سرشناسه : محمدی ری شهری، محمد، 1325 -
عنوان قراردادی : میزان الحکمه . فارسی - عربی
عنوان و نام پدیدآور : میزان الحکمه (با ترجمه فارسی)/ محمدی ری شهری ؛ ترجمه حمیدرضا شیخی ؛ مقابله و تصحیح علی حچیمی ... [و دیگران] ؛ ویراستار فارسی سعیدرضا علی عسکری، محمد باقری زاده اشعری، قاسم شیرجعفری ؛ ویراستار عربی کمال کاتب ... [و دیگران].
وضعیت ویراست : ویراست 2.
مشخصات نشر : قم: موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، سازمان چاپ و نشر، 1386-
مشخصات ظاهری : ج.
فروست : پژوهشکده علوم و معارف حدیث؛ 5.
شابک : دوره 978-964-493-200-7 : ؛ دوره، چاپ نهم 978-964-493-350-9 : ؛ 550000 ریال: ج. 1 978-964-493-201-4 : ؛ 850000 ریال: ج. 1، چاپ نهم 978-964-493-351-6 : ؛ 550000 ریال: ج.2 ٬ چاپ هفتم 978-964-493-202-1 : ؛ 850000 ریال: ج. 2، چاپ نهم 978-964-493-352-3 : ؛ 85000 ریال: ج. 3، چاپ نهم 978-964-493-353-0 : ؛ 550000 ریال: ج. 4 978-964-493-204-5 : ؛ 85000 ریال: ج. 4، چاپ نهم 978-964-493-354-7 : ؛ 55000 ریال (ج.5، چاپ هفتم) ؛ 850000 ریال: ج. 5، چاپ نهم 978-964-493-355-4 : ؛ 550000 ریال (ج.6 ٬ چاپ هفتم) ؛ 850000 ریال: ج. 6، چاپ نهم 978-964-493-356-1 : ؛ 85000 ریال: ج. 7، چاپ نهم 978-964-493-357-8 : ؛ 550000 ریال: ج. 8، چاپ هفتم 978-964-493-208-3 : ؛ 85000 ریال: ج. 8، چاپ نهم 978-964-493-358-5 : ؛ 85000 ریال: ج. 9، چاپ نهم 978-964-493-359-2 : ؛ 550000 ریال: ج. 10، چاپ هفتم 978-964-493-210-6 : ؛ 850000 ریال: ج. 10، چاپ نهم 978-964-493-360-8 : ؛ ج 10، چاپ دوازدهم 978-964-493-360-8 : ؛ 550000 ریال: ج.11، چاپ هفتم 978-964-493-200-7 : ؛ 700000 ریال: ج.11، چاپ هشتم 978-964-493-211-3 : ؛ 850000 ریال: ج. 11، چاپ نهم 978-964-493-361-5 : ؛ 550000 ریال: ج. 12، چاپ هفتم 978-964-493-212-0 : ؛ 850000 ریال: ج. 12، چاپ نهم 978-964-493-362-2 : ؛ 550000 ریال (ج. 13، چاپ هفتم) ؛ 700000 ریال: ج. 13، چاپ هشتم 978-964-493-200-7 : ؛ 85000 ریال: ج. 13، چاپ نهم 978-964-493-363-9 : ؛ 550000 ریال: ج. 14، چاپ هفتم 978-964-493-214-4 : ؛ 700000 ریال (ج.14 ٬ چاپ هشتم) ؛ 850000 ریال: ج.14، چاپ نهم 978-964-493-364-6 :
یادداشت : فارسی - عربی.
یادداشت : چاپ هفتم.
یادداشت : ج. 1 - 8 ، 9 و 10 - 14(چاپ نهم: 1387).
یادداشت : ج.2 ٬ 4، 5 ، 6، 8 10٬ - 14 (چاپ هفتم: 1386).
یادداشت : ج. 8 و 10(چاپ دوازدهم: 1390).
یادداشت : ج. 11، 13 ٬ 14 (چاپ هشتم: 1386).
یادداشت : کتابنامه.
یادداشت : نمایه.
مندرجات : ج. 1. آ - ب.- ج. 2. ب - ح.- ج. 3. ح - خ.- ج. 4. د - ر.- ج. 5. ز - ش.- ج.6. ش - ظ.- ج. 7. ع.- ج. 8. ع - غ.- ج.11. م - ن.- ج. 12. ن - ه.- ج. 13. ه - ی.- ج. 14. فهرست ها
موضوع : احادیث
موضوع : احادیث شیعه -- قرن 14
موضوع : احادیث اهل سنت -- قرن 14
شناسه افزوده : شیخی، حمیدرضا، 1337 -، مترجم
شناسه افزوده : علی عسکری، سعیدرضا، 1344 -، ویراستار
شناسه افزوده : کاتب، کمال، ویراستار
شناسه افزوده : موسسه علمی - فرهنگی دارالحدیث. سازمان چاپ و نشر
رده بندی کنگره : BP116/5/م3م9041 1386
رده بندی دیویی : 297/21
شماره کتابشناسی ملی : 1201714
ص: 1
ص :2
ص :3
ص :4
حدیث ، مادر علوم اسلامی است و پس از قرآن ، مهمترین منبع فرهنگی مسلمانان است . معارف دینی و علوم گوناگون اسلامی ، از تفسیر و فقه تا اخلاق و کلام و عرفان ، سر در آبشخور زلال حدیث دارند و همه آنها میوه های شیرین این شجره طیّبه هستند . حدیث، تراویده اندیشه پاکترین انسان هاست و میراث ماندگار ثقل کبیر (عترت) است که در کنار ثقل اکبر (قرآن) ، بهروزی و رستگاری را برای انسان به ارمغان می آورد . دلبستگان راه سعادت ، در طول تاریخ ، این میراث جاودانی را پاس داشته و به پیروی از فرمان پیشوایان پاک خود ، در فراگیری ، گردآوری ، حفظ ، نقل ، فهم و نشر آن ، بسی کوشیده و مجموعه هایی کوچک و بزرگ را برای تعلیم و مذاکره و یا عمل و مراقبه سامان داده اند .
عالمان و محدّثان بزرگ می دانستند که آگاهی مردم از «محاسن» کلام ائمه علیهم السلام برای گام نهادن بر جای پای ایشان «کافی» است و در طریقه «تهذیب» نفس و «استبصار» و نیل به «مکارم اخلاق» و «خصال» نیکو ، تنها «مشکاتی از انوار» ائمه علیهم السلام و «دستآوردهای خردِ» رهیافته به دین، کارآست و این «ستاره های فروزان» امامت اند که از عهده هدایت بشر به «دریاهای نور» بر می آیند . «میزان الحکمه» امتداد این کوشش موزون و حکیمانه است و «مجمع البحرینِ» پیام های ثقل اکبر و کبیر که در پی پاسخگویی به پرسش های کهن و نوِ اندیشمندان از نگاه اسلام است . این اثر _ که حاصل بیش از بیست سال کوشش شبانه روزی جناب آقای ری شهری است _ ، با بهره گیری از صدها کتاب حدیث و تفسیر و لغت و تاریخ ، بیست و سه هزار حدیث را در کنار آیات متناسب با آنها در قالب 560 عنوان اصلی و 4197 عنوان فرعی ، دسته بندی موضوعی نموده است . ترتیب و نظم الفبایی موضوعات اصلی کتاب در کنار استفاده روشمند از نظام ارجاع دِهی ، پژوهشگر
ص :5
را از مراجعه به بسیاری از منابع حدیثی شیعه و اهل سنّت ، مستغنی می کند و استقبال چشم گیر از کتاب و چاپ های مکرّر آن ، نشان دهنده موفقیت این کتاب در پر کردن خلأ نسبی در زمینه معارف دینی بوده است . از این رو مؤلّف محترم برای گسترانیدن دامنه بهره گیری از آن ، ترجمه فارسی آن را به بنیاد پژوهش های اسلامی پیشنهاد کردند و توفیق این کار مبارک ، هر چند دشوار و نفس گیر ، نصیب مترجم توانمند آن بنیاد، جناب آقای حمید رضا شیخی شد و بدینسان برگی زرّین بر افتخارات ایشان و نیز پیشینه شکوهمند ایرانیان در عرصه ترجمه متون دینی افزوده شد . ویرایش نهایی این ترجمه روان و شیوا نیز به عهده مسئول محترم بنیاد پژوهش های اسلامی ، جناب حجة الاسلام و المسلمین علی اکبر الهی خراسانی ، از عالمان و اساتید مبرّز حوزه علمیه مشهد ، بود و جناب حجة الاسلام سید حسن اسلامی بازبینی نهایی آن را به انجام رساندند و حاصل کار ، ویرایش نخست این کتاب بود که با استقبال کم نظیر کتاب خوانان روبرو گشت و بارها به چاپ رسید .
شایان ذکر است که در کنار ترجمه ، به تصحیح و اعراب گذاری متن عربی نیز همّت گماشته شد و آقایان بصری ، هوشیاری و احسانی فر در اعراب گذاری و آقایان خوش نصیب ، دباغ ، افقی ، مسجدی ، وائلی و بهبهانی در نمونه خوانی متن عربی کتاب ، از کوشش های بی شائبه خود ، دریغ نورزیدند . پس از آن و با گذشت پنج سال و آشکار شدن پاره ای اشکال ها در متن عربی و فارسی ، ویرایش مجدّد متن عربی و فارسی آغاز شد و اصلاحات زیر در متن عربی انجام گرفت :
1 . افزودن و یا جابجایی برخی آیه ها .
2 . کامل آوردن آیات .
3 . افزودن برخی «بیان»ها در ابوابی که نیاز به توضیح داشتند.
4 . توضیح و تفسیر برخی لغات مشکل .
5 . حذف تعدادی از احادیث تکراری .
6 . اضافه کردن روایات به برخی از موضوعات کم روایت .
7 . مرتب کردن دوباره روایات به ترتیب خاندان رسالت علیهم السلام .
ص :6
8 . تنظیم مجدّد شماری از ابواب .
9 . تبدیل منابع ضعیف به قوی تر .
10 . تصحیح برخی اغلاط در اِعراب کلمات .
متن ترجمه فارسی نیز به وسیله آقای علی عسگری با متن عربی مقابله شد و تغییرات و اصلاحات ضروری در آن انجام گرفت . ایشان به ویرایش متن نیز پرداختند و سپس همه اصلاحات پیشنهادی شان در متن و ترجمه به وسیله این جانب بازبینی شد . ویرایش بعدی ترجمه، توسط آقایان باقری زاده اشعری و شیر جعفری انجام گرفت و سپس کلّ کتاب، توسّط آقایان علینقی نگران و سیّد هاشم شهرستانی و محمود سپاسی و مصطفی اوجی ، نمونه خوانی و به وسیله آقای سلطانی، صفحه آرایی گردید. خوشنویس عنوان ها را هم آقای فرزانگان، به انجام رساند .
گفتنی است در ترجمه آیات ، از ترجمه آقای محمّد مهدی فولادوند با اندک اصلاحاتی استفاده کرده و برای برخی واژه ها، مکان ها و یا نام اشخاص _ که مبهم می نمود _ توضیح آورده و برای پرهیز از تطویل ، متن عربی بیان ها و مقدمه ها را حذف و به ترجمه فارسی آنها بسنده نموده ایم .
در پایان و ضمن ابراز سپاس از همه کسانی که در سیر چند ساله بهسازی متن و ترجمه میزان الحکمه با دار الحدیث همکاری داشته اند ، به ویژه جناب آقای مجیدی _ که سرپرستی کار را در مراحل نهایی آن به عهده گرفتند _ و با امید پاداش مضاعف از خداوند منّان کریم ، از همه خوانندگان گرامی خواستاریم تا یادآوری کاستی ها را از ما دریغ نورزند و اشتباهات را بر ما ببخشند .
و له الحمد
پژوهشکده علوم و معارف حدیث
عبد الهادی مسعودی
خرداد 1385
ص :7
خدای متعال را سپاس می گزاریم که باز نگری متن و ترجمه فارسی میزان الحکمه به پایان رسید و کوشش های دراز دامن پیشین و کنونی به ثمر نشست .
این جانب از مترجم فاضل کتاب ، جناب آقای حمید رضا شیخی و همچنین مدیریت محترم بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی ، برادر گران قدر ، جناب حجة الاسلام و المسلمین آقای الهی خراسانی ، و نیز جناب حجة الاسلام سید حسن اسلامی، جناب حجة الاسلام عبد الهادی مسعودی ، جناب حجة الاسلام غلام حسین مجیدی _ که نظارت و مدیریت کار را در مرحله قبل و یا مرحله فعلی به عهده داشته اند _ و جناب آقای محمّد باقر نجفی و همه برادران دیگری که در تصحیح ، تقویت منابع، اعراب گذاری و مراحل مختلف آماده سازی و نشر این کتاب، تلاش نمودند، کمال تشکر را دارم و برای همه این عزیزان ، توفیق خدمت و نشر معارف اهل بیت علیهم السلام را از خداوند ، خواستارم .
یکی از آداب مهمّ نقل حدیث، چگونگی نسبت دادن آن به پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام است. کلینی رحمه الله از امام علی علیه السلام روایت کرده است که :
إذا حَدَّثتُم بِحَدیثٍ فَأسنِدوهُ إلَی الَّذی حَدَّثَکُم ؛ فَإِن کانَ حَقّا فَلَکُم و إِن کانَ کَذِبا فَعَلَیهِ (1)
. هنگامی که حدیثی را نقل می کنید ، آن را به کسی که آن را روایت نموده ، نسبت دهید ، که اگر درست باشد ، به سود شماست و اگر دروغ باشد ، به زیان راوی است .
ص :8
بنا بر این ، برای رعایت احتیاط ، توصیه اکید داریم که کسانی که می خواهند از این کتاب یا سایر کتب روایی ، حدیثی نقل کنند ، آن را مستقیما به پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام نسبت ندهند ؛ بلکه حدیث را از طریق منبعی که آن را روایت کرده است ، به آنان منسوب نمایند . برای نمونه ، نگویند : «پیامبر صلی الله علیه و آله چنین فرمود» یا : «امام علیه السلام چنین فرمود» ؛ بلکه بگویند : «فلان کتاب، از پیامبر صلی الله علیه و آله چنین روایت کرده است» و یا بگویند : «از پیامبر صلی الله علیه و آله چنین روایت شده است» .
محمّد محمّدی ری شهری
سوم مهر ماه 1385
یکم رمضان 1427
ص :9
به نام خدای بخشاینده مهربان
سپاس و ستایش خدا را که پروردگار جهانیان است ، و درود خدا بر سرور ما محمّد و بر خاندان پاک و پاکیزه او ، و نفرین خدا بر همه دشمنان ایشان تا روز رستخیز .
از همان نخستین سالهای زندگی علمی خود که فراگرفتن علوم دینی را آغاز کردم ، شوق فراوان و عشق شدیدی به مطالعه مسائل عقیدتی و اخلاقی در خود حسّ می کردم و برای درمان درد خود و فرونشاندن عطش خویش ، گفته ای برتر از گفته خداوند بزرگ و سخنی بهتر از سخن پیامبر عظیم الشأن و امامان پاک سرشت _ که درود خدا بر همه آنان باد _ نمی یافتم . این بود که در کنار تحقیقات و مطالعات دیگر خود در حوزه علمیه ، بخش زیادی از اوقات خویش را به مطالعه قرآن و کتب حدیث اختصاص دادم .
در گرما گرم این کار توجه خود را روی دو نکته متمرکز ساختم که بعدها آن دو را شالوده تحقیقات و مطالعات علمی و نوشته های خویش قرار دادم . این دو نکته عبارتند از :
1 _ ضمن جستجو و کاوش در متون اسلامی ، این اعتقاد راسخ در من پدید آمد که نیرومندترین ، ژرفترین ، زیباترین و ساده ترین برهانهای علمی و فلسفی در زمینه آفرینش و رستاخیز و موضوعات فکری ، سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی در لابلای این متون نهفته است . از این رو ، دریغ می خوردم و از خود می پرسیدم : براستی چرا دانشمندان و نویسندگان و اندیشمندان مسلمان تاکنون اهتمام و توجه در خور به این واقعیت نشان نداده اند؟ این بود که با دانش ناچیز خود به تعمق و تأمل بیشتر در موضوعات عقیدتی که بر ادله برگرفته از قرآن کریم و متون و روایات اسلامی استوار است ، پرداختم ؛ چرا که دیدم هم خود و هم جامعه ام به این امر سخت نیازمندیم .
ص :10
این مطالعات و بررسیها فرصت خوبی برای من فراهم آورد تا برای شماری از طلاب علوم دینی حوزه علمیه شهر مقدس قم سلسله درسهایی در زمینه مبانی اندیشه اسلامی ایراد کنم . لذا از سال 1353 تا 1360 ه . ش برابر با 1394 تا 1401 ه . ق برای طلاب پسر و دختر درسهایی مطرح کردم که بعضی از آنها چاپ و منتشر شده است .
البته قصد به خود بالیدن ندارم و نمی توانم ادعا کنم که هدف دلخواه خود ، یعنی تدوین شالوده های اندیشه اسلامی بر طبق دلایل برگرفته از قرآن کریم و سنّت شریف ، را تحقق بخشیده ام ، اما توانسته ام راه را فرا روی آنان که می خواهند در این میدان گام نهند بگشایم و امیدوارم که علما و دانشمندان مسلمان این تلاش را ادامه دهند .
2 _ نکته دومی که در خلال مطالعات و تحقیقاتم ، توجه مرا به خود جلب کرد این است که احادیث اهل بیت علیهم السلام نیز مانند آیات قرآن کریم مفسر برخی دیگر است ؛ از این رو ، کسی که به احادیث اسلامی احاطه کامل داشته باشد می تواند آنها را به وسیله یکدیگر تفسیر کند .
به نظر می رسید که کار گردآوری و باب بندی روایات و احادیث مربوط به قضایای فقهی ، اعم از عبادات و معاملات ، به گونه ای تقریبا کامل انجام گرفته است ؛ اما در خصوص مسائل فکری و اخلاقی و اجتماعی سوگمندانه چنین چیزی یافت نمی شود و اگر هم کوششهایی صورت پذیرفته باشد ، تقریبا قابل ملاحظه نیست . از این رو ، چنانچه پژوهشگری بخواهد درباره مسائل پیش گفته اظهار نظر کند ، لازم است به چندین کتاب و چندین مجلّد مراجعه نماید که این خود وقت زیادی را می طلبد ؛ و گاه دست یافتن به همه روایاتی که به او کمک می کند تا تحقیق خود را کامل گرداند و نظر درست و دقیقی ارائه دهد ، میسر نمی گردد .
بدین سان دریافتم که جامعه اسلامی به ویژه حوزه های علمیه به شدّت نیازمند کتابی است که احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله و خاندان او را به گونه ای تنظیم کند و ارائه نماید که پژوهشگر به آسانی بتواند حدیث مورد نیاز خود را در زمینه های مختلف اعتقادی ، اخلاقی و عملی دست یابد .
گر چه قدم گذاشتن به این میدان کار ساده ای نبود _ و پژوهشگران از میزان دشواری آن آگاهند _ لیک عشق من به حدیث محمد و خاندان او _ صلوات اللّه علیهم اجمعین _ مرا به پیمودن این راه تشویق کرد و بر آنم داشت تا برای تحقق بخشیدن به این آرمان آن چه می توانم انجام دهم .
تألیف این کتاب را به سال 1347 ه . ش برابر با 1388 ه . ق در زندان شهر مشهد آغاز کردم . از آن زمان هر
ص :11
گاه فرصتی دست می داد ، در کنار تدریس و مطالعه و تحقیق ، کار فراهم آوردن این کتاب را پی می گرفتم و تقریبا تمامی ایام تعطیلات تابستانی را به انجام این کار اختصاص داده بودم .
در آغاز کار تقریبا به تمامی روایاتی که در مجلدات «بحار الأنوار» آمده است مراجعه و همه نکات مورد نظر را یادداشت کردم . این کار دو تا سه سال ادامه یافت . بعد از آن که نکات یادداشت شده را به صورت الفبایی مرتب نمودم بار دیگر به متون و منابع مراجعه و شروع به دسته بندی احادیث بر اساس موضوع و محتوا کردم . نمی دانم این تلاش چقدر طول کشید ، اما سختی و مشقتی را که متحمل شدم تا این کار با موفقیت پایان پذیرفت ، از یاد نمی برم .
ضمن کار در این کتاب به نکاتی چند برخوردم که در خور درنگ و تأمل است :
الف _ فراوانی روایات تکراری در بحار الأنوار
در آن زمان به نظر می رسید که چنانچه روایات تکراری از بحار حذف شود ممکن است ، از مجموع یکصد و ده جلد چاپ جدید ، بیست جلد آن کم شود ؛ زیرا افزون بر وجود احادیث فراوانی که به لحاظ متن همگون و تکراری هستند ، به احادیث متعدّدی برخوردم که هم متن و هم سند آنها تکراری بود .
ب _ کاستیِ چشم گیر در موضوعات کتاب بحار الأنوار
با آن که هدف مؤلف کتاب بحار _ رضوان اللّه تعالی علیه _ این بوده است که همه احادیث را _ از صحیح و ضعیف _ گرد آورد ؛ و به رغم تکرار بسیاری از احادیث ، با این حال کاستی موجود در ابواب کتاب به گونه ای است که بسیاری از احادیث مربوط به یک باب را در ابواب دیگر می یابیم . برای نمونه ، شمار احادیثی که در فصل «ادب» آمده هشت تاست اما احادیثی که از همین موضوع ادب ، در دیگر ابواب و مجلدات بحار و غیر بحار آمده یکصد و بیست و پنج حدیث است ، چنان که در مجموعه میزان الحکمة ملاحظه می فرمایید.
زمانی که سرگرم بازبینی و پرداخت نهایی کتاب بودم این اندیشه در ذهنم گذشت که به منابعی که مؤلف کتاب بحار به آنها اعتماد کرده و در اختیار ماست ، مراجعه کنم . با مطالعه برخی از این منابع متوجه شدم نویسنده بحار بسیاری از احادیثی را که با فصلهای گوناگون این کتاب همخوانی دارد و به بررسی مسائل
ص :12
اجتماعی ارتباط پیدا می کند استخراج نکرده است . از این رو ، در حد توان با مراجعه به منابع موجود ، زمانی را به جبران این کاستی اختصاص دادم .
ج _ استفاده از کتابهای حدیث اهل سنت
در ادامه تلاش برای به انجام رساندن کتاب حاضر ، سودمند دیدم که به کتابهای اهل سنت نیز مراجعه کنم و احادیثی را که آنان نقل کرده اند و به مسائل مطرح شده در این کتاب مربوط می شود بر آن بیفزایم تا بدین ترتیب کتاب حاضر برای علاقمندان چنین مباحث و مطالعاتی از جهات گوناگون مفیدتر باشد . در اثنای این کوشش شماری از کتابهای اهل سنّت ، از جمله کتاب «کنز العمّال» تألیف حسام الدین هندی (متوفای 975 ه . ق) ، را خواندم . این کتاب ، که به لحاظ گستردگی و شمول ، همانند «بحار الأنوار» است ، شانزده مجلد و دوازده هزار و دویست و پانزده صفحه دارد . این شانزده جلد ، چهل و شش هزار و ششصد و بیست و چهار سخن منقول را در خود گنجانده و چون بخشی از آنها ویژگی «حدیث» را ندارند شاید مجموع احادیث نقل شده در «کنز العمّال» به حدود چهل هزار برسد .
با بررسی و پیگیری فصلهای کتاب نامبرده احساس کردم که به دیگر کتابهای اهل سنّت تقریبا نیازی نیست ؛ بنا بر این احادیثی را که به نوع کار من در کتاب «میزان الحکمة» مربوط شد ، تنها از آن نقل کردم .
در ضمن مطالعه «کنز العمّال» ملاحظه کردم که شمار زیادی از روایات غیر مسند موجود در کتابهای ما از کتب اهل سنّت نقل شده است .
همچنین به تعدادی از کتابهای شیعه و اهل سنّت که بعدا نامشان خواهد آمد ، مراجعه کردم و به هر بابی آیات قرآنی متناسب با آن باب را افزودم .
با همه سختیها و دشواریهایی که در راه فراهم آوردن این کتاب متحمل شدم هنوز در نیمه راه هستم و هنوز به هدف نهایی خود نرسیده ام ؛ اما فضای عمومی و شرایطی که در آن به سر می برم و مسؤولیتهای بزرگی که به دوشم نهاده شده است ، به من اجازه نداده که به امید تکمیل نهایی کتاب حاضر ، چاپ و نشر آن را به تأخیر اندازم . البته اگر زنده ماندم به یاری خدا در آینده نهایت کوشش خود را به کار خواهم برد تا آنچه را آغاز کرده ام به کمال رسانم .
ص :13
فراموش نمی کنم آن روز از تابستان سال 1357 ه . ش (1398 ه . ق) _ پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران _ را که شهید مطهری _ رحمة اللّه علیه _ در منزل ما در شهر مقدس قم ظهر میهمان ما بودند . در آن هنگام استاد در پایان هر هفته برای جمعی از طلاب علوم دینی حوزه قم درسهایی پیرامون «شناخت در منطق قرآن» ایراد می کردند . به علت وجود پیوند و ارتباط میان این درسها و فصلی که در کتاب حاضر به «شناخت» اختصاص داده ام ، فهرستی از عناوین این فصل کتاب را به ایشان نشان دادم . ایشان فرمود : «این آماده چاپ است» و تأکید کردند به همان شکلی که به ایشان عرضه کردم چاپ شود . سپس ادامه دادند : «شیوه دانشمندان غربی در تألیف این است که اگر کتاب تا حدّ معقولی سودمند باشد آن را چاپ می کنند و سپس در چاپهای بعد مطالب تازه ای به آن می افزایند» . استاد شهید مطهری _ رحمه اللّه _ این شیوه را می ستودند . اما با این حال ، من ترجیح دادم زمانی کتاب را چاپ و منتشر کنم که از کار تألیف آن کاملاً فراغت حاصل کنم ؛ لیکن سرانجام به این باور و اعتقاد رسیدم که شرایط خاصی که اکنون من در آن به سر می برم اقتضا می کند هر چه زودتر آن را برای چاپ آماده سازم ؛ چرا که مشکل است کس دیگری جز خود من کار فصل بندی و آماده سازی این کتاب را به گونه ای که مطلوب و آرزوی من است ، انجام دهد . سرانجام با وجود گرفتاریهایم ، تصمیم گرفتم برای به پایان بردن کار این کتاب از ایام تعطیلی و اوقات فراغت شبانه بیشترین بهره برداری را بکنم . که بحمد اللّه ، پس از گذشت چهارده سال از آغاز تألیف کتاب حاضر ، این اثر به گونه ای شایسته و در خور به سرانجام رسید و به یاری خداوند بزرگ در فرصت مناسب کاستیهای آن را نیز جبران خواهم کرد .
در پایان بر خود لازم می دانم سپاس فراوانم را تقدیم همسرم کنم که فضای مناسب را در محیط خانه برای انجام کارهای فکری من فراهم آورد و در راه آفریدن جوّ سازگار با پژوهش و نگارش ، رنج دشواریها و بارهای گران زندگی را به جان خرید .
اینک شما و «میزان الحکمة» ؛ کتابی که آغازش «ایثار» است و فرجامش «یقین» .
رجب المکرم 1403 ه . ق
برابر با 1 / 2 / 1362 ه . ش
ص :14
الإیثار (ایثار)
الأجر (پاداش)
الإجارة (اجاره)
الأجل (اجل)
الآخرة (آخرت)
الأخ (برادر)
الأدب (ادب)
الأذان (اذان)
الإیذاء (آزردن)
التاریخ (تاریخ)
الأرض (زمین)
الأسیر (اسیر)
الاُسوة (سرمشق)
المواساة (مواسات)
الاُصول (اصول)
الآفات (آفتها)
الأکل (خوردن)
ص :15
الاُلفة (الفت)
اللّه (اللّه )
الإمارة (فرمانروایی)
الأمل (آرزو)
الاُمّة (امّت)
الإمامة العامّة (امامت عامّه)
الإمامة الخاصّة / الإمام علیّ بن أبی طالب علیه السلام (امامت خاصّه / امام علی علیه السلام )
اُمّ الأئمّة فاطمة علیها السلام (مادر امامان فاطمه علیها السلام)
الحسنان علیهما السلام (حسنین علیهما السلام)
الإمام الحسن بن علیّ علیهما السلام (امام حسن مجتبی علیه السلام )
الإمام الحسین بن علیّ علیهما السلام (امام حسین علیه السلام )
الإمام علیّ بن الحسین علیهما السلام (امام سجّاد علیه السلام )
الإمام محمّد بن علیّ الباقر علیهما السلام (امام محمّد باقر علیه السلام )
الإمام جعفر بن محمّد الصادق علیهما السلام (امام جعفر صادق علیه السلام )
الإمام موسی بن جعفر الکاظم علیهما السلام (امام موسی کاظم علیه السلام )
الإمام علیّ بن موسی الرضا علیهما السلام (امام رضا علیه السلام )
الإمام محمّد بن علیّ الجواد علیهما السلام (امام جواد علیه السلام )
الإمام علیّ بن محمّد الهادی علیهما السلام (امام هادی علیه السلام )
الإمام الحسن بن علی العسکری علیهما السلام (امام حسن عسکری علیه السلام )
الإمام القائم علیهما السلام (امام مهدی علیه السلام )
الإیمان (ایمان)
الأمانة (امانتداری)
الأمان (زنهار دادن)
الاُنس (همدمی)
الإنسان (انسان)
الإناء (ظرف)
ص :16
الکتاب :
وَ یُؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَ لَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَ_ئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ». (1)
وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْکِینًا وَ یَتِیمًا وَ أَسِیرًا * إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لاَ نُرِیدُ مِنکُمْ جَزَاءً وَ لاَ شُکُورًا ». (2)
الحدیث :
الکافی عن أبان بن تغلب :قُلتُ [لِأَبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام ] : أخبِرنی عَن حَقِّ المُؤمِنِ عَلَی المُؤمِنِ . فَقالَ : یا أبانُ ، دَعهُ لا تَرِدهُ . قُلتُ : بَلی _ جُعِلتُ فِداکَ ! _ فَلَم أزَل اُرَدِّدُ عَلَیهِ. فَقالَ : یا أبانُ ، تُقاسِمُهُ شَطرَ مالِکَ ، ثُمَّ نَظَرَ إلَیَّ فَرَأی ما دَخَلَنی، فَقالَ : یا أبانُ ، أ ما تَعلَمُ أنَّ اللّهَ عز و جل قَد ذَکَرَ المُؤثِرینَ عَلی أنفُسِهِم (3) ؟ قُلتُ : بَلی جُعِلتُ فِداکَ! فَقالَ : أمّا إذا أنتَ قاسَمتَهُ فَلَم تُؤثِرهُ بَعدُ ، إنَّما أنتَ و هُوَ سَواءٌ ؛ إنَّما تُؤثِرُهُ إذا أنتَ أعطَیتَهُ مِنَ النِّصفِ الآخَرِ. (4)
1
قرآن :
«و [دیگران را] بر خویشتن مقدّم می دارند ، هرچند خودشان نیازمند باشند . و آنها که از خسّت نفس خویش ، مصون بمانند ، آنان ، همان رستگاران اند» .
«و خوردنی را ، با وجود دوست داشتن آن ، به بینوا و یتیم و اسیر می خورانند . ما شما را فقط برای خدا اطعام می کنیم و از شما هیچ پاداش و سپاسی نمی خواهیم» .
حدیث :
الکافی_ به نقل از اَبان بن تغلب _: [به امام صادق علیه السلام ]گفتم : مرا از حقّ مؤمن بر مؤمن ، آگاه فرما . فرمود : «ابان! این موضوع را بگذار و از آن ، بگذر» . گفتم : نه ، فدایت شوم . و به ایشان ، اصرار ورزیدم. پس ، فرمود : «ای ابان! [از حقوق مؤمن بر مؤمن ، این است که ]دارایی ات را با او به دو نیم ، قسمت کنی» . سپس به من نگریست و چون حالت [اعجاب ]دست داده به مرا دید ، فرمود : «ای ابان! مگر نمی دانی که خداوند عزّ و جلّ از ایثارگران ، یاد کرده است؟». (5) گفتم: چرا، فدایت شوم. فرمود: «هر گاه دارایی ات را با او قسمت کنی ، هنوز ایثار نکرده ای ؛ بلکه تو و او یکسانید . وقتی ایثار می کنی که از نیم دیگر هم به او بدهی» .
ص :18
الکافی عن أبی بصیر عن الإمام الباقر أو الإمام الصادق علیهما السلام ، قالَ :قُلتُ لَهُ : أیُّ الصَّدَقَةِ أفضَلُ ؟ قالَ : جُهدُ المُقِلِّ ، أ ما سَمِعتَ قَولَ اللّهِ عز و جل : «وَ یُؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَ لَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ» تَری هاهُنا فَضلاً؟ (1)
الکافی عن جمیل بن درّاج عن الإمام الصادق علیه السلام :خِیارُکُم سُمَحاؤُکُم ، و شِرارُکُم بُخَلاؤُکُم ، و مِن خالِصِ الإِیمانِ البِرُّ بِالإِخوانِ وَ السَّعیُ فی حَوائِجِهِم ، و إنَّ البارَّ بِالإِخوانِ لَیُحِبُّهُ الرَّحمنُ ، و فی ذلِکَ مَرغَمَةٌ لِلشَّیطانِ و تَزَحزُحٌ عَنِ النِّیرانِ و دُخولُ الجِنانِ. یا جَمیلُ ، أخبِر بِهذا غُرَرَ أصحابِکَ. قُلتُ : _ جُعِلتُ فِداکَ! _ مَن غُرَرُ أصحابی؟ قالَ : هُمُ البارّونَ بِالإِخوانِ فِی العُسرِ وَ الیُسرِ ، ثُمَّ قالَ : یا جَمیلُ ، أما إنَّ صاحِبَ الکَثیرِ یَهونُ عَلَیهِ ذلِکَ ، و قَد مَدَحَ اللّهُ عز و جل فی ذلِکَ صاحِبَ القَلیلِ، فَقالَ فی کِتابِهِ : «وَ یُؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَ لَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَ_ئ_کَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» . (2)
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :لَیسَ البِرُّ بِالکَثرَةِ ؛ و ذلِکَ أنَّ اللّهَ عز و جل یَقولُ فی کِتابِهِ : «وَ یُؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَ لَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ» ، ثُمَّ قالَ : «وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَ_ئ_کَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» ، و مَن عَرَفهُ اللّهُ عز و جل بِذلِکَ أحَبَّهُ اللّهُ ، و مَن أحَبَّهُ اللّهُ _ تَبارَکَ وَ تعالی _ وَفّاهُ أجرَهُ یَومَ القِیامَةِ بِغَیرِ حِسابٍ. (3)
الکافی_ به نقل از ابو بصیر _: به امام [باقر یا صادق علیهما السلام ]گفتم : کدام صدقه برتر است؟ فرمود: «دِهِش بینوا. این سخن خدای عزّ و جلّ را نشنیده ای که : «و [دیگران را ]بر خویشتن ، مقدّم می دارند ، هرچند خودشان نیازمند باشند» . آیا در این جا مازادی می بینی؟ (4) » .
الکافی_ به نقل از جمیل بن درّاج _: امام صادق علیه السلام فرمود : «بهترینِ شما سخاوتمندان شمایند و بدترینتان ، بخیلانتان . از خلوص ایمان است : نیکی کردن به برادران و کوشش برای رفع حوایج آنان . خداوند مهربان ، نیکی کننده به برادران را دوست می دارد و این کار ، مایه طرد و خواری شیطان ، دوری از آتش و ورود به بهشت است . ای جمیل! این را به آگاهی یاران برجسته ات نیز برسان» . گفتم : فدایت شوم! بزرگان از یارانم کیان اند؟ فرمود : «آنان اند که در سختی و آسایش ، به برادران ، نیکی و کمک می کنند» . سپس فرمود : «ای جمیل! بدان که این کار ، برای افراد توانگر ، آسان است ؛ امّا خداوند عزّ و جلّ در این زمینه ، آن را که مالِ اندک دارد [و در عین حال ، همان را ایثار می کند] ، ستوده و در کتاب خود ، فرموده است : «و [دیگران را ]بر خویشتن ، مقدّم می دارند ، هرچند خودشان نیازمند باشند ، و آنها که از خسّت نفس خویش مصون بمانند ، آنان ، همان رستگاران اند»».
امام صادق علیه السلام :نیکی کردن ، به دِهِش بسیار نیست ؛ چه آن که خداوند عزّ و جلّ در کتاب خویش می فرماید : «و [دیگران را] بر خویشتن ، مقدّم می دارند ، هرچند خودشان نیازمند باشند» . سپس می فرماید : «و آنها که از خسّت نفس خویش ، مصون بمانند ، آنان ، همان رستگاران اند» . کسی که خداوند عزّ و جلّ این نکته را به او بشناسانَد ، محبوب اوست و هر کس که خداوند تبارک و تعالی دوستش بدارد ، در روز قیامت ، مزد و پاداش او را بی حساب و کامل می دهد.
ص :19
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :مَن آثَرَ عَلی نَفسِهِ استَحَقَّ اسمَ الفَضیلَةِ. (1)
عنه علیه السلام :الإِیثارُ فَضیلَةٌ ، الاِحتِکارُ رَذیلَةٌ . (2)
عنه علیه السلام :کُن عَفُوّا فی قُدرَتِکَ ، جَوادا فی عُسرَتِکَ ، مُؤثِرا مَعَ فاقَتِکَ ؛ یَکمُل لَکَ الفَضلُ. (3)
عنه علیه السلام :خَیرُ النّاسِ مَن کانَ فی عُسرِهِ مُؤثِرا صَبورا. (4)
عنه علیه السلام :مَن آثَرَ عَلی نَفسِهِ بالَغَ فِی المُرُوءَةِ. (5)
امام علی علیه السلام :کسی که ایثار کند ، سزامند نام برداری به فضیلت است.
امام علی علیه السلام :ایثار کردن ، یک فضیلت است و انحصار طلبی ، یک رذیلت.
امام علی علیه السلام :در ه_نگام_ی که ق_درت داری ، با گذشت ب_اش ، و در گ_اهِ تنگ دستی ات بخشنده ، و در وقت نیازمندی ات ، ایثارگر باش تا فضل تو کامل گردد.
امام علی علیه السلام :بهترینِ مردم ، کسی است ک_ه در تنگ دستی اش ایثارگر و شکیبا باشد.
امام علی علیه السلام :کسی که ایثار کند ، در مروّت به اوج رسیده است.
ص :20
عنه علیه السلام :ذَلِّلوا أخلاقَکُم بِالمَحاسِنِ ، و قَوِّدوها إلَی المَکارِمِ ، و عَوِّدوا أنفُسَکُمُ الحِلمَ ، وَ اصبِروا عَلَی الإِیثارِ عَلی أنفُسِکُم فیما تَجمُدونَ عَنهُ . (1)
مستدرک الوسائل عَن أمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام أنَّهُ رَأی یَوما جَماعَةً ، فَقالَ :مَن أنتُم؟ قالوا : نَحنُ قَومٌ مُتَوَکِّلونَ. فَقالَ : ما بَلَغَ بِکُم تَوَکُّلُکُم؟ قالوا : إذا وَجَدنا أکَلنا ، و إذا فَقَدنا صَبَرنا. فَقالَ علیه السلام : هکَذا یَفعَلُ الکِلابُ عِندَنا! فَقالوا : کَیفَ نَفعَلُ یا أمیرَ المُؤمِنینَ ؟ فَقالَ : کَما نَفعَلُهُ ؛ إذا فَقَدنا شَکَرنا ، و إذا وَجَدنا آثَرنا. (2)
الرسالة القشیریّة :سَأَلَ شَقیقٌ البَلخِیُّ جَعفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ علیهما السلام عَنِ الفُتُوَّةِ ، فَقالَ : ما تَقولُ أنتَ؟ فَقالَ شَقیقٌ : إن اُعطینا شَکَرنا ، و إن مُنِعنا صَبَرنا. فَقالَ جَعفَرُ بنُ مُحَمَّدٍ علیه السلام : الکِلابُ عِندَنا بِالمَدینَةِ تَفعَلُ کَذلِکَ ! فَقالَ شَقیقٌ : یَا بنَ بِنتِ رَسولِ اللّهِ ، مَا الفُتُوَّةُ عِندَکُم؟ فَقالَ : إن اُعطینا آثَرنا ، و إن مُنِعنا شَکَرنا. (3)
الکافی عن علیّ بن سوید عن الإمام الکاظم علیه السلام قالَ :قُلتُ لَهُ : أوصِنی. فَقالَ : آمُرُکَ بِتَقوَی اللّهِ ، ثُمَّ سَکَتَ. فَشَکَوتُ إلَیهِ قِلَّةَ ذاتِ یَدی ، و قُلتُ : وَ اللّهِ، لَقَد عَریتُ حَتّی بَلَغَ مِن عُریَتی أنَّ أبا فُلانٍ نَزَعَ ثَوبَینِ کانا عَلَیهِ و کَسانیهِما ! فَقالَ : صُم و تَصَدَّق. قُلتُ : أتَصَدَّقُ مِمّا وَصَلَنی بِهِ إخوانی و إن کانَ قَلیلاً؟ قالَ : تَصَدَّق بِما رَزَقَکَ اللّهُ و لَو آثَرتَ عَلی نَفسِکَ. (4)
امام علی علیه السلام :اخلاق خود را رام خوبی ها و کمالات کنید و آنها را به سوی خصلت های والا بکشانید . خویشتن را به بردباری عادت دهید و در آنچه بخل می ورزید ، با شکیبایی ایثار کنید.
مستدرک الوسائل :روایت شده است که روزی امیر مؤمنان ، گروهی را دید . پرسید : «شما کیستید؟» . گفتند : ما جماعتی اهل توکّل هستیم . فرمود : «توکّلتان ، شما را به چه رسانیده است؟» . گفتند : هر گاه چیزی بیابیم ، می خوریم ، و اگر نیابیم ، صبر می کنیم. فرمود : «سگ های ما هم همین کار را می کنند!» . گفتند : پس چه کنیم ، ای امیر مؤمنان؟ فرمود : «کاری که ما می کنیم : هر گاه نداشته باشیم ، شکر می کنیم و هر گاه به دست آوریم ، ایثار می کنیم».
الرسالة القشیریّة :شقیق بلخی از امام صادق علیه السلام از فتوّت پرسید . فرمود : «تو [خود، ]چه می گویی؟» . شقیق گفت : اگر به ما عطا شود ، شکر می گزاریم و اگر از ما دریغ گردد ، شکیبایی می ورزیم. امام صادق علیه السلام فرمود : «سگ های مدینه نیز چنین می کنند!» . شقیق گفت : ای پسر دختر پیامبر خدا! به نظر شما فتوّت چیست؟ فرمود : «اگر به ما عطا شود ، ایثار می کنیم و اگر از ما دریغ گردد ، شکر می گزاریم» .
الکافی_ به نقل از علی بن سوید _: به امام کاظم علیه السلام گفتم : به من سفارشی کن. فرمود : «تو را به تقوای الهی سفارش می کنم» . آن گاه سکوت کرد . من از تنگ دستی خود ، نزد او شِکوه کردم و گفتم : به خدا سوگند ، برهنه ام و برهنگی ام به جایی رسیده که فلانی ، دو جامه خویش را از تَنَش درآورد و به من پوشاند! فرمود : «روزه بگیر و صدقه بده» . گفتم : از آنچه برادرانم به من عطا می کنند ، هرچند اندک ، صدقه بدهم؟ فرمود : «آنچه را که خداوند ، روزی تو می کند ، صدقه بده ، هرچند ایثار کنی [و خودت به آن ، محتاج باشی]» .
ص :21
الإمامُ العسکریُّ علیه السلام_ فِی التَّفسیرِ المَنسوبِ إلَیهِ _: شیعَةُ عَلِیٍّ علیه السلام هُمُ الَّذینَ یُؤثِرونَ إخوانَهُم عَلی أنفُسِهِم و لَو کانَ بِهِم خَصاصَةٌ. (1)
امام عسکری علیه السلام_ چنان که در تفسیر منسوب به ایشان آمده است _فرمود : شیعیان علی علیه السلام ، آن کسانی اند که برادرانشان را بر خودشان مقدّم می دارند ، هرچند در خود آنها نیازی ضروری باشد.
أ _ أعلی مَراتِبِ الإِیمانِ
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :الإِیثارُ أحسَنُ الإِحسانِ ، و أعلی مَراتِبِ الإِیمانِ. (2)
الاُصول الستّة عشر عن زید الزرّاد :قُلتُ لِأَبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام : نَخشی ألاّ نَکونَ مُؤمِنینَ! قالَ : و لِمَ ذاکَ ؟ فَقُلتُ : و ذلِکَ أنّا لا نَجِدُ فینا مَن یَکونُ أخوهُ عِندَهُ آثَرَ مِن دِرهَمِهِ و دینارِهِ ، و نَجِدُ الدّینارَ وَ الدِّرهَمَ آثَرَ عِندَنا مِن أخٍ قَد جَمَعَ بَینَنا و بَینَهُ مُوالاةُ أمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام !
فَقالَ : کَلاّ ، إنَّکُم مُؤمِنونَ ، و لکِن لا تُکمِلونَ إیمانَکُم حَتّی یَخرُجَ قائِمُنا ، فَعِندَها یَجمَعُ اللّهُ أحلامَکُم فَتَکونونَ مُؤمِنینَ کامِلینَ ، و لَو لَم یَکُن فِی الأَرضِ مُؤمِنونَ کامِلونَ إذا لَرَفَعَنَا اللّهُ إلَیهِ و أنکَرتُمُ الأَرضَ و أنکَرتُمُ السَّماءَ . (3)
2
ارزش ایثار
الف . بالاترینِ مراتب ایمان
امام علی علیه السلام :ایثار ، بهترین احسان و بالاترین مرتبه ایمان است.
الاُصول الستّة عشر_ به نقل از زید زرّاد _: به امام صادق علیه السلام گفتم : بیم آن داریم که مؤمن نباشیم! فرمود : «چرا؟» . گفتم : چون در میان خود ، کسی را نمی یابیم که برادرش را بر درهم و دینارش ترجیح دهد ، بلکه دینار و درهم در نزد ما مقدّم بر برادری است که ولایت امیر مؤمنان ، ما و او را گِرد هم آورده است! فرمود : «نه ! شما مؤمن هستید ؛ لیکن ایمانتان کامل نمی گردد ، مگر آن گاه که قائم ما ظهور کند . در آن هنگام است که خداوند ، خِرَدهای شما را به کمال می رساند و مؤمنِ کامل می شوید . اگر در روی زمین ، مؤمنانی کامل وجود نداشت ، در آن صورت ، خداوند ، ما را به پیشگاه خود ، بالا می بُرد [و از میان شما رَخت برمی بستیم] و شما ، زمین و آسمان را نمی شناختید (نظام آفرینش به هم می ریخت)» .
ص :22
ب _ أعلَی المَکارِمِ
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :الإِیثارُ أعلَی المَکارِمِ. (1)
عنه علیه السلام :خَیرُ المَکارِمِ الإِیثارُ. (2)
عنه علیه السلام :غایَةُ المَکارِمِ الإِیثارُ. (3)
عنه علیه السلام :لا تَکمُلُ المَکارِمُ إلاّ بِالعَفافِ وَ الإِیثارِ. (4)
ب . عالی ترین خصلت اخلاقی
امام علی علیه السلام :ایثار ، عالی ترین خصلت اخلاقی است .
امام علی علیه السلام :بهترینِ خصلت های اخلاقی ، ایثار است.
امام علی علیه السلام :نقطه اوجِ خصلت های اخلاقی ، ایثار است.
امام علی علیه السلام :خصلت های والای انسانی ، جز با عفّت و ایثار ، کامل نمی گردد .
ص :23
ج _ أعلَی الإِحسانِ
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :الإِیثارُ أعلَی الإِحسانِ. (1)
عنه علیه السلام :الإِیثارُ أشرَفُ الإِحسانِ. (2)
عنه علیه السلام :الإِیثارُ غایَةُ الإِحسانِ. (3)
عنه علیه السلام :مِن أحسَنِ الإِحسانِ الإِیثارُ. (4)
ج . بالاترین نیکوکاری
امام علی علیه السلام :ایثار ، بالاترین نیکوکاری است.
امام علی علیه السلام :ایثار ، برجسته ترین نیکوکاری است.
امام علی علیه السلام :ایثار ، اوج نیکوکاری است.
امام علی علیه السلام :از بهترین نیکو کاری ها ، ایثار است.
د _ أعلَی الکَرَمِ
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :أحسَنُ الکَرَمِ الإِیثارُ. (5)
عنه علیه السلام :الإِیثارُ أعلی مَراتِبِ الکَرَمِ ، و أفضَلُ الشِّیَمِ. (6)
عنه علیه السلام :الإِیثارُ أشرَفُ الکَرَمِ. (7)
عنه علیه السلام :کَفی بِالإِیثارِ مَکرُمَةً. (8)
عنه علیه السلام :حَسبُ المَرءِ ......... مِن کَرَمِهِ إیثارُهُ عَلی نَفسِهِ. (9)
عنه علیه السلام :عِندَ الإِیثارِ عَلَی النَّفسِ تَتَبَیَّنُ جَواهِرُ الکُرَماءِ. (10)
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :الجودُ زَکاةُ السَّعادَةِ ، وَ الإِیثارُ عَلَی النَّفسِ موجِبٌ لاِسمِ الکَرَمِ. (11)
د . بالاترین بزرگواری
امام علی علیه السلام :بهترین بزرگواری ، ایثار است.
امام علی علیه السلام :ایثارگری ، عالی ترین مرتبه بزرگواری و برترین خوی و خصلت است.
امام علی علیه السلام :ایثار ، شریف ترین بزرگواری است.
امام علی علیه السلام :در بزرگواریِ آدمی ، همین بس که ایثارگر باشد.
امام علی علیه السلام :از بزرگواری مرد ، همین بس که دیگران را بر خود ، مقدّم بدارد (ترجیح دهد) .
امام علی علیه السلام :در هنگام ایثار است که گوهر کریمان ، نمایان می شود.
امام صادق علیه السلام :گشاده دستی ، زکات نیک بختی است ، و مقدّم داشتن [دیگران ]بر خود ، فراهم آورنده عنوان بزرگواری است .
ص :24
ه _ شیمَةُ الأَبرارِ
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :الإِیثارُ شیمَةُ الأَبرارِ. (1)
عنه علیه السلام :الإِیثارُ سَجِیَّةُ الأَبرارِ ، و شیمَةُ الأَخیارِ. (2)
عنه علیه السلام :مِن شِیَمِ الأَبرارِ حَملُ النُّفوسِ عَلَی الإِیثارِ. (3)
ه . خوی نیکان
امام علی علیه السلام :ایثار ، خوی نیکان است.
امام علی علیه السلام :ایثار ، خصلت نیکان و خوی خوبان است.
امام علی علیه السلام :وا داشتن نفس به ایثار ، از خصلت های نیکان است.
و _ زینَةُ الزُّهدِ
رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :الإِیثارُ زینَةُ الزُّهدِ ، و بَذلُ المَوجودِ زینَةُ الیَقینِ. (4)
و . زیور زهد
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ایثار ، زیور زهد است و بخشیدن داشته ها ، زیور یقین.
ز _ أفضَلُ الاِختِیارِ
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :مِن أفضَلِ الاِختِیارِ التَّحَلّی بِالإِیثارِ. (5)
ز . بهترین انتخاب
امام علی علیه السلام :یکی از بهترین انتخاب ها ، آراسته شدن به زیور ایثارگری است.
ص :25
ح - أفضَلُ العِبادَة
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :الإِیثارُ أفضَلُ عِبادَةٍ ، و أجَلُّ سِیادَةٍ. (1)
ح . برترین عبادت
امام علی علیه السلام :ایثار ، برترین عبادت و شکوهمندترین آقایی است.
ط - أفضَلُ السَّخاءِ
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :أفضَلُ السَّخاءِ الإِیثارُ. (2)
ط . برترین سخاوت
امام علی علیه السلام :برترین سخاوت ، ایثار است.
ی _ عَلامَةُ صِدقِ الصَّدیقِ
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :الصَّدیقُ الصَّدوقُ مَن نَصَحَکَ فی عَیبِکَ ، و حَفِظَکَ فی غَیبِکَ ، و آث_رَکَ عَلی نَفسِهِ. (3)
عنه علیه السلام :أخوکَ الصَّدیقُ مَن وَقاکَ بِنَفسِهِ ، و آثَرَکَ عَلی مالِهِ و وُلدِهِ و عِرسِهِ. (4)
ی . نشانه صداقت دوست
امام علی علیه السلام :دوستِ راستین ، کسی است که از سرِ صدق ، عیبت را به تو گوشزد کند و در نبودت ، تو را پاس بدارد ، و تو را بر خویشتن ، برگزیند .
امام علی علیه السلام :برادر راستین تو ، کسی است که با جانش تو را پاس بدارد ، و تو را بر مال و زن و فرزندان خویش ، مقدّم بدارد.
بَرَکاتُ الإیثارِ
أ _ الفَلاحُ
الکتاب :
وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَ_ئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ». (5)
الحدیث :
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام_ فی صِفَةِ الکامِلینَ مِنَ المُؤمِنینَ _: هُمُ البَرَرَةُ بِالإِخوانِ فی حالِ الیُسرِ وَ العُسرِ ، المُؤثِرونَ عَلی أنفُسِهِم فی حالِ العُسرِ ، کَذلِکَ وَصَفَهُمُ اللّهُ فَقالَ : «وَ یُؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَ لَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَ_ئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» ، فازوا وَ اللّهِ و أفلَحوا. (6)
ب _ انقِیادُ الأَحرارِ
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :بِالإِیثارِ یُستَرَقُّ الأَحرارُ. (7)
عنه علیه السلام :بِالإِیثارِ عَلی نَفسِکَ تَملِکُ الرِّقابَ. (8)
ج _ إیثارُ المُؤثَرِ عَلَیهِ
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :تَحَبَّب إلی خَلیلِکَ یُحبِبکَ ، و أکرِمهُ یُکرِمکَ ، و آثِرهُ عَلی نَفسِکَ یُؤثِرکَ عَلی نَفسِهِ و أهلِهِ. (9)
د _ المَغفِرَةُ
رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :أیُّمَا امرِیً اِشتَهی شَهوَةً فَرَدَّ شَهوَتَهُ و آثَرَ عَلی نَفسِهِ غَفَرَ اللّهُ لَهُ. (10)
3
ص :26
برکات ایثار
الف . رستگاری
قرآن :
«و آنها که از آزمندی نفس (1) خویش ، مصون بمانند ، آنان ، همان رستگاران اند» .
حدیث :
امام صادق علیه السلام_ در توصیف مؤمنان کامل _فرمود : آنان ، کسانی اند که در آسایش و سختی به برادرانْ نیکی می کنند ، و در هنگام تنگ دستی ، ایثار می کنند . این گونه ، خداوند ، ایشان را توصیف کرده و فرموده است : «و [دیگران را] بر خویشتن ، مقدّم می دارند ، هرچند خودشان نیازمند باشند . و آنها که از آزمندیِ نفس خویش ، مصون بمانند ، آنان ، همان رستگاران اند» . به خدا سوگند که اینان ، کامیاب و رستگار شدند.
ب . بندگی آزادگان
امام علی علیه السلام :با ایثار ، آزادگان به بندگی کشیده می شوند .
امام علی علیه السلام :با ایثار ، اختیاردارِ دیگران می شوی.
ج . ایثار متقابل
امام علی علیه السلام :به دوستت مهر بِوَرز تا به تو مهر ورزد ، و او را گرامی بدار تا تو را گرامی بدارد ، و او را بر خویشتن ، مقدّم بدار تا او نیز تو را بر خویش و خانواده اش مقدّم بدارد.
د . آمرزش
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس هوسی کند و دست رد به سینه هَوَس خویش بزند و [دیگری را ]بر خود مقدّم بدارد ، خداوند ، او را می آمرزد.
ص :27
ه _ الشَّفاعَةُ
رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :سَلَکَ رَجُلانِ مَفازَةً : عابِدٌ وَ الآخَرُ بِهِ رَهَقٌ ، فَعَطَشَ العابِدُ حَتّی سَقَطَ ، فَجَعَلَ صاحِبُهُ یَنظُرُ إلَیهِ ، و مَعَهُ میضَأَةٌ فیها شَیءٌ مِن ماءٍ ، فَجَعَلَ یَنظُرُ إلَیهِ و هُوَ صَریعٌ ، فَقالَ : وَ اللّهِ لَئِن ماتَ هذَا العَبدُ الصّالِحُ عَطَشا و مَعی ماءٌ لا اُصیبُ مِنَ اللّهِ خَیرا أبَدا ، و لَئِن سَقیتُهُ مائی لَأَموتَنَّ! فَتَوَکَّلَ عَلَی اللّهِ و عَزَمَ ، فَرَشَّ عَلَیهِ مِن مائِهِ و سَقاهُ فَضلَهُ ، فَقامَ حَتّی قَطَعَا المَفازَةَ. فَیوقَفُ الَّذی بِهِ رَهَقٌ یَومَ القِیامَةِ لِلحِسابِ فَیُؤمَرُ بِهِ إلَی النّارِ ، فَتَسوقُهُ المَلائِکَةُ ، فَیَرَی العابِدَ، فَیَقولُ : یا فُلانُ أ ما تَعرِفُنی؟ فَیَقولُ : و مَن أنتَ؟ فَیَقولُ : أنَا فُلانٌ الَّذی آثَرتُکَ عَلی نَفسی یَومَ المَفازَةِ . فَیَقولُ : بَلی أعرِفُکَ. فَیَقولُ لِلمَلائِکَةِ : قِفوا ! فَیَقِفونَ ، و یَجیءُ حَتّی یَقِفَ فَیَدعوَ رَبَّهُ عز و جل ، فَیَقولُ : یا رَبِّ ، قَد تَعرِفُ یَدَهُ عِندی و کَیفَ آثَرَنی عَلی نَفسِهِ ، یا رَبِّ هَبهُ لی . فَیَقولُ لَهُ : هُوَ لَکَ. فَیَجیءُ فَیَأخُذُ بِیَدِ أخیهِ فَیُدخِلُهُ الجَنَّةَ. (1)
ه . شفاعت
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :دو مرد از بیابانی می گذشتند : یکی عابد و دیگری نافرمان . عابد ، تشنه شد ، چندان که از پا افتاد . همسفرش که تُنگی داشت و کمی آب در آن بود ، به آن عابد که به زمین افتاده بود ، می نگریست . با خود گفت : به خدا سوگند ، اگر این بنده نیک از تشنگی بمیرد در حالی که این آب با من است ، هرگز به خیری از خدا نخواهم رسید ، و اگر این آب را به او بنوشانم ، خودم خواهم مُرد . امّا او به خدا توکّل کرد و تصمیمش را گرفت و از آن آب به صورت عابد پاشید و باقی مانده اش را به او نوشانْد . عابد ، از جا برخاست و هر دو ، بیابان را پیمودند.
در روز قیامت ، آن نافرمان را برای حسابرسی نگه می دارند و فرمان می رسد که او را به آتش ببرند . فرشتگان ، او را [به سوی دوزخ ]می رانند . [در راه ، ]آن عابد را می بیند . می گوید : فلانی! مرا نمی شناسی؟ عابد می گوید : تو کیستی؟ مرد می گوید : من فلانی هستم که در آن روز گذشتن از بیابان ، تو را بر خویشتن ، ترجیح دادم. عابد می گوید : آری ، می شناسمت . پس ، به فرشتگان می گوید : بِایستید! فرشتگان می ایستند و عابد می آید تا آن که [در توقفگاه حساب] می ایستد و پروردگارش عزّ و جلّ را می خواند و می گوید : ای پروردگار من! تو خود می دانی که او به من نیکی کرده و چگونه در حقّ من ایثار کرده است . پروردگارا! او را به من ببخش.
پس ، خداوند می فرماید : «او از آنِ تو» . پس ، عابد می آید و دست برادرش را می گیرد و او را به بهشت می بَرَد .
