ البَرنِيِّ5754.الأمالي للطوسي عن أبي هريرة :رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ في خَواصِّ التَّمرِ البَرنِيِّ: هذا جَبرَئيلُ يُخبِرُني أنَّ في تَمرَتِكُم هذِهِ تِسعَ خِصالٍ : تَخبُلُ الشَّيطانَ ، وتُقَوِّي الظَّهرَ ، وتَزيدُ فِي المُجامَعَةِ . (2)5753.امام صادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :قالَ جَبرَئيلُ : التَّمرُ البَرنِيُّ . . . يَزيدُ في ماءِ فَقارِ الظَّهرِ . (3)13 / 9 _ 3أكلُ التّينِ5755.مستدرك الوسائل ( _ به نقل از عبد اللّه بن مسعود _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :كُلُوا التّينَ الرَّطبَ وَاليابِسَ ؛ فَإِنَّهُ يَزيدُ فِي الجِماعِ ، ويَقطَعُ البَواسيرَ ، ويَنفَعُ مِنَ النِّقرِسِ وَالإِبرِدَةِ . (4)13 / 9 _ 4أكلُ البِطّيخِ5756.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عَلَيكُم بِالبِطّيخِ ؛ فَإِنَّ فيهِ عَشرَ خِصالٍ : هُوَ طَعامٌ ، وشَرابٌ ، واُشنانٌ ، ورَيحانٌ ، ويَغسِلُ المَثانَةَ ، ويَغسِلُ البَطنَ ، ويُكثِرُ ماءَ الظَّهرِ ، ويَزيدُ فِي الجِماعِ ، ويَقطَعُ البُرودَةَ ، ويُنَقِّي البَشَرَةَ . (5) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 372 ، ح 1 عن داوود بن فرقد .
2- .المحاسن ، ج 1 ، ص 76 ، ح 37 عن الحسين بن علوان. انظر تمام الحديث وتخريجه في: خواصّ التمر ج 2 ، ص 248 ، ح 1605 .
3- .المحاسن ، ج 2 ، ص 345 ، ح 2189 ، بحار الأنوار ، ج 104 ، ص 82 ، ح 31 .
4- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 377 ، ح 1254 عن كعب ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 186 ، ح 6.
5- .طبّ النبيّ صلى الله عليه و آله ، ص 8 عن ابن عبّاس ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 297؛ الفردوس ، ج 3 ، ص 138 ، ح 4371 عن ابن عبّاس نحوه ، كنز العمّال ، ج 10 ، ص 46 ، ح 28288.

ص: 631

13 / 9 _ 2خوردن خرماى بَرْنى
13 / 9 _ 3خوردن انجير
13 / 9 _ 4خوردن خربزه

5757.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ پس از تلاوت آيه {Q} «و بعضى از اهل كتاب اند كه ) امام صادق عليه السلام :خوردن زردك ، كليه ها را گرم مى كند و آلت را بر مى خيزاند .ر. ك : ج2 ، ص277 (زردك).

13 / 9 _ 2خوردن خرماى بَرْنى5761.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ درباره خواص خرماى بَرْنى: اينك اين جبرئيل است كه به من خبر مى دهد كه در اين خرمايتان ، نُه ويژگى است . [از آن جمله] شيطان را سرگشته مى كند ، پشت را قوى مى سازد و بر توان نزديكى مى افزايد . (1)5758.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جبرئيل مى گويد : «خرماى بَرْنى . . . بر آبِ ستون فقرات مى افزايد» .13 / 9 _ 3خوردن انجير5761.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :انجير ، تازه و خشك ، بخوريد ؛ چرا كه بر قدرت همبسترى مى افزايد ، بواسير را ريشه كن مى كند و براى درمانِ نقرِس و سردى مزاج ، سودمند است .13 / 9 _ 4خوردن خربزه5762.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر شما باد خربزه ؛ چرا كه در آن ، ده ويژگى است : خوردنى است ؛ آشاميدنى است ، شستشو دهنده است ؛ خوش بوكننده است ؛ مثانه را مى شويد ؛ شكم را مى شويد ؛ آب كمر را فراوان مى سازد ؛ نيروى همبسترى را مى افزايد ؛ سردىِ مزاج را از ميان برمى دارد؛ و پوست را تميز مى كند .

.


1- .. براى ديدن متن كامل روايت و منابع آن ، ر .ك : خواصّ خرما ج2 ، ص 249، ح 1604.

ص: 632

13 / 9 _ 5أكلُ البَصَلِ5765.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :كُلُوا البَصَلَ ؛ فَإِنَّ فيهِ ثَلاثَ خِصالٍ : يُطَيِّبُ النَّكهَةَ ، ويَشُدُّ اللِّثَةَ ، ويَزيدُ فِي الماءِ وَالجِماعِ . (1)راجع : ج2 ، ص 212 ، ح 1532 وص 212 _ 214 ح 1535 إلى 1538 .

13 / 9 _ 6أكلُ البَيضِ5766.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :مَن عَدِمَ الوَلَدَ فَليَأكُلِ البَيضَ وَليُكثِر مِنهُ ؛ فَإِنَّهُ يُكثِرُ النَّسلَ . (2)5767.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الكاظم عليه السلام :كَثرَةُ أكلِ البَيضِ تَزيدُ فِي الوَلَدِ . (3)راجع : ج2 ، ص 224 (خواص البيض).

13 / 9 _ 7أكلُ البَيضِ بِالبَصَلِ وَالزَّيتِ5768.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مكارم الأخلاق عن بعض أصحاب الإمام الصادق عليه السلام ، قال له :جُعِلتُ فِداكَ ! إنّي أشتَرِي الجَوارِيَ فَاُحِبُّ أن تُعَلِّمَني شَيئاً أتَقَوّى عَلَيهِنَّ .

قالَ : خُذ بَصَلاً وقَطِّعهُ صُغاراً صُغاراً وَاقلِهِ بِالزَّيتِ ، وخُذ بَيضاً فَافقِصهُ في صَحفَةٍ وذُرَّ عَلَيهِ شَيئاً مِنَ المِلحِ ، فَاذرُرهُ عَلَى البَصَلِ وَالزَّيتِ وَاقلِهِ شَيئاً ، ثُمَّ كُل مِنهُ .

قالَ : فَفَعَلتُ ، فَكُنتُ لا اُريدُ مِنهُنَّ شَيئاً إلاّ قَدَرتُ عَلَيهِ . (4) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 374 ، ح 3 ، الخصال ، ص 158 ، ح 200 كلاهما عن ميسّر بياع الزطّي ، المحاسن ، ج 2 ، ص 330 ، ح 2126 وليس فيه «والجماع» ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 396 ، ح 1342 وليس فيه «الماء» ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 246 ، ح 2.
2- .طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 130.
3- .الكافي، ج 6، ص 325، ح 4 ، كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 351 ، ح 4235 كلاهما عن موسى بن بكر .
4- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 425 ، ح 1452 ، بحار الأنوار ، ج 104 ، ص 84 ، ح 42.

ص: 633

13 / 9 _ 5خوردن پياز
13 / 9 _ 6خوردن تخم مرغ
13 / 9 _ 7خوردن تخم مرغ همراه با پياز و روغن زيتون

13 / 9 _ 5خوردن پياز5771.كنز العمّال عن خالد بن الوليد :امام صادق عليه السلام :پياز بخوريد ؛ چرا كه سه ويژگى دارد : بوى دهان را خوش مى سازد ، لثه را استحكام مى بخشد ، و آب و توان آميزش را افزون مى كند .همچنين ، ر. ك : ج2 ، ص213 ، ح1532 وص213 _ 215 ، ح 1535 _ 1538 .

13 / 9 _ 6خوردن تخم مرغ5773.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :هر كس فرزند ندارد ، تخم مرغ بخورد و فراوانْ از آن بهره ببرد ؛ چرا كه نسل را مى افزايد .5774.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام :فراوان خوردن تخم مرغ ، فرزند را افزون مى سازد .ر. ك : ج2 ، ص225 (خواصّ تخم مرغ).

13 / 9 _ 7خوردن تخم مرغ همراه با پياز و روغن زيتون5775.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مكارم الأخلاق_ به نقل از يكى از ياران امام صادق عليه السلام: به امام عليه السلام گفتم : فدايت شوم! من كنيز مى خرم . دوست دارم چيزى به من تعليم فرمايى كه بر [آميزش با] آنها توانايى يابم .

فرمود : «پياز را ريز كرده ، در روغن سرخ كن ، تخم مرغى هم در سينى اى بشكن و قدرى نمك بر آن بپاش . آن گاه ، اين تخم مرغ را روى پياز و روغن زيتون بريز و اندكى بجوشان و سپس از آن ، بخور» .

راوى گويد : اين كار را انجام دادم و از آن پس ، هر گاه قصد آميزش با آن كنيزان مى كردم ، بر آن توانايى داشتم .

.

ص: 634

5776.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الإمام الكاظم عليه السلام :مَن أكَلَ البَيضَ وَالبَصَلَ وَالزَّيتَ ، زادَ في جِماعِهِ ، ومَن أكَلَ اللَّحمَ بِالبَيضِ ، كَبُرَ عَظمُ وَلَدِهِ . (1)5777.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ لِعديّ بنِ حاتِمٍ _ ) الكافي عن عمر بن أبي حسنة الجمّال :شَكَوتُ إلى أبِي الحَسَنِ عليه السلام قِلَّةَ الوَلَدِ .

فَقالَ لي : اِستَغفِرِ اللّهَ ، وكُلِ البَيضَ بِالبَصَلِ . (2)13 / 9 _ 8أكلُ البَيضِ بِاللَّحمِ5776.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اللَّحمُ بِالبَيضِ يَزيدُ فِي الباءَةِ . (3)5777.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ به عَدىّ بن حاتم [طايى] _ ) الإمام الصادق عليه السلام :شَكا نَبِيٌّ مِنَ الأَنبِياءِ عليهم السلام إلَى اللّهِ عز و جل قِلَّةَ النَّسلِ .

فَقالَ : كُلِ اللَّحمَ بِالبَيضِ . (4)راجع : ج1 ، ص 636 ح 1076 .

.


1- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 425 ، ح 1451 ، بحار الأنوار ، ج 10 ، ص 84 ، ح 41.
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 324 ، ح 2 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 276 ، ح 1885 عن محمّد بن عمر بن أبي حسنة الجمّال ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 46 ، ح 11 .
3- .دعائم الإسلام ، ج 2 ، ص 145 ، ح 511 ، السرائر ، ج 3 ، ص 138 وفيه «روي أنّ أكل اللحم . . .» ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 273 .
4- .الكافي ، ج 6 ، ص 325 ، ح 3 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 276 ، ح 1884 وص 275 ، ح 1883 نحوه وكلّها عن عبداللّه بن سنان ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 46 ، ح 10 .

ص: 635

13 / 9 _ 8خوردن تخم مرغ با گوشت

5779.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام :هر كس تخم مرغ و پياز و روغن زيتون بخورد ، بر توان جنسى او افزوده شود و هر كس گوشت و تخم مرغ بخورد ، استخوان فرزندش درشت باشد .5780.عنه صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از عمر بن ابى حسنه جمّال: نزد امام كاظم عليه السلام ، از كمىِ فرزند ، اظهار ناراحتى كردم . به من فرمود : «از خداوند ، آمرزش بطلب و تخم مرغ با پياز بخور» .13 / 9 _ 8خوردن تخم مرغ با گوشت5779.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :گوشت با تخم مرغ ، بر توان جنسى مى افزايد .5780.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :يكى از پيامبران ، از كمىِ فرزندان به درگاه خداوند عز و جلشكايت بُرد . خداوند فرمود : «گوشت با تخم مرغ بخور» .ر. ك : ج1 ، ص635 ح 1076.

.

ص: 636

13 / 9 _ 9أكلُ الحُبارى5784.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الكاظم عليه السلام :لا أرى بِأَكلِ الحُبارى بَأساً ، وإنَّهُ جَيِّدٌ لِلبَواسيرِ ، ووَجَعِ الظَّهرِ ، وهُوَ مِمّا يُعينُ عَلى كَثرَةِ الجِماعِ . (1)13 / 9 _ 10أكلُ الهَريسَةِ5787.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :إنّ نَبِيّاً مِنَ الأَنبِياءِ شَكا إلَى اللّهِ عز و جل الضَّعفَ ، وقِلَّةَ الجِماعِ ، فَأَمَرَهُ بِأَكلِ الهَريسَةِ . (2)13 / 9 _ 11شُربُ السَّويقِ بِالزَّيتِ5784.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :شُربُ السَّويقِ بِالزَّيتِ يُنبِتُ اللَّحمَ ، ويَشُدُّ العَظمَ ، ويُرِقُّ البَشَرَةَ ، ويَزيدُ فِي الباهِ . (3) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 313 ، ح 6 عن نشيط بن صالح ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 349 ، ح 1135 وليس فيه «كثرة» ، بحار الأنوار ، ج 64 ، ص 285 ، ح 51 .
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 319 ، ح 2 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 169 ، ح 1468 كلاهما عن عبد اللّه بن سنان ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 86 ، ح 1.
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 306 ، ح 7 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 287 ، ح 1937 كلاهما عن عبد اللّه بن مسكان ، بحار الأنوار ، ج 104 ، ص 80 ، ح 15.

ص: 637

13 / 9 _ 9خوردن هوبره
13 / 9 _ 10خوردن حليم
13 / 9 _ 11خوردن سويق با روغن زيتون

13 / 9 _ 9خوردن هوبره5787.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام :در خوردن هوبْره ، اشكالى نمى بينم . آن ، براى بواسير و دردِ كمر ، خوب است و از چيزهايى است كه بر فراوانى آميزش ، انسان را يارى مى رساند .13 / 9 _ 10خوردن حليم5790.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :يكى از پيامبران ، از ضعف و كمىِ توان آميزش به درگاه خداوند عز و جل اظهار ناراحتى كرد . خداوند ، او را به خوردن حليم ، فرمان داد .13 / 9 _ 11خوردن سويق با روغن زيتون5793.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :خوردن سويق (1) با روغن زيتون ، گوشت مى رويانَد ، استخوان را استحكام مى بخشد ، پوست را نازك مى كند و بر توان جنسى مى افزايد .

.


1- .سويق ، آرد گندم و جو بو داده است. توضيح بيشتر درباره سويق ، در ج2 ، ص375 خواهد آمد .

ص: 638

13 / 9 _ 12شُربُ الحَليبِ بِالعَسَلِ5791.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الكاظم عليه السلام :مَن تَغَيَّرَ عَلَيهِ ماءُ ظَهرِهِ ، يَنفَعُ لَهُ اللَّبَنُ الحَليبُ بِالعَسَلِ . (1)13 / 9 _ 13اِستِعمالُ السُّعدِ5794.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :اِتَّخِذوا في أسنانِكُمُ السُّعدَ ؛ فَإِنَّهُ يُطَيِّبُ الفَمَ ، ويَزيدُ فِي الجِماعِ . (2)13 / 9 _ 14الطِّيبُ5794.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ الرّيحَ الطَّيِّبَةَ تَشُدُّ القَلبَ ، وتَزيدُ فِي الجِماعِ . (3)5795.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در سفارش هاى خويش به ابو ذر _ ) الإمام الصادق عليه السلام :الرّيحُ الطَّيِّبَةُ تَشُدُّ العَقلَ ، و تَزيدُ فِي الباهِ . (4) .


1- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 358 ، ح 1164 ، بحارالأنوار ، ج 66 ، ص 290 ، ح 2.
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 379 ، ح 4 عن أبي عزيز المرادي ، الخصال ، ص 63 ، ح 91 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 203 ، ح 1601 كلاهما عن فضيل بن عثمان ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 302 ، ح 952 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 237 ، ح 6.
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 510 ، ح 3 ، قرب الإسناد ، ص 167 ، ح 610 وفيه «الصلب» بدل «القلب» وكلاهما عن عليّ بن رئاب عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 140 ، ح 1.
4- .السرائر ، ج 3 ، ص 141 ، دعائم الإسلام ، ج 2 ، ص 166 ، ح 594 ، بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 275.

ص: 639

13 / 9 _ 12نوشيدن شير با عسل
13 / 9 _ 13استفاده از مُشكَك
13 / 9 _ 14بوى خوش

13 / 9 _ 12نوشيدن شير با عسل5798.عنه صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام :هر كس آبِ كمرش بر وى ديگرگون شود ، شير تازه (1) با عسل برايش سودمند است .13 / 9 _ 13استفاده از مُشكَك5798.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :مُشكَك به لابه لاى دندان هاى خويش در آوريد ؛ چرا كه دهان را خوش بو مى كند و بر توان همبسترى مى افزايد .13 / 9 _ 14بوى خوش5801.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بوى خوش ، قلب را استوارى مى بخشد و بر توان همبسترى مى افزايد . (2)5802.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :بوى خوش ، قلب را استوارى مى بخشد و بر توان جنسى مى افزايد .

.


1- .علاّمه مجلسى مى گويد : در قاموس آمده است: حليب ، يعنى شير دوشيده شده ، يا شيرى كه هنوز مزه اش تغيير نيافته است. همچنين ديگرگون شدن آب كمر ، كنايه از عدم انعقاد نطفه فرزند از آن است .
2- .در قرب الإسناد به جاى «قلب» ، «صلب» آمده است .

ص: 640

13 / 9 _ 15تَسريحُ الشَّعرِ5800.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :كَثرَةُ تَسريحِ الرَّأسِ تَذهَبُ بِالوَباءِ ، وتَجلِبُ الرِّزقَ ، وتَزيدُ فِي الجِماعِ . (1)13 / 9 _ 16الكُحلُ5803.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :الكُحلُ يَزيدُ فِي المُباضَعَةِ . (2)5804.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :عَلَيكَ بِالإِثمِدِ فَإِنَّهُ يَجلُو البَصَرَ ، ويُنبِتُ الأَشفارَ ، ويُطَيِّبُ النَّكهَةَ ، ويَزيدُ فِي الباهِ . (3)13 / 9 _ 17الخِضابُ5807.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عَلَيكُم بِسَيِّدِ الخِضابِ ؛ فَإِنَّهُ يُطَيِّبُ البَشَرَةَ ، ويَزيدُ فِي الجِماعِ. (4)5808.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الكاظم عليه السلام :فِي الخِضابِ ثَلاثُ خِصالٍ : مَهيَبَةٌ فِي الحَربِ ، ومَحَبَّةٌ إلَى النِّساءِ ، ويَزيدُ فِي الباهِ . (5) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 489 ، ح 6 ، ثواب الأعمال ، ص 40 ، ح 1 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 118 ، ح 7.
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 494 ، ح 8 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 109 ، ح 236 ، طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 130 وفيه «المضاجعة» بدل «المباضعة» ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 95 ، ح 11.
3- .مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 109 ، ح 233 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 95 ، ح 11.
4- .صحيفة الإمام الرضا عليه السلام ، ص 277 ، ح 24 عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 189 ، ح 559 ؛ كنز العمّال ، ج 6 ، ص 668 ، ح 17316 نقلاً عن ابن السني وأبي نعيم عن أبي رافع وزاد فيه : «الحنّاء» بعد «الخضاب».
5- .الكافي ، ج 6 ، ص 481 ، ح 6 عن إبراهيم بن عبد الحميد ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 188 ، ح 551 ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 102 ، ح 9.

ص: 641

13 / 9 _ 15شانه زدن موها
13 / 9 _ 16سرمه كشيدن
13 / 9 _ 17خضاب كردن

13 / 9 _ 15شانه زدن موها5811.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فراوان شانه زدن موها ، وَبا را از ميان مى بَرَد ، روزى مى آورد و بر قدرت انسان براى نزديكى مى افزايد .13 / 9 _ 16سرمه كشيدن5805.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :سرمه ، توان همبسترى را افزون مى سازد .5806.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :بر تو باد سرمه سياه ؛ چرا كه ديده را جلا مى دهد ، مژگان را مى رويانَد ، دهان را خوش بو مى سازد و بر توان جنسى مى افزايد .13 / 9 _ 17خضاب كردن5809.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :بر شما باد مِهتَر همه خضاب ها ، كه پوست را پاكيزه مى كند و قدرت همبسترى را مى افزايد .5810.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام :در خضاب ، سه ويژگى است : هيبت آورى در جنگ ، مِهرآورى به زنان ، و توان جنسى را نيز مى افزايد .

.

ص: 642

5811.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عَلَيكُم بِالحِنّاءِ ؛ فَإِنَّهُ يُنَوِّرُ رُؤوسَكُم ، ويُطَهِّرُ قُلوبَكمُ ، ويزَيدُ فِي الجِماعِ . (1)5812.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :الكُحلُ يَزيدُ فِي المُضاجَعَةِ ، وَالحِنّاءُ يَزيدُ فيها . (2)13 / 9 _ 18النّورَةُ5815.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الكاظم عليه السلام :شَعرُ الجَسَدِ إذا طالَ قَطَعَ ماءَ الصُّلبِ ، وأرخَى المَفاصِلَ ، ووَرَّثَ الضَّعفَ ، وَالسِّلَّ ، وإنَّ النّورَةَ تَزيدُ في ماءِ الصُّلبِ ، وتُقَوِّي البَدَنَ ، وتَزيدُ في شَحمِ الكُليَتَينِ ، وتُسمِنُ البَدَنَ . (3)راجع : ج2 ، ص 332 ، ح 1756 .

13 / 10ما يُضعِفُ عَنِ الجِماعِ13 / 10 _ 1الصِّيام5814.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَنِ استَطاعَ الباءَةَ فَليَتَزَوَّج ؛ فَإِنَّهُ أغَضُّ لِلبَصَرِ ، وأحصَنُ لِلفَرجِ ، ومَن لَم يَستَطِع فَعَلَيهِ بِالصَّومِ ؛ فَإِنَّهُ لَهُ وِجاءٌ . (4) .


1- .تاريخ دمشق ، ج 43 ، ص 566 ، ح 9412 عن واثلة بن الأسقع ، كنز العمّال ، ج 10 ، ص 45 ، ح 28282.
2- .طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 130.
3- .مستطرفات السرائر ، ص 57 ، ح 18 عن عليّ بن يقطين ، بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 91 ، ح 12 .
4- .صحيح البخاري ، ج 2 ، ص 673 ، ح 1806 ، صحيح مسلم ، ج 2 ، ص 1018 ، ح 1400 ، سنن أبي داوود ، ج 2 ، ص 219 ، ح 2046 كلّها عن عبد اللّه بن مسعود ، كنز العمّال ، ج 16 ، ص 488 ، ح 45592 نقلاً عن البغوي في مسند عثمان؛ المجازات النبويّة ، ص 85 ، ح 53 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 431 ، ح 1467 ، روضة الواعظين ، ص 409 وفيهما «فليدمن الصوم» بدل «فعليه بالصوم» وليس في الثلاثة الأخيرة «فإنّه أغضّ للبصر وأحصن للفرج» ، بحار الأنوار ، ج 103 ، ص 220 ، ح 20.

ص: 643

13 / 9 _ 18نوره كشيدن
13 / 10آنچه از توان جنسى مى كاهد
13 / 10 _ 1روزه

5815.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر شما باد حنا ؛ چرا كه [ديده هاى] سرتان را روشن مى سازد ، دل هايتان را پاك مى كند و بر توان جنسى مى افزايد .5816.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :سرمه ، توان همبسترى را افزايش مى دهد . حنا نيز بر آن مى افزايد .13 / 9 _ 18نوره كشيدن5819.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ به اَ نَس _ ) امام كاظم عليه السلام :موى سر ، چون بلند شود ، آب كمر از جريان مى افتد ، مفاصل ، سست مى شوند و ضعف و سِل به دنبال مى آورد . امّا نوره ، آب كمر را افزون مى سازد ، بدن را تقويت مى كند ، بر پيهِ كليه ها مى افزايد و بدن را چاق مى كند .ر. ك : ج2 ، ص333 ، ح1756 .

13 / 10آنچه از توان جنسى مى كاهد13 / 10 _ 1روزه5823.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس توان همسر گرفتن دارد ، همسر گيرد ؛ چرا كه بيشتر ، مايه فرو هِليدنِ چشمان، و نگه داشتن دامن است. هر كس هم توان ندارد ، بر او باد روزه ؛ چرا كه داراى نوعى عقيم كنندگى است .

.

ص: 644

راجع : ج1 ، ص 644 ، ح 1097 و ح1098 .

13 / 10 _ 2إطالَةُ الشَّعرِ5827.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :ما كَثُرَ شَعرُ رَجُلٍ قَطُّ إلاّ قَلَّت شَهوتُهُ . (1)5828.عنه صلى الله عليه و آله :الكافي عن محمّد بن يحيى رفعه :جاءَ إلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله رَجُلٌ فَقالَ : يا رَسولَ اللّهِ ، لَيسَ عِندي طَولٌ فَأَنكَحَ النِّساءَ ؛ فَإِلَيكَ أشكُو العُزوبِيَّةَ .

فَقالَ : وَفِّر شَعرَ جَسَدِكَ ، وأدِمِ الصِّيامَ .

فَفَعَلَ فَذَهَبَ ما بِهِ مِنَ الشَّبَقِ . (2)5829.عنه صلى الله عليه و آله :المعجم الكبير عن ابن عبّاس :شَكا رَجُلٌ إلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله العُزوبَةَ ، فَقالَ : ألا أختَصي؟

فَقالَ : لا ، لَيسَ مِنّا مَن خَصى أوِ اختَصى ، ولكِن صُم ، ووَفِّر شَعرَ جَسَدِكَ . (3) .


1- .كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 3 ، ص 472 ، ح 4649 عن إسماعيل بن أبي زياد عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 504 ، ح 1744 عن الإمام الصادق عنه عليهماالسلام ، عوالي اللآلي ، ج 3 ، ص 309 ، ح 128 ، بحار الأنوار ، ج 104 ، ص 87 ، ح 52 .
2- .الكافي ، ج 5 ، ص 564 ، ح 36 ، عوالي اللآلي ، ج 3 ، ص 309 ، ح 129 نحوه.
3- .المعجم الكبير ، ج 11 ، ص 116 ، ح 11304 ، كنز العمّال ، ج 16 ، ص 483 ، ح 45569.

ص: 645

13 / 10 _ 2وا گذاردن مو

همچنين ، ر. ك : ج1 ، ص645 ، ح 1097 و1098 .

13 / 10 _ 2وا گذاردن مو5823.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :موى هيچ مردى زياد نشود ، مگر آن كه شهوتش كاهش يابد .5824.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از محمّد بن يحيى ، در حديثى كه سندش را به معصوم عليه السلام رسانْد _: مردى نزد پيامبر خدا آمد و گفت : اى پيامبر خدا! من توانايى مالى ندارم تا زنانى به همسرى گيرم . اينك از بى همسرى به پيشگاه تو شكايت مى آورم .

فرمود : «موى بدنت را وا گذار تا فراوان شود و پيوسته نيز روزه بگير» .

او اين كار را انجام داد و چيرگىِ شهوت وى از ميان رفت .5825.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :المعجم الكبير_ به نقل از ابن عبّاس: مردى نزد پيامبر خدا ، از بى زنى اظهار ناراحتى كرد و گفت : آيا خود را اخته كنم؟

فرمود : «نه . كسى كه اخته باشد يا خود را اخته كند ، از ما نيست . روزه بدار و موى بدنت را وا گذار» .

.

ص: 646

13 / 10 _ 3النَّعلُ السَّوداءُ5828.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن حَنان بن سَدير :دَخَلتُ عَلى أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام وفي رِجلي نَعلٌ سَوداءُ .

فَقالَ : يا حَنانُ ، ما لَكَ ولِلسَّوداءِ؟ ! أما عَلِمتَ أنَّ فيها ثَلاثَ خِصالٍ : تُضَعِّفُ البَصَرَ ، وتُرخِي الذَّكَرَ ، وتورِثُ الهَمَّ؟ ومَعَ ذلِكَ مِن لِباسِ الجَبّارينَ .

قالَ : فَقُلتُ : فَما ألبَسُ مِنَ النِّعالِ؟

قالَ : عَلَيكَ بِالصَّفراءِ ؛ فَإِنَّ فيها ثَلاثَ خِصالٍ : تَجلُو البَصَرَ ، وتَشُدُّ الذَّكَرَ ، وتَدرَأُ الهَمَّ ، وهِيَ مَعَ ذلِكَ مِن لِباسِ النَّبِيِّينَ . (1)راجع : (إرشادات طبّية / الحذاء والصحّة) ج1 ، ص 120 ، ح 141 .

.


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 465 ، ح 2 ، الخصال ، ص 99 ، ح 50 ، ثواب الأعمال ، ص 43 ، ح 1 وفيهما «تحدّ» بدل «تجلو».

ص: 647

13 / 10 _ 3كفش مِشكى

13 / 10 _ 3كفش مِشكى5832.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از حنان بن سَدير: در حالى كه كفش سياه پوشيده بودم ، بر امام صادق عليه السلام وارد شدم .

فرمود : «اى حنان! تو را به رنگ سياه ، چه كار؟! آيا نمى دانى كه در آن ، سه ويژگى است : ديده را ضعيف مى كند ، آلت را سست مى سازد ، و پيرى مى آورد و افزون بر اين ، جامه جبّاران است؟» .

گفتم : پس چه پاى افزارى بپوشم؟

فرمود : «بر تو باد زرد ؛ چرا كه در آن ، سه ويژگى است : ديده را جلا مى دهد ، آلت را استحكام مى بخشد ، و اندوه را از انسان دور مى كند و افزون بر اين ، از جامه هاى پيامبران است» . (1)ر.ك: (توصيه هاى پزشكى / نقش كفش در سلامت) ج1، ص119، ح 141.

.


1- .در الخصال و ثواب الأعمال به جاى «جلا مى دهد» ، عبارت «تيز مى كند» آمده است.

ص: 648

الفصل الرابع عشر : الجنين14 / 1تَطَوُّرُ الجَنينِالكتاب :« وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الاْءِنسَ_نَ مِن سُلَ__لَةٍ مِّن طِينٍ * ثُمَّ جَعَلْنَ_هُ نُطْفَةً فِى قَرَارٍ مَّكِينٍ * ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَ_مًا فَكَسَوْنَا الْعِظَ_مَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَ_هُ خَلْقًا ءَاخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَ__لِقِينَ » . (1)

« يَ_أَيُّهَا النَّاسُ إِن كُنتُمْ فِى رَيْبٍ مِّنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَ_كُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِن مُّضْغَةٍ مُّخَلَّقَةٍ وَ غَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِّنُبَيِّنَ لَكُمْ وَ نُقِرُّ فِى الْأَرْحَامِ مَا نَشَآءُ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُواْ أَشُدَّكُمْ وَ مِنكُم مَّن يُتَوَفَّى » . (2)

« هُوَ الَّذِى خَلَقَكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُواْ أَشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُواْ شُيُوخًا وَ مِنكُم مَّن يُتَوَفَّى مِن قَبْلُ وَ لِتَبْلُغُواْ أَجَلاً مُّسَمًّى وَ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ » . (3)

.


