تفسير قرآن كريم سوره بقره آيه 28 جلد 3

مشخصات كتاب

سرشناسه:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان،1392

عنوان و نام پديدآور:تفسير قرآن كريم سوره بقره آيه 28 جلد 3 همراه با پرسش و پاسخ/ سيد مهدي فقيه امامي.

متن سخنراني جلسه تفسير حجه الاسلام و المسلمين حاج سيد مهدي فقيه امامي در مجتمع فرهنگي، مذهبي قائميه اصفهان 1392/04/21

سوم رمضان المبارك 1434

ناشر چاپي : مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان

مشخصات نشر ديجيتالي:اصفهان:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان، 1392.

مشخصات ظاهري:نرم افزار تلفن همراه ، رايانه و كتاب

موضوع: قرآن كريم

مقدمه

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

لاحول و لا قوة الا بالله العلي العظيم حسبنا الله و نعم الوكيل نعم المولي و نعم النصير ثم الصلوة و السلام علي سيدنا احمد حبيب اله لعالمين ابا القاسم محمد و علي اهل بيته الطيبين الطاهرين المعصومين سيما بقية الله في الارضين روحي و ارواح العامين لتراب مقدمه الفداء واللعنة علي اعدائهم و مخالفيهم و غاصبي حقوقهم و منكري فضادلهم و مناقبهم اجمعين من الآن الي قيام يوم الدين

جهت خوشنودي آقا امام زمان حجت بن الحسن و تعجيل در فرج آن حضرت صلواتي عنايت بفرماييد!

شام جمعه است جهت خوشنودي ارواح مومنين و مومنات و همه گذشتكان از شيعيان آقا اميرالمومنين صلوات دوم را جلي تر ختم بفرماييد.

كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ كُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْياكُمْ ثُمَّ يُميتُكُمْ ثُمَّ يُحْييكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (28)

سيد مهدي فقيه امامي

سوم رمضان المبارك 1434

تفسير

چگونه بخدا كافر ميشويد (فرمان او نميبريد) در حالى كه مرده و بى جان بوديد، پس شما را زنده كرد باز بميراند پس از آن زنده تان ميگرداند، پس از آن بسوى او شما را بازميگردانند

پس از آيات گذشته كه به صورت مختصري به عرض عزيزان تفسير آن را گذرانديم در مورد اين آيه شريفه كه خداوند توبيخ ميكند كساني را كه انكار ميكنند آن وجود مقدس را و مي فرمايد چگونه است كه شماها به وجود خداوند كافر ميشويد در حالي كه ميدانيد شما چيزي نبوديد و خداوند شما را زنده گردانيد و حيات به شما بخشيد و پس از آن هم شما را خواهد ميرانيد و پس از ان مجددا زنده خواهد كرد كه اشاره به دوران برزخ

است و پس از آن روز قيامت خواهد بود و به سوي خداوند بازگشت خواهيد كرد .

در زمينه كفر البته ميدانيد در اين آيه اشاره به كفر نسبت به خداوند دارد كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ ظاهر آيه به واسطه كبف استفهام است اما اصطاحا ميگويند استفهام توبيخي يعني سوال حقيقي پرسيده نشده چون خداوند مي داند كه چرا اينها كافر شدند و فقط به جهت توبيخ از آنها سوال شده است با توجه به آنچه كه در وجود خودتان مي يابيد علت كفر شما چيست كيف تكفرون بالله البته همه ميدانند كه كفر به خدا منشأ همه انكارها و عصيان هاي ديگر است و كسي كه به خداايمان ندارد رسول آو را نمي پذيرد وصي پيغمبر را نمي پذيرد و تابع مكتب وحي نمي شود و اعتقاد به معاد ندارد و بازگشت جسمي را انكار مي كند پس تمام كفريات بازگشتش به كفر به خداست!