ص :28
و _ الوُصولُ إلی دَرَجَةِ رِجالِ الأَعرافِ
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :المُوقِنونَ وَ المُخلِصونَ وَ المُؤثِرونَ مِن رِجالِ الأَعرافِ. (1)
رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله_ لِعَلِیٍّ علیه السلام _: یا عَلِیُّ ، إنَّهُ إذا کانَ یَومُ القِیامَةِ نادی مُنادٍ مِن بُطنانِ العَرشِ : أینَ مُحِبّو عَلِیٍّ و مَن یُحِبُّهُ ؟ أینَ المُتَحابّونَ فِی اللّهِ ؟ أینَ المُتَباذِلونَ فِی اللّهِ؟ أینَ المُؤثِرونَ عَلی أنفُسِهِم ؟ أینَ الَّذینَ جَفَّت ألسِنَتُهُم مِنَ العَطَشِ ؟ أینَ الَّذینَ یُصَلّونَ بِاللَّیالی وَ النّاسُ نِیامٌ ؟ أینَ الَّذینَ یَبکونَ مِن خَشیَةِ اللّهِ؟ «لاَخَوْفٌ عَلَیْکُمْ وَ لاَ أَنتُمْ تَحْزَنُونَ» (2) أینَ رُفَقاءُ النَّبِیِّ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله ؟ أمِنوا و قَرّوا عَینا «ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ أَنتُمْ وَ أَزْوَاجُکُمْ تُحْبَرُونَ» (3) . (4)
الإمامُ الباقرُ علیه السلام :إنَّ لِلّهِ عز و جل جَنَّةً لا یَدخُلُها إلاّ ثَلاثَةٌ : رَجُلٌ حَکَمَ عَلی نَفسِهِ بِالحَقِّ ، و رَجُلٌ زارَ أخاهُ المُؤمِنَ فِی اللّهِ ، و رَجُلٌ آثَرَ أخاهُ المُؤمِنَ فِی اللّهِ. (5)
و . رسیدن به مقام اَعرافیان
امام علی علیه السلام :اهل یقین و مخلصان و ایثارگران ، از اعرافیان اند. (6)
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله_ به علی علیه السلام _فرمود : ای علی! چون روز قیامت شود ، منادی ای از میان عرش ندا در می دهد : کجایند دوستداران علی و کسی که دوستش می دارد؟ کجایند آنان که به خاطر خدا با یکدیگر دوستی می ورزیدند؟ کجایند آنان که برای خدا به یکدیگر بذل و بخشش می کردند؟ کجایند ایثارگران؟ کجایند آنان که زبان هایشان از تشنگی خشکید؟ کجایند آنان که در نیمه های شب که مردم، خفته بودند، آنان نماز می گزاردند؟ کجایند آنان که از بیم خدا می گریستند؟ «بیمی بر شما نیست و اندوهگین نمی شوید». کجایند همرهان پیامبر، محمّد؟ آسوده خاطر باشید و شادمان . «شما و همسرانتان ، شادمانه به بهشت درآیید» .
امام باقر علیه السلام :خداوند را بهشتی است که جز سه کس ، وارد آن نمی شود : مردی که علیه خود به حق داوری کند ؛ مردی که برای خدا به دیدن برادرش برود ، و مردی که به خاطر خدا برادر مؤمنش را بر خویشتن ، مقدّم بدارد.
ص :29
تنبیه الخواطر عن سهل بن عبد اللّه :قالَ موسی علیه السلام : یا رَبِّ ، أرِنی دَرَجاتِ مُحَمَّدٍ و اُمَّتِهِ.
قالَ : یا موسی ، إنَّکَ لَن تُطیقَ ذلِکَ ، و لکِن اُریکَ مَنزِلَةً مِن مَنازِلِهِ جَلیلَةً عَظیمَةً فَضَّلتُهُ بِها عَلَیکَ و عَلی جَمیعِ خَلقی. قالَ : فَکَشَفَ لَهُ عَن مَلَکوتِ السَّماءِ فَنَظَرَ إلی مَنزِلَةٍ کادَت تَتلَفُ نَفسُهُ مِن أنوارِها و قُربِها مِنَ اللّهِ عز و جل ، قالَ : یا رَبِّ ، بِما ذا بَلَّغتَهُ إلی هذِهِ الکَرامَةِ؟!
قالَ : بِخُلُقٍ اِختَصَصتُهُ بِهِ مِن بَینِهِم و هُوَ الإِیثارُ . یا موسی ، لا یَأتینی أحَدٌ مِنهُم قَد عَمِلَ بِهِ وَقتا مِن عُمُرِهِ إلاَّ استَحیَیتُ مِن مُحاسَبَتِهِ ، وَ بوَّأتُهُ مِن جَنَّتی حَیثُ یَشاءُ. (1)
تنبیه الخواطر_ به نقل از سهل بن عبد اللّه _: موسی علیه السلام گفت:ای پروردگار من!درجات محمّد و امّت او را به من بنمایان. خداوند فرمود : «ای موسی! تو تاب دیدن آنها را نداری ؛ امّا [فقط ]یک منزلت از منزلت های بزرگ و با شکوه او را به تو می نمایانم که به واسطه همان ، او را بر تو و بر تمام آفریدگانم برتری دادم» .
پس ، خداوند از ملکوت آسمان برای او پرده برداشت و موسی علیه السلام ، منزلتی را دید که از [شدّت] پرتوهای آن و قُربش به خداوند ، نزدیک بود قالب تهی کند . گفت : پروردگارا! به واسطه چه چیز ، او را به این کرامت رساندی؟
فرمود : «به واسطه خصلتی که از میان ایشان ، آن را به او اختصاص دادم ، و آن خصلت ، ایثار است . ای موسی! هیچ یک از ایشان نیست که دمی از عمر خویش به این خصلت عمل کرده باشد ، مگر آن که از حسابرسی او شرم کنم و در بهشت خود ، هر جا که او بخواهد ، جایش دهم» .
الکتاب :
وَ الَّذِینَ تَبَوَّءُو الدَّارَ وَ الاْءِیمانَ مِن قَبْلِهِمْ یُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیْهِمْ وَ لاَ یَجِدُونَ فِی صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِّمَّا أُوتُوا
وَ یُؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَ لَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَ_ئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ». (2)
وَ مِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَءُوفُ بِالْعِبَادِ». (3)
وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْکِینًا وَ یَتِیمًا وَ أَسِیرًا * إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لاَ نُرِیدُ مِنکُمْ جَزَاءً وَ لاَ شُکُورًا». (4)
الحدیث :
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :لَمّا باتَ عَلِیٌّ علیه السلام عَلَی الفِراشِ أوحَی اللّهُ تَعالی إلی مَلَکَینِ مِن مَلائِکَتِهِ لَم یَکُن فِی المَلائِکَةِ أشَدُّ ائتِلافا و مُؤاخاةً مِنهُما ، فَقالَ : إنّی مُمیتٌ أحدَکُما فَاختارا. قالَ : فَتَدافَعَا المَوتَ بَینَهُما ، و آثَرَ کُلُّ واحِدٍ مَنهُمَا البَقاءَ.
فَأَوحَی اللّهُ تَعالی إلَیهِما : أینَ أنتُما عَن عَبدِی هذَا الرّاضی بِالمَوتِ ، البائِتِ عَلی فِراشِ ابنِ عَمِّهِ یَقیهِ الرَّدی بِنَفسِهِ ؟! أما إنّی قَد عَلِمتُ مِن سَریرَتِهِ أنَّ تَلَفَ نَفسِهِ أحَبُّ إلَیهِ مِن أن تُؤخَذَ شَعرَةٌ مِن شَعرِ ابنِ عَمِّهِ! اِنزِلا إلَیهِ فَاحفَظاهُ وَ اکلاَهُ إلَی الصُّبحِ.
فَلَم تَزَل عَینُ المُشرِکینَ تَلحَظُهُ ، وَ المَلائِکَةُ الکِرامُ تَحفَظُهُ إلی أن کانَ وَقتُ الصُّبحِ ، و هَجَمَ المُشرِکونَ عَلَیهِ لِلقَتلِ ، فَأَلقَی اللّهُ تَعالی فی قُلوبِهِم _ لِما أرادَهُ مِن حَیاتِهِ _ أن یوقِظوهُ مِن نَومِهِ ، فَقالوا : نُنَبِّهُهُ لِیَری أنّا ظَفِرنا بِهِ قَبلَ قَتلِهِ ، فَلَمّا فَعَلوا ذلِکَ ، وَثَبَ إلَیهِم أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام و فی یَدِهِ سَیفُهُ ، فَتَوَلَّوا عَنهُ هارِبینَ .
فَقالَ لَهُم أمیرُ المُؤمنِینَ علیه السلام : دَخَلتُم و أنَا نائِمٌ ، فَادخُلوا و أنَا مُنتَبِهٌ .
فَقالوا : لا حاجَةَ لَنا فیکَ یَا بنَ أبی طالِبٍ. (5)
4
ارزش ایثارگران
قرآن :
«و کسانی که پیش از آمدن مهاجران در دیار خود [مدینه] بوده اند و ایمان آورده اند ، آنهایی را که به سویشان مهاجرت کرده اند دوست می دارند و از آنچه مهاجران را داده می شود در دل احساس نیاز [و حسد] نمی کنند و آنان را بر خویش برمی گزینند هر چند خود نیازمند باشند . و آنان که از بخل خویش در امانند رستگارانند» .
«و از مردم ، کسی است که جان خود را برای طلب خشنودی خدا می فروشد ، و خدا به [این ]بندگان ، مهربان است»
«و خوردنی را ، با وجود دوست داشتن آن ، به بینوا و یتیم و اسیر می خورانند . ما شما را فقط برای خدا اطعام می کنیم و از شما هیچ پاداش و یا سپاسی نمی خواهیم»
.ص :30
حدیث :
امام صادق علیه السلام :شبی که علی علیه السلام در بستر [پیامبر خدا به جای وی] خوابید ، خدای متعال ، به دو فرشته از فرشتگانش که در میان فرشتگان بیش از همه با یکدیگر اُلفت و برادری داشتند ، وحی فرمود که : «می خواهم یکی از شما دو تا را بمیرانم . پس ، انتخاب کنید» .
هر یک از آن دو ، مُردن را به دیگری حواله داد و هر کدام از آنها ، ماندن را برگزید . پس ، خداوند متعال ، به آن دو وحی فرمود که : «شما کجا و این بنده ام که مُردن را برگزید و در بستر پسر عمویش خوابید تا با جان خویش ، او را از نابودی نگه دارد ، کجا؟! هان! من دانستم که او از صمیم دل ، حاضر است خودش از بین برود ؛ امّا مویی از بدن پسر عمویش کم نشود! فرود آیید و تا به صبح ، از او پاسداری کنید» .
مشرکان ، پیوسته او (پیامبر صلی الله علیه و آله ) را زیر نظر داشتند و فرشتگان ارجمند ، از او پاسداری می کردند تا آن که هنگام صبح شد و مشرکان ، برای کشتنش بر وی یورش بردند . خداوند متعال _ که اراده کرده بود او زنده بماند _ در دلِ مشرکان افکند که او را از خواب بیدار کنند . و گفتند : بیدارش می کنیم تا قبل از کشته شدنش شاهد پیروز شدن ما بر خودش باشد . چون چنین کردند ، امیر مؤمنان علیه السلام شمشیر به دست ، به طرف آنها پرید و مشرکان ، پا به فرار گذاشتند.
امیر مؤمنان علیه السلام به آنان فرمود : «خواب بودم که شما درآمدید و اکنون ، بیدارم . وارد شوید» .
مشرکان گفتند : ما را با تو کاری نیست ، ای پسر ابو طالب!
ص :31
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام_ فی قَولِهِ تَعالی : «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْکِینًا وَ یَتِیمًا وَ أَسِیرًا» _: کانَ عِندَ فاطِمَةَ علیها السلام شَعیرٌ ، فَجَعَلوهُ عَصیدَةً ، فَلَمّا أنضَجوها و وَضَعوها بَینَ أیدیهِم جاءَ مِسکینٌ، فَقالَ المِسکینُ : رَحِمَکُمُ اللّهُ ! أطعِمونا مِمّا رَزَقَکُمُ اللّهُ ، فَقامَ عَلِیٌّ علیه السلام فَأَعطاهُ ثُلُثَها.
فَما لَبِثَ أن جاءَ یَتیمٌ ، فَقالَ الیَتیمُ : رَحِمَکُمُ اللّهُ ! أطعِمونا مِمّا رَزَقَکُمُ اللّهُ ، فَقامَ عَلِیٌّ علیه السلام فَأَعطاهُ ثُلُثَهَا الثّانِیَ.
فَما لَبِثَ أن جاءَ أسیرٌ ، فَقالَ الأَسیرُ : یَرحَمُکُمُ اللّهُ ! أطعِمونا مِمّا رَزَقَکُمُ اللّهُ ، فَقامَ عَلِیٌّ علیه السلام فَأعطاهُ الثُّلُثَ الباقِیَ ، و ما ذاقوها.
فَأَنزَلَ اللّهُ فیهِم هذِهِ الآیَةَ إلی قَولِهِ : «وَ کَانَ سَعْیُکُم مَّشْکُورًا» . (1)
امام صادق علیه السلام_ درباره آیه شریف : «و خوردنی را ، با وجود دوست داشتن آن ، به بینوا و یتیم و اسیر می خورانند» _فرمود : در خانه فاطمه علیها السلام ، مقداری جو بود . آن را [آرد کردند و ]کاچی ساختند . چون کاچی را در برابر خود نهادند [تا بخورند] ، مستمندی آمد و گفت : خدایتان رحمت کناد! از آنچه خداوند ، روزی تان کرده است ، ما را اطعام کنید . علی علیه السلام برخاست و یکْ سومِ آن را به او داد.
چندی نگذشت که یتیمی آمد و گفت : خدایتان ، رحمت کناد! از آنچه خداوند ، روزی تان کرده است ، ما را اطعام کنید .
علی علیه السلام برخاست و یک سوم دیگر کاچی را به او داد. لَختی بعد ، اسیری آمد و گفت : خدایتان رحمت کناد! از آنچه خداوند روزی تان کرده است ، ما را اطعام کنید . علی علیه السلام برخاست و یک سوم باقی مانده را هم به او داد و خودشان از آن ، چیزی نچشیدند.
در این هنگام ، خداوند ، این آیه را در حقّ آنان نازل فرمود : «و [این] کار شما ، مورد قدردانی است» .
ص :32
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :بَینَما عَلِیٌّ علیه السلام عِندَ فاطِمَةَ علیها السلام إذ قالَت لَهُ : یا عَلِیُّ ، اذهَب إلی أبی فَابغِنا مِنهُ شَیئا . فَقالَ : نَعَم. فَأَتی رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، فَأَعطاهُ دینارا ، و قالَ لَهُ : یا عَلِیُّ ، اذهَب فَابتَع بِهِ لِأَهلِکَ طَعاما .
فَخَرَجَ مِن عِندِهِ فَلَقِیَهُ المِقدادُ بنُ الأَسوَدِ ، و قاما ما شاءَ اللّهُ أن یَقوما ، و ذَکَرَ لَهُ حاجَتَهُ ، فَأَعطاهُ الدّینارَ وَ انطَلَقَ إلَی المَسجِدِ ، فَوَضَعَ رَأسَهُ فَنامَ ، فَانتَظَرَهُ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله فَلَم یَأتِ ، ثُمَّ انتَظَرَهُ فَلَم یَأتِ ، فَخَرَجَ یَدورُ فِی المَسجِدِ فَإِذا هُوَ بِعَلِیٍّ علیه السلام نائِمٌ فِی المَسجِدِ ، فَحَرَّکَهُ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله فَقَعَدَ. فَقالَ لَهُ : یا عَلِیُّ ما صَنَعتَ؟ فَقالَ : یا رَسولَ اللّهِ ، خَرَجتُ مِن عِندِکَ فَلَقِیَنِی المِقدادُ بنُ الأَسوَدِ ، فَذَکَرَ لی ما شاءَ اللّهُ أن یَذکُرَ ، فَأَعطَیتُهُ الدّینارَ.
فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : أما إنَّ جَبرَئیلَ قَد أنبَأَنی بِذلِکَ ، و قَد أنزَلَ اللّهُ فیکَ کِتابا : «وَ یُؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَ لَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَ_ئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» . (1)
ص :33
امام صادق علیه السلام :علی علیه السلام ، نزد فاطمه علیها السلام بود . فاطمه علیها السلام به او گفت : ای علی! نزد پدرم برو و از او چیزی برای ما درخواست کن. علی علیه السلام گفت : باشد . پس نزد پیامبر خدا رفت . پیامبر صلی الله علیه و آله ، یک دینار به او داد و فرمود : «ای علی! برو و با این دینار ، غذایی برای خانواده ات خریداری کن» .
علی علیه السلام از نزد پیامبر صلی الله علیه و آله خارج شد . در راه به مقداد بن اسود برخورد و مدّتی با هم [به سخن ]ایستادند . مقداد ، حاجتش را به او گفت . علی علیه السلام ، دینار را به او داد و به مسجد رفت و سرش را گذاشت و خوابید .
پیامبر خدا ، منتظر او ماند ؛ امّا نیامد . باز انتظار کشید ؛ امّا از علی علیه السلام خبری نشد . لذا بیرون رفت و در مسجد می گشت که دید علی علیه السلام در آن جا خوابیده است . پیامبر خدا ، او را تکان داد . علی علیه السلام [بیدار شد و ]نشست. پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود : «چه کردی ، ای علی؟» . گفت : ای پیامبر خدا! از نزد شما که رفتم ، به مقداد بن اسود برخوردم و او به من گفت آنچه را خدا خواست بگوید (اظهار حاجت کرد) و من ، آن دینار را به او دادم.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : «همانا جبرئیل علیه السلام این مطلب را به من خبر داد ، و خداوند ، درباره تو این آیه را فرو فرستاد : «و [دیگران را] بر خویشتن ، مقدّم می دارند ، هرچند خودشان نیازمند باشند . و آنها که از آزمندیِ نفس خویش ، مصون بمانند ، آنان ، همان رستگاران اند» .
ص :34
5
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :عَزَمَ اللّهُ لَنا عَلَی الذَّبِّ عن حَوْزتِه و الرّمْیِ مِن وراءِ حُرْمَتِهِ ، مُؤمنُنا یَبغی بذلکَ الأجْرَ، و کافِرُنا یُحامی عَنِ الأصلِ . (1)
عنه علیه السلام_ للحسنِ و الحسینِ علیهما السلام _: قُولا بالحَقِّ ، و اعْمَلا للأجْرِ . (2)
کار برای پاداش
امام علی علیه السلام :خداوند خواست تا ما (قریش) پاسدار شریعتش باشیم و نگه دار حرمتش. مؤمنِ ما از این کار در پی مزد [الهی] بود و کافرِ ما از تبار خویش حمایت می کرد.
امام علی علیه السلام_ به حسن و حسین علیهما السلام _فرمود : حق بگویید و برای مزد [آخرت ]کار کنید.
الکتاب:
إِنَّ اللّهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ» . (3)
وَ الَّذِینَ یُمَسِّکُونَ بِالکِتابِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ إِنّا لا نُضِیعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِینَ» . (4)
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحَاتِ إِنّا لا نُضِیعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلاً » . (5)
الحدیث
امام علی علیه السلام: شتّانَ ما بینَ عَمَلَینِ:عملٌ تَذهبُ لذّتُهُ و تبقی تَبِعتُهُ ، و عملٌ تَذهبُ مَؤونتُهُ و یبقی أجرُهُ . (6)
6
پاداش نیکوکار ضایع نمی شود
قرآن:
«همانا خداوند مزد نیکوکاران را ضایع نمی کند».
«و آنان که به کتاب [خدا] چنگ می آویزند و نماز را بر پا می دارند، [بدانند که] ما مزد درستکاران را تباه نمی سازیم».
«آنان که ایمان آوردند و کارهای نیک کردند [بدانند که] ما مزد کسی را که نیکوکاری کرده ضایع نمی کنیم».
حدیث:
امام علی علیه السلام :چه بسیار است تفاوت میان دو کردار: کرداری که خوشی آن برود و پیامد (کیفر) آن بر جای ماند و کرداری که رنج آن برود و مزدش بماند.
ص :36
الکتاب:
وَ لَأَجْرُ الاْخِرَةِ خَیْرٌ لِلَّذِینَ آمَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُونَ» . (1)
وَ الَّذِینَ هَاجَرُوا فِی اللّهِ مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِی الدُّنیا حَسَنَةً وَ لَأَجْرُ الاْخِرَةِ أَکْبَرُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ» . (2)
الَّذِینَ اسْتَجَابُوا للّهِِ وَ الرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ القَرْحُ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَ اتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِیمٌ» . (3)
وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَکُمْ أَجْرٌ عَظِیمٌ» . (4)
آمِنُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ و أَنْفِقُوا مِمّا جَعَلَکُمْ مُسْتَخْلَفِینَ فِیهِ فَالَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ أَنْفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ کَبِیرٌ» . (5)
إِنَّ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ کَبِیرٌ» . (6)
الَّذِینَ کَفَرُوا لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ کَبِیرٌ» . (7)
إِنَّ الْمُصَّدِّقِینَ وَ الْمُصَّدِّقَاتِ وَ أَقْرَضُوا اللّهَ قَرْضا حَسَنا یُضاعَفُ لَهُمْ وَ لَهُمْ أَجْرٌ کَرِیمٌ» . (8)
تَحِیَّتُهُمْ یَوْمَ یَلْقَوْنَهُ سَلامٌ وَ أَعَدَّ لَهُمْ أَجْرا کَرِیما» . (9)
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ» . (10)
إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ» . (11)
وَ إِنَّ لَکَ لَأَجْرا غَیْرَ مَمْنُونٍ» . (12)
الحدیث:
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :أسْهِروا عُیونَکُم ، و أضْمِروا بُطونَکُم، و استعمِلُوا أقدامَکُم ، و أنْفِقوا أموالَکُم ، و خُذُوا مِن أجسادِکُم فجُودوا بها علی أنفسِکُم ، و لا تَبْخَلوا بها عنها ، فقد قالَ اللّهُ سبحانَه: «إنْ تَنْصُروا اللّهَ یَنصُرْکُم و یُثبّتْ أقدامَکُم» (13) ، و قالَ تعالی : «مَن ذا الّذی یُقرضُ اللّهَ قَرْضا حَسَنا فَیُضاعِفَه له و له أجرٌ کریمٌ» (14) ، فلَمْ یَستنصِرْکُم مِن ذُلٍّ ، و لَمْ یَستقرِضْکُم مِن قُلٍّ . (15)(انظر) الآخرة : باب 23 ، 26.
ویژگیهای مزد آخرت
قرآن:
«همانا مزد آخرت برای کسانی که ایمان آورده و تقوا پیشه کرده اند، بهتر است».
«به آنان که پس از ستم کشیدن ، در راه خدا مهاجرت کردند، در این جهان جایگاهی نیکو می دهیم و بی گمان مزد آخرت بزرگتر است، اگر بدانند».
«از میان آنانی که پس از زخم خوردن باز هم فرمان خدا و پیامبرش را اجابت کردند، و برای آنان که نیکو کارند و از خدا پروا دارند، مزدی عظیم است».
«و اگر ایمان بیاورید و تقوا پیشه سازید مزدی عظیم دارید».
«به خدا و پیامبرش ایمان آورید و از آنچه شما را در [ استفاده از ] آن جانشین کرده است انفاق کنید. پس کسانی از شما که ایمان آورده و انفاق کنند مزدی بزرگ دارند».
«آنان که در نهان از پروردگار خویش می ترسند آمرزش و مزدی بزرگ دارند».
«برای کسانی که کفر ورزیدند عذابی سخت است و کسانی که ایمان آوردند و کارهای نیک و شایسته کردند آمرزش و مزدی بزرگ دارند».
ص :37
«خداوند به مردان و زنان صدقه دهنده ای که به خدا قرض الحسنه می دهند چندین برابر می دهد و [نیز ]برای ایشان مزدی آبرومند است».
«روزی که با او دیدار کنند ، درودشان سلام است. و خداوند برایشان مزدی آبرومند فراهم آورده است».
«آنان که ایمان آوردند و کارهای نیکو کردند مزدی بی منّت و تمام نشدنی دارند».
«مگر آنان که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند؛ که آنان مزدی بی منّت و تمام نشدنی دارند».
«و بی گمان تو پاداشی بی منّت و تمام نشدنی داری!».
حدیث:
امام علی علیه السلام :چشمان خود را به شب بیدار دارید و شکمهای خود را لاغر سازید و گامهایتان را به کار گیرید و داراییهای خویش را انفاق کنید و از تن هایتان بکاهید و آن را نثار جان هایتان کنید و از هزینه کردن اموال خود در راه جان هایتان بخل نورزید ؛ زیرا خداوند سبحان فرموده است: «اگر خدا را یاری کنید شما را یاری می کند و گام های شما را استوار می دارد». و فرموده است: «کیست که به خدا وام نیکو دهد که خدا آن را برایش چندین برابر گرداند و برای او مزدی آبرومند است». پس، او از سر خواری و ناتوانی از شما یاری نخواسته و به علّت ناداری از شما وام نطلبیده است.
ص :38
الکتاب:
أُولئِکَ یُؤْتَونَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَیْنِ بِمَا صَبَرُوا وَ یَدْرَؤُونَ بِالحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ» . (1)
وَ مَنْ یَقْنُتْ مِنْکُنَّ للّهِِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صَالِحا نُؤْتِهَا أَجْرَها مَرَّتَیْنِ وَ أَعْتَدْنا لَها رِزْقا کَرِیما» . (2)
الحدیث:
رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :أیّما رَجلٍ مِن أهلِ الکتابِ آمنَ بنبیّهِ و آمنَ بی، فلهُ أجران . (3)
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :إنَّ مثلَ أبی طالبُ مثلُ أصحابِ الکهفِ ، أسرّوا الإیمان، و أظهروا الشرک، فآتاهم اللّه أجرهم مرّتین . (4)
8
کسی که دوبار مزد داده می شود
قرآن:
«آنان دو بار مزد داده شوند؛ زیرا پایداری ورزیدند، بدی را با نیکی می زدایند و از آنچه روزیشان کرده ایم انفاق می کنند».
«و به هر کس از شما [ای زنان پیامبر ] که در برابر خدا و پیامبرش فرمانبردار و فروتن باشد و کاری نیکو کند دوبار مزد دهیم و برایش روزی آبرومندانه آماده کرده ایم».
حدیث:
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس از اهل کتاب به پیامبر خود و من ایمان آورد، دو اجر دارد.
امام صادق علیه السلام :مثل ابو طالب مثل اصحاب کهف است. ایمان را نهان و شرک را آشکار کردند و خدا هم به آنان دو مزد داد .
ص :39
@
ص :40
الکتاب:
أَ هُمْ یَقْسِمُونَ رَحْمَةَ رَبِّکَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَیْنَهُمْ مَعِیشَتَهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ رَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضا سُخْرِیّا وَ رَحْمَةُ رَبِّکَ خَیْرٌ مِمّا یَجْمَعُونَ» . (1)
قالَتْ إِحْدَاهُمَا یَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْأَمِینُ» . (2)
الحدیث:
الإمامُ علیٌّ علیه السلام_ فی قولِهِ تعالی: «نحنُ قَسَمنا بینهم معیشَتهم» _: أخبرَنا سبحانَه أنَّ الإجارةَ أحدُ مَعایشِ الخَلْقِ ، إذ خالفَ بحکمتِهِ بینَ هِمَمِهم و إرادتهِم و سائرِ حالاتِهم ، و جعلَ ذلکَ قِواما لِمَعایِشِ الخَلْقِ ، و هُو الرّجُلُ یَستأجِرُ الرّجُلَ ......... و لو کانَ الرّجُلُ منّا یُضْطَرُّ إلی أن یکونَ بَنّاءً لنفسهِ أو نَجّارا أو صانعا فی شیءٍ مِن جمیعِ أنواعِ الصَّنائعِ لنفسِهِ ......... ما استقامَتْ أحوالُ العالَمِ بتلکَ ، و لا اتّسعُوا لَه ، و لَعَجِزوا عَنهُ ، و لکنّهُ أتْقَنَ تدبیرَهُ لِمخالَفتِهِ بینَ هِمَمِهِم ، و کلُّ ما یُطلَبُ مِمّا تَنصَرِفُ إلیهِ همّتُهُ ممّا یَقومُ بهِ بعضُهُم لبعضٍ ، و لِیَستَغنیَ بعضُهُم ببعضٍ فی أبوابِ المَعایِشِ الّتی بها صَلاحُ أحوالِهِم . (3)
9
اجیری (پیمان کاری)
قرآن:
«آیا آنان رحمت پروردگارت را قسمت می کنند؟ روزیِ آنان در زندگی دنیا را ما میان ایشان قسمت می کنیم. و درجات و مراتب برخی را بر برخی دیگر بالا برده ایم تا یکدیگر را به خدمت گیرند. و رحمت پروردگارت از آنچه آنها گرد می آورند، بهتر است».
«یکی از آن دو گفت: ای پدر! او را اجیر کن؛ همانا بهترین کسی که می توانی اجیر کنی ، کسی است که هم نیرومند باشد و هم درستکار».
حدیث:
امام علی علیه السلام_ درباره آیه «ما روزی ایشان را میانشان قسمت می کنیم» _فرمود: خداوند سبحان [با این آیه] به ما خبر داده که اجاره و اجیری یکی از راههای معیشت مردمان است؛ زیرا به حکمت خود، همّتها و خواستها و دیگر احوال مردم را متفاوت قرار داد و این امر را مایه قوام معیشت آنها ساخت. از این رو ، مردی مرد دیگر را اجیر می کند ......... اگر هر کس ناچار می شد کار بنّایی یا نجّاری و یا هرکار دیگری را خودش برای خودش انجام دهد ، نه کارهای دنیا سامان می گرفت و نه مردم فرصت و توانایی انجام همه این کارها را داشتند ؛ اما خداوند با متفاوت ساختن خواسته های مردم، تدبیری استوار کرد تا انسان هر چه را بخواهد، دیگران برایش انجام دهند و بدین سان هر کدام با کمک دیگری آن طور که مصلحت حالش اقتضا دارد، امور زندگانی اش را پیش ببرد.
ص :42
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :مَنْ آجَرَ نفسَهُ فقد حَظَرَ علی نفسِهِ الرِّزْقَ.
و فی روایةٍ اُخری : و کیفَ لا یَحْظرُهُ ، و ما أصابَ فیهِ فَهُو لربِّهِ الّذی آجَرَهُ ؟ ! (1)
الکافی عن عمّارِ السّاباطیِ :قلتُ لأبی عبدِ اللّهِ علیه السلام : الرّجُلُ یَتّجِرُ ، فإنْ هُو آجَرَ نَفسَهُ اُعطِیَ ما یُصِیبُ فی تجارتِهِ ، فقالَ: لا یُؤاجِرْ نفسَهُ، و لکنْ یَسترزِقُ اللّهَ عزّ و جلّ و یَتَّجِرُ، فإنّهُ إذا آجَرَ نفسَهُ حَظَرَ علی نفسِهِ الرِّزْقَ . (2)
10
کراهت اجیر شدن
امام صادق علیه السلام :کسی که خود را اجیر [دیگری ]کند، مانع روزی خود شده است.
و در روایتی دیگر آمده است: چگونه مانع روزی خود نشده ، حال آن که دسترنجش از آنِ کار فرمایی است که او را اجیر خود کرده است؟!
الکافی_ به نقل از عمّار ساباطی _: به ابو عبد اللّه (امام صادق علیه السلام )عرض کردم:شخصی می تواند تجارت کند، با این حال اگر خودش را اجیر [دیگری ]سازد، به اندازه ای که خودش تجارت کند ، به او داده می شود.
فرمود: اجیر نشود؛ بلکه از خداوند بزرگ روزی طلبد و دست به تجارت زند؛ زیرا اگر اجیر شود ، مانع روزی خود شده است.
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام_ و قد سُئلَ عنِ الدّارِ یَکْتَرِیها الرَّجُلُ ثُمَّ یَستأجِرُها مِنه غیرُهُ بأکثَرَ _: لا ، إلاّ أن یُحْدِثَ فیها شَیئا . (4)
الکافی عن محمّدَ بنِ مسلمٍ عن أحدِهِما علیهما السلام :أنَّهُ سُئلَ عنِ الرَّجُلِ یَتَقبّلُ بالعَمَلِ فلا یَعملُ فیهِ و یَدفَعُهُ إلی آخرَ فیربَحُ فیهِ ، قالَ : لا ، إلاّ أن یَکونَ قد عَمِلَ فیهِ شَیئا . (5)
11
دلاّلی در اجاره
امام صادق علیه السلام_ وقتی از ایشان پرسیده شد: مردی خانه ای را اجاره می کند و سپس شخص دیگری آن خانه را به قیمتی بالاتر از او اجاره می گیرد _فرمود: درست نیست ، مگر آن که تغییری در آن خانه ایجاد کند.
الکافی_ به نقل از محمّد بن مسلم _: از امام باقر یا صادق علیهما السلام ، پرسیده شد: فردی کاری را بر می دارد ؛ اما خودش آن را انجام نمی دهد ؛ بلکه به دیگری وا می گذارد و در این میان سود می برد. فرمود: نه، مگر آن که خودش نیز مقداری از آن کار را انجام دهد.
ص :43
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :مَن ظَلَمَ أجِیرا أجرَهُ أحبَطَ اللّهُ عَملَهُ و حَرّمَ علَیهِ رِیحَ الجَنّةِ ، و إنّ رِیحَها لَتُوجَدُ مِن مَسیرَةِ خَمسِمائةِ عامٍ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله :إنّ اللّهَ عزّ و جلّ غافِ_رُ کلِّ ذنبٍ ، إلاّ مَنْ أحدَثَ دِینا، أو غَصَبَ أجِیرا أجرَهُ، أو رَجُلٌ باعَ حُرّا . (2)
عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ اللّهَ عزّ و جلّ غافِرُ کلِّ ذنبٍ ، إلاّ رَجُلٌ اغتصَبَ أجِیرا أجرَهُ أو مَهْرَ امرأةٍ . (3)
عنه صلی الله علیه و آله :ظُلمُ الأجِیرِ أجرَهُ مِن الکبائرِ . (4)
12
ستم کردن در حقّ اجیر
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :کسی که مزدِ اجیری را کم دهد ، خداوند عملش را باطل می گرداند و بوی بهشت را که از مسافت پانصد ساله به مشام می رسد، بر وی حرام می کند.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند عزّ و جلّ هر گناهی را می آمرزد مگر گناه کسی را که دینی نو آورد، یا مزد اجیری را نپردازد یا یک فرد آزاد را بفروشد.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند عزّ و جلّ هر گناهی را می آمرزد مگر مردی را که مزد اجیر (کارگر) یا کابین زنی را نپردازد.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :کم دادن مزد اجیر (کارگر) ، از گناهان کبیره است.
ص :44
عنه صلی الله علیه و آله :قالَ اللّهُ تعالی : ثلاثةٌ أنا خَصْمُهُم یومَ القیامةِ : رجُلٌ اُعطِیَ بِی ثُمَّ غَدَرَ ، و رجُلٌ باعَ حُرّا فأکلَ ثَمنَهُ ، و رجُلٌ اسْتَأجَرَ أجِیرا فاسْتَوفی مِنهُ و لَمْ یُعْطِهِ أجرَهُ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله :ألاَ مَن ظَلَمَ أجِیرا اُجْرتَهُ فلَعنةُ اللّهِ علَیهِ . (2)
مستدرک الوسائل عن الأصْبَغِ بنِ نُباتةَ:کنتُ جالسا عندَ أمیرِ المؤمنینَ علیِّ بنِ أبی طالبٍ علیه السلام فی مسجدِ الکوفةِ ، فأتاه رجُلٌ مِن بُجَیْلَةَ یُکنّی أبا خَدیجةَ، قالَ : یا أمیرَ المؤمنینَ ، أ عِندَکَ سِرٌّ مِن سِرِّ رسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله تُحدِّثُنا بهِ ؟ قال : نَعَم ؛ یا قَنبرُ ائتِنی بالکِتابةِ، فَفَضَّها فإذا ......... مَکتوبٌ فیها : بسمِ اللّهِ الرّحمنِ الرّحیمِ، إنّ لَعنةَ اللّهِ و ملائکتِه و النّاسِ أجمعینَ علی مَنِ انْتَمی إلی غیرِ مَوالیهِ . و لَعنةُ اللّهِ و ملائکتِهِ و النّاسِ أجمعینَ علی مَن أحْدَثَ فی الإسلامِ حَدَثا أو آوی مُحْدِثا . و لَعنةُ اللّهِ و ملائکتِهِ و النّاسِ أجمعینَ علی مَن ظَلَم أجِیرا أجْ_رَهُ . (3)
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند متعال فرمود: سه نفرند که در روز قیامت من خود مدّعی ایشانم : کسی که با من پیمان ببندد سپس پیمان بشکند، کسی که انسان آزاد را بفروشد و بهای فروش او را بخورد، و کسی که کارگری را اجیر کند و از او کامل کار بکشد اما مزدش را نپردازد.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هان! لعنت خدا بر کسی که مزد مزدبَری را کامل نپردازد.
مستدرک الوسائل_ به نقل از اصبغ بن نباته _: خدمت امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام در مسجد کوفه نشسته بودم که مردی از قبیله بجیله _ که کنیه اش ابو خدیجه بود _ پیش آمد و عرض کرد : ای امیر مؤمنان! آیا رازی از رازهای پیامبر خدا صلی الله علیه و آله داری که برایمان باز گویی؟ فرمود: آری؛ ای قنبر! آن نوشته را بیاور . پس آن را گشود ......... در آن نوشته بود: به نام خداوند بخشاینده مهربان، لعنت خدا و فرشتگان او و همه مردمان بر کسی که خود را به غیر بستگان خویش نسبت دهد و لعنت خدا و فرشتگان او و همه مردمان بر کسی که در اسلام بدعتی گذارد یا بدعتگذاری را پناه دهد و لعنت خدا و فرشتگان او و همه مردمان بر کسی که حقّ کارگر را بخورد.
ص :45
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :إذا اسْتَأجَرَ أحدُکُمْ أجِیرا فَلْیُعلِمْهُ أجْرَهُ . (1)
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :نَهی [ رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ] أن یُسْتَعمَلَ أجیرٌ حتّی یُعلمَ ما اُجرتُهُ . (2)
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :مَن کانَ یُؤمنُ باللّهِ و الیومِ الآخِرِ فلا یَسْتعمِلَنَّ أجیرا حتّی یُعلِمَه ما أجرُهُ . (3)
الإمامُ الرِّضا علیه السلام :اعلمْ أنّهُ ما مِن أحدٍ یَعملُ لکَ شیئا بغیرِ مُقاطَعَةٍ ثُمَّ زِدْتَهُ لذلکَ الشَّیءِ ثلاثةَ أضعافٍ علی اُجْرَتِهِ إلاّ ظَنَّ أنّکَ قَد نَقَصْتَهُ اُجرتَهُ . و إذا قاطَعتَهُ ثُمَّ أعطَیتَهُ اُجرتَهُ حَمِدَکَ علَی الوَفاءِ ، فإنْ زِدْتَهُ حَبّةً عَرَفَ ذلکَ لک ، و رأی أنّکَ قَد زِدْتَهُ . (4)
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :أعطُوا الأجیرَ أجرَهُ قَبلَ أنْ یَجِفَّ عَرَقُهُ . (5)
13
تعیین کارمزد
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هرگاه فردی از شما کارگری می گیرد، مزدش را برای او مشخّص کند.
امام علی علیه السلام :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نهی فرمود از این که کارگری، پیش از تعیین مزدش، به کار گرفته شود.
امام صادق علیه السلام :کسی که به خدا و روز واپسین ایمان دارد ، نباید کارگری را به کار بگیرد مگر آن که او را از مبلغ مزدش مطلّع سازد.
امام رضا علیه السلام :بدان که اگر کسی مزدش معیّن نشود و برای تو کاری انجام دهد و در عین حال ، مزد او را سه برابر بپردازی، باز گمان می کند که مزدش را کم داده ای. اما اگر با او قطعی کنی و آن گاه مزدش را بپردازی ، از این که اجرتش را کامل داده ای سپاسگزار خواهد بود و اگر ذره ای بیشتر از مزدش بدهی ، می فهمد که به او بیشتر داده ای.
عنه صلی الله علیه و آله :أعطُوا الأجیرَ أجرَهُ ما دامَ فی رَشحِهِ . (6)
الکافی عن شُعَیبٍ:تَکارَیْنا لأبی عبدِ اللّهِ علیه السلام قَوما یَعملونَ فی بُستانٍ لَهُ ، و کانَ أجَلُهُم إلَی العَصْرِ ، فلمّا فَرغوا قالَ لِمعتّبٍ: أعطِهِم اُجورَهُم قبلَ أنْ یَجِفَّ عَرَقُهُم . (7)
14
آداب پرداخت مزد
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مزد کارگر را هنگامی که هنوز عرق بر تن دارد بپردازید.
الکافی_ به نقل از شعیب _: گروهی را اجیر کردیم که تا عصر در باغ ابو عبد اللّه (امام صادق علیه السلام ) کار کنند. همین که کارشان تمام شد ، آن حضرت به معتّب فرمود: پیش از آن که عرق آنان بخشکد مزدشان را بپرداز.
ص :46
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :ألاَ و إنّی أنا أبوکُم ، ألاَ و إنّی أنا مَولاکُم ، ألاَ و إنّی أنا أجِیرُکُم . (1)
(انظر) الآیات التالیة:
قُلْ لا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرا إلاّ المَوَدّةَ فِی الْقُرْبی» . (2)
قُلْ مَا سَأَلْتُکُم مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُم» . (3)
«قُلْ مَا أسْألُکُمْ علَیهِ مِنْ أَجْرٍ إِلاَّ مَن شاءَ أَن یَتَّخِذَ إلی رَبّهِ سَبِیلاً» . (4)
(انظر) الإمامة العامة : باب 142.
15
امام، اجیر امّت است
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بدانید که من پدر شما هستم، آگاه باشید که من [سرپرست و ]مولای شما هستم، بدانید که من اجیر شما هستم.
بنگرید به آیات ذیل:
«بگو: برای این [رسالت] ، مزدی از شما نمی خواهم، جز دوست داشتن خویشاوندانم».
«بگو: هر مزدی که از شما طلبیده ام ، از آن خودتان باد».
«بگو: من در برابر این (رسالت) ، از شما مزدی نمی خواهم مگر کسی که بخواهد به سوی پروردگارش راهی بیابد».
بنگرید به (بخش) امامت عامه:باب 142.
ص :47
@
ص :48
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :خَلَقَ الآجالَ فأطالَها و قَصَّرَها، و قدَّمَها و أخَّرَها ، و وصَلَ بالموتِ أسبابَها . (1)
عنه علیه السلام :الأجلُ مَساقُ النَّفْسِ ، و الهَرَبُ مِنه مُوافاتُهُ . (2)
عنه علیه السلام :أصدَقُ شیءٍ الأجلُ . (3)
عنه علیه السلام :لا شیءَ أصدقُ مِن الأجلِ . (4)
عنه علیه السلام :أقربُ شیءٍ الأجلُ . (5)
عنه علیه السلام :نِعْمَ الدَّواءُ الأجلُ . (6)
عنه علیه السلام :نَفَس المَرءِ خُطاهُ إلی أجَلِهِ . (7)
عنه علیه السلام :مَن راقبَ أجلَهُ اغتَنمَ مَهَلَهُ . (8)
16
اجل
امام علی علیه السلام :[خداوند ،] اجلها (مدت عمرها) را مشخص ساخته، برخی را کوتاه و برخی را دراز گردانید و پاره ای را پس و برخی را پیش انداخت و عوامل آنها را به مرگ ، پیوند داد (موجبات به سر آمدن اجل را فراهم آورد).
امام علی علیه السلام :اجل ، میدان رفتن جان است و گریز از مرگ، رسیدن به آن.
امام علی علیه السلام :راست ترین چیز، اجل است.
امام علی علیه السلام :چیزی راست تر از اجل (مرگ) نیست.
امام علی علیه السلام :نزدیکترین چیز، اجل است.
امام علی علیه السلام :خوب دارویی است اجل.
امام علی علیه السلام :نَفَسهای آدمی گامهای او به سوی مرگ است.
امام علی علیه السلام :هر که مراقب اجل خود باشد، فرصتهایش را غنیمت می شمارد.
الکتاب:
«وَ ما کانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلاّ بِإِذْنِ اللّهِ کِتَابا مُؤَجَّلاً» . (9)
«یَقُولُونَ لَوْ کانَ لَنا مِنَ الْأَمْرِ شَیْءٌ ما قُتِلْنا هَاهُنا قُلْ لَوْ کُنْتُمْ فِی بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذِینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلی مَضاجِعِهِمْ» . (10)
وَ اللّهُ خَلَقَکُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَکُمْ أَزْوَاجا وَ ما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثی وَ لا تَضَعُ إِلاّ بِعِلْمِهِ وَ ما یُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَ لا یُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلاّ فِی کِتَابٍ إِنَّ ذَلِکَ عَلَی اللّهِ یَسِیرٌ» . (11)
الحدیث:
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :إنَّ مَعَ کُلِّ إنسانٍ ملَکَینِ یَحفَظانِهِ، فإذا جاءَ القَدَرُ خَلَّیا بَینَهُ و بَینَهُ ، و إنَّ الأجلَ جُنَّةٌ حَصِینةٌ . (12)
عنه علیه السلام_ لَمّا خُوِّفَ مِن الغِیلةِ _: و إنَّ عَلَیَّ مِن اللّهِ جُنّةً حَصِینةً ، فإذا جاءَ یومی انفرَجَتْ عنّی و أسْلَمَتْنی، فحینَئذٍ لا یَطِیشُ السَّهْمُ ، و لا یَبرأُ الکَلْمُ . (13)
عنه علیه السلام :کَفی بالأجَلِ حِرْزا ، إنَّهُ لیسَ أحدٌ مِن النّاسِ إلاّ و مَعهُ حَفَظةٌ مِن اللّهِ یَحفَظونَهُ أنْ لا یَتَردّی فی بِئرٍ ، و لا یَقَعَ علَیهِ حائطٌ ، و لا یُصیبَهُ سَبُعٌ ، فإذا جاءَ أجلُهُ خَلَّوا بینَه و بینَ أجلِهِ . (14)
عنه علیه السلام :کفی بالأجلِ حارِسا . (15)
عنه علیه السلام :الأجَلُ حِصْنٌ حَصِینٌ . (16)
التوحید عن سعیدِّ بنِ وَهبٍ:کُنّا مَعَ سعیدِ بنِ قیسٍ بصِفّینَ لَیلاً، و الصَّفّانِ یَنْظُرُ کُلُّ واحدٍ مِنهما إلی صاحبِهِ،حتّی جاءَ أمیرُ المؤمنینَ علیه السلام ، فنَزَلْنا علی فِنائهِ ، فقالَ لَه سعیدُ بنُ قیسٍ : أ فی هذهِ السّاعةِ یا أمیرَ المؤمنینَ! أ ما خِفْتَ شیئا ؟! قالَ : و أیَّ شیءٍ أخافُ ؟! إنَّه لیسَ مِن أحدٍ إلاّ و مَعَه مَلَکانِ مُوَکّلانِ بهِ أنْ یَقعَ فی بئرٍ أو تَضُرَّ بهِ دابّةٌ أو یَتَردّی مِن جبلٍ، حتّی یأتیَهُ القَدَرُ ؛ فإذا أتی القدَرُ خلَّوا بَینَهُ و بَینَهُ . (17)
17
ص :50
اجل، دژی استوار
قرآن:
«و هیچ کس جز به فرمان خدا نمی میرد، مهلتی است تعیین شده».
الکتاب
«می گویند: اگر ما را در این کار اختیاری بود، این جا کشته نمی شدیم. بگو: اگر در خانه های خود هم بودید، کسانی که کشته شدن بر آنها مقرّر شده بود قطعا [با پای خود] به سوی قتلگاههای خویش می رفتند».
«و خدا شما را از خاک و سپس از نطفه آفرید، آن گاه جفتهای یکدیگر قرارتان داد. هیچ زنی آبستن نمی شود و نمی زاید مگر به علم او. و عمر هیچ سالخورده ای به درازا نمی کشد و از عمر کسی کاسته نمی گردد جز آن که همه در کتابی نوشته شده است. و این کارها بر خداوند آسان است».
حدیث:
امام علی علیه السلام :هر انسانی دو فرشته نگاهبان دارد، لیک هر گاه تقدیر فرا رسد ، او را با آن تنها می گذارند. همانا اجل ، حفاظی استوار است.
امام علی علیه السلام_ چون او را از کشته شدن ناگهانی (ترور شدن) ترساندند _فرمود : خداوند برای من حفاظی محکم قرار داده است و چون روز [مرگ ]من فرا رسد، آن حفاظ کنار می رود و مرا تسلیم [مرگ ]می کند. در آن هنگام، نه تیر به خطا می رود و نه زخم بهبود می یابد.
امام علی علیه السلام :نگاهبانیِ اجل کافی است. هیچ کس نیست مگر آن که نگهبانانی از سوی خداوند بر او گماشته اند که نمی گذارند در چاهی بیفتد یا دیواری بر سر او آوار شود یا خوراک درنده ای گردد، اما چون اجلش فرا رسد او را با اجلش تنها می گذارند .
امام علی علیه السلام :نگهبانی اجل، کافی است.
امام علی علیه السلام :اجل ، دژی استوار است.
التوحید_ به نقل از سعید بن وهب _: شبی با سعید بن قیس در صفّین بودیم و هر یک از دو سپاه، دیگری را زیر نظر داشت. تا آن که امیر المؤمنین علیه السلام تشریف آورد و ما به حضور آن حضرت رسیدیم. سعید بن قیس به ایشان گفت: در این ساعت شب، ای امیر مؤمنان؟ از چیزی نهراسیدی؟! فرمود: از چه بهراسم؟! هیچ انسانی نیست مگر آن که دو فرشته بر او گماشته اند ، تا در چاهی نیفتد یا جانوری به او گزندی نرساند یا از کوهی سقوط نکند تا آن که تقدیرش فرا رسد و چون تقدیرش فرا رسد او را با تقدیرش تنها می گذارند.
ص :51
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :إنّ لکلِّ شیءٍ مُدّةً و أجَلاً . (1)
عنه علیه السلام :إنّ لکلٍّ أجلاً لا یَعْدُوهُ . (2)
عنه علیه السلام :جَعلَ اللّهُ لکلِّ شیءٍ قَدْرا، و لکلِّ قَدْرٍ أجَلاً . (3)
18
هر پدیده ای اجلی دارد
امام علی علیه السلام :هر چیزی را مدتی است و اجلی.
امام علی علیه السلام :برای هر چیزی اجلی است که از آن در نمی گذرد.
امام علی علیه السلام :خداوند برای هر چیزی اندازه ای گذاشته است و برای هر اندازه ای، اجلی و سرآمدی.
ص :52
وَ لِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا ج_اءَ أَجَلُهُ_مْ لا یَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا یَسْتَقْدِمُونَ» . (1)
وَ ما أَهْلَکْنا مِنْ قَرْیَةٍ إِلاّ وَ لَها کِتَابٌ مَعْلُومٌ * ما تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَ ما یَسْتَأْخِرُونَ» . (2)
(انظر) النحل : 61 ، طه : 129 ، العنکبوت : 5 ، الشوری : 14 ، المؤمنون : 43.
19
هر امّتی اجلی دارد
قرآن:
«هر امّتی را اجلی است و چون اجلشان در رسد نه ساعتی از آن تأخیر می کنند و نه پیشی می گیرند».
«هیچ قریه ای را هلاک نکردیم مگر آن که اجل معیّنی داشتند. هیچ امّتی از اجل خویش نه پیش می افتد و نه پس می ماند».
الکتاب:
هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ طِینٍ ثُمَّ قَضَی أَجَلاً وَ أَجَلٌ مُسَمّیً عِنْدَهُ ثُمَّ أَنْتُمْ تَمْتَرُونَ» . (3)
الحدیث:
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام_ فی تفسیرِ الآیةِ _: الأجلُ الّذی غَیرُ مُسمّی مَوقوفٌ ، یُقدِّمُ مِنه ما شاءَ ، و یؤخِّرُ مِنه ما شاءَ ، و أمّا الأجَلُ المُسمّی فهُوَ الّذی یَنزِلُ مِمّا یُریدُ أنْ یکونَ مِن لیلةِ القَدْرِ إلی مِثلِها مِن قابِلٍ ، فذلک قولُ اللّهِ: «إذا جَاء أجلُهم لا یستأخِرونَ ساعةً و لا یستقدِمون» (4) . (5)
اجل معلّق و اجل قطعی
قرآن:
«اوست که شما را از گِل بیافرید و عمری مقرّر کرد و اجل حتمی نزد اوست. با این همه، شما تردید می ورزید».
حدیث:
امام صادق علیه السلام_ در تفسیر این آیه _فرمود : اجل غیر مسمّی (غیر قطعی) ، موقوف و معلّق است و به خواست خدا پس و پیش می شود . اما اجل مسمّی (قطعی)، آن است که از شب قدر تا شب قدر سال آینده مقدّر می فرماید و این است سخن خداوند که : «چون اجلشان در رسد ساعتی از آن پس و پیش نمی افتد». (6)
ص :53
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :بالصَّدَقةِ تُفْسَحُ الآجالُ . (1)
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :یَعیشُ النّاسُ بإحسانِهِم أکثرَ مِمّا یَعیشُونَ بأعمارِهِم ، و یَموتُونَ بذُنوبِهِم أکثرَ مِمّا یَموتُونَ بآجالِهِم . (2)
(انظر) العُمر : باب 2886.
21
آنچه اجل معلّق را دور می کند
امام علی علیه السلام :با صدقه دادن ، عمرها طولانی می شود.
امام صادق علیه السلام :مردم بیش از آن که با عمر خود زندگی کنند ، با احسان و نیکوکاری خویش می زیند. و بیش از آن که به سبب فرا رسیدن اجل خود بمیرند ، بر اثر گناهان خویش می میرند .
ص :54
الکتاب:
«وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالاْخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ» . (1)
«ما کانَ لِنَبِیٍّ أَنْ یَکُونَ لَهُ أَسْرَی حَتَّی یُثْخِنَ فِی الْأَرْضِ تُرِیدُونَ عَرَضَ الدُّنْیَا وَ اللّهُ یُرِیدُ الاْخِرَةَ وَ اللّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ» . (2)
«مِنْکُمْ مَنْ یُرِیدُ الدُّنْیَا وَ مِنْکُمْ مَنْ یُرِیدُ الاْخِرَةَ» . (3)
«مَنَ کَانَ یُرِیدُ حَرْثَ الاْخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِی حَرْثِهِ وَ مَنْ کَانَ یُرِیدُ حَرْثَ الدُّنْیَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَ مَا لَهُ فِی الاْخِرَةِ مِنْ نَصِیبٍ» . (4)
الحدیث:
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :ألاَ أیُّها النّاسُ ! إنَّما الدُّنیا عَرَضٌ حاضِرٌ ، یأکُلُ مِنها البَرُّ و الفاجِرُ ، و إنَّ الآخِرةَ وَعْدٌ صادِقٌ یَحکُمُ فیها مَلِکٌ قادرٌ . (5)
عنه علیه السلام :أحوالُ ال_دُّنیا تَتْ_بَعُ الاتِّفاقَ ، و أحوالُ الآخِرةِ تَتْبَعُ الاستِحْقاقَ . (6)
22
آخرت
قرآن:
«و آنان که به آنچه بر تو و پیش از تو فرو فرستاده ایم ، ایمان می آورند و به روز واپسین یقین دارند».
«برای هیچ پیامبری نسزد که اسیر بگیرد تا آنگاه که جای پای خود را در زمین محکم کند. شما متاع ناپایدار دنیا را می خواهید و خدا سرای دیگر را [برای شما ]می خواهد. و خداوند ، پیروزمند حکیم است».
«کسانی از شما دنیا را می خواهند و کسانی خواهان آخرتند».
«هر کس کِشت آخرت را بخواهد به کِشته اش می افزاییم، و هر کس کشت دنیا را بخواهد از همان به او عطا می کنیم و در آخرت نصیبی ندارد».
حدیث:
امام علی علیه السلام :هلا ای مردم! دنیا متاعی است آماده که نیکو و بد از آن می خورند، و آخرت و عده ای است راست که فرمانروایی توانا در آن روز داوری می کند.
امام علی علیه السلام :اوضاع و احوال دنیا تابع اتّفاق است ، و اوضاع و احوال آخرت تابع استحقاق.
ص :56
عنه علیه السلام :إنّ الدُّنیا قَد أدْبَرَتْ و آذنَتْ بِوَداعٍ ، و إنّ الآخِرةَ قد أقبلَتْ و أشْرَفَتْ باطّلاعٍ ، و إنَّ المِضْمارَ الیومَ و غَدا السِّباقُ . (1)
عنه علیه السلام :مَن حَرَصَ علی الآخِرةِ مَلَکَ ، مَن حَرَصَ علَی الدُّنیا هَلَکَ . (2)
عنه علیه السلام :الدُّنیا مُنْیةُ الأشْقِیاءِ، الآخِرةُ فَوزُ السُّعَداءِ . (3)
عنه علیه السلام :اجعَلْ لآخِرَتِکَ مِن دُنْیاکَ نَصیبا . (4)
عنه علیه السلام :اشغَلُوا أنفسَکُم مِن أمرِ الآخِرةِ بِما لا بُدَّ لَکُمْ مِنهُ . (5)
عنه علیه السلام :عَلَیْکَ بالآخِرَةِ تأتِکَ الدُّنیا صاغِرةً . (6)
عنه علیه السلام :إنّ الیومَ عَمَلٌ و لا حِسابَ ، و غَدا حِسابٌ و لا عَمَلَ . (7)
عنه علیه السلام :استَعِدّوا لِیَومٍ تَشْخَصُ فیهِ الأبصارُ، و تَتَدلَّهُ لِهَوْلِهِ العُقولُ ، و تَتَبلّدُ البصائرُ . (8)
عنه علیه السلام :إنّ الدُّنیا مُنقَطِعةٌ عنکَ ، و الآخِرةَ قریبةٌ منکَ . (9)
عنه علیه السلام :إنَّکُم إلی الآخِرةِ صائرونَ ، و علی اللّهِ مَعروضُونَ . (10)
امام علی علیه السلام :دنیا پشت کرده و بدرود گویان است و آخرت روی آورده و آشکار شده است. امروز، روز آمادگی است و فردا، روز پیشی گرفتن [ به بهشت].
امام علی علیه السلام :هر کس برای آخرت حرص زند آن را به دست می آورد و هر که برای دنیا حرص زند نابود می شود.
امام علی علیه السلام :دنیا آرزوی شور بختان است، و آخرت پیروزی نیکبختان.
امام علی علیه السلام :برای آخرت خود از دنیایت بهره ای بگذار.
امام علی علیه السلام :خود را به کار آخرت ، که ناگزیر از آنید مشغول کنید.
امام علی علیه السلام :به آخرت چنگ درزن، دنیا خود با خواری پیش تو خواهد آمد.
امام علی علیه السلام :امروز [روز] عمل است و نه حسابرسی و فردا حسابرسی است نه عمل.
امام علی علیه السلام :برای روزی آماده شوید که چشمها در آن خیره می ماند و خردها از هراس آن از کار می افتد و تیز بینی ها به کودنی می گراید.
امام علی علیه السلام :همانا دنیا از تو جدا شدنی و آخرت به تو نزدیک است.
امام علی علیه السلام :همانا شما به سوی آخرت روانید و در پیشگاه خداوند حاضر خواهید شد.
