پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، جلد 11(مهر مهدوي 1)

مشخصات كتاب

عنوان و نام پديدآور : ترنم مهر/ جمعي از پژوهشگران؛ زير نظر محمدعلي رضايي اصفهاني.

مشخصات نشر : قم: انتشارات پژوهش هاي تفسير و علوم قرآن 1384.

مشخصات ظاهري : 250 ص.

فروست : پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه ي جوانان ج11

شابك : ريال

يادداشت : پشت جلد به انگليسي:

يادداشت : كتابنامه: ص. [248] - 250؛ همچنين به صورت زيرنويس.

موضوع : مهر مهدوي(1)

موضوع : پرسش هاي مذهبي-- اسلام

شناسه افزوده : رضايي اصفهاني محمدعلي 1341 -

رده بندي كنگره : BP65/2 /ش8 1384

رده بندي ديويي 297/176

شماره كتابشناسي ملي : 1078329

درآمد

قرآن كريم نوري همواره تابان است كه بر انديشه ي بشر تابيد و راه انسان ها را روشن ساخت، اين كتاب منبع عظيم معرفتي و سفره اي الهي است «1» كه مي تواند نسل هاي بشر را از زلال معرفت خويش سيراب سازد؛ و مقام دانش و دانشمندان را ارج مي نهد و عالمان و جاهلان را مساوي نمي داند، «2» بلكه با اشارات متعدد به مباحث علوم تربيتي، كيهان شناسي، زيست شناسي، رويان شناسي و روح و روان انسان بلكه با اشاره به مسائل فرا روانشناسي، حسّ كنجكاوي و پرسشگري انسان را تحريك مي كند و زمينه رشد علوم را فراهم مي سازد. «3»

پرسش كليد دانش است. «4» و ذهن پرسشگر ارجمند است، و وظيفه ي دانشمندان، دريافت پاسخ از منابعِ قرآن، حديث، عقل و علوم تجربي و ارائه ي آن به تشنگان حقيقت است.

از اين رو جمعي از پژوهشگران حوزه و دانشگاه گردهم آمده و با تأسيس «واحد پاسخ به پرسش هاي تخصصي قرآن و علم»، و ارسال

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 14

پرسشنامه به دانشگاه هاي مختلف، به گردآوري پرسش ها و ارائه ي پاسخ پرداخته اند، كه حاصل تلاش اين

عزيزان در اين مجموعه گردآوري شده است.

بنده كه از آغاز با اين عزيزان همراهي داشته ام، شاهد تلاش علميِ همراه با تعهد آنها بوده ام، كه در حد توان كوشيده اند پاسخ هاي مناسب و متين ارائه نمايند. البته برخي پرسش ها نيز از طريق شنوندگان محترم راديو قرآن دريافت شده و در برنامه ي پرسش و پاسخ قرآني آنجا پاسخ داده ايم كه به اين مجموعه اضافه شده است.

اميدوارم خداي متعال اين خدمت علمي و قرآني را از همه ي ما بپذيرد و اين اثر مورد عنايت خاص حجه بن الحسن العسگري (ع) قرار گيرد.

در ضمن از خوانندگان محترم درخواست داريم كه ما را از راهنمايي و پيشنهادات و انتقادات خويش محروم نفرمايند و از جوانان عزيز مي خواهيم كه اگر پرسش هايي در زمينه ي «قرآن و علم» دارند، به نشاني ما ارسال فرمايند. «1»

با سپاس

دكتر محمدعلي رضايي اصفهاني

قم- 19/ 3/ 1387

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 15

فصل اول: مهدي شناسي

اشاره

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 17

طول عمر حضرت مهدي (عج) و ارتباط آن با زنده بودن حضرت الياس «1» و خضر و عيسي (ع) چيست؟

پرسش:

طول عمر حضرت مهدي (عج) و ارتباط آن با زنده بودن حضرت الياس «1» و خضر و عيسي (ع) چيست؟ پاسخ:

يكي از مباحث مهم پيرامون شخصيت حضرت مهدي (عج)، طول عمر آن بزرگوار است، كه براي هر كسي ممكن است اين سوال مطرح شود كه چگونه حضرت مهدي (عج) فرزند امام حسن عسكري (ع) هستند و با بيش از هزار سال سن زنده مي باشند.

قرآن و روايات معصومين (ع) به پاسخ اين پرسش اشاره كرده اند كه به بيان برخي از آنها مي پردازيم:

1. عمر نوح (ع): قرآن كريم وقتي سخن از حضرت نوح (ع) به ميان

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 18

مي آورد، مي فرمايد:

«وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحاً إِلَي قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَهٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَاماً فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ؛ «1»

و بيقين نوح را به سوي قومش فرستاديم؛ و در [ميان آنان هزار سال جز پنجاه سال، درنگ كرد؛ و (سرانجام) سيلاب آنان را فراگرفت در حالي كه آنان ستمكار بودند.»

بنابراين خداوند در قرآن كريم كه سراسر نور و هدايت و راستي است مي فرمايد: «حضرت نوح 950 سال بين قوم خود درنگ داشته و مردم را هدايت مي كرد.» و جاي هيچ شكي نيست كه چون قرآن عمر 950 ساله را براي يك نفر تائيد كرده طولاني بودن عمر حضرت مهدي (ع) نيز قابل قبول خواهد بود.

2. زنده بودن حضرت الياس

(ع): حضرت الياس (ع) از رسولان الهي است كه 2 مرتبه هم در قرآن از ايشان ياد شده است. «2» ايشان از پيامبران بني اسرائيل و از اولاد هارون بن عمران بوده و عموزاده حضرت اليسع (ع) مي باشد. اليسع (ع) همان يسع بن اخطوب بن عجوز است كه الف و لام آن زائده و براي زينت است مانند الحسين، وي نيز از پيامبران بني اسرائيل مي باشد و حضرت الياس (ع) هنگامي كه به آسمان رفت حضرت اليسع (ع) را جانشين خود بين مردم قرارداد. از حضرت امام رضا (ع)

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 19

حكايت شده كه مي فرمايند: اليسع همان كارهايي را كه حضرت عيسي انجام مي داد انجام داد، روي آب راه مي رفت، مرده زنده مي كرد، كر و لال شفا مي داد ولي مردم او را خدا نخواندند. «1»

علامه مجلسي زنده بودن حضرت الياس (ع) را از طريق 2 روايت اعلام مي كند:

1. امام محمدتقي (ع) از امام صادق (ع) نقل مي كنند كه روزي پدرم امام محمدباقر در حال طواف بود كه ناگاه با مردي برخورد كرد كه چيزي به خود بسته بود و طواف پدرم را قطع نمود و آن حضرت را به خانه اي در جوار كوه صفا برد و مرا نيز طلب كرد و غير از ما 3 نفر كسي در آنجا نبود. [سؤالاتي پرسيد و سخناني ميان آنها گذشت كه مي توانيد به اصل حديث مراجعه كنيد] تا اينكه شمشير خود را بيرون آورد و گفت: اين هم يكي از آن شمشيرهايي است كه در زمان حضرت مهدي (عج) كشيده خواهد شد؛ سپس گفت: منم الياس و آنچه از تو پرسيدم همه

را مي دانستم و شما را مي شناختم ولي مي خواستم باعث قوت ايمان اصحاب تو شود و بعد ناپديد شد. «2»

2. از حضرت امام حسن عسكري (ع) حكايت شده كه پيامبر اكرم (ص) به زيد بن ارقم سخناني گفتند از جمله آنها اين بود كه فرمودند: حضرت خضر و حضرت الياس در موسم حج همديگر را ملاقات مي كنند و زماني

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 20

كه مي خواهند از همديگر جدا شوند فلان دعا را مي خوانند و بعد از

همديگر جدا مي شوند. «1»

3. حضرت خضر (ع): ايشان از پيامبران مرسل مي باشد كه بر قومش مبعوث شد و معجزه اولش اين بود كه هر گاه بر چوبي خشك يا زمين بي سبزه اي مي نشست فوراً چوب داراي برگ مي شد و زمين سرسبز مي شد و به همين خاطر او را «خضر» مي گويند. خضر به معناي سبز و سبزه مي باشد. «2» نام اصلي و نسب او چنين است: «تاليا بن ملكان بن عابر بن ارفخشد بن سام بن نوح» و مدت عمر او، حدود 6 هزار سال تخمين زده شده است. «3»

طبق رواياتي كه علامه مجلسي (ره) در بحارالانوار «4» و حيوه القلوب «5» آورده حضرت خضر (ع) به همراه حضرت ذوالقرنين (ع) كه قرآن در اواخر سوره ي كهف از او سخن به ميان آورده به سوي ظلمات رفت و آب حيات خورد و تا دميده شدن صور از دنيا نمي رود.

از امام رضا (ع) حكايت شده: حضرت خضر از آب حيات خورد و تا نفخ صور زنده است، نزد ما مي آيد و بر ما سلام مي كند ما صدايش را مي شنويم و خودش را نمي بينيم او در مراسم حج شركت مي كند

و

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 21

همه ي مناسك حج را انجام مي دهد. در روز عرفه در سرزمين عرفات

مي ايستد و بر دعاي مؤمنان آمين مي گويد، خداوند به وسيله ي او در زمان غيبت، از قائم ما رفع غربت مي كند و به وسيله ي او تنهايي و خلوتش را به انس تبديل مي كند. «1»

از امام صادق (ع) حكايت شده: ... اما آن بنده صالح خدا خضر، خداوند عمر او را نه به خاطر رسالتش طولاني كرده و نه به خاطر كتابي كه بر او نازل كرده و ... بلكه خداي جهان آفرين براي آن كه اراده فرموده بود عمر گرامي قائم (ع) را در دوران غيبت او بسيار طولاني سازد و مي دانست كه بندگانش بر طول عمر او ايراد و اشكال خواهند نمود، به همين دليل عمر اين بنده ي صالح خويش «خضر» را طولاني ساخت كه بدان استدلال شود و عمر قائم بدان تشبيه گردد و بدين وسيله اشكال و ايراد دشمنان و بد انديشان باطل گردد. «2»

البته همانطور كه از جزئيات زندگي حضرت مهدي (عج) اطلاعاتي در دست نداريم از زندگي حضرت خضر (ع) و الياس (ع) و اينكه چگونه و كجا زندگي مي كنند و به چه اعمالي مشغول هستند اطلاعاتي نداريم و ظاهراً اين گونه مسائل جزء اسرار است و علم آن بما واگذار نشده است.

4. زنده بودن حضرت عيسي (ع): آنچه در مورد حضرت عيسي (ع) قطعي است و قرآن هم بدان تصريح دارد آن است كه حضرت عيسي (ع)

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 22

به دار آويخته نشده است و به تعبير قرآن امر بر دشمنان آن حضرت

مشتبه شد «وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَي ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللّهِ وَمَا قَتَلُوهُ

وَمَا صَلَبُوهُ وَلكِن شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِيناً» و (بخاطر) گفتارشان: «كه ما، مسيح، عيسي پسر مريم، فرستاده خدا را كشتيم.» (از رحمت خدا دور شدند.) و حال آنكه وي را نكشتند، و او را بر دار نياويختند، و ليكن (امر) بر آنان مشتبه شد. و قطعاً كساني كه در (باره قتل) او اختلاف كردند، از آن در شكّند، و براي شان هيچ علمي به آن جز پيروي از گمان نيست. و يقيناً او را نكشتند؛

و آن كه خداوند حضرت عيسي را به آسمان بالا برد «بَل رَفَعَهُ اللّهُ إِلَيْهِ وَكَانَ اللّهُ عَزِيزاً حَكِيماً؛ بلكه خدا او را به سوي خود، بالا برد؛ و خدا، شكست ناپذيري فرزانه است.»

كه بسياري از مفسرين اين بالا رفتن حضرت عيسي (ع) را به صورت زنده مي دانند نه اين كه حضرت عيسي (ع) از دنيا رفته باشد.

بلكه طبق احاديث، حضرت عيسي (ع) زمان ظهور حضرت مهدي (عج) هنگامي كه مردم در بيت المقدس براي نماز صبح به امامت حضرت مهدي (ع) صف كشيده اند از آسمان فرود مي آيد و با حضرت بيعت مي كند و امام زمان (ع) به حضرت عيسي مي فرمايند: شما امام جماعت باشيد كه حضرت عيسي (ع) مي فرمايد نه هرگز! شما بايد نماز را براي مردم بخوانيد و همگي به شما اقتدا نمايند چرا كه شما بنده ي شايسته ي

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 23

خدا و حجت او هستيد و خدا از شما خشنود است و من

به عنوان وزير شما مبعوث شده ام نه امير. «1» و پس از فتح غرب توسط آن حضرت و اسلام آوردن بيشتر مردم آن سامان، حضرت عيسي (ع) رحلت نموده و حضرت مهدي (ع) و مسلمانان آشكارا بر پيكر مطهر ايشان نماز مي گذارند تا مثل بار اول كسي سخن ناروا نگويد و او را خدا نداند. و در پارچه اي كه دستباف مادرش حضرت مريم (س) است او را كفن نموده و كنار مزار مادرش او را دفن مي كنند. «2»

در نتيجه حضرت عيسي (ع) نمرده بلكه زنده است و در آسمان بسر مي برد، كه از چگونگي حيات حضرت در آسمان چهارم يا آسماني ديگر و نحوه ي زندگي ايشان اطلاعاتي در دست نيست.

نكته:

در رواياتي بين زنده بودن حضرت الياس (ع) و خضر (ع) با زنده بودن حضرت مهدي (ع) شباهت ذكر شده است اما روايتي كه دلالت كند بر اينكه حضرت مهدي (ع) شبيه حضرت عيسي (ع) زنده است نداريم و اساساً چنين تشابهي غلط است چرا كه زنده بودن حضرت عيسي (ع) با زنده بودن حضرت مهدي (ع) تفاوت دارد و نوع زنده بودن حضرت مهدي (ع) از نوع زنده بودن حضرت عيسي (ع) نيست. حضرت مهدي (ع)

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 24

بين مردم زندگي مي كنند نه اينكه به آسمان بالا رفته باشند. طبق روايت شخص امام از ما غائب است. «1»

در حديث امام رضا (ع) آمده: «جسم او ديده نمي شود» «2» يا در حديث ديگر مي فرمايد:

«مردم امامشان را گم مي كنند. پس او در مراسم حج حاضر مي شود و مردم را مي بيند ولي آنان او را مشاهده نمي كنند»، «3» اما حضرت عيسي

(ع) در آسمان ها هستند نه در روي زمين و بين مردم.

5. وجود افرادي با عمر طولاني: مانند:

1. لقمان حكيم: 4000 سال

2. لقمان بن عاد (ع): 3500 سال عمر داشته است.

3. نوح پيامبر (ع): 2500 سال عمر داشته است.

4. شيث فرزند آدم (ع): 912 سال عمر داشته است.

5. حضرت آدم (ع): 930 سال عمر داشته است.

6. حضرت ادريس (ع): 862 سال عمر داشته است.

7. سليمان نبي (ع): 712 سال عمر داشته است.

8. سام پسر نوح (ع): 600 سال عمر داشته است.

9. فرعون معاصر موسي: 600 سال

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 25

10. مريم مادر حضرت عيسي: 500 سال

11. سلمان فارسي: 400 سال

و افراد ديگر ... «1»

تذكر: امكان طول عمر از نظر علم و عقل

از نظر علمي هيچ گونه قاعده و قانوني كه مانع وقوع و تحقق عمر طولاني باشد، وجود ندارد.

«برنارد شو» مي گويد: از اصول علمي ثابت نزد تمام دانشمندان «بيولوژي» آن است كه عمر انسان ممكن نيست كه براي او حد ثابتي باشد طول عمر مسئله اي است كه حد نمي پذيرد. «2»

«فلوكر» فيزيكدان معروف مي گويد: حدّ طبيعي عمر انسان 600 سال است. و «روجرپيكن» آن را 1000 سال مي داند «ديمندوبرل» از اساتيد دانشگاه «جونس هبكنس» مي گويد: تمام اجزاي اصلي انسان بدون استثناء با امتحان به اثبات رسيده كه قابل خلود است و يا حداقل قابل عمري طولاني تر از اين مقدار.

نتيجه آنكه:

به استناد قرآن و روايات و شهادت تاريخ و علم و عقل هيچ منعي براي عمر طولاني نيست و امام زمان (ع) هم اكنون كه سال 1428 قمري

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11،

ص: 26

است، 1178 سال دارند و با اولياء خاصي مانند حضرت خضر (ع) و الياس (ع) ارتباط و انس دارند. و هر يك از اين اولياء الهي به وظيفه ي

تعيين شده از طرف خداوند عمل مي كنند. چنانچه حضرت عيسي (ع) در آسمان زنده است.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 27

حضرت مهدي چند سال دارند و هنگام ظهور با چه قيافه اي ظاهر مي شوند؟

پرسش:

حضرت مهدي چند سال دارند و هنگام ظهور با چه قيافه اي ظاهر مي شوند؟ پاسخ:

اول: حضرت مهدي (عج) اكنون چند ساله دارند؟

حضرت مهدي (عج) در سال 255 ه-. ق به دنيا آمدند و با توجه به اينكه الآن در سال 1428 ه-. ق هستيم عمر حضرت در نيمه شعبان امسال 1173 سال مي باشد.

دوم: شكل و شمايل حضرت مهدي (عج)، موقع ظهور مثل انسان چند ساله است؟

در مورد قيافه و شكل و شمايل حضرت موقع ظهور به طور كلي دو دسته روايت وجود دارد:

الف. رواياتي كه مطلق است و سني را بيان نمي كند و فقط جوان

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 28

بودن حضرت را متذكر مي شود.

1. «شابٌ بعد كبر السن» «1» جوان است با اينكه سن اش زياد است.

2. «رجوعه من غيبته بشرخ الشباب» «2» در بهترين مرحله ي جواني ظهور مي كند.

3. «في سن الشيوخ و منظر الشباب» «3» در سن كهن سالان و سيماي جوانان.

ب. رواياتي كه علاوه بر تأكيد بر جواني، سن و سال را هم مشخص مي كند.

1. «في صوره فتيَ موفق اين ثلاثين سنه» «4» با چهره ي جواني كامل به سن سي سالگي.

2. «في صوره شاب دون اربعين سنه» «5» با چهره ي جواني كمتر از چهل سالگي.

3. سن اش زياد و چهره اش جوان است به گونه اي كه در نظر

بيننده چهل ساله يا كمتر مي نمايد و از نشانه هاي ايشان آن است كه تا زمان وفات پير نمي شود. «6»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 29

نكات:

1. مي دانيم كه سن حضرت بيش از هزار سال است و رواياتي كه سن ايشان را بين 30 تا 40 سال بيان كرده منظور اين است كه در زمان ظهور چهره و سيماي نوراني حضرت در اين سن است و اختلاف سن در اين موضوع موجب تضاد نمي باشد. زيرا اين اعداد نشانگر سن انسان كامل و جوان است.

2. البته عمر طولاني مثل نوح (950 سال) در قرآن آمده و يا حضرت خضر و عيسي (ع) سابقه دارد و در عالم حيوانات نيز عمر طولاني مشابه دارد و پيري و مرگ در اثر عوامل فرسايشي است كه اگر آن عوامل نباشد شخص جوان مي ماند. «1»

3. آنچه مهم است شناخت و معرفت امام است و اين اهميت به قدري است كه در روايات نشناختن امام برابر با بي ديني و جهالت شمرده شده.

«من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتهً جاهليهً» «2» «كسي كه بميرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهليت مرده است.»

و اين معرفت، مخصوص شناخت ظاهري نيست بلكه فراتر از آن است.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 31

آثار و بركات وجودي حضرت حجت (عج) چيست؟

پرسش:

آثار و بركات وجودي حضرت حجت (عج) چيست؟ پاسخ:

حضرت مهدي (ع) در تاريخ پانزدهم شعبان سال 255 هجري قمري در شهر سامرا به دنيا آمدند. و تنها امامي هستند كه در عراق متولد شدند چرا كه يازده امام ديگر همگي در مكه يا مدينه متولد شدند. پدر بزرگوار ايشان امام حسن عسگري

(ع) و مادر گراميشان حضرت نرگس خاتون مي باشد. از آنجا كه، دشمنان زيادي داشتند و حتي در صدد قتل ايشان بودند حتي تولد ايشان همچون تولد حضرت موسي به صورت مخفي بود و به جز معدودي از شيعيان، ديگران نمي توانستند ايشان را زيارت كنند. تا اينكه در سال 260 هجري پدر بزرگوارشان به شهادت رسيدند و در پنج سالگي قامت ايشان به رداي امامت و ولايت آراسته شد. اما به خواست خداوند متعال به كناره گيري از اجتماع مأمور شدند و تا

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 32

سال 329 در غيبت صغري به سر مي بردند. در اين مدت شيعيان و دوستان ايشان از طريق 4 نائب خاصي كه خود حضرت معرفي كرده بودند با حضرت در ارتباط بودند و مشكلات و سؤالات خود را مطرح مي كردند. تا اينكه نوبت به غيبت كبري رسيد. و از طريق آخرين نائب خود اعلان كردند كه پس از ايشان نائب خاصي در بين مردم ندارند و مردم در مشكلات و حوادثي كه برايشان پيش مي آيد به نايبان عام يعني فقيهان جامع الشرايط مراجعه كنند. و غيبت كبري براي مدت طولاني، همچون ابر بر خورشيد جمال حضرتش افتاد و از اين پس ناچاريم از پس ابر، از خورشيد وجودش استفاده كنيم.

آثار و بركات وجودي امام زمان چيست؟

احاديث فراواني از پيامبر اكرم و ائمه (ع) در پاسخ اين گونه پرسش ها حكايت شده كه در اينجا به عنوان نمونه حديثي را از امام سجّاد (ع) كه بيانگر پاره اي از بركات وجودي امام (ع) است، ذكر مي كنيم:

سليمان از امام صادق (ع) و آن حضرت از پدر بزرگوارش امام باقر (ع)

و آن حضرت از امام زين العابدين (ع) حكايت مي كند:

«ما (اهل بيت پيامبر (ص) پيشوايان امت اسلام، حجت هاي خدا بر جهانيان، آقاي اهل ايمان، پيشتواي روسفيدان و سرپرست مؤمنانيم. ما امان براي اهل زمين هستيم، همچنان كه ستارگان براي اهل آسمان امان هستند. خدا به واسطه ي ما آسمان را بر فراز زمين نگاه داشته و اهل زمين را از هلاكت نجات بخشيده

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 33

است. به واسطه ي ما باران مي بارد و رحمت خدا منتشر مي شود و زمين بركاتش را بيرون مي آورد و اگر در هر عصر و زماني، امامي از ما اهل بيت، در زمين نبود زمين اهلش را فرو مي برد و هلاك مي كرد.» «1»

سپس فرمودند: از هنگام خلقت آدم تا قيامت، زمين از حجت خدا خالي نبوده و نخواهد بود؛ خواه حجتش در ميان مردم آشكار و معروف باشد يا غايب و ناپيدا. و اگر آن حجت نبود خدا در زمين عبادت نمي گرديد.»

سليمان مي گويد: از امام صادق (ع) پرسيدم! مردم در زمان غيبت چگونه از امام غايب بهره مند مي شوند؟!

آن حضرت فرمود: «همچنان كه از خورشيد هنگامي كه در پشت ابرها است، بهره مند مي گردند».

توضيح: بيان امام (ع) در اين حديث، به سه بخش عمده تقسيم مي شود:

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 34

بخش اول: در مورد موقعيّت ائمه (ع) از جهت مقام و منصب الهي

است كه پيشوايان راستين اسلام پس از پيامبر گرامي حجت هاي خدا بر تمام عالميان و سيّد و آقاي اهل ايمان هستند كه به فرمان خداي سبحان به وسيله ي پيامبر اكرم (ص) به جامعه اسلامي معرّفي شدند و براي هدايت و رهبري همه

انسان ها در همه ي زمان ها تعيين گرديدند.

بخش دوم: پاره اي از بركات وجودي ائمه اطهار (ع) بيان شده است كه اختصاص به زمان حضور امام (ع) ندارد. زيرا آثار و بركات آن حضرت چنان گسترده است كه شامل زمان حضور و غيبت مي شود.

بخش سوم: در اين بخش به چند نكته ي اساسي اشاره شده است:

الف) خالي نبودن زمين از حجت خدا، يك سنّت الهي است كه از زمان حضرت آدم (ع) تا قيامت جريان دارد.

ب) اگر امامي از اهل بيت پيامبر (ص) در زمين نباشد، زمين اهلش را نابود مي كند.

ج) عبادت خدا در زمين، به وجود حجّت خدا بستگي دارد.

د) در كلام حضرت به بهره مند شدن مردم از وجود امام (ع) در ايام غيبت تصريح شده است.

ما هنگامي مي توانيم منظور كلام جامع و بلند امام سجاد (ع) را خوب درك كنيم كه نسبت به خداوند متعال و اهداف وي از آفرينش انسان ها و ساير موجودات، شناخت صحيح داشته باشيم. زيرا شناخت صحيح خداوند متعال است كه به انسان امكان شناخت پيامبر و امامان را مي دهد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 35

از اين رو سفارش شده: به هنگام دعا و كمك خواستن از خداوند چنين بگوييم:

«اللّهُمَّ عرِّفني نفسك فإنّك إن لم تُعرِّفني نفسك لم أعرف نبيّك، اللّهُمَّ عرّفني رسولك فإنَّك إن لم تعرّفني رسولك لم أعرف حجّتك، اللّهمَّ عرّفني حجّتك فإنّك إن لم تعرّفني حجّتك ضللت عن ديني». «1»

در توضيح اين دعا بايد گفت: معرفت خداوند متعال داراي مراتب و درجاتي است كه انسان مي تواند تا حدّي در پرتو نور «فطرت» و «عقل» به آن دست يابد؛ لكن معرفت صحيح و برتر و كامل را، بايد

به كمك پيامبران الهي و جانشينان راستين آنان،- بيانگران معارف ديني- به دست آورد.

وجود امام (ع) موجب آرامش اهل زمين

اگر شناخت صحيح نسبت به خداوند متعال از راه نزول وحي به وسيله ي امام بعد از پيامبر انجام گيرد، به خوبي روشن مي شود كه وجود امام معصوم در ميان جامعه بشري از جهات گوناگون «موجب آرامش و امنيت» براي ساكنان زمين است.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 36

اينك به برخي از آن جهات اشاره مي كنيم:

1. امنيت فكري وروحي

امام (ع) بر اساس اين كه مسئوليت هدايت و ارشاد جامعه را بر عهده دارد، از مرزهاي اعتقادي و فكري جامعه ي اسلامي نگهباني مي كند تا مورد هجوم افكار غلط و اعتقادات منحرف دشمنان خدا واقع نشود. در پرتو هدايت و ارشاد حجت خداست كه انحرافات فكري و عقيدتي كه موجب تزلزل فكري و روحي جامعه است، از بين رفته و «امنيت فكري و روحي» به وجود مي آيد.

2. به دست گرفتن زمام امور جامعه

مسئوليت ديگر امام سرپرستي امور جامعه است كه در صورت فراهم شدن شرايط و امكانات كافي، امام، زمام امور را به دست گرفته و قسط و عدالت همگاني را جايگزين بي عدالتي ها مي نمايد زيرا بي عدالتي هاست كه نظم و آرامش فردي و اجتماعي را بر هم مي زند؛ در نتيجه اهل زمين از آرامش و ثبات برخوردار مي گردند.

اگر مي بينيم كه امام از تصرف ظاهري در اداره ي امور جهان خودداري مي كند، به خاطر عدم وجود شرايط و مقدمات لازم است و خودداري از تصرف ظاهري در امور، چيزي نيست كه منحصر به حضرت حجت (ع) باشد، بلكه امامان پيشين نيز چنين بودند، چنانكه حضرت اميرالمؤمنين

(ع) بيش از بيست و پنج سال در امور اجرايي دخالت و تصرف نكردند؛ در حالي كه از اولين لحظه ي ارتحال پيامبر گرامي اسلام

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 37

از طرف خدا و پيامبر نيز به مقام ولايت و امامت بر مردم انتخاب شده بودند، و واجد تمام شرايط زعامت و سرپرستي مردم بودند، ولي به خاطر كوتاهي و سهل انگاري عده اي و كارشكني عده اي ديگر جامعه ي اسلامي از بركات وجود امام و رهبري معصوم، محروم ماند.

اگر امروز اجتماع ما از بركات تصرف مستقيم امام و حجت خدا محروم است، نه تنها مربوط به كوتاهي مسلمين صدر اسلام، بلكه به خاطر غفلت هاي جامعه خود ما نيز مي باشد.

اميد است روزي فرا رسد كه جامعه ي اسلامي و مردم جهان به اين حقيقت پي ببرند كه براي دست يافتن به عالي ترين مدارج تكامل انساني، ناگزيرند ازانساني كامل ومعصوم كه واجد تمام شرايط رهبري در ابعاد مختلف زندگي انسان است، اطاعت و پيروي كنند؛ در اين صورت است كه زمينه و شرايط براي تصرف مستقيم حجت و وليّ خدا فراهم مي گردد و امام، با اذن خداوند متعال ظاهر مي شود و ظلم و بيداد را از بين مي ببرد، و زمين را از عدل وقسط پر مي كند. چنانكه اميرالمؤمنين (ع) پس از بيست و پنج سال كناره گيري از تصرف در امور مسلمانان، بعد از فراهم شدن شرايط، رسماً زمام امور را به دست گرفت و موفق گرديد كه در اين مدّت كوتاهِ زعامت و رهبري خود، نمونه اي كامل از حكومت قرآني و اسلامي را براي همه ي مسلمانان و انسان هاي جهان در طول تاريخ ترسيم كند.

پرسش و پاسخ هاي

قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 38

محقّق طوسي در اين باره مي نويسد:

«وجوده لطف و تصرّفه لطف آخر وعدمه منّا». «1»

وجود امام لطف است و تصرف و سرپرستي امام لطف ديگر است.

امّا اگر مردم از اين لطف دوم برخوردار نيستند و امام در امور اجرايي به ظاهر تصرّف نمي كند، به خاطر سهل انگاري و كوتاهي خود آن هاست. از اين رو لازم است امت اسلام از خواب غفلت بيدار شوند و مقدّمات حضور امام معصوم را در ميان خود، به وجود آورند تا از بركات كامل الهي برخوردار گردند.

وجود امام، منشاء خير و بركت

با توجه به آيات و روايات، وجود افراد مؤمن در بين مردم، منشأ خير و بركت و موجب نزول باران و جلب منافع و دفع بسياري از بلاها و خطرها از جامعه است، چنانچه در تفسير آيه ي 251 سوره ي بقره «2» از امام صادق (ع) حكايت شده:

«إنّ اللّه ليدفع بمن يصلّي من شيعتنا عمّن لا يصلّي ولو اجتمعوا علي ترك الصلاه لهلكوا؛ به درستي كه خداوند به واسطه نمازگزاران شيعه، بلا را از كساني كه نماز نمي خوانند، دفع مي كند. زيرا اگر همه ي شيعيان نماز را ترك كنند، هلاك مي گردند». «3»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 39

آنگاه حضرت نسبت به ساير احكام، مانند پرداخت زكات و حجّ گزاردن همين مطلب را مي فرمايد.

وقتي وجود افراد مؤمن در اجتماع، چنين بركتي را به همراه داشته باشد، معلوم است كه بركات وجود امام معصوم كه وليّ و حجّت خدا بر مردم است، به مراتب بيشتر خواهد بود. زيرا امام و حجت خدا واسطه ي رسيدن فيض و بركت خداوند متعال به مردم و برطرف

كننده ي بلاها از آنان است.

امداد هاي غيبي امام زمان (عج)

رواياتي كه از پيامبر اكرم و ائمه اطهار (ع) درباره ي غيبت حضرت مهدي (ع) رسيده، امكان بهره مندي از وجود آن حضرت را در عصر غيبت، مانند بهره مندي از نور خورشيد، هنگامي كه در پشت ابرها نهان است، دانسته است «1» كه اين بهره مندي گاهي به شكل امدادهاي غيبي از حضرت صادر مي شود.

از جمله امدادهاي غيبي حضرت به جامعه ي شيعه، عنايت خاصّ آن بزرگوار به شيعيان است چنانكه در توقيعي از آن حضرت براي شيخ مفيد (ره)، چنين آمده است:

«إنّا غير مهملين لمراعاتكم ولا ناسين لذكركم ولولا ذلك لنزل بكم اللأواء واصطلمكم الأعداء؛ «2» «ما امور شما را رها نمي گذاريم و هميشه شما

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 40

را مراعات مي نماييم و به ياد شما هستيم و گر نه، دشواري ها و گرفتاري ها بر شما فرو مي ريخت و دشمنان، شما را لگدمال مي كردند!»

از اين جملات محبّت آميز حضرت استفاده مي شود كه پيوسته امدادهايي پر بركت از جانب آن بزرگوار به ما مي رسد.

نتيجه گيري:

با توجه به آنچه گذشت آثار وجودي امام زمان (ع) را مي توان در دو بخش آثار تكويني و تشريعي «1» برشمرد. كه به نمونه هايي از آنها اشاره مي شود:

الف. آثار تكويني:

1. واسطه فيض.

2. نفوذ روحاني و امدادهاي غيبي.

ب. آثار تشريعي:

1. پاسداري از دين.

2. اميد بخشي.

3. تصرف امام در كارها (به واسطه نائبان خاص و عام) پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 41

اسامي و القاب حضرت مهدي

پرسش:

تعدادي از اسامي و القاب حضرت مهدي (عج) در قرآن و ساير كتب آسماني را بيان كنيد؟

پاسخ:

هر انساني را با 3 عنوان اسم، كنيه و لقب مي توان ياد

كرد. اسم لفظي است كه به وسيله آن شخص نام گذاري مي شود و معرفي مي گردد و غالباً در آن هيچ معناي ديگري غير از اشاره بودن بر شخص مورد نظر منظور نمي گردد.

كنيه اسمي است كه مزين به «ابن» يا «اب» يا «ام» يا «اخ» يا «اخت» باشد و به منظور تعظيم و تجليل از فرد از كنيه استفاده مي شود.

لقب نام دوم انسان است كه در آن معناي مدح و ذم منظورمي گردد

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 42

به خلاف اسم عَلَم چنان چه گفته شد. «1»

نام اصلي حضرت مهدي (ع) «محمد (ع)» مي باشد و اين نامي است كه پيامبر اكرم (ص) براي ايشان انتخاب نموده است و در اخبار متعدد شيعه و سني آمده است كه رسول خدا فرمودند مهدي هم نام من است «2» و در حديث لوح فاطمه كه بسياري از محدثين شيعه از جمله شيخ طوسي و شيخ مفيد و شيخ صدوق و شيخ كليني نقل كرده اند از ابوبصير كه امام صادق (ع) فرمودند پدرم (ع) به جابر بن عبدالله انصاري فرمود: من با تو كاري دارم چه موقع براي تو آسان تر است كه در خلوت از آن موضوع سؤال كنم؟ جابر عرض كرد هر زمان شما دوست داشته باشيد، تا اين كه روزي با جابر تنها نشست وبه او فرمود اي جابر به من گزارش بده از آن لوحي كه در دست مادرم فاطمه (س) مشاهده نمودي و درخشندگي عجيبي داشت ... تا آن جا كه گفت نام

حضرت مهدي (عج) «ابوالقاسم محمد بن الحسن هو حجه الله القائم» ثبت و ضبط شده بود «3» هم چنين در حديثي مشهور از حضرت رسول (ص) وارد شده است كه مهدي از فرزندان من است اسم او اسم من و كنيه او كنيه من است و شبيه ترين مردم است به من از جهت خَلق و خُلق. «4» پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 43

در قرآن به اين اسم تصريح نشده است چنان چه اسامي يازده امام ديگر نيز بيان نشده است. البته در بر زبان آوردن اين نام حضرت اختلاف است و بعضي از فقها طبق بعضي از روايات كه دلالت بر منع بردن نام حضرت در دوران غيبت مي كند بر زبان آوردن آن را حرام مي دانند كه در جاي خود بايد مورد بحث و بررسي قرار گيرد.

كنيه حضرت مهدي (ع):

كنيه حضرت مهدي (ع) به استناد روايات ابوالقاسم، ابوعبدالله، ابوجعفر، ابومحمد، ابو ابراهيم، ابوالحسن، ابوبكر و ابوصالح و ابو تراب نقل شده است. «1» و در قرآن اشاره اي به كنيه حضرت مهدي (عج) نشده است.

