بانك جامع اشعار مداحان جلد 13

مشخصات كتاب

سرشناسه:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان،1390

عنوان و نام پديدآور:بانك جامع اشعار مداحان ( جلد 13)/ مهدي سروري (مداح)

مشخصات نشر:اصفهان:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان ، 1390.

مشخصات ظاهري:نرم افزار تلفن همراه و رايانه

موضوع : حضرت امام حسن عسكري (ع)

حضرت امام حسن عسكري (ع)

ولادت

1- اي درود از داورت، بر جمال داوري

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك مرثيه

قالب آهنگين

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع بهار امامت 3

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي درود از داورت، بر جمال داوري

اي به خيل انبيات جز محمّد سروري

رتب_ه ات بالات__ر از رتب__ه ي پيغمب__ري

اي خدايت داده بر خلق دو عالم برتري

عيد ميلادت مبارك يا امام عسكري(2)

*****

اي رخت آيين_ه ي چارده خورشيد نور

ص_د كلي_م الله را طورِ ن_ور و نور طور

منجي كل وجود كرده از صلبت ظهور

نام نيكويت حسن چشم و چراغ حيدري

عيد ميلادت مبارك يا امام عسكري(2)

*****

خرم از رويت وجود روشن از نورت فضا

نج_ل پ_اك فاطمه ن_ور چشم م_رتضي

حضرتت دوم حسن سومي_ن ابن ال_رضا

محو خورشيد جمالت مهر و ماه و مشتري

عيد ميلادت مبارك يا امام عسكري(2)

*****

انبي_ا مشت_اق ت_و اولي__ا دلب___اخته

در م_ه رويت خدا عكس خود انداخته

هيچكس قدر تو را جز خدا نشن_اخته

آري آري قدر گوهر را كه داند گوهري

عيد ميلادت مبارك يا امام عسكري(2)

*****

از خ_دا و انبي__ا بر تن و جانت درود

آسماني ه_ا برن_د بر سر جانت درود

نجل هادي هستي و هاديِ كلِّ وجود

مي كند ماه جمالت تا ابد روشنگري

عيد ميلادت مبارك يا امام عسكري(2)

*****

جل_وه ي «الله و ن__ور» در نجوم ظاهره

بر تو و مهدي سلام از بت_ول طاهره

كعب_ه اه_ل دل_ي در زمين سامره

اي ز شهر سامرايت بر خلايق رهبري

عيد ميلادت مبارك يا امام عسكري(2)

*****

2- اي به حق مقتدا ايها العسكري

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك مرثيه

قالب تركيب بند

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع بهار امامت 1

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي به حق مقتدا ايها العسكري

اي وليّ خدا ايها العسكري

شمع جمع همه يوسف فاطمه

زاده ي مرتضي ايها العسكري

ماه رويت حَسن، خُلق و خويت حسن

حُسن سر تا به پا ايها العسكري

هم تو خير العباد هم تو باب المراد

هم تو ابن الرضا ايها العسكري

هم سپاهت ملك، هم مطيعت فلك

هم به حكمت سما ايها العسكري

يابن خير الوري سامرايت مرا

كعبه و كربلا ايها العسكري

*****

تو به ارض و سما، تو به اهل ولا

تو به خلق خدا، هادي و رهبري

چشم بد از تو دور، نورالانوار طور

دُر دَه بحر نور، بحر يك گوهري

تو به زهرا ثمر تو به هادي پسر

تو به مهدي پدر، تو به حق محوري

يوسف فاطمه، عرش را قائمه

تو ز وصف همه، بهتر و برتري

هم رضا طينتي، هم علي صولتي

هم نبي خصلتي، هم خدا منظري

روز ميلاد تو، پَر زند ياد تو

دل سوي سامرا ايها العسكري

*****

مظهر حلم حق، مخزن علم حق

معدن حكمتي سيدي يا حسن

جلوه ي كبريا، وارث انبيا

حاصل عترتي، سيدي يا حسن

به جلالت درود، به جمالت درود

كه خدا طلعتي، سيدي يا حسن

آيت محكمه، تو پناه همه

عالم خلقتي، سيدي يا حسن

هم امام امم، هم سپهر كرم

هم يم رحمتي، سيدي يا حسن

در زمين و زمان مي برند انس وجان

بر درت التجا ايها العسكري

*****

حُسن حي صمد، وصف تو بي عدد

مهديت تا ابد منجي عالم است

اي ولي خدا، اي چراغ هدي

وصف و مدح تو را، هرچه گويم كم است

دل محيط غمت، ديده ها مقدمت

زنده از يك دمت، صد مسيحا دم است

مهر تو يا حسن جان

جانم به تن

سينه ي پاك من آيتي محكم است

روح تقديم تو، قلب تسليم تو

بهر تعظيم تو چرخ گردون خم است

به تو نازد رسول، به تو بالد بتول

به تو بخشد خدا ايها العسكري

*****

تو صراط اللّهم، تو چراغ رهم

رو به هر سو نهم قبله ام روي تو است

اشرف الانبيا، خاتم الاوصيا

آن ثنا خوان تو، اين ثناگوي تو است

بر درت سائلم، كي شود شاملم

كز بهشت دلم، بشنوم بوي تو

گفتگويم تويي، آرزويم تويي

آبرويم تويي، اي دلم سوي تو

يا اباالمنتظَر، مرغ دل تا سحر

مي زند بال و پر، بر سر كوي تو

سيدي «ميثمم»، مهر تو همدمم

از تو گويم ثنا ايها العسكري

*****

3- بر عسكري آن نور ولايت صلوات

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

بر عسكري آن نور ولايت صلوات

بر آن گل گلزار رسالت صلوات

خواهي كه خدا گناه تو عفو كند

بفرست بر آن روح كرامت صلوات

4- غنچه خنديد كه گل پيدا شد

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

غنچه خنديد كه گل پيدا شد

فصل سبز چمن طاها شد

سرّ سربسته ي ايمان آمد

عسكري حجت يزدان آمد

*****

جشن و شور است بپا در افلاك

نور باران شده آئينه ي خاك

يوسف حُسن به كنعان آمد

عسكري حجت يزدان آمد

*****

قدسيان عطر طرب مي بويند

همه تسبيح خدا مي گويند

عرش از نور چراغان آمد

عسكري حجت يزدان آمد

*****

نسل دين سلسله ي عترت اوست

عطر ايمان اثر دولت اوست

والد مهدي قران آمد

عسكري حجت يزدان آمد

*****

اهل دل دست دعا برداريد

سجده ي شكر خدا بگذاريد

از خدا رحمت و غفران آمد

عسكري حجت يزدان آمد

*****

5- دوش رفتم به بزم دُرد كشان

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب ترجيع بند

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

دوش رفتم به بزم دُرد كشان

تا بگيرم ز يار خويش نشان

ديدم آنجا ز فرط شور و شعف

محفلي دنج و عاري از خفقان

عده اي گرم گفتن تبريك

دسته اي مست باده ، دست افشان

زمره اي محو نكته اي مرموز

عده اي غرق خواندن قرآن

بود ساقي بزمشان آدم

نوح بد ميزبان و ما مهمان

ديدم آنجا ستاده محو نماز

سرو قامت خليل با ايمان

سر به سجده نهاده و ديدم

لب پر خنده موسي عمران

صاحب دم مسيح را گفتم

اي كه بر جسم مرده بخشي جان

اين چه شور است و اين چه غوغائي است

كه كمر بسته اي چنين به ميان

گفت ساكت نشين و با ما باش

كه رسد اين ندا ز ناي زمان

جان عالم در اين جهان آمد

پدر صاحب الزمان آمد

*****

شد پراكنده در فضا تبريك

تا بر آمد ز ماسوي تبريك

تا حسن جلوه كرد در حسنات

گفت بر خويشتن خدا تبريك

حامل وحي خالق سرمد

گفت بر ختم الانبياء تبريك

داد احمد به فاطمه مژده

گفت زهرا به مرتضي تبريك

تا قدم زد حسن به ملك وجود

به پدر گفت محتبي تبريك

بهر خونخواهي حسين شهيد

به بلا گفت كربلا تبريك

سيد ساجدين به سجده ي شكر

گفت با احسن الدعا تبريك

تا شكافنده ي علوم شنيد

زير لب گفت بارها تبريك

گفت صادق به موسي جعفر

موسي جعفر بر رضا تبريك

به جوادش علي بن موسي

گفت از لطف كبريا تبريك

از قدوم حسن به هادي دين

همه گفتند يك صدا تبريك

جان عالم در اين جهان آمد

پدر صاحب الزمان آمد

*****

حجت ذات كبرياست حسن

وارث ختم الانبياست حسن

گر به جلوت علي است عين خدا

در عمل عين مرتضاست حسن

فخرش اين بس كه

در جلالت و قدر

پسر سيدالنساست حسن

حُسن او هست احسن التقويم

ز آنكه همنام مجتباست حسن

در شهادت حسين گونه مرام

شاهد شور كربلاست حسن

در عبادت چو حضرت سجاد

زينت مسند دعاست حسن

عالِم علم ما يكون بي شك

همچو باقر براي ماست حسن

در فقاهت چو حضرت صادق

همچو كاظم به التجاست حسن

چون رضا مهربان و همچو جواد

مظهر بخشش و سخاست حسن

پسر هادي است و هادي ما

معني نون انّماست حسن

جان عالم در اين جهان آمد

پدر صاحب الزمان آمد

*****

6- گل سرخ محمدي حسن به دنيا آمده

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

گل سرخ محمدي حسن به دنيا آمده

پدر صاحب الزمان فاتح دلها آمده

ز سبوي حسن مستم ، ز همه من دل گسستم

سر رهش چو بنشستم

يا حسن جان خوش آمدي(3)

*****

شده خندان فاطمه گل شقايق آمده

به لبش اين زمزمه فخر خلائق آمده

ز مي حبّ تو مستم ، سر كوي تو پا بستم

تو بگير از وفا دستم

يا حسن جان خوش آمدي(3)

