میزان الحکمه با ترجمه فارسی جلد 1

مشخصات کتاب

سرشناسه : محمدی ری شهری، محمد، 1325 -

عنوان قراردادی : میزان الحکمه . فارسی - عربی

عنوان و نام پدیدآور : میزان الحکمه (با ترجمه فارسی)/ محمدی ری شهری ؛ ترجمه حمیدرضا شیخی ؛ مقابله و تصحیح علی حچیمی ... [و دیگران] ؛ ویراستار فارسی سعیدرضا علی عسکری، محمد باقری زاده اشعری، قاسم شیرجعفری ؛ ویراستار عربی کمال کاتب ... [و دیگران].

وضعیت ویراست : ویراست 2.

مشخصات نشر : قم: موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، سازمان چاپ و نشر، 1386-

مشخصات ظاهری : ج.

فروست : پژوهشکده علوم و معارف حدیث؛ 5.

شابک : دوره 978-964-493-200-7 : ؛ دوره، چاپ نهم 978-964-493-350-9 : ؛ 550000 ریال: ج. 1 978-964-493-201-4 : ؛ 850000 ریال: ج. 1، چاپ نهم 978-964-493-351-6 : ؛ 550000 ریال: ج.2 ٬ چاپ هفتم 978-964-493-202-1 : ؛ 850000 ریال: ج. 2، چاپ نهم 978-964-493-352-3 : ؛ 85000 ریال: ج. 3، چاپ نهم 978-964-493-353-0 : ؛ 550000 ریال: ج. 4 978-964-493-204-5 : ؛ 85000 ریال: ج. 4، چاپ نهم 978-964-493-354-7 : ؛ 55000 ریال (ج.5، چاپ هفتم) ؛ 850000 ریال: ج. 5، چاپ نهم 978-964-493-355-4 : ؛ 550000 ریال (ج.6 ٬ چاپ هفتم) ؛ 850000 ریال: ج. 6، چاپ نهم 978-964-493-356-1 : ؛ 85000 ریال: ج. 7، چاپ نهم 978-964-493-357-8 : ؛ 550000 ریال: ج. 8، چاپ هفتم 978-964-493-208-3 : ؛ 85000 ریال: ج. 8، چاپ نهم 978-964-493-358-5 : ؛ 85000 ریال: ج. 9، چاپ نهم 978-964-493-359-2 : ؛ 550000 ریال: ج. 10، چاپ هفتم 978-964-493-210-6 : ؛ 850000 ریال: ج. 10، چاپ نهم 978-964-493-360-8 : ؛ ج 10، چاپ دوازدهم 978-964-493-360-8 : ؛ 550000 ریال: ج.11، چاپ هفتم 978-964-493-200-7 : ؛ 700000 ریال: ج.11، چاپ هشتم 978-964-493-211-3 : ؛ 850000 ریال: ج. 11، چاپ نهم 978-964-493-361-5 : ؛ 550000 ریال: ج. 12، چاپ هفتم 978-964-493-212-0 : ؛ 850000 ریال: ج. 12، چاپ نهم 978-964-493-362-2 : ؛ 550000 ریال (ج. 13، چاپ هفتم) ؛ 700000 ریال: ج. 13، چاپ هشتم 978-964-493-200-7 : ؛ 85000 ریال: ج. 13، چاپ نهم 978-964-493-363-9 : ؛ 550000 ریال: ج. 14، چاپ هفتم 978-964-493-214-4 : ؛ 700000 ریال (ج.14 ٬ چاپ هشتم) ؛ 850000 ریال: ج.14، چاپ نهم 978-964-493-364-6 :

یادداشت : فارسی - عربی.

یادداشت : چاپ هفتم.

یادداشت : ج. 1 - 8 ، 9 و 10 - 14(چاپ نهم: 1387).

یادداشت : ج.2 ٬ 4، 5 ، 6، 8 10٬ - 14 (چاپ هفتم: 1386).

یادداشت : ج. 8 و 10(چاپ دوازدهم: 1390).

یادداشت : ج. 11، 13 ٬ 14 (چاپ هشتم: 1386).

یادداشت : کتابنامه.

یادداشت : نمایه.

مندرجات : ج. 1. آ - ب.- ج. 2. ب - ح.- ج. 3. ح - خ.- ج. 4. د - ر.- ج. 5. ز - ش.- ج.6. ش - ظ.- ج. 7. ع.- ج. 8. ع - غ.- ج.11. م - ن.- ج. 12. ن - ه.- ج. 13. ه - ی.- ج. 14. فهرست ها

موضوع : احادیث

موضوع : احادیث شیعه -- قرن 14

موضوع : احادیث اهل سنت -- قرن 14

شناسه افزوده : شیخی، حمیدرضا، 1337 -، مترجم

شناسه افزوده : علی عسکری، سعیدرضا، 1344 -، ویراستار

شناسه افزوده : کاتب، کمال، ویراستار

شناسه افزوده : موسسه علمی - فرهنگی دارالحدیث. سازمان چاپ و نشر

رده بندی کنگره : BP116/5/م3م9041 1386

رده بندی دیویی : 297/21

شماره کتابشناسی ملی : 1201714

ص: 1

اشاره

ص :2

ص :3

ص :4

پیش گفتار ترجمه

حدیث ، مادر علوم اسلامی است و پس از قرآن ، مهمترین منبع فرهنگی مسلمانان است . معارف دینی و علوم گوناگون اسلامی ، از تفسیر و فقه تا اخلاق و کلام و عرفان ، سر در آبشخور زلال حدیث دارند و همه آنها میوه های شیرین این شجره طیّبه هستند . حدیث، تراویده اندیشه پاکترین انسان هاست و میراث ماندگار ثقل کبیر (عترت) است که در کنار ثقل اکبر (قرآن) ، بهروزی و رستگاری را برای انسان به ارمغان می آورد . دلبستگان راه سعادت ، در طول تاریخ ، این میراث جاودانی را پاس داشته و به پیروی از فرمان پیشوایان پاک خود ، در فراگیری ، گردآوری ، حفظ ، نقل ، فهم و نشر آن ، بسی کوشیده و مجموعه هایی کوچک و بزرگ را برای تعلیم و مذاکره و یا عمل و مراقبه سامان داده اند .

عالمان و محدّثان بزرگ می دانستند که آگاهی مردم از «محاسن» کلام ائمه علیهم السلام برای گام نهادن بر جای پای ایشان «کافی» است و در طریقه «تهذیب» نفس و «استبصار» و نیل به «مکارم اخلاق» و «خصال» نیکو ، تنها «مشکاتی از انوار» ائمه علیهم السلام و «دستآوردهای خردِ» رهیافته به دین، کارآست و این «ستاره های فروزان» امامت اند که از عهده هدایت بشر به «دریاهای نور» بر می آیند . «میزان الحکمه» امتداد این کوشش موزون و حکیمانه است و «مجمع البحرینِ» پیام های ثقل اکبر و کبیر که در پی پاسخگویی به پرسش های کهن و نوِ اندیشمندان از نگاه اسلام است . این اثر _ که حاصل بیش از بیست سال کوشش شبانه روزی جناب آقای ری شهری است _ ، با بهره گیری از صدها کتاب حدیث و تفسیر و لغت و تاریخ ، بیست و سه هزار حدیث را در کنار آیات متناسب با آنها در قالب 560 عنوان اصلی و 4197 عنوان فرعی ، دسته بندی موضوعی نموده است . ترتیب و نظم الفبایی موضوعات اصلی کتاب در کنار استفاده روشمند از نظام ارجاع دِهی ، پژوهشگر

ص :5

را از مراجعه به بسیاری از منابع حدیثی شیعه و اهل سنّت ، مستغنی می کند و استقبال چشم گیر از کتاب و چاپ های مکرّر آن ، نشان دهنده موفقیت این کتاب در پر کردن خلأ نسبی در زمینه معارف دینی بوده است . از این رو مؤلّف محترم برای گسترانیدن دامنه بهره گیری از آن ، ترجمه فارسی آن را به بنیاد پژوهش های اسلامی پیشنهاد کردند و توفیق این کار مبارک ، هر چند دشوار و نفس گیر ، نصیب مترجم توانمند آن بنیاد، جناب آقای حمید رضا شیخی شد و بدینسان برگی زرّین بر افتخارات ایشان و نیز پیشینه شکوهمند ایرانیان در عرصه ترجمه متون دینی افزوده شد . ویرایش نهایی این ترجمه روان و شیوا نیز به عهده مسئول محترم بنیاد پژوهش های اسلامی ، جناب حجة الاسلام و المسلمین علی اکبر الهی خراسانی ، از عالمان و اساتید مبرّز حوزه علمیه مشهد ، بود و جناب حجة الاسلام سید حسن اسلامی بازبینی نهایی آن را به انجام رساندند و حاصل کار ، ویرایش نخست این کتاب بود که با استقبال کم نظیر کتاب خوانان روبرو گشت و بارها به چاپ رسید .

شایان ذکر است که در کنار ترجمه ، به تصحیح و اعراب گذاری متن عربی نیز همّت گماشته شد و آقایان بصری ، هوشیاری و احسانی فر در اعراب گذاری و آقایان خوش نصیب ، دباغ ، افقی ، مسجدی ، وائلی و بهبهانی در نمونه خوانی متن عربی کتاب ، از کوشش های بی شائبه خود ، دریغ نورزیدند . پس از آن و با گذشت پنج سال و آشکار شدن پاره ای اشکال ها در متن عربی و فارسی ، ویرایش مجدّد متن عربی و فارسی آغاز شد و اصلاحات زیر در متن عربی انجام گرفت :

1 . افزودن و یا جابجایی برخی آیه ها .

2 . کامل آوردن آیات .

3 . افزودن برخی «بیان»ها در ابوابی که نیاز به توضیح داشتند.

4 . توضیح و تفسیر برخی لغات مشکل .

5 . حذف تعدادی از احادیث تکراری .

6 . اضافه کردن روایات به برخی از موضوعات کم روایت .

7 . مرتب کردن دوباره روایات به ترتیب خاندان رسالت علیهم السلام .

ص :6

8 . تنظیم مجدّد شماری از ابواب .

9 . تبدیل منابع ضعیف به قوی تر .

10 . تصحیح برخی اغلاط در اِعراب کلمات .

متن ترجمه فارسی نیز به وسیله آقای علی عسگری با متن عربی مقابله شد و تغییرات و اصلاحات ضروری در آن انجام گرفت . ایشان به ویرایش متن نیز پرداختند و سپس همه اصلاحات پیشنهادی شان در متن و ترجمه به وسیله این جانب بازبینی شد . ویرایش بعدی ترجمه، توسط آقایان باقری زاده اشعری و شیر جعفری انجام گرفت و سپس کلّ کتاب، توسّط آقایان علینقی نگران و سیّد هاشم شهرستانی و محمود سپاسی و مصطفی اوجی ، نمونه خوانی و به وسیله آقای سلطانی، صفحه آرایی گردید. خوشنویس عنوان ها را هم آقای فرزانگان، به انجام رساند .

گفتنی است در ترجمه آیات ، از ترجمه آقای محمّد مهدی فولادوند با اندک اصلاحاتی استفاده کرده و برای برخی واژه ها، مکان ها و یا نام اشخاص _ که مبهم می نمود _ توضیح آورده و برای پرهیز از تطویل ، متن عربی بیان ها و مقدمه ها را حذف و به ترجمه فارسی آنها بسنده نموده ایم .

در پایان و ضمن ابراز سپاس از همه کسانی که در سیر چند ساله بهسازی متن و ترجمه میزان الحکمه با دار الحدیث همکاری داشته اند ، به ویژه جناب آقای مجیدی _ که سرپرستی کار را در مراحل نهایی آن به عهده گرفتند _ و با امید پاداش مضاعف از خداوند منّان کریم ، از همه خوانندگان گرامی خواستاریم تا یادآوری کاستی ها را از ما دریغ نورزند و اشتباهات را بر ما ببخشند .

و له الحمد

پژوهشکده علوم و معارف حدیث

عبد الهادی مسعودی

خرداد 1385

ص :7

یادآوری و سپاس

خدای متعال را سپاس می گزاریم که باز نگری متن و ترجمه فارسی میزان الحکمه به پایان رسید و کوشش های دراز دامن پیشین و کنونی به ثمر نشست .

این جانب از مترجم فاضل کتاب ، جناب آقای حمید رضا شیخی و همچنین مدیریت محترم بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی ، برادر گران قدر ، جناب حجة الاسلام و المسلمین آقای الهی خراسانی ، و نیز جناب حجة الاسلام سید حسن اسلامی، جناب حجة الاسلام عبد الهادی مسعودی ، جناب حجة الاسلام غلام حسین مجیدی _ که نظارت و مدیریت کار را در مرحله قبل و یا مرحله فعلی به عهده داشته اند _ و جناب آقای محمّد باقر نجفی و همه برادران دیگری که در تصحیح ، تقویت منابع، اعراب گذاری و مراحل مختلف آماده سازی و نشر این کتاب، تلاش نمودند، کمال تشکر را دارم و برای همه این عزیزان ، توفیق خدمت و نشر معارف اهل بیت علیهم السلام را از خداوند ، خواستارم .

تذکّر مهم

یکی از آداب مهمّ نقل حدیث، چگونگی نسبت دادن آن به پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام است. کلینی رحمه الله از امام علی علیه السلام روایت کرده است که :

إذا حَدَّثتُم بِحَدیثٍ فَأسنِدوهُ إلَی الَّذی حَدَّثَکُم ؛ فَإِن کانَ حَقّا فَلَکُم و إِن کانَ کَذِبا فَعَلَیهِ (1)

. هنگامی که حدیثی را نقل می کنید ، آن را به کسی که آن را روایت نموده ، نسبت دهید ، که اگر درست باشد ، به سود شماست و اگر دروغ باشد ، به زیان راوی است .

ص :8


1- الکافی : ج1 ص 52 ح 7.

بنا بر این ، برای رعایت احتیاط ، توصیه اکید داریم که کسانی که می خواهند از این کتاب یا سایر کتب روایی ، حدیثی نقل کنند ، آن را مستقیما به پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام نسبت ندهند ؛ بلکه حدیث را از طریق منبعی که آن را روایت کرده است ، به آنان منسوب نمایند . برای نمونه ، نگویند : «پیامبر صلی الله علیه و آله چنین فرمود» یا : «امام علیه السلام چنین فرمود» ؛ بلکه بگویند : «فلان کتاب، از پیامبر صلی الله علیه و آله چنین روایت کرده است» و یا بگویند : «از پیامبر صلی الله علیه و آله چنین روایت شده است» .

محمّد محمّدی ری شهری

سوم مهر ماه 1385

یکم رمضان 1427

ص :9

پیش گفتار نخستین چاپ

به نام خدای بخشاینده مهربان

سپاس و ستایش خدا را که پروردگار جهانیان است ، و درود خدا بر سرور ما محمّد و بر خاندان پاک و پاکیزه او ، و نفرین خدا بر همه دشمنان ایشان تا روز رستخیز .

از همان نخستین سالهای زندگی علمی خود که فراگرفتن علوم دینی را آغاز کردم ، شوق فراوان و عشق شدیدی به مطالعه مسائل عقیدتی و اخلاقی در خود حسّ می کردم و برای درمان درد خود و فرونشاندن عطش خویش ، گفته ای برتر از گفته خداوند بزرگ و سخنی بهتر از سخن پیامبر عظیم الشأن و امامان پاک سرشت _ که درود خدا بر همه آنان باد _ نمی یافتم . این بود که در کنار تحقیقات و مطالعات دیگر خود در حوزه علمیه ، بخش زیادی از اوقات خویش را به مطالعه قرآن و کتب حدیث اختصاص دادم .

در گرما گرم این کار توجه خود را روی دو نکته متمرکز ساختم که بعدها آن دو را شالوده تحقیقات و مطالعات علمی و نوشته های خویش قرار دادم . این دو نکته عبارتند از :

1 _ ضمن جستجو و کاوش در متون اسلامی ، این اعتقاد راسخ در من پدید آمد که نیرومندترین ، ژرفترین ، زیباترین و ساده ترین برهانهای علمی و فلسفی در زمینه آفرینش و رستاخیز و موضوعات فکری ، سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی در لابلای این متون نهفته است . از این رو ، دریغ می خوردم و از خود می پرسیدم : براستی چرا دانشمندان و نویسندگان و اندیشمندان مسلمان تاکنون اهتمام و توجه در خور به این واقعیت نشان نداده اند؟ این بود که با دانش ناچیز خود به تعمق و تأمل بیشتر در موضوعات عقیدتی که بر ادله برگرفته از قرآن کریم و متون و روایات اسلامی استوار است ، پرداختم ؛ چرا که دیدم هم خود و هم جامعه ام به این امر سخت نیازمندیم .

ص :10

این مطالعات و بررسیها فرصت خوبی برای من فراهم آورد تا برای شماری از طلاب علوم دینی حوزه علمیه شهر مقدس قم سلسله درسهایی در زمینه مبانی اندیشه اسلامی ایراد کنم . لذا از سال 1353 تا 1360 ه . ش برابر با 1394 تا 1401 ه . ق برای طلاب پسر و دختر درسهایی مطرح کردم که بعضی از آنها چاپ و منتشر شده است .

البته قصد به خود بالیدن ندارم و نمی توانم ادعا کنم که هدف دلخواه خود ، یعنی تدوین شالوده های اندیشه اسلامی بر طبق دلایل برگرفته از قرآن کریم و سنّت شریف ، را تحقق بخشیده ام ، اما توانسته ام راه را فرا روی آنان که می خواهند در این میدان گام نهند بگشایم و امیدوارم که علما و دانشمندان مسلمان این تلاش را ادامه دهند .

2 _ نکته دومی که در خلال مطالعات و تحقیقاتم ، توجه مرا به خود جلب کرد این است که احادیث اهل بیت علیهم السلام نیز مانند آیات قرآن کریم مفسر برخی دیگر است ؛ از این رو ، کسی که به احادیث اسلامی احاطه کامل داشته باشد می تواند آنها را به وسیله یکدیگر تفسیر کند .

به نظر می رسید که کار گردآوری و باب بندی روایات و احادیث مربوط به قضایای فقهی ، اعم از عبادات و معاملات ، به گونه ای تقریبا کامل انجام گرفته است ؛ اما در خصوص مسائل فکری و اخلاقی و اجتماعی سوگمندانه چنین چیزی یافت نمی شود و اگر هم کوششهایی صورت پذیرفته باشد ، تقریبا قابل ملاحظه نیست . از این رو ، چنانچه پژوهشگری بخواهد درباره مسائل پیش گفته اظهار نظر کند ، لازم است به چندین کتاب و چندین مجلّد مراجعه نماید که این خود وقت زیادی را می طلبد ؛ و گاه دست یافتن به همه روایاتی که به او کمک می کند تا تحقیق خود را کامل گرداند و نظر درست و دقیقی ارائه دهد ، میسر نمی گردد .

بدین سان دریافتم که جامعه اسلامی به ویژه حوزه های علمیه به شدّت نیازمند کتابی است که احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله و خاندان او را به گونه ای تنظیم کند و ارائه نماید که پژوهشگر به آسانی بتواند حدیث مورد نیاز خود را در زمینه های مختلف اعتقادی ، اخلاقی و عملی دست یابد .

گر چه قدم گذاشتن به این میدان کار ساده ای نبود _ و پژوهشگران از میزان دشواری آن آگاهند _ لیک عشق من به حدیث محمد و خاندان او _ صلوات اللّه علیهم اجمعین _ مرا به پیمودن این راه تشویق کرد و بر آنم داشت تا برای تحقق بخشیدن به این آرمان آن چه می توانم انجام دهم .

تألیف این کتاب را به سال 1347 ه . ش برابر با 1388 ه . ق در زندان شهر مشهد آغاز کردم . از آن زمان هر

ص :11

گاه فرصتی دست می داد ، در کنار تدریس و مطالعه و تحقیق ، کار فراهم آوردن این کتاب را پی می گرفتم و تقریبا تمامی ایام تعطیلات تابستانی را به انجام این کار اختصاص داده بودم .

در آغاز کار تقریبا به تمامی روایاتی که در مجلدات «بحار الأنوار» آمده است مراجعه و همه نکات مورد نظر را یادداشت کردم . این کار دو تا سه سال ادامه یافت . بعد از آن که نکات یادداشت شده را به صورت الفبایی مرتب نمودم بار دیگر به متون و منابع مراجعه و شروع به دسته بندی احادیث بر اساس موضوع و محتوا کردم . نمی دانم این تلاش چقدر طول کشید ، اما سختی و مشقتی را که متحمل شدم تا این کار با موفقیت پایان پذیرفت ، از یاد نمی برم .

ضمن کار در این کتاب به نکاتی چند برخوردم که در خور درنگ و تأمل است :

الف _ فراوانی روایات تکراری در بحار الأنوار

در آن زمان به نظر می رسید که چنانچه روایات تکراری از بحار حذف شود ممکن است ، از مجموع یکصد و ده جلد چاپ جدید ، بیست جلد آن کم شود ؛ زیرا افزون بر وجود احادیث فراوانی که به لحاظ متن همگون و تکراری هستند ، به احادیث متعدّدی برخوردم که هم متن و هم سند آنها تکراری بود .

ب _ کاستیِ چشم گیر در موضوعات کتاب بحار الأنوار

با آن که هدف مؤلف کتاب بحار _ رضوان اللّه تعالی علیه _ این بوده است که همه احادیث را _ از صحیح و ضعیف _ گرد آورد ؛ و به رغم تکرار بسیاری از احادیث ، با این حال کاستی موجود در ابواب کتاب به گونه ای است که بسیاری از احادیث مربوط به یک باب را در ابواب دیگر می یابیم . برای نمونه ، شمار احادیثی که در فصل «ادب» آمده هشت تاست اما احادیثی که از همین موضوع ادب ، در دیگر ابواب و مجلدات بحار و غیر بحار آمده یکصد و بیست و پنج حدیث است ، چنان که در مجموعه میزان الحکمة ملاحظه می فرمایید.

زمانی که سرگرم بازبینی و پرداخت نهایی کتاب بودم این اندیشه در ذهنم گذشت که به منابعی که مؤلف کتاب بحار به آنها اعتماد کرده و در اختیار ماست ، مراجعه کنم . با مطالعه برخی از این منابع متوجه شدم نویسنده بحار بسیاری از احادیثی را که با فصلهای گوناگون این کتاب همخوانی دارد و به بررسی مسائل

ص :12

اجتماعی ارتباط پیدا می کند استخراج نکرده است . از این رو ، در حد توان با مراجعه به منابع موجود ، زمانی را به جبران این کاستی اختصاص دادم .

ج _ استفاده از کتابهای حدیث اهل سنت

در ادامه تلاش برای به انجام رساندن کتاب حاضر ، سودمند دیدم که به کتابهای اهل سنت نیز مراجعه کنم و احادیثی را که آنان نقل کرده اند و به مسائل مطرح شده در این کتاب مربوط می شود بر آن بیفزایم تا بدین ترتیب کتاب حاضر برای علاقمندان چنین مباحث و مطالعاتی از جهات گوناگون مفیدتر باشد . در اثنای این کوشش شماری از کتابهای اهل سنّت ، از جمله کتاب «کنز العمّال» تألیف حسام الدین هندی (متوفای 975 ه . ق) ، را خواندم . این کتاب ، که به لحاظ گستردگی و شمول ، همانند «بحار الأنوار» است ، شانزده مجلد و دوازده هزار و دویست و پانزده صفحه دارد . این شانزده جلد ، چهل و شش هزار و ششصد و بیست و چهار سخن منقول را در خود گنجانده و چون بخشی از آنها ویژگی «حدیث» را ندارند شاید مجموع احادیث نقل شده در «کنز العمّال» به حدود چهل هزار برسد .

با بررسی و پیگیری فصلهای کتاب نامبرده احساس کردم که به دیگر کتابهای اهل سنّت تقریبا نیازی نیست ؛ بنا بر این احادیثی را که به نوع کار من در کتاب «میزان الحکمة» مربوط شد ، تنها از آن نقل کردم .

در ضمن مطالعه «کنز العمّال» ملاحظه کردم که شمار زیادی از روایات غیر مسند موجود در کتابهای ما از کتب اهل سنّت نقل شده است .

همچنین به تعدادی از کتابهای شیعه و اهل سنّت که بعدا نامشان خواهد آمد ، مراجعه کردم و به هر بابی آیات قرآنی متناسب با آن باب را افزودم .

با همه سختیها و دشواریهایی که در راه فراهم آوردن این کتاب متحمل شدم هنوز در نیمه راه هستم و هنوز به هدف نهایی خود نرسیده ام ؛ اما فضای عمومی و شرایطی که در آن به سر می برم و مسؤولیتهای بزرگی که به دوشم نهاده شده است ، به من اجازه نداده که به امید تکمیل نهایی کتاب حاضر ، چاپ و نشر آن را به تأخیر اندازم . البته اگر زنده ماندم به یاری خدا در آینده نهایت کوشش خود را به کار خواهم برد تا آنچه را آغاز کرده ام به کمال رسانم .

ص :13

خاطره ای با استاد شهید مرتضی مطهری

فراموش نمی کنم آن روز از تابستان سال 1357 ه . ش (1398 ه . ق) _ پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران _ را که شهید مطهری _ رحمة اللّه علیه _ در منزل ما در شهر مقدس قم ظهر میهمان ما بودند . در آن هنگام استاد در پایان هر هفته برای جمعی از طلاب علوم دینی حوزه قم درسهایی پیرامون «شناخت در منطق قرآن» ایراد می کردند . به علت وجود پیوند و ارتباط میان این درسها و فصلی که در کتاب حاضر به «شناخت» اختصاص داده ام ، فهرستی از عناوین این فصل کتاب را به ایشان نشان دادم . ایشان فرمود : «این آماده چاپ است» و تأکید کردند به همان شکلی که به ایشان عرضه کردم چاپ شود . سپس ادامه دادند : «شیوه دانشمندان غربی در تألیف این است که اگر کتاب تا حدّ معقولی سودمند باشد آن را چاپ می کنند و سپس در چاپهای بعد مطالب تازه ای به آن می افزایند» . استاد شهید مطهری _ رحمه اللّه _ این شیوه را می ستودند . اما با این حال ، من ترجیح دادم زمانی کتاب را چاپ و منتشر کنم که از کار تألیف آن کاملاً فراغت حاصل کنم ؛ لیکن سرانجام به این باور و اعتقاد رسیدم که شرایط خاصی که اکنون من در آن به سر می برم اقتضا می کند هر چه زودتر آن را برای چاپ آماده سازم ؛ چرا که مشکل است کس دیگری جز خود من کار فصل بندی و آماده سازی این کتاب را به گونه ای که مطلوب و آرزوی من است ، انجام دهد . سرانجام با وجود گرفتاریهایم ، تصمیم گرفتم برای به پایان بردن کار این کتاب از ایام تعطیلی و اوقات فراغت شبانه بیشترین بهره برداری را بکنم . که بحمد اللّه ، پس از گذشت چهارده سال از آغاز تألیف کتاب حاضر ، این اثر به گونه ای شایسته و در خور به سرانجام رسید و به یاری خداوند بزرگ در فرصت مناسب کاستیهای آن را نیز جبران خواهم کرد .

در پایان بر خود لازم می دانم سپاس فراوانم را تقدیم همسرم کنم که فضای مناسب را در محیط خانه برای انجام کارهای فکری من فراهم آورد و در راه آفریدن جوّ سازگار با پژوهش و نگارش ، رنج دشواریها و بارهای گران زندگی را به جان خرید .

اینک شما و «میزان الحکمة» ؛ کتابی که آغازش «ایثار» است و فرجامش «یقین» .

رجب المکرم 1403 ه . ق

برابر با 1 / 2 / 1362 ه . ش

ص :14

حرف الألف

اشاره

الإیثار (ایثار)

الأجر (پاداش)

الإجارة (اجاره)

الأجل (اجل)

الآخرة (آخرت)

الأخ (برادر)

الأدب (ادب)

الأذان (اذان)

الإیذاء (آزردن)

التاریخ (تاریخ)

الأرض (زمین)

الأسیر (اسیر)

الاُسوة (سرمشق)

المواساة (مواسات)

الاُصول (اصول)

الآفات (آفتها)

الأکل (خوردن)

ص :15

الاُلفة (الفت)

اللّه (اللّه )

الإمارة (فرمانروایی)

الأمل (آرزو)

الاُمّة (امّت)

الإمامة العامّة (امامت عامّه)

الإمامة الخاصّة / الإمام علیّ بن أبی طالب علیه السلام (امامت خاصّه / امام علی علیه السلام )

اُمّ الأئمّة فاطمة علیها السلام (مادر امامان فاطمه علیها السلام)

الحسنان علیهما السلام (حسنین علیهما السلام)

الإمام الحسن بن علیّ علیهما السلام (امام حسن مجتبی علیه السلام )

الإمام الحسین بن علیّ علیهما السلام (امام حسین علیه السلام )

الإمام علیّ بن الحسین علیهما السلام (امام سجّاد علیه السلام )

الإمام محمّد بن علیّ الباقر علیهما السلام (امام محمّد باقر علیه السلام )

الإمام جعفر بن محمّد الصادق علیهما السلام (امام جعفر صادق علیه السلام )

الإمام موسی بن جعفر الکاظم علیهما السلام (امام موسی کاظم علیه السلام )

الإمام علیّ بن موسی الرضا علیهما السلام (امام رضا علیه السلام )

الإمام محمّد بن علیّ الجواد علیهما السلام (امام جواد علیه السلام )

الإمام علیّ بن محمّد الهادی علیهما السلام (امام هادی علیه السلام )

الإمام الحسن بن علی العسکری علیهما السلام (امام حسن عسکری علیه السلام )

الإمام القائم علیهما السلام (امام مهدی علیه السلام )

الإیمان (ایمان)

الأمانة (امانتداری)

الأمان (زنهار دادن)

الاُنس (همدمی)

الإنسان (انسان)

الإناء (ظرف)

ص :16

1 - الإیثار

اشاره

(1)

(2)

ص :17


1- و لمزید الاطّلاع راجع : بحار الأنوار : 74/390 باب 28 «التّراحم ......... و الصّلة و الإیثار و المواساة و إحیاء المؤمن». وسائل الشیعة : 6 / 299 باب 28 «استحباب الإیثار علی النّفس». وسائل الشیعة : 11 / 220 باب 32 «وجوب إیثار رضی اللّه علی هوی النّفس». بحار الأنوار : 70 / 106 باب 48 «إیثار الحقّ علی الباطل».
2- و انظر: التجارة : باب 453. الدنیا : باب 1243 _ 1244. الهوی : باب 3992.

1 - ایثار

1 - الحَثُّ عَلَی الإیثارِ
1 - تشویق به ایثار

الکتاب :

وَ یُؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَ لَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَ_ئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ». (1)

وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْکِینًا وَ یَتِیمًا وَ أَسِیرًا * إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لاَ نُرِیدُ مِنکُمْ جَزَاءً وَ لاَ شُکُورًا ». (2)

الحدیث :

الکافی عن أبان بن تغلب :قُلتُ [لِأَبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام ] : أخبِرنی عَن حَقِّ المُؤمِنِ عَلَی المُؤمِنِ . فَقالَ : یا أبانُ ، دَعهُ لا تَرِدهُ . قُلتُ : بَلی _ جُعِلتُ فِداکَ ! _ فَلَم أزَل اُرَدِّدُ عَلَیهِ. فَقالَ : یا أبانُ ، تُقاسِمُهُ شَطرَ مالِکَ ، ثُمَّ نَظَرَ إلَیَّ فَرَأی ما دَخَلَنی، فَقالَ : یا أبانُ ، أ ما تَعلَمُ أنَّ اللّهَ عز و جل قَد ذَکَرَ المُؤثِرینَ عَلی أنفُسِهِم (3) ؟ قُلتُ : بَلی جُعِلتُ فِداکَ! فَقالَ : أمّا إذا أنتَ قاسَمتَهُ فَلَم تُؤثِرهُ بَعدُ ، إنَّما أنتَ و هُوَ سَواءٌ ؛ إنَّما تُؤثِرُهُ إذا أنتَ أعطَیتَهُ مِنَ النِّصفِ الآخَرِ. (4)

1

قرآن :

«و [دیگران را] بر خویشتن مقدّم می دارند ، هرچند خودشان نیازمند باشند . و آنها که از خسّت نفس خویش ، مصون بمانند ، آنان ، همان رستگاران اند» .

«و خوردنی را ، با وجود دوست داشتن آن ، به بینوا و یتیم و اسیر می خورانند . ما شما را فقط برای خدا اطعام می کنیم و از شما هیچ پاداش و سپاسی نمی خواهیم» .

حدیث :

الکافی_ به نقل از اَبان بن تغلب _: [به امام صادق علیه السلام ]گفتم : مرا از حقّ مؤمن بر مؤمن ، آگاه فرما . فرمود : «ابان! این موضوع را بگذار و از آن ، بگذر» . گفتم : نه ، فدایت شوم . و به ایشان ، اصرار ورزیدم. پس ، فرمود : «ای ابان! [از حقوق مؤمن بر مؤمن ، این است که ]دارایی ات را با او به دو نیم ، قسمت کنی» . سپس به من نگریست و چون حالت [اعجاب ]دست داده به مرا دید ، فرمود : «ای ابان! مگر نمی دانی که خداوند عزّ و جلّ از ایثارگران ، یاد کرده است؟». (5) گفتم: چرا، فدایت شوم. فرمود: «هر گاه دارایی ات را با او قسمت کنی ، هنوز ایثار نکرده ای ؛ بلکه تو و او یکسانید . وقتی ایثار می کنی که از نیم دیگر هم به او بدهی» .

ص :18


1- الحشر : 9 .
2- الإنسان : 8 و 9 .
3- إشارة إلی قوله تعالی : «وَ یُؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَ لَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ» .
4- الکافی : 2 / 172 / 8 .
5- اشاره است به آیه شریف : «و [دیگران را] بر خویشتن مقدّم می دارند ، هرچند خودشان نیازمند باشند» .

الکافی عن أبی بصیر عن الإمام الباقر أو الإمام الصادق علیهما السلام ، قالَ :قُلتُ لَهُ : أیُّ الصَّدَقَةِ أفضَلُ ؟ قالَ : جُهدُ المُقِلِّ ، أ ما سَمِعتَ قَولَ اللّهِ عز و جل : «وَ یُؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَ لَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ» تَری هاهُنا فَضلاً؟ (1)

الکافی عن جمیل بن درّاج عن الإمام الصادق علیه السلام :خِیارُکُم سُمَحاؤُکُم ، و شِرارُکُم بُخَلاؤُکُم ، و مِن خالِصِ الإِیمانِ البِرُّ بِالإِخوانِ وَ السَّعیُ فی حَوائِجِهِم ، و إنَّ البارَّ بِالإِخوانِ لَیُحِبُّهُ الرَّحمنُ ، و فی ذلِکَ مَرغَمَةٌ لِلشَّیطانِ و تَزَحزُحٌ عَنِ النِّیرانِ و دُخولُ الجِنانِ. یا جَمیلُ ، أخبِر بِهذا غُرَرَ أصحابِکَ. قُلتُ : _ جُعِلتُ فِداکَ! _ مَن غُرَرُ أصحابی؟ قالَ : هُمُ البارّونَ بِالإِخوانِ فِی العُسرِ وَ الیُسرِ ، ثُمَّ قالَ : یا جَمیلُ ، أما إنَّ صاحِبَ الکَثیرِ یَهونُ عَلَیهِ ذلِکَ ، و قَد مَدَحَ اللّهُ عز و جل فی ذلِکَ صاحِبَ القَلیلِ، فَقالَ فی کِتابِهِ : «وَ یُؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَ لَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَ_ئ_کَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» . (2)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :لَیسَ البِرُّ بِالکَثرَةِ ؛ و ذلِکَ أنَّ اللّهَ عز و جل یَقولُ فی کِتابِهِ : «وَ یُؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَ لَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ» ، ثُمَّ قالَ : «وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَ_ئ_کَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» ، و مَن عَرَفهُ اللّهُ عز و جل بِذلِکَ أحَبَّهُ اللّهُ ، و مَن أحَبَّهُ اللّهُ _ تَبارَکَ وَ تعالی _ وَفّاهُ أجرَهُ یَومَ القِیامَةِ بِغَیرِ حِسابٍ. (3)

الکافی_ به نقل از ابو بصیر _: به امام [باقر یا صادق علیهما السلام ]گفتم : کدام صدقه برتر است؟ فرمود: «دِهِش بینوا. این سخن خدای عزّ و جلّ را نشنیده ای که : «و [دیگران را ]بر خویشتن ، مقدّم می دارند ، هرچند خودشان نیازمند باشند» . آیا در این جا مازادی می بینی؟ (4) » .

الکافی_ به نقل از جمیل بن درّاج _: امام صادق علیه السلام فرمود : «بهترینِ شما سخاوتمندان شمایند و بدترینتان ، بخیلانتان . از خلوص ایمان است : نیکی کردن به برادران و کوشش برای رفع حوایج آنان . خداوند مهربان ، نیکی کننده به برادران را دوست می دارد و این کار ، مایه طرد و خواری شیطان ، دوری از آتش و ورود به بهشت است . ای جمیل! این را به آگاهی یاران برجسته ات نیز برسان» . گفتم : فدایت شوم! بزرگان از یارانم کیان اند؟ فرمود : «آنان اند که در سختی و آسایش ، به برادران ، نیکی و کمک می کنند» . سپس فرمود : «ای جمیل! بدان که این کار ، برای افراد توانگر ، آسان است ؛ امّا خداوند عزّ و جلّ در این زمینه ، آن را که مالِ اندک دارد [و در عین حال ، همان را ایثار می کند] ، ستوده و در کتاب خود ، فرموده است : «و [دیگران را ]بر خویشتن ، مقدّم می دارند ، هرچند خودشان نیازمند باشند ، و آنها که از خسّت نفس خویش مصون بمانند ، آنان ، همان رستگاران اند»».

امام صادق علیه السلام :نیکی کردن ، به دِهِش بسیار نیست ؛ چه آن که خداوند عزّ و جلّ در کتاب خویش می فرماید : «و [دیگران را] بر خویشتن ، مقدّم می دارند ، هرچند خودشان نیازمند باشند» . سپس می فرماید : «و آنها که از خسّت نفس خویش ، مصون بمانند ، آنان ، همان رستگاران اند» . کسی که خداوند عزّ و جلّ این نکته را به او بشناسانَد ، محبوب اوست و هر کس که خداوند تبارک و تعالی دوستش بدارد ، در روز قیامت ، مزد و پاداش او را بی حساب و کامل می دهد.

ص :19


1- الکافی : 4 / 18 / 3.
2- الکافی : 4 / 41 / 15 .
3- الکافی : 2 / 206 / 6 .
4- یعنی آیا در آیه ، قیدی در خصوص این که مازاد نیاز خود را عطا می کنند ، می بینی؟ _ م .

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :مَن آثَرَ عَلی نَفسِهِ استَحَقَّ اسمَ الفَضیلَةِ. (1)

عنه علیه السلام :الإِیثارُ فَضیلَةٌ ، الاِحتِکارُ رَذیلَةٌ . (2)

عنه علیه السلام :کُن عَفُوّا فی قُدرَتِکَ ، جَوادا فی عُسرَتِکَ ، مُؤثِرا مَعَ فاقَتِکَ ؛ یَکمُل لَکَ الفَضلُ. (3)

عنه علیه السلام :خَیرُ النّاسِ مَن کانَ فی عُسرِهِ مُؤثِرا صَبورا. (4)

عنه علیه السلام :مَن آثَرَ عَلی نَفسِهِ بالَغَ فِی المُرُوءَةِ. (5)

امام علی علیه السلام :کسی که ایثار کند ، سزامند نام برداری به فضیلت است.

امام علی علیه السلام :ایثار کردن ، یک فضیلت است و انحصار طلبی ، یک رذیلت.

امام علی علیه السلام :در ه_نگام_ی که ق_درت داری ، با گذشت ب_اش ، و در گ_اهِ تنگ دستی ات بخشنده ، و در وقت نیازمندی ات ، ایثارگر باش تا فضل تو کامل گردد.

امام علی علیه السلام :بهترینِ مردم ، کسی است ک_ه در تنگ دستی اش ایثارگر و شکیبا باشد.

امام علی علیه السلام :کسی که ایثار کند ، در مروّت به اوج رسیده است.

ص :20


1- غرر الحکم : 8845 ، عیون الحکم و المواعظ : 435 / 7522.
2- غرر الحکم : 112 ، عیون الحکم و المواعظ : 37 / 787 و 788 .
3- غرر الحکم : 7179 ، عیون الحکم و المواعظ : 393 / 6667 .
4- غرر الحکم : 5028 ، عیون الحکم و المواعظ : 238 / 4537 .
5- غرر الحکم : 8225 .

عنه علیه السلام :ذَلِّلوا أخلاقَکُم بِالمَحاسِنِ ، و قَوِّدوها إلَی المَکارِمِ ، و عَوِّدوا أنفُسَکُمُ الحِلمَ ، وَ اصبِروا عَلَی الإِیثارِ عَلی أنفُسِکُم فیما تَجمُدونَ عَنهُ . (1)

مستدرک الوسائل عَن أمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام أنَّهُ رَأی یَوما جَماعَةً ، فَقالَ :مَن أنتُم؟ قالوا : نَحنُ قَومٌ مُتَوَکِّلونَ. فَقالَ : ما بَلَغَ بِکُم تَوَکُّلُکُم؟ قالوا : إذا وَجَدنا أکَلنا ، و إذا فَقَدنا صَبَرنا. فَقالَ علیه السلام : هکَذا یَفعَلُ الکِلابُ عِندَنا! فَقالوا : کَیفَ نَفعَلُ یا أمیرَ المُؤمِنینَ ؟ فَقالَ : کَما نَفعَلُهُ ؛ إذا فَقَدنا شَکَرنا ، و إذا وَجَدنا آثَرنا. (2)

الرسالة القشیریّة :سَأَلَ شَقیقٌ البَلخِیُّ جَعفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ علیهما السلام عَنِ الفُتُوَّةِ ، فَقالَ : ما تَقولُ أنتَ؟ فَقالَ شَقیقٌ : إن اُعطینا شَکَرنا ، و إن مُنِعنا صَبَرنا. فَقالَ جَعفَرُ بنُ مُحَمَّدٍ علیه السلام : الکِلابُ عِندَنا بِالمَدینَةِ تَفعَلُ کَذلِکَ ! فَقالَ شَقیقٌ : یَا بنَ بِنتِ رَسولِ اللّهِ ، مَا الفُتُوَّةُ عِندَکُم؟ فَقالَ : إن اُعطینا آثَرنا ، و إن مُنِعنا شَکَرنا. (3)

الکافی عن علیّ بن سوید عن الإمام الکاظم علیه السلام قالَ :قُلتُ لَهُ : أوصِنی. فَقالَ : آمُرُکَ بِتَقوَی اللّهِ ، ثُمَّ سَکَتَ. فَشَکَوتُ إلَیهِ قِلَّةَ ذاتِ یَدی ، و قُلتُ : وَ اللّهِ، لَقَد عَریتُ حَتّی بَلَغَ مِن عُریَتی أنَّ أبا فُلانٍ نَزَعَ ثَوبَینِ کانا عَلَیهِ و کَسانیهِما ! فَقالَ : صُم و تَصَدَّق. قُلتُ : أتَصَدَّقُ مِمّا وَصَلَنی بِهِ إخوانی و إن کانَ قَلیلاً؟ قالَ : تَصَدَّق بِما رَزَقَکَ اللّهُ و لَو آثَرتَ عَلی نَفسِکَ. (4)

امام علی علیه السلام :اخلاق خود را رام خوبی ها و کمالات کنید و آنها را به سوی خصلت های والا بکشانید . خویشتن را به بردباری عادت دهید و در آنچه بخل می ورزید ، با شکیبایی ایثار کنید.

مستدرک الوسائل :روایت شده است که روزی امیر مؤمنان ، گروهی را دید . پرسید : «شما کیستید؟» . گفتند : ما جماعتی اهل توکّل هستیم . فرمود : «توکّلتان ، شما را به چه رسانیده است؟» . گفتند : هر گاه چیزی بیابیم ، می خوریم ، و اگر نیابیم ، صبر می کنیم. فرمود : «سگ های ما هم همین کار را می کنند!» . گفتند : پس چه کنیم ، ای امیر مؤمنان؟ فرمود : «کاری که ما می کنیم : هر گاه نداشته باشیم ، شکر می کنیم و هر گاه به دست آوریم ، ایثار می کنیم».

الرسالة القشیریّة :شقیق بلخی از امام صادق علیه السلام از فتوّت پرسید . فرمود : «تو [خود، ]چه می گویی؟» . شقیق گفت : اگر به ما عطا شود ، شکر می گزاریم و اگر از ما دریغ گردد ، شکیبایی می ورزیم. امام صادق علیه السلام فرمود : «سگ های مدینه نیز چنین می کنند!» . شقیق گفت : ای پسر دختر پیامبر خدا! به نظر شما فتوّت چیست؟ فرمود : «اگر به ما عطا شود ، ایثار می کنیم و اگر از ما دریغ گردد ، شکر می گزاریم» .

الکافی_ به نقل از علی بن سوید _: به امام کاظم علیه السلام گفتم : به من سفارشی کن. فرمود : «تو را به تقوای الهی سفارش می کنم» . آن گاه سکوت کرد . من از تنگ دستی خود ، نزد او شِکوه کردم و گفتم : به خدا سوگند ، برهنه ام و برهنگی ام به جایی رسیده که فلانی ، دو جامه خویش را از تَنَش درآورد و به من پوشاند! فرمود : «روزه بگیر و صدقه بده» . گفتم : از آنچه برادرانم به من عطا می کنند ، هرچند اندک ، صدقه بدهم؟ فرمود : «آنچه را که خداوند ، روزی تو می کند ، صدقه بده ، هرچند ایثار کنی [و خودت به آن ، محتاج باشی]» .

ص :21


1- تحف العقول : 224 .
2- مستدرک الوسائل : 7 / 217 / 8076 .
3- الرسالة القشیریّة : 230 ، شرح نهج البلاغة : 11 / 217 .
4- الکافی : 4 / 18 / 2 .

الإمامُ العسکریُّ علیه السلام_ فِی التَّفسیرِ المَنسوبِ إلَیهِ _: شیعَةُ عَلِیٍّ علیه السلام هُمُ الَّذینَ یُؤثِرونَ إخوانَهُم عَلی أنفُسِهِم و لَو کانَ بِهِم خَصاصَةٌ. (1)

امام عسکری علیه السلام_ چنان که در تفسیر منسوب به ایشان آمده است _فرمود : شیعیان علی علیه السلام ، آن کسانی اند که برادرانشان را بر خودشان مقدّم می دارند ، هرچند در خود آنها نیازی ضروری باشد.

2 - قیمَةُ الإیثارِ
2 - ارزش ایثار

أ _ أعلی مَراتِبِ الإِیمانِ

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :الإِیثارُ أحسَنُ الإِحسانِ ، و أعلی مَراتِبِ الإِیمانِ. (2)

الاُصول الستّة عشر عن زید الزرّاد :قُلتُ لِأَبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام : نَخشی ألاّ نَکونَ مُؤمِنینَ! قالَ : و لِمَ ذاکَ ؟ فَقُلتُ : و ذلِکَ أنّا لا نَجِدُ فینا مَن یَکونُ أخوهُ عِندَهُ آثَرَ مِن دِرهَمِهِ و دینارِهِ ، و نَجِدُ الدّینارَ وَ الدِّرهَمَ آثَرَ عِندَنا مِن أخٍ قَد جَمَعَ بَینَنا و بَینَهُ مُوالاةُ أمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام !

فَقالَ : کَلاّ ، إنَّکُم مُؤمِنونَ ، و لکِن لا تُکمِلونَ إیمانَکُم حَتّی یَخرُجَ قائِمُنا ، فَعِندَها یَجمَعُ اللّهُ أحلامَکُم فَتَکونونَ مُؤمِنینَ کامِلینَ ، و لَو لَم یَکُن فِی الأَرضِ مُؤمِنونَ کامِلونَ إذا لَرَفَعَنَا اللّهُ إلَیهِ و أنکَرتُمُ الأَرضَ و أنکَرتُمُ السَّماءَ . (3)

2

ارزش ایثار

الف . بالاترینِ مراتب ایمان

امام علی علیه السلام :ایثار ، بهترین احسان و بالاترین مرتبه ایمان است.

الاُصول الستّة عشر_ به نقل از زید زرّاد _: به امام صادق علیه السلام گفتم : بیم آن داریم که مؤمن نباشیم! فرمود : «چرا؟» . گفتم : چون در میان خود ، کسی را نمی یابیم که برادرش را بر درهم و دینارش ترجیح دهد ، بلکه دینار و درهم در نزد ما مقدّم بر برادری است که ولایت امیر مؤمنان ، ما و او را گِرد هم آورده است! فرمود : «نه ! شما مؤمن هستید ؛ لیکن ایمانتان کامل نمی گردد ، مگر آن گاه که قائم ما ظهور کند . در آن هنگام است که خداوند ، خِرَدهای شما را به کمال می رساند و مؤمنِ کامل می شوید . اگر در روی زمین ، مؤمنانی کامل وجود نداشت ، در آن صورت ، خداوند ، ما را به پیشگاه خود ، بالا می بُرد [و از میان شما رَخت برمی بستیم] و شما ، زمین و آسمان را نمی شناختید (نظام آفرینش به هم می ریخت)» .

ص :22


1- التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام : 319 / 161 .
2- غرر الحکم : 1705 .
3- الاُصول الستّة عشر : 6 .

ب _ أعلَی المَکارِمِ

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :الإِیثارُ أعلَی المَکارِمِ. (1)

عنه علیه السلام :خَیرُ المَکارِمِ الإِیثارُ. (2)

عنه علیه السلام :غایَةُ المَکارِمِ الإِیثارُ. (3)

عنه علیه السلام :لا تَکمُلُ المَکارِمُ إلاّ بِالعَفافِ وَ الإِیثارِ. (4)

ب . عالی ترین خصلت اخلاقی

امام علی علیه السلام :ایثار ، عالی ترین خصلت اخلاقی است .

امام علی علیه السلام :بهترینِ خصلت های اخلاقی ، ایثار است.

امام علی علیه السلام :نقطه اوجِ خصلت های اخلاقی ، ایثار است.

امام علی علیه السلام :خصلت های والای انسانی ، جز با عفّت و ایثار ، کامل نمی گردد .

ص :23


1- غرر الحکم : 986 ، عیون الحکم و المواعظ : 19 / 91 .
2- غرر الحکم : 4953 ، عیون الحکم و المواعظ : 237 / 4510 .
3- غرر الحکم : 6361 .
4- غرر الحکم: 10745 ، عیون الحکم و المواعظ: 540/10005 .

ج _ أعلَی الإِحسانِ

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :الإِیثارُ أعلَی الإِحسانِ. (1)

عنه علیه السلام :الإِیثارُ أشرَفُ الإِحسانِ. (2)

عنه علیه السلام :الإِیثارُ غایَةُ الإِحسانِ. (3)

عنه علیه السلام :مِن أحسَنِ الإِحسانِ الإِیثارُ. (4)

ج . بالاترین نیکوکاری

امام علی علیه السلام :ایثار ، بالاترین نیکوکاری است.

امام علی علیه السلام :ایثار ، برجسته ترین نیکوکاری است.

امام علی علیه السلام :ایثار ، اوج نیکوکاری است.

امام علی علیه السلام :از بهترین نیکو کاری ها ، ایثار است.

د _ أعلَی الکَرَمِ

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :أحسَنُ الکَرَمِ الإِیثارُ. (5)

عنه علیه السلام :الإِیثارُ أعلی مَراتِبِ الکَرَمِ ، و أفضَلُ الشِّیَمِ. (6)

عنه علیه السلام :الإِیثارُ أشرَفُ الکَرَمِ. (7)

عنه علیه السلام :کَفی بِالإِیثارِ مَکرُمَةً. (8)

عنه علیه السلام :حَسبُ المَرءِ ......... مِن کَرَمِهِ إیثارُهُ عَلی نَفسِهِ. (9)

عنه علیه السلام :عِندَ الإِیثارِ عَلَی النَّفسِ تَتَبَیَّنُ جَواهِرُ الکُرَماءِ. (10)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :الجودُ زَکاةُ السَّعادَةِ ، وَ الإِیثارُ عَلَی النَّفسِ موجِبٌ لاِسمِ الکَرَمِ. (11)

د . بالاترین بزرگواری

امام علی علیه السلام :بهترین بزرگواری ، ایثار است.

امام علی علیه السلام :ایثارگری ، عالی ترین مرتبه بزرگواری و برترین خوی و خصلت است.

امام علی علیه السلام :ایثار ، شریف ترین بزرگواری است.

امام علی علیه السلام :در بزرگواریِ آدمی ، همین بس که ایثارگر باشد.

امام علی علیه السلام :از بزرگواری مرد ، همین بس که دیگران را بر خود ، مقدّم بدارد (ترجیح دهد) .

امام علی علیه السلام :در هنگام ایثار است که گوهر کریمان ، نمایان می شود.

امام صادق علیه السلام :گشاده دستی ، زکات نیک بختی است ، و مقدّم داشتن [دیگران ]بر خود ، فراهم آورنده عنوان بزرگواری است .

ص :24


1- غرر الحکم : 951 .
2- غرر الحکم : 399 ، عیون الحکم و المواعظ : 33 / 593.
3- غرر الحکم : 861 ، عیون الحکم و المواعظ : 51 / 1318.
4- غرر الحکم : 9386 .
5- غرر الحکم : 2914 ، عیون الحکم و المواعظ : 118 / 262.
6- غرر الحکم : 1419 .
7- غرر الحکم : 916 ، عیون الحکم و المواعظ : 23 / 186.
8- غرر الحکم : 7047 ، عیون الحکم و المواعظ : 385 / 6509.
9- کشف الغمّة : 3 / 137 .
10- غرر الحکم : 6226 ، عیون الحکم و المواعظ : 338 / 5769.
11- نهایة الإرب : 3 / 204.

ه _ شیمَةُ الأَبرارِ

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :الإِیثارُ شیمَةُ الأَبرارِ. (1)

عنه علیه السلام :الإِیثارُ سَجِیَّةُ الأَبرارِ ، و شیمَةُ الأَخیارِ. (2)

عنه علیه السلام :مِن شِیَمِ الأَبرارِ حَملُ النُّفوسِ عَلَی الإِیثارِ. (3)

ه . خوی نیکان

امام علی علیه السلام :ایثار ، خوی نیکان است.

امام علی علیه السلام :ایثار ، خصلت نیکان و خوی خوبان است.

امام علی علیه السلام :وا داشتن نفس به ایثار ، از خصلت های نیکان است.

و _ زینَةُ الزُّهدِ

رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :الإِیثارُ زینَةُ الزُّهدِ ، و بَذلُ المَوجودِ زینَةُ الیَقینِ. (4)

و . زیور زهد

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ایثار ، زیور زهد است و بخشیدن داشته ها ، زیور یقین.

ز _ أفضَلُ الاِختِیارِ

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :مِن أفضَلِ الاِختِیارِ التَّحَلّی بِالإِیثارِ. (5)

ز . بهترین انتخاب

امام علی علیه السلام :یکی از بهترین انتخاب ها ، آراسته شدن به زیور ایثارگری است.

ص :25


1- غرر الحکم : 606 و 882 ، عیون الحکم و المواعظ : 23 / 197.
2- غرر الحکم : 2208 .
3- غرر الحکم : 9350 ، عیون الحکم و المواعظ : 469 / 8553.
4- جامع الأخبار : 337 / 947 .
5- غرر الحکم : 9436 ، عیون الحکم و المواعظ : 471 / 8607.

ح - أفضَلُ العِبادَة

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :الإِیثارُ أفضَلُ عِبادَةٍ ، و أجَلُّ سِیادَةٍ. (1)

ح . برترین عبادت

امام علی علیه السلام :ایثار ، برترین عبادت و شکوهمندترین آقایی است.

ط - أفضَلُ السَّخاءِ

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :أفضَلُ السَّخاءِ الإِیثارُ. (2)

ط . برترین سخاوت

امام علی علیه السلام :برترین سخاوت ، ایثار است.

ی _ عَلامَةُ صِدقِ الصَّدیقِ

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :الصَّدیقُ الصَّدوقُ مَن نَصَحَکَ فی عَیبِکَ ، و حَفِظَکَ فی غَیبِکَ ، و آث_رَکَ عَلی نَفسِهِ. (3)

عنه علیه السلام :أخوکَ الصَّدیقُ مَن وَقاکَ بِنَفسِهِ ، و آثَرَکَ عَلی مالِهِ و وُلدِهِ و عِرسِهِ. (4)

ی . نشانه صداقت دوست

امام علی علیه السلام :دوستِ راستین ، کسی است که از سرِ صدق ، عیبت را به تو گوشزد کند و در نبودت ، تو را پاس بدارد ، و تو را بر خویشتن ، برگزیند .

امام علی علیه السلام :برادر راستین تو ، کسی است که با جانش تو را پاس بدارد ، و تو را بر مال و زن و فرزندان خویش ، مقدّم بدارد.

3 - بَرَکاتُ الإیثارِ
3 - برکات ایثار

بَرَکاتُ الإیثارِ

أ _ الفَلاحُ

الکتاب :

وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَ_ئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ». (5)

الحدیث :

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام_ فی صِفَةِ الکامِلینَ مِنَ المُؤمِنینَ _: هُمُ البَرَرَةُ بِالإِخوانِ فی حالِ الیُسرِ وَ العُسرِ ، المُؤثِرونَ عَلی أنفُسِهِم فی حالِ العُسرِ ، کَذلِکَ وَصَفَهُمُ اللّهُ فَقالَ : «وَ یُؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَ لَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَ_ئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» ، فازوا وَ اللّهِ و أفلَحوا. (6)

ب _ انقِیادُ الأَحرارِ

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :بِالإِیثارِ یُستَرَقُّ الأَحرارُ. (7)

عنه علیه السلام :بِالإِیثارِ عَلی نَفسِکَ تَملِکُ الرِّقابَ. (8)

ج _ إیثارُ المُؤثَرِ عَلَیهِ

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :تَحَبَّب إلی خَلیلِکَ یُحبِبکَ ، و أکرِمهُ یُکرِمکَ ، و آثِرهُ عَلی نَفسِکَ یُؤثِرکَ عَلی نَفسِهِ و أهلِهِ. (9)

د _ المَغفِرَةُ

رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :أیُّمَا امرِیً اِشتَهی شَهوَةً فَرَدَّ شَهوَتَهُ و آثَرَ عَلی نَفسِهِ غَفَرَ اللّهُ لَهُ. (10)

3

ص :26


1- غرر الحکم : 1148 ، عیون الحکم و المواعظ : 29 / 439.
2- غرر الحکم : 2888 ، عیون الحکم و المواعظ : 111 / 2405.
3- غرر الحکم : 1904.
4- غرر الحکم : 2014 ، عیون الحکم و المواعظ : 71 / 1797 .
5- الحشر : 9 .
6- الاُصول الستّة عشر : 6 .
7- غرر الحکم : 4187.
8- غرر الحکم : 4293 ، عیون الحکم و المواعظ : 186 / 3788 .
9- غرر الحکم : 4530 ، عیون الحکم و المواعظ : 203 / 4117 .
10- تاریخ دمشق : 31 / 142 / 6495 .

برکات ایثار

الف . رستگاری

قرآن :

«و آنها که از آزمندی نفس (1) خویش ، مصون بمانند ، آنان ، همان رستگاران اند» .

حدیث :

امام صادق علیه السلام_ در توصیف مؤمنان کامل _فرمود : آنان ، کسانی اند که در آسایش و سختی به برادرانْ نیکی می کنند ، و در هنگام تنگ دستی ، ایثار می کنند . این گونه ، خداوند ، ایشان را توصیف کرده و فرموده است : «و [دیگران را] بر خویشتن ، مقدّم می دارند ، هرچند خودشان نیازمند باشند . و آنها که از آزمندیِ نفس خویش ، مصون بمانند ، آنان ، همان رستگاران اند» . به خدا سوگند که اینان ، کامیاب و رستگار شدند.

ب . بندگی آزادگان

امام علی علیه السلام :با ایثار ، آزادگان به بندگی کشیده می شوند .

امام علی علیه السلام :با ایثار ، اختیاردارِ دیگران می شوی.

ج . ایثار متقابل

امام علی علیه السلام :به دوستت مهر بِوَرز تا به تو مهر ورزد ، و او را گرامی بدار تا تو را گرامی بدارد ، و او را بر خویشتن ، مقدّم بدار تا او نیز تو را بر خویش و خانواده اش مقدّم بدارد.

د . آمرزش

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس هوسی کند و دست رد به سینه هَوَس خویش بزند و [دیگری را ]بر خود مقدّم بدارد ، خداوند ، او را می آمرزد.

ص :27


1- کلمه «شُحّ» در متن عربی ، چنان که راغب در المفردات آورده ، به معنای «بُخل توأم با حرص» است که به «عادت» تبدیل شده باشد .

ه _ الشَّفاعَةُ

رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :سَلَکَ رَجُلانِ مَفازَةً : عابِدٌ وَ الآخَرُ بِهِ رَهَقٌ ، فَعَطَشَ العابِدُ حَتّی سَقَطَ ، فَجَعَلَ صاحِبُهُ یَنظُرُ إلَیهِ ، و مَعَهُ میضَأَةٌ فیها شَیءٌ مِن ماءٍ ، فَجَعَلَ یَنظُرُ إلَیهِ و هُوَ صَریعٌ ، فَقالَ : وَ اللّهِ لَئِن ماتَ هذَا العَبدُ الصّالِحُ عَطَشا و مَعی ماءٌ لا اُصیبُ مِنَ اللّهِ خَیرا أبَدا ، و لَئِن سَقیتُهُ مائی لَأَموتَنَّ! فَتَوَکَّلَ عَلَی اللّهِ و عَزَمَ ، فَرَشَّ عَلَیهِ مِن مائِهِ و سَقاهُ فَضلَهُ ، فَقامَ حَتّی قَطَعَا المَفازَةَ. فَیوقَفُ الَّذی بِهِ رَهَقٌ یَومَ القِیامَةِ لِلحِسابِ فَیُؤمَرُ بِهِ إلَی النّارِ ، فَتَسوقُهُ المَلائِکَةُ ، فَیَرَی العابِدَ، فَیَقولُ : یا فُلانُ أ ما تَعرِفُنی؟ فَیَقولُ : و مَن أنتَ؟ فَیَقولُ : أنَا فُلانٌ الَّذی آثَرتُکَ عَلی نَفسی یَومَ المَفازَةِ . فَیَقولُ : بَلی أعرِفُکَ. فَیَقولُ لِلمَلائِکَةِ : قِفوا ! فَیَقِفونَ ، و یَجیءُ حَتّی یَقِفَ فَیَدعوَ رَبَّهُ عز و جل ، فَیَقولُ : یا رَبِّ ، قَد تَعرِفُ یَدَهُ عِندی و کَیفَ آثَرَنی عَلی نَفسِهِ ، یا رَبِّ هَبهُ لی . فَیَقولُ لَهُ : هُوَ لَکَ. فَیَجیءُ فَیَأخُذُ بِیَدِ أخیهِ فَیُدخِلُهُ الجَنَّةَ. (1)

ه . شفاعت

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :دو مرد از بیابانی می گذشتند : یکی عابد و دیگری نافرمان . عابد ، تشنه شد ، چندان که از پا افتاد . همسفرش که تُنگی داشت و کمی آب در آن بود ، به آن عابد که به زمین افتاده بود ، می نگریست . با خود گفت : به خدا سوگند ، اگر این بنده نیک از تشنگی بمیرد در حالی که این آب با من است ، هرگز به خیری از خدا نخواهم رسید ، و اگر این آب را به او بنوشانم ، خودم خواهم مُرد . امّا او به خدا توکّل کرد و تصمیمش را گرفت و از آن آب به صورت عابد پاشید و باقی مانده اش را به او نوشانْد . عابد ، از جا برخاست و هر دو ، بیابان را پیمودند.

در روز قیامت ، آن نافرمان را برای حسابرسی نگه می دارند و فرمان می رسد که او را به آتش ببرند . فرشتگان ، او را [به سوی دوزخ ]می رانند . [در راه ، ]آن عابد را می بیند . می گوید : فلانی! مرا نمی شناسی؟ عابد می گوید : تو کیستی؟ مرد می گوید : من فلانی هستم که در آن روز گذشتن از بیابان ، تو را بر خویشتن ، ترجیح دادم. عابد می گوید : آری ، می شناسمت . پس ، به فرشتگان می گوید : بِایستید! فرشتگان می ایستند و عابد می آید تا آن که [در توقفگاه حساب] می ایستد و پروردگارش عزّ و جلّ را می خواند و می گوید : ای پروردگار من! تو خود می دانی که او به من نیکی کرده و چگونه در حقّ من ایثار کرده است . پروردگارا! او را به من ببخش.

پس ، خداوند می فرماید : «او از آنِ تو» . پس ، عابد می آید و دست برادرش را می گیرد و او را به بهشت می بَرَد .

ص :28


1- المعجم الأوسط : 3 / 194 / 2906 .

و _ الوُصولُ إلی دَرَجَةِ رِجالِ الأَعرافِ

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :المُوقِنونَ وَ المُخلِصونَ وَ المُؤثِرونَ مِن رِجالِ الأَعرافِ. (1)

رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله_ لِعَلِیٍّ علیه السلام _: یا عَلِیُّ ، إنَّهُ إذا کانَ یَومُ القِیامَةِ نادی مُنادٍ مِن بُطنانِ العَرشِ : أینَ مُحِبّو عَلِیٍّ و مَن یُحِبُّهُ ؟ أینَ المُتَحابّونَ فِی اللّهِ ؟ أینَ المُتَباذِلونَ فِی اللّهِ؟ أینَ المُؤثِرونَ عَلی أنفُسِهِم ؟ أینَ الَّذینَ جَفَّت ألسِنَتُهُم مِنَ العَطَشِ ؟ أینَ الَّذینَ یُصَلّونَ بِاللَّیالی وَ النّاسُ نِیامٌ ؟ أینَ الَّذینَ یَبکونَ مِن خَشیَةِ اللّهِ؟ «لاَخَوْفٌ عَلَیْکُمْ وَ لاَ أَنتُمْ تَحْزَنُونَ» (2) أینَ رُفَقاءُ النَّبِیِّ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله ؟ أمِنوا و قَرّوا عَینا «ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ أَنتُمْ وَ أَزْوَاجُکُمْ تُحْبَرُونَ» (3) . (4)

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :إنَّ لِلّهِ عز و جل جَنَّةً لا یَدخُلُها إلاّ ثَلاثَةٌ : رَجُلٌ حَکَمَ عَلی نَفسِهِ بِالحَقِّ ، و رَجُلٌ زارَ أخاهُ المُؤمِنَ فِی اللّهِ ، و رَجُلٌ آثَرَ أخاهُ المُؤمِنَ فِی اللّهِ. (5)

و . رسیدن به مقام اَعرافیان

امام علی علیه السلام :اهل یقین و مخلصان و ایثارگران ، از اعرافیان اند. (6)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله_ به علی علیه السلام _فرمود : ای علی! چون روز قیامت شود ، منادی ای از میان عرش ندا در می دهد : کجایند دوستداران علی و کسی که دوستش می دارد؟ کجایند آنان که به خاطر خدا با یکدیگر دوستی می ورزیدند؟ کجایند آنان که برای خدا به یکدیگر بذل و بخشش می کردند؟ کجایند ایثارگران؟ کجایند آنان که زبان هایشان از تشنگی خشکید؟ کجایند آنان که در نیمه های شب که مردم، خفته بودند، آنان نماز می گزاردند؟ کجایند آنان که از بیم خدا می گریستند؟ «بیمی بر شما نیست و اندوهگین نمی شوید». کجایند همرهان پیامبر، محمّد؟ آسوده خاطر باشید و شادمان . «شما و همسرانتان ، شادمانه به بهشت درآیید» .

امام باقر علیه السلام :خداوند را بهشتی است که جز سه کس ، وارد آن نمی شود : مردی که علیه خود به حق داوری کند ؛ مردی که برای خدا به دیدن برادرش برود ، و مردی که به خاطر خدا برادر مؤمنش را بر خویشتن ، مقدّم بدارد.

ص :29


1- غرر الحکم : 1975 ، عیون الحکم و المواعظ : 59 / 1505 .
2- الأعراف : 49 .
3- الزخرف : 70 .
4- تفسیر فرات : 408 / 547 .
5- الکافی : 2 / 178 / 11 .
6- اَعراف ، به جای بلند گفته می شود . ریشه این واژه ، «عرف» به معنای یال است (التبیان: 4/410) . گفته شده که «اعراف»، بلندای حایل میان بهشت و دوزخ است (المیزان : 8 / 121) . درباره این که «اهل اعراف» ، چه کسانی هستند ، در منابع حدیثی و تفسیری اقوال گوناگونی آمده و از جمله آنها این است که آنان ، اهل بیت علیهم السلام هستند (الکافی : 1 / 184) .

تنبیه الخواطر عن سهل بن عبد اللّه :قالَ موسی علیه السلام : یا رَبِّ ، أرِنی دَرَجاتِ مُحَمَّدٍ و اُمَّتِهِ.

قالَ : یا موسی ، إنَّکَ لَن تُطیقَ ذلِکَ ، و لکِن اُریکَ مَنزِلَةً مِن مَنازِلِهِ جَلیلَةً عَظیمَةً فَضَّلتُهُ بِها عَلَیکَ و عَلی جَمیعِ خَلقی. قالَ : فَکَشَفَ لَهُ عَن مَلَکوتِ السَّماءِ فَنَظَرَ إلی مَنزِلَةٍ کادَت تَتلَفُ نَفسُهُ مِن أنوارِها و قُربِها مِنَ اللّهِ عز و جل ، قالَ : یا رَبِّ ، بِما ذا بَلَّغتَهُ إلی هذِهِ الکَرامَةِ؟!

قالَ : بِخُلُقٍ اِختَصَصتُهُ بِهِ مِن بَینِهِم و هُوَ الإِیثارُ . یا موسی ، لا یَأتینی أحَدٌ مِنهُم قَد عَمِلَ بِهِ وَقتا مِن عُمُرِهِ إلاَّ استَحیَیتُ مِن مُحاسَبَتِهِ ، وَ بوَّأتُهُ مِن جَنَّتی حَیثُ یَشاءُ. (1)

تنبیه الخواطر_ به نقل از سهل بن عبد اللّه _: موسی علیه السلام گفت:ای پروردگار من!درجات محمّد و امّت او را به من بنمایان. خداوند فرمود : «ای موسی! تو تاب دیدن آنها را نداری ؛ امّا [فقط ]یک منزلت از منزلت های بزرگ و با شکوه او را به تو می نمایانم که به واسطه همان ، او را بر تو و بر تمام آفریدگانم برتری دادم» .

پس ، خداوند از ملکوت آسمان برای او پرده برداشت و موسی علیه السلام ، منزلتی را دید که از [شدّت] پرتوهای آن و قُربش به خداوند ، نزدیک بود قالب تهی کند . گفت : پروردگارا! به واسطه چه چیز ، او را به این کرامت رساندی؟

فرمود : «به واسطه خصلتی که از میان ایشان ، آن را به او اختصاص دادم ، و آن خصلت ، ایثار است . ای موسی! هیچ یک از ایشان نیست که دمی از عمر خویش به این خصلت عمل کرده باشد ، مگر آن که از حسابرسی او شرم کنم و در بهشت خود ، هر جا که او بخواهد ، جایش دهم» .

4 - فَضلُ المؤثرین
4 - ارزش ایثارگران

الکتاب :

وَ الَّذِینَ تَبَوَّءُو الدَّارَ وَ الاْءِیمانَ مِن قَبْلِهِمْ یُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیْهِمْ وَ لاَ یَجِدُونَ فِی صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِّمَّا أُوتُوا

وَ یُؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَ لَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَ_ئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ». (2)

وَ مِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَءُوفُ بِالْعِبَادِ». (3)

وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْکِینًا وَ یَتِیمًا وَ أَسِیرًا * إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لاَ نُرِیدُ مِنکُمْ جَزَاءً وَ لاَ شُکُورًا». (4)

الحدیث :

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :لَمّا باتَ عَلِیٌّ علیه السلام عَلَی الفِراشِ أوحَی اللّهُ تَعالی إلی مَلَکَینِ مِن مَلائِکَتِهِ لَم یَکُن فِی المَلائِکَةِ أشَدُّ ائتِلافا و مُؤاخاةً مِنهُما ، فَقالَ : إنّی مُمیتٌ أحدَکُما فَاختارا. قالَ : فَتَدافَعَا المَوتَ بَینَهُما ، و آثَرَ کُلُّ واحِدٍ مَنهُمَا البَقاءَ.

فَأَوحَی اللّهُ تَعالی إلَیهِما : أینَ أنتُما عَن عَبدِی هذَا الرّاضی بِالمَوتِ ، البائِتِ عَلی فِراشِ ابنِ عَمِّهِ یَقیهِ الرَّدی بِنَفسِهِ ؟! أما إنّی قَد عَلِمتُ مِن سَریرَتِهِ أنَّ تَلَفَ نَفسِهِ أحَبُّ إلَیهِ مِن أن تُؤخَذَ شَعرَةٌ مِن شَعرِ ابنِ عَمِّهِ! اِنزِلا إلَیهِ فَاحفَظاهُ وَ اکلاَهُ إلَی الصُّبحِ.

فَلَم تَزَل عَینُ المُشرِکینَ تَلحَظُهُ ، وَ المَلائِکَةُ الکِرامُ تَحفَظُهُ إلی أن کانَ وَقتُ الصُّبحِ ، و هَجَمَ المُشرِکونَ عَلَیهِ لِلقَتلِ ، فَأَلقَی اللّهُ تَعالی فی قُلوبِهِم _ لِما أرادَهُ مِن حَیاتِهِ _ أن یوقِظوهُ مِن نَومِهِ ، فَقالوا : نُنَبِّهُهُ لِیَری أنّا ظَفِرنا بِهِ قَبلَ قَتلِهِ ، فَلَمّا فَعَلوا ذلِکَ ، وَثَبَ إلَیهِم أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام و فی یَدِهِ سَیفُهُ ، فَتَوَلَّوا عَنهُ هارِبینَ .

فَقالَ لَهُم أمیرُ المُؤمنِینَ علیه السلام : دَخَلتُم و أنَا نائِمٌ ، فَادخُلوا و أنَا مُنتَبِهٌ .

فَقالوا : لا حاجَةَ لَنا فیکَ یَا بنَ أبی طالِبٍ. (5)

4

ارزش ایثارگران

قرآن :

«و کسانی که پیش از آمدن مهاجران در دیار خود [مدینه] بوده اند و ایمان آورده اند ، آنهایی را که به سویشان مهاجرت کرده اند دوست می دارند و از آنچه مهاجران را داده می شود در دل احساس نیاز [و حسد] نمی کنند و آنان را بر خویش برمی گزینند هر چند خود نیازمند باشند . و آنان که از بخل خویش در امانند رستگارانند» .

«و از مردم ، کسی است که جان خود را برای طلب خشنودی خدا می فروشد ، و خدا به [این ]بندگان ، مهربان است»

«و خوردنی را ، با وجود دوست داشتن آن ، به بینوا و یتیم و اسیر می خورانند . ما شما را فقط برای خدا اطعام می کنیم و از شما هیچ پاداش و یا سپاسی نمی خواهیم»

.ص :30


1- تنبیه الخواطر : 1 / 173 .
2- الحشر : 9 .
3- البقرة : 207 .
4- الإنسان : 8 _ 9 .
5- کنز الفوائد : 2 / 55 .

حدیث :

امام صادق علیه السلام :شبی که علی علیه السلام در بستر [پیامبر خدا به جای وی] خوابید ، خدای متعال ، به دو فرشته از فرشتگانش که در میان فرشتگان بیش از همه با یکدیگر اُلفت و برادری داشتند ، وحی فرمود که : «می خواهم یکی از شما دو تا را بمیرانم . پس ، انتخاب کنید» .

هر یک از آن دو ، مُردن را به دیگری حواله داد و هر کدام از آنها ، ماندن را برگزید . پس ، خداوند متعال ، به آن دو وحی فرمود که : «شما کجا و این بنده ام که مُردن را برگزید و در بستر پسر عمویش خوابید تا با جان خویش ، او را از نابودی نگه دارد ، کجا؟! هان! من دانستم که او از صمیم دل ، حاضر است خودش از بین برود ؛ امّا مویی از بدن پسر عمویش کم نشود! فرود آیید و تا به صبح ، از او پاسداری کنید» .

مشرکان ، پیوسته او (پیامبر صلی الله علیه و آله ) را زیر نظر داشتند و فرشتگان ارجمند ، از او پاسداری می کردند تا آن که هنگام صبح شد و مشرکان ، برای کشتنش بر وی یورش بردند . خداوند متعال _ که اراده کرده بود او زنده بماند _ در دلِ مشرکان افکند که او را از خواب بیدار کنند . و گفتند : بیدارش می کنیم تا قبل از کشته شدنش شاهد پیروز شدن ما بر خودش باشد . چون چنین کردند ، امیر مؤمنان علیه السلام شمشیر به دست ، به طرف آنها پرید و مشرکان ، پا به فرار گذاشتند.

امیر مؤمنان علیه السلام به آنان فرمود : «خواب بودم که شما درآمدید و اکنون ، بیدارم . وارد شوید» .

مشرکان گفتند : ما را با تو کاری نیست ، ای پسر ابو طالب!

ص :31

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام_ فی قَولِهِ تَعالی : «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْکِینًا وَ یَتِیمًا وَ أَسِیرًا» _: کانَ عِندَ فاطِمَةَ علیها السلام شَعیرٌ ، فَجَعَلوهُ عَصیدَةً ، فَلَمّا أنضَجوها و وَضَعوها بَینَ أیدیهِم جاءَ مِسکینٌ، فَقالَ المِسکینُ : رَحِمَکُمُ اللّهُ ! أطعِمونا مِمّا رَزَقَکُمُ اللّهُ ، فَقامَ عَلِیٌّ علیه السلام فَأَعطاهُ ثُلُثَها.

فَما لَبِثَ أن جاءَ یَتیمٌ ، فَقالَ الیَتیمُ : رَحِمَکُمُ اللّهُ ! أطعِمونا مِمّا رَزَقَکُمُ اللّهُ ، فَقامَ عَلِیٌّ علیه السلام فَأَعطاهُ ثُلُثَهَا الثّانِیَ.

فَما لَبِثَ أن جاءَ أسیرٌ ، فَقالَ الأَسیرُ : یَرحَمُکُمُ اللّهُ ! أطعِمونا مِمّا رَزَقَکُمُ اللّهُ ، فَقامَ عَلِیٌّ علیه السلام فَأعطاهُ الثُّلُثَ الباقِیَ ، و ما ذاقوها.

فَأَنزَلَ اللّهُ فیهِم هذِهِ الآیَةَ إلی قَولِهِ : «وَ کَانَ سَعْیُکُم مَّشْکُورًا» . (1)

امام صادق علیه السلام_ درباره آیه شریف : «و خوردنی را ، با وجود دوست داشتن آن ، به بینوا و یتیم و اسیر می خورانند» _فرمود : در خانه فاطمه علیها السلام ، مقداری جو بود . آن را [آرد کردند و ]کاچی ساختند . چون کاچی را در برابر خود نهادند [تا بخورند] ، مستمندی آمد و گفت : خدایتان رحمت کناد! از آنچه خداوند ، روزی تان کرده است ، ما را اطعام کنید . علی علیه السلام برخاست و یکْ سومِ آن را به او داد.

چندی نگذشت که یتیمی آمد و گفت : خدایتان ، رحمت کناد! از آنچه خداوند ، روزی تان کرده است ، ما را اطعام کنید .

علی علیه السلام برخاست و یک سوم دیگر کاچی را به او داد. لَختی بعد ، اسیری آمد و گفت : خدایتان رحمت کناد! از آنچه خداوند روزی تان کرده است ، ما را اطعام کنید . علی علیه السلام برخاست و یک سوم باقی مانده را هم به او داد و خودشان از آن ، چیزی نچشیدند.

در این هنگام ، خداوند ، این آیه را در حقّ آنان نازل فرمود : «و [این] کار شما ، مورد قدردانی است» .

ص :32


1- تفسیر القمّی : 2 / 398 ، مجمع البیان : 10 / 612 نحوه و کلاهما عن عبد اللّه بن میمون القدّاح ، بحار الأنوار : 35/243/ 3 .

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :بَینَما عَلِیٌّ علیه السلام عِندَ فاطِمَةَ علیها السلام إذ قالَت لَهُ : یا عَلِیُّ ، اذهَب إلی أبی فَابغِنا مِنهُ شَیئا . فَقالَ : نَعَم. فَأَتی رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، فَأَعطاهُ دینارا ، و قالَ لَهُ : یا عَلِیُّ ، اذهَب فَابتَع بِهِ لِأَهلِکَ طَعاما .

فَخَرَجَ مِن عِندِهِ فَلَقِیَهُ المِقدادُ بنُ الأَسوَدِ ، و قاما ما شاءَ اللّهُ أن یَقوما ، و ذَکَرَ لَهُ حاجَتَهُ ، فَأَعطاهُ الدّینارَ وَ انطَلَقَ إلَی المَسجِدِ ، فَوَضَعَ رَأسَهُ فَنامَ ، فَانتَظَرَهُ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله فَلَم یَأتِ ، ثُمَّ انتَظَرَهُ فَلَم یَأتِ ، فَخَرَجَ یَدورُ فِی المَسجِدِ فَإِذا هُوَ بِعَلِیٍّ علیه السلام نائِمٌ فِی المَسجِدِ ، فَحَرَّکَهُ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله فَقَعَدَ. فَقالَ لَهُ : یا عَلِیُّ ما صَنَعتَ؟ فَقالَ : یا رَسولَ اللّهِ ، خَرَجتُ مِن عِندِکَ فَلَقِیَنِی المِقدادُ بنُ الأَسوَدِ ، فَذَکَرَ لی ما شاءَ اللّهُ أن یَذکُرَ ، فَأَعطَیتُهُ الدّینارَ.

فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : أما إنَّ جَبرَئیلَ قَد أنبَأَنی بِذلِکَ ، و قَد أنزَلَ اللّهُ فیکَ کِتابا : «وَ یُؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَ لَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَ_ئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» . (1)

ص :33


1- تأویل الآیات الظاهرة : 2 / 679 / 5 .

امام صادق علیه السلام :علی علیه السلام ، نزد فاطمه علیها السلام بود . فاطمه علیها السلام به او گفت : ای علی! نزد پدرم برو و از او چیزی برای ما درخواست کن. علی علیه السلام گفت : باشد . پس نزد پیامبر خدا رفت . پیامبر صلی الله علیه و آله ، یک دینار به او داد و فرمود : «ای علی! برو و با این دینار ، غذایی برای خانواده ات خریداری کن» .

علی علیه السلام از نزد پیامبر صلی الله علیه و آله خارج شد . در راه به مقداد بن اسود برخورد و مدّتی با هم [به سخن ]ایستادند . مقداد ، حاجتش را به او گفت . علی علیه السلام ، دینار را به او داد و به مسجد رفت و سرش را گذاشت و خوابید .

پیامبر خدا ، منتظر او ماند ؛ امّا نیامد . باز انتظار کشید ؛ امّا از علی علیه السلام خبری نشد . لذا بیرون رفت و در مسجد می گشت که دید علی علیه السلام در آن جا خوابیده است . پیامبر خدا ، او را تکان داد . علی علیه السلام [بیدار شد و ]نشست. پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود : «چه کردی ، ای علی؟» . گفت : ای پیامبر خدا! از نزد شما که رفتم ، به مقداد بن اسود برخوردم و او به من گفت آنچه را خدا خواست بگوید (اظهار حاجت کرد) و من ، آن دینار را به او دادم.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : «همانا جبرئیل علیه السلام این مطلب را به من خبر داد ، و خداوند ، درباره تو این آیه را فرو فرستاد : «و [دیگران را] بر خویشتن ، مقدّم می دارند ، هرچند خودشان نیازمند باشند . و آنها که از آزمندیِ نفس خویش ، مصون بمانند ، آنان ، همان رستگاران اند» .

ص :34

2 - الأجر

اشاره

(1)

(2)

ص :35


1- و لمزید الاطّلاع راجع : شرح نهج البلاغة : 9 / 79 «الثّواب و العقاب عند المسلمین».
2- انظر: عنوان 60 «الثواب» ، 68 «الجزاء».

2 - پاداش

5 - العَمَلُ لِلأجرِ
5 - کار برای پاداش

5

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :عَزَمَ اللّهُ لَنا عَلَی الذَّبِّ عن حَوْزتِه و الرّمْیِ مِن وراءِ حُرْمَتِهِ ، مُؤمنُنا یَبغی بذلکَ الأجْرَ، و کافِرُنا یُحامی عَنِ الأصلِ . (1)

عنه علیه السلام_ للحسنِ و الحسینِ علیهما السلام _: قُولا بالحَقِّ ، و اعْمَلا للأجْرِ . (2)

کار برای پاداش

امام علی علیه السلام :خداوند خواست تا ما (قریش) پاسدار شریعتش باشیم و نگه دار حرمتش. مؤمنِ ما از این کار در پی مزد [الهی] بود و کافرِ ما از تبار خویش حمایت می کرد.

امام علی علیه السلام_ به حسن و حسین علیهما السلام _فرمود : حق بگویید و برای مزد [آخرت ]کار کنید.

6 - لایُضاعُ أجرُ المُحسِنِ
6 - پاداش نیکوکار ضایع نمی شود

الکتاب:

إِنَّ اللّهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ» . (3)

وَ الَّذِینَ یُمَسِّکُونَ بِالکِتابِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ إِنّا لا نُضِیعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِینَ» . (4)

إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحَاتِ إِنّا لا نُضِیعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلاً » . (5)

الحدیث

امام علی علیه السلام: شتّانَ ما بینَ عَمَلَینِ:عملٌ تَذهبُ لذّتُهُ و تبقی تَبِعتُهُ ، و عملٌ تَذهبُ مَؤونتُهُ و یبقی أجرُهُ . (6)

6

پاداش نیکوکار ضایع نمی شود

قرآن:

«همانا خداوند مزد نیکوکاران را ضایع نمی کند».

«و آنان که به کتاب [خدا] چنگ می آویزند و نماز را بر پا می دارند، [بدانند که] ما مزد درستکاران را تباه نمی سازیم».

«آنان که ایمان آوردند و کارهای نیک کردند [بدانند که] ما مزد کسی را که نیکوکاری کرده ضایع نمی کنیم».

حدیث:

امام علی علیه السلام :چه بسیار است تفاوت میان دو کردار: کرداری که خوشی آن برود و پیامد (کیفر) آن بر جای ماند و کرداری که رنج آن برود و مزدش بماند.

ص :36


1- نهج البلاغة : الکتاب 9.
2- نهج البلاغة : الکتاب 47 .
3- التوبة : 120.
4- الأعراف : 170.
5- الکهف : 30.
6- نهج البلاغة : الحکمة 121 .
7 - خَصائِصُ أجرِ الآخِرَةِ
7 - ویژگیهای مزد آخرت

الکتاب:

وَ لَأَجْرُ الاْخِرَةِ خَیْرٌ لِلَّذِینَ آمَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُونَ» . (1)

وَ الَّذِینَ هَاجَرُوا فِی اللّهِ مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِی الدُّنیا حَسَنَةً وَ لَأَجْرُ الاْخِرَةِ أَکْبَرُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ» . (2)

الَّذِینَ اسْتَجَابُوا للّهِِ وَ الرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ القَرْحُ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَ اتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِیمٌ» . (3)

وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَکُمْ أَجْرٌ عَظِیمٌ» . (4)

آمِنُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ و أَنْفِقُوا مِمّا جَعَلَکُمْ مُسْتَخْلَفِینَ فِیهِ فَالَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ أَنْفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ کَبِیرٌ» . (5)

إِنَّ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ کَبِیرٌ» . (6)

الَّذِینَ کَفَرُوا لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ کَبِیرٌ» . (7)

إِنَّ الْمُصَّدِّقِینَ وَ الْمُصَّدِّقَاتِ وَ أَقْرَضُوا اللّهَ قَرْضا حَسَنا یُضاعَفُ لَهُمْ وَ لَهُمْ أَجْرٌ کَرِیمٌ» . (8)

تَحِیَّتُهُمْ یَوْمَ یَلْقَوْنَهُ سَلامٌ وَ أَعَدَّ لَهُمْ أَجْرا کَرِیما» . (9)

إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ» . (10)

إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ» . (11)

وَ إِنَّ لَکَ لَأَجْرا غَیْرَ مَمْنُونٍ» . (12)

الحدیث:

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :أسْهِروا عُیونَکُم ، و أضْمِروا بُطونَکُم، و استعمِلُوا أقدامَکُم ، و أنْفِقوا أموالَکُم ، و خُذُوا مِن أجسادِکُم فجُودوا بها علی أنفسِکُم ، و لا تَبْخَلوا بها عنها ، فقد قالَ اللّهُ سبحانَه: «إنْ تَنْصُروا اللّهَ یَنصُرْکُم و یُثبّتْ أقدامَکُم» (13) ، و قالَ تعالی : «مَن ذا الّذی یُقرضُ اللّهَ قَرْضا حَسَنا فَیُضاعِفَه له و له أجرٌ کریمٌ» (14) ، فلَمْ یَستنصِرْکُم مِن ذُلٍّ ، و لَمْ یَستقرِضْکُم مِن قُلٍّ . (15)(انظر) الآخرة : باب 23 ، 26.

ویژگیهای مزد آخرت

قرآن:

«همانا مزد آخرت برای کسانی که ایمان آورده و تقوا پیشه کرده اند، بهتر است».

«به آنان که پس از ستم کشیدن ، در راه خدا مهاجرت کردند، در این جهان جایگاهی نیکو می دهیم و بی گمان مزد آخرت بزرگتر است، اگر بدانند».

«از میان آنانی که پس از زخم خوردن باز هم فرمان خدا و پیامبرش را اجابت کردند، و برای آنان که نیکو کارند و از خدا پروا دارند، مزدی عظیم است».

«و اگر ایمان بیاورید و تقوا پیشه سازید مزدی عظیم دارید».

«به خدا و پیامبرش ایمان آورید و از آنچه شما را در [ استفاده از ] آن جانشین کرده است انفاق کنید. پس کسانی از شما که ایمان آورده و انفاق کنند مزدی بزرگ دارند».

«آنان که در نهان از پروردگار خویش می ترسند آمرزش و مزدی بزرگ دارند».

«برای کسانی که کفر ورزیدند عذابی سخت است و کسانی که ایمان آوردند و کارهای نیک و شایسته کردند آمرزش و مزدی بزرگ دارند».

ص :37


1- یوسف : 57.
2- النحل : 41.
3- آل عمران : 172.
4- آل عمران : 179.
5- الحدید : 7.
6- الملک : 12.
7- فاطر : 7.
8- الحدید : 18.
9- الأحزاب : 44.
10- فصّلت : 8 .
11- الانشقاق: 25، و انظر التین: 6.
12- القلم : 3 .
13- محمّد : 7 .
14- الحدید : 11 .
15- نهج البلاغة : الخطبة 183.

«خداوند به مردان و زنان صدقه دهنده ای که به خدا قرض الحسنه می دهند چندین برابر می دهد و [نیز ]برای ایشان مزدی آبرومند است».

«روزی که با او دیدار کنند ، درودشان سلام است. و خداوند برایشان مزدی آبرومند فراهم آورده است».

«آنان که ایمان آوردند و کارهای نیکو کردند مزدی بی منّت و تمام نشدنی دارند».

«مگر آنان که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند؛ که آنان مزدی بی منّت و تمام نشدنی دارند».

«و بی گمان تو پاداشی بی منّت و تمام نشدنی داری!».

حدیث:

امام علی علیه السلام :چشمان خود را به شب بیدار دارید و شکمهای خود را لاغر سازید و گامهایتان را به کار گیرید و داراییهای خویش را انفاق کنید و از تن هایتان بکاهید و آن را نثار جان هایتان کنید و از هزینه کردن اموال خود در راه جان هایتان بخل نورزید ؛ زیرا خداوند سبحان فرموده است: «اگر خدا را یاری کنید شما را یاری می کند و گام های شما را استوار می دارد». و فرموده است: «کیست که به خدا وام نیکو دهد که خدا آن را برایش چندین برابر گرداند و برای او مزدی آبرومند است». پس، او از سر خواری و ناتوانی از شما یاری نخواسته و به علّت ناداری از شما وام نطلبیده است.

ص :38

8 - مَن یُؤتی أجرُهُ مَرَّتَینِ
8 - کسی که دوبار مزد داده می شود

الکتاب:

أُولئِکَ یُؤْتَونَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَیْنِ بِمَا صَبَرُوا وَ یَدْرَؤُونَ بِالحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ» . (1)

وَ مَنْ یَقْنُتْ مِنْکُنَّ للّهِِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صَالِحا نُؤْتِهَا أَجْرَها مَرَّتَیْنِ وَ أَعْتَدْنا لَها رِزْقا کَرِیما» . (2)

الحدیث:

رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :أیّما رَجلٍ مِن أهلِ الکتابِ آمنَ بنبیّهِ و آمنَ بی، فلهُ أجران . (3)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :إنَّ مثلَ أبی طالبُ مثلُ أصحابِ الکهفِ ، أسرّوا الإیمان، و أظهروا الشرک، فآتاهم اللّه أجرهم مرّتین . (4)

(5)

8

کسی که دوبار مزد داده می شود

قرآن:

«آنان دو بار مزد داده شوند؛ زیرا پایداری ورزیدند، بدی را با نیکی می زدایند و از آنچه روزیشان کرده ایم انفاق می کنند».

«و به هر کس از شما [ای زنان پیامبر ] که در برابر خدا و پیامبرش فرمانبردار و فروتن باشد و کاری نیکو کند دوبار مزد دهیم و برایش روزی آبرومندانه آماده کرده ایم».

حدیث:

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس از اهل کتاب به پیامبر خود و من ایمان آورد، دو اجر دارد.

امام صادق علیه السلام :مثل ابو طالب مثل اصحاب کهف است. ایمان را نهان و شرک را آشکار کردند و خدا هم به آنان دو مزد داد .

ص :39


1- القصص : 54 .
2- الأحزاب : 31 .
3- صحیح البخاری : 5 / 1955 / 4795 .
4- الکافی : 1 / 448 / 28 .
5- (انظر) عنوان 287 «الصبر».

@

ص :40

3 - الإجارة

اشاره

(1)

ص :41


1- و لمزید الاطّلاع راجع : بحار الأنوار : 103/166 باب 10 «الإجارة و القبالة». وسائل الشیعة : 13/241 «کتاب الإجارة». کنز العمّال : 3/906 _ 908 ، 922 _ 924 «الإجارة».

3 - اجاره

9 - الإجارَةُ
9 - اجیری (پیمان کاری)

الکتاب:

أَ هُمْ یَقْسِمُونَ رَحْمَةَ رَبِّکَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَیْنَهُمْ مَعِیشَتَهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ رَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضا سُخْرِیّا وَ رَحْمَةُ رَبِّکَ خَیْرٌ مِمّا یَجْمَعُونَ» . (1)

قالَتْ إِحْدَاهُمَا یَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْأَمِینُ» . (2)

الحدیث:

الإمامُ علیٌّ علیه السلام_ فی قولِهِ تعالی: «نحنُ قَسَمنا بینهم معیشَتهم» _: أخبرَنا سبحانَه أنَّ الإجارةَ أحدُ مَعایشِ الخَلْقِ ، إذ خالفَ بحکمتِهِ بینَ هِمَمِهم و إرادتهِم و سائرِ حالاتِهم ، و جعلَ ذلکَ قِواما لِمَعایِشِ الخَلْقِ ، و هُو الرّجُلُ یَستأجِرُ الرّجُلَ ......... و لو کانَ الرّجُلُ منّا یُضْطَرُّ إلی أن یکونَ بَنّاءً لنفسهِ أو نَجّارا أو صانعا فی شیءٍ مِن جمیعِ أنواعِ الصَّنائعِ لنفسِهِ ......... ما استقامَتْ أحوالُ العالَمِ بتلکَ ، و لا اتّسعُوا لَه ، و لَعَجِزوا عَنهُ ، و لکنّهُ أتْقَنَ تدبیرَهُ لِمخالَفتِهِ بینَ هِمَمِهِم ، و کلُّ ما یُطلَبُ مِمّا تَنصَرِفُ إلیهِ همّتُهُ ممّا یَقومُ بهِ بعضُهُم لبعضٍ ، و لِیَستَغنیَ بعضُهُم ببعضٍ فی أبوابِ المَعایِشِ الّتی بها صَلاحُ أحوالِهِم . (3)

9

اجیری (پیمان کاری)

قرآن:

«آیا آنان رحمت پروردگارت را قسمت می کنند؟ روزیِ آنان در زندگی دنیا را ما میان ایشان قسمت می کنیم. و درجات و مراتب برخی را بر برخی دیگر بالا برده ایم تا یکدیگر را به خدمت گیرند. و رحمت پروردگارت از آنچه آنها گرد می آورند، بهتر است».

«یکی از آن دو گفت: ای پدر! او را اجیر کن؛ همانا بهترین کسی که می توانی اجیر کنی ، کسی است که هم نیرومند باشد و هم درستکار».

حدیث:

امام علی علیه السلام_ درباره آیه «ما روزی ایشان را میانشان قسمت می کنیم» _فرمود: خداوند سبحان [با این آیه] به ما خبر داده که اجاره و اجیری یکی از راههای معیشت مردمان است؛ زیرا به حکمت خود، همّتها و خواستها و دیگر احوال مردم را متفاوت قرار داد و این امر را مایه قوام معیشت آنها ساخت. از این رو ، مردی مرد دیگر را اجیر می کند ......... اگر هر کس ناچار می شد کار بنّایی یا نجّاری و یا هرکار دیگری را خودش برای خودش انجام دهد ، نه کارهای دنیا سامان می گرفت و نه مردم فرصت و توانایی انجام همه این کارها را داشتند ؛ اما خداوند با متفاوت ساختن خواسته های مردم، تدبیری استوار کرد تا انسان هر چه را بخواهد، دیگران برایش انجام دهند و بدین سان هر کدام با کمک دیگری آن طور که مصلحت حالش اقتضا دارد، امور زندگانی اش را پیش ببرد.

ص :42


1- الزخرف : 32.
2- القصص : 26.
3- وسائل الشیعة : 13 / 244 / 3.

10 - کَراهَةُ إجارَةِ النَّفْسِ
10 - کراهت اجیر شدن

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :مَنْ آجَرَ نفسَهُ فقد حَظَرَ علی نفسِهِ الرِّزْقَ.

و فی روایةٍ اُخری : و کیفَ لا یَحْظرُهُ ، و ما أصابَ فیهِ فَهُو لربِّهِ الّذی آجَرَهُ ؟ ! (1)

الکافی عن عمّارِ السّاباطیِ :قلتُ لأبی عبدِ اللّهِ علیه السلام : الرّجُلُ یَتّجِرُ ، فإنْ هُو آجَرَ نَفسَهُ اُعطِیَ ما یُصِیبُ فی تجارتِهِ ، فقالَ: لا یُؤاجِرْ نفسَهُ، و لکنْ یَسترزِقُ اللّهَ عزّ و جلّ و یَتَّجِرُ، فإنّهُ إذا آجَرَ نفسَهُ حَظَرَ علی نفسِهِ الرِّزْقَ . (2)

(3)

10

کراهت اجیر شدن

امام صادق علیه السلام :کسی که خود را اجیر [دیگری ]کند، مانع روزی خود شده است.

و در روایتی دیگر آمده است: چگونه مانع روزی خود نشده ، حال آن که دسترنجش از آنِ کار فرمایی است که او را اجیر خود کرده است؟!

الکافی_ به نقل از عمّار ساباطی _: به ابو عبد اللّه (امام صادق علیه السلام )عرض کردم:شخصی می تواند تجارت کند، با این حال اگر خودش را اجیر [دیگری ]سازد، به اندازه ای که خودش تجارت کند ، به او داده می شود.

فرمود: اجیر نشود؛ بلکه از خداوند بزرگ روزی طلبد و دست به تجارت زند؛ زیرا اگر اجیر شود ، مانع روزی خود شده است.

11 - الدَّلَّالُ فِی الإجارَة
11 - دلّالی در اجاره

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام_ و قد سُئلَ عنِ الدّارِ یَکْتَرِیها الرَّجُلُ ثُمَّ یَستأجِرُها مِنه غیرُهُ بأکثَرَ _: لا ، إلاّ أن یُحْدِثَ فیها شَیئا . (4)

الکافی عن محمّدَ بنِ مسلمٍ عن أحدِهِما علیهما السلام :أنَّهُ سُئلَ عنِ الرَّجُلِ یَتَقبّلُ بالعَمَلِ فلا یَعملُ فیهِ و یَدفَعُهُ إلی آخرَ فیربَحُ فیهِ ، قالَ : لا ، إلاّ أن یَکونَ قد عَمِلَ فیهِ شَیئا . (5)

(6)

11

دلاّلی در اجاره

امام صادق علیه السلام_ وقتی از ایشان پرسیده شد: مردی خانه ای را اجاره می کند و سپس شخص دیگری آن خانه را به قیمتی بالاتر از او اجاره می گیرد _فرمود: درست نیست ، مگر آن که تغییری در آن خانه ایجاد کند.

الکافی_ به نقل از محمّد بن مسلم _: از امام باقر یا صادق علیهما السلام ، پرسیده شد: فردی کاری را بر می دارد ؛ اما خودش آن را انجام نمی دهد ؛ بلکه به دیگری وا می گذارد و در این میان سود می برد. فرمود: نه، مگر آن که خودش نیز مقداری از آن کار را انجام دهد.

ص :43


1- الکافی : 5 / 90 / 1 .
2- الکافی : 5 / 90 / 3 .
3- (انظر) وسائل الشیعة : 12 / 175 باب 66، 13/215 باب 20.
4- دعائم الإسلام : 2 / 76 / 215 .
5- الکافی : 5 / 273 / 1 .
6- (انظر) مستدرک الوسائل : 14 / 35 باب 12 ، 13 . وسائل الشیعة : 13 / 265 باب 23.

12 - ظُلمُ الأجیرِ
12 - ستم کردن در حقّ اجیر

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :مَن ظَلَمَ أجِیرا أجرَهُ أحبَطَ اللّهُ عَملَهُ و حَرّمَ علَیهِ رِیحَ الجَنّةِ ، و إنّ رِیحَها لَتُوجَدُ مِن مَسیرَةِ خَمسِمائةِ عامٍ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :إنّ اللّهَ عزّ و جلّ غافِ_رُ کلِّ ذنبٍ ، إلاّ مَنْ أحدَثَ دِینا، أو غَصَبَ أجِیرا أجرَهُ، أو رَجُلٌ باعَ حُرّا . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ اللّهَ عزّ و جلّ غافِرُ کلِّ ذنبٍ ، إلاّ رَجُلٌ اغتصَبَ أجِیرا أجرَهُ أو مَهْرَ امرأةٍ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :ظُلمُ الأجِیرِ أجرَهُ مِن الکبائرِ . (4)

12

ستم کردن در حقّ اجیر

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :کسی که مزدِ اجیری را کم دهد ، خداوند عملش را باطل می گرداند و بوی بهشت را که از مسافت پانصد ساله به مشام می رسد، بر وی حرام می کند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند عزّ و جلّ هر گناهی را می آمرزد مگر گناه کسی را که دینی نو آورد، یا مزد اجیری را نپردازد یا یک فرد آزاد را بفروشد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند عزّ و جلّ هر گناهی را می آمرزد مگر مردی را که مزد اجیر (کارگر) یا کابین زنی را نپردازد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :کم دادن مزد اجیر (کارگر) ، از گناهان کبیره است.

ص :44


1- الأمالی للصدوق: 513/707.
2- عیون أخبار الرضا : 2 / 33 / 60.
3- مستدرک الوسائل : 14/31/16024.
4- بحار الأنوار : 103/170/27 .

عنه صلی الله علیه و آله :قالَ اللّهُ تعالی : ثلاثةٌ أنا خَصْمُهُم یومَ القیامةِ : رجُلٌ اُعطِیَ بِی ثُمَّ غَدَرَ ، و رجُلٌ باعَ حُرّا فأکلَ ثَمنَهُ ، و رجُلٌ اسْتَأجَرَ أجِیرا فاسْتَوفی مِنهُ و لَمْ یُعْطِهِ أجرَهُ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :ألاَ مَن ظَلَمَ أجِیرا اُجْرتَهُ فلَعنةُ اللّهِ علَیهِ . (2)

مستدرک الوسائل عن الأصْبَغِ بنِ نُباتةَ:کنتُ جالسا عندَ أمیرِ المؤمنینَ علیِّ بنِ أبی طالبٍ علیه السلام فی مسجدِ الکوفةِ ، فأتاه رجُلٌ مِن بُجَیْلَةَ یُکنّی أبا خَدیجةَ، قالَ : یا أمیرَ المؤمنینَ ، أ عِندَکَ سِرٌّ مِن سِرِّ رسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله تُحدِّثُنا بهِ ؟ قال : نَعَم ؛ یا قَنبرُ ائتِنی بالکِتابةِ، فَفَضَّها فإذا ......... مَکتوبٌ فیها : بسمِ اللّهِ الرّحمنِ الرّحیمِ، إنّ لَعنةَ اللّهِ و ملائکتِه و النّاسِ أجمعینَ علی مَنِ انْتَمی إلی غیرِ مَوالیهِ . و لَعنةُ اللّهِ و ملائکتِهِ و النّاسِ أجمعینَ علی مَن أحْدَثَ فی الإسلامِ حَدَثا أو آوی مُحْدِثا . و لَعنةُ اللّهِ و ملائکتِهِ و النّاسِ أجمعینَ علی مَن ظَلَم أجِیرا أجْ_رَهُ . (3)

(4)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند متعال فرمود: سه نفرند که در روز قیامت من خود مدّعی ایشانم : کسی که با من پیمان ببندد سپس پیمان بشکند، کسی که انسان آزاد را بفروشد و بهای فروش او را بخورد، و کسی که کارگری را اجیر کند و از او کامل کار بکشد اما مزدش را نپردازد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هان! لعنت خدا بر کسی که مزد مزدبَری را کامل نپردازد.

مستدرک الوسائل_ به نقل از اصبغ بن نباته _: خدمت امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام در مسجد کوفه نشسته بودم که مردی از قبیله بجیله _ که کنیه اش ابو خدیجه بود _ پیش آمد و عرض کرد : ای امیر مؤمنان! آیا رازی از رازهای پیامبر خدا صلی الله علیه و آله داری که برایمان باز گویی؟ فرمود: آری؛ ای قنبر! آن نوشته را بیاور . پس آن را گشود ......... در آن نوشته بود: به نام خداوند بخشاینده مهربان، لعنت خدا و فرشتگان او و همه مردمان بر کسی که خود را به غیر بستگان خویش نسبت دهد و لعنت خدا و فرشتگان او و همه مردمان بر کسی که در اسلام بدعتی گذارد یا بدعتگذاری را پناه دهد و لعنت خدا و فرشتگان او و همه مردمان بر کسی که حقّ کارگر را بخورد.

ص :45


1- کنز العمّال : 43826.
2- مستدرک الوسائل : 14 / 30 / 16021.
3- مستدرک الوسائل : 14/30/16022.
4- (انظر) وسائل الشیعة : 13/247 باب 5.

13 - إعلامُ الاُجرَةِ
13 - تعیین کارمزد

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :إذا اسْتَأجَرَ أحدُکُمْ أجِیرا فَلْیُعلِمْهُ أجْرَهُ . (1)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :نَهی [ رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ] أن یُسْتَعمَلَ أجیرٌ حتّی یُعلمَ ما اُجرتُهُ . (2)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :مَن کانَ یُؤمنُ باللّهِ و الیومِ الآخِرِ فلا یَسْتعمِلَنَّ أجیرا حتّی یُعلِمَه ما أجرُهُ . (3)

الإمامُ الرِّضا علیه السلام :اعلمْ أنّهُ ما مِن أحدٍ یَعملُ لکَ شیئا بغیرِ مُقاطَعَةٍ ثُمَّ زِدْتَهُ لذلکَ الشَّیءِ ثلاثةَ أضعافٍ علی اُجْرَتِهِ إلاّ ظَنَّ أنّکَ قَد نَقَصْتَهُ اُجرتَهُ . و إذا قاطَعتَهُ ثُمَّ أعطَیتَهُ اُجرتَهُ حَمِدَکَ علَی الوَفاءِ ، فإنْ زِدْتَهُ حَبّةً عَرَفَ ذلکَ لک ، و رأی أنّکَ قَد زِدْتَهُ . (4)

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :أعطُوا الأجیرَ أجرَهُ قَبلَ أنْ یَجِفَّ عَرَقُهُ . (5)

13

تعیین کارمزد

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هرگاه فردی از شما کارگری می گیرد، مزدش را برای او مشخّص کند.

امام علی علیه السلام :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نهی فرمود از این که کارگری، پیش از تعیین مزدش، به کار گرفته شود.

امام صادق علیه السلام :کسی که به خدا و روز واپسین ایمان دارد ، نباید کارگری را به کار بگیرد مگر آن که او را از مبلغ مزدش مطلّع سازد.

امام رضا علیه السلام :بدان که اگر کسی مزدش معیّن نشود و برای تو کاری انجام دهد و در عین حال ، مزد او را سه برابر بپردازی، باز گمان می کند که مزدش را کم داده ای. اما اگر با او قطعی کنی و آن گاه مزدش را بپردازی ، از این که اجرتش را کامل داده ای سپاسگزار خواهد بود و اگر ذره ای بیشتر از مزدش بدهی ، می فهمد که به او بیشتر داده ای.

14 - أدَبُ إعطاءِ الاُجرَةِ
14 - آداب پرداخت مزد

عنه صلی الله علیه و آله :أعطُوا الأجیرَ أجرَهُ ما دامَ فی رَشحِهِ . (6)

الکافی عن شُعَیبٍ:تَکارَیْنا لأبی عبدِ اللّهِ علیه السلام قَوما یَعملونَ فی بُستانٍ لَهُ ، و کانَ أجَلُهُم إلَی العَصْرِ ، فلمّا فَرغوا قالَ لِمعتّبٍ: أعطِهِم اُجورَهُم قبلَ أنْ یَجِفَّ عَرَقُهُم . (7)

14

آداب پرداخت مزد

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مزد کارگر را هنگامی که هنوز عرق بر تن دارد بپردازید.

الکافی_ به نقل از شعیب _: گروهی را اجیر کردیم که تا عصر در باغ ابو عبد اللّه (امام صادق علیه السلام ) کار کنند. همین که کارشان تمام شد ، آن حضرت به معتّب فرمود: پیش از آن که عرق آنان بخشکد مزدشان را بپرداز.

ص :46


1- کنز العمّال : 9124.
2- کتاب من لا یحضره الفقیه : 4/10/4968.
3- الکافی : 5/289/4.
4- الکافی : 5/288/1.
5- کنز العمّال : 9126.
6- کنز العمّال : 9131.
7- الکافی : 5/289/3.
15 - الإمامُ أجیرُ الاُمَّةِ
15 - رهبر ، اجیر امّت است

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :ألاَ و إنّی أنا أبوکُم ، ألاَ و إنّی أنا مَولاکُم ، ألاَ و إنّی أنا أجِیرُکُم . (1)

(انظر) الآیات التالیة:

قُلْ لا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرا إلاّ المَوَدّةَ فِی الْقُرْبی» . (2)

قُلْ مَا سَأَلْتُکُم مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُم» . (3)

«قُلْ مَا أسْألُکُمْ علَیهِ مِنْ أَجْرٍ إِلاَّ مَن شاءَ أَن یَتَّخِذَ إلی رَبّهِ سَبِیلاً» . (4)

(انظر) الإمامة العامة : باب 142.

15

امام، اجیر امّت است

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بدانید که من پدر شما هستم، آگاه باشید که من [سرپرست و ]مولای شما هستم، بدانید که من اجیر شما هستم.

بنگرید به آیات ذیل:

«بگو: برای این [رسالت] ، مزدی از شما نمی خواهم، جز دوست داشتن خویشاوندانم».

«بگو: هر مزدی که از شما طلبیده ام ، از آن خودتان باد».

«بگو: من در برابر این (رسالت) ، از شما مزدی نمی خواهم مگر کسی که بخواهد به سوی پروردگارش راهی بیابد».

بنگرید به (بخش) امامت عامه:باب 142.

ص :47


1- الأمالی للمفید : 353/3.
2- الشوری : 23.
3- سبأ : 47.
4- الفرقان : 57.

@

ص :48

4 - الأجل

اشاره

(1)

(2)

ص :49


1- و لمزید الاطّلاع راجع : بحار الأنوار : 5/136 باب 4 «الآجال» .
2- انظر: عنوان 104 «الحرس» ، 21 «الأمل» ، 368 «العمر»، 431 «القَدر» ، 442 «القضاء و القدر» ، 498 «الموت».

4 - اجل

16 - الأجَلُ
16 - اجل

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :خَلَقَ الآجالَ فأطالَها و قَصَّرَها، و قدَّمَها و أخَّرَها ، و وصَلَ بالموتِ أسبابَها . (1)

عنه علیه السلام :الأجلُ مَساقُ النَّفْسِ ، و الهَرَبُ مِنه مُوافاتُهُ . (2)

عنه علیه السلام :أصدَقُ شیءٍ الأجلُ . (3)

عنه علیه السلام :لا شیءَ أصدقُ مِن الأجلِ . (4)

عنه علیه السلام :أقربُ شیءٍ الأجلُ . (5)

عنه علیه السلام :نِعْمَ الدَّواءُ الأجلُ . (6)

عنه علیه السلام :نَفَس المَرءِ خُطاهُ إلی أجَلِهِ . (7)

عنه علیه السلام :مَن راقبَ أجلَهُ اغتَنمَ مَهَلَهُ . (8)

16

اجل

امام علی علیه السلام :[خداوند ،] اجلها (مدت عمرها) را مشخص ساخته، برخی را کوتاه و برخی را دراز گردانید و پاره ای را پس و برخی را پیش انداخت و عوامل آنها را به مرگ ، پیوند داد (موجبات به سر آمدن اجل را فراهم آورد).

امام علی علیه السلام :اجل ، میدان رفتن جان است و گریز از مرگ، رسیدن به آن.

امام علی علیه السلام :راست ترین چیز، اجل است.

امام علی علیه السلام :چیزی راست تر از اجل (مرگ) نیست.

امام علی علیه السلام :نزدیکترین چیز، اجل است.

امام علی علیه السلام :خوب دارویی است اجل.

امام علی علیه السلام :نَفَسهای آدمی گامهای او به سوی مرگ است.

امام علی علیه السلام :هر که مراقب اجل خود باشد، فرصتهایش را غنیمت می شمارد.

17 - الأجَلُ حِصْنٌ حَصینٌ
17 - اجل، دژی استوار

الکتاب:

«وَ ما کانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلاّ بِإِذْنِ اللّهِ کِتَابا مُؤَجَّلاً» . (9)

«یَقُولُونَ لَوْ کانَ لَنا مِنَ الْأَمْرِ شَیْءٌ ما قُتِلْنا هَاهُنا قُلْ لَوْ کُنْتُمْ فِی بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذِینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلی مَضاجِعِهِمْ» . (10)

وَ اللّهُ خَلَقَکُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَکُمْ أَزْوَاجا وَ ما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثی وَ لا تَضَعُ إِلاّ بِعِلْمِهِ وَ ما یُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَ لا یُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلاّ فِی کِتَابٍ إِنَّ ذَلِکَ عَلَی اللّهِ یَسِیرٌ» . (11)

الحدیث:

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :إنَّ مَعَ کُلِّ إنسانٍ ملَکَینِ یَحفَظانِهِ، فإذا جاءَ القَدَرُ خَلَّیا بَینَهُ و بَینَهُ ، و إنَّ الأجلَ جُنَّةٌ حَصِینةٌ . (12)

عنه علیه السلام_ لَمّا خُوِّفَ مِن الغِیلةِ _: و إنَّ عَلَیَّ مِن اللّهِ جُنّةً حَصِینةً ، فإذا جاءَ یومی انفرَجَتْ عنّی و أسْلَمَتْنی، فحینَئذٍ لا یَطِیشُ السَّهْمُ ، و لا یَبرأُ الکَلْمُ . (13)

عنه علیه السلام :کَفی بالأجَلِ حِرْزا ، إنَّهُ لیسَ أحدٌ مِن النّاسِ إلاّ و مَعهُ حَفَظةٌ مِن اللّهِ یَحفَظونَهُ أنْ لا یَتَردّی فی بِئرٍ ، و لا یَقَعَ علَیهِ حائطٌ ، و لا یُصیبَهُ سَبُعٌ ، فإذا جاءَ أجلُهُ خَلَّوا بینَه و بینَ أجلِهِ . (14)

عنه علیه السلام :کفی بالأجلِ حارِسا . (15)

عنه علیه السلام :الأجَلُ حِصْنٌ حَصِینٌ . (16)

التوحید عن سعیدِّ بنِ وَهبٍ:کُنّا مَعَ سعیدِ بنِ قیسٍ بصِفّینَ لَیلاً، و الصَّفّانِ یَنْظُرُ کُلُّ واحدٍ مِنهما إلی صاحبِهِ،حتّی جاءَ أمیرُ المؤمنینَ علیه السلام ، فنَزَلْنا علی فِنائهِ ، فقالَ لَه سعیدُ بنُ قیسٍ : أ فی هذهِ السّاعةِ یا أمیرَ المؤمنینَ! أ ما خِفْتَ شیئا ؟! قالَ : و أیَّ شیءٍ أخافُ ؟! إنَّه لیسَ مِن أحدٍ إلاّ و مَعَه مَلَکانِ مُوَکّلانِ بهِ أنْ یَقعَ فی بئرٍ أو تَضُرَّ بهِ دابّةٌ أو یَتَردّی مِن جبلٍ، حتّی یأتیَهُ القَدَرُ ؛ فإذا أتی القدَرُ خلَّوا بَینَهُ و بَینَهُ . (17)

17

ص :50


1- نهج البلاغة : الخطبة 91 .
2- نهج البلاغة : الخطبة 149 .
3- غرر الحکم : 2845.
4- غرر الحکم : 10648.
5- غرر الحکم : 2920.
6- غرر الحکم : 9905.
7- نهج البلاغة: الحکمة74.
8- غرر الحکم : 8443.
9- آل عمران : 145.
10- آل عمران : 154.
11- فاطر : 11.
12- بحار الأنوار: 5/140/8.
13- نهج البلاغة : الخطبة 62.
14- بحار الأنوار : 78/64/158.
15- بحار الأنوار: 5/142/14.
16- . غرر الحکم : 494.
17- التوحید : 379/26.

اجل، دژی استوار

قرآن:

«و هیچ کس جز به فرمان خدا نمی میرد، مهلتی است تعیین شده».

الکتاب

«می گویند: اگر ما را در این کار اختیاری بود، این جا کشته نمی شدیم. بگو: اگر در خانه های خود هم بودید، کسانی که کشته شدن بر آنها مقرّر شده بود قطعا [با پای خود] به سوی قتلگاههای خویش می رفتند».

«و خدا شما را از خاک و سپس از نطفه آفرید، آن گاه جفتهای یکدیگر قرارتان داد. هیچ زنی آبستن نمی شود و نمی زاید مگر به علم او. و عمر هیچ سالخورده ای به درازا نمی کشد و از عمر کسی کاسته نمی گردد جز آن که همه در کتابی نوشته شده است. و این کارها بر خداوند آسان است».

حدیث:

امام علی علیه السلام :هر انسانی دو فرشته نگاهبان دارد، لیک هر گاه تقدیر فرا رسد ، او را با آن تنها می گذارند. همانا اجل ، حفاظی استوار است.

امام علی علیه السلام_ چون او را از کشته شدن ناگهانی (ترور شدن) ترساندند _فرمود : خداوند برای من حفاظی محکم قرار داده است و چون روز [مرگ ]من فرا رسد، آن حفاظ کنار می رود و مرا تسلیم [مرگ ]می کند. در آن هنگام، نه تیر به خطا می رود و نه زخم بهبود می یابد.

امام علی علیه السلام :نگاهبانیِ اجل کافی است. هیچ کس نیست مگر آن که نگهبانانی از سوی خداوند بر او گماشته اند که نمی گذارند در چاهی بیفتد یا دیواری بر سر او آوار شود یا خوراک درنده ای گردد، اما چون اجلش فرا رسد او را با اجلش تنها می گذارند .

امام علی علیه السلام :نگهبانی اجل، کافی است.

امام علی علیه السلام :اجل ، دژی استوار است.

التوحید_ به نقل از سعید بن وهب _: شبی با سعید بن قیس در صفّین بودیم و هر یک از دو سپاه، دیگری را زیر نظر داشت. تا آن که امیر المؤمنین علیه السلام تشریف آورد و ما به حضور آن حضرت رسیدیم. سعید بن قیس به ایشان گفت: در این ساعت شب، ای امیر مؤمنان؟ از چیزی نهراسیدی؟! فرمود: از چه بهراسم؟! هیچ انسانی نیست مگر آن که دو فرشته بر او گماشته اند ، تا در چاهی نیفتد یا جانوری به او گزندی نرساند یا از کوهی سقوط نکند تا آن که تقدیرش فرا رسد و چون تقدیرش فرا رسد او را با تقدیرش تنها می گذارند.

ص :51

18 - لِکُلِّ شَی ءٍ أجَلٌ
18 - هر پدیده ای اجلی دارد

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :إنّ لکلِّ شیءٍ مُدّةً و أجَلاً . (1)

عنه علیه السلام :إنّ لکلٍّ أجلاً لا یَعْدُوهُ . (2)

عنه علیه السلام :جَعلَ اللّهُ لکلِّ شیءٍ قَدْرا، و لکلِّ قَدْرٍ أجَلاً . (3)

18

هر پدیده ای اجلی دارد

امام علی علیه السلام :هر چیزی را مدتی است و اجلی.

امام علی علیه السلام :برای هر چیزی اجلی است که از آن در نمی گذرد.

امام علی علیه السلام :خداوند برای هر چیزی اندازه ای گذاشته است و برای هر اندازه ای، اجلی و سرآمدی.

ص :52


1- . نهج البلاغة : الخطبة 190.
2- الکافی : 2/230/1.
3- . غرر الحکم : 4778.

19 - لِکُلِّ اُمَّةٍ أجَلٌ
19 - هر امّتی اجلی دارد

وَ لِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا ج_اءَ أَجَلُهُ_مْ لا یَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا یَسْتَقْدِمُونَ» . (1)

وَ ما أَهْلَکْنا مِنْ قَرْیَةٍ إِلاّ وَ لَها کِتَابٌ مَعْلُومٌ * ما تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَ ما یَسْتَأْخِرُونَ» . (2)

(انظر) النحل : 61 ، طه : 129 ، العنکبوت : 5 ، الشوری : 14 ، المؤمنون : 43.

19

هر امّتی اجلی دارد

قرآن:

«هر امّتی را اجلی است و چون اجلشان در رسد نه ساعتی از آن تأخیر می کنند و نه پیشی می گیرند».

«هیچ قریه ای را هلاک نکردیم مگر آن که اجل معیّنی داشتند. هیچ امّتی از اجل خویش نه پیش می افتد و نه پس می ماند».

20 - الأجَلُ المُعَلَّقُ وَالأجَلُ المَحتومُ
20 - اجل معلّق و اجل قطعی

الکتاب:

هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ طِینٍ ثُمَّ قَضَی أَجَلاً وَ أَجَلٌ مُسَمّیً عِنْدَهُ ثُمَّ أَنْتُمْ تَمْتَرُونَ» . (3)

الحدیث:

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام_ فی تفسیرِ الآیةِ _: الأجلُ الّذی غَیرُ مُسمّی مَوقوفٌ ، یُقدِّمُ مِنه ما شاءَ ، و یؤخِّرُ مِنه ما شاءَ ، و أمّا الأجَلُ المُسمّی فهُوَ الّذی یَنزِلُ مِمّا یُریدُ أنْ یکونَ مِن لیلةِ القَدْرِ إلی مِثلِها مِن قابِلٍ ، فذلک قولُ اللّهِ: «إذا جَاء أجلُهم لا یستأخِرونَ ساعةً و لا یستقدِمون» (4) . (5)

اجل معلّق و اجل قطعی

قرآن:

«اوست که شما را از گِل بیافرید و عمری مقرّر کرد و اجل حتمی نزد اوست. با این همه، شما تردید می ورزید».

حدیث:

امام صادق علیه السلام_ در تفسیر این آیه _فرمود : اجل غیر مسمّی (غیر قطعی) ، موقوف و معلّق است و به خواست خدا پس و پیش می شود . اما اجل مسمّی (قطعی)، آن است که از شب قدر تا شب قدر سال آینده مقدّر می فرماید و این است سخن خداوند که : «چون اجلشان در رسد ساعتی از آن پس و پیش نمی افتد». (6)

ص :53


1- الأعراف : 34 .
2- الحِجر : 4 ، 5 .
3- الأنعام : 2 .
4- الأعراف : 34 .
5- بحار الأنوار : 5/139/3 . و قد جاءت بهذا المعنی روایات اُخری ، و لکن ینافیها نصُّ خبرِ ابن مُسکان الدّالّ علی کون الأجل الأوّل محتوما و الثّانی موقوفا ، و جَمَع العلاّمة المجلسیّ ؛ بین الطّائفتَین بوجه . و ردَّ العلاّمة الطباطبائیّ خبرَ ابن مسکان ، و فسّر الآیةَ طبقا للرّوایة الّتی نقلناها فی المتن . راجع : بحار الأنوار : 5 / 139 _ 140 ، المیزان فی تفسیر القرآن : 7 /15 .
6- روایات دیگری نیز به همین معنا و مضمون آمده است اما متن خبر ابن مسکان _ که علاّمه مجلسی در بحار الأنوار آورده است _ حاکی از آن است که اجلِ نخست، محتوم است و اجلِ دوم معلق و موقوف و از این رو با این روایت منافات دارد. او این دو گروه از روایات را به نحوی با هم جمع و توجیه کرده است؛ امّا صاحب تفسیر المیزان خبر ابن مسکان را رد کرده و آیه را مطابق با روایتی که در متن نقل کردیم تفسیر نموده است.

21 - ما یَدفَعُ الأجَلَ المُعَلَّقَ
21 - آنچه اجل معلّق را دور می کند

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :بالصَّدَقةِ تُفْسَحُ الآجالُ . (1)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :یَعیشُ النّاسُ بإحسانِهِم أکثرَ مِمّا یَعیشُونَ بأعمارِهِم ، و یَموتُونَ بذُنوبِهِم أکثرَ مِمّا یَموتُونَ بآجالِهِم . (2)

(انظر) العُمر : باب 2886.

21

آنچه اجل معلّق را دور می کند

امام علی علیه السلام :با صدقه دادن ، عمرها طولانی می شود.

امام صادق علیه السلام :مردم بیش از آن که با عمر خود زندگی کنند ، با احسان و نیکوکاری خویش می زیند. و بیش از آن که به سبب فرا رسیدن اجل خود بمیرند ، بر اثر گناهان خویش می میرند .

ص :54


1- غرر الحکم : 4239.
2- بحار الأنوار : 5/140/7.

5 - الآخرة

اشاره

(1)

ص :55


1- انظر : عنوان 79 «الجنّة» ، 374 «المعاد». التجارة : باب 452 ، 453 ، الدنیا : باب 1243 _ 1244 ، 1254 _ 1257. السفر : باب 1817.

5 - آخرت

22 - الآخرةُ
22 - آخرت

الکتاب:

«وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالاْخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ» . (1)

«ما کانَ لِنَبِیٍّ أَنْ یَکُونَ لَهُ أَسْرَی حَتَّی یُثْخِنَ فِی الْأَرْضِ تُرِیدُونَ عَرَضَ الدُّنْیَا وَ اللّهُ یُرِیدُ الاْخِرَةَ وَ اللّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ» . (2)

«مِنْکُمْ مَنْ یُرِیدُ الدُّنْیَا وَ مِنْکُمْ مَنْ یُرِیدُ الاْخِرَةَ» . (3)

«مَنَ کَانَ یُرِیدُ حَرْثَ الاْخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِی حَرْثِهِ وَ مَنْ کَانَ یُرِیدُ حَرْثَ الدُّنْیَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَ مَا لَهُ فِی الاْخِرَةِ مِنْ نَصِیبٍ» . (4)

الحدیث:

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :ألاَ أیُّها النّاسُ ! إنَّما الدُّنیا عَرَضٌ حاضِرٌ ، یأکُلُ مِنها البَرُّ و الفاجِرُ ، و إنَّ الآخِرةَ وَعْدٌ صادِقٌ یَحکُمُ فیها مَلِکٌ قادرٌ . (5)

عنه علیه السلام :أحوالُ ال_دُّنیا تَتْ_بَعُ الاتِّفاقَ ، و أحوالُ الآخِرةِ تَتْبَعُ الاستِحْقاقَ . (6)

22

آخرت

قرآن:

«و آنان که به آنچه بر تو و پیش از تو فرو فرستاده ایم ، ایمان می آورند و به روز واپسین یقین دارند».

«برای هیچ پیامبری نسزد که اسیر بگیرد تا آنگاه که جای پای خود را در زمین محکم کند. شما متاع ناپایدار دنیا را می خواهید و خدا سرای دیگر را [برای شما ]می خواهد. و خداوند ، پیروزمند حکیم است».

«کسانی از شما دنیا را می خواهند و کسانی خواهان آخرتند».

«هر کس کِشت آخرت را بخواهد به کِشته اش می افزاییم، و هر کس کشت دنیا را بخواهد از همان به او عطا می کنیم و در آخرت نصیبی ندارد».

حدیث:

امام علی علیه السلام :هلا ای مردم! دنیا متاعی است آماده که نیکو و بد از آن می خورند، و آخرت و عده ای است راست که فرمانروایی توانا در آن روز داوری می کند.

امام علی علیه السلام :اوضاع و احوال دنیا تابع اتّفاق است ، و اوضاع و احوال آخرت تابع استحقاق.

ص :56


1- البقرة : 4.
2- الأنفال : 67.
3- آل عمران : 152.
4- الشوری : 20.
5- کنز العمّال : 44225.
6- غرر الحکم : 2036.

عنه علیه السلام :إنّ الدُّنیا قَد أدْبَرَتْ و آذنَتْ بِوَداعٍ ، و إنّ الآخِرةَ قد أقبلَتْ و أشْرَفَتْ باطّلاعٍ ، و إنَّ المِضْمارَ الیومَ و غَدا السِّباقُ . (1)

عنه علیه السلام :مَن حَرَصَ علی الآخِرةِ مَلَکَ ، مَن حَرَصَ علَی الدُّنیا هَلَکَ . (2)

عنه علیه السلام :الدُّنیا مُنْیةُ الأشْقِیاءِ، الآخِرةُ فَوزُ السُّعَداءِ . (3)

عنه علیه السلام :اجعَلْ لآخِرَتِکَ مِن دُنْیاکَ نَصیبا . (4)

عنه علیه السلام :اشغَلُوا أنفسَکُم مِن أمرِ الآخِرةِ بِما لا بُدَّ لَکُمْ مِنهُ . (5)

عنه علیه السلام :عَلَیْکَ بالآخِرَةِ تأتِکَ الدُّنیا صاغِرةً . (6)

عنه علیه السلام :إنّ الیومَ عَمَلٌ و لا حِسابَ ، و غَدا حِسابٌ و لا عَمَلَ . (7)

عنه علیه السلام :استَعِدّوا لِیَومٍ تَشْخَصُ فیهِ الأبصارُ، و تَتَدلَّهُ لِهَوْلِهِ العُقولُ ، و تَتَبلّدُ البصائرُ . (8)

عنه علیه السلام :إنّ الدُّنیا مُنقَطِعةٌ عنکَ ، و الآخِرةَ قریبةٌ منکَ . (9)

عنه علیه السلام :إنَّکُم إلی الآخِرةِ صائرونَ ، و علی اللّهِ مَعروضُونَ . (10)

امام علی علیه السلام :دنیا پشت کرده و بدرود گویان است و آخرت روی آورده و آشکار شده است. امروز، روز آمادگی است و فردا، روز پیشی گرفتن [ به بهشت].

امام علی علیه السلام :هر کس برای آخرت حرص زند آن را به دست می آورد و هر که برای دنیا حرص زند نابود می شود.

امام علی علیه السلام :دنیا آرزوی شور بختان است، و آخرت پیروزی نیکبختان.

امام علی علیه السلام :برای آخرت خود از دنیایت بهره ای بگذار.

امام علی علیه السلام :خود را به کار آخرت ، که ناگزیر از آنید مشغول کنید.

امام علی علیه السلام :به آخرت چنگ درزن، دنیا خود با خواری پیش تو خواهد آمد.

امام علی علیه السلام :امروز [روز] عمل است و نه حسابرسی و فردا حسابرسی است نه عمل.

امام علی علیه السلام :برای روزی آماده شوید که چشمها در آن خیره می ماند و خردها از هراس آن از کار می افتد و تیز بینی ها به کودنی می گراید.

امام علی علیه السلام :همانا دنیا از تو جدا شدنی و آخرت به تو نزدیک است.

امام علی علیه السلام :همانا شما به سوی آخرت روانید و در پیشگاه خداوند حاضر خواهید شد.

ص :57


1- کنز العمّال : 44225.
2- غرر الحکم: (8441 _ 8442 ).
3- غرر الحکم : (694 _ 695).
4- غرر الحکم : 2429.
5- غرر الحکم : 2558.
6- غرر الحکم : 6080.
7- غرر الحکم : 11000.
8- غرر الحکم : 2573.
9- نهج البلاغة : الکتاب 32.
10- غرر الحکم : 3821.

23 - عَظَمَةُ ما فِی الآخِرَةِ
23 - عظمت امور آخرت

الکتاب:

«انْظُرْ کَیْفَ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلَی بَعْضٍ وَ لَلاْخِرَةُ أَکْبَرُ دَرَجاتٍ وَ أَکْبَرُ تَفْضِیلاً» . (1)

«فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ جَزَاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ» . (2)

الحدیث:

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :کلُّ شیءٍ مِن الدُّنیا سَماعُهُ أعظمُ مِن عِیانهِ، و کلُّ شیءٍ مِن الآخرةِ عِیانُهُ أعظَمُ مِن سَماعِهِ، فَلْیَکْفِکُم مِن العِیانِ السَّماعُ ، و مِن الغَیبِ الخَبَرُ . (3)

عنه علیه السلام :ما المغرورُ الّذی ظَفِرَ مِن الدُّنیا بأعلی هِمّتِهِ کالآخَرِ الّذی ظَفِرَ مِن الآخرةِ بأدنی سُهْمَتِهِ . (4)

الإمامُ زینُ العابدینَ علیه السلام :مَن تَعَزّی عَنِ الدُّنیا بثوابِ الآخِرةِ فَقَد تَعَزّی عن حقیرٍ بخطیرٍ ، و أعظمُ مِن ذلکَ مَن عَدَّ فائِتَها سلامةً نالَها، و غنیمةً اُعِینَ علَیها . (5) (انظر) الجنّة : باب 554.

23

عظمت امور آخرت

قرآن:

«بنگر که چگونه برخی از ایشان را بر برخی دیگر برتری داده ایم و درجات و برتری های آخرت، برتر و بالاتر است».

«و هیچ کس، از آن چشم روشنی ای که به پاداش کارهایش برایش اندوخته اند، خبر ندارد».

حدیث:

امام علی علیه السلام :و هر چیز دنیا، شنیدن آن بزرگتر از دیدن آن است؛ و هر چیز آخرت، دیدن آن بزرگتر از شنیدن آن است. پس، به جای دیدن آخرت و مشاهده آنچه از دیدگان شما پنهان و در پس پرده غیب است، به همان شنیدن و خبر یافتن [توسط پیامبران] اکتفا کنید.

امام علی علیه السلام :فریفته ای که به بالاترین مقصود خود از دنیا رسیده است ، چونان کسی نیست که به کمترین نصیب خود از آخرت دست یافته باشد.

امام زین العابدین علیه السلام :هر که به امید پاداش آخرت در برابر دنیا شکیبایی ورزد، برای رسیدن به امری مهم در برابر امری خُرد و ناچیز صبوری کرده است و بالاتر از آن، کسی است که دست نیافتن به دنیا را مایه سلامت خود بداند و آن را غنیمتی شمرد که به چنگ آورده است.

ص :58


1- الإسراء : 21.
2- السجدة : 17.
3- نهج البلاغة : الخطبة 114.
4- نهج البلاغة : الحکمة 370.
5- الأمالی للطوسی : 613/1266 .

24 - الآخِرَةُ دارُ القَرارِ
24 - آخرت ، سرای بقاست

الکتاب:

«یا قَوْمِ إِنَّمَا هذِهِ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا مَتَاعٌ وَ إِنَّ الاْخِرَةَ هِیَ دَارُ القَرَارِ» . (1)

الحدیث:

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :مَن عَمَّر دارَ إقامتِهِ فهُوَ العاقلُ . (2)

عنه علیه السلام :الدُّنیا أمَدٌ ، الآخِرَةُ أبَدٌ . (3)

عنه علیه السلام :الآخرةُ دارُ مُسْتَقَرِّکُم ، فجَهِّزوا إلَیها ما یَبقی لَکُم . (4)

عنه علیه السلام :اجْعَلوا _ عبادَ اللّهِ _ اجتهادَکُمْ فی هذِه الدُّنیا التَّزَوُّدَ مِن یومِها القَصیرِ لیومِ الآخِرةِ الطّویلِ ؛ فإنَّها دارُ عَمَلٍ ، و الآخِرةُ دارُ القَرارِ و الجَزاءِ . (5)

عنه علیه السلام :إنّما الدُّنیا دارُ مَجازٍ ، و الآخِرةُ دارُ قَرارٍ ، فَخُذُوا مِن مَمَرّکُم لِمَقَرِّکُم . (6)

24

آخرت ، سرای بقاست

قرآن:

«ای قوم من! این زندگی دنیا کالایی بیش نیست. و این آخرت است که سرای بقاست».

حدیث:

امام علی علیه السلام :کسی که سرای ماندگاری خود را آباد سازد ، خردمند است.

امام علی علیه السلام :دنیا تمام شدنی است، آخرت همیشگی است.

امام علی علیه السلام :آخرت جایگاه همیشگی شماست؛ پس آنچه را برای شما باقی می ماند برای آخرت فراهم آورید.

امام علی علیه السلام :بندگان خدا! بکوشید تا از چند روزه دنیا برای آخرت که دوره اش دراز و طولانی است، توشه برگیرید؛ چه، دنیا سرای عمل است و آخرت سرای بقا و جزا .

امام علی علیه السلام :همانا دنیا سرای گذر است و آخرت سرای ماندن؛ پس، از گذرگاه خود برای اقامتگاهتان توشه برگیرید.

ص :59


1- غافر : 39.
2- غرر الحکم : 8298.
3- غرر الحکم : 4.
4- غرر الحکم : 2050.
5- الکافی : 8/174/194 .
6- نهج البلاغة : الخطبة 203.

عنه علیه السلام :إیّاکَ أَنْ تُخْدَعَ عَن دارِ القَرارِ . (1)

عنه علیه السلام :غایةُ الآخِرةِ البَقاءُ . (2)

عنه علیه السلام :لِکُلِّ شیءٍ مِن الآخرةِ خُلودٌ و بَقاءٌ . (3)

عنه علیه السلام :مَن سعی لدارِ إقامتِهِ خَلُصَ عملُهُ، و کَثُرَ وَجَلُهُ . (4)

امام علی علیه السلام :مبادا از سرای باقی غافل بمانی.

امام علی علیه السلام :غایت آخرت ، بقاست.

امام علی علیه السلام :همه چیز آخرت، جاوید و ماندگار است.

امام علی علیه السلام :هر که برای سرای ماندگاری خویش بکوشد ، عملش خالص می شود و بیمش [از خدا ]بسیار می گردد.

25 - الآخِرَةُ دارُ الحَیَوانِ
25 - آخرت ، سرای زندگانی

الکتاب:

«وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الاْخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ» . (5)

الحدیث:

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :یا عَجَبا کُلَّ العَجَبِ للمُصَدِّقِ بِدارِ الحَیَوانِ وَ هُو یَسعی لدارِ الغُرور ! (6)

الإمامُ زینُ العابدینَ علیه السلام :الدُّنیا سِنَةٌ و الآخِرةُ یَقَظةٌ ، و نحنُ بینَهما أضْغاثُ أحلامٍ . (7)

(انظر) الحیاة : باب 979.

25

آخرت ، سرای زندگانی

قرآن:

«این زندگانی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازی نیست. زندگانی واقعی ، سرای آخرت است، اگر می دانستند».

حدیث:

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :وه چه شگفت است از کسی که سرای زندگانی (آخرت) را باور دارد و با این حال برای سرای فریبنده (دنیا) تکاپو می کند!

امام زین العابدین علیه السلام :دنیا غنودن است و آخرت بیداری و ما در میان آن دو خوابهایی آشفته ایم.

ص :60


1- غرر الحکم : 2734.
2- غرر الحکم : 6353.
3- غرر الحکم : 7298.
4- غرر الحکم : 8599.
5- العنکبوت : 64.
6- الدرّ المنثور : 6/476.
7- تنبیه الخواطر : 2/24.

26 - فَضلُ الآخِرَةِ
26 - برتری آخرت

الکتاب

«قُلْ مَتَاعُ الدُّنْیَا قَلِیلٌ وَ الاْخِرَةُ خَیْرٌ لِمَنِ اتَّقی» . (1)

«بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیَا* وَ الاْخِرَةُ خَیْرٌ و أبْقَی» . (2)

الحدیث

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :إنَّ اللّهَ تَعَالی یُعطی الدُّنیا علی نِیّةِ الآخِرةِ ، و أبی أنْ یُعطیَ الآخرةَ علی نِیّةِ الدُّنیا . (3)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :مَنِ ابتاعَ آخِرتَهُ بِدُنیاهُ رَبِحَهُما، مَنْ باعَ آخِرتَهُ بِدُنیاهُ خَسِرَهُما . (4)

عنه علیه السلام :لَیسَ عنِ الآخرةِ عِوَضٌ ، و لَیستِ الدُّنیا للنَّفْسِ بِثَمَنٍ . (5)

عنه علیه السلام :مَن عَمَّرَ دُنیاهُ خَرَّبَ مآلَهُ ، مَن عَمّرَ آخِرتَه بَلَغَ آمالَهُ . (6)

(7)

26

برتری آخرت

قرآن:

«بگو: کالای دنیا اندک است و آخرت برای کسی که تقوا داشته باشد بهتر است».

«بلکه زندگی دنیا را بر می گزینند، در حالی که آخرت بهتر و ماندگارتر است».

حدیث:

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند متعال دنیا را با نیّت آخرت [به آدمی ]می دهد اما از دادن آخرت با نیّت دنیا اِبا دارد.

امام علی علیه السلام :کسی که آخرت خویش را در قبال دنیای خود بخرد، هر دو را به دست آورده و هر که آخرت خود را به دنیایش بفروشد، هر دو را از دست داده است.

امام علی علیه السلام :آخرت، هیچ جایگزینی ندارد، و دنیا بهای جان [آدمی ]نیست.

امام علی علیه السلام :هر که دنیای خویش را آباد سازد، آخرت خود را ویران می کند و هر که آخرت خویش را آباد سازد به آرزوهای خود می رسد.

27 - ذِکرُ الآخِرَةِ
27 - یاد آخرت

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :إنّ اللّهَ تبارکَ و تعالی یُبغِضُ کلَّ عالِمٍ بالدُّنیا جاهلٍ بالآخِرةِ . (8)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :ذِکرُ الآخرةِ دَواءٌ و شِفاءٌ ، ذِکرُ الدُّنیا أدْوَأُ الأدواءِ . (9)

عنه علیه السلام :مَن أکثَرَ مِن ذِکرِ الآخِرةِ قَلَّتْ مَعصیتُهُ . (10)

عنه علیه السلام_ فی ذکرِ عَمرو بنِ العاصِ _: أمَا و اللّه ، إنّی لَیَمْنَعُنی مِنَ اللَّعِبِ ذِکرُ المَوتِ ، و إنَّهُ لَیَمنعُهُ مِن قولِ الحقِّ نِسْیانُ الآخِرةِ . (11)

27

یاد آخرت

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند تبارک و تعالی کسی را که دنیاشناس و آخرت نشناس باشد، دشمن می دارد.

امام علی علیه السلام :یاد آخرت دارو و درمان است ، یاد دنیا بدترین درد و بیماری.

امام علی علیه السلام :هر کس که زیاد به یاد آخرت باشد، کمتر گناه می کند.

امام علی علیه السلام_ درباره عمرو بن عاص _فرمود : به خدا سوگند ، یاد مرگ ، مرا از شوخی و بازی باز می دارد و فراموشی آخرت، او را از گفتن حق باز می دارد.

ص :61


1- النساء : 77.
2- الأعلی : 16 ، 17.
3- الجامع الصغیر : 1/292/1917.
4- غرر الحکم : (8236 _ 8237 ).
5- غرر الحکم : 7502.
6- غرر الحکم: (8347 _ 8348 ).
7- (انظر) الأجر : باب 7.
8- کنز العمّال : 28982.
9- غرر الحکم: (5175 _ 5176 ).
10- غرر الحکم : 8769.
11- نهج البلاغة : الخطبة 84.

28 - العَمَلُ لِلآخِرَةِ
28 - کار برای آخرت

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :اعمَلْ لِدُنیاکَ کأنّکَ تَعیشُ أبدا ، و اعمَلْ لآخرتِکَ کأنّکَ تَموتُ غَدا . (1)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :جاهِدْ نفسَکَ، و اعمَلْ للآخِرةِ جُهْدَکَ . (2)

عنه علیه السلام :اصْرِفْ إلی الآخِرةِ وَجهَکَ ، و اجعَلْ للّهِ جِدَّکَ . (3)

عنه علیه السلام :إنّکَ مَخلوقٌ للآخِرةِ فاعمَلْ لها ، إنّکَ لَم تُخْلَقْ للدُّنیا فازْهَدْ فِیها . (4)

28

کار برای آخرت

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :برای دنیای خود چنان کار کن که گویی تا ابد زنده ای، و برای آخرتت چنان کار کن که گویی همین فردا خواهی مُرد.

امام علی علیه السلام :با نفس خویش بستیز و توان و کوشش خود را برای آخرت به کار گیر.

امام علی علیه السلام :به آخرت روی آر و توان و کوشش خود را برای خدا قرار ده .

امام علی علیه السلام :تو برای آخرت آفریده شده ای؛ پس، برای آن کار کن. برای دنیا آفریده نشده ای؛ پس، از آن روی برتاب.

ص :62


1- تنبیه الخواطر : 2/234.
2- غرر الحکم : 2406.
3- غرر الحکم : 2407.
4- غرر الحکم : (3810 _ 3811).

عنه علیه السلام :إنَّکُم إلَی الاهتِمامِ بِما یَصْحَبُکُم إلَی الآخِرةِ أحْوَجُ مِنکُم إلی کُلِّ ما یَصْحَبُکُم مِن الدُّنیا . (1)

عنه علیه السلام :فَلْیَصْدُقْ رائدٌ أهلَهُ ، وَ لیُحْضِرْ عَقلَهُ، وَ لیَکُنْ مِن أبناءِ الآخِرةِ ؛ فمِنها قَدِمَ و إلَیها یَنْقَلِبُ . (2)

عنه علیه السلام :کُنْ فِی الدُّنیا بِبَدَنِکَ ، و فِی الآخِرةِ بِقَلبِکَ و عَمَلِکَ . (3)

عنه علیه السلام :کیفَ یَعمَلُ للآخِرَةِ المَشْغولُ بِالدُّنیا ؟ ! (4)

عنه علیه السلام :لا یَنفَعُ العَمَلُ للآخِرَةِ مَعَ الرَّغبَةِ فِی الدُّنیا . (5)

عنه علیه السلام :اجعَلْ هَمَّکَ لِمَعادِکَ تَصْلُحْ . (6)

عنه علیه السلام :استَفْرِغْ جُهدَکَ لِمَعادِکَ تُصْلِحْ مَثْواکَ . (7)

امام علی علیه السلام :شما به همّت گماردن درباره آنچه تا آخرت همراهی تان می کند، نیازمندترید تا به همه آنچه در دنیا ملازم و همراه شماست.

امام علی علیه السلام :پیشرو (8) باید به افراد خود راست بگوید، و باید خرد خویش را به کار گیرد، و باید از فرزندان آخرت باشد؛ زیرا از آن جا آمده و بدانجا باز می گردد.

امام علی علیه السلام :با پیکر خود در دنیا باش و با دل و عَمَلت در آخرت.

امام علی علیه السلام :کسی که سرگرم دنیاست ، چگونه می تواند برای آخرت کار کند؟

امام علی علیه السلام :با رغبت به دنیا، کار برای آخرت بی فایده است.

امام علی علیه السلام :کوشش و همّت خود را برای آخرتت صرف کن، تا سامان یابی .

امام علی علیه السلام :کوشش خود را برای معادت به کار گیر، تا قرارگاهت را سامان دهی .

29 - الاهتِمامُ بِالآخِرَةِ
29 - اهتمام ورزیدن به آخرت

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :مَن أصبَحَ و أمسی و الآخِرةُ أکبرُ هَمِّهِ جَعلَ اللّهُ الغِنی فی قلبِهِ، و جَمَع لَه

أمرَهُ، و لَم یَخرُج مِن الدُّنیا حتّی یَستکمِلَ رزقَهُ . و مَن أصبحَ و أمسَی و الدُّنیا أکبرُ هَمِّهِ جَعَلَ اللّهُ الفَقْرَ بینَ عینَیهِ، و شتَّتَ علَیهِ أمْرَه، و لَم یَنَلْ مِن الدُّنیا إلاّ ما قُسِمَ لَهُ . (9)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن کانتِ الآخِرةُ همَّهُ جَمَعَ اللّهُ شَمْلَهُ، و جَعَلَ غِناهُ بینَ عَینَیهِ، و أتَتْهُ الدُّنیا و هیَ راغِمةٌ . و مَن کانتِ الدّنیا هَمَّهُ فَرَّقَ اللّهُ شَمْلَهُ و جَعَلَ فَقْرَهُ بینَ عینَیهِ و لَم یأتِهِ مِن الدُّنیا إلاّ ما کَتَب لَهُ . (10)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :مَن جَعَلَ کلَّ همِّهِ لآخرتِهِ ظَفِرَ بالمَأمولِ . (11)

(12)

29

اهتمام ورزیدن به آخرت

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر آن کس که در شب و روز، بزرگترین همّش آخرت باشد ، خداوند

بی نیازی را در دل او جای می دهد و کارش را سامان می بخشد و از دنیا نمی رود مگر وقتی که روزی اش را کامل دریافت کرده باشد. و هر آن کس که شب و روز، بزرگترین همّش دنیا باشد، خداوند فقر را در بین دو چشم او قرار می دهد (همیشه چشمش گرسنه دنیا است) و کارش را پریشان می سازد و از دنیا به چیزی بیش از قسمت خود نمی رسد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس که آخرتْ همّ و غم او باشد خداوند امور او را به سامان می آورد و بی نیازی را در بین دو چشم او قرار می دهد و دنیا علی رغم میلِ خود نزد او می رود. و هر کس که دنیا همّ و غمش باشد خداوند امورش را از هم می پاشد و فقر را در بین دو چشم او قرار می دهد و از دنیا جز آنچه خداوند برایش مقدّر داشته نصیبش نمی شود.

امام علی علیه السلام :هر که تمام همّ و غم خود را آخرتش قرار دهد به آرزوی(آخرت)می رسد.

ص :63


1- غرر الحکم : 3830.
2- غرر الحکم : 6558.
3- غرر الحکم : 7164.
4- غرر الحکم : 6976.
5- غرر الحکم : 10829.
6- غرر الحکم : 2308.
7- غرر الحکم : 2411.
8- در متن حدیث، کلمه «رائد» آمده است . رائد، به کسی می گویند که صحرانشینان در هنگام کوچ ، او را جلوتر می فرستند تا منزلی پر آب و علف یا جایی امن برایشان بیابد و به آنها خبر دهد. م .
9- بحار الأنوار : 77/151/104.
10- کنز العمّال : 44160.
11- غرر الحکم : 8512.
12- (انظر) الهمّة : باب 3963.

30 - صِفَةُ أهلِ الآخِرَةِ
30 - خصوصیّات اهل آخرت

الکتاب:

«تِلْکَ الدَّارُ الاْخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَسَادا» . (1)

الحدیث:

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :اُوصیکُم بتقوی اللّهِ و اُوصی اللّهَ بکم _ إنّی لَکُم نذیرٌ مُبین _ أنْ لا تَعْلُوا علی اللّهِ فی عبادِهِ و بلادِهِ، فإنّ اللّهَ تعالی قالَ لی و لَکُم : «تلکَ الدّارُ الآخرةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَسَادا» . (2)

30

خصوصیّات اهل آخرت

قرآن:

«آن سرای آخرت را از آنِ کسانی می کنیم که در زمین خواهان برتری جویی و تباهکاری نیستند».

حدیث:

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :شما را به پروای الهی سفارش می کنم و سفارشِ شما را به خدا می کنم _ که من برای شما هشدار دهنده ای آشکار گویم _ که در میان بندگان و سرزمینهای خداوند بر او برتری نجویید؛ زیرا خداوند متعال برای من و شما [چنین ]فرموده است: «آن سرای آخرت را آنِ کسانی می کنیم که در زمین ، خواهان برتری جویی و تباهکاری نیستند».

ص :64


1- القصص : 83.
2- الأمالی للطوسی : 207/354.

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :فلَمّا نَهَضْتُ بالأمرِ نَکَثتْ طائفةٌ و مَرَقَتْ اُخری و قَسَطَ آخَرونَ، کأنّهُم لَم یَسمعوا اللّهَ سبحانه یقولُ : «تلکَ الدّارُ الآخِرَةُ نَجْعَلُها للّذین لا یُرِیدُونَ عُلُوّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَسَادا» ! بلی و اللّهِ، لَقد سَمِعُوها و وَعَوها ، و لکنَّهم حَلِیَتِ الدُّنیا فی أعیُنِهِم و راقَهُم زِبْرِجُها . (1)

عنه علیه السلام_ فی قولِهِ تعالی: «تلک الدّارُ الآخرةُ ......... » _: نزلتْ هذهِ الآیةُ فی أهلِ العَدلِ و التَّواضُعِ مِن الوُلاةِ ، و أهلِ القُدْرةِ مِن سائرِ النّاسِ . (2)

عنه علیه السلام :إنّ الرّجُلَ لَیُعْجِبُهُ شِراکُ نَعْلِهِ فیَدْخُلُ فی هذهِ الآیةِ «تلک الدّارُ الآخرةُ ......... » . (3)

عنه علیه السلام :إنّ الرّجلَ لَیُعجِبُهُ أنْ یَکونَ شِراکُ نَعْلِهِ أجْوَدَ مِن شِراکِ نَعلِ صاحبِهِ، فیَدْخُلُ تحتَها . (4)

امام علی علیه السلام :چون خلافت را به دست گرفتم ، گروهی پیمان شکستند و گروهی از دین خارج شدند و دسته ای دیگر ستم پیشه کردند؛ گویی این سخن خداوند سبحان را نشنیدند که «آن سرای آخرت را برای کسانی قرار می دهیم که در زمین ، خواهان برتری جویی و تباهکاری نیستند» . آری، سوگند به خدا که آن را شنیدند و فهمیدند، اما دنیا در چشم آنها زیبا شد و زیب و زیورهای آن خوشایندشان گردید.

امام علی علیه السلام_ درباره آیه «آن سرای آخرت ......... » _فرمود : این آیه درباره حکمرانان دادگر و فروتن و دیگر صاحبان قدرت نازل شده است.

امام علی علیه السلام :اگر حتّی بند کفشِ آدمی او را سرخوش کند، مشمول آیه «آن سرای آخرت ......... » می شود.

امام علی علیه السلام :اگر انسان از این که بند کفش او از بند کفش دوستش بهتر است سرخوش شود، مشمول این آیه می شود.

ص :65


1- نهج البلاغة : الخطبة 3 .
2- تاریخ دمشق: 42/489 .
3- مجمع البیان : 7/420.
4- سعد السعود : 88 .

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام_ فی قولهِ تعالی: «عُلُوّا فی الأرضِ و لا فَسادا» _: العُلُوّ : الشَّرَفُ ، و الفسادُ : النِّساءُ . (1)

تفسیر القمّی عن حَفْصَ بنِ غِیاثٍ:قالَ أبو عبدِ اللّهِ علیه السلام : یا حَفْصُ، ما مَنزلةُ الدُّنیا مِن نَفْسی إلاّ بمَنزلةِ المِیتةِ، إذا اضْطُرِرْتُ إلَیها أکَلْتُ مِنها ......... ثُمَّ تلا قولَهُ : «تلک ال_دّارُ الآخِرة نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَسَادا وَ العَاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ» الآیة ، و جَعلَ یَبکی و یقولُ : ذَهبَتْ و اللّهِ الأم_انیُّ عِندَ هذِهِ الآیةِ . (2)

امام صادق علیه السلام_ درباره آیه «علوّا فی الأرض و لا فسادا» _فرمود : منظور از «علوّ» ، بزرگی و فخر فروشی است و منظور از «فساد» ، زنان.

تفسیر القمّی_ به نقل از حفص بن غیاث _: امام صادق علیه السلام فرمود: «ای حفص! دنیا در نظر من چونان مردار است که هرگاه ناچار شدم ، از آن می خورم ......... ». آن گاه آیه «آن سرای آخرت را از آنِ کسانی می کنیم که در زمین ، خواهان برتری جویی و تباهکاری نیستند و فرجام [خوش] ، از آنِ پرهیزگاران است» را تلاوت نمود و شروع به گریستن کرد و فرمود: «سوگند به خدا که با این آیه همه آرزوها بر باد رفت».

ص :66


1- تفسیر القمّی : 2 / 147 .
2- تفسیر القمّی : 2/146.

6 - الأخ

اشاره

(1)

(2)

ص :67


1- و لمزید الاطّلاع راجع : بحار الأنوار : 74/221 «أبواب حقوق المؤمنین بعضهم علی بعض».
2- انظر: عنوان 354 «العِشْرة» ، 292 «الصدیق». الحقوق : باب 909 _ 911 ، الدعاء : باب 1231. المُداهنة : باب 1280، الزیارة : باب 1668 ، الظنّ : باب 2436.

6 - برادر

31 - المُؤمِنُ أخُو المُؤمِنِ
31 - مؤمن برادر مؤمن است

الکتاب:

«إِنَّما الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَ اتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ» . (1)

الحدیث:

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :المؤمنونَ إخْوَةٌ، تَتَکافی دِماؤهُم، وَ هُمْ یَدٌ علی مَن سِواهُم ، یَسْعی بذِمّتِهم أدناهُم . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :إنّ المؤمنَ لَیَسْکُنُ إلَی المؤمنِ کما یَسْکُنُ قلبُ الظَّمآنِ إلَی الماءِ البارِدِ . (3)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :رُبَّ أخٍ لَم تَلِدْهُ اُمُّکَ . (4)

عنه علیه السلام :یا کُمَیلُ ، المؤمنونَ إخْوَةٌ ، و لا شیءَ آثَرَ عندَ کُلِّ أخٍ مِن أخیهِ . (5)

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :المؤمنُ أخو المؤمِن لأبیهِ و اُمِّهِ . (6)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :إنّما المؤمنونَ إخْوَةٌ بنو أبٍ و اُمٍّ، و إذا ضَرَبَ علی رَجُلٍ مِنهُم عِرْقٌ سَهِرَ لَه الآخَرونَ . (7)

31

مؤمن برادر مؤمن است

قرآن:

«همانا مؤمنان با هم برادرند؛ پس میان برادرانتان آشتی دهید و از خدا پروا کنید، باشد که بر شما رحمت آورد».

حدیث:

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمنان برادرند، خونشان برابر است، در برابر دیگران یکدستند و کمترین آنها [می تواند ]کسی را به امان و زنهار همه شان درآورد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمن با مؤمن آرام می گیرد، چنان که جگرِ تشنه با آبِ سرد.

امام علی علیه السلام :بسی برادر که مادرت او را نزاد.

امام علی علیه السلام :ای کمیل! مؤمنان با هم برادرند و برای برادر چیزی مقدّم تر از برادر نیست.

امام باقر علیه السلام :مؤمن برادر تنی مؤمن است .

امام صادق علیه السلام :همانا مؤمنان برادران یکدیگر و فرزندان یک پدر و مادرند. و اگر رگی از یکی از آنان [به ناراحتی ]بجنبد دیگران به خاطر او، شب را نمی خوابند.

ص :68


1- الحجرات : 10.
2- الأمالی للمفید : 187/13.
3- النوادر للراوندی : 100/58.
4- غرر الحکم : 5351.
5- بحار الأنوار : 77/269/1.
6- الکافی : 2/166/2 و 7.
7- الکافی : 2/165/1.

عنه علیه السلام :المُؤمنُ أخو المؤمنِ ، عَینُهُ و دَلیلُهُ ، لا یَخونُهُ ، و لا یَظْلِمُهُ ، و لا یَغُشُّهُ ، و لا یَعِدُهُ عِدَةً فیَخْلِفَهُ . (1)

عنه علیه السلام :المؤمنُ أخو المؤمنِ کالجَسَدِ الواحدِ، إنِ اشتکَی شیئا مِنهُ وَجَدَ ألمَ ذلکَ فی سائرِ جسدِهِ ، و أرواحُهُما مِن رُوحٍ واحدةٍ . (2)

عنه علیه السلام :لکلِّ شیءٍ شیءٌ یَستریحُ إلَیهِ، و إنَّ المؤمنَ یَستریحُ إلی أخیهِ المؤمنِ کما یَستریحُ الطَّیْرُ إلی شَکْلِهِ . (3)

(4)

امام صادق علیه السلام :مؤمن برادر مؤمن است، چشم او و راهنمای اوست. به او خیانت نمی کند، به او ستم نمی کند، کلاه سرش نمی گذارد، و به او و عده ای نمی دهد که بدان عمل نکند.

امام صادق علیه السلام :مؤمن برادر مؤمن است، همچون یک پیکر که هرگاه عضوی از آن به درد آید دیگر اندامها آن درد را حس می کنند؛ ارواح آنها از یک روح است.

امام صادق علیه السلام :هر چیزی با چیزی آرام می گیرد و مؤمن با برادر مؤمن خود آرامش می یابد چنان که پرنده با همجنس خود آرام می گیرد.

32 - الاستِکثارُ مِنَ الإخوانِ
32 - افزودن بر شمار برادران

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :استکْثِروا مِن الإخوانِ ؛ فإنَّ لکلِّ مؤمنٍ شَفاعةً یومَ القیامةِ . (5)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن جَدَّدَ أخا فی الإسلامِ بنی اللّهُ له بُرْجا فی الجَنّةِ . (6)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :أعجَزُ النّاسِ مَن عَجَزَ عنِ اکتسابِ الإخوانِ ، و أعجَزُ مِنهُ مَن ضَیّعَ مَن ظَفِرَ بهِ مِنهُم . (7)

32

افزودن بر شمار برادران

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بر شمار برادران خود بیفزایید؛ زیرا در روز قیامت هر مؤمنی را شفاعتی است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس برادر مسلمان جدیدی برگزیند ، خداوند در بهشت برای او برجی بنا می نهد.

امام علی علیه السلام :نا توانترین مردم کسی است که از به دست آوردن دوستان و برادران ناتوان باشد و نا توان تر از او کسی است که برادران به دست آورده را از دست بدهد.

ص :69


1- الکافی : 2/ 166/3 .
2- الکافی : 2/166/4.
3- بحار الأنوار : 74/234/30.
4- (انظر) الإسلام : باب 1854 ، الإیمان : باب 295.
5- کنز العمّال : 24642.
6- الاختصاص : 228.
7- نهج البلاغة: الحکمة12.

عنه علیه السلام :أخٌ تَستَفیدُهُ خَیْرٌ مِن أخٍ تَستَزیدُهُ . (1)

عنه علیه السلام :لا تَستکثِرَنَّ مِن إخوانِ الدُّنیا، فإنکَ إن عَجَزتَ عَنْهُم تَحَوّلوا أعداءً و إنَّ مَثَلَهُم کَمَثلِ النّارِ، کَثیرُها یُحرِقُ و قَلیلُها یَنفَعُ . (2)

عنه علیه السلام :عَلَیکَ بإخوانِ الصِّدْقِ فأکْثِرْ مِنِ اکتِسابِهِم؛ فإنَّهُم عُدّةٌ عِندَ الرَّخاءِ ، و جُنّةٌ عِندَ البَلاءِ . (3)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :مَن لَم یَرغَبْ فی الاستِکْثارِ مِن الإخوانِ ابتُلیَ بالخُسْرانِ . (4)

عنه علیه السلام :المَرءُ کثیرٌ بأخیهِ . (5)

(6)

امام علی علیه السلام :برادری که از او بهره ببری بهتر از برادری است که تنها بر شمار برادرانت می افزاید.

امام علی علیه السلام :بر شمار برادران دنیایی میفزای که اگر از برآوردن نیازهایشان درمانده شوی، دشمنت می گردند. حکایت آنان، حکایت آتش است که بسیارِ آن می سوزاند و کمِ آن سود می رساند.

امام علی علیه السلام :در پی دوستان راستین باش و بر شمارشان بیفزای که آنان ذخیره دوران آسایش و سپر روزگار بلایند!

امام صادق علیه السلام :هر که خواهان افزایش شمار برادران نباشد ، به زیان گرفتار می آید.

امام صادق علیه السلام :انسان به وسیله برادر [و دوستان ]خود فزونی می یابد.

33 - مَوَدَّةُ الإخوانِ
33 - دوست داشتن برادران

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :ألاَ و إنّ وُدَّ المؤمنِ مِن أعظَمِ سَبَبِ الإیمانِ . (7)

عنه صلی الله علیه و آله :ألا و إنّ المؤمنَینِ إذا تَحابّا فی اللّهِ عزّ و جلّ و تَصافَیا فی اللّهِ کانا کالجَسَدِ الواحدِ : إذا اشتکی أحدُهُما مِن جسَدِهِ مَوْضِعا وجَدَ الآخرُ ألَمَ ذلکَ المَوْضعِ . (8)

33

دوست داشتن برادران

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هان! دوست داشتن مؤمن یکی از بزرگترین اسباب ایمان است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بدانید که اگر مؤمنان به خاطر خداوند عزّ و جلّ به هم مهر ورزند و برای خدا صادقانه دوستی کنند چونان یک پیکرند، که هرگاه جایی از پیکر یکی به درد آید،دیگری در همان جا احساس درد می کند.

ص :70


1- غرر الحکم : 1362.
2- غرر الحکم : 10381 .
3- الأمالی للصدوق : 380/483.
4- تحف العقول : 319.
5- تحف العقول : 368.
6- (انظر) الصدیق : باب 2174 ، 2175.
7- بحار الأنوار : 74/280/7.
8- بحار الأنوار:74/281/7.

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :لا یکونُ أخوکَ أقوی مِنکَ علی مَودّتِهِ . (1)

عنه علیه السلام :یا کُمَیلُ ، إن لَم تُحِبَّ أخاکَ فلَسْتَ أخاهُ . (2)

عنه علیه السلام :أحْبِبِ الإخْوانَ علی قَدْرِ التَّقْوی . (3)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :حُبُّ الأبرارِ للأبرارِ ثَوابٌ للأبرارِ ، و حُبُّ الفُجّارِ للأبرارِ فضیلةٌ للأبرارِ، و بُغْضُ الفُجّارِ للأبرارِ زَینٌ للأبرارِ ، و بُغْضُ الأبرارِ للفُجّارِ خِزْیٌ علَی الفُجّارِ . (4)

عنه علیه السلام :مِن حُبِّ الرَّجلِ دِینَه حبُّهُ أخَاهُ . (5)

امام علی علیه السلام :برادرت در دوستی اش [نسبت به تو ]از تو قویتر نباشد.

امام علی علیه السلام :ای کمیل! اگر برادرت را دوست نداشته باشی برادر او نیستی.

امام علی علیه السلام :برادران را به اندازه پرهیزگاری آنان دوست بدار.

امام صادق علیه السلام :محبت ورزیدن نیکان به یکدیگر ، پاداشی است برای نیکوکاران و مهر ورزی بَدان به نیکان، فضیلتی است برای نیکان و دشمنی بَدان با نیکان ، زیور نیکان است و دشمنی ورزیدن نیکان با بدان، مایه خواری و رسوایی بدان است.

امام صادق علیه السلام :از نشانه های دین دوستی آدمی این است که برادرش را دوست داشته باشد.

34 - ما یوجِبُ بَقاءَ المَوَدَّةِ
34 - آنچه دوستی را پایدار می کند

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :لا تُضِیعَنَّ حقَّ أخیکَ اتّکالاً علی ما بینَک و بینَه؛ فإنّه لَیسَ لکَ بأخٍ مَن أضَعْتَ حقَّهُ . (6)

عنه علیه السلام :العِتابُ حَیاةُ المَوَدّةِ . (7)

الإمامُ زینُ العابدینَ علیه السلام :احفَظْ علَیکَ لسانَکَ تَمْلِکْ بهِ إخوانَکَ . (8)

34

آنچه دوستی را پایدار می کند

امام علی علیه السلام :هیچ گاه حقّ برادرت را، به اعتماد روابط دوستانه ای که با او داری ضایع مگردان؛ چه، آن کس که حقّ او را ضایع می کنی دیگر برادرت نیست.

امام علی علیه السلام :گلایه کردن مایه حیات دوستی است.

امام زین العابدین علیه السلام :زبانت را نگه دار تا برادرانت را نگه داری.

ص :71


1- بحار الأنوار : 74/165/29.
2- تحف العقول : 173.
3- الاختصاص : 226.
4- الاختصاص : 239.
5- الاختصاص : 31.
6- نهج البلاغة: الکتاب31.
7- غرر الحکم : 315.
8- بحار الأنوار : 74/156/1.

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :قالَ الحارثُ الأعورُ لأمیرِ المؤمنینَ علیه السلام : یا أمیرَ المؤمنینَ، أنا و اللّهِ اُحِبُّکَ، فقالَ لَه: یا حارثُ، أمَا إذا أحبَبْتَنی فلا تُخاصِمْنی، و لا تُلاعِبْنی، و لا تُجارِینی (1) ، و لا تُمازِحْنی، و لا تُواضِعْنی ، و لا تُرافِعْنی. (2)

عنه علیه السلام :لا تُذهبِ الحِشْمَةَ بینَکَ و بینَ أخیکَ و أبْقِ مِنها ؛ فإنّ ذَهابَ الحِشْمَةِ ذَهابُ الحیاءِ ، و بَقاءُ الحِشمةِ بَقاءُ المودّةِ . (3)

عنه علیه السلام :یا بنَ النُّعمان ، إنْ أردتَ أن یَصْفُوَ لکَ وُدُّ أخیکَ فلا تُمازِحَنَّهُ، و لا تُمارِیَنَّهُ ، و لا تُباهِیَنَّهُ ، و لا تُشارَّنَّهُ . (4)

عنه علیه السلام :تَحتاجُ الإخْوةُ فیما بَیْنَهُم إلی ثلاثةِ أشیاءَ ، فإنِ استَعمَلُوها و إلاّ تَبایَنُوا و تَباغَضُوا، و هی : التَّناصُفُ ، و التَّراحُمُ ، و نَفْیُ الحَسَدِ . (5)

(6)

امام صادق علیه السلام :حارث اعور به امیر المؤمنین عرض کرد: ای امیر مؤمنان! به خدا سوگند که دوستت می دارم. حضرت فرمود: ای حارث! اگر واقعا مرا دوست داری پس سعی کن با من مشاجره نکنی، مرا به بازی نگیری، برای خودنمایی با من بحث نکنی، (7) با من شوخی نکنی و مرا از آنچه هستم فروتر و یا فراتر نبری.

امام صادق علیه السلام :ادب و حرمت میان خود و برادرت را از بین نبر و آن را نگه دار؛ زیرا با از بین رفتن ادب و حرمت، حیا نیز از میان می رود و نگه داشتن ادب و حرمت، مایه پایداری دوستی است.

امام صادق علیه السلام :ای پسر نعمان! اگر می خواهی محبّت برادرت برای تو خالص باشد، هرگز با او شوخی [بیجا ]مکن، از جدال با او بپرهیز، بر او فخر مفروش، و با او ستیزه مکن.

امام صادق علیه السلام :برادران در میان خود به سه چیز نیازمندند که اگر به کار بندند دوستی می پاید و گرنه از یکدیگر جدا و دشمن هم می شوند. آن سه چیز اینهاست: انصاف با یکدیگر، مهربانی با یکدیگر ، و حسد نبردن به هم.

ص :72


1- هی أن یجری الإنسان مع غیره فی المناظرة لیظهر علمه إلی الناس ، ریاءً و سمعةً و ترفّعا . و فی بعض النسخ «و لا تحاربنی» و فی ثالث «و لا تجازینی» و فی رابع «و لا تجاربنی» (هامش المصدر).
2- الخصال : 334/35.
3- . تحف العقول : 370.
4- بحار الأنوار:78/291/2.
5- . تحف العقول : 322.
6- (انظر) عنوان 40 «البِشر». الصدیق : باب 2181 ، 2182. المحبّة : باب 658.
7- در یکی از نسخه ها «با من مستیزی» آمده و در نسخه های دیگر عبارت های گوناگونی که همه در حاشیه خصال آمده است.

35 - الاُخُوَّةُ فِی اللَّهِ
35 - برادری برای خدا

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :ما استَفادَ امرؤٌ مسلمٌ فائدةً بعدَ فائدةِ الإسلام مثلَ أخٍ یَستَفیدُهُ فی اللّهِ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :النَّظَرُ إلی الأخِ تَوَدُّهُ فی اللّهِ عزّ و جلّ عِبادَةٌ . (2)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :بالتَّواخی فی اللّهِ تُثْمِرُ الاُخُوّة . (3)

عنه علیه السلام :مَن فَقَد أخا فی اللّهِ فکأنّما فَقَدَ أشْرَفَ أعْضائِهِ . (4)

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :مَنِ استَفادَ أخا فی اللّهِ علی إیمانٍ باللّهِ و وفَاءٍ بإخائهِ ، طَلَبا لِمَرضاة اللّهِ، فَقَدِ اسْتَفادَ شُعاعا مِن نورِ اللّهِ . (5)

الإمامُ الرِّضا علیه السلام :مَنِ اسْتَفادَ أخا فی اللّهِ عزّ و جلّ استَفادَ بَیْتا فی الجَنّةِ . (6)

(7)

35

برادری برای خدا

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :انسان مسلمان، بعد از به دست آوردن سود اسلام، سودی همچون برادری که برای خدا به دست می آورد، کسب نکرده است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :نگاه کردن به برادری که به خاطر خداوند عزّ و جلّ دوستش می داری، عبادت است.

امام علی علیه السلام :با برادری در راه خدا، برادری به بار می نشیند.

امام علی علیه السلام :هر کس برادری خدایی را از دست دهد، چنان است که بهترین عضو پیکرش را از دست داده باشد.

امام باقر علیه السلام :هر کس تنها برای رضای خدا و بر پایه ایمان به او و وفاداری به برادری، برادری به دست آورد ، پرتوی از نور خدا را به دست آورده است.

امام رضا علیه السلام :هر کس برادری خدایی به دست آورد ، خانه ای در بهشت به دست آورده است.

36 - الإخاءُ لِلدُّنیا
36 - برادری (دوستی) برای دنیا

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :مَن لَم تَکُن مَودّتُهُ فی اللّهِ فاحْذَرْهُ؛ فإنّ مودّتَهُ لَئیمةٌ ، و صُحْبتَه مَشُومةٌ. (8)

36

برادری (دوستی) برای دنیا

امام علی علیه السلام :از کسی که دوستی اش برای خدا نیست بپرهیز؛ زیرا دوستی او پستی است و همنشینی با او شوم .

ص :73


1- تنبیه الخواطر : 2/179.
2- بحار الأنوار : 74/279/1.
3- غرر الحکم : 4225 .
4- غرر الحکم : 9227.
5- تحف العقول : 295.
6- ثواب الأعمال : 182/1.
7- (انظر) عنوان 93 «المحبّة (الحبّ فی اللّه )».
8- غرر الحکم : 8978.

عنه علیه السلام :کلُّ مودّةٍ مَبْنیّةٍ علی غیرِ ذاتِ اللّهِ ضَلالٌ ، و الاعتِمادُ علَیها مُحالٌ . (1)

عنه علیه السلام :مَن آخَی فی اللّهِ غَنِمَ ، مَن آخی فی الدُّنیا حُرِمَ . (2)

عنه علیه السلام :ما تَواخی قومٌ علی غیرِ ذاتِ اللّهِ سُبحانه إلاّ کانتْ اُخوّتُهُم علَیهِم تِرَةً یومَ العَرْضِ علی اللّهِ سبحانَهُ . (3)

عنه علیه السلام :النّاسُ إخ_ْوانٌ ؛ فمَنْ کانَتْ اُخُوّتُهُ فی غیرِ ذاتِ اللّهِ فهِیَ عَداوةٌ ، و ذلکَ قولُهُ عزّ و جلّ: «الأخِلاّءُ یومئذٍ بعضُهم لبعضٍ عدوٌّ إلاّ المتّقین» (4) . (5)

امام علی علیه السلام :هر دوستی ای که مبنای غیر خدایی داشته باشد، گمراهی است و تکیه کردن بر آن نشاید.

امام علی علیه السلام :هر که برای خدا برادری کند سود می برد و هر که برای دنیا برادری ورزد محروم می ماند.

امام علی علیه السلام :هیچ مردمی برای غیر خداوند سبحان با هم برادری نکنند مگر آن که در روز حاضر شدن در محضر خداوند سبحان، آن برادری برایشان مایه نقص و زیان خواهد بود.

امام علی علیه السلام :مردم [مسلمان] برادرند. اگر برادری آنان برای غیر خدا باشد، آن برادری دشمنی است و این است سخن خداوند متعال که : «در آن روز ، دوستان با هم دشمنند، مگر پرهیزگاران».

37 - اُخوَّةُ الدِّینِ وَالمَوَدَّةِ
37 - برادری و دوستی دینی

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :علَی التَّواخِی فی اللّهِ تَخْلُصُ المَحَبّةُ . (6)

عنه علیه السلام :إخْوانُ الدِّینِ أبقی مَوَدّةً . (7)

37

برادری و دوستی دینی

امام علی علیه السلام :برادری کردن به خاطر خدا محبت را خالص می گرداند.

امام علی علیه السلام :برادران دین_ی، دوستی شان پایدارتر است .

ص :74


1- غرر الحکم : 6915.
2- غرر الحکم : (7776 _ 7777) .
3- غرر الحکم : 9672.
4- الزخرف : 67 .
5- بحار الأنوار: 74/165/29.
6- غرر الحکم : 6191.
7- غرر الحکم : (1360 _ 1361) .

عنه علیه السلام :الإخْوانُ فی اللّهِ تعالی تَدُومُ مَودّتُهُم ، لِدَوامِ سَبَبِها . (1)

عنه علیه السلام :الأخُ المُکْتَسَبُ فی اللّهِ أقرَبُ الأقرِباءِ، و أحَمُّ مِن الاُمَّهاتِ و الآباءِ . (2)

عنه علیه السلام :وُدُّ أبناءِ الآخِرةِ یَدومُ لدَوامِ سَبَبِهِ. (3)

عنه علیه السلام :لِکلِّ إخاءٍ مُنْقَطَعٌ، إلاّ إخاءً کانَ علی غیرِ الطّمَعِ . (4)

عنه علیه السلام :کلُّ مَوَدّةٍ عَقَدَها الطّمَعُ حَلَّها الیأسُ. (5)

عنه علیه السلام :مَودّةُ أبناءِ الدُّنیا تَزولُ لِأدنی عارِضٍ یَعْرِضُ . (6)

عنه علیه السلام :مَن وادَّکَ لأمرٍ ولّی عندَ انقِضائِهِ . (7)

عنه علیه السلام :أسْرَعُ المَوَدّاتِ انقِطاعا مَودّاتُ الأشرارِ . (8)

(9)

امام علی علیه السلام :کسانی که برای خدا برادری ورزند دوستی شان می پاید ؛ چون سبب آن دوستی پایدار است.

امام علی علیه السلام :برادری که برای خدا به دست آید، نزدیکترین خویش است و از پدر و مادر به انسان نزدیکتر است.

امام علی علیه السلام :دوستی اهل آخرت می پاید؛ چون علت آن پایاست.

امام علی علیه السلام :همه برادریها از هم می گسلد بجز آن برادریی که بر پایه طمع استوار نباشد.

امام علی علیه السلام :هر دوستی ای که رشته آن را طمع ببندد، نومیدی ، آن را از هم بگسلد.

امام علی علیه السلام :دوستی دنیا پرستان با بروز اندک پیشامدی از میان می رود.

امام علی علیه السلام :کسی که برای کاری با تو دوستی می کند ، پس از تمام شدن آن به تو پشت می کند.

امام علی علیه السلام :نا پایدارترین دوستی ها، دوستی بدکاران است .

38 - ما یُفسِدُ الإخاءَ
38 - عوامل برهم زننده برادری

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :الجَفاءُ یُفْسِدُ الإخاءَ . (10)

عنه علیه السلام :إیّاکَ و الجَفاءَ ؛ فإنّه یُفْسِدُ الإخاءَ، و یُمَقِّتُ إلی اللّهِ و النّاسِ . (11)

38

عوامل برهم زننده برادری

امام علی علیه السلام :جفا کاری (12) برادری را از بین می برد.

امام علی علیه السلام :از رفتار درشت و برخورد سرد بپرهیز که برادری را از میان می برد و موجب تنفّر خدا و مردمان می شود.

ص :75


1- غرر الحکم : 1795.
2- غرر الحکم : 1845.
3- غرر الحکم : 10118 .
4- کنز العمّال : 44219.
5- تنبیه الخواطر : 1/72.
6- غرر الحکم : 9828.
7- غرر الحکم : 8552.
8- غرر الحکم : 3124.
9- (انظر) عنوان 93 «المحبّة (الحبّ فی اللّه )».
10- غرر الحکم : 562.
11- غرر الحکم : 2662 .
12- جفا ، ترک ارتباط و احسان ، درشتخویی ، رفتار خشن در معاشرت با مردم ، سردی در دوستی و دوری گزینی است.

عنه علیه السلام :لا تَطْلُبنَّ الإخاءَ عِند أهلِ الجَفاءِ ، و اطلبْهُ عِند أهلِ الحِفاظِ و الوَفاءِ . (1)

عنه علیه السلام :الجَفاءُ شَیْنٌ ، المَعصیةُ حَیْنٌ . (2)

(3)

امام علی علیه السلام :برادری را هرگز در میان جفا پیشگان مجوی ، بلکه آن را در میان انسان های قدر شناس و با وفا بجوی.

امام علی علیه السلام :جفا، مایه ننگ است و گناه، موجب محنت.

39 - إعلامُ الأخِ بِالحُبِّ
39 - اظهار محبّت نسبت به برادر

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :إذا أحبَّ أحدُکُم صاحِبَهُ أو أخاهُ فلیُعْلِمْهُ . (4)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :إذا أحْبَبتَ رَجُلاً فأخْبِرْهُ . (5)

بحار الأنوار :مَرّ رجلٌ فی المسجدِ و أبو جعفرٍ علیه السلام جالسٌ و أبو عبدِ اللّهِ علیه السلام ، فقالَ له بعضُ جُلَسائهِ: و اللّهِ، إنّی لاَُحِبُّ هذا الرّجُلَ. قالَ لَه أبو جعفرٍ علیه السلام : ألاَ فأعْلِمْهُ ؛ فإنَّهُ أبقی لِلمَوَدّة ، و خَیْرٌ فی الاُلْفةِ . (6)

(7)

39

اظهار محبّت نسبت به برادر

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هرگاه یکی از شما رفیق یا برادر خود را دوست دارد، آن را به او اظهار کند.

امام صادق علیه السلام :هرگاه کسی را دوست داشتی آن را به او خبر ده .

بحار الأنوار :ابو جعفر (امام باقر علیه السلام ) و ابو عبد اللّه (امام صادق علیه السلام ) در مسجد نشسته بودند، مردی از آن جا گذشت. یکی از همنشینان ابو جعفر علیه السلام عرض کرد: به خدا، من این مرد را دوست دارم. ابو جعفر علیه السلام فرمود: پس، به او اعلام کن ؛ چرا که دوستی را پایدارتر و الفت را بیشتر می کند.

40 - مَوَدَّةُ الأخِ دَلیلٌ عَلی مَوَدَّتِهِ لِأخیهِ
40 - دوست داشتن برادر [دینی ]نشانه آن است که او نیز برادرش را دوست دارد

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :سَلُوا القُلوبَ عنِ المَوَدّاتِ ؛ فإنّها شَواهِدُ لا تَقْبَلُ الرُّشا . (8)

40

دوست داشتن برادر [دینی ]نشانه آن است که او نیز برادرش را دوست دارد

امام علی علیه السلام :دوستیها و محبتّها را از دلها بپرسید که دلها گواهانی رشوه ناپذیرند.

ص :76


1- غرر الحکم : 10421.
2- غرر الحکم : 99.
3- (انظر) الصدیق : باب 2180.
4- المحاسن : 1/415/953.
5- بحار الأنوار : 74/181/2.
6- بحار الأنوار : 74/181/1 .
7- (انظر) کنز العمّال : 9/25.
8- غرر الحکم : 5641.

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :اعرِفِ المَودّةَ لکَ فی قلبِ أخیکَ بما لَهُ فی قلبِکَ . (1)

الکافی عن صالحِ بنِ الحکم:سَمِعتُ رجُلاً یسألُ أبا عبدِ اللّهِ علیه السلام ، فقالَ: الرّجُلُ یقولُ : أوَدُّک ، فکیفَ أعلَمُ أنّه یَوَدُّنی؟! فقال : امتحِنْ قلبَک ؛ فإنْ کنتَ تَوَدُّهُ فإنّهُ یَوَدُّکَ . (2)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :اُنظُرْ قلبَکَ ؛ فإنْ أنکَرَ صاحبَکَ فقد أحدَثَ أحدُکُما . (3)

بحار الأنوار عن عُبیدِ اللّهِ بنِ إسحاقَ المَدائنیِّ:قلتُ لأبی الحسنِ موسی بنِ جعفرٍ علیه السلام : إنّ الرّجُلَ مِن عُرْضِ النّاسِ یَلْقانی فیَحْلِفُ باللّهِ أنّه یُحِبُّنی ، فأحلِفُ باللّهِ إنّهُ لَصادقٌ ؟ فقال : امتَحِنْ قلبَکَ ؛ فإن کنتَ تُحِبُّهُ فاحْلِفْ و إلاّ فلا . (4)

الإمامُ الهادیُّ علیه السلام :لا تَطلب الصَّفا ممّن کَدّرتَ علَیهِ ، و لا النُّصْحَ ممّن صَرَفْتَ سُوءَ ظنِّکَ إلَیهِ ، فإنّما قلبُ غیرِکَ لکَ کقلبِکَ لَهُ . (5)

(6)

امام باقر علیه السلام :محبّت قلبی برادرت را نسبت به خودت، از محبّتی که در قلبت نسبت به او داری، بشناس.

الکافی_ به نقل از صالح بن حکم _: شنیدم که مردی از امام صادق علیه السلام می پرسد: کسی می گوید: من تو را دوست دارم؛ چگونه بدانم که [واقعا ]دوستم دارد؟ فرمود: دلت را بکاو، اگر تو او را دوست داشتی او نیز تو را دوست دارد.

امام صادق علیه السلام :به دلت بنگر، اگر دوستت را ناخوش داشت، بدان یکی از شما دو نفر کاری کرده است.

بحار الأنوار_ به نقل از عبید اللّه بن اسحاق مدائنی _: به ابو الحسن موسی بن جعفر علیه السلام عرض کردم: مردی از توده مردم مرا می بیند و به خدا قسم یاد می کند که مرا دوست دارد، آیا می توانم به خدا قسم یاد کنم که او راست می گوید؟ فرمود: دلت را بکاو ، اگر تو او را دوست داشتی قسم یاد کن، و الاّ، نه.

امام هادی علیه السلام :از کسی که مکدّرش کرده ای صفا مجوی و از کسی که تیر بد گمانی ات را به او نشانه رفته ای خیرخواهی و صداقت مخواه؛ زیرا دل دیگری با تو همچون دل توست با او.

ص :77


1- کشف الغمّة : 2/331.
2- الکافی : 2/652/2.
3- بحار الأنوار : 74/182/6.
4- بحار الأنوار : 74/182/5.
5- بحار الأنوار : 74/181 .
6- (انظر) المحبّة (حبّ اللّه ) : باب 676.

41 - قَطِیعَةُ الإخوانِ
41 - بریدن از برادران

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :إنْ أرَدْتَ قَطِیعةَ أخیکَ فاستَبْقِ لَهُ مِن نفسِکَ بَقیّةً یَرجِعُ إلیها إن بَدا لَه ذلکَ یوما مّا . (1)

عنه علیه السلام :لا تَصْرِمْ أخاکَ علی ارتیابٍ، و لا تَقْطَعْهُ دُونَ استِعْتابٍ ، و لِنْ لِمَن غالَظَکَ فإنّه یُوشِکُ أن یَلینَ لکَ . (2)

عنه علیه السلام :ما أقبحَ القَطِیعةَ بعدَ الصِّلَةِ ، و الجَفاءَ بعدَ الإخاءِ ، و العَداوةَ بعدَ المَودّةِ! (3)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :مَلْعونٌ مَلْعونٌ رَجُلٌ یَبدؤهُ أخوهُ بالصُّلْحِ فلَمْ یُصالِحْهُ . (4)

عنه علیه السلام :لا تُتْبِعْ أخاکَ بعدَ القَطِیعةِ وَقِیعةً فیهِ، فیَسُدَّ علَیهِ طریقَ الرُّجوعِ إلیکَ ، فلَعَلّ التّجارِبَ تَرُدُّهُ علَیکَ . (5)

عنه علیه السلام :مَن وضَعَ حُبَّهُ فی غیرِ موضعِهِ فقد تَعرَّضَ للقَطیعةِ . (6)

(7)

41

بریدن از برادران

امام علی علیه السلام :اگر خواستی از برادرت ببری، ته مانده ای از دوستی خود برای او باقی گذار که اگر روزی به فکرش رسید که آشتی کند به آن بازگردد.

امام علی علیه السلام :با کوچکترین سوء ظنی با برادر خود قطع رابطه نکن و بدون رضایت طلبی از او نبُر، با کسی که با تو درشتی کرده نرمی کن؛ باشد که به زودی با تو نرم شود.

امام علی علیه السلام :چه زشت است بریدن بعد از پیوستن، و بیگانگی پس از برادری، و دشمنی پس از دوستی!

امام صادق علیه السلام :ملعون است، ملعون، کسی که برادرش دستِ صلح و آشتی به سوی او دراز کند و او آشتی نکند.

امام صادق علیه السلام :پس از قطع رابطه با برادرت، از او بدگویی مکن؛ که این راه بازگشت او را به سوی تو می بندد؛ چون ممکن است تجربه ها [روزی،] او را به تو بازگرداند.