و اما در زمينه مسئله موت و حيات كه يك مسئله علمي است و اين مبحث مربوط به حوزويان وعزيزان طلبه است ! برخي معتقدند كه حيات امر وجودي است و موت امر عدمي است پس در واقع تقابل بين موت و حيات ، تقابل ملكه و عدم ملكه است البته ظاهر آيات خلاف اين مطلب را ميفرمايد چرا كه ظاهر آيات مي فهماند كه بين موت و حيات تضاد است و تضاد در بين دو امر وجودي است البته اين اختلاف فقها و متكلمين با فلاسفه هست حتي در موضوعي مثل خير و شر همينطور است و علما خير و شر را با توجه به آيات و روايات وجودي مي

دانند و فلاسفه خير را وجودي و شر را عدمي ميداند در اين زمينه علماب بسياري كتب اعتقادي نوشتند مثل مرحوم آيت الله طيب كه كتاب اعتقادي كلم الطيب را نگاشته است و به اين امور اشاره دارد و جمع بين هر دو نظريه كرده است و فرموده است بستگي دارد كه ما حيات را چگونه معنا كنيم اگر منظور از حيات ، حيات مادي و نباتي باشد تقابل بين حيات و موت ملكه و عدم ملكه است يعني مرگ نابود كننده اين زندگي مادي و حيات نباتي است اما اگر حيات را ما حيات انساني و روحي بدانيم ديگر حيات روحي انسان با مرگ تمام نمي شود بلكه مسئله مرگ حركت از نشئه اي به نشئه ي ديگر است و در واقع مرگ هم امر وجودي است يعني يك حركت و انتقال از عالمي به عالم ديگر پس در اين صورت مرگ امر عدمي نخواهد بود و تقابل اين دو ضدين خواهد بود درآيات هم به همين نتيجه ميرسيم فرموده است

الَّذي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياة (ملك 2) يعني خداوند هم موت را خلق كرده و هم حيات را !! اگر مسئله موت امر عدمي بود كلمه خلق براي او به كار نمي رفت.

در جاي ديگر فرموده است حَتىَّ إِذَا جَاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ (انعام 61) اشاره به اين دارد كه مرگ يك امر وجودي است و براي امر عدمي كلمه جاء به كار نميرود و آمدن مرگ نشان دهنده وجودي بودن مرگ است پس با توجه به آيات و با توجه به اينكه حيات را حيات انساني بگيريم نه حيات نباتي به نتيجه

مي رسيم كه مرگ امر عدمي نيست و امر وجودي است و تقابل بين حيات و موت ضدين است ! به همين مقدار از اين بحث بسنده ميكنيم و مجال اين بحث اينجا نيست.

در ادامه فرموده است (وَ كُنتُمْ أَمْوَاتًا )كه اشاره به انتقال از يك عالم به عالم ديگر است و از نشئه اي به نشئه ديگر و نشان دهنده اين است كه انسان ها ابتدائا حيات مادي نداشتند و از نظر جسمي و ظاهري حضور نداشتند و به صورت ژن هايي بودند پشت آبائشان (فَأَحْيَكُمْ ) و خداوند به آنان جان بخشيد و روح عنايت كرد و انسان ها پا به عرصه وجود نهادند اين توضيحي براي كلمه موت اول در آيه است (فَأَحْيَكُمْ ) خدا حيات نباتي به انسان بخشيد و اگر انگونه ندانيم اين مطلب را ميرساند كه انسانها قبل از تولدشان حياتي ديگر نداشتند در حالي كه همه ميدانيم كه انسانها قبل از وجود ماديشان عوالم ديگري راگذارانده اند ، عالم ارواح ،عالم اظله و اشباح ، عالم ذر كه ارواح عوالم و دوران ها را گذرانده اند و داراي حيات انساني بوده اند و داراي حيات مادي و نباتي نبودند كه با تولدشان داراي اين حيات مادي ميشوند و پا به عرصه وجودمي گذارند و حيات اول در ايه حيات مادي و نباتي است (ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يحُْيِيكُمْ) مسئله مرگ است كه همه انسانها به آن اقرار دارند( ثُمَّ يحُْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ) بعد از چشاندن مرگ شمارا زنده ميكند اشاره به مسئله قيامت و به قول بعضي اشاره به مسئله رجعت است كه پس از دست دادن حيات

