سلسله پژوهش های اعتقادی، نگاهی به آیه ولایت المجلد 4

مشخصات کتاب

سرشناسه: حسینی میلانی، علی، 1326-

عنوان قراردادی: آیة الولایه. فارسی.

عنوان و نام پدیدآور: نگاهی به آیه ولایت/علی حسینی میلانی؛ ترجمه و ویرایش هیئت تحریریه مرکز حقایق اسلامی.

مشخصات نشر: قم: مرکزالحقائق الاسلامیه، 1386.

مشخصات ظاهری: 72 ص.

فروست: سلسله پژوهشهای اعتقادی؛ 4

شابک: ‫13000 ریال : ‫ 978-964-2501-63-2

وضعیت فهرست نویسی: فیپا

یادداشت: کتابنامه: ص. [65] - 68؛ همچنین به صورت زیرنویس.

موضوع: علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت -40 ق.-- اثبات خلافت.

موضوع: تفاسیر (سوره مائده. آیه ولایت).

موضوع: امامت.

موضوع: ولایت -- جنبه های قرآنی.

شناسه افزوده: مرکزالحقایق اسلامیه.

رده بندی کنگره: ‫ BP102/22 ‫ /ح5آ9041 1386

رده بندی دیویی: ‫ 297/18

شماره کتابشناسی ملی: 1042138

ص: 1

سرآغاز …

بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم

… آخرین و کامل ترین دین الهی با بعثت خاتم الانبیاء، حضرت محمّد مصطفی صلّی اللَّه علیه وآله به جهانیان عرضه شد و آئین و رسالت پیام رسانان الهی با نبوّت آن حضرت پایان پذیرفت.

دین اسلام در شهر مکّه شکوفا شد و پس از بیست و سه سال زحمات طاقت فرسای رسول خدا صلّی اللَّه علیه وآله و جمعی از یاران باوفایش، تمامی جزیرة العرب را فرا گرفت.

ادامه این راه الهی در هجدهم ذی الحجّه، در غدیر خم و به صورت علنی، از جانب خدای منّان به نخستین رادمرد عالم اسلام پس از پیامبر خدا صلّی اللَّه علیه وآله یعنی امیر مؤمنان علی علیه السلام سپرده شد.

در این روز، با اعلان ولایت و جانشینی حضرت علی علیه السلام، نعمت الهی تمام و دین اسلام تکمیل و سپس به عنوان تنها دینِ مورد

ص: 2

شماره صفحه در کتاب - ص: 10

***

پسند حضرت حق اعلام گردید. این چنین شد که کفرورزان و مشرکان از نابودی دین اسلام مأیوس گشتند.

دیری نپایید که برخی اطرافیان پیامبر صلّی اللَّه علیه وآله،- با توطئه هایی از پیش مهیّا شده- مسیر هدایت و راهبری را پس از رحلت پیامبر خدا صلّی اللَّه علیه وآله منحرف ساختند، دروازه مدینه علم را بستند و مسلمانان را در تحیّر و سردرگمی قرار دادند. آنان از همان آغازین روزهای حکومتشان، با منع کتابت احادیث نبوی، جعل احادیث، القای شبهات و تدلیس و تلبیس های شیطانی، حقایق اسلام را- که همچون آفتاب جهان تاب بود- پشت ابرهای سیاه شکّ و تردید قرار دادند.

بدیهی است که علی رغم همه توطئه ها، حقایق اسلام و سخنان دُرَرْبار پیامبر خدا صلّی اللَّه علیه وآله، توسّط امیر مؤمنان علی علیه السلام، اوصیای آن بزرگوار علیهم السلام و جمعی از اصحاب و یاران باوفا، در طول تاریخ جاری شده و در هر برهه ای از زمان، به نوعی جلوه نموده است. آنان با بیان حقایق، دودلی ها، شبهه ها و پندارهای واهی شیاطین و دشمنان اسلام را پاسخ داده و حقیقت را برای همگان آشکار ساخته اند.

در این راستا، نام سپیده باورانی همچون شیخ مفید، سیّد مرتضی، شیخ طوسی، خواجه نصیر، علّامه حلّی، قاضی نوراللَّه، میر حامد حسین، سیّد شرف الدین، امینی و … همچون ستارگانی پرفروز می درخشد؛ چرا که اینان در مسیر دفاع از حقایق اسلامی و تبیین

ص: 3

شماره صفحه در کتاب - ص: 11

***

واقعیّات مکتب اهل بیت علیهم السلام، با زبان و قلم، به بررسی و پاسخ گویی شبهات پرداخته اند …

و در دوران ما، یکی از دانشمندان و اندیشمندانی که با قلمی شیوا و بیانی رَسا به تبیین حقایق تابناک دین مبین اسلام و دفاع عالمانه از حریم امامت و ولایت امیر مؤمنان علی علیه السلام پرداخته است، پژوهشگر والامقام حضرت آیت اللَّه سیّد علی حسینی میلانی، می باشد.

مرکز حقایق اسلامی، افتخار دارد که احیاء آثار پُربار و گران سنگ آن محقّق نستوه را در دستور کار خود قرار داده و با تحقیق، ترجمه و نشر آثار معظّمٌ له، آن ها را در اختیار دانش پژوهان، فرهیختگان و تشنگان حقایق اسلامی قرار دهد.

کتابی که در پیش رو دارید، ترجمه یکی از آثار معظّمٌ له است که اینک" فارسی زبانان" را با حقایق اسلامی آشنا می سازد.

امید است که این تلاش مورد خشنودی و پسند بقیّة اللَّه الأعظم، حضرت ولیّ عصر، امام زمان عجل اللَّه تعالی فرجه الشریف قرار گیرد.

مرکز حقایق اسلامی

ص: 4

شماره صفحه در کتاب - ص: 15

***

بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم

الحمد للَّه ربّ العالمین والصلاة والسلام علی سیّدنا محمّد وآله الطاهرین المعصومین ولعنة اللَّه علی أعدائهم أجمعین من الأوّلین والآخرین

پیش گفتار …

از آیاتی که شیعیان همواره برای اثبات امامت امیر مؤمنان علی علیه السلام به آن استدلال می کنند، آیه ولایت است. خداوند متعال در این آیه می فرماید:

«انّما ولیّکم اللَّه ورسوله والّذین آمنوا الّذین یقیمون الصّلاة ویؤتون الزّکاة وهم راکعون» (1)

«تنها ولی و صاحب اختیار شما خدا، پیامبر او و کسانی هستند

ص: 5


1- سوره مائده: آیه 55.

شماره صفحه در کتاب - ص: 16

***

که ایمان آورده اند؛ همان کسانی که نماز را برپا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند». برای استدلال به این آیه، ابتدا باید به روایات مراجعه نماییم تا روشن شود که این آیه در مورد چه کسی نازل شده است؛ آن گاه چگونگی استدلال به آیه شریفه مورد بحث قرار می گیرد، و در پایان به اشکالات و اعتراضات دانشمندان اهل سنّت پاسخ داده می شود. بنا بر این، سخن در سه بخش مطرح خواهد شد:

بخش یکم: شأن نزول آیه ولایت

بخش دوم: چگونگی استدلال به آیه ولایت

بخش سوم: پاسخ به شبهه ها

ص: 6

شماره صفحه در کتاب - ص: 19

***

بخش یکم: شأن نزول آیه ولایت …

شأن نزول آیه ولایت …

اشارة

همه شیعیان دوازده امامی اتّفاق نظر دارند که این آیه مبارکه هنگامی نازل شد که امیر مؤمنان علی علیه السلام انگشترش را در حال رکوع به مستمند بخشید.

این مطلب در روایات متواتری از طریق آنان نقل شده است. بنا بر این از نظر آنان مسلّم است، و جای هیچ تردیدی در آن نیست.

