سرشناسه:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان،1390
عنوان و نام پديدآور:بانك جامع اشعار مداحان (جلد 11)/ مهدي سروري (مداح)
مشخصات نشر:اصفهان:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان ، 1390.
مشخصات ظاهري:نرم افزار تلفن همراه و رايانه
موضوع : حضرت امام جواد (ع)
مناسبت ولادت
سبك واحد جديد
قالب قصيده
شاعر مؤيد سيد رضا
منبع بايگاني
تعداد استفاده 0
شد امشب از رخ ابن الرضا چشم رضا روشن
چنانكه چشم احمد شد ز روى مرتضى روشن
به چشم دل تماشا كن كه هم چون اهل دل بينى
ز نور كبريايى شد حريم كبريا روشن
امام هشتمين را داده حق طفلى كه مى باشد
ز انفاسش صبا خرم ز رخسارش فضا روشن
گلستان حياتش زين گل ريحانه شد خرم
شبستان اميدش گشت از اين بَدرُ الدُجا روشن
همه شب تا سحر بر مهد ناز طفل نوزادش
بجاى شمع باشد روى آن شمس الضحى روشن
جواد آمد كه شادان شد ز ميلادش دل زهرا
جواد آمد كز او شد قلب ختم الانبيا روشن
الا يا خاندان وحى و قرآن يا بنى الزهرا
ز ميلاد جواد ابن الرضا چشم شما روشن
شكوه رحمتش چون مهر باشد هر طرف تابان
مقام عصمتش چون روز باشد هر كجا روشن
شود از غم چو شب روز بد انديشى كه پندارد
نماند مشعل دين مبين بعد از رضا روشن
دگر تا روز محشر روشن و خاموش مى ماند
چراغى را كه مى سازد خدا خاموش يا روشن
«مؤيد» را چه وحشت اندر اين ظلمت سرا باشد
كه دارد جان و دل پيوسته از نور ولا روشن
مناسبت ولادت
سبك ولادتي
قالب غزل
شاعر ناشناس
منبع بايگاني
تعداد استفاده 0
كوبم در سراى جواد الائمه را
تا بشنوم صداى جوادالائمه را
سر بر نگيرم از در دولتسراى او
بس ديده ام سخاى جوادالائمه را
دل داده ام به زاده ي آزاده رضا
دارم به سر هواى جوادالائمه را
تا زنده ام به دولت حب على و آل
دارم به لب ثناى جوادالائمه را
حاشا اگر به قيمت هستى دهم ز كف
سرمايه ولاى جواد الائمه را
نشناخت آنكسى كه مقام ولايتش
نشناخته خداى جوادالائمه را
ماه رجب كه كرده مصفا جهان حسن
دارد بخود صفاى جوادالائمه را
گاه طلوع صبح دهم زين مه آفتاب
بوسيده خاك پاى جوادالائمه را
روزيكه نيست غير عمل دستگير خلق
دل بسته ام عطاى جوادالائمه را
دارم «اميد» اينكه ز اخلاص بندگى
حاصل كنم رضاى جوادالائمه را
مناسبت ولادت
سبك مرثيه
قالب آهنگين
شاعر سازگار حاج غلامرضا
منبع مرآت ولايت 3
تعداد استفاده 0
ولادت خير العباد است
ميلاد حضرت جواد است
قلب رضا خرم و شاد است
عالم شده همه جا گلشن
اب الجواد چشم تو روشن
*****
خانه ي دل منجلي آمد
نهم وصيّ و ولي آمد
محمد بن علي آمد
عالم شده همه جا گلشن
اب الجواد چشم تو روشن
*****
اين گوهر درياي جود است
اين عالم غيب و شهود است
امام عالم وجود است
عالم شده همه جا گلشن
اب الجواد چشم تو روشن
*****
بين همه ائمه ي نور
او به جواد آمده مشهور
چشم بد از ماه رخش دور
عالم شده همه جا گلشن
اب الجواد چشم تو روشن
*****
دل شده زائر حريمش
جهان پر از فيض عظيمش
دست خدا دست كريمش
عالم شده همه جا گلشن
اب الجواد چشم تو روشن
*****
رضا زند خنده به رويش
چون گل كند پيوسته بويش
چشم همه عالم به سويش
عالم شده همه جا گلشن
اب الجواد چشم تو روشن
*****
شمس ولا را قمر آمد
بحر شرف را گهر آمد
اما رضا را پسر آمد
عالم شده همه جا گلشن
اب الجواد چشم تو روشن
*****
مناسبت ولادت
سبك مرثيه
قالب تركيب بند
شاعر سازگار حاج غلامرضا
منبع مرآت ولايت 3
تعداد استفاده 0
امشب به جهان آمده پيغمبر ديگر
يا كعبه گرفته است به بر حيدر ديگر
يا از حسنين است عيان منظر ديگر
دارد به سر دست رضا كوثر ديگر
بشري كه دل آل محمد همه شاد است
اين مژده بگوئيد كه ميلاد جواد است
*****
اي بحر تجلّي گهرت باد مبارك
اي شاخه ي طوبي ثمرت باد مبارك
اي شمس ولايت قمرت باد مبارك
ميلاد گرامي پسرت باد مبارك
اين قبله ي ارباب مراد است مراد است
الحق كه جواد است جواد است جواد است
*****
با ماه بگوييد چراغ سحر است اين
با مهر بگوييد كه از مهر سر است اين
طفلش نتوان گفت كه خيرالبشر است اين
چانم به فدايش پسر است اين پسر است اين
ما را به پسر بودن او فخر از آن است
كو بعد پدر رهبر خلق دو جهان است
*****
اين است كز آغاز خداوند ستودش
اين است كه بگشود نبي لب به درودش
اين است كه افتاد كرامت به سجودش
اين است كه جود آمده مرهون وجودش
جوشد ز كفش لطف و عنايات خدايي
آرند به سويش همگان دست گدايي
*****
سر تا به قدم حُسن خداوند جليلش
مرآت جمال نبوي روي جميلش
زوار حرم آدم و نوح است و خليلش
مأمون شده در اوج شهي عبد ذليلش
اين است كه در محضر او زاده ي «اكثم»
آورد چو يك كودك ناخوانده الف، كم
*****
اين است همان مخزن اسرار الهي
وابسته به علم ازل نامتناهي
بي پرتو او علم سياهي است سياهي
دارد خبر از ابر و هوا و يم و ماهي
كز معجزه اش هوش پريد از سر مأمون
گويي كه جدا روح شد از پيكر مأمون
*****
اي
از ازلت نام دل آراي محمد
وي آينه ي طلعت زيباي محمد
سر تا به قدوم تو سراپاي محمد
بوسيده پدر روي تو را جاي محمد
از جود تو يا فضل تو يا علم تو گويم
وز خلق تو يا خوي تو يا حلم تو گويم
*****
با اين همه اوصاف خدايي ز خدايت
در حيرتم آخر چه بگويم به ثنايت
گوهر چه بود تا كه بريزند به پايت؟
فرمود پدر: اي پدرم باد فدايت
تو مصحف زهرايي و قرآن رضايي
تو روح رضا قلب رضا جان رضايي
*****
فردوس برد سجده به خاك قدم تو
رضوان شده پيوسته گداي كرم تو
هنگام عطا ظرف وجود است كم تو
حجّ حرم ا... طواف حرم تو
از ما همه دريوزگي و عجز و گدايي
از تو همه لطف و كرم و عقده گشايي
*****
بگذار كه سرگرم هياهوي تو باشم
تا جان به لبم هست ثنا گوي تو باشم
باشد كه فقط تشنه لب جوي تو باشم
مولا كرمي كن كه سگ كوي تو باشم
آن روز كه خلقت همه دامان تو گيرند