مادي مجددا به اين عالم برمي گردند و زندگي دنيوي ديگري را آغاز خواهند كرد حالا بحث رجعت هم بحث بسيار مفصل و زيبايي است و زياد در مورد اين بحث كار و تحقيق نشده است و در اصل مسئله علما بحث كردند تا در مقابل اهل سنت كه منكر رجعت هستند پاسخ دهند ورجعت از اصول و مباني فكري تشيع و از ضروريات اين مكتب است كه در اصل رجعت بسيار زحمت كشيده اند و در فروع و مسائل ديگرش وارد تحقيق زيادي نشدند البته اشاره كرده اند كه رجعت قبل از ظهور امام زمان اتفاق خواهد افتاد كه عده اي و به قولي همگي برخواهند گشت و در اين دنيا باز زندگي مجددي خواهند داشت براي آنكه بدانند خداوند براي متقيان عاقبت خيري هم در اين دنيا و هم در آخرت قرار داده است (وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ 128 اعراف) روزي خواهد رسيد كه تمام مردمي كه در دنيا اهل ايمان بودند و به خاطر ايمانشان بهره اي كافي از دنيا نبردند و در دنيا زجركشيدندروزي خواهد رسيد كه در اين دنيا زير سايه اهل بيت معصومين عليهم السلام بهره كافي را خواهند برد و اين نيست كه انسانهاي متقي امرشان موكول به قيامت خواهد شد خير در همين دنيا هم از نعم دنيوي بهره اي وافرخواهند برد از طرف ديگر هم انسانهاي فاسد كفار و مشركين اينگونه نيست كه امرشان فقط به آخرت موكول شود بلكه در حكومت اهل بيت آنان هم رجعت كرده و به مجازات اعمالشان خواهند رسيد و همه ما معتقديم كه امام عصر ارواحنا له الفداء بعد از ظهور

مباركشان آن دونفر را از كنار پيغمبر بيرون خواهند كشيد و آنان را به سزاي اعمالشان خواهند رساند و آن مخدره را هم به خاطر اذيت ها و آزارها و تهمتهايي كه زده است و جسارتهايش به پيامبر اكرم و جنگ و كشتار شيعيان و شمشير بر امام علي عليه السلام كشيدن ، مجازات و شلاق خواهند زد و بزرگان از منافقين و كفار را هم همينطور غير از آخرت در همين دنيا به سزاي اعمالشان خواهند رسيد.

پس خداوند به انسانها كه حيات اوليه و نباتي نداشتند به آنان حيات را عنايت مي كند پس از آن با مرگ از دنيا خواهند رفت و سپس زنده خواهد كرد( كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ كُنتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يحُْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ) و پس از مسئله رجعت مسئله قيامت برپاست كه إ(ِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ 156بقره) بازگشت همه بسوي خداست! قيامت براي انسانها برپاخواهد شد از نيستي به ديار وجود پس از آن عالم مرگ و برزخ پس از آن حيات مجدد و سپس معاد و بعد دنباي آخرت با توجه به همه اينها چگونه خدا را منكر ميشوند نكات زيبايي را بعضي بزرگان فرمودند كه در اين آيه سه تا دليل بيان شده است دليل اول حسي و وجداني است و دليل دوم برهاني است و سومي ديني قرآني است .

مطلب اول حسي وجداني است يعني خداوند به كفار اشاره ميكند كه مگر خودتان احساس نميكنيد كه نبوديد و سپس خداوند به شما حيات بخشيده است و همه ما ميدانيم كه زماني نبوديم و بعد حيات يافتيم و پا به عرصه دنيا

نهاديم كه هرروز در دنيا شاهديم كه عده اي به دنيا مي آيند و عده اي از دنيا ميروند و اين يك امر حسي وجداني است.

مسئله ديگر عقلي و غيبي و برهاني است كه آن مسئله مرگ و پس از مرگ است كه انسانها ميدانند ميميرند ولي از لحاظ حسي بعد از مرگ را نميتوانند تشخيص و احساس كنند و خداوند اشاره به مسئله برزخ ميكند وپس از آن مسئله معاد و قيامت كه عقلي و برهاني است ودر مجموع خداوند اشاره قرآني به امر معاد دارد كه مسئله ثبوت عالم برزخ است و وقايع پس از موت تا وقوع قيامت وبازگشت خلائق به خداوند تبارك و تعالي است .