ولی این استدلال برای اهل تسنّن کافی نیست و پرسش هایی برای آنان مطرح خواهد شد از جمله این که:

- آیا این روایات در کتاب های محدّثان و مفسّران اهل سنّت آمده است؟

- آیا آنان این روایات را صحیح و قابل اعتماد می دانند؟

- آیا برای اثبات آن دلیل قانع کننده ای وجود دارد؟

ص: 7

شماره صفحه در کتاب - ص: 20

***

ما ضمن مراعات اصول بحث و مناظره، در این بخش به نام برخی از بزرگان اهل سنّت- که پذیرفته اند که این آیه در شأن امیر مؤمنان علی علیه السلام نازل شده است- اشاره می کنیم تا پیروان آنان و کسانی که کتاب های آنان را معتبر و روایات آن ها را مستند می دانند و به اصول مذهب آن ها پایبند هستند، نیز قانع شوند.

با بیان این مطلب، شأن نزول آیه شریفه روشن خواهد شد، و همچنین معلوم خواهد شد که این روایات مورد اتّفاق شیعه و سنّی، و مورد پذیرش آنان است.

اتفاق نظر مفسّران در شأن نزول آیه …

طبق آن چه که از بزرگان اهل سنّت نقل شده است، همه مفسّران در شأن نزول آیه ولایت اتفاق نظر دارد. این اتفاق نظر از سوی چهار تن از دانشمندان اهل سنّت نقل شده است.

1- قاضی ایجی (متوفای سال 756) نویسنده کتاب المواقف فی علم الکلام، که از مهم ترین کتاب های اهل سنّت در علم کلام و اصول دین است. او می نویسد:

«تمامی مفسران اتّفاق نظر دارند که این آیه مبارکه در ماجرای بخشیدن انگشتر امیر مؤمنان علی علیه السلام در حال رکوع نماز نازل

ص: 8

شماره صفحه در کتاب - ص: 21

***

شده است» (1) 2- میر سیّد شریف جرجانی (متوفای سال 816 ه) در شرح المواقف به این اجماع اعتراف کرده است (2).

3- سعدالدّین تفتازانی (متوفای سال 793 ه) در شرح المقاصد اجماع مفسّران را بر این که آیه شریفه در شأن امیر مؤمنان علی علیه السلام نازل شده، نقل کرده است (3).

شرح المقاصد از کتاب های مهم اهل سنّت در علم کلام است. این کتاب در مدارس آن ها تدریس می شود و در محافل علمی آن ها از جایگاه ویژه ای برخوردار است، به همین دلیل بسیاری از بزرگان اهل سنّت بر این کتاب شرح و تعلیق نوشته اند.

4- علاء الدّین قوشجی سمرقندی نیز از کسانی است که به اجماع مفسران بر این که آیه مبارکه در شأن امیر مؤمنان علی علیه السلام نازل شده، اعتراف کرده است (4).

بنا بر این، تمامی مفسّران اهل سنّت معتقدند که این آیه مبارکه در

ص: 9


1- المواقف: فی علم الکلام/ 405.
2- شرح المواقف: 8/ 360.
3- شرح المقاصد: 5/ 170، برای آگاهی از اهمیت این کتاب ر. ک: کشف الظنون.
4- شرح التجرید: 368.

شماره صفحه در کتاب - ص: 22

***

شأن امیر مؤمنان علی علیه السلام، و زمانی که آن حضرت در رکوع انگشترش را به مستمند بخشید، نازل شد. این اجماع و اتّفاق نظر را بزرگان و دانشمندان اهل سنّت نقل کرده و به آن اعتراف نموده اند، یعنی همان کسانی که سخنان آن ها مورد اعتماد است و به کتاب هایشان استناد می شود.

آلوسی در تفسیر خود می نویسد:

«اکثر راویان اخبار معتقدند که این آیه در شأن علی کرم اللَّه وجهه نازل شده است» (1).

ابن کثیر در تفسیر خود برخی از این روایات را در ذیل آیه مبارکه نقل نموده و حکم به صحّت بعضی از آن ها داده است (2).

ابن کثیر کسی است که در تفسیر و تاریخ خود، تا آن جا که می توانسته، بر شیعیان خُرده گرفته و سعی کرده است تا اعتقاد آن ها را باطل جلوه دهد. اعتراف چنین شخصی به صحّت این روایات، ارزش علمی فراوانی دارد و راه فرار را بر خصم ما می بندد.

هنگامی که به کلمات بزرگان اهل سنّت در علم رجال مراجعه شد

ص: 10


1- تفسیر روح المعانی: 6/ 168.
2- تفسیر ابن کثیر: 2/ 64.

شماره صفحه در کتاب - ص: 23

***

و سخنان آن ها در مورد راویان و ناقلان این احادیث بررسی گردید، این نتیجه به دست آمد که تعدادی از این احادیث بنا بر نظر آن ها- که از ناقدان معروف اهل سنّت در سند روایات هستند- صحیح بوده و قابل اعتماد است.

یکی از آن روایات، حدیثی است که ابن ابی حاتِم در تفسیر خود آورده است. وی از ابی سعید اشبح از فضل بن دکین از موسی بن قیس حضرمی از سلمة بن کهیل این گونه نقل می کند:

علی در حال رکوع انگشترش را به فقیر بخشید و این آیه نازل شد: «انما ولیّکم اللَّه ورسوله …» (1).

تا این جا به خوبی روشن شد که صحّت این حدیث مورد اتفاق مفسّران بوده و بنا بر گفته آلوسی بیشتر محدّثان آن را نقل کرده اند که به نام برخی از آن ها اشاره شد و کلام ابن کثیر در صحّت بعضی از آن ها نیز نقل گردید.

علمای علم کلام نیز- که در مورد دلایل امامت بحث کرده و دلیل های هر طرف را برای اثبات نظر خود ذکر کرده اند- می گویند که این آیه در همان جریان خاصّ نازل شده است.

ص: 11


1- تفسیر ابن ابی حاتِم: 4/ 1162.

شماره صفحه در کتاب - ص: 24

***

آیه ولایت در سخن محدّثان …

بزرگان از پیشوایان محدّثان نیز در قرن های مختلف، این حدیث را در کتاب های خود نقل کرده اند. اکنون به اسامی برخی از کسانی که این حدیث را در آثار خود آورده اند اشاره می کنیم:

1- حافظ عبدالرّزاق صنعانی

وی نویسنده کتاب المصنّف، و استاد بُخاری (مؤلف کتاب صحیح بُخاری) است.

2- حافظ عبد بن حمید نویسنده کتاب المسند

3- حافظ رزین بن معاویة عبدری اندلسی

وی کتاب الجمع بین الصحاح الستّه را تالیف کرده است.

4- حافظ نَسایی

وی نویسنده کتاب صحیح است و این حدیث را در صحیح خود نقل کرده است.

5- حافظ ابو جعفر محمّد بن جریر طبری

وی مؤلّف دو کتاب مشهور و معروف تاریخ و تفسیر طبری است.

6- حافظ ابن ابی حاتِم رازی

وی محدّث و مفسّر پرآوازه ای است، و ابن تیمیّه در منهاج السّنّه

ص: 12

شماره صفحه در کتاب - ص: 25

***

معتقد است که تفسیر او از هر روایت جعلی و ساختگی خالی است.

7- حافظ ابو الشیخ اصفهانی

8- حافظ ابن عساکر دمشقی

9- حافظ ابو بکر بن مردویه اصفهانی

10- حافظ ابو القاسم طبرانی

11- حافظ خطیب بغدادی

12- حافظ ابو بکر هیثمی

13- حافظ ابو الفرج ابن جوزی حنبلی

14- حافظ محب طبری

وی استاد حرم مکّی است.

15- حافظ جلال الدّین سیوطی

اهل سنّت معتقدند که وی پایه گذار نوین و احیاکننده سنّت در قرن دهم به شمار می رود.

16- حافظ شیخ علی متّقی هندی

وی نویسنده کتاب کنز العمّال است.

با معرفی این بزرگان که از علمای زمان بُخاری تا قرن یازدهم

ص: 13

شماره صفحه در کتاب - ص: 26

***

هستند نتیجه می گیریم که صاحبان تفسیر بر این واقعه اجماع داشته و بیشتر محدّثین و ناقلین اخبار بر آن تصریح کرده اند.

با مراجعه و بررسی سند آن روایات، و صحّت و اعتبار آن ها، اعتبار روایات نیز بنا بر مبانی ایشان به وضوح آشکار می گردد.