*****

ز عطاي داوري عزيز طه آمده

گل باغ حيدري عزيز زهرا امده

*****

شده هنگام طرب براي زهرا در جنان

شده روشن چشم مهدي آن امام شيعيان

*****

7- اي گوهر پر فروغ زيبا مهدي

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي گوهر پر فروغ زيبا مهدي

اي يوسف گمگشته ي زهرا مهدي

در روز ولادت پدر جان پدر

تبريك مرا قبول كن يا مهدي

8- ما شيفته ي علي و آل اوئيم

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

ما شيفته ي علي و آل اوئيم

توفيق به كار خير از ايشان جوئيم

ميلاد امام عسكري را امروز

تبريك به صاحب الزمان مي گوئيم

9- تويي كه بي قراري ، به دنبال نگاري

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك نوحه سنگين سنتي

قالب آهنگين

شاعر شاهنوري محمود

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

تويي كه بي قراري ، به دنبال نگاري

ببند عهدي ، تو با مهدي ، شب شادي

شب شور و سروره

ماه و خورشيد ، بگوش باشيد ، كه پنهان شيد

آخه ميلاد نوره

أب المهدي (3) حبيبي يابن زهرا

*****

چو زهرا بي مثال است ، خداوند كمال است

زمين و آ ، سمان گشته ، معطر از

شميم جانفزايش

خدا مي ري_ ، زد از بالا ، سبدهاي

ستاره زير پايش

أب المهدي (3) حبيبي يابن زهرا

*****

خرابش چرخ هستي ، عجب چشمان مستي

ببار اي مي ، نگو تا كي ، كه پي در پي

گرفتار جنونم

عجب بزمي ، چه مهتابي ، چه اربابي

مي خوام اينجا بمونم

أب المهدي (3) حبيبي يابن زهرا

*****

الا مهدي كجايي ، دلم شد باز هوايي

شب ميلا ، دِ باباته ، تو هم شمع

دل اين انجمن باش

بيا آقا ، جون زهرا ، همين امشب

تو انصار الحسن باش

أب المهدي (3) حبيبي يابن زهرا

*****

10- اي ز حُسنت عيان جلوه ي داوري

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك مرثيه

قالب قصيده

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع نخل ميثم 4

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي ز حُسنت عيان جلوه ي داوري

طلعتت احمدي صولتت حيدري

بر تنت نارسا خلعت سروري

ديو و حور و ملك جنّ و انس و پري

جمله در محضرت گرم فرمان بري

سيدي يا حسن أيّها العسكري

*****

اي ز رخ داده نور بر مه و آفتاب

نجل ختم رسل زاده ي بوتراب

پيش تر از سؤال داده ما را جواب

دُرّ ده بحري و بحر يك درّ ناب

كه بر آن ده كند درّ تو گوهري

سيدي يا حسن أيّها العسكري

*****

سينه ات مخزن سرّ سرّ و علن

والد حضرت حجه بن الحسن

من كجا مدح تو تو كجا مدح من

مهر هر آسمان ماه هر انجمن

در تمام وجود كرده روشنگري

سيدي يا حسن أيّها العسكري

*****

خال و خطّت حسن خُلق و خويت حسن

خلق و خويت حسن ماه رويت حسن

ماه رويت حسن عطر و بويت حسن

عطر و بويت حسن گفتگويت حسن

داده از هر حسن خالقت برتري

سيدي يا حسن أيّها العسكري

*****

چارده آينه روي زيباي تو

عطر مهدي دمد از نفس هاي تو

در دل ما بود چون خدا جاي تو

سوره ي قدر و نور نقش سيماي تو

نور حُسن تو را مشتري مشتري

سيدي يا حسن أيّها العسكري

*****

خلق، در سايه و حق ثنا گسترت

هم ملك عسكرت هم بشر لشكرت

بر گرفته چو جان سامره در برت

صورت و سيرت احمد و حيدرت

اي دُر احمدي اي گل حيدري

سيدي يا حسن أيّها العسكري

*****

فيضت از سامره شامل عالم است

گفته هايت مدام آيت محكم است

سايه ات بر سر عالم و آدم است

گوهر مدح خلق در ثنايت كم است

وصف تو بايد از منطق داوري

سيدي يا حسن

أيّها العسكري

*****

قدسيان خادم آستان توأند

عرشيان طاير بوستان توأند

عارفان بنده ي دوستان توأند

زاهدان لاله ي گلستان توأند

مهر و مه را بود بر درت اختري

سيدي يا حسن أيّها العسكري

*****

ماه رويت برد جلوه از ده امام

بر تو و مادر و جد و بابت سلام

بي تو طاعت هدر بي تو جنت حرام

با تو قرآن درست بي تو دين نا تمام

مكتبت مكتب معرفت پروري

سيدي يا حسن أيّها العسكري

*****

مهدي فاطمه از تو يك ياسمن

هادي اهل بيت بر لبت بوسه زن

نورت از سامره هادي مرد و زن

در جهان و جنان در زمين و زمن

كثرت خير تو مي كند كوثري

سيدي يا حسن أيّها العسكري

*****

گر چه عمرت همه حبس و تبعيد بود

كار تو دم به دم نشر توحيد بود

نور علمت مدام با اساتيد بود

منطقت علم را مُهر تأييد بود

لشكر دانشت در جهان گستري

سيدي يا حسن أيّها العسكري

*****

اي تولاي تو دين و آئين من

مهر تو خوشتر از جان شيرين من

روح پاك دعا ذكر آمين من

كلّ ايمان من همه ي دين من

«ميثم» از وصف تو مي كند دلبري

سيدي يا حسن أيّها العسكري

*****

11- گلشن توحيد آباد امام عسكري است

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك مرثيه

قالب قصيده

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع نخل ميثم 4

تعداد استفاده 0

متن شعر

گلشن توحيد آباد امام عسكري است

دل بهشت نور با ياد امام عسكري است

جنت موعود ميعاد امام عسكري است

مژده ياران عيد ميلاد امام عسكري است

كيست اين مولود فرزند علي مرتضاست

قره العين علي بن جواد بن الرضاست

*****

درّ ده دريا و بحر يك دُرِ ناب خدا

نجل هادي آفتاب حسن مصباح الهدي

رهروان را رهنما و رهبران را مقتدا

سرّ بعد از انتها و نور قبل از ابتدا

هم زكي هم عسكري هم نام نيكويش حسن

رخ حسن خُلقش حسن خَلقش حسن

*****

ماه ده برج شرف خورشيد حُسن پنج تن

عسكرش جن و ملايك خود ولي ذوالمنن

مهر او شيرين تر است از جان شيرين در بدن

نام نيكويش حسن چشم و چراغ بوالحسن

صد بهشت لاله ي توحيد در لبخند اوست

عالمي در انتظار مقدم فرزند اوست

*****

گر چه عمري در ميان دشمنان تبعيد بود

دوستان را رهنما در عالم توحيد بود

در درون ابرهاي تيرگي خورشيد بود

شيعه را در موج ظلمت پرتو اميد بود

با وجود آن بهين نجل بتول طاهره

كعبه ي امّيد خلق عالمي شد سامره

*****

نقش وجه ا... اعظم حُسن بي مانند او

مي درخشد يك محمد نور در لبخند او

گردن تسليم خلقت تا ابد در بند او

حجه بن العسكري گويد منم فرزند او

با وجود آن همه تبعيد و دوران كمش

ريزه خوار سفره ي فضل و شرف شد عالمش

*****

اي فروزان ماه عالم در حجاب سامره

گشته بر دور مزارت آفتاب سامره

بوتراب بوترابي در تراب سامره

ابر رحمت گشته از فيضت سحاب سامره

اختران آسمان در ظلّ ديوار توأند

آسماني ها زمين بوسان زوّار توأند

*****

سامره يك آسمان توحيد

دارد در بغل

سامره يك كعبه ي اميد دارد در بغل

سامره دو ماه و دو خورشيد دارد در بغل

سامره ماهي كه نتوان ديد دارد در بغل

روز و شب دائم سلام خلق و حيّ داورت

بر تو و باب تو و برعمه و بر همسرت

*****

باب تو همچون تو وجه ا... ذوالمن پرورد

عمه ات در وادي جان طور ايمن پرورد

مكتب مهر و وفا در قلب دشمن پرورد

نرگست ريحانه چون مهدي به دامن پرورد

فرشيان در عرش مي گردند گرد حائرت

روح مي گيرند از فيض دعاي زائرت

*****

اي قرار دل كه دل شد بي قرارت يا حسن

جان خوبان جهان يكسر نثارت يا حسن

ماه نرگس بوسه گيرد از مزارت يا حسن

روح، مرغ كوچكي در شاخسارت يا حسن

ده ولي ا... اعظم را سرور سينه اي

يك جمال و چارده خورشيد را آيينه اي

*****

تا گشودي لب، بهار معرفت آغاز شد

مرغ جان بر شاخسار علم در پرواز شد

رهروان علم را پيوسته كشف راز شد

سرّ كفر افشا شد و مشت نصارا باز شد

اي فداي دانش و فضل و كمال و علم تو

مي طراود خُلق و خوي مصطفي از حلم تو

*****

خاك راه زائرت از مشك و عنبر بهتر است

ريگ صحرايت ز لعل و درّ و گوهر بهتر است

مهر تو از كل نعمت هاي داور بهتر است

مدح تو از جان شيرينم به پيكر بهتر است

هر كه بودم هر كه هستم يا امام عسكري

خويشتن را بر تو بستم يا امام عسكري

*****

گر چه خارم سر بر آوردم ز بستان شما

با عنايات شما گشتم ثناخوان شما

رنگ و بو بگرفتم از باغ و گلستان شما

اين من و دست تهي اين لطف و احسان شما

تا ثنا خوان شمايم سرفراز عالمم

دست بوس ميثم دار ولايت، «ميثمم»