زنجير مرا دست غلامان تو گيرند
*****
تو دست عطا و كرم و لطف خدايي
تو در دو جهان از همگان عقده گشايي
تو حج و تو ميقات تو مروه تو صفايي
ما جمله گدا و تو جواد ابن الرضايي
جود و كرم از توست تضرع صفت ماست
و ا... گدايي درت سلطنت ماست
*****
من «ميثم» آلوده ي بي دست و زبانم
در باغ بهار تو كم از برگ خزانم
مگذار برِ باد به كوي دگرانم
بگذار در اطراف گلت خار بمانم
من با همه گفتم كه جواد است امامم
باشد كه بخواني ز ره لطف غلامم
*****
مناسبت ولادت
سبك واحد جديد
قالب رباعي
شاعر مؤيد سيد رضا
منبع بهار بي خزان
تعداد استفاده
0
اي سبزترين كرامت عشق جواد
پر شورترين قيامت عشق جواد
بوسيد رخت رضا و پوشيد ترا
تشريف نهم امامت عشق جواد
مناسبت ولادت
سبك واحد جديد
قالب رباعي
شاعر مؤيد سيد رضا
منبع بهار بي خزان
تعداد استفاده 0
امشب كه شب شكفتن زيبائي است
ميلاد امام رحمت و آقائي است
عالم شده از جود جوادي سرشار
از بهر گدائي شب استثنائي است
مناسبت ولادت
سبك واحد جديد
قالب رباعي
شاعر مؤيد سيد رضا
منبع بهار بي خزان
تعداد استفاده 0
از فيض جواد لطف حق جاري شد
از كعبه ي عشق پرده برداري شد
دست من و دامنش كه با آمدنش
از كار رضا رفع گرفتاري شد
مناسبت ولادت
سبك واحد جديد
قالب غزل
شاعر مؤيد سيد رضا
منبع بايگاني
تعداد استفاده 0
باز بر نخل ولايت ثمري داده خدا
آسمان عظمت را قمري داده خدا
در بهاري همه زيبائي و اميد و صفا
گلشن مهر و وفا را ثمري داده خدا
دهم ماه رجب ليله ي قدر دل ماست
وه بر اين شب چه مبارك سحري داده خدا
شب قدر است بخوان سوره كوثر زيرا
به رضا(ع) كوثر وقدر دگري داده خدا
حجره ي كوچك ريحانه بهشتي دگر است
كه بر اين خانه صفاي دگري داده خدا
به جهان بشريت ز حريم ملكوت
با جمال ملكوتي بشري داده خدا
تا كه در باديه ي عشق توقف نكند
باز اين قافله را راهبري داده خدا
همه از مرحمت اين پدر و اين پسر است
هر چه بر هر پسر و هر پدري داده خدا
همچو او نيست دگر پر بركت مولودي
مقدمش را چه مبارك اثري داده خدا
اولياء جمله جوادند وليكن ز جواد(ع)
جود را جلوه ي تابنده تري داده خدا
تا دهد قدرت فرعوني مأمون بر باد
به جگر گوشه ي موسي پسري داده خدا
جز مديح علي(ع) و آل «مؤيد» را نيست
آري آري كه به هر كس هنري داده خدا
مناسبت ولادت
سبك واحد جديد
قالب رباعي
شاعر مؤيد سيد رضا
منبع بهار بي خزان
تعداد استفاده 0
عقل آمد و حلقه مي زند بر در عشق
تا باده كشد دوباره از ساغر عشق
ميلاد جواد است كه پور زهراست
شد وقت نزول دومين كوثر عشق
مناسبت ولادت
سبك ولادتي
قالب آهنگين
شاعر ناشناس
منبع بايگاني
تعداد استفاده 0
مولا جواد بن الرضا از ساغر عشق تو مستم
مولا جواد بن الرضا من سائل كوي تو هستم
**************
روح و ريحان مرتضي ، امير تدبير و قضا
نهمين شمس برج دين ، اي كوثر امام رضا
**************
اي اميد دل همه ، يا جواد بن فاطمه
گل باغ ولايتي ، چلچراغ هدايتي
آبروي شفاعتي ، كن عنايتي ، اي مراد من
**************
مولائي و ابن الكريم آيينه جود خدائي
معني رحمان الرحيم سر تا بپا لطف و عطايي
**************
اي جمالت محمدي در پي نظّاره تو
مرغ جانم نشسته است كنار گهواره تو
**************
اي پدر محو روي تو ، بر لبش گفتگوي تو
لايي لايي گل پسرم ، اي فروغ چشم ترم
يادگاري زمادرم ، اي بال و پرم ، اي جواد من
**************
مناسبت ولادت
سبك ولادتي
قالب رباعي
شاعر ناشناس
منبع بايگاني
تعداد استفاده 0
هر كس به زمانه سر سپارد به جواد
كار دو جهان وا بگذارد به جواد
ازساحت ثامن الحجج فيض برد
از بسكه علاقه دارد به جواد
مناسبت ولادت
سبك ولادتي
قالب رباعي
شاعر ناشناس
منبع بايگاني
تعداد استفاده 0
نور دل زهرا و رضا مي آيد
آن مظهر جود كبريا مي آيد
ما جمع شديم تا بگوييم به همه
فرزند ولي نعمت ما مي آيد
مناسبت ولادت
سبك شور كف زني
قالب آهنگين
شاعر شريف علي
منبع بايگاني
تعداد استفاده 0
آسمانيها و ان يكاد مي خونند
همه امشب از جود جواد مي خونند
لاله ي خوشبو ، ضامن آهو ، گهواره جنبان او
امشب مي باره ، گل ستاره ، ز لعل خندان او
مظهر حي ودوده : كوثر امام رضا
خالق همه وجوده: كوثر امام رضا
به خدا خداي جوده: كوثر امام رضا
خوش آمدي
ابن الرضا ابن الرضا ابن الرضا(2)
*****
به جلوه امشب جود خدا مي آيد
شميم عطر ابن الرضا مي آيد
عزيز حيدر ، دومين كوثر ، نژاد او از طاهاست
هم حسن است و ، هم حسين است و ، جواد آل زهراست
قبله اهل يقينه: كوثر امام رضا
گل ختم المرسلينه: كوثر امام رضا
آنكه جنت آفرينه: كوثر امام رضا
خوش امدي
ابن الرضا ابن الرضا ابن الرضا(2)
*****
مناسبت ولادت
سبك ولادتي
قالب رباعي
شاعر ناشناس
منبع بايگاني
تعداد استفاده 0
دهيد مژده كه الگوي عدل و داد آمد
تمام خلق مريدند و او مراد آمد
بگو به حاتم طائي بساط خود برچين
كه بحر بخشش و جود و كرم جواد آمد
مناسبت ولادت
سبك ولادتي
قالب رباعي
شاعر ناشناس
منبع بايگاني
تعداد استفاده 0
از پاي به سر چونكه مراديم همه
از آمدن جواد شاديم همه
هر كس نگري دست بدامان كسي است
ما دست بدامان جواديم همه
مناسبت ولادت
سبك ولادتي
قالب رباعي
شاعر ناشناس
منبع بايگاني
تعداد استفاده 0
بر مجلس ما صفا بده زهرا جان
بر ديده ما ضياء بده زهرا جان
بر دور سر جواد بگردان چيزي
آن را صدقه به ما بده زهرا جان
مناسبت ولادت
سبك مرثيه
قالب قصيده
شاعر سازگار حاج غلامرضا
منبع نخل ميثم 4
تعداد استفاده 0
اي عرش خاك پاي تو يا حضرت جواد
جود و كرم گداي تو يا حضرت جواد
دل مهبط ولاي تو يا حضرت جواد
قرآن پر از ثناي تو يا حضرت جواد
مداح تو خداي تو يا حضرت جواد
جان جهان فداي تو يا حضرت جواد
*****
در حُسن تو فروغ خدا موج مي زند
آيات جود و لطف و عطا موج مي زند
در خُلق باصفات، صفا موج مي زند
