زندگينامه مشاهير ايران و جهان جلد 5

مشخصات كتاب

سرشناسه : مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان، 1390

عنوان و نام پديدآور : زندگينامه مشاهير ايران و جهان/ واحد تحقيقات مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان.

مشخصات نشر ديجيتالي: اصفهان: مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان - 1390.

مشخصات ظاهري : [9018] ص.: مصور.

يادداشت : عنوان روي جلد: زندگينامه مشاهير ايران و جهان : دانشمندان - شاعران - نويسندگان....

يادداشت : كتابنامه: ص. [9018].

عنوان روي جلد : زندگينامه مشاهير ايران و جهان : دانشمندان - شاعران - نويسندگان....

موضوع : سرگذشتنامه -- مجموعه ها

رده بندي كنگره : CT203 /ف28 و67 1385

رده بندي ديويي : 920/02

دانشمند

ابرقوهي، محمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد ابرقوهى صاحب (سوانح الافكار) رشيدى كه سال 928 عبدالعلى رستمدارى در 149 صفحه نوشته و اكنون در كتابخانه ملك به شماره 3702 موجود است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هفتم)

ابطحي حسيني سدهي، محمد باقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند سيد محمّد على (برادر سيد ابوالقاسم سدهي) عالم فاضل، از شاگردان حاج شيخ محمّد تقى نجفى، و آقا سيد محمّد باقر درچه اى، و آخوند كاشى.

در سلخ جمادى الاولى 1290 متولّد، و در 15 شعبان سال 1367 در مسافرت مشهد مقدس وفات يافته، در صحن نو مدفون گرديد.

مشاراليه تقريرات فقهى و اصولى اساتيد خود را به رشته تحرير درآورده، عالمى خوش بيان، و مجتهدى طليق اللسان بود.

در مدرسه صدر و مدرسه كاسه گران سطوح فقه تدريس مى نمود، و عدّه اى كثير از طلاّب از محضر او مستفيض مى شدند.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

ابطحي يثربي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد ابطحى سبط مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج سيد محمدرضا يثربى پشت مشهدى كاشانى از فضلاء بنام كاشانى مقيم شهرستان قم مى باشد ايشان در شهر كاشان متولد شده و در بيت علم و تقوا پرورش يافته و پس از خواندن دروس ابتدائى و مقدمات و ادبيات از محضر و دراسات خالوى معظم خود مرحوم آيت اللَّه العظمى آقا ميرزا سيد على يثربى استفاده نموده آنگاه به قم عزيمت و از درس و ابحاث مرحوم آيت اللَّه حاج سيد محمد محقق و آيت اللَّه العظمى موسوى و مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى و ديگران بهره مند شده و به مدارج عاليه فضل و كمال ارتقا يافته و اكنون يكى از ستارگان فروزان شهر كاشانست در حوزه علميه قم كه اكثراً در قم و قسمتى از سال هم در كاشان افاده و افاضه مى نمايند.

نگارنده گويد: جناب آقاى ابطحى كاشانى كه از بيت علم و دانش است امروز از افاضل نامى و در ميان اقران و امائل خود مشار بالبنان و به متانت و مناعت و بزرگوارى موصوف

و متصف مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

ابطحي، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد حسن بن سيد الجليل حاج سيدرضا ابطحى از علماء معاصر مشهد مقدس مى باشند نسب معظم له به سى واسطه به حضرت موسى بن جعفر هفتمين امام شيعيان عليه صلوات اللَّه الملك المنان مى رسد. به اين كيفيت.

ايشان در سال 1352 قمرى در مشهد مقدس چشم به دنيا گشوده و دروس ابتدائى را خوانده آنگاه در مدرسه نواب به تحصيل علم عربى و ادبى پرداخته تا در سال 1370 قمرى كه نگارنده به مشهد مشرف و در مدرسه مزبور كه در سابق هم اقامت داشتم به حجره ايشان و اردو پس از معارفه و آشنائى به تشويق حقير عزيمت به قم نموده و سطوح را از مدرسين بزرگ حوزه متقن و به درس خارج آيت اللَّه العظمى نجفى مرعشى و آيت اللَّه العظمى شريعتمدارى مدظلهما و بالاخص زعيم اعظم مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى شركت و از مبانى فقه و اصول آنان بهره مند شده و ضمنا با معيت دوست عزيز و داماد گرام خود جناب مستطاب حجةالاسلام آقاى حاج سيد عبدالكريم هاشمى نژاد صاحب (تاليفات عديده) براى استفاده و درك محضر آيات عظام نجف عزيمت به عتبات عاليات نموده و چند ماهى در باب مدينه علم از محضر مرحوم آيت اللَّه العظمى آقا سيد عبدالهادى شيرازى و آيت اللَّه العظمى شاهرودى و آيت اللَّه العظمى خوئى مدظله و ديگران استفاده نموده ولى براى گرماى شديد نجف موفق به اقامه بيشتر نشده ناچار مراجعت به قم و تا آخر عمر مرحوم آقاى بروجردى اقامت و استفاده نموده و بعد از فوت آن مرحوم به مشهد زادگاه خويش مراجعت و به خدمات دينى از قبيل اقامه جماعت

در مسجد صاحب الزمان (ع) (فلكه گوهرشاد سابق) و صاحب الزمان حال و تبليغ و ترويج دين و تنوير افكار نسل جوان در آنجا و حومه مشهد (چناران و قوچان و غيره) نموده و تا هم اكنون اشتغال دارند.

جناب آقاى ابطحى معارف الهى را از محضر مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ مجتبى قزوينى كه از شاگردان مبرز و ممتاز مرحوم آيت اللَّه آقا ميرزا مهدى غروى اصفهانى بودند استفاده نموده و بيشتر از همه از محضر و حالات عجيبه عالم ربانى و محدث صمدانى عارف كامل مرحوم حاج ملا آقاجان زنجانى كه مجسمه فضيلت و پيكره معنوى بوده كامياب و لذت روحى و معنوى برده و كتابى در حالات و نوادر حكايات آن مغفورله تأليف نموده كه بسيار سازنده و ارزنده است داراى فرزندانى هستند كه از آنها جناب آقاى حاج سيد محمدعلى ابطحى از محصلين روشن و جدى حوزه مشهد مقدس مى باشند.

آثار خير و علمى ايشان از اين قرار است 1- تأسيس كانون بحث و انتقاد دينى در اين مركز سوالاتى كه به وسيله نامه و شفاها مى شود طرح و پاسخ علمى به آنها داده و تاكنون چند جلد از سوال شما و پاسخهاى اين موسسه به طبع و نشر رسيده و بيش از بيست نفر از دانشمندان مسيحى آمريكا و اروپا در اين مركز و مسجدش به شرف اسلام رسيده كه عكسهاى آنها با بيوگرافى و هويتشان در كتاب مستقلى طبع شده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هفتم)

ابطحي، مرتضي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد مرتضى بزرگ خاندان موحد ابطحى فرزند مرحوم سيد على بن سيد محمدعلى ابن سيد محمدحسين ابن مير محمدتقى معروف به (له له) از اجله بيوت سادات

موسوى در اصفهان كه نسبت آنان به حضرت موسى بن جعفر عليهاالسلام مورد گواهى علماء بزرگ و مشاهير سادات موسوى مانند پدر صاحب روضات مى باشند. معظم له از علماء بنام و ائمه جماعت معاصر اصفهانند كه در حدود سال 1319 قمرى برابر 1278 شمسى در اصفهان ديده به جهان گشوده و در بيت مجد و سيادت پرورش يافته و پس ار رشد و بلوغ و خواندن مقدمات و ادبيات و متون فقه و اصول در خدمت مدرسين بزرگ اصفهان به افتخار دامادى مرحوم علامه متقى آيت اللَّه حاج سيد محمدتقى فقيه احمدآبادى صاحب (مكيال المكارم) نائل شده و از محضر و درس استاد محقق جامع المنقول و المعقول آيت اللَّه حاج سيد على نجف آبادى و آيت اللَّه حاج سيد محمد نجف آبادى صاحب حاشيه كفايه و مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ محمدرضا نجفى صاحب (وقايةالاذهان) و ساير اساتيد حاضر گرديد.

و در علم طب از مبرزين و مشاهير مدرسين بشمار مى رود و در جديت در تحصيل و تدريس شهرتى دارد و در حوزه علميه اصفهان فضلاء از تدريس ادبيات و سطوح اصول و فقه او بهره كامل داشته و در علوم اسلامى مورد استفاده عموم طبقات مردم اصفهان مى باشند.

فرزندان برومند ايشان همه از فضلاء و مبرزين حوزه هاى علميه قم و نجف و اصفهان بشمار مى روند بدين ترتيب.

1- آيت اللَّه محقق حاج سيد محمدباقر كه از اساتيد حوزه علميه قم مى باشند.

2- آيت اللَّه محقق آقاى حاج سيد محمدعلى كه از اساتيد حوزه علميه نجف و اصفهان مى باشند.

3- حجةالاسلام- حاج سيد على كه از افاضل حوزه علميه قم مى باشند.

4- حجةالاسلام حاج سيد محمدرضا (داماد معظم آيت اللَّه العظمى آقاى گلپايگانى) 5- حجةالاسلام حاج آقاى حجت از

افاضل حوزه اصفهان.

6- حجةالاسلام حسن آقا از فضلاء حوزه علميه قم.

7- حجةالاسلام حسين آقا از فضلاء حوزه علميه قم.

عالم علوم دينى.

تولد: 1323 ق.، اصفهان.

درگذشت: 13 آذر 1371 (نهم جمادى الثانى 1413).

آيت الله سيد مرتضى موحد ابطحى در سن نوجوانى در محضر آقايان استاد جلال الدين همايى، ميرزا احمد شهيدى، ميرزا محمد تقى موسوى، احمدآبادى، (صاحب مكيال المكارم و پدر همسر خويش) و آقا سيد محمد درچه اى به آموختن دروس سطح مشغول شد. پس از اتمام سطح به درس خارج حضرات آيات سيد محمد و سيد على نجف آبادى، شيخ محمدرضا مسجدشاهى شتافت و مبانى فقهى و اصولى خويش را تكميل نمود و همزمان از محضر آقا شيخ محمود مفيد (حكمت و كلام)، شيخ محمدباقر قزوينى (هيئت) و ميرزا ابوالقاسم طبيب (طب سنتى) فراگرفت.

آيت الله موحد ابطحى پس از تحصيلات، رو به تدريس آورد و در مدرسه صدر به تدريس دوره سطح پرداخت و دهها شاگرد تربيت نمود. وى از حضرات آيات شيخ آقا بزرگ تهرانى، محدث قمى، سيد محمدتقى موسوى احمدآبادى و مرعشى نجفى اجازه روايت و از آيات عظام سيد ابوالحسن اصفهانى، بروجردى و ملا محمد حسين فشاركى اجازه ى امور حسبيه را دريافت نمود.

از آثار ايشان مى توان ديوان اشعار، رساله هاى گوناگون در حديث، تاريخ كلام، ادعيه و احراز، طب و زيارت را نام برد.

آيت الله موحد ابطحى در نود سالگى، در سيزدهم آذر 1371 دار فانى را وداع گفت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

ابن بكا بلخي، عبدالمعين

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1040 ق)، عالم حنفى. اصلاً بلخى است و در مصر نشو و نما كرد. وى مسلك تصوف داشت و از طريقه ى شاذليه پيروى مى كرد. او شاگرد ابن حجر هيتمى بود. در مدينه درگذشت. از آثار وى: «طراز

الاسمى على كنزالمعما»، كه شرح «كنزالاسماء فى علم المعما» قطب الدين محمد بن علاءالدين على مكى است؛ «غوانى الاشواق فى مغانى العشاق».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ايضاح المكنون (151 /2 ،569 /1)، كشف الظنون (1513)، معجم المؤلفين (178 /6)، هدية العارفين (623 /1).

ابن بندار فرغاني، ابواحمد محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهارم ق)، عالم شافعى. وى از مشايخ شيخ صدوق است و شيخ صدوق در فرغانه از او حديث شنيد و در «عيون اخبار الرضا (ع)» و «الخصال» از وى روايت كرد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (262 /2)، معجم رجال الحديث (160 ،158 /15).

ابن دُؤل قمي، احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 350 ق)، عالم و نويسنده ى شيعى. از زندگانى وى چيزى در دست نيست، اما از آثارش چنين برمى آيد كه مؤلفى والا و نويسنده اى پركار بوده است. عاملى براى وى 77 كتاب و استرآبادى 100 كتاب برشمرده است. از جمله آثار وى: «الحدائق»، در توحيد، كه براى فرزندش، محمد بن احمد، نوشته؛ «الطبقات»؛ «التفسير»؛ «المؤمن»؛ «الايضاح»؛ «السنن»؛ «التهذيب»؛ «التنبيه»؛ «العلل»؛ «الصلاة»؛ «الزكاة»؛ «الزيارات»؛ «الاخوان»؛ «الدلائل»؛ «التحذير»؛ «الكمال»؛ «التنافس»؛ «العواصم»؛ «الطب»؛ «خصائص الاطعمة»؛ «الادوية».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (200 /1)، اعيان الشيعه (14 -103 /3)، الذريعه (145 /15 ،77 ،40 /12 ،236 /8 ،296 /6 ،149 /5 ،437 /4 ،376 /3 ،489 /2 ،382 /1)، رجال النجاشى (234 -232 /1)، معجم رجال الحديث (259 -258 /2).

ابن صدرالدين شرواني، محمدامين

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1036 ق)، عالم حنفى. از مدرم شروان بخارا و به امير پادشاه بخارى مشهور و به علامه موصوف بود. در انواع علوم دست داشت. مدتى درآمد (ديار بكر) و قسطنطنيه اقامت كرد. از آثار وى: «تعليقات على انوار التنزيل»، اثر بيضاوى؛ «تفسير سورة الفتح»؛ «حاشية على شرح الشمسية»، در منطق؛ «رسالة فى المبدأ والمعاد»؛ «شرح قواعد العقائد»، اثر غزالى، در كلام؛ و «الفوائد الخاقانية»، مشتمل بر پنجاه و سه علم عقلى و نقلى كه براى سلطان احمد عثنانى جمع آورى كرد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (266 /6)، ريحانه (67 /8)، كشف الظنون (1906 ،1358 ،192)، معجم المؤلفين (74 -73 /9)، هدية العارفين (275 /2).

ابن الوندي، قاسم، محمدقاسم

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف بعد از 1100 ق)، عالم امامى، معروف به فقيه كاظمى. به سناباد طوس و مكه و طائف و قم و نجف سفر كرد و از مشايخ اين شهرها اجازه ى روايت گرفت. وى در شهر نجف درگذشت و همان جا دفن شد. از آثارش: «استبصار الاخبار»، در چندين مجلد و معروف به «شرح الاستبصار»؛ «جامع اسرار العلماء» يا «جامع الاحاديث والاقوال»؛ حاشيه بر «الكافى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (445 /8)، الذريعه (183 /6 ،39 /5 ،17 /2)، رياض العلماء (399 -398 /4)، ريحانه (390 /7).

ابن تمام دهقان، ابوالحسن، ابوالحسين محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 340 ق)، عالم شيعى. نياى بزرگ او ايرانى است. در كوفه متولد شد و در همان شهر نشو و نما يافت. وى را ثقه و صحيح الاعتقاد و داراى تصنيفات نيكو مى دانند. حسين بن عبيداللَّه غضائرى از او روايت كرد، و تلعكبرى در سال 340 ق از وى حديث شنيد و اجازه روايت گرفت. از آثار وى: «الفرج فى الغيبة»؛ «فضائل الكوفه» يا «كتاب الكوفه»؛ «كتاب الايمان»؛ «كتاب عددالايام»؛ «كتاب الزهد»؛ «كتاب فضل الايمان على الاسلام».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (433 /9)، رجال ابن داود (قسم 326 /1)، رجال الطوسى (503)، رجال النجاشى (306 -305 /2)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 291 -290 /4)، الفهرست ابن نديم، ترجمه (181)، الفهرست للطوسى (307 -306)، معجم رجال الحديث (337 -336 /16)، معجم المؤلفين (33 /11)، هدية العارفين (44 /2).

ابن خفيف، ابوعبداللَّه محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 371 ق)، صوفى و عالم. ملقب به شيخ كبير و شيخ شيرازى. اهل شيراز بود. از مشايخ بزرگ صوفيه به شمار مى رفت، به همين خاطر وى را شيخ الاسلام مى خواندند. ابن خفيف مؤسس مكتب عرفانى مستقلى بود و رباطى در شيراز بنا كرده كه تا اواخر سده ششم داير بود. تعليمات او كه كم و بيش متأثر از مذهب حلاج بود تا زمان آغاز حمله ى مغول در فارس نفوذ عميق داشت. ابن خفيف در فقه، ظاهرى مذهب و در كلام، اشعرى مذهب و در الهيات عرفانى روشى ضد سالميان داشته است. ابوعبداللَّه صحبت جنيد و ابومحمد رُوَيم و ابوالعباس بن عطا را دريافت و با حسين بن منصور حلاج ملاقات داشت. شيخ كبير در دستگاه عضدالدوله ى ديلمى صاحب نفوذى سياسى بود و از حلاجيان حمايت آشكار مى ركد. جامى

سال مرگ وى را 331 ق و هدايت در «رياض العارفين» 391 ق و در «مجمع الفصحا» به غلط 319 ق مى نويسند. ابن خفيف تأليفات بسيارى داشته است، از آن جمله: «آداب المريدين»؛ «اختلاف الناس فى الروح»؛ «جامع الارشاد»؛ «الجمع والتفريق»؛ «الرد على ابن سالم»؛ «ديوان» شعر؛ «شرف الفقراء على الاغنياء» يا «شرف الفقراء المتحققين على الاغنياء المنفقين»؛ «فضل التصوف»؛ «كتاب الاستدراج»؛ «كتاب السماع»؛ «كتاب الفضائل و جامع الدعوات والاذكار»؛ «كتاب المعتقد الصغير»؛ «كتاب المعتقد الكبير»؛ «كتاب المعراج»؛ «كتاب المفردات»؛ «لبس المرقعات».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ايضاح المكنون (401 ،349 ،340 ،335 ،333 ،303 ،270 ،269 ،266 ،198 ،194 ،47 ،46 /2 ،553 ،485 ،367 ،350 ،4 /1)، بزرگان نامى پارس (103 -101 /1)، تاريخ اسلام (حوادث 511 -506 /380 -351)، تاريخ گزيده (657)، تذكره ى هزار مزار (88 -79)، تذكرة الاولياء (131 -124 /2)، تذكره ى روز روشن (22)، حلية الاولياء (389 -385 /10)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (149 -139 /1)، دانشنامه ى ايران و اسلام (537 -536 /4)، الذريعه (44 /9)، رياض العارفين (43)، سفرنامه ابن بطوطه (262 /1)، سير النبلاء (347 -342 /16)، طبقات الصوفيه هروى (539 -537)، طبقات الصوفيه سُلمى (466 -462)، طرائق الحقائق (487 /3 ،477 -474 /2)، فارسنامه ى ناصرى (1200 /2)، كشف الظنون (1447)، لغت نامه (ذيل/ ابوعبداللَّه)، مجمع الفصحا (144 /1)، معجم البلدان (432 /3)، معجم المؤلفين (283 -282 /9)، نفحات الانس (241 -240)، نامه ى دانشوران (359 -350 /5)، الوافى بالوفيات (42 /3)، هدية العارفين (50 -49 /2).

ابن دُرُستُوْيه فسوي، ابومحمد عبداللَّه

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(347 -258 ق)، نحوى، لغوى و عالم دينى. پدرش از محدثين بزرگ بود. وى از مردم فساى فارس بود كه در نوجوانى به بغداد

رفت و در آنجا مقيم شد. در بسيارى از علوم، از جمله در علم حديث، سرآمد زمان خويش بود. مجموعه هايى گرد آورده بود كه حداقل تا زمان خطيب بغدادى باقى بود. در بغداد درس خواند و از محضر استادانى چون ابن قتيبه ى دينورى و ابوالعباس مبرد بهره گرفت. ابن درستويه مفسر قرآن نيز بود و در تفسير دو ديدگاه اخفش بصرى و ثعلب كوفى را تلفيق مى كرد. ابن درستويه در آثار نحوى، طرفدار مكتب بصره بود. گويا كتبى نيز در رد افكار نحويون كوفى نيز نوشته بوده است. اما در تفسير قرآن و حديث روشى مختلط داشته است. دارقطنى، ابن شاهين و ابوعبيداللَّه مرزبانى از شاگردان وى بودند. از آثار وى: «كتاب الكتّاب المتمم» يا «ادب الكاتب المتمم»، در بررسى جزئيات خط و املا براى دبيران؛ كتاب «الارشاد»، در نحو؛ «معانى الشعر»؛ «اخبار النحويين»؛ «نقض كتاب العين»؛ «التوسط بين الاخفش و ثعلب»، در تفسير قرآن؛ شرح «كتاب الجرمى»؛ «كتاب الهجاء»؛ كتاب «غريب الحديث».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (204 /4)، ايضاح المكنون (558 ،374 ،343 ،330 ،299 ،298 ،282 /2 ،556 ،553 ،374 /1)، تاريخ بغداد (429 -428 /9)، دانشنامه ى ايران و اسلام (564 /4)، دائرةالمعارف البستانى (475 /1)، دايرةالمعارف فارسى (18 /1)، روضات الجنات (105 -104 /5)، ريحانه (517 /7)، سير النبلاء (532 -531 /15)، الفهرست ابن نديم، ترجمه (107 -106)، كشف الظنون (2041 ،1730 ،1729 ،1472 ،1461 ،1452 -1451 ،1415 ،1272 ،1205 ،1108 ،839 ،700 ،506 ،116 -115 ،68)، الكنى والالقاب (284 /1)، لسان الميزان (744 -742 /3)، لغت نامه (ذيل/ ابن درستويه)، معجم المؤلفين (40 /6)، نامه ى دانشوران (126 -125 /3)، وفيات الاعيان (45 -44 /3)، هديةالعارفين

(446 /1).

ابن دوست، ابوسعيد، ابوسعد عبدالرحمان

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(431 -357 ق)، عالم، اديب و شاعر. جدش ملقب به دوست بود. عبدالرحمان از مردم نيشابور و ناشنوا بود. نزد ابونصر جوهرى لغت و ادب آموخت. ابوالحسن واحدى مفسير از شاگردان اوست. از آثار او: «ردّ على الزجاجى»، در استداركش بر «اصلاح منطق» ابن سكيت؛ «ديوان» شعر. در «الاعلام» زركلى نام او را به استناد «جواهر المضيئه» ابن درست نوشته است، اما با توجه به آنكه اغلب منابع او را ابن دوست ذكر كرده اند، بنا را بر ضبط ابن دوست مى گذاريم. همين ضبط را «دائرةالمعارف البستانى» به صورت ابن دُوَست [dowast] آورده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (102 /4)، دائرةالمعارف البستانى (482 /1)، ريحانه (520 /7)، سير النبلاء (510 -509 /17)، لغت نامه (ذيل/ ابن دوست)، معجم المؤلفين (188 /5).

ابن طباطبايي اصفهاني، ابوالحسن محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 322 ق)، عالم، اديب، شاعر، و محقق. در اصفهان متولد شد. در همان جا تحصيل كرد و تا پايان عمر در همان شهر زيست، از اين رو به ابن طباطباى اصفهانى شهرت يافت. گرچه در عصرى مى زيست كه بازار سياست گرم بود، اما او يكسره به كارهاى علمى و ادبى و شعر و شاعرى پرداخخت و عمرى را به آسودگى گذراند. بيشترين شهرت او از رهگذر توجه به شعر و شاعرى به زبان عربى است. شعرهاى او را متوسط دانسته اند، اما در نقد ادبى توانا بود. در شرح واقعه ى غدير خم اشعارى سروده است. عبداللَّه بن معتز، شاعر معروف بغدادى را بسيار دوست مى داشت، اما هرگز با او ملاقات نكرد. برخى از آثار او: «المدخل فى معرفة المعمى من الشعر»؛ «الشعر والشعرا»؛ «تهذيب الطبع»؛ «ديوان» شعر؛ «تقريظ الدفاتر»؛ «عيار الشعر». ظاهراً ابن خلكان در «وفيات» وجه تفاوتى ميان او

و احمد بن محمد بن اسماعيل الديباج، ابن طباطباى مصرى نيافته و به همين جهت در ضبط اشعارشان به اشتباه افتاده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (199 /6)، اعيان الشيعه (80 -72 /9)، الذريعه (1363 /15 ،26 /9 ،511 ،387 /4)، ريحانه (82 -81 /8)، الفهرست ابن نديم، ترجمه (225)، معجم الادباء (156 -143 /17)، معجم المؤلفين (312 /8)، وفيات الاعيان (130 /1)، الوافى بالوفيات (80 -79 /2)، يادگار (س 3، ش 10، ص 69 -68).

ابن مظفر شيرازي، ضياءالدين، ابوالوقت عبدالوهاب

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 743 ق)، عارف و عالم دينى. مردى توانگر بود. حج گزارد و سفرى هم به آذربايجان كرد و با مشايخ بسيارى ديدار نمود. در محله ى سراجان شيراز نزديك جامع عتيق خانقاهى ساخت. وى در مسجد عتيق و جامع سنقرى هر هفته وعظ مى كرد و درس مى گفت. او از خود خيرات بسيار به جاى گذاشت. جنيد شيرازى از دانش وى بهره مند شد و خرقه ى خود را از او گرفت. در شيراز درگذشت و در مقبره خانوادگى نزديك پدر و برادرانش دفن شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :بزرگان شيراز (214)، تذكره ى هزار مزار (247 -246 ،24 -23)، شيرازنامه (179).

ابن مقفع، عبداللَّه

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(102- ح 139 ق)، مترجم و عالم. وى يكى از نخستين مترجمان آثار ادبى تمدنهاى هند و ايرانى به زبان عربى و يكى از آفرينندگان نثر ادبى عربى است. در خاندانى نجيب زاده در جور فارس، فيروزآباد كنونى، متولد شد. پدرش، دادويه كه با نام اسلامى مبارك، معروف بود در زمان حجاج تحصيلدار ماليات بود و چون به جرم اختلاس شكنجه شد، وى را به تمسخر مقفع خواندند. عبداللَّه نام اسلامى روزبه بود. در آغاز در كرمان منشى حكام و صاحب منصبان اموى بود. در آنجا ثروتى هنگفت به دست آورد. پس از آن به خدمت عيسى بن على، عموى منصور، خليفه ى عباسى، درآمد. بهترين سالهاى عمر وى در كوفه و بصره طى شد. در محفل اديبان و ظريفان رفت و آمد داشت. مرگ وى عللى سياسى داشت. ابن مقفع با دست بردن در متن دستخط امان نامه ى منصور خليفه سبب برآشفتگى و بدگمانى خليفه در حق خود شد. خليفه فرمان داد تا دست كاتب گستاخ را

قطع كنند. حاكم بصره كه از مدتها پيش كينه ى وى را در دل داشت از اين پيشامد براى گرفتن انتقام شديد بهره برد و ابن مقفع را زير شكنجه هاى سهمناك به قتل رساند. ابن مقفع، با وجود كمى عمر خود آثار گرانبهايى را تأليف و ترجمه كرد، از آن جمله اند: ترجمه ى «كليله و دمنه»، كه قديمى ترين ترجمه از اين اثر هندى است؛ «ادب الصغير» و «ادب الكبير»؛ «اليتيمة»؛ «خداى نامه» كه ترجمه اى است از «آيين نامه ى» عهد ساسانيان؛ «كتاب مزدك»؛ «كتاب التاج».[1]

عبداللَّه روزبه (مقت. 142 يا 143 يا 145 ه.ق.) اصل وى از فارس است و او در آغاز كاتب عيسى بن على بود و يكى از ناقلان بزرگ كتب از فارسى به عربى است. از تأليفات اوست: التاج در سيرت انوشروان، آيين نامه، كليله و دمنه، اليتيمة (در رسائل). ابن مقفع به تحريك سفيان بن معاويه و موافقت منصور خليفه در 36 سالگى كشته شده و در كيفيت مرگ او روايات مختلف است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الاعلام (284 -283 /4)، تاريخ ادبيات در ايران (187 -185)، تاريخ ادبيات زبان عربى (352 -346 ،338 -329)، تاريخ الحكماء قفطى (307 -306)، تاريخ گزيده (687)، دانشنامه ى ايران و اسلام (868 -864 /6)، دائرةالمعارف اسلامى (1674 /2)، روضات الجنات (219 /3)، ريحانه (226 -222 /8)، سير النبلاء (209 -208 /6)، الفهرست ابن نديم، ترجمه (196 -195)، كشف الظنون (745 ،217)، الكنى والالقاب (425 -421 /1)، لسان الميزان (175 -173 /4)، لغت نامه (ذيل/ ابن المقفع)، معجم المؤلفين (402 /13 ،156 /6)، مؤلفين كتب چاپى (1001 -999 /3)، الوافى بالوفيات (639 -633 /17)، وفيات الاعيان (155 -151 /2)، هدية العارفين (438

/1).

ابن مُقْله، ابوعلي محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(328 -272 ق)، خطاط، شاعر و دانشمند. از مردم بيضاى فارس بود. در بغداد تحصيلك كرد و به خدمات ديوانى مشغول شد. ابن مقله سه بار به وزارت خلفاى عباسى، مقتدر و قاهر و راضى باللَّه رسيد. ولى هربار با توطئه ى درباريان دستگير و از كار بركنار شد. مدتى نيز حكومت فارس را در دست داشت و مدتى سرپرستى ديوان مظالم و قضا بر عهده ى او بود. ابن مقله چندين بار بر ضد خلفاى عباسى تلاش نمود كه هربار بى اثر ماند. سرانجام ابن رائق كه اميرالامرا بود، خليفه را واداشت تا او را از وزارت بردارد و دستور دهد دست راست او را قطع كنند تا چيزى ننويسد. ولى وى با دست چپ مى نوشت. ابن مقله شعر نيز نيكو مى سرود و در اشعارش از سرنوشت شوم خويش مى ناليد. چندى بعد زبانش را نيز بريدند و سرانجام در زندان بغداد درگذشت. وى در فقه و تفسير و ادب چيره دست بود. او را مبتكر خط ثلث و نسخ مى دانند. اصلاحات ابن مقله در خط سبب تسهيل در امر نگارش شد. ولى نسبت وضع تمام شش قلم به او روا نيست. اسماعيل بن حماد، محمد بن اسماعيل بغدادى، ابواسحاحق ابراهيم بن هلال صابى، شمس المعالى قابوس بن وشمگير، حسن بن مرزبان سيرافى، ابن بواب و گروهى ديگر از شاگردان و پيران او بودند، ابن نديم جد ابن مقله را نيز خوشنويس دانسته و قرآنى به خط وى ديده است.[1]

ابوعلى محمد بن على (ف. 328 ه.ق.). وى به خدمت ابوالحسن بن فرات درآمد و مورد لطف او شد و ثروتى اندوخت و سپس بين آن دو كدورتى ايجاد شد و ابن مقله كفران احسان او كرد و

در زمره دشمنان وى درآمد تا آنگاه كه ابن فرات معزول و دستگير شد و چون بار ديگر به وزارت رسيد ابن مقله را بگرفت و مصادره كرد. مقتدر خليق در 316 ابن مقله را به وزارت انتخاب كرد و او در 318 معزول و محبوس شد، و بار ديگر به وزارت راضى خليفه منصوب گرديد و به سعايت حاسدان دست راست او را بريدند و مدتى در زندان ماند و همانجا درگذشت. وى مخترع خطوط ثلث، توقيع، ريحان، رقاع و محقق است.

ابوعلى محمد بن على بن حسين بن مقله ى فارسى، پدرانش از مردم فارس بودند و خود به سال 273 در بغداد متولد شد، واضع خط ثلث و نسخ است. وى از دانشمندان عصر خود بود و در علوم فقه و تفسير و قرائت و ادبيات دست داشت و شعر مى گفت و در ترسل و انشاء و خط سرآمد بود. در اوايل زندگى خود شهرت جهانى داشت تا حدى كه ممدوح شعرا واقع شد. ابن مقله در اوان جوانى به كارهاى ديوانى در دستگاه خلافت پرداخت، و زمانى از طرف «المقتدر بالله» عباسى به حكومت بعض نواحى فارس مأمور بود و پس از چندى به بغداد فراخوانده شد و در مركز خلافت به خدمت مشغول گرديد ولى با توطئه هايى كه شده بود، به حبس خليفه افتاد و مدتى در حبس گذرانيد تا دوباره خليفه او را از حبس بيرون آورد و وزارت خود به او داد.

از سال 316 ه.ق مدت سه سال با قدرت كامل به رتق و فتق امور مشغول بود ولى در اين تاريخ به سعى ساعيان و دشمنان از كار بركنار و به

فارس تبعيد شد. هنگامى كه ابن مقله در تبعيد روزگار مى گذرانيد، مقتدر را كشتند و «القاهر باللّه» (322 -320) را خليفه كردند. وى به محض جلوس بر مسند خلافت، ابن مقله را به بغداد طلبيد و وزارت به وى تفويض شد. مدتى برنيامد كه دشمنان وى را نزد خليفه متهم كردند و او از بيم جان در گوشه اى پنهان گرديد. چندى بعد القاهرباللّه را گرفتند و چشم وى را ميل كشيدند و محمد بن مقتدر «الراضى باللّه» (329 -322) را به خلافت نشانيدند و او ابن مقله را به مقام وزارت بازآورد و پس از مدت اندكى از وى رنجيده گشت و او را به حبس افكند. چندى بعد دست راست او را قطع كردند و به اين اندازه هم اكتفا نكرده زبانش را هم بريدند و سرانجام او را كشتند (328).

اين مرد بزرگ ايرانى پيشقدم يكى از زيباترين مظاهر هنرى يعنى خوشنويسى در تمدن اسلامى است و جمله ى مورخين برآنند كه تا ظهور وى هيچ يك ازخطاطان به قدرت او در نوشتن اقلام مختلف و تتبع او در اختراع خطوط نيامده است و بعضى گويند اقلام سته را كه از اصول خطوط متعارفه ى اسلامى بود. وى از خط كوفى اقتباس كرده است، قدر مسلم اينكه ابن مقله در تكميل اقلام موجود كوشيده است و شايد بعض خطوط را نيز وضع كرده و يا سر و صورتى به آنها داده باشد (محقق و توقيع و رقاع و نسخ)، ولى نسبت وضع تمام شش قلم به او روا نيست.

ابن مقله را به كثرت آثار ستوده اند ولى متأسفانه از آثار خطوط وى اكنون چيزى به جاى نمانده و آنچه به نام او

ديده شده شش رقعه (از مرقع) ثلث رقاع چهار دانگ و دو دانگ جلى و نسخ خوش در كتابخانه سلطنتى است و رقم «خط ابن مقلة» دارد و اين رقم نيز قديم است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار خوشنويسان (1016 -1015 /4)، اطلس خط (300 -295)، الاعلام (158 -157 /1)، پيدايش خط و خطاطان (68 -57)، تاريخ برگزيدگان (457)، تاريخ هنرهاى ملى (731 -730 /2)، خوشنويسان و هنرمندان (22 -21)، دانشنامه ى ايران و اسلام (870 /6)، دائرةالمعارف البستانى (704 -703 /1)، دايرةالمعارف فارسى (22 /1)، ريحانه (228 -227 /8)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 286 /4)، فارسنامه ى ناصرى (1183 ،1134 ،1110 /2)، الفهرست ابن النديم،ترجمه (15)، الكنى والالقاب (426 -425 /1)، گلستان هنر (18 -16)، لغت نامه (ذيل / ابن مقله)، مجمل فصيحى (ذيل/ سالهاى 328 ،323 ،322 ،320 ،314 ،311)، معجم المؤلفين (320 -319 /10)، مناقب هنروران (43 -37)، نامه ى دانشوران (90 -72 /5)، الوافى بالوفيات (168 /1)، وفيات الاعيان (118 -113 /5)، هدية الاحباب (90).

ابن منده اصفهاني، عبدالرحمان

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 320 ق)، دانشمند. پدربزرگ او ابراهيم (منده) فرزند وليد بن سَنده بن بُطّه بن اُستندار فيروزان بن چهاربُخت است. چهار بُخت از كاربدستان روزگار ساسانيان بوده است. سردودمان خاندان منده خاستگاهشان اصفهان بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :دانشنامه ى ايران و اسلام (878 /6)، سير النبلاء (13 /15).

ابوالمعالي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فاضل و اهل كمال بوده، در 6 ربيع الاول سال 1374 وفات يافته، در بيرون بقعه تكيه كازرونى مدفون گرديد.

هر دو برادر در خدمت پدر و عمّ خود تلمّذ نموده اند.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

ابوجعفر (خادم الشريعة)

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند علاّمه سيد صدرالدين محمّد عاملى موسوى اصفهانى.

عالم فاضل بزرگوار، مادرش دختر شيخ جعفر كاشف الغطاء بوده، و نزد علماى اصفهان تلمذ فرموده، از مخصوصين آقا سيد اللَّه بيدآبادى بوده، و به مصاهرت او نايل گرديده.

رسائلى در فقه و اصول نوشته و به نظر استاد رسانيده، و مرحوم سيّد، پشت آن تقريظى نگاشته، و از فضل و علم و بزرگوارى مؤلّف آن مدح و ثنا گفته است.

صاحب عنوان در سال 1324 قمرى در اصفهان وفات يافته و در تخت فولاد در تكيه اى به نام خود كه گاهى آن را به نام فرزندش حاج آقا مجلس نيز مى خوانند مدوفن گرديد.

مادّه تاريخ ساختمان بقعه اين است: «قل إنّ الجنّة للمتّقين»

تاريخ وفاتش اين است:

يكى آمد بر وزن ز الهام غيب آورد تاريخش

شده طيّار سوى كوى حق روح ابوجعفر

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

ابوطالبي، يحيي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ يحيى ابوطالبى از علماء و فضلاء اصحاب و مبرزين رفقا و معاضدين مرحوم آيه الله حجت كوهكمرى داراى مقام و عمل و قدس و ورع ميباشند.

معظم له فرزند عالم بزرگوار شيخ محمد صالح بن العلامه حاج ملا ابوطالب بن عالم جليل حاج ملا غفور است كه از تلامذه مرحوم شيخ انصارى و مرحوم آقا سيد حسين كوهكمرى و مرحوم آيه الله مجدد ميرزاى شيرازى بوده و حواشى مختصرى هم بر رسائل و مكاسب استاد نوشته و تأليفات مستقله ى داشته كه آيه الله العظمى نجفى مرعشى مدظله در پشت يكى از آنها حالات او را يادآور شده است، از او يادگار مانده و آن جناب در 1329 ق در شهر اراك برحمت ايزدى پيوسته است.

فرزند ايشان مرحوم ملا محمد صالح ابوطالبى از شاگردان مرحوم آخوند

خراسانى و حاج ميرزا حسين خليلى و پس از فوت آنها نزد پدر خود و مرحوم آيه الله حايرى تلمذ نموده و در سن 35 سالگى در سال 1327 ق بدرود حيات گفته است.

آقاى حاج آقا يحيى در 12 ذى الحجه سنه 1323 ق در اراك بدنيا آمده و پس از رسيدن برشد و بلوغ كه تصادف با ورود مرحوم آيه الله حايرى باراك داشت بتحصيل علوم عربيت و ادبيت پرداخته تا در سال 1340 ق كه مرحوم آيت الله حايرى بقم آمدند بواسطه وجود موانع هفت سال در عراق توقف و در سال 1347 قمرى بقم آمده و تا مدت دو سال از محضر آنجناب استفاده و در ضمن به تكميل سطوح پرداخته تا در سال 1349 كه بواسطه كسالت مراجعت باراك نموده و هفت سال ديگر توقف و در سال 1355 ق مجددا بقم آمده و از محضر آيه الله حايرى و اساتيد ديگر بهره مند ولى پس از چند ماهى كه آفتاب عالمتاب مرحوم حايرى براى هميشه غروب نمود موفق بدرك فيض حضور استادنا الاعظم و معاذنا الاكرم آيه الله حجت كوهكمرى قدس سره و منقطع بايشان گرديده.

مترجم معظم ما پس از فوت مرحوم آيه الله حجت استاد بزرگوار خود مهاجرت بنجف نموده و قريب بيست سال از محضر اساتيد بزرگ نجف چون آيه الله العظمى ميرزا عبدالهادى شيرازى و آيه الله العظمى حكيم و آيه الله العظمى والعلامه الكبرى خوئى استفاده نموده و در اين حوادث اخير قهرا بايران مراجعت و در اراك ساكن گرديده است.

تأليفاتى در فقه و اصول و غيره از تقريرات درس اساتيد خود مخصوصا آيه الله حجت رحمه الله دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

ابونصر فراهي سجزي، بدرالدين محمد

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 640 ق)، دانشمند.

گويند كور مادرزاد بود و در دربار بهرامشاه بن تاج الدين حرب، پادشاه سيستان، كه با پادشاهان غور پيوستگى داشت، مى زيست. وى كتاب «نصاب الصبيان» را در معانى كلمات عربى به فرمان نظام الملك حسن وزير، بهرامشاه، به نظم آورد و «جامع صغير شيبانى» را در 612 ق نظم كرد، اما از اشعارش به جز «نصاب الصبيان» چيزى باقى نيست. بر «نصاب الصبيان» شروح بسيار نوشته شده و تقليدهاى بسيارى از آن شده كه از مشهورترين آنها «زهرة الادب» در لغت عربى به فارسى است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات در ايران (284 /3)، تاريخ نظم و نثر (90)، تذكره ى روز روشن (28)، دايرةالمعارف فارسى (36 /1)، الذريعه (165 /24)، ريحانه (317 -316 /4)، كشف الظنون (1954)، لغت نامه (ذيل/ ابونصر)، مؤلفين كتب چاپى (182 -180 /6)، معجم مؤلفين (225 /12)، هدية الاحباب (42)، هدية العارفين (429 /2).

ابويعقوب، اسحق

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ ابويعقوب اسحق از مشاهير كبار و فضلاء عالى مقدار و سالكى رياضت شعار بوده در سال 532 در زمان مقتفى باللَّه خليفه عباسى از دنيا رفته است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

ابهري قزويني، رفيع الدين

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هفتم و هشتم ق)، عالم و شاعر. از مردم ابهر بوده كه در كرمان مى زيست. وى از شاعران عهد حجاج سلطان قره ختايى و از ملازمان غازان خان بود. وى با كمال الدين اسمعيل و اثيرالدين اومانى معاصر بوده. رفيع الدين فرزانه اى صاحب كمالات صورى و معنوى و از وارستگان و مجردان عهد خود بوده كه به دو زبان شعر مى گفت. از آثار وى: «متن اقليدس»؛ دو «رساله» در حساب؛ «ديوان» اشعار.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ گزيده (731)، تاريخ نظم و نثر (222)، تذكره ى روز روشن (305)، تذكره ى شاعران كرمان (259 -258)، الذريعه (378/9)، رياض العارفين (195)، مجمع الفصحا (678 -677 /2)، هفت اقليم (192 -190 /3).

ابهري، نورالدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد نورالدين بن آيه الله الحاج السيد شمس الدين موسوى ابهرى مزبور از علماء معاصر و فضلاء مبرز حوزه علميه قم است. وى در ابهر متولد شده و با معيت والدش بتهران آمده و پس از خواندن مقدمات بقم مهاجرت نموده و سطوح را از مدرسين بزرگ به پايان رسانيده آنگاه در درس خارج آيه الله العظمى بروجردى و آيه الله العظمى شريعتمدارى و آيه الله العظمى امام خمينى و آيه الله العظمى مرعشى نجفى و نيز آيه الله العظمى گلپايگانى شركت و از خرمن علوم آنان فقها و اصولا معقولا و منقولا استفاده ى كامل نموده و هم از فلسفه و تفسير علامه طباطبائى بهره مند و بنابر دعوت مردم شهر آراء تهران و امريه حضرت آيه الله العظمى شريعتمدارى بتهران منتقل و در مسجد شهر آراء باقامه ى جماعت و ترويج دين پرداخته تا فوت مرحوم والدش در جمادى الاولى 1392 قمرى كه در مسجد آن مرحوم نيز بانجام وظيفه مشغول ميباشد.

برگرفته از كتاب

:گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

اثناعشري، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسن فرزند حاج ولى اللَّه اثناعشرى از دانشمندان خدوم و مروجين دين و مبلغين احكام و ناشرين معارف اهل بيت و دلسوخته گان خاندان رسالت عليهم السلام و سالار شهيدان عليه الصلوه والسلام است، كه در منزل خود به خدمات دينى و روحى و تبليغ اسلام و تهذيب نفس و اخلاق داوطلبان و شيفته گان اهل بيت عصمت و طهارت و بالاخص منتظرين ظهور حضرت مهدى فاطمه سلام اللَّه عليها و عليه اشتغال دارند.

وى در تاريخ 1312 شمسى در تهران متولد شده و در دامن پدرى باايمان و تقوا و ولايت آل اللَّه پرورش يافته و پس از خواندن دروس جديد و ابتدائى به تحصيل علوم دينى پرداخته و از محضر و درس عالم ربانى و سالك سبحانى ثقةالاسلام حاج شيخ حسين زاهد امام جماعت مسجد امين الدوله طهران استفاده نموده و نيز قسمتى از سطوح را از مرحوم حاج شيخ على اصغر قزوينى فراگرفته و در ماه ذيقعده سال 1370 قمرى به قم آمده و از محضر و دروس مرحوم حاج شيخ عباسعلى شاهرودى و مقدارى آيت اللَّه حجت رحمه اللَّه و حاج شيخ عبدالنبى عراقى و بالاخص آيت اللَّه بروجردى استفاده كرده و در سال 1344 شمسى به نجف اشرف مشرف شده و حدود سه سال اقامت و از محضر و ابحاث حاج شيخ محمدحسين تهرانى معروف به قاجار كه از اعاظم علماء و فقهاء نجف بوده استفاده كرده و در سال 1347 شمسى مراجعت به تهران نموده و تا حال تحرير 1411 قمرى به خدمات ياد شده اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

اثني عشري، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج آقا حسن اثنى عشرى برادر مرحوم حسين اثنى عشرى كه پس از وى در مساجد او در

شهر رى به اقامه جماعت و ترويج دين پرداخته تا در هفتم ماه صفر 1391 وفات نموده و در كشيكخانه آستانه مقدسه مدفون گرديده است وى نيز مقدمات را در رى خوانده و به قم مهاجرت كرده و سطوح و نهائى را از اساتيد حوزه آموخته آنگاه به رى برگشته و بخدمات دينى پرداخته تا در سال مذكور دعوت حق را اجابت نموده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

اثني عشري، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج آقا حسين بن السيد الجليل المرحوم الحاج السيد حاج آقا اثنى عشرى اعتمادى از علماء ابرار و اتقياء اخيار شهرستان رى (زاويه مقدسه حضرت عبدالعظيم عليه السلام) است كه به تقوا و پارسائى و تعصب در دين معروف و موصوف بوده اند.

وى در سال 1318 قمرى در شهر رى متولد و در مهد تربيت مرحوم والدش كه از روساء آستانه مقدسه و محترمين زاويه مقدسه بوده نشو و نما يافته و دروس جديد را به پايان رسانيده آنگاه بتحصيل مقدمات و ادبيات در مدرسه محمديه تهران پرداخته و بعد از تكميل آن در سال 1349 قمرى به قم مهاجرت و سطوح را از اساتيد حوزه چون مرحوم اديب تهرانى و ميرزا محمد همدانى و آيت اللَّه العظمى نجفى مرعشى مد ظله فراگرفته و در دروس خارج مرحوم آيت اللَّه حايرى مقدارى و پس از ايشان از محضر مرحومين علمين آيتين حجت و خونسارى استفاده نموده و در سال 1362 قمرى بوطن مذكور خود برگشته و بوظائف دينى پرداخته و در آستانه مقدسه اقامه جماعت و همه شب تبليغ دين و تفسير كتاب مبين نموده و در امر بمعروف و نهى از منكر بسيار ساعى و جدى و در

اين موضوع (لا يخافه لومه لائم) بوده تا در شب پنجشنبه پنجم ماه شعبان 1384 قمرى كه در هنگام انجام وظيفه در بالاى منبر بسكته قلبى بدرود حيات گفته و در رواق مطهر نزديك درب حرم شريف مدفون گرديده است.

از آثار اوست تفسير اثنى عشرى در 14 جلد كه در حيات آن مرحوم طبع و نشر گرديده و ديگرى رساله اى در اخبار و احاديث و رساله اى در اصول عقايد كه بطبع رسيده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

اثيم سنندجي، فضل اللَّه

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1254 ق)، دانشمند و شاعر، متخلص به اثيم. وى از فضلاى سخنور و شعراى خوش ذوق سنندج بود كه كتاب «كشكول» شيخ بهاءالدين عاملى را بنا به درخواست امان اللَّه خان ثانى والى كردستان از عربى به فارسى ترجمه كرد. اثيم با رونق، صاحب «حديقه»، تذكره شعراى كردستان معاصر بوده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ مشاهير كرد (353 -352 /1)، حديقه ى امان اللهى (138 -131)، حديقة الشعراء (80 -79 /1).

احمدي شاهرودي، احمدعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم علوم دينى.

تولد: 1305(1346 ق.)، ميامى (در نزديكى شاهرود).

درگذشت: 25 شعبان 1417 ق.

آيت الله احمدعلى احمدى شاهرودى، فرزند آيت الله محمدحسن احمدى، يكى از علماى بنام و مشهور منطقه و جدش آيت الله آقا شيخ احمد نيز از علما و زهاد بود. ايشان به تحصيل علوم دينى روى آورد و مقدمات را نزد پدر بزرگوارش فراگرفت. پس از چند سالى، به حوزه علميه مشهد شتافت و ادبيات را نزد اديب نيشابورى و سطوح عاليه را نزد حضرات آيات حاج هاشم قزوينى، حاج شيخ مجتبى قزوينى، ميرزا كاظم محقق دامغانى و حاج ميرزا احمد مدرس يزدى آموخت. سپس براى تكميل معلومات و فراگيرى دوره عالى دورس فقه واصول به حوزه ى علميه ى قم آمد و در محضر آيات عظام بروجردى، سيد محمدتقى خوانسارى، حجت كوه كمره اى، صدرالدين صدر و امام خمينى زانوى ادب به زمين زد و از خرمن فيض آنان توشه ها برگرفت. آنگاه براى مدت كوتاهى به نجف اشرف كوچيد و در درسهاى آيات عظام سيد عبدالهادى شيرازى، حكيم و خويى حاضر شد. سپس به قم بازگشت و براى تبليغ دين و راهنمايى مردم مسلمان به نمايندگى آيت الله العظمى بروجردى به شهرهاى آباده، فيروزكوه، چهارمحال بختيارى

و كاشان رفت و مبارزه اى پيگير با منحرفان و اهل بدعت را آغاز كرد و در اين راستا بسيارى از آنان را توبه داد و به اسلام بازگردانيد.

ايشان پس از مدتى به قم بازگشت و به تدريس سطوح عاليه، ترويج شعائر دينى، اقامه جماعت، ارشاد و راهنمايى مؤمنان و تأليف كتابهاى علمى دست يازيد. او همزمان به تدريس معارف اسلامى در دانشگاه آزاد اسلامى اشتغال ورزيد و در سالهاى نبرد عليه متجاوزين بعثى، ماه ها در كنار رزمندگان اسلام به سر برد و در تقويت روحيه آنان، سخنرانى هاى فراوان ايراد كرد.

برخى از تأليفات چاپ شده آن فقيد عبارت است از:

تقليد الاعلم؛ سيرى درعقايد (بررسى آراء و نظريات صوفيه)؛ به سوى خدا برويد؛ مجموعه مقالات در پيرامون باب و بهاء؛ انگيزه حق (درباره مناقب اميرالمومنين- ع)، جنگ خيبر؛ تفسير موضوعى. تأليفات چاپ نشده ايشان عبارتند از: تقريرات درس فقه آيت الله بروجردى (درباره لباس مشكوك)، رساله در مسئله ى بداء؛ ترجمه جامع السعادات ملا مهدى نراقى؛ روحانيت در عصر انقلاب.

آيت الله احمدى شاهرودى در تاريخ بيست و پنجم شعبان 1417 ق.، در هفتاد سالگى در جوار بيت الله بدرود حيات گفت.

احمدعلى احمدى فرزند آقا شيخ محمدحسن احمدى ميامئى شاهرودى در ساله 1305 شمسى در ميامى كه در ده فرسنگى شاهرود در طريق خراسان واقع شده به دنيا آمده و در مهد پرورش والدش كه از علماء برجسته آن منطقه بوده نشو و نما نموده است.

مرحوم شيخ محمدحسن پدر مترجم ما در علوم مختلفه بالاخص علم طب اطلاعاتى داشتند و مردم آن بخش از وجودش استفاده مى كردند. و پدر ايشان آقا شيخ احمد نيز از اوتاد و زهاد زمان خود و داراى

تأليفات بوده اند و همينطور پدران او تا چند پشت روحانى بوده اند.

وى پس از پايان تحصيلات ابتدائى براى تحصيلات مذهبى خود به مشهد مشرف شده و تحت سرپرستى رئيس حوزه علميه مرحوم آيت اللَّه احمد كفائى قرار و دوره مقدمات و ادبيات را خدمت اديب نيشابورى به پايان رسانيده سپس دوره سطح را از محضر اساتيد بزرگ مانند مرحوم حاج ميرزا احمد يزدى و حاج شيخ هاشم قزوينى و حاج شيخ كاظم دامغانى تكميل و اصول و معارف الهى را در خدمت حاج شيخ مجتبى قزوينى كه از شاگردان بزرگ ميرزا مهدى غروى اصفهانى بوده و نيز مقدارى از فلسفه و كلام را از آن مرحوم استفاده كرده و بعد از پايان دوره سطح در حوزه مشهد به اتفاق بعضى از فضلاء مشهد هجرت به قم نموده و از درس خارج مكاسب و اسفار آقاى خمينى و آقاى حجت كوهكمرى و حاج سيدمحمدتقى خونسارى و حاج شيخ عباسعلى شاهرودى و بالاخص حاج آقا حسين بروجردى استفاده نموده و مدت كوتاهى هم در نجف اشرف از اساتيد بزرگ حوزه نجف چون آقاى حكيم و آقاى شاهرودى و حاج سيد ابوالقاسم خوئى و مرحوم ميرزا عبدالهادى شيرازى استفاده كرده سپس به قم مراجعت و از طرف آقاى بروجردى اعزام به حومه فارس شهر آباده گرديده و حدود دو سال در آن سامان به خدمات دينى اشتغال داشته و كتاب اسلام و عقايد را بر رد مذاهب باطله مخصوصا صوفيه در آنجا تأليف نموده و پس از برگشت از استان فارس اعزام به فيروز كوه شده و مدتى هم در آنجا مشغول ارشاد بوده و پس از چندى كه مبارزه

با فرقه ضاله بهائيه آغاز گرديد به اتفاق چند نفر ديگر به امر معظم له به منطقه فريدون و چهار محال رفته و با آنان مبارزه نموده كه به نابودى برخى از رهبران گمراه آنها منتهى شده و پس از آن از طرف آن مرحوم به قراء اطراف كاشان كه مركز بهائيه بوده رفته تا عده اى از آنها توبه نموده و به دامن اسلام برگشتند و برخى هم مانند دكتر برجيس كه مبلغ آنها بود در كاشان كشته شده و آن گروهك تضعيف و نابود شدند.

و پس از فوت مرحوم آقاى بروجردى از طرف حوزه علميه قم در تهران انجام وظيفه نمود سپس به قم مراجعت و تا حال تحرير اين كتاب اشتغال به تدريس سطوح عالى و اقامه جماعت در مسجد امام رضا عليه السلام در سالاريه اشتغال دارند.

داراى تأليفات چندى مى باشند.

1- اسلام و عقايد كه مكرر به طبع رسيده.

2- رساله تقليد اعلم عربى.

3- كتاب سوى خدا برويد.

4- انگيزه حق در مناقب اميرالمؤمنين.

5- رساله در بداء و روحانيت در عصر انقلاب و قبل از انقلاب.

6- كتابى در احكام.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

احمدي نيشابوري، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد حسن احمدى نيشابورى فرزند مرحوم آيت اللَّه حاج سيد نوراللَّه نيشابورى داماد بزرگ مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ محمدتقى فاضل نيشابورى رحمه اللَّه عليهم اجمعين مى باشد. آن مرحوم در نيشابور شهر تاريخى استان خراسان به دنيا آمده و پس از گذرانيدن دوران كودكى و خواندن اوليات به تحصيل علوم عربى پرداخته و مقدمات و سطوح اوليه را در نيشابور و مشهد خوانده سپس هجرت به اعتاب عاليات نموده و سالها در اعتاب مقدسه نجف اشرف و كربلاء معلى اقامت و از محضر آيات

عظام بهره مند شده و پس از آن به ايران برگشته و در مشهد مقدس متوطن و به وظائف دينى و روحى تا حد خود اشتغال داشته و آنچه را كه داشته به آن عمل نموده و در دوران اقامتش در مشهد مقدس مانند اقامتش در نجف اشرف در ظهر و شام موفق به نماز در حرم مطهر و به گفتن اذان بلند اعلام وقت فريضه مى نمود.

نگارنده گويد: گرچه در اوساط علمى به علم مشهور نبود ولى نزد همگان به داشتن تقوى و ورع و اعمال صالحه معروف و موصوف بود و هر كس او را مى شناخت به پاكى و بزرگوارى مى شناخت و پس از رحلتش هم او را به خوبى ياد و براى او طلب مغفرت مى نمايد.

در قضاء حوائج مؤمنين سعى بليغ داشت و از بعضى ثقات و وابستگانش شنيدم داراى تأليفات متشتت و مخطوط بود و با بيت مرحوم آي اللَّه العظمى حاج سيدمحمود حسينى شاهرودى نسبت سببى داشت و از محضر آن بزرگوار هم در نجف استفاده نموده بود. وى در حدود هفتاد سالگى در روز ميلاد مادرش حضرت فاطمه زهرا عليهاسلام روز بيستم جمادى الثانى 1411 قمرى در مشهد مقدس درگذشت و در مشهد و قم و نيشابور مجالس بسيارى براى بزرگداشت او برگزار شد و عموما براى ارتحال او ابراز تاثر مى نمودند.

فرزندان صالح و دانشمندى دارد كه در مشهد و حوزه علميه قم اشتغال به تحصيل دارند و خاطره آن پدر را زنده مى دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

احمدي، محمدمهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدمهدى احمدى (برادر مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ على اصغر شهيد حكومت بعث) فرزند مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ محمدتقى شاهرودى است. در سال هزار

و سيصد و هفت (1307) هجرى شمسى در روستاى مغز شاهرود به دنيا آمده و پس از خواندن مقدمات در شاهرود در سال 1322 شمسى در سن پانزده سالگى هجرت به قم نموده و در مدرسه فيضه در حجره مرحوم برادر شهيدش مدت چهار سال اقامت و بعد از رفتن ايشان در سال 1324 شمسى به نجف اشرف تا سال 1327 در قم مانده، و بقيه مقدمات و ادبيات را در محضر اساتيد متعدد مانند آيت اللَّه حاج آقا رضا صدر و حاج شيخ عبدالجواد اصفهانى و آيت اللَّه مجاهدى و حاج شيخ يوسف شاهرودى و مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ مرتضى حايرى و نيز آيت اللَّه سلطانى فراگرفته و در سال 1326 شمسى به اتفاق برادر شهيدش كه به ايران آمده بودند به نجف اشرف عزيمت نموده و جلد اول كفايه الاصول را در خدمت مرحوم آيت اللَّه حاج ميرزا حسن يزدى و جلد دوم را در خدمت آيت اللَّه حاج سيد عبدالاعلى سبزوارى خوانده و مكاسب را از محضر مرحوم حاج ميرزا احمد اهرى و حاج سيد محمود مرعشى استفاده نموده و بعدا يك دوره كامل اصول را از محضر آيت اللَّه العظمى خوئى بهره مند گرديده و مقدارى از بحث الفاظ را از مرحوم آيت اللَّه حاج ميرزا محمدباقر زنجانى و نيز مبحث ظن را از آيت اللَّه حاج ميرزا هاشم آملى آموخته و نيز از ابحاث فقه مرحوم آيت اللَّه حاج سيد محمود شاهرودى (ره) و مرحوم آيت اللَّه حاج سيد محسن حكيم و مرحوم آيت اللَّه حاج سيد يحيى مدرسى يزدى استفاده كرده و بعد از ده سال اقامت به واسطه بروز كسالت به ايران مراجعت و بعد از عمل جراحى در تهران

اقامت و حدود بيست سالست كه در مدرسه مروى به بحث و تدريس اشتغال دارند و ضمنا چند سالى هم در تهران از محضر مرحومين آيت اللَّه خونسارى و آيت اللَّه حاج شيخ محمدتقى آملى مستفيض شدند و در حال حاضر در يكى از مساجد مركز شهر اقامه جماعت دارند و گروهى از نماز و تبليغات ايشان استفاده مى كنند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

اخترشاه، طهماسب

قرن:10

جنسيت:زن

مليت:ايران

قرن دهم هجرى، از زنان عالم و فاضل، به نوشته اعيان الشيعه گروهى از علما، رساله هايى در اصول فقه و غيره به نام او نوشتند.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعيان الشيعه، 275 / 2؛ النساءالمؤمنات، 266.

اخوان خراساني، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام والمسلمين آقا شيخ على بن العلامه الورع الشيخ محمدحسين مدرس در سال 1319 قمرى در مشهد مقدس رضوى ولادت يافته و بعد از تحصيل مقدمات و سطوح در سته 1344 قمرى مهاجرت به نجف اشرف نموده و در محضر مقدس جمعى از محققين آن عصر بالاخص مرحوم آيت الله نائينى و مرحوم آيت الله اصفهانى رضوان الله تعالى عليهما حضور يافته تا ذى القعده الحرام 1391 قمرى كه در حادثه عراق و فشار و ظلم دولت شوم بعثى عراق به شيعيان ايرانى با ده هاهزار نفر از اهل علم و غيره اخراج به ايران و در شهر مذهبى قم رحل اقامت افكنده و به مباحثات فقه و اصول اشتغال دارند. از آثار ايشانست تقريرات و دراسات اساتيد مذكور كه به رشته تحرير آورده اند ولى هيچ كدام به طبع نرسيده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

اخوان خراساني، مرتضي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام والمسلمين آقا شيخ مرتضى بن العلامه الشيخ محمدحسين مدرس خراسانى مذكور از علماء و فقها حوزه علميه نجف مى باشند كه با برادر ارجمند فوق الذكرش در سال 1391 قمرى اخراج به ايران و سرانجام اقامه در قم را انتخاب نموده و به وظائف دينى و روحى اشتغال دارند.

تولد ايشان در سال 1321 قمرى واقع شده و بعد از فراغ از مقدمات و سطوح فقه و اصول مهاجرت به نجف اشرف نموده در سال 1344 قمرى.

و در درس اساطين آن عصر مخصوصا مرحوم آيت الله نائينى و آيت الله اصفهانى اعلى الله مقامهما حاضر و پس از آنها به تدريس و بحث اشتغال داشته و تا هم اكنون كه در قم سكونت نموده اند و به اين سمت مشغول مى باشند از نوشته هاى ايشانست تقريرات اساتيد كه مخلوط است.

برگرفته از

كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

اديب اشراق، محمد باقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1317 -1237 ش)، دانشمند و شاعر، متخلص به اديب. وى در گلپايگان متولد شد و تحصيلات مقدماتى را همان جا فراگرفت از آن پس به اصفهان رفت و مدت ده سال به تحصيل علوم ادبى و عربى، فلسفه و كلام پرداخت. آنگاه به تهران آمد و به شغل قضا مشغول شد. اديب شاعرى توانا و دانشمندى ممتاز بود و در فلسفه و حكمت، مشربى عرفانى داشت و به حسن خلق معروف بود. در تهران وفات يافت در گلپايگان به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سخنوران نامى معاصر (215 /1).

اديب پيشاوري، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1349 -1260 ق)، عالم و شاعر. معروف به اديب. در سرحد بين پيشاور و افغانستان متولد شد. علوم ادبى و عربى را در زادگاه خود فراگرفت، سپس به افغانستان رفت و طى اقامت دو ساله ى خود در كابل، نزد آخوند ملا محمد مشهور به آل ناصر دانش آموخت. بعد به غزنين رفت و در باغ فيروزه، آرامگاه حكيم سنايى غزنوى، اقامت گزيد و آنجا نزد سعدالدين غزنوى تلمّذ نمود. وى در بيست و دو سالگى به مشهد آمد و در آن شهر رياضى را نزد ميرزا عبدالرحمان و علوم عقلى را در محضر آخوند ملا غلامحسين شيخ الاسلام آموخت. سپس به سبزوار رفت و دو سال از محضر حاج ملا هادى سبزوارى و آخوند ملا محمد، فرزند وى، و آخوند ملا اسماعيل استفاده كرد. بعد به مشهد بازگشت و در مدرسه ى ميرزا جعفر ساكن و به اديب پيشاورى يا اديب هندى مشهور شد. در مشهد مورد توجه ميرزا سعيدخان گرمرودى، نايب التوليه آستان قدس رضوى، قرار گرفت و بنا به تقاضاى وى به تهران آمد

و ميهمان محمد خان قوام الدوله شد. و به تعليم و نشر ادب پرداخت. وى علاوه بر فنون ادبى و عربى و حفظ اشعار و نحو و لغت و حكمت و رياضيات در حسن خط نيز استاد بود. اديب تا پايان عمر مجرد زيست و سرانجام، در منزل يحيى خان قراگوزلو، وزير معارف، درگذشت و در امامزاده عبداللَّه تهران دفن شد. آثار وى: «ديوان» اشعار مشتمل بر چهار هزار و دويست بيت قصيده و غزل فارسى و سيصد و هفتاد بيت قصايد و قطعات عربى به انضمام دو رساله در بديهيات اوليه و تصحيح «ديوان ناصر خسرو»؛ «قيصر نامه»؛ حواشى و تعليقات بر «تاريخ بيهقى»؛ ترجمه ى فارسى «اشارات» شيخ الرييس كه ناتمام ماند؛ حاشه بر «شرح ابن ابى الحديد» بر نهج البلاغه.[1]

(سيد) احمد بن (سيد) شهاب الدين پيشاورى، اديب و شاعر (و. 1260 ه.ق./ 1844 م. ف. 1349 ه.ق./ 1930 م.). وى از سلسله سادات معروف به «اجاق» بود كه در پيشاور به سر ميبردند، و نسبت آنان در سير و سلوك به سلسله سهرو ديده مى رسد. پدر اديب در حوادث سياسى هندوستان تباه شد، و اديب مدتى در شهرهاى افغانستان و خراسان به تحصيل علوم معقول و منقول اشتغال داشت و در غالب علوم سرآمد عصر خود گرديد. در سال 1300 ه.ق./ 1882 م. به تهران هجرت كرد و تا پايان عمر در اين شهر اقامت داشت. اديب در شعر سبك استادان قديم را با موفقيت اقتفا ميكرد. كثرت اطلاع او از فرهنگ اسلامى و علوم مختلف قديم و تبحرش در لغات فارسى و عربى باعث شد كه شعرش بيش از حد عادت مشحون از اطلاعات و معلومات مختلف

گرديده، و به همان نسبت از لطافت و حال و اشتمال بر عواطف رقيق شاعران دور افتاده است. ديوان وى به طبع رسيده.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد پنجم)

منابع زندگينامه :[1] از صبا تا نيما (322 -317 /2)، اعيان الشيعه (603 /2)، حماسه سرايى در ايران (375)، دايرةالمعارف فارسى (77 /1)، الذريعه (162 /9)، زندگينامه ى رجال و مشاهير (105 -103 /1)، سخنوران نامى (9 -3 /1)، سخنوران نامى معاصر (214 -208 /1)، سرآمدان فرهنگ (156 /1)، شرح حال رجال (78 -77 /1)،لغت نامه (ذيل/ اديب پيشاورى)، مؤلفين كتب چاپى (352 -351 /1)، معجم المؤلفين (246 /1)، مكارم الآثار (1624 -1623 /5)، يادداشتهاى قزوينى (149 /8)، يادگار (س 3، ش 3، ص 34 -33).

اديب طوسي، محمدامين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1361 -1283 ش)، دانشمند، روزنامه نگار و شاعر، متخلص به اديب طوسى. وى در مشهد متولد شد و تحصيلات مقدماتى را در مكتب گذرانيد. سپس، به تحصيل علوم دينى در مدارس قديم پرداخت. علوم ادبى را نزد اديب نيشابورى و حكمت را نزد حاج ميرزا عباسعلى معروف به فاضل و آقا بزرگ حكيم و فقه را نزد پدر خود آموخت. اديب طوسى با سفرهايى كه به هند، تركستان، عربستان، مصر، شام و آسياى صغير كرد، به زبانهاى رايج عربى، تركى، اردو، انگليسى، سانسكريت، اوستايى، پهلوى و كلدانى آشنايى كامل پيدا كرد. وى در تبريز اقامت نمود و مجله ى «ماهتاب» را در سال 1316 ش آنجا به مدت يك سال انتشار داد. در دانشكده ى ادبيات تبريز تدريس كرد و مديريت مجله ى آن دانشكده را نيز عهده دار شد. او كتب زيادى به رشته ى تحرير درآورد. از جمله آثار وى: «تاريخ دينى ايران» در دو دوره؛

«دستور زبان فارسى» در سه دوره؛ «بودا در هند»؛ «تخت سليمان»؛ «پيام فردوسى»؛ به نظم؛ «لغات آذرى»؛ «لهجه هاى محلى»؛ «تعليم و تربيت از نظر غزالى».[1]

مدرس، اديب، محقق.

تولد: 1283، مشهد (محله نوغان).

درگذشت: 5 خرداد 1361، تهران.

محمد امين طوسى، معروف به اديب طوسى، فرزند شيخ محمدحسين گيلانى در شهر مشهد به تحصيل پرداخت و در مكتب هاى قديم و مدارس علوم دينى به كسب علم و دانش مشغول شد و علوم ادبى را از اديب نيشابورى و حمكت و فسلفه را از آقا بزرگ حكيم آموخت و مدتى نيز در سبزوار نزد حاج ملا هادى سبزوارى به فراگيرى اصول فسلفه اشراق پرداخت. وى در سال 1342 ق. به بغداد رفت و در آنجا به تحصيل زبان انگليسى و تدريس ادبيات مشغول شد و بعد از سه سال اقامت به مشهد بازگشت و در مدارس آنجا به تحصيل پرداخت. پس از آن نيز در مدرسه هاى تهران و يزد و تبريز به تدريس مشغول شد.

اديب طوسى سفرهايى به ندوتسان و عربستان سعودى و تركستان و مصر و سوره و تركيه نمود. از آن پس كه به ايران مراجعت كرد به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و چندى در اداره ى كل نگارش وزارت فرهنگ به خدمت پرداخت و سال ها نيز در دانشگاه تبريز به تدريس در دانشكده ى ادبيات مشغول بود و در ضمن مديريت نشريه ى «دانشكده ى ادبيات و علوم انسانى تبريز» را به عهده داشت. پس از آن كه بازنشسته گرديد در اواخر عمر به تهران آمد و در اين شهر اقامت گزيد.

از جمله آثار وى مى توان به موارد زير اشاره نمود: آموزش و پروش از نظر غزالى (تبريز، 1320)؛ ايام كودكى

(نظم، تهران، 1312)؛ بودا در هند؛ پيام فردوسى (نظم، تهران، 1313)؛ تاريخ دينى ايران قديم (در دو دوره)؛ تخت سليمان؛ دستور زبان و معانى و بيان و بديع فارسى؛ رابطه اوزان شعر يا ترانه هاى محلى ايران (تبريز، 1332)؛ فرهنگ لغات ادبى تبريز (دو جلد، 1349)؛ فرهنگ لغات بازيافته (ذيل برهان قاطع) (تبريز، دو جلد، 1343)؛ فرهنگ لغات لهجه هاى محلى ايران؛ فقه الغة فارسى؛ لغات آذرى؛ تلخيص مثنوى؛ مهرشاه و ميهن (نظم، تبريز 1320)؛ نقد الادب (بغداد). وى همچنين مجله ى «ماهتاب» (نشريه ى انجمن ادبى آذربايجان) و نيز داستان هايى چند را منتشر ساخت. از جمله اين داستان ها مى توان به اين عنوان ها اشاره كرد: انتقام عشق (سه جلد، تبريز، 1319 -1317)، مرد عجيب، جوكى در جنگل، دخمه هاى سياه يا كلبه بدبختان (تبريز 1320)، شبح مخوف، درويش گمنام.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

منابع زندگينامه :[1] تاريخ جرايد (181 /4)، زندگينامه ى رجال و مشاهير (107 -106 /1)، سخنوران نامى (54 -46 /2)، سخنوران نامى معاصر (230 /1)، مؤلفين كتب چاپى (687 -685 /1).

اديب نيشابوري، محمدتقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1355 -1277 ق)، دانشمند، عالم و اديب. در روستاى خيرآباد بلوك عشق آباد نيشابور به دنيا آمد. او تا هيجده سالگى در نزد پدرش درس خواند. سپس پدرش وى را به مشهد فرستاد. پس از اندك زمانى نزد دائى خود حاج شيخ محمد كدكنى به تحصيل پرداخت. در 1294 ش به محضر شيخ عبدالجواد اديب نيشابورى اول راه يافت. اديب نزد بسيارى از مدرسان و عالمان آن عصر درس خواند. او در رشته هاى ادبيات عرب، منطق، فلسفه، رياضيات، اصول، فقه، رجال حديث و تفسير متبحر بود و طب قديم را نيز مى دانست. او نزديك به شصت سال صاحب حوزه ى

تدريس بود و شاگردان بسيارى تربت كرد. از آثار وى: «گوهر دانش»؛ «تاريخ ادبيات عرب»؛ «البداية و النهاية»؛ «تابش جان و بينش روان»؛ «حديث جان و جانان»؛ «تاريخ ادبيات ايران».[1]

محمدتقى معروف به (اديب نيشابورى) از ادباء و اساتيد ادبيات و دانشمندان عاليمقام معاصر و در فنون ادبيه تالى و ثانى استادش مرحوم عبدالجواد اديب نيشابورى بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] فهرست كتابهاى چاپى فارسى (2785 /2)، مؤلفين كتب چاپى (196 -195 /2)، مجله ى دانشكده ادبيات و علوم انسانى مشهد (زمستان 1357).

اديب همداني، ابوالقاسم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، شاعر و دانشمند. وى در جوانى براى كسب دانش به كاشان و مازندران رفت و از آنجا براى يادگيرى هندسه و رياضيات و هيئت و نجوم به مشهد عزيمت كرد. پس از آن براى فراگيرى حكمت به اصفهان رفت. محمدعلى ميرزا دولتشاه او را براى علم پسرش محمد حسين ميرزا، حشمت الدوله، برگزيد و سمت ملاباشيگرى به او داد. پس از مرگ دولتشاه و دستگيرى حشمت الدوله، قائم مقام ميرزا ابوالقاسم را نيز به عنوان مأموريت از تهران دور كرد و او را همراه قشونى كه مأمور سركوبى حسينعلى ميرزا فرمانفرما ساخته بود، به شيراز فرستاد. وى لقب ذوالرياستين داشت و در شعر بيشر از شعراى پيشين، خاصه خاقانى پيروى مى كرد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقة الشعراء (117 -116 /1)، سفينة المحمود (140 -138 /1)، مصطبه ى خراب (18 -17)، نگارستان دارا (58 -55).

اراكي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

وى از دانشمندان طراز اول و منسوبين نزديك مرحوم آيه الله حاج آقا محسن و از مدرسين حوزه علميه اراك بوده بسيارى از فضلاء قم و اراك از محضرش استفاده نموده اند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

ارباب اصفهاني، محمدمهدي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1314 -1234 ق)، دانشمند و اديب. وى پدر ميرزا محمد حسين فروغى ذكاءالملك و از اهالى اصفهان بود. آقا محمدمهدى در علوم تاريخ و جغرافيا و هيئت قديم و جديد و نجوم بطلميوسى و اروپايى به مقامى والا دست يافت. پس از مرگ، او را در قبرستان محله ى آب بخشان اصفهان دفن كردند. از آثار وى: تصحيح و طبع «شاهنامه ى فردوسى» و «تاريخ وصاف» كه هر دو در بمبئى به چاپ رسيده؛ «نصف جهان»، در تاريخ اصفهان؛ «جغرافياى اصفهان»؛ كتابى در محاكمه بين علم هيئت و نجوم قديم و جديد؛ «نقشه ى ابنيه ى تاريخى اصفهان».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره القبور (70)، الذريعه (178 /24 ،114 /5)، شرح حال رجال (6 ،5 /4)، المآثر و الآثار (220).

ارباب، محمدمهدي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مردى دانشمند و اديب بود و از راه تجارت و زراعت كسب معاش مى كرد. با دانشهاى اروپا كه به تازگى در آن زمان معمول شده بود، آشنايى داشت و مخصوصاً در هيئت و جغرافيا به هر دو طريقه ى قديم و جديد عالم بود و او از جمله ى پيشقدمان معارف جديد اروپايى- مخصوصاً هيئت جديد- بشمار مى رود. از او يك دختر به نام فاطمه سلطان بيگم و يك پسر بنام محمدحسين خان ذكاءالملك باقى ماند

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد ششم)

اردبيلي ابوزرعه، عبدالوهاب

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 415 ق)، دانشمند و صوفى. وى اهل اردبيل بود و از پارسايان آن شهر. به زيارت خانه خدا رفت و در راه حجاز تا مدينه با ابوعبداللَّه محمد بن خفيف شيرازى معروف به شيخ كبير همسفر بود. و پس از مراجعت از مكه در شيراز اقامت كرد و تمام اوقات خود را به موعظه و اندرز مردم اختصاص داد و در همان جا درگذشت. در آخر عمر بر كردار و گفتار بعضى از صوفيه منكر شد و افعال و اعمال آنان را تقبيح كرد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :بزرگان شيراز (164 ،163)، تذكره ى هزار مزار (272)، ترجمه ى رساله ى قشيريه (499)، دانشمندان آذربايجان (23)، شيرازنامه (137)، طرائق الحقائق (96/2)، لغت نامه (ذيل/ ابوزرعه)، نامه ى دانشوران (47 -46 /5)، نفحات الانس (325 -324)، هفت اقليم (255/2).

اردبيلي اصفهاني، حيدر علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم فاضل، در مقدمات و سطوح از شاگردان حاج سيد مهدى نحوى، و در فقه و اصول از تلاميذ حاج شيخ محمد باقر مسجد شاهى بوده.

در سلخ صفر سال 1327 وفات يافته، در تخت فولاد مقابل تكيه ى ميرزا ابوالمعالى مدفون گرديد.