*****

12- پيوسته خيزد از نفسم روح پروري

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك مرثيه

قالب قصيده

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع نخل ميثم 4

تعداد استفاده 0

متن شعر

پيوسته خيزد از نفسم روح پروري

ريزد هماره از دهنم فيض كوثري

در كام من زبان حركت مي كند ولي

ديگر كسم كند به درون مدح گستري

گويي مسيح در نفسم روح مي دمد

يا با امين وحي شدم گرم شاعري

ريزد هماره از دهنم گوهر سخن

چون رحمت بهار در اوصاف عسكري

ابن الرضا امير قضا نجل مرتضي

آيينه ي جمال خداوند اكبري

خورشيد آسمان امامت كه مهر و ماه

گردند دور سامره اش همچو مشتري

نور دو چشم چار علي نجل ده امام

فرزند سه محمد و مرآت جعفري

قرآن نيازمند به حُسن كلام او

توحيد كرده با نفسش روح پروري

نامش حسن وجود حسن خلق و خو حسن

سر تا به پاش آينه ي حُسن داوري

پرسند اگر بهاي ولاي ورا بگو

دارد به كل طاعت كونين برتري

با طاعت ملايكه و جن و انس نيست

غير از جحيم خصم ورا راه ديگري

شيطان كه جن و انس بر او لعن مي كنند

در عرصه ي جزا بود از خصم او بري

عباسيان حقير جلال و مقام او

در اوج اقتدار و جفا و ستمگري

در نزد بارگاه جلالش كم آورد

گر مسجد الحرام نمايد برابري

ما را بود به سامره اش روي بندگي

او را بود به عالم ايجاد برتري

آباي او هماره امامان روزگار

فرزند او كند به همه خلق برتري

آيينه ي جمال جميلش محمدي

شمشير و دست و قدرت و بازوش حيدري

در مكتب و عقيده ي ما اين شگفت نيست

آيد گر از گداي درش كيميا گري

در جن و انس لشكر او راست اقتدار

بر كاينات عسكر او راست محوري

موسي در آستان جلالش عصا به

دست

عيسي كند به يُمن ولايش پيمبري

او هم كلام حق بود و هم كليم حق

دور از محيط سامره اش كيد سامري

بهر نياز بر حرمش آورند رو

جن و بشر، ملائكه و حوري و پري

مرهون عمر كوته او عمر روزگار

ممنون فيض دائم او چرخ اخضري

اي نور چشم هادي و ريحانه ي جواد

اي وصف تو وراي حدود سخن وري

ايمان بدون مهر و ولاي تو كفر محض

طاعت سواي دوستي ات شرك و كافري

آغوش مهر توست به از دامن پدر

دامان لطف توست به از لطف مادري

با بغض تو اطاعت و عصيان بود يكي

بي مهر تو عبادت كونين خود سري

پر مي زند دلم به سوي صحن سامره

دارم هماره در حرمت شوق زائري

«ميثم» توان گفتن مدح تو را نداشت

لطف و عنايت تو مرا كرد ياوري

13- اي شرفت فوق ثنا گستري

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك مرثيه

قالب قصيده

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع نخل ميثم 4

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي شرفت فوق ثنا گستري

داده خدايت به جهان برتري

شمس و قمر دور رخت مشتري

كرده ز خلق دو جهان دلبري

خاك كف پات سر سروري

سيدنا يا حسن العسكري

*****

قدر، بود رشته اي از موي تو

بدر، بود آيتي از روي تو

خُلق عظيم نبوي خوي تو

مهدي موعود ثناگوي تو

مهر تو بر چرخ كند محوري

سيدنا يا حسن العسكري

*****

نخل وجودت ثمر فاطمه

بحر عنايت گهر فاطمه

شمس ولايت قمر فاطمه

صد چو مسيح اي پسر فاطمه

از تو گرفته دم جان پروري

سيدنا يا حسن العسكري

*****

يازدهم آينه ي سرمدي

نام، حسن خود بري از هر بدي

پير خرد درس تو را مبتدي

نطق تو را موعظه ي احمدي

تيغ تو را معجزه ي حيدري

سيدنا يا حسن العسكري

*****

بر سه محمد ثمري يا حسن

چار علي را پسري يا حسن

مصلح كل را پدري يا حسن

فوق ثناي بشري يا حسن

كرده خدا بر تو ثنا گستري

سيدنا يا حسن العسكري

*****

جود ز تو لطف و عنايت ز توست

حكمت و توحيد و ولايت ز توست

آنچه شنيديم روايت ز توست

رهبري و علم و هدايت ز توست

بر تو برازنده بود رهبري

سيدنا يا حسن العسكري

*****

نور هُدي يا حسن بن علي

بحر عطا يا حسن بن علي

روي خدا يا حسن بن علي

هست روا يا حسن بن علي

حُسن تو را لاف خدا منظري

سيدنا يا حسن العسكري

*****

اي همه جا وصف تو نُقل دهن

مهر تو خوشتر بود از جان به تن

واي به من مدح تو و طبع من

كار نيايد ز بيان و سخن

گر چه كند لعل لبم گوهري

سيدنا يا حسن العسكري

*****

راه خدا راه نبي راه توست

سرّ ازل در دل

آگاه توست

عرش برين پايه اي از جاه توست

بنده ي شرمنده ي درگاه توست

حور بود يا كه ملك يا پري

سيدنا يا حسن العسكري

*****

محنت دوران به تو همراه بود

هر نفست يك شرر آه بود

همدم تنهاي شبت ماه بود

عمر تو هر چند كه كوتاه بود

تا ابد الدهر كني سروري

سيدنا يا حسن العسكري

*****

حيف كه قدر تو فراموش شد

نيش بلا بر جگرت نوش شد

نغمه ي توحيد تو خاموش شد

مهدي موعود سيه پوش شد

كرد نفس در دل او آذري

سيدنا يا حسن العسكري

*****

اي جگر غم ز غمت چاك چاك

اي بدنت پاك تر از جان پاك

واي من از اين اِلَم دردناك

با چه گنه شد حرمت تلّ خاك

اي حرمت بارگه داوري

سيدنا يا حسن العسكري

*****

تو گلي و من همه خار توأم

در وطنم دُور ديار توأم

اشك فشان گرد مزار توأم

«ميثم» دلخسته ي دار توأم

بر تو كنم بر تو ستايشگري

سيدنا يا حسن العسكري

*****

فضائل

1- اي گرد كاروان تو را حُسن مشتري

مشخصات

مناسبت مدح

سبك مرثيه

قالب قصيده

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع بهار امامت 3

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي گرد كاروان تو را حُسن مشتري

بر خسروان گداي تو را نيز برتري

كنيه: «ابامحمّد» نام خوشت«حسن»

«ابن الرضا»، وليِّ خدا، شهره «عسكري»

خاك حريم قدس تو را فيض عيسوي

عبد در تو را روشِ بنده پروري

يك آسمان ستاره زمين بوس آستان

صدها هزار مشتري ات گشته مشتري

پايت در آسمان، حرمت «سرّ من را»