در طلعتت جمال رضا موج مي زند
راز و نياز و ذكر و دعا موج مي زند
در صحن با صفاي تو يا حضرت جواد
*****
تو كيستي؟ فروغ خداوند سرمدي
فرزند فاطمه ثمر قلب احمدي
جان مجسّم استي و روح مجردي
دين را مؤيِّدي و خدا را مؤيَّدي
ابن الرضاي اول و سوم محمدي
ايمان بود رضاي تو يا حضرت جواد
*****
جود و كرم دو سائل باب كرامتت
بر نه فلك حكومت و در دل اقامتت
در روز حشر چشم قيامت به قامتت
از كودكي به دست، لواي امامتت
بر ملك بي حدود الهي زعامتت
خود چيست اقتضاي تو يا حضرت جواد
*****
علم تو فوق علم تماميّ عالم است
در شرح علم و دانش تو وصف ما كم است
عاجز به پيش نطق تو صد پور اكثم است
گفتار تو تمام چو آيات محكم است
هر جمله ات حيات دو صد پور مريم است
اي حرز جان، دعاي تو يا حضرت جواد
*****
پايت به فرش و زينت عرش معظمي
در كودكيت پير اساتيد عالمي
احياگر هزار مسيحا به هر دمي
آري نهم وصي رسول مكرمي
ابن الرضاي اشرف اولاد آدمي
خلقت بود براي تو يا حضرت جواد
*****
مأمون ذليل عزت و جاه و جلال
تو
قدر و جلال و منزلتش پايمال تو
قرآن گواه دانش و علم و كمال تو
پيدا بود جمال خدا در جمال تو
جنت شكوفه اي بود از يك نهال تو
هستي بود عطاي تو يا حضرت جواد
*****
با آن جلال و عزت و قدر و جلال و جاه
گرديد بر تو خانه ي در بسته قتلگاه
شد همسر تو قاتلت اي حجت اله
در موسم جواني، بي جرم و بي گناه
شد قسمت تو زهر جفا آه آه
از يار بي وفاي تو يا حضرت جواد
*****
در بين حجره سوختي و دست و پا زدي
وز سوز دل رسول خدا را صدا زدي
هنگام مرگ ناله به ياد رضا زدي
از اشك ديده زخم درون را دوا زدي
در بيت خويش ناله ي وا غربتا زدي
كي بود اين سزاي تو يا حضرت جواد
*****
دنيا نديد بعد پدر شادماني ات
پيوسته بود غصه و درد نهاني ات
تا شد خموش زمزمه ي آسماني ات
قاتل گريست بر تو و بر نوجواني ات
در قلب «ميثم» است غم جاوادني ات
چون مجلس عزاي تو يا حضرت جواد
*****
مناسبت ولادت
سبك مرثيه
قالب قصيده
شاعر سازگار حاج غلامرضا
منبع نخل ميثم 4
تعداد استفاده 0
امشب دهيد مژده صدف را به گوهرش
آن گوهري كه رنگ الهي است زيورش
امشب فلك گشوده به ماه مدينه چشم
ريزد به خاك مقدم آن ماه، اخترش
امشب به خنده شمس ولايت گشوده لب
در كف بود ستاره ي خورشيد پرورش
امشب خدا به خلق، جواد الائمه داد
آن كس كه گشته جود و كرم سائل درش
امشب عليّ سوم و چارم امامت ماست
ريحانه اي ز دامن ريحانه در برش
نور نهم امام نهم حجت نهم
وجه خدا كه گشته رضا مات منظرش
آيينه ي رضا كه سلام و درود خلق
بر آفتاب حسن و جمال منورش
تا نام حق بود، صلوات و سلام حق
بر حضرت جواد و به ريحانه مادرش
اين است آن امام جوادي كه دست جود
باشد به دست پر كرم جود پرورش
اين است آن جواد امامان كه آمدند
شرمنده اهل جود ز جود مكررش
گردون اگر نه دور سرش باد، سرنگون
خورشيد اگر نه خاك درش، خاك بر سرش
بحر سه گوهر است و يم هشت درّ ناب
آن هشت بحر و اين سه گهر مدح گسترش
در كودكي معلم پيران پارسا
صد پور اكثم اند ز شاگرد كمترش
يحيي چو طفل كوچك مكتب نديده اي
مأمون بسان عبد ذليلي برابرش
زيبد كه كعبه با حجر و مروه و صفا
گردد هماره دور رواق مطهرش
نام محمد است مبارك بر او كه هست
حُسن و جمال و خُلق و خصال پيمبرش
نامش محمد است و بود پاي تا به سر
زهد علي و عصمت زهراي اطهرش
روشن شد از ولادت او ديده ي رضا
كوري چشم خصم كه مي خواند ابترش
بگشوده چشم و راند
به لب تا شهادتين
چون جان خود گرفت رضا سخت در برش
از جوّ و ابر و ماهي و يم تا گشود لب
تعظيم كرد زاده ي هارون به محضرش
نُه ساله نَه، امام بشر بود پيش از آن
كآدم دمد روان خدايي به پيكرش
آدم نهاده بوسه به درهاي آستان
حورا گرفته آبرو از خاك مقبرش
دارد به دست خويش كليد بهشت را
آنكس كه روز حشر جواد است ياورش
جان جهان فداي امامي كه كرده حق
از كودكي بعالم ايجاد رهبرش
اين است آن حديقه كه جود است ميوه اش
اين است آن سفينه كه نور است لنگرش
من كيستم گداي جوادالائمه ام
آنكس كه جود اوست همان جود داورش
هنگام جود، ابر كرم از كفش خجل
وقت دعا سپاه اجابت مسخرش
در كارزار، تيغ چو گيرد به دست خويش
ياد آور علي بود و فتح خيبرش
دارد به سينه علم رُسل را ز كودكي
باشد به چهره نور امامان ديگرش
در فُلك نور، گر نگري اوست ناخدا
بر چرخ علم، گر گذري اوست محورش
هر گه نسيم مي وزد از شهر كاظمين
عطر بهشت مي دمد از خاك معبرش
يا حضرت جواد هر آن كو گداي توست
هرگز نياز نيست به تخت و به افسرش
هركس كه گشت تشنه ي جام ولاي تو
از جوي كاظمين ببخشند كوثرش
شكر خدا كه پيش تر از صبح آمدن
«ميثم» ز جام عشق تو پر بود ساغرش
مناسبت ولادت
سبك مرثيه
قالب مثنوي
شاعر سازگار حاج غلامرضا
منبع نخل ميثم 4
تعداد استفاده 0
اي پناه تمام خلق جواد
از ولادت امام خلق جواد
نجل موسي و نخل طور تويي
گوهر هشت بحر نور تويي
صدف چار گوهر پاكي
در زمين هم چراغ افلاكي
همه ي هستي امام رضا
از تو بگرفته احترام رضا
كيستي تو عزيز زهرايي
تو جواد الائمه ي مايي
فضل، يك جلوه از فضائل تو
جود، مهري به دست سائل تو
هم خدا از عبادتت خورسند
هم رضا از ولادتت خورسند
سه علي را تو آيت نوري
در امامان به جود مشهوري
اي خيال تو شمع محفل من
كاظمين تو قبله ي دل من
قبر تو كعبه ي مكرر ماست
حرمت كربلاي ديگر ماست
مظهر جود ذات لم يزلي
سيدي يا محمد بن علي
سفره ي جود توست كل وجود
از وجودت وجود يافته جود
همه ي علم، حرفي از دهنت
فقه، در گاهواره هم سخنت
كل قرآن دليل منطق توست
پور اكثم ذليل منطق توست
پشت مأمون به عزت تو شكست
ماهي كوچكت گرفت به دست
گفت اي با خبر ز سر قضا
گل نو رسته ي امام رضا
دور يك راز بسته انگشتم
تو عيان كن كه چيست در مشتم
در جوابش دُر از دهن سفتي
خنده بر لب زدي چنين گفتي
كه به امر خداي حي قدير