ماده تاريخ وفاتش اين است:

از جنان آمد يكى و از پى تاريخ او

گفت حيدر روز ميزان شافع حيدر على

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

اردبيلي، عبدمناف

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1345 -1285 ق)، دانشمند و شاعر. معروف به ملامناف. وى علوم مقدماتى را در اردبيل آموخت، سپس براى ادامه ى تحصيل به قم، استانبول و نجف رفت و پس از مدتى كه به زبان فارسى و عربى تسلط كامل يافت، شروع به تأليف در اين دو زبان كرد. ملامناف پس از اتمام تحصيل به تجارت پرداخت و در سفرهايى كه به روسيه و اروپا داشت، زبان روسى و انگليسى و فرانسه را آموخت. در جنگ جهانى اول تجارت را رها كرده، به دارو فروشى پرداخت. وى به جفرو رمل وارد بود و شعر نيز مى سرود. از آثار وى: «نصيحة الرضائيه»؛ «اخلاق الاولين»؛ «المعيشه»؛ «مقامات» يا «ديوان» شعر؛ «اقتصاد»؛ «تفسير سوره ى توحيد»؛ «حكمت»؛ «علم رمل و جفر»؛ «علم قيافه شناسى»؛ «علم كيميا»؛ «صنعت صابون سازى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :زندگينامه ى رجال و مشاهير (131 -130 /1).

اردكاني، حسنعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدباقر بن حسنعلى اردكانى يزدى منظومه اى به عربى در اصول دارد كه سال 1223 خود در هفتاد صفحه نوشته و اين نسخه به نام منظومه الاصول به شماره 2946 در كتابخانه ملك موجود است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هفتم)

اردكاني، محمد باقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد محمد باقر رشتى از مجتهدين بزرگوار اردكان بوده كه در تهران ميزيسته و بسيار مورد توجه دولت و ملت بوده و در مدرسه فخريه تدريس مى نموده و در سال 1257 ق بدرود حيات گفته است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

استاد زاده، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقا سيد حسن بن السيد الاعلام... از علماء بزرگوار معاصر بابل است در آن شهرستان متولد شده و پس از تربيت در حجر سيادت و علم و فرا گرفتن مقدمات و سطوح بقم مهاجرت نموده و از محضر مرحوم آيه الله حايرى و آيه الله خونسارى و آيات ديگر استفاده نموده و پس از آن مراجعت ببابل و تاكنون باقامه جماعت و خدمات دينى اشتغال دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

استخر، محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مشروطه خواه، روزنامه نگار، قاضى، نماينده ى مجلس. در 1266 در يكى از دهات آباده متولد شد. پدرش شيخ اسداللَّه واعظ از روحانيون منطقه و منبرى بود. تا شانزده سالگى در زادگاه خود به تحصيل اشتغال داشت. سپس به شيراز رفت و تحصيلات خود را در ادبيات فارسى و ادبيات عرب و معارف اسلامى ادامه داد و صاحب فضل و دانش نسبى گرديد. در مشروطيت فعاليت داشت و وارد حزب دموكرات فارس شد. در اين حزب فعاليتى شايسته از خود بروز داد و مورد توجه آزاديخواهان فارس قرار گرفت. براى استفاده از اطلاعات و معلوماتش به شغل معلمى دعوت شد و به مديريت مدارس جديد ارتقاء يافت. در 1297 امتياز روزنامه ى استخر را گرفت و به انتشار آن در فارس همت گمارد و طرفدارانى پيدا كرد. در 1306 از وزارت معارف به عدليه انتقال پيدا نمود و شغل قضائى به او ارجاع شد. سال ها در سمت بازپرس و دادستان و رئيس دادگاه در شهرهاى مختلف خدمت مى كرد. در سال 1320 از خدمت قضا كناره گيرى كرد و مجدداً به وزارت معارف رفت. به امور مطبوعاتى و علمى پرداخت و نشريه ى استخر را با وضع مناسب ترى انتشار داد. در سياست

كلى فارس صاحب نظر گرديد. در دوره ى هيجدهم از شيراز وكيل شد. در دوره ى نوزدهم نيز وكيل بود، ولى به علت كبر سن به ادوار بعدى مجلس راه نيافت. مردى اديب و دانشمند و در مسائل مختلف صاحب نظر بود. روزنامه اش قريب چهل سال در شيراز انتشار يافت. غالب مردم فارس به نيكى از او ياد مى كنند. در 1348 درگذشت. آثار و تحقيقات تاريخى و ادبى از وى به يادگار مانده است. به زبان و ادبيات عرب تسلط داشت و به آن زبان شعر مى سرود.

(1387 -1306 ق)، نويسنده، دانشمند و روزنامه نگار. در بوانات فارس متولد شد. تحصيلات اوليه را نزد پدر و در زادگاه خود فراگرفت. به شيراز رفت و در آغاز علوم متداول زمان مانند ادبيات عرب و فارسى را آموخت و به آموزگارى پرداخت. با مطالعه و پشتكار بسيار در امور اجتماعى و تاريخ و فلسفه تبحر يافت و در آغاز مشروطيت وارد امور سياسى شد و روزنامه ى سياسى و اجتماعى و ادبى «استخر» را از سال 1336 ش به مدت چهل سال منتشر ساخت و در ضمن آن به كارهاى دولتى نيز مشغول بود. وى در دوره ى هجدهم و نوزدهم از طرف اهالى فارس به نمايندگى مجلس شورا انتخاب شد. آثار وى: ترجمه ى «پيشوايان فكر»، طه حسين؛ «فرهنگ اسلام»؛ «چهل مقاله تاريخ تصوف»؛ ترجمه ى «مظاهر محمدى»، توفيق الحكيم؛ «مهمانيها و پذيرائيهاى شاهانه»؛ ترجمه ى «مجموعه ى يادداشتهاى رضاشاه»، على بصرى؛ «چند صفحه از تاريخ بزرگترين تحولات علمى»؛ «روابط ايران و عرب قبل از اسلام و بعد از اسلام»، ترجمه ى «الصلاة بين العرب و الفرس».[1]

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] تاريخ جرايد (157

-155 / 1)، دانشمندان فارس (261 -257 / 1)، زندگينامه ى رجال و مشاهير (146 -145 / 1)، مؤلفين كتب چاپى (698 -697 / 2).

استرآبادي، ابواحمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابواحمد محمد امين بن عبدالنبى بن عبدالصانع محدث اخبارى استرآبادى متولد 21 ذى قعده 1178 ق در هند صاحب تأليفات عديده و رسائله كثيره در فنون عقليه و نقليه كه بواسطه جسارتش به علماء بزرگوار به امر علامه سيد محمد مجاهد كربلائى فرزند صاحب رياض در سن 55 سالگى مقتول گرديد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

استرآبادي، جمال الدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

جمال الدين استرآبادى بن آيت اللَّه حاج آقا ضياءالدين از فضلاء دانشمندان معاصر شميران تهران است.

وى در حدود 1350 قمرى در تهران متولد شده و دروس جديد و مقدمات را در تهران خوانده آنگاه به قم آمده و چند سالى توقف و سطوح را از مدرسين بزرگ فراگرفته و پس از آن مهاجرت به نجف و در مدرسه آيت اللَّه بروجردى نجف اقامت و به تحصيل فقه و اصول پرداخته و از دروس و ابحاث آيات عظام نجف چون مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج سيد محمود شاهرودى و آيت اللَّه العظمى خوئى و ديگران استفاده نموده و بعد بواسطه كسالت مزاج به تهران مراجعت و به خدمات دينى از اقامه جماعت و تبليغ احكام و نشر معارف مشغول و اكنون در تجريش شميران به انجام وظائف دينى اشتغال دارد.

از آثار ايشانست حسينيه استرآبادى كه در اوائل خيابان پهلوى تجريش قرار دارد و در آن برنامه هاى دينى اجراء مى گردد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

استرآبادي، حسن

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، دانشمند شيعى. پدرش شيخ محمود در پادشاهى شاه طهماسب اول (وف 984 ق) به دربار صفوى پيوستگى داشت و در مجلس پادشاه زياده از ديگران سخن موعظت آيين حقيقت بنيان گستاخانه بر زبان مى راند و نهى و مسامحه جايز ندانسته مبالغه بر سر حد افراط مى رسانيد و چون خالى از اغراض دنيوى بود شاه نيز به نصايح او با خرسندى گوش فرا مى داد. شيخ حسن نيز مانند پدرش مردى فاضل و پاكدامن و پارسا بود و در سالهايى كه ازبكان به سركردگى عبداللَّه خان ثانى (وف 1006 ق)، بر خراسان استيلا يافته بودند، وى از مشهد به قزوين نزد شاه عباس اول (وف 1037 ق) آمد

و نزد او از حرمت فراوان برخوردار بود و شاه در سفرهايش وى را با خود مى برد. شاه عباس پس از بيرون راندن ازبكان از خراسان شيخ حسن را به توليت آستان قدس گماشت و او تا پايان زندگى به نيابت از شاه عباس سركشيك باشى و كليددار روضه ى رضوى بوده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (304 /5)، عالم آراى عباسى (158 -157 /1).

استرآبادي، محمدمؤمن

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1034 ق)، دانشمند و شاعر. از سادات استرآباد و خواهرزاده ى مير فخرالدين سماكى. وى از عالمان دوران شاه و بيست و پنج سال وزير و معلم فرزند او، حيدر ميرزا، بود. پس از كشته شدن آن شاهزاده به هندوستان رفت و در دكن مورد ملاطفت سلطان ابراهيم قطب شاه قرار گرفت. بنا به قول اسكندر بيك تركمان در سال 1025 ق در قيد حيات بوده است. «رساله ى» او در عروض يك مقدمه و دو فصل و يك خاتمه دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (799 -798 /2)، تاريخ نظم و نثر (502)، عالم آراى عباسى (146 /1)، كاروان هند (1377 -1373 /2)، مجمع الخواص (78)، هفت اقليم (115 -113 /3).

استرآبادي، معين الدين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 976 ق)، دانشمند و شاعر، متخلص به معين. مشهور به معين لذت. اصل وى از استرآباد بود و در مشهد اقامت گزيد. او از شعراى عهد شاه طهماسب صفوى و مورد احترام وى بود. در 976 ق با معصوم بيگ، وكيل دربار شاه طهماسب، براى عقد مصالحه با سلطان سليم عثمانى به استانبول رفت. پس از مصالحه از آنجا نيز با هيأت سفارت به جانب حجاز اعزام شد. در ميان راه منازعه و جنگى بين معصوم بيگ و اميرالحاج عثمانى درگرفت. معين الدين و چند نفر ديگر، كه زنده ماندند، خود را به جده رساندند و سپس از آنجا، از راه دريا، رهسپار هند گشتند. ولى در راه كشتى غرق شد و آنها به هلاكت رسيدند. از آثار وى: رساله «لذات» يا رساله ى «لذت»، در زمينه ى هزل است كه به موجب همين رساله به معين لذت مشهور شد. همچنين اشعارى ازا و

در تذكره ها آمده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات در ايران (631 -630/ 5)، تاريخ نظم و نثر (518)، الذريعه (1076 -1075/ 9)، ريحانه (349 -348/ 5)، صبح گلشن (343 -433)، فرهنگ سخنوران (862)، لغت نامه (ذيل/ معين استرآبادى)، مجمع الخواص (228 -227)، مطلع الشمس (444/ 2)، هفت اقليم (119 -116/ 3).

اسراري، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد، ملقب به ولى اللَّه اسرارى فرزند مرحوم حاج شيخ محمدابراهيم مشهور به مدرس اسرارى از علماء معاصر سبزوار است. ترجمه خود را چنين مرقوم و ارسال نموده اند.

اينجانب محمد ملقب به ولى اللَّه اسرارى فرزند مرحوم حاج شيخ محمدابراهيم مشهور به مدرس اسرارى كه از علماء سبزوار و مدرس در تمام علوم از فقه و اصول و فلسفه و كلام و هيئت و نجوم و ترجمه حالش را مرحوم آيت اللَّه جناب آقا شيخ آقا بزرگ تهرانى صاحب ذريعه در كتاب نقباءالبشر مفصلا ذكر فرموده اند و اجداد اين بنده محتاج به رحمت بارى تعالى از طرف پدر و مادر عموماً ملاك و اشراف و ثروتمند و بعضى از آنها اهل علم بوده اند و آثار خيريه آنها در سبزوار باقى و موجود است.

در شب جمعه نهم ذيقعدةالحرام 1321 هجرى قمرى در دارالمؤمنين سبزوار متولد شدم و در سن بين پنج و شش سالگى مرا به مكتب گذاشتند.

پس از يكسال قرآن مجيد و دو سه كتاب كوچك را آموختم سپس مرا خدمت جناب آقا ميرزا روح اللَّه لاهوتى كه خطاط و داراى علوم عربيه بوده فرستادند دو سه سالى بيش نگذشت كه دبستان خيريه ملى افتتاح شد مرا به كلاس چهارم وارد نمودند و تا كلاس ششم بودم و حساب و هندسه و قدرى فرانسه و

صرف و نحو در آنجا ديدم و پس از پايان دوره ششم در خدمت مرحوم پدرم شروع به نحو و صرف نموده و مرحله سيزدهم عمر را مى پيمودم كه مادرم دار دنيا را وداع نمود خدايش رحمت كند

اگر چه رنج و غم من به مرگ آن مرحومه شروع شد ولكن به تحصيلات خود ادامه دادم و مقدارى فقه و اصول و فلسفه و منطق و نجوم و هيئت و حساب قديم خدمت مرحوم والدم تعليم گرفتم و در همان زمان به درس مرحوم علامه فقيد سعيد آقاى شيخ نظام الدين كنابادى رحمة اللَّه تعالى عليه مى رفتم.

و چند سالى طول كشيد و مرحوم آيت اللَّه آقاى حاج ميرزا عبدالحكيم عمه زاده كه از شاگردان مرحوم جلوه و مرحوم آيت اللَّه العظمى الاصفهانى و آيت اللَّه العظمى النائينى و آيت اللَّه العظمى العراقى اعلى اللَّه تعالى مقامهم بود و از هر سه مرجع به اجازه اجتهاد مفتخر بوده و شرح حال معظم له را در ترجمه و كتاب زندگانى مرحوم جد امجدم حكيم عظيم حاج ملا هادى اسرار سبزوارى اعلى اللَّه تعالى مقامه الشريف نگاشته ام از نجف اشرف مراجعت فرمودند و در خدمت ايشان نيز چند سالى فقه و اصول و فلسفه تلمذ نمودم.

تا اينكه مرحوم آيت اللَّه العظمى آقاى حاج ميرزا حسن سيادتى رحمةاللَّه تعالى عليه كه ايشان نيز از فضلاء و بزرگان حوزه ى علميه نجف اشرف بودند از آن سامان به وطن اصلى خود مراجعت فرمودند و استفاده ى كامله از محضر درس ايشان نمودم البته اساتيد ديگرى را از قبيل حضرت مستطاب آيت اللَّه آقاى حاج ميرزا مهدى فقاهتى و برادر بزرگوار معظم له حضرت مستطاب آيت اللَّه العظمى آقاى حاج ميرزا حسين فقيه

سبزوارى و حضرت مستطاب علامه سعيد آقاى فاضل هاشمى اعلى اللَّه تعالى مقامهم درك فيض نموده ام.

و در تمام ادوار از سن شانزده سالگى دروسى از نحو فقه و اصول فلسفه و منطق و كلام و حساب و هيئت جهت آقايان محصلين در مدرسه فخريه و فصيحيه سبزوار تدريس مى نمودم و از سن چهل سالگى كه تاكنون سى و سه سال مى گذرد و در مسجد جامع سبزوار پس از نماز مغرب و عشاء تفسير و بعد از نماز صبح به تبليغ احكام و نشر اخبار آل عصمت صلوات اللَّه و سلامه عليهم اجمعين مشغول بوده ام خداى تعالى را مسئلت مى نمايم كه توفيق بيشترى عنايت فرمايد تاكنون كتبى تأليف نموده ام كه بعضى به طبع رسيده و بعضى وقت آن نرسيده و كتبى كه بطبع رسيده از اينقرار است.

1- ترجمه و شرح حال فيلسوف بزرگ شرق مرحوم جدا مجدم حاج ملا هادى اسرار سبزوارى است كه به خواهش بعضى از دوستان نوشته ام.

2- گنجينه اسرار كه اصول دين مختصرى است قسمت اول آن و قسمت آخر آن اخبار و احاديثى است اخلاقى كه به خواهش مرحوم شاهيده رئيس آموزش و پرورش شهرستان سبزوار نگاشته شده است.

3- گنجينه صفات يا راهنماى جوان كه در توحيد و صفات ثبوتيه و سلبيه است كه به خواهش سروان اكرمى بازرس محترم نظام وظيفه تأليف گرديده است

4- شرح حال و ترجمه مختصرى از زندگانى عالم بى نظير و زاهد خبير مرحوم شيخ على ابن ابى الطيب معروف به پير حاجات كه در خيابان رضوى سبزوار مدفونست و از علماء بزرگ قرن چهارم هجرى است و در تاريخ بيهق متفرقه ترجمه و شرح زندگانيش نوشته شده است

و كتبى كه بطبع نرسيده است.

1- كتاب شرح بر كلمه طيبه لا اله الا اللَّه الملك الحق المبين و تفسير آيه ى شريفه ان اللَّه لا يغفر ان يشرك به و يغفر مادون ذلك لمن يشاء است كه در پاسخ پرسش مرحوم حاج شيخ محمدباقر جوينى شمس آبادى نگاشته شده است.

2- شرح حال مرحوم حاج ميرزا محمد ابراهيم وثوق الحكماء مؤلف شرح دعاى عديله و شرح بر گلشن راز شبسترى است.

3- ترجمه و شرح حال مرحوم آقا شيخ على اصغر گاچى كه از شاگردان مرحوم حاج اسرار و مردم عالم و زاهد و حكيم و اديبى بوده است.

4- كتابى در تطبيق بين هيئت فلا ماريون با آيات و اخبار آل محمد صلوات اللَّه و سلامه عليهم اجمعين است كه ناتمام است الحمدللَّه على ما انعم و له الشكر على ما الهم و لا حول و لا قوة الا باللَّه العلى العظيم و صلى اللَّه على سيدنا محمد و آله الطاهرين ابدالابدين.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

اسلامبولچي، يحيي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

يحيى (اسلامبولچى) از علماء و دانشمندان مبرز معاصر تهرانست وى در حدود سال 1332 قمرى در تهران متولد شده و در بيت تقوا و سيادت پرورش يافته و پس از خواندن فارسى و مقدمات و ادبيات و قسمتى از سطوح به قم مهاجرت نموده و مكاسب و كفايه را از مرحوم آقا ميرزا محمد همدانى و آيت اللَّه مرعشى نجفى و مدرسين ديگر حوزه به پايان رسانيده و درس خارج را از محضر مرحوم آيت اللَّه حجت و آيت اللَّه حاج سيد محمدتقى خونسارى و مرحوم آيت اللَّه العظمى حايرى يزدى استفاده نموده و پس از فوت آن مرحوم به تهران برگشته و در خيابان عين الدوله

به خدمات دينى از قبيل امامت در مسجد (سادات اخوى) واقع در اول (كوى سقاباشى) و گفتن تفسير قرآن و ترويج دين و غيره تا حال تحرير اشتغال دارند نگارنده. گويد: آقاى اسلامبولچى دانشمندى متين و بزرگوار و داراى محاسن اخلاق و مبادى آداب و با سلسله سادات اصيله و ريشه دار تهران كه منتهى به حضرت جوادالائمه امام محمدتقى (ع) مى شوند پيوند مصاهرت دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

اسلامي، عبدالستار

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجةالاسلام والمسلمين آقاى حاج شيخ عبدالستاراسلامى از مشاهير علماء و دانشمندان آبادان است كه بفضل و تقوا موصوف و بتعصب و غيرت در امور دينى معروف ميباشند، بنابر اصرار و مراسلات عديده اينجانب شمه اى از بيوگرافى و ترجمه خويش را مكتوبا ارسال داشته اند كه عينا مى نگارم:

بسمه تعالى الذى خلق الانسان و علمه مالم يعلم و رفع مقامه بما شرفه من الكتابه بالقلم و جعل منهم انبياء لهدايه الامم فكانوا كمصابيح لاناره الطرق من الظلم و مفاتيح لكشف المعضلات وايضاح البهم و صلى الله على سيدهم و خاتمهم محمد اشرف من وطى ء الثرى بالقدم باعث ايجاد الخلق من العدم و على آله الطاهرين الميامين ساده العرب والعجم.

و بعد بر خاطر عاطر پوشيده نماناد كه بر حسب خواهش و امر سر كار كه شرح حال اين فقير درگاه الهى و گوشه نشين خانه تنهائى را خواستار شديد براى اجابت و امتثال بيان حال را بمقدار خالى نبودن عريضه تقديم داشتم و اميد است كه مورد قبول خالى نبودن عريضه تقديم داشتم و اميد است كه مورد قبول آن جناب باشد اگر چه خود مرا قابل اين معنى نمى دانم كه شرح حالم با شرح علماء درج و ثبت گردد. چون

من نوكرى براى علم و اهلش بيش نيستم (وافتخر بان اكون خادما للعلم و اهله و ما- نحن واهلم العلم اتهم جزاهم الله خيرا اتعبوا انفسهم و افادوا واسهروا اعينهم و كتبوا و اجادوا فقامت عمادالدين بافاداتهم و تعلم الناس بكتبهم و رسالاتهم و نحن لانلحق شأوحهم على مضمار و لانصل اليهم فى حبار و لامعيار ولكن ما لايدرك كله لايترك كله اوجلّه فكتبت الميسور اذهو لايسقط بالمعسور و على الله المعول فيما كتبت و شرح الصدور.

حقير در سن 12 سالگى وارد نجف اشرف شدم و مرحوم والد ماجد ممجد سمى خاتم الانبياء محمد قدس الله سره كه از شاگردان بنام مرحوم رئيس المله والدين السيد محمد كاظم يزدى انارالله برهانه بودند مرا براى كسب معارف الهيه بنجف برد و بمقدار وسع در آن محل امن و امان مستمدا من بركات صاحب البقعه المباركه العلويه كسب فيض نموده و از اساتيد محترم كه شمارشان از بيست متجاوز است اخذ و استفاده نمودم بحمدالله و منه كه حضرت مستطاب حجه الاسلام والمسلمين اعجوبه لنكران آقاى شيخ مجتبى طريد عراقيها كه الآن در سن پيرى در اصفهان است يكى از اساتيد است و اجازات علميه و امور حسبيه و اجازات حديث از بسيارى از مراجع اموات و احياء در دست دارم كه صلاح در نشر و پخش آنها نيست يكى از آن اجازات حديثيه از مرحوم حاج شيخ على اكبر نهاوندى است و يكى از جرثومه فضل و تقوا آيه الله المرعشى النجفى اطال الله عمره و نفع المسلمين بوجوده مى باشد كه بسيار مفصل و محتوى مطالب ارزنده كه ميرسد بمعصوم عليه السلام و يكى از مرحوم استاد علم الحديث نابغه زمان خود آيه الله آقا بزرگ تهرانى قدس

سره ميباشد.

و پس از فوت مرحوم والد طيب الله و مسه مرحوم خلد آشيان پدر يتيمان علامه ثانى آيه الله آقا سيد ابوالحسن اصفهانى بهبهانى مرا فرستادند براى رتق و فتق امور شرعيه در عشاير آبادن هشت فرسنگى كه قريب پنجاه هزار يا بيشتر كه بيش از چهار فرسنگ طول منازل آن عشاير است عرب و عجم شيعه و سنى اصولى و اخبارى هستند و بفضل حق تعالى (قمت فيهم ثلاثين سنه احسن قيام) و ترويج شرع نمودم با حسن الترويج و دفع و رفع خرافات كردم كه بحمدالله مشهور شدم بين عشاير على اطلاقها (بانه لاتأخذه فى الله لومه لاثم و صرفت ما حصلته من الحقوق باقامها بين الفقراء والارامل والايتام والله المنه على فى ذلك حتى خرجت من العشاير بعله ضعف المزاج) و مرضهاى پى در پى براى بدى آب و هواى آنمحل و ساكن آبادان شدم در حاليكه مالك چيزى از مال نيستم نه دينارى و نه درهى نه ملكى و نه منزلى سپاس خدائى را كه مرا چنين قرار داد و مرا از دينش اينطور تعليم نمود و اكنون دوازده سال است كه در آبادان بامور دينى و اقامه جماعت اشتغال دارم و ميان اقران مشهور بزهد و تقوايم زيرا با هيچ ادارى و ثروتمندى و شيخ عشيره اى معاشرت و آميزش ننمودم و دندان طمع را از اموال مردم كندم و روى اين جهت عزيزتر از ديگران شدم بجهت اينكه هركس قناعت كند عزيز است و هر كس طمع در اموال مردم نمايد موهونست و كسيكه از مردم عزلت گزيند از ايشان بسلامت خواهد بود.

و در هر شب بعد از نماز احكام خدا را

بيان كرده و در منبر براى مردم اخلاق مى گويم.

و جماعت و منابرم از فضل خدا مشهور و درب كتابخانه ام براى واردين و ميهمانان و نيازمندان و ارباب سئوال باز است.

آثار قلمى از اينقرار است.

1- نظرياتم را بر كتب مطالعه شده از سنى و شيعه نوشته ام.

2- دفترى متوسط محتوى مطالب ارزنده و اشعارى مطلوب كامل است.

3- كشكول اسلامى كه در آن همه چيز موجود است.

4- كتابى بنام المهدى و صفاته در دو جزء اولى تمام دومى ناتمام بعربى و فارسى.

5- كتابى در تلخيص (بيان و تبيين) بنام الدرالثمين فى المنتخب من البيان و التبين جاحظ عثمانى.

6- كتابى باز در كشكول بطرزى بديع ناتمام.

7- اربعين حديث از كافى شريف و كتابها و رساله هاى ديگر در امور مختلفه.

8- ايقاظ الانام عن خرافات العوام.

واما باقيات الصالحات ايشان.

1- مسجد محمدى در نهر اردشير- قصبه. (بضم قاف نام حومه آبادان)

2- مسجدى محمدى در نهر حد- قصبه.

3- حسينيه در نهر اردشير- قصبه.

4- حسينيه حاج يونس در سنافى.

5- حسينيه ملا ابراهيم در نهر فجرى- قصبه.

6- ترميم و اصلاح ساختمان مساجد منطقه مذكوره و فرش آنها.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

اسلامي، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج ميرزا على اكبر بن مرحوم آقا صدر اسلامى تربتى از معاريف دانشمندان اين منطقه است. وى در قريه بابك كه در سه فرسخى تربت واقع است متولد شده و پس از رشد و خواندن مقدمات مسافرت بقم نموده و از مرحوم ميرزا محمد همدانى و آيت الله خونسارى و آيت الله ميرزا سيد على يثربى كاشانى و آيت الله حايرى استفاده نموده و در سال 1355 قمرى بوطن برگشته و پس از چند سال توقف بقم مراجعت و از محضر مرحوم آيه الله العظمى بروجردى و

آيه الله... استفاده تا چند سالى بعد از فوت مرحوم بروجردى بوطن بازگشت نموده است.

وى كه با مرحوم ثقه المحدثين آقا شيخ على اكبر واعظ تربتى كه ترجمه اش در جلد دوم گذشت قرابت نزديك دارند و بفضل و دانش معروف و به پرهيزكارى و متانت موصوف و داراى مقام نطق و سخن ورى ميباشند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

اسلامي، محمدعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدعلى اسلامى نجفى فرزند ارشد حجةالاسلام والمسلمين آقاى حاج شيخ عبدالستار اسلامى بهبهانى كه در اين منطقه سكونت دارد و مورد احترام تمام بخش و رهبر دينى ساكنين بخش مزبور مى باشد. معظم له در نجف اشرف به سال 1313 شمسى متولد شده و پس از فوت جدش مرحوم حجةالاسلام والمسلمين آقا شيخ محمد بهبهانى كه وكيل مطلق مرحوم آيت اللَّه آقا سيد كاظم يزدى در بخش قصبه بوده والد ماجدش كه از طرف مرحوم آيت اللَّه آقا سيد ابوالحسن اصفهانى به عشاير بخش قصبه اعزام گرديده وى را به قصبه آورده و در سن هفت سالگى قرآن كريم و خواندن و نوشتن را در مكتب آموخته و در سن 10 سالگى به شهر آبادان رفته و علوم جديده را فراگرفته و در سن شانزده سالگى جهت تحصيل علوم دينيه و معارف الهيه به نجف اشرف عزيمت نموده و در مدرسه مرحوم شر بيانى و بعد در مدرسه بزرگ مرحوم آخوند به تحصيل پرداخته و دروس مقدماتى و متوسطه و عالى اعم از علوم صرف و نحو و معانى بيان و فقه و اصول و اخلاق و تفسير و حديث و منطق و كلام را از محضر مرحوم آيت اللَّه آقا سيد شكراللَّه بهبهانى و آيت اللَّه حاج شيخ مجتبى لنكرانى و مرحوم آيت اللَّه

حاج ميرزا حسن يزدى و مرحوم حجةالاسلام آقا شيخ محمد رشتى و حجةالاسلام حاج شيخ محى الدين مامقانى و حجةالاسلام آقا ميرزا على آقا فلسفى و حجةالاسلام آقا شيخ محمدعلى سرابى و حجةالاسلام ميرزا كاظم تبريزى و حجةالاسلام آقاى آقا شيخ صدرا و حجةالاسلام آقا شيخ محمدعلى افغانى فراگرفتند و در همان اوان تدريس علوم ادبى را براى جمع كثيرى از طلاب نموده سپس درس خارج اصول را از محضر آيت اللَّه خوئى و خارج فقه را از محضر مرحوم آيت اللَّه حكيم و مرحوم آيت اللَّه حاج سيد عبدالهادى شيرازى و مرحوم آيت اللَّه شاهرودى استفاده نموده و در اثر حافظه قوى و جديت شديد در تحصيل (به حدى كه بيمار و مبتلا به عارضه چشم گرديده) و در سن 26 سالگى پس از ده سال علوم مختلفه به سال 1380 قمرى فارغ التحصيل گرديده و به مقامات عاليه علمى رسيده است چنانچه آيات عظام نجف مراتب فضل او را تصديق و تأييد نموده اند.

جناب آقاى اسلامى در سال 1380 قمرى بنابر توصيه پزشكان و دستور مرحوم آيت اللَّه حكيم جهت معالجه به كشورهاى لبنان، سوريه، مصر، اردن، ايران مسافرت نموده و پس از مراجعت به نجف اشرف و مسافرت به كويت و ايران از طريق بحرين به مكه مشرف و پس از سفر حج و تشرف به عتبات عاليات عراق در سال 1381 ق حسب الامر مرحوم آيت اللَّه حكيم و سائر مراجع تقليد نجف اشرف با وكالت مطلقه و توثيق آنان بوطن خود قصبه آبادان برگشته و ساكن شدند و از بدو عودت ايشان به قصبه و انتقال والد ماجدشان به شهر آبادان معظم له به ترويج مبانى مذهبى و تعظيم شعائر

دينى و بيان احكام شرعى و رسيدگى به حال مستمندان و اصلاح بين مسلمين و حل و فصل اختلافات محلى و ساير وظائف شرعيه اشتغال دارند و در مسجد جامع محمدى در نهر عليشير (معروف به مسجد الشيخ كه از تأسيسات جدشان مرحوم شيخ محمد مى باشد و والدشان تجديد بناء نمودند) اقامه نماز جماعت مى نمايند معظم له مضافاً بر انجام وظائف شرعيه از اول اقامتشان در قصبه منشأ خدمات ارزنده مذهبى از قبيل تأسيس مساجد و حسينيه ها و تجديد بناء آنها و همچنين منشأ خدمات ملى و عام المنفعه بوده و هستند

آثار وى از مساجدى كه تاكنون به تشويق ايشان تأسيس گرديده بدين قرار است

1- مسجد صاحب الزمان (ع) در نهر عليشير به تصدى آقاى حاج عباس و شيخ ابراهيم بهبهانى

2- مسجد صاحب الزمان (ع) در نهر حاج على (به چاچره) به تصدى آقاى حاج صالح بهبهانى

3- مسجد نهر قائميه به تصدى حاج على جاسى 4- مسجد نهر مچرى معمره به تصدى حاج ملا ابراهيم فاضلى

5- مسجد نهر بوچمپه به تصدى آقاى سيد قاسم 6- مسجد نهر عليشير كه در شرف ساختمان است بوسيله آقاى حاج جواد بهبهانى

اما حسينيه ها كه تاكنون به تشويق ايشان تأسيس يا تجديد بنا گرديده و از ساختمان گلى به ساختمان آجرى و امروزى تبديل شده زياد است و از آنجمله است

1- تأسيس حسينيه در نهر ابوالفلوس به تصدى سبهان حاج جابر

2- تأسيس حسينيه زنانه در نهر عوفى به تصدى زاير جمد شلوان

3- تجديد بناء حسينيه محمدى در نهر عليشير (كه از تأسيسات جدشان مرحوم شيخ محمد بوده) كه هر ساله طبق طريقه ى والد واجدشان دهه اول محرم مجلس سوگوارى در آن برگذار مى شود.

4-

تجديد بناء حسينيه حاج زبارى در نهر عليشير

5- تجديد بناء حسينيه حويجى در نهر بلامه

6- تجديد بناء حسينيه شعبان در نهر بلامه

7- تجديد بناء حسينيه علويه در نهر مچرى

8- تجديد بناء حسينيه سلطانى در نهر قصر و غير ذلك از آثار خير و خدماتى كه ذكر آنها موجب اطنابست و معظم له از غالب مراجع تقليد نجف اشرف و قم داراى اجازات و وكالت مطلقه در امور حسبيه و روايتى و شهادات آنان بر توثيق و مقام علمى مى باشد

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

اسيري اردكاني

قرن:12

جنسيت:زن

مليت:ايران

قرن دوازدهم هجرى، از زنان دانشمند. وى دختر صدرالدين اردكانى (ز 1128 ق) مولف كتاب مرصع الحواشى و جده اعلاى سيد محمد على مدرس يزدى معروف به وامق (ز 1262 ق) مولف تذكره ميكده است. وامق در همين تذكره درباره او مى نويسد: «جده ام صاحب خط و ربط و در فن طبابت مهارت تمام داشته و در شعر طبعش روان، شعر بسيارى دارد.»

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منابع: تاريخ تذكره هاى فارسى، 2337 / 2 الذريعه، 602 / 9.

اشتهاردي محمدي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى شيخ محمد محمدى اشتهاردى از جوانان فاضل و نويسندگان حوزه علميه است داراى آثار ارزنده مجموعه مى باشد كه آنها را مى نگارم 1- پندهاى جاودان 2- سيماى بلال حبشى 3- سيماى ميثم تمار 4- سيماى مالك اشتر 5- مادر پاك 6- زندگينامه حضرت معصومه عليهاالسلام 7- سيماى جعفر طيار و حمزه سيدالشهداء 8- گفتگوى شيرين و جالب 9- سه مقاله علمى و مذهبى 10- سيماى دو مرد از سرزمين مردان 11- كودك كعبه 12- سيماى مقداد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

اشتهاردي، حبيب اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حبيب اللَّه اشتهاردى از علماء و مدرسين حوزه سامره بودند و بعد از 1391 به ايران مراجعت و در حدود 1393 قمرى بدرود حيات گفتند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

اشرف سدهي، محمد

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند حيدر على بن ملاّ كلب على بن محمّد بن نورا بن محمّد بن نور الدين على بن عبدالعالى ميسى عاملى.

از مشاهير علما و فضلا؛ به قصد زيارت حضرت رضا عليه السلام به ايران آمده، و در اصفهان بر حسب خواهش علما و بزرگان ساكن شده، در سال 1135 در قريه ورنوسفادران كه آن را (بن اصفهان) نيز گويند وفات يافته، و هم در آنجا مدفون گرديد.

از تأليفاتش كتاب عروة المتقّين، در شرح و تفسير آية الكرسى به طبع رسيده است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

اشرف عاملي، محمد

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن مير عبدالحسيب بن مير سيد احمد عاملى اصفهانى.

شرح حال پدر و جدّ او در صفحات قبل اين كتاب مذكور گرديد.

صاحب عنوان از دانشمندان و علماى متبحّر زمان خود بوده، در بيشتر علوم از عقلى و نقلى مهارت داشته.

وفات او را حزين در سال 1133، و در الذريعه (3: 355) بسال 1145 مى نويسد.

مدفنش در مقبره ي مخصوص در قبرستان قريه ي ورنوسفادران از قرا ثلاثه ي سده ماربين معروف است.

كتب زير از تأليفات اوست:

1- اشرف المناقب، در 1102 به نام شاه سليمان صفرى تأليف كرده است 2- حاشيه بر قبسات 3- حاشيه بر شرح مختصر عضدى 4- شرح مشيخه ي تهذيب الحديث، معروف به رجال سيد محمّد اشرف 5- ترجمه ي الفيّه ي ابن مالك به نظم 6- فضائل السادات كه معروف ترين تأليف اوست.

در ريحانة الادب گويد: كتابى بزرگ و كثير الفوائد، و از كثرت احاطه و تتبّع مؤلّف خود حاكى است. كتاب به نام شاه سلطان حسين صفوى تأليف شده، و همان اشرف المناقب است كه مطالبى بر آن افزوده است.

7- علاقة التجريد، شرح فارسى

بر تجريد العقايد خواجه ي طوسى 8- المنهاج الصفوى.

وى را دو نفر فرنز است به نام مير محمّد حفيظ و مير مرتضى، هر دو از علما و فضلاى زمان خود بوده، و اولاد اوّلى در سده ي ماربين، و فرزندان دوّمى در نجف آباد ساكن، و هر دو به نام مير دامادى مشهور مى باشند

وفات صاحب عنوان در 1160 روي داده، قبرش در سده ي ماربين.

سيد محمّد باقر فرزند سيد مرتضى، اول كسى است كه از اين سلسله كه به نجف آباد مهاجرت نموده است. وى نيز عالم فاضل، و ادب كامل بوده است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

اشرف مراغه اي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 864 ق)، دانشمند و شاعر، متخلص به اشرف. معروف به درويش اشرف. در «ريحانه الادب» آمده كه نام وى حسين و نام پدرش حسن و كنيه اش ابوعلى است. معاصر بايسنقر و پسرش سلطان محمد و شاه نعمت الله ولى و جهانشاه قراقويونلو بود. وى ملازم شاهزاده پير بوداق خان، فرزند جهانشاه خان بود و بعد از كشته شدن پير بوداق، به تبريز آمد و در آنجا ساكن شد و به مجلس كسى نرفت. آثار متعدد وى در نظم فارسى: «ديوان قصايد و غزليات» مشتمل بر چهار جلد با عناوين؛ «عنوان الشباب»؛ «خير الامور»؛ «باقيات الصالحات»؛ «مجددات التجليات»، ترجمه منظوم «صد كلمه» اميرالمومنين (ع)، كه در سال 838 ق با قطعات پارسى ترجمه كرده است؛ «مثنويات پنجگانه» كه در مقابل «پنج گنج نظامى»ساخته است با نامهاى «منهج الابرار»، كه در برابر «مخزن الاسرار» سروده به سال 832 ق؛ «مثنوى خسرو و شيرين»، سروه به سال 836 ق؛ «ليلى و مجنون»، كه به سال 842 ق منظوم شده؛ «هفت اورنگ»

به نام «عشق نامه» و مثنوى پنجم «ظفرنامه»، در مقابل «اسكندرنامه»، كه در سال 848 ق به پايان رسيده است. در برخى منابع نام و كينه او را ابوعلى حسين فرزند حسن نوشته اند و در منابع كهن نامى براى او ذكر نكرده و او را فرزند ابوعلى حسين دانسته اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (310 -309)، دانشمندان آذربايجان (148 -147)، دويست سخنور (22 -21)، الذريعه (78 /9)، ريحانه (128 /1)، فرهنگ سخنوران (66)، لغت نامه (ذيل اشرف).

اشرفي، مرتضي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مرتضى بن المرحوم العلامة الحاج الشيخ آقا بزرگ اشرفى مذكور از فضلاء معاصر شاهرودى مقيم نجف اشرف است.

وى در حدود 1348 قمرى در نجف اشرف متولد شده و در بيت علم و تقوا پرورش يافته و در سن پنجاه سالگى در معيت والد ماجدش به ايران آمده و در شاهرود به خواندن فارسى و مقدمات پرداخته و پس از فراگرفتن ادبيات و قسمتى از سطوح از والد ماجدش و ديگران به مشهد مقدس عزيمت و از محضر مرحوم حجةالاسلام والمسلمين آقاى حاج ميرزا هاشم قزوينى و آيت اللَّه دامغانى و ديگران بهره مند شده و براى تكميل مبانى علم با اجازه والد بزرگوارش به نجف اشرف مهاجرت و از محضر مرحوم آيت اللَّه حاج ميرزا باقر زنجانى و آيت اللَّه حاج شيخ حسين حلى و آيت اللَّه العظمى شاهرودى استفاده كامل نموده و تا حال حاضر در آنجا مقيم و به تدريس و استفاده از محضر آيت اللَّه العظمى خوئى مدظله موفق مى باشند.

از آثار ايشانست تصحيح و تعليقات كتاب (الروائع الفقهيه) والدش كه در سه مجلد بطبع رسيده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

اشعري، محمد باقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام و المسلمين آقاى ميرزا على اصغر بن ميرزا محمدعلى بن آخوند ملامحمد طاهر بن حاج ملا عبدالله بن حاج ملامحمد باقر اشعرى قمى از علماء معروف به دانش و تقواى حوزه علميه و شهرستان دينى قم و خانواده اشعرين قم كه ترجمه آنان در جلد اول گذشت مى باشد. آن جناب از طرف مادر به سادات برقعى منسوبند.

در سال 1318 ق در قم متولد شده و تا سنه 1340 ق اشتغال به تحصيل داشته و سطوح را نزد مرحوم آيت الله حاج شيخ ابوالقاسم كبير و مرحوم حاج

شيخ حسن فاضل خوانده و در سال مزبور به اراك مسافرت و پس از چند ماهى به تبعيت آيت الله حايرى به قم مراجعت و تا آخر عمر معظم له استفاده برده و هم سالها به درس زعيم اعظم آيت الله بروجردى حاضر شده و ضمنا تدريس فقه و اصول را هم مى نمايند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

اشعري، محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدحسين فرزند عالم ربانى حاج شيخ على اصغر فرزند محمدعلى فرزند آيت اللَّه حاج شيخ محمدطاهر اشعرى قمى از چهره هاى درخشان و ستارگان فروزان حوزه علميه قم مى باشند. ايشان پانزده ربيع الثانى در سال 1360 هجرى قمرى برابر سى ام ارديبهشت 1320 شمسى در شهرستان علمى (يا شهر خون و قيام) قم به دنيا آمده و در بيت علم و دانش پرورش يافته و اوليات و ادبيات را در خدمت پدر بزرگوارش كه ترجمه اش در معجم القبور در مدفونين مسجد طباطبائى مذكور است آموخته و سطوح متوسطه و نهائى مكاسب و رسائل و كفايه را از مدرسين حوزه چون آقاى ستوده و خزعلى و سلطانى و منتظرى به پايان رسانيده و در سال 1341 شمسى در درس خارج مرحوم آيت اللَّه محقق داماد و امام راحل آيت اللَّه خمينى و آيت اللَّه گلپايگانى و آيت اللَّه حاج آقا حسن فريد اراكى و آيت اللَّه آملى و آيت اللَّه حاج شيخ مرتضى حايرى و آيت اللَّه اراكى حاضر و شركت نموده و از نامبردگان استفاده كامل كرده و خود به تدريس سطوح فقه و اصول و مباحثه با اقران خود اشتغال داشته تا در انقلاب جمهورى اسلامى بنا بر دعوت امام راحل به مدت يازده سال مسئوليت بهدارى قم را به عهده گرفته و خدمات شايانى به مستمندان و مستضعفين قم نموده

و براى خود هزاران دعاگو گذارده است و اين نگارنده خود شاهد خدمات خالصانه ايشان بوده و جدا معظم له از افراد كم نظير حوزه علميه است و جدا به محامد و آداب و محاسن اخلاق موصوف است.

آثار باقيه آقاى اشعرى

1- توسعه و گسترش مركز بهداشتى و درمانى قم به مساحت يكصد و پنجاه هزار متر مربع فضاء بهداشتى درمانى و مسكونى به صورت خانه هاى بهداشت در روستاها.

2- درمانگاه در شهر قم و روستاهاى قم و ساوه و اراك.

3- بيمارستان در شهر قم و روستاهاى ساوه.

4- هشت عدد دبستان و دبيرستان بيست كلاسه.

5- خانه مسكونى و سازمانى براى كارمندان بهدارى قم.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

اشكوري، اسداللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد اسداللَّه اشكورى لنگرودى از علماء و ائمه جماعت معاصر لنگرود بودند. تولد ايشان در منطقه اشكور واقع شده و پس از پرورش و خواندن ادبيات و قسمتى از سطوح به قم مهاجرت و سطوح عالى را به پايان رسانيده آنگاه به درس خارج مرحوم آيت اللَّه حجت و آيت اللَّه العظمى بروجردى رضوان اللَّه تعالى عليهم شركت و استفاده نموده و پس از فوت مرحوم عمو و ابوالزوجه اش آيت اللَّه حاج سيد موسى اشكورى به لنگرود برگشته و به اقامه جماعت و خدمات دينى پرداخته تا در سال 1392 ق كه به رحمت حق پيوسته و جنازه اش حمل به قم و در اين زمين پاك مدفون گرديده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هفتم)

اصطهباناتي، حسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام آقا شيخ حسين بن محمد يوسف اصطهباناتى عالمى فاضل بوده و بعد از 1292 ق وفات نموده است. وى داراى خط زيبائى بوده و كتاب (الشواهد) عينى را بخط خود نوشته است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

اصطهباناتي، عبدالمولي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ عبدالمولى بن محمد باقر بن محمد على اصطهباناتى اخبارى فاضلى جليل داراى تأليفاتى بنام: (زاد المسافرين) در طب بوده و بعد 1240 ق بدرود حيات گفته است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

اصطهباناتي، محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدحسين اصطهباناتى شيرازى امام جماعت حرم مطهر عسكريين (ع) بودند.

وى در سال 1312 قمرى در اصطهبانات به دنيا آمده و براى تحصيل مهاجرت به عتبات عاليات نموده و مدتى در سامرا سطوح وسطى را خوانده و بعد به نجف مشرف و از محضر مرحوم آيت اللَّه حاج ميرزا ابوالحسن مشكينى و آيت اللَّه العظمى اصفهانى استفاده نموده و در سال 1368 قمرى مراجعت به سامرا و تا سال 1391 قمرى به امامت در حرم مطهر و مباحثات در مدرسه ميرزاء پرداخته و در سال مزبور از طرف دولت شوم بعث مانند ده ها هزار نفر ايرانى ديگر اخراج به ايران و رحل اقامت در قم المحيه افكنده و منحصراً به جماعت و تدريس آيت اللَّه العظمى آقاى مرعشى نجفى مدظله شركت نموده و مى نمايند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

اصطهباناتي، ميرزا بابا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقا شيخ ميرزا بابا از علماء اعلام عصر خود معاصر آيه الله حجه الاسلام مطلق آقا سيد محمد باقر صاحب (مسجد سيد) در اصفهان و مورد وثوق آن مرحوم بوده و توليت ثلث يكى از ثروتمندان با او بوده كه از آن منازلى خريده و وقف طلاب در محله براق نجف نموده كه در اين اواخر بدست مرجع عاليقدر آيه الله العظمى اصطهباناتى بوده و از همين ثلث مدرسه و حمامى در اصطهبانات بنا نموده كه تاكنون باقى ميباشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

اصفهاني حائري، محمد باقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن مولي محمد كاظم اصفهاني حائري، عالم فاضل، از اساتيد سيد محمّد باقر حجّت كربلايى بوده، بعد از سال 1300 در كربلا وفات يافته است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

اصفهاني مازندراني، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن رضا بن على بن محمد حسينى اصفهانى مازندرانى.

عالم فاضل جليل، در 11 ذى حجه سال 1287 در نجف متولد شده، و در 5 شنبه دوم جمادى الاولى سال 1344 در سامرا وفات يافته، در صحن شريف مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

اصفهاني، عبدالباقي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم فاضل، متوفى در 1225، و مدفون در بقعه ى مجلسى است، و او غير از مير عبدالباقى امام جمعه است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

اصفهاني، عبدالعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم فاضل جليل، اوائل عمر، زمان ميرزاى قمى را درك نموده، در نجف خدمت صاحب جواهر رسيده، و ظاهرا تا اواخر قرن سيزدهم، و شايد اوايل قرن 14 حيات داشته و در نجف مى زيسته است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

اصفهاني، عبدالله بن حسين

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم فاضل جليل، از زمره ى علماى حاضر در مجلس نادرشاه و جلسه ى اتحاد عامه و خاصه بوده، و در سال 1184 وفات يافته، قبرش نزديك قبر خواجوئى.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

اصفهاني، عبدالمطلب

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند محمد حسن كاظمينى، معروف به عباس آبادى. عالم فاضل، از شاگردان شيخ احمد احسائى و پيروان او بوده، و در كتب خويش طعن زياد به مخالفين شيخيه دارد.

كتب زير از آثار اوست:

1 - الحجة البالغة 2 - رساله در حجيت مظنه (عنوان هفتم كتاب الحجة البالغه است) 3 - رساله رد بداء، در 1277 تأليف شده 4 - نجاة الدارين (عنوان پنجم الحجة البالغه است).

وفاتش پس از 1277 مى باشد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

اصفهاني، علي نقي

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم فاضل، از علماى قرن دوازدهم، در 1205 روى داده، قبرش در تكيه ى مجلسى جنب مسجد جامع.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

اصفهاني، محمد اشرف

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1133 ق)، دانشمند. از علماى عهد صفويه و از شاگردان علامه مجلسى و نوه ى دخترى ميرداماد بود. در بيشتر علوم عقلى و نقلى مهارت داشت. در قريه ى ورنو سفادران از قراء سده ى ماريين اصفهان مدفون است. از آثار وى: «اشرف المناقب»؛«حاشيه بر قبسات»؛ «حاشيه بر شرح مختصر عضدى»؛ شرح مشيخه «تهذيب الحديث» معروف به «رجال سيد محمد اشرف»؛ «ترجمه ى الفيه ابن مالك به نظم»؛ «فضائل السادات»؛ «علاقه التجريد»، شرح فارسى بر تجريد العقايد خواجه طوسى؛ «المنهاج الصفوى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره القبور (147)، تذكره المعاصرين (282 -281)، الذريعه (355 /3)، ريحانه (381 -380 /3)، فرهنگ سخنوران (65).

اصفهاني، محمد كاظم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند آخوند ملا محمد على، عالم فاضل متوفى به سال 1270 و مدفون در خارج بقعه ى مجلسى در جنب مسجد جامع اصفهان.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

اصفهاني، محمود جواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از مدّرسين و علماى اصفهان بوده و عدّه اى در اصفهان در خدمتش تلمّذ مى نموده اند كه از آن جمله است: شيخ محمّد حسين بن ميرزا محمّد على مقدّس اصفهانى، و اين شاگرد از استاد خود ثناى بليغ مى نموده و استاد در حدود سال 1345 وفات يافته است.

و شيخ محمّد حسين نامبرده نيز از فضلاى نجف به شمار مى رفت، و در شوّال سال 1386 در نجف وفات يافته، در آن ارض اقدس مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

اعتماد كربلائي، مصطفي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد مصطفى اعتماد كربلائى فرزند آيت اللَّه آقا سيد محسن فرزند آقا سيد محمد فرزند علامه شهير آقا سيد حسين بهبهانى حايرى فرزند عالم بزرگ آقا سيد سعيد از علماء و ائمه جماعت معاصر تهرانست وى در ماه شعبان 1346 ق در كربلاى معلى متولد شده و پس از خواندن مقدمات و ادبيات خدمت اساتيد بزرگ مقدارى از علم بلاغت و فقه و اصول را از محضر آيت اللَّه حاج شيخ يوسف بيارى شاهرودى استفاده نموده آنگاه به درس خارج اساطين علم چون مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج آقا حسين قمى و آيت اللَّه آقا ميرزا مهدى شيرازى و آيت اللَّه ميرزا هادى خراسانى و بيشتر حضرت آيت اللَّه العظمى حج سيد محمدهادى ميلانى فقهاً و اصولا بهره مند شده و علم كلام و معقول را از مرحوم آيت اللَّه آقا شيخ محمدرضا اصفهانى فراگرفته و جديت و كوشش در تحصيل نموده تا به درجه رفيعه اجتهاد نائل و موفق به اخذ اجازات اجتهاد از علماء اعلام گرديده و در موقع اقامتشان در كربلا در حرم مطهر حسينى اقامه جماعت و در صحن مقدس اشتغال به تدريس داشته و جمعى از طلاب از

درس و محضر و فقه و اصولش استفاده مى نمودند.

معظم له داراى آثار و تأليفات عديده به اسامى زير مى باشند

1- كتاب بلاغةالحسين (ع) كه تاكنون هفت مرتبه به طبع رسيده است.

2- كتاب وحى الفطره در اصول دين 3- وحى الاخلاق.

4- سيدالشهداء 5- كتاب روائع در كلمات امام حسن (ع)

6- شرح بر قصائد مثيرالاخوان 7- شرح مزجى بر كفايه.

8- شرح استدلالى بر بعضى از كتابهاى تبصره 9- شرح استدلالى بر مناسك آيت اللَّه خوئى.

10- شرح استدلالى بر عروةالوثقى.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

اعتماد كريمي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

احمد كريمى اعتماد فرزند حاج ميرزا عباس كريمى ذاكر الحسين عليه السلام در سال 1304 هجرى شمسى در حومه اراك به دنيا آمد و در مهد دانش و ورع پرورش و پس از خواندن دروس ابتدائى اشتغال به تحصيل علوم دينى نمود.

و مقدمات و ادبيات و سطوح را از علماء اعلام اراك آموخته و بعد مهاجرت به قم نموده و سطوح نهائى را از محضر مدرسين بزرگ قم فراگرفته سپس به درس خارج آيات عظام مرحوم آيت اللَّه بروجردى و بالاخص آيت اللَّه مرعشى نجفى و ديگران شركت و استفاده نموده و براى تبليغ و ارشاد مردم مسافرت به بنادر دوردست چون بندرعباس و بندرلنگه و به ويژه شهرستان ميناب نموده و در آن منطقه خدمات چشمگير و ارزنده اى انجام داده و تا حال تحرير كه سال 1411 قمريست اكثر سال را در آن منطقه گرمسيرى و حرارت بيش از پنجاه درجه به سر برده و ايفاء وظيفه مى نمايد و چند مرتبه هم مشرف به حج بيت اللَّه الحرام شده و در سال 1354 شمسى در حج بودند كه مرحوم والدشان حاج ميرزا عباس پس از سخنرانى و

گفتن مسائل حج و احكام اسلامى و بيان احاديث اهل بيت عليهم السلام دنيا را وداع گفته و در شب عيد غدير سال 1394 قمرى به رحمت حق پيوسته و به لقاءاللَّه رسيدند.

آقاى كريمى ياد شده داراى اجازات روائى و امور حسبيه و غيره از آيات عظام زير مى باشند:

1- آيت اللَّه العظمى حاج سيد محسن حكيم

2- آيت اللَّه حاج شيخ عبدالنبى عراقى

3- آيت اللَّه العظمى گلپايگانى

4- آيت اللَّه ميرزا عبدالهادى شيرازى

5- آيت اللَّه حاج ميرزا حسين فقيه سبزوارى

6- آيت اللَّه مرعشى نجفى قدس سره

7- آيت اللَّه ميلانى طاب اللَّه ثراه

8- آيت اللَّه مدرس تبريزى

داراى تأليفات مطبوع و مخطوط مى باشند.

1- الشيعه و وليد الكعبه تحقيقى در پيرامون سنت

2- نخبه المواعظ در خصوص صله رحم و حقوق والدين

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

اعتمادزاده، علي اصغر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ على اصغر بن مرحوم ثقةالمحدثين حاج شيخ على اكبر اعتمادالواعظين تهرانى از افاضل دانشمندان و وعاظ معاصر تهرانست، وى در حدود سال 1330 قمرى در تهران چشم به دنيا گشوده و پس از رشد و خواندن دروس فارسى و مقدمات و ادبيات در عصر مرحوم آيت اللَّه حايرى يزدى به قم مهاجرت نموده و از محضر مرحوم حجةالاسلام حاج ميرزا محمدعلى اديب تهرانى و مدرسين ديگر متون فقه و اصول را به پايان رسانيده و پس از آن مراجعت به تهران و از محضر بعضى اعلام آنجا چون مرحوم آيت اللَّه شاه آبادى و غيره استفاده و تا حال حاضر از راه منبر به تبليغ دين و ترويج احكام و مبانى اخلاق و نشر معارف اسلام اشتغال دارد.

نگارنده گويد: جناب آقاى حاج اعتمادزاده از وعاظ نامى و محدثين گرامى حاضر است و در ميان مردم تهران و بالاخص متدينين محبوبيت و موقعيت خاصى دارد، و جدا

دانشمندى متين و واعظى با كمال و موصوف به تقوا و متانت است.

مرحوم والدش حاج شيخ على اكبر اعتمادالواعظين از بزرگان اهل منبر تهران بودند كه به عللى تهران را ترك و به عتبات عاليات مهاجرت و تا آخر عمر مجاورت كاظمين عليهاالسلام را اختيار و در همانجا بدرود حيات گفته و در جوار آن بزرگواران مدفون شده است.

وى دانشمندى ظريف و خوش مجلس و مزاح و داراى محاسن اخلاق و محامد آداب بودند از باقيات الصالحات مترجم گرامى فرزند ارجمند و فاضل او ثقةالاسلام والمحدثين آقاى حاج ميرزا نجم اعتمادزاده است كه از وعاظ جوان و خطباء خوش بيان معاصر است.

ايشان در حدود 1354 ق در تهران به دنيا آمده و در بيت علم و عمل پرورش و پس از خواندن دروس جديد تا حدود متوسطه براى تحصيل علوم عربى و دينى به قم مهاجرت و چندين سال اشتغال به تحصيل داشته و متون فقه و اصول را از مدرسين معروف حوزه آموخته و چند سالى به درس خارج آيت اللَّه العظمى امام خمينى و آيت اللَّه العظمى بروجردى و بعضى ديگر شركت نموده و پس از فوت مرحوم بروجردى به تهران برگشته و تا هم اكنون به تبليغ دين و وعظ و خطابه اشتغال دارد. و مانند والد گرام وجد عاليمقامش واعظ شيرين و متين و اخلاقى و واجد مقام فضل و دانش مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

اعتمادي، مصطفي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ مصطفى اعتمادى تبريزى از فضلا مدرسين حوزه علميه قم مى باشند. ايشان در سال 1304 شمسى در قريه خواجه چهار فرسخى تبريز متولد شده و پس از پرورش و خواندن دروس فارسى و ادبيات عربى صرف و نحو و

منطق و مقدارى از شرايع و تبصره را در زادگاه خود نزد (والد ماجدش آيت اللَّه عالم مجاهد آقاى حاج ميرزا على خواجه اى كه در حال حاضر در قيد حيات و در سن هشتاد و دو سالگى به سر مى برند خوانده است. در زمانى كه به امر رضاخان پليد و جبار حجاب را از سر زنان ايرانى و عمامه را از سر روحانيون برمى داشتند و هيچكس ياراى حرف زدن و چرا گفتن را نداشت.

پس از محل خود به تبريز آمده و در آنجا سطوح عالى را تا مكاسب از محضر اساتيد و مدرسين تبريز استفاده نموده و در سال 1325 شمسى مهاجرت به قم و كفايه را از محضر آيت اللَّه العظمى نجفى مرعشى فرا گرفته و بعد از آن در درس فقه خارج مرحوم آيت اللَّه العظمى حجت كوهكمرى و اصول مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى شركت و نيز از دراسات و مباحث آيات عظام حاضر اعلى اللَّه كلتهم استفاده كامل نموده و ضمنا به تدريس سطوح عالى پرداخته و بسيارى از محصلين حوزه از محضرش بهره مند شده و مى شوند.

داراى تأليفات ارزنده علمى كه از آنها كتب زير است مى باشند.

1- شرح معالم الاصول كه به طبع رسيده است.

2- شتات الفوائد كه در حواشى معالم چاپ شده.

3- موضع القوانين تا آخر باب نواهى مخلوط.

4- شرح رسائل در سه جلد مخلوط.

5- شرح مكاسب شيخ انصارى مخلوط.

6- شرح كفايه آخوند خراسانى مخلوط.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هشتم)

اعظام قدسي، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1308 ق)، روحانى و نويسنده. ملقب به اعظام الوزاره. در تهران متولد شد. بعد از فراگيرى مقدمات عربى نزد سيد على اكبر امام جمعه، مدتى روضه خوان شد. سپس با افكار مشروطه خواهى آشنا گرديد. پس از به

توپ بستن مجلس، به طالقان و رشت سفر كرد و به امور سياسى پرداخت و سمت هاى مختلفى را احراز كرد. در سال 1322 ش نماينده ى مردم قزوين در مجلس شوراى ملى شد. «خاطرات من» تنها اثر بازمانده از وى است كه حاوى اطلاعت ذى قيمتى درباره ى اوضاع اجتماعى و اقتصادى و سياسى دوره ى قاجار است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :زندگينامه ى رجال و مشاهير (213 -209 /1).

اعلي گيلاني

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم و يازدهم ق)، عالم و شاعر. معاصر بهاءالدين محمد عاملى و مورد اعزازخان احمدخان حاكم بيه پيش بود. آثار وى: «شرحى بر كليات قانون»، به فارسى كه به خواهش خان احمدخان نوشت؛ حاشيه بر «فصوص» فارابى؛ «رساله اى در اثبات واجب». اشعارى هم از او به جا مانده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :نامها و نامدارهاى گيلان (49 -48).

افسر قاجار، محمدهاشم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1319 -1257 ش)، عالم و شاعر، متخلص به افسر. ملقب به شيخ الرئيس. وى از نوادگان فتحعلى شاه قاجار بود. در سبزوار به دنيا آمد و علوم مقدماتى را در زادگاه خود فراگرفت. فقه و اصول را نزد حاج ميرزا حسين مجتهد سبزوارى و علم رياضى و كلام و فلسفه را از محضر حاج ميرزا حسن حكيم و افتخار الحكماء آموخت. وى با اين كه معمم بود وارد خدمات دولتى شد و سمتهاى مختلفى را چون نمايندگى مجلس شوراى ملى در چندين دوره عهده دار بود. افسر از موسسان انجمن ادبى ايران بود و سالها جلسات انجمن به رياست او اداره مى شد. چون به لهجه ى غليظ سبزوارى صحبت مى كرد، روزنامه ى ناهيد به او لقب چلچله الوكلاء داده بود. او در تهران درگذشت. آرامگاهش در امامزاده عبدالله است. «كليات اشعار» او در حدود چهار هزار بيت است كه با مقدمه و تصحيح عبدالرحمان پارسا انتشار يافته و قسمتى از آن به نام «پندنامه ى افسر» در شيراز به طبع رسيده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ادبيات معاصر (17 -16)، دويست سخنور (26 -25)، زندگينامه ى رجال و مشاهير (239 -238 /1)، سخنوران نامى (72 -57 /2)، سخنوران نامى معاصر (311 -305 /1)، شرح حال رجال (255 -254

/6)، فرهنگ سخنوران (73)، گلزار معانى (83 -77)، مؤلفين كتب چاپى (747 -746 /6)، يادداشتهاى قزوينى (152/8)، يادگار (س 3، ش 3، ص 37 -36).

افقهي، فخرالدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد فخرالدين افقهى از علماء و ائمه جماعت معاصر سبزوار است.

ايشان در سبزوار متولد شده و پس از خواندن مقدمات و قسمتى از سطوح به مشهد مقدس هجرت نموده و متون علمى را تكميل و از محضر و درس خارج آيت اللَّه العظمى ميلانى مدظله العالى و آيت اللَّه فقيه سبزوارى و ديگران استفاده نموده آنگاه به وطن برگشته و به وظائف دينى از قبيل اقامه جماعت و تبليغ احكام و غيره پرداخته است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

اقليدس فسايي، كريم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1338 ق)، عالم و شاعر. وى در علوم عربى تبحرى بسزا داشت. و شاعرى شوخ طبع و بذله گو بود و در ساختن قطعه و غزل و ماده تاريخ استاد. حدود پنجاه و پنج سال زيست، در فسا در گذشت و در شاهزاده قاسم دفن شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :فرهنگ سخنوران(79)، مرآت الفصاحه(63 -61).

الفت، محمد باقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند حاج شيخ محمّد تقى آقا نجفى سابق الذكر. عالم فاضل عارف كامل اديب جامع، در جمعه دوّم جمادى الاولى سال 1301 متولّد شده، در اصفهان و نجف اشرف در نزد علماى اعلام تحصيلات خويش را به پايان رسانيده، و در اوايل مشروطيّت ايران در عداد آزادى خواهان وارد شده، در سال 1307 خورشيدى از طرف مردم اصفهان به نمايندگى مجلس شوراى ملّى انتخاب گرديده، در طّى مسافرت هاى خود در ايران و خارج در همدان خدمت آقا سيد محمّد غمام عارف مشهور رسيده و دست ارادت بدو داده.

كتب عديده اى تأليف نموده كه از آن جمله است: 1- مجلّه ي آفتاب، كه در آن كتاب هاى: 1- وسائل رستگارى 2- پرورش استقلال از كتب خارجى را مرحوم الفت ترجمه كرده و ضميمه آن مرتّب به طبع رسانيده است.

2- ابواب الروضات، فهرست كتاب روضات الجّنات كه به طبع رسيده 3- كشف الحجب؛ در اسامى كتب 4- مجمع الاجازات، دو مجلّد 5- نسب نامه ي الفت، كتاب مفيد و قابل توجّهى است. 6- ديوان اشعار با تخلّص الفت؛ و چندين مجلّد ديگر.

الفت در صبح چهارشنبه 26 ربيع الاوّل 1384 وفات يافته، در مقبره ي پدر جنب امامزاده احمد مدفون گرديد، و به مناسبت چهلمين روز وفاتش جزوه اى به نام (ياد نامه الفت)

به طبع رسيد كه در آن مادّه تاريخ هاى شعرا كه جهت او مرثيه گفته و چندين غزل از اشعار او به طبع رسيده

آقاى مير سيّد على خان نوربخش «آزاد» در مرثيه مادّه تاريخ وفاتش گويد:

گفت آزاد بهر تاريخش

حيف الفت ز ما بريد الفت

مرحوم الفت داراى كتابخانه ي معظّم و آبرومندى بود كه پس از وفاتش به دانشكده ي ادبيّات اصفهان اهدا گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

الماسي شمس آبادي، محمدتقي

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1159 -1089 ق)، عالم اماميه. مشهور به ميرزا تقى الماسى. از مشاهير علماى خاندان مجلسى بود. علت اشتهار او به الماسى از آن جهت است كه پدر وى قطعه ى الماسى به ارزش هفت هزار تومان بر ضريح مطهر اميرالمؤمنين(ع) نصب كرده بود. الماسى از جد مادرى خويش علامه مجلسى دوم حديث روايت مى كرده است. از شاگردان وى آقامحمد بيدآبادى عارف و فيلسوف شهير است. در اصفهان درگذشت و در مسجد جامع عتيق اصفهان، در مقبره ى مجلسى دفن شد. از آثار باقى مانده از وى: «بهجة الاولياء»، به فارسى، در ذكر كسانى كه در زمان غيبت به شرف تشرف به خدمت صاحب الزمان(عج) مشرف شده اند؛ «الرسائل الكثيرة».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه(197 /9)، الذريعه(254 /10 ،160 /3)، ريحانه(169 /1)، طبقات اعلام الشيعه(قرن 116 /12)، لغت نامه(ذيل/ الماسى).

الهام، مرتضي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1126 ق)، عالم، خطاط و شاعر، متخلص به الهام. در سى سالگى علوم معقول و منقول را به اتمام رساند وى در فن سپاهيگرى يكتا بود. هفت قلم را به خوبى مى نوشت. پس از مرگ اورنگ زيب، فنون و كمالات خود را به بهادرشاه عرضه كرد كه مورد توجه شاه واقع شد. وى در جوانى درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان(898 -897 /3).

الهامي، داوود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

داوود فرزند مرحوم آقا فتح اللَّه الهامى از افاضل و دانشمندان و نويسندگان حوزه علميه قم و مديران مجله وزين (مكتب اسلام) مى باشند. وى در تاريخ 1316 شمسى در شهرستان آذرشهر آذربايجان متولد شده و در سنين چهار سالگى پدر را از دست داده و در تحت سرپرستى مادر مومنه اش پرورش يافته و با درد يتيمى و تحمل مشكلات فراوان دوران كودكى را گذرانيده و كلاسهاى ابتدائى و متوسطه و مقدارى از نحو و صرف و ادبيات عربى را در محل خوانده و در سال 1335 شمسى وارد حوزه تبريز شده و مقدارى از دروس حوزه را در مدرسه طالبيه به پايان رسانيده و در سال 1338 شمسى در عصر آيت اللَّه العظمى بروجردى وارد حوزه علميه قم گرديده و سطوح عاليه را نزد اساتيد معروف حوزه خوانده و از درس خارج مراجع بزرگ وقت فقها و اصولا استفاده كرده و دوره پنجساله دارالتبليغ اسلامى را نيز به پايان رسانده و مدت پنج سال مديريت آموزش آن مؤسسه را به عهده داشته و به وسيله همان نوشته ها با قلم و نوشتن آشنا شده و از ميان محصلين آنجا به هيئت تحريريه مجله مكتب اسلام انتخاب گرديده و از

سال 12 مجله مزبور با آن موسسه همكارى نموده و اخيرا نيز مدير داخلى آن مجله مى باشند و تا هشت جلد هم با تفسير نمونه همكارى داشته اند.

آقاى الهامى در عصر طاغوت به واسطه فعاليتهاى آموزشى اسلامى چندى گرفتار رژيم طاغوتى شده و با تحمل شدايدى روبرو بوده است ولى در عين حال همواره به تأليف كتب سودمندى اشتغال داشته و آثارى گرانقدر از خود به يادگار گذارده است.

اسامى آثار معظم له

1- ايران و اسلام

2- اسلام دين جهانى و جاودانى

3- اسلام و حقوق طبيعى انسان

4- اسلام و تحول زمان

5- چهره جهاد در اسلام

6- چهره زردتشت در تاريخ

7- لقمان مدرس نمونه

8- روشنفكر و روشنفكرنما

9- بيدارى در ميان خفته ها (سيد جمال الدين)

10- سلمان نخستين مسلمان ايرانى

11- مبانى حكومت اسلامى در دو جلد (ترجمه و نگارش)

12- او خواهد آمد با همكارى آقاى مهدى پور

13- مقدمه و تحقيق و تصحيح تحفه الاخيار ملامحمد طاهر قمى

آثار و تأليفات مخطوط ايشان

1- صوفيان (تحقيق وسيع درباره ى تصوف).

2- تاريخ انقلاب اخير ايران.

3- وهابيت آل سعود در دو جلد.

4- اسلام و شفاعت.

5- تاريخ تشيع در دو جلد.

نگارنده گويد: آقاى الهامى از فضلاء و نويسندگان و روشنفكران حوزه علميه قم و داراى محامد آداب و مكارم اخلاق و ملكات فاضله اخلاقى مى باشد از خداوند توفيقات ايشان و امثال ايشان را خواهانم كه با قلم و افكار روشن خود و اقرانى چون دانشمند گرانقدر آقاى على اكبر مهدى پور و ديگران به فرهنگ اسلام و مكتب اسلام خدمت كرده و مى نمايند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

الهي ابهري اردبيلي، كمال الدين حسين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 950 ق)، عالم و شاعر، متخلص به الهى. در جوانى از اصحاب سلطان حيدر صفوى نبيره ى شيخ صفى الدين اردبيلى و سپس شاه اسماعيل بود و

همچنين از شاگردان جلال الدين دوانى، امير غياث الدين دشتكى شيرازى و امير جمال الدين عطاءاللَّه بن فضل اللَّه حسينى بود. در 892 ق از دوانى اجازه ى روايت گرفت. مدتى در هرات نديم امير عليشير نوايى و غريب ميرزا، پسر سلطان حسين بايقرا بود. پس از مرگ سلطان حسين به عراق رفت و از آنجا به آذربايجان بازگشت و در اردبيل در بقعه ى شيخ صفى الدين به تدريس پرداخت تا در همان جا درگذشت. وى اولين كسى است كه در شرعيات بنا بر مذهب شيعه به فارسى كتاب نوشت. الهى صاحب بيش از سى كتاب و رساله به فارسى، عربى و تركى است. او به اقسام مختلف شعر مى گفت. از آثارش: شرح «اثبات الواجب» دوانى؛ «شرح تهذيب الاصول علامه»؛ «شرح اشكال التأسيس سمرقندى»؛ «حاشيه بر تحرير اقليدس»؛ «حاشيه بر بيست باب خواجه نصيرالدين طوسى»؛ «حاشيه بر شرح چغمينى»؛ «منهج الفصاحه»، شرحى بر «نهج البلاغه» به فارسى به نام شاه اسماعيل؛ «شرح گلشن راز» شيخ محمود شبسترى؛ «تاج المناقب فى فضائل الائمه»، به فارسى؛ «تفسير القرآن» در چند جلد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه(451 /5)، تاريخ ادبيات در ايران(1472 /5)، تاريخ نظم و نثر(691 -690)، تحفه ى سامى(78 -77)، تذكره ى روز روشن(74)، تذكره ى شعراى آذربايجان(511 -509 ،21 -18 /1)، روضات الجنات(311 -310 /2)، رياض العلماء(98 /2)، ريحانه(169 -168 /1)، دانشمندان آذربايجان(49 -47)، الذريعه(195 /23 ،58 /13 ،92 /9 ،137 /6 ،7 /2 ،104 /1)، سخنوران آذربايجان(7 -4)، لغت نامه(ذيل/ الهى و حسين)، معجم المؤلفين(14 /4)، هدية العارفين(318 /1).

الهي قمشه اي، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين محي الدين الهي قمشه اي فرزند چهارم استاد فقيد مهدي الهي قمشه اي و خانم طيبه تربتي در دي ماه 1318 (ژانويه

1940) در تهران به دنيا آمد. تحصيلات ابتدائي، متوسطه و دانشگاهي را به ترتيب در دبستان دانش، دبيرستان مروي و دانشكده الهيات و معارف اسلامي دانشگاه تهران تا درجه دكتري (Ph.D. In Islamic Philosophy Theology) به پايان برد و نيز تحصيلات حوزوي و سنتي را نزد پدر، و استادان ديگر دنبال كرد. پدر ايشان فيلسوف، مجتهد، شاعر و مترجم برجسته اي بودند و اولين و معتبر ترين ترجمه فارسي قرآن از كارهاي ايشان ميباشد. دكتر قمشه اي پس از پايان تحصيلات دانشگاهي به كار تدريس در دانشگاه تهران و ساير مراكز آموزش عالي در داخل و بعد ها خارج از كشور پرداخت و در كنار آن به تاليف و ترجمه در زمينه عرفان و ادبيات و زيبائي شناسي مشغول شد. ايشان داراي همسر و دو فرزند، يك پسر و يك دختر بنامهاي شاهد و شادي مي باشند. وي همه آموزش هاي او در ايران صورت گرفته و زبان انگليسي، عربي، فرانسه و غيره را نيز در ايران آموخته است. استاد قمشه اي، با خستگي ناپذيري تحسين بر انگيزش همواره پيك آشنايي ايراني و غير ايراني با فلسفه و ادبيات غني عرفاني ايران بوده و در اين راستا در دانشگاههاو مراكز علمي فرهنگي بيشماري در ايران و خارج از ايران تدريس و سخنراني داشته كه از آن ميان ميتوان تدريس فلسفه، عرفان، ادبيات، و هنر در دانشگاه تهران و ديگر دانشگاههاي ايران و همچنين دانشگاههاي لندن، آكسفورد، هاروارد، پرينستن، و بركلي كاليفرنيا را نام برد. دكتر قمشه اي همچنين با هنر هايي چون نقاشي و موسيقي و خوشنويسي از نزديك آشنايي دارد و گاهگاهي در

زمينه خوش نويسي آثاري از او به نمايش گذاشته شده است. ايشان به موسيقي ارادت خاص دارد و آنرا بيش از ساير هنر ها در سخنرانيهاي خود ستوده و همگان را به آموختن آن تشويق نموده است. به قول يكي از موسيقيدانان هيچيك از سخنرانيهاي دكتر قمشه اي نيست كه در آن نكته اي در باره موسيقي نباشد. دكتر قمشه اي از حافظه درخشاني برخوردار است و به نظر مي رسد كه قرآن را تقزيبا از حفظ دارد و با مثنوي و حافظ و نظامي و فردوسي چنان است كه گويي ديوان آنها در پيش روي او گشاده است و بخصوص گلشن راز شيخ محمود شبستري تماما در خاطر اوست. وي همچنين در ادبيات انگليس و عرب نيز مي تواند ساعتها از حفظ ، اشعار و قطعاتي را بازگو كند.

الهي، محمد رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند حاج ملاطاهر شهركى شهركردى، عالم فاضل زاهد، از شاگردان آقا سيد محمود مغنى و آقا سيد محمد باقر درچه اى و ديگران بوده، در شب شنبه 15 ربيع الثانى سال 1361 وفات يافته، بيرون بقعه مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

امام جمعه خوئي، يحيي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج ميرزا يحيى امام جمعه خوئى تهرانى از علماء بزرگ و بسيار محترم تهران و مورد توجه دولت و ملت و منزلش مجمع رجال علم و سياست بوده وى در خوى متولد و پس از خواندن ادبيات و مقدمات به نجف مهاجرت و از محاضر آيات و مراجع بزرگ نجف چون مرحوم علامه مامقانى و فاضل شريبانى و ميرزا حبيب اللَّه رشتى و آخوند خراسانى و غيره استفاده نموده و به مدارج عاليه علم و اجتهاد رسيده و به تهران آمده و به تدريس و رتق و فتق امور پرداخته و همواره منزلش مركز دانشمندان و رجال بزرگ دولتى بوده تا در تهران از دنيا رفته است.

فرزند بزرگوارش مرحوم حجةالاسلام والمسلمين آيت اللَّه حاج ملا امين خوئى نيز از علماء اعلام تهران بوده كه بعد از والد مذكورش بجاى او نشسته و مورد توجه عموم طبقات قرار گرفته است.