از «سرّ من رآ»ت بر افلاك رهبري

با اقتدار و قدر و جلال الهي ات

خلق خوش محمّد و بازوي حيدري

نام آوران برند به تجليل از تو نام

پيغمبران كنند به مهرت پيمبري

از بام چرخ نقش زمين گردد آفتاب

خواهد اگر زند به تو لاف برابري

گر با تو دشمنم كند اعلان دوستي

من مي كنم بر او ز دل و جان برادري

با ا... قسم به چون تو پدر فخر مي كند

بر خاك نرجس ار نبرد سجده مادري

با يك نسيم سامره ات مي توان گرفت

فيض مسيح از دم بيمار بستري

بي مهر تو اگر پدر و مادرم برند

سوگند مي خورم كه من از هر دو اَم بري

حاشا كه هر حسن «حسن عسكري» شود

تو ديگر استي و دگرانند ديگري

بايد پدر تو باشي و مهدي بوَد پسر

بر اين گهر به جز تو كسي نيست گوهري

دردا كه كشت معتمدِ سنگدل تو را

در هشتم ربيع نخست از ستمگري

آزر گرفت تا جگرت از شرار زهر

باريد اشك شيعه چنان ابر آذري

جا دارد ار براي تو گريند روز و شب

جنّ و ملك زمين و زمان حوري و پري

مهدي غريب و نرجس مظلومه شد

غريب

آن بانويي كه داشت به تو فخر همسري

دردا كه در بهار جواني خزان شدي

از بس كه كرد ساقي غم بر تو ساغري

پيوسته باد گريه ي «ميثم» نثار تو

كاو را بوَد به خاك شما خط نوكري

2- كيستم من؟ گوهر ده بحر نور كبريايم

مشخصات

مناسبت مدح

سبك مرثيه

قالب تركيب بند

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع بهار امامت 3

تعداد استفاده 0

متن شعر

كيستم من؟ گوهر ده بحر نور كبريايم

آفتاب سامره، روشنگر ملك خدايم

آسمان معرفت را در زمين شمس الضحايم

كعبه ام، ركنم، مقامم، مروه ام، سعيم، صفايم

منظ_ر حس_ن خ_دا مصباح انوارالهدايم

من ابوالمهدي امام عسكري ابن الرضايم

****

من همان درياي نور استم كه نور از آن دميده

دين و دانش را خدا در موج موجم پروريده

در درونم گوهر نابي چو مهدي آفريده

انتهايم را به جز چشم خدا چشمي نديده

بشنويد اي آسماني ه_ا زميني ها صدايم

من ابوالمهدي امام عسكري ابن الرضايم

*****

چارده معصوم گل پيداست از باغ جمالم

نيست آگه از جلالم، غير ذات ذوالجلالم

تشنگان چشمه ي توحيد را آب زلالم

بنده ام اما چو حي بي مثالم، بي مثالم

فيض بخش عالمي از شهر «سرّ من رآ»يم

من ابوالمهدي امام عسكري ابن الرضايم

*****

من علي بن جواد بن رضا را نور عينم

پيشتر از عالم خلقت هدايت بوده دينم

گر چه در سنّ شبابم پير خلق عالمينم

هم محمّد، هم علي، هم مجتبايم، هم حسينم

هم بوَد زهد و كمال و عصمت خيرالنسايم

من ابوالمهدي امام عسكري ابن الرضايم

*****

پيشتر از خلقتم بر چشم عالم نور دادم

بر همه شورآفرينان تا قيامت شور دادم

پاسخ موسي بن عمران را به كوه طور دادم

حاجت ارباب حاجت را ز راه دور دادم

همچو اجدادم ز خلق عالمي مشكل گشايم

من ابوالمه_دي امام عسكري ابن الرضايم

*****

من به شهر سامره خود كعبه ي اهل يقينم

پر زند همچون كبوتر در حرم روح الامينم

حاجت كونين مي بارد چو باران زآستينم

حضرت مهدي پذيرايي كند از زائرينم

مهر و مه گيرند نور از گنبد و گلدسته هايم

من ابوالمهدي امام عسكري ابن الرضايم

*****

حضرت هادي از اوّل ديد

چون حُسن تمامم

خنده زد بر روي زيبا و «حسن» بگذاشت نامم

همچو قرآن بود روي سينه ي بابا مقامم

خود امام ابن امام ابن امام ابن امامم

دخت_ر پ_اكِ يش_وعا، همس_ر پاكي_زه رايم

من ابوالمهدي امام عسكري ابن الرضايم

*****

جلوه ي معلوم و نامعلوم را ديدند در من

سرِّ هر مفهوم و نامفهوم را ديدند در من

انتقام خون هر مظلوم را ديدند در من

فاش گويم چارده معصوم را ديدند در من

چارده معصوم نورم، بلكه خود وجه خدايم

من ابوالمهدي امام عسكري ابن الرضايم

*****

گر چه ويران كرد دست شوم دشمن تربتم را

لطف حق افزود بين خلق عالم عزّتم را

تا قيامت او نگهدار است عصر دولتم را

بار ديگر ديد دشمن قدر و جاه و رفعتم را

خشت خشت قبر ويران گشته ام گويد ثنايم

من ابوالمه_دي امام عسكري ابن الرضايم

*****

مهر ما در قلب ابناء بشر پايان ندارد

هر كه مهر ما ندارد، در حقيقت جان ندارد

و آنكه شد بيگانه با آل علي ايمان ندارد

درد بغض ما به جز خشم خدا درمان ندارد

اي خوشا آن كس كه گويد مدح، چون «ميثم» برايم

من ابوالمه_دي ام_ام عسكري اب_ن الرضايم

*****

3- اي سامره ات قبله ي دل كعبه ي جان ها

مشخصات

مناسبت مدح و مرثيه

سبك مرثيه

قالب تركيب بند

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع بهار امامت 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي سامره ات قبله ي دل كعبه ي جان ها

اي سفره ي احسان تو پيوسته جهان ها

اي عبد خداوند و خداون_دِ زمان ها

اي پايه ي قدر و شرفت فوق مكان ها

آگاه ز اس_رار عيان ه_ا و نهان ه_ا

كوتاه به مدح تو و وصف تو زبان ها

*****

اي روي تو در بزم ازل شاهد و مشهود

وي آمده ساجد به خدا بر همه مسجود

ه_م قبل_ه ي حاجات_ي و هم حجت معبود

هم حمدي و هم احمد و هم حامد و محمود

غير از تو ك_ه باشد پدرِ مهدي موعود

مهدي كه به_ار آرد در فصلِ خزان ها

*****

اي جان جهان اي همه جان ها به فدايت

اي ن_ام نكويت حسن اي حسنِ خدايت

خورشي__د پن__اه آرد در ظ_لِّ ل__وايت

امض__اي عب__ادات هم_ه مه_ر ولاي_ت

بالات__ر از آن__ي ك__ه بگوين__د ثنايت

بر اوج جلالت نرس_د وه_م و گم_ان ها

*****

در وص_ف ت__و اشي_اء زبانند زبانند

جز مدح تو را خلق نخوانند نخوانند

گل هاي جنان بي ت_و خزانند خزانند

ب__ا آنك__ه مق_ام ت_و ن_دانند ندانند

پيوست__ه روانن_د روانن__د روانن__د

ت_ا دور م_زار ت_و بگردن_د روان ها

*****

ب_وي خ_وش جن_ت ز غب_ار قدم توست

عيساي مسيح آنچه كه دارد ز دم توست

حاتم كه كري_م اس_ت، گداي درم توست

تو دست خدا هستي و هستي كرم توست

تنه_ا ن_ه فق_ط سام_ره ي دل ح_رم توست

ه_ر ج_ا نگرم از تو عيان است نشان ها

*****

ت__و درِّ گ__رانماي__ه ي دَه بح_ر كمالي

ت_و مه_ر ف__روزانِ سم__اواتِ ج_لالي

ت_و عب_د، ول_ي عب_د خداون_د

جم_الي

احمد رخ و حيدر يد و صديقه خصالي

دوم حس_ن از حس_ن خ_داي متع_الي

اي شاهد حسن ازلت چشم زمان ه_ا

*****

اي خلق سماوات و زمين خاك در تو

اي چ__ار عل__ي آم_ده جد و پدر تو

اي منتق___م آل محمّ__د پس__ر ت__و

پيوست__ه س__لام از ط_رف دادگ_ر تو

ب_ر مه_دي و ب_ر نرجس نيكو سير تو

مهدي كه بوَد در كف او خط امان ه_ا

*****

اي در جگر شيعه شررهاي غم تو

اي ارث ت_و از مادر تو عمر كم تو

با آنكه ب_وَد ع_رش به ظلِّ علم تو

خ_م ش_د كم_ر چ_رخ ز بار الم تو

دارند به يادت همه در سينه فغان ها

*****

با آنكه وجودت همه جا تحت نظ_ر ب_ود

از ن_ور ت_و لبري_ز دل ج_ن و ب_شر ب_ود

وز علم ت_و دشمن را احس_اس خطر بود

هر جا كه خب_ر ب_ود، فقط از تو خبر بود

پيوسته تو را قوت و غذا خون جگ_ر بود

پر بود دل_ت روز و شب از درد نه_ان ها

*****

افسوس كه شد گلشن عم_ر ت_و خزاني

آه اي جگرت س_وخته از س_وز نهاني

دادن_د ت__و را زه_ر در اي_ام ج_واني

جان ش_د به لبت از ستم دشمن جاني

شد كار محب_ان ز غمت مرثيه خ_واني

جوشيد شرار از نفس مرثيه خوان ه_ا

*****

بگذار كه ب_ا س_وز جگ_ر ي_ار ت_و باشم

بگ_ذار ك_ه پيوست__ه گرفت_ار ت_و باشم

هر چند كه خوارم چه شود خار تو باشم

افت__اده ب__ه خ_اك ره زوّار ت_و باشم

ب__ا مه__دي موع_ود ع_زادار تو باشم

ه_ر چن_د بوَد شرح غمت فوق بيان ها

*****

م_ن «ميثم_م» و شيفت_ه ي دار شم__ايم

م_داح شم_ا ن_ه س_گ درب_ار شمايم

ي_ك عم_ر گ_داي سر

ب_ازار شمايم

خود هيچم و ب_ا هيچ، خريدار شمايم

گفت_م ك_ه ش_وم يار شما، عار شمايم

دارم ب_ه س_ر شانه بسي كوه زيان ها

*****

4- اي متجلي از رخت جلوه ي حسن داوري

مشخصات

مناسبت مدح و مرثيه

سبك مرثيه

قالب تركيب بند

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع بهار امامت 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي متجلي از رخت جلوه ي حسن داوري