آب دريا چو مي شود تبخير
ابر با خويش از دل دريا
ماهي كوچكي برد به هوا
شه به اوج فضا فرستد باز
باز، در ابر مي كند پرواز
از براي شكار آن ماهي
در دل ابرها شود راهي
چون كند صيد و آورد همراه
مي گذارد درست در كف شاه
پادشاه از پي حقيقت حق
مي كند امتحان ز حجت حق
ما ز كل امور آگاهيم
در حقيقت خليفه اللّهيم
عالمي را به پيش مي بينيم
چون
كف دست خويش مي بينيم
وارث كل انبيا مائيم
حافظ سر كبريا مائيم
علم غيب خدا به سينه ي ماست
ورتضاكم لغيبه گوياست
ركن توحيد ز ابتدا مائيم
مخزن حكمت خدا مائيم
نور، يك جلوه از رسالت ماست
كلّ تطهير در جلالت ماست
فضل، يك خوشه از كرامت ماست
علم، يك جلوه از ولايت ماست
ما ز آغاز حجّت اللّهيم
تا قيامت بقيّه اللّهيم
اي به خاك تو كرده جود، سجود
بنده ي جود تو تمام وجود
من كي ام خاك خاك پاي توأم
سائلم سائل گداي توأم
پا از اين آستان برون ننهم
اين سمت را به سلطنت ندهم
دوستي تو دين و دِين من است
همه جا صحن كاظمين من است
به دل پاره پاره ات سوگند
به غم بي شماره ات سوگند
به سنين جواني ات سوگند
به بهار خزاني ات سوگند
به حريم رواق و تربت تو
به دعا و به اشك غربت تو
گرچه سرتا به پا همه گنهم
يابن زهرا گداي يك نگهم
هر چه ام همدم شما هستم
هر كه ام «ميثم» شما هستم
بنده ام بنده ي گنه كارم
از دو عالم فقط تو را دارم
رفته عمرم به باد ادركني
يا امام جواد ادركني
مناسبت ولادت
سبك ولادتي
قالب آهنگين
شاعر ناشناس
منبع بايگاني
تعداد استفاده 0
مولا مولا جواد الائمه (4)
*****
شب شب عشقه و بزم عيده
دلبر نازنينم رسيده
چشم هستي چو يارم نديده
امشب زهرا، عيدي ميده
دسته دسته گل از عرش اعلي
مي ريزند به روي ابن الرضا
اومده جواد آل طاها
مولا مولا جواد الائمه (4)
*****
با بركت ترين نور كوثر
جلوه گر گشته با عطر مادر
سد قلوب محبين منور
دشمن او، گشته ابتر
از وجودش عالم گشته گلشن
سيد و سرور و مولاي من
ثامن الائمه چشمت روشن
مولا مولا جواد الائمه (4)
*****
من كه مستم ز يك جرعه جامت
خونه ي دل رو كردم بنامت
قربون جود و حُسن مرامت
خيلي آقا ، من مي خوامت
در دام عشق تو گير گيرم
يك لحظه دل از شما نگيرم
وا...ِ بي عشقت من مي ميرم
مولا مولا جواد الائمه (4)
*****
مناسبت ولادت
سبك مرثيه
قالب مثنوي
شاعر سازگار حاج غلامرضا
منبع مرآت ولايت 2
تعداد استفاده 0
اي در نوراني ده بحر نور
وي نهمين حجت رب غفور
آينه ي قبله ي هفتم: جواد
نور دل حجت هشتم: جواد
كنيه ي زيباي تو ابن الرضا
محمدي يا علي مرتضي
كعبه ي اركان حرم كيست؟ تو
قبله ي ارباب كرم كيست؟ تو
ماه رخت مصحف آيات حق
واسطه ي كلّ عنايات حق
دست تو دست كرم كبريا
صحن و رواقت حرم كبريا
ارض و سماوات به تو متكي
بوده امام همه از كودكي
علم بود نقش گل روي تو
جود گدايي به سر كوي تو
با سخن تو شده احياي علم
هر نفس توست مسيحاي علم
طور تجلي گه انوار تو
نور متاع سر بازار تو
روي خدا روي دل آراي تو
چشم رضا محو تماشاي تو
چون تو كسي عابد و معبود نيست
با بركت تر ز تو مولود نيست
تو پسر فاطمه اي يا جواد
قبله ي جان همه اي يا جواد
زاده ي اكثم ز تو خجلت زده
سينه ي مأمون ز تو آتشكده
داده اي اي حجت پروردگار
پاسخ يك مسأله را سي هزار
مخزن علم ازلي سينه ات
عالم اسرار، در آيينه ات
ظرف وجود تو پر از علم غيب
نور خدايي و مبرّا ز عيب
طلعت تو آينه ي روي حق
عالم غيبي، ولي از سوي حق
برتري از اينكه ميان رهي
يك خبر از ماهي و مأمون دهي
عالم دانش همه پابست توست
دايره اي بين كف دست توست
خلق جهان را به درت التجاست
شأن شما «وَ مَن أَتاكُم نَجَاست»
خيل مبك عاشق تهليل توست
وحي خدا زنده به تأويل توست
اي ملك و جن و بشر زائرت
وسعت ملك ازلي، حائرت
مظهر الطاف خداي مجيد
از كرم و جود تو نبود بعيد
تا چو
مني عقده ز دل وا كنم
در حرم قدس تو نجوي كنم
خار اگر خار بود با گل است
زنده به آب و نفس بلبل است
«ميثم» دلخسته از آن شماست
گر چه كم از برگ خزان شماست
مناسبت ولادت
سبك مرثيه
قالب قصيده
شاعر سازگار حاج غلامرضا
منبع نخل ميثم 4
تعداد استفاده 0
مژده اي ياران نگار آمد نگار آمد نگار
بر تن هستي قرار آمد قرار آمد قرار
غنچه ي زهرا به بار آمد به بار آمد به بار
عالم از يك گل بهار آمد بهار آمد بهار آمد بهار
جان به شوق او نثار آمد نثار آمد نثار
ليل رفت اينك نهار آمد نهار آمد نهار
دامن ريحانه ات گرديده گلشن يا رضا
خانه ي تو، قلب تو، چشم تو، روشن يا رضا
*****
اي رضائيون رخ ابن الرضا را بنگريد
ركن ايمان، حصن دين، كهف تُقي را بنگريد
چارده مرآت حسن كبريا را بنگريد
هيبت و قدر و جلال مرتضي را بنگريد
بر سر دست رضا حُسن خدا را بنگريد
طلعت قرآن جمال مصطفي را بنگريد
قبله ي اهل ولا باب المراد است اين پسر
جود با لبخند مي گويد جواد است اين پسر
*****
اي عروس فاطمه خيرالانام آورده اي
عاشر ماه رجب ماه تمام آورده اي
عرشيان را آفتابي مستدام آورده اي
فرشيان را رهبري گردون مقام آورده اي
نوريان را در همه عالم امام آورده اي
ناريان را آيت برداً سلام آورده اي
جان جان عالم است اين بر سر دوشش بگير
اي عروس موسي جعفر در آغوشش بگير
*****
آسمان گويد كه اين خورشيد تابان من است
عرش مي بالد كه اين ماه فروزان من است
عدل مي نازد كه اين مولود، ميزان من است
وحي مي خندد كه اين پاكيزه تن، جان من است
مادرش ريحانه مي گويد كه ريحان من است
در بغل او را رضا گيرد كه قرآن من است
بشنويد از حضرت جبريل با صوت جلي
كوثر دوم مبارك باد بر آل علي
*****
اي
وجود جود از جود وجودت يا جواد
دوستان و دشمنان مرهون جودت يا جواد
حضرت معبود مشتاق سجودت يا جواد
لوح دل آئينه ي غيب و شهودت يا جواد
مدح تو گفته خداوند ودودت يا جواد
اي ز وهم خلق، بالاتر حدودت يا جواد
تا ابد ظرف وجود از جود و احسان تو پُر