القاب شريف حضرت مهدي (عج) كه از قرآن و كتب ساير اديان و

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 44

روايات به دست مي آيد بسيار زياد مي باشد كه هريك بيان گر يك ويژگي ممتاز و مدح و تعريف حضرت به حساب مي آيد. حاجي

نوري در كتاب نجم الثاقب اين القاب را جمع آوري كرده كه بيش از صد و هشتاد لقب مي باشد. كه بعضي از آن ها را از آيات قرآن و بعضي را از كتب ديگر اديان و مذاهب و بعضي را هم از روايات و ادعيه برداشت نموده است، «1» كه دراين مجال چون اسامي و القاب حضرت در قرآن و ساير كتب اديان را بررسي مي كنيم به بعضي از اين القاب اشاره مي كنيم.

القاب حضرت در كتب مذهبي اديان ديگر:

«صاحب و حاشر» در صحف ابراهيم «قائم» در زبور سيزدهم «قيدمو» در تورات به لغت تركوم «ماشيع» مهدي بزرگ در تورات به لغت عبداني «مهميد آخر» در انجيل «پسر انسان» در عهد جديد «فيروز» در كتاب اشعياي پيامبر «سروش ايزد» درزمزم زرتشت «پنده يزدان» در زند و پازند «لنديطارا» در هزار نامه هنديان «خسرو» در كتاب مجوس «پرويز» در كتاب برزين آذر فارسيان «منصور» در كتاب ديد براهمه. «2»

القاب حضرت مهدي در قرآن كريم:

با توجّه به آن كه آيات متعددي پيرامون حضرت مهدي (ع) سخن

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 45

گفته و مفسرين نيز به آن اعتراف دارند و در بخش آيات مهدويت به آن اشاره كرديم القاب متعددي را كه حاكي از وجود آن صفات و القاب در حضرت مهدي دارد مي توان نام برد كه بعضي از آن ها را مختصراً توضيح مي دهيم.

1. بقيه الله:

از مشهورترين القاب حضرت در قرآن است و به معني بقيه و بازمانده خلفاي خدا در

زمين از انبياء و اوصياء مي باشد. از حضرت اميرالمؤمنين (ع) پيرامون آيه بقيه الله خيرُ لكم ان كنتم مؤمنين (سوره هود، آيه 86) سوال شد، كه اين بقيه چيست و كيست؟ حضرت فرمودند اولياي خدا بقيه الله اند و مقصود مهدي (ع) است كه در هنگام پايان پذيري اين مهلت خواهد آمد و زمين را از عدل و داد پر خواهد كرد آن گونه كه از علم و جور مملو گشته است و از آيات و نشانه هاي او غيبت است و پنهان شدن، آن گاه كه طغيان گسترش يابد و انتقام فرا رسد. «1»

همچنين از حضرت صادق (ع) سوال شد آيا مي شود به قائم آل محمد به عنوان اميرالمؤمنين سلام كرد؟ حضرت فرمودند: نه اين اسمي است كه خدا حضرت علي (ع) را به آن ناميده و قبل و بعد از او جز كافر به اين نام ناميده نمي شود، راوي حديث عرضه داشت فداي شما شوم پس به حضرتش چگونه بايد سلام كرد؟ حضرت فرمود: بايد گفت السلام عليك يا بقيه الله آن گاه آيه شريفه سوره هود را تلاوت فرمود كه بقيت الله خير

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 46

لكم ان كنتم مومنين، در دعاي ندبه نيز مي خوانيم اين بقيه الله التي لاتخلو من العتره الهاديه. «1»

البته چنان چه از اطلاق آيه قرآن و از متن زيارت جامعه كبيره «2» به دست مي آيد همه اهل بيت بلكه جميع حجج الهي بقيه الله و باقي و به جا گذارده شده روي

زمين براي هدايت بشر هستند امّا فرق حضرت مهدي با ديگر امامان آن است كه بعد از هريك از ائمه ديگري مي آمد و اگر بقيه الهي از دنيا مي رفت بقيه الله ديگري به جا مي ماند ولي وجود مقدس صاحب الزمان بقيه الهي است كه پس از او ديگر بقيّه اي نيست و او آخرين بقيه الله است و با آمدن او ديگر بقيه اي باقي نمانده است كه بيايد. «3»

2. خليفه الله

به معناي جانشين خداوند است و جزء القاب حضرت مهدي (عج) شمرده شده است، حضرت مهدي همان خليفه باقي مانده اي است كه قرآن شريف نيز به او اشاره دارد كه اني جاعل في الارض خليفه. «4» حضرت مهدي خليفه خدا به مفهوم حقيقي است و معاني واژه خليفه را دارا است خداوند او را جانشين پيامبر قرار داده و او برگزيده خدا است نه منتخب پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 47

مردم و خداوند او را به خلافت انتخاب كرده است چنان چه در زيارت آل ياسين مي خوانيم السلام عليك يا خليفه الله و ناصر حقّه، و پيامبر اكرم هم فرمودند خروج مي كند مهدي (ع) و بر سر او ابري است و در آن منادي ندا مي كند اين مهدي خليفه الله او را پيروي كنيد. «1»

3. حجه الله:

حضرت مهدي (ع) يكي از محبّت هاي الهي كه به وسيله او غلبه و سلطنت بر خلائق پيدا مي كند، چنان چه در قرآن مي خوانيم: «قُلْ فَلِلّهِ الْحُجَّهُ الْبَالِغَهُ فَلَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ؛ بگو:

«پس فقط دليل رسا براي خداست. و اگر (بر فرض خدا) مي خواست، حتماً همه شما را (به اجبار) راهنمايي مي كرد.»

حكيمه خاتون، خواهر حضرت امام حسن عسكري (ع) مي فرمايد وقتي حضرت مهدي (ع) متولد شد آن جناب را به نزد برادرم حسن بن علي (ع) آوردم پس حضرت با دست شريفش روي پر نور او را مسح كرد و فرمود: سخن بگو اي حجه الله و بقيه الانبياء و ... نقش انگشتر آن حضرت نيز انّا الحجه الله و به روايتي انا حجه الله و خالصته مي باشد. «2»

4. منتظَر:

انتظار يكي از كليدي ترين واژه هاي مباحث مهدويت است كه به فرموده رسول اكرم افضل اعمال امتي انتظار الفرج بهترين اعمال امت من

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 48

انتظار فرج است «1» و حقيقت اين انتظار عبارت است از ايمان استوار بر امامت و ولايت حضرت مهدي (عج) و اميدوار به ظهور مبارك آن واپسين حجت الهي و نگه داشتن ايمان و صبر و پايداري در برابر ناملايمات كه جوهره انتظار را دربردارد و دعا براي تعجيل در فرج شريفش.

در قرآن مي خوانيم: «فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ ...» «2» اين انتظار و منتظر بودن انبوهي از مردم نسبت به چه چيزي است؟ آيا بدون منتظر معنا دارد. آيا عقل مي پسندد كه ما منتظر باشيم امّا كسي نباشد كه منتظر او باشيم؟ پس اين انتظار حقيقي و عشق سوزان و مقاومت بر سختي ها تا صبح اميد و ظهور منجي عالم موجب شده است

لقب منتظر را براي حضرت مهدي (ع) به وجود بياورد كه ما منتظر و انتظار كشنده باشيم و او كسي باشد كه انتظارش را مي كشند. بنابراين يكي از القاب مشهور حضرت كه از آيات قرآني هم مي توان استفاده كرد منتظر بودن حضرت است و بسياري در انتظار او به سر مي برند تا پس از اذن ظهور پيدا كردن او از طرف خداوند متعال به ياري او بشتابند و او را در فراهم ساختن زمينه تشكيل حكومت عدل الهي و برچيدن بساط ظلم و تباهي از سرتاسر عالم و برقراري صلح و امنيت واقعي كه آرزوي هميشگي انسان در طول تاريخ بوده است، ياري كنند. شخصي از امام باقر (ع) از دليل منتظر ناميدن حضرت مهدي (ع) سوال كرد؟ حضرت

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 49

فرمودند: او را منتظر مي گويند چرا كه آن حضرت دوره غيبت بسيار

طولاني خواهد داشت و پيروان مخلص او در طول اين دوره با وجود

سختي هاي زيادي كه دارد در انتظار ظهور او به سر خواهند برد و اين در حالي است كه بسياري از افراد ترديد كننده، قيام و ظهور او را منكر خواهند شد. «1» در دعاي ندبه نيز اين صفت اشاره شده است چنان چه مي خوانيم اين المنتظر لاقامه الامْتِ العوج «2» كجا است آن امامي كه مردم به منظور برطرف ساختن اساس گژي و انحراف ها در انتظار او به سر مي برند يا در زيارت صاحب الامر مي خوانيم السلام علي القائم المنتظر و

العدل المشتهر. «3»

5. المضطر

يكي از لقب هاي مشهور امام عصر مضطر است چنان چه امام صادق (ع) درباره تفسير آيه امن يجيب المضطر اذا دعاه و يكشف السوء. «4» مي فرمايند سوگند به خدا منظور از مضطر در اين آيه قائم آل محمد (ص) است وقتي كه در آخرالزمان ستم و بي داد و فساد در نتيجه سلطه پيدا كردن مستكبران وانحراف مردم از صراط مستقيم سرتاسر جهان را پرساخت آن حضرت در بين ركن و مقام دو ركعت نماز مي خواند و آن گاه دست به دعا برداشته از خداوند تعجيل در فرج خود را مي خواهد و

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 50

پروردگار عالم نيز دعاي او را اجابت نموده و به او اذن ظهور مي دهد و به دنبال اين واقعه مبارك آن حضرت به بركت امدادهاي غيبي و هم چنين ياري انسان هاي مؤمن و شجاع بساط ستم را از روي زمين برخواهد چيد. «1»

در بسياري از ادعيه و روايات نيز حضرت مهدي با لقب مضطر ياد شده است چنان چه در دعاي ندبه مي خوانيم اين المضطرّ الذي يجاب اذا دعي كجا است آن مضطري كه چون دعا كند خواست او به اجابت مي رسد.

و در فلسفه اين لقب كه چرا حضرت مضطر ناميده شده است بايد گفت: امام معصوم به عنوان حجّت الهي در خيرخواهي به بندگان خدا و محبت به آنان از پدر و مادر به آن ها مهربان تر است و كدام اضطرار از اين سخت تر است كه كسي حجت خدا باشد

و مسئوليت حفظ و تبليغ و ترويج و حاكميّت بخشي به همه احكام و ارزش هاي الهي را بر عهده داشته باشد، امّا در شرايطي واقع شود كه ببيند حكام جور از يك طرف و منافقان و انسان هاي هواپرست از طرف ديگر احكام حيات بخش الهي را زير پا مي گذارند و بندگان خدا را از مسير سعادت واقعي منحرف مي سازند و آن ها را به بي راهه سوق مي دهند و او هيچ راهي براي نجات آن ها ندارد جز آن كه با اضطرار شديد از خداوند بخواهد كه شرايطي فراهم كند تا بتواند داد مظلوم از ظالم بستاند و ارزش ها را حاكم كند. «2»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 51

6. نور

يكي ديگر از القاب حضرت حجّت (عج) در قرآن نور است كه حضرت امام صادق (ع) در تفسير آيه والله مستم نوره «1» مي فرمايند خدا به وسيله ولايت قائم و به ظهور آن حضرت اين نور را به اتمام مي رساند و هم چنين مراد از نور ربّ در آيه و اشرقت الارض بنور ربّها روشن شدن زمين به نور آن حضرت است يا منظور از نور در آيه نور كه مي فرمايد يهدي الله لنوره من يشاء حضرت مهدي (ع) است چنان چه جابربن عبدالله انصاري مي گويد در مسجد كوفه داخل شدم در حالي كه اميرالمؤمنين با انگشتان مبارك خود مي نوشت و تبسم مي كرد. عرض كردم يا اميرالمؤمنين چه چيز شما را به خنده آورده است؟ فرمود عجب دارم از آن كه اين آيه

را مي خواند ولي به حق به آن معرفت ندارد. گفتم كدام آيه فرمود الله نورالسموات و الارض «2» (كه به آيه نور معروف است) كه «مثل نوره كمشكوه» مشكوه حضرت محمد است «فيها مصباح» منم آن مصباح زجاجه الزجاجه حسن و حسين هستند «كانّها كوكب دُرّي» علي بن الحسين است و «يوقد من شجره مباركه» محمد بن علي است «زيتونه» جعفر بن محمد است «لاشرقيه» علي بن جعفر است و «لاغربيه» علي بن موسي الرضا است يكاد زيتها يعني محمدبن علي است «لولم تمسه النار» علي بن محمد است «نور علي نور» حسن بن علي است و يهدي الله لنوره من يشاء قائم مهدي (ع) است. «3»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 52

7. حق

بر حق بودن حضرت حجّت هيچ جاي شك و ترديدي نيست لذا امام باقر (ع) ذيل آيه خداوند در قرآن كه مي فرمايد قل جاء الحق فرموده اند حق حضرت مهدي (ع) است و خداوند به جهت تأكيد بر اين كه حتماً خواهد آمد با لفظ ما في جاء (آمده است) تعبير فرمود، گويا كه محقق شده است چنان چه در زيارت حضرت حجت مي خوانيم السلام علي الحق الجديد. «1»

8. ضُحي

يكي ديگر از القاب شريف حضرت مهدي (ع) در قرآن ضحي مي باشد كه در تفسير آيه و الشمس و ضحيها «2» آمده است منظور از شمس (خورشيد) رسول الله است و ضحاي شمس (نور خورشيد) قائم (ع) است و طبق بعضي از روايات ضحا و روشنائي

خورشيد خروج حضرت از پس پرده غيبت است و اين مسلّم است كه پرتو نور رسالت و شعاع خورشيد نبوت توسط حضرت مهدي (عج) بر شرق و غرب عالم خواهد تابيد. «3»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 53

9. ناقور

ناقور به معناي صوري است كه در آن دميده مي شود و صدا از او خارج مي شود، امام صادق (ع) در تفسير آيه شريفه فاذا نقر في الناقور «1» مي فرمايند هرگاه خداوند اظهار امرش (حضرت حجت (عج)) را اراده كرد در دلش مي افكند آن گاه ظاهر مي شود و خروج مي كند به امر خداوند. «2»

10. خنَّس

خُنّس به معناي سيّاره اي است كه براي آن ها محل سيري مشخص است مانند مريخ و زهره و عطارد و يكي از القاب حضرت حجّت به شمار مي رود چون او ستاره اي است درخشان كه سير خود را مي كند و زماني پنهان مي شود و به دور از دسترس است تا زماني كه خداوند بخواهد و آن ستاره بدرخشد چنان چه ام هاني مي گويد حضرت امام محمد باقر (ع) را ملاقات كردم و از ايشان پيرامون آيه فلا اقسم بالخنّس سوال كردم حضرت فرمود: خنّس آن امامي است كه پنهان مي شود در زمان خود. «3»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 55

نجات بخش آخرالزمان در اديان ديگر

پرسش:

آيا نجات بخش آخرالزمان در اديان ديگر نيز مطرح است؟

پاسخ:

مقدمه:

اميد

به آينده و استقرار صلح و عدل جاويدان، امري فطري و طبيعي است كه با ذات وجود آدمي سر و كار داشته و با آفرينش هر انساني همراه است و زمان و مكان نمي شناسد و به هيچ قوم و ملتي اختصاص ندارد.

از اين رو، همه افراد طبق فطرت ذاتي خود مايلند روزي فرارسد كه جهان بشريّت در پرتو ظهور رهبري الهي و آسماني و با تأييد و عنايت پروردگار، از ظلم ظالمان و ستم ستمگران نجات يافته، شور و بلوا در جهان پايان پذيرد و انسان ها از وضع فلاكت بار موجود نجات يابند و سرانجام به كمال مطلوب و زندگي شرافتمندانه اي نايل آيند.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 56

به همين دليل، در تمام اديان و مذاهب مختلف جهان، از مصلحي كه در آخرالزمان ظهور خواهد نمود و به جنايت ها و خيانت هاي ضد انساني خاتمه خواهد داد و شالوده حكومت واحد جهاني را براساس عدالت و آزادي واقعي بنيان خواهد نهاد- سخن به ميان آمده و تمام پيامبران و سفيران الهي در اين زمينه به مردم با ايمان جهان نويدهايي داده اند.

در اين زمينه، يكي از نويسندگان معروف چنين مي نويسد:

«موضوع ظهور و علايم ظهور، موضوعي است كه در همه مذاهب بزرگ جهان واجد اهميت خاصي است. صرف نظر از عقيده و ايمان كه پايه اين آرزو را تشكيل مي دهد، هر فرد علاقه مند به سرنوشت بشريت، و طالب تكامل معنوي، وقتي كه از همه نااميد مي شود، و مي بيند كه با وجود

اين همه ترقيات فكري و علمي شگفت انگيز، باز متأسفانه، بشريت غافل و بي خبر، رو به روز خود را به سوي فساد و تباهي مي كشاند و از خداوند بزرگ بيشتر دوري مي جويد، و از اوامر او بيشتر سرپيچي مي كند؛ بنا به فطرت ذاتي خود متوجه درگاه خداوند بزرگ مي شود، و از او براي رفع ظلم و فساد ياري مي جويد.»

از اين رو در همه قرون واعصار، آرزوي يك مصلح بزرگ جهاني در دل هاي خداپرستان وجود داشته است. و اين آرزو نه تنها در ميان پيروان مذاهب بزرگ، مانند: زرتشتي و يهودي و مسيحي و مسلمانان، سابقه دارد، بلكه آثار آن را در كتاب هاي قديم چينيان و در عقايد هنديان، و در بين اهالي اسكانديناوي و حتي در ميان مصريان قديم و بوميان و حتي

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 57

مكزيك و نظاير آن ها نيز مي توان يافت. «1»

ناگفته نماند كه پيروان اديان و مذاهب گوناگون، و ديگر ملل و اقوام گذشته و مكاتب مختلف جهان درباره نام آن بزرگوار با هم اختلاف نظر دارند، مسلمانان او را «مهدي موعود منتظر (ع)» و پيروان ساير اديان و مكتب ها و ملت ها و توده هاي محروم وي را «مصلح جهاني يا مصلح غيبي يا رهاننده بزرگ يا نجات بخش آسماني و يا منجي اعظم» مي نامند؛ ولي درباره اوصاف كلّي، برنامه هاي اصلاحي، تشكيل حكومت واحد جهاني براساس عدالت و آزادي، و ظهور او در آخرالزمان اتفاق نظر دارند. «2»

اينك به بررسي مسئله مهدويت از ديدگاه

اديان مختلف و مهم جهان مي پردازيم.

الف. نجات بخش آخرالزمان در مسيحيت

انديشه بازگشت عيسي مسيح (ع) يكي از مهم ترين باورهاي جامعه مسيحيت را تشكيل مي دهد. از ديدگاه آنان مسيح (ع) به صليب كشيده شده و به شهادت رسيده است. سپس به آسمان ها رفته و در آخرالزمان برمي گردد و جهان را درخشان مي سازد و آخرين نجات دهنده است. چنان كه در انجيل آمده است:

خداي پدران ما آن عيسايي را كه شما به صليب كشيده و كشتيد بر مي خيزاند، او را خدا بر دست راست خود بالا برده سرور و نجات دهنده

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 58

ساخت، تا اسرائيل را توبه و آمرزش گناهان بدهد». «1»

وليكن شنيده و دانسته ايم كه اين مرد (موعود) به راستي مسيح است و خلاصه كننده ي عالم. «2»

درباره انديشه مهدويت، در انجيل موجود، قطعه هايي وجوددارد كه چراغ انتظار را در ميان مسيحيان روشن مي دارد، به عنوان نمونه به چند مورد اشاره مي كنيم.

در انجيل لوقا آمده است:

كمرهاي خود را بسته و چراغ هاي خود را افروخته بداريد، بايد مانند كساني باشيد كه انتظار آقاي خود را مي كشند كه چه وقت از عروسي مراجعت كند، تا هر وقت آيد و در را بكوبد بي درنگ در را براي او باز كنند، خوشا به حال آن غلاماني كه آقاي ايشان چون آيد آنها را بيدار يابد، پس شما نيز مستعد باشيد زيرا در ساعتي كه شما گمان نمي بريد، پسر انسان مي آيد. «3»

در جاي ديگر از انجيل لوقا به علائم ظهور

اشاره شده است.

و چون اخبار جنگ ها و فسادها را بشنويد مضطرب مشويد زيرا كه وقوع اين امور ضرور است ليكن انتها، در ساعت نيست. پس به ايشان گفت قومي به قومي و مملكتي با مملكتي مقاومت خواهند كرد و

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 59

زلزله هاي عظيم در جاي ها و قحطيها و وباها پديد و چيزهاي هولناك و علامات بزرگ از آسمان ظاهر خواهد شد.

و قبل از اين همه بر شما دست اندازي خواهند كرد و جفا نموده شما را بكنايس و زندان ها خواهد سپرد و در حضور سلاطين و حكام به جهت نام من خواهند برد.» «1»

در انجيل متي آمده است:

اما چون پسر انسان در جلال خود با جميع ملائكه مقدس خويش آيد آنگاه بر كرسي جلال خود خواهد نشست و جميع امت ها در حضور او جمع شوند و آنها را از همديگر جدا مي كند بقسمي كه شبان ميشها را از بزها جدا مي كند. آنگاه پادشاه به اصحاب طرف راست گويد بياييد اي بركت يافتگان از پدر من و ملكوتي را كه از ابتداي عالم براي شما آمده شده است به ميراث گيريد ... «2»

در جاي ديگر انجيل متي آمده است:

آنگاه اگر كسي به شما بگويد اينك مسيح در اين جا يا در آنجاست باور مكنيد، زيرا كه مسيحيان كاذب و انبياء كذبه ظاهر شده علامات و معجزات عظيمه چنان خواهند نمود كه اگر ممكن بودي برگزيدگان را گمراه كردندي.

اينك شما را پيش خبر دادم. پس اگر شما را

گويند اينك در

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 60

صحراست بيرون مرويد يا آن كه در خلوتست باور مكنيد. زيرا هم چنان كه برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر مي شود ظهور پسر انسان نيز چنين خواهد شد. «1»

در انجيل مرقس آمده:

پس بيدار باشيد زيرا نمي دانيد كه در چه وقت صاحب خانه مي آيد، در شام يا نصف شب يا با بانگ خروس يا صبح مبادا ناگهان آمده شما را خفته يابد. اما آن چه به شما مي گويم و به همه مي گويم بيدار باشيد. «2»

هم چنان كه ملاحظه مي شود اين قطعه ها از انجيل، به صراحت مسيحيان را به انتظار سازنده و آمادگي براي آمدن منجي و مصلح جهاني دعوت مي نمايد و آنان را به اين نكته متوجه مي سازد كه هركس اميد به آمدن پسر انسان دارد؛ بايد بيدار و آماده باشد و آمادگي پذيرش او را در خود ايجاد كند.

مسيحيان به جهت شوق به بازگشت عيسي (ع) دچار توهماتي شدند و تاريخ هايي را براي اين رويداد پيشگويي كردند. لذا فرقه هاي متعددي پديد آمد. مثلًا گروه آناباتيستها در قرن شانزدهم براي آماده كردن زمينه ي سلطنت هزار ساله حضرت عيسي (ع) به پا خاستند و برخي از شهرها را براي مدتي در اختيار گرفتند، ولي آنان را بي رحمانه سركوب

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 61

كردند.

و يا ايروينگينان براي سرعت بخشيدن به ظهور آن حضرت،

دوازده حوري تعيين كردند ولي از اين انتظار طرفي نبستند، ويا اينكه گروه گواهان يهوه براي پذيرايي از حضرت عيسي (ع) و انبياي پيشين در آمريكا آپارتمان تهيه كردند. «1»

شوق انتظار در مسيحيت معاصر

در ميان مسيحيت معاصر هم، شوق انتظار هنوز زنده است. براي اثبات اين مطلب موارد زير را به عنوان شاهد ذكر مي كنيم: همان طوري كه عده اي از مسيحيان بر اين عقيده هستند كه عيسي به زودي خواهد آمد و حكومت هزار ساله تشكيل خواهد داد، از اين رو از ديرباز گروه هاي كوچكي به هزاره گرايي در مسيحيت پديد آمده آند كه همه سعي و تلاش خود را به آمادگي براي ظهور دوباره حضرت عيسي (ع) در آخرالزمان مصروف مي دارند مثلًا فرقه ادونيستهاي روز هفتم كه قبل از سال 1843 به وجود آمدند و تا عصر ما باقي هستند. «2»

يكي از رهبران مسيحي ايران، ملي مصاحبه اي چنين اظهار مي دارد:

دين ما نيز مثل اكثر اديان ديگر كه به آمدن فردي اعتقاد دارند- به ظهور مجدد حضرت عيسي (ع) اعتقا دارد، همه مسيحيان هم به اين معتقدند چون حضرت ايشان اعلام كرده اند و در انجيل هم آمده است كه حضرت عيسي (ع) فرمود: من اكنون مي روم و باز خواهم گشت. حتي

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 62

كليساي ما نيز يكي از يكشنبه هاي عيد خود را يكشنبه بازگشت «1» ناميده است.» «2»

ب. يهوديت و مسئله منجي:

قسمت اوّل از كتاب مقدس به

عهد عتيق معروف است كه اين قسمت همان كتاب تورات يهود و ملحقات آن است و در اين كتاب بشاراتي در مورد مسئله مهدويت آمده است.

1. در مزمور 37 از مزامير داوود نبي آمده است:

خداوند دارد نبي را به وسيله ي انتظار تسلّي مي دهد. و او را به انتظار دعوت مي نمايد و به او وعده داده مي شود كه از اكثريت شروران واهمه نداشته باشد. با اين بيان كه اي داود! ذهنت را مشوش نساز كه البته منتظران را خداوند وارث زمين قرار خواهد داد. و آنان كه لعنت شده اند پراكنده خواهند شد و صالحان از مردم همان كساني هستند كه زمين را به ميراث برند و تا فرجام حيات جهان در آن زيست كنند. «3»

مصداق همين توصيه چشم به راهي و انتظار نيز در قرآن كريم بيان شده است.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 63

«وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ؛ «1»

و بيقين در «زَبُور» بعد از آگاه كننده [: تورات نوشتيم كه: «بندگان شايسته ام، آن زمين را به ارث خواهند برد.»

2. در كتاب مقدس حيقوق نبي آمده است:

اگر چه تأخير نمايد برايش منتظر باش، زيرا كه خواهد آمد و درنگ نخواهد نمود، بلكه جميع امت ها را نزد خود جمع مي نمايد و تمام قوم ها را براي خويش فراهم مي آورد. «2»

قرآن كريم نيز در دو مورد به اين موضوع پرداخته است:

«قُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُم مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ؛ «3»

پس بگو:

« (آنچه از حسّ) پوشيده، تنها براي خداست؛ پس منتظر باشيد، [چرا] كه من (هم) با شما از منتظرانم.»

«قُلْ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُم مِنَ الْمُنتَظِرِينَ؛ «4»

بگو: «پس منتظر باشيد كه من (هم) با شما از منتظرانم!»

3. در كتاب مقدس صفنياي نبي آمده است:

منتظر باشيد زيرا هدف من اين است كه امت ها را جمع نمايم و ممالك را فراهم آورم، در آن زمان زبان پاك به امت ها باز خواهم داد تا

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 64

جمع آنان اسم خدا را بخوانند و يك دل او را عبادت نمايند. «1»

4. در كتاب مقدس دانيال نبي آمده است:

در آن وقت سرور بزرگ ميكائيلي كه از جانب پسران قومت قائم است، خواهد ايستاد و در آن زمان قوم تو هر كسي كه در آن كتاب مكتوب يافت شده است نجات خواهد يافت. «2»

اما تو اي دانيال كلمات را مخفي كن و كتاب را به زمان انجام كار مختوم ساز حيني كه بسياري گردش كرده علم زياد گردد. «3» و آن مرد ملبس شده به كتان را كه بالاي آبهاي نهر مي ايستاد، شنيدم در حالتي كه دست راست و دست چپ خود را به سوي آسمان بلند كرده به حيّ ابدي سوگند ياد نمود كه براي يك زمان و زمان ها و نيم زمان خواهد كشيد و به محض تمام شدن پراكندگي قوت قوم مقدس همگي اين حوادث به انجام خواهد رسيد. «4»

5. در كتاب اشعياء آمده است:

و نهالي از تنديشي برآمده شاخه

از ريشه هايش قد خواهد كشيد و روح خداوند كه روح حكمت و فطانت و روح مشورت و جبروت و روح علم و خشيت از خدا است بر آن خواهد آراميد و او را در خشيت خداوند نيز

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 65

هوش گردانيد. موافق منظور نظرش حكم و مطابق مسموع گوش هايش

تنبيه نخواهد فرمود بلكه ذليلان را به عدالت حكم و براي مسكينان زمين به راستي نتيجه خواهد نمود و زمين را به عصاي دهانش زده به روح لبهايش شرير را خواهد كشت. و كمربند كمرش عدالت و وفا نطاق ميانش خواهد بود و گرگ با برّه سكونت داشته، ببر با بزغاله و هم گوساله و پرواريها با شيرجوان هم خوابه خواهند شد و طفل كوچك راعي ايشان خواهد بود. «1»

ي هوديت معاصر و مسئله مهدويت

چشم به راهي و انتظار آمدن شخصي فوق العاده در بحراني ترين ايام روزگار و دادرسي او نسبت به بندگان خدا در منابع كنوني يهود با همه تحريفاتي كه طي قرون متمادي در آن ها رخ داده است قابل توجه و عنايت است. به طوري كه در عصر حاضر مشاهده مي كنيم كه ادعيه و عبادات جامعه يهود خالي از انتظار نيست و كاملًا اين عقيده در آن هاملموس است كه در اين جا به چند نمونه اشاره مي كنيم:

1. در كلمات قدوشا «2» از انتظار سخن به ميان آمده است، و اين نمونه بارزي است بر اين كه يهوديان معاصر از جمله منتظرين مي باشند و اميد

و چشم به راهي آنان را در اذهان متبلور مي سازد، در آن جا كه به منجي و موعود خود اشاره مي كند و مي گويد:

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 66

«اي پادشاه ما! از مقامت ظاهر شو و بر ما حكم فرمايي كن چون ما

در انتظار تو هستيم.» «1»

2. يهوديان هم اكنون هر ساله در مراسم سالگرد بنيانگذاري اسرائيل «2» مراسم باشكوهي برپا مي كنند و در آن مراسم ادعيه اي خوانده مي شود و از جمله آن ادعيه اين دعا است:

اراده ي خداي ما چنين باد كه به لطف او شاهد سپيده دم آزادي باشيم و نفخ صور مسيحا گوش ما را نوازش دهد. «3»

3. نمازنامه هاي يهود «4» كه در بند هفتم آن به انتظار اشاره شده است:

«چشمان ما ببيند كه تو از در رحمت به صهيون «5» باز مي گردي»

و در فراز ديگري از آن نمازنامه آمده است:

«اين اسيران بيچاره در سرزمين هاي بيگانه هم چون غلامان و كنيزان از روزي كه آنان را ترك كرده اي منتظر تو هستند.»» همان گونه كه مشاهده نموديد در عصر كنوني در جامعه ي يهوديّت همانند گذشتگان به انتظار معتقدند و در مجموع كامل ترين و اصيل ترين بيان در انتظار مسيحائي در منابع يهود موج مي زند.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 67

ج) زرتشتيان و مسئله منجي:

بيشتر پژوهشگران اسلامي بر وجود شخصيتي به

نام زرتشت باور دارند و اگرچه در خصوصيات زندگي و پيغمبر بودن او دچار ترديدند، اما اغلب مورخان اسلامي او را شاگرد با واسطه ي ارمياي نبي و يا عزيز نبي مي دانند. «1»

اما زرتشتيان بر اين باورند كه قرن ها قبل از ميلاد مسيح، «2» زرتشت به دنيا آمد و در 30 سالگي پس از آن كه مكاشفه اي به او دست داده از جانب اهورا مزدا- نام خدا در آيين زرتشت- به پيامبري مبعوث شد، «3» و اگرچه اوستا منشأ تضاد و تناقض بي شمار در ثنويت و توحيد است؛ «4» اما زرتشتيان امروزي خود را يكتاپرست مي دانند.

كتاب مقدس مزديسنا- زرتشت- اوستا «5» است.

احتمالًا آيين زرتشت، نخستين ديني بود كه پيروزي نهايي خوش رفتاري بر بدرفتاري و بشارت آمدن منجي و آباداني جهان را تعليم داد. «6»

زرتشتيان با عنايت به بشارت هاي اوستا- بر اين باورند كه بعد از

زرتشت و قبل از پايان جهان در سه فاصله هزار سال، سه منجي به

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 68

نام هاي آشود، آشودرماه، سوشيانت (سوشيانس) خواهند آمد و يكي پس از ديگري جهان را پر از عدل و داد خواهند كرد. «1»

سوشيانت سوّم «2» هنوز زاده نشده و نو كننده و رهاننده جهان در پايان هزاره سوم است. او سومين پسر آينده زرتشت و آخرين آفريده و مخلوق اهورا مزدا شمرده شده است. «3»

اينك به مواردي از كتاب اوستا و ديگر آثار زردشت و زردشتي كه پيرامون مهدويت است اشاره مي كنيم:

1. كي اي مزدا، «4»

سپيده درخشان پيروزي، جهان را در برخواهد گرفت. كي درخشندگي آفتاب دين، همه جا را تابان خواهد ساخت؟ كي سوشيانت ها فراواني و زيادي خواهند يافت تا از پرتو كار و كردارشان دين گسترده شود. «5»

2. در كتاب جاماسب كه از كتب زرتشتيان است آمده است كه:

مردي بيرون آيد از زمين تا زيان از فرزندان هاشم مردي بزرگ سر و بزرگ تن و بزرگ ساق و بر دين جد خويش بود با سپاه بسيار و روي به ايران نهد و آباداني كند و زمين پرداد كند ...» «6»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 69

3. در كتاب گات ها كه بخشي از اوستاي زردشت مي باشد گويد:

كي اي مزدا بامداد روز فراز آيد جهان دين راستين فراگيرد با آموزش هاي فزايش بخش پر خرد رهانندگان كيانند آناني كه بهمن به ياريشان خواهد آمد از براي آگاه ساختن من ترا برگزيدم ... «1»

4. در فروردين يشت قسمت ديگر اوستا فقره 146 آمده است:

بشود فرهوشي ها- ارواح و قواي نيكان- به زودي در اين جا به ديدار ما بشتابند، بشود كه آنان به ياري ما آيند و هنگامي كه به تنگنا افتاده ايم ياوري آشكار خويش نگهداريمان كنند، با پشتيباني اهورا مزدا.

زرتشتيان معاصر و مسئله مهدويت

زرتشتيان در زمان معاصر با خواندن ادعيه و ديگر مراسم عملًا منتظر بودن خود را به اثبات مي رسانند.

1. خواندن سه بار دعاي (اشم اهورا مزدا) كه واژه هاي نخستين از بند اول كرده 13 و يسپرد و ديگر اعمال آن، براي ظهور سه

موعود مزديناست و چنان چه اين دعا به خوبي و درستي خوانده شود، ايشان زودتر به جهان مي آيند و دنيا را آبادتر و امن تر مي كنند. «2»

2. بهترين مردمان در ايام سخت پيش از ظهور كسي است كه علي رغم كمرنگ شدن و اضمحلال دين و دينداري هنوز كشتي نشان و

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 70

كمربند مخصوص آيين زرتشتي را در ميان بسته باشد و به اين آيين وفادار بماند و به خواندن دعاهاي وارده مبادرت ورزد تا ظهور موعودها

زودتر فرارسد. «1»

د) هندوئيسم و مسئله منجي:

انديشه منجي در آيين هند و با شخصيت كلكي يا كلكين شكل مي گيرد. بنابر فكر هندويي، جهان از چهار دوره ي رو به انحطاط تشكيل مي شود. در چهارمين دوره يعني عصر كلي، سراسر جهان را ظلم و تاريكي فرا مي گيرد، ناشايستگان بر جان و مال مردم مسلط مي شوند، دروغ و دزدي و رشوه سايه سياه خويش را بر دنيا مي گستراند. در اين عصر كه بنابر باورهاي هندويي، ما اكنون در آن به سر مي بريم فقط به يك چهارم دَرْمِه (نظم كيهاني يا دين) عمل مي شود و سه چهارم آن به دست فراموشي سپرده مي شود.

در پايان چنين دوران سياهي دهمين و آخرين تنزل (اوتاره) ويشنو «2» كه كلكي يا كلين نام دارد، سوار بر اسبي سفيد و با شمشيري آخته و شهاب گون ظهور مي كند تا شرارت و ظلم را ريشه كن كند و عدالت و

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 71

فضيلت را برقرار سازد. «1»

اين نكته شايان توجه است كه هندويان براساس كتب مقدسشان

منتظر حضرت ولي عصر هستند و كتاب هاي آنان اسم حضرت را برده و از قيام ايشان بشارت داده است «2» كه به نمونه هايي اشاره مي شود.