غي_ر نب_ي ب_ه انبي_ا داده خ_دات برت_ري

هم به زمين امامت و هم به سمات، سروري

خلقت و طينتت همه فاطمي است و حيدري

حسن نك_ويت از هم_ه ك_رده ندي_ده دلبري

تويي امام عسكري تويي امام عسكري

*****

محيط علم و معرفت يگانه گوهرش تويي

سپه_ر ن_ور اگ_ر ده_د م_ه منورش تويي

ملك اگر ملك شده، امام و رهبرش تويي

سلام ما به سامره كه سايه گسترش تويي

م_زار ت_و در آن زمين، نم_وده نورگستري

تويي امام عسكري تويي امام عسكري

*****

در آسمان معرفت شمس تويي، قمر تويي

تم_ام نخل علم را ريشه توي_ي، ثمر تويي

بحار نور را همه صدف توي_ي، گهر تويي

شب سياه هجر را صبح تويي، سحر تويي

به ده امام و يك ولي پدر تويي، پسر تويي

ز وصف ما، ز مدح ما، تو بهتري، تو برتري

تويي امام عسكري تويي امام عسكري

*****

تو چشم_ه ي عل_وم ح_ق ز، دَه ي_مِ ولايتي

تو حسن كردگ_ار را جم_ال ب_ي نهايتي

تو برتر از حديثي و تو فرق هر روايت_ي

تو مظه_ر حقيقت_ي، ت_و مشع_ل ه_دايتي

تو آن ستوده حضرتي تو آن بزرگ آيتي

كه م_ي كند جم_ال ت_و ز خالق تو دلبري

تويي امام عسكري تويي امام عسكري

*****

اگر چه در زمين دمد فروغ جاوداني ات

كنند سجده قدسيان به حسن آسماني ات

هزار حيف، ش_د بدن چو لاله ي خزاني ات

نوشته شد به خون دل، كتاب زندگاني ات

بسان شمع سوخت_ه نماند از

تو پيكري

تويي امام عسكري تويي امام عسكري

*****

س_لام روح و اولي__ا ب__ه پيك__ر مطهرت

چه شد كه زهر دشمنان شراره زد به پيكرت

نش_ان م_رگ ش_د عي_ان به عارض منورت

به وقت مرگ مهدي ات چو جان گرفت در برت

دگ_ر ن_گشت تشن_ه ل_ب بريده از قفا، سرت

دگر به نيزه بر سرت، نشد جف_ا ز ه_ر سري

تويي امام عسكري تويي امام عسكري

*****

نم_از خوان_د مهدي ات ب_ه پيكرِ مطهرت

به احترام شد نهان، به خاك، جسم اطهرت

دگ_ر مي_ان شهره_ا نش_د اسي_ر، خواهرت

نخورد چوب بر لب و نرفت نوك ني سرت

ن_گشت توتي_ا دگ_ر ز س_م اسب، پيك_رت

نشد تن تو غرقِ خون ز تير و تيغ و خنجري

تويي امام عسكري تويي امام عسكري

*****

هم_اره پ_ر زند دلم ب_ه محفل عزاي تو

شراره بر دلم فكن كه سوزم از براي تو

چه مي شود سف_ر كنم به شهر سامراي تو

سلام من، درود من، به صحنِ با صفاي تو

وجود و بذلِ دست تو،«ميثم» و خاك پاي تو

نمي زن_م نمي زن_م ج_ز درِ اي_ن حرم، دري

تويي امام عسكري تويي امام عسكري

*****

5- زهي آن عبد خدايي كه خدايي است جلالش

مشخصات

مناسبت مدح

سبك مرثيه

قالب قصيده

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع بهار امامت 3

تعداد استفاده 0

متن شعر

زهي آن عبد خدايي كه خدايي است جلالش

صلوات از طرف خالق سرمد به جمالش

حسن بن علي اين نجل جواد بن رضا را

كه درود از علي و فاطمه و احمد و آلش

هر كه بگرفته به رخ آبرو از خاك در او

اشك شوق آمده در چشمه ي چشم آب زلالش

هر كه شد دور از او، گلشن فردوس، حرامش

هر كه شد زائر او، وصل خداوند، حلالش

هر كه بي مهرِ وي آرد به جزا طاعتِ سلمان

كلِّ طاعت به سر دوش شود كوهِ وبالش

او بوَد عسكري و عسكر او خيل ملايك

گو بيايند همه ديو صفت ها به قتالش

گرچه در تحت نظر بود، ولي فاتح دل شد

كه روي سينه بوَد مهدي موعود، مدالش

خصمش از پا فتد و سر به در آرد ز جهنم

گر چه يك چند دهد حضرت دادار، مجالش

سجده بر تربتش آرند چه حور و چه ملايك

سائل سامره باشد چه نساء و چه رجالش

هر كه رو بر حرمش كرد، جحيم است حرامش

هر كه بر سامره اش پشت كند، واي به حالش

رَف رَفِ عقل كجا و پر پرواز عروجش؟

بيم دارم كه به يك لحظه بسوزد پر و بالش

ز بهشت حرم سامره اش هر كه گريزد

به خدا ديدن گلزار بهشت است محالش

وجه ناديده ي ذات ازلي، مصحف رويش

شاهكار قلم صنع الهي، خط و خالش

عوض خشم از او لاله ي لبخند ستاند

هر كه با قهر كند روي به ميدان جدالش

اين عجب نيست كه در عرش زند بانگ تفاخر

كه به دور حرم سامره گردد مه و سالش

صلوات علي و فاطمه

و خيل امامان

به كمال و به جلال و به جمال و به خصالش

گو بگردند ملايك همه جا ملك خدا را

نه توان ديد نظيرش، نه توان يافت مثالش

از خدا تا ابدالدهر جدا مانده و مانَد

هر كه از راه محبت نبرد ره به وصالش

خسروان تاج گذارند و دل از تخت بشويند

راه يابند اگر يكسره در صفِّ نعالش

مدح او گر زِ خلايق نبوَد مي سزد آري

پسرش مهدي موعود زند دم ز مقالش

اگر از روي خداييش زند پرده به يك سو

مهر با جلوه ي خود ذره شود ماه هلالش

عالم دل شود آباد به ياد حرم او

گرچه كردند خراب از ره كين اهل ضلالش

اوست آن بنده كه دارد به همه خلايق خدايي

او خدا نيست ولي وهم بوَد مات جلالش

قعر دريا و پر كاه خدايا چه بگويم

نظم من چون ببرد راه به درياي كمالش؟

به جز از مادر و جد و پدر و خيل امامان

اين محال است، محال است كه يابند همالش

اوست آن باغ بهاري كه خزان دور ز دورش

اوست آن مهر فروزان كه به حق نيست زوالش

ناز بر جنّت و فردوس كند در صف محشر

گر بوَد در كفن شيعه گياهي ز نهالش

جان نهم در كف ساقي اگر از لطف و عنايت

دهدم جام و در آن جام بوَد عكس خيالش

خشك گرديده در اين جامه قلم در كف «ميثم»