فرق بين حيات اول و حيات دوم اين است كه حيات اولي پس از مرگ خواهيم داشت حياتي است كه فقط روح ما زنده است و البته بعضي گفته اند پس از مدتي يا در شب اول قبرروح به جسم برميگردد و عده اي هم اين قول را نپذيرفته اند و اشكال كردند و گفته اند اگر پس از مدتي قبر را بشكافيم يا دوربيني در قبر بگذاريم هيچ حركت و عكس العملي ديده نخواهد شد پس چگونه روح دوباره به جسم بازگردد و اين مطلب است اختلافي و موضوع بحث ما نيست اما در بزرخ آن جسم ديگر برنميگردد بلكه روح است كه به يك قالب مثالي برميگردد و با آن قالب مثالي اگر انسان مومني بوده لذت هاي عالم برزخ را خواهد چشيد و اگر انسان بدي بوده است در برزخ هم دچار عذاب خواهد شد اما حيات اخروي و مساله معاد انسانها

طبق صريح آيات قرآن دوباره آن روح به همان جسم ملحق خواهد شد و همان جسمي كه در دنيا داشته است و گفته ميشود معاد جسماني عنصري كه از معتقدات شيعه است و برخي از شخصيتهاي اهل معقول و فلسفه اينها معتقدند در قيامت هم قالب مثالي خواهد بود و روح هم يك جسمي مانند جسم دنيوي خواهد ساخت كه البته اين نظر مخالف صريح آيات قرآني و روايات است (بَلى قادِرينَ عَلى أَنْ نُسَوِّيَ بَنانَهُ 4 قيامت) ما قادر خواهيم بود كه حتي بند انگشتان راهم بازگردانيم اما فلاسفه و اهل معقولات گفته اند كه از لحاظ علمي اين موضوع قابل برگشت نيست كه اين ادعا مطلب بسيار غلطي است كه از انحرافات اعتقادي است البته بعضي از اينها انسانهاي منصفي بودند مثل بوعلي سينا كه او اعلام ميكند من از لحاظ عقلي و براهين علمي نتوانستم برگشت همين جسم عنصري را ثابت كنم اما چون صادق مصدق پيامبر گرامي اسلام فرموده است معاد جسماني است تعبدا ميپذيرم اما عده ديگري مثل ملاصدراي شيرازي صريح اعلام ميكند كه معاد جسماني عنصري در قيامت نخواهد بود و جسم ديگري براي انسان خواهد بود و در قالب مثالي است و كاري به روايات و آيات صريح در معاد جسماني ندارد يا آنها را توجيه ميكند خدا ميفرمايد( َ مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَميمٌ قُلْ يُحْييهَا الَّذي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَليمٌ 79-78 يس ) اي پيغمبر اگر از تو سوال كردند كه خدا چگونه استخوانهاي خاكستر شده را زنده خواهد كرد؟ بگو: كسى آنها را زنده مى كند كه در آغاز بيافريده است،

چه كسي شما را از نيستي وجود بخشيد هم او قادر است كه جسم پوسيده شما را به همين شكل خلق كند. كه از طريق علمي هم اين مسئله ثابت شده است كه در مسئله DNI هم به آن اشاره شده است

امام صادق عليه السلام فرمودند : وَ رُوِيَ عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِيِّ أَنَّهُ قَالَ: سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمَيِّتِ هَلْ يَبْلَى جَسَدُهُ فَقَالَ نَعَمْ حَتَّى لَا يَبْقَى لَحْمٌ وَ لَا عَظْمٌ إِلَّا طِينَتُهُ الَّتِي خُلِقَ مِنْهَا فَإِنَّهَا لَا تَبْلَى تَبْقَى فِي الْقَبْرِ مُسْتَدِيرَةً حَتَّى يُخْلَقَ مِنْهَا كَمَا خُلِقَ أَوَّلَ مَرَّةٍ.( من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص: 192- الكافي (ط - دارالحديث)، ج 5، ص: 618)