1. در كتاب ديد كه نزد هندويان كتب آسماني است آمده:

پس از خرابي دنيا (هرج و مرج شدنش) پادشاهي در آخرالزمان ظاهر مي شود كه پيشواي خلايق شود و نامش منصور «3» باشد و تمام عالم را بگيرد و تمام اشخاص را از مؤمن و كافر بشناسد.

2. شاكموتي پيامبر هندوها در كتاب خود نسب يحيي را به سير خلايق مي رساند و چنين بيان مي دارد:

پادشاهي دنيا به فرزند سير خلايق دو جهان كشن «4» بزرگوار تمام مي شود. او كسي است كه بر كوه هاي مشرق و مغرب دنيا حكم براند و بر ابرهايي سوار شود و فرشتگان كاركنان او باشند و جن و انس در خدمت او شوند و از سودان كه زير خط استوا است تا ارض تسعين كه زير قطب شمال است و ماوراء بحار را صاحب شود و دين خدا يك دين شود و دين خدا زنده گردد و نام او قائم است و خداشناس باشد. «5»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 72

3. در كتاب پاتكيل از اعاظم هندوان كه در نزد آنان صاحب كتاب آسماني است راجع به منجي آخرالزمان بشارت

داد كه او از نسل پيامبر اسلام و صي او علي بن ابيطالب است كه نام وي راهنما مي باشد.

كه چون مدت روز تمام شود دنياي كهنه نو شود و زنده گردد و صاحب ملك تازه پيدا شود از فرزندان دو پيشواي جهان يكي ناموس آخرالزمان. «1»

و ديگري صديق اكبر يعني وصي بزرگتر وي كه پشن «2» نام دارد و نام آن صاحب ملك تازه راهنما است «3» بحق پادشاه شود و خليفه رأم «4» باشد وحكم براند و او را معجزه بسيار باشد هركه پناه به او برد و دين پدران او اختيار كند سرخ روي باشد در نزد رأم و دولت او بسيار كشيده شود و عمر او از فرزندان ناموس اكبر زياد باشد و آخر دنيا به او تمام شود ... «5»

بنابراين روشن است كه اعتقاد به آمدن يك منجي و مصلح جهان عقيده اي قطعي در نزد هندوها است و اين اعتقاد به طور وسيع و گسترده اي در ميان آنان رواج دارد، چنان كه در بسياري از كتاب هاي مقدسشان به آن بشارت داده اند.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 73

ه-) بوديسم و مسئله منجي:

آيين بودا يكي از شاخه هاي كيش هندوست كه از هندوستان بيرون آمده و سراسر مناطق خاوري را در نورديده است و به علت گسترش در

مناطق پر جمعيت جهان، پيروان زيادي دارد. «1»

انديشه موعود گرايي در آيين بودائيان با مفهوم ميتريه تبيين مي گردد، ميترويه «2» در الهيات بودايي او را بوداي پنجم و آخرين بودا از

بودائيان زمين مي دانند كه هنوز نيامده است اما خواهد آمد تا همگان را نجات دهد. او را در نماد نگاري بودايي به هيبت مردي در وضعيت نشسته ي آماده برخاستن نمايش مي دهند تا نمادي از آمادگي وي براي قيام باشد. «3»

انديشه انتظار و اعتقاد به موعود، تا آن جا در ميان بودائيان رواج داشته و دارد كه در آرزوي به سر آمدن انتظار، بعضي اوقات افرادي را مصداق منجي موعود پنداشته اند. به عنوان نمونه در شمال برمه مردم عقيده دارند بودا از رهبران ديني معاصر پادشاه جهان و همان بوداي آينده يعني ميتريه بوده است و يا در ميان بودائيان آسيا فراوان پيش آمده كه رهبران آينده يعني ميتريه بوده است و يا در ميان بودائيان آسيا

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 74

فراوان پيش آمده كه رهبران و پايه گذاران جريان هاي ديني اجتماعي را، همان ميتريه مي انگاشته اند.» جالب توجه است كه بودائيان نيز براساس بعضي از كتاب هاي

مقدسشان مانند مسلمانان منتظر ظهور شخصيتي هستند كه از نسل پيامبر اكرم (ص) است چنان كه بودائيان در كتاب دادانگ از قول بودا نقل مي كنند كه او گفته:

آن وقت (بعد از پر شدن عالم از فسق و گناه) دست راستين جانشين مماطا ظهور كند خاور و باختر عالم را بگيرد، آدميان را به راه خوبي ها رهبري كند. او تنها حق و راستي را قبول كند و بسيار كسان را بكشد و خلايق را هدايت كند ... «2»

روشن است كه موعود گرايي و عقيده منجي

آخرالزمان در ميان بودائيان عقيده اي اصيل و قطعي است علاوه بر اين كه با اثبات قطعي بودن عقيده به ظهور منجي، مسئله انتظار و منتظر بودن آنان نيز ثابت مي شود زيرا انتظار از آثار و نتائج عقيده به ظهور منجي است كه در آيين هندو روشن گرديد. «3»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 75

نتيجه گيري:

بنابراين روشن مي شود كه در تمام اديان و مذاهب مختلف جهان، از مصلحي كه در آخرالزمان ظهور خواهد نمود و به جنايت ها و خيانت هاي ضد انساني پايان خواهد داد و شالوده حكومت واحد جهاني را براساس عدالت و آزادي واقعي بنيان خواهد نهاد- سخن به ميان آمده است و تمام رسولان و سفيران الهي در اين زمينه به مردم با ايمان جهان نويدهايي داده اند هرچند مذاهب مختلف در مورد نام آن مصلح و ويژگي هاي او و علائم ظهور او؛ تفاوت هايي با يكديگر دارند.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 77

چه كسي بر امام زمان نماز مي خواند

پرسش:

اگر هر امامي را امام معصوم غسل مي دهد و نماز او را مي خواند، پس بر حضرت مهدي (ع) چه كسي نماز خواهد خواند؟ و آيا رجعت ممكن است؟

پاسخ:

آنچه از روايات معصومين استفاده مي شود آن است كه حضرت امام حسين (ع) در زمان حكومت حضرت مهدي (ع) زنده مي شوند و هنگامي كه حضرت مهدي (ع) از دنيا رفتند عهده دار غسل و

نماز و دفن حضرت مي شوند.

رسيدگي به كفن و دفن امام معصوم با چه كسي است؟

مشهور است كه امام معصوم را غير از امام معصوم غسل نمي دهد و اكثر كتب تاريخي نيز اين قضيه را نقل نموده اند و در منابع روائي هم رواياتي بيان شده كه اجمالًا اين مطلب را ثابت مي كند و مرحوم كليني

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 78

در كتاب شريف كافي «1» بابي را تحت عنوان «امام را جز يكي از ائمه غسل نمي دهند» آورده است. اما فقط 3 روايت از حضرت امام رضا (ع) نقل مي كند كه دلالت آنها صريح نيست و احتمالات ديگري نيز داده مي شود مثلًا:

ابو معمر مي گويد از امام رضا (ع) پرسيدم كه امام را امام غسل مي دهد؟ حضرت فرمودند: سنتي (: شيوه ي نيكو و مستحب) است از موسي بن عمران، يكي از شيعيان نيز به حضرت امام رضا (ع) عرض مي كند «واقفيه» «2» با ما مشاجره مي كنند و مي گويند: امام را جز امام، غسل نمي دهد (كنايه از اينكه امام كاظم (ع) در بغداد شهيد شده و فرزند او علي بن موسي (ع) در مدينه بودند چگونه ممكن است ايشان را غسل داده باشند. پس پدر خود را غسل نداده اند و چون امام را امام بايد غسل دهد پس علي بن موسي الرضا (ع) امام نيستند.)

امام رضا (ع) فرمودند: آنها چه مي دانند كه چه كسي او را غسل داده است؟! بعد، از آن شخص پرسيدند: تو چه جوابي دادي آن شخص مي گويد گفتم: اگر مولايم بگويد: خودم او را در زير عرش پروردگار غسل داده ام، راست گفته؛ و اگر بگويد: در دل زمين غسل داده ام

راست گفته. امام رضا (ع) فرمودند: اين چنين نيست. او گفت: پس چه بگويم؟ حضرت

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 79

فرمودند: بگو من غسلش داده ام. گفتم: بگويم شما غسل داده ايد؟

فرمودند: آري. «1»

با توجه به اين روايت معلوم مي شود در زمان خود ائمه (ع) نيز اين كه امام بايد امام را غسل بدهد از مسلّمات بوده و به آن استناد مي شده است.

در مورد اينكه چه كسي عهده دار امر نماز و دفن حضرت امام حسين (ع) شده اختلاف بسيار است و محدث قمي (ع) مي نويسد: در كتب معتبر كيفيت دفن امام حسين (ع) و اصحاب او به تفصيل بيان نشده است. «2» آنچه مسلّم است آن است كه قبيله ي بني اسد آمدند و شهدا را دفن كردند، و از روايتي كه «شيخ كشي» (از بزرگان علم رجال) در كتاب رجال كشي نقل كرده، به دست مي آيد كه امام سجاد (ع) به قدرت امامت از حبس عبيدالله بن زياد در كوفه خارج شدند و در كربلا حاضر شده و به كفن و دفن پدر بزرگوار خود و ديگر شهداي كربلا رسيدگي كردند و اگر اين صحيح باشد آمدن امام رضا (ع) نيز از مدينه به بغداد مؤيدي خواهد داشت چرا كه امام رضا (ع) در حبس هم نبودند. «3»

هر چند محدث قمي ادعا مي كند كيفيت دفن امام حسين (ع) در كتب معتبر بيان نشده اما در كتاب نفس المهموم مي نويسد:

در محل خود ثابت است كه بر معصوم ولايت ندارد مگر امام معصوم؛

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 80

و امام را بايد امام غسل دهد و اگر امام در مشرق باشد و

وصي او در

مغرب، خداوند ميان آنها جمع مي كند. «1» اما علامه شعراني در توضيح آن مي نويسد: در رسيدگي به امور امام قبلي، ولايت با وصي اوست هر چند آن وصي، پسر كوچك تر باشد و آن امام، پسر بزرگ تري داشته باشد؛ چنانچه هنگام شهادت امام صادق (ع) امام كاظم (ع)- كه از برادر خود عبدالله افطح كوچك تر بودند- بر او مقدم شدند و كفن و دفن حضرت امام صادق (ع) را انجام دادند.

اما اينكه آيا امام، خودش بايد بي واسطه تجهيز نمايد يا مي تواند ديگري را مأمور كند يا راضي شود به عمل ديگري؟ اينها از اختيارات خود امام است. شيخ طوسي (ره) در احكام غسل ميت حديثي روايت كرده اند از معاويه بن عمار كه از خواص اصحاب امام صادق (ع) است كه آن حضرت وصيت كرد: معاويه بن عمار او را غسل دهد. و شيخ طوسي از اين حديث تعجب ننموده و تأويل نكرده، از اين رو معلوم مي شود علمايي مانند شيخ طوسي و شيخ مفيد (ع) جايز مي دانستند غيرمعصوم عهده دار غسل معصوم گردد البته با وصيت امام و يا رخصت يا رضايت وليّ او.

و اينكه بايد حتماً مباشر غسل معصوم، معصوم باشد بين متأخرين،

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 81

معروف شده و ميان علماي سابق كه عارف به مسائل كلام و عقايد اين فرقه بوده اند ثابت نبوده و اين همه كتاب، كه علماي سابق در علم كلام و عقائد يا در خصوص امامت نوشته اند غسل دادن امام توسط امام بعدي را جزء شرايط امامت نام نبرده اند. «1»

البته در خصوص نماز امام معصوم بر امام معصوم مي توان به روايتي كه مرحوم حاج شيخ

عباس قمي از ابن بابويه قمي نقل مي كند استشهاد كرد كه بخشي از روايت اين است كه جعفر كذّاب عموي امام زمان (ع) به همراه تعدادي از شيعيان به صحن خانه ي امام حسن عسكري وارد شد، ديد بدن مطهر امام حسن عسكري (ع) را كفن كرده اند و آماده ي نماز است، آنگاه جلو ايستاد تا بر برادر خود نماز بخواند، همين كه خواست تكبير بگويد طفلي گندم گون، پيچيده موي، گشاده دندان، مانند پاره ي ماه بيرون آمد و رداي جعفر را كشيد و فرمود: اي عمو بايست كه من سزاوارترم از تو به نماز بر پدر خود! در آن هنگام جعفر عقب رفت و رنگش متغير شد و آن طفل پيش ايستاد و بر پدر بزرگوار خود نماز خواند ... «2»

شيخ حرعاملي نيز از كتاب «كشف الغمه» نقل مي كند كه امام سجاد (ع) به حضرت امام باقر (ع) وصيت كرد كه ايشان را غسل دهد و فرمود: امام را جز امام نبايد غسل بدهد. «3»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 82

نتيجه گيري:

آنچه از دلايل و روايات مشهور به دست مي آيد اين است كه امام معصوم نسبت به رسيدگي به امور معصوم مانند غسل و كفن و نماز و

دفن از ديگران اولي است و در كيفيت اقدام امام كه آيا:

1. به طور مستقيم خود متكفل اين امر مي شود؛

2. يا ديگري را مأمور مي كند؛

3. يا اينكه به عمل ديگري رضايت مي دهد؛

4. يا اينكه خود مستقيماً ولو به صورت مخفي عمل غسل و نماز را انجام مي دهد ولو اينكه به علت تقيه اجازه بدهد ديگري هم يك بار ديگر غسل دهد يا نماز بخواند.

بر ما روشن نيست.

چنانچه

برخي محققين نوشته اند: تحقيق درباره ي اين موضوع در اين زمان نتيجه ي عملي، بلكه اعتقادي خاصي ندارد و از ضرورياتي هم نيست كه با اقرار يا انكار آن اثر مهمي ثابت شود. «1»

«رجعت» و بازگشت كساني كه مرده اند چگونه ممكن است؟

رجعت به معناي بازگشت است و در منابع اسلامي نيز به كار رفته و

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 83

به اين معنا است كه امامان معصوم (ع) و تعداد زيادي از كساني كه جهان را بدرود گفته اند بار ديگر پس از حضرت مهدي (ع) و پيش از شهادت او به خواست خداوند و اراده ي حكيمانه او به اين جهان باز مي گردند. و نخستين رجعت كننده امام حسين (ع) هستند و پس از ايشان همه ي امامان يكي پس از ديگري رجعت خواهند كرد. «1»

رجعت از عقايد مسلّم شيعه است و آيات و روايات زيادي بر آن دلالت دارد.

لازم به ذكر است كه اين بازگشت و زنده شدن بعضي افراد، اختصاص به امت پيامبر ندارد، و در قرآن موارد متعددي از امت هاي گذشته نقل شده است مانند آيه 243 سوره ي بقره كه مي فرمايد:

«أَلَمْ تَرَ إِلَي الَّذِينَ خَرَجُوا مِن دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللّهُ مُوتُوْا ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَي النَّاسِ وَلكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ؛ آيا اطلاع نيافتي از كساني كه از بيم مرگ، از خانه هايشان خارج شدند و حال آنكه آنان هزاران (نفر) بودند؟! و خدا به آنان گفت: «بميريد!» سپس آنان را زنده كرد؛ قطعاً خدا نسبت به مردم داراي بخشش است؛ و ليكن بيشتر مردم، سپاسگزاري نمي كنند.»

يا آيه 259 سوره بقره كه به داستان مردن

حضرت عزير (ع) به مدت

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 84

صد سال و زنده شدن ايشان اشاره دارد ...

«أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَي قَرْيَهٍ وَهِيَ خَاوِيَهٌ عَلَي عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّي يُحْيِيْ هذِهِ اللّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللّهُ مِاْئَهَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَل لَبِثْتَ مِاْئَهَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَي طَعَامَكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَلِنَجْعَلَكَ آيَهً لِلنَّاسِ وَانْظُرْ إِلَي الْعِظَامِ كَيْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْماً فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللّهَ عَلَي كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ؛ يا (اطلاع نيافتي از) همچون كسي كه از كنار آبادي عبور كرد، در حالي كه [ديوارهاي آن، به روي سقف هايش فرو ريخته بود! (آن پيامبر با خود) گفت: «چگونه خدا اين [ها] را پس از مرگش [ان ، زنده مي كند؟!» و خدا او را صد سال ميراند؛ سپس او را بر انگيخت؛ (و به او) فرمود: «چقدر درنگ كردي؟» (پيامبر) گفت: «يك روز؛ يا بخشي از يك روز را درنگ كردم.» (خدا) فرمود: «بلكه صد سال درنگ كردي! پس به غذايت و نوشيدني ات بنگر، كه هيچ گونه تغيير نيافته است! و [لي به الاغ خود نگاه كن (كه چگونه از هم متلاشي شده، و اين امور براي اين است كه تو يقين پيدا كني)، و براي اينكه تو را نشانه اي براي مردم (در مورد رستاخيز) قرار دهيم. و به استخوان ها بنگر كه چگونه آنها را برداشته، [به هم

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 85

پيوند مي دهيم،] سپس گوشت بر آن مي پوشانيم!» پس هنگامي كه (اين حقايق) بر او روشن شد، گفت: «مي دانم كه خدا بر

هر چيزي تواناست.»

حدود 76 آيه از قرآن پيرامون رجعت تفسير و تأويل شده است. علامه مجلسي (ره) مي فرمايد اگر احاديث رجعت متواتر نباشد ديگر در

هيچ مورد ديگري نمي توان ادّعاي تواتر كرد. «1»

شيخ حر عاملي 520 روايت در اين زمينه در كتاب «الايقاظ من الهجعه بالبرهان علي الرجعه» نقل كرده است.

همچنين در بحارالانوار مرحوم مجلسي از اين روايات فراوان به چشم مي خورد مانند اينكه امام صادق (ع) فرمودند: ايّام الله 3 روز است روز قيام قائم و روز رجعت و روز رستاخيز. «2»

در ادعيه و زيارت نامه ها هم اشارات فراواني به رجعت شده است مثلًا در زيارت جامعه كبيره مي خوانيم: «معترف بكم، مؤمن بايابكم مصدّق برجعتكم، منتظر لامركم ...»

به شما ايمان دارم، بازگشت شما را باور دارم رجعت شما را تصديق

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 86

مي كنم، امر شما را انتظار مي كشم. «1»

و طبق روايات، ائمه (ع) نيز يكي پس از ديگري بازخواهند گشت و اولين كسي كه رجعت مي كند حضرت امام حسين (ع) هستند و آنقدر در زمين حكومت مي كند تا موي ابروهايش بر روي چشم مباركش بيفتد. «2»

و در روايتي حكايت شده: امام حسين (ع) با اصحاب خود كه شهيد شدند رجعت مي كنند. و در روايتي ديگر از امام صادق (ع) نقل شده هفتاد پيامبر با امام حسين (ع) بيرون مي آيند در حالي كه حضرت حجت- عجل الله تعالي فرجه- در ميان مردم مي باشد، و وقتي معرفت امام حسين (ع) در دل هاي مؤمنان قرار گرفت حضرت مهدي (ع) از دنيا مي روند و حضرت امام حسين (ع) ايشان را غسل مي دهند و كفن مي كنند و بر او نماز مي خوانند و در

لحد مي گذارند. زيرا كه امام را، غير از امام ديگري غسل نمي دهد و بر او نماز نمي خواند. «3»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 87

پيشينه مسجد جمكران

1. پيشينه مسجد مقدس جمكران را بنويسيد؟

2. اعمال مسجد مقدس جمكران چيست؟

3. چرا شب هاي چهارشنبه افراد به اين مسجد مي روند؟

پرسش:

1. پيشينه مسجد مقدس جمكران را بنويسيد؟

2. اعمال مسجد مقدس جمكران چيست؟

3. چرا شب هاي چهارشنبه افراد به اين مسجد مي روند؟

پاسخ: مرحوم حاج ميرزا حسين نوري در كتاب كلمه طيبه به نقل از كتاب تاريخ قم تأليف حسن بن محمد بن حسن قمي به نقل از كتاب مونس الحزين في معرفه الحق و اليقين محمد بن بابويه قمي (شيخ صدوق) نقل مي كند كه در زمان غيبت صغري سال 393 (ه-. ق) شخصي به نام شيخ حسن بن مثله جمكراني مي گويد: «1»

شب سه شنبه 17 ماه مبارك رمضان در خانه خود خوابيده بودم كه

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 88

ناگاه جماعتي از مردم به در خانه من آمدند و مرا از خواب بيدار كردند و گفتند: برخيز و دعوت حضرت مهدي (عج) را اجابت كن كه تو را مي خواند.

حركت كرديم، آنها مرا به محلي كه اكنون مسجد (جمكران) است آوردند، نگاه كردم ديدم فرشي زيبا بر روي تختي گسترده شده و جواني كه حدود 23 سال داشت بر آن تخت بر بالش تكيه زده و پير مردي هم در كنار ايشان نشسته كه آن پير، حضرت خضر (ع) بود آنگاه آن پير مرا نشانيد.

حضرت مهدي (عج) مرا به نام خواند و فرمود:

نزد كشاورز اين زمين (مكان مسجد) برو، و بگو اين زمين شريف و مقدسي است، و خداوند آن را از زمين هاي ديگر برگزيده است و ديگر در اين زمين كشاورزي نكند.

عرض كردم:

سيدي و مولاي من، لازم

است كه من دليل و نشانه اي داشته باشيم وگرنه مردم حرف مرا قبول نمي كنند.

حضرت فرمودند: «تو آن رسالت را انجام بده ما خودمان نشانه اي براي آن قرار مي دهيم.»

و در ادامه حضرت فرمودند: «به مردم بگو به اين مكان رغبت كنند و آن را عزيز دارند و اعمال مسجد را چنين فرمودند:

«چهار ركعت نماز در آن گذارند، دو ركعت اول به نيت نماز تحيت

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 89

مسجد، در هر ركعت يك حمد و هفت «قل هو اللَّه»، و در ركوع و سجود هم، هفت مرتبه ذكر مخصوصش را تكرار كنند.

و در ركعت دوم به نيت نماز صاحب الزمان (عج) خوانده شود، به اين صورت كه حمد شروع شود و آيه «اياك نعبد و اياك نستعين» را 100 مرتبه تكرار كنند و بعد ادامه داده تا سوره حمد تمام شود بعد يك سوره خوانده شود و ذكر ركوع و سجود هفت مرتبه تكرار شود و ركعت دوم را هم مثل ركعت اول بخوانند، و بعد از سلام پايان نماز، يك مرتبه «لا إله الا اللَّه» و به دنبال آن تسبيحات حضرت زهرا (س) را بگويند، و بعد از آن سجده رفته و 100 بار صلوات بفرستند.

سپس حضرت فرمود: هر كس اين دو ركعت نماز را در اين مكان بخواند همانند كسي است كه دو ركعت نماز در كعبه خوانده باشد. «1»

بنابراين گزارش تاريخي واقعه اتفاق افتاده و در تاريخ مكتوب شده و اين ملاقات در بيداري انجام شده و اعمال مسجد هم در بيداري به حسن بن مثله گفته شده است.

توجه بزرگان دين نسبت به مسجد مقدس جمكران

بزرگان

دين و مراجع تقليد و اولياء اللَّه توجه والائي نسبت به اين مسجد مقدس داشته و دارند، از جمله اينكه آيه اللَّه العظمي محمدتقي خوانساري با مرحوم آيه اللَّه العظمي اراكي (ره) پياده به مسجد مقدس

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 90

جمكران مي رفتند.

و از آيه اللَّه العظمي نجفي مرعشي (ره) نقل شده: «حقير خودم مكرر كراماتي در مسجد مقدس جمكران مشاهده كرده ام، چهل شب چهارشنبه مكرر موفق شدم كه در آن مسجد بيتوته كنم و جاي ترديد نيست كه از امكنه اي [مكان هايي است كه مورد توجه و نزول بركات الهي مي باشد و بعد از مسجد سهله (واقع در كوفه كه منسوب به امام زمان (عج) است) بهترين مقام و بهترين جائي است كه منتسب به حضرت ولي عصر مي باشد.»

و مقام رهبري حضرت آيه اللَّه العظمي خامنه اي هم در طي ديدار با دبير كل حزب اللَّه لبنان به ايشان توصيه مي كند به مسجد مقدس جمكران مشرف شوند. چرا كه تشرف به مسجد مقدس جمكران براي حل مشكلات كشور ما راه گشا بوده است. «1»

اما در مورد بخش سوم كه: «چرا شبهاي چهارشنبه افراد به اين مسجد مي روند ظاهراً تفاوتي ميان ايام هفته نمي باشد.»

كتب معتبري كه در مورد مسجد مقدس جمكران نوشته شده در خصوص شب چهارشنبه را متذكر نشده اند و در همه اوقات مي توان به مسجد مقدس مشرف شد و اعمال را انجام داد.

البته مسجد سهله كه منسوب به امام زمان است اعمالش در شب

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 91

چهارشنبه فضيلت دارد از اين رو احتمال دارد چون اين مسجد هم

منسوب به آن حضرت است مردم در طول زمان

به خاطر تبرك و تيمم و يا به خاطر اين كه يادي از مسجد سهله كرده باشند سعي مي كردند در اين مسجد نيز شب هاي چهارشنبه حاضر شوند كه در طول تاريخ ماندگار شده است. ضمناً حسن مثله جمكراني مأمور مي شود كه گوسفندي را در شب چهارشنبه قرباني كند و در روز چهارشنبه 18 ماه مبارك رمضان اتفاق مي افتد كه بيماراني به سبب آن قرباني شفا پيدا كردند لذا شب چهارشنبه از اهميت بيشتري برخوردار شد.

معرفي كتاب:

پيشينه تاريخي اين مسجد مقدس را مي توانيد در كتاب هاي ذيل بيشتر مطالعه بفرمائيد:

الف. تاريخ قم، شيخ صدوق.

ب. بحارالانوار، ج 53، ص 230.

ج. هدايه شيخ صدوق، ص 201.

د. معارف و معاريف واژه جمكران، ج 4، ص 196.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 93

فصل دوم: جهان قبل از عصر مهدوي

اشاره

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 95

آيا تا زمان ظهور امام عصر (عج) قرآن و اسلام تحريف مي شود؟

پرسش:

آيا تا زمان ظهور امام عصر (عج) قرآن و اسلام تحريف مي شود؟ پاسخ:

مقدمه:

قرآن كتاب هدايت و اسلام دين جاويد خداوند است. و اصلي ترين سرمايه ي بشر براي يافتن قوانين ديني قرآن است و اين كتاب الهي ريسمان محكمي است كه در تمام زمان ها و مكان ها و در هر شرايطي اگر به آن چنگ زده شود گمراهي در پيش نخواهد داشت. قرآن كتابي است كه به صورت متواتر نسل به نسل به دست ما رسيده است. بنابراين خداوند اين كتاب مهم و دين جاويد را به دست نااهلان و معاندان نمي سپارد تا از صراط مستقيم الهي منحرف كنند و آيات متعددي نيز بدين مطلب اشاره دارد. بنابراين چه از نظر عقل و چه از نظر نقل تحريف قرآن و آموزه هاي ديني محقق شدني نيست و اگر هم در طول تاريخ

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 96

سستي و ضعفي ديده مي شود مربوط به مقام عمل به دين اسلام

توسط انسان ها مي باشد.

بنابراين قرآن تحريف ناپذير و دين اسلام جاويد است و تضمين شده اما مسلماني مردم و حفظ دينداري آنها تضمين شده نيست؛ و در هر زماني ممكن است اشخاص از فتنه ها و آزمايش هاي الهي موفّق خارج نشوند، چنانچه زمان حضرت نوح فتنه ها مردم را فرا گرفت و عدّه ي معدودي به همراه حضرت نوح سوار بر كشتي شدند يا زمان حضرت موسي «فتنه گوساله سامري» موجب شد تا بسياري از مردم بني اسرائيل گوساله پرست شوند و از اين فتنه ها در امت پيامبر هم بوده و هست.

عدم تحريف قرآن:

در اينجا به طور اختصار چند دليل بر عدم تحريف قرآن مي آوريم:

1. مهمترين دليل عدم تحريف قرآن، «تواتر قرآن» است كه نسل به نسل توسط تعداد زيادي حفظ و نقل شده است.

2. خداوند تبارك و تعالي در قرآن مجيد مي فرمايد: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ» «1»؛ «ما قرآن را فرو فرستاديم و ما آن را نگهبانيم.»

در اين آيه خداوند خود ايمني قرآن را از هرگونه تحريفي تضمين نموده است.

براي مطالعه ي بيشتر در اين مورد به كتاب «سلامه القرآن من

التحريف» دكتر نجارزادگان و «صيانه القرآن عن التحريف» آيت الله

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 97

معرفت و كتاب «البيان» آيت الله خوئي مراجعه شود.

بررسي روايات:

اكنون به بررسي رواياتي مي پردازيم كه دلالت دارد بر اين كه عمل به دين در آخرالزمان دست خوش حوادث مي شود و مردم در فتنه ها از دين خارج مي شوند (اما در عين حال اصل دين و قرآن در همه زمان ها وجود دارد و تحريف شدني نيست)

روايات مربوط به اين موضوع را مي توان به دو دسته تقسيم كرد:

دسته اول: روايات مربوط

به قبل از ظهور حضرت مهدي (عج)

دسته دوم: روايات مربوط به بعد از ظهور حضرت مهدي (عج)

دسته اول: روايات مربوط به قبل از ظهور حضرت مهدي (عج):

اين روايات نيز خود به دو گروه تقسيم مي شود:

1. رواياتي كه به طور مستقيم اين معنا را مي رساند.

2. رواياتي كه به طور غيرمستقيم اين معنا را مي رساند.

روايات گروه اول مانند:

1. امام صادق (ع) از پيامبر اكرم (ص) حكايت مي كنند كه «به زودي بر مردم زماني برسد كه باقي نماند از قرآن، مگر رسمش و از اسلام مگر اسمش؛ مي گويند: مسلمانيم، ولي دورترين مردمند به اسلام ...» «1»

2. از امام صادق (ع) حكايت شده: «يكي از علامات فرج، آن است كه

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 98

ببيني شنيدن قرآن بر مردم سنگين است و شنيدن باطل آسان، و ببيني كه قرآن كهنه شده و ...» «1»

3. از حضرت علي (ع) نقل شده: «زود است بيايد بر شما بعد از من زماني كه نباشد در آن زمان چيزي مخفي تر از حق و آشكارتر از باطل، و زياد دروغ بستن به خدا و رسولش، و نباشد نزد اهل آن زمان متاعي بي ارزش تر از كتاب خدا وقتي به حق تلاوت شود، و نباشد متاعي رواج تر و پر استفاده تر از كتاب خدا، وقتي كه بر خلاف حق تفسير شود؛ و نباشد در شهرها و آبادي ها، و نه در بندگان خدا چيزي كه منكرتر باشد از معروف، و معروف تر باشد از منكر ... «2»

روايات گروه دوم مانند:

رواياتي كه در آن آمده: نماز ضايع مي شود، خوردن ربا علني مي شود، هرج و مرج زياد مي شود، ريختن خون سبك شمرده مي شود، امانت ها ضايع مي شود،

شراب مي خورند، كتاب خدا و احكامش معطل مي ماند و كسي به آن عمل نمي كند، مؤمن حقير شمرده مي شود و منافق امين، به اسباب لهو و لعب و ساز و آواز چنگ مي زنند و احدي كسي را منع نكند و جرأت بر منع هم نداشته باشد و ... كه در روايات زيادي نقل شده است. «3»

چنانچه از متن روايات مذكور به خوبي بدست مي آيد «اصل دين و

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 99

متن قرآن» منحرف يا مندرس يا كهنه نمي شود بلكه دين و آموزه هاي آن امري است روشن، هميشه و همه جا هر كسي مي داند نماز جزء دين است و رباخواري حرام است اما آنچه كه دست خوش حوادث و فتنه ها مي شود «عمل به دين» است و روايات هم ناظر به مقام عمل مردم به دين مي باشد، اگر هم ناظر به «مقام علم دين» باشد اين گونه معنا مي شود كه حرف هاي باطل و تفسيرهاي غلط از قرآن در فضاي جامعه رواج مي يابد. اما چنين نيست كه اصل قرآن يا آموزه هاي دين از بين برود. قرآن، و علم آن موجود است، كسي عمل به آن نمي كند و سراغ آموزه هاي قرآني نمي رود، به عبارت ديگر دين خريدار ندارد، و اين مدعاي ما را دو امر تأييد مي كند:

1. ادله ي عقلي و نقلي كه تحريف قرآن را رد مي كند و محفوظ بودن قرآن از تحريف را به اثبات مي رساند، چنانچه بيان شد.

2. رواياتي مانند روايت مفضل كه مي گويد:

«خدمت امام صادق (ع) بودم و در اطاق، افراد ديگري هم بودند كه من گمان كردم روي سخن حضرت با ديگري است آنگاه فرمودند: همانا به خدا صاحب اين

امر از شما پنهان و غائب مي شود و از ياد برود به طوري كه گفته شود مرد، هلاك شد، در كدام دره افتاد! و شما وارو شويد مثل كشتي كه در موج دريا وارو شود و برگردد! نجاتي نباشد مگر براي كسي كه خدا از او ميثاق گرفته باشد و ايمان در قلبش نوشته باشد و به واسطه ي روح خود، او را تأييد كرده باشد. و البته 12 پرچم مختلف بلند

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 100

مي شود كه دانسته نشود كدام حق است و كدام باطل، مفضل مي گويد: (در اين هنگام) به گريه افتادم حضرت فرمود: چرا گريه مي كني؟ عرض كردم: چگونه گريه نكنم و حال آنكه شما مي فرماييد دوازده پرچم مشتبه و مختلف بلند مي شود كه شناخته نشود كدام حق و كدام باطل است؟! مفضل مي گويد: در مجلس حضرت پنجره اي بود كه نور خورشيد داخل آن تابيده بود حضرت فرمود: آيا اين روشن است؟ عرض كردم: بلي، حضرت فرمودند: امر ما روشن تر از اين خورشيد است.» «1»

طبق اين روايت و مانند آن حق هميشه روشن است بهتر از خورشيد. اما اگر طالب حق نباشد و بازار بي ديني رواج داشته باشد بحث ديگري است مربوط به ابتلا و آزمايش مردم.

دسته دوم: روايات مربوط به بعد از ظهور حضرت مهدي (عج)

در كتاب هاي روايي به رواياتي بر مي خوريم كه تعابيري در آنها به كار رفته كه از آنها برداشت مي شود كه حضرت مهدي (عج) با امر جديدي ظهور مي كنند و ممكن است كسي به اشتباه گمان كند كه قبل از ظهور حضرت، دين تحريف شده و قابل شناسائي نيست كه اين مطلب نياز به

نقد و بررسي دارد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 101

آن تعابير عبارتند از:

1. امر جديد؛

2. كتاب جديد؛

3. سُنت جديد؛

4. حكم جديد.

كه مجموعه ي اين 4 تعبير در روايتي از امام باقر (ع) حكايت شده كه «هر گاه مهدي خروج كند، به امر جديد و كتاب جديد و سنت جديد و حكم جديد قيام خواهد كرد.»» ابو بصير نيز از امام صادق (ع) نقل مي كند كه حضرت فرمودند: «به خدا سوگند گويا نظر مي كنم به مهدي در بين ركن و مقام كه با مردم بر كتاب جديد بيعت مي كند!» «2»

چند روايت ديگر نيز به اين مضمون حكايت شده است.

بررسي اين گونه روايات:

1. اصلي ترين حديثي كه اين 4 تعبير در آن به كار رفته همان روايتي است كه از امام باقر (ع) نقل شده است و در سند اين روايت هم محمد بن علي كوفي معروف به ابوسمينه قرار دارد كه علماي علم رجال مانند «نجاشي» و «شيخ طوسي» و «كشي» و ديگران او را ضعيف شمرده اند نجاشي در شرح حال او مي نويسد:

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 102

... او وقتي به قم آمد مدتي بر «احمد بن محمد بن عيسي اشعري» وارد شد سپس به غلو مشهور شد و محمد بن عيسي اشعري او را از قم بيرون كرد. «1»

بنابراين روايت فوق اعتبار ندارد.

2. از مجموع اين تعابير موجود در اين روايت يا روايات ديگر، تجديد و احياء دين بدست مي آيد و اصلًا تعبير «دين جديد» در روايات وجود ندارد.