چه بيارد؟ چه بگويد به چنين منطق لالش؟

6- ما دلشدگان را همه مونس مهدي است

مشخصات

مناسبت مدح

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

ما دلشدگان را همه مونس مهدي است

امّيد دل ما گل نرگس مهدي است

مجلس چو بياد حسن عسكري است

اي مجلسيان صاحب مجلس مهدي است

7- اي سراپا حُسن حيّ ذوالمنن

مشخصات

مناسبت مدح و مرثيه

سبك مرثيه

قالب مثنوي

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع نخل ميثم 4

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي سراپا حُسن حيّ ذوالمنن

سومين ابن الرّضا دوم حَسن

اي هزاران آفتابت مشتري

يا اب المهدي امام عسكري

اسوه ي تقوي خدايي بنده اي

همچو جان در جسم ايمان زنده اي

درّ ده دريا و بحر يك گُهر

آن گُهر خود حجت ثاني عشر

با همه درد و غم و عمر كمت

تا ابد مرهون احسان عالمت

از نماز و از دعاي متصل

بردي از دشمن كنار حبس، دل

با خدا پيوسته در راز و نياز

روزها را روزه، شبها در نماز

رنج هايت در ره توحيد بود

سال ها يا حبس يا تبعيد بود

روزگارت شعله ها بر جان فكند

دشمن ات در بركه ي شيران فكند

ايستادي بين شيران در نماز

شيرها را جانبت روي نياز

الّه الّه گرد تو درندگان

سر فرو بردند همچون بندگان

نور علمت از درون حبس ها

كرد از ظلمت جهاني را رها

اي دمت جان داده بر روح الامين

آسمان خفته در خاك زمين

رهنماي آفرينش كيست؟ تو

شهريار ملك بينش كيست؟ تو

چشم بد از ماه رخسار تو دور

يك جمال و چارده خورشيد نور

گشت دشمن در جواني قاتلت

كُشت در ماه ربيع الاوّلت

كفر خود را عاقبت معلوم كرد

همچو اجدادت تو را مسموم كرد

سامره شد صحنه ي روز جزا

گشت تنها مهديت صاحب عزا

اي به قربان تو و عمر كمت

قلب مهدي داغدار ماتمت

بي تو مهدي بي كس و ياور شده

طفل تنهاي تو تنهاتر شده

آه از آن ساعت كه با سوز و گداز

خواند مهدي بر تن پاكت نماز

كرد تا جسم ضعيفت را نظر

بركشيد آهي جهان سوز از جگر

آسمان ديده اش انجم گريست

بين مردم مخفي از مردم گريست

گر

چه بودي اشك دامن دامنت

بود كي زنجير و غل بر گردنت

جسم تو زخم از دم خنجر نداشت

پيكر جد غريبت سر نداشت

آه از آن ساعت كه زين العابدين

پيشواي عابدين و ساجدين

ديد در گودال خون بر روي خاك

پيكر پاك پدر را چاك چاك

يوسف زهرا و زخم تير و سنگ

گرگها كردند جسمش چنگ چنگ

گشت از چشمش روان درياي خون

خواست جانش از بدن آيد برون

همدم او جز شرار تب نبود

جان ز كف مي داد اگر زينب نبود

«ميثم» از اين قصه كن صرف نظر

چشم ها شد چشمه ي خون جگر

8- اي به فلك كرده ملك پروري

مشخصات

مناسبت مدح و مرثيه

سبك مرثيه

قالب قصيده

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع نخل ميثم 4

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي به فلك كرده ملك پروري

زهره و شمس و قمرت مشتري

يازدهم اختر برج هدي

يوسف زهرا حسن العسكري

هم به سر دست، زمام فلك

هم به كف پات سر سروري

خوانده رسولت حَسن اهل بيت

داده خدايت به همه برتري

عسكر تو در همه ارض و سما

جن و ملك آدم و حور و پري

هم به رضا حجت هشتم، پسر

هم پدر حجت ثاني عشر

*****

كعبه ي اهل نظري يا حسن

آينه ي دادگري يا حسن

نخل اميد رضوي را ثمر

يا كه جواد دگري يا حسن

يك حسني و سه محمد جمال

چار علي را پسري يا حسن

با همه كس مونسي و همدمي

از همگان خوبتري يا حسن

هم ثمر ده شجر طيبه

هم صدف يك گهري يا حسن

نام حسن گشته برازنده ات

شاهدم اين حُسن فروزنده ات

*****

ذكر تو تسبيح و مناجات ما

سامره ات قبله ي حاجات ما

چشم خدا! گر تو اشارت كني

باز شود قفل مهمات ما

مِهر تو در سينه ي افروخته

مُهر تو در نامه ي طاعات ما

كوري دشمن به دو دنيا بود

دوستي ات فخر و مباهات ما

بي تو بهشت است جحيم همه

با تو قبول است عبادات ما

آينه ي دل ز تو شد منجلي

ابا محمد حسن بن علي

*****

اي دو جهان جان و تنت را فدا

نطق و بيان و سخن ات را فدا

ريخته از لعل لبت درّ وحي

گوهر درج دهنت را فدا

آينه در آينه در آينه

روي حَسن در حَسنت را فدا

معجز گفتار و نفوذ كلام

منطق دشمن شكن ات را فدا

حُسن تو چون باغ گل ياسمن

باغ گل ياسمن ات را فدا

يوسف تبعيدي تحت نظر

ماه

جمالت همه جا جلوه گر

*****

مدح تو جان بخش ترين زمزمه

مهر تو روشنگر قلب همه

يا حسن بن علي ابن الجواد

جان رضا نور دل فاطمه

رفتارت رفتار انبياء

گفتارت آيات محكمه

اجدادت اركان نه سپهر

فرزندت گردون را قائمه

طوبي عمه ي تو را پاي بوس

حورا نرجس تو را خادمه

در حدم قدس تو افلاكيان

گشته ثناخوان تو با خاكيان

*****

اي دل هر شيعه محيط غمت

دست عنايت به سر عالمت

شاهد غمهاي فراوان تو

قبر غريب تو و عمر كمت

از چه جوانمرگ شدي اي كه بود

زنده دو صد جان مسيح از دمت

مهدي موعود تو در كودكي

اشك عزا ريخته در ماتمت

كوه و در و دشت عزا خانه اش

مانده به رخ اشك غريبانه اش

*****

مهدي تو داشت بسي آرزو

تا كه تو گلبوسه بگيري از او

اشك غريبي اش روان از دو چشم

بغض يتيمي اش نهان در گلو

ناله كشيد از جگر سوخته

ريخت به رخسار تو آب وضو

اشك فشان گريه كنان نا اميد

داد گل روي تو را شستشو

بعد تو اي حجت پروردگار

مهدي تو با كه كند گفتگو

روح تو از تن چو به پرواز شد

غربت مهدي تو آغاز شد

*****

اي شرر داغ تو بس جانگداز

چشم خدا بين بنما باز، باز

عمر تو كوتاه چو يك برگ گل

غصه ي غمهاي فزونت دراز

كودك شش ساله ي تو آمده

تا به تن پاك تو خواند نماز

خيز و بكش ناز از آن نازنين

كز غم تو خم شده آن سرو ناز

يوسف دور از وطن فاطمه

لاله ي تبعيدي باغ حجاز

لرزه بر اندام تو افتاده بود

خصم چه زهريت مگر داده بود

*****

اي شده روزت ز غم و غصه شام

ريخته اشك از غم بابا مدام

حجت معبود سلام عليك

مهدي موعود سلام عليك

سوخت شرار غمت آخر جگر

ريخت فلك زهر فراغت به جام

گاه كني گريه به جدت حسين

گه ز

غم مادر والا مقام

اشك فشان تو بود فاطمه

چشم به راه تو بود هر امام

منتظران تو همه عالمند

سوخته با زمزمه ي «ميثمند»

*****

شهادت

1- اي ز چشم همگان ريخته اشك بصرت

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك مرثيه

قالب غزل

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع بهار امامت 3

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي ز چشم همگان ريخته اشك بصرت

حسني و چو حسن خون شده عمري جگرت

همچو اجداد غريبت همه ي عمر غريب

به جواني شده مسموم چو جد و پدرت

در پي ماه صفر معتمد از زهر جفا

كرد با عمّ گراميت حسن همسفرت

بسكه در جامعه مظلوم و غريب و تنهاست

نيست ممكن كه عزا بر تو بگيرد پسرت

چشم بگشا به سوي خانه ي در بسته خويش

كه عزادار شده همسر نيكو سيرَت

سال ها تحت نظر بودي و بودي در حبس

كس ندانست و نداند كه چه آمد به سرت

چشم حق بين تو شد بسته و مي بيني باز

همه جا غربت مهدي است به پيش ِ نظرت

سال ها شمع صفت سوختي و آب شدي

نه فقط زهر جفا زد به دل و جان شررت

سال ها بود كه با ياد لب خشك حسين

خون دل بود روان روز و شب از چشم ترت

«ميثم» از خواجگي هر دو جهان دست كشد

بشماريش اگر جزء گدايان درت

2- امام عسكري گرديده مسموم

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك مرثيه

قالب آهنگين

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع بهار امامت 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

امام عسكري گرديده مسموم

سر مهدي سلامت سر مهدي سلامت

*****

ب_ه شه_ر سام__ره ج_ان داده مظلوم

سر مهدي سلامت سر مهدي سلامت

*****

به_ار عم_ر او گشته خزاني

فدا گرديده در سن جواني

خ_دا دان_د ك_ه او در زندگان_ي

ز حق خويشتن گرديده محروم

سر مهدي سلامت سر مهدي سلامت

*****

م_زار او گ_واه غ_ربت او

غريب افتاده حتي تربت او

ب_ه عالم شرح مظل_وميت او

ز عمر كوتهش گرديده معلوم

سر مهدي سلامت سر مهدي سلامت

*****

چو اجدادش ستم بسيار ديده

شهادت را هزاران بار ديده

هم__اره از ع__دو آزار دي__ده

به جرم اينكه آن مولاست معصوم

سر مهدي سلامت سر مهدي سلامت

*****

دگر خاموش شد صوت دعايش

نمي آيد صداي دلربايش

بب_ار اي اش_ك امشب در ع_زايش

كه رفت از اين جهان با قلب مغموم

سر مهدي سلامت سر مهدي سلامت

*****

بس_وزم مثل شمعي تا بگريم

ب_ه ياد يوسف زهرا بگ_ريم

ب__راي عت__رت طاه__ا بگ_ريم

كه مظلومند و محرومند و مهموم

سر مهدي سلامت سر مهدي سلامت

*****

3- در ماتم ابا محمد

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك مرثيه

قالب آهنگين

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع بهار امامت 3

تعداد استفاده 0

متن شعر

در ماتم ابا محمد

سرت سلامت يا محمّد

زمين سامره محشر كبراست

اشك غم بر رخ مهدي زهراست

وا مصيبت وا مصيبت(2)

*****

مهدي دگر تنهاي تنهاست

مانند شمع انجمن هاست

گشته آن ماه غايب از نظرها

از دو چشمش روان خون جگرها

وا مصيبت وا مصيبت(2)

*****

جان حسن بر لب رسيده

رنگ از رخ مهدي پريده

گشته پرپر گل باغ امامت

حجت بن الحسن سرت سلامت

وا مصيبت وا مصيبت(2)

*****

قسمت ما اشك عزا شد

پاره جگر ابن الرضا شد

فاطمه آيد از شهر مدينه

در عزاي حسن زند به سينه

وا مصيبت وا مصيبت(2)

*****

اين آفتاب برج دين است

جنازه اش روي زمين است

شيعه در ناله و سوز و گداز است

حجت بن الحسن وقت نماز است

وا مصيبت وا مصيبت(2)

*****

4- اي قبله ي حرم، حرم سامراي تو

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك مرثيه

قالب تركيب بند

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع بهار امامت 1

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي قبله ي حرم، حرم سامراي تو

بيت الولاي دل حرم با صفاي تو

قرآن يگانه دفتر مدح و ثناي تو

روح ملك كبوترصحن و سراي تو

آيينه ي جمال خداوند سرمدي

فرزند پاك چار علي، سه محمدي

*****

رضوان بدان جلال و شرف سائل درت

خورشيد سجده برده به صحن مطهرت

روح رضاست در نفس روح پرورت

نامت حسن نه بلكه حسن پاي تا سرت

ميراث زهد و نور هدايت ز هاديت

علم امام هشتم و جود جواديت

*****

معصوم سيزده ولي الله ذوالمنن

ابن الرضاي سومي و دومين حسن

گل ريزد از بهشت به خاكت چمن چمن

شرمنده در ثناي تو از كوچكي سخن

دُر كلام و لعل لب گوهري كجا

وصف ابا محمدنِ العسگري كجا

*****

انوار ده امام درخشد ز روي تو

يادآور رسول خدا خُلق و خوي تو

زيباترين دعاي ملك گفتگوي تو

مسجود جنّ و انس بود خاك كوي تو

بحري كه در صدف، دُر جان پرورد تويي

در دامنش امام زمان پرورد تويي

*****

ويرانه ي مزار تو مسجود آسمان

قبر تو كعبه ي دل و صحنت مطاف جان

زوّار هر شب حرمت صاحب الزمان

كوري چشم دشمنت اي قبله ي جهان

تنها نه سامره، همه عالم ديار توست

هر جا رويم در بغل ما مزار توست

*****

قبر مطهر تو اگر چه خراب شد

يا بر حريم تو ستم بي حساب شد

و آن دلربا ضريح نهان در تراب شد

هرچند قلب شيعه از اين غم كباب شد

هر روز قبه ي تو فروزنده تر شود

جاه و جلال و مرتبه ات زنده تر شود

*****

اي نُه سپهر فرش رفيع عبادتت

اي لطف و

جود و مرحمت و بذل، عادتت

اقرار كرده دشمن تو بر سيادتت

ياد آمدم به فصل جواني شهادتت

اي زخم دل هماره فزون از ستاره ات

از ما سلام بر جگر پاره پاره ات

*****

با آن كه در محاصره بودي تو سالها

ديدي ز دشمنان، غم و رنج و ملالها

كردند با تو از ره طغيان جدالها

دادي به شيعه عزت و قدر و جلالها

نور ولايتت ز دل حبس اي شگفت

چون آفتاب يكسره آفاق را گرفت

*****

داغت به قلب شيعه شراري عظيم شد

خون بر دلت ز كينه ي اهل جحيم شد

روح تو در بهشت الهي مقيم شد

با رفتن تو حضرت مهدي يتيم شد

يابن الحسن از اين همه بيداد، الامان

عجّل علي ظهورك يا صاحب الزمان

*****

اي عدل تو زوال ستم گستري بيا

ناديده كرده بر همه روشنگري بيا

اي آخرين دُر صدف كوثري بيا

اي نور ديده ي حسن عسگري بيا

تا كي فراق روي تو آتش به جان زند

تا كي به شيعه خصم تو زخم زبان زند

*****

اي خوانده جنّ و انس و ملك پير و مقتدات

تو جان جان عالمي و جان ما فدات

خُلق علي و خلق نبي جلوه ي خدات

«ميثم» به اين دو مصرع نيكو دهد ندات

يا صاحب الزمان به ظهورت شتاب كن

عالم ز دست رفت تو پا در ركاب كن

*****

5- اي به غربت گشته مسموم از ره بي ياوري

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك مرثيه

قالب آهنگين

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع بهار امامت 1

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي به غربت گشته مسموم از ره بي ياوري