امام صادق عليه السلام فرمودند : از هر موجودي چيزي باقي خواهد ماند به عنوان مستديره كه مستديره يعني چيزي كه شكل هزيولي (فنري شكل و گرد) دارد امروزه اگر عكسهايي كه توسط ميكروسكوپ هاي قوي از D N I انسانها گرفته شده است ملاحظه كنيد مي بينيد دقيقا به شكل مستديره است يعني همان چيزي كه امام صادق به آن اشاره فرموده بودند كه جذب جايي نخواهد شد وهنگامي كه اسرافيل در صور مي دمد اين مستديره ها از لانه هاي پرندگان هم كه شده است اينها را بهم ملحق كند و همانگونه كه شكل مادي بود برخواهد گشت و روح در او حلول خواهد كرد و انسان با همان جسم مادي و روح انساني خود برانگيخته خواهد شد و اينجا هم در اين آيه اشاره شده است به عدم اوليه و حيات اوليه و موت و رجعت و معاد جسماني را (وَ كُنتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ

ثُمَّ يحُْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ) و همچنين (إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ)

و اين بحث مفصل است و در اين مجال كم فرصت بيان نيست و به همين مختصر كافي باشد!

در ادامه آيات خداوند تبارك و تعالي فرموده است:(( هُوَ الَّذِى خَلَقَ لَكُم مَّا فىِ الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلىَ السَّمَاءِ فَسَوَّئهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَ هُوَ بِكلُ ِّ شىَ ْءٍ عَلِيم 29) اوست آن خدايي كه همه آنچه را در زمين است براى شما آفريد، سپس آفرينش آسمان را [كه به صورت ماده اى دود مانند بود] اراده كرد و آن را به شكل هفت آسمان [همراه با نظامى استوار] درست و نيكو قرار داد و او به همه چيز داناست و بر اساس حكمتش خلق فرموده است.

خداوند باري تعالي فرموده است (خَلَقَ لَكُم مَّا فىِ الْأَرْضِ جَمِيعًا) آنچه كه آفريديم براي منفعت بردن انسانهاست كه تقدم لكم افاده حصر ميكند فقط و فقط براي انسانها خلق شده است و براي موجود ديگري اين مخلوقات را خلق نكرديم ! و خدا منت بر سر ما نهاده است كه اين همه نعم موجود كه قابل شمارش نيستند از حيوانات و نباتات همه را خدا براي انسانها خلق فرموده است.

خدا به دو گونه انتفاع در اين آيه اشاره ميكند يعني اعم از آنچه كه خدا براي ما خلق فرموده است يك انتفاع مادي كه همين انتفاع از گوشت و پوست حيوانات و استفاده ازچوب و سبزي گياهان و درختان وانتفاع از جو زمين براي تنفس و ادامه حيات و زندگي توسط آبها و كلا منافع مادي از موجودات است . ديگري انتفاعات معنوي است كه نكته

ظريفي است و اشيا و موجودات فقط نفع مادي ندارد و منفعت معنوي هم دارد مثل شتر كه دهها منفعت مادي دارد استفاده از گوشتش و شيرش ميكند و براي انسان باركشي مي كند و دهها استفاده مادي ديگر واما استفاده معنوي ديگر( أَ فَلا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ 17) برو به شتر بنگر كه توحيد را ميتواني درك كني

پس (از آن مردم را بفكر و انديشه در مخلوقات عجيبه و آفريده شده هاى شگفت آور امر نموده تا آنها را بر قدرت و توانايى و توحيد و يگانه دانستن و اعاده و بازگردانيدن او «جلّ شأنه» دليل آورند، ميفرمايد:) آيا (منكرين معاد و كسانى كه روز بازگشت را باور ندارند) شتر را نمينگرند كه چگونه آفريده شده؟ (كه با اين بزرگى رام كودكى ميگردد، و تا ده روز و بيشتر ميتواند آب نياشامد، و از گوشت، پوست، شير و كرك آن سود برند و پاها و لب وي چه خصوصيتي دارد كه هر چه دقت كني اعجاب خلقت خدا و قدرت وي به حيرت وا ميدارمان . ما خار را نمي توانيم در دستانمان فشار دهيم كه منجر به زخمي شدن و خون آلودگي ميگردد چه برسد به لب و دهان كه لطيف تر است اما شتر به واسطه خارهايي كه در بيابان است متنعم ميشود و آن خارها را به راحتي مي بلعد و گلو و لب و دهان شتر زخم نمي گردد حالا انسان بايد پي به قادر بودن خدا شود و در خلقت شتر در حيرت بسر ببرد چه پاهايي خلق كرده است كه در اين ماسه ها و شن هاي