امام صادق علیه السلام :هر کس دوستی و محبت خود را در جایگاه مناسبش ننهد، [خود را ]در معرض قطع رابطه قرار داده است.

ص :78


1- نهج البلاغة: الکتاب31.
2- . بحار الأنوار : 77/209/1.
3- بحار الأنوار: 77/210/1.
4- . بحار الأنوار: 74/236/35.
5- بحار الأنوار : 74/166/31.
6- المحاسن : 1/415/950.
7- (انظر) العِشرة : باب 2688 . عنوان 529 «الهجران».

42 - وَصلُ الإخوانِ
42 - پیوند با برادران

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :احمِلْ نفسَکَ مِن أخیکَ عندَ صَرْمِهِ علی الصِّلَةِ ......... و عند جُمودِهِ علی البَذْلِ ......... و إیّاک أن تَضَعَ ذلکَ فی غیرِ مَوضعِهِ، أو أنْ تَفعَلَهُ بغیرِ أهلِهِ . (1)

عنه علیه السلام :لا یَکُونَنَّ أخوکَ أقوی علی قَطیعتِکَ منکَ علی صِلَتِهِ ، و لا تَکُونَنّ علی الإساءَةِ أقوی منکَ علَی الإحسانِ . (2)

عنه علیه السلام :أطِعْ أخاکَ و إنْ عَصَاکَ، وَ صِلْهُ و إنْ جَفاکَ . (3)

الإمامُ الحسینُ علیه السلام :إنّ أوْصَلَ النّاسِ مَن وَصَلَ مَن قَطَعَهُ . (4)

(5)

42

پیوند با برادران

امام علی علیه السلام :چون برادرت از تو بِبُرد خود را به پیوند با او وادار ......... و چون بخل ورزد از بخشش دریغ مدار ......... مبادا این نیکی را در آن جا کنی که نباید، یا درباره آن کس که نشاید.

امام علی علیه السلام :نباید توانایی برادرت در قطع رابطه با تو بیشتر از توانایی تو در پیوند با او باشد و نباید توانایی او بر بدی کردن بیشتر از توانایی تو بر نیکی کردن باشد.

امام علی علیه السلام :از برادرت فرمان ببر هر چند او تو را نافرمانی می کند، و با او پیوند برقرار کن هر چند او از تو دوری می گزیند.

امام حسین علیه السلام :قویترین فرد در ایجاد ارتباط کسی است که با کسی که از او بریده رابطه برقرار کند.

43 - أقسامُ الإخوانِ
43 - اقسام برادران

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :الإخْوانُ صِنْفانِ : إخوانُ الثِّقةِ و إخوان المُکاشَرةِ ......... فإذا کنتَ مِن أخیکَ علی حدِّ الثِّقةِ فابْذِلْ لَه مالَکَ و بَدَنکَ ، و صافِ مَن صافَاهُ ، و عادِ مَن عادَاهُ، و اکتُمْ سِرَّهُ و عَیْبَهُ ، و أظْهِرْ مِنه الحَسَنَ . و اعلَمْ أیُّها السّائلُ أنَّهُم أقلُّ مِن الکِبریتِ الأحْمَرِ . (6)

43

اقسام برادران

امام علی علیه السلام :برادران دو گروهند: برادران مورد اعتماد، و برادران خنده و شادی ......... اگر به برادرت اعتماد داشتی از مال و جان خود نثار او کن، با دوستانش دوست و با دشمنانش دشمن باش، راز دار و عیب پوش وی باش و خوبیهایش را آشکار ساز . ای پرسنده! بدان که این گروه برادران از گوگرد سرخ کمیاب ترند.

ص :79


1- نهج البلاغة: الکتاب31.
2- . نهج البلاغة : الکتاب 31.
3- بحار الأنوار: 77/213/1.
4- . بحار الأنوار: 78/121/4.
5- (انظر) الخیر : باب 1180.
6- بحار الأنوار : 74/281/2.

الإمامُ الحسینُ علیه السلام :الإخْوانُ أربعةٌ: فأخٌ لکَ و لَهُ، و أخٌ لکَ ، و أخٌ علَیکَ ، و أخٌ لا لکَ و لا لَهُ . (1)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :الإخوانُ ثلاثةٌ: فواحِدٌ کالغِذاءِ الّذی یُحتاجُ إلیهِ کلَّ وقتٍ فَهُو العاقلُ، و الثّانی فی معنَی الدّاءِ و هُو الأحْمَقُ، و الثّالثُ فی معنَی الدّواءِ فَهُو اللّبِیبُ . (2)

عنه علیه السلام :الإخْوانُ ثلاثةٌ : مُواسٍ بنفسِهِ ، و آخرُ مُواسٍ بمالِهِ ؛ و هُما الصّادقانِ فی الإخاءِ ، و آخَرُ یأخذُ منکَ البُلْغَةَ ، و یُریدُکَ لِبَعضِ اللّذَّةِ ، فلا تَعُدَّه مِن أهلِ الثِّقَةِ . (3)

(4)

امام حسین علیه السلام :برادران چهار گروهند: برادری که به سود تو و سود خویش است و برادری که به سود توست و برادری که به زیان توست و برادری که نه به سود توست و نه به سود خودش.

امام صادق علیه السلام :برادران سه دسته اند: یکی چون خوراک است که همیشه بدان نیاز است و آن خردمند است، و دومی چون درد است و آن نابخرد است، و سومی چون داروست و آن شخص هوشمند است.

امام صادق علیه السلام :برادران سه گروهند: آن که با جان همراهی می کند، دیگری آن که با مال یاری می رساند و این دو گروه در برادری صادقند؛ و سومی آن که از تو وجه معاش می گیرد و تو را برای اندکی لذّت و خوشی می خواهد، او را مورد اعتماد مدان.

44 - الأخُ المَوثوقُ بهِ
44 - برادر قابل اعتماد

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :أقلُّ ما یکونُ فی آخِرِ الزّمانِ أخٌ یُوثَقُ بهِ أو دِرْهَمٌ من حَلالٍ . (5)

عنه صلی الله علیه و آله :یأتی علی النّاسِ زمانٌ لیسَ فیهِ شیءٌ أعزُّ مِن أخٍ أنیسٍ و کَسْبِ دِرْهَمِ حَلالٍ . (6)

44

برادر قابل اعتماد

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :کمیاب ترین چیز در آخر الزمان برادری قابل اعتماد، یا درهمی حلال است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :روزگاری فرا می رسد که چیزی کمیاب تر از یک برادرِ همدم و [دشوارتر از ]کسب یک درهمِ حلال نیست.

ص :80


1- . تحف العقول : 247.
2- تحف العقول : 323.
3- . تحف العقول : 324.
4- (انظر) بحار الأنوار : 67/189 باب 11. الصدیق : باب 2188. الناس : باب 3909.
5- تحف العقول : 54.
6- تحف العقول : 368.

الإمامُ الهادیُّ علیه السلام_ لمن قال له: رُوِینا عن آبائکَ أنّهُ یأتی علَی النّاسِ زمانٌ لا یکونُ شیءٌ أعزَّ مِن أخٍ أنیسٍ أو کَسْبِ دِرْهَمٍ مِن حلالٍ _: إنّ العزیزَ موجودٌ ، و لکنّکَ فی زمانٍ لَیسَ شیءٌ أعْسَرَ مِن دِرْهَمِ حلالٍ و أخٍ فی اللّهِ عزّ و جلّ . (1)

امام هادی علیه السلام_ به کسی که به ایشان عرض کرد: از پدران شما برایمان روایت شده است که روزگاری بر مردم می آید که چیزی کمیاب تر از یک برادر همدم یا کسب یک درهم حلال نیست _فرمود : چیز کمیاب [سرانجام ]پیدا می شود امّا تو در زمانی هستی که چیزی دشوارتر از [به دست آوردن] یک درهم حلال و یک برادر خدایی نیست.

45 - النَّهیُ عَن بَعضِ الإخاءِ
45 - نهی از برخی دوستیها

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :لا تَرْغَبَنَّ فیمَنْ زَهِدَ فی_کَ ، و لا تَزْهَدَنَّ فیمَنْ رَغِبَ فیکَ . (2)

عنه علیه السلام :لا تُواخِ مَن یَسْتُرُ مَناقِبَک، و یَنْشُرُ مَثالِبَکَ . (3)

عنه علیه السلام :لیسَ لکَ بأخٍ مَنِ احْتَجْتَ إلی مُداراتِهِ . (4)

عنه علیه السلام :یَنبغی للمُسلمِ أنْ یَتجَنّبَ مُواخاةَ ثلاثةٍ : الماجِنِ الفاجِرِ ، و الأحْمَقِ ، و الکَذّابِ . (5)

45

نهی از برخی دوستیها

امام علی علیه السلام :هیچ گاه به کسی که از تو روی گردان است، روی نیاور و هیچ گاه از کسی که به تو علاقه مند است ، روی برمتاب.

امام علی علیه السلام :با کسی که خوبیهایت را می پوشاند و عیبهایت را پخش می کند، برادری مکن.

امام علی علیه السلام :کسی که نیازمند مدارا کردن با او باشی، برادر تو نیست.

امام علی علیه السلام :مسلمان، باید از برادری کردن با سه گروه دوری ورزد: لوده فاسد، احمق، و دروغگو.

ص :81


1- بحار الأنوار : 103/10/43.
2- بحار الأنوار : 74/166/29.
3- غرر الحکم : 10420.
4- غرر الحکم : 7503.
5- الکافی : 2/639/1.

الإمامُ الحسنُ علیه السلام :لا تُواخِ أحدا حتّی تَعْرِفَ مَوارِدَهُ و مَصادِرَهُ ، فإذا استَنبطْتَ الخِبْرةَ و رضِیتَ العِشْرةَ فآخِهِ علی إقالةِ العَثْرةِ و المُواساةِ فی العُسْرةِ . (1)

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :لا تُقارِنْ و لا تُواخِ أربعةً : الأحْمَقَ ، و البَخیلَ ، و الجَبانَ ، و الکَذّابَ . (2)

عنه علیه السلام :بِئسَ الأخُ أخٌ یَرعاکَ غَنِیّا وَ یقطعُکَ فَقیرا . (3)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :احذَرْ أن تُواخیَ مَن أرادَکَ لِطَمعٍ أو خَوفٍ أو مَیْلٍ أو للأکلِ و الشُّرْبِ ، و اطلبْ مُواخاةَ الأتقیاءِ و لو فی ظُلُماتِ الأرضِ ، و إنْ أفنیتَ عُمْرَکَ فی طلبِهِم . (4)

عنه علیه السلام :لا خیرَ فی صُحْبةِ مَن لَم یَرَ لکَ مِثْلَ الّذی یَری لنفسِهِ . (5)

(6)

امام حسن علیه السلام :با هیچ کس برادری مکن تا بدانی کجاها رفت و آمد دارد. چون از حالش به خوبی آگاه شدی و معاشرتش را پسندیدی، بر پایه گذشت از لغزشها و کمک و همیاری در سختیها، با او برادری کن.

امام باقر علیه السلام :با چهار کس همنشینی و برادری مکن: احمق، بخیل، ترسو و دروغگو.

امام باقر علیه السلام :چه بد برادری است آن که به هنگام توانگری هوا دار توست و در وقت تهیدستی رهایت می کند.

امام صادق علیه السلام :از برادری کردن با کسی که تو را به طمع چیزی یا از سر ترس یا خواهشی و یا به خاطر خورد و خوراک می خواهد، دوری کن و برادری پرهیزگاران را بجوی، هر چند برای جستن آنها در اعماق زمین فرو روی و هر چند عمر خود را در این راه صرف کنی.

امام صادق علیه السلام :در دوستیِ کسی که آنچه برای خود می خواهد برای تو نمی خواهد، خیری نیست.

46 - المُحافَظَةُ عَلَی الاُخُوَّةِ القَدیمَةِ
46 - نگه داشتن برادری های دیرین

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :إنَّ اللّهَ تعالی یُحِبُّ المُداوَمَةَ علی الإخاءِ القدیمِ ، فَداوِمُوا علَیهِ . (7)

46

نگه داشتن برادری های دیرین

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند متعال مداومت بر برادری دیرینه را دوست می دارد، پس، آن را مداومت دهید .

ص :82


1- تحف العقول : 233.
2- الخصال : 244/100.
3- الإرشاد : 2/166 .
4- بحار الأنوار : 74/282/3.
5- تحف العقول : 368.
6- (انظر) الصدیق : باب 2177. المحبّة : باب 659.
7- کنز العمّال : 24759.

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ اللّهَ تعالی یُحِبُّ حِفْظَ الوُدِّ القدیمِ . (1)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :اخْتَرْ مِن کلِّ شیءٍ جَدِیدَهُ ، و مِن الإخْوانِ أقدَمَهُمْ . (2)

عنه علیه السلام :مِن کَرَمِ المرءِ بُکاؤهُ علی ما مَضی مِن زمانِهِ ، و حَنینُهُ إلی أوطانِهِ ، و حِفْظُهُ قدیمَ إخْوانِهِ . (3)

داوودُ علیه السلام_ لابنهِ سلیمانَ علیه السلام _: لا تَسْتَبدِلَنَّ بأخٍ قدیمٍ أخا مُسْتَفادا ما استَقامَ لکَ . (4)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند متعال حفظ دوستی دیرینه را دوست می دارد.

امام علی علیه السلام :از هر چیزی جدیدش را برگزین و از برادران، قدیمی ترینشان را.

امام علی علیه السلام :گریستن آدمی بر زمان از دست رفته اش و شور و شوق او به میهنش و نگهداشتن برادران دیرینش، نشانه بزرگواری اوست.

داوود علیه السلام_ به فرزندش سلیمان علیه السلام _فرمود : تا زمانی که برادر (دوست) قدیمی بر وفق مراد توست هیچ گاه برادر تازه به دست آمده ای را جایگزین او مکن .

47 - الاُخُوَّةُ الحَقیقیَّةُ
47 - برادری حقیقی

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :إنَّ أخاکَ حَقّا مَن غَفَرَ زلّتَکَ ، و سَدَّ خَلّتَکَ ، و قَبِلَ عُذْرَکَ ، و سَتَرَ عَوْرَتَکَ ، و نَفی وَجلَکَ ، و حَقّقَ أملَکَ . (5)

عنه علیه السلام :أخوکَ الّذی لا یَخْذُلُکَ عِندَ الشِّدَّةِ ، و لا یَغْفُلُ عنکَ عندَ الجَرِیرةِ ، و لا یَخْدَعُکَ حینَ تَسْألُهُ . (6)

عنه علیه السلام :ما أکثرَ الإخْوانِ عندَ الجِفانِ ، و أقلَّهُم عندَ حادِثاتِ الزّمانِ! (7)

(8)

47

برادری حقیقی

امام علی علیه السلام :برادر حقیقی تو کسی است که از لغزشت درگذرد، نیازت را برآورد، پوزش تو را بپذیرد، عیبت را بپوشاند، ترس را از تو دور کند و آرزویت را برآورد.

امام علی علیه السلام :برادر تو آن کس است که گاهِ سختی تنهایت نگذارد، و جور تو را بر دوش کشد و هرگاه از او چیزی بخواهی [یا بپرسی ]فریبت ندهد.

امام علی علیه السلام :چه بسیارند دوستان به هنگام چیده شدن کاسه ها [ بر سر سفره]، و چه اندکند به گاه گرفتاری های زمانه!

ص :83


1- کنز العمّال : 24760.
2- . غرر الحکم : 2461.
3- بحار الأنوار: 74/264/3.
4- . بحار الأنوار: 74/264/3.
5- غرر الحکم : 3645.
6- . بحار الأنوار : 77/269/1.
7- غرر الحکم : 9657.
8- (انظر) الصدیق : باب 2185.

48 - اختیارُ الأخِ
48 - انتخاب برادر

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله_ فی وصفِ المؤمنِ _: لطیفٌ علی أخِیهِ بِزَلّتِهِ ، و یَرعی ما مضی مِن قدیمِ صُحْبَتِهِ . (1)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :احتمِ_لْ زلّ_ةَ وَلیِّ_کَ لوقتِ وَثْبَةِ عَدُوِّکَ . (2)

48

انتخاب برادر

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :روزگاری بر مردم می آید که اگر نام کسی را بشنوی بهتر از آن است که او را ببینی و اگر او را ببینی بهتر از آن است که او را بیازمایی، و چون او را بیازمایی حالات مختلفی به تو نشان می دهد.

امام علی علیه السلام :هر کس به خاطر هر خطایی از برادران کناره گیرد، دوستانش کاهش می یابند.

امام صادق علیه السلام :کسی که تنها با آن که هیچ عیبی ندارد برادری کند دوستان اندکی خواهد داشت.

امام صادق علیه السلام :از دین و آیین مردم پرس و جو مکن که بی دوست می مانی.

49 - تَحَمُّلُ زِلَّةِ الأخِ
49 - تحمّل لغزش برادر

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :یأتی علَی النّاسِ زمانٌ إذا سَمِعْتَ باسمِ رجُلٍ خیرٌ مِن أن تَلْقاهُ ، فإذا لَقِیتَهُ خیرٌ مِن أن تُجرِّبَهُ، و لو جَرَّبتَهُ أظهرَ لکَ أحْوالاً . (3)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :مَن جانَبَ الإخْوانَ علی کُلِّ ذَنبٍ قَلَّ أصدِقاؤهُ . (4)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :مَن لَم یُؤاخِ إلاّ مَن لا عَیبَ فیهِ قَلَّ صَدیقُهُ . (5)

عنه علیه السلام :لا تُفَتِّشِ النّاسَ عَن أدیانِهِم فَتَبقی بِلا صدیقٍ . (6)

(7)

49

تحمّل لغزش برادر

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله_ در توصیف مؤمن _فرمود : با وجود لغزش برادرش، با او به مهربانی رفتار می کند، و حرمت دوستی دیرینش را نگه می دارد.

امام علی علیه السلام :لغزش دوست خود را برای زمان یورش دشمنت تحمّل کن.

ص :84


1- التمحیص : 75/171.
2- بحار الأنوار : 74/166/29.
3- بحار الأنوار : 74/166/31.
4- غرر الحکم : 8166.
5- أعلام الدین : 304.
6- تحف العقول : 369.
7- (انظر) الصدیق : باب 2181.

عنه علیه السلام :احتَمِلْ أخاکَ علی ما فیهِ ، و لا تُکثِر العِتابَ فإنّهُ یُورِثُ الضَّغِینةَ ، و استَعْتِبْ مَن رَجَوْتَ عُتْباهُ . (1)

عنه علیه السلام :الاحتِمالُ زَیْنُ الرِّفاقِ . (2)

عنه علیه السلام :الاحتِمالُ یُجِلُّ القَدْرَ . (3)

عنه علیه السلام :الحلیمُ مَنِ احتمَلَ إخوانَهُ . (4)

عنه علیه السلام :احتمِلْ ما یَمُرُّ علیکَ ، فإنّ الاحتِمالَ سترُ العُیوبِ، و إنّ العاقلَ نِصْفُهُ احتِمالٌ ، و نصفُهُ تَغافُلٌ . (5)

عنه علیه السلام :خیرُ النّاس مَن تَحمَّلَ مَؤونةَ النّاسِ . (6)

عنه علیه السلام :مَن لم یَحْتَمِلْ زَلَلَ الصَّدیقِ ماتَ وحیدا . (7)

عنه علیه السلام :لا یَسُودُ مَن لا یَحتمِلُ إخوانَهُ . (8)

عیون أخبار الرّضا :عن أحمدَ بنِ الحُسینِ کاتبِ أبی الفیّاض عن أبیه : حَضَرْنا مجلسَ علیِّ بنِ موسَی الرِّضا علیه السلام فَشَکا رجُلٌ أخاهُ ، فأنْشَأَ یقولُ:

اعْذِرْ أخاکَ علی ذُنوبِه

و اسْتُرْ و غَطِّ علی عُیوبِه

و اصبرْ علی بهت السّفی_ه

و للزّمانِ علی خُطُوبِه

و دَعِ الجوابَ تَفَضُّلاً

و کِلِ الظَّلُومَ إلی حَسیبِه . (9) (10)

امام علی علیه السلام :برادرت را با همه آنچه دارد تحمّل کن و زیاد سرزنشش مکن که کینه می آورد و از کسی که امید بخشش داری، طلب بخشش کن.

امام علی علیه السلام :تحمّل [لغزشها]زیور همراهی و رفاقت است.

امام علی علیه السلام :بردباری و تحمّل [لغزشها]، قدر و منزلت را بالا می برد.

امام علی علیه السلام :بردبار کسی است که برادران خود را تحمّل کند.

امام علی علیه السلام :ناملایمات را تحمّل کن که تحمّل، پوشش عیبهاست، انسان خردمند نیمش بردباری است و نیم دیگرش چشم پوشی.

امام علی علیه السلام :بهترین افراد کسانی هستند که زحمت مردم را تحمّل کنند.

امام علی علیه السلام :کسی که لغزشهای دوست را تحمّل نکند [ به تدریج از آنها می بُرد و ]تنها می میرد.

امام علی علیه السلام :کسی که برادران خود را تحمّل نکند به سروری نمی رسد.

عیون أخبار الرضا :احمد بن حسین کاتبِ ابو فیّاض از پدرش نقل می کند که در حضور علی بن موسی الرضا علیه السلام بودیم که مردی از برادر خود گله و شکایت کرد، حضرت این ابیات را برخواند:

برادرت را در اشتباهاتش معذور بدار

پرده پوشی کن و عیب هایش را بپوشان

در برابر تهمت زدن آدم نابخرد

و ناملایمات روزگار شکیبا باش

با بزرگواری از جواب دادن به او درگذر

و کار ستمگر را به حسابرسش وا گذار.

ص :85


1- بحار الأنوار:77/212/1.
2- . غرر الحکم : 752.
3- غرر الحکم : 833.
4- . غرر الحکم : 1111.
5- غرر الحکم : 2378.
6- . غرر الحکم : 5002.
7- غرر الحکم : 9079.
8- . غرر الحکم : 10754.
9- عیون أخبار الرضا : 2/176/4.
10- (انظر) عنوان 252 «السیاسة». المکافأة : باب 3447.

50 - خَیرُ الإخوانِ
50 - بهترین برادران

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :خیرُ الإخْوانِ المُساعِدُ علی أعمالِ الآخِرةِ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :خیرُ إخْوانِکَ مَن أعانَکَ علی طاعةِ اللّهِ، و صَدَّکَ عن مَعاصِیهِ ، و أمَرَکَ برِضاهُ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :خیرُ إخْوانِکُم مَن أهدی إلیکُم عُیوبَکُم . (3)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :خیرُ الإخْوانِ أقلُّهُمْ مُصانَعةً فی النَّصیحَةِ . (4)

عنه علیه السلام :خَیرُ إخْوانِک مَن کثُرَ إغْضابُهُ لکَ فی الحقِّ . (5)

عنه علیه السلام :خیرُ الإخْوانِ مَن لا یُحْوِجُ إخْوانَهُ إلی سِواهُ . (6)

عنه علیه السلام :خیرُ إخْوانِکَ مَن عَنَّفکَ فی طاعةِ اللّهِ سُبحانَه . (7)

50

بهترین برادران

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بهترین برادر آن است که در کارهای آخرت یاری رساند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بهترین برادر تو کسی است که در راه اطاعت خدا یاری ات رساند و از نا فرمانیهای او بازت دارد و به خشنودی او فرمانت دهد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بهترین برادران شما کسی است که عیبهایتان را به شما اهدا کند.

امام علی علیه السلام :بهترین برادر آن است که در نصیحت و ارشاد کمتر ملاحظه کند.

امام علی علیه السلام :بهترین برادر تو آن است که در راه حق، بر تو زیاد خشم گیرد.

امام علی علیه السلام :بهترین برادر آن است که برادران خویش را نیازمند دیگری نسازد.

امام علی علیه السلام :بهترین برادران تو کسی است که در [وا داشتنت به ]فرمانبرداری از خداوند سبحان، بر تو سخت گیرد.

ص :86


1- تنبیه الخواطر : 2/123.
2- تنبیه الخواطر : 2/123.
3- تنبیه الخواطر : 2/123.
4- غرر الحکم : 4978.
5- غرر الحکم : 5009.
6- غرر الحکم : 4985.
7- غرر الحکم : 4986.

عنه علیه السلام :خیرُ الإخْوانِ أنصَحُهم، و شَرُّهم أغَشُّهم . (1)

عنه علیه السلام :خیرُ إخْوانِکَ مَن و اساکَ ، و خیرٌ مِنه مَن کَفاکَ ، و إنِ احتاجَ إلیکَ أعْفاکَ . (2)

عنه علیه السلام :خیرُ إخْوانِکَ مَن و اساکَ بخیرِهِ ، و خیرٌ مِنه مَن أغناکَ عن غیرِهِ . (3)

عنه علیه السلام :خیرُ الإخْوانِ مَن کانتْ فی اللّهِ مَودّتُهُ . (4)

عنه علیه السلام :خیرُ الإخْوانِ مَن لَم تَکُنْ علَی الدُّنیا اُخوّتُهُ . (5)

عنه علیه السلام :خیرُ الإخْوانِ مَن إذا فَقَدتَهُ لَم تُحبَّ البقاءَ بَعْدَهُ . (6)

عنه علیه السلام :خیرُ إخْوانِکَ مَن سارَعَ إلی الخیرِ و جَذَبَکَ إلَیهِ ، و أمَرَکَ بالبِرِّ و أعانَکَ علَیهِ . (7)

عنه علیه السلام :خیرُ إخْوانِک مَن دَعاکَ إلی صِدْقِ المَقالِ بصدقِ مقالِهِ ، و نَدَبکَ إلی أفضلِ الأعمالِ بحُسْنِ أعمالِهِ . (8)

امام علی علیه السلام :بهترین برادران، یکرنگ ترین، و بدترین برادران دغل ترین آنان است.

امام علی علیه السلام :بهترین برادران تو کسی است که به تو یاری دهد و بهتر از او کسی است که تو را بسنده باشد و اگر به تو نیازمند شد از تو بگذرد.

امام علی علیه السلام :بهترین برادران تو آن کسی است که با مال خویش تو را یاری رساند و بهتر از او کسی است که تو را از دیگری بی نیاز سازد.

امام علی علیه السلام :بهترین برادران کسی است که دوستی اش برای خدا باشد.

امام علی علیه السلام :بهترین برادران کسی است که برادریش برای دنیا نباشد.

امام علی علیه السلام :بهترین برادران آن کسی است که چون او را از دست دهی، دوست نداشته باشی پس از او زنده بمانی.

امام علی علیه السلام :بهترین برادران تو کسی است که برای انجام کارهای نیک بشتابد و تو را نیز به نیکوکاری بکشاند و به نیکی فرمانت دهد و در آن یاری ات دهد.

امام علی علیه السلام :بهترین برادران تو آن کسی است که با راستگویی خود، تو را به راستگویی فراخواند و با نیکو کاری اش تو را به بهترین کارها دعوت کند.

ص :87


1- غرر الحکم : 5014.
2- غرر الحکم : 4988.
3- غرر الحکم : 5013.
4- غرر الحکم : 5017.
5- غرر الحکم : 4978.
6- غرر الحکم : 5018.
7- غرر الحکم : 5021.
8- غرر الحکم : 5022.

عنه علیه السلام :خیرُ إخوانِکَ مَن دَلَّکَ علی هُدی ، و أکْسَبَک تُقی ، و صَدَّک عنِ اتّباعِ هَوی . (1)

عنه علیه السلام :خیرُ الإخْوان أعْونُهُم علی الخیرِ، و أعْمَلُهُم بالبِرِّ ، و أرفقُهُم بالمُصاحِبِ . (2)

عنه علیه السلام :خیرُ الإخْوانِ مَن لَم یَکُن علی إخْوانِهِ مُسْتَقْصِیا . (3)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :أحبُّ إخْوانی إلیَّ مَن أهْدَی عُیُوبی إلَیَّ . (4)

الإمامُ العسکریُّ علیه السلام :خیرُ إخْوانِکَ مَن نَسی ذنبَکَ إلیهِ . (5)

(6)

امام علی علیه السلام :بهترین برادران تو آن است که تو را به هدایت رهنمون شود و به تقوا و پرهیزگاری ات برساند و از پیروی خواهشهای نفسانی بازت دارد.

امام علی علیه السلام :بهترین برادر آن است که در انجام کارهای نیک بیشتر یاری کند، به خوبیها بیشتر عمل نماید و با دوست و همنشین مهربانتر باشد.

امام علی علیه السلام :بهترین برادر آن است که بر برادرانش [نسبت به مطالبه حقوق خود ]سخت نگیرد .

امام صادق علیه السلام :دوست داشتنی ترین برادرانم کسی است که عیبهایم را به من هدیه کند.

امام عسکری علیه السلام :بهترین برادر تو آن کسی است که گناه و خطای تو را به خود ، فراموش کند.

51 - الأخُ الکامِلُ
51 - برادر کامل

الإمامُ الحسنُ علیه السلام :أیُّها النّاسُ ، أنا اُخبِرُکُم عن أخٍ لی ، کانَ مِن أعظَمِ النّاسِ فی عَیْنی ، و کانَ رأسُ ما عَظُمَ بهِ فی عَیْنی صِغَرَ الدُّنیا فی عَیْنِهِ . کانَ خارِجا مِن سُلطانِ بَطْنِهِ ، فلا یَشْتَهی ما لا یَجِدُ ، و لا یُکْثِرُ إذا وَجَدَ . کانَ خارِجا مِن سُلطانِ فَرْجِهِ ، فلا یَسْتَخفُّ لَه عقلَهُ و لا رأیَهُ . کانَ خارِجا مِن سُلطانِ الجَهالةِ ، فلا یَمُدُّ یدَهُ إلاّ علی ثِقةٍ لِمَنفعَةٍ.

کانَ لا یَتَشهّی و لا یَتَسخَّطُ و لا یَتَبرّمُ ، کانَ أکثرَ دَهرِهِ صَمّاتا ، فإذا قالَ بَذَّ القائلینَ . کانَ لاَ یدخُلُ فی مِراءٍ ، و لا یُشارِکُ فی دَعوی، و لا یُدْلی بحُجّةٍ حتّی یَری قاضِیا . و کانَ لا یَغفُلُ عن إخْوانِه و لا یَخُصُّ نفسَهُ بشَیءٍ دُونَهم . کانَ ضعیفا مُستضعَفا ، فإذا جاءَ الجِدُّ کانَ لَیْثا عادِیا .

کانَ لا یَلومُ أحَدا فیما یَقَعُ العُذْرُ فی مِثلِهِ ، حتّی یَری اعتِذارا . کان یَفعلُ ما یقولُ و یَفعلُ ما لا یقولُ . (7) کانَ إذا ابتَزَّهُ أمْرانِ لا یَدری أیُّهما أفضلُ نَظَرَ إلی أقربِهما إلَی الهوی فَخالَفهُ.

کانَ لا یَشْکو وَجَعا إلاّ عِندَ مَن یَرجُو عندَهُ البُرْءَ ، و لا یَسْتشیرُ إلاّ مَن یَرجُو عندَه النَّصیحةَ . کانَ لا یَتَبرَّمُ و لا یَتَسخَّطُ و لا یَتَشکّی ، و لا یَتَشهّی ، و لا یَنتقِمُ و لا یَغفُلُ عنِ العدُوِّ.

فَعَلیکُم بِمثلِ هذهِ الأخلاقِ الکریمةِ ، إنْ أطَقْتُموها ، فإنْ لم تُطِیقُوها کلَّها فأخْذُ القلیلِ خَیرٌ مِن تَرْکِ الکثیرِ . (8) (9)

51

برادر کامل

امام حسن علیه السلام :ای مردم! من یکی از برادران خود را به شما معرفی می کنم که در نظر من از بزرگترین انسانها بود. مهمترین چیزی که او را در نظرم بزرگ کرده بود خُردی و بی ارزشی دنیا در نگاه او بود، از سلطه شکم خود آزاد بود، بنا بر این آنچه را نداشت نمی خواست و هرگاه به آن دست می یافت، زیاده روی نمی کرد؛ محکوم شهوت خود نبود و لذا خرد و اندیشه ای سست نداشت؛ از سلطه نادانی به در بود، از این رو دستش را به سوی چیزی دراز نمی کرد مگر با اطمینان به این که فایده ای در بر دارد.

خواهشی نداشت، نه به خشم می آمد و نه دلتنگ و آزرده می شد. بیشتر عمرش را خموش بود، ولی چون لب به سخن می گشود بر گویندگان چیره می شد. در هیچ مجادله و دعوایی وارد نمی شد و تا در حضور قاضی نبود دلیل نمی آورد. از برادران خود غافل نبود و چیزی را به خود اختصاص نمی داد و آنها را از آن محروم نمی کرد. ناتوان می نمود و دیگران نیز او را ناتوان می دیدند، اما به گاه کار و کوشش، شیر ژیان بود.

هیچ کس را برای کاری که می توان برای آن عذر آورد، سرزنش نمی کرد، تا آن که عذر را می دید. به آنچه می گفت و نمی گفت عمل می کرد. (10) هر گاه دو کار برایش پیش می آمد که نمی دانست کدام یک بهتر است، می نگریست که کدام یک به خواهش نفسانی نزدیکتر است، پس خلاف آن عمل می کرد. از دردی شکایت نمی کرد، مگر نزد کسی که امید داشت او را بهبود بخشد و جز با کسی که امید ارشاد و صداقت از او داشت مشورت نمی کرد. دلتنگ و آزرده نمی شد، به خشم نمی آمد، لب به گله و شکایت نمی گشود و به هوسِ چیزی نمی افتاد، انتقام نمی کشید و از دشمن غافل نبود.

پس بر شما باد چنین خویهای پسندیده ای؛ اگر توان آنها را دارید. و اگر تاب همه آنها را ندارید، فراچنگ آوردن اندک، بهتر است از فرو گذاشتن بسیار.

ص :88


1- غرر الحکم : 5029.
2- غرر الحکم : 5095.
3- غرر الحکم : 4997.
4- بحار الأنوار : 74/282/4.
5- بحار الأنوار : 78/377/3.
6- (انظر) الصدیق : باب 2186.
7- و فی نهج البلاغة : الحکمة: 289، و کان یفعل ما یقولُ و لا یقولُ مالا یفعل .
8- الکافی : 2/237/26.
9- (انظر) توضیح ابن أبی الحدید فی شرح نهج البلاغة : 19/184. الإنسان : باب 322. عنوان 466 «الکمال».
10- در نهج البلاغة (حکمت 289) چنین آمده است : آنچه می گفت به جا می آورد و آنچه نمی کرد نمی گفت _ م.

@

ص :89

52 - شَرُّ الإخوانِ
52 - بدترین برادران

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :شَرُّ الإخْوانِ مَن تُکُلِّفَ لَهُ . (1)

عنه علیه السلام_ لَمّا سُئل: أیُّ صاحبٍ شرٌّ ؟ _: المُزَیِّنُ لکَ مَعصیةَ اللّهِ . (2)

52

بدترین برادران

امام علی علیه السلام :بدترین برادر آن است که مایه رنج و زحمت آدمی باشد.

امام علی علیه السلام_ وقتی از وی پرسیده شد: بدترین همنشین کدام است؟ _فرمود : آن که معصیت خدا را در نظرت زیبا جلوه دهد.

53 - اختِبارُ الإخوانِ
53 - آزمودن برادران

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :إذا رأیتَ مِن أخیکَ ثلاثَ خِصالٍ فارْجُهُ : الحیاءُ ، و الأمانةُ ، و الصِّدقُ. و إذا لم تَرَها فلا تَرْجُهُ . (3)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :قَدِّمِ الاختِبارَ فی اتِّخاذِ الإخْوانِ ؛ فإنّ الاختِبارَ مِعْیارٌ یُفرِّقُ بینَ الأخیارِ و الأشرارِ . (4)

عنه علیه السلام :قَدِّمِ الاختِبارَ ، و أجِدَّ الاستِظهارَ فی اختِیارِ الإخْوانِ ، و إلاّ ألْجَأکَ الاضْطِرارُ إلی مُقارَنةِ الأشرارِ . (5)

53

آزمودن برادران

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :اگر سه خصلت در برادر خود دیدی بدو امید ببند : حیا، امانتداری و راستی. اگر این سه را ندیدی به او امید مبند.

امام علی علیه السلام :پیش از برگرفتن برادران آنها را بیازمای؛ زیرا آزمایش، محکی است که نیکان را از بدان جدا می سازد.

امام علی علیه السلام :نخست بیازمای و در گزینش برادران ، خوب احتیاط کن و گرنه اضطرار و ناچاری، تو را به دوستی و همنشینی با بدان وا می دارد.

ص :90


1- نهج البلاغة : الحکمة 479.
2- معانی الأخبار : 198/4.
3- کنز العمّال : 24755.
4- غرر الحکم : 6810.
5- غرر الحکم : 6811.

عنه علیه السلام :مَنِ اتّخَذَ أخا بعدَ حُسْنِ الاختِبارِ دامَتْ صُحْبَتُهُ و تأکّدَتْ مَودّتُهُ . مَنِ اتّخَذَ أخاَ مِن غیرِ اختِبارٍ ألْجَأهُ الاضْطِ_رارُ إلی مُرافَقَ_ةِ الأشرارِ . (1)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :اختبِرُوا إخْوانَکُم بخَصلَتَینِ ؛ فإنْ کانَتا فیهِم و إلاّ فاعْزُبْ ثمّ اعزُبْ ثمّ اعزُبْ : محافظةٌ علَی الصّلواتِ فی مَواقِیتِها ، و البِرُّ بالإخْوانِ فی العُسْر و الیُسرِ . (2)

(3)

امام علی علیه السلام :هر کس پس از آزمایش درست ، برادری را انتخاب کند، رفاقتش می پاید و دوستی اش استوار می گردد. هر که بدون آزمایش، برادری را انتخاب کند به ناچار به همنشینی با بدان دچار خواهد شد.

امام صادق علیه السلام :برادران خود را به دو خصلت بیازمایید. اگر آن دو خصلت را داشتند با آنها دوستی کنید و گرنه از ایشان دوری کن، دوری کن ، دوری کن. [آن دو خصلت اینهاست]: پایبندی به خواندن نماز در وقت خود، و نیکی کردن به برادران در سختی و آسایش.

54 - إرشادُ الإخوانِ
54 - راهنمایی برادران

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :المؤمنُ مِرآةٌ لأخیهِ المؤمنِ ، یَنْصَحُهُ إذا غابَ عنه، و یُمِیطُ عنه ما یَکْرهُ إذا شَهِدَ . (4)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :اِمْحَضْ أخاکَ النَّصیحَةَ ، حَسَنةً کانتْ أو قَبِیحةً . (5)

عنه علیه السلام :ما یَمنَعُ أحدَکُم أن یَلقَی أخاه بِما یَکْرهُ مِن عَیْبهِ إلاّ مَخافةَ أن یَلْقاهُ بمِثْلهِ ، قد تَصافَیْتُم علی حُبِّ العاجِلِ و رَفْضِ الآجِلِ! (6)

54

راهنمایی برادران

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمن آینه برادر مؤمن خویش است. در غیابش برای او خیرخواهی می کند و در حضورش، نا خوشایندی ها را از او دور می گرداند.

امام علی علیه السلام :در خیرخواهی برای برادرت خالص باش، خواه خیر خواهی ات زیبا [ و موافق میل او ]باشد یا زشت و تلخ.

امام علی علیه السلام :آنچه مانع شما می شود که عیب برادرتان را در پیش روی او بگویید جز این نیست که می ترسید او نیز عیب شما را رو به رویتان بگوید. [و این از آن روست که ]شما برای وا گذاردن آخرت و دوستی دنیا، با هم یار و رفیق گشته اید.

ص :91


1- غرر الحکم : 8921 ، 8923.
2- الکافی : 2/672/7.
3- (انظر) الأخ باب 47 ، عنوان 482 «الامتحان». الصدیق : باب 2184 ، 2185.
4- بحار الأنوار : 74/233/29 .
5- نهج البلاغة : الکتاب 31.
6- غرر الحکم : 9675.

عنه علیه السلام :مَن وَعَظَ أخاهُ سِرّا فَقَد زانَهُ ، و مَن وعَظَهُ عَلانِیَةً فَقَد شانَهُ . (1)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :مَن رأی أخاهُ عَلی أمرٍ یَکرَهُهُ فَلم یَرُدَّه عَنهُ وَ هُو یَقدِرُ علَیهَ فقد خانَهُ . (2)

(3)

امام علی علیه السلام :هر که برادر خود را پنهانی اندرز دهد او را آراسته و هر که آشکارا پندش دهد او را تباه کرده است.

امام صادق علیه السلام :هر که در برادر خود امر ناخوشایندی بیند و بتواند او را از آن باز دارد و چنین نکند، به او خیانت کرده است.

55 - إکرامُ الإخوانِ وإعظامُهُم
55 - احترام و بزرگداشت برادران

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :مَن أکرَمَ أخاُه المسلمَ بکَلِمةٍ یُلْطِفُهُ بها و مَجْلسٍ یُکرِمُهُ به لم یَزَلْ فی ظلِ اللّهِ عزّ و جلّ مَمْدودا علیهِ بالرَّحْمةِ ما کانَ فی ذلکَ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :ما فی اُمّتی عبدٌ ألْطَفَ أخاهُ فی اللّهِ بشیءٍ مِن لُطْفٍ إلاّ أخْدَمَهُ اللّهُ مِن خَدَمِ الجنّةِ . (5)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :مَن أتاهُ أخوهُ المسلمُ فأکرَمَهُ فإنّما أکرَمَ اللّهَ عزّ و جلّ . (6)

عنه علیه السلام :مَن قالَ لأخیهِ المؤمنِ : «مرحبا»، کَتَبَ اللّهُ تعالی له «مَرْحَبا» إلی یومِ القیامةِ . (7)

55

احترام و بزرگداشت برادران

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که به برادر مسلمان خود سخنی مؤدبانه و مهر آمیز بگوید و یا او را در جای محترمانه ای از مجلس بنشاند، تا زمانی که در آن کار باشد پیوسته سایه رحمت خداوند عزّ و جلّ بر سر او گسترده است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بنده ای از امّتم نیست که به برادر دینی خود مهر و محبتی ورزد مگر آن که خداوند از خدمتکاران بهشتی به خدمت او درمی آورد.

امام صادق علیه السلام :کسی که برادر مسلمانش بر او وارد شود و وی گرامی اش بدارد، در حقیقت خداوند عزّ و جلّ را گرامی داشته است.

امام صادق علیه السلام :هر که به برادر مؤمن خود «خوشامد» گوید، خداوند متعال تا روز قیامت برای او «خوشامد» می نویسد.

ص :92


1- بحار الأنوار : 74/166/29.
2- بحار الأنوار : 75/65/2 .
3- (انظر) عنوان 530 «الهدایة» ، 510 «النصح».
4- بحار الأنوار : 74/316/73.
5- الکافی : 2/206/4.
6- بحار الأنوار : 74/298/32.
7- الکافی : 2/206/2.

عنه علیه السلام :إنّه مَن عَظَّمَ دِینَهُ عظَّمَ إخْوانَهُ ، و مَنِ استَخَفَّ بِدینِهِ استخَفَّ بإخْوانِهِ . (1)

عنه علیه السلام :لا یُعظِّ_مُ حُرْمةَ المسلمینَ إلاّ مَن عَظّمَ اللّهُ حُرمتَهُ علی المسلمینَ . و مَن کانَ أبْلَغَ حُرْمةً للّهِ و رسولِهِ کانَ أشدَّ حُرْمةً للمسلمینَ . (2)

(3)

امام صادق علیه السلام :کسی که دین خود را ارج گزارد، برادرانش را نیز ارج می نهد و هر که دین خود را خوار شمارد برادران خود را نیز خوار می نماید .

امام صادق علیه السلام :حرمت مسلمانان را ارج نمی نهد مگر آن کسی که خداوند حرمتش را در میان مسلمانان زیاد کرده است، و کسی که خدا و پیامبرش را بیشتر حرمت نهد به مسلمانان ، بیشتر احترام می گذارد.

56 - قضاءُ حاجَةِ الإخوانِ
56 - برآوردن نیاز برادران

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :لا یُکلِّفْ أحدُکُم أخاهُ الطَّلَبَ إذا عَرَفَ حاجتَهُ . (4)

عنه علیه السلام :قَضاءُ حُقوقِ الإخْوانِ أشرَفُ أعمالِ المُتَّقینَ . (5)

الکافی عن سعیدَ بنِ الحسنِ:قالَ أبو جعفرٍ علیه السلام : أ یَجیءُ أحدُکُم إلی أخیهِ فیُدخِلُ یَدَهُ فی کِیسهِ فیأخُذُ حاجتَهُ فلا یَدْفعُهُ ؟ فقلتُ: ما أعرِفُ ذلکَ فینا! فقالَ أبو جعفرٍ علیه السلام : فلا شَیءَ إذا . قلتُ : فالهَلاکُ إذا ! فقالَ : إنّ القومَ لَم یُعْطَوا أحلامَهُمْ بَعْدُ . (6)

56

برآوردن نیاز برادران

امام علی علیه السلام :هرگاه یکی از شما بداند که برادرش نیازمند است، زحمت خواهش را از دوش او بردارد [و در برآوردن آن پیشدستی کند].

امام علی علیه السلام :ادای حقوق برادران، برترین اعمال پرهیزگاران است.

الکافی_ به نقل از سعید بن حسن _: امام باقر علیه السلام فرمود: «آیا چنین هست که فردی از شما نزد برادرش بیاید و دست در جیب او کند و به اندازه ای که احتیاج دارد بردارد و او مانع نشود؟». عرض کردم: در میانمان چنین چیزی سراغ ندارم. امام فرمود: «پس، فایده ای ندارد». من گفتم: پس هلاک شدیم! حضرت فرمود: «مردم هنوز به کمال عقلی خود نرسیده اند».

ص :93


1- بحار الأنوار : 74/302/41.
2- بحار الأنوار: 74/227/21.
3- (انظر) عنوان 359 «التعظیم».
4- بحار الأنوار: 74/166/29.
5- جامع الأخبار : 252/650.
6- الکافی : 2/173/13.

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :اللّهُ فی عَونِ المؤمنِ ما کانَ المؤمنُ فی عَونِ أخیهِ . (1)

عنه علیه السلام :مَن قَضی لأخیهِ المؤمنِ حاجةً قضی اللّهُ عزّ و جلّ له یومَ القیامةِ مائةَ ألفِ حاجةٍ . (2)

عنه علیه السلام :إذا ضاقَ أحدُکُم فَلْیُعلِمْ أخاهُ و لا یُعِینُ علی نفسِهِ . (3)

عنه علیه السلام :أیُّما مؤمنٍ أوصَلَ إلی أخیهِ المؤمنِ مَعروفا فقد أوصَلَ إلی رسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله . (4)

عنه علیه السلام :کَفی بالمَرْءِ اعتِمادا علی أخیهِ أنْ یُنْزِلَ بهِ حاجتَهُ . (5)

الإمامُ الکاظمُ علیه السلام :إنَّ للّهِ حَسَنةً ادّخَرَها لثلاثةٍ : لإمامٍ عادلٍ ، و مؤمنٍ حَکّمَ أخاهُ فی مالِهِ، و مَن سَعی لأخیهِ المؤمنِ فی حاجَتِهِ . (6)

عنه علیه السلام :مَن قَصَد إلیهِ رَجُلٌ من إخْوانِهِ مُستَجِیرا بهِ فی بعضِ أحوالهِ فلَم یُجِرْهُ، بعدَ أنْ یَقْدِرَ علَیهِ ، فقد قَطَعَ وَلایةَ اللّهِ تَبارَکَ و تَعالی . (7) (8)

امام صادق علیه السلام :خداوند مددکار مؤمن است تا زمانی که مؤمن مددکار برادر خود باشد.

امام صادق علیه السلام :هر که یک نیاز از برادر مؤمن خود را برآورده سازد، خداوند عزّ و جلّ در روز رستاخیز صد هزار نیاز او را برمی آورد.

امام صادق علیه السلام :هرگاه یکی از شما تنگ دست و گرفتار شد ، [مشکل را] به برادر خود بگوید و خویشتن را آزار ندهد.

امام صادق علیه السلام :هر مؤمنی که به برادر مؤمن خود خوبی کند، به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله خوبی کرده است.

امام صادق علیه السلام :در اعتماد انسان به برادرش همین بس که نیاز خود را پیش او بَرَد .

امام کاظم علیه السلام :همانا خداوند حسنه ای دارد، که برای سه کس اندوخته است: برای پیشوای دادگر، و مؤمنی که دست برادرش را در مال خود باز بگذارد، و کسی که برای برآوردن نیاز برادر مؤمنش بکوشد.

امام کاظم علیه السلام :کسی که برادرش برای رفع گرفتاری یا حاجتی به او پناه ببرد و او بتواند پناهش دهد اما ندهد، بی گمان پیوند ولایت خداوند تبارک و تعالی را بریده است.

ص :94


1- بحار الأنوار : 74/322/89.
2- بحار الأنوار : 74/322/90.
3- بحار الأنوار: 74/287/13.
4- بحار الأنوار : 74/399/38.
5- الکافی : 2/198/8.
6- بحار الأنوار: 74/314/70.
7- الکافی : 2/368/4.
8- (انظر) الحاجة : باب 964 _ 967. عنوان 214 «السؤال (طلب الحاجة)». عنوان 230 «السرور».

57 - أدَبُ الإخاءِ
57 - آداب برادری

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :إذا آخی أحَدُکُم رَجُلاً فَلْیَسألْهُ عَنِ اسمِهِ وَ اسمِ أبیهِ و قَبیلَتِهِ و مَنزِلِهِ ؛ فَإنّهُ مِن واجِبِ الحَقِّ و صافِی الإخاءِ ، و إلاّ فَهِیَ مَوَدَّةٌ حَمْقاءُ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :ثَلاثَةٌ مِنَ الجَفاءِ : أن یَصْحَبَ الرَّجُلُ الرَّجُلَ فَلا یَسأ لَهُ عَنِ اسمِهِ و کُنْیَتِهِ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :اِلْقَ أخاکَ بوجْهٍ مُنبسِطٍ . (3)

بحار الأنوار عَن أنَس :کانَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله إذا فَقَدَ الرَّجُلَ مِن إخْوانِهِ ثَلاثَةَ أیّامٍ سَألَ عَنهُ ، فإنْ کانَ غائِبا دَعا لَهُ ، و إنْ کانَ شاهِدا زارَهُ ، و إنْ کانَ مَریضا عادَهُ . (4)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :لا یُسِیءُ مَحْضَرَ إخْوانِهِ إلاّ مَن وُلِدَ علی غَیرِ فِراشِ أبیهِ . (5)

(6)

57

آداب برادری

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هرگاه یکی از شما با کسی طرح برادری افکند از او نام، نام پدر، طایفه و محل سکونتش را بپرسد، که این کار از حقوق لازم و مایه صفا و خلوص برادری است؛ در غیر این صورت ، این دوستی، دوستی ای نابخردانه است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :سه چیز نشانه جفا است [ نخست]: آن که آدمی با کسی همراه شود و از نام و کنیه او نپرسد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :با برادرت با گشاده رویی برخورد کن.

بحار الأنوار_ به نقل از انس _: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله هرگاه یکی از برادران خود را سه روز نمی دید جویای حالش می شد. اگر در شهر نبود برایش دعا می کرد و اگر حضور داشت به دیدنش می رفت و اگر بیمار بود عیادتش می کرد.

امام صادق علیه السلام :از برادران خود بدگویی نمی کند مگر حرام زاده.

ص :95


1- . بحار الأنوار : 74/166/30.
2- قرب الإسناد: 160/583.
3- . بحار الأنوار : 74/171/38.
4- بحار الأنوار : 16/233/35.
5- بحار الأنوار : 72/198/25.
6- (انظر) الصّدیق : باب 2187 .

@

ص :96

7 - الأدب

اشاره

(1)

(2)

ص :97


1- و لمزید الاطّلاع راجع : بحار الأنوار : 75/66 باب 44 «الأدب». بحار الأنوار : 76/67 _ 376 «الآداب و السّنن». بحار الأنوار : 76/66 «جوامع آداب النّبیّ صلی الله علیه و آله ». سنن أبی داوود : 4/246 «کتاب الأدب». کنز العمّال : 16/377 «تربیة أهل البیت علیهم السلام». شرح نهج البلاغة : 18/187 ، 188.
2- انظر: الشرّ : باب 1960 ، العقل : باب 2751.

7 - ادب

58 - الأدَبُ
58 - ادب

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله_ لمّا بَعثَ مُعاذا إلی الیمنِ _: یا مُعاذُ، علِّمْهُم کتابَ اللّهِ، و أحسِنْ أدبَهُم علَی الأخلاقِ الصّالِحةِ . (1)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :الأدبُ کمالُ الرَّجُلِ . (2)

عنه علیه السلام :عَقلُ المَرءِ نِظامُهُ ، و أدبُه قِوامُهُ ، و صِدقُه إمامُهُ ، و شُکرُهُ تَمامُهُ . (3)

عنه علیه السلام :یا مؤمنُ ، إنّ هذا العِلْمَ و الأدبَ ثَمَنُ نفسِکَ ، فاجتَهِدْ فی تَعلُّمِهِما ، فما یَزیدُ مِن عِلمِکَ و أدبِکَ یَزیدُ فی ثَمَنِکَ و قَدْرِکَ . (4)

عنه علیه السلام :إنّک مُقوَّمٌ بأدبِکَ ، فَزَیّنهُ بالحِلْمِ . (5)

عنه علیه السلام :مَن لم یَکُن أفضلَ خِلالِهِ أدبُهُ کانَ أهْوَنَ أحوالِهِ عَطَبُهُ . (6)

عنه علیه السلام :الأدبُ أحْسَنُ سَجِیّةٍ . (7)

عنه علیه السلام :أفضلُ الشّرَفِ الأدبُ . (8)

58

ادب

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله_ هنگامی که معاذ را به یمن فرستاد _فرمود : ای معاذ! کتاب خدا را به آنها بیاموز و ایشان را با اخلاق شایسته، خوب تربیت کن.

امام علی علیه السلام :ادب، کمال انسان است.

امام علی علیه السلام :خرد آدمی مایه سامان اوست، و ادبش مایه قوام او، و راستی اش پیشوای اوست، و سپاس گزاری اش کمال او.

امام علی علیه السلام :ای مؤمن! این دانش و ادب جان بهای توست، پس در فراگرفتن آن دو کوشا باش که هر چه بر دانش و ادبت افزوده شود، قدر و ارزشت فزونی می گیرد.

امام علی علیه السلام :تو، به ادب خود، ارزش می یابی. پس، آن را با بردباری زینت بخش.

امام علی علیه السلام :هر که بهترین خصلت او ادبش نباشد، کمترین حالت او تباهی است.

امام علی علیه السلام :ادب، بهترین خوی است.

امام علی علیه السلام :برترین شرافت، ادب است.

ص :98


1- تحف العقول : 25.
2- غرر الحکم : 998.
3- غرر الحکم :6335.
4- مشکاة الأنوار : 239/689.
5- غرر الحکم : 3813.
6- غرر الحکم : 8980.
7- غرر الحکم : 967.
8- غرر الحکم : 2903.

عنه علیه السلام :خیرُ ما وَرّثَ الآباءُ الأبناءَ الأدبُ . (1)

عنه علیه السلام :حُسْنُ الأدبِ خیرُ مُوازِرٍ ، و أفضلُ قَرینٍ . (2)

عنه علیه السلام :طالِبُ الأدبِ أحْزَمُ مِن طالبِ الذَّهبِ . (3)

عنه علیه السلام :إنّ النّاسَ إلی صالحِ الأدبِ أحْوَجُ مِنهُم إلی الفِضّةِ و الذَّهَبِ . (4)

عنه علیه السلام :ثلاثٌ لیسَ علیهِنّ مُسْتَزادٌ : حُسنُ الأدبِ، و مُجانبةُ الرَّیْبِ ، و الکَفُّ عنِ المَحارمِ . (5)

عنه علیه السلام :سبَبُ تزکیةِ الأخلاقِ حُسنُ الأدبِ . (6)

عنه علیه السلام :مَن کَلِفَ بالأدبِ قَلَّتْ مَساوِیهِ . (7)

عنه علیه السلام :إذا فاتَکَ الأدبُ فالزَمِ الصَّمْتَ . (8)

عنه علیه السلام :بالأدبِ تُشْحَذُ الفِطَنُ . (9)

امام علی علیه السلام :بهترین چیزی که پدران برای فرزندان به میراث می گذارند، ادب است.

امام علی علیه السلام :ادب نیکو، بهترین پشتیبان و برترین همنشین است.

امام علی علیه السلام :جوینده ادب، دور اندیش تر از جوینده طلاست.

امام علی علیه السلام :مردم به تربیتِ نیک نیازمندترند تا به زر و سیم.

امام علی علیه السلام :سه چیز است که بالاتر از آنها وجود ندارد: تربیت نیکو، دوری از شبهه، و خویشتنداری از حرام ها.

امام علی علیه السلام :تربیت نیکو، سبب تزکیه اخلاق است.

امام علی علیه السلام :هر که دلداده ادب باشد بدیهایش کاستی می گیرد.

امام علی علیه السلام :هرگاه ادب را از دست دادی، خاموشی اختیار کن.

امام علی علیه السلام :تربیت ، سبب تیزهوشی می شود.

59 - تَفسیرُ الأدَبِ
59 - تفسیر ادب

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :کَفاکَ أدبا لنفسِکَ اجتِنابُ ما تَکْرهُهُ مِن غیرِکَ . (10)

59

تفسیر ادب

امام علی علیه السلام :برای تأدیب خود همین بس که از آنچه در دیگران نمی پسندی دوری کنی.

ص :99


1- غرر الحکم : 5036.
2- غرر الحکم : 4815.
3- غرر الحکم : 6006.
4- غرر الحکم : 3590.
5- غرر الحکم : 4659.
6- غرر الحکم : 5520.
7- غرر الحکم : 8271.
8- بحار الأنوار : 71/293/63.
9- غرر الحکم : 4333.
10- بحار الأنوار : 70/73/27.

عنه علیه السلام :و مِن أدبِه أنْ لا یَترُکَ ما لا بُدَّ لَهُ مِنهُ. (1)

عنه علیه السلام :کَفی بالَعْبدِ أدَبا أن لا یُشرِکَ فی نِعَمهِ وَ أرَ بِهِ غیرَ ربِّهِ . (2)

بحار الأنوار :تکلّمَ أمیرُ المؤمنینَ علیه السلام بتِسْعِ کلماتٍ ارتَجَلهُنَّ ارتِجالاً ، فَقَأنَ عُیونَ البلاغةِ و أیتَمْنَ جواهرَ الحِکْم_ةِ ، و قَطَعْنَ جمیعَ الأنامِ عنِ اللَّحاقِ بواحدةٍ مِنهُنَّ . ثلاثٌ مِنها ف_ی المُناجاةِ ، و ثلاثٌ منها فی الحِکمةِ ، و ثلاثٌ منها فی الأدبِ.

فأمّا اللاّتی فی المُناجاةِ فقالَ : إلهی، کفی بی عِزّا أنْ أکونَ لک عَبْدا ، و کفی بی فَخْرا أن تکونَ لی رَبّا ، أنتَ کما اُحِبُّ فاجعَلْنی کما تُحبُّ.

و أمّا اللاّتی فی الحِکمةِ فقالَ : قیمةُ کلِّ امرئٍ ما یُحْسِنُهُ ، و ما هَلَکَ امرؤٌ عَرَف قَدْرَهُ، و المرءُ مَخبوءٌ تحتَ لسانِهِ.

و اللاّتی فی الأدبِ فقالَ : امنُنْ علی مَن شِئتَ تکُنْ أمِیرَهُ ، و احْتَجْ إلی مَن شِئتَ تکُنْ أسِیرَهُ ، و استَغْنِ عَمَّن شئتَ تکُنْ نظیرَهُ . (3)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :أدَّبَنی أبی علیه السلام بثلاثٍ ......... قالَ لی : یا بُنیَّ مَن یَصْحَبْ صاحبَ السَّوْءِ لا یَسْلمْ ، و مَن لا یُقیِّدْ ألفاظَهُ یَنْدَمْ ، و مَن یدخُلْ مَداخِلَ السُّوءِ یُتَّهمْ . (4)

امام علی علیه السلام :از ادب [آدمی] است که آنچه را از آن چاره ای ندارد فرو نگذارد .

امام علی علیه السلام :در ادب بنده همین بس که در ناز و نیازهایش کسی جز پروردگار خود را شریک نسازد.

بحار الأنوار :امیر مؤمنان ، فی البداهه نُه جمله فرمود که چشمهای بلاغت را درآوردند و گوهرهای حکمت را یک دانه کردند و دست همگان را ، از دست یافتن به حتی یکی از آنها کوتاه. سه جمله از آن نُه جمله درباره مناجات با خداست، سه جمله درباره حکمت و سه تای دیگر درباره ادب.

امّا آن جمله ها که در مناجات با خداست: الهی! مرا همین عزت و سرفرازی بس که بنده تو باشم و مرا همین افتخار بس که پروردگار من تو باشی، تو چنانی که من دوست دارم، پس مرا چنان دار که تو دوست داری.

و آن سه جمله که درباره حکمت است: ارزش هر انسان به چیزی است که نیک می داند، هر که قدر خود را شناخت تباه نشد، و آدمی زیر زبان خود پنهان است.

و آن سه جمله که درباره ادب است: هر که را خواهی ممنون خود کن تا بر او فرمانروا شوی، به هر که خواهی نیاز پیدا کن تا اسیرش باشی، از هر که خواهی بی نیازی جو تا همتای او گردی.

امام صادق علیه السلام :پدرم سه ادب به من آموخت ......... به من فرمود: پسرم! هر که با دوست بد همنشینی کند سالم نمی ماند، و هر که گفتار خود را مهار نکند پشیمان می گردد، و هر که به جاهای بد در آید آماج تهمت و بدگمانی می شود.

ص :100


1- بحار الأنوار: 78/80/66.
2- . بحار الأنوار : 94/94/12.
3- بحار الأنوار : 77/400/23.
4- تحف العقول : 376.

الکافی :عنه علیه السلام : إنّ خَیْرَ ما وَرَّثَ الآباءُ لأبنائهِمُ الأدبُ لا المالُ ، فإنّ المالَ یَذهبُ و الأدبَ یَبقی.

قالَ مَسعدةُ _ راوی الحدیث _ : یعنی بالأدبِ العلمَ . (1)

الکافی :امام صادق علیه السلام فرمود : بهترین میراثی که پدران برای فرزندان می گذارند ادب است، نه ثروت؛ زیرا که ثروت می رود و ادب می ماند.

مسعده (راوی حدیث) می گوید: مقصود حضرت از ادب، دانش است.

60 - أفضَلُ الأدَبِ
60 - برترین ادب

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :أفضلُ الأدبِ أن یَقِفَ الإنسانُ عند حَدِّه و لا یَتَعدّی قَدْرَهُ . (2)

عنه علیه السلام :أحسَنُ الآدابِ ما کَفَّکَ عنِ المَحارِمِ . (3)

عنه علیه السلام :تَحَرِّی الصِّدقِ ، و تَجَنُّبُ الکذبِ أجمَلُ شِیمةٍ و أفضلُ أدبٍ . (4)

عنه علیه السلام :ضَبْطُ النّفْسِ عندَ الرَّغَبِ و الرَّهَبِ مِن أفضلِ الأدبِ . (5)

60

برترین ادب

امام علی علیه السلام :برترین ادب آن است که انسان در حدّ خود بماند و از اندازه خویش تجاوز نکند.

امام علی علیه السلام :نیکوترین ادب آن است که تو را از حرام ها باز دارد.

امام علی علیه السلام :برگزیدن راستی و دوری از دروغ، زیباترین خوی و برترین ادب است.

امام علی علیه السلام :خویشتنداری در بیم و امید ، از برترین ادبهاست.

61 - الأدَبُ حَسَبٌ
61 - ادب، شرافت است

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :الأدبُ أحَدُ الحسَبَینِ . (6)

61

ادب، شرافت است

امام علی علیه السلام :ادب یکی از دو شرافت است.

ص :101


1- الکافی : 8/150/132.
2- غرر الحکم : 3241.
3- غرر الحکم : 3298.
4- غرر الحکم : 4488.
5- غرر الحکم : 5932.
6- غرر الحکم : 1621.

عنه علیه السلام :أشرَفُ حَسَبٍ حُسْنُ أدبٍ . (1)

عنه علیه السلام :أکرَمُ حَسَبٍ حُسنُ الأدبِ . (2)

عنه علیه السلام :حُسنُ الأدبِ أفضلُ نَسَبٍ و أشرفُ سَبَبٍ . (3)

عنه علیه السلام :طلبُ الأدَبِ جَمالُ الحَسَبِ . (4)

عنه علیه السلام :علیکَ بالأدبِ فإنَّهُ زَیْنُ الحَسَبِ . (5)

عنه علیه السلام :قلیلُ الأدبِ خیرٌ من کثیرِ النَّسَبِ . (6)

عنه علیه السلام :حُسنُ الأدبِ یَنُوبُ عنِ الحسَبِ . (7)

عنه علیه السلام :لا حسَبَ أنفعُ مِن الأدبِ . (8)

عنه علیه السلام :لا حسَبَ أبلغُ مِن الأدبِ . (9)

عنه علیه السلام :کلُّ الحسَبِ مُتَناهٍ ، إلاّ العقلَ و الأدبَ . (10)

عنه علیه السلام :حُسنُ الأدبِ یَستُر قُبْحَ النَّسَبِ . (11)

عنه علیه السلام :فَسَدَ حسَبُ مَن لیسَ لَه أدبٌ . (12)

امام علی علیه السلام :بهترین شرافت ، ادب نیکوست.

امام علی علیه السلام :ارجمندترین شرافت، ادب نیکوست.

امام علی علیه السلام :ادب نیکو، برترین تبار و والاترین خویشاوندی است.

امام علی علیه السلام :آموختن ادب، [مایه ]آراستگی شرافت است.

امام علی علیه السلام :ادب بیاموز که زیور شرافت است.

امام علی علیه السلام :اندکی ادب، بهتر است از تبار بسیار.

امام علی علیه السلام :ادب نیکو، جایگزین شرافت می شود.

امام علی علیه السلام :شرافتی سودمندتر از ادب نیست.

امام علی علیه السلام :شرافتی فراتر از ادب نیست.

امام علی علیه السلام :تمام شرافت ها (افتخارات خانوادگی) پایان می پذیرد و فقط عقل و ادب می ماند .

امام علی علیه السلام :حُسنِ ادب ، قُبحِ نسب را می پوشاند.

امام علی علیه السلام :کسی که ادب ندارد، شرافت خانوادگی اش تباه است .

62 - حُلَّةُ الأدَبِ
62 - جامه ادب

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :الأدبُ حُلَلٌ جُدُدٌ . (13)

62

جامه ادب

امام علی علیه السلام :ادب، جامه هایی نو است.

ص :102


1- غرر الحکم : 2949.
2- غرر الحکم : 3319.
3- غرر الحکم : 4853.
4- غرر الحکم : 6007.
5- غرر الحکم : 6096.
6- غرر الحکم : 6734.
7- بحار الأنوار: 75/68/8.
8- بحار الأنوار: 71/428/78.
9- بحار الأنوار: 75/67/3.
10- غرر الحکم : 6912.
11- غرر الحکم : 4813.
12- تحف العقول : 96.
13- بحار الأنوار: 78/39/13.

عنه علیه السلام :العِلمُ وِراثةٌ کریمةٌ ، و الآدابُ حُلَلٌ مُجدَّدةٌ . (1)

عنه علیه السلام :زِینتُکُم الأدبُ . (2)

عنه علیه السلام :مَن استُهْتِرَ بالأدبِ فقد زَانَ نفسَهُ . (3)

عنه علیه السلام :لا حُلَلَ کالآدابِ . (4)

عنه علیه السلام :لا زینةَ کالآدابِ . (5)

امام علی علیه السلام :دانش، میراثی ارجمند است و آداب، جامه هایی نو.

امام علی علیه السلام :زیور شما ادب است.

امام علی علیه السلام :هر که شیفته ادب شد، خود را آراست.

امام علی علیه السلام :[برای آدمی] هیچ جامه ای زیبنده تر از ادب نیست.

امام علی علیه السلام :[برای آدمی] هیچ زیوری زیبنده تر از ادب نیست.

63 - سُوءُ الأدَبِ
63 - سوء ادب

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :لا شَرفَ مع سُوءِ أدبٍ . (6)

عنه علیه السلام :مَن قَلّ أدبُه کثُرَتْ مَساویهِ . (7)

عنه علیه السلام :مَنْ وضَعَهُ دَناءَةُ أدبِهِ لم یَرفَعْهُ شَرَفُ حسَبِهِ . (8)

عنه علیه السلام :بِئسَ النَّسَبُ سُوءُ الأدبِ . (9)

عنه علیه السلام :لا أدبَ لِسَیّئ النُّطْقِ . (10)

عنه علیه السلام :النّفسُ مَجْبولَةٌ علی سُوءِ الأدبِ ، و العبدُ مأمورٌ بِمُلازمةِ حُسنِ الأدبِ ، و النّفسُ تَجری بِطَبعها فی مَیْدانِ المُخالَفةِ، و العبدُ یَجْهَدُ بِرَدِّها عن سُوءِ المُطالَبةِ ، فمتی أطلَقَ عِنانَها فهُوَ شَریکٌ فی فَسادِها ، و مَن أعانَ نفسَهُ فی هوی نفسِهِ فقد أشْرَکَ نفسَهُ فی قَتلِ نفسِهِ . (11) (12)

63

سوء ادب

امام علی علیه السلام :با بی ادبی، شرافتی در کار نیست.

امام علی علیه السلام :کسی که ادبش کم باشد، بدیهایش بسیار می شود .

امام علی علیه السلام :هر آن کس که پَستی اَدَبش او را پست گرداند شرافت تبارش او را بلندی نمی بخشد .

امام علی علیه السلام :بد تباری است، سوء ادب.

امام علی علیه السلام :آدم بد زبان، ادب ندارد.

امام علی علیه السلام :نفس آدمی بر سوء ادب سرشته شده است و بنده فرمان دارد که به ادب نیکو پایبند باشد، نفْس در میدان مخالفت به دلخواه خود می تازد و بنده می کوشد آن را از خواسته نا روایش باز دارد؛ پس، هر گاه عنان نفس را رها سازد، شریک تبهکاری اوست و اگر نفس خود را در خواهشهایش یاری رساند، در قتل خود همدست نفْس شده است.

ص :103


1- بحار الأنوار: 69/409/120.
2- نهج السعادة : 2/50.
3- غرر الحکم : 8278.
4- غرر الحکم : 10491.
5- غرر الحکم : 10466.
6- غرر الحکم : 10530.
7- غرر الحکم : 8089.
8- غرر الحکم : 8142.
9- غرر الحکم : 4411.
10- غرر الحکم : 10596.
11- مشکاة الأنوار : 433/1448.
12- (انظر) الشرّ : باب 1960.

64 - الأدَبُ وَالعَقلُ
64 - ادب و خرد

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :حُسنُ الأدبِ زِینةُ العقلِ . (1)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :نِعْمَ قَرِینُ العقلِ الأدبُ . (2)

عنه علیه السلام :إنّ بِذَوی العُقولِ مِن الحاجةِ إلَی الأدبِ کما یَظْمَأُ الزَّرْعُ إلَی المَطرِ . (3)

عنه علیه السلام :صَلاحُ العقلِ الأدبُ . (4)

عنه علیه السلام :کلُّ شیءٍ یَحتاجُ إلی العقلِ ، و العقلُ یَحتاجُ إلَی الأدبِ . (5)

عنه علیه السلام :لن یَنْجَعَ الأدبُ حتّی یُقارِنَهُ العقلُ . (6)

عنه علیه السلام :الآدابُ تَلْقیحُ الأفْهامِ و نَتائِجُ الأذْهانِ . (7)

عنه علیه السلام :الأدبُ صُورةُ العَقلِ . (8)

64

ادب و خرد

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ادب نیکو، زیور خرد است.

امام علی علیه السلام :ادب، چه خوب همدمی برای خرد است.

امام علی علیه السلام :صاحبان خرد به ادب نیازمندند، همچنان که کِشت، تشنه باران است.

امام علی علیه السلام :ادب، سامان دهنده خِرَد است.

امام علی علیه السلام :هر چیزی نیازمند خرد است و خرد نیازمند ادب.

امام علی علیه السلام :ادب، هرگز سودمند نباشد مگر آن که خرد قرین آن گردد.

امام علی علیه السلام :آداب، بارور کننده فهمها و زاییده ذهنهاست.

امام علی علیه السلام :ادب، سیمای خرد است.

ص :104


1- بحار الأنوار : 77/131/41.
2- غرر الحکم : 9894.
3- غرر الحکم : 3475.
4- غرر الحکم : 5799.
5- غرر الحکم : 6911.
6- غرر الحکم : 7412.
7- بحار الأنوار : 75/68/8.
8- غرر الحکم : 996.

عنه علیه السلام :الأدبُ فی الإنسانِ کشَجَرةٍ أصلُها العقلُ . (1)

عنه علیه السلام :الدِّینُ و الأدبُ نتیجَةُ العقلِ . (2)

عنه علیه السلام :أفضَلُ العقلِ الأدبُ . (3)

عنه علیه السلام :مَن زادَ أدبُهُ علی عقلِهِ کانَ کالرّاعی بینَ غَنَمٍ کثیرةٍ . (4)

الإمامُ الحسنُ علیه السلام :لا أدبَ لِمَن لا عَقْلَ لَهُ . (5)

الإمامُ زینُ العابدینَ علیه السلام :آدابُ العلماءِ زیادةٌ فی العقلِ . (6)

امام علی علیه السلام :ریشه درخت ادب در انسان، خرد است.

امام علی علیه السلام :دین و ادب زاییده خرد هستند.

امام علی علیه السلام :برترین خرد، ادب است.

امام علی علیه السلام :هر که ادبش بر خردش افزون باشد، همچون شبانی است در میان گوسپندان بسیار.

امام حسن علیه السلام :آن را که خرد نیست، ادب نیست.

امام زین العابدین علیه السلام :آداب دانشمندان، افزون کننده خرد است .

65 - تَأدیبُ النَّفسِ
65 - تأدیب [و تربیت ] نفس

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :تَولَّوْا مِن أنفسِکُم تأدیبَها ، و اعدِلُوا بها عَن ضَراوةِ عاداتِها . (7)

عنه علیه السلام :ذَکِّ قلبَکَ بالأدبِ کما تُذکَّی النّارُ بالحَطَبِ ، و لا تَکُنْ کحاطِبِ اللّیلِ و غُثاءِ السَّیْلِ . (8)

عنه علیه السلام :مُعلّمُ نفسِهِ و مُؤدّبُها أحَقُّ بالإجْلالِ مِن معلّمِ النّاسِ و مُؤدّبِهِم . (9)

65

تأدیب [و تربیت] نفس

امام علی علیه السلام :به تأدیب و تربیت نفسهای خود بپردازید و آنها را از شیفتگی به عادتهایشان باز دارید.

امام علی علیه السلام :قلبت را با ادبْ فروزان کن همچنان که آتش با هیمه برافروخته می شود و همچون گردآورنده هیزم در تاریکی شب (10) و کف و خاشاک سیلاب مباش.

امام علی علیه السلام :کسی که مربّی خویش است ، بیشتر از مربّی مردم در خور بزرگداشت است.

ص :105


1- غرر الحکم :2004.
2- غرر الحکم : 1693.
3- غرر الحکم : 2947.
4- غرر الحکم : 8886.
5- بحار الأنوار:78/111/6.
6- بحار الأنوار : 78/141/35.
7- غرر الحکم : 4522.
8- تحف العقول : 80.
9- بحار الأنوار : 2/56/33.
10- حاطب اللیل : مثلی است درباره کسی که هر رطب و یابسی را به هم می بافد و خوب و بد را از هم جدا نمی سازد و هر چیزی را به زبان می آورد، پر گو و یاوه سرا.

عنه علیه السلام :أفضلُ الأدبِ ما بدَأتَ بهِ نفسَکَ . (1)

امام علی علیه السلام :بهترین ادب آن است که از خود آغاز کنی.

66 - ما یورِثُ الأدَبَ
66 - آنچه ادب می آورد

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :جالِسِ العلماءَ یَزْدَدْ علمُکَ و یَحْسُنْ أدبُکَ وَ تَزکُ نَفْسُکَ . (2)

عنه علیه السلام :إذا زادَ عِلمُ الرّجُلِ زادَ أدبُهُ ، و تضاعَفَتْ خَشیتُه لربِّهِ . (3)

عنه علیه السلام :إذا رأیتَ فی غیرِکَ خُلْقا ذمِیما فتَجَنّبْ مِن نفسِکَ أمثالَهُ . (4)

عنه علیه السلام :لَیس شیءٌ أحْمَدَ عاقبةً و لا ألذَّ مَغَبَّةً و لا أدفَعَ لسُوءِ أدبٍ و لا أعْوَنَ علی دَرْکِ مَطلبٍ مِن الصَّبْرِ . (5)

عنه علیه السلام :لا یُستَعانُ علَی الدَّهْرِ إلاّ بالعقلِ ، و لا علَی الأدبِ (6) إلاّ بالبَحْثِ . (7)

الإمامُ زینُ العابدینَ علیه السلام :اللّهمَّ ......... اجعَلْنا مِن الّذینَ تَمَسّکُوا بعُرْوَةِ العِل_مِ و أدَّب_وا أنفسَهُم بالفَهمِ . (8)

الإمامُ الرِّضا علیه السلام :العَقلُ حِباءٌ مِن اللّهِ و الأدبُ کُلْفةٌ ، فمَن تَکَلّفَ الأدبَ قَدرَ علَیهِ ، و مَن تَکلَّفَ العقلَ لم یَزْدَدْ بذلکَ إلاّ جَهلاً . (9)

66

آنچه ادب می آورد

امام علی علیه السلام :با دانشمندان همنشینی کن تا بر دانشت افزوده ، ادبت نیکو و جانت پاکیزه گردد.

امام علی علیه السلام :چون دانش آدمی فزونی گیرد، ادبش افزون می شود و ترسش از پروردگارش دو چندان می گردد.

امام علی علیه السلام :هرگاه خوی ناپسندی را در کسی دیدی، امثال آن را از خودت دور کن.

امام علی علیه السلام :هیچ چیزی به مانند صبر و شکیبایی، فرجامی نیک و پایانی دلپذیر ندارد و بی ادبی را دفع نمی کند و در رسیدن به مقصود یاری نمی رساند.

امام علی علیه السلام :در برابر [مشکلات ]روزگار تنها باید از خرد کمک گرفت، و برای دستیابی به ادب (10) از پژوهش.

امام زین العابدین علیه السلام :بار خدایا! ......... ما را از کسانی قرار ده که به حلقه دانش چنگ آویختند و جانهایشان را با فهم ، ادب کردند.

امام رضا علیه السلام :خرد، هدیه ای الهی است اما ادب با کوشش به دست می آید؛ پس، کسی که برای کسب ادب بکوشد آن را فراچنگ می آورد و آن که برای کسب خرد زحمت کشد، جز بر نادانی خود نمی افزاید.

ص :106


1- غرر الحکم : 3115.
2- غرر الحکم : 4786.
3- غرر الحکم : 4174.
4- غرر الحکم : 4098.
5- غرر الحکم : 7508.
6- الظاهر أنّ المراد من الأدب هنا هو العلم.
7- بحار الأنوار : 78/7/59.
8- بحار الأنوار : 94/127/19.
9- بحار الأنوار : 78/342/43.
10- ظاهرا مراد از ادب در اینجا دانش است.

تنبیه الخواطر_ لَمّا قیلَ لِعیسی علیه السلام : مَن أدّبَکَ؟ _: ما أدّبَنی أحَدٌ ، رأیتُ قُبْحَ الجهلِ فجانَبْتُهُ . (1)

لقمانُ علیه السلام :مَن عُنِی بالأدبِ اهتَمَّ بهِ ، و مَنِ اهتَمَّ بهِ تکلّفَ عِلْمَهُ ، و مَن تکلّفَ علمَهُ اشتدَّ لَه طلبُهُ ، و مَنِ اشتدَّ لَه طلبُهُ أدرکَ منفعتَهُ ؛ فاتّخِذْهُ عادةً، فإنّکَ تخلفُ فی سَلَفکَ و تنفعُ بهِ مَن خَلْفَکَ . (2)

(3)

تنبیه الخواطر_ به عیسی بن مریم علیه السلام عرض شد: چه کسی تو را ادب آموخت؟ _فرمود: هیچ کس ادبم نیاموخت، بلکه زشتیِ نادانی را دیدم و از آن دوری گزیدم.

لقمان علیه السلام :هر که خواهان ادب باشد بدان اهتمام می ورزد و هر که بدان اهتمام ورزد در شناخت آن رنج می برد و هر که برای دانستن آن زحمت کشد، سخت جویای آن می شود و هر که سخت جویا شود سودش را درمی یابد، پس، ادب را عادت خود گردان؛ زیرا تو جانشین کسانی هستی که پیش از تو به این آداب آراسته بوده اند و [با داشتن آنها ]سود آن را به آیندگان نیز می رسانی.

67 - الحَثُّ عَلی تَأدیبِ الوَلَدِ
67 - تشویق به ادب آموزی فرزند

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :أکرِمُوا أولادَکُم و أحْسِنوا آدابَهُم یُغْفَرْ لَکُم . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن کانتْ لَه ابنةٌ فأدّبَها و أحْسَنَ أدَبها ، و علّمَها فأحْسَنَ تعلیمَها ؛ فأوسَعَ علَیها مِن نِعمِ اللّهِ الّتی أسبَغَ علَیهِ ، کانَتْ لَه مَنَعةً و سِتْرا مِن النّارِ . (5)

67

تشویق به ادب آموزی فرزند

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :به فرزندان خود احترام گذارید و آنان را آداب نیکو بیاموزید تا آمرزیده شوید .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که دختری داشته باشد و خوب تربیتش کند و او را به خوبی دانش بیاموزد و از نعمتهایی که خداوند به او عطا کرده به وفور بهره مندش سازد، آن دختر، سپر و پوشش پدر در برابر آتش دوزخ خواهد بود.

ص :107


1- تنبیه الخواطر : 1/96.
2- بحار الأنوار : 13/411/2.
3- (انظر) التجربة : باب 503.
4- بحار الأنوار : 104/95/44.
5- کنز العمّال : 45391.

الإمامُ علیٌّ علیه السلام_ أیضا فی تفسیر الآیة _: علِّموا أنفسَکُم و أهلِیکُمُ الخیرَ و أدِّبُوهُمْ . (1)

عنه علیه السلام_ للحسنِ علیه السلام _: إنّما قَلْبُ الحَدَثِ کالأرضِ الخالِیةِ ما اُلقِیَ فیها مِنْ شیءٍ قَبِلَتْهُ ، فبادَرْتُکَ بالأدبِ قبلَ أن یَقْسُوَ قلبُکَ و یَشتغِلَ لُبّکَ . (2)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :لمّا نَزَلتْ هذه الآیة : «یا أیُّها الّذینَ آمَنوا قُوا أنفسَکُم و أهلیکُم نارا» (3) قالَ النّاسُ : یا رسول اللّه ! کیفَ نَقِی أنفسَنا وَ أهلِینا؟ قالَ : اعمَلُوا الخیرَ و ذَکِّروا بهِ أهْلِیکُم فأدِّبُوهُم علی طاعةِ اللّهِ . (4)

عنه علیه السلام :لا یَزالُ العبد المؤمنُ یُورِثُ أهلَ بیتِه العلمَ و الأدبَ الصّالحَ حتّی یُدخِلَهُم الجنّةَ جمیعا ، حتّی لا یَفْقِدَ مِنهم صَغیرا و لا کبیرا و لا خادِما و لا جَارا . و لا یزالُ العبدُ العاصِی یُورِثُ أهلَ بیتِه الأدبَ السَّیّئ حتّی یُدخلَهمُ النّارَ جمیعا ، حتّی لا یَفْقِدَ فیها من أهل بیته صَغیرا و لا کبیرا و لا خادِما و لا جَارا . (5)

الإمامُ الرِّضا علیه السلام :مُرِ الصَّبیَّ فلْیَتَصدَّقْ بیدِهِ بالکِسْرةِ و القَبْضةِ و الشَّیءِ و إنْ قَلَّ ، فإنَّ کلَّ شیءٍ یُرادُ بهِ اللّهُ _ و إنْ قَلَّ _ بعدَ أنْ تَصدُقَ النِّیّةُ فیهِ عظیمٌ . (6)

امام علی علیه السلام_ در تفسیر همین آیه _: به خود و خانواده خود خوبی را تعلیم دهید و آنان را ادب آموزید.

امام علی علیه السلام_ به امام حسن علیه السلام _فرمود : دل نوجوان همچون زمین خالی است که هر چه در آن افکنده شود می پذیرد ؛ از این رو، من پیش از آن که دلت سخت و فکرت مشغول شود به تأدیب و تربیت تو پرداختم.

امام صادق علیه السلام :چون آیه «ای کسانی که ایمان آورده اید! خود و خانواده خود را از آتش نگه دارید» نازل شد، مردم گفتند: یا رسول اللّه ! چگونه خود و خانواده مان را حفظ کنیم؟ فرمود: عمل خیر انجام دهید و آن را به خانواده خود نیز یادآوری کنید و بر پایه فرمانبرداری از خدا پرورششان دهید.

امام صادق علیه السلام :بنده مؤمن هماره برای خانواده خود دانش و تربیت نیکو به ارث می نهد، تا همه آنها را وارد بهشت کند به طوری که کوچک و بزرگ و خدمتکار و همسایه را در بهشت می یابد. و بنده گناهکار پیوسته برای خانواده خود بد ادبی را به ارث می نهد، چندان که همه آنها را وارد دوزخ می کند به طوری که کوچک و بزرگ از خانواده اش و خدمتکار و همسایه را در آن جا می بیند.

امام رضا علیه السلام :به کودک دستور ده که با دست خودش صدقه بدهد، اگر چه به اندازه تکّه نانی یا یک مشت چیز اندک باشد؛ زیرا هر چیزی که در راه خدا داده می شود، هر چند کم، اگر با نیّت پاک باشد زیاد است.

ص :108


1- کنز العمّال : 4676 ، انظر الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر: باب 2644.
2- نهج البلاغة: الکتاب31.
3- التحریم : 6 .
4- دعائم الإسلام : 1/82 .
5- دعائم الإسلام : 1/82 .
6- الکافی : 4/4/10.

لُقمانُ علیه السلام_ لابنِه _: یا بُنَیَّ ، إنْ تأدّبتَ صَغیرا انتفَعْتَ بهِ کَبیرا . (1)

(2)

لقمان علیه السلام_ به فرزندش _فرمود : پسرم! اگر در کودکی ادب آموزی ، در بزرگی از آن بهره مند می شوی.

68 - کَیفیَّةُ التَّأدیبِ
68 - چگونگی تأدیب

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :علِّموا أولادَکُمُ الصَّلاةَ إذا بَلَغوا سَبْعا ، و اضرِبُوهُمْ علَیها إذا بَلَغوا عَشْرا ، و فَرِّقوا بینَهُم فی المَضاجِعِ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :أدّبْ صِغارَ أهلِ بیتِکَ بلسانِکَ علَی الصَّلاةِ و الطَّهورِ ، فإذا بلَغوا عَشرَ سِنینَ فاضرِبْ و لا تُجاوِزْ ثلاثا . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :الوَلدُ سَیّدٌ سبعَ سنینَ ، و عبدٌ سبعَ سنینَ ، و وزیرٌ سبعَ سنینَ، فإنْ رَضِیتَ أخلاقَهُ لإحدی و عشرینَ، و إلاّ فَاضْرِبْ علی جَنبِهِ ، فقد أعْذَرتَ إلَی اللّهِ تعالی . (5)

الإمامُ الباقرُ أو الإمامُ الصّادقُ علیهما السلام:إذا بلغَ الغُلامُ ثلاثَ سِنینَ فَقُلْ لَه سَبْعَ مَرّاتٍ : قُلْ : لا إلهَ إلاّ اللّه ، ثمّ یُترَکُ حتّی تَتِمَّ له ثلاثُ سنینَ و سبعَة أشهر و عشرون یوما . (6)

68

چگونگی تأدیب

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :فرزندان خود را در هفت سالگی نماز بیاموزید، و چون ده ساله شدند آنها را بر ترک نماز تنبیه کنید، و بسترهایشان را از هم جدا سازید.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :کودکان خرد سال خود را [نخست ]با گفتار، نماز و طهارت بیاموز و چون ده ساله شدند [و اطاعت نکردند ]آنها را تنبیه کن ولی نه بیش از سه ضربه.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :فرزند، هفت سال آقاست، هفت سال بنده و هفت سال وزیر. اگر تا 21 سالگی اخلاق و رفتارش را پسندیدی [که خوب] و گرنه به حال خود رهایش کن که تو در پیشگاه خداوند متعال معذوری.

امام باقر علیه السلام یا امام صادق علیه السلام :هر گاه بچّه وارد سه سالگی شد، هفت بار به او بگو: «بگو: لا إله الاّ اللّه ». سپس او را به حال خودش وا گذار تا سه سال و هفت ماه و بیست روزش تمام شود.

ص :109


1- بحار الأنوار : 13/411/2.
2- (انظر) الوالد و الولد : باب 4148 ، 4149. عنوان 295 «الصغر».
3- کنز العمّال : 45330.
4- تنبیه الخواطر : 2/155.
5- مکارم الأخلاق : 1/478/1649.
6- بحار الأنوار :104/94/36.

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :دَع ابنَکَ یَلعبْ سَبْعَ سِنینَ ، و یُؤدَّبْ سَبعا ، و ألزِمْهُ نفسَکَ سبعَ سنینَ ، فإنْ أفلَحَ ، و إلاّ فإنّهُ مَن لا خَیْرَ فیهِ . (1)

عنه علیه السلام :یُؤدَّبُ الصَّبیُّ علَی الصَّومِ ما بینَ خَمْسَ عَشْرةَ سَنةً إلی سِتَّ عَشرةَ سنةً . (2)

عنه علیه السلام :احمِلْ صَبیَّکَ حتّی یأتیَ علی سِتِّ سنینَ ، ثُمّ أدِّبْهُ فی الکُتّابِ سِتَّ سنینَ ، ثمّ ضُمَّهُ إلیکَ سَبْعَ سنینَ فأدِّبْهُ بأدبِکَ ، فإنْ قَبِلَ و صَلُحَ و إلاّ فَخَلِّ عَنهُ . (3)

(4)

امام صادق علیه السلام :فرزندت را تا هفت سالگی بگذار بازی کند، بعد از آن، هفت سال او را ادب [و دانش ]آموز و هفت سال او را همراه خود کن؛ اگر درست شد که شده ، و گر نه خیری در او نیست.

امام صادق علیه السلام :پسر بچّه را باید از پانزده شانزده سالگی بر روزه گرفتن تأدیب کرد.

امام صادق علیه السلام :فرزند خود را تا شش سالگی آزاد بگذار، سپس شش سال او را سواد و ادب آموز. بعد از آن، هفت سال او را با خود داشته باش و آداب خودت را به او بیاموز. اگر تربیت پذیر بود و اصلاح شد که شده ، و گرنه او را به حال خودش وا گذار.

69 - ما یَنبَغی رِعایَتُه فِی التَّأدِیبِ
69 - آنچه در تربیت باید رعایت شود

بحار الأنوار :نَهَی رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله عنِ الأدبِ عندَ الغَضَبِ . (5)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :لا أدبَ مَعَ غَضَبٍ . (6)

69

آنچه در تربیت باید رعایت شود

بحار الأنوار :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از تأدیب [و تنبیه ]کردن به هنگام خشم نهی فرمود.

امام علی علیه السلام :در هنگام خشم تأدیبی نیست.

ص :110


1- بحار الأنوار : 104/95/40.
2- بحار الأنوار : 103/162/6.
3- مکارم الأخلاق : 1/478/1648.
4- (انظر) الحدود : باب 757.
5- بحار الأنوار:79/102/2.
6- . غرر الحکم : 10529.

عنه علیه السلام :لا تُکْثِرَنَّ العِتابَ ؛ فإنّه یُورِثُ الضَّغِینةَ و یَدعُو إلی البَغْضاءِ . (1)

عنه علیه السلام :أحسِنْ لِلمَمالیکِ الأدبَ ، و أقْلِلْ الغَضَبَ، و لا تُکْثِرِ العَتَبَ فی غیرِ ذَنْبٍ ، فإذا استحَقَّ أحدٌ مِنهُم ذَنبا فَأَحْسِنِ العَذْلَ فَإنَّ العَذْلَ مَعَ العَفوِ أشدُّ مِنَ الضَّرْبِ لمَنْ کانَ لَهُ عَقلٌ . (2)

عنه علیه السلام_ فی عهدِه إلَی الأشترِ _: لا یَکُونَنَّ المُحسنُ و المُسیءُ عندَکَ بمنزلةٍ سَواءٍ ، فإنّ ذلکَ تَزهیدٌ لأهلِ الإحسانِ فی الإحسانِ، و تَدریبٌ لأهلِ الإساءةِ علَی الإساءةِ، فألزِمْ کُلاًّ منهُمْ ما ألزمَ نفسَهُ ، أدَبا منکَ . (3)

عنه علیه السلام :استِصْلاحُ الأخیارِ بإکْرامِهِمْ ، و الأشرارِ بتأدیبِهِمْ . (4)

عنه علیه السلام :لا تکونَنَّ مِمّنْ لا تَنفَعُهُ العِظَةُ إلاّ إذا بالغتَ فی إیلامِه ؛ فإنّ العاقلَ یتّعظُ بِالآدابِ، و البهائمُ لا تَتّعظُ إلاّ بِالضّربِ . (5)

عنه علیه السلام :إذا لَوّحْتَ للعاقلِ فَقد أوْجَعتَهُ عِتابا . (6)

عنه علیه السلام :عُقوبةُ العُقَلاءِ التَّلْویحُ ، عُقوبةُ الجُهَلاءِ التَّصْریحُ . (7)

امام علی علیه السلام :زیاد سرزنش نکن، که سرزنش زیاد کینه می آورد و به دشمنی می انجامد.

امام علی علیه السلام :بردگان را نیکو تربیت کن و کمتر خشم گیر و بی جهت کسی را زیاد سرزنش نکن و اگر یکی از ایشان به خاطر ارتکاب گناهی سزاوار سرزنش شد، پس به نیکی ملامت کن؛ چرا که ملامتِ همراه با گذشت، برای کسی که عاقل باشد از زدن دردناک تر است.

امام علی علیه السلام_ در فرمانش به مالک اشتر _نوشت : نباید نیکوکار و بدکردار در چشم تو یکسان باشند، که این امر رغبت نیکوکار را در نیکی کم می کند و بدکردار را به بدی وا می دارد، بنا بر این با هر یک چنان باش که شایسته آن است.

امام علی علیه السلام :اصلاح کردن نیکان با گرامی داشتن آنهاست، و اصلاح کردن بدکاران با تأدیب (تنبیه) آنان.

امام علی علیه السلام :از کسانی مباش که اندرز به حالشان سودی ندارد مگر آن که کاملاً سرزنش شوند. شخص عاقل به ادب پند می گیرد، و ستوران جز با زدن به راه در نمی آیند.

امام علی علیه السلام :کنایه زدن به خردمند، سرزنشی دردآور برای اوست.

امام علی علیه السلام :کیفر خردمندان، کنایه زدن است و کیفر نادانان آشکارا گفتن.

ص :111


1- غرر الحکم : 10412.
2- تحف العقول : 87.
3- تحف العقول : 130.
4- بحار الأنوار : 78/82/81.
5- نهج البلاغة: الکتاب31.
6- غرر الحکم : 4103.
7- غرر الحکم : 6328 _ 6329 .

عنه علیه السلام :التَّعْرِیضُ للعاقلِ أشدُّ عِتابِهِ . (1)

عنه علیه السلام :ازْجُرِ المُسیءَ بِثوابِ المُحسِنِ . (2)

عنه علیه السلام :عاتِبْ أخاکَ بالإحسانِ إلیهِ ، و ارْدُدْ شرَّهُ بالإنعامِ علَیهِ . (3)

عنه علیه السلام :أصْلِحْ المُسیءَ بحُسْنِ فِعالِکَ ، و دُلَّ علَی الخیرِ بِجمیلِ مَقالِکَ . (4)

الإمامُ الکاظمُ علیه السلام_ عند ما شکی له بعضهم ابنا له _: لا تَضرِبْهُ ، و اهْجُرْهُ و لا تُطِلْ . (5)

(6)

امام علی علیه السلام :کنایه زدن به خردمند، سخت ترین سرزنش برای اوست.

امام علی علیه السلام :با پاداش دادن به نیکوکار، بدکار را از بد کرداری باز دار .

امام علی علیه السلام :برادرت را با نیکی کردن به او سرزنش کن و بدی اش را با بخشش به او پاسخ ده.

امام علی علیه السلام :بدکار را [یا کسی را که به تو بدی کرده است] با کردار نیکت اصلاح کن، و با گفتار نیکو و زیبایت او را به خیر رهنمون شو .

امام کاظم علیه السلام_ به شخصی که از فرزندش شکایت داشت _فرمود : او را نزن، بلکه برای مدتی کوتاه با او قهر کن.

70 - تَأدیبُ اللَّهِ لِلنَّبیِّ صلی الله علیه وآله
70 - تربیت پیامبر به وسیله خداوند

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :أدَّبَنِی رَبِّی فأحسَنَ تأدِیبی . (7)

عنه صلی الله علیه و آله :أنا أدیبُ اللّهِ ، و عَلِیٌّ أدِیبی . (8)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :إنّ رسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله أدّبَهُ اللّهُ عزّ و جلّ، و هو أدَّبَنی، و أنا اُؤدِّبُ المؤمنینَ ، و اُورِثُ الأدبَ المُکْرَمینَ . (9)

70

تربیت پیامبر به وسیله خداوند

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مرا خداوند تربیت کرد و نیکو تربیتم کرد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :من تربیت شده خدایم و علی تربیت شده من.

امام علی علیه السلام :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را خداوند تربیت کرد و او مرا و من مؤمنان را تربیت می کنم و برای بزرگواران ، ادب به ارث می گذارم.

ص :112


1- غرر الحکم : 1161.
2- نهج البلاغة : الحکمة 177.
3- بحار الأنوار : 71/427/76.
4- غرر الحکم : 2304.
5- بحار الأنوار : 104/99/74.
6- (انظر) الموعظة : باب 4080.
7- مجمع البیان : 10/500 .
8- بحار الأنوار : 16/231/35.
9- بحار الأنوار : 77/267/1.

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :إنّ اللّهَ عزّ و جلّ أدّبَ نبیَّه فأحسنَ أدبَهُ ، فلَمّا أکمَلَ لَهُ الأدبَ قالَ : «و إنّکَ لَعلَی خُلُقٍ عظیمٍ» (1) ، ثمّ فَوّضَ إلیهِ أمرَ الدِّینِ و الاُمّة لِیَسُوسَ عِبادَهُ . (2)

عنه علیه السلام :إنّ اللّهَ أدّبَ نبیَّه صلی الله علیه و آله ، حتّی إذا أقامَهُ عَلی ما أرادَ قالَ له : «و أْمُرْ بالعُرفِ و أعْرِضْ عن الجاهِلین» (3) ، فلمّا فَعَل ذلکَ له رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله زَکّاهُ اللّهُ ، فقالَ : «إنّکَ لَعلی خُلُقٍ عظیم» . (4)

عنه علیه السلام :إنّ اللّهَ عزّ و جلّ أدّبَ نبیَّهُ علی مَحبّتهِ، فقالَ : «و إنّک لَعلی خُلُقٍ عظیم» . (5)

بصائر الدرجات :إنّ اللّهَ أدّبَ نبیَّهُ فأحسنَ تأدیبَهُ، فقالَ : «خُذِ العَفْوَ وَ أْمُرْ بالعُرف ......... » ، فلمّا کانَ ذلکَ أنزلَ اللّهُ : «و إنّک لَعلی خُلُقٍ عظیم» . (6)

(7)

امام صادق علیه السلام :خداوند عزّ و جلّ پیامبر خود را تربیت کرد و نیکو تربیت کرد و چون ادب را در او به کمال رساند فرمود: «براستی که تو دارای خویی بزرگ هستی». آنگاه کار دین و امت را به او سپرد تا بندگانش را اداره کند.

امام صادق علیه السلام :خداوند پیامبر خود را تربیت کرد و چون او را ، چنان که می خواست، بار آورد، به وی فرمود: «به خوبی فرمان ده و از نادانان روی گردان». وقتی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله این کار را برای او انجام داد، خداوند وی را ستود و فرمود: «راستی که تو دارای خویی بزرگ هستی».

امام صادق علیه السلام :خداوند عزّ و جلّ پیامبرش را بر شالوده محبّت به خود تربیت کرد و فرمود: «براستی که تو دارای خویی بزرگ هستی».

بصائر الدرجات :خداوند پیامبر خود را نیکو تربیت کرد و آن گاه فرمود: «به نیکی فرمان ده و از جاهلان اعراض کن» . چون چنین کرد ، خداوند آیه «براستی که تو دارای خویی بزرگ هستی» را فرو فرستاد.

71 - التَّأدُّبُ بآدابِ اللَّهِ
71 - مؤدّب شدن به آداب خدایی

بحار الأنوار :إنَّ جَبرَئیلَ علیه السلام أُهبِطَ إلی رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله فقالَ: یا رسولَ اللّه ، إنَّ اللّهَ عزّ و جلّ یَقرأُ عَلیکَ السلامُ و یَقولُ لَک : إقرأْ بِسم اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم «لا تَمُدّنَّ عینَیکَ إلی ما مَتّعْنا به أزواجا منهم» (8) الآیَةَ فَأمَرَ النّبیُّ صلی الله علیه و آله مُنادیا یُنادی: مَن لَم یَتأدّبْ بأدبِ اللّهِ تَقَطّعتْ نفسُهُ علَی الدّنیا حَسَراتٍ . (9)

71

مؤدّب شدن به آداب خدایی

بحار الأنوار :جبرئیل بر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرود آمد و گفت: ای پیامبر خدا! خداوند به تو سلام می رساند و به تو می گوید: بخوان: به نام خداوند بخشنده مهربان، «اگر بعضی از گروه هایشان را به چیزی بهره ور ساخته ایم ، تو بدان چشم مدوز» نازل گشت، پیامبر صلی الله علیه و آله جارچی را فرمود که جار زند: هر که متأدّب به آداب خداوند نشود ، جانش از حسرت های دنیا به لب می آید.

ص :113


1- القلم : 4 .
2- الکافی : 1 / 266 / 4.
3- الأعراف : 199 .
4- الفقه المنسوب للإمام الرضا : 364 .
5- الکافی : 1/265/1 .
6- بصائر الدرجات : 378/3.
7- (انظر) الخُلق : باب 1114.
8- الحِجر : 88 .
9- بحار الأنوار : 71/348/17.

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :إنّ اللّهَ تعالی أدّبَ عِبادَهُ المؤمنینَ أدبا حَسَنا ، فقالَ جَلّ مِن قائلٍ : «یَحْسَبُهُم الجاهلُ أغنیاءَ مِنَ التّعفّف» (1) . (2)

عنه علیه السلام :مَنْ تأدّبَ بآدابِ اللّهِ عزّ و جلّ أدّاهُ إلَی الفلاحِ الدائمِ . (3)

عنه علیه السلام :مَنْ لم یَصْلُحْ علی أدبِ اللّهِ لم یَصْلُحْ علی أدبِ نفسِهِ . (4)

امام علی علیه السلام :خداوند متعال بندگان مؤمن خود را نیکو ادب کرد و فرمود : «آن چنان خویشتندار و با مناعت طبع اند که هر کس حال ایشان را نداند، می پندارد که از توانگران اند».

امام علی علیه السلام :هر که به آداب خداوند عزّ و جلّ مؤدّب شود ، او را به رستگاری جاوید می رسانَد.

امام علی علیه السلام :هر که با ادب [تعالیم ]خداوند اصلاح نشود، با ادب خویش [نیز ]اصلاح نمی گردد.

72 - تَأدیبُ اللَّهِ
72 - تأدیب خداوند

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :إنّ البلاءَ للظّالمِ أدبٌ ، و للمؤمنِ امتحانٌ ، و للأنبیاءِ دَرَجةٌ ، و للأولیاءِ کَرامةٌ . (5)

الإمامُ الحسینُ علیه السلام :اللّهمَّ لا تَسْتَدرِجْنی بالإحسانِ، و لا تُؤَدِّبْنی بالبلاءِ . (6)

72

تأدیب خداوند

امام علی علیه السلام :بلا برای ستمگر تأدیب (تنبیه) است و برای مؤمن آزمایش و برای پیامبران [ترفیع] درجه و برای اولیا تکریم .

امام حسین علیه السلام :بار خدایا! با احسان خود مرا اندک اندک به سوی دام کیفرت مکشان (7) و با بلاها تأدیبم مفرما.

ص :114


1- البقرة : 273 .
2- مطالب السؤول : 55.
3- بحار الأنوار : 92/214/13.
4- غرر الحکم : 9001.
5- بحار الأنوار : 81/198/55.
6- بحار الأنوار : 78/127/9.
7- امام حسین علیه السلام درباره استدراج خداوندی می فرماید : استدراج خدا نسبت به بنده خود این است که به او نعمت فراوان دهد و شکرگزاری را از او بگیرد . (تحف العقول : 250 / 7) _ م.

الإمامُ زینُ العابدینَ علیه السلام :إلهی ، لا تُؤدِّبْنی بِعُقوبَتِکَ، و لا تَمکُرْ بِی فی حِیلَتِکَ . (1)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :أیُّما ناشٍ نَشأ فی قومِهِ ثمّ لم یُؤدَّبْ علی معصیتِهِ کانَ اللّهُ عزّ و جلّ أوّلُ ما یُعاقِبُهُم فیهِ أن ینقُصَ مِن أرزاقهِم . (2)

الإمامُ العسکریُّ علیه السلام :ربّما کانتِ الغِیَرُ نَوعاً مِن أدبِ اللّهِ عزّ و جلّ . (3)

(4)

امام زین العابدین علیه السلام :خدای من ! با کیفر خود مرا ادب مفرما و به مکر خودت گرفتارم مکن.

امام صادق علیه السلام :هر نوجوانی که در میان مردمش رشد کند و برای ارتکاب گناهی تأدیب (تنبیه) نشود، نخستین کیفری که خداوند عزّ و جلّ به سبب او به آن مردم می دهد کاستن از روزیهای ایشان است.

امام عسکری علیه السلام :چه بسا که دگرگونیهای زمانه، نوعی از تأدیب خداوند عزّ و جلّ باشد.

ص :115


1- الإقبال : 1/157 .
2- ثواب الأعمال : 266/1 .
3- نزهة الناظر : 144/3 .
4- (انظر) البلاء : باب 411.

@

ص :116

8 - الأذان

اشاره

(1)

ص :117


1- و لمزید الاطّلاع راجع : وسائل الشیعة : 4/612 _ 637 «أبواب الأذان و الإقامة». بحار الأنوار : 84/103 باب 13 «الأذان و الإقامة». کنز العمّال : 8/329 _ 363 «فی الأذان».

8 - اذان

73 - الأذانُ
73 - اذان

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :یُغْفَرُ للمؤذّنِ مَدُّ صَوتِهِ و بَصَرِهِ ، و یُصدِّقُهُ کلُّ رطْبٍ و یابِسٍ ، و له مِن کُلِّ مَن یُصلّی بأذانِه حَسَنةٌ . (1)

کنز العمّال :عن رسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله : ما مِن رَجُلٍ یکونُ بأرضٍ قِیٍّ فیؤذّنُ بِحض_رةِ الصَّلاةِ و یُقِ_مُ الصَّلاةَ إلاّ صلّی خَلفَهُ مِنَ الملائکةِ ما لا یُری طَرَفاهُ . (2)

و فی خبر : ......... فإنْ أقامَ صلّی مَعهُ مَلَکانِ، و إنْ أذّنَ و أقامَ صلّی خلفَه مِن خلْقِ اللّهِ ما لا یُری طَرَفاهُ . (3)

73

اذان

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بلال! برخیز و ما را با نماز آسایش بخش.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :شیطان چون بانگ دعوت به نماز را بشنود، بگریزد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :اهل آسمان از ساکنان زمین چیزی جز اذان نمی شنوند.

74 - المُؤَذِّنُ
74 - اذان گو

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :قُمْ یا بِلالُ فأرِحْنا بالصَّلاةِ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :إنّ الشَّیطانَ إذا سَمِعَ النِّداءَ بالصَّلاةِ هَرَبَ . (5)

عنه صلی الله علیه و آله :إنّ أهلَ السَّماءِ لا یَسْمَعُونَ مِن أهلِ الأرضِ شَیئا إلاّ الأذانَ . (6)

74

اذان گو

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤذّن تا جایی که صدایش می رسد و نگاهش کار می کند به همان اندازه آمرزیده می شود و هر خشک و تری [گفته ]او را تصدیق می کند و به تعداد هر نفری که با اذان او نماز بگزارد حسنه ای برایش منظور می شود.

کنز العمّال :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : کسی نیست که در دشتی باشد و به هنگام نماز اذان بگوید و نماز بر پای دارد، مگر آن که پشت سر او صفی از فرشتگان که دو سوی آن ناپیداست، به نماز می ایستند.

و در خبری دیگر [از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ] آمده است: ......... اگر اقامه بگوید [و به نماز ایستد] دو فرشته به او اقتدا می کنند و چنانچه اذان و اقامه بگوید، صفی از آفریدگان خدا، که دو سوی آن ناپیداست، پشت سر او نماز می گزارند.

ص :118


1- بحار الأنوار : 84/104/2 .
2- کنز العمّال : 20930.
3- کنز العمّال : 20931.
4- کنز العمّال : 20954.
5- کنز العمّال : 20951.
6- کنز العمّال : 20934.

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :لِیؤذّنْ لَکُم أفصحُکُمْ ، وَ لْیؤمّکُمْ أفقهُکُم . (1)

الإمامُ زینُ العابدینَ علیه السلام :حَقُّ المؤذّنِ أن تَعلمَ أنّه مُذکِّرٌ لکَ ربَّکَ عزّ و جلّ ، و داعٍ لکَ إلی حَظِّکَ ، و عونُکَ علی قضاءِ فَرْضِ اللّهِ علیکَ، فاشْکُرْهُ علی ذلکَ شُکْرَکَ للمُحْسِنِ إلیکَ . (2)

امام علی علیه السلام :باید فصیح ترین فرد شما اذان بگوید، و آگاهترینِ شما به مسائل دینی، امامت [نمازتان ]را به عهده گیرد.

امام زین العابدین علیه السلام :حقّ مؤذّن این است که بدانی او پروردگار عزّ و جلّ تو را به یادت می آورد و تو را به بهره ات فرا می خواند و یاری ات می رساند تا واجب الهی را بگزاری . پس، برای این کارها از او سپاسگزاری کن، همچنان که اگر کسی به تو خوبی کند تشکّر می کنی.

75 - تَفسیرُ الأذانِ
75 - تفسیر اذان

الإمامُ الحسینُ علیه السلام :کنّا جُلُوسا فی المسجدِ ، إذ صَعِدَ المؤذّنُ المَنارةَ، فقالَ : «اللّه أکبر ، اللّه أکبر»، فَبکی أمیرُ المؤمنینَ علیُّ بنُ أبی طالبٍ علیه السلام و بَکینا بِبُکائِه ، فلمّا ف_رغَ الم_ؤذّنُ قال : أ ت_َدْرونَ م_ا یَقولُ المؤذّنُ ؟ قلنا : اللّهُ و رَسُولُهُ و وصیُّهُ أعلمُ ، فقالَ : لو تَعلم_ونَ ما یَق_ولُ لَضَحِکْتُم قلیلاً و لَبَکیتُم کثیرا!

فَلِقولِه : «اللّه أکبر» مَعانٍ کَثیرةٌ ، منها أنّ قولَ المؤذّن «اللّه أکبر» یَقَعُ علی قِدَمِهِ و أزلیّتِهِ و أبدیّتِهِ و عِلْمِهِ و قوّتِهِ و قُدرتِهِ و حِلْمِهِ و کَرَمِهِ وجُودِهِ و عَطائِه و کِبْریائِه . (3)

75

تفسیر اذان

امام حسین علیه السلام :در مسجد نشسته بودیم که مؤذّن بالای گلدسته رفت و گفت: «اللّه اکبر، اللّه اکبر». امیر مؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام گریست و ما نیز از گریه او گریستیم. وقتی مؤذّن اذان را تمام کرد، امام فرمود: آیا می دانید مؤذّن چه می گوید؟ عرض کردیم: خدا و پیامبر و وصیّ او بهتر می دانند . فرمود: اگر می دانستید که چه می گوید کم می خندیدید و بسیار می گریستید. «اللّه اکبر» مؤذّن معانی بسیار دارد؛ از جمله این که «اللّه اکبر» بیانگر قدیم بودن و ازلیّت و ابدیّت خداوند و علم و نیرو و قدرت و حلم و کرم و جود و عطا و کبریای او می باشد.

ص :119


1- دعائم الإسلام : 1/147.
2- بحار الأنوار : 74/7/1.
3- بحار الأنوار : 84/131/24، انظر تمام الحدیث.

76 - الحَثُّ عَلَی الأذانِ فِی اُذُنِ الوَلیدِ
76 - تشویق به اذان گفتن در گوش نوزاد

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :یا علیُّ ، إذا وُلِدَ لکَ غُلامٌ أو جاریةٌ فأذِّنْ فی اُذنِه الیُمنی و أقِمْ فی الیُسری ؛ فإنّه لا یَضُرُّهُ الشّیطانُ أبدا . (1)

الإمامُ زینُ العابدینَ علیه السلام :حدّثَتْنی أسماءُ بنتُ عُمَیسٍ قالتْ: حدّثَتْنی فاطمةُ علیها السلام : لمّا حَمَلت بالحَسَن علیه السلام و ولَدته جاءَ النّبیُّ صلی الله علیه و آله ......... و أذّنَ فی اُذنِه الیُمنی و أقامَ فی اُذنهِ الیُسری ......... .

فلمّا کان بعدَ حَوْلٍ وُلِد الحُسینُ علیه السلام ، و جاء النّبیُّ صلی الله علیه و آله فقالَ : یا أسماءُ هَلُمِّی ابنِی ، فَدَفعتهُ إلیه فی خِرْقةٍ بیضاءَ ، فأذّنَ فی اُذنهِ الیُمنی و أقامَ فی الیُسری و وَضَعه فی حِجْرهِ، فبکی . (2)

عنه علیه السلام :إنَّ النّبیَّ صلی الله علیه و آله أذّنَ فی اُذنِ الحسنِ علیه السلام بالصَّلاةِ یومَ وُلدَ . (3)

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :إذا وُلدَ لأحدِکُم ......... و لیحَنِّکْهُ بماءِ الفُراتِ، و لیؤذِّنْ فی اُذنهِ الیُمنی ، و لیُقِمْ فی الیُسری . (4)

76

تشویق به اذان گفتن در گوش نوزاد

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هرگاه پسری یا دختری برایت به دنیا آمد، در گوش راستش اذان بگو و در گوش چپ او اقامه؛ در این صورت شیطان هرگز به او گزندی نمی رساند.

امام زین العابدین علیه السلام :اسماء بنت عمیس از قول فاطمه علیها السلام برایم گفت که وقتی حسن علیه السلام را حامله شدم و او را به دنیا آوردم، پیامبر صلی الله علیه و آله آمد ......... و در گوش راستش اذان گفت و در گوش چپ او اقامه ......... . یک سال بعد که حسین علیه السلام به دنیا آمد باز پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و فرمود: ای اسماء! فرزندم را بیاور؛ من آن حضرت را در پارچه ای سفید به دست پیامبر دادم و آن بزرگوار در گوش راست او اذان گفت و در گوش چپش اقامه و او را روی زانوی خود نهاد و گریست.

امام زین العابدین علیه السلام :زمانی که حسن علیه السلام به دنیا آمد پیامبر در گوش او اذان گفت.

امام باقر علیه السلام :هر گاه برای یکی از شما فرزندی به دنیا آمد ......... کام او را با آب فرات بردارد و در گوش راستش اذان بگوید و در گوش چپ او اقامه.

ص :120


1- تحف العقول : 13.
2- عیون أخبار الرضا : 2/25/5 .
3- عیون أخبار الرضا : 2/43/147.
4- بحار الأنوار : 104/122/62.

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :مَن ساءَ خُلُقُه فأَذِّنوا فی اُذنِهِ . (1)

(2)

امام صادق علیه السلام :اگر کسی بد اخلاق شد، در گوش او اذان بگویید.

ص :121


1- بحار الأنوار : 104/122/61.
2- (انظر) وسائل الشیعة : 4/672 باب 46.

@

ص :122

9 - الإیذاء

اشاره

(1)

(2)

ص :123


1- و لمزید الاطّلاع راجع : بحار الأنوار : 75/147 باب 57 «من أخاف مؤمنا أو ضَرَبه أو آذاه».
2- انظر: عنوان 120 «التحقیر». الجار : باب 650 ، الزواج : باب 1655 ، 1656.

9 - آزردن

77 - الإیذاءُ
77 - آزردن

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :أذلُّ النّاسِ مَنْ أهانَ النّاسَ. (1)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :فاز و اللّهِ الأبرارُ ، أ تدری مَن هُم؟ هُمُ الّذینَ لا یُؤذُونَ الذَّرَّ . (2)

الإمامُ الکاظِمُ علیه السلام :لیسَ مِن أخلاقِ المُؤمِنینَ الغَشُّ و لا الأذی . (3)

77

آزردن

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خوارترین مردم کسی است که مردمان را خُرد و خوار شمارد.

امام صادق علیه السلام :به خدا سوگند که نیکان رستگارند. آیا می دانید آنها چه کسانی هستند؟ کسانی که آزارشان به مورچه ای نمی رسد.

امام کاظم علیه السلام :دغلکاری و آزار ، از اخلاق مؤمنان نیست .

78 - إیذاءُ المُؤمِنِ
78 - آزردن مؤمن

الکتاب:

«وَ الّذِینَ یُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِغَیْرِ مَا اکْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَانا وَ إِثْما مُبِینا» . (4)

الحدیث:

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :مَن آذی مُؤمنا فَقَدْ آذانی . (5)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن نَظَرَ إلی مؤمنٍ نظرةً یُخیفُهُ بها أخافَهُ اللّهُ تعالی یومَ لا ظِلَّ إلاّ ظِلّهُ . (6)

عنه صلی الله علیه و آله :قالَ اللّهُ تبارکَ و تعالی : مَن أهانَ لی وَلیّا فقد أرْصَدَ لِمُحارَبتی . (7)

78

آزردن مؤمن

قرآن:

«کسانی که مردان و زنان مؤمن را بی آنکه گناهی کرده باشند، می آزارند، تهمت و گناه آشکاری را به دوش می کشند».

حدیث:

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که مؤمنی را بیازارد مرا آزار داده است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس به مؤمنی نگاه ترسناکی کند، خداوند متعال او را در روزی که سایه ای جز سایه او نیست، بترساند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند تبارک و تعالی فرموده است: هر که به یکی از دوستان من تحقیر و توهین روا دارد برای جنگ با من آماده شده است.

ص :124


1- الأمالی للصدوق:73/41.
2- . تفسیر القمّی : 2/146.
3- الکافی : 8/126/95 .
4- . الأحزاب : 58.
5- بحار الأنوار:67/72/40.
6- . بحار الأنوار : 75/150/13.
7- الکافی : 2/351/3.

عنه صلی الله علیه و آله :مَن أحْزَن مُؤمنا ثمّ أعطاهُ الدُّنیا لم یَکُنْ ذلکَ کَفّارتَه ، و لم یُؤْجَرْ عَلَیهِ . (1)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :لا یَحِلُّ لِمُسلمٍ أن یُرَوِّعَ مُسلما . (2)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :قالَ اللّهُ عزّ و جلّ : لِیأذَنْ بِحَربٍ منّی مَن آذی عَبدیَ المؤمنَ . (3)

(4)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که مؤمنی را اندوهناک سازد و سپس دنیا را به او بدهد، گناهش بخشوده نمی شود و در برابر آن پاداشی نمی بیند.

امام علی علیه السلام :بر هیچ مسلمانی روا نیست که مسلمانی را به رعب و وحشت اندازد.

امام صادق علیه السلام :خداوند عزّ و جلّ فرموده است هر که بنده مؤمن مرا بیازارد، به من اعلان جنگ می دهد.

79 - کَفُّ الأذی
79 - نیازردن

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :کُفَّ أذاکَ عنِ النّاسِ ؛ فإنّهُ صَدَقةٌ تَصّدَّقُ بها عَلی نَفْسِکَ . (5)

کتاب من لا یحضره الفقیه :جِبرَئِیلُ علیه السلام لِرَسُولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله _ حِینَ قالَ صلی الله علیه و آله لَهُ : یا جِبرَئِیُل عِظْنی _ : شَرَفُ المؤمنِ صَلاتهُ بِاللَّیلِ ، و عِزُّهُ کَفُّ الأَذی عَنِ الناسِ . (6)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :المؤمنُ نفسُه مِنه فی تَعَبٍ و النّاسُ مِنه فی راحةٍ . (7)

79

نیازردن

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :به مردم آزار نرسان، که بی آزاری صدقه ای است که برای خودت می پردازی.

کتاب من لا یحضره الفقیه :جبرئیل به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله _ هنگامی که از او اندرز خواست _ گفت : شرافت مؤمن ، نماز شب اوست و عزّت او آزار نرساندن به مردم .

امام علی علیه السلام :نفْس مؤمن از او در رنج است، اما مردمان از وی آسوده اند.

ص :125


1- بحار الأنوار : 75/150/13 .
2- عیون أخبار الرضا : 2/71/327.
3- الکافی : 2/350/1.
4- (انظر) وسائل الشیعة : 8/587 و 588 باب 145 و 146.
5- بحار الأنوار : 75/ 54/19.
6- کتاب من لا یحضره الفقیه : 1/471/1360 .
7- الخصال : 620/10.

الإمامُ زینُ العابدینَ علیه السلام :کَفُّ الأذی مِن کَمالِ العقلِ ، و فیه راحةٌ للبَدَنِ عاجِلاً و آجِلاً . (1)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :مَن کَفّ یدَهُ عنِ النّاسِ فإنّما یکُفُّ عَنهُم یَدا واحدةً و یَکُفّونَ عنه أیادیَ کثیرةً . (2)

امام زین العابدین علیه السلام :آزار نرساندن، نشانه کمال خرد است و مایه آسایش تن در دنیا و آخرت است.

امام صادق علیه السلام :هر که دست از آزار مردم بردارد، یک دست از آنها نگه داشته و مردم دستهای بسیار از [آزار] او نگه می دارند.

80 - الصَّبرُ عَلَی الأذی فِی اللَّهِ سُبحانَهُ
80 - شکیبایی بر آزار دیدن در راه خدا

الکتاب:

وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنّا بِاللّهِ فَإِذا أُوذِیَ فِی اللّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النّاسِ کَعَذَابِ اللّهِ وَ لَئِنْ جاءَ نَصْرٌ مِنْ رَبِّکَ لَیَقُولُنَّ إِنّا کُنّا مَعَکُمْ أَ وَ لَیْسَ اللّهُ بِأَعْلَمَ بِما فِی صُدُورِ العالَمِینَ» . (3)

فَالَّذِینَ هاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ وَ أُوذُوا فِی سَبیلِی وَ قَاتَلُوا وَ قُتِلُوا لَأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّآتِهِمْ» . (4)

وَ لَقَدْ کُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِکَ فَصَبَرُوا عَلی ما کُذِّبُوا وَ أُوذُوا حَتّی أَتاهُمْ نَصْرُنا وَ لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِ اللّهِ وَ لَقَدْ جاءَکَ مِنْ نَبَإِ المُرْسَلِینَ» . (5)

الحدیث:

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :ما اُوذِیَ أحدٌ مِثْلَ ما اُوذِیتُ فی اللّهِ . (6)

(7)

80

شکیبایی بر آزار دیدن در راه خدا

قرآن:

«از مردمان ، کسانی هستند که می گویند: به خدا ایمان آورده ایم و چون در راه خدا آزاری ببینند آزار مردم را چون عذاب خدا به شمار می آورند. و هرگاه از سوی پروردگار تو مددی رسد، می گویند: ما نیز با شما بوده ایم. آیا خدا به آنچه در دلهای مردم جهان می گذرد آگاه تر نیست؟».

«پس کسانی که مهاجرت کرده و از خانه هایشان رانده شده و در راه من آزار دیده و جنگیده و کشته شده اند، گناهانشان را می زدایم».

«پیامبرانی هم که پیش از تو بودند تکذیب شدند، ولی آنها بر آن تکذیب و آزار شکیبایی ورزیدند تا کمک ما به آنان رسید. و کلمات خدا را تغییر دهنده ای نیست. و بی گمان پاره ای از اخبار پیامبران به تو رسیده است».

حدیث:

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هیچ کس به اندازه من در راه خدا آزار و اذیت ندیده است.

ص :126


1- تحف العقول : 283.
2- الخصال : 17/60.
3- العنکبوت : 10.
4- آل عمران : 195.
5- الأنعام : 34.
6- کنز العمّال : 5818.
7- (انظر) خصائص خاتم النَّبیّین : باب 3784.

81 - جَزاءُ المُؤذی
81 - عاقبت آزاردهنده

رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :مَنْ لَقِیَ أَخَاه بِما یَسُوؤُهُ لِیَسوءَه ساءَه اللّهُ یومَ یَلقاه . (1)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :إِذا کانَ یومُ القیامةِ نادی منادٍ : أَینَ الصدودُ لأَولِیائِی؟ فیقومُ قومٌ لیسَ علی وجوهِهِم لَحْمٌ ، فیُقَالُ : هؤلاءِ الّذینَ آذَوْا المؤمنینَ و نصبُوا لهم و عانَدوُهم و عنَّفُوهُم فی دِینِهِم ، ثمّ یؤمرُ بِهِمْ إلی جَهَنَّمَ . (2)

81

عاقبت آزار دهنده

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که در دیدار برادر دینی اش، کاری کند تا او ناراحت شود، خداوند هم در روز دیدارش او را ناراحت می کند.

امام صادق علیه السلام :در روز قیامت، ندا کننده ای ندا دردهد: کجایند آزار دهندگان دوستان من؟ پس گروهی برخیزند که صورتشان گوشت ندارد و گفته می شود: اینان کسانی هستند که مؤمنان را آزار دادند و با آنان دشمنی و مخالفت کردند و در دینشان برایشان سخت گرفتند؛ سپس به درافکندنشان در جهنّم فرمان داده می شود.

ص :127


1- ثواب الأعمال : 182/1 .
2- الکافی : 2/351/2 .

@

ص :128

10 - التاریخ

اشاره

(1)

(2)

ص :129


1- و لمزید الاطّلاع راجع : بحار الأنوار : 40 / 218 باب 97
2- انظر: عنوان 205 «الزمان»، 399 «الغیب» . معرفة اللّه : باب 2578، الفکر : باب 3204، الأمثال : باب 3541 .

10 - تاریخ

82 - أهَمِّیَةُ مَعرِفَةِ التّاریخِ
82 - اهمّیت شناخت تاریخ

الکتاب:

هُوَ الَّذِی جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیَآءً وَ الْقَمَرَ نُورًا وَ قَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِینَ وَ الْحِسَابَ مَا خَلَقَ اللَّهُ ذلِکَ إِلاَّ بِالْحَقِّ یُفَصِّلُ الْأَیَ_اتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ» . (1)

وَ جَعَلْنَا الَّیْلَ وَ النَّهَارَ ءَایَتَیْنِ فَمَحَوْنَآ ءَایَةَ الَّیْلِ وَ جَعَلْنَآ ءَایَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِّتَبْتَغُوا فَضْلاً مِّن رَّبِّکُمْ وَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِینَ وَ الْحِسَابَ وَ کُلَّ شَیْ ءٍ فَصَّلْنَ_اهُ تَفْصِیلاً» . (2)

فَالِقُ الاْءِصْبَاحِ وَ جَعَلَ الَّیْلَ سَکَنًا وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ حُسْبَانًا» . (3)

الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ» . (4)

الحدیث :

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :بِالسَّنَةِ و أخواتِها یُکالُ الزَّمانُ مِن لَدُن خَلقِ اللّهِ تَعالَی العالَمَ إلی کُلِّ وَقتٍ و عَصرٍ مِن غابِرِ الأَیّامِ ، و بِها یَحسُبُ النّاسُ الأَعمارَ وَ الأَوقاتَ المُوقَّتَةَ لِلدُّیونِ وَ الإِجاراتِ وَ المُعامَلاتِ و غَیرِ ذلِکَ مِن اُمورِهِم . (5)

82

اهمّیت شناخت تاریخ

قرآن :

«اوست کسی که خورشید را روشنایی بخشید و ماه را تابان کرد و برای آن ، منزل هایی معیّن کرد تا شماره سال ها و حساب را بدانید. خداوند ، اینها را جز به حق ، نیافریده است. او نشانه ها[ی خود ] را برای گروهی که می دانند ، به روشنی بیان می کند» .

«و شب و روز را دو نشانه قرار دادیم . نشانه شب را تیره گون و نشانه روز را روشنی بخش گردانیدیم ، برای این که [ در آن ، ]فضلی از پروردگارتان بجویید و برای این که شماره سال ها و حساب [ عمرها و رویدادها ] را بدانید و هر چیزی را به روشنی باز نمودیم» .

«[خداوند ،] شکافنده صبح است و شب را برای آرامش ، و خورشید و ماه را وسیله محاسبه[ی زمان ]قرار داد» .

«خورشید و ماه ، بر حسابی [روان]اند» .

حدیث :

امام صادق علیه السلام :به وسیله سال و امثال آن است که زمان _ از آن هنگام که خداوند متعال، جهان را آفرید تا هر وقت و عصری از روزگاران گذشته _ اندازه گیری می شود و به وسیله همین هاست که مردم ، عمرها و زمان های تعیین شده برای وام ها و اجاره ها و معاملات و دیگر امورشان را محاسبه می کنند.

ص :130


1- یونس : 5 .
2- الإسراء : 12 .
3- الإنعام : 96 .
4- الرحمن : 5 .
5- بحار الأنوار : 58 / 176 / 35 .

عنه علیه السلام :خَلَقَ اللّهُ السَّماءَ سَقفا مَرفوعا ......... و جَعَلَ فیها سِراجا و قَمَرا مُنیرا ، یَسبَحانِ فی فَلَکٍ یَدورُ بِهِما دائِبَینِ ، یُطلِعُهُما تارَةً و یُؤفِلُهُما اُخری ، فَبَنی عَلَیهِ الأَیّامَ وَ الشُّهورَ وَ السِّنینَ الَّتی هِیَ مِن سَبَبِ الشِّتاءِ وَ الصَّیفِ وَ الرَّبیعِ وَ الخَریفِ ؛ أزمِنةً مُختَلِفَةَ الأَعمالِ. (1)

امام صادق علیه السلام :خداوند ، آسمان را به سانِ بامی برافراشته آفرید ......... و در آن ، چراغی ( خورشید ) و ماهی تابان نهاد که هر دو ، در فلکی [ و مداری ، ]پیوسته می چرخند ؛ باری طلوع می نمایند و دگر بار ، غروب می کنند ، و روزها و ماه ها و سال ها را که خود ، سبب پیدایش زمستان و تابستان و بهار و پاییزند ، به عنوان زمان های کارهای گوناگون ، بر پایه همین گردش قرار داد .

83 - الحَثُّ عَلی عِلمِ التّاریخِ
83 - تشویق به شناخت تاریخ

أ _ التّاریخُ الماضی

الإمامُ علیٌّ علیه السلام_ مِن وَصِیَّةٍ أوصی بِهَا ابنَهُ الحَسَنَ علیه السلام _: أحیِ قَلبَکَ بِالمَوعِظَةِ ......... وَ اعرِض عَلَیهِ أَخبارَ الماضینَ ، و ذَکِّرهُ بِما أصابَ مَن کانَ قَبلَکَ مِنَ الأَوَّلینَ ، و سِر فی دِیارِهِم و آثارِهِم فَانظُر فیما فَعَلوا و عَمَّا انتَقَلوا و أینَ حَلّوا و نَزَلوا ، فَإِنَّکَ تَجِدُهُم قَدِ انتَقَلوا عَنِ الأَحِبَّةِ ، و حَلّوا دِیارَ الغُربَةِ ، و کأَنَّکَ عَن قَلیلٍ قَد صِرتَ کَأَحَدِهِم ، فَأَصلِح مَثواکَ ، و لا تَبِع آخِرَتَکَ بِدُنیاکَ ......... .

أی بُنَیَّ! إنّی و إن لَم أکُن عُمِّرتُ عُمُرَ مَن کانَ قَبلی ، فَقَد نَظَرتُ فی أعمالِهِم ، و فَکَّرتُ فی أخبارِهِم ، و سِرتُ فی آثارِهِم ؛ حَتّی عُدتُ کَأَحَدِهِم ، بَل کَأَنّی بِمَا انتَهی إلَیَّ مِن اُمورِهِم قَد عُمِّرتُ مَعَ أوَّلِهِم إلی آخِرِهِم ، فَعَرَفتُ صَفوَ ذلِکَ مِن کَدَرِهِ ، و نَفعَهُ مِن ضَرَرِهِ ، فَاستَخلَصتُ لَکَ مِن کُلِّ أمرٍ نَخیلَهُ (2) ، و تَوَخَّیتُ لَکَ جَمیلَهُ ، و صَرَفتُ عَنکَ مَجهولَهُ ، و رَأَیتُ حَیثُ عَنانی مِن أمرِکَ ما یَعنِی الوالِدَ الشَّفیقَ، و أجمَعتُ عَلَیهِ مِن أدَبِکَ، أن یَکونَ ذلِکَ و أنتَ مُقِبلُ العُمُرِ و مُقتَبَلُ الدَّهرِ ، ذو نِیَّةٍ سَلیمَةٍ و نَفسٍ صافِیَةٍ . (3)

83

تشویق به شناخت تاریخ

الف _ تاریخِ گذشته

امام علی علیه السلام_ در سفارش به فرزندش حسن علیه السلام _فرمود : دلت را با موعظه ، زنده بدار ......... و اخبار گذشتگان را بر آن عرضه کن و به آنچه بر سرِ پیشینیان تو آمده است ، اندرزش ده! در سرزمین ها و آثار بر جای مانده از آنان بِگرد و بنگر که چه کردند و از چه جدا شدند و به کجا منتقل شدند و در چه سرایی فرود آمدند . خواهی دید که از دوستان [خود] ، جدا شده اند و در سرای غربت ، فرود آمده اند و گویا تو نیز به زودی ، چونان یکی از آنان خواهی شد . پس جایگاه [ ابدی ]خویش را آباد کن و آخرتت را به دنیایت مفروش ......... .

فرزندم! من اگر چه به اندازه عمرِ [ مجموعِ ]پیشینیان ، عمر نکرده ام ، اما در کردارهای آنان نگریسته ام ، و در اخبار و سرگذشتشان اندیشیده ام ، و در آثارشان سیر کرده ام تا آن جا که چونان یکی از آنان شده ام و بلکه با مطالعه تاریخ آنان ، گویا پا به پای اوّلین تا آخرین آنها عمر کرده ام . پس حوادث زلال را از تیره ، و سود آنها را از زیانشان بازشناختم . پس ، از هر چیزی ، ناب آن را برایت برگزیدم و زیبایش را برایت جستم ، و نا شناخته هایش را از تو دور ساختم ، و چونان پدری مهربان ، به کار تو همّت گماشتم و عزم تربیت تو کردم؛ زیرا که تو در آغاز زندگی قرار داری و تازه به روزگارْ روی آورده ای و از نیّتی پاک و اندرونی بی پیرایه ، برخورداری .

ص :131


1- بحار الأنوار : 3 / 190 .
2- انتخلت الشیء : استقصیت أفضله . و تنخّلته : تخیّرته (الصحاح : 5 / 1827 «نخل»).
3- نهج البلاغة : الکتاب 31 ، تحف العقول : 69 نحوه ، بحار الأنوار : 77 / 199 / 1 ؛ کنز العمّال : 16 / 168 / 44215 نقلاً عن وکیع و العسکری فی المواعظ نحوه .

ب _ التّاریخُ المُعاصِرُ

رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :عَلَی العاقِلِ أن یَکونَ بَصیرا بِزَمانِهِ . (1)

ب _ تاریخ معاصر

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خردمند ، باید زمان خود را بشناسد .

ص :132


1- الخصال : 525 / 13 ، معانی الأخبار : 334 / 1 ، الأمالی للطوسی : 540 / 1163 ، مکارم الأخلاق : 2 / 383 / 2661 کلّها عن أبی ذرّ ، بحار الأنوار : 71 / 279 / 19 ؛ صحیح ابن حبّان : 2 / 78 / 361 عن أبی ذرّ ، کنز العمّال : 16 / 133 / 44157 .

عنه صلی الله علیه و آله :رَحِمَ اللّهُ مَن حَفِظَ لِسانَهُ ، و عَرَفَ زَمانَهُ ، وَ استَقامَت طَریقَتُهُ . (1)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :مَن لَم یَعرِف زَمانَهُ حُرِبَ (2) . (3)

عنه علیه السلام :حَسبُ المَرءِ مِن . . . عِرفانِهِ عِلمُهُ بِزَمانِهِ .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :رحمت خدا بر آن کس که زبانش را نگه بدارد و زمانش را بشناسد و راه و روش درست را بپیماید .

امام علی علیه السلام :کسی که زمانش را نشناسد ، به تاراج می رود .

امام علی علیه السلام :در معرفت آدمی ، همین بس که ......... آگاه به زمان خویش باشد .

84 - ثَباتُ قَوانینِ التّاریخِ
84 - پایداری قوانین تاریخ

الکتاب:

«سُنَّةَ اللَّهِ فِی الَّذِینَ خَلَوْا مِن قَبْلُ وَ لَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِیلاً» . (4)

وَ لاَ یَحِیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلاَّ بِأَهْلِهِ فَهَلْ یَنظُرُونَ إِلاَّ سُنَّتَ الْأَوَّلِینَ فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِیلاً وَ لَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِیلاً» . (5)

الحدیث:

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :عِبادَ اللّهِ! إنَّ الدَّهرَ یَجرِیِ بِالباقینَ کَجَریِهِ بِالماضینَ ، لا یَعودُ ما قَد وَلّی مِنهُ و لا یَبقی سَرمَدا (6) ما فیهِ ، آخِرُ فَعالِهِ کَأَوَّلِهِ . (7)

84

پایداری قوانین تاریخ

قرآن :

«درباره کسانی که پیش تر بوده اند ، [ همین ] سنّت خدا [ جاری بوده ] است و در سنّت خدا ، هرگز تغییری نخواهی یافت» .

«و نیرنگ زشت ، جز [ دامن ] صاحبش را نمی گیرد . پس آیا جز سنّت پیشینیان را انتظار می برند؟ و هرگز برای سنّت خدا ، تبدیلی نمی یابی و هرگز برای سنّت خدا ، دگرگونی ای نخواهی یافت» .

حدیث :

امام علی علیه السلام :ای بندگان خدا! روزگار ، بر ماندگان همان گونه می گذرد که بر رفتگان گذشته است . آنچه از روزگار سپری شده است ، باز نمی گردد و آنچه مانده است ، تا ابد نمی مانَد . واپسین رفتارش چونان نخستین رفتار آن است .

ص :133


1- الفردوس : 2 / 261 / 3215 عن ابن عبّاس ، کنز العمّال : 3 / 552 / 7861 .
2- الحَرَب _ بالتحریک _ : نهْب مال الإنسان و ترکه لا شیء له (النهایة : 1 / 358 «حرب») .
3- کنز العمّال : 16 / 181 / 44215 نقلاً عن وکیع و العسکری فی المواعظ .
4- الأحزاب : 62 .
5- فاطر : 43 .
6- السَّرْمَدُ : الدائم (مفردات ألفاظ القرآن : 408 «سرمد») .
7- نهج البلاغة : الخطبة 157 ، عیون الحکم و المواعظ : 148 / 3256 .

عنه علیه السلام :عَلی أثَرِ الماضینَ یَمضِی الباقی . (1)

عنه علیه السلام :عَلی أثَرِ الماضینَ یَمضِی الباقونَ (2) ، وَ الحَمدُ للّهِِ رَبِّ العالَمینَ . (3)

عنه علیه السلام :اِعتَبِر بِما مَضی مِنَ الدُّنیا لِما بَقِیّ مِنها ؛ فَإنَّ بَعضَها یُشبِهُ بَعضا ، و آخِرُها لاحِقٌ بِأَوَّلِها . (4)

امام علی علیه السلام :ماندگان ، به همان راهی می روند که گذشتگان رفتند .

امام علی علیه السلام :ماندگان ، در پیِ گذشتگان می روند ؛ و ستایش ، خدای را که پروردگار جهانیان است .

امام علی علیه السلام :از [ حوادث ] گذشته دنیا (تاریخ) برای آینده آن ، درس بیاموز؛ چرا که حوادث آن ، شبیه به یکدیگر است و پایان آن به آغازش می پیوندد .

85 - الاعتِبارُ بِالتّاریخِ
85 - عبرت آموزی از تاریخ

الکتاب:

«لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لاِّوْلِی الْأَلْبَ_ابِ» . (5)

85

عبرت آموزی از تاریخ

قرآن :

« و در داستان ایشان ، عبرتی است برای خردمندان» .

ص :134


1- نهج البلاغة : الخطبة 99 ، کتاب من لا یحضره الفقیه: 4 / 382 / 5833 ، الأمالی للطوسی : 435 / 974 کلاهما عن عبد اللّه بن بکر [بکران] المرادی عن الإمام الکاظم عن آبائه عنه علیهم السلام وفیهما «یصیر» بدل «ما یمضی» مصباح المتهجّد : 382 / 508 عن زید بن وهب ، بحار الأنوار : 89 / 238 / 68 ؛ دستور معالم الحکم : 46 و فیه «منّا» بدل «ما» .
2- فی المصدر : «الباقین» ، و الصواب ما أثبتناه کما فی غرر الحکم . و فی نهج البلاغة : «الباقی» .
3- کتاب من لا یحضره الفقیه : 1 / 431 / 1263 ، نهج البلاغة : الخطبة 99 ، غرر الحکم : 2829 کلاهما نحوه و لیس فیهما ذیله .
4- نهج البلاغة : الکتاب 69 ، بحار الأنوار : 33 / 508 / 707 .
5- یوسف : 111 .

الحدیث:

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :أحیِ قَلبَکَ بِالمَوعِظَةِ ......... و بَصِّرهُ فَجائِعُ الدُّنیا ، و حَذِّرهُ صَولَةَ الدَّهرِ و فُحشَ تَقَلُّبِ اللَّیالی وَ الأَیّامِ ، وَ اعرِض عَلَیهِ أخبارَ الماضینَ ، و ذَکِّرهُ بِما أصابَ مَن کانَ قَبلَکَ مِنَ الأَوَّلینَ . (1)

عنه علیه السلام :کَفی مُخبِرا عَمّا بَقِیّ مِنَ الدُّنیا ما مَضی مِنها . (2)

عنه علیه السلام :إنَّ لِلباقینَ بِالماضینَ مُعتَبَرا . (3)

عنه علیه السلام :الزَّمانُ یُریکَ العِبَرَ . (4)

عنه علیه السلام :مَن عَرَفَ العِبرَةَ فَکَأَنَّما عاشَ فِی الأَوَّلینَ . (5)

عنه علیه السلام :اعتَبِرُوا بِمَا أصَابَ الاُممَ المُسْتکبِرِینَ مِن قَبلِکُم مِن بَأسِ اللّهِ وَ صَولاتِه ، وَ وَقائِعِهِ وَ مَثُلاتِهِ ، و اتَّعِظُوا بِمَثاوِی خُدودِهم ، وَ مَصَارعِ جُنوبِهم . (6)

حدیث :

امام علی علیه السلام_ هنگام سفارش به فرزندش _فرمود : دل خویش را به پند و اندرز ، زنده دار . . . و به بدیها و دردهای این جهان بینا کن ، و به هجوم روزگار و دگرگونیهای گردش شبها و روزها بترسان و داستان گذشتگان بر او فرو خوان و سرگذشت پیشینیان را به یادش آور .

امام علی علیه السلام :آنچه از دنیا گذشته ، در خبر دادن از آنچه باقی مانده است ، کفایت می کند .

امام علی علیه السلام :باقی ماندگان می توانند از گذشتگان عبرت آموزند .

امام علی علیه السلام :روزگارْ عبرت ها به تو نشان می دهد .

امام علی علیه السلام :هر کس عبرت شناس باشد گویی با پیشینیان زیسته است .

امام علی علیه السلام :از کیفر خدای بزرگ و عذاب های سخت او که به امّتهای گردن کش پیش از شما رسیده است عبرت گیرید و از جایگاه به رو افتادن آنها و قرارگاه پهلوهایشان پند پذیرید .

ص :135


1- نهج البلاغة : الکتاب 31 ، تحف العقول : 69 و لیس فیه «من الأوّلین» ، بحار الأنوار : 77 / 217 / 2 ؛ کنز العمّال : 16 / 168 / 44215 نقلاً عن وکیع و العسکری فی المواعظ نحوه .
2- غرر الحکم : 7057 ، عیون الحکم و المواعظ : 386 / 6545 .
3- غرر الحکم : 3425 .
4- غرر الحکم : 1026 ، عیون الحکم و المواعظ : 29 / 449 .
5- الخصال : 231 / 74 عن الأصبغ بن نباتة ، غرر الحکم : ح 8850 ، تحف العقول : 165 و فیه «السنة» بدل «العبرة» ، بحار الأنوار : 72 / 90 / 1 .
6- نهج البلاغة : الخطبة 192 .

وَقفَةٌ عِندَ مَبدَأ التّاریخِ وَ أساسِ التَّقویمِ المیلادیِّ وَ الهِجریِّ

إنّ تقویم الزمان من أرکان الحیاة البشریَّة ، و حاجة الحیاة الاجتماعیّة إلی التّاریخ من الأهمیّة ، بحیث إنّ القرآن الکریم جعل ضمان هذه الحاجة عن طریق الشمس و القمر مِن آیات معرفة اللّه ، و أدلَّة حکمة الخالق. (1)

و لهذه الأهمّیة یمکن الحدس بأنّ المجتمعات الإنسانیّة کان لها منذ فجر التّاریخ محاولات لاحتساب أزمنتها و تواریخها ، و من الطبیعی أن تکون الحوادث و الوقائع التّاریخیّة الهامَّة ، أفضل مبدأ للتّاریخ و أبقاه فی المجتمعات البشریّة ، و النصوص التّاریخیّة تؤیِّد ما ذهبنا إلیه .

لقد ورد فی تاریخ دمشق : «لمّا هبط آدم من الجنّة و انتشر ولده ، أرّخ بنوه من هبوط آدم ، فکان ذلک التّاریخ ، حتّی بعث اللّه تعالی نوحا فأرّخوا حتّی (2) مبعث نوح ، حتّی کان الغرق فهلک من هلک ممّن کان علی وجه الأرض ......... فکان التّاریخ من الطوفان إلی نار إبراهیم . فلمّا کثر ولد إسماعیل افترقوا ، فأرَّخ بنو إسحاق من نار إبراهیم إلی مبعث یوسف ، و من مبعث یوسف إلی مبعث موسی ، و من مبعث موسی إلی ملک سلیمان ، و من ملک سلیمان إلی مبعث عیسی بن مریم ، و من مبعث عیسی بن مریم إلی مبعث رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و علی جمیع أنبیائه و رسله .

و أرَّخ بنو إسماعیل من نار إبراهیم إلی بناء البیت ، حتّی بناه إبراهیم و إسماعیل . ثمّ أرَّخ بنو إسماعیل من بنیان البیت حتّی تفرّقت مَعَدُّ ، فکان کلّما خرج قوم من تهامة أرَّخوا مخرجهم ، و من بقی من تهامة من بنی إسماعیل یؤرِّخون خروج مَعَدٍّ و نَهْدٍ و جُهینَةَ _ من بنی زید _ من تهامة ، حتّی مات کعب بن لؤی إلی الفیل ، فکان التّاریخ من الفیل حتّی أرَّخ عمر بن الخطّاب من الهجرة، و ذلک سنة سبع عشرة أو ثمان عشرة». (3)

و المسعودی یقول : «لم یزل مَن وَصَفنا من قبائل العرب یؤرِّخون بالاُمور المشهورة : من موت رؤسائهم ، و وقائع و حروب کانت بینهم ، إلی أن جاء اللّه بالإسلام فأجمع المسلمون علی التّاریخ من الهجرة» . (4)

و هکذا بتطوّر الثقافة و العلم ، انساقت مسیرة کتابة التّاریخ نحو التوحّد و التعمیم ، فأضحی التّاریخ المیلادیّ عالمیّا ، و غدا التّاریخ الهجریّ فی العالم الإسلامیّ رسمیّا ، و لا بأس _ بهذه المناسبة _ أن نشیر باختصار ، إلی اُسس التقاویم : المیلادیّ و الهجریّ القمریّ و الهجریّ الشمسیّ .

درنگی درباره تاریخ نگاری و پایه تقویم های میلادی و هجری

محاسبه زمان ، یکی از ارکان اساسی زندگی انسان است . نیاز زندگی اجتماعی بشر به تاریخ ، تا حدّی است که قرآن کریم ، تأمین این نیاز به وسیله خورشید و ماه را از جمله یکی از نشانه های خداشناسی و دلایل حکمت آفریدگار ، مورد استناد قرار داده است .

با عنایت به این ضرورت ، می توان حدس زد که هر جامعه انسانی ، از آغاز هبوط آدم علیه السلام تاکنون ، به گونه ای ، تاریخ زندگی خود را ثبت و ضبط می کرده است . همچنین با اندکی تأمّل ، می توان دریافت که به طور طبیعی ، بهترین و به یاد ماندنی ترین مبدأ تاریخ ، در جوامع و اقوام مختلف ، حوادث و وقایع مهمّ تاریخی است .

گفتنی است که شماری از متون تاریخی ، حدس ما را در هر دو موردی که اشارت رفت ، تأیید می کنند ، چنان که در تاریخ دمشق آمده است :

چون آدم علیه السلام از بهشت فرود آمد و فرزندانش پخش شدند ، فرزندان او از هنگام فرود آمدن آدم ، تاریخ گذاری کردند [ و آن را مبدأ تاریخ قرار دادند ]و این تاریخ بود تا آن که خدای متعال ، نوح را برانگیخت و مردم ، آن را تا بعثت نوح ، [ مبدأ ] تاریخ گرفتند تا آن که طوفان پدید آمد و از ساکنان زمین ، هلاک شدند آنها که هلاک شدند ......... پس [مبدأ ]تاریخ ، از طوفان تا به آتش افکندن ابراهیم شد . چون فرزندان اسماعیل زیاد شدند ، پخش شدند و فرزندان اسحاق ، از به آتش افکندن ابراهیم علیه السلام تا مبعث یوسف علیه السلام تاریخ نوشتند و نیز از مبعث یوسف علیه السلام تا مبعث موسی علیه السلام ، و از مبعث موسی علیه السلام تا پادشاهی سلیمان علیه السلام ، و از پادشاهی سلیمان علیه السلام تا مبعث عیسی بن مریم علیهما السلام ، و از مبعث عیسی بن مریم تا مبعث پیامبر خدا _ که درود خدا بر او و خاندانش و بر همه پیامبران و فرستادگان الهی باد _ .

فرزندان اسماعیل ، از آتش ابراهیم تا بنای خانه[ی کعبه ] را تاریخ قرار دادند ؛ یعنی تا زمانی که ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام آن را ساختند . سپس فرزندان اسماعیل ، بنای کعبه را تاریخ قرار دادند تا آن که مَعَد پراکنده شدند ، و چنین بود که هر گاه قومی از تهامه بیرون می شدند ، زمان آن را تاریخ قرار می دادند و هر کس از تهامه از فرزندان اسماعیل باقی می ماند ، بیرون شدن مَعَد و نهد و جُهَینه (از بنی زید) از تهامه را تاریخ قرار می داد ، تا آن که کعب بن لُؤَی مُرد، تا [حمله سپاه ]فیل که تاریخ،از [سال] فیل شد تا آن که عمر بن خطّاب، هجرت [پیامبر خدا] را تاریخ قرار داد و آن ، سال هفدهم یا هجدهم بود .

همچنین مسعودی می نویسد : این قبایل عرب که نامشان را بردیم ، همواره ، رویدادهای مشهور (مانند : مرگ رؤسایشان ، رویدادها و جنگ هایی که میانشان واقع می شد) را تاریخ قرار می دادند ، تا آن که خداوند ، اسلام را فرستاد و مسلمانان ، بر هجرت به عنوان مبدأ تاریخ ، هم داستان شدند .

و بدین سان ، پیشرفت علم و فرهنگ ، به همسان سازی نگارش تاریخ و جهانی شدن تاریخ میلادی و رسمی شدن تاریخ هجری در جهان اسلام انجامید . بدین مناسبت ، در این جا به پایه تقویم میلادی ، تقویم هجری قمری و تقویم هجری شمسی اشاره کوتاهی می کنیم :

ص :136


1- راجع : موسوعة العقائد الإسلامیّة : 3 / 231 (خلق الشمس و القمر) .
2- کذا فی المصدر ، و الصحیح : «من» .
3- تاریخ دمشق : 1 / 34 ، تاریخ الطبری : 1 / 193 و لیس فیه ذیله من «و أرّخ بنو إسماعیل ......... » .
4- التنبیه و الإشراف : 178 .

ص :137

مَبدَأُ التَّقویمِ المِیلادِیِّ

إنّ أساس التقویم الذی یعتمده عالَمنا الیوم قائم علی ولادة السیّد المسیح علیه السلام ، علما أنّ عیسی علیه السلام _ کما نعلم _ قد ولد فی مدینة بیت لحم، فی زمن امبراطوریّة «أوغست» ملک الرُّوم المعروف .

و لا بدَّ من الإشارة إلی أنّ العمل بهذا التقویم لم یتمّ إلاّ بعد مرور قرون عدیدة علی ولادة السیّد المسیح علیه السلام ، فقد ظلّ التقویم علی ما کان علیه سابقا، و هو تاریخ مدینة روما الأُسطوریّة، و علی أساس التعدیل الذی أجراه «جولین» علیه .

و بقی التّقویم الرُّومی یعتمد علی هذا الأساس، إلی أن انتهی عهد «أوغست» و «دقیانوس» و بدأ عهد «دیوکلیسین» فی عام «560 م» .

و فی هذا الوقت اقترح القسُّ «دیونی سیوس أکزیکوس (1) _ Dionysius Exigus» _ بعد «759» عاما علی بناء مدینة روما _ أن یجعل المسیحیون تقویمهم علی أساس ولادة نبیّهم عیسی علیه السلام ، و الهدف الباعث له علی ذلک، هو أنَّ التقویم القائم علی تاریخ مدینة روما الاُسطوریة، فیه إحیاء لذکری شخصیّات ظالمة من إمبراطورات روما، فرأی هذا القسّ أن تذکر شخصیة عیسی علیه السلام بدل اُولئک الظالمین، فجعل مبدأ التّاریخ المسیحی هو ولادة السیّد المسیح علیه السلام ، فاعتمدته الکنیسة، و طلبت من جمیع المسیحیین العمل به .

و کانت نتیجة الحسابات التی أجراها، أن کانت سنة «247» الدقیانوسیة، مقابلةً لسنة «525» المیلادیة .

ثمّ جعل بدایة العام المیلادی یوم «5» مارس، بناءً علی اقتراح دینس، و بهذا تکون بدایة السَّنة بعد مضی «7» أیّام علی ولادة السیّد المسیح علیه السلام ، و بمرور الزمن تغیّر ذلک، فصارت

بدایة السنة أوّل شهر مارس، و أصبح العید المسیحی المقدّس بین «25» دیسمبر و بین الأوّل من یناریر (2) . (3)

پایه تقویم میلادی

مبنای تقویم بین المللی در جهان امروز ، ولادت مسیح علیه السلام است ، با این آگاهی که عیسی مسیح ، در زمان آگوست ، امپراتور مشهور روم ، در بیت اللّحم به دنیا آمد . البته دنیای روم ، بدون اطّلاع از این واقعه ، قرن ها تقویم خود را بر مبنای تاریخ افسانه ای شهر رُم و بر اساس اصلاحیه ژولین ادامه می داد . عهد آگوست و دقیانوس گذشت تا عهد دیوکْلسین رسید (560 م) و کشیشی به نام دیونیسیوس اکزیگوس (4) پیشنهاد داد

که دنیای مسیحیت ، تقویم خود را بر اساس ولادت مسیح علیه السلام قرار دهد . اعتراض او ، بر این امر مبتنی بود که نباید نام شخص ظالم ، در تاریخ ، زنده بماند . او پیشنهاد کرد به جای اسم امپراتوران ، سال ولادت مسیح علیه السلام را مبدأ تقویم عیسویت و کلیسا قرار دهند و خواستار آن شد که کلّیه ملل مسیحی ، از آن تبعیت نمایند . بر پایه حسابی که او کرده بود ، سال 247 دقیانوسی ، پانصد و بیست و پنجمین سال تولّد مسیح است . بنا به پیشنهاد دنیس ، 25 مارس ، آغاز سال و مبدأ گاه شماری مسیحیان شناخته شد . به حساب دیونیسیوس ، اوّل سال ، هفت روز بعد از میلاد بوده است ؛ ولی به مرور زمان ، در پیِ تغییراتی که برای تنظیم گاه شماری صورت می گرفت ، آغاز سال به تدریج به اوّل ماه مارس رسید و روز عید پاک ، از اوّل ماه ژانویه تا 25 ماه دسامبر در تغییر بوده است . این اصلاحیه ، 759 سال پس از بنای شهر رم ، انجام شد (5) . (6)

ص :138


1- فی عهد هذا الإمبراطور اُقیم حفل بمناسبة مرور ألف عام علی بناء روما ، و ذلک فی سنة 289 للمیلاد . راجع : «تقویم و تاریخ در إیران» ، إیران کوده (بالفارسیة) ، العدد 10 / 72 .
2- تقویم و تقویم نگاری در تاریخ (بالفارسیّة) : ص 107 و 108 .
3- یعتقد بعض المحقّقین وجود شخصین باسم عیسی فی التّاریخ . الأوّل : «عیسی المصلوب» و الآخر «عیسی غیر المصلوب» و بینهما أکثر من خمسة قرون . و التّاریخ المیلادی لا یتطابق مع أی واحد منهما ، لأنّ المسیح غیر المصلوب یتقدّم علی التّاریخ المیلادی 250 عاما ، و المسیح المصلوب یتأخّر 290 عاما علی هذا التّاریخ (راجع : المیزان فی تفسیر القرآن : 3 / 314) .
4- الذریعة إلی تصانیف الشیعة 1 : 186 / 962 .
5- در سال 289 م ، جشن هزار ساله بنای روم را در زمان این امپراتور گرفته اند «تقویم و تاریخ در ایران» ، ذبیح بهروز ، ایران کوده ، ش 15 ، انجمن ایرانویچ ، تهران : 1341 ش : 72) .
6- تقویم و تقویم نگاری در تاریخ ، ابو الفضل نبئی : 107_ 108 .

ص :139

مَبدَأُ التَّقویمِ الهِجرِیِّ القَمَرِیِّ

فی السَّنوات الاُولی من البعثة النبویّة المبارکة ، کان «الذهاب إلی بیت الأرقم» مبدأً للتّاریخ بین المسلمین ، فکانوا یقولون : هذه الحادثة وقعت قبل ذلک ، أو بعد ذلک (1) . و بعد إقامة المجتمع الإسلامیّ فی المدینة ، أصبحت الهجرة النبویَّةُ مبدأً للتّاریخ عند المسلمین . و ثمَّة رأیان فی زمان اتِّخاذ الهجرة مبدأً للتّاریخ :

1 . إنّ النبیّ صلی الله علیه و آله هو الذی اتّخذ التّاریخ الهجریّ

و یری هذا الرأی أنَّ الرسول صلی الله علیه و آله منذ وروده المدینة ، قرّر اتِّخاذ الهِجرة بدایةً للتقویم . و ثمّة ما یؤیّد هذا الرأی ، من ذلک ما رواه الطبریّ :

إنَّ النبیَّ لمّا قدم المدینة _ و قدمها فی شهر ربیع الأوّل _ أمر بالتّأریخ . (2)

و قد أیّد سماحة السیِّد جعفر مرتضی العاملیّ هذا الرأی. (3)

پایه تقویم هجری قمری

در سال های نخستین بعثت پیامبر اسلام ، آنچه برای مسلمانان به عنوان تاریخ مطرح بود ، «رفتن به خانه اَرقَم» بود ، که فلان حادثه پیش از رفتن به خانه ارقم بوده یا بعد از آن . (4) پس از شکل گیری جامعه اسلامی در مدینه ، هجرت پیامبر خدا به این شهر _ که مبدأ تأسیس دولت اسلامی و گسترش اسلام در جهان شد _ به عنوان مبدأ تاریخ اسلام ، مورد توافق جامعه اسلامی قرار گرفت ؛ امّا درباره این که دقیقا از چه زمانی ، هجرت به عنوان مبدأ تاریخْ تعیین شد ، دو نظریه وجود دارد :

1 . پیامبر اسلام ، پایه گذار تاریخ هجری است

نظریه اوّل ، این است که پیامبر صلی الله علیه و آله در همان آغاز ورود به مدینه ، شخصا دستور تعیین تاریخ را از هجرت ، صادر کرد . قرائنی ، این نظریه را تأیید می کنند ، از جمله آنچه طبری نقل کرده است که :

پیامبر صلی الله علیه و آله چون به مدینه آمد _ و آمدنش در ماه ربیع اوّل بود _ ، دستور به تعیین تاریخ داد.

محقّق معاصر ، سیّد جعفر مرتضی عاملی ، این نظریه را برگزیده است . (5)

ص :140


1- راجع : تاریخ المدینة : 3 / 954 و البدایة و النهایة : 5 / 349 .
2- تاریخ الطبری : 2 / 388 .
3- راجع : الصحیح من سیرة النبیّ الأعظم : 4 / 186 _ 202 .
4- ر. ک : تاریخ المدینة : 3 / 954، البدایة و النهایة : 5 / 349 .
5- ر. ک : الصحیح من سیرة النبیّ الأعظم صلی الله علیه و آله : 4 / 186 _ 202 .

2 . إنّ الخلیفة الثانی هو الذی اتّخذ ذلک

یری الرأی الآخر أنَّ الخلیفة الثانی عزم فی العام السابع عشر من الهجرة علی وضع مبدأ للتّاریخ ، و قد ذُکرت له اقتراحات عدیدة ، فقال بعضهم : تاریخ الروم (1) ، و بعضهم : تاریخ الفُرس (2) ، و بعضهم : مولد النبیِّ (3) ، و بعضهم : البعثة (4) ، و بعضهم : وفاة النبیِّ (5) . أمّا الإمام علیّ علیه السلام فاقترح الهجرة ، فتمّ الاتّفاق علی ذلک .

یقول سعید بن المسیّب : «قال عمر : متی نکتب التّاریخ؟ و جمع المهاجرین . فقال له علیّ علیه السلام : من یوم هاجر النبیُّ صلی الله علیه و آله إلی المدینة . فکُتب التّاریخ» . (6)

إنّ سماحة الشیخ رسول جعفریان جمع بین

الرأیین إذ قال :

«من مجموع ما روی فی هذا المجال ، نفهم أنَّ الهجرة باعتبارها نقطة عطف هامّة فی حیاة الرسالة ، اتُّخذت مبدأ لتاریخ الحوادث ، و بعد وفاة الرَّسول و ظهور حوادث کبیرة اُخری ، من المحتمل أنّ أهمیّة الهجرة قد تضاءلت فی الأذهان ، أو ربّما نُسیت ؛ إذ یدلّ علی ذلک ما یروی عن ابن عبّاس : أنّ النبیَّ صلی الله علیه و آله لما قدم المدینة لم یکن ثمّة مبدأ للتّاریخ ، و بعد شهرین من قدومه استُعمل التّاریخ . (طبیعیّ أن یکون التّاریخ الهجریّ نفسه) . و قد استمرّ هذا التّاریخ حتّی وفاة النبیّ صلی الله علیه و آله ، ثمّ انقطع بعد ذلک ، و لم یکن ثمَّة تاریخ أیَّام خلافة أبی بکر و السّنوات الأربع الاُولی من خلافة عمر ، ثم وضع التّاریخ الهجریّ. لذلک یمکن الجمع بین الرأیین ؛ أی إنَّ الهجرة اتُّخذت مبدأ للتّاریخ فی حیاة الرسول صلی الله علیه و آله بشکل طبیعیّ أو بتقریر من النبیِّ ، لِما للحوادث المهمّة من دور فی تعیین مبدأ التّاریخ ، و لکنَّ هذا التّاریخ قد نُسی بعد وفاة النبیّ صلی الله علیه و آله ، و بعد أعوام ظهرت الحاجة إلی مبدأ للتّاریخ ، و اُعید التّاریخ الهجریّ باقتراح من الإمام علی علیه السلام لِما کان للإمام علیه السلام من اهتمام خاصّ بانتهاج ما أقرّه الرَّسول صلی الله علیه و آله ، أضف إلی ذلک أنّ مبدأ التّاریخ الهجریّ _ الذی ینبغی أن یکون ربیع الأوّل _ قد بُدّل _ مع الأسف _ إلی شهر محرّم». (7)

2 . خلیفه دوم ، تاریخ هجری را پایه نهاد

نظریه دیگر ، این است که در سال هفدهم هجری ، خلیفه دوم ، تصمیم گرفت که مَبدأی برای تاریخ قرار دهد . پیشنهادهای مختلفی مطرح شد . برخی تاریخ روم ، (8) برخی تاریخ فارس، (9) برخی تولّد پیامبر صلی الله علیه و آله ، (10) برخی بعثت، (11) و برخی وفات ایشان (12) را پیشنهاد کردند ؛ امّا امام علی علیه السلام هجرت را پیشنهاد کرد و همین ، پذیرفته شد . سعید بن مسیّب می گوید :

عمر گفت : از کِی تاریخ بنویسیم؟ او مهاجران را گِرد آورد . علی علیه السلام به او فرمود : «از روزی که پیامبر صلی الله علیه و آله به مدینه هجرت کرد» . پس همان ، مبدأ تاریخ قرار داده شد . (13)

فاضل گران قدر ، آقای رسول جعفریان ، میان

نظریه اوّل و دوم ، به گونه ای جمع کرده که به نظر ، درست می رسد . او می گوید :

آنچه از مجموع مسائلی که در این زمینه نقل شده ، به دست می آید ، این است که هجرت ، به عنوان یک تحوّل مهم در دوره حیات رسول خدا ، مبدأ رخدادها به شمار می آمده است ؛ امّا با وفات رسول خدا و پیدایش رخدادهای دیگر ، محتملاً از اهمّیت آن کاسته شده و یا حتّی به فراموشی سپرده شده بود . روایتی از ابن عبّاس ، بر همین دلالت می کند . او می گوید : «هنگامی که نبیّ اکرم به مدینه پای گذاشت ، تاریخی در آن سامان وجود نداشت. مردم ، یکی دو ماهی پس از ورود ایشان ، تاریخی را [که قاعدتا باید همان هجرت باشد ]به کار می بردند . این تاریخ ، تا زمان وفات رسول خدا ادامه یافت و پس از آن ، قطع شد و در ایّام خلافت ابو بکر و چهار سالِ نخست خلافت عمر ، تاریخی وجود نداشت ، پس ، تاریخ هجری وضع شد» . بدین ترتیب ، می توان میان هر دو نظر ، توافقی به وجود آورد ؛ بدین معنا که مبدأ شدن هجرت در دوره حیات رسول خدا ، به طور طبیعی و یا به دستور پیامبر خدا صورت گرفت و این ، به تبعِ همان قاعده پیشین بود که رخدادی مهم ، مبدأ تاریخ قرار می گرفت ؛ امّا بعد از رحلت رسول اکرم ، به فراموشی سپرده شد و چند سال بعد از آن ، با توجّه به نیازی که به یک مبدأ احساس می شد ، به پیشنهاد امام علی علیه السلام [که حسّاسیت خاصّی بر روی پیروی از شیوه رسول اکرم داشت ]احیا شد . به علاوه و شاید متأسّفانه ، مبدأ سال _ که قاعدتا باید از ربیع اوّل (ماه هجرت) می بود _ به محرّم تبدیل شد .

ص :141


1- راجع : تاریخ الطبری : 2 / 389 .
2- نفس المصدر .
3- راجع : کنز العمّال : 10 / 310 / 29556 .
4- نفس المصدر .
5- نفس المصدر .
6- التاریخ الکبیر : 1 / 9 .
7- سیره رسول خدا صلی الله علیه و آله (بالفارسیّة) : 375 _ 376 .
8- تاریخ الطبری : 2 / 389 .
9- همان جا .
10- کنز العمّال : 10 / 310 / 29556 .
11- همان جا .
12- همان جا .
13- التاریخ الکبیر : 1 / 9 .

@

ص :142

مبدأ التقویم الهجریّ الشمسیّ

بهذا الشکل الّذی أشرنا إلیه قد اُقرّ التّاریخ الهجریّ القمریّ فی المجتمعات الإسلامیّة ، و کُتب التّاریخ ، و کان إلی جانبه التّاریخ الهجریّ الشمسیّ الذی یَتّخذ من السَّنة الشمسیّة أساسا فی تقویمه ؛ لثباتها فی تعیین الفصول ، و هو أمر هامّ فی شؤون الزِّراعة و الخراج ، و العمل علی تطابق هذین التّاریخین فی الثقافات المختلفة ممّا اهتمّ به الباحثون و قدّموا فی ذلک اقتراحاتهم .

إنّ حساب السنة الشمسیّة قبل ظهور التّاریخ الجلالی فی سنة 467 ه أو 471 ه ، کان علی أساس تقسیم السّنة إلی اثنی عشر شهرا ، لکلّ شهر ثلاثون یوما ، فیصبح المجموع 360 یوما ، أمّا الأیّام الخمسة الباقیة فکانت تضاف إلی نهایة شهر آبان (ثامنُ الأشهرِ الشمسیّة) أو إسفند (آخرُ الأشهرِ الشمسیّة) فیصبح المجموع 365 یوما ، و یبقی من زمان دورة الشّمس حول الأرض 5 ساعات و 48 دقیقة و 51 / 45 ثانیة ، و هذه المدَّة تصبح کلّ أربع سنوات یوما واحدا ، و لم یکن هذا الیوم یُحتسب ، لذلک کان الیوم الأوّل من شهر فروردین (أوّلُ الأشهرِ الشمسیّة) یتغیّر فی فصول

السَّنة ، و کانت الأشهر الشمسیّة آنئذٍ _ مثل الأشهر القمریّة _ تتغیّر فی فصول السَّنة ، و هذا یعنی أنَّ النوروز (أوّل أیَّام السنة الشمسیّة) لم یکن یصادف بدایة شهر فروردین الواقعی (أی بدایة نقطة الاعتدال الربیعی) .

و حین تولّی یزدجرد الثالث (آخر الملوک السّاسانیّین) الحکم سنة 632 میلادیّة ، کان الیوم الأوّل من السنة (أی الأوّل من فروردین فی ذلک التّاریخ) فی 16 حزیران ، أی السابع من خرداد(ثالث الأشهرِ الشمسیّة) ؛ ذلک لأنَّ الیوم الأوّل من فروردین کان یتأخَّر کلَّ أربع سنوات یوما واحدا .

و فی سنة 467 ه . ش (الموافقة لسنة 1088 میلادیّة) کان یوم النَّوروز مطابقا للثانی عشر من اسفند ، و فی هذا العام أمر ملک شاه السلجوقی المنجّمین أن یعملوا حسابا دقیقا للسنة الشمسیّة و یعیّنوا الیوم الأوّل من فروردین ، و علی أساس حساب الخواجة عبد الرحمن الخازنی _ مُنجِّم مرو _ تقدّم الیوم الأوّل من نوروز ثمانیة عشر یوما ، و أصبح فی بدایة الاعتدال الربیعی ، أی أخذ فروردین الواقعی مکانه الحقیقی . و فی الحساب الجدید أصبحت السنة 365 یوما (کلّ شهر 30 یوما مع إضافة خمسة أیّام إلی شهر آبان أو شهر إسفند) ، و یبقی یوم واحد یُضاف إلی السنة الرابعة فی کلّ أربعِ سنین مع احتساب السّاعات الخمس و کسورها، فتکون

366 یوما ، و بهذا الترتیب یصبح الیوم الأوّل من السنة الشمسیّة (الأوّل من فروردین) ثابتا .

من هنا کانت سنة 467 ه . ش (أو 471 ه . ش) هی السنة الاُولی التی یطابق فیها الیوم الأوَّل من فروردین بدایة الاعتدال الرَّبیعی. (1)

و فی سنة 1304 ه . ش (1343 ه . ق / 1925 م) اتّخذ التقویم الشمسی تقویما رسمیّا فی إیران ، و تمّ العمل بالحساب السابق لدقّته ، و التغییر الوحید الذی حدث هو احتساب الأشهر الستّة الاُولی من السَّنة 31 یوما ، و الأشهر الخمسة التالیة 30 یوما ، و الشهر الأخیر (إسفند) 29 یوما ، و فی کلّ أربعة أعوام یصبح هذا الشهر الأخیر 30 یوما ، و تلک السنةُ تسمَّی کبیسة. (2)

و لقد اُقرّ التقویم الهجریّ الشمسیّ فی دستور الجمهوریّة الإسلامیّة ، إلی جانب التقویم الهجریّ القمریّ باعتباره التقویم الدینیّ. (3)

پایه تقویم هجری شمسی

بدان سان که اشارت رفت ، تاریخ هجری قمری در جامعه اسلامی و کتاب های تاریخی ، مورد استفاده قرار گرفت ؛ امّا در کنار آن ، سال شمسی به دلیل ثبات آن در تعیین فصول ، همیشه به عنوان سالِ مورد استفاده در امور کشاورزی و خراج و جز آن ، اهمّیت خود را حفظ کرده و در تقویم ها ، محاسبه و یاد می شده است . تطبیق این دو روز شمار با یکدیگر ، در فرهنگ های مختلف ، همیشه مورد بحث واقع شده و راه حل های مختلفی برای آن ، ارائه گردیده است .

محاسبه سال شمسی تا پیش از پیدایش تاریخ جلالی در سال 467 یا 471ق ، بدین ترتیب بود که سال را به دوازده ماهِ سی روزه تقسیم می کردند که جمعا 360 روز می شد. پنج روزِ باقی مانده را در پایان آبان ماه یا اسفند ماه بر آن می افزودند که جمعا 365 روز می شد . با این حال ، پنج ساعت و 48 دقیقه و 45 ثانیه و 51 صدم ثانیه باقی می مانْد . این زمان ، در هر چهار سال ، یک روز می شد و از آن جا که در محاسبه نمی آمد ، روز اوّل فروردین در فصول سال ، تغییر می کرد . بنا بر این، ماه های شمسی نیز در آن زمان ، مانند ماه های قمری در

فصول سال ، متغیّر بود . معنایِ این سخن آن است که نوروز ، در ابتدای فروردینِ واقعی ، یعنی نقطه آغاز اعتدال ربیعی قرار نداشت .

زمانی که یزدگرد سوم ، آخرین شاه ساسانی ، در سال 632 م به تخت نشست ، روزِ نخست سال ، یعنی اوّل فروردین در آن تاریخ ، مطابق با شانزدهم حُزَیران (ژوئن) بود و هفتم خرداد ؛ زیرا با محاسبه یاد شده ، روز نوروز یا اوّل فروردین ، هر چهار سال ، یک روز به عقب می آمد .

در سال 467ق ، روز نوروز ، مطابق دوازدهم حوت (اسفند) بود . در این سال ، ملک شاه سلجوقی ، دستور داد تا منجّمان ، محاسبه دقیقی از سال شمسی انجام دهند و روز اوّل فروردین را تعیین کنند . بر اساس محاسبه خواجه عبد الرحمان خازنی ، منجّم مرو ، به جای آن که بر اساس محاسبه قبلی ، روز دوازدهم اسفند ، اوّل فروردین دانسته شود ، اوّل فروردین را هجده روز جلوتر بردند و در ابتدای اعتدال ربیعی ، یعنی فروردینِ واقعی قرار دادند . در محاسبه جدید ، هر سال را در چهار نوبت ، 365 روز محاسبه می کردند (دوازده سی روز ، به ضمیمه پنج روز که در آخر ماه آبان یا اسفند افزوده می شد) و سال

پنجم را 366 روز محاسبه می کردند . البته پس از هر دوره چهار ساله ، سال پنجم را 366 روز قرار می دادند . در این محاسبه ، آن پنج ساعت و اندی نیز در محاسبه می آمد . بدین ترتیب ، روز نوروز ، به عنوان نخستین روز فروردین ماه ، از آن سال ، ثابت مانْد .

بنا بر این ، [پس از هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله ] نخستین سالی که روز اوّل فروردین آن ، دقیقا مطابق آغاز زمان اعتدال ربیعی بوده ، سال 467 ش (یا 471 ش) بوده است .

در سال 1304 ش (1343 ق ، 1925 م) در ایران ، تقویم شمسی ، به عنوان تقویم رسمی پذیرفته شد . محاسبه پیشین که دقیق بود ، مراعات شد و تنها به جای افزودنِ پنج روز به سال ، شش ماه نخست سال را 31 روز ، و پنج ماه دوم را سی روز و اسفند را 29 قرار دادند که هر چهار سال یک بار ، سی روز محاسبه می شد . نیز سالی را که اسفند آن سی روز بود ، «سال کبیسه» نامیدند . در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز مبنای محاسبه سال ، شمسی است و سال قمری نیز در کنار آن ، به عنوان تقویم دینی ، مورد تأکید قرار گرفته است . (4)

ص :143


1- مجموع ما ذکر استندنا فیه إلی مقالات تقی زاده، گاه شماری در إیران (بالفارسیّة) : 10 / 3 _ 6 ، طهران 1357، و مقالته تحت عنوان «نوروز» فی مجلة یادگار ، العدد 7 ، و مادة «نوروز» فی لغت نامه دهخدا . و حول الاختلاف فی بدایة النوروز السلطانی أ کان سنة 467 ه . ش أو 471 ه . ش اُنظر : مقالات _ أیضا _ : 1 / 168 الهامش . و لمحیط الطباطبائی توضیحات هامّة بشأن المراحل الّتی مرّ بها التقویم فی إیران ، فقد وجّه الاختلاف بخصوص السنتین المذکورتین ، و کذلک إضافة الأیّام الخمسة إلی نهایة آبان و إسفند (راجع : تاریخ تحولات تقویمی در ایران از نظر نجومی ، مجلّة میراث جاویدان (بالفارسیّة) ، العدد 15 _ 16 / 101 _ 108) .
2- انظر نصّ مصادقة المجلس الوطنی لیلة 11 فروردین سنة 1304 هجریّة شمسیّة ، و غیره من الوثائق فی مجلة میراث جاویدان (بالفارسیّة) ، العدد 15 _ 16 / 109 _ 118 پیدایش و سیر تحول تقویم هجری شمسی ، محمد رضا صیاد .
3- ما ذکرناه تحت عنوان : «أساس التقویم الهجری الشمسی» أخذناه من مقالة تحت عنوان (نوروز و محاسبه آن در تقویم شمسی «بالفارسیّة») ، لرسول جعفریان ، و لمزید الاطّلاع علی ما کتبه راجع : (مقالات تاریخی ، الکرّاس الثانی، 209 و ما بعدها) .
4- آنچه تحت عنوان «پایه تقویم هجری شمسی» ملاحظه شد ، برگرفته از مقاله ای تحت عنوان «نوروز و محاسبه آن در تقویم شمسی» ، نوشته آقای رسول جعفریان است . برای ملاحظه کامل این نوشتار ، ر. ک : مقالات تاریخی : 2 / 209 به بعد .

@

ص :144

@

ص :145

@

ص :146

11 - الأرض

اشاره

(1)

(2)

ص :147


1- و لمزید الاطّلاع راجع : وسائل الشیعة : 11/119 باب 72 ، بحار الأنوار : 100/58 باب 9 «أحکام الأرضین». بحار الأنوار : 104/253 باب 2 ، وسائل الشیعة : 17/326 «إحیاء الموات». کنز العمّال : 3/890 ، 905 «إحیاء الموات». کنز العمّال : 3/913 «فیما یتعلّق بالإقطاعات».
2- انظر: عنوان 150 «الخلقة». الخالق : باب 1098 ، الشرکة : باب 1979.

11 - زمین

86 - الأرضُ
86 - زمین

الکتاب:

«وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحاهَا * أَخْرَجَ مِنْهَا مَآءَهَا وَ مَرْعَاهَا » . (1)

«اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عِلْمَا » . (2)

«أَلْقَی فِی الْأَرْضِ رَوَاسِیَ أَن تَمِیدَ بِکُمْ » (3) . (4)

الحدیث:

الإمامُ علیٌّ علیه السلام_ مِن خُطبِةٍ یَصِفُ فیها قُدرَةَ اللّهِ جلّ وَ عَلا _: أنشَأ الأرضَ فَأمسَکَها مِن غَیرِ اشْتِغالٍ، وَ أرسَاها علَی غَیرِ قَرَارٍ، وَ أقَامَها بغیرِ قَوَائِمَ، وَ رَفعَها بِغَیرِ دَعائِمَ، وَ حَصّنَها مِن الأوَدِ و الإعْوِجاجِ، وَ مَنَعها مِن التَّهافُتِ و الإنفِراجِ، أرسَی أوْتادَها، وَ ضَرَبَ أسْدَادَها ، و اسْتَفَاضَ عُیونَها ، و خَدَّ أوْدِیتَها، فَلم یَهِن ما بَنَاهُ، و لا ضَعُفَ ما قَوَّاهُ . (5)

86

زمین

قرآن:

«و بعد از آن زمین را گستراند . از آن آب و چراگاه بیرون آورد» .

«خداوند ، کسی است که هفت آسمان را آفریده است و از زمین نیز همانند آن را ، فرمان او از میان آنها نازل می گردد تا بدانید که خداوند بر هر کاری توانا است ، و اینکه خداوند بر هر چیز احاطه علمی دارد» .

«در زمین کوهها بیفکند تا شما را نجنباند».

حدیث:

امام علی علیه السلام_ در خطبه ای که قدرت خداوند را توصیف نموده _فرمود : زمین را ایجاد کرد ، و آن را بدون درد سر نگاه داشت و آن را بر جایی بدون آرامش استوار کرد ، و بدون پایه برپا داشت ، و بی هیچ ستونی آن را برافراشت ، و آن را از کجی نگاه داشت ، و آن را از افتادن و شکافته شدن باز داشت . میخهای آن را محکم و سدّهایش را نصب کرد و چشمه هایش را جاری ساخت و رودبارهایش را شکافت . پس آنچه ساخت ، سست نشد و آنچه را نیرومند کرد ، ضعیف نگشت .

ص :148


1- النازعات: 27 _ 31.
2- الطلاق: 12.
3- أی ألقی فیها جبالاً شامخة لئلاّ تضطرب بکم. و فیه إشعار بأنّ بین الجبال و الزلازل رابطة مستقیمة (المیزان فی تفسیر القرآن : 16/211).
4- لقمان: 10.
5- نهج البلاغة : الخطبة 186 .

87 - تَأهیلُ الأرضِ لِلمَعیشَةِ
87 - آماده سازی زمین برای زندگی

الکتاب:

الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا» . (1)

الحدیث:

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :اللَّهُمَّ رَبَّ السّقْفِ المَرفُوعِ ......... وَ رَبَّ هذِهِ الأرْضِ الَّتی جَعَلْتَها قَراراً لِلأنامِ، و مَدْرَجَاً لِلهَوامِّ و الأنعَامِ و ما لا یُحصی مِمّا یُری و ما لا یُری . (2)

الإمامُ زینُ العابدینَ علیه السلام_ فی قول اللّه عزّ و جلّ: «الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا » _: جَعَلَها مُلائِمَةً لِطبَائِعکُم مُوافِقةً لِأَجسادِکُم، لَمْ یَجعلْها شَدِیدَةَ الحَمْی و الحَرَارةِ فَتُحرِقَکم، و لا شَدیدَةَ البرُودَةِ فتُجمدَکم، و لا شَدیدةَ طِیْبِ الریْحِ فَتُصدِعَ هاماتِکُم، و لا شَدیدَةَ النّتَنِ فَتُعطِبَکُم، و لا شَدِیدَةَ اللَّینِ کَالمَاءِ فتُغرِقَکُم، و لا شَدِیدَةَ الصّلابَةِ فَتمتَنِعَ عَلِیکُم فِی دُورِکُم و أبنیَتِکُم وَ قُبورِ مَوتَاکُم، و لکِنَّهُ عزّ و جلّ جَعَلَ فِیهَا مِنَ المَتَانَةِ ما تَنتَفِعُونَ بِهِ و تَتَماسَکُونَ وَ تَتماسَکُ علیها أبدانُکُم و بُنیانُکم، و جَعَلَ فیها ما تَنقادُ بِهِ لِدورِکُم وَ قُبورِکُم و کَثِیرٌ مِن مَنافِعکُم، فَلِذلِکَ جَعَلَ الأرْضَ فِرَاشاً لَکُم . (3)

87

آماده سازی زمین برای زندگی

قرآن:

«آنکه زمین را [همچون] زیر انداز شما کرد» .

حدیث:

امام علی علیه السلام :ای خدای آسمان برافراشته ......... و ای پروردگار این زمینی که آن را جایگاه آرامش مردمان و محلّ رفت و آمد حشرات و چارپایان و آنچه در شمار نمی آید از آنها که دیده می شوند و از آنها که دیده نمی شوند قرار دادی !

امام زین العابدین علیه السلام_ درباره گفته خداوند عزّ و جلّ : «آنکه زمین را [همچون ]زیر انداز شما کرد» _فرمود : آن را ملایم طبع شما و موافق با پیکرهایتان قرار داد ، نه آن اندازه گرم و سوزان که شما را بسوزاند و نه آن قدر سرد که منجمدتان کند ، نه بوی تندی دارد که سر درد بگیرید و نه آن قدر بدبو که هلاکتان گرداند ، نه آن قدر نرم است که چون آب شما را غرق سازد و نه آن اندازه سخت است که نتوانید در آن خانه و ساختمان بسازید و مرده هایتان را جای دهید ؛ بلکه خداوند عزّ و جلّ آن را به اندازه ای محکم ساخت که از آن سود می برید و خود و ساختمان هایتان را نگه می دارید و آن را به گونه ای قرار داد که برای خانه ها و قبرهایتان و بسیاری از دیگر منافع در اختیار شماست ، پس از این روست که زمین را بستر شما قرار داد .

ص :149


1- البقرة: 22.
2- نهج البلاغة : الخطبة 171.
3- التوحید : 404/11.

88 - مِن أحکامِ الأرضِ
88 - یکی از احکام زمین

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :وجَدْنا فی کتابِ علیٍّ علیه السلام : «إنّ الأرضَ للّه یُورِثها مَن یشاءُ مِن عِبادِه و العاقبةُ للمتّقین» ، و أنا و أهلُ بیتی الّذینَ أورَثَنا (اللّهُ) الأرضَ ، و نحن المُتّقونَ ، و الأرضُ کلُّها لنا ، فمَن أحیا أرضا مِن المسلمینَ فعَمَّرَها فلْیُؤدِّ خَراجَها إلی الإمامِ مِن أهلِ بیتی، و له ما أکَلَ مِنها . (1)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام_ فی قولِه سبحانه: «إنّ الأرضَ للّه یُورِثها مَن یشاءُ من عِبادِه» (2) _: فما کانَ للّهِ فهو لرسولهِ، و ما کانَ لرسولِ اللّهِ فهو للإمامِ بعدَ رسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله . (3)

88

یکی از احکام زمین

امام باقر علیه السلام :در کتاب علی علیه السلام یافته ایم که: «همانا زمین از آنِ خداوند است و آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد به ارث می دهد و فرجام از آنِ پرهیزگاران است» و من و خاندانم همانان هستیم که [ خداوند ]زمین را به ما به ارث داده و ماییم پرهیزگاران. همه زمین از آنِ ماست. پس، هر کس قطعه ای از زمین های مسلمانان را احیا و آباد کند، باید خراج آن را به امامی که از خاندان من است، بپردازد و آنچه از آن زمین می خورد، متعلّق به اوست.

امام صادق علیه السلام_ در تفسیر آیه «همانا زمین از آنِ خداوند است و آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد به ارث می دهد» _فرمود: آنچه از آنِ خداست، متعلّق به پیامبرش می باشد و آنچه از آنِ پیامبر خداست برای امام بعد از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می باشد.

89 - مَن أحیا أرضاً فَهِیَ لَهُ
89 - هرکس زمینی را احیاکند از آنِ اوست

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :مَن أحْیا أرضا مَیتةً فهِیَ لَهُ ، و لیس لعِرْقِ ظالِمٍ حقٌّ . (4)

89

هر کس زمینی را احیا کند از آنِ اوست

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که زمین مرده ای را زنده کند آن زمین از آن اوست و برای ریشه [یا: نهالِ ]غاصب (5) حقّی نیست.

ص :150


1- تفسیر العیّاشی : 2/25/66.
2- الأعراف : 128 .
3- تفسیر العیّاشی : 2/25/65.
4- بحار الأنوار : 104/255/13.
5- «عِرق ظالم» به این معناست که کسی بیاید و در زمینی که شخص دیگری احیا کرده است نهالی بکارد یا زراعت کند یا اقدام دیگری به عمل آورد تا با این کار مالک و مستوجب حقّی در زمین بشود. چنین عملی موجب حق نمی شود. عِرْق به معنای ریشه درخت، یا نهال و یا مکان غرس نهال است (لسان العرب: مادّه عرق ) _ م .

عنه صلی الله علیه و آله :الأرضُ أرضُ اللّهِ ، و العِبادُ عبادُ اللّه ، مَن أحْیا مَواتا فهِیَ لَهُ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :العِبادُ عبادُ اللّهِ، و البلادُ بلادُ اللّهِ، فَمن أحیا مِن مَواتِ الأرضِ شیئا فهو له، و لیس لِعرْقِ ظالِمٍ حقٌّ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :مَوَتانُ الأرضِ للّهِ و لرسولِه ، فمَن أحیا منها شیئا فهُوَ لَه . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن عَمّر أرضا لیست لأحدٍ فهو أحقُّ بها . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن سَبَقَ إلی ما لم یَسْبِقْ إلیهِ مسلمٌ فهو له . (5)

عنه صلی الله علیه و آله :ما أحَطْتُم علَیه و اعتَمَلْتُموه فهو لَکُم، و ما لَم یُحَطْ علَیْه فهُوَ للّهِ و لرسولِهِ . (6)

(7)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :زمین، زمین خداست و بندگان، بندگان خدایند ؛ هر که زمینِ مواتی را احیا کند، آن زمین از آن اوست.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بندگان، بنده خدایند و سرزمینها از آن خداست؛ پس هر کس چیزی از اراضی موات را احیا کند، متعلّق به خود اوست و برای نهال غاصب حقّی نیست.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :اراضی موات ، از آن خدا و پیامبر اوست؛ پس، هر که زمین مرده ای را زنده کند آن زمین متعلّق به اوست.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که زمین بی صاحبی را آباد کند، نسبت به آن اولویّت دارد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که به چیزی برسد که مسلمانی پیش از او به آن نرسیده، آن چیز از آنِ اوست.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :زمینی که پیرامونش دیوار کشیده و در آن کار کرده اید، از آن شماست. اما آنچه را که دیوار نکرده اید مال خدا و پیامبرش می باشد.