آیه ولایت در سروده شاعر شهیر انصاری …

آوازه خوش این حدیث به گونه ای است که شاعر شهیر انصاری، حسّان بن ثابت نیز- که صحابی رسول خدا صلی اللَّه علیه وآله بوده است- این منقبت امیر مؤمنان علی علیه السلام را به نظم کشیده است.

آلوسی بغدادی در کتاب روح المعانی می نویسد: حسّان بن ثابت در این زمینه، خطاب به امیر مؤمنان علی علیه السلام چنین سروده است:

فأنت الّذی أعطیت اذ کنت راکعاً زکاة فدتک النفس یا خیر راکع

فأنزل فیک اللَّه خیر ولایة وأثبتها أثنی کتاب الشرایع

تو همان کسی هستی که در حال رکوع زکات دادی جان به قربانت ای بهترین رکوع کننده!

از این رو، خداوند بهترین ولایت را در مورد تو فرو فرستاد و آن را در کتاب شرایع (قرآن) ثبت فرمود (1).

ص: 14


1- تفسیر روح المعانی: 6/ 168.

شماره صفحه در کتاب - ص: 27

***

آیه ولایت از دیدگاه ابن تیمیّه …

با توجّه به آن چه بیان شد نه راهی برای خدشه دار کردن در سند این اخبار وجود دارد، نه جایی برای تکذیب آن باقی مانده، و نه تضعیف روایاتش ممکن است.

ابن تیمیّه نیز در این مورد و درباره این استدلال اظهار نظر کرده است. او می نویسد:

«بعضی از دروغ پردازان، حدیثی دروغین ساخته اند و گفته اند که این آیه هنگامی نازل شد که علی در حال نماز انگشترش را به فقیر بخشید. این خبر به اتّفاق و اجماع دانشمندان حدیث، دروغ است و دروغ آن آشکار است».

سپس می افزاید:

«تمامی دانشمندان درایت و حدیث شناس اتفاق نظر دارند که این آیه در شأن علی نازل نشده، و علی هیچ گاه انگشترش را در حال نماز به فقیر نداده است.

از طرف دیگر همه محدّثان اتفاق نظر دارند که آن قصّه ای که در این مورد نقل شده، دروغین و جعلی است و جمهور امّتِ پیامبر چنین

ص: 15

شماره صفحه در کتاب - ص: 28

***

حدیثی را نشنیده اند» (1).

چه قدر قابل توجه است!! ما به همه کسانی که در بحث های علمیِ خود چشم و گوش بسته از ابن تیمیّه پیروی می کنند و نظرات او را می پذیرند می گوییم که متنبّه شوند و ببینند که از چه شخصی عقاید، احکام، سنن و آداب شان را می آموزند.

بنا بر نظرات ابن تیمیّه، قاضی ایجی، شریف جرجانی و بزرگان دانشمندان کلام- که به نام آن ها اشاره شد- هیچ یک عالم به حدیث نیستند، و لذا از زمره امّت محمّد خارجند. آن ها تصریح کرده اند که تمامی مفسّران، اجماع و اتّفاق نظر دارند که این آیه در شأن امیر مؤمنان علی علیه السلام نازل شده است، ولی ابن تیمیه می گوید: «این حدیث دروغین را بعضی دروغ گویان جعل کرده اند و تمامی عالمان حدیث معتقدند که علی انگشترش را به فقیر نداده است».

گویا مراد او از اهل علم- که ادّعا می کند بر کذب این حدیث اجماع کرده اند- تنها خود او یا بعضی از کسانی است که گرد او جمع شده اند؛ و چون دو- سه نفر از اطرافیانش چنین نظری داده اند، ادّعا می کند که نه تنها تمامی اهل حدیث و ناقلان اخبار بر نظریه وی اجماع

ص: 16


1- منهاج السنه: 2/ 30.

شماره صفحه در کتاب - ص: 29

***

و اتّفاق نظر دارند بلکه تمامی امّت بر آن اجماع کرده اند.

گویا اجماع در جیب اوست، و هر گاه بخواهد آن را از جیب خود بیرون آورده و به مردم عرضه می کند، و از طرفی بر مردم نیز لازم دانسته است که هر چه او ادّعا کرده بپذیرند.

برداشت آخر …

از آن چه بیان شد می توان این گونه نتیجه گرفت که این قضیّه معروف و مشهور است، هم در کتاب های شیعیان و هم در کتاب های اهل سنّت.

ما در این نوشتار به برخی از آن ها اشاره کردیم، ولی راویان این حدیث، که برخی با سند و برخی دیگر به صورت مرسل این حدیث را نقل کرده اند بیش از این ها هستند (1). آیا هیچ یک از آن ها عضوی از امت محمّدی محسوب نمی شود؟

ص: 17


1- برای آگاهی بیشتر ر. ک به تفسیر طبری: 6/ 186، تفسیر ابن ابی حاتِم: 4/ 1162، تفسیر المعانی: 2/ 47، اسباب النزول: 113، تفسیر العز الدمشقی: 1/ 393، تفسیر ابن کثیر: 2/ 64، کشاف: 1/ 649، الدر المنثور: 3/ 105 و همچنین تفسیر فخر رازی، تفسیر بغوی، تفسیر نسفی، تفسیر قُرْطُبی، تفسیر أبی السعود، تفسیر شوکانی، تفسیر آلوسی و از کتاب های حدیثی ر. ک: جامع الاصول: 9/ 478، المعجم الاوسط: 7/ 129، تاریخ دمشق: 42/ 356.

شماره صفحه در کتاب - ص: 30

***

بنا بر این هیچ شک و شُبهه، و جای هیچ گونه مناقشه ای- چه از نظر سند، و چه از نظر شأن نزول آیه شریفه و چه از نظر دلالت آن- در مورد این حدیث وجود ندارد، و این آیه در شأن امیر مؤمنان علی علیه السلام و در زمانی که آن حضرت در حال رکوع انگشترش را به فقیر بخشیده، نازل شده است.

ص: 18

شماره صفحه در کتاب - ص: 33

***

بخش دوم امامت علی علیه السلام درآیه ولایت …

آیه ولایت و امامت علی علیه السلام …

اشارة

پیش تر بیان شد که آیه ولایت، از جمله آیه هایی است که بیانگر امامت امیر مؤمنان علی علیه السلام است. برای روشن شدن چگونگی استدلال به این آیه مبارکه در آغاز باید معنای برخی از واژگان آیه توضیح داده شود و یک بار دیگر آیه شریفه بررسی گردد. در قرآن کریم می خوانیم:

«انما ولیّکم اللَّه ورسوله والّذین آمنوا الّذین یقیمون الصّلاة ویؤتون الزّکاة وهم راکعون»

«تنها ولی و صاحب اختیار شما خدا، فرستاده او و کسانی هستند که ایمان آورده اند؛ همان کسانی که نماز را برپا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند».

ص: 19

شماره صفحه در کتاب - ص: 34

***

در نگاه آغازین دو واژه قابل بررسی است؛ واژه «إنّما» و واژه «ولیّکم». بی تردید واژه «إنّما» در زبان عربی به معنای «حصر» است و حصر یعنی منحصر کردن حکمی به مورد خاصّی، به طوری که آن حکم تنها اختصاص به همان مورد داشته باشد و هیچ کس یا هیچ چیز دیگری آن حکم را نداشته باشد.

این معنا درباره واژه «إنّما» مورد قبول همه بوده، و کسی آن را انکار نکرده است.

«ولایت» چیست؟ …

دوّمین واژه مورد بررسی، واژه «ولیّکم» یعنی «ولیّ شما» است.

اکنون این پرسش مطرح است که معنای «ولایت» چیست؟

پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله در حدیثی که به نام «حدیث ولایت» معروف شده است می فرماید:

«علی منّی وأنا من علیّ وهو ولیّکم بعدی» (1)

«علی از من و من از علی هستم، و او بعد از من ولی شماست».

ص: 20


1- سنن ابن ماجه: 1/ 89، مسند احمد بن حنبل: 5/ 171، کنز العمّال: 11/ 603، حدیث 32913.