و از پيامبر حكايت شده: «سنت مهدي سُنت من است.» «2»

از اين رو تجديد و احياء دين بيانگر نوعي اندراس و كهنگي

در عملكرد مردم به دين است و تجديد و احياءگري به معناي تصحيح انحراف ها و آشكار كردن فراموش شده هاي ديني و شرح احكام واقعي و فهم درست دين متناسب با زمان مي باشد.

و در اين راستا از حضرت علي (ع) حكايت شده:

«او- مهدي (عج)- هواپرستي را به خداپرستي باز مي گرداند پس از آنكه خداپرستي را به هواپرستي بازگردانده باشند، رأي ها را به قرآن باز مي گرداند پس از آنكه قرآن را به رأي هاي خود بازگردانده باشند حضرت مهدي (عج) كتاب و سنت مرده و از

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 103

ميان رفته را زنده مي كند.» «1»

پس در زمان غيبت بدعت هايي در دين گذاشته مي شود و برخي حدود و احكام چنان به فراموشي سپرده مي شود كه گويا اصلًا جزء اسلام نبوده است (مانند زكات و ...) و برخي آداب و رسوم و خرافات توسط برخي افراد چنان اهميت داده مي شود كه افراد گمان مي كنند جزء دين است.

در اين ميان حضرت مهدي (عج) احياءگر دين به حساب مي آيد چنانچه از امام صادق (ع) سؤال شد: سيره و رفتار حضرت مهدي (عج) چگونه است؟ حضرت فرمودند: همان كاري را كه رسول اكرم (ص) انجام داد مهدي انجام مي دهد، بدعت هاي موجود را خراب مي كند چنانچه رسول خدا نيز اساس جاهليت را منهدم نمود و اسلام را از نو بنا كرد.» «2»

در پايان جهت تكميل بحث چند واژه اي كه در حديث امام باقر (ع) آمده بود را به توضيح مختصري مي پردازيم كه اگر بر فرض اين حديث هم صحيح باشد بر معاني زير قابل حمل است: «3»

1. امر جديد

الف. اين كه حكايت شده: «حضرت مهدي با امر جديد

قيام خواهد كرد.» يعني با دستورات و اوامر و نواهي جديد قيام مي كند چرا كه حضرت به واقع عمل مي كند و احكام و دستورات جديدي مي آورند.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 104

ب. «امر جديد» يعني: «امارت»، «خلافت» و «امامت». چنانچه آيه «اولي الامر» به آن اشاره دارد. (نساء/ 59)

2. كتاب جديد

الف. اگر معنا شود كه قرآن جديد مي آورند؛ كه اين احتمال قطعاً باطل است. چرا كه امت اسلامي اتفاق دارند كه قرآن نقصان و اضافه ندارد و تحريف نشده و نخواهد شد.

ب. كتاب جديد همان قرآني است كه حضرت علي (ع) تدوين كردند كه متن آن متن همين قرآن موجود فعلي است به همراه بيان شأن نزول ها و تفسير آيات.

ج. مقصود از كتاب جديد تفسير و برداشت جديد، به دور از تفسير به رأي همراه با بيان معارف بلندي كه امام از آيات بدست مي آورند و براي مردم تازگي خواهد داشت بنابراين، گويا كتاب جديد است.

3. سُنت جديد

الف. سُنت و روشي كه حضرت مي آورند نسبت به روش هاي مردمي كه قبل از حكومت حضرت بوده اند جديد به حساب مي آيد.

ب. چون حضرت مأمور به واقع هستند و عالي ترين شكل دين را پياده خواهند نمود. سُنت جديد است (در عين حالي كه نسبت به اصول و چهارچوب احكام اسلامي با سُنت پيامبر يكي است)

4. حكم جديد (قضاء جديد)

الف. حكم جديد يعني قوانين و خطوط جديد با برنامه هاي بسيار

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 105

متنوع و پيشرفته براي بشر در عصر ظهور.

ب. حكم جديد يعني اسلوب جديد در قضاوت و فصل خصومت بين مردم؛ چنانچه از امام حسن عسكري (ع) روايت شده است:

«او وقتي قيام كند به علم خود بين مردم حكم مي كند و مانند داود پيامبر بيّنه و شاهد نمي خواهد.» «1»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 107

آيا اگر فساد تمام جهان را فرا گيرد امام زمان (عج) ظهور خواهند كرد؟

پرسش:

آيا اگر فساد تمام جهان را فرا گيرد امام زمان (عج) ظهور خواهند كرد؟ پاسخ:

حضرت مهدي (عج) تنها فرزند حضرت امام حسن عسكري (ع) در سن پنج سالگي پس از شهادت پدر به مقام امامت رسيدند، ولي بدستور الهي از نظرها پنهان شد و ظهور آن حضرت از وعده هاي الهي است. «1»

برخي از روايات «2» در مورد ظهور امام زمان حكايت از آن دارد كه قبل از ظهور آن حضرت جهان از فساد و تباهي پر خواهد شد، و به بركت ظهور آن رهبر بزرگ سرتاسر جهان از عدالت پر خواهد شد.

«فساد» به معناي تباهي و ضد آن «صلاح» است و به معناي خارج

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 108

شدن از حد اعتدال نيز معنا كرده اند. «1»

و قرآن كريم بندگان شايسته را اينگونه معرفي مي كند:

«لايُرِيدُونَ عُلُوّاً فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَاداً»؛ آن را براي كساني قرار مي دهيم كه هيچ برتري و فسادي در زمين نمي خواهند». «2»

فساد و تباهي هم در شخص امكان بروز دارد هم در جامعه كه فساد شخصي موجب خروج شخص از حد اعتدال مي شود، و فساد اجتماعي خارج شدن جامعه از حد اعتدال را در پي دارد. و هر چه از زمان غيبت امام زمان دور مي شويم اين فساد ظهور و بروز بيشتري پيدا مي كند. و در روايات حكايت شده كه اين فزوني و فراگيري فساد تا جائي خواهد رسيد كه زمين از فساد پر خواهد شد،

چنانچه وقتي حضرت ظهور فرمودند از عدالت پر خواهد شد.

از امام باقر (ع) در تفسير آيه ي «اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا» «3»

حكايت شده:

خداوند زمين را به واسطه ي قائم (ع) زنده مي كند او با عدالت رفتار مي كند، آنگاه زمين بواسطه عدالت زنده مي شود بعد از مردن آن بواسطه ي ظلم. «4»

روايات متعددي با اين مضمون كه «يملأ الارض بعون الله عدلًا كما

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 109

ملئت جوراً» از معصومين حكايت شده است «1» و معناي فراگير شدن فساد و ظلم و ستم اين است كه بدي ها بر خوبي ها و ضد ارزش ها بر ارزش ها غلبه يابد و شعله ي آتش فتنه، دامن همه را بگيرد و جامعه ي انساني را در باتلاق فساد فرو رود كه يكي از مهم ترين مظاهر اين فساد گسترش حاكميت استكبار، و محروميت و ضعيف شدن اهل دين مي باشد. «2»

استاد شهيد مطهري (ره) نيز به استناد روايتي از شيخ صدوق مي نويسند: فراگير شدن ظلم و فساد آن است كه هر يك از سعيد و شقي و گروه حق و باطل، به اوج كار خود مي رسند، ستمكاران به نهايت ستمكاري و صالحان در نهايت مظلوميت و استضعاف. «3»

يادآوري:

منشاء اين ظلم و فساد اعمال و رفتار ناشايست و انتخاب غيرصحيح خود مردم است. خداوند در قرآن كريم مي فرمايد:

«ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ»؛ «4»

«بخاطر دستاورد مردم، در خشكي و دريا فساد و تباهي آشكار شد»

وقتي مردم بدهي ها را بر نيكي ها بر مي گزينند فساد در زمين جاري مي شود و اين فساد علامت آن است كه مردم بفهمند در انتخاب و

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان،

ج 11، ص: 110

عملكرد خود اشتباه كرده اند و به صلاح برگردند از اين رو در ادامه ي آيه مي فرمايد: «لِيُذِيقَهُم بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ؛ تا (سزاي) بعضي از آنچه انجام داده اند را به آنان بچشاند! باشد كه آنان بازگردند.»

نتيجه:

فراگير شدن فساد، و ظلم و ستم از نشانه هاي قبل از ظهور است چنانچه فراگيري عدالت از نشانه هاي اصلي حكومت حضرت مهدي (عج) مي باشد. اما اين فراگيري ظلم و فساد علت ظهور نمي باشد بلكه نشانه ي قبل از ظهور است كه بدنبال آن ظهور صورت مي گيرد بلكه مي توان گفت محروميت ما از امام زمان (ع) به علت همين فسادها و انتخاب بدي ها بر خوبي هاست اگر ما با كردار خوب و شايسته، منتظر اصلاح جامعه توسط حضرت مهدي (عج) باشيم، ظهور زودتر صورت مي گرفت.

آنچه روايات بر آن تاكيد دارد پر شدن از «ظلم» است نه پر شدن از «ظالم» پس ممكن است تعداد ظالمين كم باشد ولي تعداد مظلومين بسيار باشد؛ اما همان تعداد اندك زمين را از فساد پر خواهند كرد، بنابراين گمان نشود وظيفه ي ما آن است كه همه ي مردم را به ظلم سوق دهيم و با افزودن به ظالمين، بخواهيم به امر ظهور كمك كنيم بلكه وظيفه ي ما مقابله با ظلم و ظالم و حمايت از مظلوم است چنانچه انقلاب اسلامي در همين راستا قدم برداشت و با ظلم ظالم به مقابله پرداخت و از مظلوميت مظلوم در جهان دفاع كرد.

پس آنچه در آيات و روايات آمده خبر از امري است كه حتماً محقق

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 111

مي شود و از طرف ديگر همين قرآن و روايات وظيفه ي فرد فرد مردم را

در كمك نكردن به ظالم و حمايت از مظلوم تبيين كرده است. «1» و براي ظالم و ايجاد فساد توسط هر كسي مجازات هاي دنيوي و اخروي شديدي را خبر داده است.

به اميد اينكه با تلاش و انتظار صحيح و سازنده، شاهد عدالت گستري و بر چيدن فساد از روي زمين توسط حضرت مهدي (عج) باشيم.

مفاسد آخرالزمان

مفاسدي كه در آستانه انقلاب حضرت مهدي (ع) فراگير مي شود، بسيار است. از امام صادق (ع) اين مفاسد حكايت شده است، نوع مفاسدي كه در آخرالزمان رايج مي شود و بعضي از آن ها جنبه ي اجتماعي و سياسي، و بعضي جنبه اخلاقي دارد. در اين روايت حضرت مي فرمايد:

1. آن گاه كه ديدي حق مرده و اهل حق از ميان رفتند.

2. ستم همه جا را فرا گرفته است.

3. قرآن فرسوده شده، و بدعت هايي از روي هوا و هوس در مفاهيم آن آمده است.

4. دين بي محتوا شده، همانند ظرفي كه آن را واژگون مي سازند.

5. اهل باطل بر اهل حق بزرگي مي جويند.

6. و ديدي كه شر آشكار است و از آن نهي نمي شود، و هركه كار

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 112

زشت انجام دهد، معذورش مي دارند.

7. فسق آشكار گرديده و مردان به مردان و زنان به زنان اكتفاء مي كنند.

8. شخص مؤمن، سكوت اختيار كرده و سخنش را نمي پذيرند.

9. شخص فاسق دروغ مي گويد، و كسي دروغ و افترايش را بر او باز نمي گرداند.

10. بچه ي كوچك، مرد بزرگ را خوار مي شمارد.

11. پيوند خويشاوندي بريده مي شود.

12. هركه را به كار بد بستايند، خوشحال مي گردد.

13. پسر بچه همان مي كند كه زن مي كند.

14. زنان با زنان تزويج مي نمايند.

15. مداحي و چاپلوسي فراوان شده است.

16. مرد، مال خود

را در غير راه طاعت خدا خرج مي كند و كسي از او جلوگيري نكند.

17. چون شخص مؤمني را ببيند از كوشش و تلاش او به خدا پناه برد.

18. همسايه، همسايه خودرا اذيت مي كند و مانعي براي او در اين كار نباشد.

19. كافر خوشحال است، از آن چه در مؤمن مي بيند و شاد است از

اين كه در روي زمين فساد و تباهي بيند.

20. آشكارا شراب بنوشند، و براي نوشيدنش گرد هم آيند، كساني

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 113

كه از خداي عزوجل نمي ترسند.

21. امر به معروف كننده خوار است.

22. فاسق در آن چه خدا دوست ندارد، نيرومند و ستوده است.

23. اهل قرآن و هركه آنان را دوست دارد، خوار است.

24. راه خير بسته شده و راه شر مورد توجه قرار گرفته است.

25. خانه كعبه تعطيل شده و دستور به ترك آن داده مي شود.

26. مرد به زبان مي گويد، آن چه را كه عمل به آن نمي كند.

27. مردان خود را براي استفاده مردان فربه مي كنند و زنان براي زنان.

28. زندگي مرد از پس او اداره مي گردد و زندگي زن از فرج او.

29. زنان مانند مردان براي خود انجمن ها ترتيب مي دهند.

30. در ميان فرزندان عباس كارهاي زنانگي آشكار گشته (و خود را مانند زنان زينت مي كنند، همان طور كه زن براي جلب نظر شوهرش خود را آرايش مي كند)

31. به مردها پول مي دهند كه با آن ها يا زنانشان عمل نامشروع انجام دهند.

32. شخص متمول از شخص باايمان عزيزتر است.

33. رباخواري آشكار است و رباخوار مورد ملامت قرار نمي گيرد.

34. زن ها به عمل زنا افتخار مي كنند.

35. زن براي نكاح مردان با شوهر خود همكاري مي كند.

36. بيشتر مردم و بهترين خانه ها

آن باشد كه به زنان در هرزگي شان كمك مي كنند.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 114

37. مؤمن به خاطر ايمانش غمناك و پست و خوار مي گردد.

38. بدعت و زنا آشكار مي گردد.

39. مردم به شهادت ناحق اعتماد مي كنند.

40. دستورات ديني طبق تمايلات اشخاص تفسير مي گردد.

41. حلال تحريم شود و حرام مجاز.

42. مردم چنان در ارتكاب گناه جري شده اند كه منتظر رسيدن شب نيستند.

43. مؤمن نمي تواند كار بد را نكوهش كند، جز با قلب.

44. مال كلان در راه غضب الهي خرج مي شود.

45. زمامداران به كافران نزديك مي شوند و از نيكان دوري مي گزينند.

46. واليان در داوري رشوه مي گيرند.

47. پست هاي حساس دولتي به مزايده گذارده مي شود.

48. مردم با محارم خود نزديكي مي كنند.

49. به تهمت و سوءظن مرد به قتل مي رسد.

50. مرد به مرد پيشنهاد عمل زشت مي كند و خود و اموالش را در اختيار او مي گذارد.

51. مرد به خاطر آميزش با زنان مورد سرزنش قرار مي گيرد (كه چرا با مردان آميزش نمي كند).

52. مرد از كسب زنش از هرزگي نان مي خورد و آن را مي داند و به

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 115

آن تن مي دهد.

53. زن بر مرد خود مسلط مي شود، و كاري را كه مرد نمي خواهد انجام مي دهد، و به شوهر خود خرجي مي دهد.

54. مرد، زن و كنيزش را (براي زنا) كرايه مي دهد و به خوراك و نوشيدني پستي تن در مي دهد.

55. سوگندهاي به ناحق به نام خدا بسيار مي گردد.

56. قمار آشكار مي گردد.

57. شراب را بدون مانع علناً مي فروشند.

58. زنان مسلمان خود را در اختيار كافران مي گذارند.

59. لهو و لعب آشكار مي گردد و كسي كه از كنار آن عبور مي كند از آن جلوگيري

نمي كند (و كسي جرأت جلوگيري را ندارد)

60. مردم شريف را خوار مي كند، كسي كه مردم از تسلط و قدرتش ترس دارند.

61. نزديك ترين مردم به فرمانروايان كسي است كه به دشنام گويي ما خانواده ستايش شود.

62. هركس ما را دوست دارد، دروغ گويش مي دانند و شهادت او را نمي پذيرند.

63. برگفتن حرف زور و ناحق مردم با همديگر رقابت مي كنند.

64. شنيدن قرآن بر مردم سنگين و گران مي آيد و در عوض، شنيدن سخنان باطل بر مردم آسان است.

65. همسايه، همسايه را گرامي مي دارد از ترس زبانش.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 116

66. حدود خدا تعطيل شده و در آن طبق دلخواه خود عمل مي كنند.

67. مساجد طلاكاري مي شود.

68. راستگوترين مردم پيش آن ها، مفتريان دروغگو مي باشند.

69. شر و سخن چيني آشكار مي گردد.

70. ستمكاري شيوع يافته.

71. غيبت را سخن نمكين مي شمارند و مردم همديگر را بدان مژده مي دهند.

72. براي غير خدا به حج و جهاد مي روند.

73. سلطان به خاطر كافر، مؤمن را خوار مي كند.

74. خرابي و ويراني بيش از عمراني و آبادي است.

75. زندگي مرد از كم فروشي اداره مي شود.

76. خونريزي را آسان مي شمارند.

77. مرد براي غرض دنيايي رياست مي طلبد و خود را به بدزباني مشهور مي سازد تا از او بترسند و كارها را به او واگذار كنند.

78. نمازرا سبك مي شمارند.

79. مرد مال بسيار دارد، ولي از وقتي كه آن را پيدا كرده زكات آن را نپرداخته است.

80. قبر مرده ها را مي شكافند و آن ها را مي آزارند و كفن هاي شان را مي فروشند.

81. آشوب بسيار مي شود.

82. مرد روز خود را به نشئه (شراب) به شب مي برد و شب را به

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 117

مستي

صبح مي كند.

83. با حيوانات عمل زشت انجام مي دهند.

84. حيوانات همديگر را مي درند.

85. مرد به مصلي مي رود، ولي چون برمي گردد جامه در تن ندارد.

86. دل مردم سخت و چشمان شان خشك شده و ياد خدا بر آنان سنگين مي آيد.

87. كسب هاي حرام شيوع يافته و بر سر آن رقابت مي كنند.

88. نماز خوان براي ريا و خود نمايي نماز مي خواند.

89. فقيه براي غير دين فقه مي آموزد و دنيا و رياست طلب مي كند.

90. مردم دور كسي را گرفته اند كه قدرت دارد.

91. هركس روزي حلال مي جويد، مورد سرزنش قرار مي گيرد و جوينده ي حرام، مورد ستايش و تعظيم است.

92. در مكه و مدينه كارهايي مي كنند كه خداوند دوست ندارد و كسي هم نيست كه مانع شود و هيچ كس آن ها را از اين اعمال زشت باز نمي دارد.

93. آلات لهو و لعب (حتي) در مكه و مدينه آشكار مي گردد.

94. مرد سخن حق مي گويد و امر به معروف و نهي از منكر مي كند؛ ديگران او را نصيحت مي كنند و مي گويند: اين كار بر تو لازم نيست.

95. مردم به همديگر نگاه مي كنند و به مردم بدكار اقتداء مي نمايند.

96. راه خير به كلي خالي است و كسي از آن راه نمي رود.

97. مرده را به مسخره مي گيرند و كسي براي مرگ او غمگين نمي شود.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 118

98. هر سال بدعت و شرارت بيشتر مي شود.

99. مردم و انجمن ها پيروي نمي كنند مگر از توانگران.

100. به فقير چيزي مي دهند، در حالي كه به او مي خندند و براي غير خدا به او ترحم مي نمايند.

101. نشانه هاي آسماني پديد مي آيد، ولي كسي از آن هراس ندارد.

102. مردم در حضور جمع، همانند بهائم مرتكب اعمال جنسي مي شوند و

هيچ كس از ترس، كار زشت را انكار نمي كند.

103. مرد در غير اطاعت خدا زياد خرج مي كند، ولي در مورد اطاعت خدا از كم هم دريغ مي ورزد.

104. آزار به پدر و مادر آشكار مي گردد و مقام آن ها را سبك مي شمارند و حال آن ها در پيش فرزند از همه بدتر باشد، و از اين كه به آن ها افترا زده شود، خوشحال مي شوند.

105. زنها بر حكومت غالب گشته و پست هاي حساس را قبضه مي كنند، و كاري پيش نمي رود، جز آن چه طبق دلخواه آنان باشد.

106. پسر به پدر خود افتراء مي زند و به پدر و مادر خود نفرين مي كند و از مرگ شان خوشحال مي شود.

107. اگر روزي بر مردي بگذرد كه در آن روز گناهي بزرگ مرتكب نشده باشد، مانند هرزگي يا كم فروشي يا انجام كار حرام يا ميخوارگي، آن روز غمگين است و خيال مي كند كه روزش به هدر رفته و عمرش در آن روز بي خود تلف شده است.

108. سلطان مواد غذايي را احتكار مي كند.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 119

109. حق خويشاوندان پيامبر (خمس) به ناحق تقسيم مي شود و بدان قمار بازي مي كنند و ميخوارگي مي نمايند.

110. با شراب مداوا مي كنند و بدان بهبودي مي جويند.

111. مردم در مورد ترك امر به معروف و نهي از منكر و بي عقيدگي يكسان مي شوند.

112. منافقان و اهل نفاق سر و صدايي دارند و اهل حق بي سر و صدا و خاموشند.

113. براي اذان گفتن و نماز خواندن مزد مي گيرند.

114. مسجدها پر است از كساني كه ترس از خدا ندارند و براي غيبت و خوردن گوشت اهل حق به مسجد مي آيند و در مساجد، از شراب مست كننده توصيف

مي كنند.

115. شخص مست كه از خرد تهي گشته بر مردم پيشنمازي مي كند و به مستي او ايراد نمي گيرند و چون مست گردد، گراميش مي دارند.

116. هركه مال يتيمان را بخورد، شايستگي او را مي ستايند.

117. قضات به خلاف دستور خدا داوري مي كنند.

118. زمامداران از روي طمع خيانتكاران را امين خود مي سازند.

119. ميراث (يتيمان) را فرمانروايان به دست و افراد بدكار و بي باك نسبت به خدا داده اند، از آن ها حق و حساب مي گيرند و جلوي آن ها را رها مي سازند تا هرچه مي خواهند انجام دهند.

120. بر فراز منبرها مردم را به پرهيزكاري دستور مي دهند، ولي

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 120

خود گوينده به آن دستور عمل نمي كند.

121. وقت نمازها را سبك مي شمارند.

122. صدقه به وساطت ديگران به اهل آن مي دهند و به خاطر رضاي خدا نمي دهند، بلكه از روي درخواست مردم و اصرار آن ها مي پردازند.

123. تمام همّ و غمّ مردم شكم و عورت شان است. باكي ندارند كه چه بخورند و با چه آميزش كنند.

124. دنيا به آن ها روي آورده است.

125. نشانه هاي حق مندرس گشته است.

امام صادق (ع) پس از پيش بيني اين حوادث خطاب به راوي فرمود:

در چنين موقعي مواظب خود باش. نجات خود را از خداوند بخواه (فرج نزديك است) و بدان كه مردم با اين نافرماني ها مستحق عذابند. اگر عذاب بر آن ها فرود آمد و تو در ميان آن ها بودي، بايد به سوي رحمت حق بشتابي تا از كيفري كه آن ها به واسطه ي سرپيچي از فرمان خدا مي بينند، بيرون بيايي. بدان كه خداوند پاداش نيكوكاران را ضايع نمي گرداند «و انَّ رِحمَهَ اللهِ قريبُ مِنَ المُحسِنينَ». «1» تذكر: لازم به يادآوري است كه وجود

اين مفاسد بدان معنا نيست كه ما آن ها را انجام دهيم تا امام عصر (ع) زودتر ظهور كند، بلكه وظيفه ما پاك ماندن و مبارزه با مفاسد و آماده شدن براي ياري امام عصر (ع) است.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 121

نشانه هاي آخرالزمان چيست؟

پرسش:

نشانه هاي آخرالزمان چيست؟ پاسخ:

1. با توجه به برداشتي كه از روايات معصومين (ع) مي شود. آخر الزمان به زماني گفته مي شود كه علائم ظهور امام زمان در آن آشكار شود كه با توجه به اين علائم و آشكار شدن بعضي از آنها آخرالزمان شامل زمان ما نيز مي شود البته اين را كه آخرالزمان چند سال طول مي كشد خداوند مي داند و بستگي به آشكار شدن همه نشانه هاي آن دارد چرا كه نشانه هاي ظهور امام زمان به دو گونه است:

الف. نشانه هاي متصل به ظهور: نشانه هايي كه به طور مطمئن و حتماً اتفاق مي افتد و آنگاه امام زمان ظهور مي كنند و تا اين نشانه ها واقع نشود امام عصر (ع) ظهور نخواهند كرد. از جمله آن علائم «خروج سفياني» و «كشته شدن نفس زكيه (انسان بي گناه) در كنار كعبه»، «قيام سيد حسني» است كه هنوز اتفاق نيفتاده است.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 122

ب. نشانه هاي غيرمتصل به ظهور: نشانه هايي هستند كه قبل از نشانه هاي متصل به ظهور واقع مي شوند مانند اينكه امر به منكر و نهي از معروف مي شود و كار خوب زشت و كار زشت خوب شمرده مي شود «1» دروغ گفتن حلال مي شود و ربا و رشوه رواج پيدا مي كند و زنان به مردها و مردها به زنان شباهت پيدا مي كنند و «2» ...

2. از نشانه هاي آخرالزمان اين است كه

آلات لهو نواخته مي شود و يك نفر نيست كه نهي از منكر [كند] و كسي جرات بر نهي آن نمي كند و نيز در شريف ترين مكان ها يعني مكه معظمه و مدينه منوره آشكارا آلات لهو نواخته مي شود.» «3»

البته يكي از علائم آخر الزمان اين است كه امر به معروف و نهي از منكر نمي شود و معروف، منكر، و منكر، معروف مي شود شايد نشانه اي هم كه شما نوشته ايد يكي از مصداق ها (و مثال هاي) اين علامت در آخر الزمان باشد.

3. در پايان يك سوال باقي مي ماند و آن اينكه با توجه به نوع موسيقي و مداحي و شعرخواني و به طور كلي با توجه به محتواي اين جلسات آيا شركت در اين مجالس يا گوش دادن به صداي آن جايز است يا خير؟

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 123

در جواب اين سوال بايد گفت كه در اين گونه موارد هر كس بايد به فتواي مرجع تقليد خود عمل كند.

معرفي كتاب:

دوست گرامي: براي اطلاعات بيشتر در مورد علائم ظهور و امام زمان مي توانيد مراجعه فرماييد به كتاب هاي:

1. مهدي موعود- از استاد علي دواني.

2. دادگستر جهان- آيت الله اميني.

3. مهدي (ع) انقلابي بزرگ- آيت الله مكارم شيرازي.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 125

ارتباط جنگ جهاني سوم با ظهور مهدي (عج)

پرسش:

آيا اگر جنگ جهاني سوم رخ دهد امام زمان ظهور خواهند كرد؟

پاسخ:

يكي از مباحثي كه امروز در ذهن مردم جهان بويژه مسلمانان و شيعيان مطرح است موضوع مهدويت و ظهور منجي است و تقريباً تمام اديان طبق مدارك و شواهد متون ديني منتظر يك مصلح و منجي مي باشند، و نشانه هايي را براي فرا رسيدن آن روز موعود بر مي شمارند، حتي در

باستاني ترين و دست نخورده ترين اقوام جهان، يعني اسكيموها و سرخ پوستان آمريكاي شمالي كه به علت وضعيت نابسامان جوي از حملات و سيطره ي قدرت هاي بزرگ و فرهنگ هاي بيگانه محفوظ بوده است، آوازي به نام «شعر پايان دنيا» به چشم مي خورد كه كشته شدن انسان ها و سبك شمرده شدن خون مردم، از نشانه هاي آن است، و بعد از محقق شدن آن نشانه ها در جانب خورشيد، صورت مردي هويدا مي شود

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 126

كه جهان را براي هميشه نجات خواهد داد. «1»

ولي مصداق آن منجي و مصلح عدالت گستر، كسي جز حضرت حجت بن الحسن العسكري (عج) نيست.

يكي از نشانه هايي كه براي اين منجي و مصلح كل بيان شده جنگ و كشتار و هرج و مرج قبل از ظهور مي باشد كه اين قتل و غارت در واقعه ي «قرقيسا» يا «آرماگدون» به تعبير مسيحي ها به اوج و نهايت خود مي رسد و به ظهور حضرت مهدي (عج) مي انجامد. لذا لازم است قبل از پاسخ واقعه ي «آرماگدون» و «قرقيساء» را توضيح دهيم:

آرماگدون ( (noddegamrA يا هر مجدون واژه اي يوناني است كه بنابر واژه نامه هاي آمريكائي مانند «وبستر» به نبرد نهائي حق و باطل در آخر الزمان معنا شده است. همچنين اين واژه نام شهري است در منطقه ي عمومي شام كه بنابر آنچه در باب شانزدهم مكاشفات يوحنا در عهد جديد (انجيل) آمده، جنگي عظيم در آن جا رخ خواهد داد و مرحله ي فعلي زندگي بشر در آن زمان پايان مي يابد، «آرماگدون» يا نبرد نهائي آخرالزمان از علائم ظهور منجي (طبق عقيده ي مسيحيت بازگشت مجدد حضرت عيسي (ع) مي باشد كه قدرت هاي بزرگ جهان سياست خارجي خود را بر

مبناي آن جهت مي دهند و نقشه هاي نظامي خود را به شكلي سامان داده اند كه آمادگي لازم براي اين حادثه را داشته باشند. مؤسسات ديني غرب، بويژه آمريكا نيز از دهه ي هشتاد ميلادي مردم

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 127

خود را براي استقبال از اين حادثه آماده مي سازند. اين مؤسسات ديني پيوسته مردم خود را به ايمان به اين نكته فرا مي خوانند كه به زودي لشكري از دشمنان مسيح كه بدنه ي اصلي آن را ميليون ها نظامي كه از عراق و ايران و ليبي و سودان و قفقاز و جنوب روسيه خواهند بود «1» تشكيل مي دهد و پس از گذشتن از رود فرات كه در آن زمان به خشكي گرائيده است به سوي قدس رهسپار مي شوند، اما نيروهاي مومن به مسيح راه اين لشكر را سد كرده و همگي در «آرماگدون» با يكديگر برخورد خواهند كرد و در اين مكان درگيري و نبردي هسته اي رخ خواهد داد كه صخره ها ذوب مي شوند، ديوارها بر زمين مي غلطند، پوست تن انسان ها در حالي كه ايستاده اند ذوب مي شود و ميليون ها نفر از بين خواهند رفت؛ آنگاه حضرت مسيح براي بار دوم از جايگاه رفيع و بلند خويش به زمين خواهد آمد و پس از چندي زمام امور را به دست گرفته و صلح جهاني را بر زميني نو و زير آسماني تازه برقرار خواهد كرد و قدس را مقر فرماندهي خود قرار خواهد داد.

مؤسسه ي تلسن در اكتبر 1985 به بررسي موضوع آرماگدون در جامعه خود پرداخت و اعلام كرد: در حال حاضر (سال 1985) 61 ميليون آمريكائي در انتظار واقعه ي «آرماگدون» بسر مي برند و مدارس انجيلي در

آمريكا سال هاست بر پايه ي اين تحليل كه واقعه ي «آرماگدون» تنها حادثه اي است كه بازگشت مسيح را به زمين ممكن

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 128

مي سازد به تبليغ اين واقعه پرداخته اند و آن را واقعه اي بسيار نزديك جلوه مي دهند.

در سال 1997 ميلادي نيز خبرگزاري آسوشتيد پرس طبق يك نظرسنجي اعلام كرد 25% جمعيت آمريكا اعتقاد راسخ دارند، كه در آغاز هزاره ي سوم ميلادي جنگ جهاني «آرماگدون» كه آن را «جنگ فرات» نيز مي گويند در منطقه ي فلسطين آغاز خواهد شد و اين جنگ تا مدت 7 سال ادامه خواهد داشت و در اثر اين جنگ، دنيا نابود خواهد شد و در پايان اين جنگ هفت ساله، كه آن را مصيبت بزرگ براي كليسا و مسيحيان مي دانند مسيح همراه مسيحيان دوباره تولد يافته و ظهور خواهد كرد و پس از شكست دشمنان خود، حكومت جهاني خود را با مركزيت بيت المقدس تشكيل خواهد داد.

قرقيسا: اهلبيت (ع) نيز از واقعه اي به نام «قرقيسا» خبر داده اند كه از جهاتي شبيه همان «آرماگدون» تورات مي باشد هر چند از خرافه ها و تحريف ها و تطيبق هاي بي جاي آنها بدور است.

در روايتي ميسّر از امام باقر (ع) نقل مي كند كه حضرت فرمودند: اي ميسّر از اين جا تا «قرقيسا» چقدر راه است؟ ميسّر مي گويد: عرض كردم. در همين نزديكي ها در ساحل شط فرات قرار دارد، حضرت فرمودند: به زودي در آن جنگي واقع شود كه از روز خلقت آسمان ها و زمين، چنين جنگي واقع نشده باشد و تا آسمان ها و زمين هست نخواهد شد، سفره اي

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 129

است كه درندگان زمين و پرندگان آسمان

از آن سير خواهند شد. «1»

همچنين عبدالله بن ابي يعفور از امام باقر (ع) نقل مي كند كه حضرت به من فرمودند: براي بني العباس و بني مروان جنگي در «قرقيسا» خواهد شد كه جوان در آن پير مي شود، و خداوند نصرت را از ايشان بر مي دارد و به پرندگان آسمان و درندگان زمين گفته مي شود كه از گوشت جبارين و ستمكاران سير شويد پس از آن سفياني خروج خواهد كرد. «2»

بررسي:

بنابر برخي روايات و يا آنچه در تورات و انجيل آمده، از يك جنگ تمام عيار و بسيار سخت در منطقه ي «آرماگدون» يا «قرقيسا» سخن به ميان آمده اما از جنگ جهاني سوم نامي برده نشده است و اينكه كسي بگويد آن جنگ مورد نظر در روايات، همان جنگ جهاني سوم است ادعائي بدون دليل است. آري برخي به واسطه ي قرائن يا شواهدي حدس زده اند كه شايد جنگ مذكور، همان جنگ جهاني سوم باشد.

از جنگ جهاني دوم تاكنون بيش از 150 جنگ عمده و صدها شورش مسلحانه و انقلاب رخ داده است و از پايان جنگ جهاني دوم تعداد كشته ها در نزاع هاي مسلحانه بيش از 23 ميليون نفر بوده است؛ و طبق گزارش صليب سرخ جهاني، بيش از 100 ميليون نفر در جنگ هايي كه از آغاز اين قرن به وقوع پيوسته، جان خود را از دست داده اند و و برخي

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 130

رسانه ها اعلام كرده اند جنگ هاي قرن بيستم، جنگ هاي تمام عياري بوده كه جنگ هاي قرون گذشته در مقايسه ي با آن مانند جنگ هاي خياباني بوده است. «1»

بنابراين اگرقرار باشد هر جنگ و نزاعي كه مي شود با آن جنگ مورد

نظر در منابع تاريخي مقايسه شود هر روز بايد تطبيقي انجام شود و چندي بعد بطلان آن آشكار گردد. علاوه بر اينكه به خصوص در اخبار صحيح در مورد «قرقيسا» سخني از حق بودن يكي از گروه هاي متخاصم نيامده است بلكه سخن از آن است كه جباران و ستمگران در اين جنگ نابود مي شوند، اما در حال حاضر سران انگيس و آمريكا ادعاي حقانيت جنگ «آرماگدون» را براي خود دارند، و معلوم است كه جباران روزگار مي خواهند با اين تحليل ها، سياست هاي استعماري و استكباري خود را توجيه كنند و ملت هاي زير سلطه ي خود را با قدرتو قوت كامل تري استثمار كنند و ددمنشي هاي خود را به نام زمينه سازان ظهور حضرت عيسي (ع) معرفي كنند و ملت ها را بفريبند.