كشته ي راه خدا و زاده ي پيغمبري

يا امام عسگري يا امام عسگري

*****

اي كه از عباسيان ظلم و جنايت ديده اي

صدمه ها در نشر قرآن و ولايت ديده اي

در جواني درد و رنج بي نهايت ديده اي

كنج زندان كرده اي بر خلق عالم رهبري

يا امام عسگري يا امام عسگري

*****

اي كه در سن جواني مثل گل پرپر شدي

كشته ي راه خدا و دين پيغمبر شدي

با وجود شيعيان بي يار و بي ياور شدي

بر سرت آمد بلاها با تمام سروري

يا امام عسگري يا امام عسگري

*****

اي سراپا روح قرآن اي وجودت جان پاك

آخر از زهر جفا گرديده قلبت چاك چاك

پيكر نورانيت شد در جواني زير خاك

اي جمالت مصطفايي اي جلالت حيدري

يا امام عسگري يا امام عسگري

*****

مثل اجدادت شدي مسموم از زهر جفا

شد عزادار تو زهرا و علي و مصطفي

شهر «سُرَّ مَن رَءا» در ماتمت شد كربلا

مهديت پوشيده بر تن جامه ي نيلوفري

يا امام عسگري يا امام عسگري

*****

گرچه ديدي روز و شب بيداد از خصم شرير

ديده اي در عمر خود تبعيد و زندان ناگزير

خواهرت ديگر نشد در بين دشمنها اسير

مثل زينب درمصيبت كس نديده خواهري

يا امام عسگري يا امام عسگري

*****

6- دوستان بر من و سوز جگرم گريه كنيد

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك مرثيه

قالب غزل

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع بهار امامت 1

تعداد استفاده 0

متن شعر

دوستان بر من و سوز جگرم گريه كنيد

به شرار دل و اشك بصرم گريه كنيد

من جوان بودم و در سن شبابم كشتند

بر دل سوخته و چشم ترم گريه كنيد

حسنم، پاره جگر، مثل عمويم حسنم

بر من و بر عموي خون جگرم گريه كنيد

من و جد و پدرم را به جواني كشتند

در عزاي من و جدّ و پدرم گريه كنيد

من شهيدم ولي از خصم نخوردم سيلي

همه بر مادر نيكو سيَرم گريه كنيد

سال ها بود كه در تحت نظر بودم حبس

همه بر قصه ي تحت نظرم گريه كنيد

قبر ويران شده ام گشت بقيع دگري

داغداران به بقيع دگرم گريه كنيد

بعد من مهدي من بي كس و تنها ماند

به غريبي يگانه پسرم گريه كنيد

گريه ي منتظران مرحم زخم دل اوست

بر ظهور خَلَف منتظرم گريه كنيد

به محبان من اعلام كن اينك «ميثم»

همه بر حجت ثاني عشرم گريه كنيد

7- يا حجت ثاني عشر يا اباصالح

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك مرثيه

قالب آهنگين

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع بهار امامت 3

تعداد استفاده 0

متن شعر

يا حجت ثاني عشر يا اباصالح

گريه كن از داغ پدر يا اباصالح

ام__ام مظل__وم، گرديده مسموم

آجرك ا... بقيه ا...(2)

*****

زهر جفا زد شررش آه واويلا

شد پاره پاره جگرش آه واويلا

مهدي امّت، س_رت س_لامت

آجرك ا... بقيه ا...(2)

*****

در ماتم ابن الرضا يا اباصالح

فاطمه شد صاحب عزا يا اباصالح

سامره غوغاست، محشر كبراست

آجرك ا... بقيه ا...(2)

*****

داري مصيبتي عظيم يوسف زهرا

در كودكي گشتي يتيم يوسف زهرا

حجّ_ت دادار، گشت_ي ع__زادار

آجرك ا... بقيه ا...(2)

*****

با آن همه سوز و گداز يا اباصالح

بر پيكرش خواندي نماز يا اباصالح

خون در دوعين است، غريب حسين است

آجرك ا... بقيه ا...(2)

*****

8- يوسف فاطمه، سلاله ي مصطفي

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك مرثيه

قالب آهنگين

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع بهار امامت 1

تعداد استفاده 0

متن شعر

يوسف فاطمه، سلاله ي مصطفي

در جواني شدي كشته ي زهر جفا

شد به فصل شباب، قلب زارت كباب

ابا محمد، ابا محمد

*****

گريه كن شيعه در عزاي ابن الرضا

زهر دشمن نبود جزاي ابن الرضا

اجر آن مقتدا، عاقبت شد ادا

ابا محمد، ابا محمد

*****

او مگر شمع جمع آل ياسين نبود

اجر فرزند پاك فاطمه اين نبود

زاده ي مصطفي، ديده عمري جفا

ابا محمد، ابا محمد

*****

كشته از زهر كين يوسف زهرا شده

حجت ابن الحسن غريب و تنها شده

رهبر انس و جان، ديده بست از جهان

ابا محمد، ابا محمد

*****

اي مزار خرابت سند غربتت

دل هر دل شكسته زائر تربتت

مانده ويران چرا، حرم سامرا

ابا محمد، ابا محمد

*****

گل باغ رضا سلاله ي بوتراب

ز چه گلدسته هاي حرمت شد خراب

حرمت در نظر، شد بقيع دگر

ابا محمد، ابا محمد

*****

جان فداي تو و حريم بي زائرت

سند غربتت خرابي حائرت

بر تو هر صبح و شام، شيعه گريد مدام

ابا محمد، ابا محمد

*****

9- غصه دارم به سينه اي آقا

مشخصات

مناسبت تخريب قبور

سبك ولادتي

قالب مثنوي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

غصه دارم به سينه اي آقا

قصه هاي مدينه اي آقا

قصه ي كوچه هاي تنهايي

قصه ي غصه هاي زهرايي

قصه ي ريسمان و دست علي

قصه ي غربت هست علي

قصه ي بغض مانده در حلقوم

قصه ي بي كسي يك مظلوم

قصه ي دشمني با حيدر

قصه ي ناله هاي پشت در

قصه ي اشك مرد بي همتا

پيش طفلان و همسرش زهرا

قصه ميخ و آتش و قرآن

قصه ي حور و پنجه ي شيطان

قصه اي از شكستن پهلو

قصه ي تازيانه و بازو

قصه ي اشك و آه عالمتاب

از غم فرو ريختن سرداب

قصه ي حرمت شكسته شده

قلب گلدسته اي گسسته شده

العجل تا تقاص را گيري

انتقام گل خدا گيري

10- چرا زير و رو نمي شي آسمان بي خبري

مشخصات

مناسبت تخريب قبور

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

چرا زير و رو نمي شي آسمان بي خبري

نمي بيني چي شده قبر امام عسكري

شنيدم غبار غم گرفته صحن خلوتش

اثري نمونده از گنبد با ابهتش

11- هشدار كه ماتم عظيم است امشب

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

هشدار كه ماتم عظيم است امشب

دلها همه با غصه نديم است امشب

بر صاحب عصر تسليت بايد گفت

كآن درّ گرانمايه يتيم است امشب

12- عالم مدار ذات شما و شما غريب

مشخصات

مناسبت تخريب قبور

سبك نوحه سنگين جديد

قالب رباعي

شاعر عبدالكريمي مهدي

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

عالم مدار ذات شما و شما غريب

شايد كه بهتر است بگويم خدا غريب

سخت است ديدنش كه به ديوارهاي شهر

هر گوشه اي نوشته شده سامرا غريب

13- گنبد طلايي داشتي صحن با صفايي داشتي

مشخصات

مناسبت تخريب قبور

سبك نوحه سنگين جديد

قالب آهنگين

شاعر عبدالكريمي مهدي

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

آقام آقام آقام امام حسن امام حسن امام حسن(3)

*****

گنبد طلايي داشتي صحن با صفايي داشتي

عتباتيا ميدونن چه برو بيايي داشتي

سامرا بقيع دوم سامرا خرابه ي شام

سامرا يه كربلايي واسه ي فرات اشكام

آروم و قرارمونو سامرا بردند كه بردند

چه بلايي سر سرداب مقدست آوردند

اين روزا عكس جديدت شده قاب طاقچه هامون

حتي پژمرده بيادت گلاي تو باغچه هامون

قربون دل امامم خونشو خراب كردند

غصه هاش كم بود كه بازم دلشو كباب كردند

14- اين فاجعه جريحه ي احساسها شده

مشخصات

مناسبت تخريب قبور

سبك نوحه سنگين جديد

قالب رباعي

شاعر عبدالكريمي مهدي

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

اين فاجعه جريحه ي احساس ها شده

چون صاعقه بلاي دل ياس ها شده

تصوير كهنه اش كه به تاريخ دل سپرد

ويران سراش سوژه ي عكاس ها شده

15- سوخت از زهر ز پا تا به سرم

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب قافيه پريشان

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

سوخت از زهر ز پا تا به سرم

آب گرديده خدايا جگرم

پسرم مهدي موعود كجاست

تا ببيند كه چه آمد به سرم

*****

دشمنانم همه شادند ولي

گَرد غم ريخت به روي پسرم

پسرم گريد و گويد همه دم

پدرم اي پدرم اي پدرم

*****

ياد تنهايي مهدي هر دم

مي رود خون ز دو چشمان ترم

از پس ماه صفر زهر جفا

كرد با ختم رُسل همسفرم

*****

آب آريد برايم ياران

كه به دل سخت فتاده شررم

اي خدا ياد لب خشك حسين

سوزد از زهر جفا بيشترم

*****

آن حسيني كه سرش هست هنوز

به سر نيزه عيان در نظرم

آن حسيني كه به قاتل مي گفت

آب ده آب كه سوزد جگرم

*****

16- اي گل گلشن هستي پسرم مهدي جان

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب غزل

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي گل گلشن هستي پسرم مهدي جان

زهر كين سوخت ز پا تا به سرم مهدي جان

تشنگي برده ز كف صبر و توان از تن من

برسان آب كه سوزد جگرم مهدي جان

به كنارم بنشين تا كه تماشات كنم

كه من آماده براي سفرم مهدي جان

همچو شمع از اثر زهر جفا آب شدم

به گناهي كه علي را پسرم مهدي جان

قصه ي كوچه و سيلي جگرم سوخت كه سوخت

خورده آتش همه ي برگ و برم مهدي جان

آخرين لحظه ي عمر است ولي مي آيد

قاتل فاطمه پيش نظرم مهدي جان

از دل قبر تن آن دو نفر بيرون كن

كه به ياد لگد و ميخ درم مهدي جان

قاتل من بخدا قاتل زهراست نه زهر

كز شرر سوخته او بال و پرم مهدي جان

17- چراغ عمر عسكري گرديده خاموش

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

چراغ عمر عسكري گرديده خاموش

در باغ رضوان فاطمه گشته سيه پوش

اي حجت ثاني عشر ، مهدي امام منتظر ، سرت سلامت

بقيه ا... ، آجرك ا...