هم تو دُرّ هشت دريايي و هم بحر سه دُر
*****
نوح دل يوسف لقا موسي كلام عيسي دمي
بحر ايمان را گهر دُرهاي رحمت را يمي
هم كتاب ا... ناطق هم خطاب محكمي
در محيط علم سكّاندار كلّ عالمي
در سنين خرد سالي پير پور اكثمي
از تمام انبيا غير از محمد اعلمي
در جواب يك سئوال آري هزاران مسئله
افكني بر گردن صد پور اكثم سلسله
*****
آبرو بخشان عالم آبرومند توأند
در سنين كودكي افلاك پابند توأند
جود و احسان، علم و تقوا چار فرزند توأند
صد چو لقمان مستمند حكمت و پند توأند
باد و بارن، ابر و دريا بي قرارت مي شود
در شكار ماهيي مأمون شكارت مي شود
*****
اي بلنداي زمان مرهون عمر كوتهت
اختران پروانه ي روي نكوتر از مهت
تن، نه بلكه جان ارباب كرم خاك رهت
عرش و فرش و آسمانها و زمين دانشگهت
علم ما كان و يكون سطري به قلب آگهت
در كتاب آسماني خوانده حق وجه اللّهت
مي درخشد تا قيامت كوكب اقبال تو
شوكت عباسيان چون مور شد پامال تو
*****
دست تو وقت كرم كار خدايي مي كند
چشم تو از عالمي مشكل گشايي مي كند
خُلق تو حتي ز دشمن دلربايي مي كند
مهر تو در مُلك دل فرمانروايي مي كند
ذات حق در طلعت تو خود نمايي مي كند
عالم خلقت سر كويت گدايي مي كند
با تو دارم عرض حاجت از تو مي خواهم مراد
يا جواد ابن جواد ابن جواد ابن جواد
*****
اي تو
شمع و عالمت پروانه يا ابن الرضا
اي رضا را نازنين دردانه يا ابن الرضا
دامن ريحانه را ريحانه يا ابن الرضا
جود، پيش جود تو افسانه يا ابن الرضا
من گدايم بر در اين خانه يا ابن الرضا
آشنايم، نيستم بيگانه يا ابن الرضا
تو مرا سر مست از جام ولايت مي كني
تو به مأمون حرز مادر را عنايت مي كني
*****
كيستم من سائل كوي تو يا ابن الرضا
روز و شب گرم هياهوي تو يا ابن الرضا
مدح خوان تو، ثنا گوي تو يا ابن الرضا
تشنه كامي بر لب جوي تو يا ابن الرضا
من گدا، جود و كرم خوي تو يا ابن الرضا
دست دل آورده ام سوي تو يا ابن الرضا
اي هماره لطف و احسان و كرامت كارتان
كيست «ميثم» خاك راه ميثم تمّارتان
*****
مناسبت ولادت
سبك مرثيه
قالب قصيده
شاعر سازگار حاج غلامرضا
منبع نخل ميثم 4
تعداد استفاده 0
كيستم من هفت چرخ نور را شمس الضحايم
مظهر جود خدا شمع وجود مصطفايم
سرو باغ آرزوهاي علي مرتضايم
قلببه ملك جان قرآن، ركن دين، روح خرد، جان دعايم
بحر علم و كوه حلم و دست جود كبريايم
من كريم بن كريمم من جواد بن الرضايم
*****
من به ملك جان و ملك دين و ملك دل زعيمم
من كتاب ا... را طاها و نور و حا و ميمم
من به چشم اهلم عني وجه رحمن الرحيمم
من به خيل سالكان حق صراط مستقيمم
من چراغ و چشم سلطان سرير ارتضايم
من كريم بن كريمم من جواد بن الرضايم
*****
بوي عطر جنت آيد از غبار كاظمينم
از سنين كودكي فرمانرواي عالمينم
هفت خورشيد سپهر معرفت را نور عينم
پاي تا سر مجتبي سر تا به پا جدم حسينم
باب هادي نازنين فرزند مصباح الهدايم
من كريم بن كريمم من جواد بن الرضايم
*****
من به زنجير محبت قلب عالم را گرفتم
در كرامت ارث آباي مكرم را گرفتم
در بيان از اهل منطق فرصت دم را گرفتم
جان مأمون، قدرت يحيي بن اكثم را گرفتم
گه به استدلال محكم، گاه با نطق رسايم
من كريم بن كريمم من جواد بن الرضايم
*****
در فضا مأمون يكي باز شكاري كرد راهي
ماهيي را صيد كرد از دامن ابر و سياهي
بود قصدش امتحان از مخزن سر الهي
گفتمش از ابر و تبخير و هوا و صيد و ماهي
داد هوش از دست پيش دانش بي انتهايم
من كريم بن كريمم من جواد بن الرضايم
*****
من امام كل خلقت بوده ام پيش از ولادت
من زعيمم كشتي توحيد را بعد از
شهادت
ابر و موج و بحر و ماهي داده بر فضلم شهادت
عادتم جود و كرامت بوده در اوج سيادت
هم كرامت سائل و هم جود مي باشد گدايم
من كريم بن كريمم من جواد بن الرضايم
*****
صحبتم زنگ غم از آئينه ي دل مي زدايد
صورتم در چشم اهل دل خدا را مي نمايد
خنده ام باب جنان را بر خلايق مي گشايد
چشمم از ريحانه، حسنم از رضا دل مي ربايد
جان شيعه زنده مي گردد به صحن با صفايم
من كريم بن كريمم من جواد بن الرضايم
*****
من به خلق آسمان، اهل زمين باب المرادم
من فروغ ديده ي خيرالنساء خيرالعبادم
من به خيل دوستان و شيعيان زاد المعادم
من كريمم من عطوفم من رئوفم من جوادم
من به وقت جود با بيگانگان هم آشنايم
من كريم بن كريمم من جواد بن الرضايم
*****
سالها سوز درون خسته شمع محفلم شد
از جفا و فتنه ي عباسيان خون بر دلم شد
عاقبت در خانه ي دربسته يارم قاتلم شد
در جواني با شرار زهر حل مشكلم شد
من كه از خلق زمين و آُمان مشكل گشايم
من كريم بن كريمم من جواد بن الرضايم
*****
گشت از زهر ستم يكباره قلبم پاره پاره
سوختم تا شد نفس در سينه ي تنگم شراره
ظلم مأمون شذ به ست دخترش اجرا دوباره
رنج ها بردم دمادم فتنه ها ديدم هماره
در سرا، جان دادم و شد عالمي ماتمسرايم
من كريم بن كريمم من جواد بن الرضايم
*****
سالها پيوسته كوه غم به روي شانه بردم
شد دلم درياي خون از خون دلهايي كه خوردم
همچو گل كز شاخه مي گردد جدا كم كم فسردم
مثل بابايم رضا در شهر غربت جان سپردم
قاتل نامهربان هم گشت گريان از برايم
من كريم بن كريمم من جواد بن الرضايم
*****
گل در ايام بهاران مثل
من پرپر نگردد
همسري مسموم زهر كينه ي همسر نگردد
مثل من در خانه ياري بي كس و ياور نگردد
واي بر چشمي كه بر مظلومي من تر نگردد
سوز و شور و اشك «ميثم» شد همه وقف عزايم
من كريم بن كريمم من جواد بن الرضايم
*****
مناسبت ولادت
سبك واحد جديد
قالب قصيده
شاعر مؤيد سيد رضا
منبع بايگاني
تعداد استفاده 0
امشب ملك به دست بشر بوسه مي زند
خورشيد بر جبين قمر بوسه مي زند
وجه اللّهي به وجه پسر بوسه مي زند
كلك قضا به لوح قدر بوسه مي زند
ز آن بوسه سرنوشت خوشي را رقم زنند