شماره صفحه در کتاب - ص: 35

***

بنا بر این، واژه ولایت، هم در این آیه مبارکه و هم در این حدیث، با تعبیر «ولیّکم» آمده است.

واژه ولایت از نظر لغوی دارای معانی مختلفی است؛ این معانی مختلف یا در یک معنا مشترک هستند و یا خیر. اگر مشترک باشند هر کدام از آن ها مورد و مصداقی از آن معنا خواهند بود که به آن مشترک معنوی گفته می شود، و اگر هیچ اشتراکی با هم نداشته باشند، تنها در لفظ مشترکند که به آن مشترک لفظی گفته می شود.

معنای اول ولایت، مشترک معنوی است؛ یعنی ولایت همیشه به یک معنا می آید و معانی دیگر هر کدام مصداقی از آن معنای واقعی خواهد بود یعنی: عهده دار شدن کار دیگری.

به عنوان مثال وقتی گفته می شود: فلانی ولیّ فلانی است یعنی او عهده دار کارهای فرد دوم است، و یا وقتی گفته می شود: این شخص ولیّ این طفل صغیر است یعنی او مسئولیّت کارهای طفل را به عهده گرفته است.

و نیز ولیّ امر به کسی گفته می شود که تمامی کارهای آن امر به عهده او باشد. به همین علّت است که به سلطان و پادشاه «ولیّ» گفته می شود؛ زیرا تمامی امور مملکت به عهده اوست و او این مسئولیت کشورداری را به عهده گرفته است.

ص: 21

شماره صفحه در کتاب - ص: 36

***

این معنا همان معنای واقعی ولایت است. از این رو در هر مورد که واژه ولایت به کار رفته باشد، این معنا در آن لحاظ شده است.

به عنوان نمونه به دوست و رفیق و همسایه ولیّ گفته می شود. به شخصی که با شما هم پیمان بوده و قسم خورده که شما را یاری کند، ولیّ می گویند. پدر ولیّ است، خداوند متعال ولیّ است و پیامبر او نیز ولیّ است و موارد دیگری در همین معنا وجود دارد که به آن ها ولیّ گفته می شود.

این معنا در تمامی موارد کاربرد واژه ولایت وجود دارد، وقتی که به همسایه ولیّ گفته می شود یعنی او سزاوارترین کسی است که کارهای همسایه اش را انجام داده و عهده دار امور او گردد.

اگر برای کسی مشکلی پیش آید نزدیک ترین کسی که به یاری او می شتابد و در برطرف کردن آن مشکل او را کمک می کند و کارهای آن شخص را به عهده می گیرد همسایه اوست، که به آن حقّ همسایگی نیز گفته می شود.

کسی که هم پیمان کسی می شود، یا کسی که به یاری دیگری می آید، و یا برادر انسان، هر کدام دارای نوعی ولایت هستند، اما یک معنای واحد در تمامی این موارد موجود است که همان معنای قیام به امر و عهده دار شدن کارهای دیگری است.

ص: 22

شماره صفحه در کتاب - ص: 37

***

با بررسی کتاب های لغت و سخن بزرگان این فنّ، به خوبی روشن می شود که همه آن ها همین معنای اساسی را برای واژه ولایت بیان کرده اند.

اگر گفتیم: واژه ولایت مشترک لفظی است، یعنی لفظ ولایت معانی و مصادیق مختلفی دارد، بدون این که بین آن معانی وجه اشتراکی وجود داشته باشد؛ مانند واژه «عین» که در زبان عربی به آن مشترک لفظی می گویند، چرا که در معانی مختلفی به کار می رود از جمله:

چشمه آب، چشم انسان، خورشید و …

می بینید که این معانی گوناگون دارای معنای مشترک نیستند، بلکه هر کدام معنای خاص خود را دارند. این مطلب در کتاب های علم اصول به تفصیل مطرح شده است.

بنا بر این، واژه ولایت، بر فرض این که از آن چه گفتیم صرف نظر کنیم و بگوییم: مشترک لفظی است، دارای معانی گوناگونی خواهد بود که یکی از آن معانی این است: سزاوارتر بودن به چیزی، و اولویّت داشتن نسبت به امری.

در مشترک لفظی برای این که بفهمیم آن لفظ در کدام یک از معانیِ آن به کار برده شده است، باید به قرائن و شواهدی که مراد و مقصود گوینده را مشخص می کند، توجّه کنیم.

ص: 23

شماره صفحه در کتاب - ص: 38

***

بنا بر این بایستی در پی قرینه هایی باشیم که در این آیه مبارکه وجود دارد، تا روشن شود که واژه ولایت در این آیه، به چه معنایی به کار رفته است.

معنای ولایت در آیه شریفه …

بنا بر آن چه که بیان شد قرائن و شواهد متعدّدی در این آیه وجود دارد که اثبات می کند ولایت به همان معنایی است که شیعیان می گویند؛ یعنی: اولویّت، برتری و سزاوارتر بودن برای به عهده گرفتن امور مسلمانان.

قرینه ها بر دو گونه اند: قرائن مقامیّه و قرائن لفظیّه. قرائن مقامیّه همان دقّت در مقام و زمانی است که آیه نازل شده است، و با آن قرائن روشن می شود که واژه ولایت در معنای اولویّت و برتری در سرپرستی امور مسلمانان است.

برخی دیگر از قرائن تصریحات خود پیامبر اکرم صلی اللَّه علیه وآله است که قرائن «لفظیّه» خوانده می شوند. پاره ای از این قرائن لفظی، روایاتی است که در این مورد آمده است.

ص: 24

شماره صفحه در کتاب - ص: 39

***

دیدگاه فضل بن روزبهان در مورد معنای ولایت و آیه مبارکه …

فضل بن روزبهان نیز در این مورد اظهار نظر کرده است. وی در ردّ نظر علامه حلی رحمه اللَّه می نویسد:

«قرائن و شواهد دلالت دارند که مراد از ولایت در این جا نصرت و یاری است. بنا بر این منظور از آیه «انّما ولیّکم اللَّه ورسوله والّذین آمنوا …»، این است که یاور شما خدا، پیامبرش و کسانی هستند که نماز می خوانند و در حال رکوع صدقه می دهند» (1).

ردّ دیدگاه ابن روزبهان …

درست است که نصرت و یاری یکی از معانی ولایت است، هم چنان که در کتاب های لغت نیز آمده است، اما روایاتی که در این مورد رسیده بیانگر این است که در این جا مراد از ولایت، نصرت و یاری نیست.

به نمونه ای از این روایات که در تفسیر فخر رازی، تفسیر ثعلبی و دیگر کتاب ها آمده توجّه کنید:

«أنَّ النّبیّ لمّا علم بأنّ علیاً تصدّق بخاتمه للسّائل تضرّع إلی

ص: 25


1- احقاق الحق: 2/ 408.

شماره صفحه در کتاب - ص: 40

***

اللَّه وقال: اللهم إنّ أخی موسی سألک قال: «ربّ اشرح لی صدری ویسّرلی أمری واحلل عقدةً من لسانی یفقهوا قولی واجعل لی وزیراً من أهلی هارون أخی اشدُد به أزری وأشرکه فی أمری کی نسبّحک کثیراً ونذکرک کثیراً انک کنت بنا بصیراً».

فأوحیت إلیه: «قد اوتیت سُؤلک یا موسی» (1).

اللهم وإنّی عبدک ونبیّک فاشرح لی صدری ویسّرلی أمری واجعل لی وزیراً من أهلی علیّاً اشدد به ظهری …

قال ابوذر: فواللَّه، ما استتمّ رسول اللَّه صلی اللَّه علیه وآله الکلمة حتّی هبط علیه الأمین جبرائیل بهذه الآیة: «إنّما ولیکم اللَّه ورسوله …» إلی آخر الآیة» (2)

«وقتی پیامبر فهمید که علی انگشتر خود را به فقیر داده، دست به دعا برداشت و با تضرّع به درگاه خداوند چنین عرضه داشت:

«پروردگارا! برادرم موسی از تو درخواست نمود و گفت:

«خداوندا! سینه ام را گشاده و پرتحمّل کن و کارم را آسان نما و گره را از زبانم بگشا تا سخن مرا بفهمند، و برای من از خانواده ام

ص: 26


1- سوره طه: 25- 36.
2- تفسیر فخر رازی، 11/ 25. تفسیر ثعلبی.