1- .المؤمنون : 12 _ 14 .
2- .الحجّ : 5 .
3- .غافر : 67.

ص: 649

فصل چهاردهم : جنين

14 / 1تحوّل جنين

فصل چهاردهم : جنين14 / 1تحوّل جنينق_رآن«ما انسان را از گِل خالص بيافريديم . سپس او را نطفه اى ساختيم در جايگاهى استوار . آن گاه ، نطفه را به صورت خون بسته گردانيديم . سپس ، خون بسته را پاره مُضْغه (چيزى شبيه گوشت جويده شده) كرديم . سپس ، مُضغه را به صورت استخوان هايى در آورديم و آن گاه ، استخوان ها را با گوشت پوشانديم و سرانجام ، آن را آفرينش تازه اى داديم . پس فرخنده آمد خدا كه بهترين آفريننده است»

«هان ، اى آدميان! اگر درباره رستاخيز در ترديد هستيد ، بدانيد كه ما شما را از خاكى ، آن گاه از نطفه اى ، سپس از لَخته اى ، و سرانجام از پاره گوشتى تمام آفريده و ناتمام آفريده است ، خلق كرديم تا برايتان روشن گردانيم . آنچه خواهيم تا زمانى معيّن در رَحِم ها قرار دهيم و سپس ، شما را در سيماى كودكى بيرون آوريم تا به رشدتان برسيد»

«اوست آن كه شما را از خاك ، سپس از نطفه و سپس از لَخته اى بيافريد و سپس ، شما را در سيماى كودكى بيرون آورد تا سپس به رشد آن برسيد و از آن پس ، پير شويد . از شما ، كسانى هستند كه پيش از آن سن مى ميرد و تا آن كه به مهلت معيّنى برسيد . باشد كه شما بينديشيد»

.

ص: 650

« وَ اللَّهُ خَلَقَكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْوَ جًا وَمَا تَحْمِلُ مِنْ أُنثَى وَ لاَ تَضَعُ إِلاَّ بِعِلْمِهِ وَ مَا يُعَمَّرُ مِن مُّعَمَّرٍ وَلاَ يُنقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلاَّ فِى كِتَ_بٍ إِنَّ ذَ لِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ » . (1)

« إِنَّا خَلَقْنَا الاْءِنسَ_نَ مِن نُّطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَّبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَ_هُ سَمِيعَا بَصِيرًا » . (2)

الحديث :5841.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن الحسين بن خالد :قُلتُ لِأَبِي الحَسَنِ عليه السلام : إنّا رُوّينا عَنِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله أنَّهُ قالَ : مَن شَرِبَ الخَمرَ لَم تُحتَسَب لَهُ صَلاتُهُ أربَعينَ يَوماً .

قالَ : فَقالَ : صَدَقوا .

قُلتُ : وكَيفَ لا تُحتَسَبُ صَلاتُهُ أربَعينَ صَباحاً لا أقَلَّ مِن ذلِكَ ولا أكثَرَ؟

فَقالَ : إنَّ اللّهَ عز و جل قَدَّرَ خَلقَ الإِنسانِ فَصَيَّرَهُ نُطفَةً أربَعينَ يَوماً ، ثُمَّ نَقَلَها فَصَيَّرَها عَلَقَةً أربَعينَ يَوماً ، ثُمَّ نَقَلَها فَصَيَّرَها مُضغَةً أربَعينَ يَوماً . فَهُوَ إذا شَرِبَ الخَمرَ بَقِيَت في مُشاشِهِ أربَعينَ يَوماً عَلى قَدرِ انتِقالِ خِلقَتِهِ .

قالَ : ثُمَّ قالَ عليه السلام : وكَذلِكَ جَميعُ غِذائِهِ ، أكلِهِ وشُربِهِ يَبقى في مُشاشِهِ أربَعينَ يَوماً . (3)5842.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام_ في وَصفِ خَلقِ الإِنسانِ: أوَّلُ ذلِكَ تَصويرُ الجَنينِ فِي الرَّحِمِ حَيثُ لا تَراهُ عَينٌ ولا تَنالُهُ يَدٌ ، ويُدَبِّرُهُ حَتّى يَخرُجَ سَوِيّاً مُستَوفِياً جَميعَ ما فيهِ قِوامُهُ وصَلاحُهُ مِنَ الأَحشاءِ وَالجَوارِحِ وَالعَوامِل إلى ما في تَركيبِ أعضائِهِ مِنَ العِظامِ وَاللَّحمِ وَالشَّحمِ وَالمُخِّ وَالعَصَبِ وَالعُروقِ وَالغَضاريفِ . (4) .


1- .فاطر : 11.
2- .الإنسان : 2.
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 402 ، ح 12 ، تهذيب الأحكام ، ج 9 ، ص 108 ، ح 468 ، علل الشرائع ، ص 345 ، ح 1 وفيه «مثانته» بدل «مُشاشه» في كلا الموضعين ، بحار الأنوار ، ج 60 ، ص 357 ، ح 41.
4- .بحار الأنوار ، ج 3 ، ص 68 نقلاً عن الخبر المشتهر بتوحيد المفضّل.

ص: 651

«خداوند ، شما را از خاك و سپس از نطفه آفريد و آن گاه ، شما را جفت گردانيد . هيچ مادينه اى بار نگيرد و هيچ درازْ عمرى ، زندگى اى طولانى نمى كند و هيچ از عمر كس كاسته نشود ، مگر آن كه در ديوانى ثبت باشد . اين كار ، براى خداوند ، آسان است»

«بى گمان ، ما انسان را از نطفه اى آميخته بيافريديم تا او را بيازماييم . پس او را شنوايى بينا قرار داديم»

حديث5843.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از حسين بن خالد: به امام كاظم عليه السلام گفتم : از پيامبر صلى الله عليه و آله برايمان روايت شده كه فرموده است : «هر كس شراب بخورد ، تا چهل روز ، نماز وى برايش حساب نمى شود» .

امام عليه السلام فرمود : «درست گفته اند» .

گفتم : چگونه تنها چهل روز براى وى نمازى حساب نمى شود ، نه كمتر از آن و نه بيشتر؟

فرمود : «خداوند عز و جل ، خلقتِ انسان را تقدير كرد . [در اين تقدير] چهل روز او را در حالت نطفه بداشت . سپس ، او را از اين حالت ، نقل داد و چهل روز عَلَقه گردانيد . سپس ديگر بار او را به حالى ديگر نقل داد و چهل روز مُضْغه بداشت . از اين رو ، اگر انسان شراب بخورد ، اين شراب ، چهل روز ، يعنى به اندازه روزهاى نقل خلقت وى [از مرحله اى به مرحله ديگر] در نرمه استخوان هاى وى مى مانَد» .

امام عليه السلام سپس فرمود : «و همه آنچه مى خورَد نيز چنين است : خوراك و نوشاب او به مدّت چهل روز در نرمه استخوان هايش مى مانَد» .5844.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام _ در توصيف خلقت انسان _ :آغاز آن، شكل دادن به جنين در رَحِم است؛ جايى كه نه چشمى آن را مى بيند و نه دستى بدان مى رسد . آن گاه، خداوند آن را تدبير مى كند تا به صورت انسانى بيرون آيد، كامل و برخوردار از

همه آنچه برپايى و درستى وى ، بدانها وابسته است ؛ يعنى اندام هاى درونى و اندام هاى بيرونى و كارگر ، تا همه آنچه در تركيب اعضاى وى ، يعنى تركيب استخوان ، گوشت ، پيه ، مغز ، پِى ، رگ و غضروف ها وجود دارد . .

ص: 652

5845.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ وسُئِلَ عَن شَرابِ المَولودِ في بَطنِ اُمِّهِ فَقالَ: أمّا شَرابُ المَولودِ في بَطنِ اُمِّهِ ، فَإِنَّهُ يَكونُ نُطفَةً أربَعينَ لَيلَةً ، ثُمَّ عَلَقَةً أربَعينَ لَيلَةً ، ومَشيجاً أربَعينَ لَيلَةً ، وغَبيساً أربَعينَ لَيلَةً ، ثُمَّ مُضغَةً أربَعينَ لَيلَةً ، ثُمَّ العَظمَ حَنيكاً أربَعينَ لَيلَةً ، ثُمَّ جَنيناً . فَعِندَ ذلِكَ يَستَهِلُّ فَيُنفَخُ فيهِ الرُّوحُ ، فَإِذا أرادَ اللّهُ _ جَلَّ اسمُهُ _ أن يُخرِجَهُ تامّاً [أخرَجَهُ] ، وإن أرادَ أن يُؤَخِّرَهُ فِي الرَّحمِ تِسعَةَ أشهُرٍ فَأَمرُهُ نافِذٌ وقَولُهُ صادِقٌ ، تَجتَلِبُ عَلَيهِ عُروقُ الرَّحِمِ ومِنها يَكونُ الوَلَدُ . (1)5846.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في مَوعِظَتِهِ لِابنِ مَسعودٍ _ ) الإمام الصادق عليه السلام_ لِلمُفَضَّلِ بنِ عُمَرَ: نَبتَدِئُ _ يا مُفَضَّلُ _ بِذِكرِ خَلقِ الإِنسانِ فَاعتَبِر بِهِ ؛ فَأَوَّلُ ذلِكَ ما يُدَبَّرُ بِهِ الجَنينُ فِي الرَّحِمِ وهُوَ مَحجوبٌ في ظُلُماتٍ ثَلاثٍ : ظُلمَةِ البَطنِ ، وظُلمَةِ الرَّحِمِ ، وظُلمَةِ المَشيمَةِ ، حَيثُ لا حِيلَةَ عِندَهُ في طَلَبِ غِذاءٍ ، ولا دَفعِ أذىً ، ولاَ استِجلابِ مَنفَعَةٍ ، ولا دَفعِ مَضَرَّةٍ ؛ فَإِنَّهُ يَجري إلَيهِ مِن دَمِ الحَيضِ ما يَغذوهُ كَما يَغذُو الماءُ النَّباتَ ، فَلا يَزالُ ذلِكَ غِذاءَهُ ، حَتّى إذا كَمُلَ خَلقُهُ وَاستَحكَمَ بَدَنُهُ وقَوِيَ أديمُهُ عَلى مُباشَرَةِ الهَواءِ وبَصَرُهُ عَلى مُلاقاةِ الضِّياءِ ، هاجَ الطَّلقُ بِاُمِّهِ فَأَزعَجَهُ أشَدَّ إزعاجٍ وأعنَفَهُ ، حَتّى يولَدَ .

وإذا وُلِدَ صُرِفَ ذلِكَ الدَّمُ الَّذي كانَ يَغذوهُ مِن دَمِ اُمِّهِ إلى ثَديَيها ، فَانقَلَبَ الطَّعمُ وَاللَّونُ إلى ضَربٍ آخَرَ مِنَ الغِذاءِ ، وهُوَ أشَدُّ مُوافَقَةً لِلمَولودِ مِنَ الدَّمِ ، فَيُوافيهِ في وَقتِ حاجَتِهِ إلَيهِ ، فَحينَ يولَدُ قَد تَلَمَّظَ وحَرَّكَ شَفَتَيهِ طَلَباً لِلرَّضاعِ ، فَهُوَ يَجِدُ ثَديَي اُمِّهِ كَالإِداوَتَينِ المُعَلَّقَتَينِ لِحاجَتِهِ ، فَلا يَزالُ يَغتَذي بِاللَّبَنِ ما دامَ رَطبَ البَدَنِ رَقيقَ الأَمعاءِ لَيِّنَ الأَعضاءِ .

حَتّى إذا تَحَرَّكَ وَاحتاجَ إلى غِذاءٍ فيهِ صَلابَةٌ لِيَشتَدَّ ويَقوى بَدَنُهُ ، طَلَعَت لَهُ الطَّواحِنُ مِنَ الأَسنانِ وَالأَضراسِ لِيَمضَغَ بِهِ الطَّعامَ ، فَيَلينَ عَلَيهِ ويَسهُلَ لَهُ إساغَتُهُ ، فَلا يَزالُ كَذلِكَ حَتّى يُدرِكَ ، فَإِذا أدرَكَ وكانَ ذَكَراً طَلَعَ الشَّعرُ في وَجهِهِ ، فَكانَ ذلِكَ عَلامَةَ الذَّكَرِ وعِزَّ الرَّجُلِ الَّذي يَخرُجُ بِهِ عَن حَدِّ الصِّبا وشَبَهِ النِّساءِ ، وإن كانَت اُنثى يَبقى وَجهُها نَقِيّاً مِنَ الشَّعرِ لِتَبقى لَهَا البَهجَةُ وَالنَّضارَةُ الَّتي تُحَرِّكُ الرِّجالَ لِما فيهِ دَوامُ النَّسلِ وبَقاؤُهُ .

اِعتَبِر يا مُفَضَّلُ ، فيما يُدَبَّرُ بِهِ الإِنسانُ في هذِهِ الأَحوالِ المُختَلِفَةِ ، هَل تَرى يُمكِنُ أن يَكونَ بِالإِهمالِ؟ !

فَرَأَيتَ لَو لَم يَجرِ إلَيهِ ذلِكَ الدَّمُ وهُوَ فِي الرَّحِمِ ، ألَم يَكُن سَيَذوي ويَجُفُ كَما يَجُفُّ النَّباتُ إذا فَقَدَ الماءَ؟

ولَو لَم يُزعِجهُ المَخاضُ عِندَ استِحكامِهِ ، ألَم يَكُن سَيَبقى فِي الرَّحِمِ كَالمَؤُودِ فِي الأَرضِ؟

ولَو لَم يُوافِقهُ اللَّبَنُ مَعَ وِلادَتِهِ ، ألَم يَكُن سَيَموتُ جَوعاً أو يَغتَذي بِغِذاءٍ لا يُلائِمُهُ ولا يَصلُحُ عَلَيهِ بَدَنُهُ؟

ولَو لَم تَطلُع عَلَيهِ الأَسنانُ في وَقتِها ، ألَم يَكُن سَيَمتَنِعُ عَلَيهِ مَضغُ الطَّعامِ وإساغَتُهُ ، أو يُقيمُهُ عَلَى الرِّضاعِ فَلا يَشتَدُّ بَدَنُهُ ولا يَصلُحُ لِعَمَلٍ ، ثُمَّ كانَ تَشتَغِلُ اُمُّهُ بِنَفسِهِ عَن تَربِيَةِ غَيرِهِ مِنَ الأَولادِ؟

ولَو لَم يَخرُجِ الشَّعرُ في وَجهِهِ في وَقتِهِ ، ألَم يَكُن سَيَبقى في هَيئَةِ الصِّبيانِ وَالنِّساءِ فَلا تَرى لَهُ جَلالَةً ولا وَقاراً؟ (2) .


1- .تاريخ دمشق ، ج 16 ، ص 374 ، ح 3972 عن الزهري ، كنز العمّال ، ج 13 ، ص 387 ، ح 37043.
2- .بحار الأنوار ، ج 60 ، ص 377 ، ح 98 وج 3 ، ص 62 كلاهما نقلاً عن الخبر المشتهر ب_ توحيد المفضّل.