ايجاد را غريق بحار كرم كنند
*****
آنانكه كسب طاعت حق، روز و شب كنند
از حق، اميد ديدن ماه رجب كنند
ماهي كه نامش را ماه عصب 9 كنند
از درگه خدا همه چيزي طلب كنند
برخي سفر به مكه و ما روضه الحسين
وز روضه الحسين سفر سوي كاظمين
*****
ماه رجب كه ماه دعا ماه شادي است
ماه خدا و ماه علي ماه هادي است
در امتداد رحمت ماه جمادي است
ماه جواد و جلوه ي جود جوادي است
پر شد جهان ز باده ي ناب غدير خم
از نور آفتاب نهم در شب دهم
*****
امشب امير قافله ي جود مي رسد
عبّاد را تجلّي معبود مي رسد
از آن وجود، رحمت ممدود مي رسد
وز هر چه آفريده خدا سود 9 مي رسد
بر ذات حشر 9 حجت حق مظهر است او
يك چشمه ي جدا شده از كوثر است او
*****
اين جلوه ي محمد و محمود و احمد است
آيينه ي جمال خداوند سرمد است
بر انبيا ز علم و فضيلت سر آمد است
ابن علي و باب علي خود محمد است
اسلام ناب زنده از اين نازدانه است
گفتا رضا به عالم هستي يگانه است
*****
تا ديده بر جمال پدر باز مي كند
از بوسه هاي گرم پدر ناز مي كند
بس جلوه ها در آينه ي راز مي كند
در مهد ناز با سخن اعجاز مي كند
يعني
كه درد خسته دلي چاره مي كند
كار مسيح در دل گهواره مي كند
*****
باغ امامت از نظرش آب مي خورد
ز اين چشمه، آب، مهر جهانتاب مي خورد
نامش به لوح عرش 9 خدا قاب مي خورد
گهواره اش به دست رضا تاب مي خورد
گهواره اش تكان دهد آن روح ممكنات
لالايي اش بخواند و اسرار كائنات
*****
آنانكه ره به سير الي ا... يافتند
نور هدايت از رخ اين ماه يافتند
كروبيان از او به خدا راه يافتند
قدوسيان قداست دلخواه يافتند
ذكر جواد روح كمال ملائك است
حرز جواد قوّت بال ملائك است
*****
اين گل گلاب معجزه ي آدميّت است
وز ختم لانبيا سند خاتميّت است
آئينه ي مشاهده ي معنويّت است
زنجيره ي مباركه ي مهدوّيت است
رسوا نموده دولت آل اميّه را
در هم شكسته قائله ي واقفيّه را
*****
گل، برگي از بهار جواد الائمه است
اسلام وامدار جواد الائمه است
هر روز، روزگار جواد الائمه است
جود مدام كار جواد الائمه است
در كودكي به خلقت هستي نظر دهد
از راز باز و ماهي و دريا خبر دهد
*****
اي آنكه با تمام وجودي گره گشا
در روزگار غيب و شهودي گره كشا
هستي جواد و از ره جودي گره گشا
روزي كه كس نبود تو بودي گره گشا
بشكسته دل به راه تو بنشسته ام جواد
بگشا گره ز كار فرو بسته ام جواد
*****
جبريل هر نفس كه زند از تو دم زند
رضوان به نكحت تو به رضوان قدم زند
بر لوح دل قلم به ثنايت قلم زند
در هر قلم ثناي ولايت رقم زند
بر عرش حق نوشته كه يا من هو الجواد
خوانند هر فرشته كه يا من هو الجواد
*****
در روزگار، غير تو ذي شوكتي نبود
بعد از رضا براي خدا حجتي نبود
روشنتر از تو آينه ي عصمتي نبود
مافوق دست قدرت تو قدرتي نبود
عباسيان
كه سر به عداوت گذاشتند
يك لحظه چشم ديدن جاهت نداشتند
*****
تو ذره را چو مهر دل آرا شكافتي
هم قلب خاك و هم دل خارا شكافتي
موسي شدي و سينه ي دريا شكافتي
گر سي هزار مسأله يكجا شكافتي
اينها تمام، از عظمتهايت آيتي است
يعني كه از كتاب وجودت حكايتي است
*****
اي آنكه ذات پاك تو بر ماسِوي سر است
اين موهبت تو را چو امامان ديگر است
در آستين جود تو درياي گوهر است
در آستان قدر 9 تو يك آسمان در است
بر هر دري ستاده حكيمي عصا به دست
محكم گرفته دامن مهر تو را به دست
*****
در احترام، قبله ي بيت المقدّسي
در اقتدار دائر چرخ مقرنسي
در عهد پر شكوه تو اين ديده شد بسي
چون مي گرفت وام به هرجا كس از كسي
بهر اداي دين چنين وعده مي نهاد
وقتي رسم به محضر ابن الرضا جواد
*****
مناسبت ولادت
سبك ولادتي
قالب رباعي
شاعر ناشناس
منبع بايگاني
تعداد استفاده 0
امشب رضويّون همه شادند همه
دل در حرم رضا نهادند همه
عيدي ولادت از پدر مي گيرند
خشنود ز مقدم جوادند همه
مناسبت ولادت
سبك ولادتي
قالب رباعي
شاعر ناشناس
منبع بايگاني
تعداد استفاده 0
اي زنده دلان فيض عظيم آمده است
آن گل كه به دلهاست مقيم آمده است
با دست گدايي به رهش بنشينيد
نوميد نباشيد كريم امده است
مناسبت ولادت
سبك شور سينه زني
قالب آهنگين
شاعر قانع ابراهيم
منبع بايگاني
تعداد استفاده 0
كرم و جود خدا تو جوادي
گل گلزار رضا تو جوادي (2)
تويي آن دلبر و دلدار دل ما: تو جوادي تو جوادي تو جوادي
*****
اي تو مثل مصطفي صد ها سما نور
آفريده حق تو را سر تا بپا نور
با تو خانه ي رضا نور علي نور (2)
اي جمال جميل تو دل آرا: تو جوادي تو جوادي تو جوادي
*****
آمدي اي قمر امام هشتم
اين بود كلام جنّت در تكلم
مي كند فاطمه بر علي تبسّم (2)
اي تو بر خلق جهان سرور و مولا: تو جوادي تو جوادي تو جوادي
*****
اي كه خاك قدمت نور عين است
شب ميلاد تو شاد عالمين است
با تو امشب دل من كاظمين است (2)
هر كه هستم به تو بستم دل خود را: تو جوادي تو جوادي تو جوادي
*****
مناسبت ولادت
سبك شور سينه زني
قالب بحر طويل
شاعر قانع ابراهيم
منبع بايگاني
تعداد استفاده 0
اي تمام عاشقان عاشقان و عارفان گل بياريد
بريزيد بپايش به راهش بفداي رخ ماهش
همه ي هستي من فداي آن ديده كه شد غرق نگاهش بفداي رخ ماهش
او جواد است جواد است جواد است
در شب ولادتش فاطمه شاد است
گل نور است كه مي بارد از آن چهره كه پر نور ترين است
دل او عرش برين است او امام مؤمنين است
مه جمال و مه جبين است او تقي و آفتاب متقين است
گل ايمان گل دين است
او جواد است و بود جود خداوند تعالي جاي او عالم بالا
قدر او عزت او شوكت او رفعت او عرش معلّي
او كريم است و نگويد به كسي لا
او جواد است و همانند رضا بي نظير است همچنان حضرت زهراي بتول بخدا خير كثير است
دل به عشق او اسير است
همه ي هستي ما بفداي حضرت امام رضا و دل شادش
گل خنده بر لبش مي زند شانه به گيسوي جوادش
هر كه هستم به خدا عاشق آن ماه منيرم