نتيجه گيري:

بنابر آنچه گفته شد به دست مي آيد كه اصل زياد شدن جنگ و كشتار از علائم آخر الزمان مي باشد و قبل از ظهور كشتار بزرگي در منطقه ي «قرقيساء» براي از بين رفتن جباران و ستمگران به پا خواهد

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 131

شد اما اصل وقوع جنگ جهاني سوم يا اينكه اگر چنين جنگي در آينده واقع شود از علائم ظهور باشد و آن جنگ به ظهور حضرت منجر گردد و از همه مهم تر اينكه حتماً يكي از دو طرف در اين جنگ جهاني، حق باشد هيچ يك دليل و مدركي ندارد و يا صرف حدس و گمان ظني است. بويژه اينكه تحريف استكبار براي استثمار مردم و چپاول و غارت اموال آنها نيز همراه اين موضوع مي باشد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 133

ارتباط پاره شدن لايه اوزون با ظهور مهدي (عج)

پرسش:

آيا عوامل طبيعي مانند پاره شدن لايه اوزون

و كم شدن آب شيرين در تعجيل فرج امام زمان تاثير دارد؟

پاسخ:

آنچه مسلم است آن است كه بعضي از روايات پيرامون ظهور حضرت مهدي (عج) از آن حكايت دارد كه قبل از ظهور آن حضرت جهان از فساد و تباهي پر خواهد شد، و به يمن و بركت ظهور آن رهبر بزرگ، سرتاسر جهان از عدالت پر خواهد گشت.

چنانچه از امام باقر (ع) در تفسير آيه ي 17 سوره ي حديد «اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا» «1»

حكايت شده: خداوند زنده مي كند زمين را به واسطه ي قائم (ع) زيرا با عدالت رفتار مي كند از اين رو زمين زنده مي شود بواسطه ي عدالت، بعد از مردن آن بواسطه ي ظلم. «2»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 134

روايات متعدد ديگري با اين مضمون كه «حضرت حجت زمين را از عدالت پر مي كنند بعد از آنكه از جور و ستم» پر شده بود، از معصومين حكايت شده است. «1»

و همچنين از آيه ي 41 سوره ي روم كه مي فرمايد:

«ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُم بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ»

به دست مي آيد كه اين فساد و تباهي دستاورد خود مردم است. وقتي مردم از اطاعت دستورات خدا سرپيچي مي كنند و بدي ها را بر نيكي ها بر مي گزينند فساد در زمين جاري مي شود.

اما در اين كه آيا شكافته شدن لايه ي اوزون يا كم شدن آب شيرين و اموري از اين قبيل مانند سوختن جنگل ها در آتش يا زياد شدن زلزله و ... از مظاهر اين فساد در زمين هست يا خير؟ به نظر مي رسد موارد ياد شده و امور ديگري از اين قبيل، اگر موجب زيان،

سختي و رنج مردم در زندگي روزمره مي شود مي توان گفت از مظاهر فساد است چرا كه خدا زمين را گسترانده است و نعمت هاي خود را در اختيار بشر قرار داده است، كه مردم از اين مواهب خدا دادي استفاده كنند نه اينكه به رنج و سختي بيفتند.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 135

ي ادآوري:

روايات اهل بيت (ع) از پرشدن زمين از فساد، قبل از ظهور حكايت دارد اما اين پر شدن از ظلم و فساد علت براي ظهور نيستند بلكه از ويژگي ها و نشانه هاي قبل از ظهور اين است كه زمين از فساد پر خواهد شد و اين تقارن و همجواري و در عرض هم قرار گرفتن فساد و به همراه آن ظهور و پر شدن از عدالت دليل بر اين نيست كه بگوئيم: «پس فساد علت ظهور است.»

نتيجه:

قبل از ظهور حضرت حجت (عج)، زمين از ظلم و فساد پر خواهد شد و عده اي اگر چه اندك باشند «ظالم» خواهند بود و عده اي اگر چه اكثريت مردم جهان را تشكيل دهند «مظلوم» واقع خواهند شد و بواسطه ي گناه و معصيت، مردم گرفتار اين فسادها و بلاها خواهند گشت تا آن كه پشيمان شوند و باز گردند و به خدا روي بياورند (چنانچه از آيه ي 4 سوره ي روم بدست آمد) و اموري مانند شكافته شدن لايه ي اوزون اگر باعث اختلال در زندگي بشر و بهم خوردن چرخه ي صحيح حيات گردد، مي تواند از مظاهر و مصاديق فساد باشد كه خود مردم موجبات آن را فراهم كرده اند اما اين فساد و ظلم علت ظهور نيست بلكه وقت ظهور را خداوند طبق مصلحت بندگان معين خواهد

فرمود، و قطعاً آمادگي مردم براي پذيرش دستورات آن حضرت در تعجيل در فرج شريفش مؤثر خواهد بود و اين بدان معنا نيست كه ما بايد به فساد در جامعه دامن بزنيم و يا به لايه ي اوزون ضربه بزنيم بلكه وظيفه منتظر

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 136

واقعي اصلاح و مقابله با اين فسادهاست.

به اميد آنكه با انتظار صحيح و سازنده شاهد تشكيل دولت جهاني و بر حق حضرت مهدي (ع) و از بين رفتن همه ي مظاهر ظلم و فساد باشيم. ان شاء الله!

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 137

نشانه هاي ظهور امام عصر (عج) چيست؟

پرسش:

پاسخ:

قبل از آنكه بحث نشانه هاي ظهور حضرت را بررسي كنيم تذكر اين نكته لازم است كه با دقت در علائم ظهور در مي يابيم كه اين علائم و نشانه ها نسبت به ظهور رابطه ي سببي و مسببي ندارند يعني اين نشانه ها علت و سبب تحقق ظهور نيستند بلكه تنها زمان ظهور را اعلام مي كنند و به اصطلاح كاشف از اين واقعيت است كه ظهور نزديك شده است و به تعبير ديگر نشانه هاي ظهوررخدادهايي هستند براي «اعلام عمومي نزديكي ظهور» و «ايجاد آمادگي رواني مردم» براي استقبال از ظهور امام. «1»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 138

نه اينكه علت ظهور باشد كه بگوييم حتماً بعد از ظاهر شدن نشانه ها، ظهور امام تحقق مي يابد. بلكه ممكن است نشانه اي بيايد ولي اراده ي الهي تغيير كند و ظهور امام انجام نشود.

منظور از نشانه هاي ظهور:

رخدادهايي را كه براساس پيش بيني ائمه (ع) پيش از ظهور حضرت يا در آستانه ي آن، پديد خواهند آمد نشانه هاي ظهور گويند، تحقق هر كدام از نشانه ها نويدي است

بر نزديك تر شدن ظهور امام؛

بنابراين پديدار شدن يك يا چند نشانه از مجموعه نشانه هاي ظهور، چيزي جز نزديك تر شدن زمان ظهور را نمي رساند. البته بعضي از نشانه ها و علائمي كه ائمه (ع) پيشگويي كرده اند به وقوع پيوسته است. مثلًا در روايات به اختلاف در ميان امت اسلام، انحراف بني عباس و جنگ هاي صليبي و ... به عنوان نشانه هاي ظهور خبر داده شده، كه ظاهراً آنها تحقق پيدا كرده است. «1»

مشخص نبودن زمان ظهور:

از امور مسلم و قطعي، اصل ظهور حضرت مهدي (عج) است و البته نشانه ها و اتفاقاتي قبل از ظهور حضرت پديد مي آيد ولي زمان ظهور حضرت مشخص نيست و هيچ كس جز خداوند از وقت ظهور آگاهي

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 139

ندارد، بارها مسلمانان و حتي اصحاب ائمه از زمان ظهور حضرت سوال مي كردند، ولي ائمه (ع) به صراحت از مشخص نبودن زمان ظهور سخن گفته اند؛ و فرموده اند كه علم به زمان ظهور همچون علم به زمان قيامت، منحصر به خداوند است: از حضرت علي (ع) در روايتي حكايت شده:

«و اما زمان ظهور حضرت مهدي (عج) به روشني براي ما مشخص نشده است بلكه او تا زماني كه خداوند اجازه خروج دهد، از ديگران پنهان است.» «1»

و در روايتي ديگر نقل شده كه امام باقر (ع) در جواب كسي كه سوال از وقت معين ظهور كرد 3 بار فرمودند: «كذب الوقاتون»؛ «2» «كساني كه وقت معين مي كنند دروغگو هستند.»

تفاوت زمينه هاي ظهور با علائم آن:

ظهور امام زمان (عج) شرايط و نشانه هايي دارد كه از آنها به عنوان «زمينه هاي ظهور» و «علائم آن» ياد مي شود تفاوت اين دو آن است

كه زمينه ها در تحقق ظهور، تاثير واقعي دارند به گونه اي كه با فراهم شدن آنها. ظهور امام اتفاق مي افتد و بدون آن ها ظهور نخواهد بود؛ ولي «علائم» در ظهور نقش ندارند بلكه تنها نشانه هايي هستند كه به

وسيله ي آنها مي توان به اصل ظهور حضرت و يا نزديك شدن آن پي برد. پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 140

با توجه به تفاوت ياد شده به خوبي مي توان دريافت كه زمينه ها و شرايط نسبت به علائم و نشانه ها از اهميت بيشتري برخوردار هستند. بنابراين پيش از آنكه به دنبال علائم ظهور باشيم به زمينه هاي ظهور توجه كنيم و در حد توان در تحقق آن زمينه ها تلاش كنيم.

شرايط و زمينه هاي ظهور:

براي حركت اصلاحي و انقلاب عظيم بشري توسط حضرت مهدي (عج)، چهار شرط ذكر شده و مانند هر قيام اصلاحي ديگر قبل از آن حركت عظيم اين چهار زمينه و شرط بايد فراهم باشد تا انقلاب به بار بنشيند.

در مورد انقلاب حضرت مهدي (عج) دو زمينه و شرط در محدوده ي اختيارات بشر است و ما بايد آن زمينه ها را ايجاد كنيم و دو شرط ديگر خارج از اختيارات بشر است:

1. وجود طرح و برنامه:

هر جنبش و خيزشي كه بخواهد وضع موجود جامعه را تغيير دهد و به وضع مطلوب برساند نياز به طرح و برنامه دارد كه البته طرح و برنامه اين حركت توسط خداوند بزرگ تدوين شده است. خداوندي كه عالم به ابعاد مختلف وجودي انسان مي باشد و با توجه به ابعاد مختلف روحي و مادي و فردي و اجتماعي ... انسان برنامه اي را تحت نام دين اسلام و كتاب قرآن در اختيار پيامبر و

بعد از آن ائمه (ع) قرار داده است.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 141

2. رهبري توانا:

اين شرط نيز در مورد قيام بزرگ حضرت مهدي (عج) فراهم است، چون رهبري اين قيام در دامان امامت پرورش يافته و به سرچشمه وحي متصل است. به قرآن و معارف دين (طرح و برنامه) احاطه دارد و مورد تاييد الهي است.

3. ياران:

با نگاهي به تاريخ، به خوبي مي توان نقش و جايگاه ياوران را در حركت ها و خيزش ها دريافت. مگر داستان صلح امام حسن (ع) را مي توان فراموش كرد كه چگونه حضرت را رها كردند و در نهايت ايشان مجبور به قبول و امضاي صلح نامه شد؟

همان طور كه عدم همراهي با امام زمان (عج) غيبت ساز است، همراهي و ياوري، ظهور آفرين است پس بياييم با ولي نعمت خود پيمان وفاداري ببنديم و صفوفي به هم پيوسته از ياوران راستين فراهم آوريم تا ظهورش را درك كنيم!

4. آمادگي عمومي:

يكي از شرايط مهم هر انقلاب و قيامي، همراهي و پذيرش مردمي است؛ يعني اگر بهترين طرح و برنامه در اختيار، بهترين رهبر با ياراني منتخب و از جان گذشته قرار گيرد ولي مردم آن را نپذيرند، قطعاً به انجام نخواهد رسيد. اگر حكومت اسلامي در مدينه پايه گذاري شد بدان جهت

بود كه مردم يثرب خواستند و روزها مقدم مبارك پيامبر را انتظار كشيدند.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 142

بشير مي گويد به امام باقر (ع) عرض كردم: مردم مي گويند: «وقتي حضرت مهدي (عج) قيام كند كارها خود به خود براي او درست مي شود.» حضرت فرمود: «هرگز چنين نيست قسم به كسي كه جانم به دست اوست!

اگر بنا بود كارها خود به خود درست شود براي رسول خدا چنين مي شد.» «1»

فوائد نشانه هاي ظهور:

در روايات ائمه معصوم (ع) علائم فراواني براي ظهور حضرت ذكر شده است كه بعضي از آن علائم و پديده ها طبيعي و عادي هستند و بعضي از پديده ها غيرعادي و معجزه آسا هستند. اهتمام ائمه (ع) به طرح اين موضوع و توجه دادن مسلمانان به اين حقيقت نشان از اهميت فوق العاده آن علائم دارد كه البته آثار بسياري در هدايت و سعادت فردي و جمعي مسلمانان دارد. بعضي از فوايد علائم ظهور به اين ترتيب است:

1. بازشناسي مدعيان دروغين مهدويت؛

2. آمادگي مردم براي ظهور حضرت حجت (عج)؛

3. پر فروغتر شدن نور اميد در دل مؤمنان و شيعيان؛

4. هشدار به منحرفان جهت جبران گذشته و مهيا شدن جهت ظهور؛

5. اثبات علم و صداقت ائمه (ع) در پيشگوئي از آينده.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 143 نشانه هاي ظهور:

آنچه از روايات استفاده مي شود اين است كه نشانه هاي ظهور حضرت بر دو قسم است: نشانه هاي حتمي و غيرحتمي.

نشانه هاي حتمي: منظور از اين نشانه ها آن است كه تحقق و پديدار شدن آنها بدون هيچ قيد و شرطي، قطعي و الزامي خواهد بود به گونه اي كه تا آنها واقع نگردد، حضرت مهدي (عج) ظهور نخواهد كرد و اگر كسي پيش از واقع شدن اين نشانه ها ادعاي ظهور نمايد، ادعاي نادرستي كرده است.

چند نمونه از اين علائم به شرح ذيل مي باشد:

1. قيام سفياني:

امام صادق (ع) مي فرمايند: «خروج سفياني از علايم حتمي است، و قيام او در ماه رجب خواهد بود.» «1»

يكي از علائم حتمي كه پيشوايان معصوم ما بر آن بسيار تاكيد

كرده و پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 144

به طور صريح بيان فرموده اند خروج سفياني است اين شخص، كه طبق پاره اي از روايات مردي اموي و از نسل يزيد بن معاويه بن ابي سفيان است و از پليدترين مردم است، با خاندان نبوت و امامت و شيعيان دشمني ويژه اي دارد و در شهرهاي عراق به ويژه در نجف و كوفه، جنايات بزرگي مرتكب مي شود ... سفياني بعد از مدتي از عراق به شام و دمشق فرار مي كند؛ امام سپاهي را به تعقيب او مي فرستد و سرانجام او را در «بيت المقدس» هلاك كرده و سرش را جدا مي كنند. «1»

2. خسف بيداء:

از جمله علائم حتمي، فرو رفتن لشگر سفياني در «بيداء» است. بعد از قتل و غارت در مدينه، سپاهي از طرف سفياني به سوي مكه مي رود و در بين راه مكه و مدينه به فرمان خداي متعال به زمين فرو مي روند. «2»

امام باقر (ع) در حديث معتبري مي فرمايند:

به فرمانده لشگر سفياني گزارش مي رسد كه مهدي (عج) به سوي مكه حركت كرده است. او سپاهي را به دنبال آن حضرت روانه مي كند. آنها به وي دست نمي يابند و مهدي (عج) داخل مكه مي شود ... فرمانده سپاه سفياني با سپاهش در «بيداء» فرود مي آيند. در اين هنگام، ندا دهنده اي از آسمان ندا مي دهد: «اي زمينِ «بيداء» اينان را نابود كن!» پس زمين

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 145

آنها را در خود فرو مي برد ... «1»

و همچنين از امام صادق (ع) حكايت شده: «از علايم حتمي كه پيش از قيام اتفاق خواهد افتاد قيام سفياني و فرو رفتن در زمين «بيداء» است.» «2»

3.

صحبيه و نداي آسماني:

براساس روايات متعدد، پس از ظهور امام، در مكه بانگي بسيار مهيب و رسا از آسمان شنيده مي شود كه امام را با اسم و نسب به همگان معرفي مي كند و به مردم توصيه مي كند كه با امام بيعت كنند تا هدايت يابند و با او مخالفت نكنند كه گمراه مي شوند.

در روايتي از امام صادق (ع) نقل شده كه مي فرمايند:

«عن عمر بن حنظله قال سمعتُ ابا عبدالله (ع) يقول: «قبل قيام القائم خمس علامات محتومات اليماني و السفياني و الصحيحه و قتل النفس الزكيه و الخسف البيداء»؛ «قبل از قيام قائم پنج علامت حتمي است: يماني، سفياني، صحيحه و نداي آسماني و قتل نفس زكيه و خسف بيداء» «3»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 146

4. قتل نفس زكيه:

انسان جوان و پاكي بين ركن و مقام توسط اهل مكه كشته مي شود.

5. خروج يماني:

قيام سرداري از سرزمين يمن يكي از علائم حتمي است كه اندكي پيش از ظهور رخ خواهد داد وي كه مردي صالح و مؤمن است عليه بدي ها و انحرافات قيام مي كند و با تمام توان با بدي ها و تباهي ها مبارزه مي كند.

از امام باقر (ع) در اين باره حكايت شده:

در ميان بيرق هايي [كه قبل از قيام مهدي (عج) بلند مي شود] پرچمي هدايت كننده تر از پرچم يماني وجود ندارد كه آن پرچم هدايت است. «1»

نشانه هاي غيرحتمي: اموري هستند كه درصورت فراهم بودن شرايط به عنوان نشانه پديد مي آيد. بعضي از اين نشانه ها را برمي شماريم.

به روايتي از امام صادق (ع) كه به گوشه اي از مفاسد آخرالزمان اشاره فرموده توجه كنيد:

حكايت شده كه امام صادق (ع) به يكي از ياران خود

فرمود:

هر گاه ديدي كه:

1. حق بميرد و طرفدارانش نابود شوند؛

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 147

2. ظلم و ستم فراگير شده؛

3. كارهاي بد آشكار شده و از آن نهي نمي شود و بدكاران بازخواست نمي شوند؛

4. بچه ها به بزرگترها احترام نمي گذارند؛

5. نوجوانان پسر، همان كنند كه زنان مي كنند؛

6. انسان ها اموال خود را در غير اطاعت خدا مصرف مي كنند؛

7. كسي كه امر به معروف مي كند خوار و ذليل است؛

8. نماز را سبك شمارند؛

9. هرج و مرج زياد است؛

10. در مكه و مدينه كارهايي مي كنند كه خدا دوست ندارد؛

11. سال به سال بدعت ها و بدي ها بيشتر شود؛

12. زن ها بر مسند حكومت بنشينند و هيچ كاري جز خواسته ي آنها براي آنها پيش نرود؛

13. هدف مردم شكم و شهوتشان است؛

14. و ديدي كه نشانه هاي حق ويران شده است، در اين وقت خود را حفظ كن و از خدا بخواه كه از خطرات گناه نجاتت بدهد! «1»

و نيز در روايتي ديگر برخي نشانه هاي غيرحتمي را اينگونه برشمرده اند:

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 148

1. خراب شدن ديوار مسجد كوفه؛

2. جاري شدن نهري از شط فرات در كوچه هاي كوفه؛

3. قحطي شديد قبل از ظهور؛

4. وقوع زلزله و طاعون در كثيري از بلاد؛

5. حركت پرچم هاي سياه از خراسان؛

6. خراب شدن بصره؛

7. كسوف خورشيد در سيزدهم يا چهاردهم ماه رمضان؛

8. فرا گرفتن ظلمت و كفر و معاصي در تمام عالم. «1»

يادآوري:

اين نشانه ها بدان معنا نيست كه ما به گناه و ستم كمك كنيم تا نشانه هاي ظهور تحقق يابد (چنانچه برخي كوته فكران مي پندارند.) بلكه ما بايد با تلاش فردي (خود سازي) و تلاش اجتماعي (كوشش در راه اصلاح جامعه و

توسعه ي عدل و ...) زمينه ساز ظهور حضرت گرديم و انشاءالله از ياران امام زمان (عج) قرارگيريم. پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 149

چگونه خود را براي ظهور آماده كنيم؟ و وظايف منتظران ظهور چيست؟

پرسش:

چگونه خود را براي ظهور آماده كنيم؟ و وظايف منتظران ظهور چيست؟ پاسخ:

اين سوال بسيار مهم و در واقع سوال همه ي شيعيان و محبين اهل بيت مي باشد. به نظر مي رسد اگر ما وظيفه ي خود را در زمان و دوران انتظار بدانيم و بدان وظايف عمل كنيم در واقع خود را براي زمان ظهور آماده كرده ايم.

«آمادگي براي ظهور مستلزم انتظاري خوب و شايسته است.»

اينك در اين نوشتار به صورت كلي و مختصر برخي وظايف منتظران حضرت را بيان مي كنيم و براي مطالعه بيشتر- به كتاب هايي كه به طور مفصل به اين موضوع پرداخته اند كه بعضي از آنها را در اين نوشته نام مي بريم- مراجعه فرماييد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 150

1. شناخت:

يكي از ويژگي هاي منتظر، شناخت و معرفت به امام زمان است نه فقط يادگيري نام ها و القاب و تاريخ ولادت و غيبت؛ بلكه معرفت داشتن به ويژگي ها و ابعاد وجودي حضرت و انديشيدن در كلمات و اوامر حضرت و تأمل در حكمت نام ها و نشانه ها و علائم ظهور و شگفتي ولادت و حيات او، همچنين دانستن سبب و حكمت غيبت پر رمز و راز حضرت كه به يقين وقتي انسان معرفت به اين موارد پيدا كرد و اهداف و آرمان هاي او را فهميد خود را براي عملي كردن اهداف امام زمان آماده مي سازد و خشنودي او را به خشنودي خودش ترجيح مي دهد و سعي مي كند سرباز خوبي براي آن حضرت باشد.

از رسول اكرم (ص)

حكايت شده:

«من مات و هو لايعرف امامَهُ ماتَ ميتهً جاهليهً»؛ «1» «كسي كه بميرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهليت مرده است.»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 151

راه هاي شناخت امام زمان:

از جمله راه هاي شناخت امام زمان عبارتند از: 1. تلاش براي آگاهي بيشتر از حضرت يا از طريق شنيدن از بزرگان و يا مطالعه ي كتاب هايي كه در اين زمينه نوشته شده است، مانند كتاب مكيال المكارم كه مرحوم آيت الله سيد محمدتقي موسوي اصفهاني تاليف كرده اند و طبق گفته نويسنده به فرمان خود امام زمان (عج) نوشته شده است اين كتاب يكدوره امام شناسي كه ترجمه فارسي هم شده است. «1»

2. راه دوم بوسيله ارتباط روحي و معنوي با دعا و توسل است: همانطور كه در زيارت جامعه مي فرمايد: «خدايا از تو مي خواهم كه مرا از آشنايان به امامان و به حق و حقوق آنان قرار دهي!» «2»

راه اول: راه معرفت علمي است ولي راه دوم: راه شناخت قلبي و روحي است.

2. اطاعت:

اگر چه امام زمان غايب است ولي اراده و فرمانش در ميان همه ي خلايق جاري است. دستوراتش را بايد شناخت و فرمان هايش را بايد اطاعت كرد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 152

از امام صادق (ع) حكايت شده كه مي فرمايد:

خوشا به حال شيعيان مهدي قائم (ع) آنان كه در دوران غيبت او چشم انتظار ظهور اويند و در دوران ظهورش سرسپردگان اوامر او.» «1»

حال سوال اين است چگونه او امر و دستورات امام زمان (عج) را در زمان غيبت ايشان بدانيم و به آنها عمل كنيم؟

در جواب اين سوال بايد گفت كه اگر چه در خصوص امام

زمان ارتباط محسوس بين امام و مردم وجود ندارد ولي در هيچ يك از دو غيبت صغري و كبري امام زمان، پيوند امام با مردم به طور كلي قطع و گسسته نشده است زيرا در هر دو غيبت، امر سفارت و نيابت وجود داشته و دارد و از طريق نايبان، پيوند امام با مردم برقرار بوده و هست. در زمان غيبت صغري نيابت نايبان خاص بوده و در زمان غيبت كبري نيابت نايبان حضرت عام مي باشد كه با توجه به شرايط و ضوابطي كه مطرح مي كنند اطاعت فقهاء جامع الشرايط لازم و در رديف اطاعت از امام زمان مي باشد. و مخالفت با فقيه جامع الشرايط كه نايب امام است، مخالفت با امام، و مخالفت با امام، مخالفت با خداوند مي باشد.

توقيع حضرت ولي عصر (عج):

سوالاتي كه براي مردم حاصل شده بود و براي خودش نيز «اسحاق بن يعقوب» مشكل بود در ذيل نامه اي به وسيله نايب دوم، يعني محمد پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 153

بن عثمان عمري به محضر حضرت مهدي (عج) فرستاد و پاسخ آنها را طلبيد از جمله ي آن مسائل اين بود كه مردم در عصر غيبت در حوادث واقعه به چه كسي مراجعه كنند؟ حضرت پاسخ فرمودند:

«.... و امّا الحوادث الواقعه فارجعوا فيها إلي روات حديثنا فانهم حجتي عليكم و انا حجه الله»؛ «اما آنچه سوال كرده اي خدا تو را هدايت كند و ثابت قدم نمايد ... اما حوادثي كه پيش مي آيد به راويان حديث ما مراجعه كنيد زيرا آنها حجت و نمايندگان من هستند بر شما و من حجت خدا بر شما ....» «1»

از اين حديث استفاده

مي شود كه اطاعت از ائمه ي قبل، عين اطاعت از امام زمان است چون فقها با توجه به قرآن كريم و قول ائمه احكام شرعي را بيان مي كنند.

3. انتظار:

انسان منتظر، انساني كوشا است، انساني جهادگر و مبارز است كه در مسير اقامه ي توحيد و استقرار ولايت از نثار هر چه دارد دريغ نمي ورزد.

چنانچه از حضرت علي (ع) حكايت شده:

«كسي كه چشم انتظار حاكميت ما باشد، مانند مجاهدي است كه در

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 154

راه خدا به خون خويش غلطيده باشد.» «1»

و جامعه ي منتظر جامعه اي پويا است، جامعه اي متحرك و فعال است كه حاكميت طاغوت را نمي پذيرد و بي عدالتي را بر نمي تابد. منتظر ظهور امام زمان بودن حركت بسوي ظهور داشتن و به آرمان هاي موعود عمل نمودن است.

انسان منتظر نفس اماره را كنترل و شيطان را از خود دور مي كند و خود را جهت استقبال از آقا امام زمان (عج) مهيا مي كند. جهت استقبال از او لوح دل را از آلودگي ها و گناهان مي شويد و خانه دل را به ياد خدا و با صفات حميده و پسنديده ي انساني زينت مي دهد و الا امام زمان (عج) كه به هر جايي پا نمي گذارند. نمي توان يك گوشه ي دل را از محبت دنيا پر كرد گوشه ي ديگر گناهان و ... بعد به آقا بگوييم بيا بيا كه سوختم، زهجر روي ماه تو؟ چگونه سوخته است انساني كه خود را براي ظهور آماده نكرده است.

آيينه شو، جمال پري طلعتان طلب جاروب زن به خانه سپس ميهمان طلب پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 155

4. خدمت گذاري به حضرت:

از امام صادق (ع) نقل شده كه

مي فرمايند: «اگر دوران او را درك مي كردم همه ي روزهاي زندگيم را در خدمت به او مي گذراندم.» «1»

وقتي پيامبران و امامان در خدمت به امام زمان پيشتاز هستند وقتي امام صادق (ع) آرزوي خدمت به ايشان را دارد و حضرت عيسي (ع) از آسمان فرود مي آيد تا او را ياري كند وظيفه ي شيعيان منتظر در خدمت به ساحت مقدس او چقدر است؟

بي ترديد خادمين دوران ظهور، همان خادمين دوران غيبت اند.

آنها كه پس از ظهور شايستگي خدمت مي يابند، همان هايي هستند كه در دوران غيبت، بر خدمت به امام و امت امام همت گماشته اند، و اهداف امام را سرلوحه ي زندگي خود قرار داده اند.

اول: تحصيل شناخت صفت و آداب و ويژگي هاي آن جناب (ع)

دوم: رعايت ادب نسبت به ياد او

سوم: از وظايف بندگان نسبت به آن حضرت (ع) محبت او به طور خاص

چهارم: محبوب نمودن او در ميان مردم

پنجم: انتظار فرج و ظهور آن حضرت (ع)

ششم: اظهار اشتياق به ديدار آن بزرگوار (ع)

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 156

هفتم: ذكر مناقب و فضايل آن حضرت (ع)

هشتم: اندوهگين بودن مؤمن از فراق آن حضرت (ع)

نهم: حضور در مجالس فضايل و مناقب آن حضرت (ع)

دهم: تشكيل مجالس ذكر مناقب و فضايل آن حضرت (ع)

يازدهم و دوازدهم: سرودن و خواندن شعر در فضايل و مناقب آن حضرت (ع)

سيزدهم: قيام، هنگام ياد شدن نام يا القاب آن حضرت (ع)

چهاردهم و پانزدهم و شانزدهم: گريستن و گريانيدن و خود را به گريه كنندگان شبيه نمودن بر فراق آن حضرت (ع)

هفدهم: درخواست معرفت امام عصر (ع) از خداوند- عزوجل-

هجدهم: تداوم درخواست معرفت آن حضرت (ع)

نوزدهم: مداومت به خواندن دعاي غريق

بيستم:

دعا در زمان غيبت آن حضرت (ع)

بيست و يكم: شناختن علامت هاي ظهور آن حضرت (ع)

بيست و دوم: تسليم بودن و عجله نكردن

بيست و سوم: صدقه دادن به نيابت از آن حضرت (ع)

بيست و چهارم: صدقه دادن به قصد سلامتي آن حضرت (ع)

بيست و پنجم و بيست و ششم: حج رفتن به نيابت از آن حضرت (ع) و فرستادن نايب كه از طرف آن جناب حج كند

بيست و هفتم و بيست و هشتم: طواف بيت الله الحرام به نيابت از

امام (ع) و نايب ساختن ديگري تا از طرف آن حضرت طواف نمايد

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 157

بسيت و نهم: زيارت مشاهد رسول خدا و ائمه معصومين (ع) به نيابت از مولايمان صاحب الزمان (عج)

سي ام: استحباب اعزام نايب براي زيارت از سوي آن حضرت (ع)

سي و يكم: سعي در خدمت كردن به آن حضرت (ع)

سي و دوم: اهتمام ورزيدن به ياري آن جناب (ع)

سي و سوم: تصميم قلبي بر ياري كردن آن جناب در زمان حضور و ظهور او

سي و چهارم: تجديد بيعت با آن حضرت (ع) بعد از فرائض همه روزه و هر جمعه

سي و پنجم: صله آن حضرت (ع) به وسيله مال

سي و ششم: صله شيعيان و دوستان صالح امامان (ع) به وسيله مال

سي و هفتم: خوشحال كردن مؤمنين

سي و هشتم: خيرخواهي براي آن حضرت (ع)

سي و نهم: زيارت كردن آن حضرت (ع)

چهلم: ديدار مؤمنين صالح و سلام كردن بر آنان

چهل و يكم: درود فرستادن بر آن حضرت (ع)

چهل و دوم: هديه كردن ثواب نماز به آن جناب (ع)

چهل و سوم: نماز هديه به آن

حضرت (ع) به گونه مخصوص در وقت معين

چهل و چهارم: اهداء قرائت قرآن به آن حضرت (ع)

چهل و پنجم: توسل و طلب شفاعت از خداوند به وسيله آن حضرت (ع)

چهل و ششم: دادخواهي و توجه نمودن و عرض حاجت بر آن حضرت (ع)

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 158

چهل و هفتم: دعوت كردن مردم به آن حضرت (ع)

چهل و هشتم: رعايت حقوق آن حضرت و مواظبت بر اداي آن ها و رعايت وظايف نسبت به آن بزرگوار (ع)

چهل و نهم: خشوع دل هنگام ياد آن حضرت (ع)

پنجاهم: عالم بايد عملش را آشكار سازد

پنجاه و يكم: تقيه كردن از اشرار و مخفي داشتن راز از اغيار

پنجاه و دوم: صبر كردن بر اذبت و تكذيب و ساير محنت ها

پنجاه و سوم: درخواست صبر از خداي تعالي

پنجاه و چهارم: سفارش يكديگر به صبر در زمان غيبت حضرت قائم (ع)

پنجاه و پنجم: پرهيز از مجالسي كه نام آن حضرت (ع) در آن ها مورد تمسخر باشد

پنجاه و ششم: تظاهر با ستمگران و اهل باطل

پنجاه و هفتم: ناشناس ماندن و پرهيز از شهرت يافتن

پنجاه و هشتم: تهذيب نفس

پنجاه و نهم: اتفاق و اجتماع بر نصرت آن حضرت (ع)

شصتم: متفق شدن بر توبه واقعي و بازگرداندن حقوق به صاحبان آن ها

شصت و يكم و شصت و دوم: پيوسته به ياد آن حضرت بودن و به آدابش عمل كردن

شصت و سوم: دعا به درگاه الهي براي جلوگيري از نسيان ياد آن حضرت (ع)

شصت و چهارم: اينكه بدنت نسبت به آن جناب (ع) خاشع باشد

شصت و پنجم: مقدم داشتن خواسته آن حضرت (ع) برخواسته خود

پرسش و پاسخ هاي

قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 159

شصت و ششم: احترام كردن نزديكان و منسوبين به آن حضرت (ع)

شصت و هفتم: بزرگداشت اماكني كه به قدوم آن حضرت (ع) زينت يافته اند

شصت و هشتم و نهم: وقت ظهور را تعيين نكردن و تكذيب وقتگذاران

هفتادم: تكذيب كردن مدعيان نيابت خاصه از آن حضرت (ع) در زمان غيبت كبري

هفتاد و يكم: درخواست ديدار آن حضرت با عافيت و ايمان

هفتاد و دوم: اقتدار و تأسي جستن به اخلاق و اعمال آن حضرت (ع)

هفتاد و سوم: حفظ زبان از غير ياد خداوند و مانند آن

هفتاد و چهارم: نماز آن حضرت (ع)

هفتاد و پنجم: گريستن در مصيبت مولايمان شهيد مظلوم حضرت ابي عبدالله الحسين (ع)

هفتاد و ششم: زيارت قبر مولايمان امام حسين (ع)

هفتاد و هفتم: بسيار لعنت كردن بر بني اميه در آشكار و پنهان

هفتاد و هشتم: اهتمام در اداي حقوق برادران ديني

هفتاد و نهم: مهيا كردن سلاح و اسب در انتظار ظهور آن جناب (ع)

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 161

فصل سوم: جهان در عصر مهدويت

اشاره

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 163

ارتباط جهاني شدن و جهاني سازي با مهدويت

پرسش:

ديدگاه قرآن در مورد جهاني شدن چيست؟ و جهاني سازي مطلوب كدام است؟

پاسخ:

درآمد:

از جمله مهم ترين رخدادهايي كه در دو سه قرن اخير، در جوامع بشري رخ نموده، و بسياري از ارزش هاي انساني را تحت الشعاع جهان و علم مادي قرار داده و در سايه عقلانيت ابزاري، به نفي، يا كم اهميت جلوه دادن نقش فراطبيعت، سنت ها و باورها پرداخته، دو پديده مهم نوگرايي «1» و پسانوگرايي «2» است. در آغوش جريان نوگرايي، كه خاستگاه و محل تكامل آن در غرب بوده و دامنه تأثيرات آن همه جوامع جهاني را

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 164

فرا گرفته، نوزاد غول اندام ديگري بنام جهاني شدن يا جهاني سازي پرورش يافت و به جرياني سهمگين تبديل گرديد كه گستره نفوذ خود را در سراسر جهان و در ابعاد مختلف سياسي، اقتصادي و فرهنگي گستراند.

اين جريان، بيش از يك دهه است كه به طور پر رنگ و ملموس تري مطرح گرديده اما در عين حال توصيف كاملي از آن صورت نبسته است؛ آنچه مسلم است، اين پديده در بستر جهاني رشد و نمو كرده است كه

علم به معناي اثبات گرايانه و پوزيتويستي آن وجه غالبي يافته، و به عنوان غايت بدان نگريسته مي شود.

اصطلاح جهاني شدن (يا جهاني سازي) از جمله ابهام آميزترين واژه ها و مفاهيم چند بعدي است كه قابل تسرّي به حوزه هاي مختلف بوده و براي برخي هراس انگيز و زيان آور جلوه مي نمايد و براي برخي ديگر تصورات جادويي از ايجاد سرزميني موعود به بار مي آورد. به هر صورت توجه به اين نكته لازم است كه يك واقعيت گريز ناپذيري وجود دارد و آن اين كه جهان با سرعتي تمام در حال تغيير و تحول است و گويي كه هيچ پاره اي از جهان را اجتناب از آن واقعيت و پيامدهاي آن ميسر نيست. جوامع مسلمانان هم با نوع فرهنگ و دين و باورهاي ويژه، خواه ناخواه در دامنه مواجهه با اين جريان عظيم قرار گرفته و گريز و گزيري از آن ندارند؛ بنابراين مهم آن است كه واكنش هاي آنان نسبت به اين جريان بايد چگونه باشد و چطور مي توانند از قابليت هاي آن استفاده كرده و الگويي مطلوب ارائه دهند.