ص: 653

5847.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در پاسخ به پرسشى درباره نوشيدنى كودك در شكم مادر خويش _: امّا نوشيدنى كودك در شكم مادر ؛ او چهل شب ، نطفه است ، چهل شب به صورت يك لَخته ، چهل شب به صورت يك آميخته ، چهل شب آميخته اى رنگ به خود گرفته ، سپس چهل شب يك پارهْ گوشت است ، چهل شب ، استخوانى رو به استحكام ، و آن گاه ، جنين . در اين هنگام است كه بانگى مى كند و روح در او دميده مى شود . پس اگر خداوند _ جلّ إسمه _ بخواهد او را به صورت آفريده اى كامل بيرون آورَد [بيرون آورَد] (1) و اگر نيز بخواهد ، او را تا نُه ماه در رَحِم همچنان بدارد ؛ چرا كه فرمان او روا و سخن او راست است . [در همه اين مهلت] ، رگ هاى رَحِم به كودك آب مى رسانند و از همان جاست كه كودك ، پديد مى آيد .5848.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ خطاب به مفضّل بن عمر: اى مفضل! با ياد كردن از خلقت انسان ، آغاز مى كنيم . از آن ، پند گير . آغاز آن ، تدبير جنين در رَحِم است ، در حالى كه در سه پرده از ظلمت قرار دارد : ظلمت شكم ، ظلمت زهدان و ظلمت يوگان . آن جا كه جنين ، نه چاره اى براى جُستن خوراك دارد ، نه راهى براى دور كردن آزار ، نه فراهم ساختن منفعت ، و نه از خود راندن زيان . در اين هنگام ، آنچه او را تغذيه كند ، از خون حيض به سويش جريان مى يابد ، چنان كه آب ، گياه را تغذيه كند . همين ، پيوسته غذاى اوست تا آن گاه كه خون خلقت وى ، كامل شود ، بدنش استحكام يابد ، پوستش ياراى تماس با هوا ، و چشمش توان رويارويى با نور بيابد . درد زايش مادر ، او را برانگيزد و به سختى بيازارد و بفشرد تا كودك ، زاده شود .

پس از زاده شدن كودك ، آن خونى كه او را از خون مادرش تغذيه مى رساند ، به پستان هاى مادر مى رود و مزه و رنگ آن به نوعى ديگر از خوراكى كه بيش از خون با كودك سازگارى دارد ، بدل مى شود تا به گاه نياز ، او را همراهى كند . چنين است كه چون كودك زاده شود و لب هاى خود را در جستجوى شير بگشايد و از اين سو بدان سو بچرخاند ، پستان هاى مادر را به سان دو مَشكِ كوچك كه براى برآوردن نياز او آويخته شده اند ، مى يابد و از آن پس ، تا هنگامى كه بدنش مرطوب ، اندام هاى درونى اش نازك و اعضاى بدنش نرم است ، از اين شير تغذيه مى كند .

امّا آن زمان كه اين كودك به تحرّك آيد و به غذايى درشت تر نيازمند افتد تا بدان استحكام يابد و تنش نيرومند گردد ، دندان هاى آسيا و دندان هاى كنارى سر برآورند تا به كمك آنها ، غذا را بجَوَد و بدين سان ، غذا براى او نرم و آسان و گوارا گردد .

انسان ، پيوسته در اين وضعيت است تا هنگامى كه به بلوغ برسد . پس چون به بلوغ رسيد ، اگر نرينه باشد ، موى در چهره او رُخ نمايد و اين ، نشان مردىِ وى باشد _ و كم اند مردانى كه از مرزِ خُردسالى فراتر برده شده باشند و همانند زنان باشند _ و اگر هم مادينه باشد ، چهره اش پيراسته از مو بماند تا همچنان از خوش نمايى و شادابى ، كه مردان را به آنچه استمرار و ماندگارى نسل در آن است ، برانگيزد .

اى مفضّل! در آنچه انسان در اين وضعيت هاى متفاوت ، بدان تدبير مى شود ، بنگر . آيا به گمان تو اين همه به اِهمال و وِلِنگارى صورت پذيرفته است؟

به گمان تو ، اگر در هنگامى كه در رَحِم بود ، آن خون به سوى وى جريان نمى يافت ، آيا نمى چروكيد و آن سان كه گياهى به گاه بى آبى مى خشكد ، نمى خشكيد؟

يا آن هنگامى كه استحكام يافته بود ، اگر درد زايش او را نمى فِشُرد و نمى آزُرد ، آيا همچنان به سانِ دفن شده اى در خاك ، در رَحِم نمى مانْد؟

يا اگر پيدايش شير با ولادت او همخوان نبود ، آيا او از گرسنگى نمى مُرد يا ناگزير نبود از غذايى تغذيه كند كه با وى ، سازگارى ندارد و بدنش با آن استوارى نمى يابد؟

اگر هم در وقت مناسب خود ، دندان ها بر او نمى روييد ، آيا جويدن و گوارش غذا براى وى ناشدنى نبود؟ يا ناگزير نمى بايست او را بر همان شيرخوارگى نگه مى داشت تا در نتيجه ، بدنش استحكام نيابد و به هيچ كارى نيايد و افزون بر آن ، مادرش را به خود مشغول بدارد تا از تربيت ديگر فرزندان بازمانَد؟

[سرانجام ،] اگر در هنگام خود ، مو بر چهره او نمى روييد ، آيا همچنان بر ريخت كودكان نمى مانْد تا هيچ شُكوه و جلالى در وى نبينى؟ .


1- .اين استدراك ، مستند است به مختصر تاريخ دمشق و كنز العمّال.

ص: 654

. .

ص: 655

. .

ص: 656

راجع : ج1 ، ص 670 (مدّة الحمل) .

14 / 2غِذاءُ الجَنينِ5852.مستدرك الوسائل :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :خَلَقَكُم مِن سَبعٍ ، يَعني مِنَ : العَظمِ وَالعَصَبِ وَالعُروقِ وَاللَّحمِ وَالجِلدِ وَالشَّعرِ وَالرّوحِ .

ورَزَقَكُم مِن سَبعٍ ، يَعني : مِن دَمِ الحَيضِ أوَّلاً في بَطنِ الاُمِّ ، ثُمَّ اللَّبَنِ ، ثُمَّ الماءِ ، ثُمَّ النَّباتِ مِنَ الأَرضِ ، ثُمَّ الثِّمارِ مِنَ الشَّجَرِ ، ثُمَّ اللُّحومِ مِنَ الأَغنامِ ، ثُمَّ العَسَلِ مِنَ النَّحلِ ؛ فَاسجُدُوا للّهِِ عَلى سَبعَةِ أعضاءٍ . (1)5846.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در اندرز به ابن مسعود _ ) الإمام عليّ عليه السلام_ وقَد سَأَلَهُ سَلمانُ عَن رِزقِ الوَلَدِ في بَطنِ اُمِّهِ فَقالَ: إنَّ اللّهَ _ تَبارَكَ وتَعالى _ حَبَسَ عَلَيهِ الحَيضَةَ فَجَعَلَها رِزقَهُ في بَطنِ اُمِّهِ . (2)5847.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :المناقب عن محمّد الصَّيرَفِيّ وعبد الرحمن بن سالم :دَخَلَ ابنُ شُبرُمَةَ وأبو حَنيفَةَ عَلَى الصّادِقِ عليه السلام ، فَقالَ لِأَبي حَنيفَةَ : . . . لِمَ لا تَحيضُ المَرأَةُ إذا حَبِلَت؟

قالَ : لا أدري .

قالَ : حَبَسَ اللّهُ الدَّمَ فَجَعَلَهُ غِذاءً لِلوَلَدِ . (3) .


1- .مستدرك الوسائل ، ج 4 ، ص 485 ، ح 5230 نقلاً عن القطب الراوندي في لبّ اللباب.
2- .كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 91 ، ح 197 ، علل الشرائع ، ص 292 ، ح 1 عن مقرن عن الإمام الصادق عنه عليهماالسلام ، بحار الأنوار ، ج 60 ، ص 341 ، ح 21.
3- .المناقب لابن شهرآشوب ، ج 4 ، ص 252 ، بحار الأنوار ، ج 60 ، ص 333 ، ح 1.

ص: 657

14 / 2غذاى جنين

ر. ك : ج1 ، ص671 (مدّت باردارى).

14 / 2غذاى جنين5851.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ به معاذ ، آن گاه كه او را به يمن مى فرستاد _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :او شما را از هفت چيز آفريد : يعنى از استخوان ، پِى ، رگها ، گوشت ، پوست ، مو ، و روح ؛ و شما را از هفت چيز ، روزى داد : يعنى نخست در شكم مادران ، از خون حيض ، سپس شير ، سپس آب ، سپس روييدنى هايى كه از زمين برويند ، سپس ميوه هاى درختان ، پس از آنْ گوشت گوسفندان ، و سپس عسل زنبوران عسل . پس بر هفت عضو در پيشگاه خداوند ، سجده كنيد .5852.مستدرك الوسائل:امام على عليه السلام_ در پاسخ به پرسش سلمان درباره روزىِ كودك در شكم مادر: خداوند _ تبارك و تعالى _ خون حيض را براى وى در بدن زن ، باز بداشت و روزى او را در شكم مادر از آن قرار داد .5853.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في قَولِهِ تَعالى ) مناقب آل أبى طالب_ به نقل از محمّد صيرفى و عبد الرحمان بن سالم: ابن شُبْرُمَه و ابوحنيفه به حضور امام صادق عليه السلام رسيدند . امام عليه السلام از ابوحنيفه پرسيد : «چرا زن پس از باردار شدن ، حيض نمى شود؟» .

گفت : نمى دانم .

فرمود : «خداوند ، خون را [در بدن] باز داشته و آن را غذاى كودك قرار داده است» .

.

ص: 658

14 / 3ما يَنفَعُ الجَنينَ مِنَ الأَغذِيَةِ5856.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أطعِموا حَبالاكُمُ اللُّبانَ فَإِنَّ الصَّبِيَّ إذا غُذِّيَ في بَطنِ اُمِّهِ بِاللُّبانِ اشتَدَّ قَلبُهُ ، وزيدَ في عَقلِهِ ، فَإِن يَكُ ذَكَراً كانَ شُجاعاً ، وإن وُلِدَت اُنثى عَظُمَت عَجيزَتُها فَتَحظى بِذلِكَ عِندَ زَوجِها . (1)راجع : ج1 ، ص 564 ، ح 964 (ما يشدّ العظم) . ج2 ، ص 252 (خواصّ الرطب والتمر للحامل والنفساء). ج2 ، ص 350 (فوائد أكل السفرجل للحامل) . ج2 ، ص 454 (فوائد اللبان للحامل).

14 / 4نَوعُ الجَنينِالكتاب :« لِّلَّهِ مُلْكُ السَّمَ_وَ تِ وَ الْأَرْضِ يَخْلُقُ مَا يَشَآءُ يَهَبُ لِمَن يَشَآءُ إِنَ_ثًا وَ يَهَبُ لِمَن يَشَآءُ الذُّكُورَ * أَوْ يُزَوِّجُهُمْ ذُكْرَانًا وَ إِنَ_ثًا وَ يَجْعَلُ مَن يَشَآءُ عَقِيمًا إِنَّهُ عَلِيمٌ قَدِيرٌ » . (2)

الحديث :5858.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ماءُ الرَّجُلِ أبيَضُ وماءُ المَرأَةِ أصفَرُ ، فَإِذَا اجتَمَعا فَعَلا مَنِيُّ الرَّجُلِ مَنِيَّ المَرأَةِ أذكَرا بِإِذنِ اللّهِ ، وإذا عَلا مَنِيُّ المَرأَةِ مَنِيَّ الرَّجُلِ آنَثا بِإِذنِ اللّهِ . (3) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 23 ، ح 6 عن أبي زياد عن الإمام الحسن عليه السلام .
2- .الشورى : 49 و 50 .
3- .صحيح مسلم ، ج 1 ، ص 252 ، ح 34 ، المستدرك على الصحيحين ، ج 3 ، ص 548 ، ح 6039 كلاهما عن ثوبان ، مسند ابن حنبل ، ج 1 ، ص 597 ، ح 2514 عن ابن عبّاس نحوه ، كنز العمّال ، ج 16 ، ص 483 ، ح 45563؛ علل الشرائع ، ص 96 ، ح 5 ، الاحتجاج ، ج 1 ، ص 115 ، ح 30 كلاهما عن ثوبان نحوه ، بحار الأنوار ،ج 60 ، ص 336 ، ح 10.

ص: 659

14 / 3غذاهايى كه براى جنين ، سودمند است

14 / 4نوع جنين

14 / 3غذاهايى كه براى جنين ، سودمند است5861.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به زنان باردار خود ، كُنْدُر بخورانيد ؛ زيرا اگر كودك در شكم مادر با كُنْدُر تغذيه شود ، قلبش استحكام و عقلش فزونى مى يابد . پس اگر مردينه باشد ، دلير باشد و اگر ماده زاده شود ، سِتُرگْ سرين گردد و بدين سبب ، نزد همسرخويش ، برخوردار باشد .ر. ك : ج1 ، ص565 (آنچه استخوان ها را استحكام مى بخشد / ح 964) . ج2 ، ص251 (خواصّ خرما براى زن باردار و تازه زا) . ج2 ، ص351 (خواص بِهْ براى زنان باردار) . ج2 ، ص455 (فايده هاى كُندُر براى زنان باردار).

14 / 4نوع جنينقرآن«فرمانروايى آسمان ها و زمين ، از آن خداست . هر چه بخواهد ، مى آفريند و به هر كه بخواهد ، دخترانى مى بخشد و به هر كه بخواهد ، پسرانى عطا مى كند ، يا پسر و دختر ، هر دو را جفت يكديگر قرار مى دهد و هر كس را هم كه بخواهد ، عقيم مى سازد . او دانايى تواناست»

حديث5864.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آب مرد ، سفيد و آب زن ، زرد است . چون در برِ هم آيند و مَنىِ مرد بر منىِ زن ، چيرگى يابد .به اذن خداوند ، نرينه آورند و چون مَنىِ زن بر مَنىِ مرد برترى يابد ، به اذن خداوند ، مادينه آورند .

.

ص: 660

5865.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :عَلَيكَ بِالهِندَباءِ ؛ فَإِنَّهُ يَزيدُ فِي الماءِ ، ويُحَسِّنُ الوَلَدَ ، وهُوَ حارٌّ لَيِّنٌ ، يَزيدُ فِي الوَلَدِ الذُّكورَةَ . (1)14 / 5سِرُّ المُشابَهَةِ5863.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسند أحمد عن أُمّ سلمة :إنَّ اُمَّ سُلَيمٍ قالَت : يا رَسولَ اللّهِ ، المَرأَةُ تَرى زَوجَها فِي المَنامِ يَقَعُ عَلَيها ، أعَلَيها غُسلٌ؟

قالَ : نَعَم ، إذا رَأَت بَلَلاً .

فَقالَت اُمُّ سَلَمَةَ : أوَتَفعَلُ ذلِكَ (2) ؟ !