وى در معيت مرحوم والدش حاج امام جمعه در زمان آيت اللَّه العظمى حايرى به قم آمده و مورد استقبال و تعظيم مرحوم آيت اللَّه حايرى و عموم دانشمندان و علماء قم گرديده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

امام جمعه سده، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد بن حاج سيد محمدمهدى (امام جمعه سده) در سال 1288 ق در سده اصفهان به دنيا آمده و در روز دوشنبه نهم ماه ربيع الثانى سال هزار و سيصد و پنجاه و پنج از دنيا رفته و در مقابر آل امام جمعه نزديك فرزندش مرحوم آقا سيد غياث الدين دفن گرديد.

آن مرحوم به علم و عمل و تقوى و صفات پسنديده مشهور بود و در مدت عمر هيچكس از او كوچكترين رنجشى پيدا نكرد و چون در اصفهان علوم دينى را

فراگرفت دوره زندگانى خود را در سده (خمينى شهر) تبليغ دين مقدس اسلام و مذهب شريف جعفرى به سر رساند و براى جلوگيرى از ياغيهائى كه از حدود مقررات اسلام تجاوز كرده و به مال و جان و ناموس مردم دست درازى مى نمودند لباس جنگ پوشيده و پيشرو اهالى گشته و به طرد آنان موفق گرديد.

وى در وقت سخن گفتن در راه حق از نيكوترين گويندگان و زمان جلوگيرى از دشمن بى باكترين اشخاص بود و به همين جهت مؤمنين كمال اخلاص و اعتقاد را به او داشتند و اكنون هم بر سر قبرش از خداوند طلب حاجت مى كنند.

آن مرحوم داراى چند فرزند روحانى و دانشمند بوده كه بعضى از دنيا رفته و برخى در قيد حياتند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هفتم)

امام جمعه، قاسم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آسيد قاسم (امام جمعه) فريدن از شاگردان مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج شيخ محمدتقى نجفى اصفهانى و آقاى آشيخ محمدعلى برادر آقا نجفى بوده كه پس از طى مراحل تحصيل به امر علماء بزرگ اصفهان به محل خود فريدن مراجعت كرده و تا آخر عمر به ترويج احكام و اقامه نماز جمعه و حل و فسخ امور دينى اشتغال داشته و حكومت شرعى به امر مراجع بزرگ آن وقت در تمام بلوك فريدن به عهده ايشان بوده تا در تاريخ 11 ذى قعده 1339 قمرى بدورد حيات گفته است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

امام جمعه، محمدحسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدحسن بن آقا ميرزا محمدصادق امام جمعه صاحب كمالات عديده بود چون صوت حسن و صورت مستحسن و اطلاع از تاريخ گذشتگان و داراى سليقه مستقيمه و مكارم اخلاق و از ادبيات و علوم هم بهره كافى داشت و شعر هم خوب مى گفته و از اوست .

شب شد و ساقى از كرم مى به اياغ ميكند

عارض خود زرنگ مل عبرت باغ ميكند

دودمانش در گلپايگان بيت فقاهت و وجاهت و جلالت بودند. معظم له در اواخر مرداد ماه 1321 شمسى در سنى بيشتر از پنجاه سال از دار دنيا رفت و فرزندى از او نماند قبرش در جنب مسجد ميرمحمد كاظم (يا امام) مزار است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هفتم)

امام سدهي، آقاامام

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1334 ش)، عالم و شاعر. وى از فضلاى حوزه علميه ى قم و از علماى سِده بشمار مى رود. او از معاصران صاحب «تذكره ى شعراى اصفهان» است و در زمان طبع كتاب 55 ساله بوده است. اشعار زيبائى از وى به فارسى و عربى باقى است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى شعراى معاصر اصفهان (59 -58)، فرهنگ سخنوران (86).

امامت، عزاللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد عزاللَّه بن آيت اللَّه حاج سيد فخرالدين امامت حسينى كاشانى از دانشمندان و ائمه ى جماعت معاصر كاشانست.

وى در سال 1309 شمسى در كاشان متولد شده و در بيت علم و سيادت پرورش يافته و پس از خواندن مقدمات و ادبيات سطوح و متون فقه و اصول را از مرحوم والدش آيت اللَّه امامت و مرحوم آيت اللَّه آقا شيخ محمود نجفى فراگرفته و آنگاه به مشهد عزيمت و چندى از دروس خارج آيت اللَّه العظمى ميلانى مدظله استفاده نموده و بعد از آن به كاشان برگشته و به وظائف دينى از قبيل امامت و تبليغ مسائل احكام و تأليفات تاكنون اشتغال دارند.

تأليفاتى كه از معظم له به طبع رسيده است از اين قرار است.

1- كشكول امامت دو جلد.

2- زندگانى سلطان على و هلال بن على.

3- فضائل السادات.

نگارنده گويد: از همين سلسله جليله است جناب آيت اللَّه حاج سيد عباس بن مرحوم حجةالاسلام حاج سيد على اكبر كاشانى حايرى كه اكنون در شهرستان دينى و علمى قم اقامت دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

امامي اليگودرزي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج سيد محمد امامى اليگودرزى فرزند مرحوم آقا سيد عبداللَّه كه در چهارم جمادى الاول سال 1386 و مطابق با آخر خرداد سال 45 در اليگودرز وفات و در مقبره علما واقع در ابوحسين قم كنار مرقد حضرت معصومه (ع) دفن شد آن مرحوم دوران تحصيل خود را ابتدا در بروجرد و اصفهان زمان آيت اللَّه بروجردى و در نجف اشرف و قم به پايان رسانيده و اخيرا به نمايندگى آيات و مراجع معظم از جمله آيت اللَّه بروجردى و بعد از ايشان از طرف گلپايگانى و آيت اللَّه نجفى در شهرستان اليگودرز نيابت و به انجام امور دينى

اشتغال داشته و داراى جزواتى در احاديث و اخبار آل عصمت ضمن سفرهاى خود در عتبات عاليات در مكه معظمه به يادگار گذاشته و فرزندانش حضرت حجت الاسلام آقاى حاج سيد محمد حسن امامى كه دوران تحصيل خود را در قم گذرانيده و فعلا در اليگودرز در مسجد (صاحب الزمان) انجام وظيفه مى نمايد و حاج آقا حسين امامى كه مقيم قم است و آسيد على و آسيد كاظم دو فرزندان ديگر آن مرحوم است و در اثر علم و دانش و زهد و تقوايش افراد بهره مند بودند و اخلاص و ارتباط با خدا ائمه اطهار مقامش را منيع و روحش را با اجدادش جاويدان دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هشتم)

امامي تربتي، عبدالله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالله بن حجه الاسلام حاج شيخ ذبيح الله بن العالم العلام حاج ملا عبدالله (امام جمعه تربت) ابن العلامه حاج حسينعلى (امام جمعه) از علماء مبرز معاصر خراسان و تربت حيدريه مى باشد.

مرحوم حاج ملا حسينعلى و حاج ملا اسحق تربتى كه در عصر خود اعلم علماء خراسان معرفى شده اند نسبشان منتهى مى شود به مرحوم حاج ملا خداداد تربتى كه معاصر با اوائل صفويه بوده اند.

جناب آقاى امامى در محرم 1320 ق در تربت حيدريه متولد شده و در بيت علم پرورش يافته و قرآن و اوليات را در مكتب خانه مرحوم آقا سيد محمود مشلول خوانده و قسمتى از مقدمات را فراگرفته و ضمنا از نماز جماعت و مجالس وعظ مرحوم حجت الاسلام آخوند حاج ملا عباس تربتى (والد جناب آقاى راشد) كه از نظر زهد و تقوا و فضيلت كم نظير بود استفاده نموده و در ماه ربيع الاول 1347 ق به حوزه علميه

مشهد مقدس منتقل و ادبيات را از جناب حاج شيخ محمد تقى اديب نيشابورى و اساتيد ديگر استفاده كرده و پس از آن سطوح فقه و اصول را از مرحوم آيت الله حاج ميرزا احمد مدرس يزدى و آيت الله حاج شيخ هاشم قزوينى و آيت الله حاج شيخ آقا بزرگ شاهرودى و دروس خارج را از محضر مرحوم آيت الله حاج ميرزا احمد كفائى و آيت الله عالم ربانى حاج ميرزا مهدى اصفهانى استفاضه نموده و مدتى هم در قم از محضر مرحوم آيت الله مؤسس حاج شيخ عبدالكريم يزدى و آيت الله خونسارى بهره مند گرديده و در سال 1357 ق مهاجرت به نجف اشرف كرده و از محاضر آيات عظام آن سامان چون آيت الله حاج شيخ موسى خونسارى و آيت الله حاج شيخ كاظم شيرازى و آيت الله حاج سيد محمود شاهرودى استفاده نموده و در حدود سال 1364 ق به تربت برگشته و قيام به وظائف دينى از اقامه جماعت و ترويج دين و تبليغ احكام نموده و تاكنون اشتغال دارند. از آثار ايشان است:

1- استرداد مدرسه اسحاقيه و تعمير آن به همت مرحوم حاج ابوالقاسم هراتى (كه اكنون به مدرسه هراتى شهرت دارد)

2- رسيدگى به وضع طلاب و محصلين مدرسه مزبور.

3- اعزام مبلغين دينى بقراء اطراف تربت.

4- تهيه زمين براى ساختمان كتابخانه اماميه و تهيه مقدارى كتاب براى آن.

5- اقدام به تجديد ساختمان مسجد مرحوم حاج شيخ على اكبر.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

امامي خميني شهري، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام و عماد الاعلام آقاى حاج سيدرضا بن العلامه الورع آيت الله حاج سيد محمد امامى سدهى (خمينى شهرى) اصفهانى از علماء حوزه علميه و اصحاب و

تلامذه مخصوص و مبرز آيت الله العظمى آقاى مرعشى نجفى مدظله العالى مى باشد.

وى در سال 1343 قمرى در خمينى شهر متولد شده و در مهد علم و فضيلت پرورش يافته و پس از طى مقدمات در سال 1358 قمرى به قم مهاجرت نموده و سطح نهائى مكاسب و كفايه را از آيت الله العظمى مرعشى و آيت الله العظمى گلپايگانى و مرحوم آيت الله حاج شيخ ابوالقاسم اصفهانى خوانده و در درس مرحوم آيت الله العظمى بروجردى حاضر شده و پس از آن مرحوم به سيدنا الاستاذ آيت الله العظمى مرعشى پيوسته و تمام استفاده اش از دراسات فقه و اصول معظم له بوده و مى باشد و در بيشتر مباحثات شريك اين نگارنده بوده است.

برادر ارجمندش جناب دانشمند معظم آقاى حاج سيد علينقى (فيض الاسلام) شارح نهج البلاغه و صحيفه كامله سجاديه مطبوع مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

امامي شيرازي، عنايت الشريعه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهاردهم ق)، نويسنده و شاعر. نسب وى از جانب پدر به مجاهد بزرگ اسلام، حبيب بن مظهر اسدى و از جانب مادر به حاج شيخ محمد مفيد مى رسيد. وى مقدمات و علوم ادبى و فارسى و عربى و فقه و اصول را در شيراز آموخت. سپس به تهران آمد و از عهده ى آزمون مؤسسه ى وعظ و خطابه برآمد، از تهران به مشهد رفت و پس از چندى به شيراز بازگشت. وى به عربى و فارسى شعر مى گفت. از آثار او: «تحفة العنايه»؛ «تذكرة العنايه»؛ «عناية الرحمن فى اعمال شهر رمضان»؛ «عنايات الرّب فى منتخبات الخطب»؛ «عنايات الخلاق فى علم الاخلاق»؛ «عنايت الصباح والمساء فى حديث شريفِ الكساء»؛ «ديوان» اشعار.[1]

عنايت الشريعه امامى بن شيخ قوام الدين بن شيخ مهدى بن شيخ محمدصالح ابن شيخ عزالدين محمد اسدى

جزايرى از دانشمندان و شعراء معاصر شيراز نسبش به مجاهد بزرگ اسلام حبيب بن مظاهر اسدى رضوان اللَّه تعالى عليه و از طرف مادر به آيت اللَّه حاج شيخ محمد مفيد مى رسد.

وى در شيراز متولد شده و مقدمات و علوم ادبيه فارسى و عربى و فقه و اصول را در شيراز آموخت و سالهاى متمادى است كه در شيراز به امامت و وعظ و خطابه و تشكيل مجالس جشن مذهبى و سوگوارى ائمه اطهار (ع) اشتغال دارد و به فارسى و عربى شعر مى گويد.

آثار علمى و ادبى ايشان از اينقرار است:

1- آثار العنايه 2- اشعار مولوديه 3- بساتين العنايه (در 14 جلد) 4- تحفة العنايه 5- تذكره العنايه 6- عناية الرحمن فى اعمال شهر رمضان 7- عنايات المكنونه فى صلوات المسنونه 8- عناية الرب فى منتخبات الخطب 9- عنايات الخلاق در علم اخلاق 10- عناية السلطان فى فضيلة قرائت القرآن 11- ديوان اشعار عربى و فارسى و غير اينها كه بيست جلد است و چند جلد آن چاپ شده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

منابع زندگينامه :[1] دانشمندان و سخن سرايان فارس (319 -316 /1)، فرهنگ سخنوران (87)، گنجينه ى دانشمندان (439 -337 /5)، مؤلفين كتب چاپى (639 -638 /4).

امامي، جلال الدين محمود

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 782 ق)، عالم. وى معاصر ملك معزالدين حسين كرت، و به زهد و تقوى مشهور، و مورد احترام او بود و بنا به گفته ى صاحب «حبيب السير» چنانچه ملك معزالدين حسين كرت به جانب قاضى رقعه مى نوشت به خط خود بر حاشيه ثبت مى نمود كه: «بنده مخلص دولتخواه حسين كرت». وى در گازرگاه هرات دفن شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حبيب السير (385/3)،

مزارات هرات (102).

امامي، عبدالله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام والمسلمين آقاى حاج شيخ عبدالله امامى اول عالم معاصر شهرستان تربت است كه اكنون باقامه جماعت و خدمات دينى و تدريس و سرپرستى محصلين و طلاب مدرسه تربت اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

امامي، عطاء الله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند آقا سيد محمّد نيز از علما و فضلا، و از شاگردان آقا سيد محمّد باقر درچه اى، و آخوند كاشى، و آقا ميرزا احمد مدّرس، و از ائمّه ي جماعت اصفهان بود.

در روز پنجشنبه 24 جمادى الاولى سال 1387 وفات يافته، در تخت فولاد مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

امامي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ محمد امامى اراكى از علماء محترم معاصر شهرستان اراك مى باشند. والد ماجش مرحوم علامه آيت اللَّه آخوند ملا محمدعلى امامى خوانسارى از دانشمندان به نام و بزرگ عصر خود در نجف اشرف بوده است.

مترجم گرامى ما در بيت علم و تقوا و ورع ب دنيا آمده و در دامن پاك چنان پدر بزرگوارى پرورش يافته و پس از خوان اوليات و ادبيات و سطوح كه اكثرا با استعدا سرشار فوق العاده اى كه داشتند خود با مطالعه اتقان نموده و چند سالى در بحث خارج فقهى و اصولى مرحوم آيت اللَّه نائينى قدس سره حاضر گشتند و مفتخر به اجازه اجتهاد از ايشان گرديده است.

آيت اللَّه امامى به واسطه نبوغ فكرى وجودت ذهن استقامت فهم و سرعت انتقال كه در ترقيات علمى ايشان تاثير بسيار قوى داشته به مرتبه اى كه در سطوح نهائى چون مكاسب و رسائل و كفايه بيش از چند ورقى استاد نديده به نحو اكمل و وافى تدريس كتب مذكور نموده است.

آيت اللَّه امامى در شب سه شنبه بيست و پنجم جمادى الثانى 1399 قمرى برابر سى و يكم ارديبهشت 1358 شمسى در اراك از دنيا رفت و با تشيع و تجليل زيادى در همان شهر در مقبره خصوصى مدفون گرديد.

تاليفات و آثار علمى ايشان.

1- منهاج الاحرام لزائر بيت اللَّه الحرام كتاب استدلالى در احكام حج مشتمل بر

هزارها مسائل حج.

2- بغيه الطالب درحاشيه مكاسب شيخ انصارى.

3- تسديد القواعد فى حاشيه الفرائد حاشيه مبسوطى بر رسائل شيخ.

4- صحيفه الحج در اسرار و فلسفه حج.

5- ترجمه صحيفه الحج به فارسى.

6- كلمات قصار انشاء خود ايشان موسوم الكلم الفائقه و الحكم البالغه.

7- رساله اى به نام الرحمه السابقه و الهدايه البارغه.

8- رساله اى مبسوطى در انفعال ماء قليل.

9- رساله اى مبسوطى در علل اختلاف حديث.

10- رساله اى در جميع مسائل مبحث تعادل و تراجيح.

11- رساله اى در مسائل اصاله الصحه و مسائل قرعه.

12- دو رساله د رجميع حكم ظاهرى و و اقعى.

13- رساله اى در اينكه صيغه امر موضوع است براى مطلق طلب و اينكه اطلاقش افاده وجوب دارد.

14- شرح دعاء صباح حضرت امير عليه السلام.

15- حاشيه برنجاه العباد.

16- حاشيه بر عروه الوثقى.

17- حاشيه بر رسائل پنجگانه و نفقات و قبله و رضاعيه و ربائيه حاج ملا هاشم خراسانى.

18- حاشيه بر توضيح المسائل مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى.

محمد امامى نجفى از علماء و ائمه جماعت معاصر اراك مى باشند. وى در خونسار متولد شده و در بيت علم و فضيلت پرورش يافته و براى تحصيل به اصفهان عزيمت و پس از خواندن مقدمات و سطوح به نجف اشرف مهاجرت و از محضر آيات عظام آيت اللَّه اصفهانى و آيت اللَّه عراقى آقا ضياءالدين و ديگران استفاده نموده و بعد از پايان مراتب علمى به اراك آمده تا حال حاضر اشتغال به خدمات دينى از قبيل امامت در مسجد آيت اللَّه سلطان و تبليغ احكام و ترويج دين دارند. ادام اللَّه توفيقه و عزه

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هشتم)

امامي، محمد باقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن سيد احمد، از سادات امامى اصفهان، عالم حكيم اديب فاضل زاهد، از شاگردان جهانگيرخان قشقائى، و آقا سيد محمّد باقر درچه اى، و آخوند كاشى

و ديگران بوده، و كتابى در حكمت و كلام تأليف فرموده.

در ظهر چهارشنبه ماه صفر سال 1364 وفات يافته، در يكى از اطاقهاى شرقى تكيه بروجردى مدفون گرديد.

نگارنده مدّتى افتخار شاگردى ايشان را داشت.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

امامي، منيرالدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد منيرالدين امامى متولد 1352 قمرى كه از محصلين حوزه علميه قم مى باشد. وى پس از رشد و خواندن دروس فارسى و مقدمات به قم آمده و سطوح را از مدرسين حوزه علميه فراگرفته آنگاه به درس خارج مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيت اللَّه العظمى آقاى نجفى مرعشى مدظله و آيت اللَّه العظمى گلپايگانى و آيت اللَّه روحانى دامت بركاتهم شركت نموده و از خرمن علوم آنان خوشه ها چيده و تا حال حاضر نيز استفاده مى نمايد و در ايام تعطيل ماه رمضان و محرم و صفر براى نشر احكام به منطقه و محل خود و غيره مسافرت نموده و مى نمايد. برادر ارجمند ايشان آقاى حاج سيد باقر امامى از فضلاء مهذب حوزه مى باشند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

امري شيرازي، ابوالقاسم

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 999 ق)، عالم، شاعر، متخلص به امرى. در علوم غريبه دست داشت و به همين جهت به طريقه ى نقطوى گرويده بود. فقهاى متعصب معاصرش او را به كفر و الحاد متهم ساختند و شاه طهماسب صفوى را بر آن داشتند كه در سال 932 ق فرمان به كور كردنش داد. پس از كورى منزوى شد تا آن كه عوام الناس به او هجوم بردند و او را كشتند. شعر مى گفت و رساله اى در اعداد و اسرار نقطه و رساله اى ديگر در ذكر و فكر و جواب «مرآة الصفا» نوشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (709)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (325 -323 /1)، الذريعه (95/9)، رياض العارفين (170)، فارسنامه ى ناصرى (1156/2)، فرهنگ سخنوران (90)، مرآت الفصاحه (64 -63)، هفت اقليم (432 -431 /2).

امير كججي تبريزي، خواجه بيك

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 983 ق)، عالم، شاعر. از مردم كجج در ناحيه مهران رود تبريز بود و مهردار دربار شاه طهماسب در علم حساب و سياق دست داشت، و ادعاى علم اعداد و حروف و تسخير كواكب را نيز داشت. در بغداد، هرات، آذربايجان، شيراز، كرمان عهده دار مناصب مختلفى بود و سرانجام به توليت آستان قدس رضوى و سپس به وزارت خراسان منصوب شد. وى چند مرتبه به دستور شاه زندانى شد، بعد از عزل از وزارت خراسان نخست در زندان قهقهه و آنگاه در الموت زندانى شد و در همان جا درگذشت. وى در قالبهاى مختلف شعر مى گفت و صاحب «ديوان» شعرى نيز بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (209 -208 /1)، تاريخ نظم و نثر (692 -691)، تحفه ى سامى (92)، تذكره ى شعراى آذربايجان (61

-58 /2)، دانشمندان آذربايجان (52 -51)، الذريعه (99/9)، سخنوران آذربايجان (217 -214)، عالم آراى عباسى (161/1)، فرهنگ سخنوران (92)، هفت اقليم (439/2).

اميري فيروزكوهي، عبدالكريم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شاعر.

تولد: 1288، فرح آباد فيروزكوه.

درگذشت: 18 مهر 1363، تهران.

سيد عبدالكريم اميرى فيروزكوهى متخلص به «امير»، فرزند سيد مصطفى قلى منتظم الدوله، در هفت سالگى با پدرش به تهران آمد و پرستاريش به عهده نامادرى اش سپرد شد. ابتدا به مدرسه سيروس رفت. در همين سال پدرش درگذشت. لذا مادرش از روستا به تهران آمد و در كنار نامادى سرپرستى وى را به عهده گرفت. «امير» سپس در مدارس ثروت و كالج آمريكايى تحصيلات خود را به پايان رساند. پس از آن نزد محمد حسين وحيد دستگردى، مدير مجله ى «ارمغان» و رييس «انجمن ادبى حكيم نظامى» و ديگر اديبان تهران به تعليم فنون ادب و علم كلام مقدمات حكمت همت گماشت و ديرى نگذشت كه با سرودن غزل هاى ناب به سبك هندى (اصفهانى) به جمع شعرا پيوست. سيد كريم اميرى فيروزكوهى به تدريج در انواع فنون شعرى از غزل و قصيده مهارت يافت. ايشان در انجمن ادبى ايران نيز حضور داشت.

اميرى فيروزكوهى در سال 1308 به عضويت در اداره ى كل ثبت اسناد و املاك درآمد. مدتى هم نزد سيد حسين مجتهد كاشانى كه تصدى دفترى از اسناد رسمى درجه اول را بر عهده داشت، كار مى كرد. در سال 1311 عهده دار خدمت در اداره ى ثبت اسناد تهران شد و در سال 1319 خدمت را ترك گفت. ده سالى هم از سال 1326 تا سال 1336 متصدى دفتر اسناد رسمى بود. وى سال ها از محل درآمد املاك موروثى خود در فيروزكوه و تهران زندگى مى كرد.

همچنين در جوانى به شوق فراگيرى

معارف اسلامى به نزد شيخ عبدالنبى مجتهد كجورى و سيد حسين مجتهد كاشانى ملقب به «ضوءالرشد» رفت و علوم اسلامى (فقه و اصول و حكمت و فلسفه و معارف اسلامى) را نزد آنان آموخت. زبان عربى را نيز در خدمت كوتاهى آموخت.

زمينه ى اصلى كار او غزل و قصيده و از حاميان پيروان سبك هندى بود. غزليات «امير» كه دو ثلث آثارش را شامل مى شود، در عين حال كه داراى استحكام آثار اساتيد كهن است لطافت شعر دوره ى صفوى و سبك هندى و مضامين بكر و خاص انديشه اين استاد را همراه دارد. اميرى فيروزكوهى اشعارى هم به زبان عربى داشت كه بعضى از آنها در روزنامه ى «اقدام» چاپ شده است.

از جمله آثار وى مى توان به تصحيح ديوان صائب و مقدمه اى كه بر اين كتاب نوشت و نيز مقاله هايى در مجلات ادبى كشور در زمينه ى شعر و ادب و زبان و همچنين ترجمه اى از نفس المهموم آقا شيخ عباس محدث قمى و ترجمه مكاتيب نهج البلاغه اشاره كرد. از وى رساله اى فلسفى نيز به نام «وجيزة فى علم النبى» در مجله «جاويدان خرد» (شماره ى بهار سال 1354) منتشر شده است. ديوان وى به كوشش دخترش- دكتر اميربانوى اميرى فيروزكوهى (مصفا)- در سال 1354 در تهران به چاپ رسيد. وى علاوه بر ديوان شعر، دو كتاب با نام هاى عفاف نامه در لزوم حجاب (1313) و احقاق الحق از خود به يادگار گذاشته است.

پيكر اميرى فيروزكوهى در صحن شرقى امامزاده طاهر (ع) واقع در حضرت عبدالعظيم به خاك سپرده شد.

(1363 -1289 ش)، عالم و شاعر، متخلص به امير. از سادات فيروزكوه. در فرح آباد متولد شد. پدرش از رجال اروپا رفته ى

عهد مظفرى و آشنا به تمدن جديد و جد اعلايش امير محمدحسين خان سردار، از حمله فاتحين هرات و بانى دبستان خيرّيه ايتام در تهران كه به دبستان فيروزكوهى مشهور است، بود. امير در هفت سالگى به تهران آمد. پدرش همان سال درگذشت و او تحت تربيت مادر قرار گرفت. تحصيلات ابتدايى و متوسطه را در تهران در مدارس سيروس، ثروت، سلطانى و كالج آمريكايى گذراند. سپس به تحصيل منطق و كلام و حكمت همت گماشت و از محضر استادانى چون آقا شيخ عبدالنبى كجورى، و آقا سيد حسين مجتهد كاشانى استفاده كرد. اميرى از دقايق شعر فارسى آگاه بود. و شاعر غزل و قصيده و از شيفتگان صائب بود و به سبك هندى شعر مى سرود. در زبان عربى تبحر داشت و به آن زبان نيز شعر مى سرود. در تهران درگذشت و در آستانه ى امام زاده طاهر در صحن حضرت عبدالعظيم مدفون گرديد. از آثار وى: ترجمه «مكاتيب نهج البلاغه»؛ ترجمه اى از «نفس المهموم» حاج شيخ عباس محدث قمى؛ «و جيزة فى علم النبى»، رساله اى فلسفى كه در مجله ى «جاودان خرد» چاپ شده؛ «ديوان» اشعار، در دو جلد كه به همت دخترش و دكتر اميربانوى ايمرى (مصفا) چاپ شده است؛ تصحيح و مقدمه بر «ديوان صائب»؛ منظومه ى «عفاف نامه»، در لزوم حجاب؛ «احقاق الحق»، در حمايت از شعراى صفوى و دفاع از سبك هندى.[1]

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] از نيما تا روزگار ما (537 -530)، سخنوران نامى (366 -358/ 1)، سخنوران نامى معاصر (375 -368/ 1)، فرهنگ سخنوران (93)، مؤلفين كتب چاپى (62 -61/ 5).

اميري، محمد علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقا شيخ محمد على بن آقا جعفر بن حاج

سيف الله اميرى پاشا از علماء معاصر شمال و اكنون در بند پى بابل سكونت دارد. وى در قريه پادشاه امير بند پى متولد شده و پس از پايان دوره تحصيلات مقدماتى مقدارى از سطوح را در آن قريه در محضر آيه الله آقا شيخ محمد فيروز جاهى كه از تلامذه مرحوم آيت الله العظمى اصفهانى و آيه الله عراقى بوده اند خوانده و در سال 1325 شمسى بقم مهاجرت و پس از پايان دوره سطح خارجى را در محضر مرحوم آيه الله العظمى بروجردى و مراجع بزرگ معاصر قم تلمذ فرموده و چون جد نامبرده اش كه از متمكنين متدين و خير آن سامان بوده اند، مدرسه عليمه ايكه داراى چندين حجرات فوقانى و تحتانى در جنب بارگاه حضرت سيد نظام الدين كه مزار اهالى است كه واقع در قريه نامبرده ميباشد ساخته و پنج هكتار زمين شلتوت كارى از بهترين املاك شخصى خود را وقف معاش طلاب ساكنين مدرسه مزبوره بضميمه ربع يك مرتع بنام يك براى تعمير بناى آن مدرسه ميباشد و كليه علماء و مروجين معاصر آن سامان چه آنانى كه مقيم آنجا ميباشند و چه آنانيكه در حوزه هاى مختلف قم و مشهد و غيره مشغول بتحصيلند براى فرا گرفتن دوره مقدماتى و سطوح اوليه و وسطى در اين مدرسه تلمذ نموده اند، تا پيش از سال 1346 شمسى پس از فوت جد نامبرده اش و فوت آيه الله فيروز جاهى مدرسه علميه بصورت مخروبه درآمده و نزديك بود بتصرف اجنبى درآيد و آثارش بكلى محو شود كه معظم له با تحمل زحمات فراوان و كمى بودجه از قم ببخش بند پى و قريه نامبرده رفت و آمد نموده تا آنكه مدرسه مزبوره را مجددا

احياء و مرمت و تأسيس و تشكيل حوزه علميه در بخش بند پى با همكارى و تشريك مساعى مراجع بزرگ تقليد قم نموده بالنتيجه جمعيت زيادى از طلاب محترم آن سامان و سواد كوه باين بخش و اين مدرسه اجتماع نموده و در تحت برنامه خاص مطابق برنامه مدرسه حضرت آيه الله العظمى گلپايگانى مدظله العالى اجراء مى شود و با آنكه هر چند سال يكبار چندين نفر از طلاب آنحوزه پس از فرا گرفتن دوره مقدماتى و مقدارى از سطوح بحوزه هاى علميه قم و مشهد منتقل مى شوند در حال حاضر در حدود چهل نفر از طلاب آن سامان و سواد كوه در آنجا سكونت دارند و جناب مترجم محترم ما بتدريس و تربيت آنان و اقامه جماعت و خدمات ديگر روحى و دينى اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

امين الواعظين، ابراهيم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند حاج محمّد على تاجر اصفهانى، عالم و فاضل، و واعظ كامل بوده، در سال 1275 در اصفهان متولّد شده، و در نزد فضلا و علماى اين شهر مانند: حاج ميرزا بديع درب امامى، و حاج سيد مهدى نحوى، و آقا سيد محمّد باقر درچه اى تلمّذ نموده، چندين سال نيز در اعتاب مقدّسه نزد اساتيد آنجا تحصيل كرده، واعظى بليغ بود.

در حدود 1325 به ايران مراجعت نموده، مدّتى در اصفهان، و گاهى در يزد ساكن شده، و سرانجام در قريه سده ماربين كه اكنون به نام همايون شهر معروف است در سال 1358 وفات يافته، در قبرستان خوزان مدفون گرديد.

وى را تأليفات عديده است كه از آن جمله است:

1- امان الخائفين، در امامت 2- البراهين الباهرة، در مذّمت دنيا و مدح آخرت 3- تحفة المعاد

للعباد 4- روح العالمين، در توحيد 5- شهاب الثاقب در مدح امام غائب عليه السلام 6- طريقة الحق، در نبوّت 7- كهف العارفين، در اخلاق و غيره از نظم و نثر 8- قصيده اى در مرثيه استادش ميرزاى شيرازى گفته، و در آن نام عدّه اى از علما را مذكور داشته است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

اميني، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين امينى شاهرودى از دانشمندان و ائمه جماعت معاصر كرمانشاه است.

وى در يكى از مضافات شاهرود بدنيا آمده و پس از خواندن مقدمات و ادبيات و قسمتى از سطوح در شاهرود و غيره مهاجرت به نجف اشرف نموده و پس از تكميل سطوح چندين سال از محضر مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج سيد محمود شاهرودى و آيت اللَّه العظمى خوئى مدظله و آيات ديگر فقهاً و اصولا استفاده نموده و بنابر تقاضاى بعضى از مؤمنين كرمانشاه و امريه بعضى از مراجع بزرگ نجف براى خدمت و ارشاد مردم به كرمانشاه عزيمت و رحل اقامت افكنده و به اقامه جماعت و ترويج دين و تدريس پرداخته.

و ضمناً مبتلا به سوانحى گرديده و مدتى در تهران و نقاط ديگر به طور اضطرار و اجبار و اكراه اقامت نموده و مجدداً به كرمانشاه بازگشت و به خدمات روحى و دينى اشتغال دارد از آثار ايشانست تأسيس درمانگاهى كه با همكارى جمعى از مؤمنين براى مستمندان نموده اند

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

اندامي، آذر

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

دكتر آذَر اَندامي (به انگليسي: Azar Andami ) (زاده 1305 - درگذشته 1363) از پژوهشگران انستيتو پاستور ايران بود. بخاطر خدمات علمي و انساني او يكي از حفره هاي برخوردي روي سياره ناهيد، به نام وي «اندامي» نامگذاري شده است. آذر اندامي در سال 1305 در محله ساغريسازان رشت متولد شد. او فرزند چهارم و تنها دختر خانواده بود. مقطع ابتدايي را در دبستان بانوان رشت با يك سال جهش تحصيلي به پايان برد. بعد از اخذ مدرك پايان سال نهم تحصيلات عمومي از دبيرستان فروغ رشت، پدرش با اينكه فردي روشنفكر بود از ادامه تحصيل او ممانعت كرد

و وي را به دانشسراي مقدماتي رشت فرستاد. در سال 1324 از دانشسرا فارغ التحصيل شد. و در سال 1325 به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و معلم شد. درسال 1329 و در حين كار ديپلم طبيعي را با امتحان متفرقه دريافت كرد. در سال 1331 با شركت در كنكور دانشگاه تهران در رشته پزشكي اين دانشگاه پذيرفته شد. در سال 1337 موفق به دريافت گواهينامه دكتراي پزشكي گرديد و بلافاصله به گذراندن دوره تخصصي زنان و زايمان مشغول شد. پس از پايان دوره تخصصي به وزارت بهداري آن زمان منتقل شد و در نهايت به كار در انستيتو پاستور پرداخت. او پس از مدتي با استفاده از بورس تحصيلي انستيتو پاستور به پاريس رفت و در سال 1346 موفق به اخذ گواهينامه باكتريولوژي گرديد. در سال 1353 موفق به دريافت دانشنامه تخصصي علوم آزمايشگاهي باليني شد. او در سال 1357 بازنشسته شد. چندين بار به كشورهاي فرانسه و بلژيك سفر كرد و حاصل اين سفرها مقالات علمي بود كه در مجلات معتبر به چاپ رسيد. پس از بازنشستگي چون خانه نشيني را نمي پسنديد به بيمارستان باهر رفت و رياست آزمايشگاه تشخيص طبي آنجا را بر عهده گرفت. پس از مدتي در مطب همسرش، دكتر خلعتبري، در خيابان حسام السلطنه به كار مداواي بيماريهاي زنان و زايمان مشغول شد. در همين سالها بود كه به تومور مغزي مبتلا شد. يك روز در مطب در حين معاينه بيمار، تعادل خود را از دست داد و بر روي او سقوط كرد. در 28 مرداد سال 1363 به علت آمبولي ريه كه از عواقب بيماري سختش بود درگذشت. در سال

1992، اتحاديه بين المللي ستاره شناسي (IAU) حفره اي به قطر 30 كيلومتر در طول جغرافياي 26 درجه و 55 دقيقه و عرض جغرافيايي 17 درجه و 45 دقيقه با قله اي مركزي را در جنوب سياره زهره به نام اندامي نامگذاري كرد. آذر اندامي تنها زن ايراني بود كه نامش به اين شورا فرستاده شد و باني اين كار دخترش بود.

اندرماني، محمود

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ميرزا محمود اندرمانى از علماء پرهيزكار رى بود و تحصيلاتش در تهران نزد آيات و دانشمندان بزرگ تكميل نموده و در زاويه مقدسه رى در مسجد سر تخت به اقامه جماعت و خدمات دينى اشتغال داشته تا بعد از سال 1300 قمرى از دنيا رفته و مرحوم آخوند ملا رضا قلى مذكور بامامت و خدمات دينى بجاى آن مرحوم اشتغال يافت.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

انصاري دارابي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

على آقاى انصارى دارابى فرزند حجةالاسلام شيخ محمد فخر بن شيخ زكريا نصيرالاسلام بن شيخ عبدالرحمن زاهد از فضلاء و فقهاء و برادر حجةالاسلام آقا شيخ يحيى انصارى معاصر بوده است وى در سال 1345 قمرى در نودايجان داراب متولد شده و پس از خواندن مقدمات به نجف اشرف مهاجرت و در آنجا از محضر آيات عظام استفاده نموده آنگاه به شيراز مراجعت و از محضر مرحوم آيت اللَّه حاج سيد نورالدين حسينى بهره مند گرديده تا در ايام شباب كه با زهد و تقوا مى زيسته در سال 1370 قمرى در داراب به مرض سكته قلبى وفات نموده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

انصاري دارابي، يحيي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

يحيى انصارى متخلص به (اشراق) بن حجةالاسلام شيخ محمد فخر بن شيخ زكريا نصيرالاسلام ابن حاج شيخ عبدالرحمن زاهد از فضلاء باتقوا و شعراء باكمال حوزه علميه قم است، وى در سال 1306 شمسى در سركوه داراب متولد شده و پس از خواندن دروس جديد مقدمات را در خدمت آقاى شيخ عبدالكريم مدرس حجةالاسلام انصارى شيرازى و عموى گرام خود حاج شيخ ابوالحسن انصارى فراگرفته و در سال 1325 شمسى به شيراز آمده و از مدرسين سطوح آنجا و بالاخص مرحوم آيت اللَّه حاج سيد نورالدين مجتهد شيرازى متون فقه و اصول سطحى را آموخته و به تدريس ادبيات و منطق پرداخته تا در سال 1331 شمسى به قم مهاجرت نموده و مكاسب و كفايه را از محضر آيت اللَّه سلطانى بروجردى و شرح منظومه و حكمت الهى را از حجةالاسلام منتظرى و شرح تجريد را از آيت اللَّه فكور يزدى آموخته و در درس خارج اصول آيت اللَّه العظمى امام خمينى و آيت اللَّه العظمى بروجردى

حاضر شده و ضمناً دروس عقلى مانند اسفار اربعه و الهيات شفاء را از محضر علامه طباطبائى استفاده نموده تا به مقام عالى علم و كمال رسيده و به تدريس سطوح فقه و اصول و حكمت و غيره اشتغال و از مدرسين لايق حوزه گرديده است.

داراى تأليفات ارزنده عديده مى باشد كه مخطوط مانده است و آنها از اينقرار است:

1- اصطلاحات حكمت متعاليه (به فارسى)

2- آهنگ آزادى از سركوه داراب

3- سروشى از غيب (تفسير سوره ى نبأ به فارسى)

4- اشعار و قصائد و غزليات

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

انصاري محلاتي، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فقيه.

تولد: 1289.

درگذشت: 1375، قم.

آيت الله ميرزا حسن انصارى محلاتى در حوزه ى علميه ى قم و در محضر آيت الله العظمى حائرى يزدى به تحصيل پرداخت. در ادامه تحصيلات خود، از حوزه فقه و اصول حضرات آيات عظام خوانسارى، كوه كمره اى و بروجردى بهره گرفته و به مدارج عالى فقاهت دست يافت و مدت ها در درس فلسفه حضرات امام خمينى (ره) حاضر شد و شرح منظومه و بخشى از اسفار را در خدمت ايشان تلمذ نمود.

آيت الله انصارى محلاتى در شهر قم درگذشت و پيكر ايشان در حرم حضرت معصومه (س) به خاك سپرده شد.

آقاميرزا حسن انصارى از علماء ابرار و فضلاء اخيار و قدماء با فضل و تقواى حوزه علميه قم است.

وى در قصبه محلات (وطن مادرى نگارنده) كه در هجده فرسخى قم واقع است متولد شده و براى تحصيل علوم و تكميل فضائل به قم مهاجرت نموده و اكنون بيش از چهل سال است كه در اين شهر اقامت دارند. ايشان پس از فراغت از سطوح چندين سال از درس خارج فقه و اصول مرحوم آيت الله العظمى حجت و آيت الله العظمى

خونسارى و بالاخص آيت الله العظمى بروجردى قدس الله اسرارهم استفاده نموده تا به مدارج عاليه علم و دانش رسيده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

انصاري، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ ميرزا حسن بن العلامه آيه الله حاج ميرزا محمد جعفر انصارى از علماء و مدرسين مبرز حوزه علميه اهواز ميباشند و در مسجد نور كه يكى از مساجد مركز شهر اهواز است اقامه جماعت مينمايند در ترويج دين بالاخص نقل تفسير و اخبار و احاديث كوشش خاصى دارند و مورد احترام عامه مردمند. داراى تأليفاتى ميباشند كه نامهاى آنها را مى نگارم:

1- خلاصه مناسك حج مطبوع 2- كتاب سراج المؤمنين 3- شرح صرف و نحو 4- كتاب محمديه.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

انصاري، حيدر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حيدر انصارى از علماء و ائمه جماعت معاصر و نارمك تهران مى باشند وى در سال 1304 خورشيدى در شهرستان نجف آباد متولد گرديده و در ده سالگى به دبستان رفته و دوره ابتدائى را در كمتر از سه سال به پايان رسانيده و پس از آن به دروس دينى پرداخته و در مدت كوتاهى قواعد تجويد و قرائت و رساله عمليه و درس اخلاق را فراگرفته و به تحصل صرف و نحو اشتغال يافته و با تشويق و راهنمائى مرحوم حجةالاسلام حاج شيخ احمد نجف آبادى به اصفهان آمده و سپس به قم وارد و ادبيات و مقدارى از سطوح فقه و اصول را در اين مركز علمى به پايان رسانيده و بعد از شهريور 1321 به نجف اشرف مهاجرت و بقيه سطوح را تكميل و از دروس خارج مرحوم آيت اللَّه حكيم و آيت اللَّه شاهرودى و خارج فقه و اصول آيت اللَّه العظمى خوئى استفاده نموده و منظومه سبزوار را از آقا شيخ صدرآباد كوبه اى و خلاصه الحساب مرحوم شيخ بهائى و سى فصل هيئت خواجه نصيرالدين طوسى را از مرحوم حاج شيخ اسداللَّه

زنجانى مناظرات دينى و مذهبى را از آيت اللَّه حاج شيخ مجتبى لنكرانى و مرحوم علامه امينى صاحب الغدير استفاده كرده و در سال 1331 شمسى به ايران مراجعت و به امر مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى در شهرستان سنقر كردستان به اقامه جماعت و تبليغ و ترويج احكام دينى پرداخت و در آن منطقه خدمات برجسته و شايانى انجام داد از قبيل تعمير و نوسازى مساجد و تأسيس بنياد مساجد و غسالخانه هاى فراوان در آباديهاى حوزه سنقر و تأسيس دبستان روزانه و آموزشگاه شبانه (حيدرى) كه اكنون چند نفر از شاگردان همان دبستان به كسوت روحانيت درآمده و در قم و غيره سرگرم تحصيل علوم دينى مى باشند.

آقاى انصارى در راه مبارزه با خرافات و عقايد مذاهب باطله و برانداختن عادات و رسوم زشت از هيچ چيز نهراسيده و شجاعانه و مديرانه كوشيده و به قول بزرگان محلى چهره آن سامان را عوض كرده و بالاخره در سال 1343 با دعوت و اصرار عده اى از خويشان و دوستانشان به تهران آمده و در مسجد جامع نارمك (موسسه اسلامى نارمك) در معيت ابوالزوجه خود جناب حجةالاسلام حاج سيد محمدتقى واحدى به اقامه جماعت و بيان احكام اشتغال دارند و قسمت عمده از برنامه هاى اين موسسه به وسيله ايشان اجرا مى گردد.

آقاى انصارى در بحث و جدل در موضوعات دينى و اجتماعى نبوغ و تخصص ويژه اى دارد و به قول معروف هر كس با ايشان بحث و مناظره كند در همان مجلس اول مغلوب مى گردد و ايشان با اينكه واعظ و منبرى رسمى نيست ولى در اداره كردن مجالس سنگين و بزرگ بسيار توانا و زبردست مى باشد.

ايشان داراى تاليفات و

آثار قلمى عديده اى هستند كه از نظر دانشمندان مى گذرانم.

1- كتاب محرك احساسات- راجع به خداشناسى پيامبر شناسى و امام شناسى چاپ علميه اسلاميه

2- رساله راه حل- پاسخ ياوه هاى مردوخ كردستانى كه تاكنون بيش از يكصد هزار نسخه از آن چاپ و منتشر شده است.

3- رساله رهبران جهانى- درباره پاره گى از امتيازات ويژه و كلى پيامبران و امامان (ع)كه تاكنون شش بار و هر بار هم پنجهزار نسخه به طبع و نشر رسيد است.

4- شناسنامه (خر) كه تاكنون هفت مرتبه و هر مرتبه پنجهزار نسخه چاپ و بخش شده است.

5- شناسنامه جديد (جلد دوم شناسنامه خر) كه پنج مرتبه به طبع رسيده است.

6- شناسنامه باغ وحش.

7- مقالات متفرقه كه در سالنامه پيام اسلام و اطلاعات و كيهان و نداى حق منتشر شده است.

8- اشعار و قصايد كه پاره اى از آنها چاپ شده.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هفتم)

انصاري، عطاء

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عطاء انصارى بن المرحوم العلامه حاج شيخ عباس انصارى از علماء فضلاء معاصر تهران است.

وى در تهران متولد شده و پس از دوران صبا و خواندن دروس جديد و مقدمات و ادبيات به قم مهاجرت نموده و از محضر آيات عظام مرحوم آيةاللَّه محقق داماد و آيت اللَّه شريعتمدارى و بالاخص آيت اللَّه العظمى بروجردى و ديگران استفاده نموده و پس از فوت مرحوم والدش به تهران برگشته و بجاى آن مرحوم به اقامه جماعت و تدريس فقه و اصول و غيره اشتغال دارند.

نگارنده گويد: اقاى انصارى از افاضل با تقوى و داراى مكارم اخلاق و محامد آداب و اكنون در مدرسه عبداللَّه خان بازار بتدريس مشغول و در مسجد مرحوم والدش بوظائف دينى و روحى مشغول مى باشد.

برگرفته از كتاب

:گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

انصاري، محمد جواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن العالم الجليل الشيخ مرتضى معروف بشيخ آقا بزرگ بن العلامه شيخ محمد حسن انصارى سابق الذكر برادر ارجمند آيه الله شيخ على انصارى مذكور. عالمى جليل القدر فاضل پارسا و پرهيزكار ميباشد.

وى صاحب ملكات فاضله و اخلاق حميده و خصال و صفات جميله و بارزى است كه او را از همگنان ممتاز ميسازد.

تولدش در سال 1322 قمرى پس از فوت مرحوم والدش اتفاق افتاد و در دامن جد والا تبارش نشو و نما نمود و بعد از وفات او نزد برادر برومندش آقا شيخ ميرزا محمد جعفر تربيت يافت و تحصيلاتش را بپايان رسانيد.

معظم له فعلا از مدرسين حوزه علميه اهواز و از جبينش اثار بزرگى و متانت و تقوى و ورع آشكار و هويداست و بدين جهت از موثقين ائمه جماعت شهرستان اهواز و مردم با او عقيدتى كامل دارند و كتابى در اخبار ائمه معصومين عليهم السلام تأليف نموده اند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

انصاريان، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين فرزند حاج شيخ محمدباقر انصاريان خونسارى از گويندگان و نويسندگان معاصر تهرانست. در 18 آبان ماه 1323 شمسى در خونسار متولد شده و در تحت تربيت پدرى متدين و اهل حال پرورش يافته نشو و نما يافته و هفتمين جد ايشان عارف بزرگ شيخ عرفان بوده كه در حمله افاغنه از اصفهان به خونسار آمده و قبرش در سرچشمه خونسار مزار و داراى صحن و سرا و گنبد و بارگاه است و اصلا از طايفه انصار مدينه است.

والده ماجده اش علويه از سادات مصطفوى است كه به عفت و پرهيزگارى و پاكدامنى موصوفه مى باشد. و اين توفيقات ايشان در راه تبليغ اسلام و معارف اهل بيت و تأليفات عديده از اثر دعاء مادرشان

و بالاخص مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج سيد محمدتقى خونسارى رحمه اللَّه عليه مى باشد كه از خداى متعال خواستند او روحانى و خدمتگذار آستان ولايت و خاندان رسالت و بالاخص سالار شهيدان حضرت ابى عبداللَّه الحسين عليه السلام باشند.

ايشان در اوائل عمر با خاندانش مهاجرت به طهران نموده و در خيابان خراسان ساكن و در مدرسه ابتدائى و دبيرستان مرحوم حاج شيخ على اكبر برهان انار اللَّه برهانه دروس جديد را فراگرفته و به تشويق حكيم الهى ميرزا مهدى الهى قمشه اى درسال 1341 شمسى به قم آمده و به دروس ديگر پرداخته و از محضر حاج شيخ محمد وحيد و مرحوم حاج شيخ محمدجواد خندق آبادى و آقاى ناطق نورى و حاج شيخ رحمت اللَّه فشاركى و حاج آقا جمال مرتضوى و آقاى جوادى استفاده و مقدمات و سطوح وسطى را خوانده و پس از آن سطوح عاليه را در طهران از حاج ميرزا ابوالقاسم فلسفى و حاج ميرزا على آقاى فلسفى آموخته و باز به قم آمده و از محضر و دروس آقاى فاضل لنكرانى و حاج شيخ مصطفى اعتمادى و آقاى خزعلى و حاج شيخ يوسف صانعى فراگرفته و به درس خارج آيت اللَّه حاج ميرزا هاشم آملى و حاج شيخ ابوالفضل خونسارى و آقاى منتظرى و مشكينى و يزدى شركت و استفاده نموده و دروس اخلاق و عرفان را از محضر و بيانات آيت اللَّه حاج شيخ على اكبر برهان و ميرزا مهدى الهى قمشه اى و آخوند ملا على همدانى و آيت اللَّه العظمى ميلانى در مشهد مقدس آموخته و در تهران و ساير نقاط كشور به ترويج احكام اسلامى و نشر معارف اشتغال داشته و دارند و براى صراحت لهجه و انتقادات

از رژيم طاغوتى گذشته كرارا بازداشت و زندانى شده و پس از مدتى آزاد و به خدمات خود تداوم بخشيده است.

داراى تأليفات سودمنديست كه به طبع رسيده است.

1- اسلام و كار و كوشش

2- اسلام و علم و دانش

3- از اسلام چه مى خواهيد

4- معنويت اساسى ترين نياز عصر

5- حج وادى ايمن

6- لقمان حكيم چاپ چهارم

7- مناجات عارفان طبع ششم

8- عرفان اسلام حدود 14 مجلد

9- به سوى قرآن و اسلام

10- مقدمه بر ديوان وحدت

11- مقدمه حقوق كيفرى

12- مقدمه اى بر معاد

13- مقدمه اى بر قضاء در اسلام

14- چهره هاى محبوب و منفور در قرآن

15- سيرى در اخلاق اسلامى

16- مرز روشنائى

17- شرح ديوان و كلمات باباطاهر

18- فروغى از تربيت اسلامى

19- حسينيه انصاريان (انصار الحسين) در خيابان باغ حاج محمدحسن خيابان رى- كه بسيار مجلل و مكمل آماده براى تبليغ احكام اسلامى و نشر معارف اهل بيت عليهم السلام و تدريس و تعليم و تعلم مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

انگجي، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد حسن بزرگترين فرزند مرحوم آيه الله حاج سيد ابوالحسن انگجى ره و از علماء اعلام و دانشمندان كرام تبريز است كه در مهد علم و مجد تربيت شده و مقدمات و سطوح را از علماء تبريز مخصوصا والد ماجد خود و مرحوم آيه الله حاج ميرزا صادق آقا و ديگران خوانده و مسافرت به قم نموده و از محضر مرحوم آيه الله حايرى و آيه الله حجت كوهكمرى استفاده كرده آنگاه به تبريز مراجعت و به وظائف دينى از اقامه جماعت در مسجد مدرسه طالبيه و مباحثات پرداخته است ادام الله توفيقاته.

از تأليفات ايشان است رساله اى در كر كه به طبع رسيده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

انگجي، محمد علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد على سومين فرزند آيه الله العظمى حاج ميرزا ابوالحسن انگجى است كه در حجر دانش و تقوا نشو و نما نموده و پس از خواندن مقدمات و ادبيات، سطوح عالى را از مرحوم والدش و آيات ديگر تبريز استفاده نموده و بعد به قم مهاجرت و چندين سال از محضر مرحوم آيه الله حايرى و آيه الله حجت و آيات ديگر بهره مند شده آنگاه بوطن خود معادوت نموده تا در اوائل حكومت دكتر مصدق السلطنه از طرف مردم تبريز براى مجلس پارلمان انتخاب و به طهران آمده و يكدوره وكالت نموده و چندين سال در طهران اقامت و بعد به تبريز مراجعت نموده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

انگجي، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ميرزا مهدى بن العلامه العلام و الفقيه القمقام آيت اللَّه الملك العلام السيد الميرزا ابوالحسن انگجى تبريزى از علماء بنام طهران بودند و در مسجد ملك آباد اقامه جماعت مى نمودند.

ولادت آن مرحوم در تبريز واقع شده و در مهد تربيت آيت اللَّه والد پرورش يافته و مقدمات و قسمتى از سطوح را در تبريز خوانده آنگاه در سال 1340 قمرى مهاجرت به قم فرموده و سطوح عالى را از مرحوم آيت اللَّه ميرزا محمد همدانى فراگرفته و بدرس خارج علامه بزرگوار آيت اللَّه العظمى حجت و مدتى هم بدرس خارج آيةاللَّه حايرى موسس حوزه حاضر شده و پس از آن به تبريز مراجعت و به تدريس فقه و اصول و اقامه جماعت و ترويج دين پرداخته و پس از آن مهاجرت به تهران نموده و در مسجد مذكور به اقامه جماعت و تدريس فقه و اصول و ارشاد مردم مشغول شده تا در سال 1383 كه وفات نموده

و با تشييع عظيمى جنازه اش حمل به قم و در مسجد موزه مدفون گرديده است. داراى تأليفات عديده مى باشند: 1- رساله اى در تنجيس متنجس و عدمه 2- تقريرات اساتيد در فقه و اصول. از باقيات الصالحات ايشانست 1- جناب حجه الاسلام آقا سيد على انگجى كه سالها در قم اقامت و از محضر آيات عظام بالاخص آيت اللَّه العظمى شريعتمدارى و آيةاللَّه علامه طباطبائى و آيت اللَّه العظمى گلپايگانى استفاده نموده و بمدارج فضل و كمال رسيده و پس از فوت مرحوم والدش بجاى ايشان به اقامه جماعت و وظائف دينى و روحى اشتغال دارد.

از آثار و تأليفات اوست:

1- تفسير سوره ى نور كه جامع جهات مختلفه فقهيه و اخلاقيه و غيره مى باشد.

2- تقريرات دراسات آيت اللَّه العظمى گلپايگانى.

3- تقريرات درس آيت اللَّه العظمى شريعتمدارى.

2- دومين فرزند معظم له است دكتر سيد هادى انگجى كه سيدى شريف و طبيبى معروف است در تبريز كه از دانشگاه تهران فارغ التحصيل شده و تخصصى در جراحى دارد و اكنون رئيس بيمارستان (شير و خورشيد) تبريز است.

3- سومين فرزند ايشان آقاى مهندس سيد رضا انگجى است كه متصدى امور كارخانه برق و آب است در استان آذربايجان، خداوند توفيق آنان را در خدمات دينى و اجتماعى زياد فرمايد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

انواري، ابوالحسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ ابوالحسن بن آيت اللَّه حاج شيخ حسين قاتوقى (انوارى) از علماء معاصر زنجانست.

وى در سال 1350 قمرى در زنجان متولد شده و در بيت علم پرورش يافته و پس از خواندن مقدمات به قم آمده و بعد از اتمام سطح در خدمت مدرسين حوزه در سال 1373 قمرى هجرت به نجف اشرف نموده و از محضر مرجع اعلا و

زعيم اعظم آيت اللَّه العظمى خوئى مدظله فقها و اصولا استفاده نموده آنگاه به وطن مراجعت و به خدمات دينى از اقامه جماعت و تدريس و تبليغ دين پرداخته است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

انواري، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج شيخ محمد انوارى يزدى در سال 1322 ق در يزد متولد و پس از گذرانيدن دوران كودكى بتحصيل علوم دينى پرداخته و ادبيات و منطق و قسمتى از شرح لمعه و قوانين و رسائل را خدمت مرحوم والدش حجه الاسلام آقاى شيخ محمد باقر انوارى در يزد خوانده و قسمتى از رسائل و مكاسب و كفايه را خدمت ساير علماء و دانشمندان يزد آموخته و مقدارى هم در مشهد مقدس از محضر مرحوم آيه الله حاج شيخ هاشم قزوينى استفاده كرده و آنگاه بقم آمده و از محضر مرحوم آيه الله حجت كوه كمرى و آيه الله العظمى بروجردى و آيه الله حاج سيد محمد تقى خونسارى استفاده نموده آنگاه به يزد برگشته و بخدمات دينى پرداخته و در خلال آن بنابر دعوت همشهريهاى مقيم بمبئى بهندوستان براى تبليغ مسافرت و در پونه و نقاط ديگر خدمات ترويجى نموده و پس از آن مراجعت بوطن و بنابر دعوت جمعى از مؤمنين بندرعباس عزيمت بآنسامان نموده و تا حال تحرير شش سال است كه در بندر مزبور و حومه آن بانجام وظائف دينى اشتغال دارد ادام الله توفيقاته.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

انواري، يحيي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

يحيى بن آيت اللَّه حاج ميرزا محمود انوارى مذكور از فضلاء حوزه علميه قم و علماء معاصر همدان است.

وى در همدان تولد يافته و در مهد تربيت والد ماجدش تربيت و پس از رشد و خواندن دروس ابتدائى و ادبيات به قم آمده سطوح را از مدرسين حوزه آموخته و پس از پايان آن به درس مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيت اللَّه العظمى موسوى و آيت اللَّه شريعتمدارى و آيت اللَّه مرعشى نجفى و آيت اللَّه گلپايگانى حاضر شده و

از خرمن علوم و فيوض آنها بهره مند گرديده و مى گردد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هفتم)

انيس طباطبايي، جعفر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، شاعر و عالم. وى از سادات بلند مقام بود و اجدادش نيز از جمله ى دانشمندان و به زهد و علم و فضل مشهور بودند. پدر وى از عتبات عاليه به تهران آمد و انيس همراه وى بود. پنج يا شش سال در تهران مشغول تحصيل شد و تمام قواعد نحو و اشتقاقات صرف و قوانين منطق و محاسن بديع و نكات معانى و دقايق بيان را آموخت. پس از آن به منظور تكميل علوم به عتبات رفت و مجدداً به تهران بازگشت و در مجالس تدريس پدرش شركت مى كرد. او در سرودن به ويژه قصيده توانا بود. وى در جوانى درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقة الشعراء (199 -198 /1)، فرهنگ سخنوران (105)، گنج شايگان (143 -141)، مجمع الفصحا (134/4).

ايازي، ابوالحسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ ابوالحسن قوام الدين ايازى بن حجه الاسلام والمسلمين المرحوم الشيخ حيدر ايازى از علماء معاصر مازندران و مقيم در رستمكلاء كه در يازده كيلومترى بهشهر است ميباشد.

وى در سال 1308 شمسى در قريه مزبور متولد شده و در مهد علم پرورش يافته و تحصيلات مقدماتى را در محضر مرحوم والد و حوزه هاى مازندران خوانده و بقم مهاجرت نموده مدت دوازده سال در اين شهرستان مذهبى از اساتيد بزرگ سطح و خارج مخصوصا درس حضرت آيه الله العظمى بروجردى بهره مند شده سپس بنجف اشرف مشرف گرديده و مدت 8 سال از محضر آيات عظام استفاده نموده آنگاه بدرخواست اهالى خود بمازندران مراجعت و در قريه رستمكلاء وطن اصلى اقامت و تشكيل حوزه علميه داده و تاكنون مدت ده سالست كه حوزه با توجه امام عصر عجل الله فرجه دائر و طلاب علوم دينى

از اوائل صرف و نحو تا پايان سطح عالى اشتغال دارند و در حال حاضر بالغ بر دويست نفر طلاب در حوزه رستمكلاء مشغول هستند و در خلال اين مدت عده كثيرى از فضلاء آنجا بنجف و قم و مشهد مسافرت و از محضر اعلام و آيات استفاده ميكنند.

از آثار ايشانست: 1- تقريرات فقه و اصول اساتيد نجف كه مخطوط است 2- منظومه هديه الانوار كه قسمتى از اشعارش باشعر ابن مالك تضمين شده است اجازات جامعى از علماء نجف دارند. ادام الله توفيقاته.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

ايرواني، مرتضي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد مرتضى ايروانى از علماء برجسته معاصر تهران است.

وى در سال 1324 ق در تبريز متولد گرديده و مقدمات را در تبريز خوانده و سطوح را خدمت مرحوم آيت اللَّه حاج ميرزا ابوالحسن انگجى و مرحوم آيت اللَّه حاح شيد محمد مولانا و آيت اللَّه حاج ميرزا على اصغر ملكى تلمذ نموده و در سال 1348 ق به قم مهاجرت كرده و از محضر مرحوم آيت اللَّه العظمى حايرى يزدى و آيت اللَّه حجت كوهكمرى استفاده فقه و اصول نموده و علوم عقلى و حكمت را از محضر مرحوم آيت اللَّه ميرزا محمد على شاه آبادى بهره مند و در سال 1355 قمرى منتقل به تهران و در خيابان مولوى ابتداء و بعد مختارى (خيابان اميريه) سكونت و تاكنون بالغ بر چهل سال است كه در مسجد چهار راه مختارى به اقامه جماعت و ترويج دين و خدمات مذهبى اشتغال دارند.

نگارنده گويد: جناب آقاى ايروانى عالمى با متانت و دانشمندى با كياست و فضيلت و موصوف بفضل و تقوى و اهل ولاء و محبت و مواظب زيارت حضرت امام زاده عبدالعظيم حسنى عليه السلام

و همه روزهاى پنجشنبه مرتب با توجه مخصوصى موفق مى باشند ادام اللَّه توفيقه و انار اللَّه برهانه.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

ايوبي، ربيعه

قرن:6

جنسيت:زن

مليت:ايران

643 -561 ق؛ از زنان دانشمند و خير. وى دختر نجم الدين ايوب و خواهر سلطان صلاح الدين ايوبى (589 -567 ق) و همسر مظفرالدين كوكبرى، فرمانرواى اربل، بود. وى مدرسه صاحبه- و به نوشته برخى منابع مدرسه حنبليه- را در دمشق بنا نهاد و وقف كرد.

پادشاهان ايوبى، برادرها و فرزندانشان، احترام خاصى برايش قائل بودند و براى ديدار او به منزلش مى رفتند. ربيعه خاتون در شهر دمشق درگذشت.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منابع: اعلام النساء، 444 -443 / 1؛ الاعلام، 40 / 3؛ تاريخ مشاهير كرد، 186 / 3؛ لغت نامه دهخدا، ش، 276 / 108.

ايوبي، ملكه

قرن:6

جنسيت:زن

مليت:ايران

دانشمند و كاردان ايوبى. وى دختر ملك عادل ابوبكر، و همسر ملك منصور ايوبى (620 -595 ق) بود. همسرش علاقه فراوانى به او داشت و پس از مرگ وى چنان متأثر و اندوهگين بود كه لباس سياه پوشيده و عمامه نيلى بر سر گذاشت و مدت زيادى سوگوار بود. شعراى عصر در مرگ وى قصايد و مراثى سوزناكى گفته اند؛ از جمله حسام الدين خشترى قصيده اى به اين مطلع سرود:

الطرف فى لجة والقلب فى سعر

له دخان زفير طار بالشرر

(در غمش، چشم، غرق درياى اشك و قلب در آتشى است كه لهيب آن شراره مى افكند.) و در يكى از ابيات آن به پوشش سياه ملك منصور اشاره كرده است:

ما كنت اعلم ان الشمس قد غربت

حتى رايت الدجى ملقى على القمر

نمى دانستم كه خورشيد غروب كرده است

تا آنكه سياهى را بر ماه افكنده ديدم)

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منابع: تاريخ مشاهير كرد، 185 / 3؛ خيرات حسان، 93 / 3.

آبشادي، موسي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1091 ق)، عالم. از آثارش: «اغاثة اللهوف فى عمل الخسوف والكسوف»، كه در تاريخ 1091 ق از تأليف آن فراغت يافت؛ «تنقيح الافكار فى اعمال الليل والنهار»؛ «المنن الارشادية فى العمل بالتيجة الآبشادية».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ايضاح المكنون (105 /1)، معجم المؤلفين (40 /13)، هدية العارفين (481 /2).

آذر فَرنبغ فَرخزادان

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سوم ق)، دانشمند زرتشتى و نخستين مؤلف كتاب پهلوى «دينكرد». نام وى در كتاب دينكرد به عنوان موبد بهدينان آمده است. وى با زرتشتى مسلمان شده اى به نام اَباليش در حضور مأمون خليفه ى عباسى مناظره كرده كه شرح آن در رساله ى پهلوى «گُجَستَك اَباليش» آمده است. آذر فرنبغ دانشمند بزرگى بوده است. چنان كه غالباً به افوال وى استناد مى كرده اند. آذر فرنبغ مؤلف كتابى كه در اصول دين زرتشتى بوده است به نام «آيين نامه» كه كتاب چهارم «دينكرد» خلاصه اى از آن است. آذر فرنبغ در اين كتاب با ديد فلسفى اصول دين زرتشتى را بيان مى كند. در «متون پهلوى» اندرزهايى به آذر فرنبغ نسبت داده شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات ايران پيش از اسلام (285 -284 ،248 ،195 ،134 -129)، تاريخ ادبيات در ايران (139 -135 /1)، تاريخ مردم ايران قبل از اسلام (490 -489 /1)، تمدن ساسانى (142 -140 /1)، دانشنامه ى ايران و اسلام (61 -60 /1)، در قلمرو وجدان (288)، سبك شناسى (54 /1).

آذرباد ايميدان

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سوم ق)، عالم دينى. وى آخرين مدوّن كتاب «دينكرد» است. او از معاصران زاداسپرم مؤلف كتاب «گزيده ها» بود، و از پيشوايان بهدينان. مسعودى در «التنبيه والاشراف» از موبدى به نام اسفنديار پسر آذرباد پسر انميد (به جاى ايميد اميد) نام مى برد كه در سال 325 ق به قتل رسيده، به نظر مى رسد كه اين اسفنديار پسر همان آذرباد ايميدان باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات ايران پيش از اسلام (137 ،131 -128)، التنبيه والاشراف (104).

آراني كاشاني، غلامرضا

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1265 -1192 ق)، عالم دينى. تحصيلات خود را نزد ميرزاى قمى، سيد محمد مجاهد و ملا احمد نراقى به پايان برد. اثر وى «قلائد اللئالى» نام دارد كه در احوال زهاد و مشايخ است. كتاب شامل بيست باب است و هر باب ده حكايت در احوال زهاد و در ذيل هر باب بياناتى دارد. اين كتاب در واقع شرح «جامع الحكايات» نصراللَّه ترمذى است. وى در وادى السلام نجف مدفون است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (161 /17)، مكارم الآثار (1799 /5).

آستارايي، اسحاق

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1391 ق)، فقيه و مدرس. در قصبه ارچوان آستارا متولد شد. پس از تحصيل ادبيت در زادگاهش، به لنكران رفت و از آنجا به اردبيل مهاجرت كرد. وى نزد افتخارالعلما و شيخ عبداللَّه تحصيل علوم كرد و در سال 1340 ق به خراسان مسافرت كرد و از محضر درس آقا شيخ حسن برسى و ميرزا ابوالقاسم حكمى و آقا بزرگ حكيم و اديب نيشابورى و ميرزا هاشم بهره برد و در 1345 ق به قم رفت و در حوزه درس آيت اللَّه حائرى و آيت اللَّه حجت و آيت اللَّه خوانسارى و آيت اللَّه بروجردى حاضر شد. از ابتداى تأسيس مدرسه حجتيه قم عهده دار امور مدرسه بود. در قم درگذشت و در مقبره ابوالحسن در بقعةالعلماء دفن شد. از آثار وى: «تقريرات» درس آيت اللَّه حائرى و «تقريرات» درس آيت اللَّه حجت در كفايه و فقه و مكاسب.[1]

مرحوم مبرور حجه الاسلام آقاى آميرزا اسحق آستارائى از افاضل حوزه و مبرزين اصحاب و خواص رفقاء مرحوم آيت الله حجت به فضل و دانش معروف و به متانت و حسن افعال موصوف بوده است والدش مرحوم آقاعباس تاجر قفقازيست در

قصبه ارچوان نزديك شهر آستارا متولد شده و پس از گذرانيدن. ايام كودكى در همانجا به تحصيل ادبيات پرداخته و در سال 1336 ق به لنكران آمده و از آنجا به اردبيل مهاجرت كرده و نزد مرحومين افتخار العلماء و شيخ عبدالله تحصيل مقدمات نموده و در سال 1340 ق به خراسان مسافرت و از محضر درس مرحوم آقاشيخ حسن برسى و ميرزا ابوالقاسم حكمى و آقابزرگ حكيم و اديب نيشابورى و ميرزا هاشم استفاده نموده و در سال 1345 ق مهاجره به قم و از محضر مرحوم آيت الله حايرى و آيت الله حجت و خونسارى استفاده كامل نموده و هم به درس مرحوم آيت الله العظمى بروجردى حاضر شده و از اول تاسيس مدرسه حجتيه تصدى امور مربوط به مدرسه از تمام جهات از طرف مرحوم آيت الله حجت به ايشان محول بوده است.

از آثار اوست مقدارى از تقريرات درس مرحوم آيت الله حايرى و تقريرات درس مرحوم آيت الله حجت در كفايه وقفه و مكاسب اجازاتى هم از آيات عظام گذشته داشته است در ماه ذى الحجه 1391 قمرى از دنيا رفته و در مقبره ابوحسين در بقعه العلماء مدفون گرديده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] آثار الحجة (42 /2)، گنجينه ى دانشمندان (55 -54 /2).

آشتياني، هدايت اللَّه

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1310 ق)، شاعر و دانشمند. وى فرزند ميرزا حسين آشتيانى و پدر دكتر محمد مصدق و برادرزاده ى ميرزا حسن مستوفى الممالك اول از رجال بزرگ عصر ناصرى، و آشنا به معارف اسلامى بود. بين ميرزا هدايت اللَّه و پسر عمويش، ميرزا يوسف مستوفى الممالك دوم، يا بر اثر فتنه انگيزى ديگران يا رقابت، همواره اختلاف بود. امّا هنگامى رنجيدگى ميرزا هدايت اللَّه به

اوج رسيد كه با همه ى كدورت با مستوفى الممالك مجبور شد، بعد از مرگ ميرزايوسف، به امر ناصرالدين شاه معاون يا نايب ميرزاحسن مستوفى الممالك سوم باشد و دنباله رو پسربچه اى يازده ساله شود و كارها را او بگرداند و عنوان شغل از آن ديگرى باشد، آن هم طفلى نابالغ. وى چندى وزير لشكر و مدتى هم وزير دفتر بود و گاهگاهى هم شعر مى سرود. در تأويل آيات و تحقيق بطون روايات از دانشوران شمرده مى شد. ميرزا هدايت اللَّه بر اثر مرض و با فوت كرد. اثر او است: «تحفة الخواص»، در فضائل اميرالمومنين (ع) و اسامى آن حضرت استخراج شده از قرآن.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقه الشعراء (2060 -2057 /3)، الذريعة (166 /26)، شرح حال رجال (427 -422 /4)، المآثر والآثار (198)، مؤلفين كتب چاپى (772 -771 /6)، مجمع الفصحا (1171 /6).

آصفي، حسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ميرزا حسين بن آصفى عالمى كامل و بزرگوار از تلامذه ميرزاى شيرازى بود. و قبل از 1310 وفات نمود.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

آغا سلطان

قرن:10

جنسيت:زن

مليت:ايران

پس از 938 ق، از زنان فاضل، عابد و نيكوكار. او دختر طهماسب قلى بيگ از بزرگان دولت صفوى بود. آغاسلطان در دربار پادشاهان صفوى بزرگ شد و علوم و فنون اسلامى و ادبيات را از فاضلترين علماى اصفهان فراگرفت. وى در اصفهان آثار و اقدامات ارزشمندى انجام داد كه از جمله آنها تعمير و بناى يك قسمت از مسجد جامع اصفهان و تعمير و تزيين قسمت ديگرى است كه صاحب بن عباد بنا نهاده بود. به نوشته تذكرةالقبور، آغا سلطان در اصفهان درگذشت و در بقعه على بن سهل دفن شد.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منابع: اعيان الشيعه (مستدركات)، 8 / 4؛ تذكرةالقبور، 28؛ گنجينه آثار تاريخى اصفهان، 101 ،92.

آغاز كوچك

قرن:13

جنسيت:زن

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، شاعر و دانشمند. پدرش شاهزاده سيف اللَّه سردار مفخم، و از طرف مادر نيز به سلاطين صفويه مى رسيد و فرزندزاده ى معتمدالدوله ميرزا عبدالوهاب نشاط بود. اين رباعى از او است:

گويند بهشت و حور و كوثر باقيست

در روز جزا دوزخ و محشر باقيست

دوزخ چه بود بغض على و آلش

جنت به محبت پيمبر باقيست

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :رياحين الشريعه (322 /3)، زنان سخنور (8 -7 /1)، مشاهير زنان (6).

آغازي شيرازي، سكينه عفت

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

(ز 1303 ش)، از زنان دانشمند و معارف پرور شيراز. وى مادر شاعر معاصر دكتر مهدى حميدى بود. در مورد وى گفته اند: «اول كسى كه در تأسيس مدرسه ى نسوان كوشش كرد و مدرسه ى نسبتاً آبرومندى را داير نمود خانم سكينه عفت آغازى بود كه در سال 1339 ق به تشويق ميرزاى رحمت، رييس فرهنگ وقت، دبستانى به نام عفتيه در منزل شخصى تأسيس كرد كه در آذرماه 1303 ش دولتى شد و هنوز هم داير است، و اين اولين مدرسه ى دخترانه است كه دولتى شده».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :دانشمندان و سخن سرايان فارس (38 /1).

آقا مجتهد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمّد على فرزند علاّمه جليل آقا سيد صدرالدين عاملى موسوى اصفهانى، از بزرگان و مفاخر علماى شيعه، و از جمله كسانى است كه قبل از رسيدن به سنّ بلوغ به درجه اجتهاد نائل شده، و اجتهادش مورد قبول و گواهى مجتهدين بزرگ قرار گرفته است، به طورى كه كتاب 1- البلاغ المبين در احكام صبيان و مجانين او را كه در سنّ دوازده سالگى تأليف نموده چون به نظر سيّد حجة الاسلام شفتى رسانيد، فوق العاده مورد اعجاب و تحسين قرار گرفته، و سيّد اجتهاد مؤلّف آن را گواهى فرموده، و دختر خود را به حباله نكاح او درآورد.

ديگر از تأليفات صاحب عنوان:

2- احياء التقوى، در شرح دروس است كه ناتمام مانده 3- ديوان اشعار فارسى و عربى 4- العلائم فى شرح المراسم 5- منظومه اى در وقف كه در كتاب «معجم رجال الفكر و الادب» به او اشاره شده است.

مادر صاحب عنوان: جان جان خاتون دختر شيخ جعفر كاشف الغطاء مى باشد كه در بقعه تكيه مادر شاهزاده در تخت

فولاد مدفون مى باشد.

صاحب عنوان در 18 ذي حجة الحرام سال 1274 به سن 35 سالگى در اصفهان وفات يافته، جنازه اش را به نجف برده، در آن ارض مقدّس مدفون ساختند. (تولدش: حدود 1239)

از اشعار فارسى اوست:

نقاش خواست نقش دهان ترا كشد

از بس كه تنگ بود، بر او عرصه تنگ شد

به استشاره رندان گسسته ام تسبيح

بيار خوشه تا كى كه استخاره كنم

خرمن حسن ترا روزى كه مى كردند جمع

آفتاب از دامن يك خوشه چين افتاده بود

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

آقاسي، عباس

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1265 -1198ق)، عالم و شاعر، متخلص به فخرى. در چهارده سالگى به عتبات رفت و به خدمت آخوند ملا عبدالصمد عارف همدانى درآمد و در محضر او علوم دينى و طبيعى و رياضى آموخت. پس از شهادت آخوند همدانى به دست وهابيان در 1216 ق ميرزا آقاسى به ايران بازگشت و تربيت فرزندان عباس ميرزا بويژه محمد ميرزا را بر عهده گرفت. وى سرانجام به وزارت محمدشاه رسيد و شاه كه او را مرشد و پيشواى طريقت خود مى دانست سالها اداره مملكت را به كف بى كفايت او سپرد. در عتبات از دنيا رفت و همان جا دفن شد. از آثارش: «سهام عباسيه»، در فقه؛ «شيم فخرى»، در زمينه شريعت و طريقت؛ «نگارنامه»، در جغرافيا؛ «ديوان» شعر.[1]

حاج ميرزا آقاسى بن ميرزا سليم ايروانى از طايفه پات. وى چون به نام جدش موسوم بود، او را به جهت احترام ميرزا آقاسى ناميدند. در سال 1190، ه.ق.براى تحصيل علوم دينى به عتبات رفت و در خدمت ملا عبدالصمد همدانى به تحصيل پرداخت و بعد از شهادت آن استاد به سال 1214 به ايروان برگشت و پس

از چندى به تبريز مهاجرت كرد و مورد تفقد نايب السلطنه عباس ميرزا قرار گرفت و به سمت ملا باشى اولاد وى منصوب گرديد. در زمان پادشاهى محمدشاه وى به صدارت عظمى رسيد. پس از فوت پادشاه اخير به سبب مخالفان بسيارى كه داشت ناگزير به حضرت عبدالعظيم پناه برد و سپس به عتبات رفت و در 1265 ه.ق. در كربلا درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] حديقة الشعراء (1291 -1287 /2)، دانشمندان آذربايجان (295 -294)، دايرةالمعارف فارسى (826 /1)، الذريعه (260 /12 ،812 /9)، روضة الصفا (171 -167 /10)، رياض العارفين (272)، شرح حال رجال (209 -203 /2)، طرائق الحقائق (317 -299 /3)، لغت نامه (ذيل/ فخرى)، المآثر والآثار (157)، مجمع الفصحا (820 -817 /5)، مكارم الآثار (1791 /5 ،78 -76 /1)، ناسخ التواريخ، قاجاريه (248 -241 /2).