ص :57
الکتاب:
«انْظُرْ کَیْفَ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلَی بَعْضٍ وَ لَلاْخِرَةُ أَکْبَرُ دَرَجاتٍ وَ أَکْبَرُ تَفْضِیلاً» . (1)
«فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ جَزَاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ» . (2)
الحدیث:
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :کلُّ شیءٍ مِن الدُّنیا سَماعُهُ أعظمُ مِن عِیانهِ، و کلُّ شیءٍ مِن الآخرةِ عِیانُهُ أعظَمُ مِن سَماعِهِ، فَلْیَکْفِکُم مِن العِیانِ السَّماعُ ، و مِن الغَیبِ الخَبَرُ . (3)
عنه علیه السلام :ما المغرورُ الّذی ظَفِرَ مِن الدُّنیا بأعلی هِمّتِهِ کالآخَرِ الّذی ظَفِرَ مِن الآخرةِ بأدنی سُهْمَتِهِ . (4)
الإمامُ زینُ العابدینَ علیه السلام :مَن تَعَزّی عَنِ الدُّنیا بثوابِ الآخِرةِ فَقَد تَعَزّی عن حقیرٍ بخطیرٍ ، و أعظمُ مِن ذلکَ مَن عَدَّ فائِتَها سلامةً نالَها، و غنیمةً اُعِینَ علَیها . (5) (انظر) الجنّة : باب 554.
23
عظمت امور آخرت
قرآن:
«بنگر که چگونه برخی از ایشان را بر برخی دیگر برتری داده ایم و درجات و برتری های آخرت، برتر و بالاتر است».
«و هیچ کس، از آن چشم روشنی ای که به پاداش کارهایش برایش اندوخته اند، خبر ندارد».
حدیث:
امام علی علیه السلام :و هر چیز دنیا، شنیدن آن بزرگتر از دیدن آن است؛ و هر چیز آخرت، دیدن آن بزرگتر از شنیدن آن است. پس، به جای دیدن آخرت و مشاهده آنچه از دیدگان شما پنهان و در پس پرده غیب است، به همان شنیدن و خبر یافتن [توسط پیامبران] اکتفا کنید.
امام علی علیه السلام :فریفته ای که به بالاترین مقصود خود از دنیا رسیده است ، چونان کسی نیست که به کمترین نصیب خود از آخرت دست یافته باشد.
امام زین العابدین علیه السلام :هر که به امید پاداش آخرت در برابر دنیا شکیبایی ورزد، برای رسیدن به امری مهم در برابر امری خُرد و ناچیز صبوری کرده است و بالاتر از آن، کسی است که دست نیافتن به دنیا را مایه سلامت خود بداند و آن را غنیمتی شمرد که به چنگ آورده است.
ص :58
الکتاب:
«یا قَوْمِ إِنَّمَا هذِهِ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا مَتَاعٌ وَ إِنَّ الاْخِرَةَ هِیَ دَارُ القَرَارِ» . (1)
الحدیث:
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :مَن عَمَّر دارَ إقامتِهِ فهُوَ العاقلُ . (2)
عنه علیه السلام :الدُّنیا أمَدٌ ، الآخِرَةُ أبَدٌ . (3)
عنه علیه السلام :الآخرةُ دارُ مُسْتَقَرِّکُم ، فجَهِّزوا إلَیها ما یَبقی لَکُم . (4)
عنه علیه السلام :اجْعَلوا _ عبادَ اللّهِ _ اجتهادَکُمْ فی هذِه الدُّنیا التَّزَوُّدَ مِن یومِها القَصیرِ لیومِ الآخِرةِ الطّویلِ ؛ فإنَّها دارُ عَمَلٍ ، و الآخِرةُ دارُ القَرارِ و الجَزاءِ . (5)
عنه علیه السلام :إنّما الدُّنیا دارُ مَجازٍ ، و الآخِرةُ دارُ قَرارٍ ، فَخُذُوا مِن مَمَرّکُم لِمَقَرِّکُم . (6)
24
آخرت ، سرای بقاست
قرآن:
«ای قوم من! این زندگی دنیا کالایی بیش نیست. و این آخرت است که سرای بقاست».
حدیث:
امام علی علیه السلام :کسی که سرای ماندگاری خود را آباد سازد ، خردمند است.
امام علی علیه السلام :دنیا تمام شدنی است، آخرت همیشگی است.
امام علی علیه السلام :آخرت جایگاه همیشگی شماست؛ پس آنچه را برای شما باقی می ماند برای آخرت فراهم آورید.
امام علی علیه السلام :بندگان خدا! بکوشید تا از چند روزه دنیا برای آخرت که دوره اش دراز و طولانی است، توشه برگیرید؛ چه، دنیا سرای عمل است و آخرت سرای بقا و جزا .
امام علی علیه السلام :همانا دنیا سرای گذر است و آخرت سرای ماندن؛ پس، از گذرگاه خود برای اقامتگاهتان توشه برگیرید.
ص :59
عنه علیه السلام :إیّاکَ أَنْ تُخْدَعَ عَن دارِ القَرارِ . (1)
عنه علیه السلام :غایةُ الآخِرةِ البَقاءُ . (2)
عنه علیه السلام :لِکُلِّ شیءٍ مِن الآخرةِ خُلودٌ و بَقاءٌ . (3)
عنه علیه السلام :مَن سعی لدارِ إقامتِهِ خَلُصَ عملُهُ، و کَثُرَ وَجَلُهُ . (4)
امام علی علیه السلام :مبادا از سرای باقی غافل بمانی.
امام علی علیه السلام :غایت آخرت ، بقاست.
امام علی علیه السلام :همه چیز آخرت، جاوید و ماندگار است.
امام علی علیه السلام :هر که برای سرای ماندگاری خویش بکوشد ، عملش خالص می شود و بیمش [از خدا ]بسیار می گردد.
الکتاب:
«وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الاْخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ» . (5)
الحدیث:
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :یا عَجَبا کُلَّ العَجَبِ للمُصَدِّقِ بِدارِ الحَیَوانِ وَ هُو یَسعی لدارِ الغُرور ! (6)
الإمامُ زینُ العابدینَ علیه السلام :الدُّنیا سِنَةٌ و الآخِرةُ یَقَظةٌ ، و نحنُ بینَهما أضْغاثُ أحلامٍ . (7)
(انظر) الحیاة : باب 979.
25
آخرت ، سرای زندگانی
قرآن:
«این زندگانی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازی نیست. زندگانی واقعی ، سرای آخرت است، اگر می دانستند».
حدیث:
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :وه چه شگفت است از کسی که سرای زندگانی (آخرت) را باور دارد و با این حال برای سرای فریبنده (دنیا) تکاپو می کند!
امام زین العابدین علیه السلام :دنیا غنودن است و آخرت بیداری و ما در میان آن دو خوابهایی آشفته ایم.
ص :60
الکتاب
«قُلْ مَتَاعُ الدُّنْیَا قَلِیلٌ وَ الاْخِرَةُ خَیْرٌ لِمَنِ اتَّقی» . (1)
«بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیَا* وَ الاْخِرَةُ خَیْرٌ و أبْقَی» . (2)
الحدیث
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :إنَّ اللّهَ تَعَالی یُعطی الدُّنیا علی نِیّةِ الآخِرةِ ، و أبی أنْ یُعطیَ الآخرةَ علی نِیّةِ الدُّنیا . (3)
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :مَنِ ابتاعَ آخِرتَهُ بِدُنیاهُ رَبِحَهُما، مَنْ باعَ آخِرتَهُ بِدُنیاهُ خَسِرَهُما . (4)
عنه علیه السلام :لَیسَ عنِ الآخرةِ عِوَضٌ ، و لَیستِ الدُّنیا للنَّفْسِ بِثَمَنٍ . (5)
عنه علیه السلام :مَن عَمَّرَ دُنیاهُ خَرَّبَ مآلَهُ ، مَن عَمّرَ آخِرتَه بَلَغَ آمالَهُ . (6)
26
برتری آخرت
قرآن:
«بگو: کالای دنیا اندک است و آخرت برای کسی که تقوا داشته باشد بهتر است».
«بلکه زندگی دنیا را بر می گزینند، در حالی که آخرت بهتر و ماندگارتر است».
حدیث:
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند متعال دنیا را با نیّت آخرت [به آدمی ]می دهد اما از دادن آخرت با نیّت دنیا اِبا دارد.
امام علی علیه السلام :کسی که آخرت خویش را در قبال دنیای خود بخرد، هر دو را به دست آورده و هر که آخرت خود را به دنیایش بفروشد، هر دو را از دست داده است.
امام علی علیه السلام :آخرت، هیچ جایگزینی ندارد، و دنیا بهای جان [آدمی ]نیست.
امام علی علیه السلام :هر که دنیای خویش را آباد سازد، آخرت خود را ویران می کند و هر که آخرت خویش را آباد سازد به آرزوهای خود می رسد.
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :إنّ اللّهَ تبارکَ و تعالی یُبغِضُ کلَّ عالِمٍ بالدُّنیا جاهلٍ بالآخِرةِ . (8)
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :ذِکرُ الآخرةِ دَواءٌ و شِفاءٌ ، ذِکرُ الدُّنیا أدْوَأُ الأدواءِ . (9)
عنه علیه السلام :مَن أکثَرَ مِن ذِکرِ الآخِرةِ قَلَّتْ مَعصیتُهُ . (10)
عنه علیه السلام_ فی ذکرِ عَمرو بنِ العاصِ _: أمَا و اللّه ، إنّی لَیَمْنَعُنی مِنَ اللَّعِبِ ذِکرُ المَوتِ ، و إنَّهُ لَیَمنعُهُ مِن قولِ الحقِّ نِسْیانُ الآخِرةِ . (11)
27
یاد آخرت
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند تبارک و تعالی کسی را که دنیاشناس و آخرت نشناس باشد، دشمن می دارد.
امام علی علیه السلام :یاد آخرت دارو و درمان است ، یاد دنیا بدترین درد و بیماری.
امام علی علیه السلام :هر کس که زیاد به یاد آخرت باشد، کمتر گناه می کند.
امام علی علیه السلام_ درباره عمرو بن عاص _فرمود : به خدا سوگند ، یاد مرگ ، مرا از شوخی و بازی باز می دارد و فراموشی آخرت، او را از گفتن حق باز می دارد.
ص :61
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :اعمَلْ لِدُنیاکَ کأنّکَ تَعیشُ أبدا ، و اعمَلْ لآخرتِکَ کأنّکَ تَموتُ غَدا . (1)
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :جاهِدْ نفسَکَ، و اعمَلْ للآخِرةِ جُهْدَکَ . (2)
عنه علیه السلام :اصْرِفْ إلی الآخِرةِ وَجهَکَ ، و اجعَلْ للّهِ جِدَّکَ . (3)
عنه علیه السلام :إنّکَ مَخلوقٌ للآخِرةِ فاعمَلْ لها ، إنّکَ لَم تُخْلَقْ للدُّنیا فازْهَدْ فِیها . (4)
28
کار برای آخرت
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :برای دنیای خود چنان کار کن که گویی تا ابد زنده ای، و برای آخرتت چنان کار کن که گویی همین فردا خواهی مُرد.
امام علی علیه السلام :با نفس خویش بستیز و توان و کوشش خود را برای آخرت به کار گیر.
امام علی علیه السلام :به آخرت روی آر و توان و کوشش خود را برای خدا قرار ده .
امام علی علیه السلام :تو برای آخرت آفریده شده ای؛ پس، برای آن کار کن. برای دنیا آفریده نشده ای؛ پس، از آن روی برتاب.
ص :62
عنه علیه السلام :إنَّکُم إلَی الاهتِمامِ بِما یَصْحَبُکُم إلَی الآخِرةِ أحْوَجُ مِنکُم إلی کُلِّ ما یَصْحَبُکُم مِن الدُّنیا . (1)
عنه علیه السلام :فَلْیَصْدُقْ رائدٌ أهلَهُ ، وَ لیُحْضِرْ عَقلَهُ، وَ لیَکُنْ مِن أبناءِ الآخِرةِ ؛ فمِنها قَدِمَ و إلَیها یَنْقَلِبُ . (2)
عنه علیه السلام :کُنْ فِی الدُّنیا بِبَدَنِکَ ، و فِی الآخِرةِ بِقَلبِکَ و عَمَلِکَ . (3)
عنه علیه السلام :کیفَ یَعمَلُ للآخِرَةِ المَشْغولُ بِالدُّنیا ؟ ! (4)
عنه علیه السلام :لا یَنفَعُ العَمَلُ للآخِرَةِ مَعَ الرَّغبَةِ فِی الدُّنیا . (5)
عنه علیه السلام :اجعَلْ هَمَّکَ لِمَعادِکَ تَصْلُحْ . (6)
عنه علیه السلام :استَفْرِغْ جُهدَکَ لِمَعادِکَ تُصْلِحْ مَثْواکَ . (7)
امام علی علیه السلام :شما به همّت گماردن درباره آنچه تا آخرت همراهی تان می کند، نیازمندترید تا به همه آنچه در دنیا ملازم و همراه شماست.
امام علی علیه السلام :پیشرو (8) باید به افراد خود راست بگوید، و باید خرد خویش را به کار گیرد، و باید از فرزندان آخرت باشد؛ زیرا از آن جا آمده و بدانجا باز می گردد.
امام علی علیه السلام :با پیکر خود در دنیا باش و با دل و عَمَلت در آخرت.
امام علی علیه السلام :کسی که سرگرم دنیاست ، چگونه می تواند برای آخرت کار کند؟
امام علی علیه السلام :با رغبت به دنیا، کار برای آخرت بی فایده است.
امام علی علیه السلام :کوشش و همّت خود را برای آخرتت صرف کن، تا سامان یابی .
امام علی علیه السلام :کوشش خود را برای معادت به کار گیر، تا قرارگاهت را سامان دهی .
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :مَن أصبَحَ و أمسی و الآخِرةُ أکبرُ هَمِّهِ جَعلَ اللّهُ الغِنی فی قلبِهِ، و جَمَع لَه
أمرَهُ، و لَم یَخرُج مِن الدُّنیا حتّی یَستکمِلَ رزقَهُ . و مَن أصبحَ و أمسَی و الدُّنیا أکبرُ هَمِّهِ جَعَلَ اللّهُ الفَقْرَ بینَ عینَیهِ، و شتَّتَ علَیهِ أمْرَه، و لَم یَنَلْ مِن الدُّنیا إلاّ ما قُسِمَ لَهُ . (9)
عنه صلی الله علیه و آله :مَن کانتِ الآخِرةُ همَّهُ جَمَعَ اللّهُ شَمْلَهُ، و جَعَلَ غِناهُ بینَ عَینَیهِ، و أتَتْهُ الدُّنیا و هیَ راغِمةٌ . و مَن کانتِ الدّنیا هَمَّهُ فَرَّقَ اللّهُ شَمْلَهُ و جَعَلَ فَقْرَهُ بینَ عینَیهِ و لَم یأتِهِ مِن الدُّنیا إلاّ ما کَتَب لَهُ . (10)
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :مَن جَعَلَ کلَّ همِّهِ لآخرتِهِ ظَفِرَ بالمَأمولِ . (11)
29
اهتمام ورزیدن به آخرت
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر آن کس که در شب و روز، بزرگترین همّش آخرت باشد ، خداوند
بی نیازی را در دل او جای می دهد و کارش را سامان می بخشد و از دنیا نمی رود مگر وقتی که روزی اش را کامل دریافت کرده باشد. و هر آن کس که شب و روز، بزرگترین همّش دنیا باشد، خداوند فقر را در بین دو چشم او قرار می دهد (همیشه چشمش گرسنه دنیا است) و کارش را پریشان می سازد و از دنیا به چیزی بیش از قسمت خود نمی رسد.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس که آخرتْ همّ و غم او باشد خداوند امور او را به سامان می آورد و بی نیازی را در بین دو چشم او قرار می دهد و دنیا علی رغم میلِ خود نزد او می رود. و هر کس که دنیا همّ و غمش باشد خداوند امورش را از هم می پاشد و فقر را در بین دو چشم او قرار می دهد و از دنیا جز آنچه خداوند برایش مقدّر داشته نصیبش نمی شود.
امام علی علیه السلام :هر که تمام همّ و غم خود را آخرتش قرار دهد به آرزوی(آخرت)می رسد.
ص :63
الکتاب:
«تِلْکَ الدَّارُ الاْخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَسَادا» . (1)
الحدیث:
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :اُوصیکُم بتقوی اللّهِ و اُوصی اللّهَ بکم _ إنّی لَکُم نذیرٌ مُبین _ أنْ لا تَعْلُوا علی اللّهِ فی عبادِهِ و بلادِهِ، فإنّ اللّهَ تعالی قالَ لی و لَکُم : «تلکَ الدّارُ الآخرةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَسَادا» . (2)
30
خصوصیّات اهل آخرت
قرآن:
«آن سرای آخرت را از آنِ کسانی می کنیم که در زمین خواهان برتری جویی و تباهکاری نیستند».
حدیث:
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :شما را به پروای الهی سفارش می کنم و سفارشِ شما را به خدا می کنم _ که من برای شما هشدار دهنده ای آشکار گویم _ که در میان بندگان و سرزمینهای خداوند بر او برتری نجویید؛ زیرا خداوند متعال برای من و شما [چنین ]فرموده است: «آن سرای آخرت را آنِ کسانی می کنیم که در زمین ، خواهان برتری جویی و تباهکاری نیستند».
ص :64
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :فلَمّا نَهَضْتُ بالأمرِ نَکَثتْ طائفةٌ و مَرَقَتْ اُخری و قَسَطَ آخَرونَ، کأنّهُم لَم یَسمعوا اللّهَ سبحانه یقولُ : «تلکَ الدّارُ الآخِرَةُ نَجْعَلُها للّذین لا یُرِیدُونَ عُلُوّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَسَادا» ! بلی و اللّهِ، لَقد سَمِعُوها و وَعَوها ، و لکنَّهم حَلِیَتِ الدُّنیا فی أعیُنِهِم و راقَهُم زِبْرِجُها . (1)
عنه علیه السلام_ فی قولِهِ تعالی: «تلک الدّارُ الآخرةُ ......... » _: نزلتْ هذهِ الآیةُ فی أهلِ العَدلِ و التَّواضُعِ مِن الوُلاةِ ، و أهلِ القُدْرةِ مِن سائرِ النّاسِ . (2)
عنه علیه السلام :إنّ الرّجُلَ لَیُعْجِبُهُ شِراکُ نَعْلِهِ فیَدْخُلُ فی هذهِ الآیةِ «تلک الدّارُ الآخرةُ ......... » . (3)
عنه علیه السلام :إنّ الرّجلَ لَیُعجِبُهُ أنْ یَکونَ شِراکُ نَعْلِهِ أجْوَدَ مِن شِراکِ نَعلِ صاحبِهِ، فیَدْخُلُ تحتَها . (4)
امام علی علیه السلام :چون خلافت را به دست گرفتم ، گروهی پیمان شکستند و گروهی از دین خارج شدند و دسته ای دیگر ستم پیشه کردند؛ گویی این سخن خداوند سبحان را نشنیدند که «آن سرای آخرت را برای کسانی قرار می دهیم که در زمین ، خواهان برتری جویی و تباهکاری نیستند» . آری، سوگند به خدا که آن را شنیدند و فهمیدند، اما دنیا در چشم آنها زیبا شد و زیب و زیورهای آن خوشایندشان گردید.
امام علی علیه السلام_ درباره آیه «آن سرای آخرت ......... » _فرمود : این آیه درباره حکمرانان دادگر و فروتن و دیگر صاحبان قدرت نازل شده است.
امام علی علیه السلام :اگر حتّی بند کفشِ آدمی او را سرخوش کند، مشمول آیه «آن سرای آخرت ......... » می شود.
امام علی علیه السلام :اگر انسان از این که بند کفش او از بند کفش دوستش بهتر است سرخوش شود، مشمول این آیه می شود.
ص :65
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام_ فی قولهِ تعالی: «عُلُوّا فی الأرضِ و لا فَسادا» _: العُلُوّ : الشَّرَفُ ، و الفسادُ : النِّساءُ . (1)
تفسیر القمّی عن حَفْصَ بنِ غِیاثٍ:قالَ أبو عبدِ اللّهِ علیه السلام : یا حَفْصُ، ما مَنزلةُ الدُّنیا مِن نَفْسی إلاّ بمَنزلةِ المِیتةِ، إذا اضْطُرِرْتُ إلَیها أکَلْتُ مِنها ......... ثُمَّ تلا قولَهُ : «تلک ال_دّارُ الآخِرة نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَسَادا وَ العَاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ» الآیة ، و جَعلَ یَبکی و یقولُ : ذَهبَتْ و اللّهِ الأم_انیُّ عِندَ هذِهِ الآیةِ . (2)
امام صادق علیه السلام_ درباره آیه «علوّا فی الأرض و لا فسادا» _فرمود : منظور از «علوّ» ، بزرگی و فخر فروشی است و منظور از «فساد» ، زنان.
تفسیر القمّی_ به نقل از حفص بن غیاث _: امام صادق علیه السلام فرمود: «ای حفص! دنیا در نظر من چونان مردار است که هرگاه ناچار شدم ، از آن می خورم ......... ». آن گاه آیه «آن سرای آخرت را از آنِ کسانی می کنیم که در زمین ، خواهان برتری جویی و تباهکاری نیستند و فرجام [خوش] ، از آنِ پرهیزگاران است» را تلاوت نمود و شروع به گریستن کرد و فرمود: «سوگند به خدا که با این آیه همه آرزوها بر باد رفت».
ص :66
الکتاب:
«إِنَّما الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَ اتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ» . (1)
الحدیث:
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :المؤمنونَ إخْوَةٌ، تَتَکافی دِماؤهُم، وَ هُمْ یَدٌ علی مَن سِواهُم ، یَسْعی بذِمّتِهم أدناهُم . (2)
عنه صلی الله علیه و آله :إنّ المؤمنَ لَیَسْکُنُ إلَی المؤمنِ کما یَسْکُنُ قلبُ الظَّمآنِ إلَی الماءِ البارِدِ . (3)
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :رُبَّ أخٍ لَم تَلِدْهُ اُمُّکَ . (4)
عنه علیه السلام :یا کُمَیلُ ، المؤمنونَ إخْوَةٌ ، و لا شیءَ آثَرَ عندَ کُلِّ أخٍ مِن أخیهِ . (5)
الإمامُ الباقرُ علیه السلام :المؤمنُ أخو المؤمِن لأبیهِ و اُمِّهِ . (6)
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :إنّما المؤمنونَ إخْوَةٌ بنو أبٍ و اُمٍّ، و إذا ضَرَبَ علی رَجُلٍ مِنهُم عِرْقٌ سَهِرَ لَه الآخَرونَ . (7)
31
مؤمن برادر مؤمن است
قرآن:
«همانا مؤمنان با هم برادرند؛ پس میان برادرانتان آشتی دهید و از خدا پروا کنید، باشد که بر شما رحمت آورد».
حدیث:
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمنان برادرند، خونشان برابر است، در برابر دیگران یکدستند و کمترین آنها [می تواند ]کسی را به امان و زنهار همه شان درآورد.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمن با مؤمن آرام می گیرد، چنان که جگرِ تشنه با آبِ سرد.
امام علی علیه السلام :بسی برادر که مادرت او را نزاد.
امام علی علیه السلام :ای کمیل! مؤمنان با هم برادرند و برای برادر چیزی مقدّم تر از برادر نیست.
امام باقر علیه السلام :مؤمن برادر تنی مؤمن است .
امام صادق علیه السلام :همانا مؤمنان برادران یکدیگر و فرزندان یک پدر و مادرند. و اگر رگی از یکی از آنان [به ناراحتی ]بجنبد دیگران به خاطر او، شب را نمی خوابند.
ص :68
عنه علیه السلام :المُؤمنُ أخو المؤمنِ ، عَینُهُ و دَلیلُهُ ، لا یَخونُهُ ، و لا یَظْلِمُهُ ، و لا یَغُشُّهُ ، و لا یَعِدُهُ عِدَةً فیَخْلِفَهُ . (1)
عنه علیه السلام :المؤمنُ أخو المؤمنِ کالجَسَدِ الواحدِ، إنِ اشتکَی شیئا مِنهُ وَجَدَ ألمَ ذلکَ فی سائرِ جسدِهِ ، و أرواحُهُما مِن رُوحٍ واحدةٍ . (2)
عنه علیه السلام :لکلِّ شیءٍ شیءٌ یَستریحُ إلَیهِ، و إنَّ المؤمنَ یَستریحُ إلی أخیهِ المؤمنِ کما یَستریحُ الطَّیْرُ إلی شَکْلِهِ . (3)
امام صادق علیه السلام :مؤمن برادر مؤمن است، چشم او و راهنمای اوست. به او خیانت نمی کند، به او ستم نمی کند، کلاه سرش نمی گذارد، و به او و عده ای نمی دهد که بدان عمل نکند.
امام صادق علیه السلام :مؤمن برادر مؤمن است، همچون یک پیکر که هرگاه عضوی از آن به درد آید دیگر اندامها آن درد را حس می کنند؛ ارواح آنها از یک روح است.
امام صادق علیه السلام :هر چیزی با چیزی آرام می گیرد و مؤمن با برادر مؤمن خود آرامش می یابد چنان که پرنده با همجنس خود آرام می گیرد.
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :استکْثِروا مِن الإخوانِ ؛ فإنَّ لکلِّ مؤمنٍ شَفاعةً یومَ القیامةِ . (5)
عنه صلی الله علیه و آله :مَن جَدَّدَ أخا فی الإسلامِ بنی اللّهُ له بُرْجا فی الجَنّةِ . (6)
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :أعجَزُ النّاسِ مَن عَجَزَ عنِ اکتسابِ الإخوانِ ، و أعجَزُ مِنهُ مَن ضَیّعَ مَن ظَفِرَ بهِ مِنهُم . (7)
32
افزودن بر شمار برادران
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بر شمار برادران خود بیفزایید؛ زیرا در روز قیامت هر مؤمنی را شفاعتی است.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس برادر مسلمان جدیدی برگزیند ، خداوند در بهشت برای او برجی بنا می نهد.
امام علی علیه السلام :نا توانترین مردم کسی است که از به دست آوردن دوستان و برادران ناتوان باشد و نا توان تر از او کسی است که برادران به دست آورده را از دست بدهد.
ص :69
عنه علیه السلام :أخٌ تَستَفیدُهُ خَیْرٌ مِن أخٍ تَستَزیدُهُ . (1)
عنه علیه السلام :لا تَستکثِرَنَّ مِن إخوانِ الدُّنیا، فإنکَ إن عَجَزتَ عَنْهُم تَحَوّلوا أعداءً و إنَّ مَثَلَهُم کَمَثلِ النّارِ، کَثیرُها یُحرِقُ و قَلیلُها یَنفَعُ . (2)
عنه علیه السلام :عَلَیکَ بإخوانِ الصِّدْقِ فأکْثِرْ مِنِ اکتِسابِهِم؛ فإنَّهُم عُدّةٌ عِندَ الرَّخاءِ ، و جُنّةٌ عِندَ البَلاءِ . (3)
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :مَن لَم یَرغَبْ فی الاستِکْثارِ مِن الإخوانِ ابتُلیَ بالخُسْرانِ . (4)
عنه علیه السلام :المَرءُ کثیرٌ بأخیهِ . (5)
امام علی علیه السلام :برادری که از او بهره ببری بهتر از برادری است که تنها بر شمار برادرانت می افزاید.
امام علی علیه السلام :بر شمار برادران دنیایی میفزای که اگر از برآوردن نیازهایشان درمانده شوی، دشمنت می گردند. حکایت آنان، حکایت آتش است که بسیارِ آن می سوزاند و کمِ آن سود می رساند.
امام علی علیه السلام :در پی دوستان راستین باش و بر شمارشان بیفزای که آنان ذخیره دوران آسایش و سپر روزگار بلایند!
امام صادق علیه السلام :هر که خواهان افزایش شمار برادران نباشد ، به زیان گرفتار می آید.
امام صادق علیه السلام :انسان به وسیله برادر [و دوستان ]خود فزونی می یابد.
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :ألاَ و إنّ وُدَّ المؤمنِ مِن أعظَمِ سَبَبِ الإیمانِ . (7)
عنه صلی الله علیه و آله :ألا و إنّ المؤمنَینِ إذا تَحابّا فی اللّهِ عزّ و جلّ و تَصافَیا فی اللّهِ کانا کالجَسَدِ الواحدِ : إذا اشتکی أحدُهُما مِن جسَدِهِ مَوْضِعا وجَدَ الآخرُ ألَمَ ذلکَ المَوْضعِ . (8)
33
دوست داشتن برادران
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هان! دوست داشتن مؤمن یکی از بزرگترین اسباب ایمان است.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بدانید که اگر مؤمنان به خاطر خداوند عزّ و جلّ به هم مهر ورزند و برای خدا صادقانه دوستی کنند چونان یک پیکرند، که هرگاه جایی از پیکر یکی به درد آید،دیگری در همان جا احساس درد می کند.
ص :70
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :لا یکونُ أخوکَ أقوی مِنکَ علی مَودّتِهِ . (1)
عنه علیه السلام :یا کُمَیلُ ، إن لَم تُحِبَّ أخاکَ فلَسْتَ أخاهُ . (2)
عنه علیه السلام :أحْبِبِ الإخْوانَ علی قَدْرِ التَّقْوی . (3)
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :حُبُّ الأبرارِ للأبرارِ ثَوابٌ للأبرارِ ، و حُبُّ الفُجّارِ للأبرارِ فضیلةٌ للأبرارِ، و بُغْضُ الفُجّارِ للأبرارِ زَینٌ للأبرارِ ، و بُغْضُ الأبرارِ للفُجّارِ خِزْیٌ علَی الفُجّارِ . (4)
عنه علیه السلام :مِن حُبِّ الرَّجلِ دِینَه حبُّهُ أخَاهُ . (5)
امام علی علیه السلام :برادرت در دوستی اش [نسبت به تو ]از تو قویتر نباشد.
امام علی علیه السلام :ای کمیل! اگر برادرت را دوست نداشته باشی برادر او نیستی.
امام علی علیه السلام :برادران را به اندازه پرهیزگاری آنان دوست بدار.
امام صادق علیه السلام :محبت ورزیدن نیکان به یکدیگر ، پاداشی است برای نیکوکاران و مهر ورزی بَدان به نیکان، فضیلتی است برای نیکان و دشمنی بَدان با نیکان ، زیور نیکان است و دشمنی ورزیدن نیکان با بدان، مایه خواری و رسوایی بدان است.
امام صادق علیه السلام :از نشانه های دین دوستی آدمی این است که برادرش را دوست داشته باشد.
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :لا تُضِیعَنَّ حقَّ أخیکَ اتّکالاً علی ما بینَک و بینَه؛ فإنّه لَیسَ لکَ بأخٍ مَن أضَعْتَ حقَّهُ . (6)
عنه علیه السلام :العِتابُ حَیاةُ المَوَدّةِ . (7)
الإمامُ زینُ العابدینَ علیه السلام :احفَظْ علَیکَ لسانَکَ تَمْلِکْ بهِ إخوانَکَ . (8)
34
آنچه دوستی را پایدار می کند
امام علی علیه السلام :هیچ گاه حقّ برادرت را، به اعتماد روابط دوستانه ای که با او داری ضایع مگردان؛ چه، آن کس که حقّ او را ضایع می کنی دیگر برادرت نیست.
امام علی علیه السلام :گلایه کردن مایه حیات دوستی است.
امام زین العابدین علیه السلام :زبانت را نگه دار تا برادرانت را نگه داری.
ص :71
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :قالَ الحارثُ الأعورُ لأمیرِ المؤمنینَ علیه السلام : یا أمیرَ المؤمنینَ، أنا و اللّهِ اُحِبُّکَ، فقالَ لَه: یا حارثُ، أمَا إذا أحبَبْتَنی فلا تُخاصِمْنی، و لا تُلاعِبْنی، و لا تُجارِینی (1) ، و لا تُمازِحْنی، و لا تُواضِعْنی ، و لا تُرافِعْنی. (2)
عنه علیه السلام :لا تُذهبِ الحِشْمَةَ بینَکَ و بینَ أخیکَ و أبْقِ مِنها ؛ فإنّ ذَهابَ الحِشْمَةِ ذَهابُ الحیاءِ ، و بَقاءُ الحِشمةِ بَقاءُ المودّةِ . (3)
عنه علیه السلام :یا بنَ النُّعمان ، إنْ أردتَ أن یَصْفُوَ لکَ وُدُّ أخیکَ فلا تُمازِحَنَّهُ، و لا تُمارِیَنَّهُ ، و لا تُباهِیَنَّهُ ، و لا تُشارَّنَّهُ . (4)
عنه علیه السلام :تَحتاجُ الإخْوةُ فیما بَیْنَهُم إلی ثلاثةِ أشیاءَ ، فإنِ استَعمَلُوها و إلاّ تَبایَنُوا و تَباغَضُوا، و هی : التَّناصُفُ ، و التَّراحُمُ ، و نَفْیُ الحَسَدِ . (5)
امام صادق علیه السلام :حارث اعور به امیر المؤمنین عرض کرد: ای امیر مؤمنان! به خدا سوگند که دوستت می دارم. حضرت فرمود: ای حارث! اگر واقعا مرا دوست داری پس سعی کن با من مشاجره نکنی، مرا به بازی نگیری، برای خودنمایی با من بحث نکنی، (7) با من شوخی نکنی و مرا از آنچه هستم فروتر و یا فراتر نبری.
امام صادق علیه السلام :ادب و حرمت میان خود و برادرت را از بین نبر و آن را نگه دار؛ زیرا با از بین رفتن ادب و حرمت، حیا نیز از میان می رود و نگه داشتن ادب و حرمت، مایه پایداری دوستی است.
امام صادق علیه السلام :ای پسر نعمان! اگر می خواهی محبّت برادرت برای تو خالص باشد، هرگز با او شوخی [بیجا ]مکن، از جدال با او بپرهیز، بر او فخر مفروش، و با او ستیزه مکن.
امام صادق علیه السلام :برادران در میان خود به سه چیز نیازمندند که اگر به کار بندند دوستی می پاید و گرنه از یکدیگر جدا و دشمن هم می شوند. آن سه چیز اینهاست: انصاف با یکدیگر، مهربانی با یکدیگر ، و حسد نبردن به هم.
ص :72
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :ما استَفادَ امرؤٌ مسلمٌ فائدةً بعدَ فائدةِ الإسلام مثلَ أخٍ یَستَفیدُهُ فی اللّهِ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله :النَّظَرُ إلی الأخِ تَوَدُّهُ فی اللّهِ عزّ و جلّ عِبادَةٌ . (2)
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :بالتَّواخی فی اللّهِ تُثْمِرُ الاُخُوّة . (3)
عنه علیه السلام :مَن فَقَد أخا فی اللّهِ فکأنّما فَقَدَ أشْرَفَ أعْضائِهِ . (4)
الإمامُ الباقرُ علیه السلام :مَنِ استَفادَ أخا فی اللّهِ علی إیمانٍ باللّهِ و وفَاءٍ بإخائهِ ، طَلَبا لِمَرضاة اللّهِ، فَقَدِ اسْتَفادَ شُعاعا مِن نورِ اللّهِ . (5)
الإمامُ الرِّضا علیه السلام :مَنِ اسْتَفادَ أخا فی اللّهِ عزّ و جلّ استَفادَ بَیْتا فی الجَنّةِ . (6)
35
برادری برای خدا
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :انسان مسلمان، بعد از به دست آوردن سود اسلام، سودی همچون برادری که برای خدا به دست می آورد، کسب نکرده است.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :نگاه کردن به برادری که به خاطر خداوند عزّ و جلّ دوستش می داری، عبادت است.
امام علی علیه السلام :با برادری در راه خدا، برادری به بار می نشیند.
امام علی علیه السلام :هر کس برادری خدایی را از دست دهد، چنان است که بهترین عضو پیکرش را از دست داده باشد.
امام باقر علیه السلام :هر کس تنها برای رضای خدا و بر پایه ایمان به او و وفاداری به برادری، برادری به دست آورد ، پرتوی از نور خدا را به دست آورده است.
امام رضا علیه السلام :هر کس برادری خدایی به دست آورد ، خانه ای در بهشت به دست آورده است.
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :مَن لَم تَکُن مَودّتُهُ فی اللّهِ فاحْذَرْهُ؛ فإنّ مودّتَهُ لَئیمةٌ ، و صُحْبتَه مَشُومةٌ. (8)
36
برادری (دوستی) برای دنیا
امام علی علیه السلام :از کسی که دوستی اش برای خدا نیست بپرهیز؛ زیرا دوستی او پستی است و همنشینی با او شوم .
ص :73
عنه علیه السلام :کلُّ مودّةٍ مَبْنیّةٍ علی غیرِ ذاتِ اللّهِ ضَلالٌ ، و الاعتِمادُ علَیها مُحالٌ . (1)
عنه علیه السلام :مَن آخَی فی اللّهِ غَنِمَ ، مَن آخی فی الدُّنیا حُرِمَ . (2)
عنه علیه السلام :ما تَواخی قومٌ علی غیرِ ذاتِ اللّهِ سُبحانه إلاّ کانتْ اُخوّتُهُم علَیهِم تِرَةً یومَ العَرْضِ علی اللّهِ سبحانَهُ . (3)
عنه علیه السلام :النّاسُ إخ_ْوانٌ ؛ فمَنْ کانَتْ اُخُوّتُهُ فی غیرِ ذاتِ اللّهِ فهِیَ عَداوةٌ ، و ذلکَ قولُهُ عزّ و جلّ: «الأخِلاّءُ یومئذٍ بعضُهم لبعضٍ عدوٌّ إلاّ المتّقین» (4) . (5)
امام علی علیه السلام :هر دوستی ای که مبنای غیر خدایی داشته باشد، گمراهی است و تکیه کردن بر آن نشاید.
امام علی علیه السلام :هر که برای خدا برادری کند سود می برد و هر که برای دنیا برادری ورزد محروم می ماند.
امام علی علیه السلام :هیچ مردمی برای غیر خداوند سبحان با هم برادری نکنند مگر آن که در روز حاضر شدن در محضر خداوند سبحان، آن برادری برایشان مایه نقص و زیان خواهد بود.
امام علی علیه السلام :مردم [مسلمان] برادرند. اگر برادری آنان برای غیر خدا باشد، آن برادری دشمنی است و این است سخن خداوند متعال که : «در آن روز ، دوستان با هم دشمنند، مگر پرهیزگاران».
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :علَی التَّواخِی فی اللّهِ تَخْلُصُ المَحَبّةُ . (6)
عنه علیه السلام :إخْوانُ الدِّینِ أبقی مَوَدّةً . (7)
37
برادری و دوستی دینی
امام علی علیه السلام :برادری کردن به خاطر خدا محبت را خالص می گرداند.
امام علی علیه السلام :برادران دین_ی، دوستی شان پایدارتر است .
ص :74
عنه علیه السلام :الإخْوانُ فی اللّهِ تعالی تَدُومُ مَودّتُهُم ، لِدَوامِ سَبَبِها . (1)
عنه علیه السلام :الأخُ المُکْتَسَبُ فی اللّهِ أقرَبُ الأقرِباءِ، و أحَمُّ مِن الاُمَّهاتِ و الآباءِ . (2)
عنه علیه السلام :وُدُّ أبناءِ الآخِرةِ یَدومُ لدَوامِ سَبَبِهِ. (3)
عنه علیه السلام :لِکلِّ إخاءٍ مُنْقَطَعٌ، إلاّ إخاءً کانَ علی غیرِ الطّمَعِ . (4)
عنه علیه السلام :کلُّ مَوَدّةٍ عَقَدَها الطّمَعُ حَلَّها الیأسُ. (5)
عنه علیه السلام :مَودّةُ أبناءِ الدُّنیا تَزولُ لِأدنی عارِضٍ یَعْرِضُ . (6)
عنه علیه السلام :مَن وادَّکَ لأمرٍ ولّی عندَ انقِضائِهِ . (7)
عنه علیه السلام :أسْرَعُ المَوَدّاتِ انقِطاعا مَودّاتُ الأشرارِ . (8)
امام علی علیه السلام :کسانی که برای خدا برادری ورزند دوستی شان می پاید ؛ چون سبب آن دوستی پایدار است.
امام علی علیه السلام :برادری که برای خدا به دست آید، نزدیکترین خویش است و از پدر و مادر به انسان نزدیکتر است.
امام علی علیه السلام :دوستی اهل آخرت می پاید؛ چون علت آن پایاست.
امام علی علیه السلام :همه برادریها از هم می گسلد بجز آن برادریی که بر پایه طمع استوار نباشد.
امام علی علیه السلام :هر دوستی ای که رشته آن را طمع ببندد، نومیدی ، آن را از هم بگسلد.
امام علی علیه السلام :دوستی دنیا پرستان با بروز اندک پیشامدی از میان می رود.
امام علی علیه السلام :کسی که برای کاری با تو دوستی می کند ، پس از تمام شدن آن به تو پشت می کند.
امام علی علیه السلام :نا پایدارترین دوستی ها، دوستی بدکاران است .
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :الجَفاءُ یُفْسِدُ الإخاءَ . (10)
عنه علیه السلام :إیّاکَ و الجَفاءَ ؛ فإنّه یُفْسِدُ الإخاءَ، و یُمَقِّتُ إلی اللّهِ و النّاسِ . (11)
38
عوامل برهم زننده برادری
امام علی علیه السلام :جفا کاری (12) برادری را از بین می برد.
امام علی علیه السلام :از رفتار درشت و برخورد سرد بپرهیز که برادری را از میان می برد و موجب تنفّر خدا و مردمان می شود.
ص :75
عنه علیه السلام :لا تَطْلُبنَّ الإخاءَ عِند أهلِ الجَفاءِ ، و اطلبْهُ عِند أهلِ الحِفاظِ و الوَفاءِ . (1)
عنه علیه السلام :الجَفاءُ شَیْنٌ ، المَعصیةُ حَیْنٌ . (2)
امام علی علیه السلام :برادری را هرگز در میان جفا پیشگان مجوی ، بلکه آن را در میان انسان های قدر شناس و با وفا بجوی.
امام علی علیه السلام :جفا، مایه ننگ است و گناه، موجب محنت.
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :إذا أحبَّ أحدُکُم صاحِبَهُ أو أخاهُ فلیُعْلِمْهُ . (4)
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :إذا أحْبَبتَ رَجُلاً فأخْبِرْهُ . (5)
بحار الأنوار :مَرّ رجلٌ فی المسجدِ و أبو جعفرٍ علیه السلام جالسٌ و أبو عبدِ اللّهِ علیه السلام ، فقالَ له بعضُ جُلَسائهِ: و اللّهِ، إنّی لاَُحِبُّ هذا الرّجُلَ. قالَ لَه أبو جعفرٍ علیه السلام : ألاَ فأعْلِمْهُ ؛ فإنَّهُ أبقی لِلمَوَدّة ، و خَیْرٌ فی الاُلْفةِ . (6)
39
اظهار محبّت نسبت به برادر
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هرگاه یکی از شما رفیق یا برادر خود را دوست دارد، آن را به او اظهار کند.
امام صادق علیه السلام :هرگاه کسی را دوست داشتی آن را به او خبر ده .
بحار الأنوار :ابو جعفر (امام باقر علیه السلام ) و ابو عبد اللّه (امام صادق علیه السلام ) در مسجد نشسته بودند، مردی از آن جا گذشت. یکی از همنشینان ابو جعفر علیه السلام عرض کرد: به خدا، من این مرد را دوست دارم. ابو جعفر علیه السلام فرمود: پس، به او اعلام کن ؛ چرا که دوستی را پایدارتر و الفت را بیشتر می کند.
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :سَلُوا القُلوبَ عنِ المَوَدّاتِ ؛ فإنّها شَواهِدُ لا تَقْبَلُ الرُّشا . (8)
40
دوست داشتن برادر [دینی ]نشانه آن است که او نیز برادرش را دوست دارد
امام علی علیه السلام :دوستیها و محبتّها را از دلها بپرسید که دلها گواهانی رشوه ناپذیرند.
ص :76
الإمامُ الباقرُ علیه السلام :اعرِفِ المَودّةَ لکَ فی قلبِ أخیکَ بما لَهُ فی قلبِکَ . (1)
الکافی عن صالحِ بنِ الحکم:سَمِعتُ رجُلاً یسألُ أبا عبدِ اللّهِ علیه السلام ، فقالَ: الرّجُلُ یقولُ : أوَدُّک ، فکیفَ أعلَمُ أنّه یَوَدُّنی؟! فقال : امتحِنْ قلبَک ؛ فإنْ کنتَ تَوَدُّهُ فإنّهُ یَوَدُّکَ . (2)
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :اُنظُرْ قلبَکَ ؛ فإنْ أنکَرَ صاحبَکَ فقد أحدَثَ أحدُکُما . (3)
بحار الأنوار عن عُبیدِ اللّهِ بنِ إسحاقَ المَدائنیِّ:قلتُ لأبی الحسنِ موسی بنِ جعفرٍ علیه السلام : إنّ الرّجُلَ مِن عُرْضِ النّاسِ یَلْقانی فیَحْلِفُ باللّهِ أنّه یُحِبُّنی ، فأحلِفُ باللّهِ إنّهُ لَصادقٌ ؟ فقال : امتَحِنْ قلبَکَ ؛ فإن کنتَ تُحِبُّهُ فاحْلِفْ و إلاّ فلا . (4)
الإمامُ الهادیُّ علیه السلام :لا تَطلب الصَّفا ممّن کَدّرتَ علَیهِ ، و لا النُّصْحَ ممّن صَرَفْتَ سُوءَ ظنِّکَ إلَیهِ ، فإنّما قلبُ غیرِکَ لکَ کقلبِکَ لَهُ . (5)
امام باقر علیه السلام :محبّت قلبی برادرت را نسبت به خودت، از محبّتی که در قلبت نسبت به او داری، بشناس.
الکافی_ به نقل از صالح بن حکم _: شنیدم که مردی از امام صادق علیه السلام می پرسد: کسی می گوید: من تو را دوست دارم؛ چگونه بدانم که [واقعا ]دوستم دارد؟ فرمود: دلت را بکاو، اگر تو او را دوست داشتی او نیز تو را دوست دارد.
امام صادق علیه السلام :به دلت بنگر، اگر دوستت را ناخوش داشت، بدان یکی از شما دو نفر کاری کرده است.
بحار الأنوار_ به نقل از عبید اللّه بن اسحاق مدائنی _: به ابو الحسن موسی بن جعفر علیه السلام عرض کردم: مردی از توده مردم مرا می بیند و به خدا قسم یاد می کند که مرا دوست دارد، آیا می توانم به خدا قسم یاد کنم که او راست می گوید؟ فرمود: دلت را بکاو ، اگر تو او را دوست داشتی قسم یاد کن، و الاّ، نه.
امام هادی علیه السلام :از کسی که مکدّرش کرده ای صفا مجوی و از کسی که تیر بد گمانی ات را به او نشانه رفته ای خیرخواهی و صداقت مخواه؛ زیرا دل دیگری با تو همچون دل توست با او.
ص :77
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :إنْ أرَدْتَ قَطِیعةَ أخیکَ فاستَبْقِ لَهُ مِن نفسِکَ بَقیّةً یَرجِعُ إلیها إن بَدا لَه ذلکَ یوما مّا . (1)
عنه علیه السلام :لا تَصْرِمْ أخاکَ علی ارتیابٍ، و لا تَقْطَعْهُ دُونَ استِعْتابٍ ، و لِنْ لِمَن غالَظَکَ فإنّه یُوشِکُ أن یَلینَ لکَ . (2)
عنه علیه السلام :ما أقبحَ القَطِیعةَ بعدَ الصِّلَةِ ، و الجَفاءَ بعدَ الإخاءِ ، و العَداوةَ بعدَ المَودّةِ! (3)
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :مَلْعونٌ مَلْعونٌ رَجُلٌ یَبدؤهُ أخوهُ بالصُّلْحِ فلَمْ یُصالِحْهُ . (4)
عنه علیه السلام :لا تُتْبِعْ أخاکَ بعدَ القَطِیعةِ وَقِیعةً فیهِ، فیَسُدَّ علَیهِ طریقَ الرُّجوعِ إلیکَ ، فلَعَلّ التّجارِبَ تَرُدُّهُ علَیکَ . (5)
عنه علیه السلام :مَن وضَعَ حُبَّهُ فی غیرِ موضعِهِ فقد تَعرَّضَ للقَطیعةِ . (6)
41
بریدن از برادران
امام علی علیه السلام :اگر خواستی از برادرت ببری، ته مانده ای از دوستی خود برای او باقی گذار که اگر روزی به فکرش رسید که آشتی کند به آن بازگردد.
امام علی علیه السلام :با کوچکترین سوء ظنی با برادر خود قطع رابطه نکن و بدون رضایت طلبی از او نبُر، با کسی که با تو درشتی کرده نرمی کن؛ باشد که به زودی با تو نرم شود.
امام علی علیه السلام :چه زشت است بریدن بعد از پیوستن، و بیگانگی پس از برادری، و دشمنی پس از دوستی!
امام صادق علیه السلام :ملعون است، ملعون، کسی که برادرش دستِ صلح و آشتی به سوی او دراز کند و او آشتی نکند.
امام صادق علیه السلام :پس از قطع رابطه با برادرت، از او بدگویی مکن؛ که این راه بازگشت او را به سوی تو می بندد؛ چون ممکن است تجربه ها [روزی،] او را به تو بازگرداند.
امام صادق علیه السلام :هر کس دوستی و محبت خود را در جایگاه مناسبش ننهد، [خود را ]در معرض قطع رابطه قرار داده است.
ص :78
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :احمِلْ نفسَکَ مِن أخیکَ عندَ صَرْمِهِ علی الصِّلَةِ ......... و عند جُمودِهِ علی البَذْلِ ......... و إیّاک أن تَضَعَ ذلکَ فی غیرِ مَوضعِهِ، أو أنْ تَفعَلَهُ بغیرِ أهلِهِ . (1)
عنه علیه السلام :لا یَکُونَنَّ أخوکَ أقوی علی قَطیعتِکَ منکَ علی صِلَتِهِ ، و لا تَکُونَنّ علی الإساءَةِ أقوی منکَ علَی الإحسانِ . (2)
عنه علیه السلام :أطِعْ أخاکَ و إنْ عَصَاکَ، وَ صِلْهُ و إنْ جَفاکَ . (3)
الإمامُ الحسینُ علیه السلام :إنّ أوْصَلَ النّاسِ مَن وَصَلَ مَن قَطَعَهُ . (4)
42
پیوند با برادران
امام علی علیه السلام :چون برادرت از تو بِبُرد خود را به پیوند با او وادار ......... و چون بخل ورزد از بخشش دریغ مدار ......... مبادا این نیکی را در آن جا کنی که نباید، یا درباره آن کس که نشاید.
امام علی علیه السلام :نباید توانایی برادرت در قطع رابطه با تو بیشتر از توانایی تو در پیوند با او باشد و نباید توانایی او بر بدی کردن بیشتر از توانایی تو بر نیکی کردن باشد.
امام علی علیه السلام :از برادرت فرمان ببر هر چند او تو را نافرمانی می کند، و با او پیوند برقرار کن هر چند او از تو دوری می گزیند.
امام حسین علیه السلام :قویترین فرد در ایجاد ارتباط کسی است که با کسی که از او بریده رابطه برقرار کند.
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :الإخْوانُ صِنْفانِ : إخوانُ الثِّقةِ و إخوان المُکاشَرةِ ......... فإذا کنتَ مِن أخیکَ علی حدِّ الثِّقةِ فابْذِلْ لَه مالَکَ و بَدَنکَ ، و صافِ مَن صافَاهُ ، و عادِ مَن عادَاهُ، و اکتُمْ سِرَّهُ و عَیْبَهُ ، و أظْهِرْ مِنه الحَسَنَ . و اعلَمْ أیُّها السّائلُ أنَّهُم أقلُّ مِن الکِبریتِ الأحْمَرِ . (6)
43
اقسام برادران
امام علی علیه السلام :برادران دو گروهند: برادران مورد اعتماد، و برادران خنده و شادی ......... اگر به برادرت اعتماد داشتی از مال و جان خود نثار او کن، با دوستانش دوست و با دشمنانش دشمن باش، راز دار و عیب پوش وی باش و خوبیهایش را آشکار ساز . ای پرسنده! بدان که این گروه برادران از گوگرد سرخ کمیاب ترند.
ص :79
الإمامُ الحسینُ علیه السلام :الإخْوانُ أربعةٌ: فأخٌ لکَ و لَهُ، و أخٌ لکَ ، و أخٌ علَیکَ ، و أخٌ لا لکَ و لا لَهُ . (1)
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :الإخوانُ ثلاثةٌ: فواحِدٌ کالغِذاءِ الّذی یُحتاجُ إلیهِ کلَّ وقتٍ فَهُو العاقلُ، و الثّانی فی معنَی الدّاءِ و هُو الأحْمَقُ، و الثّالثُ فی معنَی الدّواءِ فَهُو اللّبِیبُ . (2)
عنه علیه السلام :الإخْوانُ ثلاثةٌ : مُواسٍ بنفسِهِ ، و آخرُ مُواسٍ بمالِهِ ؛ و هُما الصّادقانِ فی الإخاءِ ، و آخَرُ یأخذُ منکَ البُلْغَةَ ، و یُریدُکَ لِبَعضِ اللّذَّةِ ، فلا تَعُدَّه مِن أهلِ الثِّقَةِ . (3)
امام حسین علیه السلام :برادران چهار گروهند: برادری که به سود تو و سود خویش است و برادری که به سود توست و برادری که به زیان توست و برادری که نه به سود توست و نه به سود خودش.
امام صادق علیه السلام :برادران سه دسته اند: یکی چون خوراک است که همیشه بدان نیاز است و آن خردمند است، و دومی چون درد است و آن نابخرد است، و سومی چون داروست و آن شخص هوشمند است.
امام صادق علیه السلام :برادران سه گروهند: آن که با جان همراهی می کند، دیگری آن که با مال یاری می رساند و این دو گروه در برادری صادقند؛ و سومی آن که از تو وجه معاش می گیرد و تو را برای اندکی لذّت و خوشی می خواهد، او را مورد اعتماد مدان.
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :أقلُّ ما یکونُ فی آخِرِ الزّمانِ أخٌ یُوثَقُ بهِ أو دِرْهَمٌ من حَلالٍ . (5)
عنه صلی الله علیه و آله :یأتی علی النّاسِ زمانٌ لیسَ فیهِ شیءٌ أعزُّ مِن أخٍ أنیسٍ و کَسْبِ دِرْهَمِ حَلالٍ . (6)
44
برادر قابل اعتماد
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :کمیاب ترین چیز در آخر الزمان برادری قابل اعتماد، یا درهمی حلال است.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :روزگاری فرا می رسد که چیزی کمیاب تر از یک برادرِ همدم و [دشوارتر از ]کسب یک درهمِ حلال نیست.
ص :80
الإمامُ الهادیُّ علیه السلام_ لمن قال له: رُوِینا عن آبائکَ أنّهُ یأتی علَی النّاسِ زمانٌ لا یکونُ شیءٌ أعزَّ مِن أخٍ أنیسٍ أو کَسْبِ دِرْهَمٍ مِن حلالٍ _: إنّ العزیزَ موجودٌ ، و لکنّکَ فی زمانٍ لَیسَ شیءٌ أعْسَرَ مِن دِرْهَمِ حلالٍ و أخٍ فی اللّهِ عزّ و جلّ . (1)
امام هادی علیه السلام_ به کسی که به ایشان عرض کرد: از پدران شما برایمان روایت شده است که روزگاری بر مردم می آید که چیزی کمیاب تر از یک برادر همدم یا کسب یک درهم حلال نیست _فرمود : چیز کمیاب [سرانجام ]پیدا می شود امّا تو در زمانی هستی که چیزی دشوارتر از [به دست آوردن] یک درهم حلال و یک برادر خدایی نیست.
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :لا تَرْغَبَنَّ فیمَنْ زَهِدَ فی_کَ ، و لا تَزْهَدَنَّ فیمَنْ رَغِبَ فیکَ . (2)
عنه علیه السلام :لا تُواخِ مَن یَسْتُرُ مَناقِبَک، و یَنْشُرُ مَثالِبَکَ . (3)
عنه علیه السلام :لیسَ لکَ بأخٍ مَنِ احْتَجْتَ إلی مُداراتِهِ . (4)
عنه علیه السلام :یَنبغی للمُسلمِ أنْ یَتجَنّبَ مُواخاةَ ثلاثةٍ : الماجِنِ الفاجِرِ ، و الأحْمَقِ ، و الکَذّابِ . (5)
45
نهی از برخی دوستیها
امام علی علیه السلام :هیچ گاه به کسی که از تو روی گردان است، روی نیاور و هیچ گاه از کسی که به تو علاقه مند است ، روی برمتاب.
امام علی علیه السلام :با کسی که خوبیهایت را می پوشاند و عیبهایت را پخش می کند، برادری مکن.
امام علی علیه السلام :کسی که نیازمند مدارا کردن با او باشی، برادر تو نیست.
امام علی علیه السلام :مسلمان، باید از برادری کردن با سه گروه دوری ورزد: لوده فاسد، احمق، و دروغگو.
ص :81
الإمامُ الحسنُ علیه السلام :لا تُواخِ أحدا حتّی تَعْرِفَ مَوارِدَهُ و مَصادِرَهُ ، فإذا استَنبطْتَ الخِبْرةَ و رضِیتَ العِشْرةَ فآخِهِ علی إقالةِ العَثْرةِ و المُواساةِ فی العُسْرةِ . (1)
الإمامُ الباقرُ علیه السلام :لا تُقارِنْ و لا تُواخِ أربعةً : الأحْمَقَ ، و البَخیلَ ، و الجَبانَ ، و الکَذّابَ . (2)
عنه علیه السلام :بِئسَ الأخُ أخٌ یَرعاکَ غَنِیّا وَ یقطعُکَ فَقیرا . (3)
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :احذَرْ أن تُواخیَ مَن أرادَکَ لِطَمعٍ أو خَوفٍ أو مَیْلٍ أو للأکلِ و الشُّرْبِ ، و اطلبْ مُواخاةَ الأتقیاءِ و لو فی ظُلُماتِ الأرضِ ، و إنْ أفنیتَ عُمْرَکَ فی طلبِهِم . (4)
عنه علیه السلام :لا خیرَ فی صُحْبةِ مَن لَم یَرَ لکَ مِثْلَ الّذی یَری لنفسِهِ . (5)
امام حسن علیه السلام :با هیچ کس برادری مکن تا بدانی کجاها رفت و آمد دارد. چون از حالش به خوبی آگاه شدی و معاشرتش را پسندیدی، بر پایه گذشت از لغزشها و کمک و همیاری در سختیها، با او برادری کن.
امام باقر علیه السلام :با چهار کس همنشینی و برادری مکن: احمق، بخیل، ترسو و دروغگو.
امام باقر علیه السلام :چه بد برادری است آن که به هنگام توانگری هوا دار توست و در وقت تهیدستی رهایت می کند.
امام صادق علیه السلام :از برادری کردن با کسی که تو را به طمع چیزی یا از سر ترس یا خواهشی و یا به خاطر خورد و خوراک می خواهد، دوری کن و برادری پرهیزگاران را بجوی، هر چند برای جستن آنها در اعماق زمین فرو روی و هر چند عمر خود را در این راه صرف کنی.
امام صادق علیه السلام :در دوستیِ کسی که آنچه برای خود می خواهد برای تو نمی خواهد، خیری نیست.
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :إنَّ اللّهَ تعالی یُحِبُّ المُداوَمَةَ علی الإخاءِ القدیمِ ، فَداوِمُوا علَیهِ . (7)
46
نگه داشتن برادری های دیرین
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند متعال مداومت بر برادری دیرینه را دوست می دارد، پس، آن را مداومت دهید .
ص :82
عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ اللّهَ تعالی یُحِبُّ حِفْظَ الوُدِّ القدیمِ . (1)
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :اخْتَرْ مِن کلِّ شیءٍ جَدِیدَهُ ، و مِن الإخْوانِ أقدَمَهُمْ . (2)
عنه علیه السلام :مِن کَرَمِ المرءِ بُکاؤهُ علی ما مَضی مِن زمانِهِ ، و حَنینُهُ إلی أوطانِهِ ، و حِفْظُهُ قدیمَ إخْوانِهِ . (3)
داوودُ علیه السلام_ لابنهِ سلیمانَ علیه السلام _: لا تَسْتَبدِلَنَّ بأخٍ قدیمٍ أخا مُسْتَفادا ما استَقامَ لکَ . (4)
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند متعال حفظ دوستی دیرینه را دوست می دارد.