فَقالَ : تَرِبَت يَمينُكِ ! أنّى يَأتي شَبَهُ الخُؤولَةِ إلاّ مِن ذلِكَ ، أيُّ النُّطفَتَينِ سَبَقَت إلَى الرَّحِمِ غَلَبَت عَلَى الشَّبَهِ . (3)5864.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :نُطفَةُ الرَّجُلِ بَيضاءُ غَليظَةٌ ، ونُطفَةُ المَرأَةِ صَفراءُ رَقيقَةٌ ؛ فَأَيُّهُما غَلَبَت صاحِبَتَهُما (4) فَالشَّبَهُ لَهُ ، وإنِ اجتَمَعا جَميعاً كانَ مِنها ومِنهُ . (5)5865.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ ماءَ الرَّجُلِ غَليظٌ أبيَضُ ، وماءَ المَرأَةِ رَقيقٌ أصفَرُ ؛ فَمِن أيِّهِما عَلا أو سَبَقَ يَكونُ مِنهُ الشَّبَهُ . (6) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 363 ، ح 6 ، المحاسن ، ج 2 ، ص 313 ، ح 2047 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 385 ، ح 1295 ، طبّ الأئمّة لابني بسطام ، ص 130 وفيه «يحسّن اللون» ، بحار الأنوار ، ج 104 ، ص 83 ، ح 38.
2- .في المعجم الكبير ، «أ وَيكون ذلك من المرأة».
3- .مسند ابن حنبل ، ج 10 ، ص 204 ، ح 26693 ، المعجم الكبير ، ج 23 ، ص 414 ، ح 998 ، مسند إسحاق بن راهويه ، ج 4 ، ص 116 ، ح 1882 كلّها عن اُمّ سلمة وفيهما «جبينك» بدل «يمينك» ، كنز العمّال ، ج 16 ، ص 484 ، ح 45575.
4- .كذا في المصدر ، وفي منتخب كنز العمّال ، ج 6 ، ص 560 «صاحبها».
5- .كنز العمّال ، ج 16 ، ص 483 ، ح 45564 نقلاً عن أبي الشيخ في العظمة عن ابن عبّاس.
6- .صحيح مسلم ، ج 1 ، ص 250 ، ح 30 عن اُمّ سُلَيم ، سنن ابن ماجة ، ج 1 ، ص 197 ، ح 601 ، مسند ابن حنبل ، ج 4 ، ص 244 ، ح 12224 كلّها عن أنس وفيهما «أشبهه الولد» بدل «يكون منه الشبه» ، كنز العمّال ، ج 16 ، ص 482 ، ح 45562.

ص: 661

14 / 5راز همانندى

5866.امام على عليه السلام ( _ در بيان حديث معراج _ ) امام صادق عليه السلام :بر تو باد كاسنى ؛ چرا كه آب (مَنى) را مى افزايد ، فرزند را نكو مى سازد ، و گرم و نرم است و بيشتر ، فرزند ، پسر مى شود . (1)14 / 5راز همانندى5869.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مسند ابن حنبل- به نقل از امّ سلمه -: ام سُلَيم گفت : اى پيامبر خدا! گاه زن در خواب مى بيند كه مرد با او آميزش كرده است . آيا بر او غسل واجب مى شود؟

فرمود : «آرى ، چنانچه رطوبتى هم ببيند» .

امّ سلمه گفت : آيا زن ، چنين هم مى كند؟

فرمود : «دستت درد نكند! پس همانندى با دايى ها ، جز از اين ، از كجا حاصل مى آيد؟ هر يك از نطفه ها كه بر ديگرى به سوى زهدان پيشى جويد ، بر همانند نيز چيرگى مى يابد» .5870.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نطفه مرد ، سفيد رنگ و غليظ است و نطفه زن ، زرد است و رقيق . هر كدام از آنها كه بر ديگرى چيرگى يابد ، همانندى را از آنِ خود مى كند ؛ و اگر هم هر دو در برِ هم آيند ، شباهت از هردوى آنها باشد .5871.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آبِ مرد ، غليظ و سفيد است و آبِ زن ، رقيق و زرد است . برترى يا پيشى جويى از هر كدام از آنها باشد ، شباهت نيز از همان مى خيزد .

.


1- .در طبّ الأئمّة عليهم السلام ، به جاى واژه «رنگ» ، «فرزند» آمده است .

ص: 662

5872.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :تَخَيَّروا لِنُطَفِكُم ؛ فَإِنَّ النِّساءَ يَلِدنَ أشباهَ إخوانِهِنَّ وأخَواتِهِنَّ . (1)5867.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :قصص الأنبياء عن شَهرِ بن حَوشَب :لَمّا قَدِمَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله المَدينَةَ ، أتاهُ رَهطٌ مِنَ اليَهودِ ، فَقالوا : إنّا سائِلوكَ عَن أربَعِ خِصالٍ ، فَإِن أخبَرتَنا عَنها صَدَّقناكَ وآمَنّا بِكَ . . . قالوا : عَنِ الشَّبَهِ كَيفَ يَكونُ مِنَ المَرأَةِ وإنَّمَا النُّطفَةُ لِلرَّجُلِ؟

فَقالَ : أنشُدُكُم بِاللّهِ ، أتَعلَمونَ أنَّ نُطفَةَ الرَّجُلِ بَيضاءُ غَليظَةٌ وأنَّ نُطفَةَ المَرأَةِ حَمراءُ رَقيقَةٌ؟ فَأَيَّتُهُما غَلَبَت صاحِبَتَها كانَت لَهَا الشَّبَهُ .

قالوا : اللّهُمَّ ، نَعَم . (2)5868.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :أتى رَجُلٌ مِنَ الأَنصارِ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فَقالَ : هذِهِ ابنَةُ عَمّي وَامرَأَتي لا أعلَمُ إلاّ خَيراً ، وقَد أتَتني بِوَلَدٍ شَديدِ السَّوادِ مُنتَشِرِ المِنخَرَينِ جَعدٍ قَطَطٍ ، أفطَسِ الأَنفِ ، لا أعرِفُ شِبهَهُ في أخوالي ولا في أجدادي .

فَقالَ لاِمرَأَتهِ : ما تَقولينَ؟

قالَت : لا وَالَّذي بَعَثَكَ بِالحَقِّ نَبِيّاً ، ما أقعَدتُ مَقعَدَهُ مِنّي مُنذُ مَلَكَني أحَداً غَيرَهُ .

قالَ : فَنَكَسَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله بِرَأسِهِ مَلِيّاً ، ثُمَّ رَفَعَ بَصَرَهُ إلَى السَّماءِ ، ثُمَّ أقبَلَ عَلَى الرَّجُلِ فَقالَ :

يا هذا ، إنَّهُ لَيسَ مِن أحدٍ إلاّ بَينَهُ وبَينَ آدَمَ تِسعَةٌ وتِسعونَ عِرقاً كُلُّها تَضرِبُ فِي النَّسَبِ ، فَإِذا وَقَعَتِ النُّطفَةُ فِي الرَّحِمِ اضطَرَبَت تِلكَ العُروقُ تَسأَلُ اللّهَ الشُّبهَةَ لَها ، فَهذا مِن تِلكَ العُروقِ الَّتي لَم يُدرِكها أجدادُكَ ولا أجدادُ أجدادِكَ ، خُذ إلَيكَ ابنَكَ .

فَقالَتِ المرَأَةُ : فَرَّجتَ عَنّي يا رَسولَ اللّهِ ! (3) .


1- .تاريخ دمشق ، ج 52 ، ص 362 ، ح 11068 عن عائشة ، كنز العمّال ، ج 16 ، ص 295 ، ح 44557 ؛ عوالي اللآلي ، ج 1 ، ص 259 ، ح 32 وفيه «فإنّ الخال أحد الضجيعين» بدل «فإنّ النساء...».
2- .قصص الأنبياء ، ص 296 ، ح 369 ، بحار الأنوار ، ج 60 ، ص 366 ، ح 64.
3- .الكافي ، ج 5 ، ص 561 ، ح 23 ، عوالي اللآلي ، ج 3 ، ص 419 ، ح 21 وراجع : الجعفريّات ، ص 90 و النوادر للراوندي ، ص 178 ، ح 297 و الدرّ المنثور ، ج 8 ، ص 439.

ص: 663

5869.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :براى نطفه هاى خود ، نيكوترين [زن ها ] را برگزينيد ؛ چرا كه زنان ، همانندهاى برادران و خواهران خويش را مى زايند . (1)5870.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :قصص الأنبياء_ به نقل از شهربن حَوشَب: هنگامى كه پيامبر خدا به مدينه درآمد ، شمارى از يهوديان نزد او آمدند و گفتند : ما درباره چهار چيز از تو مى پرسيم . اگر درباره آنها به ما آگاهى دادى ، تو را باور داريم و به تو ايمان آوريم . . . گفتند : درباره همانندى ، كه چگونه كودك با مادر شباهت مى يابد ، در حالى كه نطفه از مرد است؟

فرمود : «شما را به خداوند سوگند مى دهم ، آيا [نه اين است كه ]خود مى دانيد نطفه مرد ، سفيد و غليظ ، و نطفه زن ، سرخ و رقيق است. هر يكى از آنها كه بر ديگرى چيرگى يابد ، شباهت را از آن خود مى سازد؟» .

گفتند : البته كه چرا .5871.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :مردى از انصار ، نزد پيامبر خدا آمد و گفت : اين ، دختر عمو و زنِ من است و از او جز نيكى سراغ ندارم . امّا او برايم فرزندى آورده است بسيار سياه ، با سوراخ هاى بينى گشاد ، موهاى مجعّد پُرگِرِه و بينى پهن و به صورت چسبيده ، به گونه اى كه همانند آن ، نه در دايى هاى خود سراغ دارم ، نه در نياكان خويش .

پيامبر صلى الله عليه و آله از همسر وى پرسيد : «تو چه مى گويى؟» .

گفت : سوگند به آن كه تو را به حق ، به پيامبرى برگزيده است ، از آن روز كه مرا در اختيار گرفته ، هيچ كس را در نظر خود ، بر جايگاه او قرار نداده ام (اشاره به اين كه به او خيانت نكرده است) .

پيامبر خدا ، مدّتى سر فرو افكنْد و سپس ، لَختى نگاه خويش را به سوى آسمان برداشت و آن گاه ، بدان مرد رو كرد و فرمود : «اى مرد! هيچ كس نيست كه ميان او و آدم ، نود و نُه رگ _ كه همه به نسب او بازمى گردند _ نباشد . آن گاه كه نطفه در رَحِم جاى مى گيرد ، هر يك از آن رگ ها به جنب وجوش در مى آيد و از خداوند مى خواهد كه شباهت را به آن دهد . اين كودك ، از آن رگ هايى برخاسته است كه اجدادِ تو و اجداد اجدادت ، آنها را درك نكرده اند . فرزند خويش را براى خود بردار» .

پس آن زن گفت : اى پيامبر خدا ! گِرِه از كار من گشودى. .


1- .در عوالى اللّئالى عبارت آخر روايت ، چنين آمده است : «دايى ، يكى از همخوابان است».

ص: 664

5872.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام العسكري عن آبائه عليهم السلام :لَمّا قَدِمَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله المَدينَةَ أتَوهُ بِعَبدِ اللّهِ بنِ صوريا ، فَقالَ : . . . أخبِرني يا مُحَمَّدُ ، الوَلَدُ يَكونُ مِنَ الرَّجُلِ أو مِنَ المَرأَةِ؟

فَقالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : أمَّا العِظامُ وَالعَصَبُ وَالعُروقُ فَمِنَ الرَّجُلِ ، وأمَّا اللَّحمُ وَالدَّمُ وَالشَّعرُ فَمِنَ المَرأَةِ .

قالَ : صَدَقتَ يا مُحَمَّدُ ، ثُمَّ قالَ : يا مُحَمَّدُ ، فَما بالُ الوَلَدِ يُشبِهُ أعمامَهُ لَيسَ فيهِ مِن شَبَهِ أخوالِهِ شَيءٌ ، ويُشبِهُ أخوالَهُ لَيسَ فيهِ مِن شَبَهِ أعمامِهِ شَيءٌ؟

فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : أيُّهُما عَلا ماؤُهُ ماءَ صاحِبِهِ كانَ الشَّبَهُ لَهُ .

قالَ : صَدَقتَ يا مُحَمَّدُ ، فَأَخبِرني عَمَّن لا يولَدُ لَهُ ومَن يولَدُ لَهُ؟

فَقالَ صلى الله عليه و آله : إذا مُغِّرَتِ النُّطفَةُ لَم يولَد لَهُ _ أي إذَا احمَرَّت وكَدِرَت _ فَإِذا كانَت صافِيَةً وُلِدَ لَهُ . (1) .


1- .الاحتجاج ، ج 1 ، ص 90 ، ح 26 عن يوسف بن محمّد بن زياد وعليّ بن محمّد بن سيّار ، التفسير المنسوب إلى الإمام العسكري عليه السلام ، ص 453 ، تفسير التبيان ، ج 1 ، ص 363 ، مجمع البيان ، ج 1 ، ص 325 عن ابن عبّاس وليس فيهما من «فأخبرني عمّن لا يولد...» وزاد فيهما «والظفر» بعد «والدم» ، بحار الأنوار ، ج 60 ، ص 377 ، ح 95.

ص: 665

5873.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام عسكرى عليه السلام_ به نقل از پدرانش عليهم السلام: چون پيامبر خدا به مدينه درآمد ، عبد اللّه بن صوريا را نزد او آوردند . گفت : اى محمّد! مرا بياگاهان كه فرزند ، از مرد خيزد يا از زن» .

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «امّا استخوان ها، پِى و رگ ها از مرد است و گوشت ، خون و مو از زن» .

گفت : راست گفتى ، اى محمّد! سپس افزود : چرا گاه فرزند با عموهايش همانند مى شود و هيچ شباهتى به دايى ها در او نيست؟ يا گاه با دايى ها همانند مى شود و هيچ شباهتى به عموها در او نيست؟

پيامبر خدا فرمود : «هر يك از دو طرف (پدر و مادر) كه آبش بر آب ديگر چيرگى يابد ، همانندى از آنِ وى است .

گفت : راست گفتى ، اى محمّد ؛ اما در اين باره مرا بياگاهان كه چه كسى فرزنددار مى شود و چه كسى فرزنددار نمى شود .

فرمود : «اگر نطفه ، تيره رنگ و سرخ رنگ شود ، از شخص فرزندى نزايد و اگر ناب باشد ، شخص ، فرزنددار مى شود» . .

ص: 666

5948.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام_ وسُئِلَ عَن شَبَهِ الوَلَدِ أعمامَهُ وأخوالَهُ ، فَقالَ: أمّا شَبَهُ الوَلَدِ أعمامَهُ وأخوالَهُ ، فَإِذا سَبَقَ نُطفَةُ الرَّجُلِ نُطفَةَ المَرأَةِ إلَى الرَّحِمِ ، خَرَجَ شَبَهُ الوَلَدِ إلى أعمامِهِ ، ومِن نُطفَةِ الرَّجُلِ يَكونُ العَظمُ وَالعَصَبُ ، وإذا سَبَقَ نُطفَةُ المَرأَةِ نُطفَةَ الرَّجُلِ إلَى الرَّحِمِ خَرَجَ شَبَهُ الوَلَدِ إلى أخوالِهِ ، ومِن نُطفَتِها يَكونُ الشَّعرُ وَالجِلدُ وَاللَّحمُ ؛ لِأَنَّها صَفراءُ رَقيقَةٌ . (1)5947.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسند ابن حنبل عن ابن عبّاس :أقبَلَت يَهودُ إلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فَقالوا. . . : أخبِرنا كَيفَ تُؤنِثُ المَرأَةُ وكَيفَ تُذكِرُ؟

قالَ : يَلتَقِي الماءانِ ، فَإِذا عَلا ماءُ الرَّجُلِ ماءَ المَرأَةِ أذكَرَت ، وإذا عَلا ماءُ المَرأَةِ ماءَ الرَّجلِ آنَثَت . (2)5946.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ رَجُلاً أتى بِامرَأَتِهِ إلى عُمَرَ(بن الخطاب) ، فَقالَ : إنَّ امرَأَتي هذِهِ سَوداءُ وأنَا أسوَدُ ، وإنَّها وَلَدَت غُلاماً أبيَضَ !

فَقالَ لِمَن بِحَضرَتِهِ : ما تَرَونَ؟

فَقالوا : نَرى أن تَرجُمَها ؛ فَإِنَّها سَوداءُ وزَوجُها أسوَدُ ووَلَدُها أبيَضُ !

قالَ : فَجاءَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام وقَد وُجِّهَ بِها لِتُرجَمَ . فَقالَ : ما حالُكُما؟

فَحَدَّثاهُ .