آگه، هادي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1104 ق)، عالم و شاعر، متخلص به آگه. مشهور به هادى. از احوال او اطلاع چندانى در دست نيست، جز اينكه برخى از تأليفات خود را در هندوستان به پايان برده است. از آثار وى «كفاية المهمات»، به فارسى، در عقايد و اعمال و آداب در يك مقدمه و سى فصل و خاتمه؛ «منهج الصالحين»، كه شناخت حقيقت نيت در اين كتاب بخوبى آمده است. از اشعار او است:

آگه اين نكته كرده ام تحقيق

حبّ آل محمد است ايمان

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (194 /23 ،102 /18)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 799 /12).

آل آقا، عبداللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبداللَّه بن العلامه الجليل حاج آقا احمد آل آقا از علماء مبرز معاصر تهران است. وى در سال 1317 ق در تهران متولد شده و در تحت تربيت والد ماجدش پرورش يافته و اوليات و سطوح را در تهران خوانده و در سال 1344 ق به قم مهاجرت نموده و سطوح عالى را از مرحوم اديب تهرانى و مرحوم آيةاللَّه ميرزا همدانى فراگرفته و دروس خارج فقه و اصول تحليلى را از محضر مرحوم آيةاللَّه العظمى حايرى و پس از رحلت ايشان از آيةاللَّه حجت و نيز از موقع ورود آيةاللَّه العظمى بروجردى تا اواخر سال 1373 ق از محضر آن زعيم اعظم استفاده نموده تا سال مزبور كه مرحوم والدش برحمت حق پيوست بالضروره به تهران عزيمت و به اقامه جماعت در مسجد آقا محمود و خدمات ديگر دينى پرداخته است.

نگارنده گويد: مترجم معظم ما از دانشمندان اصيل و ريشه دار ايران و تهرانست زيرا آن جناب از احفاد نابغه بزرگ و علامه سترك وحيد على الاطارق آقاى آقا محمد

باقر بهبهانى قدس سره مجدد مذهب و دين در صده دوازدهم هجرى بوده چنانچه حقير در فوائد البهبهانيه گفتم:

قد قام منها علماء الاهل

كآيه اللَّه وحيد الفحل

مجدد دين بعون الاكبرى

فى مائه الثانيه و العشرى

و شرح احوال اين بيت عاليه و سلسله جليله (آل آقا) در كتب تراجم بخصوص در كتاب زندگانى وحيد بهبهانى تأليف دانشمند معظم استاد مكرم حجه الاسلام حاج شيخ على دوانى مفصلا و مبسوطا مسطور است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

آل طاهر، محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ محمدحسين آل طاهر خمينى از فضلاء معاصر و علماء خمين است كه در سال چند ماهى در قم و چند ماهى در شهرستان خمين به وظائف دينى و روحى اشتغال دارد وى پس از تولد و خواندن مقدمات و مبادى اوليه در سال 1365 قمرى به قم آمده و بعد از خواندن سطوح وسطى و عالى و تكميل آن در خدمت اساتيد و مدرسين حوزه علميه مدت پنج سال از محضر مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى استفاده كرده و بعد از ايشان از محضر مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ عبدالنبى عراقى و آيت اللَّه العظمى مرعشى نجفى مدظله و آيت اللَّه العظمى امام خمينى و آيت اللَّه العظمى گلپايگانى و آيت اللَّه العظمى شريعتمدارى بهره مند شده است.

تاليفات و آثار مطبوع ايشان از اينقرار است 1- رساله الهدايه 2- رساله در تواريث الزوجين 3- تقريرات بحث مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ عبدالنبى عراقى النجفى.

و آثار مخطوط ايشان 1- فضائل الشيعه يك جلد 2- شرح فارسى سيوطى 2 جلد 3- شرح فارسى كتاب صلوة الجمعه اجلد 4- شرح فارسى صمديه اجلد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

آل طبيب، كاظم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

در سال 1339 قمرى در شوشتر به دنيا آمده و پس از خواندن مقدمات و ادبيات مسافرت به قم نموده و از محضر آيات قم مرحوم اديب تهرانى و آيت العظمى مرعشى نجفى و آيت اللَّه خونسارى و آيت اللَّه حجت استفاده و پس از آن مهاجرت به نجف اشرف و چند سالى از محضر آيتين اصفهانى و حاج شيخ كاظم شيرازى استفاده كرده سپس به واسطه ضعف و كسالت والدش به اهواز آمده و در مسجد آن مرحوم كه در خيابان وكيلى واقع است (خيابان كاشانى)

تاكنون به امامت و خدمات دينى و اجتماعى اشتغال دارد و از دانشمندان متقى و پارسا و موصوف به فضل و دانش مى باشند و عده اى از محصلين اهواز دراسات ايشان استفاده مى نمايند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

آل علي شاهرودي، جواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد جواد حسينى آل على شاهرودى دومين فرزند مرحوم آيت اللَّه حاج سيد حسين حسينى آل على شاهرودى طاب ثراه.

داماد بزرگ آيت اللَّه العظمى حاج سيد محمود حسينى شاهرودى در بيست و هفتم جمادى الاولى 1348 قمرى در نجف اشرف متولد شده و در بيت علم و تقوى پرورش يافته و به تحصيلات اوليات و ادبيات و سطوح عاليه پرداخته و پس از آن دروس خارج فقه و اصول و غيره را از آيات عظام نجف اشرف و بالاخص فقه و اصول مرحوم آيت اللَّه العظمى شاهرودى قدس اللَّه سره استفاده تا نائل به درجات و مدارك علمى از آيات عظام نجف اشرف و بالاخص فقه و اصول مرحوم آيت اللَّه العظمى شاهرودى قدس اللَّه سره استفاده تا نائل به درجات و مدارك علمى از آيات عظام گرديده و خود در نجف و چند سالى در مسجد يكى از محلات نجف به نام خوان مخضر (ميدان ميوه فروشان) اقامه جماعت و ارشاد مؤمنين مى نمود و سفرهاى متعددى هم به عنوان بعثه دينيه آيت اللَّه العظمى شاهرودى به حج مشرف و رسيدگى به امور حجاج مقلدين آن مرحوم را مى نمود.

در سال 1395 شمسى به واسطه فشار و مزاحمت حكومت بعث عراق به ايرانيهاى مقيم عراق ناچار به مهاجرت به كويت شده و تا سال 1370 قمرى اقامت و به خدمات دينى و روحى و علمى از اقامه جماعت و تبليغ دين و بخصوص نشر معارف اهل البيت

عليهم السلام داشته و خدمات چشمگيرى نموده است.

خدمات معظم له در كويت

1- تأسيس مدرسه علمى از طرف حضرت آيت اللَّه العظمى خوئى مد ظله الوارف.

2- تدريس در آن و سرپرستى و رسيدگى به امور طلاب آن.

تأليفات و آثار علمى ايشان در كويت

در مدت اقامتشان در كويت در مواقع فراغت تأليفات سودمندى نموده كه فهرست آنها را از نظر كاوشگران مى گذرانم.

1- الامام المهدى و ظهوره.

2- الانسان فى مراحل الست كه چندين بار به عربى به چاپ رسيده و به فارسى نيز ترجمه شده و بار دوم به وسيله حجةالاسلام آقاى نفسى در كراچى ترجمه باردو چاپ شده.

3- كتاب آداب الحرمين كه تا اين تاريخ هفت نوبت طبع و منتشر شده است و ترجمه آن به فارسى دو مرتبه و هر بار در تيراژ بيست هزار چاپ و نشر گرديده.

4- شخصيه المسلم.

5- الارث فى الجداول- مخطوط و بعضى مخطوطات ديگر.

و نيز از اين بزرگوار خدمات ديگرى در عراق و نجف اشرف و برخى از شهرستانى ايران (از قبيل كمك به بناء مسجد و حسينيه و خيريه هاى ديگر) شده كه شايان تقدير مى باشد.

بيمارستان چشم پزشكى پيامبران

اخيرا آنجناب موفق شدند كه در تهران فلكه دوم صادقيه خيابان باغ فيض- خيابان پيامبران- خيابان ابوذر، بيمارستانى به خيريه اختصاصى چشم پزشكى پيامبران به مساحت 27 هزار متر مربع كه زيربناى آن 20400 متر مربع و داراى پنج بلوك كه بعضى در شش طبقه است و در آن عمليات و جراحى هاى چشم در سطح بالا انجام مى گيرد كه در واقع بيمارستان بى نظيريست در ايران بلكه در خاورميانه.

ايشان پس از مدت پانزده سال اقامت در كويت در سال 1370 شمسى برابر 1410 قمرى هجرت به قم

نموده و به تتميم طبع مولفات خودشان و رسيدگى بيمارستان مذكور مشغول مى باشند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

آل احمد طالقاني، محمدتقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمدتقى (آل احمد) طالقانى فرزند مرحوم آيت اللَّه حاج سيد احمد طالقانى كه به امر زعيم اعظم آيت اللَّه بروجردى رهبرى شيعيان مدينه را به عهده داشتند تولد ايشان در 1325 ق واقع شده و چند سالى در قم تحصيل نموده و بعد به نجف اشرف مهاجرت و از محضر آيت اللَّه اصفهانى و ديگران بهره مند شده و بر حسب امريه، مرحوم آيت اللَّه بروجردى به مدينه طيبه عزيمت نموده و به خدمات دينى و روحى و ارشاد شيعيان مدينه و راهنمائى حجاج بيت اللَّه الحرام اشتغال داشته تا در 14 شعبان 1372 ق وفات و در قبرستان بقيع به خاك رفته است.

(1372 -1325 ق)، عالم دينى و مرجع شيعيان مدينه. در تهران به دنيا آمد. پس از طى مقدمات و سطوح اوليه در اوايل تشكيل حوزه علميه به قم رفت و پس از پايان سطوح به نجف اشرف مهاجرت كرد و از حوزه ى درس و بحث آيت اللَّه اصفهانى و آيت اللَّه عراقى استفاده كرد. وى داماد آيت اللَّه حاج شيخ محمدتقى آملى بود. در سال 1370 ق به امر آيت اللَّه بروجردى رهبرى شيعيان مدينه را عهده دار شد و در آنجا به نشر احكام جعفرى پرداخت و راهنماى حجاج بيت اللَّه الحرام گشت. آل احمد بطور ناگهانى در مدينه درگذشت و در قبرستان بقيع دفن شد.[1]

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] آثار الحجة (349 -378 / 2)، گنجينه ى دانشمندان (66 / 7).

آلاشتي سوادكوهي، محمدزمان

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم و چهاردهم ق)، دانشمند و عالم دينى. در بابل علوم مقدماتى را فراگرفت. پس از آن به تهران آمد و در مدرسه ى مهد عليا و عبداللَّه خان تحصيل كرد، فقه و اصول را نزد حاج ملا هادى طهرانى مدرس

و علوم عقلى را در خدمت آقا على و ميرزا ابوالحسن جلوه و هندسه و حساب را از ميرزا حسين سبزوارى فراگرفت. سه مرتبه به زيارت مكه معظمه مشرف گشت و مدت يكسال در مدينه اقامت كرد. بعد از آن پنج سال در نجف مجاورت اختيار كرد و ملازم مدرس محقق گيلانى بود. مدتى را نيز در سامراء گذراند. وى در مدت عمر خويش رياضتهاى سختى را متحمل گشت و در تهذيب نفس كوشيد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :التدوين فى احوال جبال شروين (283 -282).

آل شريف اصفهاني، آمنه

قرن:12

جنسيت:زن

مليت:ايران

(س دوازدهم و سيزدهم ق)، فاضل، عابد و زاهد. شريف ابوالحسن عاملى اصفهانى، از علماى بزرگ و از شاگردان علامه مجلسى، جد مادرى او است. وى مادر شيخ باقر اصفهانى نجفى پدر شيخ محمد حسن نجفى صاحب «جواهر» است. جدّه عالى مادرى آمنه خانم، مادر شريف ابوالحسن عاملى، نيز آمنه است كه از سادات بزرگ و خواهر اميرمحمد صالح خاتون آبادى، داماد مجلسى، است. لقب «شريف» اين خاندان از رهگذر سيادت اين آمنه است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ريحانه (212 -211 /3).

آل طاهر، جلال

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

جلال آل طاهر فرزند آقا شيخ حسين (نواده مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ احمد) از ائمه جماعت معاصر كرمانشاه مى باشند.

تولد ايشان در سال 1307 شمسى در خمين واقع شده و تحصيلات مقدماتى خود را در نزد جدش تكميل و چندين سال از محضر اساتيد قم استفاده نموده و سپس در كرمانشاه متوطن گرديده و از محضر درس آقاى اسلامى و آيت اللَّه حاج شيخ عبدالجواد اصفهانى كه مدتى به امر مرحوم آيت اللَّه بروجردى در كرمانشاه اقامت داشتند استفاده نموده فعلا در مسجد اشجارى به امامت و ارشاد خلق مشغول مى باشد

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

آل طيب شوشتري، كاظم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1339 ق)، عالم دينى و مدرس. در شوشتر متولد شد. پس از تحصيل مقدمات و ادبيات به قم مهاجرت كرد و از محضر استادانى چون اديب تهرانى و آيت اللَّه نجفى مرعشى و آيت اللَّه خوانسارى و آيت اللَّه حجت بهره برد و سپس به نجف رفت و چند سالى در حوزه درس آيت اللَّه اصفهانى و آيت اللَّه شيخ محمد كاظم شيرازى شركت كرد. آنگاه به اهواز بازگشت و به تدريس و ترويج امور دينى پرداخت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار الحجة (217 /2)، گنجينه ى دانشمندان (142 -141 /3).

آملي مازندراني، ابراهيم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1262 ق)، عالم. ملقب به ملاباشى. اهل علم و عرفان و مردى صوفى و درويش بود. در سال 1280 ق براى تحصيل به تهران رفت و علوم معقول و منقول را فراگرفت. سپس به عرفان و تصوف روى آورد و توسط حاج ميرزا عبدالكريم ملاباشى تبريزى نزد حاجى استاد غلامرضا شيشه گر رفت. بعد از آن به صفى عليشاه ارادت ورزيد و در سال 1294 ق كه منوّر عليشاه به تهران آمد از وى امضاء دستورالعمل گرفت. از فيض صحبت و بركت و تربيت آنان به درجات عاليه علم و عرفان رسيد و با رجال و اعيان تهران آشنايى و معاشرت به هم رسانيد، و در خدمت به مردم كوتاهى نكرد و به همين سبب لقب ملاباشى گرفت و به توليت كتابخانه ى مدرسه ى سپهسالار منصوب شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :طرائق الحقائق (589 -588 /3)، مكارم الآثار (1673 /5).

آملي، شمس الدين، محمد

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف بعد از 753 ق)، عالم شيعى. شمس الدين از معاصران سلطان محمد خدابنده و از مدرسان مدرسه اى بود كه سلطان محمد خدابنده در سلطانيه بنا كرده بود. از علماى معقول و منقول بود كه با علامه حلى و قاضى عضد ايجى معاصر و مصاحب بود كه همواره با قاضى عضد مناظره و مناقشه داشت. تا بعد از سال 753 ق زنده بود. آثارش به دو زبان فارسى و عربى بود از جمله: «نفائس الفنون فى عرائس العيون»، كه كتاب جامعى است در علوم مختلف ادبى، دينى، عرفان، رياضى، موسيقى و حكمى و از امهات كتبى است كه در شرح موضوعات مختلف نوشته شده است؛ بار اول در 1892 م در بمبئى و پس از

آن بارها در تهران چاپ شد؛ شرح «كليات قانون» ابن سينا كه در سال 753 ق به پايان برد؛ شرح «مختصر الاصول» ابن حاجب؛ شرح «كليات طب» سيد شرف الدين ايلاقى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ايضاح المكنون (663 /1)، تاريخ ادبيات در ايران (277 ،273 ،178 -177 /3)، تاريخ در ايران (111 -110)، تاريخ مختصر موسيقى (127 -124)، تاريخ نظم و نثر (183)، دايرةالمعارف فارسى (277 ،247 /1)، الذريعه (241 /24 ،60 /18 ،302 /16 ،56 /14)، رياض العلماء (13 /7)، ريحانه (65 -64 /1)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 204 -203 /8)، فرهنگ ادبيات فارسى (516 ،7)، فرهنگ نفايس الفنون (پيش گفتار)، كشف الظنون (1966)، مؤلفين كتب چاپى (790 -789 /5)، مجالس المؤمنين (216 -213 /2)، معجم المؤلفين (7 /12 ،314 /11 ،68 -67 /9)، نام آوران فرهنگ (567)، هدية الاحباب (101)، هدية العارفين (159 /2).

آملي، عزالدين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، عالم شيعى. شيخ عزالدين معاصر شاه طهماسب صفوى و ملازم تاج الدين حسن وزير مازندرانى و همدرس محقق كركى و شيخ ابراهيم قطيفى بود كه هر سه از شاگردان على بن هلال جزائرى به شمار مى رفتند. وى در شهر سارى وفات يافت و در همان جا دفن شد. آثارش: رساله ى «حسينيه» با ديباچه و دو باب؛ «بيان اعتقادات قلبيّه و ذكر عبادات شرعيه» به نام تاج الدين حسن وزير؛ ترجمه شرح «نهج البلاغه» ابن ميثم بحرانى به فارسى به نام آن وزير؛ «لمعه»؛ در نكاح دائم و متعه.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات در ايران (1474 ،274 /5)، تاريخ نظم و نثر (396)، الذريعه (353 /18 ،135 /14 ،20 /7)، رياض العلماء (199 -198 ،13 /7 ،312 /3)،

ريحانه (64 /1)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 139 -138 /10)، الكنى والالقاب (8 /2)، معجم المؤلفين (280 -279 /6)، هدية الاحباب (101).

آملي، هاشم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1371 -1292 ش)، عالم و مدرس. مراحل ابتدايى تحصيلات را در شهر خويش و سطوح را در مدرسه سپهسالار (مدرسه عالى شهيد مطهرى كنونى) تهران فراگرفت. براى تكميل تحصيلات عاليه به قم رفت و نزد آيت اللَّه حائرى، آيت اللَّه حاج مير سيد على يثربى، حاج ميرزا محمدعلى شاه آبادى و حاج سيد محمد حجت كوه كمرى تلمذ كرد. سپس به نجف رفت و نزد استادانى چون آقا سيد ابوالحسن اصفهانى، ميرزاى نائينى و آقا ضياءالدين عراقى فقه و اصول را فراگرفت. سپس به تدريس پرداخت. در سال 1381 ق به قصد معالجه و ديدار بستگان و دوستان و دعوت جمعى از استادان به قم عزيمت نمود و به تدريس فقه و اصول پرداخت آثار وى: «كشف الحقايق»؛ «المعالم المأثوره»؛ «مجمع الافكار»؛ «منتهى الافكار»؛ «بدايع الافكار فى الاصول».[1]

فقيه.

تولد: 1322(1282 ق.)، توابع لاريجان آمل.

درگذشت: 7 اسفند 1371.

آيت الله العظمى هاشم آملى پس از طى تحصيلات ابتدايى براى كسب علوم دينى به تهران رفت و مورد توجه آيت الله سيد حسن مدرس واقع شد. ايشان در فرصت كوتاهى ادبيات، منطق و سطوح عاليه را به پايان رسانيد. اساتيد وى در اين برهه، آيت الله سيد محمد تنكابنى و آيت الله يدالله نظرپاك بوده اند.

در همين ايام كه حوزه ى علميه ى قم با استقرار آيت الله العظمى عبدالكريم حائرى يزدى شكل گرفته بود، ايشان براى تحصيلات عاليه به قم عزيمت كرد و به فراگيرى علوم اسلامى پرداخت. در اين دوران علاوه بر حضور در محفل درس آيت الله مؤسس، در جلسات درس اساتيد ديگر از جمله آيت الله

سيد على يثربى كاشانى و آيت الله شاه آبادى و آيت الله كوه كمره اى نيز شركت كرد.

پس از پنج سال تحصيل و تدريس در حوزه ى علميه ى قم با اخذ درجه اجتهاد از آيت الله العظمى حائرى و آيت الله حجت كوه كمره اى براى ادامه تحصيل عازم نجف شد و در درس آيات عظام محمد حسين نايينى، ضياءالدين عراقى و سيد ابوالحسن اصفهانى شركت كرد.

ايشان توانست در اين دوره كليه ى مطالب دروس اساتيد خود را تقرير نمايد و در مدت كوتاهى با توصيه اساتيد خود پس از چندين سال تدريس سطوح عاليه به تدريس خارج پرداخت. همچنين در سال 1381 ق. عازم قم شد و در آنجا به تدريس فقه و اصول پرداخت.

از جمله آثار ايشان كه به رشته تقرير درآمده و به طبع رسيده به شرح زير هستند: كشف الحقايق عن الفقه الجعفرى فى المكاسب كه تقرير درس بيع و خيارات ايشان است كه بعضى از مجلدهاى آن به چاپ رسيده است (جلد چهارم به تحرير سيد جعفر حسينى طبرسى در نجف در سال 1380 ق. به چاپ رسيده است)، العالم المأثوره در طهارت؛ منتهى الافكار حاوى مباحث الفاظ اصول فقه (به عربى، جلد دوم، نجف، 1380 ق.) همچنين برخى از آثار قلمى ايشان به شرح زير است، بدايع الافكار فى الاصول يك دوره مباحث اصول فقه تقرير درس آيت الله العظمى ضياءالدين عراقى (به زبان عربى) است. از اين دوره مبحث الفاظ به طبع رسيده است. كتاب الرهن؛ كتاب الاجاره؛ كتاب الصوم؛ رسالة النية؛ رساله الخلل فى الصلاة؛ حاشيه اى بر التحصيل بهمنيار كه در زمان تلمذ ايشان نزد استاد نظرپاك تأليف شده است، تعليقة عروة الوثقى.

آيت الله العظمى ميرزا هاشم آملى

به دنبال يك بيمارى طولانى در هفتم اسفند ماه 1371 درگذشت.

يكى از مدرسين عالى قدر و علماء بزرگ حوزه علميه جناب حجه الاسلام والمسلين آيت الله آقاى آقاميرزا هاشم آملى است وى در حدود 1323 قمرى در يكى از قراء لاريجان آمل به دنيا آمده و تحصيلات مقدماتى را در آمل از جناب ثقه الاسلام آقا شيخ احمد آملى و ثقه الاسلام آقا سيد تاج فراگرفته سپس به تهران آمده و كتب فلسفه شوارق و منظومه. و اشارات و امور عامه و الهيات اسفار را از استاد اين فنون مرحوم ميرزا طاهر تنكابنى و ميرزا يدالله نظرپاك آموخته و سطوح وسطى شرح لمعه و قوانين را از حجه الاسلام آقا شيخ حسين آملى و حاج شيخ محمدعلى لواسانى و ميرزا عبدالله غروى آملى و سطوح عالى را از مرحوم حجت الاسلام آقاى ميرزا محمدرضا فقيه لاريجانى و حجت الاسلام آقاى آقا سيد محمد تنكابنى فراگرفته آنگاه عزيمت قم نموده و چند سالى از محضر و ابحاث فقه و اصول مرحوم آيت الله حايرى و آيت الله حجت استفاده نموده و پس از آن مهاجرت به نجف اشرف و مدت سى سال از محضر وحيد عصر مرحوم آيت الله آقا ضياءالدين عراقى و آيت الله ميرزا حسين نائينى و آيت الله العظمى اصفهانى استفاده كافى و وافى نموده تا به درجه اعلاء اجتهاد ارتقاء يافته و ضمنا در همان حوزه مقدسه براى جماعتى از محصلين و فضلاء تدريس فقه و اصول را مى نمود در مدت بيست سال چهارده دوره اصول و چهارده دوره مكاسب شيخ انصارى را تدريس نموده تا بعد از فوت مرحوم آيت الله اصفهانى در عهد رياست آيت الله العظمى بروجردى به قم مراجعت نموده و تشكيل

حوزه تدريس داده و در مدت دوازده سال دو دوره اصول و خيارات مكاسب را تا آخر و طهاره را از عروه در قم تدريس نموده و اكنون نيز در مسجد اعظم حوزه درس را دارند و عده اى از فضلاء شمال و غيره به درسشان حاضر شده و از بياناتشان استفاده مى كنند از آثار ايشانست 1- كتابى در اصول 2- كتابى در فقه از صلوه، زكاه، قضا، اجاره، غصب، رهن، بيع در پنج مجلد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

منابع زندگينامه :[1] كيهان فرهنگى (س 10، ش 1، ص 59)، گنجينه ى دانشمندان (54 -53 /2)، مؤلفين كتب چاپى (745 -744 /6).

آوي، شمس الدين، ابويوسف محمد

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 705 ق)، عالم دينى. وى از شاگردان فخرالمحققين فرزند علامه حلى است و از معاصران ابوالفتوح آوى است كه همزمان با هم از فخرالمحققين به دريافت اجازه مفتخر شده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :طبقات اعلام الشيعه (قرن 208 /8).

آيةاللهي شيرازي، محمدجواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدجواد بن ميرزا محمدرضا آيةاللهى شيرازى از افاضل علماء معاصر شيراز بوده اند.

وى در 4 ربيع الاول 1309 ق در شيراز متولد و از مدرسين بزرگ شيراز و غيره علوم معموله را فراگرفته و به تاليف و تصنيف پرداخته و بعضى از آنها را بطبع رسانيده كه از آنهاست.

1- حرمة حلق اللحيه 2- زينب بيگم 3- المنظومة الكسائيه 4- مرواريد غلطان 5- النجبة فى صلوة الجمعه و از تاليف چاپ نشده ايشان كتب زير است.

1- حذف الشعور 2- كلمة الحق 3- عصم العفائف 4- درر الفوايد 5- ايقاظ الهجعة 6- كشف المقنعه 7- زندگانى حضرت احمد (شاه چراغ).

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

آيت ميردامادي، محمد حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن سيد جعفر، عالم فاضل زاهد اديب شاعر متخلص به «آيت» در شب جمعه 23 ربيع الثانى 1303 متولد، و نزد علماى اصفهان تحصيل نموده، و در سده ى ماربين مولد و موطن خويش مرجع امور شرعيه بوده، و در شب جمعه اول ربيع الثانى 1380 وفات يافته، در امام زاده سيد محمد مدفون گرديد.

وى را تأليفاتى است:

1 - ديوان اشعار 2 - رساله صوميه، در مواعظ ماه مبارك رمضان 3 - رساله در قاعده ى على اليد، تقريرات استادش اقا ميرزا محمد حسين نائينى 4 - عشريه؛ و غيره. [شرح حال وى قبلا نيز ذكر شد]

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

آيت اللَّه زاده اصفهاني، محمدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمدرضا بن السيد العلام آيت اللَّه آقاى حاج سيد محمد حسين بن آيت اللَّه السيد على بروجنى اصفهانى از علماء و ائمه جماعت معاصر تهران است وى در سال 1345 ق در نجف اشرف متولد شده و در بيت علم و شرف و دامن والده ماجده اش صبيه ى آيت اللَّه العظمى آقا سيد ابوالحسن اصفهانى قدس اللَّه سره تربيت يافته و از محضر مرحوم والدش و مرحوم آيه اللَّه العظمى آقا ميرزا عبدالهادى شيرازى و آيت اللَّه حاج سيد يحيى يزدى استفاده نموده و در سال 1331 شمسى مهاجرت به ايران و در تهران رحل اقامت افكنده و از محضر و ابحاث آيه اللَّه العظمى آقاى حاج سيد احمد خونسارى استفاده نموده و ضمنا بتدريس متون فقه و اصول و تفسير و اقامه نماز جماعت در مسجد بازار و اول كوچه ى غريبان و چند سالى است كه در مسجد ارباب محمدتقى واقع در خيابان دلگشا به اقامه جماعت و وظائف دينى و روحى اشتغال دارند.

و معظم له سبط مرحوم زعيم الشيعه

فى عصره آيت اللَّه العظمى اصفهانى و داماد مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ موسى خونسارى طاب ثراهما ميباشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

آيت اللَّه زاده شيرازي، جلال الدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1330 ق)، دانشمند. تحصيلات ابتدايى را در مدرسه ى شريعت شيراز به پايان رساند و علوم دينى را نزد حاج حكيم و شيخ احمد دارابى و شيخ محمدعلى موحد حكيم آموخت. سپس به اصفهان رفت و اصول فقه و مقدارى حكمت الهى را نزد شيخ ميرزا حسن قاضى عسكر و سيد صدرالدين كوپائى فراگرفت. «كفاية الاصول» و سطوح فقه را نزد آقا ميرزا محمدعلى شاه آبادى تكميل كرد و سپس به زراعت پرداخت. از اقدامات او بنياد پلهاى فهليان و شاپور، تصويب ساخت راه كازرون به اهواز به منظور اتصال شيراز به خرمشهر، تأسيس دانشكده ى پزشكى و دانشسراى كشاورزى در شيراز.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :دانشمندان و سخن سرايان فارس (45 -44 /1)، زندگينامه ى رجال و مشاهير (62 -61 /1).

آيت اللهي شيرازي، محمدكاظم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1291 ش)، عالم. در شيراز متولد شد. ايام كودكى را تحت تربيت و پرورش پدرش گذراند و بعد از آن به تحصيل پرداخت و متون فقه و اصول را از مرحوم آيةاللَّه حاج شيخ على ابيوردى و آيةاللَّه حاج شيخ بهاءالدين محلاتى فراگرفت. در سال 1364 ق به قم مهاجرت كرد و از محضر آيةاللَّه حجت و آيةاللَّه بروجردى و آيةاللَّه سيد محمدتقى خوانسارى و آيةاللَّه صدر استفاده نمود، سپس به شيراز رفت و به وظايف دينى، اقامه جماعت و تدريس و تبليغ احكام پرداخت. از وى حدود 12 اثر باقى مانده است كه از آن جمله: «تقريرات درس آيةاللَّه حجت»؛ «تقريرات آيةاللَّه خوانسارى»؛ «تقريرات درس آيةاللَّه بروجردى»؛ «رساله اى در اجازه»؛ «رساله اى در غصب»؛ «رساله اى در شركت».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار الحجة (120 -119 /2)، گنجينه ى دانشمندان (437 -436 /5).

بافقي يزدي، محمدحسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ملا محمدحسين بافقى يزدى صاحب كتاب التحفه الحسينيه فى الاحكام الشرعيه كه به زبان عربى نوشته و نسخه اى از آن به خط مصنف مورخ 1281 در 193 ورق 91 سطرى به شماره 596 در كتابخانه ملك موجود است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هفتم)

بافقي، اسدالله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ملا اسدالله بافقى برادر مرحوم حاج شيخ محمد تقى عالمى بارع و عابدى ناسك و زاهدى كم نظير و داراى كرامات و مقامات معنوى بوده و بعضى وى را از جهاتى از مرحوم برادرش برتر ميدانستند.

نگارنده در سفريكه آنمرحوم بمشهد مشرف و برى آمدند او را در منزل مرحوم برادرش زيارت كردم آثار صفا و معنويت از سيمايش هويدا بود در سال 1369 قمرى سفرى به يزد رفتم و از آنجا براى ديدن آن عالم ربانى ببافق مسافرت نموده و دو هفته اى توقف و از محضرش استفاده كردم. و مدت ده شب در حسينيه امامزاده سهل بن على منبر رفته و انجام وظيفه نمودم. مردم بافق بآنمرحوم علاقه مخصوص و نظر خاصى داشتند و براى وى كراماتى قائل بودند و او را نميديدند مگر اينكه دست ويرا بوسيده و چيزى بعنوان تبرك ميخواستند و او هم مرتب از جيب خود بمردم پول يا خرما و يا نبات و بادام و غيره ميداد و ابدا تمام نميشد و نميدانم كيسه و جيب آن بزرگوار بكدام سيلو و انبار و خزينه راه داشت. شبها يا نمى خوابيد يا بسيار كم ميخوابيد مسجدى داشت كه بآنجا رفته و تا بصبح مناجات و عبادت مينمود. مزرعه اى داشت بنام حجتيه كه نان و لباس كرباس خود را از آن مزرعه تحصيل مينمود.

از اشياء نفيسه كه نزد ايشان

ديدم بادامى بود كه بطور طبيعى در روى آن حك شده بود الله محمد على فاطمه حسن حسين تا آخر ائمه عليهم السلام كه نوشته بود (مهدى و لشگرش) و نيز انگشتر عقيق يمنى بسيار ظريف و نفيسى كه آنرا اهدائى و اعطائى حضرت صديقه كبرى عليهاسلام ميدانست و بر روى آن آيات رزق منقوش بود. (و من يتق الله يجعل له مخرجا و يرزقه من حيث لايتحسب و من يتوكل على الله فهو حسبه ان الله بالغ امره قد جعل الله لكل شى ء قدرا). ميفرمود توسلى بحضرت زهرا سلام الله عليها نموده و از حضرتش چيزى خواستم پس روزى در منزلم نشسته بودم كه گفتند كسى شما را ميخواهد درب منزل رفتم زنى را ديدم در چادر و پوشيه سياه كه اصلا در بافق چنين لباسى معمول نبود گفت اين را خانم براى شما داده بسته كوچكى بمن داد و رفت من از او نپرسيدم خانم كيست بسته را باز كردم ديدم اين انگشتر است. فورا بخود آمدم كه اين زن با اين لباس و چادر كه بود و خانم كيست از عقب او آمد هرچه جستجو كردم اثرى از او نيافتم و از هركس استفسار كردم گفتند چنين زنى با اين نشانى نديدم دانستم اين اعطائى از طرف بى بى دو جهان شفيعه روز جزا حضرت صديقه طاهره سلام الله عليهاست.

ديگر از يادگارهاى آن بزرگوار بحقير دعائى است كه ميترسم اگر در اينجا ياد نكنم بميرم و آن مخفى بماند و البته با من تعهد كرد كه بنا اهل ندهى و من معتقدم كه موفق نميشود باين دعا مگر خواص از دوستان اهل بيت عليهم السلام و آن دعا اينست. ميفرمود از پيغمبر اكرم صلى الله

عليه و آله و سلم است اين دعا.

دعاء كفن ميت

قال رسول الله صلى الله عليه و آله. من كتب هذا الدعاء والقى فى كفن الميت او وضع فى يده لايعذب فى قبره والله والله والله.

بسم الله الرحمن الرحيم. اللهم ان قدومى اليك فاكرمنى فان الضيف اذا نزل بقوم يكرم و انت اولى بالكرامه الهى مادمت حيا عصيتك و انت احسنت على (الى) فالان انقطع عصيانى فلاتقطع احسانك عنى يا رب اعتقنى من النار بمحمد و آله الاطهار الابرار الاخيار و صلى الله على محمد و آله الطاهرين.

نگارنده گويد از آن تاريخ تااكنون بيش از چند نفرى را كه ياد ميكنم موفق نشدم اين دعاء را باو بدهم.

1- مرحوم آيه الله العظمى حجت 2- مرحوم آيه الله العظمى صدر 3- مرحوم آيه الله مجاهد حاج سيد ابوالقاسم كاشانى.

4- مرحوم آيه الله حاج سيد حسين قاضى كه يك ماه مانده بفوتش اين دعا را از حقير گرفت و گويا پيش بينى مرگ خود را كرده بود.

5- مرحومه مغفوره صبيه جوانم كه مناسب است خوابيكه بعد از فوت آن مرحومه يكى از بستگان بى اطلاع ديده بود بنگارم.

6- آيه الله حاج شيخ محمد رضا طبسى نجفى.

ديدن صبيه ام در خواب و دعاء مذكور

در دهم ماه رجب سال 1391 قمرى بود كه نگارنده مبتلا بداغ و مرگ ناگهانى صبيه ام مرحومه فاطمه رازى كه همسر آقا سيد حسين تقوى طهرانى از سادات اخوى تهران كه جوان متدين و پرهيزكاريست شدم و خدا شاهد است كه مرگ او چه ضربه اى بر من و بيت من وارد و چه داغى بر دل من و مادرش و كليه بستگانم گذارد زيرا در ميان 9 فرزندم مزايائى از تقوا و مواظبت بجامعه و توسل و عاشوراء

و غيره داشت.

در آن ناراحتى عجيب كه خود داشتم و انقلاب مادرش و همسر و تمام فاميل را ميديدم و از همه چى غافل بودم ديدم گويا بمن گفته ميشود چرا دعاء را نمينويسى اينجا جاى آنست. پس فورا در هنگاميكه مشغول غسل وى بودند، دعاء را نوشته و بخاله صبيه ام دادم و گفتم اين را در كفن و يا دست راست او بگذار او هم گذارد كسى جز او و يكى دو نفر ديگر اطلاع نداشت و نميدانستند چيست مدت دو سه ماه از اين حادثه گذشت يكى از خويشان و ارحام كه هيچ از اين جريان خبر نداشت در تهران آنمرحومه را در خواب ديد كه در باغ بسيار زيبائى است و لباس سفيد گل دوزى شده اى شبيه لباس سفيد عروسهاى ايران پوشيده و بى اندازه زيباست پرسيد از او بگوئيد چگونه گذشت و وضع تو چطور است. گفت بسيار خوبم و اينجا منزل من است گفتم جريان خود را بگو گفت وقتى من مردم ميديدم كه شما چگونه ناراحتيد و گريه ميكنيد ميگفتم اگر براى من است منكه حالم خوب است تا مرا بقم آورده و در مقبره ام گذاردند و قبر مرا كندند بمن گفتند بايد اينجا بروى گفتم من ميترسم گفتند بايد بروى گفتم پس چشمم را مى بندم كه نبينم ناگاه متوجه شدم در قبرم هستم وحشت مرا گرفت بمن گفته شد نترس چشمت را باز كن پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم آمده است بيادم آمد نامه ئى پدرم براى پيغمبر نوشته و در دستم گذارده اند گفتم چشمم را باز كرده و نامه را تقديم ميكنم... و آن نامه همين

دعاء مذكور است... خداوند مرحوم حجه الاسلام بافقى و برادر بزرگوار مذكورش و ما را با نبى اكرم صلى الله عليه و آله و سلم و اهل بيتش محشور گرداند.

درخت خرما ميترسد

از نوادرى كه در بافق ديده و شنيده ام اين قضيه است در منزل مرحوم حاج ملا اسدالله درخت خرماى بزرگى بود و فرمود سالها بود كه اين درخت با اين هيكل خرما نميداد و هرچه او را تلقيح ميكرديم (تلقيح خرما گرد مخصوصى از خرماى نر است كه بخرماى ماده ميزنند تا بار بدهد (اثر نمى كرد فرمود با دخترم تبانى كردم كه من نردبان گذارده و ريسمانى برداشته با اره ميروم كه سر درخت خرما را ببرم تو بيا بگو ميخواهى چكنى گفتم ميخواهم سر اين خرماى بى ثمر و فايده را ببرم و چوب او را بسوزانم زيرا فقط هيكل بزرگ كرده تو بيا شفاعت كن. پس من از نردبان بالا رفته و ريسمان بر گردن درخت بسته و اره گذاردم كه سر درخت را ببرم دخترم آمد گفت بابا چه ميكنى گفتم ميخواهم سر اين درخت بى فايده را ببرم گفت بابا امسال او را بمن ببخش اگر خرما نداد سال بعد منهم شما را كمك ميكنم در بريدن و من گفتم بخدا قسم كه خرما ندهد حتما سر او را بريده و ميسوزانم آنرا پس از اين تهديد درخت خرما از آن سال مرتب بار آورد و خرماى خوبى داد و مقدارى از آن خرما باين نگارنده داد كه برى آورم.

پس به آنمرحوم گفتم مگر درخت خرما تهديد را حس ميكند و يا ترس دارد و تا اگر سرش را بريدند خشك ميشود فرمود آرى

درخت خرما برزخ ميان نباتات و حيوانات است چند خاصيت از خواص حيوانات در اوست:

1- ميترسد چنانچه حيوانات ميترسند.

2- اگر سرش را ببرند ديگر سبز نميشود مانند حيوانات كه اگر سرش را ببرند ميميرد درخت خرما هم ميميرد.

3- اگر سرش را آب بگيرد خفه ميشود مانند حيوانات خشكى كه اگر زير آب بروند غرق شده و ميميرند.

4- تلقيح لازم دارد يعنى بايد گردى از خرماى نر بخرماى ماده بزنند تا ثمر بدهد مانند حيوانات كه بايد نر با ماده جفت شود تا توليد مثل كند، و در روايات نبوى صلى الله عليه و آله هست كه فرموده: اوصيكم بعمتكم النخله سفارش ميكنم شما را درباره درخت خرما... انتهى.

مرحوم ثقه الاسلام بافقى در حدود سال 1375 قمرى در بافق وفات نموده و در همانجا مدفون گرديد اشعار بسيارى درباره حضرت ولى عصر عجل الله فرجه الشريف سروده و منبر بسيار شيرين و مؤثرى داشت.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

بافقي، علي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

على بن شاه محمود بافقى از معاصرين شيخ بهائى بوده و در رساله اى كه از تأليفات اوست نوشته كه بنده حقير جامع اين رساله على بن شاه محمود بافقى در خدمت حضرت عالم كامل فاضل خاتم المجتهدين شيخ بهاءالدين محمد رضوان اللَّه عليه نشسته بودم كه شخصى را آوردند و او از درد سر شكايت مى كرد.

حضرت شيخ به دست خود اين دعا مرا نوشت و به او داد.

بسم اللَّه الرحمن الرحيم لا اله الا اللَّه آدم صفى اللَّه لا اله الا اللَّه نوح نجى اللَّه لا اله الا اللَّه ابراهيم خليل اللَّه لا اله الا اللَّه موسى كليم اللَّه لا اله الا اللَّه عيسى روح اللَّه لا اله الا اللَّه محمد

حبيب اللَّه صلى اللَّه عليه و آله لا اله الا اللَّه على ولى اللَّه اسكن ايها الوجع بحق اللَّه العظيم. سكن له ما فى السموات و الارض و هو السميع العليم.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هفتم)

بجستاني، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ حسين بن العالم الجليل الشيخ محمد ابراهيم بجستانى خراسانى از علماء متعصب و مجاهد معاصر تهران است كه بعلم و تقوا موصوف مى باشد. وى در سال 1385 شمسى هجرى در مشهد مقدس متولد شده و در مهد علم و كمال پرورش يافته و پس از خواندن اوليات و مقدمات، سطوح را نزد آقاى آقا شيخ عظيمى خوانده و در درس خارج آيةاللَّه العظمى آقاى حاج حسين قمى و آيةاللَّه آقا زاده كفائى و آقاى حاج ميرزا احمد كفائى فقها و اصولا شركت كرده و از محضرشان استفاده كافى و وافى برده و معارف الهى را هم از اسناد الاساتيد آيةاللَّه عالم ربانى مرحوم حاج ميرزا مهدى غروى اصفهانى بهره مند شده تا سال هزار و سيصد و چهل و يك شمسى هجرى كه اجبارا از مشهد منتقل به تهران و بعد از آن ابتلائات فراوان رحل اقامت باين شهرستان انداخته و در خيابان شهباز جنوبى با منطقى پر شور و حرارت به تبليغ احكام و نشر معارف اسلام پرداخته و در مسجد رضوان اقامه جماعت و تنوير افكار مى نمايد. آثار و تأليفات ارزنده اى دارد كه ذيلا مى نگارم. 1- توسعه مسجد رضوان 2- سبائك الذهب 3- كشكول مخلاه 4- انموذج اخلاق الرسول و آل.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

بحرالعلوم تهراني، محمدباقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمدباقر بحرالعلوم تهرانى از علماء مبرز و مروجين ممتاز معاصر تهران بودند، وى در تهران متولد شده و پس از خواندن مقدمات و سطوح اوليه از محضر آيات عظام تهران و نجف اشرف استفاده نموده و در مسجد فخريه (خيابان اميريه) به اقامه جماعت و خدمات دينى پرداخته و در هيئت بنى فاطمه مردم را

بمواعظ حسنه و بيانات رشيقه و متقنه ى خود مستفيض نموده تا در سال 1382 قمرى كه بدرود حيات گفته و با تجليل فراوان تشييع و حمل بشهر رى و در جوار حضرت امامزاده حمزه بن موسى و حضرت عبدالعظيم حسنى عليهماالسلام مدفون گرديده است.

نگارنده گويد: بحرالعلوم شهرت و لقب جماعتى از علماء مبرز نجف و تهران و رشت و قزوين و غيره مى باشد. و اشهر مشاهير آنان مرحوم آيةاللَّه العظمى و العلامه الكبرى حاج سيد مهدى بحر العلوم بروجردى طاب اللَّه ثراه عم گرام مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى كه از متشرفين مسلم بودند و كرارا بشرف لقاء مولاى ما حضرت ولى اللَّه اعظم صاحب الزمان عجل اللَّه فرجه الشريف مفتخر شده و قضاياى آن در دار السلام عراقى و نجم الثاقب و منتهى الامال و كتب ديگر مسطور است.

از دانشمندان ديگرى كه باين لقب شهرت گرفته اند مرحوم علامه سيد مهدى بحرالعلوم قزوينى بودند. وى نيز از علماء معاصر گذشته تهران بودند و با مرحوم حاج سيد محمد باقر بحرالعلوم مذكور و حجةالاسلام حاج شيخ ابوالفضل خراسانى رحمه اللَّه و عده ديگرى از علماء اتقياء مراوده داشتند داراى علوم ظاهرى و معنوى و مكاشفات و مقامات باطنى و حافظ قرآن و طرائف و نوادرى بودند و با مؤمنين از جن رابطه داشتند. بعد از 1370 قمرى در تهران از دنيا رفته و در قم در جوار حضرت فاطمه معصومه عليهاسلام مدفون شدند.

و ديگر از معروفين باين لقب مرحوم حاج بحرالعلوم رشتى برادر ثقةالاسلام و حاج شريعتمدار رشتى بودند. و آنها از گيلان و سالها مقيم اعتاب عاليات و در اواخر در تهران اقامت و از دنيا رفتند.

و

ديگر از معروفين باين هويت آيت اللَّه حاج سيد حسن بحرالعلوم رشتى معاصر است كه ترجمه اش در ضمن علماء رشت خواهد آمد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

بحرالعلوم كرماني، محمد تقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج شيخ محمد تقى بحرالعلوم كرمانى عالمى جليل و دانشمندى بزرگوار است در كرمان متولد شده و پس از نشو و نما و خواندن مقدمات و ادبيات بقم مهاجرت نموده و چندين سال از محضر آيات عظام حوزه و مدرسين بزرگ حضرت آيه الله العظمى بروجردى و آيات ديگر استفاده نموده تا بمدارج عاليه رسيده آنگاه براى تبليغ به بندرشاه آمده و اهالى محترم بندر ويرا علما و عملا و خلقا پسنديده براى اقامت آنجناب اقداماتى نموده از جمله بحضرت آيه الله العظمى بروجردى ره نامه نوشته و از حسن عمل و خدمات معظم له تقدير و تقاضاى اقامت او را نمودند آيه الله مرحوم بايشان امر فرمودند كه دعوت مردم را اجابت كنند پس ايشان پذيرفته و اكنون بالغ بر بيست سالست كه در آنجا باقامه جماعت و ترويجات دينى و تبليغات مذهبى اشتغال دارند و چون در آن حدود تركمان كه اغلب سنى حنفى و يا شافعى هستند حسن عمل و خدمات و اخلاق حميده او را ديدند بسيار بايشان گرويده و از مذهب پدرانه خود دست كشيده اند.

نگارنده گويد آقاى بحرالعلوم از اصدقاء و دوستان نزديك حقير است داراى محامد آداب و محاسن اخلاق و ميهمان دوست و رفيق ميباشند. از ساليكه به بندرشاه مهاجرت نموده اند تاكنون خدمات بزرگى انجام داده و بين برادران تسنن آن حدود و شيعيان التيام داده و دوستى و رفت و آمد برقرار كرده اند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

بحراني، ابوالرياض، ابراهيم

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، عالم و شاعر امامى. در مدح اميرالمؤمنين- عليه السلام- و ساير معصومين (ع) قصايدى سروده است. از آثار وى: «الاقتباس والتضمين من كتاب اللَّه المبين فى اثبات عقايدالدين»، منظومه اى

در اصول پنج گانه ى دين با ردّ مخالفين؛ «جامع الرياض فى مدح النبى و آله الحفّاظ»، كه منظومه اى مشتمل بر چهارده روضه به عدد حضرات معصومين (ع)، و برخى از اين روضه ها داراى اسامى خاص مى باشند از جمله روضه اى كه در مدح صاحب الزمان (عج) است كه «بستان الاخوان» ناميده شده.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (57/5 ،267 -266 /2)، ريحانه (114/7).

بحراني، ابوتراب

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1341 -1302 ق)، عالم دينى. در برازجان به دنيا آمد. نياكان وى تا جدش شيخ عبد على همگى از علماى ممتاز بحرين بودند. يكى از اجدادش به سواحل جنوبى ايران مهاجرت كرد و در آنجا خود و فرزندش خدمات ذيقيمتى به مردم آن سامان كردند، و در تصحيح عقايد اهالى دشتستان مجاهدت بسيار نمودند. شيخ ابوتراب پانزده سال در نجف و نزد علماى بزرگ عصر علم آموخت. سپس در بوشهر اقامت گزيد و به تعليم و ترويج مذهب پرداخت. رأى صادره ى وى در مورد يك دعواى خصوصى محكوم را به خشم آورد تا حدى كه با تفنگ خويش شيخ ابوتراب و دختر بچه كوچك او را به قتل رساند، البته پس از رسيدگى معلوم شد كه در اصل توطئه اى بوده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :شهيدان راه فضيلت (542 -541).

بحراني، جعفر

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1091 /1088 ق)، عالم، محدث، مفسر و شاعر امامى. ساكن شيراز و حيدرآباد هند بود. وى با شيخ حر عاملى معاصر بود، و از شيخ على بن سليمان بحرانى و سيد نورالدين عاملى برادر صاحب «مدارك»، روايت نموده است. سيد نعمت الله جزايرى، در شيراز، نزد وى تلمذ كرده است. سيد على خان، صاحب «السلافة»، نيز از شاگردان او است. شيخ سليمان بن على بن ابى ظبيه بحرانى نيز از وى روايت كرده است. بحرانى از دوستان نزديك شيخ صالح بن عبدالكريم بحرانى بود كه هر دو در شيراز ساكن بودند. شيخ صالح در شيراز باقى ماند اما، شيخ جعفر به حيدرآباد هند رفت و مقيم شد و در آنجا مرجعيت عام يافت و عهده دار امور دينى مردم شد و همان جا درگذشت.

وى تصانيفى در تفسير و حديث و علوم عربى دارد كه از آن جمله كتاب «اللباب» است. از ديگر آثار وى «ديوان» شعر است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (138 -136 /4)، الذريعه (194/9)، روضات الجنات (188 -187 /2)، ريحانه (231 -230 /1)، الكنى و الالقاب (94 -93 /3)، معجم المؤلفين (143/3).

بحراني، شمس الدين

قرن:16

جنسيت:مرد

مليت:ايران

معروف به ملا شمسى. عالم و فاضل بوده، و جهت تحصيل معاش علاوه بر تحصيل علم، تجارت نيز مى نموده. از بحرين به ايران آمده، در قميشه ساكن شده، و هم در آنجا وفات يافته، در امام زاده شاه سيد على اكبر نزديك قميشه مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

بختياري، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن على بن ابى القاسم حسينى. عالم فاضل، و مدرس معروف. در 1304 در اصفهان متولد شده، و پس از تحصيل مقدمات به نجف مهاجرت نموده، خدمت آخوند خراسانى و ميرزا محمد تقى شيرازى تحصيل نموده، و پس از فوت استاد، حوزه ى درس و مباحثه تشكيل داده، و به مصاهرت و دامادى مرحوم آية الله اصفهانى مفتخر شده، و در 26 محرم سال 1368 وفات يافته.

كتب زير از اوست:

1 - حاشيه بر وسيله ى مرحوم اصفهانى 2 - رساله در قاعده ى لا ضرر و لا ضرار؛ و غيره.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

بدري، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن محمد على سينى حسينى بدرى، عالم فاضل زاهد معمر، شاگرد آقا سيد محمدباقر درچه اى. فوتش در صبح 3 شنبه 19 ربيع الثانى 1377.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

برازجاني، محمد حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1319 -1249 ش)، عالم دينى. معروف به مجاهد. در برازجان متولد شد. از روحانيون بنام برازجان و بنادر جنوب بود. در جنگ جهانى اول، بعد از تصرف بوشهر توسط انگليسى ها، عليه آنها فتواى جهاد داد. و رييس على دلوارى به حكم او با انگليسيها جنگيد تا شهيد شد. وى پس از پيروزى متفقين مدتى متوارى بود. شيخ محمد حسين در اواخر عمر در تهران زيست و در اين شهر وفات يافت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :زندگينامه ى رجال و مشاهير (50/2)، شرح حال رجال (232 -231 /6)، علماء معاصرين (289 -288).

برقي، ابوجعفر احمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 280 ق)، دانشمند و محدث شيعى. اصلا از مردم كوفه بود. او در يكى از خانواده هاى ايرانى كه به برقى معروف بودند به دنيا آمد، زمانى كه نياى بزرگ او توسط حجاج بن يوسف ثقفى زندانى شد و به قتل رسيد، جدش، خالد، به همراه پدر خود به برقه از روستاهاى قم گريخت. شيخ طوسى او را از اصحاب امام جواد (ع) و امام هادى (ع) مى داند. وى كاملا ثقه بود اما، از راويان ضعيف بسيار روايت مى كرد، و به مراسيل اعتماد داشت. وى به تهمت غالى بودن مدتى از قم تبعيد شد. افرادى كه برقى از آنها روايت كرده عبارت اند از: حضرت عبدالعظيم حسنى، آدم بن اسحاق قمى، حسن بن على بن فضال، حسن و حسين بن سعيد اهوازى، على بن حكيم و غيره. شاگردان وى عبارت اند از: سعد بن عبدالله اشعرى، سهل بن زياد آدمى رازى، على بن ابراهيم قمى، على بن حسن مودب، على بن حسين سعدآبادى قمى، محمد بن ابى القاسم ماجيلويه، داماد وى و غيره. برقى در

حدود يك صد كتاب دارد. از تأليفات وى: «المحاسن»، در فقه و آداب شريعت؛ بزرگترين و معروفترين كتاب او، كه مجموعه ى نفيسى از جميع علوم و فنون است و بسيارى از علما و دانشمندان به شيوه ى آن كتاب نوشته اند؛ «كتاب العويص»؛ «كتاب التبصره»؛ «كتاب الرجال». در كتاب «تاريخ قم» در جاهاى متعددى به نقل از برقى در مورد تاريخ به وجود آمدن شهر قم توضيحات مفيدى را ذكر كرده است؛ «اختلاف الحديث»؛ «الانساب»؛ «الادب النفس»؛ «المنافع»؛ «المعيشه»؛ «المكاسب»؛ «مذام الاخلاق»؛ «المكارم الاخلاق»؛ «علل الحديث»؛ «النجوم»؛ «السماء»؛ «البلدان و المساحة»؛ «النحو»، «الطب»؛ «الجمل»؛ «الشعر و الشعراء».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (195/1)، اعيان الشيعه (107 -105 /3)، دانشنامه ى ايران و اسلام (1225 -1224 /9)، الذريعه (256/2 ،282/1)، رجال الطوسى (410 ،398)، رجال النجاشى (205 -204 /1)، روضات الجنات (54/1)، ريحانه (251 -250 /1)، الفهرست ابن نديم، ترجمه (405)، الفهرست للطوسى (40 -37)، الكنى و الالقاب (79 -78 /2)، لغت نامه (ذيل/ احمد)، معجم الادباء (135 -132 /2)، معجم البلدان (464 -463 /1)، معجم رجال الحديث (271 -261 ،230 -229 /2)، معجم المؤلفين (98 -97 /2)، مفاخر اسلام (381 -340 /1)، الوافى بالوفيات (392 -390 /7).

بروجردي، ابوالحسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند حاج مير سيد على طباطبائى بن عبدالكريم بن على بن مير سيد محمّد (جدّ مرحوم آية اللَّه العظمى حاج آقا حسين بروجردى).

عالم فاضل زاهد، از علما و مجتهدين بزرگ و مدّرسين اصفهان، و از شاگردان حاج سيد مهدى نحوى، و آقا ميرزا محمّد باقر چهار سوقى، و حاج ميرزا بديع درب امامى و ديگران بوده، سالها در نجف اشرف در حوزه علميّه شركت داشته و از محضر اساتيد آنجا بهره مند

گرديده، و پس از مراجعت به ايران مورد احترام و تجليل واقع شده است.

در شب 18 ذى قعدة الحرام سال 1348 قمرى به سنّ قريب به هفتاد سال وفات يافته، در تخت فولاد مدفون شد، و بعداً جهت او تكيه اى عالى بنا كردند كه به نام او مشهور است، و جمعى كثير از علما و شعرا در اين تكيه مدفون مى باشند.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

بروجردي، ابوالحسن عبيدالله

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهارم ق)، عالم و محدث. معروف به قاضى ابوالحسن بروجردى. ساكن بغداد بود و از علماى حديث زمان بهره ها گرفت. از استادان وى مى توان عبيدالله بن محمد بن محمد باغندى و حسين بن محمد انصارى و محمد بن عمران دينورى و محمد بن ابراهيم اصفهانى را نام برد. محمد بن جرير طبرى نيز از مشايخ او است. در سال 371 ق، در بغداد مجلس املاى حديث داشت. عبدالعزيز بن على ازجى و عبدالملك بن عمر رزاز و ابومنصور محمد بن عيسى همدانى از شاگردان وى بودند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بروجرد (34 -26 /2)، تاريخ بغداد (361/10).

بروجردي، ابوالمجد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام آقاى آقا ابوالمجد بروجردى از علماء قم و حوزه علميه و ائمه جماعت اين شهرستانست تولدش در بروجرد واقع شده و پس از رشد و طى مقدمات هجرت به قم نموده و سطوح را تكميل و سالهاى آخر عمر مرحوم حايرى را درك و از محضر پرفيض آن مرحوم استفاده و هم بعد از ايشان به درس آيت الله حجت و آيت الله خونسارى و آيت الله فيض حاضر و از موقع ورود آيت الله بروجردى هم تا آخر عمر آن جناب حاضر درس معظم له شده و در پائين شهر قم به اقامه جماعت و تبليغ و ترويج دين اشتغال داشته است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

بروجردي، جعفر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد العلماء الاعلام و سند الفضلاء الكرام آقاى حاج سيد جعفر طباطبائى بروجردى داماد معظم آيت الله العظمى بروجردى و خواهرزاده آن جناب در سال 1333 هجرى در بروجرد متولد شده والدشان مرحوم آقا فخرالدين كه از علماء مورد احترام مردم بروجرد بودند عموزاده بلاواسطه آيت الله بروجردى است.

آقاى آقا سيد جعفر در سال 1351 به منظور ادامه تحصيل به قم مشرف و چند سالى فقه و اصول و ادبيات و حكمت را در محضر مدرسين مرحوم ميرزا محمدعلى اديب تهرانى و ميرزا محمد همدانى و غيرهم تكميل و پس از فوت مرحوم حايرى در درس خارج مرحوم آيت الله خونسارى و ساير آيات آن زمان شركت نموده و بعد از ورود دائى عاليقدر خود آيت الله العظمى بروجردى به قم از محضرشان استفاده نموده و دروس آن مرحوم را نوشته اند و تاكنون سطوح عاليه را تدريس مى كنند.

برادر معظم آن جناب حجه الاسلام آقاى آقا سيد شمس الدين طباطبائى احمدى از علماء متين و مورد احترام

حوزه علميه قم مى باشند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

بروجردي، صاحب الداري، عبدالحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام والمسلمين ميرزا عبدالحسين بروجردى مشهور به صاحب الدارى از علماء حوزه علميه و معاضدين مرحوم آيت الله حايرى فرزند مرحوم آخوند ملاعلى بروجرديست كه در سال 1308 قمرى در بروجرد توليد يافته در سلطان آباد عراق نزد مرحوم آقا نورالدين و آخوند ملاعلى عراقى درس خوانده و سال 1340 قمرى به امر آيت الله حايرى و استخاره آن مرحوم و آمدن اين آيه (واتونى باهلكم اجمعين) پس از دو ماه از توقف آن مرحوم در قم شهريه طلاب اراك را داده و بعد به قم آمده و تا آخر عمر مرحوم حايرى متصدى امور مدارس فيضيه و دارالشفا و امور طلاب و سرپرست كتاب خانه فيضيه بوده و هم از محضر آن جناب استفاده مى نموده و پس از آمدن مرحوم بروجردى نيز به اين سمت بود و هم از ابحاث آن مرحوم استفاده مى كرد تا در اواخر عمر وى از دنيا رفته است خدايش رحمت كند زيرا حقوقى بر حوزه علميه و طلاب و محصلين قم دارد از نوشته هاى ايشان است تعليقه اى بر رجال ابى محمد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

بروجردي، علي اصغر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1276 -1231 ق)، عالم، متكلم امامى و شاعر، متخلص به اصغر و نير. در بروجرد به دنيا آمد. مقدمات علوم را در زادگاهش فراگرفت. سپس به نجف رفت و از بزرگانى همچون شيخ محمد حسن نجفى، صاحب «جواهر»، و شيخ محمد حسين، صاحب «فصول»، و سيد ابراهيم موسوى، صاحب «ضوابط» و شيخ حسن فقيه، فرزند شيخ جعفر كاشف الغطاء، استفاده كامل برد، و فيض حضور اكثر محدثان و مفسران و حكماى عصر خود را يافت. او شعر مى سرود و در مثنوى اش اصغر تخلص مى كرد، اما در

«ديوان» خود تخلص نير داشته است. وى آثار سودمندى به جاى گذاشت، از جمله: «الافاضات الرضوية»، در نشئات مختلفه، از بدو خلقت تا محشر؛ «البوارق اللامعة»، در خلافت اميرالمؤمنين (ع)؛ «التيمم»؛ «در مكنون»، مثنوى عرفانى؛ «سيف الشيعة»؛ «سيف المجاهدين»، در احكام جهاد و دفاع؛ «شرح منظومه فقهيه»؛ «ضياء النور»، مثنوى عرفانى عرفانى و اخلاقى؛ «عقائد الشيعة»؛ «اللؤلؤ المنثور»، در بعض خطب اميرالمؤمنين (ع)؛ «لآلى الكلام»، در فروع و احكام؛ «مخزن الاسرار»؛ «معدن الحكمة»؛ «منهج الحق»، در مسائل مختلفه بين الفريقين؛ «مهمات الاصول»، در اصول فقه؛ «نور الانوار»، در احوال حضرت قائم (عج).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (167/8)، تاريخ بروجرد (352 -348 /2)، الذريعه (176/19 ،386/18 ،63/16 ،284/15 ،1241/9 ،73/5)، ريحانه (253/1)، لغت نامه (ذيل/ على اصغر بروجردى)، المآثر و الآثار (217)، مؤلفين كتب چاپى (482 -480 /4). معجم المؤلفين (38/7)، مكارم الآثار (922 -921 /3).

بروجردي، غلامحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهاردهم ق)، عالم و مدرس. تحصيلات خود را در بروجرد شروع و براى تكميل به قم رفت، سپس به تهران آمد و در مدرسه شيخ هادى ساكن و از استادان عصر بهره مند شد. آنگاه خود مدرس شد و مستعدان از محضرش استفاده ها بردند. از جمله شاگردانش، دهخدا است كه مدتى در ادبيات از وى بهره گرفت. از جمله آثار علمى وى تصحيح چند كتاب است. از جمله: «النفلية» شهيد اول، در نوافل، كه در 1308 ق در تهران به چاپ رسيد؛ «تذكرة الفقهاء» و «مختلف الشيعة» علامه ى حلى كه در 1323 و 1324 ق در تهران چاپ شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بروجرد (494 -493 /2).

بروجردي، غلامرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

غلامرضا مولانا فرزند ملا على اكبر بروجردى از افاضل اهل منبر و محدثين معاصر مقيم قم مى باشند. ايشان در سال 1306 خورشيدى در شهرستان بروجرد به دنيا آمده و خواندن و نوشتن و مقدارى از مقدمات عربى را نزد والدش فراگرفته است، و سپس سطوح ادبيات و فقه و اصول و منطق و فلسفه را از اساتيد فنون ياد شده چون مرحوم حجةالاسلام والمسلمين حاج سيد محسن شريعتمدارى و مرحوم حجةالاسلام ميرزا لطف اللَّه و مرحوم حجةالاسلام حاج سيدعبدالحسين خندانى و حجةالاسلام حاج شيخ على محمد خرم آبادى و حجةالاسلام حاج شيخ محمد غروى و حجةالاسلام حاج شيخ على جواهرى و حدود هيجده سال تقريبا از محضر آيت اللَّه حاج شيخ على محمد نجفى بروجردى و چند سالى در فصل تابستان از محضر آيت اللَّه العظمى حاج سيد على بهبهانى و رامهرمزى بهره مند شده و از خرمن آنان خوشه ها كه بلكه دسته ها برداشته است.

اما آثار آقاى مولانا

1- تبليغ اسلام و

ترويج دين و نشر معارف اهل البيت از طريق منبر كه بسيار جالب و موثر در قلوب شنوندگان است.

2- درسهائى از توحيد كه دروسى است كه در مدرسه ولى عصر عجل اللَّه فرجه الشريف در بروجرد براى طلاب القاء شده است.

3- تعليقات بر كتاب صراط المستقيم كه مقدمه اى است بر تفسير قرآن تأليف آيت اللَّه سيد حسين بروجردى صاحب كتاب نخبه المقال كه در مصر چاپ شده و از طرف جامع الازهر ممنوع الانتشار شد ولى در تهران به وسيله آقاى صدرالسادات دزفولى جلد اول آن به طبع و نشر رسيد.

4- تعليقات بر كتاب ياد شده بر جلد اول و دوم و سوم كه در بيروت به طبع رسيد.

5- الخاتم لوصى الخاتم تحقيق و تفسير آيه الولايه كه در بيروت به طبع رسيده است.

6- تذييل و تخريج الطالب فى شرح المكاسب تأليف آيت اللَّه اردكانى كه در بيروت چاپ شده است.

7- تاريخ بروجرد از نظر جغرافيا و حكام و حوادث جلد اول در قم چاپ شد.

8- تاريخ بروجرد جلد دوم- دانشمندان از قرن چهارم تا چهاردهم كه در قم چاپ شده است.

9- تحقيق و تخريج كتاب شريف عبقات الانوار تأليف ميرحامد حسين هندى كه ده جلد آن در قم به طبع رسيده است.

آثار مخطوط كه در آستانه طبع مى باشد

1- جلد سوم تاريخ بروجرد دانشمندان و شاعران

2- تعليقات بر كتاب بحرانى كه جلد اول در بيروت در آستانه طبع است.

3- تنظيم و تخريج تقريرات مرحوم آيت اللَّه بروجردى در كفايه الاصول كه در قم آماده طبع است.

4- المنظومه الفارسيه فى تفسير القرآن الكريم فى بحر الهرج المسدس المحذوف .

5- المنظومه العربيه فى فقه اللمعه الدمشقيه

6- فهرس الاسماء و الالقاب والكنى

7- المواعظ و الخطب بالفارسيه چندين

جلد

8- كشكول

9- دائر المعارف باللغه العربيه در مجلدات بسيارى.

10- الاوائل بنهج جديد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

بروجردي، محسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1303 ق)، عالم. نسبتش به رفيع الدين محمد، صاحب «ابواب الجنان» مى رسد. ملامحسن در بروجرد متولد شد و پس از تحصيل معارف اوليه نزد پدر، براى تكميل به حوزه ى درس سيد جعفر كشفى، سيد حسين بروجردى صاحب «نخبة المقال»، حاج ملا اسداللَّه حجت الاسلام و سيد شفيع جاپلقى رفت. از آثار او است: «مجمع المطالب و منتهى المآرب»، در تفسير دو سوره ى حمد و توحيد. طايفه ى محسنى در بروجرد اكنون از نوادگان ايشان به شمار مى روند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بروجرد (463 /2)، الذريعه (44 /20)، المآثر والآثار (160).

بروجردي، محمد باقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن حاج مير سيد على طباطبائى بروجردى، عالم فاضل محقّق، از شاگردان پدر خود و مرحوم حاج سيد مهدى نحوى و ديگران بوده، و به عزّت و احترام مى زيسته، در 22 رجب سال 1340 وفات يافته، در داخل بقعه مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

بروجردي، محمدحسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام آيت الله زاده معظم آقاى آقا سيدمحمد حسن بن العلامه الكبرى والايه العظمى الحاج آقا حسين البروجردى طباطبائى از علماء حوزه فرزند برومند زعيم اعظم است كه ترجمه وى را در دو كتاب زندگانى آيت الله بروجردى آقاى دوانى و آقاى علوى ذكر كرده اند خلاصه آن اين است كه وى در سال 1346 ق در شهرستان بروجرد متولد شده و در تحت تربيت و مراقبت آن پدر بزرگوار تربيت يافته و به قم مهاجرت نموده و مقدمات و سطوح را به پايان رسانيده و از درس و بحث والد خود بهره هاى كافى برده و پس از فوت پدر به جاى ايشان در مسجد اعظم كه جاى چندين جماعت است منحصرا به امامت اشتغال دارد و نيز تدريس هم مى نمايند تكميل مسجد اعظم هم در عهد توليت و سرپرستى ايشان به كمك مردم و بعضى از مبادى عاليه گرديده و هنوز هم كاشيكاريهاى قسمتى از آن باقيست.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

بروجردي، هادي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم جليل و فاضل نبيل مروج الاثار و معظم شعاير الله آقاى حاج شيخ هادى بروجردى از فضلاء و مبرزين تلامذه مرحوم آيت الله حجت و مرحوم آيت الله خونسارى و بعد از ايشان مرحوم آيت الله العظمى بروجردى است ولادتش در بروجرد واقع و پس از ديدن قسمتى از مقدمات و سطوح به قم مهاجرت و تكميل سطوح نموده و هم از محضر مرحوم آيت الله حايرى و پس از آن مرحوم از آيات مذكوره استفاده نموده و در مسجد چهارمندان به اقامه جماعت و ترويج دين و تبليغ احكام و هم تدريس اشتغال دارد. مورد توجه مردم آن ناحيه و كليه مراجع و زعماء حوزه علميه است

در تعظيم شعاير مذهبى و اقامه عزا در وفيات ائمه عليهم السلام و گرفتن جشن در مواليدشان بسيار ساعى و كوشامى باشد نصب پرچمهاى الوان در اعياد مذهبى و پرچمهاى سياه در ايام وفيات در خيابانهاى ارم و چهارمندان و ساير نقاط شهر قم از آثار ايشانست ادام الله توفيقاته.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

بروجني، علي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند حاج ملا محمد باقر. عالم فاضل، محقق جليل.

در حدود 1265 متولد، و در اصفهان و نجف تحصيل نموده، از مجتهدين بارع، و محققين كامل بوده.

كتب چندى تأليف نموده، از آن جمله است:

1 - بحرالجواهر، در شرح جواهرالكلام 2 - تبصرة المتهجدين، در سال 1323 در اصفهان به چاپ رسيده، و فهرست تأليفات مأخوذ از آنجاست 3 - تفسير قرآن، در چندين مجلد 4 - رساله در آداب و اعمال شب، از واجبات و مستحب، به پيوست كتاب تبصره به چاپ رسيده است 5 - شرح رياض 6 - شرح بر كتاب نكاح؛ و غيره.

صاحب عنوان سال هاى در اصفهان در مدرسه ى الماسيه ساكن و به تدريس فقه و اصول مشغول بوده، و ظاهرا در اواخر عمر به موطن خويش مراجعت نموده، و حدود سال 1330 در آنجا وفات يافته است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

بروجني، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند سيد ابوالقاسم حسينى. عالم فاضل، از شاگردان: حاج شيخ محمد باقر نجفى، و حاج ميرزا بديع درب امامى، و آخوند كاشى و جمعى ديگر از علماى اصفهان بوده، و در ربيع الثانى سال 1338 وفات يافته، در تكيه ى ملك در يكى از حجرات مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

برهاني، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج سيد محمّد برهانى يكى از دامادهاى گرامى مرحوم آيه الله حاج سيد محمّد مهرى (رحمه الله) از علماء فاضل و محقق معاصر آبادانست.

وى در يك خانواده اصيل متولد و پس از تحصيلات مقدماتى بنجف اشرف مشرف شده و دروس مقدماتى را در مدرسه (بزرگ آخوند) بپايان رسانيد و دروس عالى مذهبى را از محضر زعيم اعظم و مرجع اعلى آيه الله العظمى آقاى خوئى مدظله كسب فيض نموده است. و پس از پايان تحصيلات و بازگشت بايران در مدارس علميه تهران بتدريس و تعليم پرداخته و سپس بقم رفته و از طرف آيه الله العظمى بروجردى رحمه الله به مأموريت مذهبى عازم شهرهاى مختلف جنوب شده و در آبادان اقامت نموده و تاكنون بخدمت دينى از اقامه جماعت و تبليغ احكام و تنوير افكار اشتغال دارند.

داراى آثار خير و تأليفات سودمندى ميباشد كه بآنها اشاره ميشود.

1- مسجد برهانى.

2- كتابخانه عمومى امام صادق عليه السلام كه داراى چهار هزار جلد كتابهاى ارزنده ميباشد.

3- كتابخانه شخصى كه بيش از دو هزار جلد كتاب نفيس دارند كه مورد استفاده فضلا و دانشمندان است.

4- دانش در اسلام 7 مجلد كه جلد اول آن منتشر شده است و جلد دوم انشاءالله منتشر خواهد شد.

5- حقوق اجتماعى بشر و معارف سجاديه كه علوم مندرج در صحيفه سجاديه ى را تشريح و تفسير نموده

است.

6- تفسير الرسول كه از بهترين تأليفات معظم له است.

7- التفسير عند الشيعه كه حاوى بيوگرافى مفسرين شيعه است.

8- مسانيد الرسول كه احكام و اخلاق و علوم مستند از حضرت رسول صلى الله عليه وآله را جمع آورى نموده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

بسطامي، جلال الدين، ابومحمد عبدالله

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 452 ق)، عالم دينى. از علماى سده ى پنجم هجرى است. از آثارش: «الاحسان فى فضيلة اعلام شعب الايمان»؛ «الاعلام فى رؤية النبى (ص) فى المنام»؛ «التبصير» يا «تبصير البسطامى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :كشف الظنون (340 ،127 ،16)، معجم المؤلفين (130/6)، هدية العارفين (452/1).

بطحائي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد على بطحائى در يكى از مضافات گلپايگان متولد شده و پس از خواندن دروس فارسى و مقدمات مهاجرت به قم نموده و سطوح اوليه و ادبيات و متون فقه و اصول را از مدرسين حوزه فراگرفته و پس از تكميل آن به درس خارج آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيت اللَّه العظمى گلپايگانى شركت و استفاده نموده و پس از فوت ابوالزوجه اش مرحوم حجةالاسلام والمسلمين حاج شيخ على اصغر فقيهى قزوينى به تهران منتقل و در مسدجد خيابان بى سيم نجف آباد به اقامه جماعت و ارشاد مردم و تبليغ احكام اشتغال دارد.

داراى آثار عديده مطبوع و غيره مى باشد و از آنهائى كه چاپ شده و نگارنده ديده ام كتب زير است:

1- مناظره در حرمين شريفين با دانشمندان اهل سنت

2- آداب الحرمين

3- تقريرات در اساتيد قم

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هفتم)

بكائي جزي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد 1280 و متوفى 1347 هجرى قمرى طلبه مدرسه صدر و به اتفاق حيدرعلى خان برومند از شاگردان مرحوم آقا ميرزا على نجف آبادى، آقا سيّد محمّد باقر درچه اى، مرحوم حاج آقا رحيم ارباب و مرحوم آيت اللّه آقا نجفى بوده است. در ابتداى شروع تحصيل در گز مدتى از شاگردان مرحوم آقا سيّد ابوتراب الحسينى معروف به آقا معلم جد پدرى اينجانب بوده است.

برگرفته از كتاب :فرهنگ تاريخ گز و برخوار

بلياني كازروني، ابوالقاسم

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1014 ق)، عالم، نويسنده و شاعر، متخلص به قاسمى. او از شاگردان شيخ بهايى و افضل الدين تركه بود. به قزوين و تبريز و كاشان و فارس و عراق سفر كرد. آثار وى «سلم السماوات»، در حكمت و احوال حكما و شعرا و دانشمندان كه مشتمل بر هفت مرقوم است؛ «خطاب الغائبين»، به عربى. «ديوان» اشعار كه نسخه ناتمامى از آن به شماره (516) در كتابخانه ى آستان قدس است كه تحرير قرن يازدهم و شامل ششصد و پنجاه بيت از انواع شعرست، و جزو كتب وقفى ابن خاتون در سال 1067 ق هجرى است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ايضاح المكنون (23/2)، تاريخ ادبيات در ايران (1592/5)، تاريخ تذكره هاى فارسى (660 -653 /2)، تاريخ نظم و نثر (813)، الذريعه (221/12)، فارسنامه ى ناصرى (45/1).

بنابي، عباسعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 1260 ق)، عالم دينى. اصل او از بناب در دو فرسنگى مراغه است. وى شاگرد علامه عارف ملا عبدالصمد همدانى، شهيد به دست وهابيان، بود. در مراغه عهده دار مرجعيت عام مردم و سرپرست موقوفات بسيار بود. در همان جا از دنيا رفت و در مقبره ى قبر آقا دفن شد. به گفته ى آقا شيخ آقا بزرگ تهرانى وى داراى تصانيف بسيارى بوده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :طبقات اعلام الشيعه (قرن 695/13).

بني هاشمي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد آقا بزرگ بنى هاشمى كرد كوهى عالمى اديب و خدمتگزار و متنفذ و ميهمان دوست بود و در كرد كوه و بندر گز و آن حدود نفوذى كامل داشت و در ايام محرم و ماه رمضان كه مبلغين و محصلين از حوزه هاى قم و مشهد و نجف براى تبليغ احكام بوى وارد ميشدند با گرمى از آنان پذيرائى كرده و هر كدام را بمحل و قريه اى اعزام و توصيه مينمود.