شماره صفحه در کتاب - ص: 41

***

وزیری قرار ده، هارون برادرم را؛ پشت مرا به او محکم کن و او را در امر من شریک گردان تا تو را بسیار تسبیح کنیم و بسیار به یاد تو باشیم، همانا تو به ما بینا هستی».

پس تو به او وحی کردی: «ای موسی! آن چه را می خواستی قطعاً به تو داده شد».

پروردگارا، من هم بنده و پیامبر تو هستم، پس سینه ام را گشاده و پرتحمّل کن و کار مرا آسان نما و برای من از خانواده ام وزیری قرار ده، علی را، و به وسیله او پشت مرا محکم کن …

ابوذر گوید: به خدا سوگند! هنوز دعای پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله (1)

تمام نشده بود که جبرئیل امین نازل شد و این آیه را آورد:

«تنها ولی شما خداست و پیامبرش..» تا پایان آیه».

آیا هیچ انسان عاقل و فهمیده ای، که کمترین توجّه به لغت و روش قرآن و آن چه از پیامبر صلی اللَّه علیه وآله وارد شده داشته باشد، می پذیرد که ولایت در این آیه، با این قرائن، به معنای نصرت و یاری باشد؟

ص: 27


1- علی رغم این که در منابع اهل سنّت درود و صلوات پس از نام مبارک پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله به صورت ناقص (ابتر) آمده است، ما طبق فرمایش حضرتش، درود و صلوات را به صورت کامل آورده ایم.

شماره صفحه در کتاب - ص: 42

***

آیا عقل انسان چنین کاری را می پذیرد که رسول خدا صلی اللَّه علیه وآله به درگاه خداوند تضرّع و زاری کند تا خداوند به مردم اعلام کند که علی یاور شماست؟!

پیامبر صلی اللَّه علیه وآله با چنین حالی و در چنین حالتی دست به دعا برداشته است تا خواسته او آن باشد که خداوند آیه ای را نازل کند و به مردم بفهماند که علی علیه السلام یاور مؤمنان است؟

آیا کسی شک داشته که علی علیه السلام یاور مؤمنین است تا پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله ناگزیر شود که دست به دعا بردارد و این گونه به راز و نیاز بپردازد، و پیش از آن که دعای حضرتش تمام شود، این آیه نازل شود:

«انما ولیکم اللَّه ورسوله والذین آمنوا..»

«تنها ناصر و یاور شما خدا و رسول او و مؤمنین هستند، …».

با وجود این همه قرائن و شواهد، آیا صحیح است که بگوییم:

منظور از «ولیّکم» ناصر و یاور است؟

ص: 28

شماره صفحه در کتاب - ص: 43

***

حاصل بررسی …

سخن پایانی در زمینه بررسی معنای واژه ولایت این است که اگر ولایت مشترک لفظی باشد و ما برای تعیین آن معنا که خداوند اراده نموده است، نیاز به قرینه داشته باشیم، قرائن لفظیّه و مقامیه، معنی کلمه ولایت را واضح و آشکار می سازد.

در این صورت معنای واژه ولایت اولویّت و سزاوارتر بودن در به عهده گرفتن امور مسلمان ها خواهد بود و این اولویّت برای خدا، رسولش و برای مؤمنانی که نماز می خوانند و در حال رکوع صدقه می دهند، ثابت خواهد بود.

پس از بررسی واژه «إنّما» و واژه «ولایت» در این آیه شریفه می توان گفت که به راستی واژه «و» در «والذین آمنوا» برای عطف است؛ یعنی به جز خدا و پیامبر صلی اللَّه علیه وآله این عدّه نیز بر شما ولایت دارند.

ولی واوی که در «و هم راکعون» آمده واو حالیه است، یعنی در حال رکوع زکات می پردازند.

با توجّه به تمامی این نکات می توان گفت که «انّما ولیکم» یعنی تنها خدا، پیامبرش و مؤمنانی که نماز به پا می دارند و در حال رکوع

ص: 29

شماره صفحه در کتاب - ص: 44

***

زکات می دهند، بر شما اولویّت دارند.

تا کنون این نتیجه را به دست آوردیم که هم قرآن و هم روایات این معنا را روشن کردند که چه کسی در حال رکوعِ نماز صدقه داده، و این آیه در مورد چه کسی نازل شده است.

ص: 30

شماره صفحه در کتاب - ص: 47

***

بخش سوم شبهه هایی درباره آیه ولایت …

چند شبهه در مورد آیه ولایت …

اشارة

با توجّه به استدلال متقنی که در مورد آیه ولایت انجام پذیرفت معنای آن روشن شد. در این بین اعتراض ها و اشکال هایی نیز بر این استدلال وارد شده که لازم است به آن ها پاسخ بگوییم تا جای هیچ شکّ و شبهه ای باقی نماند.

ما در ضمن بیان مطالب گذشته به اعتراض شیخ الاسلام «ابن تیمیّه» اشاره کردیم و گفتیم که پیش از آن که سخن او اعتراض باشد، افترا و تهمتی است که بر شیعیان روا داشته است. در واقع این اعتراض نه تنها افترا بر شیعه است بلکه افترا و تهمت بر بیشتر مفسّران، محدّثان، بزرگان علما و متکلّمان اهل سنّت نیز به شمار می رود تا آن جا که تمامی آن ها را دروغگو دانسته است.

البته روش ابن تیمیّه در کتابش همین گونه است. من از آغاز تا

ص: 31

شماره صفحه در کتاب - ص: 48

***

پایان کتاب او را با دقّت بررسی کردم و به نکاتی دست یافتم که اگر کسی از آن ها آگاه شود نه تنها او را کافر دانسته، بلکه- بالاتر از آن- هر کس که او را «شیخ الاسلام» نامیده است نیز کافر خواهد دانست.

نخستین شبهه: معنای ولایت …

نخستین شبهه، در معنای ولایت است که پیش تر به آن اشاره شد و به طور مختصر به آن پاسخ دادیم. این شبهه را فضل بن روزبهان در کتاب ابطال الباطل مطرح کرده است. او این کتاب را در ردّ کتاب علّامه حلّی رحمه اللَّه نوشته است.

پس از او سیّد قاضی نوراللَّه تستری در کتاب احقاق الحق و شیخ محمّد حسن مظفّر در کتاب دلائل الصّدق کتاب او را نقد کرده و به اشکال های او پاسخ داده اند.

دومین شبهه: «واو» حالیه یا عاطفه؟ …

شبهه دیگری که در این زمینه مطرح شده است این است که برخی احتمال داده اند که «واو» در «و هم راکعون»، «واو» عاطفه است نه «واو» حالیّه (1). بنا بر این، آیه را این گونه می خوانیم:

ص: 32


1- پیش تر گفتیم که مراد از «واو» عاطفه آن است که جمله بعدی را به وسیله عطف به جمله قبلی مرتبط سازد و آن را در حکم جمله قبلی شریک می سازد؛ اما «واو» حالیه حالت وقوع کار را بیان می کند. به عنوان مثال وقتی می گوییم: جاء زید وعَمْرو یعنی زید و عمرو آمدند، حرف «واو» عاطفه است اما وقتی می گوییم: جاء زید وهو قائم یعنی زید آمد در حالی که ایستاده بود؛ حرف «واو» در این مثال حالیه است و با این دو نظر معنای آیه با هم متفاوت خواهد بود.

شماره صفحه در کتاب - ص: 49

***

«انّما ولیّکم اللَّه ورسوله والّذین آمنوا الّذین یقیمون الصّلاة ویؤتون الزّکاة وهم راکعون»

«تنها ولی و صاحب اختیار شما خداست و پیامبرش و کسانی که ایمان آورده اند؛ همان کسانی که نماز برپا می دارند و زکات می دهند و رکوع می کنند».

نه این که در حال رکوع زکات می دهند، بلکه آن ها سه کار جدا از هم انجام می دهند: هم نماز می خوانند، هم زکات می دهند و هم در مقابل خدا به رکوع می روند.