امام علی علیه السلام :از هر چیزی جدیدش را برگزین و از برادران، قدیمی ترینشان را.
امام علی علیه السلام :گریستن آدمی بر زمان از دست رفته اش و شور و شوق او به میهنش و نگهداشتن برادران دیرینش، نشانه بزرگواری اوست.
داوود علیه السلام_ به فرزندش سلیمان علیه السلام _فرمود : تا زمانی که برادر (دوست) قدیمی بر وفق مراد توست هیچ گاه برادر تازه به دست آمده ای را جایگزین او مکن .
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :إنَّ أخاکَ حَقّا مَن غَفَرَ زلّتَکَ ، و سَدَّ خَلّتَکَ ، و قَبِلَ عُذْرَکَ ، و سَتَرَ عَوْرَتَکَ ، و نَفی وَجلَکَ ، و حَقّقَ أملَکَ . (5)
عنه علیه السلام :أخوکَ الّذی لا یَخْذُلُکَ عِندَ الشِّدَّةِ ، و لا یَغْفُلُ عنکَ عندَ الجَرِیرةِ ، و لا یَخْدَعُکَ حینَ تَسْألُهُ . (6)
عنه علیه السلام :ما أکثرَ الإخْوانِ عندَ الجِفانِ ، و أقلَّهُم عندَ حادِثاتِ الزّمانِ! (7)
47
برادری حقیقی
امام علی علیه السلام :برادر حقیقی تو کسی است که از لغزشت درگذرد، نیازت را برآورد، پوزش تو را بپذیرد، عیبت را بپوشاند، ترس را از تو دور کند و آرزویت را برآورد.
امام علی علیه السلام :برادر تو آن کس است که گاهِ سختی تنهایت نگذارد، و جور تو را بر دوش کشد و هرگاه از او چیزی بخواهی [یا بپرسی ]فریبت ندهد.
امام علی علیه السلام :چه بسیارند دوستان به هنگام چیده شدن کاسه ها [ بر سر سفره]، و چه اندکند به گاه گرفتاری های زمانه!
ص :83
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله_ فی وصفِ المؤمنِ _: لطیفٌ علی أخِیهِ بِزَلّتِهِ ، و یَرعی ما مضی مِن قدیمِ صُحْبَتِهِ . (1)
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :احتمِ_لْ زلّ_ةَ وَلیِّ_کَ لوقتِ وَثْبَةِ عَدُوِّکَ . (2)
48
انتخاب برادر
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :روزگاری بر مردم می آید که اگر نام کسی را بشنوی بهتر از آن است که او را ببینی و اگر او را ببینی بهتر از آن است که او را بیازمایی، و چون او را بیازمایی حالات مختلفی به تو نشان می دهد.
امام علی علیه السلام :هر کس به خاطر هر خطایی از برادران کناره گیرد، دوستانش کاهش می یابند.
امام صادق علیه السلام :کسی که تنها با آن که هیچ عیبی ندارد برادری کند دوستان اندکی خواهد داشت.
امام صادق علیه السلام :از دین و آیین مردم پرس و جو مکن که بی دوست می مانی.
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :یأتی علَی النّاسِ زمانٌ إذا سَمِعْتَ باسمِ رجُلٍ خیرٌ مِن أن تَلْقاهُ ، فإذا لَقِیتَهُ خیرٌ مِن أن تُجرِّبَهُ، و لو جَرَّبتَهُ أظهرَ لکَ أحْوالاً . (3)
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :مَن جانَبَ الإخْوانَ علی کُلِّ ذَنبٍ قَلَّ أصدِقاؤهُ . (4)
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :مَن لَم یُؤاخِ إلاّ مَن لا عَیبَ فیهِ قَلَّ صَدیقُهُ . (5)
عنه علیه السلام :لا تُفَتِّشِ النّاسَ عَن أدیانِهِم فَتَبقی بِلا صدیقٍ . (6)
49
تحمّل لغزش برادر
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله_ در توصیف مؤمن _فرمود : با وجود لغزش برادرش، با او به مهربانی رفتار می کند، و حرمت دوستی دیرینش را نگه می دارد.
امام علی علیه السلام :لغزش دوست خود را برای زمان یورش دشمنت تحمّل کن.
ص :84
عنه علیه السلام :احتَمِلْ أخاکَ علی ما فیهِ ، و لا تُکثِر العِتابَ فإنّهُ یُورِثُ الضَّغِینةَ ، و استَعْتِبْ مَن رَجَوْتَ عُتْباهُ . (1)
عنه علیه السلام :الاحتِمالُ زَیْنُ الرِّفاقِ . (2)
عنه علیه السلام :الاحتِمالُ یُجِلُّ القَدْرَ . (3)
عنه علیه السلام :الحلیمُ مَنِ احتمَلَ إخوانَهُ . (4)
عنه علیه السلام :احتمِلْ ما یَمُرُّ علیکَ ، فإنّ الاحتِمالَ سترُ العُیوبِ، و إنّ العاقلَ نِصْفُهُ احتِمالٌ ، و نصفُهُ تَغافُلٌ . (5)
عنه علیه السلام :خیرُ النّاس مَن تَحمَّلَ مَؤونةَ النّاسِ . (6)
عنه علیه السلام :مَن لم یَحْتَمِلْ زَلَلَ الصَّدیقِ ماتَ وحیدا . (7)
عنه علیه السلام :لا یَسُودُ مَن لا یَحتمِلُ إخوانَهُ . (8)
عیون أخبار الرّضا :عن أحمدَ بنِ الحُسینِ کاتبِ أبی الفیّاض عن أبیه : حَضَرْنا مجلسَ علیِّ بنِ موسَی الرِّضا علیه السلام فَشَکا رجُلٌ أخاهُ ، فأنْشَأَ یقولُ:
اعْذِرْ أخاکَ علی ذُنوبِه
و اسْتُرْ و غَطِّ علی عُیوبِه
و اصبرْ علی بهت السّفی_ه
و للزّمانِ علی خُطُوبِه
و دَعِ الجوابَ تَفَضُّلاً
و کِلِ الظَّلُومَ إلی حَسیبِه . (9) (10)
امام علی علیه السلام :برادرت را با همه آنچه دارد تحمّل کن و زیاد سرزنشش مکن که کینه می آورد و از کسی که امید بخشش داری، طلب بخشش کن.
امام علی علیه السلام :تحمّل [لغزشها]زیور همراهی و رفاقت است.
امام علی علیه السلام :بردباری و تحمّل [لغزشها]، قدر و منزلت را بالا می برد.
امام علی علیه السلام :بردبار کسی است که برادران خود را تحمّل کند.
امام علی علیه السلام :ناملایمات را تحمّل کن که تحمّل، پوشش عیبهاست، انسان خردمند نیمش بردباری است و نیم دیگرش چشم پوشی.
امام علی علیه السلام :بهترین افراد کسانی هستند که زحمت مردم را تحمّل کنند.
امام علی علیه السلام :کسی که لغزشهای دوست را تحمّل نکند [ به تدریج از آنها می بُرد و ]تنها می میرد.
امام علی علیه السلام :کسی که برادران خود را تحمّل نکند به سروری نمی رسد.
عیون أخبار الرضا :احمد بن حسین کاتبِ ابو فیّاض از پدرش نقل می کند که در حضور علی بن موسی الرضا علیه السلام بودیم که مردی از برادر خود گله و شکایت کرد، حضرت این ابیات را برخواند:
برادرت را در اشتباهاتش معذور بدار
پرده پوشی کن و عیب هایش را بپوشان
در برابر تهمت زدن آدم نابخرد
و ناملایمات روزگار شکیبا باش
با بزرگواری از جواب دادن به او درگذر
و کار ستمگر را به حسابرسش وا گذار.
ص :85
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :خیرُ الإخْوانِ المُساعِدُ علی أعمالِ الآخِرةِ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله :خیرُ إخْوانِکَ مَن أعانَکَ علی طاعةِ اللّهِ، و صَدَّکَ عن مَعاصِیهِ ، و أمَرَکَ برِضاهُ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله :خیرُ إخْوانِکُم مَن أهدی إلیکُم عُیوبَکُم . (3)
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :خیرُ الإخْوانِ أقلُّهُمْ مُصانَعةً فی النَّصیحَةِ . (4)
عنه علیه السلام :خَیرُ إخْوانِک مَن کثُرَ إغْضابُهُ لکَ فی الحقِّ . (5)
عنه علیه السلام :خیرُ الإخْوانِ مَن لا یُحْوِجُ إخْوانَهُ إلی سِواهُ . (6)
عنه علیه السلام :خیرُ إخْوانِکَ مَن عَنَّفکَ فی طاعةِ اللّهِ سُبحانَه . (7)
50
بهترین برادران
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بهترین برادر آن است که در کارهای آخرت یاری رساند.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بهترین برادر تو کسی است که در راه اطاعت خدا یاری ات رساند و از نا فرمانیهای او بازت دارد و به خشنودی او فرمانت دهد.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بهترین برادران شما کسی است که عیبهایتان را به شما اهدا کند.
امام علی علیه السلام :بهترین برادر آن است که در نصیحت و ارشاد کمتر ملاحظه کند.
امام علی علیه السلام :بهترین برادر تو آن است که در راه حق، بر تو زیاد خشم گیرد.
امام علی علیه السلام :بهترین برادر آن است که برادران خویش را نیازمند دیگری نسازد.
امام علی علیه السلام :بهترین برادران تو کسی است که در [وا داشتنت به ]فرمانبرداری از خداوند سبحان، بر تو سخت گیرد.
ص :86
عنه علیه السلام :خیرُ الإخْوانِ أنصَحُهم، و شَرُّهم أغَشُّهم . (1)
عنه علیه السلام :خیرُ إخْوانِکَ مَن و اساکَ ، و خیرٌ مِنه مَن کَفاکَ ، و إنِ احتاجَ إلیکَ أعْفاکَ . (2)
عنه علیه السلام :خیرُ إخْوانِکَ مَن و اساکَ بخیرِهِ ، و خیرٌ مِنه مَن أغناکَ عن غیرِهِ . (3)
عنه علیه السلام :خیرُ الإخْوانِ مَن کانتْ فی اللّهِ مَودّتُهُ . (4)
عنه علیه السلام :خیرُ الإخْوانِ مَن لَم تَکُنْ علَی الدُّنیا اُخوّتُهُ . (5)
عنه علیه السلام :خیرُ الإخْوانِ مَن إذا فَقَدتَهُ لَم تُحبَّ البقاءَ بَعْدَهُ . (6)
عنه علیه السلام :خیرُ إخْوانِکَ مَن سارَعَ إلی الخیرِ و جَذَبَکَ إلَیهِ ، و أمَرَکَ بالبِرِّ و أعانَکَ علَیهِ . (7)
عنه علیه السلام :خیرُ إخْوانِک مَن دَعاکَ إلی صِدْقِ المَقالِ بصدقِ مقالِهِ ، و نَدَبکَ إلی أفضلِ الأعمالِ بحُسْنِ أعمالِهِ . (8)
امام علی علیه السلام :بهترین برادران، یکرنگ ترین، و بدترین برادران دغل ترین آنان است.
امام علی علیه السلام :بهترین برادران تو کسی است که به تو یاری دهد و بهتر از او کسی است که تو را بسنده باشد و اگر به تو نیازمند شد از تو بگذرد.
امام علی علیه السلام :بهترین برادران تو آن کسی است که با مال خویش تو را یاری رساند و بهتر از او کسی است که تو را از دیگری بی نیاز سازد.
امام علی علیه السلام :بهترین برادران کسی است که دوستی اش برای خدا باشد.
امام علی علیه السلام :بهترین برادران کسی است که برادریش برای دنیا نباشد.
امام علی علیه السلام :بهترین برادران آن کسی است که چون او را از دست دهی، دوست نداشته باشی پس از او زنده بمانی.
امام علی علیه السلام :بهترین برادران تو کسی است که برای انجام کارهای نیک بشتابد و تو را نیز به نیکوکاری بکشاند و به نیکی فرمانت دهد و در آن یاری ات دهد.
امام علی علیه السلام :بهترین برادران تو آن کسی است که با راستگویی خود، تو را به راستگویی فراخواند و با نیکو کاری اش تو را به بهترین کارها دعوت کند.
ص :87
عنه علیه السلام :خیرُ إخوانِکَ مَن دَلَّکَ علی هُدی ، و أکْسَبَک تُقی ، و صَدَّک عنِ اتّباعِ هَوی . (1)
عنه علیه السلام :خیرُ الإخْوان أعْونُهُم علی الخیرِ، و أعْمَلُهُم بالبِرِّ ، و أرفقُهُم بالمُصاحِبِ . (2)
عنه علیه السلام :خیرُ الإخْوانِ مَن لَم یَکُن علی إخْوانِهِ مُسْتَقْصِیا . (3)
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :أحبُّ إخْوانی إلیَّ مَن أهْدَی عُیُوبی إلَیَّ . (4)
الإمامُ العسکریُّ علیه السلام :خیرُ إخْوانِکَ مَن نَسی ذنبَکَ إلیهِ . (5)
امام علی علیه السلام :بهترین برادران تو آن است که تو را به هدایت رهنمون شود و به تقوا و پرهیزگاری ات برساند و از پیروی خواهشهای نفسانی بازت دارد.
امام علی علیه السلام :بهترین برادر آن است که در انجام کارهای نیک بیشتر یاری کند، به خوبیها بیشتر عمل نماید و با دوست و همنشین مهربانتر باشد.
امام علی علیه السلام :بهترین برادر آن است که بر برادرانش [نسبت به مطالبه حقوق خود ]سخت نگیرد .
امام صادق علیه السلام :دوست داشتنی ترین برادرانم کسی است که عیبهایم را به من هدیه کند.
امام عسکری علیه السلام :بهترین برادر تو آن کسی است که گناه و خطای تو را به خود ، فراموش کند.
الإمامُ الحسنُ علیه السلام :أیُّها النّاسُ ، أنا اُخبِرُکُم عن أخٍ لی ، کانَ مِن أعظَمِ النّاسِ فی عَیْنی ، و کانَ رأسُ ما عَظُمَ بهِ فی عَیْنی صِغَرَ الدُّنیا فی عَیْنِهِ . کانَ خارِجا مِن سُلطانِ بَطْنِهِ ، فلا یَشْتَهی ما لا یَجِدُ ، و لا یُکْثِرُ إذا وَجَدَ . کانَ خارِجا مِن سُلطانِ فَرْجِهِ ، فلا یَسْتَخفُّ لَه عقلَهُ و لا رأیَهُ . کانَ خارِجا مِن سُلطانِ الجَهالةِ ، فلا یَمُدُّ یدَهُ إلاّ علی ثِقةٍ لِمَنفعَةٍ.
کانَ لا یَتَشهّی و لا یَتَسخَّطُ و لا یَتَبرّمُ ، کانَ أکثرَ دَهرِهِ صَمّاتا ، فإذا قالَ بَذَّ القائلینَ . کانَ لاَ یدخُلُ فی مِراءٍ ، و لا یُشارِکُ فی دَعوی، و لا یُدْلی بحُجّةٍ حتّی یَری قاضِیا . و کانَ لا یَغفُلُ عن إخْوانِه و لا یَخُصُّ نفسَهُ بشَیءٍ دُونَهم . کانَ ضعیفا مُستضعَفا ، فإذا جاءَ الجِدُّ کانَ لَیْثا عادِیا .
کانَ لا یَلومُ أحَدا فیما یَقَعُ العُذْرُ فی مِثلِهِ ، حتّی یَری اعتِذارا . کان یَفعلُ ما یقولُ و یَفعلُ ما لا یقولُ . (7) کانَ إذا ابتَزَّهُ أمْرانِ لا یَدری أیُّهما أفضلُ نَظَرَ إلی أقربِهما إلَی الهوی فَخالَفهُ.
کانَ لا یَشْکو وَجَعا إلاّ عِندَ مَن یَرجُو عندَهُ البُرْءَ ، و لا یَسْتشیرُ إلاّ مَن یَرجُو عندَه النَّصیحةَ . کانَ لا یَتَبرَّمُ و لا یَتَسخَّطُ و لا یَتَشکّی ، و لا یَتَشهّی ، و لا یَنتقِمُ و لا یَغفُلُ عنِ العدُوِّ.
فَعَلیکُم بِمثلِ هذهِ الأخلاقِ الکریمةِ ، إنْ أطَقْتُموها ، فإنْ لم تُطِیقُوها کلَّها فأخْذُ القلیلِ خَیرٌ مِن تَرْکِ الکثیرِ . (8) (9)
51
برادر کامل
امام حسن علیه السلام :ای مردم! من یکی از برادران خود را به شما معرفی می کنم که در نظر من از بزرگترین انسانها بود. مهمترین چیزی که او را در نظرم بزرگ کرده بود خُردی و بی ارزشی دنیا در نگاه او بود، از سلطه شکم خود آزاد بود، بنا بر این آنچه را نداشت نمی خواست و هرگاه به آن دست می یافت، زیاده روی نمی کرد؛ محکوم شهوت خود نبود و لذا خرد و اندیشه ای سست نداشت؛ از سلطه نادانی به در بود، از این رو دستش را به سوی چیزی دراز نمی کرد مگر با اطمینان به این که فایده ای در بر دارد.
خواهشی نداشت، نه به خشم می آمد و نه دلتنگ و آزرده می شد. بیشتر عمرش را خموش بود، ولی چون لب به سخن می گشود بر گویندگان چیره می شد. در هیچ مجادله و دعوایی وارد نمی شد و تا در حضور قاضی نبود دلیل نمی آورد. از برادران خود غافل نبود و چیزی را به خود اختصاص نمی داد و آنها را از آن محروم نمی کرد. ناتوان می نمود و دیگران نیز او را ناتوان می دیدند، اما به گاه کار و کوشش، شیر ژیان بود.
هیچ کس را برای کاری که می توان برای آن عذر آورد، سرزنش نمی کرد، تا آن که عذر را می دید. به آنچه می گفت و نمی گفت عمل می کرد. (10) هر گاه دو کار برایش پیش می آمد که نمی دانست کدام یک بهتر است، می نگریست که کدام یک به خواهش نفسانی نزدیکتر است، پس خلاف آن عمل می کرد. از دردی شکایت نمی کرد، مگر نزد کسی که امید داشت او را بهبود بخشد و جز با کسی که امید ارشاد و صداقت از او داشت مشورت نمی کرد. دلتنگ و آزرده نمی شد، به خشم نمی آمد، لب به گله و شکایت نمی گشود و به هوسِ چیزی نمی افتاد، انتقام نمی کشید و از دشمن غافل نبود.
پس بر شما باد چنین خویهای پسندیده ای؛ اگر توان آنها را دارید. و اگر تاب همه آنها را ندارید، فراچنگ آوردن اندک، بهتر است از فرو گذاشتن بسیار.
ص :88
@
ص :89
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :شَرُّ الإخْوانِ مَن تُکُلِّفَ لَهُ . (1)
عنه علیه السلام_ لَمّا سُئل: أیُّ صاحبٍ شرٌّ ؟ _: المُزَیِّنُ لکَ مَعصیةَ اللّهِ . (2)
52
بدترین برادران
امام علی علیه السلام :بدترین برادر آن است که مایه رنج و زحمت آدمی باشد.
امام علی علیه السلام_ وقتی از وی پرسیده شد: بدترین همنشین کدام است؟ _فرمود : آن که معصیت خدا را در نظرت زیبا جلوه دهد.
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :إذا رأیتَ مِن أخیکَ ثلاثَ خِصالٍ فارْجُهُ : الحیاءُ ، و الأمانةُ ، و الصِّدقُ. و إذا لم تَرَها فلا تَرْجُهُ . (3)
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :قَدِّمِ الاختِبارَ فی اتِّخاذِ الإخْوانِ ؛ فإنّ الاختِبارَ مِعْیارٌ یُفرِّقُ بینَ الأخیارِ و الأشرارِ . (4)
عنه علیه السلام :قَدِّمِ الاختِبارَ ، و أجِدَّ الاستِظهارَ فی اختِیارِ الإخْوانِ ، و إلاّ ألْجَأکَ الاضْطِرارُ إلی مُقارَنةِ الأشرارِ . (5)
53
آزمودن برادران
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :اگر سه خصلت در برادر خود دیدی بدو امید ببند : حیا، امانتداری و راستی. اگر این سه را ندیدی به او امید مبند.
امام علی علیه السلام :پیش از برگرفتن برادران آنها را بیازمای؛ زیرا آزمایش، محکی است که نیکان را از بدان جدا می سازد.
امام علی علیه السلام :نخست بیازمای و در گزینش برادران ، خوب احتیاط کن و گرنه اضطرار و ناچاری، تو را به دوستی و همنشینی با بدان وا می دارد.
ص :90
عنه علیه السلام :مَنِ اتّخَذَ أخا بعدَ حُسْنِ الاختِبارِ دامَتْ صُحْبَتُهُ و تأکّدَتْ مَودّتُهُ . مَنِ اتّخَذَ أخاَ مِن غیرِ اختِبارٍ ألْجَأهُ الاضْطِ_رارُ إلی مُرافَقَ_ةِ الأشرارِ . (1)
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :اختبِرُوا إخْوانَکُم بخَصلَتَینِ ؛ فإنْ کانَتا فیهِم و إلاّ فاعْزُبْ ثمّ اعزُبْ ثمّ اعزُبْ : محافظةٌ علَی الصّلواتِ فی مَواقِیتِها ، و البِرُّ بالإخْوانِ فی العُسْر و الیُسرِ . (2)
امام علی علیه السلام :هر کس پس از آزمایش درست ، برادری را انتخاب کند، رفاقتش می پاید و دوستی اش استوار می گردد. هر که بدون آزمایش، برادری را انتخاب کند به ناچار به همنشینی با بدان دچار خواهد شد.
امام صادق علیه السلام :برادران خود را به دو خصلت بیازمایید. اگر آن دو خصلت را داشتند با آنها دوستی کنید و گرنه از ایشان دوری کن، دوری کن ، دوری کن. [آن دو خصلت اینهاست]: پایبندی به خواندن نماز در وقت خود، و نیکی کردن به برادران در سختی و آسایش.
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :المؤمنُ مِرآةٌ لأخیهِ المؤمنِ ، یَنْصَحُهُ إذا غابَ عنه، و یُمِیطُ عنه ما یَکْرهُ إذا شَهِدَ . (4)
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :اِمْحَضْ أخاکَ النَّصیحَةَ ، حَسَنةً کانتْ أو قَبِیحةً . (5)
عنه علیه السلام :ما یَمنَعُ أحدَکُم أن یَلقَی أخاه بِما یَکْرهُ مِن عَیْبهِ إلاّ مَخافةَ أن یَلْقاهُ بمِثْلهِ ، قد تَصافَیْتُم علی حُبِّ العاجِلِ و رَفْضِ الآجِلِ! (6)
54
راهنمایی برادران
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمن آینه برادر مؤمن خویش است. در غیابش برای او خیرخواهی می کند و در حضورش، نا خوشایندی ها را از او دور می گرداند.
امام علی علیه السلام :در خیرخواهی برای برادرت خالص باش، خواه خیر خواهی ات زیبا [ و موافق میل او ]باشد یا زشت و تلخ.
امام علی علیه السلام :آنچه مانع شما می شود که عیب برادرتان را در پیش روی او بگویید جز این نیست که می ترسید او نیز عیب شما را رو به رویتان بگوید. [و این از آن روست که ]شما برای وا گذاردن آخرت و دوستی دنیا، با هم یار و رفیق گشته اید.
ص :91
عنه علیه السلام :مَن وَعَظَ أخاهُ سِرّا فَقَد زانَهُ ، و مَن وعَظَهُ عَلانِیَةً فَقَد شانَهُ . (1)
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :مَن رأی أخاهُ عَلی أمرٍ یَکرَهُهُ فَلم یَرُدَّه عَنهُ وَ هُو یَقدِرُ علَیهَ فقد خانَهُ . (2)
امام علی علیه السلام :هر که برادر خود را پنهانی اندرز دهد او را آراسته و هر که آشکارا پندش دهد او را تباه کرده است.
امام صادق علیه السلام :هر که در برادر خود امر ناخوشایندی بیند و بتواند او را از آن باز دارد و چنین نکند، به او خیانت کرده است.
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :مَن أکرَمَ أخاُه المسلمَ بکَلِمةٍ یُلْطِفُهُ بها و مَجْلسٍ یُکرِمُهُ به لم یَزَلْ فی ظلِ اللّهِ عزّ و جلّ مَمْدودا علیهِ بالرَّحْمةِ ما کانَ فی ذلکَ . (4)
عنه صلی الله علیه و آله :ما فی اُمّتی عبدٌ ألْطَفَ أخاهُ فی اللّهِ بشیءٍ مِن لُطْفٍ إلاّ أخْدَمَهُ اللّهُ مِن خَدَمِ الجنّةِ . (5)
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :مَن أتاهُ أخوهُ المسلمُ فأکرَمَهُ فإنّما أکرَمَ اللّهَ عزّ و جلّ . (6)
عنه علیه السلام :مَن قالَ لأخیهِ المؤمنِ : «مرحبا»، کَتَبَ اللّهُ تعالی له «مَرْحَبا» إلی یومِ القیامةِ . (7)
55
احترام و بزرگداشت برادران
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که به برادر مسلمان خود سخنی مؤدبانه و مهر آمیز بگوید و یا او را در جای محترمانه ای از مجلس بنشاند، تا زمانی که در آن کار باشد پیوسته سایه رحمت خداوند عزّ و جلّ بر سر او گسترده است.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بنده ای از امّتم نیست که به برادر دینی خود مهر و محبتی ورزد مگر آن که خداوند از خدمتکاران بهشتی به خدمت او درمی آورد.
امام صادق علیه السلام :کسی که برادر مسلمانش بر او وارد شود و وی گرامی اش بدارد، در حقیقت خداوند عزّ و جلّ را گرامی داشته است.
امام صادق علیه السلام :هر که به برادر مؤمن خود «خوشامد» گوید، خداوند متعال تا روز قیامت برای او «خوشامد» می نویسد.
ص :92
عنه علیه السلام :إنّه مَن عَظَّمَ دِینَهُ عظَّمَ إخْوانَهُ ، و مَنِ استَخَفَّ بِدینِهِ استخَفَّ بإخْوانِهِ . (1)
عنه علیه السلام :لا یُعظِّ_مُ حُرْمةَ المسلمینَ إلاّ مَن عَظّمَ اللّهُ حُرمتَهُ علی المسلمینَ . و مَن کانَ أبْلَغَ حُرْمةً للّهِ و رسولِهِ کانَ أشدَّ حُرْمةً للمسلمینَ . (2)
امام صادق علیه السلام :کسی که دین خود را ارج گزارد، برادرانش را نیز ارج می نهد و هر که دین خود را خوار شمارد برادران خود را نیز خوار می نماید .
امام صادق علیه السلام :حرمت مسلمانان را ارج نمی نهد مگر آن کسی که خداوند حرمتش را در میان مسلمانان زیاد کرده است، و کسی که خدا و پیامبرش را بیشتر حرمت نهد به مسلمانان ، بیشتر احترام می گذارد.
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :لا یُکلِّفْ أحدُکُم أخاهُ الطَّلَبَ إذا عَرَفَ حاجتَهُ . (4)
عنه علیه السلام :قَضاءُ حُقوقِ الإخْوانِ أشرَفُ أعمالِ المُتَّقینَ . (5)
الکافی عن سعیدَ بنِ الحسنِ:قالَ أبو جعفرٍ علیه السلام : أ یَجیءُ أحدُکُم إلی أخیهِ فیُدخِلُ یَدَهُ فی کِیسهِ فیأخُذُ حاجتَهُ فلا یَدْفعُهُ ؟ فقلتُ: ما أعرِفُ ذلکَ فینا! فقالَ أبو جعفرٍ علیه السلام : فلا شَیءَ إذا . قلتُ : فالهَلاکُ إذا ! فقالَ : إنّ القومَ لَم یُعْطَوا أحلامَهُمْ بَعْدُ . (6)
56
برآوردن نیاز برادران
امام علی علیه السلام :هرگاه یکی از شما بداند که برادرش نیازمند است، زحمت خواهش را از دوش او بردارد [و در برآوردن آن پیشدستی کند].
امام علی علیه السلام :ادای حقوق برادران، برترین اعمال پرهیزگاران است.
الکافی_ به نقل از سعید بن حسن _: امام باقر علیه السلام فرمود: «آیا چنین هست که فردی از شما نزد برادرش بیاید و دست در جیب او کند و به اندازه ای که احتیاج دارد بردارد و او مانع نشود؟». عرض کردم: در میانمان چنین چیزی سراغ ندارم. امام فرمود: «پس، فایده ای ندارد». من گفتم: پس هلاک شدیم! حضرت فرمود: «مردم هنوز به کمال عقلی خود نرسیده اند».
ص :93
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :اللّهُ فی عَونِ المؤمنِ ما کانَ المؤمنُ فی عَونِ أخیهِ . (1)
عنه علیه السلام :مَن قَضی لأخیهِ المؤمنِ حاجةً قضی اللّهُ عزّ و جلّ له یومَ القیامةِ مائةَ ألفِ حاجةٍ . (2)
عنه علیه السلام :إذا ضاقَ أحدُکُم فَلْیُعلِمْ أخاهُ و لا یُعِینُ علی نفسِهِ . (3)
عنه علیه السلام :أیُّما مؤمنٍ أوصَلَ إلی أخیهِ المؤمنِ مَعروفا فقد أوصَلَ إلی رسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله . (4)
عنه علیه السلام :کَفی بالمَرْءِ اعتِمادا علی أخیهِ أنْ یُنْزِلَ بهِ حاجتَهُ . (5)
الإمامُ الکاظمُ علیه السلام :إنَّ للّهِ حَسَنةً ادّخَرَها لثلاثةٍ : لإمامٍ عادلٍ ، و مؤمنٍ حَکّمَ أخاهُ فی مالِهِ، و مَن سَعی لأخیهِ المؤمنِ فی حاجَتِهِ . (6)
عنه علیه السلام :مَن قَصَد إلیهِ رَجُلٌ من إخْوانِهِ مُستَجِیرا بهِ فی بعضِ أحوالهِ فلَم یُجِرْهُ، بعدَ أنْ یَقْدِرَ علَیهِ ، فقد قَطَعَ وَلایةَ اللّهِ تَبارَکَ و تَعالی . (7) (8)
امام صادق علیه السلام :خداوند مددکار مؤمن است تا زمانی که مؤمن مددکار برادر خود باشد.
امام صادق علیه السلام :هر که یک نیاز از برادر مؤمن خود را برآورده سازد، خداوند عزّ و جلّ در روز رستاخیز صد هزار نیاز او را برمی آورد.
امام صادق علیه السلام :هرگاه یکی از شما تنگ دست و گرفتار شد ، [مشکل را] به برادر خود بگوید و خویشتن را آزار ندهد.
امام صادق علیه السلام :هر مؤمنی که به برادر مؤمن خود خوبی کند، به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله خوبی کرده است.
امام صادق علیه السلام :در اعتماد انسان به برادرش همین بس که نیاز خود را پیش او بَرَد .
امام کاظم علیه السلام :همانا خداوند حسنه ای دارد، که برای سه کس اندوخته است: برای پیشوای دادگر، و مؤمنی که دست برادرش را در مال خود باز بگذارد، و کسی که برای برآوردن نیاز برادر مؤمنش بکوشد.
امام کاظم علیه السلام :کسی که برادرش برای رفع گرفتاری یا حاجتی به او پناه ببرد و او بتواند پناهش دهد اما ندهد، بی گمان پیوند ولایت خداوند تبارک و تعالی را بریده است.
ص :94
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :إذا آخی أحَدُکُم رَجُلاً فَلْیَسألْهُ عَنِ اسمِهِ وَ اسمِ أبیهِ و قَبیلَتِهِ و مَنزِلِهِ ؛ فَإنّهُ مِن واجِبِ الحَقِّ و صافِی الإخاءِ ، و إلاّ فَهِیَ مَوَدَّةٌ حَمْقاءُ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله :ثَلاثَةٌ مِنَ الجَفاءِ : أن یَصْحَبَ الرَّجُلُ الرَّجُلَ فَلا یَسأ لَهُ عَنِ اسمِهِ و کُنْیَتِهِ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله :اِلْقَ أخاکَ بوجْهٍ مُنبسِطٍ . (3)
بحار الأنوار عَن أنَس :کانَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله إذا فَقَدَ الرَّجُلَ مِن إخْوانِهِ ثَلاثَةَ أیّامٍ سَألَ عَنهُ ، فإنْ کانَ غائِبا دَعا لَهُ ، و إنْ کانَ شاهِدا زارَهُ ، و إنْ کانَ مَریضا عادَهُ . (4)
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :لا یُسِیءُ مَحْضَرَ إخْوانِهِ إلاّ مَن وُلِدَ علی غَیرِ فِراشِ أبیهِ . (5)
57
آداب برادری
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هرگاه یکی از شما با کسی طرح برادری افکند از او نام، نام پدر، طایفه و محل سکونتش را بپرسد، که این کار از حقوق لازم و مایه صفا و خلوص برادری است؛ در غیر این صورت ، این دوستی، دوستی ای نابخردانه است.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :سه چیز نشانه جفا است [ نخست]: آن که آدمی با کسی همراه شود و از نام و کنیه او نپرسد.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :با برادرت با گشاده رویی برخورد کن.
بحار الأنوار_ به نقل از انس _: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله هرگاه یکی از برادران خود را سه روز نمی دید جویای حالش می شد. اگر در شهر نبود برایش دعا می کرد و اگر حضور داشت به دیدنش می رفت و اگر بیمار بود عیادتش می کرد.
امام صادق علیه السلام :از برادران خود بدگویی نمی کند مگر حرام زاده.
ص :95
@
ص :96
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله_ لمّا بَعثَ مُعاذا إلی الیمنِ _: یا مُعاذُ، علِّمْهُم کتابَ اللّهِ، و أحسِنْ أدبَهُم علَی الأخلاقِ الصّالِحةِ . (1)
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :الأدبُ کمالُ الرَّجُلِ . (2)
عنه علیه السلام :عَقلُ المَرءِ نِظامُهُ ، و أدبُه قِوامُهُ ، و صِدقُه إمامُهُ ، و شُکرُهُ تَمامُهُ . (3)
عنه علیه السلام :یا مؤمنُ ، إنّ هذا العِلْمَ و الأدبَ ثَمَنُ نفسِکَ ، فاجتَهِدْ فی تَعلُّمِهِما ، فما یَزیدُ مِن عِلمِکَ و أدبِکَ یَزیدُ فی ثَمَنِکَ و قَدْرِکَ . (4)
عنه علیه السلام :إنّک مُقوَّمٌ بأدبِکَ ، فَزَیّنهُ بالحِلْمِ . (5)
عنه علیه السلام :مَن لم یَکُن أفضلَ خِلالِهِ أدبُهُ کانَ أهْوَنَ أحوالِهِ عَطَبُهُ . (6)
عنه علیه السلام :الأدبُ أحْسَنُ سَجِیّةٍ . (7)
عنه علیه السلام :أفضلُ الشّرَفِ الأدبُ . (8)
58
ادب
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله_ هنگامی که معاذ را به یمن فرستاد _فرمود : ای معاذ! کتاب خدا را به آنها بیاموز و ایشان را با اخلاق شایسته، خوب تربیت کن.
امام علی علیه السلام :ادب، کمال انسان است.
امام علی علیه السلام :خرد آدمی مایه سامان اوست، و ادبش مایه قوام او، و راستی اش پیشوای اوست، و سپاس گزاری اش کمال او.
امام علی علیه السلام :ای مؤمن! این دانش و ادب جان بهای توست، پس در فراگرفتن آن دو کوشا باش که هر چه بر دانش و ادبت افزوده شود، قدر و ارزشت فزونی می گیرد.
امام علی علیه السلام :تو، به ادب خود، ارزش می یابی. پس، آن را با بردباری زینت بخش.
امام علی علیه السلام :هر که بهترین خصلت او ادبش نباشد، کمترین حالت او تباهی است.
امام علی علیه السلام :ادب، بهترین خوی است.
امام علی علیه السلام :برترین شرافت، ادب است.
ص :98
عنه علیه السلام :خیرُ ما وَرّثَ الآباءُ الأبناءَ الأدبُ . (1)
عنه علیه السلام :حُسْنُ الأدبِ خیرُ مُوازِرٍ ، و أفضلُ قَرینٍ . (2)
عنه علیه السلام :طالِبُ الأدبِ أحْزَمُ مِن طالبِ الذَّهبِ . (3)
عنه علیه السلام :إنّ النّاسَ إلی صالحِ الأدبِ أحْوَجُ مِنهُم إلی الفِضّةِ و الذَّهَبِ . (4)
عنه علیه السلام :ثلاثٌ لیسَ علیهِنّ مُسْتَزادٌ : حُسنُ الأدبِ، و مُجانبةُ الرَّیْبِ ، و الکَفُّ عنِ المَحارمِ . (5)
عنه علیه السلام :سبَبُ تزکیةِ الأخلاقِ حُسنُ الأدبِ . (6)
عنه علیه السلام :مَن کَلِفَ بالأدبِ قَلَّتْ مَساوِیهِ . (7)
عنه علیه السلام :إذا فاتَکَ الأدبُ فالزَمِ الصَّمْتَ . (8)
عنه علیه السلام :بالأدبِ تُشْحَذُ الفِطَنُ . (9)
امام علی علیه السلام :بهترین چیزی که پدران برای فرزندان به میراث می گذارند، ادب است.
امام علی علیه السلام :ادب نیکو، بهترین پشتیبان و برترین همنشین است.
امام علی علیه السلام :جوینده ادب، دور اندیش تر از جوینده طلاست.
امام علی علیه السلام :مردم به تربیتِ نیک نیازمندترند تا به زر و سیم.
امام علی علیه السلام :سه چیز است که بالاتر از آنها وجود ندارد: تربیت نیکو، دوری از شبهه، و خویشتنداری از حرام ها.
امام علی علیه السلام :تربیت نیکو، سبب تزکیه اخلاق است.
امام علی علیه السلام :هر که دلداده ادب باشد بدیهایش کاستی می گیرد.
امام علی علیه السلام :هرگاه ادب را از دست دادی، خاموشی اختیار کن.
امام علی علیه السلام :تربیت ، سبب تیزهوشی می شود.
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :کَفاکَ أدبا لنفسِکَ اجتِنابُ ما تَکْرهُهُ مِن غیرِکَ . (10)
59
تفسیر ادب
امام علی علیه السلام :برای تأدیب خود همین بس که از آنچه در دیگران نمی پسندی دوری کنی.
ص :99
عنه علیه السلام :و مِن أدبِه أنْ لا یَترُکَ ما لا بُدَّ لَهُ مِنهُ. (1)
عنه علیه السلام :کَفی بالَعْبدِ أدَبا أن لا یُشرِکَ فی نِعَمهِ وَ أرَ بِهِ غیرَ ربِّهِ . (2)
بحار الأنوار :تکلّمَ أمیرُ المؤمنینَ علیه السلام بتِسْعِ کلماتٍ ارتَجَلهُنَّ ارتِجالاً ، فَقَأنَ عُیونَ البلاغةِ و أیتَمْنَ جواهرَ الحِکْم_ةِ ، و قَطَعْنَ جمیعَ الأنامِ عنِ اللَّحاقِ بواحدةٍ مِنهُنَّ . ثلاثٌ مِنها ف_ی المُناجاةِ ، و ثلاثٌ منها فی الحِکمةِ ، و ثلاثٌ منها فی الأدبِ.
فأمّا اللاّتی فی المُناجاةِ فقالَ : إلهی، کفی بی عِزّا أنْ أکونَ لک عَبْدا ، و کفی بی فَخْرا أن تکونَ لی رَبّا ، أنتَ کما اُحِبُّ فاجعَلْنی کما تُحبُّ.
و أمّا اللاّتی فی الحِکمةِ فقالَ : قیمةُ کلِّ امرئٍ ما یُحْسِنُهُ ، و ما هَلَکَ امرؤٌ عَرَف قَدْرَهُ، و المرءُ مَخبوءٌ تحتَ لسانِهِ.
و اللاّتی فی الأدبِ فقالَ : امنُنْ علی مَن شِئتَ تکُنْ أمِیرَهُ ، و احْتَجْ إلی مَن شِئتَ تکُنْ أسِیرَهُ ، و استَغْنِ عَمَّن شئتَ تکُنْ نظیرَهُ . (3)
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :أدَّبَنی أبی علیه السلام بثلاثٍ ......... قالَ لی : یا بُنیَّ مَن یَصْحَبْ صاحبَ السَّوْءِ لا یَسْلمْ ، و مَن لا یُقیِّدْ ألفاظَهُ یَنْدَمْ ، و مَن یدخُلْ مَداخِلَ السُّوءِ یُتَّهمْ . (4)
امام علی علیه السلام :از ادب [آدمی] است که آنچه را از آن چاره ای ندارد فرو نگذارد .
امام علی علیه السلام :در ادب بنده همین بس که در ناز و نیازهایش کسی جز پروردگار خود را شریک نسازد.
بحار الأنوار :امیر مؤمنان ، فی البداهه نُه جمله فرمود که چشمهای بلاغت را درآوردند و گوهرهای حکمت را یک دانه کردند و دست همگان را ، از دست یافتن به حتی یکی از آنها کوتاه. سه جمله از آن نُه جمله درباره مناجات با خداست، سه جمله درباره حکمت و سه تای دیگر درباره ادب.
امّا آن جمله ها که در مناجات با خداست: الهی! مرا همین عزت و سرفرازی بس که بنده تو باشم و مرا همین افتخار بس که پروردگار من تو باشی، تو چنانی که من دوست دارم، پس مرا چنان دار که تو دوست داری.
و آن سه جمله که درباره حکمت است: ارزش هر انسان به چیزی است که نیک می داند، هر که قدر خود را شناخت تباه نشد، و آدمی زیر زبان خود پنهان است.
و آن سه جمله که درباره ادب است: هر که را خواهی ممنون خود کن تا بر او فرمانروا شوی، به هر که خواهی نیاز پیدا کن تا اسیرش باشی، از هر که خواهی بی نیازی جو تا همتای او گردی.
امام صادق علیه السلام :پدرم سه ادب به من آموخت ......... به من فرمود: پسرم! هر که با دوست بد همنشینی کند سالم نمی ماند، و هر که گفتار خود را مهار نکند پشیمان می گردد، و هر که به جاهای بد در آید آماج تهمت و بدگمانی می شود.
ص :100
الکافی :عنه علیه السلام : إنّ خَیْرَ ما وَرَّثَ الآباءُ لأبنائهِمُ الأدبُ لا المالُ ، فإنّ المالَ یَذهبُ و الأدبَ یَبقی.
قالَ مَسعدةُ _ راوی الحدیث _ : یعنی بالأدبِ العلمَ . (1)
الکافی :امام صادق علیه السلام فرمود : بهترین میراثی که پدران برای فرزندان می گذارند ادب است، نه ثروت؛ زیرا که ثروت می رود و ادب می ماند.
مسعده (راوی حدیث) می گوید: مقصود حضرت از ادب، دانش است.
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :أفضلُ الأدبِ أن یَقِفَ الإنسانُ عند حَدِّه و لا یَتَعدّی قَدْرَهُ . (2)
عنه علیه السلام :أحسَنُ الآدابِ ما کَفَّکَ عنِ المَحارِمِ . (3)
عنه علیه السلام :تَحَرِّی الصِّدقِ ، و تَجَنُّبُ الکذبِ أجمَلُ شِیمةٍ و أفضلُ أدبٍ . (4)
عنه علیه السلام :ضَبْطُ النّفْسِ عندَ الرَّغَبِ و الرَّهَبِ مِن أفضلِ الأدبِ . (5)
60
برترین ادب
امام علی علیه السلام :برترین ادب آن است که انسان در حدّ خود بماند و از اندازه خویش تجاوز نکند.
امام علی علیه السلام :نیکوترین ادب آن است که تو را از حرام ها باز دارد.
امام علی علیه السلام :برگزیدن راستی و دوری از دروغ، زیباترین خوی و برترین ادب است.
امام علی علیه السلام :خویشتنداری در بیم و امید ، از برترین ادبهاست.
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :الأدبُ أحَدُ الحسَبَینِ . (6)
61
ادب، شرافت است
امام علی علیه السلام :ادب یکی از دو شرافت است.
ص :101
عنه علیه السلام :أشرَفُ حَسَبٍ حُسْنُ أدبٍ . (1)
عنه علیه السلام :أکرَمُ حَسَبٍ حُسنُ الأدبِ . (2)
عنه علیه السلام :حُسنُ الأدبِ أفضلُ نَسَبٍ و أشرفُ سَبَبٍ . (3)
عنه علیه السلام :طلبُ الأدَبِ جَمالُ الحَسَبِ . (4)
عنه علیه السلام :علیکَ بالأدبِ فإنَّهُ زَیْنُ الحَسَبِ . (5)
عنه علیه السلام :قلیلُ الأدبِ خیرٌ من کثیرِ النَّسَبِ . (6)
عنه علیه السلام :حُسنُ الأدبِ یَنُوبُ عنِ الحسَبِ . (7)
عنه علیه السلام :لا حسَبَ أنفعُ مِن الأدبِ . (8)
عنه علیه السلام :لا حسَبَ أبلغُ مِن الأدبِ . (9)
عنه علیه السلام :کلُّ الحسَبِ مُتَناهٍ ، إلاّ العقلَ و الأدبَ . (10)
عنه علیه السلام :حُسنُ الأدبِ یَستُر قُبْحَ النَّسَبِ . (11)
عنه علیه السلام :فَسَدَ حسَبُ مَن لیسَ لَه أدبٌ . (12)
امام علی علیه السلام :بهترین شرافت ، ادب نیکوست.
امام علی علیه السلام :ارجمندترین شرافت، ادب نیکوست.
امام علی علیه السلام :ادب نیکو، برترین تبار و والاترین خویشاوندی است.
امام علی علیه السلام :آموختن ادب، [مایه ]آراستگی شرافت است.
امام علی علیه السلام :ادب بیاموز که زیور شرافت است.
امام علی علیه السلام :اندکی ادب، بهتر است از تبار بسیار.
امام علی علیه السلام :ادب نیکو، جایگزین شرافت می شود.
امام علی علیه السلام :شرافتی سودمندتر از ادب نیست.
امام علی علیه السلام :شرافتی فراتر از ادب نیست.
امام علی علیه السلام :تمام شرافت ها (افتخارات خانوادگی) پایان می پذیرد و فقط عقل و ادب می ماند .
امام علی علیه السلام :حُسنِ ادب ، قُبحِ نسب را می پوشاند.
امام علی علیه السلام :کسی که ادب ندارد، شرافت خانوادگی اش تباه است .
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :الأدبُ حُلَلٌ جُدُدٌ . (13)
62
جامه ادب
امام علی علیه السلام :ادب، جامه هایی نو است.
ص :102
عنه علیه السلام :العِلمُ وِراثةٌ کریمةٌ ، و الآدابُ حُلَلٌ مُجدَّدةٌ . (1)
عنه علیه السلام :زِینتُکُم الأدبُ . (2)
عنه علیه السلام :مَن استُهْتِرَ بالأدبِ فقد زَانَ نفسَهُ . (3)
عنه علیه السلام :لا حُلَلَ کالآدابِ . (4)
عنه علیه السلام :لا زینةَ کالآدابِ . (5)
امام علی علیه السلام :دانش، میراثی ارجمند است و آداب، جامه هایی نو.
امام علی علیه السلام :زیور شما ادب است.
امام علی علیه السلام :هر که شیفته ادب شد، خود را آراست.
امام علی علیه السلام :[برای آدمی] هیچ جامه ای زیبنده تر از ادب نیست.
امام علی علیه السلام :[برای آدمی] هیچ زیوری زیبنده تر از ادب نیست.
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :لا شَرفَ مع سُوءِ أدبٍ . (6)
عنه علیه السلام :مَن قَلّ أدبُه کثُرَتْ مَساویهِ . (7)
عنه علیه السلام :مَنْ وضَعَهُ دَناءَةُ أدبِهِ لم یَرفَعْهُ شَرَفُ حسَبِهِ . (8)
عنه علیه السلام :بِئسَ النَّسَبُ سُوءُ الأدبِ . (9)
عنه علیه السلام :لا أدبَ لِسَیّئ النُّطْقِ . (10)
عنه علیه السلام :النّفسُ مَجْبولَةٌ علی سُوءِ الأدبِ ، و العبدُ مأمورٌ بِمُلازمةِ حُسنِ الأدبِ ، و النّفسُ تَجری بِطَبعها فی مَیْدانِ المُخالَفةِ، و العبدُ یَجْهَدُ بِرَدِّها عن سُوءِ المُطالَبةِ ، فمتی أطلَقَ عِنانَها فهُوَ شَریکٌ فی فَسادِها ، و مَن أعانَ نفسَهُ فی هوی نفسِهِ فقد أشْرَکَ نفسَهُ فی قَتلِ نفسِهِ . (11) (12)
63
سوء ادب
امام علی علیه السلام :با بی ادبی، شرافتی در کار نیست.
امام علی علیه السلام :کسی که ادبش کم باشد، بدیهایش بسیار می شود .
امام علی علیه السلام :هر آن کس که پَستی اَدَبش او را پست گرداند شرافت تبارش او را بلندی نمی بخشد .
امام علی علیه السلام :بد تباری است، سوء ادب.
امام علی علیه السلام :آدم بد زبان، ادب ندارد.
امام علی علیه السلام :نفس آدمی بر سوء ادب سرشته شده است و بنده فرمان دارد که به ادب نیکو پایبند باشد، نفْس در میدان مخالفت به دلخواه خود می تازد و بنده می کوشد آن را از خواسته نا روایش باز دارد؛ پس، هر گاه عنان نفس را رها سازد، شریک تبهکاری اوست و اگر نفس خود را در خواهشهایش یاری رساند، در قتل خود همدست نفْس شده است.
ص :103
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :حُسنُ الأدبِ زِینةُ العقلِ . (1)
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :نِعْمَ قَرِینُ العقلِ الأدبُ . (2)
عنه علیه السلام :إنّ بِذَوی العُقولِ مِن الحاجةِ إلَی الأدبِ کما یَظْمَأُ الزَّرْعُ إلَی المَطرِ . (3)
عنه علیه السلام :صَلاحُ العقلِ الأدبُ . (4)
عنه علیه السلام :کلُّ شیءٍ یَحتاجُ إلی العقلِ ، و العقلُ یَحتاجُ إلَی الأدبِ . (5)
عنه علیه السلام :لن یَنْجَعَ الأدبُ حتّی یُقارِنَهُ العقلُ . (6)
عنه علیه السلام :الآدابُ تَلْقیحُ الأفْهامِ و نَتائِجُ الأذْهانِ . (7)
عنه علیه السلام :الأدبُ صُورةُ العَقلِ . (8)
64
ادب و خرد
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ادب نیکو، زیور خرد است.
امام علی علیه السلام :ادب، چه خوب همدمی برای خرد است.
امام علی علیه السلام :صاحبان خرد به ادب نیازمندند، همچنان که کِشت، تشنه باران است.
امام علی علیه السلام :ادب، سامان دهنده خِرَد است.
امام علی علیه السلام :هر چیزی نیازمند خرد است و خرد نیازمند ادب.
امام علی علیه السلام :ادب، هرگز سودمند نباشد مگر آن که خرد قرین آن گردد.
امام علی علیه السلام :آداب، بارور کننده فهمها و زاییده ذهنهاست.
امام علی علیه السلام :ادب، سیمای خرد است.
ص :104
عنه علیه السلام :الأدبُ فی الإنسانِ کشَجَرةٍ أصلُها العقلُ . (1)
عنه علیه السلام :الدِّینُ و الأدبُ نتیجَةُ العقلِ . (2)
عنه علیه السلام :أفضَلُ العقلِ الأدبُ . (3)
عنه علیه السلام :مَن زادَ أدبُهُ علی عقلِهِ کانَ کالرّاعی بینَ غَنَمٍ کثیرةٍ . (4)
الإمامُ الحسنُ علیه السلام :لا أدبَ لِمَن لا عَقْلَ لَهُ . (5)
الإمامُ زینُ العابدینَ علیه السلام :آدابُ العلماءِ زیادةٌ فی العقلِ . (6)
امام علی علیه السلام :ریشه درخت ادب در انسان، خرد است.
امام علی علیه السلام :دین و ادب زاییده خرد هستند.
امام علی علیه السلام :برترین خرد، ادب است.
امام علی علیه السلام :هر که ادبش بر خردش افزون باشد، همچون شبانی است در میان گوسپندان بسیار.
امام حسن علیه السلام :آن را که خرد نیست، ادب نیست.
امام زین العابدین علیه السلام :آداب دانشمندان، افزون کننده خرد است .
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :تَولَّوْا مِن أنفسِکُم تأدیبَها ، و اعدِلُوا بها عَن ضَراوةِ عاداتِها . (7)
عنه علیه السلام :ذَکِّ قلبَکَ بالأدبِ کما تُذکَّی النّارُ بالحَطَبِ ، و لا تَکُنْ کحاطِبِ اللّیلِ و غُثاءِ السَّیْلِ . (8)
عنه علیه السلام :مُعلّمُ نفسِهِ و مُؤدّبُها أحَقُّ بالإجْلالِ مِن معلّمِ النّاسِ و مُؤدّبِهِم . (9)
65
تأدیب [و تربیت] نفس
امام علی علیه السلام :به تأدیب و تربیت نفسهای خود بپردازید و آنها را از شیفتگی به عادتهایشان باز دارید.
امام علی علیه السلام :قلبت را با ادبْ فروزان کن همچنان که آتش با هیمه برافروخته می شود و همچون گردآورنده هیزم در تاریکی شب (10) و کف و خاشاک سیلاب مباش.
امام علی علیه السلام :کسی که مربّی خویش است ، بیشتر از مربّی مردم در خور بزرگداشت است.
ص :105
عنه علیه السلام :أفضلُ الأدبِ ما بدَأتَ بهِ نفسَکَ . (1)
امام علی علیه السلام :بهترین ادب آن است که از خود آغاز کنی.
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :جالِسِ العلماءَ یَزْدَدْ علمُکَ و یَحْسُنْ أدبُکَ وَ تَزکُ نَفْسُکَ . (2)
عنه علیه السلام :إذا زادَ عِلمُ الرّجُلِ زادَ أدبُهُ ، و تضاعَفَتْ خَشیتُه لربِّهِ . (3)
عنه علیه السلام :إذا رأیتَ فی غیرِکَ خُلْقا ذمِیما فتَجَنّبْ مِن نفسِکَ أمثالَهُ . (4)
عنه علیه السلام :لَیس شیءٌ أحْمَدَ عاقبةً و لا ألذَّ مَغَبَّةً و لا أدفَعَ لسُوءِ أدبٍ و لا أعْوَنَ علی دَرْکِ مَطلبٍ مِن الصَّبْرِ . (5)
عنه علیه السلام :لا یُستَعانُ علَی الدَّهْرِ إلاّ بالعقلِ ، و لا علَی الأدبِ (6) إلاّ بالبَحْثِ . (7)
الإمامُ زینُ العابدینَ علیه السلام :اللّهمَّ ......... اجعَلْنا مِن الّذینَ تَمَسّکُوا بعُرْوَةِ العِل_مِ و أدَّب_وا أنفسَهُم بالفَهمِ . (8)
الإمامُ الرِّضا علیه السلام :العَقلُ حِباءٌ مِن اللّهِ و الأدبُ کُلْفةٌ ، فمَن تَکَلّفَ الأدبَ قَدرَ علَیهِ ، و مَن تَکلَّفَ العقلَ لم یَزْدَدْ بذلکَ إلاّ جَهلاً . (9)
66
آنچه ادب می آورد
امام علی علیه السلام :با دانشمندان همنشینی کن تا بر دانشت افزوده ، ادبت نیکو و جانت پاکیزه گردد.
امام علی علیه السلام :چون دانش آدمی فزونی گیرد، ادبش افزون می شود و ترسش از پروردگارش دو چندان می گردد.
امام علی علیه السلام :هرگاه خوی ناپسندی را در کسی دیدی، امثال آن را از خودت دور کن.
امام علی علیه السلام :هیچ چیزی به مانند صبر و شکیبایی، فرجامی نیک و پایانی دلپذیر ندارد و بی ادبی را دفع نمی کند و در رسیدن به مقصود یاری نمی رساند.
امام علی علیه السلام :در برابر [مشکلات ]روزگار تنها باید از خرد کمک گرفت، و برای دستیابی به ادب (10) از پژوهش.
امام زین العابدین علیه السلام :بار خدایا! ......... ما را از کسانی قرار ده که به حلقه دانش چنگ آویختند و جانهایشان را با فهم ، ادب کردند.
امام رضا علیه السلام :خرد، هدیه ای الهی است اما ادب با کوشش به دست می آید؛ پس، کسی که برای کسب ادب بکوشد آن را فراچنگ می آورد و آن که برای کسب خرد زحمت کشد، جز بر نادانی خود نمی افزاید.
ص :106
تنبیه الخواطر_ لَمّا قیلَ لِعیسی علیه السلام : مَن أدّبَکَ؟ _: ما أدّبَنی أحَدٌ ، رأیتُ قُبْحَ الجهلِ فجانَبْتُهُ . (1)
لقمانُ علیه السلام :مَن عُنِی بالأدبِ اهتَمَّ بهِ ، و مَنِ اهتَمَّ بهِ تکلّفَ عِلْمَهُ ، و مَن تکلّفَ علمَهُ اشتدَّ لَه طلبُهُ ، و مَنِ اشتدَّ لَه طلبُهُ أدرکَ منفعتَهُ ؛ فاتّخِذْهُ عادةً، فإنّکَ تخلفُ فی سَلَفکَ و تنفعُ بهِ مَن خَلْفَکَ . (2)
تنبیه الخواطر_ به عیسی بن مریم علیه السلام عرض شد: چه کسی تو را ادب آموخت؟ _فرمود: هیچ کس ادبم نیاموخت، بلکه زشتیِ نادانی را دیدم و از آن دوری گزیدم.
لقمان علیه السلام :هر که خواهان ادب باشد بدان اهتمام می ورزد و هر که بدان اهتمام ورزد در شناخت آن رنج می برد و هر که برای دانستن آن زحمت کشد، سخت جویای آن می شود و هر که سخت جویا شود سودش را درمی یابد، پس، ادب را عادت خود گردان؛ زیرا تو جانشین کسانی هستی که پیش از تو به این آداب آراسته بوده اند و [با داشتن آنها ]سود آن را به آیندگان نیز می رسانی.
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :أکرِمُوا أولادَکُم و أحْسِنوا آدابَهُم یُغْفَرْ لَکُم . (4)
عنه صلی الله علیه و آله :مَن کانتْ لَه ابنةٌ فأدّبَها و أحْسَنَ أدَبها ، و علّمَها فأحْسَنَ تعلیمَها ؛ فأوسَعَ علَیها مِن نِعمِ اللّهِ الّتی أسبَغَ علَیهِ ، کانَتْ لَه مَنَعةً و سِتْرا مِن النّارِ . (5)
67
تشویق به ادب آموزی فرزند
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :به فرزندان خود احترام گذارید و آنان را آداب نیکو بیاموزید تا آمرزیده شوید .
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که دختری داشته باشد و خوب تربیتش کند و او را به خوبی دانش بیاموزد و از نعمتهایی که خداوند به او عطا کرده به وفور بهره مندش سازد، آن دختر، سپر و پوشش پدر در برابر آتش دوزخ خواهد بود.