داراى طبعى روان بود و اشعارى داشت كه قسمتى از آن نزد فرزند فاضل و دانشمندش آقاى بنى هاشمى در كرد كوه محفوظ مانده است يكى از آن تضمين اشعار نصاب الصبيان در مدح و ولايت على عليه السلام است كه وقتى براى مرحوم آيه الله العظمى قمى- ره- خواندند بسيار گريسته و فرمودند گويا اين نصاب براى اين تضمين سروده شده است و چون آن مفصل است نگارنده بعضى از آنرا مى نگارم:

صبا زد به اهل محبت صلا

رسيدى چو در بحر قالوا بلى

پس از محكمين حصن الا ولا

به بحر تقارب تقرب نما

بدين وضع ميزان طبع آزماى

چنين بلبل عشق شد نغمه خوان

كه گر سدره خواهى كنى آشيان

على را ولى الهى بدان

خرد گفت كى رهرو لامكان

چه

گفتى بگو اى مه دل ربا

على قائل لن ترانى بود

على عين سبع المثانى بود

على مفنى دار فانى بود

بهر جا كه حق را نشانى بود

دليلست و هادى تو گو رهنما

سرانجام فضلش نباشد پديد

بمعراج چون شد رسول مجيد

هزاران قطار اندر آن ره رسيد

پيمبر بهر سو نظر كرد ديد

بعير اشتر است و جرس چه دراى

حرم بود بت خانه ى اشقيا

زيمن قدومش شدى با صفا

قدم زد چه بر شانه ى مصطفى

بسائيد بر جاى دست خدا

فخذ ران عقب پاشنه رجل پاى

مرحوم آقا بزرگ بنى هاشمى در حدود 1380 قمرى وفات نموده و جنازه اش حمل بمشهد و در جوار سلطان سرير ارتضا حضرت على بن موسى الرضا عليه آلاف التحيه والثناء مدفون گرديده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

بوشهري، عبداللَّه

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1292 -1251 ق)، عالم دينى و فقيه. در بوشهر به دنيا آمد. وى در نجف خدمت علماى بزرگوارى همچون شيخ انصارى و علامه كوه كمرى تحصيل كرد تا اينكه به دريافت اجازه ى اجتهاد از ايشان نايل آمد. وى در راه بازگشت به بوشهر از دنيا رفت. جنازه اش به نجف حمل و در آنجا دفن شد. از آثارش: منظومه اى در اصول فقه به نام «زهرة ارض الغرى» است.[1]

وى شيخ عبدالله بن حسن بن محمد على آل عبدالجبار بوشهرى عالمى فقيه و دانشمندى نبيه و داراى منظومه اى در اصول فقه بوده و نام او را (زهره ارض الغرى) گذارده بود تحصيلاتش در نجف خدمت علماء بزرگوار آن مانند شيخنا الانصارى و علامه كوهكمرى و غيره بوده و پيش از رسيدن ببوشهر در سال 1292 وفات نموده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الذريعه (72/12)، طبقات الاعلام الشيعه (قرن 775 -774 /13)، گنجينه ى دانشمندان (239 ،238 -237

/3).

بهاء الدين محمّد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بهاء الدين محمّد ملقّب به صدر الشريعه، عالم و فاضل، اديب و شاعر، از رؤساى ملّت دين. در اصفهان خدمت حاج سيد اسداللَّه بيد آبادى و حاج شيخ محمّد باقر مسجد شاهى، و در طهران خدمت سيد محمّد صادق سنگلجى، سپس مدّتى در خراسان در خدمت علماى آن سامان تحصيل نموده، و از عدّه اى از مجتهدين اجازه يافته، در اواخر عمر در طهران ساكن شده، در حدود سال 1316 در طهران وفات يافته، جنازه حمل به نجف شده، در مدرسه صدر مدفون گرديد.

كتب زير از اوست:

1- ديوان اشعار فارسى و عربى 2- فوائد البهائيّه، مطبوع؛ و غيره.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

بهاء ولد، بهاءالدين محمد

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 628 ق)، واعظ، صوفى و عارف. مشهور به سلطان العلماء. وى پدر مولانا جلال الدين بود و نسبش به ابوبكر خليفه مى رسيد و مادرش از خاندان خوارزمشاهى بود و از تربيت يافتگان شيخ نجم الدين كبرى. مدتى در خوارزم مى زيست و به واسطه اختلافى كه با سلطان محمد خوارزمشاه پيدا كرد در سال 610 ق از بلخ به آسياى صغير هجرت كرد. در طول سفر در نيشابور با فريدالدين عطار ديدار كرد و در بغداد نيز چند منبر رفت و بعد از زيارت خانه خدا مدتى در شهرهاى لارنده و ملطيه مسكن گزيد و بالاخره به دعوت سلطان سلجوقى به سال 617 ق به قونيه رفت و در آنجا رحل اقامت افكند و همان جا درگذشت. وى از واعظان و منبريان مشهور زمان خود بود. يگانه اثر بازمانده از وى كتاب «معارف بهاء ولد» است كه به همت استاد فقيد بديع الزمان فروزانفر چاپ شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع

زندگينامه :ايضاح المكنون (487/2)، تاريخ ادبيات در ايران (1022 -1019 /2)، تاريخ گزيده (669)، تاريخ نظم و نثر (121)، تذكرةالشعراء (214)، جستجو در تصوف (283 -277)، دايرةالمعارف فارسى (475/1)،، الذريعه (187/21)، فيه مافيه (12)، لغت نامه (ذيل/بهاءالدين ولد)، معجم المؤلفين (233/9)، مؤلفين كتب چاپى (735/5)، مناقب العارفين (55 -7)، نفحات الانس (460 -459)، هديةالعارفين (110/2).

بهاري، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ محمد بهارى كه از افاضل دانشمندان حوزه علميه قم مى باشد. وى در قم متولد شده و در كودكى با مرحوم والدش به تهران آمده و در آنجا نشو و نما و پرورش يافته و پس از تحصيلات جديده بتحصيل علوم دين پرداخته و اوليات را نزد مرحوم والدش و مدرسين ديگر تهران خوانده آنگاه به قم مهاجرت نموده و سطوح نهائى نزد مدرسين عالى حوزه خوانده و از درس خارج آيةاللَّه العظمى بروجردى و پس از ايشان آيات ثلاثه آقاى شريعتمدارى و آقاى مرعشى نجفى و آيةاللَّه گلپايگانى و ديگران استفاده نموده و از خرمن علوم آنان خوشه ها و توشه ها ذخيره كرده و پس از فوت مرحوم والدش به تهران منتقل و بجاى ايشان به اقامه جماعت و خدمات دينى و روحى اشتغال دارد و حقا براى مرحوم والدش (ولد صالح يستغفر له) مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

بهاري، محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدحسين بن العلامه المتتبع آيت اللَّه حاج شيخ محمدباقر بهارى همدانى از علماء و ائمه جماعت معاصر همدانست.

وى در بيت علم و تقوا پرورش يافته و مبانى علمى را در همدان و غيره خوانده و اكنون در مسجد جامعه همدان به اقامه جماعت و خدمات دينى اشتغال دارند ادام اللَّه توفيقه و عزه.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هفتم)

بهجتي اردكاني، محمد حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى آقا شيخ محمد حسين بهجتى اردكانى از افاضل برجسته و علماء شايسته حوزه ى قم است كه سالها از محضر آيات عظام مرحوم آيه الله العظمى حجت و آيه الله العظمى بروجردى و ساير آيات استفاده كامل نموده و بمدارج عاليه علم و كمال رسيده است داراى طبع شعر ميباشد.

(س چهارم ق)، فقيه، اديب و شاعر. از علماى شايسته حوزه علميه قم بود كه سالها از محضر آيت اللَّه حجت و آيت اللَّه بروجردى و ساير آيات استفاده كامل كرد و به مدارج عاليه علمى رسيد. وى داراى طبع شعر بود و قصيده ى مخمسى از وى در «گنجينه ى دانشمندان» آورده شده است.[1]

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

منابع زندگينامه :[1] گنجينه ى دانشمندان (67/ 3).

بهشتي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد على بهشتى بروجردى. تولد ايشان در بروجرد واقع شده و پس از فراگرفتن مقدمات و ادبيات به قم مهاجرت و سطوح وسطى و عالى را از مدرسين و اساتيد حوزه علميه به پايان رسانيده و به درس خارج مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيت اللَّه العظمى گلپايگانى و ديگران حاضر و استفاده نموده و پس از فوت مرحوم آقاى بروجردى حسب الامر آقاى گلپايگانى به شاه آباد مهاجرت و تااكنون اشتغال به اقامه جماعت و تبليغ احكام و ارشاد مردم دارند.

و در شاه آباد منشأ خدمات اجتماعى و آثارى گرديده اند كه از جمله تأسيس كتابخانه اى براى جوانان كه ضمن آن كتابهاى مذهبى به قيمت مناسب در دسترس جوانان قرار مى گيرد و ديگر با همكارى جمعى از متدينين اقدام به تأسيس درمانگاه مهديه نموده اند كه براى فقرا و مستمندان بسيار مفيد و مؤثر است.

برادر ارجمندشان جناب حجةالاسلام حاج سيد عبدالحسين بهشتى نيز از فضلاء محترم حوزه علميه قم

به شمار مى روند كه ساليان دراز است از زادگاه خود هجرت و در دارالعلم قم رحل اقامت افكنده و از محاضر آيات عظام آقاى بروجردى و آيت اللَّه شريعتمدارى و آيت اللَّه گلپايگانى و غيرهم استفاده نموده و تا هم اكنون از شركاء درس آيتين علمين مذكورين مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

بهشتي، محمد صادق

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن مير عبدالباقى مير محمدرضا حسينى.

عالم و زاهد و فاضل بوده، در محله ى لنبان مرجع امور دينى بوده، و در مسجد لنبان امامت مى نموده.

در سلخ ربيع الثانى سال 1308 وفات يافته، در قسمت شمالى مسجد مصلى در تخت فولاد مدفون شده.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

بيدآبادي، اسدالله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

معروف به حاج فاضل بيدآبادي، عالم فاضل، از مخصوصين حاج ميرزا عبدالحسين مسجد شاهى، و پس از فوت ايشان به آخوند فشاركى پيوست. در مدرسه ميرزا مهدى در محله بيدآباد امامت مى فرمود؛ از مريدان و تربيت يافتگان حاج محمد جواد بيدآبادى. در 8 ذى قعده 1360 وفات يافته است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

بيدآبادي، محمد باقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد محمد باقر ثانى بيدآبادى از علماء كاملين و ادباء و شعراء و فضلاء و علماء اخيار معروف بحاج آقا با پدر خود مرحوم حاج سيد اسدالله حجه الاسلام از اصفهان بنجف مهاجرت نموده و سالها در نزد اساتيد آنجا تحصيل نموده و پس از فوت عم بزرگوار خود (1320) به ايران مراجعت نموده و مورد توجه عموم طبقات و بالاخص اهالى بيدآباد قرار گرفته و منشاء خدماتى شايان در مسجد سيد شده است كه از آنجمله:

1- تهيه ضريح فولادى جهت قبر مرحوم سيد حجه الاسلام و نصب آن در تاريخ 1322 و ديگر تهيه ساعت كه در قسمت قبلى مسجد نصب گرديده است در نقباء البشر. گويد: در جريانات مشروطيت ايران بنجف مراجعت نموده و در سال 1373 مجددا باصرار مردم باصفهان معاودت كرده و مورد احترام و اكرام قرار گرفته و پس از شش ماه در سوم ماه رمضان همانسال وفات يافته و در مقبره جد خويش مدفون گرديده است. از اشعار اوست كه بجد خويش حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام خطاب كرده و گويد:

يابن عم النبى اى معال

لك فى ارفع المدائح تذكر

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

بيدآبادي، محمّد باقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

معروف به آقا محمد عماد الاسلام، فرزند حاج سيد جعفر.

عالم فاضل، و شاعر اديب كامل متخلّص به «فخر» در حدود سال 1208 متولّد شده، و در سال 1340 در شيراز وفات يافته، در مقبره حضرت شاه چراغ عليه السلام مدفون گرديد.

كتب زير از تأليفات اوست:

1- فصول العليّة، در آداب نماز شب، مطبوع 2- هداية السالكين، در احاديث اربعين، غير مطبوع. نسخه آن در نزد نگارنده موجود است و در 1316 تأليف شده است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و

بزرگان اصفهان (جلد اول)

بيدآبادي، محمد حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن آقا ميرزا هاشم بن حاج سيد جعفر. عالم فاضل زاهد، از شاگردان آقا سيد محمّد باقر درچه اى و آخوند كاشى و آخوند گزى و جمعى ديگر بوده، و امام مسجد على قلى آقا و مسجد سيّد متوفّى در 10 ربيع الثانى سال 1369، و مدفون در بقعه مسجد سيّد.

مرحوم نيّر در تاريخ وفاتش گويد:

ارخ النيّر للعام و شهرٍ و اليوم

تنقص العشرة من (شهر ربيع الثانى)

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

بيدآبادي، محمد مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن سيد محمّد على بن حاج سيد محمّد باقر حجة الاسلام بيدآبادى، از علما و فضلا بوده، و در مسجد سيّد امامت داشته، در 12 شوال سال 1326 وفات يافته است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

بيدآبادي، مؤمن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند حاج سيد محمّد باقر. عالم فاضل كامل، پس از حاج سيد اسداللَّه اعلم و افقه اولاد سيّد بوده. وى بعد از فوت برادر، رياست و عنوان كلّى يافته و در مسجد سيد امامت داشته، و چون مادرش كنيز بوده، قدرى سياه چرده بوده است. در 6 رمضان سال 1294 وفات يافته، در مقبره پدر مدفون گرديد.

مرحوم حاج ميرزا بهاء الدين عاملى در مادّه تاريخ وفاتش ضمن قطعه اى گويد:

ماه صيام نزد رسول آمد از جهان

آن سيّدى كه مؤمن آل رسول بود

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

بيدآبادي، يحيي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند حاج ميرزا شفيع مستوفى (متوفّى در سال 1281) عالم فاضل محقّق مجتهد، جامع معقول و منقول، و از مدّرسين فقه و اصول در اصفهان بوده، در 1250 متولّد، و در روز جمعه دوّم جمادى الاولى سال 1325 در اصفهان وفات يافته، در يكى از اطاقهاى تكيه مزبور مدفون شد. مشاراليه رفيق و هم درس حاج ميرزا حسين نورى بوده است، و در حدود سى مجلد كتاب و رساله و حاشيه نوشته كه از آن جمله است:

1- رساله در تعيين ثقل اكبر، در افضليّت عترت بر قرآن [هداية المومنين]، و آن را در ردّ بر [رساله تبصره الاخوان] آخوند ملاّ اسمعيل خواجوئى نوشته است 2- رساله در خراج و مقاسمه 3- رساله در خمس 4- رسائلى در مباحث مختلفه فقه و اصول 5- حاشيه بر خاتمه مستدرك تاليف حاج ميرزا حسين نورى.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

بيرجندي، علي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(شهادت 1270 ق)، عالم دينى. پس از شهادت پدرش سيد غلامرضا بيرجندى به دست بابيان، در سن كمتر از سى سالگى، به جاى پدر نشست و رهبرى اش عموميت يافت و مردم به گردش جمع شدند. ليكن چهل روز بيش نشد كه بابيان او را نيز به نيرنگ زهر دادند و شهيد ساختند. وى در كنار پدر به خاك رفت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :شهيدان راه فضيلت (482).

پادشاه خاتون

قرن:7

جنسيت:زن

مليت:ايران

694 ق، ملقب به صفوةالدين و مشهور به لاله خاتون از زنان عالم، فاضل، شاعر و فرمانروا. پدرش سلطان قطب الدين محمد (655 ق) حاكم كرمان و مادرش عصمت الدين قتلغ تركان معروف به تركان خاتون بود. او فضايل و كمالات فراوان داشت. ناصرالدين منشى كرمانى در سمط العلى للحضرة العليا- كه بيست سال پس از مرگ پادشاه خاتون تأليف كرده- وى را زنى «عادله عاقله فاضله كريمه متفضله بلند نهمت والاهمت خوب صورت با طهارت و عفت» توصيف مى كند. پدرش لباس مردانه بر تن او مى كرد و وى را سلطان حسن شاه مى ناميد. درباره علت اين كار گفته شده كه چون پادشاهان مغول عادت داشتند دختران زيبا را از گوشه و كنار جمع نموده و به دربار خود مى آوردند و پس از چندى آنها را به امرا و غلامان خويش مى بخشيدند، از اينرو به اين حيله دست يازيد. اما پس از آنكه سلطان قطب الدين درگذشت تركان خاتون به نيابت از طرف فرزند خردسالش حكومت كرد و براى تثبيت قدرت خود، دخترش را به ازدواج اباقاخان (680 -663 ق) درآورد. پادشاه خاتون پانزده سال با اباقاخان زندگى كرد و پس از مرگ او، با پسرش گيخاتو- بنابر رسم

مغولى- ازدواج كرد و به همراه او رهسپار روم گرديد. بعد از مرگ ارغون خان (690 -683 ق)، گيخاتو پادشاه شد و لذا به ايران آمد و با اجازه همسرش حكومت كرمان را در دست گرفت تا بدين وسيله انتقام مادرش را از برادرش سيورغتمش بگيرد. پس از ورود به كرمان، برادر را به زندان افكند اما پس از چندى همسرش كرد و چين و دخترش شاه عالم او را نجات دادند.

سيورغتمش به عنوان عرض حال به دربار گيخاتو رفت ولى پادشاه خاتون مأمورانى در طلب وى فرستاد و او را به كرمان آوردند و سپس به فرمان پادشاه خاتون به قتل رسيد (692 ق). دو سال بعد گيخاتو درگذشت و بايدو، داماد سيورغتمش و همسر شاه عالم جانشين او شد. كردوچين براى گرفتن انتقام همسرش، حكومت كرمان را از دامادش گرفت و بدانسو رهسپار شد. پادشاه خاتون با بزرگان شهر مشورت كرد. برخى نظر دادند كه وى و همراهانش راه خراسان پيش گرفته و به غازان خان پناه آورند ولى برخى ديگر او را به ماندن در كرمان و تحصن در قلعه توصيه كردند. چند روز بعد لشكر كردوچين به حومه ى كرمان رسيد. چند روزى به جنگ و جدال گذشت ولى اكثر امرا و بزرگان به نزد كردوچين رفتند. كردوچين به شهر وارد شد. به دستور او پادشاه خاتون را با اهانت و خوارى از قلعه فرود آوردند. و زندانى كردند و اموال وى و امرا و اعيانى كه دستگير شده بودند به غارت رفت. پس به اشاره كردوچين پادشاه خاتون را به قتل رساندند. او را در دهى به نام مسكين، در نزديك

كرمان دفن كردند. پس از آنكه سلطان مظفرالدين محمدشاه به حكومت كرمان رسيد دستور داد تا جنازه او را با تشريفات تمام به شهر آوردند و عزادارى رسمى برپا شد و در مدرسه مادرش تركان خاتون دفن كردند.

پادشاه خاتون به علما و ادبا توجه خاص داشت. به نوشته تاريخ كرمان «در زمان سلطنت او به كرمان، علما و فضلا را رعايت و احترام مى فرمود و غالب اوقات در مجلس او صحبت علمى داشته مى شد.» وى خط نسخ را به زيبايى تمام مى نوشت و شعر را نيز نيكو مى گفت. وى قرآن ها و كتابهاى متعددى به خط خودش نوشت كه پس از خودش در كرمان و ديگر ولايات موجود بوده و به گفته ناصرالدين منشى «بر فضل و هنرورى و وفور كمال و دانشورى او دليلى واضح است.»

در مدت كوتاه سلطنتش به عدل و داد رفتار كرد و مدارس و عمارات متعددى بنا كرد و اوقافى براى آنها منظور نمود. از اشعار اوست:

من آن زنم كه همه كار من نكوكارى است

به زير مقنعه من بسى كله دارى است

درون پرده عصمت كه تكيه گاه من است

مسافران صبا را گذر به دشوارى است

نه هر زنى به دو گز مقنعه است كدبانو

نه هر سرى به كلاهى سزاى سردارى است

به هر كه مقنعه اى بخشم از سرم گويد

همه جاى مقنعه تاج هزار دينارى است

من آن شهم ز نژاد شهان الغ سلطان

ز ما برند اگر در جهان جهان دارى است

جمال طلعت خود را دريغ مى دارم

زآفتاب كه آن شهر كو؟؟؟؟؟ است

هميشه باد سر زن به زير مقنعه اى

كه تار و پود وى از عصمت و نكوكارى است

از رباعيات اوست:

سيبى كه ز دست تو نهانى رسدم

زو بوى حيات جاودانى

رسدم

چون نار دلم بخندد از شادى آن

كز دست و كف تو دوستگانى رسدم

بر لعل كه ديد هرگز از مشك رقم

يا غاليه بر نوش كجا كردستم

جانا اثر خال سيه بر لب تو

تاريكى و آب زندگانى است بهم[1]

(وف 694 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به لاله خاتون. ملقب به صفوةالدين. از مغولان ساكن كرمان بود. پدرش حاكم كرمان و مادرش تركان خاتون بود. پس از مرگ پدر، پادشاه خاتون به خواست مادر خود با اباقاخان ازدواج كرد و پانزده سال با وى زندگانى كرد. پس از مرگ همسرش، بنابه رسم مغولى، با پسر اباقاخان، گيخاتو، ازدواج كرد و رهسپار روم شد. بعد از مرگ ارغون خان، گيخاتو پادشاه شد و پادشاه خاتون نيز به ايران آمد و با اجازه ى همسرش، پادشاهى كرمان را به دست گرفت. در زمان حكومت، به قصد انتقام مادرش، فرمان قتل برادر خود، سيورغتمش، را صادر كرد، ولى دو سال بعد كه همسرش، گيخاتو، درگذشت و داماد سيورغتمش، جانشين او شد، كردوچين، همسر برادرش، حكومت كرمان را به دست گرفت و پس از جنگ وارد كرمان شد و پادشاه خاتون را با خوارى زندانى كرد و سپس به قتل رسانيد. جسد وى را در مدرسه ى مادرش تركان خاتون دفن كردند. او خط نسخ را به زيبايى تمام مى نوشت و شعر را نيز نيكو مى گفت. از آثار وى قرآن ها و كتابهاى متعددى است با خط زيبا كه پس از خودش در كرمان و ديگر ولايات موجود بود؛ مدارس و عمارات متعددى نيز بنا كرد و اوقافى براى آنها منظور كرد.[2]

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :[1] منابع: آتشكده آذر، 359؛

«پرده نشينان سخنگوى»، آريانا، سال دهم، شماره اول، 52 -50؛ از رابعه تا پروين، 66 -61؛ پشت پرده هاى حرمسرا، 192 -191؛ تاريخ ادبيات ايران، 658 / 3؛ تاريخ تذكره هاى فارسى، 610 / 1؛ تاريخ كرمان، تاريخ گزيده، 534 -533؛ تذكرةالخواتين، 60؛ تذكره كاظم، 582؛ جواهرالعجايب، 289 ،122 -121؛ حديقةالشعراء، 2190 / 3؛ حديقه عشرت، 12 -11؛ خيرات حسان، 47 / 3 ،69 / 1؛ الذريعه، 938 ،613 / 9؛ رياحين الشريعه، 46 / 5؛ رياض الجنه، روضه پنجم، قسم دوم، 908؛ رياض العارفين، 217 -216؛ زنان سخنور، 65 -57؛ زن در ايران عصر مغول، 10؛ سمط العلى للحضرة العليا، 79 -70؛ ستارگان كرمان، 319؛ صبح گلشن، 352 ،147، صحف ابراهيم، حرف، عرفات العاشقين. لغت نامه دهخدا، الافكار، 613 -612، نقل مجلس. ك 43 -42.

[2] از رابعه تا پروين (66 -61)، تاريخ ادبيات در ايران (658/ 3)، تاريخ تذكره هاى فارسى (610/ 1)، تاريخ گزيده (534 -533)، تذكره ى شاعران كرمان (426 -424)، جواهر العجايب (122 -121)، حبيب السير (271 -270/ 3)، حديقة الشعراء (2191 -2190/ 3)، خيرات حسان (48 -47/ 3 ،69/ 1)، الذريعه (938/ 9)، رباعى و رباعى سرايان (200 -164)، رياحين الشريعه (46/ 5)، زنان سخنور (65 -57/ 1)، ستارگان كرمان (321 -319)، صبح گلشن (147)، كارنامه ى زنان (46 -44)، لغت نامه (ذيل/ پادشاه خاتون)، مجمع الفصحا (73/ 1)، مخزن الغرائب (810 -809/ 4 ،78/ 2)، مشاهير زنان (43 -41)، نشتر عشق (497/ 2).

پاكدل، عباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسن فرزند حاج ميرزا عباس پاكدل از فضلاء و ائمه جماعت و مدرسين معاصر شيراز است. وى در سال 1311 شمسى در طبس به دنيا آمده و پس از خواندن دروس ابتدائى در سن 17 سالگى به تحصيل

علوم دينى پرداخته و مقدمات و ادبيات و تفسير و اخلاق را در مدت هشت سال در حوزه طبس نزد اساتيد آنجا مانند حاج شيخ محمد ابراهيم مجتهد نجفى و حاج شيخ محمدعلى امينيان مدرس و حاج شيخ غلامرضا نمائى و ديگران خوانده و بعدا به مشهد مقدس رضوى هجرت نموده و مدت هفت سال توقف و سطوح عالى را (رسائل و مكاسب و كفايه) و نيز مقدارى از تفسير و فلسفه و معقول و اخلاق را در خدمت حاج شيخ هاشم قزوينى و حاج شيخ كاظم دامغانى و حاج ميرزا جواد آقاى تهرانى و حاج شيخ مجتبى قزوينى و سايرين تحصيل نموده و نيز مقدارى از درس خارج آيت اللَّه ميلانى استفاده كرده سپس عزيمت به قم و از محضر آيت اللَّه بروجردى و آيت اللَّه خمينى و سايرين بهره مند گرديده و پس از آن مهاجرت به نجف اشرف و حدود بيست سال در آن بلده طيبه اقامت و پس از مطالعه در دروس آيات عظام و مدرسين كرام آن سامان فقه و اصول آيت اللَّه العظمى خوئى مدظله العالى را اختيار و پس از شركت در يكدوره اصول معظم له ديگر فقط به درس فقه معظم له حاضر و خود به تدريس سطوح اشتغال و در آن سامان به مصاهرت و دامادى مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ حسنعلى طوبائى شيرازى، موفق و در سال 1359 شمسى عزيمت به ايران نموده و مدتى در قم اقامت و براى صله ارحام و ديدن بستگان سببى خود به شيراز آمده و با اصرار آنان و دوستان ديگر عزم رحيل مبدل به اقامت و توطن در شيراز شده و پس از استحضار علماء

بزرگوار شيراز مخصوص مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ بهاءالدين محلاتى و فرزند برومند و فاضلش حاج شيخ مجدالدين محلاتى ابراز خرسندى كرده و محل نمازش مسجد مولا را واگذار و به اقامه جماعت در آنجا در شبها و تدريس فقه و اصول و غيره پرداخته و در ظهرها در مسجد ساجدين دروازه كازرون امامت نموده و مسئوليت و اداره تدريس دو حوزه علميه شيراز را به عهده گرفته و آنها از اين قرار است:

1- حوزه علميه امام رضا عليه السلام مدرسه مقيميه و مسجد مشيرالملك و مكتب مقدس حضرت زهرا عليهاالسلام به تدريس سطوح عالى اشتغال دارند.

2- حوزه علميه امام سجاد عليه السلام و مدرسه آقا قاسم مشغول مى باشند.

مرحوم والدش حاج ميرزا عباسعلى نيز از روحانيون خدمتگزار طبس و مورد وثوق و اعتماد و اطمينان مردم آن سامان بوده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

پناهنده، رسول

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند حاج شيخ غلامرضا پناهنده متولد سال 1323 ه. ش كه تحصيلات اوليه خودش را در مدرسه كازرونى اصفهان شروع و بعداً علوم حوزوى را در مدرسه نيم آورد جده بزرگ زير نظر مدرسين زمان خويش ادامه و به حوزه علميه قم وارد و در مدارس حجتيه و فيضيه قم دوره هاى سطح و خارج فقه و اصول را در زمره شاگردان آيات عظام حسين نورى همدانى- حسينعلى منتظرى- يوسف صانعى مرحوم آيت الله گلپايگانى- وحيد خراسانى- محقق داماد و با شركت در بحث هاى اخلاقى و سياسى حضرت امام خمينى قدس سره و در نهايت پس از پيروزى انقلاب شكوهمند اسلامى ايران وارد خدمات اجتماعى خويش گرديده و با شروع تدريس دروس معارف اسلامى و علوم معقول و منقول در دانشكده ادبيات و

علوم اسلامى دانشگاه اصفهان فعاليت فرهنگى ر انيز شروع و در ادوار دوم و سوم مجلس شوراى اسلامى ايران بنمايندگى از منطقه برخوار و ميمه انتخاب و با عضويت در هيئت مديره مركزى ائمه جمعه اصفهان و نمايندگى در بنياد 15 خرداد در سال 1381 ه. ش بعلت عارضه قلبى در سن 58 سالگى دار فانى را وداع و بديار باقى شتافته اند روان ايشان شاد باد.

برگرفته از كتاب :فرهنگ تاريخ گز و برخوار

پيرسيد، اسداللَّه

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد اسداللَّه بن سيد صدرالدين بن سيد محمدهاشم نزيل (قزوين) متوفى 1339 ق از احفاد مير محمدعلى معروف به (پير سيد) كه در سادات محله رامسر مدفون و صاحب مزار و كرامات مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

پيرنيا، محمد كريم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد كريم پيرنيا در سال 1299 شهر يزد متولد شد . وي پس از اخذ دوره دبستان و دبيرستان با يك آزمو ن در دانشكده هنر هاي زيبا در رشته معماري قبول شد و شرو ع به كسب علم نمود .

گروه : هنر

رشته : معماري

والدين و انساب : محمد كريم پيرنيا در سال 1299 از پدري نائيني و مادري يزدي درشهر يزد متولد شد .

اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : محمد كريم پيرنيا دردورا ن كودكي به اين علت كه پدرش به يزد تبعيد شده بود و اجازه خروج از اين شهر را نداشتند تا بعد كه اين امكان فراهم شد وبراي كارهايي كه بايد انجام مي دادبه اكثر نقاط كشور مسافرت كرد . يزد زمستانهاي بسيار سرد وتابستانهاي گرمي دارد . درآن زمان مردم اعم از اعيان و طبقه پايين از پانزدهم ارديبهشت به كوهستانهاي اطاف مي رفتند كه هواي مطلوبي دارد و تا آخر تابستان آنجا مي ماندند . اكثر مردم از خودشان جايي براي اين مدت اسكانشان نداشتند و معمولا باغهايي را اجاره مي كردند . پدر بزرگ او هم مثل ساير مردم باغي را اجاره مي كرد وبه آنجا مي رفتند .يزد واقعا يكي از شهر هاي آرام دنياست ، اما به علت كمبود آب دراين منطقه ، بين مردم در گيري پيش مي آمد و حتي گاهي قتل هايي هم اتفاق

مي افتاد . در همان باغي كه اجاره مي كردند ، كنار جوي آب ، چاهي درست كرد و به تقليد از قناتها ي يزد ،با درست كرد ن چند پشته ، آب را به بالا مي كشاند و به قول مقني ها ،آ ب آفتابي شد . در آنجا باغ و خياباني درست كرده بود و به جاي درخت ،عدس كاشت و با قوطي كبريت شروع به خشت زدن كرد و با همين خشت ها استخري درست كرد .به قدري اين عمل مورد توجه قرار گرفت كه مردم براي تماشاي آن مي آمدند . اواخر تابستان هم كه ما باغ را ترك مي كردند ، صاحب باغ اطراف مزرعه اي را كه اومي ساخت ،خاركريز كرد تا آب آن را از بين ببرد . خلاصه طوري بود كه علاوه بر بچه ها ،بزرگتر ها هم از اين كار او خوششان مي آمد .

تحصيلات رسمي و حرفه اي : محمد كريم پيرنيا دوران دبستان را درمدرسه اسلام و بعد از تاسيس مدرسه دولتي به دليل با لا بودن كيفيت اين گونه مدارس نسبت به مدرسه هاي قديمي ، «در مدرسه نمره دو »ادامه تحصيل داد . دوران تحصيل را در «دبيرستان ايرانشهر » يزد كه فقط دوره علمي داشت گذراندم . بعد از طي دوره علمي دريزد براي ادامه تحصيل به تهران آمد .در كنكور اولين دوره «دانشكده هنرها زيبا » به دليل علاقه اي كه به هنر معماري كشور خود داشت شركت كرد و قبول شد .

خاطرات و وقايع تحصيل : تمام دوستان محمد كريم پير نيا كه در دانشگاه با وي بودند بعد

ها جزو هنرمندان ممتاز نه تنها ايران ، بلكه در جهان بودند .محل دانشكده آن موقع در «مدرسه هروي » (علوم قديمه ) و مدرسه سپهسالار بود . اين دو مدرسه را با تغييراتي كه در آنها انجام شده بود ، به دانشكده هنر هاي زيبا تبديل كرده بودند . دانشكده هنرهاي زيبا در آن سالها فقط سه رشته معماري ، نقاشي ،مجسمه سازي داشت و براي شركت در دوره معماري ، ديپلم كامل متوسطه لازم بود اما براي رشته نقاشي و مجسمه سازي سيكل اول متوسطه كافي بود .مجسمه سازي به دليل اينكه داوطلب زيادي نداشت ، به تدريج تعطيل شد . باوقوع مسائل شهريور 20 دانشكده به زير زمين دانشكده فني منتقل وبعد ها به ساختمان فعلي انتقال داده شد كه البته سا ختمان آن هنوز تكميل نشده وبه شكل فعلي كه وجود دارد ، نبود . شخصي بودبه اسم استاد مندلي كه چون با سواد بود به او مندلي مي گفتند . ايشان اهل ميبد بود . ملا مندلي اطلاعات عجيب و غريبي درسينه اش داشت . بعد ازاينكه از مدرسه بر مي گشتنددور ايشان جمع مي شدندو اوبه قول خودش «نكير » مي كرد ، يعني با سر انگشت يا چوب خطهايي روي زمين مي كشيد و توضيحاتي خاصه در مورد «هنجار »مي داد . هنجار واقعا مثل يك كامپيوتر كارهاي عجيب و غريبي مي كرد .به هر حال از ملا مندلي كسب اطلاعات مي كردو گاهي هم مي شد كه پاسباني مي آمد و جمع آنهارابه هم مي زد و ازملامندلي مي خواست كه ديگر معركه نگيرد ولي هيچ كس

اجازه نمي داد و درمكاني ديگر جمع شان را تشكيل مي دادند و از وجود ملامندلي استفاده مي كردند . وي وقتي كه همين موضوع هنجارو كاربرد آن را براي مرحوم دكتر محسن هشترودي گفت ايشان خيلي تعجب كرد و مي دانيد كه ايشان هم به رياضيات غربي و هم رياضيات شرقي مسلط بود . دكتر هشترودي مي گفت كه چنين چيزي رانه در رياضيات غرب و نه درشرق نديده است ،و اين رامختص معماران قديمي ايران مي دانست كه سينه به سينه نقل شده است .ايشان علاقمند بود كه براي به جاماندن هنجار ،به طور مشترك كاري انجام دهند ولي متاسفانه به علت فوت ايشان اين كار ميسر نشد . بعد از اين باز هم به دنبال كسي بود كه اينكار را پي گيري كند تا دكتر پيرنيا ي رياضي دان ، براي اين كار اعلام آمادگي كرد ولي متاسفانه ايشان هم مرحوم شد .

هم دوره اي ها و همكاران : از همدوره ايهاي محمد كريم پيرنيا مي توان به مهندس زهره بزرگمهر و مهندس معماريان كه زحمت چاپ بعضي از كتابهاي او را كشيده بودند اشاره كرد .

وقايع ميانسالي : محمد كريم پيرنيا از اين دوران چنين ياد مي كند: بعد از بازنشسته شدن تجربيات و تحقيقات چندين ساله ام را خواستم روي كاغذ بياورم ، ولي متاسفانه به علت لرزش دست و بعد هم از كار افتادن آن ، ميسر نشد .اما تعدادي زيادي از نوارهاي صحبتهاي بنده در دانشگاههاي تهران ، شهيد بهشتي و فارابي و «ميراث فرهنگي » موجود است كه دوستان زحمت پياده كردن آنها را كشيده اند .

زمان

و علت فوت : محمد كريم پيرنيا درسال 1376 دارفاني را وداع گفت .

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : محمد كريم پيرنيا مدتها معاونت «حفاظت آثر باستاني »را به عهده داشتم و كار ترميم و تعمير آثارباستاني بود .

جوائز و نشانها : گرفتن سه مدال كه در طول دانشگاه به دليل نوشتن سه رساله گرفته بود . --------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 آشنايي با معماري اسلامي ايران « ساختمان درون شهري و برون شهري»

ويژگي اثر : اين اثر در 1371 انتشارات دانشگاه علم وصنعت ايران به چاپ رسيده است اين كتاب شامل ده بخش و پنج پيوست است همراه با واژه نامه و فهرست منابع . كه اين مجموعه اي از سخنرانيها، مقالات و مواد درسي استاد است كه توسط غلامحسين معماريان جمع آوري و تنظيم وتدوين شده است .

2 اثر

ويژگي اثر : اين فصلنامه علمي ، فني ، هنري سازمان ميراث فرهنگي كشور شماره 2- زمستان 1370 به چاپ رسيده است . اين فصلنامه بيستمين شماره است و استاد مطالب خود را به تقريرات استاد كريم پيرنيا درزمينه معماري سنتي و هنر هاي وابسته اختصاص داده است . مطالب اين كتاب كه در خقيقت سلسله درسهاي استاد در طول ساليان متمادي براي دانشجويان واهل فن بوده، تحت عنوان «گنبد هاي ايران » جمع آوري شده است . در يك بخش به چگونگي ساخت گنبد ها و در بخش ديگر به طرح خصوصيات هندسي وفني گنبد ها اشاره شده است .

3 اثر

ويژگي اثر : درفصلنامه علمي ، هنري سازمان ميراث فرهنگي كشور پائيز1373به چاپ رسيده است . بيست و چهارمين شماره اثر . سومين

دفتر از تقريرات استاد پيرنيا درزمينه معماري است كه توسط زهره بزرگمهر تنظيم و تدوين شده است . مطالب اين مجموعه «چفدها و طاقها » بخشي ديگراز مبحث «ساخت وسازه »و روش عملي كاربست آن در معماري ايراني است .

4 ارمغانهاي ايران به جهان معماري «جناغ وكليل »

ويژگي اثر : اين اثر در مجله هنر ومردم به شماره 142 در سال دوازدهم 1353 به چاپ رسيده است كه اين مقاله تحت عنوان شرح تاثيرات معماران ايراني است در كار معماران خارجي .

5 ارمغانهاي ايران به جهان معماري گنبد

ويژگي اثر : اين اثرد ر مقاله هنر ومردم به شمارهاي 136و137 در سال 12به چاپ رسيده است . دراين مقاله به شيوه هاي كار معماران ايراني درساخت گنبد و كاربردو ويژگيهاي بناهاي گنبدي پرداخته و در ادامه تاثيرات اين گونه معماري را درروند كار معماران خارجي مورد بررسي قرار مي دهد .

6 ارمغانهاي معماري ايرا ن به جهان معماري «پادياو»

ويژگي اثر : اين اثر در هنر و مردم در سال 12 و شماره 1353،139به چاپ رسيده است كه در رابطه با مكاني براي شست وشوي و طهارت بود كه به آن پادياو مي گفتند و طشت آب كه در آن شست شوي انجام مي شد پادياب دان مي ناميدند .

7 بادگير و خيشخان

ويژگي اثر : اين در مجله هنر و معماري به شماره 10 و 11 به چاپ رسيده است . اين مقاله ،به بررسي جنبه هاي تاريخي و نيز كيفيت فني بادگير و نقش آن در زندگي مردم نواحي مختلف ايران مي پردازد .

8 بازار ايران

ويژگي اثر : اين اثر در

باستان شناسي و هنرايران به شماره 3 درسال1348 به چاپ رسيده است كه در باره خصوصيات نيكو و پسنديده پيشه وران و بازاريان و زندگي و كسب مسالمت آميز آنها در كنار هم و مشخصات معماري و ساختمان بازارهاي ايراني و بر شمردن ويژگيهاي منحصربه فرد هر دكان كه كالايي خاص را به فروش مي رساند ه است .

9 بناهاي تاريخي هر كشور درحكم شناسنامه هاي فرهنگي است

ويژگي اثر : در مجله هنر و معماري شماره 17 اين اثر استاد به چاپ رسيده است .در اين مقاله ،بناهاي تاريخي و معماري اصيل ايراني را از ديدگاه هويت فرهنگي مورد بررسي قرار داده است .وي ضمن بر شمردن برخي از خصوصيات معماري ايراني و تناسب آن با شرايط اجتماعي ، اقليمي و فرهنگي مردم ، آثار مثبت اين قرابت را در تاريخ معروفي چون مساجد ، كاخها ، آتشكده ها ،مزارها و .... اشاره شده و دروصف هركدام از آنها به تفضيل سخن رانده شده است .

10 بيماري بو لو ار

ويژگي اثر : اين مقاله در مجله هنر ومردم در سال ششم به شماره 69 به چاپ رسيده است كه دريك كلام شكوائيه نويسنده از تخريب بناهاي سنتي و زيبا كه هر كدام انبوهي از خاطرات تلخ وشيرين را با خود دارند و رشد بي رويه بلوارها و خيابانها و آسمان خراشها است كه با ويراني و نابودي بناهاي كهن ، ابزار وجود مي كنند .

11 تويزه _ قوس _دور

ويژگي اثر : اين اثر در هنر ومعماري درشماره 8 و در سال 1349 به چاپ رسيده است. مطالب آن تحت عنوان بررسي نقاط

ضعف و قوت سبكهاي قديم پارتي و پارسي و سبكهاي جديد خراساني و رازي و آذري و اصفهاني كه با ذكر دليل در رابطه با هر كدام بررسي هاي انجام داده است

12 خيز و اندام گنبد هاي ايراني

ويژگي اثر : در مجله هنر و معماري شماره 10و 11 به چاپ رسيده است . در اين مقاله به بررسي ويژگيهاي گنبد و خصوصيات آن و نيز انواع مختلف گنبد درسير تاريخي زندگي مردم ايران پرداخته شده است و در جاي جاي مقاله مثالهاي ازگنبد هاي معروف ايراني چون گنبد : حرم مطهر امام رضا (ع) ، آرامگاه سلطان محمد خدابنده در سلطانيه ، مقبره شاه نعمت الله ولي در ماهان كرمان ، جامع قزويني و. ..... همراه با تصاويري از اين مكانها آورده شده است .

13 در درگاه و كتيبه آستانه حضرت عبدالعظيم (ع)

ويژگي اثر : در باستان شناسي و هنر ايران در شماره دوم و در سال 1348 بهار به چاپ رسيده است . كه دررابطه با تاريخ و قدمت اين بناي معماري است

14 درو پنجره درمعماري ايران

ويژگي اثر : اين مقاله در بهار 1348 و شماره 2 و در مجله باستان شناسي و هنر ايران تحت عنوان چگونگي استفاده معماران از در و پنجره در معماري بنا ها اشاره رفته است .

15 راه و رباط

ويژگي اثر : اين اثر وي درانتشارات امين ، تابستان 1370 به چاپ رسيده است. راه و رباط در دوبخش يكي راه و بناهاي وابسته به آن در دوره پيش از اسلام و در بخش دوم راه ورباط هاي دوره هاي اسلامي مورد بررسي قرار گرفته

است .

16 سبك آذري

ويژگي اثر : اين اثردرفرهنگ ومعماري ايران درسال 1354 به شماره اول به چاپ رسيد ه است كه داراي خصوصيات و نشانه هايي است كه نگارنده مقاله ، به شكلي مبسوط به آنها پرداخته و با در نظر گرفتن تمامي جووانب ، به شرح آن مبادرت كرده است .

17 شيوه هاي معماري ايراني

ويژگي اثر : موسسه نشر هنر اسلامي وابسته به معاونت امور فرهنگي اجتماعي و هنري بنياد مستضعفان و جانبازان ، در هشت بخش ، كه چاپ اول در زمستان 1369 است . اين كتاب د ررابطه به منطق و حكمت كارهايي كه در زمينه معماري در طول تاريخ انجام شده است و نيز تحولاتي كه درمدت سه يا چهارهزار سال ، اين پديده دستخوش آن بوده و همچنين نقاط اوج ، فوايد ، ايرادها و ...پرداخته شود .و بخشهاي هشت گانه آن عبارتند از : _ اصول معماري ايراني - شيوه هاي معماري ايراني - شيوه اصفهاني -شيوه هاي پارسي - شيوه هاي پارتي - شيوه هاي آذري - شيوه هاي خراساني _ شيوه هاي رازي

18 طاق گنبد

ويژگي اثر : اين مقاله كه در حقيقت ادامه اي بر مقاله« خيز و اندام گنبد هاي ايراني »استاد مي باشد ، به مساله طاق گنبد توجه كرده و اقسام مختلف طاقهاي ايراني را از لحاظ شكل و طرز اجرا بر مي شمارد .

19 طاق و چف

20 مردم وراي در معماري ايران

ويژگي اثر : در فرهنگ و زندگي به شماره 24 و در سال 1355 تحت عنوان خصوصيات مردم وراي درمعماري ايران كه نويسنده به جوانب آن اشاره

كرده است.

21 مروري بر كتاب (نظري اجمالي بر شهر نشيني و شهر سازي ايران )

ويژگي اثر : كه اين مقاله در مجله اثربه شماره 1 درسال 1358 به چاپ رسيده است . در اين مقاله استاد به چگونگي و ويژگيهاي معماري ايران د ر رابطه با خصوصيتهاي اجتماعي مردم مي پردازد .

22 مساجد

ويژگي اثر : اين مقاله در خصوص معرفي مسجد به عنوان يك مركز مهم مردمي و همچنين مشخصات مساجد اسلامي از بدو پيدايش و سيرتحولي آنها در طول زمان نگاشته شده است . دراين مقاله همچنين قسمتهاي مختلف يك مسجد بصورت تفكيكي مدرد بررسي قرار گرفته و در هر مورد مثالهايي پيرامون مساجد معروف اسلامي به ميان آورده شده است .

23 معماري مساجد ايران راهي به سوي ملكوت

ويژگي اثر : اين اثر در فصلنامه هنر و به شماره سوم درسال 1362 به چاپ رسيده است كه عنوان اين مقاله است سير مسجدسازي در ايران و ويژگيهاي معماري هر مسجد در ادوار مختلف و جمع بندي خصوصيات تمامي مساجد ، مطلبي است كه نويسنده در اين مقاله بازباني روان و سليس و ديدي مو شكافانه و دقيق و تحليل به آن پرداخته است .

24 هندسه در معماري ايران

ويژگي اثر : اين كتاب در اسفند ماه سال 1360 در نشريه سازمان ملي حفاظت آثار باستاني ايران به چاپ رسيده است .

پيشوا، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد احمد پيشوا فرزند حاج سيد محمدصادق پيشوا از دانشمندان خدوم و علماء اعلام و فضلاء كرام شيراز مى باشند (كه در سال 1318 شمسى به فشار حكومت وقت شهرت خود را از بحرالعلوم تبديل به پيشوا نمودند).

معظم له در سال 1350

قمرى در شهر كازرون ديده به دنيا گشوده و در بيت علم و تقوا پرورش يافته و مقدمات و سطوح را از مرحوم والد و عموى بزرگوارش حاج سيد محمدرضا شريعتمدار آموخته و در سال 1335 شمسى مشرف به نجف اشرف شده و از ابحاث و دراسات سطوح و خارج آيات عظام چون ميرزا حسن يزدى و استاد حاج شيخ محمدتقى جعفرى و علامه حاج ميرزا باقر زنجانى و آيت اللَّه حاج ميرزا عبدالهادى شيرازى و آيت اللَّه حاج سيد محسن حكيم و آيت اللَّه حاج سيد ابوالقاسم خوئى مدظله استفاده نموده و پس از آن براى تبليغ اسلام و ترويج احكام به زادگاه خود كازرون مراجعت و به اقامه جماعت و وظائف روحى و دينى و اجتماعى پرداخته و خدمات شايانى نموده تا سال 1348 شمسى شش سال پس از انقلاب پانزده خرداد چهل و دو به شيراز مهاجرت نموده و بنابر اصرار و استقبال گرم عده كثيرى از مردم شيراز رحل اقامت افكنده و در مسجد نو برابر مشهد و مزار حضرت احمد بن موسى (شاه چراغ) عليهماالسلام به اقامه جماعت و تبليغ احكام و ترويج دين اشتغال يافته و مورد استقبال پرشور و هيجان مردم شيراز قرار گرفته كه محسود برخى از همگنان و ابناء نوع شده تا در سال 1405 قمرى برابر 1363 شمسى روى جهاتى از رفتن به مسجد نو خوددارى و در منزل شخصى به وظائف روحى خود تداوم داده و تا حال تحرير اين كتاب موفق به تدريس فقه و اصول مى باشند.

آثار و تأليفات ايشان

1- كتاب آئينه سياه، برداشتى از سوره مباركه لقمان.

2- على عليه السلام، از ديدگاه دگران- مخطوط.

3- تجديد و

نوسازى مسجد جامع كازرون.

4- تأسيس كتابخانه ولى عصر عجل اللَّه فرجه متصل به مسجد.

5- احداث لوله كشى قسمتى از شهر قبل از اقدام شهردارى كازرون به لوله كشى تمام شهرستان كازرون.

6- خريد دويست هزار متر مربع زمين در قسمت شرقى كازرون به نام باغ فردوس جهت دفن مؤمنين.

7- سنگ فرش و تعمير مسجد نو شيراز.

8- تأسيس بنياد (مهدى) و صندوق قرض الحسنه.

9- تأسيس بيت المهدى و مدرسه علميه امام مهدى (ع).

نگارنده گويد: آقاى پيشوا منتسب به علامه بحرالعلوم است كه ترجمه اش زيب و زينت كتب تراجم مانند اعيان الشيعه و روضات الجنات و معارف الرجال و فوائد الرضويه و ريحانه الادب و ده ها كتاب رجالى و تراجم ديگر مى باشد. و او شاگرد علامه وحيد بهبهانى بوده و بارها به شرف و فيض ملاقات و زيارت مولايمان حضرت بقيه اللَّه اعظم امام زمان عجل اللَّه فرجه الشريف رسيده كه اين نويسنده روسياه همواره گفته و مى گويم:

به اميد ديدن او همه عمر زنده باشم

چه نباشد اين سعادت نه من و نه زندگانى

حاج ميرزا حسين نورى در جنه النعيم و نجم الثاقب خود حكايات تشرف آن بزرگوار را ذكر فرموده است. علامه بحرالعلوم قدس اللَّه سره كه بعد از استادش وحيد بهبهانى رياست عامه و مرجعيت تامه داشت در نجف از دنيا رفته و در نزديك مقبره شيخ طوسى در مقبره شخصى دفن شده است طاب اللَّه ثراه و قبرش از مزارات خاصه نجف است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

پيشوائي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد احمد بن العالم الربانى آيةاللَّه المرحوم حاج سيد على اكبر يزدى از علماء محترم معاصر تهران است.

وى در سال 1338 قمرى ه. در نجف اشرف متولد شده و در سن كودكى در خدمت مرحوم والدش در

سال 1341 قمرى به قم مهاجرت نمود و پس از خواندن دروس جديد و مقدمات، ادبيات را از مرحوم حجةالاسلام حاج شيخ محمد على اديب تهرانى و سطوح را از مرحوم آيت اللَّه محقق داماد و حجةالاسلام آقا سيد رضاى سيد صفى و بعضى از آيات ديگر آموخته و در درس خارج مرحومين آيتين حجت و خونسارى شركت و پس از آن بالغ بر پانزده سال از محضر و دراسات فقهى و اصولى مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى استفاده كامل و ضمناً تدريس متون فقه و اصول را نموده تا سال 1380 قمرى كه بنابر دعوت جمعى از مردم متدين خيابان سلسبيل تهران به تهران عزيمت و تاكنون در خيابان (بوستان سعدى) سكونت و در (مسجد الصادق) به اقامه جماعت و ترويج دين و تبليغ احكام و مواعظ حسنه و غيره اشتغال دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

پيشوائي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام والمسلمين آقاى حاج سيد حسين بن آيت الله حاج سيد على اكبر يزدى سابق الذكر از فضلاء و علماء حوزه علميه و شهرستان مذهبى قم و ائمه جماعت مسجد امام است كه به جاى مرحوم والدش اقامه جماعت دارد دانشمنديست باتقوا و عالمى است با فضيلت در سال 1304 شمسى يعنى چهل و نه سال قبل در اين شهرستان به دنيا آمده و در مهد علم و كمال تربيت يافته و پس از دوران مقدمات با معيت برادر ارجمندش حجه الاسلام حاج سيد احمد پيشوائى مقيم تهران كه ترجمه اش در جلد سوم خواهد آمد سطوح عالى را از اساتيد حوزه مانند آيت الله العظمى مرعشى و آيت الله امام خمينى و ديگران فراگرفته و پس از فراغت از آن به درس مرحوم آيت الله

حجت و آيت الله خونسارى و ديگران حاضر شده و در غالب دروس با اين نگارنده شركت داشته و از بدو ورود مرحوم آيت الله العظمى بروجردى تا آخر عمر آن مرحوم حاضر ابحاث فقه و اصول آن جناب شده و پس از وى از دروس آيات و زعماء ديگر حوزه مخصوص آيت الله العظمى نجفى مرعشى كه نهايت توجه و عنايت را به ايشان داشته و دارند استفاده هاى كافى و سرشار نموده و در مسجد امام و محله خود كوچه معروف به حاج نوفل به ترويج دين و تبليغ احكام و تفسير قرآن و هم تدريس فقه و اصول اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

تالهي تويسركاني، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

على تألهى از علما اعلام معاصر است در تويسركان كه اكنون در آن سامان به اقامه جماعت و خدمات دينى اشتغال دارد وى عالمى بزرگوار و جليل القدر و از شيوخ و كبار دانشمندان حاضر است كه تحصيلات خود را در ايران و عراق به پايان رسانيده و از محاضر آيات عظام نجف اشرف استفاده نموده و در شهرستان تويسركان را محل سكونت و خدمات دينى خود قرار داده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

تبريزي، تقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام آقاى حاج ميرزا تقى تبريزى معروف بزرگ رى از تلامذه مبرز و مهذب آيت الله حجت و آيت الله العظمى آقاى نجفى مرعشى است كه از جهت تعذيب اخلاق و متانت كردار و وقار رفتار و صفاء معنويت كم نظير است.

در تبريز متولد شده و پس از رشد و ديدن باره اى از علوم ادبيت و عربيت به قم مهاجرت نموده و پس از پايان سطوح در درس مرحوم سيد استاد ما آيت الله حجت شركت نموده و تا هم اكنون از مباحث فقه و اصول آيت الله نجفى مرعشى استفاده مى نمايد.

داراى فضائل نفسانى و ملكاتيست كه در ج 2 كتاب آثارالحجه اشاره كرده ام دلباخته و شيفته و عاشق مولاى ماست و با مرحوم جمال السالكين و زين المشتاقين عالم و عارف كامل حاج ملامحمود زنجانى مشهور به حاج ملا آقاجان كه در معنويت و صفا و خلوص و اخلاص در عصر خود نادره بود صداقت تام و رفاقت مخصوصى داشت و آن مرحوم چنان مشتاق و مجذوب سالكى بود كه به هر كس نزديك مى شد او را مانند خود مجنون محبوب كرده و واله و شيدا مى نمود كه بى اختيار بگويد:

اى مولاى من امام زمان

من.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

تبريزي، تيلي، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام والمسلمين آقاى حاج ميرزا حسن تيلى تبريزى از خواص اصحاب و مبرزين تلامذه مرحوم آيت الله حجت و علماء حوزه علميه است در سال 1385 شمسى در يكى از مضافات تبريز به دنيا آمده و مرحوم والدش حجه الاسلام حاج ملا على تيلى ملقب به معين الشريعه كه از علماء آذربايجان بودند وى را تربيت تا پس از طى مقدمات و خواندن سطوح خدمت مرحوم آيت الله حاج ميرزا ابوالحسن انگجى و مرحوم آيت الله حاج مولينا در سال 1319 به ملازمت مرحوم آيت الله حجت به قم مهاجرت نموده و از همان تاريخ مرتبا در مباحثات فقه و اصول و رجال آن مرحوم شركت و در تمام مسافرتهاى وى به شهر رى و مشهد ملازم آن مرحوم و محرم اسرار ايشان بوده تا پس از فوت ايشان به درس آيت الله العظمى بروجردى شركت نموده و تاكنون كه دوازده سال از فوت بروجردى مى گذرد در كمال متانت و ظرافت در قم زندگانى مى نمايد اطال الله عمره و توفيقاته.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

تبريزي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام مرحوم ميرزا حسين تبريزى از افاضل حوزه علميه و مبرزين تلامذه و مرحوم آيت الله حجت داماد مرحوم آيت الله حاج سيد محمدباقر قزوينى به كثرت فضل و تقوا موصوف و به علم و كمال قدس و صفا معروف و در نهايت تعفف زندگى مى كرد و در ميان شاگردان مرحوم آيت الله حجت به زيادى فهم و بينش مشار بالبنان بود و براى اين نگارنده و بعضى ديگر دروس استاد را تقرير مى نمود و مقدارى از مكاسب شيخ و بعض سطوح ديگر را خواندم بسيار متواضع و منيع الطبع و كثيرالصمت و قليل الكلام بود فقط در موقع سوال به سخن

مى آمد كمتر كسى را از تلامذه سيد استادمان به رتبه فضل و تهذيب و كمالات معنوى وى يافتم جناب حاج ميرزا عبدالكريم حق شناس طهرانى كه از علماء آن سامانست و در مسجد امين الدوله تهران امامت مى نمايد در ميان حوزه ايشان را انتخاب و به وضع زندگيش رسيدگى مى كرد و از تحقيقاتش استفاده مى نمود.

در اوائل ماه شعبان سال 1365 ق وى را به قصد زيارت حضرت رضا عليه السلام به تهران برده ولى متاسفانه در آنجا ناگهانى بدرود حيات گفته در سنين كمتر از چهل سال و دوستان خود را به مرگ خود داغدار نمود جنازه او را با تجليل به شهر رى برده و در جوار مرقد محمد بن بابويه شيخ صدوق دفن نمودند رحمه الله عليه.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

تبريزي، عبدالرحيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام والمسلمين آقاى حاج ميرزا عبدالرحيم مدرس تبريزى از علماء حوزه و مبرزين تلامذه مرحوم آيت الله خونسارى و آيت الله حجت و مدرسين و حوزه علميه شهير به مدرس ماهر تبريزى فرزند جناب آقاى محمدتقى تبريزى خيابانيست در سال 1285 شمسى هجرى متولد شده و پس از مقدمات سطوح اوليه و عاليه را در تبريز خدمت مرحوم آقا سيد على اكبر مرعشى و حاج ميرزا على اصغر ملكى و حاج سيد محمد مولينا و آيت الله آقا ميرزا رضى و آقاى سيد عبدالحجه ايروانى و جاج ميرزا عبدالعلى اخوى مرحوم آيت الله آقا ميرزا صادق آقا و بعضى ديگر خوانده و مقدارى از محضر مرحوم آقا ميرزا صادق و آقاى انگجى در تبريز استفاده نموده و بعد از آن رهسپار قم شده و از محاضر آيات عظام قم چون آقاى شاهرودى و آيت الله حجت و آيت الله صدر و اكثرا

آيت الله خونسارى و آيت الله فيض استفاده نموده و هم از محضر آيت الله العظمى بروجردى كامياب و بهره مند گرديده و معقول را هم از خدمت آقاى حاج شيخ مهدى مازندرانى و مرحوم آقاميرزا مهدى آشتيانى فراگرفته و اينك به تدريس و تاليف اشتغال دارد.

آثار قلمى ايشان از اين قرار است:

1- رساله در رضاع

2- حاشيه بر كفايه

3- شرح منظومه راجع به مباحثات معقول.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

تبريزي، عبدالرسول

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج ميرزا عبدالرسول مرزبانى تبريزى از فضلاء محترم قم و خواص اصحاب و شاگردان آيت اللَّه العظمى مرعشى مدظله بودند كه در سال 1393 قمرى براى دهمين بار مشرف به مدينه شده و در آنجا به سكته قلبى از دنيا رفته و در نزديكى قبر ائمه عليهم السلام مدفون شده اند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هفتم)

تبريزي، عبدالله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام آقاى شيخ عبدالله تبريزى از علماء و اتقياء تبريزى و قدماء حوزه علميه قم است كه محلى به زيور علم و حلم و تقوا و متانت است ولادتش در آذربايجان واقع شده و پس از رشد و خواندن مقدمات و سطوح وسطى به قم مهاجرت نموده و سطوح عالى فقه و اصول را نزد مدرسين بزرگ حوزه تكميل نموده و به درس سيد استاد ما مرحوم آيت الله حجت حاضر و فقها و اصولا از آن مرحوم استفاده كرده و از منقطعين به آن جناب بود، و پس از فوت آن مرحوم به حوزه درس آيت الله العظمى بروجردى حاضر شده و تا پايان عمر آن جناب بهره هاى كافى برده و تا هم اكنون به مباحثات خصوصى و تدريس اشتغال دارد- عالمى متين و دانشمندى آرام و متقى و پرهيزكار و منيع الطبع و زكى النفس و نقى القلب مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

تبريزي، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام مرحوم آقاى سيد مهدى تبريزى از فضلاء با ورع حوزه علميه و تلامذه مبرز مرحوم آيت الله حجت است كه از مسقط الراس خود در زمان مرحوم آيت الله حايرى هجرت به قم نموده و سطوح خويش را از اساتيد بزرگ قم تكميل نموده و در شمار اصحاب و شاگردان آيت الله آقا سيدمحمد حجت رحمه الله درآمده و تا آخر عمر آن جناب حدود 17 سال فقه و اصول را استفاده نموده و هم چندين سال درس و بحث آيت الله العظمى بروجردى بهره مند گرديده است.

از نوشته هاى ايشانست دروس فقه و اصول مرحوم آيت الله حجت قدس الله سره.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

تحريري، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ محمود تحريرى تهرانى يكى از چهره هاى درخشان و فضلاء موصوف به تقوا و ائمه جماعت معاصر تهران است. وى در حدود 1342 قمرى در تهران ديده به دنيا گشوده و پس از رشد و خواندن دروس فارسى مقدمات و اوليات را در تهران فراگرفته سپس مهاجرت به قم نموده و متون فقه و اصول را از مدرسين حوزه آموخته آنگاه به درس خارج مرحوم آيت اللَّه العظمى آقاى بروجردى و حضرت آيت اللَّه العظمى نايب الامام آقاى خمينى مدظله العالى و ديگر آيات شركت و از خرمن علوم آنان استفاده نموده و بعد از فوت مرحوم آقاى بروجردى به زادگاه خود مراجعت و بنابر دعوت عده اى از مؤمنين غرب تهران در مسجد خيابان اصطخر به اقامه جماعت و تبليغ احكام و ترويج مذهب حقه اثناعشريه پرداخته و تا حال تحرير نيز به خدمات دينى در آن محيط اشتغال دارند.

نويسنده گويد: جناب آقاى تحريرى دانشمندى باتقوا و داراى محامد آداب و محاسن اخلاق و در ميان اقران خود

موصوف به ورع و پاكى و مبرا از رذائل اخلاقى و داراى ولايت كامل و از مخلصين مخصوص خاندان رسالت و جداً خالص در محبت اهل بيت عصمت عليهم السلام است منبرى مفيد و آموزنده دارد و از مرز قرآن و احاديث عترت (دو ثقل بزرگ و دو امانت پيامبر (ص) تجاوز نمى كند.

نيست در لوح دلش جز الف قامت دوست

چه كند حرف ديگر ياد نداد استادش

در مصائب اهل بيت نبوت سلام اللَّه عليهم اجمعين خود مى گريد و ديگران را نيز مى گرياند. سيمائى ملكوتى و بياناتى لاهوتى دارد.

در مبارزه بر عليه طاغوت و عوامل آن تا حد قدرت و توانائى خود با كسالت مزاجش كوتاهى را روا نداشته و مسجدش يكى از سنگرهاى مبارزه بوده و هست و نويسنده هم كه در ماه صفر 1399 ق بهمن ماه 1357 شمسى ده شبى را در آنجا برنامه تبليغى داشته شاهد عينى مبارزات تربيت يافتگان ايشان بودم.

از باقيات الصالحات ايشان فرزندان صالح و شايسته اى به نام آقا شيخ باقر و آقا شيخ كاظم كه اكنون در قم به تحصيل علم و كمال اشتغال دارند.

آقاى تحريرى از شيفتگان و دلباختگان سالار شهيدان محبوب سالكان راه حق و معشوق عاشقان جمال مطلق حضرت ابى عبداللَّه الحسين عليه الصلوة والسلام است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هشتم)

ترابي، رشيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

رشيد ترابى واعظى توانا و خطيبى اريب و فاضلى حسيب بودند.

وى در آنجا پرورش و تحصيل خود را در مدرسةالواعظين هندوستان تكميل و در كراچى كه يكى از پايگاه هاى مهم شيعه هندوستانست اقامت اختيار و از طريق منبر به تبليغ ولايت و فضائل اهل بيت رسالت عليهم السلام پرداخته و در شهرهاى بمبئى و حيدرآباد و رنگون و مسقط و لگنهو وحيدآباد

سند و لاهور و كويته ط و زنگبار و غيره مسافرت و منبرهاى پرشورى رفته است.

مرحوم رشيد ترابى بيشتر اساس و برنامه منبرش گفتن مطاعن غاصبين و ظالمين اهل بيت و خاندان مظلوم پيغمبر عليهم السلام و فضائل آن برگزيدگان عالم بود و مردم پاكستان و هندوستان و غيره توجه و علاقه تامى به منبر و سخنان او داشتند و در هر كجا منبر مى رفت جاى بر مردم تنگ مى شد و ده ها هزار نفر براى استماع بيانات او شركت و ابراز احساسات و تظاهرات به رسم و عادت خود مى نمودند.

وى به زبان فارسى و عربى و اردو انگليسى و غيره وارد و صحبت مى كرد و همه طبقات را مستفيض مى نمود.

نگارنده ده شب اول محرم را قبل از منبر وى در حسينيه انجمن ايرانيان در سال 1389 ق منبر رفتم و نسبت به حقير محبت و علاقه داشت.

فرزندان متعددى داشت كه در ميان آنان جناب مستطاب حجةالاسلام و فاضل علام آقاى حاج ميرزا عقيل ترابى از افاضل معاصر است.

وى چندين سال در عصر مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى در قم اشتغال به تحصيل داشت و در اواخر عمر آن مرحوم مسافرت به نجف و چند سالى از محضر مرحوم آيت اللَّه العظمى حكيم و آيت اللَّه العظمى خوئى و ديگران استفاده نموده و بعد به امر مرحوم آيت اللَّه حكيم به لندن عزيمت و براى رهبرى شيعه هندى انگلستان در آنجا اقامت و به خدمات دينى و تبليغ دين اسلام و ترويج احكام اشتغال يافته و تا حال تحرير نيز در آنجا به انجام وظائف موفق مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

ترشيزي، محمدحسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ محمدحسين ترشيزى (كاشمرى) عالمى جليل و فاضلى كامل

از شاگردان مجدد شيرازى در سامرا و ملازمين علامه آقا شيخ اسماعيل كاشمرى بوده و مضافاً بر تبحر در فقه و اصول يد طولائى در علم طب داشته است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

تفسيري تبريزي، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ حسن فرزند حجت الاسلام مرحوم حاج ميرزا على مرندى يكى از علماء و ائمه جماعت معاصر تهران بودند- والد ماجدش در سال 1290 قمرى پس از اتمام تحصيلات در نجف اشرف به تبريز مراجعت و در كوى اميرخيز اقامت و در آن موقع با مرحوم آيت اللَّه حاج سيد ابوالقاسم كوهكمرى كه در آن محل بودند وصلت كرده و از طيبه عفيفه و صالحه آن مرحوم اولين فرزند را در سال 1300 همان مترجم ما دارا شدند. آن مرحوم در سن 6 سالگى در مكتب مرحوم حاج ملا حسن كه از ادباء و فضلاء عصر خود بودند مشغول تحصيل علم و كمال گشته و مقدمات را همان مكتب فراگرفته و در سن 10 سالگى در مدرسه طالبيه به تحصيل علوم صرف و نحو اشتغال ورزيده و در حدود 15 سالگى مطول را از مرحوم حجت الاسلام حاج شيخ حسينعلى تبريزى كه در علوم ادبى عربى شهرت به سزائى داشته و سپس شرايع و شرح لمعه را از عالم ربانى آميرزا رضا نورى فراگرفته و در حدود 20 سالگى رسائل و مكاسب را از محضر مرحوم آيت اللَّه آقا سيد ابوالحسن انگجى فراگرفته و شرح اشارات و تجريد خواجه نصيرالدين طوسى را در محضر مرحوم صراف تلمذ نموده و پس از پايان مراحل تحصيلات و كسب اجازه در نقل احاديث از مراجع عاليقدر آن زمان مانند مرحوم آيت اللَّه العظمى اصفهانى و حاج عبدالكريم حايرى

و مرحوم آيت اللَّه حجت در سال 1335 قمرى بنا بر تقاضاى اهالى كوى اهراب به آن محل منتقل و در مسجد معروف ملا محسن به اقامه نماز جماعت و ارشاد وعظ پرداخته و در سال 1316 و 1317 شمسى به ترجمه و تفسير قرآن با تشريك مساعى مرحوم حاج ميرزا على خيابانى موفق و در كتابفروشى اقبال چاپ و منتشر گرديده و در آن موقع از طرف يكى از اساتيد شايسته دانشگاه تهران به لقب تفسيرى مشهور و معروف شدند.

فقيد سعيد مدت 30 سال به تهذيب اخلاق و تقويت روحى انسان ها پرداخت و عده اى از فضلاء و اخيار از بيانات و دروس آموزنده و سازنده او استفاده نموده و به مراتب عاليه رسيده اند كه از آنهاست استاد محمد تقى جعفرى تبريزى دانشمند محترم و نويسنده ارجمند معاصر كه درباره ايشان چنين مى گويد.

(يكى از موفقيت آميزترين دورانهاى زندگى اينجانب دورانى بود كه در تبريز موفق به حضور در جلسات وعظ و ارشاد فقيد سعيد گذشته توصيف حالات ربانى مرحوم حجت الاسلام والمسلمين عالم ربانى آقاى حاج شيخ حسن تفسيرى قدس اللَّه سره و نورانيتى در هنگام ارشاد چهره او را فرامى گرفت كه امكان ناپذير يا خيلى دشوار است آنچه توصيف و تشريح امواج روحانى كه از دل سرمى كشد و در دل ها مى نشيند امكان پذير نباشد.

او كه مى گفت راه برويد خود در حال توقف وجود نبود بلكه خود راه ميرفت و به ديگران مى گفت راه برويد. مى گفت راستگو باشيد خود واقعا از دروغ متنفر بود او از آن جمله مربيان زندگى اسلامى بود كه طعم سازندگى اسلام را حقيقتا چشيده بود هرگز فراموش نمى كنم كه وقتى آيات قرآنى را تفسير

مى فرمود همين كه آيه يا آياتى را مى خواند خود الفاظ قرآنى تجسم معنى به خود مى گرفت و درون شنوندگان را دگرگون مى كرد. يكى ديگر از با عظمت ترين امتيازات آن مرد كمال يافته اين بود كه هيچ مطلبى را بدون ماخذ صحيح عظمى يا نظمى مطرح نمى كرد.

امتياز ديگرى كه همه آشنايان آن مرحوم در او ديده اند خود سازى شايسته اى بود كه در كمتر اشخاص ديده مى شود حالات ربانى آن مرحوم به خوبى اثبات مى كند كه از خودخواهى گذشت به خوديابى رسيده وسپس به آن خود سازى كه انسان را به بارگاه خدا رهنمون مى شود موفق گشته بود.

شادروان تفسيرى در سال 1324 شمسى به تهران مهاجرت و به علت استقبال علاقمندى مردم تهران و آذربايجانيهاى مقيم مركز در آن اقامت نموده و در يكى از مساجد بازار به اقامت جماعات اشتغال و به تدريج مجالس وعظ و خطابه مجدد آغاز گرديده در اين مجالس عده اى از معاريف علماء مبارز از بيانات و منابر شادروان تفسيرى استفاده مى نموند.

در طول زندگى حدود 30 بار مشرف به عتبات عاليات و مشهد مقدس رضوى و دوازده بار توفيق زيارت بيت اللَّه الحرام را داشته و در خلال سفر حج هميشه به عنوان مرجع مسائل دينى حجاج بوده اند.

فقيد سعيد داراى فضائل اخلاقى فوق العاده بوده و در مراتب زهد و تقوا كم نظير بوده اند به نحوه اى كه عده اى از رفقا و دوستان نزديكش وى را مقدس اردبيلى عصر خود مى ستودند از صفات برجسته آن مرحوم امانت در قول و فعل كه سخت مراقب و مواظب به معنى واقعى امين بود.

غيب و بدگوئى از ديگران در حضور ايشان غير ممكن بود به احدى اجازه بدگوئى و

غيبت از ديگران را نميدادند. امر به معروف و نهى از منكر را براى خود فريضه مى دانست (چنانچه بر هر متمكنى فريضه است) و عمل مى كرد و از كسى باك نداشت. به نماز و قرآن عشق و علاقه عجيبى داشت و تمام نوافل را به جا مى آورد.

در بزرگداشت مساجد و احترام معبدى آنها سعى فراوانى داشت. مساجد زيادى در تهران شاهد نماز و نيايش و سجود آن فقيد سعيد مى باشد به زيارت عاشورا مداومت داشت و در وصيتنامه خود نوشته و تاكيد كرده بود كه زيارت نامه عاشورا موقع دفن به سينه او گذارند. عشق عجيبى به حضرت سيد الشهداء عليه السلام داشت و هر وقت ياد آن شهيد مظلوم مى كرد بى اختيار اشك مى ريخت.

از مستمندان و فقيران دستگيرى مى كرده و براى خود يك امر لازم و واجب مى دانست و براى علما و سادات احترام بسيارى قائل بود.

مرحوم تفسيرى سه ماه قبل از فوتش كليه كتابهاى خود را به كتابخانه دارالتبليغ اسلامى قم اهداء نمود و باقيات الصالحات بعد از مرگ خود قرار داد. و در بيستم جمادى الاولى 1397 قمرى برابر نوزدهم ارديبهشت 1356 شمسى پس از يك دوره نقاهت كوتاه دعوت حق را لبيك گفته و در گورستان بهشت زهرا تهران در آرامگاه مخصوص (شماره 328) به خاك سپرده شد در تهران و قم و تبريز مجالس عديده اى از طرف علماء و مراجع عظام براى بزرگداشت او برگزار شد. داراى سه فرزند ذكور به نام آقايان حاج على- حاج محمد- حسين آقا از تجار محترم تهران مى باشند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هشتم)

تقوي شيرازي، عبدالعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد عبدالعلى بن العالم المجاهد الكامل آيت اللَّه الحاج سيد هدايت اللَّه تقوى شيرازى از

علماء خدوم و مروجين حقيقى خاندان رسالت و ولايت علوى معاصر تهران است كه جمع نموده مقام فضل و تقوى عمل و اخلاص را در سال 1362 قمرى برابر با 1320 شمسى در تهران در بيت علم و فضيلت ديده به جهان گشود و در مهد تقوى و دانش پرورش يافته و در سن 14 سالگى براى تحصيل مهاجرت به قم نمود و اوليا و ادبيات و سطوح را در قم خوانده و پس از فوت مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى چندى در تهران توقف و سطوح را در مدرسه عالى سپه سالار از محضر مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ محمد على لواسانى استفاده- و سپس به نجف عزيمت نموده و بقيه سطوح عالى را از آيت اللَّه حاج سيد اسداللَّه مدنى و آيت اللَّه حاج شيخ جواد تبريزى فراگرفته و از درس خارج آيت اللَّه حاج شيخ محمد حسن صافى اصفهانى بهره مند شده و در سال 1391 قمرى به واسطه كسالت والد ماجدش كه منجر به فوت ايشان شده مراجعت به تهران و بعد از رحلت آن مرحوم بنابر اصرار بسيارى از متدينين و دوستان والدش و امريه حضرات آيات عظام خوئى و شاهرودى و مراجع بزرگوار قم براى اداره مسجد والدش معروف به (مسجد سنگى) واقع در خيابان اديب الممالك خيابان رى از برگشت به نجف اشرف معذور و تا حال حاضر با اقامه جماعت و تبليغ احكام و ترويج دين و تدريس علوم دينيه و نشر معارف اهل بيت وحى و رسالت اشتغال و جدا از مدافعين ولايت علوى معاصر و مجاهدين با وهابى مسلك ها و سنى منش هاى وطنى و ضد ولايتى ها مى باشد معظم له در ميان روحانيون

مركز و مراجع و آيات بزرگ تقليد و نجف و بالاخص از نظر حضرت نايب الامام آقاى خمينى مدظله از محبوبيت مخصوصى برخوردار است و در مسافرتش به لندن براى معالجه براى ملاقات و زيارت معظم له سفرى به پاريس نموده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هشتم)

تقوي، جلال الدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى سيد جلال الدين تقوى فرزند محمدشريف از ادباء و فضلاء معروف شهرضا و سومين فرزند پدر است. وى در سال 1282 شمسى در شهرضا متولد و پس از تحصيلات ابتدائى علوم ادبى و عربى را در آنجا از حكيم فرزانه فراگرفته آنگاه به اصفهان آمده و چند سالى در مدرسه (جده بزرگ) تحصيل نموده و سپس در تهران در مدرسه سپهسالار علوم ادبى و عربى و پاره اى از علوم جديد را تكميل كرده است.

معظم له داراى طبعى روان و قريحه اى سرشار مى باشد و اشعار ايشان مكرراً در جرائد و مجلات بطبع رسيده است

(تو 1282 ش)، شاعر و روزنامه نگار. وى در شهرضاى اصفهان به دنيا آمد، و پس از طى دوره ى ابتدايى، صرف و نحو و منطق را در خدمت حكيم فرزانه فراگرفت، سپس چند سالى در مدرسه ى جده ى بزرگ اصفهان و مدرسه ى سپهسالار تهران به تكميل علوم ادبى و عربى و برخى علوم جديد پرداخت. تقوى از طبع شعرى سرشار برخوردار بود و اشعارش در مجلات به چاپ مى رسيد. مدت سه سال هم روزنامه ى «شهرضا» را منتشر ساخت كه بعدها به علل قانونى تعطيل شد.[1]

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

منابع زندگينامه :[1] دانشمندان و سخن سرايان فارس (33 -32/ 2)، زندگينامه ى رجال و مشاهير (273 -272/ 2).