90 - إماتَةُ الأحیاءِ
90 - نابود کردن زمین های آباد

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :ما مِن نَبْتٍ یَنبُتُ إلاّ و یَحُفُّه ملَکٌ مُوکَّلٌ به حتّی یَحْصِدَهُ ، فأیُّما امرئٍ وطئَ ذلک النّبْتَ یلعَنُهُ ذلکَ الملَکُ . (8)

90

نابود کردن زمین های آباد

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هیچ گیاهی نمی روید مگر این که فرشته ای گماشته بر آن، از آن حراست می کند تا آن را درو کند. پس، هر کس آن گیاه را لگدکوب کند آن فرشته او را لعنت می کند.

ص :151


1- کنز العمّال : 9044.
2- کنز العمّال : 9046.
3- کنز العمّال : 9049.
4- کنز العمّال : 9053.
5- کنز العمّال : 9062.
6- کنز العمّال : 9086.
7- (انظر) عنوان 202 «الزراعة» ، 259 «الشجر».
8- کنز العمّال : 9122.

عنه صلی الله علیه و آله :اخرُجْ یا علیُّ فقُلْ عن اللّهِ لا عَن رسولِ اللّه صلی الله علیه و آله : لَعَن اللّهُ مَن یَقطَعُ السِّدْرَ . (1)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :أیُّما رجُلٍ أتی خَرِبةً بائرةً فاستَخْرَجَها و کَ_ری أنهارَه_ا و عمَّرها فإنّ علیه فیها الصّدَقةَ ، و إن کانتْ أرضٌ لرجُلٍ قَبْلَهُ فغابَ عنها و تَرَکها فأخْرَبها ، ثمّ جاء بعدُ یَطْلُبها فإنّ الأرضَ للّهِ و لمَنْ عَمَّرها . (2)

(3)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای علی! برو و از قول خدا، نه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ، بگو: لعنت خدا بر کسی که درخت سدر را قطع کند.

امام صادق علیه السلام :هر کس سراغ زمین ویرانه و بایری برود و از آن بهره برداری کند و نهرهایش را جاری سازد و آبادش نماید، باید زکات آن را بپردازد. و اگر آن زمین پیشتر صاحب داشته، ولی آن را رها کرده و رفته و در نتیجه، تبدیل به ویرانه شده است، سپس بیاید و آن زمین را مطالبه کند، زمین از آنِ خدا و کسی است که آن را آباد کرده است.

ص :152


1- کنز العمّال : 9119.
2- الکافی : 5/279/2.
3- (انظر) الشجر : باب 1940. وسائل الشیعة : 17/328 باب 3.

12 - الأسیر

اشاره

(1)

ص :153


1- انظر : عنوان 102 «الحرب» ، 95 «الحبس» ، 103 «المحارب». القتل : باب 3225 ، الجهاد الأصغر : باب 591 ، الباغی : باب 381.

12 - اسیر

91 - لا یَجوزُ الاستِسلامُ لِلأسرِ
91 - تن به اسارت دادن روا نیست

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :مَن اسْتُؤْسرَ مِن غیرِ جِراحةٍ مُثقِلةٍ فلا یُفْدی مِن بیتِ المالِ ، و لکنْ یُفْدی مِن مالهِ إن أحبَّ أهلُهُ . (1)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :لمّا بَعثَ رسولُ اللّه صلی الله علیه و آله بِبراءةٍ معَ علیٍّ علیه السلام بَعثَ مَعهُ اُناسا ، و قالَ رسولُ اللّه صلی الله علیه و آله : مَنِ اسْتُؤْسرَ مِنْ غیرِ جِراحةٍ مُثْقِلةٍ فلیسَ مِنّا . (2)

91

امام علی علیه السلام :هر کس، بدون جراحت شدید، تن به اسارت دهد، نباید برای آزادی او از بیت المال سَربها داد؛ بلکه در صورت رضایت خانواده اش، سربهای او باید از مال خودش پرداخت شود.

امام صادق علیه السلام :زمانی که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله علی علیه السلام را برای اعلام برائت فرستاد، عده ای را نیز به همراه او گسیل داشت و فرمود: هر کس، تن به اسارت دهد، بی آنکه زخم کاری برداشته باشد، از ما نیست.

92 - الإحسانُ إلَی الأسیرِ
92 - خوشرفتاری با اسیر

الکتاب:

«وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلی حُبِّهِ مِسْکِینا وَ یَتِیما وَ أَسِیرا» . (3)

«یا أَیُّها النَّبیُّ قُلْ لِمَنْ فِی أَیْدِیکُمْ مِنَ الْأَسْری إِنْ یَعْلَمِ اللّهُ فِی قُلُوبِکُمْ خَیْرا یُؤْتِکُمْ خَیْرا مِمّا أُخِ_ذَ مِنْکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُ_مْ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ» . (4)

الحدیث

رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :اِسْتَوصُوا بالأُسارَی خَیْرا . (5)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :إطعامُ الأسیرِ و الإحسانُ إلیهِ حقٌّ واجبٌ ، و إنْ قَتَلْتَه مِن الغدِ . (6)

عنه علیه السلام_ لاِبنَیهِ علیهما السلام لمّا ضَرَبه ابنُ مُلْجَم _: احبِسُوا هذا الأسیرَ ، و أطعِمُوهُ ، و اسْقُوهُ ، و أحْسِنوا إسارَهُ . (7)

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :علیٌّ علیه السلام قالَ : یا رَسولَ اللّه ، أیُّ الصَدَقةِ أفضَلُ؟ قالَ : الأسِیرُ المُخْضَرَّتا عَیناهُ . (8)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :إنّ علیّا علیه السلام کان یُطعِمُ مَن خُلِّدَ فی السِّجْنِ مِن بیتِ مالِ المسلمینَ . (9)

عنه علیه السلام :إطعامُ الأسیرِ حقٌّ علی مَن أسَرَهُ و إن کان یُرادُ مِن الغدِ قَتْلُهُ ، فإنّه یَنبغی أن یُطعَمَ و یُسْقی و یُظَلّ و یُرفَقَ بهِ ، کافرا کان أو غَیْرَهُ . (10)

92

خوشرفتاری با اسیر

قرآن:

«و طعام را در حالی که خود دوستش دارند به مسکین و یتیم و اسیر می خورانند».

«ای پیامبر! به اسیرانی که در دست شما هستند بگو: اگر خدا در دلهایتان نشان ایمان ببیند بهتر از آنچه از شما گرفته اند ارزانی تان خواهد داشت و شما را می آمرزد که خدا آمرزنده و مهربان است».

تن به اسارت دادن روا نیست

حدیث:

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :به سفارشم درباره نیکی با اسیران عمل کنید .

امام علی علیه السلام :غذا دادن به اسیر و خوشرفتاری با او حقّی است واجب، هر چند [بخواهی ]فردا او را بکشی.

امام علی علیه السلام_ پس از آن که ابن ملجم بر او ضربت زد، به حسن و حسین علیهما السلام _فرمود : این اسیر را زندانی کنید و به او غذا و آب دهید و در اسارت با وی خوشرفتار باشید.

امام باقر علیه السلام :علی علیه السلام [ از رسول خدا صلی الله علیه و آله ]پرسید : ای پیامبر خدا ! کدام صدقه ، برتر است؟ فرمود : به اسیری که چشمانش [از ضعف] تیره و تار شده است .

امام صادق علیه السلام :علی علیه السلام کسی را که زندانی می شد، از بیت المال مسلمانان غذا می داد.

امام صادق علیه السلام :غذا دادن به اسیر حقّی است به گردن کسی که او را به اسارت گرفته است، هر چند بنا باشد فردا کشته شود. باید به اسیر، آب و خوراک و جای مناسب داد و با او مدارا کرد، کافر باشد یا غیر کافر.

ص :154


1- الکافی : 5/34/ 3 .
2- الکافی : 5/34/2 .
3- الإنسان : 8 .
4- الأنفال : 70 .
5- المعجم الکبیر : 22/393/977 .
6- وسائل الشیعة : 11/69/3 .
7- قرب الإسناد : 143/515 .
8- . الجعفریات : 55 .
9- وسائل الشیعة : 11/69/2.
10- . الکافی : 5/35/2.

93 - قَتلُ الأسیرِ
93 - کشتن اسیر

قَتلُ الأسیرِ

تهذیب الأحکام :اُتِیَ عَلیٌّ علیه السلام بِأسِیرٍ یَومَ صِفّین فَبَایَعُهُ، فقالَ علیٌّ : لا أقتُلَکَ إنّی أخَافُ اللّهَ رَبَّ العَالِمین ، فَخَلّی سَبِیلَهُ و أُعْطِیَ سَلَبهُ الّذی جاءَ بِهِ . (1)

93

کشتن اسیر

تهذیب الأحکام :در جنگ صفّین ، اسیری را نزد امام علی علیه السلام آوردند . او با علی علیه السلام بیعت کرد و امام به او فرمود : تو را نمی کشم ، من از خدای جهانیان بیم دارم . سپس او را آزاد گذاشت و لباس و وسایلش را به او بازگرداند .

ص :155


1- تهذیب الأحکام : 6/153/269 .

الکافی عن الزُّهرِیِّ عَن زَینِ العَابِدین علیه السلام :إذا أَخَذْتَ أسِیرا فَعَجِزَ عَنِ المشی و لیس مَعَکَ مَحمَلٌ ، فَأرسِلْهُ و لا تَقتُلْهُ ، فَإنّکَ لا تَدرِی مَا حُکْمُ الإمَامِ فیهِ . قالَ : و قال : الأسِیرُ إذا أسلَمَ فَقَدْ حَقَنَ دَمَهُ وَ صارَ فَیئا . (1)

الکافی_ به نقل از زهری _: امام زین العابدین علیه السلام فرمود : چون اسیری گرفتی که از راه رفتن عاجز بود و وسیله سواری نداشتی ، او را رها کن و مکش ، زیرا نمی دانی که حکم رهبر درباره او چیست . و امام فرمود : اسیر چون مسلمان شود ، خونش محترم و محفوظ شده و جزو غنائم گشته است .

ص :156


1- الکافی : 5/35/1 .

13 - الاُسوة

اشاره

(1)

ص :157


1- انظر : عنوان 23 «الإمامة العامة».

13 - سرمشق

94 - الاُسوَةُ
94 - سرمشق

الکتاب:

«لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُو اللّهَ وَ الْیَوْمَ الاْخِرَ وَ ذَکَرَ اللّهَ کَثِیرا» . (1)

«قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْرَاهِیمَ وَ الَّذِینَ مَعَهُ» . (2)

«لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِیهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کَانَ یَرْجُو اللّهَ وَ الْیَوْمَ الاْخِرَ وَ مَنْ یَتَوَلَّ فَإِنَّ اللّهَ هُوَ الغَنِیُّ الحَمِیدُ» . (3)

الحدیث:

رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :إنَّ أئمتکم قادتکم الی اللّه فَانظروا بِمَن تَقتَدون فی دینکُم و صَلاتِکُم . (4)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :مَن نَصَبَ نفسَهُ للنّاسِ إماما فعلَیهِ أن یَبدأَ بتعلیمِ نَفْسِهِ قبلَ تعلیمِ غیرِهِ ، و لیکُنْ تأدیبُهُ بسِیرتِهِ قبلَ تأدیبِهِ بِلسانِهِ . (5)

الإمامُ زینُ العابدینَ علیه السلام :إنّ أبْغضَ النّاسِ إلَی اللّه مَن یَقْتَدی بسُنّةِ إمامٍ و لا یَقتدی بأعمالِهِ . (6)

94

سرمشق

قرآن:

«پیامبر خدا برای شما، سرمشقی نیکوست برای کسی که به خدا و روز قیامت امید دارد و خدا را فراوان یاد می کند».

«ابراهیم و همراهان او برای شما سرمشقی نیکو بوده اند».

«آنها برای شما سرمشق نیکویی هستند؛ برای کسی که از خدا و روز قیامت می ترسد و هر که روی گردان شود خداوند بی نیاز و ستوده است».

حدیث:

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :پیشوایان شما زمام داران شما به سوی خدایند . پس بنگرید از چه کسانی در نماز و دینتان پیروی می کنید .

امام علی علیه السلام :هر که خود را پیشوای مردم قرار می دهد، باید پیش از تعلیم دیگران، خود را تعلیم دهد و باید پیش از آنکه با زبانش تأدیب کند با کردارش تأدیب نماید.

امام زین العابدین علیه السلام :مبغوض ترین مردم نزد خداوند کسی است که خود را پیرو روش امامی بداند ولی از رفتار و کردار او پیروی نکند.

ص :158


1- الأحزاب : 21 .
2- الممتحنة : 4 .
3- الممتحنة : 6 .
4- کمال الدین : 1/221/7 .
5- بحار الأنوار : 2/56/33 .
6- الکافی : 8/234/312 .

95 - الاُسوَةُ الحَسَنَةُ
95 - سرمشق نیکو

1 . کتابُ اللّهِ

رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :ألا وَ إنّی تَارِکٌ فِیکُم ثَقَلَینِ أحَدُهُما کِتابُ اللّهِ عزّ و جلّ هُوَ حَبلُ اللّهِ مَنِ اتَّبعَهُ کانَ علَی الهُدی، وَ مَنْ تَرکَهُ کان علَی الضَّلالَةِ . (1)

2 . صِراطُ اللّهِ

سُنَنُ الدّارِمیّ عَن عَبدِ اللّهِ بنِ مَسْعُودٍ :خَطَّ لَنا رَسوُلُ اِللّه صلی الله علیه و آله یَومَا خَطّا ، ثُمَّ قالَ : هَذا سَبِیْلُ اللّهِ . ثُمَّ خَطَّ خُطُوطَا عَن یَمِینِهِ وَ عَن شِمالِه ، ثُمَّ قالَ : هذِهِ سُبُلٌ ، علی کُلِّ سَبیلٍ مِنها شَیطانٌ یَدعُو إلیهِ . ثُمَّ تلا : «وَ أَنَّ هَ_ذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَ لاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَن سَبِیلِهِ» . (2)

3 . الأنبیاء

رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :ما مِن نَبیٍّ بَعَثَهُ اللّهُ فی اُمَّةٍ قَبلِی إلاّ کانَ لَهُ مِن اُمَّتِه حَوَارِیّونَ و أصحَابُ یَأخذُونَ بِسُنَّتِهِ وَ یَقْتَدُونَ بِأمْرِهِ ، ثُمَّ إنّها تَخلُفُ مِن بَعدِهِم خُلُوفٌ یَقولُونَ مَا لا یَفعَلُونَ و یَفْعلُونَ مَا لا یُؤمَرونَ . (3)

95

سرمشق نیکو

1 . قرآن

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :آگاه باشید که من دو چیز گران بها در میان شما بر جای می نهم : یکی کتاب خداوند عزّ و جلّ که ریسمان الهی است ، هر کس از آن پیروی کند ، بر هدایت ، و هر کس آن را وا گذارد در گمراهی خواهد بود .

2 . راه خدا

سنن الدارمی_ به نقل از عبد اللّه بن مسعود _: روزی پیامبر خدا خطّی برای ما کشید و فرمود : این راه خداست . سپس چند خط از راست و چپ آن کشید و گفت : این هم راه هایی که بر سر هر یک شیطانی دعوتگر به آن ایستاده است . سپس این آیه را تلاوت کرد : «و این است راه راست من ، پس از آن پیروی کنید و از راه هایی که شما را از راه وی دور می سازد ، پیروی نکنید» .

3 . پیامبران

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هیچ پیامبری نیست که خداوند او را در میان امت های پیش از من برانگیخته باشد مگر آن که از میان امّتش ، خواصّ و یارانی داشت که سنّت و فرمان او را پی گرفتند ، سپس کسان دیگری پس از آنان آمدند که آنچه نمی کنند می گویند و آنچه را بدان فرمان ندارند می کنند .

ص :159


1- صحیح مسلم : 4/1874/2408.
2- سنن الدارمی : 1/72/206 .
3- صحیح مسلم : 1/70/80 .

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :اِقْتَدُوا بِهَدِیِ نَبِیِّکُم فَإنَّهُ أفضَلُ الهَدیِ، و اسْتَنُّوا بِسُنَّتِهِ فَإنَّها أهدَی السُنَنِ . (1)

4 . أئمّةُ الحقِّ

رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :مَن سَرَّهُ أنْ یَحیا حَیاتِی وَ یَمُوتَ مَماتِی ، وَ یسُکُن جَنّةَ عَدْنٍ غَرَسَها رَبِّی ، فَلْیوالِ عَلِیّا مِن بَعدِی ، وَ لِیوَالِ وَلِیَّهُ ، و لیَقْتدِ بِالأئَمَّةِ مِن بَعدِی ؛ فَإنَّهُم عِترَتی ، خُلِقُوا مِن طِینَتِی ، رُزِقُوا فَهما و عِلْما . (2)

عنه صلی الله علیه و آله_ فی بیانِ مَنزِلَةِ الأئِمَّةِ علیهم السلام _: هُم أبوابُ العِلْمِ فی اُمَّتِی ، مَن تَبَعَهُم نَجا مِنَ النّارِ ، وَ مَن اقْتَدی بِهِم هُدِیَ إلی صِرَاطٍ مُستَقِیم ، لَمْ یَهِبِ اللّهُ عزّ و جلّ مَحَبَّتهُم لِعَبدٍ إلاّ أدخَلَهُ اللّهُ الجَنَّةَ . (3)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :إنَّما أولیائِی الذینَ سَلَّموا لأمرِنا ، و اتَّبعُوا آثارَنا ، وَ اقْتَدوا بِنا فی کُلِّ اُمورِنا . (4)

امام علی علیه السلام :به هدایت پیامبرتان اقتدا کنید که آن برترین هدایت است و به سنّت او عمل کنید که آن هدایت کننده ترینِ سنّت هاست .

4 . پیشوایان حق

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس را که خوش آید چون من بزید و بمیرد و در باغهای بهشتی که پروردگارم کاشته است جای گیرد ، باید پس از من علی را به ولایت گیرد و با دوست او دوستی ورزد و به امامان پس از من اقتدا کند که آنان خاندان من و از سرشت من هستند و فهم و علم روزیشان شده است .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله_ در بیان جایگاه امامان علیهم السلام _فرمود : آنان دروازه های دانش در میان امّتم هستند ، هر کس از آنان پیروی کند از آتش نجات می یابد و هر کس به آنان اقتدا کند به راه راست رهنمون می شود ، خداوند محبّت آنان را به کسی نبخشید مگر آن که خود وارد بهشتش کرد .

امام صادق علیه السلام :دوستداران ما کسانی اند که در برابر فرمان ما تسلیم بوده ، و از آثار ما پیروی و در همه امور به ما اقتدا کنند .

ص :160


1- . نهج البلاغة : الخطبه 110
2- حلیة الأولیاء : 1/86 .
3- . الأمالی للصدوق : 74/42 .
4- تحف العقول : 309.

5 . اَهلُ الایمانِ

رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله_ فی التّرغِیبِ إلی طَلَبِ العِلْمِ _: یَرفَعُ اللّهُ بِهِ أقوَامَا یَجعَلَهُم فی الخَیرِ أئِمَّةً یُقتدَی بِهِم ، تُرمَقُ أعمَالُهم ، و تُقتَبسُ آثارُهُم ، و تَرغَبُ المَلائِکَةُ فی خِلَّتِهم ، یَمسَحونَهُم فِی صَلاتِهم بأجْنِحَتِهم . (1)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام_ فی وَصِیَّتِهِ لابنِه الحَسَنِ علیه السلام _: احْتَدِ بِحِذاءِ الصّالِحینَ ، و اقْتَدِ بآدابِهِم ، و سِرْ بِسیْرَتِهم . (2)

6 . اَهلُ الخَیرِ

الإمامُ علیٌّ علیه السلام_ فی وَصْفِ شِیَعةِ أهْلِ البَیتِ علیهم السلام _: مِنْ عَلاَمَةِ أحَدِهِم أنْ تَری لَهُ قُوَّةً فی دِینٍ ......... یقتِدی بِمَن سَلَفَ مِن أهْلِ الخَیرِ قَبلَهُ ، فَهو قُدوَةٌ لِمن خَلَفَ مِن طالِبِ البِرِّ بَعَدهُ ، اُولئِکَ عَمّالُ اللّهِ ، وَ مَطایا أمْرِهِ و طاعَتِه،و سُرُجُ أرضِه وَ بریَّتِه، اُولئِکَ شِیعَتُنا و أحِبَّتُنا ، وَ مِنّا وَ مَعنا ، آها شَوْقا إِلیهم . (3)

5 . مؤمنان

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله_ در ترغیب به دانش جویی _فرمود : خداوند اقوامی را با دانش برتری بخشید و آنان را پیشوایان در نیکی قرار داد تا بدانان اقتدا شود و به اعمالشان چشم بدوزند و از آثارشان برگیرند و فرشتگان به دوستی با آنان مشتاق شوند و در نمازشان بال بر آنان بسایند .

امام علی علیه السلام_ در سفارش به فرزندش امام حسن علیه السلام _فرمود : دنباله صالحان را بگیر و از آداب آنان پیروی کن و به راه آنان برو .

6 . نیکوکاران

امام علی علیه السلام_ در شناساندن شیعه اهل بیت علیهم السلام _فرمود : از نشانه های هر یک از آنان آن است که او را در دین نیرومند می بینی ......... به نیکان پیش از خود اقتدا کرده و سرمشق طالبان نیکی پس از خود گشته است . ایشان ، کارگزاران خدایند و فرمانبرداران و مطیع او ، و چراغهای زمین و خلقش هستند . اینان شیعیان و دوستداران ما و از ما و با ما هستند . وای که چه مشتاق آنانم !

96 - الاُسَی السَّیِّئَةُ
96 - سرمشق های بد

الکتاب:

«یَ_اأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لاَ تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطانِ وَ مَن یَتَّبِعْ خُطُواتِ الشَیْطان فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَآءِ وَ الْمُنکَرِ وَ لَوْ لاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ مَا زَکَی مِنکُم مِّنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَ لَ_کِنَّ اللَّهَ یُزَکِّی مَن یَشَآءُ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ» . (4)

«قَالَ قَدْ أُجِیبَت دَّعْوَتُکُمَا فَاسْتَقِیمَا وَ لاَ تَتَّبِعَآنِّ سَبِیلَ الَّذِینَ لاَ یَعْلَمُونَ» . (5)

«وَ وَاعَدْنَا مُوسَی ثَلاثینَ لَیْلَةً و أتْمَمناهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً وَ قَالَ مُوسَی لأَِخِیهِ هَ_ارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَ أَصْلِحْ وَ لاَ تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ» . (6)

الحدیث:

الإمامُ علیٌّ علیه السلام_ إلی معاویة _: لبئس الخَلَف خلفٌ یتبع سلفا هوی فی نار جهنّم . (7)

عنه علیه السلام :تَقَرَّبُوا إلی اللّهِ بِتَوحِیدِه و طَاعَةٍ مِن أَمرَکُم أنْ تُطِیعُوُه ، و لا تُمسِکُوا بعِصَم الکَوَافِرِ ، و لا یَجْنَحْ بِکُمْ الغیُّ فَتُضِلّوا عَن سَبیل الرّشادِ باتّبَاعِ اُولئِکَ الذِینَ ضَلُّوا و أضَلُّوا ، قالَ اللّهُ عَزَّ مِن قائلٍ فی طائِفةٍ ذَکَرَهُم بِالذمِّ فِی کِتابِه : «إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَ کُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِیلاَ * رَبَّنَا آتِهِمْ ضِعْفَیْنِ مِنَ الْعَذَابِ وَ الْعَنْهُمْ لَعْنًا کَبِیرًا» (8) . (9)

96

سرمشق های بد

قرآن :

«ای مؤمنان! از گامهای شیطان پیروی مکنید و هر کس

از گامهای شیطان پیروی کند [بداند که] او به ناشایستی و نابکاری فرمان می دهد ، و اگر بخشایش و رحمت الهی در حقّ شما نبود ، هیچ یک از شما هرگز پاکدل نمی شد ، ولی خداوند است که هر کس را بخواهد پاکدل می سازد و خداوند شنوای داناست» .

ص :161


1- الخصال : 522/12 .
2- کنز العمّال : 44215 .
3- کنز الفوائد : 1/91 .
4- النور : 21.
5- یونس : 89.
6- الأعراف : 142.
7- نهج البلاغة : الکتاب 17 .
8- الأحزاب : 67 و 68 .
9- مصباح المتهجّد : 756 / 843 .

«فرمود : دعای شما دو تن اجابت شده است ، پس پایداری کنید و از شیوه نادانان پیروی مکنید» .

«و با موسی ، سی شب وعده گذاشتیم و آن را با ده شب دیگر تمام کردیم ، چندان که میقات پروردگارش چهل شب کامل شد ؛ و موسی به برادرش هارون گفت : جانشین من میان قومم باش و اصلاح کن و از راه و روش مفسدان پیروی مکن» .

حدیث:

امام علی علیه السلام_ در نامه به معاویه _نوشت : بدا پسری که پیرو پدر گردد و در پی او به آتش دوزخ در افتد !

امام علی علیه السلام :به خدا نزدیکی جویید با یگانه دانستن او و پیروی هر آن که را به پیروی اش فرمان داده است و به کافران مپیوندید و به گمراهی میل نکنید تا با پیروی از آنان که گمراه گشتند و کردند ، از راه هدایت گمراه شوید ؛ خداوند بزرگ در نکوهش این طایفه در کتابش چنین فرمود : «ما از پیشوایان و بزرگترانمان اطاعت کردیم، آنگاه ما را به گمراهی کشاندند. پروردگارا! به آنان دو چندان [ سهم] از عذاب بده و لعنتشان کن لعنتی بزرگ».

ص :162

14 - المواساة

اشاره

@

ص :163

14 - مواسات

97 - الحَثُّ عَلَی المُواساةِ
97 - تشویق به مواسات

رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :سَیِّدُ الأَعمالِ ثَلاثُ خِصالٍ : إنصافُکَ النّاسَ مِن نَفسِکَ ، و مُواساةُ الأَخِ فِی اللّهِ عز و جل ، و ذِکرُ اللّهِ تَبارَکَ و تَعالی عَلی کُلِّ حالٍ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :لِلمُؤمِنِ عَلَی المُؤمِنِ سَبعَةُ حُقوقٍ واجِبَةٍ مِنَ اللّهِ عز و جل عَلَیهِ : الإِجلالُ لَهُ فی عَینِهِ ، وَ الوُدُّ لَهُ فی صَدرِهِ ، وَ المُواساةُ لَهُ فی مالِهِ ......... . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن واسَی الفَقیرَ مِن مالِهِ ، و أنصَفَ النّاسَ مِن نَفسِهِ ، فَذلِکَ المُؤمِنُ حَقّا . (3)

97

تشویق به مواسات (4)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :سرآمد کارها ، سه چیز است : انصاف داشتن با مردم ، مواسات نسبت به برادر [دینی] ، و هماره به یاد خداوند متعال بودن .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمن را بر مؤمن ، هفت حق است که از جانب خداوند عزّ و جلّ بر او واجب گشته اند : او را در چشم خویش بزرگ بدارد ، در سینه خود ، دوستش بدارد ، در مال خود ، شریکش بگرداند ......... .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس فقیر را در مال خود شریک گرداند و با مردم به انصاف رفتار کند ، او مؤمن حقیقی است .

ص :164


1- الخصال: 125 / 121 .
2- کتاب من لا یحضره الفقیه : 4 / 398 / 5850 ، الکافی : 2 / 171 / 7 عن أبی المأمون الحارثی عن الإمام الصادق علیه السلام ، الخصال : 351 / 27 عن مسعدة بن صدقة عن الإمام الصادق علیه السلام و کلاهما نحوه ، الأمالی للصدوق : 84 / 51 عن مسعدة بن صدقة عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله ، بحار الأنوار : 74 / 222 / 3 .
3- الکافی : 2 / 147 / 17 عن جعفر بن إبراهیم الجعفری عن الإمام الصادق علیه السلام ، الخصال: 47 / 48 عن جعفر بن إبراهیم عن الإمام الصادق عن أبیه علیهما السلام عنه صلی الله علیه و آله و لیس فیه «من ماله» ، بحار الأنوار : 75 / 25 / 5 .
4- مُواسات ، همچنان که در عربی به معانی متعدّد و متفاوت به کار رفته است ، در فارسی نیز معادل های مختلف گرفته است ، که عبارت اند از : فداکاری ، از خود گذشتگی و نیک خواهی ، خیراندیشی ، خیر رسانی ، حمایت ، رعایت ، به یک چشم دیدن ، غم خواری ، همدردی ، شریک ساختن ، و ......... (ر. ک : لغت نامه دهخدا ، فرهنگ جامع کاربردی فرزان ، فرهنگ معاصر عربی _ فارسی) .

مصادقة الإخوان عن خلاّد السندی رفعه :أبطَأَ عَلی رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله رَجُلٌ ، فَقالَ : ما أبطَأَ بِکَ ؟ فَقالَ : العُریُ یا رَسولَ اللّهِ . فَقالَ : أ ما کانَ لَکَ جارٌ لَهُ ثَوبانِ یُعیرُکَ أحَدَهُما ؟ فَقالَ : بَلی یا رَسولَ اللّهِ . فَقالَ صلی الله علیه و آله : ما هذا لَکَ بِأَخٍ . (1)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :المُواساةُ أفضَلُ الأَعمالِ . (2)

عنه علیه السلام :اُبذُل مالَکَ فِی الحُقوقِ ، و واسِ بِهِ الصَّدیقَ ؛ فَإِنَّ السَّخاءَ بِالحُرِّ أخلَقُ (3) . (4)

عنه علیه السلام :أفضَلُ المُروءَةِ مُؤاساةُ الإِخوانِ بِالأَموالِ ، و مُساواتُهُم فِی الأَحوالِ . (5)

مصادقة الإخوان عن الوصّافی عن الإمام الباقر علیه السلام ، قالَ :قالَ لی : یا أبا إسماعیلَ ، أ رَأَیتَ مَن قِبَلَکُم إذا کانَ الرَّجُلُ لَیسَ لَهُ رِداءٌ و عِندَ بَعضِ إخوانِهِ فَضلُ رِداءٍ یَطرَحُ عَلَیهِ حَتّی یُصیبَ رِداءً ؟ قالَ : قُلتُ : لا . قالَ : فَإِذا کانَ لَیسَ عِندَهُ إزارٌ یوصِلُ إلَیهِ بَعضُ إخوانِهِ بِفَضلِ إزارٍ حَتّی یُصیبَ إزارا ؟ قالَ : قُلتُ : لا . فَضَرَبَ بِیَدِهِ عَلی فَخِذِهِ ثُمَّ قالَ : ما هؤُلاءِ بِإِخوَةٍ . (6)

مصادقة الإخوان_ به نقل از خلاّد سندی ، در حدیثی که سندش را به معصوم علیه السلام می رساند _: مردی دیرتر به نزد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آمد . پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «چرا دیر کردی؟» . گفت : برهنگی باعث شد ، ای پیامبر خدا! فرمود : «آیا همسایه ای نداشتی که دو جامه داشته باشد و یکی را به تو عاریه دهد؟» . گفت : چرا ، ای پیامبر خدا! فرمود : «او برادر تو نیست» .

امام علی علیه السلام :مواسات ، برترینِ کارهاست .

امام علی علیه السلام :دارایی ات را در راه حقوق[ی که به گردن توست ، ]ببخش ، و دوست [خود ]را در آن ، شریک گردان؛ چرا که گشاده دستی ، برای آزاده سزاوارتر است .

امام علی علیه السلام :برترین مردانگی ، شریک کردن برادران در اموال ، و برابری با آنان در احوال است .

مصادقة الإخوان_ به نقل از وصّافی _: امام باقر علیه السلام به من فرمود : «ای ابو اسماعیل! آیا در میان شما چنین است که هر گاه کسی ردایی نداشته باشد و یکی از برادرانش ردای اضافی داشته باشد ، آن را به او دهد تا وی نیز به ردایی برسد؟». گفتم : خیر . فرمود : «آیا اگر ازاری نداشت ، برادرش ازار اضافی خود را به او می دهد تا او نیز صاحب ازاری شود؟». گفتم : خیر . امام علیه السلام با دست خود بر رانَش زد و فرمود : «اینها برادر نیستند» .

ص :165


1- مصادقة الإخوان: 139 / 4 .
2- غرر الحکم: 1312 ، عیون الحکم و المواعظ : 47 / 1196 .
3- أخلَق : أی أجْدَر (النهایة : 2 / 72 «خلق») .
4- غرر الحکم: 2384 ، عیون الحکم و المواعظ : 85 / 2044 .
5- غرر الحکم: 3314 ، عیون الحکم و المواعظ : 125 / 2841 .
6- مصادقة الإخوان: 137 / 1، المؤمن: 45 / 106 ، تنبیه الخواطر : 2 / 85 عن علیّ بن عقبة عن الإمام الرضا عنه علیهما السلام نحوه .

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :المُؤمِنُ أخُو المُؤمِنِ ، یَحِقُّ عَلَیهِ نَصیحَتُهُ و مُواساتُهُ و مَنعُ عَدُوِّهِ مِنهُ . (1)

الکافی عن نعمان الرازی عن الإمام الصادق علیه السلام :اِنهَزَمَ النّاسُ یَومَ اُحُدٍ عَن رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، فَغَضِبَ غَضَبا شَدیدا ، قالَ : و کانَ إذا غَضِبَ انحَدَرَ عَن جَبینَیهِ مِثلُ اللُّؤلُؤِ مِنَ العَرَقِ ، قالَ : فَنَظَرَ فَإِذا عَلِیٌّ علیه السلام إلی جَنبِهِ فَقالَ لَهُ : اِلحَق بِبَنی أبیکَ مَعَ مَنِ انهَزَمَ عَن رَسولِ اللّهِ! فَقالَ : یا رَسولَ اللّهِ ، لی بِکَ اُسوَةٌ ، قالَ : فَاکفِنی هؤُلاءِ . فَحَمَلَ فَضَرَبَ أوَّلَ مَن لَقِیَ مِنهُم . فَقالَ جَبرَئیلُ علیه السلام : إنَّ هذِهِ لَهِیَ المُؤاساةُ یا مُحَمَّدُ ! فَقالَ : إنَّهُ مِنّی و أنَا مِنهُ . فَقالَ جَبرَئیلُ علیه السلام : و أنَا مِنکُما یا مُحَمَّدُ .

فَقالَ أبو عَبدِ اللّهِ علیه السلام : فَنَظَرَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله إلی جَبرَئیلَ علیه السلام عَلی کُرسِیٍّ مِن ذَهَبٍ بَینَ السَّماءِ وَ الأَرضِ و هُوَ یَقولُ : «لا سَیفَ إلاّ ذُو الفَقارِ ، و لا فَتی إلاّ عَلِیٌّ » . (2)

امام صادق علیه السلام :مؤمن ، برادر مؤمن است . وظیفه دارد که او را نصیحت کند ، نسبت به او مواسات نماید ، و دشمنش را از او باز دارد .

الکافی_ به نقل از نعمان رازی _: امام صادق علیه السلام فرمود : در جنگ اُحُد ، مسلمانان از گرد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله پراکنده گشتند و ایشان ، سختْ خشمگین شد . پیامبر صلی الله علیه و آله هر گاه خشمگین می شد ، عرق ، مانند دانه های مروارید از پیشانی اش سرازیر می گشت .

پیامبر صلی الله علیه و آله نگاه کرد و علی علیه السلام را در کنار خویش دید . به او فرمود : «تو نیز با کسانی که از گرد پیامبر خدا پراکنده اند ، به پسران پدرت بپیوند!» . علی علیه السلام گفت : ای پیامبر خدا! الگوی من شمایید . پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «پس ، اینان را از من دور کن» . علی علیه السلام حمله کرد و بر نخستین کس از دشمن که رسید ، ضربتی فرود آورد . جبرئیل علیه السلام گفت : این است مواسات (فداکاری) ، ای محمّد! پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «همانا او از من است و من از اویم» . جبرئیل علیه السلام گفت : و من نیز از شما دو تن هستم ، ای محمّد! پیامبر خدا به جبرئیل علیه السلام نگریست که بر او رنگی از طلا در میان آسمان و زمین ، نشسته بود و می گفت : «شمشیری جز ذو الفقار نیست ، و جوان مردی جز علی نیست» .

ص :166


1- المؤمن: 42 / 96 .
2- الکافی : 8 / 110 / 90 ، بحار الأنوار : 20 / 95 / 28 و راجع الکافی : 8 / 318 / 502 و المناقب للکوفی : 1 / 466 / 369 .

الکافی عن مُعَلَّی بنِ خُنَیسٍ :خَرَجَ أبو عَبدِ اللّهِ علیه السلام فی لَیلَةٍ قَد رَشَّت (1) و هُوَ یُریدُ ظُلَّةَ بَنی ساعِدَةَ (2) ، فَاتَّبَعتُهُ فَإِذا هُوَ قَد سَقَطَ مِنهُ شَیءٌ ، فَقالَ : بِسمِ اللّهِ ، اللّهُمَّ رُدَّ عَلَینا ، قالَ : فَأَتَیتُهُ فَسَلَّمتُ عَلَیهِ ، قالَ : فَقالَ : مُعَلّی ؟ قُلتُ : نَعَم جُعِلتُ فِداکَ ، فَقالَ لی : اِلتَمِس بِیَدِکَ فَما وَجَدتَ مِن شَیءٍ فَادفَعهُ إلَیَّ . فَإِذا أنَا بِخُبزٍ مُنتَشِرٍ کَثیرٍ ، فَجَعَلتُ أدفَعُ إلَیهِ ما وَجَدتُ ، فَإِذا أنَا بِجِرابٍ (3) أعجِزُ عَن حَملِهِ مِن خُبزٍ ، فَقُلتُ : جُعِلتُ فِداکَ أحمِلُهُ عَلی رَأسی ، فَقالَ : لا ، أنَا أولی بِهِ مِنکَ ، و لکِنِ امضِ مَعی .

قالَ : فَأَتَینا ظُلَّةَ بَنی ساعِدَةَ ، فَإِذا نَحنُ بِقَومٍ نِیامٍ ، فَجَعَلَ یَدُسُّ الرَّغیفَ وَ الرَّغیفَینِ حَتّی أتی عَلی آخِرِهِم ، ثُمَّ انصَرَفنا . فَقُلتُ : جُعِلتُ فِداکَ ، یَعرِفُ هؤُلاءِ الحَقَّ ؟ فَقالَ : لَو عَرَفوهُ لَواسَیناهُم بِالدُّقَّةِ (4) . (5)

الکافی_ به نقل از مُعَلّی بن خُنَیس _: امام صادق علیه السلام در شبی که نَم نَمْ باران می آمد ، به قصد صُفّه (6) بنی ساعده خارج شد . من در پی ایشان به راه افتادم . ناگاه ، چیزی از دست ایشان افتاد . گفت : «بسم اللّه . خدایا! به ما برگردان» . من جلو رفتم و سلام کردم . فرمود : «معلّی؟». گفتم : بله ، فدایت شوم! فرمود : «با دستت بگرد و آنچه یافتی ، به من بده» . من گشتم . دیدم مقدار زیادی نان ، روی زمین ، پراکنده شده است ، و هر چه می یافتم ، تحویل ایشان می دادم . ناگاه کیسه چرمینی پر از نان یافتم که نمی توانستم آن را بلند کنم . گفتم : فدایت شوم! آن را روی سرم حمل می کنم . فرمود : «نه . من به این کار ، از تو سزاوارترم ؛ امّا همراهم بیا» .

ما به صُفّه بنی ساعده رفتیم . عدّه ای را دیدیم که خوابیده اند. امام علیه السلام آهسته یکی دو گِرده نان کنار هر کدام گذاشت تا به نفر آخر رسید . سپس برگشتیم . گفتم : فدایت شوم! آیا اینها حق را می شناسند (شیعه هستند)؟ فرمود : «اگر می شناختند ، در دادن نمک هم نسبت به آنها مواسات می کردیم» .

ص :167


1- الرشّ : المطر القلیل ......... و قیل : أوّل المطر (لسان العرب : 6 / 303 «رشش») .
2- الظُّلَّة : شیء کالصُّفَّة یُستَتَر به من الحرّ و البَرد . و منه ظُلّة بنی ساعِدة (مجمع البحرین : 2 / 1140 «ظلل») .
3- الجِراب : وعاءٌ من إهاب الشاء ، لا یُوعی فیه إلاّ یابس (لسان العرب : 1 / 261 «جرب») .
4- الدُّقَة : الملح المدقوق. و الدِّقّ : کلّ شیء دَقّ و صغر (لسان العرب : 10 / 101 «دقق») .
5- الکافی : 4 / 8 / 3 ، تهذیب الأحکام : 4 / 105 / 300 ، ثواب الأعمال : 173 / 2 ، تفسیر العیّاشی : 2 / 107 / 114 ، بحار الأنوار : 47 / 20 / 17 .
6- صُفّه ، جایی است که در گرما و سرما به آن پناه می برند ، سایبان ، سر پناه ، آلونک .

الإمامُ الکاظمُ علیه السلام :ما تَقَرَّبَ المُؤمِنُ إلَی اللّهِ عزّ و جلّ بِشَیءٍ أفضَلَ مِن مُواساةِ المُؤمِنِ ، و هُوَ قَولُهُ تَعالی: «لَن تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ» (1) . (2)

امام کاظم علیه السلام :مؤمن با چیزی برتر از مواسات نسبت به مؤمن ، به خداوند عزّ و جلّ نزدیک نشده است ، و این ، همان سخن خدای متعال است که : «هرگز به نیکوکاری نخواهید رسید تا این که از آنچه دوست دارید ، انفاق کنید» .

98 - آثارُ المُواساةِ
98 - آثار مواسات

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :وَ الَّذی بَعَثَنی بِالحَقِّ نَبِیّا! إنَّ عَبدا مِن عِبادِ اللّهِ لَیَقِفُ یَومَ القِیامَةِ مَوقِفا یَخرُجُ عَلَیهِ مِن لَهَبِ النّارِ أعظَمُ مِن جَمیعِ جِبالِ الدُّنیا ، حَتّی ما یَکونُ بَینَهُ و بَینَها حائِلٌ ؛ بَینا هُوَ کَذلِکَ قَد تَحَیَّرَ ، إذ تَطایَرَ مِنَ الهَواءِ رَغیفٌ أو حَبَّةٌ قَد واسی بِها أخا مُؤمِنا عَلی إضافَتِهِ ، فَتَنزِلُ حَوالَیهِ فَتَصیرُ کَأَعظَمِ الجِبالِ مُستَدیرا حَوالَیهِ ، تَصُدُّ عَنهُ ذلِکَ اللَّهَبَ ، فَلا یُصیبُهُ مِن حَرِّها و لا دُخانِها شَیءٌ ، إلی أن یَدخُلَ الجَنَّةَ . (3)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :ما حُفِظَتِ الاُخُوَّةُ بِمِثلِ المُواساةِ . (4)

عنه علیه السلام :نِظامُ الدّینِ خَصلَتانِ : إنصافُکَ مِن نَفسِکَ ، و مُواساةُ إخوانِکَ . (5)

98

آثار مواسات

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :سوگند به آن که مرا به حق به پیامبری برانگیخت ، در روز قیامت ، بنده ای از بندگان خدا در ایستگاهی [ از ایستگاه های قیامت ]می ایستد و شعله ای آتش ، بزرگ تر از همه کوه های دنیا ، در برابرش آشکار می گردد ، به طوری که میان او و آن شعله هیچ حایلی نیست .

در همان حال که سرگردان است ، ناگاه ، گِرده ای نان یا دانه ای [ گندم یا جز آن ] که [در دنیا ]به آن نیاز داشته و به برادری مؤمن کمک کرده است ، از هوا در پیرامون او فرود می آید و مانند بزرگ ترین کوه ها می شود و گرداگرد او را می گیرد و مانع رسیدن آن شعله به او می شود ، و از حرارت و دود آن ، کمترین آسیبی به او نمی رسد ، تا این که وارد بهشت می شود .

امام علی علیه السلام :هیچ چیزی مانند مواسات ، پیوند برادری را حفظ نمی کند .

امام علی علیه السلام :نظام دین ، به دو چیز است : انصاف داشتنت ، و مواسات نسبت به برادرانت .

ص :168


1- آل عمران : 92 .
2- جامع الأحادیث للقمّی : 192.
3- التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام : 525 / 320 ، بحار الأنوار : 74 / 310 / 63 .
4- غرر الحکم: 9578 ، عیون الحکم و المواعظ : 477 / 8758 .
5- غرر الحکم: 9983 ، عیون الحکم و المواعظ : 498 / 9178 .

عنه علیه السلام_ مِن وَصِیَّتِهِ لِکُمَیلِ بنِ زِیادٍ _: یا کُمَیلُ ، البَرَکَةُ فی مالِ مَن آتَی الزَّکاةَ ، و واسَی المُؤمِنینَ ، و وَصَلَ الأَقرَبینَ . (1)

عنه علیه السلام :مُواساةُ الأَخِ فِی اللّهِ عز و جل یَزیدُ فِی الرِّزقِ . (2)

کشف الغمّة عن الحَجّاج بن أرطاة :قالَ أبو جَعفَرٍ علیه السلام : یا حَجّاجُ ، کَیفَ تَواسیکُم؟ قُلتُ : صالِحٌ یا أبا جَعفَرٍ .قالَ : یُدخِلُ أحَدُکُم یَدَهُ فی کیسِ أخیهِ فَیَأخُذُ حاجَتَهُ إذَا احتاجَ إلَیهِ ؟ قُلتُ : أمّا هذا فَلا ! فَقالَ : أما لَو فَعَلتُم مَا احتَجتُم . (3)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :ثَلاثُ دَعَواتٍ لا یُحجَبنَ عَنِ اللّهِ تَعالی : دُعاءُ الوالِدِ لِوَلَدِهِ إذا بَرَّهُ و دَعوَتُهُ عَلَیهِ إذا عَقَّهُ ، و دُعاءُ المَظلومِ عَلی ظالِمِهِ و دُعاؤُهُ لِمَنِ انتَصَرَ لَهُ مِنهُ ، و رَجُلٌ مُؤمِنٌ دَعا لِأَخٍ لَهُ مُؤمِنٍ واساهُ فینا و دُعاؤُهُ عَلَیهِ إذا لَم یُواسِهِ مَعَ القُدرَةِ عَلَیهِ وَ اضطِرارِ أخیهِ إلَیهِ . (4)

امام علی علیه السلام_ در سفارش های خویش به کمیل بن زیاد _فرمود : ای کمیل! برکت ، در مال کسی است که زکات بدهد و نسبت به مؤمنان ، مواسات کند و به خویشان ، رسیدگی نماید .

امام علی علیه السلام :مواسات نسبت به برادر دینی ، روزی را می افزاید .

کشف الغمّة_ به نقل از حَجّاج بن اَرطات _: امام باقر علیه السلام فرمود : «ای حَجّاج! مواسات شما چگونه است؟». گفتم : خوب است ، ای ابو جعفر! فرمود : «آیا هر گاه فردی از شما نیاز پیدا کند ، دستش را در جیب برادرش می کند و به اندازه نیازش برمی دارد؟» . گفتم : در این حد ، نه! فرمود : «اگر این گونه رفتار کرده بودید ، نیازمند نمی شدید» .

امام صادق علیه السلام :سه دعاست که از درگاه خداوند متعال رد نمی شود : دعای پدر برای فرزندش ، هر گاه که به او نیکی کند ، و نفرینش در حقّ او ، آن گاه که از او نافرمانی نماید ؛ نفرین ستم دیده در حقّ کسی که به او ستم کرده است ، و دعایش برای کسی که انتقام او را از ستمگری گرفته است ؛ و دعای مرد مؤمن برای برادر مؤمنش که به خاطر ما نسبت به او مواسات کرده است ، و نفرینش در حقّ او که می توانسته به وی کمک کند و نکرده ، در حالی که وی به آن محتاج بوده است .

ص :169


1- تحف العقول: 172، بشارة المصطفی: 25 عن کمیل بن زیاد نحوه، بحار الأنوار: 77 / 413 / 38 .
2- الخصال : 504 / 2 عن سعید بن علاقة ، مشکاة الأنوار : 230 / 645 ، روضة الواعظین : 499 ، بحار الأنوار : 74 / 395 / 22 .
3- کشف الغمّة : 2 / 333 ، بحار الأنوار : 78 / 185 / 12 ؛ الإخوان لابن أبی الدنیا : 223 / 192 .
4- الأمالی للطوسی: 280 / 541 عن الإمام الهادی عن آبائه علیهم السلام ، عدّة الداعی : 121 ، بحار الأنوار : 74 / 396 / 23 .

عنه علیه السلام_ فی قَولِهِ تَعالی : « یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَ_ئِنَّةُ * ارْجِعِی إِلی رَبِّکِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً * فَادْخُلِی فِی عِبادِی * وَ ادْخُلِی جَنَّتِی» (1) _: ذلِکَ لِمَن کانَ وَرِعا مُواسِیا لإِِخوانِهِ وَصولاً لَهُم . و إن کانَ غَیرَ وَرِعٍ و لا وَصولٍ لإِِخوانِهِ قیلَ لَهُ : ما مَنَعَکَ مِنَ الوَرَعِ وَ المُواساةِ لإِخوانِکَ ؟ أنتَ مِمَّنِ انتَحَلَ المَحَبَّةَ بِلِسانِهِ و لَم یُصَدِّق ذلِکَ بِفِعلٍ . و إذا لَقِیَ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله و أمیرَ المُؤمِنینَ علیه السلام لَقِیَهُما مُعرِضَینِ ، مُقطِبَینِ (2) فی وَجهِهِ ، غَیرَ شافِعَینِ لَهُ . (3)

امام صادق علیه السلام_ درباره این سخن خداوند متعال که : «ای نفْس آرام یافته! خشنود و خدا پسند ، به سوی پروردگارت باز گرد ، و در میان بندگان من در آی ، و در بهشت من ، داخل شو» _فرمود : این ، در حقّ کسی است که پارسا باشد و نسبت به برادرانش مواسات کند و با آنان پیوند برقرار سازد ؛ امّا اگر نه پارسا بود و نه برقرار کننده پیوند با برادران ، به او گفته می شود : «چه چیزی مانع تو از پارسایی و مواسات نسبت به برادرانت شد؟ تو ، از آن کسانی هستی که به زبان ، دم از دوستی می زدند ؛ ولی در کردار ، مراعاتش نمی کردند» . پیامبر خدا و امیر مؤمنان ، هر گاه او را دیدار کنند ، از او روی می گردانند و بر او چهره در هم می کشند و شفاعتش نمی کنند .

ص :170


1- الفجر : 27 _ 30 .
2- قَطَبَ : زوی ما بین عینیه و عبس (لسان العرب : 1 / 680 «قطب») .
3- المحاسن : 1 / 283 / 558 عن مصعب و الخطّاب الکوفیَّین ، بحار الأنوار : 74 / 398 / 30 .

15 - الاُصول

اشاره

(1)

(2)

ص :171


1- و لمزید الاطّلاع راجع : بحار الأنوار : 2/268 باب 33 «ما یمکن أن یُستنبطَ من الآیات و الأخبار مِن متفرّقاتِ مسائلِ اُصول الفقه».
2- اُنظر: الحدیث : باب 731.

15 - اصول

99 - کُلُّ شَی ءٍ مُطلَقٌ
99 - همه چیز مطلق و آزاد است

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :کلُّ شیءٍ مُطْلَقٌ حتّی یَرِدَ فیه نَصٌّ . (1)

عنه علیه السلام :کلُ شیءٍ مُطلقٌ حتّی یرِدَ فیه نَهْیٌ . (2)

عنه علیه السلام :کلُّ شیءٍ هو لَک حَلالٌ حتّی تَعلمَ أنّه حَرامٌ بعینِه فتَدَعهُ ......... و الأشیاءُ کلُّها علی هذا حتّی یستبینَ لکَ غیرُ ذلک أو تَقومَ به البیّنةُ . (3)

عنه علیه السلام :الأشیاءُ مطلَقةٌ ما لم یَرِدْ علیکَ أمرٌ و نَهْیٌ ، و کلُّ شیءٍ یکونُ فیه حَلالٌ و حَرامٌ فَهُوَ لکَ حلالٌ أبدا ، ما لم تَعرِفِ الحرامَ منه فَتَدعَهُ . (4)

عنه علیه السلام :کلُّ شیءٍ یکونُ فیه حَرامٌ و حلالٌ فهو لک حَلالٌ أبدا حتّی تَعرِفَ الحرامَ منه بعینِهِ فَتَدعَهُ . (5)

99

همه چیز مطلق و آزاد است

امام صادق علیه السلام :هر چیزی مطلق (آزاد) است تا آن که درباره آن سخنی [ از معصوم علیه السلام ]برسد.

امام صادق علیه السلام :هر چیزی مطلق است، تا زمانی که درباره آن نهیی برسد.

امام صادق علیه السلام :همه چیز برای تو حلال است، مگر آن که دقیقا بدانی آن حرام است؛ که در این صورت باید آن را وا گذاری ......... همه چیزها همین حکم را دارند تا زمانی که خلاف آن برایت روشن شود یا دلیل آشکاری بر آن اقامه شود.

امام صادق علیه السلام :همه چیز، تا زمانی که امری و نهیی درباره آن به تو نرسیده آزاد است . هر چیزی که حلال و حرام دارد، همواره برای تو حلال است، تا آنگاه که به حرام آن یقین پیدا کنی و آن را وا گذاری .

امام صادق علیه السلام :هر چیزی که حلال و حرامی در آن باشد همواره برایت حلال است تا آنگاه که دقیقا حرام آن را بشناسی و آن را وا گذاری.

ص :172


1- بحار الأنوار : 2/272/3 .
2- وسائل الشیعة : 18/127/60 . أقول : انظر بیان صاحب الوسائل فی توضیح الحدیث.
3- الکافی : 5/313/40 .
4- بحار الأنوار : 2/274/19 .
5- بحار الأنوار : 2/282/58 .

100 - کُلُّ شَی ءٍ طاهِرٌ
100 - همه چیز پاک است

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :کلُّ شیءٍ نَظیفٌ حتّی تَعلَم أنّه قَذِرٌ ، فإذا علِمتَ فَقَد قَذُرَ ، و ما لم تَعلمْ فلیسَ علیکَ . (1)

(2)

100

همه چیز پاک است

امام صادق علیه السلام :هر چیزی پاک است، تا آن که از نجس بودن آن آگاه شوی و هنگامی که آگاه شدی، آنگاه، نجس خواهد بود، و تا زمانی که نمی دانی، وظیفه ای نداری.

101 - لا یُنقَضُ الیَقینُ بِالشَّکِّ
101 - یقین با شک کردن از میان نمی رود

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :مَن کان علی یقینٍ فأصابَهُ شَکٌّ فلْیَمْضِ علی یقینِهِ ، فإنّ الیقینَ لا یُدْفَعُ بالشَّکِّ . (3)

الإمامُ الباقرُ علیه السلام_ فی رَجُلٍ شَکّ فی وُضوئهِ _: لا یَنْقُضُ الیقینَ أبدا بالشَّکِّ ، و لکنْ ینقضُهُ بیقینٍ آخَرَ . (4)

101

یقین با شک کردن از میان نمی رود

امام علی علیه السلام :هر که نسبت به چیزی یقین داشته باشد و سپس دچار تردید شود، بر یقین خود بماند؛ زیرا یقین با شک از بین نمی رود.

امام باقر علیه السلام_ درباره کسی که در وضویش شک کرده بود _فرمود : هرگز یقین را با شک از میان نبرد، بلکه آن را با یقینی دیگر از میان بَرَد.

102 - ما غَلَبَ اللَّهُ عَلَیهِ
102 - مواردی که در دست خدا [و خارج از اختیار بشر ]است

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :کلُّ ما غَلَبَ اللّهُ علَیهِ مِن أمرٍ فاللّهُ أعذَرُ لعبدِهِ . (5)

عنه علیه السلام :ما غَلَبَ اللّهُ علیهِ فاللّهُ أولی بالعُذْرِ . (6)

102

مواردی که در دست خدا [و خارج از اختیار بشر ]است

امام صادق علیه السلام :هر امری که خداوند بر آن غلبه کند، خود عذر بنده اش را می پذیرد.

امام صادق علیه السلام :هر چه در دست خدا باشد [و از توان و اختیار بشر خارج باشد ]خداوند عذر آن را می پذیرد. (7)

ص :173


1- وسائل الشیعة : 2/1054/4.
2- (انظر) وسائل الشیعة : 2/1053 باب 37.
3- بحار الأنوار : 2/272/2.
4- بحار الأنوار : 2/274/17.
5- بحار الأنوار : 2/272/1.
6- الکافی : 3/413/7.
7- به امام صادق علیه السلام عرض شد: اگر کسی یک یا دو یا سه روز در حالت اغما باشد نمازهایش را چگونه قضا کند ؟ حضرت در پاسخ او این قاعده را بیان داشت _ م.

103 - ما حَجَبَ اللَّهُ
103 - آنچه را خدا پوشیده داشته است

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :ما حَجَبَ اللّهُ عنِ العبادِ فَهُوَ مَوضوعٌ عَنْهُم . (1)

عنه علیه السلام :إنّ اللّه یَحْتَجُّ علَی العِبادِ بما آتاهُمْ و عَرَّفَهُم . (2)

(3)

103

آنچه را خدا پوشیده داشته است

امام صادق علیه السلام :هر چه را خداوند از بندگان پوشیده داشته، [تکلیف و مسؤولیت] آن از گردنشان برداشته شده است.

امام صادق علیه السلام :خداوند با آنچه به بندگان داده و به ایشان شناسانده است، بر آنان احتجاج می کند.

104 - الاُصولُ المُختَلِفَةُ
104 - اصول گوناگون

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :حُکْمِی علَی الواحِدِ حُکْمی علَی الجَماعةِ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :إنّ النّاسَ مُسَلَّطونَ علی أموالِهِم . (5)

عنه صلی الله علیه و آله :کلُّ ما کانَ فی أصلِ الخِلْقةِ فَزَادَ أو نَقُصَ فهو عَیْبٌ . (6)

عنه صلی الله علیه و آله :المسلمونَ عندَ شُروطِهم . (7)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :أبْهِمُوا ما أبهمَهُ اللّهُ . (8)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :قَضی رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله بینَ أهلِ المدینةِ فی مَشارِبِ النَّخْلِ أنّه لا یُمْنَعُ نَقْعُ الشّیءِ ، و قضَی بینَ أهلِ البادیةِ أنّه لا یُمنعُ فَضْلُ ماءٍ لِیُمنعَ به فضلُ کَلاءٍ ، و قال : لا ضَرَرَ و لا ضِرارَ . (9)

104

اصول گوناگون

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :حکم من درباره فرد، درباره جماعت نیز صادق است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مردم اختیاردار ثروت خود هستند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر چیزی که در اصل خلقت وجود داشته باشد، کم یا زیاد بودن آن عیب است. (10)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مسلمانان باید به شروط خود پایبند باشند.

امام علی علیه السلام :آنچه را خداوند مبهم گذاشته است شما نیز مبهم گذارید.

امام صادق علیه السلام :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله برای مردم مدینه درباره آبیاری نخلستان چنین حکم کرد که نباید مانع استفاده مردم از آب اضافی شد. و برای بادیه نشینان چنین حکم کرد که نباید جلو آب اضافی را گرفت، تا اضافی مرتع گرفته شود (11) و فرمود: زیان رساندن به خود و دیگران ممنوع است.

ص :174


1- الکافی : 1/164/3.
2- الکافی : 1/164/4.
3- (انظر) عنوان 99 «الحجّة».
4- بحار الأنوار : 2/272/4.
5- بحار الأنوار : 2/272/7.
6- بحار الأنوار : 2/275/24 .
7- بحار الأنوار : 2/277/30 ، اُنظر العهد : باب 2918.
8- عوالی اللآلی : 2/129/355.
9- بحار الأنوار : 2/276/ 28 ، انظر الضرر : باب 2337 و الکافی: 5/294/6.
10- فقیهان از این حدیث برای خیار عیب در معامله استفاده کرده و زیادت و نقصان نسبت به اصل خلقت را عیب دانسته اند _ م .
11- لسان العرب ذیل ماده «کلأ» این حدیث را آورده و چنین توضیح می دهد که اگر در بیابان چاه یا چشمه آبی باشد و در نزدیکی آن چراگاه و مرتعی وجود داشته باشد و کسی بیاید و آن چاه یا چشمه را در اختیار بگیرد و اجازه ندهد که دیگران از آب آن استفاده کنند، با این کار خود از چرای مرتع نیز جلوگیری کرده است ؛ زیرا وقتی کسی شتر خود را در آن مرتع بچراند اما اجازه نداشته باشد شتر خود را از آب آن چاه سیراب کند، شتر از تشنگی خواهد مرد . پس کسی که جلو استفاده دیگران از آب چاه را می گیرد، طبیعتا مانع استفاده دیگران از چراگاه نزدیک آن چاه نیز می شود _ م.

عنه علیه السلام :کلُّ شیءٍ فی القرآنِ «أو» فصاحِبُهُ بِالخیارِ ، یَختارُ مَا یشاءُ . (1)

عنه علیه السلام :لیسَ شیءٌ ممّا حَرّمَ اللّهُ إلاّ و قَدْ أحَلَّهُ لِمَن اضطُرَّ إلیهِ . (2)

عنه علیه السلام_ لمّا سُئلَ عنِ الجُنُبِ یَغتسِلُ، فیَنْتَضِحُ الماءُ من الأرضِ فی الإناءِ _: لا بأسَ ، هذا ممّا قالَ اللّهُ تعالی : «ما جَعَلَ عَلَیْکُم فِی الدِّینِ مِن حَرَجٍ» (3) . (4)

امام صادق علیه السلام :«اَو» [ به معنای «یا»] در قرآن نشان دهنده آزادی عمل است، [ مکلّف ]هر طرف را بخواهد برمی گزیند.

امام صادق علیه السلام :هیچ چیزی نیست که خداوند حرام کرده باشد، مگر این که آن را برای فرد مضطر حلال نموده است.

امام صادق علیه السلام_ در پاسخ به سؤال از حکم ترشّح آب غسلِ انسان جُنُب که بر اثر برخورد با زمین، درون ظرف می افتد _فرمود : اشکالی ندارد. این از مواردی است که خداوند فرموده است: «در دین برای شما سختی قرار نداده است».

ص :175


1- تفسیر العیّاشی : 1/90/232.
2- بحار الأنوار : 2/272/9.
3- الحجّ : 78 .
4- بحار الأنوار : 2/274/15 .

@

ص :176

16 - الآفات

اشاره

(1)

ص :177


1- انظر : الدِّین : باب 1308.

16 - آفتها

105 - الآفاتُ
105 - آفتها

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :آفةُ الظَّرْفِ الصَّلَفُ ، و آفةُ الشَّجاعة البغیُ ، و آفةُ السَّماحةِ المَنُّ ، و آفةُ الجَمالِ الخُیَلاءُ ، و آفةُ العِبادةِ الفَتْرةُ ، و آفةُ الحدیثِ الکِذبُ ، و آفةُ العلمِ النِّسْیانُ، و آفةُ الحِلمِ السَّفَهُ ، و آفةُ الحَسَبِ الفَخْرُ ، و آفة الجُودِ السَّرَفُ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :آفةُ الدِّینِ الهوی . (2)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :لکلِ شیءٍ آفةٌ، و آفةُ العلمِ النِّسیانُ، و آفةُ العِبادةِ الرِّیاءُ ، و آفةُ اللّبِّ العُجْبُ ، و آفةُ النَّجابةِ الکِبْرُ ، و آفةُ الظَّرْفِ الصَّلَفُ ، و آفةُ الجُودِ السَّرَفُ ، و آفةُ الحیاءِ الضَّعْفُ ، و آفةُ الحِلمِ الذّلُّ ، و آفةُ الجَلَدِ الفُحْشُ . (3)

عنه علیه السلام :الجُبْنُ آفةٌ . (4)

عنه علیه السلام :الهوی آفةُ الألبابِ . (5)

105

آفتها

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :آفتِ زیرکی غرور است، آفت شجاعتْ تجاوز ، آفت بخشندگی منّت، آفت زیبایی تکبّر، آفت عبادتْ سستی، آفت سخن دروغ، آفت علمْ فراموشی، آفت بردباری سبکسری، آفت بزرگ زادگی فخر فروشی و آفت سخاوت، زیاده روی.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :آفت دین، هوای نفس است.

امام علی علیه السلام :هر چیزی آفتی دارد؛ آفت علم فراموشی است، آفت عبادتْ ریا، آفت خردمندی خودپسندی، آفت نجیب زادگی تکبّر، آفت زیرکی غرور، آفت سخاوت زیاده روی، آفت حیا ناتوانی، آفت بردباری خواری و آفت نیرومندی از حد گذراندن [ در گفتار و کردار].

امام علی علیه السلام :ترس، آفت است.

امام علی علیه السلام :هوس، آفت خردهاست.

ص :178


1- کنز العمّال : 44091 .
2- کنز العمّال : 44121 .
3- کنز العمّال : 44226 .
4- غرر الحکم : 89 .
5- غرر الحکم : 314 .

عنه علیه السلام :آفةُ الإیمانِ الشِّرکُ . (1)

عنه علیه السلام :آفةُ الیقینِ الشَّکُّ . (2)

عنه علیه السلام :آفةُ النِّعَمِ الکُفْرانُ . (3)

عنه علیه السلام :آفةُ الطّاعةِ العِصْیانُ . (4)

عنه علیه السلام :آفةُ الشَّرَفِ الکِبْرُ . (5)

عنه علیه السلام :آفةُ الذَّکاءِ المَکْرُ . (6)

عنه علیه السلام :آفةُ الِعبادةِ الرِّیاءُ . (7)

عنه علیه السلام :آفةُ السَّخاءِ المَنُّ . (8)

عنه علیه السلام :آفةُ الدِّینِ سوءُ الظّنِّ . (9)

عنه علیه السلام :آفةُ العقلِ الهوی . (10)

عنه علیه السلام :آفةُ المجدِ عَوائقُ القضاءِ . (11)

عنه علیه السلام :آفةُ النّفسِ الوَلَهُ بالدّنیا . (12)

عنه علیه السلام :آفةُ المشاوَرةِ انتِقاضُ الآراءِ . (13)

عنه علیه السلام :آفةُ المُلوکِ سُوءُ السِّیرةِ . (14)

عنه علیه السلام :آفةُ الوُزَراءِ خُبْثُ السَّریرةِ . (15)

امام علی علیه السلام :آفتِ ایمان، شرک است.

امام علی علیه السلام :آفت یقین، شک است.

امام علی علیه السلام :آفت نعمتها، ناسپاسی است.

امام علی علیه السلام :آفت طاعت، نافرمانی کردن است.

امام علی علیه السلام :آفت بزرگ زادگی، تکبّر است.

امام علی علیه السلام :آفت زیرکی ، حیله گری است.

امام علی علیه السلام :آفت عبادت، ریاست.

امام علی علیه السلام :آفت سخاوت، منّت گذاری است.

امام علی علیه السلام :آفت دین، بدگمانی است.

امام علی علیه السلام :آفت خرد، [ پیروی از ]خواهشهای نفسانی است.

امام علی علیه السلام :آفت بلند پایگی، موانع قضا و قدر است.

امام علی علیه السلام :آفت نفس، شیفتگی به دنیاست.

امام علی علیه السلام :آفت مشورت، درهم شکستن آراء است.

امام علی علیه السلام :آفت شاهان، بدرفتاری است.

امام علی علیه السلام :آفت وزیران، بد سگالی است.

ص :179


1- غرر الحکم : 3915.
2- غرر الحکم : 3916.
3- غرر الحکم : 3917.
4- غرر الحکم : 3918.
5- غرر الحکم : 3919.
6- غرر الحکم : 3920.
7- غرر الحکم : 3921.
8- غرر الحکم : 3923.
9- غرر الحکم : 3924.
10- غرر الحکم : 3925.
11- غرر الحکم : 3922.
12- غرر الحکم : 3926.
13- غرر الحکم : 3927.
14- غرر الحکم : 3928.
15- غرر الحکم : 3929.

عنه علیه السلام :آفةُ العُلَماءِ حُبُّ الرِّئاسةِ . (1)

عنه علیه السلام :آفةُ الزُّعَماءِ ضَعْفُ السّیاسةِ . (2)

عنه علیه السلام :آفةُ الجُنْدِ مُخالفةُ القادَةِ . (3)

عنه علیه السلام :آفةُ الرِّیاضةِ غَلَبةُ العادةِ . (4)

عنه علیه السلام :آفةُ الرّعِیّةِ مخالفةُ الطّاعةِ . (5)

عنه علیه السلام :آفةُ الوَرَعِ قلّةُ القَناعةِ . (6)

عنه علیه السلام :آفةُ القُضاةِ الطّمعُ . (7)

عنه علیه السلام :آفةُ العُدولِ قلّةُ الوَرَعِ . (8)

عنه علیه السلام :آفةُ الشُّجاعِ إضاعَةُ الحَزْمِ . (9)

عنه علیه السلام :آفةُ القویِّ استضعافُ الخَصْمِ . (10)

عنه علیه السلام :آفةُ الحِلمِ الذّلُّ . (11)

عنه علیه السلام :آفةُ العَطاءِ المَطْلُ . (12)

عنه علیه السلام :آفةُ الاقتِصادِ البُخلُ . (13)

عنه علیه السلام :آفةُ الهَیبةِ المِزاحُ . (14)

عنه علیه السلام :آفةُ الطّلَبِ عدَمُ النَّجاحِ . (15)

امام علی علیه السلام :آفت عالمان، حبّ ریاست است.

امام علی علیه السلام :آفت زمام داران، ضعف سیاست (تدبیر) است.

امام علی علیه السلام :آفت لشکر، سرپیچی از فرماندهان است.

امام علی علیه السلام :آفت تمرین و ریاضت، چیره شدن عادت است.

امام علی علیه السلام :آفت رعیت، نافرمانی کردن است.

امام علی علیه السلام :آفت پارسایی، کمیِ قناعت است.

امام علی علیه السلام :آفت قاضیان، طمع است.

امام علی علیه السلام :آفت اشخاص عادل، کمیِ پارسایی است.

امام علی علیه السلام :آفت [شخص] شجاع، وا نهادن دوراندیشی و احتیاط است.

امام علی علیه السلام :آفت قدرتمند، ناتوان شمردن دشمن است.

امام علی علیه السلام :آفت بردباری، خواری است.

امام علی علیه السلام :آفت بخشش، تأخیر و تعلّل ورزیدن است.

امام علی علیه السلام :آفت صرفه جویی، بخل است.

امام علی علیه السلام :آفت هیبت و شکوه، شوخی است.

امام علی علیه السلام :آفت جستجو، کامیاب نشدن است.

ص :180


1- غرر الحکم : 3930.
2- غرر الحکم : 3931.
3- غرر الحکم : 3932.
4- غرر الحکم : 3933.
5- غرر الحکم : 3934.
6- غرر الحکم : 3935.
7- غرر الحکم : 3936.
8- غرر الحکم : 3937.
9- غرر الحکم : 3938.
10- غرر الحکم : 3939.
11- غرر الحکم : 3940.
12- غرر الحکم : 3941.
13- غرر الحکم : 3942.
14- غرر الحکم : 3943.
15- غرر الحکم : 3944.

عنه علیه السلام :آفةُ المُلْکِ ضَعْفُ الحِمایةِ . (1)

عنه علیه السلام :آفةُ العُهودِ قلّةُ الرِّعایةِ . (2)

عنه علیه السلام :آفةُ الرِّیاسةِ الفَخْرُ . (3)

عنه علیه السلام :آفةُ النَّقْلِ کذبُ الرّوایةِ . (4)

عنه علیه السلام :آفةُ العلمِ ترکُ العملِ بهِ . (5)

عنه علیه السلام :آفةُ العملِ ترکُ الإخلاصِ . (6)

عنه علیه السلام :آفةُ الجُودِ الفَقرُ . (7)

عنه علیه السلام :آفةُ العامّةِ العالمُ الفاجرُ . (8)

عنه علیه السلام :آفةُ العَدلِ الظّالمُ القادرُ . (9)

عنه علیه السلام :آفةُ العُمرانِ جَورُ السّلطانِ . (10)

عنه علیه السلام :آفةُ القُدرةِ منعُ الإحسانِ . (11)

عنه علیه السلام :آفةُ اللّبِّ العُجْبُ . (12)

عنه علیه السلام :آفةُ الحدیثِ الکذبُ . (13)

عنه علیه السلام :آفةُ الأعمالِ عَجْزُ العُمّالِ . (14)

عنه علیه السلام :آفةُ الوفاءِ الغَدْرُ . (15)

امام علی علیه السلام :آفت کشورداری، سستی در حمایت از کشور است.

امام علی علیه السلام :آفت پیمانها، خوب رعایت نکردن آنهاست.

امام علی علیه السلام :آفت ریاست، فخر فروشی است.

امام علی علیه السلام :آفت گزارش دادن، دروغ نقل کردن است.

امام علی علیه السلام :آفت علم، عمل نکردن به آن است.

امام علی علیه السلام :آفت عمل، نداشتن خلوص است.

امام علی علیه السلام :آفت بخشندگی، ناداری است.

امام علی علیه السلام :آفت مردم، عالِم فاسد است.

امام علی علیه السلام :آفت عدالت، ستمگرِ قدرتمند است.

امام علی علیه السلام :آفت آبادانی، ستمگریِ فرمانرواست.

امام علی علیه السلام :آفت قدرت، خودداری از نیکوکاری است.

امام علی علیه السلام :آفت خِرَد، خودپسندی است.

امام علی علیه السلام :آفت سخن، دروغ گفتن است.

امام علی علیه السلام :آفت کارها، ناتوانی کارگزاران است.

امام علی علیه السلام :آفت وفاداری، پیمان شکنی است.

ص :181


1- غرر الحکم : 3945.
2- غرر الحکم : 3946.
3- غرر الحکم : 3950.
4- غرر الحکم : 3947.
5- غرر الحکم : 3948.
6- غرر الحکم : 3949.
7- غرر الحکم : 3951.
8- غرر الحکم : 3952.
9- غرر الحکم : 3953.
10- غرر الحکم : 3954.
11- غرر الحکم : 3955.
12- غرر الحکم : 3956.
13- غرر الحکم : 3957.
14- غرر الحکم : 3958.
15- غرر الحکم : 3960.

عنه علیه السلام :آفةُ الحَزْمِ فَوتُ الأمرِ . (1)

عنه علیه السلام :آفةُ الأمانةِ الخیانةُ . (2)

عنه علیه السلام :آفةُ الفقهاءِ عدمُ الصِّیانةِ . (3)

عنه علیه السلام :آفةُ الجُودِ التّبذیرُ . (4)

عنه علیه السلام :آفةُ المَعاشِ سُوءُ التّدبیرِ . (5)

عنه علیه السلام :آفةُ الکلامِ الإطالةُ . (6)

عنه علیه السلام :آفةُ الغِنی البُخْلُ . (7)

عنه علیه السلام :آفةُ الأمَلِ الأجَلُ . (8)

عنه علیه السلام :آفةُ الخیرِ قَرینُ السُّوءِ . (9)

عنه علیه السلام :آفةُ الاقتِدارِ البغیُ و العُتُوُّ . (10)

عنه علیه السلام :رأسُ الآفاتِ الوَلَهُ باللّذّاتِ . (11)

عنه علیه السلام :شرُّ آفاتِ العقلِ الکِبْرُ . (12)

امام علی علیه السلام :آفت دوراندیشی و احتیاط، کار از کار گذشتن است.

امام علی علیه السلام :آفت امانت، خیانت است.

امام علی علیه السلام :آفت فقیهان، نداشتن صیانت [نفس ]است.

امام علی علیه السلام :آفت بخشش، ولخرجی است.

امام علی علیه السلام :آفت معاش، بی تدبیری است.

امام علی علیه السلام :آفت سخن گفتن، پرگویی است.

امام علی علیه السلام :آفت توانگری، بخل است.

امام علی علیه السلام :آفت آرزو، اجل است.

امام علی علیه السلام :آفت خوبی، همنشین بد است.

امام علی علیه السلام :آفت نیرومندی، ستمگری و سرکشی است.

امام علی علیه السلام :سرآمد آفتها، شیفتگی به لذّتها (خوشگذرانی) است.

امام علی علیه السلام :بدترین آفتِ خِرَد، خود بزرگ بینی است.

ص :182


1- غرر الحکم : 3961.
2- غرر الحکم : 3962.
3- غرر الحکم : 3963.
4- غرر الحکم : 3964.
5- غرر الحکم : 3965.
6- غرر الحکم : 3966.
7- غرر الحکم : 3969.
8- غرر الحکم : 3970.
9- غرر الحکم : 3971.
10- غرر الحکم : 3972.
11- غرر الحکم : 5244.
12- غرر الحکم : 5752.

17 - الأکل

اشاره

(1)

(2)

ص :183


1- و لمزید الاطّلاع راجع : وسائل الشیعة : 16/405 «أبواب آداب المائدة».
2- انظر: الهمّة : باب 3969 ، الجار : باب 651. الحرام : باب 811 ، الخمر : باب 1134.

17 - خوردن

106 - قِلَّةُ الأکلِ
106 - کم خوری

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :مَنْ قَلَّ أکْلُهُ قَلَّ حِسَابُهُ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :مَنْ قَلَّ طُعْمُهُ صَحَّ بَطْنُهُ وَ صَفَا قَلْبُهُ ، وَ مَنْ کَثُرَ طُعْمُهُ سَقُمَ بَطْنُهُ و قَسَا قَلْبُهُ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :البَسُوا وَ کُلُوا و اشْرَبُوا فِی أنْصَافِ البُطُونِ ؛ فَإنَّهُ جُزْءٌ مِنَ النُّبُوَّةِ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن کَثُرَ تَسْبِیحُهُ وَ تَمْجِیدُهُ، وَ قَلَّ طَعَامُهُ وَ شَرَابُهُ وَ مَنَامُهُ ، اشْتَاقَتْهُ المَلائِکَةُ . (4)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :إذا أرَادَ اللّهُ سُبْحَانَهُ صَلاَحَ عَبْدٍ ألْهَمَهُ قِلَّةَ الکَلاَمِ ، وَ قِلَّةَ الطَّعَامِ ، وَ قِلَّةَ المَنَامِ . (5)

عنه علیه السلام :قِلَّةُ الأَکْلِ مِنَ العَفَافِ ، وَ کَثْرَتُهُ مِنَ الإسْرَافِ . (6)

عنه علیه السلام :قِلَّةُ الغِذَاءِ أکْرَمُ لِلنَّفْسِ، و أدْوَمُ لِلصِّحَّةِ . (7)

106

کم خوری

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که خوراکش کم باشد، کمتر حساب پس می دهد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :آن که غذا کم خورَد معده اش سالم می ماند و صفای دل می یابد. و هر که پرخور باشد معده اش بیمار و قلبش سخت می شود.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بپوشید، و تا نیمی از گنجایش معده ها بخورید و بیاشامید؛ که این بخشی از پیامبری است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که زیاد تسبیح و تمجید حق کند و کم خورَد و کم نوشَد و کم خوابد، فرشتگان مشتاق او می شوند.

امام علی علیه السلام :هر گاه خداوند بخواهد بنده خود را اصلاح گرداند، او را سه چیز نصیب می کند: کم گویی و کم خوری و کم خوابی.

امام علی علیه السلام :کم خوری نشانه خویشتنداری است و پرخوری نشانه زیاده روی.

امام علی علیه السلام :کم خوردن، جان را گرامی تر و تندرستی را پایدارتر می کند.

ص :184


1- طبّ النبیّ صلی الله علیه و آله : 4 .
2- تنبیه الخواطر : 1/46.
3- تنبیه الخواطر : 1/100.
4- تنبیه الخواطر : 2/116.
5- غرر الحکم : 4117 .
6- غرر الحکم : 6747 .
7- غرر الحکم : 6819.

عنه علیه السلام :مَنْ قَلَّ طَعَامُهُ قَلَّتْ آلامُهُ . (1)

عنه علیه السلام :مَنْ قَلَّ أکْلُهُ صَفَا فِکْرُهُ . (2)

(3)

امام علی علیه السلام :هر که خوراکش کم باشد، دردهایش کم می شود.

امام علی علیه السلام :هر کس خوراکش اندک باشد، اندیشه اش صفا می یابد.

107 - کَثرَةُ الأکلِ
107 - پرخوری

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :لا تُمِیتُوا القُلُوبَ بِکَثْرَةِ الطَّعَامِ و الشَّرَابِ ؛ فإنَّ القَلْبَ یَمُوتُ کَالزَّرْعِ إذَا کَثُرَ عَلَیْهِ المَاءُ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :إیّاکُمْ و البِطْنَةَ ؛ فَإنَّهاَ مَفْسَدةٌ لِلبَدَنِ ، وَ مُورِثَةٌ للسُّقْمِ ، وَ مَکْسَلَة عَنِ العِبَادَةِ . (5)

عنه صلی الله علیه و آله :القَلْبُ یَتَحمَّلُ الحِکْمَةَ عِنْدَ خُلُوِّ البَطْنِ ، القَلْبُ یَمُجُّ الحِکْمَةَ عِنْدَ امْتِلاَءِ البَطْنِ . (6)

عنه صلی الله علیه و آله :مَا مَلأ آدَمِیٌّ وِعَاءً شَرَّا مِنْ بَطْنِهِ . (7)

عنه صلی الله علیه و آله :لا یَدْخُلُ مَلَکُوتَ السَّمَاواتِ و الأرْضِ مَنْ مَلَأَ بَطْنَهُ . (8)

عنه صلی الله علیه و آله :المُؤْمِنُ یَأْکُلُ فِی مِعَاءٍ واحِدٍ ، وَ الکَافِرُ یَأْکُلُ فِی سَبْعَةِ أمْعَاءٍ . (9)

107

پرخوری

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :دلها را با خوردن و آشامیدن زیاد نمیرانید؛ زیرا همان گونه که زراعت بر اثر آب زیاد از بین می رود، دلها نیز بر اثر پرخوری می میرند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :از شکم بارگی بپرهیزید؛ زیرا مایه تباهی بدن و موجب بیماری است و انسان را در عبادت ، سست می کند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :دل، هنگام خالی بودن معده، حکمت را می گیرد و هنگام پُر بودن معده، آن را به دور می افکند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :آدمی ظرفی را بدتر از شکم، پر نکرده است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :کسی که شکم خود را پر کند، به ملکوت آسمانها و زمین وارد نمی شود.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمن یک شکم غذا می خورد و کافر هفت شکم.

ص :185


1- غرر الحکم : 8409.
2- غرر الحکم : 8462.
3- (انظر) الفضیلة : باب 3168.
4- تنبیه الخواطر : 1/46 .
5- بحار الأنوار : 62/266/41.
6- تنبیه الخواطر : 2/119.
7- تنبیه الخواطر : 2/119.
8- تنبیه الخواطر : 1/100.
9- تنبیه الخواطر : 1/101 .

عنه صلی الله علیه و آله :بِئْسَ العَوْنُ عَلَی الدِّینِ قَلْبٌ نَخِیبٌ ، وَ بَطْنٌ رَغِیبٌ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :لَیْسَ شَیْءٌ أبْغَضَ إلَی اللّهِ مِنْ بَطْنٍ مَلآنَ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :إیَّاکُمْ وَ فُضُولَ المَطْعَمِ ؛ فإنَّهُ یَسِمُ القَلْبَ بِالقَسوةِ ، وَ یُبْطِئُ بِالجَوارِحِ عَنِ الطّاعَةِ، وَ یُصِمُّ الهِمَمَ عَنْ سَمَاعِ المَوْعِظَةِ . (3)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :کَثْرَةُ الأکْلِ و النَّوْمِ تُفْسِدَانِ النَّفْسَ وَ تَجْلِبَانِ المَضَرَّةَ . (4)

عنه علیه السلام :کَثْرَةُ الأکْلِ تُذَفِّرُ . (5)

عنه علیه السلام :مَنْ کَثُرَ أَکْلُهُ قَلَّتْ صِحَّتُهُ ، وَ ثَقُلَتْ عَلی نَفْسِهِ مُؤْنَتُهُ . (6)

عنه علیه السلام :کَثْرَةُ الأکْلِ مِنَ الشَّرَهِ ، وَ الشَّرَهُ شَرُّ العُیُوبِ . (7)

عیسی علیه السلام :یا بَنِی إسْرائیلَ ، لا تُکْثِرُوا الأکْلَ ؛ فإنَّهُ مَنْ أکْثَرَ الأکْلَ أکْثَرَ النَّوْمَ ، و مَنْ أکْثَرَ النَّوْمَ أقَلَّ الصَّلاةَ ، وَ مَنْ أقَلَّ الصَّلاةَ کُتِبَ مِنَ الغَافِلِینَ . (8)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :چه بد یاوری است برای دین: دل ترسو و شکم حریص!

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هیچ چیز نزد خدا منفورتر از معده انباشته نیست.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :از خوردن بیش از حد بپرهیزید که آن دل را سخت می گرداند و اعضای بدن را در اطاعت خدا تنبل می سازد و گوش همّتها را از شنیدن پند و اندرز کر می کند.

امام علی علیه السلام :خور و خواب زیاد، جان آدمی را تباه می سازد و زیان به بار می آورد.

امام علی علیه السلام :پُرخوری، دهان را بدبو می کند.

امام علی علیه السلام :هر که خوراکش زیاد باشد سلامتی اش کم می شود و خرج زندگی را بر دوش خود سنگین می کند.

امام علی علیه السلام :پرخوری، نشانه شکم پرستی است و شکم پرستی بدترین عیب است.

عیسی علیه السلام :ای بنی اسرائیل! پرخوری نکنید؛ زیرا هر که زیاد بخورد، زیاد می خوابد و هر که زیاد بخوابد، کمتر نماز می خواند و هر که کمتر نماز بخواند، در زمره غافلان قلمداد می شود.

ص :186


1- مستدرک الوسائل : 16/209/19616 .
2- مستدرک الوسائل : 16/212/19629 .
3- بحار الأنوار : 77/182/10.
4- غرر الحکم : 7120 .
5- غرر الحکم : 7121 .
6- غرر الحکم : 8903 .
7- غرر الحکم : 7110.
8- تنبیه الخواطر : 1/47.

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :أبْعَدُ الخَلْقِ مِنَ اللّهِ إذَا مَا امْتَلَأ بَطْنُهُ . (1)

مصباح الشریعة_ فیما نسبه إلی الإمامِ الصّادقِ علیه السلام _: لَیْسَ شَیْءٌ أضَرَّ علی قلب المُؤْمِنِ مِنْ کَثْرَةِ الأکْلِ ، وَ هِیَ مُورِثَةٌ لِشَیْئَیْنِ: قَسْوَةِ القَلْبِ ، وَ هَیَجَانِ الشَّهْوَةِ . (2)

وسائل الشیعة عن حَفصَ بنِ غیاثٍ عنِ الإمامِ الصّادقِ علیه السلام_ فی ذِکرِ حدیثٍ جری بین یحیی علیه السلام و إبلیسَ _: فقال له یحیی : ما هذهِ المَعَالِیقُ ؟ فقال : هذهِ الشَّهَواتُ الّتِی اُصِیبُ بِهَا ابنَ آدَمَ . فقال: هَلْ لِی مِنْها شَیْءٌ؟ فقال : رُبَّمَا شَبِعْتَ فَشَغَلْنَاکَ عَنِ الصَّلاَةِ وَ الذِّکْرِ.

قال : للّهِِ عَلَیَّ أنْ لاَ أمْلَأَ بَطْنِی مِنْ طَعَامٍ أبَدا . و قال إبلیس : للّهِِ عَلَیَّ أنْ لاَ أنْصَحَ مُسْلِما أبَدا.

ثمّ قال أبو عبد اللّه علیه السلام یا حَفصُ، للّهِِ عَلی جَعْفَرٍ وَ آلِ جَعْفَرٍ أنْ لاَ یَمْلَؤُوا بُطُونَهُمْ مِنْ طَعَامٍ أبَدا ، وَ للّهِِ عَلی جَعْفَرٍ وَ آلِ جَعْفَرٍ أنْ لاَ یَعْمَلُوا لِلدُّنْیَا أبَدا . (3)

(4)

امام باقر علیه السلام :هنگامی که شکم انسان انباشته است، دورترین فرد از خداست.

مصباح الشریعة_ در آنچه به امام صادق علیه السلام نسبت داده است _: برای قلب مؤمن چیزی زیانبارتر از پرخوری نیست. پرخوری موجب دو چیز می شود: سنگدلی و شهوت انگیزی.

وسائل الشیعة_ به نقل از حفص بن غیاث _: از امام صادق علیه السلام ، درباره سخنانی که میان یحیی علیه السلام و ابلیس رد و بدل شد ، فرمود : یحیی به شیطان گفت: این آویزها چیست؟ شیطان گفت: اینها شهوات و امیالی است که فرزند آدم گرفتار آنها شده است. یحیی گفت: آیا چیزی از آنها برای من نیز هست؟ شیطان گفت: گاه سیر و پر می خوری و ما هم تو را از نماز و یاد خدا باز می داریم. یحیی گفت: با خدا عهد می بندم که هرگز معده خود را از غذا پر نکنم. و ابلیس گفت: من هم با خدا عهد می بندم که از این پس هرگز مسلمانی را اندرز ندهم.

آن گاه امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: ای حفص! با خدا عهد می بندم که جعفر و خاندان جعفر هرگز شکمهای خود را از طعام انباشته نکنند و با خدا عهد می بندم که جعفر و خاندان جعفر هرگز برای دنیا کار نکنند .

ص :187


1- مستدرک الوسائل : 16/209/19618 .
2- مصباح الشریعة : 239 .
3- وسائل الشیعة : 16/407/8.
4- (انظر) وسائل الشیعة : 16/405 باب 1.

108 - الاقتِصَادُ فِی الأَکلِ وأَثَرُهُ فی صِحَّةِ البَدَنِ
108 - به اندازه خوردن و تأثیر آن در تندرستی

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :کَمْ مِنْ أکْلَةٍ مَنَعَتْ أکْلاَتٍ! (1)

عنه علیه السلام :إیَّاکَ وَ البِطْنَةَ ، فَمَنْ لَزِمَهَا کَثُرَتْ أسْقَامُهُ . (2)

عنه علیه السلام :مَنِ اقْتَصَرَ فی أکْلِهِ کَثُرَتْ صِحَّتُهُ وَ صَلُحَتْ فِکْرَتُهُ . (3)

عنه علیه السلام :إیَّاکَ و إدْمَانَ الشِّبَعِ ، فَإنَّهُ یَهِیجُ الأسْقَامَ وَ یُثِیرُ العِلَلَ . (4)

عنه علیه السلام :لاَ یَجْتَمِعُ الجُوعُ وَ المَرَضُ . (5)

عنه علیه السلام :لاَ تجْتَمِعُ الصِّحَّةُ وَ النَّهَمُ . (6)

الإمامُ الکاظمُ علیه السلام :لَوْ أنَّ النَّاسَ قَصَدُوا فِی الطُّعْمِ لاعْتَدَلَتْ أبْدَانُهُمْ . (7)

108

به اندازه خوردن و تأثیر آن در تندرستی

امام علی علیه السلام :بسا یک بار خوردن که از خوردنهای دیگر جلوگیری کند!

امام علی علیه السلام :از پُرخوری بپرهیز، که هر کس پایبند آن شد، بیماریهایش زیاد گردید.

امام علی علیه السلام :هر که در خوردن اندازه نگه دارد تندرستی اش فزونی می گیرد و اندیشه اش سالم می ماند.

امام علی علیه السلام :بپرهیز از همیشه پر خوردن ، که برانگیزنده دردها و عامل بیماریها می شود.

امام علی علیه السلام :گرسنگی و بیماری با هم جمع نمی شوند.

امام علی علیه السلام :سلامتی و شکم بارگی با هم گرد نمی آیند.

امام کاظم علیه السلام :اگر مردم در خوردن اعتدال می ورزیدند بدنهایشان سالم می ماند.

109 - مِن مَساوِئِ البِطنَةِ
109 - زیان های پُرخوری

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :مَنْ تَعَوّدَ کَثْرةَ الطَّعَامِ و الشَّرَابِ قَسَا قَلْبُهُ . (8)

عنه صلی الله علیه و آله :لا تَشْبَعُوا فَیُطفَأَ نُورُ المَعْرِفَةِ مِنْ قُلُوبِکُمْ . (9)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :مَنْ زَادَ شِبَعُهُ کَظَّتْهُ البِطْنَةُ ، مَنْ کَظَّتْهُ البِطْنَةُ حَجَبَتْهُ عَنِ الفِطْنَةِ . (10)

عنه علیه السلام :إیَّاکَ وَ البِطْنَةَ ، فَمَنْ لَزِمَهَا کَثُرَتْ أسْقَامُهُ وَ فَسَدَتْ أحْلاَمُهُ . (11)

عنه علیه السلام :إیَّاکُمُ وَ البِطْنَةَ ، فَإنَّها مَقْسَاةٌ لِلْقَلْبِ ، مَکْسَلَةٌ عَنِ الصَّلاَةِ ، مَفْسَدةٌ لِلجَسَدِ . (12)

عنه علیه السلام :لاَ فِطْنَةَ مَعَ بِطْنَةٍ . (13)

عنه علیه السلام :لاَ تَجْتَمِعُ الفِطْنَةُ وَ البِطْنَةُ . (14)

عنه علیه السلام :إذَا مُلِئَ البَطْنُ مِنَ المُبَاحِ عَمِیَ القَلْبُ عَنِ الصَّلاَحِ . (15)

(16)

109

زیان های پُرخوری

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که به زیاده روی در خوردن و آشامیدن عادت کند، دلش سخت می شود.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :پُرخوری نکنید که نور معرفت در دلهای شما خاموش می شود.

امام علی علیه السلام :هر که زیاد سیر شود، پرخوری او را گرانبار می کند، و هر که پرخوری گران بارش کند، تیزهوشی را از او می گیرد.

امام علی علیه السلام :از پرخوری بپرهیز، که هر کس پایبند آن شود بیماریهایش زیاد می گردد و خوابهای پریشان می بیند.

امام علی علیه السلام :از پرخوری دوری کنید که مایه قساوت دل، تنبلی در نماز و تباهیِ بدن است.

امام علی علیه السلام :با پرخوری ، تیزهوشی [در کار ]نیست.

امام علی علیه السلام :تیزهوشی و پرخوری با هم جمع نمی شوند.

امام علی علیه السلام :هرگاه شکم از خوردنیهای مباح انباشته شود، دل از دیدن خیر و صلاح نابینا می گردد.

ص :188


1- نهج البلاغة : الحکمة 171 .
2- غرر الحکم : 2639.
3- غرر الحکم : 8803.
4- غرر الحکم : 2681.
5- غرر الحکم : 10569 .
6- غرر الحکم : 10570 .
7- وسائل الشیعة : 16/406/7.
8- طبّ النبی صلی الله علیه و آله : 5 .
9- مکارم الأخلاق : 1/320/1026 .
10- غرر الحکم : (8458 _ 8459 ) .
11- غرر الحکم : 2639.
12- غرر الحکم : 2742.
13- غرر الحکم : 10528.
14- غرر الحکم : 10572 .
15- غرر الحکم : 4139.
16- (انظر) الحکمة : باب 924.

110 - إفسَادُ الشِّبَعِ لِلوَرَعِ
110 - سیری شکم ، تباه کننده پارسایی

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :الشِّبَعُ یُفسِدُ الوَرَعَ . (1)

عنه علیه السلام :الشِّبَعُ یُورِثُ الأَشَرَ ، و یُفْسِدُ الوَرَعَ. (2)

110

سیری شکم ، تباه کننده پارسایی

امام علی علیه السلام :سیریِ شکم، پارسایی را نابود می کند.

امام علی علیه السلام :سیری، سرمستی می آورد و پارسایی را تباه می کند.

ص :189


1- غرر الحکم : 659 .
2- غرر الحکم : 1364.

عنه علیه السلام :إدْمَانُ الشِّبَعِ یُورِثُ أنْواعَ الوَجَعِ. (1)

عنه علیه السلام :بِئْسَ قَرِینُ الوَرَعِ الشِّبَعُ . (2)

عنه علیه السلام :نِعْمَ عَوْنُ المَعاصِی الشِّبَعُ . (3)

امام علی علیه السلام :همیشه سیر بودن، عامل انواع ناراحتی هاست.

امام علی علیه السلام :سیری، همدم بدی برای پارسایی است.

امام علی علیه السلام :سیری، یاور خوبی برای گناهان است.

111 - الجوعُ
111 - گرسنگی

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :طُوبَی لِمَنْ طَوَی وَ جَاعَ وَ صَبَرَ، اُولئکَ الّذِینَ یَشْبَعُونَ یَوْمَ القِیَامَةِ . (4)

ارشاد القلوب :فی حدیثِ المعراج _ فی صفةِ أولیاءِ اللّهِ _ : بُطُونُهُمْ خَفِیفَةٌ مِنْ أکْلِ الحَرَامِ . (5)

بحار الأنوار :فی حدیثِ المعراج _ فی علاماتِ الخَواصِّ _ : قالَ [ رسولُ اللّه صلی الله علیه و آله ] : یَا رَبِّ ، مَا عَلامَاتُ اُولئکَ ؟ قالَ : هُمْ فِی الدُّنْیا مَسْجُونُونَ ، قَدْ سَجَنُوا ألْسِنَتَهُمْ مِنْ فُضُولِ الکَلاَمِ ، وَ بُطُونَهُمْ مِنْ فُضُولِ الطَّعَامِ . (6)

الإمامُ زینُ العابدینَ علیه السلام :إنّ العَاقِلَ عَنِ اللّهِ الخَائفَ مِنْهُ العَامِلَ لَهُ لَیُمَرِّنُ نَفْسَهُ و یُعَوِّدُهُا الجُوعَ حَتّی مَا تَشْتَاقُ إلَی الشِّبَعِ ، وَ کَذلِکَ تُضَمَّرُ الخَیْلُ لِسَبْقِ الرِّهَانِ . (7)

111

گرسنگی

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خوشا به حال آن که اندرون از طعام خالی دارد و گرسنگی بکشد و شکیبایی ورزد. اینان کسانی هستند که در روز قیامت سیر می شوند.

إرشاد القلوب :در حدیث معراج _ درباره صفت اولیای خدا آمده است _ : شکمهایشان از خوراک حرام خالی است .

بحار الأنوار :رسول خدا صلی الله علیه و آله در حدیث معراج _ در نشانه های خاصّان به خداوند متعال _ عرض کرد : پروردگارا ! نشانه های آنان چیست؟ فرمود: در دنیا زندانی اند، زبانهایشان را از پرگویی و شکمهایشان را از پرخوری بازداشته اند.

امام زین العابدین علیه السلام :کسی که معرفت خود را از خدا فرا می گیرد و از او می ترسد و برای او کار می کند، باید نفس خود را بر گرسنگی عادت دهد، چندان که به سیری شور و شوقی نداشته باشد. اسبها را نیز اینچنین برای مسابقه و ربودن جایزه، ورزیده و لاغر می کنند.

ص :190


1- غرر الحکم : 1363.
2- غرر الحکم : 4408.
3- غرر الحکم : 9922.
4- بحار الأنوار : 75/462/17.
5- إرشاد القلوب : 199.
6- بحار الأنوار : 77/23/6.
7- بحار الأنوار: 78/129/1 .

الإمامُ الهادیُّ علیه السلام :السَّهَرُ ألذُّ لِلمَنَامِ ، و الجُوعُ یَزِیدُ فِی طِیبِ الطَّعَامِ . (1)

(2)

امام هادی علیه السلام :شب زنده داری، خواب را دلنشین تر و گرسنگی، غذا را لذت بخش تر می کند.

112 - مِیراثُ الجُوعِ
112 - رهاورد گرسنگی

بحار الأنوار :فی حدیثِ المعراج : قال [رسولُ اللّه صلی الله علیه و آله ]: یا رَبِّ، مَا مِیراثُ الجُوعِ ؟ قال : الحِکْمَةُ ، وَ حِفْظُ القَلْبِ ، و التَّقَرُّبُ إلَیّ ، و الحُزْنُ الدّائمُ ، وَ خِفَّةُ المَؤونَةِ بَیْنَ النَّاسِ ، وَ قَوْلُ الحَقِّ ، وَ لا یُبالِی عَاشَ بِیُسْرٍ أوْ بِعُسْرٍ . (3)

ارشاد القلوب :فی حدیثِ المعراج : یا أحْمَدُ ، إنَّ العَبْدَ إذا أجاعَ بَطْنَهُ وَ حَفِظَ لِسَانَهُ عَلَّمْتُهُ الحِکْمَةَ . وَ إنْ کَانَ کَافِرا تَکُونُ حِکْمَتُهُ حُجَّةً عَلَیْهِ وَ وَبالاً . (4)

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :نُورُ الحِکْمَةِ الجُوعُ ، و التَّباعُدُ مِنَ اللّهِ الشِّبَعُ ......... لا تَشْبَعُوا فَیُطْفَأَ نُورُ المَعْرِفَةِ مِنْ قُلُوبِکُمْ . (5)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :نِعْمَ العَوْنُ عَلی أسْرِ النَّفْسِ وَ کَسْرِ عَادَتِها التَّجَوُّعُ . (6)

112

رهاورد گرسنگی

بحار الأنوار :در حدیث معراج آمده است: [ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ]عرض کرد: پروردگارا! ثمره گرسنگی چیست؟ فرمود: حکمت، و نگه داشتن دل، و نزدیک شدن به من، و اندوه همیشگی، و کم خرج و زحمت بودن برای مردم، و گفتن حق، و باک نداشتن از این که به آسودگی زندگی کند یا در سختی.

إرشاد القلوب :در حدیث معراج آمده است که: ای احمد! بنده اگر شکمش را گرسنه دارد و زبانش را حفظ کند به او حکمت می آموزم، و چنانچه کافر باشد، حکمتش حجّتی علیه وی و وَبالش خواهد بود.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :نور حکمت در گرسنگی است و دور شدن از خدا در سیری . سیر نباشید که نور معرفت در دلهایتان خاموش می شود.

امام علی علیه السلام :گرسنگی کشیدن، نیکو یاوری است برای به بند کشیدن نفس و درهم شکستن عادتهای آن .

ص :191


1- بحار الأنوار : 78/369/4.
2- (انظر) الفضیلة : باب 3168 . الدواء : باب 1291.
3- . بحار الأنوار : 77/22/6.
4- إرشاد القلوب : 205 ، انظر الحکمة : باب 923.
5- بحار الأنوار : 70/71/20.
6- غرر الحکم : 9942 .

113 - المیزانُ فِی الأکلِ
113 - اندازه خوردن

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :کُلْ وَ أنتَ تَشْتَهِی ، وَ أمْسِکْ وَ أنتَ تَشْتَهِی . (1)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :لا تَرْفَعْ یَدَکَ مِنَ الطَّعَامِ إلاّ وَ أنْتَ تَشْتَهِیهِ ، فَإنْ فَعَلْتَ ذلِکَ فَأنْتَ تَسْتَمْرِئُهُ . (2)

الإمامُ الرِّضا علیه السلام :مَنْ أَخَذَ مِنَ الطَّعَامِ زِیَادَةً لَمْ یَغْذُهُ ، وَ مَنْ أخَذَهُ بِقَدْرٍ لاَ زِیَادَةَ عَلَیْهِ وَ لاَ نَقْصَ فِی غِذَائِه نَفَعَهُ ؛ و کَذلکَ المَاءُ ، فَسَبِیلُهُ أنْ تَأخُذَ مِنَ الطَّعَامِ کِفَایَتَکَ فِی أیَّامِهِ . وَ ارْفَعْ یدَیْکَ مِنْهُ وَ بِکَ إلَیْهِ بَعْضُ القَرَمِ ، وَ عِنْدَکَ إلیهِ مَیْلٌ ؛ فإنَّهُ أصْلَحُ لِمِعْدَتِکَ وَ لبَدَنِکَ ، وَ أزْکی لِعَقْلِکَ ، وَ أخَفُّ لِجِسْمِکَ . (3)

عنه علیه السلام :مَنْ أرادَ أنْ یَکُونَ صَالِحا خَفِیفَ الجِسْمِ (وَ اللّحْمِ) فَلْیُقَلِّلْ مِنْ عَشائِه بِاللَّیْلِ . (4)

113

اندازه خوردن

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :وقتی غذا بخور که اشتها داری و از خوردن دست بشوی در حالی که هنوز اشتها داری .

امام علی علیه السلام :هنوز که میل به غذا داری از خوردن دست بکش ؛ که اگر چنین کنی آن غذا را گوارا خواهی یافت.

امام رضا علیه السلام :هر که بیش از اندازه غذا بخورد، آن غذا گوارایش نمی شود و هر که به اندازه خورَد، نه کم و نه زیاد، آن غذا برایش سودمند می باشد؛ آب نیز چنین است . پس، راهش این است که به اندازه کفایت از غذا بخوری و در حالی که هنوز اندکی اشتها داری دست از خوردن بکشی، که این کار معده و بدنت را سالمتر، ذهنت را بارورتر و جسمت را چابکتر می سازد.

امام رضا علیه السلام :هر که می خواهد تندرست و دارای بدنی لاغر و چابک باشد، از شام شبش کم کند.

114 - مِن آدَابِ المائِدَةِ
114 - از آداب سفره

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :مَنْ أکَلَ وَ ذُو عَیْنَیْنِ یَنْظُرُ إلَیْهِ وَ لَمْ یُواسِهِ، ابْتُلِی بِدَاءٍ لاَ دَوَاءَ لَهُ . (5)

114

از آداب سفره

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که در حال خوردن غذا باشد و جانداری او را بنگرد و وی او را شریک غذای خود نکند به دردی بی درمان گرفتار می آید.

ص :192


1- بحار الأنوار : 62/290.
2- تحف العقول : 172.
3- بحار الأنوار : 62/311.
4- بحار الأنوار : 62/324.
5- تنبیه الخواطر : 1/47.

عنه صلی الله علیه و آله :المُؤْمِنُ یَأْکُلُ بشَهْوَةِ أهْلِهِ ، و المُنَافِقُ یَأْکُلُ أهْلُهُ بِشَهْوَتِهِ . (1)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :أقِرُّوا الحَارَّ حَتّی یَبْرَدَ ، فإنَّ رَسُولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله قُرِّبَ إلَیْهِ طَعَامٌ حَارٌّ فَقَالَ : أقِرُّوهُ حَتَّی یَبْرَدَ ، مَا کَانَ اللّهُ عزّ و جلّ لِیُطْعِمَنَ_ا النَّ_ارَ ، وَ البَرَکَةُ فِی البَارِدِ . (2)

عنه علیه السلام :ضَمِنْتُ لِمَنْ سَمَّی عَلی طَعَامِه أنْ لا یَشْتَکِیَ مِنْهُ . (3)

عنه علیه السلام :مَنْ ذَکَرَ اسْمَ اللّهِ عِنْدَ طَعَامٍ أوْ شَرَابٍ فِی أوّلِهِ ، وَ حَمِدَ اللّهَ فِی آخِرِهِ لَمْ یُسْألْ عَنْ نَعِیمِ ذلِکَ الطَّعَامِ أبَدا . (4)

عنه علیه السلام :ابْدَؤوا بِالمِلْحِ فِی أوَّلِ طَعَامِکُمْ ، فَلَوْ یَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِی المِلْحِ لاخْتَارُوُهُ عَلَی الدِّرْیَاقِ المُجَرَّبِ . (5)

عنه علیه السلام :أکْثِرُوا ذِکْرَ اللّهِ عزّ و جلّ عَلَی الطَّعَامِ، وَ لاَ تَطْغَوا فِیهِ ، فإنّها نِعْمَةٌ مِنْ نِعَمِ اللّهِ . (6)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمن به میل خانواده خود غذا می خورد و منافق، خانواده اش به میل او چیز می خورند.

امام علی علیه السلام :غذای داغ را سرد کنید؛ زیرا غذای داغی در برابر پیامبر صلی الله علیه و آله نهاده شد، آن حضرت فرمود: آن را سرد کنید. خداوند عزّ و جلّ به ما آتش نمی خوراند. برکت در غذای سرد است.

امام علی علیه السلام :اگر کسی موقع غذا خوردن نام خدا بَرَد، من ضمانت می کنم که از آن غذا دردی به او نرسد.

امام علی علیه السلام :هر که در هنگام شروع خوردن غذا یا نوشیدنی، نام خدا را به زبان آورد و در پایان، خدا را حمد و سپاس گوید، هرگز درباره نعمت آن غذا از او سؤال نخواهد شد.

امام علی علیه السلام :غذایتان را با خوردن نمک آغاز کنید؛ چه، اگر مردم می دانستند که نمک چه فوایدی دارد آن را بر پادزهر مجرَّب ترجیح می دادند.

امام علی علیه السلام :در هنگام خوردن غذا نام خدا را بسیار بگویید و در خوردن غذا افراط نکنید، که آن نعمتی از نعمتهای خداوند است.

ص :193


1- بحار الأنوار : 62/291.
2- الکافی : 6/321/1.
3- کتاب من لا یحضره الفقیه : 3/355/4253 .
4- وسائل الشیعة : (16/484/5 ، انظر أیضا : 479 باب 56 و 482 باب 57 ).
5- وسائل الشیعة : 16/520/3 ، انظر أیضا : 519 باب 95.
6- بحار الأنوار : 10/95/1.

الإمامُ الحسنُ علیه السلام :فِی المَائدةِ اثْنَتَا عَشرَةَ خَصْلَةً یَجِبُ عَلی کُلِّ مُسْلِمٍ أنْ یَعْرِفَهَا : أرْبَعٌ مِنْها فَرْضٌ ، وَ أرْبَعٌ سُنَّةٌ، و أرْبَعٌ تأدِیبٌ.

فَأمَّا الفَرْضُ : فَالمَعْرِفَةُ ، وَ الرِّضَا ، وَ التَّسْمِیَةُ ، وَ الشُّکْرُ .

وَ أمَّا السُّنَّةُ : فَالوُضُوءُ قَبْلَ الطَّعَامِ ، و الجُلُوسُ عَلَی الجَانِبِ الأیْسَرِ ، و الأکْلُ بِثَلاثِ أصَابِعَ ، وَ لَعْقُ الأصَابِعِ.

وَ أمّا التَّأدِیبُ : فَالأکْلُ مِمَّا یَلِیکَ ، وَ تَصْغِیرُ اللُّقْمَةِ ، وَ تَجْوِیدُ المَضْغِ ، وَ قِلّةُ النّظَرِ فِی وُجُوهِ النّاسِ . (1)

بحار الأنوار عن نجیحٍ :رَأیتُ الحَسَنَ بنَ علِیٍّ علیهما السلام یأکُلُ و بَیْنَ یَدَیْه کَلْبٌ، کُلّمَا أکَلَ لُقمَةً طَرَحَ للکَلْبِ مِثلَهَا، فَقُلْتُ لَهُ : یَابْنَ رَسُولِ اللّهِ ، أ لاَ أرْجِمُ هذَا الکَلْبَ عَنْ طَعَامِکَ ؟ قَالَ : دَعْهُ ، إنِّی لَأسْتَحْیِی مِنَ اللّهِ عزّ و جلّ أنْ یَکُونَ ذُو رُوحٍ یَنْظُرُ فِی وَجْهِی و أنَا آکُلُ ثُمَّ لاَ اُطْعِمُهُ . (2)

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :مَنْ أرَادَ أنْ لا یضُرَّهُ طَعَامٌ ، فَلاَ یَأکُلْ طَعَاما حَتّی یَجُوعَ وَ تَنْقی مِعْدَتُهُ ، فإذا أکَلَ فَلْیُسَمِّ اللّهَ ، وَ لْیُجِدِ المَضْغَ ، وَ لْیَکُفَّ عَنِ الطَّعَامِ وَ هُوَ یَشْتَهِیهِ وَ یَحْتَاجُ إلَیْهِ . (3)

امام حسن علیه السلام :سفره دوازده رسم دارد که هر مسلمانی باید آنها را بداند: چهار تای آنها لازم ، چهار تا خوب و چهار تا ادب است. آن چهار تا که لازمند : معرفت، خشنودی، نام خدا بر زبان آوردن و شکرگزاری است. آن چهار که خوب است: دست شستن پیش از غذا خوردن، نشستن بر طرف چپ، خوردن با سه انگشت [ و نه دو انگشت] و لیسیدن انگشتهاست. اما آن چهار که از باب رعایت ادب است : خوردن از [غذای ]جلوی خود، کوچک گرفتن لقمه، خوب جویدن غذا و کمتر نگریستن به صورت دیگران.

بحار الأنوار_ به نقل از نجیح _: دیدم حسن بن علی علیه السلام غذا می خورْد و در برابرش سگی بود، هر لقمه ای که می خورد به همان اندازه هم جلوی سگ می انداخت. به ایشان عرض کردم: یا بن رسول اللّه ! این سگ را از کنار غذای شما دور نکنم؟ فرمود: به حال خودش بگذار؛ من از خداوند عزّ و جلّ شرم می کنم که مشغول خوردن غذا باشم و جانداری به صورت من نگاه کند و به او غذا ندهم.

امام باقر علیه السلام :هر که می خواهد غذا به او زیان نرساند باید تا گرسنه نشده و معده اش خالی نگشته غذا نخورد و هر گاه شروع به خوردن غذا کرد، نام خدا را بر زبان آورد و غذا را خوب بجود و هنوز که اشتها دارد از خوردن دست بکشد.

ص :194


1- وسائل الشیعة : 16/539/1.
2- بحار الأنوار : 43/352/29 .
3- وسائل الشیعة : 16/540/3.

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام_ عن آبائهِ علیهم السلام فی حدیثِ مَناهی النّبیِّ صلی الله علیه و آله _: و نَهَی أنْ یُنْفَخَ فِی طَعَامٍ أو شَرَابٍ . (1)

عنه علیه السلام :مَنْ غَسَلَ یَدَهُ قَبْلَ الطَّعَامِ وَ بَعْدَهُ بُورِکَ لَهُ فِی أوَّلِهِ وَ آخِرِهِ ، وَ عَاشَ مَا عَاشَ فی سَعَةٍ، وَ عُوفِیَ مِنْ بَلْویً فِی جَسَدِهِ . (2)

عنه علیه السلام :لاَ تَدَعُوا آنِیَتَکُمْ بِغَیْرِ غِطَاءٍ ؛ فإنَّ الشَّیْطَانَ إذَا لَمْ تُغَطَّ الآنِیَةُ بَزَقَ فِیها، وَ أخَذَ مِمَّا فِیهَا مَا شَاءَ . (3)

الإمامُ الکاظمُ علیه السلام_ لَمّا سُئلَ عنِ السَّفْلَةِ _: الّذِی یَأْکُلُ فِی الأسْوَاقِ . (4)

الاختصاص :رُویَ : أطِیلُوا الجُلُوسَ عَلی المَوائِدِ ؛ فَإنَّها أوْقَاتٌ لاَ تُحْسَبُ مِنْ أعْمارِکُمْ . (5)

امام صادق علیه السلام_ از قول پدران خود در حدیث «نهی های پیامبر صلی الله علیه و آله » _فرمود : پیامبر از دمیدن در غذا یا آشامیدنی نهی فرمود.

امام صادق علیه السلام :هر که قبل و بعد از غذا دستهایش را بشوید، در اول و آخر آن غذا به او برکت داده می شود و تا زنده است در نعمت به سر می برد و از بیماری جسمی در امان می ماند.

امام صادق علیه السلام :ظرفهای خود را بدون در پوش نگذارید؛ زیرا هر گاه روی ظرفها پوشیده نباشد شیطان در آنها آب دهان می اندازد و هر چه بخواهد از آنها بر می دارد.

امام کاظم علیه السلام_ در پاسخ به سؤال درباره انسان فرومایه _فرمود : کسی است که در کوچه و بازار چیز می خورد.

الاختصاص :روایت شده که : نشستن بر سر سفره را طولانی کنید که این اوقات از عمر شما به حساب نمی آید.

ص :195


1- وسائل الشیعة : 16/518/1.
2- المحجّة البیضاء : 3/6 ، انظر وسائل الشیعة : 16/470 باب 49 .
3- وسائل الشیعة : 16/510/1.
4- وسائل الشیعة : 16/513/1.
5- الاختصاص : 253.

@

ص :196

18 - الاُلفة

اشاره

(1)

ص :197


1- انظر : عنوان 292 «الصدیق» ، 351 «العُزلة» ، 155 «الخمول». العشرة : باب 2686 ، 2688 ، الروح : باب 1563. الأخ : باب 33 ، 34 ، 37 _ 40.

18 - الفت

115 - الأُلفَةُ
115 - الفت

الکتاب:

هُوَ الَّذِی أَیَّدَکَ بنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِینَ * وَ أَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعا ما أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَ لکِنَّ اللّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ» . (1)

وَ اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانا» . (2)

الحدیث:

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :خِیَارُکُمْ أحاسِنُکُمْ أخْلاَقا ، الّذِینَ یَألَفُونَ وَ یُؤلَفُونَ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :خَیْرُ المُؤْمِنِینَ مَنْ کَانَ مَأْلَفَةً لِلْمُؤْمِنِینَ ، وَ لاَ خَیْرَ فِیْمَنْ لاَ یُؤلَفُ وَ لاَ یَألَفُ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :أقْرَبُکُمْ مِنّی غَدا فِی المَوْقِفِ ......... أحْسَنُکُمْ خُلُقا وَ أقْرَبُکُمْ مِنَ النَّاسِ . (5)

115

الفت

قرآن:

«اوست که تو را به یاری خویش و به یاری مؤمنان تأیید کرد و دلهایشان را با یکدیگر الفت داد. اگر تو همه آنچه را که در روی زمین است انفاق می کردی [ باز هم نمی توانستی] دلهای ایشان را با یکدیگر الفت دهی، ولی خداوند دلهایشان را با یکدیگر مهربان ساخت که او پیروزمند و حکیم است».

«و از نعمتی که خدا به شما ارزانی داشته است یاد کنید: آن هنگام که دشمن یکدیگر بودید و او دلهایتان را با هم الفت داد و به لطف او برادر شدید».

حدیث:

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بهترین شما خوش خوترین شماست؛ آنان که الفت می گیرند و الفت می پذیرند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بهترین مؤمنان کسی است که مؤمنان بدو الفت می گیرند ، و در کسی که با دیگران الفت نگیرد و دیگران نیز با او الفت نیابند خیری نیست.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :فردا در روز حساب، نزدیکترین شما به من ......... کسی است که خوش خوتر و به مردم نزدیکتر باشد.

ص :198


1- الأنفال : 62 ، 63 .
2- آل عمران : 103 .
3- تحف العقول : 45 .
4- بحار الأنوار : 75/265/9 .
5- بحار الأنوار : 77/150/83 .

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :إزَالَةُ الرَّوَاسِی أسْهَلُ مِنْ تَأْلِیفِ القُلُوبِ المُتَنَافِرَةِ . (1)

عنه علیه السلام :قُلُوبُ الرِّجَالِ وَحْشِیَّةٌ ، فَمَنْ تَأَلَّفَهَا أقْبَلَتْ عَلَیْهِ . (2)

عنه علیه السلام :طُوْبَی لِمَنْ یَألَفُ النَّاسَ وَ یَألَفُونَهُ عَلی طَاعَةِ اللّهِ . (3)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :إنَّ سُرْعةَ ائْتِلاَفِ قُلُوبِ الأبْرَارِ إذا الْتَقَوا _ وَ إنْ لَمْ یُظهِرُوا التَّوَدُّدَ بأَلْسِنَتِهِمْ _ کَسُرْعَةِ اخْتِلاَطِ ماءِ السَّمَاءِ بِماءِ الأنْهَارِ . و إنَّ بُعْدَ ائْتِلاَفِ قُلُوبِ الفُجَّارِ إذَا الْتَقَوا _ وَ إنْ أظْهَ_رُوا الت_وَدُّدَ بأَلْسِنَتِهِ_مْ _ کَبُعْ_دِ البَهَ_ائِ_مِ مِ_نَ التَّعَاطُفِ وَ إنْ طَالَ اعْتِلاَفُهَا عَلی مِذْوَدٍ واحِدٍ . (4)

امام علی علیه السلام :از جای کندن کوههای استوار آسانتر است تا الفت دادن دلهای از هم رمیده.

امام علی علیه السلام :دلهای رجال رمنده است ، هر که آنها را رام کند، به او روی می آورند.

امام علی علیه السلام :خوشا آن که در راه طاعت خدا، با مردم الفت می گیرد و مردم نیز با او الفت می گیرند.

امام صادق علیه السلام :نیکوکاران چون با هم رو به رو شوند _ هر چند به زبان اظهار دوستی نکنند _ دلهایشان، به سرعتِ درآمیختن باران با آب رودخانه ها، با هم الفت می گیرد. و بدکاران هر گاه با هم رو به رو شوند _ هر چند به زبان اظهار دوستی کنند _ دلهایشان از الفت با یکدیگر دور است، همانند چارپایان که از مهر ورزی با هم بدورند، گر چه روزگاری دراز بر سر یک آخور، علوفه خورند.

ص :199


1- بحار الأنوار : 78/11/70.
2- غرر الحکم : 6776 .
3- بحار الأنوار : 78/56/112.
4- تحف العقول : 373.

@

ص :200

19 - اللَّه

اشاره

(1)

ص :201


1- انظر : عنوان 151 «الخالق» ، 346 «معرفة النفس» ، 347 «معرفة اللّه ».

19 - اللَّه

116 - اللَّهُ
116 - اللَّه

الکتاب

«وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللّهُ» . (1)

الحدیث

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :«اللّهُ» أعظَمُ اسمٍ مِنَ أسماءِ اللّهِ عزّ و جلّ ، و هُوَ الاِسمُ الَّذی لا یَنبَغی أن یُسَمّی بِهِ غَیرُ اللّهِ ، و لَم یَتَسَمَّ بِهِ مَخلوقٌ . (2)

الإمامُ الرِّضا علیه السلام :إنَّ فی تَسمِیَةِ اللّهِ عزّ و جلّ الإِقرارُ بِرُبوبِیَّتِهِ و تَوحیدِهِ . (3)

الإمامُ العسکریُّ علیه السلام :اللّهُ هُوَ الّذِی یَتَألَّهُ إلَیْهِ عِنْدَ الحَوَائِجِ وَ الشَّدائِدِ کُلُّ مَخْلُوقٍ ، عِنْدَ انْقِطَاعِ الرَّجَاءِ مِنْ کُلِّ مَنْ دُونَهُ . (4)

116

اللّه

قرآن:

«و اگر از آنان بپرسی که چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است، بی گمان می گویند: اللّه ».

حدیث:

امام علی علیه السلام :اللّه بزرگترین اسم خداوند عزّ و جلّ است و آن اسمی است که کسی را جز خداوند نباید بدان نامید و مخلوقی را بدان نام نهاد .

امام رضا علیه السلام :در نامیدن خداوند عزّ و جلّ به اللّه ، اقرار به ربوبیت و یگانی او نهفته است .

امام عسکری علیه السلام :اللّه ، هموست که هر آفریده ای به هنگام نیازها و سختیها و ناامیدی از هر کس جز او، بدو پناه می برد.

117 - مَعَنی اللَّهُ
117 - معنای «اللَّه»

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :اللّهُ مَعْناهُ المَعْبُودُ الّذِی یَأْلَهُ فِیْهِ الْخَلْقُ وَ یُؤْلَهُ إلَیْهِ ، وَ اللّهُ هُوَ المَسْتُورُ عَنْ دَرْکِ الأبْصَارِ ، المَحْجُوبُ عَنِ الأوْهَامِ وَ الخَطَرَاتِ . (5)

117

معنای «اللّه »

امام علی علیه السلام :اللّه به معنای معبودی است که آفریدگان درباره او حیرانند و [نیز ]کسی که بدو پناه برده می شود. اللّه ، هموست که از دیده ها پوشیده است و از وهم و خیال در پرده.

ص :202


1- لقمان : 25 ، الزمر: 38 .
2- التوحید : 231/5 .
3- عیون أخبار الرضا : 2/93/1 .
4- بحار الأنوار : 3/41/16 ، انظر تمام الحدیث فی باب : 1083.
5- التوحید : 89/2.

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :اللّهُ مَعْنَاهُ المَعْبُودُ الّذِی ألِهَ الخَلْقُ عَنْ دَرْکِ مَاهِیَّتِهِ و الإحَاطَةِ بِکَیْفِیَّتِهِ . (1)

الإمامُ الکاظمُ علیه السلام_ فی معنی «اللّه » _: اسْتَوْلی عَلی مَا دَقَّ وَ جَلَّ . (2)

امام باقر علیه السلام :اللّه به معنای معبودی است که خلایق در رسیدن به چیستی او و احاطه بر چگونگی اش حیرانند.

امام کاظم علیه السلام_ درباره معنای اللّه _فرمود : [آن که ]بر هر ریز و درشتی استیلا دارد.

ص :203


1- التوحید : 89/2.
2- التوحید : 230/4.

@

ص :204

20 - الإمارة

اشاره

(1)

(2)

ص :205


1- و لمزید الاطّلاع راجع : کنز العمّال : 5/584 «الخلافة مع الإمارة». کنز العمّال : 6/3 «الإمارة» ، و ص 91 «القضاء». سنن أبی داوود : 3/130 «کتاب الخراج و الإمارة و الفیء». صحیح مسلم : 3/1451 «کتاب الإمارة».
2- انظر: عنوان 556 «الولایة علی النّاس» ، 241 «السلطان». 493 «الملک» ، 23 «الإمامة العامة». 167 «الدولة» ، السفر : باب 1811 ، المرأة : باب 3602.

20 - فرمانروایی

118 - ضَرورَةُ الإمارَةِ
118 - ضرورت فرمانروایی و حکومت

الإمامُ علیٌّ علیه السلام_ فی قَضیّةِ التَّحْکِیم _: إنَّ هؤلاءِ یَقُولُونَ :لاَ إمْرَةَ ! وَ لاَ بُدَّ مِنْ أمِیرٍ یَعْمَلُ فِی إمْرَتِهِ المُؤْمِنُ ، وَ یَسْتَمْتِعُ الفَاجِرُ . (1)

عنه علیه السلام :لاَ یُصْلِحُ النَّاسَ إلاَّ أمِیرٌ ؛ بَرٌّ أوْ فَاجِرٌ . (2)

عنه علیه السلام_ فِی الحَرُورِیَّةِ وَ هُمْ یقولون: لا حُکْمَ إلاّ للّهِِ _: الحُکْمُ للّهِِ ، وَ فِی الأرْضِ حُکَّامٌ ، وَ لکِنَّهُمْ یَقُولُونَ : لاَ إمَارةَ ، وَ لاَ بُدَّ لِلنّاسِ مِنْ إمَارَةٍ؛ یَعْمَلُ فِیْها المُؤْمِنُ ، و یَسْتَمْتِعُ فِیَها الفَاجِرُ وَ الکَافِرُ، وَ یُبَلِّغُ اللّهُ فِیهَا الأجَلَ . (3)

عنه علیه السلام :لاَ بُدّ لِلنَّاسِ مِنْ أمِیرٍ بَرٍّ أوْ فَاجِرٍ ، یَعْمَلُ فِی إمْرَتِهِ المُؤْمِنُ وَ یَسْتَمْتِعُ فِیهَا الکَافِرُ ، وَ یُبَلِّغُ اللّهُ فِیهَا الأجَلَ ، و یُجْمَعُ بِهِ الفَیْءُ ، وَ یُقَاتَلُ بهِ العَدُوُّ ، وَ تَأمَنُ بِهِ السُّبُلُ ، وَیُؤْخَذُ بِهِ لِلضّعِیفِ مِنَ القَوِیِّ، حَتّی یَسْتَرِیحَ بَرٌّ وَ یُسْتَراحَ مِنْ فَاجِرٍ . (4)

118

ضرورت فرمانروایی و حکومت

امام علی علیه السلام _ در قضیه حکمیت _ فرمود :اینان (خوارج) می گویند فرمانروایی ضرورتی ندارد! (5) حال آن که وجود فرمانروا لازم است تا در زمان حکومت او مؤمن کار خود کند و کافر بهره خود بَرَد.

امام علی علیه السلام :[وضع] مردم را به سامان نیاورد مگر فرمانروا؛ نیکو باشد یا بد.

امام علی علیه السلام_ درباره حروریه ( خوارج) که می گفتند «حُکم و داوری جز از آن خدا نیست» _فرمود : [آری] حُکم [واقعا] از آنِ خداست و در زمین نیز حاکمان و داورانی هستند، اما آنان می گویند: فرمانروایی لزومی ندارد، حال آن که مردم را از حکومت گریزی نیست، تا مؤمن در آن حکومت، کار خویش کند و تبهکار و کافر بهره خود برند و خداوند در زمان آن هر کس را به اجل مقدّر می رساند.

امام علی علیه السلام :مردم را ناچار فرمانروایی باید؛ نیکوکار یا تبهکار؛ زیرا در حکومت او فرد با ایمان کار خویش (اطاعت خدا) می کند و کافر بهره خویش می برد و خداوند با وجود حکومت ، هر کس را به اجل مقدّر می رساند و به وسیله او مالیاتها جمع آوری می شود و با دشمن جنگیده می شود و راهها امن می گردد و حقّ ناتوان از زورمند ستانده می شود و نیکوکار آسایش می بیند و از تبهکار در امان می ماند.

ص :206


1- أنساب الأشراف : 3/135 .
2- کنز العمّال : 14286 .
3- کنز العمّال : 31567 .
4- بحار الأنوار : 75/358/72 .
5- در نهج البلاغة عبارت «لا امرة إلاّ للّه (فرمانروایی مخصوص خداوند است)» آمده است.

عنه علیه السلام :أسَدٌ حَطُومٌ خَیْرٌ مِنْ سُلْطَانٍ ظَلُومٍ ، وَ سُلْطانٌ ظَلُومٌ خَیرٌ مِنْ فِتَنٍ تَدُومُ . (1)

کنز العمّال عن أبی البختریّ :دَخَل رَجُلٌ المَسْجِدَ فَقَالَ : لاَ حُکْمَ إلاّ للّهِِ، ثُمَّ قَالَ آخَرُ : لاَ حُکْمَ إلاّ للّهِِ،فَقَالَ عَلِیٌّ علیه السلام : لاَ حُکْمَ إلاّ للّهِِ «إنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ وَ لاَ یَسْتَخِفَنَّکَ الّذِینَ لا یُوقِنُونَ» (2) ، فَمَا تَدْرُونَ مَا یَقُولُ هؤلاَءِ ، یَقُولُونَ : لاَ إمَارَةَ . أیُّهَا النَّاسُ! إنَّهُ لاَ یُصْلِحُکُمْ إلاَّ أمِیرٌ؛ بَرٌّ أوْ فَاجِرٌ.

قَالُوا : هذَا البَرُّ فَقَدْ عَرَفْنَاهُ ، فَمَا بَالُ الفَاجِرِ؟

فَقَالَ : یَعْمَلُ المُؤْمِنُ ، وَ یُمْلَأُ لِلْفَاجِرِ ، و یُبَلِّغُ اللّهُ الأجَلَ، وَ تَأمَنُ سُبُلُکُمْ، وَ تَقُومُ أسْواقُکُمْ، وَ یُجْبی فَیْئُکُمْ ، وَ یُجَاهَدُ عَدُوُّکُمْ ، و یُؤخَذُ لِلضَّعِیفِ مِنَ الشَّدِیدِ مِنْکُمْ . (3)

امام علی علیه السلام :شیر درنده بهتر است از فرمانروای ستمگر و فرمانروای ستمگر بهتر است از فتنه های دیر پای.

کنز العمّال_ به نقل از ابو البختری _: مردی وارد مسجد شد و گفت: حُکم جز از آنِ خدا نیست. دیگری نیز گفت: حُکم جز خدا را نشاید. در این هنگام علی علیه السلام فرمود: [البته] حکم جز از آنِ خدا نیست «همانا وعده خدا راست است . مبادا آنان که یقین ندارند تو را بی ثبات گردانند» . شما نمی دانید اینها چه می گویند؟ اینها می گویند: حکومت لازم نیست. ای مردم! [وضع] شما را به سامان نیاورد مگر فرمانروا؛ نیک باشد یا تبهکار. گفتند: سخن تو درباره فرمانروای نیکو کردار، درست، اما تبهکار چگونه؟ فرمود: مؤمن به کار خود می پردازد و نابکار برخوردار می شود، خداوند اجل مقدّر را می رساند، راههایتان امن می شود، بازارهایتان رونق می گیرد، خراجهایتان گردآوری می شود، با دشمنتان پیکار می شود و حقّ ناتوان از زورمند گرفته می گردد.

119 - إمَارَةُ الأشرارِ
119 - فرمانروایی بدکاران

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :إذَا کَانَ اُمَرَاؤکُمْ خِیَارَکُمْ، وَ أغْنِیَاؤکُمْ سُمَحَاءَکُمْ، و أمْرُکُمْ شُوری بَیْنَکُمْ؛ فَظَهْرُ الأرْضِ خَیْرٌ لَکُمْ مِنْ بَطْنِهَا.

و إذَا کَانَ اُمَراؤکُمْ شِرَارَکُمْ، و أغْنِیَاؤکُمْ بُخَلاءکُمْ، وَ اُمُورُکُمْ إلی نِسَائکُمْ؛ فَبَطْنُ الأرْضِ خَیْرٌ لَکُمْ مِنْ ظَهْرِهَا . (4)

119

فرمانروایی بدکاران

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هرگاه فرمانروایان شما نیکانتان باشند و توانگران شما بخشندگانتان و کارهایتان با شور و مشورت، روی زمین از درون آن برای شما

بهتر است، و هرگاه فرمانروایانتان بَدان شما باشند و ثروتمندانتان بخیلانتان و کار شما به دست زنانتان افتد، زیر خاک از روی زمین برایتان بهتر است.

ص :207


1- بحار الأنوار : 75/359/74 .
2- الروم: 60 .
3- کنز العمّال : 31618 .
4- تحف العقول : 36 .

120 - قیمَةُ الإمارَةِ
120 - ارزش حکومت

الإمامُ علیٌّ علیه السلام_ لابنِ عَبّاسٍ إذْ دَخَ_لَ عَلَیْهِ وَ قَالَ: إنَّ الحَاجَّ قَدِ اجْتَمَعُوا لِیسْمَعُوا مِنْکَ ، وَ هُوَ یَخْصِفُ نَعْلاً _: أمَا وَ اللّهِ لَهُما أحَبُّ إلَیَّ مِنْ أمْرِکُمْ هذَا ، إلاّ أنْ اُقِیمَ حَدّا أوْ أدْفَعَ بَاطِلاً . (1)

عنه علیه السلام_ فِی کِتابِه إلَی ابنِ عبّاسٍ _: أمّا بَعْدُ ، فَلاَ یَکُنْ حَظُّکَ فی وِلاَیتِکَ مَالاً تَسْتَفِیدُهُ ، وَ لاَ غَیْظا تَشْتَفِیهِ ، وَ لکنْ إمَاتَةُ بَاطِلٍ و إحْیَاءُ حَقٍّ . (2)

نهج البلاغة عن ابنِ عبّاسٍ :دَخلتُ علی أمیرِ المؤمِنینَ علیه السلام بِذی قار و هوَ یَخصِفُ نَعلَه، فقالَ لِی : مَا قِیمَةُ هذَا النَّعْلِ ؟ فَقُلْتُ : لاَ قِیمَةَ لَهَا! فَقَالَ علیه السلام : وَ اللّهِ لَهِیَ أحَبُّ إلَیَّ مِنْ إمْرَتِکُمْ، إلاّ أنْ اُقِیمَ حَقّا ، أوْ أدْفَعَ بَاطِلاً. (3)

120

ارزش حکومت

امام علی علیه السلام_ آنگاه که مشغول پینه زدن کفش خود بود و ابن عباس آمد و گفت: حاجیان گرد آمده اند تا سخنی از شما بشنوند _فرمود : سوگند به خدا این دو (لنگه کفش) را بیش از کار شما (حکومت) دوست می دارم مگر آنکه حدّی را اجرا کنم یا باطلی را دور سازم.

امام علی علیه السلام_ در نامه خود به ابن عباس _نوشت : اما بعد [ از حمد]؛ مبادا بهره تو از حکومتت به دست آوردن مالی یا فرو نشاندن خشمی (انتقامگیری ) باشد. بلکه باید بهره ات میراندن باطلی باشد و زنده کردن حقّی.

نهج البلاغة_ به نقل از عبد اللّه بن عباس _: بر امیر المؤمنین علیه السلام در منطقه ذی قار وارد شدم در حالی که حضرت کفش خود را پینه می زد . از من پرسید: این کفش چقدر می ارزد؟ گفتم: ارزشی ندارد. فرمود: به خدا قسم این را از حکومت بر شما دوست تر دارم مگر آن که [بخواهم ]حقّی را بر پا دارم یا باطلی را براندازم.

ص :208


1- المناقب لابن شهرآشوب : 2/101 .
2- بحار الأنوار : 40/328/10.
3- نهج البلاغة : الخطبة 33.

21 - الأمل

اشاره

(1)

(2)

ص :209


1- و لمزید الاطّلاع راجع : بحار الأنوار : 73/160 باب 128 «الحرص و طول الأمل». وسائل الشیعة : 2/650 باب 24 «طول الأمل». کنز العمّال : 3/490 ، 818 «طول الأمل».
2- انظر : عنوان 4 «الأجل» .

21 - آرزو

121 - الأمَلُ رَحمَةٌ
121 - آرزو رحمت است

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :الأملُ رَحمةٌ لاُِمّتی ، و لَوْ لا الأملُ ما أرْضَعَتْ والِدَةٌ وَلَدَها، و لا غَرَسَ غارِسٌ شَجَرا . (1)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :الأملُ رَفیقٌ مُؤْنِسٌ . (2)

تنبیه الخواطر :بینما عیسَی بن مریم علیه السلام جالِسٌ و شَیخٌ یَعملُ بِمِسْحاةٍ و یُثیرُ بهِ الأرضَ ، فقالَ عیسی علیه السلام : اللّهُمَّ انْزعْ عنه الأملَ . فَوَضَعَ الشَّیخُ المِسْحاةَ و اضْطَجَعَ، فَلَبِثَ ساعةً فقالَ عیسی علیه السلام : اللّهُمَّ ارْدُدْ إلیهِ الأملَ ، فقامَ فَجَعَلَ یَعملُ . (3)

الإمامُ زینُ العابدینَ علیه السلام :اللّهُمَّ ربَّ العالَمِینَ ......... أسألُکَ ......... مِنَ الآمالِ أوْفَقَها . (4)

121

آرزو رحمت است

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :آرزو، برای امت من رحمت است. و اگر آرزو نبود ، هیچ مادری فرزند خود را شیر نمی داد و هیچ باغبانی درختی بر نمی نشاند.

امام علی علیه السلام :آرزو، رفیقی همدم است.

تنبیه الخواطر :عیسی علیه السلام نشسته بود و پیر مردی با بیل زمین را شیار می کرد، عیسی علیه السلام فرمود: بار خدایا! آرزو (امید) را از او برگیر. آن پیر در دم بیل را کنار نهاد و دراز کشید. ساعتی گذشت و عیسی گفت: بار خدایا! آرزو را به او بازگردان.

آن پیر بی درنگ برخاست و شروع به کار کرد.

امام زین العابدین علیه السلام :بار خدایا! ای پروردگار جهانیان! ......... از تو مناسبترین آرزو را خواهانم .

122 - الآمالُ لا تَنتَهی
122 - آرزوها را پایانی نیست

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :مَن کانَ یَأمَلُ أن یَعیشَ غَدا فإنّهُ یَأمَلُ أن یَعیشَ أبَدا . (5)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :الأملُ لا غایةَ لَهُ . (6)

عنه علیه السلام :الآمالُ لا تَنْتَهی . (7)

عنه علیه السلام :اعْلَمْ یَقینا أنّکَ لَن تَبْلُغَ أملَکَ ، و لن تَعْدُوَ أجلَکَ ، و أنّکَ فی سبیلِ مَن کانَ قَبْلَکَ . (8)

(9)

122

آرزوها را پایانی نیست

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که پیوسته آرزو داشته باشد که فردا زنده بماند آرزوی زندگی همیشگی کرده است.

امام علی علیه السلام :آرزو را پایانی نیست.

امام علی علیه السلام :آرزوها، پایان ناپذیرند.

امام علی علیه السلام :یقین بدان که تو هرگز به آرزوهایت نمی رسی و هرگز از اجلت فراتر نمی روی و همان راهی را می پیمایی که پیشینیان تو پیمودند.

ص :210


1- بحار الأنوار : 77/173/8 .
2- غرر الحکم : 1042 .
3- تنبیه الخواطر : 1/272 .
4- بحار الأنوار : 94/155/22 .
5- بحار الأنوار : 73/167/31 .
6- غرر الحکم : 1010 .
7- غرر الحکم : 639 .
8- نهج البلاغة : الکتاب 31 .
9- (انظر) ح 757 .
123 - التَّحذیرُ مِنَ الآمالِ الباطِلَةِ
123 - پرهیز دادن از آرزوهای پوچ وباطل

الکتاب:

«ذَرْهُمْ یَأْکُلُوا وَ یَتَمَتَّعُوا وَ یُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ» . (1)

الحدیث:

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :اتَّقُوا باطِلَ الأملِ ، فَرُبَّ مُسْتَقْبِلِ یومٍ لیسَ بِمُسْتَدْبِرِهِ ، و مَغْبُوطٍ فی أوَّلِ لَیلِهِ (2) قامَتْ بَواکِیهِ فی آخِرِهِ . (3)

عنه علیه السلام :اتّقُوا خِداعَ الآمالِ ، فکَمْ مِنْ مُؤَمِّلِ یومٍ لَم یُدْرِکْهُ ، و بانیِ بِناءٍ لَم یَسْکُنْهُ ، و جامِعِ مالٍ لَم یَأکُلْهُ ! (4)

123

پرهیز دادن از آرزوهای پوچ و باطل

قرآن:

«رهایشان کن تا بخورند و بهره ور شوند و آرزو ، به خود مشغولشان دارد، زودا که خواهند دانست».

حدیث:

امام علی علیه السلام :از آرزوی پوچ و باطل بپرهیزید؛ زیرا چه بسا کسی که به امید فردا بود ، ولی آن را پشت سر نگذاشت و چه بسا کسی که در آغاز شب به او غبطه می خورند ولی در پایان آن به حال او می گریند.

امام علی علیه السلام :از فریبندگی آرزوها بپرهیزید؛ زیرا، بسا آن که در آرزوی روزی [ بهتر ]بوده ولی آن را در نیافته و بسا آن که خانه ای ساخته امّا در آن ننشسته و بسا آن که مالی گرد آورده و آن را نخورده است.

ص :211


1- الحِجر : 3 .
2- فی المصدر «فی أوّل لیلةٍ» و الصواب ما أثبتناه .
3- غرر الحکم : 2572 .
4- غرر الحکم : 2563 .

عنه علیه السلام :الأملُ کالسَّرابِ : یَغِرُّ مَنْ رَآهُ ، و یُخْلِفُ مَن رَجاهُ . (1)

عنه علیه السلام :الأملُ خادِعٌ غارٌّ ضارٌّ . (2)

عنه علیه السلام :الأمانِیُّ تُعْمی عُیُونَ البصائرِ . (3)

عنه علیه السلام :الأملُ سُلطانُ الشَّیاطِینِ علی قُلُوبِ الغافِلِینَ . (4)

عنه علیه السلام :الأملُ أبَدا فی تَکْذِیبٍ . (5)

عنه علیه السلام :ثَمَرَةُ الأملِ فَسادُ العَمَلِ . (6)

عنه علیه السلام :إنّ الأملَ یُسْهی القلبَ ، و یُکْذِبُ الوَعْدَ ، و یُکْثِرُ الغَفْلَةَ ، و یُورِثُ الحَسْرَةَ . (7)

عنه علیه السلام :إنَّ الأملَ یُذْهِبُ العقلَ ، و یُکْذِبُ الوَعدَ ، و یَحُثُّ علَی الغَفْلَةِ ، و یُورِثُ الحَسْرَةَ . فأکْذِبوا الأملَ ؛ فإنّه غَرُورٌ ، و إنَّ صاحِبَهُ مَأزُورٌ . (8)

عنه علیه السلام :اعْلَمُوا أنّ الأملَ یُسْهی العقلَ ، و یُنْسی الذِّکْرَ . فأکْذِبُوا الأملَ ، فإنّه غَرُورٌ ، و صاحِبُهُ مغْرُورٌ . (9)

امام علی علیه السلام :آرزو چون سراب است که بیننده اش را می فریبد و امیدوارش را مأیوس می سازد.

امام علی علیه السلام :آرزو، گمراه کننده، فریبنده و زیانبار است.

امام علی علیه السلام :آرزوها، چشمان بصیرت را کور می کنند.

امام علی علیه السلام :آرزو، مایه چیرگی شیطانها بر دلِ غافلان است.

امام علی علیه السلام :آرزو، همواره دروغ می گوید.

امام علی علیه السلام :ثمره آرزو، تباهی کار است.

امام علی علیه السلام :آرزو، دل را به گمراهی می کشاند، وعده دروغ می دهد، غفلت بسیار به بار می آورد، و حسرت بر جای می گذارد.

امام علی علیه السلام :آرزو عقل را می برد، وعده پوچ می دهد، به غفلت ترغیب می کند و حسرت به بار می آورد. پس، آرزو را دروغ شمارید، که آرزو فریبنده است و آرزومند گناهکار است.

امام علی علیه السلام :بدانید که آرزو، خرد را به غفلت و گمراهی می کشاند و خدا را از یاد انسان می برد؛ پس، آرزو را دروغین دانید که آرزو فریبنده است و آرزومند، فریب خورده.

ص :212


1- غرر الحکم : 1896 .
2- غرر الحکم : 1145 .
3- غرر الحکم : 1375 .
4- غرر الحکم : 1828 .
5- غرر الحکم : 2017 .
6- غرر الحکم : 4641 .
7- بحار الأنوار : 78/35/117 .
8- بحار الأنوار : 77/293/2 .
9- نهج البلاغة: الخطبة 86 .

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :طُوبی لِمَنْ لَم تُلْهِهِ الأمانِیُّ الکاذِبَةُ . (1)

عنه علیه السلام :کَمْ مِنْ نِعمةٍ للّهِ علی عبدِهِ فی غَیْرِ أملِهِ ، و کَمْ مِنْ مُؤَمِّلٍ أملاً الخِیارُ فی غَیرِهِ . (2)

عنه علیه السلام_ مِن دُعائهِ یومَ عَرَفةَ _: أعُوذُ بکَ مِن دُنیا تَمنعُ خَیْرَ الآخِرةِ ، و مِن حَیاةٍ تَمنعُ خیرَ المَماتِ ، و مِن أملٍ یَمنعُ خیرَ العَملِ . (3)

امام صادق علیه السلام :خوشا کسی که آرزوهای پوچ، او را سرگرم و غافل نکرده باشد.

امام صادق علیه السلام :بسا نعمتی که خداوند به بنده اش می دهد بی آن که آرزویش را کرده باشد و بسا کسی که آرزوی چیزی داشته و خلاف آن نصیبش شده است.

امام صادق علیه السلام_ در دعای خویش در روز عرفه _گفت : خدایا! به تو پناه می برم از دنیایی که مانع خیر آخرت می شود و از زندگانی ای که مانع نیکو مردن می گردد و از آرزویی که مانع کار نیک شود.

124 - الأمَلُ وَالأجَلُ
124 - آرزو و اجل

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :إنّ آدمَ قَبْلَ أن یُصیبَ الذَّنْبَ کانَ أجلُهُ بینَ عَیْنَیْهِ و أملُهُ خَلْفَهُ ، فلمّا أصابَ الذَّنْبَ جَعَلَ اللّهُ أملَهُ بینَ عَیْنَیْهِ و أجلَهُ خَلْفَهُ ، فلا یَزالُ یُؤَمِّلُ حتّی یَمُوتَ . (4)

تنبیه الخواطر :رُویَ أنّهُ [رسول اللّه ] صلی الله علیه و آله أخَذَ ثلاثةَ أعْوادٍ فَغَرَسَ عُودا بین یَدَیْهِ و الآخَرَ إلی جَنْبِهِ ، و أمّا الثّالثُ فأبْعَدَهُ و قالَ : هَل تَدْرُونَ ما هذا ؟ قالوا : اللّهُ و رسولُهُ أعْلَمُ . قالَ : هذا الإنسانُ ، و هذا الأجلُ ، و هذا الأملُ یَتَعاطاهُ ابنُ آدمَ و یَخْتَلِجُهُ الأجلُ دُونَ الأملِ . (5)

124

آرزو و اجل

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :آدم علیه السلام پیش از آن که مرتکب گناه شود اجلش در برابر دیدگان او بود و آرزویش پشت سرش. اما چون گناه ورزید خداوند آرزویش را جلو چشم او نهاد و اجلش را پشت سرش. این است که آدمی تا دم مرگ همچنان آرزو دارد.

تنبیه الخواطر :روایت شده که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله سه قطعه چوب برداشت و یکی را در مقابل خود در زمین فرو برد و دیگری را در کنار آن و سومی را دورتر قرار داد، آنگاه فرمود: آیا می دانید اینها چیست؟ گفتند: خدا و پیامبرش بهتر می دانند. فرمود: این انسان است، این اجل و آن دیگری آرزوست که آدمیزاده به دنبالش می رود، اما اجل در می رسد و او به آرزو نمی رسد.

ص :213


1- تحف العقول : 301 .
2- بحار الأنوار : 71/152/55 .
3- بحار الأنوار : 98/260 .
4- الدرّ المنثور : 1/141 .
5- تنبیه الخواطر : 1/272 .

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :لو رأَی العبدُ أجلَهُ و سُرْعَتَهُ إلَیهِ أبْغَضَ الأملَ . (1)

عنه علیه السلام :ما أنْزَلَ الموتَ حَقَّ مَنْزِلَتِهِ مَن عَدَّ غَدا مِنْ أجَلِهِ . (2)

عنه علیه السلام :مَن جَری فی عِنانِ أملِهِ عَثَرَ بأجلِهِ. (3)

عنه علیه السلام :الأملُ یُنْسی الأجَلَ . (4)

عنه علیه السلام :الأملُ حِجابُ الأجَلِ . (5)

عنه علیه السلام :الأملُ یُفْسِدُ العملَ و یُفْنی الأجَلَ. (6)

عنه علیه السلام :أصْدَقُ شَیْءٍ الأجلُ ، أکذبُ شیءٍ الأملُ . (7)

عنه علیه السلام :أقْرَبُ شَیْءٍ الأجلُ، أبْعَدُ شَیْءٍ الأملُ . (8)

عنه علیه السلام :الأجلُ حَصادُ الأملِ . (9)

امام علی علیه السلام :اگر انسان اجل و سرعت آن را [به سوی خود ]می دید، آرزو را دشمن می داشت.

امام علی علیه السلام :هر که فردا را از عمر خود بشمارد، مرگ را در جایگاه شایسته اش ننشانده است.

امام علی علیه السلام :هر که زمام خویش را به دست آرزو بسپارد، با اجل خود به سر درمی آید.

امام علی علیه السلام :آرزو، اجل را از یاد انسان می برد.

امام علی علیه السلام :آرزو، حجاب اجل است.

امام علی علیه السلام :آرزو، عمل را تباه می کند و عمر را ضایع می سازد.

امام علی علیه السلام :راست ترین چیز، اجل (مرگ) است. دروغترین چیز، آرزوست.

امام علی علیه السلام :نزدیکترین چیز [به انسان ]اجل (مرگ) است. دورترین چیز آرزوست.

امام علی علیه السلام :اجل، درو کننده آرزوست.

ص :214


1- بحار الأنوار : 73/95/79 ، و انظر أیضاً: 164/22 و 166/28 .
2- بحار الأنوار : 73/166/28 .
3- بحار الأنوار : 73/166/29 .
4- غرر الحکم : 874 .
5- غرر الحکم : 997 .
6- غرر الحکم : 1358 .
7- غرر الحکم : (2845 _ 2846) .
8- غرر الحکم : (2920 _ 2921) .
9- غرر الحکم : 638 .

عنه علیه السلام :الأجلُ یَفْضَحُ الأملَ . (1)

عنه علیه السلام :إنّی مُحارِبٌ أمَلی و مُنتَظِرٌ أجَلی . (2)

عنه علیه السلام :لا تَخْلو النَّفْسُ مِنَ الأملِ حتّی تَدْخُلَ فی الأجلِ . (3)

عنه علیه السلام :إنّ المرءَ یُشْرِفُ علی أملِهِ فَیَقْطَعُهُ حُضُورُ أجلِهِ . (4)

عنه علیه السلام :آفةُ الأملِ الأجلُ . (5)

عنه علیه السلام :ألاَ و إنّکُمْ فی أیّامِ أملٍ مِن وَرائهِ أجلٌ ، فَمَنْ عَمِلَ فی أیّامِ أملِهِ قَبْلَ حُضُورِ أجلِهِ فَقَدْ نَفَعَهُ عَمَلُهُ و لَم یَضْرُرْهُ أجلُهُ . (6)

عنه علیه السلام :مَن بَلَغَ أقصی أملِهِ فَلْیَتَوقَّعْ أدنی أجلِهِ . (7)

عنه علیه السلام :ما أقرَبَ الأجَلَ مِنَ الأملِ . (8)

عنه علیه السلام :إذا بَلَغْتُمْ نِهایةَ الآمالِ فاذکُروا بَغَتاتِ الآجالِ . (9)

عنه علیه السلام :إذا حَضَرتِ الآجالُ افتَضَحَتِ الآمالُ . (10)

الإمامُ الکاظمُ علیه السلام :لَو ظَهَرتِ الآجالُ افتَضَحَتِ الآمالُ . (11)

امام علی علیه السلام :اجل، آرزو را رسوا می کند.

امام علی علیه السلام :من با آرزوی خود در ستیزم و چشم به راه اجل خویشم.

امام علی علیه السلام :نفْس از آرزو تهی نمی شود مگر زمانی که اجل سر رسد.

امام علی علیه السلام :انسان در آستان رسیدن به آرزوی خویش است که [ناگهان] فرا رسیدن اجل، مانع رسیدنش می شود.

امام علی علیه السلام :آفت آرزو، اجل است.

امام علی علیه السلام :هان! شما در روزگار آرزویی هستید که اجل در پی آن است. پس هر که در روزگار آرزومندی، پیش از در رسیدن اجلش، کار کند، عملش به حال او سودمند می افتد و اجلش به او زیان نمی رساند.

امام علی علیه السلام :هر کس به دورترین آرزوی خود برسد ، باید در انتظار نزدیکترین اجل خود باشد.

امام علی علیه السلام :چه نزدیک است اجل به آرزو.

امام علی علیه السلام :هرگاه به نهایت آرزوهای خود رسیدید، به یاد شبیخون اجل باشید.

امام علی علیه السلام :هرگاه اجلها فرا رسند، آرزوها رسوا می شوند.

امام کاظم علیه السلام :اگر اجلها (مدت عمرها) معلوم شود آرزوها رسوا می شوند.

ص :215


1- غرر الحکم : 637 .
2- غرر الحکم : 3774 .
3- غرر الحکم : 10844 .
4- غرر الحکم : 3565 .
5- غرر الحکم : 3970 .
6- بحار الأنوار : 77/333/21 .
7- تنبیه الخواطر : 1/50 .
8- غرر الحکم : 9491 .
9- غرر الحکم : 4008 .
10- غرر الحکم : 4007 .
11- أعلام الدین : 305 .

125 - آثارُ طولِ الأمَلِ
125 - نتایج آرزوی دراز

الکافی :فیما ناجَی اللّهُ عزّ و جلّ بهِ موسی علیه السلام : یا موسی ، لا تُطَوِّلْ فی الدُّنْیا أملَکَ فَیَقْسُوَ قَلْبُکَ ، و القاسِی القلبِ منّی بَعِیدٌ . (1)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :ما أطالَ عَبْدٌ الأملَ إلاّ أساءَ العَمَلَ . (2)

عنه علیه السلام :أکْثَرُ النّاسِ أملاً أقلُّهُمْ لِلموتِ ذِکْرا . (3)

عنه علیه السلام :أطْوَلُ النّاسِ أملاً أسْوَأُهُمْ عَمَلاً . (4)

عنه علیه السلام :مَنِ اتَّسَعَ أملُهُ قَصُرَ عَمَلُهُ . (5)

عنه علیه السلام :أمّا طُولُ الأملِ فَیُنْسی الآخِرَةَ . (6)

عنه علیه السلام :مَن یَأمَلُ أن یعیشَ غَدا فإنّهُ یأمَلُ أن یَعیشَ أبَدا ، و مَن یأمَلُ أن یَعیشَ أبَدا یَقْسو قَلْبُهُ و یَرْغَبُ فی دُنْیاهُ . (7)

(8)

125

نتایج آرزوی دراز

الکافی :در نجواهای خداوند با موسی آمده است : ای موسی! در دنیا آرزوی دراز نکن که دلت سخت می شود و انسان سخت دل از من بدور است.

امام علی علیه السلام :هیچ بنده ای آرزو را دراز نکرد، مگر آن که کردار را بد ساخت.

امام علی علیه السلام :کسی که از همه بیشتر آرزو دارد، از همه کمتر به یاد مرگ است.

امام علی علیه السلام :آرزومندترین مردم، بد کردارترین مردم است.

امام علی علیه السلام :هر که آرزویش دور و دراز شود عملش کم و کوتاه می گردد.

امام علی علیه السلام :اما آرزوی دراز، آخرت را از یاد آدمی می زداید.

امام علی علیه السلام :هر که آرزو داشته باشد که فردا زنده بماند، در حقیقت، آرزوی زندگی جاودان کرده است و هر که آرزوی زندگی جاودانه داشته باشد، دلش سخت می شود و به دنیا روی می آورد.

ص :216


1- الکافی : 2/329/1 .
2- بحار الأنوار : 73/166/28 .
3- غرر الحکم : 3053 .
4- غرر الحکم : 3054 .
5- بحار الأنوار : 77/421/40 .
6- الکافی : 2/336/3 ، انظر تمام الحدیث فی باب 136 .
7- الجعفریّات : 240 .
8- (انظر) وسائل الشیعة : 2/650 باب 24 .

126 - قِصَرُ الأمَلِ
126 - کوتاهی آرزو

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله_ لابنِ مسعودٍ _: قَصِّرْ أمَلَکَ ، فإذا أصْبَحْتَ فَقُلْ : إنّی لا اُمْسِی ، و إذا أمْسَیْتَ فَقُلْ : إنّی لا اُصْبِحُ ، و اعْزِمْ علی مُفارَقَةِ الدُّنْیا ، و أحِبَّ لِقاءَ اللّهِ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :و الّذی نَفْسُ مُحمّدٍ بِیَدِهِ ،ما طَرَفَتْ عَیْنایَ إلاّ ظَنَنْتُ أنّ شَفْرَیّ لا یَلْتَقِیانِ حتّی یَقْبِضَ اللّهُ رُوحی . (2)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :مَنْ أیْقَنَ أنّهُ یُفارِقُ الأحبابَ، و یَسکُنُ التُّرابَ، و یُواجِهُ الحِسابَ، و یَسْتَغْنِی عَمّا خَلَّفَ، و یَفْتَقِرُ إلی ما قَدَّمَ ، کانَ حَرِیّا بِقِصَرِ الأملِ و طُولِ العَملِ . (3)

عنه علیه السلام :خُذْ بِالثِّقَةِ مِنَ العَملِ ، و إیّاکَ و الاغْتِرارَ بالأملِ ، و لا تُدْخِلْ عَلَیْکَ الیومَ هَمَّ غَدٍ ......... و لو أخْلَیْتَ قَلْبَکَ مِنَ الأملِ لَجَدَدْتَ فی العَملِ . و الأملُ المُمَثَّلُ فی الیومِ ، غَدا أضَرَّکَ فی وَجْهَیْنِ : سَوَّفْتَ بِه العملَ، و زِدْتَ بهِ فی الهَمِّ و الحُزْنِ . (4)

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :تَزَوَّدْ مِنَ الدُّنْیا بِقِصَرِ الأملِ . (5)

126

کوتاهی آرزو

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله_ به ابن مسعود _فرمود : آرزویت را کوتاه گردان و چون صبح شد [پیش خود ]بگو: من روز را به شب نخواهم رساند. و چون شب درآمد بگو: من تا صبح زنده نخواهم بود، و بر جدا شدن از دنیا مصمّم باش و دیدار خدا را دوست بدار.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :سوگند به آن که جان محمّد در دست اوست، هیچ گاه چشم به هم نزدم مگر آنکه پنداشتم هنوز پلکهایم به هم نرسیده خداوند جانم را می ستاند. (6)

امام علی علیه السلام :هر که یقین کند که از دوستان جدا خواهد شد و در دل خاک خواهد خفت و حساب و کتابی در پیش رو دارد و آنچه بر جای می نهد به کارش نخواهد آمد و به آنچه پیش فرستاده نیازمند است، سزاوار است که رشته آرزو را کوتاه و دامنه عمل را دراز گرداند.

امام علی علیه السلام :کار را بر پایه ای استوار بنه و فریب آرزو را مخور و غم فردا را امروز مخور ......... اگر دل خود را از آرزو تهی می کردی، هر آینه در عمل جدّیت می ورزیدی، آرزوی امروز، از دو جهت در فردای روزگار به تو زیان می رساند: [اولاً ]به سبب آن عمل را به امروز و فردا می افکنی و [ثانیا] بر غم و اندوه خود می افزایی.

امام باقر علیه السلام :با کوتاه کردن آرزو ، از دنیا

[برای آخرتت ]توشه برگیر.

ص :217


1- بحار الأنوار: 77/101/1.
2- بحار الأنوار : 73/166/27.
3- بحار الأنوار : 73/167/31 .
4- بحار الأنوار : 73/112/109 .
5- تحف العقول : 286 .
6- یعنی حتّی لحظه ای از مرگ ، غافل نبوده ام.

عنه علیه السلام :اِسْتَجْلِبْ حَلاوةَ الزَّهادَةِ بِقِصَرِ الأملِ . (1)

امام باقر علیه السلام :با کوتاه کردن آرزو، شیرینی پارسایی را به دست آر.

127 - النَّهیُ عَن أمَلِ غَیرِ اللَّهِ
127 - نهی از امید بستن به غیر خدا

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :یَقولُ اللّهُ عزّ و جلّ : لَأقْطَعَنَّ أملَ کُلِّ مُؤمنٍ أمَّلَ دُونی بالإیاسِ . (2)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :انْقَطِعْ إلَی اللّهِ سُبحانَهُ ، فإنَّهُ یَقولُ : وَ عِزَّتی و جَلالی لَأقْطَعَنَّ أملَ کُلِّ مَنْ یُؤَمِّلُ غَیْری بِالیَأْسِ . (3)

عنه علیه السلام :مَنْ أمَّلَ إنسانا فَقَدْ هابَهُ . (4)

(5)

127

نهی از امید بستن به غیر خدا

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند عزّ و جلّ می فرماید: بی گمان ، امید هر مؤمنی را که به غیر من امید بندد، قطع می کنم.

امام علی علیه السلام :تنها به خداوند سبحان دل ببند، که او می فرماید: به عزّت و جلال خودم سوگند که امید هر کس را که به غیر من امید بندد به نومیدی می کشانم.

امام علی علیه السلام :هر کس به انسانی امید بندد، او را تکریم کرده است .

ص :218


1- تحف العقول : 285 .
2- صحیفة الإمام الرضا : 276/20 .
3- بحار الأنوار : 94 / 95 / 12 .
4- بحار الأنوار : 78/79/61 .
5- (انظر) التوکّل : باب 4126 ، 4127 ، 4129 .

22 - الاُمّة

اشاره

(1)

(2)

ص :219


1- و لمزید الاطّلاع راجع : بحار الأنوار : 7 / 130 باب 7 «کثرة اُمّة محمّد صلی الله علیه و آله فی القیامة». بحار الأنوار : 22 / 441 باب 14 «فضائل اُمّة محمّد صلی الله علیه و آله ». کنز العمّال : 12 / 154 _ 194 «فضائل هذه الاُمّة المرحومة».
2- انظر : الأمثال : باب 3547 ، الإمامة العامة : باب 165 . الجماعة : باب 536 ، القرن : باب 3289 . الفِرَق : باب 3151 ، الأجل : باب 19 . الاختلاف : باب 1054 _ 1056 ، الهلاک : باب 3959، 3960 .

22 - امّت

128 - مَنزِلَةُ الاُمَّةِ الإسلامِیَّةِ
128 - جایگاه امّت اسلامی

الکتاب:

«کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکِتابِ لَکانَ خَیْرا لَهُم مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَکْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ» . (1)

الحدیث:

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :اُمّتی اُمّةٌ مُبارَکَةٌ، لا یُدْری أوَّلُها خَیْرٌ أو آخِرُها خَیْرٌ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :اُمَّتی هذهِ اُمّةٌ مَرْحومةٌ . (3)

و فی معناه روایاتٌ کثیرةٌ .

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّکُمْ تُتِمُّونَ سَبْعینَ اُمّةً ،أنتُمْ خَیْرُها و أکْرَمُها علَی اللّهِ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :بَشِّرْ هذِهِ الاُمَّةَ بالسَّناءِ ، و الدِّینِ ، و الرِّفْعَةِ ، و النَّصْرِ ، و التَّمْکینِ فی الأرضِ . (5)

عنه صلی الله علیه و آله :ما اُعْطِیَتْ اُمَّةٌ مِنَ الیقینِ أفضلَ مِمّا اُعْطِیَتْ اُمَّتی . (6)

128

جایگاه امّت اسلامی

قرآن:

«شما بهترین امّتی هستید که برای مردم پدیدار گشته است، که امر به معروف و نهی از منکر می کنید و به خدا ایمان دارید. اگر اهل کتاب نیز ایمان بیاورند برایشان بهتر است، بعضی از ایشان مؤمنند ولی بیشترشان فاسدند».

حدیث:

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :امّت من امّت خجسته ای است که معلوم نیست که اوّل آن بهتر است یا آخر آن.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :این امّت من، امّتی مرحوم (در سایه رحمت حق) است. (7)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :شما هفتادمین امّت هستید و شما بهترین و گرامیترین آنها نزد خداوندید.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بشارت باد این امّت را به ارجمندی، دینداری، سربلندی، پیروزی و قدرت یافتن در روی زمین.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :به هیچ امّتی یقینی برتر از یقین امّت من داده نشده است.

ص :220


1- آل عمران : 110 .
2- کنز العمّال : 34451.
3- کنز العمّال : 34452.
4- کنز العمّال : 34462 .
5- کنز العمّال : 34465 .
6- کنز العمّال : 34483 .
7- در این معنا، روایات بسیاری وارد شده است .

129 - أخیارُ الاُمَّةِ
129 - بهترین های امّت

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :خِیارُ اُمّتی، فیما أنْبَأَنی المَلأُ الأعلی : قَوْمٌ یَضْحَکُونَ جَهْرا فی سَعَةِ رحمةِ ربِّهِمْ ، و یَبْکُونَ سِرّا مِن خَوفِ عَذابِ رَبِّهم . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :خَیْرُ اُمّتی أزْهَدُهُمْ فِی الدُّنْیا، و أرْغَبُهُمْ فِی الآخِرَةِ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :خَیْرُ اُمّتی مَنْ هَدَمَ شَبابَهُ فی طاعةِ اللّهِ ، و فَطَمَ نَفْسَهُ عَنْ لَذّاتِ الدُّنْیا و تَوَلَّهَ بالآخِرَةِ ، إنّ جَزاءهُ علَی اللّهِ أعلی مَراتِبِ الجنّةِ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :خَیْرُ اُمّتی الّذینَ لَم یُوَسَّعْ عَلَیْهِمْ حتّی یَبْطَروا ، و لَم یُضَیَّقْ عَلَیْهِمْ حتّی یَسألُوا . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :خَیْرُ اُمّتی مَن إذا سُفِهَ عَلَیْهِمْ احْتَمَلوا ، و إذا جُنِیَ عَلَیْهِمْ غَفَروا، و إذا اُوذُوا صَبَروا. (5)

129

بهترین های امّت

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بهترین های امّت من، آن گونه که از عالم بالا به من خبر داده اند، گروهی هستند که در گستره رحمت پروردگارشان آشکارا می خندند و از ترس عذاب پروردگارشان نهانی می گریند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بهترین افراد امّت من آنهایند که به دنیا بی اعتناتر و به آخرت مشتاق تر باشند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بهترین فرد امّت من کسی است که جوانی خویش را در طاعت خدا گذراند و نفس خویش را از خوشیهای دنیا باز دارد و به آخرت دل بندد. بالاترین درجه بهشت پاداش خداوند به اوست.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بهترین افراد امّت من کسانی هستند که نه چندان در رفاه قرار می گیرند که سرمست شوند و نه آن گونه تنگ دست می شوند که دست سؤال دراز کنند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بهترین افراد امّت من آنانند که هرگاه نسبت به آنان جسارتی شود، تحمّل و بردباری می نمایند، و چون در حقّ آنان جرم و ستمی شود گذشت می کنند، و هرگاه آزار و اذیت شوند شکیبایی می ورزند.

130 - الاُمَّةُ الوَسَطُ
130 - امّت میانه

الکتاب:

«وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطا لِتَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلَی النَّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیدا» . (6)

الحدیث:

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله_ فی قولِهِ تَعالی : «وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ اُمَّةً وَسَطا» _: عَدْلاً . (7)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :نَحْنُ شُهَداءُ اللّهِ علی خَلْقِهِ ، و حُجَّتُهُ فی أرضِهِ ، و نَحْنُ الّذینَ قالَ اللّهُ جلّ اسمه : «وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ اُمَّةً وَسَطا» . (8)

الإمامُ الباقرُ علیه السلام_ لمّا سَأَلَهُ أبو بَصیرٍ عنْ قوله علیه السلام : نَحْنُ نَمَطُ الحِجازِ _: أوْسَطُ الأنْماطِ،إنّ اللّهَ یقولُ: «وَ کذلِکَ جَعَلْناکُمْ اُمَّةً وَسَطا» . ثُمَّ قالَ : إلَیْنا یَرْجِعُ الغالی ، و بِنا یَلْحَقُ المُقَصِّرُ . (9)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام_ فی قولِه تعالی: «وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ اُمَّةً وَسَطاً» _: نَحْنُ الاُمّةُ الوُسْطی ، و نَحْنُ شُهَداءُ اللّهِ علی خَلْقِهِ، و حُجَجُهُ فی أرضِهِ . (10)

عنه علیه السلام_ فی قولِهِ تعالی : «کُنْتُمْ خَیْرَ اُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ» (11) _: یَعْنی الاُمّةَ الّتی وَجَبَتْ لَها دَعْوَةُ إبراهیمَ علیه السلام ، فَهُمُ الاُمّةُ الّتی بَعَثَ اللّهُ فیها و منها و إلیها ، و هُمُ الاُمّةُ الوُسْطی ، وَ هُمْ خَیْرُ اُمّةٍ اُخْرِجَتْ للنّاسِ . (12)

130

امّت میانه

قرآن:

«و این چنین شما را امّتی میانه گردانیدیم تا بر مردمان ،

گواه باشید و پیامبر بر شما گواه باشد».

ص :221


1- کنز العمّال : 815 .
2- تنبیه الخواطر : 2/123 .
3- تنبیه الخواطر : 2/123 .
4- تنبیه الخواطر : 2/123 .
5- تنبیه الخواطر : 2/123 .
6- البقرة : 143 .
7- الدرّ المنثور : 1/349 .
8- شواهد التنزیل : 1/119/129 .
9- تفسیر العیّاشی: 1/63/111 .
10- الکافی : 1/190/2 .
11- آل عمران : 110 .
12- تفسیر العیّاشی 1/195/130 .

حدیث:

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله_ در بیان آیه «و این چنین شما را امّتی میانه گردانیدیم» _فرمود : یعنی معتدل .

امام علی علیه السلام :ماییم گواهان خدا بر آفریدگانش و حجّت او در زمینش و ما همانان هستیم که خداوند متعال فرموده است: «و این چنین شما را امّتی میانه گردانیدیم».

امام باقر علیه السلام_ آنگاه که ابو بصیر درباره کلام وی : «ماییم نمط حجاز (1) » پرسید _فرمود : آنچه در میانه دیگر نمط ها می گسترند . خداوند می فرماید: «و این چنین شما را امّت میانه قرار دادیم» . [آن گاه فرمود: ]پیش تاخته به سوی ما باز می گردد و عقب مانده به ما می پیوندد.

امام صادق علیه السلام_ درباره آیه «و این چنین شما را امّتی میانه گردانیدیم» _فرمود : ماییم آن امّت میانه و ماییم گواهان خدا بر مردمان و حجّتهای او در زمین.

امام صادق علیه السلام_ در تفسیر آیه «شما بهترین امّتی هستید که برای مردم پدیدار گشته است» _فرمود : مقصود امّتی است که دعوت ابراهیم علیه السلام درباره آنان اجابت شده است. آنان امّتی هستند که خداوند پیامبری را در میان آنها، از میان آنها و برای آنها قرار داده است. آنان امّت میانه اند و بهترین امّتی هستند که از میان مردم برخاسته اند.

ص :222


1- نمط به معنای جماعت همکیش، آیین و طریقه و نیز رو فرشی تزئینی است. نمط حجاز، رو فرشی اعلایی بوده است که آن را در میانه اتاق و بر روی دیگر فرش ها می گسترده اند (ر. ک : بحار الأنوار : 23 / 349).

131 - مایوجِبُ خَیرَ الاُمَّةِ
131 - موجبات خیر و خوبی امّت

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :لا تَزالُ اُمّتی بِخَیْرٍ ما تَحابُّوا و أدَّوا الأمانَةَ ، و اجْتَنَبوا الحَرامَ، و قَرَوُا الضَّیْفَ ، و أقامُوا الصَّلاةَ ، و آتَوا الزَّکاةَ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :لا تَزالُ اُمّتی بِخَیْرٍ ما لَم یَتخاوَنُوا ، و أدَّوا الأمانةَ ، و آتَوا الزَّکاةَ ، فإذا لَم یَفْعَلوا ذلکَ ابتُلُوا بالقَحْطِ و السِّنِینَ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :لا تَزالُ هذِهِ الاُمّةُ تَحْتَ یَدِ اللّهِ و فی کَنَفِهِ ما لَم یُداهِنْ قُرّاؤها اُمَراءَها ، و لَم یُزَکِّ عُلَماؤها فُجّارَها ، و ما لَم یُهَنِّ خِیارُها أشْرارَها ، فإذا فَعَلوا ذلکَ رَفَع اللّهُ عَنْهُمْ یَدَهُ ثُمَّ سَلَّطَ عَلَیْهِمْ جَبابِرَتَهُمْ . (3)

131

موجبات خیر و خوبی امّت

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :امّت من، تا زمانی که یکدیگر را دوست بدارند، امانت را [به صاحبش ]بازگردانند، از حرام دوری کنند، میهمان را گرامی بدارند، نماز بگزارند و زکات بپردازند، پیوسته در خیر و خوبی خواهند بود.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :امّت من تا زمانی که به هم خیانت نکنند، امانت را به صاحبش برگردانند و زکات بپردازند، در خیر و خوبی به سر خواهند بُرد و اگر چنین نکنند به قحطی و خشکسالی گرفتار می آیند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :تا زمانی که قاریان این امّت با فرمانروایانش سازش نکنند و علمای آن گنه کارانش را تبرئه و بی گناه معرفی نکنند و نیکان آنان بدانش را پشتیبانی نکنند، دست خدا بر سر این امّت خواهد بود و در سایه حمایت او به سر خواهند برد. اما چنانچه این کارها را مرتکب شوند، خداوند دست قدرت خود را از سر آنها برخواهد داشت و ستمگرانشان را بر ایشان مسلّط خواهد کرد.

132 - مَنزِلَةُ الاُمَّةِ الإسلامِیَّةِ فِی الآخِرَةِ
132 - مقام امّت اسلامی در آخرت

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :أنا أکْثَرُ النَّبِیِّینَ تَبَعا یومَ القِیامةِ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :أهلُ الجنَّةِ عِشْرونَ و مائةُ صَفٍّ ، هذهِ الاُمّةُ منها ثَمانُونَ صَفّا . (5)

عنه صلی الله علیه و آله :إنّ فی الجنّةِ عِشْرینَ و مائةَ صَفٍّ ، اُمّتی منها ثَمانُونَ صَفّا . (6)

132

مقام امّت اسلامی در آخرت

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :در روز رستاخیز، من بیش از هر پیامبری پیرو دارم.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :اهل بهشت یکصد و بیست صف اند که هشتاد صف آن را این امّت تشکیل می دهد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :در بهشت یکصد و بیست صف است که هشتاد صف آن ، امّت من است.

ص :223


1- بحار الأنوار : 69/394/77 .
2- بحار الأنوار : 75/172/10 .
3- تنبیه الخواطر : 1/84 و فیه «یزل» بدل «یُزکِّ» و هو تصحیف .
4- بحار الأنوار : 7/130/1 .
5- بحار الأنوار : 7/130/2 .
6- بحار الأنوار : 7/130/3 .

133 - الظّاهِرونَ مِنَ الاُمَّةِ الإسلامِیَّةِ
133 - چیرگان و قیام کنندگان امّت اسلامی

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :لَن یَبْرَحَ هذا الدِّینُ قائما یُقاتِلُ عَلَیْهِ عِصابةٌ مِنَ المُسلِمینَ حتّی تَقُومَ السّاعةُ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :لا تَزالُ طائفةٌ مِنْ اُمّتی ظاهِرِینَ حتّی یَأْتِیَهُمْ أمْرُ اللّهِ وَ هُمْ ظاهِرونَ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :لا تَزالُ طائفةٌ مِن اُمّتی قَوّامةً علی أمْرِ اللّهِ لا یَضُرُّها مَنْ خالَفَها . (3)

و الأخبارُ فی هذا المعنی کثیرة، و لکنْ یتّصلُ إسنادُها إلی أبی هُریرة و المغیرة بن شُعبة و معاویة و ثَوْبان و أمثالهم ، فراجِعْ و تأمَّلْ .

عنه صلی الله علیه و آله_ لَمّا قَرَأ : «وَ مِمَّنْ خَلَقْنا اُمَّةٌ یَهْدُونَ بِالحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ» (4) _: إنَّ مِنْ اُمّتی قَوما علَی الحَقِّ حتّی یَنْزِلَ عیسَی بنُ مریمَ علیه السلام . (5)

133

چیرگان و قیام کنندگان امّت اسلامی

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :این دین همواره پا بر جا خواهد بود و گروهی از مسلمانان تا قیام قیامت، به خاطر آن می جنگند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :همیشه گروهی از امّت من چیره و مسلّط بر امورند تا آنکه فرمان خدا ایشان را در همان حال دررسد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :همواره گروهی از امّتم فرمان خدا را نگاه می دارند و مخالفانشان نمی توانند به ایشان گزندی برسانند. (6)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله_ پس از قرائت آیه «و از میان کسانی که آفریدیم امّتی هستند که به سوی حق راهنمایی می کنند و به حق دادگری می کنند» _فرمود : از میان امّت من گروهی هستند که تا زمان بازگشت عیسی بن مریم علیه السلام [از آسمان]، بر حق هستند.

ص :224


1- کنز العمّال : 34495 .
2- کنز العمّال : 34496 .
3- کنز العمّال : 34497 .
4- الأعراف: 181 .
5- مجمع البیان : 4/773 .
6- در این باره اخبار زیادی رسیده است اما اسناد آنها به ابو هریره و مغیرة بن شعبه و معاویه و ثوبان و امثال اینها می رسد. لذا جای بررسی و تأمّل دارند.

سنن ابن ماجة عن معاویة :أینَ عُلَماؤکُمْ ؟! أینَ عُلَماؤکُمْ ؟! سَمِعْتُ رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله یقولُ : لا تَقومُ السّاعةُ إلاّ و طائفةٌ من اُمّتی ظاهِرونَ علَی النّاسِ لا یُبالُونَ مَنْ خَذَلَهُمْ و لا مَنْ نَصَرَهُمْ . (1)

سنن ابن ماجة_ به نقل از معاویه _: کجایند علمای شما؟! کجایند علمای شما؟! شنیدم که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: قیامت فرا نمی رسد مگر آن که گروهی از امّت من بر مردم تسلّط و چیرگی دارند و باکی ندارند که چه کسی آنها را یاری نمی رساند و چه کسی یاری می رساند.

134 - تَداعِی الاُمَمِ عَلَی الاُمَّةِ الإسلامِیَّةِ
134 - هجوم ملّتها بر ضدّ امّت اسلام

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :إذا عَظَّمَتْ اُمّتی الدُّنیا نَزَعَ اللّهُ منها هَیْبَةَ الإسلامِ . (2)

الملاحم و الفتن عن ثوبان مَولی رسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله :قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله : یُوشِکُ الاُمم تَداعی عَلَیْکُمْ تَداعِیَ الأکَلَةِ علی قَصْعَتِها .

قالَ قائلٌ مِنْهُمْ : مِنْ قِلّةٍ نَحْنُ یَوْمَئذٍ ؟ قالَ : بَلْ أنْتُمْ کَثِیرٌ ، و لکنّکُمْ غُثاءٌ کَغُثاءِ السَّیْلِ ، وَ لیَنْزِعَنَّ اللّهُ مِنْ عَدُوِّکُمُ المَهابةَ منهم ، و لَیَقْذِفَنَّ فی قُلوبِکُمُ الوَهْنَ !

قالَ قائلٌ : یا رسولَ اللّه ، و ما الوَهْنُ ؟ قالَ : حُبُّ الدُّنیا و کَراهِیَةُ المَوتِ . (3)

(4)

134

هجوم ملّتها بر ضدّ امّت اسلام

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هرگاه امّت من دنیا را بزرگ بدارند، خداوند شکوه اسلام را از آنان می گیرد.

الملاحم و الفتن_ به نقل از ثوبان ، بنده رسول خدا _: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : زود باشد که ملّتها بر شما هجوم آورند، همچون هجوم گرسنگان به ظرف غذا.

یکی از آن میان گفت: آیا به علت آن که در آن هنگام شمارمان اندک است [چنین می کنند]؟ فرمود: بر عکس، تعدادتان بسیار زیاد است اما چونان کف و خاشاک روی سیلاب هستید، خداوند هیبت و شکوه شما را از دلهای دشمنانتان بر می گیرد و در دلهای شما «وهن» می افکند. یکی پرسید: ای پیامبر خدا! «وهن» چیست؟ فرمود: دوست داشتن دنیا و ناخوش داشتن مرگ.

ص :225


1- سنن ابن ماجة : 1/5/9 .
2- تنبیه الخواطر : 1/75 .
3- الملاحم و الفتن : 307/428 .
4- (انظر) عنوان 73 «الجماعة» ، 148 «الاختلاف» . الدنیا : باب 1231 .

135 - ما یَخافُ النَّبِیُ صلی الله علیه وآله عَلی اُمَّتِهِ
135 - آنچه پیامبر از آنها بر امّتش بیمناک بود

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :إنّما أخافُ علی اُمّتی ثَلاثا : شُحّا مُطاعا ، و هَویً مُتَّبعا ، و إماما ضالاًّ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :ثَلاثةٌ أخافُهُنَّ علی اُمّتی : الضَّلالةُ بَعْدَ المَعْرِفةِ، و مُضِلاّتُ الفِتَنِ ، و شَهْوَةُ البَطْنِ و الفَرْجِ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :أخافُ علی اُمّتی مِن بَعْدی ثَلاثةً : زَلَّةَ عالِمٍ، و جِدالَ مُنافِقٍ بِالقرآنِ ، و التَّکْذیبَ بالقَدَرِ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :أخافُ علی اُمّتی ثَلاثا : ضَلالةَ الأهواءِ ، و اتّباعَ الشَّهَواتِ فی البُطُونِ و الفُرُوجِ ، و الغَفْلَةَ بَعْدَ المَعْرِفةِ . (4)

مستدرک الوسائل عن أنَس :دَخلتُ علَی النَّبیِ صلی الله علیه و آله و هُوَ نائمٌ علی حَصیرٍ قد أثَّرَ فی جَنْبِهِ، قالَ : أ مَعَکَ أحَدٌ غیرُکَ؟ قُلْتُ: لا ، قالَ : اعْلَمْ أنَّهُ قَدِ اقْتَرَبَ أجَلی و طالَ شَوْقی إلی لِقاءِ ربّی و إلی لِقاءِ إخوانیَ الأنبیاءِ قَبْلی.

ثُمَّ قالَ: لَیْسَ شَیْءٌ أحَبَ إلیَّ مِنَ الموتِ، و لَیْسَ للمُؤمنِ راحةٌ دُونَ لِقاءِ اللّهِ، ثُمَّ بَکی، قُلْتُ: لِمَ تَبکی ؟ قالَ : و کیفَ لا أبکی و أنا أعْلَمُ ما یَنْزِلُ باُمّتی مِنْ بَعدی ؟! قُلْتُ : و ما یَنْزِلُ مِنْ بَعْدِکَ یا رسولَ اللّهِ ؟! قالَ : الأهواءُ المُخْتَلِفةُ ، و قَطِیعَةُ الرَّحِمِ ، و حُبُّ المالِ و الشَّرَفِ ، و إظهارُ البِدْعةِ . (5)

(6)

135

آنچه پیامبر از آنها بر امّتش بیمناک بود

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :من از سه چیز بر امّت خود بیم دارم: گردن نهادن به فرمان آزمندی و بخل، پیروی از هوا و هوس ، و پیشوای گمراه.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :سه چیز است که از آنها بر امّت خود بیمناکم: گمراهی بعد از شناخت، فتنه های گمراه کننده، و شکم بارگی و شهوترانی.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :پس از خود، درباره سه چیز، بر امّتم بیمناکم : لغزش عالِم، مجادله منافق به وسیله قرآن، و دروغ انگاشتن تقدیر.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :از سه چیز برای امّت خود بیمناکم: گمراه کنندگی هواهای نفسانی، و شکم بارگی و شهوترانی، و غفلت بعد از شناخت.

مستدرک الوسائل_ به نقل از انس _: به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله رسیدم و دیدم بر بوریایی خفته که بر پهلوی مبارکش رد انداخته است. حضرت از من پرسید: کس دیگری نیز با تو هست؟ گفتم: خیر، فرمود: بدان که اجل من نزدیک شده و اشتیاقم به دیدار پروردگارم و دیدار برادرانم، پیامبران پیش از من، به درازا کشیده است.

آن گاه فرمود: هیچ چیز نزد من دوست

داشتنی تر از مرگ نیست و مؤمن جز با دیدار خداوند آسوده نیست. آن گاه گریست. من عرض کردم: چرا گریه می کنید؟ فرمود: چگونه نگریم وقتی می دانم که بعد از من چه بر سر امّتم می آید. عرض کردم: ای پیامبر خدا! بعد از تو چه بر سر امّتت می آید؟ فرمود: خواسته های گوناگون، و بریدن رشته خویشاوندی و عشق به مال و مقام و پدیدار شدن بدعت [ در دین].

ص :226


1- بحار الأنوار : 77/161/178 .
2- الأمالی للطوسی : 157/263 .
3- کنز العمّال : 28966 .
4- کنز العمّال : 28967 .
5- مستدرک الوسائل : 12/64/13519 .
6- (انظر) النفاق : باب 3876 .

136 - أخوَفُ ما یَخافُ النَّبِیُ صلی الله علیه وآله عَلی اُمَّتِهِ
136 - بیمناک ترین چیزهایی که پیامبر از آنها بر امّتش می ترسید

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :أشَدُّ ما یُتَخَوَّفُ علی اُمّتی ثَلاثةٌ : زَلّةُ عالِمٍ ، أو جِدالُ منافقٍ بِالقرآنِ ، أو دُنیا تَقْطَعُ رِقابَکُمْ فاتَّهِمُوها علی أنفُسِکُمْ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :إنّ أخْوَفَ ما أتَخَوَّفُ علی اُمّتی مِن بَعْدی : هذهِ المَکاسِبُ المُحَرَّمةُ ، و الشَّهْوَةُ الخَفِیّةُ ، و الرِّبا . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :إنّ أخْوَفَ ما أخافُ عَلی اُمّتِی الهَوی و طُولُ الأملِ ؛ أمّا الهوی فَإنّهُ یَصُدُّ عَنِ الحقِّ ، و أمّا طُولُ الأملِ فَیُنْسی الآخِرَةَ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :إنّ أخْوَفَ ما أخافُ عَلَیْکُمُ الشِّرْکُ الأصْغَرُ . قالُوا : و ما الشِّرْکُ الأصْغَرُ یا رسولُ اللّهِ ؟ قال : هُوَ الرِّیاءُ . (4)

136

بیمناک ترین چیزهایی که پیامبر از آنها بر امّتش می ترسید

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :آنچه بیش از هر چیز درباره امّتم نگران کننده است، سه چیز می باشد: لغزش عالِم، یا مجادله منافق به وسیله قرآن، یا دنیایی که شما را قربانی خود می کند؛ پس از دنیا بر خویش بترسید.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ترسناکترین چیزهایی که بعد از خود بر امّتم می ترسم اینهاست: درآمدهای ناروا، شهوتهای نهفته، و ربا.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بدانید که آنچه مرا بیش از همه نگران امّتم کرده است دو خصلت است: خواهشهای نفس و آرزوی دراز؛ زیرا هوا و هوس ، آدمی را از حق باز می دارد و آرزوی دراز ، آخرت را از یاد می برد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ترسناکترین چیزی که می ترسم به آن مبتلا شوید شرک اصغر است؛ گفتند: ای رسول خدا! شرک اصغر چیست؟ فرمود: ریا.

ص :227


1- الخصال : 163 / 214 .
2- بحار الأنوار : 73 / 158 / 3 .
3- بحار الأنوار : 70 / 75 / 3 .
4- بحار الأنوار : 72 / 303 / 50 .

عنه صلی الله علیه و آله :إنّ أخْوَفَ ما أخافُ عَلی اُمّتِی کُلُّ مُنافقٍ عَلیمِ اللِّسانِ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :إنّ أخْوَفَ ما أخافُ علی اُمّتی الأئمّةُ المُضِلّونَ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :أخْوَفُ ما أخافُ علی اُمّتی زَهْرَةُ الدُّنیا و کَثْرَتُها . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :أخْوَفُ ما أخافُ علی اُمّتی: أنْ یَکْثُرَ لَهُمُ المالُ فَیَتَحاسَدُونَ و یَقْتَتِلُونَ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :أخْوَفُ ما أخافُ علی اُمّتی : زَلاّتُ العُلَماءِ ، و مَیْلُ الحُکَماءِ ، و سُوءُ التّأویلِ . (5)

عنه صلی الله علیه و آله :أخْوَفُ ما أخافُ علی اُمّتی ثلاثٌ : ضَلالةُ الأهواءِ ، و اتّباعُ الشَّهَواتِ فی البَطْنِ و الفَرْجِ ، و العُجْبُ . (6)

عنه صلی الله علیه و آله :أکْثَرُ ما أتَخَوَّفُ علی اُمّتی مِن بَعْدی : رَجُلٌ یَتأوَّلُ القرآنَ یَضَعُهُ علی غیرِ مَواضِعِهِ ، و رَجُلٌ یَری أنّهُ أحَقُّ بهذا الأمرِ مِن غیرِهِ . (7)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :وحشتناکترین چیزی که بر امّتم می ترسم، منافق زبان باز است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :وحشتناکترین چیزی که از آن برای امّتم می ترسم ، پیشوایان گمراه کننده اند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ترسناکترین چیزی که از آن برای امّت خود می ترسم زرق و برق و وفور متاع دنیاست.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بیشترین چیزی که مرا نگران امّتم کرده این است که مال و ثروتشان زیاد شود و در نتیجه به هم حسد ورزند و به جان یکدیگر افتند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بیشترین ترس من برای امّتم: لغزشهای علما، حق کشی قاضیان و تأویلهای نادرست [از قرآن] است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :سه چیز مرا بیش از هر چیزی نگران امّتم کرده است: گمراه کنندگی خواهش های نفسانی، شکم بارگی و شهوترانی ، و خودپسندی.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بیشترین ترس و نگرانی من برای امّتم بعد از خودم: وجود مردی است که قرآن را نابجا تأویل و تفسیر کند، و مردی که خود را به این امر (حکومت) سزاوارتر و شایسته تر از دیگری بداند.