ص :107
الإمامُ علیٌّ علیه السلام_ أیضا فی تفسیر الآیة _: علِّموا أنفسَکُم و أهلِیکُمُ الخیرَ و أدِّبُوهُمْ . (1)
عنه علیه السلام_ للحسنِ علیه السلام _: إنّما قَلْبُ الحَدَثِ کالأرضِ الخالِیةِ ما اُلقِیَ فیها مِنْ شیءٍ قَبِلَتْهُ ، فبادَرْتُکَ بالأدبِ قبلَ أن یَقْسُوَ قلبُکَ و یَشتغِلَ لُبّکَ . (2)
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :لمّا نَزَلتْ هذه الآیة : «یا أیُّها الّذینَ آمَنوا قُوا أنفسَکُم و أهلیکُم نارا» (3) قالَ النّاسُ : یا رسول اللّه ! کیفَ نَقِی أنفسَنا وَ أهلِینا؟ قالَ : اعمَلُوا الخیرَ و ذَکِّروا بهِ أهْلِیکُم فأدِّبُوهُم علی طاعةِ اللّهِ . (4)
عنه علیه السلام :لا یَزالُ العبد المؤمنُ یُورِثُ أهلَ بیتِه العلمَ و الأدبَ الصّالحَ حتّی یُدخِلَهُم الجنّةَ جمیعا ، حتّی لا یَفْقِدَ مِنهم صَغیرا و لا کبیرا و لا خادِما و لا جَارا . و لا یزالُ العبدُ العاصِی یُورِثُ أهلَ بیتِه الأدبَ السَّیّئ حتّی یُدخلَهمُ النّارَ جمیعا ، حتّی لا یَفْقِدَ فیها من أهل بیته صَغیرا و لا کبیرا و لا خادِما و لا جَارا . (5)
الإمامُ الرِّضا علیه السلام :مُرِ الصَّبیَّ فلْیَتَصدَّقْ بیدِهِ بالکِسْرةِ و القَبْضةِ و الشَّیءِ و إنْ قَلَّ ، فإنَّ کلَّ شیءٍ یُرادُ بهِ اللّهُ _ و إنْ قَلَّ _ بعدَ أنْ تَصدُقَ النِّیّةُ فیهِ عظیمٌ . (6)
امام علی علیه السلام_ در تفسیر همین آیه _: به خود و خانواده خود خوبی را تعلیم دهید و آنان را ادب آموزید.
امام علی علیه السلام_ به امام حسن علیه السلام _فرمود : دل نوجوان همچون زمین خالی است که هر چه در آن افکنده شود می پذیرد ؛ از این رو، من پیش از آن که دلت سخت و فکرت مشغول شود به تأدیب و تربیت تو پرداختم.
امام صادق علیه السلام :چون آیه «ای کسانی که ایمان آورده اید! خود و خانواده خود را از آتش نگه دارید» نازل شد، مردم گفتند: یا رسول اللّه ! چگونه خود و خانواده مان را حفظ کنیم؟ فرمود: عمل خیر انجام دهید و آن را به خانواده خود نیز یادآوری کنید و بر پایه فرمانبرداری از خدا پرورششان دهید.
امام صادق علیه السلام :بنده مؤمن هماره برای خانواده خود دانش و تربیت نیکو به ارث می نهد، تا همه آنها را وارد بهشت کند به طوری که کوچک و بزرگ و خدمتکار و همسایه را در بهشت می یابد. و بنده گناهکار پیوسته برای خانواده خود بد ادبی را به ارث می نهد، چندان که همه آنها را وارد دوزخ می کند به طوری که کوچک و بزرگ از خانواده اش و خدمتکار و همسایه را در آن جا می بیند.
امام رضا علیه السلام :به کودک دستور ده که با دست خودش صدقه بدهد، اگر چه به اندازه تکّه نانی یا یک مشت چیز اندک باشد؛ زیرا هر چیزی که در راه خدا داده می شود، هر چند کم، اگر با نیّت پاک باشد زیاد است.
ص :108
لُقمانُ علیه السلام_ لابنِه _: یا بُنَیَّ ، إنْ تأدّبتَ صَغیرا انتفَعْتَ بهِ کَبیرا . (1)
لقمان علیه السلام_ به فرزندش _فرمود : پسرم! اگر در کودکی ادب آموزی ، در بزرگی از آن بهره مند می شوی.
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :علِّموا أولادَکُمُ الصَّلاةَ إذا بَلَغوا سَبْعا ، و اضرِبُوهُمْ علَیها إذا بَلَغوا عَشْرا ، و فَرِّقوا بینَهُم فی المَضاجِعِ . (3)
عنه صلی الله علیه و آله :أدّبْ صِغارَ أهلِ بیتِکَ بلسانِکَ علَی الصَّلاةِ و الطَّهورِ ، فإذا بلَغوا عَشرَ سِنینَ فاضرِبْ و لا تُجاوِزْ ثلاثا . (4)
عنه صلی الله علیه و آله :الوَلدُ سَیّدٌ سبعَ سنینَ ، و عبدٌ سبعَ سنینَ ، و وزیرٌ سبعَ سنینَ، فإنْ رَضِیتَ أخلاقَهُ لإحدی و عشرینَ، و إلاّ فَاضْرِبْ علی جَنبِهِ ، فقد أعْذَرتَ إلَی اللّهِ تعالی . (5)
الإمامُ الباقرُ أو الإمامُ الصّادقُ علیهما السلام:إذا بلغَ الغُلامُ ثلاثَ سِنینَ فَقُلْ لَه سَبْعَ مَرّاتٍ : قُلْ : لا إلهَ إلاّ اللّه ، ثمّ یُترَکُ حتّی تَتِمَّ له ثلاثُ سنینَ و سبعَة أشهر و عشرون یوما . (6)
68
چگونگی تأدیب
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :فرزندان خود را در هفت سالگی نماز بیاموزید، و چون ده ساله شدند آنها را بر ترک نماز تنبیه کنید، و بسترهایشان را از هم جدا سازید.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :کودکان خرد سال خود را [نخست ]با گفتار، نماز و طهارت بیاموز و چون ده ساله شدند [و اطاعت نکردند ]آنها را تنبیه کن ولی نه بیش از سه ضربه.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :فرزند، هفت سال آقاست، هفت سال بنده و هفت سال وزیر. اگر تا 21 سالگی اخلاق و رفتارش را پسندیدی [که خوب] و گرنه به حال خود رهایش کن که تو در پیشگاه خداوند متعال معذوری.
امام باقر علیه السلام یا امام صادق علیه السلام :هر گاه بچّه وارد سه سالگی شد، هفت بار به او بگو: «بگو: لا إله الاّ اللّه ». سپس او را به حال خودش وا گذار تا سه سال و هفت ماه و بیست روزش تمام شود.
ص :109
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :دَع ابنَکَ یَلعبْ سَبْعَ سِنینَ ، و یُؤدَّبْ سَبعا ، و ألزِمْهُ نفسَکَ سبعَ سنینَ ، فإنْ أفلَحَ ، و إلاّ فإنّهُ مَن لا خَیْرَ فیهِ . (1)
عنه علیه السلام :یُؤدَّبُ الصَّبیُّ علَی الصَّومِ ما بینَ خَمْسَ عَشْرةَ سَنةً إلی سِتَّ عَشرةَ سنةً . (2)
عنه علیه السلام :احمِلْ صَبیَّکَ حتّی یأتیَ علی سِتِّ سنینَ ، ثُمّ أدِّبْهُ فی الکُتّابِ سِتَّ سنینَ ، ثمّ ضُمَّهُ إلیکَ سَبْعَ سنینَ فأدِّبْهُ بأدبِکَ ، فإنْ قَبِلَ و صَلُحَ و إلاّ فَخَلِّ عَنهُ . (3)
امام صادق علیه السلام :فرزندت را تا هفت سالگی بگذار بازی کند، بعد از آن، هفت سال او را ادب [و دانش ]آموز و هفت سال او را همراه خود کن؛ اگر درست شد که شده ، و گر نه خیری در او نیست.
امام صادق علیه السلام :پسر بچّه را باید از پانزده شانزده سالگی بر روزه گرفتن تأدیب کرد.
امام صادق علیه السلام :فرزند خود را تا شش سالگی آزاد بگذار، سپس شش سال او را سواد و ادب آموز. بعد از آن، هفت سال او را با خود داشته باش و آداب خودت را به او بیاموز. اگر تربیت پذیر بود و اصلاح شد که شده ، و گرنه او را به حال خودش وا گذار.
بحار الأنوار :نَهَی رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله عنِ الأدبِ عندَ الغَضَبِ . (5)
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :لا أدبَ مَعَ غَضَبٍ . (6)
69
آنچه در تربیت باید رعایت شود
بحار الأنوار :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از تأدیب [و تنبیه ]کردن به هنگام خشم نهی فرمود.
امام علی علیه السلام :در هنگام خشم تأدیبی نیست.
ص :110
عنه علیه السلام :لا تُکْثِرَنَّ العِتابَ ؛ فإنّه یُورِثُ الضَّغِینةَ و یَدعُو إلی البَغْضاءِ . (1)
عنه علیه السلام :أحسِنْ لِلمَمالیکِ الأدبَ ، و أقْلِلْ الغَضَبَ، و لا تُکْثِرِ العَتَبَ فی غیرِ ذَنْبٍ ، فإذا استحَقَّ أحدٌ مِنهُم ذَنبا فَأَحْسِنِ العَذْلَ فَإنَّ العَذْلَ مَعَ العَفوِ أشدُّ مِنَ الضَّرْبِ لمَنْ کانَ لَهُ عَقلٌ . (2)
عنه علیه السلام_ فی عهدِه إلَی الأشترِ _: لا یَکُونَنَّ المُحسنُ و المُسیءُ عندَکَ بمنزلةٍ سَواءٍ ، فإنّ ذلکَ تَزهیدٌ لأهلِ الإحسانِ فی الإحسانِ، و تَدریبٌ لأهلِ الإساءةِ علَی الإساءةِ، فألزِمْ کُلاًّ منهُمْ ما ألزمَ نفسَهُ ، أدَبا منکَ . (3)
عنه علیه السلام :استِصْلاحُ الأخیارِ بإکْرامِهِمْ ، و الأشرارِ بتأدیبِهِمْ . (4)
عنه علیه السلام :لا تکونَنَّ مِمّنْ لا تَنفَعُهُ العِظَةُ إلاّ إذا بالغتَ فی إیلامِه ؛ فإنّ العاقلَ یتّعظُ بِالآدابِ، و البهائمُ لا تَتّعظُ إلاّ بِالضّربِ . (5)
عنه علیه السلام :إذا لَوّحْتَ للعاقلِ فَقد أوْجَعتَهُ عِتابا . (6)
عنه علیه السلام :عُقوبةُ العُقَلاءِ التَّلْویحُ ، عُقوبةُ الجُهَلاءِ التَّصْریحُ . (7)
امام علی علیه السلام :زیاد سرزنش نکن، که سرزنش زیاد کینه می آورد و به دشمنی می انجامد.
امام علی علیه السلام :بردگان را نیکو تربیت کن و کمتر خشم گیر و بی جهت کسی را زیاد سرزنش نکن و اگر یکی از ایشان به خاطر ارتکاب گناهی سزاوار سرزنش شد، پس به نیکی ملامت کن؛ چرا که ملامتِ همراه با گذشت، برای کسی که عاقل باشد از زدن دردناک تر است.
امام علی علیه السلام_ در فرمانش به مالک اشتر _نوشت : نباید نیکوکار و بدکردار در چشم تو یکسان باشند، که این امر رغبت نیکوکار را در نیکی کم می کند و بدکردار را به بدی وا می دارد، بنا بر این با هر یک چنان باش که شایسته آن است.
امام علی علیه السلام :اصلاح کردن نیکان با گرامی داشتن آنهاست، و اصلاح کردن بدکاران با تأدیب (تنبیه) آنان.
امام علی علیه السلام :از کسانی مباش که اندرز به حالشان سودی ندارد مگر آن که کاملاً سرزنش شوند. شخص عاقل به ادب پند می گیرد، و ستوران جز با زدن به راه در نمی آیند.
امام علی علیه السلام :کنایه زدن به خردمند، سرزنشی دردآور برای اوست.
امام علی علیه السلام :کیفر خردمندان، کنایه زدن است و کیفر نادانان آشکارا گفتن.
ص :111
عنه علیه السلام :التَّعْرِیضُ للعاقلِ أشدُّ عِتابِهِ . (1)
عنه علیه السلام :ازْجُرِ المُسیءَ بِثوابِ المُحسِنِ . (2)
عنه علیه السلام :عاتِبْ أخاکَ بالإحسانِ إلیهِ ، و ارْدُدْ شرَّهُ بالإنعامِ علَیهِ . (3)
عنه علیه السلام :أصْلِحْ المُسیءَ بحُسْنِ فِعالِکَ ، و دُلَّ علَی الخیرِ بِجمیلِ مَقالِکَ . (4)
الإمامُ الکاظمُ علیه السلام_ عند ما شکی له بعضهم ابنا له _: لا تَضرِبْهُ ، و اهْجُرْهُ و لا تُطِلْ . (5)
امام علی علیه السلام :کنایه زدن به خردمند، سخت ترین سرزنش برای اوست.
امام علی علیه السلام :با پاداش دادن به نیکوکار، بدکار را از بد کرداری باز دار .
امام علی علیه السلام :برادرت را با نیکی کردن به او سرزنش کن و بدی اش را با بخشش به او پاسخ ده.
امام علی علیه السلام :بدکار را [یا کسی را که به تو بدی کرده است] با کردار نیکت اصلاح کن، و با گفتار نیکو و زیبایت او را به خیر رهنمون شو .
امام کاظم علیه السلام_ به شخصی که از فرزندش شکایت داشت _فرمود : او را نزن، بلکه برای مدتی کوتاه با او قهر کن.
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :أدَّبَنِی رَبِّی فأحسَنَ تأدِیبی . (7)
عنه صلی الله علیه و آله :أنا أدیبُ اللّهِ ، و عَلِیٌّ أدِیبی . (8)
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :إنّ رسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله أدّبَهُ اللّهُ عزّ و جلّ، و هو أدَّبَنی، و أنا اُؤدِّبُ المؤمنینَ ، و اُورِثُ الأدبَ المُکْرَمینَ . (9)
70
تربیت پیامبر به وسیله خداوند
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مرا خداوند تربیت کرد و نیکو تربیتم کرد.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :من تربیت شده خدایم و علی تربیت شده من.
امام علی علیه السلام :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را خداوند تربیت کرد و او مرا و من مؤمنان را تربیت می کنم و برای بزرگواران ، ادب به ارث می گذارم.
ص :112
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :إنّ اللّهَ عزّ و جلّ أدّبَ نبیَّه فأحسنَ أدبَهُ ، فلَمّا أکمَلَ لَهُ الأدبَ قالَ : «و إنّکَ لَعلَی خُلُقٍ عظیمٍ» (1) ، ثمّ فَوّضَ إلیهِ أمرَ الدِّینِ و الاُمّة لِیَسُوسَ عِبادَهُ . (2)
عنه علیه السلام :إنّ اللّهَ أدّبَ نبیَّه صلی الله علیه و آله ، حتّی إذا أقامَهُ عَلی ما أرادَ قالَ له : «و أْمُرْ بالعُرفِ و أعْرِضْ عن الجاهِلین» (3) ، فلمّا فَعَل ذلکَ له رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله زَکّاهُ اللّهُ ، فقالَ : «إنّکَ لَعلی خُلُقٍ عظیم» . (4)
عنه علیه السلام :إنّ اللّهَ عزّ و جلّ أدّبَ نبیَّهُ علی مَحبّتهِ، فقالَ : «و إنّک لَعلی خُلُقٍ عظیم» . (5)
بصائر الدرجات :إنّ اللّهَ أدّبَ نبیَّهُ فأحسنَ تأدیبَهُ، فقالَ : «خُذِ العَفْوَ وَ أْمُرْ بالعُرف ......... » ، فلمّا کانَ ذلکَ أنزلَ اللّهُ : «و إنّک لَعلی خُلُقٍ عظیم» . (6)
امام صادق علیه السلام :خداوند عزّ و جلّ پیامبر خود را تربیت کرد و نیکو تربیت کرد و چون ادب را در او به کمال رساند فرمود: «براستی که تو دارای خویی بزرگ هستی». آنگاه کار دین و امت را به او سپرد تا بندگانش را اداره کند.
امام صادق علیه السلام :خداوند پیامبر خود را تربیت کرد و چون او را ، چنان که می خواست، بار آورد، به وی فرمود: «به خوبی فرمان ده و از نادانان روی گردان». وقتی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله این کار را برای او انجام داد، خداوند وی را ستود و فرمود: «راستی که تو دارای خویی بزرگ هستی».
امام صادق علیه السلام :خداوند عزّ و جلّ پیامبرش را بر شالوده محبّت به خود تربیت کرد و فرمود: «براستی که تو دارای خویی بزرگ هستی».
بصائر الدرجات :خداوند پیامبر خود را نیکو تربیت کرد و آن گاه فرمود: «به نیکی فرمان ده و از جاهلان اعراض کن» . چون چنین کرد ، خداوند آیه «براستی که تو دارای خویی بزرگ هستی» را فرو فرستاد.
بحار الأنوار :إنَّ جَبرَئیلَ علیه السلام أُهبِطَ إلی رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله فقالَ: یا رسولَ اللّه ، إنَّ اللّهَ عزّ و جلّ یَقرأُ عَلیکَ السلامُ و یَقولُ لَک : إقرأْ بِسم اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم «لا تَمُدّنَّ عینَیکَ إلی ما مَتّعْنا به أزواجا منهم» (8) الآیَةَ فَأمَرَ النّبیُّ صلی الله علیه و آله مُنادیا یُنادی: مَن لَم یَتأدّبْ بأدبِ اللّهِ تَقَطّعتْ نفسُهُ علَی الدّنیا حَسَراتٍ . (9)
71
مؤدّب شدن به آداب خدایی
بحار الأنوار :جبرئیل بر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرود آمد و گفت: ای پیامبر خدا! خداوند به تو سلام می رساند و به تو می گوید: بخوان: به نام خداوند بخشنده مهربان، «اگر بعضی از گروه هایشان را به چیزی بهره ور ساخته ایم ، تو بدان چشم مدوز» نازل گشت، پیامبر صلی الله علیه و آله جارچی را فرمود که جار زند: هر که متأدّب به آداب خداوند نشود ، جانش از حسرت های دنیا به لب می آید.
ص :113
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :إنّ اللّهَ تعالی أدّبَ عِبادَهُ المؤمنینَ أدبا حَسَنا ، فقالَ جَلّ مِن قائلٍ : «یَحْسَبُهُم الجاهلُ أغنیاءَ مِنَ التّعفّف» (1) . (2)
عنه علیه السلام :مَنْ تأدّبَ بآدابِ اللّهِ عزّ و جلّ أدّاهُ إلَی الفلاحِ الدائمِ . (3)
عنه علیه السلام :مَنْ لم یَصْلُحْ علی أدبِ اللّهِ لم یَصْلُحْ علی أدبِ نفسِهِ . (4)
امام علی علیه السلام :خداوند متعال بندگان مؤمن خود را نیکو ادب کرد و فرمود : «آن چنان خویشتندار و با مناعت طبع اند که هر کس حال ایشان را نداند، می پندارد که از توانگران اند».
امام علی علیه السلام :هر که به آداب خداوند عزّ و جلّ مؤدّب شود ، او را به رستگاری جاوید می رسانَد.
امام علی علیه السلام :هر که با ادب [تعالیم ]خداوند اصلاح نشود، با ادب خویش [نیز ]اصلاح نمی گردد.
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :إنّ البلاءَ للظّالمِ أدبٌ ، و للمؤمنِ امتحانٌ ، و للأنبیاءِ دَرَجةٌ ، و للأولیاءِ کَرامةٌ . (5)
الإمامُ الحسینُ علیه السلام :اللّهمَّ لا تَسْتَدرِجْنی بالإحسانِ، و لا تُؤَدِّبْنی بالبلاءِ . (6)
72
تأدیب خداوند
امام علی علیه السلام :بلا برای ستمگر تأدیب (تنبیه) است و برای مؤمن آزمایش و برای پیامبران [ترفیع] درجه و برای اولیا تکریم .
امام حسین علیه السلام :بار خدایا! با احسان خود مرا اندک اندک به سوی دام کیفرت مکشان (7) و با بلاها تأدیبم مفرما.
ص :114
الإمامُ زینُ العابدینَ علیه السلام :إلهی ، لا تُؤدِّبْنی بِعُقوبَتِکَ، و لا تَمکُرْ بِی فی حِیلَتِکَ . (1)
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :أیُّما ناشٍ نَشأ فی قومِهِ ثمّ لم یُؤدَّبْ علی معصیتِهِ کانَ اللّهُ عزّ و جلّ أوّلُ ما یُعاقِبُهُم فیهِ أن ینقُصَ مِن أرزاقهِم . (2)
الإمامُ العسکریُّ علیه السلام :ربّما کانتِ الغِیَرُ نَوعاً مِن أدبِ اللّهِ عزّ و جلّ . (3)
امام زین العابدین علیه السلام :خدای من ! با کیفر خود مرا ادب مفرما و به مکر خودت گرفتارم مکن.
امام صادق علیه السلام :هر نوجوانی که در میان مردمش رشد کند و برای ارتکاب گناهی تأدیب (تنبیه) نشود، نخستین کیفری که خداوند عزّ و جلّ به سبب او به آن مردم می دهد کاستن از روزیهای ایشان است.
امام عسکری علیه السلام :چه بسا که دگرگونیهای زمانه، نوعی از تأدیب خداوند عزّ و جلّ باشد.
ص :115
@
ص :116
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :یُغْفَرُ للمؤذّنِ مَدُّ صَوتِهِ و بَصَرِهِ ، و یُصدِّقُهُ کلُّ رطْبٍ و یابِسٍ ، و له مِن کُلِّ مَن یُصلّی بأذانِه حَسَنةٌ . (1)
کنز العمّال :عن رسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله : ما مِن رَجُلٍ یکونُ بأرضٍ قِیٍّ فیؤذّنُ بِحض_رةِ الصَّلاةِ و یُقِ_مُ الصَّلاةَ إلاّ صلّی خَلفَهُ مِنَ الملائکةِ ما لا یُری طَرَفاهُ . (2)
و فی خبر : ......... فإنْ أقامَ صلّی مَعهُ مَلَکانِ، و إنْ أذّنَ و أقامَ صلّی خلفَه مِن خلْقِ اللّهِ ما لا یُری طَرَفاهُ . (3)
73
اذان
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بلال! برخیز و ما را با نماز آسایش بخش.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :شیطان چون بانگ دعوت به نماز را بشنود، بگریزد.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :اهل آسمان از ساکنان زمین چیزی جز اذان نمی شنوند.
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :قُمْ یا بِلالُ فأرِحْنا بالصَّلاةِ . (4)
عنه صلی الله علیه و آله :إنّ الشَّیطانَ إذا سَمِعَ النِّداءَ بالصَّلاةِ هَرَبَ . (5)
عنه صلی الله علیه و آله :إنّ أهلَ السَّماءِ لا یَسْمَعُونَ مِن أهلِ الأرضِ شَیئا إلاّ الأذانَ . (6)
74
اذان گو
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤذّن تا جایی که صدایش می رسد و نگاهش کار می کند به همان اندازه آمرزیده می شود و هر خشک و تری [گفته ]او را تصدیق می کند و به تعداد هر نفری که با اذان او نماز بگزارد حسنه ای برایش منظور می شود.
کنز العمّال :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : کسی نیست که در دشتی باشد و به هنگام نماز اذان بگوید و نماز بر پای دارد، مگر آن که پشت سر او صفی از فرشتگان که دو سوی آن ناپیداست، به نماز می ایستند.
و در خبری دیگر [از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ] آمده است: ......... اگر اقامه بگوید [و به نماز ایستد] دو فرشته به او اقتدا می کنند و چنانچه اذان و اقامه بگوید، صفی از آفریدگان خدا، که دو سوی آن ناپیداست، پشت سر او نماز می گزارند.
ص :118
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :لِیؤذّنْ لَکُم أفصحُکُمْ ، وَ لْیؤمّکُمْ أفقهُکُم . (1)
الإمامُ زینُ العابدینَ علیه السلام :حَقُّ المؤذّنِ أن تَعلمَ أنّه مُذکِّرٌ لکَ ربَّکَ عزّ و جلّ ، و داعٍ لکَ إلی حَظِّکَ ، و عونُکَ علی قضاءِ فَرْضِ اللّهِ علیکَ، فاشْکُرْهُ علی ذلکَ شُکْرَکَ للمُحْسِنِ إلیکَ . (2)
امام علی علیه السلام :باید فصیح ترین فرد شما اذان بگوید، و آگاهترینِ شما به مسائل دینی، امامت [نمازتان ]را به عهده گیرد.
امام زین العابدین علیه السلام :حقّ مؤذّن این است که بدانی او پروردگار عزّ و جلّ تو را به یادت می آورد و تو را به بهره ات فرا می خواند و یاری ات می رساند تا واجب الهی را بگزاری . پس، برای این کارها از او سپاسگزاری کن، همچنان که اگر کسی به تو خوبی کند تشکّر می کنی.
الإمامُ الحسینُ علیه السلام :کنّا جُلُوسا فی المسجدِ ، إذ صَعِدَ المؤذّنُ المَنارةَ، فقالَ : «اللّه أکبر ، اللّه أکبر»، فَبکی أمیرُ المؤمنینَ علیُّ بنُ أبی طالبٍ علیه السلام و بَکینا بِبُکائِه ، فلمّا ف_رغَ الم_ؤذّنُ قال : أ ت_َدْرونَ م_ا یَقولُ المؤذّنُ ؟ قلنا : اللّهُ و رَسُولُهُ و وصیُّهُ أعلمُ ، فقالَ : لو تَعلم_ونَ ما یَق_ولُ لَضَحِکْتُم قلیلاً و لَبَکیتُم کثیرا!
فَلِقولِه : «اللّه أکبر» مَعانٍ کَثیرةٌ ، منها أنّ قولَ المؤذّن «اللّه أکبر» یَقَعُ علی قِدَمِهِ و أزلیّتِهِ و أبدیّتِهِ و عِلْمِهِ و قوّتِهِ و قُدرتِهِ و حِلْمِهِ و کَرَمِهِ وجُودِهِ و عَطائِه و کِبْریائِه . (3)
75
تفسیر اذان
امام حسین علیه السلام :در مسجد نشسته بودیم که مؤذّن بالای گلدسته رفت و گفت: «اللّه اکبر، اللّه اکبر». امیر مؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام گریست و ما نیز از گریه او گریستیم. وقتی مؤذّن اذان را تمام کرد، امام فرمود: آیا می دانید مؤذّن چه می گوید؟ عرض کردیم: خدا و پیامبر و وصیّ او بهتر می دانند . فرمود: اگر می دانستید که چه می گوید کم می خندیدید و بسیار می گریستید. «اللّه اکبر» مؤذّن معانی بسیار دارد؛ از جمله این که «اللّه اکبر» بیانگر قدیم بودن و ازلیّت و ابدیّت خداوند و علم و نیرو و قدرت و حلم و کرم و جود و عطا و کبریای او می باشد.
ص :119
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :یا علیُّ ، إذا وُلِدَ لکَ غُلامٌ أو جاریةٌ فأذِّنْ فی اُذنِه الیُمنی و أقِمْ فی الیُسری ؛ فإنّه لا یَضُرُّهُ الشّیطانُ أبدا . (1)
الإمامُ زینُ العابدینَ علیه السلام :حدّثَتْنی أسماءُ بنتُ عُمَیسٍ قالتْ: حدّثَتْنی فاطمةُ علیها السلام : لمّا حَمَلت بالحَسَن علیه السلام و ولَدته جاءَ النّبیُّ صلی الله علیه و آله ......... و أذّنَ فی اُذنِه الیُمنی و أقامَ فی اُذنهِ الیُسری ......... .
فلمّا کان بعدَ حَوْلٍ وُلِد الحُسینُ علیه السلام ، و جاء النّبیُّ صلی الله علیه و آله فقالَ : یا أسماءُ هَلُمِّی ابنِی ، فَدَفعتهُ إلیه فی خِرْقةٍ بیضاءَ ، فأذّنَ فی اُذنهِ الیُمنی و أقامَ فی الیُسری و وَضَعه فی حِجْرهِ، فبکی . (2)
عنه علیه السلام :إنَّ النّبیَّ صلی الله علیه و آله أذّنَ فی اُذنِ الحسنِ علیه السلام بالصَّلاةِ یومَ وُلدَ . (3)
الإمامُ الباقرُ علیه السلام :إذا وُلدَ لأحدِکُم ......... و لیحَنِّکْهُ بماءِ الفُراتِ، و لیؤذِّنْ فی اُذنهِ الیُمنی ، و لیُقِمْ فی الیُسری . (4)
76
تشویق به اذان گفتن در گوش نوزاد
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هرگاه پسری یا دختری برایت به دنیا آمد، در گوش راستش اذان بگو و در گوش چپ او اقامه؛ در این صورت شیطان هرگز به او گزندی نمی رساند.
امام زین العابدین علیه السلام :اسماء بنت عمیس از قول فاطمه علیها السلام برایم گفت که وقتی حسن علیه السلام را حامله شدم و او را به دنیا آوردم، پیامبر صلی الله علیه و آله آمد ......... و در گوش راستش اذان گفت و در گوش چپ او اقامه ......... . یک سال بعد که حسین علیه السلام به دنیا آمد باز پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و فرمود: ای اسماء! فرزندم را بیاور؛ من آن حضرت را در پارچه ای سفید به دست پیامبر دادم و آن بزرگوار در گوش راست او اذان گفت و در گوش چپش اقامه و او را روی زانوی خود نهاد و گریست.
امام زین العابدین علیه السلام :زمانی که حسن علیه السلام به دنیا آمد پیامبر در گوش او اذان گفت.
امام باقر علیه السلام :هر گاه برای یکی از شما فرزندی به دنیا آمد ......... کام او را با آب فرات بردارد و در گوش راستش اذان بگوید و در گوش چپ او اقامه.
ص :120
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :مَن ساءَ خُلُقُه فأَذِّنوا فی اُذنِهِ . (1)
امام صادق علیه السلام :اگر کسی بد اخلاق شد، در گوش او اذان بگویید.
ص :121
@
ص :122
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :أذلُّ النّاسِ مَنْ أهانَ النّاسَ. (1)
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :فاز و اللّهِ الأبرارُ ، أ تدری مَن هُم؟ هُمُ الّذینَ لا یُؤذُونَ الذَّرَّ . (2)
الإمامُ الکاظِمُ علیه السلام :لیسَ مِن أخلاقِ المُؤمِنینَ الغَشُّ و لا الأذی . (3)
77
آزردن
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خوارترین مردم کسی است که مردمان را خُرد و خوار شمارد.
امام صادق علیه السلام :به خدا سوگند که نیکان رستگارند. آیا می دانید آنها چه کسانی هستند؟ کسانی که آزارشان به مورچه ای نمی رسد.
امام کاظم علیه السلام :دغلکاری و آزار ، از اخلاق مؤمنان نیست .
الکتاب:
«وَ الّذِینَ یُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِغَیْرِ مَا اکْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَانا وَ إِثْما مُبِینا» . (4)
الحدیث:
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :مَن آذی مُؤمنا فَقَدْ آذانی . (5)
عنه صلی الله علیه و آله :مَن نَظَرَ إلی مؤمنٍ نظرةً یُخیفُهُ بها أخافَهُ اللّهُ تعالی یومَ لا ظِلَّ إلاّ ظِلّهُ . (6)
عنه صلی الله علیه و آله :قالَ اللّهُ تبارکَ و تعالی : مَن أهانَ لی وَلیّا فقد أرْصَدَ لِمُحارَبتی . (7)
78
آزردن مؤمن
قرآن:
«کسانی که مردان و زنان مؤمن را بی آنکه گناهی کرده باشند، می آزارند، تهمت و گناه آشکاری را به دوش می کشند».
حدیث:
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که مؤمنی را بیازارد مرا آزار داده است.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس به مؤمنی نگاه ترسناکی کند، خداوند متعال او را در روزی که سایه ای جز سایه او نیست، بترساند.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند تبارک و تعالی فرموده است: هر که به یکی از دوستان من تحقیر و توهین روا دارد برای جنگ با من آماده شده است.
ص :124
عنه صلی الله علیه و آله :مَن أحْزَن مُؤمنا ثمّ أعطاهُ الدُّنیا لم یَکُنْ ذلکَ کَفّارتَه ، و لم یُؤْجَرْ عَلَیهِ . (1)
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :لا یَحِلُّ لِمُسلمٍ أن یُرَوِّعَ مُسلما . (2)
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :قالَ اللّهُ عزّ و جلّ : لِیأذَنْ بِحَربٍ منّی مَن آذی عَبدیَ المؤمنَ . (3)
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که مؤمنی را اندوهناک سازد و سپس دنیا را به او بدهد، گناهش بخشوده نمی شود و در برابر آن پاداشی نمی بیند.
امام علی علیه السلام :بر هیچ مسلمانی روا نیست که مسلمانی را به رعب و وحشت اندازد.
امام صادق علیه السلام :خداوند عزّ و جلّ فرموده است هر که بنده مؤمن مرا بیازارد، به من اعلان جنگ می دهد.
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :کُفَّ أذاکَ عنِ النّاسِ ؛ فإنّهُ صَدَقةٌ تَصّدَّقُ بها عَلی نَفْسِکَ . (5)
کتاب من لا یحضره الفقیه :جِبرَئِیلُ علیه السلام لِرَسُولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله _ حِینَ قالَ صلی الله علیه و آله لَهُ : یا جِبرَئِیُل عِظْنی _ : شَرَفُ المؤمنِ صَلاتهُ بِاللَّیلِ ، و عِزُّهُ کَفُّ الأَذی عَنِ الناسِ . (6)
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :المؤمنُ نفسُه مِنه فی تَعَبٍ و النّاسُ مِنه فی راحةٍ . (7)
79
نیازردن
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :به مردم آزار نرسان، که بی آزاری صدقه ای است که برای خودت می پردازی.
کتاب من لا یحضره الفقیه :جبرئیل به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله _ هنگامی که از او اندرز خواست _ گفت : شرافت مؤمن ، نماز شب اوست و عزّت او آزار نرساندن به مردم .
امام علی علیه السلام :نفْس مؤمن از او در رنج است، اما مردمان از وی آسوده اند.
ص :125
الإمامُ زینُ العابدینَ علیه السلام :کَفُّ الأذی مِن کَمالِ العقلِ ، و فیه راحةٌ للبَدَنِ عاجِلاً و آجِلاً . (1)
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :مَن کَفّ یدَهُ عنِ النّاسِ فإنّما یکُفُّ عَنهُم یَدا واحدةً و یَکُفّونَ عنه أیادیَ کثیرةً . (2)
امام زین العابدین علیه السلام :آزار نرساندن، نشانه کمال خرد است و مایه آسایش تن در دنیا و آخرت است.
امام صادق علیه السلام :هر که دست از آزار مردم بردارد، یک دست از آنها نگه داشته و مردم دستهای بسیار از [آزار] او نگه می دارند.
الکتاب:
وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنّا بِاللّهِ فَإِذا أُوذِیَ فِی اللّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النّاسِ کَعَذَابِ اللّهِ وَ لَئِنْ جاءَ نَصْرٌ مِنْ رَبِّکَ لَیَقُولُنَّ إِنّا کُنّا مَعَکُمْ أَ وَ لَیْسَ اللّهُ بِأَعْلَمَ بِما فِی صُدُورِ العالَمِینَ» . (3)
فَالَّذِینَ هاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ وَ أُوذُوا فِی سَبیلِی وَ قَاتَلُوا وَ قُتِلُوا لَأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّآتِهِمْ» . (4)
وَ لَقَدْ کُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِکَ فَصَبَرُوا عَلی ما کُذِّبُوا وَ أُوذُوا حَتّی أَتاهُمْ نَصْرُنا وَ لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِ اللّهِ وَ لَقَدْ جاءَکَ مِنْ نَبَإِ المُرْسَلِینَ» . (5)
الحدیث:
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :ما اُوذِیَ أحدٌ مِثْلَ ما اُوذِیتُ فی اللّهِ . (6)
80
شکیبایی بر آزار دیدن در راه خدا
قرآن:
«از مردمان ، کسانی هستند که می گویند: به خدا ایمان آورده ایم و چون در راه خدا آزاری ببینند آزار مردم را چون عذاب خدا به شمار می آورند. و هرگاه از سوی پروردگار تو مددی رسد، می گویند: ما نیز با شما بوده ایم. آیا خدا به آنچه در دلهای مردم جهان می گذرد آگاه تر نیست؟».
«پس کسانی که مهاجرت کرده و از خانه هایشان رانده شده و در راه من آزار دیده و جنگیده و کشته شده اند، گناهانشان را می زدایم».
«پیامبرانی هم که پیش از تو بودند تکذیب شدند، ولی آنها بر آن تکذیب و آزار شکیبایی ورزیدند تا کمک ما به آنان رسید. و کلمات خدا را تغییر دهنده ای نیست. و بی گمان پاره ای از اخبار پیامبران به تو رسیده است».
حدیث:
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هیچ کس به اندازه من در راه خدا آزار و اذیت ندیده است.
ص :126
رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :مَنْ لَقِیَ أَخَاه بِما یَسُوؤُهُ لِیَسوءَه ساءَه اللّهُ یومَ یَلقاه . (1)
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :إِذا کانَ یومُ القیامةِ نادی منادٍ : أَینَ الصدودُ لأَولِیائِی؟ فیقومُ قومٌ لیسَ علی وجوهِهِم لَحْمٌ ، فیُقَالُ : هؤلاءِ الّذینَ آذَوْا المؤمنینَ و نصبُوا لهم و عانَدوُهم و عنَّفُوهُم فی دِینِهِم ، ثمّ یؤمرُ بِهِمْ إلی جَهَنَّمَ . (2)
81
عاقبت آزار دهنده
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که در دیدار برادر دینی اش، کاری کند تا او ناراحت شود، خداوند هم در روز دیدارش او را ناراحت می کند.
امام صادق علیه السلام :در روز قیامت، ندا کننده ای ندا دردهد: کجایند آزار دهندگان دوستان من؟ پس گروهی برخیزند که صورتشان گوشت ندارد و گفته می شود: اینان کسانی هستند که مؤمنان را آزار دادند و با آنان دشمنی و مخالفت کردند و در دینشان برایشان سخت گرفتند؛ سپس به درافکندنشان در جهنّم فرمان داده می شود.
ص :127
@
ص :128
الکتاب:
هُوَ الَّذِی جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیَآءً وَ الْقَمَرَ نُورًا وَ قَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِینَ وَ الْحِسَابَ مَا خَلَقَ اللَّهُ ذلِکَ إِلاَّ بِالْحَقِّ یُفَصِّلُ الْأَیَ_اتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ» . (1)
وَ جَعَلْنَا الَّیْلَ وَ النَّهَارَ ءَایَتَیْنِ فَمَحَوْنَآ ءَایَةَ الَّیْلِ وَ جَعَلْنَآ ءَایَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِّتَبْتَغُوا فَضْلاً مِّن رَّبِّکُمْ وَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِینَ وَ الْحِسَابَ وَ کُلَّ شَیْ ءٍ فَصَّلْنَ_اهُ تَفْصِیلاً» . (2)
فَالِقُ الاْءِصْبَاحِ وَ جَعَلَ الَّیْلَ سَکَنًا وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ حُسْبَانًا» . (3)
الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ» . (4)
الحدیث :
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :بِالسَّنَةِ و أخواتِها یُکالُ الزَّمانُ مِن لَدُن خَلقِ اللّهِ تَعالَی العالَمَ إلی کُلِّ وَقتٍ و عَصرٍ مِن غابِرِ الأَیّامِ ، و بِها یَحسُبُ النّاسُ الأَعمارَ وَ الأَوقاتَ المُوقَّتَةَ لِلدُّیونِ وَ الإِجاراتِ وَ المُعامَلاتِ و غَیرِ ذلِکَ مِن اُمورِهِم . (5)
82
اهمّیت شناخت تاریخ
قرآن :
«اوست کسی که خورشید را روشنایی بخشید و ماه را تابان کرد و برای آن ، منزل هایی معیّن کرد تا شماره سال ها و حساب را بدانید. خداوند ، اینها را جز به حق ، نیافریده است. او نشانه ها[ی خود ] را برای گروهی که می دانند ، به روشنی بیان می کند» .
«و شب و روز را دو نشانه قرار دادیم . نشانه شب را تیره گون و نشانه روز را روشنی بخش گردانیدیم ، برای این که [ در آن ، ]فضلی از پروردگارتان بجویید و برای این که شماره سال ها و حساب [ عمرها و رویدادها ] را بدانید و هر چیزی را به روشنی باز نمودیم» .
«[خداوند ،] شکافنده صبح است و شب را برای آرامش ، و خورشید و ماه را وسیله محاسبه[ی زمان ]قرار داد» .
«خورشید و ماه ، بر حسابی [روان]اند» .
حدیث :
امام صادق علیه السلام :به وسیله سال و امثال آن است که زمان _ از آن هنگام که خداوند متعال، جهان را آفرید تا هر وقت و عصری از روزگاران گذشته _ اندازه گیری می شود و به وسیله همین هاست که مردم ، عمرها و زمان های تعیین شده برای وام ها و اجاره ها و معاملات و دیگر امورشان را محاسبه می کنند.
ص :130
عنه علیه السلام :خَلَقَ اللّهُ السَّماءَ سَقفا مَرفوعا ......... و جَعَلَ فیها سِراجا و قَمَرا مُنیرا ، یَسبَحانِ فی فَلَکٍ یَدورُ بِهِما دائِبَینِ ، یُطلِعُهُما تارَةً و یُؤفِلُهُما اُخری ، فَبَنی عَلَیهِ الأَیّامَ وَ الشُّهورَ وَ السِّنینَ الَّتی هِیَ مِن سَبَبِ الشِّتاءِ وَ الصَّیفِ وَ الرَّبیعِ وَ الخَریفِ ؛ أزمِنةً مُختَلِفَةَ الأَعمالِ. (1)
امام صادق علیه السلام :خداوند ، آسمان را به سانِ بامی برافراشته آفرید ......... و در آن ، چراغی ( خورشید ) و ماهی تابان نهاد که هر دو ، در فلکی [ و مداری ، ]پیوسته می چرخند ؛ باری طلوع می نمایند و دگر بار ، غروب می کنند ، و روزها و ماه ها و سال ها را که خود ، سبب پیدایش زمستان و تابستان و بهار و پاییزند ، به عنوان زمان های کارهای گوناگون ، بر پایه همین گردش قرار داد .
أ _ التّاریخُ الماضی
الإمامُ علیٌّ علیه السلام_ مِن وَصِیَّةٍ أوصی بِهَا ابنَهُ الحَسَنَ علیه السلام _: أحیِ قَلبَکَ بِالمَوعِظَةِ ......... وَ اعرِض عَلَیهِ أَخبارَ الماضینَ ، و ذَکِّرهُ بِما أصابَ مَن کانَ قَبلَکَ مِنَ الأَوَّلینَ ، و سِر فی دِیارِهِم و آثارِهِم فَانظُر فیما فَعَلوا و عَمَّا انتَقَلوا و أینَ حَلّوا و نَزَلوا ، فَإِنَّکَ تَجِدُهُم قَدِ انتَقَلوا عَنِ الأَحِبَّةِ ، و حَلّوا دِیارَ الغُربَةِ ، و کأَنَّکَ عَن قَلیلٍ قَد صِرتَ کَأَحَدِهِم ، فَأَصلِح مَثواکَ ، و لا تَبِع آخِرَتَکَ بِدُنیاکَ ......... .
أی بُنَیَّ! إنّی و إن لَم أکُن عُمِّرتُ عُمُرَ مَن کانَ قَبلی ، فَقَد نَظَرتُ فی أعمالِهِم ، و فَکَّرتُ فی أخبارِهِم ، و سِرتُ فی آثارِهِم ؛ حَتّی عُدتُ کَأَحَدِهِم ، بَل کَأَنّی بِمَا انتَهی إلَیَّ مِن اُمورِهِم قَد عُمِّرتُ مَعَ أوَّلِهِم إلی آخِرِهِم ، فَعَرَفتُ صَفوَ ذلِکَ مِن کَدَرِهِ ، و نَفعَهُ مِن ضَرَرِهِ ، فَاستَخلَصتُ لَکَ مِن کُلِّ أمرٍ نَخیلَهُ (2) ، و تَوَخَّیتُ لَکَ جَمیلَهُ ، و صَرَفتُ عَنکَ مَجهولَهُ ، و رَأَیتُ حَیثُ عَنانی مِن أمرِکَ ما یَعنِی الوالِدَ الشَّفیقَ، و أجمَعتُ عَلَیهِ مِن أدَبِکَ، أن یَکونَ ذلِکَ و أنتَ مُقِبلُ العُمُرِ و مُقتَبَلُ الدَّهرِ ، ذو نِیَّةٍ سَلیمَةٍ و نَفسٍ صافِیَةٍ . (3)
83
تشویق به شناخت تاریخ
الف _ تاریخِ گذشته
امام علی علیه السلام_ در سفارش به فرزندش حسن علیه السلام _فرمود : دلت را با موعظه ، زنده بدار ......... و اخبار گذشتگان را بر آن عرضه کن و به آنچه بر سرِ پیشینیان تو آمده است ، اندرزش ده! در سرزمین ها و آثار بر جای مانده از آنان بِگرد و بنگر که چه کردند و از چه جدا شدند و به کجا منتقل شدند و در چه سرایی فرود آمدند . خواهی دید که از دوستان [خود] ، جدا شده اند و در سرای غربت ، فرود آمده اند و گویا تو نیز به زودی ، چونان یکی از آنان خواهی شد . پس جایگاه [ ابدی ]خویش را آباد کن و آخرتت را به دنیایت مفروش ......... .
فرزندم! من اگر چه به اندازه عمرِ [ مجموعِ ]پیشینیان ، عمر نکرده ام ، اما در کردارهای آنان نگریسته ام ، و در اخبار و سرگذشتشان اندیشیده ام ، و در آثارشان سیر کرده ام تا آن جا که چونان یکی از آنان شده ام و بلکه با مطالعه تاریخ آنان ، گویا پا به پای اوّلین تا آخرین آنها عمر کرده ام . پس حوادث زلال را از تیره ، و سود آنها را از زیانشان بازشناختم . پس ، از هر چیزی ، ناب آن را برایت برگزیدم و زیبایش را برایت جستم ، و نا شناخته هایش را از تو دور ساختم ، و چونان پدری مهربان ، به کار تو همّت گماشتم و عزم تربیت تو کردم؛ زیرا که تو در آغاز زندگی قرار داری و تازه به روزگارْ روی آورده ای و از نیّتی پاک و اندرونی بی پیرایه ، برخورداری .
ص :131
ب _ التّاریخُ المُعاصِرُ
رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :عَلَی العاقِلِ أن یَکونَ بَصیرا بِزَمانِهِ . (1)
ب _ تاریخ معاصر
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خردمند ، باید زمان خود را بشناسد .
ص :132
عنه صلی الله علیه و آله :رَحِمَ اللّهُ مَن حَفِظَ لِسانَهُ ، و عَرَفَ زَمانَهُ ، وَ استَقامَت طَریقَتُهُ . (1)
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :مَن لَم یَعرِف زَمانَهُ حُرِبَ (2) . (3)
عنه علیه السلام :حَسبُ المَرءِ مِن . . . عِرفانِهِ عِلمُهُ بِزَمانِهِ .
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :رحمت خدا بر آن کس که زبانش را نگه بدارد و زمانش را بشناسد و راه و روش درست را بپیماید .
امام علی علیه السلام :کسی که زمانش را نشناسد ، به تاراج می رود .
امام علی علیه السلام :در معرفت آدمی ، همین بس که ......... آگاه به زمان خویش باشد .
الکتاب:
«سُنَّةَ اللَّهِ فِی الَّذِینَ خَلَوْا مِن قَبْلُ وَ لَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِیلاً» . (4)
وَ لاَ یَحِیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلاَّ بِأَهْلِهِ فَهَلْ یَنظُرُونَ إِلاَّ سُنَّتَ الْأَوَّلِینَ فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِیلاً وَ لَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِیلاً» . (5)
الحدیث:
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :عِبادَ اللّهِ! إنَّ الدَّهرَ یَجرِیِ بِالباقینَ کَجَریِهِ بِالماضینَ ، لا یَعودُ ما قَد وَلّی مِنهُ و لا یَبقی سَرمَدا (6) ما فیهِ ، آخِرُ فَعالِهِ کَأَوَّلِهِ . (7)
84
پایداری قوانین تاریخ
قرآن :
«درباره کسانی که پیش تر بوده اند ، [ همین ] سنّت خدا [ جاری بوده ] است و در سنّت خدا ، هرگز تغییری نخواهی یافت» .
«و نیرنگ زشت ، جز [ دامن ] صاحبش را نمی گیرد . پس آیا جز سنّت پیشینیان را انتظار می برند؟ و هرگز برای سنّت خدا ، تبدیلی نمی یابی و هرگز برای سنّت خدا ، دگرگونی ای نخواهی یافت» .
حدیث :
امام علی علیه السلام :ای بندگان خدا! روزگار ، بر ماندگان همان گونه می گذرد که بر رفتگان گذشته است . آنچه از روزگار سپری شده است ، باز نمی گردد و آنچه مانده است ، تا ابد نمی مانَد . واپسین رفتارش چونان نخستین رفتار آن است .
ص :133
عنه علیه السلام :عَلی أثَرِ الماضینَ یَمضِی الباقی . (1)
عنه علیه السلام :عَلی أثَرِ الماضینَ یَمضِی الباقونَ (2) ، وَ الحَمدُ للّهِِ رَبِّ العالَمینَ . (3)
عنه علیه السلام :اِعتَبِر بِما مَضی مِنَ الدُّنیا لِما بَقِیّ مِنها ؛ فَإنَّ بَعضَها یُشبِهُ بَعضا ، و آخِرُها لاحِقٌ بِأَوَّلِها . (4)
امام علی علیه السلام :ماندگان ، به همان راهی می روند که گذشتگان رفتند .
امام علی علیه السلام :ماندگان ، در پیِ گذشتگان می روند ؛ و ستایش ، خدای را که پروردگار جهانیان است .
امام علی علیه السلام :از [ حوادث ] گذشته دنیا (تاریخ) برای آینده آن ، درس بیاموز؛ چرا که حوادث آن ، شبیه به یکدیگر است و پایان آن به آغازش می پیوندد .
الکتاب:
«لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لاِّوْلِی الْأَلْبَ_ابِ» . (5)
85
عبرت آموزی از تاریخ
قرآن :
« و در داستان ایشان ، عبرتی است برای خردمندان» .
ص :134
الحدیث:
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :أحیِ قَلبَکَ بِالمَوعِظَةِ ......... و بَصِّرهُ فَجائِعُ الدُّنیا ، و حَذِّرهُ صَولَةَ الدَّهرِ و فُحشَ تَقَلُّبِ اللَّیالی وَ الأَیّامِ ، وَ اعرِض عَلَیهِ أخبارَ الماضینَ ، و ذَکِّرهُ بِما أصابَ مَن کانَ قَبلَکَ مِنَ الأَوَّلینَ . (1)
عنه علیه السلام :کَفی مُخبِرا عَمّا بَقِیّ مِنَ الدُّنیا ما مَضی مِنها . (2)
عنه علیه السلام :إنَّ لِلباقینَ بِالماضینَ مُعتَبَرا . (3)
عنه علیه السلام :الزَّمانُ یُریکَ العِبَرَ . (4)
عنه علیه السلام :مَن عَرَفَ العِبرَةَ فَکَأَنَّما عاشَ فِی الأَوَّلینَ . (5)
عنه علیه السلام :اعتَبِرُوا بِمَا أصَابَ الاُممَ المُسْتکبِرِینَ مِن قَبلِکُم مِن بَأسِ اللّهِ وَ صَولاتِه ، وَ وَقائِعِهِ وَ مَثُلاتِهِ ، و اتَّعِظُوا بِمَثاوِی خُدودِهم ، وَ مَصَارعِ جُنوبِهم . (6)
حدیث :
امام علی علیه السلام_ هنگام سفارش به فرزندش _فرمود : دل خویش را به پند و اندرز ، زنده دار . . . و به بدیها و دردهای این جهان بینا کن ، و به هجوم روزگار و دگرگونیهای گردش شبها و روزها بترسان و داستان گذشتگان بر او فرو خوان و سرگذشت پیشینیان را به یادش آور .
امام علی علیه السلام :آنچه از دنیا گذشته ، در خبر دادن از آنچه باقی مانده است ، کفایت می کند .
امام علی علیه السلام :باقی ماندگان می توانند از گذشتگان عبرت آموزند .
امام علی علیه السلام :روزگارْ عبرت ها به تو نشان می دهد .
امام علی علیه السلام :هر کس عبرت شناس باشد گویی با پیشینیان زیسته است .
امام علی علیه السلام :از کیفر خدای بزرگ و عذاب های سخت او که به امّتهای گردن کش پیش از شما رسیده است عبرت گیرید و از جایگاه به رو افتادن آنها و قرارگاه پهلوهایشان پند پذیرید .
ص :135
وَقفَةٌ عِندَ مَبدَأ التّاریخِ وَ أساسِ التَّقویمِ المیلادیِّ وَ الهِجریِّ
إنّ تقویم الزمان من أرکان الحیاة البشریَّة ، و حاجة الحیاة الاجتماعیّة إلی التّاریخ من الأهمیّة ، بحیث إنّ القرآن الکریم جعل ضمان هذه الحاجة عن طریق الشمس و القمر مِن آیات معرفة اللّه ، و أدلَّة حکمة الخالق. (1)
و لهذه الأهمّیة یمکن الحدس بأنّ المجتمعات الإنسانیّة کان لها منذ فجر التّاریخ محاولات لاحتساب أزمنتها و تواریخها ، و من الطبیعی أن تکون الحوادث و الوقائع التّاریخیّة الهامَّة ، أفضل مبدأ للتّاریخ و أبقاه فی المجتمعات البشریّة ، و النصوص التّاریخیّة تؤیِّد ما ذهبنا إلیه .
لقد ورد فی تاریخ دمشق : «لمّا هبط آدم من الجنّة و انتشر ولده ، أرّخ بنوه من هبوط آدم ، فکان ذلک التّاریخ ، حتّی بعث اللّه تعالی نوحا فأرّخوا حتّی (2) مبعث نوح ، حتّی کان الغرق فهلک من هلک ممّن کان علی وجه الأرض ......... فکان التّاریخ من الطوفان إلی نار إبراهیم . فلمّا کثر ولد إسماعیل افترقوا ، فأرَّخ بنو إسحاق من نار إبراهیم إلی مبعث یوسف ، و من مبعث یوسف إلی مبعث موسی ، و من مبعث موسی إلی ملک سلیمان ، و من ملک سلیمان إلی مبعث عیسی بن مریم ، و من مبعث عیسی بن مریم إلی مبعث رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و علی جمیع أنبیائه و رسله .
و أرَّخ بنو إسماعیل من نار إبراهیم إلی بناء البیت ، حتّی بناه إبراهیم و إسماعیل . ثمّ أرَّخ بنو إسماعیل من بنیان البیت حتّی تفرّقت مَعَدُّ ، فکان کلّما خرج قوم من تهامة أرَّخوا مخرجهم ، و من بقی من تهامة من بنی إسماعیل یؤرِّخون خروج مَعَدٍّ و نَهْدٍ و جُهینَةَ _ من بنی زید _ من تهامة ، حتّی مات کعب بن لؤی إلی الفیل ، فکان التّاریخ من الفیل حتّی أرَّخ عمر بن الخطّاب من الهجرة، و ذلک سنة سبع عشرة أو ثمان عشرة». (3)
و المسعودی یقول : «لم یزل مَن وَصَفنا من قبائل العرب یؤرِّخون بالاُمور المشهورة : من موت رؤسائهم ، و وقائع و حروب کانت بینهم ، إلی أن جاء اللّه بالإسلام فأجمع المسلمون علی التّاریخ من الهجرة» . (4)
و هکذا بتطوّر الثقافة و العلم ، انساقت مسیرة کتابة التّاریخ نحو التوحّد و التعمیم ، فأضحی التّاریخ المیلادیّ عالمیّا ، و غدا التّاریخ الهجریّ فی العالم الإسلامیّ رسمیّا ، و لا بأس _ بهذه المناسبة _ أن نشیر باختصار ، إلی اُسس التقاویم : المیلادیّ و الهجریّ القمریّ و الهجریّ الشمسیّ .
درنگی درباره تاریخ نگاری و پایه تقویم های میلادی و هجری
محاسبه زمان ، یکی از ارکان اساسی زندگی انسان است . نیاز زندگی اجتماعی بشر به تاریخ ، تا حدّی است که قرآن کریم ، تأمین این نیاز به وسیله خورشید و ماه را از جمله یکی از نشانه های خداشناسی و دلایل حکمت آفریدگار ، مورد استناد قرار داده است .
با عنایت به این ضرورت ، می توان حدس زد که هر جامعه انسانی ، از آغاز هبوط آدم علیه السلام تاکنون ، به گونه ای ، تاریخ زندگی خود را ثبت و ضبط می کرده است . همچنین با اندکی تأمّل ، می توان دریافت که به طور طبیعی ، بهترین و به یاد ماندنی ترین مبدأ تاریخ ، در جوامع و اقوام مختلف ، حوادث و وقایع مهمّ تاریخی است .
گفتنی است که شماری از متون تاریخی ، حدس ما را در هر دو موردی که اشارت رفت ، تأیید می کنند ، چنان که در تاریخ دمشق آمده است :
چون آدم علیه السلام از بهشت فرود آمد و فرزندانش پخش شدند ، فرزندان او از هنگام فرود آمدن آدم ، تاریخ گذاری کردند [ و آن را مبدأ تاریخ قرار دادند ]و این تاریخ بود تا آن که خدای متعال ، نوح را برانگیخت و مردم ، آن را تا بعثت نوح ، [ مبدأ ] تاریخ گرفتند تا آن که طوفان پدید آمد و از ساکنان زمین ، هلاک شدند آنها که هلاک شدند ......... پس [مبدأ ]تاریخ ، از طوفان تا به آتش افکندن ابراهیم شد . چون فرزندان اسماعیل زیاد شدند ، پخش شدند و فرزندان اسحاق ، از به آتش افکندن ابراهیم علیه السلام تا مبعث یوسف علیه السلام تاریخ نوشتند و نیز از مبعث یوسف علیه السلام تا مبعث موسی علیه السلام ، و از مبعث موسی علیه السلام تا پادشاهی سلیمان علیه السلام ، و از پادشاهی سلیمان علیه السلام تا مبعث عیسی بن مریم علیهما السلام ، و از مبعث عیسی بن مریم تا مبعث پیامبر خدا _ که درود خدا بر او و خاندانش و بر همه پیامبران و فرستادگان الهی باد _ .
فرزندان اسماعیل ، از آتش ابراهیم تا بنای خانه[ی کعبه ] را تاریخ قرار دادند ؛ یعنی تا زمانی که ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام آن را ساختند . سپس فرزندان اسماعیل ، بنای کعبه را تاریخ قرار دادند تا آن که مَعَد پراکنده شدند ، و چنین بود که هر گاه قومی از تهامه بیرون می شدند ، زمان آن را تاریخ قرار می دادند و هر کس از تهامه از فرزندان اسماعیل باقی می ماند ، بیرون شدن مَعَد و نهد و جُهَینه (از بنی زید) از تهامه را تاریخ قرار می داد ، تا آن که کعب بن لُؤَی مُرد، تا [حمله سپاه ]فیل که تاریخ،از [سال] فیل شد تا آن که عمر بن خطّاب، هجرت [پیامبر خدا] را تاریخ قرار داد و آن ، سال هفدهم یا هجدهم بود .
همچنین مسعودی می نویسد : این قبایل عرب که نامشان را بردیم ، همواره ، رویدادهای مشهور (مانند : مرگ رؤسایشان ، رویدادها و جنگ هایی که میانشان واقع می شد) را تاریخ قرار می دادند ، تا آن که خداوند ، اسلام را فرستاد و مسلمانان ، بر هجرت به عنوان مبدأ تاریخ ، هم داستان شدند .
و بدین سان ، پیشرفت علم و فرهنگ ، به همسان سازی نگارش تاریخ و جهانی شدن تاریخ میلادی و رسمی شدن تاریخ هجری در جهان اسلام انجامید . بدین مناسبت ، در این جا به پایه تقویم میلادی ، تقویم هجری قمری و تقویم هجری شمسی اشاره کوتاهی می کنیم :
ص :136
ص :137
مَبدَأُ التَّقویمِ المِیلادِیِّ
إنّ أساس التقویم الذی یعتمده عالَمنا الیوم قائم علی ولادة السیّد المسیح علیه السلام ، علما أنّ عیسی علیه السلام _ کما نعلم _ قد ولد فی مدینة بیت لحم، فی زمن امبراطوریّة «أوغست» ملک الرُّوم المعروف .