تنكابني، ابوجعفر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد ابوجعفر بن السيد محمدحسين تنكابنى دائى ميرزا محمد تنكابنى صاحب (قصص العلماء)

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

تنكابني، صدرالدين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

صدرالدين بن سيد محمدهاشم تنكابنى متوفى 1316 قمرى از احفاد ميرزا محمدعلى (پير سيد) مذكور.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

تنكابني، علي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد على بن سيد محمد سعيد بن الامير سيد على بن الامير سيد عبدالباقى تنكابنى متولد 1238 و متوفى 1334 قمرى

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

تنكابني، محمدحسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد حسن متوفى قبل از 1290 قمرى از بنى اعمام صاحب (قصص العلماء) بوده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

تنكابني، محمدرحيم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدرحيم تنكابنى از شاگردان ميرزا محمد تنكابنى صاحب (قصص العلماء) متوفى سال 1302 قمرى

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

تنكابني، محمدعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدعلى تنكابنى متوفى قبل از 1320 قمرى

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

توحيدي، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فقيه.

تولد: 1332 ق.، تبريز.

درگذشت: 1366.

آيت الله رضا توحيدى مقدمات را در مدرسه ى ملى كه زير نظر علما اداره مى شد تا كلاس هشتم گذرانيد و قسمتى از سطوح عاليه را (رسائل مكاسب) در تبريز طى نمود. در سال 1363 ق. براى تكميل تحصيلات به نجف رفت و مدت بيست و پنج سال در نجف مشغول تحصيل و تدريس شد. در آنجا از محضر اساتيدى چون آيت الله سيد محمود شاهرودى و آيت الله العظمى خويى و آيت الله آقا شيخ حسن حلى و آيت الله حكيم و آيت الله حسن حمامى و آيت الله سيد ابراهيم اصطهباناتى معروف به آقا سيد ميرزا آقا و علماى ديگر در چندين دوره اصول را پشت سر گذاشت و خارج صلوة آقا رضا همدانى را از اول تا آخر و اجاره و حج عروه را از محضر آيت الله شاهرودى استفاده نمود و هم قسمت زيادى از فقه و اصول و اخلاق را از محضر آيت الله سيد محمدهادى ميلانى (در موقعى كه در كربلا و نجف بود) بهره مند شد و نيز تقريرات علامه نايينى اعم از مباحث الفاظ و عطيه را در محضر علامه حلى استفاده نمود. شانزده سال نيز در يكى از مساجد نجف به اقامه نماز جماعت و تبليغات دينى پرداخت و به بعد از مدتى به تبريز درآمد و در مسجد توحيد به اقامه جماعت و خدمات روحى و دينى اشتغال پيدا نمود.

مشايخ اجازه ايشان عبارتند از آيت الله سيد محمدهادى ميلانى، آيت الله شاهرودى، آيت الله خويى، آيت الله ميرزا سيد عبدالهادى شيرازى، آيت الله حكيم، آيت الله شريعمتدارى.

آثار علمى آيت الله توحيدى به شرح زير است: تفسير

قرآنى به نام اللئالى المنضودة فى تفسير الايات المأثوره؛ نفخة القدير فى شرح خطبة الغدير؛ القرآن والحجة؛ اربعينات؛ الدراسات الدينيه؛ تقريرات دروس فقه و اصول از آيت الله شاهرودى، آيت الله خويى و علامه حلى، شرح حديث اهليلجه به قلم روز.

رضا بن محمد على بن عبدالحسين بن محمد حسين معروف بتوحيدى از علماء اعلام و دانمشندان بنام معاصر تبريز است.

وى در سال 1332 قمرى در بلده تبريز متولد شده و در خاندان عفيف و پاكدامنى پرورش يافته است.

دروان صباوت را در مدرسه ملى كه به نظارت علماء اداره مى شد تا كلاس هشتم گذرانيده و قسمتى از سطوح عاليه (رسائل و مكاسب) را در تبريز طى نموده و در سال 1363 هجرى قمرى براى تكميل تحصيلات از هر گونه علائق مادى دست كشيده به آستان بوسى باب مدينه العلم نجف اشرف على مشرفها و ساكنها آلاف التحيه و الشرف مشرف شده و مدت 25 سال در محضر پر بركت مولاى متقيان حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام مشغول تحصيل و تدريس و از محاضر آيات عظام و اساتيد كرام آيت الله العظمى حاج سيد محمود شاهرودى و آيت الله العظمى خوئى و آيت الله آقا شيخ حسين حلى و آيه الله حكيم و آيت الله سيد حسين حمامى و آيت الله حاج سيد ابراهيم اصطهباناتى معروف به آقا سيد ميرزا آقا و ساير بزرگان در چندين دوره اصول آقايان نامبرده را ديده و خارج صلوه حاج آقا رضا همدانى را از اول تا آخر و اجاره و حج عروه را از محضر آيت الله شاهرودى استفاده نموده و هم قسمت زيادى از فقه و اصول و اخلاق را از محضر آيت

الله العظمى ميلانى (در موقعى كه در كربلا و نجف بودند) بهره مند شده و نيز تقريرات نائينى اعم از مباحث الفاظ و عقليه را در محضر آقاى حلى كامياب شده و در مدت شانزده سال هم در يكى از مساجد نجف اشرف اقامه نماز جماعت و ضمنا مشغول تبليغات دينى از مسائل و اصول عقائد و احكام نموده تا چند سال قبل كه به وطن مراجعت و در خيابان نادر تبريز در مسجد «توحيد» باقامه جماعت و خدمات دينى و روحى اشتغال دارند.

از آثار قلمى و علمى ايشان كتب زير است كه به آن اشاره مى شود:

1- تفسير قرآن بنام «اللئالى المنضوده فى تفسير الايات المأثوره» از اول فاتحه الكتاب تا آخر سوره بقره و سوره الرحمن و سوره الواقعه و سوره الحديد و مجادله و سوره فجر را تمام نموده اند.

2- نفحه القدير فى شرح الخطبه الغدير حاوى يك مقدمه و پنج اصل «توحيد، نبوت، عدل، امامت، معاد» و خاتمه در دو مجلد.

3- القرآن و الحجه، كتابى است معادله و موازنه مى كند حضرت حجت (عج) را با قرآن از حيث آثار و خصايص.

4- اربعينيات كتابى است حاوى چهل حديث آنهائى كه متضمن عدد چهل و مطالبى است.

5- الدراسات الدينيه. كتابيست علمى، اخلاقى، دينى، انتقادى، اجتماعى، فلسفى، در حدود پانصد صفحه.

6- تقريرات دروس فقهيه و اصوليه از آقاى شاهرودى و آقاى خوئى و آقاى حلى.

7- شرح حديث اهليلجه بقلم امروز.

مشايخ اجازه مترجم معظم:

1- آيت الله العظمى ميلانى. 2- آيت الله العظمى شاهرودى 3- آيت الله العظمى خوئى 4- آيت الله العظمى ميرزا عبدالهادى شيرازى 5- آيت الله العظمى حكيم طاب ثراه 6- آيه الله العظمى شريعتمدارى.

نگارنده گويد

آيت الله توحيدى از علماء متين و دانشمندان موصوف به تقوا و داراى صفات جميله و خصال حميده و محاسن اخلاق و محامد آداب و اهل سلوك و معنويت است در محرم و صفر سال 1391 قمرى كه باعتاب عاليات مشرف بودند چند روزى در كاظمين و سامرا درك مصاحبت ايشان را نموده و از حالات و روحيات ايشان استفاده نمودم، در مشاهد مشرفه توجه مخصوص و حال خاصى دارند ادام الله توفيقه.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

توحيدي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

على توحيدى از علماء مبرز و محترم معاصر شاهرود است.

ايشان تحصيلات خود را در مشهد و نجف اشرف به پايان رسانيده و سالها از محضر آيات عظام و مراجع بزرگ حوزه نجف استفاده نموده و سپس به وطن مراجعت و تا حال حاضر در مسجد مدرسه قلعه به اقامه جماعت و تدريس و خدمات دينى اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

توسلي، مريم

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

تولد: 1343.

درگذشت: 1363.

از آثار اوست: برداشتى از انشراح، انفطار والرحمن (مشهد، 1364).

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

تويسركاني، ابوالحسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند ميرزا عبدالغفار. از محترمين علماى اصفهان و متنفّذين به شمار مى رفت، و مانند برادر خود در مسجد حاج محمّد جعفر آباده اى امامت مى فرمود. در 1295 متولّد، و در صبح 3 شنبه 18 محرّم سال 1383 وفات يافت.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

تويسركاني، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

على اكبر بن العلامه الشيخ محمد امين تويسركانى عالمى فاضل و اديبى شاعر از شاگردان مرحوم آيه الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مورد توجه و مقسم شهريه آن مرحوم بودند تا در سال 1342 در موقع مراجعت از حج وفات نمودند.

آثار علمى ايشان از اين قرار است: 1- ديوان شعرى در مدح و مراثى ائمه معصومين عليهم السلام 2- منظومى مانند نان و حلواى شيخ بنام (قند و چاهى).

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

تويسركاني، محمد ابراهيم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد ابراهيم بن العالم الجليل الشيخ محمد حسن توسركانى از علماء مبرز اين شهرستان و مقيم بروجرد بوده و بعد از فوت مرحوم والد مذكورش كه از شاگردان مرحوم علامه رجالى آقا سيد شفيع جاپلقى صاحب (الروضه البهيه) رياست و مرجعيت به وى رسيده و در ذى الحجه 1325 قمرى وفات نموده است

داراى دو فرزند عالم به نام حجه الاسلام آقا شيخ مجتبى تويسركانى كه از شاگردان مرحومين آيتين خراسانى و يزدى و حجت الاسلام آقا شيخ مصطفى بوده كه وى نيز از علماء مبرز بوده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

تويسركاني، محمد باقر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند مرحوم حاج ميرزا عبدالغفّار حسينى، عالم فاضل، مجتهد زاهد، از علماى اخيار، و فضلا و ابرار، در غرّه جمادى الاولى سال 1293 متولّد، و در شب دوّم ربيع الاول 1374، وفات يافته، در تخت فولاد جنب پدر بزرگوار خود مدفون گرديد.

مشاراليه از شاگردان حاج ميرزا بديع درب امامى، و پدر والا گهر خود، و ميرزا حسين همدانى، و آخوند كاشى، و آقا سيد محمّد باقر درچه اى بوده، فقيهى جامع و منزوى بود. بيشتر اوقات در كتابخانه خود به مطالعه مشغول بود، و جمعى از فضلا و دوستانش به منزل او رفته، به مباحثه مشغول بودند.

كتب زير از اوست:

1- تعيلقات بر حواشى مغنى 2- حواشى بر شرايع 3- حواشى بر شرح لمعه 4- حواشى بر تفسير روح البيان شيخ اسماعيل حقّى 5- المآثر الباقريّة، در چندين مجلّد، در فوائد رجالى و متفرّقات.

مادّه تاريخ وفاتش اين است:

اذ جمع الواحد فى الجمع قل

اقترب الباقر بالباقر

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

تويسركاني، محمد رضا

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

السيد محمد رضا بن السيد معصوم تويسركانى عالمى جليل از شاگردان علامه سيد ابراهيم قزوينى صاحب (ضوابط) در كربلا بوده و بعد از سال 1256 قمرى وفات نموده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

تهجدي، محمدصالح

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدصالح بن مرحوم آيت اللَّه حاج ميرزا سيد على تهجدى ساوه اى از علماء معاصر شهرستان ساوه مى باشد.

وى در سال 1319 شمسى در ساوه متولد شده و در بيت علم و سيادت پرورش يافته و در سال 1329 شمسى براى تحصيل علوم دينيه و نيل به درجه اجتهاد و مقامات علمى با مرحوم والد خود عازم نجف اشرف شدند. و مدت بيست و دو سال در حوزه نجف اشرف و مكتب على عليه السلام به فراگرفتن و تدريس علوم مشغول بوده و از محاضر آيات عظام و مراجع تقليد مانند مرحوم آيت اللَّه العظمى آقاى حكيم و آيت اللَّه العظمى آقاى خوئى و ساير اساتيد بزرگ استفاده و در سال 1351 شمسى به دعوت اهالى ساوه كه در ضمن طومارهاى بزرگ از مراجع تقليد خواسته بودند نامبرده را مجبور نمودند كه به ساوه بيايند.

مراجعت به ايران نموده و فعلا در اين شهرستان مشغول انجام امور مذهبى و امامت مسجد جامع و مورد احترام مردم ساوه مى باشند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

تهراني، ابوالقاسم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مرحوم سيد ابوالقاسم تهرانى از علماء محترم و ائمه جماعت شهرستان قم بوده است كه در اوائل تاسيس حوزه از تهران مهاجرت به قم نموده و سالهاى متمادى از فيض محضر و درس مرحوم آيت الله حايرى بهره مند شده و پس از ايشان از محضر و درس مرحومين علمين آيت الله حجت و آيت الله خونسارى طاب ثراهما و بعد از ورود مرحوم آيت الله العظمى بروجردى به درس ايشان حاضر شده و در زمان رياست آن مرحوم به رحمت حق و اصل و در جوار فاطمه معصومه عليهاالسلام مدفون شده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

تهراني، جواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1368 -1283 ش)، عالم دينى. در تهران به دنيا آمد. پس از گذراندن تحصيلات مقدماتى در تهران، در عصر آيت الله حايرى رهسپار قم شد و سطوح نهايى «مكاسب» و «كفايه» را در محضر آيت الله مرعشى نجفى و مدرسان ديگر فراگرفت. به نجف رفت و در آنجا از محضر آيت الله حاج شيخ مرتضى طالقانى و آيت الله حاج شيخ محمدتقى آملى بهره مند شد، و به تهران بازگشت و پس از اقامتى كوتاه به مشهد رفت، و در آنجا از محضر حاج شيخ هاشم قزوينى بهره ها برد. از آن پس در حوزه درس خارج آيت الله ميرزا مهدى غروى اصفهانى حاضر شد و به مدت ده سال تا پايان عمر اين استاد در نزد وى بود. بعد از فوت آن مرحوم خود رسماً حوزه ى درس خارج تشكيل داد و عده ى بسيارى از مبانى علمى و اخلاقى و معارف وى استفاده نمودند. او يكى از مروجان مبانى تفكيك و اصول مكتب تفكيك بود. از آثار وى: «فلسفه بشرى و اسلامى»؛ «عارف و صوفى چه مى گويد»؛ «ميزان

المطالب».[1]

مدرس، فقيه

تولد: 1283، تهران.

درگذشت: دوم آبان 1368.

آيت الله جوادآقا تهرانى خراسانى، فرزند محمدتقى، در خانواده اى مذهبى به دنيا آمد. پس از تحصيل دوره ابتدايى و اخذ گواهى سيكل از مدرسه ى ثروت تهران، براى فراگيرى علوم دينى راهى قم شد و پس از چند سال سكونت در آن شهر و گذراندن مقدمات و بخشى از سطوح، به نجف اشرف رفت و از محضر آيت الله مرتضى طالقانى و آيت الله محمدتقى آملى (صاحب دررالفوائد، تعليقه بر شرح منظومه سبزوارى) كسب فيض كرد. آنگاه به امر مادرش به تهران بازگشت و پس از مدتى اقامتى كوتاه در تهران، در سن سى سالگى (سال 1313) به مشهد رفت. نخست از حضور آيت الله هاشم قزوينى بهره گرفت. از آن پس به حوزه درس خارج فقه و اصول و معارف آيت الله ميرزا مهدى غروى اصفهانى حاضر گشت و تا پايان عمر ايشان (19 ذيحجه 1365 ق.) يعنى نزديك به ده سال از محضر ايشان استفاده كرد و مبانى اصولى ميرزاى نايينى را، و همچنين فقه و معارف اهل بيت (ع) را فراگرفت. اين دوره ى طولانى باعث شد كه ميرزاى اصفهانى تأثير فوق العاده اى بر وى بگذارد، چنانكه تا پايان عمر، در تبيين و ترويج مبانى و خط مشى علمى ايشان كوشش داشت و در كتابها و درسهاى خود همواره به تفسير و تقرير معارف براساس آرا و انديشه هاى استاد مى پرداخت و بدين گونه يكى از مروجان مبانى «تفكيك» و اصول «مكتب تفكيك» به حساب مى آمد.

آيت الله تهرانى خراسانى پس از اين دوره فراگيرى، به تدريس و تأليف پرداخت. ساليانى دراز (حدود چهل سال) به حوزه ى علميه ى مشهد خدمت كرد و خارج فقه و اصول درس و

معارف تدريس مى كرد و به درخواست طلاب و يكى دو دوره به تدريس شرح منظومه ى سبزوراى پرداخت. سپس به تفسير قرآن همت گماشت. محل تدريس ايشان غالبا مدرس فوقانى مدرسه ى ميرزا جعفر بود. پس از بسته شدن مدرسه در مسجد حاج ملا حيدر درس مى گفت.

از جمله فعاليتهاى اجتماعى او مى توان به تأسيس اولين خيريه ى درمانى مشهد، به نام «درمانگاه خيريه بينوايان» بنا به اشارت و مساعدت ايشان و جمعى از دوستان پزشكى وى، در سال 1334 اشاره نمود. هر هفته يك شب در جلسه ى هيئت ى مديره ى آن شركت مى كرد تأسيس نخستين صندوق قرض الحسنه ايران نيز كه در سال 1342 در مشهد آغاز به كار كرد تا با تأييد و مساعدت ايشان صورت گرفت؛ اين مؤسسه بعدها به صورت مجموعه اى شامل صندوق قرض الحسنه، فروشگاه تعاونى و كتابخانه درآمد. ايشان پس از پيروزى انقلاب اسلامى به دفعات براى ديدار با امام خمينى (ره) در فرصت هاى مختلف، به صورت انفرادى يا با هيئت هايى از علما و روحانيون به قم و تهران آمد. ضمنا با وجود كهولت، چندين بار به جبهه هاى دفاع مقدس نيز رفت.

در امر تأليف و نوشتن تلاش داشت براى خود عنوانى قائل نشود و به تعبيرهايى نظير (ج- زراع) يا «ج» يا «جواد» بسنده مى كرد و بعدها تحت نام «جواد تهرانى» مى نوشت. از جمله آثار چاپ شده ايشان اين كتاب هاست: فلسفه بشرى و اسلامى؛ عارف و صوفى چه مى گويند؟ (تهران، 1367)؛ ميزان الطالب (در دو جلد)؛ آيين زندگى و درسهاى اخلاق اسلامى؛ بررسى پيرامون اسلام (رد بر كسروى)؛ اصول و عقايد؛ بهايى چه مى گويد؛ آئين زندگى در اخلاق اسلامى.

آيت الله جواد آقا تهرانى خراسانى در سن

هشتاد و پنج سالگى درگذشت.

حجةالاسلام والمسلمين آيت اللَّه آقاى حاج ميرزا جواد تهرانى از علماء ربانى و آيات صمدانى و مدرسين برجسته معاصر مشهد مقدسند (كرارا به معظم له مراجعه نمودم كه بيوگرافى خود را مرحمت نمايند ولى اجابت نفرمودند) اما وجدان نگارنده اجازه نداد كه از ذكر معظم له صرف نظر كنم و قطعا ارباب فضل و دانش و شاگردان آن جناب هم به اين امر راضى نيستند كه كتاب ما خالى از نام ايشان باشد.

اجمالا آن بزرگوار در حدود سال 1330 قمرى در تهران چشم به جهان گشوده و در بيت ديانت و تقوا پرورش يافته و پس از خواندن دروس فارسى و جديد و اوليات و ادنيات در عصر مرحوم آيت اللَّه حايرى يزدى رهسپار قم شده و سطوح نهائى مكاسب و كفايه را از محضر آيت اللَّه العظمى مرعشى نجفى مدظله و مدرسين ديگر حوزه استفاده نموده.

آنگاه مهاجرت به مشهد و در جوار سلطان سرير ارتضا حضرت على بن موسى الرضا عليه آلاف التحيه و الثناء رحل اقامت افكنده و از درس و محضر مرحوم مبرور عالم ربانى و آيت سبحانى آيت اللَّه آقاى حاج ميرزا مهدى غروى اصفانى تا آخر عمر آن مرحوم استفاده فقه و معارف اهل بيت عصمت عليهم السلام نموده.

و ضمنا به تدريس فقه و اصول پرداخته تا بعد از فوت آن مرحوم كه خود رسما حوزه درس خارج تشكيل و عده زيادى از افاضل دانشمندان از مبانى علمى و اخلاقى و معارف آن جناب استفاده نموده و مى نمايند.

نگارنده گويد: جناب آقاى تهرانى از جهت تواضع و محاسن اخلاق و محانمد آداب نسخه اول استادش مرحوم ميرزا مهدى اصفهانى مى باشند و جدا از نوادر دانشمندان عصر محسوب

مى شوند.

آثار و تاليفات علمى چندى دارند كه بعضى از آنها مانند كتاب عارف و صوفى چه مى گويد به طبع رسيده است.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

منابع زندگينامه :[1] كيهان فرهنگى (س 9، ش 12، ص 40 -39)، گنجينه ى دانشمندان (127 -126 /7).

تهراني، محمدتقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام مرحوم حاج شيخ محمدتقى تهرانى از ائمه جماعت مسجد امام و علماء حوزه علميه و تلامذه قديمى مرحوم آيت الله حايرى و آيت الله حجت و آيت الله خونسارى و آيت الله العظمى بروجرديست، پس از فوت مرحوم حايرى براى ترويج دين و تبليغ احكام به شهريار تهران و قصبه رباط كريم چند سالى اقامت نموده و آنگاه به قم مراجعت و تا حدود سال 1382 قمرى به وظائف دينى و روحى شاغل سپس دعوت حق را لبيك اجابت گفته و به سراى باقى خراميده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

تهراني، محمدصادق

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام والمسلمين حاج شيخ محمدصادق بن ميرزا ابوالقاسم تهرانى از دانشمندان فاضل و اخيار معروف به تقوا و پرهيزكارى حوزه علميه قم و شهرستان مذهبى قم است مرحوم والد مذكورش از متدينين واقعى و عبادالله الصالحين بوده كه تا آخر عمرش جز كسب رضاى خدا هدفى نداشت و جدش مرحوم ميرزا على اكبر سياه پوشان از رجال معروف زمان ناصرالدين شاه بود كه همه عمر براى ماتم حضرت سيدالشهداء عليه السلام لباس سياه را از تن بيرون نكرد شب و روز كارش گريه بود بخصوص در ايام عاشورا كه دستمالها از گريه و اشك چشمش تر نموده و براى كفن و قيامت خود ذخيره مى نمود و نيز مادران وى از زنان پارسا و قانتات عابدات ذاكرات با كيات صالحات روز كار بوده اند و هم پدران مادرى ايشان از مومنين كاملين و اتقياء زمان خود و بسيار معتقد و صوام و قوام بوده اند.

وى در اواخر ذى الحجه 1331 ق در چنين خاندانى متولد و در حجر اين پدران متدين و مادران صالحه تربيت و پس از رشد و خواندن مقدمات و ادبيات

به مشهد مقدس رفته و بعضى از سطوح را خدمت مرحوم حاج شيخ حبيب الله گلپايگانى كه از ائمه جماعت مسجد گوهرشاد و معروف به قدس و تقوا بود خوانده و بعد از دو سال به تهران آمده و از مرحوم حاج ميرزا عبدالعلى تهرانى كه از علماء اتقياء تهران بود استفاده كرده و بعد به قم مهاجرت نموده و از اساتيدى مانند مرحوم اديب تهرانى و سيد مهدى كشفى و حاج شيخ عباس تهرانى و آيت الله العظمى مرعشى نجفى و مرحوم آيت الله شاهرودى سطوح را تكميل و به درس خارج آيت الله حجت و آيت الله صدر حاضر شده و بعد به درس مرحوم علامه بزرگ آيت الله بروجردى شركت نموده و ضمنا در مسجد جامع قم به اقامه جماعت و ترويج دين اشتغال دارد و بعد از فوت مرحوم آيت الله بروجردى- ره- به آيت الله العظمى امام خمينى مدظله پيوسته و از اصحاب خاص آن جناب گرديد و به همين جهت گاهى گرفتار و به معذورات شديدى مبتلا شده است.

آثار ايشان 1- كتابى است در شرح احوال علماء قم كه از زمان مرحوم حايرى تا عصر حاضر از دنيا رفته و داراى اثرات نورانى بوده اند به نام آثارالنوريه يا (جلوه درخشان).

2- سفور التهافت يا (رسوائى ياوه گويان) كه همان تهافت و تناقض گوئى جمعى از مبدعين قرون گذشته و عصر حاضر است كه همان بطلان ادعاء آنهاست از قول خودشان.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

تهراني، محمود

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ محمود تهرانى از تلامذه امام شيرازى و متوفى 1304 قمرى.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

ثابتي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

على بن العالم الجليل آخوند ملا محمدتقى ثابتى از فضلاء بارع قم و علماء ائمه جماعت معاصر همدان است.

وى در قريه و هنده متولد شده و در كودكى پدر را از دست داده و در تحت تربيت و پرورش برادر جليل القدر خود نشو و نما نموده و پس از فراگرفتن مقدمات و سطوح اوليه به قم مهاجرت و سطوح نهائى از مدرسين بزرگ حوزه چون آيت اللَّه العظمى مرعشى نجفى مدظله و آيت اللَّه العظمى امام خمينى و گلپايگانى و ديگران به پايان رسانيده و چند سالى از خارج فقه و اصول مرحوم آيت اللَّه العظمى حجت كوه كمره اى و بالاخص مرحوم مبرور آيت اللَّه العظمى بروجردى بالغ پانزده سال استفاده نموده و پس از فوت آن مرحوم به همدان رحل اقامت افكنده و به خدمات دينى از قبيل اقامه جماعت و ارشاد مردم و تدريس سطوح فقه و اصول و غيره تا حال حاضر اشتغال دارد.

نگارنده گويد مترجم گرامى ما مانند برادر بزرگوارش به تقوا و ورع و متانت موصوف و داراى محامد آداب و محاسن اخلاق مى باشد (و مذرايته و عرفته مارايت منه الا جميلا) آرى از آن پدر متقى برادر سازنده و مربى لايق برجسته اى انتظار اين گونه فرزند صالح و فاضل و برومندى مى رود ادام اللَّه توفيقه و عزه .

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هفتم)

ثاراللهي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج ميرزا محمد ثاراللهى همدانى- كه از دانشمندان موصوف به ديانت و تقوا و مروجين معروف به صفا و دانش است در سال 1321 ق در يكى از قراء همدان تولد يافته و در خاندان زهد و تقوا تربيت شده و مقدمات فارسى و عربى را در مكتب خانه آن

قريه خدمت ميرزا على اكبر عالم آنجا آموخته و در سال 1339 ق به عراق سلطان آباد مسافرت و به ادامه تحصيل پرداخته و پس از انتقال مرحوم آيت الله حايرى به قم ايشان هم در سال 1340 به قم آمده و سطوح را خدمت آيت الله آخوند ملاعلى همدانى و آيت الله گلپايگانى و مرحوم آيت الله يثربى كاشانى خوانده و به درس مرحوم آيت الله حايرى حاضر و از فقه و احوال آن مرحوم استفاده و پس از فوت ايشان به تبليغ دين و ترويج احكام و مبارزه با فرقه ضاله نموده و چندى هم مرحوم آيت الله بروجردى براى تبليغ و ارشاد مردم به كردستان و نقاط ديگر رفته و خدمات عالى انجام داده و مورد توجه آيت الله گرديده اند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

ثاني بيد آبادي، محمد باقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند حاج سيد اسداللَّه بن حاج سيد محمّد باقر شفتى. از علماى كاملين، و ادبا و شعرا و فضلا و علماى اخيار، معروف به حاج آقا. با پدر خود از اصفهان به نجف مهاجرت نموده، و سالها در نزد اساتيد آنجا تحصيل نموده، و پس از فوت عمّ بزرگوار خود (1320) به ايران مهاجرت نموده، و مورد توجّه عموم طبقات بالاخص اهالى بيد آباد قرار گرفته، و منشأ خدماتى شايان در مسجد سيد قرار گرفته كه از آن جمله است: تهيّه ي ضريح فولادى جهت قبر مرحوم سيّد حجة الاسلام و نصب آن در تاريخ 1322، و ديگر تهيه ي ساعت كه در قسمت قبله ي مسجد نصب گرديده است.

در نقباء البشر (: 195) فرمايد: در جريانات مشروطيّت ايران به نجف مراجعت نموده، و در سال 1323 مجدّداً به اصرار مردم به اصفهان معاودت كرده،

مورد احترام و اكرام قرار گرفته، پس از شش ماه در سوّم رمضان 1333 وفات يافته، در مقبره جدّ خويش مدفون گرديد.

در كتاب معجم رجال الفكر و الادب (: 35) درباره ي او فرمايد: عالم فاضل اديب جليل شاعر رقيق الطبع، له شعر، كثير، منه:

يابن عمّ النبىّ اىّ معالٍ

لك فى ارفع المدائح تذكر

در كتاب شعراء الغرى در دو محل نامى از او برده شده، يكى به نام حاج آقا، و دوّم: سيد باقر. همچنين در اعيان الشيه، و در الحصون الشيعه و ديگر كتب از او به احترام نام برده شده، طالبين مراجعه فرمايند.

اشعار كتيبه هاى شمالى مسجد سيد (پشت بقعه ي سيد و قرينه ي آن) از مرحوم حاج ميرزا فتح اللَّه مير محمّد صادقى فرزند ميرزا كوچك است، وى اديب فاضل شاعر ماهر بوده، به فارسى و عربى شعر مى سروده، اشعار مادّه تاريخ فوت آقا ميرزا محمّد باقر چهارسوقى نيز از اوست.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

ثاني بيدآبادي، اسداللَّه

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1290 -1227 ق)، عالم دينى. وى در مجله ى بيدآباد اصفهان متولد شد و در محضر پدرش تربيت يافت و چون از مقدمات فراغت يافت نزد پدر و ديگر عالمان اصفهان به تحصيل علوم پرداخت تا اينكه عازم نجف شد و در آنجا در محضر صاحب «جواهر» و ديگران به تلمذ پرداخت و به مقامات عاليه ى علم و عمل رسيد. پس از آن به اصفهان بازگشت و در آن شهر به تدريس و امامت پرداخت و پس از مرگ پدر مرجعيت تامه يافت. پس از آن به اصفهان بازگشت و در آن شهر به تدريس و امامت پرداخت و پس از مرگ پدر مرجعيت تامه

يافت. پس از مدتى به عتبات رفت و مدرسه ى سهله را تعمير كرد و براى آوردن آب فرات به نجف اقدام كرد. وى در حسن خط و سرودن شعر نيز بهره ى كافى داشت. حاج سيد اسداللَّه از پدرش و حاج ميرزا حسين بن ميرزا خليل از او روايت مى كرد. وى را پس از مرگ مقابل قبر شيخ مرتضى نصارى دفن كردند. از آثار وى: كتابى در رجال؛ شرح «زيارت عاشورا»؛ «منتخب المناقب»؛ «مناسك حج»، به فارسى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار ملى اصفهان (192)، تذكره القبور (127)، الذريعه (75/16)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 126 -124 /13)، المآثر و الاثار (184 ،139)، مكارم الاثار (838 -836 /3)، نامها و نامدارهاى گيلان (42 -41).

ثاني گيلاني اصفهاني، زاهد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم فاضل، و شاعر اديب عارف، از اعقاب شيخ زاهد گيلانى عارف مشهور است. از شاگردان آخوند ملا على نورى بوده، پس از تحصيل علوم ظاهر خدمت حسين على شاه رسيده.

در سال 1222 در سفر حج در كاظمين وفات يافته. از اشعار اوست:

عمرى به در مدرسه ها بنشستيم

با اهل ريا و كبر و كين پيوستيم

از يك نظر عاشق رندى آخر

هم از خود و هم ز غير خود وارستيم

سلسله ى ايشان به سلسله ى مشايخ بيدآباد معروفند، و جمعى كثير عالم و فاضل در بين آنها بوده، و عده اى از آنها به مقام قضاوت اين شهر رسيده اند.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

ثقة الاسلام، عبدالله

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن سيد محسن بن مير محمّد باقر بن مير سيد على مدرس مير محمّد صادقى. عالم جليل، در 12 ربيع الثانى سال 1285 در اصفهان متولّد گرديده، مقدّمات علوم را در اصفهان نزد علماى اين شهر آموخته، در سنّ هيجده سالگى به عتبات عاليات جهت تكميل تحصيلات مهاجرت نموده، در آن ارض اقدس مدّتى نزد جمعى از دانشمندان تلمّذ نموده كه از آن جمله است: ميرزا محمّد على رشتى، و ميرزا محمد حسن شيرازى، و حاج ميرزا حبيب اللَّه رشتى، و آقا سيد محمد كاظم يزدى، و قسمت عمده تحصيلات او نزد آخوند خراسانى بوده، و از خواصّ آن مرحوم به شمار مى آمده، و در 1230 به ايران معاودت نموده، به درس و بحث و اقامه جماعت اشتغال جسته.

سرانجام در قبل از ظهر روز 6 ماه صفر سال 1382 وفات يافته، در تخت فولاد درتكيه مير محمّد صادقيها جنب تكيه ملك مدفون گرديد.

كتب زير از تأليفات اوست:

1- ارشاد المسلمين، در نسب نامه خود. و

در اين كتاب از او استفاده شده است 2- انيس العارفين، در احوال برزخ و جنّت و نار، مطبوع 3- تقريرات اصولّيه اساتيدش 4- حاشيه بر طهارت شيخ 5- خلاصة الاصول، از محبث الفاظ تا محبث تعادل و تراجيح 6- رساله در اصول دين 7- رساله در لباس مشكوك 8- رساله در تقليد اعلم 9- رساله در عدالت 10- رساله در قاعده من ملك شيئاً 11- رساله در قاعده ميسور 12- رساله در وضو، طبق رساله شيخ اسماعيل مقرّى كه تمام سطرها اگر خوانده شود مسأله وضو است، و كلمات اوّل سطرهاى هر صفحه غرض از تأليف است، و كلمات وسط سطرها اگر جمع شود مسأله لغز است، و كلمات آخر سطرها بيان ذكر دعايى است به جهت علاج جراحات 13- رساله اى در طرق روايت خود و اجازه آنها به فرزندش فاضل بزرگوار آقا سيد محمّد كاظم 16- كتابى در مجازاتهاى معاصى (حدود و ديات و تعزيزات) 15- مبك المؤمنين 16- مشكول، مانند كشكول 17- مقتصر المقال، در علم رجال 18- نور الايمان، ردّ بر بابيّه؛ و رسائل عديده ديگر.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

ثمري، محمد ابراهيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ محمد ابراهيم بن خير الحاج آقاى حاج اكبر آقاى ثمرى گلپايگانى از فضلاء محترم و بنام حوزه علميه قم است در عليشاه عوض، وى در سال 1311 شمسى در گوگد گلپايگان (زادگاه آيت اللَّه العظمى گلپايگانى) متولد شده و پس از رشد مقدمات و ادبيات را در حوزه مرحوم آيت اللَّه حاج ميرزا هدايت وحيد در گلپايگان خوانده و در سال 1365 قمرى به قم مهاجرت نموه و سطوح را در خدمت آيت اللَّه صدوقى يزدى و آيت اللَّه

سلطانى و حجةالاسلام آقاى حاج شيخ اسداللَّه نوراللهى و حجةالاسلام آقاى حاج آقا رضاى صدر تكميل نموده سپس بدرس خارج آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيت اللَّه العظمى گلپايگانى و آيت اللَّه موسوى شركت نموده و از خرمن علوم آنان بهره ها برده آنگاه در سال 1388 ق حسب الامر آيت اللَّه العظمى گلپايگانى به عليشاه عوض عزيمت نموده و در مسجد جامع آنجا به اقامه جماعت و خدمات دينى و نشر معارف اسلامى اشتغال دارند.

از آثار ايشانست: تعمير اساسى مسجد جامع و چند باب دكان و مؤسسه ى براى مصارف و مخارج مسجد و كتابخانه اى براى مسجد كه در شرف تكميل مى باشد و نيز جلسات متعددى براى تنوير افكار جوانان و مبارزه با افراد منحرف و ضد ولايت در عليشاه عوض و مناطق ديگر شهريار دارند ادام اللَّه توفيقه.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

جابري، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدرضا بن حاج محمدحسين جابرى ابلولانى گلپايگانى از علماء متورع و پرهيزكار اين ديار بوده كه سالها در اصفهان اشتغال به تدريس و تدرس داشته است.

و پس از رسيدن به حد كمال به موطن خود برگشته و به انجام وظائف دينى و علمى پرداخته و از ورع او آنكه از وجوه شرعيه استفاده نمى نموده در دوران تحصيل هم شهريه نمى پذيرفته.

بلكه چون تاجرزاده بوده و پدرش از متمكنين بنام گلپايگان بوده دستگيرى از مستمندان بسيارى نموده و به طلاب بى بضاعت كمكهائى نموده آن مرحوم همشيره زاده آيت اللَّه آقا شيخ محمد سعيد است و به مصداق الولد الحلال يشبه بالعم و الخال خلقا و علما و ادبا شباهت تام بخال مفضال خود داشته و صاحب ترجمه دائى حاج آقاعلى قاضى زاده مى باشد.

حجةالاسلام والمسلمين آقاى ميرزا عباسعلى قاضى زاهدى مى فرمودند در

وقتى كه من تازه به اصفهان رفته بودم مرحوم حاج ملا محمدرضا از فضلاى نامى حوزه ى اصفهان به شمار مى رفت.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هفتم)

جاودان، عبدالحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجةالاسلام والمسلمين آقاى حاج شيخ عبدالحسين نجل عالم جليل مرحوم حاج شيخ مرتضى حمام گلشنى از علماء محترم معاصر تهرانست وى در 1286 شمسى در تهران متولد و در تحت تربيت چندين پدر صالح و بزرگوارى پرورش يافته و پس از رشد و خواندن مقدمات و قسمتى از سطوح رسائل را خدمت مرحوم حجةالاسلام حاج سيد محمد تنكابنى و كفايه را نزد مرحوم حجةالاسلام حاج شيخ عباس حايرى خوانده و خارج فقه و اصول را از محضر مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ محمدرضا تنكابنى استفاده نموده و بعد از فوت مرحوم والدش بجاى او به خدمات دينى و تدريس و گفتن تفسير و معارف اسلامى در جلسات هفتگى و غيره تا هم اكنون اشتغال دارد. نگارنده گويد: آقاى جاودان از دانشمندان متين و داراى محامد اخلاق و آداب و مانند والدش مورد وثوق و اعتماد و توجه مردم مى باشند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

جبل عاملي، عباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ ابراهيم بن حاج شيخ عباس عاملى از احفاد مولانا شيخ بهاءالدين عاملى از زهاد و عباد علماء قم بودند در سال 1296 در قريه جبع از قراء لبنان متولد شده سال 1323 ق به نجف اشرف مشرف و از مرحوم آيت الله حاج شيخ احمد كاشف الغطا و شيخ على محمد يزدى و آيت الله سيد عبدالحسين شرف الدين عاملى استفاده نموده و در سال 1338 ق به قم مهاجرت و از موقع ورود آيت الله حايرى تا وفات آن مرحوم از محضرش استفاده كرده و در سال 1370 ق وفات و در خاك قم مدفون گرديده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

جدلي، محمد ابراهيم

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از علماى ازكيا عالم فاضل عظيم القدر بوده، در سال 1199 وفات يافته، در تخت فولاد جنب قبر ملاّ اسماعيل خواجوئى مدفون شد؛ قبرى بلند بسته دارد

مادّه تاريخ وفاتش را رفيق شاعر اصفهانى ضمن اشعارى گويد:

شد ز جهان و رفيق از پى تاريخ گفت

رفت ببزم جنان زبده ارباب علم

همچنين مشهور شاعر اصفهانى در مرثيه و تاريخ او گويد:

شد دريغا ز لوح هستى محو

نام ملا محمد ابراهيم

حيف از آن فاضل عظيم الشأن

آه از آن عالم خبير عليم

گر شد اجزاى او چو گل اوراق

گر شد اعضاى او چو عظم رميم

گفت مشهور بهر تاريخش

شد بجنت مقام ابراهيم

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

جرجاني اصفهاني، ابوعبدالله محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهارم ق)، عالم و متكلم امامى. وى اصلا از مردم جرجان بود كه در اصفهان سكنى داشت. او در ابتدا معتزلى بود كه به دست عبدالرحمان بن احمد جيرويه رجوع به مذهب اماميه كرد. نجاشى در كتاب «رجال» حود وى را ستوده و مى نويسد: از اصحاب جليل و عظيم القدر است. از جمله آثار وى «الجامع فى سائر ابواب الكلام كبير»؛ «المسائل و الجوابات فى الامامه»؛ «مواليد الائمه (ع)»؛ «مجالس مع ابى على الجبائى»؛ «الامامه»؛ «النقض على الجبائى»، در امامت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (289/24 ،236/23 ،366/19 ،335/2)، رجال النجاشى (298 -297 ،47 /2)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 282 -281 ،147 /4)، الفهرست ابن نديم، ترجمه (332)، معجم رجال الحديث (246/16).

جرفادقاني، اباالقاسم

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اباالقاسم بن محمد ربيع جرفادقانى صاحب مصنفات بسيار و حواشى بر كتب معقول و منقول و علامه مجلسى حوزه اجازه او را از ملامهر على گلپايگانى نقل كرده و او معاصر مجلسى او بوده.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هفتم)

جرفادقاني، محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد بن على گلپايگانى حكيم بوده و فرزانه و عالمى بوده يگانه داراى تأليفاتى بود از قبيل تكلمة الصافى و تقريب المرام على القسم الاول من تهذيب الكلام و كشكول و غيره و از كتب مطبوعه ايشان است كتاب واردات غيبى اين كتاب در دهه اول ذى القعدة الحرام 1248 قمرى به دست مولفش پايان پذيرفته و پس از گذشتن هفتاد و سه سال بعد از تأليف در ذيقعده 1321 به طبع رسيده تاريخ ولادت و رحلت آن مرد بزرگ بر ما مجهول است و توضيحا نامبرده اهل گوگد گلپايگان بوده.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هفتم)

جرقويه اي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج ملا على نيز از علماى نامدار، و به زهد و تقوى معروف بوده، در اصفهان خدمت آقا ميرزا ابوالمعالى كلباسى و حاج ميرزا بديع درب امامى تلمذ نموده، و در حدود 1325 وفات يافته، در مولد خود مدفون شده است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

جزايري شوشتري، عبداللطيف

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد عبداللطيف بن سيد احمد بن سيد محمد بن سيد طيب جزايرى شوشترى فاضلى بزرگوار بوده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

جزايري شوشتري، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمدعلى بن سيد محمود بن سيد احمد بن سيد محمدرضا بن سيد على اكبر بن سيد عبداللَّه بن سيد نورالدين بن علامه محدث سيد نعمت اللَّه جزايرى شوشترى عالمى باورع و فاضلى متقى بوده است.

وى در 12 ماه رمضان 1297 ق متولد شده و مقدمات را خدمت شيخ محمدعلى شيخ الاسلام خوانده و از محضر علامه آقاى آسيد عبدالصمد جزايرى استفاده نموده آنگاه مهاجرت به نجف اشرف نموده و به درس ميرزا محمدعلى رشتى و علامه يزدى آقا سيد كاظم صاحب عروه حاضر شده و از آن دو بزرگوار كاملا بهره مند گرديده و بعد به شوشتر مراجعت و به وظائف شرعى قيام نموده تا در روز دوشنبه ششم ذى الحجه 1356 ق وفات نموده است. رساله اى در امامت دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

جزايري، جواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج آقا جواد جزايرى از (احفاد مرحوم علامه كبير و محدث خبير مرحوم سيد نعمت اللَّه جزايرى شوشترى صاحب تأليفات بزرگ) مى باشد داراى كمالات نفسانى و معنوى و از علماء متمكن عصر خود و به ديانت و تقوا موصوف و مورد توجه عموم مردم خرم آباد و لرستان بوده و در سال 1383 قمرى وفات نموده است.

فرزندان ارجمندى دارد كه يكى از آنها به نام مرحوم آقا سيد مغيث الدين از طلاب قم بود كه در سنين جوانى و عنفوان شباب 22 سالگى وفات نمود و پدر پير خود را داغدار و مصيبت زده نمود.

2- جناب حجةالاسلام آقاى حاج آقا عماد جزايرى كه در مهد علم و تقوا پرورش و سالها در قم اقامت و از محضر مراجع و آيات سطحاً و خارجاً فقهاً و اصولاً استفاده كامل نمود و بعد از فوت مرحوم والد به

خرم آباد مراجعت و تا هم اكنون به اقامه جماعت و خدمات دين اشتغال دارد.

3- جناب حجةالاسلام آقا سيد نورالدين جزايرى كه در قم اقامت و به تكميل مبانى علمى از محضر آقايان اشتغال دارد بسيار متين و متواضع و موصوف به تقوا مى باشد

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

جزايري، عبدالغفور

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد عبدالغفور بن سيد محمدرضا جزايرى عالمى كامل و فاضلى جليل بوده و در سال 1322 ق وفات نموده.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

جزايري، عبدالكريم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد عبدالكريم معروف به آغا كب يعنى آغا بزرگ بن سيد حسين بن سيد عبدالكريم بن سيد حسن بن سيد عبداللَّه بن سيد نورالدين ابن علامه سيد نعمت اللَّه جزايرى عالمى متقى از شاگردان ميرزاء شيرازى و معاصرين او بوده و در سال 1310 وفات نموده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

جزايري، عبداللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد عبداللَّه بن سيد محمد بن سيد محمد شفيع جزايرى شوشترى از فضلاء باكمال و ورع در اصفهان بوده و در جمعه 4 ربيع الثانى 1357 ق وفات نموده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

جزايري، عيسي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج آقا عيسى جزايرى از علماء بزرگ خرم آباد و مورد توجه و علاقه مردم لرستانست. ايشان در خرم آباد متولد شده و پس از پرورش و خواندن مقدمات و سطوح در عصر مرحوم آيت اللَّه حايرى به قم آمده و از محضر آنجناب و آقايان ديگر استفاده نموده و بعد مراجعت به خرم آباد و تا حال (تحرير اين كتاب ه.ش 1353) به اقامه جماعت و خدمات دينى اشتغال دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

جزايري، فخرالدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد فخرالدين بن حجةالاسلام حاج سيد على بن آيت اللَّه مير محمد على جزايرى از علماء محترم معاصر تهران است.

وى در سال 1308 ق متولد شده و در خاندان فضيلت تربيت شده و پس از خواندن متون فقهى و اصول نزد مدرسين و علماء تهران مانند آقا سيد محمد مدرسى يزدى و مرحوم آقا شيخ مسيح طالقانى و آقا شيخ على نورى و در سال 1343 قمرى به قم مهاجرت كرده و از محضر مرحوم آيت اللَّه حايرى و آيات ديگر استفاده نموده و در اواخر مرحوم آقاى حايرى به تهران مراجعت و تاكنون به اقامه و ترويجات دينى اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

جزايري، محمدحسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدحسين بن سيد عبدالصمد بن احمد بن محمد بن طيب بن نورالدين الموسوى جزايرى عالمى فاضل بوده و در سال 1273 در شوشتر متولد و در سال 1336 ق وفات نموده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

جزايري، نصراللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد نصراللَّه بن العلامه الورع حاج سيد حسن بن آيت اللَّه مير محمدعلى جزايرى از علماء معاصر بودند.

وى از دانشمندان بنام سلسله ى جزايرى تهران بودند و عمرى را بتقوى و فضيلت گذرانيده و بسهم خود خدماتى انجام داده و به اجل محتوم باجداد خويش ملحق گرديدند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

جزائري، علي اصغر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد على اصغر بن سيد حسين بن سيد على موسوى جزايرى شوشترى معروف به حكيم عالمى نويسنده و فاضلى جليل بوده و در سال 1348 ق وفات نموده است.

آثار بسيارى دارد كه از آنهاست (مختصر معنى اللبيب و شرح عيون الاخبار و لوامع الاخبار در شرح عيون و ترجمه لالى الاخبار و مجموعه در ادعيه و زيارات و تأليفات ديگر.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

جزي اصفهاني، عبدالرزاق

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از علماى قرن چهاردهم در اصفهان (حدود 1330 هجرى قمرى) و از ملازمين مرحوم آخوند فشاركى متوفى 1314 و مدفون به تكيه آقاحسين خوانسارى بوده و از شاگردانش شيخ اسماعيل بن نقرى بن محمّد حسن معزالدين اصفهانى متولد 1309 و متوفى به 1363 است. محضر بسيارى از علماى درجه يك حوزه را درك كرده است. از مرحوم ملّا عبدالرزاق جزى اطلاع بيشترى در دست نيست ولى همعصر با حاج ميرزا بديع و سيّد مهدى درچه اى بوده است.

برگرفته از كتاب :فرهنگ تاريخ گز و برخوار

جزي اصفهاني، محمّدعلي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن سلطان محمّدالحسينى العريضى الجزى الاصفهانى از شاگردان علامه شيخ على ابن ابراهيم ابن سليمان قطيفيه البحرانى بوده و در شرح احوالاتش در الذريعه جلد 13 ص 145 آمده است. كتاب استادش «شرح ترددات النافع فى مختصر الشرايع» را با ضمائمى به عنوان «قوله، و اوله الحمداللّه الذى بنعمه ثم الصالحات و نشكراللّه بشكرة ترفع المحذورات الى آخره» و مرحوم آقابزرگ تهرانى در الذريعه نقل كرد كه: «رأيت نسخته منه فى مكتبة الشيخ محمّدالسماوى فى النجف ضمن مجموعه مع المقتصر ابن فحد حلّى و هى بخط تلميذ المؤلف السيد محمّد على بن سلطان محمّد العريضى الحسينى الجزى فرغ من نسخها فى صفر سنه 955 هجرى قمرى فى حياته الاستاده المؤلف و مانضم اليها فى المجموعه بخط هذا السيد ايضاً».

برگرفته از كتاب :فرهنگ تاريخ گز و برخوار

جزي، محمّدتقي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

جد مادرى مرحوم آخوند گزى است كه فاضل و زاهد و از علماء و مقدسين و پيشوايان مردم برخوار و از شاگردان حاج سيّد محمّدباقر حجةالاسلام و حاجى كلباسى و مقبول القول نزد آن دو و ديگران بوده و در موطن خويش وفات يافته است. تكيه اى داشته معروف به مقبره و فرزندش ملاّ محمّدباقر ابوالفقرا دايى مرحوم گزى صاحب عنوان كه در يك محل مدفون بوده اند. محل آن در جنوب پارك عمومى گز و نزديك به مقبره شاه نعمت اللّه است.

برگرفته از كتاب :فرهنگ تاريخ گز و برخوار

جعفري همداني، غلامحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ غلامحسين جعفرى همدانى از علماء ابرار معاصر تهرانست و در يكى از شبستانهاى جنوبى مسجد جامع به اقامه جماعت و ترويجات دينى اشتغال دارد.

تولد آنجناب در حدود سال 1325 ق در ده هنجرين در جزين همدان واقع شده و در تحت تربيت مرحوم والدش كه مرد متدين و با تقوا و به عدالت موصوف و به تقوا و پرهيزكارى معروف بوده نشو و نما يافته و در محل خود تحصيل مقدمات نموده و به همدان آمده و قسمتى از ادبيات را در آنجا خوانده آنگاه به قم مشرف و مقدارى از سطوح را چند سالى در حوزه علميه قم فراگرفته و بعد مهاجرت به نجف نموده و كفايه را نزد مرحوم ميرزا ابوالحسن مشكينى سطحا و خارجا استفاده نموده و بعد در درس مرحوم آيت اللَّه العظمى آقا ضياءالدين عراقى فقها و اصولا شركت كرده و هم از دروس اصول و فقه فقيه اهل البيت آيت اللَّه العظمى اصفهانى و مقدارى هم در درس مرحوم آيت اللَّه نائينى آيت اللَّه حاج شيخ محمد حسين اصفهانى حاضر شده و از معقول مرحوم آيت اللَّه

آقا سيد حسين باد كوبه اى بهره مند گرديده است چندين سال در نجف بتدريس متون فقه و اصول اشتغال داشتند تا در سال 1368 ق كه به ايران مراجعت و در تهران رحل اقامت افكنده و تا هم اكنون بخدمات دينى و روحى و تدريس اشتغال دارند در امور دينى بسيار متعصب و غيور و در امر بمعروف و نهى از منكر حتى المقدور كوتاهى نمى كند و در همين زمينه ابتلا آتى داشته و تحمل مشاقى در راه دين نموده است.

از آثار قلمى ايشان است: 1- جزاوتى از دروس و مباحثات آيت اللَّه مشكينى. 2- جزوات تقريرات دروس آيت اللَّه اصفهانى. 3- دوره ى تقريرات دروس آيت اللَّه آقا ضياء الدين عراقى 4- تقريرات درس آيت اللَّه نائينى. 5- تقريرات دروس آيت اللَّه حاج شيخ محمد حسين اصفهانى.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

جعفري، يعقوب

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

يعقوب فرزند مرحوم محمدحسين جعفرى نيز از افاضل نويسندگان و مدرسين معاصر حوزه علميه و مجتمع مجله مكتب اسلام مى باشند.

وى در سال 1325 شمسى در شهر مراغه به دنيا آمده و پس از خواندن دروس ابتدايى و اوليه در مدرسه جامع و مدرسه امامزاده مراغه به تحصيل علوم دينيه پرداخته و مقدمات و مقدارى از سطوح را در مراغه خدمت مرحوم آقا شيخ حسين پيشنماز و مرحوم حاج شيخ رضا ساجدى و حاج شيخ احمد امينى و حاج سيد جواد مقدسى و آقاى هبةالهى خوانده و در سال 1341 شمسى عزيمت به قم نموده و عليرغم مشكلات مالى و كمبودهاى شكننده اى با اهتمام تمام به درس و بحث پرداخته و دوره سطح را از محضر اساتيدى مانند آقايان ستوده و اعتمادى و مكارم و سبحانى به پايان رسانيده

و همزمان با آن دروس عقلى را از مرحوم آيت اللَّه مطهرى و آقاى حسن زاده آملى استفاده كرده و خود نيز به تدريس كتب سطح مشغول بوده و در كنار اين تدريس و تدرس دوره عالى دارالتبليغ اسلامى قم را به اتمام رسانيده و پس از آن به درس خارج مرحوم آيت اللَّه شريعتمدارى و آيت اللَّه گلپايگانى و آيت اللَّه آملى حدود پانزده سال شركت و ادامه داده و در ايام تعطيل و موسم تبليغ محرم و ماه رمضان در مساجد مهم شهر مراغه تبليغ احكام و ترويج دين و نشر معارف جعفرى نموده و خدمات ارزنده اى از ارشاد نسل جوان و روشن كردن افكار آنان نموده و در ضمن اشتغال به دروس متداوله به نويسندگى علاقه شديدى داشته و در سن 18 سالگى نخستين سلسله مقالات تحت عنوان درس زندگى در مجله كتابخانه مسجد اعظم به چاپ رسيده و از آن پس در روزنامه نداى حق و مجلاتى مانند نسل نو و پيام شادى و مكتب اسلام مرتبا مقالات ايشان منتشر مى شد و مدتى هم سر دبيرى مجله نسل نو و مديريت داخلى مكتب اسلامى را به عهده داشته اند و در حال حاضر نيز عضويت هيئت تحريريه مكتب اسلام را دارا هستند.

آثار طبع شده ايشان به قرار زير است:

1- انسان در جهان بينى اسلامى

2- ابعاد حكومت اسلامى

3- بينش تاريخى قرآن

4- مسلمانان در بستر تاريخ 5- خوارج در تاريخ

آثار مخطوط آماده طبع

1- قرآن در قرآن

2- بينش تاريخى نهج البلاغه

3- شرح دوازده بند محتشم كاشانى تحت عنوان (آن سر كه شد به نيزه)

4- تاريخ علم كلام

5- حدوث و قدم قرآن- و غيره جزوه هاى ديگرى مانند:

6- نور هدايت در تفسير قرآن

7-

آداب و اخلاق در حديث

8- النور المبين فى شرح تبصره المتعلمين

9- طبقات متكلمين شيعه

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

جلال الدين جعفر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1337-1281) در شب 6 ذي حجه سال مرقوم وفات يافته، در نجف مدفون گرديد. از علماى اصفهان به شمار مى رفت.

فرزند ايشان مرحوم حاج ميرزا عبدالحسين نيز عالم و امام جماعت مسجد شاه بود، و در شب 22 رجب سال 1348 وفات يافت.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

جلالي تهراني، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد محمد ابن العالم الجليل الحاج السيد علينقى الموسوى الجلالى تهرانى مذكور از فضلاء دانشمندان تهران و سبط آيت اللَّه حاج سيد محمدصادق لاله زارى مى باشد.

معظم له در حدود سال 1355 قمرى در تهران متولد شده و پس از تربيت- در بيت علم و سيادت و تحصيلات ابتدائى و مقدمات به قم آمده و سطوح را از مدرسين حوزه آموخته و بدروس خارج آيات عظام مانند آيت اللَّه مرحوم محقق يزدى و آيت اللَّه العظمى امام خمينى و حضرت آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيات ديگر شركت تا سال 1382 قمرى كه در تهران اقامت گزيده و بخدمات دينى و روحى اشتغال دارد.

مؤلف گويد: آقاى جلالى دانشمندى با استعداد و فاضلى برومند و در ميان اقران خود مانند والد ارجمندش بمتانت و ظرافت ممتاز و بشرافت حسب و نسب سرافراز ميباشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

جلالي همداني، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد جلالى بن حاج سيد جلال الدين از علماء محترم معاصر (مجاور) مشهد مقدس است.

وى در سال 1325 قمرى در تهران متولد شده و بعد از پرورش در تحت تربيت مرحوم والدش به تحصيل علوم فارسى و عربى پرداخته و در معيت آن مرحوم از تهران عزيمت عراق نموده ولكن به اصرار بستگان و دوستان همدانى رحل اقامت در همدان افكنده و پس از خواندن مقدمات و سطوح مهاجرت به قم و از محضر آقايان استفاده نموده آنگاه به همدان مراجعت و به خدمات دينى پرداخته تا سال 1392 قمرى كه به مشهد منتقل و مجاور حضرت ثامن الحجج عليه الصلوه والسلام را اختيار فرمودند.

داراى آثار خير و باقيات الصالحات در همدان و حومه آن و مشهد مقدس مى باشند و از جمله آن

آثار.

1- درمانگاه مهديه همدان است كه مجهز و همه روزه از بيماران بينوا و غيره پذيرائى و معالجه نموده و مى نمايد.

2- مهديه همدان از موسسه هاى بسيار مجهز دينى مى باشد زيرا داراى مسجد و پرورشگاه و درمانگاه و بانگ قرض الحسنه و سالن تبليغات مى باشد.

و در همين سالن در ايام دينى و روزهاى شريف سخنرانى هاى مذهبى و نشر معارف اسلام و حقايق دينى مى شود.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هفتم)

جليلي، حسام الدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسام الدين جليلى از علماء و ائمه جماعت معاصر كرمانشاه مى باشد.

وى در سال 1349 ق در نجف اشرف متولد شده و در سال 1350 ق با مرحوم والدش به كرمانشاه آمده و بعد از طى دوران كودكى مشغول به تحصيل دبستان و دبيرستانى گرديده و در روز عيد فطر سال 1366 ق در سن هفده سالگى در لباس مقدس روحانيت وارد و به خواندن مقدمات و ادبيات عرب نزد مرحوم والدش پرداخته و تا مقدارى از سطوح را در وطن خويش خوانده و در سال 1371 ق به قم مهاجرت و بقيه سطوح را در خدمت حاج شيخ محمدتقى ستوده اراكى و آقا ميرزا على آقاى مشكينى و آقا شيح جواد تبريزى و آيت اللَّه حاج سيد محمدباقر سلطانى و معقول را خدمت مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ محمد فكورى خوانده.

و پس از تكميل سطوح از درس خارج آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيت اللَّه العظمى امام خمينى و پس از فوت مرحوم آقاى بروجردى از محضر آيت اللَّه العظمى شريعتمدارى و مقدارى از آيت اللَّه العظمى مرعشى نجفى و آيت اللَّه العظمى گلپايگانى استفاده نموده و در سال 1389 قمرى به واسطه مريضى و كهولت مرحوم والدش حسب الامر مراجع عظام به وطن خود كرمانشاه

برگشته و بعد از فوت والدش در مسجد عمادالدوله به اقامه جماعت و خدمات دينى اشتغال دارد.

داراى تأليفات عديده مى باشد كه هيچكدام به طبع نرسيده و نگارنده هم زيارت نكرده ام و نيز اجازات چندى در امور حسبيه و روايتى دارند و در حال حاضر سرپرستى مدرسه عمادالدوله نيز به عهده ايشانست.

نگارنده گويد: مترجم عزيز ما در تمام اخلاق و رفتار و حتى طرز لباس و عمامه (اشبه الناس خلقا و خلقا و لباسا) به پدر بزرگوارش مى باشد و به قول شاعر عرب.

بابه اقتدى عدى فى الكرم

فمن يشابه ابه فما ظلم

و به گفته شاعرى فارسى زبان

گرچه گل رفت و گلستان شد خراب

بوى گل را از چه جويم از گلاب

مردم كرمانشاه همان نظرى كه به مرحوم والدش داشتند به ايشان دارند و وى را به همان ديده مى نگرند ادام اللَّه توفيقه و عزه.

و مخفى نماند كه ترجمه ايشان و والد مبرورشان بايد در باب اعلام معاصرين كرمانشاه ياد شود ولى چون در آن هنگام به واسطه گرفتارى و ابتلاء اين حقير مفقود و مجددا وقتى رسيد كه جلد ششم تمام و منتشر از اين رو در اينجا تدارك نموديم.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هفتم)

جمال الدين، اسدآبادي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اسدآبادى (سيد) بن صفدر متفكر و مصلح اجتماعى شرق (و. اسدآباد 1254- مقت. 1314 ه.ق.) مردى آزادى خواه و آزادمنش و داراى افكار و عقايد فسلفى و سياسى و اجتماعى و طرفدار استقرار دموكراسى در ممالك شرق و ايجاد وحدت ميان مسلمانان و تشكيل اتحاديه دول اسلامى. وى همه عمر را با استبدار سلاطين ايران و عثمانى و مصر و سياست استعمارى انگلستان در مبارزه بود و پيوسته به شرق و غرب سفر سفر

ميكرد. در پاريس روزنامه عروةالوثقى را انتشار داد و به سياست انگلستان در شرق حمله كرد. در قاهره و استانبول و هند و افغانستان طى نطقهاى پرشوى افكار آزاديخواهانه را به مردم تلقين كرد. در سال 1306 ه.ق. به امر ناصرالدين شاه بار دوم تبعيد گرديد و به لندن رفت و روزنامه ضياءالخافقين را به زبانهاى عربى و انگليسى منتشر كرد و مجددا مورد تعقيب واقع شد و ناچار خاك اروپا را ترك كرد و به استانبول رفت. سلطان عبدالحميد عثمانى براى ايجاد اتحاديه مسلمين از او به گرمى پذيرائى كرد اما وقتى متوجه شد كه سيد قصد دارد پادشاه ايران را به رياست چنان اتحاديه اى منصوب كند سيد را مسموم كرد.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد پنجم)

جوان، علي

قرن:20

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي جوان (زادهٔ 9/10/1305 در تهران از پدر و مادري آذري الاصل) دانشمند و مخترع ايراني است. وي اولين ليزر گازي دنيا كه تركيبي از دو گاز هليوم و نئون است و به همين نام نيز معروف است را اختراع كرد. اين ليزر از نوع ليزرهاي بي خطر به حساب مي آيد و رنگ آن سرخ است. اين ليزر در آزمايشگاه هاي دانشگاه ها براي بررسي پديده هايي مانند تداخل امواج و آزمايش دو شكاف يانگ كاربرد دارد.

پيشينه:

علي جوان پس از گذراندن تحصيلات در دبيرستان البرز، تحصيلات دانشگاهي خود را در دانشگاه تهران داد. سپس در سال 1948 به ايالات متحده آمريكا مهاجرت مي كند و تحصيلات خود را در مقطع دكتراي فيزيك در دانشگاه كلمبيا ادامه مي دهد. وي در سال 1964 با درجه دانشياري به عضويت هيات علمي موسسه فناوري ماساچوست (MIT)در آمد. وي در حال حاضر استاد بازنشسته موسسه

فناوري ماساچوست در ايالات متحده آمريكا مي باشد. گرايش وي در فيزيك، اتمي - مولكولي و اپتيك است.

او در MIT يك تحقيق بزرگ را پايه گذاري كرد كه باعث ايجاد بزرگترين تحقيق ليزري در دهه هاي شصت و هفتاد ميلادي شد. بسياري از بنيان هاي اوليه در استفاده از ليزر در آنجا به وقوع پيوست. اين بنيان ها شامل؛ ابداعات زيادي در زمينه اسپكتروسكوپي ليزري بصورت Sub-Doppler ؛ اولين استفاده از ليزر براي آزمايش دقيق نسبيت و ايزوتروپي در فضا؛ ابداع تكنولوژي اندازه گيري فركانسي دقيق در طيف نوري و اولين ساخت ساعت هاي اتوميك ليزري مي باشند.

پروفسور جوان در زمينه هاي تازه تحقيق مانند پژوهش اخيرش براي جستجوي اثرات هدايت نورهاي هم جهت شونده توسط يك آنتن نوري به سوي اندازه نانو از ماده فعال است.

او در تحقيقات گسترده اي از ليزرهاي پرانرژي و رادارهاي مولتي استاتيك

ليزري كه توسط ساعت هاي نوري دقيق كنترل مي شود، گرفته تا ليزرهاي تشخيصي پزشكي شركت داشته است. پايان نامه هاي تحقيقاتي بسياري از دانشجويان فيزيك تحت نظر او بوده است.

براي تحقيقات در زمينه ليزرهاي گازي، پروفسور جوان در سال 1964 مدال Stewart Ballentine، در سال 1966 مدال Fany John Hertz Foundation در سال 1975 مدال Fredrick Ives و در سال 1993 مدال جهاني آلبرت انيشتين را دريافت كرد.

او عضوي از آكادمي ملي علوم و آكادمي هنر و علم آمريكا و عضو افتخاري موسسه Trieste براي ترويج علوم مي باشد. در سال 1966 او به عنوان Guggeheim Fellow و در سالهاي 1979 و 1995 به عنوان Humbolt Foundation Fellow شناخته شد.

افتخاراتپ:

•در سال 1960 وي موفق به

اختراع ليزر گازي شد.

•اين فيزيكدان ايراني در سال 1975 مهم ترين نشان انجمن نورشناسي آمريكا يعني مدال فردريك ايوز را دريافت كرد. در جمله اي كه در كنار اين نشان حك شده است از آقاي جوان به خاطر «پديد آوردن يك دستگاه نورشناختي (ليزر گازي) با كاربردهاي بي سابقه در پژوهش هاي علمي» قدرداني فراوان شده است.

•علي جوان در سال 1993 جايزهٔ علمي جهاني آلبرت اينشتين را دريافت نمود.

•او همچنين در سال 2007 رتبه دوازدهمين آدم باهوش را در جهان كسب كرد.

جوزي، حافظ ابوالقاسم اسماعيل

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن محمّد بن فضل بن على بن احمد قرشى طلحى بستى جوزى ملقّب به قوام السنة. از مشاهير علماى اهل سنّت، و از اساتيد سمعانى است.

سمعانى در كتاب انساب گويد: الجوزى (به ضمّ جيم) به زبان اصفهانى به معنى جوجه است، و صاحب عنوان در اصفهان بدين نام شهرت داشته است. متولّد 475، فوتش در سال 535 روى داده است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

جولاني، هادي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

هادى تالهى جولانى از علماء و ائمه جماعت و زهاد معاصر همدانست.

اين بزرگوار كه اكنون عمر شريفش از هشتاد متجاوز است. در محله جولان همدان متولد شده و در همدان و غيره تحصيل علم و كمال نموده و پس از آن به خدمات دينى از امامت و تبليغ احكام و غيره پرداخته و از غالب اجتماعات و معاشرتهائى كه غالبا بر ضرر انسان تمام مى شود كناره گيرى و اجتناب نموده است .

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هفتم)

جويباره اي، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم و فاضل، و مرجع مرافعات در اصفهان بوده، در دوم شوال 1261 متولد، و در صبح شنبه 20 ذى حجه ى سال 1325 وفات يافته، در تكيه ى فاضل سراب مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

جهرمي، محمدباقر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى شيخ محمدباقر جهرمى از افاضل علماء زمان خود و اصلش از جهرم ولى مقيم كربلاء معلى و معروف به حكيم بود براى او تقريظ نفيسى بر (شرح اشارات) خواجه نصيرالدين طوسى دارد كه تاريخش (1255) قمرى و از آن كمال فضل تبحرش معلوم مى گردد. وى بعد از آن از دنيا رفته است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

جيلاني اصفهاني، محمد رفيع

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم فاضل، و فقيه جامع، در متولد شده، پس از تحصيل مقدمات به اصفهان مهاجرت نموده، و سال ها به تكميل فضايل و معلومات خود گذرانيده. در نجف به درس سيد بحر العلوم و ديگران حاضر شده.

كتب زير از اوست:

1- اصل الاصول، در شرح معالم، مفصل 2- جواهر الاصول، حاشيه بر معالم تا آخر تعادل و تراجيح 3- حواشى بر دره ى بحرالعلوم 4- رساله در جمعه 5- كشف المدارك، تعليقه بر مدارك، مطبوع 6- اللثالى الثمنية در شرح نهج البلاغه؛ و غيره.

صاحب عنوان در حدود سال 1245 به بعد در نجف وفات يافته.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

چرندابي، محمدعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج ميرزا محمدعلى چرندابى تبريزى از علماء فضلاء معاصر تهران است.

وى در حدود 1334 ق در محله چرنداب تبريز متولد شده و پس از طى دوران صباوت و پرورش صحيح مقدمات و ادبيات و قسمتى از سطوح را در تبريز خوانده آنگاه مهاجرت به قم نموده و پس از تكميل سطوح از محضر مرحوم آيت اللَّه العظمى حجت كوه كمرى و بعض ديگر استفاده نموده سپس هجرت به نجف اشرف و چندى از دروس و محضر مرحوم آيت اللَّه العظمى اصفهانى و آيات ديگر بهره مند شده و بواسطه عدم مساعدت هوا به ايران مراجعت و چندى از آيت اللَّه العظمى بروجردى و ديگران مستفيض و بنابر اصرار و تقاضاى عده اى از مومنين تبريز بوطن برگشته و بخدمات دينى از اقامه جماعت و تدريس و غيره پرداخته تا در سال 1376 قمرى كه بواسطه جهانى منتقل به تهران و تا اكنون به اقامه جماعت و وظائف روحى اشتغال دارند.

نگارنده گويد: جناب آقاى چرندابى دانشمندى ظريف و با تقوا و خوش

مجلس و خوش سفر مى باشد. در سال 1359 ق سفرى در مصاحبت ايشان بقصد عراق نموده و حدود دو ماه از محضرشان استفاده خاطره هاى شيرين و عجيبى از آن سفر دارم كه از آنها حادثه طوفان آبادان و خرمشهر و بصره و حومه آنها بود كه در آن طوفان ميليونها خسارت مالى به ايران و عراق وارد و در اول طوفان ما بر بلم كوچكى سوار و از عراق به ايران برمى گشتيم كه هوا منقلب و اگر لطف و ترحم پروردگار شامل حال اين حقير و مترجم محترم نشده بود غرق آن طوفان و طعمه كوسه ماهى ها و نهنگ هاى خليج فارس شده بوديم بخاطر دارم كه معظم له با حال عجيب و اضطراب غريبى متوسل بذكر غريق شده و مرتبا ميگفت: (نجاه منك يا سيد الكريم نجنى و خلصنى بحق بسم اللَّه الرحمن الرحيم) پس خداوند مهربان بفضلش ما را از غرقاب و آن طوفان شديد نجات بخشيد و الحمد لله رب العالمين.

و چون بساحل رسيديم و در منزل ميزبان خود وارد شديم و شب را در آنجا مانديم ثلثى از شب نگذشته بود كه ديديم آب از زمين اطاق مى جوشد تا آمديم حركت كنيم كه تمام اطاقها و منزل و كوچه ها و نخلستانها و خلاصه همه آن محيط را آب فراگرفت ناچار چند شبانه روز در كشتى بسر برديم تا بعد از پانزده روز كه آب فرونشست و ما از آنجا حركت نموديم.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

حاج آخوند، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام مرحوم آقاحسين بن العلامه حاج ملا غلامرضاى قمى چهارمين فرزند آن مرحوم از علماء باتقوا و فضيلت قم بوده اند تولدش در قم واقع شده

و در مهد علم و تقوا تربيت يافته و سالها از مرحوم آيت الله حايرى و آيت الله حجت و آيت الله خونسارى و آيت الله فيض و بالاخص آيت الله العظمى بروجردى استفاده كرده تا دعوت حق را لبيك اجابت گفته است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

حاج آخوند، عبدالهادي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج ميرزا عبدالهادى بن العلامه حاج ملا غلامرضا دومين فرزند آن مرحوم از علماء بارع و متين قم بوده كه در خاندان علم و كمال نشو نما يافته و از محضر آيات عظام حايرى و حجت و خونسارى و فيض و آيت الله العظمى بروجردى استفاده نموده و با كبر سن و قد خميده اش از شركت در دروس حضرات كوتاهى نمى كرد تا در اواخر رياست مرحوم آيت الله بروجردى رحلت نموده و در قبرستان شيخان مدفون شده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

حاج آخوند، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام آقامحمد بن العلامه حاج ملا غلامرضا سومين فرزند آن مرحوم است كه در دامن علم و كمال تربيت نموده و سالها از محضر آيات عظام حوزه علميه مانند دو برادر گذشته اش استفاده نموده تا به سراى جاويد منتقل شده است.

مولف گويد بيت مرحوم آيه الله حاج ملا غلامرضا بيت علم و فضل و معنويت و از بيوتات شريفه شهرستان قم است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

حاج فاضل، محمدعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدعلى معروف به (حاج فاضل) از علماء اعلام و مدرسين گرام و حكماء فحام معاصر مشهد بوده است.

شرح كمالات اين علام ربانى هنوز زبانزد دانشمندان خراسانست و مردمى كه از بيانات او استفاده كرده اند هم اكنون در قيد حيوتند.

بسيارى از علماء حاضر خراسان خود را از شاگردان ايشان معرفى مى كنند.

آقاى مروج در سوانح مى نويسد: وى در روز دوشنبه ششم ربيع الثانى 1342 ق وفات و در مقبره خالصى مدفون در ماده تاريخش چنين سروده.

سال تاريخ حاجى فاضل

آن حكيم و فقيه با ايمان

ساعد از گفته شفيق نوشت

بهر تاريخ فوت (يا غفران)

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هفتم)

حاج معتمد، اسماعيل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اسماعيل معروف به (حاج معتمد) خراسانى كه از وعاظ و منبريهاى محترم تهرانست.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هفتم)

حافظيان، ابوالحسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد ابوالحسن حافظيان خراسانى از روحانيون و دانشمندان متقى كراچى مى باشد.

وى در مشهد مقدس متولد شده و در بيت سيادت پرورش يافته و از محضر مرحوم جمال السالكين آقاى حاج شيخ حسنعلى اصفهانى و آيت اللَّه آقا ميرزا مهدى اصفهانى غروى و ديگران استفاده و كسب فيض نموده مخصوص در قسمت علوم غريبه و ادعيه محربة زحمات فراوان كشيده و بيش از سى سالست كه براى خدمت بيشترى به كراچى در پاكستان رفته و در ضمن تجارت انجام وظيفه نموده است.

اكثر مردم كراچى از ايرانى و هندى اعتقاد مخصوصى بدعاء و نفس او دارند از باقيات الصالحات و آثار اوست ضريح نقره و طلاكارى حضرت على بن موسى الرضا (ع) كه به نقشه ى و همت والاى او و كمك مردم و بودجه خود حضرت رضا (ع) ساخته و بر روى قبر مطهر نصب گرديد و قبلا ضريح فولادين داشت كه جلب نظر نمى نمود

و ديگر تأسيس و توسعه انجمن كراچى و صندوق اعانات و اكنون رياست انجمن بعهده معظم له مى باشد

عارف.

تولد: 1282، مشهد.

درگذشت: 1360، مشهد.

سيد ابوالحسن حافظيان مشهدى ابتدا به فراگرفتن ادبيات و رياضى و طب قديم و نجوم و هيئت و فقه و اخلاق پرداخت، ليكن به زودى وارد رياضيات و تحصيل علوم غريبه گشت.

حافظيان، در حوزه ى مشهد با آيت الله مجتبى قزوينى آشنا شد و از طريق ايشان بود كه با ذكر مقامات و كرامات و علوم سيد موسى زرآبادى، وى را متوجه ى ايشان كرد. و همين باعث شد تا حافظيان به راهنمايى و همراهى مجتبى قزوينى در سال

1348 ق. به قزوين مسافرت كند و به محضر سيد برسد و به كسب مراحلى نايل آيد.

سيد ابوالحسن حافظيان سال ها در يكى از حجره هاى فوقانى صحن عتيق رضوى (صحن انقلاب)- حجره هاى رو به قبله، در سمت شمال شرقى- به عبادت و رياضت اشتغال داشت. از آثار ايشان، يكى لوح محفوظ است و ديگرى كتابى در شرح آن و نيز لوح جنةالاسماء كه با دقت و زيبايى نوشته است.

همچنين ضريح مبارك حضرت امام

رضا (ع) از آثار حافظيان است. ايشان سال ها پيش، به فكر تعويض ضريح قبلى- كه فرسوده شده بود- افتاد، و پس از اتمام ساختن ضريح، به وسيله هنرمندان اصفهانى و مشهدى، و انتقال ضريح سابق به موزه ى آستان قدس رضوى، ضريح جديد نصب گرديد و به روز نيمه شعبان سال 1379 ق.، از آن پرده بردارى شد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

حايري، صدرالدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

صدرالدين حايرى از علماء مبرز و دانشمندان ممتاز معاصر شيراز است.

وى پس از توليد و پرورش در حجر علم و تقوا مقدمات و ادبيات و سطوح را از مدرسين بزرگ فراگرفته و مهاجرت به نجف اشرف نموده و از محضر آيات عظام و مراجع بزرگ استفاده نموده و پس از آن به شيراز آمده و به وظائف دينى از اقامه جماعت و ترويج دين و تبليغ احكام و تفسير قرآن و تاليف پرداخته و در دوران خدمتش ابتلاءاتى پيدا نموده و گرفتاريهائى داشته است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

حايري، عبدالحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد عبدالحسين بن آقا سيد على بن سيد جواد بن حسن بن سلمان بن درويش بن احمد آل طعمه موسوى حايرى متولد 1299 و متوفى 1380 ق فاضلى جليل و اديبى متقى بوده است و آل طعمه از خاندان مجد و جلال كربلا و از خزان و خدام آستان قدس حسينى بوده اند و از همين سلسله است جناب سلالة السادات الاطياب حاج سيد عبدالمهدى بن حاج سيد عباس معاون التوليه آل طعمه موسوى مقيم تهران كه از تجار خير مى باشند

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

حايري، علي اصغر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ على اصغر بن ملا آغابابا حايرى عالمى متقى و فاضلى جليل بود و در سال 1325 ق وفات نمود

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

حائري بروجني، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن ابوالقاسم بن حسن حسينى بختيارى.