ص :228


1- کنز العمّال : 28969 و 28968 و 28970 .
2- کنز العمّال : 28986 .
3- تفسیر الطبری : 13 / الجزء 25 / 30 .
4- تنبیه الخواطر : 1 / 127 .
5- تنبیه الخواطر : 2 / 227 .
6- الدرّ المنثور : 3 / 403 .
7- کنز العمّال : 28978 .

تنبیه الخواطر عن أبی سَعیدٍ الخدریّ :قال رسولُ اللّه صلی الله علیه و آله : إنّی أکْثَرُ ما أخافُ عَلَیْکُمْ ما یُخْرِجُ اللّهِ لَکُمْ مِن بَرَکاتِ الأرضِ. فَقِیلَ : و ما بَرَکاتُ الأرضِ ؟ قالَ : زَهْرَةُ الدُّنیا . (1)

کنز العمّال :قالَ عُمَرُ لِکَعْبٍ : إنّی أسألُکَ عَنْ أمْرٍ فلا تَکْتُمْنی . قالَ : لا و اللّهِ لا أکْتُمُکَ شَیْئا أعْلَمُهُ . قالَ : ما أخْوَفُ شَیْءٍ تَخَوَّفُهُ علی اُمّةِ مُحمّدٍ صلی الله علیه و آله ؟ قالَ: أئمّةً مُضِلِّینَ. قال عُمَرُ: صَدَقْتَ، قَدْ أسَرَّ إلیَّ ذلِکَ و أعْلَمَنِیهِ رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله . (2)

تنبیه الخواطر_ به نقل از ابو سعید خدری _: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بیشترین چیزی که از آن برای شما می ترسم برکاتی است که خداوند از زمین نصیب شما می کند. عرض شد: برکات زمین چیست؟ فرمود: زرق و برق دنیا.

کنز العمّال :عمر به کعب گفت : مطلبی از تو می پرسم، جواب آن را از من پوشیده مدار. کعب گفت: به خدا قسم چیزی را که بدانم از تو پوشیده نمی دارم. عمر گفت: بیشترین نگرانی تو برای امّت محمّد صلی الله علیه و آله چیست؟ کعب گفت: وجود پیشوایان گمراه کننده. عمر گفت: درست گفتی. پیامبر خدا این مطلب را پنهانی به من گفته و مرا از آن آگاه ساخته است!

ص :229


1- تنبیه الخواطر : 1 / 133 .
2- کنز العمّال : 14293.

@

ص :230

23 - الإمامة العامّة

اشاره

(1)

(2)

ص :231


1- و لمزید الاطّلاع راجع : بحار الأنوار : ج 23 _ ج 27 «کتاب الإمامة» . بحار الأنوار : 27 / 242 باب 13 «حقّ الإمام علی الرّعیّة و بالعکس» . بحار الأنوار : 36 / 192 _ 418 «أبواب النّصوص علی الأئمّة علیهم السلام» . بحار الأنوار : 23 / 104 باب 7 «فضائل أهل البیت علیهم السلام ، خبر الثّقلین و السّفینة». بحار الأنوار : 26 / 18 _ 226 «أبواب علوم الأئمّة علیهم السلام» . کنز العمّال : 12 / 93 _ 129 «فضائل أهل البیت علیهم السلام» .
2- انظر : عنوان 291 «الصِّدِّیق» ، 358 «العصمة» ، 20 «الإمارة» . 167 «الدولة» ، 241 «السلطان» ، 493 «الملک» ، 556 «الولایة علی النّاس» . الأمثال : باب 3550 _ 3551 .الحجّ : باب 705 . الصبر : باب 2137، الصراط : باب 2216 ، المستضعف : باب2341 . العقل : باب 2741 ، الغشّ : باب 3021 ، القلب : باب 3326 . الأمثال : باب 3550 ، 3551، القرآن : باب 3237 .

23 - امامت عامه

137 - الإمامَةُ
137 - امامت

الکتاب:

«وَ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْوَاجِنا وَ ذُرِّیّاتِنا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِینَ إِماما» . (1)

الحدیث:

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :أرسَلَهُ داعِیا إلَی الحقِّ ، و شاهِدا علَی الخَلْقِ ، فبلَّغَ رِسالاتِ ربِّهِ غَیْرَ وانٍ و لا مُقَصِّرٍ، و جاهَدَ فی اللّهِ أعداءَهُ غَیْرَ واهِنٍ و لا مُعَذِّرٍ، إمامُ مَنِ اتَّقی، و بَصَرُ مَنِ اهْتَدی . (2)

عنه علیه السلام :حتّی أفْضَتْ کَرامَةُ اللّهِ سُبْحانَهُ و تعالی إلی مُحمّدٍ صلی الله علیه و آله فأخرَجَهُ مِنْ أفضَلِ المَعادِنِ مَنْبِتا ......... لها [ أی لِعِترَتِهِ و شَجَرتِهِ صلی الله علیه و آله ]فُرُوعٌ طِوالٌ، و ثَمَرٌ لا یُنالُ، فَهُوَ إمامُ مَن اتَّقی، و بَصیرَةُ مَنِ اهْتَدی ......... سِیرَتُهُ القَصْدُ ، و سُنَّتُهُ الرُّشْدُ ، و کلامُهُ الفَصْلُ ، و حُکْمُهُ العَدْلُ . (3)

137

امامت

قرآن:

«و آنان که می گویند: ای پروردگار ما! به ما از همسران و فرزندانمان آن دِه که مایه روشنی چشمان [ ما ]باشد و ما را پیشوای پرهیزگاران گردان».

حدیث:

امام علی علیه السلام :او [پیامبر صلی الله علیه و آله ] را فرستاد تا به حق فرا خواند و بر آفریدگان گواه باشد. او پیامهای پروردگارش را رسانْد و در این راه، نه سستی کرد و نه کوتاهی ورزید و در راه خدا با دشمنان او جنگید بی آنکه ناتوانی به او راه یابد، یا آن که ذرّه ای از کوشش فرو گذارد. او پیشوای پرهیزگاران و دیده رهیافتگان است.

امام علی علیه السلام :تا آن که کرامت خداوند سبحان (مقام پیامبری) به محمّد صلی الله علیه و آله رسید. پس، آن حضرت را از بهترین خاندان و گرامی ترین دودمان برآورد ......... [درخت دودمانِ] او را شاخه هایی است بلند و برافراشته که دست کسی به میوه آن نمی رسد. او پیشوای پرهیزگاران است و دیده رهیافتگان ......... رفتارش میانه روی و اعتدال است و طریقه اش راهنمایی و هدایت. سخنش حق را از باطل جدا می سازد و حکم و داوری اش به عدل و داد است.

ص :232


1- الفرقان : 74 .
2- نهج البلاغة : الخطبة 116 .
3- نهج البلاغة : الخطبة 94 .

138 - الإمامَةُ تَمامُ الدِّینِ
138 - امامت ، کمال بخش دین است

الکتاب:

«الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الاْءِسْلامَ دِینا» . (1)

الحدیث:

الدرّ المنثور :لَمّا کانَ یومُ غدیرِ خُمٍّ _ وَ هُوَ الیومُ الثّامن عشَرَ مِنْ ذی الحِجّةِ _ قالَ النّبیُّ صلی الله علیه و آله : مَن کُنتُ مَولاهُ فعَلِیٌّ مَولاهُ، فأنْزَلَ اللّهُ : «الیَومَ أکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ» . (2)

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :کانَت الفَرِیضَةُ تَنْزِلُ بَعْدَ الفَرِیضَةِ الاُخْری ، و کانَتِ الوَلایةُ آخِرَ الفرائضِ ، فأنْزَلَ اللّهُ عزّ و جلّ : «الیَومَ أکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ » ، یَقولُ اللّهُ عزّ و جلّ : لا اُنْزِلُ عَلَیْکُمْ بَعْدَ هذهِ فَرِیضَةً ، قد أکْمَلْتُ لَکُمُ الفَرائضَ . (3)

الإمامُ الرِّضا علیه السلام :و أنْزَلَ فی حِجَّةِ الوَداعِ وَ هِیَ آخِرُ عُمْرِهِ صلی الله علیه و آله «الیَومَ أکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ» و أمرُ الإمامةِ مِنْ تَمامِ الدِّینِ . (4)

138

امامت ، کمال بخش دین است

قرآن:

«امروز دینتان را برای شما کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام گردانیدم و اسلام را دین شما برگزیدم».

حدیث:

الدرّ المنثور :چون روز غدیر خم _ که هجدهم ذی حجّه است _ فرارسید پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: هر که من مولای اویم، پس علی مولای اوست. آن گاه خداوند این آیه را فرو فرستاد: «امروز دینتان را برای شما کامل کردم».

امام باقر علیه السلام :فریضه ای از پس فریضه ای نازل می شد و ولایت، آخرین فریضه بود و خداوند عزّ و جلّ آیه «امروز دینتان را برای شما کامل کردم» را فرو فرستاد. خداوند عزّ و جلّ می فرماید: بعد از این دیگر فریضه ای بر شما نازل نمی کنم؛ چرا که فرایض شما را کامل ساختم.

امام رضا علیه السلام :خداوند آیه «امروز دینتان را برای شما کامل کردم» را در حجّة الوداع که آخرین حجّ پیامبر صلی الله علیه و آله و در پایان عمر حضرتش بود نازل کرد و امر امامت جزء کامل کننده هاست.

ص :233


1- المائدة : 3 .
2- الدرّ المنثور : 3 / 19 ، انظر الدِین : باب 1319 .
3- الکافی: 1 / 289 / 4 .
4- الکافی: 1 / 199 / 1 .

139 - الإمامةُ أساسُ الإسلامِ
139 - امامت ، شالوده اسلام است

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :بُنِیَ الإسلامُ علی خَمْسٍ : عَلی الصَّلاةِ ، و الزَّکاةِ ، و الصَّومِ ، و الحَجِّ ، و الوَلایةِ ، و لَمْ یُنادَ بِشَیْءٍ کَما نُودِیَ بالوَلایةِ . (1)

الکافی :عنه علیه السلام : بُنِیَ الإسلامُ علی خَمْسَةِ أشْیاءَ : عَلی الصَّلاةِ ، و الزَّکاةِ ، و الحَجِّ ، و الصّومِ ، و الوَلایةِ. قالَ زُرارَةُ : فقلتُ : و أیُّ شَیْءٍ مِنْ ذلِکَ أفْضَلُ ؟ فقالَ : الوَلایةُ أفْضَلُ؛ لأنّها مِفْتاحُهُنَّ ، و الوالی هُوَ الدَّلیلُ عَلَیْهِنَّ . (2)

الإمامُ الرِّضا علیه السلام :إنَّ الإمامةَ اُسُّ الإسلامِ النّامی، و فَرْعُهُ السّامی . (3)

(4)

139

امامت ، شالوده اسلام است

امام باقر علیه السلام :اسلام بر پنج پایه استوار است: نماز، زکات، روزه، حج و ولایت؛ و بر هیچ چیز به اندازه ولایت تأکید نشده است.

الکافی :امام باقر علیه السلام فرمود : اسلام بر پنج چیز استوار است: نماز، زکات، حج، روزه و ولایت. زراره می گوید: پرسیدم: از میان آنها کدام برتر است؟ فرمود: ولایت برتر است؛ زیرا ولایت کلید آنهاست و صاحب ولایت، راهنما به سوی آنها می باشد.

امام رضا علیه السلام :امامت ریشه بالنده اسلام و شاخه برافراشته آن است.

140 - الإمامةُ أصلُ کُلِّ خَیرٍ
140 - امامت، ریشه همه خوبیهاست

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :نَحْنُ أصلُ کُلِّ خَیْرٍ ، و مِن فُرُوعِنا کُلُّ بِرٍّ ، فَمِنَ البِرِّ : التَّوحیدُ ، و الصّلاةُ، و الصّیامُ، و کَظْمُ الغَیْظِ، و العَفْوُ عَنِ المُسیءِ ، و رَحْمَةُ الفقیرِ ، و تَعَهُّدُ الجارِ ، و الإقرارُ بالفَضْلِ لأهلِهِ.

و عَدُوُّنا أصلُ کُلِّ شَرٍّ، و مِن فُرُوعِهم کُلُّ قَبیحٍ و فاحِشَةٍ ، فمِنْهُمُ : الکِذْبُ ، و البُخْلُ ، و النَّمِیمَةُ ، و القَطِیعَةُ ، و أکْلُ الرِّبا ، و أکْلُ مالِ الیتیمِ بِغَیْرِ حَقِّهِ، و تَعَدّی الحُدودِ الّتی أمَرَ اللّهُ، و رُکُوبُ الفَواحِشِ ما ظَهَرَ منها و ما بَطَنَ، و الزِّنا ، و السَّرِقَةُ ، و کلُّ ما وافَقَ ذلکَ مِنَ القبیحِ . فک_ذَبَ مَنْ زَعَمَ أنّهُ معَنا و هو مُتَعلِّقٌ بِفُرُوعِ غَیْرِنا . (5)

140

امامت، ریشه همه خوبیهاست

امام صادق علیه السلام :ما ریشه همه خوبیها هستیم و هر نیکی، ثمره شاخه های ماست. از جمله نیکیهاست: توحید، نماز، روزه ، فرو خوردن خشم، گذشت از بدی کننده، ترحّم به فقیر، رسیدگی به همسایه و اعتراف به فضل فضلا. دشمن ما [نیز ]ریشه همه بدیهاست و هر زشتی و بدکاری، ثمره شاخه های اوست، از جمله: دروغ، بخل،

سخن چینی، بریدن از خویشاوندان، ربا خواری، به ناروا خوردنِ مال یتیمان، تعدّی از حدودی که خدا دستور داده است، ارتکاب زشتیهای آشکار و نهان، زنا، دزدی و هر زشتی دیگری از این دست. پس دروغ می گوید کسی که بگوید با ماست ولی به شاخه های دشمن ما چنگ آویزد.

ص :234


1- الکافی : 2 / 18 / 3 .
2- الکافی : 2 / 18 /5 .
3- الکافی : 1 / 200 / 1 .
4- (انظر) الإسلام : باب 1858 .
5- الکافی : 8 / 242 / 336 .

الإمامُ الکاظمُ علیه السلام_ لَمّا سُئل عَن قولِهِ تعالی : «قُلْ إنَّما حَرَّمَ رَبّی الفَواحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْها وَ مَا بَطَنَ» (1) _: إنّ القرآنَ لَهُ ظَهْرٌ و بَطْنٌ ، فَجَمیعُ ما حَرَّمَ اللّهُ فی القرآنِ هُوَ الظّاهِرُ ، و الباطِنُ مِن ذلِکَ أئمّةُ الجَورِ . و جَمیعُ ما أحَلَّ اللّهُ تعالی فی الکِتابِ هُوَ الظّاهِرُ ، و الباطِنُ مِن ذلِکَ أئمّةُ الحَقِّ . (2)

امام کاظم علیه السلام_ در پاسخ به پرسش از آیه «بگو: پروردگارم بدیهای آشکار و نهان را حرام کرده است» _فرمود : قرآن ظاهری دارد و باطنی. تمام آنچه را که خداوند در قرآن حرام کرده، ظاهر است و باطن آنها پیشوایان ستمگرند و همه آنچه را که خداوند در کتاب خود حلال شمرده همان ظاهر است و باطن آنها امامان حق هستند.

141 - الإمامةُ نِظامُ الاُمَّةِ
141 - امامت، رشته امّت است

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :اسْمَعُوا و أطِیعُوا لِمَنْ وَلاّهُ اللّهُ الأمْرَ ، فإنَّهُ نِظامُ الإسلامِ . (3)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :الإمامةُ نِظامُ الاُمّةِ . (4)

عنه علیه السلام :مَکانُ القَیِّمِ بالأمْرِ مَکانُ النِّظامِ مِنَ الخَرَزِ ، یَجْمَعُهُ و یَضُمُّهُ ، فإنِ انقَطَعَ النِّظامُ تَفَرَّقَ و ذَهَبَ ، ثُمَّ لَم یَجْتَمِعْ بِحَذافیرِهِ أبَدا . (5)

141

امامت، رشته (6) امّت است

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :از کسی که خداوند او را ولی امر شما کرده است، شنوایی و اطاعت داشته باشید که او رشته کار اسلام است.

امام علی علیه السلام :امامت ، رشته کار امّت است.

امام علی علیه السلام :زمامدار و ولیّ امر به منزله رشته ای است که مهره ها را گرد آورده، آنها را به هم پیوند می دهد. اگر رشته از هم بگسلد، مهره ها از یکدیگر جدا شده پراکنده می گردند و دیگر هیچ گاه همه آنها گرد نمی آیند.

ص :235


1- الأعراف: 33 .
2- الکافی : 1 / 374 / 10 .
3- الأمالی للمفید : 14 / 2 .
4- غرر الحکم : 1095 .
5- نهج البلاغة : الخطبة 46 .
6- در متن حدیث های مربوط ، تعبیر «نظام» آمده است که در لغت به معنای رشته و نخی است که با آن مروارید و مانند آن را به رشته می کشند، سامان دهنده، ستون فقرات _ م.

الإمامُ الرِّضا علیه السلام :إنّ الإمامةَ زِمامُ الدِّینِ ، و نِظامُ المُسلِمینَ، و صَلاحُ الدُّنیا، و عِزُّ المُؤمِنینَ . (1)

(2)

امام رضا علیه السلام :امامت، زمام دین است و رشته مسلمانان و اصلاح و آبادانی دنیا و عزّت مؤمنان.

142 - الإمامَةُ سَبیلُ الرَّبِّ
142 - امامت، راه پروردگار است

الکتاب:

قُلْ لا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرا إِلاّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی» . (3)

قُلْ ما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ» . (4)

قُلْ ما أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلاّ مَنْ شاءَ أَنْ یَتَّخِذَ إِلی رَبِّهِ سَبِیلاً» . (5)

الحدیث:

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :و الّذی بَعَثَنی بالحَقِّ نَبِیّا، لو أنّ رَجُلاً لَقِیَ اللّهَ بِعَمَلِ سَبْعینَ نبیّا ثُمَّ لَم یَلْقَهُ بِوَلایةِ اُولی الأمْرِ منّا أهلَ البیتِ ما قَبِلَ اللّهُ مِنْهُ صَرْفا و لا عَدْلاً . (6)

عنه صلی الله علیه و آله :أمَا و اللّهِ ،لو أنَّ رَجُلاً صَفَّ قَدَمَیْهِ بینَ الرُّکْنِ و المَقامِ مُصَلِّیا و لَقِیَ اللّهَ بِبُغْضِکُمْ أهلَ البیتِ لَدَخَلَ النّارَ . (7)

142

امامت، راه پروردگار است

قرآن:

«بگو: در برابر این رسالت مزدی از شما نمی خواهم، بجز دوست داشتن خویشاوندان [مرا] ».

«بگو: هر مزدی که از شما طلبیده ام به سود خود شماست».

«بگو : من از شما هیچ مزدی نمی طلبم مگر کسی که می خواهد به سوی پروردگارش راهی بیابد».

حدیث:

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :سوگند به آن که مرا به حق به پیامبری برانگیخت، اگر کسی با اعمال هفتاد پیامبر، خدا را دیدار کند، اما ولایت اولو الامرِ ما خاندان را به همراه نداشته باشد، خداوند از او نه توبه و بازگشتی می پذیرد و نه فدیه ای.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :سوگند به خدا که اگر کسی در میان رکن و مقام پیوسته به نماز ایستد، اما با کینه شما اهل بیت ، خدا را ملاقات کند به دوزخ درمی آید.

ص :236


1- الکافی : 1 / 200 / 1 .
2- (انظر) الدِین : باب 1300 .
3- الشوری : 23 .
4- سبأ: 47 .
5- الفرقان : 57 .
6- بحار الأنوار : 27 / 192 / 49 .
7- الأمالی للمفید : 253 / 2 .

عنه صلی الله علیه و آله :الْزَمُوا مَودَّتَنا أهلَ البیتِ ......... فَوالّذی نَفْسُ مُحمّدٍ بِیَدِهِ ، لا یَنْفَعُ عَبْدا عَمَلُهُ إلاّ بِمَعْرِفَتِنا و وَلایَتِنا . (1)

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :حُبُّنا أهلَ البیتِ نِظامُ الدِّینِ . (2)

عنه علیه السلام :کُلُّ مَن دانَ اللّهَ عزّ و جلّ بِعبادَةٍ یُجْهِدُ فیها نَفْسَهُ و لا إمامَ لَهُ مِنَ اللّهِ ، فَسَعْیُهُ غَیْرُ مَقْبُولٍ وَ هُوَ ضالٌّ مُتَحَیِّرٌ و اللّهُ شانِئٌ لأعمالِهِ ، و مَثَلُهُ کَمَثَلِ شاةٍ ضَلَّتْ عَن راعِیها و قَطِیعها . (3)

الإمامُ الباقرُ أو الإمامُ الصّادقُ علیهما السلام :نَحْنُ أهلَ البیتِ لا یَقْبَلُ اللّهُ عَمَلَ عَبْدٍ وَ هُوَ یَشُکُّ فینا . (4)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :لا یَقْبَلُ اللّهُ مِنَ العِبادِ الأعمالَ الصّالحةَ الّتی یَعْمَلونَها إذا تَوَلَّوا الإمامَ الجائرَ الّذی لیسَ مِنَ اللّهِ تعالی . (5)

بحار الأنوار :فی دُعاءِ النُّدْبَةِ : فکانُوا هُمُ السَّبیلَ إلیکَ، و المَسْلَکَ إلی رِضْوانِکَ . (6)

(7)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :به دوستی ما خاندان چنگ در زنید ......... زیرا سوگند به آن که جان محمّد در دست اوست، عمل هیچ بنده ای به حال او سودمند نمی افتد مگر با معرفت و ولایت ما.

امام باقر علیه السلام :دوست داشتن ما خاندان، رشته دین است.

امام باقر صلی الله علیه و آله :هر که خود را در عبادت خداوند عزّ و جلّ به رنج و زحمت افکند، اما [برای خود ]امامی از جانب خدا نداشته باشد، کوشش او پذیرفته نمی شود، و گمراه و سرگشته است و خداوند از کارهای او نفرت دارد. او به گوسفندی می ماند که چوپان و گله خود را گم کرده است.

امام باقر یا امام صادق علیهما السلام:ما اهل بیتی هستیم که خداوند عمل بنده ای را که درباره ما شک و تردید کند، نمی پذیرد.

امام صادق علیه السلام :اگر بندگان، پیشوای ستمگر را که از جانب خدا نیست به زمامداری گیرند، خداوند کارهای شایسته ای را که انجام می دهند نخواهد پذیرفت.

بحار الأنوار :در دعای ندبه آمده است : آنها (اهل بیت علیهم السلام) راه رسیدن به تو بودند و طریق دست یافتن به رضوان تو.

ص :237


1- الأمالی للمفید : 140 / 4 .
2- بحار الأنوار : 78 / 183 / 8 .
3- الکافی : 1 / 183 / 8 .
4- الأمالی للمفید : 3 / 2 .
5- الأمالی للطوسی: 417 / 939 .
6- بحار الأنوار : 102 / 105 .
7- (انظر) بحار الأنوار : 23 / 228 باب 13 ، 27 / 166 باب 7 . وسائل الشیعة : 1 / 90 باب 29 . عنوان 219 «السبیل» ، 294 «الصراط» ، 94 «المحبّة (حبّ النبیّ صلی الله علیه و آله و أهل بیته علیهم السلام)» ، الجنّة : باب 557 .

143 - تَفسیرُ الإمامَةِ بِالنُّورِ
143 - تفسیر امامت به نور

الإمامُ الباقرُ علیه السلام_ فی قولِهِ تعالی : «فآمِنُوا باللّهِ وَ رَسولِهِ و النُّورِ الّذی أنْزَلْنا» _: النُّورُ و اللّهِ الأئمّةُ مِنْ آلِ مُحمّدٍ صلی الله علیه و آله إلی یَومِ القِیامَةِ ، وَ هُمْ و اللّهِ نُورُ اللّهِ الّذی أنْزَلَ ، وَ هُمْ و اللّهِ نُورُ اللّهِ فِی السّماواتِ و فِی الأرضِ ، و اللّهِ ......... لَنُورُ الإمامِ فی قُلوبِ المُؤمنینَ أنْوَرُ مِنَ الشَّمْسِ المُضیئةِ بِالنَّهارِ . (1)

الإمامُ الکاظمُ علیه السلام :الإمامةُ هِیَ النُّورُ ، و ذلکَ قولُهُ عزّ و جلّ: «آمِنُوا باللّهِ وَ رَسُولِهِ و النُّورِ الّذی أنْزَلْنا» (2) ، قالَ : النُّورُ هُوَ الإمامُ . (3)

(4)

143

تفسیر امامت به نور

امام باقر علیه السلام_ در تفسیر آیه «پس به خدا و پیامبرش و نوری که فرو فرستادیم ایمان آورید» _فرمود : به خدا قسم این نور، همان امامان از خاندان محمّد صلی الله علیه و آله هستند تا روز قیامت . به خدا سوگند آنان همان نوری هستند که خداوند فرو فرستاده است . و به خدا سوگند هم ایشانند نور خدا در آسمانها و زمین . به خدا قسم ......... نور امام در دلهای مؤمنان از خورشید درخشانِ نیمروز، تابان تر است.

امام کاظم علیه السلام :امامت، نور و روشنایی است؛ همان که خداوند عزّ و جلّ فرموده: «به خدا و پیامبر او و نوری که فرو فرستادیم ایمان آورید» . نور همان امام است.

144 - مَوقِعُ الإمامَةِ
144 - جایگاه امامت

الکتاب:

وَ إِذِ ابْتَلَی إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ إِماما» . (5)

الحدیث:

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :إنَّ اللّهَ تبارَکَ و تعالی اتَّخَذَ

إبراهیمَ عَبْدا قَبْلَ أنْ یَتَّخِذَهُ نَبِیّا ، و إنَّ اللّهَ اتَّخَذَهُ نَبِیّا قَبْلَ أنْ یَتَّخِذَهُ رَسُولاً، و إنَّ اللّهَ اتَّخَذَهُ رَسُولاً قَبْلَ أنْ یَتَّخِذَهُ خَلیلاً، و إنَّ اللّهَ اتَّخ_ذَهُ خَلیلاً قَبْلَ أنْ یَجْعَلَهُ إماما ، فَلَمّا جَمَعَ لَهُ الأشیاءَ قالَ : إنّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ إماما . (6)

144

جایگاه امامت

قرآن:

«و [بیاد آر] هنگامی که ابراهیم را پروردگارش به کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید، خدا فرمود: من تو را پیشوای مردم گردانیدم».

حدیث:

امام صادق علیه السلام :خداوند تبارک و تعالی ابراهیم

را به بندگی گرفت پیش از آن که او را به پیامبری برگزیند، و او را به نبوّت رساند پیش از آن که به رسالت گزیند و او را رسول خود ساخت پیش از آن که به دوستی برگزیند و او را دوست و خلیل خود گردانید پیش از آن که امامش قرار دهد. و چون همه این مقامات را در او گرد آورد فرمود: من تو را پیشوای مردم قرار دادم.

ص :238


1- الکافی: 1 / 194 / 1 .
2- التغابن : 8 .
3- الکافی: 1 / 196 / 6 .
4- (انظر) عنوان 524 «النور» . الأمثال : باب 3548 .
5- البقرة : 124 .
6- الکافی : 1 / 175 / 2 .

145 - الاضطِرارُ إلَی الحُجَّةِ
145 - نیاز به حجّت (رهبر الهی)

الکتاب:

إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ» . (1)

وَ لَقَدْ وَصَّلْنا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ» . (2)

الحدیث:

الإمامُ الباقرُ علیه السلام_ لَمّا سُئلَ عَنْ عِلَّةِ احْتِیاجِ النّاسِ إلَی النّبیّ و الإمامِ _: لِبَقاءِ العالَمِ علی صَلاحِهِ ، و ذلِکَ أنَّ اللّهَ عزّ و جلّ یَرْفَعُ العَذابَ عَنْ أهلِ الأرضِ إذا کانَ فِیها نَبِیٌّ أو إمامٌ . (3)

عنه علیه السلام :یَخْرُجُ أحَدُکُم فَراسِخَ فَیَطْلُبُ لِنَفْسِهِ دَلیلاً ، و أنتَ بِطُرُقِ السّماءِ أجْهَلُ منکَ بِطُرُقِ الأرضِ ، فاطْلُبْ لِنَفْسِکَ دلیلاً . (4)

الإمامُ الباقرُ أو الإمامُ الصّادقُ علیهما السلام :إنَّ اللّهَ لَمْ یَدَعِ الأرضَ بِغَیْرِ عالِمٍ ، و لو لا ذلکَ لَم یُعْرَفِ الحَقُّ مِنَ الباطِلِ . (5)

145

نیاز به حجّت (رهبر الهی)

قرآن:

«جز این نیست که تو بیم دهنده هستی و هر قومی را رهبری است».

«بر ایشان سخن در سخن پیوستیم، باشد که پند گیرند».

حدیث:

امام باقر علیه السلام_ در پاسخ به علت نیاز مردم به پیامبر و امام _فرمود : برای این که دنیا به سامان ماند؛ چه آنکه خداوند عزّ و جلّ، با وجود پیامبر یا امام در روی زمین، عذاب را از زمینیان بر می دارد.

امام باقر علیه السلام :وقتی یکی از شما می خواهد چند فرسنگ راه بپیماید، برای خود به دنبال راهنما می گردد؛ و تو به راههای آسمان نا آشناتری تا به راههای زمین، پس، برای خود به دنبال راهنما باش.

امام باقر یا امام صادق علیهما السلام:خداوند زمین را بدون عالِم نگذاشته است؛ و اگر این نبود، حق از باطل شناخته نمی شد.

ص :239


1- الرعد : 7 .
2- القصص : 51 .
3- بحار الأنوار : 23 / 19 / 14 .
4- الکافی : 1 / 184 / 10 .
5- الکافی : 1 / 178 / 5 .

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :إنّا لَمّا أثْبَتْنا أنَّ لنا خالِقا صانِعا مُتَعالِیا عنّا و عَنْ جمیعِ ما خَلَقَ ......... ثُمَّ ثَبَتَ ذلِکَ فی کُلِّ دَهْرٍ و زمانٍ ممّا أتَتْ بهِ الرُّسُلُ و الأنبیاءُ مِنَ الدّلائلِ و البَراهینِ ، لِکَیْ لا تَخْلُوَ أرضُ اللّهِ مِنْ حُجَّةٍ یَکونُ مَعَهُ عِلْمٌ یَدُلُّ علی صِدْقِ مَقالَتِهِ و جَوازِ عَدالَتِهِ . (1)

عنه علیه السلام :إنَّ الأرضَ لا تَخْلُو إلاّ وَ فِیها إمامٌ، کَیْما إنْ زادَ المُؤمنونَ شَیْئا رَدَّهُمْ ، و إنْ نَقَصُوا شَیْئا أتَمَّهُ لَهُم . (2)

بحار الأنوار :عنه علیه السلام : لَم تَخْلُ الأرضُ _ مُنْذُ کانتْ _ مِن حُجَّةٍ عالِمٍ ، یُحْیی فیها ما یُمیتُونَ مِنَ الحَقِّ . ثُمَّ تلا هذِهِ الآیةَ : «یُرِیْدُوْنَ لِیُطْفِؤُوا نُوْرَ اللّهِ بِأفْوَاهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکَ_افِرُونَ» (3) . (4)

عنه علیه السلام :إنَّ الأرضَ لا تُتْرَکُ إلاّ بعالِمٍ یَحتاجُ النّاسُ إلَیْهِ و لا یَحْتاجُ إلَی النّاسِ ، یَعْلَمُ الحَرامَ و الحَلالَ . (5)

امام صادق علیه السلام :چون ثابت کردیم ما را آفریدگار و صانعی است که از ما و همه آفریدگان والاتر است ......... آن گاه ثابت می شود که در هر عصر و زمانی فرستادگان و پیامبران، با دلایل و براهینی که برای اثبات حقانیت خود آورده اند، مبعوث شده اند تا زمین خدا از حجّتی که با خود دانشی گواه بر درستی گفتار و نشانه ای بر عدالتش دارد، خالی نباشد.

امام صادق علیه السلام :زمین هیچگاه خالی از امام نمی ماند تا اگر مؤمنان چیزی [به دین ]افزودند، آنها را [از این کژ راهه ]برگرداند و اگر چیزی را کاستند برایشان کامل کند.

بحار الأنوار :امام صادق علیه السلام فرمود : زمین _ از همان گاه که پدید آمده _ از حجّتی دانا که هر حقّی را که مردم به دست فراموشی می سپارند زنده کند، تهی نبوده است. آنگاه این آیه را تلاوت فرمود: «می خواهند با دهانهای خود نور خدا را خاموش کنند حال آنکه خدا نور خود را کامل خواهد کرد ، گر چه کافران را ناخوش آید».

امام صادق علیه السلام :زمین هیچگاه بدون عالِمی که مردم به او نیازمندند و او از آنان بی نیاز است و حلال و حرام را می شناسد ، رها نمی شود.

ص :240


1- الکافی : 1 / 168 / 1 .
2- الکافی : 1 / 178 / 2 .
3- الصفّ : 8 .
4- بحار الأنوار : 23 / 37 / 65 .
5- بحار الأنوار : 23 / 50 / 100 .

الإمامُ الرِّضا علیه السلام_ فی الحِکمَة مِن جَعلِ اُولی لأمرِ ، و الأمرِ بطاعتِهم _: لِعِلَلٍ کثیرةٍ ، منها : أنّ الخَلْقَ لَمّا وقَفُوا علی حَدٍّ مَحْدُودٍ و اُمِروا أن لا یَتَعدَّوا ذلکَ الحدَّ لِما فیهِ مِنْ فسادِهِمْ لَم یَکُنْ یَثْبُتُ ذلِکَ و لا یَقومُ إلاّ بأنْ یَجْعَلَ عَلَیْهِمْ فیهِ أمینا .........

و منها : أنّا لا نَجِدُ فِرْقَةً مِنَ الفِرَقِ و لا مِلَّةً مِنَ المِلَل بَقُوا و عاشُوا إلاّ بِقیّمٍ و رئیسٍ لِما لا بدّ لَهُمْ مِنْهُ فی أمْرِ الدِّینِ و الدُّنیا ......... لا قِوامَ لَهُمْ إلاّ بِهِ ......... و منها : أنَّهُ لَو لَم یَجْعَلْ لَهُمْ إماما قَیِّما أمِینا حافِظا مُسْتَوْدَعا لَدَرَسَتِ المِلَّةُ و ذَهَبَ الدِّینُ و غُیِّرَتِ السُّنّةُ . (1)

(2)

امام رضا علیه السلام_ در بیان حکمت قرار دادن اولو الامر و فرمان به پیروی از آنها _فرمود : به دلایل بسیاری؛ از جمله: چون برای مردمان حد و مرزی مشخص نهاده شده و موظفند که از آن مرز فراتر نروند؛ زیرا موجب تباهی ایشان می شود، این کار به سامان و انجام نمی رسد، مگر این که فردی امین بر آنها گمارده شود ......... و دیگر این که : ما هیچ گروه و هیچ ملّتی و آیینی را نمی یابیم که مانده و زیسته باشند مگر با برخورداری از سرپرست و پیشوا؛ زیرا در کار دین و دنیای خود از او ناگزیرند ......... و جز بدو پابرجا نیستند ......... و دیگر این که: اگر برایشان امام و سرپرستی درستکار و نگهبان و امانتدار گمارده نمی شد، آیین، کهنه و فرسوده شده، دین از میان رفته و سنّت دگرگون شده بود.

146 - الحُجَّةُ إمامٌ یُعرَفُ
146 - حجّت، امامی است شناخته شده

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :إنَّ الحُجَّةَ لا تَقُومُ للّهِ عزّ و جلّ علی خَلْقِهِ إلاّ بإمامٍ حَیٍّ یَعْرِفُونَهُ . (3)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :إنَّ الحُجَّةَ لا تَقُومُ للّهِ عزّ و جلّ علی خَلْقِهِ إلاّ بإمامٍ حتّی یُعْرَفَ . (4)

146

حجّت، امامی است شناخته شده

امام باقر علیه السلام :حجّت خدا بر خلقش تمام نمی شود مگر به وجود امامی زنده که مردم او را بشناسند.

امام صادق علیه السلام :حجّت خداوند عزّ و جلّ بر خلقش بر پا نمی گردد مگر به وجود امامی که شناخته شده باشد . (5)

ص :241


1- بحار الأنوار : 23 / 32 / 52 .
2- (انظر) بحار الأنوار : 23 / 1 باب 1 . عنوان 99 «الحجّة» .
3- بحار الأنوار : 23 / 30 / 47 .
4- الکافی : 1 / 177 / 2 .
5- درباره نایب فاعل «یُعرَف» که در متن حدیث آمده است چند احتمال داده اند: خدا، امام، حق و باطل. ولی ما با توجه به عنوان مبحث و حدیث بعدی، احتمال دوم را برگزیدیم _ م.

عنه علیه السلام_ لمّا سُئل عَنِ الأرضِ: هَلْ تَبْقی بلا عالِمٍ حَیٍّ ظاهِرٍ ......... ؟ _: إذَنْ لا یُعْبَدَ اللّهُ . (1)

عنه علیه السلام :مَنْ ماتَ و لیسَ عَلَیْهِ إمامٌ حَیٌّ ظاهِرٌ ماتَ مِیتةً جاهِلیّةً . (2)

(3)

امام صادق علیه السلام_ وقتی از وی پرسیده شد: آیا زمین بدون عالِمِ زنده و آشکار، باقی می ماند؟ _فرمود : در آن صورت، خداوند عبادت نخواهد شد.

امام صادق علیه السلام :هر که بمیرد و در فرمان امام زنده و آشکاری نباشد به مرگ جاهلی مرده است.

147 - قَد یَکونُ الحُجَّةُ خائِفاً مَغموراً
147 - گاه حجّت در بیم و گمنامی به سر می برد

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :اللّهُمَّ بَلی، لا تَخْلو الأرضُ مِنْ قائِمٍ للّهِ بِحُجَجِهِ ، إمّا ظاهِرا مَشْهُورا ، أو خائفا مَغْمورا لئلاّ تَبْطُلَ حُجَجُ اللّهِ و بَیِّناتُهُ . (4)

عنه علیه السلام :اللّهُمَّ لا بُدَّ لَکَ مِنْ حُجَجٍ فی أرضِکَ ، حُجَّةٍ بَعْدَ حُجَّةٍ ......... لئلاّ یَتَفَرَّقَ أتباعُ أَولیائِکَ ، ظاهرٍ غیرِ مُطاعٍ ، أو مُکْتَتِمٍ خائفٍ یَتَرقَّبُ ، إنْ غابَ عَنِ النّاسِ شَخْصُهُمْ فی حالِ هُدْنَتِهِمْ فی دَوْلَةِ الباطِلِ فَلَنْ یَغِیبَ عَنْهُم مَبْثُوثُ عِلْمِهِمْ و آدابِهِمْ . (5)

عنه علیه السلام :اللّهُمَّ و إنّی لَأعْلَمُ أنّ العِلْمَ لا یأرِزُ کُلُّهُ و لا یَنْقَطِعُ مَوادُّهُ ، فإنّکَ لا تُخْلی أرضَکَ مِنْ حُجَّةٍ علی خَلْقِکَ ، إمّا ظاهرٍ یُطاعُ، أو خائفٍ مَغْمورٍ لیسَ بِمُطاعٍ ، لِکَیْ لا تَبْطُلَ حُجَّتُکَ، و یَضِلَّ أولیاؤکَ بَعْدَ إذ هَدَیْتَهُم . (6)

147

گاه حجّت در بیم و گمنامی به سر می برد

امام علی علیه السلام :صد البتّه زمین از کسی که حجّتهای خدا را بر پا دارد _ آشکار و سرشناس یا بیمناک و گمنام _ خالی نمی ماند، تا که حجّتها و برهانهای خداوند از بین نرود.

امام علی علیه السلام :بار خدایا! تو را ناگزیر در زمین خود حجّتهایی باید، حجّتی از پی حجّتی ......... تا پیروان اولیای تو پراکنده نشوند. چه آن حجّت ظاهر باشد ولی نافرمانروا، یا مخفی و بیمناک و در انتظار. اگر به روزگار تسلّط باطل، آنان در سکوت به سر برند و از دیده مردم پنهان باشند، اما هرگز پرتوِ دانش و تربیتِ ایشان از مردم پوشیده نمی ماند.

امام علی علیه السلام :بار خدایا! من خوب می دانم که علم بتمامی جمع نمی شود و مباحث آن تمام نمی شود؛ چه آن که تو زمینت را از حجّت بر بندگانت تهی نمی گذاری خواه این حجّت ، آشکار و فرمانروا و خواه بیمناک و گمنام بی پیرو باشد تا مبادا حجّت تو، از میان برود و دوستان تو پس از آن که هدایتشان کردی، گمراه شوند.

ص :242


1- علل الشرائع : 195 / 3 .
2- الاختصاص : 269 .
3- (انظر) عنوان 99 «الحجّة» .
4- بحار الأنوار : 23 / 46 / 91 .
5- بحار الأنوار : 23 / 54 / 116 .
6- الغیبة للنعمانی: 137/2.

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :لا تَبْقَی الأرضُ بغیرِ إمامٍ ظاهرٍ أو باطنٍ . (1)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :لَمْ تَخْلُ الأرضُ _ مُنْذُ خَلَقَ اللّهُ آدمَ _ مِن حُجَّةٍ للّهِ فیها : ظاهرٍ مَشْهورٍ ، أو غائبٍ مَستْورٍ . (2)

(3)

امام باقر علیه السلام :زمین، بدون امام آشکار یا نهان باقی نمی ماند.

امام صادق علیه السلام :از همان زمان که خداوند آدم را آفرید، زمین از حجّت خالی نبوده است، خواه حجّتی ظاهر و شناخته شده یا غایب و در پرده .

148 - لَولَا الإمامُ لَساخَتِ الأرضُ
148 - اگر امام نباشد ، زمین در هم فرو می رود

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :لَو أنّ الإمامَ رُفِعَ مِنَ الأرضِ ساعةً لَماجَتْ بأهْلِها کَما یَمُوجُ البَحْرُ بأهلِهِ . (4)

عنه علیه السلام_ فی وَصْفِ الأئمّة علیهم السلام _: جَعَلَهُمُ اللّهُ عزّ و جلّ أرکانَ الأرضِ أنْ تَمِیدَ بأهْلِها ، و عَمَدَ الإسلامِ ، و رابِطةً علی سَبیلِ هُداهُ . (5)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :لَو بَقِیَتِ الأرضُ بِغَیْرِ إمامٍ لَسَاختْ . (6)

عنه علیه السلام :ما تَبْقَی الأرضُ یوما واحدا بِغَیْرِ إمامٍ مِنّا تَفْزَعُ إلَیْهِ الاُمّةُ . (7)

148

اگر امام نباشد ، زمین در هم فرو می رود

امام باقر علیه السلام :اگر برای لحظه ای وجود امام از زمین برداشته شود، زمین ، ساکنان خود را چنان به تلاطم می اندازد که امواج دریا دریانشینان را.

امام باقر علیه السلام_ در وصف ائمّه علیهم السلام _فرمود : خداوند عزّ و جلّ ایشان را ارکان زمین قرارداد، تا زمین اهل خود را نلرزاند و ایشان را ستونهای اسلام و پاسداران راه هدایت خود کرد.

امام صادق علیه السلام :اگر زمین بدون امام می ماند، به یقین در هم فرو می ریخت.

امام صادق علیه السلام :زمین، بدون امامی از ما که امّت بدو پناه برد، حتی یک روز باقی نمی ماند.

ص :243


1- بحار الأنوار : 23 / 23 / 26 .
2- الأمالی للصدوق : 253 / 277 .
3- (انظر) النعمة : باب 3843 .
4- الکافی : 1 / 179 / 12 .
5- الکافی : 1 / 198 / 3 .
6- الکافی : 1 / 179 / 10 .
7- بحار الأنوار : 23 / 42 / 82 .

عنه علیه السلام :إنّ الأرضَ لا تکونُ إلاّ و فیها حُجَّةٌ ، إنَّهُ لا یُصْلِحُ النّاسَ إلاّ ذلکَ ، و لا یُصْلِحُ الأرضَ إلاّ ذاکَ . (1)

امام صادق علیه السلام :در زمین همیشه حجّت هست؛ زیرا مردم را اصلاح نمی کند مگر حجّت و زمین را به سامان نمی آورد مگر حجّت.

149 - دَعوَةُ کُلِّ اُمَّةٍ بِإمامِها
149 - فرا خواندن هر امّتی به امام آن

الکتاب:

«یَوْمَ نَدْعُو کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ» . (2)

«فَاتَّبَعُوا أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَ ما أَمْرُ فِرْعَونَ بِرَشِیدٍ * یَقْدُمُ قَوْمَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النّارَ وَ بِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ» . (3)

الحدیث:

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله_ فی قولِهِ تعالی : «یَوْمَ نَدْعُو کُلَّ اُناسٍ بإمامِهِمْ» _: یُدعی کُلُّ قومٍ بإمامِ زمانِهِمْ و کِتابِ اللّهِ و سُنَّةِ نَبیّهِمْ . (4)

الإمامُ الحسینُ علیه السلام_ فی قولِهِ تعالی : «یَوْمَ نَدْعُو کُلَّ اُناسٍ بإمامِهِمْ» _: إمامٌ دَعا إلی هُدیً فأجابُوهُ إلیهِ ، و إمامٌ دَعا إلی ضَلالةٍ فأجابُوهُ إلیها، هؤلاءِ فی الجنّةِ ، و هؤلاءِ فی النّارِ ، وَ هُوَ قَولُهُ عزّ و جلّ : «فَرِیقٌ فی الجَنَّةِ و فَرِیقٌ فی السَّعِیرِ» (5) . (6)

149

فرا خواندن هر امّتی به امام آن

قرآن:

«روزی که هر گروه از مردم را به پیشوایانشان بخوانیم».

«آنان پیرو فرمان فرعون شدند حال آن که فرمان فرعون به صواب راه نمی نمود. در روز قیامت پیشاپیش قوم خود بیاید، همه را به آتش درآورد و [دوزخ ] چه ورودگاه بدی برای واردان است».

حدیث:

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله_ درباره این آیه «روزی که هر گروه از مردم را به پیشوایانشان بخوانیم» _فرمود : هر گروه را به نام امام دوران خود و کتاب خدا و سنّت پیامبرشان فرامی خوانند.

امام حسین علیه السلام_ درباره آیه «روزی که هر گروه از مردم را به پیشوایانشان بخوانیم» _فرمود : یک امام به راه راست فرا خوانْد و پیروانش دعوت او را لبیک گفتند و امامی به گمراهی خوانْد و پیروانش به دعوت او پاسخ دادند. آنان در بهشتند و اینان در دوزخ و این است سخن خداوند عزّ و جلّ که: «گروهی در بهشت هستند و گروهی در دوزخ».

ص :244


1- بحار الأنوار : 23 / 51 / 101 .
2- الإسراء : 71 .
3- هود : 97 ، 98 .
4- بحار الأنوار : 8 / 10 / 2 .
5- الشوری : 7 .
6- الأمالی للصدوق : 217 / 239 .

الإمامُ زینُ العابدینَ علیه السلام :اللّهُمَّ إنّکَ أیّدتَ دِینَکَ فی کُلِّ أوانٍ بإمامٍ أقَمْتَهُ عَلَما لِعِبادِکَ و مَنارا فی بِلادِکَ ، بَعْدَ أن وَصَ_لْتَ حَبْلَهُ بِحَبْلِکَ ، و جَعَلْتَهُ ال_ذَّریعةَ إلی رِضْوانِکَ . (1)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :إذا کانَ یومُ القِیامةِ ......... یَأتی النِّداءُ مِنْ عِنْدِ اللّهِ جلَّ جلالُهُ : ألاَ مَنِ ائْتَمَّ بإمامٍ فی دارِ الدُّنیا فَلْیَتَّبِعْهُ إلی حَیْثُ یَذْهَبُ بهِ ، فَحِینَئذٍ «تَبَرَّأ الَّذینَ اتُّبِعُوا مِنَ الّذینَ اتَّبَعُوا ......... » (2) . (3)

عنه علیه السلام :إنّهُ لَیس مِنْ قومٍ ائْتَمُّوا بإمامِهِمْ فی الدُّنیا إلاّ جاءَ یومَ القیامةِ یَلْعَنُهُمْ و یَلْعَنُونَهُ ، إلاّ أنْتُمْ و مَنْ علی مِثْلِ حالِکُمْ . (4)

(5)

امام زین العابدین علیه السلام :پروردگارا! تو در هر زمان دین خود را با امامی پشتیبانی کردی، که او را نشانه ای برای بندگانت و روشنی بخش سرزمینهایت قرار دادی و این، پس از آن بود که ریسمان [ارتباط ]آن امام را به ریسمان خودت پیوند زدی و او را وسیله رسیدن به خشنودی ات قرار دادی.

امام صادق علیه السلام :چون روز قیامت شود ......... از سوی خداوند جلّ جلاله، ندا می آید که: هان! هر کس در سرای دنیا به امامی اقتدا کرده است، پس، در پی او به همان جا رود که او را می برند. در این هنگام است که «پیروی شدگان از پیروان خود بیزاری می جویند».

امام صادق علیه السلام :هیچ قومی نیست که در دنیا به امامش اقتدا کرده باشد، مگر آن که در روز قیامت او آنان را لعنت می کند و آنان او را ؛ مگر شما و کسانی که چون شما باشند.

150 - مَعرِفَةُ الإمامِ
150 - شناخت امام

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :عَلَیْکُمْ بِطاعةِ مَنْ لا تُعْذَرونَ بِجَهالَتِهِ . (6)

150

شناخت امام

امام علی علیه السلام :بر شما باد اطاعت از کسی که در نشناختنش عذری ندارید.

ص :245


1- الإقبال : 2 / 92 .
2- البقرة: 166 .
3- بحار الأنوار : 8/10/3.
4- بحار الأنوار : 8 / 11 / 4 .
5- (انظر) بحار الأنوار : 8 / 7 باب 19 .
6- نهج البلاغة : الحکمة 156.

الإمامُ الحسینُ علیه السلام_ لَمّا سُئل عَن مَعرفةِ اللّهِ _: مَعرفةُ أهلِ کُلِّ زمانٍ إمامَهُمُ الّذی یَجِبُ عَلَیهِمْ طاعَتُهُ . (1)

الإمامُ الباقرُ علیه السلام_ فی قولِهِ تعالی : «أ وَ مَنْ کانَ مَیْتا فأحْیَیْناهُ و جَعَلْنا لَهُ نُورا یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ کَمَن مَّثَلُهُ فِی الظُّ_لُمَ_اتِ لَیْسَ بِخَارِجٍ مِّنْهَا» (2) _: «مَیْت» لا یَعرفُ شَیْئا ، و«نُورا ......... » : إماما یُؤْتَمُّ بهِ . (3)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :نَحْنُ قومٌ قَدْ فَرَضَ اللّهُ طاعَتَنا، و إنَّکُمْ لَتَأْتَمُّونَ بِمَنْ لا یُعْذَرُ النّاسُ بِجَهالَتِهِ . (4)

عنه علیه السلام_ فی ق_ولِ_هِ ت_ع_ال_ی: «وَ م_نْ یُ_ؤْتَ الحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْرًا کَثِیرًا» (5) _: طاعةُ اللّهِ و معرفةُ الإمامِ . (6)

(7)

امام حسین علیه السلام_ هنگامی که از ایشان درباره شناخت خدا سؤال شد _فرمود : [یعنی ]شناخت مردم هر زمان نسبت به امامی که اطاعتش بر آنان واجب است.

امام باقر علیه السلام_ در تفسیر آیه «آیا کسی که مرده بود و او را زنده گردانیدیم و برای او نوری قرار دادیم تا در پرتو آن در میان مردم راه برود ، به کسی می ماند که در تاریکی هاست و از آن خارج نمی شود؟» _فرمود : «مرده» کسی است که چیزی نمی داند و «نور» پیشوایی است که به او اقتدا می شود.

امام صادق علیه السلام :ماییم آن خاندانی که خداوند فرمانبری از ما را واجب کرده است. شما به کسانی اقتدا می کنید که مردم در نشناختن آنان معذور نیستند.

امام صادق علیه السلام_ درباره آیه «و هر که را حکمت داده شود به یقین ، خیری فراوان داده شده است» _فرمود : [یعنی ]فرمانبری از خدا و شناخت امام.

151 - أثَرُ مَعرِفَةِ الإمامِ وعَدَمِ مَعرِفَتِهِ
151 - پیامد شناختن و نشناختن امام

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :إنّما یَعرِفُ اللّهَ عزّ و جلّ و یَعْبُدُهُ مَن عَرَفَ اللّهَ و عَرَفَ إمامَهُ مِنّا أهلَ البیتِ . (8)

151

پیامد شناختن و نشناختن امام

امام باقر علیه السلام :تنها آن کس خداوند عزّ و جلّ را می شناسد و می پرستد که خدا و امامش از میان ما اهل بیت را بشناسد.

ص :246


1- بحار الأنوار : 23 / 83 / 22 .
2- الأنعام : 122 .
3- الکافی : 1 / 185 / 13 .
4- بحار الأنوار : 96 / 211 / 13 .
5- البقرة : 269 .
6- الکافی : 1 / 185 / 11 .
7- (انظر) بحار الأنوار : 23 / 76 باب 4 . الیتیم : باب 4177 . المُقرّبون : باب 3274 .
8- الکافی : 1 / 181 / 4 .

عنه علیه السلام_ فی قولِهِ تعالی : «کَمَنْ مَثَلُهُ فی الظُّلُماتِ لَیْسَ بِخارِجٍ مِنْها» (1) _: الّذی لا یَعرفُ الإمامَ . (2)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :مَن عَرَفَنا کانَ مُؤمنا ، و مَن أنْکَرَنا کانَ کافرا . (3)

عنه علیه السلام :الإمامُ عَلَمٌ بَیْنَ اللّهِ عزّ و جلّ و بَیْنَ خَلْقِهِ ، فَمَنْ عَرَفَهُ کانَ مُؤمنا ، و مَنْ أنْکَرَهُ کانَ کافرا . (4)

امام باقر علیه السلام_ در تفسیر آیه «به کسی می مانَد که در تاریکی هاست و از آنها خارج نمی شود» _فرمود : کسی است که امام را نشناسد.

امام صادق علیه السلام :هر که ما را بشناسد مؤمن است و هر که ما را انکار کند کافر است.

امام صادق علیه السلام :امام راهنمای میان خداوند عزّ و جلّ و آفریدگان اوست ؛ هر که او را بشناسد مؤمن است و هر که منکرش شود کافر.

152 - مَن ماتَ ولَم یَعرِف إمامَ زمانِهِ
152 - کسی که بمیرد و امام دورانش را نشناسد

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :مَن ماتَ وَ هُوَ لا یَعرفُ إمامَهُ ماتَ مِیتةً جاهلیّةً . (5)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن ماتَ و لا بَیْعَةَ عَلَیْهِ ماتَ مِیتةً جاهلیّةً . (6)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن ماتَ بغیرِ إمامٍ ماتَ مِیتةً جاهلیّةً (7) . (8)

152

کسی که بمیرد و امام دورانش را نشناسد

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که بمیرد و امام خود را نشناخته باشد به مرگ جاهلی مرده است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که بمیرد و بیعت امام را به گردن نداشته باشد به مرگ جاهلی مرده است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که بدون داشتن امام بمیرد به مرگ جاهلی مرده است. (9)

ص :247


1- الأنعام : 122 .
2- الکافی : 1 / 185 / 13 .
3- الکافی : 1 / 187 / 11 .
4- بحار الأنوار : 23 / 88 / 32 .
5- بحار الأنوار: 23/76/1.
6- کنز العمّال : 463 .
7- کنز العمّال : 464 .
8- نَقل ابنُ أبی الحدید أنّ عبد اللّه بنَ عُمَر امتَنَعَ مِن بَیعةِ علیٍّ علیه السلام ، و طَرَقَ علَی الحجّاجِ بابَهُ لیلاً لِیُبایعَ لعبدِ الملکِ کی لا یَبیتَ تلکَ اللّیلةَ بلا إمامٍ ، زَعَم لأنّهُ روی عن النّبیٍّ صلی الله علیه و آله أنّهُ قالَ : مَن ماتَ و لا إمامَ لَهُ ماتَ مِیتةَ الجاهلیّةِ ، و حتّی بَلَغَ مِنِ احتقارِ الحجّاجِ لهُ و استرذالِهِ حالَهُ أنْ أخرَجَ رِجْلَهُ من الفِراشِ فقالَ : اصْفِقْ بِیَدِکَ علیها ! شرح نهج البلاغة : 13 / 242 .
9- ابن ابی الحدید می نویسد: عبد اللّه بن عمر از بیعت با علی علیه السلام سر باز زد ولی برای بیعت با عبد الملک مروان شبانه درِ خانه حجّاج را کوبید تا مبادا آن شب را بی امام به سر برد؛ چون از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت می کرد که فرمود : هر که بدون داشتن امام بمیرد به مرگ جاهلی مرده است. حجّاج نیز چنان او را حقیر و خوار شمرد که پایش را از بستر بیرون آورد و گفت:[برای بیعت ]دستت را به همین بزن!

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :مَن باتَ لیلةً لا یَعرِفُ فیها إمامَ زمانِهِ ماتَ مِیتةً جاهلیّةً . (1)

امام صادق علیه السلام: هرکس یک شب را بدون شناخت امام روزگار خود سپری کند به مرگ جاهلی مرده است.

153 - مَن لا یَعرِفُ الإمامَ ولا یُنکِرُهُ
153 - کسی که امام را نمی شناسد و او را انکار هم نمی کند

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : ......... فإنْ جَهِلَهُ و عاداهُ فَهُوَ مُشرِکٌ ، و إنْ جَهِلَهُ و لَم یُعادِهِ و لَم یُوالِ لَهُ عَدُوّا فَهُوَ جاهِلٌ و لَیس بِمُشْرِکٍ . (2)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :مَن لَم یَعْرِفْنا و لَم یُنْکِرْنا کانَ ضالاًّ حتّی یَرْجِعَ إلَی الهُدَی الّذی افْتَرَضَ اللّهُ عَلَیْهِ مِنْ طاعَتِنا الواجِبةِ ، فإن یَمُتْ علی ضَلالَتِهِ یَفْعَلِ اللّهُ بهِ ما یَشاءُ . (3)

(4)

153

کسی که امام را نمی شناسد و او را انکار هم نمی کند

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که او (امام) را نشناسد و با وی دشمنی کند مشرک است، و اگر امام را نشناسد اما با او دشمنی نورزد و با دشمن وی نیز دست دوستی ندهد، جاهل است، نه مشرک.

امام صادق علیه السلام :کسی که ما را نشناسد و منکر ما هم نباشد گمراه است، تا آن که به سوی هدایتی که خدا بر او واجب کرده، یعنی لزوم اطاعت از ما، برگردد. و اگر در حال گمراهی اش بمیرد، خدا با او هر طور که خود بخواهد عمل می کند.

154 - شَرائِطُ الإمامَةِ وخَصائِصُ الإمامِ
154 - شرایط امامت و ویژگیهای امام

الکتاب:

«وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِآیاتِنا یُوقِنوُنَ» . (5)

«أَ فَمَنْ یَهْدِی إِلَی الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لا یَهِدّی إِلاّ أَنْ یُهْدی فَما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ » . (6)

«إِنَّ اللّهَ اصْطَفاهُ عَلَیْکُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ » . (7)

الحدیث:

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :لا یَحمِلُ هذا الأمْرَ إلاّ أهلُ الصَّبْرِ و البَصَرِ و العِلْمِ بِمَواقِعِ الأمرِ . (8)

عنه علیه السلام :یَحتاجُ الإمامُ إلی قلبٍ عَقُولٍ، و لسانٍ قَؤولٍ، و جَنانٍ علی إقامةِ الحَقِّ صَؤولٍ . (9)

عنه علیه السلام_ فی وَصْفِ الأئمّةِ علیهم السلام _: عَقَلوا الدِّینَ عَقْلَ وِعایةٍ و رِعایةٍ ، لا عَقْلَ سَماعٍ و رِوایةٍ ، فإنّ رُواةَ العِلْمِ کَثیرٌ و رُعاتَهُ قَلیلٌ . (10)

عنه علیه السلام :مَن نَصَبَ نَفْسَهُ للنّاسِ إماما فَلْیَبدأ بتعلیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تعلیمِ غیرِهِ ، و لْیَکُنْ تأدیبُهُ بسِیرَتِهِ ، قبلَ تأدیبِهِ بِلِسانِهِ . (11)

عنه علیه السلام :لا یُقیمُ أمْرَ اللّهِ سُبحانَهُ إلاّ مَنْ لا یُصانِعُ و لا یُضارِعُ و لا یَتَّبِعُ المَطامِعَ . (12)

شرایط امامت و ویژگیهای امام

قرآن:

«از میان آن قوم ، پیشوایانی پدید آوردیم که چون شکیبایی ورزیدند و به نشانه های ما یقین داشتند، با امر ما به هدایت مردم پرداختند».

ص :248


1- بحار الأنوار : 23 / 78 / 8 .
2- بحار الأنوار : 23 / 88 / 31.
3- الکافی : 1 / 187 / 11 .
4- (انظر) عنوان 314 «الضّلالة» .
5- السجدة : 24 .
6- یونس : 35 .
7- البقرة : 247 .
8- شرح نهج البلاغة : 7 / 36 .
9- غرر الحکم : 11010 .
10- نهج البلاغة : الخطبة 239 .
11- نهج البلاغة : الحکمة 73 .
12- نهج البلاغة : الحکمة 110 .

«آیا آن که به سوی حق راه می نماید ، به پیروی سزاوارتر است یا آن که راه نمی نماید مگر آنکه خود راهنمایی شود؟ شما را چه می شود؟ چگونه داوری می کنید؟».

«خدا او را بر شما برگزیده و به دانایی و تواناییِ او بیفزوده است».

حدیث:

امام علی علیه السلام :این امر (امامت) را به دوش نمی کشد مگر کسی که اهل شکیبایی، بینش و آگاهی از سررشته امور باشد.

امام علی علیه السلام :امام باید اندیشه ای خرد ورز، زبانی گویا و دلی خروشان در راه برپایی حق داشته باشد.

امام علی علیه السلام_ در وصف امامان _فرمود : دین را دریافتند، دریافتی از سر آگاهی و پایبندی، نه دریافتی شنیداری و گفتاری ؛ که راویان علم بسیارند و پایبندان بدان اندک.

امام علی علیه السلام :هر که خود را پیشوای مردم کند باید پیش از آموزش دیگران به آموزش خویش بپردازد و پیش از آن که[دیگران را]به گفتار ادب کند باید به کردار خود تربیت نماید.

امام علی علیه السلام :فرمان خدا را بر پا نمی دارد جز کسی که [در اجرای حکم خدا ]سازش نکند و همرنگ جماعت نشود و در پی طمع خویش نرود.

ص :249

عنه علیه السلام :إنّ أولَی النّاسِ بأمْرِ هذهِ الاُمّةِ قَدیما و حَدیثا أقْرَبُها مِنَ الرَّسولِ و أعْلَمُها بالکِتابِ و أفْقَهُها فی الدِّینِ ، أوَّلُها إسلاما و أفْضَلُها جِهادا و أشَدُّها بِما تَحْمِلُهُ الأئمّةُ مِنْ أمْرِ الاُمّةِ اضْطِلاعا . (1)

عنه علیه السلام :ثَلاثةٌ مَن کُنَّ فیهِ مِنَ الأئمّةِ صَلُحَ أنْ یَکونَ إماما اضْطَلَعَ بأمانَتِهِ : إذا عَدَلَ فی حُکْمِهِ، و لَم یَحْتَجِبْ دُونَ رَعِیَّتِهِ ، و أقامَ کِتابَ اللّهِ تعالی فی القَریبِ و البَعیدِ . (2)

عنه علیه السلام :إنَّ أحَقَّ النّاسِ بهذا الأمْرِ أقْواهُمْ عَلَیْهِ و أعْلَمُهُمْ بأمرِ اللّهِ فیهِ ، فإنْ شَغَبَ شاغِبٌ اسْتُعْتِبَ ، فإنْ أبی قُوتِلَ . (3)

عنه علیه السلام :هَجَمَ بِهِمُ العِلْمُ علی حقیقةِ البَصیرَةِ، و باشَروا رُوحَ الیَقینِ ، و اسْتَلانوا ما اسْتَعْوَرَهُ المُتْرَفونَ ......... اُولئکَ خُلَفاءُ اللّهِ فی أرضِهِ . (4)

عنه علیه السلام :الإمامُ المُسْتَحِقُّ للإمامةِ لَهُ عَلاَماتٌ ، فَمِنها : أنْ یُعْلَمَ أنّهُ مَعصومٌ مِنَ الذُّنوبِ کُلِّها صَغیرِها و کَبیرِها ، لا یَزِلُّ فی الفُتْیا ، و لا یُخْطئُ فی الجَوابِ ، و لا یَسْهو و لا یَنْسی ، و لا یَلْهو بِشَیءٍ مِنْ أمرِ الدُّنیا .

و الثّانی : أنْ یَکونَ أعْلَمَ النّاسِ بِحَلالِ اللّهِ و حَرامِهِ و ضُرُوبِ أحْکامِهِ و أمْرِهِ و نَهْیِهِ و جَمیعِ ما یَحتاجُ إلیهِ النّاسُ ، فَیَحْتاج النّاسُ إلَیْهِ و یَسْتَغنی عَنْهُمْ.

و الثّالثُ : یَجِبُ أنْ یَکونَ أشْجَعَ النّاسِ ، لأنَّهُ فِئَةُ المُؤمِنینَ الَّتی یَرْجِعونَ إلَیْها ؛ إنِ انْهَزَمَ مِنَ الزَّحْفِ انْهَزَمَ النّاسُ لانْهِزامِهِ.

و الرّابعُ : یَجِبُ أنْ یَکونَ أسْخَی النّاسِ و إنْ بَخِلَ أهلُ الأرضِ کُلُّهُمْ ، لأنَّهُ إنِ اسْتَولَی الشُّحُّ عَلَیْهِ شَحَّ بِما فی یَدَیْهِ مِنْ أموالِ المُسلِمینَ .

الخامسُ : العِصْمَةُ مِن جَمیعِ الذُّنوبِ ، و بِذلِکَ یَتَمیَّزُ عَنِ المَأمومِینَ الّذینَ هُمْ غَیْرُ مَعصومِینَ ، لأنّهُ لَو لَم یَکُنْ مَعْصوما لَم یُؤْمَنْ عَلَیْهِ أنْ یَدْخُلَ فیما یَدْخُلُ النّاسُ فیهِ مِنْ مُوبِقاتِ الذُّنوبِ المُهْلِکاتِ و الشَّهَواتِ و اللّذّاتِ . (5)

امام علی علیه السلام :سزاوارترین مردم به اداره امور امّت، چه در گذشته و چه حال، کسی است که از همه مردم به پیامبر نزدیکتر، به کتاب خدا داناتر، در دین ژرف نگرتر، در اسلام پیشگامتر، در جهاد برتر و در به دوش کشیدن بار اداره امور امّت توانمندتر باشد.

امام علی علیه السلام :سه چیز است که هر رهبری آنها را دارا باشد شایسته رهبری و به دوش کشیدن بار این امانت است: هرگاه در حکومت خود عدالت ورزد، خود را از دسترس امّتش دور نگه ندارد و [احکام ]کتاب خدا را درباره آشنا و بیگانه به اجرا گذارد.

امام علی علیه السلام :سزاوارترین مردم به این کار (خلافت) کسی است که در آن تواناتر و به فرمان خدا درباره آن داناتر باشد. اگر آشوبگری دست به آشوب زند، از او بخواهد که دست از آشوبگری بردارد و اگر سرپیچی کند با او بجنگد.

امام علی علیه السلام :علم (معرفت) ، آنان را به بصیرت حقیقی کشانده و با روح یقین درآمیخته اند و آنچه را ناز پروردگان دشوار دیده اند، بر خود هموار کرده اند ......... اینان جانشینان خدا در زمین او هستند.

امام علی علیه السلام :امامِ سزامندِ امامت را نشانه هایی است. نخست آنکه: معلوم شود او از همه گناهان _ کوچک و بزرگ _ مصون است، در فتوا دچار لغزش نمی شود و پاسخ نادرست نمی دهد، نه اشتباه می کند و نه فراموش و به چیزی از دنیا دل نمی بندد.

دوم آن که: نسبت به حلال و حرام خدا و احکام گوناگون او و امر و نهی الهی و آنچه نیاز مردم است، آگاهترین فرد باشد. مردم به او نیازمند باشند و او از مردم بی نیاز.

سوم: باید شجاعترین مردم باشد؛ زیرا امام برای مؤمنان به منزله نیروی پشتیبان لشکر است که [در هنگام ترس یا شکست ]به آنان پناه می برند. اگر امام در میدان نبرد شکست خورَد مؤمنان نیز با شکست او در هم شکسته می شوند.

چهارم: باید بخشنده ترین مردم باشد هر چند همه مردم روی زمین بخل ورزند ؛ زیرا اگر آز و بخل بر امام چیره شود، به اموالی از مسلمانان که در دست اوست، طمع خواهد بست.

پنجم: معصوم بودن از همه گناهان؛ و با این ویژگی، او از پیروان خود که معصوم نیستند، متمایز می شود؛ چه اگر او معصوم نباشد، اطمینانی نیست که همچون دیگر مردمان گرفتار گناهان مهلک و شهوات و کام جویی ها نشود.

ص :250


1- شرح نهج البلاغة : 3 / 210 .
2- کنز العمّال : 14315 .
3- نهج البلاغة : الحکمة 147 .
4- نهج البلاغة : الخطبة 173 .
5- نهج البلاغة : الحکمة 147 .

عنه علیه السلام :کِبارُ حُدودِ وَلایةِ الإمامِ المَفْروضِ الطّاعةِ أنْ یُعْلَمَ أنَّهُ مَعْصومٌ مِنَ الخطأِ و الزَّلَلِ

و العَمْدِ ، و مِنَ الذُّنوبِ کُلِّها صغیرِها و کبیرِها ، لا یَزِلُّ ، و لا یُخْطئُ ، و لا یَلْهو بِشَیْءٍ مِنَ الاُمورِ المُوبِقَةِ للدِّینِ ، و لا بِشَیْءٍ مِنَ المَلاهی ، و أنَّهُ أعْلَمُ النّاسِ بِحَلالِ اللّهِ و حَرامِهِ ، و فَرائضِهِ و سُنَنِهِ و أحْکامِهِ ، مُسْتَغْنٍ عَنْ جَمیعِ العالَمِ ، و غَیْرُهُ مُحتاجٌ إلَیْهِ ، و أنَّهُ أسْخَی النّاسِ و أشْجَعُ النّاسِ . (1)

امام علی علیه السلام :شرط ها و نشانه های اصلی ولایت امامی که اطاعتش واجب می باشد، این است که از خطا و لغزش و گناه عمدی و از همه گناهان، کوچک و بزرگ، مصون

است، نه می لغزد و نه اشتباه می کند، به هیچ امر دین براندازی دل نمی بندد و هیچگاه عیاشی و خوشگذرانی نمی کند، داناترین مردم به حلال و حرام خدا و واجبات و مستحبات و احکام اوست، از همه جهانیان بی نیاز است و دیگران به او نیازمندند و بخشنده ترین و دلیرترین مردمان است.

ص :251


1- بحار الأنوار : 25 / 164 .

عنه علیه السلام_ فی خُطبةِ هَمّامٍ، بَعْدَ ذِکْرِ صِفاتِ المؤمنِ _: فَهُوَ إمامٌ لِمَنْ بَعْدَهُ مِنْ أهلِ البِرِّ . (1)

الإمامُ الحسینُ علیه السلام_ فی کتابهِ إلی أهلِ الکوفةِ _: فَلَعَمْری ، ما الإمامُ إلاّ الحاکمُ بالکِتابِ ، القائمُ بالقِسْطِ، الدّائنُ بِدِینِ الحَقِّ ، الحابِسُ نَفْسَهُ علی ذاتِ اللّهِ . (2)

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :إنَّ الإمامةَ لا تَصْلُحُ إلاّ لِرَجُلٍ فیهِ ثَلاثُ خَصالٍ : وَرَعٌ یَحْجِزُهُ عَنِ المَحارمِ ، و حِلْمٌ یَمْلِکُ بهِ غَضَبَهُ، و حُسْنُ الخِلافةِ علی مَن وُلِّیَ حتّی یَکونَ لَهُ کالوالِدِ الرَّحیمِ . (3)

عنه علیه السلام_ فی تَبْیینِ عَلاَمةِ الإمامِ _: طَهارَةُ الوِلادَةِ و حُسْنُ المَنْشأ، و لا یَلْهو و لا یَلْعبُ . (4)

امام علی علیه السلام_ در خطبه همّام پس از بیان صفات مؤمن _فرمود : او پیشوای نیکوکارانِ پس از خویش است.

امام حسین علیه السلام_ در نامه اش به کوفیان _نوشت : به جان خودم سوگند، امام و پیشوا کسی نیست مگر آن که بر اساس کتاب خدا حکومت کند، عدل و داد را بر پا دارد، پایبند دین حق باشد و خود را وقف در راه خدا کند.

امام باقر علیه السلام :امامت شایسته نیست مگر برای کسی که دارای سه خصلت باشد: پارسایی ای که او را از کارهای حرام باز دارد، بردباری ای که با آن خشم خود را مهار کند و خوشرفتاری با کسانی که بر آنان حکومت می کند، چندان که برایشان همچون پدری مهربان باشد.

امام باقر علیه السلام_ در توضیح نشانه امام _فرمود : حلال زادگی، پرورش نیکو، و نپرداختن به لهو و لعب.

ص :252


1- الکافی : 2 / 230 / 1 .
2- الإرشاد : 2 / 39 .
3- الخصال : 116 / 97 .
4- الکافی : 1 / 285 / 4 .

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :إنّ ممّا اسْتُحِقَّتْ بهِ الإمامةُ التَّطهیرَ و الطَّهارةَ مِنَ الذُّنوبِ و المَعاصی المُوبِقَةِ الّتی تُوجِبُ النّارَ ، ثّمَّ العِلْمُ المُنَوّرُ بِجمیعِ ما یَحتاجُ إلَیْهِ الاُمَّةُ مِنْ حَلالِها و حَرامِها، و العِلْمُ بکِتابِها خاصِّهِ و عامِّهِ ، و المُحْکَمِ و المُتَشَابهِ، و دَقائقِ عِلْمِهِ ، و غَرائبِ تَأویلِهِ و ناسِخِهِ و مَنْسوخِهِ . (1)

عنه علیه السلام :إنَّ الإمامَ لا یَستطیعُ أحَدٌ أن یَطْعَنَ عَلَیْهِ فی فَمٍ و لا بَطْنٍ و لا فَرْجٍ ، فیُقالَ : کَذّابٌ ، و یأکُلُ أموالَ النّاسِ ، و ما أشْبَهَ هذا . (2)

عنه علیه السلام :للإمامِ عَلاَماتٌ : (أنْ) یَکونَ أعْلَمَ النّاسِ، و أحْکَمَ النّاسِ ، و أتْقَی النّاسِ ، و أحْلَمَ النّاسِ ، و أشْجَعَ النّاسِ ، و أسْخَی النّاسِ ، و أعْبَدَ النّاسِ . (3)

الإمامُ الرِّضا علیه السلام_ فی صِفَةِ الإمامِ _: مُضْطَلِعٌ بالإمامةِ ، عالِمٌ بالسِّیاسَةِ . (4)

(5)

امام صادق علیه السلام :از جمله چیزهایی که به سبب آن کسی مستحقّ امامت می شود: پاکدامنی و پاکی از گناهان و معاصی هلاکت باری است که آتش دوزخ را سزامند [آدمی ]می کند و دیگر: آگاهی روشن از تمام حلالها و حرامهایی که مردم بدانها نیاز دارند و سوم: دانستن خاص و عام و محکم و متشابه قرآن، نکته های دقیق علم قرآن و تأویل و تفسیرهای دور از دسترس ذهن و ناسخ و منسوخ آن .

امام صادق علیه السلام :امام آن کسی است که هیچ کس نمی تواند از دهان و شکم و شهوت او ایراد بگیرد و بگوید: او دروغگوست، مال مردم خوار است و مانند اینها.

امام صادق علیه السلام :امام را نشانه هایی است: باید داناترین مردم، قاضی ترین مردم، پرهیزگارترین مردم، بردبارترین مردم، دلیرترین مردم، بخشنده ترین مردم و عابدترین مردم باشد.

امام رضا علیه السلام_ در بیان ویژگی امام _فرمود : در

امامت ، توانمند و از سیاست ، آگاه است.

ص :253


1- بحار الأنوار : 25 / 149 / 24، انظر تمام الحدیث.
2- الکافی : 1 / 284 / 3 .
3- معانی الأخبار : 102 / 4 .
4- الکافی : 1 / 202 / 1 .
5- (انظر) اللهو : باب 3529 . بحار الأنوار: 25/104 أبواب علامات الإمام و صفاته و شرائطه .

155 - اختِیارُ الإمامِ
155 - انتخاب امام

کمال الدین :_ سَعْدُ بنُ عبدِ اللّهِ القُمّیّ : لمّا سألتُهُ (الإمام المهدی علیه السلام ) عَنِ العِلّة الّتی تَمْنَعُ القومَ من اختیارِ إمامٍ لأنفسِهِم _: مُصْلِحٌ أو مُفْسِدٌ؟ ، قلتُ : مُصْلحٌ ، قالَ : فَهَلْ یَجوزُ أنْ تَقَعَ خِیَرَتُهُمْ علَی المُفْسِدِ بَعْدَ أنْ لا یَعلمَ أحدٌ ما یَخْطِرُ بِبالِ غیرِهِ مِن صَلاحٍ أو فسادٍ ؟ قلتُ : بلی ، قالَ : فَهِیَ العِلَّةُ ، و اُورِدُها لکَ بِبُرْهانٍ یَنْقادُ لهُ عَقْلُکَ:

أخْبِرْنی عَنِ الرُّسلِ الّذینَ اصْطَفاهُمُ اللّهُ تَعالی ، و أنْزَلَ عَلَیْهِمُ الکِتابَ ، و أیَّدَهُمْ بالوحیِ و العِصْمَةِ ، إذْ هُمْ أعلامُ الاُمَمِ وَ أهدی إلَی الاختیارِ مِنْهُمْ، مِثل موسی و عیسی علیهما السلام، هَل یَجوزُ مَعَ وُفُورِ عَقْلِهِما و کَمال عِلْمِهِما إذا هَمّا بالاختیارِ أنْ یَقَعَ خِیَرَتُهما علَی المُنافِقِ و هُما یَظُنّانِ أنَّهُ مُؤمنٌ ؟ قلتُ : لا .

فَقالَ : هذا موسی کَلیمُ اللّهِ مَعَ وُفُورِ عَقْلِهِ و کَمالِ عِلْمِهِ و نُزولِ الوحیِ عَلَیْهِ اختارَ مِنْ أعیانِ قَوْمِهِ و وُجُوهِ عَسْکرِهِ لِمیقاتِ ربِّهِ سَبْعینَ رَجُلاً ممّنْ لا یَشُکُّ فی إیمانِهِمْ و إخلاصِهِمْ ، فوقَعَتْ خِیَرَتُهُ علَی المُنافِقینَ ، قالَ اللّهُ تعالی: «و اخْتَارَ مُوسَی قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلاً لِمِیقَاتِنا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قَالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَکْتَهُم مِّن قَبْلُ وَ إِیَّ_ایَ أَ تُهْلِکُنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا» . (1) فلَمّا وَجَدْنا اختیارَ مَنْ قَدِ اصْطَفاهُ اللّهُ للنُّبُوّةِ واقِعا علَی الأفْسَدِ دُونَ الأصْلَحِ و هُوَ یَظُنُّ أنَّهُ الأصْلَحُ دُونَ الأفْسَدِ عَلِمْنا أن لا اخْتِیارَ إلاّ لِمَنْ یَعْلَمُ ما تُخْفی الصُّدُورُ . (2) (3)

155

انتخاب امام

کمال الدین :_ سعد بن عبد اللّه قمی می گوید: از امام مهدی علیه السلام سؤال کردم که چرا مردم نمی توانند خود، امام را برگزینند؟ _حضرت فرمود: نیکوکار را برگزینند یا تبهکار را؟ عرض کردم: نیکوکار. فرمود: آیا امکان دارد که از سر ناآگاهی از خوبی و بدی درون یکدیگر، فرد فاسد و بدکاری را برگزینند؟ عرض کردم: بله. فرمود: علّت ، این است. اینک برای تو برهانی می آورم که اندیشه ات قانع شود.

آن گاه فرمود: به من بگو آیا پیامبرانی چون موسی و عیسی علیهما السلام که خداوند آنان را برگزید و بر آنان کتاب فرو فرستاد و از حمایت وحی و عصمت برخوردارشان ساخت و سران امّت [خود ]بودند و در قدرت انتخاب از آنان توانمندتر بودند، آیا ممکن است این دو پیامبر با آن همه عقل و کمال علمی، اگر بخواهند انتخاب کنند، انتخابشان به یک منافق تعلّق گیرد و گمان برند که او مؤمن است؟ عرض کردم: خیر. فرمود: اما همین موسی کلیم اللّه با آن همه عقل و کمال علمی و نزول وحی بر او، برای میقات پروردگار خود، از میان سران قوم و سردمداران سپاه خود هفتاد نفر را که در ایمان و اخلاص آنها شک نمی شد، انتخاب کرد، اما انتخاب او بر منافقان تعلّق گرفت. خداوند متعال فرموده است: «موسی برای میقات با ما هفتاد مرد از میان قوم خود برگزید و چون زلزله آنان را فرا گرفت گفت : پروردگارا! اگر می خواستی ، آنان را و مرا ، پیش از این هلاک می ساختی . آیا ما را به [سزای ]آنچه کم خِردانِ ما کرده اند ، هلاک می کنی؟». پس، وقتی مشاهده می کنیم کسی که خداوند متعال او را به پیامبری برگزیده است افسد را انتخاب می کند و نه اصلح را و می پندارد که او اصلح است نه افسد، پی می بریم که انتخاب [امام ]تنها برای کسی رواست که از نهانیهای دلها آگاه است.

ص :254


1- الأعراف : 155 .
2- کمال الدین : 461 / 21 .
3- (انظر) الشوری : باب 2116 .

156 - حَدیثُ الثّقَلَینِ
156 - حدیث ثقلین

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :إنّی قَد تَرَکْتُ فِیکُمُ الثّقلَیْنِ ، ما إنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهما لَن تَضِلّوا بَعْدی، و أحَدُهُما أکْبَرُ مِنَ الآخَرِ : کِتابُ اللّهِ حَبْلٌ مَمْدودٌ مِنَ السَّماءِ إلَی الأرضِ، و عِتْرَتی أهلُ بَیْتی ، ألاَ و إنَّهُما لَن یَفْتَرِقا حتّی یَرِدا علَیَّ الحَوضَ . (1) (2)

156

حدیث ثقلین

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :من در میان شما دو شی ء گرانبها گذاشته ام که تا وقتی به آنها چنگ آویزید هرگز پس از من گمراه نمی شوید و یکی از آن دو بزرگتر از دیگری است: کتاب خدا که ریسمانی است از آسمان به زمین کشیده و عترت و خاندان من. بدانید که این دو هرگز از هم جدا نمی شوند تا کنار حوض [کوثر ]نزد من آیند.

ص :255


1- بحار الأنوار : 23 / 106 / 7 ، انظر : بحار الأنوار : 23 / 104 باب 7 ، کنز العمّال : 870 _ 873 ، 898 ، 942 _ 947، 951 _ 953 ، 958 ، 1650 ، 1657 ، 1667 .
2- (انظر) السنّة : باب 1894 .

157 - وُجوبُ مُلازَمةِ أهلِ البَیتِ علیهم السلام
157 - وجوب پیروی از اهل بیت

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :إنّما مَثَلُ أهلِ بیتی فِیکُمْ کَمَثَلِ سَفینةِ نُوحٍ ؛ مَنْ رَکِبَها نَجا، و مَنْ تَخَلَّفَ عَنها غَرِقَ . (1)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :انْظُروا أهلَ بیتِ نبیِّکُمْ ، فالْزَموا سَمْتَهُمْ ، و اتَّبِعوا أثَرَهُمْ ، فلَنْ یُخْرِجُوکُمْ مِن هُدیً ، و لَنْ یُعیدوکُمْ فی رَدیً ، فإن لَبَدوا فالْبُدوا ، و إن نَهَضوا فانْهَضوا . (2)

عنه علیه السلام :ألاَ إنّ مَثَلَ آلِ مُحمّدٍ صلی الله علیه و آله کَمَثَلِ نُجومِ السَّماءِ ؛ إذا خَوی نَجْمٌ طَلَعَ نَجْمٌ ، فکَأنَّکُمْ قَد تَکامَلَتْ مِنَ اللّهِ فیکُمُ الصَّنائعُ ، و أراکُمْ ما کُنْتُمْ تَأملونَ . (3)

عنه علیه السلام :نَحْنُ شَجَرَةُ النُّبُوّةِ، و مَحَطُّ الرِّسالةِ، و مُخْتَلَفُ المَلائکةِ ، و مَعادِنُ العِلْمِ ، و یَنابیعُ الحُکْمِ . (4)

157

وجوب پیروی از اهل بیت علیهم السلام

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :همانا مَثَل خاندان من در میان شما به کشتی نوح می ماند که هر که بر آن سوار شد نجات یافت و هر که از آن بازماند غرق شد.

امام علی علیه السلام :به خاندان پیامبر خود بنگرید و راه آنان را در پیش گیرید و در پی آنها حرکت کنید؛ زیرا آنان هرگز شما را از راه راست منحرف نمی کنند و به هیچ هلاکتی در نمی افکنند. اگر نشستند شما نیز بنشینید و اگر بپا خاستند شما نیز بپا خیزید.

امام علی علیه السلام :هان! مَثَل خاندان محمّد صلی الله علیه و آله مثل ستارگان آسمانند که هرگاه ستاره ای ناپدید شود ستاره ای دیگر آشکار می گردد، پس، چنان است که نعمتهای خداوند در میان شما کامل گشته و آنچه را آرزو می کردید به شما ارائه کرده است.

امام علی علیه السلام :ماییم درخت نبوّت و جایگاه فرود آمدن رسالت و جای آمد و شد فرشتگان و کانهای دانش و چشمه های حکمت.

ص :256


1- بحار الأنوار : 23 / 105 / 3 .
2- نهج البلاغة : الخطبة 97 .
3- نهج البلاغة : الخطبة 100 .
4- نهج البلاغة : الخطبة 109 .

عنه علیه السلام :تاللّهِ لَقد عُلِّمْتُ تبلیغَ الرِّسالاتِ ، و إتمامَ العِداتِ ، و تَمامَ الکلِماتِ ، و عندَنا _ أهلَ البیتِ _ أبوابُ الحُکْمِ، و ضِیاءُ الأمْرِ. (1)

عنه علیه السلام :أیْنَ الّذینَ زَعَموا أنَّهُمُ الرّاسِخونَ فی العِلْمِ دُونَنا ، کِذْبا و بَغْیا عَلَیْنا ؟! ......... بِنا یُسْتَعْطی الهُدی و یُسْتَجْلی العَمی . (2)

عنه علیه السلام_ فیمَن تَرَکوا أهلَ البیتِ _: آثَروا عاجِلاً و أخَّروا آجِلاً، و تَرَکوا صافِیا و شَرِبوا آجِنا، کأنّی أنْظُرُ إلی فاسِقِهِم و قَد صَحِبَ المُنکرَ فألِفَهُ . (3)

عنه علیه السلام_ عند ذِکْرِ آلِ النّبیِّ صلی الله علیه و آله _: هُمْ مَوضِعُ سِرِّهِ ، و لَجَأُ أمْرِهِ ، و عَیْبَةُ عِلْمِهِ ، و مَوْئلُ حُکْمِهِ ، و کُهوفُ کُتُبِهِ ، و جِبالُ دینِهِ ، بِهِمْ أقامَ انْحِناءَ ظَهْرِهِ ، و أذهَبَ ارْتِعادَ فَرائصِهِ . (4)

عنه علیه السلام :وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ لَن تَعرِفُوا الرُّشدَ حَتّی تَعرِفُوا الَّذی تَرَکَهُ و لَنْ تَأخُذُوا بِمیثاقِ الکِتابِ حَتّی تَعرِفُوا الَّذی نَقَضَهُ و لَنْ تَمَسَّکُوا بِه حَتّی تَعرِفُوا الَّذی نَبَذَهُ فَالتَمِسُوا ذلِکَ مِنْ عِندِ أهلِه فإنَّهُمْ عَیْشُ العِلْمِ ، و مَوتُ الجَهْلِ ، هُمُ الّذینَ یُخْبِرُکُمْ حُکْمُهُمْ عَن عِلْمِهِمْ ، و صَمْتُهُمْ عَن مَنْطِقِهمْ ، و ظاهِرُهُمْ عَن باطِنِهِمْ ، لا یُخالِفونَ الدِّینَ و لا یَخْتَلِفونَ فِیهِ ، فهُوَ بَیْنَهُمْ شاهدٌ صادقٌ ، و صامتٌ ناطقٌ . (5)

امام علی علیه السلام :به خدا سوگند که [روش ]ابلاغ پیامها و به انجام رساندن وعده ها و تمام کردن کلمات [الهی] به من آموخته شد . درهای حکمت الهی به روی ما اهل بیت گشوده است و چراغ دین با راهنمایی ما افروخته.

امام علی علیه السلام :کجایند کسانی که از سر دروغ و ستم بر ما، ادّعا کردند آنان راسخان در علم [قرآن]اند و نه ما؟ ......... هدایت با راهنمایی ما به دست می آید و دل های کور با ما تابان می شود.

امام علی علیه السلام_ درباره کسانی که اهل بیت علیهم السلام را وا گذاشتند _فرمود : دنیای زودگذر را برگزیدند و آخرت جاودان را پس زدند؛ چشمه زلال را وا نهادند و از آب تیره و بد مزه نوشیدند. گویی فاسقِ آنان را می نگرم که با منکر یار و همنشین شده است.

امام علی علیه السلام_ هنگام یاد کردن از خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله _فرمود : آنان جایگاه سرّ الهی اند و پناهگاه فرمان او و مخزن دانش او و بیانگر احکام شریعت او و جانْ پناه های [امن] کتابهای او و کوههای افراشته دین او. به وسیله ایشان خمیدگی پشت دین را راست گردانید و لرزش آن را از میان بُرد.

امام علی علیه السلام :بدانید که شما هرگز راه رستگاری را نخواهید شناخت تا کسی که آن را رها کرده است بشناسید و هرگز به پیمان قرآن وفا نمی کنید تا آن کسی که پیمانش را شکسته است بشناسید و هرگز به قرآن چنگ نمی زنید تا کسی را که آن را به دور انداخته است بشناسید و این همه را از اهل قرآن بخواهید، که دانش به آنان زنده است و نادانی با وجود آنان مرده؛ آنان که داوری شان شما را از دانش آنان خبر می دهد و سکوتشان از سخنشان و برونشان از درونشان . نه با دین مخالفت می ورزند و نه در آن اختلاف دارند، دین در میان آنان گواهیْ راستین و خاموشیْ گویاست.

ص :257


1- نهج البلاغة: الخطبة120.
2- . نهج البلاغة: الخطبة 144.
3- نهج البلاغة: الخطبة144.
4- . نهج البلاغة : الخطبة 2.
5- نهج البلاغة: الخطبة147.

عنه علیه السلام :إنّما الأئمّةُ قُوّامُ اللّهِ علی خَلْقِهِ ، و عُرَفاؤهُ علی عِبادِهِ ، و لا یَدْخُلُ الجنّةَ إلاّ مَنْ عَرَفَهُمْ و عَرَفُوهُ ، و لا یَدْخُلُ النّارَ إلاّ مَنْ أنْکَرَهُمْ و أنْکَروهُ . (1)

عنه علیه السلام :نَحْنُ الشِّعارُ و الأصحابُ ، و الخَزَنَةُ و الأبوابُ ، و لا تُؤتَی البُیوتُ إلاّ مِنْ أبوابِها ، فمَنْ أتاها مِن غیرِ أبوابِها سُمِّیَ سارقا . (2)

عنه علیه السلام :فیهِمْ کَرائمُ الإیمانِ ، و هُمْ کُنوزُ الرّحمنِ ، إنْ نَطَقوا صَدَقوا ، و إن صَمَتوا لم یُسْبَقوا . (3)

عنه علیه السلام :نَحْنُ النُّمْرُقَةُ الوُسْطی ، بها یَلْحَقُ التّالی و إلَیْها یَرْجِعُ الغالی . (4)

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :أمَا إنّهُ لیسَ عندَ أحدٍ من النّاسِ حقٌّ و لا صوابٌ إلاّ شَیءٌ أخَذوهُ مِنّا أهلَ البیتِ ، و لا أحدٌ مِن النّاسِ یَقضی بحقٍّ و لا عَدلٍ إلاّ و مِفتاحُ ذلکَ القضاءِ و بابُهُ و أوّلُهُ و سَنَنُهُ أمیرُ المؤمنینَ علیُّ بنُ أبی طالبٍ علیه السلام . (5)

امام علی علیه السلام :همانا امامان از جانب خدا تدبیر کننده کار مردمانند و کار گزاران او بر بندگانش. به بهشت در نمی آید مگر کسی که آنان را بشناسد و آنها نیز او را، و به دوزخ وارد نمی شود مگر کسی که ایشان را انکار کند و ایشان نیز او را نشناسند و نپذیرند.

امام علی علیه السلام :ما خاصان و یاران و گنجوران نبوّت و درها[ی رسالتیم ]و به درون خانه ها، جز از درهای آن نتوان وارد شد، و آن که جز از درها، به خانه ها درمی آید، دزد نامیده می شود.

امام علی علیه السلام :نفایس ایمان در ایشان است، آنان گنجینه های خداوند رحمانند، اگر سخن بگویند، راست می گویند و اگر خاموش مانند، بر آنان پیشی نمی جویند.

امام علی علیه السلام :ما تکیه گاه میان راهیم، هر که وا مانَد خود را به آن می رسانَد و آن که پیش تاخته است به سوی آن باز می گردد.

امام باقر علیه السلام :بدانید که هیچ سخن حق و درستی نزد هیچ کس نیست، جز اینکه آن را از ما اهل بیت گرفته است و هیچ فردی نیست که به حق و عدالت داوری می کند، مگر آن که در و کلید و آغاز و شیوه آن [ نزد] امیر المؤمنین، علی بن ابی طالب علیه السلام است.

ص :258


1- . نهج البلاغة : الخطبة 152.
2- نهج البلاغة: الخطبة154.
3- . نهج البلاغة : الخطبة 154 .
4- نهج البلاغة : الحکمة 109 .
5- الأمالی للمفید: 96/6 .

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام_ فی ذِکْرِ حالِ الأئمّةِ و صِفاتِهمِ _: جَعَلَهُمُ اللّهُ حیاةً للأنامِ ، و مَصابیحَ للظَّلامِ ، و مَفاتیحَ للکلامِ ، و دَعائمَ للإسلامِ . (1)

عنه علیه السلام عن آبائِهِ علیهم السلام: مَعَنا رایةُ الحَقِّ ، مَنْ تَبِعَها لَحِقَ ، و مَنْ تأخَّرَ عَنها غَرِقَ ، ألاَ و بِنا یُدْرَکُ تِرَةُ کُلِّ مُؤمنٍ ، و بِنا تُخْلَعُ رِبْقَةُ الذّلِّ عَنْ أعناقِکُمْ ، و بِنا فُتِحَ لا بِکُمْ ، و مِنّا یُخْتَمُ لا بِکُمْ . (2)

(3)

امام صادق علیه السلام_ در بیان حال ائمّه و ویژگیهای آنان _فرمود : خداوند آنان را [مایه ]حیات مردمان و چراغهایی در تاریکی و کلیدهای سخن و ستونهای اسلام قرار داد.

امام صادق علیه السلام_ به نقل از نیاکان بزرگوارش _فرمود : پرچم حق همراه ماست، هر که در پی آن آید [به ساحل نجات] می رسد و هر که از آن دور مانَد، غرق می شود. بدانید که به وسیله ما انتقام خون هر مؤمنی گرفته می شود و به وسیله ما یوغ ذلّت از گردنهایتان برداشته می شود و [همه چیز] با ما آغاز شده، نه با شما و [همه چیز ]با ما پایان می پذیرد، نه با شما.

158 - بَعضُ خَصائِصِ أهلِ البیتِ علیهم السلام
158 - بخشی از ویژگی های اهل بیت

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آلهیا علیُّ، إنّ بِنا خَتمَ اللّهُ الدِّینَ کَما بِنا فَتحَهُ ، و بِنا یُؤلِّفُ اللّهُ بینَ قلوبِکِم بعدَ العَداوةِ و البَغْضاءِ . (4)

الأمالی للمفید :عنه صلی الله علیه و آله _ و هو یصِفُ لعلیٍّ علیه السلام أهلَ الفِتنةِ _ : یَعْمَهونَ فیْهَا إلی أن یُدرِکَهُمُ العَدلُ . [ قالَ علیُ علیه السلام ] فقلتُ: یا رسولَ اللّهِ، العدلُ مِنّا أم مِن غیرِنا ؟ فقالَ : بَل مِنّا، بِنا یَفتَحُ اللّهُ ، و بنا یَختِمُ ، و بِنا ألَّفَ اللّهُ بینَ القلوبِ بعدَ الشِّرکِ . (5)

158

بخشی از ویژگی های اهل بیت علیهم السلام

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای علی! همانا خداوند دین را به ما ختم کرد، همچنان که آن را با ما آغاز کرد. با وجود ماست که خداوند دلهای شما را، پس از کینه و دشمنی، به یکدیگر پیوند و الفت می دهد.

الأمالی للمفید_ در توصیفی که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از فتنه گران برای علی علیه السلام کرد _: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : در فتنه سرگردانند تا آنکه عدالت به سراغشان آید. علی علیه السلام می پرسد: ای پیامبر خدا! عدالت از طرف ماست یا از طرف دیگران؟ فرمود: البته از جانب ما، خداوند با ما آغاز می کند و با ما پایان می دهد . خداوند، پس از شرک، با ما میان دلها ، پیوند و الفت پدید آورد.

ص :259


1- الکافی : 1 / 204 / 2 .
2- شرح نهج البلاغة : 1 / 276 و الظاهر أنّ الصواب «بنا» بدل «منّا».
3- (انظر) العلم : باب 2876 .
4- الأمالی للمفید : 251 / 4 ، و فی الأمالی للطوسی : 21 / 24 «یختم اللّه ».
5- الأمالی للمفید : 289 / 7 .

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :بنا یَبدأُ البلاءُ ثُمّ بِکُم ، و بنا یَبدأُ الرَّخاءُ ثُمّ بِکُم ، و الّذی یُحْلَفُ بهِ لَیَنْتَصِرَنَّ اللّهُ بِکُم کما انْتَصرَ بالحِجارةِ . (1)

امام صادق علیه السلام :بلا از ما شروع می شود، سپس از شما؛ و آسایش نیز از ما آغاز می گردد و آنگاه از شما. قسم به آن که به او قسم یاد می شود، خداوند به دست شما انتقام می گیرد، همچنان که [در ماجرای اصحاب فیل ]با سنگ ریزه ها انتقام گرفت.

159 - عِلَّةُ الاستِبدادِ عَلی أهلِ البَیتِ علیهم السلام
159 - علّت غصب حقّ اهل بیت

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :أمّا الاسْتِبدادُ علَینا بهذا المَقامِ _ و نحنُ الأعْلَونَ نَسَبا و الأشَدُّونَ برسولِ اللّه صلی الله علیه و آله نَوْطا _ فإنّها کانتْ أثَرةً ، شَحَّتْ علَیها نفوسُ قومٍ وسَخَتْ عنها نفوسُ آخَرِینَ ، و الحَکَمُ اللّهُ . (2)

159

علّت غصب حقّ اهل بیت علیهم السلام

امام علی علیه السلام :علت آن که این مقام (خلافت) را از ما غصب کردند _ با آن که نسب ما برتر و پیوند خویشی ما با پیامبر صلی الله علیه و آله استوارتر است _ این بود که گروهی آزمندانه به آن چسبیدند و گروهی دیگر (اهل بیت) سخاوتمندانه از آن چشم پوشیدند. و داور [میان ما و ایشان ]خداست.

160 - فَلسَفَةُ الحُکمِ عِندَ أهلِ البَیتِ علیهم السلام
160 - فلسفه حکومت از نگاه اهل بیت

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :اللّهُمَّ إنّکَ تَعلَمُ أنَّهُ لم یَکُنِ الّذی کانَ مِنّا مُنافَسةً فی سُلطانٍ ، و لا الْتِماسَ شَیءٍ مِن فُضولِ الحُطامِ ، و لکن لِنَرُدَّ المَعالِمَ مِن دِینِکَ، و نُظهِرَ الإصْلاحَ فی بلادِکَ، فیأمَنَ المظلومونَ مِن عبادِکَ ، و تُقامَ المُعَطَّلةُ مِن حُدودِکَ . (3) (4)

160

فلسفه حکومت از نگاه اهل بیت علیهم السلام

امام علی علیه السلام :بار خدایا! تو می دانی که آنچه از ما سر زد، نه از سر رغبت به کسب قدرت بود و نه برای به دست آوردن چیزی از متاع دنیا؛ بلکه می خواستیم نشانه های دین تو را [به جایگاهشان ]بازگردانیم و اصلاح و آبادانی را در سرزمینهای تو پدیدار سازیم، تا بندگان ستمدیده ات امنیت و آسودگی یابند و حدود و احکامِ تعطیل شده ات دوباره بر پا شود.

ص :260


1- الأمالی للمفید : 301 / 2 .
2- نهج البلاغة : الخطبة 162 .
3- نهج البلاغة: الخطبة131.
4- (انظر) الدنیا : باب 1232 _ 1233.

161 - لَولا مَخافَةُ الفُرقَةِ
161 - اگر ترس از تفرقه و جدایی نبود

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :فنَظَرْتُ فإذا لیس لی رافِدٌ و لا ذابٌّ و لا مُساعِدٌ ، إلاّ أهلَ بیتی فضَنَنتُ بهم عنِ المَنِیّةِ ، فأغْضَیْتُ علَی القَذی ، و جَرَعْتُ رِیقی علَی الشَّجا . (1)

عنه علیه السلام :فو اللّهِ ما کانَ یُلقی فی رُوعی و لا یَخطِرُ بِبالی أنّ العربَ تُزعِجُ هذا الأمرَ مِن بَعدِهِ صلی الله علیه و آله عن أهلِ بیتِهِ، و لا أنّهُم مُنَحُّوهُ عنّی مِن بَعدِه ......... حتّی رأیتُ راجِعةَ النّاسِ قد رجَعَتْ عنِ الإسلامِ یَدْعونَ إلی مَحْقِ دِینِ محمّدٍ صلی الله علیه و آله ، فخَشِیتُ إنْ لم أنصُرِ الإسلامَ و أهلَهُ أن أری فیهِ ثَلْما أو هَدْما تکونُ المُصیبةُ بهِ علَیَّ أعظمَ ......... . (2)

عنه علیه السلام :و ایمُ اللّهِ، لولا مَخافةُ الفُرقَةِ بَیْنَ المسلمینَ ، و أن یَعودوا إلَی الکفرِ و یَعْوَرَّ الدِّینُ، لَکُنّا قد غَیّرْنا ذلکَ ما استَطَعْنا . (3)

161

اگر ترس از تفرقه و جدایی نبود

امام علی علیه السلام :پس، نگریستم و دیدم که نه مرا یاری است و نه مدافعی و نه مددکاری مگر خاندانم. از این رو، دریغم آمد آنان را به کام مرگ سپارم . پس، چشمِ خاشاک خلیده را بر هم نهادم و با استخوانی در گلو، آب دهانم را فرو بردم.

امام علی علیه السلام :به خدا سوگند حتی فکرش را هم نمی کردم و از اندیشه ام نمی گذشت که پس از پیامبر صلی الله علیه و آله عرب خلافت را از خاندان او بر کَنَد، یا پس از او مرا از عهده دار شدن آن باز دارد ......... تا آنکه دیدم گروهی واپس گرا از اسلام برگشته ، مردم را به نابودی دین محمّد صلی الله علیه و آله فرامی خوانند. پس، ترسیدم که اگر اسلام و مسلمانان را یاری نکنم شاهد رخنه ای یا زیر و رو شدنی در آن باشم، که مصیبت آن بر من سخت تر _ از محروم ماندن از خلافت _ بود.

امام علی علیه السلام :سوگند به خدا اگر بیم آن نبود که مسلمانان پراکنده شوند و به کفر بازگردند و دین صدمه ببیند، بی گمان تا آن جا که توان داشتیم این وضع را دگرگون می ساختیم.

ص :261


1- . نهج البلاغة : الخطبة 217 .
2- نهج البلاغة: الکتاب62.
3- . الأمالی للمفید : 155 / 6 .

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام_ لَمّا قیلَ لَه : إن کانَ لِعلیٍّ علیه السلام حَقٌّ ، فما مَنَعهُ أنْ یَقومَ به ؟ _: إنّ اللّهَ لم یُکَلِّفْ هذا أحدا إلاّ نبیّه علیه و آله السلام ، قالَ لَه: «قاتِلْ فی سبیلِ اللّهِ لا تُکَلَّفُ إلاّ نَفسَکَ » (1) . (2)

(3)

امام صادق علیه السلام_ در پاسخ به این سؤال که: اگر حق با علی علیه السلام بود، چه چیزی مانع گرفتن حقّش شد _فرمود : خداوند هیچ کس را جز پیامبرش مکلّف به این کار (قیام به تنهایی) نکرد. فرمود: «در راه خدا پیکار کن، که جز بر نفس خویش مکلّف نیستی».

162 - الأئِمَّةُ الإثنا عَشَرَ
162 - امامان دوازده گانه

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :إنّ هذا الأمرَ لا یَنْقَضی حتّی یَمضی فیهِم اثنا عَشَرَ خلیفةً . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :لا یَزالُ أمرُ النّاسِ ماضیا ما وَلِیَهُم اثنا عَشرَ رجُلاً ......... کلّهُم مِن قریشٍ (5) . (6)

عنه صلی الله علیه و آله :إنّ عِدّةَ الخُلَفاءِ بَعدی عِدَّةُ نُقَباءِ موسی . (7)

عنه صلی الله علیه و آله :لا یَزالُ هذا الدِّینُ قائما حتّی یکونَ علَیکُم اثنا عَشرَ خلیفةً (8) . (9)

162

امامان دوازده گانه

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :این کار (حکومت اسلامی) به سر نمی آید تا دوازده خلیفه و جانشین را پشت سر گذارد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :کار مردم پیوسته بگذرد تا آن که دوازده مرد بر آنها فرمان برانند ......... این دوازده نفر همگی از قریش هستند. (10)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :شمار جانشینان من به تعداد نُقبای موسی است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :این دین پیوسته پابرجاست تا وقتی که دوازده خلیفه بر شما حکومت کنند . (11)

ص :262


1- النساء : 84 .
2- تفسیر العیّاشی : 2 / 51 / 31 .
3- (انظر) وسائل الشیعة : 11 / 66 باب 30 . مستدرک الوسائل : 11 / 72 باب 28 . عنوان 148 «الاختلاف» .
4- صحیح مسلم : 3 / 1452 / 5 .
5- صحیح مسلم : 3 / 1452 / 6 .
6- و الأخبار فی هذا المعنی کثیرة ، راجع صحیح مسلم : 3 / 1451 کتاب الإمارة .
7- کنز العمّال : 14971 .
8- کنز العمّال : 30929 .
9- و الظّاهر أنّ الأخبار فی هذا المعنی کثیرة جدّا عن طریق العامّة و الخاصّة ، راجع : کنز العمّال : 12 / 32 و 33 .
10- اخبار فراوانی در این زمینه وارد شده است. مراجعه کنید به صحیح مسلم: 3 / 1451 (کتاب الامارة).
11- اخباری که از طریق سنّی و شیعه در این زمینه رسیده ، بسیار زیاد است.

بحار الأنوار عن عبدِ العظیمِ الحَسَنیِّ :دخلتُ علی سیّدی علیِّ بنِ محمّدٍ علیهما السلام، فلمّا بَصُرَ بی قالَ لی : مَرْحَبا بکَ یا أبا القاسمِ ، أنتَ ولیُّنا حقّا ، فقلتُ له : یا بنَ رسولِ اللّهِ ، إنّی اُریدُ أنْ أعرِضَ علیکَ دِینی ......... إنّی أقولُ : إنّ اللّهَ تبارکَ و تعالی واحدٌ ......... و إنّ محمّدا عبدُهُ و رسولُهُ خاتَمُ النّبیّینَ ، فلا نبیَّ بعدَهُ إلی یومِ القیامةِ .........

و أقولُ : إنّ الإمامَ و الخلیفةَ و ولیَّ الأمرِ بعدَهُ أمیرُ المؤمنینَ علیُّ بنُ أبی طالبٍ علیه السلام ، ثُمّ الحَسَنُ ، ثُمّ الحُسینُ ، ثُمّ علیُّ بنُ الحسینِ ، ثُمّ محمّدُ بنُ علیٍّ ، ثُمّ جعفرُ بنُ محمّدٍ ، ثُمّ موسی بنُ جعفرٍ ، ثُمّ علیُّ بنُ موسی ، ثُمّ محمّدُ بنُ علیٍّ ، ثمّ أنتَ یا مولای .

فقال علیه السلام : و مِن بَعدِی الحسنُ ابنی ، فکیفَ للنّاسِ بالخَلَفِ مِن بَعدِه؟ ! قالَ : فقلتُ : و کیفَ ذاکَ یا مولای ؟ قالَ : لأنّهُ لا یُری شَخصُهُ و لا یَحِلُّ ذِکرُهُ باسمِهِ حتّی یَخرُجَ فیَملأَ الأرضَ قِسطا و عَدلاً .........

فقالَ : یا أبا القاسمِ ، هذا و اللّهِ دِینُ اللّهِ الّذی ارتَضاه لعِبادِهِ ، فاثْبُتْ علَیهِ ، ثَبَّتکَ اللّهُ بالقولِ الثّابتِ فی الحیاةِ الدُّنیا

و فی الآخِرَةِ . (1) (2)

بحار الأنوار_ به نقل از عبد العظیم حسنی _: به حضور سرورم علی بن محمّد (امام هادی علیهما السلام) رسیدم ؛ چون چشمش به من افتاد، فرمود: خوش آمدی، ای ابو القاسم! تو براستی دوستدار ما هستی. عرض کردم: یا بن رسول اللّه ! می خواهم دینم را به شما عرضه کنم ......... :

من معتقدم: خدای تبارک و تعالی یکی است ......... و محمّد بنده و فرستاده او و خاتم پیامبران است و پس از او تا روز رستاخیز پیامبری نخواهد آمد .........

من معتقدم: امام و خلیفه و ولیّ امرِ بعد از پیامبر امیر مؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام است و پس از او حسن و سپس حسین و آن گاه علی بن الحسین و بعد محمّد بن علی و پس از او جعفر بن محمّد آن گاه موسی بن جعفر و از پس وی علی بن موسی (رضا) و بعد از او محمّد بن علی (جواد) و سپس ، شما ای سرور من.

حضرت علیه السلام فرمود: و بعد از من حسن فرزندم امام است؛ آیا می دانی که رابطه مردم با جانشین او، چگونه خواهد بود؟ عرض کردم: مگر چگونه خواهد بود سرورم؟ فرمود: آن گونه که خودش دیده نمی شود و بردن نامش نیز روا نیست، تا زمانی که [از پس پرده غیب بیرون آید و ]قیام کند و زمین را پر از عدل و داد نماید .........

آن گاه فرمود: ای ابو القاسم! به خدا قسم، این است همان دین خدا، که آن را برای بندگان خود برگزیده و پسندیده است. پس، بر این دین پایداری کن . خداوند در دنیا و آخرت تو را بر این گفتار (عقیده) ثابت، استوار بدارد!

ص :263


1- بحار الأنوار : 69 / 1 / 1 .
2- (انظر) الکافی : 1 / 286 باب ما نصّ اللّه عزّ و جلّ و رسوله علی الأئمّة علیهم السلام واحدا فواحدا .

163 - عِلمُ الإمامِ
163 - علم امام

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :إنّ علِیّا کانَ عالِما و العلمُ یُتوارَثُ ، و لَن یَهْلِکَ عالِمٌ إلاّ بَقِیَ مِن بَعدِهِ مَن یَعلَمُ عِلمَهُ أو ما شاءَ اللّهُ . (1)

عنه علیه السلام :و اللّهِ، إنّی لَأعلَمُ کتابَ اللّهِ مِن أوّلِهِ إلی آخِرهِ کأنّهُ فی کَفِّی ، فیهِ خَبَرُ السّماءِ و خَبرُ الأرضِ ، و خَبرُ ما کانَ و خَبرُ ما هو کائنٌ ، قالَ اللّهُ عزّ و جلّ : فیهِ تِبیانُ کلِّ شیءٍ (2) . (3)

الإمامُ الرِّضا علیه السلام :إنّ العبدَ إذا اختارَهُ اللّهُ عزّ و جلّ لاُمورِ عبادِهِ شَرحَ صَدرَهُ لذلکَ ، و أودَعَ قلبَهُ یَنابِیعَ الحِکمةِ، و ألْهَمهُ العِلمَ إلهاما ، فلَم یَعْیَ بعدَهُ بجوابٍ و لا یَحیرُ فیهِ عنِ الصّوابِ . (4)

(5)

163

علم امام

امام صادق علیه السلام :علی علیه السلام عالم بود، و علم ، ارث برده می شود. هرگز عالمی نمی میرد مگر آن که پس از او کسی می ماند که علم او یا آنچه را خدا خواهد، بداند.

امام صادق علیه السلام :به خدا سوگند من کتاب خدا را ، از آغاز تا پایانش، چنان می دانم که گویی در مشت من است. خبر آسمان و زمین و گذشته و آینده در قرآن موجود است . خداوند عزّ و جلّ فرموده است: «بیان هر چیز در قرآن هست».

امام رضا علیه السلام :هرگاه خداوند عزّ و جلّ بنده ای را برای [اداره ]امور بندگانش برگزیند برای این امر به او شرح صدر عطا می کند، چشمه های حکمت را در دلش جاری می سازد و به او علم و دانش الهام می فرماید که از آن پس ، از پاسخ هیچ چیز درنمی ماند و در یافتن راه درست سرگردان نمی شود.

ص :264


1- الکافی : 1 / 221 / 1.
2- إشارة إلی الآیة «و نزّلنا علیک الکتاب تبیانا لکلّ شیء» من سورة : النحل : 91 .
3- الکافی : 1 / 229 / 4 .
4- الکافی : 1 / 202 / 1 .
5- (انظر) الکافی : 1 / 221 _ 230 ، بحار الأنوار : 26 / 18 أبواب علوم الأئمّة علیهم السلام ، 2 / 172 باب 23. العلم : باب 2874 ، 2876 . الغیب : باب 3082 .

164 - ما فُرِضَ عَلی أئِمَّةِ العَدلِ
164 - وظایف پیشوایان عدل و حق

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :إنَّ اللّهَ جَعَلَنی إماما لِخَلْقِهِ ، فَفَرَضَ عَلَیَّ التَّقْدیرَ فی نَفْسی و مَطْعَمی و مَشْرَبی و مَلْبَسی کَضُعَفاءِ النّاسِ، کَیْ یَقْتَدیَ الفقیرُ بِفَقْری، و لا یُطْغِیَ الغَنِیَّ غِناهُ . (1)

عنه علیه السلام :إنَّ اللّهَ تعالی فَرَضَ علی أئمّةِ العَدلِ أن یُقَدِّروا أنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النّاسِ ، کَیْ لا یَتَبیَّغَ بالفقیرِ فَقْرُهُ . (2)

عنه علیه السلام :علی أئمّةِ الحَقِّ أنْ یَتَأَسَّوا بأضْعَفِ رَعِیَّتهِمْ حالاً فی الأکْلِ و اللِّباسِ ، و لا یَتَمیَّزونَ عَلَیْهِمْ بِشَیْءٍ لا یَقْدِرونَ عَلَیْهِ ، لِیَراهُمُ الفقیرُ فَیَرْضی عَنِ اللّهِ تعالی بما هُوَ فیهِ ، و یَراهُمُ الغَنِیُّ فَیْزَدادَ شُکْرا و تَواضُعا . (3)

عنه علیه السلام :لا یَحِلُّ للخلیفةِ مِنْ مالِ اللّهِ إلاّ قَصْعَتانِ: قَصْعةٌ یأکُلُها هُوَ و أهلُهُ ، و قَصْعةٌ یُطْعِمُها . (4)

164

وظایف پیشوایان عدل و حق

امام علی علیه السلام :خداوند مرا پیشوای خلق خود قرار داد. از این رو، بر من واجب کرد که درباره خودم و خورد و خوراک و پوشاکم همانند مردمان تنگ دست باشم تا نادار به ناداری من تأسی جوید و توانگر را توانگری اش به طغیان و سرکشی نکشاند.

امام علی علیه السلام :خداوند بر پیشوایان عادل واجب کرده است که خود را با مردم ناتوان همسان کنند، تا تنگدستیِ فقیر، او را برنیاشوبد.

امام علی علیه السلام :پیشوایان حق باید در خوراک و پوشاک به تهی دست ترین فرد رعیت خود تأسّی جویند و با چیزی که آنها قدرت تهیه اش را ندارند خود را متمایز نسازند؛ تا چون تهیدست آنان را ببیند، نسبت به وضعیت خود از خدا خشنود باشد و چون توانگر آنان را ببیند، بر فروتنی و شکر گزاری اش بیفزاید.

امام علی علیه السلام :برای خلیفه استفاده کردن از مال خدا جایز نیست مگر دو کاسه: کاسه ای که خود و خانواده اش بخورند و کاسه ای که به دیگران بخوراند.

ص :265


1- بحار الأنوار : 40 / 336 / 17 .
2- نهج البلاغة: الخطبة209.
3- نهج السعادة : 2 / 49 .
4- کنز العمّال : 14348 .

عنه علیه السلام :ألاَ و إنَّ لِکُلِّ مَأمومٍ إماما یَقْتدی بِهِ و یَسْتَضیءُ بِنُورِ عِلْمِهِ ، ألاَ و إنَّ إمامَکُمْ قَدِ اکْتَفی مِنْ دُنیاهُ بِطِمْرَیْهِ و مِنْ طُعْمِهِ بقُرْصَیْهِ . (1)

عنه علیه السلام :إنَّهُ لَیسَ علَی الإمامِ إلاّ ما حُمِّلَ مِنْ أمرِ رَبِّهِ : الإبلاغُ فی المَوعِظةِ ، و الاجتهادُ فی النَّصیحةِ ، و الإحْیاءُ للسُّنّةِ، و إقامةُ الحُدودِ علی مَسْتَحِقِّیها ، و إصدارُ السُّهْمانِ علی أهْلِها . (2)

عنه علیه السلام_ فی کتابهِ إلَی الأسود بن قطبة _: أمّا بَعْدُ ، فإنَّ الوالی إذا اخْتَلَفَ هَواهُ مَنَعَهُ ذلکَ کَثیرا مِنَ العَدْلِ ، فَلْیَکُنْ أمْرُ النّاسِ عِنْدَکَ فی الحَقِّ سَواءً . (3)

عنه علیه السلام_ فی کِتابهِ إلی مُحمّدِ بنِ أبی بَکْرٍ _: و إنْ تَکُنْ لَهُمْ حاجَةٌ یُواسِ بَیْنَهُمْ فی مَجْلِسِهِ و وَجْهِهِ ، لِیَکُونَ القَریبُ و البَعیدُ عِنْدَهُ علی سَواءٍ . (4)

امام علی علیه السلام :بدانید که هر پیروی را پیشوایی است که به او اقتدا می کند و از نور دانش او پرتو می گیرد. بدانید که پیشوای شما از دنیایش به دو جامه کهنه و از خوراکش به دو گِرده نان بسنده کرده است.

امام علی علیه السلام :چیزی بر عهده امام نیست جز همان وظایفی که پروردگار بر عهده اش نهاده است: جدّیت در موعظه و اندرز، کوشش در خیرخواهی و ارشاد، زنده کردن سنّت، اجرای حدود الهی بر آنان که سزاوار آنند و رساندن سهام (بیت المال) به کسانی که سهم می برند.

امام علی علیه السلام_ در نامه به اسود بن قطبه _نوشت : اما بعد، چون والی از این و آن هواخواهی کند او را از عدالت بسی باز می دارد، پس، باید در رعایت و ادای حق، میان مردم تفاوتی ننهی.

امام علی علیه السلام_ در نامه ای به محمّد بن ابی بکر _نوشت : اگر مردم کاری داشتند [و برای آن نزد والی آمدند، والی باید] در نشستن و نگاه کردن خود میان آنها تفاوتی ننهد، تا آشنا و بیگانه نزد او یکسان باشند.

165 - الحُقوقُ المُتَبادَلَةُ بَینَ الإمامِ وَالاُمَّةِ
165 - حقوق متقابل امام و امّت

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :حَقٌّ علی الإمامِ أنْ یَحْکُمَ بما أنْزَلَ اللّهُ و أنْ یُؤدّیَ الأمانةَ ، فإذا فَعَلَ فَحَقٌّ علَی النّاسِ أنْ یَسْمَعوا لَهُ و أنْ یُطیعوا و أنْ یُجیبوا إذا دُعوا . (5)

165

حقوق متقابل امام و امّت

امام علی علیه السلام :امام وظیفه دارد بر طبق آنچه خدا نازل کرده است حکومت کند و امانت را ادا نماید. چون چنین کند مردم وظیفه دارند سخنش را بشنوند، فرمانش را ببرند و هرگاه آنان را فرا خواند، اجابت کنند.

ص :266


1- نهج البلاغة: الکتاب45.
2- . نهج البلاغة : الخطبة 105 .
3- نهج البلاغة: الکتاب59 .
4- . شرح نهج البلاغة : 6 / 65 .
5- کنز العمّال : 14313 .

عنه علیه السلام :أمّا بَعْدُ ، فإنَّ حَقّا عَلَی الوالی أَلاّ یُغَیِّرَهُ علی رَعِیَّتِهِ فَضْلٌ نالَهُ ، و لا طَوْلٌ خُصَّ بِهِ ، و أنْ یَزیدَهُ ما قَسَمَ اللّهُ لَهُ مِنْ نِعَمِهِ دُنُوّا مِنْ عِبادِهِ ، و عَطْفا علی إخْوانِهِ. ألاَ و إنَّ لَکُمْ عِندی ألاّ أحْتَجِزَ دُونَکُمْ سِرّا إلاّ فی حَرْبٍ ، و لا أطْویَ دُونَکُمْ أمْرا إلاّ فی حُکْمٍ ، و لا اُؤخِّرَ لَکُمْ حَقّا عَنْ مَحِلِّهِ ، و لا أقِفَ بِهِ دُونَ مَقْطَعِهِ ، و أنْ تَکونوا عِندی فی الحَقِّ سَواءً ، فإذا فَعَلْتُ ذلکَ وَجَبَتْ للّهِ عَلَیْکُمُ النِّعْمَةُ و لی عَلَیْکُمُ الطّاعةُ . (1)

عنه علیه السلام :فَقَدْ جَعَلَ اللّهُ سُبحانَهُ لِی عَلَیْکُمْ حَقّا بِوَلایةِ أمْرِکُمْ، و لَکُمْ عَلَیَّ مِنَ الحَقِّ مِثْلُ الّذی لی عَلَیْکُمْ . (2)

امام علی علیه السلام :اما بعد، وظیفه حکمران است که اگر به زیادتی رسید یا به نعمتی مخصوص گشت موجب تغییر حال و دگرگونی رفتار او بر رعیتش نشود و نعمتهایی که خدا نصیبش کرده بر نزدیکی او به بندگان خدا و مهربانی او به برادرانش بیفزاید.

بدانید حقّ شماست بر من که رازی را از شما نپوشانم مگر در جنگ، و بدون رایزنی با شما کاری را نکنم مگر در قضاوت، و در ادای حقّ شما تأخیر نکنم (حقوق و عطایای شما را به موقع بپردازم) و در رساندن آن درنگ نکنم و همه شما را در حق یکسان بدانم. پس، هرگاه چنین کردم، خداوند بر شما حقّ نعمت خواهد داشت و من بر شما حقّ اطاعت.

امام علی علیه السلام :البته خداوند به سبب زمامداری بر شما برای من حقّی بر شما قرار داد و حقّی هم برای شما بر من، همانند حقّی که من بر شما دارم.

166 - أئِمَّتُکُمْ وَفدُکُم
166 - امامان شما فرستادگان شما هستند

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :إنّ أئمّتَکُمْ وَفْدُکُمْ إلَی اللّهِ، فانْظُروا مَنْ تُوفِدونَ فی دِینِکُمْ و صَلاتِکُمْ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :إنّ أئمّتَکُمْ قادَتُکمْ إلَی اللّهِ ، فانْظُروا بِمَنْ تَقْتَدونَ فی دِینِکُمْ و صَلاتِکُمْ . (4)

166

امامان شما فرستادگان شما هستند

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :همانا امامان شما نمایندگان شما نزد خدایند؛ پس، بنگرید که در دین و نماز خود چه کسانی را نماینده می کنید.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :امامان شما راهبران شما به سوی خداوندند، پس، بنگرید که در دین و نماز خود به چه کسانی اقتدا می کنید.

ص :267


1- . نهج البلاغة : الکتاب 50 .
2- نهج البلاغة: الخطبة216.
3- . بحار الأنوار : 23/30/46 .
4- بحار الأنوار : 23 / 30 / 46 .

167 - مَوانِعُ الإمامَةِ
167 - موانع امامت

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :قالَ اللّهُ تعالی لِداوودَ علیه السلام : حَرامٌ علی کُلِّ قَلْبِ عالِمٍ مُحِبٍّ للشَّهَواتِ أنْ أجْعَلَهُ إماما للمُتَّقینَ . (1)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :و قَدْ عَلِمْتُمْ أنَّهُ لا یَنبغی أنْ یَکونَ علَی الفُروجِ و الدِّماءِ و المَغانِمِ و الأحْکامِ و إمامةِ المُسلِمینَ : البَخیلُ فَتَکُونَ فی أموالهِمْ نُهْمَتُهُ ، و لا الجاهلُ فَیُضِلَّهُمْ بِجَهْلِهِ، و لا الجافی فَیَقْطَعَهُمْ بِجَفائهِ ، و لا الحائفُ (الجائف) للدُّولِ فَیَتَّخِذَ قوما دُونَ قومٍ ، و لا المُرْتَشی فی الحُکْمِ فَیَذْهَبَ بالحُقوقِ و یَقِفَ بها دُونَ المَقاطِعِ ، و لا المُعَطِّلُ للسُّنّةِ فَیُهْلِکَ الاُمَّةَ . (2)

167

موانع امامت

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند متعال به داوود علیه السلام فرمود: بر هر عالمی که دلش در بند شهوات است حرام است که پیشوای پرهیزگاران قرارش دهم.

امام علی علیه السلام :دانستید که نباید مسؤولیت نوامیس، جانها، غنایم، احکام و پیشوایی مسلمانان را به دست بخیل سپرد تا که بر اموال آنان حریص گردد و نه به دست نادان که با نادانی خود ایشان را گمراه کند و نه به دست جفاکار که بر اثر جفا و بی وفایی اش از آنان ببُرد و نه به دست بی عدالت در تقسیم مالها تا به مردمی ببخشد و مردمی را محروم سازد و نه به دست کسی که در حکم کردن رشوه ستانَد تا حقوق مردم را پایمال کند و در رساندن حق به صاحبانش کوتاهی ورزد و نه به دست کسی که فروگذار سنّت است تا امّت را به نابودی کشاند.

168 - مَنِ ائتَمَّ بِغَیرِ إمامِ الحَقِّ
168 - پیروی از پیشوای غیر حق

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :قالَ اللّهُ عزّ و جلّ : لاُعَذِّبَنَّ کُلَّ رَعِیَّةٍ فی الإسلامِ أطاعَتْ إماما جائرا لَیسَ مِنَ اللّهِ عزّ و جلّ و إنْ کانَتِ الرَّعِیَّةُ فی أعمالِها بَرَّةً تَقِیّةً . (3)

168

پیروی از پیشوای غیر حق

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند عزّ و جلّ فرموده است هر رعیتی از رعایای اسلام را که از پیشوایی ستمگر _ که از جانب خداوند عزّ و جلّ نیست _ فرمان برد، عذاب خواهم کرد، هر چند آنان در کارهایشان نیکوکار و پرهیزگار باشند.

ص :268


1- روضة الواعظین : 461 .
2- نهج البلاغة : الخطبة 131 .
3- بحار الأنوار : 25 / 110 / 1 .

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :قالَ اللّهُ تبارَکَ و تعالی : لاُعَذِّبَنَّ کُلَّ رَعِیَّةٍ فی الإسلامِ دَانَتْ بِولایةِ کُلِّ إمامٍ جائرٍ لیسَ مِنَ اللّهِ . (1)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :مَنْ أشْرَکَ مَعَ إمامٍ إمامتُهُ مِنْ عِنْدِ اللّهِ مَنْ لَیسَتْ إمامَتُهُ مِنَ اللّهِ کانَ مُشْرِکا باللّهِ . (2)

امام باقر علیه السلام :خداوند تبارک و تعالی فرموده است: بی گمان هر رعیتی از رعایای اسلام را که حکومت هر پیشوای ستمگر غیر خدایی را بپذیرد عذاب خواهم کرد.

امام صادق علیه السلام :هر کس پیشوای غیر الهی را با پیشوایی که امامتش از جانب خداست شریک گرداند به خدا شرک ورزیده است.

169 - أئِمَّةُ النّارِ
169 - پیشوایان دوزخ

الکتاب:

وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَدْعُونَ إِلَی النّارِ» . (3)

الحدیث:

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :إنّ شَرَّ النّاسِ عِنْدَ اللّهِ إمامٌ جائرٌ ضَلَّ و ضُلَّ بِهِ ، فأماتَ سُنَّةً مأخُوذَةً و أحیا بِدْعةً مَتْروکَةً ، و إنّی سَمِعْتُ رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله یقولُ : یُؤتی یومَ القِیامَةِ بالإمامِ الجائرِ و لَیسَ مَعَهُ نَصیرٌ و لا عاذِرٌ ، فیُلقی فی نارِ جَهَنَّمَ ، فَیَدُورُ فیها کما تَدورُ الرَّحی ، ثُمَّ یُرْتَبَطُ فی قَعْرِها . (4)

169

پیشوایان دوزخ

قرآن:

«و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به آتش [دوزخ ]فرا می خوانند».

حدیث:

امام علی علیه السلام :بدترینِ مردم نزد خداوند پیشوای ستمگری است که هم خود گمراه است و هم سبب گمراهی است؛ زیرا سنّت معمول را می میراند و بدعت متروک را زنده می کند. شنیدم پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می فرمود: در روز قیامت پیشوای ستمگر آورده می شود بی آن که پشتیبان و عذرخواهی داشته باشد. پس، در آتش دوزخ افکنده می شود و همچون سنگ آسیا در دوزخ به چرخش در می آید، سپس در قعر آن به بند کشیده می شود.

ص :269


1- الکافی : 1 / 376 / 4 .
2- الکافی : 1 / 373 / 6 .
3- القصص : 41 .
4- نهج البلاغة : الخطبة 165 .

الإمامُ الباقرُ علیه السلام_ فی قولِهِ تعالی : «إذْ تَبَرَّأَ الّذینَ اتُّبِعُوا مِنَ الّذِینَ اتَّبَعُوا» (1) _: هُمْ و اللّهِ یا جابرُ أئمَّةُ الظَّلَمةِ و أشیاعُهُمْ . (2)

عنه علیه السلام :إنَّ أئمَّةَ الجَورِ و أتْباعَهُمْ لَمَعْزولونَ عَن دِینِ اللّهِ و الحَقِّ ، قَد ضَلُّوا بأعمالِهِمُ الّتی یَعْمَلونَها ، کَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بهِ الرِّیحُ فی یومٍ عاصِفٍ . (3)

الکافی عَن مُحمّدَ بنِ منصورٍ قالَ :سألْتُهُ عَنْ قولِ اللّهِ عزّ و جلّ : «و إذا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَیْها آباءَنا» (4) ......... قالَ : فإنّ هذا فی أئمّةِ الجَورِ . (5)

امام باقر علیه السلام_ در تفسیر آیه «هنگامی که پیروی شدگان از پیروان بیزاری می جویند» _فرمود : ای جابر! سوگند به خدا که آنان پیشوایان ستمگران و پیروان آنها هستند.

امام باقر علیه السلام :همانا پیشوایان ستم و پیروان آنها از دین خدا و از حق به دورند. کارهایی که می کنند بر باد رفته است، همچون خاکستری که باد آن را در یک روز طوفانی از هم می پراکند.

الکافی_ به نقل از محمّد بن منصور _: از امام باقر علیه السلام درباره آیه «و چون کار زشتی کنند گویند پدرانمان را نیز چنین یافته ایم» پرسیدم، حضرت فرمود: این درباره پیشوایان ستم است.

170 - مُدَّعِی الإمامَةِ
170 - مدّعی امامت

الإمامُ الباقرُ علیه السلام_ فی قولِهِ تعالی : «وَ یَوْمَ القِیامَةِ تَرَی الّذِینَ کَذَبُوا عَلَی اللّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ» (6) _: مَنْ قالَ: إنّی إمامٌ ، و لیسَ بإمامٍ . (7)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :ثَلاثَةٌ لا یُکَلِّمُهُمُ اللّهُ یومَ القِیامَةِ و لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ ألِیمٌ : مَنِ ادّعی إمامةً مِنَ اللّهِ لَیسَتْ لَهُ ، و مَنْ جَحَدَ إماما مِنَ اللّهِ ، و مَنْ زَعَمَ أنّ لَهُما فی الإسلامِ نَصیبا . (8)

170

مدّعی امامت

امام باقر علیه السلام_ درباره آیه «در روز قیامت آنهایی را که به خدا دروغ بسته اند سیه روی می بینی» _فرمود : کسی است که بگوید: من امام هستم، در حالی که امام نیست.

امام صادق علیه السلام :سه کس اند که خداوند در روز قیامت با آنان سخن نمی گوید و بر [صداقت ]آنان مهر تأیید نمی زند، و عذابی دردناک دارند: هر که به دروغ ادّعای امامت از جانب خدا کند، و هر که امامِ از جانب خدا را انکار کند و هر که بپندارد که این دو کس از اسلام بهره ای دارند.

ص :270


1- البقرة : 166 .
2- الکافی : 1 / 374 / 11 .
3- بحار الأنوار : 25 / 110 / 2 .
4- الأعراف : 28 .
5- الکافی : 1 / 373 / 9 .
6- الزمر : 60 .
7- الکافی : 1 / 372 / 1 .
8- الکافی : 1 / 373 / 4 .

عنه علیه السلام :مَنِ ادّعی الإمامةَ و لَیسَ مِنْ أهلِها فَهُوَ کافِرٌ . (1)

(2)

امام صادق صلی الله علیه و آله :هر که ادّعای امامت کند در حالی که شایستگی آن را ندارد، کافر است.

171 - أحادیثُ مَجعُولةٌ لِتَثبِیتِ إمامَةِ أئِمَّةِ الجَورِ
171 - احادیث ساختگی برای تثبیت پیشوایان ستم

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :مَنْ یُطِعِ الأمیرَ فَقَدْ أطاعَنی ، و مَنْ یَعْصِ الأمیرَ فقد عَصانی . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :عَلَیْکَ السَّمعَ و الطّاعةَ فی عُسْرِکَ و یُسْرِکَ و مَنْشَطِکَ و مَکْرَهِکَ و أثَرَةٍ عَلَیْکَ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :لا تُکَفِّروا أهلَ مِلَّتِکُمْ و إنْ عَمِلوا الکبائرَ ، و صَلُّوا خَلْفَ کلِّ إمامٍ ، و صَلُّوا علی کلِّ مَیّتٍ ، و جاهِدوا معَ کُلِّ أمیرٍ ! (5)

عنه صلی الله علیه و آله :ثَلاثٌ منَ السُّنَّةِ : الصّلاةُ خَلْفَ کلِّ إمامٍ ، لَکَ صَلاتُکَ و عَلَیْهِ إثْمُهُ ، و الجِهادُ مَعَ کُلِّ أمیرٍ ، لَکَ جِهادُکَ و عَلَیْهِ شَرُّهُ! و الصَّلاةُ علی کلِّ مَیّتٍ مِنْ أهلِ التَّوحیدِ و إنْ کانَ قاتِلَ نَفْسِهِ . (6)

171

احادیث ساختگی برای تثبیت پیشوایان ستم

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که از فرمانروا پیروی کند از من پیروی کرده و هر که از فرمان او سر پیچد، مرا نافرمانی کرده است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :در سختی و آسایش، در خوشی و ناخوشی و در جایی هم که به زیان تو و سود خود اقدام می کنی، باید حرف شنو و مطیع [حاکم ]باشی.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :همکیشان خود را کافر مشمارید هر چند مرتکب گناهان کبیره شوند؛ پشت سر هر امامی نماز بگزارید؛ بر هر مرده ای نماز بخوانید؛ و همراه هر فرماندهی به جهاد بروید !

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :سه چیز از سنّت است: نماز گزاردن پشت سر هر امامی، که [ثواب ]نماز تو برای خودت است و گناه او به گردن خود اوست؛ جهاد کردن در رکاب هر فرماندهی، که پاداش جهادت از آن توست و شرّ آن به گردن خود اوست؛ و نماز خواندن بر جنازه هر مرده ای از اهل توحید، هر چند خود کشی کرده باشد.

ص :271


1- بحار الأنوار : 25 / 112 / 7.
2- (انظر) بحار الأنوار : 25 / 110 باب 3 .
3- صحیح مسلم : 3 / 1466 / 32 .
4- صحیح مسلم : 3 / 1467 / 35 .
5- کنز العمّال : 1077 .
6- کنز العمّال : 1082 .

عنه صلی الله علیه و آله :الجِهادُ واجِبٌ عَلَیْکُمْ مَعَ أمیرٍ ، بَرّا کانَ أو فاجِرا، و إنْ هُوَ عَمِلَ الکبائرَ، و الصّلاةُ واجِبةٌ عَلَیْکُمْ خَلْفَ کُلِّ مُسلِمٍ ، بَرّا کانَ أو فاجِرا ، و إنْ هُوَ عَمِلَ الکبائرَ ! (1)

عنه صلی الله علیه و آله :الصّلاةُ المَکْتوبَةُ واجِبةٌ خَلْفَ کُلِّ مُسلمٍ ، بَرّا کانَ أو فاجِرا ، و إنْ عَمِلَ الکبائرَ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :إنّها سَتَکونُ بَعْدی أثَرَةٌ و اُمورٌ تُنْکِرونَها . قالُوا : یا رسولَ اللّهِ ، کَیْفَ تَأمُرُ مَنْ أدْرَکَ مِنّا ذلکَ ؟ قالَ : تُؤَدُّونَ الحَقَّ الّذی عَلَیْکُمْ، و تَسألونَ اللّهَ الّذی لَکُمْ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّکُمْ سَتَلْقَونَ بَعْدی أثَرَةً ، فاصْبِروا حتّی تَلْقَونی علَی الحَوضِ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن رأی مِنْ أمیرِهِ شَیْئا یَکْرَهُهُ فَلْیَصْبِرْ ، فإنَّهُ مَنْ فارَقَ الجَماعةَ شِبْرا فَماتَ ، فَمِیتةٌ جاهلیّةٌ ! (5)

صحیح مسلم :عن رسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله : شِرارُ أئمّتِکُمُ الّذینَ تُبْغِضونَهُمْ و یُبْغِضونَکُمْ و تَلْعَنونَهُمْ و یَلْعَنونَکُمْ ، قِیلَ : یا رسولَ اللّهِ ، أ فلا نُنابذُهُمْ بالسَّیْفِ ؟ فقالَ : لا ، ما أقاموا فِیکُمُ الصَّلاةَ ، و إذا رأیتُمْ مِنْ وُلاتِکُمْ شَیْئا تَکْرَهونَهُ فاکْرَهوا عَمَلَهُ ، و لا تَنْزِعوا یَدا مِنْ طاعةٍ ! (6)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بر شما واجب است که در رکاب یک فرمانده، چه نیکوکار و چه تبهکار، جهاد کنید، اگر چه مرتکب گناهان کبیره شود؛ بر شما واجب است که پشت سر هر مسلمانی ، چه نیکوکار و چه بدکردار، نماز بخوانید، هر چند گناهان بزرگ انجام دهد!

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :گزاردن نماز واجب، پشت سر هر مسلمانی ، نیکوکار باشد یا بدکار، واجب است؛ گر چه مرتکب گناهان کبیره شود!

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :زودا که پس از من تبعیضات و انحصار طلبی هایی [در بیت المال] و امور ناپسند دیگری پدید آید . گفتند: ای رسول خدا! برای کسانی از ما که آن زمان را درک کنند چه دستور می دهید؟ فرمود: شما حق و وظیفه ای را که به گردن دارید ادا کنید ولی حق و حقوق خودتان را از خدا بخواهید.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :به زودی پس از من شاهد تبعیضات و انحصار طلبی در بیت المال خواهید بود؛ در آن هنگام شکیبایی ورزید تا زمانی که در کنار حوض [کوثر] مرا دیدار کنید.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که از فرمانروای خود، کار ناخوشایندی دید باید صبر کند؛ چه آن که هر کس یک وجب از جماعت [اسلامی ]جدا افتد و در آن حال بمیرد، به مرگ جاهلی مرده است .

صحیح مسلم :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : بدترین پیشوایان شما آنانند که شما ایشان را دشمن دارید و آنان شما را، شما آنان را نفرین کنید و ایشان شما را. گفته شد: ای پیامبر خدا! آیا با شمشیر با آنان نستیزیم؟ فرمود: تا زمانی که در میان شما نماز می گزارند، نه. هرگاه از فرمانروایان خود عمل و رفتار ناپسندی دیدید کارش را زشت شمارید، اما دست از فرمانبری نکشید!

ص :272


1- کنز العمّال : 10481 .
2- سنن أبی داوود : 1 / 162 / 594 .
3- صحیح مسلم : 3/1472/45 .
4- صحیح مسلم : 3/1474/48 .
5- صحیح مسلم : 3/1477/ 55 .
6- صحیح مسلم : 3/1481/65 .

صحیح مسلم :سألَ سَلَمةُ بنُ یَزیدَ الجُعْفیُّ رسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله فقالَ : إنْ قامَتْ عَلَیْنا اُمراءُ یَسألونا حَقَّهُمْ و یَمْنَعونا حَقَّنا فَما تأمُرُنا؟ فأعْرَضَ عَنْهُ ، ثُمَّ سَألَهُ فأعْرَضَ عَنْهُ ، ثُمَّ سَألَهُ فی الثّانِیَةِ أو فی الثّالِثَةِ ، فَجَذَبَهُ الأشْعَثُ بنُ قَیْسٍ و قالَ : اسْمَعوا و أطیعوا فإنّما عَلَیْهِمْ ما حُمِّلوا و عَلَیْکُمْ ما حُمِّلْتم !

و فی خبرٍ : فَجَذَبَهُ الأشعثُ بنُ قَیْسٍ فقالَ رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : اسْمَعوا و أطیعوا ......... . (1)

صحیح مسلم عن حُذَیفةَ بنِ الیَمانِ :قال [رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ] : یَکونُ بَعْدی أئمّةٌ لا یَهتدونَ بِهُدای و لا یَسْتَنُّونَ بِسُنَّتی ، و سَیَقُوم فِیهِمْ رِجالٌ قُلوبُهُمْ قُلوبُ الشَّیاطینِ فی جُثْمانِ إنْسٍ . قالَ : قلتُ : کَیْفَ أصْنَعُ یا رسولَ اللّهِ ، إن أدْرَکْتُ ذلکَ ؟ قالَ: تَسْمَعُ و تُطیعُ للأمیرِ و إن ضُرِبَ ظَهْرُکَ و اُخِذَ مالُکَ ، فاسْمَعْ و أطِعْ !! (2) . (3) (4)

صحیح مسلم :سلمة بن یزید جعفی از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله پرسید: اگر حکمرانانی بر ما حاکم شوند که حقّشان را از ما مطالبه کنند ولی ما را از حقّمان محروم سازند، چه دستور می فرمایید؟ پیامبر از او روی برگردانید. او بار دیگر پرسید، باز پیامبر از او روی گرداند، بار دوم و یا سوم همین سؤال را پرسید، در این هنگام اشعث بن قیس او را به طرف خود کشید و گفت: «فرمان آنها را بشنوید و اطاعت کنید؛ زیرا شما مسؤول اعمال خودتان هستید، آنها هم مسؤول اعمال خودشان».

در خبر دیگری آمده است : اشعث او را به طرف خود کشید و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «فرمان آنها را بشنوید و اطاعت کنید ......... ».

صحیح مسلم_ به نقل از حذیفة بن یمان _: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : پس از من پیشوایانی خواهند آمد که به راه من نمی روند و به سنّت من پایبند نیستند. از میان آنان مردانی برخواهند خاست که دلهایشان دلهای شیاطین است جای گرفته در کالبد آدمی.

راوی گفت: پرسیدم : اگر چنان زمانی را درک کردم چه کنم؟ فرمود: فرمان حکمران را می شنوی و اطاعت می کنی. اگر بر پشت تو تازیانه خورَد و مال و ثروتت گرفته شود، [باز هم ]بشنو و اطاعت کن! (5)

ص :273


1- صحیح مسلم : 3/1474/49 .
2- صحیح مسلم : 3/1476/52 .
3- و الأحادیثُ المجعولة الّتی نُسجت علی هذا المنوالِ کثیرةٌ جدّا ، فراجع کنز العمّال: 4/373 و374 و5/751 و11/210 ، سنن أبی داوود: 3 / 18؛ بحار الأنوار : 75 / 354 .
4- (انظر) الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر : باب 2646 . الحقّ : باب 894 . السلطان : باب 1840 _ 1843.
5- از این قبیل احادیث ساخته و بربافته فراوان است ، به منابع آنها مراجعه کنید.

172 - لا طاعَةَ لِمَن لَم یُطِعِ اللَّهَ سُبحانَهُ
172 - ممنوعیت فرمانبری از کسی که فرمانبر خداوند سبحان نیست

الکتاب:

«وَ قالُوا رَبَّنا إِنّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ کُبَرَاءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبِیلاَ» . (1)

الحدیث:

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :لا طاعةَ لِمَنْ لَمْ یُطِعِ اللّهَ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :یا علیُّ ، أربعةٌ مِنْ قَواصِمِ الظَّهْرِ : إمامٌ یَعصی اللّهَ و یُطاعُ أمْرُهُ ......... . (3)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :احْذَروا علی دِینِکُمْ ثَلاثةً: رَجُلٌ آتاهُ اللّهُ القرآنَ ، و رَجُلٌ آتاهُ اللّهُ سُلطانا فقالَ : مَنْ أطاعَنی فَقَدْ أطاعَ اللّهَ، و مَنْ عَصانی فَقَدْ عَصَی اللّهَ ! و قَد کَذَبَ ، لا یَکونُ لِمَخْلوقٍ خَشْیَةٌ دُونَ الخالِقِ . (4)

172

ممنوعیت فرمانبری از کسی که فرمانبر خداوند سبحان نیست

قرآن:

«و گفتند: پروردگار ما! ما از مهتران و بزرگان خود فرمان بردیم و آنها ما را گمراه کردند».

حدیث:

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :از کسی که فرمانبردار خدا نیست، نباید فرمان برد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای علی! چهار چیز کمر شکن است: پیشوایی که خدا را نافرمانی می کند ولی فرمانش را می برند ......... .

امام علی علیه السلام :از سه کس بر دینِ خود بترسید: مردی که خداوند [ قرائت و فهم ]قرآن را به او داده است و مردی که خداوند قدرت در اختیارش نهاده است و بگوید: هر که مرا اطاعت کند خدا را اطاعت کرده است و هر که مرا نافرمانی کند خدا را نافرمانی کرده است! او دروغ می گوید. هیچ آفریده ای، جز از آفریدگار نباید ترسی داشته باشد.

ص :274


1- الأحزاب : 67 .
2- کنز العمّال : 14872 .
3- الخصال : 206 / 24 .
4- کنز العمّال : 14399 .

عنه علیه السلام :ألاَ فالحَذَرَ الحَذَرَ مِنْ طاعةِ ساداتِکُمْ و کُبَرائکُمُ الّذینَ تَکَبَّروا عَن حَسَبِهِمْ ، و تَرفَّعوا فَوْقَ نَسَبِهِمْ ......... فإنّهُمْ قواعدُ أساسِ العَصَبیّةِ ، و دعائمُ أرکانِ الفِتْنَةِ، و سُیوفُ اعْتِزاءِ الجاهلیّةِ . (1)

عنه علیه السلام :احْذَروا علی دِینِکُمْ ثَلاثةً : ......... و رَجُلاً آتاهُ اللّهُ عزّ و جلّ سُلطانا فَزَعَمَ أنَّ طاعَتَهُ طاعةُ اللّهِ ، و مَعْصیتَهُ مَعْصیةُ اللّهِ، و کَذَبَ ، لِأَن_هُ لا طاعةَ لِمَخْلوقٍ فی مَعْصیةِ الخالِقِ ......... إنّما الطّاعةُ للّهِ و لِرَسولِهِ و لِوُلاةِ الأمْرِ ، و إنّما أَمَرَ اللّهُ عزّ و جلّ بطاعةِ الرَّسولِ لأنَّهُ مَعْصومٌ . (2)

عنه علیه السلام :بَعَثَ النَّبیُّ صلی الله علیه و آله جَیْشا و أمَّرَ عَلَیْهِمْ رَجُلاً و أمَرَهُمْ أنْ یَسْتَمِعوا لَهُ و یُطیعوا ، فأجَّجَ نارا و أمَرَهُمْ أنْ یَقْتَحِموا فیها ، فأبی قومٌ أنْ یَدْخُلوها و قالوا : إنّا فَرَرْنا مِنَ النّار. و أرادَ قومٌ أنْ یَدْخُلوها ، فَبَلَغَ ذلکَ النّبیَّ صلی الله علیه و آله فقالَ : لو دَخَلوها لَم یَزالوا فیها ، و قالَ : لا طاعةَ فی مَعْصیةِ اللّهِ ، إنّما الطّاعةُ فی المَعْروفِ . (3)

(4)

امام علی علیه السلام :هان، زنهار! زنهار! از فرمانبری مهتران و بزرگانتان که به شرافت خانوادگی خود نازیدند (5) و تبار خویش را برتر دیدند ......... آنان پایه های عصبیت اند و ستونهای فتنه و شمشیرهای تفاخر جاهلی.

امام علی علیه السلام :نسبت به دین خود از سه کس برحذر باشید : ......... و مردی که خداوند عزّ و جلّ به او قدرت (حکومت) داده است و او بگوید که اطاعت از او، اطاعت از خداست و نافرمانی از او نافرمانی از خداست. او دروغ می گوید؛ زیرا از فرمان هیچ آفریده ای که بر خلاف فرمان آفریدگار باشد نباید اطاعت کرد ......... فقط باید از خدا و پیامبرش و اولو الامر اطاعت کرد و خداوند عزّ و جلّ به اطاعت کردن از پیامبر فرمان داده، چون او معصوم است.

امام علی علیه السلام :پیامبر صلی الله علیه و آله سپاهی را گسیل داشت و مردی را فرمانده آنان کرد و به سپاهیان فرمود تا دستورهای او را بشنوند و اطاعت کنند . او آتشی بیفروخت و به سپاهیان دستور داد خود را در آن بیندازند. گروهی از ورود به آتش سر باز زده گفتند: ما از آتش گریخته ایم و گروهی تصمیم گرفتند وارد آتش شوند. این خبر به پیامبر صلی الله علیه و آله رسید، فرمود: اگر به میان آتش می رفتند برای همیشه در آتش بودند. آن گاه فرمود: در معصیت خدا نباید از کسی اطاعت کرد بلکه فقط در خوبیها باید فرمان برد.

ص :275


1- نهج البلاغة : الخطبة 192 .
2- بحار الأنوار : 75 / 337 / 8 .
3- تنبیه الخواطر : 1 / 51 .
4- (انظر) الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر : باب 2646 . العبادة : باب 2458 . کنز العمّال : 5 / 791 _ 798 .
5- ابن ابی الحدید می گوید: خود را نشناختند و در اصل و ریشه خود، که آبی گندیده و لجنی بد بوست، نیندیشیدند _ م.

173 - وُجوبُ الخُروجِ عَلی أئِمَّةِ الجَورِ
173 - وجوب قیام علیه پیشوایان ستم

الدرّ المنثور :_ قال رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله _: إنّ رَحَی الإسلامِ سَتَدورُ ، فحَیْثُ ما دارَ القرآنُ فدوروا بِهِ ، یُوشِکُ السُّلطانُ و القرآنُ أنْ یَقْتَتِلا و یَتَفَرَّقا، إنَّهُ سَیَکونُ عَلَیْکُمْ مُلوکٌ یَحْکُمونَ لَکُمْ بِحُکْمٍ ، و لَهُمْ بِغَیْرِهِ ، فإنْ أطَعْتُموهُمْ أضَلُّوکُمْ ، و إنْ عَصَیْتُموهُمْ قَتَلوکُمْ . قالوا : یا رسولَ اللّهِ ، فکَیْفَ بنا إن أدْرَکْنا ذلکَ؟ قالَ : تَکونون کأصْحابِ عیسی : نُشِروا بالمَناشِیرِ و رُفِعوا علَی الخَشَبِ . مَوتٌ فی طاعةٍ خَیْرٌ مِنْ حیاةٍ فی مَعْصیةٍ . (1)

کنز العمّال :_ قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله _: إنّ رَحی الإسلامِ دائرةٌ ، و إنّ الکِتابَ و السُّلطانَ سَیَفْتَرِقانِ ، فَدُوروا مَعَ الکِتابِ حَیْثُ دارَ ، و سَتَکونُ عَلَیْکُمْ أئمَّةٌ إنْ أطَعْتُموهُمْ أضَلُّوکُمْ ، و إنْ عَصَیْتُموهُمْ قَتَلوکُمْ . قالوا : فکَیْفَ نَصْنَعُ یا رسولُ اللّهِ ؟

قال : کُونوا کأصحابِ عیسی : نُصِبُوا علَی الخَشَبِ ، و نُشِروا بالمَناشِیرِ . مَوتٌ فی طاعةٍ خَیْرٌ مِنْ حیاةٍ فی مَعْصیةٍ . (2)

173

وجوب قیام علیه پیشوایان ستم

الدرّ المنثور :_ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود _: سنگ آسیاب اسلام به زودی به چرخش خواهد افتاد. پس، شما بر محور قرآن بچرخید. نزدیک است که قدرت و قرآن با یکدیگر به پیکار برخیزند و از هم جدا شوند. به زودی شاهانی بر شما حاکم خواهند شد که برای شما به گونه ای حکم می کنند و برای خود به گونه ای دیگر. اگر از آنان فرمان برید، گمراهتان می کنند و اگر نافرمانی کنید شما را می کشند.

گفتند: ای پیامبر خدا! در چنان روزگاری چه کنیم؟ فرمود: همچون یاران عیسی باشید، که با ارّه پاره پاره و بر چوبه دار آویخته شدند. مرگ در راه طاعت [خدا] بهتر از زندگی در معصیت است.

کنز العمّال :_ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود _: سنگ آسیاب اسلام به چرخش درآمده و قرآن و حکومت به زودی از هم جدا خواهند شد. پس، هر کجا قرآن گشت بر محور قرآن بچرخید. به زودی پیشوایانی بر شما حاکم خواهند شد که اگر فرمانشان برید، گمراهتان می کنند و اگر فرمان نبرید، شما را می کشند. گفتند: ای پیامبر خدا! پس چه کنیم؟ فرمود: چونان یاران عیسی باشید که بر دار شدند و با ارّه قطعه قطعه گشتند. مردن در راه طاعت [خدا] بهتر است از زندگی کردن در معصیت [او].

ص :276


1- الدرّ المنثور : 3 / 125 .
2- کنز العمّال : 1081 .

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :سَیَکونُ عَلَیْکُمْ أئمَّةٌ یَمْلِکونَ أرْزاقَکُمْ ، یُحَدِّثونَکُمْ فیَکْذِبونَکُمْ ، و یَعْملونَ فیُسیئُونَ العَمَلَ ، لا یَرْضَونَ مِنْکُمْ حتّی تُحَسِّنوا قَبیحَهُمْ ، و تُصَدِّقوا کِذْبَهُمْ ، فأعْطُوهُمُ الحَقَّ ما رضُوا بِهِ ، فإذا تَجاوَزوا فمَنْ قُتِلَ علی ذلکَ فَهُوَ شهیدٌ . (1)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :فِیکُمُ العُلَماءُ و الفُقَهاءُ ، و النُّجَباءُ و الحُکَماءُ ، و حَمَلَةُ الکِتابِ، و المُتَهَجِّدونَ بالأسْحارِ، و عُمّارُ المساجِدِ بِتلاوَةِ القرآنِ، أ فَلا تَسْخَطونَ و تَهْتَمّونَ أنْ یُنازِعَکُمُ الوَلایةَ عَلَیْکُمْ سُفَهاؤکُمْ ، و الأشرارُ الأراذِلُ مِنْکُمْ؟! (2)

دستور معالم الحکم عن أبی عَطاء :خَرَجَ عَلَینا أمیرُ المُؤمِنینَ عَلیُ بنُ أبی طالِبٍ علیه السلام _ مَحْزونا یَتَنَفّسُ، فقالَ : کَیْفَ أنتُمْ و زَمانٌ قَدْ أظَلَّکُمْ تُعَطَّلُ فیهِ الحُدودُ و یُتَّخَذُ المالُ فیهِ دُوَلاً ، و یُعادی أولیاءُ اللّهِ ، و یُوالی فیهِ أعداءُ اللّهِ ؟! قُلْنا : فإنْ أدْرَکْنا ذلکَ الزَّمانَ فکَیْفَ نَصْنَعُ ؟ قالَ : کونوا کأصحابِ عیسی علیه السلام : نُشِروا بالمَناشِیرِ ، و صُلِبوا علَی الخَشَبِ . مَوتٌ فی طاعةِ اللّهِ عزّ و جلّ خَیْرٌ مِن حیاةٍ فی معصیةِ اللّهِ (3) . (4) (5)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :به زودی پیشوایانی بر شما حاکم می شوند که ارزاق شما را در اختیار می گیرند، با شما سخن می گویند و به شما دروغ می گویند و رفتار بد و ناپسند دارند. از شما خشنود نمی شوند مگر آن که کارهای زشتِ آنان را نیکو شمارید و دروغشان را تصدیق کنید؛ پس تا به حق راضی اند، آن را به ایشان بدهید و اگر از آن فراتر رفتند، [پایداری کنید که ]هر کس در این راه کشته شود شهید است.

امام علی علیه السلام :در میان شما ، عالمان ، فقیهان، والا گهران، فرزانگان ، حاملان قرآن، شب زنده داران و کسانی هستند که با تلاوت قرآن، مساجد را آباد می کنند، [آنگاه ]شما از این که بی خردان و بدکاران فرومایه شما بر سرِ گرفتن حکومتتان با شما ستیزه می کنند، به خشم نمی آیید و اندوهناک نمی شوید؟!

دستور معالم الحکم_ به نقل از ابو عطا _: امام علی علیه السلام غمگین و نفس زنان نزد ما آمد و فرمود: چه خواهید کرد با روزگاری که بر شما سایه افکنَد و در آن حدود الهی فرو گذاشته شود، اموال دست به دست گردد، با دوستانِ خدا دشمنی شود و با دشمنان خدا نرد دوستی بازند؟! عرض کردیم: اگر آن زمان را درک کردیم چه کنیم؟ فرمود: مانند یاران عیسی علیه السلام باشید که با ارّه قطعه قطعه گشته و بر چوبه دار آویخته شدند. مردن در راه طاعت خداوند عزّ و جلّ بهتر است از زندگی در معصیت او. (6)

ص :277


1- کنز العمّال : 14876 .
2- شرح نهج البلاغة : 6 / 99 .
3- دستور معالم الحکم : 92 .
4- نظر المعتزلة فی هذه المسألة مشابه لنظر الشیعة الامامیة یقول ابنُ أبی الحدید : و عند أصحابنا أنّ الخروج علی أئمّة الجور واجب ، و عند أصحابنا أیضا أنّ الفاسق المتغلّب بغیر شُبهةٍ یعتمد علیها ، لا یجوز أن یُنْصَر علی من یَخرج علیه ممّن ینتمی إلی الدِّین و یأمر بالمعروف و ینهی عن المنکر ، بل یجب أن یُنصر الخارجون علیه ، و إن کانوا ضالّین فی عقیدةٍ اعتقدوها بشبهةٍ دینیّة دَخَلَت علیهم ......... . شرح نهج البلاغة : 5 / 78 .
5- (انظر) الشیعة : باب 2123 . التقیّة : باب 4117 . الخوارج : باب 1018 .
6- دیدگاه معتزلیان در این باره نیز مانند (برخی) شیعیان است. ابن ابی الحدید معتزلی می گوید : به عقیده اصحاب ما قیام در برابر پیشوایان ستم واجب است. همچنین، از دیدگاه همکیشان ما جایز نیست به آدم فاسقی که نه بر اساس شبهه و خطا که با علم و آگاهی از این که قدرت و حکومت حقّ او نیست حکومت را به دست گرفته در برابر کسانی که بر ضدّ او قیام می کنند و دم از دین می زنند و امر به معروف و نهی از منکر می کنند، یاری رسانده شود. بلکه باید از قیام کنندگان پشتیبانی کرد، هر چند در عقیده ای که به سبب دچار شدن به شبهه ای دینی، آن را پذیرفته اند، به بیراهه رفته باشند ......... . (شرح نهج البلاغة : 5 / 78) .

174 - ما یُجَوِّزُ القُعودَ
174 - آنچه «قیام نکردن» را روا می دارد

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :إذا اجْتمَعَ للإمامِ عِدَّةُ أهلِ بَدْرٍ «ثَلاثُمائةٍ و ثَلاثَةَ عَشَرَ» وَجَبَ عَلَیْهِ القِیامُ و التَّغْیِیرُ . (1)

174

آنچه «قیام نکردن» را روا می دارد

امام باقر علیه السلام :اگر برای یاری امام به شمار اهل بدر، سیصد و سیزده تن، گرد آیند ، بر او واجب است که قیام کند و اوضاع را تغییر دهد.

ص :278


1- بحار الأنوار : 100 / 49 / 18 .

الکافی :_ الإمامُ الصّادقُ علیه السلام لسدیر _: و اللّهِ یا سَدیرُ ، لَو کانَ لی شِیعةٌ بِعَدَدِ هذهِ الجِداءِ ما وَسِعَنی القُعودُ. [ قال سدیر:] نَزَلْنا و صَلَّیْنا، فلَمّا فَرَغْنا مِنَ الصَّلاةِ عَطَفْتُ علَی الجِداءِ، فعَدَدْتُها فإذا هِیَ سَبْعَةَ عَشَرَ . (1)

بحار الأنوار عن المُفَضَّلِ بنِ قَیْسٍ :قالَ لی [الصّادِقُ علیه السلام ] : کَمْ شِیعَتُنا بالکوفةِ ؟ قال : قلتُ خَمْسونَ ألْفا ، فَما زالَ یَقولُ إلی أنْ قالَ : و اللّهِ لَوَدِدْتُ أنْ یکونَ بالکوفةِ خَمْسَةٌ و عِشْرونَ رَجُلاً یَعْرِفونَ أمْرَنا الّذی نَحْنُ عَلَیْهِ ، و لا یَقولونَ عَلَیْنا إلاّ الحَقَّ . (2)

(3)

الکافی :_ امام صادق علیه السلام به سدیر فرمود _: ای سدیر! به خدا قسم اگر تعداد شیعیانم به اندازه این بزغاله ها بود خودداری از قیام برایم روا نبود. [سدیر گوید:] فرود آمدیم و نماز گزاردیم و چون از نماز فارغ شدیم، بزغاله ها را نگاه کردم و شمردم، آنها هفده رأس بودند.

بحار الأنوار_ به نقل از مفضّل بن قیس _: امام صادق علیه السلام به من فرمود : شمار شیعیان ما در کوفه چقدر است؟ عرض کردم: پنجاه هزار. حضرت پیوسته سخن می گفت تا آن که فرمود: به خدا قسم، دوست داشتم در کوفه بیست و پنج نفر بودند که مقام و منزلت ما را می شناختند و درباره ما جز حق نمی گفتند.

ص :279


1- الکافی : 2 / 243 / 4 .
2- بحار الأنوار : 67 / 158 / 2 .
3- (انظر) الشکر للّه سبحانه : باب 2045 . الإمامة الخاصة : باب 249 . الثورة : باب 483 .

@

ص :280

24 - الإمامة الخاصّة

اشاره

الإمامُ عَلیُّ بنُ أَبی طالِبٍ علیه السّلام

(1)

(2)

ص :281


1- و لمزید الاطّلاع راجع : موسوعة الإمام علیّ بن أبی طالب فی الکتاب و السنّة و التاریخ . بحار الأنوار : ج 35 _ ج 42 «تاریخ الإمام علیّ علیه السلام » . کنز العمّال : 13 / 104 _ 186 «فضائل علیّ علیه السلام » . شرح نهج البلاغة : 9 / 166 _ 174 «ذکر الأحادیث و الأخبار الواردة فی فضائل علیّ علیه السلام ».
2- انظر : المال : باب 3708 .

24 - امامت خاصّه

175 - إمامَةُ الإمامِ عَلِیٍ علیه السلام
175 - امامت امام علی علیه السلام

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :أ لا أدُلُّکُم علی ما إن تَسالَمتُم علَیهِ لَم تَهلِکوا ؟! إنّ وَلِیَّکُم اللّهُ ، و إنّ إمامَکُم علیُّ ابنُ أبی طالبٍ ، فناصِحوهُ و صَدِّقوهُ ، فإنّ جَبرئیلَ أخبَرَنی بذلکَ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :إنّ اللّهَ عزّ و جلّ عَهِدَ إلیَّ فی علیِّ عَهْدا، قلتُ : یا ربِّ بَیِّنْهُ لی . قالَ: اسْمَعْ . قلتُ : قد سَمِعْتُ ، قالَ : إنّ علِیّا رایةُ الهُدی و إمامُ أولیائی و نورُ مَن أطاعَنی ، و هُوَ الکلمةُ الّتی ألْزَمْتُها المتّقینَ (2) ، مَن أحبَّهُ أحبَّنی ، و مَن أطاعَهُ أطاعَنی . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ اللّهَ عَهِدَ إلیَّ فی علیٍّ عَهْدا ، فقلتُ : یا ربِّ بَیِّنْهُ لی ، فقالَ : اسْمَعْ ، فقلتُ : سَمِعْتُ ، فقالَ : إنّ علیّا رایةُ الهُدی ، و إمامُ أولیائی ......... فبشِّرْهُ بذلکَ ، فجاءَ علیٌّ فبشَّرْتُهُ . (4)

(5)

175

امامت امام علی علیه السلام

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :آیا شما را به چیزی ره ننمایم که هر گاه بر آن توافق کنید، به هلاکت در نمی افتید؟! همانا ولیّ شما خداوند و امامتان علی بن ابی طالب است. پس، خیرخواه و مخلص او باشید و تصدیقش کنید. که این را جبرئیل به من خبر داد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :همانا خداوند عزّ و جلّ درباره علی بن ابی طالب به من سفارشی فرمود. گفتم: بار پروردگارا! آن را برایم روشن فرما. فرمود: بشنو! عرض کردم: گوش به فرمانم. فرمود: همانا علی پرچم هدایت و پیشوای دوستان من و روشنایی [راه ]کسانی است که مرا اطاعت می کنند. اوست آن کلمه ای که پرهیزگاران را ملزم به همراهی آن کردم. (6) هر که او را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر که از او اطاعت کند از من اطاعت کرده است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند درباره علی به من سفارشی فرمود. عرض کردم: بار خدایا ! آن را برایم توضیح بده. فرمود: گوش کن! عرض کردم: گوش به فرمانم. فرمود: همانا علی پرچم هدایت و امام دوستان من است. این را به او بشارت ده. سپس، علی آمد و من به او بشارت دادم.

ص :282


1- شرح نهج البلاغة : 3 / 98 .
2- یمکن أن یکون تلمیحا للآیة 26 من سورة الفتح: «و ألزمَهم کلمةَ التّقوی» ، راجع تفسیر نمونه : 22 / 97 .
3- الأمالی للصدوق : 565/765.
4- تاریخ دمشق : 42 / 291 .
5- (انظر) موسوعة الإمام علیّ بن أبی طالب فی الکتاب و السنّة و التاریخ : الفصل السادس من القسم الثالث.
6- می تواند اشاره به آیه 26 سوره فتح باشد : «و ألزمهم کلمة التقوی» . ر . ک : تفسیر نمونه: 22 / 97 .

176 - عَلِیٌّ علیه السلام حُجَّةُ اللَّهِ
176 - علی علیه السلام حجّت خداست

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله_ لأنسٍ لمّا کانَ جالسا عندَهُ فأقبلَ علیٌّ علیه السلام _: یا أنسُ ، أنا و هذا حُجّةُ اللّهِ علی خَلقِهِ . (1)

(2)

176

علی علیه السلام حجّت خداست

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله_ به اَنَس هنگامی که خدمت پیامبر نشسته بود و علی علیه السلام وارد شد _فرمود : ای انس! من و این [علی ]حجّت خدا بر خلق او هستیم.

177 - عَلِیٌّ علیه السلام خَلیفَةُ رَسولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله
177 - علی علیه السلام جانشین پیامبر خدا صلی الله علیه وآله است

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :إنّ أخی و وصِیّی و وزیری و خلیفَتی فی أهلی علیُّ بنُ أبی طالبٍ ، یَقْضی دَینی ، و یُنجِزُ مَوعِدی یا بنی هاشمٍ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :أتانی جَبرئیلُ فقالَ : یا محمّدُ ، إنّ ربَّکَ (یُقْرِئکَ السّلامَ و) یقولُ لکَ : إنّ علیَّ بنَ أبی طالبٍ وصیُّکَ و خلیفتُکَ علی أهلِکَ و اُمّتِکَ . (4)

177

علی علیه السلام جانشین پیامبر خدا صلی الله علیه و آله است

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای بنی هاشم! همانا برادر من، وصیّ من ، وزیر من و جانشین من در میان خانواده ام علی بن ابی طالب است. او بدهی مرا می پردازد و وعده ام را به انجام می رساند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :جبرئیل نزد من آمد و گفت: ای محمّد! پروردگارت [ درودت می فرستد و ]می گوید: همانا علی بن ابی طالب وصی و جانشین تو در میان خاندان و امّت توست.

ص :283


1- تاریخ دمشق : 42 / 308 / 8853 .
2- (انظر) موسوعة الإمام علیّ بن أبی طالب فی الکتاب و السنّة و التاریخ : علیّ عن لسان النبیّ «حجّة اللّه »، تاریخ دمشق : 42 / 308 . عنوان 99 «الحجّة» .
3- الأمالی للطوسی: 602/1244.
4- الأمالی للمفید : 168 / 3 .

عنه صلی الله علیه و آله_ مُشیرا إلی علیٍّ علیه السلام _: إنّ هذا أخی و وصیّی و خلیفتی فیکُم ، فاسْمَعوا لَه و أطِیعُوا . (1)

(2)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله_ با اشاره به علی علیه السلام _فرمود : این برادر و وصی و جانشین من در میان شماست. گوش به فرمانش باشید و اطاعتش کنید.

178 - عَلِیٌّ علیه السلام وَصِیُّ رَسولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله
178 - علی علیه السلام وصیّ پبامبر خدا صلی الله علیه وآله است

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :إنّ وصیّی و مَوضِعَ سِرّی و خیرَ مَن أتْرُکُ بَعدی و یُنجِزُ عِدَتی و یَقْضی دَینی علیُّ بنُ أبی طالبٍ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :إنّ لکلِّ نبیٍّ وصیّا و وارِثا ، و إنّ علیّا وصیّی و وارِثی . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :_ لِعلیٍّ علیه السلام _: أنتَ مِنّی بمنزلةِ هارونَ مِن موسی إلاّ أنّه لا نَبیَّ بَعدی . (5)

عنه صلی الله علیه و آله_ لِعلیٍّ علیه السلام _: أ مَا تَرْضی أنْ تَکونَ مِنّی بمنزلةِ هارونَ مِن موسی ، إلاّ أنَّکَ لَست بِنَبیٍّ ؟! إنّه لا یَنبغی لی أنْ أذهَبَ إلاّ و أنتَ خَلیفَتی . (6)

178

علی علیه السلام وصیّ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله است

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :همانا وصیّ من، راز دار من ، بهترین بازماندگانم ، و کسی که وعده ام را تحقّق می بخشد و دینم را ادا می کند، علی بن ابی طالب است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر پیامبری، وصیّ و وارثی دارد و علی ، وصیّ و وارث من است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله_ به علی علیه السلام _فرمود : تو برای من همچون هارون برای موسی هستی جز آن که پس از من پیامبری نیست.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله_ به علی علیه السلام _فرمود : آیا نمی پسندی که برای من همچون هارون برای موسی باشی؛ جز این که پیامبر نیستی؟ مرا نشاید که [برای جنگ به تبوک ]بروم، مگر آن که جانشین من تو باشی.

ص :284


1- کنز العمّال : 36419 .
2- (انظر) موسوعة الإمام علیّ بن أبی طالب فی الکتاب و السنّة و التاریخ : الفصل الثالث من القسم الثالث.
3- کنز العمّال : 32952.
4- تاریخ دمشق : 42 / 392 / 9005 .
5- کنز العمّال : 32881.
6- کنز العمّال : 32931.

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :إنّ النّبیَّ صلی الله علیه و آله قالَ : خَلّفتُکَ أنْ تکونَ خَلیفَتی . قلتُ : أتَخَلّفُ عنکَ یا رسولُ اللّهِ ؟! قالَ : أ لا تَرضی أنْ تَکونَ مِنّی بمنزلةِ هارونَ مِن موسی ، إلاّ أنّهُ لا نَبیَّ بَعدی؟! (1)(2)

(3)

امام علی علیه السلام :پیامبر صلی الله علیه و آله [ به من] فرمود: تو را اینجا [ در مدینه ]گذاشتم که جانشین من باشی. عرض کردم: ای پیامبر خدا! یعنی از [همراهی ]تو بازمانم؟! فرمود: آیا نمی پسندی که برای من چنان باشی که هارون برای موسی بود، جز این که بعد از من پیامبری نیست؟! (4)

179 - عَلِیٌ علیه السلام إمامُ البَرَرَةِ
179 - علی علیه السلام پیشوای نیکوکاران

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :علیٌّ إمامُ البَرَرةِ ، و قاتِلُ الفَجَرةِ ، منصورٌ مَن نَصرَهُ ، مَخذولٌ مَن خَذلَهُ . (5)

179

علی علیه السلام پیشوای نیکوکاران

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :علی پیشوای نیکوکاران است و کُشنده بدکاران، هر که او را یاری کند ، یاری می شود و هر که از یاری او دست شوید، بی یار می ماند.

ص :285


1- کنز العمّال : 36488.
2- قال ابن أبی الحدید المعتزلی : و دُعِی بعد وفاة رسول اللّه صلی الله علیه و آله بوصیّ رسول اللّه ، لوصایته إلیه بما أراده ، و أصحابنا لا ینکرون ذلک ، و لکن یقولون : إنّها لم تکن وصیّة بالخلافة ، بل بکثیر من المتجدّدات بعده . شرح نهج البلاغة : 1 / 13 . و نقل أشعارا کثیرة عن شعراء صدر الإسلام تحت عنوان (ما ورد فی وصایة علیّ من الشّعر). شرح نهج البلاغة : 1/143_150. و قال : عند قوله علیه السلام «و فیهم الوصیّة و الوراثة» : أمّا الوصیّة فلا ریب عندنا أنَّ علیّا علیه السلام کان وصیّ رسول اللّه صلی الله علیه و آله ، و إن خالف فی ذلک من هو منسوب عندنا إلی العناد ، و لسنا نعنی بالوصیّة النّصّ و الخلافة ، و لکن اُمورا اُخری لعلّها _ إذا لمحت _ أشرف و أجلّ . شرح نهج البلاغة : 1 / 139 .
3- (انظر) موسوعة الإمام علیّ بن أبی طالب فی الکتاب و السنّة و التاریخ : الفصل الأوّل من القسم الثالث ، تاریخ دمشق : 42 / 391 _ 393 .
4- ابن ابی الحدید معتزلی می نویسد: «بعد از رحلت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله علی علیه السلام به نام «وصیِّ رسول اللّه » خوانده می شد؛ چون پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مطالب و خواسته های خود را به او وصیّت کرده بود. هم مسلکان ما، این مطلب را انکار نمی کنند امّا می گویند: این وصیّت در زمینه خلافت نبوده، بلکه درباره بسیاری از امور نو پدید پس از ایشان بوده است.» ابن ابی الحدید اشعار فراوانی را از شاعران صدر اسلام با عنوان «اشعاری که درباره وصایت علی سروده شده» بازگو کرده است. او در توضیح این جمله امام که فرمود: «وصایت و وراثت در میان اهل بیت است» می گوید: امّا در مورد وصایت، شک نداریم که علی علیه السلام وصیّ پیامبر خدا بوده است؛ هر چند افرادی که از نظر ما کینه توزند، در این باره مخالف اند. البته به عقیده ما، مقصود از وصیّت ، نصب و خلافت نیست، بلکه امور دیگری است که اگر بررسی شود ، ای بسا برتر و مهمتر [از خلافت] باشند.
5- کنز العمّال : 32909 .

عنه صلی الله علیه و آله_ لعلیٍّ علیه السلام _: مَرْحَبا بسیّدِ المسلمینَ و إمامِ المُتّقینَ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :یا علیُّ ، إنَّ اللّهَ ......... وَهَبَ لکَ حُبَّ المَساکینِ، فَرَضُوا بکَ إماما و رَضیتَ بهِم أتْباعا . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :اُوحِیَ إلیَّ فی علیٍّ بثلاث خصال : أنَّهُ سَیّدُ المسلِمینَ ، و إمامُ المُتّقِینَ ، و قائدُ الغُرِّ المُحَجَّلینَ . (3)

(4)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله_ درباره علی علیه السلام _فرمود : آفرین و مرحبا به سرور مسلمانان و پیشوای پرهیزگاران.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای علی ! خداوند ......... دوست داشتن مستمندان را به تو بخشیده است؛ از این رو، آنان به پیشوایی تو خرسندند و تو به داشتن پیروانی چون ایشان خرسندی.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :درباره علی سه ویژگی به من وحی شده که او سرور مسلمانان ، پیشوای پرهیزگاران و رهبر رو سپیدان است.

180 - عَلِیٌ علیه السلام وَلِیُّ کُلِّ مُؤمِنٍ
180 - علی علیه السلام ولیّ هر مؤمنی است

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :إنّ علیّا منّی و أنا مِنهُ ، و هُو ولیُّ کلِّ مؤمنٍ . (5)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن کنتُ مَولاهُ فعلیٌّ مَولاهُ . (6)

عنه صلی الله علیه و آله :یا بُریدةُ ، أ لستُ أولی بالمؤمنینَ مِن أنفسِهِم؟ فقلتُ : بلی یا رسولَ اللّهِ ، فقالَ : مَن کنتُ مَولاهُ فعلیٌّ مَولاهُ . (7)

عنه صلی الله علیه و آله :إنْ تُولُّوا علِیّا تَجِدوهُ هادِیا مَهْدِیّا ، یَسلُکُ بکُمُ الطّریقَ المستقیمَ . (8) 180

علی علیه السلام ولیّ هر مؤمنی است

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :علی از من است و من از او. او ولیّ هر مؤمنی است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که من مولای اویم، پس علی مولای اوست.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای بُرَیده! آیا من به مؤمنان اولی از خود ایشان نیستم؟ عرض کردم: البته، ای رسول خدا. فرمود: هر که من مولای اویم، علی هم مولای اوست.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :اگر علی را به ولایت و سرپرستی بگیرید، خواهید دید که رهنمایی رهیافته است و شما را به راه راست می برد.

ص :286


1- کنز العمّال : 33009 .
2- تاریخ دمشق : 42 / 281 .
3- تاریخ دمشق : 42 / 303 / 8835 .
4- (انظر) موسوعة الإمام علیّ بن أبی طالب فی الکتاب و السنّة و التاریخ : الفصل الخامس من القسم الثالث «امیر البررة».
5- کنز العمّال : 32938 .
6- تاریخ دمشق : 42/188/8637 .
7- تاریخ دمشق : 42 / 187 / 8635.
8- کنز العمّال : 32966.

عنه صلی الله علیه و آله :إنْ تَستَخْلِفوا علیّا _ و ما أراکُم فاعِلِینَ _ تَجِدوهُ هادِیا مَهْدِیّا . (1)

عنه صلی الله علیه و آله_ عند ما ذُکِرَتِ الإمارةُ أو الخلافةُ عندَهُ _: إنْ وَلَّیتُموها علیّا وجَدْتُموهُ هادِیا مَهْدِیّا ، یَسلُکُ بکُمْ علَی الطّریقِ المستقیمِ . (2)

تاریخ دمشق عن عِمرانِ بنِ حُصَینٍ :بَعَثَ رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله سَرِیَّةً و أمّرَ علیهِم علیَّ بنَ أبی طالبٍ ، فأحْدَثَ شیئا فی سَفرِهِ ......... و کُنّا إذا قَدِمْنا مِن سَفَرٍِ بَدأْنا برسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله فسَلّمْنا علیهِ ......... فقامَ رجُلٌ مِنهم فقالَ : یا رسولَ اللّهِ ، إنّ علیّا فَعلَ کذا و کذا ! فأعرَضَ عنهُ ، ثُمّ قام الثّانی فقالَ : [مثلَ ما قالَ الأوّلُ ،إلی أن قامَ الرّابعُ و قالَ مَقالةَ الأوّلِ] ......... فأقبَلَ رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله علَی الرّابعِ _ و قد تَغَیّرَ وجهُهُ _ فقالَ: دَعُوا علیّا، دَعُوا علیّا ، دَعُوا علیّا ! إنّ علیّا منّی و أنا مِنهُ ، و هُو ولیُّ کلِّ مؤمنٍ بَعدی . (3)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :اگر علی را به خلافت برگزینید _ و نمی بینم که چنین کنید _ او را رهنمایی رهیافته خواهید دید.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله_ آن گاه که از موضوع فرمانروایی یا خلافت نزد آن حضرت سخن به میان آمد _فرمود : اگر آن را به علی بسپارید خواهید دید که رهنمایی رهیافته است و شما را در راه راست می برد.

تاریخ دمشق_ به نقل از عمران بن حصین _: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله سپاهی را به فرماندهی علی بن ابی طالب گسیل داشت. او در این سفر، کاری [بر خلاف میل ما ]کرد ......... .

رسم بر این بود که ما هرگاه از سفر برمی گشتیم، ابتدا، برای عرض سلام، خدمت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می رسیدیم ......... . [ این بار، در حضور پیامبر صلی الله علیه و آله ]مردی از میان جمع برخاست و عرض کرد: ای رسول خدا! علی چنین و چنان کرد. پیامبر از او روی گرداند. مرد دیگری برخاست و همان را گفت که فرد اول گفته بود. تا آن که چهارم برخاست و سخن همان نفر اول را تکرار کرد. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در حالی که چهره اش دگرگون شده بود روی به او کرده فرمود: دست از سر علی بردارید، دست از سر علی بردارید، دست از سر علی بردارید! علی از من است و من از اویم. او پس از من، ولیّ هر مؤمنی است.

ص :287


1- کنز العمّال : 33072.
2- تاریخ دمشق : 42 / 419 / 9012 .
3- تاریخ دمشق : 42/197/8663 .

تاریخ دمشق عن وَهبَ بنِ حمزةَ :سافَرتُ مع علیِّ بنِ أبی طالبٍ مِن المدینةِ إلی مَکّةَ ، فرأیتُ مِنهُ جَفْوَةً ، فقلتُ : لَئنْ رَجَعتُ فلَقِیتُ رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله لأنالَنَّ مِنه ! قالَ : فرجَعْتُ فلَقِیتُ رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله فذَکرتُ علیّا فنِلْتُ مِنهُ ، فقالَ لی رسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله : لا تَقولَنَّ هذا لعلیٍّ ، فإنّ علیّا ولیُّکُم بَعدی . (1)

تاریخ دمشق عن بُریدةِ الأسلمیِّ :أمَرَنا رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله أن نُسلِّمَ علی علیٍّ بأمیر (2) المؤمنینَ و نحنُ سبعةٌ ، و أنا أصْغَرُ القومِ یومئذٍ . (3)

تاریخ دمشق عن عبدِ الرّحمنِ بنِ أبی لیلی :شَهِدتُ علیّا فی الرُّحبةِ یَنْشُدُ النّاسَ : أنْشُدُ اللّهَ مَن سَمِعَ رسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله یقولُ یومَ غدیرِ خُمّ : « مَن کنتُ مولاهُ فعلیٌّ مولاهُ » لَمّا قامَ فشَهِدَ ، قالَ عبدُ الرّحمنِ : فقامَ اثنا عَشَرَ بَدْریّا، کأنّی أنظُرُ إلی أحدِهِم ، فقالوا: نَشهَدُ أنّا سَمِعْنا رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله یقولُ یومَ غدیرِ خُمٍّ : أ لستُ أولی بالمؤمنینَ ......... ؟ فقُلنا: بلی یا رسولَ اللّهِ ، قالَ : مَنْ کنتُ موَلاهُ فعلیٌّ مَولاهُ ، اللّهمَّ والِ مَن والاهُ و عادِ مَن عاداهُ . (4) (5)

تاریخ دمشق_ به نقل از وهب بن حمزه _: با علی بن ابی طالب از مدینه به مکه سفر کردم. در راه از او اندکی تندی دیدم. [ با خود ]گفتم: وقتی بازگشتم و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را دیدم، از او بد خواهم گفت! وقتی برگشتم و به دیدار پیامبر خدا صلی الله علیه و آله رفتم، از علی بدگویی کردم. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به من فرمود: هرگز این حرفها را درباره علی مگو. همانا علی بعد از من ولیّ شماست.

تاریخ دمشق_ به نقل از بریده اسلمی _: پیامبر خدا به ما دستور داد به علی با عنوان امیر مؤمنان سلام گوییم. در آن روز، ما هفت نفر بودیم و من از همه کوچکتر بودم.

تاریخ دمشق_ به نقل از عبد الرحمان بن ابی لیلی _: علی را دیدم که در رحبه [ی کوفه ]مردم را سوگند می دهد: شما را به خدا سوگند می دهم اگر کسی از شما هست که شنیده باشد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در روز غدیر خم می فرمود: «هر که من مولای اویم، پس علی مولای اوست» برخیزد و گواهی دهد. عبد الرحمان می گوید: دوازده تن از بدریان که گویی هم اکنون یکایک آنان را می نگرم، برخاستند و گفتند: گواهی می دهیم که شنیدیم پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در روز غدیر می فرمود: آیا من اولی به مؤمنان نیستم ......... ؟ عرض کردیم: البته، ای رسول خدا. پیامبر فرمود: پس، بر هر کس که من ولایت دارم علی نیز ولایت دارد، خدایا! دوست بدار هر که را دوستدار علی باشد و دشمن بدار هر که را با او دشمنی ورزد.

ص :288


1- تاریخ دمشق : 42 / 199 / 8667 .
2- کذا فی الأصل، و فی نسخة اُخری : «بإمرة».
3- تاریخ دمشق : 42 / 303 .
4- تاریخ دمشق : 42/207/8683 .
5- (انظر) موسوعة الإمام علیّ بن أبی طالب فی الکتاب و السنّة و التاریخ: الفصل السادس من القسم الثالث «امام کل مؤمن بعدی»، تاریخ دمشق : 42 / 186 _ 188 ، 204 _ 239 و ص 419.

181 - أوَّلُ مَن أسلَمَ
181 - علی علیه السلام اوّلین اسلام آورنده

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :بُعِثَ رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله یومَ الاثنینِ و أسلَمْتُ یومَ الثُّلاثاءِ . (1)

عنه علیه السلام :أنا أوَّلُ مَن أسلَمَ . (2)

عنه علیه السلام :أنا أوَّلُ مَن صَلّی مَع النّبیِّ صلی الله علیه و آله . (3)

تاریخ دمشق عن حَبّةِ العُرَنیِّ :رأیتُ علیّا یوما ضَحِکَ ضِحْکا _ لَم أرَهُ ضَحِکَ ضِحْکا أشدَّ مِنهُ _ حتّی أبْدی ناجِذَهُ، ثُمّ قالَ : اللّهُمَّ لا أعرِفُ أنَّ عبدا مِن هذهِ الاُمّةِ عَبَدکَ قَبْلی غیرَ نبیِّها علیه السلام . (4)

(5)

181

اوّلین اسلام آورنده

امام علی علیه السلام :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در روز دو شنبه به پیامبری برانگیخته شد و من در روز سه شنبه اسلام آوردم.

امام علی علیه السلام :من نخستین کسی هستم که اسلام آوردم.

امام علی علیه السلام :من نخستین کسی هستم که با پیامبر صلی الله علیه و آله نماز گزارد.

تاریخ دمشق_ به نقل از حَبّه عُرَنی _: روزی دیدم علی چنان خندید که خنده ای آنچنان شدید از او ندیده بودم، طوری که دندان عقلش پدیدار شد؛ آن گاه گفت: خدایا! هیچ بنده ای از این امّت جز پیامبرش را نمی شناسم که پیش از من، تو را پرستیده باشد.

ص :289


1- تاریخ دمشق : 42 / 30 .
2- تاریخ دمشق : 42 / 31 .
3- تاریخ دمشق : 42 / 31 .
4- تاریخ دمشق : 42 / 32 .
5- (انظر) موسوعة الإمام علیّ بن أبی طالب فی الکتاب و السنّة و التاریخ : الفصل الأوّل من القسم العاشر «أوّل من أسلم»، تاریخ دمشق : 42 / 30 _ 33 . شرح نهج البلاغة : 4 / 116 .