جانمو اگر بگيرند من دل از او نمي گيرم
اگه پا بده يه روز با افتخار براش مي ميرم
من دل از او نمي گيرم
آسمان با همه ي بزرگيش مي گذارد سر خود را به سرايش مي زند بوسه بپايش
او جواد است و دل عالم و آدم شده جايش
در شب ولادتش بيا اي عاشق و شيدا
با تمام هستي خود بزن از عمق وجود خود
صدايش
مناسبت ولادت
سبك ولادتي
قالب مثنوي
شاعر ناشناس
منبع بايگاني
تعداد استفاده 0
آرزوي وصل دلبر داشتم
بند هوش از پاي دل بر داشتم
تا مهيا بهر پروازي شوم
همسفر با يار همرازي شوم
ناگهان يارم دل و جانم ربود
دلبري كز روز اول رخ نمود
آمد از لطفش قفس را در شكست
در خيالم صحنه هايي نقش بست
آسمان مشتاق روي ماه بود
ماه عالم ديده اش بر راه بود
عرش خود را فرش ره كرده خدا
تا رسد دردانه ي جان رضا
با حضورش مصطفي آيد بياد
نام زيبايش محمد يا جواد
يا جواد اي ساقي جود و كرم
اي نگاهت چشمه ي نور حرم
يا جواد اي قبله ي لطف و صفا
معدني از رحمت و مهر و وفا
يا جواد اي روح و ريحان رضا
زينت و نور دو چشمان رضا
يا جواد اي كوثر حق جام تو
اي سخاوت وامدار نام تو
يا جواد اي رمز هستيّ همه
ساقي صهباي مستيّ همه
اي بلنداي وجودت وجه رب
نام زيبا و قشنگت ذكر رب
گر نمايي يك نظر بر خاك ما
ديگر از رونق بيفتد كيميا
كيميا دارد اگر قدري گران
از غبار كوي تو دارد نشان
كي رسم در كوي تو اي نور عين
تا نمايم حجّ تو در كاظمين
كاظمينت قبله ي دلهاي ما
آرزوي ديدنش سوداي ما
سائلاني بي پناهيم اي جواد
از گدايانت نما يك لحظه ياد
ياد كن از ما دمي با زمزمه
اي عزيز و نور چشم فاطمه
مناسبت ولادت
سبك واحد جديد
قالب غزل
شاعر مؤيد سيد رضا
منبع بهار بي خزان
تعداد استفاده 0
حُسن و ملاحت اتحاد كردند
تا خلق آن شيرين نهاد كردند
در خلقتش از عطر عشق و ايمان
توأم به نور عدل و داد كردند
در پاي اين گلدسته ي امامت
گلبرگ ها را نذر باد كردند
تا بي نهايت بي نيازي خلق
سرمايه ي جودش زياد كردند
تا پرده از رخسار او گشودند
بازار يوسف را كساد كردند
نقشي ز هر خوبي بيافريدند
و آنگاه نامش را جواد كردند
مناسبت مدح و مرثيه
سبك ولادتي
قالب آهنگين
شاعر ناشناس
منبع بايگاني
تعداد استفاده 0
ولى خدا يا جواد الائمه
محيط سخا، يا جوادالائمه
چه گويم به وصفت كه فرموده آن را
به قرآن خدا، يا جوادالائمه
به كشتى ايمان در امواج طوفان
تويى ناخدا، يا جوادالائمه
چه در هفت گردون، چه در هشت جنت
تويى مقتدا، يا جوادالائمه
سماواتيان راست مدح تو، بر لب
به صبح و مساء، يا جوادالائمه
بود نقش خاك ره كاظمينت
رخ اولياء، يا جواد الائمه
ز شاهي است عارم كه در آستانت
گدايم گدا، يا جوادالائمه
بود بى ولاى تو طاعات عالم
سراسر هبا، يا جواد الائمه
اگر بود واقف ز علمى كه داده
تو را كبريا، يا جوادالائمه
نه بگشودى اندر برت پور اكثم
لب خويش را، يا جوادالائمه
گرم سر جدا گردد از تن، نگردد
دل از تو جدا، يا جواد الائمه
به غير از خدا هر كه گويد ثنايت
بود نارسا يا جواد الائمه
خدا داد پاسخ به هر بينوا كو
تو را زد صدا، يا جوادالائمه
به بازار محشر ولاى تو آدم
به روز جزا، يا جوادالائمه
ثناى تو گويم عصا از تو جويم
به هر دو سرا، يا جوادالائمه
رهايى به مهر تو خواهم كه گشتم
اسير هوا، يا جواد الائمه
خوش آن ملتجى را كه در آستانت
كند التجاء، يا جوادالائمه
جوادى ، جوادى ، گدايم، گدايم
عطا كن ، عطا يا جوادالائمه
بخوان جانب كاظمينم و ز آنجا
ببر كربلا، يا جوادالائمه
بمانم ، بميرم سپس زنده گردم
به مهر شما،
يا جوادالائمه
به جان پيمبر به زهراى اطهر
به بابت رضا يا جوادالائمه
مرا تا ابد از صف دوستانت
مگردان جدا، يا جوادالائمه
تهى دستم و هستيم هست، تنها
گناه و رجا، يا جوادالائمه
قدم گشته خم ، پا فرو مانده در گِل
ز بار خطا، يا جوادالائمه
مناسبت مدح و مرثيه
سبك مرثيه
قالب آهنگين
شاعر سازگار حاج غلامرضا
منبع مرآت ولايت 3
تعداد استفاده 0
آفتاب جمال خدايي
ميوه ي نخل قلب رضايي
جان خوبان عالم فدايت
تو جوادي و مشكل گشايي
سيدي يا جواد الائمه(2)
*****
چون پدر يار خلق جهاني
شمع جمع همه دوستاني
هم جواد استي و هم كريمي
هم رئوفي و هم مهرباني
سيدي يا جواد الائمه(2)
*****
بنده ام بنده ي اين سرايم
گر چه آلوده ام با شمايم
روي تو كعبه، صحن تو قبله
كاظمين تو كرببلايم
سيدي يا جواد الائمه(2)
*****
من گنهكار و بي آبرويم
تو كريمي، نياري به رويم
دوست دارم كه در كاظمينت
چهره با خاك كويت بشويم
سيدي يا جواد الائمه(2)
*****
اي به دامان لطف تو دستم
دل به صحن و سراي تو بستم
تو كريم كريماني و من
هر كه هستم گداي تو هستم
سيدي يا جواد الائمه(2)
*****
اي صفاتت صفات خدايي
عادتت عفو و مشكل گشايي
من توسل كنم تو تفضل
تو كرامت كني من گدايي
سيدي يا جواد الائمه(2)
*****
اي غريب همه انجمن ها
آه سرد تو سوز سخن ها
با كه گويم كه وقت شهادت
حجره در بسته بود و تو تنها
سيدي يا جواد الائمه(2)
*****
با همه رأفت و مهرباني
صدمه ها ديدي از يار جاني
يار نامهربانت تو را كشت
عاقبت در بهار جواني
سيدي يا جواد الائمه(2)
*****
مناسبت مدح و مرثيه
سبك مرثيه
قالب قصيده
شاعر سازگار حاج غلامرضا
منبع مرآت ولايت 3
تعداد استفاده 0
اي كه هنگام كرم مظهر الطاف خدايي
باب حاجات و يم جود جواد بن الرضايي
غير تو كس گره از كار خلايق نگشايد
كه تو از عقده گشايان جهان عقده گشايي
ز چه كس جود بخواهم؟ تو كريمي تو جوادي
به كجا درد بيارم؟ تو طبيبي تو دوايي
ز كه حاجت طلبم غير تو اي باب حوائج
به كه اميد ببندم تو اميد دل مايي
تو كه همچون پدر خويش كريمي و رئوفي
شود آيا كه دم مرگ به بالين من آيي؟
اي همه آينه ي آيه ي تطهير، خدا را
چه شود گر دل آلوده ي ما را بربايي؟
آمدم دست توسل به حريمت بگشايم
چه دعايي به حضور تو بخوانم؟ تو دعايي