و لا بدَّ من الإشارة إلی أنّ العمل بهذا التقویم لم یتمّ إلاّ بعد مرور قرون عدیدة علی ولادة السیّد المسیح علیه السلام ، فقد ظلّ التقویم علی ما کان علیه سابقا، و هو تاریخ مدینة روما الأُسطوریّة، و علی أساس التعدیل الذی أجراه «جولین» علیه .
و بقی التّقویم الرُّومی یعتمد علی هذا الأساس، إلی أن انتهی عهد «أوغست» و «دقیانوس» و بدأ عهد «دیوکلیسین» فی عام «560 م» .
و فی هذا الوقت اقترح القسُّ «دیونی سیوس أکزیکوس (1) _ Dionysius Exigus» _ بعد «759» عاما علی بناء مدینة روما _ أن یجعل المسیحیون تقویمهم علی أساس ولادة نبیّهم عیسی علیه السلام ، و الهدف الباعث له علی ذلک، هو أنَّ التقویم القائم علی تاریخ مدینة روما الاُسطوریة، فیه إحیاء لذکری شخصیّات ظالمة من إمبراطورات روما، فرأی هذا القسّ أن تذکر شخصیة عیسی علیه السلام بدل اُولئک الظالمین، فجعل مبدأ التّاریخ المسیحی هو ولادة السیّد المسیح علیه السلام ، فاعتمدته الکنیسة، و طلبت من جمیع المسیحیین العمل به .
و کانت نتیجة الحسابات التی أجراها، أن کانت سنة «247» الدقیانوسیة، مقابلةً لسنة «525» المیلادیة .
ثمّ جعل بدایة العام المیلادی یوم «5» مارس، بناءً علی اقتراح دینس، و بهذا تکون بدایة السَّنة بعد مضی «7» أیّام علی ولادة السیّد المسیح علیه السلام ، و بمرور الزمن تغیّر ذلک، فصارت
بدایة السنة أوّل شهر مارس، و أصبح العید المسیحی المقدّس بین «25» دیسمبر و بین الأوّل من یناریر (2) . (3)
پایه تقویم میلادی
مبنای تقویم بین المللی در جهان امروز ، ولادت مسیح علیه السلام است ، با این آگاهی که عیسی مسیح ، در زمان آگوست ، امپراتور مشهور روم ، در بیت اللّحم به دنیا آمد . البته دنیای روم ، بدون اطّلاع از این واقعه ، قرن ها تقویم خود را بر مبنای تاریخ افسانه ای شهر رُم و بر اساس اصلاحیه ژولین ادامه می داد . عهد آگوست و دقیانوس گذشت تا عهد دیوکْلسین رسید (560 م) و کشیشی به نام دیونیسیوس اکزیگوس (4) پیشنهاد داد
که دنیای مسیحیت ، تقویم خود را بر اساس ولادت مسیح علیه السلام قرار دهد . اعتراض او ، بر این امر مبتنی بود که نباید نام شخص ظالم ، در تاریخ ، زنده بماند . او پیشنهاد کرد به جای اسم امپراتوران ، سال ولادت مسیح علیه السلام را مبدأ تقویم عیسویت و کلیسا قرار دهند و خواستار آن شد که کلّیه ملل مسیحی ، از آن تبعیت نمایند . بر پایه حسابی که او کرده بود ، سال 247 دقیانوسی ، پانصد و بیست و پنجمین سال تولّد مسیح است . بنا به پیشنهاد دنیس ، 25 مارس ، آغاز سال و مبدأ گاه شماری مسیحیان شناخته شد . به حساب دیونیسیوس ، اوّل سال ، هفت روز بعد از میلاد بوده است ؛ ولی به مرور زمان ، در پیِ تغییراتی که برای تنظیم گاه شماری صورت می گرفت ، آغاز سال به تدریج به اوّل ماه مارس رسید و روز عید پاک ، از اوّل ماه ژانویه تا 25 ماه دسامبر در تغییر بوده است . این اصلاحیه ، 759 سال پس از بنای شهر رم ، انجام شد (5) . (6)
ص :138
ص :139
مَبدَأُ التَّقویمِ الهِجرِیِّ القَمَرِیِّ
فی السَّنوات الاُولی من البعثة النبویّة المبارکة ، کان «الذهاب إلی بیت الأرقم» مبدأً للتّاریخ بین المسلمین ، فکانوا یقولون : هذه الحادثة وقعت قبل ذلک ، أو بعد ذلک (1) . و بعد إقامة المجتمع الإسلامیّ فی المدینة ، أصبحت الهجرة النبویَّةُ مبدأً للتّاریخ عند المسلمین . و ثمَّة رأیان فی زمان اتِّخاذ الهجرة مبدأً للتّاریخ :
1 . إنّ النبیّ صلی الله علیه و آله هو الذی اتّخذ التّاریخ الهجریّ
و یری هذا الرأی أنَّ الرسول صلی الله علیه و آله منذ وروده المدینة ، قرّر اتِّخاذ الهِجرة بدایةً للتقویم . و ثمّة ما یؤیّد هذا الرأی ، من ذلک ما رواه الطبریّ :
إنَّ النبیَّ لمّا قدم المدینة _ و قدمها فی شهر ربیع الأوّل _ أمر بالتّأریخ . (2)
و قد أیّد سماحة السیِّد جعفر مرتضی العاملیّ هذا الرأی. (3)
پایه تقویم هجری قمری
در سال های نخستین بعثت پیامبر اسلام ، آنچه برای مسلمانان به عنوان تاریخ مطرح بود ، «رفتن به خانه اَرقَم» بود ، که فلان حادثه پیش از رفتن به خانه ارقم بوده یا بعد از آن . (4) پس از شکل گیری جامعه اسلامی در مدینه ، هجرت پیامبر خدا به این شهر _ که مبدأ تأسیس دولت اسلامی و گسترش اسلام در جهان شد _ به عنوان مبدأ تاریخ اسلام ، مورد توافق جامعه اسلامی قرار گرفت ؛ امّا درباره این که دقیقا از چه زمانی ، هجرت به عنوان مبدأ تاریخْ تعیین شد ، دو نظریه وجود دارد :
1 . پیامبر اسلام ، پایه گذار تاریخ هجری است
نظریه اوّل ، این است که پیامبر صلی الله علیه و آله در همان آغاز ورود به مدینه ، شخصا دستور تعیین تاریخ را از هجرت ، صادر کرد . قرائنی ، این نظریه را تأیید می کنند ، از جمله آنچه طبری نقل کرده است که :
پیامبر صلی الله علیه و آله چون به مدینه آمد _ و آمدنش در ماه ربیع اوّل بود _ ، دستور به تعیین تاریخ داد.
محقّق معاصر ، سیّد جعفر مرتضی عاملی ، این نظریه را برگزیده است . (5)
ص :140
2 . إنّ الخلیفة الثانی هو الذی اتّخذ ذلک
یری الرأی الآخر أنَّ الخلیفة الثانی عزم فی العام السابع عشر من الهجرة علی وضع مبدأ للتّاریخ ، و قد ذُکرت له اقتراحات عدیدة ، فقال بعضهم : تاریخ الروم (1) ، و بعضهم : تاریخ الفُرس (2) ، و بعضهم : مولد النبیِّ (3) ، و بعضهم : البعثة (4) ، و بعضهم : وفاة النبیِّ (5) . أمّا الإمام علیّ علیه السلام فاقترح الهجرة ، فتمّ الاتّفاق علی ذلک .
یقول سعید بن المسیّب : «قال عمر : متی نکتب التّاریخ؟ و جمع المهاجرین . فقال له علیّ علیه السلام : من یوم هاجر النبیُّ صلی الله علیه و آله إلی المدینة . فکُتب التّاریخ» . (6)
إنّ سماحة الشیخ رسول جعفریان جمع بین
الرأیین إذ قال :
«من مجموع ما روی فی هذا المجال ، نفهم أنَّ الهجرة باعتبارها نقطة عطف هامّة فی حیاة الرسالة ، اتُّخذت مبدأ لتاریخ الحوادث ، و بعد وفاة الرَّسول و ظهور حوادث کبیرة اُخری ، من المحتمل أنّ أهمیّة الهجرة قد تضاءلت فی الأذهان ، أو ربّما نُسیت ؛ إذ یدلّ علی ذلک ما یروی عن ابن عبّاس : أنّ النبیَّ صلی الله علیه و آله لما قدم المدینة لم یکن ثمّة مبدأ للتّاریخ ، و بعد شهرین من قدومه استُعمل التّاریخ . (طبیعیّ أن یکون التّاریخ الهجریّ نفسه) . و قد استمرّ هذا التّاریخ حتّی وفاة النبیّ صلی الله علیه و آله ، ثمّ انقطع بعد ذلک ، و لم یکن ثمَّة تاریخ أیَّام خلافة أبی بکر و السّنوات الأربع الاُولی من خلافة عمر ، ثم وضع التّاریخ الهجریّ. لذلک یمکن الجمع بین الرأیین ؛ أی إنَّ الهجرة اتُّخذت مبدأ للتّاریخ فی حیاة الرسول صلی الله علیه و آله بشکل طبیعیّ أو بتقریر من النبیِّ ، لِما للحوادث المهمّة من دور فی تعیین مبدأ التّاریخ ، و لکنَّ هذا التّاریخ قد نُسی بعد وفاة النبیّ صلی الله علیه و آله ، و بعد أعوام ظهرت الحاجة إلی مبدأ للتّاریخ ، و اُعید التّاریخ الهجریّ باقتراح من الإمام علی علیه السلام لِما کان للإمام علیه السلام من اهتمام خاصّ بانتهاج ما أقرّه الرَّسول صلی الله علیه و آله ، أضف إلی ذلک أنّ مبدأ التّاریخ الهجریّ _ الذی ینبغی أن یکون ربیع الأوّل _ قد بُدّل _ مع الأسف _ إلی شهر محرّم». (7)
2 . خلیفه دوم ، تاریخ هجری را پایه نهاد
نظریه دیگر ، این است که در سال هفدهم هجری ، خلیفه دوم ، تصمیم گرفت که مَبدأی برای تاریخ قرار دهد . پیشنهادهای مختلفی مطرح شد . برخی تاریخ روم ، (8) برخی تاریخ فارس، (9) برخی تولّد پیامبر صلی الله علیه و آله ، (10) برخی بعثت، (11) و برخی وفات ایشان (12) را پیشنهاد کردند ؛ امّا امام علی علیه السلام هجرت را پیشنهاد کرد و همین ، پذیرفته شد . سعید بن مسیّب می گوید :
عمر گفت : از کِی تاریخ بنویسیم؟ او مهاجران را گِرد آورد . علی علیه السلام به او فرمود : «از روزی که پیامبر صلی الله علیه و آله به مدینه هجرت کرد» . پس همان ، مبدأ تاریخ قرار داده شد . (13)
فاضل گران قدر ، آقای رسول جعفریان ، میان
نظریه اوّل و دوم ، به گونه ای جمع کرده که به نظر ، درست می رسد . او می گوید :
آنچه از مجموع مسائلی که در این زمینه نقل شده ، به دست می آید ، این است که هجرت ، به عنوان یک تحوّل مهم در دوره حیات رسول خدا ، مبدأ رخدادها به شمار می آمده است ؛ امّا با وفات رسول خدا و پیدایش رخدادهای دیگر ، محتملاً از اهمّیت آن کاسته شده و یا حتّی به فراموشی سپرده شده بود . روایتی از ابن عبّاس ، بر همین دلالت می کند . او می گوید : «هنگامی که نبیّ اکرم به مدینه پای گذاشت ، تاریخی در آن سامان وجود نداشت. مردم ، یکی دو ماهی پس از ورود ایشان ، تاریخی را [که قاعدتا باید همان هجرت باشد ]به کار می بردند . این تاریخ ، تا زمان وفات رسول خدا ادامه یافت و پس از آن ، قطع شد و در ایّام خلافت ابو بکر و چهار سالِ نخست خلافت عمر ، تاریخی وجود نداشت ، پس ، تاریخ هجری وضع شد» . بدین ترتیب ، می توان میان هر دو نظر ، توافقی به وجود آورد ؛ بدین معنا که مبدأ شدن هجرت در دوره حیات رسول خدا ، به طور طبیعی و یا به دستور پیامبر خدا صورت گرفت و این ، به تبعِ همان قاعده پیشین بود که رخدادی مهم ، مبدأ تاریخ قرار می گرفت ؛ امّا بعد از رحلت رسول اکرم ، به فراموشی سپرده شد و چند سال بعد از آن ، با توجّه به نیازی که به یک مبدأ احساس می شد ، به پیشنهاد امام علی علیه السلام [که حسّاسیت خاصّی بر روی پیروی از شیوه رسول اکرم داشت ]احیا شد . به علاوه و شاید متأسّفانه ، مبدأ سال _ که قاعدتا باید از ربیع اوّل (ماه هجرت) می بود _ به محرّم تبدیل شد .
ص :141
@
ص :142
مبدأ التقویم الهجریّ الشمسیّ
بهذا الشکل الّذی أشرنا إلیه قد اُقرّ التّاریخ الهجریّ القمریّ فی المجتمعات الإسلامیّة ، و کُتب التّاریخ ، و کان إلی جانبه التّاریخ الهجریّ الشمسیّ الذی یَتّخذ من السَّنة الشمسیّة أساسا فی تقویمه ؛ لثباتها فی تعیین الفصول ، و هو أمر هامّ فی شؤون الزِّراعة و الخراج ، و العمل علی تطابق هذین التّاریخین فی الثقافات المختلفة ممّا اهتمّ به الباحثون و قدّموا فی ذلک اقتراحاتهم .
إنّ حساب السنة الشمسیّة قبل ظهور التّاریخ الجلالی فی سنة 467 ه أو 471 ه ، کان علی أساس تقسیم السّنة إلی اثنی عشر شهرا ، لکلّ شهر ثلاثون یوما ، فیصبح المجموع 360 یوما ، أمّا الأیّام الخمسة الباقیة فکانت تضاف إلی نهایة شهر آبان (ثامنُ الأشهرِ الشمسیّة) أو إسفند (آخرُ الأشهرِ الشمسیّة) فیصبح المجموع 365 یوما ، و یبقی من زمان دورة الشّمس حول الأرض 5 ساعات و 48 دقیقة و 51 / 45 ثانیة ، و هذه المدَّة تصبح کلّ أربع سنوات یوما واحدا ، و لم یکن هذا الیوم یُحتسب ، لذلک کان الیوم الأوّل من شهر فروردین (أوّلُ الأشهرِ الشمسیّة) یتغیّر فی فصول
السَّنة ، و کانت الأشهر الشمسیّة آنئذٍ _ مثل الأشهر القمریّة _ تتغیّر فی فصول السَّنة ، و هذا یعنی أنَّ النوروز (أوّل أیَّام السنة الشمسیّة) لم یکن یصادف بدایة شهر فروردین الواقعی (أی بدایة نقطة الاعتدال الربیعی) .
و حین تولّی یزدجرد الثالث (آخر الملوک السّاسانیّین) الحکم سنة 632 میلادیّة ، کان الیوم الأوّل من السنة (أی الأوّل من فروردین فی ذلک التّاریخ) فی 16 حزیران ، أی السابع من خرداد(ثالث الأشهرِ الشمسیّة) ؛ ذلک لأنَّ الیوم الأوّل من فروردین کان یتأخَّر کلَّ أربع سنوات یوما واحدا .
و فی سنة 467 ه . ش (الموافقة لسنة 1088 میلادیّة) کان یوم النَّوروز مطابقا للثانی عشر من اسفند ، و فی هذا العام أمر ملک شاه السلجوقی المنجّمین أن یعملوا حسابا دقیقا للسنة الشمسیّة و یعیّنوا الیوم الأوّل من فروردین ، و علی أساس حساب الخواجة عبد الرحمن الخازنی _ مُنجِّم مرو _ تقدّم الیوم الأوّل من نوروز ثمانیة عشر یوما ، و أصبح فی بدایة الاعتدال الربیعی ، أی أخذ فروردین الواقعی مکانه الحقیقی . و فی الحساب الجدید أصبحت السنة 365 یوما (کلّ شهر 30 یوما مع إضافة خمسة أیّام إلی شهر آبان أو شهر إسفند) ، و یبقی یوم واحد یُضاف إلی السنة الرابعة فی کلّ أربعِ سنین مع احتساب السّاعات الخمس و کسورها، فتکون
366 یوما ، و بهذا الترتیب یصبح الیوم الأوّل من السنة الشمسیّة (الأوّل من فروردین) ثابتا .
من هنا کانت سنة 467 ه . ش (أو 471 ه . ش) هی السنة الاُولی التی یطابق فیها الیوم الأوَّل من فروردین بدایة الاعتدال الرَّبیعی. (1)
و فی سنة 1304 ه . ش (1343 ه . ق / 1925 م) اتّخذ التقویم الشمسی تقویما رسمیّا فی إیران ، و تمّ العمل بالحساب السابق لدقّته ، و التغییر الوحید الذی حدث هو احتساب الأشهر الستّة الاُولی من السَّنة 31 یوما ، و الأشهر الخمسة التالیة 30 یوما ، و الشهر الأخیر (إسفند) 29 یوما ، و فی کلّ أربعة أعوام یصبح هذا الشهر الأخیر 30 یوما ، و تلک السنةُ تسمَّی کبیسة. (2)
و لقد اُقرّ التقویم الهجریّ الشمسیّ فی دستور الجمهوریّة الإسلامیّة ، إلی جانب التقویم الهجریّ القمریّ باعتباره التقویم الدینیّ. (3)
پایه تقویم هجری شمسی
بدان سان که اشارت رفت ، تاریخ هجری قمری در جامعه اسلامی و کتاب های تاریخی ، مورد استفاده قرار گرفت ؛ امّا در کنار آن ، سال شمسی به دلیل ثبات آن در تعیین فصول ، همیشه به عنوان سالِ مورد استفاده در امور کشاورزی و خراج و جز آن ، اهمّیت خود را حفظ کرده و در تقویم ها ، محاسبه و یاد می شده است . تطبیق این دو روز شمار با یکدیگر ، در فرهنگ های مختلف ، همیشه مورد بحث واقع شده و راه حل های مختلفی برای آن ، ارائه گردیده است .
محاسبه سال شمسی تا پیش از پیدایش تاریخ جلالی در سال 467 یا 471ق ، بدین ترتیب بود که سال را به دوازده ماهِ سی روزه تقسیم می کردند که جمعا 360 روز می شد. پنج روزِ باقی مانده را در پایان آبان ماه یا اسفند ماه بر آن می افزودند که جمعا 365 روز می شد . با این حال ، پنج ساعت و 48 دقیقه و 45 ثانیه و 51 صدم ثانیه باقی می مانْد . این زمان ، در هر چهار سال ، یک روز می شد و از آن جا که در محاسبه نمی آمد ، روز اوّل فروردین در فصول سال ، تغییر می کرد . بنا بر این، ماه های شمسی نیز در آن زمان ، مانند ماه های قمری در
فصول سال ، متغیّر بود . معنایِ این سخن آن است که نوروز ، در ابتدای فروردینِ واقعی ، یعنی نقطه آغاز اعتدال ربیعی قرار نداشت .
زمانی که یزدگرد سوم ، آخرین شاه ساسانی ، در سال 632 م به تخت نشست ، روزِ نخست سال ، یعنی اوّل فروردین در آن تاریخ ، مطابق با شانزدهم حُزَیران (ژوئن) بود و هفتم خرداد ؛ زیرا با محاسبه یاد شده ، روز نوروز یا اوّل فروردین ، هر چهار سال ، یک روز به عقب می آمد .
در سال 467ق ، روز نوروز ، مطابق دوازدهم حوت (اسفند) بود . در این سال ، ملک شاه سلجوقی ، دستور داد تا منجّمان ، محاسبه دقیقی از سال شمسی انجام دهند و روز اوّل فروردین را تعیین کنند . بر اساس محاسبه خواجه عبد الرحمان خازنی ، منجّم مرو ، به جای آن که بر اساس محاسبه قبلی ، روز دوازدهم اسفند ، اوّل فروردین دانسته شود ، اوّل فروردین را هجده روز جلوتر بردند و در ابتدای اعتدال ربیعی ، یعنی فروردینِ واقعی قرار دادند . در محاسبه جدید ، هر سال را در چهار نوبت ، 365 روز محاسبه می کردند (دوازده سی روز ، به ضمیمه پنج روز که در آخر ماه آبان یا اسفند افزوده می شد) و سال
پنجم را 366 روز محاسبه می کردند . البته پس از هر دوره چهار ساله ، سال پنجم را 366 روز قرار می دادند . در این محاسبه ، آن پنج ساعت و اندی نیز در محاسبه می آمد . بدین ترتیب ، روز نوروز ، به عنوان نخستین روز فروردین ماه ، از آن سال ، ثابت مانْد .
بنا بر این ، [پس از هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله ] نخستین سالی که روز اوّل فروردین آن ، دقیقا مطابق آغاز زمان اعتدال ربیعی بوده ، سال 467 ش (یا 471 ش) بوده است .
در سال 1304 ش (1343 ق ، 1925 م) در ایران ، تقویم شمسی ، به عنوان تقویم رسمی پذیرفته شد . محاسبه پیشین که دقیق بود ، مراعات شد و تنها به جای افزودنِ پنج روز به سال ، شش ماه نخست سال را 31 روز ، و پنج ماه دوم را سی روز و اسفند را 29 قرار دادند که هر چهار سال یک بار ، سی روز محاسبه می شد . نیز سالی را که اسفند آن سی روز بود ، «سال کبیسه» نامیدند . در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز مبنای محاسبه سال ، شمسی است و سال قمری نیز در کنار آن ، به عنوان تقویم دینی ، مورد تأکید قرار گرفته است . (4)
ص :143
@
ص :144
@
ص :145
@
ص :146
الکتاب:
«وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحاهَا * أَخْرَجَ مِنْهَا مَآءَهَا وَ مَرْعَاهَا » . (1)
«اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عِلْمَا » . (2)
«أَلْقَی فِی الْأَرْضِ رَوَاسِیَ أَن تَمِیدَ بِکُمْ » (3) . (4)
الحدیث:
الإمامُ علیٌّ علیه السلام_ مِن خُطبِةٍ یَصِفُ فیها قُدرَةَ اللّهِ جلّ وَ عَلا _: أنشَأ الأرضَ فَأمسَکَها مِن غَیرِ اشْتِغالٍ، وَ أرسَاها علَی غَیرِ قَرَارٍ، وَ أقَامَها بغیرِ قَوَائِمَ، وَ رَفعَها بِغَیرِ دَعائِمَ، وَ حَصّنَها مِن الأوَدِ و الإعْوِجاجِ، وَ مَنَعها مِن التَّهافُتِ و الإنفِراجِ، أرسَی أوْتادَها، وَ ضَرَبَ أسْدَادَها ، و اسْتَفَاضَ عُیونَها ، و خَدَّ أوْدِیتَها، فَلم یَهِن ما بَنَاهُ، و لا ضَعُفَ ما قَوَّاهُ . (5)
86
زمین
قرآن:
«و بعد از آن زمین را گستراند . از آن آب و چراگاه بیرون آورد» .
«خداوند ، کسی است که هفت آسمان را آفریده است و از زمین نیز همانند آن را ، فرمان او از میان آنها نازل می گردد تا بدانید که خداوند بر هر کاری توانا است ، و اینکه خداوند بر هر چیز احاطه علمی دارد» .
«در زمین کوهها بیفکند تا شما را نجنباند».
حدیث:
امام علی علیه السلام_ در خطبه ای که قدرت خداوند را توصیف نموده _فرمود : زمین را ایجاد کرد ، و آن را بدون درد سر نگاه داشت و آن را بر جایی بدون آرامش استوار کرد ، و بدون پایه برپا داشت ، و بی هیچ ستونی آن را برافراشت ، و آن را از کجی نگاه داشت ، و آن را از افتادن و شکافته شدن باز داشت . میخهای آن را محکم و سدّهایش را نصب کرد و چشمه هایش را جاری ساخت و رودبارهایش را شکافت . پس آنچه ساخت ، سست نشد و آنچه را نیرومند کرد ، ضعیف نگشت .
ص :148
الکتاب:
الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا» . (1)
الحدیث:
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :اللَّهُمَّ رَبَّ السّقْفِ المَرفُوعِ ......... وَ رَبَّ هذِهِ الأرْضِ الَّتی جَعَلْتَها قَراراً لِلأنامِ، و مَدْرَجَاً لِلهَوامِّ و الأنعَامِ و ما لا یُحصی مِمّا یُری و ما لا یُری . (2)
الإمامُ زینُ العابدینَ علیه السلام_ فی قول اللّه عزّ و جلّ: «الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا » _: جَعَلَها مُلائِمَةً لِطبَائِعکُم مُوافِقةً لِأَجسادِکُم، لَمْ یَجعلْها شَدِیدَةَ الحَمْی و الحَرَارةِ فَتُحرِقَکم، و لا شَدیدَةَ البرُودَةِ فتُجمدَکم، و لا شَدیدةَ طِیْبِ الریْحِ فَتُصدِعَ هاماتِکُم، و لا شَدیدَةَ النّتَنِ فَتُعطِبَکُم، و لا شَدِیدَةَ اللَّینِ کَالمَاءِ فتُغرِقَکُم، و لا شَدِیدَةَ الصّلابَةِ فَتمتَنِعَ عَلِیکُم فِی دُورِکُم و أبنیَتِکُم وَ قُبورِ مَوتَاکُم، و لکِنَّهُ عزّ و جلّ جَعَلَ فِیهَا مِنَ المَتَانَةِ ما تَنتَفِعُونَ بِهِ و تَتَماسَکُونَ وَ تَتماسَکُ علیها أبدانُکُم و بُنیانُکم، و جَعَلَ فیها ما تَنقادُ بِهِ لِدورِکُم وَ قُبورِکُم و کَثِیرٌ مِن مَنافِعکُم، فَلِذلِکَ جَعَلَ الأرْضَ فِرَاشاً لَکُم . (3)
87
آماده سازی زمین برای زندگی
قرآن:
«آنکه زمین را [همچون] زیر انداز شما کرد» .
حدیث:
امام علی علیه السلام :ای خدای آسمان برافراشته ......... و ای پروردگار این زمینی که آن را جایگاه آرامش مردمان و محلّ رفت و آمد حشرات و چارپایان و آنچه در شمار نمی آید از آنها که دیده می شوند و از آنها که دیده نمی شوند قرار دادی !
امام زین العابدین علیه السلام_ درباره گفته خداوند عزّ و جلّ : «آنکه زمین را [همچون ]زیر انداز شما کرد» _فرمود : آن را ملایم طبع شما و موافق با پیکرهایتان قرار داد ، نه آن اندازه گرم و سوزان که شما را بسوزاند و نه آن قدر سرد که منجمدتان کند ، نه بوی تندی دارد که سر درد بگیرید و نه آن قدر بدبو که هلاکتان گرداند ، نه آن قدر نرم است که چون آب شما را غرق سازد و نه آن اندازه سخت است که نتوانید در آن خانه و ساختمان بسازید و مرده هایتان را جای دهید ؛ بلکه خداوند عزّ و جلّ آن را به اندازه ای محکم ساخت که از آن سود می برید و خود و ساختمان هایتان را نگه می دارید و آن را به گونه ای قرار داد که برای خانه ها و قبرهایتان و بسیاری از دیگر منافع در اختیار شماست ، پس از این روست که زمین را بستر شما قرار داد .
ص :149
الإمامُ الباقرُ علیه السلام :وجَدْنا فی کتابِ علیٍّ علیه السلام : «إنّ الأرضَ للّه یُورِثها مَن یشاءُ مِن عِبادِه و العاقبةُ للمتّقین» ، و أنا و أهلُ بیتی الّذینَ أورَثَنا (اللّهُ) الأرضَ ، و نحن المُتّقونَ ، و الأرضُ کلُّها لنا ، فمَن أحیا أرضا مِن المسلمینَ فعَمَّرَها فلْیُؤدِّ خَراجَها إلی الإمامِ مِن أهلِ بیتی، و له ما أکَلَ مِنها . (1)
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام_ فی قولِه سبحانه: «إنّ الأرضَ للّه یُورِثها مَن یشاءُ من عِبادِه» (2) _: فما کانَ للّهِ فهو لرسولهِ، و ما کانَ لرسولِ اللّهِ فهو للإمامِ بعدَ رسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله . (3)
88
یکی از احکام زمین
امام باقر علیه السلام :در کتاب علی علیه السلام یافته ایم که: «همانا زمین از آنِ خداوند است و آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد به ارث می دهد و فرجام از آنِ پرهیزگاران است» و من و خاندانم همانان هستیم که [ خداوند ]زمین را به ما به ارث داده و ماییم پرهیزگاران. همه زمین از آنِ ماست. پس، هر کس قطعه ای از زمین های مسلمانان را احیا و آباد کند، باید خراج آن را به امامی که از خاندان من است، بپردازد و آنچه از آن زمین می خورد، متعلّق به اوست.
امام صادق علیه السلام_ در تفسیر آیه «همانا زمین از آنِ خداوند است و آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد به ارث می دهد» _فرمود: آنچه از آنِ خداست، متعلّق به پیامبرش می باشد و آنچه از آنِ پیامبر خداست برای امام بعد از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می باشد.
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :مَن أحْیا أرضا مَیتةً فهِیَ لَهُ ، و لیس لعِرْقِ ظالِمٍ حقٌّ . (4)
89
هر کس زمینی را احیا کند از آنِ اوست
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که زمین مرده ای را زنده کند آن زمین از آن اوست و برای ریشه [یا: نهالِ ]غاصب (5) حقّی نیست.
ص :150
عنه صلی الله علیه و آله :الأرضُ أرضُ اللّهِ ، و العِبادُ عبادُ اللّه ، مَن أحْیا مَواتا فهِیَ لَهُ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله :العِبادُ عبادُ اللّهِ، و البلادُ بلادُ اللّهِ، فَمن أحیا مِن مَواتِ الأرضِ شیئا فهو له، و لیس لِعرْقِ ظالِمٍ حقٌّ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله :مَوَتانُ الأرضِ للّهِ و لرسولِه ، فمَن أحیا منها شیئا فهُوَ لَه . (3)
عنه صلی الله علیه و آله :مَن عَمّر أرضا لیست لأحدٍ فهو أحقُّ بها . (4)
عنه صلی الله علیه و آله :مَن سَبَقَ إلی ما لم یَسْبِقْ إلیهِ مسلمٌ فهو له . (5)
عنه صلی الله علیه و آله :ما أحَطْتُم علَیه و اعتَمَلْتُموه فهو لَکُم، و ما لَم یُحَطْ علَیْه فهُوَ للّهِ و لرسولِهِ . (6)
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :زمین، زمین خداست و بندگان، بندگان خدایند ؛ هر که زمینِ مواتی را احیا کند، آن زمین از آن اوست.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بندگان، بنده خدایند و سرزمینها از آن خداست؛ پس هر کس چیزی از اراضی موات را احیا کند، متعلّق به خود اوست و برای نهال غاصب حقّی نیست.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :اراضی موات ، از آن خدا و پیامبر اوست؛ پس، هر که زمین مرده ای را زنده کند آن زمین متعلّق به اوست.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که زمین بی صاحبی را آباد کند، نسبت به آن اولویّت دارد.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که به چیزی برسد که مسلمانی پیش از او به آن نرسیده، آن چیز از آنِ اوست.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :زمینی که پیرامونش دیوار کشیده و در آن کار کرده اید، از آن شماست. اما آنچه را که دیوار نکرده اید مال خدا و پیامبرش می باشد.
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :ما مِن نَبْتٍ یَنبُتُ إلاّ و یَحُفُّه ملَکٌ مُوکَّلٌ به حتّی یَحْصِدَهُ ، فأیُّما امرئٍ وطئَ ذلک النّبْتَ یلعَنُهُ ذلکَ الملَکُ . (8)
90
نابود کردن زمین های آباد
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هیچ گیاهی نمی روید مگر این که فرشته ای گماشته بر آن، از آن حراست می کند تا آن را درو کند. پس، هر کس آن گیاه را لگدکوب کند آن فرشته او را لعنت می کند.
ص :151
عنه صلی الله علیه و آله :اخرُجْ یا علیُّ فقُلْ عن اللّهِ لا عَن رسولِ اللّه صلی الله علیه و آله : لَعَن اللّهُ مَن یَقطَعُ السِّدْرَ . (1)
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :أیُّما رجُلٍ أتی خَرِبةً بائرةً فاستَخْرَجَها و کَ_ری أنهارَه_ا و عمَّرها فإنّ علیه فیها الصّدَقةَ ، و إن کانتْ أرضٌ لرجُلٍ قَبْلَهُ فغابَ عنها و تَرَکها فأخْرَبها ، ثمّ جاء بعدُ یَطْلُبها فإنّ الأرضَ للّهِ و لمَنْ عَمَّرها . (2)
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای علی! برو و از قول خدا، نه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ، بگو: لعنت خدا بر کسی که درخت سدر را قطع کند.
امام صادق علیه السلام :هر کس سراغ زمین ویرانه و بایری برود و از آن بهره برداری کند و نهرهایش را جاری سازد و آبادش نماید، باید زکات آن را بپردازد. و اگر آن زمین پیشتر صاحب داشته، ولی آن را رها کرده و رفته و در نتیجه، تبدیل به ویرانه شده است، سپس بیاید و آن زمین را مطالبه کند، زمین از آنِ خدا و کسی است که آن را آباد کرده است.
ص :152
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :مَن اسْتُؤْسرَ مِن غیرِ جِراحةٍ مُثقِلةٍ فلا یُفْدی مِن بیتِ المالِ ، و لکنْ یُفْدی مِن مالهِ إن أحبَّ أهلُهُ . (1)
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :لمّا بَعثَ رسولُ اللّه صلی الله علیه و آله بِبراءةٍ معَ علیٍّ علیه السلام بَعثَ مَعهُ اُناسا ، و قالَ رسولُ اللّه صلی الله علیه و آله : مَنِ اسْتُؤْسرَ مِنْ غیرِ جِراحةٍ مُثْقِلةٍ فلیسَ مِنّا . (2)
91
امام علی علیه السلام :هر کس، بدون جراحت شدید، تن به اسارت دهد، نباید برای آزادی او از بیت المال سَربها داد؛ بلکه در صورت رضایت خانواده اش، سربهای او باید از مال خودش پرداخت شود.
امام صادق علیه السلام :زمانی که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله علی علیه السلام را برای اعلام برائت فرستاد، عده ای را نیز به همراه او گسیل داشت و فرمود: هر کس، تن به اسارت دهد، بی آنکه زخم کاری برداشته باشد، از ما نیست.
الکتاب:
«وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلی حُبِّهِ مِسْکِینا وَ یَتِیما وَ أَسِیرا» . (3)
«یا أَیُّها النَّبیُّ قُلْ لِمَنْ فِی أَیْدِیکُمْ مِنَ الْأَسْری إِنْ یَعْلَمِ اللّهُ فِی قُلُوبِکُمْ خَیْرا یُؤْتِکُمْ خَیْرا مِمّا أُخِ_ذَ مِنْکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُ_مْ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ» . (4)
الحدیث
رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :اِسْتَوصُوا بالأُسارَی خَیْرا . (5)
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :إطعامُ الأسیرِ و الإحسانُ إلیهِ حقٌّ واجبٌ ، و إنْ قَتَلْتَه مِن الغدِ . (6)
عنه علیه السلام_ لاِبنَیهِ علیهما السلام لمّا ضَرَبه ابنُ مُلْجَم _: احبِسُوا هذا الأسیرَ ، و أطعِمُوهُ ، و اسْقُوهُ ، و أحْسِنوا إسارَهُ . (7)
الإمامُ الباقرُ علیه السلام :علیٌّ علیه السلام قالَ : یا رَسولَ اللّه ، أیُّ الصَدَقةِ أفضَلُ؟ قالَ : الأسِیرُ المُخْضَرَّتا عَیناهُ . (8)
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :إنّ علیّا علیه السلام کان یُطعِمُ مَن خُلِّدَ فی السِّجْنِ مِن بیتِ مالِ المسلمینَ . (9)
عنه علیه السلام :إطعامُ الأسیرِ حقٌّ علی مَن أسَرَهُ و إن کان یُرادُ مِن الغدِ قَتْلُهُ ، فإنّه یَنبغی أن یُطعَمَ و یُسْقی و یُظَلّ و یُرفَقَ بهِ ، کافرا کان أو غَیْرَهُ . (10)
92
خوشرفتاری با اسیر
قرآن:
«و طعام را در حالی که خود دوستش دارند به مسکین و یتیم و اسیر می خورانند».
«ای پیامبر! به اسیرانی که در دست شما هستند بگو: اگر خدا در دلهایتان نشان ایمان ببیند بهتر از آنچه از شما گرفته اند ارزانی تان خواهد داشت و شما را می آمرزد که خدا آمرزنده و مهربان است».
تن به اسارت دادن روا نیست
حدیث:
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :به سفارشم درباره نیکی با اسیران عمل کنید .
امام علی علیه السلام :غذا دادن به اسیر و خوشرفتاری با او حقّی است واجب، هر چند [بخواهی ]فردا او را بکشی.
امام علی علیه السلام_ پس از آن که ابن ملجم بر او ضربت زد، به حسن و حسین علیهما السلام _فرمود : این اسیر را زندانی کنید و به او غذا و آب دهید و در اسارت با وی خوشرفتار باشید.
امام باقر علیه السلام :علی علیه السلام [ از رسول خدا صلی الله علیه و آله ]پرسید : ای پیامبر خدا ! کدام صدقه ، برتر است؟ فرمود : به اسیری که چشمانش [از ضعف] تیره و تار شده است .
امام صادق علیه السلام :علی علیه السلام کسی را که زندانی می شد، از بیت المال مسلمانان غذا می داد.
امام صادق علیه السلام :غذا دادن به اسیر حقّی است به گردن کسی که او را به اسارت گرفته است، هر چند بنا باشد فردا کشته شود. باید به اسیر، آب و خوراک و جای مناسب داد و با او مدارا کرد، کافر باشد یا غیر کافر.
ص :154
قَتلُ الأسیرِ
تهذیب الأحکام :اُتِیَ عَلیٌّ علیه السلام بِأسِیرٍ یَومَ صِفّین فَبَایَعُهُ، فقالَ علیٌّ : لا أقتُلَکَ إنّی أخَافُ اللّهَ رَبَّ العَالِمین ، فَخَلّی سَبِیلَهُ و أُعْطِیَ سَلَبهُ الّذی جاءَ بِهِ . (1)
93
کشتن اسیر
تهذیب الأحکام :در جنگ صفّین ، اسیری را نزد امام علی علیه السلام آوردند . او با علی علیه السلام بیعت کرد و امام به او فرمود : تو را نمی کشم ، من از خدای جهانیان بیم دارم . سپس او را آزاد گذاشت و لباس و وسایلش را به او بازگرداند .
ص :155
الکافی عن الزُّهرِیِّ عَن زَینِ العَابِدین علیه السلام :إذا أَخَذْتَ أسِیرا فَعَجِزَ عَنِ المشی و لیس مَعَکَ مَحمَلٌ ، فَأرسِلْهُ و لا تَقتُلْهُ ، فَإنّکَ لا تَدرِی مَا حُکْمُ الإمَامِ فیهِ . قالَ : و قال : الأسِیرُ إذا أسلَمَ فَقَدْ حَقَنَ دَمَهُ وَ صارَ فَیئا . (1)
الکافی_ به نقل از زهری _: امام زین العابدین علیه السلام فرمود : چون اسیری گرفتی که از راه رفتن عاجز بود و وسیله سواری نداشتی ، او را رها کن و مکش ، زیرا نمی دانی که حکم رهبر درباره او چیست . و امام فرمود : اسیر چون مسلمان شود ، خونش محترم و محفوظ شده و جزو غنائم گشته است .
ص :156
الکتاب:
«لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُو اللّهَ وَ الْیَوْمَ الاْخِرَ وَ ذَکَرَ اللّهَ کَثِیرا» . (1)
«قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْرَاهِیمَ وَ الَّذِینَ مَعَهُ» . (2)
«لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِیهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کَانَ یَرْجُو اللّهَ وَ الْیَوْمَ الاْخِرَ وَ مَنْ یَتَوَلَّ فَإِنَّ اللّهَ هُوَ الغَنِیُّ الحَمِیدُ» . (3)
الحدیث:
رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :إنَّ أئمتکم قادتکم الی اللّه فَانظروا بِمَن تَقتَدون فی دینکُم و صَلاتِکُم . (4)
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :مَن نَصَبَ نفسَهُ للنّاسِ إماما فعلَیهِ أن یَبدأَ بتعلیمِ نَفْسِهِ قبلَ تعلیمِ غیرِهِ ، و لیکُنْ تأدیبُهُ بسِیرتِهِ قبلَ تأدیبِهِ بِلسانِهِ . (5)
الإمامُ زینُ العابدینَ علیه السلام :إنّ أبْغضَ النّاسِ إلَی اللّه مَن یَقْتَدی بسُنّةِ إمامٍ و لا یَقتدی بأعمالِهِ . (6)
94
سرمشق
قرآن:
«پیامبر خدا برای شما، سرمشقی نیکوست برای کسی که به خدا و روز قیامت امید دارد و خدا را فراوان یاد می کند».
«ابراهیم و همراهان او برای شما سرمشقی نیکو بوده اند».
«آنها برای شما سرمشق نیکویی هستند؛ برای کسی که از خدا و روز قیامت می ترسد و هر که روی گردان شود خداوند بی نیاز و ستوده است».
حدیث:
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :پیشوایان شما زمام داران شما به سوی خدایند . پس بنگرید از چه کسانی در نماز و دینتان پیروی می کنید .
امام علی علیه السلام :هر که خود را پیشوای مردم قرار می دهد، باید پیش از تعلیم دیگران، خود را تعلیم دهد و باید پیش از آنکه با زبانش تأدیب کند با کردارش تأدیب نماید.
امام زین العابدین علیه السلام :مبغوض ترین مردم نزد خداوند کسی است که خود را پیرو روش امامی بداند ولی از رفتار و کردار او پیروی نکند.
ص :158
1 . کتابُ اللّهِ
رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :ألا وَ إنّی تَارِکٌ فِیکُم ثَقَلَینِ أحَدُهُما کِتابُ اللّهِ عزّ و جلّ هُوَ حَبلُ اللّهِ مَنِ اتَّبعَهُ کانَ علَی الهُدی، وَ مَنْ تَرکَهُ کان علَی الضَّلالَةِ . (1)
2 . صِراطُ اللّهِ
سُنَنُ الدّارِمیّ عَن عَبدِ اللّهِ بنِ مَسْعُودٍ :خَطَّ لَنا رَسوُلُ اِللّه صلی الله علیه و آله یَومَا خَطّا ، ثُمَّ قالَ : هَذا سَبِیْلُ اللّهِ . ثُمَّ خَطَّ خُطُوطَا عَن یَمِینِهِ وَ عَن شِمالِه ، ثُمَّ قالَ : هذِهِ سُبُلٌ ، علی کُلِّ سَبیلٍ مِنها شَیطانٌ یَدعُو إلیهِ . ثُمَّ تلا : «وَ أَنَّ هَ_ذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَ لاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَن سَبِیلِهِ» . (2)
3 . الأنبیاء
رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :ما مِن نَبیٍّ بَعَثَهُ اللّهُ فی اُمَّةٍ قَبلِی إلاّ کانَ لَهُ مِن اُمَّتِه حَوَارِیّونَ و أصحَابُ یَأخذُونَ بِسُنَّتِهِ وَ یَقْتَدُونَ بِأمْرِهِ ، ثُمَّ إنّها تَخلُفُ مِن بَعدِهِم خُلُوفٌ یَقولُونَ مَا لا یَفعَلُونَ و یَفْعلُونَ مَا لا یُؤمَرونَ . (3)
95
سرمشق نیکو
1 . قرآن
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :آگاه باشید که من دو چیز گران بها در میان شما بر جای می نهم : یکی کتاب خداوند عزّ و جلّ که ریسمان الهی است ، هر کس از آن پیروی کند ، بر هدایت ، و هر کس آن را وا گذارد در گمراهی خواهد بود .
2 . راه خدا
سنن الدارمی_ به نقل از عبد اللّه بن مسعود _: روزی پیامبر خدا خطّی برای ما کشید و فرمود : این راه خداست . سپس چند خط از راست و چپ آن کشید و گفت : این هم راه هایی که بر سر هر یک شیطانی دعوتگر به آن ایستاده است . سپس این آیه را تلاوت کرد : «و این است راه راست من ، پس از آن پیروی کنید و از راه هایی که شما را از راه وی دور می سازد ، پیروی نکنید» .
3 . پیامبران
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هیچ پیامبری نیست که خداوند او را در میان امت های پیش از من برانگیخته باشد مگر آن که از میان امّتش ، خواصّ و یارانی داشت که سنّت و فرمان او را پی گرفتند ، سپس کسان دیگری پس از آنان آمدند که آنچه نمی کنند می گویند و آنچه را بدان فرمان ندارند می کنند .
ص :159
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :اِقْتَدُوا بِهَدِیِ نَبِیِّکُم فَإنَّهُ أفضَلُ الهَدیِ، و اسْتَنُّوا بِسُنَّتِهِ فَإنَّها أهدَی السُنَنِ . (1)
4 . أئمّةُ الحقِّ
رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :مَن سَرَّهُ أنْ یَحیا حَیاتِی وَ یَمُوتَ مَماتِی ، وَ یسُکُن جَنّةَ عَدْنٍ غَرَسَها رَبِّی ، فَلْیوالِ عَلِیّا مِن بَعدِی ، وَ لِیوَالِ وَلِیَّهُ ، و لیَقْتدِ بِالأئَمَّةِ مِن بَعدِی ؛ فَإنَّهُم عِترَتی ، خُلِقُوا مِن طِینَتِی ، رُزِقُوا فَهما و عِلْما . (2)
عنه صلی الله علیه و آله_ فی بیانِ مَنزِلَةِ الأئِمَّةِ علیهم السلام _: هُم أبوابُ العِلْمِ فی اُمَّتِی ، مَن تَبَعَهُم نَجا مِنَ النّارِ ، وَ مَن اقْتَدی بِهِم هُدِیَ إلی صِرَاطٍ مُستَقِیم ، لَمْ یَهِبِ اللّهُ عزّ و جلّ مَحَبَّتهُم لِعَبدٍ إلاّ أدخَلَهُ اللّهُ الجَنَّةَ . (3)
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :إنَّما أولیائِی الذینَ سَلَّموا لأمرِنا ، و اتَّبعُوا آثارَنا ، وَ اقْتَدوا بِنا فی کُلِّ اُمورِنا . (4)
امام علی علیه السلام :به هدایت پیامبرتان اقتدا کنید که آن برترین هدایت است و به سنّت او عمل کنید که آن هدایت کننده ترینِ سنّت هاست .
4 . پیشوایان حق
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس را که خوش آید چون من بزید و بمیرد و در باغهای بهشتی که پروردگارم کاشته است جای گیرد ، باید پس از من علی را به ولایت گیرد و با دوست او دوستی ورزد و به امامان پس از من اقتدا کند که آنان خاندان من و از سرشت من هستند و فهم و علم روزیشان شده است .
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله_ در بیان جایگاه امامان علیهم السلام _فرمود : آنان دروازه های دانش در میان امّتم هستند ، هر کس از آنان پیروی کند از آتش نجات می یابد و هر کس به آنان اقتدا کند به راه راست رهنمون می شود ، خداوند محبّت آنان را به کسی نبخشید مگر آن که خود وارد بهشتش کرد .
امام صادق علیه السلام :دوستداران ما کسانی اند که در برابر فرمان ما تسلیم بوده ، و از آثار ما پیروی و در همه امور به ما اقتدا کنند .
ص :160
5 . اَهلُ الایمانِ
رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله_ فی التّرغِیبِ إلی طَلَبِ العِلْمِ _: یَرفَعُ اللّهُ بِهِ أقوَامَا یَجعَلَهُم فی الخَیرِ أئِمَّةً یُقتدَی بِهِم ، تُرمَقُ أعمَالُهم ، و تُقتَبسُ آثارُهُم ، و تَرغَبُ المَلائِکَةُ فی خِلَّتِهم ، یَمسَحونَهُم فِی صَلاتِهم بأجْنِحَتِهم . (1)
الإمامُ علیٌّ علیه السلام_ فی وَصِیَّتِهِ لابنِه الحَسَنِ علیه السلام _: احْتَدِ بِحِذاءِ الصّالِحینَ ، و اقْتَدِ بآدابِهِم ، و سِرْ بِسیْرَتِهم . (2)
6 . اَهلُ الخَیرِ
الإمامُ علیٌّ علیه السلام_ فی وَصْفِ شِیَعةِ أهْلِ البَیتِ علیهم السلام _: مِنْ عَلاَمَةِ أحَدِهِم أنْ تَری لَهُ قُوَّةً فی دِینٍ ......... یقتِدی بِمَن سَلَفَ مِن أهْلِ الخَیرِ قَبلَهُ ، فَهو قُدوَةٌ لِمن خَلَفَ مِن طالِبِ البِرِّ بَعَدهُ ، اُولئِکَ عَمّالُ اللّهِ ، وَ مَطایا أمْرِهِ و طاعَتِه،و سُرُجُ أرضِه وَ بریَّتِه، اُولئِکَ شِیعَتُنا و أحِبَّتُنا ، وَ مِنّا وَ مَعنا ، آها شَوْقا إِلیهم . (3)
5 . مؤمنان
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله_ در ترغیب به دانش جویی _فرمود : خداوند اقوامی را با دانش برتری بخشید و آنان را پیشوایان در نیکی قرار داد تا بدانان اقتدا شود و به اعمالشان چشم بدوزند و از آثارشان برگیرند و فرشتگان به دوستی با آنان مشتاق شوند و در نمازشان بال بر آنان بسایند .
امام علی علیه السلام_ در سفارش به فرزندش امام حسن علیه السلام _فرمود : دنباله صالحان را بگیر و از آداب آنان پیروی کن و به راه آنان برو .
6 . نیکوکاران
امام علی علیه السلام_ در شناساندن شیعه اهل بیت علیهم السلام _فرمود : از نشانه های هر یک از آنان آن است که او را در دین نیرومند می بینی ......... به نیکان پیش از خود اقتدا کرده و سرمشق طالبان نیکی پس از خود گشته است . ایشان ، کارگزاران خدایند و فرمانبرداران و مطیع او ، و چراغهای زمین و خلقش هستند . اینان شیعیان و دوستداران ما و از ما و با ما هستند . وای که چه مشتاق آنانم !
الکتاب:
«یَ_اأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لاَ تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطانِ وَ مَن یَتَّبِعْ خُطُواتِ الشَیْطان فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَآءِ وَ الْمُنکَرِ وَ لَوْ لاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ مَا زَکَی مِنکُم مِّنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَ لَ_کِنَّ اللَّهَ یُزَکِّی مَن یَشَآءُ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ» . (4)
«قَالَ قَدْ أُجِیبَت دَّعْوَتُکُمَا فَاسْتَقِیمَا وَ لاَ تَتَّبِعَآنِّ سَبِیلَ الَّذِینَ لاَ یَعْلَمُونَ» . (5)
«وَ وَاعَدْنَا مُوسَی ثَلاثینَ لَیْلَةً و أتْمَمناهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً وَ قَالَ مُوسَی لأَِخِیهِ هَ_ارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَ أَصْلِحْ وَ لاَ تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ» . (6)
الحدیث:
الإمامُ علیٌّ علیه السلام_ إلی معاویة _: لبئس الخَلَف خلفٌ یتبع سلفا هوی فی نار جهنّم . (7)
عنه علیه السلام :تَقَرَّبُوا إلی اللّهِ بِتَوحِیدِه و طَاعَةٍ مِن أَمرَکُم أنْ تُطِیعُوُه ، و لا تُمسِکُوا بعِصَم الکَوَافِرِ ، و لا یَجْنَحْ بِکُمْ الغیُّ فَتُضِلّوا عَن سَبیل الرّشادِ باتّبَاعِ اُولئِکَ الذِینَ ضَلُّوا و أضَلُّوا ، قالَ اللّهُ عَزَّ مِن قائلٍ فی طائِفةٍ ذَکَرَهُم بِالذمِّ فِی کِتابِه : «إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَ کُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِیلاَ * رَبَّنَا آتِهِمْ ضِعْفَیْنِ مِنَ الْعَذَابِ وَ الْعَنْهُمْ لَعْنًا کَبِیرًا» (8) . (9)
96
سرمشق های بد
قرآن :
«ای مؤمنان! از گامهای شیطان پیروی مکنید و هر کس
از گامهای شیطان پیروی کند [بداند که] او به ناشایستی و نابکاری فرمان می دهد ، و اگر بخشایش و رحمت الهی در حقّ شما نبود ، هیچ یک از شما هرگز پاکدل نمی شد ، ولی خداوند است که هر کس را بخواهد پاکدل می سازد و خداوند شنوای داناست» .
ص :161
«فرمود : دعای شما دو تن اجابت شده است ، پس پایداری کنید و از شیوه نادانان پیروی مکنید» .
«و با موسی ، سی شب وعده گذاشتیم و آن را با ده شب دیگر تمام کردیم ، چندان که میقات پروردگارش چهل شب کامل شد ؛ و موسی به برادرش هارون گفت : جانشین من میان قومم باش و اصلاح کن و از راه و روش مفسدان پیروی مکن» .
حدیث:
امام علی علیه السلام_ در نامه به معاویه _نوشت : بدا پسری که پیرو پدر گردد و در پی او به آتش دوزخ در افتد !
امام علی علیه السلام :به خدا نزدیکی جویید با یگانه دانستن او و پیروی هر آن که را به پیروی اش فرمان داده است و به کافران مپیوندید و به گمراهی میل نکنید تا با پیروی از آنان که گمراه گشتند و کردند ، از راه هدایت گمراه شوید ؛ خداوند بزرگ در نکوهش این طایفه در کتابش چنین فرمود : «ما از پیشوایان و بزرگترانمان اطاعت کردیم، آنگاه ما را به گمراهی کشاندند. پروردگارا! به آنان دو چندان [ سهم] از عذاب بده و لعنتشان کن لعنتی بزرگ».
ص :162
@
ص :163
رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :سَیِّدُ الأَعمالِ ثَلاثُ خِصالٍ : إنصافُکَ النّاسَ مِن نَفسِکَ ، و مُواساةُ الأَخِ فِی اللّهِ عز و جل ، و ذِکرُ اللّهِ تَبارَکَ و تَعالی عَلی کُلِّ حالٍ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله :لِلمُؤمِنِ عَلَی المُؤمِنِ سَبعَةُ حُقوقٍ واجِبَةٍ مِنَ اللّهِ عز و جل عَلَیهِ : الإِجلالُ لَهُ فی عَینِهِ ، وَ الوُدُّ لَهُ فی صَدرِهِ ، وَ المُواساةُ لَهُ فی مالِهِ ......... . (2)
عنه صلی الله علیه و آله :مَن واسَی الفَقیرَ مِن مالِهِ ، و أنصَفَ النّاسَ مِن نَفسِهِ ، فَذلِکَ المُؤمِنُ حَقّا . (3)
97
تشویق به مواسات (4)
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :سرآمد کارها ، سه چیز است : انصاف داشتن با مردم ، مواسات نسبت به برادر [دینی] ، و هماره به یاد خداوند متعال بودن .
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمن را بر مؤمن ، هفت حق است که از جانب خداوند عزّ و جلّ بر او واجب گشته اند : او را در چشم خویش بزرگ بدارد ، در سینه خود ، دوستش بدارد ، در مال خود ، شریکش بگرداند ......... .
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس فقیر را در مال خود شریک گرداند و با مردم به انصاف رفتار کند ، او مؤمن حقیقی است .
ص :164
مصادقة الإخوان عن خلاّد السندی رفعه :أبطَأَ عَلی رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله رَجُلٌ ، فَقالَ : ما أبطَأَ بِکَ ؟ فَقالَ : العُریُ یا رَسولَ اللّهِ . فَقالَ : أ ما کانَ لَکَ جارٌ لَهُ ثَوبانِ یُعیرُکَ أحَدَهُما ؟ فَقالَ : بَلی یا رَسولَ اللّهِ . فَقالَ صلی الله علیه و آله : ما هذا لَکَ بِأَخٍ . (1)
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :المُواساةُ أفضَلُ الأَعمالِ . (2)
عنه علیه السلام :اُبذُل مالَکَ فِی الحُقوقِ ، و واسِ بِهِ الصَّدیقَ ؛ فَإِنَّ السَّخاءَ بِالحُرِّ أخلَقُ (3) . (4)
عنه علیه السلام :أفضَلُ المُروءَةِ مُؤاساةُ الإِخوانِ بِالأَموالِ ، و مُساواتُهُم فِی الأَحوالِ . (5)
مصادقة الإخوان عن الوصّافی عن الإمام الباقر علیه السلام ، قالَ :قالَ لی : یا أبا إسماعیلَ ، أ رَأَیتَ مَن قِبَلَکُم إذا کانَ الرَّجُلُ لَیسَ لَهُ رِداءٌ و عِندَ بَعضِ إخوانِهِ فَضلُ رِداءٍ یَطرَحُ عَلَیهِ حَتّی یُصیبَ رِداءً ؟ قالَ : قُلتُ : لا . قالَ : فَإِذا کانَ لَیسَ عِندَهُ إزارٌ یوصِلُ إلَیهِ بَعضُ إخوانِهِ بِفَضلِ إزارٍ حَتّی یُصیبَ إزارا ؟ قالَ : قُلتُ : لا . فَضَرَبَ بِیَدِهِ عَلی فَخِذِهِ ثُمَّ قالَ : ما هؤُلاءِ بِإِخوَةٍ . (6)
مصادقة الإخوان_ به نقل از خلاّد سندی ، در حدیثی که سندش را به معصوم علیه السلام می رساند _: مردی دیرتر به نزد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آمد . پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «چرا دیر کردی؟» . گفت : برهنگی باعث شد ، ای پیامبر خدا! فرمود : «آیا همسایه ای نداشتی که دو جامه داشته باشد و یکی را به تو عاریه دهد؟» . گفت : چرا ، ای پیامبر خدا! فرمود : «او برادر تو نیست» .
امام علی علیه السلام :مواسات ، برترینِ کارهاست .
امام علی علیه السلام :دارایی ات را در راه حقوق[ی که به گردن توست ، ]ببخش ، و دوست [خود ]را در آن ، شریک گردان؛ چرا که گشاده دستی ، برای آزاده سزاوارتر است .
امام علی علیه السلام :برترین مردانگی ، شریک کردن برادران در اموال ، و برابری با آنان در احوال است .
مصادقة الإخوان_ به نقل از وصّافی _: امام باقر علیه السلام به من فرمود : «ای ابو اسماعیل! آیا در میان شما چنین است که هر گاه کسی ردایی نداشته باشد و یکی از برادرانش ردای اضافی داشته باشد ، آن را به او دهد تا وی نیز به ردایی برسد؟». گفتم : خیر . فرمود : «آیا اگر ازاری نداشت ، برادرش ازار اضافی خود را به او می دهد تا او نیز صاحب ازاری شود؟». گفتم : خیر . امام علیه السلام با دست خود بر رانَش زد و فرمود : «اینها برادر نیستند» .