از این رو این آیه شریفه هیچ ارتباطی با قضیه بخشیدن انگشتر نخواهد داشت.

حقیقت آن است که اگر این احتمال وارد باشد و احتمال صحیحی هم باشد، دیگر نمی توانیم به این آیه استدلال کنیم؛ زیرا معروف است که اگر احتمالی بر خلاف استدلال باشد، آن استدلال مخدوش خواهد شد و از بین خواهد رفت.

ص: 33

شماره صفحه در کتاب - ص: 50

***

پاسخ …

این احتمال با نگاه اجمالی به روایاتی که در مورد این قضیّه وارد شده، خیلی زود از بین می رود و جایی برای آن باقی نمی ماند.

اگر به تفسیر الدرُّ المنثور مراجعه نماییم و آن روایات را ملاحظه کنیم به این نتیجه خواهیم رسید که این «واو»، واو حالیّه است نه «واو» عاطفه.

در این کتاب و همچنین در سایر کتاب ها در ذیل آیه ولایت این گونه روایت شده است:

«تصدّق علیّ وهو راکع» (1)

«علی علیه السلام در حال رکوع صدقه داد».

همچنین در روایت دیگری که در الدرُّ المنثور آمده است چنین می خوانیم:

«أنّ النبی صلی اللَّه علیه وآله سأل السائل، سأل ذلک المسکین الّذی أعطاه الإمام خاتمه، سأله قائلًا: «علی أیّ حال أعطاکه» - أی الخاتم-؟

قال: أعطانی وهو راکع» (2)

ص: 34


1- تفسیر ابن ابی حاتِم: 4/ 1162.
2- الدرُّ المنثور فی التفسیر بالمأثور: 3/ 105.

شماره صفحه در کتاب - ص: 51

***

«پیامبر از فقیری که امام انگشترش را به او بخشیده بود، پرسید:

«در چه حالی انگشتر را به تو داد؟»

گفت: «در حال رکوع آن را به من داد». آری، شخص پیامبر صلی اللَّه علیه وآله از فقیر می پرسد که در چه حالی علی علیه السلام انگشتر را به تو داد. بنا بر این «واو» حالیه است و هیچ جایی برای این اشکال و احتمال باقی نمی ماند.

سومین شبهه: علی علیه السلام به خدا توجه داشت یا به سائل؟ …

سومین شبهه ای که درباره استدلال به آیه ولایت مطرح شده از سه جهت بیان شده است:

1- علی علیه السلام این انگشتر را از کجا آورده بود؟ و چگونه صاحب این انگشتر شده بود؟

2- ارزش این انگشتر چقدر بوده؟ در آن زمان قیمت آن چقدر بوده است؟

بدیهی است که این گونه اعتراض ها شایسته بحث و استدلال نیستند و همان بهتر که با بزرگواری از کنار آن بگذریم.

3- امیر مؤمنان علی علیه السلام کسی بود که در حال نماز تمام توجّه او به خدای سبحان بود، و هیچ توجّهی به غیر آن نداشته است تا آن جا که در برخی از روایات آمده است: در یکی از جنگ ها تیری به پای آن

ص: 35

شماره صفحه در کتاب - ص: 52

***

حضرت فرو رفت. می خواستند آن تیر را بیرون بکشند، کسی گفت:

صبر کنید تا آن بزرگوار به نماز بایستد، آن گاه تیر را از پایش بیرون آورید، زیرا او در حال نماز درد را احساس نمی کند.

با توجّه به این روایت چگونه آن حضرت صدای آن مستمند را شنید و به او توجّه کرد؟ چگونه به او اشاره کرد که نزدیک بیا، و بعد دستش را دراز کرد تا او انگشتر را از انگشت او خارج کند؟

همه این کارها مشغول شدن به امور دنیا است، و شایسته نیست انسان در هنگام راز و نیاز با خدا به امور این دنیا توجّه کند.

اشکال قبلی که می خواستند «واو» را عاطفه بدانند نه حالیه، اشکالی نحوی بود، و اشکال اول، که در معنای واژه ولایت بحث کرده بودند، اشکال لغوی بود، اما این اشکال، اشکالی عرفانی است؛ زیرا وقتی امیر مؤمنان علی علیه السلام با خدای خود صحبت می کند، و با یکدیگر نجوا می نمایند، او غرق در توجّه به خدا و مشغول خواندن نماز است، در چنین شرایطی چگونه آن حضرت به این دنیا توجّه می کند؟

پاسخ …

این شبهه را از چند جهت می توان پاسخ داد:

نخست: خداوند متعال این واقعه را از مناقب امیر مؤمنان علی علیه السلام

ص: 36

شماره صفحه در کتاب - ص: 53

***

دانسته و آن حضرت را در قرآن مدح کرده است.

پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه وآله نیز خاتم بخشی امیر مؤمنان علی علیه السلام در حال رکوع را از فضایل او برشمرده است.

مؤمنان و مسلمانان، از زمان نزول این آیه تا به امروز، آن را از فضیلت ها و ویژگی های منحصر به فرد آن امام همام دانسته اند.

بدیهی است اگر این کار امام کوچک ترین اشکالی داشت، هیچ گاه این عمل از مناقب و فضایل امیر مؤمنان علی علیه السلام به شمار نمی آمد. دوم: امیر مؤمنان علی علیه السلام در نماز به امور دنیوی توجّه نکرده، بلکه تمام توجّه او به خدا و انجام وظایف بندگی بوده است. در واقع صدقه دادن به فقیر عبادتی در ضمن عبادت دیگر بوده و کاری است که خدا آن را دوست دارد.

شاید بهتر باشد در پاسخ به این شبهه به بزرگان اهل سنّت که دارای ذوق عرفانی بوده اند مراجعه کنیم.

آلوسی در این مورد می نویسد: همین سؤال را از ابن جوزی (1)

ص: 37


1- گفتنی است که ابن جوزی، جدّ سبط بن جوزی است، توجّه به این نکته لازم است، چرا که گاهی بین ابن جوزی و سبط بن جوزی اشتباه می شود. مراد در این جا ابو الفرج ابن جوزی حنبلی است که حافظ حدیث بوده و صاحب تألیفات زیادی است و در سال 597 ه درگذشته است.

شماره صفحه در کتاب - ص: 54

***

پرسیدند، او در پاسخ، این دو بیت شعر را خواند:

یسقی و یشرب ولا تلهیه سکرته عن الندیم ولا یلهو عن الناس

اطاعه سُکرُهُ حتّی تمکّن من فعلِ الصحاةِ فهذا واحد الناس

می نوشد و می نوشاند و مستی او، او را از توجّه به ساقی باز نمی دارد و از مردم غافل نمی سازد.

مستی او در اختیار اوست تا جایی که توانسته همانند انسان های هوشیار عمل کند؛ پس او یگانه و منحصر به فرد از این مردم است (1).

این شعر از ابن جوزی حنبلیِ متعصّب است، همان فردی که امثال ابن تیمیّه و فضل بن روزبهان برای ردّ کردن فضایل امیر مؤمنان علی علیه السلام به کتاب های او اعتماد می کنند، ولی او نیز در پاسخ این اشکال و شبهه ساکت نمی ماند و با این شعر شبهه را پاسخ می دهد.

از طرفی امیر مؤمنان علی علیه السلام در ویژگی های خود «جامع الأضداد» بوده، یعنی خصوصیّت های متضادّ را در خود جمع کرده است. اگر چنین نبود یگانه دوران نمی شد، و این همه فضایل و مناقب به او اختصاص نمی یافت و اگر چنین نبود، وصیّ رسول خدا صلی اللَّه علیه وآله

ص: 38


1- تفسیر روح المعانی: 6/ 169.

شماره صفحه در کتاب - ص: 55

***

و کفو و هم شأن فاطمه زهرا علیها السلام نمی شد.

بنا بر این، هیچ کس این اشکال را در مورد امیر مؤمنان علی علیه السلام نمی پذیرد که علی علیه السلام در نماز به کارهای دنیوی توجّه کرده باشد و از انس و توجّه به خدا غافل شده باشد.