بدين جهت مسئله اصلي اينگونه جوامع نه دراصل پيوستن به جهاني

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 165

شدن، بلكه در چگونگي اين پيوستگي مي باشد. با فرض مزبور، پرسش محوري اين نوشتار، با استناد به آيات قرآن كريم، چگونگي سازگاري يا عدم سازگاري آن با مباني دين اسلام و همچنين چرايي و چگونگي ناپايداري آن و ماندگاري انديشه جهاني اسلام مي باشد و در حول آن تلاش براي پاسخ به چند پرسش فرعي ديگر نيز صورت خواهد بست:

- اين مفهوم آيا يك پديده و اقتضاء است يا پروژه اي است كه

از جانب قدرت هاي استيلاجو ساخته و پرداخته شده است؟

- چه نوع جهاني شدن يا جهاني سازي ايجاد كننده نظم است و كداميك بر هم زننده آن؟ و اساساً راز ماندگاري انديشه ي جهاني به نظر قرآن چيست؟

- و نهايتاً اينكه چرا به رغم اين كه مكتب حيات بخش اسلام مشحون از آموزه هاي سعادت بخش است كمتر توفيق بروز در سطح كلان به عنوان يك تئوري سرآمد و برتر را در جهان يافته است.

همه اين سوالات و جز اينها هزاران ديگر، نشانگر اين است كه اين يك فرايند پيچيده اي است كه هر روز به ادبيات آن افزوده مي شود و تاكنون نيز حجم ادبيات بسيار زيادي را به خود اختصاص داده است.

تعاريف گوناگون و اختلاف در تبيين معاني جهاني شدن و جهاني سازي نشانگر عدم توافق كلي ميان محققان علوم اجتماعي و سياسي است و در واقع اين اصطلاح ساخته اي نظري است كه خود داراي معاني گوناگوني بوده كه برداشت هاي سلبي و ايجابي از آن باعث پديد آمدن

جبهه هاي مختلفي شده است كه هر يك به تعريف خاصي اشاره

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 166

نموده اند «1» و نمي توان به يك تعريف خاص اشاره كرد بلكه مي توان جامع ترين تعاريف را جامع تعاريف دانست كه هر كدام كاستي هاي ديگري را به نوعي پوشش مي دهد. اما با در نظر داشتن اكثر برداشت هاي سلبي و ايجابي مي توان گفت:

«جهاني شدن زنجيره اي از دگرگوني ها در عرصه هاي گوناگون فرهنگ، سياست، اقتصاد و زمينه هاي ديگر است كه در كشورهاي جهان روابط متقابل و متنوعي بين واحدهاي مستقل ملي برقرار مي كند و البته سلطه قدرت هاي بزرگ در نفوذ حوزه هاي مختلف و گسترش

آن كه گوياي طرحي پيچيده براي استعمار جديد جهان است، بي تأثير نبوده و چنين گمان مي رود كه در ادامه به نظام واحد جهاني بيانجامد.»

جهاني شدن يا جهاني سازي؟

براي روشن شدن اين دو مفهوم تبيين اين مسئله حائز اهميت است كه جرياني كه اكنون چنين چالاكانه و پر شتاب در حال ايجاد تغييرات اساسي در جامعه شده، آيا يك روند و اقتضاء اجتماعي و طبيعي است يا آنكه جرياني است كه با ايدئولوژي هاي خاص خود، دست ساخته

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 167

سياست ها و قدرت هاي نيرومند است؟ به تعبير ديگر آيا يك پديده است يا پروژه؟

آنچه متصور است، دو نوع نگرش كلي در اينجا وجود دارد: عده اي آن را فرايندي طبيعي دانسته و معتقدند اقتضاي دنياي كنوني، به همراه داشتن چنين تغييرات اساسي است و مخالفت با آن به مثابه ايستادن در برابر سيلاب سهمگيني است كه نتيجه اي جز انزوا يا نابودي نخواهد داشت و دسته اي ديگر با نگرش منفي بدان مي نگرند و آن را محصول سياست هاي پشت پرده قدرت ها مي دانند.

البته دو طرز تفكر ديگر در كنار اين دو نظر كلي وجود دارد: برخي مي گويند: اين درست است كه جهاني شدن توسط نقشه هاي قدرت هاي بزرگ اقتصادي و سياسي سامان يافته است اما با گستردگي آن در سطح جهان از حالت پروژه خارج شده و به يك روند طبيعي- اجتماعي تبديل شده است. يعني اگر چه ريشه استعمارگرانه مي تواند داشته باشد اما اكنون كمتر مي توان سيطره اي واحد بر فرايندهاي آن را مشاهده كرد؛ عده اي ديگر بر عكس دسته قبل مي گويند: جهاني شدن در ابتدا فرايندي طبيعي بوده كه سپس (بخصوص در دهه هاي اخير

قرن بيستم) بصورت پروژه درآمده است.

اصولًا «جهاني شدن» به عنوان يك روند يا فرايند تلقي مي شود كه بسياري از متفكرين غربي چنين وانمود مي كنند كه مرحله اي از تاريخ است كه جهان را گزير و گريزي از آن نيست كه به دنبال تغييراتي كه در جهان اطلاعات حاصل شده است، همه كشورها ناچارند در جهت و جريان

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 168

آن حركت نمايند و تبعات آن را پپذيرند. در يك روند، كمتر اراده و اختيارات گروهي مشاهده مي شود و حوادث غالباً خارج از اختيار آن ها خود بخود رخ مي دهد بدون آن كه برنامه ريزي خاصي بر آن شده باشد. جهاني شدن عموماً فرايندي اجتماعي و داراي آهنگ و حركتي خاص است كه در آن قيد و بندهاي جغرافيايي كه بر روابط اجتماعي و فرهنگي سايه افكنده است از بين رفته و مردم بطور فزاينده از كاهش اين قيد و بندها آگاه مي شوند «1» و گفته مي شود نبايد با موج آن به مخالفت برخاست. «2» آنان كه جهاني شدن را به عنوان يك روند مي دانند، نگرش آنان به اين پديده مثبت بوده و در پي اثبات آن اند كه اين اقتضايي است كه خواهد توانست امكانات بسياري را در اختيار كشورهاي جهان سوم قرار دهد. در اين طرز تفكر، جهاني شدن مباني فلسفي دارد و عمدتاً از تفكر ليبرال، بطور طبيعي ناشي مي شود. «3»

اما زماني كه سخن از «جهاني سازي» مي رود، منظور تلاش گسترده اي است كه از جانب قدرتمندان براي واگذاري حاكميت جهان بدست نيروهاي خاص صورت مي گيرد. جهاني سازي پروژه اي است كه با فراهم سازي و بهره مندي از امكاناتي به سيطره اي گسترده

بر جهان دست يافته مي شود تا با كنترل بر عرصه هاي مختلف از گستردگي قلمرو اديان

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 169

نيز كاسته شود و اين همان تعبير جديد از پديده هاي امپرياليسم و استعمار سلطه جهاني است. عمق جهاني سازي، قدرت است. قدرت هرمونيك و استيلاطلب غرب مي گويد، كشورهاي پيراموني حق هر كاري را ندارند كارهاي اصلي و محوري را ما انجام مي دهيم و توليد هر كشور بايد منوط به نظر ما باشد. به عنوان مثال آنان هرگز حق ندارند صاحب تكنولوژي برتر باشند و هر كشوري در حد لياقت و شايستگي اقتصادي خود حق توليد دارد و آمريكا در رأس قدرت غرب، جهان را طبقاتي و خود را در صدر آن مي بيند و مسلم است با ايجاد جهاني طبقاتي يا مركز پيراموني، اگر كشورهاي در رأس و مركزي سرفه كنند كشورهاي پيراموني تب خواهند كرد و با تب آنان، كشورهاي پيرامون خواهند مرد. لذا جهاني سازي به عنوان يك پروژه عيناً اجراي تئوري غرب خصوصاً در رأس آن آمريكا است. «1»

سابقه بحث

در بحث از جهاني شدن دو نكته را بايد از يكديگر تفكيك نمود: يكي جهاني شدن در قالب مفهومي آن است و ديگري جهاني شدن در قالب يك فرايند يا پروژه. مفهوم و فرايند دو امر متفاوت مي باشند. اگر به عنوان يك مفهوم مورد نظر باشد داراي سابقه كوتاهي است كه از چند دهه تجاوز نمي كند مفاهيمي همچون «labolG»، «ytilabolG»،

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 170

«msilabolG»، «noitazilabolG» سابقه چندان طولاني ندارند و از يكي دو دهه قبل در بخش واژگان و مفاهيم جديد گنجانده شده اند.

اما اگر به عنوان يك فرايند در نظر گرفته شود سابقه زيادي را سهم خود خواهد نمود كه معمولًا تنها در علوم اجتماعي به سال هاي 1600 ميلادي به بعد نسبت داده مي شود و هر چه زمان به جلوتر آمده اين سهم بيشتر شده است و حتي برخي بر اين باورند كه در دهه هاي آتي اين فرايند، موضوع بيشتر فعاليت هاي علمي و عملي انسان معاصر خواهد شد. «1»

اساساً در مورد خاستگاه اين مفهوم سه نقطه نظر كلي وجود دارد:

الف. جهاني شدن پديده اي نوظهور نيست كه به واسطه ارتباط آن با تحولات تكنولوژي در سيري بي وقفه قرار گرفته باشد بلكه فرايندي است كه از ابتداء تاريخ تاكنون وجود داشته و سابقه اي چند هزار ساله دارد. اگر از زاويه مثبت به مسئله بنگريم، اديان الهي كه داعيه فرامرزي و نجات انسان ها دارند را مي توان در زمره جهاني انديشان قلمداد كرد. اصولًا ايدئولوژي ها چه الهي باشند يا بشري به نوعي، انديشه جهاني را در خود دارند.

ب. جهاني شدن فرايندي است كه همزمان و همگام با توسعه نظام سرمايه داري و گسترش نوسازي به وجود آمده است و اغلب واژه اي

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 171

جايگزين براي گفتمان هاي كهنه تر امپرياليسم و نوگرايي است. «1»

ج. فرايندي است كه ديگر فرايندهاي موسوم به پسامدرنيسم و پساصنعتي شدن را درهم آميخته است.

به هر حال گر چه اين مفهوم داراي سابقه اي ديرينه است و برخي صاحبنظران آن را داراي تباري طولاني مي دانند و آبشخور آن را در آموزه هاي بسيار پيشيني مي يابند اما رواج آن بيشتر مربوط به دهه هاي 60 به بعد قرن بيستم است كه نظريه «دهكده جهاني» مك لوهان «2»

تنها تظاهرات جديد آن است. «3» و البته گسترش و توسعه اين اصطلاح به عنوان مفهومي جامعه شناختي و آكادميك مديون رولاند رابرتسون از دانشگاه پيتسبورگ است.

جهاني شدن پديده اي ايدئولوژيك:

آنچه ما را در اين راستا محتاط مي نمايد بررسي آن است كه آيا جهاني شدن پديده اي ايدئولوژيك است يا نه؟ يافتن پاسخ به اين سوال براي ما در جايي راهگشاست كه به نتايج حاصل از ايدئولوژيك بودن يا عدم آن واقف باشيم. اگر منظور از ايدئولوژي، نظام فكري خاصي است كه

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 172

مولود جهان بيني است و در پي ترسيم بايستي ها و شايستگي هاست «1» آنگاه استنباط بدينگونه است كه پديده اي كه ايدئولوژيك باشد تحت تاثير اراده و اعتبار انسان بوده و در مراحل مختلف، در تأثير الزام هاي ايدئولوژيك خواهد بود كه باورها در شكل گيري آن ها تأثير دارند.

جهاني سازي نيز پديده اي است ايدئولوژيك، چون تحولي خود به خودي نيست و پاي عوامل انساني در ميان است كه در دهه هاي متمادي با إعمال سياست گذاري هاي خاص شكل يافته و باورهاي خاصي- از جمله استيلاء فرهنگ غرب به عنوان فرهنگ برتر «2»- در شكل گيري آن نقش مؤثر داشته است بنابراين فرض غيرايدئولوژيك خواندن آن- براي اثبات اين كه آن را جرياني خودبخودي بدانيم پس لزومي به بدبيني نسبت به آن نيست- ادعايي بي اساس است. لااقل در خوش بينانه ترين صورت بايد پذيرفت كه در شكل اوليه و كودكي اش با چهره تكنولوژيكي پديد آمده و در مراحل بلوغ و جواني صبغه ايدئولوژيكي به خود گرفته كه اهداف خاصي را دنبال مي كند.

اگر بحث از جهاني انديشي و جهاني سازي اسلام در ادبيات قرآني را

هم بخواهيم مطرح نمائيم مسلماً بعد ايدئولوژيكي آن و اينكه معيارها و قواعد و اهداف آن چيست، نيز مطمح نظر خواهد بود.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 173

اهداف جهاني شدن

آنچه ذهن هر پژوهنده منصفي را به خود مشغول مي سازد اين است كه سهم ارزش ها و اصول انساني كه در زندگي بشر كم سهمي هم نيست در كجاي ادبيات جهاني شدن قرار دارد؟ در همه تئوري هاي ارائه شده براي جهاني شدن كه اغلب خاستگاه و زادگاهي غربي دارند، ناديده گرفتن اين ارزش ها و توجه به مفهوم سلطه طلبانه و استكباري به اشكال مختلف و تقسيم انسان ها و جوامع به شمال و جنوب و درجات يك و دو و سه، نقطه اي دردناك است در تمام شاخه ها، طرح ها و ره آوردهاي جهاني شدن، سخن از عدالت، معنويت، ارزش، اعتماد و فضيلت كه نيست هيچ، بلكه سير و جريان حركت در راستاي مخالفت و معاندت با اين اصول براي دستيابي به منافع و منابع بيشتر براي ساختن جهاني نيمي مسلّح و نيمي گرسنه مي باشد كه براي بشريت بسيار ويرانگر است. بنابراين مي توان تصور كرد كه يكي از اهداف مهم جهاني سازي، مستحيل نمودن تمام نظام هاي ايدئولوژيك و تبين آن ها براساس برداشت هاي سكولاريستي و ليبراليستي است. اما اين هدف و سياست همواره متكي بر يك نقطه محوري بوده و آن منفعت طلبي است كه در اين راستا قدرت نقش تعيين كننده اي را خواهد داشت. در واقع دميدن روح سرمايه داري در كالبد جهان معاصر شديداً مورد نظر قدرتمندان امروزي جهان است. ليبراليسم در تمام ابعاد خود تبليغ مي شود تا مقاومت هايي كه ريشه در مباني ديني جوامع دارد از ميان

رخت بر بندد. به تعبير ادوارد سعيد، ما شاهد يك نوع امپرياليسم فرهنگي هستيم كه

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 174

در صدد است از طريق گسترش رسانه هاي جمعي، فرهنگ كشورهاي عقب مانده و ضعيف را تحت سلطه خود قرار دهد. «1» امروزه قدرتمندان ديگر كمتر در پي تسلط و حضور فيزيكي در سرزميني خاص هستند يا حداقل اين چنين تظاهر مي شود، در عوض با اجراء طرح شن گن در اتحاديه اروپا، رهبري واحد در جهان مطرح مي گردد، نه سرزمين يا آسمان واحد، و اين فاجعه اي است كه ميزان مشاركت جهان سوم را در حداقل بلكه در صفر نگه مي دارد. بالاخره در مسير جهاني شدن، اين فرهنگ در حال سرآمد شدن است كه «قدرت تعيين كننده حقوق است». و در اين ادبيات خير عمومي صرفاً ترفندي زيركانه براي صاحبان قدرت خواهد بود. «2»

از ديگر اهداف جهاني سازي كه به صورت يك استراتژي جهاني شكل يافته، اين است كه هر چه بيشتر موجبات تجزيه و قطعه قطعه شدن نيروهايي را فراهم آورد كه به طور بالقوه مخالف اين نظام هستند. هر چه گسست و شكاف هاي ميان جوامع به اصطلاح حاشيه اي عميق تر باشد نيل به اهداف استعماري قدرت هاي بزرگ بيشتر خواهد بود. «3» كه هسته

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 175

مركزي اين اهداف به قول هاني پيتر مارتين، آمريكايي شدن قرار دارد. «1»

به طور خلاصه مي توان اهداف جهاني شدن را در چند گزاره زير خلاصه كرد:

- مستحيل شدن تمام نظام هاي ايدئولوژيك و گسترش نظامي عام و فراگير؛

- انديشيدن درباره جهان به عنوان منظومه اي كامل و بهم پيوسته؛ «2»

- از

بين بردن قيد و بندهاي جغرافيايي و فرهنگي كه نتيجه هويت زدايي را در پي دارد؛ «3»

- استيلاء يك گفتمان و سوق دادن جهان به سوي ارزش هاي يك فرهنگ مسلط؛

- مشوّه و ملّوث ساختن چهره واقعي اديان وحياني؛

- قطعه قطعه سازي نيروهاي مخالف، جهت كاستن قدرت آنان.

با در نظر داشتن اهدافي كه ذكر شد، مي توان گفت جهاني شدن داراي دو چهره تكنولوژيكي و ايدئولوژيكي است كه با يكديگر داراي پيوندي ذاتي مي باشند و متأسفانه امروزه بيش از آن كه به مباحث ايدئولوژيك و سطح تئوريك آن پرداخته شود به مباحث راهبردي آن

اعتنا مي شود و همين غلبه يافتن صبغه راهبردي باعث شده است تا اين

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 176

جريان پيش از حلاجي نظري و رد و اثبات هاي تئوريك، موضوع كشاكش ايدئولوژيك طرف هاي ذي نفع و ذي نفوذ و عرصه جولان و زور آوري استراتژين هاي كار كشته گردد «1» بدين جهت تكليف همه دينداران خصوصاً مسلمانان در مواجهه با اين پديده اكثراً ايدئولوژيك اندكي دشوارتر بوده و هشياري هاي بيشتري را در پاسخگويي و برون رفت از چالش ها و مشكلات پديد آمده آن با استناد به منابع وحياني مي طلبد.

و در اين راستا تكليف انديشمندان اسلامي در مواجهه با اين پديده غالباً ايدئولوژيك با استمداد از قرآن كريم كه جامع ترين و ارجمندترين متن قدسي است و حاوي آموزه هاي فراواني است كه قابليت زيادي را براي جهاني شدن واقعي دارد، دو چندان است. همه آيات قرآن كريم به صراحت يا به ملازمه و ملاحظه هدف غايي اي كه در بردارد، قابليت زيادي را كه اساس آن تكيه بر يك روح و نگرش توحيدي و اعتقاد به

حقيقتي غايي است به طور زنده و پويا دارا مي باشد كه به تمام چالش ها و مشكلات و نابسامانيهاي ايدئولوژيكي و فكري بشري پاسخ جامع و قانع كننده مي دهد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 177

ظرفيت آيات قرآن كريم در جهاني شدن واقعي

قرآن كريم به رغم اصالت بنياديني كه دارد، همواره از تازگي و طراوت دائمي برخوردار است. اين كتاب كه كاملترين كتاب وحي و منشور جاويد عالم قدسي است با توجه به گزاره ها و معارف عام، گسترده و جامع خويش، اين قابليت را در حد كمال داراست كه مفاهيم اساسي خود را به تمام فرهنگ ها و ايدئولوژي هاي دنيا منتقل سازد و ساز و كارهايي دقيق و اساسي را براي حيات بشري فراهم سازد؛ اگر چه سوگمندانه تحليل هايي كه تاكنون از قرآن شده است كمتر توانسته است آن را آن چنان كه واقعاً هست به عنوان نقطه مركزي تمام گفتمان ها معرفي نمايد كه محل رجوع ديگر گفتمان ها باشد. اگر چه ما معتقد نيستيم كه پديده هاي معاصري چون جهاني شدن و الزامات آن در متون مقدسي مانند قرآن كريم آمده است اما ملتزم هستيم كه قرآن مبادي فكري و نظريه قوي، پخته و جامعي دارد كه اگر به زبان روز استخراج و تبيين شود خواهد توانست چراغ فروزاني فرا راه انسان معاصر باشد چرا كه كتابي است كه در هر زمان جديد است «1» و تا قيامت هرگز غبار كهنگي بر چهره آن نخواهد نشست. «2»

اما چنانچه قرآن پژوهان و فرهيختگان اسلامي بتوانند در ماهيت بين گفتماني خود قرآن- و نتيجتاً اسلام راستين را- در سه عرصه اعتقادي

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه

جوانان، ج 11، ص: 178

(به عنوان دين)، شيوه كامل زندگي (به عنوان دنيا) و نظم سياسي اجتماعي تمام عيار (به عنوان دولت و حاكميت و ...) طرح نمايند خواهند توانست همه عناصر را به وحدت فراخوانده و هويت آنها را معين سازند.

قرآن كريم به ملاك هاي فراواني كه قابليت طرح آن در سطح جهاني را سهل مي سازد انگشت مي نهد و همه مردم جهان را به تبعيت از ديني كه تضمين كننده صلاح و سداد دنيا و آخرت آنان است فرا مي خواند، ديني كه به معني راه و روش كامل زندگي انسان معرفي شده «1» و بنابراين انسان يك لحظه بدون راه و روش صحيح نمي تواند به زندگي واقعي و انساني خود ادامه دهد. برخي از اين ملاك ها عبارتند از انطباق با فطرت، «2» سهولت و انعطاف پذيري، «3» غيرزمان مند بودن، تعادل ميان دستوراتي كه داده، عقلاني بودن، توجه به خصوصيات انسان و .... و نقطه مركزي همه اين ملاك ها نيز ژرفاي توحيد است و سرچشمه خصيصه جهاني بودن براي يك حكومت ديني نيز در اين درياي بيكران نهفته است كه پايگاه توحيدي اين حكومت آن را ملزم به دارابودن نگرشي جهاني نسبت به مخاطبان فكري و سياسي خود مي سازد به گونه اي كه ويژگي هاي منطقه اي را فرو گذاشته و با همه داشته هايش متوجه خصيصه هاي مشترك و اصيل انسان چون عقل، فطرت، روح و ارزش هاي معنوي مي شود. «4» پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 179

مسلماً جامعه اي كه اين آرمان هاي توحيدي و قرآني را وجه غايتگرانه خود بداند و داراي ملاك هاي مزبور باشد بايد بتواند در جهاني كه علم به معناي اثبات گرايانه اش وجه غالبي يافته، ارزش ها

و اصول خود را به علم دميده و با توجه به ويژگي هاي فرهنگي و تاريخي، مباني معرفتي و فلسفي اش را در فضاي بدست آمده تئوريزه نمايد و در اين فضا، جهان اسلام و عالمان اسلامي با استعانت از آيات وحدت بخش قرآني و رهنمودهاي جهاني آن قادر خواهند بود ارتباطات جهاني خود را با نهادهاي اسلامي ديگر مناطق مستحكم تر ساخته و نهضتي عظيم فرهنگي به وجود آورند تا انسان عصر حاضر را به فطرت، عقلانيت و معنويت رهنمون سازند و سهم هدايتگرايانه خود را افزايش دهند.

بايد توجه داشت كه شيوه طرح همه اين آموزه هاي ژرف قرآني در يك سطح فرا ملي و جهاني بسته به نوع عملكرد فرهيختگان و متفكرين مسلمان و قرآن شناسان است. در حقيقت مي توان گفت جهاني شدن بدليل صبغه غالباً ايدئولوژيكش، امري است كه مؤمنان وموحدان خواهند توانست تكليف آن را معين سازند.

آموزه هاي قرآن چالشي جدي براي جهاني شدن (به مفهوم رايج آن)

جهاني شدن به مفهوم رايج آن- كه بدون نظام سرمايه داري قابل فهم نيست- محصول نظامي است كه در آن خدا فراموش شده و با فراموش شدن خدا، در حقيقت انسانيت به مذبح برده شده است؛ بنابراين

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 180

آموزه هاي قرآن و تعاليم بلند آن كه همواره به دنبال احياء انسانيت حقيقي انسان ها است مي تواند بزرگترين چالش براي آن باشد، بدين جهت دنياي سرمايه داري، امروزه نهايت تلاش خود را متوجه انحراف انسان از اقبال به دين و خصوصاً توجه به معارف قرآني كرده و در اين راه از هيچ گونه كوششي در جهت تحريف، آلودن چهره زلال آيات و شبهه افكني هاي بي اساس دريغ

نخواهد كرد.

وضع كنوني جهان و شواهدي كه حتي در مركز سرمايه داري وجود دارد حاكي از اين است كه مردم به تدريج به دنبال دلالت هاي منطقي دين گرايي و اصل گرائي در عرصه هاي عمومي و مقابله و مواجهه با مدرنيسم، سكولاريسم و در نتيجه نظام سرمايه داري اند. كه اشاعه عرفي زدايي، گرايش به خدا در ساحت خردورزي و معنويت در ساحت روابط اجتماعي تماماً حاكي از واقعيت فوق است و به نظر مي رسد جهان فعلي بيش از آن كه با ملزومات نظري و فلسفي جهاني شدن مصطلح و خرد خود بنياد آن همساز باشند؛ جهاني شدن واقعي سازگار و متناظر است «1» و شادمانه بايد اميدوار بود كه تعاليم قرآن كريم حاوي همه معارف و جنبه هايي است كه نيروي اين جهاني شدن واقعي را در خود دارد و اين براي جهان سرمايه داري بسيار مشقت بار است.

شادمانه تر اين كه در حال حاضر خود فرهنگ غربي به وسيله جهاني

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 181

شدن نسبي شده است «1» و اين شايد فرصت بهتري را براي نفوذ در سطوح فرهنگي- ارتباطي آنان براي دينداري كه در پي وارد كردن مفاهيم اصولي و حياتي اتخاذ شده از تعاليم قرآني، در قلمرو زيست و زندگي فرهنگي جهان هستند، فراهم سازد. مكتب اسلام با توجه به گزاره ها و معارف عام گسترده و جامعي كه از قرآن كريم در دست دارد، اين قابليت را در حد كمال داراست كه مفاهيم اساسي خود را به تمام فرهنگ هاي دنيا منتقل سازد؛ اما بايد هشيار بود كه دقيقاً با همان رويكرد و در همان مسيري كه اكنون جهاني شدن در حركت است نمي توان قواعد

خود را حفظ كرد چون به محض اين كه قبول كرديم كه جزئي از اين پديده باشيم قواعد آن را نيز پذيرفته و وارد بازي شده ايم. بنابراين گشودن جبهه جهاني ديگري فرا روي محرومان جهان در اين مسير راهگشاي، خواهد بود. مانند همان چيزي كه در انقلاب اسلامي با روايتي تازه از تغييرات و تحولات در جهان رخ داد كه با پشتوانه ها و آموزه هاي قرآني همچون استخلاف، «2» ولايت، «3» عدالت خواهي، امر به معروف و نهي از منكر و ... افق هاي تازه اي را بر روي بسياري از ملت ها گشود كه همه اين ها براي دنياي جهاني شده غربي امروز، نقطه اي دردناك است.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 182

قرآن و جهاني شدن

جهاني گرايي اي كه در آيات متعدد قرآن از آن ياد مي شود- بر خلاف جهاني شدن مصطلح كه مبتني بر خرد خود بنياد است- شالوده اصلي اش اعتقاد به حقيقتي غايي و وجود ضروري و يك نگرش توحيدي و نگاه به عالم به مثابه يك كل منسجم و مخاطب قرار دادن انسان قطع نظر از مرزهاي جغرافيايي و فرهنگي و قائل شدن به وجود ذات و غايتي براي انسان و كل عالم است. بنابراين اگر جهاني شدن واقعي همان باشد كه در آيات برشمرده شده است قرآن كريم سرشار از آياتي است كه مؤيد اين امر است. «1»

بي شك وحي نامه اي كه به ادعاي خود كتاب هدايت نظري و عملي انسان ها «2» و تبيان بر همه اشياء است، «3» بايد همواره طراوت و تازگي خود را در تمام شرايط زندگي انسان پايدار نگه دارد تا بتواند همانند خورشيد و ماه فروزان هميشه نورافشاني كند. «4»

اين پيام جاويدان در جاي جاي قرآن و روايات معصومين (ع) با واژه ها و تعابير مختلف بيان شده است.

در اولين سوره قرآني كه با حمد و ثناي خداوند «رب العالمين» آغاز شده، حاكي از نگاهي يكپارچه به دنيا و آخرت به مثابه يك مجموعه منضبط و منسجم است و چون لازمه ربوبيت عدم گسست بين عرصه هاي پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 183

مختلف است. اعتقاد به رب العالمين نه صرفاً در حد يك اعتقاد نظري و ديني باقي مي ماند بلكه آثار فردي، اجتماعي، تربيتي و مديريتي در عرصه هاي مختلف زندگي را دارد.

همچنين اكثر واژه هايي كه در آيات قرآن «مردم» (الناس) را با هر پيشينه اي و فارغ از تعلقات جغرافيايي، نژادي و ديني به طور مطلق مورد خطاب قرار داده است حاكي از ايده اي جهاني در آيات الهي است كه نمونه اين دست آيات در قرآن كريم زياد به چشم مي خورد. «1»

جهاني شدن كه قرآن بر آن اصرار دارد بر ابعاد مختلف زندگي بشر عنايت دارد و به همه انسان ها خدمت رسانده و آنان را ترقي مي دهد و براي هيچ كس تهديدي را در بر ندارد. اين جهاني شدن بر خلاف جهاني شدن مصطلح كه مبتني بر عقلانيت ابزاري است، هم بر عواطف اعتنا دارد و هم متكي بر عقلانيت است لذا جهاني شدن واقعي، سرنوشت انساني است كه به آسمان پيوند خورده است. در جهان بيني قرآن چون ميزان و معيار در اشياء توحيد دانسته مي شود، لذا خصيصه هاي منطقه اي، قوميت، جغرافيا و قبيله داراي نقش بنيادي نيستند كه بتوانند شخصيت واقعي انساني را در چنبره تسليم خود نگه دارند؛ اگر چه قرآن به

اين عوامل نيز توجه و اهتمام دارد اما اينها تا زماني ارزشمندند كه در مسير تقوي، ايمان و در يك كلمه «توحيد» باشند. «2» و اين معياري جهاني است كه قرآن ارائه داده و راه رسيدن به آن را براي هر كس بازنهاده است. پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 184

جهاني گرايي قرآن مبتني بر اخلاق، معنويت و فطرت:

اصولًا براي جهاني شدن امري، لزوماً انطباق با اصول انساني و فطري بشري بايد از محوري ترين ساز و كارهاي معمول باشد. به عنوان مثال تكيه داشتن بر پايه هاي استوار عدالت و پايبندي به تمام اصول اخلاقي و ارزش هاي انساني از جمله مواردي است كه ريشه در سرشت و نهاد آدمي دارد و انسانيت انسان در گرو قبول چنين فطرياتي است «1» كه قرآن نيز بطور مؤكد، انسان را به سوي آن فطرت ارجاع مي دهد «2» و در دنياي جهاني شده كنوني چندان توجهي بدان نمي شود. قوانين به اصطلاح متمدن امروزي اهتمامي جز تعليق افعال بر اراده اكثريت ندارد در حالي كه قرآن روش اجتماعي و قوانين جاري بر آن را براساس اخلاق مبتني نموده و ضمانت اجرايي قوانين را به عهده تربيت اخلاقي قرار داده است.

قرآن ارائه دهنده يك دين و ايدئولوژي جامع الأطرافي است كه در هر عصري براي زندگي بشريت لازم و ضروري است كه بر خواسته هاي مشروع آن پاسخ مثبت مي دهد و در سايه نظام عادلانه اي كه ارائه مي دهد بشريت مي تواند در امنيت كامل بسر برد.

خصوصيات عالمگير آيات و تعاليم قرآني به خاطر توجه به جنبه هاي معادي و معاشي بشريت، در همه زمان ها و مكان ها قابل اجراست و چون آن نوع جهاني

سازي واقعي كه قرآن ارائه مي دهد يك جهاني سازي

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 185

توحيدي، عقيدتي و معنوي است كه جهان را به مثابه امت واحد اسلامي «1» در نظر مي گيرد، لزوماً در ايدئولوژي خود به فراسوي مرزها و قوميت ها و زبان ها و ... توجه دارد؛ اين جهان انديشي بر مدار عقلانيت، عدل، حقيقت و معنويت و آنچه منطبق با فطرت پاك آدمي است مي چرخد لذا قابليت فراواني را در اين راستا داراست. از اين رو جهان انديشي قرآن بر خلاف جهاني شدن مصطلح به طور واضح، طي يك فراخوان كلي در سراسر مباني خود زمينه را مساعد مي سازد تا همه دنيا با تشخيص و اراده خود و بدون هيچگونه اجبار و اكراهي به مجموعه بپيوندند. «2»

نتيجه گيري

در بحث پيرامون جهاني شدن كه از پر چالش ترين مباحث امروزي است، اصلي ترين سوالي كه به ذهن مي رسد اين است كه جهاني شدن واقعي چيست؟ و ويژگي هاي اصلي آن كدام است؟ و اساساً ملاك هايي كه يك ايدئولوژي را در سطوح مختلف (از سطوح مشاهده اي و رفتاري گرفته تا لايه هاي زيرين نظري و معرفتي) جهان شمول مي سازد؟

گفته شد، زماني از جهاني شدن واقعي مي توان سخن به ميان آورد كه براي انسان ذات و جوهري و حقوق و غايتي قائل باشيم و تنها در صورتي مي توان اينگونه انديشيد كه براي انسان خالقي را تصور كنيم؛ «3» در

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 186

واقع بدون يك انسان شناسي و جهان شناسي واقعي بنيان هاي معرفت شناسي نيز سست خواهد بود و بنابراين در بحث عام گرايي و جهاني شدن نيز ممكن است ملاك هايي كه هسته مركزي اين

تفكر را تشكيل مي دهد مغفول ماند؛ همچنان كه در جهاني شدن مصطلح و از نوع غربي آن محور اصلي براساس اومانيسم و انسان مداري است كه جايي براي خدا و ارزش هاي واقعي انسان در نظر گرفته نمي شود. حتي دين و خدا در ديدگاه اومانيست ها تعبيري اين دنيايي مي گيرد كه وهن دين و حلقه ارتباط انسان و شيطان را در پي دارد، اما در جهان گرايي كه قرآن بر آن اعتنا دارد، تدين اولين مرحله انسانيت است. در تفكر اومانيستي حتي علم با هويت و شيوه سكولاري هدف غايي است و سيطره بر جهان خارج نيز از اين رهگذر ميسر است. در اين انديشه، دين گرايي مرحله آخر انسانيت و افول آن است در حالي كه در فرهنگ و تفكر قرآن، نازل ترين مرتبه معرفت دانش مفهومي حسي است و قله آن علم الهي است كه نظام تكوين زيرنشين آن است. «1»

فقدان ملاك هاي واقعي و بنيادين همچون تفكر ديني و توحيدي، انطباق با فطرت، عدالت عقلانيت و ... در جهاني شدن رايج، راه را براي پيوستن به آن ناهموار مي سازد. لكن اگر با توجه به شرايط فراهم آمده امروزي، فرض را بر ضرورت پيوستن به اين پروژه يا پديده غول آسا

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 187

بگذاريم، با قابليت ها و پتانسيل فراواني كه مسلمانان از آموزه هاي ناب قرآني بهره گرفته اند، نبايد اين پيوستن از نوع غربي باشد بلكه با حركتي فعالانه و نفوذ در دايره فرهنگي، سياسي، اجتماعي جهان، مي بايست آن را به سمت و سوي اصلاح گرايانه و توحيدي سوق دهند.