ص :165
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :المُؤمِنُ أخُو المُؤمِنِ ، یَحِقُّ عَلَیهِ نَصیحَتُهُ و مُواساتُهُ و مَنعُ عَدُوِّهِ مِنهُ . (1)
الکافی عن نعمان الرازی عن الإمام الصادق علیه السلام :اِنهَزَمَ النّاسُ یَومَ اُحُدٍ عَن رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، فَغَضِبَ غَضَبا شَدیدا ، قالَ : و کانَ إذا غَضِبَ انحَدَرَ عَن جَبینَیهِ مِثلُ اللُّؤلُؤِ مِنَ العَرَقِ ، قالَ : فَنَظَرَ فَإِذا عَلِیٌّ علیه السلام إلی جَنبِهِ فَقالَ لَهُ : اِلحَق بِبَنی أبیکَ مَعَ مَنِ انهَزَمَ عَن رَسولِ اللّهِ! فَقالَ : یا رَسولَ اللّهِ ، لی بِکَ اُسوَةٌ ، قالَ : فَاکفِنی هؤُلاءِ . فَحَمَلَ فَضَرَبَ أوَّلَ مَن لَقِیَ مِنهُم . فَقالَ جَبرَئیلُ علیه السلام : إنَّ هذِهِ لَهِیَ المُؤاساةُ یا مُحَمَّدُ ! فَقالَ : إنَّهُ مِنّی و أنَا مِنهُ . فَقالَ جَبرَئیلُ علیه السلام : و أنَا مِنکُما یا مُحَمَّدُ .
فَقالَ أبو عَبدِ اللّهِ علیه السلام : فَنَظَرَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله إلی جَبرَئیلَ علیه السلام عَلی کُرسِیٍّ مِن ذَهَبٍ بَینَ السَّماءِ وَ الأَرضِ و هُوَ یَقولُ : «لا سَیفَ إلاّ ذُو الفَقارِ ، و لا فَتی إلاّ عَلِیٌّ » . (2)
امام صادق علیه السلام :مؤمن ، برادر مؤمن است . وظیفه دارد که او را نصیحت کند ، نسبت به او مواسات نماید ، و دشمنش را از او باز دارد .
الکافی_ به نقل از نعمان رازی _: امام صادق علیه السلام فرمود : در جنگ اُحُد ، مسلمانان از گرد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله پراکنده گشتند و ایشان ، سختْ خشمگین شد . پیامبر صلی الله علیه و آله هر گاه خشمگین می شد ، عرق ، مانند دانه های مروارید از پیشانی اش سرازیر می گشت .
پیامبر صلی الله علیه و آله نگاه کرد و علی علیه السلام را در کنار خویش دید . به او فرمود : «تو نیز با کسانی که از گرد پیامبر خدا پراکنده اند ، به پسران پدرت بپیوند!» . علی علیه السلام گفت : ای پیامبر خدا! الگوی من شمایید . پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «پس ، اینان را از من دور کن» . علی علیه السلام حمله کرد و بر نخستین کس از دشمن که رسید ، ضربتی فرود آورد . جبرئیل علیه السلام گفت : این است مواسات (فداکاری) ، ای محمّد! پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «همانا او از من است و من از اویم» . جبرئیل علیه السلام گفت : و من نیز از شما دو تن هستم ، ای محمّد! پیامبر خدا به جبرئیل علیه السلام نگریست که بر او رنگی از طلا در میان آسمان و زمین ، نشسته بود و می گفت : «شمشیری جز ذو الفقار نیست ، و جوان مردی جز علی نیست» .
ص :166
الکافی عن مُعَلَّی بنِ خُنَیسٍ :خَرَجَ أبو عَبدِ اللّهِ علیه السلام فی لَیلَةٍ قَد رَشَّت (1) و هُوَ یُریدُ ظُلَّةَ بَنی ساعِدَةَ (2) ، فَاتَّبَعتُهُ فَإِذا هُوَ قَد سَقَطَ مِنهُ شَیءٌ ، فَقالَ : بِسمِ اللّهِ ، اللّهُمَّ رُدَّ عَلَینا ، قالَ : فَأَتَیتُهُ فَسَلَّمتُ عَلَیهِ ، قالَ : فَقالَ : مُعَلّی ؟ قُلتُ : نَعَم جُعِلتُ فِداکَ ، فَقالَ لی : اِلتَمِس بِیَدِکَ فَما وَجَدتَ مِن شَیءٍ فَادفَعهُ إلَیَّ . فَإِذا أنَا بِخُبزٍ مُنتَشِرٍ کَثیرٍ ، فَجَعَلتُ أدفَعُ إلَیهِ ما وَجَدتُ ، فَإِذا أنَا بِجِرابٍ (3) أعجِزُ عَن حَملِهِ مِن خُبزٍ ، فَقُلتُ : جُعِلتُ فِداکَ أحمِلُهُ عَلی رَأسی ، فَقالَ : لا ، أنَا أولی بِهِ مِنکَ ، و لکِنِ امضِ مَعی .
قالَ : فَأَتَینا ظُلَّةَ بَنی ساعِدَةَ ، فَإِذا نَحنُ بِقَومٍ نِیامٍ ، فَجَعَلَ یَدُسُّ الرَّغیفَ وَ الرَّغیفَینِ حَتّی أتی عَلی آخِرِهِم ، ثُمَّ انصَرَفنا . فَقُلتُ : جُعِلتُ فِداکَ ، یَعرِفُ هؤُلاءِ الحَقَّ ؟ فَقالَ : لَو عَرَفوهُ لَواسَیناهُم بِالدُّقَّةِ (4) . (5)
الکافی_ به نقل از مُعَلّی بن خُنَیس _: امام صادق علیه السلام در شبی که نَم نَمْ باران می آمد ، به قصد صُفّه (6) بنی ساعده خارج شد . من در پی ایشان به راه افتادم . ناگاه ، چیزی از دست ایشان افتاد . گفت : «بسم اللّه . خدایا! به ما برگردان» . من جلو رفتم و سلام کردم . فرمود : «معلّی؟». گفتم : بله ، فدایت شوم! فرمود : «با دستت بگرد و آنچه یافتی ، به من بده» . من گشتم . دیدم مقدار زیادی نان ، روی زمین ، پراکنده شده است ، و هر چه می یافتم ، تحویل ایشان می دادم . ناگاه کیسه چرمینی پر از نان یافتم که نمی توانستم آن را بلند کنم . گفتم : فدایت شوم! آن را روی سرم حمل می کنم . فرمود : «نه . من به این کار ، از تو سزاوارترم ؛ امّا همراهم بیا» .
ما به صُفّه بنی ساعده رفتیم . عدّه ای را دیدیم که خوابیده اند. امام علیه السلام آهسته یکی دو گِرده نان کنار هر کدام گذاشت تا به نفر آخر رسید . سپس برگشتیم . گفتم : فدایت شوم! آیا اینها حق را می شناسند (شیعه هستند)؟ فرمود : «اگر می شناختند ، در دادن نمک هم نسبت به آنها مواسات می کردیم» .
ص :167
الإمامُ الکاظمُ علیه السلام :ما تَقَرَّبَ المُؤمِنُ إلَی اللّهِ عزّ و جلّ بِشَیءٍ أفضَلَ مِن مُواساةِ المُؤمِنِ ، و هُوَ قَولُهُ تَعالی: «لَن تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ» (1) . (2)
امام کاظم علیه السلام :مؤمن با چیزی برتر از مواسات نسبت به مؤمن ، به خداوند عزّ و جلّ نزدیک نشده است ، و این ، همان سخن خدای متعال است که : «هرگز به نیکوکاری نخواهید رسید تا این که از آنچه دوست دارید ، انفاق کنید» .
رسول اللّه صلی الله علیه و آله :وَ الَّذی بَعَثَنی بِالحَقِّ نَبِیّا! إنَّ عَبدا مِن عِبادِ اللّهِ لَیَقِفُ یَومَ القِیامَةِ مَوقِفا یَخرُجُ عَلَیهِ مِن لَهَبِ النّارِ أعظَمُ مِن جَمیعِ جِبالِ الدُّنیا ، حَتّی ما یَکونُ بَینَهُ و بَینَها حائِلٌ ؛ بَینا هُوَ کَذلِکَ قَد تَحَیَّرَ ، إذ تَطایَرَ مِنَ الهَواءِ رَغیفٌ أو حَبَّةٌ قَد واسی بِها أخا مُؤمِنا عَلی إضافَتِهِ ، فَتَنزِلُ حَوالَیهِ فَتَصیرُ کَأَعظَمِ الجِبالِ مُستَدیرا حَوالَیهِ ، تَصُدُّ عَنهُ ذلِکَ اللَّهَبَ ، فَلا یُصیبُهُ مِن حَرِّها و لا دُخانِها شَیءٌ ، إلی أن یَدخُلَ الجَنَّةَ . (3)
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :ما حُفِظَتِ الاُخُوَّةُ بِمِثلِ المُواساةِ . (4)
عنه علیه السلام :نِظامُ الدّینِ خَصلَتانِ : إنصافُکَ مِن نَفسِکَ ، و مُواساةُ إخوانِکَ . (5)
98
آثار مواسات
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :سوگند به آن که مرا به حق به پیامبری برانگیخت ، در روز قیامت ، بنده ای از بندگان خدا در ایستگاهی [ از ایستگاه های قیامت ]می ایستد و شعله ای آتش ، بزرگ تر از همه کوه های دنیا ، در برابرش آشکار می گردد ، به طوری که میان او و آن شعله هیچ حایلی نیست .
در همان حال که سرگردان است ، ناگاه ، گِرده ای نان یا دانه ای [ گندم یا جز آن ] که [در دنیا ]به آن نیاز داشته و به برادری مؤمن کمک کرده است ، از هوا در پیرامون او فرود می آید و مانند بزرگ ترین کوه ها می شود و گرداگرد او را می گیرد و مانع رسیدن آن شعله به او می شود ، و از حرارت و دود آن ، کمترین آسیبی به او نمی رسد ، تا این که وارد بهشت می شود .
امام علی علیه السلام :هیچ چیزی مانند مواسات ، پیوند برادری را حفظ نمی کند .
امام علی علیه السلام :نظام دین ، به دو چیز است : انصاف داشتنت ، و مواسات نسبت به برادرانت .
ص :168
عنه علیه السلام_ مِن وَصِیَّتِهِ لِکُمَیلِ بنِ زِیادٍ _: یا کُمَیلُ ، البَرَکَةُ فی مالِ مَن آتَی الزَّکاةَ ، و واسَی المُؤمِنینَ ، و وَصَلَ الأَقرَبینَ . (1)
عنه علیه السلام :مُواساةُ الأَخِ فِی اللّهِ عز و جل یَزیدُ فِی الرِّزقِ . (2)
کشف الغمّة عن الحَجّاج بن أرطاة :قالَ أبو جَعفَرٍ علیه السلام : یا حَجّاجُ ، کَیفَ تَواسیکُم؟ قُلتُ : صالِحٌ یا أبا جَعفَرٍ .قالَ : یُدخِلُ أحَدُکُم یَدَهُ فی کیسِ أخیهِ فَیَأخُذُ حاجَتَهُ إذَا احتاجَ إلَیهِ ؟ قُلتُ : أمّا هذا فَلا ! فَقالَ : أما لَو فَعَلتُم مَا احتَجتُم . (3)
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :ثَلاثُ دَعَواتٍ لا یُحجَبنَ عَنِ اللّهِ تَعالی : دُعاءُ الوالِدِ لِوَلَدِهِ إذا بَرَّهُ و دَعوَتُهُ عَلَیهِ إذا عَقَّهُ ، و دُعاءُ المَظلومِ عَلی ظالِمِهِ و دُعاؤُهُ لِمَنِ انتَصَرَ لَهُ مِنهُ ، و رَجُلٌ مُؤمِنٌ دَعا لِأَخٍ لَهُ مُؤمِنٍ واساهُ فینا و دُعاؤُهُ عَلَیهِ إذا لَم یُواسِهِ مَعَ القُدرَةِ عَلَیهِ وَ اضطِرارِ أخیهِ إلَیهِ . (4)
امام علی علیه السلام_ در سفارش های خویش به کمیل بن زیاد _فرمود : ای کمیل! برکت ، در مال کسی است که زکات بدهد و نسبت به مؤمنان ، مواسات کند و به خویشان ، رسیدگی نماید .
امام علی علیه السلام :مواسات نسبت به برادر دینی ، روزی را می افزاید .
کشف الغمّة_ به نقل از حَجّاج بن اَرطات _: امام باقر علیه السلام فرمود : «ای حَجّاج! مواسات شما چگونه است؟». گفتم : خوب است ، ای ابو جعفر! فرمود : «آیا هر گاه فردی از شما نیاز پیدا کند ، دستش را در جیب برادرش می کند و به اندازه نیازش برمی دارد؟» . گفتم : در این حد ، نه! فرمود : «اگر این گونه رفتار کرده بودید ، نیازمند نمی شدید» .
امام صادق علیه السلام :سه دعاست که از درگاه خداوند متعال رد نمی شود : دعای پدر برای فرزندش ، هر گاه که به او نیکی کند ، و نفرینش در حقّ او ، آن گاه که از او نافرمانی نماید ؛ نفرین ستم دیده در حقّ کسی که به او ستم کرده است ، و دعایش برای کسی که انتقام او را از ستمگری گرفته است ؛ و دعای مرد مؤمن برای برادر مؤمنش که به خاطر ما نسبت به او مواسات کرده است ، و نفرینش در حقّ او که می توانسته به وی کمک کند و نکرده ، در حالی که وی به آن محتاج بوده است .
ص :169
عنه علیه السلام_ فی قَولِهِ تَعالی : « یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَ_ئِنَّةُ * ارْجِعِی إِلی رَبِّکِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً * فَادْخُلِی فِی عِبادِی * وَ ادْخُلِی جَنَّتِی» (1) _: ذلِکَ لِمَن کانَ وَرِعا مُواسِیا لإِِخوانِهِ وَصولاً لَهُم . و إن کانَ غَیرَ وَرِعٍ و لا وَصولٍ لإِِخوانِهِ قیلَ لَهُ : ما مَنَعَکَ مِنَ الوَرَعِ وَ المُواساةِ لإِخوانِکَ ؟ أنتَ مِمَّنِ انتَحَلَ المَحَبَّةَ بِلِسانِهِ و لَم یُصَدِّق ذلِکَ بِفِعلٍ . و إذا لَقِیَ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله و أمیرَ المُؤمِنینَ علیه السلام لَقِیَهُما مُعرِضَینِ ، مُقطِبَینِ (2) فی وَجهِهِ ، غَیرَ شافِعَینِ لَهُ . (3)
امام صادق علیه السلام_ درباره این سخن خداوند متعال که : «ای نفْس آرام یافته! خشنود و خدا پسند ، به سوی پروردگارت باز گرد ، و در میان بندگان من در آی ، و در بهشت من ، داخل شو» _فرمود : این ، در حقّ کسی است که پارسا باشد و نسبت به برادرانش مواسات کند و با آنان پیوند برقرار سازد ؛ امّا اگر نه پارسا بود و نه برقرار کننده پیوند با برادران ، به او گفته می شود : «چه چیزی مانع تو از پارسایی و مواسات نسبت به برادرانت شد؟ تو ، از آن کسانی هستی که به زبان ، دم از دوستی می زدند ؛ ولی در کردار ، مراعاتش نمی کردند» . پیامبر خدا و امیر مؤمنان ، هر گاه او را دیدار کنند ، از او روی می گردانند و بر او چهره در هم می کشند و شفاعتش نمی کنند .
ص :170
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :کلُّ شیءٍ مُطْلَقٌ حتّی یَرِدَ فیه نَصٌّ . (1)
عنه علیه السلام :کلُ شیءٍ مُطلقٌ حتّی یرِدَ فیه نَهْیٌ . (2)
عنه علیه السلام :کلُّ شیءٍ هو لَک حَلالٌ حتّی تَعلمَ أنّه حَرامٌ بعینِه فتَدَعهُ ......... و الأشیاءُ کلُّها علی هذا حتّی یستبینَ لکَ غیرُ ذلک أو تَقومَ به البیّنةُ . (3)
عنه علیه السلام :الأشیاءُ مطلَقةٌ ما لم یَرِدْ علیکَ أمرٌ و نَهْیٌ ، و کلُّ شیءٍ یکونُ فیه حَلالٌ و حَرامٌ فَهُوَ لکَ حلالٌ أبدا ، ما لم تَعرِفِ الحرامَ منه فَتَدعَهُ . (4)
عنه علیه السلام :کلُّ شیءٍ یکونُ فیه حَرامٌ و حلالٌ فهو لک حَلالٌ أبدا حتّی تَعرِفَ الحرامَ منه بعینِهِ فَتَدعَهُ . (5)
99
همه چیز مطلق و آزاد است
امام صادق علیه السلام :هر چیزی مطلق (آزاد) است تا آن که درباره آن سخنی [ از معصوم علیه السلام ]برسد.
امام صادق علیه السلام :هر چیزی مطلق است، تا زمانی که درباره آن نهیی برسد.
امام صادق علیه السلام :همه چیز برای تو حلال است، مگر آن که دقیقا بدانی آن حرام است؛ که در این صورت باید آن را وا گذاری ......... همه چیزها همین حکم را دارند تا زمانی که خلاف آن برایت روشن شود یا دلیل آشکاری بر آن اقامه شود.
امام صادق علیه السلام :همه چیز، تا زمانی که امری و نهیی درباره آن به تو نرسیده آزاد است . هر چیزی که حلال و حرام دارد، همواره برای تو حلال است، تا آنگاه که به حرام آن یقین پیدا کنی و آن را وا گذاری .
امام صادق علیه السلام :هر چیزی که حلال و حرامی در آن باشد همواره برایت حلال است تا آنگاه که دقیقا حرام آن را بشناسی و آن را وا گذاری.
ص :172
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :کلُّ شیءٍ نَظیفٌ حتّی تَعلَم أنّه قَذِرٌ ، فإذا علِمتَ فَقَد قَذُرَ ، و ما لم تَعلمْ فلیسَ علیکَ . (1)
100
همه چیز پاک است
امام صادق علیه السلام :هر چیزی پاک است، تا آن که از نجس بودن آن آگاه شوی و هنگامی که آگاه شدی، آنگاه، نجس خواهد بود، و تا زمانی که نمی دانی، وظیفه ای نداری.
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :مَن کان علی یقینٍ فأصابَهُ شَکٌّ فلْیَمْضِ علی یقینِهِ ، فإنّ الیقینَ لا یُدْفَعُ بالشَّکِّ . (3)
الإمامُ الباقرُ علیه السلام_ فی رَجُلٍ شَکّ فی وُضوئهِ _: لا یَنْقُضُ الیقینَ أبدا بالشَّکِّ ، و لکنْ ینقضُهُ بیقینٍ آخَرَ . (4)
101
یقین با شک کردن از میان نمی رود
امام علی علیه السلام :هر که نسبت به چیزی یقین داشته باشد و سپس دچار تردید شود، بر یقین خود بماند؛ زیرا یقین با شک از بین نمی رود.
امام باقر علیه السلام_ درباره کسی که در وضویش شک کرده بود _فرمود : هرگز یقین را با شک از میان نبرد، بلکه آن را با یقینی دیگر از میان بَرَد.
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :کلُّ ما غَلَبَ اللّهُ علَیهِ مِن أمرٍ فاللّهُ أعذَرُ لعبدِهِ . (5)
عنه علیه السلام :ما غَلَبَ اللّهُ علیهِ فاللّهُ أولی بالعُذْرِ . (6)
102
مواردی که در دست خدا [و خارج از اختیار بشر ]است
امام صادق علیه السلام :هر امری که خداوند بر آن غلبه کند، خود عذر بنده اش را می پذیرد.
امام صادق علیه السلام :هر چه در دست خدا باشد [و از توان و اختیار بشر خارج باشد ]خداوند عذر آن را می پذیرد. (7)
ص :173
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :ما حَجَبَ اللّهُ عنِ العبادِ فَهُوَ مَوضوعٌ عَنْهُم . (1)
عنه علیه السلام :إنّ اللّه یَحْتَجُّ علَی العِبادِ بما آتاهُمْ و عَرَّفَهُم . (2)
103
آنچه را خدا پوشیده داشته است
امام صادق علیه السلام :هر چه را خداوند از بندگان پوشیده داشته، [تکلیف و مسؤولیت] آن از گردنشان برداشته شده است.
امام صادق علیه السلام :خداوند با آنچه به بندگان داده و به ایشان شناسانده است، بر آنان احتجاج می کند.
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :حُکْمِی علَی الواحِدِ حُکْمی علَی الجَماعةِ . (4)
عنه صلی الله علیه و آله :إنّ النّاسَ مُسَلَّطونَ علی أموالِهِم . (5)
عنه صلی الله علیه و آله :کلُّ ما کانَ فی أصلِ الخِلْقةِ فَزَادَ أو نَقُصَ فهو عَیْبٌ . (6)
عنه صلی الله علیه و آله :المسلمونَ عندَ شُروطِهم . (7)
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :أبْهِمُوا ما أبهمَهُ اللّهُ . (8)
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :قَضی رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله بینَ أهلِ المدینةِ فی مَشارِبِ النَّخْلِ أنّه لا یُمْنَعُ نَقْعُ الشّیءِ ، و قضَی بینَ أهلِ البادیةِ أنّه لا یُمنعُ فَضْلُ ماءٍ لِیُمنعَ به فضلُ کَلاءٍ ، و قال : لا ضَرَرَ و لا ضِرارَ . (9)
104
اصول گوناگون
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :حکم من درباره فرد، درباره جماعت نیز صادق است.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مردم اختیاردار ثروت خود هستند.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر چیزی که در اصل خلقت وجود داشته باشد، کم یا زیاد بودن آن عیب است. (10)
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مسلمانان باید به شروط خود پایبند باشند.
امام علی علیه السلام :آنچه را خداوند مبهم گذاشته است شما نیز مبهم گذارید.
امام صادق علیه السلام :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله برای مردم مدینه درباره آبیاری نخلستان چنین حکم کرد که نباید مانع استفاده مردم از آب اضافی شد. و برای بادیه نشینان چنین حکم کرد که نباید جلو آب اضافی را گرفت، تا اضافی مرتع گرفته شود (11) و فرمود: زیان رساندن به خود و دیگران ممنوع است.
ص :174
عنه علیه السلام :کلُّ شیءٍ فی القرآنِ «أو» فصاحِبُهُ بِالخیارِ ، یَختارُ مَا یشاءُ . (1)
عنه علیه السلام :لیسَ شیءٌ ممّا حَرّمَ اللّهُ إلاّ و قَدْ أحَلَّهُ لِمَن اضطُرَّ إلیهِ . (2)
عنه علیه السلام_ لمّا سُئلَ عنِ الجُنُبِ یَغتسِلُ، فیَنْتَضِحُ الماءُ من الأرضِ فی الإناءِ _: لا بأسَ ، هذا ممّا قالَ اللّهُ تعالی : «ما جَعَلَ عَلَیْکُم فِی الدِّینِ مِن حَرَجٍ» (3) . (4)
امام صادق علیه السلام :«اَو» [ به معنای «یا»] در قرآن نشان دهنده آزادی عمل است، [ مکلّف ]هر طرف را بخواهد برمی گزیند.
امام صادق علیه السلام :هیچ چیزی نیست که خداوند حرام کرده باشد، مگر این که آن را برای فرد مضطر حلال نموده است.
امام صادق علیه السلام_ در پاسخ به سؤال از حکم ترشّح آب غسلِ انسان جُنُب که بر اثر برخورد با زمین، درون ظرف می افتد _فرمود : اشکالی ندارد. این از مواردی است که خداوند فرموده است: «در دین برای شما سختی قرار نداده است».
ص :175
@
ص :176
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :آفةُ الظَّرْفِ الصَّلَفُ ، و آفةُ الشَّجاعة البغیُ ، و آفةُ السَّماحةِ المَنُّ ، و آفةُ الجَمالِ الخُیَلاءُ ، و آفةُ العِبادةِ الفَتْرةُ ، و آفةُ الحدیثِ الکِذبُ ، و آفةُ العلمِ النِّسْیانُ، و آفةُ الحِلمِ السَّفَهُ ، و آفةُ الحَسَبِ الفَخْرُ ، و آفة الجُودِ السَّرَفُ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله :آفةُ الدِّینِ الهوی . (2)
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :لکلِ شیءٍ آفةٌ، و آفةُ العلمِ النِّسیانُ، و آفةُ العِبادةِ الرِّیاءُ ، و آفةُ اللّبِّ العُجْبُ ، و آفةُ النَّجابةِ الکِبْرُ ، و آفةُ الظَّرْفِ الصَّلَفُ ، و آفةُ الجُودِ السَّرَفُ ، و آفةُ الحیاءِ الضَّعْفُ ، و آفةُ الحِلمِ الذّلُّ ، و آفةُ الجَلَدِ الفُحْشُ . (3)
عنه علیه السلام :الجُبْنُ آفةٌ . (4)
عنه علیه السلام :الهوی آفةُ الألبابِ . (5)
105
آفتها
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :آفتِ زیرکی غرور است، آفت شجاعتْ تجاوز ، آفت بخشندگی منّت، آفت زیبایی تکبّر، آفت عبادتْ سستی، آفت سخن دروغ، آفت علمْ فراموشی، آفت بردباری سبکسری، آفت بزرگ زادگی فخر فروشی و آفت سخاوت، زیاده روی.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :آفت دین، هوای نفس است.
امام علی علیه السلام :هر چیزی آفتی دارد؛ آفت علم فراموشی است، آفت عبادتْ ریا، آفت خردمندی خودپسندی، آفت نجیب زادگی تکبّر، آفت زیرکی غرور، آفت سخاوت زیاده روی، آفت حیا ناتوانی، آفت بردباری خواری و آفت نیرومندی از حد گذراندن [ در گفتار و کردار].
امام علی علیه السلام :ترس، آفت است.
امام علی علیه السلام :هوس، آفت خردهاست.
ص :178
عنه علیه السلام :آفةُ الإیمانِ الشِّرکُ . (1)
عنه علیه السلام :آفةُ الیقینِ الشَّکُّ . (2)
عنه علیه السلام :آفةُ النِّعَمِ الکُفْرانُ . (3)
عنه علیه السلام :آفةُ الطّاعةِ العِصْیانُ . (4)
عنه علیه السلام :آفةُ الشَّرَفِ الکِبْرُ . (5)
عنه علیه السلام :آفةُ الذَّکاءِ المَکْرُ . (6)
عنه علیه السلام :آفةُ الِعبادةِ الرِّیاءُ . (7)
عنه علیه السلام :آفةُ السَّخاءِ المَنُّ . (8)
عنه علیه السلام :آفةُ الدِّینِ سوءُ الظّنِّ . (9)
عنه علیه السلام :آفةُ العقلِ الهوی . (10)
عنه علیه السلام :آفةُ المجدِ عَوائقُ القضاءِ . (11)
عنه علیه السلام :آفةُ النّفسِ الوَلَهُ بالدّنیا . (12)
عنه علیه السلام :آفةُ المشاوَرةِ انتِقاضُ الآراءِ . (13)
عنه علیه السلام :آفةُ المُلوکِ سُوءُ السِّیرةِ . (14)
عنه علیه السلام :آفةُ الوُزَراءِ خُبْثُ السَّریرةِ . (15)
امام علی علیه السلام :آفتِ ایمان، شرک است.
امام علی علیه السلام :آفت یقین، شک است.
امام علی علیه السلام :آفت نعمتها، ناسپاسی است.
امام علی علیه السلام :آفت طاعت، نافرمانی کردن است.
امام علی علیه السلام :آفت بزرگ زادگی، تکبّر است.
امام علی علیه السلام :آفت زیرکی ، حیله گری است.
امام علی علیه السلام :آفت عبادت، ریاست.
امام علی علیه السلام :آفت سخاوت، منّت گذاری است.
امام علی علیه السلام :آفت دین، بدگمانی است.
امام علی علیه السلام :آفت خرد، [ پیروی از ]خواهشهای نفسانی است.
امام علی علیه السلام :آفت بلند پایگی، موانع قضا و قدر است.
امام علی علیه السلام :آفت نفس، شیفتگی به دنیاست.
امام علی علیه السلام :آفت مشورت، درهم شکستن آراء است.
امام علی علیه السلام :آفت شاهان، بدرفتاری است.
امام علی علیه السلام :آفت وزیران، بد سگالی است.
ص :179
عنه علیه السلام :آفةُ العُلَماءِ حُبُّ الرِّئاسةِ . (1)
عنه علیه السلام :آفةُ الزُّعَماءِ ضَعْفُ السّیاسةِ . (2)
عنه علیه السلام :آفةُ الجُنْدِ مُخالفةُ القادَةِ . (3)
عنه علیه السلام :آفةُ الرِّیاضةِ غَلَبةُ العادةِ . (4)
عنه علیه السلام :آفةُ الرّعِیّةِ مخالفةُ الطّاعةِ . (5)
عنه علیه السلام :آفةُ الوَرَعِ قلّةُ القَناعةِ . (6)
عنه علیه السلام :آفةُ القُضاةِ الطّمعُ . (7)
عنه علیه السلام :آفةُ العُدولِ قلّةُ الوَرَعِ . (8)
عنه علیه السلام :آفةُ الشُّجاعِ إضاعَةُ الحَزْمِ . (9)
عنه علیه السلام :آفةُ القویِّ استضعافُ الخَصْمِ . (10)
عنه علیه السلام :آفةُ الحِلمِ الذّلُّ . (11)
عنه علیه السلام :آفةُ العَطاءِ المَطْلُ . (12)
عنه علیه السلام :آفةُ الاقتِصادِ البُخلُ . (13)
عنه علیه السلام :آفةُ الهَیبةِ المِزاحُ . (14)
عنه علیه السلام :آفةُ الطّلَبِ عدَمُ النَّجاحِ . (15)
امام علی علیه السلام :آفت عالمان، حبّ ریاست است.
امام علی علیه السلام :آفت زمام داران، ضعف سیاست (تدبیر) است.
امام علی علیه السلام :آفت لشکر، سرپیچی از فرماندهان است.
امام علی علیه السلام :آفت تمرین و ریاضت، چیره شدن عادت است.
امام علی علیه السلام :آفت رعیت، نافرمانی کردن است.
امام علی علیه السلام :آفت پارسایی، کمیِ قناعت است.
امام علی علیه السلام :آفت قاضیان، طمع است.
امام علی علیه السلام :آفت اشخاص عادل، کمیِ پارسایی است.
امام علی علیه السلام :آفت [شخص] شجاع، وا نهادن دوراندیشی و احتیاط است.
امام علی علیه السلام :آفت قدرتمند، ناتوان شمردن دشمن است.
امام علی علیه السلام :آفت بردباری، خواری است.
امام علی علیه السلام :آفت بخشش، تأخیر و تعلّل ورزیدن است.
امام علی علیه السلام :آفت صرفه جویی، بخل است.
امام علی علیه السلام :آفت هیبت و شکوه، شوخی است.
امام علی علیه السلام :آفت جستجو، کامیاب نشدن است.
ص :180
عنه علیه السلام :آفةُ المُلْکِ ضَعْفُ الحِمایةِ . (1)
عنه علیه السلام :آفةُ العُهودِ قلّةُ الرِّعایةِ . (2)
عنه علیه السلام :آفةُ الرِّیاسةِ الفَخْرُ . (3)
عنه علیه السلام :آفةُ النَّقْلِ کذبُ الرّوایةِ . (4)
عنه علیه السلام :آفةُ العلمِ ترکُ العملِ بهِ . (5)
عنه علیه السلام :آفةُ العملِ ترکُ الإخلاصِ . (6)
عنه علیه السلام :آفةُ الجُودِ الفَقرُ . (7)
عنه علیه السلام :آفةُ العامّةِ العالمُ الفاجرُ . (8)
عنه علیه السلام :آفةُ العَدلِ الظّالمُ القادرُ . (9)
عنه علیه السلام :آفةُ العُمرانِ جَورُ السّلطانِ . (10)
عنه علیه السلام :آفةُ القُدرةِ منعُ الإحسانِ . (11)
عنه علیه السلام :آفةُ اللّبِّ العُجْبُ . (12)
عنه علیه السلام :آفةُ الحدیثِ الکذبُ . (13)
عنه علیه السلام :آفةُ الأعمالِ عَجْزُ العُمّالِ . (14)
عنه علیه السلام :آفةُ الوفاءِ الغَدْرُ . (15)
امام علی علیه السلام :آفت کشورداری، سستی در حمایت از کشور است.
امام علی علیه السلام :آفت پیمانها، خوب رعایت نکردن آنهاست.
امام علی علیه السلام :آفت ریاست، فخر فروشی است.
امام علی علیه السلام :آفت گزارش دادن، دروغ نقل کردن است.
امام علی علیه السلام :آفت علم، عمل نکردن به آن است.
امام علی علیه السلام :آفت عمل، نداشتن خلوص است.
امام علی علیه السلام :آفت بخشندگی، ناداری است.
امام علی علیه السلام :آفت مردم، عالِم فاسد است.
امام علی علیه السلام :آفت عدالت، ستمگرِ قدرتمند است.
امام علی علیه السلام :آفت آبادانی، ستمگریِ فرمانرواست.
امام علی علیه السلام :آفت قدرت، خودداری از نیکوکاری است.
امام علی علیه السلام :آفت خِرَد، خودپسندی است.
امام علی علیه السلام :آفت سخن، دروغ گفتن است.
امام علی علیه السلام :آفت کارها، ناتوانی کارگزاران است.
امام علی علیه السلام :آفت وفاداری، پیمان شکنی است.
ص :181
عنه علیه السلام :آفةُ الحَزْمِ فَوتُ الأمرِ . (1)
عنه علیه السلام :آفةُ الأمانةِ الخیانةُ . (2)
عنه علیه السلام :آفةُ الفقهاءِ عدمُ الصِّیانةِ . (3)
عنه علیه السلام :آفةُ الجُودِ التّبذیرُ . (4)
عنه علیه السلام :آفةُ المَعاشِ سُوءُ التّدبیرِ . (5)
عنه علیه السلام :آفةُ الکلامِ الإطالةُ . (6)
عنه علیه السلام :آفةُ الغِنی البُخْلُ . (7)
عنه علیه السلام :آفةُ الأمَلِ الأجَلُ . (8)
عنه علیه السلام :آفةُ الخیرِ قَرینُ السُّوءِ . (9)
عنه علیه السلام :آفةُ الاقتِدارِ البغیُ و العُتُوُّ . (10)
عنه علیه السلام :رأسُ الآفاتِ الوَلَهُ باللّذّاتِ . (11)
عنه علیه السلام :شرُّ آفاتِ العقلِ الکِبْرُ . (12)
امام علی علیه السلام :آفت دوراندیشی و احتیاط، کار از کار گذشتن است.
امام علی علیه السلام :آفت امانت، خیانت است.
امام علی علیه السلام :آفت فقیهان، نداشتن صیانت [نفس ]است.
امام علی علیه السلام :آفت بخشش، ولخرجی است.
امام علی علیه السلام :آفت معاش، بی تدبیری است.
امام علی علیه السلام :آفت سخن گفتن، پرگویی است.
امام علی علیه السلام :آفت توانگری، بخل است.
امام علی علیه السلام :آفت آرزو، اجل است.
امام علی علیه السلام :آفت خوبی، همنشین بد است.
امام علی علیه السلام :آفت نیرومندی، ستمگری و سرکشی است.
امام علی علیه السلام :سرآمد آفتها، شیفتگی به لذّتها (خوشگذرانی) است.
امام علی علیه السلام :بدترین آفتِ خِرَد، خود بزرگ بینی است.
ص :182
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :مَنْ قَلَّ أکْلُهُ قَلَّ حِسَابُهُ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله :مَنْ قَلَّ طُعْمُهُ صَحَّ بَطْنُهُ وَ صَفَا قَلْبُهُ ، وَ مَنْ کَثُرَ طُعْمُهُ سَقُمَ بَطْنُهُ و قَسَا قَلْبُهُ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله :البَسُوا وَ کُلُوا و اشْرَبُوا فِی أنْصَافِ البُطُونِ ؛ فَإنَّهُ جُزْءٌ مِنَ النُّبُوَّةِ . (3)
عنه صلی الله علیه و آله :مَن کَثُرَ تَسْبِیحُهُ وَ تَمْجِیدُهُ، وَ قَلَّ طَعَامُهُ وَ شَرَابُهُ وَ مَنَامُهُ ، اشْتَاقَتْهُ المَلائِکَةُ . (4)
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :إذا أرَادَ اللّهُ سُبْحَانَهُ صَلاَحَ عَبْدٍ ألْهَمَهُ قِلَّةَ الکَلاَمِ ، وَ قِلَّةَ الطَّعَامِ ، وَ قِلَّةَ المَنَامِ . (5)
عنه علیه السلام :قِلَّةُ الأَکْلِ مِنَ العَفَافِ ، وَ کَثْرَتُهُ مِنَ الإسْرَافِ . (6)
عنه علیه السلام :قِلَّةُ الغِذَاءِ أکْرَمُ لِلنَّفْسِ، و أدْوَمُ لِلصِّحَّةِ . (7)
106
کم خوری
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که خوراکش کم باشد، کمتر حساب پس می دهد.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :آن که غذا کم خورَد معده اش سالم می ماند و صفای دل می یابد. و هر که پرخور باشد معده اش بیمار و قلبش سخت می شود.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بپوشید، و تا نیمی از گنجایش معده ها بخورید و بیاشامید؛ که این بخشی از پیامبری است.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که زیاد تسبیح و تمجید حق کند و کم خورَد و کم نوشَد و کم خوابد، فرشتگان مشتاق او می شوند.
امام علی علیه السلام :هر گاه خداوند بخواهد بنده خود را اصلاح گرداند، او را سه چیز نصیب می کند: کم گویی و کم خوری و کم خوابی.
امام علی علیه السلام :کم خوری نشانه خویشتنداری است و پرخوری نشانه زیاده روی.
امام علی علیه السلام :کم خوردن، جان را گرامی تر و تندرستی را پایدارتر می کند.
ص :184
عنه علیه السلام :مَنْ قَلَّ طَعَامُهُ قَلَّتْ آلامُهُ . (1)
عنه علیه السلام :مَنْ قَلَّ أکْلُهُ صَفَا فِکْرُهُ . (2)
امام علی علیه السلام :هر که خوراکش کم باشد، دردهایش کم می شود.
امام علی علیه السلام :هر کس خوراکش اندک باشد، اندیشه اش صفا می یابد.
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :لا تُمِیتُوا القُلُوبَ بِکَثْرَةِ الطَّعَامِ و الشَّرَابِ ؛ فإنَّ القَلْبَ یَمُوتُ کَالزَّرْعِ إذَا کَثُرَ عَلَیْهِ المَاءُ . (4)
عنه صلی الله علیه و آله :إیّاکُمْ و البِطْنَةَ ؛ فَإنَّهاَ مَفْسَدةٌ لِلبَدَنِ ، وَ مُورِثَةٌ للسُّقْمِ ، وَ مَکْسَلَة عَنِ العِبَادَةِ . (5)
عنه صلی الله علیه و آله :القَلْبُ یَتَحمَّلُ الحِکْمَةَ عِنْدَ خُلُوِّ البَطْنِ ، القَلْبُ یَمُجُّ الحِکْمَةَ عِنْدَ امْتِلاَءِ البَطْنِ . (6)
عنه صلی الله علیه و آله :مَا مَلأ آدَمِیٌّ وِعَاءً شَرَّا مِنْ بَطْنِهِ . (7)
عنه صلی الله علیه و آله :لا یَدْخُلُ مَلَکُوتَ السَّمَاواتِ و الأرْضِ مَنْ مَلَأَ بَطْنَهُ . (8)
عنه صلی الله علیه و آله :المُؤْمِنُ یَأْکُلُ فِی مِعَاءٍ واحِدٍ ، وَ الکَافِرُ یَأْکُلُ فِی سَبْعَةِ أمْعَاءٍ . (9)
107
پرخوری
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :دلها را با خوردن و آشامیدن زیاد نمیرانید؛ زیرا همان گونه که زراعت بر اثر آب زیاد از بین می رود، دلها نیز بر اثر پرخوری می میرند.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :از شکم بارگی بپرهیزید؛ زیرا مایه تباهی بدن و موجب بیماری است و انسان را در عبادت ، سست می کند.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :دل، هنگام خالی بودن معده، حکمت را می گیرد و هنگام پُر بودن معده، آن را به دور می افکند.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :آدمی ظرفی را بدتر از شکم، پر نکرده است.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :کسی که شکم خود را پر کند، به ملکوت آسمانها و زمین وارد نمی شود.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمن یک شکم غذا می خورد و کافر هفت شکم.
ص :185
عنه صلی الله علیه و آله :بِئْسَ العَوْنُ عَلَی الدِّینِ قَلْبٌ نَخِیبٌ ، وَ بَطْنٌ رَغِیبٌ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله :لَیْسَ شَیْءٌ أبْغَضَ إلَی اللّهِ مِنْ بَطْنٍ مَلآنَ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله :إیَّاکُمْ وَ فُضُولَ المَطْعَمِ ؛ فإنَّهُ یَسِمُ القَلْبَ بِالقَسوةِ ، وَ یُبْطِئُ بِالجَوارِحِ عَنِ الطّاعَةِ، وَ یُصِمُّ الهِمَمَ عَنْ سَمَاعِ المَوْعِظَةِ . (3)
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :کَثْرَةُ الأکْلِ و النَّوْمِ تُفْسِدَانِ النَّفْسَ وَ تَجْلِبَانِ المَضَرَّةَ . (4)
عنه علیه السلام :کَثْرَةُ الأکْلِ تُذَفِّرُ . (5)
عنه علیه السلام :مَنْ کَثُرَ أَکْلُهُ قَلَّتْ صِحَّتُهُ ، وَ ثَقُلَتْ عَلی نَفْسِهِ مُؤْنَتُهُ . (6)
عنه علیه السلام :کَثْرَةُ الأکْلِ مِنَ الشَّرَهِ ، وَ الشَّرَهُ شَرُّ العُیُوبِ . (7)
عیسی علیه السلام :یا بَنِی إسْرائیلَ ، لا تُکْثِرُوا الأکْلَ ؛ فإنَّهُ مَنْ أکْثَرَ الأکْلَ أکْثَرَ النَّوْمَ ، و مَنْ أکْثَرَ النَّوْمَ أقَلَّ الصَّلاةَ ، وَ مَنْ أقَلَّ الصَّلاةَ کُتِبَ مِنَ الغَافِلِینَ . (8)
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :چه بد یاوری است برای دین: دل ترسو و شکم حریص!
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هیچ چیز نزد خدا منفورتر از معده انباشته نیست.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :از خوردن بیش از حد بپرهیزید که آن دل را سخت می گرداند و اعضای بدن را در اطاعت خدا تنبل می سازد و گوش همّتها را از شنیدن پند و اندرز کر می کند.
امام علی علیه السلام :خور و خواب زیاد، جان آدمی را تباه می سازد و زیان به بار می آورد.
امام علی علیه السلام :پُرخوری، دهان را بدبو می کند.
امام علی علیه السلام :هر که خوراکش زیاد باشد سلامتی اش کم می شود و خرج زندگی را بر دوش خود سنگین می کند.
امام علی علیه السلام :پرخوری، نشانه شکم پرستی است و شکم پرستی بدترین عیب است.
عیسی علیه السلام :ای بنی اسرائیل! پرخوری نکنید؛ زیرا هر که زیاد بخورد، زیاد می خوابد و هر که زیاد بخوابد، کمتر نماز می خواند و هر که کمتر نماز بخواند، در زمره غافلان قلمداد می شود.
ص :186
الإمامُ الباقرُ علیه السلام :أبْعَدُ الخَلْقِ مِنَ اللّهِ إذَا مَا امْتَلَأ بَطْنُهُ . (1)
مصباح الشریعة_ فیما نسبه إلی الإمامِ الصّادقِ علیه السلام _: لَیْسَ شَیْءٌ أضَرَّ علی قلب المُؤْمِنِ مِنْ کَثْرَةِ الأکْلِ ، وَ هِیَ مُورِثَةٌ لِشَیْئَیْنِ: قَسْوَةِ القَلْبِ ، وَ هَیَجَانِ الشَّهْوَةِ . (2)
وسائل الشیعة عن حَفصَ بنِ غیاثٍ عنِ الإمامِ الصّادقِ علیه السلام_ فی ذِکرِ حدیثٍ جری بین یحیی علیه السلام و إبلیسَ _: فقال له یحیی : ما هذهِ المَعَالِیقُ ؟ فقال : هذهِ الشَّهَواتُ الّتِی اُصِیبُ بِهَا ابنَ آدَمَ . فقال: هَلْ لِی مِنْها شَیْءٌ؟ فقال : رُبَّمَا شَبِعْتَ فَشَغَلْنَاکَ عَنِ الصَّلاَةِ وَ الذِّکْرِ.
قال : للّهِِ عَلَیَّ أنْ لاَ أمْلَأَ بَطْنِی مِنْ طَعَامٍ أبَدا . و قال إبلیس : للّهِِ عَلَیَّ أنْ لاَ أنْصَحَ مُسْلِما أبَدا.
ثمّ قال أبو عبد اللّه علیه السلام یا حَفصُ، للّهِِ عَلی جَعْفَرٍ وَ آلِ جَعْفَرٍ أنْ لاَ یَمْلَؤُوا بُطُونَهُمْ مِنْ طَعَامٍ أبَدا ، وَ للّهِِ عَلی جَعْفَرٍ وَ آلِ جَعْفَرٍ أنْ لاَ یَعْمَلُوا لِلدُّنْیَا أبَدا . (3)
امام باقر علیه السلام :هنگامی که شکم انسان انباشته است، دورترین فرد از خداست.
مصباح الشریعة_ در آنچه به امام صادق علیه السلام نسبت داده است _: برای قلب مؤمن چیزی زیانبارتر از پرخوری نیست. پرخوری موجب دو چیز می شود: سنگدلی و شهوت انگیزی.
وسائل الشیعة_ به نقل از حفص بن غیاث _: از امام صادق علیه السلام ، درباره سخنانی که میان یحیی علیه السلام و ابلیس رد و بدل شد ، فرمود : یحیی به شیطان گفت: این آویزها چیست؟ شیطان گفت: اینها شهوات و امیالی است که فرزند آدم گرفتار آنها شده است. یحیی گفت: آیا چیزی از آنها برای من نیز هست؟ شیطان گفت: گاه سیر و پر می خوری و ما هم تو را از نماز و یاد خدا باز می داریم. یحیی گفت: با خدا عهد می بندم که هرگز معده خود را از غذا پر نکنم. و ابلیس گفت: من هم با خدا عهد می بندم که از این پس هرگز مسلمانی را اندرز ندهم.
آن گاه امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: ای حفص! با خدا عهد می بندم که جعفر و خاندان جعفر هرگز شکمهای خود را از طعام انباشته نکنند و با خدا عهد می بندم که جعفر و خاندان جعفر هرگز برای دنیا کار نکنند .
ص :187
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :کَمْ مِنْ أکْلَةٍ مَنَعَتْ أکْلاَتٍ! (1)
عنه علیه السلام :إیَّاکَ وَ البِطْنَةَ ، فَمَنْ لَزِمَهَا کَثُرَتْ أسْقَامُهُ . (2)
عنه علیه السلام :مَنِ اقْتَصَرَ فی أکْلِهِ کَثُرَتْ صِحَّتُهُ وَ صَلُحَتْ فِکْرَتُهُ . (3)
عنه علیه السلام :إیَّاکَ و إدْمَانَ الشِّبَعِ ، فَإنَّهُ یَهِیجُ الأسْقَامَ وَ یُثِیرُ العِلَلَ . (4)
عنه علیه السلام :لاَ یَجْتَمِعُ الجُوعُ وَ المَرَضُ . (5)
عنه علیه السلام :لاَ تجْتَمِعُ الصِّحَّةُ وَ النَّهَمُ . (6)
الإمامُ الکاظمُ علیه السلام :لَوْ أنَّ النَّاسَ قَصَدُوا فِی الطُّعْمِ لاعْتَدَلَتْ أبْدَانُهُمْ . (7)
108
به اندازه خوردن و تأثیر آن در تندرستی
امام علی علیه السلام :بسا یک بار خوردن که از خوردنهای دیگر جلوگیری کند!
امام علی علیه السلام :از پُرخوری بپرهیز، که هر کس پایبند آن شد، بیماریهایش زیاد گردید.
امام علی علیه السلام :هر که در خوردن اندازه نگه دارد تندرستی اش فزونی می گیرد و اندیشه اش سالم می ماند.
امام علی علیه السلام :بپرهیز از همیشه پر خوردن ، که برانگیزنده دردها و عامل بیماریها می شود.
امام علی علیه السلام :گرسنگی و بیماری با هم جمع نمی شوند.
امام علی علیه السلام :سلامتی و شکم بارگی با هم گرد نمی آیند.
امام کاظم علیه السلام :اگر مردم در خوردن اعتدال می ورزیدند بدنهایشان سالم می ماند.
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :مَنْ تَعَوّدَ کَثْرةَ الطَّعَامِ و الشَّرَابِ قَسَا قَلْبُهُ . (8)
عنه صلی الله علیه و آله :لا تَشْبَعُوا فَیُطفَأَ نُورُ المَعْرِفَةِ مِنْ قُلُوبِکُمْ . (9)
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :مَنْ زَادَ شِبَعُهُ کَظَّتْهُ البِطْنَةُ ، مَنْ کَظَّتْهُ البِطْنَةُ حَجَبَتْهُ عَنِ الفِطْنَةِ . (10)
عنه علیه السلام :إیَّاکَ وَ البِطْنَةَ ، فَمَنْ لَزِمَهَا کَثُرَتْ أسْقَامُهُ وَ فَسَدَتْ أحْلاَمُهُ . (11)
عنه علیه السلام :إیَّاکُمُ وَ البِطْنَةَ ، فَإنَّها مَقْسَاةٌ لِلْقَلْبِ ، مَکْسَلَةٌ عَنِ الصَّلاَةِ ، مَفْسَدةٌ لِلجَسَدِ . (12)
عنه علیه السلام :لاَ فِطْنَةَ مَعَ بِطْنَةٍ . (13)
عنه علیه السلام :لاَ تَجْتَمِعُ الفِطْنَةُ وَ البِطْنَةُ . (14)
عنه علیه السلام :إذَا مُلِئَ البَطْنُ مِنَ المُبَاحِ عَمِیَ القَلْبُ عَنِ الصَّلاَحِ . (15)
109
زیان های پُرخوری
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که به زیاده روی در خوردن و آشامیدن عادت کند، دلش سخت می شود.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :پُرخوری نکنید که نور معرفت در دلهای شما خاموش می شود.
امام علی علیه السلام :هر که زیاد سیر شود، پرخوری او را گرانبار می کند، و هر که پرخوری گران بارش کند، تیزهوشی را از او می گیرد.
امام علی علیه السلام :از پرخوری بپرهیز، که هر کس پایبند آن شود بیماریهایش زیاد می گردد و خوابهای پریشان می بیند.
امام علی علیه السلام :از پرخوری دوری کنید که مایه قساوت دل، تنبلی در نماز و تباهیِ بدن است.
امام علی علیه السلام :با پرخوری ، تیزهوشی [در کار ]نیست.
امام علی علیه السلام :تیزهوشی و پرخوری با هم جمع نمی شوند.
امام علی علیه السلام :هرگاه شکم از خوردنیهای مباح انباشته شود، دل از دیدن خیر و صلاح نابینا می گردد.
ص :188
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :الشِّبَعُ یُفسِدُ الوَرَعَ . (1)
عنه علیه السلام :الشِّبَعُ یُورِثُ الأَشَرَ ، و یُفْسِدُ الوَرَعَ. (2)
110
سیری شکم ، تباه کننده پارسایی
امام علی علیه السلام :سیریِ شکم، پارسایی را نابود می کند.
امام علی علیه السلام :سیری، سرمستی می آورد و پارسایی را تباه می کند.
ص :189
عنه علیه السلام :إدْمَانُ الشِّبَعِ یُورِثُ أنْواعَ الوَجَعِ. (1)
عنه علیه السلام :بِئْسَ قَرِینُ الوَرَعِ الشِّبَعُ . (2)
عنه علیه السلام :نِعْمَ عَوْنُ المَعاصِی الشِّبَعُ . (3)
امام علی علیه السلام :همیشه سیر بودن، عامل انواع ناراحتی هاست.
امام علی علیه السلام :سیری، همدم بدی برای پارسایی است.
امام علی علیه السلام :سیری، یاور خوبی برای گناهان است.
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :طُوبَی لِمَنْ طَوَی وَ جَاعَ وَ صَبَرَ، اُولئکَ الّذِینَ یَشْبَعُونَ یَوْمَ القِیَامَةِ . (4)
ارشاد القلوب :فی حدیثِ المعراج _ فی صفةِ أولیاءِ اللّهِ _ : بُطُونُهُمْ خَفِیفَةٌ مِنْ أکْلِ الحَرَامِ . (5)
بحار الأنوار :فی حدیثِ المعراج _ فی علاماتِ الخَواصِّ _ : قالَ [ رسولُ اللّه صلی الله علیه و آله ] : یَا رَبِّ ، مَا عَلامَاتُ اُولئکَ ؟ قالَ : هُمْ فِی الدُّنْیا مَسْجُونُونَ ، قَدْ سَجَنُوا ألْسِنَتَهُمْ مِنْ فُضُولِ الکَلاَمِ ، وَ بُطُونَهُمْ مِنْ فُضُولِ الطَّعَامِ . (6)
الإمامُ زینُ العابدینَ علیه السلام :إنّ العَاقِلَ عَنِ اللّهِ الخَائفَ مِنْهُ العَامِلَ لَهُ لَیُمَرِّنُ نَفْسَهُ و یُعَوِّدُهُا الجُوعَ حَتّی مَا تَشْتَاقُ إلَی الشِّبَعِ ، وَ کَذلِکَ تُضَمَّرُ الخَیْلُ لِسَبْقِ الرِّهَانِ . (7)
111
گرسنگی
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خوشا به حال آن که اندرون از طعام خالی دارد و گرسنگی بکشد و شکیبایی ورزد. اینان کسانی هستند که در روز قیامت سیر می شوند.
إرشاد القلوب :در حدیث معراج _ درباره صفت اولیای خدا آمده است _ : شکمهایشان از خوراک حرام خالی است .
بحار الأنوار :رسول خدا صلی الله علیه و آله در حدیث معراج _ در نشانه های خاصّان به خداوند متعال _ عرض کرد : پروردگارا ! نشانه های آنان چیست؟ فرمود: در دنیا زندانی اند، زبانهایشان را از پرگویی و شکمهایشان را از پرخوری بازداشته اند.
امام زین العابدین علیه السلام :کسی که معرفت خود را از خدا فرا می گیرد و از او می ترسد و برای او کار می کند، باید نفس خود را بر گرسنگی عادت دهد، چندان که به سیری شور و شوقی نداشته باشد. اسبها را نیز اینچنین برای مسابقه و ربودن جایزه، ورزیده و لاغر می کنند.
ص :190
الإمامُ الهادیُّ علیه السلام :السَّهَرُ ألذُّ لِلمَنَامِ ، و الجُوعُ یَزِیدُ فِی طِیبِ الطَّعَامِ . (1)
امام هادی علیه السلام :شب زنده داری، خواب را دلنشین تر و گرسنگی، غذا را لذت بخش تر می کند.
بحار الأنوار :فی حدیثِ المعراج : قال [رسولُ اللّه صلی الله علیه و آله ]: یا رَبِّ، مَا مِیراثُ الجُوعِ ؟ قال : الحِکْمَةُ ، وَ حِفْظُ القَلْبِ ، و التَّقَرُّبُ إلَیّ ، و الحُزْنُ الدّائمُ ، وَ خِفَّةُ المَؤونَةِ بَیْنَ النَّاسِ ، وَ قَوْلُ الحَقِّ ، وَ لا یُبالِی عَاشَ بِیُسْرٍ أوْ بِعُسْرٍ . (3)
ارشاد القلوب :فی حدیثِ المعراج : یا أحْمَدُ ، إنَّ العَبْدَ إذا أجاعَ بَطْنَهُ وَ حَفِظَ لِسَانَهُ عَلَّمْتُهُ الحِکْمَةَ . وَ إنْ کَانَ کَافِرا تَکُونُ حِکْمَتُهُ حُجَّةً عَلَیْهِ وَ وَبالاً . (4)
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :نُورُ الحِکْمَةِ الجُوعُ ، و التَّباعُدُ مِنَ اللّهِ الشِّبَعُ ......... لا تَشْبَعُوا فَیُطْفَأَ نُورُ المَعْرِفَةِ مِنْ قُلُوبِکُمْ . (5)
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :نِعْمَ العَوْنُ عَلی أسْرِ النَّفْسِ وَ کَسْرِ عَادَتِها التَّجَوُّعُ . (6)
112
رهاورد گرسنگی
بحار الأنوار :در حدیث معراج آمده است: [ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ]عرض کرد: پروردگارا! ثمره گرسنگی چیست؟ فرمود: حکمت، و نگه داشتن دل، و نزدیک شدن به من، و اندوه همیشگی، و کم خرج و زحمت بودن برای مردم، و گفتن حق، و باک نداشتن از این که به آسودگی زندگی کند یا در سختی.
إرشاد القلوب :در حدیث معراج آمده است که: ای احمد! بنده اگر شکمش را گرسنه دارد و زبانش را حفظ کند به او حکمت می آموزم، و چنانچه کافر باشد، حکمتش حجّتی علیه وی و وَبالش خواهد بود.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :نور حکمت در گرسنگی است و دور شدن از خدا در سیری . سیر نباشید که نور معرفت در دلهایتان خاموش می شود.
امام علی علیه السلام :گرسنگی کشیدن، نیکو یاوری است برای به بند کشیدن نفس و درهم شکستن عادتهای آن .
ص :191
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :کُلْ وَ أنتَ تَشْتَهِی ، وَ أمْسِکْ وَ أنتَ تَشْتَهِی . (1)
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :لا تَرْفَعْ یَدَکَ مِنَ الطَّعَامِ إلاّ وَ أنْتَ تَشْتَهِیهِ ، فَإنْ فَعَلْتَ ذلِکَ فَأنْتَ تَسْتَمْرِئُهُ . (2)
الإمامُ الرِّضا علیه السلام :مَنْ أَخَذَ مِنَ الطَّعَامِ زِیَادَةً لَمْ یَغْذُهُ ، وَ مَنْ أخَذَهُ بِقَدْرٍ لاَ زِیَادَةَ عَلَیْهِ وَ لاَ نَقْصَ فِی غِذَائِه نَفَعَهُ ؛ و کَذلکَ المَاءُ ، فَسَبِیلُهُ أنْ تَأخُذَ مِنَ الطَّعَامِ کِفَایَتَکَ فِی أیَّامِهِ . وَ ارْفَعْ یدَیْکَ مِنْهُ وَ بِکَ إلَیْهِ بَعْضُ القَرَمِ ، وَ عِنْدَکَ إلیهِ مَیْلٌ ؛ فإنَّهُ أصْلَحُ لِمِعْدَتِکَ وَ لبَدَنِکَ ، وَ أزْکی لِعَقْلِکَ ، وَ أخَفُّ لِجِسْمِکَ . (3)
عنه علیه السلام :مَنْ أرادَ أنْ یَکُونَ صَالِحا خَفِیفَ الجِسْمِ (وَ اللّحْمِ) فَلْیُقَلِّلْ مِنْ عَشائِه بِاللَّیْلِ . (4)
113
اندازه خوردن
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :وقتی غذا بخور که اشتها داری و از خوردن دست بشوی در حالی که هنوز اشتها داری .
امام علی علیه السلام :هنوز که میل به غذا داری از خوردن دست بکش ؛ که اگر چنین کنی آن غذا را گوارا خواهی یافت.
امام رضا علیه السلام :هر که بیش از اندازه غذا بخورد، آن غذا گوارایش نمی شود و هر که به اندازه خورَد، نه کم و نه زیاد، آن غذا برایش سودمند می باشد؛ آب نیز چنین است . پس، راهش این است که به اندازه کفایت از غذا بخوری و در حالی که هنوز اندکی اشتها داری دست از خوردن بکشی، که این کار معده و بدنت را سالمتر، ذهنت را بارورتر و جسمت را چابکتر می سازد.
امام رضا علیه السلام :هر که می خواهد تندرست و دارای بدنی لاغر و چابک باشد، از شام شبش کم کند.
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :مَنْ أکَلَ وَ ذُو عَیْنَیْنِ یَنْظُرُ إلَیْهِ وَ لَمْ یُواسِهِ، ابْتُلِی بِدَاءٍ لاَ دَوَاءَ لَهُ . (5)
114
از آداب سفره
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که در حال خوردن غذا باشد و جانداری او را بنگرد و وی او را شریک غذای خود نکند به دردی بی درمان گرفتار می آید.