عالم فاضل، از شاگردان فاضل اردكانى و شيخ زين العابدين مازندرانى بوده، و در صحن حضرت اباالفضل عليه السلام اقامه جماعت مى فرموده. در 1320 و اندى به ايران مراجعت نموده و در نزد عوام و خواص، محترم و به وظايف شرعى قيام فرموده.

در 1339 وفات يافته. [در تكيه ي ملك در تخت فولاد مدفون است].

تقريرات اساتيد خود را در فقه و اصول به رشته ي تحرير درآورده است.

وى را دو برادر عالم است:

1- سيد على (فوت 1312.)

2- سيد محمّد. هر دو از علما و فضلا بوده اند.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

حائري شيرازي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آسيد حسين بن سيد محمدرضا حسينى حايرى شيرازى عالمى فاضل از شاگردان شيخ فضل اللَّه نورى بوده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

حائري، رضا

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

رضا الحائرى المعروف (به كتاب فروش) متوفى حدود 1307 قمرى و مدفون در زاويه صحن شريف نزديك شبكه سرداب.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

حبيب آبادي، نصرالله

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند حاج ملا اسماعيل، عالم فاضل، از شاگردان آقا سيد محمد باقر درچه اى بوده، و در 1283 متولد، و در ذى حجه ى سال 1335 در مشهد مقدس در سفر زيارت وفات يافته و مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

حجازي، عبدالرسول

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد عبدالرسول حجازى برادر معظم آقاى حجازى كه در غرب تهران حدود سلسبيل اقامت و به خدمات دينى اشتغال دارد

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

حجازي، عبدالرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

استاد دكتر سيد عبدالرضا حجازى از مشاهير خطباء و گويندگان و معاريف وعاظ و نويسندگان عصر حاضر مى باشد. در تهران و تمام نقاط كشور شهرت بسزائى دارند.

معظم له داراى بيانى شيرين و منطقى شيوا و علمى مى باشند اين واعظ عاليقدر به زبان عصرى داد سخن مى دهد و تمام طبقات مردم را از عالم و عامى و ديروزى و امروزى بخصوص نسل جوان را بهره مند مى سازد.

در سال 1313 خورشيدى در شهرضاى اصفهان متولد گرديده و پس از خواندن دروس جديد و مقدماتى به اصفهان آمده و مدت سه سال از محضر مرحوم حجه الاسلام عالم ربانى حاج ميرزا على آقا شيرازى استفاده كرده و در سال 1329 شمسى وارد حوزه علميه قم گرديده است.

و پس از تكميل نمودن سطوح عاليه از محضر مرحوم آيت الله العظمى آقاى بروجردى و حضرت آيت الله العظمى مجاهد امام خمينى استفاده كرده ايشان معقول و تفسير قرآن را نزد علامه بزرگ آقاى طباطبائى تبريزى فراگرفته و در سال 1340 به تهران آمده و در راه انتشار اسلام و تبليغ احكام به اشتغال ورزيده است.

اين واعظ گرامى در اثر نبوغ و استعداد ذاتى و تحقيقات علمى كه دارد در شمار وعاظ نامى كشور درآمده است. استاد حجازى گوينده مجاهديست كه در اين پست حساس مصائب فراوان و سوانح زيادى را تحمل كرده و مورد غبطه بسيارى قرار گرفته است. وى دوره ليسانس را در دانشكده الهيات دانشگاه تهران و دوره دكترا را در دانشگاه آنكارا طى نموده است و

نه تنها از رهگذر خطابه و سخنرانى خدمات شايانى به اسلام كرده است بلكه با قلم شيواى خود نيز افكار نسل جوان را روشن و متوجه بمبانى اعتقادى و دينى نموده است.

آثار علمى ارزنده ايشان كه به طبع رسيده و مورد استفاده عموم مخصوص نسل جوان و تحصيل كرده مى باشد از اين قرار است 1- كتاب سيستم اقتصادى اسلام پيرامون مبادى اقتصادى و روشهاى عالى اسلام و اولين كتابيست كه در سال 1338 شمسى به زبان پارسى در اين رشته به تحرير آمده است.

2- كتاب رسالت قرآن در عصر فضا و از جمله شاهكارهاى علمى و ادبى فارسى است كه در طى يكسال سه مرتبه به چاپ رسيده و پر تيراژترين كتاب اسلامى است كه در اين چند سال اخير منتشر شده است و اخيرا آقاى سيد على كه يكى از فضلاء نجف است آن را به عربى ترجمه كرده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

حجازي، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد مهدى حجازى از علماء محترم معاصر شهرضا هستند كه در آنجا به امامت و خدمات دينى اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

حجت، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام آقا سيد حسن بن العلامه السيد محمد الحجه الكوه كمرى دومين فرزند آن مرحوم داراى مقام علم و كمال است كه در سال 1342 قمرى در تبريز متولد و در سال 1349 در خدمت والدش به قم مهاجرت و پس از خواندن مقدمات و سطوح به درس خارج پدر شركت نموده و هم از آيت الله العظمى بروجردى استفاده كرده و تاكنون كه به تدريس اشتغال دارد. داراى تاليفاتى در فقه و اصول مى باشند كه بعضى به طبع رسيده و برخى هم مخطوط مانده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

حجتي كرماني، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ على كرمانى دومين فرزند روحانى آن مرحوم است. وى نيز در كرمان ديده به دنيا گشوده و پس از خواندن دروس جديد به تحصيل علوم عربى و ادبى در مدرسه معصوميه كرمان پرداخته و براى تكميل رهسپار قم و سطوح را از اساتيد حوزه تكميل و به درس خارج فقه و اصول آيت اللَّه امام خمينى و آيت اللَّه شريعتمدارى و آيت اللَّه حاج شيخ مرتضى حايرى و آيت اللَّه گلپايگانى شركت و هم فلسفه و تفسير را نزد استاد علامه طباطبائى خوانده و مدت دو سال هم در نجف اشرف اقامت و از آيات عظام آنجا استفاده نموده و جمعاً بيش از بيست سال در قم اقامت و اشتغال به تحصيل و تدريس و تأليف داشته تا يكى از گويندگان و نويسندگان مشهور حوزه علميه گرديده و هم از اعضاء هيئت تحريريه مجله وزين مكتب اسلام بوده است

معظم له در سال 1343 شمسى با بيت اصيل و شريف آيت اللَّه صدر وصلت و به مصاهرت و دامادى حضرت حجةالاسلام والمسلمين حاج سيد رضاى صدر دامت بركاته

درآمده و در سال 1351 شمسى منتقل به تهران گرديده و اكنون به عللى در كرمانشاه بسر مى برند.

داراى تأليفات عديده مى باشند كه از آنها كتب زير به طبع رسيده و يا آماده براى طبع مى باشند 1- اسلام و تبعيضات نژادى 2- اسلام آئين زندگى 3- فاجعه تمدن و رسالت اسلام 4- چهارده استان 5- اسلام و فرهنگ قرن بيستم 6- عقل و احساس 7- تاريخ و علوم قرآن 7- زن و انتخابات 8- بلاهاى اجتماعى قرن ما (اين دو كتاب اخير 8 -7 به همكارى چند تن از دانشمندان مانند جناب آقاى عميد زنجانى و زين العابدين قربانى به رشته تحرير درآمده است)

9- عصر امتياز ماشين 14 -10 مقاله 12 -11 داستان و...

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

حجتي كرماني، محمدجواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدجواد حجتى كرمانى كه از دانشمندان و افاضل نويسندگان و بنام حوزه علميه قم مى باشند.

وى در كرمان متولد شده و در حجر والد چنان پدرى پرورش يافته و مقدمات و ادبيات و قسمتى از سطوح را در مدرسه معصوميه كرمان از مرحوم والدش و آيت اللَّه صالحى و ديگران فراگرفته آنگاه عزيمت به قم نموده و از محضر مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى و مراجع ديگر استفاده و فلسفه را نزد استاد علامه طباطبائى فراگرفته است

نگارنده گويد: آقاى حجتى از دوستان نزديك حقير است و از سال 1371 قمرى كه به كرمان تبعيد شدم و به امر مرحوم والدش به ديدنم آمده و مأنوس بوده ايم ايشان را به تقوا و كمالات و فضائل اخلاقى و انسانى شناخته ام داراى آثار ارزنده اى كه از آنها كتب زير است مى باشد 1- اسرار سقيفه 2- جلوه مسيح در پيرامون مسيحيت. ترجمه سه جلد

تفسير (الميزان) و غيره

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

حججي، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

رضا فرزند مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ احمد حججى از علماء و ائمه جماعت معاصر آبادان است. وى در سال 1312 شمسى در شهرستان نجف آباد متولد گرديد و تحصيلات ابتدائى خود را در آنجا به اتمام رسانيده و در اثر پيش آمد فوت والدش به امر و راهنمائى عمويش حجةالاسلام حاج شيخ ابوالقاسم عزيمت به قم نموده و در حوزه علميه قم به معاونت حجةالاسلام حاج شيخ محمدحسين موحد (عمه زاده خودش) مقدمات و سطوح عاليه را به اتمام رسانيده و مدتى از درس خارج مرحوم آيت اللَّه بروجردى و آيت اللَّه امام خمينى و علامه طباطبائى استفاده نموده و برحسب درخواست عده اى از مومنين و ساكنين آبادان رحل اقامت در آن شهر صنعتى افكنده و در آنجا به اقامه جماعت و ارشاد مردم اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هفتم)

حججي، سجاد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد سجاد حججى از علماء محترم و ائمه جماعت فعال شهرستان ميانه است.

وى در سال 1307 شمسى در ميانه متولد شده و دوران تحصيلات ابتدائى را در دبستان ميانه گذرانيده سپس در سن 17 سالگى موفق به ورود در سلك سربازى حضرت ولى عصر عجل اللَّه فرجه الشريف گرديده و مدت كوتاهى در ميانه تحصيل مقدمات نموده و در سال 1366 قمرى به قم مهاجرت و از محاضر اساتيد عاليقدر آقاى حاج ميرزا مسلم سرايى و آقاى حاج ميرزا على مشكينى و آقاى حاج شيخ نصرت ميانه چى و بعد سطوح عالى را از محضر آيت اللَّه حاج ميرزا محمد مجاهدى و آيت اللَّه سلطانى و آيت اللَّه العظمى نجفى مرعشى و درس خارج مرحوم آيت اللَّه العظمى حجت و آيت اللَّه العظمى بروجردى و حاج شيخ عباسعلى شاهرودى استفاده نموده و بنابر درخواست اهالى

ميانه و امريه مرحوم آيت اللَّه بروجردى (بميانه) وطن خويش مراجعت و به انجام وظائف دينى از اقامه جماعت و وعظ و تدريس و غيره پرداخته است آثار و خدمات ايشان از اين قرار است.

1- تعليم و تربيت محصلين علوم دينى 2- تأسيس كتابخانه براى مطالعه عموم داشن پژوهان در سال 1382 ق در جنب مدرسه طلاب دينى در زمينى به مساحت 350 متر داراى سالن مطالعه و مخزن و كريدور حياط مجزا و وسائل لازمه و جمع آورى كتب سودمند و مورد استفاده همگانى.

3- تجديد بناى مسجد حضرت موسى بن جعفر عليهماالسلام (مشهور به كربلائى تقى) به اضافه تأسيس يك قرائت خانه فوقانى مجزا و داراى كتب و وسائل لازم آن و بهره بردارى از آن از سال 1387 ق شده است.

4- تأسيس مكتب قرآن مجيد در ماه هاى تعطيلى (سه ماهه) براى آشنا ساختن جوانان به قانون آسمانى قرآن و احاديث و تربيت اخلاقى آنان و تشكيل كلاسهاى متعدد بهمين منظور كه از سال 1388 ق شروع به كار كرده اند.

5- تجديد بناى مسجد مرحوم حاج سيد حسين و تكميل آن در سال 1490 ق گرديده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هفتم)

حسن زاده آملي، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام والعلم الاعلام آقا شيخ حسن حسن زاده آملى متولد 1307 شمسي از افاضل ممتاز حوزه علميه صاحب تقويم رسمى و تأليفات ارزنده است. تولدش در آمل واقع شده و در مهد علم و تقوا تربيت يافته و دروس مقدماتى را تا متوسطه خوانده و بدروس علميه عربى پرداخته و سپس بتهران عزيمت نموده و از اساتيد بزرگ تهران چون مرحوم آيه الله آملى و آيه الله شعرانى و آيه الله حاج ميرزا احمد آشتيانى و آيه الله حاج

سيد ابوالحسن رفيعى قزوينى و ديگران در رشته هاى علوم عقلى و نقلى استفاده نموده آنگاه بقم مهاجرت و رحل اقامت افكنده و از محضر آيات عظام حوزه علميه چون آيه الله آملى حاج ميرزا هاشم و ديگران بهره مند گرديده و در مدرسه علميه سعادت بتدريس فقه و اصول اشتغال دارد.

داراى تأليفات عديده اى مانند تقويم حسن زاده و 5 جلد شرح نهج البلاغه مرحوم ميرزا حبيب الله هاشمى خوئى از جلد 15 تا جلد 19 ميباشد. و كتابى در ولايت و غيره دارند كه 15 مجلد آن بطبع رسيده و بقيه آماده براى طبع ميباشد.

مرحوم آيه الله حاج ميرزا ابوالحسن شعرانى تقريظ مفصلى براى شرح ايشان مرقوم كه در اول جلد 15 شرح نهج البلاغه خوئى مذكور ميباشد و در آخر جلد 14 شرح مزبور درباره ى معظم له چنين نوشته اند:

(ثم ان حضره الفاضل الاديب العالم الاريب الجامع بين العلوم العقليه والنقليه والحائز للملكه العلميه والعمليه الشيخ المؤتمن الشيخ حسن الاملى ضاعف الله قدره و اجزل اجر له تصدى لشرح باقى كتاب نهج البلاغه و هوالحرى به والمتوقع منه و هو كما قال بعض الانصار كما قيل عذيقها المرجب و جذيلها المحكل فقد جربته سنوات عند قرائه مختلف العلوم على حاز الرتبه القصوى و فاز بالقدح المعلى و نرجو من الله له التوفيق و لنا.

العبد ابوالحسن الشعرانى

تأليفات و تصحيحات

آثار عرفاني و اخلاقي

لقاء الله

وحدت از ديدگاه عارف و حكيم

انه الحق

ولايت تكويني

عرفان و حكمت متعاليه

الهي نامه متن الهي نامه

انسان در عرف عرفان

كلمه عليا در توقيفيت اسماء

اصول و امّهات حكمي و عرفاني

تصحيح رساله مكاتبات

تصحيح و تعليق تمهيد القواعد

تصحيح . تعليق شرح فصوص قيصري

تصحيح و تحشيه رساله تحفة الملوك في السير و السلوك

مفاتيح المخازن

شرح فصوص الحكم

مشكاة القدس علي مصباح

الأنس

شرح طايفه اي از اشعار و غزليات حافظ

نور علي نور در ذكر و ذاكر و مذكور

باب رحمت

نامه ها برنامه ها

قرآن و عرفان و برهان از هم جدايي ندارند

آثار فلسفي و منطقي

اتحاد عاقل به معقول

نصوص الحكم بر فصوص الحكم

رساله جعل

صد كلمه

تصحيح اسفار اربعه

تصحيح و تعليق كتاب نفس شفاء

رساله اي در تضاد

رساله اي در اثبات عالم مثال

رساله اي در حركت جوهري

ممدّ الهِمَم في شرح فصوص الحِكَم

رساله نفس الأمر

نهج الولايه

درر القلائد علي غررِ الفَرائد

النور المتَجَلّي في الظّهور الظِّلّي

مفاتيح الاَسرار لسلّاك الأسفار

سرح العيون في شرح العيون

گشتي در حركت

الحجج البالغة علي تجرد النفس الناطقة

گنجينه گوهر روان

رساله اي در اثبات عالم مثال

رساله مُثُل

تصحيح و تعليق شرح اشارات

ترجمه و شرح سه نمط آخر اشارات

تصحيح و تعليق شفا

ترجمه و تعليقِ الجمع بين الرَّأيَين

رساله اعتقادات

الأصول الحكميّة

رساله رؤيا

من كيستم

رسالة في التضاد

دروس معرفت نفس

نثر الدراري علي نظم اللئالي

آثار فقهي

رساله اي در مسائل متفرقه فقهي

تعليقات علي العروة الوثقي في الفقه

وجيزه اي در مناسك حج

آثار تفسيري

تصحيح خلاصة المنهج

انسان و قرآن

آثار كلامي

خير الأثر در رد جبر و قدر

تقديم و تصحيح و تعليق رساله قضا و قدر محمد دهدار

ليلةالقدر و فاطمه عليها السلام

رسالة في الإمامة

رساله اي در كسب كلامي

فصل الخطاب في عدم تحريف كتاب ربّ الأرباب

رسالة حول الرؤيا

آثار روايي

تصحيح نهج البلاغه

تصحيح سه كتاب (ابي الجعد ، نثر اللئالي ، طب الأئمّة)

تكملة منهاج البراعة

مصادر و مأاخذ نهج البلاغه

انسان كامل از ديدگاه نهج اليلاغه

شرح چهل حديث در معرفت نفس

رساله اي در اربعين

آثار رياضي و هيوي

دروس معرفة الوقت و القبلة

رساله كلّ في فلك يسبحون

رساله اي در تناهي ابعاد

تصحيح كتاب الإستيعاب في صنعة الأصطرلاب للبيروني

تعيين سمت قبله مدينه

الصحيفة العسجديّة في آلاتٍ رصديّة

الكوكب الدرّي في مطلع التّاريخ الهجري

رساله سي فصل

تعليق تحفة الأجِلَّة في معرفة القبلة

رساله

قطب نما و قبله نما

تعليقه بر رساله مولا مظفر

رساله ميل كلّي

رساله ظِلّ

رساله تكسير دايره

تصحيح كتاب المناظر في كيفيّة الابصار

رساله اي در اختلاف منظر و انكسار نور

رسالة في تعيين البُعد بين المركزين و الأوج

رسالة في الصّبح و الشّفق

رساله اي پيرامون فنون رياضي

رساله اي در مطالب رياضي

دروس هيأت و ديگر رشته هاي رياضي

تصحيح و تعليق شرح جغميني

تصحيح و تعليق تحرير اصول اقليدس

تصحيح و تعليق اُكَرِ مانالاؤس

تصحيح و تعليق تحرير اُكَرِ ثاوذوسيوس

شرح زيج بهادري

تصحيح و تعليق شرح بيرجندي بر زيج الغ بيك

تصحيح و تعليق شرح بيرجندي بربيست باب

تصحيح و تعليق تحرير مجسطي

استخراج جداول تقويم

تصحيح و تعليق الدّرّ المَكنون و الجوهر المَصون

دروس معرفت اوفاق

شرح قصيده كُنوز الأسماء آثار ادبي

تقديم و تصحيح و تعليق نصاب الصِّبيان

تصحيح كليله و دمنه

تصحيح و اعراب اصول كافي

ديوان اشعار

قصيده يَنبوع الحياة

مصادر اشعار ديوان منصوب به امير المؤمنين

تعليقه بر باب توحيد حديقة الحقيقة

تصحيح گلستان سعدي

تعليقه بر قسمت معاني مطوَّل

امثال طبري

آثار متفرقه

تقديم و تصحيح و تعليق خزائن

هزار و يك نكته

هزار و يك كلمه

مجموعه مقالات

ده رساله فارسي

كشيكل

مصاحبات مناجات علامه حسن زاده

- الهي، تا تو لبيك نگويي من كجا الهي گويم؟

- الهي، همه گويند: بده و حسن گويد: بگير

- الهي، همه از تو دوا خواهند و حسن از تو درد

- الهي، همه، حيوانات را در كوه و جنگل مي بينند و حسن در شهر و ده

- الهي، عمري آه در بساط نداشتم و اينك جز آه در بساط ندارم

- الهي، شكرت كه دنيايم آخرتم شد

- الهي، من در ذات خود متحيرم چه رسد به ذات تو

- الهي، شيدايي جانان را با حور و غلامان چه كار

- الهي، روزم را چون

شبم روحاني بگردان و شبم را چون روز نوراني

- الهي، در جواني شكستم كه پيري، خود شكستگي است

- الهي، آن كه تو را دوست دارد، چگونه با خلق ات مهربان نيست؟

- الهي، اگر من بنده تو نيستم، تو كه مولاي من هستي!

- الهي، گرگ و پلنگ را مي توان رام كرد با نفس سركش چه كنم؟

- الهي، اگر ستارالعيوب نبودي، ما از رسوايي چه مي كرديم؟!

- الهي، قربان لب و دهانم بروم كه به ذكر تو گويايند

توصيه هايى از علامه حسن زاده آملى

دهان روح و تن

انسان دو دهان دارد: يكى گوش كه دهان روح او است و ديگر دهان كه دهان تن او است. اين دو دهان خيلى محترم اند. انسان بايد خيلى مواظب آن ها باشد. يعنى بايد صادرات و واردات اين دهنها را خيلى مراقب باشد. آن هايى كه هرزه خوراك مى شوند، هرزه كار مى گردند. كسانى كه هرزه شنو مى شوند، هرزه گو مى گردند. وقتى واردات انسان هرزه شد، صادرات او هم هرزه و پليد و كثيف مى شود. يعنى قلم او هرزه و نوشته هايش زهرآگين خواهد داشت. حضرت وصى، اميرالمؤمنين، عليه السلام فرمود: عمل نبات است و هيچ نبات از آب بى نياز نيست و آب ها گوناگون اند. هر آبى كه پاك است، آن نبات هم پاك و ميوه اش شيرين خواهد بود; و هر آبى كه پليد است، آن نبات هم پليد و ميوه او تلخ است.* خود عمل، حاكى است كه از چه آبى روييده شده است. وقت اندك و كار بسيار

بدان كه بايد تخم و ريشه سعادت را در اين نشأ، در مزرعه دلت بكارى و غرس كنى. اين جا را

درياب، اين جا جاى تجارت و كسب و كار است; و وقت هم خيلى كم است. وقت خيلى كم است و ابد در پيش داريم. اين جمله را از اميرالمؤمنين عليه السلام عرض كنم، فرمود: «ردوهم ورود الهيم العطاش» ; يعنى شتران تشنه را مى بينيد كه وقتى چشمشان به نهر آب افتاد چگونه مى كوشند و مى شتابند و از يكديگر سبقت مى گيرند كه خودشان را به نهر آب برسانند، شما هم با قرآن و عترت پيغمبر و جوامع روايى كه گنج هاى رحمان اند اين چنين باشيد. بياييد به سوى اين منبع آب حيات كه قرآن و عترت است. وقت خيلى كم است و ما خيلى كار داريم. امروز و فردا نكنيد. امام صادق عليه السلام فرمود: «اگر پرده برداشته شود و شما آن سوى را ببينيد، خواهيد ديد اكثر مردم به علت تسويف، به كيفر اعمال بد اين جاى خودشان مبتلا شده اند .» تسويف يعنى سوف سوف كردن، يعنى امروز و فردا كردن، بهار و تابستان كردن، امسال و سال ديگر كردن. وقت نيست، و بايد به جد بكوشيم تا خودمان را درست بسازيم.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

حسني بسطامي، عبدالرسول

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ عبدالرسول بن العالم الجليل ملا فضل الله بسطامى بن العلامه ملا نور محمد (از اعاظم شاگردان مرحوم حجه الاسلام شفتى اصفهانى) ميباشد. وى در سال 1290 شمسى در بسطام متولد شده و پس از رشد در سال 1348 قمرى براى تحصيل بقم آمده و ادبيات را از مرحوم حاج شيخ ابوالقاسم نحوى و مرحوم حجه الاسلام اديب تهرانى فرا گرفته و سطوح را از آيه الله حاج شيخ على اصغر صالحى كرمانى و آيه الله العظمى آقاى نجفى مرعشى و مرحوم آيه الله حاج شيخ عباسعلى

شاهرودى و مرحوم آيه الله حاج ميرزا شهاب همدانى و مرحوم آقا شيخ حسين گيلانى و مرحوم آيه الله حاج شيخ مهدى مازندرانى بپايان رسانيده و از درس خارج مرحوم آيه الله العظمى حجت و آيه الله خونسارى و ديگران استفاده نموده و پس از دوازده سال توقف در قم در سال 1360 قمرى مهاجرت به بسطام نموده و تاكنون بتلبيغ احكام و ترويج دين و اقامه جماعت اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

حسني، اسماعيل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد اسماعيل فرزند آقا سيد ابوالقاسم حسنى نجف آبادى از علماء و فضلاء روشن فكر و با تدبير نجف آباد بوده است. وى در سال 1303 شمسى در نجف آباد چشم به دنيا گشود و بعد از نشو و نما و پرورش در بيت سيادت و تحصيلات ابتدائى به اصفهان رفته و مدت سه سال در مدرسه جده بزرگ مشغول به مقدمات بوده تا اينكه در سال 1320 شمسى مهاجرت به قم نموده و سطوح اوليه را خدمت حجةالاسلام والمسلمين حاج شيخ اسداللَّه نوراللهى و حجةالاسلام حاج سيد مرتضى علوى فريدنى و آيت اللَّه حاج شيخ محمد فكور و آيت اللَّه حاج شيخ عبدالجواد جبل العاملى فراگرفته و در درس خارج آيت اللَّه العظمى بروجردى شركت نموده و از آيت اللَّه امام خمينى بهره نموده و براى ارشاد مردم به تبليغ اسلام و ترويج احكام به اطراف اصفهان و محال بختيار و غيره مسافرت و خدماتى از قبيل بناء مساجد و حمام و راه سازى و آب لوله كشى و غيره نموده تا در جمادى الثانى 1394 قمرى كه به جرم دفاع از سالار شهيدان حضرت اباعبداللَّه الحسين (ع) از طرف حاميان نويسنده كتاب ضد مقام علمى و ولايتى آن حضرت و خاندان

جليل رسالت (كتاب شهيد جاويد) به واسطه ضربات چوب كه بر گردن ايشان اصابت كرده بوده مريض شد و يكسال بعد از ضربات مانند اجداد طاهرين خود شهيدا از دنيا رفته و به اسلاف پاك خود ملحق و به رحمت حق پيوست. اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له على ذلك. اللهم العنهم جميعا.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هفتم)

حسني، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

على اكبر حسنى فرزند آقاحبيب اللَّه از فضلاء روشنفكر و اعضاء رئيسيه مجله وزين مكتب اسلام مى باشند.

وى چنانچه مرقوم فرموده اند در اسفند ماه 1317 شمسى در پرشكوه لنگرود گيلان به دنيا آمده و پس از خواندن دروس ابتدائى جديد را در محل به اصرار و تاكيد پدر متدين و متعبد و پرهيزكارش براى تحصيل علوم دينى در سال 1332 شمسى عزيمت به قم نموده و در مدرسه (خان) آيت اللَّه بروجدرى و بعد مدرسه ملاصادق پس از آن فيضيه و دارالشفا اقامت و به تحصيل مقدمات و ادبيات و سطوح پرداخته و در درس خارج مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ عباسعلى شاهرودى شركت و جزوه تقريرات درس ايشان را نوشته و قسمتى از اسفار را از محضر علامه طباطبائى استفاده نموده و مدت دو سال هم از درس خارج امام راحل (ره) بهره مند گرديد و نيز تا سال 1357 شمسى اوائل انقلاب در دروس خارج مراجع بزرگ و معروف آن عصر شركت نموده و خود به تدريس سطوح متوسط پرداخته و همزمان با آن عضويت شوراء نويسندگان در راه حق و نيز از سال 1350 -1369 شمسى به عضويت هيئت تحريريه مجله وزين مكتب اسلام نشريه حوزه علميه قم درآمده كه

هنوز هم ادامه دارد و چند سال نيز به عنوان مدير داخلى مجله مزبور فعاليت داشته است.

آقاى حسنى از اول انقلاب خالصانه در دانشگاه اسلامى اشتغال به تدريس داشته و خدمات بسيارى نموده اند. و هم در مدرسه عالى قضائى و تربيتى طلاب قم و مجتمع آموزش عالى قضائى علوم ادارى قم و دانشكده سپاه قم به تدريس مشغول و هم در دانشگاه آزاد قم اشتغال به تدريس دارند و هم در مدرسه علميه حقانى مشغول مى باشند و هم در كميته تأليف و اصلاح كتابهاى درسى دانشگاه فعاليت علمى و تحقيقى دارند.

آثار علمى و تأليفات آموزنده آقاى حسنى

علاوه بر مقالات متعدده در مؤسسه راه حق و مجله صف وابسته ارتش پس از انقلاب و مقالات متعدد مكتب اسلام و ساير مجلات تأليفات ديگرى دارند كه يادآور مى شوم.

1- سازش دين و دانش

2- ترجمه اسلام در سر دو راهى به اتفاق يكى از افاضل

3- مسائل از ديدگاه اسلام با همكارى برخى از دوستان

4- شيعه از ديدگاه پيامبر اسلام ترجمه و نگارش

5- نقش سياسى و تاريخى فدك ترجمه الفدك آيت اللَّه صدر

6- امام چهارم پاسدار انقلاب خونين كربلا

7- پديده هاى اسرارآميز

8- سفرى به اعماق وجود انسان

9- تكوين شخصيت

10- اسلام و سياستهاى استعمارى اين كتابها عموما قبل از انقلاب به طبع رسيده است.

11- نظرى به قوانين اسلام

12- جزوهاى بسيار ديگر كه در دانشگاه طهران تكثير نشر شده است و نيز كتب و جزوات ديگرى كه از ياد آن خوددارى شد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

حسين سبزواري، محمدعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمدعلى بن سيد محمدتقى بن سيد محمدكاظم حسينى سبزوارى عالمى متبحر و فاضلى متقى از اجلاء و اعلام اهل فضل در معقول و منقول و

فقه و اصول و طب و رياضيات و حكمت و غيرها مضافاً بر اين معلمات، بسيار محتاط و متقى و زاهد و صالح بوده است.

وى در شب 28 ماه صفر 1338 ق در كاظمين از دنيا رفته و در حجره قبلى در زاويه شرقى سحن شريف مدفون شده است.

داراى 3 فرزند صالح به نام 1- سيد محمدتقى متوفى 1384 ق

2- سيد هاشم

3- سيد محمدسعيد تاجر بوده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

حسيني استرآبادي، شرف الدين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 965 ق)، عالم امامى. وى از علماى بزرگ امامى و از شاگردان محقق كركى بود. از آثارش: «تاويل الايات الظاهر فى فضل العتره الطاهره» يا «الايات الباهره»؛ «الفوائد الغرويه» در شرح «الجعفريه» استادش محقق كركى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (353 -352 /16 ،305 -304 /3 ،46/1)، ريحانه (198/3)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 145/10)، لغت نامه (ذيل/ على)، معجم المؤلفين (33/7)، هديه العارفين (747 ،745 /1).

حسيني اشكوري، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شب 13 ربيع الاول سال 1350 ق در نجف اشرف متولد شده.

مرحوم پدرش حاج سيد على اشكورى از شاگردان آيت الله شيخ ضياءالدين عراقى و آيت الله شيخ شعبان گيلانى بود و مقدارى از تقريرات اصولى و فقهى آقا ضياء را نوشته است.

جدش سيد حسن بن سيدعلى بن سيد معصوم حسينى اشكورى از يكى از محال گيلان به نحف اشرف هجرت نموده و از شاگردان آيت الله آخوند خراسانى بود و حدود سال 1367 در نجف بدرود حيات گفت.

نزد اساتيد برجسته ى نجف تحصيلات مقدمات و سطوح را به پايان رساند و در خصوص علوم ادبى عرب تخصص پيدا نموده و كوشش زيادى كرده است.

در سن هيجده سالگى ترك تحصيل نموده از نجف به بغداد رفتند و چهارسال به كسب اشتغال داشته و وضع مادى و كسبشان بسيار خوب بود، اما چون در خود قدرت انجام كارهاى علمى مى ديدند خود لازم دانستند كه در اين راه بذل مساعى كنند لذا به نجف بازگشته و به ادامه ى تحصيل پرداختند.

در نجف اشرف از سال 1378 ق به كار نويسندگى و تحقيق و تصحيح كتابهاى علمى عربى پرداخته و در راه احياء و زنده نمودن كتب قدما تا توانستند جديت كرده و در ظرف چند

سال پاره اى از كتابهاى مهم را تحقيق و چاپ نمودند.

در اثر پيش آمدهائى ناگزير به سال 1391 ه به قم هجرت نموده و مشغول به تاليف و تحقيق شده اند.

بيشتر اوقاتشان صرف مى شود در تاليف كتاب «مولفات الاماميه العربيه» كه بيش از صد جلد مى باشد، و كتاب «الاسماء و مصادر» كه بيش از پنجاه جلد مى باشد و «فهرست كتابخانه ى آيت الله مرعشى» كه حدود بيست جلد مى باشد.

سيد احمد حسينى اشكورى فرزند عالم ربانى و زاهد سبحانى حاج سيد على فرزند سيد حسن اشكورى در شب سيزدهم ربيع الاول 1350 قمرى در نجف اشرف به دنيا آمده و در آنجا نشو و نما يافته و علوم اوليه و اوليات علوم دينيه را نزد افاضل علماء و مدرسين نجف خوانده و دروس عاليه را نيز به سبك سنتى معموله در نجف اشرف در خدمت جماعتى از برزگان آن سامان به اتمام رسانده.

و اكثر از درسهاى خصوصى استفاده كرده و پس از فراغت از آن در سال 1380 ق به تأليف و به تحقيق پرداخته و شوق مفرطى به مطالعه و تحقيق آثار بزرگان داشته و موفق به مطالعه و بررسى صدها كتاب نويسندگان و مولفين شده و مسافرتها به داخل و خارج كشور براى مطالعه و ديدن كتب مطبوعه و غيره نموده است.

در اواخر 1391 قمرى منتقل به ايران و در قم رحل اقامت افكنده و به تأليف و تحقيق و مباحثات پرداخته و از بسيارى از شهرها و استانها ديدن نموده و درباره كتب مخطوطه كاوش و تفحص به عمل آورده و از كتابخانه هاى عمومى و خصوصى ديدن كرده و بر بسيارى از مصادر صالحه و كتب مخطوطه قديمه كه

از مواريث اسلامى بوده راه يافته و استفاده نموده و ده ها كتاب كه از دانشمندان قديم بوده به تحقيق ايشان به عراق و ايران و بيروت به طبع رسيده است.

و از كارها و تاسيسات ايشانست (مجمع الذخائر الاسلاميه) در قم و از تأليفات به چاپ رسسيده معظم له كتب زير است:

1- الامام الحكيم در سال 1385 ق در نجف اشرف به طبع رسيده.

2- الامام الثائر در سال 1386 ق در نجف اشرف به طبع رسيده.

3- الامام الشاهرودى در سال 1386 ق در نجف اشرف به طبع رسيده.

4- فهرست مخطوطات رشتى كه به كتابخانه آيت اللَّه الحكيم اهداء شده.

5- فهرست مخطوطات خزينه اميرالمؤمنين عليه السلام كه در سال 1391 ق به طبع رسيده.

6- زندگانى شريف مرتضى در سال 1385 ق به طبع رسيده.

7- دليل المخطوطات كه جزء اول آن در سال 1397 در قم به طبع رسيده.

8- التعريف بالتراث مقالاتى كه در مجله هادى چاپ شده.

9- فهرست مخطوطات كتابخانه آيت اللَّه گلپايگانى كه جزء اول آن در سال 1357 به طبع رسيده است.

10- فهرست مخطوطات كتابخانه آيت اللَّه مرعشى (ره) كه تاكنون بيست جلد آن به طبع رسيده است.

11- تراجم الرجال در قم چاپ شده.

12- اجازات الحديث علامه مجلسى در سال 1410 ق در قم چاپ شده.

13- تلامذه شاگردان مجلسى در قم چاپ شده.

از كتابهائى كه به عربى ترجمه نموده اند

1- القرآن فى الاسلام در سال 1393 ق در بيروت چاپ شده.

2- رابطه العالم الاسلامى.

و از تأليفات چاپ نشده ايشان كتب زير است:

1- مهذب الذريعه الى تصانيف الشيعه.

2- المفصل فى تراجم الاعلام.

3- حديث جوله.

4- نهج البلاغه فى الشعر العربى.

5- معجم الاعلام الاماميه.

6- مولفات الزيديه.

7- قضيه حياتى.

8- من كل لون (از هر رنگى).

9-

فهرست مخطوطات كتابخانه حكيم در نجف.

10- التراث العربى در كتابخانه آيت اللَّه مرعشى.

11- اجازات الحديث.

12- معجم المولفات القرانيه.

13- احسن المواثر فى اعلام القرن الخامس العشر.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

حسيني اصبهاني، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين بن محمدرضا بن على بن محمد الحسينى اصبهانى نجفى متولد 1287 ق و متوفى 1344 قمرى كه در ماده تاريخش علامه سماوى سروده است.

و كالحسين بن محمدالرضا

ابن على الحسينى مضا

من اهل اصبهان سكان النجف

و من ذوى العلوم فيها والزلف

جاهد فى الولا و زار واعتصم

فارخوا (فى العمل الجهد ختم)

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

حسيني تويسركاني، محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد شريف بن سيد محمدطاهر حسينى تويسركانى متوفى روز عرفه 1322 ق و مدفون در رواق مطهر سمت پائين پاى مبارك.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

حسيني خاتون آبادي، محمد صادق

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از علما و دانشمندان در 1140 وفات يافته، قبرش در تكيه ى خاتون آبادى ها است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

حسيني رشتي، احمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد احمد بن سيد كاظم بن سيد قاسم حسينى رشتى عالمى اديب بوده و در سال 1295 ق وفات نموده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

حسيني زرندي، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمود حسينى زرندى از فضلاء اين سامان بوده و سالهاى متمادى در حوزه علميه قم كسب علم نموده و متون فقه و اصول را از مدرسين حوزه مانند آيت اللَّه مرعشى نجفى و ديگران فراگرفته آنگاه به تهران منتقل و به خدمات دينى مخصوص تأليف و تحشيه و تصحيح كتب و تفاسير پرداخته تا در سال 1392 قمرى كه در آنجا وفات و در قم به خاك رفته است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

حسيني سبزواري، اسداللَّه

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد اسداللَّه بن سيد عبدالكريم بن سيد عبداللَّه بن سيد على حسينى سبزوارى الاصل ساكن دولت آباد اصفهان بوده و در حدود 1303 قمرى در كاظمين از دنيا رفته است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

حسيني شاهرودي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد حسين حسينى شاهرودى سومين فرزند مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج سيد محمود حسينى شاهرودى قدس اللَّه سره مى باشند كه در حدود سال 1323 شمسى در نجف اشرف ديده به دنيا گشوده و در حجر والد بزرگوار و والده ماجده اش صبيه مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ محمدتقى فاضل نيشابورى پرورش يافته و مقدمات را از اساتيد حوزه نجف مانند آيت اللَّه حاج سيد كاظم حايرى خوانده و سطوح عاليه را از مدرسين آن سامان فراگرفته و در درس خارج برادر بزرگوارش حضرت آيت اللَّه العظمى حاج سيد محمد شاهرودى شركت و فقه و اصول را از آيت اللَّه العظمى خوئى و مرحوم آيت اللَّه صدر شهيد استفاده نموده، تا در سال 1394 ق كه از طرف حكومت يزدى عراق تسخير به ايران گرديده و مانند برادر بزرگوارش مقيم حوزه علميه قم شده و به تدريس سطوح عاليه كفايه و مكاسب پرداخته و در ابحاث و دراسات برادرش نيز شركت نموده و مى نمايد. به فضل و دانش و تقوا موصوف مى باشند و در غياب برادر عزيزش در حسينيه نجفيهاى قم به جاى معظم له اقامه جماعت نموده و مورد توجه خاص معاودين محترم و غيره مى باشند.

نگارنده بارها از ايشان خواستار شدم كه ترجمه خود را به نگارنده به جهت پارسائى اجابت ننموده تا بعد از مدتى چند سطرى مرقوم داشتند كه تلخيص آن را نگاشتم.

از تأليفات ايشان تقريرات بحث برادر بزرگوارشان آيت اللَّه حاج سيد محمد شاهرودى كه جزو اول

آن به طبع رسيده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

حسيني شاهرودي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد على حسينى شاهرودى در سال 1347 قمرى در نجف اشرف متولد شده و پس از تربيت و نشو در بيت علم مقدمات و سطوح را از مدرسين حوزه علميه نجف خوانده و به درس خارج والدش رفته و سالها استفاده نموده و آنگاه به اداره امور و كارهاى والدش قيام و به قضاء حوائج مراجعين حتى المقدور و تا آنجائى كه امكانات ايجاب مى كرد مبادرت مى نمود و در حال حاضر نيز اين دو برادر درب منزل والد را باز و مانند زمان حياة آن مرحوم رفت و آمد برقرار مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

حسيني شيرازي، حسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد حسين بن سيد هدايةاللَّه بن سيد عنايةاللَّه بن اسماعيل بن هدايةاللَّه بن عنايةاللَّه حسينى شيرازى معروف به دستغيب عالمى جليل و فاضلى متقى از اولاد زيد شهيد و علماء بزرگ و معروف شيراز بوده و در مسجد حاج ميرزا كريم اقامت داشته است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

حسيني شيرازي، فضل الله

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

امير فضل اللَّه بن محب اللَّه حسينى شيرازى متوفى 1043 ق.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

حسيني صدرالدين، يونس

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، عالم دينى و مدرس. از مدرسان و دانشمندان معاصر شاه طهماسب صفوى بود كه سالها در مدرسه ى سبز برامان و مدرسه ى بديعيه و مدرسه ى غياثيه هرات به تدريس اشتغال داشت. وى در روزگار چيرگى محمدخان شيبانى بر ديار خراسان، به منصب احتساب آن سامان گماشته شد. مدتى نيز منصب شيخ الاسلامى بلخ را عهده دار بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حبيب السير (352 / 4).

حسيني فسائي، كمال الدين

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

كمال الدين حسينى فسائى از دانشمندان و شعراء قرن دوازدهم هجريست. وى از افضال شاگردان آخوند فدشكوئى محمد مسيح بن اسماعيل و متخلص به (معنى) بوده.

داراى تأليفاتى مى باشد كه از آنها (1) حاشيه بر معالم الاصول (2) كتاب شواهد كه شرح مطول است (3) رساله اى در حل شبهات كاتبى قزوينى.

از شاگردان وى مرحوم شيخ محمدعلى حزين صاحب تذكره و ديوان حزين مى باشد، در تذكره اش مى نويسد: راقم كتاب مغنى اللبيب را با تفسير صغير عروةالاسلام شيخ ابوعلى طبرسى عليه الرحمه و بعض مقاصد ديگر را در حضور باهرالنورش قرائت و استفاده نمودم.

وى در سال 1134 ق در هنگام محاصره اصفهان از طرف افغانيان زندگى را بدرود گفت و به سراى جاويد شتافت.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

حسيني همداني، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد حسين حسينى همدانى از افاضل معاصر حوزه علميه قم مى باشند. در سال 1324 شمسى در يكى از قراء همدان به نام (دمق) متولد شده و پس از خواندن درس ابتدائى براى فراگرفتن علوم به شهر همدان مهاجرت و پس از دو سال اقامت در همدان و كرمانشاه و قم و تكميل ادبيات در سال 1341 شمسى به نجف اشرف مشرف شده و سطوح عاليه را از محضر اساتيد عظام فراگرفته مخصوصا منطق را در خدمت فيلسوف عالى مقام و محقق والامقام مرحوم آيت اللَّه آقا شيخ صدرا كه در معقول وحيد عصر خود بود استفاده نموده و در اين علم كتابهاى مختلف علم منطق در سن بيست سالگى بين طلاب مشهور معروف گرديده و عده اى از طلاب نجف و قم از دروس وى استفاده نموده اند آقاى حسينى پس از ده سال اقامت در نجف اشرف و استفاده از محضر

مرحوم آيت اللَّه آقا ميرزا باقر زنجانى و آيت اللَّه العظمى خوئى دام ظله در اثر ناهنجارى اوضاع عراق به ايران و قم مشرف و تاكنون به تدريس سطوح وسطى و استفاده از محضر آيات عظام اشتغال دارند داراى آثار ارزنده زير مى باشند.

1- كتاب (المحاكمه فى القضاء) تقرير درس آيت اللَّه حاج شيخ محمد طاهر خاقانى (آل شبير).

2- الاجاره تقرير درس آيت اله حاج سيد علامه فانى اصفهانى غير مطبوع.

3- شرح حاشيه ملا عبداللَّه غير مطبوع.

4- يادداشتهائى در علم منطق كه مشتمل ببر مباحث مشكله علم منطق مى باشد.

5- نوشته هائى در فقه و اصول غير مطبوع.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هشتم)

حسيني، ابوالحسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقا سيد ابوالحسن بن السيد الجليل مرحوم حاج مير باقر بن مير محمد بن سيد يوسف حفيد برادر آيه الله آقا سيد عبدالغفار مذكور از علماء معاصر بابل و فضلاء با تقوا حوزه علميه قم است. وى در سال 1304 شمسى در قريه درزى كلاء بابل متولد شده و تحصيلات ابتدائى را در شهرستان بابل خوانده و در سال 1320 شمسى بمشهد مقدس مشرف شده و مدت 9 ماه در آنجا توقف و بواسطه بروز جنگ بين المللى و ورود متفقين بايران با مشكلاتى روبرو شده كه ناچار بوطن برگشته و مدت يكسال يا بيشتر توقف و مواجه با گرفتاريهاى زيادى شده تا والدش وى را بقم آورده در سال 1363 قمرى و شروع بتحصيل نموده و سطوح اولى و متوسط را نزد اساتيد حوزه خوانده و سطوح عالى فقه و اصول را از محضر آيه الله آقاى سلطانى بروجردى و آيه الله صدوقى و آيه الله فكور يزدى خوانده و خارج فقه و اصول را از محضر مرحوم آيه الله العظمى بروجردى و آيه الله

حاج شيخ مهدى مازندرانى و آيه الله حاج شيخ عباسعلى شاهرودى و آيه الله العظمى مرعشى نجفى و ديگران استفاده كرده و ضمنا تدريس ادبيات و سطوح متوسط و عالى را نموده و در زمان آيه الله العظمى بروجردى امور طلاب و محصلين مازندرانى از قبيل تقسيم شهريه و غيره بايشان محوّل بوده و مدت هيجده سال در قم اقامت و اشتغال بتحصيل و تدريس داشته تا اواخر سال 1339 شمسى كه بموجب دعوت و اصرار اهالى شهرستان بابل و حسب الامر آيه الله العظمى بروجردى به بابل آمده و تااكنون باقامه جماعت در مسجد بى سر تكيه و ارشاد مردم و تبليغ احكام و نشر معارف اسلام و تدريس ساير امور دينى و روحى اشتغال دارد.

نگارنده گويد: مترجم معظم ما كه اين حقير در قم آشنائى نزديكى با او داشتم از علماء ابرار و فضلاء اخيار معاصر و در مكارم اخلاق و محامد آداب و ملكات فاضله و قدس و تقوا شباهت تامى بعموى معظمش مرحوم آيه الله آقا سيد عبدالغفار طاب الله ثراه دارد و در مدت توقفش در قم مكروهى از او نديده و مارأيت منه الا جميلا. آرى بايد از بيت آن مرحوم كه از شاگردان آيه الله عالم ربّانى حاج شيخ محمد بهارى و آيه الله التقى الورع الزكى حاج سيد احمد كربلائى تهرانى بوده مانند آقاى حسينى بيرون آيد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

حسيني، اشگوري، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد على (نجفى) حسينى اشگورى از علماء معاصر نجف اشرف كه به حسن اخلاق و تقوى مشهور و معروفند.

وى حدود 1320 ق هجرى در نجف اشرف متولد شده و مراحل تحصيلى مقدماتى و سطوح را نزد اساتيد معظم آنجا گذرانيده و سالها به درس

خارج حضرات آيات عظام آقا ضياءالدين عراقى و حاج شيخ شعبان گيلانى و حاج شيخ عبدالحسين رشتى حاضر شده و استفاده هاى فراوان برده و يك دوره تقريرات اصول آيت اللَّه عراقى را با سبكى روشن و مرتب نوشته اند.

معظم له در حسن اخلاق و نيكوئى معاشرت ممتاز و بين دوستان و آشنايان خود مشهورند و در تقوا و ورع گوى سبقت ربوده و دائما به ادعيه و اذكار مشغولند. وى عفت نفس را پيشه خود قرار داده و براى صاحبان اموال و مكنت خضوع نمى نمايند و در طول عمر به جز دست اساتيد بزرگوار خود را نبوسيده فقط براى آنان تواضع و فروتنى نموده اند.

از باقيات الصالحات ايشان فرزندان برومند و دانمشندانى به نام 1- حجةالاسلام حاج سيد احمد حسينى اشگورى صاحب كتاب (مولفين الاماميه) كه ترجمه اش در جلد دوم ص 71 گذشت.

2- حجةالاسلام حاج سيد نورالدين 3- حجةالاسلام حاج سيد محمدرضا حسينى كه از علماء مشتغل حوزه علميه قم مى باشند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هفتم)

حسيني، محمدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمدرضا حسينى بهشهرى از علماء و ائمه جماعات فعال و مبارز شهر رى مى باشد. ايشان در سال 1317 شمسى برابر 1358 قمرى در بهشهر مازندران متولد شده و در سن پانزده سالگى در دهستان كوهسان در خدمت مرحوم آيت اللَّه عالم ربانى آقاى كوهسانى مقدمات و قسمتى از سطوح را خوانده و پس از آن به قم آمده و سطوح عالى كفايه را در محضر آيت اللَّه سلطانى و آيت اللَّه منتظرى استفاده نموده و بعد از اتمام آن به درس خارج آيت اللَّه العظمى خمينى و آيت اللَّه العظمى آقاى گلپايگانى و آيت اللَّه العظمى آقاى شريعتمدارى حاضر و بهرمند شده سپس از طرف آيت اللَّه العظمى

گلپايگانى عزيمت به شهر رى (حضرت عبدالعظيم حسنى) عليه السلام نمود در حاليكه قبل از آن از طرف معظم له در بعضى از شهرستانهاى ديگر به خدمات دينى اشتغال داشته اند.

آقاى حسينى پس از ورود به زاويه مقدسه مشغول به ارشاد و اقامه جماعت و تبليغ احكام گرديده و احداث مسجدى به نام امام حسين عليه السلام و كتابخانه اى براى استفاده عموم و نيزصندوق قرض الحسنه نموده و از اين مسير خدمتى به اجتماع و مستمندان نموده اند.

معظم له داراى اجازات عديده از مراجع و آيات عظام معاصر قم مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هشتم)

حسيني، موسي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

موسى حسينى كه اصلا اهل قريه ايزى پنج كيلومترى شرقى سبزوار بوده و تحصيلات نهائى را در سامره در محضر مرحوم آيت اللَّه العظمى آقاى آقا ميرزا حسن شيرازى به پايان برده و كتاب كفايةالاصول را ابتدا ايشان در سبزوار تدريس و رائج نموده است مردى محجوب و آرام و متقى بوده و در سال 1336 ق به رحمت حق واصل شده است. قبرش در مقبره مشهور به مقبره ميرزا موسى باقى است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

حقاني، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين حقانى از فضلا بنام و مهذب و بارع زنجانى حوزه علميه قم مى باشند.

وى در زنجان متولد شده و پس از خواندن مقدمات و دروس مقدماتى و سطوح اولى به قم مهاجرت نموده و سطوح عالى را از مدرسين حوزه تكميل و از محضر آيات عظام بروجردى و شريعتمدارى و ديگران خارج فقه و اصول را استفاده نموده و خود به تداريس متون عاليه فقه و اصول پرداخته و اكنون از فضلاء بنام و مشهور حوزه علميه قم مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

حقايق، ابوالحسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند حاج محمّد باقر حبيب آبادى برخوارى اصفهانى، عالم فاضل و شاعر و اديب بوده، و در شب جمعه دوّم ماه صفر سال 1328 وفات يافته، در تكيه فاضل سراب مدفون گرديد.

مادّه تاريخ وفات ميرزاى شيرازى را ضمن قطعه اى گفته، تاريخ اين است:

بهر تاريخ او حقايق گفت

گشت فائز بلطف ربّ سميع

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

حقي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى شيخ محمد بن العالم العابد عبدالله سرابى حقى از فضلاء اعلام حوزه و مدرسين و نويسندگان كرام مى باشند وى در سال 1348 قمرى در شهرستان سراب آذربايجان متولد شده و پس از فراگرفتن مقدمات و ادبيات در سن 14 سالگى به تبريز رفته و به تكميل علوم ادبى پرداخته سپس عازم قم شده و سطوح عاليه را نزد مدرسين مانند مرحوم آيت الله امام خمينى و آيت الله حاج سيد حسين قاضى و آيت الله سلطانى و آيت الله حايرى خوانده و پس از اتمام آن به نجف اشرف و مدتى از محضر اساتيد بزرگ آنجا چون حضرت آيت الله العظمى خوئى مدظله و آيت الله ميرزا باقر زنجانى و آيت الله العظمى مرحوم حكيم و بعضى ديگر استفاده كرده و ضمنا قسمتى از مباحث اعتقادى و اخلاقى را از آقاى شيخ محمدعلى سرابى كه از تلامذه مرحوم آيت الله ميرزا مهدى اصفهانى بود بهره مند شده و مراجعت به قم نموده و از محضر آيت الله العظمى بروجردى و آيت الله العظمى حجت و آيت الله العظمى شريعتمدارى و آيت الله العظمى امام خمينى كامياب شده و به تدريس فقه و اصول و كلام و غيره پرداخته است.

مولف گويد استاد حقى از دانشمندان جدى و اشتغال زيادى به تفسير و عقايد دارند و در حال حاضر هم

جلسات بحث عقايد اسلامى دارند كه بر مبناى كتاب و سنت و عقل مورد بررسى قرار داده و متعرض اقوال حكماء و متكلمين شده و گفتار آنان را رد و تحليل مى نمايند. و مدت سه سالست كه جزء هيئت تحريريه مكتب اسلام بوده و در جلسه مهم پاسخ سؤالات شركت دارند. و نيز در دارالتبليغ اسلامى به تدريس اخلاق عالى اشتغال داشته اند.

آثار علمى استاد حقى مضافا بر تقريرات اساتيد بزرگ در فقه و اصول چند مجلد كتاب است كه مى نگارم. 1- صحنه هاى خوش منظر در تفسير سوره كوثر 2- راه و چاره يا پناه و پناهگاه در تفسير معوذتين.

3- يگانه پرستى تفسير مفصل از سوره مباركه توحيد 4- شرح دعاء افتتاح.

5- الاسماء والتسميه 6- رساله اى در تفسير آيه نور 7- رساله اى در لباس مصلى.

8- رساله اى در تقليد شرح بر عروه 9- تفسير مهم و مفصل قرآن مجيد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

حكمت نيا، محمد باقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج ميرزا محمد باقر حكمت نيا آذرشهرى از علماء معاصر آذرشهر است (در قصبه شاه آباد غرب كرمانشاه) در سال 1335 قمرى در آذرشهر متولد شده و تا سن سيزده سالگى در محل خود پرورش يافته آنگاه در معيت برادر رضاعى خود آيه الله حاج سيد اسدالله مدنى (مقيم خرم آباد) از آذرشهر بقم آمده و تا سن هيجده سالگى دوره سطح خود را بپايان رسانيده و در صراط تزكيه نفس و تهذيب اخلاق كوشيده و چندى در تهران توقف و چندى هم در شهر رى بتدريس و سرپرستى طلاب مدرسه برهانيه اشتغال داشته تا گاهيكه از طرف مرحوم آيه الله مجاهد كاشانى بمنظور مبارزه با منحرفين و جلوگيرى از تبليغات مسمومانه بهائيت اعزام بخلخال گرديده و

پس از آن مدتى در تبريز اقامت نموده و بتبليغ و خدمات مذهبى پرداخته و با تشكيل انجمن تبليغات اسلامى خدمات شايانى انجام داده است تا در سال 1385 قمرى كه باز بقم برگشته و چند سالى در حوزه تدريس فقه و اصول و تعليم اعتقادات نموده و شاگردان چندى تربيت تا سال 1346 شمسى كه بنا بر دعوت و اسرار بعضى از اهالى محترم شاه آباد غرب براى ارشاد فرق مختلف اسلامى در آن سامان بآنجا منتقل و شروع بتبليغات نموده و خدماتى انجام داده اند كه ذيلا مينگارم.

1- ساختمان حجراتى در كنار مسجد شاه آباد بعنوان مدرسه علميه و تربيت طلاب و مبلغين براى دهات اطراف.

2- راهنمائى و اعزام مبلغين دينى بدهات اطراف شاه آباد غرب در ايام محرم و ماه مبارك رمضان.

3- تصرف زمينى كه گمراهان ميخواستند در گوشه اى از شهر آنرا تبديل به محفل كنند بنام مسجد امام عليه السلام.

4- بنيانگذارى مسجدى در كنار بقعه شاهزاده محمد كه زيارتگاه عمومى است.

5- تعميرات و تجديد بناى صحن و ديوار اطراف احمد بن اسحاق قمى در سرپل ذهاب با همكارى برخى از علماء و تجار كرمانشاه.

6- تجديد بناء مسجد كرند با همكارى جمعى از متدينين و يكنفر از تجار كرمانشاه.

7- رفع اختلافات مذهبى كه ميان فرق اهل حق و خانقاهيان و مؤمنين با بيانات جالب و تشكيل جلسات براى آقايان اهل حق و ارشاد آنان بمبانى شيعه و تبديل نام (جمخانه) آنان به مسجد حق و تبديل نام خانقاه به (مسجد مرتضى على).

8- اقامه نماز جمعه و خدمات ارزنده ديگر در شاه آباد و اطراف آن.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

حكيم الهي، محمدعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ميرزا محمدعلى بن سيد اسماعيل مشهور به

حكيم الهى از علماء و فلاسفه جهرم بوده است.

وى در خدمت مرحوم ميرزا ابراهيم محلاتى شيرازى و آقا ميرزا حكيم جهرمى درس خوانده و در حكمت اسلامى يد طولانى داشت و در سال 1312 شمسى وفات نموده و در امامزاده حسين جهرم مدفون شده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

حكيم فرزانه، محمدهادي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ محمدهادى فرزانه شهررضائى يكى از اساتيد بزرگوار و حكماء عاليمقدار معاصر و مفاخر استان اصفهان است پدرش مرحوم ملا محمدمهدى از جمله علماء و ائمه جماعت و از مراجع تقليد مردم شهررضا بوده.

محمدهادى فرزانه در سال 1302 قمرى در خاندان علم و دانش و كانون فلسفه و حكمت پا به عرصه وجود گذاشته تحصيلات مقدماتى را از محضر پدر دانشمند خود استفاده كرده و سپس براى تحصيل منطق و حكمت و كلام مدت هفت سال محضر فيلسوف بزرگ ميرزا نصراللَّه حكيم را درك و چون داراى استعدادى فوق العاده و هوش سرشار و تند بود همواره مورد احترام و علاقه استاد خود قرار مى گرفت.

پس از فوت مرحوم ميرزا نصراللَّه حكيم به اصفهان مهاجرت و فرائد و متاجر را نزد مرحوم ملا عبدالكريم كزى رحمت اللَّه عليه تكميل و فقه و اصول را نزد آن مرحوم و سيد محمدباقر و حاج مير محمدصادق و قسمتى را هم نزد مرحوم حاج ميرزا عبدالحسين سيد العراقين به اتمام رسانيد و علم طب را خدمت مرحوم ميرزا محمدباقر اصفهانى تحصيل و پس از اتمام تحصيلات به موطن اصلى خود (شهرضا) مراجعت و مشغول مطالعات علمى و تحقيقات فلسفى گرديد.

اگر درباره مدارج علمى و مراتب فضل و دانش حكيم توجه شود به خوبى مسلم خواهد شد كه از دانشمندان معاصر

بلكه قرون اخير كمتر كسى به پايه و مايه وى در عالم علم و حكمت پا به عرصه وجود نهاده است.

در انواع فنون حكمت طبيعى الهى و رياضى و همچنين در ادبيات و علوم عربيه و علم كلام و فقه و اصول و عرفان استادى كامل محسوب و دانشمندى جامع معقول و منقول است.

از فلسفه متقدم بيشر به معلم ثانى ابونصر فارابى و شيخ الرئيس ابوعلى سينا معتقد بوده و درباره تصنيفات اين دو فيلسوف شهير تحقيقات مفصل و حواشى جامعى دارد و بالجمله براى تدريس تصنيفات ابن سينا (اشارات و شفا و قانون و غيره) اگر مدعى شويم بين حكماء معاصر منحصر مى باشد تحقيقا به خطا نرفته ايم و روى همين اصل اساتيد دانشگاههاى اصفهان و تهران نيز مكرر محضر مشاراليه را درك و تقاضاى مسافرت ايشان به اصفهان و تهران و تشكيل حوزه علمى و فلسفى را نموده اند ولى شخص ايشان همچنانكه عادت اساتيد اين فن است هرگز به قبول اين امر تن درنداده و او اعتكاف و تدريس در موطن اصلى را بر مسافرت و مهاجرت اختيار كرده اند.

طريقه حكيم فرزانه در حكمت تقريبا نزديك به مشائين است اينكه مى گوئيم نزديك به مشائين بدين مناسبت است كه در بعضى موارد عقيده ايشان با نظريه حكماء و مشائين اختلاف دارد و دراثبات واجب الوجد و توحيد او داراى برهانى است نزديك برهان صديقين و بالاخره در تطبيق اصول و قواعد حكمت با احكام و آداب شريعت استادى كامل مى باشند.

همانطور كه قبلا گفته شد حكيم فرزانه پس از فراغ و از تحصيل و بازگشت به موطن خود در منزل شخصى جلسات تدريس را دائر نموده و اين

همه روز صبحها از هنگام طلوع فجر تا پاسى از روز گذشته بدون وقفه و تعطيل و اغلب عصرها دائر و حكيم بزرگوار مدت چهل و هفت سال تمام به تدريس علوم مختلف و كتابهاى گوناگون از ابتدائى تا عالى و از سطح تا خارج اشتغال ورزيد و به هيچ عنوانى از ارشاد افكار مستعد و افاضه فيض به دوستداران و طالبان دانش مضايقه نمى كرد. تدريس و تعليم و هيچ كتابى و كلاسى را ولو در سطح پائين دون شأن خود نمى دانست و از تدريس هيچ علمى و كتابى ولو در عاليترين سطح پروائى نداشت.

كلاسى پرشوكت و پر استفاده داشت و درب اين كلاس و اين مكتب به روى همه دوستداران دانش باز بود و جماعتى كثير با اشتياقى وافر از مجالس درس حكيم استفاده مى كردند و برخوردار مى شدند.

اهتمام اين حكيم بزرگوار در افاده و افاضافه و تدريس بدون هيچگونه توقع و انتظار به حدى بود كه تا روز دوشنبه اول آذرماه 1344 شمسى دو روز قبل از فوتش تدريس اسفار و مكاسب و قوانين و منظومه و حكمت اشراق را تعطيل ننمود.

دعوت دانشگاه از حكيم و پاسخ وى.

در سال 1325 خورشيدى دانشگاه تهران از حكيم فرزانه براى چندين بار به منظور تدريس فلسفه دعوت نود كه ايشان به تهران عزيمت و در آنجا به تدريس اشتغال ورزد. ايشان در جواب چنين نوشتند كه متاسفانه زمانى از من ياد شده است كه قوت رو به ضعف و ضعف رو به قوت نهاده است.

پاسخ استاد بديع الزمان فروزان فر به حكيم فرزانه.

محضر شريف جناب افضل المتاخرين زمانا قدوه اهل حكمت و معرفت آقاى شيخ هادى فرزانه دامت افاضاته

مرقومه شريفه را زيارت كردم از ديدار خط منيف نورى در دل و جان يافتم اما تقاضاى تشريف فرمائى جنابعالى به تهران و تدريس در دانشگاه مبتنى بر چند امر بود.

1- اينكه علوم عقلى به علت عدم توجه در اين نيم قرن اخير مشرف به زوال و انقطاع است و حفظ آن بر عهده كسانى است كه وارث به اين علم و حامل اين امانتند و شخص جنابعالى چنانكه شنيده ام دراين رشته كم نظير هستيد گمان مى كنم كه نشر و حفظ آن بيشتر در عهده آن جناب باشد تا ديگران خاصه اين ضعيف را كه درفنون حكمت خوضى پيوسته است و مفاد حديث شزيف (فعلى العالم ان يظهر علمه) مصداقش در عهده ما نسبت به علوم عقلى وجود عالى است كه ينبوع فضائل و معدن كمالات نفسانى و ملكى است.

2- آنكه وجود كثيرالخير عالى در آن شهر مانند گوهرى خسروانى و يا جوهرى عرشى است كه در كاهدان افتاده باشد و يا به دست آلودگان خاك رسيده و ارادتمند بر اين عزيمت بود كه آن گوهر در دست خريداران گوهرشناس باشد و در عرصه دانشگاه كه مركز حقيقى علم است نورپاشى كند چنانكه از هنگام دعوت جنابعالى همه روز قريب هزار طالب علم كه متعطشان زلال حكمت و مشتاقان فيض درياى معرفت آن حكيم منفرد هستند مترصد خبر ورود قدوم كثير البركات جنابعالى بوده اند.

3- تصور مى كردم بر شخص عالى كه قطعا مايل به نشر علوم و معارف آل محمد عليهم السلام هستند اكنون كه وسائل آن در تهران در حد امكان فراهم شده است خوشتر خواهد گذشت و از آفتاب فضائل عالى ذرات حقير امثال اين مستضعفين

خواهند شد و همين امر موجب تقويت باطن و تائيد ضمير منير آن دانشمند خواهد بود.

اما مسئله ضعف قوى و قوت جهات ضعف چنانكه مى دانيم عوامل آن در تهران و شهرضا يكسان است بلكه شايد وسائل ظاهرى تقويت به نيت در تهران فراهم تر مى باشد و اما اشكالات خانوادگى آن هم هيچ است و تا حد امكان در آسايش خيال جنابعالى سعى خواهد رفت هيچ نگرانى نخواهد بود (واتونى باهلكم اجمعين) و اگر مختصر ملاحظه اى هم داريد ممكن است يك چند به عنوان تفرج و بر سبيل اختيار تشريف بياوريد بعد از آن راه شهرضا هميشه باز است و بازگشت ميسر با كمال صدق نيت عرض مى كنم كه بنده در تقاضاى خود مصرم و آن را به صلاح علم و صلاح شخص ارجمند عالى و آقازادگان كه بايد در محيط وسيعى زندگى كنند و حق تعالى شاهد است كه هيچگونه غرض نفسانى ندارم و چه غرض تواند بود كه بنده اينجا و جنابعالى در شهرضا جز عشق به فضيلت قرض نمى شود كه به مقام عالى استادى دانشگاه كه هم اكنون عده اى كثير هرگونه وسيله اى مى انگيزند تا بدان رتبه نائل آيند و كسى جوابشان باز نمى دهد وجود مبارك را دعوت كنند و مقدمات و وسائل آن را بدون طلب از جانب مستفيض عالى فذاهم آورند.

به هر حال اينكه خط عالى را زيارت كردم و ثمره وجود شريف، آقاى دكتر فرزانه ايداله به مواهب التوفيق ديدار نمودم موجب تشكر و مسرت است و اميدوارم كه حق تعالى اسباب ديدار و شرف دست بوسى و افاضات و افادات عاليه را هرچه زودتر ميسر فرمايد با تقديم ارادت.

1335/9/16

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان

(جلد هشتم)

حكيم، محمدتقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد محمدتقى بن السيد احمد بن سيد على اكبر بن سيد حسين بن سيد على بن سيد محمد ابن السيد طيب بن السيد نورالدين بن العلامه السيد نعمت اللَّه جزايرى موسوى از علماء معاصر است در نياوران شميران.

تولد ايشان در دوشنبه 24 ربيع الثانى 1345 قمرى برابر 9 تير ماه 1305 شمسى در شوشتر واقع شده و در كودكى دروس ابتدائى را خوانده و به تحصيل صرف و نحو پرداخته و از محضر آيتين آقا سيد محمدحسن آل طيب و آقا سيد محمدجعفر مروج سطوح اوليه را فراگرفته و به قم عزيمت نموده و پس از خواندن قسمتى از سطوح وسطى به نجف اشرف مهاجرت و سطوح نهائى را از حجةالاسلام آقا شيخ محمدتقى ايروانى و مرحوم آيت اللَّه حاج ميرزا حسن يزدى و آيت اللَّه حاج شيخ مجتبى لنكرانى و آيت اللَّه حاج سيد عبدالاعلى سبزوارى بپايان رسانيده آنگاه بدرس خارج مرحوم آيت اللَّه العظمى حكيم و آيت اللَّه العظمى حاج سيد ابوالقاسم خوئى شركت نموده و بالغ بر يك سال و نيم از محضر آنان استفاده كرده سپس به اهواز مراجعت و چندى بتدريس علوم ادبى فقه و اصول اشتغال داشته و در سال 1340 شمسى منتقل به تهران و در مسجد جامع (حصار بوعلى) نياوران به اقامه جماعت و ترويجات دينى مشغول مى باشد.

آن جناب داراى اجازه روايتى از مرحوم آيت اللَّه تهرانى صاحب الذريعه مى باشد.

تأليفات ايشان از اين قرار است:

1- ترجمه حقوق زن در اسلام مطبوع تهران.

2- ترجمه حقوق و حدود آزادى زن در اسلام.

3- مناسك يا راهنماى اعمال حج چاپ هشتم.

4- راهنماى تجزيه و تركيب و قواعد صرف و نحو عربى چاپ ششم.

5- سخنان حضرت موسى بن جعفر

چاپ اول.

6- پدر و فرزند چاپ سوم.

7- فلسفه و اسرار حج چاپ دوم.

8- الهام از گفتار على عليه السلام چاپ سوم.

9- درسهائى از مكتب امام صادق عليه السلام.

10- حواشى متفرقه بر بعضى از كتب درسى مانند هدايه و صمديه و سيوطى و شرح لمعه و غيره مخطوط.

11- اربعين حديث چهل حديث اخلاقى و دينى و اجتماعى مخطوط.

12- (تعجب) ترجمه كتاب التعجب كراچكى.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

حلبي، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج شيخ محمودين صديق المحدثين مرحوم حاج شيخ غلامرضا معروف به حلبى واعظ از دانشمندان مبرز و وعاظ نامى معاصر است در تهران تولد ايشان در روز يكشنبه 13 جمادى الاولى 1318 قمرى در مشهد مقدس واقع شده و تحصيلات مقدماتى قرآن و كتب فارسى را در مكتبهاى بعضى از معلمين نموده و ادبيات نحو و اشتقاق و معانى

بيان را خدمت مرحوم ميرزا عبدالجواد اديب نيشابورى و منطق را خدمت مرحوم حاجى محقق و شرح لمعه را خدمت مرحوم ميرزا محمدباقر مدرس رضوى و مقدارى از قوانين را خدمت مرحوم حاج ميرزا جعفر شهرستانى كه از مشاهير مدرسين مشهد بودند تحصيل نموده آنگاه مدت دو سال دروس عقلى را نزد اساتيد بزرگ فلسفه مانند مرحوم شيخ حسن كاشانى و مرحوم شيخ اسدالله يزدى و مرحوم حاج فاضل خراسانى خوانده سپس مدت چهار سال خدمت يگانه استاد فيلسوف عصر مرحوم آقا بزرگ شهيدى قدس سره اشارات و اسفار و بعضى ديگر از كتب فلسفه را تحصيل كرده.

پس از آن سطح كفايه را خدمت مرحوم آيت الله آقاشيخ محمد نهاوندى و مرحوم آيت الله حاج ميرزا احمد كفائى و دروس خارج فقه و اصول را از محضر مرحوم آيت الله حاج ميرزا محمد آقازاده

خراسانى و آيت الله العظمى آقاى حاج آقا حسين قمى قدس سره تحصيل نموده و پس از آن مدت چهار سال در محضر مرحوم آيت الله العظمى آقا ميرزا محمدمهدى غروى اصفهانى حاضر شده و از اقيانوس علم و عرفان آن بزرگوار اغترات غرفه اى نموده و پس از واقعه جان گداز مسجد گوهرشاد كه در سال 1313 شمسى واقع گرديد مدت هشت سال مشغول امور فلاحتى شده و پس از انقلاب محور و آزادى محراب و منبر مجددا مراجعت به شهر نموده و از تحصيل و تدريس محروم فقط به امر منبر قناعت نموده تا در سال 1331 شمسى كه به تهران هجرت و تاكنون كه سال 1352 خورشيد پست ساكن تهران و از طريق منبر به خدمات دينى و ترويج معارف اسلامى و ساير خدمات دينى اشتغال دارند.

مولف گويد. علامه حلبى از گويندگان نامى و خدمتگذاران سامى عصر حاضر است و اخلاص شديدى بساحت مقدس حضرت ولى عصر عجل الله فرجه الشريف دارد و مبارزات علمى بسيارى با فرق ضد ولايت و منحرفين نموده و با مجادلات حسنه جماعت زيادى را برگردانيده و هدايت به پيروى از ائمه اثناعشر عليهم السلام نموده اند از آثار ايشانست انجمن جوانان كه براى جلوگيرى كردن از تبليغات سوء فرقه ضاله و مبارزه كردن با آنها تاسيس و افراد بسيار مبرزى تربيت كه بحمدالله تاكنون صدها نفر از منحرفين از طريقه حقه را به راه حق هدايت نموده اند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

حمزه ي اصفهاني، ابوعبداللَّه

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(360/350 -270 ق)، مورخ و اديب. در اصفهان تولد يافت. مدتى در طلب علم سفر كرد و اكثر ايام عمر را در زادگاهش گذراند. اگرچه، غالبا به عنوان يك مورخ

مشهور نام برده مى شود اما، وى بيشتر به ادب و لغت توجه داشته است. مشهورترين اثر وى «سنى ملوك الارض و الانبياء» است، كه نمايانگر تفكر شعوبى نويسنده مى باشد. چه، نامهاى ايرانى را به صورت اصلى آن نگاشته است، حال آنكه اغلب مورخان آنها را معرب كرده اند. ديگر آثار وى: «التنبيه على حدوث التصحيف»؛ «كبار البشر»؛ «الامثال»؛ «تاريخ اصفهان».[1]

اصفهانى، ابوعبداللَّه بن حسن (و. حدود 270- ف. حوالى 360 -350 ه.ق.) وى مؤلف كتاب سنى ملوك الارض و الانبياء (سنى ملوك...)، كتاب التصحيف، كتاب كبار البشر و كتاب المثال است كه همه آنها در دست است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الاعلام (309/2)، اعيان الشيعه (240/6)، تاريخ ادبيات در ايران (643/1)، تاريخ در ايران (35 -34)، دايرةالمعارف فارسى (866/1)، الذريعه (265/17 ،288 -233 /3)، ريحانه (143/1)، سرآمدان فرهنگ (321/1)، فرهنگ ادبيات فارسى (185 ،117 -116)، الفهرست ابن نديم، ترجمه (230)، كشف الظنون (1464 ،301 ،282 ،168)، لغت نامه (ذيل/ حمزه)، معجم الادباء (136 -94 /13)، معجم المولفين (78/4)، هديه العارفين (336/1)، يادداشتهاى قزوينى (163/4).

حمصي، محمد حسين بن محمد رضا

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم فاضل، فوت سلخ رمضان 1210.

ماده تاريخ وفاتش اين است:

مايل زار حزين گفت به تاريخ اين

باد بهشت برين جاى محمد حسين

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

حميدي، ابوالقاسم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد ابوالقاسم بن مرحوم آقا سيد رحيم حميدى همدانى از علماء و ائمه جماعت معاصر همدانست.

وى در سال 1322 در قريه (حصارخان) همدان به دنيا آمده و در سال 1324 قمرى والد ماجدش آقا سيد رحيم كه مقام زهد و تقوايش محرز و مسلم همگان بود در آن محل فوت نموده و ايشان در تحت كفالت و سرپرستى مرحوم عمويش آقا سيد شريف قرار گرفته و پس از رشد تحصيلات مقدماتى را در همدان طى نموده و پس از آن در عصر مرحوم آيت اللَّه حائرى به قم مهاجرت و از محضر مدرسين و آيات و مراجع دينى و علمى قم استفاده نموده و پس از چند سال به واسطه كسالت مجبور به ترك تحصيل و يا دريافت اجازه در تصدى از شرعيه از مرحوم آيت اللَّه حائرى و آيت اللَّه حجت به زادگاه خود برگشته و تاكنون به اقامه جماعت و ارشاد و هدايت مردم اشتغال دارند و به حمداللَّه در اثر تبليغات موثر و طرز سلوك و روش ايشان مردم آن سامان نوعا متدين و داراى اخلاق دينى گرديده اند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هفتم)

حيدري، محمدولي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدولى حيدرى از علماء بزرگ معاصر شهرستان نهاوند است.

وى پس از تحصيل مقدمات در شهر كرمانشاه در سال 1340 قمرى به نجف اشرف عزيمت كرده و در جوار مرقد مطهر حضرت امير (ع) به تحصيل و استفاده از بحث مراجع بزرگ نجف پرداخته.

آنگاه به ايران مراجعت و در بلده طيبه قم به بحث و تدريس مشغول و از محضر و درس آيت اللَّه حايرى استفاده نموده و پس از رحلت معظم له از محضر مرحوم آيت اللَّه خونسارى بهره مند شده و در خلال توقف

در قم مدت دو سال از طرف حضرت آيت اللَّه حايرى به هرسين براى اداره امور مذهبى و تبليغ رفته تا اينكه بعد از تكميل تحصيلات و نيل به مقام اجتهاد و استنباط در سال 1368 قمرى به تقاضا و درخواست اهالى نهاوند عزيمت به آن نموده و تاكنون در آنجا به اقامه امور دينى و انجام وظائف مذهبى اشتغال دارند.

خدمات برجسته مذهبى و اجتماعى معظم له در شهر نهاوند و قراء و قصبات اطراف آن در خلال 25 سال بر اهالى اين شهر و آنهائى كه ارتباطى دارند و يا به آنجا مسافرت كرده اند پوشيده نيست زيرا با همت و جديت ايشان مساجد آبرومندى بنا شده و مساجدى كه قبلا مخروبه بود به بهترين صورت تعمير يافته است آثار خير آن جناب از اين قرار است.