فَقالَ لِلأَسوَدِ : أتَتَّهِمُ امرَأَتَكَ؟

فَقالَ : لا .

قالَ : فَأَتَيتَها وهِيَ طامِثٌ؟

قالَ : قَد قالَت لي في لَيلَةٍ مِنَ اللَّيالي : إنّي طامِثٌ ، فَظَنَنتُ أنَّها تَتَّقِي البَردَ فَوَقَعتُ عَلَيها .

فَقالَ لِلمَرأَةِ : هَل أتاكِ وأنتِ طامِثٌ؟

قالَت : نَعَم ، سَله قَد حَرَّجتُ عَلَيهِ وأبَيتُ .

قالَ : فَانطَلِقا فَإِنَّهُ ابنُكُما ، وإنَّما غَلَبَ الدَّمُ النُّطفَةَ فَابيَضَّ ولَو قَد تَحَرَّكَ اسوَدَّ . فَلَمّا أيفَعَ اسوَدَّ . (3) .


1- .علل الشرائع ، ص 2 ، ح 1 ، بحار الأنوار ، ج 60 ، ص 338 ، ح 15.
2- .مسند ابن حنبل ، ج 1 ، ص 589 ، ح 2483 ، السنن الكبرى للنسائي ، ج 5 ، ص 336 ، ح 9072 ، المعجم الكبير ، ج 12 ، ص 36 ، ح 12429؛ المناقب لابن شهرآشوب ، ج 2 ، ص 53 نحوه ، بحار الأنوار ، ج 40 ، ص 169.
3- .الكافي ، ج 5 ، ص 566 ، ح 46 ، بحار الأنوار ، ج 30 ، ص 108 ، ح 9.

ص: 667

5945.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام_ هنگامى كه از ايشان درباره همانندى فرزند به عموها و دايى هايش پرسيده شده بود: امّا همانندى فرزند با عموها و دايى هايش ؛ اگر نطفه مرد بر نطفه زن به سوى زِهدان پيشى جويد ، شباهت فرزند به عموهايش پديد آيد و از نطفه مرد ، استخوان و پى شكل مى گيرد . امّا اگر نطفه زن بر نطفه مرد ، پيشى گيرد ، شباهت فرزند به دايى ها پديد مى آيد و از نطفه زن ، مو ، پوست و گوشت ، شكل مى گيرد ؛ چرا كه اين نطفه ، زرد و رقيق است .5948.عنه صلى الله عليه و آله :مسند ابن حنبل_ به نقل از ابن عبّاس: يهوديان ، رو به پيامبر خدا كردند و گفتند : ما را آگاه كن كه چگونه فرزند ، دختر و چگونه پسر مى شود؟

فرمود : «دو آب با يكديگر التقا مى يابند . پس اگر آبِ مرد بر آبِ زن برترى يابد ، نرينه زايد و اگر آبِ زن بر آبِ مرد برترى يابد ، مادينه زايد .5947.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :مردى ، زن خويش را نزد عمر آورد و گفت : اين زن من ، سياه است و من نيز سياه هستم ؛ امّا اينك او كودكى سفيد ، زاده است!

عمر ، از كسانى كه آن جا حضور داشتند ، پرسيد : چه نظرى داريد؟

گفتند : رأى ما اين است كه زن را سنگسار كنى ؛ چرا كه او خود ، سياه است و همسرش نيز سياه است ، امّا كودكش سفيد!

در حالى كه آن زن را آماده كرده بودند كه براى سنگسار ببرند ، اميرمؤمنان بدان جا آمد و پرسيد : «شما دو تن را چه شده است؟»

آنها با او [از آنچه رُخ داده بود] سخن گفتند .

امام عليه السلام از مرد سياه پرسيد : «آيا زنِ خود را متّهم مى كنى؟» .

گفت : نه .

پرسيد : «آيا در حالى كه او حيض بوده با او همبسترى كرده اى؟» .

گفت : شبى از شب ها او به من اظهار داشته بود كه حيض است ، امّا من گمان كرده بودم كه از سرما بيم دارد و از همين رو ، با او آميزش كردم .

امام عليه السلام از زن پرسيد : «آيا در حالى كه حيض بوده اى ، به سراغت آمده است؟» .

گفت : آرى ، از خودِ او بپرس كه چگونه بر او سخت گرفتم و تن نمى دادم .

امام عليه السلام فرمود : «برويد ، كه او فرزند شماست و تنها مسئله ، اين است كه خون بر نطفه چيرگى يافته و سفيد شده است ، در حالى كه اگر امكان تحرّك يافته بود ، سياه مى شد» .

آن كودك ، بعدها كه به نوجوانى رسيد ، سياه شد . .

ص: 668

5946.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :إنَّ المَلِكَ قالَ لِدانِيالَ عليه السلام : أشتَهي أن يَكونَ لِيَ ابنٌ مِثلُكَ .

فَقالَ : ما مَحَلّي مِن قَلبِكَ؟

قالَ : أجَلُّ مَحَلٍّ وأعظَمُهُ .

قالَ دانِيالُ عليه السلام : فَإِذا جامَعتَ فَاجعَل هِمَّتَكَ فِيَّ .

قالَ : فَفَعَلَ المَلِكُ ذلِكَ ، فَوُلِدُ لَهُ ابنٌ أشبَهُ خَلقِ اللّهِ بِدانِيالَ . (1)راجع : ج1 ، ص 618 (ما ينبغي قبل الجماع / الطمأنينة).

.


1- .قصص الأنبياء ، ص 230 ، ح 274 عن إسحاق بن إبراهيم ، بحار الأنوار ، ج 60 ، ص 366 ، ح 65.

ص: 669

5944.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :پادشاه [وقت] به دانيال عليه السلام گفت : دوست دارم فرزندى همانند تو داشته باشم .

پرسيد : «من در دلِ تو چه جايگاهى دارم؟» .

گفت : برترين و والاترين جايگاه .

دانيال گفت : «پس آن گاه كه آميزش كردى ، همه انديشه خويش را متوجّه من بدار» .

پادشاه ، اين كار را كرد و در پىِ آن داراى فرزندى شد كه همانندترينِ كسان به دانيال بود .ر. ك : ج1 ، ص619 (آنچه پيش از آميزش بايسته است / آرامش).

.

ص: 670

14 / 6مُدَّةُ الحَملِالكتاب :« وَ حَمْلُهُ وَ فِصَ__لُهُ ثَلَ_ثُونَ شَهْرًا » . (1)

الحديث :5940.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن عبد الرحمن بن سَيابَة عمّن حدّثه عن الإمام الباقر عليه السلام ، قال :سَأَلتُهُ عَن غايَةِ الحَملِ بِالوَلَدِ في بَطنِ اُمِّهِ كَم هُوَ ؛ فَإِنَّ النّاسَ يَقولونَ : رُبَّما بَقِيَ في بَطنِها سِنينَ؟

فَقالَ : كَذَبوا ! أقصى حَدِّ الحَملِ تِسعَةُ أشهُرٍ لا يَزيدُ لَحظَةً ، ولو زادَ ساعَةً لَقَتَلَ اُمَّهُ قَبلَ أن يَخرُجَ . (2)5939.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :المناقب :كانَ الهَيثَمُ في جَيشٍ فَلَمّا [جاءَ] (3) جاءَتِ امرَأَتُهُ بَعدَ قُدومِهِ بِسِتَّةِ أشهُرٍ بِوَلَدٍ فَأَنكَرَ ذلِكَ مِنها ، وجاءَ بِهِ عُمَرَ وقَصَّ عَلَيهِ فَأَمَرَ بِرَجمِها ، فَأَدرَكَها عَلِيٌّ عليه السلام مِن قَبلِ أن تُرجَمَ .

ثُمَّ قالَ لِعُمَرَ : اِربَع عَلى نَفسِكَ ، إنَّها صَدَقَت ، إنَّ اللّهَ تَعالى يَقولُ : « وَ حَمْلُهُ وَ فِصَ__لُهُ ثَلَ_ثُونَ شَهْرًا » (4) وقالَ : « وَالْوَ لِدَ تُ يُرْضِعْنَ أَوْلَ_دَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ » (5) فَالحَملُ وَالرِّضاعُ ثَلاثونَ شَهراً .

فَقالَ عُمَرُ : لَولا عَلِيٌّ لَهَلَكَ عُمَرُ ! وخَلّى سَبيلَها ، وألحَقَ الوَلَدَ بِالرَّجُلِ .

شرح ذلك : أقلُّ الحَملِ أربعونَ يَوماً وهو زَمَنُ انعقادِ النّطفة ، وأقَلُّهُ لخروج الولدِ حَيّاً ستّة أشهرٍ ؛ وذلِكَ أنّ النّطفة تبقى فِي الرَّحم أربعين يوماً ، ثُمّ تَصيرُ عَلَقَةً أربعينَ يَوماً ، ثمَّ تَصيرُ مُضغةً أربَعين يَوماً ، ثُمَّ تَتَصوَّر في أربعينَ يوماً وتَلِجُها الرّوحُ في عشرينَ يَوماً ، فَذلِكَ ستّة أشهرٍ ، فيكونُ الفِصال في أربعةٍ وعشرينَ شهراً ، فيكون الحملُ في ستّة أشهرٍ . (6) .


1- .الأحقاف : 15.
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 52 ، ح 3 ، تهذيب الأحكام ، ج 8 ، ص 115 ، ح 396 ، بحار الأنوار ، ج 60 ، ص 334 ، ح 5 .
3- .ما بين المعقوفين أثبتناه من بحار الأنوار.
4- .الأحقاف : 15.
5- .البقرة : 233 .
6- .المناقب لابن شهرآشوب ، ج 2 ، ص 365 ، بحار الأنوار ، ج 104 ، ص 66 ، ح 2.

ص: 671

14 / 6مدت باردارى

14 / 6مدت باردارىقرآن«دوران باردارى و از شير گرفتنِ او(نوزاد) ، سى ماه است»

حديث5936.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از عبد الرحمان بن سَيابه ، از يكى از كسانى كه براى وى حديث كرده _: از امام باقر عليه السلام پرسيدم كه بيشترين زمان ممكن براى ماندن فرزند در شكم مادر ، چه اندازه است ؛ چرا كه مردم مى گويند : شايد فرزند ، دو سال هم در شكم مادر بماند؟

فرمود : «دروغ گفته اند . بيشترين زمان ممكن براى باردارى ، نُه ماه است و حتّى لحظه اى از آن بيشتر نمى شود و اگر دمى بر آن بيفزايد ، پيش از آن كه برون آيد ، مادر خويش را مى كُشد» .5935.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مناقب آل أبى طالب :هَيثم در سپاهى [بيرون از وطن] بود . چون [بازگشت] ، شش ماه پس از بازگشت وى ، همسرش فرزندى آورد . او اين فرزند را از زن نپذيرفت . او را نزد عمر آورد و مسئله را براى وى بازگو كرد . وى نيز فرمان سنگسار زن را داد . امّا پيش از آن كه زن سنگسار شود ، على عليه السلام خود را بدان زن رساند . سپس به عمر گفت : لَختى درنگ كن! آن زن راست گفته است . خداوند متعال مى گويد : «دوران باردارى و از شير گرفتنِ او (نوزاد) سى ماه است» و مى فرمايد: «مادران ، كودكان خود را دو سالِ تمام، شير دهند» . پس، باردارى و شيردهى ، سى ماه است» .

عمر در اين هنگام گفت : اگر على نبود ، عمر تباه شده بود ؛ و آن زن را آزاد كرد و فرزند را هم به پدر ، ملحق ساخت .

.

ص: 672

14 / 7إجهاضُ الجَنينِ5936.عنه صلى الله عليه و آله :من لايحضره الفقيه عن إسحاق بن عمّار :قُلتُ لِأَبِي الحَسَنِ عليه السلام : المَرأَةُ تَخافُ الحَبَلَ فَتَشرَبُ الدَّواءَ فَتُلقي ما في بَطنِها .

فَقالَ : لا .

فَقُلتُ : إنَّما هُوَ نُطفَةٌ !

قالَ : إنَّ أوَّلَ ما يُخلَقُ نُطفَةٌ . (1)5935.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكافي عن محمّد بن مسلم :سَأَلتُ أبا جَعفَرٍ عليه السلام عَنِ الرَّجُلِ يَضرِبُ المَرأَةَ فَتَطرَحُ النُّطفَةَ؟

فَقالَ : عَلَيهِ عِشرونَ ديناراً .

فَقُلتُ : يَضرِبُها فَتَطرَحُ العَلَقَةَ .

فَقالَ : عَلَيهِ أربَعون ديناراً .

قُلتُ : فَيَضرِبُها فَتَطرَحُ المُضغَةَ .

قالَ : عَلَيهِ سِتّونَ ديناراً .

قُلتُ : فَيَضرِبُها فَتَطرَحُهُ وقد صارَ لَهُ عَظمٌ .

فَقالَ : عَلَيهِ الدِّيَةُ كامِلَةً ، وبِهذا قَضى أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام .

قُلتُ : فَما صِفَةُ خِلقَةِ النُّطفَةِ الَّتي تُعرَفُ بِها؟

فَقالَ : النُّطفَةُ تَكونُ بَيضاءَ مِثلَ النُّخامَةِ الغَليظَةِ ، فَتَمكُثُ فِي الرَّحِمِ إذا صارَت فيهِ أربَعينَ يَوماً ، ثُمَّ تَصيرُ إلى عَلَقَةٍ .

قُلتُ : فَما صِفَةُ خِلقَةِ العَلَقَةِ الَّتي تُعرَفُ بِها؟

فَقالَ : هِيَ عَلَقَةٌ كَعَلَقَةِ الدَّمِ المِحجَمَةِ (2) الجامِدَةِ ؛ تَمكُثُ فِي الرَّحِمِ بَعدَ تَحويلِها عَنِ النُّطفَةِ أربَعينَ يَوماً ، ثُمَّ تَصيرُ مُضغَةً .

قُلتُ : فَما صِفَةُ المُضغَةِ وخِلقَتِها الَّتي تُعرَفُ بِها؟

قالَ : هِيَ مُضغَةُ لَحمٍ حَمراءُ فيها عُروقٌ خُضرٌ مشُتَبِكَةٌ ، ثُمَّ تَصيرُ إلى عَظمٍ .

قُلتُ : فَما صِفَةُ خِلقَتِهِ إذا كانَ عَظماً؟

فَقالَ : إذا كانَ عَظماً شُقَّ لَهُ السَّمعُ وَالبَصَرُ ورُتِّبَت جَوارِحُهُ ، فَإِذا كانَ كَذلِكَ فَإِنَّ فيهِ الدِّيَةَ كامِلَةً . (3) .


1- .كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 4 ، ص 171 ، ح 5394 ، مستدرك الوسائل ، ج 18 ، ص 218 ، ح 22550 نقلاً عن كتاب حسين بن عثمان بن شريك.
2- .في عوالي اللآلي : «في المحجمة».
3- .الكافي ، ج 7 ، ص 345 ، ح 10 ، تهذيب الأحكام ، ج 10 ، ص 283 ، ح 1103 ، النوادر للأشعري ، ص 157 ، ح 404 وفيه إلى «عليه الدية» ، عوالي اللآلي ، ج 3 ، ص 651 ، ح 122 وليس فيه من «قلت : فما صفة خلقة العُلقة...» ، بحار الأنوار ، ج 60 ، ص 354 ، ح 38.