182 - عِلمُ الإمامِ عَلِیٍّ علیه السلام
182 - دانش امام علی علیه السلام

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :و اللّهِ، ما نَزلَتْ آیةٌ إلاّ و قَد علِمْتُ فِیمَ نَزَلت ، و أینَ نَزلَتْ ، و علی مَن نَزلَتْ . إنّ ربّی وَهبَ لی قَلبا عَقولاً، و لسانا طَلْقا سَؤولاً . (1)

عنه علیه السلام :ما نَزلَتْ علیهِ [علَی النّبیِّ صلی الله علیه و آله ]آیةٌ فی لیلٍ و لا نهارٍ و لا سماءٍ و لا أرضٍ و لا دُنیا و لا آخِرَةٍ ......... إلاّ أقرَأَنِیها و أمْلاها علَیَّ ، فکَتَبْتُها بیدِی ، و علَّمَنی تأویلَها و تفسیرَها ، و ناسِخَها و مَنسوخَها ، و مُحکَمَها و مُتَشابِهَها ، و خاصَّها و عامَّها ، و أینَ نَزلَتْ ، و فیمَ نَزلَتْ إلی یومِ القیامةِ . (2)

عنه علیه السلام_ فی خُطبتِه لمّا بُویِعَ بالخلافةِ _: یا معشرَ النّاسِ، سَلُونی قبلَ أن تَفْقِدونی ، سَلُونی فإنّ عندی عِلمَ الأوَّلینَ و الآخِرِینَ. أمَا و اللّهِ لو ثُنِیَ لی الوِسادُ لَحَکَمْتُ بینَ أهلِ التّوارةِ بتَوراتِهم ......... _ ثُمّ قالَ : _ سَلُونی قبلَ أن تَفْقِدونی ، فوالّذی فَلَقَ الحَبّةَ و بَرأَ النَّسَمَةَ لو سَألتُمونی عن آیةٍ آیةٍ لأخبَرتُکُم بوقتِ

نُزولِها و فی مَن نَزلَتْ . (3)

182

دانش امام علی علیه السلام

امام علی علیه السلام :به خدا قسم، هیچ آیه ای نازل نشد مگر آن که من دانستم درباره چه چیز و در کجا و درباره چه کسی نازل شده است. پروردگارم به من دلی خردمند و زبانی گشاده و پرسشگر بخشید.

امام علی علیه السلام :هیچ آیه ای، نه در شب و نه در روز، نه در آسمان و نه زمین ، نه درباره دنیا و نه درباره آخرت ......... بر آن حضرت (پیامبر صلی الله علیه و آله ) نازل نشد، مگر این که آن را برای من خواند و به من املا کرد و من آن را به دست خود نوشتم و تأویل و تفسیر و ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه و خاص و عام آن [آیه] را و این که در کجا و درباره چه چیز تا روز قیامت نازل شده، همه را به من آموخت.

امام علی علیه السلام_ در خطبه ای، پس از آن که مردم با او به عنوان خلیفه بیعت کردند _فرمود : ای مردم! پیش از آن که مرا از دست دهید از من بپرسید . از من سؤال کنید ؛ زیرا دانش اولین و آخرین نزد من است. سوگند به خدا که اگر بر مسند داوری تکیه زنم میان پیروان تورات بر اساس تورات آنان داوری می کنم و .........

[آن گاه فرمود :] از من بپرسید پیش از آن که مرا از دست دهید. سوگند به آن که دانه را شکافت و انسان را آفرید اگر از آیه آیه قرآن بپرسید به شما خواهم گفت که چه وقت و درباره چه کسی نازل شده است.

ص :290


1- کنز العمّال : 36404 .
2- تحف العقول : 196 .
3- الإرشاد : 1 / 35 .

عنه علیه السلام :اندَمَجْتُ علی مَکْنونِ عِلمٍ لو بُحْتُ بهِ لاضْطَرَبْتُمُ اضْطِرابَ الأرشِیَةِ فِی الطَّوِیِّ البعیدةِ . (1)

عنه علیه السلام :و إنّ هاهُنا لَعِلما جَمّا _ و أشارَ إلی صدرِه _ و لکنّ طُلاّبَهُ یَسیرٌ ، و عن قلیلٍ یَنْدَمونَ لو فَقَدونی . (2)

عنه علیه السلام :إنّ رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله علّمَنی ألفَ بابٍ مِن الحلالِ و الحرامِ ، و مِمّا کانَ و مِمّا یکونُ إلی یومِ القیامةِ ، کلُّ بابٍ مِنها یَفتَحُ ألفَ بابٍ ، فذلکَ ألفُ ألفِ بابٍ ، حتّی علِمتُ عِلمَ المَنایا و البَلایا و فَصلَ الخِطابِ . (3)

عنه علیه السلام :لقد فُتِحَتْ لیَ السُّبُلُ ، و عُلِّمتُ الأنْسابَ ، و اُجرِیَ لیَ السَّحابُ ، و عُلِّمتُ المَنایا و البَلایا و فَصْلَ الخِطابِ . (4)

(5)

امام علی علیه السلام :دانشی در سینه نهان دارم که اگر آن را آشکار سازم همچون ریسمانهای دلوِ آویخته در چاهی عمیق به لرزه درمی آیید.

امام علی علیه السلام_ با اشاره به سینه خود _فرمود : در این جا دانش بسیاری است اما خواستاران آن اندکند و زودا که پشیمان شوند آن گاه که مرا نیابند.

امام علی علیه السلام :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله هزار باب از حلال و حرام و از آنچه بوده و تا قیامت خواهد بود به من آموخت، که از هر باب آن هزار باب گشوده می شود، که هزار هزار باب خواهد شد، چندان که دانش مرگ و میرها و بلایا و فصل الخطاب (6) را فرا گرفتم.

امام علی علیه السلام :راهها برای من گشوده و [علم ]نسب ها به من آموخته شده و ابرها برایم به حرکت درآمده اند و دانش مرگ و میرها و بلایا و فصل الخطاب به من آموخته شده است.

ص :291


1- نهج البلاغة : الخطبة 5 .
2- عیون أخبار الرضا : 1 / 205 / 1 .
3- الخصال : 646 / 30 .
4- الخصال : 414 / 4 .
5- (انظر) موسوعة الإمام علیّ بن أبی طالب فی الکتاب و السنّة و التاریخ : القسم الحادی عشر، السؤال «طلب العلم» : باب 1703 . القرآن : باب 3242 .
6- فصل الخطاب: کلام فصیح که حق و باطل را جدا سازد و در قضاوت، دعوا را خاتمه دهد. فصل الخطاب معانی دیگری نیز دارد.

183 - مَظلومِیَّةُ الإمامِ عَلِیٍّ علیه السلام
183 - مظلومیت امام علی علیه السلام

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :ما زِلْتُ مُذ قُبِضَ رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله مظلوما . (1)

عنه علیه السلام :ما رأیتُ مُنذُ بَعثَ اللّهُ محمّدا صلی الله علیه و آله رَخاءً، فالحمدُ للّهِ. و اللّهِ لقد خِفْتُ صَغیرا و جاهَدتُ کبیرا . (2)

عنه علیه السلام :ما لَقِیَ أحدٌ مِن النّاسِ ما لَقِیتُ . (3)

عنه علیه السلام :کنتُ أری أنّ الوالیَ یَظلِمُ الرَّعیّةَ ، فإذا الرّعِیّةُ تَظلِمُ الوالیَ ! (4)

عنه علیه السلام_ فی کتابهِ إلی معاویةَ _: و قلتَ : إنّی کنتُ اُقادُ کما یُقادُ الجَمَلُ المَخْشوشُ حتّی اُبایِعَ ، و لَعَمْر اللّهِ لقد أردتَ أنْ تَذُمَّ فمَدَحتَ ، و أن تَفْضَحَ فافْتَضَحْتَ ، و ما علَی المسلمِ مِن غَضاضةٍ فی أن یکونَ مظلوما ما لم یَکُن شاکّا فی دِینهِ ، و لا مُرْتابا بیَقینِهِ . (5)

عنه علیه السلام_ و قد قیلَ له : إنّکَ علی هذا الأمرِ [الخلافة ]لَحریصٌ _: بَلْ أنتُم و اللّهِ لَأحْرَصُ و أبْعَدُ ، و أنا أخَصُّ و أقْرَبُ، و إنّما طَلَبتُ حقّا لی و أنتمُ تَحُولونَ بَینی و بَینَهُ ، و تَضرِبونَ وَجْهی دُونَه ......... اللّهمَّ إنّی أسْتَعدیکَ علی قُریشٍ و مَن أعانَهُم ، فإنّهم قَطَعوا رَحِمی ، و صَغَّروا عظیمَ مَنزِلتی ، و أجْمَعوا علی مُنازَعَتی أمْرا هُو لِی (6) . (7)

183

مظلومیت امام علی علیه السلام

امام علی علیه السلام :از همان زمان که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله رحلت کرد همواره مظلوم بوده ام.

امام علی علیه السلام :از آن زمان که خداوند محمّد صلی الله علیه و آله را به پیامبری مبعوث کرد، رویِ خوشی و آسایش را ندیدم، اما خدا را شکر. به خدا سوگند خردسالی را در بیم و وحشت به سر بردم و بزرگسالی را در جهاد و مبارزه.

امام علی علیه السلام :ظلمی که به من رسیده به احدی از مردم نرسیده است.

امام علی علیه السلام :من فکر می کردم که والی بر مردم ستم می کند اما اکنون می بینم که مردم بر والی ستم روا می دارند.

امام علی علیه السلام_ در نامه ای به معاویه _نوشت: و گفتی که مرا چون شتر مهار شده می کشیدند تا بیعت کنم؛ به خدا قسم، خواستی نکوهش کنی، امّا ستودی و خواستی مرا رسوا سازی؛ ولی خود رسوا شدی. مظلوم بودن، برای مسلمان عیب و عار نیست، تا آن گاه که در دین خود، گرفتار شک و تردید، و در یقین خود، دو دل نباشد.

امام علی علیه السلام_ وقتی به وی گفته شد: تو به این امر (خلافت) حریصی _فرمود : به خدا قسم که شما حریص ترید و دورتر (نا لایق تر)، و من سزاوارترم و نزدیکتر (لایق تر و شایسته تر یا در خویشاوندی با پیامبر نزدیکتر). من، در حقیقت، حقّ خود را طلبیده ام و شما مانع رسیدن من به آن می شوید ......... خدایا! من در برابر قریش و یاوران قریش از تو یاری می طلبم؛ زیرا آنان پیوند خویشاوندی مرا بریدند، منزلت والای مرا خرد شمردند و برای ستیز با من بر سر امری (خلافت) که از آنِ من است، همداستان شدند. (8)

ص :292


1- خصائص الأئمّة علیهم السلام : 99 .
2- الإرشاد : 1 / 284 .
3- شرح نهج البلاغة : 4 / 103 .
4- کنز العمّال : 36541 .
5- نهج البلاغة : الکتاب 28 .
6- نهج البلاغة : الخطبة 172 .
7- قال ابن أبی الحدید : اعلمْ أنّه قد تواتَرت الأخبارُ عنه علیه السلام بنحوٍ من هذا القول ، نحو : قوله : ما زِلتُ مظلوما مُنذُ قَبضَ اللّه ُ رسولَهُ حتّی یومِ النّاسِ هذا . و قوله : اللّهُمّ أخْزِ قُرَیشا فإنّها مَنَعَتنی حقّی ، و غَصَبَتنی أمری . و قوله : فجزی قریشا عنّی الجَوازی ؛ فإنّهُم ظَلمُونی حقّی ، و اغْتَصَبونی سُلطانَ ابنِ اُمّی . و قوله _ و قد سَمِعَ صارخا یُنادی : أنا مظلومٌ فقالَ _ : هَلُمَّ فَلْنَصرُخْ معا ، فإنّی ما زِلتُ مظلوما . و قوله : و إنّه لَیعلمُ أنّ مَحَلّی منها مَحَلّ القُطبِ من الرَّحی . و قوله : أری تُراثیَ نَهْبا . و قوله : أصْغَیا بإنائنا ، و حَمَلا النّاسَ علی رقابِنا . و قوله : إنّ لنا حقّا إن نُعْطَهُ نأخُذْهُ ، و إن نُمْنَعهُ نَرکَبْ أعجازَ الإبلِ و إنْ طالَ السُّری . و قوله : ما زلتُ مُسْتأثَرا علیّ ، مدفوعا عمّا أستَحِقُّه و أستَوجِبُه . (شرح نهج البلاغة : 9 / 306 .)
8- ابن ابی الحدید می نویسد: اخبار این گونه، به تواتر از آن حضرت علیه السلام رسیده است. از جمله: _ از زمانی که خداوند جان پیامبر خود را ستاند، تا روزگار این مردم، همواره مظلوم بوده ام. _ بار خدایا! قریش را خوار و ذلیل گردان، که آنان مرا از حقّم محروم کردند و امر (خلافت) مرا غصب نمودند . _ خدا قریش را کیفری سخت دهاد که حقّ مرا پایمال کردند و حکومت فرزند مادرم (پیامبر) را از من غصب کردند. _ و نیز شنید کسی فریاد می زند: من مظلومم! حضرت فرمود: بیا تا با هم فریاد زنیم؛ زیرا من نیز همواره مظلوم بوده ام. _ و او می داند که جایگاه من نسبت به آن (خلافت) همچون محور آسیاب است نسبت به سنگ آسیاب. _ میراث خود را تاراج رفته می بینم. _ آن دو ، ظرفهای ما را [برای خود] کج کردند و مردم را بر گرده ما سوار نمودند. _ ما را حقّی است که اگر بدهند آن را می گیریم و اگر ندهند، بر پشت شتر می نشینیم هر چند سفر شبانه به درازا کشد. _ همواره حقّ من غصب شده و از آنچه سزاوار و شایسته آن هستم، محروم مانده ام.

عنه علیه السلام_ فی کتابهِ إلی عقیلٍ _: فَدعْ عنکَ قُرَیشا و تَرْکاضَهُم فی الضَّلال ......... فإنَّهُم قد أجْمَعوا علی حَرْبی کإجماعِهِم علی حَربِ رسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله قَبْلی ، فَجَزَتْ قُرَیشا عنّی الجَوازی؛ فقد قَطَعوا رَحِمی، و سَلَبونی سُلطانَ ابنِ اُمّی . (1)

(2)

امام علی علیه السلام_ در نامه اش به عقیل _نوشت: قریش را بگذار تا در گمراهی بتازند ......... که آنان در جنگ با من همداستان شدند، چنان که پیش از من، در جنگ با پیامبر خدا صلی الله علیه و آله همداستان گشتند. خدا قریش را کیفر دهاد که پیوند خویشی مرا بریدند و حکومتی را که از آن فرزند مادرم (3) بود از من ربودند.

ص :293


1- نهج البلاغة : الکتاب 36 .
2- (انظر) شرح نهج البلاغة : 4 / 63 . الدنیا : باب 1233 .
3- منظور، پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله است؛ زیرا فاطمه بنت اسد، مادر حضرت علی علیه السلام ، به پیامبر صلی الله علیه و آله در کودکی محبت می کرد و پیامبر صلی الله علیه و آله او را مادر خود می خواند (ر . ک : دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام : فصل یکم از بخش دوم «مادر») .

184 - عَلِیٌ علیه السلام مَعَ الحَقِّ
184 - علی علیه السلام با حق است

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :علیٌّ مَع الحقِّ و الحقُّ مَع علیٍّ ، یَدورُ حَیثُما دارَ (1) . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :الحقُّ مَع ذا ، الحقُّ مَع ذا _ یعنی علیّا _ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :الحقُّ مع علیٍّ أیْنَما مالَ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :اللّهُمَّ أدِرِ الحقَّ مَعهُ حیثُ دارَ . (5)

عنه صلی الله علیه و آله :علیٌّ معَ الحقِّ و الحقُّ معَ علیٍّ ، و لن یَتَفَرّقا حتّی یَرِدا علَیَّ الحوضَ یومَ القیامةِ . (6)

(7)

184

علی علیه السلام با حق است

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :علی با حق و حق با علی است و بر محور او می گردد. (8)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله_ با اشاره به علی علیه السلام _فرمود : حق با این است ، حق با این است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :حق با علی است هر جا که رو کند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بار خدایا! هر جا که علی گشت حق را با او بگردان.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :علی با حق است و حق با علی و هرگز از هم جدا نمی شوند، تا آن گاه که در روز قیامت، بر لب حوض (کوثر) نزد من آیند.

ص :294


1- شرح نهج البلاغة : 2 / 297 .
2- قال ابن أبی الحدید : قد ثبت عنه أی عن النّبیّ صلی الله علیه و آله _ فی الأخبار الصّحیحة أنّه قال : علیٌّ مع الحقِّ .
3- کنز العمّال : 33018 .
4- الکافی : 1 / 294 / 1 .
5- تاریخ دمشق : 42 / 448 / 9022 .
6- تاریخ دمشق : 42 / 449 / 9025 .
7- (انظر) موسوعة الإمام علیّ بن أبی طالب فی الکتاب و السنّة و التاریخ : الفصل التاسع من القسم الثالث، تاریخ دمشق : 42 / 448 _ 450 .
8- ابن ابی الحدید می نویسد : در اخبار صحیحی آمده است که پیامبر فرمود: علی با حق است ......... .

185 - عَلِیٌ علیه السلام مَعَ القُرآنِ
185 - علی علیه السلام با قرآن است

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :علیٌّ مَع القرآنِ و القرآنُ مَع علیٍّ ، لن یَتَفَرَّقا حتّی یَرِدا علَیّ الحوضَ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :علیٌّ مَع الحقِّ و القرآنِ ، و الحقُّ و القرآنُ معَ علیٍّ ، و لن یَتَفَرَّقا حتّی یَرِدا علَیّ الحوضَ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :هذا علیٌّ مَع القرآنِ و القرآنُ مَع علیٍّ ، لا یَفْتَرِقانِ حتّی یَرِدا علَیّ الحوضَ، فأسألُهُما ما خُلِّفتُ فیهِما . (3)

(4)

185

علی علیه السلام با قرآن است

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :علی با قرآن و قرآن با علی است و هرگز از هم جدا نمی شوند تا کنار حوض (کوثر) نزدم آیند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :علی با حق و با قرآن است و حق و قرآن با علی، و از هم جدا نمی شوند تا کنار حوض، نزدم آیند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :این علی با قرآن است و قرآن با علی . این دو از هم جدا نمی شوند، تا کنار حوض نزد من آیند. پس، آنچه را در دل این دو بر جای نهادم، از آنها بجویید.

186 - عَلِیٌ علیه السلام بابُ عِلمِ النَّبِیِّ
186 - علی علیه السلام دروازه دانش پیامبرصلی الله علیه وآله است

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :أنا مدینةُ العلمِ و علیٌّ بابُها ، فمَن أرادَ العلمَ فلْیَأتِ البابَ . (5)

عنه صلی الله علیه و آله :علیٌّ عَتَبَةُ عِلمی . (6)

186

علی علیه السلام دروازه دانش پیامبر است

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :من شهر علم هستم و علی دروازه آن است. پس، هر که علم می خواهد، باید از دروازه درآید.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :علی، درگاه دانش من است.

ص :295


1- المستدرک علی الصحیحین : 3 / 134 / 4628 .
2- فرائد السمطین : 1 / 177 / 140 .
3- الصواعق المحرقة : 126.
4- (انظر) موسوعة الإمام علیّ بن أبی طالب فی الکتاب و السنّة و التاریخ : الفصل التاسع من القسم الثالث.
5- کنز العمّال : 32890 .
6- کنز العمّال : 32911 .

عنه صلی الله علیه و آله :أنا دارُ الحِکمةِ و علیٌّ بابُها . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :علیٌّ بابُ عِلمی ، و مُبَیِّنٌ لاُمّتی ما اُرسِلْتُ به ، مِن بَعدی . (2)

(3)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :من سرای حکمتم و علی دَرِ آن است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :علی، دروازه دانش من است و پس از من پیام های مرا برای امّتم تبیین می کند.

187 - عَلِیٌّ علیه السلام أعلَمُ النّاسِ بَعدَ رَسولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله
187 - علی علیه السلام داناترینِ مردم پس از پیامبرصلی الله علیه وآله است

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :أعلمُ اُمّتی مِن بَعدی علیُّ بنُ أبی طالبٍ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :علیُّ بنُ أبی طالبٍ أعلمُ النّاسِ باللّهِ و النّاسِ،حُبّا و تعظیما لأهلِ لا إله إلاّ اللّه . (5)

عنه صلی الله علیه و آله :أقضی اُمّتی و أعلمُ اُمّتی بَعدی علیٌّ . (6)

عنه صلی الله علیه و آله :یا علیُّ ، أنتَ ......... وارثُ عِلمی . (7)

(8)

187

علی علیه السلام داناترینِ مردم پس از پیامبر صلی الله علیه و آله است

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :داناترین فرد امّتم پس از من علی بن ابی طالب است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :علی بن ابی طالب خدا شناس ترین مردمان است و بیش از همه، اهل «لا إله إلاّ اللّه » را دوست دارد و بزرگشان می دارد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بهترین قاضی و عالم ترین فرد امّتم پس از من، علی است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای علی! تو ......... وارث دانش منی.

188 - عَلِیٌّ علیه السلام صِنوَ رَسولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله
188 - علی علیه السلام همانند رسول خدا صلی الله علیه وآله است

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :أنا و علیٌّ مِن شَجَرةٍ واحدةٍ ، و النّاسُ مِن أشجارٍ شَتّی . (9)

188

علی علیه السلام همانند رسول خدا صلی الله علیه و آله است

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :من و علی از یک درختیم و دیگر مردمان از درختهای گوناگون.

ص :296


1- کنز العمّال : 32889 .
2- کنز العمّال : 32981 .
3- (انظر) موسوعة الإمام علیّ بن أبی طالب فی الکتاب و السنّة و التاریخ : الفصل الثانی من القسم الحادی عشر، تاریخ دمشق : 42 / 378 _ 383 .
4- کنز العمّال : 32977 .
5- کنز العمّال : 32980 .
6- الأمالی للصدوق : 642 / 870 .
7- ینابیع المودّة : 1 / 397 / 17 .
8- (انظر) موسوعة الإمام علیّ بن أبی طالب فی الکتاب و السنّة و التاریخ : الفصل الثانی من القسم الحادی عشر.
9- کنز العمّال : 32943 .

عنه صلی الله علیه و آله :یا علیُّ ، النّاسُ مِن شَجَرٍ شَتّی ، و أنا و أنتَ مِن شَجَرةٍ واحدةٍ . (1)

تاریخ دمشق :إنّ النّبیَّ صلی الله علیه و آله کان بعرَفَةَ و علیٌّ تجاهَهُ ، فقالَ : یا علیُّ ، اُدْنُ مِنّی (و) ضَعْ خَمْسَکَ فی خَمْسِی . یا علیُّ ، خُلِقْتُ أنا و أنتَ مِن شَجَرةٍ أنا أصلُها و أنتَ فَرعُها ، و الحَسَنُ و الحُسَینُ أغصانُها ، مَن تَعَلّقَ بغُصْنٍ مِنها أدخَلَهُ اللّهُ الجَنّةَ . (2)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :أنا صِنْوُ رسولِ اللّهِ . (3)

(4)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای علی! مردم از درختهای گونه گونند و من و تو از یک درخت.

تاریخ دمشق :پیامبر صلی الله علیه و آله در عرفه بود و علی رو به روی آن حضرت قرار داشت. پیامبر فرمود: ای علی! نزدیک من آی و پنجه ات را در پنجه من گذار. ای علی! من و تو از یک درخت آفریده شده ایم. من ریشه آن درختم و تو تنه آن و حسن و حسین شاخه هایش . هر که به شاخه ای از آن بیاویزد خداوند او را به بهشت درمی آورد.

امام علی علیه السلام :من یار و برادر مهربان پیامبر خدایم.

189 - عَلِیٌّ علیه السلام أخو رَسولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله
189 - علی علیه السلام برادر رسول خدا صلی الله علیه وآله است

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله_ لِعلیٍّ علیه السلام _: أنتَ أخی فی الدُّنیا و الآخِرَةِ . (5)

عنه صلی الله علیه و آله :أقولُ کما قالَ أخی موسی: «رَبِّ اشرحْ لی صَدری و یَسِّرْ لی أمری ......... و اجعل لی وزیرا مِن أهلی» علیّا « أخی اشدُدْ بهِ أزْری ......... » (6) . (7)

189

علی علیه السلام برادر رسول خدا صلی الله علیه و آله است

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله_ به علی علیه السلام _فرمود : تو در دنیا و آخرت برادر من هستی.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :من همان را می گویم که برادرم موسی گفت: «پروردگارا! سینه ام را گشاده گردان و کارم را برای من آسان ساز ......... و برای من وزیر و پشتیبانی از خانواده ام قرار ده»، علی «برادرم را پشتم را به او قوی دار ......... ».

ص :297


1- کنز العمّال : 32944 .
2- تاریخ دمشق : 42 / 64 .
3- غرر الحکم : 3761 .
4- (انظر) موسوعة الإمام علیّ بن أبی طالب فی الکتاب و السنّة و التاریخ : علیّ عن لسان النبیّ «أنا و علیّ من شجرةٍ واحدة» ، تاریخ دمشق : 42 / 64 _ 67 .
5- تاریخ دمشق : 42 / 52 / 8385 .
6- طه: 25 و26 و29 و31.
7- تاریخ دمشق : 42 / 52.

الإمامُ علیٌّ علیه السلام_ للنّبیِّ صلی الله علیه و آله لَمّا آخی بین أصحابهِ _: لقد ذهبَ رُوحی و انقَطَعَ ظَهری حینَ رأیتُکَ فَعلتَ بأصحابِکَ ما فَعلتَ ، غیری ؛ فإنْ کانَ هذا مِن سَخَطٍ علَیَّ فلَکَ العُتْبی و الکَرامةُ ! فقالَ رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : و الّذی بَعثَنی بالحقِّ ، ما أخَّرْتُکَ إلاّ لِنَفْسِی ، و أنتَ مِنّی بمنزلةِ هارونَ مِن موسی ، غیرَ أنَّهُ لا نبیَّ بَعدی ، و أنتَ أخی و وارِثی . (1)

(2)

امام علی علیه السلام :به پیامبر، آنگاه که میان اصحابش پیوند برادری برقرار می ساخت گفتم : واقعا جان از تنم رفت و پشتم شکست آنگاه که دیدم با اصحاب خود چنان کردی و با من نه. اگر این رفتار شما از سرِ خشم بر من است، بخشش و بزرگواری از شماست! پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: قسم به آن که مرا به حق برانگیخت ، تو را وا نگذاشتم مگر برای خودم. تو برای من، همچون هارونی برای موسی، جز اینکه پس از من پیامبری نیست، و تو برادر و وارث من هستی .

190 - عَلِیٌّ علیه السلام مِن رَسولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله
190 - علی علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه وآله است

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :علیٌّ مِنّی و أنا مِنهُ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله_ لِعلیٍّ علیه السلام _: أنتَ مِنّی و أنا مِنکَ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :علیٌّ مِنّی بمنزلةِ رَأسی مِن بَدَنی . (5)

عنه صلی الله علیه و آله :إنّ علِیّا لَحْمُهُ مِن لَحْمی و دَمُهُ مِن دَمی . (6)

190

علی علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله است

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :علی از من است و من از اویم.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله_ به علی علیه السلام _فرمود : تو از من هستی و من از تو.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :علی نسبت به من به منزله سر من است برای پیکرم.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :همانا گوشت علی از گوشت من است و خون او از خون من.

ص :298


1- تاریخ دمشق : 42 / 53 / 8387 .
2- (انظر) الوزارة : باب 4002 .
3- سنن ابن ماجة : 1 / 44 / 119 .
4- کنز العمّال : 32880 .
5- کنز العمّال : 32914 .
6- کنز العمّال : 32936 .

عنه صلی الله علیه و آله_ لِعلیٍّ علیه السلام _: یا علیُّ ، أنتَ مِنّی و أنا مِنکَ ، و أنتَ أخی و صاحِبی . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :لا یُؤدِّی عنّی إلاّ أنا أو علیٌّ بن أبی طالب . (2)

(3)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله_ به علی علیه السلام _فرمود : ای علی! تو از من هستی و من از توام، تو برادر و یار من هستی.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :از سوی من کسی ادا[ی امانت ]نمی کند مگر خودم یا علی.

191 - حُبُّ الإمامِ عَلِیٍّ علیه السلام
191 - دوست داشتن امام علی علیه السلام

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :حُبُّ علیٍّ یأکُلُ الذُّنوبَ کما تأکُلُ النّارُ الحَطَبَ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :عُنوانُ صحیفةِ المؤمنِ حُبُّ علیِّ بنِ أبی طالبٍ . (5)

عنه صلی الله علیه و آله :ما ثَبّتَ اللّهُ حُبَّ علیٍّ فی قلبِ مؤمنٍ فَزلَّتْ به قدمٌ إلاّ ثَبّتَ اللّهُ قَدَما یومَ القیامةِ علَی الصِّراطِ . (6)

(7)

191

دوست داشتن امام علی علیه السلام

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :دوستی علی گناهان را می خورد همچنان که آتش هیمه را.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :سر لوحه کار نامه مؤمن، دوستی علی بن ابی طالب است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر گاه خداوند عشق و دوستی علی را در دل مؤمنی استوار سازد و با این حال قدمش بلغزد (خطایی از او سر زند) خداوند قدمش را در روز قیامت بر صراط ، استوار نگه می دارد.

ص :299


1- تاریخ دمشق : 42 / 53 / 8388 .
2- تاریخ دمشق : 42 / 345 / 8920 .
3- (انظر) موسوعة الإمام علیّ بن أبی طالب فی الکتاب و السنّة و التاریخ : علیّ عن لسان النبیّ «هو منّی و أنا منه»، تاریخ دمشق : 42 / 62 _ 75 .
4- کنز العمّال : 33021 .
5- کنز العمّال : 32900 .
6- کنز العمّال : 33022 .
7- (انظر) موسوعة الإمام علیّ بن أبی طالب فی الکتاب و السنّة و التاریخ : القسم الرابع عَشَر، تاریخ دمشق : 42/239 _ 244، 266 _ 288 . عنوان 94 «المحبّة (حبّ النبیّ صلی الله علیه و آله و أهل بیته علیهم السلام)» .

192 - بُغضُ الإمامِ عَلِیٍّ علیه السلام
192 - دشمن داشتن امام علی علیه السلام

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله_ لِعَلیٍّ علیه السلام _: لا یُحِبُّکَ إلاّ مؤمنٌ ، و لا یُبغِضُکَ إلاّ منافقٌ . (1)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :لو ضَرَبْتُ خَیْشومَ المؤمنِ بسَیفی هذا علی أن یُبْغِضَنی ما أبْغَضَنی ، و لو صَبَبْتُ الدُّنیا بجَمّاتِها علَی المنافقِ علی أن یُحِبَّنی ما أحَبَّنی ، و ذلکَ أنّه قُضیَ فانقضی علی لسانِ النّبیِّ الاُمِّیِّ صلی الله علیه و آله أنّهُ قالَ : یا علیُّ ، لا یُبغِضُکَ مؤمِنٌ، و لا یُحبُّکَ منافقٌ . (2)

الأحادیث فی هذا المعنی کثیرة جدّا ، بل متواترة .

(3)

192

دشمن داشتن امام علی علیه السلام

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله_ به علی علیه السلام _فرمود : تو را جز مؤمن دوست ندارد و جز منافق دشمنت نمی دارد.

امام علی علیه السلام :اگر با این شمشیرم بر بینی مؤمن زنم تا با من دشمن شود، هرگز نمی شود و اگر همه دنیا را به [پای] منافق ریزم تا مرا دوست بدارد، هیچگاه دوستم نمی دارد. و این از آن روست که قضا جاری گشت، و بر زبان پیامبر امّی گذشت که فرمود: ای علی! مؤمن ، تو را دشمن نمی شمارد و منافق ، دل به دوستی تو نمی سپارد. (4)

193 - المَناقِبُ المَنثورَةُ لِلإمامِ عَلِیٍ علیه السلام
193 - مناقب گوناگون امام علی علیه السلام

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :مَن أرادَ أن یَنظُرَ إلی آدمَ فی علمِهِ ، و إلی نوحٍ فی فَهمِهِ ، و إلی إبراهیمَ فی حِلمِهِ ، و إلی یحیی بنِ زکریّا فی زُهدِهِ ، و إلی موسی بنِ عِمرانَ فی بَطْشِهِ ، فَلیَنْظُرْ إلی علیِّ بنِ أبِی طالبٍ . (5)

193

مناقب گوناگون امام علی علیه السلام

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که می خواهد دانش آدم را ببیند و بینش نوح و بردباری ابراهیم و زهد یحیی بن زکریا و قدرت موسی بن عمران را، به علی بن ابی طالب بنگرد.

ص :300


1- کنز العمّال : 32878 .
2- نهج البلاغة : الحکمة 45 .
3- (انظر) موسوعة الإمام علیّ بن أبی طالب فی الکتاب و السنّة و التاریخ : القسمُ الخامِسَ عَشَر و تاریخ دمشق : 42 / 270 _ 288 .
4- احادیث در این زمینه بسیار زیاد و بلکه متواترند.
5- تاریخ دمشق : 42 / 313 / 8862 .

عنه صلی الله علیه و آله :علیٌّ سیّدُ المؤمنینَ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :علیٌّ عَمودُ الدِّینِ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :هذا هو الّذی یَضْرِبُ النّاسَ بالسّیفِ علَی الحقِّ بَعدی . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :یا علیّ ، مثَلُکَ فی اُمّتی مَثَل « قُلْ هُو اللّهُ أحدٌ » ؛ فمَن أحَبّکَ بقلبِهِ فکَأنّما قَرأَ ثُلُثَ القرآنِ ، و مَن أحبَّکَ بقلبِهِ و أعانَکَ بلسانِهِ فکأنّما قَرأَ ثُلُثَ_ی القرآنِ، و مَن أحبَّکَ بقلبِهِ و أعانَکَ بلسانِهِ و نَصرَکَ بیدِه فکأنّما قَرأَ القرآنَ کلَّهُ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :أیُّها النّاسُ ، لا تَشْکوا علیّا ، فو اللّهِ إنّهُ لاَُخَیْشِنٌ (5) فی ذاتِ اللّهِ أو فی سبیلِ اللّهِ . (6)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :علی، سرور مؤمنان است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :علی، ستون دین است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :این مرد، همان کسی است که پس از من برای حق، مردم [ناحق] را با شمشیر می زند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای علی! مَثَل تو میان امّتم مثل «قل هو اللّه احد» است ؛ هر که در دلْ تو را دوست داشته باشد چنان است که یک سوم قرآن را خوانده و هر که تو را در دل دوست بدارد و به زبان یاری ات دهد گویا دو سوم قرآن را خوانده و هر که تو را در دل دوست بدارد و به زبان یاری ات دهد و با عمل یاوری ات کند چنان است که همه قرآن را خوانده باشد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای مردم! از علی گلایه نکنید، که به خدا سوگند او برای خدا _ یا در راه خدا _ سختگیر است.

ص :301


1- الکافی : 1 / 294 / 1 .
2- الکافی : 1 / 294 / 1 .
3- الکافی : 1 / 294 / 1 .
4- الخصال: 580 / 1 .
5- عن أبی سعید الخدری قال : شکا النّاسُ علیَّ بن أبی طالب ، فقام رسول اللّه فینا خطیبا فسمعته یقول : یا أیّها النّاس ، لا تشکوا علیّا ، فو اللّه إنّه لاَُخیشنٌ فی ذاتِ اللّه أو فی سبیل اللّه . و رواه فی هامش الکتاب عن السیرة النبویّة لابن هشام : 2 / 351 هکذا : فو اللّه إنّه لَأخشی فی ذات اللّه أو سبیل اللّه من أن یُشکی .
6- تاریخ دمشق : 42 / 200 / 8668 .

عنه صلی الله علیه و آله :مَن آذی علیّا فَقدْ آذانی . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :علیٌّ یَعْسوبُ المؤمنینَ ، و المالُ یَعْسوبُ المنافقینَ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :حقُّ علیٍّ علی هذهِ الاُمّةِ کحقِّ الوالدِ علَی الولَدِ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :صاحِبُ سِرّی علیُّ بنُ أبی طالبٍ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله_ لِعلیٍّ علیه السلام _: أنتَ و شیعتُکَ فی الجنّةِ . (5)

عنه صلی الله علیه و آله :إنّ علیّا و شیعتَهُ هُمُ الفائزونَ یومَ القیامةِ . (6)

عنه صلی الله علیه و آله :ذِکرُ علیٍّ عبادةٌ . (7)

عنه صلی الله علیه و آله :کَفِّی و کَفُّ علیٍّ فی العَدلِ سَواءٌ . (8)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن لم یَقُلْ: علیٌّ خیرُ النّاسِ ، فَقدْ کَفرَ . (9)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که علی را بیازارد مرا آزرده است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :علی مهتر مؤمنان است و مال و ثروت، مهتر منافقان.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :حقّ علی بر این امّت همچون حقّ پدر است بر فرزندش .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :علی بن ابی طالب، راز دار من است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله_ به علی علیه السلام _فرمود : تو و شیعیانت در بهشتید.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :علی و شیعیان او همان رستگارانِ در روز رستخیزند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :یاد و ذکر علی، عبادت است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :دست من و دست علی در [ اجرای ]عدالت یکسان است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که معتقد نباشد که علی بهترینِ مردمان است، کفر ورزیده است. (10)

ص :302


1- بحار الأنوار : 5 / 69 / 1 .
2- تاریخ دمشق : 42 / 304 / 8838 .
3- بحار الأنوار : 36 / 5 / 1 .
4- تاریخ دمشق : 42 / 317 / 8872 .
5- تاریخ دمشق : 42 / 332 / 8895 .
6- تاریخ دمشق : 42 / 333 / 8900 .
7- تاریخ دمشق : 42 / 356 / 8949 .
8- تاریخ دمشق : 42 / 369 / 8963
9- تاریخ دمشق : 42 / 372 / 8969 .
10- کفر در اینجا به معنای پوشیده داشتن حقیقت است.

تاریخ دمشق :إنَّ النّبیَّ صلی الله علیه و آله بَعثَ سُورةَ «بَراءة» فدَفَعها إلی علیٍّ (کذا) ، و قالَ : لا یُؤدِّی إلاّ أنا أو رجُلٌ مِن أهلِ بَیتی . (1)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :إنّی لَأرفعُ نَفْسی أن تکونَ حاجةٌ لا یَسَعُها جُودِی ، أو جَهْلٌ لا یسَعُهُ حِلْمی ، أو ذَنبٌ لا یسَعُهُ عَفْوی ، أو أنْ یکونَ زمانٌ أطوَلَ مِن زمانی . (2)

عنه علیه السلام :إنّی لَأرفعُ نَفْسی أن أنهی النّاسَ عمّا لستُ أنْتَهی عَنهُ ، أو آمُرَهُم بما لا أسْبِقُهُم إلیهِ بعَمَلی ، أو أرضی مِنهُم بما لا یُرضِی ربّی . (3)

عنه علیه السلام :إنّی لا أحُثُّکُم علی طاعةٍ إلاّ و أسْبِقُکُم إلَیها ، و لا أنْهاکُم عن معصیةٍ إلاّ و أتَناهی قَبلَکُم عنها . (4)

عنه علیه السلام :إنّی و اللّهِ لو لَقِیتُهُم واحدا و هُم طِلاعُ الأرضِ کلِّها ما بالَیْتُ و لا اسْتَوحَشْتُ ، و إنّی مِن ضلالِهِمُ الّذی هُم فیهِ و الهُدی الّذی أنا علَیهِ لَعلی بصیرةٍ مِن نَفْسی و یقینٍ مِن ربّی . (5)

تاریخ دمشق :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله سوره برائت را[برای خواندن برای مشرکان ] به علی داد و فرمود: کسی ادا[ی امانت الهی ] نمی کند مگر من یا مردی از خاندان من .

امام علی علیه السلام :همانا من، خود را برتر از این می دانم که نیازی باشد و بخشندگی من توان برآوردن آن را نداشته باشد، یا جسارتی به من بشود و بردباری ام آن را بر نتابد، یا گناهی باشد و عفو و گذشت من تحمل آن را نداشته باشد، یا آن که زمانی درازتر از زمان من باشد. (6)

امام علی علیه السلام :همانا من، شأن خود را برتر از آن می دانم که مردم را از چیزی بازدارم که خود از آن باز نمی ایستم، یا آنان را به چیزی فرمان دهم که خود در انجام آن کار از آنان پیشی نمی گیرم، یا از آنان به چیزی خشنود شوم که پروردگارم از آن خشنود نیست.

امام علی علیه السلام :همانا من، شما را به طاعتی وا نمی دارم مگر آن که خود جلوتر از شما آن را انجام می دهم و از گناهی باز نمی دارم جز آن که خودم پیش از شما از آن باز می ایستم.

امام علی علیه السلام :به خدا قسم، اگر یک تنه با آنان رو به رو می شدم و آنان سراسر زمین را پر می کردند نه باکی داشتم و نه می هراسیدم، که من بر گمراهیِ آنان و رهیافتگیِ خود، نیک آگاهم و با یقین از جانب پروردگارم همراه.

ص :303


1- تاریخ دمشق : 42 / 345 / 8919.
2- غرر الحکم : 3778 .
3- غرر الحکم : 3780 .
4- غرر الحکم : 3781 .
5- نهج البلاغة: الکتاب 62.
6- ممکن است مراد حضرت از زمان، زمان عبادت و بندگی او باشد و یا بنا بر روایات بسیار، زمان خلقت او و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله باشد که هزاران سال پیش از خلقت آدم ابو البشر بوده است.

عنه علیه السلام :إنّی مُحارِبٌ أمَلی و مُنتظِرٌ أجَلی . (1)

عنه علیه السلام :إنّی مُستَوفٍ رِزْقی ، و مُجاهِدٌ نَفْسی ، و مُنْتَهٍ إلی قِسَمی . (2)

عنه علیه السلام :إنّی لَعلی إقامةِ حُجَجِ اللّهِ اُقاوِلُ ، و علی نُصرةِ دینِهِ اُجاهِدُ و اُقاتِلُ . (3)

عنه علیه السلام :إنّی فیکُم أیُّها النّاسُ کهارونَ فی آلِ فِرعونَ ، و کبابِ حِطّةٍ فی بنی إسرائیلَ ، و کسفینةِ نوحٍ علیه السلام فی قومِ نوحٍ ، و إنّی النّبأُ الأعظمُ، و الصِّدّیقُ الأکبرُ ، و عن قلیلٍ ستَعْلَمونَ ما تُوعَدونَ . (4)

عنه علیه السلام :إنّی لَم أفِرَّ مِنَ الزَّحفِ قَطُّ ، و لَم یُبارِزْنی أحدٌ إلاّ سَقَیتُ الأرضَ مِن دَمِهِ . (5)

عنه علیه السلام :أنا کابُّ الدُّنیا لِوَجْهِها ، و قادِرُها بقَدْرِها ، و ناظِرُها بِعَیْنِها . (6)

عنه علیه السلام :أنا الّذی أهَنْتُ الدُّنیا . (7)

عنه علیه السلام :أنا وَضَعْتُ فی الصِّغَرِ بکَلاکِلِ العربِ ، و کَسَرتُ نَواجِمَ قُرونِ رَبیعةَ و مُضَرٍ . و قد علِمْتُم مَوضِعی مِن رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ......... ما وَجدَ لی کِذْبَةً فی قولٍ ، و لا خَطْلَةً فی فِعلٍ ......... و لقد کنتُ أتّبعُهُ اتّباعَ الفَصیلِ أثَرَ اُمّهِ ......... أری نورَ الوحیِ و الرِّسالةِ ، و أشُمُّ ریحَ النُّبوّةِ . (8)

امام علی علیه السلام :همانا من، با آرزویم در ستیزم و چشم به راه اجلم.

امام علی علیه السلام :همانا من، روزی ام را بتمامی می ستانم و با نفس خود می جنگم و به بهره خویش می رسم.

امام علی علیه السلام :همانا من، برای برپاییِ حجّتهای خدا سخن می گویم و برای یاریِ دین خدا جهاد و پیکار می کنم.

امام علی علیه السلام :ای مردم! همانا من در میان شما مانند هارونم در میان فرعونیان و همچون باب حطّه ام در میان بنی اسرائیل و چونان کشتی نوح علیه السلام در میان قوم نوح، منم آن «نبأ» اعظم و آن صدّیق اکبر. بزودی آنچه را وعده داده شده اید خواهید دانست.

امام علی علیه السلام :همانا من هرگز از میدان جنگ و جهاد نگریخته ام و هیچ کس به پیکار من نیامد مگر آن که زمین را از خونش سیراب کردم.

امام علی علیه السلام :من دنیا را به رو درافکنده ام و آن را در اندازه واقعی اش دیده ام و با دیده خودش بدان نگریسته ام.

امام علی علیه السلام :منم که دنیا را خوار و بی مقدار شمردم.

امام علی علیه السلام :من در خردسالی سینه های عرب را خرد کردم و شاخ های برآمده دو قبیله ربیعه و مُضِر را شکستم. شما جایگاه مرا نسبت به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می دانید ......... هرگز سخنی دروغ و رفتاری نادرست از من ندید ......... و مانند شتر بچه ای که از پی مادرش می رود دنبال او می رفتم ......... پرتو وحی و رسالت را می دیدم و رایحه نبوّت را می بوییدم.

ص :304


1- غرر الحکم : 3774 .
2- غرر الحکم : 3775 .
3- غرر الحکم : 3777 .
4- تنبیه الخواطر : 2 / 41 .
5- الخصال : 580 / 1 .
6- نهج البلاغة : الخطبة 128 .
7- تاریخ دمشق : 42 / 489 .
8- نهج البلاغة : الخطبة 192 .

عنه علیه السلام :أنا یَعْسوبُ المؤمنی_نَ ، و المالُ یَعْسوبُ الظَّلَمةِ . (1)

عنه علیه السلام :أنا صِنْوُ رسولِ اللّهِ ، و السّابقُ إلَی الإسلامِ ، و کاسِرُ الأصنامِ ، و مُجاهِدُ الکُفّارِ ، و قامِعُ الأضدادِ . (2)

عنه علیه السلام :أنا شاهِدٌ لکُم ، و حَجِیجٌ یومَ القیامةِ علَیکُم . (3)

عنه علیه السلام :أنا و أهلُ بیتی أمانٌ لأهلِ الأرضِ ، کما أنّ النُّجومَ أمانٌ لأهلِ السّماءِ . (4)

عنه علیه السلام :أنا عَلَمُ الهُدی ، و کَهْفُ التُّقی ، و مَحَلُّ السَّخاءِ ، و بَحرُ النَّدی ، و طَودُ النُّهی . (5)

عنه علیه السلام :أنا قَسیمُ اللّهِ بینَ الجَنّةِ و النّارِ ، لا یَدخُلُها داخِلٌ إلاّ علی حَدِّ قَسْمی ، و أنا الفاروقُ الأکبرُ ، و أنا الإمامُ لِمَن بَعدِی ، و المُؤَدِّی عَمَّن کانَ قَبلی . (6)

امام علی علیه السلام :من مهتر مؤمنان هستم، و مال و ثروت مهتر ستمگران است.

امام علی علیه السلام :من یار و برادر مهربان پیامبر خدایم و پیشگام در اسلام و شکننده بتها و ستیزنده با کافران و براندازنده دشمنان دین.

امام علی علیه السلام :من گواه شمایم، و حجّت آور روز رستخیزم بر شما.

امام علی علیه السلام :من و خانواده ام مایه امان مردم زمینیم، همچنان که ستارگان مایه امان اهل آسمانند.

امام علی علیه السلام :من پرچم هدایتم، و پناهگاه پرهیزگاری، و جایگاه سخاوت، و دریای جود و جوانمردی، و کوه خِرد.

امام علی علیه السلام :من از جانب خدا قسمت کننده بهشت و دوزخم . هیچ کس وارد آن نمی شود مگر به تقسیم من. منم فاروق اکبر (بزرگترین جدا ساز حق و باطل)، منم امام مردم پس از خودم، و ادا کننده از جانب کسی که پیش از من بود (یعنی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ).

ص :305


1- کنز العمّال : 36381 .
2- غرر الحکم : 3761 .
3- غرر الحکم : 3768 .
4- غرر الحکم : 3770 .
5- نهج السعادة : 3 / 79 .
6- الکافی : 1 / 198 / 3 .

عنه علیه السلام :أنا قَسیمُ النّارِ یومَ القیامةِ . (1)

عنه علیه السلام :أنا فَقَأْتُ عینَ الفتنةِ ، و لولا أنا ما قُتِلَ أهلُ النَّهْرَوانِ و أهلُ الجَمَلِ . (2)

عنه علیه السلام :أنا عبدُ اللّهِ و أخو رسولِهِ ، و أنا الصِّدِّیقُ الأکبرُ، لا یقولُها بَعدی إلاّ کذّابٌ مُفْتَرٍ . (3)

عنه علیه السلام :أنا عِلْمُ اللّهِ ، و أنا قَلبُ اللّهِ الواعی ، و لسانُ اللّهِ النّاطقُ ، و عَینُ اللّهِ ، و جَنْبُ اللّهِ ، و أنا یَدُ اللّهِ . (4)

عنه علیه السلام :أنا الهادی ، و أنا المُهتَدی ، و أنا أبو الیَتامی و المَساکینِ ، و زوجُ الأراملِ ، و أنا مَلْجَأُ کلِّ ضعیفٍ ، و مأمَنُ کلِّ خائفٍ ، و أنا قائدُ المؤمنینَ إلَی الجنّةِ ، و أنا حَبلُ اللّهِ المتینُ، و أنا عُروَةُ اللّهِ الوُثْقی ، و کلمةُ التَّقوی ، و أنا عَینُ اللّهِ ، و لسانُهُ الصّادقُ ، و یَدُهُ . (5)

عنه علیه السلام_ و قد سألَهُ بعضُ الأحبارِ : یا أمیرَ المؤمنینَ، فنَبِیٌّ أنتَ ؟ _: وَیْلَکَ ! إنّما أنا عبدٌ مِن عبیدِ محمّدٍ صلی الله علیه و آله . (6)

امام علی علیه السلام :قسمت کننده دوزخ در روز رستاخیز منم.

امام علی علیه السلام :چشم فتنه را من برکندم. و اگر من نبودم شورشیان نهروان و و فتنه گران جمل کشته نمی شدند.

امام علی علیه السلام :من بنده خدا و برادر پیامبر اویم. من صدّیق اکبر (برترین گواه) هستم. بعد از من هر که این را بگوید دروغگو و مفتری است.

امام علی علیه السلام :من علم خدا هستم، من قلب آگاه خدایم و زبان گویای خدا و چشم خدا و پهلوی خدا. من دست خدا هستم.

امام علی علیه السلام :من رهنمایم، من رهیافته ام. پدر یتیمان و مستمندانم ، سرپرست بیوه زنانم، پشت و پناه هر نا توانی هستم و مأمن هر وحشتزده ای؛ من رهنمای مؤمنان به سوی بهشتم، ریسمان استوار خدایم، حلقه و دستاویز محکم خدایم و کلمه تقوا؛ من چشم خدایم و زبان راستگوی او و دست او.

امام علی علیه السلام_ در پاسخ به یکی از احبار یهود که پرسید: ای امیر مؤمنان! پس تو پیامبری؟ _فرمود : وای بر تو! همانا من غلامی از غلامان محمّد صلی الله علیه و آله هستم.

ص :306


1- تاریخ دمشق : 42 / 298 .
2- کشف الغمّة : 1 / 244 .
3- کنز العمّال : 36389 .
4- التوحید : 164 / 1 .
5- التوحید : 164 / 2 .
6- التوحید : 174 / 3 .

عنه علیه السلام :أنا یَعْسوبُ المؤمنینَ ، و أنا أوَّلُ السّابقِینَ ، و خلیفةُ رسولِ ربِّ العالمینَ ، و أنا قَسیمُ الجنّةِ و النّارِ ، و أنا صاحِبُ الأعرافِ . (1)

عنه علیه السلام :أنا حُجَّةُ اللّهِ، و أنا خلیفةُ اللّهِ ، و أنا صِراطُ اللّهِ ، و أنا بابُ اللّهِ ، و أنا خازِنُ عِلمِ اللّهِ ، و أنا المؤتَمنُ علی سِرِّ اللّهِ، و أنا إمامُ البَرِیّةِ بَعد خیرِ الخلیقةِ محمّدٍ نبیِّ الرّحمةِ صلی الله علیه و آله . (2)

عنه علیه السلام :أنا خلیفةُ رسولِ اللّهِ و وزیرُهُ و وارِثُهُ، أنا أخو رسولُ اللّهِ و وصیُّهُ و حبیبُهُ، أنا صَفِیُّ رسولِ اللّهِ و صاحِبُهُ ، أنا ابنُ عمِّ رسولِ اللّهِ و زوجُ ابنتِهِ و أبو وُلْدِهِ ، أنا سیّدُ الوصیّینَ و وصیُّ سیّدِ النّبیّینَ ، أنا الحُجّةُ العظمی و الآیةُ الکبری و المَثَلُ الأعلی و بابُ النّبیِّ المصطفی ، أنا العُرْوَةُ الوُثْقی و کلمةُ التّقوی و أمینُ اللّهِ _ تعالی ذِکْرُهُ _ علی أهلِ الدُّنیا . (3)

امام علی علیه السلام :من مهتر مؤمنان هستم، من نخستین پیشگامان [در اسلام] هستم و جانشین فرستاده پروردگار جهانیان؛ من تقسیم کننده بهشت و دوزخم و من صاحب اعراف هستم.

امام علی علیه السلام :من حجّت خدایم، من خلیفه خدایم، من راه خدایم، من دروازه خدایم، من خزانه دار علم خدایم، من امین راز خدایم، من بعد از بهترین آفریدگان، محمّد صلی الله علیه و آله ، پیامبر رحمت، پیشوای مردمان هستم.

امام علی علیه السلام :من جانشین رسول خدا و وزیر و وارث او هستم؛ من برادر رسول خدا و وصیّ و دوست او هستم؛ من برگزیده رسول خدا و یار و همدم او هستم؛ من پسر عموی رسول خدا و داماد و پدر فرزندان او هستم؛ من سرور اوصیا و وصیّ سرور پیامبرانم؛ من حجّت عُظمی و آیت کبری و نمونه والا و دروازه پیامبر مصطفی هستم؛ من دستاویز استوار و کلمه تقوا و امین خداوند متعال بر مردم دنیا هستم.

ص :307


1- بحار الأنوار : 8 / 336 / 7 .
2- بحار الأنوار : 39 / 335 / 1 .
3- بحار الأنوار : 39 / 335 / 2 .

عنه علیه السلام_ فی وصفِ النّاکبِ _: أنا الذِّکْرُ الّذی عنه ضَلَّ ، و السّبیلُ الَّذی عنه مالَ ، و الإیمانُ الّذی به کَفَر ، و القرآنُ الَّذی إیّاهُ هَجرَ ، و الدِّینُ الّذی بهِ کَذّبَ ، و الصِّراطُ الَّذی عنه نَکَبَ . (1)

عنه علیه السلام :أنا عَینُ اللّهِ ، و أنا یَدُ اللّهِ ، و أنا جَنْبُ اللّهِ ، و أنا بابُ اللّهِ . (2)

عنه علیه السلام :أنا أوّلُ مَن بایَعَ رسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله تحتَ الشَّجَرةِ فی قولِه : « لقد رضِیَ اللّهُ عنِ المؤمنینَ إذ یُبایعونکَ تحتَ الشّجرةِ» (3) . (4)

عنه علیه السلام :أنا الاُذُنُ الواعِیَةُ ، یقولُ اللّهُ عزّ و جلّ : «و تَعِیَها اُذنٌ واعیةٌ» (5) . (6)

عنه علیه السلام :أنا أوَّلُ مَن یَجْثو لِلخُصومَةِ بینَ یدَیِ اللّهِ عزّ و جلّ یومَ القیامةِ . (7)

عنه علیه السلام :قالَ رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : لَوْلاکَ یا علِیّ، ما عُرِفَ المؤمنونَ مِنْ بَعْدی . (8)

عنه علیه السلام :بَعَثنی رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله إلی أهلِ الیَمَنِ لِأقْضیَ بینَهُم فقلتُ : یا رسولَ اللّهِ ، بَعَثْتَنی و أنا شابٌّ لا عِلمَ لی بالقضاءِ ، فَضَربَ بیدِهِ علی صَدری فقالَ : اللّهمَّ اهْدِ قَلْبَهُ ، و سَدِّدْ لِسانَهُ ، فَما شَکَکْتُ فی قَضاءٍ بَیْنَ اثنَیْنِ حتّی جَلَسْتُ مَجْلِسی هذا . (9)

امام علی علیه السلام_ در توصیف کسی که از او کناره گرفت _فرمود : من همان ذِکر و یادی هستم که [ او مرا] به فراموشی سپرد و همان راهی هستم که از آن منحرف شد و همان ایمانی هستم که بدان کفر ورزید و همان قرآنی هستم که ترکش کرد و همان دینی هستم که تکذیبش نمود و همان صراطی هستم که از آن کناره گرفت.

امام علی علیه السلام :من چشم خدایم، من دست خدایم، من پهلوی خدایم، و من دروازه خدایم.

امام علی علیه السلام :من نخستین کسی هستم که زیر درخت با پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بیعت کرد و خدا فرمود: «خداوند از مؤمنان، آن گاه که زیر درخت با تو بیعت می کردند، خشنود شد».

امام علی علیه السلام :من همان گوش شنوایم که خداوند عزّ و جلّ می فرماید: «و گوشهای شنوا آن را در می یابند».

امام علی علیه السلام :من نخستین کسی هستم که در روز قیامت برای دادخواهی [ از دشمنان ]در برابر خداوند عزّ و جلّ بر زانو می نشیند.

امام علی علیه السلام :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : ای علی ! اگر تو نبودی بعد از من مؤمنان شناخته نمی شدند .

امام علی علیه السلام :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله مرا برای قضاوت به سوی مردم یمن فرستاد. عرض کردم: ای پیامبر خدا! مرا که جوان هستم و از دانش قضاوت ناآگاه، می فرستی؟ پیامبر دست به سینه من زد و فرمود: «خدایا! قلب او را هدایت کن و زبانش را استوار بدار (حکم حق را بر زبانش جاری گردان)». از آن پس تا کنون که این جا نشسته ام در قضاوت میان دو نفر، هرگز دچار شک و تردید نگشتم.

ص :308


1- الکافی: 8 / 28 / 4 .
2- الکافی: 1 / 145 / 8 .
3- الفتح : 18 .
4- تفسیر نور الثقلین : 5 / 64 / 50 .
5- الحاقّة : 12 .
6- تفسیر نور الثقلین : 5 / 402 / 9 .
7- تاریخ دمشق : 42 / 475 .
8- کنز العمّال : 36477 .
9- کنز العمّال : 36386 .

عنه علیه السلام :کنتُ إذا سألتُ رسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله أعطانی ، و إذا سَکَتُّ ابتَدَأنی . (1)

عنه علیه السلام :لقد عَلِمَ المُسْتَحفَظونَ مِن أصحابِ محمّدٍ صلی الله علیه و آله أنّی لم أرُدَّ علَی اللّهِ و لا علی رسولِهِ ساعةً قَطُّ ، و لقد واسَیْتُهُ بِنَفْسی فی المَواطنِ الّتی تَنْکُصُ فیها الأبطالُ و تَتَأخَّرُ فیها الأقْدامُ ، نَجْدةً أکْرَمَنیَ اللّهُ بها . (2)

عنه علیه السلام :ما کَذَبتُ و لا کُذِبتُ ، و لا ضَلَلتُ و لا ضُلَّ بی . (3)

عنه علیه السلام_ فی قولهِ تعالی : «إنّما أنتَ منذرٌ و لکلِّ قومٍ هادٍ» (4) _: رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله المُنذِرُ، و أنا الهادی . (5)

عنه علیه السلام :زَعَمَ ابنُ النّابِغَةِ أنّی تَلْعابةٌ تِمْزاحَةٌ ذو دُعابَةٍ ، اُعافِسُ و اُمارِسُ ، هَیْهاتَ! یَمْنَعُنی مِن ذاکَ خَوفُ الموتِ و ذِکرُ البَعثِ و الحِسابِ . (6)

امام علی علیه السلام :هرگاه از پیامبر خدا می پرسیدم به من پاسخ می داد و چون خاموش می ماندم، با من سر سخن را می گشود.

امام علی علیه السلام :یاران راز دار محمّد صلی الله علیه و آله می دانند که من حتی لحظه ای خدا و پیامبر او را مخالفت نکردم. در جاهایی پیامبر را با جان خود یاری رساندم که دلیران می گریزند و گامها وا پس می رود. این شجاعت و مردانگی را خداوند به من ارزانی داشت.

امام علی علیه السلام :دروغ نگفته ام و دروغ به من گفته نشده است؛ و گمراه نشده ام و گمراه نکردم.

امام علی علیه السلام_ در تفسیر آیه «همانا تو بیم دهنده هستی و هر قومی را هدایت گری است» _فرمود : بیم دهنده پیامبر خداست و هدایت گر منم.

امام علی علیه السلام :پسر نابغه (عمرو عاص) گفته است که من آدمی مزّاح و بسیار شوخ و بذله گویم و دست و پنجه نرم می کنم ولی گویی به بازی . هیهات! ترس از مرگ و یاد قیامت و حسابرسی ، مرا از این کارها باز می دارد.

ص :309


1- کنز العمّال : 36387 .
2- نهج البلاغة: الخطبة197.
3- نهج البلاغة : الحکمة 185 .
4- الرعد : 7 .
5- کنز العمّال : 4443 .
6- نهج السعادة : 2 / 87 .

عنه علیه السلام_ من خُطبةٍ لهُ فی الیومِ الثّانی مِن بَیعَتِه _: إنّما أنا رجُلٌ مِنکُم، لی ما لَکُم، و علَیَّ ما علَیکُم . (1)

عنه علیه السلام :ما ضَلَلتُ و لا ضُلَّ بی ، و ما نَسِیتُ ما عُهِدَ إلیّ، و إنّی لَعلی بیّنةٍ مِن ربّی بَیَّنها لِنَبیِّهِ صلی الله علیه و آله و بَیَّنها لی ، و إنّی لَعلَی الطّریقِ . (2)

عنه علیه السلام :لم تَکُن بَیْعَتُکُم إیّایَ فَلْتةً ، و لیس أمْری و أمْرُکُم واحدا، إنّی اُریدُکُم للّهِ، و أنتُم تُریدونَنی لأنفسِکُم . أیُّها النّاسُ ، أعِینونی علی أنفسِکُم ، و ایمُ اللّهِ لاُنْصِفَنَّ المظلومَ مِن ظالِمِه، و لأقودَنَّ الظّالمَ بِخِزامَتِه ، حتّی اُورِدَهُ مَنْهَلَ الحقِّ و إنْ کانَ کارِها . (3)

عنه علیه السلام :و اللّهِ ، لَأنْ أبِیتَ علی حَسَکِ السَّعْدانِ مُسَهَّدا أو اُجَرّ فی الأغْلالِ مُصَفَّدا أحَبُّ إلیَّ مِن أنْ ألقَی اللّهَ و رسولَه یومَ القیامةِ ظالما ......... .

و اللّهِ ، لو اُعْطیتُ الأقالِیمَ السَّبعةَ بما تَحتَ أفلاکِها علی أن أعصِیَ اللّهَ فی نَمْلةٍ أسْلُبُها جُلْبَ شَعیرةٍ ما فَعَلْتُه . (4)

امام علی علیه السلام_ در خطبه ای که روز دوم خلافتش ایراد کرد _فرمود : من هم، یکی از شما هستم. هر حقّی که برای شماست، برای من نیز هست و هر وظیفه ای بر عهده شماست، بر عهده من نیز هست.

امام علی علیه السلام :گمراه نشدم و کسی را گمراه نکردم. آنچه به من سفارش شد از یاد نبردم. من از طرف پروردگار خود بیّنه ای دارم که آن را برای پیامبرش روشن ساخت و برای من تبیین نمود. من در راه [راست ]هستم.

امام علی علیه السلام :بیعت شما با من، نا منتظره (بی اندیشه) نبود، و کار من و شما یکسان نیست. من شما را برای خدا می خواهم و شما مرا برای خودتان می خواهید.

ای مردم! مرا به خاطر خودتان یاری رسانید. به خدا سوگند که داد ستمدیده را از ستمکار می ستانم و ستمگر را به مهاری سخت می کشانم، تا او را به آبشخور حق درآورم، هر چند خود نخواهد.

امام علی علیه السلام :به خدا سوگند اگر شب را بر روی اشتر خار تا صبح بیدار مانم و مرا در کُند و زنجیرها کت بسته بکشند خوش تر دارم از این که در روز رستاخیز، خدا و پیامبرش را با عنوان ستمکار دیدار کنم ......... .

به خدا سوگند اگر هفت اقلیم را با آنچه زیر آسمانهای آنهاست به من دهند تا با گرفتن پوست جوی از دهان مورچه ای خدا را نافرمانی کنم چنین نخواهم کرد.

ص :310


1- شرح نهج البلاغة : 7 / 36 .
2- کنز العمّال : 36499 .
3- نهج البلاغة : الخطبة 136 .
4- نهج البلاغة : الخطبة 224 .

عنه علیه السلام :إنّما مَثَلی بینَکُم کالسِّراجِ فی الظُّلمَةِ ، یَستَضیءُ بها مَن وَلَجَها . (1)

عنه علیه السلام_ أنَّه کانَ یقولُ _: ما للّهِ عزّ و جلّ آیةٌ هِی أکبرُ مِنّی ، و لا للّهِ مِن نبأٍ أعْظَمُ مِنّی . (2)

عنه علیه السلام :ما أنکرتُ اللّه تَعالی مُنذُ عَرَفْتُه . (3)

عنه علیه السلام :ما شَکَکْتُ فی الحقِّ مُذ اُرِیتُهُ . (4)

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :قُری ء عندَ أمیرِ المؤمنینَ علیه السلام « إذا زُلزلتِ الأرضُ زِلْزالها » إلی أنْ بَلَغَ قولَهُ : « و قالَ الإنسانُ مالَها* یومئذٍ تُحدِّثُ أخبارَها » (5) قال : أنا الإنسانُ ، إیّایَ تُحدِّثُ أخبارَها . (6)

(7)

امام علی علیه السلام :همانا حکایت من در میان شما همچون چراغ در تاریکی است که هر کس به حریم آن درآید از نور آن روشنایی می گیرد.

امام علی علیه السلام_ همواره _می فرمود : خداوند عزّ و جلّ را آیتی بزرگتر از من و «نبأ»ی «عظیم»تر از من نیست.

امام علی علیه السلام :از آن زمان که خداوند متعال را شناختم، انکارش نکرده ام.

امام علی علیه السلام :از آن زمان که حق به من نموده شد، در آن تردید نکرده ام.

امام باقر علیه السلام :در حضور امیر المؤمنین سوره «زلزلت» تلاوت شد: «آن گاه که زمین به زلزله [واپسینِ ]خود بلرزد» تا آیه «و انسان می گوید : زمین را چه شده است؟ در چنین روزی ، زمین خبرهایش را باز می گوید». حضرت فرمود: آن انسان منم ، زمین خبرهایش را به من می دهد.

ص :311


1- غرر الحکم : 3883 .
2- الکافی : 1 / 207 / 3 .
3- غرر الحکم : 9481 .
4- غرر الحکم : 9482 .
5- الزلزلة : 1 و 3 و 4 .
6- الخرائج و الجرائح : 1 / 177 / 10 .
7- (انظر) الدنیا : باب 1233 . الأدب : باب 70 .

@

ص :312

24 - اُمّ الأئمّة فاطمةعلیها السلام

اشاره

(1)

(2)

ص :313


1- و لمزید الاطّلاع راجع : بحار الأنوار : 43 / 2 _ 236 «تاریخ سیّدة نساء العالمین» . کنز العمّال : 13 / 674 _ 687 .
2- انظر : عنوان 258 «التشبّه» .

24 - مادر امامان، فاطمه علیها السلام

194 - أسماءُ فاطِمَةَعلیها السلام
194 - نام های حضرت فاطمه علیها السلام

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :إنَّما سُمِّیَت ابنَتی فاطِمَةُ لأنَّ اللّهَ عزّ و جلّ فَطَمَها و فَطَمَ مَن أحَبَّها مِنَ النَّارِ . (1)

الإمامِ الصادِق علیه السلام :لِفاطِمَةَ سَلامُ اللّهِ عَلَیها تِسعَةُ أسماء عِندَ اللهِ عزّ و جلّ : فَاطِمَةُ وَ الصِّدیقَةُ و المُبارِکَةُ و الطّاهِرَةُ و الزَّکیَّةُ و الرَّضیَّةُ و المَرضیَّةُ والُمحَدَّثَةُ و الزَّهراءُ . (2)

معانی الأخبار عن عَمَّارَة :سَألتُ أبا عَبدِ اللّهِ علیه السلام عَن فاطِمَةَ لِمَ سُمِّیَت زَهراء ؟ فَقال : لأنَّها کانَت اذا قامَت فی مِحرابِها زَهَر نورُها لأهلِ السَّماءِ کَما یَزهَر نورُ الکواکبِ لأهلِ الأرضِ . (3)

194

نام های حضرت فاطمه علیها السلام

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :دخترم به این دلیل فاطمه نامیده شده است که خداوند عزّ و جلّ او و دوستدارانش را از آتش [دوزخ] به دور داشته است .

امام صادق علیه السلام :فاطمه علیها السلام ، در نزد خداوند عزّ و جلّ نُه اسم دارد : فاطمه ، صدّیقه ، مبارکه ، طاهره ، زکیّة ، رضیّه ، مرضیّه ، مُحدِّثه ، و زهراء .

معانی الأخبار_ به نقل از عماره _: از حضرت صادق علیه السلام پرسیدم : چرا فاطمه را زهراء (درخشان) نامیده اند ؟ حضرت فرمود : چون وقتی در محرابش به نماز می ایستاد ، نور او برای اهل آسمان چنان می درخشید که نور ستارگان برای اهل زمین می درخشد .

195 - فاطِمَةُعلیها السلام بَضعَةٌ مِنَ النَّبِیِ صلی الله علیه وآله
195 - فاطمه علیها السلام، پاره تن پیامبرصلی الله علیه وآله

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :فاطمةُ بَضْعَةٌ مِنّی ، مَن سَرَّها فقد سَرَّنی و مَن ساءها فقد ساءنی ، فاطمةُ أعزُّ النّاسِ علَیَّ . (4)

195

فاطمه علیها السلام، پاره تن پیامبر صلی الله علیه و آله

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :فاطمه پاره تن من است، هر که او را شاد سازد مرا شاد ساخته و هر که او را ناراحت کند مرا ناراحت کرده است. فاطمه عزیزترین فرد برای من است.

ص :314


1- الأمالی للطوسی : 571/294 .
2- الأمالی للصدوق : 474 / 18 .
3- معانی الأخبار : 64 / 15 .
4- بحار الأنوار : 43 / 23 / 17 .

عنه صلی الله علیه و آله :إنّ فاطمةَ بَضْعةٌ مِنّی ، و هی نورُ عَیْنی ، و ثَمَرةُ فُؤادی ، یَسوؤنی ما ساءها ، و یَسُرُّنی ما سَرَّها ، و إنّها أوّلُ مَن یَلْحَقُنی مِن أهلِ بیتی . (1)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :همانا فاطمه پاره تن من است. او نور دیده و میوه دل من است. آنچه او را ناراحت کند، مرا نیز ناراحت می کند و آنچه او را شاد سازد، مرا شاد می سازد. او نخستین فرد از خاندان من است که به من می پیوندند.

196 - فاطِمَةُعلیها السلام سَیِّدَةُ نِساءِ العالَمینَ
196 - فاطمه علیها السلام، سرور زنان عالم است

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :إنّ اللّهَ تعالَی اخْتارَ مِن النِّساءِ أربَعا : مَریمَ ، و آسِیَةَ ، و خدیجةَ ، و فاطمةَ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :الحسنُ و الحسینُ خیرُ أهلِ الأرضِ بَعدی و بعدَ أبیهِما ، و اُمُّهُما أفضلُ نساءِ أهلِ الأرضِ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :ابنَتی فاطمةُ سیّدةُ نِساءِ العالَمینَ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :فاطِمَةُ سَیِّدَةُ نِساءِ أهلِ الجَنَّةِ . (5)

عنه صلی الله علیه و آله :أمّا ابنَتی فاطمةُ فإنّها سیّدةُ نِساءِ العالَمینَ مِن الأوّلِینَ و الآخِرِینَ . (6)

196

فاطمه علیها السلام، سرور زنان عالم است

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند متعال از میان زنان چهار تن را برگزید: مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :حسن و حسین، بعد از من و پدرشان، بهترین مردم روی زمین هستند و مادرشان برترینِ زنان زمین است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :دخترم فاطمه، سرور زنان عالم است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :فاطمه ، سرور زنان اهل بهشت است .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :اما دخترم فاطمه، او سرور زنان عالم، از پیشینیان و پسینیان است.

ص :315


1- الأمالی للصدوق : 575 / 787 .
2- بحار الأنوار: 43/19/3.
3- بحار الأنوار : 43/19/5 .
4- بحار الأنوار : 43 / 22 / 13 .
5- مسند ابن حنبل : 3 / 80 .
6- الأمالی للصدوق : 175 / 178 .

197 - غَضَبُ اللَّهِ لِغَضَبِ فاطِمَةَعلیها السلام
197 - خشم خدا با خشم فاطمه علیها السلام

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :إنّ اللّهَ لَیَغضَبُ لِغَضَبِ فاطمةَ ، و یَرضی لِرِضاها . (1)

عنه صلی الله علیه و آله_ لِفاطمةَ علیها السلام _: إنّ اللّهَ یَغضَبُ لِغَضَبِکِ ، و یَرضی لِرِضاکِ . (2)

197

خشم خدا با خشم فاطمه علیها السلام

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند با خشم فاطمه، به خشم می آید و با خشنودی او خشنود می شود.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله_ به فاطمه علیها السلام _فرمود : خداوند با خشم تو به خشم می آید و با خشنودی تو خشنود می شود.

198 - فی مُصیبَةِ فاطِمَةَعلیها السلام
198 - در مصیبت حضرت فاطمه علیها السلام

الإمامُ علیٌّ علیه السلام_ عِندَ دَفنِ فاطِمَةَ علیها السلام _: السَّلامُ عَلَیکَ یا رسولَ اللّهِ عَنّی وَ عَن اِبنَتِکَ النّازِلَةِ فی جِوارِکَ وَ السَّریعَةِ اللَّحاقِ بِکَ. قَلَّ یا رسولُ اللّهِ عَن صَفیَّتِکَ صَبری، وَ رَقَّ عَنها تَجَلُّدی؛ إلاّ أنَّ لی فی التَّأسّی بِعَظیمِ فُرقَتِکَ وَ فادِحِ مُصیبَتِکَ مَوضِعَ تَعَزٍّ ؛ فَلَقَد وَسَّدتُکَ فی مَلحودَةِ قَبرِکَ، وَ فاضَت بَینَ نَحری وَ صَدری نَفسُکَ. فَإنّا للّهِ وَ إنّا إلَیهِ راجِعونَ. فَلَقَد استُرجِعَتِ الوَدیعَةُ، وَ أُخِذَتِ الرَّهینَةُ. أمّا حُزنی فَسَرمَدٌ، وَ أمّا لَیلی فَمُسَهَّدٌ إلی أن یَختارَ اللّهُ لی دارَکَ الَّتی أنتَ بِها مُقیمٌ. وَ سَتُنَبِّئُکَ ابنَتُکَ بِتَضافُرِ أُمَّتِکَ عَلی هَضمِها فَأحفِها السؤالَ وَ استَخبِرها الحالَ. هذا وَ لَم یَطُلِ العَهدُ وَ لَم یَخلُ مِنکَ الذِّکرُ. وَ السَّلامُ عَلَیکُما سَلامَ مُوَدِّعٍ لا قالٍ وَ لا سَئِمٍ.فَإن أنصَرِف فَلا عَن مَلالَةٍ، وَ إن أُقِم فَلا عَن سوءِ ظَنٍّ بِما وَعَدَ اللّهُ الصّابِرینَ . (3)

198

در مصیبت حضرت فاطمه علیها السلام

امام علی علیه السلام_ هنگام خاکسپاری فاطمه علیها السلام_فرمود : سلام بر تو _ ای رسول خدا _ از من و دخترت ، که در کنارت آرمیده و زودتر[از دیگران] به تو رسیده . ای رسول خدا ! از جدایی دردانه دخترت صبرم لبریز گشته و تاب توان از کفم رفته است . اما ، یادآوری فراق جانگداز تو و مصیبت بزرگ از دست رفتن تو در این هنگام ، مایه تسلاّی من است ؛ زیرا هرگز از یاد نمی برم آن لحظاتی را که سرت به سینه من بود و در آغوش من جان دادی و من با دست خود سر تو را بر سنگ آرامگاهت نهادم . همه ما از آن خداییم و همگی به سوی او باز می گردیم . اینک امانتی [که به من سپرده بودی ]بازگردانیده شد و گروگان دریافت شد . امّا از این پس ، اندوه من [از غم فراق شما ]همیشگی خواهد بود و شبهایم به بیداری خواهد گذشت ، تا آن گاه که خداوند سرایی را که تو در آنی ، برایم برگزیند . بزودی دخترت تو را از ستمها و حق کشیهایی که امّتت ، همداستان ، در حقّ او روا داشتند ، آگاه خواهد ساخت . همه وقایع را از او بپرس و اخبار اوضاع و احوال را از وی جویا شو . این ستمها در حالی شد که هنوز از رفتن تو مدتی نگذشته ، و یادت از میان نرفته بود . بدرودتان باد ، بدرودی وداع گونه ، نه از سر نفرت و بیزاری. پس اگر از نزد شما بروم ، به سبب ملال و بی علاقگی نیست و چنانچه بمانم نه از آن روست که به آنچه خداوند به شکیبایان وعده داده است ، بد گمانم .

ص :316


1- بحار الأنوار: 43/19/4.
2- کنز العمّال : 37725 .
3- نهج البلاغة: الخطبة 202 .

@

ص :317

@

ص :318

24 - الحسنان علیهما السلام

اشاره

(1)

ص :319


1- و لمزید الاطّلاع راجع : بحار الأنوار : 43 / 237 «أبواب تاریخ الإمامین الهمامین الحسن و الحسین علیهما السلام» . کنز العمّال : 13 / 658 _ 671 «فضل الحسنین علیهما السلام» . تاریخ دمشق «ترجمة الإمام الشهید الحسین بن علیّ علیهما السلام».

24 - حسنین علیهما السلام

199 - تَسمِیَتُهُما
199 - نامگذاری آن دو بزرگوار

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :لمّا وُلِدَ الحسنُ سَمَّیتُهُ حَرْبا ، فجاءَ رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله فقالَ : أرُونی ابْنِی ، ما سَمَّیتُموهُ ؟ فقلتُ : سَمّیتُهُ حَرْبا ، فقالَ : بَل هو حَسَنٌ . فلمَّا وُلِدَ حسینٌ سَمّیتُهُ حَرْبا ، فجاءَ رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله فقالَ : أرُونی ابْنِی ، ما سَمَّیتُموهُ ؟ فقلتُ : سَمّیتُهُ حَرْبا ، فقالَ : بل هو حُسَینٌ . (1)

بحار الأنوار :قالَ [رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ]لَعلِیٍّ علیه السلام : بأیِّ شیءٍ سَمّیتَ ابنِی ؟ قالَ : ما کُنتُ أسبِقُکَ باسمِهِ یا رسولَ اللّهِ ، قد کُنتُ اُحِبُّ أنْ اُسَمِّیَهُ حَرْبا، فقالَ النّبیُّ صلی الله علیه و آله : و لا أسْبِقُ أنا باسمِهِ ربّی . (2)

الإمامُ زینُ العابدینَ علیه السلام :لمّا وَلَدتْ فاطمةُ الحسَنَ علیهما السلام قالتْ لِعلیٍّ علیه السلام : سَمِّهِ ، فقالَ : ما کُنتُ لِأسْبِقَ باسمِهِ رسولَ اللّهِ ، فجاءَ رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ......... ثمّ قالَ لعلیٍّ علیه السلام : هل سَمَّیتَهُ ؟ فقالَ : ما کُنتُ لأسبِقَکَ باسمِهِ ، فقالَ صلی الله علیه و آله : و ما کُنتُ لِأسبِقَ باسمِهِ ربّی عزّ و جلّ . فأوحی اللّهُ تبارکَ و تعالی إلی جَبرئیلَ أنّهُ قد وُلِدَ لمحمّدٍ ابنٌ، فاهْبِطْ و أقرئه السَّلامَ و هَنِّئه و قلْ لَه : إنّ علِیّا منکَ بمنزلةِ هارونَ مِن موسی ، فسَمِّهِ باسمِ ابنِ هارونَ. فهبَطَ جَبرئیلُ علیه السلام فهنّأهُ مِن اللّهِ عزّ و جلّ ، ثُمّ قالَ : إنّ اللّهَ عزّ و جلّ یأمُرُکَ أن تُسَمِّیَهُ باسمِ ابنِ هارونَ .

قالَ : و ما کانَ اسمُهُ ؟ قالَ : شَبَّرُ ، قالَ : لِسانی عَربیٌّ، قالَ : سَمِّهِ الحسَنَ، فسَمّاهُ الحسنَ .

فلمّا وُلِدَ الحسینُ علیه السلام ......... هَبَطَ جَبرئیلُ علیه السلام فَهنّأهُ مِن اللّهِ تبارکَ و تعالی ، ثُمّ قالَ : إنّ علیّا منکَ بمنزلةِ هارونَ مِن موسی، فسَمِّهِ باسمِ ابنِ هارونَ ، قالَ : و ما اسمُهُ ؟ قالَ : شُبَیْر ، قالَ : لِسانی عَرَبیٌّ ، قالَ : سَمِّهِ الحُسینَ ، فسَمّاهُ الحُسینَ . (3) (4)

199

نامگذاری آن دو بزرگوار

امام علی علیه السلام :هنگامی که حسن متولد شد، نام او را حرب گذاشتم. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آمد و فرمود: فرزندم را به من نشان دهید، نامش را چه نهاده اید؟ عرض کردم: نام او را حرب گذاشتم. فرمود: نه، نامش حسن باشد. و چون حسین متولد شد، او را حرب نامیدم. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آمد و فرمود: فرزندم را به من نشان دهید، نام او را چه گذاشته اید؟ عرض کردم: او را حرب نامیده ام. فرمود: نه ، نامش را حسین بگذارید.

بحار الأنوار :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمود: فرزندم را چه نامیده ای؟ عرض کرد: ای رسول خدا! در نامگذاری او بر شما سبقت نمی جویم، ولی دوست داشتم نام او را حرب بگذارم. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: من نیز در نامگذاری او بر پروردگار عزّ و جلّ سبقت نمی جویم.

امام زین العابدین علیه السلام :هنگامی که فاطمه علیها السلام حسن علیه السلام را به دنیا آورد، به علی علیه السلام گفت: برایش نامی بگذار. علی علیه السلام فرمود: من پیش از پیامبر خدا نامی روی او نمی گذارم. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آمد ......... سپس به علی علیه السلام فرمود: آیا برایش اسم گذاشته ای؟ عرض کرد: در نامگذاری او بر شما پیشدستی نمی کنم. پیامبر فرمود: من نیز در نامگذاری او بر پروردگارم پیشدستی نمی کنم.

پس، خدای تبارک و تعالی به جبرئیل وحی فرمود که برای محمّد فرزندی زاده شده است. برو و به او سلام برسان و تبریک گفته، بگو: علی برای تو همچون هارون است برای موسی؛ پس، نام فرزند هارون را بر او بگذار. جبرئیل علیه السلام فرود آمد و پس از ابلاغ [سلام و] تبریک خداوند عزّ و جلّ گفت: خداوند عزّ و جلّ به تو دستور می دهد که نام فرزند هارون را بر این نوزاد بگذاری.

پیامبر پرسید: نام فرزند هارون چه بود؟ جبرئیل گفت: شَبَّر. پیامبر فرمود: زبان من عربی است. جبرئیل گفت: او را حسن بنام. و پیامبر هم او را حسن نامید.

و چون حسین علیه السلام به دنیا آمد ......... جبرئیل علیه السلام فرود آمد و پس از رساندن تبریک خداوند تبارک و تعالی عرض کرد: علی برای تو مانند هارون است برای موسی؛ پس، این نوزاد را به نام فرزند هارون نامگذاری کن. پیامبر پرسید: نام او چیست؟ جبرئیل گفت: شُبَیْر. پیامبر فرمود: زبان من عربی است. جبرئیل گفت: او را حسین بنام. پیامبر هم نام او را حسین گذاشت.

ص :320


1- کنز العمّال : 37676 .
2- بحار الأنوار : 43 / 239 / 4 .
3- الأمالی للصدوق : 197 / 209 .
4- (انظر) تاریخ دمشق : 14 / 117 _ 119 .

@

ص :321

200 - سَیّدا شَبابِ أهلِ الجَنَّةِ
200 - دو سرور جوانان بهشت

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :الحسنُ و الحسینُ سیّدا شبابِ أهلِ الجنّة ، و أبوهُما خَیرٌ مِنهما . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :الحسنُ و الحسینُ سیّدا شبابِ أهلِ الجنّةِ . (2)

200

دو سرور جوانان بهشت

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :حسن و حسین دو سرور جوانان بهشت هستند و پدرشان از آن دو بهتر است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :حسن و حسین دو سرور جوانان بهشتند.

201 - حُبُّ الحَسَنَینِ علیهما السلام
201 - دوست داشتن حسنین علیهما السلام

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :مَن کانَ یُحِبُّنی فَلْیُحِبَّ ابْنَیَّ هذَینِ ، فإنّ اللّهَ أمَرَنی بحُبِّهِما . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :اللّهُمَّ أحِبَّ حَسَنا و حُسَینا و أحِبَّ مَن یُحبُّهُما . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن أحَبَّ الحسنَ و الحسینَ فقد أحبَّنی ، و مَن أبْغَضَهُما فَقد أبْغَضَنی . (5)

201

دوست داشتن حسنین علیهما السلام

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که مرا دوست دارد، باید این دو پسر را نیز دوست بدارد؛ زیرا خداوند مرا به دوست داشتن آن دو فرمان داده است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بار خدایا! حسن و حسین را دوست بدار و دوستداران آن دو را نیز دوست بدار.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که حسن و حسین را دوست بدارد، مرا دوست داشته و هر که آنان را دشمن بدارد، مرا دشمن داشته است.

202 - نِحلةُ النَّبِیِّ لِلحَسَنَینِ علیهما السلام
202 - هدیه پیامبر به حسنین علیهما السلام

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :أمّا الحسنُ فإنّ لَه هَیْبَتی و سُؤْدَدی ، و أمّا الحسینُ فإنّ لَه شَجاعَتی وجُودی . (6)

عنه صلی الله علیه و آله :أمّا الحسنُ فأنحَلُهُ الهَیْبةَ و الحِلمَ ، و أمّا الحسینُ فأنحَلُهُ الجُودَ و الرَّحمةَ . (7)

کنز العمّال:عن زینبَ بنتِ أبی رافعٍ عن فاطمةَ بنتِ رسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله:أنّها أتَتْ أباها بالحسنِ و الحسینِ فی شَکْواهُ الّتی ماتَ فیها ، فقالتْ : تُوَرِّثُهما یا رسولَ اللّهِ شیئاً ؟ فقالَ : أمّا الحسنُ فلَهُ هَیْبَتی و سُؤْدَدی ، و أمّا الحسینُ فلَهُ جُرْأَتی وجُودی . (8)

202

هدیه پیامبر به حسنین علیهما السلام

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ابهّت و آقایی من از آنِ حسن است، و شجاعت و بخشندگی ام از آنِ حسین.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :به حسن ، هیبت و بردباری می بخشم و به حسین جود و مهربانی .

کنز العمّال:از زینب دختر ابو رافع، درباره فاطمه دخت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نقل شده است که وقتی پدر بزرگوارش در بیماری ای که به فوت آن حضرت انجامید، افتاده بود، حسن و حسین را خدمت آن حضرت برد و عرض کرد: ای رسول خدا! آیا برای این دو، چیزی به ارث می گذاری؟ پیامبر فرمود: هیبت و آقایی خود را به حسن دادم و دلیری وجودم را به حسین.

ص :322


1- بحار الأنوار : 43 / 263 / 8 .
2- کنز العمّال : 37682 .
3- بحار الأنوار : 43 / 270 / 30 .
4- بحار الأنوار : 43 / 281 / 48 .
5- الأمالی للطوسی : 251 / 446 .
6- بحار الأنوار : 43 / 263 / 10 .
7- بحار الأنوار : 43 / 264 / 12 .
8- کنز العمّال : 37709 .

203 - إمامَةُ الحَسَنَینِ علیهما السلام
203 - امامت حسنین علیهما السلام

بحار الأنوار عن ابن شهرآشوب :یُسْتَدلُّ علی إمامَتِهِما بما رَواهُ الطّریقانِ المُخْتلفانِ ، و الطّائفتانِ المُتَباینتانِ مِن نصِّ النّبیِّ صلی الله علیه و آله علی إمامةِ الاثنَی عَشَرَ .........

و یُستَدَلُّ أیضا بما قد ثَبَتَ بأنّهما خَرَجا و ادّعَیا ، و لم یکن فی زمانِهما غیرُ معاویةَ و یزیدَ ، و هما قد ثَبتَ فِسْقُهما ، بل کفرُهما ، فیجب أن تکونَ الإمامةُ للحسن و الحسین .

و یُستدلّ أیضا بإجماعِ أهل البیتِ علیهم السلام ، لأنّهم أجْمَعوا علی إمامتِهما و إجماعُهم حُجّةٌ .

و یُستدلّ بالخبر المشهور أنّه قالَ صلی الله علیه و آله : ابنایَ هذانِ إمامانِ قاما أو قعدا . (1)

203

امامت حسنین علیهما السلام

بحار الأنوار_ به نقل از ابن شهر آشوب _: دلیل بر امامت حسنین ، نصّ پیامبر صلی الله علیه و آله بر امامت دوازده امام است که هر دو فرقه و دسته مخالف و جدا از هم آن را روایت کرده اند.

دلیل دیگر بر امامت آن دو بزرگوار این است که آمدند و ادّعای امامت کردند و در زمان آنان کسی جز معاویه و یزید چنین ادّعایی نداشت که آنها هم فسق و بلکه کفرشان ثابت است. پس، لازم می آید که امامت تنها از آنِ حسن و حسین باشد.

اجماع اهل بیت علیهم السلام نیز دلیل است؛ زیرا آنان بر امامت حسنین اجماع دارند و اجماع ایشان حجّت است.

همچنین دلیل دیگر ، این خبر مشهور است که علی علیه السلام فرمود: این دو فرزند من امام هستند، چه برخیزند و چه بنشینند.

ص :323


1- بحار الأنوار : 43 / 277 / 48 .

@

ص :324

24 - الإمام الحسن بن علیّ علیهما السلام

اشاره

(1)

ص :325


1- و لمزید الاطّلاع راجع : بحار الأنوار : 43 / 322 _ 359 ، 44 / 1 _ 173 «تاریخ الإمام الحسن علیه السلام ». بحار الأنوار : 44 / 1 _ 69 «صلح الإمام و علّته» . کنز العمّال : 13 / 646 _ 654 «الحسن علیه السلام » .

24 - امام حسن مجتبی علیه السلام

204 - النَّصُّ عَلی إمامَتِهِ
204 - تصریح به امامت آن بزرگوار

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :إنّ أمیرَ المؤمنینَ صلواتُ اللّهِ علَیه لمّا حَضرَهُ الّذی حَضرَهُ قالَ لابنهِ الحسنِ : اُدْنُ منّی حتّی اُسِرَّ إلیکَ ما أسرَّ رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله إلیَّ ، و أئتَمِنَکَ علی ما ائتَمنَنی علَیهِ ، فَفعَلَ . (1)

الکافی عن سُلیمَ بنِ قَیسٍ :شَهِدتُ وَصیّةَ أمیرِ المؤمنینَ علیه السلام حینَ أوصی إلَی ابنهِ الحسنِ علیه السلام و أشهَدَ علی وصیّتِه الحسینَ علیه السلام و محمّدا و جمیعَ وُلدِهِ و رؤساءَ شیعتهِ و أهلَ بیتهِ ، ثُمّ دفَعَ إلیهِ الکِتابَ و السِّلاحَ . (2)

(3)

204

تصریح به امامت آن بزرگوار

امام باقر علیه السلام :چون وفات امیر المؤمنین صلوات اللّه علیه فرا رسید، به فرزندش حسن فرمود: نزدیک من آی تا رازی را که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به من گفت به تو بگویم و آنچه را به من امانت سپرد به تو بسپارم. سپس، این کار را کرد.

الکافی_ به نقل از سلیم بن قیس _: زمانی که امیر المؤمنین علیه السلام به فرزند خود حسن علیه السلام وصیّت می کرد، من حاضر بودم. او حسین علیه السلام و محمّد [بن حنفیه] و همه فرزندان خود و سرانِ شیعیانش، و خانواده خویش را بر وصیّتش گواه گرفت، آن گاه کتاب و سلاح را به او تحویل داد.

205 - حَسَنٌ مِنِّی وأنا مِنهُ
205 - حسن از من است و من از اویم

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :حسنٌ مِنّی و أنا مِنهُ ، أحَبَّ اللّهُ مَنْ أحبَّهُ ، الحسنُ و الحسینُ سِبْطانِ مِن الأسْباطِ . (4)

205

حسن از من است و من از اویم

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :حسن از من است و من از اویم. هر که او را دوست بدارد خداوند دوستش دارد. حسن و حسین دو سبط از اسباط هستند.

ص :326


1- الکافی : 1 / 298 / 2 .
2- الکافی : 1 / 297 / 1 .
3- (انظر) الکافی : 1 / 297 باب الإشارة و النصّ علی الحسن بن علیّ علیهما السلام ، بحار الأنوار : 43 / 322 باب 14.
4- بحار الأنوار : 43 / 306 / 66 .

کنز العمّال :وفَدَ المِقْدامُ بنُ مَعْدِیکَرِب و عَمرو بنُ الأسودِ إلی قِنِّسْرِینَ، فقالَ معاویةُ للمِقْدامِ : أ عَلِمْتَ أنّ الحسنَ بنَ علیٍّ تُوفّی ؟ فاسْتَرجَعَ المِقدامُ ، فقالَ لَه معاویةُ : أ تَراها مُصیبةً ؟! قال : و لِمَ لا أراها مُصیبةً و قد وضَعَهُ رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله فی حِجْرِهِ فقالَ : هذا مِنّی ؟! (1)

کنز العمّال:مقدام بن معدیکرب و عمرو بن اسود به قِنّسرین رفتند. معاویه به مقدام گفت: خبر داری که حسن بن علی وفات یافته است؟ مقدام آیه «إنّا للّه و إنّا إلیه راجعون» گفت. معاویه به او گفت: آیا این را مصیبت می دانی؟! مقدام پاسخ داد: چگونه مصیبت ندانم، حال آن که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله او را بر زانوی خود نشاند و فرمود: این از من است .

206 - حُبُّ الإمامِ الحَسَنِ علیه السلام
206 - دوست داشتن امام حسن علیه السلام

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله_ مُشِیرا إلی الحَسَنِ علیه السلام _: مَن أحبَّنی فَلْیُحِبَّ هذا . (2)

عنه صلی الله علیه و آله_ أیضا _: اللّهُمَّ إنّی اُحِبُّهُ فأحِبَّهُ ، و أحِبَّ مَن یُحِبُّهُ . (3)

206

دوست داشتن امام حسن علیه السلام

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله_ با اشاره به حسن علیه السلام _فرمود : هر که مرا دوست دارد، باید این را دوست داشته باشد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله_ نیز با اشاره به حسن علیه السلام _فرمود : خدایا! من او را دوست دارم، تو نیز دوستش بدار و دوستدارانش را هم دوست بدار.

207 - فَضائِلُهُ علیه السلام
207 - فضائل امام حسن علیه السلام

الإمامُ زینُ العابدینَ علیه السلام :إنَّ الحَسَنَ بنَ عَلیِّ بنِ أبی طالِبٍ علیه السلام کانَ أعبَدَ الناسِ فی زَمانِهِ وَ أزهَدَهُم وَ أفضَلَهم، وَ کانَ إذا حَجَّ حجَّ ماشیا وَ رُبَّما مَشی حافیا ، وَ کانَ إذا ذُکِرَ المَوتُ بَکی ، وَ إذا ذُکِرَ القَبرُ بَکی ، وَ إذا ذُکِرَ البَعثُ وَ النُشورُ بَکی ، وَ إذا ذُکِرَ المَمَرُّ عَلی الصِّراطِ بَکی ، وَ إذا ذُکِرَ العَرضُ عَلی اللّهِ تَعالی ذِکرُه شَهِقَ شَهقَةً یُغشی عَلَیهِ مِنها ، وَ کانَ إذا قامَ فی صَلاتِهِ تَرتَعِدُ فَرائِصُهُ بَینَ یَدی رَبِّهِ عزّ و جلّ ، وَ کانَ إذا ذُکِرَ الجَنَّةُ وَ النارُ اضطَرَبَ اضطِرابَ السَّلیمِ وَ سأل اللّهَ تعالی الجَنَّةَ وَ تَعوذُ بِهِ مِنَ النَّارِ . (4)

207

فضائل امام حسن علیه السلام

امام زین العابدین علیه السلام :حسن بن علی بن ابی طالب علیهما السلام عابدترین و زاهدترین و با فضیلت ترین مردم روزگار خود بود . هرگاه حج می رفت پیاده و گاه با پای برهنه می رفت ؛ هرگاه سخن از مرگ به میان می آمد می گریست ؛ هرگاه سخن از قبر به میان می آمد می گریست ؛ هرگاه سخن از قیامت و رستاخیز به میان می آمد می گریست ؛ هرگاه از گذشتن بر صراط یاد می شد می گریست ؛ هرگاه از حاضر شدن در دادگاه عدل الهی سخن به میان می آمد ، چنان صیحه ای می زد که بر اثر آن از هوش می رفت ؛ هرگاه به نماز می ایستاد بدنش در پیشگاه پروردگارش عزّ و جلّ ، می لرزید ؛ هرگاه از بهشت و دوزخ سخن به میان می آمد ، مانند مار گزیده به خود می پیچید و بهشت را از خداوند مسئلت می کرد و از آتش دوزخ به او پناه می برد.

ص :327


1- کنز العمّال : 37658 .
2- کنز العمّال : 37637 .
3- کنز العمّال : 37640 .
4- الأمالی للصدوق : 244 / 262.

المناقب لابن شهر آشوب :إنَّهُ مَرَّ الحسنُ بنُ عَلیٍّ علیه السلام عَلی فُقَراءٍ وَ قَد وَضَعوا کَسیراتٍ عَلَی الأرضِ وَ هُم قُعودٌ یَلتَقِطونَها وَ یَأکُلونَها فَقالوا لَهُ : هَلُمَّ یا بنَ بِنتِ رَسولِ اللّهِ إلی الغَداءِ ، قالَ : فَنَزَلَ وَ قالَ : إنَّ اللّهَ لا یُحِبُ المُستَکبِرینَ وَ جَعَلَ یَأکُلُ مَعَهُم حَتّی اکتَفوا وَ الزادُ علی حالِهِ بِبَرَکَتِهِ ثُمَّ دَعاهُم إلی ضِیافَتِهِ وَ أطعَمَهُم وَ کَساهُم . (1)

مختصر تاریخ دمشق عن رَجلٍ مِن أهلِ الشامِ :قَدِمتُ المَدینَةَ فَرَأَیتُ رَج_لاً بَهَرَنی جَمالُهُ ، فَقُلتُ : مَن هذا ؟ قالوا : الحَسنُ بنُ عَلیٍّ ، قالَ : فَحَسَدتُ عَلیّا أن یَکونَ لَهُ ابنٌ مِثلُهُ ، قالَ : فَأتَیتُهُ فَقُلتُ : أنتَ ابنُ أبی طالِبٍ ؟ قالَ : إنّی [ أبی] ابنُهُ فَقُلتُ : بِکَ وَ بِأبیکَ وَ بِکَ وَ بِأبیکَ، قالَ: وَ أَزِمَ لا یَرِدُ إلَیَّ شَیئا، ثُمَّ قالَ: أراکَ غَریبا فَلَو استَحمَلتَنا حَمَلناکَ ، وَ إن استَرفَدتَنا رَفَدناکَ ، وَ إن استَعَنتَ بِنا أعَنّاکَ ، قالَ : فَانصَرَفتُ عنه وَ ما فی الأرضِ أحَدٌ أحَبُّ إلَیَّ مِنهُ . (2)

المناقب لابن شهر آشوب :روزی حسن بن علی علیهما السلام بر تعدادی فقیر عبور کرد که روی زمین نشسته بودند و از تکّه نانهایی که جلو آنها بود برمی داشتند و می خوردند . آنان حضرت را تعارف کردند و گفتند : ای پسر دخت رسول خدا ! بفرمایید با ما غذا بخورید . راوی می گوید : حضرت پیاده شد و فرمود : خداوند مستکبران را دوست ندارد . آن گاه با ایشان مشغول خوردن شد تا این که همگی سیر شدند و به برکت وجود حضرت چیزی از آن نانها کم نشد . حضرت ، سپس آن فقرا را به میهمانی خود دعوت کرد و به آنها غذا و لباس داد .

مختصر تاریخ دمشق_ به نقل از مردی از اهل شام _: وارد مدینه شدم ، مردی را دیدم که زیبایی او مرا خیره کرد . پرسیدم : این مرد کیست ؟ گفتند : حسن بن علی . من بر علی به داشتن چنین فرزندی حسادت کردم . پس نزد او رفتم و گفتم : تو پسر ابو طالب هستی ؟ فرمود : من نوه او هستم . گفتم : نفرین بر تو و پدرت ؛ نفرین بر تو و پدرت . اما او سکوت کرد و چیزی در جوابم نگفت . سپس فرمود : فکر می کنم غریب هستی . اگر مرکبی از ما بخواهی در اختیارت می گذاریم ، اگر عطیه ای بخواهی به تو می دهیم ، و اگر یاری بخواهی یاری ات می کنیم. من از نزد آن حضرت رفتم در حالی که محبوبترین فرد روی زمین نزد من بود .

ص :328


1- المناقب لابن شهرآشوب : 4/23 .
2- مختصر تاریخ دمشق : 7 / 26.

208 - صِفَةُ عِبادَةِ الإمامِ الحَسَنِ علیه السلام
208 - ویژگی عبادت امام حسن علیه السلام

رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :أمَّا الحَسَنُ فَإِنَّهُ ابنی و وَلَدی، و بَضعَةٌ مِنّی، و قُرَّةُ عَینی، و ضِیاءُ قَلبی، و ثَمَرَةُ فُؤادی، و هُوَ سَیِّدُ شَبابِ أهلِ الجَنَّةِ، و حُجَّةُ اللّهِ عَلَی الاُمَّةِ، أمرُهُ أمری، و قَولُهُ قَولی، مَن تَبِعَهُ فَإِنَّهُ مِنّی، و مَن عَصاهُ فَلَیسَ مِنّی. (1)

(2)

208

دستور او دستور من و گفته او گفته من است

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :امّا حسن، او پسر من و فرزند من و پاره تنم و روشنایی چشمم و نور دلم و میوه قلبم است. او سرور جوانان اهل بهشت و حجّت خداوند بر امت است. دستور او دستور من، و گفته او گفته من است. از هر کس از او پیروی کند، از من است و هر کس نا فرمانیش نماید، از من نیست .

ص :329


1- الأمالی للصدوق : 100 / 2 عن ابن عبّاس ؛ فرائد السمطین : 2/35 .
2- (انظر) العبادة : باب 2460 .

@

ص :330

24 - الإمام الحسین بن علیّ علیهما السلام

اشاره

(1)

ص :331


1- و لمزید الاطّلاع راجع : بحار الأنوار : 44 / 174 _ 394 و 45 «تاریخ الإمام الحسین علیه السلام ». کنز العمّال : 13 / 654 _ 671 «الحسین علیه السلام » . کنز العمّال : 13 / 671 _ 674 «قتل الحسین علیه السلام ».

24 - امام حسین علیه السلام

209 - وِلادَةُ الحُسَینِ علیه السلام
209 - ولادت امام حسین علیه السلام

فاطمة علیها السلام :دَخَلَ إلیَّ رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله عِندَ وِلادَتی الحُسَینَ علیه السلام فَناوَلتُهُ إیّاهُ فی خِرقةٍ صَفراءَ ، فَرَمی بِها وَ أخَذَ خِرقَةً بَیضاءَ وَ لَفَّهُ فیها ثُمَّ قالَ : خُذیهِ یا فاطِمَةُ فَإنَّهُ امامُ ابنُ امامٍ أبو الأئِمَّةِ التِسعَةِ ، مِن صُلبِهِ ائِمَّةٌ أبرارٌ وَ التّاسِعُ قائِمُهُم . (1)

الإمامُ زینُ العابدینَ علیه السلام :فَلَمّا وُلِدَ الحُسَینُ علیه السلام أوحی اللّه تَعالی إلی جَبرَئیلَ علیه السلام أنَّهُ قَد وُلِدَ لُِمحَمَّدٍ ابن فاهبِط إلَیهِ فَهَنِّئْهُ وَ قُل لَهُ إنَّ عَلیّا مِنکَ بِمَنزِلَةِ هارونَ مِن موسی فَسمِّهِ بِاسمِ ابنِ هارونَ فَهَبَطَ جَبرَئیلُ علیه السلام فَهَنَّاهُ مِنَ اللّهِ تَعالی ثُمَّ قالَ : إنَّ اللّهَ عزّ و جلّ یَأمُرُکَ أن تُسَمّیهِ بِاسمِ ابنِ هارونَ ، فَقالَ وَ ما کانَ اسمُهُ ؟ قالَ : شُبَیرا ، قالَ : لِسانی عَرَبیٌ ، قالَ : سَمِّهِ الحُسَینَ . (2)

209

ولادت امام حسین علیه السلام

فاطمه علیها السلام :پس از آن که حسین علیه السلام را به دنیا آوردم ، رسول خدا صلی الله علیه و آله نزد من آمد . طفل را در پارچه ای زرد رنگ، به دست آن حضرت دادم . پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آن پارچه را دور انداخت و پارچه سفیدی گرفت و حسین را در آن پیچید . آن گاه فرمود : بگیرش ای فاطمه ، که او امام است و فرزند امام . او پدر نُه امام بزرگواری است که از صُلب او به دنیا می آیند و نُهمین آنان قائم است .

امام زین العابدین علیه السلام :چون حسین علیه السلام زاده شد ، خداوند متعال به جبرئیل وحی فرمود که : برای محمّد صلی الله علیه و آله پسری متولّد شده است ، نزد او برو و شاد باش بگو ، و به او بگو که علی برای تو به منزله هارون برای موسی است . پس ، طفل را به نام پسر هارون نامگذاری کن . جبرئیل علیه السلام فرود آمد و از جانب خداوند متعال به پیامبر تبریک گفت ، و آنگاه عرضه داشت : خداوند عزّ و جلّ به تو فرمان می دهد که او را به نام پسر هارون نامگذاری کنی . پیامبر پرسید : نام پسر هارون چه بوده است ؟ جبرئیل گفت : شُبَیر . پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : زبان من عربی است . جبرئیل گفت : نامش را حُسَین بگذار .

ص :332


1- کفایة الأثر : 194.
2- علل الشرائع : 137 / 5.

210 - النَّصُّ عَلی إمامَتِهِ
210 - تصریح به امامت آن بزرگوار

الإمامُ الحسنُ علیه السلام :إنّ الحسینَ بنَ علیٍّ علیهما السلام ، بعدَ وفاةِ نَفْسی و مُفارَقَةِ رُوحی جِسْمی ، إمامٌ مِن بَعدی ، و عندَ اللّهِ جلّ اسمُهُ فی الکتابِ ، وِراثة مِن النّبیِّ صلی الله علیه و آله أضافَها اللّهُ عزّ و جلّ لَه فی وِراثةِ أبیهِ و اُمّهِ ، فعَلِمَ اللّهُ أنّکم خِیَرةُ خَلقِهِ ، فاصْطَفی مِنکُم مُحمّدا صلی الله علیه و آله ، و اختارَ محمّدٌ علیّا علیه السلام ، و اختارَنی علیٌّ علیه السلام بالإمامةِ ، و اخْتَرْتُ أنا الحُسَینَ علیه السلام . (1)

(2)

210

تصریح به امامت آن بزرگوار

امام حسن علیه السلام :بعد از وفات من و جدا شدن روح از بدنم، حسین بن علی علیهما السلام امام است. وراثت او از پیامبر صلی الله علیه و آله نزد خدا در کتابْ (3) ثبت است که خداوند عزّ و جلّ این وراثت را به وراثت از پدر و مادرش افزوده است؛ زیرا خدا دانست که شما بهترین خلق او هستید. از این رو، از میان شما محمّد صلی الله علیه و آله را برگزید و محمّد، علی علیه السلام را و علی علیه السلام مرا به امامت انتخاب کرد و من حسین علیه السلام را برگزیدم.

211 - حُسَینٌ مِنِّی وأنا مِنهُ
211 - حسین از من است و من از اویم

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :حسینٌ مِنّی و أنا مِنه . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :حُسینٌ مِنّی و أنا مِن حسینٍ ، أحَبَّ اللّهُ مَن أحبَّ حسینا ، حسینٌ سِبْطٌ مِن الأسْباطِ . (5)

عنه صلی الله علیه و آله :أمّا الحُسَینُ فَإنَّهُ مِنّی وَ هُوَ ابنی وَ وَلَدی وَ خَیرُ الخَلقِ بَعدَ أخیهِ وَ هُوَ إمامُ المُسلِمینَ وَ مَولی المُؤمِنینَ وَ خَلیفَةُ رَبِّ العالَمینَ وَ غیاثُ المُستَغیثینَ وَ کَهفُ المُستَجیرینَ وَ حُجَّةُ اللّهِ عَلی خَلقِهِ أجمَعینَ وَ هُوَ سَیِّدُ شَبابِ أهلِ الجَنَّةِ وَ بابُ نَجاةِ الاُمَّةِ أمرُهُ أمری وَ طاعَتُهُ طاعَتی مَن تَبِعَهُ فَإنَّهُ مِنّی وَ مَن عَصاهُ فَلَیسَ مِنّی . (6)

211

حسین از من است و من از اویم

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :حسین از من است و من از اویم.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :حسین از من است و من از حسینم. هر که حسین را دوست بدارد خداوند دوستش بدارد. حسین سبطی از اسباط است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :امّا حسین ، او از من است . او پسر من و زاده من است و بهترین انسانها پس از برادرش می باشد . او امامِ مسلمانان است و مولایِ مؤمنان و خلیفه پروردگار جهانیان و یاورِ یاری خواهان و پناهِ پناه جویان و حجّت خداوند بر همه خلق او . او سرور جوانان بهشت و دروازه نجات امّت است . فرمان او فرمان من است ، و اطاعت از او اطاعت از من ، هرکه از او پیروی کند از من است و هرکه نافرمانی او کند از من نیست .

ص :333


1- الکافی : 1 / 301 / 2 .
2- (انظر) الکافی : 1 / 300 باب الإشارة و النصّ علی الحسین بن علیّ علیهما السلام ، بحار الأنوار : 44/174 باب 24.
3- لوح محفوظ یا قرآن و یا وصیت نامه .
4- کنز العمّال : 37684 .
5- بحار الأنوار : 43 / 261 / 1 .
6- الأمالی للصدوق : 101.

المستدرک علی الصحیحین عَن یَعلَی العامِریِّ :إنَّهُ خَرَجَ مَعَ رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله إلی طَعامٍ دَعوا لَهُ قالَ فاستَقَبلَ رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله أمامَ القَومِ وَ حُسَینٌ مَع الغُلمانِ یَلعَبُ فَأرادَ رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله أن یَأخُذَهُ فَطَفِقَ الصَّبیُ یَفِرُّ هاهُنا مَرَّةً وَ هاهُنا مَرَّةً فَجَعَلَ رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله یُضاحِکُهُ حَتَّی أخَذَهُ قالَ فَوَضَعَ إحدی یَدیهِ تَحتَ قَفاهُ وَ الاُخری تَحتَ ذِقنِهِ فَوَضَعَ فاهُ عَلی فیهِ یُقَبِّلُهُ فَقالَ حُسَینٌ مِنّی وَ أنا مِن حُسَینٍ أحَبَّ اللّهُ مَن أحَبَّ حُسَینا حُسَینٌ سِبطٌ مِنَ الأسباطِ . (1)

سنن الترمذی :کانَ رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله حامِلَ الحُسَینِ ابنِ عَلیٍّ عَلی عاتِقِهِ فَقالَ رَجُلٌ :

نِعمَ المَرکَبُ رَکِبتَ یا غُلامُ، فَقالَ النَبیُّ صلی الله علیه و آله : وَ نِعمَ الراکبُ هُوَ . (2)

المستدرک علی الصحیحین_ به نقل از یَعلی عامری _: برای رفتن به ضیافتی که رسول خدا صلی الله علیه و آله را به آن دعوت کرده بودند ، با آن حضرت همراه شد[م] . رسول خدا صلی الله علیه و آله پیشاپیش مردم به راه افتاد و حسین با بچه ها مشغول بازی بود . رسول خدا صلی الله علیه و آله خواست او را بگیرد اما طفل ، این طرف و آن طرف می دوید . پیامبر صلی الله علیه و آله شروع به خنداندن و شوخی کردن با او کرد تا این که حسین را گرفت و یک دستش را پشت گردن و دست دیگرش را زیر چانه او گذاشت و دهان بر دهانش گذاشت و او را بوسید و فرمود : حسین از من است و من از حسینم . خداوند دوستدار حسین را دوست بدارد ! حسین یکی از اسباط (نوادگان دختری) است .

سنن الترمذی :رسول خدا صلی الله علیه و آله حسین بن علی را سوار شانه خود کرده بود . مردی گفت : پسر جان ! چه نیکو مرکبی سوار شده ای . و پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : و او چه نیکو راکبی است .

ص :334


1- المستدرک علی الصحیحین : 3 / 177.
2- سنن الترمذی : 5/661/3784.

بحار الأنوار عن البَراءِ بنِ عازِبٍ :رأیتُ رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله حاملَ الحسینِ علیه السلام و هُو یقولُ : اللّهُمَّ إنّی اُحِبُّهُ فأحِبَّهُ . (1)

بحار الأنوار_ به نقل از بَراء بن عازب _: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را دیدم که حسین را بر دوش خود سوار کرده و می گوید: خدایا! من او را دوست دارم، تو نیز دوستش بدار.

212 - فَضائِلُهُ علیه السلام
212 - فضایل امام حسین علیه السلام

رسولُ اللّه صلی الله علیه و آله :مَن أحَبَّ أن یَنظُرَ إلی أحَبِّ أهلِ الأرضِ إلی أهلِ السَّماءِ فَلیَنظُر إلَی الحُسَینِ . (2)

الأمالی للصدوق عن حُذَیفةَ بنِ الَیمانِ :رَأیتُ النَبیَّ صلی الله علیه و آله آخِذا بِیَدِ الحُسینُ بنُ عَلیٍّ علیهما السلام وَ هُوَ یَقولُ : یا أیُّها النّاسُ هذا الحُسَینُ بنُ عَلیٍّ فاعرِفوهُ ، فَوَالَّذی نَفسی بِیَدِهِ إنَّهُ لَفی الجَنَّةِ وَ مُحِبّیهِ فی الجَنَّةِ وَ مُحبّی مُحِبّیهِ فی الجَنَّةِ . (3)

الإمامُ الحسینُ علیه السلام :دَخَلتُ عَلی رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله وَ عِندَهُ أُبیُّ بنُ کَعبٍ ، فَقالَ لی رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله مَرحَبا بِکَ یا أبا عَبدِ اللّهِ ، یا زَینَ السَمَواتِ وَ الأرَضینَ ، قالَ لَهُ أبَیٌّ : وَ کَیفَ یَکونُ یا رسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله زَینُ السَّماواتِ وَ الأرَضینَ أحَدٌ غَیرُکَ ؟! قالَ : یا أبَیُّ وَ الَّذی بَعَثَنی بِالحَقِّ نَبیّا إنَّ الحُسَینَ بنَ عَلیٍّ فی السَّماءِ أکبَرُ مِنهُ فی الأرضِ ، وَ إنَّهُ لَمَکتوبٌ عَن یَمینِ عَرشِ اللّهِ عزّ و جلّ : مِصباحُ هُدیً وَ سَفینَةُ نَجاةٍ وَ إمامٌ غَیرُ وَهنٍ وَ عِزٌّ وَ فَخرٌ وَ عَلَمٌ وَ ذُخرٌ . (4)

212

فضایل امام حسین علیه السلام

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس که دوست دارد به محبوبترین فرد روی زمین در نزد اهل آسمان نگاه کند به حسین بنگرد .

الأمالی للصدوق_ به نقل از حذیفة بن یمان _: پیامبر صلی الله علیه و آله را دیدم که دست حسین بن علی علیهما السلام را گرفته است و می فرماید : ای مردم ! این حسین بن علی است . او را بشناسید . سوگند به آن که جانم در دست (قدرت) اوست، او در بهشت است، و دوستدارانش در بهشتند و دوستداران دوستدارانش نیز در بهشتند .

امام حسین علیه السلام :بر رسول خدا صلی الله علیه و آله وارد شدم . ابن ابی کعب در خدمت ایشان بود . پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به من فرمود : خوش آمدی ای ابا عبد اللّه ، ای زیور آسمانها و زمینها ! اُبیّ به پیامبر عرض کرد : ای رسول خدا ! چگونه ممکن است کسی غیر از شما زیور آسمانها و زمینها باشد ؟ ! پیامبر فرمود : ای ابیّ ! سوگند به آن کسی که بحق مرا به پیامبری برانگیخت ، مقام و منزلت حسین بن علی در آسمان ، بالاتر از منزلت او در زمین است . در سمت راست عرش خداوند عزّ و جلّ نوشته شده است : [حسین ]چراغ هدایت و کشتی نجات و امامی سستی نا پذیر ، با عزّت، افتخار آفرین، راهنما، و ذخیره[ای گرانبها ]است .

ص :335


1- بحار الأنوار: 43/264/16.
2- المناقب لابن شهر آشوب : 4/73.
3- الأمالی للصدوق : 478/4.
4- عیون أخبار الرضا : 1 / 59 / 29 .

عنه علیه السلام_ مِن کَلامِهِ یَومَ عاشوراءَ _: ألا وَ إنَّ الدَّعیَّ ابنَ الدَّعیِّ قَد رَکَّزَ بَینَ اثنَتینِ بَینَ السُلَّةِ وَ الذِلَّةِ وَ هَیهاتَ مِنّا الذِلَّةُ یَأبی اللّهُ ذلک لَنا وَ رَسولُهُ وَ المُؤمِنونَ وَ حُجورٌ طابَت وَ طَهُرَت وَ أنوفُ حَمیَّةٍ وَ نُفوسُ أبیَّةٍ مِن أن تُؤثِرَ طاعَةَ اللِئامِ عَلی مَصارِعِ الکِرامِ . (1)

عنه علیه السلام_ مِن کَلامِهِ یَومَ العاشوراءَ _: لا وَ اللّهِ لا أُعطیکُم بِیَدی إعطاءَ الذَّلیلِ وَ لا أُفِرُّ فِرارَ العَبیدِ . (2)

الإمامُ زینُ العابدینَ علیه السلام :سَمِعتُ الحُسَینَ علیه السلام یَقولُ : لَو شَتَمَنی رَجلٌ فی هَذهِ الأُذُنِ _ وَ أومی إلی الیُمنی _ وَ اعتَذَر لی فی الاُخری لَقَبِلتُ ذلک مِنهُ ، وَ ذَلِکَ أنَّ أمیرَ المُؤمِنینَ عَلیَّ بنَ أبی طالبٍ علیه السلام حَدَّثَنی أنَّهُ سَمِعَ جَدّی رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَقولُ : لا یَرِدُ الحَوضَ مَن لَم یَقبَلِ العُذرَ مِن مُحقٍّ أو مُبطِلٍ . (3)

امام حسین علیه السلام_ در بخشی از سخنانش در روز عاشورا _فرمود : هان ! این حرام زاده پسر حرام زاده مرا میان دو چیز مخیّر کرده است : میان شمشیر و تن دادن به خواری . و هیهات که ما تن به ذلّت و خواری دهیم . خدا و رسول او و مؤمنان و دامنهای پاک و مطهّر[ی که ما در آن پرورش یافته ایم] و دلهای غیرتمند و جانهای بزرگ منش ، این را بر ما نمی پذیرند که فرمانبری از فرومایگان را بر مرگ شرافتمندانه ترجیح دهیم .

امام حسین علیه السلام_ در بخش دیگری از سخنانش در روز عاشورا _فرمود : به خدا سوگند ، نه دست ذلّت و خواری به شما می دهم و نه چونان بردگان می گریزم .

امام زین العابدین علیه السلام :از حسین علیه السلام شنیدم که می فرماید : اگر مردی در این گوشم _ اشاره به گوش راست خود کرد _ مرا دشنام دهد و در دیگری از من پوزش بخواهد ، پوزش او را می پذیرم ؛ چرا که امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام برایم نقل کرد که از جدّم رسول خدا صلی الله علیه و آله شنید که می فرماید : بر حوض کوثر وارد نمی شود کسی که عذر را _ موجّه باشد یا غیر موجّه _ نپذیرد .

ص :336


1- اللهوف : 97 .
2- الإرشاد : 235 .
3- إحقاق الحقّ : 11 / 431.

المناقب لابن شهر آشوب :وُجِدَ عَلی ظَهرِ الحُسَینِ بنِ عَلیٍّ یَومَ الطَّفِّ أثَرٌ ، فَسَألوا زَینَ العابِدینَ عَن ذلک فَقالَ : هذا مِمّا کانَ یَنقُلُ الجَرابَ عَلی ظَهرِهِ إلی مَنازِلَ الأرامِلِ وَ الیَتامی وَ المَساکینَ . (1)

اللهوف عَن راوی الحَدیثِ :ثُمَّ إنَّ الحُسَینَ علیه السلام دَعا الناسَ إلی البَرازِ ، فَلَم یَزل یَقتُل کُلَّ مَن بَرَزَ إلَیهِ ، حَتّی قَتَل مَقتَلةً عَظیمَةً، وَ هُوَ فی ذلک یَقولُ :

القَتلُ أولی مِن رُکوبِ العارِ

وَ العارُ أولی مِن دُخولِ النارِ

قال بَعضُ الرواةِ : وَ اللّهِ ما رَأیتُ مَکثورا قَطُّ قَد قُتِلَ وُلدُهُ وَ أهلُ بَیتِهِ وَ أصحابُهُ أربَطُ جَأشا مِنهُ ، وَ إنَّ الرجالَ کانَت لَتَشُدُّ عَلَیهِ فَیَشُدُّ عَلَیها بِسَیفِهِ فَتَنکَشِفُ عنه انکِشافَ المَغزیِّ إذا شَدَّ فیها الذِئبُ ، وَ لَقَد کانَ یَحمِلُ فیهم ، وَ قَد تَکَمَّلوا ثَلاثینَ ألفا ، فَینهَزِمونَ بَینَ یَدیهِ کَأنَّهُم الجَرادُ المُنتَشِرُ ، ثُمَّ یَرجِعُ إلی مَرکَزِهِ وَ هُوَ یَقولُ : «لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ إلاّ بِاللّهِ العَلیِّ العَظیمِ» . (2)

المناقب لابن شهر آشوب :در روز طفّ (کربلا) بر پشت مبارک حسین بن علی اثر چیزی دیده شد. درباره آن از زین العابدین پرسیدند، فرمود : اثر کیسه هایی است که بر پشت خود می نهاد و به خانه های زنان بی سرپرست و یتیمان و مستمندان می برد.

اللهوف_ به نقل از راوی حدیث _: آن گاه، حسین علیه السلام دشمن را به جنگ تن به تن طلبید. هر کس را که به مبارزه اش می آمد می کشت، چندان که شمار عظیمی را از پای درآورد، و در ضمن مبارزه می فرمود:

کشته شدن سزاوارتر از پذیرش ننگ است

ننگ بهتر از رفتن به آتش دوزخ است

یکی از راویان می گوید: به خدا قسم هرگز ندیده ام شخص مغلوبی را که فرزندان و اعضای خانواده و یارانش همگی کشته شده باشند و مانند حسین چنین آرام و خونسرد باشد. لشکر دشمن حلقه را بر او تنگ می کرد اما او با شمشیر خود بر آنان حمله می آورد و چنان از برابر او می گریختند که گله ای بز از برابر گرگی که بر آن حمله کرده باشد. او بر سپاه سی هزار نفری آنان یورش می آورد و آنها را مانند مور و ملخ پراکنده می ساخت، و آن گاه «لا حول و لا قوّة إلاّ باللّه العلیّ العظیم» گویان به قرارگاه خود باز می گشت.

ص :337


1- المناقب لابن شهرآشوب : 4 / 66 .
2- اللهوف : 170 .

@

ص :338

24 - الإمام علیّ بن الحسین علیهما السلام

اشاره

(1)

ص :339


1- و لمزید الاطّلاع راجع : بحار الأنوار : 46 / 2 _ 209 «تاریخ الإمام علیّ بن الحسین علیهما السلام».

24 - امام سجّادعلیه السلام

213 - النَّصُّ عَلی إمامَتِهِ
213 - تصریح به امامت آن بزرگوار

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :إنّ الحسینَ بنَ علیٍّ علیهما السلام لمّا حَضَرهُ الّذی حَضَرهُ ، دَعا ابنَتَهُ الکبری فاطمةَ بنتَ الحسینِ علیهما السلام ، فدفَعَ إلَیها کِتابا مَلْفوفا ، و وَصِیَّةً ظاهِرةً. و کانَ علیُّ بنُ الحسینِ علیهما السلام مَبْطونا مَعهُم لا یَرَونَ إلاّ أنّه لِما بهِ ، فَدفَعَتْ فاطمهُ الکِتابَ إلی علیِّ بنِ الحسینِ علیهما السلام ثُمّ صارَ و اللّهِ ذلکَ الکتابُ إلَینا ......... فیهِ و اللّهِ ما یَحتاجُ إلَیهِ وُلْدُ آدمَ مُنذُ خلَقَ اللّهُ آدمَ إلی أن تَفْنَی الدُّنیا . (1)

(2)

213

تصریح به امامت آن بزرگوار

امام باقر علیه السلام :چون هنگام شهادت حسین بن علی علیهما السلام رسید دختر بزرگ خود، فاطمه بنت الحسین علیه السلام ، را خواند و نامه ای سر بسته و وصیت نامه ای سر گشاده به او داد؛ [چون] علی بن حسین دچار چنان شکم روشی بود که گمان نمی کردند جان سالم به در برد. سپس فاطمه آن نوشته را به علی بن الحسین علیهما السلام داد و به خدا قسم این نامه به ما رسید ......... سوگند به خدا که آنچه از زمان خلقت آدم تا پایان دنیا مورد نیاز فرزندان آدم بوده و هست در این نوشته وجود دارد!

214 - مَنزِلَةُ الإمامِ زَینِ العابِدینَ علیه السلام
214 - منزلت امام زین العابدین علیه السلام

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :إذا کانَ یومُ القیامةِ یُنادی مُنادٍ : أینَ زینُ العابدینَ ؟ فکأنّی أنظُرُ إلی وَلَدی علیِّ بنِ الحسینِ بنِ علیِّ بن أبی طالبٍ یَخْطِرُ بینَ الصُّفوفِ . (3)

214

فضایل امام زین العابدین علیه السلام

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :در روز رستاخیز آواز دهنده ای صدا می زند: کجاست زین العابدین (زیور پرستشگران) ؟ و من فرزندم علی بن حسین بن علی بن ابی طالب را می بینم که صفها را می شکافد [و پیش می رود].

ص :340


1- الکافی : 1 / 303 / 1 .
2- (انظر) السجود : باب 1739 ، 1740 .
3- بحار الأنوار : 46 / 3 / 1 .

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :إنَّهُ کانَ یَعولُ مائَةَ بَیتٍ مِن فُقَراءِ المَدینَةِ وَ کانَ یُعجِبُهُ أن یَحضُرَ طَعامَهُ الیَتامی وَ الأضِرّاءُ وَ الزَّمنی وَ المَساکینُ الَّذینَ لا حیلَةَ لَهُم وَ کانَ یُناوِلُهُم بِیَدِهِ وَ مَن کانَ مِنهُم لَهُ عِیالٌ حَمَلَهُ إلی عِیالِهِ مِن طَعامِهِ ، وَ کانَ لا یَأکُلُ طَعاما حَتّی یَبدَأ فَیَتَصَدَّقُ بِهِ . (1)

عنه علیه السلام :إنَّ عَلیَّ بنَ الحُسَینِ علیهما السلام قاسَمَ اللّهَ عزّ و جلّ مالَهُ مَرَّتَینِ . (2)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :کانَ أبی یَقولُ : کانَ عَلیُّ بنُ الحُسَینِ علیهما السلام إذا قامَ فی الصَّلاةِ کَأنَّهُ ساقُ شَجَرةٍ لا یَتَحرَّکُ مِنهُ شَیءٌ إلاّ ما حَرَّکَهُ الرّیحُ مِنهُ . (3)

عنه علیه السلام :یُنادی مُنادٍ یومَ القیامةِ : أینَ زینُ العابدینَ؟ فکأنّی أنظُرُ إلی علیِّ بنِ الحسینِ علیهما السلام یَخْطِرُ بینَ الصُّفوفِ . (4)

إعلام الوَری :وَ کانَت جاریةٌ لِعَلیِّ بنِ الحُسَینِ علیهما السلام تَسکُبُ عَلَیهِ الماءَ فَسَقَطَ الإبریقُ مِن یَدِها فَشَجَّهُ فَرَفَعَ رَأسَهُ إلیها فَقالَت الجاریةُ : إنَّ اللّهَ یَقولُ : «وَ الکاظِمینَ الغَیظَ» فَقالَ : کَظَمتُ غَیظی ، قالَت : «وَ العافینَ عَنِ النّاسَ» قالَ : عَفَوتُ عَنکِ قالَت : «وَ اللّهُ یُحِبُّ الُمحسِنینَ» قالَ : اذهَبی فَأنتِ حُرَّةٌ لِوَجهِ اللّهِ . (5)

امام باقر علیه السلام :او یکصد خانوار از فقرای مدینه را سرپرستی می کرد ، و دوست داشت که یتیمان و تنگ دستان و افراد عاجز و مستمندان بیچاره بر سر سفره او حاضر شوند . او با دست خود برای آنها غذا می آورد ، و اگر کسی از آنها عائله ای داشت ، حضرت از غذای خود برای خانواده او می برد . هیچ غذایی نمی خورد مگر این که ابتدا از آن صدقه می داد .

امام باقر علیه السلام :علی بن الحسین علیهما السلام اموال خود را دو بار با خداوند عزّ و جلّ تقسیم کرد .

امام صادق علیه السلام :پدرم می فرمود : علی بن الحسین علیهما السلام هرگاه به نماز می ایستاد به ساقه درختی می مانست که اصلاً تکان نمی خورَد مگر قسمتهایی از آن که باد تکان می دهد .

امام صادق علیه السلام :در روز رستاخیز ندا دهنده ای ندا می دهد: کجاست زین العابدین (زینت پرستشگران)؟ و گویی علی بن حسین علیهما السلام را می نگرم که در میان صفها [ی مردمان] به پیش می رود.

إعلام الوری :یکی از کنیزان علی بن الحسین علیهما السلام برای آن حضرت آب می ریخت [تا دستانش را بشوید ]آفتابه از دستش افتاد و صورت ایشان را زخمی کرد . علی بن الحسین سرش را به طرف او بلند کرد ؛ کنیز گفت : خداوند تعالی می فرماید : «و فرو خورندگان خشم» . حضرت فرمود : خشمم را فرو خوردم . کنیز گفت : «و گذشت کنندگان از مردم» . حضرت فرمود : از تو گذشتم . کنیز گفت : «و خداوند نیکوکاران را دوست دارد» . حضرت فرمود : برو ، تو را در راه خدا آزاد کردم .

ص :341


1- المناقب لابن شهرآشوب : 4 / 154.
2- حلیة الأولیاء: 3 / 140 .
3- الکافی : 3 / 300 / 4 .
4- بحار الأنوار : 46 / 3 / 3 .
5- إعلام الوری : 256 .

حلیة الأولیاء :سَمِعَ عَلیُّ بنُ الحُسَینِ علیهما السلام ناعِیَةً فی بَیتِهِ وَ عِندَهُ جَماعَةٌ فَنَهَضَ إلی مَنزِلِهِ ثُمَّ رَجَعَ إلی مَجلِسِهِ ، فَقیلَ لَهُ : أ مِن حَدَثٍ کانَتِ النّاعِیَةُ؟ قالَ : نَعَم ! فَعَزّوهُ وَ تَعَجَّبوا مِن صَبرِهِ . فَقالَ : إنّا أهلُ بَیتٍ نُطیعُ اللّهَ فیما نُحِبُّ ، وَ نَحمَدُهُ فیما نَکرَهُ . (1)

حلیة الأولیاء :علی بن الحسین علیهما السلام با جماعتی نشسته بود که از درون خانه صدای زنی را شنید که از مرگ کسی خبر می داد ، برخاست و به منزل خود رفت و لحظاتی بعد به مجلسش بازگشت . عرض کردند : آیا اتفاقی افتاده بود ؟ فرمود : آری ! آن جماعت به حضرت تسلیت گفتند و از صبر و شکیبایی او شگفت زده شدند . حضرت فرمود : ما خاندانی هستیم که در امور خوشایندمان مطیع خداوندیم و در امور نا خوشایندمان ستایشگر او .

ص :342


1- حلیة الأولیاء : 3/138 .

24 - الإمام محمّد بن علیّ الباقرعلیهما السلام

اشاره

(1)

ص :343


1- و لمزید الاطّلاع راجع : بحار الأنوار : 46 / 212 _ 367 «تاریخ الإمام الباقر علیه السلام ».

24 - امام محمّد باقرعلیه السلام

215 - النَّصُّ عَلی إمامَتِهِ
215 - تصریح به امامت آن بزرگوار

الإمامُ زینُ العابدینَ علیه السلام_ و قد سُئلَ : مَنِ الإمامُ بَعدَکَ ؟ _: محمّدٌ ابْنِی ، یَبقَرُ العِلمَ بَقْرا . (1)

کفایة الأثر :مَرِضَ علیُّ بنُ الحسینِ علیهما السلام مَرَضَهُ الّذی تُوفّیَ فیهِ ، فجَمَعَ أولادَهُ محمّدا و الحسَنَ و عبدَ اللّهِ و عُمرَ و زَیدا و الحسَینَ ، و أوْصی إلَی ابنِهِ محمّدٍ و کَنّاهُ الباقرَ ، و جَعلَ أمرَهُم إلَیهِ . (2)

(3)

215

تصریح به امامت آن بزرگوار

امام زین العابدین علیه السلام_ وقتی از ایشان پرسیده شد: امام بعد از شما کیست؟ _فرمود : فرزندم محمّد، که دانش را ژرف می شکافد.

کفایة الأثر:امام علی بن الحسین علیهما السلام در بستر بیماری ای که به وفاتش منجر شد، افتاد. پس، فرزندان خود محمّد و حسن و عبد اللّه و عمر و زید و حسین را جمع کرد و فرزندش محمّد را وصی قرار داد و او را باقر لقب نهاد و کار دیگر فرزندانش را به دست او سپرد.

216 - هُوَ یَبقَرُ العِلمَ بَقراً
216 - او دانش را تا ژرفایش می شکافد

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله_ لِجابِرِ بنِ عبدِ اللّهِ الأنصاریّ _: یا جابِرُ ، إنّکَ ستَبْقی حتّی تَلْقی وَلَدی محمّدَ بنَ علیِّ بنِ الحسینِ بنِ علیِّ بنِ أبی طالبٍ المعروفَ فی التّوراةِ بالباقرِ ، فإذا لَقِیتَهُ فأقْرِئهُ مِنّی السّلامَ . (4)

216

او دانش را تا ژرفایش می شکافد

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله_ به جابر بن عبد اللّه انصاری _فرمود : جابر! تو چندان زنده می مانی که فرزندم محمّد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب را، که در تورات به باقر معرفی شده است، می بینی. هرگاه دیدارش کردی سلام مرا به او برسان.

ص :344


1- الخرائج و الجرائح : 1 / 268 / 12 .
2- کفایة الأثر : 239 .
3- (انظر) بحار الأنوار : 46 / 229 باب 4 ، الکافی : 1 / 305 باب الإشارة و النصّ علی أبی جعفر علیه السلام .
4- بحار الأنوار : 46 / 223 / 1 .

عنه صلی الله علیه و آله_ أیضا _: إنّکَ ستُدرِکُ رجُلاً مِنّی، اسمُه اسْمِی و شَمائلُهُ شَمائلی یَبْقَرُ العِلْمَ بَقْرا . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :یا جابِرُ ، یُولَدُ لابنی الحسینِ ابنٌ یُقالُ لهُ : علیٌّ ، إذا کانَ یومُ القیامةِ نادی مُنادٍ : لِیَقُمْ سیّدُ العابدینَ ، فیقومُ علیُّ بنُ الحسینِ . و یُولَدُ لِعلیٍّ ابنٌ یُقالُ لَه : محمّدٌ . یا جابِرُ ، إنْ رأیتَهُ فأقْرِئهُ مِنّی السَّلامَ ، و اعْلَمْ أنَّ بَقاءکَ بعدَ رؤیتِهِ یَسیرٌ . (2)

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :إنَّ الحَقَّ استَصرَخَنی وَ قَد حَواهُ الباطِلُ فی جَوفِهِ ، فَبَقَرتُ عَن خاصِرَتِهِ وَ اطَّلَعتُ الحَقَّ عَن حُجُبِهِ حَتَّی ظَهَرَ وَ انتَشَرَ ، بَعدَ ما خَفیَ وَ استَتَرَ . (3)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله_ به جابر _فرمود : تو مردی از [ خاندان] مرا درک خواهی کرد که نامش نام من، و رفتار و کردارش ، رفتار و کردار من است و دانش را تا ژرفایش می شکافد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :جابر! برای فرزندم حسین، پسری به دنیا می آید به نام علی. در روز رستاخیز آواز دهنده ای آواز می دهد که سرور عابدان برخیزد و علی بن الحسین بر می خیزد. برای علی نیز پسری به دنیا می آید به نام محمّد. ای جابر! اگر او را دیدی سلام مرا به وی برسان. بدان که زندگی تو بعد از دیدن او زمانی کوتاه خواهد پایید.

امام باقر علیه السلام :حق ، که باطل ، آن را در شکم خود گرفته بود ، از من فریاد طلبید ، و من پهلوی باطل را شکافتم و حق را از میان پرده های شکم آن درآوردم و پس از آن حق که پوشیده و پنهان بود ، آشکار و منتشر شد.

217 - مِنْ فَضائِلِهِ علیه السلام
217 - فضایل امام باقرعلیه السلام

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :کانَ أبی علیه السلام کَثیرَ الذِّکرِ لَقَد کُنتُ أمشی مَعَهُ وَ إنَّهُ لَیَذکُرُ اللّهَ ، وَ آکُلُ مَعَهُ الطَّعامَ وَ إنَّهُ لَیَذکُرُ اللّهَ ، وَ لَقد کانَ یُحَدِّثُ القَومَ وَ ما یَشغَلُهُ ذلک عَن ذِکرِ اللّهِ وَ کُنتُ أری لِسانَهُ لازِقا بِحَنَکِهِ یَقولُ : لا إلِهَ إلاّ اللّهَ ، وَ کانَ یَجمَعُنا فَیَأمُرُنا بِالذِّکرِ حَتَّی تَطلُعَ الشَّمسُ وَ یَأمُرُ بِالقَراءَةِ مَن کانَ یَقرَأُ مِنّا وَ مَن کانَ لا یَقرَأُ مِنّا أمَرَهُ بِالذِّکرِ . (4)

217

برخی از فضایل امام باقر علیه السلام

امام صادق علیه السلام :پدرم علیه السلام بسیار ذکر خدا می گفت ، هر وقت با ایشان راه می رفتم می دیدم ذکر خدا می گوید . هر وقت با ایشان غذا می خوردم می دیدم ذکر خدا می گوید . با مردم مشغول صحبت کردن بود ، امّا این کار او را از ذکر خدا باز نمی داشت . می دیدم زبانش به کامش چسبیده است و لا إله إلاّ اللّه می گوید . او ما را جمع می کرد و دستور می داد تا هنگام طلوع آفتاب ذکر بگوییم . به کسانی از ما که قرآن بلد بودیم می فرمود قرآن بخوانیم و به کسانی که قرآن خواندن نمی دانستند ، دستور می داد ذکر بگویند .

ص :345


1- بحار الأنوار : 46 / 225 / 5 .
2- بحار الأنوار : 46 / 227 / 9 .
3- ربیع الأبرار : 2 / 603 .
4- الکافی : 2 / 499 / 1 .

عنه علیه السلام :وَ کانَ أبو جَعفَرٍ علیه السلام أحسَنُ الناسِ صَوتا . (1)

الإرشاد عن سُلَیمانَ بنِ قرمٍ :کانَ أبو جَعفَرٍ مُحَمَّدُ بنُ علیٍّ علیهما السلام یُجیزُنا بِالخَمسمِائَةِ دِرهَمٍ إلی السِّتِمائَةِ إلی الألفِ دِرهَمٍ وَ کانَ لا یَمُلُّ مِن صِلَةِ الإخوانِ وَ قاصِدیهِ وَ مُؤَمِّلیهِ وَ راجیهِ . (2)

امام صادق علیه السلام :امام باقر علیه السلام خوش صداترین مردم بود .

الإرشاد_ به نقل از سلیمان بن قرم _: ابو جعفر محمّد بن علی علیهما السلام پانصد تا ششصد هزار درهم به ما صله و پاداش می داد ، و از صله دادن به برادران و ملاقات کنندگانش و کسانی که به امید و آرزوی کمکی نزد او می آمدند ، خسته نمی شد .

ص :346


1- الکافی : 2 / 616 / 11 .
2- الإرشاد : 167/2.

24 - الإمام جعفر بن محمّد الصادق علیهما السلام

اشاره

(1)

ص :347


1- و لمزید الاطّلاع راجع : بحار الأنوار : 47 / 1 _ 413 «تاریخ الإمام الصّادقِ علیه السلام » .

24 - امام جعفر صادق علیه السلام

218 - النَّصُّ عَلی إمامَتِهِ
218 - تصریح به امامت آن بزرگوار

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :إذا وُلِدَ ابْنِی جعفرُ بنُ محمّدِ ابنِ علیِّ بنِ الحسینِ بنِ علیِّ بنِ أبی طالبٍ فسَمُّوهُ الصّادقَ . (1)

بحار الأنوار عن محمّدَ بنِ مسلمٍ :کنتُ عندَ أبی جعفرٍ محمّدِ بنِ علیٍّ الباقرِ علیهما السلام إذْ دخَلَ جعفرٌ ابنُهُ ، و علی رأسِهِ ذُؤابةٌ ، و فی یَدهِ عَصا یَلْعبُ بِها ، فأخَذَهُ الباقرُ علیه السلام و ضمَّهُ إلیهِ ضَمّا ، ثُمّ قالَ : بأبی أنتَ و اُمّی ، لا تَلْهو و لا تَلْعبُ . ثُمّ قالَ لی : یا محمّد ، هذا إمامُکَ بَعدی ، فاقْتَدِ بهِ ، و اقْتبِسْ مِن عِلمِهِ ، و اللّهِ إنّهُ لَهُوَ الصّادقُ الّذی وَصَفهُ لنا رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله . إنّ شِیعتَهُ مَنصورونَ فی الدُّنیا و الآخِرَةِ . (2)

(3)

218

تصریح به امامت آن بزرگوار

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :وقتی فرزندم جعفر بن محمّد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب به دنیا آمد، او را صادق بنامید.

بحار الأنوار_ به نقل از محمّد بن مسلم _: در حضور ابو جعفر محمّد بن علی الباقر علیهما السلام بودم که فرزندش جعفر وارد شد در حالی که زلف داشت و در دستش ترکه ای بود و با آن سرگرم بود. [امام ]باقر علیه السلام او را گرفت و محکم به آغوش چسبانید، و فرمود: پدر و مادرم فدایت که اهل لهو و لعب نیستی. آنگاه به من فرمود: ای محمّد! بعد از من این امام توست؛ به او اقتدا کن و از دانش وی بهره بگیر. به خدا قسم او همان صادقی است که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله درباره او فرموده است که شیعیان وی در دنیا و آخرت یاری می شوند.

ص :348


1- الخرائج و الجرائح : 1 / 268 / 12 .
2- بحار الأنوار : 47 / 15 / 12 .
3- (انظر) بحار الأنوار : 47/12 باب 3 ، الکافی : 1 / 306 باب الإشارة و النصّ علی أبی عبد اللّه جعفر بن محمّد الصادق علیه السلام .

219 - نبذة مِن مواعظه ومَکارِمُ أخلاقِهِ
219 - پاره ای از مواعظ ومکارم اخلاق آن حضرت

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :یا مَعْشرَ الأحْداثِ ، اتَّقوا اللّهَ و لا تَأتوا الرُّؤَساءَ ، دَعُوهُم حتّی یَصیروا أذْنابا ، لا تَتّخِذوا الرِّجالَ وَلائجَ مِن دونِ اللّهِ ، أنا و اللّهِ خیرٌ لَکُم مِنهُم . ثُمّ ضَربَ بیدِهِ إلی صدرِهِ . (1)

بحار الأنوار عن محمّدَ بنِ زیادٍ الأزْدیّ :سَمِعتُ مالکَ بنَ أنسٍ فقیهَ المدینةِ یقولُ : کنتُ أدخُلُ إلَی الصّادقِ جعفرِ بنِ محمّدٍ علیهما السلام فیُقدِّمُ لی مِخَدَّةً ، و یَعرِفُ لی قَدْرا و یقولُ : یا مالکُ ، إنّی اُحِبُّکَ. فکنتُ اُسَرُّ بذلکَ و أحمَدُ اللّهَ علیهِ . قالَ : و کانَ علیه السلام رجُلاً لا یَخْلو مِن إحدی ثلاثِ خِصالٍ : إمّا صائما ، و إمّا قائما ، و إمّا ذاکِرا ، و کانَ مِن عُظَماء العُبّادِ ، و أکابِرِ الزُّهّادِ الّذینَ یَخْشَونَ اللّهَ عزّ و جلّ ، و کانَ کثیرَ الحدیثِ ، طَیِّبَ المُجالَسةِ ، کثیرَ الفوائدِ . (2)

الکافی :کانَ أبو عَبدِ اللّهِ علیه السلام إذا اعتَمَّ وَ ذَهَبَ مِنَ اللَّیلِ شَطرَهُ أخَذَ جِرابا فیهِ خُبزٌ وَ لَحمٌ وَ الدَّراهِمُ فَحَمَلَهُ عَلی عُنُقِهِ ثُمَّ ذَهَبَ بِهِ إلی أهلِ الحاجَةِ مِن أهلِ المَدینَةِ فَقَسَّمَهُ فیهِم وَ لا یَعرِفونَهُ فَلَمّا مَضی أبو عَبدِ اللّهِ علیه السلام فَقَدوا ذلک فَعَلِموا أنَّهُ کانَ أبا عَبدِ اللّهِ علیه السلام . (3)

219

پاره ای از مواعظ و مکارم اخلاق آن حضرت

امام صادق علیه السلام :ای گروه جوانان! از خدا پروا کنید و نزد ریاست پیشگان [بی لیاقت ]نروید. وا گذاریدشان [و خودتان بزرگ باشید] تا آنان [از ریاست بیفتند و ]به دنباله رو تبدیل شوند. مردان [غیر الهی] را به جای خداوند همراز خود نگیرید. به خدا سوگند که من برای شما از آنان بهترم. آنگاه با دست خود به سینه اش زد.

بحار الأنوار_ به نقل از محمّد بن زیاد ازدی _: شنیدم که مالک بن انس، فقیه مدینه، می گفت: به حضور [امام ]صادق جعفر بن محمّد می رسیدم و آن حضرت پشتی در اختیارم می نهاد و احترامم می کرد و می فرمود: مالک! من تو را دوست دارم. من از این سخن خوشحال می شدم و خدا را شکر می کردم. مالک می گفت: آن حضرت پیوسته در یکی از این سه حال بود: یا روزه داشت، یا نماز می خواند و یا ذکر می گفت. او از بزرگ ترینِ عابدان و زاهدانِ خدا ترس بود. حدیث بسیار می گفت، خوش مجلس بود و پر فایده.

الکافی :هوا که تاریک می شد و پاسی از شب می گذشت ، امام صادق علیه السلام انبانی از نان و گوشت و درهم برمی داشت و بر دوش خود می نهاد و آن را برای نیازمندان مدینه می برد و میان آنان تقسیم می کرد و مردم او را نمی شناختند . وقتی ابو عبد اللّه علیه السلام درگذشت ، این کمکها قطع شد و نیازمندان مدینه فهمیدند که آن شخص ، حضرت صادق علیه السلام بوده است .

ص :349


1- نور الثقلین : 2 / 191 / 69 .
2- بحار الأنوار : 47 / 16 / 1 .
3- الکافی : 4 / 8 / 1 .

ثواب الأعمال عن مُعلّی بنِ خُنَیسٍ :خَرَجَ أبو عَبدُ اللّهِ علیه السلام فی لَیلَةٍ قَد رَشَّتِ السَّماءُ وَ هُوَ یُریدُ ظُلَّةَ بَنی ساعِدَةٍ فَأتبَعتُهُ فَإذا هُوَ قَد سَقَطَ مِنهُ شَیءٌ فَقالَ : بِسمِ اللّهِ اللّهمَّ رُدَّ عَلَینا ، قالَ : فَأتَیتُهُ فَسلَّمتُ عَلَیهِ فَقالَ: أنتَ مُعلّی ؟ قُلتُ : نَعَم جُعلتُ فِداکَ ، فَقالَ لی : الَتمِس بِیَدِکَ فَما وَجَدتَ مِن شَیءٍ فَادفَعهُ إلَیَّ قالَ : فَإذا أنا بِخُبزٍ مُنتَثِرٍ ، فَجَعلتُ أدفَعُ إلَیهِ ما وَجَدتُ ، فَإذا أنا بِجِرابٍ مِن خُبزٍ فَقُلتُُ : جُعلتُ فِداکَ أحمِلهُ عَنکَ ؟ فَقالَ : لا أنا أولی بِهِ مِنکَ وَ لکِن امضِ مَعی ، قالَ : فَأتَینا ظُلَّةَ بَنی ساعِدَةٍ فَإذا نَحنُ بِقَومٍ نیامٍ فَجَعَلَ یَدُسُّ الرَّغیفَ وَ الرَّغیفَینِ تَحتَ ثَوبِ کُلَّ واحِدٍ مِنهُم حَتّی أتی عَلی آخِرَهُم ثُمَّ انصَرَفنا فَقلتُ : جُعلتُ فِداکَ یَعرِفُ هؤلاءِ الحقَّ ، فَقالَ : لَو عَرَفوا لَواسَیناهُم بِالدِّقَّةِ . (1)

ثواب الأعمال_ به نقل از معلّی بن خنیس _: ابو عبد اللّه علیه السلام در یک شبی که باران نم نم می بارید ، منزل خود را به قصد صُفّه (سایبان) بنی ساعده ترک کرد . من به دنبال آن حضرت به راه افتادم . ناگاه چیزی از دستش افتاد ، گفت : بسم اللّه ، خدایا آن را به ما برگردان . من خود را به ایشان رساندم و سلام کردم . فرمود : تویی مُعلّی ؟ عرض کردم : آری ، فدایت شوم . فرمود : با دستت جستجو کن و اگر چیزی یافتی آن را به من بده . من تکّه های نان پراکنده ای را پیدا کردم و آن را به طرف حضرت بردم که به ایشان بدهم . دیدم انبان نانی بر دوش دارد . عرض کردم : فدایت شوم ، اجازه می دهید من حملش کنم ؟ فرمود : نه ، من خود سزاوارتر به این کارم ؛ امّا با من بیا . به صُفّه بنی ساعده رسیدیم ، دیدیم عدّه ای خوابیده اند . حضرت ، زیر جامه هر یک از آنها یکی دو گرده نان می گذاشت تا به آخرین نفر آنها رسید . آن گاه برگشتیم . من عرض کردم : فدایت شوم ، اینها حق را می شناسند (به امامت شما معتقدند) ؟ فرمود : اگر می شناختند ، آرد هم به آنها می دادیم .

ص :350


1- ثواب الأعمال : 173 / 2.

الکافی عن أبی عَمرو الشَّیبانی :رَأیتُ أبا عَبدِ اللّهِ علیه السلام وَ بِیَدِهِ مِسحاةٌ وَ عَلَیهِ إزارٌ غَلیظٌ یَعمَلُ فی حائِطٍ لَهُ وَ العَرَقُ یَتَصابُّ عَن ظَهرِهِ فَقُلتُ :جُعلتُ فِداکَ أعطِنی أکفِکَ فَقالَ لی : إنّی أُحِبُّ أن یَتَأذَّی الرَّجُلُ بِحَرِّ الشَّمسِ فی طَلَبِ المَعیشَةِ . (1)

(2)

الکافی_ به نقل از ابو عمرو شیبانی _: امام صادق علیه السلام را دیدم که در دستش بیلی بود و پیراهنی ضخیم بر تن داشت و در بوستان خود کار می کرد و عرق از پشت او سرازیر بود . عرض کردم : فدایت شوم ؛ اجازه بدهید من به جای شما کار کنم . فرمود : من دوست دارم که مرد ، برای تأمین معیشت خود ، در گرمای آفتاب اذیّت شود .

ص :351


1- الکافی : 5 / 76 / 13 .
2- (انظر) بحار الأنوار : 47 / 16 باب 4 .

@

ص :352

24 - الإمام موسی بن جعفر الکاظم علیهما السلام

اشاره

(1)

ص :353


1- و لمزید الاطّلاع راجع : بحار الأنوار : 48 / 1 _ 328 «تاریخ الإمام الکاظم علیه السلام » .

24 - امام موسی کاظم علیه السلام

220 - النَّصُّ عَلی إمامَتِهِ
220 - تصریح به امامت آن حضرت

المناقب لابن شهر آشوب عن صَفوانِ الجَمّالِ :سَألتُ أبا عَبدِ اللّهِ علیه السلام عَن صاحِبِ هذا الأمرِ ، فَقالَ : صاحبُ هذا الأمرِ لا یَلْهو و لا یَلْعبُ . فأقْبَلَ موسی بنُ جعفرٍ و هُو صغیرٌ و مَعهُ عَناقٌ مکّیّة و هُو یقولُ لها : اسجُدی لربِّکِ ، فأخَذَهُ أبو عبدِ اللّهِ فضَمَّهُ إلَیهِ و قالَ : بأبی و اُمّی ، لا یَلْهو و لا یَلْعبُ . (1)

220

تصریح به امامت آن حضرت

المناقب لابن شهر آشوب_ به نقل از صفوان جمّال _: از امام صادق علیه السلام درباره دارنده این منصب (امامت ) سؤال کردم . حضرت فرمود : دارنده این مقام، به لهو و لعب نمی پردازد. در این هنگام موسی بن جعفر، که کودکی بود ، وارد شد در حالی که ماده بزغاله ای مکّی با خود داشت و به او می گفت: پروردگارت را سجده کن! ابو عبد اللّه او را گرفت و در آغوش کشید و فرمود: پدر و مادرم فدایش که اهل لهو و لعب نیست.

221 - الإمامُ فِی السِّجنِ
221 - امام در زندان

بحار الأنوار عن علیِّ بنِ سُوَیدٍ :کَتَبتُ إلی أبی الحسنِ موسی علیه السلام ، و هو فی الحَبْسِ ، کِتابا أسألُهُ عن حالِه و عن مَسائلَ کثیرةٍ، فاحْتَبسَ الجوابُ علَیَّ أشْهُرا، ثمّ أجابَنی بجوابٍ هذِه نُسْخَتُهُ:

بسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ ......... أمّا بعدُ ، فإنّکَ امرؤٌ أنْزَلکَ اللّهُ مِن آلِ محمّدٍ بمَنزلةٍ خاصّةٍ ، و حَفِظَ مَوَدّةَ ما اسْتَرعاکَ من دِینهِ ......... الحدیث . (2)

221

امام در زندان

بحار الأنوار_ به نقل از علی بن سوید _: زمانی که ابو الحسن موسی علیه السلام در زندان بود، من نامه ای به ایشان نوشتم و از حالش جویا شدم و مسائل بسیاری را نیز مطرح کردم. چند ماهی به من پاسخی نرسید. سپس برای من جوابی نوشت که متن آن این است:

به نام خداوند مهر گستر مهربان ......... اما بعد، تو مردی هستی که خداوند نزد خاندان محمّد منزلت خاصی به تو بخشیده است و تو را دوستدار دینش، که از تو خواسته آن را پاس داری، قرار داده است ......... .

ص :354


1- المناقب لابن شهرآشوب : 4 / 317 .
2- بحار الأنوار : 78 / 329 / 7 .

عیون أخبار الرِّضا عن الثَوبانی :کانَت لأبی الحَسَنِ موسَی بنِ جَعفَرٍ علیهما السلام بِضعَ عَشَرةَ سِنَةٍ کُلَّ یَومٍ سَجدَةٌ بَعدَ ابیضاضِ الشَّمسِ إلی وَقتِ الزَّوالِ قالَ : فَکانَ هارونُ رُبَّما صَعَدَ سَطحا یُشرِفُ مِنهُ عَلی الحَبسِ الَّذی حَبَسَ فیهِ أبا الحَسَنِ علیه السلام فَکانَ یَری أبا الحَسَنِ علیه السلام ساجِدا فَقالَ للرَّبیعِ : ما ذاکَ الثَّوبُ الَّذی أراهُ کُلَّ یَومٍ فی ذلک المَوضِعِ؟ قالَ : یا أمیرَ المُؤمِنینَ ما ذاک بِثَوبٍ و إنّما هُوَ موسَی بنُ جَعفَرٍ علیهما السلام لَهُ کُلُّ یَومٍ سَجدَةٌ بَعدَ طُلوعِ الشَّمسِ إلی وَقتِ الزَّوالِ قالَ الرَّبیعُ : فَقالَ لی هارونُ : أما إنَّ هذا من رُهبانِ بَنی هاشِمٍ ، قُلتُ : فَما لَکَ فَقَد ضَیَّقتَ عَلیهِ فی الحَبسِ ؟! قالَ : هَیهاتَ لا بُدَّ مِن ذلک . (1)

عیون أخبار الرضا_ به نقل از ثوبانی _: ابو الحسن موسی بن جعفر علیهما السلام ، به مدّت ده سال و اندی ، هر روز پس از بالا آمدن آفتاب به سجده می رفت و هنگام ظهر در سجده بود. گاهی اوقات هارون روی بامی که مشرف بر زندان امام کاظم علیه السلام بود می رفت و حضرت را در حال سجده می دید . یک بار به ربیع گفت : این جامه ای که هر روز در آن جا می بینم چیست ؟ ربیع گفت : ای امیر المؤمنین ! آن جامه نیست بلکه موسی بن جعفر علیهما السلام است که هر روز بعد از طلوع خورشید تا هنگام ظهر به سجده می افتد . ربیع گفت : هارون به من گفت : براستی که او از راهبان بنی هاشم است . من گفتم : پس چرا در زندان عرصه را بر او تنگ کرده ای ؟ ! گفت : هیهات که چاره ای جز این نیست .

222 - مِنْ فَضائِلِهِ علیه السلام
222 - برخی از فضایل امام کاظم علیه السلام

الإرشاد :رُویَ أنَّهُ (الکاظم علیه السلام ) کانَ یَدعو کَثیرا فَیَقولُ : اللّهمَّ إنّی أسألُکَ الرّاحَةَ عِندَ المَوتِ وَ العَفوَ عِندَ الحِسابِ . وَ یُکَرِّرُ ذلک . وَ کانَ مِن دُعائِهِ علیه السلام : عَظُمَ الذَّنبُ مِن عَبدِکَ فَلیَحسُنِ العَفوُ مِن عِندِکَ . وَ کانَ یَبکی مِن خَشیَةِ اللّهِ حَتَّی تَخضَلُّ لِحیَتُهُ بِالدُّموعِ . وَ کانَ أوصَلُ النّاسِ لأهلِهِ و رَحِمِهِ وَ کانَ یَفتَقِدُ فُقَراءَ المَدینَةِ فی اللَّیلِ فَیَحمِلُ إلیهِم (الزَّنبیلَ) فیهِ العَینُ وَ الوَرَقُ وَ الأدِقَّةُ وَ التُّمورِ فَیوصِلُ إلَیهِم ذلک وَ لا یَعلَمونَ مِن أیِّ جَهَةٍ هُوَ . (2)

222

برخی از فضایل امام کاظم علیه السلام

الإرشاد :روایت شده است که حضرت کاظم علیه السلام زیاد دعا می خواند ،و عرضه می داشت : بار خدایا ! راحتی در هنگام مردن ، و عفو و بخشش در هنگام حسابرسی را از تو مسئلت می کنم . و این جمله را تکرار می کرد . یکی از دعاهای آن حضرت این بود : گناه بنده تو بزرگ است و عفو و گذشت از جانب تو نیکوست . آن حضرت از خشیت خدا چندان می گریست که محاسن او از اشک تر می شد . هیچ کس به اندازه ایشان به خانواده و خویشاوندانش رسیدگی نمی کرد . شب هنگام به فقرای مدینه سرکشی می کرد و زنبیلی پر از درهم و دینار و آرد و خرما با خود می برد و بر درِ خانه های آنان می گذاشت و آنها نمی فهمیدند که این پول و اجناس از طرف چه کسی آمده است .

ص :355


1- عیون أخبار الرضا : 1 / 95 .
2- الإرشاد : 2 / 231 .

تاریخ بغداد عن الحَسَنِ بنِ مُحَمَّدِ بنِ یَحیَی العَلَویِّ حَدَّثَنی جَدّی :کانَ موسَی بنُ جَعفَرٍ یُدعی العَبدَ الصّالِحَ مِن عِبادَتِهِ وَ اجتِهادِهِ . رَوی أصحابُنا أنَّهُ دَخَلَ مَسجِدَ رسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله فَسَجَدَ سَجدَةً فی أوَّلِ اللَّیلِ، وَ سُمِعَ وَ هُوَ یَقولُ فی سُجودِهِ : عَظیمُ الذَّنبِ عِندی فَلیَحسُنِ العَفوُ عِندَکَ ، یا أهلَ التَّقوی وَ یا أهلَ المَغفِرَةِ. فَجَعَلَ یُرَدِّدُها حَتَّی أصبَحَ وَ کانَ سَخیّا کَریما ، وَ کانَ یَبلُغُهُ عَنِ الرَّجلِ أنَّهُ یُؤذیهِ فَیَبعَثُ إلَیهِ بِصُرَّةٍ فیها ألفَ دینارٍ . (1)

تاریخ بغداد_ به نقل از حسن بن محمّد بن یحیی علوی _: جدّم برایم نقل کرد که : موسی بن جعفر را به خاطر سخت کوشی و شدّت عبادتش ، عبد صالح می گفتند . اصحاب ما روایت کرده اند که آن حضرت سرِ شب به مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله رفت و به سجده افتاد ؛ شنیده شد که در سجودش می گوید : بزرگ است گناه من ، و عفو از تو نیکوست ، ای آن که سزاوار آنی که از تو پروا کنند ، و ای آن که اهل آمرزشی . و این جمله را تا صبح تکرار می کرد . موسی بن جعفر ، انسانی با سخاوت و بزرگوار بود . هرگاه می شنید کسی حرفهای آزار دهنده ای درباره او گفته است [به جای تلافی] همیانی پر از هزار دینار برایش می فرستاد .

ص :356


1- تاریخ بغداد : 13 / 27.

24 - الإمام علیّ بن موسی الرضاعلیهما السلام

اشاره

(1)

ص :357


1- و لمزید الاطّلاع راجع : بحار الأنوار : 49 / 2 _ 337 «تاریخ الإمام الرِّضا علیه السلام » .

24 - امام رضاعلیه السلام

223 - النَّصُّ عَلی إمامَتِهِ
223 - تصریح به امامت آن بزرگوار

بحار الأنوار :أوصی أبو الحسنِ موسَی بنُ جعفرٍ علیه السلام إلی ابنِه علیٍّ علیه السلام ، و کتبَ لهُ کِتابا أشْهَدَ فیهِ سِتِّینَ رجُلاً مِن وُجوهِ أهلِ المدینةِ . (1)

(2)

223

تصریح به امامت آن بزرگوار

بحار الأنوار :ابو الحسن موسی بن جعفر علیهما السلام فرزند خود علی علیه السلام را وصی قرار داد و برای او وصیت نامه ای نوشت و شصت تن از سرشناسان مدینه را بر آن گواه گرفت.

224 - إجبارُ الإمامِ عَلی وِلایَةِ العَهدِ
224 - مجبور کردن امام به پذیرش ولایتعهدی

عیون أخبار الرِّضا :إنّ المأمونَ قالَ للرِّضا علیه السلام : یا بنَ رسولَ اللّهِ ......... إنّی قد رأیتُ أنْ أعزِلَ نَفْسی عنِ الخِلافةِ ، و أجْعَلَها لکَ و اُبایِعَکَ !

فقالَ له الرِّضا علیه السلام : إنْ کانتْ هذهِ الخلافةُ لکَ و اللّهُ جَعلَها لکَ فلا یَجوزُ لکَ أنْ تَخْلَعَ لِباسا ألبَسَکَهُ اللّهُ و تَجْعلَهُ لِغَیرِکَ ، و إنْ کانتِ الخِلافةُ لَیستْ لکَ فلا یَجوزُ لکَ أن تَجْعلَ لِی ما لیسَ لکَ.

فقالَ له المأمونُ : یا بنَ رسولِ اللّهِ ، فَلا بُدَّ لکَ مِن قَبولِ هذا الأمرِ! فقالَ : لَستُ أفْعَلُ ذلک طائعا أبدا ......... تُریدُ بذلکَ أن یَقولَ النّاسُ : إنّ علیَّ بنَ موسی الرِّضا لم یَزْهَدْ فی الدُّنیا بل زَهِدَتِ الدُّنیا فیهِ ! أ لا تَرَونَ کیفَ قَبِلَ وِلایةَ العهدِ طمَعا فی الخِلافة ؟ ! فغَضِبَ المأمونُ ثُمَّ قالَ : ......... فباللّهِ اُقسِمُ لَئنْ قَبِلْتَ وِلایةَ العهدِ و إلاّ أجْبَرتُکَ علی ذلکَ ، فإنْ فَعلتَ و إلاّ ضَرَبتُ عُنُقَکَ . (3) (4)

224

مجبور کردن امام به پذیرش ولایتعهدی

عیون أخبار الرضا :مأمون به حضرت رضا علیه السلام گفت: ای پسر رسول خدا! ......... من صلاح دیدم که خود را از خلافت عزل کنم و آن را به تو بسپارم و با تو بیعت کنم!

حضرت رضا علیه السلام فرمود: اگر این خلافت از آنِ توست و خدا به تو داده است که روا نیست جامه ای را که خدا بر قامت تو پوشانده از تن به درآوری و به دیگری بپوشانی و اگر خلافت از آنِ تو نیست ، حق نداری آنچه را از آنِ تو نیست به من وا گذاری.

مأمون گفت: ای فرزند رسول خدا! باید این کار را بپذیری . امام فرمود: من با میل خود هرگز این کار را نمی کنم ......... تو با این کار می خواهی مردم بگویند: علی بن موسی به دنیا پشت نکرده بود، بلکه دنیا به او پشت کرده بود، مگر نمی بینید که چگونه به طمع خلافت ، ولایتعهدی را پذیرفت؟! مأمون در خشم شد و گفت: ......... به خدا سوگند اگر ولایتعهدی را نپذیری تو را به پذیرفتن آن مجبور می کنم. اگر این کار را کردی چه بهتر و گرنه گردنت را می زنم.

ص :358


1- بحار الأنوار : 49 / 17 / 15 .
2- (انظر) بحار الأنوار : 49 / 11 باب 2 ، الکافی : 1 / 311 باب الإشارة و النصّ علی أبی الحسن الرِّضا علیه السلام .
3- عیون أخبار الرضا : 2 / 139 / 3 .
4- (انظر) بحار الأنوار : 49 / 128 باب 13 .

225 - حالَةُ الإمامِ فی سِجنٍ بِسَرَخسَ
225 - امام در زندان سرخس

بحار الأنوار عن الهَرَویّ :جِئتُ إلی بابِ الدّارِ الّتی حُبِسَ فیها الرِّضا علیه السلام بِسَرَخْسَ و قد قُیِّدَ ، فاسْتَأذَنتُ علَیهِ السَّجّانَ فقالَ : لا سَبیلَ لَکُم إلَیهِ ، فقلتُ : و لِمَ؟ قالَ : لأنّه رُبَّما صلّی فی یَومِهِ و لیلَتِهِ ألفَ رَکعةٍ ، و إنّما یَنْفَتِلُ مِن صَلاتِهِ ساعةً فی صدرِ النّهارِ و قَبلَ الزّوالِ و عندَ اصْفِرارِ الشَّمسِ ، فهُوَ فی هذهِ الأوقاتِ قاعِدٌ فی مُصَلاّهُ یُناجی ربَّهُ . قالَ : فقُلتُ لَه : فاطْلُبْ لِی فی هذِه الأوقاتِ إذْنا علَیهِ ، فاسْتأذَنَ لِی علَیهِ ، فدَخَلتُ علَیهِ و هُو قاعِدٌ فی مُصلاّه مُتَفکِّرٌ . (1)

225

امام در زندان سرخس

بحار الأنوار_ به نقل از ابا صلت هروی _: به باب الدار سرخس که حضرت در آن جا زندانی و به زنجیر بسته شده بود رفتم. از زندانبان اجازه خواستم خدمت آن حضرت بروم اما او گفت: نمی توانید با او ملاقات کنید. پرسیدم: چرا ؟ گفت: چون گاهی اوقات شبانه روزی هزار رکعت نماز می گزارد. فقط در آغاز روز و قبل از زوال و نزدیک غروب آفتاب ساعتی از نماز باز می ایستد و در همین اوقات نیز بر سجاده خود می نشیند و با خدایش راز و نیاز می کند. به زندانبان گفتم: از ایشان خواهش کن که اجازه دهند در این اوقات به دیدارشان روم. او برایم اجازه گرفت و من به حضور آن بزرگوار رسیدم و دیدم بر سجاده خود نشسته و در اندیشه است.

ص :359


1- بحار الأنوار : 49 / 91 / 5 .

226 - عِلمُ الإمامِ بِاللُّغاتِ
226 - آشنایی امام به زبانهای مختلف

عیون أخبار الرِّضا عن أبی الصَّلتِ الهَرَویِّ :کانَ الرِّضا علیه السلام یُکلّمُ النّاسَ بِلُغاتِهم ، و کانَ و اللّهِ أفْصَحَ النّاسِ و أعلَمهم بکلِّ لسانٍ و لُغةٍ ، فقلتُ لَه یوما : یا بنَ رسولِ اللّهِ ، إنّی لَأعجَبُ مِن معرفَتِکَ بهذهِ اللّغاتِ علی اختلافِها ! فقالَ : یا أبا الصَّلْتِ ، أنا حُجّةُ اللّهِ علی خلقِهِ ، و ما کانَ اللّهُ لِیتّخذَ حُجّةً علی قومٍ و هُو لا یَعرِفُ لغاتِهِم ، أ وَ ما بَلَغکَ قَولُ أمیرِ المؤمنینَ علیه السلام : اُوتِینا فَصْلَ الخِطابِ ؟! فهلْ فصلُ الخِطابِ إلاّ معرِفةُ اللّغاتِ ؟ (1)

226

آشنایی امام به زبانهای مختلف

عیون أخبار الرضا_ به نقل از ابا صلت هروی _: امام رضا علیه السلام با مردم به زبان خودشان صحبت می کرد، و به خدا قسم به هر زبانی، از اهل آن زبان، داناتر بود و رساتر سخن می گفت. روزی به ایشان عرض کردم: یا بن رسول اللّه ! من از آشنایی شما به این زبانهای گوناگون در شگفتم. فرمود: ای ابا صلت! من حجّت خدا بر آفریدگان او هستم و خداوند حجّتی را برای مردم قرار نمی دهد که زبان آنها را نداند. آیا نشنیده ای که امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: فصل الخطاب به ما عطا شده است، آیا فصل الخطاب چیزی جز دانستن زبانهاست؟

227 - طُمَأنینَةُ الإمامِ
227 - آرامش امام

الإمامُ الرِّضا علیه السلام_ لَمّا قِیلَ لَه : إنّکَ تَتَکلَّمُ بهذا الکلامِ و السَّیفُ یَقْطُرُ دَما ! _: إنّ للّهِ وادِیا مِن ذهبٍ حَماهُ بأضْعَفِ خَلْقِه النَّمْلِ ، فلَو رامَتْهُ البَخاتیُّ لم تَصِلْ إلَیهِ . (2)

227

آرامش امام

امام رضا علیه السلام_ وقتی به ایشان عرض شد: از شمشیرها خون می چکد و شما چنین [بی پروا ]سخن می گویید؟ _فرمود : خداوند وادی ای از طلا دارد که به وسیله نا توانترین مخلوقاتش، مورچه، از آن پاسداری می کند و اگر شتر خراسانی آهنگ آن کند ، به آن نمی رسد.

ص :360


1- عیون أخبار الرضا : 2 / 228 / 3 .
2- بحار الأنوار : 60 / 186 / 17 .

228 - خَصائصُهُ علیه السلام
228 - ویژگی های امام رضاعلیه السلام

عیون أخبار الرِّضا عن إبراهیمَ بنِ العبّاسِ :ما رَأیتُ أبا الحَسَنِ الرّضا علیه السلام جَفا أحَدا بِکَلِمَةٍ قَطُّ وَ لا رَأیتُهُ قَطَعَ عَلی أحَدٍ کَلامَهُ حَتَّی یَفرُغَ مِنهُ ، وَ ما رَدَّ أحَدا عَن حاجَةٍ یَقدِرُ عَلَیها وَ لا حَدَّ رِجلَهُ بَینَ یَدَی جَلیسٍ لَهُ قَطُّ وَ لا اتَّکی بَینَ یَدَی جَلیسٍ لَهُ قَطُّ ، وَ لا رَأیتُهُ شَتَمَ أحَدا مِن مَوالیهِ وَ مَمالیکِهِ قَطُّ ، وَ لا رَأیتُهُ تَفَلَ وَ لا رَأیتُهُ یُقَهقِهُ فی ضِحکِهِ قَطُّ ، بَل کانَ ضِحکُهُ التَّبَسُّمُ ، وَ کانَ إذا خَلا وَ نَصَبَ مائِدَتَهُ أجلَسَ مَعَهُ عَلی مائِدَتِهِ مَمالیکَهُ وَ مَوالیهِ حَتَّی البَوّابَ السّائِسَ . (1)

228

ویژگی های امام رضا علیه السلام

عیون أخبار الرضا_ به نقل از ابراهیم بن العباس _: هرگز ندیدم که امام رضا علیه السلام به کسی سخن تندی بگوید ، و یا پیش از آن که کسی سخنش تمام شود سخن او را قطع کند . اگر می توانست حاجت کسی را برآورد ، هرگز او را دست خالی برنمی گرداند ؛ هیچ گاه در برابر کسی پای خود را دراز نمی کرد ، و چنانچه کسی در حضور او نشسته بود ، تکیه نمی کرد . هرگز ندیدم که به یکی از غلامان و خدمتکارانش ناسزا بگوید ؛ هرگز ندیدم که آب دهان بیندازد ، و یا هنگام خندیدن قهقهه سر دهد ، بلکه خنده اش تبسّم بود . هرگاه سفره اش را پهن می کرد غلامان و خدمتکاران خود و حتی دربان [و] مِهتر اسبان را با خود سر سفره می نشاند .

ص :361


1- عیون أخبار الرضا : 2 / 184 / 7 .

@

ص :362

24 - الإمام محمّد بن علیّ الجوادعلیهما السلام

اشاره

(1)

ص :363


1- و لمزید الاطّلاع راجع : بحار الأنوار : 50 / 1 _ 109 «تاریخ الإمام الجواد علیه السلام » .

24 - امام جوادعلیه السلام

229 - المَولودُ المُبارَکُ
229 - مولود خجسته

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله_ لَمّا سَألَهُ عَبدُ اللّهُ بنُ مَسعودٍ عَنِ الأئِمَّةِ فی صُلبِ الحُسَینِ علیه السلام: . . . وَ یَخرُجُ مِن صُلبِ عَلیٍّ (الرِّضا) ابنُهُ مُحَمَّدٌ المَحمودُ أطهَرُ النّاسِ خَلقا وَ أحسَنُهُم خُلقا . (1)

الکافی عن یَحیی الصَّنعانی :دَخَلتُ عَلی أبی الحسن الرِّضا علیه السلام وَ هُوَ بِمَکَّةَ وَ هُوَ یَقشِرُ مَوزا وَ یُطعِمُهُ أبا جَعفَرٍ علیه السلام فَقُلتُ لَهُ : جُعِلتُ فِداکَ هذا المَولودُ المُبارَکُ ؟ قالَ : نَعَم یا یَحیی هذا المَولودُ الَّذی لَم یولَد فی الإسلامِ مِثلُهُ مَولودٌ أعظَمُ بَرَکَةً عَلی شیعَتِنا مِنهُ . (2)

بحار الأنوار عن عبدِ اللّهِ بنِ جعفرٍ :دَخَلتُ علی الرِّضا علیه السلام أنا و صَفوانُ بنُ یحیی ، و أبو جعفرٍ علیه السلام قائمٌ قد أتی لهُ ثلاثُ سِنینَ ، فقُلْنا لَه : جَعَلَنا اللّهُ فِداکَ ، إنْ _ و أعَوذُ باللّهِ _ حَدَثَ حدَثٌ فَمن یَکونُ بَعدَکَ ؟ قالَ : ابْنِی هذا، و أومَأَ إلیهِ . قالَ : فقُلْنا لَه: و هُو فی هذا السِّنِّ ؟! قالَ : نَعَمْ ، و هُو فی هذا السِّنِّ ، إنَّ اللّهَ تبارَکَ و تعالی احْتَجَّ بعیسی علیه السلام و هُو ابنُ سنَتَینِ . (3) (4)

229

مولود خجسته

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله_ در پاسخ به سؤال عبد اللّه بن مسعود از امامان از ن_سل حسین علیه السلام _فرمود : . . . و از صلب علی (امام رضا) فرزندش محمّدِ ستوده شده به دنیا می آید ، که پاکترینِ مردم از نظر خلقت و خوش خلق ترین آنهاست .

الکافی_ به نقل از یحیی صنعانی _: در مکّه به حضور امام رضا علیه السلام رسیدم ، دیدم حضرت ، موزی پوست می کَند و در دهان ابو جعفر (امام جواد) علیه السلام می گذارد . عرض کردم : فدایت شوم ! فرزند گرامی شما همین است ؟ فرمود : آری یحیی ! این فرزندی است که هیچ فرزندی در اسلام با برکت تر از او برای شیعیان ما زاده نشده است .

بحار الأنوار_ به نقل از عبد اللّه بن جعفر _: من و صفوان بن یحیی به خدمت امام رضا علیه السلام رسیدیم. ابو جعفر علیه السلام که سه سال از عمرش می گذشت ایستاده بود. عرض کردیم: خدا ما را فدای شما کناد! اگر نعوذ باللّه اتفاقی بیفتد، چه کسی بعد از شما [امام] خواهد بود؟ امام علیه السلام به حضرت جواد اشاره کرده ، فرمود: این فرزندم. عرض کردیم : او با این سن و سال؟! فرمود: آری، او، با همین سن و سال. خداوند تبارک و تعالی با عیسای دو ساله حجّت را تمام کرد.

ص :364


1- کفایة الأثر : 84 .
2- الکافی : 6 / 360 / 3 .
3- بحار الأنوار : 50 / 35 / 23 .
4- (انظر) بحار الأنوار : 50 / 18 باب 2 ، الکافی : 1 / 320 باب الإشارة و النصّ علی أبی جعفر الثانی علیه السلام

230 - عِلمُهُ
230 - علم امام

الکافی عَن الخیرانی ، عَن أبیهِ :کُنتُ واقِفا بَینَ یَدَی أبِی الحَسَنِ علیه السلام بِخُراسانَ فَقالَ لَهُ قائِلٌ یا سَیِّدی إن کانَ کَونٌ فَإلی مَن؟ قالَ : إلی أبی جَعفَرٍ ابنی ، فَکَأنَّ القائِلَ استَصغَرَ سِنَّ أبی جَعفَرٍ علیه السلام ، فَقالَ أبُو الحَسَنِ علیه السلام : إنَّ اللّهَ تَبارَکَ و تَعالی بَعَثَ عیسَی بنُ مَریَمَ رَسولاً نَبِیّا صاحِبَ شَریعَةٍ مُبتَدأةٍ فی أصغَرَ مِنَ السِّنِّ الَّذی فیهِ أبو جَعفَرٍ علیه السلام . (1)

230

علم امام علیه السلام

الکافی_ به نقل از خیرانی ، از پدرش _: در خراسان پیش روی امام رضا علیه السلام ایستاده بودم که مردی به ایشان گفت : ای سرور من! اگر حادثه ای [برای شما] رخ دهد به چه کسی مراجعه کنیم؟ امام رضا علیه السلام فرمود : به پسرم ابو جعفر .

گویی آن مرد ابو جعفر را برای این کار کوچک شمرد و امام رضا علیه السلام فرمود : خدای تبارک و تعالی عیسی بن مریم را پیامبر و فرستاده و صاحب دین مستقل قرار داد ، در حالی که سنّش از ابو جعفر کمتر بود .

231 - جودُهُ
231 - بخشش امام

کشف الغمّة :أتاهُ علیه السلام رَجُلٌ فَقالَ لَهُ : أعطِنی عَلی قَدرِ مُرُوَّتِکَ ، فَقالَ : لا یَسَعُنی فَقالَ : عَلی قَدری . قالَ : أمّا ذا فَنَعَم ، یا غُلامُ أعطِهِ مِئَةَ دینارٍ . (2)

231

بخشش امام جواد علیه السلام

کشف الغمّة :مردی نزد امام جواد علیه السلام آمد و گفت : به اندازه مروّتت به من عطا کن . حضرت پاسخ داد : این اندازه ندارم . مرد گفت : به اندازه من . حضرت فرمود : ای غلام! به او صد دینار عطا کن .

232 - بَعضُ کرائمه علیه السلام
232 - برخی از کرامت های امام جوادعلیه السلام

دلائل الإمامة عن علیِّ بنِ حَسّانِ الواسِطیِّ المَعروفِ بِالعَمشِ :حَمَلتُ مَعی إلیهِ علیه السلام مِن الآلَةِ الَّتی لِلإصبِهانِ بَعضُها مِن فِضَّةٍ وَ قُلتُ أتحُفُ مَولایَ أبا جَعفَرٍ بِها فَلَمّا تَفرَّقَ النّاسُ عنه بَعدَ جَوابِ الجَمیعِ قامَ فَمَضی فَاتَّبَعتُهُ فَلقیتُ مُوَفِّقا فَقُلتُ استَأذِن لی عَلی أبی جَعفَرٍ ، فَدَخَلتُ وَ سَلَّمتُ فَردَّ عَلیَّ السَّلامَ وَ فی وَجهِهِ الکَراهَةُ وَ لَم یَأتی بِالجُلوسِ فَدَنوتُ مِنهُ وَ أفرَغتُ ما کانَ فی کُمّی بَینَ یَدَیهِ فَنَظَرَ إلَیَّ مُغضِباً ثمّ رَنا یَمینا وَ شِمالاً وَ قالَ ما لِهذا خَلَقَنی اللّهُ ما أنا وَ اللَّعبِ ؟ فاستَعفَیتُهُ فَعَفا عَنّی فَأخَذتُها فَخَرَجتُ . (3)

کشف الغمّة عن القاسِمِ بنِ عَبدِ الرَّحمنِ_ وَ کانَ زِیدیّا _: خَرَجتُ إلی بَغدادَ فَبَینا أنا بِها إذ رَأیتُ النّاسَ یَتَعادونَ وَ یَتَشَرَّفونَ وَ یَقِفونَ ؛ فَقُلتُ : ما هذا ؟ فَقالوا : ابنُ الرِّضا ، فَقُلتُ : وَ اللّهِ لأنظُرَنَّ إلَیهِ فَطَلَعَ عَلی بَغلٍ أو بَغلَةٍ فَقُلتُ : لَعَنَ اللّهُ أصحابُ الإمامَةِ حَیثُ یَقولونَ إنَّ اللّهَ افتَرَضَ طاعةَ هذا ، فَعَدَلَ إلیَّ وَ قالَ : یا قاسمَ بنَ عبدِ الرَّحمنِ : «أ بَشَرا مِنّا واحِدا نَتَّبِعُهُ إنّا إذا لَفی ضَلالٍ وَ سُعُرٍ» (4) فَقُلتُ فی نَفسی ساحِرٌ و اللّهِ! فَعَدَلَ إلَیَّ فَقالَ : «ء اُلقِیَ الذِّکرُ عَلَیهِ مِن بَینِنا بَل هُوَ کَذّابٌ أشِرٌ» (5) قالَ : فانصَرَفتُ وَ قُلتُ بِالإمامَةِ ؛ وَ شَهِدتُ أنَّهُ حُجَّةُ اللّهِ عَلی خَلقِهِ وَ اعتَقَدتُهُ . (6)

232

برخی از کرامت های امام جواد علیه السلام

دلائل الإمامة_ به نقل از علی بن حسّان واسطی _: وسیله ای که ساختِ اصفهان و قسمتهایی از آن از نقره بود ، با خود برداشتم و گفتم این را به مولایم ابو جعفر تحفه می دهم . پس از آن که حضرت پاسخ همه مردم را داد و آنان پراکنده شدند ، ایشان برخاست و رفت . من در پی ایشان به راه افتادم ، به جناب موفِّق برخوردم . به او گفتم : از ابو جعفر برای من اجازه شرفیابی بگیر . پس ، خدمت حضرت رسیدم و سلام کردم . در حالی که در چهره اش نارضایتی بود ، جواب سلامم را داد و ننشست . به حضرت نزدیک شدم و آنچه را در آستینم بود جلو ایشان خالی کردم . با خشم به من نگریست و آن گاه به راست و چپ نگاهی کرد و فرمود : خداوند مرا برای این کارها نیافریده است . مرا چه به بازی ؟ ! من از حضرت طلب بخشش کردم . ایشان مرا بخشیدند و من آن وسیله را برداشتم و بیرون رفتم .

کشف الغمّة_ به نقل از قاسم بن عبد الرحمان که زیدی مذهب بود _: من رهسپار بغداد شدم . چون به آن جا رسیدم مردم را دیدم که می دوند و نگاه می کنند و می ایستند . پرسیدم : چه خبر است ؟ گفتند : ابن الرضاست . گفتم : باید او را ببینم . او سوار بر قاطری نر یا ماده ظاهر شد . گفتم : خدا لعنت کند معتقدان به امامت را که می گویند خداوند اطاعت این مرد را واجب ساخته است . او به طرف من برگشت و گفت : ای قاسم بن عبد الرحمان ! «آیا از بشری همانند خودمان پیروی کنیم ؛ در این صورت گمراه و دیوانه خواهیم بود» . با خودم گفتم : به خدا ، جادوگر است ! باز به طرف من برگشت و گفت : «آیا از میان همه ما کلام خدا به او القا شده است ؟ نه ، او دروغگویی سبک سر است» .

من برگشتم و معتقد به امامت شدم و شهادت دادم که او حجّت خدا بر خلق اوست ، و به وی اعتقاد پیدا کردم .

ص :365


1- الکافی : 1 / 322 / 13.
2- کشف الغمّة : 3 / 158 .
3- دلائل الإمامة : 212 .
4- القمر : 24.
5- القمر : 25.
6- کشف الغمّة : 3 / 153 .

@

ص :366

@

ص :367

@

ص :368

24 - الإمام علیّ بن محمّد الهادی علیهما السلام

اشاره

(1)

ص :369


1- و لمزید الاطّلاع راجع : بحار الأنوار : 50 / 113 _ 232 «تاریخ الإمام الهادی علیه السلام » .

24 - امام هادی علیه السلام

233 - النَّصُّ عَلی إمامَتِهِ
233 - تصریح به امامت آن بزرگوار

الإمامُ الجوادُ علیه السلام :إنّ الإمامَ بَعدی ابْنِی علیٌّ، أمرُهُ أمری ، و قَولُهُ قَولی ، و طاعَتُهُ طاعَتی ، و الإمامةُ بعدَهُ فی ابنِهِ الحسنِ . (1)

(2)

233

تصریح به امامت آن بزرگوار

امام جواد علیه السلام :امامِ پس از من فرزندم علی است؛ فرمان او فرمان من است، سخن او سخن من و اطاعت از او اطاعت از من؛ و پس از او امامت به فرزندش حسن می رسد.

234 - إخباره بقتل المتوکّل
234 - پیشگویی از کشته شدن متوکّل

الخرائج و الجرائح عن ابنِ أورمةَ :خَرَجتُ أیّامَ المُتَوکّلِ إلی سُرَّ مَن رأی ، فدَخَلتُ علی سعیدٍ الحاجِبِ ، و دَفعَ المُتَوکّلُ أبا الحسنِ إلَیه لِیقتُلَهُ، فلَمّا دَخَلتُ علَیهِ قالَ : تُحِبُّ أنْ تَنظرَ إلی إلهکَ ؟! قُلتُ: سبحانُ اللّه ! إلهی (الّذی) لا تُدرِکُهُ الأبْصارُ . قالَ: هذا الّذی تَزعُمونَ أنّه إمامُکُم! قلتُ : ما أکْرَهُ ذلکَ . قال : قد اُمِرْتُ بقتلِهِ و أنا فاعِلُهُ غَدا ، و عِندَهُ صاحِبُ البَریدِ ، فإذا خَرجَ فادْخُلْ إلَیهِ . فلَم ألْبَثْ أنْ خَرجَ ، قالَ : ادْخُلْ .

فدَخَلتُ الدّارَ الّتی کانَ فیها مَحْبوسا فإذا هُو ذا بِحِیالِهِ قَبرٌ یُحفَرُ ، فدَخَلتُ و سَلّمتُ و بَکیتُ بُکاءً شدیدا ، قالَ : ما یُبْکِیکَ ؟ قلتُ : لِما أری، قالَ : لا تَبْکِ لذلکَ ، فإنّهُ لا یَتِمُّ لَهُم ذلکَ ، فسَکَنَ ما کانَ بی ، فقالَ : إنّه لا یَلبَثُ أکْثرَ مِن یَومَینِ ، حتّی یَسفِکَ اللّهُ دمَهُ و دَمَ صاحبِهِ الّذی رأیتَهُ . قالَ : فوَ اللّهِ ما مَضی غیرُ یَومَینِ حتّی قُتِلَ و قُتِلَ صاحِبُهُ . (3)

234

پیشگویی از کشته شدن متوکل

الخرائج و الجرائح_ به نقل از ابن اورمه _: در روزگار متوکّل به سامراء رفتم و بر سعید حاجب وارد شدم. متوکّل ، امام هادی علیه السلام را به دست او سپرده بود تا وی را به قتل رساند. چون بر سعید وارد شدم، گفت: دوست داری معبودت را ببینی؟ گفتم: سبحان اللّه ! معبود من [ کسی است که ] به چشم دیده نمی شود. گفت: همین کسی که شما او را امام خود می خوانید. گفتم: بدم نمی آید او را ببینم. گفت: به من دستور داده شده که او را بکشم و فردا این کار را خواهم کرد. در حال حاضر آورنده پیام ، نزد اوست. وقتی او رفت، تو داخل شو.