1- در سال 1335 شمسى اقدام به ساختمان و تأسيس مدرسه علميه نموده اند براى سكونت و تحصيل طلاب و مبلغينى كه به اين شهر رفت و آمد مى كنند.

2- حسينيه اى در شهر نهاوند با اراده و اقدامات و همت اهالى ساخته كه در منطقه غرب كم نظير است.

3- تبليغات مؤثرى در اين شهر نموده اند كه بسيار ارزنده و آموزنده بوده و در اثر آن آلودگى و مفاسد كمتر ديده مى شود.

4- مبارزات با فرق باطله و منحرفين كه بحمداللَّه اكنون يا به كلى ريشه كن شده اند و يا در حال خمودگى و مردگى افتاده اند.

5- رسيدگى به وضع مبلغين و گويندگانى كه به اين شهر مى آيند از جهت رفاه و آسايش آنان آثار قلمى معظم له نيز كه به طبع رسيده است به قرار زير است.

1- تنبيه الغافلين و ارشاد الجاهلين

2- خلاصه البيان فى احكام النسوان

3- ديوان

شعر كه هنوز به طبع نرسيده است.

معظم له در سال 1394 ق وفات نموده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هفتم)

خاتمي اردكاني، روح الله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج آقا روح الله خاتمى اردكانى از علماء عصر اردكان داراى مقام علم و عمل و تقوا ميباشد، معظم له در اردكان متولد شده و پس از خواندن ادبيات در يزد و اردكان باصفهان آمده و سطوح عالى و مسائل و مكاسب و غيره را نزد علماء اصفهان خوانده و مهاجرت بقم نموده و چندين سال از محضر مؤسس حوزه آيه الله العظمى حاج شيخ عبدالكريم حايرى يزدى طاب الله ثراه استفاده نموده آنگاه باردكان مراجعت و باقامه جماعت و ترويج دين و تبليغ احكام سيدالمرسلين عليه و على آله صلوات المصلين و وظائف دينى و روحى پرداخت. وى والد حجه الاسلام والمسلمين خاتمى رئيس جمهور اسلامى ايران است.

مؤسس حوزه ى علميه ى اردكان.

تولد: 10 رمضان 1324 ق.، اردكان.

درگذشت: 10 آبان 1367.

آيت الله سيد روح الله خاتمى دوران طفوليت در اردكان طى كرد، همان جا به مكتب رفت و تا سيزده سالگى فارسى و عربى را آموخت. سپس در سال 12342 ق. به اصفهان رفت و در حوزه ى علميه ى آن شهر به تحصيل مشغول شد. از جمله اساتيد ايشان در اين مرحله حاج ميرزا على آقاى شيرازى و شيخ محمد خراسانى و در فقه و اصول به ترتيب آيت الله سيد محمد نجف آبادى، آقا سيد على نجف آبادى و ايت الله رحيم ارباب بودند. در سال 1354 ق. از اصفهان به اردكان بازگشت. آيت الله خاتمى قصد داشت به نجف برود كه مقدور نگرديد. با شروع جنگ جهانى دوم، ايشان به همراه عده اى طلبه ديگر مدرسه اى را در اردكان ترميم كردند كه به تدريج به حوزه ى علميه ى

اردكان تبديل شد.

(ح 1367 -1285 ق)، عالم دينى. در خانواده اى روحانى در اردكان به دنيا آمد. مقدمات علوم را در زادگاهش فراگرفت، پس از آن براى تكميل تحصيلات خود به اصفهان رفت و از محضر اساتيدى چون حاج ميرزا على آقا شيرازى، حاج رحيم ارباب، حاج سيد على نجف آبادى و سيد محمد نجف آبادى بهره ها گرفت و چندين سال در حوزه ى درس آيت اللَّه حايرى يزدى در قم كسب فيض كرد. سپس به اردكان بازگشت و به ترويج دين و تبليغ احكام پرداخت و در اين شهر تشكيل حوزه ى علميه داد. از آثار وى «آيينه ى مكارم» است.[1]

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] آينه ى دانشوران (25 -24)، كيهان فرهنگى (س 5، ش 9، ص 63)، گنجينه ى دانشمندان (67 -66/ 3 ،291/ 1).

خاتون آبادي علوي، احمد

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم فاضل متقّى.

سيّد عبداللَّه جزائرى در اجازه ي كبيره ي خود گويد: از شركاى درس پدرم در اصفهان بود و نزد مير محمّد باقر و امير محمّد صالح و ديگران تلمّذ مى فرمود، سپس به مشهد رضوى منتقل شده و از علما و مدّرسين آنجا محسوب مى شد. با وجود كمال تبحّرى كه در علم داشت در حكم و فتوى محتاط بود.

از تأليفاتش رساله اى است در جواب اعتراضاتى كه علماى هند بر كتاب حقّ اليقين علاّمه ي مجلسى نموده اند.

در سال 1141 در مشهد وفات يافت.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

خاتون آبادي، ابوالفضل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

برادر ايشان: مرحوم حاج ميرزا ابوالفضل خاتون آبادى، عالم زاهد مقدس، و فقيه جامع، مدرس مدرسه ى ملا عبدالله، و امام جماعت در آن مدرسه و مسجد ساروتقى در بازار، و مورد وثوق و اعتماد قاطبه ى اهالى اصفهان بود، و در شب دوشنبه 11 رمضان المبارك 1388 در طهران وفات يافته، جنازه با احترامات لازمه به قم منتقل شده، در آن ارض اقدس مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

خاتون آبادي، امير ابراهيم

قرن:16

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ عبدالنبى قزوينى مؤلّف تتميم امل الامل كتاب «الرسائل الحكميّه» را از تأليفاتش نام مى برد، بنابراين صاحب عنوان عالم و حكيم و محقّق بوده است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

خاتون آبادي، عبدالحسين

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن مير محمّد باقر بن شاه مراد، عالم فاضل، محقّق مورّخ، از شاگردان ملاّ محمّد تقى مجلسى و ملاّ محمّد باقر سبزوارى است.

در شعبان 1037 متولّد، و در 1097 يا 1100 وفات يافته، در مزار بابا ركن الدين مدفون گرديد.

كتب زير از اوست: 1- شرح بر شاطبيّه، در علم تجويد 2- شرح بر شافيه ي ابن حاجب 3- وقايع السنين و الاعوام، مشهورترين تأليفات اوست. 4- ترجمه ي رساله ي شهيد ثاني در معني ايمان «حقايق الايمان» و نسخه آن نزد نگارنده موجود است. تاريخ ترجمه: دوشنبه سلخ جمادي الاولي 1098.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

خاتون آبادي، عبدالغني

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن مير معصوم عالم فاضل، و شيخ الااسلام اصفهان بوده، و در روز دوشنبه غره ى رمضان المبارك 1161 وفات يافته، در تخت فولاد مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

خاتون آبادي، عبدالواسع

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند مير محمد مهدى، مانند عموم خاندان خود عالم و فاضل بوده، و در 1151 وفات يافته، در قبرستان آب بخشان مدفون شده است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

خاتون آبادي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1326 -1254 ش)، عالم دينى. مشهور به امام جمعه. اصلا اصفهانى و ساكن تهران بود. تحصيلات خود را در نجف نزد آخوند ملا محمدكاظم خراسانى و ديگر علماى آن شهر سپرى كرد و پس از اينكه به تهران باز آمد، به فعاليتهاى آزاديخواهانه پرداخت. و در اين راه مساعى بسيارى كرد. پس از فتح تهران توسط مشروطه خواهان، عضو هيات مديره انقلاب شد و به جاى برادرش، حاج ميرزا ابوالقاسم كه فردى مستبد بود از طرف مشروط خواهان امام جمعه تهران شد، تا روزگار مرگ.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :رجال عصر مشروطيت (28)، زندگينامه ى رجال و مشاهير (254 -252 /1)، شرح حال رجال (219 -218 /3).

خاتون آبادي، معصوم

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن مير عبدالحسين، عالم فاضل زاهد محقّق بوده. گويند: آقا محمد بيدآبادى خوابى در جلالت قدر و عظمت شأن او ديده، و بدين جهت وصيّت كرده كه در جنب او دفنش كنند؛ و همين موضوع، علّت اعتقاد بيشتر مردم بدو شده است.

در 1155 وفات يافته مادّه تاريخ وفاتش را خادم شاعر اصفهانى گويد:

زهد معصوم چون حديثش بود

باز او شافعش بلطف و كرم

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

خاتون آبادي، محمد صادق

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم فاضل، در 22 ربيع الاول سال 1283 وفات يافته، قبرش مقابل تكيه ى مادر شاهزاده در تخت فولاد اصفهان است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

خادمي شيرازي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد خادمى دارابى شيرازى فرزند مرحوم حاج شيخ عبداللَّه دارابى از افاضل دانشمندان و ائمه جماعت معاصر شيراز و مبلغين اسلام و مروجين معارف تشيع و بالاخص حضرت بقيه اللَّه اعظم حجه بن الحسن المهدى ارواحنا فداه مى باشد و در مسجد فلكه اطلس شيراز اقامه جماعت نموده و به خدمات دينى و روحى اشتغال دارند. ايشان در سال 1346 قمرى برابر 1306 شمسى در داراب به نام قريه الخير عليا به دنيا آمده.

در نوجوانى وارد مدرسه علميه داراب كه در تحت تصدى و سرپرستى مرحوم حجةالاسلام حاج شيخ على اصغر نجفى رضوان اللَّه عليه قرار گرفته و بعد از مدتى عزيمت به شيراز نموده و در حوزه علميه شيراز مقدمات را شروع و بعد از مدتى هجرت به قم نموده و در قم از محضر مرحوم آيت اللَّه مرعشى نجفى قدس اللَّه سره مكاسب و كفايه را استفاده نموده و نيز از محضر آيت اللَّه مرعشى نجفى قدس اللَّه سره مكاسب و كفايه را استفاده نموده ونيز از محضر آيت اللَّه سلطانى كسب فيض كرده سپس مهاجرت به نجف اشرف كرده و حدود سه سال اقامت و از محضر آيات عظام. حوزه علميه هزار ساله نجف بهره مند شده آنگاه مراجعت به قم نموده و مورد عنايت و لطف مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى رضوان اللَّه عليه قرار گرفته و بنابر دعوت عده اى از مردم شيراز از طرف آن مرحوم اعزام به شيراز شده و بيش از بيست سالست كه در آنجا از بركات حضرت ولى اللَّه اعظم

عجل اللَّه فرجه الشريف به خدمات دينى از اقامه جماعت و تبليغات خالصه اشتغال دارند. داراى تأليفات سودمندى هستند كه ذيلا مى نگارم.

آثار علمى و تأليفات آقاى خادمى

1- نشانه هاى ظهور حضرت ولى عصر عجل اللَّه فرجه الشريف

2- خورشيدى كه از مكه طلوع مى كند

3- خورشيد ناپيداى فاطمه سلام اللَّه عليها (چهل حديث)

4- حجت منتظر و دعاء

5- غيبت امام عصر (ع) يا پنهانى خورشيد عدالت

6- مكتب مهدى و تكامل جهانى

7- خورشيد هشتم امامت

8- كتاب رجعت- كه در نيمه شعبان 1411 قمرى منتشر گرديد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

خاقاني، عيسي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عيسى البصير بن الشيخ صالح الجزايرى الخاقانى عالمى پرهيزكار و فقيهى بزرگوار از علماء خرمشهر بودند. تولد آنجناب در جزاير در سال 1295 قمرى واقع شد و در ماه رمضان 1352 ق وفات نمود تاليفى در احوال اميرالمؤمنين عليه السلام دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

خالدي قزويني، سعدالدين

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 728 ق)، عالم دينى. معروف به خواجه خالدى. از عالمان فاضلى بود كه غازان خان و امراء لشكر او به دست او مسلمان شدند. وى در قزوين درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حبيب السير (220/3)، لغت نامه دهخدا (ذيل/ سعدالدين).

خالدي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم علوم اسلامى.

درگذشت: 6 شهريور 1363.

ملا سيد على خادلى، فرزند سيد بابا شيخ آلمانه، در اواخر قرن سيزدهم شمسى در قريه آلمانه از توابع مريوان به دنيا آمد. وى در پانزده سالگى علوم عقيله و نقليه را به پايان رسانيد و از دست پدرش اجازه گرفت. او از همان آغاز جوانى شروع به تدريس كرد. ابتدا در كنار پدر و بعدها مستقل در ايران و عراق تدريس كرد. بسيارى از دانشمندان دينى را تا حد اجازه رسانيد و آنان را مجاز فرمود. از 1335 تا 1339 همراه با خانواده در شهر پنجوين عراق ساكن شد و در ارشاد مردم و تدريس طلاب و پيشرفت فرهنگ و دانش اسالمى و مسائل دينى و اجتماعى كوشيد. بعدها به واسطه اغتشاشات عراق در نتيجه تغيير حكومت ها و بر اثر سختى زندگى از سكونت در عراق منصرف شد و به ايران بازگشت و در قريه نى واقع بر ساحل درياچه زريبار مريوان رحل اقامت افكند و به تدريس و راهنمايى دينى مردم اشتغال جست. در سال 1358 به شهر مريوان نقل مكان نمود و در مسجد چهارباغ امام جماعت و مدرس و خطيب گرديد. همچنين در همان قريه به كار زراعت مى پرداخت.

ملا سيد على خالدى در ششم شهريور 1363 درگذشت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

خالصي، محمدباقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدباقر فرزند عالم جليل حاج شيخ عباس خالصى از فضلاء و نويسندگان حاضر حوزه علميه قم مى باشند كه در شب جمعه 21 محرم الحرام 1361 قمرى برابر هشتم آبانماه 1321 شمسى در يكى از قراء قائنات خراسان به دنيا آمده و همواره از دوستداران روحانيت بوده و از سن 6 سالگى مشغول به تعلم و فراگرفتن

علوم اسلامى شده و مقدمات را در همان قريه خدمت پدرش خوانده و در سن 13 سالگى به مشهد آمده و در مدرسه ابدالخان ساكن و حدود هشت سال در آنجا اشتغال به درس و تحصيل ادبيات و اصول و فقه ابتدائى داشته و از محضر مرحوم اديب نيشابورى استفاده كامل نموده و پس از شش ماه از رحلت مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى در سال 1341 شمسى به قم مهاجرت نموده، و در مدرسه فيضيه سكونت و به خواندن رسائل و مكاسب با تحقيق كامل و دقت بسيار پرداخته و پس از وقايع فيضيه و حوادث ديگر عزيمت به نجف اشرف نموده و در آنجا شروع به خواندن كفايه نموده و پس از اتمام آن به درس خارج فقه و اصول آيات عظام و بالاخص علامه محقق و استاد بزرگ آيت اللَّه خوئى شركت و چندين سال از درس اصول ايشان و سايرين استفاده نموده تا پس از فشار دولت عراق به ايرانيان مقيم كه خارج شوند با اصرار وارد ماجدش به قم آمده و اقامت در اين شهر علمى و مذهبى را اختيار و به كار تحقيق و تأليف اشتغال دارند.

تأليفات ايشان مطبوعا و مخطوطا به قرار زير است:

1- نقش اديان در مبارزه با استعمار

2- پيامبر باسواد

3- اصول علمى انقلاب

4- شعار انقلاب

5- اسلام شناسى رد بر نوشته يك فرد ماركسيست

6- ده انتقاد و پاسخ به ترجمه رساله الفصول العشره فى الغيبه شيخ مفيد (ره)

7- همگام با معارف اسلام ترجمه رساله سعديه علامه حلى

اما مخطوطات:

1- شرح استدلالى لمعه ناتمام.

2- حاشيه بر اجود التقريرات.

3- رساله در تحقيق و بررسى ولايت فقيه در عصر غيبت.

4- جزوه اى درباره آزادى و

جزواتى متعددى در فقه و اصول و غيره.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

خامنه اي، جواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد جواد خامنه اى از علماء و ائمه جماعت محترم معاصر مشهد مقدسند. وى در حدود 1315 ق به دنيا آمده و پس از پرورش و خواندن اوليات و سطوح مهاجرت به نجف اشرف نموده و مدتها از آيات عظام آنجا استفاده و پس از آن به ايران مراجعت و در مشهد مقدس توطن نموده و با مرحوم آيت اللَّه حاج سيد هاشم ميردامادى نجفى وصلت و صبيه كريمه ايشان را به همسرى خواسته و در حوزه مشهد به تدريس و مباحثات فقه و اصول و در مسجد صديقى هاى بازار سرشور به اقامه جماعت و خدمات دينى تا حال تحرير اشتغال دارند.

نگارنده گويد: آيت اللَّه خامنه اى از علماء متقى و بارع و داراى مقام فضل و ورع و مورد توجه و احترام همگان مى باشند.

معظم له داراى سه فرزند برومند و دانشمند و روشنفكر بنام

1- استاد آقاى حاج سيد محمد خامنه اى مقيم تهران

2- خطيب و واعظ و استاد عالى مقام آقاى حاج سيد على خامنه اى كه از گويندگان و نويسنده نامى معاصر و جوان مشهد مقدسند و در اين سن گوى سبقت از اقران و همگنان ربوده و مورد توجه عموم و بالاخص نسل جوان و روشنفكران مى باشند.

از آثار مطبوع اوست كتب زير.

1- نقش مسلمانان در آزادى هندوستان

2- صلح امام حسن (ترجمه صلح الحسن مرحوم آل ياسين)

3- آينده در قلمرو اسلام (ترجمه المستقبل لهذا الدين سيد قطب)

4- ادعاء نامه عليه تمدن غرب (ترجمه الاسلام و مشكلات سيد قطب با همكارى برادرش سيد هادى خامنه اى

5- طرح كلى انديشه اسلامى (بنام سيد على حسينى)

3- جناب ثقةالاسلام آقاى سيد

هادى خامنه اى كه نيز از فضلاء جوان مشهد و داراى آثار و تأليفاتى مى باشند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هفتم)

خان نيشابوري

قرن:12

جنسيت:زن

مليت:ايران

ز 1195 ق، معروف به مؤمنه نيشابورى از زنان فاضل و شاعر. وى دو اثر دارد: اول، ضياءالمؤمنين كه در پايان آن از خود چنين ياد مى كند:

خان بى كس كه مانده است حيران

يارب او را عطا نما ايمان

دومين كتاب نورنامه است از آفرينش پيامبر اكرم (ص) تا تولد و سپس زندگى ايشان و نيز زندگينامه حضرت فاطمه (س) و ظهور امام زمان (ع). در پايان از حياةالقلوب مجلسى چنان ياد مى كند كه گويا منظومه اش را از آن گرفته است:

چون حيات القلوب را ديدم

چند روايت از آن پسنديدم

آغاز آن نيز چنين است:

ابتدا مى كنم به بسم الله

بعد ان لا اله الا الله

حى و قيوم ذوالجلال و كريم

قادر و صانع و غفور و رحيم

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: فهرست نسخه هاى خطى كتابخانه گنج بخش، 1667 / 3.

خاوند شاه بلخي، برهان الدين محمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، عالم دين و شاعر. پدر ميرخواند است و نسبت وى به چهار واسطه به خاوند سيد اجل بخارى از سادات بزرگ ماوراءالنهر مى رسد. سيد برهان الدين در كودكى پدرش را از دست داد و براى تحصيل علم به بلخ رفت و در اندك زمانى به مقام والايى رسيد. از آنجا به هرات رفت و از صحبت مشايخ و علماى بزرگ آن شهر چون شيخ بهاءالدين عمر بهره مند شد، و پس از آن به هندوستان رفت. وى در پايان عمر از هندوستان به بلخ بازگشت و همان جا درگذشت. خاوندشاه شعر نيز مى سرود. از وى «ديوان» شعرى به جاى مانده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (239)، حبيب السير (105/4)، الذريعه (288/9)، روضه الصفا (1/ مقدمه)، ريحانه (55/6)، لغت نامه (ذيل/ خاوندشاه).

خراساني، ابراهيم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن شيخ اسماعيل. اصلاً از اهالى اصفهان است كه در مشهد سكونت نموده و هم در آنجا وفات يافته.

عالمى جليل، و فاضلى بى بديل بوده، در سال 1290 در اصفهان متولّد گرديده، و در مشهد خدمت آقا سيد على حائرى يزدى و شيخ اسماعيل ترشيزى تلمّذ مى نموده، و در نجف و سامرا به درس اساتيد حاضر شده، سپس به كرمانشاه و بعداً به مشهد مقدس مراجعت نموده و در آنجا در سال 1339 وفات يافته و مدفون گرديده است.

پدرش نيز از صلحا و اخيار بوده، و در سال 1330 در كاظمين وفات يافته است.

كتب زير از تأليفات اوست:

1- احكام النجاسات 2- رساله در شك در ركعات نماز 3- منجرات المريض 4- المواقيت؛ و غيره.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

خراساني، ابوالفضل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

وى در تهران متولد و پس از خواندن اوليات و سطوح نزد والد ماجد و ديگران از اعلام تهران به قم مهاجرت كرده و چندين سال از محضر مرحوم آيت اللَّه حايرى و ديگران كسب فيض نموده آنگاه به تهران مراجعت و در مسجد مرحوم حاج شيخ عبدالحسين (مسجد آذربايجانيها) به اقامه جماعت و ترويج دين و تبليغ احكام و تفسير قرآن و گفتن درس اخلاق پرداخته تا در سال 1391 ق كه از دنيا رفته است.

از تأليفات ارزنده و آموزنده آن جناب است كتاب (سفينه النجاه) فى المهلكات و المنجيات در چندين مجلد كه در سال 1369 قمرى بطبع رسيده است.

از باقيات الصالحات آن مرحوم است: فرزند ارجمندش حجةالاسلام حاج شيخ محسن خراسانى كه سال ها در قم كسب علم و فضليت نموده و پس از فوت مرحوم والدش بجاى ايشان در مسجد مزبور

بامامت و خدمات دينى و روحى اشتغال دارد.

نگارنده گويد: جناب آقاى حاج شيخ محسن خراسانى از فضلاء معاصرى است كه بعلم و تقوا و متانت و اخلاق حميده موصوف و بهترين يادگار و خلف صدق و صالح آن پدر بزرگوار است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

خراساني، عبدالحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالحسين فرزند عالم ربانى و خطيب سبحانى حاج شيخ محمدعلى خراسانى نجفى از افضال وعاظ و گويندگان حوزه علميه نجف اشرف مى باشند. وى در روز سوم جمادى الثانى سال 1345 قمرى در نجف اشرف به دنيا آمده و در حجر تربيت پدر بزرگوارش پرورش يافته قرآن را در مدت شش ماه نزد خواهرش آموخته و مقدمات و ادبيات را از اساتيد آنجا فراگرفته است.

و از همان اوان كودكى ابياتى را كه والده اش صبيه مرحوم حاج شيخ مهدى كاشانى مقسم شهريه مرحوم آقا سيد محمدكاظم يزدى به او آموخته بود در منابر قرائت كرده و مورد تشويق و تحريص ايشان به منبر رفتن مى گرديد تا در سن 14 سالگى اشتغال به اين امر داشت و والد مرحومش ايشان را ترغيب به تحصيل علم مى نمود.

پس مقدمات و سطوح را خدمت مرحوم حاج شيخ على اكبر شيرازى و برادر گراميش حاج شيخ محمدتقى واعظ زاده و آقاى شيخ على اكبر كرمانى و آقا شيخ على ميامه اى و حاج شيخ ذبيح اللَّه قوچانى و حاج سيد احمد اشكورى داماد آيت اللَّه العظمى اصفهانى و آيت اللَّه حاج شيخ محمدتقى بروجردى و حاج سيد على قوچانى و حاج شيخ محمد حسين دهاقانى و حاج شيخ فاضل استرآبادى و حاج سيد محمد حسن شيرازى نوه ميرزا بزرگ شيرازى و حاج سيد سجاد علوى گرگانى و آقاسيد محمدباقر محلاتى خوانده و

پس از آن به درس خارج فقه و اصول و تفسير آيت اللَّه العظمى خوئى مدظله المعارف شركت و استفاده نموده و بسيارى از دروس ايشان را در فروع علم اجمالى و بسيارى از كتاب صلوه وصوم و زكوه و حج و غير آنها را به رشته تحرير درآورده و نيز يكدوره كامل اصول ايشان را نوشته و يك دوره ديگر به صورت حاشيه بر دوره اول مرقوم داشته و همينطور از اساتيد ديگرى كه از آنها استفاده نموده آيات ياد شده زيرند:

1- آيت اللَّه حاج شيخ هاشم آملى

2- آيت اللَّه حاج سيد محمود شاهرودى

3- آيت اللَّه حاج ميرزا عبدالهادى شيرازى

4- آيت اللَّه حاج ميرزا باقر زنجانى

5- آيت اللَّه حاج سيد محسن حكيم

6- آيت اللَّه حاج شيخ كاظم شيرازى

7- آيت اللَّه حاج سيد محمد هادى ميلانى

8- آيت اللَّه حاج سيد نصراللَّه مستنبط

داماد بزرگ آيت اللَّه الظمى خوئى كه غالب تعطيلى هاى ماه رمضان و ايام عاشوراء و غيره از ايشان استفاده نموده است. و ايشان در ضمن تدريس سطوح در ايام عاشوراء و غيره در منازل آيات عظام منبر رفته و تبليغ دين و ترويج احكام و نشر معارف و مصائب اهل البيت عليهم السلام نموده و ايفاء وظيفه مى نمايند.

برادر بزرگوارشان جناب حجةالاسلام حاج شيخ محمدتقى واعظ زاده كه حدود بيست سال از ايشان بزرگتر و اكنون حدود هشتاد و هفت سال از سن مباركشان مى گذرد در نجف اشرف اقامت و به وظايف دينى و روحى اشتغال دارند و آن جناب از شاگردان مرحوم آيت العظمى اصفهانى و آيت اللَّه ميرزا عبدالهادى شيرازى و آيت اللَّه حاج سيد محمود شاهرودى و آيت اللَّه حاج ميرزا باقر زنجانى و بالاخص آيت اللَّه العظمى خوئى مى باشد.

و ايشان نيز مانند والدشان از طريق منبر ايفاء

وظيفه نمودند و مردم را متوجه به خاندان رسالت عليهم السلام مى نمايند و ايشان داراى سه فرزند روحانى مى باشند.

1- ميرزا احمد كه در قم اشتغال به تحصيل دارند.

2- آقا شيخ قاسم و آقا شيخ على كه اين دو در نجف اشرف اشتغال به تحصيل علم و كمال دارند.

مترجم محترم پس از تسفير به ايران از طرف بعث شوم عراق چندى در قم اقامت و چندين سال است كه رسما در مشهد مقدس اقامت نموده و به خدمات دينى و روحى اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

خراساني، محمد حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ محمد حسين بن العالم العلام الشيخ محمد على خراسانى در اوائل جوانى از خراسان مهاجرت به تهران نموده و پس از خواندن اوليات و سطوح عاليه از محضر علامه آشتيانى بزرگ و اعلام ديگر استفاده كرده تا بمدارج عاليه علم و كمال رسيده و مورد توجه دانشمندان و مردم تهران گرديده و در مدرسه مروى حوزه تدريس سطوح و متون فقه و اصول داشته و كثيرى مانند مرحوم علامه حاج شيخ آقا بزرگ تهرانى صاحب الذريعه و ديگران از وى استفاده نمودند و در مسجد حاج سيد عزيزاللَّه بازار اقامه جماعت و ترويج دين و نشر معارف جعفرى در منبر مى كردند تا در سال 1347 ق كه مشرف به مكه براى مناسك حج گرديده و بعد از فراغ از اعمال و مناسك حج در 17 ذى الحجه دعوت حق را لبيك گفته و در جوار خانه خدا در مقبره حضرت ابيطالب عليه السلام بخاك رفته است هنيئا له و طوبى له.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

خراساني، محمد رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند حاج سيد يوسف بن محمد حسيني. عالم جليل و فاضل صالح زاهد از شاگردان و مخصوصين شيخ انصاري و از دوستان ميرزاي بزرگ شيرازي و ميرزاي رشتي بوده، چشمانش ضعيف و نابينا شده، لكن در اثر معجزه حضرت رضا عليه السلام شفا يافته.

در 22 ذي قعده الحرام 1302 در نجف وفات يافته، در وادي السلام مدفون گرديده.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

خراساني، محمدجواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ محمدجواد بن المرحوم حجةالاسلام و العالم العلام الشيخ محسن بن العالم الجليل الشيخ (محولاتى) خراسانى از علماء ابرار معاصر تهران است.

وى در سال 25 ماه ربيع الاول 1331 ق در مشهد مقدس متولد شده و در بيت علم و حجر مادر علويه اش صبيه مرحوم سيد المحدثين آقا سيد محمد محولاتى واعظ مشهد مقدس پرورش يافته و دوران تحصيل را تا سطوح در مشهد مقدس نزد ادباء و فقهاء آنجا خوانده و در سال 1351 قمرى مهاجرت به نجف اشرف نموده و از محضر مرحوم آيت اللَّه بزرگ آقا سيد ابوالحسن اصفهانى و مرحوم آيت اللَّه آقا ضياءالدين عراقى و آيت اللَّه آقا ميرزا آقا اصطبهاناتى و مرحوم آيت اللَّه آقا سيد محمد حسين بروجنى اصفهانى و آيت اللَّه حاج سيد محمود شاهرودى و مقدارى آيت اللَّه حاج آقا حسين قمى استفاده نموده و در سال 1361 ق به ايران مراجعت و قريب يكسال و نيم در مشهد و محولات توقف و در سال 1363 ق منتقل به تهران و تاكنون كه سال 1394 قمريست در خيابان جواديه (سر آسياب دولاب) اقامت و در مسجد (حواديه) آن به اقامه جماعت و ترويج دين و تبليغ احكام و تأليف كتت مفيده اشتغال دارند.

تأليفات و آثار علمى

معظم له از اين قرار است:

1- تفسير مبسوطى از قرآن مجيد 2- كشف الايات 3- كشف اللغات و تفسير لغات قرآن ببعض ديگر 4- كشف مطالب الايات 6- كشف مطالب القرآن 6- ظواهر الاثار در اخلاق 7- نخبه القضاء 8- ترجمه حديث اهليلجه 9- مقتل الحسين عليه السلام 10- تاريخچه احوال حضرت رسول صلى اللَّه عليه و آله و سلم 11- اربعينيات 12- خلاصه وقايع و علائم ظهور 13- منظومه در اصول عربى 14- شرح منظومه مذكور 15- تقريرات اصول 16- رساله در بحث از تقليد اعلم 17- رساله اى در طلب و اراده و دفع شبهه حبر 18- منظومه عربى در رجال موافق خلاصه علامه مطبوع 19- ديوان عربى در مدايح و مراثى اهلبيت عصمت عليهم السلام 20- ديوان فارسى در تظلم بحضرت ولى عصر (عجل) و پنديات 21- البدعه و التحرف يا آئين تصوف مطبوع 22- رضوان اللَّه اكبر در نقض خرابات و خانقاه مطبوع 23- حجت قوى در ابطال مثنوى 24- مهدى منتظر مطبوع 25- معارف الشيعه كه از بهترين تأليفات معظم له و جامعه تشيع است نظما و شرحا چاپ افست و ده ها رساله ديگر عربى و فارسى.

سنت سنيه آن جناب

از سنن سنيه ايشان تشرف به مشهد مقدس است پياده كه چند سال است با عده اى از مؤمنين و علاقمندان اهل بيت عصمت عليهم السلام از تهران حركت و حدود چهل شبانه روز در راه و ترويج عملى و لسانى نموده و در تمام منازل اقامه جماعت و تبليغ احكام فرموده تا به مشهد مقدس و بدون تظاهرات دو سه روزى توقف و مراجعت مى كنند.

نگارنده گويد: گرچه ماديون و اهل دنيا و يا مردم قشرى اين

روش را نمى پسندند و مى گويند عصر فضا و جت و كيهانست و بايد هر كارى را برقى انجام داد ولى غافلند از اين كه سير الى اللَّه و هجرت بسوى حق هرچه رنج و تعبش بيشتر باشد ثواب و اجرش زيادتر است.

در حالات حضرات ائمه معصومين عليهم السلام مخصوصا حضرت امام حسين مجتبى و حضرت سيدالشهداء عليهماالسلام مسطور و ماثور است كه بيش از بيست مرتبه به حج مشرف شدند و با داشتن همه گونه وسيله آن روز خود پياده مى رفتند، تا جائيكه قدم هاى مباركشان در اثر پياده روى و تصادف با خار مغيلان و غيره مجروح مى شد و وقتى اصحاب علت تحمل اين مشقت را مى پرسيدند پاسخ (افضل الاعمال احمزها) مى شنيدند و چه خوب گفت حافظ شيرازى.

در بيان گر بشوق كعبه خواهى زد قدم

سرزنش ها گر كند خار مغيلان غم مخور

اوتاد و ابدال و رجال الغيب مسافرتهاى مشاهد مشرفه را ماشيا حافيا انجام مى دهند. حقير در ماه رمضان سال 1368 ق كه در دامغان بودم مرد نابيناء حافظ قرآنى را ديدم كه پياده به مشهد مشرف ميشد و از آذربايجان پياده آمده بود وقتى به او گفتم كه تو نابينائى اين كوهها و دره ها و فراز و نشيب ها و راه پر خطر را چگونه پيموده و ميروى در جوابم گفت: (الذى خلقنى فهو يهدين) انشاءاللَّه داستان او را در ذكر دامغان در جلد چهارم خواهم نگاشت.

مرگ زائر مشهد و عنايت حضرت رضا عليه السلام

مناسب ديدم در اينجا حكايتى را كه آيت اللَّه و عالم ربانى آقاى حاج ميرزا حسن لواسانى سلمه اللَّه در كتاب كشكول خود ذكر كرده خلاصه آن را نقل نمايم. گويد: مرد موثقى حكايت كرد كه سه

نفر از جوانان ثروتمند نجف اشرف خدمت يكى از علماء مبرز كه در همسايگى وى بودند رفته و گفتند پدر ما حدود چهل سال است كه تنها با يك الاغ به مشهد مقدس مى رود و پنج ماه سفرش طول ميكشد و حالا ديگر پير و ناتوان و نيروى او كاسته شده ولى باز امسال هم عازم حركت است هر چه ما او را منع مى كنيم كه از اين مسافرت با اين كيفيت باز داريم قبول نميكند خواهش داريم شما بمنزل ما آمده و نصيحت فرمائيد كه از مسافرت خوددارى كند زيرا مى ترسيم در راه تلف شود پس آن عالم بمنزل آن شخص آمده و اظهار مى كند فلانى شنيده ام عازم مشهد مقدس هستيد مى گويد آرى انشاءاللَّه، آقا شروع بسخن كرده مطالبى را ذكر ميكند كه آن مرد را منصرف نمايد پس آن شخص عرض ميكند فرمايش شما درست و صحيح است لكن اصرار من بر اين سفر جهت دارد من عرض مى كنم و غرض خود را ميگويم و با اين هدف اگر منعم مى فرمائيد نمى روم. فرمودند بگو پس گفت آقا جان سى سال قبل رفيقى داشتم كه با او اين مسافرت را انجام ميدادم پس در يكى از سفرها آن مرد مريض شد و در راه فوت نمود و من متحير بودم كه او را چكنم نه آب داشتم او را غسل دهم و نه كفنى كه او را كفن كنم و نه برايم به تنهائى ميسور بود كه او را تجهيز نمايم و ترسيدم كه اگر او را همانطور بگذارم و بده و آبادى نزديك روم و مردم را خبر كنم، درنده اى او را بخورد

پس وى را در زير سنگ پنهان كرده و به آبادى كه سر راه بود رفتم و اهل آنجا را خبر داده و از آنها كمك خواستم گفتند حالا كه شب است صبر كن صبح با تو مى آئيم و او را تجهيز مى كنيم.

پس شب را در آن محل مانده و صبح باتفاق چند نفر از جوانهاى آن ده آمديم تا محل فوت او و هرچه تفحص كرديم اثرى از وى نبود خيال كردم درندگان او را از زير سنگ درآورده و برده اند شروع بگردش در آن بيابان كرديم و من متحير بودم چه شده كه ناگاه ديدم شخص بزرگوارى در كنارم ايستاده و نفهميدم آيا از آسمان آمد و يا از زمين و فرمود فلانى (و اسم مرا برد) براى چه ناراحت و سرگردانى. جريان را گفتم فرمود راحت باش كه من ديشب او را تجهيز نموده و دفن كردم و اينهم قبر اوست و اشاره كرد به نقطه اى و ديدم صورت قبر است و بعد فرمود تو هم به هدف رسيدى گفتم چگونه من بمقصدم رسيدم و حال آن كه هدفم مشهد و زيارت حضرت رضا عليه السلام است فرمود اگر صاحب قبر را ميخواهى كه نائل شدى و اگر قبر را ميخواهى برو گفتم آقا جان شما كيستيد فرمود من ابوالحسن على بن موسى الرضا هستم به شيعيان ما خبر بده كه هر كدام در مسير و طريق زيارت ما از دنيا بروند ما مى آئيم و او را تجهيز مى كنيم و اگر تو مى خواهى برگرد بوطنت و اگر ميخواهى برو به مشهد پس خودم را بقدم مباركش انداختم كه ببوسم پس كسى را نديدم

شروع كردم بگريه و افسوس از اين كه چگونه اين دولت مستعجل و فيض بزرگ از دستم رفت و حالا از آن تاريخ من هر سال مشرف مى شوم كه شايد در راه اجلم برسد و به فيضى كه رفيقم نائل شد منهم نائل شوم.

حالا با اين كيفيت اگر شما مرا منع مى كنيد مى پذيرم. آن عالم جليل فرمودند خير منعت نمى كنم بلكه من هم رفيق سفر شما هستم و بسيار گريست و با آن شخص مسافرت نمود چند سالى تا هر دو در راه سفر مشهد از دنيا رفته و بفيض و هدف مقدسشان رسيدند. هنيئا لهم رزقنا اللَّه زيارتهم و شفاعتهم آمين يا رب العالمين.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

خسروشاهي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد احمد بن العلامه الورع آيه الله حاج سيد مرتضى خسروشاهى از علماء اعلام معاصر تبريز است.

وى در بيست و دوم ربيع الثانى 1330 ق در تبريز متولد شده و در مهد علم و شرف تربيت يافته و سطوح را در تبريز نزد والد خود و مرحوم آيه الله انگجى به پايان رسانيده و براى تكميل مبانى علمى به قم مهاجرت نموده و در درس مرحوم آيه الله حايرى يزدى و آيه الله حجت و بالاخص مرحوم آيه الله حاج سيد محمد تقى خونسارى حاضر شده تا به مدارج علم و كمال ارتقا يافته و ضمنا سالها در حوزه علميه تدريس فقه و اصول و كلام اخلاق نموده تا بعد از فوت مرحوم والدش به تبريز مراجعت و تا هم اكنون به اقامه جماعت در مسجد والدش و به تدريس فقه و اصول در حوزه تبريز اشتغال دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

خسروي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

احمد خسروى همدانى فرزند مرحوم على حسين از فضلاء مبلغين و دانشمندان بنام حوزه علميه قم مى باشند كه به زيور علم و دانش و ولايت و بينش آراسته و موصوفند.

ايشان در سال 1341 قمرى در سايان در جزين همدان متولد شده و در محل خود پس از خواندن دروس فارسى اشتغال به علوم عربيت نموده و بعد عزيمت به همدان كرده و در حوزه همدان مدت 18 سال از اساتيد و آيات عظام شهرستان استفاده نموده و در چهلمين روز درگذشت آيت اللَّه العظمى بروجردى اعلى اللَّه مقفامه به قم آمده و با تشويق و تاكيد بعضى از آيات گذشته رضوان اللَّه تعالى عليه وآيت اللَّه العظمى گلپايگانى مدظله و مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ

راضى نجفى تبريزى استفاده نموده و از راه منبر و تبليغ احكام اسلام و معارف فقه اهل بيت عليهم السلام خدمات بسيارى در قم و يزد و همدان و ساير نقاط نموده و مى نمايد.

نگارنده گويد: جناب حاج آقاى خسروى واعظى متعظ و خطيبى بليغ و اديبى اريب و عالمى عامل و اهل ولايت و اخلاص به خاندان رسالت است منبرى آموزنده و سازنده دارد كه مستمعين و شنوندگان را تحت تاثير حال و قال خود قرار مى دهد خود مى گريد و ديگران را مى گرياند يا در منزل آيات عظام قم و مجالس و محافل مذهبى ايام محرم و صفر و فاطميه و زينبيه و ماه رمضان كه ماه عبادت و دعا و تبليغ است با سخنان دلنشين خود همه را مجذوب مى نمايد مخصوص در موقع خواندن مصائب اهل البيت عليهم السلام.

چند سالى در ايام شهادت صديقه صغراء نايبه الزهراء زينب كبرى عليهاالسلام در منزل بنده سخنرانى نموده و عموم مردم خصوص دانشمندان حاضر را مستفيض مى فرمودند.

تأليفاتى درباره چهارده معصوم عليهم السلام دارد كه مى فرمودند به هيچ از نوشته آثارم دلبستگى ندارم چون عمل خالص كساد است مگر اسامى شهداء كربلا روحى لهم الفداء كه در مدتى كه اشتغال به تشويق مؤمنين براى تكميل كاشيكارى مسجد اعظم داشتم به خواهش حقير از آيت اللَّه زاده بروجردى حشره اللَّه مع اجداده سلام اللَّه عليهم اجمعين دستور فرمودند در ديوار مسجد به يادگار ماند كه در قم سابقه نداشته كه اميد دارم قبل از رسيدن اجلم به فريادم برسند.

آقاى خسروى داراى فرزندانى مى باشند كه يكى از آنها به نام آقا شيخ على خسروى از طلاب و محصلين حوزه علميه اند و دو نفر ديگر آنان به نام آقا

شيخ مرتضى خسروى شهيد جنگ تحميلى و ديگر به نام آقا شيخ مهدى خسروى شهيد و مفقود الجسد از قربانيان حوزه علميه اند جزاه اللَّه اجر الصابرين.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

خطيب كرمانشاهي، زكي، محمد زكي

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(مقتول 1159 ق)، عالم امامى، واعظ و اديب. پدر و مادرش اهل سنت بودند. وى در هشت سالگى از نزد ايشان رفت و به اسماعيل خان حاكم همدان پناهنده شد و تحت نظر وى تربيت شد. وى پس از طى مراتب علمى شيخ الاسلام و امام جمعه كرمانشاه شد و جمع بسيارى در اثر مواعظ او هدايت يافتند. در اواخر عمرش به امر نادرشان، قاضى لشكر بود و پس از مدتى در اثر بدگويى اطرافيان به امر وى كشته شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (66/7)، ريحانه (150/2).

خلخالي، ابراهيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد ابراهيم بن المرحوم آيت اللَّه العظمى حاج سيد محمد كاظم موسوى خلخالى از علماء محترم معاصر تهران است.

وى با دو برادر ارجمندش جنابان حجةالاسلام آقاى حاج سيد جواد و حجةالاسلام حاج سيد على كاظمى موسوى، در تهران به خدمات دينى و روحى اشتغال دارند.

والد معظم ايشان مرحوم آيت اللَّه العظمى آقاى حاج سيد محمد كاظم بن سيد الجليل آقا سيد زين العابدين در حدود سال 1270 قمرى هجرى در قريه (كيوى) از قراء خلخال متولد گرديده و مرحوم والدش كه از اجله سادات و اهل تقوا و شخص متهجد و مورد احترام مردم بوده در خدمت والد خود از تبريز مهاجرت به خلخال نموده و داراى هفت فرزند ذكور كه پنج نفر از آنان از علماء مبرز و روحانيين بزرگوار با اسامى زير بوده اند:

1- مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج سيد محمد كاظم موسوى خلخالى مترجم معظم ما.

2- مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج سيد محمد موسوى خلخالى مقيم و متوفى نجف (ترجمه وى در اعلام نجف خواهد آمد)

3- مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج سيد حسن موسوى خلخالى مقيم تبريز.

4- مرحوم

آيت اللَّه العظمى حاج سيد فاضل موسوى خلخالى مقيم رشت (ترجمه ايشان در ضمن ترجمه فرزند برومندش حاج سيد محمد مهدى خواهد آمد)

5- مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج سيد حسين موسوى خلخالى مقيم رشت و متوفى تهران 1393 مدفون قم.

و نامبردگان فوق هر يك در دوره حيات خود شخصيت بارز علمى و تقوائى و اجتماعى بوده اند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

خلخالي، شريف

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن سيد عباس. عالم جليل، از شاگردان حاج سيد محمد باقر حجة الاسلام بوده، و بر كتاب «مطالع الانوار» استاد خود حواشى نوشته، و تا سال 1243 زنده بوده است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

خلخالي، نصراللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ نصراللَّه ابن المرحوم حاج حسن الخلخالى النجفى مقيم نجف اشرف از ثقات و دانشمندان موجهين معاصر است در عراق. وى در نجف متولد شده و مانند والد ماجدش كه با اهل علم و روحانيون اتصال و ارتباط داشت ايشان هم مورد توجه مراجع بزرگ نجف چون مرحوم آيت اللَّه العظمى اصفهانى و آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيت اللَّه العظمى حكيم و آيت اللَّه العظمى حاج سيد احمد خوانسارى مى باشد وجوهى كه از ايران براى حوزه علميه نجف مى رفته به وسيله ايشان بوده و مى باشد.

نگارنده گويد آقاى خلخالى مردى شريف و بزرگوار و خدمتگذار خدمات بسيارى به حوزه علميه نجف اشرف نموده و حقوق زيادى بر روحانيت دارد و معظم له مضافاً بر اين فضائل عالمى دانشمند و اديبى ارجمند مى باشد

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

خليفه سلطاني، ابراهيم

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند سيد علاء الدين حسين خليفه سلطان است. مادرش دختر شاه عباس صفوى است. در سال 1038 متولّد، و در 1098 وفات يافته است.

مشاراليه در سنّ سه سالگى (سال سوّم سلطنت شاه صفى) به دستور شاه صفى كور شد، و با وجود اين، تحصيل علم و دانش نموده و در جميع علوم و فضائل بر امثال و اقران خويش فائق گرديده است.

در كتاب مقتبس الاثر(299:2) گويد: به ابن الخليفه مشهور است.

در هر صورت، عالم فاضل و فقيه محدّث اصولى بوده، كتب زير از تأليفات اوست:

1- حاشيه بر كتاب روضه [البهيّة] تا مبحث تيمم 2- حاشيه اى بر مدارك - حاشيه بر شرح لمعه تا آخر طهارت

در كتاب الذريعه(90:6 و 196) پس از آن كه نام تأليفات او را ذكر مى كند از قول قزوينى در تتيمم امل الآمل فرمايد: يظهر منه قوة فكره

و دقة نظره

صاحب عنوان هفت فرزند پسر داشته كه عبارتند از: 1- ميرزا جمال الدين محمّد 2- ميرزا معين الدين محمّد 3- ميرزا معزالدين محمّد 4- ميرزا سيّد محمد 5- ميرزا كمال الدين حسين 6- ميرزا محمّد حسين 7- ميرزا فضل اللَّه.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

خوارزمي، ضياءالدين نوراللَّه

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 838 ق)، خطيب و عالم دينى. مردى فاضل و روشن ضمير بود و سالهاى بسيار در مسجد جامع شهر هرات به امر پيش نمازى و خطابت مشغول بود. بلاغت وى بدان حد بود كه هر جمعه در مسجد جامع خطبه اى غير مكرر انشاء مى كرد و بر مردم تقرير مى نمود. در هرات درگذشت و در گازرگاه پايين قبر خواجه عبداللَّه انصارى دفن شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حبيب السير (13/4).

خوافي، نظام الدين عبدالرحيم

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هشتم ق)، عالم دينى. مشهور به پير تسليم. وى در دوره ى ملك معزالدين حسين كرت در هرات اقامت داشت. چون ايمان را بر خلاف متقدمان و متاخران به تسليم تعبير كرد به پير تسليم مشهور شد. وى پس از صدور فتواى كفر غزها، توسط همين طايفه در هرات به قتل رسيد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حبيب السير (385 -384 /3).

خوانساري مهدوياني، يوسف

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم فاضل، داماد حاج آقا منيرالدين [بروجردى] و شاگرد او بوده، و در زمان حيات استاد [در سال 1319 ق] فوت شده.

وى را كتابى است به نام «سراج الليل در شرح دعاى كميل».

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

خوانساري، زين العابدين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن سعيد، از علماى اخيار، و فضلاى ابرار بوده، در ذى قعده سال 1288 وفات يافته، جنب فاضلان مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

خوانساري، علي اكبر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مولى على اكبر، عالم جليل، از شاگردان و خواص اصحاب سيد حجة الاسلام، و مورد اعتماد و وثوق ايشان بوده، به طورى كه آن بزرگوار پس از ساختن مسجد سيد، مشاراليه را به امامت مسجد ميرزا باقر منصوب نموده است.

پس از وفات او، جنازه به نجف اشرف منتقل شده، در وادى السلام مدفون گرديد.

وى از شاگردان و مجازين از سيد صدرالدين عاملى بوده (و در شب جمعه 14 محرم 1263 وفات يافته است).

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

خوانساري، فخرالدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند سيد محمدرضا تقوى. عالم فاضل، از شاگردان: آقا سيد محمد باقر درچه اى، و حاج ميرزا بديع درب امامى، و حاج شيخ محمدعلى مسجد شاهى، و آقا نجفى، و جهانگيرخان، و آخوند كاشى بوده، و پس از فوت مرحوم خان در مدرسه ى صدر تدريس و امامت مى نموده.

در 23 محرم سال 1348 وفات يافته، در اول تخت فولاد در تكيه ى جهانگيرخان مدفون شد.

ماده تاريخ وفاتش اين است:

آه همائى كشيد از د و با صد فسوس

از پى تاريخ گفت: شد به جنان فخر دين

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

خوانساري، كمال الدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند صاحب عنوان: مرحوم آقا كمال الدين خوانسارى، عالم عادل جليل، و زاهد معمر اديب و شاعر، از علماى كاملين، جامع معقول و منقول بود، در مسجد ميرزا باقر امامت مى نمود، و در آنجا سطوح تدريس مى كرد. در حدود سال 1280 متولد، و در ظهر چهارشنبه 17 صفر سال 1361 وفات يافته، در مقبره ى زينبيه در اطاق آقا سيد ابوالقاسم دهكردى مدفون شد.

كتب زير از اوست:

1- ايرادات بر كتاب هزار مسأله، در فقه 2 - ديوان اشعار (جمع نشده است) 3 - كتابى در رد بابيه 4 - محاسن الذكر؛ و غيره.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

خوزاني، محمد ابراهيم

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن غياث الدين از علماى قرن دوازده هجرى در اصفهان است. عالم فاضل كامل، متبحّر در فقه و اصول و حكمت بوده، اوايل قاضى اصفهان بوده، و سپس قاضى عسكر نادر شاه گرديد.

از شاگردان و مجازين از امير محمّد حسين خاتون آبادى و مير محمّد باقر خليفه سلطانى است، و جمعى كثير از او اجازه روايت يافته اند.

در سال 1160 در اصفهان وفات يافته، در مقبره آب بخشان مدفون گرديد.

در فوائد الرضوية(9:1) درباره او گويد: متمهّر در اصول فقه، و حاذق در حكمت و معقول، دقيق الذهن، عميق الفكر، كامل العلم، شيرين كلام و عذب البيان.

كتب زير از تأليفات اوست:

- امان الحثيث فى دراية الحديث 1- تفسير آيه و اذا قرى ء القرآن 2- تفسير قرآن 3- حواشى بر كتب اربعه 4- رساله در تحريم غنا 5- رساله در اين كه درهم و دينار مانند هم است يا قيمت در آنها معتبر مى باشد؛ 6- رساله در مشروعيّت تلقين ميّت جهت اطفال؛ و غيره.

در كتاب روضات الجنات(:652) در

ضمن شرح حال حاج شيخ محمد [بن محمد زمان] كاشانى از او نامى برده شده است.

در كتاب راهنماى دانشوران(259:1) گويد: خوزانى (با ضمّ و سكون) منسوب است به خوزان، و آن نام چندين موضع است، و از جمله قريه خوزان ماربين اصفهان است، و از منسوبين بدانجاست: قاضى محمّد ابراهيم خوزانى... و احمد بن محمد خوزانى اصفهانى، در طبقه شعرا.

از اشعار اوست:

خذفى الشباب من الهوى بنصيب

إنّ المشيب إليه غير حبيب

ودع اغترارك بالخضاب و عاره

فالشيب احسن من سواد خضيب

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

خوشنويسان تهراني، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فاضل دانشمند و زاهد خردمند و عابد ناسك ارجمند مرحوم حاج ميرزا محمود بن حاج حسام الدوله خوشنويسان تهرانى از زهاد و عباد حقيقى عصر خود (و برادر خوانده نگارنده) بودند و جدا از نوادر عصر خود بود كه به كلى ترك دنيا كرده و رو به عقبى نهاده و غالب روزها روزه دار و شبها يا نمى خوابيد و يا كم مى خوابيد.

او در حدود 1322 قمرى در تهران متولد شده و با مرحوم والدش كه از اشراف تهران بود مهاجرت به ارض اقدس نموده و به تحصيل علم و كمال پرداخته و از ابحاث اخلاق و عرفان مرحوم آيت اللَّه ميرزا مهدى غروى اصفهانى استفاده نموده و از شركت در اجتماعات و رفت و آمد با مردم اجتناب و به تهذيب نفس و اخلاق اشتغال جسته و سفرى با شتر به مكه مشرف شده بودند.

و پس از فوت مرحوم والدش به عتبات عاليات مهاجرت و چندين سال در كربلا و نجف و در اواخر به سامرا هجرت نموده و در مدرسه كوچك ميرزاء شيرازى كه در زاويه مدرسه بزرگ قرار دارد سكونت

نموده و مجرداً زندگى زاهدانه كرده تا در ماه صفر 1392 قمرى كه از دنيا رفته و جنازه اش را عده اى از سادات و فضلاء حمل به نجف اشرف و در وادى السلام به خاك سپردند.

نگارنده گويد: آن مرحوم داراى مقامات و منامات عجيبه و مكاشفات غريبه بود و اغلب مردم و اهل علم از او بى خبر بوده و او را نمى شناختند كه چه مرد شريفى بود. بستگانش از برادران و بنى اعمام و دامادهايش تمامى از رجال نامى دولت و ثروت و افسران ارشد بودند ولى وى از همه آنان اعراض و به زهد و قناعت و مناعت طبع و اقبال به عبادت و بندگى خدا عمر خود را گذرانيده تا دعوت حق را لبيك گفت و حقاً صاحب نظر و مصداق اين بيت بود.

نظر آنان كه نكردند بدين مشتى خاك

الحق انصاف توان داد كه صاحب نظرند

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

خونساري، جعفر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

جعفر خونسارى فرزند برومند آيت اللَّه العظمى حاج سيد احمد خونسارى قدس اللَّه و داماد معظم آيت اللَّه العظمى حاج سيد محمدرضا گلپايگانى مدظله العالى از فضلاء آقازادگان معاصر مى باشند. ايشان كه يگانه فرزند روحانى آن مرحوم در سال 1356 قمرى در قم به دنيا آمده و در بيت علم و ورع پرورش يافته و پس از خواندن دروس جديد به تحصيل علوم دينيه پرداخته و پس از خواندن مقدمات سطوح را در تهران از مرحوم حاج شيخ حسين زاهد و مرحوم حاج شيخ محمدباقر شريف زاده خوانده و سطوح عالى را از مدرسين مدرسه حاج ابوالفتح و مدرسه مروى و غيره استفاده نموده و خارج فقه را از آيت اللَّه العظمى حاج سيد احمد خونسارى كه از

نوادر فقهاء و آيات عظام و مراجع تقليد بزرگ زمان بودند استفاده نموده و متصدى برخى از امور و مراجعات به والد ماجدش بوده تا بيست و هفتم ربيع الثانى سال 1405 ق كه ماده تاريخ رحلت آيت اللَّه خونسارى است آن مرحوم با اعلان قبلى (يعنى يك هفته قبل از وفاتش) درگذشت. ايشان درب خانه پدر را مانند زمان آن مرحوم بازداشته و شبهاى جمعه تمام سال و ايام عاشورا و ايام فاطميه و مضافا شبهاى قدر و احياء (نوزدهم و بيست و يكم و سوم) ماه رمضان مجلس دعاء و احياء و تبليغ برقرار و علاقمندان و ارادتمندان به روحانيت و بالاخص آيت اللَّه خونسارى اجتماع نموده و گويندگان خالص ايفاء وظيفه نموده و روح پرفتوح معظم له را برخوردار مى كنند و آن مرحوم به اين مجلس توجه و عنايت خاصى دارند چنانچه خود نگارنده در عالم خواب ديدم آقاى حاج آقا جعفر كه تربيت شده مكتب آن عالم ربانى و فقيه سبحانى و مرجع بصير مى باشند روشنفكر و داراى بصيرت و بينش عجيبى هستند جدا وارث اخلاق حميده پدر بزرگوارش مى باشند. داراى فرزند برومندى به نام آقاى حاج سيد مصطفى كه داماد آيت اللَّه حاج شيخ محمدرضاى مهدوى دامغانى از علماء و مدرسين و مفسرين بزرگ مشهد مقدسند.

دامادهاى روحانى عزيزى دارند كه از فضلاء و آقازادگان محترم به نامهاى زير مى باشند.

1- آقا سيد محسن موسوى فرزند حجةالاسلام حاج سيد على اكبر موسوى يزدى.

2- آقا سيد محسن محقق فرزند حجةالاسلام حاج سيد على محقق داماد.

3- آقا سيد محمد مرتضوى فرزند حجةالاسلام حاج سيد محمدحسن مرتضوى لنگرودى.

4- مهندس محمود ديبائى فرزند حاج ديبائى قمى داماد مرحوم آيت اللَّه خونسارى قدس اللَّه

سره.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

خونساري، جواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد جواد بن العالم الجليل و الفقيه النبيل حاج سيد حسن خونسارى از علماء و ائمه جماعت معاصر همدان است.

وى در سال 1295 شمسى در همدان متولد شده و پس از پرورش در بيت علم و تقوا و خواندن فارسى با معيت برادر ارجمندش جناب حجةالاسلام والمسلمين آقاى حاج آقا موسى آنف الذكر به قم مهاجرت نموده و سطوح را از مرحوم حجةالاسلام آقاميرزا محمد همدانى و مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ ابوالقاسم قمى و تفسير را از مرحوم آيت اللَّه حاج سيد محمدباقر قزوينى استفاده نموده و بعد به درس خارج مرحوم آيت اللَّه العظمى آقاى حجت و آيت اللَّه العظمى حاج سيد محمدتقى خونسارى و آيت اللَّه حاج شيخ محمدعلى حايرى قمى شركت و از محضر دراسات آنان و ديگران بهره مند شده و پس از آن به همدان مراجعت و تا حال حاضر به اقامه جماعت در مسجد جامع و مسجد ديگرى و ترويج دين و تبليغ احكام اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هفتم)

خونساري، فضل اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد فضل اللَّه بن العالم الجليل آقا سيد على اكبر خونسارى خواهر زاده و داماد آيت اللَّه العظمى حاج سيد احمد موسوى خونسارى مد ظله از علماء بزرگوار معاصر تهران است.

وى در خونسار متولد شده و در مهد علم و كمال پرورش يافته و اوليات را در آنجا خوانده و به اصفهان مسافرت و يكسال در آنجا درس خوانده و در سال 1347 قمرى مهاجرت به قم نموده و سطوح را نزد اساتيد حوزه به اتمام رسانيده و حدود دو سال در حوزه درس آيت اللَّه العظمى حايرى يزدى حاضر و استفاده نموده و بعد از فوت آن مرحوم يك دوره اصول مرحوم آيت اللَّه حجت را

ديده و از محضر آيت اللَّه خونسارى بهره مند شده و حدود نوزده سال فقه و اصول و علوم عقليه و فلسفه و فلكيات را از آيت اللَّه العظمى حاج سيد احمد خونسارى مد ظله دائى بزرگوار خود بهره مند شده و هم از ابحاث عرفان و فلسفه مرحوم آيت اللَّه شاه آبادى استفاده نموده تا سال 1365 قمرى كه بر حسب تقاضا و اصرار جمعى از اهل تهران ساكن (خيابان شاه) براى اقامه جماعت در مسجد سجاد آن خيابان و ترويج دين مبين و ادامه بوظائف روحانيت مهاجرت به تهران نموده و تاكنون در آن محيط اشتغال به خدمات دينى و تدريس فقه و اصول دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

خونساري، محمدباقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد محمدباقر بن العلامه التقى آيت اللَّه حاج سيد محمدتقى خونسارى از علماء معاصر تهرانست وى در قم متولد و اوليات و سطوح را از مدرسين قم فراگرفته و چندى از محضر مرحوم والد و آيت اللَّه اراكى و آيت اللَّه العظمى بروجردى استفاده نموده آنگاه مهاجرت به نجف و از مراجع آن سامان مرحوم آيت اللَّه العظمى حكيم و آيت اللَّه العظمى خوئى و آيت اللَّه العظمى ميرزا عبدالهادى شيرازى و ديگران استفاده و چند سالى است مراجعت به ايران و در خيابان گرگان تهران رحل اقامت افكنده و به اقامه جماعت در مسجد شمال خيابان مزبور و ترويجات و نشر معارف اسلام اشتغال دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

خونساري، محمدعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج سيد محمد على بن العلامه الورع آيت اللَّه حاج سيد محمد تقى موسوى خونسارى از علماء فعال و مروج معاصر تهران است. وى نيز مانند برادرش در قم متولد و در مهد علم و تقوا پرورش يافته و اوليات و سطوح را از مدرسين حوزه آموخته و چندى از محضر مرحوم والد و آيت اللَّه اراكى و آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيت اللَّه العظمى شريعتمدارى و ديگران استفاده نموده آنگاه بنابر دعوت عده اى از مؤمنين تهران رحل اقامت به آن سامان انداخته و در مسجد حضرت ولى عصر عجل اللَّه فرجه خيابان فرودگاه نزد كارخانه پپسى كولا به اقامه جماعت و تبليغ احكام و تنوير افكار اشتغال دارد و در فن منبر نيز مهارت و استادى كامل دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

خونساري، محمدكاظم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ محمدكاظم بن العلامه آيت اللَّه حاج شيخ على اكبر خونسارى (متولد 1300 قمرى و متوفى 18 جمادى الثانى 1359 قمرى) از افاضل دانشمندان معاصر و اصحاب خاص آيت اللَّه العظمى حاج سيد محمدرضا گلپايگانى مى باشند.

در سال 1347 قمرى در نجف اشرف متولد شده و پس از پرورش در بيت علم و تقوا در سن دوازده سالگى پدر را از دست داده و اوليات را در خدمت مرحوم آقا ميرزا عبداللَّه تبريزى خسروشاهى و مرحوم والدش خوانده سپس سفرى به هندوستان نموده و چند سالى در آنجا اقامت و پس از آن به ايران مراجعت و يك سال در قم اقامت و سطوح لمعه و قوانين را از آيت اللَّه صدوقى يزدى و آيت اللَّه حاج سيد حسين بدلا آموخته آنگاه به نجف اشرف عزيمت و منطق را نزد شمس تبريزى و قسمتى از سطوح را از

آيت اللَّه علامه فانى اصفهانى و مكاسب و كفايه را از مرحوم آيت اللَّه حاج ميرزا حسن يزدى فراگرفته و دو دوره از اصول آيت اللَّه العظمى خوئى و خارج فقه را از معظم له و غير ايشان استفاده نموده و مدت هشت سال متصدى بررسى نامه هاى وارده براى ايشان ونيز آيت اللَّه آقا ميرزا عبدالهادى شيرازى از جهان تشيع و پاسخ آنان بوده تا سال 1395 قمرى كه به حكم تقدير و اراده خداوند متعال مهاجرت به ايران و رحل اقامت در شهر مذهبى و علمى قم افكنده و بنابر دعوت رسمى آيت اللَّه العظمى آقاى گلپايگانى تصدى رسيدگى به نامه هاى معظم له محول به ايشان گرديده و تا حال حاضر اشتغال به اين پست بزرگ دارند.

از آثار ايشان است 1- تقريرات درس آيت اللَّه العظمى خوئى مدظله.

2- زندگينامه مفصل آيت اللَّه خوئى و آثار خالده ايشان كه در نوع خود بى نظير است.

3- شرح احوال رجال علمى خونسار.

والد ماجدشان از علماء بزرگ نجف اشرف بوده و مرحوم علامه رازى حاج شيخ بزرگ تهرانى قدس اللَّه سره وى را در نقباءالبشر كتاب رجالى خود ياد نموده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هشتم)

خونساري، موسي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد موسى خونسارى بن العلامة الورع الحجة الاية السيد حسن الموسوى الخونسارى از علماء معاصر همدان است.

در سال 1329 قمرى در همدان متولد شده و مقدمات را نزد والد معظم و سطوح را در قم نزد اساتيد وقت فراگرفته و پس از رحلت مرحوم آيت اللَّه العظمى حايرى به همدان آمده و مشغول به ترويج و خدمات دينى از اقامه جماعت و تبليغ احكام نموده و در زمان مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى مشرف به نجف گرديد و مدت دو سال توقف و از

ابحاث آيات عظام آنجا استفاده نموده تا اهالى همدان به وسيله حضرت آيت اللَّه العظمى بروجردى تقاضاى معاودت ايشان را نموده و حسب الامر آن مرحوم به همدان مراجعت و با اكنون به انجام وظيفه دينى اشتغال دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هفتم)

خوئي، عبدالصمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ عبدالصمد ابن المرحوم آقا ميرزا مجتبى اديب خوئى طاب ثراه (معروف به اولاد ملا محمدباقر خوئى) در سال 1327 ه. ق در شهر تهران متولد و در پنج سالگى در خدمت والدين خود عازم خوى شده و در آنجا تحصيلات ابتدائى و مقدمات عربى را نزد والد ماجدش خوانده و سطوح وسطى را نزد علماى بزرگ شهر خوى فراگرفته و در سن 21 سالگى در مدرسه نمازى شهر خوى بتدريس طلاب مشغول و بواسطه پيش آمد بعضى از حوادث بقصبه شبستر عزيمت و مدت يكسال و نيم از محضر آيت اللَّه شبسترى استفاده نموده و آنگاه به تبريز آمده و در مدرسه طالبيه مشغول تدريس طلاب علوم دينيه شده و از محضر مرحوم آيت اللَّه حاج سيد مرتضى خسرو شاهى رسائل و مكاسب را فراگرفته و در سال 1350 ه.ق مهاجرت به قم نموده و مدت چهارده سال و نيم در حوزه مقدسه قم از محضر آيات عظام مرحوم آيت اللَّه حجت و آيت اللَّه حاج سيد محمد تقى خونسارى و اندكى هم از محضر آيت اللَّه بروجردى استفاده كرده و مقدارى از حكمت و فلسفه را هم نزد مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ مهدى مازندرانى خوانده و در مدرسه دارالشفا و فيضيه به تدريس متون فقه و اصول پرداخته و عده اى بسيار از طلاب و محصلين در حوزه دروسش شركت و بامور مدرسه دارالشفا هم رسيدگى مى كردند

تا در سال 1363 ق. ه كه از طرف حضرت آيت اللَّه العظمى ميلانى مد ظله انتخاب و با تصويب و موافقت آيات عظام قم اعزام به منطقه اسكروميلان گرديده و سالهاى متمادى در آن ناحيه كه در تحت تسلط و نفوذ حزب منحله و منفوره توده اى هاى آذربايجان بود خدمات شايسته اى انجام داده و در مقابل حملات و تهمتها و اهانت هاى آن فرقه ضاله مقاومت و با عنايت حق جلت قدرته و الطاف حضرت ولى عصر عجل اللَّه فرجه الشريف تحمل شدايد نموده و انجام وظائف محوله دينيه را از قبيل: تشكيل مدرسه علميه دينيه و جمع آورى طلاب از اطراف و قراء آن صفحات در قصبه ميلان و اعزام منبريهاى طلاب را بدهات و قراء براى ترويجات دينى نموده اند.

نگارنده گويد: مترجم معظم ما از دانشمندان بسيار جدى و ساعى در امور دينى و از مروجين و خدمتگزاران بليغ مى باشد در مدت اقامتشان در ميلان آثار بسيارى از قبيل ساختن حمام ها و مفروش كردن مساجد دهات و قراء آن سامان و تربيت طلاب و اعزام آنان به قم و غيره انجام داده اند تا در سال 1379 ق كه جناب آقاى حاج سيد حسين مدنى (ابن عم مكرم حضرت آيت اللَّه الميلانى دام ظله) متولى مسجد حضرت ابوالفضل عليه السلام جواديه تهران از حضرت آيت اللَّه العظمى بروجردى اعلى اللَّه مقامه كسب اجازه نموده و ايشان را به تهران دعوت و امامت مسجد مزبور را بعهده ايشان گذارده و تا حال حاضر حدود پانزده سال است در منطقه بزرگ و حساس جواديه راه آهن بوظائف دينى و روحى اشتغال دارند و خدمات شايسته اى انجام داده اند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

خوئي، علي رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عليرضاى الخوئى خاكمردانى در حدود 1292 متولد و در نهم ماه رمضان 1350 در قريه شرفخانه واقع در ساحل درياچه رضائيه بعالم بقارفت تأليفات و آثار ارزنده اى از خود گذاشت كه از آنهاست تشريح الصدور فى وقايع الايام والدهور در 6 جلد 2- حل الاعضال 3- وسيلة القريه فى شرح دعاء الندبه 4- لسان التكلمه فى جواب الاسئله 5- شرح القصيدة العينيه 6- الرسالة الطيبه 7- تذكرة العارفين 8 و 9- دو وجيزه عربى و فارسى رد بر وهابيه 10- عقدالفرائد در شرح القصائد 11- شرح دعاء الصباح 12- تعديل الاوج و الحضيض فى نقى الجبر والتفويض و چندين كتاب ديگر آن مرحوم از شاگردان مرحوم محقق خراسانى صاحب كفايه و حاج شيخ هادى تهرانى در نجف اشرف بوده است از قصائد ادبى او تخميس شعر صاحب بن عباد است در مدح حضرت رضا عليه السلام كه نمونه اى از افكار بلند و ذوق سليم اوست.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

خوئي، محمد شفيع

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند محمد. در خوى از شهرهاى آذربايجان متولد گرديده، و در تبريز و خوى تحصيل نموده تا به درجه ى اجتهاد رسيده، پس از جنگ ايران و روس جزو علماى مجاهد وارد شده، و به ميدان جنگ شتافته، پس از آن مجبورا ترك آن حدود نموده، و به جهت اشتهار و قدرت سيد حجة الاسلام به اصفهان آمده، نزد ايشان در كمال احترام مى زيسته، و پس از آن كه مسجد سيد ساخته مى شود مرحوم حجة الاسلام امامت يك وقت مسجد ميرزا باقر را به ايشان واگذار نموده، و در كمال زهد و قناعت زندگى نموده، در سال 1265 وفات يافته، در مقبره ى كوچك مسجد سيد مدفون

مى شود. ظاهرا وى را تأليفاتى بوده كه از بين رفته است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

خوئي، محمدتقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمدتقى موسوى خوئى نجفى فرزند برومند زعيم الشيعه و مدار الشريعه فقيه اهل البيت بشاره فرج ولى اللَّه اعظم حجه بن الحسن المهدى ارواحنا فداء آيت اللَّه العظمى حاج سيدابوالقاسم الخوئى روحى فداه و متع اللَّه الاسلام والمسلمين بطول بقاء مى باشند.

معظم له در حدود 1367 قمرى در نجف اشرف به دنيا آمده و در بيت مرجعيت و حجر علم و ورع پرورش يافته و مقدمات و ادبيات و پس از آن سطوح متوسط و عالى مكاسب و فرائد و كفايه را از مدرسين بزرگ حوزه علميه نجف مانند مرحوم آيت اللَّه حاج سيد نصراللَّه مستنبط و والد ماجدش به كمال رسانيده سپس به درس خارج فقه و اصول پدر بزرگوارش حاضر و استفاده سرشار و تقريرات درس معظم له را به رشته تحرير و خود نيز تدريس سطوح عالى فرموده و پس از رحلت برادر عزيزش حجةالاسلام والمسلمين حاج سيدجمال خوئى متوفى تهران و مدفون قم متصدى به امور و كارهاى مربوط به مقام زعامت و مرجعيت تشيع پدر عزيزش گرديده و مورد علاقه شديد آن جناب شده كه در موقع بردن ايشان را از نجف با تمام اهل بيت و اصحابش به بغداد و خواستند آقا را به نجف برگردانند و نور چشم عزيزش مترجم محترم را نگهدارند آقا فرمودند من بدون سيد محمدتقى نمى توانم يا مرا هم با ايشان نگهداريد و يا ايشان را با من بفرستيد كه دولت شوم بعث صدامى ايشان را در خدمت والدش به نجف برگردانيدند.

ايشان داراى استعداد زيادى مى باشند و عمده كارهاى حوزه علميه

را انجام داده و براى مقام زعامت عامه والدش بازوى توانا بوده و هستند.

تأليفات ايشان به قرار زير است

تقريرات درس فقه والد ماجدش كه چهار مجلد زير است:

1- مضاربه

2- مساقاه

3- كتاب النكاح

4- كتاب النكاح وصيت

5- تقريرات درس اصول والد ماجدش.

6- تقريرات تفسير والدش.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

خوئي، محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد محمدحسين بن العالم الجليل آقا سيد كبير خوئى از علماء محترم معاصر تهران است.

وى پس از تولد و پرورش در بيت علم و كمال و خواندن مقدمات و سطوح متوسط به قم مهاجرت نموده و سطوح نهائى را از مدرسين حوزه بپايان رسانيده آنگاه از محضر مرحوم آيت اللَّه العظمى آقا سيد محمد حجت كوهكمرى و آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيات ديگر استفاده نموده و بمدارج عاليه رسيده و بعد بنابر درخواست عده اى از دوستان و مومنين تهران منتقل به تهران گرديده و در مسجد سلمان واقع در خيابان شهباز تهران به اقامه جماعت و ترويجات دينى و تبليغات مذهبى اشتغال دارند.

نگارنده گويد: آقاى خوئى مزبور از بنى اعمام مرحوم علامه متتبع ميرزا حبيب اللَّه هاشمى خودى صاحب شرح نهج البلاغه مطبوع مى باشد، عالمى متين و دانشمندى باتقوا و متانت و داراى تاليفاتى مى باشد.

مرحوم والدش حجةالاسلام آقا سيد كبير خوئى نيز از علماء محترم شهرستان خوى داراى تأليفات بوده كه از آنها رساله اى بنام مثل و اندرز بسعى آن جناب بطبع رسيده است.

آن مرحوم در سال 1293 ق در شهرستان خوى محله شاهانه متولد و در سوم ذى القعده 1368 قمرى در اثر تصادم از اسب همسايه اش بدرود حيات گفته است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

خوئي، مهرعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از دانشمندان خوى و ادباى اين شهرستان و مخلصين پاكدل اهل بيت عصمت عليهم السلام است كه در خوى نشو و نما يافته و بعد به خراسان و اصفهان و عراق مسافرت نموده و از محضر علماء كسب فيض كرده آنگاه به تبريز مراجعت و در سال 1263 به رحمت حق پيوسته است. تخلص وى فدوى مى باشد.

فدوى مرد فاضل و كامل

و عارف و مداح خاندان رسالت بوده و در مدح حضرت اميرالمؤمنين على بن ابيطالب عليه السلام اشعار زيادى گفته كه از آنها قصيده رآئيه او معروف مى باشد و اين چند بيت زير آن است:

ها على بشر كيف بشر

ربه فيه تجلى و ظهر

هو والمبدء شمس و ضياء

هو والواجب نور و قمر

فلك فى فلك فيه نجوم

صدف فى صدف فيه درر

جنس الاجناس على و بنوه

نوع الانوع الى حادى عشر

كل من مات و لم يعرفه

موته موت حمار و بقر

ما رمى رمية الا و كفى

ما غزا غزوة الا و ظفر

اغمد السيف متى قايله

كل من جر دسيفا و شهر

اذ اتى احمد فى خم غدير

بعلى و على الرحل نبر

قبل تعيين وصى و وزير

هل ترى مات نبى و هجر

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

خياباني، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1338 -1297 ق)، عالم دينى و روزنامه نگار. در تبريز متولد شد. در كودكى به روسيه رفت و پس از بازگشت به تحصيل مقدمات و علوم متداول زمان چون هيات و حكمت و طبيعيات پرداخت و بعد از چندى به سلك روحانيت درآمد و امام جماعت مسجد كريم خان محله خيابانى تبريز شد. پس از اوج گيرى جنبش مشروطه به اين جنبش پيوست و نماينده ى انجمن ايالتى آن شهر شد. در دوره دوم مجلس به نمايندگى مردم تبريز انتخاب شد و در مدت نمايندگى خود با اولتيماتوم روسيه عليه ايران و قرار داد 1919 م وثوق الدوله مخالفت كرد. خيابانى در تبريز روزنامه ى «تجدد» را بنيان گذاشت و با نوشتن مقالاتى موفق به ساقط كردن دولت وثوق الدوله شد. وى در آذربايجان قيام و جنبشى راه انداخت كه بوسيله مخبرالسلطنه سركوب شد و خود نيز در اين كشمكش كشته شد.[1]

از آزاديخواهان معروف

آذربايجان در عهد مشروطيت است. وى در 1297 ه.ق در تبريز متولد شد. تحصيلات خود را در رشته ى علوم معقول و منقول ادامه داد و به كسوت روحانيت درآمد. پدرش پيشه ى تجارت داشت و بيشتر تجارت او با روس ها بود. قريب سى سال تجارتخانه اى در روسيه دائر كرده بود. شيخ محمد چندى نزد پدرش در روسيه باقى ماند. زبان روسى را فراگرفت و به تبريز بازگشت و امام مسجد كريم خان تبريز شد. هفته اى چند بار در مسجد منبر مى رفت و سخنان تندى بر زبان مى راند و از مشروطه و آزادى دفاع مى نمود. در بين مردم تبريز خيلى زود وجهه خوبى پيدا كرد. در دوره ى دوم كه جوانى سى ساله بود، به وكالت مجلس انتخاب گرديد. در تهران به تبعيت از تقى زاده، وارد حزب دموكرات شد. وقتى مجلس دوم تعطيل شد، او به تبريز و سپس به روسيه رفت و چند سالى ديگر در روسيه باقى ماند. در آن ايام حكومت تزار در حال احتضار بود و مردم روسيه عليه خانواده ى سلطنتى قيام كرده بودند ولى هنوز انقلاب به ثمر نرسيده بود. خيابانى تحت تأثير جنبش هاى سياسى در روسيه قرار گرفت