ص: 673

14 / 7سقط كردن جنين

توضيح :كمترين زمان باردارى ، چهل روز است ، و اين ، زمان انعقاد نطفه است و كمترين زمان لازم براى زنده زاده شدن كودك نيز شش ماه است ؛ چه اين كه نطفه ، چهل روز در زهدان مى ماند ، سپس چهل روز به لخته اى بَدَل مى شود ، سپس چهل روز پاره گوشتى مى شود ، آن گاه در چهل روز ، صورتى به خويش مى گيرد و در بيست روز هم روح در آن دميده مى شود . اين ، شش ماه است و بدين سان ، جدا شدن فرزند [از شير مادر] در 24 ماه صورت مى پذيرد و دوران باردارى به او نيز شش ماه مى شود .

14 / 7سقط كردن جنين5932.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كتاب من لا يحضره الفقيه_ به نقل از اسحاق بن عمار: به امام كاظم عليه السلام گفتم : گاه زن از باردارى مى ترسد و از همين رو ، دارويى مى خورد و آنچه را در شكم دارد ، مى افكند .

فرمود : «اين كار را نكند» .

گفتم : آن ، تنها يك نطفه است!

فرمود : «نخستين چيزى هم كه آفريده مى شود ، همان نطفه است» .5931.مسكّن الفؤاد :الكافى_ به نقل از محمّد بن مسلم: از امام باقر عليه السلام ، در اين باره پرسيدم كه اگر مرد ، زن را كتك بزند و در نتيجه ، زن ، نطفه را بيندازد ؟

فرمود : «بر او بيست دينار [ديه] است» .

گفتم : [اگر] او را كتك بزند و در نتيجه ، وى عَلَقه را بيندازد ؟

فرمود : «بر او چهل دينار است» .

گفتم : [اگر] او را كتك بزند و وى نيز در نتيجه ، مُضْغه را بيندازد ؟

فرمود : «بر او شصت دينار است» .

گفتم : [اگر] او را كتك بزند و وى در نتيجه ، جنين را كه داراى استخوان شده است ، بيندازد ؟

فرمود : «بر او ديه كامل لازم است و اميرمؤمنان نيز به همين ، حكم فرمود» .

گفتم : ويژگى ساختار نطفه كه بدان از ديگر چيزها باز شناخته مى شود ، چيست؟

فرمود : «نطفه سفيد است ، به سان خلطِ غليظِ سينه . پس زمانى در رَحِم مى مانَد تا اين زمان به چهل روز برسد . سپس به عَلَقه تبديل مى شود» .

گفتم : ويژگى ساختار عَلَقه كه بدان بازشناخته مى شود ، چيست؟

فرمود : «لَخته ، خونى است همانند آن خون كه در بادكش ابزار حجامت ، لَخته شود . پس از بدل شدن از حالت نطفه ، چهل روز در همين حالت مى مانَد و سپس به مُضْغه تبديل مى گردد» .

گفتم : ويژگى مُضْغه كه بدان بازشناخته مى شود ، چيست؟

فرمود : «پارهْ گوشتى است سرخ رنگ ، داراى رگ هايى سبز و درهم تنيده شده ، و سپس به استخوان بدل مى گردد» .

گفتم : ويژگى ساختار او ، هنگامى كه به استخوان بدل شود ، چيست؟

فرمود : «چون استخوان گردد ، گوش و چشم برايش شكافته مى شود و اندام هايش ترتيب مى يابند اگر به چنين حالتى رسيده باشد ، در آن يك ديه كامل است» .

.

ص: 674

14 / 8غَسلُ المَولودِ5928.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :غَسلُ المَولودِ واجِبٌ . (1) .


1- .الكافي ، ج 3 ، ص 40 ، ح 2 ، تهذيب الأحكام ، ج 1 ، ص 104 ، ح 270 ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 78 ، ح 176 كلّها عن سماعة.

ص: 675

14 / 8شستن نوزاد

14 / 8شستن نوزاد5930.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :شستن نوزاد ، لازم است .

.

ص: 676

14 / 9الأَذانُ والإِقامَةُ في اُذُنِ المَولودِ5927.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام_ فيما يُفعَلُ بِالمَولودِ إذا وُلِدَ: مُرُوا القابِلَةَ أو بَعضَ مَن يَليهِ أن تُقيمَ الصَّلاةَ في اُذُنِهِ اليُمنى ؛ فَلا يُصيبَهُ لَمَمٌ ولا تابِعَةٌ أبَداً . (1)5926.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن أبي يحيى الرازي عن الإمام الصادق عليه السلام :إذا وُلِدَ لَكُمُ المَولودُ ، أيُّ شَيءٍ تَصنَعونَ بِهِ؟

قُلتُ : لا أدري ما نَصنَعُ بِهِ .

قالَ : خُذ عَدَسَةَ جاوَشيرَ فَدُفهُ بِماءٍ ، ثُمَّ قَطِّر في أنفِهِ فِي المِنخَرِ الأَيمَنِ قَطرَتَينِ ، وفِي الأَيسَرِ قَطرَةً واحِدَةً ، وأذِّن في اُذُنِهِ اليُمنى وأقِم فِي اليُسرى ، تَفعَلُ بِهِ ذلِكَ قَبلَ أن تُقطَعَ سُرَّتُهُ ؛ فَإِنَّهُ لا يَفزَعُ أبَداً ولا تُصيبُهُ اُمُّ الصِّبيانِ . (2)14 / 10تَحنيكُ المَولودِ5925.امام صادق عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام :حَنِّكوا أولادَكُم بِالتَّمرِ ، هكَذا فَعَلَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله بِالحَسَنِ وَالحُسَينِ عليهماالسلام . (3)5924.امام صادق عليه السلام :الكافي عن الإمام الباقر عليه السلام :يُحَنَّكُ المَولودُ بِماءِ الفُراتِ ، ويُقامُ في اُذُنِهِ .

وفي رِوايَةٍ اُخرى : حَنِّكوا أولادَكُم بِماءِ الفُراتِ وبِتُربَةِ قَبرِ الحُسَينِ عليه السلام ، فَإِن لَم يَكُن فَبِماءِ السَّماءِ . (4) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 23 ، ح 2 عن حفص الكناسي.
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 23 ، ح 1 ، تهذيب الأحكام ، ج 7 ، ص 436 ، ح 1738.
3- .. الكافي ، ج 6 ، ص 24 ، ح 5 عن أبي بصير عن الإمام الصادق عليه السلام ، تهذيب الأحكام ، ج 7 ، ص 437 ، ح 1741 عن أبي بصير ، الخصال ، ص 637 ، ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عنه عليهم السلام ، بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 128 ، ح 10.
4- .الكافي ، ج 6 ، ص 24 ، ح 3 و 4 ، تهذيب الأحكام ، ج 7 ، ص 436 ، ح 1739 و 1740 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 489 ، ح 1695 وفيه من «حنّكوا أولادكم...» ، بحار الأنوار ، ج 104 ، ص 123 ، ح 71.

ص: 677

14 / 9گفتن اذان و اقامه در گوش نوزاد

14 / 10گشودن كام نوزاد

14 / 9گفتن اذان و اقامه در گوش نوزاد5924.الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :امام صادق عليه السلام_ در باره آنچه بايد پس از زاده شدن كودك برايش انجام داد: به ماما يا يكى از ديگر كسانى كه نزديك كودك است ، بگوييد در گوش راست او «اقامه» بگويد تا در نتيجه ، هيچ گاه به ديوانگى و جن زدگى گرفتار نيايد .5923.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از ابو يحيى رازى: امام صادق عليه السلام فرمود : «چون كودكتان زاده شود ، با او چه مى كنيد؟»

گفتم : نمى دانم چه كنيم .

فرمود : «به اندازه يك عدس ، گاوْشير بردار و آن را در آب ، حل كن . سپس ، از آن ، دو قطره در سوراخ راست بينى و يك قطره در سوراخ چپ بينى وى بچكان و در گوش راست او اذان و در گوش چپ او اقامه بگوى . اين كار ، پيش از آن كه ناف نوزاد را ببُرند ، برايش انجام شود ؛ چرا كه در اين صورت ، هرگز پريشانى نبيند و به اُمّ صِبيان مبتلا نشود . (1)14 / 10گشودن كام نوزاد5921.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :كامِ كودكان خويش را به خرما بگشاييد . پيامبر صلى الله عليه و آله ، با حسن عليه السلام و حسين عليه السلام چنين كرد .5920.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از امام باقر عليه السلام: «با آب فرات ، كام نوزاد گشوده گردد و در گوشش اقامه گفته شود» .

در روايت ديگرى نيز چنين آمده است : «فرزندانتان را با آب فرات و با تربت حسين عليه السلام ، كام بگشاييد ؛ و اگر در اختيار نباشد ، با باران آسمان» .

.


1- .امّ صبيان ، يعنى بادى كه بر اشخاص ، عارض شود و گاه نيز به سبب آن از هوش بروند . همچنين گفته شده كه امّ صبيان ، نوعى جنّ است كه كودكان را مى آزارد . در فارسى ، امّ صبيان ، برابرْ نهاده مادر ديو و همچنين ديوزدگى دانسته شده است (واژه ياب ، ج 1 ، ص 216). م .

ص: 678

14 / 11حَلقُ رَأسِ المَولودِ5919.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام_ وسُئِلَ عَن عِلَّةِ حَلقِ رَأسِ المَولودِ: تَطهيرُهُ مِن شَعرِالرَّحِمِ . (1)14 / 12العَقُّ عَنِ المَولودِ5916.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :المَولودُ إذا وُلِدَ عُقَّ عَنهُ ، وحُلِقَ رَأسُهُ وتُصُدِّقَ بِوَزنِ شَعرِهِ وَرِقاً ، واُهدِيَ إلَى القابِلَةِ الرِّجلُ وَالوَرِكُ ، ويُدعى نَفَرٌ مِنَ المُسلِمينَ فَيَأكُلونَ ويَدعونَ لِلغُلامِ ، ويُسمّى يَومَ السّابِ_عِ . (2)14 / 13غِذاءُ النَّفساءِ5918.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ما لِلنَّفساءِ عِندي شِفاءٌ مِثلُ الرُّطَبِ ، وما لِلمَريضِ مِثلُ العَسَلِ . (3) .


1- .كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 3 ، ص 489 ، ح 4728 ، علل الشرائع ، ص 505 ، ح 1 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 488 ، ح 1693 ، بحار الأنوار ، ج 104 ، ص 112 ، ح 25.
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 28 ، ح 5 ، تهذيب الأحكام ، ج 7 ، ص 442 ، ح 1770 كلاهما عن حفص الكناسي.
3- .الفردوس ، ج 4 ، ص 85 ، ح 6264 ، كنز العمّال ، ج 10 ، ص 44 ، ح 28279 نقلاً عن أبي الشيخ وأبي نعيم في الطبّ وكلاهما عن أبي هريرة ، المصنّف لابن أبي شيبة ، ج 5 ، ص 461 ، ح 3 نحوه ، فتح الباري ، ج 9 ، ص 566 كلاهما عن الربيع بن خيثم من دون إسنادٍ إليه صلى الله عليه و آله .

ص: 679

14 / 11تراشيدن سر نوزاد

14 / 12عقيقه كردن براى نوزاد

14 / 13غذاى تازه زا

14 / 11تراشيدن سر نوزاد5915.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به پرسشى درباره دليل تراشيدن سرِ نوزاد _: براى پاك كردن او از موهايى كه در زهدان بر وى روييده است .14 / 12عقيقه كردن براى نوزاد5912.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ به عدىّ بن حاتم طايى _ ) امام صادق عليه السلام :چون كودك زاده شود ، براى وى عقيقه كنند ، سر او را بتراشند و هم وزن موى او ، نُقره صدقه دهند و [از عقيقه هم] پاچه و ران را به ماما بدهند و شمارى از مسلمانان را دعوت كنند . پس ، آنان بخورند و براى نوزاد ، دعا كنند . روز هفتم نيز بر كودك ، نام نهاده شود .14 / 13غذاى تازه زا5909.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نزد من براى زن تازه زا ، درمانى همانند خرما و براى بيمار ، درمانى همانند عسل وجود ندارد .

.

ص: 680

5914.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : لِيَكُن أوَّلُ ما تَأكُلُ النَّفساءُ الرُّطَبَ ؛ فَإِنَّ اللّهَ تَعالى قالَ لِمَريَمَ : « وَ هُزِّى إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَ_قِطْ عَلَيْكِ رُطَبًا جَنِيًّا » (1)

قيلَ : يا رَسولَ اللّهِ ، فَإِن لَم يَكُن أوانُ الرُّطَبِ؟

قالَ : سَبعَ تَمَراتٍ مِن تَمرِ المَدينَةِ ، فَإِن لَم يَكُن فَسَبعَ تَمَراتٍ مِن تَمرِ أمصارِكُم ؛ فَإِنَّ اللّهَ عز و جل يَقولُ :

وعِزَّتي وجَلالي وعَظَمَتي وَارتِفاعِ مَكاني ، لا تَأكُلُ نَفساءُ يَومَ تَلِدُ الرُّطَبَ فَيَكونُ غُلاماً إلاّ كانَ حَليماً ، وإن كانَت جارِيَةً كانَت حَليمَةً . (2)راجع : ج2 ، ص 252 (خواص الرطب والتمر للحامل والنفساء).

14 / 14تأكيدُ لَبَنِ الاُمِّ5910.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :ما مِن لَبَنٍ يُرضَعُ بِهِ الصَّبِيُّ أعظَمُ بَرَكَةً عَلَيهِ مِن لَبَنِ اُمِّهِ . (3)14 / 15اِختِيارُ المُرضِعَةِ الصّالِحَةِ5907.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :اُنظُروا مَن تُرضِعُ أولادَكُم ؛ فَإِنَّ الوَلَدَ يَشِبُّ عَلَيهِ . (4) .


1- .مريم : 25.
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 22 ، ح 4 ، تهذيب الأحكام ، ج 7 ، ص 440 ، ح 1757 وفيه «حكيماً» و«حكيمة» بدل «حليماً» و«حليمة» ، المحاسن، ج2، ص346، ح 2194 ، بحارالأنوار، ج 66، ص135، ح 41 وج 104، ص 116 ، ح 42 .
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 40 ، ح 1 ، تهذيب الأحكام ، ج 8 ، ص 108 ، ح 365 كلاهما عن طلحة بن زيد عن الإمام الصادق عليه السلام ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 3 ، ص 475 ، ح 4663.
4- .الكافي ، ج 6 ، ص 44 ، ح 10 عن غياث بن إبراهيم عن الإمام الصادق عليه السلام .

ص: 681

14 / 14تأكيد بر شير مادر

14 / 15انتخاب شيرده مناسب

5906.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :پيامبر خدا فرموده است : «بايد نخستين چيزى كه زن تازه زا مى خورَد ، خرما باشد ؛ چرا كه خداوند به مريم فرمود : «تنه درخت را به سوى خود ، تكان ده . خرماى تازه اى بر تو فرو ريزد» » .

گفته شد : اى پيامبر خدا! اگر وقت خرما نباشد ، چه طور؟

فرمود : «هفت خرما از خرماى مدينه ؛ و اگر اين نباشد ، هفت خرما از خرماى شهرِ خودتان ؛ زيرا خداوند عز و جل مى گويد : به عزّت و جلال و عظمت و جايگاه والايى كه دارم ، سوگند ، جز اين نيست كه اگر زن تازه زا در همان روز كه فرزند آورده است ، خرما بخورد و آن فرزند ، پسر باشد ، پسرى بردبار مى شود و اگر نيز دختر باشد ، دخترى بردبار مى شود » . (1)ر. ك : ج2 ، ص253 (خواصّ خرما براى زن باردار و تازه زا).

14 / 14تأكيد بر شير مادر5905.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :هيچ شيرى براى تغذيه كودك ، پُربركت تر از شير مادر نيست .14 / 15انتخاب شيرده مناسب5905.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :بنگريد كه چه كسى فرزندانتان را شير مى دهد ؛ چرا كه كودك ، به همين شير ، رشد مى كند .