روان حركت ميكند كه هر موجود ديگري به سختي ميتواند حركت كند و با وجود كوهان ميتواند مدت زيادي بدون غذا و آب تحمل كند كه حيوانات ديگر اين توان را ندارند كه بتوانند اينگونه حتي در بيابانها خدمت به انسان كنند اينها استفاده مادي دارند و البته استفاده معنوي كه پي به وجود خدا وقدرت و حكمت او خواهيم برد

برگ درختان سبز در نظر هوشيار هر ورقش دفتري است معرفت كردگار

اين آفرينش خداست و همه را براي ما با قدرت و حكمت خلق كرده است وبراي اينكه بعضي شبهه دارند كه بعضي از حيوانات چه نفعي براي ما دارد پاسخ اول ما اين است كه ندانستن نفع موجودات به خاطر جهل و ناداني ماست مگر ما همه چيز را ميدانيم و مگر علم پيشرفت كرده كه خواص همه چيز را بداند . شخصي در قديم در كاروانسرايي بين راه سوسكي را ديده و در ذهنش خطور كرد كه در اين بيابان گرم و بي آب و علف چرا اين سوسك خلق شده و حكمت خلقتش چيست بعد از آن مسافرت به بيماري بدي مبتلا شد و دملي در پايش پديد آمد و اطبا از درمانش عاجز شدند كه مدتي بعد خبردار شد طبيب حاذقي در آن حوال آمده و بعد از حضور نسخه اي به اوداده شد كه بايد سوسكي راخاكستر كرده با روغن و ... بر روي جراحت بگذارد كه آن موقع يكي از حكمتهاي خلقت آن نوع سوسك را فهميد (به حيوة الحيوان دميري رجوع شود)

ما از علم به يك حرفش هم نرسيديم ديگر چه برسد به

فهميدن اسرار خلقت

پاسخ ديگر اينكه بعضي منافع موجودات ممكن است مستقيم نباشد و با واسطه تاثير در زندگي و دنياي ما داشته باشد البته كه ماهيان درياها كه بايد در تور انسانها بيافتند و خوراك انسان شوند آنها هم نياز به خوراك دارند و ممكن است خوراك ماهيان، مستقيم به نفع ما نباشد اما به واسطه مورد استفاده ماست و اگر ما درك نميكنيم نبايد منكر خاصيت موجودات شويم و به فرض كه هيچ منفعت مادي نداشته باشند خلقتشان براي انسانها استفاده معنوي خواهد داشت و اگر انسانها با دقت مخلوقات خدا را بنگرند واقعا توحيدشان كامل خواهد شد و هيچ دانشمندي روي اين كره زمين نيست كه با علم وتدبر در پديده ها منكر خدا باشد .خداوند همين چشمي كه در كاسه سر ما قرار داده كه پزشكان متخصص ميگويند اسراري در چشم ما قرار دارد كه ما از آن مطلع نيستيم و ما هنوز از وجود خودمان سردر نياورديم ديگه چه برسد به باقي موجودات .

حيرت آورتر اينكه متخصصان مغز معترفند كه ذره اي از اسرار مغز را ميدانند وبسياري از رازهاي مغز خبري ندارد و نميدانند سلولهاي مغز چگونه كار ميكند؟ چگونه فرمان ميدهد چگونه اطلاعات و علوم را نگه ميدارد و هزاران هزار سوال كه انسان در مورد وجود خود دارد و پاسخ علمي ندارد و هاله اي از ابهام باقي است

البته طغيان انسان زياد است و وقتي ذره اي چيز دانست فكر ميكند ميتواند در برابر خدا بايستد كلاََّ إِنَّ الْانسَانَ لَيَطْغَى- أَن رَّءَاهُ اسْتَغْنىَ( 6-7) و اين چيزي است كه روشنفكران به جوانان ما القا ميكنند و اينها دچار

خودبزرگ بيني شده اند و خود را عقل كل ميدانند فلذا هر روز يك ايرادي به احكام الهي و مخلوقات و به عالم ميگرند چرا يكي كور است و ديگري فرزندش فلج و ...از اينگونه سوالات فراوان ميشود كه لاتسئل عما يفعل و هم يسئلون خدا هرگز مورد سوال قرار نميگيرد ما نبايد از خدا سوال كنيم اگر خدا را بشناسيم سوال معنا و مفهوم ندارد و اگر سوال ميكنيم براي اين است كه خدا را به خوبي نشناختيم و بايد همه چيز را ازخدا بدانيم و تسليم حكمت او باشيم صلواتي عنايت كنيد.