لحظه ای بعد ، او بیرون آمد. سعید گفت: داخل شو. من وارد خانه ای شدم که امام هادی علیه السلام در آن زندانی بود. ناگهان چشمم به گوری افتاد که در برابر آن حضرت کنده شده بود. وارد شدم و سلام کردم و به شدّت گریستم. فرمود: چرا گریه می کنی؟ عرض کردم: برای آنچه می بینم. فرمود: برای آن گریه نکن؛ زیرا آنها موفق به انجام این کار نمی شوند. سپس آن حضرت مرا آرام کرد، و فرمود: دو روز بیشتر طول نمی کشد که خداوند خون او (متوکّل) و خون همین پیک را که دیدی می ریزد.

به خدا قسم دو روز بیشتر نگذشت که هر دو کشته شدند.

ص :370


1- بحار الأنوار : 50 / 118 / 1 .
2- (انظر) بحار الأنوار : 50 / 118 باب 2 ، الکافی : 1 / 323 باب الإشارة و النصّ علی أبی الحسن الثالث علیه السلام .
3- الخرائج و الجرائح : 1 / 412 / 17 .

بحار الأنوار :ذکر الحسن بن محمد جمهور العَمِّی فی کتاب الواحدة قال : حدَّثَنی أخی الحسینُ بنُ محمّدٍ قالَ : کان لی صَدِیقٌ مُؤدِّبٌ لِوُلدِ بَغا أو وَصِیفٍ _ الشَّکُّ مِنّی _ فقالَ لی: قالَ لی الأمیرُ _ مُنْصَرَفَهُ مِن دارِ الخلیفةِ _ : حَبَسَ أمیرُ المؤمنینَ هذا الّذی یَقولونَ ابنُ الرِّضا الیومَ ، و دفَعَهُ إلی علیِّ بنِ کَرْکَرٍ، فسَمِعتُهُ یقولُ : أنا أکْرَمُ عَلی اللّهِ مِن ناقةِ صالحٍ «تَمَتَّعوا فی دارِکُمْ ثَلاثةَ أیّامٍ ذلِکَ وَعدٌ غیرُ مَکذوبٍ» (1) ، و لیسَ یُفصِحُ بالآیةِ و لا بالکلامِ ، أیُّ شیءٍ هذا؟ قالَ: قلتُ: أعَزّکَ اللّهُ تَوَعّدَ ، انظُرْ ما یکونُ بعدَ ثلاثةِ أیّامٍ.

فلمّا کانَ مِن الغَدِ أطْلَقَهُ و اعْتَذرَ إلَیهِ ، فلَمّا کانَ فی الیومِ الثّالثِ وَثَبَ علَیهِ یاغزُ و یَغْلونُ و تامِشُ و جَماعةٌ مَعهُم ، فقَتَلوهُ و أقْعَدوا المُنْتَصِرَ ولَدَهُ خلیفةً . (2)

بحار الأنوار:از حسن بن محمّد جمهور در کتاب الواحدة آمده است: برادرم حسین بن محمّد به من گفت: دوستی داشتم که آموزگار فرزند «بغا» یا «وصیف» _ تردید از من است _ بود . او به من گفت: امیر در بازگشت از سرای خلیفه به من گفت: امروز امیر مؤمنان ، آن کسی را که فرزند رضا می خوانند دستگیر کرد و او را به دست علی بن کرکر سپرد و شنیدم که می گوید: من نزد خداوند از ناقه صالح گرامی تر و ارجمندترم «سه روز در سرای خود از زندگی برخوردار شوید. این و عده ای است عاری از دروغ» . من از آیه و حرفهایش چیزی نفهمیدم؛ منظورش چیست؟ [برادرم ]گفت: گفتم: خدا به تو عزّت دهد! تهدید کرده است. صبر کن ببین تا سه روز دیگر چه می شود.

فردای آن روز خلیفه امام را آزاد کرد و از او پوزش خواست. روز سوم یاغز و یغلون و تامش با همراهانشان بر خلیفه شوریدند و او را کشته ، فرزندش منتصر را به خلافت نشاندند.

ص :371


1- هود : 65 .
2- بحار الأنوار : 50 / 189 / 1 .

235 - إخباره عمّا فی نفس عبدالرحمن الإصفهانی وتشیّعه
235 - خبردادن امام از ضمیر عبدالرحمان اصفهانی و شیعه شدن وی

کشف الغمّة :حدَّثَ جَماعَةٌ مِن أهلِ إصفِهانَ مِنهُم أبو العَبّاسِ أحمدُ بنُ النَّصرِ ، وَ أبو جَعفَرٍ مُحَمَّدُ بنُ عَلویَّةِ ، قالوا : کانَ بِإصفِهانَ رَجلٌ یُقالُ لَهُ عَبدُ الرَّحمنِ وَ کانَ شیعیّا ، فَقیلَ لَهُ : ما السَّبَبُ الَّذی أوجَبَ عَلَیکَ القَولُ بِإمامَةِ عَلیٍّ النَّقیِّ دونَ غَیرِهِ مِن أهلِ الزَّمانِ ؟ فَقالَ : شاهَدتُ ما یوجِبُ عَلیَّ ذلِکَ ، وَ ذلک أنّی کُنتُ رَجُلاً فَقیرا وَ کانَ لی لِسانٌ وَ جُرأةٌ ، فَأخرَجَنی أهلُ إصفِهانَ سِنةً مِنَ السِّنینَ مَعَ قَومٍ آخَرینَ ، (فَجِئنا _ ظ) إلی بابِ المُتَوَکِّل مُتَظَلِّمینَ ، وَ کُنّا بِبابِ المُتَوَکِّلِ یَوما إذ خَرَجَ الأمرُ بِإحضارِ عَلیِّ بنِ مُحَمَّدِ بنِ الرِّضا ؛ فَقُلتُ لِبَعضِ مَن حَضَرَ : مَن هذا

الرَّجُلُ الَّذی قَد أمِرَ بِإحضارِهِ ؟ فَقیلَ : هذا رَجُلٌ عَلَویٌ تَقولُ الرافِضَةُ بِإمامَتِهِ ، ثُمَّ قالَ : وَ نَقدِرُ أنَّ المُتَوَکِّلَ یُحضِرُهُ للقَتلِ ، فَقُلتُ : لا أبرَحُ مِن هیهُنا حَتَّی أنظُرَ إلی هذا الرَّجُلِ أیِّ رَجُلٍ هُوَ ؟ قالَ : فَأقبَلَ راکِبا عَلی فَرَسٍ وَ قَد قامَ النّاسُ صَفَّینِ یُمنَةَ الطَّریقِ وَ یُسرَتَها یَنظُرونَ إلَیهِ ، فَلَمّا رَأیتُهُ وَقَفتُ فَأبصَرتُهُ فَوَقَعَ حُبُّهُ فی قَلبی ، فَجَعلتُ أدعو لَهُ فی نَفسی بِأن یَدفَعَ اللّهُ عنه شَرَّ المُتَوَکِّلِ ، فَأقبَلَ یَسیرُ بَینَ النّاسِ وَ هُوَ یَنظُرُ إلی عُرفِ دابَّتِهِ لا یَلتَفِتُ ، وَ أنا دائمُ الدُّعاءِ لَهُ ، فَلَمّا صارَ إلَیَّ أقبَلَ عَلیَّ بِوَجهِهِ وَ قالَ : استَجابَ اللّهُ دُعاءَکَ وَ طَوَّلَ عُمرَکَ وَ کَثَّرَ مالَکَ وَ وَلَدَکَ ، فانصَرفنا بَعدَ ذلک إلی إصفِهانَ ، فَفَتَحَ اللّهُ عَلَیَّ وُجوها مِنَ المالِ حَتَّی إنّی أغلِقُ بابی عَلی ما قیمَتُهُ ألفَ ألفَ دِرهَمٍ سِوی مالی خارِجَ داری ؛ وَ رُزِقتُ عَشَرةً مِنَ الأولادِ وَ قَد بَلَغتُ مِن عُمری نَیِّفا وَ سَبعینَ سَنَةً ، وَ أنا أقولُ بِإمامَةِ هذا الَّذی عَلِمَ ما فی قَلبی وَاستَجابَ اللّهُ دَعائَهُ لی . (1)

235

خبر دادن امام از ضمیر عبد الرحمان اصفهانی و شیعه شدن وی

کشف الغمّة :گروهی از مردم اصفهان ، از جمله ابو العباس احمد بن نصر و ابو جعفر محمّد بن عَلویه نقل کردند که : در اصفهان مردی بود شیعه ، به نام عبد الرحمان . از او پرسیدند : چه شد که از میان همه مردم فقط به امامت علی النقی معتقد شدی و نه جز او ؟ گفت : چیزی دیدم که باعث این کار شد . من مردی فقیر و در عین حال حرّاف و با جرأت بودم . در یکی از سالها ، اهالی اصفهان مرا با عدّه ای دیگر برای دادخواهی به دربار خلیفه فرستادند . روزی در حضور خلیفه بودیم که دستور احضار علی بن محمّد بن الرضا صادر شد . به یکی از حاضران گفتم : این مردی که دستور احضارش را صادر کرد کیست ؟ گفته شد : او مردی علوی است که رافضیان به امامت او اعتقاد دارند . سپس گفت : حدس می زنیم که متوکّل او را احضار کرده تا بکشد . گفتم : از این جا تکان نمی خورم تا ببینم این مرد چگونه مردی است . وی ، در حالی که سوار بر اسبی بود آمد . مردم در سمت راست و چپ مسیر صف کشیده بودند و به او نگاه می کردند . چون او را دیدم ایستادم و به ایشان نگاه کردم . محبتش در دلم افتاد . لذا در دلم دعا می کردم که خداوند شرّ متوکّل را از او دفع کند . او از میان صف مردم حرکت می کرد و چشمش را به یال اسبش دوخته بود و به اطراف توجّه نمی کرد . من دائما برایش دعا می کردم ، وقتی به من رسید صورتش را به طرف من برگرداند و گفت : خداوند دعایت را مستجاب فرمود و عمر طولانی به تو عطا فرمود و اموال و فرزندانت را زیاد گردانید . بعد از آن واقعه ما به اصفهان برگشتیم . خداوند آنقدر به من ثروت عطا فرمود که تنها در خانه ام ، افزون بر آنچه در بیرون دارم ، اموالی دارم که هزار هزار درهم می ارزد . ده فرزند نیز روزی ام شده و هفتاد و اندی سال هم از عمرم می گذرد . این است علت اعتقاد من به امامت چنین کسی که از قلبم خبر داشت و خداوند دعای او را در حقّ من اجابت فرمود .

ص :372


1- کشف الغمّة : 3 / 179 .

@

ص :373

@

ص :374

24 - الإمام الحسن بن علی العسکری علیهما السلام

اشاره

(1)

ص :375


1- و لمزید الاطّلاع راجع : بحار الأنوار : 50 / 235 _ 339 «تاریخ الإمام العسکری علیه السلام» .

24 - امام حسن عسکری علیه السلام

236 - النَّصُّ عَلی إمامَتِهِ
236 - تصریح به امامت آن بزرگوار

الإمامُ الهادیُّ علیه السلام :الإمامُ بَعدی الحسَنُ ، و بعدَ الحسنِ ابنُه القائمُ ، الّذی یَملأُ الأرضَ قِسْطا و عدلاً کما مُلِئتْ جَورا و ظُلما . (1)

(2)

236

تصریح به امامت آن بزرگوار

امام هادی علیه السلام :امام پس از من، حسن است و پس از حسن فرزندش قائم؛ همو که زمین را پر از عدل و داد می کند، همچنان که از بیدادگری و ستم پر شده است.

237 - کرائم الإمامِ فِی السِّجنِ
237 - کرامت های امام در زندان

بحار الأنوار عن کتابِ أحمدَ بنِ محمّدِ بنِ العیّاش :کانَ أبو هاشمٍ الجَعفریُّ حُبِسَ مَع أبی محمّدٍ علیه السلام ، کانَ المُعْتزُّ حَبَسهُما مَع عِدّةٍ مِن الطّالِبیِّینَ فی سَنةِ ثَمانٍ و خَمسِینَ و مِائتینِ و قالَ : حَدَّثنا أحمدُ بنُ زیادٍ الهَمْدانیّ عن علیِّ بنِ إبراهیمَ بنِ هاشمٍ عن داوودَ بنِ القاسمِ قالَ : کنتُ فی الحَبْسِ المعروفِ بحبسِ خَشیشٍ فی الجَوْسَقِ الأحْمَرِ أنا و الحسنُ بنُ محمّدٍ العَقیقیّ و محمّدُ ابنُ إبراهیمَ العَمریّ و فلانٌ و فلانٌ ، إذ دَخلَ علَینا أبو محمّدٍ الحسنُ و أخوهُ جعفرٌ ، فحَفَفْنا بهِ ، و کان المُتَوَلّی لِحَبْسهِ صالحُ بنُ و صِیفٍ ، و کانَ مَعنا فی الحَبسِ رجُلٌ جُمَحیٌّ یقولُ : إنّه عَلَویٌّ .

قالَ : فالْتَفَتَ أبو محمّدٍ فقالَ : لولا أنّ فیکُم مَن لیسَ مِنکُم لأعْلَمْتُکُم مَتی یُفَرَّجُ عنکُم ، و أومَأَ إلَی الجُمَحیِّ أنْ یَخْرُجَ فخَرَجَ .

فقالَ أبو محمّدٍ : هذا الرّجُلُ لَیس مِنکُم فاحْذَروهُ، فإنّ فی ثِیابِهِ قِصّةً قد کَتَبها إلَی السُّلطانِ یُخبِرُهُ بما تقَولونَ فیهِ ، فقامَ بعضُهُم ففَتّشَ ثِیابَهُ، فوَجدَ فیها القِصّةَ یَذکُرُنا فیها بکُلِّ عظِیمةٍ . (3)

237

کرامت های امام در زندان

بحار الأنوار :در کتاب احمد بن محمّد بن عیّاش آمده است: ابو هاشم (داوود) جعفری با امام عسکری علیه السلام زندانی بود. این دو نفر را معتز (خلیفه عباسی) به همراه عدّه دیگری از طالبیان در سال 258 زندانی کرده بود.

در همان کتاب آمده است : احمد بن زیاد همدانی از علی بن ابراهیم بن هاشم و او از داوود بن قاسم (ابو هاشم جعفری) برایمان نقل کرد که گفته: من و حسن بن محمّد عقیقی و محمّد بن ابراهیم عمری و فلان و فلان در زندان معروف به زندان خشیش، واقع در کوشک سرخ، به سر می بردیم که امام حسن عسکری و برادرش جعفر بر ما وارد شدند و ما بر گرد او حلقه زدیم، مسئول زندانی کردن او صالح بن وصیف بود. در بین ما مردی از بنی جُمَح بود که می گفت علوی است. امام حسن عسکری رو به ما کرد و فرمود: اگر در میان شما بیگانه نبود به شما می گفتم که چه وقت آزاد می شوید. امام به مرد جمحی اشاره کرد که بیرون رود و او بیرون رفت.

امام فرمود: این مرد از شما نیست. از او بر حذر باشید. در جامه او نامه ای است که برای سلطان نوشته تا حرفهایی را که شما درباره او می گویید به وی گزارش دهد. یکی برخاست و لباسهای آن مرد را تفتیش کرد و آن نامه را که در آن از ما به بدی تمام یاد کرده بود، یافت.

ص :376


1- بحار الأنوار : 50 / 239 / 4 .
2- (انظر) بحار الأنوار : 50 / 239 باب 2 ، الکافی : 1 / 325 باب الإشارة و النصّ علی أبی محمّد علیه السلام .
3- بحار الأنوار : 50 / 311 / 10 .

الغیبة للطوسی عن أبی هاشمٍ الجَعفریِّ :کنتُ مَحْبوسا مَع أبی محمّدٍ علیه السلام فی حَبْسِ المُهْتَدی بنِ الواثقِ ، فقالَ لی : یا أبا هاشمٍ ، إنّ هذا الطّاغیَ أرادَ أن یَعْبثَ باللّهِ فی هذهِ اللّیلةِ ، و قَد بَتَرَ اللّهُ عُمرَهُ ، و جَعلَهُ للقائمِ مِن بعدِهِ ، و لَم یکُن لی ولَدٌ و ساُرزَقُ ولَدا . قالَ أبو هاشمٍ : فلَمّا أصْبَحْنا شَغَبَ الأتْراکُ علَی المُهْتَدی فقَتَلُوهُ ، و وَلِیَ المُعْتَمِدُ مَکانَهُ ، و سلّمَنا اللّهُ تعالی . (1)

الغیبة للطوسی_ به نقل از ابو هاشم جعفری _: من با امام عسکری علیه السلام در زندان مُهتدی، پسر واثق، زندانی بودم. آن حضرت به من فرمود: ابو هاشم! این طاغی می خواهد امشب [امر] خدا را به سخره گیرد، اما خداوند از عمر او می کاهد و به جانشینش می دهد، و من نیز فرزندی ندارم و بزودی خداوند به من فرزندی عطا می فرماید. ابو هاشم می گوید: بامدادان ، ترکها بر مهتدی شوریدند و او را کشتند و معتمد به جای او حاکم شد و خداوند متعال ما را سالم و زنده نگه داشت.

ص :377


1- الغیبة للطوسی : 205 / 173 .

بحار الأنوار :دخَلَ العبّاسِیّونَ علی صالحِ ابنِ وَصیفٍ ، و دخَلَ صالحُ بنُ علیٍّ و غیرُهُ مِن المُنْحَرِفینَ عن هذهِ النّاحیةِ علی صالحِ بنِ و صیفٍ عندَ ما حُبِسَ أبو محمّدٍ علیه السلام، فقالَ لَه : ضَیِّقْ علیهِ و لا تُوَسِّعْ، فقالَ لَهم صالحٌ: ما أصْنَعُ بهِ، و قد وَکّلْتُ بهِ رُجلَینِ شَرَّ مَن قَدَرْتُ علَیهِ ، فقَد صارا مِن العِبادةِ و الصّلاةِ إلی أمرٍ عظیمٍ؟ ! (1)

بحار الأنوار :هنگامی که ابو محمّد علیه السلام زندانی شد، عباسیان و صالح بن علی و دیگر منحرفان از جاده امامت نزد صالح بن وصیف رفتند و گفتند: بر او سخت بگیر و کوتاه نیا. صالح به ایشان گفت: با او چه کنم؟ من دو تن از بدترین و شرورترین افرادی را که توانستم بیابم بر او گماردم اما آن دو [تحت تأثیر امام ]سخت به عبادت و نماز روی آوردند.

238 - جواب کتاب فی تناقض القرآن
238 - پاسخ کتابی درباره تناقض قرآن

المناقب لابن شهر آشوب عن أبی القاسِمِ الکوفیِّ :إنَّ إسحاقَ الکِندیِّ کانَ فیلسوفَ العِراقِ فی زَمانِهِ أَخَذَ فی تَألیفِ تَناقُضِ القُرآنِ وَ شَغَلَ نَفسَهُ بِذلک وَ تَفَرَّدَ بِهِ فی مَنزِلِهِ وَ إنَّ بَعضَ تَلامِذَتِهِ دَخَلَ یَوما عَلی الإمامِ الحَسَنِ العَسکَریِّ فَقالَ لَهُ أبو مُحَمَّدٍ علیه السلام : أ ما فیکُم رَجُلٌ رَشیدٌ یَردِعُ أستاذَکُم الکِندیِّ عَمّا أخَذَ فیهِ مِن تَشاغُلِهِ بِالقُرآنِ؟ فَقالَ التِّلمیذُ : نَحنُ مِن تَلامِذَتِهِ کَیفَ یَجوزُ مِنّا الإعتِراضُ عَلیهِ فی هذا أو فی غَیرِهِ ، فَقالَ لَهُ أبو مُحَمَّدٍ : أ تُؤَدّی اللّهَ ما ألقیهِ إلیکَ؟ قالَ : نَعَم قالَ : فَصِر إلَیهِ وَ تَلَطَّف فی مُؤانَسَتِهِ وَ مَعونَتِهِ عَلی ما هُوَ بِسَبیلِهِ فَإذا وَقَعَتِ الأُنسَةُ فی ذلک فَقُل قَد حَضَرَتنی مَسألَةٌ أسألُکَ عَنها فَإنَّهُ یَستَدعی ذلک مِنکَ فَقُل لَهُ إن أتاکَ هذا المُتَکَلِّمُ بِهذا القُرآنِ هَل یَجوزُ أن یَکونَ مُرادُهُ بِما تَکَلَّمَ مِنهُ غَیرَ المَعانی الَّتی قَد ظَنَنتَها أنَّکَ ذَهَبتَ إلیها ؟ فَإنَّهُ سَیَقولُ لَکَ إنَّهُ مِنَ الجائِزِ لأنَّهُ رَجُلٌ یَفهَمُ إذا سَمِعَ ، فَإذا أوجَبَ ذلک فَقُل لَهُ : فَما یُدریکَ لَعَلَّهُ قَد أرادَ غَیرَ الَّذی ذَهَبتَ أنتَ إلَیهِ فَیکونَ واضِعا لِغَیرِ مَعانیهِ . فَصارَ الرَّجلُ إلی الکِندیِّ وَ تَلَطَّفَ إلی أن ألقی عَلَیهِ هذِهِ المَسألَةَ فَقالَ لَهُ : أعِد عَلَیَّ ، فَأعادَ عَلَیهِ فَتَفَکَّرَ فی نَفسِهِ وَ رأی ذلک مُحتَمَلاً فی اللُّغَةِ وَ سائِغا فی النَّظَرِ فَقالَ : أتَیتُ إلَیکَ الاّ أخبَرتَنی مِن أینَ لَکَ ؟ فَقالَ : إنَّهُ شَیءٌ عَرَضَ بِقَلبی فَأورَدتُهُ عَلَیکَ ، فَقالَ : کَلاّ ما مِثلُکَ مَن اهتَدی إلی هذا وَ لا مَن بَلَغَ هذِهِ المَنزَلَةَ فَعَرِّفنی مِن أینَ لَکَ هذا ؟ فَقالَ : أمَرَنی بِهِ أبو مُحَمَّدٍ فَقالَ : الآنَ جِئتَ بِهِ وَ ما کانَ لِیَخرُجَ مِثلَ هذا إلاّ مِن ذلک البَیتِ؛ ثُمَّ إنَّهُ دَعا بِالنّارِ وَ أحرَقَ جَمیعَ ما کانَ ألَّفَهُ . (2)

238

پاسخ کتابی درباره تناقض قرآن

المناقب لابن شهر آشوب_ به نقل از ابو القاسم کوفی _: اسحاق کِندی ، که فیلسوف عراق در عصر خود بود ، تصمیم گرفت تناقضات قرآن را گرد آورد و بدین منظور در خانه اش نشست و مشغول این کار شد . روزی یکی از شاگردان او خدمت امام حسن عسکری علیه السلام رسید . امام علیه السلام به او فرمود : آیا در میان شما یک آدم رشید پیدا نمی شود که استادتان کِندی را از کاری که در پیش گرفته و به قرآن پرداخته است، بازدارد؟ شاگرد عرض کرد: ما از شاگردان او هستیم ؛ چگونه بر ما رواست که در این مورد یا مواردی دیگر به او اعتراض کنیم ؟ امام عسکری علیه السلام فرمود : آیا حاضری کاری که می گویم انجام دهی ؟ عرض کرد : آری . حضرت فرمود : پیش او برو و با وی گرم بگیر و وانمود کن که می خواهی در انجام کارش به او کمک کنی . وقتی خوب با او انس گرفتی بگو سؤالی برایم پیش آمده است که می خواهم آن را از تو بپرسم . خواهد گفت بپرس . به او بگو : اگر گوینده این قرآن نزد تو آید ، آیا ممکن است مراد او از گفته هایش غیر از معانی ای باشد که تو به گمان خود آنها را فهمیده ای ؟ او خواهد گفت : آری ، ممکن است ؛ زیرا آدم فهمیده ای است .

پس چون چنین جواب داد، به او بگو: تو چه می دانی؟ شاید گوینده چیزی غیر از آنچه تو فهمیده ای اراده کرده و مراد واقعی اش غیر از معنای اولیه جمله هایش باشد.

آن مرد نزد کِندی رفت و با او از در ملاطفت درآمد و آن گاه این سؤال را از او پرسید . کِندی گفت : سؤالت را تکرار کن . آن مرد سؤالش را تکرار کرد . کِندی با خود اندیشید و این موضوع را هم از نظر لغوی محتمل دانست و هم از نظر عقلی جایز . پس به شاگردش گفت : تو را قسم می دهم که بگویی این سؤال را از کجا آموخته ای ؟ شاگرد گفت : مطلبی بود که به ذهنم خطور کرد و از تو پرسیدم . کِندی گفت : هرگز ، چنین سؤالی به فکر امثال تو نمی رسد ، و تو و امثال تو را نشاید که به چنین منزلتی دست یابید . بگو از کجا این سؤال را گرفته ای ؟ شاگرد گفت : ابو محمّد به من فرمود این سؤال را از تو بپرسم . کِندی گفت : حالا حقیقت را گفتی . چنین نکته ای جز از چنان خاندانی سر نمی زند ، آن گاه آتش طلبید و آنچه را گرد آورده بود سوزاند .

ص :378


1- بحار الأنوار : 50 / 308 / 6 .
2- المناقب لابن شهرآشوب : 4 / 424 .

@

ص :379

@

ص :380

24 - الإمام القائم علیه السلام

اشاره

(1)

ص :381


1- و لمزید الاطّلاع راجع : بحار الأنوار : 51 _ 53 «تاریخ الإمام الثّانی عشر علیه السلام» . کنز العمّال : 14 / 261 «خروج المهدیّ علیه السلام» و ص 584 «المهدیّ علیه السلام». سنن ابن ماجة : 2 / 1366 «خروج المهدیّ علیه السلام». الإمام المهدی علیه السلام من منظار حدیث الثقلین .

24 - امام مهدی علیه السلام

239 - أسماءُ الإمامِ
239 - نامهای امام

الإمامُ الباقرُ علیه السلام_ و قد سَألهُ الثُّمالیُّ عن عِلّةِ تَسْمِیةِ القائمِ قائما _: لَمّا قُتِلَ جَدّی الحسینُ صلَّی اللّهُ علَیهِ ضَجّتِ المَلائکةُ إلَی اللّهِ عزّ و جلّ بالبُکاءِ و النَّحیبِ ، و قالُوا : إلهَنا و سیّدنَا، أ تَغْفُلُ عَمَّن قَتلَ صَفْوتَکَ و ابنَ صَفْوتِکَ ، و خِیَرتَکَ مِن خَلْقِکَ ؟!

فأوحَی اللّهُ عزّ و جلّ إلَیهِم : قَرّوا مَلائکتی ، فَوَ عِزّتی و جلالی لَأنتقِمَنَّ مِنهُم و لو بعدَ حینٍ. ثُمّ کَشفَ اللّهُ عزّ و جلّ عَنِ الأئمّةِ مِن وُلدِ الحسینِ علیه السلام للملائکةِ ، فسُرَّتِ الملائکةُ بذلکَ ، فإذا أحدُهُم قائمٌ یُصلّی ، فقالَ اللّهُ عزّ و جلّ : بذلکَ القائمِ أنتَقِمُ مِنهُم . (1)

عنه علیه السلام فی قولِه تعالی : «و مَنْ قُتِلَ مظلوما فقد جَعَلْنا لولیّهِ سُلطانا ......... إنّه کان منصورا» (2) _ : سمَّی اللّهُ المهدیَّ المنصورَ ، کما سمَّی أحمدَ و محمّد و محمود ، و کما سَمّی عیسَی المسیحَ علیه السلام . (3)

239

نامهای امام

امام باقر علیه السلام_ در پاسخ به پرسش ثمالی از علت نامگذاری آن حضرت به قائم _فرمود : چون جدّم حسین علیه السلام کشته شد فرشتگان با گریه و فغان به درگاه خداوند عزّ و جلّ فریاد برآوردند که: ای خدای و سرور ما! آیا از کسانی که برگزیده تو و فرزند برگزیده تو و بهترین آفریده تو را می کشند چشم می پوشی؟

خداوند عزّ و جلّ به آنان وحی فرمود که : فرشتگان من ! آرام گیرید ؛ به عزّت و جلالم سوگند از آنان انتقام خواهم گرفت گر چه به طول انجامد. آن گاه خداوند عزّ و جلّ امامانِ نسل حسین علیه السلام را به فرشتگان نشان داد و فرشتگان بدان شادمان گشتند. در میان آنان یکی ایستاده بود و نماز می خواند. خداوند فرمود: با این قائم (ایستاده) از آنان انتقام می کشم!

امام باقر علیه السلام_ درباره آیه «هر که به ستم کشته شود به ولیّ او قدرتی داده ایم ......... همانا او پیروزمند است» _فرمود : خداوند مهدی را «منصور (پیروزمند)» نامید، همچنان که [پیامبر را ]احمد و محمّد و محمود نامید و همچنان که عیسی را مسیح نامگذاری کرد.

ص :382


1- بحار الأنوار : 51 / 28 / 1 .
2- الإسراء : 33 .
3- بحار الأنوار: 51/30/8.

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام_ لمّا سُئلَ عن عِلّةِ تَسمِیَةِ القائمِ بالمَهدیِّ _: لِأنّه یَهدی إلی کلِّ أمرٍ خَفیٍّ . (1)

(2)

امام صادق علیه السلام_ آن گاه که از علت نامگذاری قائم به مهدی پرسیده شد _فرمود : چون او به هر امر نهانی رهنمون می شود.

240 - النَّصُّ عَلی إمامَتِهِ
240 - تصریح به امامت آن حضرت

الإمامُ العسکریُّ علیه السلام_ و قد سُئلَ عن الحُجّةِ و الإمامِ بعدَهُ ؟ _: ابْنِی محمّدٌ ، و هُو الإمامُ و الحُجّةُ بَعدی ، مَن ماتَ و لَم یَعرفْهُ ماتَ مِیتةً جاهلیّةً . أمَا إنّ لَه غَیبةً یَحارُ فیها الجاهلونَ ، و یَهْلِکُ فیها المُبطِلونَ ، و یَکْذِبُ فیها الوَقّاتونَ ، ثُمّ یَخرُجُ فکَأنّی أنظُرُ إلَی الأعْلامِ البِیضِ تَخْفِقُ فوقَ رأسِهِ بِنَجفِ الکوفةِ . (3)

(4)

240

تصریح به امامت آن حضرت

امام عسکری علیه السلام_ در پاسخ به پرسش از حجّت و امام بعد از ایشان _فرمود : فرزندم محمّد ، اوست امام و حجّت پس از من. هر که بمیرد و او را نشناسد به مرگ جاهلی مرده است. بدانید که او را غیبتی است که پس از آن ، ظهور می کند؛ غیبتی که جاهلان در آن سرگشته می شوند و باطل گرایان به نابودی می افتند و کسانی به دروغ [برای ظهور او ]زمان تعیین می کنند. گویی پرچمهای سفیدی را می بینم که در نجفِ کوفه بر فراز سر او در اهتزازند.

241 - البِشارَةُ بِالمَهدِیِّ علیه السلام
241 - بشارت به امام مهدی علیه السلام

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :أبْشِری یا فاطمةُ ، فإنّ المهدیَّ منکِ . (5)

241

بشارت به امام مهدی علیه السلام

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بشارت باد تو را ای فاطمه که مهدی از توست.

ص :383


1- الغیبة للطوسی : 471 / 489 .
2- (انظر) بحار الأنوار : 51 / 28 باب 2 .
3- بحار الأنوار : 51 / 160 / 7 .
4- (انظر) بحار الأنوار : 51 / 65 باب 1 _ 10 .
5- کنز العمّال : 34208 .

عنه صلی الله علیه و آله :أبشِروا بالمهدیِّ ، رجُلٍ مِن قریشٍ مِن عِترتی ، یخرُجُ فِی اخْتِلافٍ من النّاسِ و زَلْزالٍ ، فیَمْلأُ الأرضَ قِسْطا و عَدلاً کما مُلِئتْ ظُلما و جَورا . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :المهدیُّ رجُلٌ مِن وُلْدی ، وجهُهُ کالکَوکبِ الدُّرّیِّ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :یَلی رجُلٌ مِن أهلِ بیتی یُواطِئُ اسمُه اسمِی، لَو لَم یَبْقَ مِن الدُّنیا إلاّ یَومٌ لَطوَّلَ اللّهُ ذلکَ الیومَ حتّی یَلیَ . (3)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :المهدیُّ رجُلٌ مِنّا مِن وُلدِ فاطمةَ . (4)

عنه علیه السلام :بمَهدیِّنا تُقطَعُ الحُجَجُ ، فهُو خاتِمُ الأئمّةِ ، و مُنْقِذُ الاُمّةِ ، و مُنْتَهَی النُّورِ . (5)

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :فإذا خَرجَ أسْندَ ظَهْرَهُ إلَی الکعبةِ،و اجْتَمعَ إلیه ثلاثُ مائةٍ و ثلاثةَ عَشَرَ رجُلاً، فأوّلُ ما یَنطِقُ بهِ هذهِ الآیةُ: «بَقِیّةُ اللّهِ خیرٌ لکم إنْ کُنتم مؤمنین» . (6) ثُمّ یقولُ : أنا بَقِیّةُ اللّهِ و حُجّتُهُ و خلیفتُهُ علَیکُم ، فلا یُسَلِّمُ إلَیهِ مُسَلِّمٌ إلاّ قالَ : السّلامُ علیکَ یا بَقِیّةَ اللّهِ فی أرضِهِ . (7)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :شما را بشارت باد به مهدی، مردی قرشی از خاندان من، در روزگاری که مردم گرفتار اختلاف و تزلزل هستند قیام می کند و زمین را همچنان که از جور و ستم پر شده، از عدل و داد آکنده می سازد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مهدی مردی از فرزندان من است و چهره اش چون ستاره درخشان.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مردی از خاندان من حکومت خواهد کرد که نامش با نام من یکی است . اگر از دنیا جز یک روز نمانده باشد خداوند آن روز را دراز می گرداند تا او حکومت را به دست گیرد .

امام علی علیه السلام :مهدی، مردی از ماست، از نسل فاطمه.

امام علی علیه السلام :با مهدیِ ما، حجّت ها تمام می شود. او پایان بخش امامان و نجات بخش امّت و نور آخرین است.

امام باقر علیه السلام :هرگاه قیام کند به کعبه تکیه می دهد و سیصد و سیزده مرد بر گردش حلقه می زنند . نخستین سخنی که می گوید این آیه است : «بقیّة اللّه برای شما بهتر است اگر ایمان داشته باشید» . آن گاه می فرماید : من بقیّة اللّه هستم و حجّت و جانشین خدا بر شما . هیچ درود فرستنده ای به او درود نمی فرستد مگر چنین : درود بر تو ای باقیمانده خدا در زمین او .

ص :384


1- کنز العمّال : 38653 .
2- کنز العمّال : 38666 .
3- کنز العمّال : 38661 .
4- کنز العمّال : 39675 .
5- نهج السعادة : 1 / 472 .
6- هود : 86 .
7- نور الثقلین : 2 / 392 / 194 .

242 - المَهدِیُّ بَقِیَّةُ اللَّهِ فی أرضِهِ
242 - مهدی علیه السلام، بقیّة اللَّه در زمین است

الکتاب:

(بَقِیَّةُ اللّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ وَ مَا أَنَا عَلَیْکُمْ بِحَفِیظٍ) . (1)

الحدیث:

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :قد لَبِسَ للحِکمةِ جُنَّتَها، و أخَذَها بجمیعِ أدَبِها من الاقبالِ عَلَیها و المَعرفةِ بها و التَفرُّغ لها ......... بَقِیّةٌ مِن بقایا حُجّتِهِ ، خلیفةٌ مِن خلائفِ أنبیائِهِ . (2)

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :فإذا خَرجَ أسْندَ ظَهْرَهُ إلَی الکعبةِ ، و اجْتَمعَ إلیهِ ثلاثُمائةٍ و ثلاثةَ عَشَرَ رجُلاً، و أوّلُ ما یَنطِقُ بهِ هذهِ الآیةُ : «بَقِیّةُ اللّهِ خیرٌ لکم إنْ کُنتم مؤمنین» . ثُمّ یقولُ : أنا بَقِیّةُ اللّهِ فی أرضه و خلیفتُهُ و حجّته علَیکُم ، فلا یُسَلِّمُ علیه مُسَلِّمٌ إلاّ قالَ: السّلامُ علیکَ یا بَقِیّةَ اللّهِ فی أرضِهِ . (3)

الإمامُ المهدیُّ علیه السلام :أنا بَقِیّةُ اللّهِ فی أرضِهِ ، و المُنْتقِمُ مِن أعدائِهِ . (4)

242

مهدی علیه السلام ، بقیّة اللّه در زمین است

قرآن:

«اگر ایمان آورده اید، بقیّة اللّه (آنچه خدا باقی می گذارد) برایتان بهتر است. و من نگهبان شما نیستم».

حدیث:

امام علی علیه السلام_ درباره امام مهدی علیه السلام _فرمود : زره حکمت پوشید، و همه آداب آن را از : روی آوردن به آن و شناخت آن و به چیزی جز آن نپرداختن رعایت کرد، ......... او باقی مانده ای از حجّت های خداست و خلیفه ای از خلفای انبیاست .

امام باقر علیه السلام :هرگاه قیام کند، به کعبه تکیه می دهد و سیصد و سیزده مرد بر گردش حلقه می زنند. نخستین سخنی که می گوید این آیه است : «بقیّة اللّه برای شما بهتر است اگر ایمان داشته باشید». آن گاه می فرماید: من بقیّة اللّه روی زمین هستم و جانشین و حجّت او بر شما . آن گاه هر کس بخواهد به او سلام دهد ، چنین می گوید: سلام بر تو ای باقیمانده خدا در زمین خدا.

امام مهدی علیه السلام :من بقیّة اللّه (باقیمانده حجّت های خدا) در زمینم و از دشمنان او انتقام می گیرم.

ص :385


1- هود : 86 .
2- نهج البلاغة : الخطبة 182 .
3- کمال الدین : 331 / 16 .
4- کمال الدین : 384 / 1 .

243 - لا تَقومُ السّاعَةُ حَتّی یَظهَرَ المَهدِیُ علیه السلام
243 - قیامت برپا نمی شود تا مهدی علیه السلام ظهور کند

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :لا تَقومُ السّاعةُ حتّی تَمْتَلئَ الأرضُ ظُلما و عُدْوانا ، ثُمّ یخرُجُ رجُلٌ مِن عِترتی فیَملَؤُها قِسْطا و عَدلاً کما مُلِئتْ ظُلما و عُدْوانا . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :لا تَقومُ السّاعةُ حتّی یَلِیَ رجُلٌ مِن أهلِ بَیتی یُواطئُ اسمُه اسمِی . (2)

243

قیامت برپا نمی شود تا مهدی علیه السلام ظهور کند

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :قیامت بر پا نمی شود تا زمانی که زمین از ستم و دشمنی آکنده شود، آن گاه مردی از خاندان من قیام می کند و زمین را، همچنان که از ظلم و جور آکنده شده، از عدل و داد پر می کند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :قیامت بر پا نمی شود، تا زمانی که مردی از خاندان من، که همنام من است، حکومت را به دست گیرد.

244 - رَجُلٌ مِن أهلِ بیتِ النَّبِیِ یَملَأُ الأرضَ عَدلاً
244 - مردی از خاندان پیامبر، زمین را از داد می آکند

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :لَو لَم یَبْقَ مِن الدَّهرِ إلاّ یَومٌ لَبعَثَ اللّهُ تعالی رجُلاً مِن أهلِ بیتی یَملَؤها عَدلاً کما مُلِئتْ جَورا . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :سیکونُ بَعدی خُلَفاءُ ، و مِن بعدِ الخُلَفاءِ اُمَراءُ ، و مِن بعد الاُمَراء مُلوکٌ ، و مِن بعد المُلوکِ جَبابِرةٌ ، ثمّ یَخرُجُ رجُلٌ مِن أهلِ بیتی یَملأُ الأرضَ عَدلاً کما مُلِئتْ جَورا . (4)

244

مردی از خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله ، زمین را از داد می آکند

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :اگر از عمر دنیا فقط یک روز باقی مانده باشد، خداوند مردی از خاندان مرا بر می انگیزد که دنیا را پر از داد می کند، همچنان که از ستم پر شده است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بعد از من خلفایی خواهند بود و بعد از خلفا، امیرانی و بعد از امیران، شاهانی و بعد از شاهان، جبّارانی و سپس مردی از خاندان من قیام می کند و زمین را از عدالت می آکند، همچنان که از ستم آکنده شده است.

ص :386


1- کنز العمّال : 38691 .
2- کنز العمّال : 38692 .
3- کنز العمّال : 38675 .
4- کنز العمّال : 38667 .

عنه صلی الله علیه و آله :لَو لَم یَبْقَ مِن الدُّنیا إلاّ لَیلةٌ لَمَلَکَ فیها رجُلٌ مِن أهلِ بَیتی . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :لا تَقومُ السّاعةُ حتّی تَمْتَلئَ الأرضُ ظُلما و عُدْوانا ، ثُمّ یخرُجُ رجُلٌ مِن عِترتی فیَملَؤُها قِسْطا و عَدلاً کما مُلِئتْ ظُلما و عُدْوانا . (2)

(3)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :اگر از عمر دنیا جز یک شب نمانده باشد، در همان یک شب، مردی از خاندان من به حکومت خواهد رسید.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :قیامت بر پا نمی شود تا زمانی که زمین از ستم و دشمنی آکنده شود ، آن گاه مردی از خاندان من قیام می کند و زمین را ، همچنان که از ظلم و جور آکنده شده ، از عدل و داد پر می کند .

245 - مُطابَقَةُ اسمِ الإمامِ لِاسمِ النَّبیِ صلی الله علیه وآله
245 - همنامی آن امام و پیامبر

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :لا تَذهَبُ الدُّنیا و لا تَنْقَضی حتّی یملِکَ رجُلٌ مِن أهلِ بَیتی یُواطِئُ اسمُهُ اسمِی . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :یَلی رجُلٌ مِن أهلِ بیتی یُواطِئُ اسمُه اسمِی ، لَو لَم یَبْقَ مِن الدُّنیا إلاّ یَومٌ لَطوَّلَ اللّهُ ذلکَ الیومَ حتّی یَلیَ . (5)

عنه صلی الله علیه و آله :لَو لَم یَبْقَ مِن الدُّنیا إلاّ یَومٌ واحدٌ لَطوّلَ اللّهُ ذلکَ الیومَ حتّی یَبعَثَ فیهِ رجُلاً مِن وُلدی یُواطئُ اسمُه اسمِی یَملَؤها عَدلاً و قِسْطا کما مُلِئتْ جَورا و ظُلما . (6)

(7)

245

همنامی آن امام و پیامبر صلی الله علیه و آله

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :دنیا تمام نمی شود و به سر نمی آید، تا مردی از خاندان من که همنام من است، حکومت را به دست گیرد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مردی از خاندان من حکومت خواهد کرد که نامش با نام من یکی است. اگر از دنیا جز یک روز نمانده باشد خداوند آن روز را دراز می گرداند تا او حکومت را به دست گیرد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد خداوند آن روز را دراز می گرداند تا مردی از نسل مرا برانگیزد که همنام من است و دنیا را از عدل و داد می آکند همچنان که از ستم و بیداد آکنده شده است .

ص :387


1- کنز العمّال : 38683 .
2- کنز العمّال : 38691 .
3- (انظر) العدل : باب 2506 .
4- کنز العمّال : 38655 .
5- کنز العمّال : 38661 .
6- روضة الواعظین : 286 ، سنن أبی داوود : 4 / 106 / 4282 .
7- (انظر) کنز العمّال : 38676 .

246 - غَیبَتا الإمامِ القائِمِ علیه السلام
246 - دو غیبت امام قائم علیه السلام

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :إنّ لِلقائمِ غَیبتَینِ : یُقالُ لهُ فی إحداهُما : هَلَکَ ، و لا یُدری فی أیِّ وادٍ سَلَکَ! (1)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :للقائمِ غَیبتانِ : إحْداهُما طویلةٌ ، و الاُخری قصیرةٌ ، فالاُولی یَعلَمُ بمکانِهِ فیها خاصّةٌ مِن شیعتِهِ، و الاُخری لا یَعلمُ بمکانِهِ فیها (إلاّ) خاصّةُ موالیهِ فی دِینهِ . (2)

عنه علیه السلام :إنّ لِصاحِبِ هذا الأمرِ غَیبتَینِ : إحداهُما تَطولُ، حتّی یقولَ بعضُهُم : ماتَ، و یقولَ بعضُهُم : قُتِلَ ، و یقولَ بعضُهُم : ذَهبَ ، حتّی لا یَبقی علی أمرهِ مِن أصحابِهِ إلاّ نَفَرٌ یَسیرٌ . (3)

246

دو غیبت امام قائم علیه السلام

امام باقر علیه السلام :همانا قائم را دو غیبت است: در یکی از آنها [از بس طولانی است] گفته می شود: او مرده است و معلوم نیست در کجا به سر می برد.

امام صادق علیه السلام :قائم را دو غیبت است: یکی طولانی و دیگری کوتاه. در غیبت نخستین [که کوتاه است]، جایگاه آن حضرت را شیعیان خاصّ او می دانند و در غیبت دوم [که طولانی است] از جایگاه او کسی خبر ندارد بجز خواصّ از بستگان هم آیین او.

امام صادق علیه السلام :صاحب این امر (امامت) را دو غیبت است: یکی از آنها چندان به درازا می کشد که بعضی می گویند: مرده است، بعضی می گویند: کشته شده است و بعضی می گویند: رفته است [و بر نمی گردد]. تنها گروهی اندک از یارانش بر عقیده خود درباره او پا برجا می مانند.

247 - صُعوبَةُ التّمَسُّکِ بِالدِّینِ
247 - دشوار بودن دینداری در زمان غیبت امام

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله_ لأصحابهِ _: إنّکُم أصْحابی ، و إخْوانی قَومٌ فی آخِرِ الزّمانِ آمَنوا و لَم یَرَونی ......... لَأحدُهُم أشَدُّ بَقیّةً علی دِینهِ مِن خَرْطِ القَتادِ فی اللّیلةِ الظَّلْماءِ، أو کالقابِضِ علی جَمْرِ الغَضا ، اُولئکَ مَصابیحُ الدُّجی ، یُنجِیهِمُ اللّهُ مِن کلِّ فتنةٍ غَبْراءَ مُظْلِمةٍ . (4)

247

دشوار بودن دینداری در زمان غیبت امام

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله_ به اصحابش _فرمود : شما همراهان من هستید، اما برادران من، مردمانی در آخر الزمان هستند که ایمان آورد[ه ا]ند و مرا ندیده اند ......... پایداری هر کدامشان در دینداری ، بیشتر از مقاومت کسی است که می خواهد در شب تار، خارهای ساقه گون را با دست از بالا به پایین بزداید یا همچون کسی است که زغال افروخته چوب گز را در کف نگه می دارد. اینان چراغهای تابان در دل تاریکی اند. خداوند آنان را از فتنه های غبار آلود و شبگون نجات می بخشد.

ص :388


1- الغیبة للنعمانی: 173/8 .
2- بحار الأنوار : 52 / 155 / 10 .
3- بحار الأنوار : 52 / 153 / 5 .
4- بحار الأنوار : 52 / 124 / 8 .

عنه صلی الله علیه و آله :و الّذی بَعثَنی بالح_قِّ بشیرا ، إنّ الثّابِتِینَ علی القَولِ بهِ فی زمانِ غَیبتِه لَأعزُّ مِنَ الکِبریتِ الأحْمَرِ . (1)

بحار الأنوار :عن رسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله : سَیأتی قَومٌ مِن بَعدِکُم، الرّجُلُ الواحدُ مِنهُم لَه أجْرُ خَمسِینَ مِنکُم. قالوا : یا رسولَ اللّهِ ، نَحنُ کُنّا مَعکَ ببدرٍ و اُحدٍ و حُنَینٍ و نزلَ فینا القرآنُ ! فقالَ : إنّکُم لو تُحَمَّلوا لِما حُمِّلوا لَم تَصْبِروا صَبْرَهُم . (2)

الإمامُ زینُ العابدینَ علیه السلام :مَن ثَبَتَ علی وَلایتِنا فی غَیبةِ قائمنا أعطاهُ اللّهُ أجرَ ألفِ شهیدٍ ، مثلِ شُهَداءِ بدرٍ و اُحدٍ . (3)

الغیبة للنعمانی عن الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :إنّ لِصاحِبِ هذا الأمرِ غَیبةً المُتَمَسِّکُ فیها بدِینهِ کالخارِطِ لِشَوْکِ القَتادِ بیَدِهِ.

_ ثُمّ أطْرَقَ مَلِیّا ثُمّ قالَ : _ إنّ لِصاحِبِ هذا الأمرِ غَیْبةً فَلْیَتَّقِ اللّهَ عَبدٌ و لْیتَمَسَّکْ بدِینِهِ . (4) (5)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :سوگند به آن که به حق مرا نوید دهنده برانگیخت، آنان که در روزگار غیبت او بر اعتقاد به او استوار بمانند از کبریت احمر کمیابترند.

بحار الأنوار :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : پس از شما مردمانی خواهند آمد که یکی از آنان اجر پنجاه نفر از شما را دارد. عرض کردند: ای پیامبر خدا! ما که در [جنگهای ]بدر و اُحُد و حنین همراه شما بودیم و قرآن در میان ما نازل شد؟! فرمود: اگر آنچه بر سر ایشان می آید به سر شما بیاید، مانند آنان شکیب نمی ورزید.

امام زین العابدین علیه السلام :هر که در روزگار غیبت قائم ما، بر ولایت ما استوار ماند، خداوند پاداش هزار شهید مانند شهیدان بدر و اُحُد را به وی عطا می فرماید.

الغیبة للنعمانی :امام صادق علیه السلام فرمود : صاحب این امر (امامت) غیبتی دارد که در آن دیندار همانند کسی است که خار ساقه گون را با دست می زداید.

_ امام سپس، اندکی خاموش ماند و آن گاه فرمود _ : صاحب این امر را غیبتی است، پس باید که بنده از خدا بترسد و به دین خویش چنگ آویزد.

ص :389


1- کمال الدین : 288 / 7 .
2- بحار الأنوار : 52 / 130 / 26 .
3- بحار الأنوار : 52 / 125 / 13 .
4- الغیبة للنعمانی : 169/11 و فی بعض النسخ «فلیتّق اللّه عند غَیبته».
5- (انظر) الدین : باب 1325 .

248 - الدُّعاءُ عِندَ غَیبةِ القائِمِ علیه السلام
248 - دعا در زمان غیبت امام

الغیبة للنعمانی عن عبدِ اللّه بنِ سِنانٍ :دَخَلتُ أنا و أبی علی أبی عبدِ اللّهِ علیه السلام فقالَ : کیفَ أنتُم إذا صِرْتُم فی حالٍ لا تَرَونَ فیها إمامَ هُدیً و لا عَلَما یُری ؟! فلا یَنْجو مِن تلکَ الحَیرةِ إلاّ مَن دعا بِدُعاءِ الغَریقِ ، فقالَ أبی: هذا و اللّهِ البلاءُ ، فکیفَ نَصنعُ جُعلتُ فِداکَ حِینئذٍ ؟ قالَ : إذا کانَ ذلک _ و لَن تُدرِکَهُ _ فتَمَسّکُوا بِما فی أیْدیکُم حتّی یَتّضِحَ لَکُمُ الأمرُ . (1)

بحار الأنوار عن عبدِ اللّه بنِ سنانٍ :قالَ أبو عَبدِ اللّهِ علیه السلام : سَتُصیبُکُم شُبْهةٌ فَتَبقَونَ بلا عَلَمٍ یُری و لا إمامِ هُدیً، لا یَنْجو مِنها إلاّ مَن دَعا بدُعاءِ الغَریقِ . قلتُ : و کیفَ دُعاءُ الغَریقِ؟ قالَ : تقولُ : یا اللّهُ یا رحمنُ یا رحیمُ ، یا مُقلِّبَ القلوبِ ثَبِّتْ قلبی علی دِینِکَ. فقلتُ : یا مُقلِّبَ القلوبِ و الأبصارِ ثَبِّتْ قلبی علی دِینِکَ ! فقالَ : إنّ اللّهَ عزّ و جلّ مُقلِّبُ القلوبِ و الأبصارِ، و لکنْ قُلْ کما أقولُ: یا مُقلّبَ القلوبِ ثَبّتْ قلبی علی دِینِکَ . (2)

248

دعا در زمان غیبت امام علیه السلام

الغیبة للنعمانی_ به نقل از عبد اللّه ابن سنان _: من و پدرم به حضور امام صادق علیه السلام رسیدیم، آن حضرت فرمود: اگر به روزی دراُفتید که نه امام هدایتگری ببینید و نه نشانه ای نمایان، چه می کنید؟! از آن سرگشتگی کسی رهایی نمی یابد، مگر آن که دعای غریق را بخواند. پدرم گفت: به خدا سوگند که این بلاست؛ فدایت شوم، در آن هنگام چه کنیم؟ فرمود: هرگاه چنین روزگاری آمد و امام زمان را ندیدی به آنچه در دست دارید (قرآن و عترت) چنگ آویزید تا امر برایتان آشکار شود.

بحار الأنوار_ به نقل از عبد اللّه بن سنان _: امام صادق علیه السلام فرمود: بزودی در شبهه ای خواهید افتاد و بدون نشانه ای نمایان و امامی رهنما خواهید ماند. از این شبهه رهایی نمی یابد مگر آن کس که دعای غریق را بخواند. عرض کردم: دعای غریق چگونه است؟ فرمود: می گویی: «یا اللّه ، یا رحمن، یا رحیم، یا مقلّب القلوب ثبّت قلبی علی دینک؛ خدایا! مهر گسترا! مهربانا! ای دگرگونساز دلها! دل مرا بر دینت استوار گردان». و من گفتم: «یا مقلّب القلوب و الأبصار، ثبّت قلبی علی دینک؛ ای دگرگونساز دلها و اندیشه ها ! دل مرا بر دینت استوار گردان!» و امام فرمود: البته خداوند عزّ و جلّ دگرگون کننده دلها و اندیشه هاست. اما تو همان بگو که من می گویم: ای دگرگونساز دلها! دل مرا بر دینت استوار گردان .

ص :390


1- الغیبة للنعمانی : 159 / 4 .
2- بحار الأنوار : 52/149/73 .

249 - حُکمُ القِیامِ قَبلَ قِیامِ القائِمِ
249 - حکم قیام کردن قبل از قیام قائم علیه السلام

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :و الّذی نَفْسُ علیٍّ بیدِهِ ، لا تَقومُ عِصابةٌ تَطلُبُ لی أو لِغَیری حقّا أو تَدْفعُ عنّا ضَیْما إلاّ صَرَعَتْهُم البَلِیّةُ ، حتّی تَقومَ عِصابةٌ شَهِدَتْ مَع محمّدٍ صلی الله علیه و آله بدرا ، لا یُودی قَتیلُهُم ، و لا یُداوی جَریحُهُم ، و لا یُنْعَشُ صَریعُهُم . (1)

الإِمامُ الباقرُ علیه السلام :مَثَلُ مَن خَرجَ مِنّا أهلَ البیتِ قبلَ قیامِ القائمِ مَثَل فَرْخٍ طارَ و وقَعَ فی کُوَّةٍ فتلاعَبَتْ بهِ الصِّبْیانُ . (2)

الغیبة للنعمانی :أبو الجارودِ عَنِ الإمامِ الباقرِ علیه السلام : اعلمْ أنّهُ لا تَقومُ عِصابةٌ تَدفعُ ضَیْما أو تُعِزُّ دِینا إلاّ صَرَعَتْهُم المَنِیّةُ و البَلِیّةُ ، حتّی تَقومَ عِصابةٌ شهِدوا بدرا مَع رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، لا یُواری قَتیلُهُم ، و لا یُرفَعُ صَریعُهُم ، و لا یُداوی جَریحُهُم . قلتُ : مَن هُم؟ قال : الملائکةُ . (3)

249

قیام کردن قبل از قیام قائم علیه السلام

امام علی علیه السلام :سوگند به آن که جان علی در دست اوست، هیچ دسته ای برای گرفتن حقّ من یا دیگری و یا برای دفع ستم از ما، قیام نمی کند مگر آن که بلیّه آنان را از پای درمی آورد تا آن گاه که دسته ای که با محمّد صلی الله علیه و آله در بدر بودند قیام کنند؛ گروهی که برای کشته هایشان خون بها پرداخت نمی شود، مجروحشان درمان نمی گردد و بر خاک افتاده شان در تابوت نهاده نمی شود.

امام باقر علیه السلام :آن دسته از ما خاندان، که پیش از قیام قائم دست به قیام بزنند، همچون جوجه پرنده ای هستند که [از لانه خود ]بیرون پریده و در سوراخی افتاده و بازیچه دست کودکان شده است.

الغیبة للنعمانی_ به نقل از ابو جارود _: امام باقر علیه السلام فرمود : بدان که هیچ گروهی برای زدودن ستمی، یا قدرت بخشیدن به دینی قیام نمی کند مگر آن که مرگ و فاجعه آنان را به خاک می افکند. تا آن که گروهی قیام کنند که در بدر با پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بودند؛ گروهی که کشته آنان دفن نمی شود و بر خاک افتاده شان از زمین بلند نمی شود و مجروحشان مداوا نمی گردد.

عرض کردم: آنان چه کسانی اند؟ فرمود: فرشتگان.

ص :391


1- شرح نهج البلاغة : 6/382 .
2- بحار الأنوار : 52/139/48 .
3- الغیبة للنعمانی : 195/2 .

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :ما خَرجَ و لا یَخرُجُ مِنّا أهلَ البیتِ إلی قیامِ قائمِنا أحَدٌ لِیَدْفعَ ظُلما أو یَنْعَشَ حقّا إلاّ اصطَلَمَتْهُ البَلِیّةُ ، و کانَ قِیامُهُ زِیادةً فی مَکْروهِنا و شَیْعَتِنا (1) . (2)

عنه علیه السلام :لا أزالُ أنا و شِیعَتی بخیرٍ ما خَرجَ الخارِجیُّ مِن آلِ محمّدٍ صلی الله علیه و آله ، و لَوَدِدْتُ أنَّ الخارِجیَّ مِن آلِ محمّدٍ صلی الله علیه و آله خَرجَ و عَلَیَّ نَفَقةُ عِیالِهِ . (3)

عنه علیه السلام :لا تَقولوا : خَرجَ زَیدٌ ، فإنَّ زیدا کانَ عالِما و کانَ صَدوقا و لَم یَدْعُکُمْ إلی نفسِهِ ، إنّما دعاکُم إلَی الرِّضا مِن آلِ محمّدٍ علیهم السلام ، و لو ظهرَ لَوفَی بما دَعاکُم إلَیهِ ، إنّما خَرجَ إلی سُلطانٍ مُجتَمِعٍ لِیَنقُضَهُ . (4)

امام صادق علیه السلام :هیچ فردی از ما خاندان برای زدودن ستم، یا زنده کردن حقّی قیام نکرده، و تا پیش از قیام قائم ما، قیام نخواهد کرد، مگر آن که گرفتاریها او را از پای درآورده و درمی آورد و قیام او بر ناراحتی و پاشیدگی ما افزوده و می افزاید.

امام صادق علیه السلام :تا آنگاه که فردی از خاندان محمّد صلی الله علیه و آله باشد که دست به شورش زند، من و شیعیانم در خیر [و امنیت] به سر می بریم. چقدر دوست داشتم کسی از خاندان محمّد صلی الله علیه و آله شورش کند و خرج خانواده اش را من بپردازم.

امام صادق علیه السلام :نگویید: زید [پسر امام زین العابدین علیه السلام ]شورش کرد. زید مردی دانشمند و راستگو بود و شما را به سوی خودش دعوت نکرد، بلکه به خشنودی خاندان محمّد صلی الله علیه و آله فرایتان خواند. اگر پیروز می شد بی گمان به آنچه شما را بدان فرا خوانده بود وفادار می ماند. براستی که او برای در هم شکستن قدرتی منسجم قیام کرد.

ص :392


1- شاعَ الشیءُ : تَفرّقَ (المحیط فی اللغة : 2 / 100) .
2- الصحیفة السجّادیّة : 11 . (انظر) وسائل الشیعة : 11 / 35 باب 13 . مستدرک الوسائل : 11 / 34 باب 12 حکم الخروج بالسیف قبل قیام القائم علیه السلام.
3- مستطرفات السرائر : 48 / 4 .
4- الکافی : 8 / 264 / 381 .

إعلام الوری عن الحسینِ بنِ خالدٍ :قالَ الرِّضا علیه السلام : ......... إنّ أکْرَمَکُم عندَ اللّهِ [أتْقاکُم] (1) و أعْمَلُکُم بالتَّقیّةِ ، فقیلَ لَه : یا بنَ رسولِ اللّهِ، إلی متی ؟ قال : إلی یَومِ الوقتِ المعلومِ ، و هُوَ یَومُ خُروجِ قائمِنا ، فمَن تَرکَ التَّقیّةَ قبلَ خُروجِ قائمِنا فَلیسَ مِنّا . (2)

(3)

إعلام الوری_ به نقل از ابن خالد _: امام رضا علیه السلام فرمود : همانا گرامی ترین شما نزد خداوند ، با تقواترین و پای بندترین شما به تقیّه است. عرض شد: ای پسر رسول خدا! تا کِی؟ فرمود: تا روزگارِ آن زمانِ معیّن، که آن روزگار قیام قائم ماست. پس، هر که پیش از قیام قائم ما تقیّه را ترک کند، از ما نیست.

250 - انتِظارُ الفَرَجِ
250 - انتظار فرج

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله:انتظارُ الفَرَجِ بالصّبرِ عبادةٌ . (4)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :انتظِروا الفرَجَ و لا تَیأسُوا مِن رَوحِ اللّهِ، فإنّ أحبَّ الأعمالِ إلی اللّهِ عزّ و جلّ انتظارُ الفَرَجِ . (5)

الإمامُ زینُ العابدینَ علیه السلام :انتظارُ الفَرَجِ مِن أعظمِ الفَرَجِ . (6)

250

انتظار فرج

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :صبورانه در انتظار فرج بودن عبادت است.

امام علی علیه السلام :در انتظار فرج باشید و از رحمت خدا نومید مشوید؛ زیرا محبوبترین کارها نزد خداوند عزّ و جلّ انتظار فرج است.

امام زین العابدین علیه السلام :انتظار فرج، خود بزرگترین فرج است.

ص :393


1- ما بین المعقوفین أثبتناه من طبعة بیروت .
2- إعلام الوری : 2 / 241 .
3- (انظر) الثورة : باب 483 . الإمامة العامة : باب 173، 174.
4- الدعوات : 41 / 101 .
5- بحار الأنوار : 52 / 123 / 7 .
6- بحار الأنوار : 52 / 122 / 4 .

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :مِن دینِ الأئمّةِ الورعُ و العِفّةُ و الصّلاحُ ......... و انتظارُ الفَرَجِ بالصّبرِ. (1)

الإمامُ الکاظمُ علیه السلام :انتظارُ الفَرَجِ مِن الفَرَجِ . (2)

(3)

امام صادق علیه السلام :پارسایی، پاکدامنی، درستی ......... و صبورانه در انتظار فرج بودن جزء دین امامان است.

امام کاظم علیه السلام :انتظار فرج، جزء فرج است.

251 - انتِظارُ الفَرَجِ أفضَلُ العِبادَةِ
251 - انتظار فرج، برترین عبادت است

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :أفضلُ أعمالِ اُمّتی انتظارُ فَرَجِ اللّهِ عزّ و جلّ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :أفضلُ أعمالِ اُمّتی انتظارُ الفَرَجِ مِن اللّهِ عزّ و جلّ . (5)

عنه صلی الله علیه و آله :أفضلُ العبادةِ انتظارُ الفَرَجِ . (6)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :أفضلُ عبادةِ المؤمنِ انتظارُ فَرَجِ اللّهِ . (7)

(8)

251

انتظار فرج، برترین عبادت است

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :برترین کارهای امّت من ، انتظار فرج از خداوند عزّ و جلّ است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :برترین اعمال امّت من ، در انتظار فرج از سوی خدا بودن است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :برترین عبادت، انتظار فرج است.

امام علی علیه السلام :برترین عبادت مؤمن ، در انتظار فرج خداوند بودن است.

252 - مَنزِلَةُ المُنتَظِرِ لِلمَهدیِّ علیه السلام
252 - مقام منتظران مهدی علیه السلام

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :المُنْتَظِرُ للثّانی عَشَرَ کالشّاهِر سَیفَهُ بینَ یدَی رسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَذُبُّ عنهُ . (9)

252

مقام منتظران مهدی علیه السلام

امام صادق علیه السلام :کسی که منتظر دوازدهمین [امام ]باشد، مانند کسی است که با شمشیر آخته در برابر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از آن حضرت دفاع کند.

ص :394


1- بحار الأنوار : 52 / 122 / 1 .
2- الغیبة للطوسی : 459 / 471 .
3- (انظر) عنوان 448 «القنوط» . البلاء : باب 423 .
4- بحار الأنوار:52/122/2.
5- بحار الأنوار: 52/128/21.
6- بحار الأنوار:52/125/11.
7- المحاسن : 1/453/1044.
8- (انظر) عنوان 448 «القنوط» .
9- بحار الأنوار : 52/129/24 .

عنه علیه السلام:مَن ماتَ مُنتظِرا لهذا الأمرِ کانَ کَمَنْ کانَ مَع القائمِ فی فُسْطاطِهِ ، لا بَلْ کانَ بمنزلةِ الضّاربِ بینَ یدَی رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله بالسَّیفِ . (1)

امام صادق علیه السلام :هر که در حال انتظار این امر (ظهور قائم) بمیرد ، همچون کسی است که با قائم در خیمه او باشد؛ نه، بلکه به مانند کسی است که پیشاپیش پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شمشیر می زند.

253 - ظُهورُ القائِمِ علیه السلام بَعدَ یَأسِ النّاسِ
253 - ظهور قائم علیه السلام پس از نومیدی مردم

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :إنّ هذا الأمرَ لا یَأتیکُم إلاّ بعدَ إیاسٍ ، لا و اللّهِ ، حتّی تُمَیَّزوا . (2)

عنه علیه السلام :لا و اللّهِ ، لا یکونُ ما تَمُدُّونَ إلیهِ أعینَکُم إلاّ بعدَ إیاسٍ . (3)

الإمامُ الرِّضا علیه السلام :إنّما یَجیءُ الفَرَجُ علی الیَأْسِ . (4)

253

ظهور قائم علیه السلام پس از نومیدی مردم

امام صادق علیه السلام :به خدا قسم این امر (ظهور) برایتان در نمی رسد مگر پس از آن که نومید شوید، نه به خدا، مگر پس از آن که سره از نا سره تان جدا شود.

امام صادق علیه السلام :به خدا سوگند، آنچه را چشم به راهش هستید، فرا نمی رسد مگر پس از نومیدی [از آمدنش] .

امام رضا علیه السلام :همانا فرج و گشایش ، پس از نومیدی می آید.

254 - کَذَبَ الوَقّاتونَ
254 - تعیین کنندگان وقت ظهور دروغ می گویند

الإمامُ الباقرُ علیه السلام_ و قد سألَه الفُضَیلُ : هَل لهذا الأمرِ وقتٌ ؟ _: کَذَبَ الوَقّاتونَ ، کَذَبَ الوَقّاتونَ ، کَذَبَ الوَقّاتونَ . (5)

254

تعیین کنندگان وقت ظهور دروغ می گویند

امام باقر علیه السلام_ در پاسخ به این پرسش فضیل که آیا زمان ظهور تعیین شده است؟ _فرمود : وقت گذاران دروغ می گویند، وقت گذاران دروغ می گویند، وقت گذاران دروغ می گویند.

ص :395


1- بحار الأنوار : 52/146/69.
2- بحار الأنوار : 52/111/20 .
3- الغیبة للطوسی : 336 / 281 .
4- بحار الأنوار : 52 / 110 / 17 .
5- الغیبة للطوسی : 426 / 411 .

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :کَذَبَ المُوَقِّتونَ ، ما وَقَّتْنا فیما مضی ، و لا نُوقِّتُ فیما یُستَقْبَلُ . (1)

عنه علیه السلام :مَن وقّتَ لکَ من النّاسِ شیئا فلا تَهابَنَّ أنْ تُکَذِّبَهُ ، فلَسْنا نُوَقِّتُ لأحدٍ وَقْتا . (2)

(3)

امام صادق علیه السلام :وقت گذاران دروغ می گویند. ما در گذشته، وقت [ظهور] را تعیین نکرده ایم و در آینده نیز تعیین نمی کنیم.

امام صادق علیه السلام :هر کس برای تو وقت تعیین کرد، بی محابا آن را دروغ شمار؛ زیرا ما برای هیچ کس هیچ وقتی تعیین نمی کنیم.

255 - عِلَّةُ الغَیبَةِ
255 - سبب غیبت

کمال الدین عن عبدِ اللّهِ بنِ الفَضلِ الهاشِمِیّ :سَمِعتُ الصّادقُ جَعفرَ بنَ مُحمَّدٍ علیهما السلام یَقولُ : إنّ لِصاحبِ هذَا الأمرِ غَیبةً لا بُدَّ مِنها یَرتابُ فیها کلُّ مُبطلٍ. فقُلتُ : وَ لِمَ جُعِلتُ فِداکَ؟ قالَ : لِأمرٍ لَم یُؤذنْ لنا فی کَشفِهِ لکُم .

قلتُ : فما وجْهُ الحِکمةِ فی غَیبتهِ ؟ قال : وجْهُ الحِکمةِ فی غَیبتهِ وجهُ الحکمةِ فی غَیباتِ مَن تقدّمَهُ مِن حُجَجِ اللّهِ تعالی ذِکرُهُ ، إنّ وجهَ الحکمةِ فی ذلکَ لا یَنکشِفُ إلاّ بعدَ ظهورِهِ ......... إنّ هذا الأمرَ أمرٌ مِن أمرِ اللّهِ تعالی ، و سِرٌّ مِن سرِّ اللّهِ ، و غیبٌ مِن غَیبِ اللّهِ ، و متی عَلِمنا أنّهُ عزّ و جلّ حکیمٌ صدّقْنا بأنّ أفعالَهُ کلَّها حِکمةٌ ، و إنْ کانَ وجهُها غیرَ مُنکَشِفٍ . (4)

255

سبب غیبت

کمال الدین_ به نقل از عبد اللّه بن فضل هاشمی _: شنیدم امام صادق علیه السلام می فرمود: صاحب الامر را غیبتی است که ناچار به وقوع می پیوندد که هر باطل اندیشی در آن شک می کند . عرض کردم: فدایت شوم، برای چه؟ فرمود: به سبب چیزی که اجازه نداریم آن را برای شما فاش سازیم.

عرض کردم: پس، حکمت غیبت او چیست؟ فرمود: حکمت غیبت او همان حکمت غیبت حجّتهای الهی پیش از اوست. حکمت آن فقط پس از ظهور او معلوم خواهد شد ......... غیبت ، امری از ( امور ) خداست و رازی از رازهای خدا و غیبی از غیب خدا. وقتی دانستیم که خداوند عزّ و جلّ حکیم است، تصدیق می کنیم که همه کارهای او از روی حکمت است هر چند راز حکیمانه بودن آنها بر ما معلوم نباشد.

ص :396


1- الغیبة للطوسی : 426 / 412 .
2- الغیبة للطوسی : 426 / 414 .
3- (انظر) بحار الأنوار : 52 / 101 باب 21 .
4- کمال الدین : 482 / 11 .

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله:لا بدّ للغُلامِ من غَیبةٍ، فقیلَ لَهُ : و لِمَ یا رسولُ اللّهِ ؟ قال : یَخافُ القَتْلَ . (1)

عنه علیه السلام :القائمُ علیه السلام لَن یَظهرَ أبدا حتّی تَخرُجَ ودائعُ اللّهِ تعالی [یعنی بها المؤمنینَ مِن أصلابِ الکافرینَ ]فإذا خَرجَتْ ظَهرَ علی مَن ظَهرَ مِن أعداءِ اللّهِ فقتَلَهُم؟ (2)

عنه علیه السلام :ما یکونُ هذا الأمرُ حتّی لا یبقی صِنفٌ مِن النّاسِ إلاّ و قد وُلّوا عَلَی النّاسِ، حتّی لا یَقولَ قائلٌ : إنّا لو وُلِّینا لَعَدَلْنا ! ثُمّ یَقومُ القائمُ بالحقِّ و العَدلِ . (3)

علل الشرائع عن إبراهیمَ الکرخیِّ :قلت لأبی عبد اللّه علیه السلام _ أو قال له رجل _ : أصلَحکَ اللّهُ ، أ لم یکنْ علیٌّ علیه السلام قوِیّا فی دِین اللّهِ عزّ و جلّ؟ قال : بلی . قال : فکَیفَ ظَهرَ عَلَیهِ القومُ و کیفَ لَم یَدْفَعْهُم ؟ و ما مَنَعَهُ مِن ذلکَ؟

قالَ : آیةٌ فی کتابِ اللّهِ عزّ و جلّ ......... «لَو تَزَیَّلَوا لَعذّبْنا الّذین کَفَروا منهم عذابا ألیما» . (4) إنَّهُ کانَ للّهِ عزّ و جلّ وَدائِعُ مؤمنونَ (5) فی أصْلابِ قَومٍ کافِرینَ و مُنافقینَ ، فلم یکُن علیٌّ علیه السلام لِیقتُلَ الآباءَ حتّی تَخرُجَ الوَدائِعُ، فلمّا خَرجَ الوَدائِعُ ظَهرَ علیٌ علی مَن ظَهرَ فقاتَلَهُ ، و کذلکَ قائمُنا أهلَ البیتِ لن یَظهرَ أبدا حتّی تَظهرَ وَدائعُ اللّهِ عزّ و جلّ ، فإذا ظَهرَتْ ظَهرَ علی مَن ظَهرَ فَقَتَلهُ . (6)

امام صادق علیه السلام پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود:آن جوان را لا جرم غیبتی باید. عرض شد: چرا، ای رسول خدا؟ فرمود: بیم کشته شدن می رود.

امام صادق علیه السلام :قائم علیه السلام هرگز ظهور نمی کند تا آنگاه که امانتهای خداوند متعال (یعنی مؤمنان از صلب کافران) بیرون آیند . پس، هرگاه آنان بیرون آمدند قائم بر دشمنان خدا چیره می شود و آنها را می کشد.

امام صادق علیه السلام :این کار (قیام قائم علیه السلام ) رخ نخواهد داد تا آن که هر گروه و دسته ای حکومت بر مردم را به دست گیرد تا کسی نگوید : اگر حاکم می شدیم عدالت را می گستراندیم. بعد از این، قائم حق و عدل گستر قیام می کند.

علل الشرائع_ به نقل از ابراهیم کرخی _: من یا مردی دیگر از امام صادق علیه السلام پرسیدیم: خدا شما را به سامان بدارد آیا علی علیه السلام درباره دینِ خداوند عزّ و جلّ با قدرت و قاطعیت رفتار نمی کرد؟ فرمود: چرا. عرض شد: پس چرا بر آن گروه (دشمنان) پیروز گشت، اما آنان را از بین نبرد؟ چه چیز او را از این کار باز داشت؟

فرمود: [به خاطر ]آیه ای در کتاب خداوند عزّ و جلّ ......... که «اگر از یکدیگر جدا می بودند بی گمان ما کافران آنان را عذابی دردناک می چشاندیم». همانا خداوند نطفه مؤمنانی را به امانت در پشت و صُلب مشتی کافر و منافق نهاده بود، و علی علیه السلام پدران را نکُشت، تا آن امانت ها بیرون آیند. و چون امانت ها بیرون آمدند، بر آنان چیره گشت و کُشت. قائم ما خاندان نیز چنین است. او هرگز ظهور نخواهد کرد تا آن که امانت های خداوند عزّ و جلّ، آشکار شوند و هرگاه آشکار شدند، [بر دشمنان خدا ]چیره می شود و آنان را می کشد.

ص :397


1- بحار الأنوار : 52 / 90 / 1 ، و قد ذکرت هذه العلّة فی روایات کثیرة ، فانظر أیضا حدیث : 5، 10 ، 16 _ 18، 20 ، 22 و ص 146 / 70منه .
2- علل الشرائع : 147 / 2 .
3- الغیبة للنعمانی : 274 / 53 .
4- الفتح : 25 .
5- فی المصدر : «مؤمنین» ، و التصویب من تفسیر نور الثقلین : 5 / 70 / 59 نقلاً عنه .
6- علل الشرائع : 147 / 3 .

الإمامُ الکاظمُ علیه السلام :لو کانَ فیکُم عِدّةُ أهلِ بَدرٍ لَقامَ قائمُنا . (1)

بحار الأنوار عن الحسنِ بنِ فَضّالٍ عنِ الإمامِ الرِّضا علیه السلام :کأنّی بالشِّیعةِ عندَ فِقْدانِهِم الثّالثَ مِن وُلدی یَطلُبونَ المَرعی فلا یَجِدونَهُ ! قلتُ له : و لِمَ ذلکَ یا بنَ رسولِ اللّهِ ؟ قال : لأنَّ إمامَهُم یَغیبُ عنهُم ، فقلتُ : و لِمَ ؟ قالَ : لِئلاّ یکونَ لأحدٍ فی عُنُقِهِ بیعةٌ إذا قامَ بالسَّیفِ . (2)

امام کاظم علیه السلام :اگر در میان شما به تعداد اهل بدر وجود داشت، قائم ما قیام می کرد.

بحار الأنوار_ به نقل از حسن بن فضّال _: امام رضا علیه السلام فرمود: گویی شیعیان را می بینم که در روزگار فقدان سومین نسل از فرزندان من، در پیِ یافتنِ آسایش بر می آیند، اما نمی یابند. عرض کردم: چرا آن گونه است، ای فرزند رسول خدا؟ فرمود: چون امامشان از دیدگان آنها غایب می شود.

عرض کردم: برای چه؟ فرمود: برای آن که هرگاه شمشیر برکشد و قیام کند بیعت کسی را به گردن نداشته باشد.

ص :398


1- مشکاة الأنوار : 128 / 300 .
2- بحار الأنوار : 52 / 96 / 14 .

الإمامُ المهدیُّ علیه السلام :و أمّا عِلّةُ ما وَقعَ مِن الغَیبةِ فإنَّ اللّهَ عزّ و جلّ یقولُ : « یا أیّها الّذینَ آمنوا لا تَسألوا عن أشیاءَ إنْ تُبدَ لکم تَسُؤْکُمْ » (1) إنّهُ لَم یکُن أحدٌ مِن آبائی إلاّ وقَعَتْ فی عُنُقِهِ بَیعةٌ لطاغِیةِ زمانهِ ، و إنّی أخرُجُ حینَ أخرُجُ و لا بیعةَ لأحدٍ مِن الطّواغیتِ فی عُنُقی . (2)

امام مهدی علیه السلام :و اما علّت رخداد غیبت، خداوند عزّ و جلّ می فرماید: «ای آنان که ایمان آورده اید! از چیزهایی نپرسید که اگر معلومتان شود شما را ناخوش می آید».

هیچ یک از نیاکان من نبود، مگر آن که در بند بیعت طاغوت زمانش بود؛ اما من، به گاه قیام، قیام می کنم در حالی که بیعت هیچ طاغوتی را به گردن ندارم.

256 - انتِفاعُ النّاسِ بِالإمامِ فی غَیبتِهِ
256 - بهره گیری مردم از امام در زمان غیبت

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله_ و قد سُئل : هَل یَنْتفِعُ الشّیعةُ بالقائمِ علیه السلام فی غَیبتِه ؟ _: إی و الّذی بَعَثَنی بالنّبوّةِ ، إنّهم لَینتَفِعونَ بهِ ، و یَستَضیؤونَ بنورِ وَلایتِهِ فی غَیبتهِ کانْتِفاعِ النّاسِ بالشَّمسِ و إنْ جَلّلَها السَّحابُ . (3)

الأمالی للصدوق عن سُلیمانَ بنِ مهرانَ الأعمشِ عن الإمامِ الصّادقِ علیه السلام :لا تَخْلو [الأرْضُ] إلی أنْ تقومَ السّاعةُ مِن حُجّةٍ للّهِ فیها ، و لو لا ذلکَ لم یُعْبَدِ اللّهُ . قالَ سُلیمانُ :

فقلتُ للصّادقِ علیه السلام : فکیفَ یَنتَفِعُ النّاسُ بالحُجّةِ الغائبِ المَسْتورِ ؟ قالَ : کما یَنْتَفعونَ بالشَّمسِ إذا سَتَرها السَّحابُ . (4)

256

بهره گیری مردم از امام در زمان غیبت

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله_ در پاسخ به این سؤال که: آیا شیعه در زمان غیبت قائم علیه السلام ، از وجود او بهره مند می شود؟ _فرمود : آری، سوگند به آن که مرا به پیامبری برانگیخت، آنان از وجود او بهره مند می شوند و در روزگار غیبتش از نور ولایت او پرتو می گیرند، همچنان که مردم از خورشیدِ نهان در پسِ ابر، بهره مند می شوند.

الأمالی للصدوق_ به نقل از سلیمان بن مهران اعمش _: امام صادق علیه السلام فرمود: تا قیام قیامت، زمین از حجّت خدا خالی نمی مانَد و اگر چنین نبود خداوند پرستیده نمی شد. به امام علیه السلام عرض کردم: مردم چگونه از حجّتِ غایبِ پنهان بهره مند می شوند؟ فرمود: همچنان که از خورشیدِ پسِ ابر بهره مند می شوند.

ص :399


1- المائدة : 101 .
2- بحار الأنوار : 52 / 92 / 7 .
3- بحار الأنوار : 52 / 93 / 8 .
4- الأمالی للصدوق : 253 / 277 .

الإمامُ المهدیُّ علیه السلام :أمّا وَج_هُ الانْتِفاعِ بی فی غَیبَتی فکالانْتِفاعِ بالشَّمسِ إذا غَیَّبها عَنِ الأبصارِ السَّحابُ ، و إنّی لَأمانٌ لأهلِ الأرضِ کما أنّ النُّجومَ أمانٌ لأهلِ السَّماءِ . (1)

امام مهدی علیه السلام :چگونگی بهره مند شدن از من در روزگار غیبتم همچون بهره مند شدن از خورشید است، آنگاه که در پس ابر از دیدگان پنهان می شود. من مایه امان زمینیانم همچنان که ستارگانْ مایه امان آسمانیان هستند.

257 - عَلاماتُ الظُّهورِ
257 - نشانه های ظهور

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :إذا هلَکَ الخاطِبُ (2) و زَاغَ صاحِبُ العَصرِ و بقِیَتْ قلوبٌ تَتَقلّبُ مِن مُخْصِبٍ و مُجْدِبٍ، هلَکَ المُتَمَنّونَ و اضْمَحَلَّ المُضْمَحِلّونَ وَ بقِیَ المؤمنونَ ، و قَلیلٌ ما یکونونَ ، ثلاثُمائةٍ أو یَزیدونَ ، تُجاهِدُ معَهُم عِصابةٌ جاهَدَتْ مَعَ رسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله یومَ بَدرٍ ، لَم تُقْتَلْ و لَم تَمُتْ . (3)

عنه علیه السلام :و اللّهِ و اللّهِ ، لا تَرَونَ الّذی تَنْتَظِرونَ حتّی لا تَدْعونَ اللّهَ إلاّ إشارةً بأیْدیکُم و إیماضا بِحَواجِبِکُم ، و حتّی لا تَمْلِکُون مِن الأرضِ إلاّ مَواضِعَ أقدامِکُم ، و حتّی یکونَ مَوضِعُ سلاحِکُم علی ظُهورِکُم ، فیَومَئذٍ لا یَنصُرُنی إلاّ اللّهُ بملائکتِهِ و مَن کَتبَ علی قلبِهِ الإیمانَ . (4)

257

نشانه های ظهور

امام علی علیه السلام :آنگاه که خاطب به هلاکت درمی افتد (5) و امامِ عصر از دیدگان پنهان می شود و دلهایی شاداب و دلهایی دیگر فسرده می گردند، آرزومندان نابود می شوند و از هم فرو می پاشند و مؤمنان باقی می مانند که شمارشان اندک است، سیصد نفر یا بیشتر. در رکاب این مؤمنان دسته ای [از فرشتگان ]می جنگند که روز بدر در کنار پیامبر خدا صلی الله علیه و آله جنگیدند که نه کشته شدند و نه مردند.

امام علی علیه السلام :به خدا قسم، به خدا قسم! آن کس را که انتظارش می کشید، نمی بینید مگر آنگاه که خدا را جز با اشاره دست و ابروی خود [نتوانید ]بخوانید، و از زمین چیزی در اختیار نداشته باشید، جز همان جای گامهای خود و جنگ افزارتان بر پشتهایتان باشد. در آن روز مرا یاری نمی رساند مگر خداوند به وسیله فرشتگان خود و کسانی که بر [صفحه] دلشان ایمان نقش بسته است.

ص :400


1- بحار الأنوار : 52 / 92 / 7 .
2- لعلَّ المُرادُ بالخاطِبِ الطالبُ للخلافَةِ أو الخَطیبِ الذی یَقومُ بغیرِ الحَقِّ أو بالحاءِ المُهمَلةِ أی جالِبُ الحَطَبِ . الغیبة للنعمانی : 195 الهامش الخامس .
3- بحار الأنوار : 52 / 137 / 42 .
4- شرح نهج البلاغة : 6 / 382 .
5- مقصود از کلمه «خاطب» می تواند طالب خلافت باشد یا سخنوری که به ناحق سخن می گوید و یا «حاطب (با حاء بدون نقطه)» است که در این صورت به معنای گردآورنده هیزم است.

عَنه علیه السلام :لا یَخرُجُ المَهدیُّ حتّی یُقْتَلَ ثُلثٌ و یَموتَ ثُلثٌ ، و یبقی ثُلثٌ . (1)

کمال الدین عن محمّدَ بنِ مُسلمٍ :سَمعتُ أبا عبدِ اللّهِ علیه السلام یَقولُ : إنّ قُدّامَ القائمِ عَلاَماتٍ تکونُ مِنَ اللّهِ عزّ و جلّ للمؤمنینَ، قلتُ : و ما هِیَ ، جَعَلنی اللّهُ فِداکَ؟ قالَ : ذلکَ قَولُ اللّهِ عزّ و جلّ : « وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ » یعنی المؤمنینَ قبلَ خروجِ القائمِ علیه السلام « بِشَیْءٍ مِنَ الخَوْفِ و الجُوعِ و نَقْصٍ مِنَ الأمْوالِ و الأنْفُسِ و الثَّمَراتِ و بَشِّرِ الصّابِرینَ » (2) . (3)

بحار الأنوار عن محمّدَ بنِ مُسلمٍ و أبی بَصیرٍ :سَمِعنا أبا عبدِ اللّهِ علیه السلام یَقولُ : لا یکونُ هذا الأمرُ حتّی یَذهبَ ثُلُثا النّاسِ ، فقُلْنا : إذا ذَهَب ثُلُثا النّاسِ فمَن یَبقی ؟ فقالَ : أ مَا تَرْضَونَ أنْ تَکونوا فی الثُّلُثِ الباقی ؟! (4)

امام علی علیه السلام :مهدی ظهور نمی کند مگر بعد از آن که یک سوم مردم کشته شوند، یک سوم بمیرند و یک سوم باقی بمانند.

کمال الدین_ به نقل از محمّد بن مسلم _: از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: خداوند برای مؤمنان نشانه هایی از قیام قائم علیه السلام بر شمرده است. عرض کردم: خداوند مرا فدای شما کند ، آن نشانه ها چیست؟ فرمود: این سخن خداوند متعال که: «شما» یعنی مؤمنان پیش از قیام قائم «را به چیزی از ترس و گرسنگی و کمبود مال و جان و میوه ها می آزماییم و شکیبایان را نوید ده».

بحار الأنوار_ به نقل از محمّد بن مسلم و ابو بصیر _: از امام صادق علیه السلام شنیدیم که فرمود: این امر (ظهور قائم) رخ نخواهد داد، مگر بعد از آن که دو سوم مردم از بین بروند. ما عرض کردیم: اگر دو سوم مردم از بین بروند ، که باقی می ماند؟ فرمود: آیا دوست ندارید که از یک سوم باقیمانده باشید؟!

ص :401


1- کنز العمّال : 39663 .
2- البقرة : 155 .
3- کمال الدین : 649 / 3 .
4- بحار الأنوار : 52 / 113 / 27 .

الإمامُ الکاظمُ علیه السلام :إذا رأیتَ المُشَوَّهَ الأعرابیَّ فی جَحْفَلٍ جَرّارٍ فانْتَظِرْ فَرَجَکَ و لشِیعَتِکَ المؤمنینَ، فإذا انکَسَفَتِ الشّمسُ فارفَعْ بَصَرَکَ إلَی السَّماءِ و انظُرْ ما فَعلَ اللّهُ عزّ و جلّ بالمُجرِمینَ . (1)

الإمامُ المهدیُّ علیه السلام و قد سألَه علیُّ بنُ مهزیارَ :یا سیّدی ، متی یکونُ هذا الأمرُ ؟ _ إذا حِیلَ بینَکُم و بینَ سبیلِ الکعبةِ . (2)

عنه علیه السلام_ فی التّوقیعِ إلی السَّمُریِّ _: اسْمَعْ ، أعْظَمَ اللّهُ أجرَ إخوانِکَ فیکَ ، فإنَّک مَیّتٌ ما بینَکَ و بینَ ستّةِ أیّامٍ ، فاجمَعْ أمرَکَ و لا تُوصِ إلی أحدٍ یقومُ مَقامَکَ بعدَ وفاتِکَ ، فقد وَقعَتِ الغَیبةُ التّامّةُ ، فلا ظُهورَ إلاّ بعدَ إذْنِ اللّهِ تعالی ذِکرُهُ، و ذلکَ بعدَ طُولِ الأمَدِ و قَسْوةِ القلوبِ و امْتِلاءِ الأرضِ جَورا . (3)

امام کاظم علیه السلام :هر گاه آن بیابان گرد زشت روی را در میان لشکری انبوه دیدی، برای خود و شیعیان مؤمنت در انتظار فرج باش. هرگاه خورشید گرفت چشم به آسمان دار و بنگر که خداوند عزّ و جلّ با مجرمان چه می کند.

امام مهدی علیه السلام_ در پاسخ به این پرسش علی بن مهزیار که: سرورم! این امر (ظهور) کی خواهد بود؟ _فرمود : هرگاه راه کعبه بر شما بسته شود.

امام مهدی علیه السلام_ در توقیع به سمری _نوشت : گوش کن! خداوند در [مصیبت مرگ ]تو به برادرانت پاداش نیک دهاد! تو تا شش روز دیگر خواهی مُرد، کارهایت را سر و سامان بده و به هیچ کس وصیّت نکن که پس از مرگت جانشین تو شود؛ زیرا غیبت کامل رخ داده است، پس ظهوری در کار نخواهد بود، مگر با اجازه خداوند متعال و آن پس از سپری شدن روزگاری دراز و سخت شدن دلها و آکنده شدن زمین از ستم و بیداد است.

258 - عِندَ الظُّهورِ
258 - در هنگام ظهور

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :إذا نادی مُنادٍ من السَّماء : «إنّ الحَقَّ فی آلِ محمّدٍ» فعندَ ذلکَ یَظهرُ المَهدیُّ علی أفواهِ النّاسِ ، و یُشْرَبونَ حُبَّهُ ، فلا یکونُ لَهم ذِکْرٌ غ_یرُهُ . (4)

258

در هنگام ظهور

امام علی علیه السلام :هرگاه آواز دهنده ای از آسمان آواز برآورد که: «همانا حق در میان خاندان محمّد است» آن هنگام مهدی بر سر زبانهای مردم می افتد و جام محبت او را سر می کشند و جز یاد و نام او بر زبان نمی آورند.

ص :402


1- بحار الأنوار : 78 / 332 / 7 .
2- نور الثقلین: 5/461/4.
3- بحار الأنوار : 52 / 151/ 1 .
4- التشریف بالمنن : 129 / 136 ، کنز العمّال : 39665 .

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :إذا وَقعَ أمرُنا و جاءَ مَهدیُّنا علیه السلام کانَ الرّجُلُ مِن شِیعتِنا أجری مِن لَیْثٍ و أمضی مِن سِنانٍ ، یَطأُ عَدُوَّنا برِجْلَیهِ و یَضرِبُهُ بِکفَّیْهِ ، و ذلکَ عندَ نُزولِ رحمةِ اللّهِ و فَرَجهِ علَی العبادِ . (1)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :إنّ قائمَنا إذا قامَ مَدَّ اللّهُ عزّ و جلّ لِشیعتِنا فی أسْماعِهِم و أبْصارِهِم ، حتّی (لا) یکونَ بینَهُم و بینَ القائمِ بَریدٌ ، یُکلِّمُهُم فیَسْمَعونَ ، و یَنظُرُونَ إلیهِ و هُو فی مکانِهِ . (2)

امام باقر علیه السلام :هرگاه دوران [حکومت ]ما فرا رسد و مهدیِ ما علیه السلام بیاید، شیعه ما از شیر دلیرتر و از سرْنیزه برنده تر خواهد بود. دشمنِ ما را پایمال می کند و بر چهره اش سیلی می زند، و این آن هنگام است که رحمت و گشایش خدا بر بندگانش فرود آید .

امام صادق علیه السلام :زمانی که قائم ما قیام کند، خداوند عزّ و جلّ گوشها و چشمهای شیعیان ما را چنان توانا می کند که میان آنان و قائم پیکی نباشد. از همان جایی که هست با شیعیان سخن می گوید و آنها سخنانش را می شنوند و او را می بینند.

259 - أنصار الإمام
259 - یاران امام

الغیبة للنعمانی عن الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :معَ القائمِ علیه السلام مِن العربِ شیءٌ یَسیرٌ ، فقیلَ له: إنّ مَن یَصِفُ هذا الأمرَ مِنهُم لَکثیرٌ ! قالَ: لا بُدّ للنّاسِ مِن أنْ یُمَحَّصوا و یُمَیَّزوا و یُغَرْبَلوا ، و سَیَخرُجُ مِن الغِرْبالِ خَلْقٌ کثیرٌ . (3)

259

یاران امام

الغیبة للنعمانی :امام صادق علیه السلام فرمود : اندکی از عربها به همراه قائم علیه السلام قیام می کنند. عرض شد: عدّه زیادی از عربها خود را شیعه می دانند؟! فرمود: مردم باید پالایش شوند و سره و نا سره شان از هم جدا گردد و غربال شوند و شمار فراوانی از غربال بیرون خواهند افتاد.

ص :403


1- بحار الأنوار : 2 / 190 / 22 .
2- الکافی : 8 / 241 / 329 .
3- الغیبة للنعمانی: 204/6.

عنه علیه السلام :إذا خرجَ القائمُ علیه السلام خَرجَ مِن هذا الأمرِ مَن کانَ یری أنّهُ مِن أهلِهِ ، و دخلَ فیهِ شِبْهُ عَبَدَةِ الشَّمسِ و القمرِ . (1)

امام صادق علیه السلام :زمانی که قائم علیه السلام قیام کند کسانی که گمان می شود از خاندان او هستند ، از صف آن حضرت خارج می شوند و افرادی به مانند خورشید و ماه پرستان به صف او در می آیند.

260 - ما یَفعَلُهُ بِالظّالِمینَ بَعدَ الخُروجِ
260 - رفتار امام با ستمگران، پس از قیام

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :لا یُعْطیهِمْ إلاّ السَّیفَ ، یضَعُ السَّیفَ علی عاتقِهِ ثمانِیَةَ أشْهُرٍ هَرَجا حتّی یَقولوا : و اللّهِ ، ما هذا مِن وُلْدِ فاطمةَ ، لو کانَ مِن وُلْدِها لَرَحِمَنا ! (2)

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :لَو یَعلمُ النّاسُ ما یَصْنعُ القائمُ إذا خَرجَ لأَحَبَّ أکثرُهُم أنْ لا یَرَوهُ، مِمّا یَقتُلُ مِن النّاسِ ......... حتّی یقولَ کثیرٌ مِن النّاسِ: لیسَ هذا مِن آلِ محمّدٍ! و لو کانَ مِن آلِ محمّدٍ لَرَحِمَ! (3)

(4)

260

رفتار امام با ستمگران، پس از قیام

امام علی علیه السلام :با آنان جز با شمشیر سخن نمی گوید. هشت ماه پر آشوب، شمشیر را از دوش خود فرو نمی گذارد، تا آن جا که می گویند: به خدا قسم، این مرد از فرزندان فاطمه علیها السلام نیست؛ اگر از فرزندان او بود به ما رحم می کرد.

امام باقر علیه السلام :اگر مردم می دانستند که هرگاه قائم قیام کند چقدر از مردمان [ظالم ]را می کشد بی گمان بیشترِ آنان دوست داشتند که او را نبینند ......... چندان که بسیاری از مردم می گویند: او از خاندان (محمّد صلی الله علیه و آله) نیست. اگر از خاندان محمّد (صلی الله علیه و آله) بود رحم می کرد.

261 - قِیامُ القائِمِ بِأمرٍ جَدیدٍ
261 - نوآوری قائم

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :یَقومُ القائمُ بأمرٍ جدیدٍ، و کتابٍ جدیدٍ ، و قضاءٍ جدید ، علَی العَربِ شدیدٌ ......... و لا یأخذُهُ فی اللّهِ لَوْمةُ لائمٍ (5) . (6) 261

نوآوری قائم

امام باقر علیه السلام :قائم علیه السلام مطلبی تازه، کتابی تازه و قضاوتی تازه می آورد. بر عربها سخت می گیرد ......... و در راه خدا به سرزنش هیچ نکوهش گری توجه نمی کند. (7)

ص :404


1- الغیبة للنعمانی : 317 / 1.
2- الملاحم و الفتن : 140 / 163 .
3- الغیبة للنعمانی : 233 / 18 .
4- (انظر) الغیبة للنعمانی : 230 / 13 _ 25 .
5- الغیبة للنعمانی : 233 / 19 .
6- المُرادُ من إیتانِ الإِمامِ المَهْدیِّ (عج) بأمر جدیدٍ هو أنَّهُ یُظهرُ الإِسلامَ المُحمّدیّ القویمَ و أحکامَهُ المُقدّسةَ ، لکِنْ لشّدَّةِ بُعدِ الناسِ عنهُ و تَحریفِ بَعضِ مَفاهیمهِ یَرونَ ما یأتی به الإمامُ جدیدا .
7- مقصود از نوآوری امام مهدی علیه السلام آن است که در هنگام ظهور آن حضرت ، اسلام ناب و احکام نورانی قرآن به گونه ای تحریف شده است که وقتی ایشان اسلام حقیقی و احکام واقعی قرآن را به جامعه اسلامی ارائه می کند، مردم تصوّر می کنند دین جدیدی عرضه کرده است.

262 - العالَمُ بَعدَ ظُهورِ المَهدِیِّ علیه السلام
262 - جهان، پس از ظهور امام مهدی علیه السلام

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :إنّ فی اُمّتی المَهدیَّ یَخرُجُ ، یَعیشُ خَمسا أو سَبْعا أو تِسْعا ، فَیَجیءُ إلَیهِ الرّجُلُ فیقولُ : یا مهدیُّ، أعْطِنی أعطِنی ، فیُجْثی لَه ثَوبَهُ ما اسْتَطاعَ أنْ یَحْمِلَهُ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :یکونُ فی آخِرِ الزّمانِ خلیفةٌ یَقْسِمُ المالَ و لا یَعدُّهُ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :فیَمْلؤها عَدلاً و قِسْطا کما مُلِئتْ جَورا و ظُلما ، فلا تَمنَعُ السَّماءُ شَیئا مِن قَطْرِها ، و لا الأرضُ شَیئا مِن نَباتِها . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :یَخرُجُ فی آخرِ اُمّتی المَهدیُّ ، یَسْقیهِ اللّهُ الغَیْثَ، و تُخرِجُ الأرضُ نَباتَها ، و یُعطَی المالُ صِحاحا ، و تَکْثُرُ الماشِیَةُ ، و تَعْظُمُ الاُمّةُ . (4)

262

جهان، پس از ظهور امام مهدی علیه السلام

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :در میان امّت من، مهدی قیام می کند و پنج، یا هفت، یا نُه [سال ]زندگی می کند. مرد است که نزدش می آید و می گوید: ای مهدی! به من عطا کن، به من عطا کن، و آن حضرت لباس او را تا جایی که بتواند بِبَرد [از مال] پُر می کند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :در آخر الزمان خلیفه ای خواهد آمد که مال را، بی شماره، تقسیم می کند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :او زمین را، همچنان که آکنده از ستم و بیداد شده، از عدل و داد می آکند. نه آسمان از فرو ریختن برکاتش دریغ می ورزد و نه زمین از رویاندن گیاهانش.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :در میان واپسین امّتم، مهدی ظهور می کند. خداوند به او باران عطا می کند، زمین گیاهش را برمی رویاند، مال به یکسان و بی کم و کاست عطا می شود، دامها و چارپایان زیاد می شوند، و امّت سربلند و بزرگ می گردد.

ص :405


1- کنز العمّال : 38654 .
2- کنز العمّال : 38660 .
3- کنز العمّال : 38669 .
4- کنز العمّال : 38700 .

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :لَو قَد قَامَ قائمُنا لأَنْزَلَتِ السَّماءُ قَطْرَها، و لأخْرَجَتِ الأرضُ نَباتَها ، و لَذَهَبتِ الشَّحْناءُ مِن قلوبِ العِبادِ ، و اصْطَلَحَتِ السِّباعُ و البَهائمُ ، حتّی تَمشیَ المرأةُ بینَ العِراقِ إلی الشّامِ لا تَضَعُ قَدَمَیْها إلاّ علَی النَّباتِ ، و علی رأسِها زِینَتُها (زِنْبیلُها) لا یَهِیجُها سَبُعٌ و لا تَخافُهُ . (1)

عنه علیه السلام :یَعْطِفُ الهَوی علَی الهُدی إذا عَطَفوا الهُدی علَی الهَوی ، و یَعْطِفُ الرّأْیَ علَی القرآنِ إذا عَطَفوا القرآنَ علَی الرّأْی ......... تُخرِجُ لَهُ الأرضُ أفالِیذَ کَبِدِها ، و تُلْقی إلَیهِ سِلْما مَقالِیدَها ، فَیُریکُمْ کیفَ عَدْلُ السِّیرةِ ، و یُحْیی مَیّتَ الکِتابِ و السُّنَّةِ . (2)

الإمامُ زینُ العابدینَ علیه السلام :إذا قامَ قائمُنا أذْهَبَ اللّهُ عن شِیعتِنا العاهَةَ ، و جَعلَ قلوبَهُم کَزُبَرِ الحدیدِ ، و جَعلَ قُوّةَ الرّجُلِ مِنهُم قُوّةَ أربَعینَ رجُلاً ، و یکونونَ حُکّامَ الأرضِ و سَنامَها . (3)

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :إذا قامَ القائمُ عَرَضَ الإیمانَ علی کلِّ ناصِبٍ ، فإنْ دَخلَ فیهِ بِحَقیقةٍ و إلاّ ضَربَ عُنُقَهُ أو یُؤدّیَ الجِزْیةَ کما یُؤدّیها الیومَ أهلُ الذِّمّةِ ، و یَشُدُّ علی وَسَطِهِ الهِمْیانَ ، و یُخرِجُهُم مِن الأمْصارِ إلَی السَّوادِ . (4)

امام علی علیه السلام :اگر قائم ما قیام کند، آسمان برکت های خود را فرو می ریزد و زمین گیاهانش را می رویاند و کینه و دشمنی از دلهای بندگان رخت برمی بندد و درندگان و چرندگان با هم می سازند، تا آنجا که زنِ زیور (/زنبیل) به سر، عراق را تا شام می پیماید و جز بر سبزه ها گام نمی نهد و هیچ درنده ای آشفته و هراسانش نمی کند.

امام علی علیه السلام :خواسته ها را پیرو هدایت می نماید پس از آن که هدایت را پیرو خواسته ها کردند و رأی را تابع قرآن می کند پس از آن که قرآن را تابع رأی خود کردند ......... زمین ، پاره های جگر خود (گنجینه هایش) را برای او برون می اندازد و کلیدهای خویش را تسلیم او می کند. پس، او روش عادلانه را به شما نشان می دهد و کالبد بی جان کتاب و سنّت را جان [دوباره ]می بخشد.

امام زین العابدین علیه السلام :زمانی که قائم ما قیام کند، خداوند آفت را از شیعیان ما می زداید و دلهای آنان را چون پاره های آهن [سخت و تزلزل ناپذیر] می کند و هر مرد آنان را قدرت چهل مرد می دهد. آنان فرمانروا و سالار جهان خواهند بود.

امام باقر علیه السلام :زمانی که قائم قیام کند ایمان را بر هر دشمن کینه توزی عرضه می کند، اگر از جان و دل ایمان نیاورد گردنش زده می شود یا همچون ذمّیان امروز جزیه می پردازد و به کمر او زنّار می بندد و آنان را از شهرها به دشت ها می فرستد.

ص :406


1- بحار الأنوار : 10 / 104 / 1 .
2- نهج البلاغة: الخطبة138.
3- مشکاة الأنوار : 151 / 366 .
4- الکافی : 8 / 227 / 288 .

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام_ فی قولِه تعالی : « و لَهُ أسْلَمَ مَن فی السَّماواتِ و الأرضِ طَوْعا و کَرْها » (1) _: إذا قامَ القائمُ علیه السلام لا یَبقی أرضٌ إلاّ نُودِیَ فیها بشهادةِ أنْ لا إله إلاّ اللّهُ و أنّ محمّدا رسولُ اللّهِ . (2)

امام صادق علیه السلام_ درباره آیه «و هر آن که در آسمانها و زمین است، خواسته یا ناخواسته، تسلیم شد» _فرمود : زمانی که قائم علیه السلام قیام کند سرزمینی باقی نمی ماند که در آن ندای «لا إله إلاّ اللّه و محمّد رسول اللّه » بلند نشود.

263 - بَعدَ القائِمِ علیه السلام
263 - پس از قائم علیه السلام

الإمامُ علیٌّ علیه السلام_ و قد سألَهُ عبدُ اللّهِ بنُ الحارثِ : أخبِرْنی بما یکونُ مِن الأحْداثِ بعدَ قائمِکُم _: یا بنَ الحارثِ ، ذلکَ شیءٌ ذِکْرُهُ مَوکولٌ إلیهِ ، و إنَّ رسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله عَهِدَ إلیَّ أن لا اُخْبِرَ بهِ إلاّ الحسنَ و الحُسینَ . (3)

263

پس از قائم علیه السلام

امام علی علیه السلام_ آنگاه که عبد اللّه بن حارث از ایشان پرسید: از رخدادهای پس از قائم خودتان به من خبر دهید؟ _فرمود : ای پسر حارث! سخن گفتن از این موضوع، به خود او وا گذار شده است و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به من سفارش فرمود که در این باره به کسی، جز حسن و حسین، چیزی نگویم.

ص :407


1- آل عمران : 83 .
2- تفسیر العیّاشی : 1 / 183 / 81 .
3- بحار الأنوار : 6 / 312 / 10 .

@

ص :408

25 - الإیمان

اشاره

(1)

(2)

ص :409


1- و لمزید الاطّلاع راجع : بحار الأنوار : 67 _ 72 ، 73 «کتاب الإیمان و الکفر» . کنز العمّال : 1 / 23 ، 65 ، 270 ، 298 «فی الإیمان و الإسلام» . کنز العمّال : 140 ، 364 «صفات المؤمنین» .
2- انظر : عنوان 242 «الإسلام» . البلاء : باب 409 ، 414 ، الظلم : باب 2415 ، الأمانة : باب 305 . الحسد : باب 852 ، الحیاء : باب 991 ، الرضا بالقضاء : باب 1519 . الرفق : باب 1533 ، الشهرة : باب 2103 ، الصبر : باب 2138 . الصدق : باب 2161 ، الصلاة : باب 2263 ، الفراسة : باب3138 . اللسان : باب 3505 ، اللهو : باب 3529 ، 3530 . الأمثال : باب 3552 ، 3557 ، 3558 ، الموت : باب 3666 . الناس : باب 3913 .

25 - ایمان

264 - الإیمانُ
264 - ایمان

الکتاب

«وَ لکِنَّ اللّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الإِیمَانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ» . (1)

الحدیث

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :الإیمانُ أصلُ الحقّ ، و الحقُّ سبیلُ الهُدی ، و سَیفُهُ جامعُ الحِلْیَةِ ، قَدیمُ العُدَّةِ ، الدُّنیا مِضْمارُهُ ......... . (2)

عنه علیه السلام :بالإیمان یُسْتَدَلُّ علَی الصّالحاتِ و بالصّالحاتِ یُسْتَدَلُّ علَی الإیمانِ ، و بالإیمانِ یُعْمَرُ العِلمُ . (3)

عنه علیه السلام :الإیمانُ أفضلُ الأمانتَینِ . (4)

(5)

264

ایمان

قرآن:

«امّا خداوند ایمان را محبوب شما ساخت و آن را در دلهایتان آراست».

حدیث:

امام علی علیه السلام :ایمان، ریشه حق است و حق، راه هدایت، شمشیر ایمان؛ شمشیری است مرصّع و همیشه آماده، که دنیا میدان تمرین آن است.

امام علی علیه السلام :از ایمان، راه به سوی کارهای شایسته برده می شود و از کارهای شایسته راه به سوی ایمان و با ایمان است که علم آباد می شود.

امام علی علیه السلام :ایمان، برترین امانت هاست.

265 - الإیمانُ وَالإسلامُ
265 - ایمان و اسلام

الکتاب:

(قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الاْءِیمانُ فِی قُلُوبِکُمْ ) . (6)

الحدیث:

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :قالَ لی رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : یا علیُّ ، اُکتُبْ ، فقلتُ : ما أکتبُ ؟ فقال : اُکتُبْ: بسمِ اللّهِ الرّحمنِ الرّحیمِ ، الإیمانُ ما وَقَرَ فی القلوبِ و صَدّقَتْهُ الأعمالُ ، و الإسلامُ ما جَری علَی اللِّسانِ و حَلَّتْ بهِ المُناکَحَةُ . (7)

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :الإیمانُ ما کانَ فی القلبِ ، و الإسلامُ ما علَیهِ التَّناکُحُ و التَّوارُثُ و حُقِنَتْ بهِ الدِّماءُ ، و الإیمانُ یَشْرَکُ الإسلامَ، و الإسلامُ لا یَشْرَکُ الإیمانَ . (8)

عنه علیه السلام :الإیمانُ إقرارٌ و عملٌ ، و الإسلامُ إقرارٌ بلا عملٍ . (9)

تحف العقول عن الإمامِ الصّادقِ علیه السلام_ و قد سألَه أبو بصیرٍ عن الإیمانِ _: الإیمانُ باللّهِ أن لا یُعْصی . قلتُ : فما الإسلامُ ؟ فقال علیه السلام مَن نَسَکَ نُسْکَنا ، و ذَبَحَ ذَبیحَتَنا . (10)

265

ایمان و اسلام

قرآن:

«بادیه نشینان گفتند: ما ایمان آوردیم. بگو: شما ایمان نیاورده اید، بلکه بگویید: اسلام آورده ایم و هنوز ایمان به دلهای شما وارد نشده است».

ص :410


1- الحجرات : 7 .
2- کنز العمّال : 44216 .
3- نهج البلاغة : الخطبة 156 .
4- غرر الحکم : 1666 .
5- (انظر) الجهل: باب 606، 607 .
6- الحجرات : 14 .
7- بحار الأنوار : 50 / 208 / 22 .
8- بحار الأنوار : 78 / 177 / 48 .
9- تحف العقول : 297 .
10- تحف العقول : 375 .

حدیث:

امام علی علیه السلام :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به من فرمود: علی ! بنویس. عرض کردم: چه بنویسم؟ فرمود: بنویس: به نام خداوند مهر گستر مهربان، ایمان، آن است که در دلها جای گیرد و کردار ، آن را تصدیق کند. و اسلام، آن است که بر زبان گذرد و پیوند زناشویی با آن حلال گردد.

امام باقر علیه السلام :ایمان، آن است که در قلب باشد و اسلام، آن است که ازدواج و ارث بردن وابسته بدان است و خونها به آن محفوظ می ماند. ایمان، همیشه با اسلام قرین است، ولی اسلام همیشه ایمان را به همراه ندارد.

امام باقر علیه السلام :ایمان، اقرار است و عمل؛ و اسلام، اقرار است بدون [شرط] عمل.

تحف العقول_ به نقل از ابو بصیر _: امام صادق علیه السلام [در پاسخ به پرسشم از ایمان ]فرمود : ایمان به خدا آن است که نافرمانیِ او نشود. عرض کردم: پس اسلام چیست؟ فرمود: هر که اعمال عبادی ما را انجام دهد و مانند ما ذبح کند [مسلمان است].

ص :411

عنه علیه السلام :إنّ الإیمانَ ما وَقَرَ فی القلوبِ ، و الإسلامَ ما علَیهِ المَناکِحُ و المَوارِیثُ و حَقْنُ الدِّماءِ . (1)

عنه علیه السلام :دِینُ اللّهِ اسمُهُ الإسلامُ ، و هو دِینُ اللّهِ قبلَ أنْ تَکونوا حیثُ کُنتُم ، و بَعدَ أنْ تکونوا ، فمَن أقَرَّ بدینِ اللّهِ فهُو مسلِمٌ ، و مَن عَمِلَ بما أمرَ اللّهُ عزّ و جلّ بهِ فهُو مؤمنٌ . (2)

(3)

امام صادق علیه السلام :ایمان آن چیزی است که در دلها جای گیرد، و اسلام آن چیزی است که ازدواج و ارث بردن و احترام جان بر آن بنا می شود.

امام صادق علیه السلام :دین خدا، نامش اسلام است و پیش از آن که شما به وجود آیید _ هر جا که بوده اید _ و پس از پدید آمدنتان، اسلام دین خدا بوده و هست. پس هر که به دین خدا اقرار کند «مسلمان» است و هر که به دستورهای خداوند عزّ و جلّ عمل کند «مؤمن» است.

266 - أصلُ الإیمانِ
266 - ریشه ایمان

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :الإیمانُ شَجَرَةٌ ، أصلُها الیقینُ ، و فَرْعُها التُّقی ، و نورُها الحَیاءُ ، و ثَمَرُها السَّخاءُ . (4)

عنه علیه السلام :أصلُ الإیمانِ حُسْنُ التَّسلیمِ لأمرِ اللّهِ . (5)

(6)

266

ریشه ایمان

امام علی علیه السلام :ایمان، درختی است که ریشه اش یقین است، شاخه اش پرهیزگاری، شکوفه اش حیا و میوه اش بخشندگی.

امام علی علیه السلام :ریشه ایمان، تسلیم نیکو در برابر فرمان خداست.

267 - تَآصُرُ الإیمانِ وَالعَمَلِ
267 - پیوند ایمان و عمل

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله:الإیمانُ و العملُ أخَوانِ شَریکانِ فی قَرَنٍ ، لا یَقْبلُ اللّهُ أحدَهُما إلاّ بصاحبِهِ . (7)

267

پیوند ایمان و عمل

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ایمان و عمل دو برادر بسته به یک ریسمانند که خداوند یکی را بدون دیگری نمی پذیرد.

ص :412


1- الکافی : 2 / 26 / 3 .
2- الکافی : 2 / 38 / 4 .
3- (انظر) بحار الأنوار : 68 / 225 باب 24 ، کنز العمّال : 1 / 23 .
4- غرر الحکم : 1786 .
5- غرر الحکم : 3087 .
6- (انظر) الدِّین : باب 1298 .
7- کنز العمّال : 59 .

عنه صلی الله علیه و آله :لا یُقْبَلُ إیمانٌ بلا عملٍ ، و لا عملٌ بلا إیمانٍ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :الإیمانُ قَولٌ و عملٌ ، یَزیدُ و یَنقُصُ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :لیسَ الإیمانُ بالتَّحَلّی و لا بالتَّمَنّی ، و لکنَّ الإیمانَ ما خَلَصَ فی القلبِ و صَدّقَهُ الأعمالُ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :الإیمانُ مَعرِفةٌ بالقلبِ ، و قَولٌ باللِّسانِ ، و عَملٌ بالأرْکانِ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :الإیمانُ قَولٌ مَقُولٌ ، و عَملٌ مَعمولٌ ، و عِرْفانُ العُقولِ . (5)

عنه صلی الله علیه و آله :الإیمانُ بالقلبِ و اللِّسانِ ، و الهِجرَةُ بالنَّفْسِ و المالِ . (6)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :الإیمانُ قَولٌ باللِّسانِ ، و عَملٌ بالأرکانِ . (7)

عنه علیه السلام :لو کانَ الإیمانُ کلاما لم یَنْزِلْ فیهِ صَومٌ و لا صلاةٌ و لا حلالٌ و لا حرامٌ . (8)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ایمان بی عمل و عمل بی ایمان، پذیرفته نمی شود.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ایمان، گفتار است و کردار؛ کاستی و فزونی می پذیرد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ایمان نه به ظاهر است و نه به آرزو، بلکه ایمان آن است که در دل خالص باشد و عمل آن را تصدیق کند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ایمان، شناخت با دل است و گفتن با زبان و عمل با ارکان.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ایمان، گفتاری است که بر زبان رانده شود و عملی است که صورت پذیرد و شناخت پیدا کردن خردهاست.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ایمان، با دل و زبان است و هجرت، با مال و جان.

امام علی علیه السلام :ایمان اظهار به زبان است و عمل با ارکان.

امام علی علیه السلام :اگر ایمان تنها گفتار بود، روزه و نماز و حلال و حرام نازل نمی شد.

ص :413


1- کنز العمّال : 260 .
2- کنز العمّال : 422 .
3- بحار الأنوار : 69 / 72 / 26 ، کنز العمّال : 11 نحوه .
4- کنز العمّال : 2 .
5- الأمالی للمفید : 275 / 2 .
6- کنز العمّال : 4 .
7- غرر الحکم : 1755 .
8- بحار الأنوار : 69 / 19 / 2 .

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :ملعونٌ ملعونٌ مَن قالَ : الإیمانُ قَولٌ بلا عملٍ . (1)

عنه علیه السلام :لَو أنَّ العِبادَ وَصَفوا الحقَّ و عَمِلوا بهِ و لَم تُعْقَدْ قُلوبُهُم علی أنَّهُ الحقُّ ما انْتَفَعوا . (2)

الإمامُ الرِّضا علیه السلام :الإیمانُ عَقْدٌ بالقلبِ ، و لَفْظٌ باللّسانِ ، و عَملٌ بالجَوارِحِ . (3)

(4)

الکافی : العالم علیه السلام:الإیمانُ عملٌ کلُّهُ ، (5) و القَولُ بعضُ ذلکَ العملِ بِفَرضٍ مِن اللّهِ بَیَّنَهُ فی کِتابهِ . (6)

(7)

امام صادق علیه السلام :ملعون است، ملعون، کسی که بگوید: ایمان، گفتار است، بدون کردار.

امام صادق علیه السلام :اگر بندگان همه، حق را توصیف کنند و به آن عمل نمایند، اما در دلهایشان به حق بودن آن اعتقاد نداشته باشند، سودی نبرده اند.

امام رضا علیه السلام :ایمان، عقیده قلبی است و اظهار به زبان و عمل با اعضای بدن.

الکافی :امام کاظم علیه السلام فرمود : ایمان سراسر عمل است؛ و گفتار، [نیز ]برخی از آن عمل است که خداوند در کتاب خود ، وجوب آن را بیان فرموده است.

268 - تَآصُرُ الإیمانِ ومَکارِمُ الأخلاقِ
268 - پیوند ایمان و مکارم اخلاقی

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :الإیمانُ عَفیفٌ عَن المَحارِمِ ، عَفیفٌ عَن المَطامِعِ . (8)

268

پیوند ایمان و مکارم اخلاقی

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ایمان، از حرامها پاک و از طمعها مبرّاست.

ص :414


1- بحار الأنوار: 69/19/1.
2- نور الثقلین : 3 / 546 / 87 .
3- معانی الأخبار : 186 / 2 .
4- (انظر) عنوان 369 «العمل» .
5- (اُنظر) الکافی : 2 / 35 / 1 باب فی أن الایمان مبثوث لجوارح البدن کلها و قد اُشیر هناک إلی بعض الآیات؛ کالآیة 46 من سورة العنکبوت و الآیة 139 من سورة النساء و الآیة 30 و 31 من سورة النور .
6- الکافی : 2 / 38 / 7 .
7- انظر) عنوان 369 «العمل». بحار الأنوار : 69 / 18 باب 30 .
8- کنز العمّال : 58 .

عنه صلی الله علیه و آله :الإیمانُ ، الصَّبرُ و السَّماحةُ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :الإیمانُ نِصْفانِ : فنِصْفٌ فی الصَّبرِ ، و نِصْفٌ فی الشُّکْرِ . (2)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :الإیمانُ إخلاصُ العملِ . (3)

عنه علیه السلام :الإیمانُ صَبرٌ فی البَلاءِ ، و شُکْرٌ فی الرَّخاءِ . (4)

عنه علیه السلام :رأسُ الإیمانِ الصِّدقُ . (5)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ایمان، شکیبایی و گذشت است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ایمان دو نیم است: نیمی در شکیبایی است و نیمی در سپاسگزاری.

امام علی علیه السلام :ایمان، خالص کردن عمل است [برای خدا].

امام علی علیه السلام :ایمان، شکیبایی در سختی و گرفتاری است و سپاسگزاری در آسایش و نعمت.

امام علی علیه السلام :راستی اوج ایمان است.

269 - ما یَدُلُّ عَلی حَقیقَةِ الإیمانِ
269 - نشانه های ایمان حقیقی

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :ثلاثٌ مِن الإیمانِ : الإنْفاقُ فی الاقْتارِ ، و بَذْلُ السَّلامِ للعالَمِ ، و الإنْصافُ مِن نَفسِکَ . (6)

عنه صلی الله علیه و آله :إنّ لکلّ شیءٍ حقیقةً ، و ما بلَغَ عبدٌ حقیقةَ الإیمانِ حتّی یَعلَمَ أنّ ما أصابَهُ لَم یکُنْ لِیُخْطِئَهُ و ما أخْطأهُ لم یَکُن لِیُصیبَهُ . (7)

عنه صلی الله علیه و آله :یا أبا ذَرٍّ ، لا تُصیبُ حقیقةَ الإیمانِ حتّی تَرَی النّاسَ کلَّهُم حُمَقاءَ فی دِینهِم عُقَلاءَ فی دُنیاهُم . (8)

269

نشانه های ایمان حقیقی

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :سه چیز از ایمان است: انفاق کردن در زمان تنگدستی، رواج دادن سلام در عالم، و انصاف داشتن.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر چیزی حقیقتی دارد. هیچ بنده ای به حقیقت نمی رسد مگر آن که بداند آنچه به او رسیده نمی توانست نرسد و آنچه به او نرسیده نمی توانست برسد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای ابوذر! به حقیقت ایمان دست نمی یابی مگر آنگاه که همه مردم را در دینشان نابخرد و در دنیاشان خردمند بینی.

ص :415


1- کنز العمّال : 57 .
2- کنز العمّال : 61 .
3- غرر الحکم : 873 .
4- غرر الحکم : 1350 .
5- غرر الحکم : 5222 .
6- کنز العمّال : 88 .
7- کنز العمّال : 12 .
8- بحار الأنوار : 77 / 83 / 3 .

عنه صلی الله علیه و آله :لا یَحُقُّ العبدُ حقیقةَ الإیمانِ حتّی یَغْضَبَ للّهِ و یَرضی للّهِ ، فإذا فَعلَ ذلکَ فَقَدِ اسْتَحَقَّ حقیقةَ الإیمانِ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :لا یُؤمِنُ عبدٌ حتّی یُحِبَّ للنّاسِ ما یُحبُّ لِنفسهِ مِن الخَیرِ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :إنّ الرّجُلَ لا یکونُ مؤمنا حتّی یکونَ قلبُهُ مَع لِسانِهِ سَواءً ، و یکونَ لِسانُهُ مَع قلبِهِ سَواءً ، و لا یُخالِفَ قولُهُ عمَلَهُ ، وَ یأمَنَ جارُهُ بَوائقَهُ . (3)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :لا یَصْدُقُ إیمانُ عبدٍ حتّی یَکونَ بما فی یَدِ اللّهِ سبحانه أوْثَقَ مِنه بما فی یَدِهِ . (4)

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :بَیْنا رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله فی بعضِ أسفارِهِ إذْ لَقِیَهُ رَکْبٌ فقال_وا : السَّلامُ علَیکَ یا رسولَ اللّهِ، فقالَ صلی الله علیه و آله: ما أنتُم؟ قالوا: نحنُ مؤمنونَ. قالَ صلی الله علیه و آله : فما حقیقةُ إیمانِکُم؟ قالوا : الرِّضا بقَضاءِ اللّهِ و التَّسْلیمُ لأمرِ اللّهِ و التَّفْویضُ إلَی اللّهِ تعالی ، فقالَ صلی الله علیه و آله : عُلَماءُ حُکَماءُ کادُوا أنْ یَکونوا مِن الحکمةِ أنبیاءَ ، فإنْ کُنتُم صادِقِینَ فلا تَبْنوا ما لا تَسْکُنونَ ، و لا تَجْمَعوا ما لا تَأکُلونَ ، و اتَّقوا اللّهَ الّذی إلیهِ تُرْجَعونَ . (5)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بنده آنگاه به ایمان حقیقی دست می یابد که برای خدا به خشم آید و برای خدا خشنود شود. پس ، هرگاه چنین باشد سزامند ایمان حقیقی گشته است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هیچ بنده ای مؤمن نیست مگر آن که هر خوبی که برای خود می خواهد برای مردم نیز بخواهد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :انسان مؤمن نیست، مگر آن که دلش با زبانش یکی باشد و زبانش با دلش، و گفتارش با کردارش ناسازگار نباشد، و همسایه اش از گزند او در امان باشد.

امام علی علیه السلام :ایمان هیچ بنده ای راستین نباشد مگر زمانی که اطمینان او به آنچه نزد خداست بیشتر باشد از آنچه در دست خویش دارد.

امام باقر علیه السلام :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در یکی از مسافرتهایش با کاروانی رو به رو شد؛ کاروانیان عرض کردند: درود بر تو ای پیامبر خدا . پیامبر صلی الله علیه و آله پرسید: شما که هستید؟ عرض کردند: ما عدّه ای مؤمن هستیم. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: حقیقت ایمان شما چیست؟ عرض کردند: خشنودی به قضای الهی و گردن نهادن به فرمان خدا و سپردن کارها به دست او. فرمود: دانشمندانی فرزانه که نزدیک است از فرزانگی پیامبر شوند. پس اگر راست می گویید، آنچه را که در آن ساکن نمی شوید نسازید؛ و آنچه را نمی خورید نیندوزید و از خدایی که به سویش باز می گردید، پروا کنید.

ص :416


1- کنز العمّال : 99 .
2- کنز العمّال : 95 .
3- کنز العمّال : 85 .
4- بحار الأنوار : 103/ 37/ 79 .
5- معانی الأخبار: 187/6.

معانی الأخبار عن فُضَیلَ بنِ یَسار عنِ الإمامِ الباقرِ علیه السلام :لا یَبلُغُ أحدُکُم حقیقةَ الإیمانِ حتّی یکونَ فیه ثلاثُ خِصالٍ : حتّی یکونَ المَوتُ أحبَّ إلیهِ مِن الحیاةِ ، و الفَقرُ أحبَّ إلیهِ مِن الغِنی ، و المَرَضُ أحبَّ إلیهِ مِن الصِّحّةِ .

قُلْنا : و مَن یَکونُ کذلکَ ؟! قالَ : کلُّکُم . ثُمّ قالَ : أیُّما أحَبُّ إلی أحدِکُم یَموتُ فی حُبِّنا أو یَعیشُ فی بُغْضِنا ؟ فقلتُ : نَموتُ و اللّهِ فی حُبِّکُم أحبُّ إلینا قالَ : و کذلکَ الفَقرُ و الغنی و المرضُ و الصِّحّةُ؟ قلتُ: إی و اللّهِ . (1)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :أتی رجُلٌ رسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله فقالَ : یا رسولَ اللّهِ،إنّی جِئتُکَ اُبایِعُکَ علَی الإسلامِ، فقالَ لَه رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله: اُبایِعُکَ علی أن تَقْتُلَ أباکَ؟ قالَ: نَعَمْ. فقالَ له رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله: إنّا و اللّهِ لا نَأمُرُکُم بِقَتلِ آبائکُم ، و لکِنِ الآنَ عَلِمتُ مِنکَ حقیقةَ الإیمانِ ، و أنّکَ لَن تَتَّخِذَ مِن دُونِ اللّهِ وَلِیجَةً . (2)

معانی الأخبار_ به نقل از فضیل بن یسار _: امام باقر علیه السلام فرمود: هیچ یک از شما به حقیقت ایمان نمی رسد مگر آن که سه خصلت در او باشد: مرگ را بیشتر از زندگی دوست بدارد و فقر را بیشتر از توانگری و بیماری را بیشتر از تندرستی.

عرض کردیم: چه کسی این چنین است؟! فرمود: همه شما. آنگاه فرمود: هر یک از شما، کدام یک را بیشتر دوست دارید: در راه دوستی ما بمیرید یا با دشمنی با ما زندگی کنید؟ عرض کردم: به خدا قسم، اینکه در راه دوستی شما بمیریم . فرمود: ناداری و توانگری و بیماری و تندرستی نیز همین طور نیست؟ عرض کردم: آری، به خدا.

امام صادق علیه السلام :مردی خدمت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله رسید و عرض کرد: ای رسول خدا! من خدمت رسیده ام تا با شما بر اسلام بیعت کنم. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به او فرمود: با تو بیعت می کنم بر اینکه پدرت را بکشی. عرض کرد: باشد. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: به خدا، ما به شما دستور نمی دهیم پدرانتان را بکشید، اما اینک [با این امتحان ]دانستم که ایمان تو حقیقی است و تو هرگز یار و همدمی جز خدا نخواهی گرفت.

ص :417


1- معانی الأخبار : 189 / 1 .
2- بحار الأنوار : 74 / 76 / 70 .

عنه علیه السلام :لَقِیَ رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَوما حارِثَةَ ......... فقالَ له : کیفَ أصبَحتَ یا حارِثةُ ؟ قالَ : أصبَحتُ یا رسولُ اللّهِ مؤمنا حَقّا . قالَ صلی الله علیه و آله: إنّ لِکُلِّ إیمانٍ حقیقةً ، فما حقیقةُ إیمانِکَ ؟ قالَ : عَزَفَتْ نَفْسی عَنِ الدُّنیا ، و أسْهَرْتُ لَیلِی ، و أظْمَأتُ نَهاری . (1)

عنه علیه السلام :لا یَبلُغُ أحدُکُم حقیقةَ الإیمانِ حتّی یُحِبَّ أبْعَدَ الخَلقِ مِنهُ فی اللّهِ ، و یُبْغِضَ أقْرَبَ الخَلْقِ مِنه فی اللّهِ . (2)

عنه علیه السلام :اعْلَموا أنّهُ لَن یُؤمِنَ عبدٌ مِن عَبیدِهِ [ اللّه ]حتّی یَرضی عَن اللّهِ فیما صَنعَ اللّهُ إلیهِ و صَنعَ بهِ ، علی ما أحَبَّ و کَرِهَ . (3)

عنه علیه السلام :لا تَکونُ مؤمنا حتّی تکونَ خائفا راجِیا ، و لا تکونُ خائفا راجِیا حتّی تکونَ عاملاً لِما تَخافُ و تَرْجو . (4)

عنه علیه السلام :لا یکونُ المؤمنُ مؤمنا أبدا حتّی یکونَ لأخیهِ مِثْلَ الجَسدِ ، إذا ضَرَبَ عَلیهِ عِرْقٌ واحدٌ تَداعَتْ لُهُ سائرُ عُروقِهِ . (5)

امام صادق علیه السلام :روزی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله حارثه را دید ......... به او فرمود: ای حارثه! چگونه ای؟ عرض کرد: ای رسول خدا! مؤمن حقیقی هستم. فرمود: هر ایمانی را حقیقتی است، حقیقت ایمان تو چیست؟ عرض کرد: از دنیا بیزار شده ام و شبم را با شب زنده داری گذرانده ام و روزم را با تشنگی (روزه داری).

امام صادق علیه السلام :هیچ یک از شما به حقیقت ایمان نمی رسد، مگر آن که دورترین کس به خود را، برای خدا دوست بدارد و نزدیکترین کس خود را به خاطر خدا دشمن بدارد.

امام صادق علیه السلام :بدانید که هیچ بنده ای از بندگان خدا هرگز مؤمن نباشد مگر آن که از آنچه خدا با او می کند، خوشایندش باشد یا ناخوشایند، راضی باشد.

امام صادق علیه السلام :مؤمن نیستی، مگر آن که بیمناک و امیدوار باشی، و بیمناک و امیدوار نیستی، مگر آن که به آنچه مایه ترس و امید تو گشته است عمل کنی.

امام صادق علیه السلام :مؤمن هرگز مؤمن نیست، مگر آنگاه که برای برادر خود همچون پیکر باشد، که هرگاه رگی از آن پیکر بجنبد [و ناراحت باشد] دیگر رگها نیز با او به جنب و جوش در آیند.

ص :418


1- معانی الأخبار: 187/5 .
2- تحف العقول : 369 .
3- بحار الأنوار : 78/ 217/ 93 .
4- بحار الأنوار : 78 / 253/112.
5- المؤمن : 39 / 90 .

عنه علیه السلام :إنّ مِن حقیقةِ الإیمانِ أنْ تُؤْثِرَ الحقَّ و إنْ ضَرَّکَ علَی الباطلِ و إنْ نَفَعَکَ . (1)

امام صادق علیه السلام :از نشانه های ایمان حقیقی این است که حق را، هر چند به زیان تو باشد، بر باطل، هر چند به سود تو باشد، ترجیح دهی.

270 - المُرجِئَةُ
270 - مُرجِئه

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :لُعِنَتِ المُرْجِئةُ علی لِسانِ سَبعینَ نَبیّا ، الّذینَ یقولونَ : الإیمانُ قَولٌ بلا عملٍ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :صِنْفانِ من اُمّتی لَعَنَهُمُ اللّهُ علی لسانِ سَبعینَ نَبیّا : القَدَریّةُ و المُرْجِئةُ ، الّذینَ یقولونَ : الإیمانُ إقرارٌ لیسَ فیهِ عملٌ . (3)

(4)

270

مُرجِئه

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مرجئه همانان که می گویند: ایمان گفتار است بی کردار، از زبان هفتاد پیامبر لعنت شده اند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :دو گروه از امّت من هستند که خداوند به زبانِ هفتاد پیامبر، آنها را لعنت کرده است: قَدَریه و مُرجِئه، همانان که می گویند : ایمان، اقراری است که عمل در آن [شرط] نیست.

271 - دَورُ الذُّنوبِ فی زَوالِ الإیمانِ
271 - نقش گناهان در از بین بردن ایمان

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :لا یَزْنی الزّانی حینَ یَزْنی و هُو مؤمنٌ ، و لا یَسْرِقُ السّارقُ حینَ یَسْرِقُ و هُو مؤمنٌ ، و لا یَشْرَبُ الخَمْرَ حینَ یَشْرَبُها و هُو مؤمنٌ ، و التَّوبةُ مَعْروضةٌ بَعدُ . (5)

271

نقش گناهان در از بین بردن ایمان

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :زناکار، در حالی که مؤمن است زنا نمی کند، دزد، در حالی که مؤمن است مرتکب دزدی نمی شود و شراب خوار، در حالت داشتن ایمان، شراب نمی نوشد. و دَرِ توبه همچنان باز است.

ص :419


1- بحار الأنوار : 70 / 106 / 2 .
2- کنز العمّال : 637 .
3- کنز العمّال : 636 .
4- (انظر) موسوعة العقاید الإسلامیة: ج 6 الفصل الثامن من القسم الثانی «معنی القدریة . الصلاة : باب 2263 .
5- کنز العمّال : 1311 .

کنز العمّال عن عَلْقَمَةَ بنِ قیسٍ :رأیتُ علیّا علی مِنبرِ الکوفةِ و هُو یقولُ : سَمِعْتُ رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله یقولُ : لا یَزْنی الزّانی حینَ یَزْنی و هُو مؤمنٌ ......... ، [فقلتُ] : یا أمیرَ المؤمنینَ ، مَن زَنی فَقَد کَفَرَ؟ فقالَ علیٌّ علیه السلام : إنّ رسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله کانَ یأمُرُنا أنْ نُبْهِمَ أحادِیثَ الرُّخَصِ ، لا یَزْنی الزّانی و هُو مؤمنٌ أنّ ذلکَ الزِّنا لَه حلالٌ ، فإنْ آمنَ بأنَّهُ لَه حلالٌ فَقَد کَفَرَ . (1)

الإمامُ الباقرُ علیه السلام_ و قد سُئلَ عن قولِ رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : إذا زَنَی الرّجُلُ فارَقَهُ رُوحُ الإیمانِ _: هُو قولُه عزّ و جلّ : « و أیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ » (2) ذلکَ الّذی یُفارِقُهُ . (3)

الأمالی للمفید عن الإِمامُ الصّادقُ علیه السلام_ و قد سألَهُ جماعةٌ عنِ الإیمانِ _: قالَ رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله: لا یَزْنی الزّانی و هُو مؤمنٌ ، و لا یَسْرِقُ و هُو مؤمنٌ ، و لا یَشْرَبُ الخَمْرَ و هُو مؤمنٌ . فجعلَ بعضُهم یَنْظُرُ إلی بعضٍ ، فقالَ لَهُ عُمَرُ بنُ ذرٍّ : بِمَ نُسَمّیهِمْ ؟ فقالَ علیه السلام :

بما سَمّاهُمُ اللّهُ و بأعمالِهِم ، قالَ اللّهُ عزّ و جلّ : « و السّارِقُ و السّارِقَةُ ......... » ، (4) و قالَ : «الزّانیةُ و الزّانی ......... » (5) . (6)

کنز العمّال_ به نقل از علقمه بن قیس _: علی علیه السلام را بر منبر کوفه دیدم می فرمود: از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که می فرمود: زناکار، در حالی که مؤمن است، زنا نمی کند ......... . پرسیدم: ای امیر مؤمنان! کسی که زنا کند کافر است؟ علی علیه السلام فرمود: پیامبر خدا به ما دستور می داد احادیث مربوط به رخصتها را مبهم گذاریم. زناکار، با ایمانِ به اینکه زنا برایش حلال است، زنا نمی کند؛ زیرا اگر اعتقاد داشته باشد که زنا برای او حلال است، کافر است.

امام باقر علیه السلام_ در پاسخ به سؤال از این سخن پیامبر خدا صلی الله علیه و آله که: هرگاه مرد زنا کند روح ایمان از او جدا می شود _فرمود : این سخن خداوند عزّ و جلّ است، آن جا که می فرماید: «و آنان را با روحی از خود پشتیبانی کرد»؛ همین روح است که از او جدا می شود.

الأمالی للمفید_ به نقل از امام صادق علیه السلام _در پاسخ به سؤال گروهی درباره ایمان _: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: زناکار در حال ایمان زنا نمی کند. سارق، در حال ایمان، دست به سرقت نمی زند و شراب خوار، در حال داشتن ایمان، شراب نمی نوشد.

آنان (مخاطبان امام) به یکدیگر نگاه کردند. عمر بن ذرّ [از میان آنان ]عرض کرد: پس، این افراد را چه بنامیم؟ امام علیه السلام فرمود: همان نامی که خدا بر آنان نهاده است، به نام اعمالشان. خداوند فرموده است: «مردِ دزد و زنِ دزد ......... » و فرموده «زنِ زناکار و مردِ زناکار ......... ».

ص :420


1- کنز العمّال : 1733 .
2- المجادلة : 22 .
3- بحار الأنوار : 69 / 190 / 5 .
4- المائدة : 38 .
5- النور : 2 .
6- الأمالی للمفید : 22 / 3 .

بحار الأنوار عن زُرارةَ :قُلتُ لأبی عبد اللّه علیه السلام : أ رأیتَ قَولَ النَّبیِّ صلی الله علیه و آله : «لا یَزنِی الزَّانِی وَ هُو مُؤمنٌ»؟

قال: یُنزَعَ منه روحُ الإیمانِ.

قالَ: یُنزع منهُ روحُ الإیمان؟! قالَ: قلتُ: فَحدِّثنِی بِروحِ الإیمانِ؟

قالَ: هوَ شَیْءٌ؛ ثُمّ قالَ: هذا أجدَرُ أنْ تَفْهَمَهُ، أ ما رَأَیْتَ الإِنْسانَ یَهُمُّ بِالشَّیْءِ فَیَعْرِضُ بِنَفْسِهِ الشَّیْءُ یَزْجُرُهُ عَن ذلِک و یَنْهاهُ؟ قلتُ: نَعم، قالَ: هُوَ ذاکَ . (1)

الإمامُ الکاظمُ علیه السلام_ و قد سُئلَ عنِ الکبائرِ : هلْ تُخرِجُ مِن الإیمانِ ؟ _: نَعَم ، و ما دُونَ الکبائرِ ، قالَ رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : «لا یَزْنی الزّانی و هُو مؤمنٌ»؟

و لا یَسْرِقُ السّارقُ و هُو مؤمنٌ . (2)

بحار الأنوار_ به نقل از زراره _: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: درباره این سخن پیامبر صلی الله علیه و آله که: زناکار در حال داشتن ایمان، زنا نمی کند، چه می فرمایید؟ فرمود: روحِ ایمان از او کنده می شود [آنگاه مرتکب زنا می شود ]. عرض کردم: روحِ ایمان از او کنده می شود؟ پس، از روح ایمان برایم بفرمایید. فرمود: آن هم چیزی است. آنگاه فرمود: اینگونه بهتر می فهمی [ آیا ] ندیده ای که انسان چیزی را می خواهد ولی در درون او چیزی وی را از آن خواهش باز می دارد و نهی می کند؟ عرض کردم: چرا. فرمود: آن چیز همان روحِ ایمان است.

امام کاظم علیه السلام_ در پاسخ به این سؤال که آیا گناهان کبیره ایمان را سلب می کند؟ _فرمود : آری و گناهان کوچکتر نیز. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: زناکار، در حالی که مؤمن است زنا نمی کند و سارق ، در حال ایمان، دزدی نمی کند.

ص :421


1- بحار الأنوار : 69 / 192 / 7 .
2- بحار الأنوار : 69 / 63 / 7 .

272 - لا یُخرِجُ المُؤمِنَ مِن إیمانِهِ ذَنبٌ
272 - گناه ، مؤمن را از ایمانش خارج نمی کند

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :ما مِن عبدٍ قالَ : «لا إله إلاّ اللّهُ» ثُمّ ماتَ علی ذلکَ إلاّ دَخلَ الجَنّةَ و إنْ زَنی و إنْ سَرَقَ ، و إنْ زَنی و إنْ سَرقَ ، و إنْ زَنی و إنْ سَرقَ ! (1)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن قالَ : «لا إله إلاّ اللّهُ» لَم تَضُرَّهُ مَعها خَطیئةٌ ، کَما لَو أشْرَکَ باللّهِ لَم تَنْفَعْهُ مَعهُ حَسَنةٌ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :کَما لا یَنْفَعُ معَ الشِّرْکِ شَیءٌ کذلکَ لا یَضُرُّ مَع الإیمانِ شَیءٌ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :لا یُخرِجُ المؤمنَ من إیمانِهِ ذَنبٌ ، کَما لا یُخرِجُ الکافِرَ مِن کُفرِهِ إحسانٌ . (4)

(5)

272

گناه ، مؤمن را از ایمانش خارج نمی کند

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هیچ بنده ای نیست که بگوید: لا إله إلاّ اللّه و بر این گفته بمیرد مگر آن که به بهشت درمی آید، گر چه زنا کند و دزدی کند، گر چه زنا کند و دزدی کند، گر چه زنا کند و دزدی کند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که بگوید: «لا إله إلاّ اللّه » هیچ گناهی به او آسیب نمی رساند، همچنان که اگر به خدا شرک ورزد، هیچ کردار نیکی او را سود نمی بخشد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :همان طور که با وجود شرک، هیچ چیز سودمند نیست با وجود ایمان نیز چیزی زیان بخش نیست.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هیچ گناهی مؤمن را از ایمانش خارج نمی سازد، همچنان که هیچ کار نیکی کافر را از کفرش به در نمی برد.

273 - اخلاصُ الإیمانِ
273 - ایمان خالصانه

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله_ لجابرٍ الأنصاریّ _: اذهَبْ فَنادِ فی النّاسِ أنّه: مَن شَهِدَ أن لا إلهَ إلاّ اللّهُ موقِنا أو مُخْلِصا فَلَهُ الجَنّةُ . (6)

273

ایمان خالصانه

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله_ به جابر انصاری _فرمود : برو و در میان مردمْ جار زن که هر کس از روی یقین یا اخلاص، شهادت دهد که «خدایی جز اللّه نیست» بهشت از آنِ اوست.

ص :422


1- کنز العمّال : 120 و یدلّ علی ذلک : خبر 134 ، 172 ، 182، 183 ، 204 ، 208، 237 ، 238 ، 239 ، 332 منه .
2- کنز العمّال : 209 .
3- کنز العمّال : 256.
4- کنز العمّال : 1333 .
5- (انظر) الجنّة : باب 556، 557 .
6- کنز العمّال : 144.

کنز العمّال :عن رسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله : إنّ اللّهَ عَهِدَ إلَیّ أنْ لا یأتیَنی أحدٌ مِن اُمَّتی بلا إله إلاّ اللّهُ لا یَخْلِطُ بها شَیئا إلاّ وَجَبتْ لَه الجَنّةُ . قالوا : یا رسولَ اللّهِ ، و ما الّذی یَخْلِطُ بلا إله إلاّ اللّهُ؟ قالَ : حِرْصا علی الدُّنیا و جَمْعا لها و مَنْعا لها ، یقولونَ قَولَ الأنبیاءِ و یَعملونَ عَملَ الجَبابِرَةِ ! (1)

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :مَن شَهِدَ أنْ لا إله إلاّ اللّهُ یُصَدِّقُ قلبُهُ لِسانَهُ دَخلَ مِن أیِّ أبوابِ الجنّةِ شاءَ . (2)

کنز العمّال:عن رسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله : مَن قالَ: «لا إله إلاّ اللّهُ» مُخْلِصا دَخلَ الجنّةَ . قِیلَ : و ما إخلاصُها ؟ قالَ : أنْ تَحْجِزَهُ عَن مَحارِمِ اللّهِ . (3)

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :لا إله إلاّ اللّهُ تَمْنَعُ الِعبادَ مِن سَخَطِ اللّهِ ، ما لَم یُؤْثِروا صَفْقةَ دُنیاهُمْ علی دِینهِمْ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :لا تَزالُ لا إلهَ إلاّ اللّهُ تَحجُبُ غَضَبَ الرَّبِّ عَنِ النّاسِ ، ما لَم یُبالُوا ما ذَهبَ مِن دِینِهِم إذا صَلُحَتْ لَهُم دُنیاهُم . (5)

کنز العمّال :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : خداوند به من سفارش کرد که احدی از امّت من با «لا إله إلاّ اللّه » نزد من نمی آید، مگر آن که بهشت بر او واجب می شود، به شرط آن که چیزی را با آن نیامیخته باشد. عرض کردند: ای پیامبر خدا! آنچه با لا إله إلاّ اللّه آمیخته می شود چیست ؟ فرمود: حرص به دنیا و جمع کردن مال دنیا و ندادن آن به دیگران. این گونه افراد، سخنشان سخن پیامبران است و کردارشان، کردار ستمگران!

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس گواهی دهد که «خدایی جز اللّه نیست» و دلش زبان او را تصدیق کند از هر دری از درهای بهشت که بخواهد، وارد خواهد شد.

کنز العمّال :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : هر که از روی اخلاص بگوید «معبودی جز اللّه نیست» وارد بهشت می شود. عرض شد: خالص کردن آن چگونه است؟ فرمود: به اینکه آن را از حرامهای خدا دور نگه داری.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :«لا إله إلاّ اللّه »، بندگان را از خشمِ خدا نگه می دارد، به شرط آن که کسب و کارِ دنیایِ خود را بر دین خویش ترجیح ندهند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :«لا إله إلاّ اللّه » همواره خشمِ خدا را از مردم باز می دارد مگر زمانی که چون دنیایشان آباد شد، دیگر برایشان مهم نباشد که دینشان از بین برود.

ص :423


1- کنز العمّال : 146 .
2- کنز العمّال : 200.
3- کنز العمّال : 205 .
4- کنز العمّال : 221 .
5- کنز العمّال : 222 .

عنه صلی الله علیه و آله :لا تَزالُ لا إله إلاّ اللّهُ تَنْفَعُ مَن قالَها حتّی یُسْتَخَفَّ بها ، و الاسْتِخْفافُ بِحَقِّها أنْ یَظْهَرَ العملُ بالمَعاصی فلا یُنْکِروهُ و لا یُغَیِّروهُ . (1)

(2)

274 - کَمالُ الإیمانِ
274 - کمال ایمان

المسیحُ علیه السلام :نَقُّوا القَمْحَ و طَیِّبوهُ و أدِقُّوا طَحْنَهُ تَجِدوا طَعْمَهُ و یُهْنِئکُم أکلُهُ ، کذلکَ فأخْلِصوا الإیمانَ و أکْمِلوه تَجِدوا حَلاوتَهَ و یَنْفَعْکُم غِبُّهُ . (3)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :ثلاثةُ أشیاءَ لا تُری کاملةً فی واحدٍ قَطُّ: الإیمانُ ، و العقلُ ، و الاجتِهادُ . (4)

(5)

274

کمال ایمان

مسیح علیه السلام :گندم را پاک و تمیز نمایید و خوب آردش کنید، تا طعم آن را بچشید و از خوردنش لذّت برید، به همین سان، ایمان را خالص گردانید و کمال بخشید، تا حلاوت آن را بچشید و سرانجامش شما را سودمند افتد.

امام صادق علیه السلام :سه چیز است که هرگز به طور کامل در یک نفر دیده نمی شود: ایمان، عقل و سخت کوشی [در عبادت].

275 - ما یَکمُلُ بِهِ الإیمانُ
275 - آنچه مایه کمال ایمان است

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :ثلاثُ خِصالٍ مَن کُنَّ فیهِ استَکْمَلَ خِصالَ الإیمانِ : الّذی إذا رضِیَ لَم یُدخِلْهُ رِضاهُ فی إثْمٍ و لا باطلٍ ، و إذا غَضِبَ لَم یُخرِجْهُ الغَضبُ مِن الحقِّ ، و إذا قَدَرَ لَم یَتَعاطَ ما لَیس لَهُ . (6)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :«لا إله إلاّ اللّه » همواره برای گوینده آن سودمند است مگر زمانی که آن را خوار شمارد، و خفیف شمردن حقّ آن به این است که گناهکاری آشکار شود و آن را زشت نشمارند و در صدد از میان بردن گناهکاری برنیایند.

275

آنچه مایه کمال ایمان است

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :سه خصلت است که هر کس دارا باشد، خصلتهای ایمان را به کمال رسانده است: کسی که چون راضی شود، رضایتش او را به گناه و باطل نکشاند و چون خشمگین شود، خشم، او را از حق به در نَبَرد و هرگاه قدرت یابد چیزی را که از او نیست به زور نستاند.

ص :424


1- کنز العمّال : 223.
2- (انظر) معرفة اللّه : باب 2580 .
3- بحار الأنوار : 78 / 307 / 1 .
4- بحار الأنوار : 78 / 238 / 85 .
5- (انظر) الدین : باب 1305 . عنوان 466 «الکمال» .
6- الخصال : 105 / 66 .

عنه صلی الله علیه و آله :ثلاثةٌ مَن کُنَّ فیهِ یَسْتَکمِلُ إیمانُهُ : رجُلٌ لا یَخافُ فی اللّهِ لَوْمةَ لائمٍ ، و لا یُرائی بشَیءٍ مِن عَمَلِهِ ، و إذا عَرَضَ علَیهِ أمْرانِ أحدُهُما للدُّنیا و الآخَرُ للآخِرَةِ ، اخْتارَ أمرَ الآخِرَةِ علَی الدُّنیا . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :لا یَسْتَکمِلُ العبدُ الإیمانَ حتّی یکونَ فیه ثلاثُ خِصال : الإنْفاقُ فی الاقْتارِ ، و الإنْصافُ مِن نفسِهِ ، و بَذْلُ السَّلامِ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :لا یَسْتَکمِلُ العبدُ الإیمانَ حتّی یُحَسِّنَ خُلقَهُ، و لا یَشْفی غَیْظَهُ ، و أنْ یَوَدَّ للنَّاسِ ما یَوَدُّ لنفسِهِ ، فلَقَد دَخلَ رِجالٌ الجَنّةَ بغیرِ أعمالٍ ، و لکنْ بالنَّصیحةِ لأهلِ الإسلامِ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :لا یَسْتَکمِلُ عبدٌ الإیمانَ حتّی یُحِبَّ لأخیهِ ما یُحِبُّ لِنَفْسِهِ ، و حتّی یَخافَ اللّهَ فی مِزاحِهِ و جِدِّهِ . (4)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :سه چیز است که هر که داشته باشد ایمانش کامل است: مردی که در راه خدا از سرزنش هیچ نکوهشگری نهراسد و در هیچ کار خود ریا و خودنمایی نکند و هرگاه دو چیز بر او عرضه شود که یکی دنیایی است و دیگر آخرتی، کار آخرت را بر دنیا ترجیح دهد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بنده ایمان را به کمال نمی رساند، مگر سه خصلت در او باشد: انفاق در تنگدستی، انصاف داشتن و [به همه] سلام کردن.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بنده ایمان را به کمال نمی رساند، مگر آن که اخلاقش را نیک گرداند، خشمِ خود را با گرفتن انتقام فرو ننشاند و آنچه برای خود دوست دارد برای مردم نیز دوست بدارد. هر آینه کسانی نه با عمل، که با صداقت و خیرخواهی نسبت به مسلمانان به بهشت درآمده اند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بنده به کمال ایمان نمی رسد مگر آن که آنچه را برای خود دوست دارد برای برادرش نیز دوست بدارد، و در شوخی و جدی خود از خدا بترسد.

ص :425


1- کنز العمّال : 43247 .
2- کنز العمّال : 107 .
3- کنز العمّال : 5244 .
4- کنز العمّال : 106 .

عنه صلی الله علیه و آله :لا یکونُ المؤمنُ مؤمنا و لا یَسْتَکمِلُ الإیمانَ حتّی یکونَ فیه ثلاثُ خِصالٍ : اقْتِباسُ العلمِ ، و الصّبرُ علَی المَصائبِ ، و تَرَفُّقٌ فی المَعاشِ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :لا یُکْمِلُ عبدٌ الإیمانَ باللّهِ حتّی یکونَ فیه خَمْسُ خِصالٍ : التّوکّلُ علَی اللّهِ ، و التّفْویضُ إلَی اللّهِ ، و التَّسْلیمُ لأمرِ اللّهِ ، و الرِّضا بِقَضاءِ اللّهِ ، و الصّبرُ علی بَلاءِ اللّهِ . إنّه مَن أحَبَّ فی اللّهِ ، و أبْغَضَ فی اللّهِ ، و أعطی للّهِ ، و مَنعَ للّهِ ، فَقدِ اسْتَکْمَلَ الإیمانَ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :لا یُکْمِلُ المؤمنُ إیمانَهُ حتّی یَحْتَویَ علی مائةٍ و ثلاثِ خِصالٍ : فِعْلٌ و عَمَلٌ و نِیّةٌ و باطنٌ و ظاهرٌ ......... . (3)

عنه صلی الله علیه و آله_ فی جوابِ رجلٍ سألَه : اُحِبُّ أنْ یَکْمُلَ إیمانی _: حَسِّنْ خُلقَکَ یَکمُلْ إیمانُکَ . (4)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :لا یَکْمُلُ إیمانُ عبدٍ حتّی یُحِبَّ مَن أحَبَّهُ اللّهُ سبحانه ، و یُبغضَ مَن أبْغَضَهُ اللّهُ سبحانَهُ . (5)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمن، مؤمن نیست و ایمان را به کمال نمی رساند مگر سه خصلت داشته باشد: فراگیری دانش، شکیبایی بر گرفتاریها، و اعتدال در معاش.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ایمان بنده به خدا کامل نباشد مگر پنج خصلت در او باشد: توکّل به خدا، وا گذاشتن کارها به خدا، سر نهادن به فرمان خدا، خشنود بودن به قضای خدا، و شکیبایی کردن بر بلای خدا. هر کس به خاطر خدا دوست بدارد، به خاطر خدا دشمنی ورزد، برای خدا داد و دهش کند و برای خدا از بخشش باز ایستد، هر آینه ایمان را به سر حدّ کمال رسانده است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمن ایمان خود را به کمال نمی رساند مگر آن که یکصد و سه خصلت را، [در ]فعل و عمل و نیّت و باطن و ظاهر و ......... دارا شود.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله_ در پاسخ مردی که پرسید: دوست دارم ایمانم کامل شود _فرمود : اخلاقت را خوب کن، ایمانت کامل می شود.

امام علی علیه السلام :ایمان بنده ای کامل نمی شود مگر آن که آنچه را خداوند دوست دارد او نیز دوست داشته باشد و آنچه را خداوند دشمن دارد او نیز دشمن بدارد.

ص :426


1- کنز العمّال : 828 .
2- بحار الأنوار : 77 / 177 / 10 .
3- بحار الأنوار : 67/310/45، انظر تمام الحدیث.
4- کنز العمّال : 44154 .
5- غرر الحکم : 10849 .

عنه علیه السلام :لا یَکْمُلُ إیمانُ المؤمنِ حتّی یَعُدَّ الرَّخاءَ فِتْنَةً، و البَلاءَ نِعمَةً . (1)

عنه علیه السلام :ثلاثٌ مَن کُنَّ فیهِ کَمُلَ إیمانُهُ : العقلُ ، و الحِلْمُ ، و العِلمُ . (2)

عنه علیه السلام :أکْمَلُکُم إیمانا أحْسَنُکُم خُلقا . (3)

الإمامُ زینُ العابدینَ علیه السلام :أربعٌ مَن کُنَّ فیه کَمُلَ إسلامُه ، و مُحِّصَتْ عنه ذُنوبُهُ ، و لَقِیَ ربَّهُ عزّ و جلّ و هُو عنه راضٍ : مَن وفی للّهِ عزّ و جلّ بما یَجْعَلُ علی نفسِهِ للنّاسِ ، و صَدَقَ لِسانُهُ مَع النّاسِ ، و اسْتَحْیا مِن کلِّ قبیحٍ عندَ اللّهِ و عندَ النّاسِ ، و حَسَّنَ خُلقَهُ معَ أهلِهِ . (4)

عنه علیه السلام :إنَّ المعرفةَ بکمالِ دِینِ المسلمِ تَرْکُهُ الکَلامَ فیما لا یَعْنیهِ ، و قِلّةُ المِراءِ ، و حِلمُهُ ، و صَبرُهُ ، و حُسنُ خُلقِهِ . (5)

(6)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :لا یَکْمُلُ إیمانُ العبدِ حتّی یکونَ فیهِ أرْبَعُ خِصالٍ : یُحَسِّنُ خُلقَهُ ، و یَسْتَخِفُّ نَفسَهُ ، و یُمْسِکُ الفَضْلَ مِن قَولِهِ ، و یُخرِجُ الفَضلَ مِن مالِهِ . (7)

امام علی علیه السلام :ایمان مؤمن به کمال نمی رسد مگر آن که رفاه و آسایش را فتنه شمارد و بلا را نعمت.

امام علی علیه السلام :سه چیز است که هر کس داشته باشد ایمانش کامل است: خرد، بردباری و دانش.

امام علی علیه السلام :آن کس از شما ایمانش کاملتر است که اخلاقش نیکوتر باشد.

امام زین العابدین علیه السلام :چهار چیز است که هر کس دارای آنها باشد اسلامش کامل می گردد و گناهانش ریخته می شود و پروردگار خویش را دیدار می کند در حالی که از او خشنود است : آن که برای خدا، به تعهّد خود در قبال مردم عمل کند، و با مردم راستگو باشد، و از ارتکاب هر آنچه نزد خدا و مردم زشت است شرم کند، و با خانواده خود، خوش اخلاق باشد.

امام زین العابدین علیه السلام :راه شناخت کامل بودن دین مسلمان به اینهاست: سخنان بیهوده نمی گوید، کمتر بحث و جدال می کند، بردبار، شکیبا و خوش خو است.

امام صادق علیه السلام :ایمان بنده به کمال نمی رسد مگر چهار خصلت در او باشد: اخلاقش را نیکو گرداند، خود را به هیچ انگارد، زیادی گفتارش را نگه دارد (زیاده گویی نکند)، و زیادی مال خود را ببخشد.

ص :427


1- غرر الحکم : 10811 .
2- غرر الحکم : 4658 .
3- بحار الأنوار : 71 / 387 / 34 .
4- بحار الأنوار: 75/93/6.
5- بحار الأنوار : 2 / 129 / 11 .
6- (انظر) الإیثار : باب 3 .
7- بحار الأنوار : 69 /379/37 .

عنه علیه السلام :لا یَسْتَکمِلُ عبدٌ حقیقةَ الإیمانِ حتّی تکونَ فیه خِصالٌ ثلاثٌ : الفِقهُ فی الدِّینِ ، و حُسْنُ التَّقدیرِ فی المَعیشةِ ، و الصَّبرُ علَی الرَّزایا . (1)

الإمامُ الجوادُ علیه السلام :لَن یَسْتَکمِلَ العبدُ حقیقةَ الإیمانِ حتّی یُؤْثِرَ دِینَهُ علی شَهْوَتِهِ ، و لَن یَهْلِکَ حتّی یُؤْثِرَ شَهْوَتَهُ علی دِینهِ . (2)

امام صادق علیه السلام :بنده ای حقیقت ایمان را به کمال نمی رساند مگر آن که سه خصلت در او باشد: فهم در دین، برنامه ریزی درست در امر معاش، و شکیبایی در برابر گرفتاریها.

امام جواد علیه السلام :بنده ، هرگز حقیقتِ ایمان را به کمال نمی رساند، مگر آنگاه که دینش را بر هوس خود ترجیح دهد، و هرگز به هلاکت درنمی افتد، مگر زمانی که هوس خود را بر دینش ترجیح دهد.

276 - الإیمانُ وَالسَّکینَةُ
276 - ایمان و آرامش

الکتاب:

(هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدَادُوا إِیمانا مَعَ إِیمانِهِمْ وَ للّهِِ جُنُودُ السَّماوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ کانَ اللّهُ عَلِیما حَکِیما) . (3)

الحدیث:

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام_ فی قولِه تعالی : « هُوَ الّذی أنزلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدَادُوا إِیمانا مَعَ إِیمانِهِمْ» _: هُو الإیمانُ . (4)

(5)

276

ایمان و آرامش

قرآن:

«اوست که بر دلهای مؤمنان آرامش فرستاد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند و از آن خداست لشکرهای آسمانها و زمین و خدا دانا و حکیم است».

حدیث:

امام صادق علیه السلام_ در تفسیر آیه «اوست که بر دلهای مؤمنان آرامش را فرستاد» _فرمود : آن آرامش، ایمان است.

ص :428


1- بحار الأنوار : 78 / 239 / 78 .
2- کشف الغمّة : 3 / 138 .
3- الفتح : 4 .
4- الکافی : 2 / 15 / 4 .
5- (انظر) الذکر : باب 1344 .

277 - ازدِیادُ الإیمانِ
277 - افزایش یافتن ایمان

الکتاب:

(وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانا) . (1)

(وَ إِذَا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ أَیُّکُمْ زَادَتْهُ هَذِهِ إِیمانا فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَزَادَتْهُمْ إِیمَانا وَ هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ) . (2)

(3)

الحدیث:

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :إنّ الإیمانَ یَبْدو لُمْظَةً فی القلبِ ؛ کلَّما ازْدادَ الإیمانُ ازْدادَتِ اللُّمْظَةُ . (4)

عنه علیه السلام :إنّ الإیمانَ یَبْدو لُمْظَةً بَیْضَاءَ فی القلبِ ، فکلَّما ازْدادَ الإیمانُ عِظَما ازْدادَ البَیاضُ ، فإذا اسْتُکْمِلَ الإیمانُ ابْیَضَّ القلبُ کُلُّهُ . (5)

(6)

277

افزایش یافتن ایمان

قرآن:

«و چون آیات او بر ایشان تلاوت شود بر ایمان آنان بیفزاید».

«و چون سوره ای نازل شود بعضی می پرسند: این [سوره ]به ایمان کدام یک از شما افزود؟ آنان که ایمان آورده اند به ایمانشان افزوده شود و آنان اند که شادمانی می کنند».

حدیث:

امام علی علیه السلام :ایمان، به صورت نقطه ای سپید در قلب ظاهر می شود؛ هر چه بر ایمان افزوده شود آن نقطه سپید گسترش می یابد.

امام علی علیه السلام :ایمان همچون نقطه سفیدی در قلب ظاهر می شود و هر چه بر ایمان افزوده شود آن سفیدی بزرگتر می شود و چون ایمان کامل گردد تمام قلب سپید می شود.

ص :429


1- الأنفال : 2 .
2- التوبة : 124 .
3- (انظر) البقرة : 260 ، الکهف : 13 ، 14 ، الأحزاب : 22 ، الفتح : 4 ، المجادلة : 22 .
4- نهج البلاغة: الحکمة5.
5- کنز العمّال : 1734 .
6- (انظر) بحار الأنوار : 69 / 175 باب 33 . الیقین : باب 4197 .

کلام فی الإیمان و ازدیاده:

الإیمان بالشیء لیس مجرّد العلم الحاصل به کما یستفاد من أمثال قوله تعالی : «إنّ الّذِینَ ارْتَدُّوا عَلی أدْبارِهِم مِنْ بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ الهُدی» (1) ، و قوله : «إنّ الّذِینَ کَفَروا و صَدُّوا عَن سَبیلِ اللّهِ و شَاقُّوا الرَّسُولَ مِن بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الهُدی» (2) ، و قوله : «و جَحَدوا بِها و اسْتَیْقَنَتْها أنْفُسُهُم» (3) ، و قوله : «و أضَلَّهُ اللّهُ علی عِلْمٍ» (4) ، فالآیات _ کما تری _ تثبت الارتداد و الکفر و الجحود و الضلال مع العلم .

فمجرّد العلم بالشیء و الجزم بکونه حقّا لا یکفی فی حصول الإیمان و اتّصاف من حصل له به ، بل لا بدّ من الالتزام بمقتضاه و عقد القلب علی مؤدّاه بحیث یترتّب علیه آثاره العملیّة و لو فی الجملة ، فالذی حصل له العلم بأنّ اللّه تعالی إله لا إله غیره فالتزم بمقتضاه _ و هو عبودیّته و عبادته وحده _ کان مؤمنا ، و لو علم به و لم یلتزم فلم یأت بشیء من الأعمال المظهرة للعبودیّة کان عالما و لیس بمؤمن .

و من هنا یظهر بطلان ما قیل : إنّ الإیمان هو

مجرّد العلم و التصدیق ؛ و ذلک لما مرّ أنّ العلم ربّما یجامع الکفر .

و من هنا یظهر أیضا بطلان ما قیل : إنّ الإیمان هو العمل ؛ و ذلک لأنّ العمل یجامع النفاق ، فالمنافق له عمل و ربّما کان ممّن ظهر له الحقّ ظهورا علمیّا و لا إیمان له علی أیّ حال .

و إذ کان الإیمان هو العلم بالشیء مع الالتزام به بحیث یترتّب علیه آثاره العملیّة ، و کلّ من العلم و الالتزام ممّا یزداد و ینقص و یشتدّ و یضعف ، کان الإیمان المؤلّف منهما قابلاً للزیادة و النقیصة و الشدّة و الضعف ، فاختلاف المراتب و تفاوت الدرجات من الضروریّات التی لا یشکّ فیها قطّ .

هذا ما ذهب إلیه الأکثر و هو الحقّ ، و یدلّ علیه من النقل قوله تعالی : «لِیَزْدادُوا إیمانا مَعَ إیمانِهِم» (5) و غیره من الآیات ، و ما و رد من أحادیث أئمّة أهل البیت علیهم السلام الدالّة علی أنّ الإیمان ذو مراتب .

و ذهب جمع منهم أبو حنیفة و إمام الحرمَین و غیرهما إلی أنّ الإیمان لا یزید و لا ینقص ، و احتجّوا علیه بأنّ الإیمان اسم للتصدیق البالغ حدّ الجزم و القطع ، و هو ممّا لا یتصوّر فیه الزیادة و النقصان ، فالمصدّق إذا ضمّ إلی تصدیقه الطاعات أو ضمّ إلیه المعاصی فتصدیقه بحاله لم یتغیّر أصلاً .

و أوّلوا ما دلّ من الآیات علی قبوله الزیادة و النقصان بأنّ الإیمان عَرَض لا یبقی بشخصه بل بتجدّد الأمثال ، فهو بحسب انطباقه علَی الزمان بأمثاله المتجدّدة یزید و ینقص کوقوعه للنبیّ صلی الله علیه و آله علَی التوالی من غیر فترة متخلّلة ، و فی غیره بفترات قلیلة أو کثیرة ، فالمراد بزیادة الإیمان توالی أجزاء الإیمان من غیر فترة أصلاً أو بفترات قلیلة .

و أیضا للإیمان کثرة بکثرة ما یؤمن به ، و شرائع الدین لمّا کانت تنزل تدریجا و المؤمنون یؤمنون بما ینزل منها ، و کان یزید عدد الأحکام حینا بعد حین ، کان إیمانهم أیضا یزید تدریجا ، و بالجملة : المراد بزیادة الإیمان کثرته عددا .

و هو بیّن الضعف ، أمّا الحجّة ففیها أوّلاً : إنّ قولهم : الإیمان اسم للتصدیق الجازم ممنوع ، بل هو اسم للتصدیق الجازم الذی معه الالتزام کما تقدّم بیانه . اللّهمّ إلاّ أن یکون مرادهم بالتصدیق العلم مع الالتزام .

و ثانیا : إنّ قولهم : إنّ هذا التصدیق لا یختلف بالزیادة و النقصان دعوی بلا دلیل ، بل مصادرة علَی المطلوب ، و بناؤه علی کون الإیمان عَرَضا و بقاء الأعراض علی نحو تجدّد الأمثال لا ینفعهم شیئا ؛ فإنّ من الإیمان ما لا تحرّکه العواصف ، و منه ما یزول بأدنی سبب یعترض و أوهن شبهة تطرأ ، و هذا ممّا لا یعلّل بتجدّد الأمثال و قلّة الفترات و کثرتها ، بل لا بدّ من استناده إلی قوّة الإیمان و ضعفه سواء قلنا بتجدّد الأمثال أم لا . مضافا إلی بطلان تجدّد الأمثال علی ما بُیّن فی محلّه .

و قولهم : إنّ المصدِّق إذا ضمّ إلیه الطاعات أو ضمّ إلیه المعاصی لم یتغیّر حاله أصلاً ممنوع ، فقوّة الإیمان بمزاولة الطاعات و ضعفها بارتکاب المعاصی ممّا لا ینبغی الارتیاب فیه ، و قوّة الأثر و ضعفه کاشفة عن قوّة مبدأ الأثر و ضعفه ، قال تعالی : «إلَیْهِ یَصْعَدُ الکَلِمُ الطَّیِّبُ و العَمَلُ الصّالِحُ یَرْفَعُهُ» (6) ، و قال : «ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الّذِینَ أساؤوا السُّوءی أنْ کَذَّبُوا بآیاتِ اللّهِ و کانُوا بِها یَسْتَهزؤونَ» (7) .

و أمّا ما ذکروه من التأویل فأوّل التأویلین یوجب کون من لم یستکمل الإیمان _ و هو الذی فی قلبه فترات خالیة من أجزاء الإیمان علی ما ذکروه _ مؤمنا و کافرا حقیقة ، و هذا ممّا لا یساعده و لا یشعر به شیء من کلامه تعالی .

و أمّا قوله تعالی : «وَ ما یُؤمِنُ أکْثَرُهُم بِاللّهِ إلاّ و هُمْ مُشْرِکونَ» (8) فهو إلَی الدلالة علی کون الإیمان ممّا یزید و ینقص أقرب منه إلَی الدلالة علی نفیه ؛ فإنّ مدلوله أنّهم مؤمنون فی حال أنّهم مشرکون ، فإیمانهم إیمان بالنسبة إلَی الشرک المحض ، و شرک بالنسبة إلَی الإیمان المحض ، و هذا معنی قبول الإیمان للزیادة و النقصان . و ثانی التأویلَین یفید أنّ الزیادة فی الإیمان و کثرته إنّما هی بکثرة ما تعلّق به ، و هو الأحکام و الشرائع المنزلة من عند اللّه ، فهی صفة للإیمان بحال متعلّقه ، و السبب فی اتّصافه بها هو متعلّقه ، و لو کان هذه الزیادة هی المرادة من قوله : «لِیَزْدادُوا إیمانا مَعَ إیمانِهِم» کان الأنسب أن تجعل زیادة الإیمان فی الآیة غایة لتشریع الأحکام الکثیرة و إنزالها ، لا لإنزال السکینة فی قلوب المؤمنین ، هذا (9) .

گفتاری درباره ایمان و افزایش پذیری آن:

چنان که از امثال این آیات بر می آید، ایمان داشتن به یک چیز صرفاً علم داشتن به آن نمی باشد: «بی گمان کسانی که پس از آنکه (راه) هدایت بر آنان روشن شد (به حقیقت) پشت کردند» و «کسانی که کافر شدند و از راه خدا باز داشتند و پس از آنکه راه هدایت بر آنان آشکار شد، با پیامبر در افتادند» و «و با آنکه دلهایشان بدان یقین داشت از روی ظلم و تکبّر آن را انکار کردند» و «و خدا او را با وجود آنکه می دانست، گمراه ساخت». این آیات، همچنان که ملاحظه می کنید، ارتداد و کفر و انکار و گمراهی را با وجود علم اثبات می کند.

بنا بر این، صرف علم داشتن به چیزی و اعتقاد قطعی به حقانیّت آن، در حصول ایمان کافی نیست و صاحب چنین علمی را نمی توان مؤمن نامید، بلکه باید به مقتضای علم خود نیز پایبند باشد و به مفاد آن اعتقاد و باور قلبی داشته باشد، به طوری که آثار عملی آن، هر چند فی الجمله، در وی بروز کند. پس، کسی که علم دارد به اینکه خداوند متعال خدایی است و جز او هیچ خدایی وجود ندارد و به مقتضای این علم خود _ یعنی عبودیت او و پرستیدن تنها او _ نیز پایبند است، چنین کسی مؤمن به شمار می آید. اما اگر چنین علم و معرفتی داشته باشد، لیکن بدان ملتزم و پایبند نباشد و هیچ عملی که نشانگر عبودیت باشد انجام ندهد. چنین شخصی عالم هست اما مؤمن نیست.

از این جا، نادرستی این سخن برخی که گفته اند:

ایمان عبارت از صرف علم و تصدیق است، روشن می شود؛ چرا که گفتیم علم و کفر با هم قابل جمع هستند.

و نیز بطلان این سخن عدّه ای که گفته اند: ایمان همان عمل است، آشکار می گردد؛ زیرا عمل با نفاق جمع می شود؛ زیرا منافق عمل می کند و گاهی اوقات هم حقّ و حقیقت برایش ظهور علمی دارد، لیکن در عین حال ایمان ندارد.

حال که ایمان عبارت شد از علم به چیزی همراه با التزام به آن به گونه ای که آثار عملیِ آن علم بر آن مترتّب شود و از طرفی علم و التزام قابل افزایش و کاهش و شدّت و ضعف هستند، بنا بر این، ایمان هم که از این دو عنصر تشکیل شده قابل افزایش و کاهش و شدّت و ضعف می باشد. پس، اختلاف مراتب و درجات ایمان از ضروریاتی است که به هیچ وجه شک بردار نیستند.

این مطلب نظر اکثر دانشمندان است و حقیقت هم همین است. آیه «تا ایمانی بر ایمان خود بیفزایند» و آیات دیگری از این قبیل دلالت بر همین مطلب دارد. همچنین احادیثی که از امامان اهل بیت علیهم السلام درباره مراتب داشتن ایمان وارد شده است، این نظر را تأیید می کند.

عدّه ای هم مانند ابو حنیفه و امام الحرمین و دیگران بر این باور رفته اند که ایمان افزایش و کاهش پذیر نیست و برای این سخن خود چنین دلیل آورده اند که: ایمان، نام آن تصدیقی است که به مرحله جزم و قطع رسیده باشد و افزایش و کاهش پذیری در چنین معنایی قابل تصوّر نمی باشد. بنا بر این، شخص تصدیق کننده چه طاعات را به تصدیق خود ضمیمه کند و چه معاصی را، تصدیق او همچنان به قوّت خود باقی است و هرگز تغییر نمی کند.

اینان آیاتی را که دالّ بر افزایش و کاهش پذیری ایمان است، تأویل و توجیه کرده اند و گفته اند ایمان عَرَض است و بشخصه باقی نمی ماند، بلکه بقای آن به نحو تجدّد امثال است؛ یعنی بر حسب انطباقش بر زمان به نحو امثال متجدّده آن است که افزایش و کاهش می پذیرد. برای مثال، در مورد پیامبر صلی الله علیه و آله ایمان به طور متوالی و بدون فاصله زمانی صورت می پذیرد و در دیگران با فاصله های زمانیِ اندک یا زیاد. بنا بر این، مراد از افزایش ایمان، توالی اجزای ایمان است که این توالی، یا بدون هیچ گونه فاصله زمانی است و یا با فاصله های زمانی اندک.

نیز ایمان یک کثرت دیگر هم دارد و آن منوط به کثرت اموری است که ایمان به آنها تعلّق می گیرد و چون احکام و شرایعِ دین تدریجاً نازل می شده و مؤمنان هم بر حسب نزول تدریجی آنها تدریجاً ایمان می آورده اند و شمار احکام نیز هر از چند گاهی اضافه می شده است، بنا بر این ایمان آنان نیز تدریجاً افزایش می یافته است و به طور کلی، مراد از افزایش ایمان، زیاد شدن عدد آنهاست.

سستیِ این نظر کاملاً روشن است؛ زیرا اولاً اینکه گفته اند ایمان نامی است برای تصدیق جزمی، قابل قبول نیست. چون که همان گونه که بیان داشتیم، ایمان نامی است برای تصدیق جازم توأم با التزام و پایبندی، مگر اینکه مرادشان از تصدیق، علم همراه با التزام باشد.

ثانیاً: اینکه گفته اند این تصدیق افزایش و کاهش نمی پذیرد، ادعایی بدون دلیل و بلکه مصادره به مطلوب است و این استدلال آنها که ایمان یک امر عرضی است و بقای اعراض به نحو تجدّد امثال می باشد در اثبات مدّعای آنان کار آمد نیست؛ زیرا ما می بینیم ایمان هایی هست که در برابر توفان حوادث هم از جا تکان نمی خورد و در مقابل ایمان هایی وجود دارد که با کمترین حادثه ای که پیش می آید یا با سست ترین شبهه ای که بروز می کند متزلزل می شود و از بین می رود و چنین اختلاف و تفاوتی را نمی شود با مسأله تجدّد امثال و کمی و زیادی فاصله های زمانی، توجیه و تعلیل کرد، بلکه ناچار باید آن را به نیرومندی و ضعف ایمان نسبت داد، خواه به تجدد امثال قائل باشیم یا نباشیم. به علاوه بطلان مسأله تجدد امثال در جای خود روشن شده است.

و اینکه گفته اند: شخص تصدیق کننده، چه اطاعت را ضمیمه تصدیقش کند و چه معصیت، اثری در تصدیق او ندارد و به هیچ وجه تصدیق او را تغییر نمی دهد، این سخن نیز پذیرفتنی نیست؛ چون نیرومند شدن ایمان در اثر انجام طاعات و ضعیف و سست شدن آن بر اثر ارتکاب معاصی، موضوعی است که نباید در آن تردید داشت و نیرومندیِ اثر یا ضعف آن، حکایت از نیرومندی مبدأ اثر یا ضعف آن دارد. خداوند متعال می فرماید: «سخن پاکیزه به سوی او بالا می رود و کار شایسته آن را بالا می برد» و نیز می فرماید: «آنگاه فرجام کسانی که بدی کردند (بسی) بدتر بود (چرا) که آیات خدا را تکذیب کردند و آنها را به ریشخند می گرفتند».

و امّا اینکه آیات دالّ بر افزایش و کاهش پذیری ایمان را تأویل کرده اند، این تأویل آنها درست نیست؛ چون به موجب تأویلِ نخست آنان، باید کسی که ایمان کامل ندارد _ یعنی کسی که در قلبش فاصله هایی است خالی از اجزای ایمان _ در حقیقت هم مؤمن باشد و هم کافر و این مطلبی است که در کلام خداوند متعال نکته ای وجود ندارد که آن را تأیید یا به آن اشاره کند .

آیه «و بیشتر آنان به خدا ایمان نمی آورند، مگر اینکه مشرک هستند» نیز دلالتش بر افزایش و کاهش پذیری ایمان، بیشتر و نزدیکتر است تا به دلالت بر نفی آن؛ چون مدلول آن این است که آنان در حالی که مشرکند مؤمن هستند؛ زیرا ایمانشان نسبت به شرک محض، ایمان به حساب می آید و در مقایسه با ایمان محض، شرک و این همان معنای افزایش و کاهش پذیری ایمان است.

تأویل و توجیه دوم آنها که می گوید: افزایش و کثرت ایمان در حقیقت به کثرت متعلَّق آن، یعنی احکام و شرایع نازل شده از جانب خداوند است و این افزایش و کثرتِ صفتِ ایمان ، صفت برای متعلّق آن است و سبب اتّصاف ایمان به این وصف،در واقع متعلّق آن می باشد، این نیز صحیح نیست؛ زیرا اگر مراد از آیه شریفه «تا ایمانی بر ایمان خود بیفزایند» این نوع افزایش بود، مناسب تر آن بود که افزایش ایمان در این آیه نتیجه و غایت تشریع احکام فراوان و انزال آنها قرار داده شود، نه نتیجه و غایتی برای فرو فرستادن آرامش در دل های مؤمنان.

ص :430


1- محمّد : 25.
2- لاحظ کتابنا «تدوین السنّة» .
3- الکَرامیة ، تنسب إلی محمّد بن کرّام السجزی من مجسّمة العامة ، ولد بسجستان وجاور بمکة ، ثمّ انصرف إلی الشام ، ومات بالقدس عام (255) .
4- محمّد : 32.
5- النمل : 14.
6- ابن الجوزی عبد الرحمان بن علی البغدادی (528 _ 597 ه ) .
7- ولد الصغانی عام (577) وتوفی عام (650 ه ) ، وکتابه مطبوع متداول .
8- الجاثیة : 23.
9- الفتح : 4 .

@

ص :431

@

ص :432

@

ص :433

@

ص :434

278 - دَرَجاتُ الإیمانِ
278 - درجات ایمان

الکتاب:

( هُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ اللّهِ وَ اللّهُ بَصِیرٌ بِما یَعْمَلُونَ) . (1)

(2)

الحدیث:

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :إنّ أعلی مَنازِلِ الإیمانِ دَرَجةٌ واحدةٌ مَن بَلَغَ إلَیها فَقَد فازَ و ظَفِرَ ، و هُو أنْ یَنْتَهیَ بِسَرِیرَتِهِ فی الصَّلاحِ إلی أنْ لا یُبالیَ لَها إذا ظَهَرَتْ و لا یَخافَ عِقابَها إذا اسْتَتَرَتْ . (3)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام:إنّ الإیمانَ عَشْرُ دَرَجاتٍ بِمَنزِلَةِ السُلَّمِ، یُصْعَدُ مِنهُ مِرْقاةً بَعدَ مِرْقاةٍ، فلا یَقُولَنَّ صاحبُ الاثنَینِ لِصاحِبِ الواحدِ : لَستَ علی شَیءٍ ، حتّی یَنْتهیَ إلَی العاشِرِ . فلا تُسْقِطْ مَن هُو دُونَکَ فیُسْقِطَکَ مَن هُو فَوقَکَ ، و إذا رأیتَ مَن هُو أسْفَلُ مِنکَ بدرجةٍ فارْفَعْهُ إلیکَ برِفْقٍ ، و لا تَحْمِلَنَّ علَیهِ ما لا یُطیقُ فَتَکْسِرَهُ ، فإنّ مَن کَسَرَ مؤمنا فعلَیهِ جَبْرُهُ . (4)

عنه علیه السلام :المؤمنونَ علی سَبْعِ دَرَجاتٍ، صاحِبُ دَرَجةٍ مِنهُم فی مَزیدٍ مِنَ اللّهِ عزّ و جلّ . (5)

278

درجات ایمان

قرآن:

«این دو گروه نزد خدا درجاتی دارند گوناگون و خدا به کارهایشان آگاه است».

حدیث:

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بالاترین مرتبه ایمان درجه ای است که هر کس به آن دست یابد رستگار و پیروز شده است و آن، این است که باطن آدمی به آن حدّ از پاکی برسد که اگر آشکار شود پروایی نداشته باشد و اگر پوشیده ماند از کیفر [خدا بر آن ]نترسد.

امام صادق علیه السلام :ایمان ، مانند نردبانی است که ده پله دارد و پله های آن یکی پس از دیگری پیموده می شود. پس کسی که در پله دوم است نباید به آن که در پله اول است بگوید تو چیزی نیستی، تا برسد به آن که در پله دهم است (او هم نباید به پایین تر خود چنین سخنی بگوید). آن را که در پله پایینتر از تو قرار دارد نینداز که بالاتر از تو نیز تو را می اندازد. اگر دیدی کسی یک پله از تو پایینتر است با مهربانی و ملایمت او را به طرف خود بالا کشان و فراتر از توانش باری به دوش او مگذار که او را می شکنی. و هر کس مؤمنی را بشکند باید شکستگی او را جبران کند.

امام صادق علیه السلام :مؤمنان هفت درجه دارند و خداوند عزّ و جلّ به [درجه] هر صاحب درجه می افزاید.

ص :435


1- آل عمران : 163 .
2- (انظر) الأنعام : 83 ، 132 ، یوسف : 76 ، الإسراء : 21 ، الأحقاف : 19 ، الحدید : 10 ، المجادلة : 11 ، الحشر : 9 ، 10 .
3- بحار الأنوار : 71 / 369 / 19 .
4- الکافی : 2 / 45 / 2 .
5- الخصال : 352 / 31 ، انظر تمام الحدیث .

عنه علیه السلام :إنّ اللّهَ عزّ و جلّ وَضعَ الإیمانَ علی سَبْعةِ أسْهُمٍ : علی البِرِّ و الصِّدقِ و الیقینِ و الرِّضا و الوَفاءِ و العِلمِ و الحِلمِ . (1)

(2)

امام صادق علیه السلام :خداوند عزّ و جلّ ایمان را به هفت بخش تقسیم کرده است: نیکوکاری، راستگویی، یقین، خشنودی، وفاداری، دانش و بردباری.

279 - أفضَلُ الإیمانِ
279 - برترین ایمان

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :أفضلُ الإیمانِ أنْ تَعلمَ أنّ اللّهَ معکَ حَیثُ ما کُنتَ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :أفضلُ الإیمانِ أنْ تُحِبَّ للّهِ ، و تُبْغِضَ للّهِ ، و تُعْمِلَ لِسانَکَ فی ذِکرِ اللّهِ عزّ و جلّ ، و أنْ تُحِبَّ للنّاسِ ما تُحِبُّ لِنَفْسِکَ ، و تَکْرَهَ لَهُم ما تَکْرَهُ لِنَفْسِکَ ، و أنْ تَقولَ خَیرا أو تَصمُتَ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :أفضلُ الإیمانِ الصّبرُ و السَّماحَةُ . (5)

عنه صلی الله علیه و آله :أفضلُ الإیمانِ خُلقٌ حَسَنٌ . (6)

279

برترین ایمان

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :برترین ایمان آن است که بدانی خداوند همه جا با تو هست.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :برترین ایمان آن است که برای خدا دوست بداری، برای خدا دشمن بداری، زبانت را در ذکر خدا به کار گیری، آنچه برای خود دوست داری، برای مردم نیز دوست داشته باشی و آنچه را بر خود نمی پسندی برای مردم نیز نپسندی، و به نیکی سخن گویی یا خاموش بمانی.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :برترین ایمان، شکیبایی و بخشندگی است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :برترین ایمان، خوی نیکوست.

ص :436


1- الکافی : 2 / 42 / 1 ، انظر تمام الحدیث .
2- (انظر) بحار الأنوار : 69 / 154 باب 32 . المعرفة : باب 2545 . المحبّة (حبّ اللّه ) : باب 678 .
3- کنز العمّال : 66 .
4- کنز العمّال : 67 .
5- کنز العمّال : 74 .
6- کنز العمّال : 75 .

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :أفضلُ الإیمانِ حُسنُ الإیقانِ . (1)

(2)

امام علی علیه السلام :برترین ایمان، یقین نیکو [به خدا ]است.

280 - شُعَبُ الإیمانِ
280 - شاخه های ایمان

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :الإیمانُ بِضْعٌ و سَبعونَ شُعْبَةً ، فأفْضَلُها قَولُ لا إله إلاّ اللّهُ ، و أدْناها إماطَةُ الأذی عَنِ الطَّریقِ ، و الحَیاءُ شُعْبَةٌ مِن الإیمانِ . (3)

(4)

280

شاخه های ایمان

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ایمان هفتاد و اندی شاخه است که برترین آنها قول «لا إله إلاّ اللّه » است و کمترین آنها برداشتن چیزهای آزارنده از سر راه مردم؛ و حیا نیز شاخه ای از ایمان است.

281 - أرکانُ الإیمانِ
281 - ارکان ایمان

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :الإیمانُ فی عَشرَةٍ : المعرفةُ ، و الطّاعةُ ، و العِلمُ ، و العَملُ ، و الوَرَعُ ، و الاجتِهادُ ، و الصَّبرُ ، و الیقینُ ، و الرِّضا ، و التَّسْلیمُ ، فأیَّها فَقدَ صاحِبُهُ بَطَلَ نِظامُهُ . (5)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :الإیمانُ علی أربَعةِ أرْکانٍ : التَّوکُّلُ علَی اللّهِ، و التَّفْویضُ إلَی اللّهِ ، و التَّسْلیمُ لأمرِ اللّهِ ، و الرِّضا بِقَضاءِ اللّهِ . (6)

عنه علیه السلام :حُسْنُ العَفافِ و الرِّضا بالکَفافِ مِن دعائمِ الإیمانِ . (7)

281

ارکان ایمان

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ایمان در ده چیز است: شناخت، فرمانبری [از خدا]، علم، عمل، پارسایی، سخت کوشی، شکیبایی، یقین، خشنودی و تسلیم [در برابر خدا] . هر یک از این ده رکن کم شود رشته ایمان از هم می گسلد.

امام علی علیه السلام :ایمان بر چهار رکن استوار است: توکّل به خدا، وا گذاشتن کارها به خدا، گردن نهادن به فرمان خدا، و راضی بودن به قضای خدا.