.


1- .در تهذيب الأحكام ، به جاى «پسرى بردبار» و «دخترى بردبار» ، عبارت هاى «پسر با حكمت» و «دخترى با حكمت» آمده است .

ص: 682

14 / 16مَن يَنبَغِي استرِضاعُهُ5902.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ از سفارش هاى ايشان به على عليه السلام _ ) الإمام الباقر عليه السلام :اِستَرضِع لِوَلَدِكَ بِلَبَنِ الحِسانِ ، وإيّاكَ وَالقِباحَ ؛ فَإِنَّ اللَّبَنَ قَد يُعدي . (1)5901.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در سفارش به ابو ذر _ ) الإمام الباقر عليه السلام :عَلَيكُم بِالوُضّاءِ مِنَ الظُّؤورَةِ ؛ فَإِنَّ اللَّبَنَ يُعدي . (2)14 / 17مَن لا يَنبَغِي استِرضاعُهُ5901.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في وَصِيَّتِهِ لِأَبي ذَرٍّ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا تَستَرضِعُوا الحَمقاءَ ولاَ العَمشاءَ ؛ فِإِنَّ اللَّبَنَ يُعدي . (3)5900.مكارم الأخلاق عن أبي ذرّ :الإمام الباقر عليه السلام :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : لا تَستَرضِعُوا الحَمقاءَ ، فَإِنَّ اللَّبنَ يُعدي ، وإنَّ الغُلامَ يَنزِعُ إلَى اللَّبَنِ _ يَعني إلَى الظِّئرِ فِي الرُّعونَةِ وَالحُمقِ _ . (4)5899.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :كانَ أميرُ المُؤمِنينَ _ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِ _ يَقولُ : لا تَستَرضِعوا الحَمقاءَ ؛ فَإِنَّ اللَّبَنَ يَغلِبُ الطِّباعَ .

وقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : لا تَستَرضِعُوا الحَمقاءَ ؛ فَإِنَّ الوَلَدَ يَشِبُّ عَلَيهِ . (5) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 44 ، ح 12 عن محمّد بن مروان ، تهذيب الأحكام ، ج 8 ، ص 110 ، ح 376 عن الهيثم بن محمّد بن مروان.
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 44 ، ح 13 ، تهذيب الأحكام ، ج 8 ، ص 110 ، ح 377 ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 3 ، ص 478 ، ح 4677 كلّها عن زرارة.
3- .عيون أخبار الرضا عليه السلام ، ج 2 ، ص 34 ، ح 67 عن أحمد بن عامر الطائي ، صحيفة الإمام الرضا عليه السلام ، ص 100 ، ح 41 كلاهما عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار ، ج 103 ، ص 323 ، ح 13؛ ربيع الأبرار ، ج 4 ، ص 293 عن الإمام عليّ عليه السلام رفعه ، الفردوس ، ج 5 ، ص 41 ، ح 7398 عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله نحوه.
4- .الكافي ، ج 6 ، ص 43 ، ح 8 ، تهذيب الأحكام ، ج 8 ، ص 110 ، ح 375 ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 3 ، ص 478 ، ح 4679 كلّها عن محمّد بن قيس.
5- .الكافي ، ج 6 ، ص 43 ، ح 9 عن مسعدة ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 507 ، ح 1759 عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام ، بحار الأنوار ، ج 103 ، ص 324 ، ح 19 و 20.

ص: 683

14 / 16كسى كه شايسته انتخاب براى شيردهى است

14 / 17كسانى كه نبايد آنان را به دايگى گرفت

14 / 16كسى كه شايسته انتخاب براى شيردهى است5896.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :براى فرزند خود ، از زنان زيبا ، شيردهى بخواه و از زشتان بپرهيز ؛ چرا كه شير ، گاه سرايت مى كند .5895.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :بر شما باد دايه هاى زيبا و پاكيزه ؛ چرا كه شير ، سرايت مى كند .14 / 17كسانى كه نبايد آنان را به دايگى گرفت5898.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لِأَبي ذَرٍّ الغِفارِيِّ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زن كودن و نيز زنى را كه چشمش ضعيف است و آب ريزش دارد ، به دايگى مگيريد ؛ چرا كه شير ، سرايت مى كند .5897.عنه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :پيامبر خدا فرمود : «زنِ كودن را به شيردهى مگيريد ؛ چرا كه شير ، سرايت مى كند و كودك به همان شير ، همانند مى شود» ؛ يعنى در بى خِردى و كودنى به دايه شباهت مى يابد .5896.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :اميرمؤمنان _ درود خداوند بر او باد_ مى فرمود : «زن كودن را به شيردهى مگيريد ؛ چرا كه شير بر سرشت ها چيرگى مى يابد» .

پيامبر خدا نيز فرموده است : «زنِ كودن را به شيردهى مگيريد ؛ چرا كه كودك به همين شير ، رشد مى كند» .

.

ص: 684

5895.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكافي عن عبيد اللّه الحلبي :قُلتُ لِأَبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام : اِمرَأَةٌ وَلَدَت مِنَ الزِّنى ، أتَّخِذُها ظِئراً؟

قالَ : لا تَستَرضِعها ولاَ ابنَتَها . (1)5894.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مِن سُنَّتِي التَّزويجُ ، وَاطلُبُوا الوَلَدَ ؛ فَإِنّي اُكاثِرُ بِكُمُ الاُمَمَ غَداً . وتَوَقَّوا عَلى أولادِكُم لَبَنَ البَغِيِّ مِنَ النِّساءِ ، وَالمَجنونَةِ ؛ فَإِنَّ اللَّبَنَ يُعدي . (2)14 / 18أدَبُ الإِرضاعِ5891.صحيح البخارى ( _ به نقل از سعد بن ابى وقّاص _ ) الكافي عن اُمّ إسحاق بنت سليمان :نَظَرَ إلَيَّ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام وأنَا اُرضِعُ أحَدَ بَنِيَّ مُحَمَّد اً أو إسحاقَ .

فَقالَ : يا اُمَّ إسحاقَ ، لا تُرضِعيهِ مِن ثَديٍ واحِدٍ وأرضِعيهِ مِن كِلَيهِما يَكونُ أحَدُهُما طَعاماً وَالآخَرُ شَراباً . (3) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 42 ، ح 1 ، تهذيب الأحكام ، ج 8 ، ص 108 ، ح 367 ، دعائم الإسلام ، ج 2 ، ص 243 ، ح 911 نحوه.
2- .الخصال ، ص 614 ، ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، تحف العقول ، ص 105 ، مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 479 ، ح 1655 وليس فيه صدره ، بحار الأنوار ، ج 103 ، ص 323 ، ح 9.
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 40 ، ح 2 ، تهذيب الأحكام ، ج 8 ، ص 108 ، ح 366 ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 3 ، ص 475 ، ح 4664.

ص: 685

14 / 18آداب شيردهى

5890.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از عبيد اللّه حلبى: به امام صادق عليه السلام گفتم : «زنى از زِنا ، فرزند آورده است. آيا او را دايه بگيرم؟

فرمود : «نه او را دايه بگير و نه دخترش را» .5889.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همسر دادن و همسر گرفتن ، از سنّت من است . فرزند بجوييد ؛ چرا كه من ، فردا به شما بر ديگر امّت ها فراوانى مى جويم . درباره فرزندانتان ، از شير زنان بدكاره و ديوانه ، اجتناب كنيد ؛ چرا كه شير ، سرايت مى كند .14 / 18آداب شيردهى5891.صحيح البخاري عن سَعدِ بن أبي وَقّاصٍ :الكافى_ به نقل از اُمِّ اسحاق دختر سليمان: در حالى كه يكى از دو فرزندم (محمّد يا اسحاق) را شير مى دادم ، امام صادق عليه السلام به من نگريست . سپس فرمود : «اى مادر اسحاق! او را از يك پستان شير مده . از هر دو پستان شير بده تا يكى خوراك و ديگر نوشاب باشد» .

.

ص: 686

14 / 19مُدَّةُ الإِرضاعِالكتاب :« وَالْوَ لِدَ تُ يُرْضِعْنَ أَوْلَ_دَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَن يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لاَ تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَهَا لاَ تُضَآرَّ وَ لِدَةُ بِوَلَدِهَا وَلاَ مَوْلُودٌ لَّهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَ لِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالاً عَن تَرَاضٍ مِّنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدتُّمْ أَن تَسْتَرْضِعُواْ أَوْلَ_دَكُمْ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُم مَّآ ءَاتَيْتُم بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُواْ اللَّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ » . (1)

الحديث :5878.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في حَديثِ المِعراج _ ) الإمام الصادق عليه السلام :الرِّضاعُ واحِدٌ وعِشرونَ شَهراً ، فَما نَقَصَ فَهُوَ جَورٌ عَلَى الصَّبِيِّ . (2)5873.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :الحُبلَى المُطَلَّقَةُ يُنفَقُ عَلَيها حَتّى تَضَعَ حَملَها ، وهِيَ أحَقُّ بِوَلَدِها إن تُرضِعَهُ بِما تَقبَلُهُ امرَأةٌ اُخرى ، إنَّ اللّهَ عز و جل يَقولُ : « لاَ تُضَآرَّ وَ لِدَةُ بِوَلَدِهَا وَلاَ مَوْلُودٌ لَّهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَ لِكَ » ، قالَ : كانَتِ المرَأَةُ مِنّا تَرفَعُ يَدَها إلى زَوجِها إذا أرادَ مُجامَعَتَها فَتَقولُ : لا أدَعُكَ ؛ لِأَنّي أخافُ أن أحمِلَ عَلى وَلَدي ، ويَقولُ الرَّجُلُ : لا اُجامِعُكِ ؛ إنّي أخافُ أن تَعلَقي فَأَقتُلَ وَلَدي . فَنَهَى اللّهُ عز و جل أن تُضارَّ المَرأَةُ الرَّجُلَ ، وأن يُضارَّ الرَّجُلُ المَرأَةَ .

و أمّا قَولُهُ : « وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَ لِكَ » فَإِنَّهُ نَهى أن يُضارَّ بِالصَّبِيِّ أو يُضارَّ بِاُمِّهِ في رَضاعِهِ ، ولَيسَ لَها أن تَأخُذَ في رَضاعِهِ فَوقَ حَولَينِ كامِلَينِ ، وإن أرادا فِصالاً عَن تَراضٍ مِنهُما قَبلَ ذلِكَ كانَ حَسَناً ؛ وَالفِصالُ هُوَ الفِطامُ . (3) .


1- .البقرة: 233.
2- .الكافي ، ج 6 ، ص 40 ، ح 3 ، تهذيب الأحكام ، ج 8 ، ص 106 ، ح 357 ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 3 ، ص 474 ، ح 4661 كلّها عن سماعة.
3- .الكافي ، ج 6 ، ص 103 ، ح 3 ، تفسير العيّاشي ، ج 1 ، ص 121 ، ح 385 كلاهما عن الحلبي ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 3 ، ص 510 ، ح 4788 عن أبي بصير وكلاهما نحوه وليس فيهما من «كانت المرأة» إلى «يضارّ الرجل المرأة» ، بحار الأنوار ، ج 104 ، ص 133 ، ح 3.

ص: 687

14 / 19زمان شيردهى

14 / 19زمان شيردهىقرآن«و مادران ، فرزندان خود را دو سال تمام ، شير دهند . [اين] براى كسى كه بخواهد شيردادن را كامل كند . و بر آن كس كه فرزند براى او متولّد شده (پدر) ، لازم است خوراك و پوشاك مادر را بپردازد [، حتّى اگر طلاق گرفته باشد] . هيچ كس جز به اندازه توانش تكليف نمى شود ؛ نه مادر به [خاطر اختلاف با پدر] حقّ ضرر زدن به كودك را دارد ، و نه پدر . و بر وارث او نيز لازم است اين كار را انجام دهد (هزينه مادر را در دوران شيرخوارگى تأمين نمايد) . پس اگر آن دو با رضايت و رايزنى يكديگر خواستند فرزند را از شير بگيرند ، بر آنان گناهى نيست . و اگر هم خواستيد براى فرزندانتان دايه بگيريد ، گناهى بر شما نيست ، به شرط اين كه حقّ گذشته مادر را به طور شايسته بپردازيد . از خداوند ، پروا كنيد و بدانيد كه خداوند ، به آنچه مى كنيد ، بيناست»

حديث5879.صحيح مُسلِم عن حَنظَلَة الاُسَيديّ ( _ وكانَ مِن كُتّابِ رَسولِ اللّه صلى الله عليه و ) امام صادق عليه السلام :[حدّاقل] شيردهى ، 21 ماه است و آنچه از آن كاسته شود ، ستمى است بر نوزاد .5879.صحيح مسلم ( _ به نقل از حنظله اسيدى كه از كاتبان پيامبر خدا ب ) امام صادق عليه السلام :زنى كه باردار باشد و طلاق داده شود ، خرجى داده مى شود تا هنگامى كه بارِ خويش بنهد . او به فرزند خويش و به اين سزامندتر است كه او را به [مزدى همانند] آنچه زنى ديگر مى پذيرد ، شير دهد . خداوند مى فرمايد : «نه مادرى به واسطه فرزندش زيان ببيند ، و نه پدرى به واسطه فرزند خويش . بر وارث نيز همانند اين است» » .

امام عليه السلام افزود : «پيش تر چنين بود كه اگر زنى از خاندان ما ، شوهرش مى خواست با او آميزش كند ، دست خويش را به سوى شوهر بلند مى كرد و مى گفت : ص اجازه ات نمى دهم ؛ چرا كه مى ترسم بر روى فرزندى كه دارم ، ديگر بار باردار شومص ؛ و مرد نيز مى گفت : ص با تو آميزش نمى كنم . مى ترسم باردار شوى و من ، فرزند خويش را بكشمص . خداوند عز و جل ، از اين كه زن به شوهر خود زيان برساند و از اين كه مرد به زن خويش زيان برساند ، نهى فرمود .

امّا اين كه فرموده است : « بر وارث نيز همانند اين است» ، در اين سخن ، از اين نهى كرده كه در شير دادن كودك ، به او يا به مادرش زيان رسانده شود . زن را اين حق نيست كه به سبب شيردهى فرزند ، بيشتر از دو سال كامل ، مزد ستانَد . و اگر زن و شوهر ، هر دو با رضايت ، توافق كنند كه پيش از اين مدّت ، كودك را از شير بگيرند ، نيكوست _ و «فصال» در اين آيه به معناى از شير گشودن است .

.

ص: 688

5880.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكافي عن سعد بن سعد الأشعري عن الإمام الرضا عليه السلام ، قال :سَأَلتُهُ عَنِ الصَّبِيِّ هَل يُرضَعُ أكثَرَ مِن سَنَتَينِ؟

فَقالَ : عامَينِ .

قُلتُ : فَإِن زادَ عَلى سَنَتَينِ هَل عَلى أبَوَيهِ مِن ذلِكَ شَيءٌ؟

قالَ : لا . (1) .


1- .الكافي ، ج 6 ، ص 41 ، ح 8 ، تهذيب الأحكام ، ج 8 ، ص 107 ، ح 363 ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 3 ، ص 475 ، ح 4662.

ص: 689

5881.عنه صلى الله عليه و آله :الكافى_ به نقل از سعد بن سعد اشعرى: از امام رضا عليه السلام پرسيدم : كه آيا كودك ، بيش ازدو سال هم شير داده مى شود؟

فرمود : «تنها دو سال» .

گفتم : اگر از دو سال افزون شود ، آيا بدان سبب ، بر پدر و مادر او گناهى است؟

فرمود : «نه» . .

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109