سوالات حضار در جلسه

1- در آيه آمده است كه كُنتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يحُْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُون با فاء عطف شده و سپس با ثم يا در آيه ديگر فرموده هُوَ الَّذِى خَلَقَ لَكُم مَّا فىِ الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلىَ السَّمَاءِ فَسَوَّئهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَات آيا فرقي دارد و معناي خاصي دارد؟

برخي گفته اند كه عطف با فاء ترتيب را مي رساند و با ثم ترتيب است با تاخير بيشتر كه در اينجا يعني خلقت زمين مقدم بر خلقت آسمان است و بعضي از بزرگان فرموده اند كه اين تاخير را همه جا نمي رساند انشالله فرداشب بيشتر به آن خواهيم پرداخت .

2- كُنتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يحُْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُون اول موت مقدم است و بعد حيات چرا؟

موت اول به معناي نيستي است و طبيعي است كه انسان از نيست و عدم به وجود حيواني و نباتي رسيده وبا توجه به عوالم گذشته و دقت در مطالب فوق تفهيم آيه راحت تر است كه موت دوم مرگ دنيوي است كه از مرحله اي به مرحله ديگر ميرود كه نهايتا بعد از حيات به عالم اخروي ميرود با آن توضيحات فوق ؛ است

3- آيا آيه (إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ) دال بر وحدت وجود و يكي بودن ما با خدا نيست؟

بله در عقايد متصوفه هم ميگويند كه ما جزئي از ذات خدا هستيم كه اين اعتقاد باطل است و مخالف باآيات محكم و روايات متقن است در روايت آمده است كه

. اشعث گفت:

«إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ»! يعنى: «ما از آن خدائيم و به سوى او بازمى گرديم- بقره: 156»، پس امير مؤمنان عليه السّلام او را فرمود: آيا تأويل آن را مى دانى؟ اشعث گفت:

تنها توئى پايان علم و نهايت دانش! فرمود: امّا اينكه گفتى: «إِنَّا لِلَّهِ» با اين كلام به بودن خود به خواست خدا اعتراف نمودى و با گفتن: «وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ» به مرگ خود اقرار كردى (تحف العقول / ترجمه جعفرى، ص: 192)

همچنين امام صادق عليه السّلام فرمود:

و مرد لازم است گفتن: إنّا للَّه و إنّا إليه راجعون. يعنى: ما جمله بنده و مملوك خدائيم و بازگشت همگى ما بسوى اوست.( من لا يحضره الفقيه / ترجمه غفارى، على اكبر ومحمد جواد و بلاغى، صدر، ج 1، ص: 194) 3- برخورد ما و ظيفه ما با شيعياني كه منكر رجعت يا معادند چگونه است؟

البته برخورد با افراد بستگي به شرايط مختلفي است اگر احساس كرد كه شخص جاهلي است و به خاطر ندانستن روايات و فهم

آيات اينگونه قضاوت ميكند كه قضيه مشخص و روشن است كه بايد اورا خودش يا به واسطه عالم ديگري او را هدايت كند و اگر معاند است صحبت كردن راه به جاي نمي برد و وظيفه مانع شدن تاثيرگذاري او بر ديگران است تا به واسطه او گمراه نشوند ضمن اينكه وجوه ديگر و مراتب ديگري هم دارد كه در امر به معروف و نهي ازمنكر هم نيز داراي مراتب و وجوه مختلفي است ضمن اينكه بعضي از اين امور مربوط به حكومتهاست كه اگر حكومتهاي صالحي باشند بايد با وجوه مختلف با اين موارد برخورد داشته باشند و جلوي اين انحرافات را بگيرند

اللهم انا نسئلك و ندعوك ...

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109