آری، در روایات ما آمده است که عمر بن خطّاب می گوید: من چهل بار انگشترم را به فقیر بخشیدم، ولی یک آیه هم در شأن من نازل نشد! (1) بنا بر آن چه بیان گردید روشن شد که این اشکال نیز مانند اشکال های پیشین بی مورد بوده و قابل پذیرش نیست.

چهارمین شبهه: آیه مذکور، جمع را خطاب می کند اما علی علیه السلام فرد است …

اعتراض مهمّی که صورت علمی دارد و بر آیه ولایت مطرح کرده اند این است که معترضین گفته اند: علی علیه السلام یک نفر است، اما در این آیه خداوند به لفظ جمع سخن گفته است و این بدین معنا است که مخاطبین آیه بیش از یک نفر بوده اند. خداوند متعال می فرماید:

«والّذین آمنوا الّذین یقیمون الصّلاة ویؤتون الزّکاة وهم راکعون»

«آن کسانی که ایمان آورده اند، نماز برپا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند».

ص: 39


1- البتّه این روایت را تا کنون در کتاب های اهل سنّت ندیده ام.

شماره صفحه در کتاب - ص: 56

***

پاسخ …

اشارة

این اشکال ظاهر زیبایی دارد و در موارد دیگری نیز وارد شده است؛ زیرا آیات دیگری نیز وجود دارند که در آن ها لفظ جمع به کار رفته، ولی مراد یک نفر است، مانند آیه مباهله که خداوند در آن جا می فرماید:

«وانفسنا وانفسکم …» «و بیاوریم جان های خود و جان های شما را».

در حالی که پیامبر اکرم صلی اللَّه علیه وآله فقط حضرت علی علیه السلام را با خود برد. همچنین پیامبر صلی اللَّه علیه وآله از بین زنان، تنها حضرت فاطمه علیها السلام را با خود بُرد در حالی که در آیه شریفه می فرماید:

«ونسائنا ونسائکم»

«زن هایمان و زنهایتان».

این اعتراض ممکن است در سایر مباحث علمی نیز مطرح شود، لذا ممکن است در برخی از آیات لفظ جمع آمده باشد اما مراد یک نفر باشد.

ص: 40

شماره صفحه در کتاب - ص: 57

***

پاسخ زمخشری …

پرواضح است که دانشمندان زیادی به این اعتراض پاسخ داده اند از جمله زمخشری که از بزرگان علمای اهل سنّت است و در علوم مختلف تألیفاتی دارد.

او کتاب معروفی به نام کشاف در تفسیر قرآن دارد، و امتیاز آن از سایر تفسیرها به این است که قرآن را از لحاظ ادبی و بلاغی تفسیر می نماید و این در نزد اهل فن و خبره مبرهن و واضح است. وی در آن کتاب به این سؤال این گونه پاسخ می دهد:

«این که در چنین مواردی لفظ جمع آورده می شود به این جهت است که بقیّه مردم به انجام دادن این کار تشویق شوند و توجه مردم را به این نکته معطوف سازد که مؤمن باید تا این حدّ بر احسان به فقرا و بیچارگان حریص باشد که حتی در حال نماز از کمک رسانی و احسان به مستمندان غافل نشود، و این چیزی است که از تمامی مؤمنان خواسته شده است. به همین جهت این آیه به صورت لفظ جمع آمده است».

این پاسخ زمخشری را بسیاری دیگر از دانشمندان پسندیده اند.

اگر این وجه برای ایجادکنندگان شبهه قانع کننده نباشد خواهیم گفت

ص: 41

شماره صفحه در کتاب - ص: 58

***

که باید بر بسیاری از آیات و روایات و سخنان فصحای عرب این ایراد وارد باشد.

همه ما می دانیم که در قرآن کریم و در احادیث صحیحه ای که از پیامبر اکرم صلی اللَّه علیه وآله روایت شده، و همچنین در زبان عربی فصیح، موارد متعدّدی دیده شده است که لفظ به صورت جمع به کار رفته، اما مقصود از آن یک نفر است.

پاسخی دیگر …

گروهی از علمای ما و بعضی از دانشمندان اهل سنّت در پاسخ این اشکال چنین گفته اند:

در چنین مواردی خداوند متعال، می خواهد این فضیلت و منقبت امیر مؤمنان علی علیه السلام را بزرگ نشان دهد. از این رو، از یک نفر به صیغه جمع حکایت می کند تا از علی علیه السلام و آن چه انجام داده به بزرگی یاد کند؛ هم چنان که مرسوم است که گاهی برای بزرگداشت یک نفر لفظ جمع به کار می رود.

دیدگاه علّامه سیّد عبدالحسین شرف الدین رحمه اللَّه …

علّامه سید عبدالحسین شریف الدین رحمه اللَّه در این زمینه دیدگاه دیگری دارد. وی می نویسد:

ص: 42

شماره صفحه در کتاب - ص: 59

***

اگر این آیه با صیغه مفرد می آمد منافقان و دشمنان امیر مؤمنان علی علیه السلام در صدد تصرّف در قرآن برمی آمدند و به خاطر دشمنی با آن حضرت دست به تحریف قرآن می زدند، زیرا آیات دیگری نیز به صورت صیغه جمع به کار رفته است ولی مقصود از آن تنها علی علیه السلام است؛ اگر در تمام این موارد صیغه مفرد به کار می رفت آن ها به فکر تصرّف در قرآن کریم می افتادند.

در چنین شرایطی بیان مطلب با کنایه و صیغه جمع بسیار شیواتر و رساتر از تصریح به لفظ مفرد است. قرآن به طور اجمال بیان می فرماید: کسانی که در حال نماز صدقه دادند، ولیّ شما هستند، آن گاه روایات موجود معیّن می کنند که آن شخص علی بن ابی طالب علیه السلام است. چنین بیانی شیواتر است چرا که به اسم شخص معیّنی تصریح نشده و به قول معروف: کنایه رساتر از تصریح است (1).

روایتی از امام صادق علیه السلام …

در این زمینه روایتی معتبر از امام صادق علیه السلام نقل شده که نظر علّامه سیّد شرف الدین رحمه اللَّه را تأیید می کند.

راوی از امام علیه السلام پرسید، چرا نام علی علیه السلام به همین

ص: 43


1- المراجعات: 263.

شماره صفحه در کتاب - ص: 60

***

صراحت که من می گویم در قرآن ذکر نشده است؟

امام علیه السلام در پاسخ می فرماید: اگر نام آن حضرت با صراحت و وضوح در قرآن می آمد، منافقان نام او را حذف می کردند و دست تحریف در قرآن باز می شد، در حالی که خداوند سبحان خواسته است که قرآن را از هر دخل و تصرّفی محافظت نماید. آن جا که می فرماید:

«إنّا له لحافظون»

«به راستی که ما حافظان قرآنیم».

پاسخی مورد پسند …

به نظر می رسد که بهترین پاسخی که وجود دارد همین است که بگوییم:

نظایر فراوانی در قرآن، حدیث و سخنان فصیح عرب وجود دارد که چنین به کار رفته است. از طرفی در تمام روایات صحیح و معتبر آمده است که این آیه تنها در شأن علی علیه السلام نازل شده است.

اما پاسخ این سؤال را که چرا به جای لفظ مفرد صیغه جمع به کار رفته است، زمخشری به گونه ای، طبرسی به گونه دیگر و سیّد شرف الدین به گونه دیگر مطرح نموده اند.

ص: 44

شماره صفحه در کتاب - ص: 61

***

اگر به کتاب گران سنگ الغدیر علّامه امینی رحمه اللَّه مراجعه کنید، خواهید دید که این بزرگوار آیات فراوانی را ذکر می کند که در آن ها از صیغه جمع استفاده شده امّا مراد و مقصود آن ها تنها یک نفر است. او تمامی آن آیات را با استناد به روایات و مصادری که مورد قبول و اعتماد است بیان می کند.

بنا بر این، هیچ جای شگفتی نیست که آیه با لفظ جمع آمده، اما مراد از آن یک نفر است.

ص: 45

شماره صفحه در کتاب - ص: 62

***

سخن پایانی …

بحمد اللَّه شأن نزول و کیفیّت استدلال به آیه ولایت را به اختصار بیان نمودیم و در این بین به مهم ترین اعتراض ها و اشکال هایی که در مورد این آیه مبارکه بیان شده بود پاسخ دادیم.