جهاني سازي مهدوي:

با بيان ملاك هايي كه در تعاليم روحبخش اسلام در جهت يكپارچگي جهان

و نگرش عام و واحد در تحت يك جهان شناسي ديني- وحياني بر شمرديم، قرابت فزونتري با جامعه اي جهاني در لواي حكومتي كل انديش كه رداي عدالت خواهي را بر دوش افكنده «1» و خير انديشانه در پي اصلاح درون ساخت ها و نيز سازه ها و مظاهر بيروني جوامع است احساس خواهد شد. پيشوايان و وارثان اين حكومت، مستضعفان صالحي هستند كه خداوند بر آنها منت نهاده و حكومتشان را بر زمين پا برجا مي سازد، «2» آنان كه بندگان صالح پروردگارند با وعده خداوند بر استخلافشان در زمين، دين و آئين كامل و پسنديده اي را پا برجا و ريشه دار خواهند ساخت «3» كه براساس آن زمين را به زينت عدل آراسته و به تاريخ سراسر ظلم و جور جهان پايان داده و همه رفتارها در يك نظام اجتماعي بر پايه مساوات، برادري و برابري انطباق خواهد يافت.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 188

در آن روزگار تمام خيرات بر مردم چهره مي نمايد، اختلاف ها از ميان رخت بر خواهد بست «1» و يك دين به همه حاكم مي گردد. «2»

اما سوالي كه پيرامون جهاني گرايي مهدوي مطرح است اين است كه نوانديشي ديني، حكومت مصلح و استقرار حكومت و هدايت جوامع به سوي صلاح و رستگاري براساس كدام الگوست؟ و چه تفاوت هايي با جهاني شدن در تمدن غربي دارد؟

نظر به خاتميت دين مبين اسلام و لزوم جامعيتي كه احكام و آموزه هاي آن داراست، در اين شريعت به اصل امارت، حكومت و سياست توجهي كامل شده، لكن از طرفي نيز همواره بر فضائل اخلاقي و صداقت در استواري آن تاكيد مي شود، در اين آئين، حكومت هر چه

بيشتر سر بر شانه معنويت، صداقت و فضائل اخلاقي داشته باشد استوارتر و فراگيرتر خواهد بود و براساس روايات معصومين (ع)، معنويت، با مهدويت سيماي غبار گرفته خود را آراسته تر خواهد ساخت. در انقلاب مصلح جهاني كه به تمام معني كانون معنويت است و بر خلاف نظام جهاني كنوني كه هويت تابعي از ميزان بي نظمي يا نظام يافتگي اين جهاني است، هويت ها در مسيري صحيح هدايت مي شود و مردم در حقيقت بدنبال هويتي ناب خواهند بود. در اين حكومت استقرار خلافت بر طبق الگوي نبوت ظهور

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 189

مي يابد تا آنچه در كلام اميرالمومنين (ع) «1» و آيات متعدد قرآن آمده «2» به وقوع بپيوندد.

در اين سياست و برنامه حاكميت واحد كه همگي بر مبناي تعاليم والاي قرآن است، همه آرمان هاي اصيل كه آرزوي همه پيامبران و اولياء و مصلحان واقعي بوده، تحقق مي يابد و تمام تضادها، منفعت طلبي ها و خودخواهي هايي كه به سبب آن ها قرن ها آتش فتنه و ستيز در ميان ملل بر افروخته و سبب استعمار و استثمار بسياري از ملت ها و نيز طغيان گري و ستم پيشگي عده اي ديگر شده است از جوامع رخت خواهد بست. با از ميان رفتن سلطه سلطه طلبان، طبقه بندي هاي كنوني نفي خواهد شد و همه برنامه ريزي ها و سرمايه ها و مديريت ها حد الامكان بطور عادلانه و برابر در تمام نواحي و مناطق زمين تقسيم مي گردد. عقب ماندگي هاي فرهنگي و فقر معنوي توده هاي انساني ريشه كن مي شود و با هدايت و تربيت منجي، روابط صميمي و انسان دوستانه كه حقوق بشر به معناي واقعي در آن لحاظ مي شود در ميان نوع بشر برقرار خواهد شد.

چون هدف از

خلقت انسان رشد و تكامل معرفت و شناخت اوست لزوماً بايد روزي اين هدف تحقيق يابد و روزگار دانش هاي راستين و پيروزي خرد بر مجهولات فرا رسد، از اين رو در دوران ظهور كه روزگار تحقق همه آرمان هاي انساني و الهي است، شناخت انسان به تكامل نهايي

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 190

مي رسد «1» و در ابعاد گوناگون دانايي از جهان شناسي، انسان شناسي و خداشناسي عروج لازم را مي يابد و آموزگار بزرگ اسرار و رموز، درس آموزان مدرس بشريت را به سرچشمه جوشان علوم حقيقي خواهد رساند. «2» در رستاخيز ظهور آن امام رحمت و عشق و عبوديت، بندها و دام ها از سر راه برداشته مي شود و زر، زور و تزوير كه عوامل سلطه بر فكر و فرهنگ و اقتصاد و سياست جهان و كشورها است به وادي نابودي سپرده مي شود و با هدايت آن امام، انسان، انسانيت كامل خويش را باز مي يابد.

بر عكس آن ذهنيت نادرستي كه برخي براي عصر ظهور ترسيم نموده اند، در عصر ظهور ويژگي هايي را كه يك دين جهاني بايد دارا باشد- از قبيل آميختگي آن با رحمت و عطوفت، سهل الوصول بودن، ثابت و استوار بودن، مقبوليت داشتن عمومي- همه در پرتو آن ظهور تجلي خواهد يافت. در آن حكومت كه دولت عشق و فرزانگي به تمام معنا است، وصول به احكام اسلام واقعي و يافتن مباني مستحكم آن در عين آسان بودن، از اركاني ثابت برخوردار است كه هرگز به سستي نمي گرايد و تا آنجا پيش مي رود كه كسي بر آن چيرگي نيابد و اماني براي آويختگان به آن و آرامي براي وارد شدگان بر شريعه

آن خواهد بود. «3»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 191

مقايسه مختصات جهاني سازي مهدوي با جهاني شدن:

1. مهم ترين وجوه ناسازگاري اين است كه تمدن غربي بر انسان محوري (اومانيسم) استوار است و انديشه اسلامي و مهدويت بر خدا محوري؛ «1»

2. تمدن غربي بر تفكيك حوزه هاي دين و سياست (سكولاريسم) پا مي فشرد ولي در انديشه مهدوي دين و سياست در هم تنيده اند؛ «2»

3. دغدغه تمدن امروزي غرب و با گمان ايده آرماني جهاني شدن، آزادي بي بند و بار انسان است ولي دغدغه اساسي دين و جهان انديشي قرآن و مهدويت آزادي معقول و فضيلت و سعادت انسان است؛

4. جهاني شدن و جهاني سازي بر علوم و فنون افسار گسيخته استوار است و مهدويت و انديشه اسلامي بر علم هدفمند، عقل غايت مدار و وحي.

5. سيطره، استثمار و استعمار در جهاني شدن و تمدن غرب نكته كانوني گفتمان ها است ولي مهدويت اسلامي بر عدل و رهايي همه انسان ها و نزديك كردن مردم به فطرت اصلي استوار است.

6. جهاني شدن مصطلح بر مبناي تسامح اخلاقي بازسازي شده و

چندان پرواي عقايد مذهبي و ديني و عبادت- كه فلسفه آفرينش است «3»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 192

- ندارد و در خدمت نظام ارزشي لذت پرستي و توأم با افول زدايي از فرهنگ ها، قداست زدايي، همانندسازي و استيلاء يك فرهنگ خاص بدون توجه به تمايزها و تفاوت هاي فرهنگي تاريخي و اجتماعي است اما در جهان گرايي مهدوي حقوق همه ملل و مذاهب و گروه ها به نحو عادلانه مورد مطالبه قرار مي گيرد.

7. در فرهنگ و تمدن جهاني شده غرب چون تيغ عدالت به خاطر حرفه اي شدن

آن كُند شده و مي توان با چند تكنيك قانوني و لابي و مسائل پشت پرده، حقي را باطل يا باطلي را حق جلوه داد، درزمان حضور و ظهور امام عصر (عج) به خاطر نوع نگاه داوري آن حضرت و تسلط و سيطره او بر قضايا، عدالت به تمام معناي واقعي خود اجرا خواهد شد.

سخن پاياني:

مسلماً زمينه مساعد براي حكومتي در گستره گيتي، نه به توسط اعجاز صورت مي پذيرد بلكه فراهم آوري بسترهاي مناسب براي چنين حكومتي وابسته به كنش صحيح پيروان امام منجي است كه به تعبير شهيد مطهري در «انتظاري بزرگ» خلاصه مي شود، «1» انتظاري كه سازنده، نگهدارنده و تحرك آفرين است.

انتظار، جوهر اصلي حركت و عمل انسان ها را محقق مي سازد كه در همه ادوار زندگي آنان جريان دارد. بهترين شيوه هاي پيوند، همسويي و

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 193

همدلي با منتظر، در حالت انتظار نهفته است كه امام در تمام مراحل زندگي منتظرين حضور يافته و آنان آرمان هاي او را همواره در نظر خواهند داشت.

مهمترين عنصري كه در انتظار نقش اساسي دارد عنصر صبر است كه بدون آن انتظار بي معنا است. در حقيقت جوهره بنيادي و روح اصلي انتظار صبر است. صبر نه به معناي سكوت و انفعال و عدم تحرك بلكه بدان معنا كه با تحمل ناملايمت ها و تلاش در جهت مساعد ساختن هرگونه زمينه لازم براي به سر رسيدن انتظار و تحقق دولت جهاني امام منجي، فراهم شود.

منتظر راستين با پر توان سازي استعدادهاي دروني- ديني خود، علاوه بر آن كه خويش، قدم در جهت تدارك اين زمينه ها بر مي دارد، از نفوذ كژ انديشه هايي كه ممكن است افرادي

را دچار يأس ساخته و شكيبايي را از ايشان بستاند جلوگيري كند و ايمان به حتميت وعده هاي الهي و پيروزي دين خدا و عزت مومنان و هزيمت دشمنان و تحقق جامعه عدالت بنياد مهدوي (عج) را در دل آنان زنده نگهدارد. «1»

اساساً انتظار داراي محتوايي تعهدآور، اصلاح گر و حركت آفرين است كه در تفكر شيعه ارجمندترين نوع عبادت و بندگي خداست. «2» و ارزيابي شخصيت منتظر، نمايانگر جامعه اي پر تحرك و تلاشگر است كه براي تشكيل حكومت جهاني عدالت و ايمان همواره در تلاش و تكاپوست و

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 194

ارزش ها و آرمان ها را از حوزه ذهن به كرانه عمل كشانده و اصلاح خود، ديگران و جامعه اش را در تارك برنامه هاي اسامي اش آويخته است. «1» و بدون اينگونه انتظار فعالانه و پويا، تفكر داشتن حكومتي جهاني كه بر ميزان عدل و قسط و معنويت و اخلاق در جراين باشد، سودايي است گران.

به اميد طلعت مهر فروزان حقيقت و عدالت در سپهر وجود. پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 195

آثار و بركات حكومت مهدوي

پرسش:

تشكيل حكومت جهاني توسط حضرت مهدي چه آثاري دارد؟

پاسخ:

ظهور و تشكيل حكومت توسط حضرت مهدي (عج) داراي امتيازات و ويژگي هاي ممتازي است كه بايد عصر ظهور را عصر طلائي دوران بشريت به حساب آورد. چرا كه در زمان ظهور حضرت و به بركت حكومتي كه آن سرور تشكيل مي دهد ايده آل و مترقي ترين نوع زندگي بشري بر روي كره خاكي محقق خواهد شد و مي توان آن دوران را بهشت روي زمين ناميد. دوراني كه از زمان حضرت آدم تاكنون نه تنها انبياء و اولياء الهي بلكه تمام مستضعفان و

مظلومان و ستمديدگان انتظار تحقق چنين دوراني را كشيده اند و آرزوي زندگي در سايه حكومت عدل گستر آن امام عزيز را داشته اند چنان چه قرآن مجيد وعده آن را به مؤمنين داده است و

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 196

فرموده: «وعدالله الذين امنوا و عملو الصالحات» «1»

ديدگاه قرآن و اهل بيت راجع به آينده بشر ديدگاهي مثبت و خوش بينانه است كه بشر در چهارچوب قوانين و حكومت عدل الهي به عبوديت خدا در سطوح گوناگون فردي و اجتماعي خواهد پرداخت و فلسفه تاريخ براساس سير صعودي و رسيدن جهان به كمال و آينده اي اميدوار كننده و روشن استوار گشته است و از تعابير روايات پيرامون دولت حضرت مهدي مثل دولت جهاني و دولت عدالت و دولت كريمه و دولت صالحان و دولت حق و دولت مستضعفان و دولت امنيت به خوبي اين اميد و خوش بيني به آينده را تقويت مي كند.

حضرت مهدي (عج) از سلاله پاك پيامبر اكرم (ص) و تحقق بخش سيره آن حضرت در تمام صحنه گيتي مي باشد. پيامبر مي فرمايند: مردي از اهل بيت من قيام كند و به سنّت و روش من عمل كند و خداوند براي وي روزي فرستد و زمين آن چه دارد بيرون مي ريزد و او زمين را پر از عدل و داد مي كند چنان چه پر از ظلم و ستم شده باشد «2» اميد و آرزوي ما آن است كه زنده باشيم و آن دولت كريمه و تحقق سيره پيامبر را نظاره گر باشيم.

در اين مجال به صورت گذرا به بعضي از مهم ترين آثار و بركات حكومت جهاني آن حضرت اشاره مي كنيم.

پرسش و پاسخ هاي

قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 197

1. تحقق عدالت به صورت كامل

يكي از بالاترين آرزوهاي بشر از آغاز تاكنون تحقق عدالت و رسيدن به حق به صاحب آن است اما متأسفانه اين آرزوي به حق انسان روي زمين به واسطه سلطه و بيدادگري ظالمان هنوز به صورت كامل تحقق پيدا نكرده است و خداوند وعده تحقق آن را در حكومت جهاني سرتاسر عدالت حضرت بقيه الله الاعظم (عج) قرار داده است و شايد هيچ ويژگي به اندازه تحقق عدالت و قسط در خصوصيات و آثار حكومت آن حضرت درخشش نداشته باشد تا جائي كه هرگاه نام مبارك حضرت برده مي شود انسان تا خود آگاه به ياد حكومت جهاني عدل گستر او مي افتد و از آن حضرت به عنوان مظهر و تجلّي كامل عدالت ياد مي شود.

از امام صادق (ع) حكايت شده كه مي فرمايند: والله ليدخلن عليهم عدله جوف بيوتهم كما يدخل الحر و البرد؛ به خدا قسم هر آينه داخل مي شود بر ايشان عدل آن حضرت در باطن خانه هايشان چنان چه سرما و گرما داخل مي شود «1» و در روايتي ديگر از امام باقر (ع) حكايت شده كه مي فرمايند: يملا الارض عدلًا و قسطاً و نوراً كما ملئت ظلماً و جوراً و شراً؛ پر مي كند زمين را از عدل و داد و نور همان طوري كه پر شده بود از ظلم و جور و شر «2» و در سايه اين عدالت هيچ انساني در قيد بندگي و بردگي باقي نمي ماند و حقوق به يغما رفته انسان ها به آن ها باز مي گردد «3»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 198

و بندهاي پيدا و ناپيداي بندگي از

سر و گردن انسان ها باز مي گردد و زمينه استثمار انسان از انسان به كلي برچيده مي شود و كارگزاران ظلم و بيداد مورد بازخواست قرار مي گيرند و قاضيان و حاكمان بدرفتار از مسئوليت خود عزل مي شوند و زمين از هر نوع خيانت و نادرستي پاك مي گردد «1» و مردم آرزو مي كنند اي كاش مردگانشان در بين زندگان بودند و از عدالت بهره مند مي شدند. «2»

2. تحقق معنويت و دين در سرتاسر جهان

در حكومت حضرت مهدي مردم به شكل بي سابقه اي به معنويت روي مي آورند و در همه جا آواي اسلام طنين انداز مي شود و وعده الهي كه فرمود: و ليمكنن لهم دينهم الذي الرتض لهم و ليبدلنهم من بعد خوفهم امثا يعبدونني و لايشركون بي شيأ؛ محقق مي شود. (سوره نور آيه 55)

مردم از آموزش قرآن و نماز جماعت و نماز جمعه استقبال چشمگيري مي كنند و مساجد برطرف كننده نياز آنان نخواهد بود تا جائي كه در يك مسجد دوازده بار نماز جماعت خوانده شود. «3»

امام صادق (ع) مي فرمايند: خانه هاي كوفه به رودخانه كربلا و حيره متصل مي شود به گونه اي كه فرد نمازگذار روز جمعه براي شركت در نماز

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 199

جمعه سوار بر مركبي تيز رو مي شود ولي بدان نمي رسد. «1» پيامبر اكرم مي فرمايند خداوند مهدي (ع) را مي فرستد و به وسيله او عظمت را به دين باز مي گرداند ... در آن روزگار كسي بر كره خاكي نيست چر آن كه لا اله الّا الله به زبان دارد. «2»

3. تكميل دانش در سايه حكومت حضرت

روايات جهان را در عصر حضرت حجّت جهاني مترقي و متمدّن و در اوج پيشرفت علمي معرفي

نموده است امام باقر (ع) مي فرمايند: وقتي قائم ظهور فرمايد بر سر بندگان دست مي كشد و به سبب آن عقل آنان كامل مي گردد «3» و از طرف ديگر امام صادق (ع) مي فرمايند علم و دانش بيست و هفت حرف است و همه آن چه پيامبران آورده اند تنها دو حرف آن است و مردم تاكنون جز با آن دو حرف آشنائي ندارند و هنگامي كه قائم ما قيام كند بيست و پنج حرف ديگر را بيرون آورده آن را ميان مردم نشر و گسترش مي دهد. «4» كه از اين حديث معلوم مي شود در زمان حضرت تقريباً علم 12 برابر حد كنوني خواهد شد. و چون اين ترقي و پيشرفت علم در سايه تكميل عقل انسان ها صورت مي گيرد، بشر در عين ترقي و رسيدن به بالاترين رشد علمي و صنعتي به همان اندازه به تعالي اخلاقي و كمال معنوي انساني نزديك خواهد شد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 200

4. اقتصاد سالم در سايه حاكم عادل:

به بركت حكومت عدل حضرت مهدي زمين و آسمان بركاتش را بر بندگان ظاهر مي سازد، رودخانه ها پر آب و زمين ها حاصلخيز مي گردد «1» و كشاورزي شكوفا مي شود «2» و بيابان هائي مانند اطراف مكه و مدينه كه هرگز سبزي را به خود نديده است به نخلستان هاي آباد تبديل مي گردد. «3» و فقر و تنگدستي رخت بر مي بندد و آباداني همه جا به چشم مي خورد موجب رواج بازرگاني و تجارت مي شود. پيامبر اكرم مي فرمايند: زمين پارهاي جگرش را بيرون مي ريزد. راوي پرسيد پاره هاي جگر زمين چيست؟ حضرت فرمودند طلا و نقره. «4»

حضرت علي (ع) مي فرمايند: تمام گنج هاي عالم براي آن حضرت آشكار

مي گردد. «5» و به فرموده پيامبر امت اسلام در زمان حضرت مهدي آن چنان متنعم مي شوند كه هرگز چنين بهره مند نشده اند. «6» تا جائي كه طبق حديث زماني بر مردم پيش مي آيد كه انسان صدقات از طلا و نقره با خود برمي دارد تا آن را در راه خدا انفاق كند ولي نيازمندي را پيدا نمي كند كه اين صدقه را قبول كند.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 201

5. امنيت و آسايش و خشنودي همگاني

يكي ديگر از آثار و بركات حكومت جهاني آن حضرت اين است كه دشمني از دلها زدوده مي شود، حتي درندگان و چهار پايان با يكديگر سازش مي كنند، يك زن طبقي بر سر گذارده از عراق تا شام تنها سفر مي كند همه جا قدم بر سرزمين سبز و خرم مي گذارد در حالي كه درنده اي او را نمي آزارد و دچار ترس و وحشت نمي شود. طبق روايت نقل شده از امام باقر (ع) راه هاي اصلي توسعه پيدا مي كند. بالكن هايي را كه به خارج جاده ها آمده و از ديگران سلب آسايش نموده و ناودان هائي را كه به كوچه ها مي ريزد از بين مي برد. «1»

همگان از حكومت سرتاسر عدالت آن سرور خشنود مي شوند حتي ساكنان آسمان و پرندگان هوا و درندگان صحرا و ماهيان دريا. «2»

بارالها: ما را نيز از اين دولت كريمه و نعمت ها و بهشت روي زمين در جوار مولايمان مهدي (ع) متنعم بفرما. (آمين).

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 203

روش مبارزه مهدي (عج)

پرسش:

امام زمان، به چه صورت مبارزه مي كنند؟

پاسخ:

با توجه به روايات، خداوند متعال هنگام ظهور امام زمان (عج) امدادهاي غيبي را به كمك آن حضرت خواهد فرستاد كه از آن

جمله است:

1. جذب تمام مسلمين:

يكي از تأييدات الهي در مورد حضرت آن است كه به عنايت الهي از راهي قيام خود را شروع خواهد كرد كه مورد اتفاق تمام مسلمين است. از جمله آنكه:

الف. ظهور خود را از مسجد الحرام شروع خواهد كرد كه مورد اتفاق تمام مسلمانان است.

ب. خطابه اي كه در مسجد الحرام هنگام ظهورش مي خواند به امور

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 204

مشترك بين مسلمانان اشاره دارد.

ج. قيام خود را با همان شعارهاي رسول الله (ص) شروع مي كند.

2. ايجاد رعب و وحشت:

يكي از راه هاي نفوذ بر دشمن كه درعلوم نظامي از آن بهره مي برند ايجاد ترس و خوف و رعب در قلوب دشمنان است، تا از اين راه تسليم گردند. نعماني به سند خود از امام صادق (ع) حكايت مي كند: «أمر الله عزوجل أن لاستعجل به حتي يؤيده الله ثلاثه أخباد الملائكه، و المومنين و الرعب»؛ «1»

«خداوند عزوجل امر نمود تا به آن عجله نكني تا اينكه او مهدي (عج) را به سه لشكر تأييد نمايد. ملائكه، مومنين و وحشت»

3. تأييد از جانب ملائكه:

از جمله تاييدات الهي نسبت به حضرت مهدي (عج) فرستادن ملائكه براي ياري حضرت مي باشد. گنجي شافعي به سند خود از علي بن ابي طالب (ع) در حديثي در رابطه با مهدي (عج) نقل كرده كه فرمود: «خداوند او را با سه هزار فرشته ياري خواهد كرد.» «2»

4. عنصر ناگهاني و غفلت دشمنان:

مطابق روايات، حضرت هنگامي ظهور مي كنند كه دشمنان، همه از ظهور او غافلند. و در دانش نظامي اين مطلب به خوبي روشن است كه

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 205

چقدر عنصر

غفلت و ناگهاني، در پيروزي بر دشمن تأثير دارد امام زمان (عج) در توقيعي كه به شيخ مفيد (ره) فرستاد فرمود: «پس همانا امر ما به طور ناگهاني است ...». «1» البته از اين روايت، عنصر ناگهاني، در غوه ي ظهور بدست مي آيد ولي بعيد نيست كه براي دشمنان غافلگير كننده باشد.

براي روشن شدن اين بحث لازم است به چند پرسش ديگر در اين باره پاسخ دهيم:

پرسش اول: در روايات آمده كه ياران حضرت 313 نفر مي باشد، در اينجا پرسشي مطرح مي شود كه غلبه ي بر جهان با ياران اندك چگونه ممكن است؟

پاسخ: اگر چه در روايات به ياران محدود حضرت يعني 313 نفر اشاره شده است، ولي پيروزي آنان بر مستكبران به رهبري حضرت مهدي (عج) از جهاتي دور از انتظار نيست زيرا:

1. در روايات به ياران ديگري درحدود ده هزار نفر نيز اشاره شده كه بدون تحقق آنها حضرت مهدي (عج) ظهور نخواهد كرد. پس 313 نفر سرداران سپاه حضرت هستند.

2. هر چند كه غلبه ي حضرت بر جهان ممكن است از طريق اعجاز باشد، ولي از طريق علل و اسباب عادي و ظاهري نيز حصول چنين فتح و پيروزي امري دور از انتظار نخواهد بود، زيرا حضرت در موقعي ظهور

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 206

خواهند كرد كه اوضاع و احوال اجتماعي، اخلاقي و سياسي كاملًا مساعد است. در آن هنگام ملت ها به خاطر سرخوردگي از نظام هاي مختلف و قتل و غارت ها به تنگ آمده اند و لذا در انتظار چنين حكومتي به سر مي برند، و مردم به مجرد شنيدن خبر ظهور به آن حضرت و حكومتش مي گروند و ايشان تنها با گروه

خاصي درگير خواهند شد.

3. از آنجا كه جهان به مانند دهكده اي كوچك شده و هر چه از عمر آن بگذرد اين ارتباط تنگ تر خواهد شد لذا با به دست گرفتن نقطه هاي كليدي و با استعانت از خداوند متعال، حكومت جهاني حضرت تحقق خواهد يافت.

پرسش دوم: در برخي روايات حكايت شده كه امام زمان (عج) با شمشير قيام خواهد كرد «1» و چگونه ممكن است يك نفر با شمشير در مقابل تسليحات كشتار جمعي جديد و مخرب كه مي تواند كل كره زمين را چندين بار نابود كند بايستد و مقابله كند؟

پاسخ: 1. چه اشكالي دارد كه شخصي با شمشير ولي همراه با اعجاز الهي كه حضرت را مساعدت مي كند با دشمنان خود به مقابله بپردازد؟ كه در آن صورت اسلحه هاي مدرن به قدرت الهي از كار مي افتد.

2. ممكن است واژه ي شمشير در اينجا كدي باشد براي معرفي تسليحات، يعني امام زمان با دشمنانش وارد جنگ مي شود و مقصود از شمشير، قوت و اسلحه است زيرا مسلمانان در آن عصر يعني قبل از هزار

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 207

سال اسلحه اي به جز شمشير نداشته و به ذهن آنها چنين تسليحاتي خطور نمي كرده است، لذا از «اسلحه» به شمشير تعبير شده است. بنابراين:

امام زمان (عج) نيز با قدرت و اعجاز الهي و يا از راه تسلط بر تسليحات موجود بر ضد مخالفان و ظالمان استفاده مي كند. و از طرفي مي توان گفت:

امام زمان (عج) با تسلط بر مراكز تصميم گيري و از كار انداختن وسايل جنگي آنها كه با هسته هاي مركزي ارتباط دارد، تمام آنها را از راه اعجاز يا از طريق عادي از كار مي اندازد

و بر آنها غلبه مي كند.

3. مطابق برخي روايات، شمشيرهاي اصحاب حضرت از آهن است، ولي نه مثل اين آهن هايي كه در دسترس ما قرار دارد، بلكه به گونه اي است كه اگر يكي از آنان با شمشير خود به كوه بزند، آن را دو نيم مي كند و به تعبير ديگر، وسيله ي دفاعي آنان به گونه است كه اسلحه ي دشمن هرگز بر آنها كارگر نيست. «1»

لذا ممكن است اسلحه اي را كه حضرت و يارانش به كار مي برند از وسايلي باشد كه بتواند همه ي دستگاه هاي دشمنان را از كار بيندازد ولي در مقابل، هيچ دستگاهي بر آن كارگر نباشد، همان گونه كه در اين زمان برخي اسلحه هاي جديد را مشاهده مي كنيم.

4. رمز پيروزي امام زمان (عج) و سيطره ي آن حضرت بر جهان يكي از

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 208

راه «اقبال عمومي مردم» به سوي ايشان است و ديگر از راه «ترس و رعبي» است كه خداوند در قلوب مخالفان و ظالمان قرار مي دهد تا تمام تسليحات خود را بر زمين گذارده، فرار كرده يا تسليم مي شوند، خصوصاً آنكه در ابتداي ظهور، وقتي مقداري از معجزات حضرت را مشاهده كردند مي فهمند كه امداد الهي است و نمي توان با مشيت الهي مقابله كرد، بدين جهت تسليم حضرت مي شوند و گروه اندكي نيز كه به مخالفت و مقابله مي پردازند شكست مي خورند.

5. معلوم نيست كه در زمان ظهور حضرت مهدي (عج) اين تسليحات خطرناك در اختيار بشر باقي مانده باشد؛ زيرا ممكن است در اثر حوادث و آشوب ها و جنگ هاي جهاني كه پيش از ظهور آن حضرت اتفاق مي افتد اين تسليحات نابود شود.

6. جنگ ها و كشتارهاي بي رحمانه، نتيجه ي

گمراهي و جهل و بي خردي بشر است. حال اگر در عصر ظهور، «عقل» مردم «كامل» شود، بر فرضي كه سلاح هاي خطرناك در اختيار داشته باشند آن را بر ضد يكديگر به كار نمي گيرند؛ و نيروهايي كه آن سلاح را در اختيار دارند پي به حقانيت حضرت برده و همچنين با ايجاد رعب و وحشت كه در دلشان قرارمي گيرد از به كار بردن آن بر ضد حضرت خودداري مي كنند.

7. در پايان به دو ويژگي كه در جنگ با شمشير نهفته است اشاره مي كنيم:

1. در جنگ با شمشير مي توان در كشتارها گزينشي عمل كرد به خلاف تسليحات كشتار جمعي كه عالم و جاهل و مقصر و بي تقصير و

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 209

گناهكار و بي گناه را همه و همه را با هم از بين مي برد، كه اين از مرام و روش اولياي الهي به دور است.

2. چنانچه در منابع فقه اسلامي آمده است در احكام جهاد دستور داريم كه تا آنجا كه ممكن است به محيط زيست آسيب نرسد، لذا جنگ با شمشير در راستاي اين حكم شرعي مي باشد به خلاف جنگ با ادوات نظامي مرسوم فعلي.

لذا با توجه به اين دو ويژگي بعيد نيست كه به قدرت الهي امام زمان، توانايي تسليحاتي آنها ساقط شود و همه با ابزاري مانند شمشير وارد جنگ شوند.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 211

وظيفه مردم در زمان ظهور

پرسش:

وظيفه ما در زمان ظهور (حضرت حجّت) چيست؟

پاسخ:

اساسي ترين ويژگي زمان ظهور كه آن را از زمان غيبت ممتاز مي سازد حضور امام به طور علني و آشكار در بين مردم است به طوري كه دسترسي به او امكان پذير است. بنابراين

اصلي ترين وظيفه در زمان ظهور شناخت امام عصر (عج) و ولايت پذيري از آن حضرت آگاهي از دستورات او و در نهايت عمل به آن دستورات مي باشد و اگر در يكي از شئون زندگي فردي يا اجتماعي، دنيايي يا آخرتي، چه مادي و چه معنوي با مشكلي مواجه شويم از امام معصوم كسب وظيفه مي كنيم. از اين رو:

1. شناخت امام حاضر؛

2. ولايت پذيري؛

3. آگاهي از دستورات ايشان؛

4. عمل به آن دستورات؛

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 212

5. كسب وظيفه از امام در گذران زندگي روزمره.

شاخصه هاي اصلي وظايف يك انسان در زمان ظهور امام معصوم مي باشد.

براي آشنايي بيشتر مروري مي كنيم به مهمترين ويژگي هاي ياران و اصحاب حضرت مهدي (عج) كه در روايات معصومين حكايت شده است:

1. يقين:

از امام صادق (ع) درباره ياوران حضرت مهدي حكايت شده: مرداني كه گويا دل هايشان پاره هاي آهن است. غبار ترديد در ذات مقدس خدا، خاطرشان را نمي آلايد ... از ناخشنودي پروردگارشان هراس دارند براي شهادت دعا مي كنند و آرزومند شهيد شدن در راه خدا هستند. «1»

2. روحيه شهادت طلبي

اين ويژگي از روايت فوق و روايات ديگر به دست مي آيد.

3. بصيرت و آگاهي:

ياران مهدي (عج) در بصيرت، درايت و خردمندي سرآمدند؛ در فتنه هائي كه زيركان در آن مي مانند هوشيارانه راه مي جويند و حق را از باطل باز مي شناسند.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 213

4. عبادت و بندگي:

از امام باقر (ع) نقل شده: گويا قائم و يارانش را در نجف اشرف مي نگرم توشه هايشان به پايان رسيده و لباس هايشان مندرس گشته است. جاي سجده بر پيشاني شان نمايان است، شيران روزند و راهبان شب. «1»

5. حافظان حدود الهي:

از حضرت علي

(ع) حكايت شده: ياران با اين شرايط با امام شان بيعت مي كنند: دست پاك و پاكدامن مي باشند، زبان به دشنام نگشايند، و خون كسي را به ناحق نريزند، بر مركب هاي ممتاز سوار نشوند و لباس هاي فاخر نپوشند ... ساده زندگي كنند و در راه خدا به شايستگي جهاد كنند، امام نيز متعهد مي شود به سان همراهان زندگي كند. «2»

6. شجاعت:

از امام باقر (ع) حكايت شده: گويا آنان را مي نگرم ... كه دل هايي چون پولاد دارند در هر سو تا مسافت يك ماه، ترس از آنها بر دل هاي دشمنان سايه مي افكند در سواركاري و تيراندازي بي نظيرند در رزمگاه نشان شجاعان بر تن دارند و ... «3»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 214

7. فرمانبري:

از پيامبر نيز حكايت شده: تلاش گر و كوشا در پيروي از او هستند. «1»

8. ايثار و مواسات:

همچنين دل هاي ياران حضرت به هم پيوند دارد، و يار و غمخوار يكديگر هستند. گويا يك پدر و مادر آنان را پرورش داده است و دل هاي آنان از محبت و خيرخواهي به يكديگر آكنده است. «2»

9. زهد و ساده زيستي:

زهد زينت كارگزاران مهدي است. نمي توانند تن به آسايش و شاد كامي سپارند و از احوال مردمان غافل شوند و نام مصلح جهان بر خويش نهند، زيرا آن كه با عشرت طلبان همسو مي شود و دل در گرو آز و طمع دارد، نمي تواند مروّج دين و كارگزاري شايسته براي حكومت عدل و داد باشد. «3»

10. نصرت و ياري:

از وظايف مومنان، نصرت و ياري كردن آن حضرت است كه در حقيقت نصرت خداوند متعال است، ياري كردن امام عصر (عج) اين است

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان،

ج 11، ص: 215

كه مؤمن نسبت به آن چه خواست آن حضرت است اقدام نمايد. و نصرت در زمان ظهور با جهاد كردن در كنار امام و صبر و شكيبائي بر سختي ها و بذل مال و جان به دست مي آيد. «1»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 217

خاتمه: كتاب شناسي مهدويت

اشاره

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 219

كتابشناسي مهدويت

تعدادي از مهمترين كتابهاي مهدويت را برايم بيان كنيد؟

اشاره

پرسش:

تعدادي از مهمترين كتابهاي مهدويت را برايم بيان كنيد؟ پاسخ:

براي ارائه كتابشناسي متناسب با سنين مختلف و نيازهاي متفاوت، لازم است كه به كتابشناسي ويژه ي انواع سنين و استعدادهاي متفاوت بپردازيم.

الف:كتابشناسي براي كودكان

1. امام زمان من كيه، شاعر: علي عباسي، نقاش: الهه ريحاني، منتظران ظهور، مشهد، 1/ 10/ 1381

موضوع: اشعار مهدويت براي كودكان در زمينه انتظار

2. او كيست، محمد كاظم مزيناني، نقش: مريم ذاكرنژاد، نبأ تهران، 1381.

موضوع: انتظار و شناخت امام زمان (ع)

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 220

3. بعد از آن صداي آسماني، مصطفي رحمان دوست، نقاش: محمدحسين صلواتيان، بوستان كتاب قم، 1381.

موضوع: داستان هايي در زمينه مهدويت

4. پيام شادي، فريده گل محمدي آرمان، دارالنشر اسلامي، قم، 1378.

موضوع: انتظار

5. چشم هاي منتظر، محمد علوي، نقاش: اميني، نبأ، تهران، 1381.

موضوع: داستان هايي براي كودكان در زمينه انتظار

6. زيباترين ديدني، عباس كلهر، نقاش: محمدحسين صلواتيان، بوستان كتاب قم، قم، 1381.

موضوع: قطعه هاي ادبي در زمينه مهدويت.

7. سر راهش گل بكاريم، مجتبي آموزگار، نقاش: شيلا خزانه داري، زيتون، تهران، 1381.

موضوع: ادبيات انتظار

8. طلوع خورشيد، زهره مسجدجامعي، نقاش: سيما همرنگ يوسفي، سيماي فرهنگ، تهران، 1378.

موضوع: ادبيات انتظار

9. فصل ها، چشم به راه، عبدالحسين فخاري، نقاش: رضا غازي راد، زيتون، تهران، 1379.

موضوع: ادبيات انتظار.

10. قصه زمين، عبدالحسين طالعي، مهرآوران، تهران، 1378.