امام علی علیه السلام :خویشتنداری نیکو و خرسند بودن به قدر کفاف ، از پایه های ایمان است.

ص :437


1- غرر الحکم : 2992 .
2- (انظر) الإسلام : باب 1855 .
3- کنز العمّال : 52 .
4- (انظر) کنز العمّال : 1 / 35 .
5- بحار الأنوار : 69 / 175 / 28 .
6- بحار الأنوار : 78 / 63 / 154 .
7- غرر الحکم : 4838 .

عنه علیه السلام :الإیمانُ علی أرْبَعِ دَعائمَ : علَی الصَّبرِ ، و الیقینِ ، و الجهادِ ، و العَدلِ . (1)

(2)

امام علی علیه السلام :ایمان بر چهار ستون استوار است: بر صبر و یقین و جهاد و عدالت.

282 - أوثَقُ عُرَی الإیمانِ
282 - محکمترین دستگیره های ایمان

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :أوْثَقُ عُرَی الإیمانِ : الوَلایةُ فی اللّهِ ، و الحُ_بُّ فی اللّهِ ، و البُغْضُ فی اللّهِ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله_ لَمّا سُئلَ عَنْ أوثَقِ عُرَی الإیمانِ _: الحُبُّ للّهِ، و البُغْضُ للّهِ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :أوثَقُ العُری کَلِمَةُ التَّقوی . (5)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :قالَ رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله لأصحابهِ : أیُّ عُرَی الإیمانِ أوْثَقُ ؟ فقالوا : اللّهُ و رسولُهُ أعْلَمُ ، و قالَ بَعضُهُم : الصَّلاةُ ، و قالَ بَعضُهُم : الزَّکاةُ ، ......... فقالَ رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : لِکُلِّ ما قُلْتُم فَضْلٌ و لَیسَ بهِ ، و لکنّ أوثَقَ عُرَی الإیمانِ : الحُبُّ فی اللّهِ ، و البُغْضُ فی اللّهُ ، و تَوالِی أولیاءِ اللّه و التَّب_رّی مِن أعداءِ اللّهِ . (6)

282

محکمترین دستگیره های ایمان

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :محکمترین دستگیره های ایمان، پیوند به خاطر خدا، دوستی به خاطر خدا و دشمنی به خاطر خداست.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله_ در پاسخ به سؤال از استوارترین دستاویزهای ایمان _فرمود : دوست داشتن برای خدا و دشمنی کردن برای خدا.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :استوارترین دستگیره های ایمان [کلمه تقواست.

امام صادق علیه السلام :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به اصحاب خود فرمود: کدام دستگیره ایمان محکمتر است؟ عرض کردند: خدا و پیامبر او بهتر می دانند. آنگاه یکی گفت: نماز، دیگری گفت: زکات ......... پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر یک از اینها که گفتید، اهمّیت خود را دارد، اما آنچه من می خواهم نیست، بلکه محکمترین دستگیره های ایمان دوست داشتن برای خداست و دشمنی کردن به خاطر خدا و پیوند با دوستان خدا و بیزاری از دشمنان خدا.

ص :438


1- کنز العمّال : 1388 .
2- (انظر) الإسلام : باب 1856 ، 1858 ، 1859 . الصدق : باب 2161 .
3- کنز العمّال : 43525 .
4- کنز العمّال : 1391 .
5- تنبیه الخواطر : 2 / 33 .
6- بحار الأنوار : 69 / 242 / 17 .

عنه علیه السلام :إنّ مِن أوثَقِ عُرَی الإیمانِ أن تُحِبَّ فی اللّهِ ، و تُبْغِضَ فی اللّهِ ، و تُعْطیَ فی اللّهِ ، و تَمْنَعَ فی اللّهِ تعالی . (1)

(2)

امام صادق علیه السلام :از استوارترین دستاویزهای ایمان این است که برای خدا دوست بداری و برای خدا دشمنی ورزی و به خاطر خدا داد و دهش کنی و به خاطر خداوند متعال از بخشش خودداری ورزی.

283 - الإیمانُ المُستَقَرُّ وَالمُستَودَعُ
283 - ایمان استوار و ایمان ناپایدار

الکتاب:

(وَ هُوَ الَّذِی أَنْشَأَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌ وَ مُسْتَوْدَعٌ قَدْ فَصَّلْنا الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَفْقَهُونَ) . (3)

الحدیث:

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :فمِنَ الإیمانِ ما یکونُ ثابتا مُسْتَقِرّا فی القلوبِ ، و مِنهُ ما یکونُ عَوارِیَ بَینَ القلوبِ و الصُّدوِر ، إلی أجلٍ معلومٍ ، فإذا کانتْ لَکُم بَراءَةٌ مِن أحدٍ فَقِفُوهُ حتّی یَحْضُرَهُ المَوتُ ، فعِندَ ذلکَ یَقَعُ حَدُّ البَراءةِ . (4)

الإمامُ الصّ_ادقُ علیه السلام_ ف_ی بی_ان ال_مُسْتقَ_رِّ و المُسْتَودَعِ _: فالمُسْتَقَرُّ الإیمانُ الثَّابتُ ، و المُسْتَوْدَعُ المُعارُ . (5)

283

ایمان استوار و ایمان ناپایدار

قرآن:

«اوست خداوندی که شما را از یک نفْس بیافرید. بعضی پایدار و بعضی ناپایدار. هر آینه آیات را برای آنان که می فهمند تشریح نموده ایم».

حدیث:

امام علی علیه السلام :قسمی از ایمان در دلها استوار و پابرجاست و قسمی دیگر میان دلها و سینه ها عاریت و ناپایدار تا زمانی معلوم (هنگام مرگ). پس اگر از کسی بیزارید او را وا گذارید ]و درباره کفر و ایمان او حکم نکنید [تا مرگش فرا رسد در آن وقت سزاوار بیزاری می گردد.

امام صادق علیه السلام_ در تبیین مستقَرّ و مستودَع _فرمود : مستقَرّ، ایمان استوار است و مستودَع، ایمان عاریتی.

ص :439


1- الأمالی للمفید : 151 / 1 .
2- (انظر) عنوان 93 «المحبّة (الحبّ فی اللّه )» .
3- الأنعام : 98 .
4- نهج البلاغة: الخطبة189.
5- قرب الإسناد: 382/1345.

284 - ما یُثَبِّتُ الإیمانَ
284 - عوامل استوار شدن ایمان

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :یا کُمَیلُ ، إنّما تَسْتَحِقُّ أنْ تَکونَ مُسْتَقرّا إذا لَزِمْتَ الجادّةَ الواضِحَةَ الّتی لا تُخرِجُکَ إلی عِوَجٍ ، و لا تُزیلُکَ عَن مَنْهجِ ما حَمَلْناکَ علَیهِ و(ما) هَدَیْناکَ إلَیهِ . (1)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام_ و قد سُئلَ عمّا یُثَبِّتُ الإیمانَ فی العبدِ _: الّذی یُثَبّتُهُ فیهِ الوَرَعُ ، و الّذی یُخْرِجُهُ مِنهُ الطَّمَعُ . (2)

عنه علیه السلام :مَن کَان فِعْلُهُ لِقَوْلِهِ مُوافِقا فأثْبِتْ لَهُ الشَّهادةَ بالنَّجاةِ ، و مَن لَم یَکُنْ فِعْلُهُ لِقَوْلِهِ مُوافِقا فإنّما ذلکَ مُسْتَوْدَعٌ . (3)

عنه علیه السلام :إنَّ اللّهَ عزّ و جلّ هُو العَدْلُ ، إنَّما دَعا الِعبادَ إلَی الإیمانِ بهِ لا إلَی الکُفرِ ، و لا یَدْعو أحَدا إلَی الکُفرِ بهِ ، فمَنْ آمَنَ باللّهِ ثُمّ ثَبَتَ لَهُ الإیمانُ عندَ اللّهِ لَم یَنْقُلْهُ اللّهُ عزّ و جلّ بعدَ ذلکَ مِن الإیمانِ إلَی الکُفْرِ . (4)

عنه علیه السلام :لا یَثْبُتُ لَه (5) الإیمانُ إلاّ بالعَمَلِ ، و العَمَلُ مِنهُ . (6)

284

عوامل استوار شدن ایمان

امام علی علیه السلام :ای کمیل! تو زمانی سزاوار آنی که ]در ایمان [پایدار باشی که همواره شاهراه روشنی را بپیمایی که تو را به کج راهه نمی کشاند و از راهی که ما تو را به آن کشانده ایم و به آن رهنمونت شده ایم، بیرون نمی برد.

امام صادق علیه السلام_ در پاسخ به سؤال از عواملی که ایمان را در انسان استوار می سازد _فرمود : آنچه ایمان را در آدمی استوار می کند، وَرَع است و آنچه ایمان را از دل او بیرون می راند طمع است.

امام صادق علیه السلام :هر کس کردارش با گفتارش یکی است، به نجات و رستگاری او گواهی بده و هر کس کردارش با گفتارش سازگار نباشد ایمانش عاریتی است.

امام صادق علیه السلام :خداوند عزّ و جلّ عادل است . بی گمان او مردم را به ایمان آوردن به خود فراخوانده است، نه به کفر، او هیچ کس را به کفر دعوت نمی کند. پس هر که به خدا ایمان آورد و ایمان او نزد خدا ثابت باشد خداوند او را از ایمان به کفر باز نخواهد برد.

امام صادق علیه السلام :ایمان مؤمن جز با عمل استوار نمی شود. عمل جزء ایمان است.

ص :440


1- بحار الأنوار : 77 / 272 / 1.
2- الخصال : 9 / 29 .
3- الکافی : 2 / 420 / 1 .
4- بحار الأنوار : 69 / 213 / 1 .
5- الضمیر یرجع إلَی المؤمن .
6- الکافی : 2 / 38 / 6 .

عنه علیه السلام :إنّ اللّهَ جَبَلَ النّبیّینَ علی نُبُوَّتِهِم فلا یَرْتَدّونَ أبدا ، و جَبَلَ الأوصِیاءَ علی وَصایاهُم فلا یَرْتَدّونَ أبدا ، و جَبَلَ بعضَ المؤمنینَ علَی الإیمانِ فلا یَرْتَدّونَ أبدا. و مِنهُمْ مَن اُعِیرَ الإیمانَ عارِیةً ، فإذا هُو دَعا و ألحَّ فی الدُّعاءِ ماتَ علَی الإیمانِ . (1)

(2)

امام صادق علیه السلام :خداوند پیامبران را بر سرشت نبوّتشان آفرید، از این رو هرگز مرتدّ نمی شوند و اوصیا را بر سرشت وصایت هایشان آفرید، بدین سبب هرگز مرتدّ نمی شوند و برخی مؤمنان را بر سرشت ایمان آفرید، از این رو هرگز مرتدّ نمی شوند و برخی از مؤمنان هم ایمان عاریتی دارند؛ اینان اگر ]برای استواری ایمان خود [دعا کنند و در دعا اصرار ورزند، با ایمان می میرند.

285 - تَذَوُّقُ طَعمِ الإیمانِ
285 - چشیدن طعم ایمان

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله:ثلاثٌ مَن کُنَّ فیه ذاقَ طَعْمَ الإیمانِ : مَن کانَ لا شیءَ أحبُّ إلَیهِ مِن اللّهِ و رسولِهِ ، و من کان لَأنْ یُحرقَ بالنّار أحبَّ إلیهِ مِن أنْ یَرْتَدَّ عن دِینِهِ ، و من کانَ یُحبُّ للّهِ و یُبغضُ للّهِ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :ثلاثٌ مَن کُنَّ فیهِ وجَدَ بِهِنَّ حلاوةَ الإیمانِ : أنْ یکونَ اللّهُ و رسولُهُ أحَبَّ إلیهِ مِمّا سِواهُما ، و أنْ یُحِبَّ المَرْءَ لا یُحِبُّهُ إلاّ للّهِ ، و أن یَکْرَهَ أنْ یَعودَ فی الکُفرِ بَعدَ إذْ أنْقَذَهُ اللّهُ مِنهُ کما یَکْرَهُ أنْ یُلْقی فی النّارِ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :ثلاثٌ مَن فعلَهُ_نّ فق_د طَعِ_مَ طَعْ_مَ الإیمانِ : مَن عَبَدَ اللّهَ وحده و أنّه لا إله إلاَّ اللّه ، و أعطی زکاةَ مالهِ طَیِّبةً بها نفسُهُ ......... ، و زکّی نفسَهُ . (5)

285

چشیدن طعم ایمان

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :سه چیز است که هر کس داشته باشد طعم ایمان را چشیده است: کسی که هیچ چیزی را بیشتر از خدا و پیامبر او دوست نداشته باشد و کسی که اگر او را با آتش بسوزانند برایش بهتر است تا اینکه از دینش دست شوید و کسی که برای خدا دوستی و دشمنی ورزد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :سه چیز است که هر کس داشته باشد، با آنها شیرینی ایمان را می چشد: ]اوّل [خدا و رسول او را از هر چیز دیگر بیشتر دوست داشته باشد. ]دوم [انسان دوستی او تنها برای خدا باشد و ]سوم] بعد از آن که خداوند او را از کفر نجات بخشید، دیگر خوش نداشته باشد به کفر بازگردد، همچنان که دوست ندارد در آتش افکنده شود.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :سه چیز است که هر کس آنها را انجام دهد بی گمان طعم ایمان را چشیده است: هر کس تنها خدای یگانه را بپرستد و زکات مال خویش را با رضایت خاطر بپردازد ......... و تزکیه نفس کند.

ص :441


1- الکافی : 2 / 419 / 5 .
2- (انظر) بحار الأنوار : 69 / 212 باب 34 .
3- کنز العمّال : 72 .
4- کنز العمّال : 43212 .
5- کنز العمّال : 10 .

عنه صلی الله علیه و آله :ذاقَ طعمَ الإیمانِ مَن رَضِیَ باللّهِ ربّا و بالإسلامِ دِینا ، و بمحمّدٍ رسولاً . (1)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :آن که به پروردگاریِ خدا و دین اسلام و پیامبری محمّد(صلی الله علیه و آله) خشنود باشد، طعم ایمان را چشیده است.

286 - عَدَمُ تَذَوُّقِ طَعمِ الإیمانِ
286 - نچشیدن طعم ایمان

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :أربعٌ لم یَجِدْ رَجلٌ طعْمَ الإیمانِ حتّی یؤمنَ بِهنَّ : أنْ لا إلهَ إلاّ اللّهُ ، وَ أنّی رسولُ اللّهِ بَعَثنی بِالحَقِّ ، وَ أنّهُ مَیِّتٌ ثُمّ مبعوثٌ مِن بَعدِ المَوتِ ، وَ یُؤمنَ بالقَدرِ کلِّهِ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :لا یجدُ العَبدُ صَریحَ الإیمانِ حتّی یُحبَّ و یُبغِضَ للّهِ ، فَإذا أحبَّ للّهِ وَ أبغضَ للّه فقدِ اسْتَحقّ الوَلایةَ مِنَ اللّهِ . (3)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :لا یجِدُ عبدٌ طعمَ الإیمانِ حتّی یترُکَ الکذبَ هَزْلَهُ و جِدَّهُ . (4)

عنه علیه السلام :لا یَجدُ عَبدٌ طعمَ الإیمانِ حتّی یَعلمَ أنَّ ما أصابَهُ لم یکُن لِیُخطِئَهُ ، وََأنَّ ما أخطأهُ لم یکُن لیُصیبَهُ، وََأنَّ الضّارَّ النّافِعَ هوَ اللّهُ عزّ و جلّ . (5)

286

نچشیدن طعم ایمان

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :چهار چیز است که تا انسان، به آنها ایمان نیاورد، مزه ایمان را نمی چشد: اینکه خدایی جز اللّه نیست، اینکه من فرستاده خدا هستم و به حق مرا برانگیخته است، اینکه می میرد و پس از مرگ دوباره برانگیخته می شود و اینکه به کلّ تقدیر ایمان آورد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بنده آنگاه زلال ایمان را می یابد که برای خدا دوست و دشمن بدارد،پس، هرگاه برای خدا دوست بدارد و برای خدا دشمنی ورزد، بی گمان سزامند ولایت خداست.

امام علی علیه السلام :هیچ بنده ای طعم ایمان را نمی چشد مگر آنگاه که دروغ گفتن را، به شوخی یا جدّی، ترک گوید.

امام علی علیه السلام :هیچ بنده ای مزه ایمان را نمی چشد مگر آن که بداند آنچه بدو رسیده، ممکن نبود نرسد و آنچه به او نرسیده، ممکن نبود که برسد و اینکه زیان بخش و سود رسان ، خداوند عزّ و جلّ است و بس.

ص :442


1- کنز العمّال : 9 .
2- کنز العمّال : 16 .
3- کنز العمّال : 98 .
4- بحار الأنوار : 72 / 249 / 14 .
5- الکافی : 2 / 58 / 7 .

عنه علیه السلام :لا یذوقُ المَرءُ من حَقیقةِ الإیمانِ حتّی یکونَ فیهِ ثلاثُ خصالٍ : الفقهُ فی الدِّینِ ، و الصّبرُ علی المَصائبِ ، و حُسْنُ التّقدیرِ فی المَعاشِ . (1)

امام علی علیه السلام :آدمی حقیقت ایمان را نمی چشد مگر سه خصلت در او باشد: فهم در دین، صبر در برابر مصائب، و برنامه ریزی درست در امر معاش.

287 - عَدَمُ تَذَوُّقِ حَلاوَةِ الإیمانِ
287 - نچشیدن حلاوت ایمان

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :مَن کان أکثرُ همّهِ نیلَ الشّهَواتِ نُزِعَ مِن قلبهِ حلاوةُ الإیمانِ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :لا یجِدُ الرّجلُ حلاوةَ الإیمانِ فی قَلبهِ حتّی لا یُبالیَ مَن أکلَ الدُّنیا . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :لا یجِدُ حلاوةَ الإیمانِ حتّی یؤمنَ بالقَدَرِ خیرِهِ و شرِّهِ . (4)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :حرامٌ علی قلوبِکُم أنْ تعرِفَ حَلاوةَ الإیمانِ حتّی تَزهَدَ فی الدّنیا . (5)

(6)

287

نچشیدن حلاوت ایمان

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس بیشترین همّ و غمش و تلاشش رسیدن به خواهشهای نفسانی باشد، حلاوت ایمان از قلبش گرفته می شود.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :آدمی حلاوت ایمان را در قلب خود نمی یابد، مگر زمانی که برایش مهم نباشد چه کسی دنیا را [بُرد و] خورد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :[آدمی] حلاوت ایمان را حس نمی کند، مگر زمانی که به خوب و بد تقدیر، ایمان آورد.

امام صادق علیه السلام :چشیدن حلاوت ایمان بر دلهای شما حرام گشته مگر آنگاه که از دنیا روی گردان شوند.

ص :443


1- بحار الأنوار : 71 / 85 / 29 .
2- تنبیه الخواطر : 2 / 116 .
3- الکافی : 2 / 128 / 2 .
4- کنز العمّال : 595 .
5- الکافی : 2 / 128 / 2 .
6- (انظر) العبادة : باب 2465 . المحبّة (حبّ اللّه ) : باب 680 . العلم : باب 2852 .

288 - أدنَی الإیمانِ
288 - کمترین درجه ایمان

الکافی عن سُلیمَ بنِ قیسٍ :سَمِعتُ عَلیّا صلواتُ اللّه علیهِ یَقولُ ......... : أدْنی ما یکونُ بهِ العبدُ مؤمنا أن یُعرِّفَهُ اللّهُ تبارکَ و تعالی نفسَهُ فیُقِرَّ لَهُ بالطّاعةِ ، و یُعرِّفَهُ نبیَّهُ صلی الله علیه و آله فیُقِرَّ لَهُ بالطّاعةِ ، و یُعرِّفَهُ إمامَهُ و حجّتَهُ فی أرضهِ و شاهِدَهُ علی خَلقِهِ فیُقِرَّ لَهُ بالطّاعةِ. قالَ سُلیمٌ : قلتُ لَه : یا أمیرَ المؤمنینَ ، و إنْ جَهِلَ جمیعَ الأشیاءِ إلاّ ما وَصَفْتَ ؟ قالَ : نَعَم، إذا اُمِرَ أطاعَ ، و إذا نُهِیَ انْتَهی . (1)

(2)

288

کمترین درجه ایمان

الکافی_ به نقل از سلیم بن قیس _: از امام علی علیه السلام شنیدم که می فرمود: کمتر چیزی که بنده با داشتن آن مؤمن می باشد، این است که خداوند تبارک و تعالی ، خود را به او بشناساند، و او در برابر فرمان خداوند گردن نهد و نیز پیامبرِ خود صلی الله علیه و آله را به او بشناساند و او به فرمان پیامبر گردن نهد و نیز امام و حجّت خود در زمین و گواهش بر خلق را به وی بشناساند و او در برابر وی نیز سر طاعت فرود آورد.

عرض کردم: ای امیر مؤمنان! هر چند هیچ چیز دیگری، جز آنچه برشمردی، نداند؟ فرمود: آری، هرگاه دستوری به او داده شود اطاعت کند و هرگاه از چیزی نهی شود انجام ندهد.

289 - ما یُخرِجُ مِنَ الإیمانِ
289 - آنچه انسان را از ایمان خارج می کند

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام:قَد یَخْرُجُ [العبدُ] مِن الإیمانِ بخَمْسِ جِهاتٍ مِن الفعلِ کُلُّها مُتَشابِهاتٌ مَعروفاتٌ : الکفرُ ، و الشِّرکُ ، و الضّلالُ ، و الفِسقُ ، و رُکوبُ الکبائرِ . (3)

289

آنچه انسان را از ایمان خارج می کند

امام صادق علیه السلام :بنده به سبب یکی از پنج کار که همگی مانند هم و شناخته شده هستند، از ایمان خارج می شود: کفر، شرک، گمراهی، فسق و ارتکاب کبائر.

290 - أدنی ما یُخرِجُ مِنَ الإیمانِ
290 - کمترین چیزی که انسان را از ایمان خارج می کند

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :أدنَی الکفرِ أنْ یَسمعَ الرّجُلُ مِن أخیهِ الکَلِمَةَ فیَحْفَظَها علَیهِ یُریدُ أنْ یَفْضَحَهُ بها ، اُولئکَ لا خَلاقَ لَهُم . (4)

290

کمترین چیزی که انسان را از ایمان خارج می کند

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :کمترینِ کفر این است که انسان از برادرش سخنی بشنود و آن را نگه دارد تا او را با آن رسوا سازد. این افراد بویی از انسانیت نبرده اند.

ص :444


1- الکافی : 2 / 414 / 1، انظر تمام الحدیث .
2- (انظر) معرفة اللّه : باب 2571 .
3- تحف العقول : 330 ، انظر تمام الحدیث .
4- بحار الأنوار:77/193/11.

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :أدنی ما یَخرُجُ بهِ الرّجُلُ مِن الإیمانِ أنْ یُواخِیَ الرّجُلَ علی دِینهِ فیُحصیَ علَیهِ عَثَراتِهِ و زَلاّتِهِ لِیُعَنِّفَهُ (لِیُعَیِّرَهُ) بها یَوما (مّا) . (1)

عنه علیه السلام_ و قد سُئلَ : ما أدنی ما یکونُ بهِ العبدُ کافرا ؟ _: أنْ یَبْتَدِعَ بهِ شیئا فیَتَولّی علَیهِ ، و یَتَبرَّأَ (و یَبْرَأ) مِمّنْ خالَفَهُ . (2)

عنه علیه السلام_ و قد سُئلَ : ما أدنی ما یَصیرُ بهِ العبدُ کافرا ؟ فأخَذَ حَصاةً مِن الأرضِ فقالَ _: أنْ یقولَ لهذِه الحَصاةِ : إنّها نَواةٌ ، و یَبْرأَ مِمَّن خالَفَهُ علی ذلکَ . (3)

عنه علیه السلام :أدنی ما یَخرُجُ بهِ الرّجُلُ مِن الإیمانِ أنْ یَجْلِسَ إلی غالٍ فیَسْتَمِعَ إلی حَدیثهِ و یُصَدِّقَهُ عَلی قَولِهِ . (4)

(5)

امام صادق علیه السلام :کمترین چیزی که انسان را از ایمان خارج می سازد این است که با کسی پیوند برادری دینی ببندد و سپس لغزشها و خطاهای او را برشمارد، تا روزی آنها را دستمایه سرزنش وی قرار دهد.

امام صادق علیه السلام_ در پاسخ به این پرسش که: کمترین چیزی که موجب کفر بنده می شود چیست؟ _فرمود : اینکه بدعتی بگذارد و از آن دفاع کند و از هر که با آن مخالفت ورزد، بیزاری جوید.

امام صادق علیه السلام_ وقتی از ایشان سؤال شد: کمترین چیزی که بنده با آن کافر می شود چیست؟ و ایشان سنگ ریزه ای از روی زمین برداشت _فرمود : اینکه بگوید: این، یک هسته است و از هر که با این سخن او مخالفت ورزد، بیزاری جوید.

امام صادق علیه السلام :کمترین چیزی که انسان به سبب آن از ایمان خارج می شود این است که با یک غلو کننده [در دین] بنشیند و به حرفهایش گوش دهد و آنها را تأیید کند.

ص :445


1- معانی الأخبار : 394/48 .
2- معانی الأخبار : 393/43 .
3- بحار الأنوار : 72/220/6 .
4- الخصال : 72 / 109 .
5- (انظر) بحار الأنوار : 2 / 301 ، 302 . الشرک : باب 1973 . الکفر : باب 3439 . عنوان 32 «البدعة» .

291 - ما یُجانِبُ الإیمانَ
291 - آنچه از ایمان به دور است

الکتاب:

(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِکُمْ) . (1)

(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ کَفَرُوا وَ قالُوا لاِءِخْوَانِهِمْ إِذَا ضَرَبُوا فِی الْأَرْضِ أَوْ کانُوا غُزّیً لَوْ کانُوا عِندَنَا ما ماتُوا وَ ما قُتِلُوا ) . (2)

(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوَالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ ) . (3)

(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ ) . (4)

(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصارَی أَوْلِیاءَ ) . (5)

(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَکُمْ هُزُوا وَ لَعِبا مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ الْکُفّارَ أوْلِیاءَ ) . (6)

(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَیِّباتِ مَا أَحَلَّ اللّهُ لَکُمْ ) . (7)

291

آنچه از ایمان به دور است

قرآن:

«ای کسانی که ایمان آورده اید! دوست همرازی جز از همکیشان خود مگیرید».

«ای کسانی که ایمان آورده اید! همانند آن کافران مباشید که درباره برادران خود که به سفر یا به جنگ رفته بودند، می گفتند: اگر نزد ما بودند نمی مردند و کشته نمی شدند».

«ای کسانی که ایمان آورده اید! اموال یکدیگر را به ناحق مخورید».

«ای کسانی که ایمان آورده اید! به جای مؤمنان کافران را به دوستی مگیرید».

«ای کسانی که ایمان آورده اید! یهود و نصارا را به دوستی برنگزینید».

«ای کسانی که ایمان آورده اید! اهل کتاب را که دین شما را به مسخره و بازی می گیرند و نیز کافران را به دوستی نگیرید».

«ای کسانی که ایمان آورده اید! چیزهای پاکیزه ای را که خدا بر شما حلال کرده است حرام مکنید» .

ص :446


1- آل عمران : 118 .
2- آل عمران : 156 .
3- النساء : 29 .
4- النساء : 144 .
5- المائدة : 51 .
6- المائدة : 57 .
7- المائدة : 87 .

(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْیاءَ إِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُمْ ) . (1)

(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إذَا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا زَحْفا فَلا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبَارَ ) . (2)

(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَخُونُوا اللّهَ وَ الرَّسُولَ وَ تَخُونُوا أَماناتِکُمْ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ ) . (3)

(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا آباءَکُمْ وَ إِخْوَانَکُمْ أَوْلِیاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْکُفْرَ عَلَی الاْءِیمَانِ ) . (4)

(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَعَدُوَّکُمْ أَوْلِیَاءَ ) . (5)

(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُکَارَی حَتَّی تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ ) . (6)

(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ ) . (7)

(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَکُونُوا کَالَّذِینَ آذَوْا مُوسی فَبَرَّأَهُ اللّهُ مِمّا قالُوا ) . (8)

(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ ) . (9)

«ای کسانی که ایمان آورده اید! از چیزهایی که چون برای شما آشکار شوند اندوهگینتان می کنند، مپرسید».

«ای کسانی که ایمان آورده اید! چون کافران را حمله ور دیدید فرار مکنید».

«ای کسانی که ایمان آورده اید! شما که می دانید نباید به خدا و پیامبر خیانت کنید و در امانت خیانت ورزید».

«ای کسانی که ایمان آورده اید! اگر پدر یا برادرتان دوست دارند که کفر را به جای ایمان برگزینند آنها را به دوستی مگیرید».

«ای کسانی که ایمان آورده اید! دشمن من و دشمن خودتان را به دوستی نگیرید».

«ای کسانی که ایمان آورده اید! در حال مستی به نماز نزدیک نشوید تا بدانید چه می گویید».

«ای کسانی که ایمان آورده اید! پا جای پاهای شیطان مگذارید».

«ای کسانی که ایمان آورده اید! همچون کسانی نباشید که موسی را آزرده کردند و خدایش از آنچه گفته بودند مبرّایش ساخت».

«ای کسانی که ایمان آورده اید! مبادا که گروهی گروه دیگر را مسخره کند».

ص :447


1- المائدة : 101 .
2- الأنفال : 15 .
3- الأنفال : 27 .
4- التوبة : 23 .
5- الممتحنة : 1 .
6- النساء : 43 .
7- النور : 21 .
8- الأحزاب : 69 .
9- الحجرات : 11 .

(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا تَناجَیْتُمْ فَلا تَتَناجَوْا بِالاْءِثْمِ ) . (1)

(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُلْهِکُمْ أَمْوَالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللّهِ ) . (2)

(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّما الْخَمْرُ وَ الْمَیْسِرُ وَ الْأَنْصَابُ وَ الْأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ ) . (3)

الحدیث:

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :لا یَجتَمِعُ الشُّحُّ و الإیمانُ فی قلبِ عَبدٍ أبدا . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :خَصْلتانِ لا تَجتَمِعانِ فی مؤمنٍ : البُخلُ ، و سُوءُ الظَّنِّ بالرِّزقِ . (5)

عنه صلی الله علیه و آله :خُلُقان لا یَجتَمِعانِ فی مؤمنٍ : الشُّحُّ ، و سُوءُ الخُلقِ . (6)

عنه صلی الله علیه و آله :یُطبَعُ المؤمنُ علی کلِّ خَصلةٍ و لا یُطبَعُ علی الکذبِ و لا علی الخِیانةِ . (7)

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :مَن قُسِمَ لَه الخُرقُ حُجِبَ عنه الإیمانُ . (8)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :المؤمنُ لا یکونُ مُحارِفا. (9)

«ای کسانی که ایمان آورده اید! اگر با یکدیگر نجوا می کنید به گناه نجوا مکنید».

«ای کسانی که ایمان آورده اید! دارایی ها و فرزندان تان شما را از یاد خدا باز ندارد».

«ای کسانی که ایمان آورده اید! شراب و قمار و بتها و گروه بندی [و قمار]با تیرها پلیدی و کار شیطان است، بنا بر این از آن اجتناب کنید».

حدیث:

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بخل و ایمان، هرگز با هم در قلب بنده ای جمع نمی شوند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :دو خصلت است که در مؤمن گرد نمی آیند: بخل و بد گمانی به روزی.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :دو خوی در مؤمن فراهم نمی آیند: بخل و بد خویی.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمن با هر خصلتی سرشته می شود، اما با دروغگویی و خیانت سرشته نمی شود.

امام باقر علیه السلام :هر که خشونت و درشتخویی قسمتش شود، از ایمان محروم می مانَد.

امام صادق علیه السلام :مؤمن ، بی بهره و نصیب از روزی نیست.

ص :448


1- المجادلة : 9 .
2- المنافقون : 9 .
3- المائدة : 90 .
4- بحار الأنوار : 73 / 302 / 10 .
5- بحار الأنوار : 77 / 172 / 8 .
6- بحار الأنوار : 77 / 173 / 8 .
7- تحف العقول : 55 .
8- الکافی : 2 / 321 / 1 .
9- بحار الأنوار : 103 / 86 / 16 .

عنه علیه السلام :ستّةٌ لا تکونُ فی مؤمنٍ : العُسرُ ، و النَّکَدُ ، و الحَسدُ، و اللَّجاجةُ ، و الکِذْبُ ، و البَغْیُ . (1)

(2)

امام صادق علیه السلام :شش چیز در مؤمن نباشد: تنگنایی، تیره روزی (/ بی خیری)، حسادت، لجبازی، دروغ و تجاوز.

292 - ما یَقتَضیهِ الإیمانُ
292 - مقتضیات ایمان

الکتاب:

(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ) . (3)

(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رَابِطُوا ) . (4)

(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ للّهِ ) . (5)

(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ لِلّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ) . (6)

(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالعُقُودِ ) . (7)

(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لاَ تَوَلَّوْا عنه وَ أَنْتُمْ تَسْمَعُونَ ) . (8)

(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا للّهِِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُمْ ) . (9)

292

مقتضیات ایمان

قرآن:

«ای کسانی که ایمان آورده اید! از خدا چنان که شاید بترسید و جز مسلمان نمیرید».

«ای کسانی که ایمان آورده اید! شکیبا باشید و دیگران را به شکیبایی فرا خوانید و در جنگها پایداری کنید».

«ای کسانی که ایمان آورده اید! همیشه عدالت را به پا دارید و برای خدا شهادت دهید».

«ای کسانی که ایمان آورده اید! در راه خدا استوار باشید و به عدالت شهادت دهید».

«ای کسانی که ایمان آورده اید! به پیمانها وفا کنید».

«ای کسانی که ایمان آورده اید! از خدا و پیامبر او فرمان برید و در حالی که سخنش را می شنوید از او روی بر مگردانید».

«ای کسانی که ایمان آورده اید! چون خدا و پیامبرش شما را به چیزی فرا خوانند که زندگی تان می بخشد دعوتشان را اجابت کنید».

ص :449


1- تحف العقول : 377 .
2- (انظر) الإسلام : باب 1862 . الکذب : باب 3402 . الأمانة : باب 305 .
3- آل عمران : 102 .
4- آل عمران : 200 .
5- النساء : 135 .
6- المائدة : 8 .
7- المائدة : 1 .
8- الأنفال : 20 .
9- الأنفال : 24 .

( یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقانا ) . (1)

(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا لَقِیتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَ اذْکُرُوا اللّهَ کَثِیرا ) . (2)

(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذِینَ یَلُونَکُمْ مِنَ الْکُفّارِ وَ لْیَجِدُوا فِیکُمْ غِلْظَةً ) . (3)

(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللّهَ ذِکْرا کَثِیرا) . (4)

(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدِیدا) . (5)

(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ) . (6)

(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا أَنْصَارَ اللّهِ ) . (7)

(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ نارا) . (8)

(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إلَی اللّهِ تَوْبَةً نَصُوحا) . (9)

(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکَمْ لا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ ) . (10)

«ای کسانی که ایمان آورده اید! اگر از خدا بترسید برایتان فُرقان (جدا سازِ حق از باطل) قرار می دهد».

«ای کسانی که ایمان آورده اید! اگر به فوجی از دشمن برخوردید پایداری کنید و خدا را بسیار یاد کنید».

«ای کسانی که ایمان آورده اید! با کافرانی که نزدیک شمایند بجنگید، باید در شما شدّت عمل احساس کنند».

«ای کسانی که ایمان آورده اید! خدا را فراوان یاد کنید».

«ای کسانی که ایمان آورده اید! از خدا بترسید و سخن استوار بگویید».

«ای کسانی که ایمان آورده اید! از خدا پروا کنید و هر کس بنگرد که برای فردایش چه فرستاده است».

«ای کسانی که ایمان آورده اید! یاوران خدا باشید».

«ای کسانی که ایمان آورده اید ! خود و خانواده خود را از آتش نگه دارید».

«ای کسانی که ایمان آورده اید! به درگاه خدا توبه کنید توبه ای خالصانه».

«ای کسانی که ایمان آورده اید! مراقب خود باشید، اگر راه را یافته باشید، آنکه گمراه شده به شما زیان نمی رساند».

ص :450


1- الأنفال : 29 .
2- الأنفال : 45 .
3- التوبة : 123 .
4- الأحزاب : 41 .
5- الأحزاب : 70 .
6- الحشر : 18 .
7- الصفّ : 14 .
8- التحریم : 6 .
9- التحریم : 8 .
10- المائدة : 105 .

293 - وَجهُ تَسمِیَةِ المُؤمِنِ
293 - علت نامگذاری مؤمن به این نام

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :أ لا اُنَبِّئُکُم لِمَ سُمِّیَ المؤمنُ مؤمنا ؟ لإیمانهِ النّاسَ علی أنفسِهِم و أموالهِم . (1)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :إنّما سُمِّیَ المؤمنُ مؤمنا لأنّه یُؤمِنُ علَی اللّهِ فیُجیزُ اللّهُ أمانَهُ . (2)

عنه علیه السلام :إنّما سُمِّیَ المؤمنُ لأنَّهُ یؤمَنُ مِن عذابِ اللّه تعالی ، و یؤمنُ علَی اللّهِ یومَ القیامةِ فیُجِیزُ لَه ذلکَ . (3)

293

علت نامگذاری مؤمن به این نام

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :آیا به شما بگویم که چرا مؤمن، مؤمن نامیده شده است؟ چون جان و مال مردم از [تعرّض] او در امان است.

امام صادق علیه السلام :مؤمن، مؤمن نامیده شده است؛ چون خود را در امان خدا در می آورد و خدا به او امان می دهد.

امام صادق علیه السلام :مؤمن از آن رو مؤمن نامیده شده است که از عذاب خداوند متعال در امان است و روز قیامت خود را در امان خدا در می آورد و خدا امان خواهی او را می پذیرد.

294 - عَظَمَةُ المُؤمِنِ
294 - بزرگی مؤمن

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :إنّ المؤمنَ یُعرَفُ فی السَّماءِ کما یَعرِفُ الرّجُلُ أهلَهُ و ولدَهُ ، و إنّه لَأکرَمُ علَی اللّهِ مِن مَلَکٍ مُقَرَّبٍ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :المؤمنُ أکْرَمُ علَی اللّهِ مِن ملائکتِهِ المُقَرَّبینَ . (5)

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ اللّهَ جلّ ثَناؤهُ یقولُ : و عِزَّتی و جَلالی ، ما خَلَقتُ مِن خَلْقی خَلْقا أحَبَّ إلَیَّ مِن عَبدیَ المؤمنِ . (6)

294

بزرگی مؤمن

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :همان گونه که مرد، زن و فرزندانش را می شناسد، مؤمن در آسمان شناخته می شود. او نزد خدا از فرشته مقرّب گرامی تر است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمن نزد خدا گرامی تر از فرشتگان مقرّب اوست.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند ، جلّ ثناؤه ، می فرماید: به عزّت و جلالم سوگند آفریده ای نیافریده ام که نزد من محبوبتر از بنده مؤمنم باشد.

ص :451


1- بحار الأنوار: 67/60/3.
2- بحار الأنوار : 78/196/16 .
3- بحار الأنوار : 67 / 63 / 7 .
4- عیون أخبار الرضا : 2 / 33 / 62 .
5- کنز العمّال : 821 .
6- بحار الأنوار : 71/158/75 .

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :إنّ اللّهَ عزّ و جلّ أعطی المؤمنَ ثلاثَ خِصالٍ: العِزَّ فی الدُّنیا و الدِّینِ ، و الفَلْجَ فی الآخِرَةِ ، و المَهابةَ فی صُدورِ العالَمینَ . (1)

بحار الأنوار :رُویَ أنَّ رسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله نَظرَ إلَی الکعبةِ فقالَ : مَرْحَبا بالبیتِ! ما أعْظَمَکَ و أعْظَمَ حُرمَتَکَ علَی اللّهِ ! و اللّهِ، لَلْمؤمنُ أعْظَمُ حُرمَةً مِنکَ لأنَّ اللّهَ حَرّمَ منکَ واحدةً و مِن المؤمنِ ثلاثةً: مالَهُ ، و دمَهُ، و أنْ یُظَنَّ بهِ ظَنَّ السَّوءِ . (2)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :لا یَقْدِرُ الخلائقُ علی کُنْهِ صفةِ اللّهِ عزّ و جلّ ، فکما لا یَقدِرُ علی کُنهِ صفةِ اللّهِ عزّ و جلّ فکذلکَ لا یَقْدِرُ علی کُنهِ صفةِ رسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، و کما لا یَقدِرُ علی کُنهِ صفةِ الرَّسولِ صلی الله علیه و آله فکذلکَ لا یَقدِرُ علی کُنهِ صفةِ الإمامِ علیه السلام و کما لا یَقدِرُ علی کُنهِ صفةِ الإمامِ علیه السلام کذلکَ لا یَقدِرُ علی کُنهِ صفةِ المؤمنِ . (3)

عنه علیه السلام :قالَ اللّهُ عزّ و جلّ ......... : لَو لم یکُنْ مِن خَلْقی فی الأرضِ فیما بینَ المَشرقِ و المَغربِ إلاّ مؤمنٌ واحدٌ مَع إمامٍ عادلٍ لاَسْتَغْنَیتُ بعِبادَتِهما عن جمیعِ ما خَلَقتُ فی أرضی ، و لَقامَتْ سَبْعُ سماواتٍ و أرَضِینَ بهما . (4)

امام باقر علیه السلام :خداوند عزّ و جلّ سه خصلت به مؤمن بخشیده است: عزّت در دنیا و دین، رستگاری در آخرت، و ابّهت در دلهای جهانیان.

بحار الأنوار :روایت شده که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به کعبه نگاه کرد و فرمود: آفرین به تو خانه، چقدر نزد خدا بزرگ و محترمی! امّا به خدا قسم حرمت مؤمن از تو بیشتر است؛ زیرا خداوند از تو یک چیز را حرام کرد و از مؤمن سه چیز را: مالش را، خونش را و گمان بد بردن به او را.

امام صادق علیه السلام :خلایق از پی بردن به کُنْه صفت خداوند عزّ و جلّ ناتوانند، و همچنان که از رسیدن به کنه صفت خدا ناتوانند، از دریافت ژرفای صفت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نیز ناتوانند و همچنان که از پی بردن به کنه صفت پیامبر خدا عاجزند، از رسیدن به ژرفای صفت امام ناتوانند و همچنان که امام را چنان که باید نمی توانند بشناسند، از شناخت حقیقت مؤمن [چنان که باید] ناتوانند.

امام صادق علیه السلام :خداوند عزّ و جلّ فرموده: اگر از شرق تا غرب کره زمین، آفریده ای نداشتم بجز یک مؤمن و یک پیشوای دادگر، هر آینه با عبادت آن دو، [اگر به عبادت نیازی داشتم ]از همه آنچه در زمین آفریده ام، بی نیاز بودم و هفت آسمان و زمین، به خاطر آن دو پا بر جا می مانْد.

ص :452


1- بحار الأنوار : 68 / 16 / 21 .
2- بحار الأنوار : 67 / 71 / 39 .
3- بحار الأنوار : 67/65/13 .
4- بحار الأنوار : 75/152/22 .

عنه علیه السلام :المؤمنُ أعظمُ حُرمَةً مِن الکعبةِ . (1)

امام صادق علیه السلام :حرمت مؤمن از کعبه بیشتر است.

295 - المُؤمِنونَ کَالجَسَدِ الواحِدِ
295 - مؤمنان همچون یک پیکرند

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :مَثَلُ المُؤمِنینَ فی تَوادِّهِمْ وَ تَعاطُفِهِمْ وَ تَراحُمِهِمْ مَثَلُ الجَسدِ ؛ إذا اشتکی مِنهُ عُضوٌ تَداعی سائرُ الجَسَدِ بالسَّهَرِ و الحُمّی . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :المؤمنونَ تَتَکافَأُ دِماؤهُم ، و هُم یَدٌ علی مَن سِواهُم ، و یَسعی بذِمَّتِهم أدْناهُم . (3)

عنه صلی الله علیه و آله:المؤمنونَ بعضُهم لبعضٍ نَصَحَةٌ وادُّونَ و إنِ افْتَرَقَتْ مَنازلُهُم و أبدانُهُم ، و الفَجَرَةُ بعضُهم لبعضٍ غَشَشَةٌ مُتَخاذِلونَ و إنِ اجْتَمَعتْ مَنازلُهُم و أبدانُهُم . (4)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :لا و اللّهِ ، لا یکونُ المؤمنُ مؤمنا أبدا حتّی یکونَ لأخیهِ مِثلَ الجَسدِ ، إذا ضَرَبَ علَیهِ عِرْقٌ واحدٌ تَداعَتْ لَه سائرُ عُرُوقِهِ . (5)

295

مؤمنان همچون یک پیکرند

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمنان در دوستی، عطوفت و مهر ورزی نسبت به هم چونان یک پیکرند؛ که هرگاه عضوی از آن به درد آید، دیگر اعضا را بی خوابی و تب فرا می گیرد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمنان خونهایشان برابر است، در برابر دیگران یکدست هستند و اگر کمترین آنها [به دشمن] امان دهد دیگران به آن احترام می گذارند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمنان ، خیرخواه و دوستدار یکدیگرند هر چند خانه ها و بدنهایشان از هم دور باشد، و فاجران نسبت به یکدیگر دغلکارند و همیاری ندارند، هر چند خانه ها و بدنهایشان کنار هم باشد.

امام صادق علیه السلام :به خدا قسم مؤمن هرگز مؤمن نیست، مگر آن که برای برادر خود همچون بدن باشد که هرگاه رگی از او [از درد و بیماری ]بجنبد دیگر رگهایش با آن هم صدا شوند.

ص :453


1- الخصال : 27 / 95 .
2- مسند ابن حنبل : 6 / 379 / 18408 .
3- کنز العمّال : 402 .
4- کنز العمّال : 757 .
5- بحار الأنوار : 74/274/17 .

296 - مَن هو المُؤمِنُ؟
296 - مؤمن کیست؟

الکتاب:

(إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانا وَ عَلَی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ * الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ * أُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقّا لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَرِیمٌ) . (1)

(2)

الحدیث:

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :المؤمنُ بخیرٍ علی کلِّ حالٍ ، تُنْزَعُ نفسُهُ مِن بینِ جَنبَیهِ و هُو یَحْمَدُ اللّهَ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :المؤمنُ مُکَفَّرٌ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :المؤمنُ أخو المؤمنِ ، لا یَدَعُ نَصیحتَهُ علی کلِّ حالٍ . (5)

296

مؤمن کیست؟

قرآن:

«مؤمنان کسانی هستند که چون نام خدا برده شود دلهاشان ترسان شود و چون آیات خدا بر آنان خوانده شود ایمانشان افزون گردد و بر پروردگارشان توکّل می کنند؛ همان کسان که نماز می گزارند و از آنچه روزیشان داده ایم انفاق می کنند. اینان مؤمنان حقیقی هستند. نزد پروردگارشان درجاتی دارند و مغفرتی و رزقی نیکو».

حدیث:

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمن، در هر حالتی در خیر و خوبی است؛ حتی در آن حال که جانش از سینه اش برکنده شود، خدا را حمد و سپاس می گوید.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمن [با همه خوبیهایش به مردم ، ]مورد ناسپاسی قرار می گیرد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمن برادر مؤمن است در هیچ حال از نصیحت و خیرخواهی برادر خود فروگذار نمی کند.

ص :454


1- الأنفال : 2 _ 4 .
2- (انظر) التوبة : 71 ، یوسف : 106 ، المؤمنون : 1 _ 11 ، القصص : 52 _ 55 ، السجدة : 15 _ 19 ، الشوری : 36 _ 39 ، الفتح : 29 ، البیّنة : 5 ، 7 _ 8 .
3- کنز العمّال : 682 .
4- کنز العمّال : 684 .
5- کنز العمّال : 687 .

عنه صلی الله علیه و آله :المؤمنُ لا یُثَرَّبُ علَیهِ بشیءٍ أصابَهُ فی الدُّنیا ، و إنّما یُثَرَّبُ علَی الکافرِ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :المؤمنُ هَیِّنٌ لَیِّنٌ ، حتّی تَخالَهُ مِن اللِّینِ أحمقَ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :المؤمنُ مَن آمَنَهُ النّاسُ علی دِمائهِم و أموالِهم . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :المؤمنونَ هَیِّنونَ لَیِّنونَ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله:المؤمنُ یَغارُ ،و اللّهُ أشَدُّ غَیرةً . (5)

عنه صلی الله علیه و آله :المؤمنُ غِرٌّ کریمٌ ، و الفاجرُ خِبٌّ لَئیمٌ . (6)

عنه صلی الله علیه و آله :المؤمنُ مَنْفَعةٌ ؛ إنْ ماشَیْتَهُ نَفعکَ ، و إنْ شَاوَرْتَهُ نَفعکَ ، و إن شَارکْتَهُ نَفعکَ ، و کلُّ شَیءٍ مِن أمرِهِ مَنْفعةٌ . (7)

عنه صلی الله علیه و آله :المؤمنُ الّذی نفسُهُ مِنهُ فی عَناءٍ ، و النّاسُ فی راحةٍ . (8)

عنه صلی الله علیه و آله :المؤمنُ یأکُلُ بشَهوَةِ عِیالِهِ ، و المنافقُ یأکُلُ أهلُهُ بشَهوَتِهِ . (9)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمن نسبت به چیزی که در دنیا به سرش آمده سرزنش نمی شود بلکه کافر مورد توبیخ و سرزنش قرار می گیرد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمن رام و ملایم است، چندان که از شدّت ملایمت، می پنداری احمق است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمن کسی است که مردم او را بر جان و مال خود امین کرده باشند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمنان، نرم و ملایمند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمن غیرتمند است و خدا غیرتمندتر.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمن خوش دل و بزرگوار است و فاجر حیله گر و فرومایه.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :[وجودِ] مؤمن سود است. اگر با او راه بروی به تو سود می رساند، اگر با وی مشورت کنی به تو بهره می رساند، اگر با او شراکت کنی به تو فایده می رساند. همه چیز و همه کارش سود است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمن کسی است که نفْسش از او در رنج است و مردم در آسایش.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمن به اشتهای خانواده خود غذا می خورد و منافق خانواده اش به اشتهای او غذا می خورند.

ص :455


1- کنز العمّال : 688 .
2- کنز العمّال : 690 .
3- کنز العمّال : 739 .
4- بحار الأنوار : 67/355/58 .
5- کنز العمّال : 680 .
6- کنز العمّال : 681 .
7- کنز العمّال : 692 .
8- کنز العمّال : 752 .
9- کنز العمّال : 779 .

عنه صلی الله علیه و آله :المؤمن یَبدأ بالسَّلامِ ، و المنافقُ یقولُ : حتّی یُبْدأَ بی ! (1)

عنه صلی الله علیه و آله :المؤمنُ کالغریبِ فی الدُّنیا ، لا یأنَسُ فی عِزِّها ، و لا یَجْزَعُ مِن ذُلِّها . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :المؤمنُ قَیّدَهُ القرآنُ عن کثیرٍ مِن هوی نفسِهِ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :المؤمنُ یأکُلُ فی مِعیً واحدٍ ، و الکافرُ یأکلُ فی سَبعَةِ أمْعاءٍ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :المؤمنُ مِرآةُ المؤمنِ . (5)

عنه صلی الله علیه و آله :المؤمنُ مِرآةٌ لأخیهِ المؤمنِ ، یَنصَحُهُ إذا غابَ عنهُ ، و یُمیطُ عنه ما یَکرَهُ إذا شَهِدَ ، و یُوَسِّعُ لَهُ فی المجلسِ . (6)

عنه صلی الله علیه و آله :المؤمنُ للمؤمنِ کالبُنْیانِ ، یَشُدُّ بعضُه بعضا . (7)

عنه صلی الله علیه و آله :المؤمنُ یألَفُ و یُؤلَفُ ، و لا خیرَ فیمَن لا یألَفُ و لا یُؤلَفُ ، و خیرُ النّاسِ أنفَعهُمْ للنّاسِ . (8)

عنه صلی الله علیه و آله :المؤمنُ إلْفٌ مألوفٌ . (9)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمن ابتدا سلام می کند، ولی منافق می گوید: باید به من سلام شود.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمن در دنیا همچون غریب است، به عزّت آن خو نمی گیرد و از خواری آن نمی نالد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :قرآن، دست و پای مؤمن را در برآوردن بسیاری از خواهشهای نفسانی اش بسته است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمن، یک شکم غذا می خورد و کافر، هفت شکم.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمن، آینه مؤمن است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمن آینه برادر مؤمن خویش است: در غیابش خیرخواه اوست، و در حضورش ناراحتیهایش را برطرف می سازد و در مجلس برای او جا باز می کند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمن برای مؤمن مانند ساختمان است که اجزای مختلف آن یکدیگر را محکم می سازند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمن الفت می گیرد و با او الفت می گیرند و کسی که الفت نگیرد و الفت پذیر نباشد از خیر و برکت بی بهره است. بهترین مردمان کسی است که برای مردم سودمندتر باشد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمن، الفت می گیرد و مردم با او الفت پیدا می کنند.

ص :456


1- کنز العمّال : 778 .
2- کنز العمّال : 813 .
3- کنز العمّال : 814 .
4- کنز العمّال : 670 .
5- کنز العمّال:(672_673).
6- الجعفریّات : 197 .
7- کنز العمّال : 674 .
8- کنز العمّال : 679 .
9- بحار الأنوار : 67 / 309 / 41 .

عنه صلی الله علیه و آله :المؤمنُ کَیِّسٌ فَطِنٌ حَذِرٌ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :المؤمنُ یَسیرُ المَؤونةِ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :تَجِدُ المؤمنَ مُجْتهِدا فیما یُطیقُ ، مُتَلَهِّفا علی ما لا یُطیقُ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن سَرَّتْهُ حَسَنتُهُ و ساءَتْهُ سَیّئتُهُ فهُو مؤمنٌ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله_ یَصِفُ المؤمنَ _: لطیفُ الحَرَکاتِ ، حُلْوُ المُشاهَدةِ ......... یَطلُبُ مِن الاُمورِ أعلاها ، و مِن الأخلاقِ أسْناها ......... لا یَحیفُ علی مَن یُبغِضُ ، و لا یأثَمُ فیمَن یُحِبُّ ......... قلیلُ المؤونةِ ، کثیر المَعونةِ ......... یُحسِنُ فی عملِهِ کأنّهُ ناظرٌ إلَیهِ ، غَضُّ الطَّرْفِ ، سَخِیُّ الکَفِّ ، لا یَرُدُّ سائلاً ......... یَزِنُ کلامَهُ ، و یُخْرِسُ لسانَهُ ......... لا یَقبَلُ الباطلَ مِن صدیقِهِ ، و لا یَرُدُّ الحقَّ علی عدوِّهِ ، و لا یَتعلّمُ إلاّ لِیَعْلمَ ، و لا یَعلمُ إلاّ لِیَعْملَ ......... إن سلَکَ مَع أهلِ الدُّنیا کانَ أکیَسَهُم ، و إنْ سَلکَ مَع أهلِ الآخرةِ کانَ أورَعَهُم . (5)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :المؤمنُ بِشْرُهُ فی وجهِهِ ، و حُزنُهُ فی قلبِهِ ، أوسَعُ شَیءٍ صَدْرا ، و أذَلُّ شَیءٍ نَفْسا ، یَکْرَهُ الرِّفْعةَ ، و یَشْنَأُ السُّمْعةَ ، طویلٌ غمُّهُ ، بَعیدٌ هَمُّهُ ، کثیرٌ صَمتُهُ ، مَشغولٌ وقتُهُ ، شَکورٌ ، صَبورٌ ، مَغمورٌ بفِکرَتِهِ ، ضَنینٌ بخَلّتِهِ ، سَهلُ الخَلیقةِ ، لَیِّنُ العَرِیکةِ ، نَفسُهُ أصْلَبُ مِن الصَّلْدِ ، و هُو أذَلُّ مِن العبدِ . (6)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمن، زیرک و با هوش و هشیار است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمن، کم خرج و زحمت است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمن را در انجام کارهایی که در توان اوست کوشا می یابی و بر انجام آنچه از توانش بیرون است اندوهناک.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که از کار نیک خود شادمان باشد و از کار بد خویش ناراحت، او مؤمن است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله _ در وصف مؤمن _ فرمود :حرکات و رفتارهایش ملایم و مهربان است و دیدارش شیرین ......... از هر چیز عالیترین آن را می جوید و از خویها والاترینشان را ......... بر دشمنش ستم نمی کند و به خاطر کسی که دوستش دارد مرتکب گناه نمی شود، ......... کم خرج و زحمت است و بسیار کمک و یاری می رساند ......... کارش را به خوبی انجام می دهد به طوری که گویی آن را می بیند، چشمانش فروهشته است، دست بخشنده دارد، و دست رد به سینه سائل نمی زند ......... سخنش را می سنجد و زبان در کام می کشد ......... باطل را از دوستش نیز نمی پذیرد و حق را حتّی از دشمنش انکار نمی کند، دانش نمی آموزد مگر برای دانستن و نمی آموزد مگر برای عمل کردن ......... اگر با دنیا طلبان همراه شود زیرکترین آنهاست و هرگاه با آخرت جویان برود پارساترین آنها.

امام علی علیه السلام :مؤمن شادی اش در چهره اش می باشد و اندوهش در دلش، سینه اش فراختر است و نَفْسش از هر چیز رامتر؛ بلند پایگی را ناخوش می دارد و شهرت را دشمن می شمارد اندوهش دراز است و همّتش بلند؛ بسیار خموش است و اوقاتش به بیکاری نمی گذرد؛ شکور است و شکیبا؛ غرق در اندیشه خویش است و در پایبندی به دوستی خود [با دیگران ]حریص. نرمخو و مهربان است، اراده اش سخت تر از سنگ خار است و با این حال از یک برده، خوارتر و افتاده تر است.

ص :457


1- کنز العمّال : 689 .
2- کنز العمّال : 685 .
3- کنز العمّال : 708 .
4- کنز العمّال : 700 .
5- بحار الأنوار : 67 / 71 / 34 و ص310 / 45 .
6- بحار الأنوار: 69/410/127 .

عنه علیه السلام :المؤمنُ وَقورٌ عندَ الهَزاهِزِ ، ثَبُوتٌ عندَ المَکارِهِ ، صَبورٌ عندَ البلاءِ ، شَکورٌ عندَ الرَّخاءِ ، قانعٌ بما رَزقَهُ اللّهُ ، لا یَظلِمُ الأعداءَ ، و لا یَتَحامَلُ للأصدِقاءِ ، النّاسُ مِنهُ فی راحةٍ ، و نَفسُهُ فی تَعَبٍ . (1)

عنه علیه السلام :المؤمنُ غِرٌّ کریمٌ ، مأمونٌ علی نفسِهِ ، حَذِرٌ مَحزونٌ . (2)

عنه علیه السلام :المؤمنُ أمینٌ علی نفسِهِ ، مُغالِبٌ لِهَواهُ و حِسّهِ . (3)

عنه علیه السلام :المؤمنُ إذا وُعِظَ ازْدَجرَ ، و إذا حُذِّرَ حَذِرَ، و إذا عُبِّرَ اعْتَبرَ ، و إذا ذُکِّرَ ذَکرَ ، و إذا ظُلِمَ غَفرَ . (4)

امام علی علیه السلام :مؤمن در گرفتاریهای تکان دهنده، استوار است، در نا خوشیها پابرجا، در بلا شکیبا، در آسایش سپاسگزار و به آنچه خدا روزی اش کرده قانع است، به دشمنان ستم روا نمی دارد و به خاطر دوستان نیز به دیگران ستم نمی کند، مردم از او در آسایش اند و جانش [از او ]در رنج است.

امام علی علیه السلام :مؤمن خوش دل (بی شیله پیله) و بزرگوار است، امین نفس خویش و همواره بر حذر و اندوهگین است.

امام علی علیه السلام :مؤمن امانتدار نفس خویش است، و چیره بر هوی و هوس خویش.

امام علی علیه السلام :مؤمن چون اندرزش دهند از خطا [باز می ایستد و چون بر حذرش دارند حذر می کند و چون پندش دهند پند می پذیرد و چون به او یادآور شوند متذکّر می گردد و هرگاه ستم بیند می بخشد.

ص :458


1- مطالب السؤول : 54 .
2- غرر الحکم : 1901 .
3- غرر الحکم : 2204 .
4- غرر الحکم : 2076 .

عنه علیه السلام :المؤمنُ دأْبُهُ زَهادَتُهُ ، و هَمُّهُ دِیانَتُهُ ، و عِزّهُ قَناعتُهُ ، و جِدُّهُ لآخِرَتِهِ ، قد کَثُرَتْ حَسَناتُهُ ، و علَتْ درَجاتُهُ ، و شارَفَ خَلاصَهُ و نَجاتَهُ . (1)

عنه علیه السلام :المؤمنُ دائمُ الذِّکرِ ، کثیرُ الفِکرِ ، علَی النَّعماءِ شاکرٌ، و فی البلاءِ صابرٌ . (2)

عنه علیه السلام :المؤمن مَن طَهّرَ قلبَهُ مِن الدَّنِیَّةِ . (3)

عنه علیه السلام :المؤمنُ یَقْظانُ ، یَنتظِرُ إحدَی الحُسْنَیَیْنِ . (4)

عنه علیه السلام :المؤمنُ عفیفٌ فی الغِنی ، مُتَنزِّهٌ عَن الدُّنیا . (5)

عنه علیه السلام :المؤمنُ شاکرٌ فی السَّرّاءِ ، صابرٌ فی البلاءِ ، خائفٌ فی الرَّخاءِ . (6)

عنه علیه السلام :المؤمنُ إذا سُئلَ أسْعَفَ ، و إذا سَألَ خَفَّفَ . (7)

عنه علیه السلام :المؤمنُ مَن وَقی دِینَهُ بدُنیاهُ ، و الفاجرُ مَن وقی دُنیاهُ بدِینِهِ . (8)

عنه علیه السلام :المؤمنُ لا یَحیفُ علی مَن یُبغِضُ ، و لا یأثَمُ فیمَن یُحِبُّ ، و إن بُغِیَ علَیهِ صَبرَ حتّی یکونَ اللّهُ عزّ و جلّ هُو المُنْتَصِرَ لَهُ . (9)

امام علی علیه السلام :مؤمن شیوه و عادتش زهد اوست و همه اهتمام او دینش و عزّت او قناعتش و تلاش او برای آخرتش؛ خوبیهایش بسیار است و درجاتش بلند و در آستانه رهایی و رستگاری است.

امام علی علیه السلام :مؤمن، همیشه به یاد خداست، زیاد می اندیشد، بر نعمتها سپاسگزار و در بلا شکیباست.

امام علی علیه السلام :مؤمن، کسی است که دل خود را از پستی پاک کرده باشد.

امام علی علیه السلام :مؤمن بیدار است و چشم به راه یکی از دو فرجام نیک.

امام علی علیه السلام :مؤمن، در هنگام توانگری پاکدامن است، و از دنیا وارسته.

امام علی علیه السلام :مؤمن، هنگام خوشی و آسایش سپاسگزار است و هنگام گرفتاری و بلا، شکیبا و به گاه ناز و نعمت ترسان.

امام علی علیه السلام :هرگاه از مؤمن چیزی خواسته شود، زیاد کمک می کند و چون خود چیزی از کسی بخواهد، سبک می گیرد.

امام علی علیه السلام :مؤمن کسی است که دین خود را با دنیای خود حفظ کند و فاجر کسی است که دنیای خود را با دینش نگه دارد.

امام علی علیه السلام :مؤمن، به دشمن خود ستم نمی کند و به خاطر دوست خود مرتکب گناه نمی شود؛ اگر به او ستم شود، شکیبایی می ورزد تا خداوند عزّ و جلّ انتقام او را بگیرد.

ص :459


1- غرر الحکم : 2103 .
2- غرر الحکم : 1933 .
3- غرر الحکم : 1956 .
4- غرر الحکم : 1639 .
5- غرر الحکم : 1744 .
6- غرر الحکم : 1743 .
7- غرر الحکم : 1825 .
8- غرر الحکم : 2160 .
9- بحار الأنوار : 67 / 313 / 47 .

عنه علیه السلام :العقلُ خلیلُ المؤمنِ ، و العلمُ وزیرُهُ ، و الصّبرُ أمیرُ جُنودِهِ ، و العَملُ قَیِّمُهُ . (1)

عنه علیه السلام :اعلَموا _ عبادَ اللّه _ أنّ المؤمنَ لا یُصبحُ و لا یُمسی إلاّ و نفسُهُ ظَنُونٌ عِندَهُ ، فلا یَزالُ زارِیا علَیها و مُستَزیدا لَها . (2)

عنه علیه السلام :المؤمنونَ خَیْراتُهُم مَأمولةٌ ، و شُرورُهُم مَأمونةٌ . (3)

عنه علیه السلام :المؤمنونَ لأنفسِهِم مُتَّهِمونَ ، و مِن فارِطِ زَلَلهِم وَجِلونَ ، و للدُّنیا عائفونَ ، و إلَی الآخِرةِ مُشتاقونَ ، و إلَی الطّاعاتِ مُسارِعونَ . (4)

الإمامُ الحسینُ علیه السلام :إنّ المؤمنَ اتّخَذَ اللّهَ عِصْمتَهُ و قولَهُ مِرآتَهُ ، فمَرّةً یَنظُرُ فی نَعْتِ المؤمنینَ ، و تارةً یَنظُرُ فی وَصفِ المُتَجَبّرینَ ، فهُو مِنهُ فی لَطائفَ ، و مِن نفسِهِ فی تَعارُفٍ ، و مِن فِطْنَتِهِ فی یقینٍ ، و مِن قُدْسِهِ علی تَمکینٍ . (5)

امام علی علیه السلام :عقل، رفیق مؤمن است و دانش وزیر او و شکیبایی، فرمانده سپاه او و عمل، سرپرست او.

امام علی علیه السلام :بندگان خدا! بدانید که مؤمن شب و روز را سپری نمی کند، مگر آن که به نفس خود بدگمان و بی اعتماد است، از این رو، پیوسته نفْس خود را سرزنش می کند و ]کارهای خوب را [از او بیشتر می خواهد.

امام علی علیه السلام :مؤمنان به خیرشان امید می رود و شرّشان به کسی نمی رسد.

امام علی علیه السلام :مؤمنان به خود بد گمانند، از فراوانی لغزشهای خود بیمناکند، از دنیا متنفّرند، مشتاق آخرتند و در انجام فرمان های الهی شتابان.

امام حسین علیه السلام :براستی مؤمن، خدا را نگه دار خود ]از گزندها و گناهان] و گفتار او (قرآن) را آینه خود گرفته است. گاهی [در این آینه] به اوصاف مؤمنان می نگرد و گاهی به اوصاف گردنکشان می نگرد و در آن نکته ها می بیند و خود را شناسایی می کند و به هوشیاری خود یقین می کند و به پاکی خود اطمینان می یابد.

ص :460


1- غرر الحکم : 2092 .
2- نهج البلاغة : الخطبة 176 .
3- غرر الحکم : 1349 .
4- غرر الحکم : 2134 .
5- بحار الأنوار : 78 / 119 / 15 .

الإمامُ زینُ العابدینَ علیه السلام :المؤمنُ یَصمُتُ لِیَسْلَمَ، و یَنْطِقُ لِیَغْنَمَ . (1)

عنه علیه السلام :المؤمنُ خلَطَ علمَهُ بالحِلْمِ ، یجلِسُ لِیَعْلمَ ، و یَنْصِتُ لِیَسْلمَ ، و یَنْطِقُ لِیَفْهمَ ، لا یُحَدِّثُ أمانَتهُ الأصدقاءَ . (2)

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :إنّما المؤمنُ الّذی إذا رَضِیَ لَم یُدْخِلْهُ رِضاهُ فی إثمٍ و لا باطلٍ ، و إذا سَخِطَ لَم یُخْرِجْهُ سَخَطُهُ مِن قولِ الحقِّ ، و المؤمنُ الّذی إذا قَدَرَ لم تُخْرِجْهُ قُدرتُهُ إلی التَّعدّی و إلی ما لَیس لَه بحقٍّ . (3)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :المؤمنُ حَسَنُ المَعونةِ ، خفیفُ المَؤونةِ، جَیّدُ التّدبیرِ لِمَعیشتِهِ ، لا یُلْسَعُ مِن جُحْرٍ مرّتینِ . (4)

عنه علیه السلام :المؤمنُ لَه قوّةٌ فی دِینٍ ، و حَزْمٌ فی لِینٍ ، و إیمانٌ فی یقینٍ ، و حِرْصٌ فی فِقهٍ ، و نَشاطٌ فی هُدیً ......... و صَلاةٌ فی شُغلٍ . (5)

امام زین العابدین علیه السلام :مؤمن سکوت می کند تا سالم ماند و سخن می گوید تا سود برد.

امام زین العابدین علیه السلام :مؤمن دانش و بردباری را با هم در آمیخته است؛ می نشیند تا دانش بیاموزد، سکوت می کند تا سالم مانَد، [به سؤال ]لب می گشاید تا بفهمد و امانت (راز) خود را برای دوستانش بازگو نمی کند.

امام باقر علیه السلام :مؤمن کسی است که چون خشنود و سرخوش شود، خشنودی اش او را به گناه و باطل نکشاند و هر گاه به خشم آید، خشمش او را از حق گویی دور نسازد، مؤمن کسی است که اگر قدرت یابد، قدرتش او را به تجاوز و دست انداختن به آنچه حقّ او نیست نکشاند.

امام صادق علیه السلام :مؤمن، یاوری خوب و کم خرج و کم زحمت است؛ زندگی اش را خوب اداره می کند؛ از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود.

امام صادق علیه السلام :مؤمن در دین قدرتمند است و در عین نرمش، قاطع. ایمانش با یقین همراه است، در فهمیدن [دین] آزمند و در پیمودن راه راست با نشاط ......... و با وجود کار و گرفتاری نمازش را ترک نمی کند.

ص :461


1- الکافی : 2 / 231 / 3 .
2- بحار الأنوار : 67 / 291 / 14 .
3- بحار الأنوار : 71 / 358 / 3 .
4- الکافی : 2 / 241 / 38 .
5- الکافی : 2 / 231 / 4 .

عنه علیه السلام :المؤمنُ حَلیمٌ لا یَجْهَلُ ، و إن جُهِلَ علَیهِ یَحْلُمُ، و لا یَظلِمُ ، و إنْ ظُلِمَ غَفرَ ، و لا یَبخَلُ ، و إن بُخِلَ علَیهِ صَبرَ . (1)

عنه علیه السلام :المؤمنُ مَن طابَ مَکْسبُهُ ، و حَسُنتْ خَلیقَتُه ، و صَحَّتْ سَریرَتُهُ ، و أنْفقَ الفَضلَ مِن مالِهِ ، و أمْسکَ الفَضلَ مِن کلامِهِ . (2)

عنه علیه السلام :المؤمنُ عزیزٌ فی دِینِهِ . (3)

عنه علیه السلام :المؤمنُ لا یَغلِبُهُ فَرْجُهُ ، و لا یَفْضَحُهُ بطنُهُ . (4)

الکافی :مِن مواعظِ اللّهِ تعالی لموسی علیه السلام : المؤمنُ مَن زُیِّنتْ لَه الآخِرةُ ، فهُو یَنظُرُ إلَیها ما یَفْتُرُ ، قد حالتْ شَهوَتُها بینَهُ و بینَ لذّةِ العَیشِ ، فادَّلَجَتْهُ بالأسْحارِ ، کَفِعلِ الرّاکبِ السّائقِ إلی غایَتِهِ ، یَظَلّ کَئیبا ، و یُمْسی حَزینا . (5)

الإمامُ الرِّضا علیه السلام :لا یکونُ المؤمنُ مؤمنا حتّی تکونَ فیه ثلاثُ خِصالٍ : سُنّةٌ مِن ربِّهِ ، و سُنّةٌ مِن نبیِّهِ صلی الله علیه و آله ، و سنّةٌ مِن ولیِّهِ علیه السلام ؛ فأمّا السُّنَّةٌ مِن ربّهِ فکِتْمانُ السِّرِّ ، و أمّا السُّنَّةُ مِن نبیِّه صلی الله علیه و آله فمُداراةُ النّاسِ ، و أمّا السُّنَّةُ مِن ولیِّهِ علیه السلام فالصَّبرُ فی البَأْساءِ و الضَّرّاءِ . (6) (7)

امام صادق علیه السلام :مؤمن، بردباری است که به کسی [جسارت نمی کند و اگر نسبت به او جسارتی صورت گیرد بردباری می ورزد، ستم نمی کند و اگر به وی ستم شود می بخشد. بخل نمی ورزد و اگر بر او بخل ورزند، صبر می کند.

امام صادق علیه السلام :مؤمن کسی است که درآمدش حلال و پاک باشد و اخلاقش نیکو و باطنش درست؛ زیادی مالش را انفاق کند و زیادی گفتارش را نگه دارد.

امام صادق علیه السلام :مؤمن در دین خود نیرومند است.

امام صادق علیه السلام :مؤمن، مغلوب فرْج و رسوای شکم خود نمی شود.

الکافی:از جمله اندرزهای خداوند متعال به موسی علیه السلام است که : مؤمن، کسی است که آخرت برای او آراسته و زیبا باشد، از این رو، نگاهش، بی آن که سست و خسته شود به آخرت دوخته شده است . عشق به آخرت میان او و لذّت زندگی جدایی افکنده و او را تا سحرگاهان بیدار نگه داشته است، همچون سواری که به سوی هدف خود می راند. شب و روز افسرده و اندوهناک است.

امام رضا علیه السلام :تا سه خصلت در مؤمن نباشد، مؤمن نیست: خصلتی از پروردگارش، خصلتی از پیامبرش صلی الله علیه و آله و خصلتی از ولیّ خدا . امّا خصلت پروردگارش، نهفتن راز است؛ و خصلت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ، ملایمت با مردم است؛ و خصلت ولیّ خدا، شکیبایی در تنگنا و سختی است.

ص :462


1- الکافی : 2 / 235 / 17 .
2- الکافی : 2 / 235 / 18 .
3- الکافی : 2 / 245 / 4 .
4- بحار الأنوار : 67 / 310 / 44 .
5- الکافی : 8 / 47 / 8 .
6- تحف العقول : 442 .
7- (انظر) الإسلام : باب 1853 . التقوی : باب 4100 .

297 - صَلابَةُ المُؤمِنِ
297 - صلابت مؤمن

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :المؤمنُ أصْلَبُ مِن الجَبلِ ، الجَبلُ یُسْتَقَلُّ مِنه ، و المؤمنُ لا یُسْتَقَلُّ مِن دِینِه شَیءٌ . (1)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :إنّ المؤمنَ أشدُّ مِن زُبَرِ الحدیدِ ، إنّ زُبرَ الحدیدِ إذا دَخلَ النّار تَغیّرَ ، و إنّ المؤمنَ لو قُتِلَ ثُمّ نُشِرَ ثُمّ قُتِلَ لم یَتغیّرْ قلبُهُ . (2)

الإمامُ الکاظمُ علیه السلام :إنّ المؤمنَ أعَزُّ مِن الجَبلِ ، الجَبلُ یُسْتَفلُّ بالمَعاوِلِ ، و المؤمنُ لا یُسْتَفلُّ دِینُهُ بشیءٍ . (3)

297

صلابت مؤمن

امام باقر علیه السلام :مؤمن از کوه سخت تر است. از کوه کم می شود اما از دین مؤمن چیزی کاسته نمی گردد.

امام صادق علیه السلام :مؤمن از پاره های آهن محکمتر است؛ پاره های آهن هر گاه در آتش نهاده شود تغییر می کند اما اگر مؤمن بارها کشته و زنده شود دلش تغییری نمی کند.

امام کاظم علیه السلام :مؤمن از کوه سخت تر است؛ زیرا کوه با ضربات تیشه تَرَک برمی دارد، اما دین مؤمن با هیچ چیز تَرَک بر نمی دارد.

298 - خُشوعُ کُلِّ شَی ءٍ لِلمُؤمِنِ
298 - کرنش همه چیز، در برابر مؤمن

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :إنّ المؤمنَ یَخشَعُ لَه ک_لُّ شیءٍ ، و یَهابُهُ کلُّ شیءٍ . ثُمّ قالَ : إذا کانَ مُخْلِصا للّهِ أخافَ اللّهُ مِنه کلَّ شیءٍ ، حتّی هَوامَّ الأرضِ و سِباعَها و طیرَ السّماءِ و حِیتانَ البحرِ . (4)

298

کرنش همه چیز، در برابر مؤمن

امام صادق علیه السلام :همه اشیاء برای مؤمن کرنش می کنند و همه اشیاء به او احترام می گذارند. ]آنگاه فرمود: [اگر برای خدا اخلاص ورزد، خداوند همه چیز را از او بیمناک می سازد، حتّی حشرات و خزندگان و درندگان زمین و پرندگان آسمان و ماهیان دریا را.

ص :463


1- الکافی : 2 / 241 / 37 .
2- بحار الأنوار : 67 / 303 / 34 .
3- تنبیه الخواطر : 2 / 125 .
4- بحار الأنوار : 69 / 285 / 20 .

عنه علیه السلام :إنّ المؤمنَ مَن یخافُهُ کلُّ شیءٍ ، و ذلکَ أنّهُ عزیزٌ فی دِینِ اللّهِ ، و لا یَخافُ مِن شیءٍ ، و هُو علاَمةُ کلِّ مؤمنٍ . (1)

عنه علیه السلام :إنّ المؤمنَ یَخشَعُ لَه کلُّ شیءٍ حتّی هَوامُّ الأرضِ و سِباعُها و طیرُ السّماءِ . (2)

(3)

امام صادق علیه السلام :مؤمن کسی است که هر چیزی از او بیمناک باشد؛ زیرا او در دین خدا قدرتمند و عزیز است، از هیچ چیز نمی ترسد و این نشانه هر مؤمنی است.

امام صادق علیه السلام :همه چیز، حتّی حشرات و خزندگان و درندگان زمین و پرندگان آسمان، در برابر مؤمن تسلیمند.

299 - نُدرَةُ المُؤمِنِ
299 - مؤمنان کمیاب اند

الکتاب:

(یَعْمَلُونَ لَهُ ما یَشاءُ مِنْ مَحارِیبَ وَ تَماثِیلَ وَ جِفانٍ کَالْجَوَابِ وَ قُدُورٍ رَاسِیاتٍ اعْمَلُوا آلَ دَاوُدَ شُکْرا وَ قَلِیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ ) . (4)

(قالَ لَقَدْ ظَلَمَکَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِکَ إِلَی نِعاجِهِ وَ إِنَّ کَثِیرا مِنَ الْخُلَطَاءِ لَیَبْغِی بَعْضُهُمْ عَلَی بَعْضٍ إِلاّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ قَلِیلٌ ما هُمْ وَ ظَنَّ دَاوُدُ أَنَّما فَتَنّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ رَاکِعا وَ أَنابَ ) . (5)

299

مؤمنان کمیاب اند

قرآن:

«برای وی هر چه می خواست از معبدها و تندیسها و کاسه هایی چون حوض و دیگهای محکم بر جای ، می ساختند. ای خاندان داوود! سپاسگزاری کنید و اندکی از بندگان من سپاس گزارند».

«داوود گفت: مسلّما او با درخواست یک میش تو برای افزودن آن به میشهایش، بر تو ستم نموده و بسیاری از شریکان به همدیگر روا می دارند جز کسانی که ایمان آورده اند و کارهای شایسته کرده اند و اینان نیز اندک هستند. و داوود دانست که او را آزمودیم، پس از پروردگارش آمرزش خواست و به سجده درافتاد و توبه کرد».

ص :464


1- بحار الأنوار : 67/305/36.
2- بحار الأنوار: 67/71/33.
3- (انظر) الخوف : باب 1151 .
4- سبأ : 13 .
5- ص : 24 .

(حَتَّی إِذَا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِیها مِنْ کُلٍ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ وَ أَهْلَکَ إِلاّ مَنْ سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ وَ مَنْ آمَنَ وَ مَا آمَنَ مَعَهُ إِلاّ قَلِیلٌ ) . (1)

(وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ مِن بَعْدِ مَوْتِها لَیَقُولُ_نَّ اللّهُ قُ_لِ الْحَمْدُ لِلّهِ بَ_لْ أکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ ) . (2)

و الآیات بهذا المعنی کثیرة.

الحدیث:

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :أیُّها النّاسُ ، لا تَسْتَوحِشوا فی طریقِ الهُدی لِقلّةِ أهلِهِ ، فإنّ النّاسَ اجْتَمَعوا علی مائدةٍ شِبَعُها قصیرٌ، و جُوعُها طویلٌ . (3)

عنه علیه السلام :و لَم یُخْلِ أرضَهُ مِن عالمٍ بما یَحتاجُ إلیه الخَلیقةُ، و مُتَعلِّمٍ علی سبیلِ النَّجاةٍ ، اُولئکَ هُمُ الأقلُّونَ عَدَدا ، و قد بَیّنَ اللّهُ ذلکَ فی اُمَمِ الأنبیاءِ ، و جَعلَهُم مثَلاً لِمَن تأخّرَ ، مثلُ قولهِ فی قومِ نوحٍ : «و مَا آمَنَ مَعَهُ إلاّ قَلِیلٌ » . (4)

«چون فرمان ما رسید و تنّور جوشید، گفتیم: از هر نر و ماده دو تا و نیز خاندان خود را در کشتی بنشان، مگر آن کس را که حکم خدا از پیش درباره اش صادر شد، و نیز آنهایی را که ایمان آورده اند و جز اندکی با او ایمان نیاورده بودند».

«اگر از آنان بپرسی: چه کسی از آسمان باران فرستاد و زمین مرده را بدان زنده ساخت؟ مسلّما خواهند گفت: خدا . بگو: سپاس خدای راست، ولی بیشترینشان در نمی یابند». (5)

حدیث:

امام علی علیه السلام :ای مردم! در راه راست، به دلیل شمار اندک رهروان آن، احساس تنهایی نکنید؛ زیرا مردم بر سفره ای گرد آمده اند که سیری آن ، کوتاه مدّت و گرسنگی اش طولانی است.

امام علی علیه السلام :خداوند زمین خود را از وجود کسی که به نیازهای مردم آگاه است و از کسی که در راه نجات و رستگاری دانش فرا می گیرد خالی نگذاشته است. و البته شمار اینان بسیار اندک است. خداوند این را در میان امّتهای پیامبران ]گذشته] روشن ساخته و آنها را نمونه ای برای آیندگان قرار داده است. مثلاً درباره قوم نوح می فرماید: «و جز اندکی با او ایمان نیاوردند».

ص :465


1- هود : 40 .
2- العنکبوت : 63 .
3- بحار الأنوار : 67 / 158 / 1 .
4- الاحتجاج : 1 / 581 / 137 .
5- در این باره آیات متعددی در قرآن کریم وجود دارد .

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :المؤمنةُ أعَزُّ مِن المؤمنِ ، و المؤمنُ أعَزُّ مِن الکبریتِ الأحمرِ ، فمَن رأی منکُمُ الکبریتَ الأحمرَ ؟! (1)

الإمامُ الکاظمُ علیه السلام :لیسَ کلُّ مَن قالَ بوَلایتِنا مؤمنا ، و لکنْ جُعِلوا اُنْسا للمؤمنینَ . (2)

(3)

امام صادق علیه السلام :زن مؤمن از مرد مؤمن کمیابتر است و مرد مؤمن از گوگرد سرخ . کدام یک از شما گوگرد سرخ را دیده است؟!

امام کاظم علیه السلام :چنین نیست که هر کس دم از ولایت ما بزند مؤمن (شیعه کامل) باشد، بلکه آنان همدم مؤمنان قرار داده شده اند [تا مؤمنان و شیعیان احساس قلّت و تنهایی نکنند].

300 - عَلاماتُ المُؤمِنِ
300 - نشانه های مؤمن

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :علامةُ الإیمانِ أنْ تُؤْثِرَ الصِّدقَ حیثُ یَضرُّکَ علَی الکِذْبِ حیثُ یَنْفعُکَ ، و أنْ لا یکونَ فی حدیثِکَ فَضْلٌ عن عِلمِکَ ، و أنْ تَتّقی اللّهَ فی حدیثِ غیرِکَ . (4)

الإمامُ زینُ العابدینَ علیه السلام :عَلاماتُ المؤمنِ خَمسٌ : الوَرعُ فی الخَلوةِ ، و الصَّدقةُ فی القِلّةِ ، و الصَّبرُ عند المصیبةِ ، و الحِلْمُ عن_د الغض_بِ ، و الصِّدقُ عند الخوفِ . (5)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :ثلاثٌ مِن علاماتِ المؤمنِ : عِلمُهُ باللّهِ ، و مَن یُحِبُّ ، و مَن یُبْغِضُ . (6)

300

نشانه های مؤمن

امام علی علیه السلام :نشانه ایمان این است که اگر جایی راست گفتن به زیان تو و دروغ گفتن به سود تو بود راست گویی را بر دروغ گویی ترجیح دهی، و اینکه بیش از مقداری که می دانی سخنی نگویی و اینکه در سخن گفتن درباره دیگران پروای خدا داشته باشی.

امام زین العابدین علیه السلام :نشانه های مؤمن پنج تاست: پارسایی در خلوت، صدقه دادن در تنگدستی ، شکیبایی در برابر مصیبت، بردباری هنگام خشم، و راست گویی با وجود بیم و ترس.

امام صادق علیه السلام :سه چیز از نشانه های مؤمن است: شناخت خدا و شناخت دوستان و دشمنان خدا.

ص :466


1- الکافی : 2 / 242 / 1 .
2- الکافی : 2 / 244 / 7 .
3- (انظر) بحار الأنوار : 67 / 157 باب 8 . النبوّة الخاصّة : باب 3727 .
4- بحار الأنوار : 67 / 314 / 49 .
5- بحار الأنوار : 67 / 293 / 15 .
6- الکافی : 2 / 126 / 9 .

عنه علیه السلام_ و قد سُئلَ : بأیِّ شیءٍ یَعلَمُ المؤمنُ بأنّهُ مؤمنٌ ؟ _: بالتَّسْلیمِ للّهِ ، و الرِّضا فیما وَردَ علَیهِ مِن سُرورٍ أو سُخْطٍ . (1) و قد تقدّم و یأتی فی الأبواب الآتیة ما یدلّ علی ذلک .

(2)

امام صادق علیه السلام_ در پاسخ به این پرسش که: مؤمن بودن مؤمن با چه چیز شناخته می شود؟ _فرمود : با تسلیم در برابر خدا و خشنود بودن به هر غم و شادی که به او می رسد. (3)

301 - أفضَلُ المُؤمنینَ
301 - برترین مؤمنان

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :أفضلُ المؤمنینَ أحسَنُهُم خُلقا . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :أفضلُ المؤمنینَ إیمانا الّذی إذا سألَ اُعْطیَ ، و إذا لَم یُعْطَ اسْتَغنی . (5)

عنه صلی الله علیه و آله :أفضلُ المؤمنینَ رجُلٌ سَمْحُ البَیعِ ، سَمْحُ الشِّراءِ ، سَمْحُ القضاءِ ، سَمْحُ الاقْتِضاءِ . (6)

301

برترین مؤمنان

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :برترین مؤمنان خوش خوترین آنهاست.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ایمان آن مؤمنی برتر است که هرگاه چیزی از [خدا] بخواهد، بدهد و اگر نداد نیازش را به دیگران عرضه نکند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :برترین مؤمنان کسی است که در خریدن و در فروختن و در پرداختن [قرض ]و پس گرفتن آن جوانمرد و سخاوتمند باشد.

ص :467


1- بحار الأنوار : 72 / 336 / 24 .
2- (انظر) بحار الأنوار : 67 / 261 باب 14 . الدِّین : باب 1323 . عنوان 285 «الشیعة» .
3- در این باره قبلاً احادیثی نقل کردیم و در بابهای آینده نیز نقل خواهیم کرد.
4- کنز العمّال : 703 .
5- کنز العمّال : 704 .
6- کنز العمّال : 705 .

عنه صلی الله علیه و آله :أفضلُ المؤمنینَ کلُّ مؤمنٍ مَخْمومِ القلبِ ، صَدوقِ اللّسانِ . (1)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :أفضلُ المؤمنینَ أفضلُهُم تَقْدِمَةً مِن نفسِهِ و أهلِهِ و مالِهِ . (2)

عنه علیه السلام :أفضلُ المؤمنینَ إیمانا مَن کانَ للّهِ أخْذُهُ و عَطاهُ و سَخطُهُ و رِضاهُ . (3)

(4)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :برترین مؤمن آن است که دلی رُفته و پاکیزه [از کینه و حسد] و زبانی راست گو دارد.

امام علی علیه السلام :برترین مؤمنان آن کسی است که از جان و خانواده و دارایی خود [در راه خدا ]بیشتر مایه بگذارد.

امام علی علیه السلام :از مؤمنان آن کس ایمانش برتر است که داد و ستدش و خشم و خشنودی اش برای خدا باشد.

302 - فَضلُ مَن یُؤمِنُ بِالرَّسولِ صلی الله علیه وآله ولَم یَرَهُ
302 - فضیلت کسی که نادیده به پیامبرصلی الله علیه وآله ایمان آورد

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :لیسَ إیمانُ مَن رآنی بعَجَبٍ و لکنّ العَجبَ کلَّ العَجبِ لِقومٍ رأَوا أوْراقا فیها سَوادٌ فآمَنوا بهِ أوّلِهِ و آخِرهِ . (5)

کنز العمّال :عنه صلی الله علیه و آله : متی ألْقی إخْوانی ؟! قالوا : أ لَسْنا إخْوانَکَ؟ قالَ : بلْ أنتُم أصْحابی ، و إخْوانی الّذینَ آمَنوا بِی و لَم یَرَونی ، أنا إلَیهِم بالأشْواقِ . (6)

دلائل النبوّة للبیهقی :عنه صلی الله علیه و آله : أیُّ الخَلْقِ أعْجَبُ إلیکُم إیمانا ؟ قالوا : الملائکةُ، قالَ : و ما لَهم لا یُؤمنونَ و هُم عندَ ربِّهِم ؟! قالوا : فالنّبیّونَ ، قالَ : و ما لَهُم لا یُؤمنونَ و الوَحیُ یَنْزِلُ علَیهِم ؟! قالوا : فنحنُ ، قالَ : و ما لَکُم لا تُؤمنونَ و أنا بینَ أظْهُرِکُم ؟! إنّ أعْجَبَ الخَلْقِ إلَیَّ إیمانا لَقَومٌ یکونونَ بَعْدَکُم یَجِدونَ صُحُفا فیها کِتابٌ یُؤمنونَ بما فیها . (7)

302

فضیلت کسی که نادیده به پیامبر ایمان آورد

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ایمان آوردن کسی که مرا دیده شگفت آور نیست بلکه شگفتی بسیار از مردمانی است که [تنها ]برگه هایی نوشته شده دیدند و از ابتدا تا انتها به آن، ایمان آوردند.

کنز العمّال :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : کی برادران خود را را دیدار می کنم؟! عرض کردند: مگر ما برادران شما نیستیم؟ فرمود: شما همراهان من هستید؛ برادران من کسانی اند که نادیده به من ایمان آوردند. من به [دیدار ]آنان شوق بسیار دارم.

دلائل النبوّة للبیهقی :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : برای شما ایمان کدامینِ آفریدگان شگفت آورتر است؟ عرض کردند: فرشتگان. فرمود: آنها که نزد پروردگارشان هستند، چرا نباید ایمان بیاورند؟! عرض کردند: پس، پیامبران. فرمود: آنان چرا نباید ایمان بیاوردند، با آن که وحی بر ایشان نازل می شود؟! عرض کردند: پس، ما. فرمود: شما چرا نباید ایمان بیاورید، در صورتی که من میان شما هستم؟! [بدانید ]شگفت آورترین ایمان به نظر من، ایمان مردمانی است که بعد از شما می آیند و میان کتاب ها[ی آسمانی ]کتابی را می یابند و به نوشته های آن ایمان می آورند.

ص :468


1- کنز العمّال : 783 .
2- نهج البلاغة : الکتاب 69 .
3- غرر الحکم : 3278 .
4- (انظر) الفضیلة : باب 3168 . المعرفة : باب 2545 . التقوی : باب 4100 . الإسلام : باب 1855 .
5- کنز العمّال : 704 .
6- کنز العمّال : 34583 .
7- دلائل النبوّة للبیهقی : 6 / 538 .

@

ص :469

@

ص :470

26 - الأمانة

اشاره

(1)

(2)

ص :471


1- و لمزید الاطّلاع راجع : بحار الأنوار : 75 / 113 باب 50 «أداء الأمانة» ، 103 / 174 باب 12 «الودیعة». وسائل الشیعة : 13 / 218 باب 1 «أداء الأمانة» . کنز العمّال : 16 / 631 «کتاب الودیعة» .
2- انظر : المجلس : باب 528 ، النبوّة العامّة : باب 3719 . عنوان 157 «الخیانة».

26 - امانتداری

303 - الأمانَةُ
303 - امانتداری

الکتاب:

(وَ الَّذِینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ رَاعُونَ ) . (1)

(وَ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطَارٍ یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ وَ مِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِینَارٍ لاَ یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ إِلاَّ مَا دُمْتَ عَلَیْهِ قائِمَا ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَیْسَ عَلَیْنَا فِی الأُمِّیِّینَ سَبِیلٌ وَ یَقُولُونَ عَلَی اللّهِ الْکَذِبَ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ) (2) .

(3)

الحدیث:

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :لا تَنْظروا إلی کَثرةِ صَلاتِهِم و صَومِهِم ، و کَثرةِ الحَجِّ ، و المعروفِ ، وَ طَنطَنَتِهِم باللّیلِ! و لکنِ انْظُروا إلی صِدقِ الحدیثِ و أداءِ الأمانةِ (4) .

عنه صلی الله علیه و آله :ما مِن عَبدٍ یُعلَمُ مِنهُ الحِرصُ علی أداءِ الأمانَةِ إلاّ أدَّی اللّهُ تعالی عَنهُ ، فإن ماتَ و لَم یُؤَدِّها و قَد عَلِمَ اللّهُ تعالی مِنهُ الحِرصَ علی أدائها قَیَّضَ اللّهُ تعالی لَهُ مَن یُؤَدِّیها عَنهُ بَعدَ مَوتِهِ (5) .

303

امانتداری

قرآن:

«و آنان که رعایت کننده امانتها و پیمان خود هستند».

«و از اهل کتاب کسی است که اگر بار شتری نزدش به امانت گذاری آن را به تو برمی گرداند و از آنان کسی [نیز] هست که اگر دیناری به او امانت سپاری آن را به تو باز نمی گرداند، مگر آنکه دائما بر [سر] وی به پا ایستی. این بدان سبب است که آنان گفتند: در مورد کسانی که کتاب آسمانی ندارند بر زیان ما راهی نیست. و بر خدا دروغ می بندند، با اینکه خودشان هم می دانند».

حدیث:

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :به زیادی نماز کسان و روزه و حجّ و بخشش و ناله های شبانه آنها نگاه نکنید، بلکه راستگویی و امانتداری شان را بنگرید.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هیچ بنده ای نیست که معلوم شود به باز گرداندن امانت حریص است، مگر اینکه خداوند متعال از طرف او ادای امانت کند. پس، اگر بمیرد و امانت را برنگردانده باشد و خداوند متعال بداند که برای بازگرداندن آن حرص می زده است، خداوند بعد از مرگش کسی را بگمارد که آن امانت را از جانب او ادا کند.

ص :472


1- المؤمنون : 8 .
2- آل عمران : 75.
3- (انظر) البقرة : 283 ، النساء : 58 ، المؤمنون : 8 ، المعارج : 32.
4- بحار الأنوار : 75 / 114 / 5 .
5- کنز العمّال : 46134.

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :أفضلُ الإیمانِ الأمانةُ ، أقْبَحُ الأخلاقِ الخِیانةُ (1) .

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :ثلاثٌ لم یَجعلِ اللّهُ عزّ و جلّ لأحدٍ فیهنّ رُخْصةً: أداءُ الأمانةِ إلَی البَرِّ و الفاجرِ ، و الوفاءُ بالعَهدِ للبَرِّ و الفاجرِ ، و بِرُّ الوالِدَینِ بَرَّینِ کانا أو فاجِرَینِ (2) .

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :الأمانةُ غِنیً (3) .

عنه علیه السلام :انْظُرْ ما بَلغَ بهِ علیٌّ علیه السلام عندَ رسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، فإنَّ علیّا علیه السلام إنّما بَلغَ ما بَلغَ بهِ عندَ رسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله بصِدقِ الحدیثِ و أداءِ الأمانةِ (4) .

(5)

امام علی علیه السلام :برترین ایمان امانتداری است، و زشت ترین اخلاق خیانت کردن است.

امام باقر علیه السلام :سه چیز است که خداوند عزّ و جلّ به هیچ کس در آنها اجازه ای نداده است: برگرداندن امانت به نیک و بد، وفا کردن به عهد و پیمان با نیک و بد، و نیکی کردن به پدر و مادر ، خوب باشند یا بد.

امام صادق علیه السلام :امانتداری، [مایه ]توانگری است.

امام صادق علیه السلام :ببین علی علیه السلام به سبب چه چیز آن منزلت را نزد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله پیدا کرد، همان را پیروی کن. او، در حقیقت، با راستگویی و امانتداری ، آن مقام و منزلت را نزد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله یافت.

304 - إطلاقُ وُجوبِ أدائِها
304 - برگرداندن امانت در هر حال واجب است

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله_ لَمّا قَرأَ هذهِ الآیةَ : «و مِن أهلِ الکتابِ مَنْ إن تَأمَنْهُ ......... » (6) _: کَذَبَ أعداءُ اللّهِ ، ما مِن شیءٍ کانَ فی الجاهلیّةِ إلاّ و هُو تَحتَ قَدَمی إلاّ الأمانةَ ، فإنّها مُؤَدّاةٌ إلَی البَرِّ و الفاجرِ (7) .

304

برگرداندن امانت در هر حال واجب است

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله_ پس از تلاوت آیه «و بعضی از اهل کتابند که اگر او را امین شمری ......... » _فرمود : دشمنان خدا دروغ گفته اند [که می توان امانت را به غیر همکیشان باز نگرداند] . هر چه را در جاهلیت رسم بوده زیر پا می گذارم مگر امانتداری را. امانت را باید به نیکوکار و بدکار برگرداند.

ص :473


1- غرر الحکم : 2905 _ 2906 .
2- الکافی : 2 / 162 / 15 .
3- تنبیه الخواطر : 1 / 12 .
4- الکافی : 2 / 104 / 5 .
5- (انظر) الصدق : باب 2163 .
6- آل عمران : 75 .
7- مجمع البیان : 2 / 778 .

عنه صلی الله علیه و آله :لا تَخُن مَن خانَکَ فَتکونَ مِثلَهُ (1) .

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :اُقسِمُ لَسَمِعتُ رسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله یقولُ لی قبلَ وفاتِه بساعةٍ ، مِرارا ثَلاثا : یا أبا الحسنِ ، أدِّ الأمانةَ إلَی البَرِّ و الفاجرِ فیما قَلَّ و جَلَّ ، حتّی فی الخَیطِ و المِخْیَطِ (2) .

عنه علیه السلام :لا تَخُنْ مَنِ ائْتَمَنکَ و إنْ خانَکَ ، و لا تُذِعْ سِرَّهُ و إنْ أذاعَ سِرَّکَ (3) .

عنه علیه السلام :أدُّوا الأمانةَ و لَو إلی قَتَلةِ أولادِ الأنبیاءِ علیهم السلام (4) .

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :اتَّقوا اللّهَ ، و علَیکُم بأداءِ الأمانةِ إلی مَنِ ائْتَمَنکُم ، فلَو أنّ قاتِلَ أمیرِ المؤمنینَ علیه السلام ائْتَمَننی علی أمانةٍ لَأدّیْتُها إلَیهِ (5) .

عنه علیه السلام :أدُّوا الأمانةَ و لو إلی قاتِلِ الحسینِ بنِ علیٍّ علیهما السلام (6) .

عنه علیه السلام :إنّ ضارِبَ علیٍّ بالسّیفِ و قاتِلَهُ لوِ ائْتَمَنَنی و اسْتَنْصَحَنی و اسْتَشارَنی ثُمّ قَبِلتُ ذلکَ مِنهُ لَأدَّیتُ إلَیهِ الأمانةَ (7) .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :به کسی که به تو خیانت کرده است خیانت مکن که تو هم چون او خواهی بود.

امام علی علیه السلام :قسم یاد می کنم که پیامبر خدا ساعتی پیش از وفات خود، سه بار به من فرمود: ابا الحسن! امانت را، کم باشد یا زیاد، به صاحب آن، نیک باشد یا بد، برگردان، اگر چه [آن امانت ]نخ و سوزن باشد.

امام علی علیه السلام :به کسی که تو را امین قرار داده است خیانت مکن هر چند او به تو خیانت کرده باشد، و راز او را فاش مساز اگر چه او راز تو را فاش ساخته باشد.

امام علی علیه السلام :امانت را [به صاحبانش ]برگردانید، هر چند قاتل فرزندان پیامبران علیهم السلام باشند.

امام صادق علیه السلام :از خدا بترسید و امانت را به کسی که شما را امین دانسته است، بازگردانید؛ زیرا حتّی اگر قاتل امیر المؤمنین علیه السلام امانتی را به من بسپرد، آن را به او بر می گردانم.

امام صادق علیه السلام :امانت را به صاحبش برگردانید ، اگر چه قاتل حسین بن علی علیهما السلام باشد.

امام صادق علیه السلام :اگر ضارب و قاتل علی مرا امین بشمارد (چیزی به من سپارد) و از من راهنمایی و مشورت بخواهد و من امانتش را بپذیرم، آن را به او باز خواهم گرداند.

ص :474


1- بحار الأنوار : 103/175/3.
2- بحار الأنوار: 77/273/1 .
3- بحار الأنوار : 77/208/1 .
4- بحار الأنوار: 75/115/8 .
5- الأمالی للصدوق : 318 / 373 .
6- الأمالی للصدوق: 318/372.
7- تنبیه الخواطر : 1 / 12 .

عنه علیه السلام :إنَّ اللّه عزّ و جلّ لَم یَبْعثْ نَبیّا إلاّ بصِدقِ الحدیثِ و أداءِ الأمانةِ إلَی البَرِّ و الفاجرِ (1) .

عنه علیه السلام :اتَّقوا اللّهَ ، و أدُّوا الأماناتِ إلَی الأبْیَضِ و الأسْوَدِ ، و إنْ کانَ حَرورِیّا أو کانَ شامِیّا (2) .

(3)

امام صادق علیه السلام :خداوند عزّ و جلّ هیچ پیامبری برنینگیخت، مگر با راستگویی و برگرداندن امانت به نیکوکار و بدکار.

امام صادق علیه السلام :از خدا بترسید و امانتها را به سیاه پوست و سفید پوست برگردانید، اگر چه [صاحبش ]از خوارج یا از یاران معاویه باشد.

305 - لا إیمانَ لِمَن لا أمانَةَ لَهُ
305 - ایمان ندارد کسی که امانتدار نیست

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله:لا إیمانَ لِمَن لا أمانةَ لَهُ (4) .

عنه صلی الله علیه و آله :مَن خانَ أمانةً فی الدُّنیا و لم یَرُدَّها إلی أهلِها ثُمّ أدرَکَهُ الموتُ ماتَ علی غیرِ مِلّتی ، و یلقَی اللّهَ و هُو علَیهِ غَضْبانُ (5) .

عنه صلی الله علیه و آله :لَیس مِنّا مَن یُحَقِّرُ الأمانةَ حتّی یَسْتَهلِکَها إذا اسْتُودِعَها (6) .

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :مَن لا أمانةَ لَهُ لا إیمانَ لَهُ (7) .

305

ایمان ندارد کسی که امانتدار نیست

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ایمان ندارد کسی که امانتدار نیست.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :کسی که در دنیا به امانتی خیانت کند و آن را به صاحبش برنگرداند و مرگش در رسد، بر غیر دین من مرده است و با خدا دیدار می کند در حالی که بر او خشمگین است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :از ما نیست آن که امانت را بی اهمّیت شمارد و بدین سبب امانتی را که به او سپرده شده است ضایع گرداند.

امام علی علیه السلام :کسی که امانتدار نیست، ایمان ندارد.

ص :475


1- الکافی : 2 / 104 / 1 .
2- تنبیه الخواطر : 1 / 12 .
3- (انظر) وسائل الشیعة : 13 / 221 باب 2 .
4- بحار الأنوار : 72 / 198 / 26 ، غرر الحکم : 10767 .
5- الأمالی للصدوق : 516 / 707 .
6- بحار الأنوار : 75 / 172 / 13 .
7- غرر الحکم : 7932 .

306 - آثارُ الأمانَةِ
306 - دستاوردهای امانتداری

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :الأمانةُ تَجْلِبُ الغَناءَ ، و الخِیانةُ تَجْلِبُ الفَقرَ (1) .

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :الأمانةُ تُؤدّی إلَی الصِّدقِ (2) .

عنه علیه السلام :إذا قَوِیَتِ الأمانةُ کَثُرَ الصِّدقُ (3) .

عنه علیه السلام :الأمانةُ و الوفاءُ صِدقُ الأفعالِ (4) .

عنه علیه السلام :الأمانةُ تَجُرُّ الرِّزقَ ، و الخِیانةُ تَجُرُّ الفَقرَ (5) .

لُقمانُ علیه السلام :یا بُنیَّ ، أدِّ الأمانةَ تَسلَمْ لکَ دُنیاکَ و آخِرتُکَ ، و کُنْ أمینا تَکُنْ غَنیّا (6) .

306

دستاوردهای امانتداری

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :امانتداری توانگری می آورد، و خیانت در امانت ناداری.

امام علی علیه السلام :امانتداری، به صداقت و دوستی می انجامد.

امام علی علیه السلام :هرگاه امانتداری تقویت شود، صداقت و دوستی زیاد گردد.

امام علی علیه السلام :امانتداری و وفاداری، راست کرداری اند.

امام علی علیه السلام :امانتداری، روزی می آورد و خیانت در امانت، فقر.

لقمان علیه السلام :فرزندم! امانت را [به صاحبش ]برگردان تا دنیا و آخرتت سالم بماند، و امانتدار باش تا توانگر باشی.

307 - مَن نُهِیَ عَنِ ائتِمانِهِم
307 - کسانی که نباید به آنها امانت سپرد

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :مَنِ ائْتَمنَ غیرَ أمینٍ فلیسَ لَهُ علَی اللّهِ ضَمانٌ ، لأنّهُ قد نَهاهُ أنْ یأتَمِنَهُ (7) .

عنه صلی الله علیه و آله :مَنِ ائْتَمنَ شارِبَ الخَمرِ علی أمانةٍ ، بعد عِلْمِهِ فیهِ ، فلیسَ لَه علَی اللّهِ ضَمانٌ و لا أجْرٌ له و لا خَلفٌ (8) .

307

کسانی که نباید به آنها امانت سپرد

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :کسی که به فردی غیر امین امانت بسپارد، خداوند ضامن او نیست؛ زیرا خداوند او را از سپردن امانت به غیر امین نهی کرده است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس بداند کسی شراب خوار است و با این حال به او امانتی بسپرد، خداوند ضامن او نیست و مزد و عوضی به او نخواهد داد.

ص :476


1- بحار الأنوار : 75 / 114 / 6 .
2- غرر الحکم : 1582 .
3- غرر الحکم : 4053 .
4- غرر الحکم : 2083 .
5- بحار الأنوار : 78 / 60 / 138 .
6- معانی الأخبار : 253 / 1 .
7- بحار الأنوار : 103 / 179 / 3 .
8- الکافی : 5 / 300 / 3 .

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :لا تأمَنَنَّ مَلُولاً (1) .

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :لَم یَخُنْکَ الأمینُ ، و لکنِ ائْتَمَنتَ الخائنَ (2) .

عنه علیه السلام :مَن عَرفَ مِن عبدٍ مِن عبیدِ اللّه کِذْبا إذا حَدّثَ و خِیانةً إذا ائْتُمنَ ثُمّ ائْتَمنَهُ علی أمانةِ اللّهِ کانَ حقّا علَی اللّهِ عزّ و جلّ أنْ یَبْتَلِیَهُ فیها ، ثُمّ لا یُخْلِفَ علَیهِ و لا یَأجُرَهُ (3) .

عنه علیه السلام :مَنِ ائْتَمنَ غیرَ مُؤتَمَنٍ فلا حُجّةَ له علَی اللّهِ (4) .

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :ما اُبالی ائْتَمَنْتُ خائنا أو مُضَیّعا (5) .

عنه علیه السلام :لیسَ لَکَ أنْ تَتّهِمَ مَنِ ائْتَمنتَهُ ، و لا تأتَمِنِ الخائنَ و قد جَرَّبتَهُ (6) .

(7)

امام علی علیه السلام :رنجیده و به ستوه آمده را امین مشمار.

امام باقر علیه السلام :انسان امین به تو خیانت نکرده بلکه تو به خائن امانت سپرده ای.

امام باقر علیه السلام :اگر کسی دروغی از بنده ای از بندگان خدا بشنود و خیانتی از او ببیند و با این حال، او را بر امانت خدا، امین قرار دهد، سزاوار است که خداوند عزّ و جلّ او را درباره این امانت [که به خائن سپرده ]گرفتار سازد و عوض و پاداشی هم [در برابر آن امانت از دست رفته] به وی ندهد.

امام باقر علیه السلام :کسی که غیر امین را امین و معتمد شمارد، حجّتی بر خدا ندارد.

امام صادق علیه السلام :برای من فرقی نمی کند که به خائن امانت بسپارم، یا به کسی که از امانت مراقبت و نگهداری نمی کند.

امام صادق علیه السلام :نباید به کسی که امانت بدو سپرده ای بدگمان باشی، و به خیانت کاری هم که او را آزموده ای، امانت مسپار.

308 - لا ضمانَ عَلَی المُؤتَمَنِ
308 - تاوانی بر عهده امین نیست

عنه صلی الله علیه و آله :لا ضَمانَ علی مُؤتَمَنٍ (8) .

عنه صلی الله علیه و آله :لَیس علَی المُستَودَعِ غَیرِ المُغِلِّ ضَمانٌ ، و لا علَی المُستَعیرِ غَیرِ المُغِلِّ ضَمانٌ (9) .

308

تاوانی بر عهده امین نیست

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :کسی که امین قرار گیرد، تاوانی بر گردن او نیست.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :کسی که ودیعه ای به او سپرده می شود چنانچه در آن خیانت نکند، تاوان به عهده اش نیست، و نیز کسی که عاریه ای می گیرد در صورتی که در آن خیانت نکند، تاوانی به عهده اش نیست.

ص :477


1- نهج البلاغة : الحکمة 211 .
2- تهذیب الأحکام : 7 / 232 / 1013 .
3- تنبیه الخواطر : 1 / 302 .
4- الکافی : 5 / 299 / 3 .
5- الکافی : 5 / 301 / 4 .
6- الکافی : 5 / 298 / 1 .
7- (انظر) وسائل الشیعة : 13 / 230 باب 6 و ص 233 باب 9 .
8- کنز العمّال : 46133.
9- کنز العمّال : 46136.

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :صاحِبُ الوَدیعَةِ و البِضاعَةِ مُؤتَمَنانِ (1) .

عنه علیه السلام :کَلُّ ما کانَ مِن وَدیعَةٍ و لَم تَکُن مَضمونَةً لا تَلزَمُ (2) .

(3)

امام صادق علیه السلام :کسی که ودیعه ای را به او سپرده اند و کسی که سرمایه ای را برای تجارت در اختیارش گذاشته اند امین هستند (ضمان و تاوان به عهده آنان نیست) .

امام صادق علیه السلام :هر متاعی که به رسم ودیعه سپرده شود و مضمونه (مانند عاریه طلا و نقره) نباشد، تاوان ندارد.

309 - الأمانَةُ الإلهِیَّةُ
309 - امانت الهی

الکتاب:

(إِنّا عَرَضْنا الْأَمانَةَ عَلَی السَّماوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَها الاْءِنْسانُ إِنَّهُ کانَ ظَلُوما جَهُولاً) (4) .

الحدیث:

الإمامُ علیٌّ علیه السلام_ فیما کانَ یُوصی بهِ أصحابَه _: ثُمّ أداءُ الأمانةِ، فَقد خابَ مَن لیس مِن أهلِها، إنّها عُرِضتْ علَی السّماواتِ المَبْنِیّةِ و الأرَضینَ المَدْحُوّةِ و الجِبالِ ذاتِ الطُّولِ المَنْصوبةِ فلا أطولَ و لا أعرضَ و لا أعلی و لا أعظمَ مِنها ، و لوِ امْتَنعَ شیءٌ بطُولٍ أو عَرضٍ أو قُوّةٍ أو عِزٍّ لامْتَنَعنَ ، و لکنْ أشْفَقْنَ مِن العُقوبةِ و عَقَلْنَ ما جَهِلَ مَن هُو أضعَفُ مِنهُنَّ ، و هُو الإنسانُ «إنّه کانَ ظَلُوما جَهُولاً» (5) .

309

امانت الهی

قرآن:

«ما این امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم، از به دوش کشیدن آن سر باز زدند و از آن ترسیدند و انسان آن امانت را به دوش گرفت، او همیشه ستمکار و نادان بوده است».

حدیث:

امام علی علیه السلام_ در سفارش به اصحابش _فرمود : دیگر، گزاردن امانت است و آن که امانتگزار نیست زیانکار است، امانت به آسمانهای افراشته و زمینهای گسترده و کوههای بلندِ بر پا داشته، عرضه شد و چیزی بلندتر، گسترده تر، فرازتر و بزرگتر از این سه چیز نیست. پس اگر چیزی به خاطر بلندی یا گستردگی یا نیرومندی و یا صلابت، امانت را نمی پذیرفت آن سه بودند. ولی [تنها ]از عقوبت ترسیدند و چیزی را دانستند، که ناتوانتر از آنها ندانست، و آن انسان است «و انسان همیشه ستمکار و نادان بوده است».

ص :478


1- الکافی : 5/238/1.
2- وسائل الشیعة : 13/228/4.
3- (انظر) الکافی : 5 / 238 باب «ضمان العاریة و الودیعة».
4- الأحزاب : 72 .
5- نهج البلاغة : الخطبة 199 .

عنه علیه السلام_ و قد سألَهُ بعضُ الزَّنادِقةِ : أجِدُ اللّهَ یقولُ : «إنّا عَرَضنا الأمانةَ ......... » ، فما هذهِ الأمانةُ و مَن هذا الإنسانُ ؟ و لیس مِن صِفةِ العزیزِ الحکیمِ التَلْبیسُ علی عبادِه _: أمّا الأمانةُ الّتی ذَکَرتَها فهِی الأمانةُ الّتی لا تَجِبُ و لا تَجوزُ أنْ تکونَ إلاّ فی الأنبیاءِ و أوصیائهِم (1) .

عنه علیه السلام_ فی صِفَةِ المَلائکةِ _: جَعَلَهُمُ اللّهُ فیما هُنالِکَ أهلَ الأمانَةِ علی وَحیِهِ ، و حَمَّلَهُم إلَی المُرسَلینَ وَدائعَ أمرِهِ و نَهیِهِ (2) .

عنه علیه السلام_ فی صِفَةِ الأنبیاءِ _: مُتَحَمِّلی وَدائعِ رِسالاتِهِ ، قَرنا فقَرنا ، حتّی تَمَّت بِنَبیِّنا محمّدٍ صلی الله علیه و آله حُجَّتُهُ (3) .

عنه علیه السلام :فاللّهَ اللّهَ أیُّها النّاسُ ، فیما استَحفَظَکُم (أحفَظَکُم) مِن کِتابِهِ ، و استَودَعَکُم مِن حُقوقِهِ ؛ فإنّ اللّهَ سُبحانَهُ لَم یَخلُقکُم عَبَثا ، و لَم یَترُککُم سُدیً (4) .

امام علی علیه السلام_ در پاسخ به زندیقی که از ایشان پرسید: می بینم که خدا می گوید: « ما عرضه کردیم امانت را ......... » . این امانت چیست و این انسان کیست؟ و خداوند عزیز حکیم را این صفت نشاید که حقیقت را از بندگانش پوشیده دارد _فرمود: امانتی که گفتی، امانتی است که جز برای پیامبران و اوصیای آنان شایسته و بایسته نیست.

امام علی علیه السلام_ در وصف فرشتگان _فرمود : خداوند آنان را در آنجا امانتداران وحی خویش قرار داد و سپرده های امر و نهی خود را به وسیله آنان برای پیامبران فرستاد.

امام علی علیه السلام_ در وصف پیامبران _فرمود : پیام های خداوند را که به آنان سپرده شده بود نسل به نسل به دوش کشیدند، تا آنکه با پیامبر ما محمّد صلی الله علیه و آله ، حجّت او تمام و کامل شد.

امام علی علیه السلام :ای مردم! از خدا بترسید و کتاب او را که پاسداری اش را از شما خواسته پاس دارید و حقوقش را که نزد شما به ودیعه سپرده محافظت کنید؛ زیرا خداوند سبحان شما را بیهوده نیافریده و به حال خود [بدون وظیفه و تکلیف ]رهایتان نکرده است.

ص :479


1- الاحتجاج : 1 / 591 / 137 .
2- نهج البلاغة : الخطبة 91 .
3- نهج البلاغة : الخطبة 91.
4- نهج البلاغة : الخطبة 86.

عنه علیه السلام :اللّهُمّ اجعَلْ نَفسی أوَّلَ کریمَةٍ تَنتَزِعُها مِن کرائمی ، و أوَّلَ وَدیعَةٍ تَرتَجِعُها مَن وَدائعِ نِعَمِکَ عِندی ! (1)

عنه علیه السلام :ما استَودَعَ اللّهُ امرأً عَقلاً إلاّ استَنقَذَهُ بهِ یَوما ما (2) .

عوالی اللآلی :فی الحدیثِ أنّ علیّا علیه السلام إذا حَضرَ وقتُ الصّلاةِ یَتَملْمَلُ و یَتَزلْزَلُ و یَتَلوَّنُ ، فَقِیلُ له : ما لَکَ یا أمیرَ المؤمنینَ ؟ فیقولُ : جاءَ وقتُ الصّلاةِ ، وقتُ أمانةٍ عَرَضها اللّهُ علَی السّماواتِ و الأرضِ فأبَیْنَ أنْ یَحْمِلْنَها و أشْفَقنَ مِنها (3) .

امام علی علیه السلام :خدایا! جان مرا نخستین شی ء ارزشمندی قرار ده که از من می گیری و اولین ودیعه ای از ودایع نعمت هایت قرار ده که به من باز می گردانی .

امام علی علیه السلام :خداوند به هیچ انسانی خِرَدی به ودیعه نسپرد، مگر اینکه روزی او را به واسطه آن نجات داد!

عوالی اللآلی:در حدیث آمده است: هرگاه وقت نماز می رسید علی علیه السلام بیتابی می کرد و می لرزید و رنگ به رنگ می شد. عرض می شد: شما را چه شده است ای امیر مؤمنان ؟ می فرمود: وقت نماز رسیده است، وقت امانتی که خداوند بر آسمانها و زمین عرضه کرد و آنها از پذیرفتن این امانت سر باز زدند و از آن ترسیدند.

ص :480


1- نهج البلاغة : الخطبة 215.
2- نهج البلاغة : الحکمة 407.
3- عوالی اللآلی : 1 / 324 / 62 .

27 - الأمان

اشاره

(1)

(2)

ص :481


1- و لمزید الاطّلاع راجع : بحار الأنوار : 100 / 43 «العهد و الأمان» . کنز العمّال : 4 / 362 _ 484 «الأمان و المعاهدة» .
2- انظر : عنوان 373 «العهد» ، 385 «الغدر» . الحجّ : باب 715 .

27 - زنهار دادن

310 - الأمانُ
310 - امان دادن

الکتاب:

(إِلاَّ الَّذِینَ یَصِلُونَ إلَی قَوْمٍ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ مِیثاقٌ أَوْ جاؤُوکُمْ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ أَنْ یُقاتِلُوکُمْ أَوْ یُقاتِلُوا قَوْمَهُمْ وَ لَوْ شَاءَ اللّهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَیْکُمْ فَلَقاتَلُوکُمْ فَإِنِ اعْتَزَلُوکُمْ فَلَمْ یُقاتِلُوکُمْ وَ أَلْقَوْا إِلَیْکُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللّهُ لَکُمْ عَلَیْهِمْ سَبِیلاً ) . (1)

(2)

الحدیث:

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :إذا أمِنَکَ الرّجُلُ علی دمِهِ فلا تَقْتُلْهُ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن قَتلَ مُعاهِدا لَم یَرِحْ رائحَةَ الجنّةِ، و إنَّ رِیحَها لَیُوجَدُ مِن مَسِیرةِ أربَعینَ عاما . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن أمَّنَ رَجُلاً علی دَمِهِ فقَتلَهُ فأنا بَریءٌ مِن القاتل ، و إنْ کانَ المَقتولُ کافرا . (5)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن أمّنَ رجُلاً علی دَمِهِ فقَتلَهُ فإنّهُ یَحمِلُ لِواءَ غَدْرٍ یومَ القیامةِ . (6)

310

امان دادن

قرآن:

«مگر کسانی که به قومی می پیوندند که میان شما و ایشان پیمانی است یا خود نزد شما می آیند در حالی که از اینکه یا با شما باید بجنگند، یا با قوم خود، خسته و دلتنگ شده باشند، و اگر خدا می خواست آنان را بر شما چیره می کرد و با شما به کارزار برمی خاستند، ولی اگر از شما کناره گرفتند و با شما نجنگیدند و از در تسلیم وارد شدند خداوند اجازه جنگ با آنان را نمی دهد».

حدیث:

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :اگر کسی بر جان خود از تو امان خواست، او را نکُش.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که کافر پیمان بسته ای را بکشد، بوی بهشت را _ که از فاصله چهل سال به مشام می رسد _ استشمام نخواهد کرد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که کسی را امان (پناه) دهد و او را بکشد، من از آن قاتل بیزارم، اگر چه آن مقتول کافر باشد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس مردی را بر جانش امان دهد و او را بکشد، در روز رستخیز پرچم خیانت را حمل می کند.

ص :482


1- النساء : 90 .
2- (انظر) المائدة : 1 ، الأنفال: 56 _ 58 ، 61 ، 72 ، التوبة : 1 ، 2 ، 4 _ 8 ، 10 _ 13 .
3- کنز العمّال : 10909 .
4- کنز العمّال : 10914 .
5- کنز العمّال : 10930 .
6- کنز العمّال : 10943 .

311 - الاعتِصامُ بِالذِّمَمِ
311 - وفای به پیمان

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :اعتَصِموا (استَعصِموا) بالذِّمَمِ فی أوْتادِها . (1)

عنه علیه السلام_ فی عَهدهِ للأشتَرِ _: و إنْ عَقَدتَ بینَکَ و بینَ عدُوِّکَ عُقْدةً أو ألْبَسْتَهُ مِنکَ ذِمّةً فَحُطْ عهدَکَ بالوفاءِ وَ ارعَ ذمَّتَک بالأمانَةِ ، و اجعَلْ نفسَکَ جُنّةً دُونَ ما أعطَیتَ ، فإنّهُ لیسَ مِن فرائضِ اللّهِ شَیءٌ النّاسُ أشَدُّ علَیهِ اجْتِماعا مَع تَفرُّقِ أهوائِهم و تَشتُّتِ آرائهِم مِن تعظیمِ الوفاءِ بالعُهودِ . (2)

311

وفای به پیمان

امام علی علیه السلام :میخهای عهد و پیمانها را محکم کنید.

امام علی علیه السلام_ در فرمانش به مالک اشتر _نوشت: اگر با دشمن خود پیمانی بستی یا بر او جامه امان پوشاندی، به پیمان خویش وفا کن و پیمانت را با امانت رعایت نما و خود را سپر امانی که داده ای گردان ؛ زیرا مردم، با همه خواستهای گوناگون و آرای پراکنده ای که دارند، نسبت به هیچ فریضه ای از فرایض الهی، به شدّت بزرگ شمردن وفای به پیمانها همداستان نیستند.

312 - احتِرامُ الذِّمَمِ
312 - احترام به پیمانها و امانها

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :یُجِیرُ علی اُمَّتی أدْناهُم . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :المسلِمونَ إخْوةٌ ، تَتَکافَأُ دِماؤهُم ، یَسْعی بذِمَّتهِم أدْناهُم ، و هُم یَدٌ علی مَن سِواهُم . (4)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام_ و قد سُئلَ عن معنی قولِه صلی الله علیه و آله: یَسْعی بذِمَّتهِم أدناهُم _: لو أنَّ جَیشا مِن المسلِمینَ حاصَروا قَوما مِن المشرِکینَ فأشْرَفَ رجُلٌ فقالَ : أعطُونی الأمانَ حتّی ألْقی صاحِبَکُم و اُناظِرَهُ ، فأعْطاهُ أدْناهُمُ الأمانَ وَجبَ علی أفضَلِهِم الوفاءُ بهِ . (5)

312

احترام به پیمانها و امانها

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :کمترین فرد امّت من می تواند از طرف آنها امان دهد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مسلمانان برادرند، خون هایشان یکسان است، کمترین آنها امان می دهد و در برابر بیگانگان یکدست و متحدند.

امام صادق علیه السلام_ در پاسخ به پرسش از معنای این جمله پیامبر که : کمترین آنها امان می دهد _فرمود : اگر سپاهی از مسلمانان گروهی از مشرکان را محاصره کنند و در همین وضع مردی از محاصره شدگان بیاید و بگوید: به من امان دهید تا بیایم و با فرمانده شما گفتگو کنم و پایین ترین فرد سپاه مسلمانان به آنان امان دهد، بالاترین فرد آنان باید به این امان پایبند باشد.

ص :483


1- نهج البلاغة : الحکمة 155 .
2- نهج البلاغة : الکتاب 53 .
3- کنز العمّال : 10932 .
4- بحار الأنوار : 100 / 46 / 6 .
5- الکافی : 5 / 30 / 1 .

@

ص :484

28 - الاُنس

اشاره

(1)

ص :485


1- انظر : عنوان 92 «المحبّة (حبّ اللّه )» ، 435 «المقرّبون» ، 476 «اللقاء» . الذکر : باب 1344 .

28 - همدمی

313 - الاُنسُ
313 - اُنس

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :الجاهلُ یَسْتوحِشُ مِمّا یأنَسُ بهِ الحکیمُ . (1)

عنه علیه السلام :لا یُؤنِسَنّکَ إلاّ الحقُّ ، و لا یُوحِشَنّکَ إلاّ الباطلُ . (2)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :الاُنسُ فی ثلاثٍ : فی الزَّوجةِ المُوافِقَةِ، و الوَلدِ البارِّ ، و الصَّدیقِ المُصافی . (3)

الإمامُ الرِّضا علیه السلام :الاُنسُ یُذهِبُ المَهابةَ . (4)

عنه علیه السلام :الاسْتِرسالُ بالاُنسِ یُذهِبُ المَهابةَ . (5)

313

اُنس

امام علی علیه السلام :نادان، از آنچه دانا بدان انس می گیرد، گریزان است.

امام علی علیه السلام :جز با حق انس مگیر و جز از باطل گریزان مباش.

امام صادق علیه السلام :سه چیز مایه انس هستند: زن سازگار، فرزند صالح و دوست یکرنگ.

امام رضا علیه السلام :انس، ابّهت را از میان می برد.

امام رضا علیه السلام :انس زیاد، ابّهت را از میان می برد.

314 - الاُنسُ بِاللَّهِ
314 - اُنس با خدا

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :مَن خَرجَ مِن ذُلِّ المعصیةِ إلی عِزِّ الطّاعةِ آنسَهُ اللّهُ عزّ و جلّ بغَیرِ أنیسٍ ، و أعانَهُ بغیرِ مالٍ . (6)

314

اُنس با خدا

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که از خواری گناه به سرفرازی طاعت درآید، خداوند عزّ و جلّ انیس او می شود، بی آنکه همدمی داشته باشد و او را کمک می رساند، بی آنکه مال و ثروتی داشته باشد.

ص :486


1- غرر الحکم : 1772 .
2- غرر الحکم : 10303 .
3- بحار الأنوار : 78 / 231 / 25 .
4- الدرّة الباهرة : 37 .
5- أعلام الدین : 307 .
6- بحار الأنوار : 75 / 359 / 74 .

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :اللّهُمَّ إنّکَ آنَسُ الآنِسینَ (المُؤانِسینَ) لأولیائکَ ......... إنْ أوحَشَتْهُمُ الغُربةُ آنَسَهُم ذِکرُکَ ، و إنْ صُبَّتْ علَیهمُ المَصائبُ لَجَؤوا إلَی الاسْتِجارَةِ بکَ . (1)

عنه علیه السلام :ثَمَرةُ الاُنسِ باللّهِ الاسْتِیحاشُ مِن النّاسِ (2) . (3)

عنه علیه السلام :کیفَ یأنَسُ باللّهِ مَن لا یَسْتوحِشُ مِن الخَلقِ ؟ ! (4)

عنه علیه السلام :مَنِ انْفَردَ عنِ النّاسِ أنِسَ باللّهِ سبحانَهُ . (5)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :ما مِن مؤمنٍ إلاّ و قد جَعلَ اللّهُ لَهُ مِن إیمانِهِ اُنْسا یَسکُنُ إلیهِ ، حتّی لو کانَ علی قُلّةِ جَبلٍ لَم یَسْتَوحِشْ . (6)

عنه علیه السلام :آهٍ آهٍ علی قلوبٍ حُشِیَتْ نورا ، و إنّما کانتِ الدُّنیا عندَهُم بمنزلةِ الشُّجاعِ الأرْقَمِ و العَدوِّ الأعْجَمِ ، أنِسوا باللّهِ و اسْتَوحَشوا مِمّا به اسْتَأنسَ المُتْرَفونَ . (7)

امام علی علیه السلام :خدایا! تو با دوستان خود انیس ترینی ......... اگر غربت و تنهایی آنان را دلتنگ سازد، یاد تو همدمشان است و اگر مصیبتها بر آنان فرو ریزد، به همسایه شدن با تو پناه می برند.

امام علی علیه السلام :ثمره انس گرفتن با خدا دوری گزیدن از مردم است. (8)

امام علی علیه السلام :چگونه با خدا انس گیرد، آن که از مردم دوری نگزیده است ؟

امام علی علیه السلام :هر که از مردم جدا افتد با خداوند سبحان انس می پذیرد.

امام صادق علیه السلام :هیچ مؤمنی نیست مگر آنکه خداوند از ایمان او انیس و دلارامی برای او قرار می دهد، چندان که اگر بر قلّه ای باشد احساس تنهایی نکند.

امام صادق علیه السلام :آه آه از آن دلهایی که لبریز از نور است. دنیا در نگاه آنان همچون مار و دشمن زبان نفهم است، همدم خدا هستند و از آنچه خوش گذرانان بدان انس می گیرند، گریزانند.

ص :487


1- نهج البلاغة: الخطبة227.
2- غرر الحکم : 4628 .
3- یُمکنُ أن تکونَ هذِهِ الأحادیثُ نَاظِرةً إلی العِلاقةِ بغیرِ اللاّئِقینَ مِن أفرادِ المُجتمِع الذینَ إذا عاشَرَهُم الاِنسانُ غَفَل عن ذِکرِ اللّه .
4- غرر الحکم : 7003 .
5- غرر الحکم : 8644 .
6- بحار الأنوار : 70 / 111 / 14 .
7- تحف العقول : 301 .
8- احادیث 1612 تا 1614 و 1617 و 1618 را می توان ناظر به ارتباط با افراد نا شایسته ای دانست که معاشرت با آنها، انسان را از یاد خدا غافل می کند.

الإمامُ العسکریُّ علیه السلام :مَن أنِسَ باللّهِ اسْتَوحَشَ مِن النّاسِ . (1)

عنه علیه السلام :علاَمةُ الاُنسِ باللّهِ الوَحْشةُ مِن النّاسِ . (2)

(3)

امام عسکری علیه السلام :هر که از مردم دوری گزیند با خدا همدم می شود.

امام عسکری علیه السلام :نشانه انس گرفتن با خدا دوری گزیدن از مردم است.

ص :488


1- الدرّة الباهرة : 43 .
2- أعلام الدین : 313 .
3- (انظر) عنوان 524 «النور» .

29 - الإنسان

اشاره

(1)

(2)

ص :489


1- و لمزید الاطّلاع راجع : بحار الأنوار : 60 / 264 «علّة خلق العباد و تکلیفهم» ، 5 / 309 باب 15 «الإنسان و الروح و البدن» .
2- انظر : عنوان 150 «الخلقة» . الخلافة : باب 1064 ، العلم : باب 2789 ، الفضیلة : باب 3163 . القلب : باب 3327 ، العَجَب : باب 2491 ، النعمة : باب 3844 .

29 - انسان

316 - کَرامَةُ المُؤمِنِ
316 - کرامت مؤمن

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :لا نعلَمُ شیئا خیرا مِن ألفٍ مِثلِهِ إلاّ الرّجلَ المؤمنَ . (1)

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :ما خَلقَ اللّهُ عزّ و جلّ خَلْقا أکرمَ علَی اللّهِ عزّ و جلّ مِن المؤمنِ ؛ لأنّ الملائکةَ خُدّامُ المؤمنینَ . (2)

316

کرامت مؤمن

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هیچ چیز را سراغ نداریم که از هزار همتای خود بهتر باشد، مگر انسان مؤمن.

امام باقر علیه السلام :خداوند عزّ و جلّ هیچ آفریده ای را نیافرید که از مؤمن نزد خداوند عزّ و جلّ گرامی تر باشد؛ زیرا فرشتگان، خدمتگزار مؤمنان هستند.

317 - ما یوجِبُ تفضیلَ الإنسانِ
317 - آنچه انسان را برتری می دهد

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :خَلَقَ الإنسانَ ذا نَفْسٍ ناطِقةٍ ، إنْ زکّاها بالعِلمِ و العَملِ فقد شابَهتْ جواهرَ أوائلِ عِلَلِها ، و إذا اعْتَدلَ مِزاجُها و فارَقَتِ الأضدادَ فقد شارَکَ بها السَّبْعَ الشِّدادَ . (3)

317

آنچه انسان را برتری می دهد

امام علی علیه السلام :خداوند انسان را دارای نفس ناطقه آفرید؛ اگر آدمی آن را با علم و عمل تزکیه کند و بپروراند، با گوهرهای اوّلیه علّتهایش (یا ذات عقول مقدسه اش) همسان می گردد و هرگاه ترکیبش معتدل شود و از اضداد جدا گردد او [از افراط و تفریط سالم می ماند و ]با آن هفت آسمان قوی و محکم (نفوس فلکیه) شریک می شود.

ص :491


1- کنز العمّال : 722 .
2- الکافی : 2 / 33 / 2 .
3- غرر الحکم : 5885.

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام_ و قد سألَهُ عبدُ اللّهِ بنُ سِنانٍ : الملائکةُ أفضلُ أمْ بَنو آدمَ ؟ _: قالَ أمیرُ المؤمنینَ علیُّ بنُ أبی طالبٍ علیه السلام : إنّ اللّهَ عزّ و جلّ رکّبَ فی الملائکةِ عقلاً بلا شَهوةٍ ، و رکّبَ فی البهائمِ شَهوةً بلا عقلٍ ، و رکّبَ فی بنی آدمَ کِلْتَیْهما ، فمَنْ غلَبَ عقلُهُ شهوتَهُ فَهُو خیرٌ مِن الملائکةِ ، و مَن غلَبتْ شَهوتُهُ عقلَهُ فهُو شَرٌّ مِن البهائمِ . (1)

امام صادق علیه السلام_ در پاسخ به این پرسش عبد اللّه بن سنان که: فرشتگان برترند یا آدمیان؟ _فرمود : امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام فرموده است: خداوند در فرشتگان فقط عقل نهاده است و نه خواهش نفسانی، و در ستوران میل و خواهش نهاده است و عقل نه، و در بنی آدم هر دو را نهاده است. پس، آن که عقلش بر خواهشش چیره آید از فرشتگان بهتر است و هر که خواهشش بر خردش غالب گردد از ستوران بدتر است.

318 - عِلَّةُ خَلقِ الإنسانِ
318 - حکمت آفرینش انسان

الکتاب:

(وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنّی جاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قالَ إِنّی أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ) . (2)

(وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاْءِنْسَ إِلاّ لِیَعْبُدُونِ) . (3)

(وَ لَوْ شَاءَ رَبُّکَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَ لاَ یَزَالُونَ مُخْتَلِفِینَ * إِلاّ مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ وَ لِذلِکَ خَلَقَهُمْ) . (4)

318

حکمت آفرینش انسان

قرآن:

«و چون پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمین خلیفه ای می آفرینم، گفتند: آیا کسی را می آفرینی که در زمین فساد کند و خونها بریزد حال آن که ما همراه ستودنت منزّهت می داریم و تو را تقدیس می کنیم؟ گفت: من چیزی می دانم که شما نمی دانید».

«جن و انس را نیافریدم مگر تا مرا بپرستند».

«اگر پروردگار تو خواسته بود، بی گمان همه مردم را یک امّت می کرد، ولی همواره گونگون خواهند بود، مگر آنهایی که پروردگارت بر آنها رحمت آورده و آنها را برای همین بیافریده است».

ص :492


1- بحار الأنوار : 60 / 299 / 5 .
2- البقرة : 30 .
3- الذاریات : 56 .
4- هود : 118 ، 119 .

الحدیث:

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :بتقوَی اللّهِ اُمِرْتُم ، و للإحسانِ و الطّاعةِ خُلِقْتُم . (1)

عنه علیه السلام_ و هُو یَدعو النّاسَ إلَی الجهادِ _: إنَّ اللّهَ قد أکْرَمَکُم بدِینِه ، و خَلقَکُم لعِبادَتِه ، فأنْصِبوا أنفسَکُم فی أداءِ حقِّهِ . (2)

عنه علیه السلام :یقولُ اللّهُ تعالی : یا بنَ آدمَ ، لَم أخلُقْکَ لِأربَحَ علَیکَ ، إنّما خَلقتُکَ لِتربَحَ علَیَّ ، فاتّخِذْنی بَدلاً مِن کلِّ شیءٍ ، فإنّی ناصرٌ لکَ مِن کلِّ شیءٍ . (3)

عنه علیه السلام :لم یَخْلُقْ ما خَلقَهُ لِتَشدیدِ سُلطانٍ ، و لا تَخَوُّفٍ مِن عواقبِ زمانٍ ، و لا اسْتِعانَةٍ علی نِدٍّ مُثاوِرٍ ، و لا شَریکٍ مُکاثِرٍ ، و لا ضِدٍّ مُنافِرٍ ، و لکنْ خلائقُ مَرْبوبونَ ، و عِبادٌ داخِرونَ . (4)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام_ فی جَوابِ زِندیقٍ سألَهُ : فَلِأیِّ عِلّةٍ خَلقَ الخَلقَ و هُو غیرُ مُحتاجٍ إلیهِم و لا مُضْطرٍّ إلی خَلْقِهِم ، و لا یَلیقُ بهِ التَّعَبُّثُ بِنا ؟ _: خلَقَهُم لإظهارِ حِکمتِهِ ، و إنْفاذِ علمِهِ ، و إمْضاءِ تَدبیرِهِ . (5)

حدیث:

امام علی علیه السلام :شما به پروای از خدا فرمان یافته و برای نیکوکاری و فرمانبرداری [از خدا ]آفریده شده اید.

امام علی علیه السلام_ هنگام فراخوان مردم برای جهاد _فرمود : خداوند شما را با دین خود گرامی داشت و شما را برای پرستش خویش بیافرید؛ پس در ادای حقّ او بکوشید.

امام علی علیه السلام :خداوند متعال می فرماید: ای فرزند آدم! تو را نیافریدم تا سودی برم، بلکه تو را آفریدم تا از من سودی بری. پس، به جای هر چیز مرا برگزین؛ زیرا من، به جای هر چیز یاور تو هستم.

امام علی علیه السلام :آنچه آفرید نه برای افزودنِ قدرت و توان بود و نه به خاطر بیم از پیشامدهای زمان، و نه برای آن که در برابر همتایی جنگجو و یا شریکی که به مال نازد و یا مخالفی برتری جوی او را یاری دهد ؛ بلکه آنان آفریدگانی هستندپروده (روزی خوار)، و بندگانی خرد و بی مقدار.

امام صادق علیه السلام_ در پاسخ به این پرسش زندیق که چرا خدا خلایق را آفرید با آنکه نیاز ندارد و از آفریدن آنها ناگزیر نیست و بازیچه کردن ما نیز شایسته او نیست؟ _فرمود : آفریدگان را بیافرید تا حکمت خود را پدیدار کند و علم خود را به کار زند و تدبیر خویش را بگذراند.

ص :493


1- شرح نهج البلاغة : 3 / 108 .
2- شرح نهج البلاغة : 3 / 185 .
3- شرح نهج البلاغة : 20 / 319 / 665.
4- نهج البلاغة : الخطبة 65 .
5- بحار الأنوار : 10 / 167 / 2 .

بحار الأنوار :عنه علیه السلام : خَرجَ الحسینُ بنُ عَلیٍ علی أصحابِهِ فَقالَ : أیّها النّاسُ ، إنّ اللّهَ عزّ و جلّ ذِکْرُهُ ما خَلقَ العِبادَ إلاّ لِیَعرِفوهُ ، فإذا عَرفُوهُ عَبَدوهُ ، فإذا عَبَدوهُ اسْتَغنَوا بعِبادتِهِ عن عبادةِ ما سِواهُ . فقالَ لَه رجلٌ : یا بنَ رسولِ اللّهِ ، بأبی أنتَ و اُمّی فما معرفةُ اللّهِ؟ قالَ : معرفةُ أهلِ کلِّ زمانٍ إمامَهُمُ الّذی یَجبُ علَیهِم طاعتُهُ . (1)

عنه علیه السلام_ فی قولهِ تعالی : «و لا یَزالونَ مُختلفینَ * إلاّ مَن رَحِمَ ربُّکَ و لذلکَ خَلَقهم» _: خَلقَهُم لِیَفعَلوا ما یَسْتَوجِبونَ بهِ رَحمتَه فیَرْحَمَهُم . (2)

عنه علیه السلام :إنّ اللّهَ تبارکَ و تعالی لم یَخلُقْ خَلْقَهُ عَبَثا و لَم یَتْرُکْهُم سُدیً ، بَل خَلقَهُم لإظهارِ قُدرتِهِ ، و لِیُکَلّفَهُم طاعتَهُ فیَسْتوجِبوا بذلکَ رِضوانَهُ ، و ما خَلقَهُم لِیَجلِبَ مِنهم مَنفَعةً و لا لِیَدفَعَ بِهِم مَضَرَّةً ، بَل خَلقَهُم لِیَنْفَعَهُم و یُوصِلَهُم إلی نعیمِ الأبدِ . (3)

بحار الأنوار :امام صادق علیه السلام فرمود : امام حسین بر اصحابش وارد شد و فرمود : ای مردم! خداوند عزّ و جلّ بندگان را نیافرید مگر تا او را بشناسند. چون او را شناختند بپرستندش و چون او را بپرستند از پرستش جز او بی نیاز می شوند. مردی عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! پدر و مادرم فدایت بادا! شناخت خدا چیست؟ فرمود: شناخت این است که مردم هر روزگار، امام و پیشوای واجب الطاعه خود را بشناسند.

امام صادق علیه السلام_ در تفسیر گفته خدا که «پیوسته در اختلاف اند مگر آن کس که خدایت بر او رحمت آورد و برای همین آنان را آفریده است» _فرمود : آنان را بیافرید تا کاری کنند که به واسطه آن سزاوار رحمت خدا شوند و خداوند بر ایشان رحمت آورَد.

امام صادق علیه السلام :خداوند تبارک و تعالی آفریدگان خود را بیهوده نیافرید و آنان را به حال خود رهایشان نکرد، بلکه آفریدشان تا قدرت خویش را پدیدار کند و تکلیفِ طاعتِ خود را به دوش آنان نهد، تا با آن سزاوار خشنودی او شوند. آنان را نیافرید تا از آنها سود برد و یا زیانی را به وسیله آنها از خویش دور سازد. بلکه آفریدشان تا به آنان سود رساند و به نعمت جاودانشان برساند.

ص :494


1- بحار الأنوار : 23 / 83 / 22 .
2- بحار الأنوار : 5 / 314 / 5 .
3- بحار الأنوار : 5 / 313 / 2 .

عنه علیه السلام_ فی قولِه تعالی : «وَ ما خَلَقتُ الجِنَّ و الإنسَ إلاّ لِیَعْبدونِ» _: خَلَقَهُم للعِبادَةِ . (1)

علل الشرائع :قالَ رجلٌ لجعفرِ بنِ محمّدٍ : یا أبا عبدِ اللّهِ، إنّا خُلِقنا للعَجَبِ ؟ قالَ : و ما ذاکَ للّهِ أنتَ ؟! قالَ : خُلِقْنا للفَناءِ ؟ فقالَ: مَهْ یا بنَ أخ! خُلِقْنا للبَقاءِ . (2)

تفسیر القمّی_ أیضا _: خَلقَهُم للأمرِ و النَّهیِ و التَّکلیفِ، و لیستْ خِلْقَتُهُم جبرا أن یَعْبُدوهُ ، و لکنْ خِلقَتُهم اخْتِیارا لِیَختَبِرهُم بالأمرِ و النّهیِ . (3)

امام صادق علیه السلام_ درباره آیه «جنّ و انس را نیافریدم مگر تا مرا بپرستند» _فرمود : آنان را برای عبادت آفرید.

علل الشرائع :مردی به امام صادق علیه السلام عرض کرد : ما برای شگفتی و تعجب [از قدرت الهی ]آفریده شده ایم؟ حضرت فرمود: تو را به خدا این چه حرفی است؟! آن مرد گفت: برای نابود شدن آفریده شده ایم؟ فرمود: برادر زاده! دست بردار! ما برای ماندن آفریده شده ایم.

تفسیر القمّی_ نیز از همان حضرت _: آنان را برای امر و نهی و تکلیف آفرید، و آفرینش آنان به گونه ای نبوده است تا او را [ناگزیر ]پرستش کنند، بلکه مختار آفریده شده اند تا ایشان را با امر و نهی بیازماید.

319 - کَیفِیَّةُ خَلقِ الإنسانِ
319 - چگونگی آفرینش انسان

الکتاب:

(هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ یُخْرِجُکُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ ثُمَّ لِتَکُونُوا شُیُوخا وَ مِنْکُم مَنْ یُتَوَفَّی مِنْ قَبْلُ وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلاً مُسَمّیً وَ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ) . (4) (5)

319

چگونگی آفرینش انسان

قرآن:

«اوست آن خدایی که شما را از خاک، سپس از نطفه، سپس از لخته خونی بیافریده است. آنگاه شما را

کودک از رحم مادر بیرون آورد، تا به سنّ جوانی برسید و پیر شوید _ و برخی از شما پیش از این مراحل بمیرند _ و به سرآمد عمرتان برسید و [در این همه ]بیندیشید».

ص :495


1- علل الشرائع : 14 / 11 .
2- علل الشرائع : 11 / 5 .
3- تفسیر القمّی : 2 / 331 .
4- غافر : 67 .
5- (انظر) آل عمران : 6 ، النساء : 1 ، الأنعام : 2 ، الرعد : 8 ، مریم : 67 ، المؤمنون : 12 _ 14 ، لقمان : 14 ، هود : 61 ، النحل : 4 ، الحجّ : 5 ، الروم : 19 ، 20 ، السجدة : 7 _ 9 ، فاطر : 11 ، یس : 77 ، الزمر : 6، الشوری : 49 ، 50 ، النجم : 32 ، 45 ، 46 ، الواقعة : 57 _ 59 ، التغابن: 2، 3، الملک : 23، 24، نوح : 14 ، 17 ، الإنسان : 1 ، 2 ، المرسلات : 20 _ 23 ، النبأ : 8 ، عبس : 18 _ 21 ، الانفطار : 7 ، 8 ، الطارق : 5 _ 7. بحار الأنوار : 60 / 317 باب 41 .

320 - ضَعفُ الإنسانِ
320 - ناتوانی انسان

الکتاب:

(خُلِقَ الاْءِنْسَانُ ضَعِیفا) . (1)

الحدیث:

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :مِسکینٌ ابنُ آدمَ ! مَکْتومُ الأجَلِ ، مَکْنونُ العِلَلِ ، مَحْفوظُ العَملِ ، تُؤْلِمُهُ البَقَّةُ ، و تَقتُلُهُ الشَّرْقَةُ ، و تُنْتِنُهُ العَرْقَةُ . (2)

320

ناتوانی انسان

قرآن:

«انسان ، ناتوان آفریده شده است».

حدیث:

امام علی علیه السلام :بینوا آدمی زاده! مرگش پوشیده است و بیماریهایش نهفته و کردارش نگاشته. پشه ای او را می آزارد و جرعه ای گلوگیر او را از پای در می آورد و عرق وی را بدبو می کند.

321 - قیمَةُ الإنسانِ
321 - ارزش انسان

الإمامُ علیٌّ علیه السلام:ابنُ آدمَ أشبَهُ شیءٍ بالمِعیارِ : إمّا ناقِصٌ بجَهلٍ ، أو راجِحٌ بعِلمٍ . (3)

321

ارزش انسان

امام علی علیه السلام :آدمی زاده شبیه ترین چیز به ترازوست؛ با نادانی سبک می شود و با علم و دانش سنگین می گردد.

ص :496


1- النساء : 28 .
2- نهج البلاغة: الحکمة 419 .
3- تحف العقول : 212 .

عنه علیه السلام :المرءُ بأصغَرَیْهِ : بقلبِهِ و لسانِهِ ، إنْ قاتَلَ قاتَلَ بجَنانٍ ، و إن نَطقَ نَطقَ ببَیانٍ . (1)

عنه علیه السلام :للإنسانِ فَضیلَتانِ : عَقلٌ و مَنْطقٌ ، فبِالعقلِ یَستفیدُ و بالمَنطقِ یُفیدُ . (2)

عنه علیه السلام :أصلُ الإنسانِ لُبُّهُ ، و عَقلُهُ دِینُهُ ، و مُروّتُهُ حیثُ یَجعَلُ نَفسَهُ . (3)

عنه علیه السلام :المرءُ یُوزَنُ بقولِهِ و یُقَوَّمُ بفعلِهِ . (4)

عنه علیه السلام :المرءُ بفِطنتِهِ لا بصُورَتِهِ ، المرءُ بِهمّتِهِ لا بِقُنیَتِهِ . (5)

(6)

امام علی علیه السلام :ارزش انسان به دو عضو کوچک اوست: دلش و زبانش. با دل [قوی ]به میدان جنگ پا می نهد و با زبان به عرصه بیان.

امام علی علیه السلام :انسان دو فضیلت دارد: خِرد و سخن. با خرد، بهره می ستاند و با سخن، بهره می رساند.

امام علی علیه السلام :اصل و تبار انسان، دل اوست و خردش دین او و مردانگی اش جایگاهی است که خود را در آن قرار دهد.

امام علی علیه السلام :انسان با گفتارش اندازه گیری می شود و با کردارش ارزش یابی .

امام علی علیه السلام :[ارزش] انسان به هوش اوست، نه به شکل و شمایلش؛ [ارزش ]انسان به همّت اوست نه به مال و اندوخته اش.

322 - صِفَةُ الإنسانِ الکامِلِ
322 - ویژگی انسان کامل

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :قد أحیا عَقلَهُ و أماتَ نَفسَهُ ، حتّی دَقَّ جلیلُهُ ، و لَطُفَ غلیظُهُ ، و برَقَ لَه لامعٌ کثیرُ البَرقِ، فأبانَ لَه الطَّریقَ ، و سلکَ بهِ السَّبیلَ ، و تَدافَعَتهُ الأَبوابَ إلی بابِ السَّلامَةِ وَ دارِ الإِقامَةِ ، و ثَبَتَت رِجلاهُ بِطُمَأنینَةِ بَدَنِهِ فی قَرارِ الأمنِ و الرّاحَةِ بِمَا استَعمَلَ قَلبَهُ و أَرضَی رَبَّهُ . (7)

عنه علیه السلام :ما بَرِحَ للّهِ _ عَزّتْ آلاؤهُ _ فی البُرْهَةِ بعدَ البُرْهَةِ و فی أزمانِ الفَتراتِ ، عِبادٌ ناجاهُم فی فِکرِهِم و کَلّمَهُم فی ذاتِ عُقولِهِم ......... و کانوا کذلکَ مَصابِیحَ تلکَ الظُّلُماتِ ، و أدِلّةَ تلکَ الشُّبُهاتِ . (8)

(9)

322

ویژگی انسان کامل

امام علی علیه السلام :همانا خرد خویش را زنده گردانْد و نفس خود را میرانْد چندان که [اندام ]درشت او نزار شد و خشونتش (درشتی اش) به لطافت گرایید. درخشنده ای پر نور بر وی تابید و راه را برایش روشن ساخت و او را در راه [راست] به پیش راند و از دری به دری برد تا به در سلامت کشاند ، و خانه اقامت و دو پای او در قرارگاه ایمنی و آسایش استوار گرددید به آرامشی که که در بدنش پدیدار گردید ، بدانچه دل خود را در آن به کار بُرد ، و پروردگار خویش را راضی گرداند.

امام علی علیه السلام :همواره خدا را _ که نعمتهایش گرانبهاست _ در برهه ای از روزگار پس از برهه ای دیگر و زمانی میان آمدن دو پیامبر، بندگانی است که از راه اندیشه با آنان در راز است و از طریق خرد با ایشان دمساز ......... آنان این چنین، چراغهایی در آن تاریکیها بوده اند و راهنمایانی در آن شبهه ها.

ص :497


1- غرر الحکم : 2089 .
2- غرر الحکم : 7356 .
3- بحار الأنوار : 1 / 82 / 2 .
4- غرر الحکم : 1848 .
5- غرر الحکم : 2166 _ 2167 .
6- (انظر) الکمال : باب 3480 .
7- نهج البلاغة : الخطبة 220 .
8- نهج البلاغة : الخطبة 222 .
9- (انظر) الأخ : باب 51 . عنوان 466 «الکمال» .

@

ص :498

315 - کَرامةُ بَنی آدَمَ
315 - کرامت انسانها

الکتاب:

(وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِیلاً) . (1)

الحدیث:

کنز العمّال عن رسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله :ما شَیءٌ أکرمُ علَی اللّهِ مِن ابنِ آدمَ . قیلَ : یا رسولَ اللّهِ ، و لا الملائکةُ ؟! قالَ : الملائکةُ مَجْبورونَ ، بمنزلةِ الشّمسِ و القمرِ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :لَیس شَیءٌ خَیرا مِن ألْفٍ مِثلِهِ إلاّ الإنسانَ . (3)

الإمامُ الباقرُ علیه السلام_ بعد أنْ ذَکرَ وفاةَ آدمَ علیه السلام _: حتّی إذا بلغَ الصَّلاةَ علَیهِ قالَ هِبَةُ اللّهِ : یا جَبرئیلُ ، تقدّمْ فصَلِّ علی آدمَ، فقالَ لَه جَبرئیلُ علیه السلام : یا هِبةَ اللّهِ ، إنّ اللّهَ أمَرَنا أنْ نَسجُدَ لأبیکَ فی الجنّةِ ، فلیس لنا أنْ نَؤُمَّ أحَدا مِن وُلدِهِ . (4)

315

کرامت انسانها

قرآن:

«ما فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم و بر دریا و خشکی سوارشان کردیم و از چیزهای خوش و پاکیزه روزیشان دادیم و بر بسیاری از آفریدگانمان برتری شان دادیم».

حدیث:

کنز العمّال :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : هیچ چیز نزد خدا گرامیتر از فرزند آدم نیست. عرض شد: ای پیامبر خدا! حتّی فرشتگان؟! فرمود: فرشتگان، بسان خورشید و ماه ، مجبورند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هیچ چیزی نیست که [بتوان ]از هزار همتای خود بهتر باشد، مگر انسان.

امام باقر علیه السلام_ بعد از شرح درگذشت آدم علیه السلام _فرمود : تا آن که نوبت نماز خواندن بر [جنازه ]آدم رسید، هبة اللّه گفت: ای جبرئیل! جلو برو و بر آدم نماز بخوان. جبرئیل علیه السلام به او گفت: ای هبه اللّه ! خداوند به ما دستور داد که در بهشت بر پدرت سجده آوریم، پس ما را نسزد که بر هیچ یک از فرزندانش امامت کنیم.

ص :490


1- الإسراء : 70 .
2- کنز العمّال : 34621 .
3- کنز العمّال : 34615 .
4- کمال الدین : 214 / 2 .

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :لَمّا اُسرِیَ برسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله حَضَرتِ الصَّلاةُ ، فأذّنَ و أقامَ جَبرئیلُ ، فقالَ : یا محمّدُ ، تَقدّمْ . فقالَ رسولُ اللّهِ : تَقدّمْ یا جَبرئیلُ . فقالَ لَه : إنّا لا نَتَقدّمُ الآدَمِیّینَ مُنذُ اُمِرْنا بالسُّجودِ لآدمَ علیه السلام . (1)

(2)

امام صادق علیه السلام :شبی که پیامبر صلی الله علیه و آله به معراج برده شد، وقت نماز رسید. جبرئیل اذان و اقامه گفت و سپس عرض کرد: ای محمّد! [برای امامت نماز ]پیش برو. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: تو پیش برو، ای جبرئیل! جبرئیل گفت: از آن زمان که به ما دستور داده شد بر آدم علیه السلام سجده کنیم، خود را بر آدمیان مقدّم نمی داریم.

30 - الإناء

اشاره

(3)

(4)

ص :499


1- بحار الأنوار : 18 / 404 / 108 .
2- (انظر) بحار الأنوار : 60 / 268 باب 39 .
3- و لمزید الاطّلاع راجع : وسائل الشیعة : 2 / 1083 «عدم جواز استعمال أوانی الذهب و الفضّة» .
4- انظر : عنوان 211 «الزینة» . القلب : باب 3328 ، الأکل : باب 114 .

30 - ظرف

323 - نَظافَةُ الإناءِ
323 - بهداشت ظروف

رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : ......... خَمِّرْ إناءَکَ و لَو بِعودٍ تَعرِضُه علیه و اذکر اسمَ اللّهِ، و أَوْکِ سِقَاءَکَ و اذکر اسم اللّه . (1)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :کَانَ النَبِیُّ یُعجِبهُ أنْ یَشْرَبَ فی الإناءِ الشَّامیّ، و کانَ یَقولُ : هُوَ أنظفُ آنیَتِکُم . (2)

323

بهداشت ظروف

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بر ظرف سر پوش بنه ، حتی با چوبی که بر سرش می نهی و نام خدا را ببر و مشکت را با بند ببند و نام خدا را ببر .

امام صادق علیه السلام :پیامبر خوش می داشت که در ظرف شامی [آب ]بنوشد و می فرمود : آن تمیزترین ظرف های شماست .

324 - آنِیَةُ الذَّهَبِ وَالفِضَّةِ
324 - ظروف طلا و نقره

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :لا تأکُلْ فی آنیةِ الذَّهبِ و الفِضَّةِ . (3)

الإمامُ الکاظمُ علیه السلام :آنِیَةُ الذَّهبِ و الفِضَّةِ مَتاعُ الّذینَ لا یُوقِنونَ . (4)

الکافی عن ابنِ ب_زی_عٍ :سألتُ أبا الحَسَنِ الرِّضا علیه السلام عن آنیةِ الذَّهبِ و الفِضَّةِ ، فَکَرِهَهُما . (5)

(6)

324

ظروف طلا و نقره

امام صادق علیه السلام :در ظرفهای زرّین و سیمین غذا نخور.

امام کاظم علیه السلام :ظروف زرّین و سیمین کالای کسانی است که [به خدا و معاد ]یقین ندارند.

الکافی_ به نقل از ابن بزیع _: از امام رضا علیه السلام درباره ظروف طلا و نقره پرسیدم، حضرت آن دو را ناخوشایند داشت.

ص :500


1- سنن أبی داوود : 3 / 339 / 3731 .
2- الکافی : 6 / 386 .
3- الکافی : 6 / 267 / 1 .
4- الکافی : 6 / 268 / 7 .
5- الکافی : 6 / 267 / 2 .
6- (انظر) وسائل الشیعة : 2 / 1086 باب 67 .

حرف الباء

اشاره

البُخل (بُخل)

البدعة (بدعت)

البداء (بداء)

الأبدال (اَبدال)

التبذیر (ولخرجی)

البِرّ (نیکوکاری)

البرزخ (برزخ)

البرکة (برکت)

البرهان (برهان)

البِشر (خوشرویی)

البصیرة (بینش)

الباطل (باطل)

البغض (بغض و نفرت)

البغی (سرکشی)

الباغی (سرکش)

البُکاء (گریستن)

البلد (سرزمین)

ص :501

البلاغة (بلاغت)

التبلیغ (تبلیغ)

البلوغ (بلوغ)

البُله (بلاهت)

البلاء (آزمایش)

البهتان (بهتان)

المباهلة (مباهله)

البیعة (بیعت)

ص :502

31 - البُخل

اشاره

(1)

(2)

ص:503


1- و لمزید الاطّلاع راجع : بحار الأنوار : 73 / 308 باب 136 «البُخل» . کنز العمّال : 3 / 451 _ 803 «البُخل» .
2- انظر : عنوان 227 «السخاء» ، 261 «الشحّ» .

31 - بُخل

325 - البُخلُ
325 - بُخل

الکتاب:

(الَّذِینَ یَبْخَلُونَ وَ یَأْمُرُونَ النّاسَ بِالْبُخْلِ وَ یَکْتُمُونَ ما آتَاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ أَعْتَدْنا لِلْکَافِرِینَ عَذَابا مُهِینا) . (1)

(ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ فَمِنْکُمْ مَنْ یَبْخَلُ وَ مَنْ یَبْخَلْ فَإنَّما یَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ وَ اللّهُ الْغَنِیُّ وَ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا یَسْتَبْدِلْ قَوْما غَیْرَکُمْ ثُمَّ لا یَکُونُوا أَمْثَالَکُمْ) . (2)

(3)

الحدیث:

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :البُخْلُ جامعٌ لِمَساوئِ العُیوبِ، و هُو زِمامٌ یُقادُ بهِ إلی کلِّ سُوءٍ . (4)

عنه علیه السلام :البُخلُ عارٌ . (5)

عنه علیه السلام:البُخلُ جِلْبابُ المَسْکَنَةِ . (6)

عنه علیه السلام:البُخلُ بالموجودِ سُوءُ الظَّنِّ بالمَعبودِ . (7)

325

بُخل

قرآن:

«آنان که بخل می ورزند و مردم را به بخل فرمان می دهند و آنچه را که خداوند از فضل خویش به آنان داده است پوشیده نگه می دارند. و ما برای کافران عذابی خوار کننده فراهم آورده ایم».

«آگاه باشید که شما را دعوت می کنند تا در راه خدا انفاق کنید. بعضی از شما بخل می ورزند و هر کس که بخل ورزد در حقّ خود بخل ورزیده است ؛ زیرا خدا بی نیاز است و شما نیازمندید. و اگر روی برتابید به جای شما مردمی دیگر آرد که هرگز همسان شما نباشند».

حدیث:

امام علی علیه السلام :بخل، در بردارنده همه بدیها است و افساری است که [بخیل] به وسیله آن به سوی هر بدی کشانده می شود.

امام علی علیه السلام :بخل، ننگ است.

امام علی علیه السلام :بخل، ردای بینوایی است.

امام علی علیه السلام :بخل ورزیدن در آنچه داری، بدگمانی به معبود است.

ص :504


1- النساء : 37 .
2- محمّد : 38 .
3- (انظر) النساء : 53 ، الإسراء : 100 ، الحدید : 24 ، القلم : 12 .
4- نهج البلاغة : الحکمة 378، بحار الأنوار : 73 / 307 / 36 .
5- نهج البلاغة : الحکمة 3 .
6- بحار الأنوار : 77 / 238 / 1 .
7- غرر الحکم : 1258 .

عنه علیه السلام:مَن بَخِلَ بمالِهِ ذَلَّ، مَن بَخِلَ بِدینِهِ جَلَّ . (1)

عنه علیه السلام :البُخلُ یُذِلُّ مُصاحِبَهُ ، و یُعِزُّ مُجانِبَهُ . (2)

عنه علیه السلام :بالبُخلِ تَکْثُرُ المَسَبَّةُ . (3)

الإمامُ زینُ العابدینَ علیه السلام :إنّی لَأستَحی مِن ربّی أنْ أرَی الأخَ مِن إخْوانی فأسألَ اللّهَ لَه الجنّةَ و أبْخَلَ علَیهِ بالدِّینارِ و الدِّرْهَمِ، فإذا کانَ یومُ القیامةِ قیلَ لِی : لَو کانتِ الجنّةُ لکَ لَکُنتَ بها أبْخَلَ، و أبخَلَ،و أبخلَ! (4)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :إنْ کانَ الخَلَفُ مِن اللّهِ عزّ و جلّ حقّا فالبُخلُ لماذا ؟ ! (5)

عنه علیه السلام:مَن بَرِئَ مِن البُخلِ نالَ الشَّرفَ . (6)

الإمامُ الرِّضا علیه السلام :البُخلُ یُمَزِّقُ العِرْضَ . (7)

الإمامُ الهادیُّ علیه السلام :البُخلُ أذَمُّ الأخلاقِ . (8)

فقه الرِّضا علیه السلام :رُویَ : إیّاکُم و البُخلَ فإنّهُ عاهَةٌ لا یکونُ فی حُرٍّ و لا مؤمنٍ، إنّهُ خِلافُ الإیمانِ . (9)

امام علی علیه السلام :هر که در مال خود بخل ورزد خوار می شود و هر که در دین خود بخل ورزد سربلند می گردد.

امام علی علیه السلام :بخل همنشین خود را خوار می دارد و کناره گیر از خود را ارجمند می سازد.

امام علی علیه السلام :بخل ورزیدن، مایه دشنام بسیار می شود.

امام زین العابدین علیه السلام :من از پروردگارم شرم می کنم که برای برادری از برادران خود از خداوند بهشت طلب کنم و آنگاه درهم و دینار را از او دریغ دارم؛ زیرا روز قیامت به من گفته خواهد شد : اگر بهشت برای تو بود، هر آینه نسبت به آن بخیل تر و بخیل تر و بخیل تر بودی!

امام صادق علیه السلام :اگر پاداش و عوض دادن خداوند عزّ و جلّ حق است پس دیگر بخل ورزیدن چرا؟

امام صادق علیه السلام :هر که از بخل برهد به شرافت دست می یابد.

امام رضا علیه السلام :بخل، آبرو را بر باد می دهد.

امام هادی علیه السلام :بخل، نکوهیده ترین خوی است.

فقه الرضا علیه السلام :روایت شده : از بخل بپرهیزید که بخل آفت است و نه در انسان آزاده و نه در مؤمن یافت نمی شود. بخل با ایمان ناسازگار است.

ص :505


1- غرر الحکم : 7921 _ 7922 .
2- غرر الحکم : 1409 .
3- غرر الحکم : 4195 .
4- مصادقة الإخوان : 169 / 1 .
5- بحار الأنوار : 78 / 190 / 1 .
6- بحار الأنوار : 78 / 229 / 5 .
7- بحار الأنوار : 78 / 357 / 12 .
8- بحار الأنوار : 72 / 199 / 27 .
9- الفقه المنسوب للإمام الرضا : 338 .

326 - البخیلُ
326 - بخیل

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :أبعدُکُم بی شَبَها البخیلُ البَذِیُّ الفاحِشُ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :تُکلِّمُ النّارُ یومَ القیامةِ ثلاثةً ......... تقولُ للغنیِّ : یا مَن وَهبَهُ اللّهُ دُنیا کثیرةً واسعةً فَیْضا ، و سألَهُ الفَقِیرُ الیَسیرَ قَرْضا فأبی إلاّ بُخْلاً! فَتَزْدَرِدُهُ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :البخیلُ بَعیدٌ مِن اللّهِ ، بَعیدٌ مِن النّاسِ ، قَریبٌ مِن النّارِ . (3)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :البَخیلُ خازِنٌ لِوَرَثتِهِ . (4)

عنه علیه السلام :البخیلُ یَبخَلُ علی نفسِهِ بالیَسیرِ مِن دُنیاهُ ، و یَسمَحُ لِوُرّاثِهِ بکُلِّها . (5)

عنه علیه السلام :البَخیلُ یَسمَحُ مِن عِرْضِهِ بأکْثرَ مِمّا أمسَکَ مِن عَرَضِهِ . (6)

عنه علیه السلام :النَّظرُ إلَی البخیلِ یُقسِی القلبَ . (7)

عنه علیه السلام :لیسَ لِبخیلٍ حبیبٌ . (8)

326

بخیل

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بیگانه ترین شما از من، بخیلِ بد زبانِ زشت کردار است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :در روز رستاخیز آتش با سه نفر سخن می گوید ......... و به ثروتمند می گوید: ای کسی که خداوند دنیایی فراوان و فراخ و سرشار به تو داد و فقیر، اندکی قرض از تو خواست و تو ندادی و بخل ورزیدی! پس [آتش ]او را فرو می بلعد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بخیل، از خدا و مردم به دور و به آتش نزدیک است.

امام علی علیه السلام :بخیل، خزانه دار وارثان خویش است.

امام علی علیه السلام :بخیل اندکی از مالِ خود را از خویش دریغ می دارد و همه آن را سخاوتمندانه برای وارثانش وا می گذارد.

امام علی علیه السلام :بخیل بیشتر از آنچه نگه می دارد، آبروی خود را از بین می برد.

امام علی علیه السلام :نگاه کردن به بخیل سنگدلی می آورد.

امام علی علیه السلام :بخیل، هیچ، دوستی ندارد.

ص :506


1- تحف العقول : 44 .
2- الخصال : 111 / 84 .
3- بحار الأنوار : 73 / 308 / 37 .
4- غرر الحکم : 464 .
5- غرر الحکم : 1884 .
6- غرر الحکم : 2084 .
7- تحف العقول : 214 .
8- غرر الحکم : 7473 .

عنه علیه السلام :حاجَتُکَ إلَی البخیلِ أبْرَدُ مِن الزَّمْهَریرِ . (1)

عنه علیه السلام :عَجِبتُ للبخیلِ یَستعجِلُ الفَقرَ الّذی مِنه هَرَبَ ، و یَفُوتُهُ الغِنَی الّذی إیّاهُ طَلبَ ، فیعیشُ فی الدُّنیا عَیْشَ الفُقراءِ ، و یُحاسَبُ فی الآخِرةِ حسابَ الأغنیاءِ . (2)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :عَجِبتُ لمَن یَبخَلُ بالدُّنیا و هِی مُقبِلةٌ علَیهِ ، أو یَبخَلُ بها و هِی مُدبِرَةٌ عنهُ ، فلا الإنْفاقُ مَع الإقْبالِ یَضرُّهُ ، و لا الإمْساکُ مَع الإدبارِ یَنفعُهُ . (3)

عنه علیه السلام :إنّ أحقَّ النّاسِ بأن یَتمنّی للنّاسِ الغِنَی البُخَلاءُ ؛ لأنَّ النّاسَ إذا استَغْنَوا کَفُّوا عن أموالِهِم . (4)

عنه علیه السلام :حَسْبُ البخیلِ مِن بُخلِهِ سُوءُ الظَّنِّ بربِّهِ ، مَن أیقَنَ بالخَلَفِ جادَ بالعَطیّةِ . (5)

عنه علیه السلام :لا یَطمَعَنَّ ......... البخیلُ فی صِلةِ الرَّحِمِ . (6)

امام علی علیه السلام :نیاز تو، به بخیل، خنکتر از زمهریر است.

امام علی علیه السلام :در شگفتم از بخیل که فقری را که از آن گریزان است به سوی خود می کشد و ثروتی را که در پی آن است از دست می دهد. او در دنیا مانند تهیدستان به سر می برد و در آخرت همچون توانگران از او حسابرسی می شود.

امام صادق علیه السلام :در شگفتم از کسی که دنیا به او روی آورده است و نسبت به آن بخل می ورزد، یا دنیا از او روی گردان شده و نسبت به آن بخل می ورزد؛ زیرا با وجود رویکرد دنیا، انفاق کردن به او زیانی نمی رساند و با پشت کردن دنیا بخل و امساک به او سودی نمی رساند.

امام صادق علیه السلام :بخیلان بیش از همه باید برای مردم آرزوی توانگری کنند؛ زیرا وقتی مردم بی نیاز شدند، از اموال و داراییهای بخیلان چشم بر می دارند.

امام صادق علیه السلام :در بخل بخیل همین بس که به خدای خود بدگمان است. کسی که به عوض یقین داشته باشد، بذل و بخشش می کند.

امام صادق علیه السلام :بخیل هرگز نباید به صله رحم امید بندد.

ص :507


1- بحار الأنوار: 78/31/99.
2- بحار الأنوار: 72/199/28.
3- بحار الأنوار : 73 / 300 / 3 .
4- الأمالی للصدوق : 471 / 629 .
5- بحار الأنوار : 73 / 307 / 35 .
6- بحار الأنوار : 73 / 304 / 18 .

327 - خصائصُ البخیلِ
327 - خصلتهای بخیل

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :إنّما البَخیلُ حَقُّ البَخیلِ الّذی یَمنعُ الزَّکاةَ المَفروضةَ فی مالِهِ ، و یَمنعُ البائِنَةَ فی قومِهِ ، و هُو فیما سِوی ذلکَ یُبَذِّرُ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :البخیلُ حقّا مَن ذُکِرْتُ عِندَهُ فَلَم یُصَلِّ علَیَّ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :الرِّجالُ أربعةٌ : سَخِیٌّ ، و کَریمٌ ، و بَخیلٌ ، و لَئیمٌ . فالسَّخِیُّ : الّذی یأکُلُ و یُعطی ، و الکریمُ : الّذی لا یأکُلُ و یُعطی ، و البخیلُ : الّذی یأکلُ و لا یُعطی ، و اللّئیمُ : الّذی لا یأکُلُ و لا یُعطی . (3)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :إنّ البخیلَ مَن کَسبَ مالاً مِن غیرِ حِلِّهِ ، و أنفقَهُ فی غیرِ حقِّهِ . (4)

عنه علیه السلام :البخیلُ مَن بَخِلَ بالسَّلامِ . (5)

الإمامُ الکاظمُ علیه السلام :البَخیلُ مَن بَخِلَ بما افترَضَ اللّهُ علَیهِ . (6)

327

خصلتهای بخیل

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بخیل واقعی کسی است که از پرداخت زکات واجب مال خود سرپیچد و از بخشش به قوم و خویشان خود دریغ ورزد و در غیر این موارد اسراف و ولخرجی کند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بخیل حقیقی کسی است که نام من نزد او برده شود و بر من درود نفرستد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مردان چهار گروهند: سخی، کریم، بخیل و لئیم. سخی کسی است که می خورد و می خوراند، کریم کسی است که خود نمی خورد ولی می خوراند، بخیل کسی است که می خورد و نمی خوراند و لئیم کسی است که نه خود می خورد و نه به کسی می خوراند.

امام صادق علیه السلام :بخیل کسی است که مالی را به ناروا به دست آورد و به ناحق خرج کند.

امام صادق علیه السلام :بخیل کسی است که از سلام کردن بخل ورزد.

امام کاظم علیه السلام :بخیل کسی است که در پرداخت آنچه خدا بر او واجب فرموده بخل ورزد.

ص :508


1- معانی الأخبار : 245 / 4 .
2- بحار الأنوار : 73 / 306 / 28 .
3- بحار الأنوار : 71 / 356 / 18 .
4- بحار الأنوار : 73/305/22 .
5- معانی الأخبار : 246 / 8 .
6- بحار الأنوار : 96 / 16 / 36 .

328 - قِلّةُ راحةِ البخیلِ
328 - آسایش نداشتن بخیل

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :أقلُّ النّاسِ راحةً البخیلُ . (1)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :لَیستْ لِبخیلٍ راحةٌ . (2)

الإمامُ الرِّضا علیه السلام عن آبائهِ علیهم السلام: کانَ أمیرُ المؤمنینَ علیه السلام یقولُ :

خلَقْتَ الخَلائقَ فی قُدرةٍ

فمِنهُمْ سَخِیٌّ و مِنهمْ بَخیلْ

فأمّا السَّخیُّ ففی راحةٍ

و أمّا البخیلُ فشومٌ طویلْ (3)(4)

328

آسایش نداشتن بخیل

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :کم آسایش ترین مردم، بخیل است.

امام صادق علیه السلام :بخیل، آسایش ندارد.

امام رضا علیه السلام_ به نقل از نیاکان بزرگوارش _فرمود : امیر المؤمنین علیه السلام این شعر را می خواند:

مردمان را با قدرت آفریدی

برخی بخشنده اند و برخی بخیل

بخشنده در آسودگی است

اما بخیل در رنج و بدبختی طولانی

329 - أبخلُ النّاسِ
329 - بخیل ترین مردم

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :أبْخَلُ النّاسِ مَن بَخِ_لَ بم_ا افترَضَ اللّهُ علَیهِ . (5)

عنه صلی الله علیه و آله :إنّ أبخَلَ النّاسِ مَن بَخِلَ بالسَّلامِ . (6)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :أبخَلُ النّاسِ مَن بَخِلَ علی نفسِهِ بمالِهِ و خلّفَهُ لِوُرّاثِهِ . (7)

329

بخیل ترین مردم

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بخیل ترین مردم کسی است که در پرداخت آنچه خدا بر او واجب گردانیده است، بخل ورزد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بخیل ترین مردم کسی است که در سلام کردن بخل ورزد.

امام علی علیه السلام :بخیل ترین مردم کسی است که مال خویش را از خود دریغ دارد و برای وارثانش بگذارد.

ص :509


1- بحار الأنوار : 73 / 300 / 2 .
2- بحار الأنوار : 73 / 303 / 17 .
3- بحار الأنوار : 73 / 304 / 20 .
4- (انظر) عنوان 200 «الراحة» .
5- بحار الأنوار : 73 / 300 / 2 .
6- بحار الأنوار : 76 / 4 / 11 .
7- غرر الحکم : 3253 .

عنه علیه السلام:البُخلُ بإخراجِ ما افترَضَهُ اللّهُ سُبحانَهُ مِن الأموالِ أقْبَحُ البُخلِ . (1)

عنه علیه السلام :إنّ سَخاءَ النّفْسِ عمّا فی أیدی النّاسِ لَأفضَلُ مِن سَخاءِ البَذلِ . (2)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :إنّ أمیرَ المؤمنینَ علیه السلام بَعثَ إلی رجُلٍ بخَمسةِ أوْساقٍ مِن تَمرٍ ......... فقالَ رجُلٌ لأمیرِ المؤمنینَ علیه السلام : و اللّهِ ما سألَکَ فُلانٌ ، و لَقد کانَ یُجْزیهِ مِن الخَمسةِ أوْساقٍ وَسَقٌ واحدٌ ! فقالَ لَه أمیرُ المؤمنینَ علیه السلام : لا کَثّرَ اللّهُ فی المؤمنینَ ضَرْبَکَ ! اُعطی أنا و تَبخَلُ أنتَ ؟ ! (3)

امام علی علیه السلام :دریغ کردن از پرداخت حقوقی که خداوند واجب کرده، زشت ترین نوع بخل است.

امام علی علیه السلام :چشم پوشیدن از آنچه در دست مردم است بالاتر از بخشندگی است.

امام صادق علیه السلام :امیر المؤمنین پنج بارِ شتر (4) خرما برای مردی فرستاد ......... مردی به امیر المؤمنین عرض کرد: به خدا قسم فلانی از تو [این مقدار ]نخواسته است، یک بار از پنج بار برای او کافی است! امیر المؤمنین فرمود: خدا امثال تو را در میان مؤمنان زیاد نکناد! من می بخشم و تو بخل می ورزی؟!

330 - آیةُ البُخلِ
330 - نشانه بخل

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :کَثرَةُ العِلَلِ آیةُ البُخلِ . (5)

عنه علیه السلام :البخیلُ مُتَحَجِّجٌ بالمَعاذِیرِ و التَّعالِیلِ . (6)

330

نشانه بخل

امام علی علیه السلام :بهانه تراشیِ زیاد، نشانه بخل است.

امام علی علیه السلام :بخیل، انواع عذر و بهانه را می آورد.

ص :510


1- غرر الحکم : 2038 .
2- غرر الحکم : 3537 .
3- وسائل الشیعة : 6 / 318 / 1 .
4- در متن حدیث اوساق آمده است، که جمع وسق است و هر وسق، شصت صاع، یا یک بار شتر است.
5- بحار الأنوار : 77 / 209 / 1 .
6- غرر الحکم : 1275 .

32 - البدعة

اشاره

(1)

(2)

ص :511


1- و لمزید الاطّلاع راجع : بحار الأنوار : 2 / 261 باب 32 «البدعة و السنّة» . بحار الأنوار : 2 / 283 باب 34 «البدع و الرأی» . بحار الأنوار : 72 / 213 باب 109 «من استولی علیهم الشیطان من أصحاب البدع» . بحار الأنوار : 72 / 216 باب 110 «عقاب من أحدث دِینا ، أو أضلّ الناس» . کنز العمّال : 1 / 218 ، 221 ، 387 «فی البدع» .
2- انظر : الإیمان : باب 290 ، الشرک : باب 1973 . الفتنة : باب 3105 ، الکفر : باب 3439 .

32 - بدعت

331 - البِدعةُ
331 - بدعت

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :شَرُّ الاُمورِ مُحْدَثاتُها ، ألاَ و کُلُّ بِدعةٍ ضلالةٌ، ألاَ و کلُّ ضَلالةٍ ففی النّارِ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :اتَّبِعوا و لا تَبْتَدِعوا ، فقد کُفِیتُمْ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :إیّاکَ أنْ تَسُنَّ سُنّةَ بدعةٍ ؛ فإنَّ العبدَ إذا سَنَّ سُنّةً سیّئةً لَحِقَهُ وِزْرُها و وِزْرُ مَن عَمِلَ بها . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :_ و قد سُئلَ عمَّن أحْدثَ حَدَثا أو آوی مُحْدِثا : ما هُو ؟ _: مَنِ ابْتَدَعَ بِدعةً فی الإسلامِ ، أو مَثّلَ بغیرِ حَدٍّ ، أو مَنِ انْتَهبَ نُهْبَةً یرفعُ المسلِمونَ إلَیها أبْصارَهُم ، أو یَدفعُ عن صاحِبِ الحَدَثِ ، أو یَنصُرُهُ أو یُعینُهُ . (4)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :ما اُحْدِثَتْ بِدعةٌ إلاّ تُرِکَ بها سُنّةٌ ، فاتّقوا البِدعَ و الْزَموا المَهْیَعَ ، إنّ عَوازِمَ الاُمورِ أفضَلُها ، و إنَّ مُحْدَثاتِها شِرارُها . (5)

331

بدعت

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بدترین امور آن است که بدعت باشد. بدانید هر بدعتی گمراهی است. بدانید که هر گمراهی فرجامش آتش است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :[از احکام اسلامی ]پیروی کنید و بدعت مگذارید ؛ زیرا آنچه شما را کفایت می کند گفته شده است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مبادا سنّتی را بدعت گذاری؛ زیرا اگر بنده سنّت بدی را به وجود آورد گناه آن و گناه کسی که به آن عمل کند به گردن اوست.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله_ وقتی از ایشان سؤال شد: آنکه در دین چیزی نو پدید آورد یا چنین کسی را پناه دهد، کیست ؟ _فرمود : او کسی است که در اسلام بدعتی بگذارد، یا بدون حد کسی را مُثله کند، یا دست به غارتی [چشم گیر ]زند که نگاههای مسلمانان به سوی آن کشانده شود یا از بدعت گذار دفاع کند، یا او را یاری رساند، یا کمکش کند.

امام علی علیه السلام :هیچ بدعتی نهاده نشد مگر آن که بدان سبب سنّتی ترک شد. از بدعتها بپرهیزید و راه روشن را در پیش گیرید، بهترین کارها [در دین] آن است که خدا از تو به جدّ خواسته است و بدترین آنها آن است که نو پدید و بی سابقه باشد.

ص :512


1- الأمالی للمفید : 188 / 14 .
2- کنز العمّال : 1112 .
3- بحار الأنوار : 77 / 104 / 1 .
4- بحار الأنوار : 2 / 299 / 27 .
5- نهج البلاغة : الخطبة 145 .

عنه علیه السلام :ما هَدمَ الدِّینَ مثلُ البِدعِ . (1)

امام علی علیه السلام :چیزی مانند بدعتها دین را ویران نکرده است.

332 - أهلُ البِدعِ
332 - بدعتگذاران

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :أهلُ البِدَعِ شَرُّ الخَلقِ و الخلیقةِ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله_ فی قولهِ تعالی : «إنّ الّذینَ فَرّقوا دینَهم و کانوا شِیَعا» (3) _: هم أصحابُ البِدعِ و أصحابُ الأهواءِ ، لیسَ لَهُم تَوبةٌ ، أنا مِنهُم بَریءٌ و هُم مِنّی بُراءُ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :أهلُ البدعِ کِلابُ أهلِ النّارِ . (5)

332

بدعت گذاران

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بدعت گذاران، بدترین مردم و موجودات هستند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله_ در تفسیر آیه «آنان که دین خود را فرقه فرقه کردند و گروه گروه شدند» _فرمود : اینان همان بدعت گذاران و فرقه گرایانند. توبه آنان پذیرفته نیست. من از آنان بیزار هستم و آنان از من دور.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بدعت گذاران، سگهای اهل دوزخ هستند.

333 - معنی البِدعةِ
333 - معنای بدعت

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :أمّا أهلُ البِدعةِ فالمُخالِفونَ لأمرِ اللّهِ و لِکتابهِ و رسولِه ، العاملونَ بِرأیِهم و أهوائهِم و إنْ کَثُروا . (6)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :مَن دع_ا الن_اسَ إلی نفسِه و فیهِم مَن هُو أعلمُ مِنه فهُو مُبْتَدِعٌ ضالٌّ . (7)

(8)

333

معنای بدعت

امام علی علیه السلام :بدعت گذاران کسانی هستند که با فرمان خدا و کتاب او و پیامبرش مخالفت می ورزند و بر اساس رأی و گرایشهای خود عمل می کنند؛ هر چند شمارشان بسیار باشد.

امام صادق علیه السلام :هر که مردم را به خود فرا خواند، حال آن که در میان آنان داناتر و عالمتر از او هست، بدعتگذاری گمراه است.

ص :513


1- بحار الأنوار : 78 / 92 / 98 .
2- کنز العمّال : 1095 ، 1126 .
3- الأنعام : 159 .
4- کنز العمّال : 2986 .
5- کنز العمّال : 1125 .
6- کنز العمّال : 44216 .
7- تحف العقول : 375 .
8- (انظر) عنوان 73 «الجماعة» .

334 - الإعراضُ عن صاحبِ البِدعةِ
334 - روی گرداندن از بدعتگذار

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :إذا رأیتُم صاحِبَ بِدعةٍ فاکْفَهِرّوا فی وجهِهِ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن تَبَسّمَ فی وجهِ مُبتَدِعٍ فقد أعانَ علی هَدمِ دِینِهِ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن أرْعَبَ صاحِبَ بِدعةٍ مَلأَ اللّهُ قلبَهُ أمْنا و إیمانا . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن أعرَضَ عن صاحِبِ بِدعةٍ ، بُغْضا لَهُ ، مَلأ اللّهُ قلبَهُ أمْنا و إیمانا . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن أعرَضَ عن صاحِبِ بِدعةٍ ، بُغْضا لَهُ ، مَلأ اللّهُ قلبَهُ یقینا و رِضا . (5)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن أتی ذا بِدعةٍ فوَقّرَهُ فقد سَعی فی هَدمِ الإسلامِ . (6)

عنه صلی الله علیه و آله :إذا رأیتُم أهلَ الرِّیَبِ و البِدعِ من بَعدی فأظْهِروا البَراءةَ مِنهُم ، و أکْثِروا مِن سَبِّهِم ، و القَولِ فیهِم و الوَقِیعةِ ، و ناهِبُوهُم کَی لا یَطْمَعوا فی الفسادِ فی الإسلامِ ، و تَحْذرَهُم النّاسُ و لا یَتَعلّموا مِن بِدَعِهِم ، یَکتُبِ اللّهُ لکُم بذلکَ الحَسَناتِ ، و تُرفَعْ لکُم بها الدّرَجاتُ فی الآخِرَةِ . (7)

334

روی گرداندن از بدعت گذار

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هرگاه بدعتگذاری را دیدید، به او رو تُرش کنید.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس به روی بدعت گذار لبخند بزند، به نابود کردن دین خود کمک کرده است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس بدعتگذاری را مرعوب سازد خداوند قلب او را از آرامش و ایمان بیاکَنَد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس به نفرت و دشمنی از بدعت گذار روی گرداند، خداوند دل او را از آرامش و ایمان لبریز می سازد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که از سر بغض و دشمنی با بدعت گذار، از او روی گرداند، خداوند دل او را از یقین و خشنودی آکنده می سازد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس نزد بدعتگذاری برود و او را احترام کند، در نابودی اسلام کوشیده است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هرگاه شکّاکان و بدعت گذارانِ پس از من را دیدید، از آنان بیزاری نشان دهید و تا می توانید به ایشان دشنام دهید و بد بگویید و بر آنان بتازید، تا از تباه کردن اسلام ناامید شوند، و مردم از آنان بر حذر باشند و از بدعتهای آنان چیزی نیاموزند، بدین سان خداوند در عوض آن برای شما ثوابها می نویسد و به خاطر این کار درجات شما را در آخرت رفعت می بخشد.

ص :514


1- کنز العمّال : 1676 .
2- بحار الأنوار : 47 / 217 / 4 .
3- کنز العمّال : 5598 .
4- کنز العمّال : 5599 .
5- تنبیه الخواطر : 2 / 116 .
6- بحار الأنوار : 72 / 265 / 1 .
7- تنبیه الخواطر : 2 / 162 .

335 - المُبتَدِعُ والعبادةُ
335 - بدعتگذار و عبادت

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :مَن عمِلَ فی بِدعةٍ خَلاّهُ الشّیطانُ و العِبادةَ، و ألْقی علیهِ الخُشوعَ و البُکاءَ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :إذا تَمَّ فُجورُ العبدِ ملَکَ عینَیهِ فبکی مِنهُما متی شاءَ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :بُکاءُ المؤمنِ مِن قلبِهِ ، و بُکاءُ المنافقِ مِن هامَتِهِ . (3)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :اُقْسِمُ باللّهِ لَسَمِعتُ رسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله یقولُ : إنَّ الشَّیطانَ إذا حَملَ قوما علَی الفَواحِشِ مِثلِ الزِّنا و شُربِ الخَمرِ و الرِّبا و ما أشبهَ ذلکَ مِن الخَنی و المَأثَمِ حَبَّبَ إلَیهِمُ العِبادةَ الشّدیدةَ و الخُشوعَ و الرُّکوعَ و الخُضوعَ و السُّجودَ ، ثُمّ حَمَلهُم علی وَلایةِ الأئمَّةِ الّذینَ یَدْعونَ إلَی النّارِ . (4) (5)

335

بدعت گذار و عبادت

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس به بدعتی عمل کند، شیطان او را با عبادت تنها می گذارد و حالت خشوع و گریه بر او می افکند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر گاه گناهکاری بنده به اوج رسد، اختیاردار چشمان خود می گردد و هر گاه بخواهد از آنها اشک می گیرد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :گریه مؤمن از دل است و گریه منافق از سَرَش.