*****

با عمر كوتاهش چها ديده به دوران

گاهي به تبعيد و گهي گوشه ي زندان

آتش گرفته پيكرش ، مي سوزد از پا تا سرش ، سرت سلامت

بقيه ا... ، آجرك ا...

*****

18- در ماتم عسكري سما مي گريد

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

در ماتم عسكري سما مي گريد

ارواح تمام انبياء مي گريد

زهرا به بقيع حسين در كرببلا

در طوس غريب الغربا مي گريد

19- گشت باباي تو مسموم از جفا يابن الحسن

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

گشت باباي تو مسموم از جفا يابن الحسن

سوخت از زهر ستم سرتا بپا يابن الحسن

عسكري شد كشته از زهر جفاي معتمد

عالمي ماتمسرا شد زين جفا يابن الحسن

20- چهره ي مهتاب جانم هاله اي از غم گرفته

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

چهره ي مهتاب جانم هاله اي از غم گرفته

از غروب ماه رويم سامرا ماتم گرفته

من غريب سامرايم ، يادگار مرتضايم

همچو اجداد غريبم ، كشته ي زهر جفايم

وا غريبا (2)

*****

قطره قطره مي شود آب شمع سوزان دل من

كشتي اندوه و هجران آمده در ساحل من

گشته هنگام جدايي ، سوزم از زهر جفايي

آخر از بهر شفايم ، يوسف بابا كجايي

وا غريبا (2)

*****

سوزد اين بال و پر من از شرار زهر كينه

با نسيم آرزوها پر كشم من تا مدينه

تا ببينم روي يارم ، يا كه او آيد كنارم

ذكر يا زهرا بگويم ، تا نيايد ، بيقرارم

وا غريبا (2)

*****

21- تسليت اي حجت ثاني عشر يابن الحسن

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب غزل

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

تسليت اي حجت ثاني عشر يابن الحسن

زود بود از بهر تو داغ پدر يابن الحسن

قلب بابت از شرار زهر دشمن آب شد

سوخت جسم و جانش از پا تا به سر يابن الحسن

كودك شش ساله بودي بر پدر خواندي نماز

ريختي از چشم خود خون جگر يابن الحسن

زود گرد بي كسي بر ماه رخسارت نشست

زود كردي جامه ي ماتم به بر يابن الحسن

طفل بودي پيش چشمت چشم بابا بسته شد

تو نگه كردي و او زد بال و پر يابن الحسن

قرنها فرياد زهرا مادرت آيد بگوش

از مدينه بين آن ديوار و در يابن الحسن

يوسف زهرا بيا با ما بگو آخر چرا؟

تربت زهراست مخفي از نظر يابن الحسن

قرنها چشم تو گريان است بر جدت حسين

لحظه لحظه ريختي اشك از بصر يابن الحسن

22- فرياد يا للمسلمين فرياد فرياد

مشخصات

مناسبت تخريب قبور

سبك مرثيه

قالب قصيده

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع نخل ميثم 4

تعداد استفاده 0

متن شعر

فرياد يا للمسلمين فرياد فرياد

ياران غيرتمند دين فرياد فرياد

آنانكه با اسلام و قرآن در نبردند

آنان كه توهين بر رسول ا... كردند

بار دگر اجداد خود را ياد كردند

در شهر «سُرّ مَن رَآ» بيداد كردند

ويرانه شد با دستشان قبر دو معصوم

قبر دو معصوم هميشه بوده مظلوم

ويرانه شد قبر دو وجه ا... ذوالمن

در انفجار بمب از بيداد دشمن

يابن الحسن بنگر مزار مادرت را

قبر حكيمه مادر غمپرورت را

هم قبّه و هم قبرشان در هم فرو ريخت

گويي به فرق مسلمين عالم فرو ريخت

اين زشت خويان وارثان قوم فيل اند

بيچاره و پست و زبونند و ذليل اند

اينان سراسر نسل شرالناس هستند

اينان همان قوم بني العباس هستند

در سفره ي اشغالگرها كاسه ليس اند

مزدور آمريكا و عبد انگليس اند

اين تيره دل ها دشمن ا...، نورند

كورند اما خود نمي دانند كورند

اينان نه دين دارند، نه فرهنگ دارند

سني و شيعه زين جماعت ننگ دارند

اينان همه زائيده ي ام الفسادند

پيش از ولادت با شياطين دست دادند

خصم نبي و خصم حيدر خصم آل اند

باور نشايد كرد كز نسل حلال اند

اين قبرها را مسلمين با سرفرازي

سازند همچون كعبه از نو باز سازي

كعبه اگر ويرانه شد آباد شد باز

از آن قلوب اهل ايمان شاد شد باز

عباسيان قلب پيمبر را شكستند

از كينه بر قبر حسينش آب بستند

بيرون اگر يك چند سر از تخم كردند

حتي زمين آن حرم را شخم كردند

گرديد ويران بارها ز آن قوم نسناس

قبر حسين و هم شهيدان، قبر عباس

آنان به ذلت جايشان شد حفره ي خاك

اينان كشد گلدسته

هاشان سر به افلاك

ويران اگر گرديد قبر عسكرييّن

هرگز نرفته نورشان يك لحظه از بين

انوار وجه ا... در آيينه ي ماست

آل محمد قبرشان در سينه ي ماست

روشن بود تا حشر شمع محفل ما

پيوسته باشد قبر نرجس در دل ما

اين قبرها در چشم ما نورند نورند

خفاش هاي تيره دل كورند كورند

يا قائم آل محمد سيدي قُم

بنگر به قبر عمه و جد و أب و أُم

گم گشته ي شيعه گل باغ امامت

اي يوسف زهرا سرت بادا سلامت

جا دارد ار ريزد سرشك از هر دو عينت

ويرانه شد قبر شريف والدينت

بر خاك پاك اين حرم با خون نوشته

هرگز نگردد ديو، غالب بر فرشته

ما با همه گفتيم تو مولاي مايي

اي صاحب ما يابن زهرا كي ميايي؟

تا چند فُلك آرزو در گِل نشيند

تا چند شيعه اشك ريزد داغ بيند

تا چند فرياد از سر بُبريده خيزد

تا چند خون جوشد ز رگ هاي بريده

تا چند ياران تو را صبر و متانت

تا چند بر پيغمبر اكرم اهانت

تا چند از مظلومي حيدر حكايت

تا چند آتش خيزد از بيت ولايت

تا چند آه فاطمه زندان به سينه

تا چند قبر فاطمه گم در مدينه

تا چند «ميثم» شعر در هجران سُرايد

تو خود دعا كن تا كه اين هجران سر آيد

23- ما راه تو را با دل و جان مي پوئيم

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

ما راه تو را با دل و جان مي پوئيم

با تو ز غريب سامرا مي گوئيم

بر بزم عزاي پدر مظلومت

از مقدم تو نشانه اي مي جوئيم

24- اين شهر سامره است و يا عرش كبرياست

مشخصات

مناسبت سامرا

سبك مرثيه

قالب قصيده

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع نخل ميثم 3

تعداد استفاده 0

متن شعر

اين شهر سامره است و يا عرش كبرياست

يا كعبه ي مقدس دلهاي انبياست

شهري كه مطلع دو مه است و دو آفتاب

كز نورشان به چشم دل اهل دل ضياست

اينجا مزار حضرت هادي و عسكري است

اينجا حريم پاك دو محبوب كبرياست

اينجاست قبر حضرت هادي وليّ حق

ابن الرضا علي، خلف پاك مرتضاست

حاجت از او بخواه كه باب الحوائج است

درمان از او بگير كه خاك درش شفاست

قبر امام عسكري از جان و دل ببوس

زيرا كه قبلگاه دل و كعبه ي ولاست

مولاي خلق والد مهدي منتظر

شمس الولا، امام اُمم، حجت خداست

اينجا مزار عمه ي صاحب زمان بود

آن اختري كه دختر والشمسُ و الضحاست

آن بانويي كه مَحرم سرّ ولايت است

نامش حكيمه فخر زنان شمسه ي حياست

اينجا مزار نرجس پاكيزه دامن است

آن بانويي كه مادر مولاي عصر ماست

از ما سلام باد به مهدي و مادرش

تا اهلبيت را شرف و عزت و بقاست

اينجا امام عصر به عالم قدم نهاد

مانند مرتضي كه بر او كعبه زادگاست

اينجا مكان غيبت آن نجل فاطمه است

اينجا محل زمزمه و گريه و دعاست

«ميثم» بخوان دعاي فرج را در اين حرم

حاجات خود بخواه كه از لطف حق رواست

25- آمدي زهر جفا دلخوشم از آمدنت

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب غزل

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

آمدي زهر جفا دلخوشم از آمدنت

شعله ور گشتم و ممنونم از آتش زدنت

سينه اي را كه همه عمر ز داغي مي سوخت

شد عيان آتش پنهانيش از آمدنت

منكه خود سوخته ي ماتم يارم بودم

كرده خاكسترم اين شعله ي رنج و محنت

تا كه من سوختم از زهر بگفتم مادر

بفداي تو و اندوه و غم و سوختنت

مادرا پيكرم آزرده و مسموم شده

اقتدا كرده بر آن رنگ كبود بدنت

پسرم بهر شفا بر جگر سوخته ام

آور اي يوسف من رايحه ي پيرهنت

بنشين بر سر بالينم و يا زهرا بگو

دم آخر كند آرام مرا اين سخنت

26- از ديده سرشك غم ببارد مهدي

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

از ديده سرشك غم ببارد مهدي

بر قبر پدر جبين گذارد مهدي

هر جا كه عزاي عسكري منعقد است

بر بزم عزا حضور دارد مهدي

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109