موضوع: انتظار به زبان ساده.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 221

11. يك بهار هزار شكوفه، رضا فيروز، نقاش: محمد گوگاني، مركز فرهنگي انتشاراتي رايحه، تهران، 1380.

موضوع: داستان هايي در زمينه مهدويت

12. در آغاز راه، احمد قندي، ديار، تهران، 1380.

موضوع: ادبيات انتظار.

13. يا ديار مهربان، حسين درگاهي، توانگران، تهران، 1381.

موضوع: انتظار.

14. راز دل با

امام، احمد قندي، ديار، تهران، 1380.

موضوع: ادبيات انتظار. «1»

ب: كتابشناسي براي نوجوانان

1. آخرين امام، حميد قلندري بردسيري، آفريند، تهران، 1379.

موضوع: ولادت، زندگي و ظهور به همراه ....

59. 2 نكته درباره امام زمان (ع)، سيد علي حسيني و تقي متقي، شيعه، قم، 1382.

موضوع: مهدويت در پرتو احاديث.

100. 3 پرسش و پاسخ پيرامون امام زمان (عج)، علي رضا رجالي

تهراني، نبوغ، قم، 1377.

موضوع: پرسش و پاسخ مختلف.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 222

4. آشتي با امام زمان (عج)، محمد شجاعي، نشر محيي، تهران، 1382.

موضوع: رابطه معنوي با حضرت مهدي (ع)

5

ج: كتابشناسي براي جوانان

1. آثار اعتقاد به امام زمان (ع)، هادي قندهاري، منير، تهران، 1377.

موضوع: آثار اعتقادي مهدويت.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 225

2. آفتاب عدالت، ابراهيم اميني، ترجمه: نثار احمد زين پوري، انصاريان، قم، 1382.

موضوع: شناخت امام زمان (ع).

3. آيا به ياد امام زمان (عج) هستيد، محمد تقي صرفي، دفتر نشر برگزيده، قم، 1378.

موضوع: ارتباط معنوي با امام زمان (عج).

4. آينده جهان، جلال برنجيان، طور، تهران، 1380.

موضوع: حوادث آخرالزمان.

5. آينده جهان، محسن همتي، نشر نذير، تهران، 1379.

موضوع: ويژگي هاي دوران حكومت امام زمان (ع).

6. آيين انتظار، علي اكبر تلافي، نبأ، تهران، 1381.

موضوع: انتظار.

7. آينه ي موعود، علي دژكام، دفتر نشر معارف، قم، 1382.

موضوع: معرفي و بررسي پانصد كتاب درباره امام زمان (ع).

8. اتفاق در مهدي موعود (عج)، علي اكبر قريشي، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قم، 1377.

موضوع: طرح ديدگاه هاي مختلف در مورد امام زمان (ع).

9. ارتباط معنوي با حضرت مهدي (عج)، حسين گنجي، حضرت بقيه الله (عج)، قم،

1381.

موضوع: ارتباط معنوي.

10. الانتظار، سيد مرتضي مجتهدي سيستاني، مترجم: زاملي، محبين، قم، 1380.

موضوع: انتظار.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 226

11. امام زمان (عج) و ايرانيان، محسن همتي، نشر نذير، تهران، 1380.

موضوع: امام زمان (ع) و ايرانيان.

12. امام مهدي و منتظران، محمدحسين صفاخواه، كتابچي، تهران، 1376.

موضوع: نكاتي پيرامون آفاق مهدويت.

13. انتظار در آينه ي شعر، محمد صفري، سنبله، مشهد، 1381.

موضوع: ولادت و ستايش امام زمان (ع) در آينه ي شعر.

14. باور داشت مهدويت، لطف الله صافي گلپايگاني، حضرت معصومه (س)، قم، 1375.

موضوع: شناخت امام زمان (ع).

15. بامداد بشريت، محمدجواد مروجي طبسي، ناشر: مؤلف، قم، 1380.

موضوع: مجموعه ي پرسش و پاسخ پيرامون امام زمان (ع).

16. جوانان، ياوران مهدي (ع)، محمدباقر پوراميني، بنياد فرهنگي حضرت مهدي موعود (عج)، تهران، 1381.

موضوع: جوانان و امام زمان (ع) در دوران ظهور.

17. حكومت شيعه در جهان، سيد هاشم حسيني، نوين پژوهش، تهران، 1380.

موضوع: حكومت امام زمان (ع) (ويژگي ها).

18. خورشيد مغرب، محمدرضا حكيمي، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، تهران، 1377.

موضوع: غيبت، انتظار، تكليف.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 227

19. در طلب خورشيد، كميته علمي دبيرخانه دائمي اجلاس دو سالانه بررسي ابعاد وجودي، دبيرخانه اجلاس، تهران، 1381.

موضوع: مهدويت و انتظار.

20. ده انتقاد و پاسخ پيرامون غيبت امام مهدي (عج)، محمد بن محمد مفيد، ترجمه: محمدباقر خالصي، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1377.

موضوع: پرسش و پاسخ پيرامون غيبت.

21. راز مكان زندگي امام زمان (عج)، محسن همتي، نشر نذير، تهران، 1380.

موضوع: شناخت امام عصر (عج).

22. راز نيايش منتظران، محمدتقي اصفهاني، مكيال، تهران، 1380.

موضوع: انتظار.

23. راه مهدي (عج)، ناصر خسروشاهي، بوستان كتاب قم، قم، 1381.

موضوع: نقد و تفسير در زمينه مهدويت.

24. رخسار آفتاب، مجتبي غيوري،

مهديه، قم، 1380.

موضوع: تحليلي جامع در باب زندگاني حضرت حجت (عج).

25. سرانجام صالحان، نادر فضلي، مركز فرهنگي انتشاراتي منير، تهران، 1381.

موضوع: مهدويت، قرآن- قصه ها.

26. سپيده اميد، سيد حسين اسحاقي، بوستان كتاب قم، قم، 1380.

موضوع: كاوشي در مهدويت.

27. غيبت و مهدويت در تشيع اماميه، جاسم حسين ساشادينا، ترجمه: محمود رضا افتخار زاده، ناشر: محمدرضا افتخار زاده، قم، 1372.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 228

موضوع: شناخت غيبت و مهدويت.

28. قصص الظهور، يا داستان هايي از ظهور مهدي آل محمد (ع)، قاسم مير خلف زاده، مهدي يار، قم، 1379.

موضوع: داستان هايي پيرامون ظهور.

29. مجموعه سخنان، توقيعات و ادعيه حضرت بقيه الله (ع)، محمد خادمي شيرازي، مؤسسه انتشارات رسالت، قم، 1377.

موضوع:

30. ملاقات جوانان با صاحب الزمان (ع)، عبدالرضا خرمي، مهدي يار، قم، 1379.

موضوع: ملاقات جوانان با امام عصر (ع).

31. مهدي (ع) كيست؟ ابوطالب تجليل، ترجمه: جليل تجليل، سروش، تهران، 1381.

موضوع: احاديث پيامبر (ص) و يكايك ائمه طاهرين در معرفي امام مهدي (ع).

32. نشانه هاي آخرالزمان، حسين حسيني بابلكناري، تپش، قم، 1381.

موضوع: نشانه هاي آخرالزمان.

33. نشاني از امام غايب (ع): بازنگري و تحليل توقيعات، محمدمهدي ركني يزدي، بنياد پژوهش هاي اسلامي، مشهد، 1381.

موضوع: بررسي توقيعات امام زمان (ع)

د: كتابشناسي براي پژوهشگران

1. نگين آفرينش، مؤلفان: حائري، يوسفيان، بالا دشتيان، بنياد

فرهنگي مهدي موعود (ع)، مركز تخصصي مهدويت، قم، 1384.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 229

موضوع: مباني اعتقادي مهدويت، ضرورت آشنايي با مهدويت، غيبت و ....

2. نينوا و انتظار تأملي نو، جمعي از محققان مركز تخصصي مهدويت، بنياد فرهنگي مهدي موعود (ع)، اصفهان، 1383.

موضوع: انتظار.

3. انتظار بايدها و نبايدها، ابراهيم شفيعي سروستاني، موسسه فرهنگي موعود و مركز پژوهش هاي اسلام صدا و سيما، قم، 1383.

موضوع:

انتظار.

4. امام مهدي (عج) در قرآن، حائري، سعدي، يوسفيان، جزوي آموزشي بنياد فرهنگي حضرت مهدي موعود (ع)، اصفهان، 1384.

موضوع: امام مهدي در قرآن كريم.

5. امام مهدي (ع) در آينه اديان و مكاتب، مهدي حائري پور، جزوه ي آموزشي بنياد فرهنگي حضرت مهدي موعود (ع)، اصفهان، 1384.

موضوع: امام مهدي (ع) از ديدگاه اديان و مكاتب.

6. بابيت، گروه فرهنگي انصار المهدي (ع)، قم جزوه آموزشي بنياد فرهنگي حضرت مهدي موعود (ع)، اصفهان، 1384.

موضوع: بابيت.

7. دولت مهدي (ع)، سيرت مهدي (ع)، مصطفي دلشاد تهراني، موسسه نشر و تحقيقات ذكر، تهران، 1374.

موضوع: ويژگي هاي حكومت امام زمان (ع).

8. راز طول عمر امام زمان (ع) از ديدگاه علم و اديان، علي اكبر مهدي پور، انتشارات طاووس بهشت، 1378.

موضوع: راز طول عمر امام زمان (ع) از ديدگاه علم و اديان.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 230

9. دادگستر جهان، ابراهيم اميني، انتشارات شفق، قم، 1377.

موضوع: مباحث مختلف مهدويت.

10. حضرت مهدي (ع) در بشارت هاي آسماني، محمد فقيه نيا، بنياد پژوهش هاي فرهنگي نورالاصفياء، قم، 1379.

موضوع: حضرت مهدي (ع) در بشارت هاي آسماني.

11. تاريخ غيبت كبري، سيد محمد صدر، ترجمه دكتر سيد حسن افتخار زاده، دارالكتب الاسلاميه، تهران، 1371.

موضوع: بررسي غيبت از لحاظ تاريخي.

12. پيشگويي ها و آخرالزمان، مجموعه مقالات: اسماعيل شفيعي سروستاني، مجيد شاه حسيني، حسن بلخاري و ...، موعود عصر تهران، تهران، 1382.

موضوع: پيشگويي ها و آخرالزمان.

13. حكومت جهاني مهدي (ع)، آيه الله مكارم شيرازي، انتشارات نسل جوان، قم، 1380.

موضوع: حكومت امام زمان (ع).

14. شش ماه پاياني، تقويم حوادث پيش از ظهور، مجتبي الساده، ترجمه محمود مطهري نيا، موعود عصر، تهران، 1383.

موضوع: حوادث پيش از ظهور.

15. سفياني از ظهور تا افول، نصرالله آيتي، انتشارات ثاني

عشر، قم، 1384.

موضوع: سفياني.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 231

16. عصر ظهور، علي كوراني، ترجمه عباس جلالي، مركز چاپ و نشر سازمان تبليغات اسلامي، تهران، 1375.

موضوع: مباحث مختلف مهدويت.

17. معارف مهدوي، مركز مطالعات و پژوهش هاي فرهنگي حوزه علميه قم، دبيرخانه دائمي اجلاس حضرت مهدي (عج)، قم، 1385.

موضوع: انتظار موعود در اديان، امام مهدي در قرآن، غيبت، نيابت و ....

18. فصلنامه تخصص انتظار، مركز تخصصي مهدويت، بنياد فرهنگي حضرت مهدي موعود (ع)، اصفهان، 1383.

موضوع: مباحث مختلف مهدويت.

19. موعود شناسي و پاسخ به شبهات، علي اصغر رضواني، انتشارات مسجد مقدس جمكران، قم، 1384.

موضوع: پاسخ به شبهات.

20. عصاره خلقت، برگرفته از آثار آيه الله جوادي آملي، مركز نشر اسراء، قم، 1379.

موضوع: مباحث مختلف مهدويت.

21. ظهور حضرت مهدي (ع) از ديدگاه اسلام، مذاهب و ملل جهان، سيد اسدالله هاشمي شهيدي، انتشارات مسجد مقدس جمكران، قم، 1381.

موضوع: ظهور امام زمان (ع) از ديدگاه مذاهب مختلف.

22. سفيران امام، عباس راسخي نجفي، انتشارات محب، تهران، 1375.

موضوع: سفيران.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 232

23. اثبات مهدويت از ديدگاه قرآن، علي صفايي كاشاني، مفيد، تهران، 1376.

موضوع: اثبات مهدويت از ديدگاه قرآن.

24. اصاله المهدويه في الاسلام في نظر اهل السنه و الجماعه، مهدي فقيه ايماني، ترجمه: محمدرضا مهري، معارف الاسلاميه، قم، 1378.

موضوع: مهدويت از نظر اهل تسنن.

25. الغيبه الصغري و السفراء الاربعه، فاضل مالكي، سنبه، مشهد، 1382.

موضوع: غيبت و نواب اربعه.

26. القرآن والحجه: مشتركات قرآن و حجه زمان (عج)، رضا توحيدي، سيماي آفتاب، قم، 1382.

موضوع: مشتركات قرآن و امام زمان (ع).

27. بشارات قرآن در شأن حضرت مهدي (ع)، علي اكبر شعفي، آشنا، تهران، 1382.

موضوع: بشارت هاي قرآن در مورد امام

زمان (ع).

28. پژوهشي پيرامون غريب غيبت در قرآن؛ به ضميمه غريب غيبت در آيينه كلام غريب غدير، محمدحسين صفاخواه، ابرون، تهران، 1382.

موضوع: غيبت و قرآن، غدير و غيبت.

29. تاريخ عصر غيبت، مسعود پور سيد آقايي و ديگران، حضور، قم، 1379.

موضوع: نگاهي تحليلي به عصر غيبت امام دوازدهم (عج).

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 233

30. تمدن در عصر ظهور مهدي (عج)، عباس مدرسي، مترجم: لطيف راشدي، حضور، قم، 1382.

موضوع: ويژگي هاي حكومت مهدوي.

31. جامعه موعود، محمد مهدي بهداروند، مركز نشر صبح ميثاق، قم، 1382.

موضوع: ويژگي هاي جامعه مهدوي.

32. موسوعه الامام المهدي (عج)، مهدي فقيه ايماني، مكتبه الامام اميرالمؤمنين (ع)، اصفهان، 1401 ه-. ق.

موضوع: احاديث و سخنان امام مهدي (ع).

33. الموسوعه في احاديث المهدي الضعيفه و الموضوعه، عبدالحليم عبدالعظيم البستوي، المكتبه المكيه و بيروت، دار ابن حزم، 1420 ق.

موضوع: احاديث جعلي و ضعيف در مورد امام مهدي (ع).

34. كتابنامه حضرت مهدي (ع) (2 جلد)، علي اكبر مهدي پور، ناشر: مؤلف، قم، 1375.

موضوع: معرفي بيش از 2000 عنوان كتاب به زبان هاي مختلف.

35. مرجع مهدويت، بنياد فرهنگي حضرت مهدي موعود (عج)، همان، تهران، 1382.

موضوع: كتابشناسي مهدويت به صورت گسترده.

36. ذهنيت مستشرقين (پژوهسي در اصالت انديشه مهدويت و نقد گفتار شرق شناسان، عبدالحسين فخاري، آفاق، تهران، 1379).

موضوع: نقد گفتار شرق شناسان در باب اصالت مهدويت.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 234

37. سيماي مهدويت در قرآن، محمدجواد مولوي نيا، امام عصر (عج)، قم، 1381.

موضوع: جنبه هاي قرآني مهدويت.

38. نجم الثاقب، حسين بن محمد تقي نوري، مسجد مقدس جمكران، قم، 1381.

موضوع: احوال امام غائب (عج).

ه: كتاب شناسي امام مهدي (عج) و قرآن

1. المحجه فيما نزل في القائم الحجه، سيد هاشم بحراني (1107 ق)، ترجمه/

سيماي حضرت مهدي (عج) در قرآن، مهدي حائري قزويني، تهران، 1374، آفاق.

*** 120 آيه را به ترتيب نزول جمع كرده و روايات آنها***

2. امام مهدي از ديدگاه قرآن و عترت و علائم بعد از ظهور، محمدباقر مجلسي (1037)، قم، قلم، ترجمه علي دواني.

*** گزيده كتاب مهدي موعود (جلد 13 بحار) است***

3. ملاحم القرآن، ابراهيم انصاري زنجاني، 1400 ق، عربي، چاپ مولف.

*** پيش گويي هاي قرآن در مورد نشانه هاي ظهور و روايات ...***

4. طريق الي المهدي (عج) المنتظر، سعيد ايوب، بيروت/ الغدير، 1998 م، عربي.

*** آينده و ظهور مهدي و اخبار غيبي قرآن در اين مورد***

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 235

5. المهدي في القرآن (موعود قرآن)، سيد صادق حسيني شيرازي، موسسه امام مهدي (عج)، تهران، 1360 ه-. فارسي و عربي.

*** 190 آيه در مورد امام عصر (عج) از منابع اهل سنت***

6. سوره و العصر، حضر امام زمان (عج) است، عباس راسخي نجفي، قيام قم/ 1372 فارسي.

7. المهدي الموعود في القرآن الكريم، محمدحسين رضوي، دارالهادي، 2001 عربي.

8. حكومت جهاني حضرت مهدي (عج) از ديدگاه قرآن و عترت، محمود شريعت زاده خراساني، 1379، فارسي، دارالصادقين.

*** مجموعه آيات قرآن درباره مهدي (عج) با روايات آمده است***

9. مصلح مقتدر الهي كيست؟، سيد علي اكبر شعفي، 1342، اصفهان.

10. پور پنهان در افق قرآن حضرت مهدي (عج)، جعفر شيخ الاسلامي، تهران، يكان، 1378 ش.

11. غريب غيبت در قرآن، محمدحسين صفاخواه، تهران، آمه.

12. اثبات مهدويت از ديدگاه قرآن، علي صفئي كاشاني، 1376، تهران، مفيد.

13. قاطع البيان في الايات المووله بصاحب الزمان (عج)، فضل الله عابدي خراساني، دارالمرتضي، 1404 ق.

*** 202 آيه را تاويل و تطبيق كرده است***

14. القرآن يتحدث عن الامام

المهدي (عج)، مهدي حسن علاء الدين، دارالاسلاميه، بيروت.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 236

15. ثوره المواطيئن للمهدي (عج)، مهدي حمد فتلاوي، 1993 م، دارالبلاغه، بيروت.

*** بشارت هاي قرآني و نبوي در مورد انقلاب مهدي (عج)***

16. مهدي (عج) در قرآن، رضا فيروز، 1378، تهران، رايحه.

17. مهدويت از نظرقرآن و عترت، خيرالله مرداني، تهران، آيين جعفري، 1401.

18. چهل حديث در پرتو چهل آيه در فضايل حضرت ولي عصر (عج)، مسجد جمكران، تهران، وزارت ارشاد، 1378.

*** چهل آيه و روايات مربوطه***

19. سيماي مهدويت در قرآن، محمدجواد مولوي نيا، قم، امام عصر (عج)، 1381.

20. الايات الباهره في بقيه العتره الطاهره او تفسير آيات القرآن في المهدي صاحب الزمان (عج)، تهران، بعثت، 1402 ق، سيد داود ميرصابري.

21. سيماي امام زمان (عج) در آيينه قرآن، علي اكبر مهدي پور.

*** 140 آيه را جمع كرده است***

22. موسوعه المصطفي و العتره (16) المهدي المنتظر، حسين شاكري، نشر الهادي، 1420.

*** 144 آيه را با روايات آورده است***

23. الامام المهدي في القرآن و السنه، سعيد ابومعاشر، 1422 ق،

آستان قدس.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 237

*** كل آيات طبق سوره ها تا آخر قرآن مع روايات***

24. معجم احاديث الامام المهدي (عج)، موسسه المعارف الاسلاميه، الجزء الخامس، الآيات المفسر.

*** تحت اشراف شيخ علي الكوراني، 1411 ق، 260 آيه را جمع كرده است***

25. مهدي در قرآن، محمد عابدين زاده، بنياد تهران.

*** 40 آيه***

26. سيماي نوراني امام زمان (عج) در قرآن و نهج البلاغه، عباس كمساري.

27. سيماي حضرت مهدي (عج) در قرآن، سيد جواد رضوي، چاپ موعود.

و: كتابشناسي دائره المعارف ها و مجموعه مقالات مهدويت

1. دانشنامه ايران و اسلام، نويسندگان، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، چاپ اول، تهران، 1334.

2. دانشنامه

جهان اسلام، زير نظر سيد مصطفي ميرسليم، دايره المعارف اسلامي، تهران، بي تا.

3. دائره المعارف اسلام (10 جلد)، نويسندگان، ايران، هلند، بريل، چاپ اول، 1999 م.

4. دائره المعارف بزرگ اسلامي، زير نظر كاظم موسوي بجنوردي، مركز دائره المعارف بزرگ اسلامي، تهران، چاپ اول.

5. دائره المعارف تشيع، زير نظر بهاءالدين خرمشاهي و ديگران، بنياد اسلامي طاهر، تهران، 1366.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 238

6. دائره المعارف دنياي جديد اسلام آكسفورد (4 جلد)، زير نظر جان

اسپوزيتو، دانشگاه آكسفورد، آكسفورد، 1995، چاپ اول.

7. الموسوعه العربيه العالميه (30 جلد)، نويسندگان، مؤسسه اعمال الموسوعه العربيه العامه، رياض 1999 م.

8. دائره المعارف القرن العشرين (10 جلد)، محمد فريد وجدي، دارالمعرفه، بيروت، چاپ 3، بي تا.

9. دائره المعارف الشيعيه العامه (18 جلد)، محمد حسين اعلمي حائري، اعلمي، بيروت، 1993 م، چاپ دوم.

10. كتاب دائره المعارف و هو قاموس عام لكل فن و مطلب (11 جلد)، پترس بستاني، دارالمعرفه، بي تا.

11. معارف و معاريف، دائره المعارف جامع اسلامي (10 جلد)، سيد مصطفي حسيني دشتي، آرايه، تهران، 1379.

12. دايره المعارف آمريكانا.

13. دائره المعارف بريتانيكا.

14. دائره المعارف گراندلاروس (23 جلدي)

15. دائره المعارف مستشرقان، عبدالرحمن بدوي، صالح طباطبايي، روزنه، تهران، 1377.

ز: معرفي نرم افزار و سايت هاي مهدويت

1. نرم افزار موعود، مركز تحقيقات رايانه اي حوزه علميه اصفهان، تحت اشراف آيه الله مظاهري (مدظله العالي).

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11،

ص: 239

موضوع: كتاب خانه تخصصي حضرت مهدي (ع) شامل متن 313 جلد كتاب و 313 مقاله و معرفي 4000 عنوان كتاب، مقاله و پايان نامه پيرامون حضرت مهدي (عج) و ....

2. نرم افزار رايحه عشق، بنياد فرهنگي حضرت مهدي موعود (عج) فارس.

موضوع: كتابخانه، مقالات، پرسمان، نواي دل، نگارخانه، لينكستان.

3. نرم افزار عترت امام مهدي (عج)، مؤسسه تحقيقاتي امام رضا (ع).

موضوع: زندگينامه، ولادت، غيبت، مهدويت، قرآن و مهدي (عج) و كتابشناسي يك هزار جلد كتاب فارسي.

4. لوح فشرده شامل فيلم سخنراني، كليپ، مداحي، مجموعه احاديث و تصاوير پيرامون مهدويت، مدرسه عقائد و كتابخانه تخصصي حضرت ولي عصر (عج).

5. سلسله نرم افزارهاي موعود، مؤسسه گنجينه معرفت.

الف. مهدويت سخنراني مراجع و خطبا 110 ساعت.

ب. صاحب الامر 700 جلد كتاب فارسي و ترجمه نويسندگان معاصر پيرامون حضرت مهدي (عج).

ح. بحارالانوار مجلدات 53- 52- 51 در مورد مهدويت.

د. حديث نما- متون فارسي كتب روايي (غيبت نعماني و شيخ طوسي، الملاحم و الفتن سيد بن طاووس و ...).

ه-. نرم افزار الفضايل، ترجمه البيان في اخبار المهدي آخرالزمان، خواجه كلان قندوزي و برخي ديگر از فضايل ائمه و امامت و ولايت.

و. موعود 1.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 240

ط. مولودي 7- 1 و .....

6. چهارده معصوم (ع)، ميثاق نوين.

شامل: مطالبي پيرامون ائمه (ع) از جمله امام مهدي (عج).

7. نرم افزار مرحوم صدوق (ره)، پديد آورنده: حديث نما.

8. نرم افزار دايره المعارف جامع اسلامي، پديد آورنده: دجا.

9. كتابشناسي و چكيده كتب و منابع مهدويت، مؤسسه پارسا و

مؤسسه موعود.

شامل: كتابشناسي، چكيده و تصوير كتب مهدويت.

10. اينك آخرالزمان wen espylacopA، پديد آورنده: سينماي آمريكا. «1»

شامل: 153 دقيقه فيلم 35 ميلي متري در مورد وقايع آخرالزمان.

11. آرماگدون

12. نجات بخشي

13. جمكرانيه

14. نستراد اموس

15. پيشگويي هاي پيامبر اسلام (ص)، آدرس: yro. ayeritaM

شامل: بحث و گفتگو و پرسش و پاسخ در مورد جايگاه امام مهدي (عج)، مسيح، ميترا كالكي، و تار، دجال و ... در پيشگويي هاي

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 241

حضرت محمد (ص). «1»

almawood.net.16

movood .org .17

imammahdi s.com .18

monjee.org .19

imam almahdi.com .20

almahdi 4 v.com .21

almowood.net .22

al.mahdi.org .23

ejlas nahdi.com .24

monatzar .net .25

shamsevelayat.com .26

m mahdi.com .27

imammahdi s.com .28

alqaem.net .29

mahdi news.com .30

rayehe .ir .31

almontadbar.net .32

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 242

33 .moslih .Org

34 .abasaleh .Com .

ح:شرق شناسان و مسئله مهدويت

كليه آثاري را كه شرق شناسان در زمينه مهدويت انجام داده اند، ذيل پنج محور مي توان گرد آوري نمود كه عبارتند از:

1. كتاب هاي مستقل در زمينه مهدويت

2. نوشتن مقاله و پرداخت به مسأله مهدويت در بخشي از كتاب، مجله يا دائره المعارف.

3. سايت ها و بلاگ هايي كه توسط شرق شناسان و پژوهشگران غربي در زمينه مهدويت ايجاد شده است.

4. فعاليت هاي علمي و تحقيقي بنيادها و مؤسسان پژوهشي در زمينه مهدويت.

5. پايان نامه ها، رساله ها، پروژه ها و تحقيقاتي كه به وسيله پژوهشگران دانشگاهي و انديشمندان غربي در مجامع علمي غربي

در زمينه مهدويت نوشته شده است. «1»

ما در اين مختصر به برخي از موارد مربوط به بند 1 و 2 مي پردازيم.

1. تاريخ فلسفه اسلامي، هانري كربن، اسدالله مبشر، انتشارات اميركبير، چاپ سوم، تهران، 1361.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 243

2. العقيده و الشريعه في الاسلام، ايگناتس گلدتسيهر، محمد يوسف

موسي و همكاران، دارالكتب الحديثه، مصر، 1959. «1»

3. تاريخ شيعه و علل سقوط بني اميه، فان فلوتن، سيد مرتضي هاشمي حائري، چاپ تهران، بي جا، بي تا.

4. مهدي ازصدر اسلام تا قرن سيزدهم، دار مستتر، محسن جهانسوز، كتاب فروشي ادب، تهران، 1317.

5. فلسفه ايراني و فلسفه تطبيقي هانري كربن،

.1893 , Ayear Among the Persianhs,by Edward G,brown ,london .6

«2»

.336 .p,8vol,1964, new yerk,Edinbovgn ,latest edit, Edited by gomes Hasting , Encyclopedia of religioun and ethics, Margolivgth .S.D.7.,

«3» 8. دائره المعارف جهان نوين اسلام (عنوان: مهدي)، رابرت اس. كرام،

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 244

بهروز جندقي، مجله انتظار بنياد فرهنگي حضرت مهدي موعود (عج)، قم، سال چهارم، شماره يازدهم و دوازدهم (بهار و تابستان 1383)، ص 199.

9. دائره المعارف اسلام چاپ كمبريج (ذيل كلمه مهدي)، دبليو مادلاتگ، بهروز جندقي، مجله انتظار، بنياد فرهنگي حضرت مهدي موعود، قم، سال سوم، شماره دهم (زمستان 1382، ص 129- 125).

10. سه سال در ايران، كنت دو گوبينو، ذبيح الله منصوري، انتشارات فرخي، تهران، بي تا.

11. مذهب و سياست در مسيحيت و اسلام، هميلتون گيب، مهدي قائني، دارالفكر، قم، 1351.

12. درآمدي بر اسلام، آند ماري شيمل، عبدالرحيم گواهي، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، تهران، 1375.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 245

فهرست منابع( دو جلد 11و12)

1. معارف مهدوي، گردآوري: مركز مطالعات

و پژوهش هاي فرهنگي حوزه علميه قم، ناشر: دبيرخانه دائمي اجلاس حضرت مهدي (ع)، قم، چاپ اول، بهار، 1385.

2. اديان و مهدويت، محمد بهشتي، انتشارات امير، تهران 1344 ه-. ش (چاپ دوم).

3. خورشيد مغرب، محمدرضا حكيمي، نشر فرهنگ اسلامي، تهران، 1360 ه-. ش.

4. آشنايي با اديان بزرگ، حسين توفيقي، سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاه ها (سمت)، تهران، 139.

5. مهدي تجسم اميد و نجات، عزيزالله حيدري، انتشارات مسجد مقدس جمكران، قم، 1380.

6. خدمات متقابل اسلامي و ايران، داوود الهامي، مكتب الاسلام، بي جا، 1373.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 246

7. گات ها، ابراهيم پورداود، انجمن زرتشتيان ايران، بمبئي، 1938.

8. مجله موعود، ش 17، مقاله هزاره گرايي در مسيحيت، حسين توفيقي، مؤسسه فرهنگي موعود.

9. نرم افزار رايحه عشق، بنياد فرهنگي حضرت مهدي موعود (عج) فارس، بخش مقالات، مقاله اتفاق مذاهب در موضوع موعود.

10. مجله هفت آسمان، ش 12 و 13 مقاله گونه شناسي موعود در اديان مختلف.

11. آرشيو دفتر تبليغات حوزه علميه قم، بخش بانك اطلاعات.

12. كتابنامه حضرت مهدي (ع)، علي اكبر مهدي پور، ناشر: مؤلف، قم، 1375.

13. مرجع مهدويت، بنياد فرهنگي حضرت مهدي موعود (عج)، مؤلف، تهران، 1382.

14. مهدويت از ديدگاه دين پژوهان غربي، سيد رضي موسوي گيلاني، بنياد فرهنگي حضرت مهدي موعود (عج)، قم، 1385، چاپ اول.

15. مؤسسه فرهنگي انتظار نور moC. eejnoM

16. تفسير قرآن مهر (سوره توبه)، محمدعلي رضايي اصفهاني و جمعي از پژوهشگران قرآني، انتشارات پژوهشهاي تفسير و علوم قرآن، 1385 ش، قم.

17. بحارالانوار الجامعه لدرراخبار الائمه الاطهار عليهم السلام، علامه مجلسي، (مجلسي دوم) محمد باقر، مؤسسه الوفاء بيروت، لبنان، بي نو 1404 قمري.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص:

247

18. بحارالانوار الجامعه لدرراخبار الائمه الاطهار عليهم السلام، علامه مجلسي، (مجلسي دوم) محمد باقر، مؤسسه الوفاء بيروت، لبنان، بي نو 1404 قمري.

19. كمال الدين و تمام النعمه، شيخ صدوق ابوجعفر، محمد بن علي بن حسين بن موسي بن بابويه قمي، انتشارات دارالكتب الاسلاميه قم، دوم، 1395 قمري.

20. مستطرفات السرائر، ابن ادريس حلي، ابوعبدالله محمد بن احمد بن ادريس عجلي حلي، موسسه انتظارات اسلامي وابسته به جامعه مدرسين حوزه قم، دوم، 1411 قمري.

21. دستغيب، شهيد عبد الحسين، 1361 ش، گناهان كبيره، كانون ابلاغ انديشه هاي اسلامي، بي جا، دو جلدي.

22. دلائل الامامه، ابن جرير طبري آملي مازندراني، ابوجعفر محمد بن جرير، دارالذخائر للمطبوعات، قم، كتاب حاضر از نسخه نشر حيدريه نجف به سال 1383 قمري است.

23. الارشاد في معرفه حجج الله علي العباد، شيخ مفيد، محمد بن محمد بن نعمان، كنگره جهاني هزاره مفيد قم، دوم، 1413 ه. ق.

24. عيون اخبار الرضا، صدوق (محمد بن علي ابن بابويه)، قم،

مشهدي، 1363 ش.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 248

25. الميزان في تفسير القرآن، سيد محمد حسين طباطبائي، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1379 ش، چاپ سوم.

26. معجم رجال الحديث، سيد ابوالقاسم خوئي.

27. الصوارم المهرقه في نقد الصواعق المحرقه، شوشتري، قاضي نور الله، انتشارت چاپخانه نهضت، تهران، بي نو، 1376 قمري.

28. البيان في تفسير القرآن، خوئي، آيه الله سيد ابو القاسم، المطبعه العلميه، قم، 1394 ق.

29. الاحتجاج، طبرسي، احمد بن علي، نشر مرتضي، مشهد، 1403 قمري (نسخه حاضر از چاپ 1401 قمري مؤسسه جواد، بيروت عكسي برداري شده است).

30. بصائر الدرجات الكبري في فضائل آل محمد (ص)، صفار، محمد بن حسن بن فروخ، انتشارات كتابخانه آيه الله مرعشي نجفي، دوم، 1404 قمري.

31.

المحاسن، برقي، احمد بن ابي عبدالله، دارالكتب الاسلاميه، دوم، 1330، هجري شمسي (1371 قمري).

32. طوسي، خواجه نصير الدين و علامه حلّي، 1407 ق، كشف المراد

في شرح تجريد الاعتقاد، دفتر انتشارات اسلامي جامعه مدرسين، قم.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 249

33. المفردات في غريب القرآن، الراغب الاصفهاني، تهران، المكتبه المرتضويه، 1332 ش، 554 ص.

34. مجمع البيان في تفسير القرآن، ابوعلي الفضل بن الحسن الطبرسي (امين الاسلام)، تهران، المكتبه الاسلاميه، چاپ پنجم، 1395 ق، ده جلدي.

35. تفسير قرطبي، (الجامع لاحكام القرآن) محمد بن احمد قرطبي، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1416 ق.

36. تفسير نمونه، مكارم شيرازي، آيه الله ناصر، دار الكتب الاسلاميه، تهران چاپ بيست و ششم (27 ج)، 1373 ش.

37. نورالثقلين، عبدعلي بن جمعه حويزي عروسي، قم، المطبعه العلميه، الطبعه الثانيه، 1383 ق، پنج جلدي.

39. تفسير في ظلال القرآن، سيد قطب، بيروت داراحياء الثراث العربي، الطبعه الخامسه، 1386 ق

40. انجمن كتاب مقدس ايران، 1932 م، كتاب مقدس، تهران، (شامل، تورات، انجيل و ملحقات آنها).

41. ري شهري، محمد محمدي، 1367، ميزان الحكمه، دفتر تبليغات اسلامي، قم، چاپ سوم، ده جلد.

42. اسباب النزول، ابوالحسن علي بن احمد الواحدي النيشابوري،

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 11، ص: 250

المكتبه العصريه، بيروت، 1425 ق

43. تفسير كبير (مفاتيح الغيب)، رازي، فخرالدين، 1411 ق، دار الكتب العلميه، بيروت، 32 جلد.

44. الدرّ المنثور في تفسير الماتور، جلال الدين عبدالرحمن ابن ابي بكر السيوطي، دارالفكر، بيروت، 1414 ق.

45. شرح نهج البلاغه، عبدالحميد بن هبه اللَّه، ابن ابي الحديد، طهران، انتشارات كتاب آوند دانش، 1379 ش.

46. اعلام الوري بأعلم المهدي، امين الاسلام طبرسي (صاحب مجمع البيان)، ابوعلي فضل بن حسن انتشارات دارلكتب الاسلاميه،

قم، سوم، بي تا.

47. انجمن كتاب مقدس ايران، 1932 م، كتاب مقدس، تهران، (شامل، تورات، انجيل و ملحقات آنها).

48. الجعفريات (الاشعثيات)، محمد بن محمد بن اشعث، مكتبه النينوي الحديثه، تهران، بي نو، بي تا.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109