امام علی علیه السلام :سوگند به خدا که شنیدم پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: هرگاه شیطان مردمی را به ارتکاب زشتیهایی همچون زنا، میگساری، ربا خواری و پلیدیها و گناهانی اینچنین، وا دارد، عبادتِ شدید و خشوع و رکوع و خضوع و سجود را محبوب آنان می گرداند و سپس ایشان را به ولایت و پیروی از پیشوایانی وادار می کند که به دوزخ فرا می خوانند.

ص :515


1- بحار الأنوار : 72 / 216 / 8 .
2- کنز العمّال : 847 .
3- کنز العمّال : 850 .
4- بحار الأنوار : 77 / 272 / 1 .
5- (انظر) الخشوع : باب 1026 . الغرور : باب 2999 . الصدق : باب 2163 .

336 - بُطلانُ عملِ المُبتَدِعِ
336 - بطلان عمل بدعتگذار

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :إنَّ اللّهَ تعالی لا یَقبَلُ لصاحِبِ بِدعةٍ صَوما و لا صَلاةً و لا صَدَقةً و لا حَجّا و لا عُمرةً و لا جِهادا و لا صَرْفا و لا عَدْلاً . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :عَملٌ قلیلٌ فی سُنّةٍ خیرٌ مِن عملٍ کثیرٍ فی بِدعةٍ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :لا یُقبَلُ قَولٌ إلاّ بعملٍ ، و لا یُقبلُ قَولٌ و لا عملٌ إلاّ بنِیّةٍ ، و لا یُقبلُ قَولٌ و عملٌ و نِیّةٌ إلاّ بإصابَةِ السُّنّةِ . (3)

(4)

336

بطلان عمل بدعت گذار

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند از بدعت گذار نه روزه ای می پذیرد، نه نمازی، نه صدقه ای ، نه زکاتی، نه حجّی، نه عمره ای، نه جهادی، نه توبه ای و نه فدیه ای.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :عمل اندک مطابق با سنّت، بهتر است از عمل بسیار که با بدعت همراه باشد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هیچ گفتاری جز با کردار پذیرفته نمی شود، و هیچ گفتار و کرداری جز با نیّت پذیرفته نمی شود و هیچ گفتار و کردار و نیّتی پذیرفته نمی شود جز آنکه مطابق با سنّت باشد.

337 - توبةُ صاحبِ البدعةِ
337 - توبه بدعتگذار

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :أبَی اللّهُ لصاحِبِ البدعةِ بالتّوبةِ . (5) (6)

337

توبه بدعت گذار

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند توبه بدعت گذار را نمی پذیرد.

ص :516


1- کنز العمّال : 1115 .
2- الأمالی للطوسی : 385 / 838 .
3- الأمالی للطوسی : 386 / 839 .
4- (انظر) العبادة : باب 2461 .
5- بحار الأنوار : 72 / 216 / 8 .
6- (انظر) بحار الأنوار : 72 / 216 باب 110 . الإجارة : باب 12 .

338 - ما یجبُ علی العالِمِ عند ظُهورِ البِدعِ
338 - وظیفه علما به هنگام پدید آمدن بدعتها

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :إذا ظَهَرتِ البِدعُ فی اُمّتی فلْیُظهِرِ العالِمُ علمَهُ ، فمَن لَم یَفعلْ فعَلَیهِ لَعنةُ اللّهِ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :إذا ظَهَرتِ البِدعُ و لَعَنَ آخِرُ هذهِ الاُمّةِ أوّلَها ، فمَن کانَ عندَهُ عِلمٌ فَلْیَنْشُرْهُ ، فإنَّ کاتِمَ العِلمِ یَومَئذٍ کَکاتِمِ ما أنْزلَ اللّهُ علی محمّدٍ . (2)

وسائل الشیعة عن یُونسَ بنِ عبدِ الرّحمنِ :رَوَینا عنِ الصّادقِینَ علیهم السلام أ نّهُم قالوا : إذا ظَهَرتِ البِدعُ فعلَی العالِمِ أن یُظهِرَ عِلمَهُ ، فإنْ لَم یَفعلْ سُلِبَ نورَ الإیمانِ . (3)

(4)

338

وظیفه علما به هنگام پدید آمدن بدعتها

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هرگاه بدعتها در میان امّتم پدیدار شوند بر عالِم است که علم خود را آشکار سازد. هر کس چنین نکند، لعنت خدا بر او باد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر گاه بدعتها پدیدار شوند و پسینیان این امت، پیشینیان آن را لعن و نفرین کنند، هر کس دانشی دارد، باید آن را منتشر سازد، که هر کس در آن روز دانش خود را پنهان دارد، همچون کسی است که آنچه را خدا بر محمّد نازل کرده، کتمان کرده باشد.

وسائل الشیعة_ به نقل از یونس بن عبد الرحمان _: از امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام برای ما روایت شده است که فرموده اند: هرگاه بدعتها سر بردارند، عالِم باید علم و دانش خود را آشکار سازد و اگر چنین نکند، نور ایمان از او سلب می شود.

ص :517


1- الکافی : 1 / 54 / 2 .
2- کنز العمّال : 903 .
3- وسائل الشیعة : 11 / 511 / 9 .
4- (انظر) وسائل الشیعة : 11 / 510 باب 40 . التقیّة : باب 4117 . الإمامة : باب 173 .

@

ص :518

33 - البداء

اشاره

(1)

(2)

ص :519


1- و لمزید الاطّلاع راجع : بحار الأنوار : 4 / 92 باب 3 «البَداء و النَّسخ» . موسوعة العقائد الإسلامیّة : ج 6 .
2- انظر : معرفة اللّه : باب 2599 .

33 - بداء

339 - البَداءُ
339 - بداء

الإمامُ الباقرُ أوِ الإمامُ الصّادقُ علیهما السلام :ما عُبِدَ اللّهُ عزّ و جلّ بشَیءٍ مِثْلِ البَداءِ (1) . (2)

339

بداء

امام باقر علیه السلام یا امام صادق علیه السلام :خداوند عزّ و جلّ به چیزی مانند بداء (3) پرستش نشده است.

ص :520


1- بحار الأنوار : 4 / 107 / 19 .
2- البَداءُ بالفتح و المَدّ فی اللّغةِ : ظهورُ الشّیء بعد الخَفاء ، و حصولُ العلم به بعد الجهل . و اتّفَقتِ الاُمّةُ علی امتناع ذلک علَی اللّه سبحانه ، إلاّ مَن لا یُعتدّ به . و مَنِ افتری ذلک علَی الإمامیّة فقدِ افتری کذبا عظیما ، و الإمامیّة منه بُراء . و فی العُرف _ علی ما یُستفادُ من کلامِ العلماء و أئمّة الحدیث _ یُطلق علی معانٍ کلُّها صحیحة فی حقّه تعالی : منها : إبداءُ شیءٍ و إحداثُه ، و الحکم بوجوده بتقدیر حادث ، و تعلّق إرادةٍ حادثة بحسب الشّروط و المصالح ، و من هذا القبیل إیجادُ الحوادث الیومیّة . و یَقرُب منه قولُ ابن الأثیر _ فی حدیث الأقرع و الأبرص و الأعمی _ : بدا للّه عزّ و جلّ أن یَبتلیَهم : أی قضی بذلک. و هو معنَی البَداء هاهنا ؛ لأنّ القضاء سابق . و البَداء استِصوابُ شیءٍ عُلِم بعد أن لم یُعلَم ، و ذلک علَی اللّه عزّ و جلّ غیرُ جائز ، انتهی. و لعلّه أراد بالقضاء الحکمَ بالوجود ، و أراد بکونه سابقا أنّ العلم به سابق ، کما یُرشد إلیه ظاهرُ التّعلیل المذکور بعده . و منها : ترجیحُ أحدِ المتقابِلَین ، و الحکم بوجوده بعد تعلّق الإرادة بهما تعلّقا غیرَ حتمیّ ، لرُجْحان مصلحته و شروطه علی مصلحة الآخَر و شروطه . و من هذا القبیل إجابةُ الدّاعی ، و تحقیق مطالبه ، و تطویل العمر بصلة الرّحم ، و إرادة إبقاء قوم بعد إرادة إهلاکهم . و منها : مَحْو ما ثَبَت وجودُه فی و قتٍ محدود بشروطٍ معلومة و مصلحةٍ مخصوصة ، و قَطْع استمرارِه بعد انقضاء ذلک الوقت و الشّروط و المصالح ، سواءٌ أثَبت بدلَه لتحقّقِ الشّروط و المصالح فی إثباته أو لا . و من هذا القبیل الإحیاءُ و الإماتة و القَبض و البَسط فی الأمر التّکوینیّ ، و نَسخُ الأحکام بلا بدَل أو معه فی الأمر التّکلیفیّ ، و النّسخُ أیضا داخل فی البَداء ، کما صرّح به الصّدوق فی کتابَی التّوحید و الاعتقادات . ( بحار الأنوار : 4 / 92 ، 93 ، انظر تمام الکلام) .
3- بداء _ به فتح و مدّ _ در لغت به معنای معلوم شدن یک چیز پس از پنهان بودن و آگاه شدن به آن، در صورتی که قبلاً معلوم نبوده می باشد. همه مسلمانان _ بجز شماری اندک _ این گونه بداء را برای خداوند ناشدنی و محال می دانند و کسانی که این عقیده را به شیعه نسبت می دهند بی گمان تهمت و دروغ بزرگی زده اند که دامن شیعه از آن پاک و مبرّاست. اما بداء در عرف _ آن گونه که از سخنان علما و پیشوایان حدیث بر می آید _ به چند معناست که همه آنها درباره خداوند متعال می تواند درست باشد؛ از جمله: 1 _ پدیدار کردن و پدید آوردن چیزی و حکم به هستی یافتن آن به سبب تقدیری جدید و تعلّق گرفتن اراده ای جدید به چیزی بر حسب شرایط و مصالح. از این قبیل است پدید آوردن اتفاقات روزمره. سخن ابن اثیر _ در حدیث افراد کچل و پیس و کور _ نزدیک به همین معناست. او می گوید: «برای خداوند عزّ و جلّ بدا حاصل شد که آنان را، به این وسیله آزمایش کند: یعنی به این حکم کرد. در این جا بداء، به معنای قضا و حکم است ؛ زیرا قضا [از سر علم] صورت گرفته است در حالی که بداء [محال]، به معنای پی بردن به درستی امری است که قبلاً برای خدا معلوم نبوده است. و نسبت دادن این معنا به خداوند، محال و نارواست». و شاید مقصودش از قضا، حکم به موجود شدن است و منظور از سابق [صفت قضا]، علم پیشین است، همان گونه که تعلیل ذکر شده به آن ره می نماید. 2 _ ترجیح یکی از دو امر متقابل و حکم به هستی یافتن امر راجح، بعد از تعلّق گرفتن اراده غیر حتمی، نسبت به هر دو امر. این ترجیح ناشی از ترجیح مصلحت و شرط های یکی بر مصلحت و شرط های دیگری است. از این قبیل است اجابت دعا و بر آورده شدن خواستهای دعا کننده، طولانی شدن عمر به سبب صله رحم و تصمیم به باقی نگه داشتن مردمی بعد از تصمیم داشتن به نابودی آنها. 3 _ از بین بردن چیزی که وجود آن در زمانی معیّن و با در نظر گرفتن شرایطی مشخّص و مصلحتی خاص، حتمی بوده است، و نیز قطع استمرار وجود آن چیز بعد از سپری شدن آن زمان و شرایط و مصالح خواه به دلیل محقق شدن زمینه ها و مصلحت ها، جانشینی برای آن شی ء از میان رفته، گذاشته شود یا نشود. مانند زنده کردن و میراندن و قبض و بسط در امور تکوینی و نسخ احکام بدون جانشین، یا با جانشین در امور تکلیفی. نسخ نیز ، همچنان که شیخ صدوق علیه السلام در دو کتاب التوحید و الاعتقادات خود تصریح کرده است، داخل در موضوع بداء می باشد. و این امور از آن رو بداء نامیده شده اند که مستلزم آشکار شدن چیزی برای مردم هستند پس از آنکه از دیده آنان پنهان بود و از این رو برخی، بداء را چنین تعریف کرده اند: «اثری که پیش از صدور آن هیچ یک از خلق خدا، از پدید آمدن آن آگاهی نداشتند» .

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :ما عُظِّمَ اللّهُ عزّ و جلّ بمِثلِ البَداءِ . (1)

امام صادق علیه السلام :خداوند عزّ و جلّ به چیزی مانند بداء، تعظیم نشده است.

340 - معنی البَداءِ
340 - معنای بداء

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :إنّ للّهِ عِلمَینِ : عِلمٌ مکنونٌ مخزونٌ لا یَعلمُهُ إلاّ هُو ، مِن ذلکَ یکونُ البَداءُ ، و عِلمٌ علّمَهُ ملائکتَهُ و رُسلَهُ و أنبیاءهُ و نحنُ نَعلمُهُ . (2)

340

معنای بداء

امام صادق علیه السلام :خداوند را دو علم است: علمی نهفته و اندوخته که جز خودش کسی آن را نمی داند، و بداء از این نوع علم است، و علمی که به فرشتگان و فرستادگان و پیامبران خود آموخته است، و ما آن را می دانیم.

341 - البَداءُ المُحالُ
341 - بداء محال

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :مَن زَعمَ أنّ اللّهَ عزّ و جلّ یَبدو لَهُ فی شَیءٍ لَم یَعلَمْهُ أمسِ فابْرَؤوا مِنهُ . (3)

341

بدای محال

امام صادق علیه السلام :هر کس اعتقاد داشته باشد که برای خداوند در چیزی بدا حاصل می شود که دیروز آن را نمی دانسته است، از او برائت جویید.

ص :521


1- بحار الأنوار : 4 / 107 / 20 .
2- بحار الأنوار : 4 / 110 / 27 .
3- بحار الأنوار : 4 / 111 / 30 .

@

ص :522

34 - الأبدال

اشاره

(1)

ص :523


1- انظر : عنوان 435 «المقرّبون» .

34 - اَبدال

342 - الأبدالُ
342 - اَبدال

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :ثلاثٌ مَن کُنَّ فیهِ فهُو مِن الأبْدالِ : الرِّضا بالقَضاءِ ، و الصَّبرُ عن مَحارِمِ اللّهِ ، و الغَضَبُ فی ذاتِ اللّهِ عزّ و جلّ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :إنّ أبْدالَ اُمَّتی لَم یَدخُلوا الجَنّةَ بالأعمالِ ، و لکنْ إنّما دَخَلوها برَحمةِ اللّهِ و سَخاوةِ الأنْفُسِ و سَلامةِ الصَّدرِ و رَحمةٍ لِجمیعِ المُسلمینَ . (2)

الإمامُ زینُ العابدینَ علیه السلام_ فی مُناجاتِهِ _: اللّهمَّ صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ ......... و اجعَلنا بِخِدمَتِکَ لِلعُبَّادِ و الأبدالِ فی أقطارِها طُلاّبا ، و لِلخاصَّةِ مِن أصفیائِکَ أصحابا ، و لِلمُریدینَ المُتَعَلِّقینَ ببابِکَ أحسابا . (3)

الإمامُ الصَّادقُ علیه السلام_ فی الدُّعاءِ المَعروفِ بِاُمِّ داوودَ فی النِّصفِ مِنْ رَجَبٍ _: اللهُمَّ صَلِّ عَلَی الأبدالِ و الأوتادِ و السُیَّاحِ و العُبَّادِ و المُخلِصینَ و الزُّهادِ ، و أهلِ الجِدِّ و الاجتهادِ . (4)

342

اَبدال (5)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :سه خصلت است که هر کس داشته باشد از ابدال است: خشنودی به قضای الهی، خویشتن داری از محرّمات خدا و خشم گرفتن به خاطر خداوند عزّ و جلّ.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :همانا ابدال امّت من، با کردارشان به بهشت نمی روند، بلکه به سبب رحمت خداوند و روح سخاوتمندشان و داشتن سینه ای بی کینه و مهربانی نسبت به همه مسلمانان به بهشت می روند.

امام زین العابدین علیه السلام_ در مناجاتش _گفت : خدایا! بر محمّد و اهل بیتش درود فرست ......... و ما را طالب خدمت به بندگان و اولیاء در سراسر گیتی و همراه برگزیدگان ویژه ات و دوست ارادتمندان حلقه زده بر درگاهت قرار ده .

امام صادق علیه السلام_ در دعای معروف به اُمّ داوود در نیمه رجب _گفت : خدایا! بر اولیائت و بزرگان و پویندگان [راه حق ]و بندگان و مخلصان و زاهدان و کوشندگان و تلاشگران درود فرست .

ص :524


1- کنز العمّال : 34599 .
2- کنز العمّال : 34601 .
3- بحار الأنوار : 94 / 128 / 19 .
4- الإقبال : 3 / 244 .
5- ابدال: همان اولیای الهی و عابدان درگاه اویند، و از این جهت ابدال نامیده شده اند که هرگاه یکی از آنان بمیرد، بدل و جانشینی به جای او می نشیند (النهایة : 1 / 107) .

الاحتجاج عن خالدِ بنِ الهَیثَمِ الفارسیِّ :قُلتُ لأبی الحسن الرّضا علیه السلام : إنَّ النّاسَ یَزعُمون أنَّ فی الأرضِ أبدالاً، فَمَن هؤلاءِ الأبدالُ ؟ قالَ : صَدَقوا ، الأبدالُ هُم : الأوصیاءُ، جَعَلَهُم اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فی الأرضِ بَدَلَ الأنبِیاءِ، إذ أرفَعُ الأنبیآءَ و خَتمَهُم بِمُحمَّدٍ صلّی اللّهُ عَلَیهِ و آلِهِ . (1)

(2)

الاحتجاج_ به نقل از خالد بن هیثم فارسی _: به امام رضا علیه السلام عرض کردم : مردم می گویند : در زمین اولیائی هستند . اینان چه کسانی هستند؟ امام فرمود : راست می گویند . اولیاء همان اوصیای خدا در زمین اند که پس از ختم نبوّت به محمّد صلی الله علیه و آله به جای پیامبران هستند .

ص :525


1- الاحتجاج : 2 / 449 .
2- (انظر) الإیمان : باب 267 ، 268 .

@

ص :526

35 - التبذیر

اشاره

(1)

(2)

ص :527


1- و لمزید الاطّلاع راجع : بحار الأنوار : 71 / 344 باب 86 «التّبذیر و التّقتیر» .
2- انظر : عنوان 231 «الإسراف» .

35 - ولخرجی

343 - التّبذیرُ
343 - ولخرجی

الکتاب:

(وَ آتِ ذَا القُرْبی حَقَّهُ وَ المِسْکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذِیرا * إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کانُوا إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ وَ کَانَ الشَّیْطَانُ لِرَبِّهِ کَفُورا) . (1)

الحدیث:

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :کُنْ سَمْحا و لا تَکُنْ مُبَذِّرا ، و کُنْ مُقَدِّرا و لا تَکُنْ مُقَتِّرا . (2)

عنه علیه السلام :التَّبذیرُ عُنوانُ الفاقةِ . (3)

عنه علیه السلام :التّبذیرُ قَرِینٌ مُفْلِسٌ . (4)

عنه علیه السلام :مَنِ افْتَخَر بالتَّبذیرِ احتُقِرَ بالإفْلاسِ . (5)

343

ولخرجی

قرآن:

«حقّ خویشان و مسکینان و در راه ماندگان را بپرداز و هیچ ولخرجی مکن. همانا ولخرجان با شیاطین برادرند و شیطان نسبت به پروردگارش ناسپاس بود».

حدیث:

امام علی علیه السلام :بخشنده باش اما ولخرج مباش؛ و صرفه جو باش لیکن خسیس مباش.

امام علی علیه السلام :ولخرجی، سر لوحه فقر و ناداری است.

امام علی علیه السلام :ولخرجی، همنشین بینواست.

امام علی علیه السلام :هر که به ریخت و پاش افتخار کند با تهیدستی خُرد و خوار می شود.

344 - معنی التَّبذیرِ
344 - معنای ولخرجی

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام_ فی قولهِ تعالی : «و لا تُبَذِّرْ تَبْذِیرا» _: مَن أنْفقَ شیئا فی غیرِ طاعةِ اللّهِ فهُو مُبَذّرٌ ، و مَن أنْفقَ فی سبیلِ الخیرِ فهُو مُقْتَصِدٌ . (6)

344

معنای ولخرجی

امام صادق علیه السلام_ درباره آیه «و ولخرجی مکن» _فرمود : هر کس چیزی در راهی جز طاعت خدا انفاق کند ولخرج است و هر کس در راه خیر و خوبی خرج کند مقتصد و صرفه جوی است.

ص :528


1- الإسراء : 26 ، 27 .
2- نهج البلاغة : الحکمة 33 .
3- غرر الحکم : 890 .
4- غرر الحکم : 1043 .
5- غرر الحکم : 9057 .
6- تفسیر العیّاشی : 2 / 288 / 53 .

تفسیر العیّاشی عن أبی بصیرٍ :سألتُ أبا عبدِ اللّهِ علیه السلام فی _ قولِه : «و لا تُبذّر تَبذیرا» ، قالَ : بَذْلُ الرّجُل مالَهُ و یَقعُدُ لیسَ لَهُ مالٌ ، قالَ : فیَکونُ تَبذیرٌ فی حلالٍ ؟ قالَ : نَعَم . (1)

تفسیر العیّاشی_ به نقل از ابو بصیر _: از امام صادق علیه السلام از آیه «و ولخرجی مکن» سؤال کردم . حضرت فرمود : این که انسان اموال خود را آن قدر بذل و بخشش کند که خود تهیدست ماند. گفتم: پس در مال حلال نیز ولخرجی و تبذیر هست؟ فرمود: آری.

ص :529


1- تفسیر العیّاشی : 2 / 288 / 54.

@

ص :530

36 - البِرّ

اشاره

(1)

ص :531


1- انظر : عنوان 38 «البَرَکة» ، 117 «الإحسان» . 348 «فعل المعروف» ، 516 «النعمة» .

36 - نیکوکاری

345 - البِرُّ
345 - نیکی

الکتاب:

(وَ تَعَاوَنُوا عَلَی البِرِّ وَ التَّقْوَی وَ لا تَعَاوَنُوا عَلَی الإِثْمِ وَ الْعُدوَانِ وَ اتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ) . (1)

(یا أَیُّها الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا تَناجَیْتُمْ فَلا تَتَناجَوْا بِالاْءِثْمِ وَ الْعُدوَانِ و مَعْصِیَةِ الرَّسُولِ و تَنَاجَوْا بِالبِرِّ وَ التَّقْوی وَ اتَّقُوا اللّهَ الَّذِی إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ) . (2)

الحدیث:

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :لا یَزیدُ فی العُمرِ إلاّ البِرُّ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ أسْرَعَ الخیرِ ثوابا البِرُّ ، و إنَّ أسْرَعَ الشَّرِّ عِقابا البَغْیُ . (4)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :البِرُّ لا یَبْلی ، و الذَّنبُ لا یُنْسی . (5)

عنه علیه السلام :البِرُّ عَملٌ مُصْلِحٌ . (6)

345

نیکی

قرآن:

«در نیکی (طاعت) و پرهیزگاری همکاری کنید نه در گناه و تجاوز و از خدای بترسید که او به سختی کیفر می دهد».

«ای کسانی که ایمان آورده اید! اگر با یکدیگر نجوا می کنید در باب گناه و دشمنی و نافرمانی از پیامبر نجوا مکنید بلکه درباره نیکی (طاعت) و پرهیزگاری نجوا کنید. از آن خدایی که همگان نزد او گرد می آیید بترسید».

حدیث:

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بر عمر نمی افزاید مگر نیکی.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :پاداش نیکی زودتر از هر کار خوب دیگری می رسد و کیفر ستم و تجاوز زودتر از هر کار بد دیگری گریبان می گیرد.

امام علی علیه السلام :نیکی کهنه نمی شود و گناه فراموش نمی گردد.

امام علی علیه السلام :نیکی، کرداری اصلاحگر است.

ص :532


1- المائدة : 2 .
2- المجادلة : 9 .
3- بحار الأنوار : 77 / 166 / 3 .
4- الخصال : 110 / 81 .
5- بحار الأنوار : 78 / 53 / 88 .
6- غرر الحکم : 554 .

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :البِرُّ و صَدَقةُ السِّرِّ یَنْفِیانِ الفَقرَ ، و یَزیدانِ فی العُمرِ ، وَ یَدْفَعانِ عن سَبعینَ مِیتَةِ سُوءٍ . (1)

بحار الأنوار عن الإمامِ الصّادقِ علیه السلام :مِن صالحِ الأعمالِ البِرُّ بالإخْوانِ و السَّعیُ فی حوائجِهِم ، فَفی ذلکَ مَرْغَمَةٌ للشّیطانِ و تَزَحْزُحٌ عَنِ النِّیرانِ ، و دُخولُ الجِنانِ ، أخْبِرْ بهذا غُرَرَ أصْحابِکَ. قال [ الراوی] : قلتُ : مَن غُرَرُ أصحابی جُعلتُ فِداکَ؟ قالَ : هُمُ البَرَرَةُ بالإخْوانِ فی العُسْرِ و الیُسْرِ . (2)

عنه علیه السلام :یأتی یومَ القیامةِ شیءٌ مثلُ الکُبَّةِ فیَدْفَعُ فی ظَهرِ المؤمنِ فیُدخِلُهُ الجنّةَ ، فیقالُ : هذا البِرُّ . (3)

عنه علیه السلام :بِرُّوا آباءکُم یَبِرَّکُم أبناؤکُم . (4)

الإمامُ الکاظمُ علیه السلام :مَن حَسُنَ بِرُّهُ بإخْوانِهِ و أهلِهِ مُدَّ فی عُمرِهِ . (5)

(6)

امام باقر علیه السلام :نیکی و صدقه دادن پنهانی، فقر را از بین می برند، عمر را زیاد و هفتاد مرگِ بد و ناگوار را دفع می کنند.

بحار الأنوار :امام صادق علیه السلام فرمود : از جمله کارهای شایسته ، نیکی کردن به برادران و کوشش در برطرف ساختن نیازهای آنان است. این کارها بینی شیطان را به خاک می مالد و موجب دور شدن از آتش و وارد شدن به بهشت می گردد. این مطلب را به دوستان صمیمی خود برسان. راوی می گوید: عرض کردم فدایت شوم ، دوستان صمیمی من چه کسانی اند؟ فرمود : آنان که در سختی و آسایش به برادران [خود] نیکی می کنند.

امام صادق علیه السلام :در روز قیامت چیزی مانند یک کلاف می آید و از پشت مؤمن او را به درون بهشت هُل می دهد و گفته می شود: این، همان نیکی است.

امام صادق علیه السلام :به پدران خود نیکی کنید تا فرزندانتان به شما نیکی کنند.

امام کاظم علیه السلام :هر کس به برادران و خانواده خود نیکی کند، عمرش دراز می شود.

ص :533


1- الزهد للحسین بن سعید : 33 / 86 .
2- بحار الأنوار : 74/312/69.
3- الکافی : 2 / 158 / 3 .
4- تحف العقول : 359 .
5- تحف العقول : 388 .
6- (انظر) مستدرک الوسائل : 12 / 421 باب 32 .

346 - أبوابُ البِرِّ وکُنوزُهُ
346 - درها و گنجهای نیکی

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله:ثلاثٌ مِن أبوابِ البِرِّ : سَخاءُ النَّفْسِ ، و طِیبُ الکلامِ ، و الصَّبرُ علَی الأذی . (1)

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :أربعٌ من کُنوزِ البِرِّ : کِتْمانُ الحاجةِ ، و کِتْمانُ الصَّدقةِ ، و کِتْمانُ الوَجَعِ ، و کِتْمانُ المُصیبةِ . (2)

(3)

346

درها و گنجهای نیکی

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :سه چیز از درهای نیکی است: سخاوتمندی جان، گفتار نیکو، و شکیبایی در برابر آزار و اذیت.

امام باقر علیه السلام :چهار چیز از گنجهای نیکی است: نهان داشتن نیاز، نهانی دادن صدقه، نهان داشتن درد، و نهان داشتن مصیبت.

347 - علَامةُ البارِّ
347 - نشانه نیکوکار

الکتاب:

(لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ المَشْرِقِ و المَغْرِبِ وَ لکِنَّ البِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الاْخِرِ وَ الْمَلاَئِکَةِ وَ الْکِتَابِ وَ النَّبِیِّینَ) . (4)

(یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِیَ مَوَاقِیتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِّ وَ لَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا و لکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَی وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَ اتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ) . (5)

الحدیث:

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :أمّا علاَمةُ البارِّ فعَشرَةٌ : یُحِبُّ فی اللّهِ ، و یُبْغِضُ فی اللّهِ ، و یُصاحِبُ فی اللّهِ ، و یُفارِقُ فی اللّهِ ، و یَغْضَبُ فی اللّهِ، و یَرْضی فی اللّهِ ، و یَعملُ للّهِ ، و یَطلُبُ إلَیهِ ، و یَخْشَعُ للّهِ خائفا مَخُوفا طاهِرا مُخْلِصا مُسْتَحْیِیا مُراقِبا، و یُحْسِنُ فی اللّهِ . (6)

347

نشانه نیکوکار

قرآن:

«نیکی (طاعت) آن نیست که روی خود به جانب مشرق و مغرب کنید بلکه نیکوکار کسی است که به خدا و روز واپسین و فرشتگان و کتاب خدا و پیامبران ایمان آورد».

«از تو درباره هلالهای ماه می پرسند، بگو: برای آن است که مردم وقت کارهای خویش و زمان حج را بشناسند. و نیکوکاری این نیست که از پشت خانه ها به آنها داخل شوید بلکه کار پسندیده آن است که پروا کنید و از درها به خانه ها درآیید و از خدا بترسید تا رستگار شوید».

حدیث:

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :نشانه نیکوکار ده چیز است: برای خدا دوست می دارد، برای خدا دشمنی می ورزد، برای خدا یار و همراه می شود، برای خدا جدا می شود، برای خدا خشم می گیرد، برای خدا خشنود می شود، برای خدا کار می کند، خدا جوست، در برابر خدا خاشع و ترسان و هراسان و پاک و با اخلاص و با حیا و مراقب خود است و برای خدا احسان و نیکی می کند.

ص :534


1- تحف العقول : 8 .
2- تحف العقول : 295 .
3- (انظر) الجنّة : باب 562 ، 573 ، الخیر : باب 1185 .
4- البقرة : 177 .
5- البقرة : 189 .
6- تحف العقول : 21 .

348 - مَراتبُ البِرِّ
348 - مراتب نیکی

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :فَوقَ کلِّ ذی بِرٍّ بِرٌّ حتّی یُقتَلَ الرَّجُلُ فی سبیلِ اللّهِ ، فلیسَ فَوقَهُ بِرٌّ . (1)

(2)

348

مراتب نیکی

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بالا دست هر نیکی، نیکی است، تا آن جا که انسان در راه خدا کشته شود. از این بالاتر، نیکی ای وجود ندارد.

349 - الأمرُ بالتَّبارِّ
349 - فرمان به نیکی با یکدیگر

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :تَواصَلوا و تَبارُّوا و تَراحَموا ، و کونوا إخْوَةً بَرَرَةً کما أمرَکُمُ اللّهُ عزّ و جلّ . (3)

عنه علیه السلام :تَواصَلوا و تَبارُّوا و تَراحَموا و تَعاطَفوا . (4)

349

فرمان به نیکی با یکدیگر

امام صادق علیه السلام :با یکدیگر پیوند و ارتباط داشته باشید، به هم نیکی کنید و نسبت به هم مهربان باشید و همچنان که خداوند عزّ و جلّ به شما دستور داده، برادرانی نیکوکار باشید.

امام صادق علیه السلام :با همدیگر پیوستگی و نیکوکاری و مهربانی و مهر ورزی داشته باشید.

ص :535


1- بحار الأنوار : 74 / 60 / 25 .
2- (انظر) الشرّ : باب 1955 .
3- الکافی : 2 / 175 / 2 .
4- الکافی : 2 / 175 / 3 .

عنه علیه السلام :اتَّقُوا اللّهَ ، و کونوا إخْوةً بَرَرَةً ، مُتَحابِّینَ فی اللّهِ، مُتَواصِلِینَ مُتَراحِمِینَ . (1)

امام صادق علیه السلام :از خدا بترسید و برادرانی نیکوکار باشید، در راه خدا یکدیگر را دوست بدارید و با هم ارتباط برقرار سازید و به هم مهر و شفقت بورزید.

350 - تمامُ البِرِّ
350 - کمال نیکی

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :تَمامُ البِرِّ أن تَعملَ فی السِّرِّ عَملَ العَلانِیَةِ . (2)

350

کمال نیکی

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :نیکی کامل آن است که رفتار نهان و آشکارت یکسان باشد.

ص :536


1- الکافی : 2 / 175 / 1 .
2- کنز العمّال : 5265 .

37 - البرزخ

اشاره

(1)

(2)

ص :537


1- و لمزید الاطّلاع راجع : بحار الأنوار : 6 / 202 باب 8 «أحوال البرزخ و القبر» . بحار الأنوار : 6 / 282 باب 9 «جنّة الدُّنیا و نارها» .
2- انظر : عنوان 427 «القبر» ، 461 «الکفّارة» . الذنب : باب 1391 .

37 - برزخ

351 - البَرْزَخُ
351 - برزخ

الکتاب:

(وَ مِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَی یَوْمِ یُبْعَثُونَ) . (1)

(2)

الحدیث:

الإمامُ زینُ العابدینَ علیه السلام_ فی قولهِ تعالی : «و مِن و رائهم بَرْزَخٌ إِلَی یَوْمِ یُبْعَثُونَ» _: هو القَبرُ ، و إنَّ لَهُم فیهِ لَمَعیشَةً ضَنْکا . و اللّهِ ، إنّ القَبرَ لَرَوضَةٌ مِن رِیاضِ الجنّةِ ، أو حُفْرةٌ مِن حُفَرِ النّارِ . (3)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :سَلَکُوا فی بُطونِ البَرْزخِ سَبیلاً ، سُلِّطَتِ الأرضُ علَیهِم فیهِ فأکَلَتْ مِن لُحومِهِم . (4)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :البَرْزخُ القَبرُ ، و فیه الثَّوابُ و العِقابُ بینَ الدُّنیا و الآخِرَةِ . (5)

351

برزخ

قرآن:

«و پشت سرشان برزخی است تا روز رستاخیز».

حدیث:

امام زین العابدین علیه السلام_ در تفسیر آیه «و پشت سرشان برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند» _فرمود : آن برزخ همان گور است و آنان در گور، زندگی تنگ و سختی دارند . به خدا سوگند که گور، یا باغی از باغهای بهشت است، و یا گودالی از گودالهای دوزخ.

امام علی علیه السلام :[مردگان] به راهی در اندرونهای برزخ قدم نهادند و زمین، در آن جا، بر آنان چیره گشت و گوشتهایشان را خورد.

امام صادق علیه السلام :برزخ، همان گور است و در آن سزای [انسان] در فاصله میان دنیا و آخرت است.

ص :538


1- المؤمنون : 100 .
2- (انظر) آل عمران : 169 _ 171 ، المؤمنون : 99 ، 100 ، غافر : 11 .
3- بحار الأنوار : 78 / 148 / 10 .
4- نهج البلاغة : الخطبة 221 .
5- تفسیر القمّی : 1 / 19 .

تفسیر القمّی عن الإمام الصادق علیه السلام :البَرْزَخُ القبر و فیه الثَّوابُ و العِقابُ بین الدُّنیا و الآخِرَةِ . و الدلیل علی ذلک أیضا قول العالم علیه السلام : و اللّهِ ، ما نخاف علَیکُم إلاّ البَرْزخَ . (1)

الکافی عن عمرو بن یزید :قال الصّادقُ علیه السلام: و اللّه ، أتَخَوَّفُ علَیکُم فی البَرزَخِ ! قلتُ : و ما البَرْزخُ ؟ قالَ : القَبرُ ، مُنذُ حینِ مَوتِهِ إلی یومِ القیامةِ . (2)

تفسیر القمّی:امام صادق علیه السلام فرمود : «برزخ، میانه دو چیز است؛ پاداش و کیفری است که در فاصله میان دنیا و آخرت به انسان می رسد». دلیل بر این مطلب سخن دانای اهل بیت علیهم السلام است که فرمود: به خدا سوگند! من برای شما، جز از برزخ نمی ترسم.

الکافی_ به نقل از عمرو بن یزید _: امام صادق علیه السلام فرمود : به خدا سوگند از برزخ بر شما می ترسم. عرض کردم: برزخ چیست؟ فرمود: گور، از زمان مرگ تا روز رستاخیز.

352 - ردُّ ما رُویَ أنّ أرواحَ المؤمنینَ فی حواصلِ طیورٍ خُضْرٍ
352 - نادرستی گفته هایی که جان مؤمنان را در چینه دان پرندگانی سبز رنگ می داند

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام_ فیما رُوِیَ أنَّ أرواحَ المؤمنینَ فی حَواصِلِ طُیورٍ خُضْرٍ حَولَ العَرشِ _: لا ، المؤمنُ أکرَمُ علَی اللّهِ مِن أنْ یَجعلَ رُوحَهُ فی حَوصَلَةِ طَیرٍ ، لکنْ فی أبْدانٍ کأبْدانِهِم . (3)

عنه علیه السلام :فإذا قَبضَهُ اللّهُ عزّ و جلّ صَیّرَ تلکَ الرُّوحَ فی قالَبٍ کقالَبِهِ فی الدُّنیا ، فیَأکُلونَ و یَشْرَبونَ ، فإذا قَدِمَ علَیهِمُ القادِمُ عَرَفوهُ بتِلکَ الصُّورةِ الّتی کانتْ فی الدُّنیا . (4)

352

نادرستی گفته هایی که جان مؤمنان را در چینه دان پرندگانی سبز رنگ می داند

امام صادق علیه السلام_ در نقد این روایت که ارواح مؤمنان در چینه دانهای پرندگانی سبز رنگ است که بر گرد عرش می چرخند _فرمود : خیر، مؤمن در پیشگاه خداوند گرامی تر از آن است که روح او را در چینه دان مرغی قرار دهد، بلکه روح آنان در پیکرهایی همچون پیکر خود آنان قرار دارد.

امام صادق علیه السلام :چون خداوند عزّ و جلّ جان مؤمن را بستاند، روحش را به کالبدی همچون کالبد وی در دنیا می برد و می خورند و می آشامند و هرگاه کسی بر ایشان وارد شود او را با همان چهره ای که در دنیا داشته، می شناسند.

ص :539


1- تفسیر نور الثقلین : 3 / 553 / 120 .
2- الکافی : 3 / 242 / 3 .
3- بحار الأنوار : 6 / 268 / 119 .
4- بحار الأنوار : 6 / 269 / 124 .

353 - أرواحُ المؤمنینَ فی البَرزخِ
353 - ارواح مؤمنان در برزخ

الکتاب:

(وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتا بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ) . (1)

الحدیث:

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :یا بنَ نُباتةَ ، إنَّ فی هذا الظَّهْرِ _ یعنی النَّجفَ _ أرواحَ کلِّ مؤمنٍ و مؤمنةٍ فی قوالِبَ مِن نورٍ علی منابِرَ مِن نورٍ . (2)

عنه علیه السلام :یا بنَ نُباتةَ ، لو کُشِفَ لَکُم لَرأیتُم أرواحَ المؤمنینَ فی هذا الظَّهرِ حَلَقا یَتَزاوَرونَ و یَتَحدَّثونَ ، إنَّ فی هذا الظَّهرِ رُوحَ کلِّ مؤمنٍ ، و بِوادی بَرَهوتَ نَسَمَةُ کُلِّ کافرٍ . (3)

الإمامُ الصادقُ علیه السلام :أرواحُ المؤمنینَ فی حُجُراتٍ فی الجنّةِ ، یأکُلونَ مِن طَعامِها ، و یَشْرَبونَ مِن شَرابِها ، و یَتَزاوَرونَ فیها ، و یقولونَ : ربَّنا ، أقِمْ لنا السّاعةَ لِتُنْجِزَ لنا ما وَعَدْتَنا . (4)

353

ارواح مؤمنان در برزخ

قرآن:

«آنان را که در راه خدا کشته شده اند مرده مپندار، بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزی می خورند».

حدیث:

امام علی علیه السلام :ای پسر نُباته! در همین پشت (نجف) جانهای تمام مردان و زنان مؤمن در کالبدهایی نورانی و بر فراز منبرهایی از نور قرار دارد.

امام علی علیه السلام :ای پسر نباته! اگر پرده ها کنار زده شود، هر آینه ارواح مؤمنان را در این پشت خواهید دید که حلقه زده اند و با هم دیدار می کنند و با یکدیگر سخن می گویند. در این پشت، روح هر مؤمنی هست و در وادی برهوت، جان هر کافری.

امام صادق علیه السلام :ارواح مؤمنان در اتاقهایی در بهشت ساکنند، از غذای بهشت می خورند و از نوشیدنیهای آن می آشامند. به دیدار هم می روند و می گویند: پروردگارا! قیامت را برپا دار تا آنچه را به ما وعده داده ای تحقّق بخشی.

ص :540


1- آل عمران : 169 .
2- بحار الأنوار : 6 / 237 / 55 .
3- بحار الأنوار : 6 / 242 / 65 .
4- المحاسن : 1 / 285 / 562 .

بحار الأنوار :_ الإمامُ الصادقُ علیه السلام لأحد الرُّواة _: أمَا إنّهُ لا یَبقی مؤمنٌ فی شرقِ الأرضِ و غربِها إلاّ حَشَرَ اللّهُ رُوحَهُ إلی وادِی السَّلامِ . [ قالَ الراوی: ]فقلتُ لَهُ : و أینَ وادِی السَّلامِ ؟ قالَ : ظَهرُ الکوفةِ ، أمَا إنّی کأنّی بِهِم حَلَقٌ حَلَقٌ قُعودٌ یَتَحدَّثونَ . (1)

المحاسن عن أبی بصیرٍ _ عن أبی عبدِ اللّهِ علیه السلام _ :ذَکرَ الأرواحَ أرواحَ المؤمنینَ فقالَ : یَلْتَقونَ . قلتُ : یَلْتَقونَ ؟! فقالَ : نَعَم ، و یَتَساءَلونَ و یَتَعارَفونَ ، حتّی إذا رأیتَهُ قلتَ : فُلانٌ . (2)

بحار الأنوار_ به نقل از یکی از راویان _: امام صادق علیه السلام فرمود : خداوند ارواح مؤمنان را از شرق و غرب جهان در وادی السلام جمع می کند. عرض کردم: وادی السلام کجاست؟ فرمود: پشت کوفه. گویی با آنان هستم که دسته دسته نشسته اند و با هم صحبت می کنند.

المحاسن_ به نقل از ابو بصیر _: امام صادق علیه السلام از ارواح مؤمنان سخن به میان آورد و فرمود: آنان با هم دیدار می کنند. عرض کردم: دیدار می کنند؟! فرمود: آری و از یکدیگر سؤال و جواب می کنند و همدیگر را می شناسند، به طوری که وقتی او را ببینی می گویی: فلانی است.

354 - أرواحُ الکُفّارِ فی البَرزخِ
354 - ارواح کافران در برزخ

الکتاب:

(فَوَقاهُ اللّهُ سَیِّئآتِ ما مَکَرُوا وَ حَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ * النّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْهَا غُدُوّا وَ عَشِیّا وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أشَدَّ الْعَذَابِ) . (3)

الحدیث:

کنز العمّال :_ عندَ وقوفِه علی قَتْلی بَدرٍ _: یا أبا جهلٍ یا عُتبةُ یا شَیبةُ یا اُمیّةُ ، هل وجَدْتُم ما وَعَدَ ربُّکُم حَقّا ؟ فإنّی قد وَجَدْتُ ما وَعَدنی ربّی حَقّا . فقالَ عمرُ : یا رسولُ اللّهِ ، ما تُکَلِّمُ مِن أجسادٍ لا أرواحَ فیها ؟! فقالَ : و الّذی نَفْسی بِیَدِهِ ، ما أنتُم بأسْمَعَ لِما أقولُ مِنهُم ، غیرَ أنَّهُم لا یَسْتَطیعونَ جَوابا . (4)

354

ارواح کافران در برزخ

قرآن:

«خدا او را از آسیب مکری که برایش اندیشیده بودند نگه داشت و عذاب ناگوار ، خاندان فرعون را در میان گرفت. هر صبح و شام بر آتش عرضه شوند و روزی که قیامت بر پا شود ندا دهند که خاندان فرعون را به سخت ترین عذابها درآورید».

حدیث:

کنز العمّال :_ پیامبر خدا هنگامی که بر سر جنازه کشتگان بدر ایستاد _فرمود : ابو جهل! عتبه! شیبه! اُمیّه! آیا وعده پروردگار خود را راست یافتید؟ من که آنچه را خدایم به من وعده داده بود راست یافتم.

عمر عرض کرد: ای پیامبر خدا! با پیکرهای بی جان سخن می گویی؟ فرمود: به خدایی که جانم در دست اوست شما سخنان مرا بهتر از آنان نمی شنوید؛ فقط نمی توانند جواب بدهند.

ص :541


1- بحار الأنوار : 6 / 268 / 118 .
2- المحاسن : 1 / 285 / 561 .
3- غافر : 45 ، 46 .
4- کنز العمّال : 29874 و انظر أیضا : 29875 منه .

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام_ فی أرواحِ الکُفّارِ _: فی حُجُراتٍ فی النّارِ ، یأکُلونَ مِن طَعامِها ، و یَشْرَبونَ مِن شَرابها ، و یَتَزاوَرونَ فیها ، و یقولونَ : ربَّنا ، لا تُقِمْ لنا السَّاعةَ لِتُنْجِزَ لنا ما وَعَدْتَنا ! (1)

عنه علیه السلام :إنّ أرواحَ الکُفّارِ فی نارِ جَهنّمَ یُعْرَضونَ علَیها یقولونَ : ربَّنا ، لا تُقِمْ لنا السَّاعةَ ، و لا تُنْجِزْ لنا ما وَعَدْتَنا، و لا تُلْحِقْ آخِرَنا بأوَّلِنا! (2)

امام صادق علیه السلام_ درباره ارواح کافران _فرمود : در اتاقهایی درون آتش جای دارند، از خوراک آن می خورند و از نوشیدنیهای آن می نوشند، و در آن جا به دیدار هم می روند و می گویند: ای پروردگار ما! قیامت را برای ما بر پا مدار تا تهدیدت را درباره ما اجرا کنی.

امام صادق علیه السلام :جانهای کافران در آتش دوزخ است و بر آن عرضه می شوند و می گویند: پروردگارا! قیامت را برای ما بر پا مدار و تهدیدت را درباره ما اجرا مکن و آخر ما را به اوّل ما ملحق مکن.

ص :542


1- المحاسن : 1 / 285 / 562 .
2- بحار الأنوار : 6 / 270 / 127 .

38 - البرکة

اشاره

@

ص :543

38 - برکت

355 - معنی البرکة
355 - معنای برکت

الکتاب:

(وَ جَعَلَنِی مُبارَکا أَیْنَ ما کُنْتُ و أَوْصانِی بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیّا) . (1)

(وَ قُلْ رَبِّ أَنْزِلْنِی مُنْزَلاً مُبَارَکا وَ أَنْتَ خَیْرُ الْمُنْزِلِینَ) . (2)

(3)

الحدیث:

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام_ فی قولِه تعالی : «و جَعَلَنی مُبارَکا أیْنَما کُنتُ» _: نَفّاعا . (4)

(5)

355

معنای برکت

قرآن :

«و هر جا که باشم مرا با برکت ساخته و به ادای نماز و زکات در همه عمرم سفارش کرده است».

«و بگو: ای پروردگار من! مرا در جایگاهی پر برکت فرود آور که تو نیکترین مهمان نوازانی».

حدیث:

امام صادق علیه السلام_ در تفسیر آیه «و هر جا که باشم مرا با برکت ساخته است» _فرمود : یعنی بسیار بهره رسان.

356 - ما یُوجِبُ البَرَکةَ
356 - عوامل برکت زا

الکتاب:

(وَ لَ_وْ أَنَّ أَهْ_لَ الْقُ_رَی آمَنُ_وا وَ اتَّقَ_وْا لَفَتَحْن_َا عَلَیْهِ_مْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ) . (6)

356

عوامل برکت زا

قرآن :

«اگر مردم قریه ها ایمان آورده و پرهیزگاری پیشه کرده بودند، برکتهای آسمان و زمین را به رویشان می گشودیم ولی [ پیامبران را] تکذیب کردند، ما نیز آنان را به کیفر کردارشان گرفتار کردیم».

ص :544


1- مریم : 31 .
2- المؤمنون : 29 .
3- (انظر) الأنع_ام : 92 ، 155 ، الأنبیاء : 50 ، ص : 29 ، آل عمران : 96 ، النور : 35 ، 61 ، القصص: 30.
4- الکافی : 2 / 165 / 11 .
5- (انظر) الزراعة : باب 1574 .
6- الأعراف : 96 .

الحدیث:

رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :إذَا التّاجِرانِ صَدَقا بورِکَ لَهُما ، فَإِذا کَذِبا و خانا لَم یُبارَک لَهُما . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ فِی الرِّفقِ الزِّیادَةَ وَ البَرَکَةَ ، و مَن یُحرَمِ الرِّفقَ یُحرَمِ الخَیرَ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :القَناعَةُ بَرَکَةٌ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :البَرَکَةُ فِی المُماسَحَةِ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :کِیلوا طَعامَکُم ، فإنَّ البَرَکةَ فی الطَّعامِ المَکِیلِ . (5)

عنه صلی الله علیه و آله :ثلاثٌ فیهنَّ البَرَکَةُ : البَیعُ إلی أجَلٍ ، و المُقارَضَةُ ، و إخْلاطُ البُرِّ بالشَّعیرِ للبَیتِ لا للبَیعِ . (6)

عنه صلی الله علیه و آله :البَرَکةُ عَشرَةُ أجزاءٍ : تِسْعةُ أعْشارِها فی التِّجارةِ، و العُشرُ الباقی فی الجُلودِ . (7)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام_ لِکُمَیلِ بنِ زِیادٍ _: یا کُمَیلُ ، البَرَکَةُ فی مالِ مَن آتَی الزَّکاةَ ، و واسَی المُؤمِنینَ ، و وَصَلَ الأَقرَبینَ . (8)

حدیث:

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :اگر دو معامله گر راست بگویند، برای هر دو خجسته می شود. پس هرگاه دروغ بگویند و خیانت کنند، برای هیچ کدام خجسته نخواهد بود.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :در مدارا، فزونی و برکت است، و هر که از مدارا محروم باشد، از خیر، محروم گشته است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :قناعت، برکت است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :برکت ، در آسان گرفتن است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خوراک (غلاّت) خود را کیل کنید که برکت در خوراک کیل و پیمانه شده است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :در سه چیز برکت است: خرید و فروش مدّت دار (نسیه فروشی)، وام دادن به یکدیگر و مخلوط کردن گندم با جو برای مصرف خانه نه برای فروش.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :برکت ده قسمت است: نه دهم آن در بازرگانی است و یک دهم دیگر در پوستها [ی دام ].

امام علی علیه السلام_ به کمیل بن زیاد _فرمود : ای کمیل! برکت ، در مال کسی است که زکات بپردازد ، با مؤمنانْ مواسات داشته باشد ، و به خویشاوندانْ نیکی رساند.

ص :545


1- الکافی : 5 / 174 / 2 .
2- الکافی : 2 / 119 / 7 .
3- الجعفریّات : 160 .
4- السنن الکبری : 6 / 59 / 11189 .
5- کنز العمّال : 9434 .
6- کنز العمّال : 9436 .
7- بحار الأنوار : 103 / 5 / 13 .
8- تحف العقول : 172 .

عنه علیه السلام :بالعَدلِ تَتَضاعَفُ البَرَکاتُ . (1)

الإمامُ الحسینُ علیه السلام_ فی حدیثٍ طویلٍ فی الرَّجْعةِ _: و لَتَنْزِلَنَّ البَرَکةُ مِن السَّماءِ إلی الأرضِ ، حتّی إنّ الشَّجَرةَ لَتَقْصِفُ بِما یُریدُ اللّهُ فیها مِن الثّمرِ ، و لیُؤکَلَنَّ ثَمَرةُ الشِّتاءِ فی الصَّیفِ و ثَمَرةُ الصَّیفِ فی الشِّتاءِ ، و ذلکَ قول اللّهِ تعالی : «و لو أنّ أهلَ القُری آمَنُ_وا وَ اتَّقَ_وْا لَفَتَحْن_َا عَلَیْهِ_مْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ» . (2)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :إنَّ النّاسَ یَستَغنونَ إذا عُدِلَ بَینَهُم ، و تُنزِلُ السَّماءُ رِزقَها ، و تُخرِجُ الأَرضُ بَرَکَتَها بِإِذنِ اللّهِ تَعالی . (3)

الإمامُ الرِّضا علیه السلام :أوحَی اللّهُ عزّ و جلّ إلی نبیٍّ مِن الأنبیاءِ : إذا اُطِعْتُ رَضِیتُ ، و إذا رَضِیتُ بارَکْتُ ، و لیسَ لِبَرَکتی نِهایةٌ . (4)

(5)

امام علی علیه السلام :با عدالت و دادگری، برکتها دو چندان می شود.

امام حسین علیه السلام_ در حدیثی طولانی درباره رجعت _فرمود : هر آینه برکت از آسمان به زمین فرو می ریزد، تا آنجا که درختان، از سنگینی میوه هایی که خداوند برایشان خواسته، می شکنند. در تابستان، میوه زمستانی خورده می شود و در زمستان میوه تابستانی. این سخن خداوند متعال است که فرمود: «اگر مردم قریه ها ایمان آورده و پرهیزگاری پیشه کرده بودند ، برکتهای آسمان و زمین را به رویشان می گشودیم ؛ ولی [پیامبران را ]تکذیب کردند ، ما نیز آنان را به کیفر کردارشان گرفتار کردیم».

امام صادق علیه السلام :اگر میان مردم دادگری شود ، همه بی نیاز می شوند ، آسمان روزی خود را فرو می ریزد ، و زمین به اذن پروردگار متعال ، برکت خویش را بیرون می آورد .

امام رضا علیه السلام :خداوند عزّ و جلّ به یکی از پیامبران خود وحی فرمود که : هرگاه اطاعت شوم ، خشنود می گردم و چون خشنود گردم ، برکت می دهم و برکت من پایانی ندارد.

ص :546


1- غرر الحکم : 4211 .
2- الخرائج و الجرائح : 2 / 849 / 63 .
3- الکافی : 3 / 568 / 6 .
4- الکافی : 2 / 275 / 26 .
5- (انظر) التجارة : باب 440 ، 441 . الرزق : باب 1496 . الرفق : باب 1535 . الضیافة : باب 2356 .

357 - ما یُذهِبُ البَرَکةَ
357 - عوامل برکت زدا

الکتاب:

(وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ القُرَی آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ) . (1)

الحدیث:

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :أرْبَعٌ لا تَدخُلُ بَیتا واحدةٌ مِنهُنَّ إلاّ خَرِبَ و لَم یَعْمُرْ بالبَرَکةِ : الخِیانةُ ، و السَّرِقةُ ، و شُربُ الخمرِ ، و الزِّنا . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :تُرفَعُ البَرَکَةُ مِنَ البَیتِ إذا کانَت فیهِ الخِیانَةُ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن حَبَسَ عَن أخیهِ المُسلِمِ شَیئا مِن حَقِّهِ ، حَرَّمَ اللّهُ عَلَیهِ بَرَکَةَ الرِّزقِ إلاّ أن یَتوبَ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن تَعَلَّمَ العِلمَ رِیاءً و سُمعَةً یُریدُ بِهِ الدُّنیا ، نَزَعَ اللّهُ بَرَکَتَهُ ، و ضَیَّقَ عَلَیهِ مَعیشَتَهُ ، و وَکَلَهُ اللّهُ إلی نَفسِهِ ، و مَن وَکَلَهُ اللّهُ إلی نَفسِهِ فَقَد هَلَکَ . (5)

عنه صلی الله علیه و آله :الحَلفُ مَنفَقَةٌ لِلسِّلعَةِ ، مَمحَقَةٌ لِلبَرَکَةِ . (6)

357

عوامل برکت زدا

قرآن :

«اگر مردم قریه ها ایمان آورده و پرهیزگاری پیشه کرده بودند، برکتهای آسمان و زمین را به رویشان می گشودیم ولی [ پیامبران را] تکذیب کردند، ما نیز آنان را به کیفر کردارشان گرفتار کردیم».

حدیث:

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :چهار چیز است که اگر یکی از آنها به خانه ای درآید آن را ویران می کند و با برکتْ آبادان نمی شود: خیانت، دزدی، شرابخواری و زنا.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :اگر در خانه ای خیانت باشد برکت از آن برداشته می شود.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس که چیزی از حقّ برادر مسلمانش را نگه دارد [و به او ندهد] ، خداوند برکت روزی را بر او حرام می کند مگر آن که توبه کند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس از روی ریا و سُمعه (رسیدن به گوش مردم) و به قصد دنیاخواهی علم بیاموزد خداوند برکتش را از آن می گیرد ، زندگی اش را بر او سخت می گیرد و او را به حال خودش وا می گذارد ، و هر کس که خدا او را به حال خودش وا گذارد هلاک شده است .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :قسم خوردن، کالا را می کاهد و به پایان می رساند و برکت را از بین می برد.

ص :547


1- الأعراف : 96 .
2- بحار الأنوار : 79 / 19 / 4 .
3- الفردوس : 2 / 73 / 2413 .
4- کتاب من لا یحضره الفقیه : 4 / 15 / 4968 .
5- مکارم الأخلاق : 2 / 348 / 2660 .
6- صحیح البخاری : 2 / 735 / 1981 .

عنه صلی الله علیه و آله :مَن غَشَّ أخاهُ المُسلِمَ ، نَزَعَ اللّهُ عنه بَرَکَةَ رِزقِهِ . (1)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :إذا ظَهَرتِ الجِنایاتُ ارْتَفَعتِ البَرَکاتُ . (2)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :إنَّ مَعَ الإِسرافِ قِلَّةَ البَرَکَةِ . (3)

الإمامُ الجوادُ أو الإمامُ الهادیُّ علیهما السلام_ لِداوودَ الصَّرْمیّ _: یا داوودُ ، إنّ الحرامَ لا یَنْمی ، و إنْ نَمی لا یُبارَکُ لَهُ فیهِ ، و ما أنْفَقهُ لَم یُؤجَرْ علَیهِ ، و ما خَلّفَهُ کانَ زادَهُ إلَی النّارِ . (4)

الکافی عن أحمد بن أحمد عن بعض رجاله (5) :الکافی عن أحمد بن أحمد عن بعض رجاله (6) : مَن فَحَشَ عَلی أخیهِ المُسلِمِ ، نَزَعَ اللّهُ مِنهُ بَرَکَةَ رِزقِهِ ، و وَکَلَهُ إلی نَفسِهِ ، و أفسَدَ عَلَیهِ مَعیشَتَهُ . (7)

(8)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس برادر مسلمانش را بفریبد ، خداوند برکت روزی اش را از او می گیرد.

امام علی علیه السلام :هرگاه گناهان، بسیار و آشکارا گردد برکتها از میان می رود.

امام صادق علیه السلام :با اسراف ، کمیِ برکت است.

امام جواد علیه السلام یا امام هادی علیه السلام_ به داوود صرمی _فرمود : ای داوود! مال حرام رشد نمی کند و اگر هم رشد کند، برای صاحبش برکتی ندارد و اگر از آن چیزی انفاق کند، پاداشی نخواهد دید و آنچه پس از خود بر جای گذارد ره توشه او به سوی دوزخ است.

الکافی_ به نقل از احمد بن احمد، از برخی استادانش _: هر کس به برادر مسلمانش دشنام دهد خداوند برکت روزی اش را از او می گیرد و او را به خودش وا می گذارد و زندگی اش را برایش تباه می کند.

ص :548


1- ثواب الأعمال : 337 / 1 .
2- غرر الحکم : 4030 .
3- الکافی : 4 / 55 / 3 عن ابن أبی یعفور و یوسف بن عمار(ة) .
4- الکافی : 5 / 125 / 7 .
5- المعصوم المرویّ عنه غیر معلوم ، فإن کان الصادق علیه السلام فالإرسال بأزید من واحد ، و أحمد کأنّه البزنطی ، و ما زعم أنّه ابن عیسی بعید کما لا یخفی علی المتدرّب ، فیمکن الإرسال بواحد . و قوله «فحش» ککرم ، و ربّما یقرأ علی بناء التفعیل . و من جملة أسباب فساد المعیشة نفرة الناس عنه و عن معاملته (مرآة العقول : 10 / 278) .
6- المعصوم المرویّ عنه غیر معلوم ، فإن کان الصادق علیه السلام فالإرسال بأزید من واحد ، و أحمد کأنّه البزنطی ، و ما زعم أنّه ابن عیسی بعید کما لا یخفی علی المتدرّب ، فیمکن الإرسال بواحد . و قوله «فحش» ککرم ، و ربّما یقرأ علی بناء التفعیل . و من جملة أسباب فساد المعیشة نفرة الناس عنه و عن معاملته (مرآة العقول : 10 / 278) .
7- الکافی : 2 / 325 / 13 و راجع بحار الأنوار : 76 / 365 .
8- (انظر) الرزق : باب 1497 .

39 - البرهان

اشاره

(1)

(2)

ص :549


1- و لمزید الاطّلاع راجع : بحار الأنوار : 9 / 2 _ 254 «احتجاجات اللّه تعالی علی أرباب الملل» . بحار الأنوار : 9 / 255 أبواب احتجاجات الرّسول صلی الله علیه و آله . بحار الأنوار : 10 / 1 _ 392 «احتجاجات الرّسول صلی الله علیه و آله و الأئمّة علیهم السلام» .
2- انظر : عنوان 99 «الحجّة» .

39 - برهان

358 - بُرهانُ اللَّهِ
358 - برهان خداوند

الکتاب:

(یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَکُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ أَنْزَلْنَا إِلَیْکُمْ نُورا مُبِینا) . (1)

(فَذَانِکَ بُرْهَانَانِ مِنْ رَبِّکَ إِلی فِرْعَوْنَ وَ مَلَئِهِ إِنَّهُمْ کانُوا قَوْما فَاسِقِینَ) . (2)

الحدیث:

حلیة الأولیاء عن عِیاضِ بنِ غَنمٍ أنّه سَمِعَ رسُولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله یقولُ :إنَّ مِن خیار اُمّتی قَومَا ......... یَتَقَرَّبُونَ بِالوسِیلَةِ ، یَلبَسُون الخِلْقانَ ، وَ یْتَبعونَ البُرهَانَ ، و یَتلُونَ الفُرقَانَ و یقَرِّبونَ القُربانَ . (3)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام_ فی صِفَةِ القُرآن الکَریمِ _: جَعَلَهُ اللّهُ رَیّا لِعَطَشِ العُلَماءِ وَ رَبیعَا لِقُلوبِ الفُقَهاء ......... وَ بُرهانا لِمَن تَکَلَّم بهِ ، و شاهِدا لِمنَ خَاصَمَ بِهِ . (4)

358

برهان خداوند

قرآن :

«ای مردم! شما را از سوی پروردگارتان برهانی آمده است و برای شما نوری روشنگر فرو فرستادیم».

«این دو از جانب پروردگارت برهانهای تو برای فرعون و مهتران اوست ، که آنان مردمی نا فرمانند».

حدیث:

حلیة الأولیاء_ به نقل از عیاض بن غنم _: شنید[م] که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می فرماید : برگزیدگان امّت من کسانی اند که ......... به من توسّل و تقرّب می جویند ، کهنه می پوشند و تابع برهان و تلاوت کننده قرآن اند و پیش آورنده نیکی و احسان .

امام علی علیه السلام_ در وصف قرآن کریم _فرمود : خداوند آن را مایه سیراب نمودن عالمان و بهار دلهای فقیهان قرار داده است ......... و برهانِ هر که بدان سخن گوید و شاهد آن که در احتجاجش بدان تکیه کند .

ص :550


1- النساء : 174 .
2- القصص : 32 .
3- حلیة الاُولیاء : 1 / 16 .
4- نهج البلاغة : الخطبة 198 .

عنه علیه السلام_ فی فَضلِ الإسلامِ _: هُوَ عِندَ اللّهِ وَثیقُ الأَرکَانِ، رَفیعُ البُنیانِ، مُنیرُ البُرهانِ، مُضِیءُ النِّیرَان، عَزیزُ السُّلطَانِ . (1)

فَاطِمَةُ علیها السلام_ فی خُطبَتِها فی مَعنی فَدَک _: کِتابُ اللّهِ بَیِّنَةٌ بَصائُرهُ ، و آیٌ مُنکَشَفةٌ سرائِرهُ ، وَ بُرهانٌ مُتجَلِّیّةٌ ظَواهِرهُ . (2)

الإمامُ الصَّادقُ علیه السلام:کنّا نَجوماً یُستضاءُ بِنا و للبرِیَّةِ نحنُ الیومَ بُرهانٌ . (3)

(4)

امام علی علیه السلام_ درباره ارزش اسلام _فرمود : پایه های این دین در پیشگاه خدای بزرگ استوار و پابرجاست و بنایش بلند و دلیلش آشکار و روشنایی هایش درخشان و برهانش همیشه غالب و پیروز .

فاطمه علیها السلام_ در خطبه فدکیه _فرمود : کتاب خدا ، بصیرت هایش آشکار است و آیه هایش شفاف و روشن و برهانی است پیدا و پر جلوه .

امام صادق علیه السلام :ما ستارگانی بودیم فانوسِ راه و اکنون برای مردمان ، برهان .

359 - المُحاجَّةُ بإتیانِ البرهانِ
359 - برهان خواهی خداوند

الکتاب:

(أَمَّنْ یَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ وَ مَنْ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ أَ إِلهٌ مَعَ اللّهِ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ) . (5)

(وَ مَنْ یَدْعُ مَعَ اللّهِ إِلها آخَرَ لا بُرْهَانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّمَا حِسَابُهُ عِنْدَ رَبِّهِ إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الکافِرُونَ) . (6)

359

برهان خواهی خداوند

قرآن :

«یا آن که مخلوقات را می آفریند، سپس آنها را باز می گرداند و آن که از آسمان و زمین به شما روزی می دهد، آیا معبودی با خداست؟ بگو: اگر راست می گویید برهان خویش بیاورید».

«آن کس که با اللّه خدای دیگری می خواند که بر او هیچ برهانی ندارد جز این نیست که حسابش نزد پروردگارش خواهد بود، به یقین کافران رستگار نمی شوند».

ص :551


1- نهج البلاغة : الخطبة 198 .
2- کتاب من لا یحضره الفقیه : 3 / 372 / 10 عن زینب بنت علیّ علیهما السلام .
3- المناقب لابن شهرآشوب : 4 / 277 ، بحار الأنوار : 74 / 26 نقلاً عن مناقب الدمعة السالَبة : 6 / 304 .
4- (انظر) الحجّة : باب 718 ، 719 .
5- النمل : 64 .
6- المؤمنون : 117 .

(وَ قالُوا لَنْ یَدْخُلَ الجَنَّةَ إِلاّ مَنْ کانَ هُودا أَوْ نَصاری تِلْکَ أَمَانِیُّهُمْ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ) . (1)

(وَ نَزَعْنَا مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ شَهِیدا فَقُلْنَا هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ فَعَلِمُوا أَنَّ الحَقَّ للّهِِ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ مَا کانُوا یَفْتَرُونَ) . (2)

(3)

«گفتند: جز یهودیان و ترسایان کسی به بهشت نمی رود. این آرزوی آنهاست. بگو: اگر راست می گویید برهان خویش بیاورید».

«و از هر ملّتی شاهدی بیاوریم و گوییم: برهان خویش بیاورید. آنگاه بدانند که حق از آن خداست و آنچه به دورغ نسبت می دادند، تباه شود».

ص :552


1- البقرة : 111 .
2- القصص : 75 .
3- (انظر) الحجّة : باب 722 .

40 - البِشر

اشاره

@

ص :553

40 - خوشرویی

360 - البِشْرُ
360 - خوشرویی

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :حُسْنُ البِشْرِ یَذهَبُ بالسَّخِیمةِ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :اِلْقَ أخاکَ بِوَجْهٍ مُنْبَسِطٍ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّکُم لَن تَسَعُوا النّاسَ بأموالِکُم ، فالْقُوهُم بِطَلاقةِ الوَجهِ و حُسْنِ البِشرِ . (3)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :کانَ رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله یقولُ : إنَّ اللّهَ یُبغِضُ المُعَبِّسَ فی وَجهِ إخْوانِهِ . (4)

عنه علیه السلام :البَشاشَةُ حِبالَةُ المَوَدّةِ . (5)

عنه علیه السلام :البَشاشةُ فَخُّ المَوَدّةِ . (6)

عنه علیه السلام :سَببُ المَحبّةِ البِشرُ . (7)

عنه علیه السلام :البِشرُ شِیمةُ الحُرِّ . (8)

عنه علیه السلام :الطَّلاقَةُ شِیمةُ الحُرِّ . (9)

عنه علیه السلام :البِشْرُ أوَّلُ النّائلِ . (10)

360

خوشرویی

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خوشرویی، کینه را می زداید.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :با برادرت گشاده رو برخورد کن.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :شما هرگز نمی توانید همه مردم را از اموال خود بهره مند سازید، پس با آنان با گشاده رویی و خوشرویی تمام برخورد کنید.

امام علی علیه السلام :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله همیشه می فرمود: خداوند کسی را که با برادران خود ترشرویی کند، دشمن می دارد.

امام علی علیه السلام :خوشرویی، کمند دوستی است.

امام علی علیه السلام :خوشرویی، دام محبّت است.

امام علی علیه السلام :خوشرویی، ریسمان محبّت است.

امام علی علیه السلام :خوشرویی، خوی آزاده است.

امام علی علیه السلام :گشاده رویی خوی آزاده است.

امام علی علیه السلام :خوشرویی، نخستین دِهِش است.

ص :554


1- الکافی : 2 / 103 / 6 .
2- الکافی : 2 / 103 / 3.
3- الکافی : 2 / 103 / 1 .
4- مستدرک الوسائل : 8 / 321 / 9552 .
5- بحار الأنوار : 69 / 409 / 120 .
6- تحف العقول : 202 .
7- غرر الحکم : 5546 .
8- غرر الحکم : 656 .
9- غرر الحکم : 467 .
10- غرر الحکم : 519 .

عنه علیه السلام :البِشرُ إسْداءُ الصَّنِیعَةِ بغیرِ مَؤونَةٍ . (1)

عنه علیه السلام :البِشرُ أحَدُ العَطاءَیْنِ . (2)

عنه علیه السلام :البَشاشَةُ أحَدُ القَراءَیْنِ . (3)

عنه علیه السلام :البِشرُ مَنظَرٌ مُونِقٌ، و خُلقٌ مُشْرِقٌ . (4)

عنه علیه السلام :اِلْقَهُم بالبِشرِ ، تُمِتْ أضْغانَهُم . (5)

عنه علیه السلام :بالبِشرِ و بَسْطِ الوَجِه یَحْسُنُ مَوقِعُ البَذْلِ . (6)

عنه علیه السلام :إنّ بِشرَ المؤمنِ فی وَجهِهِ ، و قُوّتَهُ فی دِینِهِ ، و حُزنَهُ فی قَلبِهِ . (7)

عنه علیه السلام :بِشرُکَ یدُلُّ علی کَرَمِ نفسِکَ . (8)

عنه علیه السلام :حُسنُ اللِّقاءِ یَزیدُ فی تأکُّدِ الإخاءِ . (9)

عنه علیه السلام_ فی صفاتِ المؤمنِ _: هَشّاشٌ بَشّاشٌ ، لا بعَبّاسٍ و لا بجسّاس . (10)

عنه علیه السلام :إذا لَقِیتُم إخْوانَکُم فَتَصافَحوا ، و أظْهِروا لَهمُ البَشاشَةَ و البِشرَ ، تَتَفَرّقوا و ما علَیکُمْ مِن الأوْزارِ قد ذَهبَ . (11)

عنه علیه السلام :إنَّ أحْسنَ ما یَأْلَفُ بهِ النّاسُ قلوبَ أوِدّائهِم ، و نَفَوا بهِ الضِّغْنَ عن قُلوبِ أعْدائهِم : حُسنُ البِشرِ عند لِقائهِم ، و التَّفَقُّدُ فی غَیبتِهم ، و البَشاشةُ بِهم عند حُضورِهِم . (12) (13)

امام علی علیه السلام :خوشرویی، احسانی است بی زحمت و بی هزینه.

امام علی علیه السلام :خوشرویی، یکی از دو عطاست.

امام علی علیه السلام :خوشرویی، یکی از [ لوازم ]مهمان نوازی است.

امام علی علیه السلام :خوشرویی، چشم اندازی خوشایند و خویی درخشان است.

امام علی علیه السلام :با خوشرویی با آنان برخورد کن، تا کینه هایشان را از میان ببری .

امام علی علیه السلام :با خوشرویی و چهره گشاده، بخشش ارزش پیدا می کند.

امام علی علیه السلام :شادی مؤمن در چهره اوست، قدرتش در دینش و اندوهش در دلش.

امام علی علیه السلام :خوشرویی تو، نشانگر بزرگواری و کرامت نفس توست.

امام علی علیه السلام :برخورد خوش، پیوند برادری را استوارتر می کند.

امام علی علیه السلام_ در توصیف مؤمن _فرمود : خنده روی است و گشاده رو، نه ترشروی و تجسّس کننده.

امام علی علیه السلام :چون با برادران خود رو به رو شدید و دست دادید و خوشرویی و گشاده رویی نشان دادید، هنگام جدا شدن گناهانتان ریخته است.

امام علی علیه السلام :بهترین وسیله ای که مردم با آن دلهای دوستان خود را به دست می آورند و کینه ها را از دلهای دشمنانشان می زدایند، خوشرویی هنگام برخورد با آنان است و جویای احوال آنان شدن در غیابشان و گشاده رویی با آنان در حضورشان.

ص :555


1- غرر الحکم : 1503 .
2- غرر الحکم : 1613 .
3- غرر الحکم : 1692 .
4- غرر الحکم : 2168 .
5- غرر الحکم : 5129 .
6- غرر الحکم : 4313 .
7- غرر الحکم : 3454 .
8- غرر الحکم : 4453 .
9- غرر الحکم : 4827 .
10- الکافی : 2 / 229 / 1 .
11- بحار الأنوار : 76 / 20 / 3 .
12- بحار الأنوار : 78/57/124.
13- (انظر) عنوان 309 «الضحک» .

361 - تَساوی التَّحذیرِ والتَّبشیرِ
361 - برابری هشدار و نوید

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :مَن حَذّرَکَ کَمَن بَشّرَکَ . (1)

361

برابری هشدار و نوید

امام علی علیه السلام :کسی که به تو هشدار می دهد همانند کسی است که به تو نوید می دهد.

ص :556


1- بحار الأنوار : 74 / 178 / 19 .

41 - البصیرة

اشاره

(1)

ص :557


1- انظر : الدنیا : باب 1227، الغفلة: باب 3054، النور: باب 3901 .

41 - بینش

362 - البصیرةُ
362 - بینش

الکتاب:

(أَ فَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ یَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّها لا تَعْمَی الْأَبْصَارُ وَ لکِنْ تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ) . (1)

(وَ لَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرا مِنَ الجِنِّ وَ الإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَ یَفْقَهُونَ بِهَا وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِهَا وَ لَهُمْ آذَانٌ لا یَسْمَعُونَ بِهَا أُولئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ) . (2)

الحدیث:

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :لیسَ الأعمی مَن یَعْمی بَصرُهُ ، إنَّما الأعمی مَن تَعْمی بَصیرتُهُ . (3)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :نَظَرُ البَصَرِ لا یُجْدی إذا عَمِیَتِ البَصیرةُ . (4)

عنه علیه السلام :فاقِدُ البَصَرِ فاسِدُ النَّظَرِ . (5)

عنه علیه السلام :فإنّما البَصیرُ مَن سمِعَ فتَفَکّرَ ، و نَظرَ فأبْصرَ ، و انْتَفعَ بالعِبَرِ ، ثُمّ سَلَکَ جَدَدا واضِحا یَتَجنّبُ فیهِ الصَّرْعَةَ فی المَهاوِی . (6)

362

بینش

قرآن :

«آیا در زمین سیر نمی کنند تا صاحب دلهایی گردند که بدان تعقّل کنند و گوشهایی که بدان بشنوند؟ زیرا چشمها کور نمی شود بلکه دلهایی که در سینه ها جای دارند کور می شود».

«بسیاری از جنّ و انس را برای جهنّم بیافریدیم. ایشان را دلهایی است که بدان نمی فهمند و چشمهایی است که بدان نمی بینند و گوشهایی است که بدان نمی شنوند. اینان همان چارپایانند حتی گمراهتر از آنهایند. اینان همان غافلانند».

حدیث :

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :کور آن نیست که چشمش نابینا باشد بلکه کور [واقعی] آن کسی است که دیده بصیرتش کور باشد.

امام علی علیه السلام :اگر دیده بصیرت کور باشد نگریستن چشم سودی نمی دهد.

امام علی علیه السلام :آن که فاقد بینش است، رأیش بی ارزش است.

امام علی علیه السلام :با بصیرت کسی است که بشنود و بیندیشد، نگاه کند و ببیند، از عبرتها بهره گیرد، آن گاه راه روشنی را بپیماید که در آن از افتادن در پرتگاهها به دور ماند.

ص :558


1- الحجّ : 46.
2- الأعراف : 179.
3- کنز العمّال : 1220.
4- غرر الحکم : 9972.
5- غرر الحکم : 6548.
6- نهج البلاغة : الخطبة 153.

عنه علیه السلام :قد بُصِّرْتُم إنْ أبْصَرْتُم ، و قد هُدِیتُم إنِ اهْتَدَیْتُم . (1)

عنه علیه السلام :لَیستِ الرَّوِیَّةُ کَالمُعایَنَةِ مَع الإبْصارِ ؛ فقد تَکذِبُ العُیونُ أهلَها ، و لا یَغُشُّ العقلُ مَنِ اسْتَنْصحَهُ . (2)

عنه علیه السلام :فَقْدُ البَصرِ أهْوَنُ مِن فِقْدانِ البَصیرةِ . (3)

عنه علیه السلام :بالهُدی یَکْثُرُ الاسْتِبْصارُ . (4)

امام علی علیه السلام :شما را [راه] نمایاندند اگر ببینید، و راهنمایی شده اید اگر هدایت پذیر باشید.

امام علی علیه السلام :نگاه کردن چون بینایی یافتن نیست؛ زیرا گاه چشمها به صاحبان خود دروغ می گویند، اما عقل به کسی که از او مشورت خواهد خیانت نمی کند.

امام علی علیه السلام :از دست دادن بینایی آسانتر است تا از دست دادن بینش.

امام علی علیه السلام :با هدایت، بینا دلی افزون می شود.

363 - أبْصَرُ النّاسِ
363 - بیناترین مردم

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :أبْصَرُ النّاسِ مَن أبْصَرَ عُیوبَهُ و أقْلَعَ عن ذُنوبِهِ . (5)

عنه علیه السلام :ألاَ إنّ أبْصَرَ الأبْصارِ ما نَفَذَ فی الخیرِ طَرْفُهُ ، ألاَ إنّ أسْمَعَ الأسْماعِ ما وَعی التَّذکیرَ و قَبِلَهُ . (6)

363

بیناترین مردم

امام علی علیه السلام :بیناترین مردم کسی است که عیبهای خود را ببیند و از گناهان خویش دست شوید.

امام علی علیه السلام :هان! بیناترین چشمها، چشمی است که نگاهش به سوی خوبی باشد. هان! شنواترین گوشها، گوشی است که پند را دریابد و آن را پذیرا شود.

ص :559


1- نهج البلاغة : الحکمة 157.
2- نهج البلاغة : الحکمة 281.
3- غرر الحکم : 6536.
4- غرر الحکم : 4186.
5- غرر الحکم : 3061.
6- نهج البلاغة : الخطبة 105.

@

ص :560

42 - الباطل

اشاره

(1)

(2)

ص :561


1- و لمزید الاطّلاع راجع : بحار الأنوار : 72 / 264، 265 باب 115 «استماع اللّغو و الکذب و الباطل و القصّة»
2- انظر : عنوان 121 «الحقّ» .

42 - باطل

364 - الباطِلُ
364 - باطل

الکتاب:

(کَذلِکَ یَضْرِبُ اللّهُ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ فَأَمّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاءً وَ أَمّا مَا یَنْفَعُ النّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الْأَرْضِ کَذلِکَ یَضْرِبُ اللّهُ الْأَمْثَالَ) . (1)

(وَ قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کانَ زَهُوقا) . (2)

(بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَی الْبَاطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَ لَکُمُ الْوَیْلُ مِمّا تَصِفُونَ) . (3)

(قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَ ما یُبْدِئُ الْبَاطِلُ وَ ما یُعِیدُ) . (4)

(أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَی عَلَی اللّهِ کَذِبا فَإِنْ یَشَإِ اللّهُ یَخْتِمْ عَلَی قَلْبِکَ و یَمْحُ اللّهُ الْبَاطِلَ وَ یُحِقُّ الْحَقَّ بِکَلِمَاتِهِ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ) . (5)

الحدیث:

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :الباطِلُ أضْعَفُ نَصیرٍ . (6)

364

باطل

قرآن :

«خدا برای حق و باطل چنین مثل می زند، اما کف به کناری افتد و نابود شود و آنچه برای مردم سودمند است در زمین پایدار بماند. خدا این چنین مثل می زند».

«بگو: حق آمد و باطل نابود شد. به یقین باطل نابود شدنی است».

«بلکه حق را بر باطل فرو می افکنیم . پس آن را در هم کوبد و باطل بناگاه نابود شود. و وای بر شما از آنچه وصف می کنید».

«بگو: حق فراز آمد و باطل نماند و یارای بازگشتنش نیست».

«یا می گویند که بر خدا دروغی بسته است . اگر خدا بخواهد بر دل تو مهر می نهد. و خدا باطل را محو می کند و حق را با کلمات خویش ثابت می گرداند. او به راز دلها داناست».

حدیث :

امام علی علیه السلام :باطل، نا توانترین یاور است.

ص :562


1- الرعد : 17.
2- الإسراء : 81.
3- الأنبیاء : 18.
4- سبأ : 49.
5- الشوری : 24.
6- غرر الحکم : 717 .

عنه علیه السلام :الباطِلُ غَرورٌ خادِعٌ . (1)

عنه علیه السلام :إنّ الباطِلَ خَیْلٌ شُمُسٌ رَکِبَها أهلُها و أرْسَلوا أزِمَّتَها ، فَسارَتْ (بهِم) حتّی انْتَهتْ بهِم إلی نارٍ وَقودُها النّاسُ و الحِجارةُ . (2)

عنه علیه السلام :کیفَ یَنْفَصِلُ عن الباطِلِ مَن لَم یَتَّصِلْ بالحقِّ ؟! (3)

عنه علیه السلام :مُسْتَعمِلُ الباطِلِ مُعذَّبٌ مَلُومٌ . (4)

عنه علیه السلام :فَلأَنقُبَنّ الباطِلَ حتّی یَخرُجَ الحقُّ مِن جَنْبِهِ . (5)

عنه علیه السلام :الحقُّ طریقُ الجنّةِ ، و الباطلُ طریقُ النّارِ، و علی کُلِّ طریقٍ داعٍ . (6)

عنه علیه السلام_ و هو یَذُمُّ أصحابَهُ _: لا تَعرِفونَ الحقَّ کمَعرِفتِکُمُ الباطلَ ، و لا تُبْطِلونَ الباطلَ کإبْطالِکُمُ الحقَّ . (7)

عنه علیه السلام :ظَلَمَ الحقَّ مَنْ نَصرَ الباطلَ . (8)

امام علی علیه السلام :باطل فریبنده ای گمراه کننده است.

امام علی علیه السلام :باطل [همچون] رمه اسبهای چموش است که صاحبانشان بر آنها نشسته و افسارشان را رها کرده اند. پس، سواران خود را می برند و آنها را در آتشی می افکنند که آتشگیره آن مردمانند و سنگها.

امام علی علیه السلام :چگونه از باطل جدا شود، کسی که به حق نپیوسته است؟!

امام علی علیه السلام :به کار گیرنده باطل، با عذاب و سرزنش رو به رو می شود.

امام علی علیه السلام :من باطل را خواهم شکافت تا حق از پهلوی آن بیرون آید.

امام علی علیه السلام :حق راه بهشت است و باطل راه آتش و بر سر هر راهی دعوتگری است.

امام علی علیه السلام_ در نکوهش یاران خود _فرمود : شما آن گونه که باطل را می شناسید، با حق آشنا نیستید و چنان که حق را پایمال می کنید، در راه نابودی باطل گام بر نمی دارید.

امام علی علیه السلام :هر کس باطل را یاری کند به حق ستم کرده است.

365 - التَّمییزُ بینَ الحقِّ والباطلِ
365 - تشخیص حق از باطل

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :أمَا إنّه لیسَ بینَ الحقِّ و الباطلِ إلاّ أربَعُ أصابِعَ ......... الباطلُ أنْ تقولَ : سَمِعتُ ، و الحقُّ أنْ تقولَ : رَأیْتُ . (9)

365

تشخیص حق از باطل

امام علی علیه السلام :هان! میان حق و باطل جز چهار انگشت فاصله نیست ......... باطل، آن است که بگویی: «شنیدم» و حق، آن است که بگویی: «دیدم».

ص :563


1- غرر الحکم : 549.
2- نهج السعادة : 3 / 294.
3- غرر الحکم : 7006.
4- غرر الحکم : 9868.
5- نهج البلاغة: الخطبة33.
6- نهج السعادة : 3 / 291.
7- نهج البلاغة: الخطبة69.
8- غرر الحکم : 6041.
9- نهج البلاغة : الخطبة 141.

بحار الأنوار :عن الإمام علیّ علیه السلام : أیُّها النّاسُ ، منَ عَرفَ مِن أخیهِ وَثیقَةَ دِینٍ و سَدادَ طریقٍ فلا یَسْمعَنَّ فیهِ أقاوِیلَ النّاسِ ، أمَا إنّهُ قد یَرمی الرّامی، و یُخطئُ السِّهامَ ، و یُحِیلُ الکلامَ ، و باطِلُ ذلکَ یَبورُ ، و اللّهُ سَمیعٌ و شَهیدٌ.

أمَا إنّه لیسَ بینَ الحقِّ و الباطلِ إلاّ أربَعُ أصابِعَ. _ فسُئلَ عن معنی قولِهِ هذا ، فجَمعَ أصابِعَهُ و وَضعَها بینَ اُذُنهِ و عَینهِ _ ثُمّ قالَ : الباطلُ أنْ تَقولَ : سَمِعتُ ، و الحقُّ أنْ تَقولَ : رَأیْتُ . (1)

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :سُئلَ أمیرُ المؤمنینَ علیه السلام : کَمْ بینَ الحقِّ و الباطلِ ؟ فقالَ : أربَعُ أصابِعَ _ و وَضعَ أمیرُ المؤمنینَ یدَهُ علی اُذُنِهِ و عَینَیهِ _ فقالَ : ما رَأتْهُ عَیناکَ فهو الحقُّ ، و ما سَمِعَتْهُ اُذُناکَ فأکْثرُهُ باطلٌ . (2)

عنه علیه السلام :سألَ الشّامیُّ _ الّذی بعثَهُ معاویةُ لیسألَ أمیرَ المؤمنینَ علیه السلام عمّا سألَ عنه ملِکُ الرُّومِ _ الحسنَ بنَ علیٍّ علیه السلام: کَم بینَ الحقِّ و الباطلِ ؟ فقالَ علیه السلام : أربَعُ أصابِعَ ، فما رَأیتَهُ بعینِکَ فهُو الحقُّ ، و قد تَسمَعُ باُذُنَیْکَ باطلاً کثیرا . (3)

بحار الأنوار :امام علی علیه السلام فرمود : ای مردم! هر کس برادر خود را به استواریِ دین و درستیِ راهْ شناخت، هرگز به گفته های مردم درباره او گوش نسپارد. زنهار که گاه ، تیرانداز تیر می افکند و تیرهایش به خطا می رود، و بسی سخن که خلاف حقیقت است، گفتار باطل تباه است و خداوند شنوا و گواه.

هان! میان حق و باطل جز چهار انگشت فاصله نیست. _ از آن حضرت درباره معنای این سخن سؤال شد. امام، انگشتان خود را به هم چسباند و آنها را میان گوش و چشم خود گذاشت _ و آن گاه فرمود: باطل این است که بگویی: «شنیدم» و حق آن است که بگویی: «دیدم».

امام باقر علیه السلام :از امیر المؤمنین سؤال شد: فاصله میان حق و باطل چه اندازه است؟ فرمود: چهار انگشت . _ امیر المؤمنین دست خود را میان گوش و چشم خود قرار داد _ و فرمود: آنچه چشمانت ببیند حق است و آنچه گوشهایت بشنود بیشترش باطل است.

امام باقر علیه السلام :مرد شامی _ همو که معاویه فرستادش تا پرسشهایی را که پادشاه روم از وی پرسیده بود از امیر المؤمنین علیه السلام بپرسد _ از حسن بن علی علیهما السلام پرسید: فاصله حق و باطل چقدر است؟ فرمود: چهار انگشت، آنچه با چشم خود دیدی آن حق است، ولی با گوش خود باطل فراوان می شنوی.

ص :564


1- بحار الأنوار : 75 / 197 / 16.
2- بحار الأنوار : 75 / 196 / 9.
3- بحار الأنوار : 75 / 196 / 10.

366 - التِباسُ الحقِّ بالباطلِ
366 - درآمیختن حق و باطل

الکتاب:

(وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَ بِالْبَاطِلِ وَ تکْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ) . (1)

الحدیث:

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :فلَو أنَّ الباطلَ خَلَصَ مِن مِزاجِ الحقِّ لَم یَخْفَ علَی المُرتادِینَ ، و لَو أنَّ الحقَّ خَلَصَ مِن لَبْسِ الباطلِ انْقَطَعتْ عنه ألْسُنُ المُعانِدینَ ، و لکنْ یُؤخَذُ مِن هذا ضِغْثٌ و مِن هذا ضِغْثٌ . (2)

عنه علیه السلام :کَم مِن ضَلالةٍ زُخْرِفَتْ بآیةٍ مِن کتابِ اللّهِ کما یُزَخْرَفُ الدِّرْهَمُ النُّحاسُ بالفِضَّةِ المُمَوَّهَةِ! (3)

366

درآمیختن حق و باطل

قرآن :

«حق را با باطل در نیامیزید و حق را، با آن که می دانید کتمان نکنید».

حدیث :

امام علی علیه السلام :اگر باطل با حق در نیامیزد بر حقیقت جویان پوشیده نمی ماند و اگر حق با باطل آمیخته نشود، زبان دشمنان آن بریده می شود، لیکن مشتی از آن برداشته می شود و مشتی از این [و بدین ترتیب حق و باطل در هم آمیخته می شود و شبهه پیش می آید].

امام علی علیه السلام :بسا گمراهی ای که با آیه ای از کتاب خدا آراسته شود همچنانکه دِرهم مسی با روکشی از نقره تقلّبی آراسته می گردد!

ص :565


1- البقرة : 42.
2- نهج البلاغة : الخطبة 50.
3- غرر الحکم : 6969.

367 - عدمُ استیقانِ الباطلِ حقّاً
367 - یقین نکردن به حق بودن باطل

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :أبَی اللّهُ أنْ یُعَرِّفَ باطلاً حقّا، أبَی اللّهُ أنْ یجْعَلَ الحقَّ فی قلبِ المؤمنِ باطلاً لا شکَّ فیهِ ، و أبَی اللّهُ أنْ یَجعَلَ الباطلَ فی قلبِ الکافرِ المُخالِفِ حقّا لا شَکَّ فیهِ ، و لَو لَم یَجْعَلْ هذا هکذا ما عُرِفَ حقٌّ مِن باطلٍ . (1)

عنه علیه السلام :لا یَستَیقِنُ القلبُ أنَّ الحقَّ باطلٌ أبدا ، و لا یَستَیقِنُ أنَّ الباطلَ حقٌّ أبدا . (2)

(3)

367

یقین نکردن به حق بودن باطل

امام صادق علیه السلام :خداوند ابا کرده است از این که باطلی را حق بشناساند؛ خداوند ابا کرده است از این که حق را در دل مؤمن، باطلی تردید ناپذیر جلوه دهد؛ خداوند ابا کرده است از این که باطل را در دل کافر حق ستیز به صورت حقّی تردید ناپذیر جلوه دهد؛ اگر چنین نمی کرد حق از باطل شناخته نمی شد.

امام صادق علیه السلام :هرگز دل به باطل بودن حق و به حق بودن باطل یقین نمی کند .

ص :566


1- بحار الأنوار : 5 / 303 / 12.
2- تفسیر العیّاشی : 2 / 53 / 39.
3- (انظر) القلب : باب 3359.

43 - البغض

اشاره

(1)

ص :567


1- انظر : عنوان 91 «المحبّة» ، 339 «العداوة».

43 - بغض و نفرت

368 - المَبْغوضونَ إلَی اللَّهِ
368 - افراد منفور نزد خدا

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :إنَّ اللّهَ یُبغِضُ الشّیخَ الزّانی ، و الغَنیَّ الظَّلومَ ، و الفَقیرَ المُخْتالَ ، و السّائلَ المُلْحِفَ ، و یُحبِطُ أجرَ المُعطی المَنّانِ ، و یَمقُتُ البَذیخَ الجَریَّ الکَذّابَ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ اللّهَ تبارکَ و تعالی یُبغِضُ کلَّ عالِمٍ بالدُّنیا جاهلٍ بالآخِرَةِ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ اللّهَ تعالی یُبغِضُ کلَّ جَعْظَریٍّ جَوّاظٍ سَخّابٍ فی الأسْواقِ ، جِیفةٍ باللّیلِ ، حِمارٍ بالنّهارِ ، عالمٍ بالدُّنیا ، جاهلٍ بالآخِرَةِ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ اللّهَ عزّ و جلّ یُبغِضُ رجُلاً یُدخَلُ علَیهِ فی بَیتِهِ و لا یُقاتِلُ . (4)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :إنَّ اللّهَ سبحانه لَیُبغِضُ الوَقِحَ المُتَجرّی علَی المَعاصی . (5)

عنه علیه السلام :إنَّ اللّه سبحانه لَیُبغِضُ الطَّویلَ الأملِ ، السَّیّئَ العَملِ . (6)

368

افراد منفور نزد خدا

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند از پیر مردِ زناکار، توانگرِ ستمکار، تهیدستِ گردن فراز و گدای سمج نفرت دارد و بخشنده منّت گذار را بی اجر می گذارد و گردن کشِ گستاخِ دروغگو را دشمن می دارد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند تبارک و تعالی از هر کس که به دنیا عالِم و به آخرت جاهل باشد نفرت دارد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند متعال نفرت دارد از هر درشت خوی متکبّر عربده جوی در کوچه و بازار که در شب مانند مرده می افتد و در روز مانند الاغ است و به کار دنیا آگاه است و به آخرت نادان.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند از مردی که به خانه اش درآیند و او نجنگد نفرت دارد.

امام علی علیه السلام :خداوند سبحان از آدم وقیحِ گستاخ در گناهان نفرت دارد.

امام علی علیه السلام :خداوند سبحان کسی را که آرزوی دراز دارد و بد کردار است دشمن می دارد.

ص :568


1- تحف العقول : 42.
2- کنز العمّال : 28982.
3- کنز العمّال : 43679.
4- عیون أخبار الرضا : 2 / 28 / 24.
5- غرر الحکم : 3437.
6- غرر الحکم : 3455.

عنه علیه السلام :کانَ رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله یقولُ : إنَّ اللّهَ یُبغِضُ المُعَبِّسَ فی وَجهِ إخْوانِهِ . (1)

الإمامُ زینُ العابدینَ علیه السلام :إنَّ اللّهَ لَیُبغِضُ البَخیلَ السّائلَ المُلْحِفَ . (2)

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :إنَّ اللّهَ یُبغِضُ الفاحِشَ المُتَفَحِّشَ . (3)

عنه علیه السلام :إنَّ اللّهَ تبارکَ و تعالی یُبغِضُ الشّیخَ الجاهِلَ ، و الغَنیَّ الظَّلومَ ، و الفَقیرَ المُخْتالَ . (4)

(5)

امام علی علیه السلام :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می فرمود: خداوند از کسی که به برادرانش رو ترش کند نفرت دارد.

امام زین العابدین علیه السلام :خداوند از آدم بخیل گدا صفت سمج نفرت دارد.

امام باقر علیه السلام :خداوند از آدم بد زبان دشنام گوی نفرت دارد.

امام باقر علیه السلام :خداوند تبارک و تعالی از پیر مردِ نادان و توانگرِ ستمکار و تهیدستِ متکبّر نفرت دارد.

369 - أبغَضُ النّاسِ إلَی اللَّهِ
369 - منفورترین کس نزد خدا

بحار الأنوار_ فی الحدیثِ القُدْسی _: اعلموا أنَّ أبغَضَ الخَلقِ إلَیَّ مَن تَمَثّلَ بِی و ادَّعی رُبوبِیَّتی ، و أبغَضُهُم إلَیَّ بَعدَهُ مَن تَمثَّلَ بمحمّدٍ و نازَعَهُ نُبُوّتَهُ و ادَّعاها، و أبغَضُهُم إلَیَّ بعدَه مَن تَمَثّلَ بوصیِّ محمّدٍ ......... و أبغَضُهُم إلَیَّ بعدَ هؤلاءِ المُدَّعینَ لِما هُم بهِ لِسَخَطی مُتَعرِّضونَ ، مَن کانَ لَهُم علی ذلکَ مِن المُعاوِنینَ ، و أبغَضُ الخَلقِ إلَیَّ بعدَ هؤلاء مَن کانَ مِن الرّاضینَ بفِعْلِهِم . (6)

369

منفورترین کس نزد خدا

بحار الأنوار :_ در حدیث قدسی آمده است _: بدانید که منفورترینِ آفریدگان نزد من کسی است که خود را به من مانند کند و ادّعای خدایی نماید؛ پس از او منفورترینِ مردمان نزد من کسی است که خود را همانند محمّد کند و بر سر نبوّت او با وی کشمکش کند و مدّعی نبوّت شود، و پس از او منفورترین مخلوقات نزد من کسی است که خود را وصیّ محمّد نشان دهد، ......... پس از این مدّعیان دروغین که در معرض دشمنی منند، منفورترین آفریدگان نزد من آنانی هستند که این عدّه را در ادّعایشان کمک می دهند و بعد از اینان منفورترینِ خلایق نزد من کسانی هستند که به کردار این افراد خشنودند.

ص :569


1- مستدرک الوسائل : 8 / 321 / 9552.
2- بحار الأنوار : 78 / 140 / 27.
3- بحار الأنوار : 78 / 176 /338.
4- بحار الأنوار : 75 / 312 / 17.
5- (انظر) عنوان 40 «البِشر». البلاء : باب 408.
6- بحار الأنوار : 92 / 253 / 48.

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :أبغَضُ النّاسِ إلَی اللّهِ مُبْتَغٍ فی الإسلامِ سُنّةً جاهلیّةً ، و طالِبُ امرئٍ بغیرِ حقٍّ لِیُرِیقَ دمَهُ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :أبغَضُ النّاسِ إلَی اللّهِ ثلاثةٌ : مُلحِدٌ فی الحَرَمِ ، و مُبْتَغٍ فی الإسلامِ سُنّةَ الجاهِلیّةِ ، و مُطلِبُ دَمِ امرئٍ بغیر حقّ لِیُهرِیقَ دمَهُ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ أبغَضَ الخَلقِ إلَی اللّهِ ثلاثةٌ : الرّجُلُ یُکثِرُ النّومَ بالنّهارِ و لَم یُصَلِّ مِن اللّیلِ شَیئا ، و الرّجُلُ یُکْثِرُ الأکْلَ و لا یُسَمّی اللّهَ علی طَعامِهِ و لا یَحْمَدُهُ ، و الرّجلُ یُکْثِرُ الضِّحْکَ مِن غیرِ عَجَبٍ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ أبغَضَ الخَلقِ إلَی اللّهِ تعالی العالِمُ یَزورُ العُمّالَ . (4)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :منفورترین مردمان نزد خداوند کسی است که بخواهد در اسلام، سنّتی جاهلی بگذارد و دیگر آن که فردی را به ناحق تعقیب کند تا خون او را بریزد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مبغوض ترین مردمان نزد خدا سه نفرند: آن که در حرم (مکّه) ستم کند، و آن که در اسلام پیگیر سنّتی جاهلی باشد و آن که خواهان به ناحق ریخته شدن خون کسی باشد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :سه کس نزد خدا از همه مبغوض ترند: کسی که روز زیاد می خوابد در حالی که شب اصلاً نمازی نخوانده است ، و کسی که زیاد می خورد و هنگام غذا خوردن نام و حمد خدا نمی گوید، و کسی که بی دلیل زیاد می خندد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :منفورترین افراد نزد خداوند متعال دانشمندی است که به ملاقات کارگزاران[جور ]می رود.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :در روز قیامت مبغوض ترین آفریدگان خدا نزد او دروغگویان و گردنفرازان و کسانی هستند که از برادران خود بسیار کینه به دل دارند ولی در هنگام رو به رو شدن با آنان خلافش را وانمود می کنند و کسانی که هرگاه به [راه] خدا و پیامبرش دعوت شوند، کُندی می ورزند و چون به شیطان و فرمان او فرا خوانده شوند می شتابند.

ص :570


1- الدرّ المنثور : 3 / 98.
2- کنز العمّال : 43833.
3- کنز العمّال : 21431.
4- کنز العمّال : 28985.

عنه صلی الله علیه و آله :أبغَضُ خَلیقَةِ اللّهِ إلَی اللّهِ یومَ القیامةِ الکَذّابونَ،و المُسْتَکبِرونَ، و الّذینَ یُکْثِرونَ البَغْضاءَ لإخْوانِهِم فی صُدورِهم فإذا لَقُوهُم تَخَلَّقوا لَهُم ، و الّذین إذا دُعوا إلَی اللّهِ و رَسولهِ کانوا بِطاءً، و إذا دُعوا إلَی الشَّیطانِ و أمْرِهِ کانوا سِراعا . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :أبغَضُکُم إلَی اللّهِ المَشّاؤونَ بالنَّمیمةِ ، المُفرِّقونَ بینَ الإخْوانِ ، المُلْتَمِسونَ للبُرآءِ العَثَراتِ . (2)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :أبغَضُ الخَلائقِ إلَی اللّهِ الشَّیخُ الزّانی . (3)

عنه علیه السلام :أبغَضُ الخَلائقِ إلَی اللّهِ المُغْتابُ . (4)

عنه علیه السلام :أبعَدُ الخَلائقِ مِن اللّهِ تعالی البَخیلُ الغَنیُّ . (5)

عنه علیه السلام :أبغَضُ الخَلائقِ إلَی اللّهِ تعالی الجاهلُ . (6)

عنه علیه السلام :إنَّ أبغَضَ الخَلائقِ إلَی اللّهِ رجُلانِ : رجُلٌ و کَلَهُ اللّهُ إلی نفسِهِ ، فهُو جائرٌ عن قَصْدِ السَّبیلِ ، مَشْغوفٌ بکَلامِ بِدعةٍ و دُعاءِ ضَلالةٍ ، فهُو فِتْنةٌ لِمَنِ افْتَتَنَ بهِ ......... ، و رجُلٌ قَمَشَ جَهلاً ، مُوضِعٌ فی جُهّالِ الاُمّةِ ، عادٍ فی أغْباشِ الفِتْنةِ ، عَمٍ بما فی عَقدِ الهُدْنةِ ، قد سَمّاهُ أشْباهُ النّاسِ عالِما ! (7)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :منفورترین شما نزد خداوند کسانی هستند که سخن چینی می کنند، میان برادران جدایی می افکنند، و در پی یافتن خطا و لغزش برای افراد بی گناه هستند.

امام علی علیه السلام :منفورترینِ مخلوقات نزد خدا پیر مرد زناکار است.

امام علی علیه السلام :منفورترینِ آفریدگان نزد خدا غیبت کننده است.

امام علی علیه السلام :دورترین کس از خدا توانگر بخیل است.

امام علی علیه السلام :منفورترینِ مردمان نزد خداوند متعال شخص نابخرد است.

امام علی علیه السلام :منفورترین مردمان نزد خداوند متعال دو کس است: کسی که خداوند او را به خود وا نهاده و او از راه راست به دور افتاده؛ دلداده بدعت است و فراخواننده به سوی گمراهی، پیروان خود را به فتنه و گمراهی درمی افکند ......... و مردی که مشتی نادانی فراهم ساخته، در میان نادانان امّت جولان می دهد، در تاریکیهای فتنه می تازد، مزایای صلح و آرامش [در جامعه] را نمی بیند. آدمی نمایان او را دانا نامیده اند [ولی نیست !] .

ص :571


1- کنز العمّال : 43975.
2- بحار الأنوار : 71 / 383 / 17.
3- غرر الحکم : 3119.
4- غرر الحکم : 3128.
5- غرر الحکم : 3162.
6- غرر الحکم : 3359.
7- نهج البلاغة : الخطبة 17.

عنه علیه السلام :إنَّ أبغَضَ خَلقِ اللّهِ إلَی اللّهِ رجُلٌ قَمَشَ عِلْما ، غارّا فی أغْباشِ الفِتْنةِ ، عَمِیا بما فی غَیبِ الهُدْنةِ ، سَمّاهُ أشْباهُهُ مِن النّاسِ عالِما ، و لَم یُغْنَ فی العِلمِ یَوما سالِما . (1)

عنه علیه السلام :أبغَضُ العِبادِ إلَی اللّهِ سبحانه العالِمُ المُتَجَبِّرُ . (2)

عنه علیه السلام :إنَّ مِن أبغَضِ الرِّجالِ إلَی اللّهِ تعالی لَعَبْدا وَکَلَهُ اللّهُ إلی نَفْسِهِ ، جائرا عن قَصْدِ السَّبیلِ ، سائرا بغیرِ دَلیلٍ ، إنْ دُعِ_یَ إلی ح_رْثِ الدُّنیا عَمِلَ ، و إنْ دُعِیَ إلی حَرْثِ الآخِرَةِ کَسِلَ . (3)

عنه علیه السلام :أمْقَتُ العبادِ إلَی اللّهِ سبحانه مَن کانَ هِمَّتُهُ (هَمُّهُ) بطنَهُ و فَرْجَهُ . (4)

عنه علیه السلام :أمْقَتُ العبادِ إلَی اللّهِ الفقیرُ المَزْهُوُّ، و الشَّیخُ الزّانی ، و العالِمُ الفاجِرُ . (5)

امام علی علیه السلام :همانا منفورترین خلق خدا نزد او مردی است که مشتی دانش فراهم آورده، در تاریکیهای فتنه گرفتار غفلت و سرگشتگی است، مزایایی را که در صلح و آرامش نهفته است نمی بیند، مردمانِ مانند خودش او را عالم نامند در حالی که یک روز تمام را صرف علم نکرده است.

امام علی علیه السلام :منفورترین بندگان نزد خداوند سبحان دانشمند مغرور و متکبّر است.

امام علی علیه السلام :همانا یکی از منفورترین کسان نزد خداوند متعال بنده ای است که خداوند او را به خود وا گذاشته است و او از راه راست منحرف گشته و بی راهنما حرکت می کند، اگر او را به آباد کردن دنیا فراخوانند، می کوشد و اگر به آباد کردن آخرت فرایش خوانند، سستی و کاهلی نشان می دهد.

امام علی علیه السلام :دشمن ترین بندگان نزد خداوند سبحان کسی است که همّ و غمش شکم بارگی و شهوترانی باشد.

امام علی علیه السلام :منفورترین بندگان نزد خدا تهیدست متکبّر، پیر مرد زناکار، و دانشمند تبهکار است.

ص :572


1- کنز العمّال : 44220.
2- غرر الحکم : 3164.
3- نهج البلاغة : الخطبة 103.
4- غرر الحکم : 3294.
5- غرر الحکم : 3160.

الإمامُ زینُ العابدینَ علیه السلام :إنَّ أبغَضَ النّاسِ إلَی اللّهِ مَن یَقْتَدی بسُنّةِ إمامٍ و لا یَقْتَدی بأعمالِهِ . (1)

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :قالَ موسی علیه السلام : یا ربِّ ، أیُّ عِبادِکَ أبغَضُ إلَیکَ ؟ قالَ : جِیفةٌ باللّیلِ بَطّالٌ بالنّهارِ . (2)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :إنَّ أبغَضَ خَلقِ اللّهِ عبدٌ اتّقَی النّاسُ لِسانَهُ . (3)

عنه علیه السلام :قالَ موسی علیه السلام : یا ربِّ ، أیُّ خَلقٍ أبغَضُ إلیکَ ؟ قالَ : الّذی یَتَّهِمُنی . قالَ : و مِن خَلقِکَ مَن یَتّهِمُکَ ؟! قالَ: نَعَم ، الّذی یستخیرنی فأخِیرُ لَهُ ، و الّذی أقْضی القَضاءَ لَه و هُو خیرٌ له فیَتَّهِمُنی . (4)

(5)

امام زین العابدین علیه السلام :منفورترین فرد نزد خدا کسی است که در سنّت[ها] به امامی اقتدا کند، اما در عمل او را مقتدای خود نگیرد.

امام باقر علیه السلام :موسی علیه السلام عرض کرد: پروردگار من! کدام یک از بندگانت نزد تو مبغوض تر است؟ فرمود: آن کس که در شب چون مرده می افتد و در روز بی کار می گردد.

امام صادق علیه السلام :مبغوض ترین خلق خدا بنده ای است که مردم از زبان او بترسند.

امام صادق علیه السلام :موسی علیه السلام عرض کرد: پروردگارا! کدامین آفریده نزد تو مبغوض تر است؟ فرمود: آن که مرا متّهم می کند. عرض کرد: آیا از بندگان تو، کسی هم تو را متّهم می کند؟! فرمود: آری، همان کسی که از من خیر می خواهد و من به او خیر می دهم و کسی که قضای خود را که به نفع اوست، برایش جاری می سازم ولی او [ندانسته] مرا متّهم می سازد.

370 - أبغضُ النّاسِ إلَی الرَّسولِ صلی الله علیه وآله
370 - منفورترین فرد نزد پیامبرصلی الله علیه وآله

کنز العمّال عن رسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله :إنّ أبغَضَکُم إلَیَّ و أبعَدَکُم مِنّی یومَ القیامةِ الثَّرْثارونَ، و المُتَشَدِّقونَ ، و المُتَفَیْهِقونَ . قالوا : یا رسولَ اللّهِ ، ما المُتَفَیْهِقونَ ؟ قالَ : المُتَکبِّرونَ . (6)

370

منفورترین فرد نزد پیامبر

کنز العمّال :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : در روز رستاخیز منفورترین شما نزد من و دورترینتان از من افراد پر گو، لاف زن و مُتفیهق اند. عرض کردند: ای رسول خدا! متفیهقان کیستند؟ فرمود: متکبّران.

ص :573


1- الکافی : 8 / 234 / 312.
2- بحار الأنوار : 76 / 180 / 8.
3- الکافی : 2 / 323 / 4.
4- بحار الأنوار : 71 / 142 / 38.
5- (انظر) المحبّة (حبّ اللّه ) : باب 670.
6- کنز العمّال : 5184.

عنه صلی الله علیه و آله :أبْغضُکُم إلَیَّ المَشّاؤونَ بالنَّمیمَةِ، المُفَرِّقونَ بَیْنَ الأحِبَّة ، المُلتَمِسونَ للبُرَآء العَنَت . (1)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :منفورترین شما نزد من ، سخن چینان و تفرقه افکنان میان دوستان و کسانی اند که به عیب جویی افراد پاک و بی گناه می پردازند.

371 - أبغضُ الأخلاقِ إلَی اللَّهِ
371 - منفورترین اخلاق نزد خدا

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :ما شَیءٌ أبغَضَ إلَی اللّهِ عزّ و جلّ مِن البُخلِ و سُوءِ الخُلقِ ، و إنَّهُ لَیُفسِدُ العَملَ کما یُفسِدُ الطِّینُ العَسَلَ . (2)

371

منفورترین اخلاق نزد خدا

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هیچ چیز نزد خداوند عزّ و جلّ منفورتر از بخل و بد خویی نیست. همان گونه که خاک عسل را تباه می کند، این دو نیز عمل را تباه می کنند.

372 - الأفعالُ المَبغوضةُ إلَی اللَّهِ
372 - کارهای منفور نزد خدا

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :لیسَ شَیءٌ أبغَضَ إلَی اللّهِ مِن بَطنٍ مَلاْنَ . (3)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :إنَّ اللّهَ یُبْغِضُ کَثْرَةَ النَّومِ و کَثْرَةَ الفراغِ . (4)

عنه علیه السلام :ثلاثٌ فیهِنَّ المَقْتُ مِن اللّهِ عزّ و جلّ : نَومٌ مِن غیرِ سَهَرٍ ، و ضِحکٌ مِن غیرِ عجَبٍ ، و أکلٌ علَی الشِّبَعِ . (5)

372

کارهای منفور نزد خدا

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :نزد خداوند چیزی منفورتر از شکم پُر نیست.

امام صادق علیه السلام :خداوند از پُر خوابی و بیکاری زیاد نفرت دارد.

امام صادق علیه السلام :سه چیز است که خداوند آنها را دشمن می دارد: خوابیدن در روز بدون شب زنده داری، خنده بی دلیل، و غذا خوردن از روی سیری.

ص :574


1- تاریخ بغداد : 5 / 264.
2- بحار الأنوار : 16 / 231 / 35.
3- عیون أخبار الرضا : 2 / 36 / 89.
4- بحار الأنوار : 76 / 180 / 10.
5- الخصال : 89 / 25.

الإمامُ الرِّضا علیه السلام :إنَّ اللّهَ یُبغِضُ القِیلَ و القالَ ، و إضاعَةَ المالِ ، و کَثْرَةَ السُّؤالِ . (1)

(2)

امام رضا علیه السلام :خداوند از قیل و قال و بر باد دادن مال و خواهش بسیار نفرت دارد.

373 - أبغضُ الأعمالِ إلَی اللَّهِ
373 - منفورترین کارها نزد خدا

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :إنَّ رجُلاً مِن خَثْعَمٍ جاءَ إلَی النَّبیِّ صلی الله علیه و آله فقال : أیُّ الأعمالِ أبغَضُ إلَی اللّهِ عزّ و جلّ ؟ فقالَ : الشِّرکُ باللّهِ . قالَ : ثُمّ ماذا؟ قالَ : قَطیعةُ الرَّحِمِ . قالَ: ثُمّ ماذا ؟ قالَ : الأمرُ بالمُنکَرِ و النَّهیُ عنِ المَعروفِ . (3)

(4)

373

منفورترین کارها نزد خدا

امام صادق علیه السلام :مردی از خثعم خدمت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: کدام کار نزد خداوند عزّ و جلّ مبغوض تر است؟ فرمود: شرک ورزیدن به خدا. عرض کرد: دیگر چه؟ فرمود: بریدن از خویشاوندان. عرض کرد: سپس چه؟ فرمود: امر به منکر و نهی از معروف.

374 - أبغضُ البِقاعِ إلَی اللَّهِ
374 - منفورترین مکان ها نزد خدا

الإمامُ الباقرُ علیه السلام :قالَ رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله لِجَبرئیلَ : أیُّ البِقاعِ أبغَضُ إلَی اللّهِ تعالی ؟ قالَ : الأسْواقُ ، و أبغَضُ أهلِها إلیهِ أوّلُهُم دُخولاً إلَیها و آخِرُهُم خُروجا مِنها . (5)

374

منفورترین مکان ها نزد خدا

امام باقر علیه السلام :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به جبرئیل فرمود: کدامین مکان ها نزد خداوند متعال منفورتر است؟ جبرئیل گفت: بازارها و منفورترین بازاری نزد خدا کسی است که زودتر از همه به بازار رود و دیرتر از همه آن را ترک کند.

ص :575


1- بحار الأنوار : 78 / 335 / 16.
2- (انظر) المحبّة (حبّ اللّه ) : باب 671.
3- الکافی : 2 / 290 / 4.
4- (انظر) المحبّة (حبّ اللّه ) : باب 672. الحسنة : باب 863.
5- بحار الأنوار : 84 / 4 / 76.

375 - البَغْضاءُ
375 - نفرت

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :دَبَّ إلَیکُم داءُ الاُمَمِ قَبلَکُم : البَغْضاءُ و الحَسدُ . (1)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :ثلاثةٌ مَکْسَبةٌ للبَغْضاءِ : النِّفاقُ ، و الظُّلمُ، و العُجْبُ . (2)

375

نفرت

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بیماری اقوام پیشین به شما سرایت کرده است: نفرت و حسادت.

امام صادق علیه السلام :سه چیز نفرت می آورد: دورویی ، ستمگری و خودپسندی.

ص :576


1- معانی الأخبار : 367 / 1.
2- تحف العقول : 316 .

44 - البغی

اشاره

(1)

(2)

ص :577


1- و لمزید الاطّلاع راجع : بحار الأنوار : 75 / 272 باب 70 «البغی و الطُّغیان» .
2- انظر : عنوان 329 «الظُّلم» .

44 - سرکشی

376 - البَغیُ
376 - سرکشی

الکتاب:

(فَلَمّا أَنْجاهُمْ إِذَا هُمْ یَبْغُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ یَا أَیُّها النّاسُ إِنَّمَا بَغْیُکُمْ عَلَی أَنْفُسِکُمْ مَتاعَ الْحَیاةِ الدُّنْیا ثُمَّ إِلَیْنا مَرْجِعُکُمْ فَنُنَبِّئُکُمْ بِما کُنتُمْ تَعْمَلُونَ) . (1)

(وَ یَنْهی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ الْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ) . (2)

(قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّیَ الْفَوَاحِشَ ما ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ وَ الاْءِثْمَ وَ الْبَغْیَ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ أَنْ تُشْرِکُوا بِاللّهِ ما لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطانا وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَی اللّهِ مَا لا تَعْلَمُونَ) . (3)

(ذلِکَ جَزَیْنَاهُمْ بِبَغْیِهِمْ وَ إِنّا لَصَادِقُونَ) . (4)

الحدیث:

رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :إنَّ أعجَلَ الشَّرِّ عُقوبَةً البَغیُ . (5)

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :إیّاکَ و البَغیَ فإنّهُ یُعَجِّلُ الصَّرْعةَ ، و یُحِلُّ بالعاملِ بهِ العِبَرَ . (6)

376

سرکشی

قرآن :

«چون خدا آنها را رهانید، ناگهان در زمین به ناحق سرکشی کنند. ای مردم! سرکشی شما تنها به زیان خودتان است، [ شما ]بهره زندگی دنیا [ را می طلبید ]. تمتّعی است در این زندگی دنیوی . سپس بازگشت شما به سوی ما خواهد بود و از کارهایی که می کرده اید آگاهتان می سازیم».

«و از فحشاء و کار ناپسند و سرکشی نهی می کند. شما را پند می دهد باشد که پند گیرید».

«بگو: پروردگار من زشت کاریها را، چه آشکار باشند و چه پنهان و نیز گناه و تعدّی بناحق را حرام کرده است و نیز حرام است چیزی را شریک خدا سازید که هیچ دلیلی بر وجود آن نازل نشده است یا درباره خدا چیزهایی بگویید که نمی دانید».

«به سبب تعدّی شان اینچنین کیفرشان دادیم. و ما راست گویانیم».

حدیث :

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :کیفر تعدّی (سرکشی) زودتر از کیفر هر کردار زشت دیگری دامنگیر انسان می شود.

امام علی علیه السلام :از تعدّی بپرهیز که زود به خاک می افکند و متعدّی را درس عبرت دیگران می کند.

ص :578


1- یونس : 23.
2- النحل : 90.
3- الأعراف : 33.
4- الأنعام : 146.
5- الکافی : 2 / 327 / 1.
6- غرر الحکم : 2657.

عنه علیه السلام :مَن سَلَّ سَیفَ البَغْیِ قُتِلَ بهِ . (1)

عنه علیه السلام :البَغْیُ یَصْرَعُ . (2)

عنه علیه السلام :البَغیُ یَصرَعُ الرِّجالَ و یُدْنی الآجالَ . (3)

عنه علیه السلام :ألْأَمُ البَغیِ عندَ القُدرَةِ . (4)

عنه علیه السلام :أفحَشُ البَغیِ البَغیُ علَی الاُلاّفِ . (5)

عنه علیه السلام :البَغیُ یَسْلُبُ النِّعمةَ . (6)

عنه علیه السلام :البَغیُ یَجْلِبُ النِّقَمَ . (7)

عنه علیه السلام :البَغیُ یُوجِبُ الدَّمارَ . (8)

عنه علیه السلام :إنَّ البَغیَ یَق_ودُ أصْحابَهُ إلَی النّارِ . (9)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :انظُرْ أنْ لا تَکَلَّمَنَّ بکَلِمةِ بَغیٍ أبَدا ، و إنْ أعجَبتْکَ نَفسُکَ و عَشیرَتُکَ . (10)

امام علی علیه السلام :کسی که شمشیر تعدّی ستم) برکشد خود به وسیله آن کشته می شود.

امام علی علیه السلام :تعدّی کردن [آدمی را] به خاک می افکند.

امام علی علیه السلام :تعدّی، مردان را به خاک می افکند و مرگها را نزدیک می کند.

امام علی علیه السلام :پست ترین تعدّی، تعدّی به هنگام قدرت است.

امام علی علیه السلام :زشت ترین ستم، ستم بر دوستان صمیمی است.

امام علی علیه السلام :تعدّی و ستم، نعمت را سلب می کند.

امام علی علیه السلام :تعدّی، انتقام گیری و کینه جویی به بار می آورد.

امام علی علیه السلام :تعدّی، موجب نابودی می شود.

امام علی علیه السلام :تعدّی، تعدّی کننده را به سوی آتش می کشاند.

امام صادق علیه السلام :مواظب باش که هرگز سخن تعدّی آمیزی از دهانت خارج نشود هر چند به قدرت خود و طایفه ات بنازی.

ص :579


1- نهج البلاغة : الحکمة 349.
2- غرر الحکم : 200.
3- غرر الحکم : 1494.
4- غرر الحکم : 2971.
5- غرر الحکم : 3007.
6- غرر الحکم : 382.
7- غرر الحکم : 711.
8- غرر الحکم : 795.
9- الکافی : 2 / 327 / 4.
10- الکافی : 2 / 327 / 3.

@

ص :580

45 - الباغی

اشاره

(1)

(2)

ص :581


1- و لمزید الاطّلاع راجع : مستدرک الوسائل : 11 / 51 _ 69 «البُغاة» . کنز العمّال : 4 / 610 «قتال البُغاة» .
2- انظر : عنوان 12 «الأسیر»، 82 «الجهاد الأصغر »، 102 «الحرب»، 103 «المُحارِب»، 319 «الطُّغیان»، 430 «القتل» . التّوبة : باب 469 .

45 - سرکش

377 - الباغی
377 - سرکش

رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله :بِئسَ العَبدُ عَبدٌ عَتا وَ بَغی، وَ نَسِیَ الجَبّارَ الأعلی . (1)

مستدرک الوسائل :إنَّهُ [أمیرَ المؤمنینَ علیه السلام ]خَطَبَ بالکوفةِ ، فقامَ رجُلٌ مِن الخوارجِ فقالَ : لا حُکْمَ إلاّ للّهِِ! فَسَکتَ علیٌ علیه السلام، ثُمّ قامَ آخرُ و آخرُ ، فلمّا أکْثَروا علیه قالَ: کلمةُ حقٍّ یُرادُ بها باطلٌ ، لَکُم عندَنا ثلاثُ خِصالٍ : لا نَمْنَعُکُم مساجِدَ اللّهِ أنْ تُصَلُّوا فیها ، و لا نَمْنَعُکُم الفَیْءَ ما کانتْ أیْدیکُم مَع أیْدینا، و لا نَبْدَؤکُم بحربٍ حتّی تَبْدَؤونا به.

و أشهَدُ لَقد أخبَرَنی النَّبیُّ الصّادقُ صلی الله علیه و آله عنِ الرُّوحِ الأمینِ عن ربِّ العالَمینَ أنّهُ لا یَخرُجُ علَینا مِنکُم فِرقةٌ قَلَّتْ أو کَثُرَتْ إلی یومِ القیامةِ إلاّ جَعَلَ اللّهُ حَتْفَها علی أیْدینا.

و إنّ أفضَلَ الجِهادِ جِهادُکُم، و أفضَلَ الشُّهداءِ مَن قَتَلْتُموهُ ، و أفضَلَ المُجاهدینَ مَن قَتلَکُم ، فاعمَلوا ما أنتُم عامِلونَ ، فَیَوْمَ القیامةِ «یَخسَرُ المُبْطِلونَ» ، و «لِکُلِّ نبأٍ مُستَقَرٌّ و سَوفَ تَعلَمونَ» . (2)

377

سرکش

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :چه بد بنده ای است، آن بنده که سرکشی و طغیان نماید و خدای جبّار والا مرتبه را فراموش کند.

مستدرک الوسائل :امیر المؤمنین علیه السلام در کوفه خطبه می خواند که یکی از خوارج برخاست و گفت: حکومت را جز خدا نشاید! امیر المؤمنین علیه السلام خاموش ماند. آنگاه دیگری و دیگری برخاست، تا آن که شمار زیادی از آنان برخاستند [و همین سخن را تکرار کردند]. در این هنگام علی علیه السلام فرمود: سخن حقّی است که از آن اراده باطل می شود. شما نزد ما از سه امتیاز برخوردارید: از نماز خواندن شما در مساجد خداوند جلوگیری نمی کنیم، تا زمانی که دست در دست ما دارید شما را از غنیمت محروم نمی سازیم، و تا شما با ما جنگ را نیاغازید ما جنگ با شما را آغاز نمی کنیم.

گواهی می دهم که پیامبر راستگو صلی الله علیه و آله از قول روح الامین از جانب پروردگار جهانیان به من خبر داد که هیچ گروهی از شما، کم یا زیاد، تا روز قیامت در برابر ما قیام نخواهد کرد، مگر آن که خداوند مرگ و نابودی آنان را به دست ما قرار داده است.

همانا برترین جهاد، جهاد با شماست و برترین شهید کسی است که به دست شما کشته شود و برترین مجاهد، کسی است که شما را بکشد. پس هر کاری که می خواهید بکنید؛ زیرا در روز رستاخیز، «باطل گرایان زیان کارند» و «هر خبری در جای خود تحقّق می یابد، بزودی خواهید دانست». (3)

ص :582


1- النوادر للراوندی : 145/198 .
2- دعائم الإسلام : 1/393.
3- اقتباسی است از آیه 27 سوره جاثیه : «و یوم تقوم الساعة یومئذ یخسر المبطلون؛ و روزی که رستاخیز برپا شود ، آن روز است که باطل گرایان زیان خواهند دید» و 67 سوره انعام : «لکلّ نبإٍ مستقر وَ سوف تعلمون» .

المناقب لابن شهر آشوب عن الإمامِ الباقرِ علیه السلام_ بعد ذِکرِ الّذین حارَبَهم علیٌّ علیه السلام_: أمَا إنَّهُم أعظَمُ جُرْما مِمّن حارَبَ رسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله. قیلَ لَهُ : و کیفَ ذلکَ یا بنَ رسولِ اللّهِ؟ قالَ: اُولئکَ کانوا [أهلَ] (1) جاهِلیّةٍ ، و هؤلاءِ قَرَؤوا القرآنَ و عَرَف_وا أهلَ الفَضلِ، فأتَوا ما أتَوا بعدَ البَصیرةِ . (2)

الإمامُ الباقرُ علیه السلام_ تَمارَی النّاسُ عندَهُ فقالَ بعضُهُم : حَربُ علِیٍّ علیه السلام شَرٌّ مِن حربِ رسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله، و قالَ بعضُهُم : حَربُ رسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله شَرٌّ مِن حربِ علِیٍّ علیه السلام _: لا ، بَل حربُ علیٍّ علیه السلام شَرٌّ مِن حربِ رسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ......... و ساُخبِرُکَ عن ذلکَ؛ إنّ حَربَ رسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله لم یُقِرّوا بالإسلامِ ، و إنَّ حَربَ علیٍّ علیه السلام أقَرُّوا بالإسلامِ ثُمّ جَحَدوهُ . (3)

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام_ فی قولِهِ تعالی : «فَمَنِ اضْطُرَّ غیرَ باغٍ و لا عادٍ» (4) _: الباغی الّذی یَخرُجُ علَی الإمامِ . (5)(6)

المناقب لابن شهر آشوب :امام باقر علیه السلام _ بعد از یاد کردن از کسانی که علی علیه السلام با آنان جنگید _ فرمود : جرم آنها بیشتر از کسانی است که با پیامبر خدا صلی الله علیه و آله جنگیدند. عرض شد: یا بن رسول اللّه ! چگونه چنین است؟ فرمود: آنان اهل جاهلیت بودند، اما اینان، قرآن خوان بودند و اهل فضیلت را می شناختند و با وجود این بینش و آگاهی، چنان رفتار کردند.

امام باقر علیه السلام_ هنگامی که عدّه ای در حضور ایشان به بحث و جدل پرداختند و یکی گفت: جنگندگان با علی علیه السلام بدتر از کسانی هستند که با پیامبر صلی الله علیه و آله جنگیدند و دیگری گفت: جنگندگان با پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بدتر از کسانی هستند که با علی علیه السلام جنگیدند _فرمود : خیر، بلکه جنگندگان با علی علیه السلام بدتر از جنگندگان با پیامبر صلی الله علیه و آله هستند ......... اکنون علّتش را به شما می گویم؛ جنگندگان با پیامبر خدا صلی الله علیه و آله مسلمان نبودند، اما جنگندگان با علی علیه السلام اقرار به اسلام کردند و سپس انکارش نمودند.

امام صادق علیه السلام_ در تفسیر آیه «هر کس ناچار شود بی آن که سرکشی ورزد و تجاوز کند» _فرمود : یاغی و سرکش کسی است که بر امام خروج کند. (7)

ص :583


1- ما بین المعقوفین أثبتناه من مستدرک الوسائل : 11 / 62 / 12428 نقلاً عن المصدر.
2- المناقب لابن شهر آشوب : 3/218.
3- الکافی : 8/252/253.
4- البقرة: 173.
5- معانی الأخبار : 213 / 1.
6- فی الدّرّ المنثور عن مجاهد فی قوله : «غیرَ باغٍ و لا عادٍ» قال : غیر باغٍ علی المسلمین و لا متعدٍّ علیهم . مَن خرجَ یقطعُ الرَّحم أو یقطع السّبیل أو یُفسِدُ فی الأرض أو مُفارقا للجماعة و الأئمّة أو خ_رج ف_ی معصی_ةِ اللّه فاضْطُ_رَّ إلی المِیتةِ لم تَحِ_لَّ له . (الدرّ المنثور : 1 / 408) .
7- در الدرّ المنثور از قول مجاهد در تفسیر آیه «سرکش و تجاوزگر نباشد» آمده است: یعنی در برابر مسلمانان، عَلَم یاغی گری و تجاوز بر نیفرازد. هر که [از دیار خویش ]بیرون رود تا از خویشان خود ببرد، یا راهزنی کند، یا در زمین (جامعه) فساد (نا امنی) به وجود آورد، یا از امّت اسلامی و امامان جدا شود، یا سفر معصیت کند و در این شرایط، مجبور به خوردن گوشت مردار شود، [این] برای او حلال نیست.

378 - قِتالُ أهلِ البغیِ مِن المسلمینَ
378 - جنگیدن با مسلمانان سرکش

الکتاب:

(وَ إِنْ طائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَی الْأُخْرَی فَقَاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّی تَفِیءَ إِلی أَمْرِ اللّهِ فَإِنْ فاءَتْ فأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا بِالعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ المُقْسِطِینَ) . (1)

الحدیث:

الإمامُ علیٌّ علیه السلام :القَتلُ قَتْلانِ : قَتلُ کَفّارَةٍ وَ قَتلُ دَرَجةٍ ، و القِتالُ قِتالانِ : قِتالُ الفِئةِ الکافِرَةِ حتّی یُسْلِموا و قِتالُ الفِئةِ الباغِیةِ حتّی یَفِیؤوا . (2)

عنه علیه السلام :القِتالُ قِتالانِ : قِتالُ أهلِ الشِّرکِ لا یُنْفَرُ عنهُم حتّی یُسْلِموا أو یُؤْتُوا الجِزیَةَ عن یَدٍ و هُم صاغِرونَ، و قِتالٌ لأهلِ الزَّیغِ لا یُنْفَرُ عنهُم حتّی یَفِیؤوا إلی أمرِ اللّهِ أو یُقْتَلوا . (3)

378

جنگیدن با مسلمانان سرکش اهل بغی

قرآن :

«اگر دو گروه از مسلمانان با هم به جنگ برخاستند میانشان آشتی دهید و اگر یک گروه بر دیگری تعدّی کرد با آن که تعدّی می کند بجنگید تا به فرمان خدا باز گردد. پس اگر بازگشت ، میانشان صلحی عادلانه برقرار کنید و عدالت کنید که خدا دادگران را دوست دارد».

حدیث :

امام علی علیه السلام :قتل دو نوع است: قتلی که کفّاره است و قتلی که بر درجات می افزاید. پیکار کردن نیز دو گونه است: پیکار با گروه کافران تا اسلام آورند؛ و پیکار با گروه یاغی تا [به فرمان خدا] باز گردند.

امام علی علیه السلام :پیکار دو گونه است: پیکار با مشرکان که رها نمی شوند تا مسلمان شوند یا با خواری جزیه بپردازند؛ و پیکار با منحرفان که باید رو در رویشان بود تا به فرمان خدا باز آیند و گردن نهند یا کشته شوند.

ص :584


1- الحجرات : 9.
2- قرب الإسناد : 132 / 462.
3- وسائل الشیعة : 11 / 18 / 3 .

عنه علیه السلام_ عندَ ما ذُکِرَتِ الحَرورِیّةُ عِندَهُ _: إنْ خَرَجوا علی إمامٍ عادلٍ أو جَماعةٍ فقاتِلوهُم ، و إنْ خَرَجوا علی إمامٍ جائرٍ فلا تُقاتِلوهُم؛ فإنَّ لَهُم فی ذلکَ مَقالاً . (1)

عنه علیه السلام :یُقاتَلُ أهلُ البَغْی و یُقْتَلونَ بکلِّ ما یُقْتَلُ بهِ المُشرِکونَ ، و یُسْتَعانُ عَلیهِم بمَن أمکَنَ أنْ یُستَعانَ بهِ علَیهِم مِن أهلِ القِبلةِ ، و یُؤْسَ_رونَ کَم_ا یُؤسَ_رُ المُشرِکونَ إذا قُ_دِرَ علَیهِم . (2)

عنه علیه السلام_ بعدَ ذکرِ قتالِ مَن قاتَلَهُ مِنهُم _: ما وَجَدتُ إلاّ قِتالَهُم أو الکُفرَ بما أنْزَلَ اللّهُ علی محمّدٍ صلی الله علیه و آله . (3)

عنه علیه السلام :قاتِلوا أهلَ الشّامِ مَع کلِّ إمامٍ بَعدی (4) .

امام علی علیه السلام_ وقتی در حضور ایشان از خوارج سخن به میان آمد _فرمود : اگر علیه امامِ عادل یا مردم شورش کردند، با آنان بجنگید و اگر علیه پیشوای ستمگر شوریدند، با آنان نجنگید؛ زیرا برای این کار خود دلیلی دارند.

امام علی علیه السلام :با اهل بغی (گروههای یاغی و سرکش)، به همان شدّت جنگ با مشرکان، باید جنگید و از تمام امکانات و تواناییهای اهل قبله (مسلمانان) باید علیه آنان کمک گرفت و در صورت دسترس بر ایشان، باید همچون مشرکان اسیرشان کرد.

امام علی علیه السلام_ به دنبال سخن گفتن از جنگ با مخالفان _فرمود: به خدا سوگند راهی نداشتم جز این که یا با آنان بجنگم و یا آنچه را خداوند بر پیامبرش، محمّد صلی الله علیه و آله فرو فرستاده منکر شوم.

امام علی علیه السلام :در رکاب هر امام پس از من با شامیان بجنگید.

ص :585


1- تهذیب الأحکام : 6 / 145 / 252 .
2- دعائم الإسلام : 1 / 393.
3- دعائم الإسلام : 1 / 388 .
4- الغارات : 2 / 580.

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام_ فی قولهِ تعالی : «و إنْ طائفتانِ مِن المؤمنینَ اقتَتَلُوا فَأصلِحُوا بَیْنَهُما . . .» _: الفِئَتانِ ، إنَّما جاءَ تأویلُ هذهِ الآیةِ ، یَومَ البصرةِ ، و هُم أهلُ هذهِ الآیةِ ، و هُمُ الّذینَ بَغَوا علی أمیرِ المؤمنینَ علیه السلام، فکانَ الواجِبُ علَیهِ قِتالَهُم و قَتْلَهُم حتّی یَفِیؤوا إلی أمر اللّهِ، و لَو لَم یَفِیؤوا لَکانَ الواجِبُ علَیهِ فیما أنْزَلَ اللّهُ أنْ لا یَرفَعَ السَّیفَ عنهُم حتّی یَفِیؤوا و یَرجِعُوا عن رأیهِم ؛ لأنَّهُم بایَعوا طائعِینَ غیرَ کارِهینَ ، و هِیَ الفِئةُ الباغیةُ کما قالَ اللّهُ تعالی.

فکانَ الواجبُ علی أمیرِ المؤمنینَ علیه السلام أنْ یَعْدِلَ فیهِم حیثُ کانَ ظَفَرَ بهِم ، کما عَدَلَ رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله فی أهلِ مکّةَ ، إنّما مَنَّ علَیهِم و عَفا و کذلکَ صَنَعَ أمیرُ المؤمنینَ علیه السلام بأهلِ البصرةِ حیثُ ظَفَرَ بهِمْ . (1)

(2)

امام صادق علیه السلام_ در تفسیر آیه «و اگر دو گروه از مؤمنان با هم بجنگند ......... » _فرمود : تأویل این آیه درباره دو گروه در جنگ بصره (جمل) است. آنان مشمول این آیه هستند و هم آنانند که بر امیر المؤمنین علیه السلام یاغی شدند و سرکشی کردند و وظیفه آن حضرت جنگیدن با آنها و کشتنشان بود تا آن که به فرمان خدا باز گردند و اگر برنگشتند، بر اساس کتاب خدا موظّف بود شمشیر از آنان برندارد، تا آن که به فرمان خدا گردن نهند یا از عقیده خود دست شویند؛ چرا که آنان با میل و اراده خود و نه با اجبار و کراهت ، بیعت کرده بودند. اینان، همچنان که خداوند متعال فرموده است، گروه یاغی اند.

بر امیر المؤمنین علیه السلام واجب بود که هرگاه بر آنان چیره شد، با ایشان به عدالت رفتار کند، همچنان که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله با اهل مکّه به عدالت رفتار کرد: بر آنان منّت نهاد و بخشیدشان. امیر المؤمنین علیه السلام نیز پس از پیروزی بر بصریان با آنان همین رفتار را کرد.

379 - قتالُ مَن خرجَ علی الإمامِ
379 - جنگیدن با کسی که در خاک اسلام علیه امام قیام کند

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام_ و قد سألَهُ العَیصُ عن خُروجِ قَومٍ مجوسٍ علی ناسٍ مِن المسلمینَ فی أرضِ الإسلامِ : هَل یَحِلُّ قِتالُهُم ؟ _: نَعَم ، و سَبْیُهُم . (3)

379

جنگیدن با کسی که در خاک اسلام علیه امام قیام کند

امام صادق علیه السلام_ در پاسخ عیص که پرسید گروهی مجوسی در خاک اسلام بر جماعتی از مسلمانان می شورند، آیا جنگیدن با آنان رواست؟ _فرمود : آری، اسیر گرفتن آنان نیز رواست.

ص :586


1- الکافی : 8 / 180 / 202.
2- (انظر) الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر : باب 2656.
3- وسائل الشیعة : 11 / 99 / 3.

380 - أهلُ البغیِ یُبتَدؤونَ بالقتالِ
380 - پیشدستی در جنگ با سرکشان

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام_ لمّا سُئلَ عنِ المشرکینَ : أ یَبْتَدئُهُمُ المسلمونَ بالقِتالِ فی الشَّهرِ الحرامِ ؟ _: إذا کانَ المشرکونَ یَبْتَدئونَهُم باسْتِحلالِهِ ثُمّ رأَی المسلمونَ أنّهُم یَظهَرونَ علَیهِم فیه ، و ذلکَ قولُ اللّهِ عزّ و جلّ «الشَّهرُ الحَرامُ بالشَّهرِ الحَرامِ و الحُرُماتُ قِصاصٌ» (1) ......... و أهلُ البَغیِ یُبتَدؤونَ بالقِتالِ . (2)

380

پیشدستی در جنگ با سرکشان

امام صادق علیه السلام_ در پاسخ به این سؤال که آیا مسلمانان می توانند در ماه حرام آغازگر جنگ با مشرکان باشند؟ _فرمود : به شرط آن که مشرکان با زیر پا گذاشتن حرمت آن ماه، جنگ را با مسلمانان بیاغازند و مسلمانان بدانند که در آن ماه بر آنان پیروز می شوند. خداوند عزّ و جلّ می فرماید: «این ماه حرام در مقابل آن ماه حرام و شکستن ماههای حرام را قصاص است» ......... [اما] در جنگ با اهل بغی می توان آغازگر جنگ بود.

381 - جوازُ قتلِ أسری البُغاةِ
381 - جواز کشتن سرکشان اسیر شده

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام_ لمّا سُئلَ عنِ انْهِزامِ الطّائفةِ الباغیةِ مِن المؤمنینَ بِیَدِ العادِلَةِ مِنهُم _: لیسَ لأهلِ العَدلِ أن یَتْبَعوا مُدْبِرا ، و لا یَقْتُلوا أسِیرا ، و لا یُجْهِزوا علی جَریحٍ ، و هذا إذا لَم یَبْقَ مِن أهلِ البَغیِ أحدٌ ، و لم یَکُن لهُم فِئةٌ یَرجِعونَ إلَیها ، فإذا کانَ لَهُم فِئةٌ یَرجِعونَ إلَیها فإنّ أسِیرَهُم یُقتَلُ ، و مُدبِرَهُم یُتْبَعُ ، و جَریحهُم یُجْهَزُ . (3)

381

جواز کشتن سرکشان اسیر شده

امام صادق علیه السلام_ در پاسخ به سؤال از شکست گروه یاغی از مؤمنان به دست گروه عادل و بر حقّ آنان _فرمود : گروه عادل و بر حق نباید یاغیان فراری از میدان جنگ را تعقیب کنند و اسیر و مجروحی را بکشند؛ اینها در صورتی است که از یاغیان کسی باقی نماند و گروهی نداشته باشند که به آن ملحق شوند. ولی اگر گروهی داشته باشند که بتوانند به آن بپیوندند، در این صورت باید اسیران و مجروحان آنها را کشت و فراریانشان را تعقیب نمود .

ص :587


1- البقرة : 194.
2- وسائل الشیعة : 11 / 52 / 1.
3- الکافی : 5 / 32 / 2.

عنه علیه السلام :کانَ فی قِتالِ علیٍّ علیه السلام أهلَ قِبْلةٍ بَرَکةٌ ، و لَو لَم یُقاتِلْهُم علیٌّ علیه السلام لَم یَدْرِ أحدٌ بعدَهُ کیفَ یَسیرُ فیهِم . (1)

(2)

امام صادق علیه السلام :در جنگ علی علیه السلام با اهل قبله برکت بود؛ زیرا اگر علی علیه السلام با آنان نمی جنگید، بعد از آن حضرت، هیچ کس نمی دانست با آنان چگونه رفتار کند.

382 - جوازُ قتلِ مَن نَصَبَ العداوةَ
382 - جواز کشتن کسی که با امام مسلمانان آشکارا دشمنی می ورزد

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام_ فی النّاصبِ _: لَولا أنّا نَخافُ علَیکُم أنْ یُقتَلَ رجُلٌ مِنکُم برجُلٍ مِنهُم _ و رجُلٌ مِنکُم خَیرٌ مِن ألفِ رجُلٍ مِنهُم _ لَأمَرناکُم بالقَتلِ لَهُم ، و لکنْ ذلکَ إلَی الإمامِ . (3)

الإمامُ الرِّضا علیه السلام :لا یَحِلُّ قَتلُ أحدٍ مِن النُّصّابِ و الکُفّارِ فی دارِ التَّقیّةِ إلاّ قاتلٍ أو ساعٍ فی فَسادٍ ، و ذلکَ إذا لَم تَخَفْ علی نفسِکَ و علی أصْحَابِکَ . (4)

382

جواز کشتن کسی که با امام مسلمانان آشکارا دشمنی می ورزد

امام صادق علیه السلام_ درباره ناصبی _فرمود : اگر ترس آن نداشتم که یک نفر از شما به دست یکی از آنان کشته شود _ زیرا یک نفر شما از هزار نفر آنان بهتر است _ دستور می دادم آنها را بکشید و اجازه این کار با امام است.

امام رضا علیه السلام :در زمان تقیّه، کشتن هیچ ناصبی و کافری جایز نیست ، مگر آن که قاتل یا مفسد باشد. در این صورت ، اگر جان خود و یارانت در خطر نیفتد، می توانی او را بکشی.

ص :588


1- وسائل الشیعة : 11 / 60 / 5.
2- (انظر) 12 «الأسیر»، 82 «الجهاد الأصغر» ، 102 «الحرب»، 103 «المُحارب» ، 319 «الطّغیان»، 430 «القتل». التوبة: باب 470. مست_درک الوسائل : 11 / 51 _ 69 «البُغاة». کنز العمّال : 4 / 610 «قتال البُغاة» .
3- وسائل الشیعة : 11 / 60 / 2.
4- وسائل الشیعة : 11 / 62 / 9.

عنه علیه السلام :لا یَحِلُّ قَتلُ أحدٍ مِن الکفّار فی دار التَّقیّةِ إلاّ قاتلٍ أو باغٍ و ذلک إذا لَم تَحذَرْ علی نفسِکَ . (1)

امام رضا علیه السلام :در جایی که باید تقیّه کرد کشتن هیچ کافری جایز نیست، مگر آن که قاتل باشد یا یاغی. در این صورت اگر بر جانت نمی ترسی می توانی او را بکشی.

ص :589


1- وسائل الشیعة : 11 / 35 / 10 .

ص :590

فهرست موضوعات عربی

حرف الألف15

1 - الإیثار17

1 - الحَثُّ عَلَی الإیثارِ18

2 - قیمَةُ الإیثارِ22

3 - بَرَکاتُ الإیثارِ26

4 - فَضلُ المؤثرین30

2 - الأجر35

5 - العَمَلُ لِلأجرِ36

6 - لایُضاعُ أجرُ المُحسِنِ36

7 - خَصائِصُ أجرِ الآخِرَةِ37

8 - مَن یُؤتی أجرُهُ مَرَّتَینِ39

3 - الإجارة41

9 - الإجارَةُ42

10 - کَراهَةُ إجارَةِ النَّفْسِ43

11 - الدَّلَّالُ فِی الإجارَةِ43

12 - ظُلمُ الأجیرِ44

13 - إعلامُ الاُجرَةِ46

14 - أدَبُ إعطاءِ الاُجرَةِ46

15 - الإمامُ أجیرُ الاُمَّةِ47

4 - الأجل49

16 - الأجَلُ50

17 - الأجَلُ حِصْنٌ حَصینٌ50

18 - لِکُلِّ شَی ءٍ أجَلٌ52

19 - لِکُلِّ اُمَّةٍ أجَلٌ53

20 - الأجَلُ المُعَلَّقُ وَالأجَلُ المَحتومُ53

21 - ما یَدفَعُ الأجَلَ المُعَلَّقَ54

5 - الآخرة55

22 - الآخرةُ56

23 - عَظَمَةُ ما فِی الآخِرَةِ58

24 - الآخِرَةُ دارُ القَرارِ59

25 - الآخِرَةُ دارُ الحَیَوانِ60

26 - فَضلُ الآخِرَةِ61

27 - ذِکرُ الآخِرَةِ61

28 - العَمَلُ لِلآخِرَةِ62

29 - الاهتِمامُ بِالآخِرَةِ63

30 - صِفَةُ أهلِ الآخِرَةِ64

6 - الأخ67

31 - المُؤمِنُ أخُو المُؤمِنِ68

ص :591

32 - الاستِکثارُ مِنَ الإخوانِ69

33 - مَوَدَّةُ الإخوانِ70

34 - ما یوجِبُ بَقاءَ المَوَدَّةِ71

35 - الاُخُوَّةُ فِی اللَّهِ73

36 - الإخاءُ لِلدُّنیا73

37 - اُخوَّةُ الدِّینِ وَالمَوَدَّةِ74

38 - ما یُفسِدُ الإخاءَ75

39 - إعلامُ الأخِ بِالحُبِّ76

40 - مَوَدَّةُ الأخِ دَلیلٌ عَلی مَوَدَّتِهِ لِأخیهِ76

41 - قَطِیعَةُ الإخوانِ78

42 - وَصلُ الإخوانِ79

43 - أقسامُ الإخوانِ79

44 - الأخُ المَوثوقُ بهِ80

45 - النَّهیُ عَن بَعضِ الإخاءِ81

46 - المُحافَظَةُ عَلَی الاُخُوَّةِ القَدیمَةِ82

47 - الاُخُوَّةُ الحَقیقیَّةُ83

48 - اختیارُ الأخِ84

49 - تَحَمُّلُ زِلَّةِ الأخِ84

50 - خَیرُ الإخوانِ86

51 - الأخُ الکامِلُ88

52 - شَرُّ الإخوانِ90

53 - اختِبارُ الإخوانِ90

54 - إرشادُ الإخوانِ91

55 - إکرامُ الإخوانِ وإعظامُهُم92

56 - قضاءُ حاجَةِ الإخوانِ93

57 - أدَبُ الإخاءِ95

7 - الأدب97

58 - الأدَبُ98

59 - تَفسیرُ الأدَبِ99

60 - أفضَلُ الأدَبِ101

61 - الأدَبُ حَسَبٌ101

62 - حُلَّةُ الأدَبِ102

63 - سُوءُ الأدَبِ103

64 - الأدَبُ وَالعَقلُ104

65 - تَأدیبُ النَّفسِ105

66 - ما یورِثُ الأدَبَ106

67 - الحَثُّ عَلی تَأدیبِ الوَلَدِ107

68 - کَیفیَّةُ التَّأدیبِ109

69 - ما یَنبَغی رِعایَتُه فِی التَّأدِیبِ110

70 - تَأدیبُ اللَّهِ لِلنَّبیِّ صلی الله علیه وآله112

71 - التَّأدُّبُ بآدابِ اللَّهِ113

72 - تَأدیبُ اللَّهِ114

8 - الأذان117

73 - الأذانُ118

74 - المُؤَذِّنُ118

75 - تَفسیرُ الأذانِ119

76 - الحَثُّ عَلَی الأذانِ فِی اُذُنِ الوَلیدِ120

9 - الإیذاء123

77 - الإیذاءُ124

78 - إیذاءُ المُؤمِنِ124

79 - کَفُّ الأذی125

80 - الصَّبرُ عَلَی الأذی فِی اللَّهِ سُبحانَهُ126

ص :592

81 - جَزاءُ المُؤذی127

10 - التاریخ129

82 - أهَمِّیَةُ مَعرِفَةِ التّاریخِ130

83 - الحَثُّ عَلی عِلمِ التّاریخِ131

84 - ثَباتُ قَوانینِ التّاریخِ133

85 - الاعتِبارُ بِالتّاریخِ134

11 - الأرض147

86 - الأرضُ148

87 - تَأهیلُ الأرضِ لِلمَعیشَةِ149

88 - مِن أحکامِ الأرضِ150

89 - مَن أحیا أرضاً فَهِیَ لَهُ150

90 - إماتَةُ الأحیاءِ151

12 - الأسیر153

91 - لا یَجوزُ الاستِسلامُ لِلأسرِ154

92 - الإحسانُ إلَی الأسیرِ154

93 - قَتلُ الأسیرِ155

13 - الاُسوة157

94 - الاُسوَةُ158

95 - الاُسوَةُ الحَسَنَةُ159

96 - الاُسَی السَّیِّئَةُ161

14 - المواساة163

97 - الحَثُّ عَلَی المُواساةِ164

98 - آثارُ المُواساةِ168

15 - الاُصول171

99 - کُلُّ شَی ءٍ مُطلَقٌ172

100 - کُلُّ شَی ءٍ طاهِرٌ173

101 - لا یُنقَضُ الیَقینُ بِالشَّکِّ173

102 - ما غَلَبَ اللَّهُ عَلَیهِ173

103 - ما حَجَبَ اللَّهُ174

104 - الاُصولُ المُختَلِفَةُ174

16 - الآفات177

105 - الآفاتُ178

17 - الأکل183

106 - قِلَّةُ الأکلِ184

107 - کَثرَةُ الأکلِ185

108 - الاقتِصَادُ فِی الأَکلِ وأَثَرُهُ فی صِحَّةِ البَدَنِ188

109 - مِن مَساوِئِ البِطنَةِ188

110 - إفسَادُ الشِّبَعِ لِلوَرَعِ189

111 - الجوعُ190

112 - مِیراثُ الجُوعِ191

113 - المیزانُ فِی الأکلِ192

114 - مِن آدَابِ المائِدَةِ192

18 - الاُلفة197

115 - الأُلفَةُ198

19 - اللَّه201

116 - اللَّهُ202

117 - مَعَنی اللَّهُ202

20 - الإمارة205

118 - ضَرورَةُ الإمارَةِ206

119 - إمَارَةُ الأشرارِ207

120 - قیمَةُ الإمارَةِ208

21 - الأمل209

121 - الأمَلُ رَحمَةٌ210

122 - الآمالُ لا تَنتَهی210

ص :593

123 - التَّحذیرُ مِنَ الآمالِ الباطِلَةِ211

124 - الأمَلُ وَالأجَلُ213

125 - آثارُ طولِ الأمَلِ216

126 - قِصَرُ الأمَلِ217

127 - النَّهیُ عَن أمَلِ غَیرِ اللَّهِ218

22 - الاُمّة219

128 - مَنزِلَةُ الاُمَّةِ الإسلامِیَّةِ220

129 - أخیارُ الاُمَّةِ221

130 - الاُمَّةُ الوَسَطُ221

131 - مایوجِبُ خَیرَ الاُمَّةِ223

132 - مَنزِلَةُ الاُمَّةِ الإسلامِیَّةِ فِی الآخِرَةِ223

133 - الظّاهِرونَ مِنَ الاُمَّةِ الإسلامِیَّةِ224

134 - تَداعِی الاُمَمِ عَلَی الاُمَّةِ الإسلامِیَّةِ225

135 - ما یَخافُ النَّبِیُ صلی الله علیه وآله عَلی اُمَّتِهِ226

136 - أخوَفُ ما یَخافُ النَّبِیُ صلی الله علیه وآله عَلی اُمَّتِهِ227

23 - الإمامة العامّة231

137 - الإمامَةُ232

138 - الإمامَةُ تَمامُ الدِّینِ233

139 - الإمامةُ أساسُ الإسلامِ234

140 - الإمامةُ أصلُ کُلِّ خَیرٍ234

141 - الإمامةُ نِظامُ الاُمَّةِ235

142 - الإمامَةُ سَبیلُ الرَّبِّ236

143 - تَفسیرُ الإمامَةِ بِالنُّورِ238

144 - مَوقِعُ الإمامَةِ238

145 - الاضطِرارُ إلَی الحُجَّةِ239

146 - الحُجَّةُ إمامٌ یُعرَفُ241

147 - قَد یَکونُ الحُجَّةُ خائِفاً مَغموراً242

148 - لَولَا الإمامُ لَساخَتِ الأرضُ243

149 - دَعوَةُ کُلِّ اُمَّةٍ بِإمامِها244

150 - مَعرِفَةُ الإمامِ245

151 - أثَرُ مَعرِفَةِ الإمامِ وعَدَمِ مَعرِفَتِهِ246

152 - مَن ماتَ ولَم یَعرِف إمامَ زمانِهِ247

153 - مَن لا یَعرِفُ الإمامَ ولا یُنکِرُهُ248

154 - شَرائِطُ الإمامَةِ وخَصائِصُ الإمامِ248

155 - اختِیارُ الإمامِ254

156 - حَدیثُ الثّقَلَینِ255

157 - وُجوبُ مُلازَمةِ أهلِ البَیتِ علیهم السلام256

158 - بَعضُ خَصائِصِ أهلِ البیتِ علیهم السلام259

159 - عِلَّةُ الاستِبدادِ عَلی أهلِ البَیتِ علیهم السلام260

160 - فَلسَفَةُ الحُکمِ عِندَ أهلِ البَیتِ علیهم السلام260

161 - لَولا مَخافَةُ الفُرقَةِ261

162 - الأئِمَّةُ الإثنا عَشَرَ262

163 - عِلمُ الإمامِ264

164 - ما فُرِضَ عَلی أئِمَّةِ العَدلِ265

165 - الحُقوقُ المُتَبادَلَةُ بَینَ الإمامِ وَالاُمَّةِ266

166 - أئِمَّتُکُمْ وَفدُکُم267

167 - مَوانِعُ الإمامَةِ268

168 - مَنِ ائتَمَّ بِغَیرِ إمامِ الحَقِّ268

169 - أئِمَّةُ النّارِ269

170 - مُدَّعِی الإمامَةِ270

171 - أحادیثُ مَجعُولةٌ لِتَثبِیتِ إمامَةِ أئِمَّةِ الجَورِ271

172 - لا طاعَةَ لِمَن لَم یُطِعِ اللَّهَ سُبحانَهُ274

ص :594

173 - وُجوبُ الخُروجِ عَلی أئِمَّةِ الجَورِ276

174 - ما یُجَوِّزُ القُعودَ278

24 - الإمامة الخاصّة (الإمام علیّ بن أبی طالب علیه السلام)281

175 - إمامَةُ الإمامِ عَلِیٍ علیه السلام282

176 - عَلِیٌّ علیه السلام حُجَّةُ اللَّهِ283

177 - عَلِیٌّ علیه السلام خَلیفَةُ رَسولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله283

178 - عَلِیٌّ علیه السلام وَصِیُّ رَسولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله284

179 - عَلِیٌ علیه السلام إمامُ البَرَرَةِ285

180 - عَلِیٌ علیه السلام وَلِیُّ کُلِّ مُؤمِنٍ286

181 - أوَّلُ مَن أسلَمَ289

182 - عِلمُ الإمامِ عَلِیٍّ علیه السلام290

183 - مَظلومِیَّةُ الإمامِ عَلِیٍّ علیه السلام292

184 - عَلِیٌ علیه السلام مَعَ الحَقِّ294

185 - عَلِیٌ علیه السلام مَعَ القُرآنِ295

186 - عَلِیٌ علیه السلام بابُ عِلمِ النَّبِیِّ295

187 - عَلِیٌّ علیه السلام أعلَمُ النّاسِ بَعدَ رَسولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله296

188 - عَلِیٌّ علیه السلام صِنوَ رَسولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله296

189 - عَلِیٌّ علیه السلام أخو رَسولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله297

190 - عَلِیٌّ علیه السلام مِن رَسولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله298

191 - حُبُّ الإمامِ عَلِیٍّ علیه السلام299

192 - بُغضُ الإمامِ عَلِیٍّ علیه السلام300

193 - المَناقِبُ المَنثورَةُ لِلإمامِ عَلِیٍ علیه السلام300

24 - اُمّ الأئمّة فاطمةعلیها السلام313

194 - أسماءُ فاطِمَةَعلیها السلام314

195 - فاطِمَةُعلیها السلام بَضعَةٌ مِنَ النَّبِیِ صلی الله علیه وآله314

196 - فاطِمَةُعلیها السلام سَیِّدَةُ نِساءِ العالَمینَ315

197 - غَضَبُ اللَّهِ لِغَضَبِ فاطِمَةَعلیها السلام316

198 - فی مُصیبَةِ فاطِمَةَعلیها السلام316

24 - الحسنان علیهما السلام319

199 - تَسمِیَتُهُما320

200 - سَیّدا شَبابِ أهلِ الجَنَّةِ322

201 - حُبُّ الحَسَنَینِ علیهما السلام322

202 - نِحلةُ النَّبِیِّ لِلحَسَنَینِ علیهما السلام322

203 - إمامَةُ الحَسَنَینِ علیهما السلام323

24 - الإمام الحسن بن علیّ علیهما السلام325

204 - النَّصُّ عَلی إمامَتِهِ326

205 - حَسَنٌ مِنِّی وأنا مِنهُ326

206 - حُبُّ الإمامِ الحَسَنِ علیه السلام327

207 - فَضائِلُهُ علیه السلام327

208 - صِفَةُ عِبادَةِ الإمامِ الحَسَنِ علیه السلام329

24 - الإمام الحسین بن علیّ علیهما السلام331

209 - وِلادَةُ الحُسَینِ علیه السلام332

210 - النَّصُّ عَلی إمامَتِهِ333

211 - حُسَینٌ مِنِّی وأنا مِنهُ333

212 - فَضائِلُهُ علیه السلام335

24 - الإمام علیّ بن الحسین علیهما السلام339

213 - النَّصُّ عَلی إمامَتِهِ340

214 - مَنزِلَةُ الإمامِ زَینِ العابِدینَ علیه السلام340

24 - الإمام محمّد بن علیّ الباقرعلیهما السلام343

215 - النَّصُّ عَلی إمامَتِهِ344

216 - هُوَ یَبقَرُ العِلمَ بَقراً344

217 - مِنْ فَضائِلِهِ علیه السلام345

ص :595

24 - الإمام جعفر بن محمّد الصادق علیهما السلام347

218 - النَّصُّ عَلی إمامَتِهِ348

219 - نبذة مِن مواعظه ومَکارِمُ أخلاقِهِ349

24 - الإمام موسی بن جعفر الکاظم علیهما السلام353

220 - النَّصُّ عَلی إمامَتِهِ354

221 - الإمامُ فِی السِّجنِ354

222 - مِنْ فَضائِلِهِ علیه السلام355

24 - الإمام علیّ بن موسی الرضاعلیهما السلام357

223 - النَّصُّ عَلی إمامَتِهِ358

224 - إجبارُ الإمامِ عَلی وِلایَةِ العَهدِ358

225 - حالَةُ الإمامِ فی سِجنٍ بِسَرَخسَ359

226 - عِلمُ الإمامِ بِاللُّغاتِ360

227 - طُمَأنینَةُ الإمامِ360

228 - خَصائصُهُ علیه السلام361

24 - الإمام محمّد بن علیّ الجوادعلیهما السلام363

229 - المَولودُ المُبارَکُ364

230 - عِلمُهُ365

231 - جودُهُ365

232 - بَعضُ کرائمه علیه السلام365

24 - الإمام علیّ بن محمّد الهادی علیهما السلام369

233 - النَّصُّ عَلی إمامَتِهِ370

234 - إخباره بقتل المتوکّل370

235 - إخباره عمّا فی نفس عبدالرحمن الإصفهانی وتشیّعه372

24 - الإمام الحسن بن علی العسکری علیهما السلام375

236 - النَّصُّ عَلی إمامَتِهِ376

237 - کرائم الإمامِ فِی السِّجنِ376

238 - جواب کتاب فی تناقض القرآن378

24 - الإمام القائم علیه السلام381

239 - أسماءُ الإمامِ382

240 - النَّصُّ عَلی إمامَتِهِ383

241 - البِشارَةُ بِالمَهدِیِّ علیه السلام383

242 - المَهدِیُّ بَقِیَّةُ اللَّهِ فی أرضِهِ385

243 - لا تَقومُ السّاعَةُ حَتّی یَظهَرَ المَهدِیُ علیه السلام386

244 - رَجُلٌ مِن أهلِ بیتِ النَّبِیِ یَملَأُ الأرضَ عَدلاً386

245 - مُطابَقَةُ اسمِ الإمامِ لِاسمِ النَّبیِ صلی الله علیه وآله387

246 - غَیبَتا الإمامِ القائِمِ علیه السلام388

247 - صُعوبَةُ التّمَسُّکِ بِالدِّینِ388

248 - الدُّعاءُ عِندَ غَیبةِ القائِمِ علیه السلام390

249 - حُکمُ القِیامِ قَبلَ قِیامِ القائِمِ391

250 - انتِظارُ الفَرَجِ393

251 - انتِظارُ الفَرَجِ أفضَلُ العِبادَةِ394

252 - مَنزِلَةُ المُنتَظِرِ لِلمَهدیِّ علیه السلام394

253 - ظُهورُ القائِمِ علیه السلام بَعدَ یَأسِ النّاسِ395

254 - کَذَبَ الوَقّاتونَ395

255 - عِلَّةُ الغَیبَةِ396

256 - انتِفاعُ النّاسِ بِالإمامِ فی غَیبتِهِ399

257 - عَلاماتُ الظُّهورِ400

258 - عِندَ الظُّهورِ402

259 - أنصار الإمام403

260 - ما یَفعَلُهُ بِالظّالِمینَ بَعدَ الخُروجِ404

261 - قِیامُ القائِمِ بِأمرٍ جَدیدٍ404

ص :596

262 - العالَمُ بَعدَ ظُهورِ المَهدِیِّ علیه السلام405

263 - بَعدَ القائِمِ علیه السلام407

25 - الإیمان409

264 - الإیمانُ410

265 - الإیمانُ وَالإسلامُ410

266 - أصلُ الإیمانِ412

267 - تَآصُرُ الإیمانِ وَالعَمَلِ412

268 - تَآصُرُ الإیمانِ ومَکارِمُ الأخلاقِ414

269 - ما یَدُلُّ عَلی حَقیقَةِ الإیمانِ415

270 - المُرجِئَةُ419

271 - دَورُ الذُّنوبِ فی زَوالِ الإیمانِ419

272 - لا یُخرِجُ المُؤمِنَ مِن إیمانِهِ ذَنبٌ422

273 - اخلاصُ الإیمانِ422

274 - کَمالُ الإیمانِ424

275 - ما یَکمُلُ بِهِ الإیمانُ424

276 - الإیمانُ وَالسَّکینَةُ428

277 - ازدِیادُ الإیمانِ429

278 - دَرَجاتُ الإیمانِ435

279 - أفضَلُ الإیمانِ436

280 - شُعَبُ الإیمانِ437

281 - أرکانُ الإیمانِ437

282 - أوثَقُ عُرَی الإیمانِ438

283 - الإیمانُ المُستَقَرُّ وَالمُستَودَعُ439

284 - ما یُثَبِّتُ الإیمانَ440

285 - تَذَوُّقُ طَعمِ الإیمانِ441

286 - عَدَمُ تَذَوُّقِ طَعمِ الإیمانِ442

287 - عَدَمُ تَذَوُّقِ حَلاوَةِ الإیمانِ443

288 - أدنَی الإیمانِ444

289 - ما یُخرِجُ مِنَ الإیمانِ444

290 - أدنی ما یُخرِجُ مِنَ الإیمانِ444

291 - ما یُجانِبُ الإیمانَ446

292 - ما یَقتَضیهِ الإیمانُ449

293 - وَجهُ تَسمِیَةِ المُؤمِنِ451

294 - عَظَمَةُ المُؤمِنِ451

295 - المُؤمِنونَ کَالجَسَدِ الواحِدِ453

296 - مَن هو المُؤمِنُ؟454

297 - صَلابَةُ المُؤمِنِ463

298 - خُشوعُ کُلِّ شَی ءٍ لِلمُؤمِنِ463

299 - نُدرَةُ المُؤمِنِ464

300 - عَلاماتُ المُؤمِنِ466

301 - أفضَلُ المُؤمنینَ467

302 - فَضلُ مَن یُؤمِنُ بِالرَّسولِ صلی الله علیه وآله ولَم یَرَهُ468

26 - الأمانة471

303 - الأمانَةُ472

304 - إطلاقُ وُجوبِ أدائِها473

305 - لا إیمانَ لِمَن لا أمانَةَ لَهُ475

306 - آثارُ الأمانَةِ476

307 - مَن نُهِیَ عَنِ ائتِمانِهِم476

308 - لا ضمانَ عَلَی المُؤتَمَنِ477

309 - الأمانَةُ الإلهِیَّةُ478

27 - الأمان481

310 - الأمانُ482

ص :597

311 - الاعتِصامُ بِالذِّمَمِ483

312 - احتِرامُ الذِّمَمِ483

28 - الاُنس485

313 - الاُنسُ486

314 - الاُنسُ بِاللَّهِ486

29 - الإنسان489

315 - کَرامةُ بَنی آدَمَ490

316 - کَرامَةُ المُؤمِنِ491

317 - ما یوجِبُ تفضیلَ الإنسانِ491

318 - عِلَّةُ خَلقِ الإنسانِ492

319 - کَیفِیَّةُ خَلقِ الإنسانِ495

320 - ضَعفُ الإنسانِ496

321 - قیمَةُ الإنسانِ496

322 - صِفَةُ الإنسانِ الکامِلِ497

30 - الإناء499

323 - نَظافَةُ الإناءِ500

324 - آنِیَةُ الذَّهَبِ وَالفِضَّةِ500

حرف الباء501

31 - البُخل503

325 - البُخلُ504

326 - البخیلُ506

327 - خصائصُ البخیلِ508

328 - قِلّةُ راحةِ البخیلِ509

329 - أبخلُ النّاسِ509

330 - آیةُ البُخلِ510

32 - البدعة511

331 - البِدعةُ512

332 - أهلُ البِدعِ513

333 - معنی البِدعةِ513

334 - الإعراضُ عن صاحبِ البِدعةِ514

335 - المُبتَدِعُ والعبادةُ515

336 - بُطلانُ عملِ المُبتَدِعِ516

337 - توبةُ صاحبِ البدعةِ516

338 - ما یجبُ علی العالِمِ عند ظُهورِ البِدعِ517

33 - البداء519

339 - البَداءُ520

340 - معنی البَداءِ521

341 - البَداءُ المُحالُ521

34 - الأبدال523

342 - الأبدالُ524

35 - التبذیر527

343 - التّبذیرُ528

344 - معنی التَّبذیرِ528

36 - البِرّ531

345 - البِرُّ532

346 - أبوابُ البِرِّ وکُنوزُهُ534

347 - علَامةُ البارِّ534

348 - مَراتبُ البِرِّ535

349 - الأمرُ بالتَّبارِّ535

350 - تمامُ البِرِّ536

37 - البرزخ537

351 - البَرْزَخُ538

352 - ردُّ ما رُویَ أنّ أرواحَ المؤمنینَ فی حواصلِ طیورٍ خُضْرٍ539

ص :598

353 - أرواحُ المؤمنینَ فی البَرزخِ540

354 - أرواحُ الکُفّارِ فی البَرزخِ541

38 - البرکة543

355 - معنی البرکة544

356 - ما یُوجِبُ البَرَکةَ544

357 - ما یُذهِبُ البَرَکةَ547

39 - البرهان549

358 - بُرهانُ اللَّهِ550

359 - المُحاجَّةُ بإتیانِ البرهانِ551

40 - البِشر553

360 - البِشْرُ554

361 - تَساوی التَّحذیرِ والتَّبشیرِ556

41 - البصیرة557

362 - البصیرةُ558

363 - أبْصَرُ النّاسِ559

42 - الباطل561

364 - الباطِلُ562

365 - التَّمییزُ بینَ الحقِّ والباطلِ563

366 - التِباسُ الحقِّ بالباطلِ565

367 - عدمُ استیقانِ الباطلِ حقّاً566

43 - البغض567

368 - المَبْغوضونَ إلَی اللَّهِ568

369 - أبغَضُ النّاسِ إلَی اللَّهِ569

370 - أبغضُ النّاسِ إلَی الرَّسولِ صلی الله علیه وآله573

371 - أبغضُ الأخلاقِ إلَی اللَّهِ574

372 - الأفعالُ المَبغوضةُ إلَی اللَّهِ574

373 - أبغضُ الأعمالِ إلَی اللَّهِ575

374 - أبغضُ البِقاعِ إلَی اللَّهِ575

375 - البَغْضاءُ576

44 - البغی577

376 - البَغیُ578

45 - الباغی581

377 - الباغی582

378 - قِتالُ أهلِ البغیِ مِن المسلمینَ584

379 - قتالُ مَن خرجَ علی الإمامِ586

380 - أهلُ البغیِ یُبتَدؤونَ بالقتالِ587

381 - جوازُ قتلِ أسری البُغاةِ587

382 - جوازُ قتلِ مَن نَصَبَ العداوةَ588

ص :599

فهرست الفبایی موضوعات فارسی-1

5 - آخرت55

22 - آخرت56

23 - عظمت امور آخرت58

24 - آخرت ، سرای بقاست59

25 - آخرت ، سرای زندگانی60

26 - برتری آخرت61

27 - یاد آخرت61

28 - کار برای آخرت62

29 - اهتمام ورزیدن به آخرت63

30 - خصوصیّات اهل آخرت64

21 - آرزو209

121 - آرزو رحمت است210

122 - آرزوها را پایانی نیست210

123 - پرهیز دادن از آرزوهای پوچ وباطل211

124 - آرزو و اجل213

125 - نتایج آرزوی دراز216

126 - کوتاهی آرزو217

127 - نهی از امید بستن به غیر خدا218

9 - آزردن123

77 - آزردن124

78 - آزردن مؤمن124

79 - نیازردن125

80 - شکیبایی بر آزار دیدن در راه خدا126

81 - عاقبت آزاردهنده127

16 - آفتها177

105 - آفتها178

34 - اَبدال523

342 - اَبدال524

3 - اجاره41

9 - اجیری (پیمان کاری)42

10 - کراهت اجیر شدن43

11 - دلّالی در اجاره43

12 - ستم کردن در حقّ اجیر44

13 - تعیین کارمزد46

14 - آداب پرداخت مزد46

15 - رهبر ، اجیر امّت است47

4 - اجل49

16 - اجل50

17 - اجل، دژی استوار50

18 - هر پدیده ای اجلی دارد52

19 - هر امّتی اجلی دارد53

20 - اجل معلّق و اجل قطعی53

ص :600

21 - آنچه اجل معلّق را دور می کند54

7 - ادب97

58 - ادب98

59 - تفسیر ادب99

60 - برترین ادب101

61 - ادب، شرافت است101

62 - جامه ادب102

63 - سوء ادب103

64 - ادب و خرد104

65 - تأدیب [و تربیت ] نفس105

66 - آنچه ادب می آورد106

67 - تشویق به ادب آموزی فرزند107

68 - چگونگی تأدیب109

69 - آنچه در تربیت باید رعایت شود110

70 - تربیت پیامبر به وسیله خداوند112

71 - مؤدّب شدن به آداب خدایی113

72 - تأدیب خداوند114

8 - اذان117

73 - اذان118

74 - اذان گو118

75 - تفسیر اذان119

76 - تشویق به اذان گفتن در گوش نوزاد120

12 - اسیر153

91 - تن به اسارت دادن روا نیست154

92 - خوشرفتاری با اسیر154

93 - کشتن اسیر155

15 - اصول171

99 - همه چیز مطلق و آزاد است172

100 - همه چیز پاک است173

101 - یقین با شک کردن از میان نمی رود173

102 - مواردی که در دست خدا [و خارج از اختیار بشر ]است173

103 - آنچه را خدا پوشیده داشته است174

104 - اصول گوناگون174

18 - الفت197

115 - الفت198

19 - اللَّه201

116 - اللَّه202

117 - معنای «اللَّه»202

24 - امامت خاصّه (امام علی)281

175 - امامت امام علی علیه السلام282

176 - علی علیه السلام حجّت خداست283

177 - علی علیه السلام جانشین پیامبر خدا صلی الله علیه وآله است283

178 - علی علیه السلام وصیّ پبامبر خدا صلی الله علیه وآله است284

179 - علی علیه السلام پیشوای نیکوکاران285

180 - علی علیه السلام ولیّ هر مؤمنی است286

181 - علی علیه السلام اوّلین اسلام آورنده289

182 - دانش امام علی علیه السلام290

183 - مظلومیت امام علی علیه السلام292

184 - علی علیه السلام با حق است294

185 - علی علیه السلام با قرآن است295

186 - علی علیه السلام دروازه دانش پیامبرصلی الله علیه وآله است295

187 - علی علیه السلام داناترینِ مردم پس از پیامبرصلی الله علیه وآله است296

188 - علی علیه السلام همانند رسول خدا صلی الله علیه وآله است296

189 - علی علیه السلام برادر رسول خدا صلی الله علیه وآله است297

190 - علی علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه وآله است298

ص :601

191 - دوست داشتن امام علی علیه السلام299

192 - دشمن داشتن امام علی علیه السلام300

193 - مناقب گوناگون امام علی علیه السلام300

23 - امامت عامه231

137 - امامت232

138 - امامت ، کمال بخش دین است233

139 - امامت ، شالوده اسلام است234

140 - امامت، ریشه همه خوبیهاست234

141 - امامت، رشته امّت است235

142 - امامت، راه پروردگار است236

143 - تفسیر امامت به نور238

144 - جایگاه امامت238

145 - نیاز به حجّت (رهبر الهی)239

146 - حجّت، امامی است شناخته شده241

147 - گاه حجّت در بیم و گمنامی به سر می برد242

148 - اگر امام نباشد ، زمین در هم فرو می رود243

149 - فرا خواندن هر امّتی به امام آن244

150 - شناخت امام245

151 - پیامد شناختن و نشناختن امام246

152 - کسی که بمیرد و امام دورانش را نشناسد247

153 - کسی که امام را نمی شناسد و او را انکار هم نمی کند248

154 - شرایط امامت و ویژگیهای امام248

155 - انتخاب امام254

156 - حدیث ثقلین255

157 - وجوب پیروی از اهل بیت256

158 - بخشی از ویژگی های اهل بیت259

159 - علّت غصب حقّ اهل بیت260

160 - فلسفه حکومت از نگاه اهل بیت260

161 - اگر ترس از تفرقه و جدایی نبود261

162 - امامان دوازده گانه262

163 - علم امام264

164 - وظایف پیشوایان عدل و حق265

165 - حقوق متقابل امام و امّت266

166 - امامان شما فرستادگان شما هستند267

167 - موانع امامت268

168 - پیروی از پیشوای غیر حق268

169 - پیشوایان دوزخ269

170 - مدّعی امامت270

171 - احادیث ساختگی برای تثبیت پیشوایان ستم271

172 - ممنوعیت فرمانبری از کسی که فرمانبر خداوند سبحان نیست274

173 - وجوب قیام علیه پیشوایان ستم276

174 - آنچه «قیام نکردن» را روا می دارد278

24 - امام جعفر صادق علیه السلام347

218 - تصریح به امامت آن بزرگوار348

219 - پاره ای از مواعظ ومکارم اخلاق آن حضرت349

24 - امام جوادعلیه السلام363

229 - مولود خجسته364

230 - علم امام365

231 - بخشش امام365

232 - برخی از کرامت های امام جوادعلیه السلام365

24 - امام حسن عسکری علیه السلام375

236 - تصریح به امامت آن بزرگوار376

237 - کرامت های امام در زندان376

238 - پاسخ کتابی درباره تناقض قرآن378

ص :602

24 - امام حسن مجتبی علیه السلام325

204 - تصریح به امامت آن بزرگوار326

205 - حسن از من است و من از اویم326

206 - دوست داشتن امام حسن علیه السلام327

207 - فضائل امام حسن علیه السلام327

208 - ویژگی عبادت امام حسن علیه السلام329

24 - امام حسین علیه السلام331

209 - ولادت امام حسین علیه السلام332

210 - تصریح به امامت آن بزرگوار333

211 - حسین از من است و من از اویم333

212 - فضایل امام حسین علیه السلام335

24 - امام رضاعلیه السلام357

223 - تصریح به امامت آن بزرگوار358

224 - مجبور کردن امام به پذیرش ولایتعهدی358

225 - امام در زندان سرخس359

226 - آشنایی امام به زبانهای مختلف360

227 - آرامش امام360

228 - ویژگی های امام رضاعلیه السلام361

24 - امام سجّادعلیه السلام339

213 - تصریح به امامت آن بزرگوار340

214 - منزلت امام زین العابدین علیه السلام340

24 - امام محمّد باقرعلیه السلام343

215 - تصریح به امامت آن بزرگوار344

216 - او دانش را تا ژرفایش می شکافد344

217 - فضایل امام باقرعلیه السلام345

24 - امام موسی کاظم علیه السلام353

220 - تصریح به امامت آن حضرت354

221 - امام در زندان354

222 - برخی از فضایل امام کاظم علیه السلام355

24 - امام مهدی علیه السلام381

239 - نامهای امام382

240 - تصریح به امامت آن حضرت383

241 - بشارت به امام مهدی علیه السلام383

242 - مهدی علیه السلام، بقیّة اللَّه در زمین است385

243 - قیامت برپا نمی شود تا مهدی علیه السلام ظهور کند386

244 - مردی از خاندان پیامبر، زمین را از داد می آکند386

245 - همنامی آن امام و پیامبر387

246 - دو غیبت امام قائم علیه السلام388

247 - دشوار بودن دینداری در زمان غیبت امام388

248 - دعا در زمان غیبت امام390

249 - حکم قیام کردن قبل از قیام قائم علیه السلام391

250 - انتظار فرج393

251 - انتظار فرج، برترین عبادت است394

252 - مقام منتظران مهدی علیه السلام394

253 - ظهور قائم علیه السلام پس از نومیدی مردم395

254 - تعیین کنندگان وقت ظهور دروغ می گویند395

255 - سبب غیبت396

256 - بهره گیری مردم از امام در زمان غیبت399

257 - نشانه های ظهور400

258 - در هنگام ظهور402

259 - یاران امام403

260 - رفتار امام با ستمگران، پس از قیام404

261 - نوآوری قائم404

262 - جهان، پس از ظهور امام مهدی علیه السلام405

263 - پس از قائم علیه السلام407

ص :603

24 - امام هادی علیه السلام369

233 - تصریح به امامت آن بزرگوار370

234 - پیشگویی از کشته شدن متوکّل370

235 - خبردادن امام از ضمیر عبدالرحمان اصفهانی و شیعه شدن وی372

26 - امانتداری471

303 - امانتداری472

304 - برگرداندن امانت در هر حال واجب است473

305 - ایمان ندارد کسی که امانتدار نیست475

306 - دستاوردهای امانتداری476

307 - کسانی که نباید به آنها امانت سپرد476

308 - تاوانی بر عهده امین نیست477

309 - امانت الهی478

22 - امّت219

128 - جایگاه امّت اسلامی220

129 - بهترین های امّت221

130 - امّت میانه221

131 - موجبات خیر و خوبی امّت223

132 - مقام امّت اسلامی در آخرت223

133 - چیرگان و قیام کنندگان امّت اسلامی224

134 - هجوم ملّتها بر ضدّ امّت اسلام225

135 - آنچه پیامبر از آنها بر امّتش بیمناک بود226

136 - بیمناک ترین چیزهایی که پیامبر از آنها بر امّتش می ترسید227

29 - انسان489

315 - کرامت انسانها490

316 - کرامت مؤمن491

317 - آنچه انسان را برتری می دهد491

318 - حکمت آفرینش انسان492

319 - چگونگی آفرینش انسان495

320 - ناتوانی انسان496

321 - ارزش انسان496

322 - ویژگی انسان کامل497

1 - ایثار17

1 - تشویق به ایثار18

2 - ارزش ایثار22

3 - برکات ایثار26

4 - ارزش ایثارگران30

25 - ایمان409

264 - ایمان410

265 - ایمان و اسلام410

266 - ریشه ایمان412

267 - پیوند ایمان و عمل412

268 - پیوند ایمان و مکارم اخلاقی414

269 - نشانه های ایمان حقیقی415

270 - مُرجِئه419

271 - نقش گناهان در از بین بردن ایمان419

272 - گناه ، مؤمن را از ایمانش خارج نمی کند422

273 - ایمان خالصانه422

274 - کمال ایمان424

275 - آنچه مایه کمال ایمان است424

276 - ایمان و آرامش428

277 - افزایش یافتن ایمان429

278 - درجات ایمان435

279 - برترین ایمان436

280 - شاخه های ایمان437

ص :604

281 - ارکان ایمان437

282 - محکمترین دستگیره های ایمان438

283 - ایمان استوار و ایمان ناپایدار439

284 - عوامل استوار شدن ایمان440

285 - چشیدن طعم ایمان441

286 - نچشیدن طعم ایمان442

287 - نچشیدن حلاوت ایمان443

288 - کمترین درجه ایمان444

289 - آنچه انسان را از ایمان خارج می کند444

290 - کمترین چیزی که انسان را از ایمان خارج می کند444

291 - آنچه از ایمان به دور است446

292 - مقتضیات ایمان449

293 - علت نامگذاری مؤمن به این نام451

294 - بزرگی مؤمن451

295 - مؤمنان همچون یک پیکرند453

296 - مؤمن کیست؟454

297 - صلابت مؤمن463

298 - کرنش همه چیز، در برابر مؤمن463

299 - مؤمنان کمیاب اند464

300 - نشانه های مؤمن466

301 - برترین مؤمنان467

302 - فضیلت کسی که نادیده به پیامبرصلی الله علیه وآله ایمان آورد468

42 - باطل561

364 - باطل562

365 - تشخیص حق از باطل563

366 - درآمیختن حق و باطل565

367 - یقین نکردن به حق بودن باطل566

31 - بُخل503

325 - بُخل504

326 - بخیل506

327 - خصلتهای بخیل508

328 - آسایش نداشتن بخیل509

329 - بخیل ترین مردم509

330 - نشانه بخل510

33 - بداء519

339 - بداء520

340 - معنای بداء521

341 - بدای محال521

32 - بدعت511

331 - بدعت512

332 - بدعتگذاران513

333 - معنای بدعت513

334 - روی گرداندن از بدعتگذار514

335 - بدعتگذار و عبادت515

336 - بطلان عمل بدعتگذار516

337 - توبه بدعتگذار516

338 - وظیفه علما به هنگام پدید آمدن بدعتها517

6 - برادر67

31 - مؤمن برادر مؤمن است68

32 - افزودن بر شمار برادران69

33 - دوست داشتن برادران70

34 - آنچه دوستی را پایدار می کند71

35 - برادری برای خدا73

36 - برادری (دوستی) برای دنیا73

ص :605

37 - برادری و دوستی دینی74

38 - عوامل برهم زننده برادری75

39 - اظهار محبّت نسبت به برادر76

40 - دوست داشتن برادر [دینی ]نشانه آن است که او نیز برادرش را دوست دارد76

41 - بریدن از برادران78

42 - پیوند با برادران79

43 - اقسام برادران79

44 - برادر قابل اعتماد80

45 - نهی از برخی دوستیها81

46 - نگه داشتن برادری های دیرین82

47 - برادری حقیقی83

48 - انتخاب برادر84

49 - تحمّل لغزش برادر84

50 - بهترین برادران86

51 - برادر کامل88

52 - بدترین برادران90

53 - آزمودن برادران90

54 - راهنمایی برادران91

55 - احترام و بزرگداشت برادران92

56 - برآوردن نیاز برادران93

57 - آداب برادری95

37 - برزخ537

351 - برزخ538

352 - نادرستی گفته هایی که جان مؤمنان را در چینه دان پرندگانی سبز رنگ می داند539

353 - ارواح مؤمنان در برزخ540

354 - ارواح کافران در برزخ541

38 - برکت543

355 - معنای برکت544

356 - عوامل برکت زا544

357 - عوامل برکت زدا547

39 - برهان549

358 - برهان خداوند550

359 - برهان خواهی خداوند551

43 - بغض و نفرت567

368 - افراد منفور نزد خدا568

369 - منفورترین کس نزد خدا569

370 - منفورترین فرد نزد پیامبرصلی الله علیه وآله573

371 - منفورترین اخلاق نزد خدا574

372 - کارهای منفور نزد خدا574

373 - منفورترین کارها نزد خدا575

374 - منفورترین مکان ها نزد خدا575

375 - نفرت576

41 - بینش557

362 - بینش558

363 - بیناترین مردم559

2 - پاداش35

5 - کار برای پاداش36

6 - پاداش نیکوکار ضایع نمی شود36

7 - ویژگیهای مزد آخرت37

8 - کسی که دوبار مزد داده می شود39

10 - تاریخ129

82 - اهمّیت شناخت تاریخ130

83 - تشویق به شناخت تاریخ131

84 - پایداری قوانین تاریخ133

ص :606

85 - عبرت آموزی از تاریخ134

24 - حسنین علیهما السلام319

199 - نامگذاری آن دو بزرگوار320

200 - دو سرور جوانان بهشت322

201 - دوست داشتن حسنین علیهما السلام322

202 - هدیه پیامبر به حسنین علیهما السلام322

203 - امامت حسنین علیهما السلام323

17 - خوردن183

106 - کم خوری184

107 - پرخوری185

108 - به اندازه خوردن و تأثیر آن در تندرستی188

109 - زیان های پُرخوری188

110 - سیری شکم ، تباه کننده پارسایی189

111 - گرسنگی190

112 - رهاورد گرسنگی191

113 - اندازه خوردن192

114 - از آداب سفره192

40 - خوشرویی553

360 - خوشرویی554

361 - برابری هشدار و نوید556

11 - زمین147

86 - زمین148

87 - آماده سازی زمین برای زندگی149

88 - یکی از احکام زمین150

89 - هرکس زمینی را احیاکند از آنِ اوست150

90 - نابود کردن زمین های آباد151

27 - زنهار دادن481

310 - امان دادن482

311 - وفای به پیمان483

312 - احترام به پیمانها و امانها483

45 - سرکش581

377 - سرکش582

378 - جنگیدن با مسلمانان سرکش584

379 - جنگیدن با کسی که در خاک اسلام علیه امام قیام کند586

380 - پیشدستی در جنگ با سرکشان587

381 - جواز کشتن سرکشان اسیر شده587

382 - جواز کشتن کسی که با امام مسلمانان آشکارا دشمنی می ورزد588

44 - سرکشی577

376 - سرکشی578

13 - سرمشق157

94 - سرمشق158

95 - سرمشق نیکو159

96 - سرمشق های بد161

30 - ظرف499

323 - بهداشت ظروف500

324 - ظروف طلا و نقره500

20 - فرمانروایی205

118 - ضرورت فرمانروایی و حکومت206

ص :607

119 - فرمانروایی بدکاران207

120 - ارزش حکومت208

24 - مادر امامان، فاطمه علیها السلام313

194 - نام های حضرت فاطمه علیها السلام314

195 - فاطمه علیها السلام، پاره تن پیامبرصلی الله علیه وآله314

196 - فاطمه علیها السلام، سرور زنان عالم است315

197 - خشم خدا با خشم فاطمه علیها السلام316

198 - در مصیبت حضرت فاطمه علیها السلام316

14 - مواسات163

97 - تشویق به مواسات164

98 - آثار مواسات168

36 - نیکوکاری531

345 - نیکی532

346 - درها و گنجهای نیکی534

347 - نشانه نیکوکار534

348 - مراتب نیکی535

349 - فرمان به نیکی با یکدیگر535

350 - کمال نیکی536

35 - ولخرجی527

343 - ولخرجی528

344 - معنای ولخرجی528

28 - همدمی485

313 - اُنس486

314 - اُنس با خدا486

ص :608

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109