ص :192
عنه صلی الله علیه و آله :المُؤْمِنُ یَأْکُلُ بشَهْوَةِ أهْلِهِ ، و المُنَافِقُ یَأْکُلُ أهْلُهُ بِشَهْوَتِهِ . (1)
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :أقِرُّوا الحَارَّ حَتّی یَبْرَدَ ، فإنَّ رَسُولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله قُرِّبَ إلَیْهِ طَعَامٌ حَارٌّ فَقَالَ : أقِرُّوهُ حَتَّی یَبْرَدَ ، مَا کَانَ اللّهُ عزّ و جلّ لِیُطْعِمَنَ_ا النَّ_ارَ ، وَ البَرَکَةُ فِی البَارِدِ . (2)
عنه علیه السلام :ضَمِنْتُ لِمَنْ سَمَّی عَلی طَعَامِه أنْ لا یَشْتَکِیَ مِنْهُ . (3)
عنه علیه السلام :مَنْ ذَکَرَ اسْمَ اللّهِ عِنْدَ طَعَامٍ أوْ شَرَابٍ فِی أوّلِهِ ، وَ حَمِدَ اللّهَ فِی آخِرِهِ لَمْ یُسْألْ عَنْ نَعِیمِ ذلِکَ الطَّعَامِ أبَدا . (4)
عنه علیه السلام :ابْدَؤوا بِالمِلْحِ فِی أوَّلِ طَعَامِکُمْ ، فَلَوْ یَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِی المِلْحِ لاخْتَارُوُهُ عَلَی الدِّرْیَاقِ المُجَرَّبِ . (5)
عنه علیه السلام :أکْثِرُوا ذِکْرَ اللّهِ عزّ و جلّ عَلَی الطَّعَامِ، وَ لاَ تَطْغَوا فِیهِ ، فإنّها نِعْمَةٌ مِنْ نِعَمِ اللّهِ . (6)
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمن به میل خانواده خود غذا می خورد و منافق، خانواده اش به میل او چیز می خورند.
امام علی علیه السلام :غذای داغ را سرد کنید؛ زیرا غذای داغی در برابر پیامبر صلی الله علیه و آله نهاده شد، آن حضرت فرمود: آن را سرد کنید. خداوند عزّ و جلّ به ما آتش نمی خوراند. برکت در غذای سرد است.
امام علی علیه السلام :اگر کسی موقع غذا خوردن نام خدا بَرَد، من ضمانت می کنم که از آن غذا دردی به او نرسد.
امام علی علیه السلام :هر که در هنگام شروع خوردن غذا یا نوشیدنی، نام خدا را به زبان آورد و در پایان، خدا را حمد و سپاس گوید، هرگز درباره نعمت آن غذا از او سؤال نخواهد شد.
امام علی علیه السلام :غذایتان را با خوردن نمک آغاز کنید؛ چه، اگر مردم می دانستند که نمک چه فوایدی دارد آن را بر پادزهر مجرَّب ترجیح می دادند.
امام علی علیه السلام :در هنگام خوردن غذا نام خدا را بسیار بگویید و در خوردن غذا افراط نکنید، که آن نعمتی از نعمتهای خداوند است.
ص :193
الإمامُ الحسنُ علیه السلام :فِی المَائدةِ اثْنَتَا عَشرَةَ خَصْلَةً یَجِبُ عَلی کُلِّ مُسْلِمٍ أنْ یَعْرِفَهَا : أرْبَعٌ مِنْها فَرْضٌ ، وَ أرْبَعٌ سُنَّةٌ، و أرْبَعٌ تأدِیبٌ.
فَأمَّا الفَرْضُ : فَالمَعْرِفَةُ ، وَ الرِّضَا ، وَ التَّسْمِیَةُ ، وَ الشُّکْرُ .
وَ أمَّا السُّنَّةُ : فَالوُضُوءُ قَبْلَ الطَّعَامِ ، و الجُلُوسُ عَلَی الجَانِبِ الأیْسَرِ ، و الأکْلُ بِثَلاثِ أصَابِعَ ، وَ لَعْقُ الأصَابِعِ.
وَ أمّا التَّأدِیبُ : فَالأکْلُ مِمَّا یَلِیکَ ، وَ تَصْغِیرُ اللُّقْمَةِ ، وَ تَجْوِیدُ المَضْغِ ، وَ قِلّةُ النّظَرِ فِی وُجُوهِ النّاسِ . (1)
بحار الأنوار عن نجیحٍ :رَأیتُ الحَسَنَ بنَ علِیٍّ علیهما السلام یأکُلُ و بَیْنَ یَدَیْه کَلْبٌ، کُلّمَا أکَلَ لُقمَةً طَرَحَ للکَلْبِ مِثلَهَا، فَقُلْتُ لَهُ : یَابْنَ رَسُولِ اللّهِ ، أ لاَ أرْجِمُ هذَا الکَلْبَ عَنْ طَعَامِکَ ؟ قَالَ : دَعْهُ ، إنِّی لَأسْتَحْیِی مِنَ اللّهِ عزّ و جلّ أنْ یَکُونَ ذُو رُوحٍ یَنْظُرُ فِی وَجْهِی و أنَا آکُلُ ثُمَّ لاَ اُطْعِمُهُ . (2)
الإمامُ الباقرُ علیه السلام :مَنْ أرَادَ أنْ لا یضُرَّهُ طَعَامٌ ، فَلاَ یَأکُلْ طَعَاما حَتّی یَجُوعَ وَ تَنْقی مِعْدَتُهُ ، فإذا أکَلَ فَلْیُسَمِّ اللّهَ ، وَ لْیُجِدِ المَضْغَ ، وَ لْیَکُفَّ عَنِ الطَّعَامِ وَ هُوَ یَشْتَهِیهِ وَ یَحْتَاجُ إلَیْهِ . (3)
امام حسن علیه السلام :سفره دوازده رسم دارد که هر مسلمانی باید آنها را بداند: چهار تای آنها لازم ، چهار تا خوب و چهار تا ادب است. آن چهار تا که لازمند : معرفت، خشنودی، نام خدا بر زبان آوردن و شکرگزاری است. آن چهار که خوب است: دست شستن پیش از غذا خوردن، نشستن بر طرف چپ، خوردن با سه انگشت [ و نه دو انگشت] و لیسیدن انگشتهاست. اما آن چهار که از باب رعایت ادب است : خوردن از [غذای ]جلوی خود، کوچک گرفتن لقمه، خوب جویدن غذا و کمتر نگریستن به صورت دیگران.
بحار الأنوار_ به نقل از نجیح _: دیدم حسن بن علی علیه السلام غذا می خورْد و در برابرش سگی بود، هر لقمه ای که می خورد به همان اندازه هم جلوی سگ می انداخت. به ایشان عرض کردم: یا بن رسول اللّه ! این سگ را از کنار غذای شما دور نکنم؟ فرمود: به حال خودش بگذار؛ من از خداوند عزّ و جلّ شرم می کنم که مشغول خوردن غذا باشم و جانداری به صورت من نگاه کند و به او غذا ندهم.
امام باقر علیه السلام :هر که می خواهد غذا به او زیان نرساند باید تا گرسنه نشده و معده اش خالی نگشته غذا نخورد و هر گاه شروع به خوردن غذا کرد، نام خدا را بر زبان آورد و غذا را خوب بجود و هنوز که اشتها دارد از خوردن دست بکشد.
ص :194
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام_ عن آبائهِ علیهم السلام فی حدیثِ مَناهی النّبیِّ صلی الله علیه و آله _: و نَهَی أنْ یُنْفَخَ فِی طَعَامٍ أو شَرَابٍ . (1)
عنه علیه السلام :مَنْ غَسَلَ یَدَهُ قَبْلَ الطَّعَامِ وَ بَعْدَهُ بُورِکَ لَهُ فِی أوَّلِهِ وَ آخِرِهِ ، وَ عَاشَ مَا عَاشَ فی سَعَةٍ، وَ عُوفِیَ مِنْ بَلْویً فِی جَسَدِهِ . (2)
عنه علیه السلام :لاَ تَدَعُوا آنِیَتَکُمْ بِغَیْرِ غِطَاءٍ ؛ فإنَّ الشَّیْطَانَ إذَا لَمْ تُغَطَّ الآنِیَةُ بَزَقَ فِیها، وَ أخَذَ مِمَّا فِیهَا مَا شَاءَ . (3)
الإمامُ الکاظمُ علیه السلام_ لَمّا سُئلَ عنِ السَّفْلَةِ _: الّذِی یَأْکُلُ فِی الأسْوَاقِ . (4)
الاختصاص :رُویَ : أطِیلُوا الجُلُوسَ عَلی المَوائِدِ ؛ فَإنَّها أوْقَاتٌ لاَ تُحْسَبُ مِنْ أعْمارِکُمْ . (5)
امام صادق علیه السلام_ از قول پدران خود در حدیث «نهی های پیامبر صلی الله علیه و آله » _فرمود : پیامبر از دمیدن در غذا یا آشامیدنی نهی فرمود.
امام صادق علیه السلام :هر که قبل و بعد از غذا دستهایش را بشوید، در اول و آخر آن غذا به او برکت داده می شود و تا زنده است در نعمت به سر می برد و از بیماری جسمی در امان می ماند.
امام صادق علیه السلام :ظرفهای خود را بدون در پوش نگذارید؛ زیرا هر گاه روی ظرفها پوشیده نباشد شیطان در آنها آب دهان می اندازد و هر چه بخواهد از آنها بر می دارد.
امام کاظم علیه السلام_ در پاسخ به سؤال درباره انسان فرومایه _فرمود : کسی است که در کوچه و بازار چیز می خورد.
الاختصاص :روایت شده که : نشستن بر سر سفره را طولانی کنید که این اوقات از عمر شما به حساب نمی آید.
ص :195
@
ص :196
الکتاب:
هُوَ الَّذِی أَیَّدَکَ بنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِینَ * وَ أَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعا ما أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَ لکِنَّ اللّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ» . (1)
وَ اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانا» . (2)
الحدیث:
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :خِیَارُکُمْ أحاسِنُکُمْ أخْلاَقا ، الّذِینَ یَألَفُونَ وَ یُؤلَفُونَ . (3)
عنه صلی الله علیه و آله :خَیْرُ المُؤْمِنِینَ مَنْ کَانَ مَأْلَفَةً لِلْمُؤْمِنِینَ ، وَ لاَ خَیْرَ فِیْمَنْ لاَ یُؤلَفُ وَ لاَ یَألَفُ . (4)
عنه صلی الله علیه و آله :أقْرَبُکُمْ مِنّی غَدا فِی المَوْقِفِ ......... أحْسَنُکُمْ خُلُقا وَ أقْرَبُکُمْ مِنَ النَّاسِ . (5)
115
الفت
قرآن:
«اوست که تو را به یاری خویش و به یاری مؤمنان تأیید کرد و دلهایشان را با یکدیگر الفت داد. اگر تو همه آنچه را که در روی زمین است انفاق می کردی [ باز هم نمی توانستی] دلهای ایشان را با یکدیگر الفت دهی، ولی خداوند دلهایشان را با یکدیگر مهربان ساخت که او پیروزمند و حکیم است».
«و از نعمتی که خدا به شما ارزانی داشته است یاد کنید: آن هنگام که دشمن یکدیگر بودید و او دلهایتان را با هم الفت داد و به لطف او برادر شدید».
حدیث:
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بهترین شما خوش خوترین شماست؛ آنان که الفت می گیرند و الفت می پذیرند.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بهترین مؤمنان کسی است که مؤمنان بدو الفت می گیرند ، و در کسی که با دیگران الفت نگیرد و دیگران نیز با او الفت نیابند خیری نیست.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :فردا در روز حساب، نزدیکترین شما به من ......... کسی است که خوش خوتر و به مردم نزدیکتر باشد.
ص :198
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :إزَالَةُ الرَّوَاسِی أسْهَلُ مِنْ تَأْلِیفِ القُلُوبِ المُتَنَافِرَةِ . (1)
عنه علیه السلام :قُلُوبُ الرِّجَالِ وَحْشِیَّةٌ ، فَمَنْ تَأَلَّفَهَا أقْبَلَتْ عَلَیْهِ . (2)
عنه علیه السلام :طُوْبَی لِمَنْ یَألَفُ النَّاسَ وَ یَألَفُونَهُ عَلی طَاعَةِ اللّهِ . (3)
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :إنَّ سُرْعةَ ائْتِلاَفِ قُلُوبِ الأبْرَارِ إذا الْتَقَوا _ وَ إنْ لَمْ یُظهِرُوا التَّوَدُّدَ بأَلْسِنَتِهِمْ _ کَسُرْعَةِ اخْتِلاَطِ ماءِ السَّمَاءِ بِماءِ الأنْهَارِ . و إنَّ بُعْدَ ائْتِلاَفِ قُلُوبِ الفُجَّارِ إذَا الْتَقَوا _ وَ إنْ أظْهَ_رُوا الت_وَدُّدَ بأَلْسِنَتِهِ_مْ _ کَبُعْ_دِ البَهَ_ائِ_مِ مِ_نَ التَّعَاطُفِ وَ إنْ طَالَ اعْتِلاَفُهَا عَلی مِذْوَدٍ واحِدٍ . (4)
امام علی علیه السلام :از جای کندن کوههای استوار آسانتر است تا الفت دادن دلهای از هم رمیده.
امام علی علیه السلام :دلهای رجال رمنده است ، هر که آنها را رام کند، به او روی می آورند.
امام علی علیه السلام :خوشا آن که در راه طاعت خدا، با مردم الفت می گیرد و مردم نیز با او الفت می گیرند.
امام صادق علیه السلام :نیکوکاران چون با هم رو به رو شوند _ هر چند به زبان اظهار دوستی نکنند _ دلهایشان، به سرعتِ درآمیختن باران با آب رودخانه ها، با هم الفت می گیرد. و بدکاران هر گاه با هم رو به رو شوند _ هر چند به زبان اظهار دوستی کنند _ دلهایشان از الفت با یکدیگر دور است، همانند چارپایان که از مهر ورزی با هم بدورند، گر چه روزگاری دراز بر سر یک آخور، علوفه خورند.
ص :199
@
ص :200
الکتاب
«وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللّهُ» . (1)
الحدیث
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :«اللّهُ» أعظَمُ اسمٍ مِنَ أسماءِ اللّهِ عزّ و جلّ ، و هُوَ الاِسمُ الَّذی لا یَنبَغی أن یُسَمّی بِهِ غَیرُ اللّهِ ، و لَم یَتَسَمَّ بِهِ مَخلوقٌ . (2)
الإمامُ الرِّضا علیه السلام :إنَّ فی تَسمِیَةِ اللّهِ عزّ و جلّ الإِقرارُ بِرُبوبِیَّتِهِ و تَوحیدِهِ . (3)
الإمامُ العسکریُّ علیه السلام :اللّهُ هُوَ الّذِی یَتَألَّهُ إلَیْهِ عِنْدَ الحَوَائِجِ وَ الشَّدائِدِ کُلُّ مَخْلُوقٍ ، عِنْدَ انْقِطَاعِ الرَّجَاءِ مِنْ کُلِّ مَنْ دُونَهُ . (4)
116
اللّه
قرآن:
«و اگر از آنان بپرسی که چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است، بی گمان می گویند: اللّه ».
حدیث:
امام علی علیه السلام :اللّه بزرگترین اسم خداوند عزّ و جلّ است و آن اسمی است که کسی را جز خداوند نباید بدان نامید و مخلوقی را بدان نام نهاد .
امام رضا علیه السلام :در نامیدن خداوند عزّ و جلّ به اللّه ، اقرار به ربوبیت و یگانی او نهفته است .
امام عسکری علیه السلام :اللّه ، هموست که هر آفریده ای به هنگام نیازها و سختیها و ناامیدی از هر کس جز او، بدو پناه می برد.
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :اللّهُ مَعْناهُ المَعْبُودُ الّذِی یَأْلَهُ فِیْهِ الْخَلْقُ وَ یُؤْلَهُ إلَیْهِ ، وَ اللّهُ هُوَ المَسْتُورُ عَنْ دَرْکِ الأبْصَارِ ، المَحْجُوبُ عَنِ الأوْهَامِ وَ الخَطَرَاتِ . (5)
117
معنای «اللّه »
امام علی علیه السلام :اللّه به معنای معبودی است که آفریدگان درباره او حیرانند و [نیز ]کسی که بدو پناه برده می شود. اللّه ، هموست که از دیده ها پوشیده است و از وهم و خیال در پرده.
ص :202
الإمامُ الباقرُ علیه السلام :اللّهُ مَعْنَاهُ المَعْبُودُ الّذِی ألِهَ الخَلْقُ عَنْ دَرْکِ مَاهِیَّتِهِ و الإحَاطَةِ بِکَیْفِیَّتِهِ . (1)
الإمامُ الکاظمُ علیه السلام_ فی معنی «اللّه » _: اسْتَوْلی عَلی مَا دَقَّ وَ جَلَّ . (2)
امام باقر علیه السلام :اللّه به معنای معبودی است که خلایق در رسیدن به چیستی او و احاطه بر چگونگی اش حیرانند.
امام کاظم علیه السلام_ درباره معنای اللّه _فرمود : [آن که ]بر هر ریز و درشتی استیلا دارد.
ص :203
@
ص :204
الإمامُ علیٌّ علیه السلام_ فی قَضیّةِ التَّحْکِیم _: إنَّ هؤلاءِ یَقُولُونَ :لاَ إمْرَةَ ! وَ لاَ بُدَّ مِنْ أمِیرٍ یَعْمَلُ فِی إمْرَتِهِ المُؤْمِنُ ، وَ یَسْتَمْتِعُ الفَاجِرُ . (1)
عنه علیه السلام :لاَ یُصْلِحُ النَّاسَ إلاَّ أمِیرٌ ؛ بَرٌّ أوْ فَاجِرٌ . (2)
عنه علیه السلام_ فِی الحَرُورِیَّةِ وَ هُمْ یقولون: لا حُکْمَ إلاّ للّهِِ _: الحُکْمُ للّهِِ ، وَ فِی الأرْضِ حُکَّامٌ ، وَ لکِنَّهُمْ یَقُولُونَ : لاَ إمَارةَ ، وَ لاَ بُدَّ لِلنّاسِ مِنْ إمَارَةٍ؛ یَعْمَلُ فِیْها المُؤْمِنُ ، و یَسْتَمْتِعُ فِیَها الفَاجِرُ وَ الکَافِرُ، وَ یُبَلِّغُ اللّهُ فِیهَا الأجَلَ . (3)
عنه علیه السلام :لاَ بُدّ لِلنَّاسِ مِنْ أمِیرٍ بَرٍّ أوْ فَاجِرٍ ، یَعْمَلُ فِی إمْرَتِهِ المُؤْمِنُ وَ یَسْتَمْتِعُ فِیهَا الکَافِرُ ، وَ یُبَلِّغُ اللّهُ فِیهَا الأجَلَ ، و یُجْمَعُ بِهِ الفَیْءُ ، وَ یُقَاتَلُ بهِ العَدُوُّ ، وَ تَأمَنُ بِهِ السُّبُلُ ، وَیُؤْخَذُ بِهِ لِلضّعِیفِ مِنَ القَوِیِّ، حَتّی یَسْتَرِیحَ بَرٌّ وَ یُسْتَراحَ مِنْ فَاجِرٍ . (4)
118
ضرورت فرمانروایی و حکومت
امام علی علیه السلام _ در قضیه حکمیت _ فرمود :اینان (خوارج) می گویند فرمانروایی ضرورتی ندارد! (5) حال آن که وجود فرمانروا لازم است تا در زمان حکومت او مؤمن کار خود کند و کافر بهره خود بَرَد.
امام علی علیه السلام :[وضع] مردم را به سامان نیاورد مگر فرمانروا؛ نیکو باشد یا بد.
امام علی علیه السلام_ درباره حروریه ( خوارج) که می گفتند «حُکم و داوری جز از آن خدا نیست» _فرمود : [آری] حُکم [واقعا] از آنِ خداست و در زمین نیز حاکمان و داورانی هستند، اما آنان می گویند: فرمانروایی لزومی ندارد، حال آن که مردم را از حکومت گریزی نیست، تا مؤمن در آن حکومت، کار خویش کند و تبهکار و کافر بهره خود برند و خداوند در زمان آن هر کس را به اجل مقدّر می رساند.
امام علی علیه السلام :مردم را ناچار فرمانروایی باید؛ نیکوکار یا تبهکار؛ زیرا در حکومت او فرد با ایمان کار خویش (اطاعت خدا) می کند و کافر بهره خویش می برد و خداوند با وجود حکومت ، هر کس را به اجل مقدّر می رساند و به وسیله او مالیاتها جمع آوری می شود و با دشمن جنگیده می شود و راهها امن می گردد و حقّ ناتوان از زورمند ستانده می شود و نیکوکار آسایش می بیند و از تبهکار در امان می ماند.
ص :206
عنه علیه السلام :أسَدٌ حَطُومٌ خَیْرٌ مِنْ سُلْطَانٍ ظَلُومٍ ، وَ سُلْطانٌ ظَلُومٌ خَیرٌ مِنْ فِتَنٍ تَدُومُ . (1)
کنز العمّال عن أبی البختریّ :دَخَل رَجُلٌ المَسْجِدَ فَقَالَ : لاَ حُکْمَ إلاّ للّهِِ، ثُمَّ قَالَ آخَرُ : لاَ حُکْمَ إلاّ للّهِِ،فَقَالَ عَلِیٌّ علیه السلام : لاَ حُکْمَ إلاّ للّهِِ «إنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ وَ لاَ یَسْتَخِفَنَّکَ الّذِینَ لا یُوقِنُونَ» (2) ، فَمَا تَدْرُونَ مَا یَقُولُ هؤلاَءِ ، یَقُولُونَ : لاَ إمَارَةَ . أیُّهَا النَّاسُ! إنَّهُ لاَ یُصْلِحُکُمْ إلاَّ أمِیرٌ؛ بَرٌّ أوْ فَاجِرٌ.
قَالُوا : هذَا البَرُّ فَقَدْ عَرَفْنَاهُ ، فَمَا بَالُ الفَاجِرِ؟
فَقَالَ : یَعْمَلُ المُؤْمِنُ ، وَ یُمْلَأُ لِلْفَاجِرِ ، و یُبَلِّغُ اللّهُ الأجَلَ، وَ تَأمَنُ سُبُلُکُمْ، وَ تَقُومُ أسْواقُکُمْ، وَ یُجْبی فَیْئُکُمْ ، وَ یُجَاهَدُ عَدُوُّکُمْ ، و یُؤخَذُ لِلضَّعِیفِ مِنَ الشَّدِیدِ مِنْکُمْ . (3)
امام علی علیه السلام :شیر درنده بهتر است از فرمانروای ستمگر و فرمانروای ستمگر بهتر است از فتنه های دیر پای.
کنز العمّال_ به نقل از ابو البختری _: مردی وارد مسجد شد و گفت: حُکم جز از آنِ خدا نیست. دیگری نیز گفت: حُکم جز خدا را نشاید. در این هنگام علی علیه السلام فرمود: [البته] حکم جز از آنِ خدا نیست «همانا وعده خدا راست است . مبادا آنان که یقین ندارند تو را بی ثبات گردانند» . شما نمی دانید اینها چه می گویند؟ اینها می گویند: حکومت لازم نیست. ای مردم! [وضع] شما را به سامان نیاورد مگر فرمانروا؛ نیک باشد یا تبهکار. گفتند: سخن تو درباره فرمانروای نیکو کردار، درست، اما تبهکار چگونه؟ فرمود: مؤمن به کار خود می پردازد و نابکار برخوردار می شود، خداوند اجل مقدّر را می رساند، راههایتان امن می شود، بازارهایتان رونق می گیرد، خراجهایتان گردآوری می شود، با دشمنتان پیکار می شود و حقّ ناتوان از زورمند گرفته می گردد.
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :إذَا کَانَ اُمَرَاؤکُمْ خِیَارَکُمْ، وَ أغْنِیَاؤکُمْ سُمَحَاءَکُمْ، و أمْرُکُمْ شُوری بَیْنَکُمْ؛ فَظَهْرُ الأرْضِ خَیْرٌ لَکُمْ مِنْ بَطْنِهَا.
و إذَا کَانَ اُمَراؤکُمْ شِرَارَکُمْ، و أغْنِیَاؤکُمْ بُخَلاءکُمْ، وَ اُمُورُکُمْ إلی نِسَائکُمْ؛ فَبَطْنُ الأرْضِ خَیْرٌ لَکُمْ مِنْ ظَهْرِهَا . (4)
119
فرمانروایی بدکاران
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هرگاه فرمانروایان شما نیکانتان باشند و توانگران شما بخشندگانتان و کارهایتان با شور و مشورت، روی زمین از درون آن برای شما
بهتر است، و هرگاه فرمانروایانتان بَدان شما باشند و ثروتمندانتان بخیلانتان و کار شما به دست زنانتان افتد، زیر خاک از روی زمین برایتان بهتر است.
ص :207
الإمامُ علیٌّ علیه السلام_ لابنِ عَبّاسٍ إذْ دَخَ_لَ عَلَیْهِ وَ قَالَ: إنَّ الحَاجَّ قَدِ اجْتَمَعُوا لِیسْمَعُوا مِنْکَ ، وَ هُوَ یَخْصِفُ نَعْلاً _: أمَا وَ اللّهِ لَهُما أحَبُّ إلَیَّ مِنْ أمْرِکُمْ هذَا ، إلاّ أنْ اُقِیمَ حَدّا أوْ أدْفَعَ بَاطِلاً . (1)
عنه علیه السلام_ فِی کِتابِه إلَی ابنِ عبّاسٍ _: أمّا بَعْدُ ، فَلاَ یَکُنْ حَظُّکَ فی وِلاَیتِکَ مَالاً تَسْتَفِیدُهُ ، وَ لاَ غَیْظا تَشْتَفِیهِ ، وَ لکنْ إمَاتَةُ بَاطِلٍ و إحْیَاءُ حَقٍّ . (2)
نهج البلاغة عن ابنِ عبّاسٍ :دَخلتُ علی أمیرِ المؤمِنینَ علیه السلام بِذی قار و هوَ یَخصِفُ نَعلَه، فقالَ لِی : مَا قِیمَةُ هذَا النَّعْلِ ؟ فَقُلْتُ : لاَ قِیمَةَ لَهَا! فَقَالَ علیه السلام : وَ اللّهِ لَهِیَ أحَبُّ إلَیَّ مِنْ إمْرَتِکُمْ، إلاّ أنْ اُقِیمَ حَقّا ، أوْ أدْفَعَ بَاطِلاً. (3)
120
ارزش حکومت
امام علی علیه السلام_ آنگاه که مشغول پینه زدن کفش خود بود و ابن عباس آمد و گفت: حاجیان گرد آمده اند تا سخنی از شما بشنوند _فرمود : سوگند به خدا این دو (لنگه کفش) را بیش از کار شما (حکومت) دوست می دارم مگر آنکه حدّی را اجرا کنم یا باطلی را دور سازم.
امام علی علیه السلام_ در نامه خود به ابن عباس _نوشت : اما بعد [ از حمد]؛ مبادا بهره تو از حکومتت به دست آوردن مالی یا فرو نشاندن خشمی (انتقامگیری ) باشد. بلکه باید بهره ات میراندن باطلی باشد و زنده کردن حقّی.
نهج البلاغة_ به نقل از عبد اللّه بن عباس _: بر امیر المؤمنین علیه السلام در منطقه ذی قار وارد شدم در حالی که حضرت کفش خود را پینه می زد . از من پرسید: این کفش چقدر می ارزد؟ گفتم: ارزشی ندارد. فرمود: به خدا قسم این را از حکومت بر شما دوست تر دارم مگر آن که [بخواهم ]حقّی را بر پا دارم یا باطلی را براندازم.
ص :208
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :الأملُ رَحمةٌ لاُِمّتی ، و لَوْ لا الأملُ ما أرْضَعَتْ والِدَةٌ وَلَدَها، و لا غَرَسَ غارِسٌ شَجَرا . (1)
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :الأملُ رَفیقٌ مُؤْنِسٌ . (2)
تنبیه الخواطر :بینما عیسَی بن مریم علیه السلام جالِسٌ و شَیخٌ یَعملُ بِمِسْحاةٍ و یُثیرُ بهِ الأرضَ ، فقالَ عیسی علیه السلام : اللّهُمَّ انْزعْ عنه الأملَ . فَوَضَعَ الشَّیخُ المِسْحاةَ و اضْطَجَعَ، فَلَبِثَ ساعةً فقالَ عیسی علیه السلام : اللّهُمَّ ارْدُدْ إلیهِ الأملَ ، فقامَ فَجَعَلَ یَعملُ . (3)
الإمامُ زینُ العابدینَ علیه السلام :اللّهُمَّ ربَّ العالَمِینَ ......... أسألُکَ ......... مِنَ الآمالِ أوْفَقَها . (4)
121
آرزو رحمت است
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :آرزو، برای امت من رحمت است. و اگر آرزو نبود ، هیچ مادری فرزند خود را شیر نمی داد و هیچ باغبانی درختی بر نمی نشاند.
امام علی علیه السلام :آرزو، رفیقی همدم است.
تنبیه الخواطر :عیسی علیه السلام نشسته بود و پیر مردی با بیل زمین را شیار می کرد، عیسی علیه السلام فرمود: بار خدایا! آرزو (امید) را از او برگیر. آن پیر در دم بیل را کنار نهاد و دراز کشید. ساعتی گذشت و عیسی گفت: بار خدایا! آرزو را به او بازگردان.
آن پیر بی درنگ برخاست و شروع به کار کرد.
امام زین العابدین علیه السلام :بار خدایا! ای پروردگار جهانیان! ......... از تو مناسبترین آرزو را خواهانم .
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :مَن کانَ یَأمَلُ أن یَعیشَ غَدا فإنّهُ یَأمَلُ أن یَعیشَ أبَدا . (5)
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :الأملُ لا غایةَ لَهُ . (6)
عنه علیه السلام :الآمالُ لا تَنْتَهی . (7)
عنه علیه السلام :اعْلَمْ یَقینا أنّکَ لَن تَبْلُغَ أملَکَ ، و لن تَعْدُوَ أجلَکَ ، و أنّکَ فی سبیلِ مَن کانَ قَبْلَکَ . (8)
122
آرزوها را پایانی نیست
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که پیوسته آرزو داشته باشد که فردا زنده بماند آرزوی زندگی همیشگی کرده است.
امام علی علیه السلام :آرزو را پایانی نیست.
امام علی علیه السلام :آرزوها، پایان ناپذیرند.
امام علی علیه السلام :یقین بدان که تو هرگز به آرزوهایت نمی رسی و هرگز از اجلت فراتر نمی روی و همان راهی را می پیمایی که پیشینیان تو پیمودند.
ص :210
الکتاب:
«ذَرْهُمْ یَأْکُلُوا وَ یَتَمَتَّعُوا وَ یُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ» . (1)
الحدیث:
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :اتَّقُوا باطِلَ الأملِ ، فَرُبَّ مُسْتَقْبِلِ یومٍ لیسَ بِمُسْتَدْبِرِهِ ، و مَغْبُوطٍ فی أوَّلِ لَیلِهِ (2) قامَتْ بَواکِیهِ فی آخِرِهِ . (3)
عنه علیه السلام :اتّقُوا خِداعَ الآمالِ ، فکَمْ مِنْ مُؤَمِّلِ یومٍ لَم یُدْرِکْهُ ، و بانیِ بِناءٍ لَم یَسْکُنْهُ ، و جامِعِ مالٍ لَم یَأکُلْهُ ! (4)
123
پرهیز دادن از آرزوهای پوچ و باطل
قرآن:
«رهایشان کن تا بخورند و بهره ور شوند و آرزو ، به خود مشغولشان دارد، زودا که خواهند دانست».
حدیث:
امام علی علیه السلام :از آرزوی پوچ و باطل بپرهیزید؛ زیرا چه بسا کسی که به امید فردا بود ، ولی آن را پشت سر نگذاشت و چه بسا کسی که در آغاز شب به او غبطه می خورند ولی در پایان آن به حال او می گریند.
امام علی علیه السلام :از فریبندگی آرزوها بپرهیزید؛ زیرا، بسا آن که در آرزوی روزی [ بهتر ]بوده ولی آن را در نیافته و بسا آن که خانه ای ساخته امّا در آن ننشسته و بسا آن که مالی گرد آورده و آن را نخورده است.
ص :211
عنه علیه السلام :الأملُ کالسَّرابِ : یَغِرُّ مَنْ رَآهُ ، و یُخْلِفُ مَن رَجاهُ . (1)
عنه علیه السلام :الأملُ خادِعٌ غارٌّ ضارٌّ . (2)
عنه علیه السلام :الأمانِیُّ تُعْمی عُیُونَ البصائرِ . (3)
عنه علیه السلام :الأملُ سُلطانُ الشَّیاطِینِ علی قُلُوبِ الغافِلِینَ . (4)
عنه علیه السلام :الأملُ أبَدا فی تَکْذِیبٍ . (5)
عنه علیه السلام :ثَمَرَةُ الأملِ فَسادُ العَمَلِ . (6)
عنه علیه السلام :إنّ الأملَ یُسْهی القلبَ ، و یُکْذِبُ الوَعْدَ ، و یُکْثِرُ الغَفْلَةَ ، و یُورِثُ الحَسْرَةَ . (7)
عنه علیه السلام :إنَّ الأملَ یُذْهِبُ العقلَ ، و یُکْذِبُ الوَعدَ ، و یَحُثُّ علَی الغَفْلَةِ ، و یُورِثُ الحَسْرَةَ . فأکْذِبوا الأملَ ؛ فإنّه غَرُورٌ ، و إنَّ صاحِبَهُ مَأزُورٌ . (8)
عنه علیه السلام :اعْلَمُوا أنّ الأملَ یُسْهی العقلَ ، و یُنْسی الذِّکْرَ . فأکْذِبُوا الأملَ ، فإنّه غَرُورٌ ، و صاحِبُهُ مغْرُورٌ . (9)
امام علی علیه السلام :آرزو چون سراب است که بیننده اش را می فریبد و امیدوارش را مأیوس می سازد.
امام علی علیه السلام :آرزو، گمراه کننده، فریبنده و زیانبار است.
امام علی علیه السلام :آرزوها، چشمان بصیرت را کور می کنند.
امام علی علیه السلام :آرزو، مایه چیرگی شیطانها بر دلِ غافلان است.
امام علی علیه السلام :آرزو، همواره دروغ می گوید.
امام علی علیه السلام :ثمره آرزو، تباهی کار است.
امام علی علیه السلام :آرزو، دل را به گمراهی می کشاند، وعده دروغ می دهد، غفلت بسیار به بار می آورد، و حسرت بر جای می گذارد.
امام علی علیه السلام :آرزو عقل را می برد، وعده پوچ می دهد، به غفلت ترغیب می کند و حسرت به بار می آورد. پس، آرزو را دروغ شمارید، که آرزو فریبنده است و آرزومند گناهکار است.
امام علی علیه السلام :بدانید که آرزو، خرد را به غفلت و گمراهی می کشاند و خدا را از یاد انسان می برد؛ پس، آرزو را دروغین دانید که آرزو فریبنده است و آرزومند، فریب خورده.
ص :212
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :طُوبی لِمَنْ لَم تُلْهِهِ الأمانِیُّ الکاذِبَةُ . (1)
عنه علیه السلام :کَمْ مِنْ نِعمةٍ للّهِ علی عبدِهِ فی غَیْرِ أملِهِ ، و کَمْ مِنْ مُؤَمِّلٍ أملاً الخِیارُ فی غَیرِهِ . (2)
عنه علیه السلام_ مِن دُعائهِ یومَ عَرَفةَ _: أعُوذُ بکَ مِن دُنیا تَمنعُ خَیْرَ الآخِرةِ ، و مِن حَیاةٍ تَمنعُ خیرَ المَماتِ ، و مِن أملٍ یَمنعُ خیرَ العَملِ . (3)
امام صادق علیه السلام :خوشا کسی که آرزوهای پوچ، او را سرگرم و غافل نکرده باشد.
امام صادق علیه السلام :بسا نعمتی که خداوند به بنده اش می دهد بی آن که آرزویش را کرده باشد و بسا کسی که آرزوی چیزی داشته و خلاف آن نصیبش شده است.
امام صادق علیه السلام_ در دعای خویش در روز عرفه _گفت : خدایا! به تو پناه می برم از دنیایی که مانع خیر آخرت می شود و از زندگانی ای که مانع نیکو مردن می گردد و از آرزویی که مانع کار نیک شود.
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :إنّ آدمَ قَبْلَ أن یُصیبَ الذَّنْبَ کانَ أجلُهُ بینَ عَیْنَیْهِ و أملُهُ خَلْفَهُ ، فلمّا أصابَ الذَّنْبَ جَعَلَ اللّهُ أملَهُ بینَ عَیْنَیْهِ و أجلَهُ خَلْفَهُ ، فلا یَزالُ یُؤَمِّلُ حتّی یَمُوتَ . (4)
تنبیه الخواطر :رُویَ أنّهُ [رسول اللّه ] صلی الله علیه و آله أخَذَ ثلاثةَ أعْوادٍ فَغَرَسَ عُودا بین یَدَیْهِ و الآخَرَ إلی جَنْبِهِ ، و أمّا الثّالثُ فأبْعَدَهُ و قالَ : هَل تَدْرُونَ ما هذا ؟ قالوا : اللّهُ و رسولُهُ أعْلَمُ . قالَ : هذا الإنسانُ ، و هذا الأجلُ ، و هذا الأملُ یَتَعاطاهُ ابنُ آدمَ و یَخْتَلِجُهُ الأجلُ دُونَ الأملِ . (5)
124
آرزو و اجل
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :آدم علیه السلام پیش از آن که مرتکب گناه شود اجلش در برابر دیدگان او بود و آرزویش پشت سرش. اما چون گناه ورزید خداوند آرزویش را جلو چشم او نهاد و اجلش را پشت سرش. این است که آدمی تا دم مرگ همچنان آرزو دارد.
تنبیه الخواطر :روایت شده که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله سه قطعه چوب برداشت و یکی را در مقابل خود در زمین فرو برد و دیگری را در کنار آن و سومی را دورتر قرار داد، آنگاه فرمود: آیا می دانید اینها چیست؟ گفتند: خدا و پیامبرش بهتر می دانند. فرمود: این انسان است، این اجل و آن دیگری آرزوست که آدمیزاده به دنبالش می رود، اما اجل در می رسد و او به آرزو نمی رسد.
ص :213
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :لو رأَی العبدُ أجلَهُ و سُرْعَتَهُ إلَیهِ أبْغَضَ الأملَ . (1)
عنه علیه السلام :ما أنْزَلَ الموتَ حَقَّ مَنْزِلَتِهِ مَن عَدَّ غَدا مِنْ أجَلِهِ . (2)
عنه علیه السلام :مَن جَری فی عِنانِ أملِهِ عَثَرَ بأجلِهِ. (3)
عنه علیه السلام :الأملُ یُنْسی الأجَلَ . (4)
عنه علیه السلام :الأملُ حِجابُ الأجَلِ . (5)
عنه علیه السلام :الأملُ یُفْسِدُ العملَ و یُفْنی الأجَلَ. (6)
عنه علیه السلام :أصْدَقُ شَیْءٍ الأجلُ ، أکذبُ شیءٍ الأملُ . (7)
عنه علیه السلام :أقْرَبُ شَیْءٍ الأجلُ، أبْعَدُ شَیْءٍ الأملُ . (8)
عنه علیه السلام :الأجلُ حَصادُ الأملِ . (9)
امام علی علیه السلام :اگر انسان اجل و سرعت آن را [به سوی خود ]می دید، آرزو را دشمن می داشت.
امام علی علیه السلام :هر که فردا را از عمر خود بشمارد، مرگ را در جایگاه شایسته اش ننشانده است.
امام علی علیه السلام :هر که زمام خویش را به دست آرزو بسپارد، با اجل خود به سر درمی آید.
امام علی علیه السلام :آرزو، اجل را از یاد انسان می برد.
امام علی علیه السلام :آرزو، حجاب اجل است.
امام علی علیه السلام :آرزو، عمل را تباه می کند و عمر را ضایع می سازد.
امام علی علیه السلام :راست ترین چیز، اجل (مرگ) است. دروغترین چیز، آرزوست.
امام علی علیه السلام :نزدیکترین چیز [به انسان ]اجل (مرگ) است. دورترین چیز آرزوست.
امام علی علیه السلام :اجل، درو کننده آرزوست.
ص :214
عنه علیه السلام :الأجلُ یَفْضَحُ الأملَ . (1)
عنه علیه السلام :إنّی مُحارِبٌ أمَلی و مُنتَظِرٌ أجَلی . (2)
عنه علیه السلام :لا تَخْلو النَّفْسُ مِنَ الأملِ حتّی تَدْخُلَ فی الأجلِ . (3)
عنه علیه السلام :إنّ المرءَ یُشْرِفُ علی أملِهِ فَیَقْطَعُهُ حُضُورُ أجلِهِ . (4)
عنه علیه السلام :آفةُ الأملِ الأجلُ . (5)
عنه علیه السلام :ألاَ و إنّکُمْ فی أیّامِ أملٍ مِن وَرائهِ أجلٌ ، فَمَنْ عَمِلَ فی أیّامِ أملِهِ قَبْلَ حُضُورِ أجلِهِ فَقَدْ نَفَعَهُ عَمَلُهُ و لَم یَضْرُرْهُ أجلُهُ . (6)
عنه علیه السلام :مَن بَلَغَ أقصی أملِهِ فَلْیَتَوقَّعْ أدنی أجلِهِ . (7)
عنه علیه السلام :ما أقرَبَ الأجَلَ مِنَ الأملِ . (8)
عنه علیه السلام :إذا بَلَغْتُمْ نِهایةَ الآمالِ فاذکُروا بَغَتاتِ الآجالِ . (9)
عنه علیه السلام :إذا حَضَرتِ الآجالُ افتَضَحَتِ الآمالُ . (10)
الإمامُ الکاظمُ علیه السلام :لَو ظَهَرتِ الآجالُ افتَضَحَتِ الآمالُ . (11)
امام علی علیه السلام :اجل، آرزو را رسوا می کند.
امام علی علیه السلام :من با آرزوی خود در ستیزم و چشم به راه اجل خویشم.
امام علی علیه السلام :نفْس از آرزو تهی نمی شود مگر زمانی که اجل سر رسد.
امام علی علیه السلام :انسان در آستان رسیدن به آرزوی خویش است که [ناگهان] فرا رسیدن اجل، مانع رسیدنش می شود.
امام علی علیه السلام :آفت آرزو، اجل است.
امام علی علیه السلام :هان! شما در روزگار آرزویی هستید که اجل در پی آن است. پس هر که در روزگار آرزومندی، پیش از در رسیدن اجلش، کار کند، عملش به حال او سودمند می افتد و اجلش به او زیان نمی رساند.
امام علی علیه السلام :هر کس به دورترین آرزوی خود برسد ، باید در انتظار نزدیکترین اجل خود باشد.
امام علی علیه السلام :چه نزدیک است اجل به آرزو.
امام علی علیه السلام :هرگاه به نهایت آرزوهای خود رسیدید، به یاد شبیخون اجل باشید.
امام علی علیه السلام :هرگاه اجلها فرا رسند، آرزوها رسوا می شوند.
امام کاظم علیه السلام :اگر اجلها (مدت عمرها) معلوم شود آرزوها رسوا می شوند.
ص :215
الکافی :فیما ناجَی اللّهُ عزّ و جلّ بهِ موسی علیه السلام : یا موسی ، لا تُطَوِّلْ فی الدُّنْیا أملَکَ فَیَقْسُوَ قَلْبُکَ ، و القاسِی القلبِ منّی بَعِیدٌ . (1)
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :ما أطالَ عَبْدٌ الأملَ إلاّ أساءَ العَمَلَ . (2)
عنه علیه السلام :أکْثَرُ النّاسِ أملاً أقلُّهُمْ لِلموتِ ذِکْرا . (3)
عنه علیه السلام :أطْوَلُ النّاسِ أملاً أسْوَأُهُمْ عَمَلاً . (4)
عنه علیه السلام :مَنِ اتَّسَعَ أملُهُ قَصُرَ عَمَلُهُ . (5)
عنه علیه السلام :أمّا طُولُ الأملِ فَیُنْسی الآخِرَةَ . (6)
عنه علیه السلام :مَن یَأمَلُ أن یعیشَ غَدا فإنّهُ یأمَلُ أن یَعیشَ أبَدا ، و مَن یأمَلُ أن یَعیشَ أبَدا یَقْسو قَلْبُهُ و یَرْغَبُ فی دُنْیاهُ . (7)
125
نتایج آرزوی دراز
الکافی :در نجواهای خداوند با موسی آمده است : ای موسی! در دنیا آرزوی دراز نکن که دلت سخت می شود و انسان سخت دل از من بدور است.
امام علی علیه السلام :هیچ بنده ای آرزو را دراز نکرد، مگر آن که کردار را بد ساخت.
امام علی علیه السلام :کسی که از همه بیشتر آرزو دارد، از همه کمتر به یاد مرگ است.
امام علی علیه السلام :آرزومندترین مردم، بد کردارترین مردم است.
امام علی علیه السلام :هر که آرزویش دور و دراز شود عملش کم و کوتاه می گردد.
امام علی علیه السلام :اما آرزوی دراز، آخرت را از یاد آدمی می زداید.
امام علی علیه السلام :هر که آرزو داشته باشد که فردا زنده بماند، در حقیقت، آرزوی زندگی جاودان کرده است و هر که آرزوی زندگی جاودانه داشته باشد، دلش سخت می شود و به دنیا روی می آورد.
ص :216
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله_ لابنِ مسعودٍ _: قَصِّرْ أمَلَکَ ، فإذا أصْبَحْتَ فَقُلْ : إنّی لا اُمْسِی ، و إذا أمْسَیْتَ فَقُلْ : إنّی لا اُصْبِحُ ، و اعْزِمْ علی مُفارَقَةِ الدُّنْیا ، و أحِبَّ لِقاءَ اللّهِ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله :و الّذی نَفْسُ مُحمّدٍ بِیَدِهِ ،ما طَرَفَتْ عَیْنایَ إلاّ ظَنَنْتُ أنّ شَفْرَیّ لا یَلْتَقِیانِ حتّی یَقْبِضَ اللّهُ رُوحی . (2)
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :مَنْ أیْقَنَ أنّهُ یُفارِقُ الأحبابَ، و یَسکُنُ التُّرابَ، و یُواجِهُ الحِسابَ، و یَسْتَغْنِی عَمّا خَلَّفَ، و یَفْتَقِرُ إلی ما قَدَّمَ ، کانَ حَرِیّا بِقِصَرِ الأملِ و طُولِ العَملِ . (3)
عنه علیه السلام :خُذْ بِالثِّقَةِ مِنَ العَملِ ، و إیّاکَ و الاغْتِرارَ بالأملِ ، و لا تُدْخِلْ عَلَیْکَ الیومَ هَمَّ غَدٍ ......... و لو أخْلَیْتَ قَلْبَکَ مِنَ الأملِ لَجَدَدْتَ فی العَملِ . و الأملُ المُمَثَّلُ فی الیومِ ، غَدا أضَرَّکَ فی وَجْهَیْنِ : سَوَّفْتَ بِه العملَ، و زِدْتَ بهِ فی الهَمِّ و الحُزْنِ . (4)
الإمامُ الباقرُ علیه السلام :تَزَوَّدْ مِنَ الدُّنْیا بِقِصَرِ الأملِ . (5)
126
کوتاهی آرزو
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله_ به ابن مسعود _فرمود : آرزویت را کوتاه گردان و چون صبح شد [پیش خود ]بگو: من روز را به شب نخواهم رساند. و چون شب درآمد بگو: من تا صبح زنده نخواهم بود، و بر جدا شدن از دنیا مصمّم باش و دیدار خدا را دوست بدار.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :سوگند به آن که جان محمّد در دست اوست، هیچ گاه چشم به هم نزدم مگر آنکه پنداشتم هنوز پلکهایم به هم نرسیده خداوند جانم را می ستاند. (6)
امام علی علیه السلام :هر که یقین کند که از دوستان جدا خواهد شد و در دل خاک خواهد خفت و حساب و کتابی در پیش رو دارد و آنچه بر جای می نهد به کارش نخواهد آمد و به آنچه پیش فرستاده نیازمند است، سزاوار است که رشته آرزو را کوتاه و دامنه عمل را دراز گرداند.
امام علی علیه السلام :کار را بر پایه ای استوار بنه و فریب آرزو را مخور و غم فردا را امروز مخور ......... اگر دل خود را از آرزو تهی می کردی، هر آینه در عمل جدّیت می ورزیدی، آرزوی امروز، از دو جهت در فردای روزگار به تو زیان می رساند: [اولاً ]به سبب آن عمل را به امروز و فردا می افکنی و [ثانیا] بر غم و اندوه خود می افزایی.
امام باقر علیه السلام :با کوتاه کردن آرزو ، از دنیا
[برای آخرتت ]توشه برگیر.
ص :217
عنه علیه السلام :اِسْتَجْلِبْ حَلاوةَ الزَّهادَةِ بِقِصَرِ الأملِ . (1)
امام باقر علیه السلام :با کوتاه کردن آرزو، شیرینی پارسایی را به دست آر.
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :یَقولُ اللّهُ عزّ و جلّ : لَأقْطَعَنَّ أملَ کُلِّ مُؤمنٍ أمَّلَ دُونی بالإیاسِ . (2)
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :انْقَطِعْ إلَی اللّهِ سُبحانَهُ ، فإنَّهُ یَقولُ : وَ عِزَّتی و جَلالی لَأقْطَعَنَّ أملَ کُلِّ مَنْ یُؤَمِّلُ غَیْری بِالیَأْسِ . (3)
عنه علیه السلام :مَنْ أمَّلَ إنسانا فَقَدْ هابَهُ . (4)
127
نهی از امید بستن به غیر خدا
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند عزّ و جلّ می فرماید: بی گمان ، امید هر مؤمنی را که به غیر من امید بندد، قطع می کنم.
امام علی علیه السلام :تنها به خداوند سبحان دل ببند، که او می فرماید: به عزّت و جلال خودم سوگند که امید هر کس را که به غیر من امید بندد به نومیدی می کشانم.
امام علی علیه السلام :هر کس به انسانی امید بندد، او را تکریم کرده است .
ص :218
الکتاب:
«کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکِتابِ لَکانَ خَیْرا لَهُم مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَکْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ» . (1)
الحدیث:
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :اُمّتی اُمّةٌ مُبارَکَةٌ، لا یُدْری أوَّلُها خَیْرٌ أو آخِرُها خَیْرٌ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله :اُمَّتی هذهِ اُمّةٌ مَرْحومةٌ . (3)
و فی معناه روایاتٌ کثیرةٌ .
عنه صلی الله علیه و آله :إنَّکُمْ تُتِمُّونَ سَبْعینَ اُمّةً ،أنتُمْ خَیْرُها و أکْرَمُها علَی اللّهِ . (4)
عنه صلی الله علیه و آله :بَشِّرْ هذِهِ الاُمَّةَ بالسَّناءِ ، و الدِّینِ ، و الرِّفْعَةِ ، و النَّصْرِ ، و التَّمْکینِ فی الأرضِ . (5)
عنه صلی الله علیه و آله :ما اُعْطِیَتْ اُمَّةٌ مِنَ الیقینِ أفضلَ مِمّا اُعْطِیَتْ اُمَّتی . (6)
128
جایگاه امّت اسلامی
قرآن:
«شما بهترین امّتی هستید که برای مردم پدیدار گشته است، که امر به معروف و نهی از منکر می کنید و به خدا ایمان دارید. اگر اهل کتاب نیز ایمان بیاورند برایشان بهتر است، بعضی از ایشان مؤمنند ولی بیشترشان فاسدند».
حدیث:
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :امّت من امّت خجسته ای است که معلوم نیست که اوّل آن بهتر است یا آخر آن.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :این امّت من، امّتی مرحوم (در سایه رحمت حق) است. (7)
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :شما هفتادمین امّت هستید و شما بهترین و گرامیترین آنها نزد خداوندید.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بشارت باد این امّت را به ارجمندی، دینداری، سربلندی، پیروزی و قدرت یافتن در روی زمین.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :به هیچ امّتی یقینی برتر از یقین امّت من داده نشده است.
ص :220
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :خِیارُ اُمّتی، فیما أنْبَأَنی المَلأُ الأعلی : قَوْمٌ یَضْحَکُونَ جَهْرا فی سَعَةِ رحمةِ ربِّهِمْ ، و یَبْکُونَ سِرّا مِن خَوفِ عَذابِ رَبِّهم . (1)
عنه صلی الله علیه و آله :خَیْرُ اُمّتی أزْهَدُهُمْ فِی الدُّنْیا، و أرْغَبُهُمْ فِی الآخِرَةِ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله :خَیْرُ اُمّتی مَنْ هَدَمَ شَبابَهُ فی طاعةِ اللّهِ ، و فَطَمَ نَفْسَهُ عَنْ لَذّاتِ الدُّنْیا و تَوَلَّهَ بالآخِرَةِ ، إنّ جَزاءهُ علَی اللّهِ أعلی مَراتِبِ الجنّةِ . (3)
عنه صلی الله علیه و آله :خَیْرُ اُمّتی الّذینَ لَم یُوَسَّعْ عَلَیْهِمْ حتّی یَبْطَروا ، و لَم یُضَیَّقْ عَلَیْهِمْ حتّی یَسألُوا . (4)
عنه صلی الله علیه و آله :خَیْرُ اُمّتی مَن إذا سُفِهَ عَلَیْهِمْ احْتَمَلوا ، و إذا جُنِیَ عَلَیْهِمْ غَفَروا، و إذا اُوذُوا صَبَروا. (5)
129
بهترین های امّت
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بهترین های امّت من، آن گونه که از عالم بالا به من خبر داده اند، گروهی هستند که در گستره رحمت پروردگارشان آشکارا می خندند و از ترس عذاب پروردگارشان نهانی می گریند.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بهترین افراد امّت من آنهایند که به دنیا بی اعتناتر و به آخرت مشتاق تر باشند.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بهترین فرد امّت من کسی است که جوانی خویش را در طاعت خدا گذراند و نفس خویش را از خوشیهای دنیا باز دارد و به آخرت دل بندد. بالاترین درجه بهشت پاداش خداوند به اوست.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بهترین افراد امّت من کسانی هستند که نه چندان در رفاه قرار می گیرند که سرمست شوند و نه آن گونه تنگ دست می شوند که دست سؤال دراز کنند.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بهترین افراد امّت من آنانند که هرگاه نسبت به آنان جسارتی شود، تحمّل و بردباری می نمایند، و چون در حقّ آنان جرم و ستمی شود گذشت می کنند، و هرگاه آزار و اذیت شوند شکیبایی می ورزند.
الکتاب:
«وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطا لِتَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلَی النَّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیدا» . (6)
الحدیث:
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله_ فی قولِهِ تَعالی : «وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ اُمَّةً وَسَطا» _: عَدْلاً . (7)
الإمامُ علیٌّ علیه السلام :نَحْنُ شُهَداءُ اللّهِ علی خَلْقِهِ ، و حُجَّتُهُ فی أرضِهِ ، و نَحْنُ الّذینَ قالَ اللّهُ جلّ اسمه : «وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ اُمَّةً وَسَطا» . (8)
الإمامُ الباقرُ علیه السلام_ لمّا سَأَلَهُ أبو بَصیرٍ عنْ قوله علیه السلام : نَحْنُ نَمَطُ الحِجازِ _: أوْسَطُ الأنْماطِ،إنّ اللّهَ یقولُ: «وَ کذلِکَ جَعَلْناکُمْ اُمَّةً وَسَطا» . ثُمَّ قالَ : إلَیْنا یَرْجِعُ الغالی ، و بِنا یَلْحَقُ المُقَصِّرُ . (9)
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام_ فی قولِه تعالی: «وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ اُمَّةً وَسَطاً» _: نَحْنُ الاُمّةُ الوُسْطی ، و نَحْنُ شُهَداءُ اللّهِ علی خَلْقِهِ، و حُجَجُهُ فی أرضِهِ . (10)
عنه علیه السلام_ فی قولِهِ تعالی : «کُنْتُمْ خَیْرَ اُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ» (11) _: یَعْنی الاُمّةَ الّتی وَجَبَتْ لَها دَعْوَةُ إبراهیمَ علیه السلام ، فَهُمُ الاُمّةُ الّتی بَعَثَ اللّهُ فیها و منها و إلیها ، و هُمُ الاُمّةُ الوُسْطی ، وَ هُمْ خَیْرُ اُمّةٍ اُخْرِجَتْ للنّاسِ . (12)
130
امّت میانه
قرآن:
«و این چنین شما را امّتی میانه گردانیدیم تا بر مردمان ،
گواه باشید و پیامبر بر شما گواه باشد».
ص :221
حدیث:
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله_ در بیان آیه «و این چنین شما را امّتی میانه گردانیدیم» _فرمود : یعنی معتدل .
امام علی علیه السلام :ماییم گواهان خدا بر آفریدگانش و حجّت او در زمینش و ما همانان هستیم که خداوند متعال فرموده است: «و این چنین شما را امّتی میانه گردانیدیم».
امام باقر علیه السلام_ آنگاه که ابو بصیر درباره کلام وی : «ماییم نمط حجاز (1) » پرسید _فرمود : آنچه در میانه دیگر نمط ها می گسترند . خداوند می فرماید: «و این چنین شما را امّت میانه قرار دادیم» . [آن گاه فرمود: ]پیش تاخته به سوی ما باز می گردد و عقب مانده به ما می پیوندد.
امام صادق علیه السلام_ درباره آیه «و این چنین شما را امّتی میانه گردانیدیم» _فرمود : ماییم آن امّت میانه و ماییم گواهان خدا بر مردمان و حجّتهای او در زمین.
امام صادق علیه السلام_ در تفسیر آیه «شما بهترین امّتی هستید که برای مردم پدیدار گشته است» _فرمود : مقصود امّتی است که دعوت ابراهیم علیه السلام درباره آنان اجابت شده است. آنان امّتی هستند که خداوند پیامبری را در میان آنها، از میان آنها و برای آنها قرار داده است. آنان امّت میانه اند و بهترین امّتی هستند که از میان مردم برخاسته اند.
ص :222
رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :لا تَزالُ اُمّتی بِخَیْرٍ ما تَحابُّوا و أدَّوا الأمانَةَ ، و اجْتَنَبوا الحَرامَ، و قَرَوُا الضَّیْفَ ، و أقامُوا الصَّلاةَ ، و آتَوا الزَّکاةَ . (1)
عنه صلی الله علیه و آله :لا تَزالُ اُمّتی بِخَیْرٍ ما لَم یَتخاوَنُوا ، و أدَّوا الأمانةَ ، و آتَوا الزَّکاةَ ، فإذا لَم یَفْعَلوا ذلکَ ابتُلُوا بالقَحْطِ و السِّنِینَ . (2)
عنه صلی الله علیه و آله :لا تَزالُ هذِهِ الاُمّةُ تَحْتَ یَدِ اللّهِ و فی کَنَفِهِ ما لَم یُداهِنْ قُرّاؤها اُمَراءَها ، و لَم یُزَکِّ عُلَماؤها فُجّارَها ، و ما لَم یُهَنِّ خِیارُها أشْرارَها ، فإذا فَعَلوا ذلکَ رَفَع اللّهُ عَنْهُمْ یَدَهُ ثُمَّ سَلَّطَ عَلَیْهِمْ جَبابِرَتَهُمْ . (3)
131
موجبات خیر و خوبی امّت
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :امّت من، تا زمانی که یکدیگر را دوست بدارند، امانت را [به صاحبش ]بازگردانند، از حرام دوری کنند، میهمان را گرامی بدارند، نماز بگزارند و زکات بپردازند، پیوسته در خیر و خوبی خواهند بود.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :امّت من تا زمانی که به هم خیانت نکنند، امانت را به صاحبش برگردانند و زکات بپردازند، در خیر و خوبی به سر خواهن