چنانچه پیش تر نیز اشاره نمودیم، روایات دیگری مانند حدیث غدیر، حدیث ولایت و … در اسناد و مدارک وجود دارند که هر کدام بیانگر امامت امیر مؤمنان علی علیه السلام هستند و استدلال ما به این آیه را تأیید می کنند.

البته گمان نمی کنیم که هیچ انسان آزاداندیشی، که در جست و جوی حق باشد و از مسیر انصاف منحرف نباشد، در صحّت و پذیرش استدلال شیعیان به این آیه تردیدی به خود راه دهد و در امامت امیر مؤمنان علی علیه السلام شک کرده و متحیّر بماند؛ زیرا این آیه یکی از دلیل های اثبات امامت آن حضرت و اولویّت او بر مؤمنان است؛ و

ص: 46

شماره صفحه در کتاب - ص: 63

***

همان اولویّتی که برای خدا و پیامبر صلی اللَّه علیه وآله ثابت است برای علی علیه السلام نیز ثابت خواهد بود. بنا بر این علی علیه السلام، ولیّ و صاحب اختیار مؤمنان است همان طور که پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله بر مؤمنان ولایت دارد.

بدیهی است که چنین منقبت و فضیلتی برای فرد دیگری جز امیر مؤمنان علی علیه السلام ثابت نشده است و ما در همه پژوهش های خود تأکید کرده ایم که هر گاه امر ولایت بین امیر مؤمنان علی علیه السلام و ابوبکر دائر باشد، چنان منقبت و فضیلت اختصاص به حضرت علی علیه السلام دارد و ابوبکر هیچ گاه چنین فضیلت و منقبتی ندارد. بنا بر این امامت و ولایت در حضرت علی علیه السلام تعیّن خواهد داشت.

ص: 47

شماره صفحه در کتاب - ص: 65

***

کتاب نامه …

1. قرآن کریم.

حرف «الف»

2. احقاق الحق: قاضی نور اللَّه مرعشی شوشتری، کتابفروشی اسلامیه، تهران.

3. اسباب النزول: امام واحدی نیشابوری، عالم الکتب، بیروت.

حرف «ت»

4. تاریخ دمشق الکبیر: ابن عساکر، دار الفکر، بیروت، سال 1421.

5. تفسیر ابن ابی حاتِم: (تفسیر القرآن العظیم) امام عبدالرحمان بن محمّد بن ادریس رازی بن ابی حاتم، مکتبة نزار مصطفی الباز، مکه مکرمه، چاپ دوم، سال 1419.

6. تفسیر ابن کثیر: امام ابن کثیر، دار المعرفه، بیروت، چاپ سوم، سال 1409.

7. تفسیر أبی السعود: قاضی القضاة امام ابی سعود، دار احیاء التراث العربی، بیروت.

8. تفسیر العز الدمشقی: امام عزالدین دمشقی شافعی، دار ابن حزم، بیروت، چاپ اول، سال 1416.

ص: 48

شماره صفحه در کتاب - ص: 66

***

9. تفسیر بغوی: (معالم التنزیل فی التفسیر والتأویل) ابی محمّد حسین بن مسعود فراء بغوی، دارالفکر، سال 1405.

10. تفسیر ثعلبی: (الکشف والبیان) امام ثعلبی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ اول، سال 1422.

11. تفسیر روح المعانی: شهاب الدین سید محمود آلوسی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ چهارم، سال 1405.

12. تفسیر شوکانی: (فتح القدیر) محمّد بن علی بن محمّد شوکانی، دار المعرفه، بیروت.

13. تفسیر طبری: (جامع البیان فی تفسیر القرآن) محمّد بن جریر طبری، دارالمعرفه، بیروت، سال 1412.

14. تفسیر فخر رازی: امام فخر رازی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوم.

15. تفسیر قُرْطُبی: (الجامع لاحکام القرآن) محمّد بن احمد انصاری قرطبی، دار احیاء التراث العربی، افست از چاپ دوم.

16. تفسیر نسفی: (مدارک التنزیل) امام عبداللَّه بن احمد بن محمود نسفی، دار المعرفه، بیروت.

حرف «ج»

17. جامع الأُصول: ابن اثیر، دار الفکر، بیروت، چاپ اول، سال 1417.

حرف «د»

18. الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور: دار الکتب العلمیه، بیروت، چاپ اول، سال 1421.

حرف «ش»

19. شرح التجرید: قوشجی، تبری، سال 1307.

20. شرح المقاصد: تفتازانی، منشورات شریف رضی، قم، چاپ اول، سال 1409.

21. شرح المواقف: سیّد شریف جرجانی، منشورات شریف رضی، قم، چاپ اول، سال 1412.

حرف «ک»

22. الکشاف: امام زمخشری، دار الکتاب علمیّه، بیروت، چاپ اول، سال 1415.

23. کشف الظنون: حاجی خلیفه، دار احیاء التراث العربی و دار الفکر، بیروت، سال 1414.

حرف «م»

24. المراجعات: سید عبدالحسین شرف الدین، چاپ دوم، سال 1402.

25. المعجم الاوسط: الطبرانی، دار الحرمین، سال 1415.

26. منهاج السنّه النبویّة: ابن تیمیّه، مکتبة ابن تیمیّه، مصر، چاپ دوم، سال 1409.

27. المواقف فی علم الکلام: قاضی عبدالرحمن بن احمد ایجی، عالم الکتب، بیروت.

ص: 49

شماره صفحه در کتاب - ص: 70

***

،htidahridahG sa hcus shtidah rehto emos era ereht،denoitnem ydaerla saw ti sA.derewsna erew esrev siht tuoba desiar snoitseuq dna stnemugra tnatropmi tsom eht،emit emas eht tA.ne vaeH knaht،feirb ni denoitnem erew denosaer si ti yaw eht osla dna esrev(hayaliw)pihsnaidraug eht fo secnatsmucric noitalever ehT droW laniF

revo gninosaer ruo yfitrec lla taht(mih nopu eb ecaep)lufhtiaF eht fo rednammoC eht،ilA mamI fo etamami eht tuoba skaepshcihw fo hcae؛secruos htidah ni.cte،htidah hayaliW

.mih ot gnoleb ylevisulcxe pihsnaidraug dna etamami oS.knara hcus syojne reven rkaB ubA dna(mih nopu eb ecaep)ilAmamI ot sgnoleb ylevisulcxe eutriv dna tirem a hcus،rkaB ubAro(mih nopu eb ecaep)ilA mamI،lufhtiaF eht fo rednammoCeht fo rehtie neewteb pihsnaidraug eht ezilaiceps ot evahew revenehw taht dezisahpme neeb sah ti sehcraeser lla ni dna(mih nopu eb ecaep)lufhtiaF eht fo rednammoC eht tub enoon rof devorp neeb sah tirem dna eutriv hcus taht suoivbo si tI.sreveileb lla revo pihsnaidraug sah(ynegorp sih dna mihnopu eb ecaep)dammahuM tehporP sa emas eht sreveileb foretsaM dna naidraug eht si ilA،eroferehT.(mih nopu eb ecaep)ilA rof devorp eb lliw(ynegorp sih dna mih nopu eb ecaep)tehporP yloH eht dna doG rof demialc ecnereferp emas eht dnalufhtiaf eht ot ecnereferp sih dna(mih nopu eb ecaep)bilaT ibA.b ilA fo etamami eht sevorp taht snosaer eht fo eno si esrev sihtesuaceb luftbuod sniamer dna،etamami s'ilA mamI ni setatisehehs /eh dna na'rruQ yloH eht fo esrev siht revo tnemugraetiihS eht fo ecnatpecca dna،sseneurt،yticitnehtua eht tuoba tbuod yna sah htap ecitsujeht morf yarts ton seod dna hturt eht rof gnikees si ohw namuhgnikniht -eerf yna taht desoppus eb yldrah nac ti،esruoc fO.esrev eht

ص: 50

شماره صفحه در کتاب - ص: 72

***

(4)

A Glance at Guardianship Verse

ص: 51

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109