نيست امكان گذشتن ز گذرگاه صراطم
تو مگر اينكه گذرنامه ام امضا بنمايي
تو مگر از من افتاده ز پا دست بگيري
تو مگر زنگ ز آئينه ي قلبم بزدايي
ما همانا ز تو دوريم و تو نزديك تر از جان
عجبا در دل مايي و ندانيم كجايي
بس كه دنبال گدا دست عطاي تو دراز است
مشتبه گشته به قومي كه تو محتاج گدايي
تو كه بر چشم همه پاي نهي در دم مردن
خود در آن حجره ي در بسته دم مرگ چرايي؟
اشك بر غربت و مظلومي تو از چه نريزم؟
كه غريب استي و فرزند غريب الغربايي
گر ببرند ز هم روز و شب اعضاي تو «ميثم»
بِه كه يك لحظه فتد بين تو و يار ، جدايي
مناسبت مدح و مرثيه
سبك مرثيه
قالب آهنگين
شاعر سازگار حاج غلامرضا
منبع از صيام تا قيام 3
تعداد استفاده 0
من مريدم مراد مي خواهم
وصل خيرالعباد مي خواهم
كمم اما زياد مي خواهم
از امام جواد مي خواهم
يا جوادالائمه ادركني
*****
خاك ابن الرضاست در گِل من
مهر او روز حشر، حاصل من
همه جا اوست شمع محفل من
نقش بسته به مصحف دل من
يا جوادالائمه ادركني
*****
روسياهم سفيد شد مويم
گرد عصيان نشسته بر رويم
هر چه هستم گداي اين كويم
با تمام وجود مي گويم
يا جوادالائمه ادركني
*****
گر چه يا سيدي گنهكارم
تو مرا يار و من تو را عارم
تو سراپا گلي و من خارم
به همه گفته ام تو را دارم
يا جوادالائمه ادركني
*****
اي ولايت تمام ايمانم
كاظمين تو قبله ي جانم
من همه دردم و تو درمانم
كي گذاري ز درد درمانم
يا جوادالائمه ادركني
*****
تو جوادي و من گداي توام
مور افتاده زير پاي توام
بي نوائي به ني نواي توام
همه جا بر در سراي توام
يا جوادالائمه ادركني
*****
تو كه بر ثامن الحُجج پسري
نورچشمي و پاره ي جگري
سيدي! از پدر غريب تري
خواهم از آتش غمت شرري
يا جوادالائمه ادركني
*****
يار زد همچو مار بر جانت
كشت اما غريب و عطشانت
داد پاسخ به لطف و احسانت
پدر و مادرم به قربانت
يا جواد الائمه ادركني
*****
مادرت پشت آن درِ بسته
ديده گريان و سينه بشكسته
سوخت از ناله ي تو پيوسته
اي ز بيداد يار دلخسته
يا جوادالائمه ادركني
*****
با همه لطف و مهرباني تو
قاتلت گشت يار جاني تو
رحم ننْمود بر جواني تو
اي
فداي غم نهاني تو
يا جوادالائمه ادركني
*****
اي به دامان مهر تو دستم
من كه از كوثر شما مستم
بدم و خويش بر شما بستم
هر كه ام «ميثم» شما هستم
يا جوادالائمه ادركني
*****
مناسبت مدح و مرثيه
سبك مرثيه
قالب تركيب بند
شاعر سازگار حاج غلامرضا
منبع از صيام تا قيام 3
تعداد استفاده 0
اي مرغ جان كبوتر صحن و سراي تو
هفت آسمان صحيفه ي مدح و ثناي تو
چشم رضا به ماه رخ دلرباي تو
چشم فرشتگان خدا جاي پاي تو
دل ه_اي عارف_ان ح_رم ب_ا صفاي تو
تو خود جوادي و همه عالم گداي تو
*****
دست گدائي همه عالم به سوي تو
دل برده از امام رضا ماه روي تو
پيشاني ملائكه بر خاك كوي تو
جام بهشتيان همه پر از سبوي تو
ذكر خوش امام رضا گفتگوي تو
زيبد كه او هماره بگويد ثناي تو
*****
بسم الّهِ صحيفه ي دل هاست نام تو
خيل ملَك ستاده به عرض سلام تو
عالم رهين كثرتِ جود مدام تو
بالاتر از ثناي خلايق مقام تو
نور است همچو آيه ي قرآن كلام تو
روي_د مسي_ح از نفس جانفزاي تو
*****
وابسته بر وجود تو اين عالم وجود
آرند جن و انس به خاك درت سجود
مشهور در ميان امامان شدي به جود
بر جود و بر قيام و سجوت همه درود
آي_ات غيب را رخ ن_وراني ات شهود
وجه خداست روي محمّدنماي تو
*****
تو بضعه ي امام رضا نجل حيدري
سر تا قدم پيمبر و زهرا و حيدري
چشم و چراغ زاده ي موسي بن جعفري
ابن الرضاي اوّلِ آل پيمبري
از ه_ر چ_ه گفته ان_د و نگفتن_د برت_ري
گوهر چه قابل است كه ريزم به پاي تو
*****
جز تو كه خصم گشته ز جود تو بهره بر
كي داده حرز فاطمه بر قاتل
پدر
جايي كه مي كني تو به دشمن چنين نظر
باور نمي كنم كه براني مرا ز در
از من اگر چه نيست كسي روسياهتر
دارم امي_د ب_ر تو و لطف و عطاي تو
*****
مأمون به پيش علم و كمال تو شد حقير
افتاد در حقارت و افكند سر به زير
«يحيي ابن اكثم» آمده در محضرت اسير
با آنكه در مدارج تعليم گشته پير
در محضر تو كم بوَد از كودك و صغير
ش_د مح_و عل_م و دانش بي انته_اي تو
*****
ما مورِ كوچك و تو سليمان عالمي
جان امام هشتم و جانان عالمي
مدفون به كاظميني و سلطان عالمي
ماه رضا و مهر فروزان عالمي
در ه_ر ق_دم نث_ار ره_ت جان عالمي
جان چيست تا كنند خلايق فداي تو
*****
يك عمر بوده آتش غم شمع محفلت
مأمون هزار مرتبه خون ريخت در دلت
دردا كه يار جاني تو گشت قاتلت
حل شد به زهر، عاقبت كار، مشكلت
بودي جوان و قتلگهت گشت منزلت
خام_وش گشت زمزمه ه_اي دعاي تو
*****
در بين حجره سوختي و دست و پا زدي
وز سوز سينه ناله ي وا غربتا زدي
با كام تشنه مادر خود را صدا زدي
وز سوز ناله شعله به ارض و سما زدي
فرياد بهر تشنه لبِ كربلا زدي
ب_ر عرش رفت ناله ي واويلتاي تو
*****
هر چند هيچكس ز غمت با خبر نبود
ديگر سرت به نوك ني و طشت زر نبود
در قلب داغدار تو داغ پسر نبود
لب هايت از حسين دگر تشنه تر نبود
ديگر به سنگ ماه جمالت سپر نبود
جاري نگشت خون به رخ دلرباي تو
*****
تا دور چرخ فصل خزان دارد و بهار
روزي چو
روز جد تو نبْوَد به روزگار
«روزي كه شد به نيزه سر آن بزرگوار
خورشيد سر برهنه درآمد ز كوهسار»
«ميثم» بي_ار در غ_م او چش_م اشكب__ار
كن گريه تا كه سيل شود اشك هاي تو
*****
مناسبت مدح
سبك واحد جديد
قالب رباعي
شاعر مؤيد سيد رضا
منبع بهار بي خزان
تعداد استفاده 0
اي در صف اهل جود پيش از همه كس
دل برده به آقائي خويش از همه كس
بيش از دگران غلام خود را بنواز
اي جلوه ي رحمت تو بيش از همه كس
مناسبت مدح و مرثيه
سبك مرثيه
قالب قصيده
شاعر سازگار حاج غلامرضا
منبع از صيام تا قيام 3
تعداد استفاده 0
الا كرم ز تو مشهور يا امام جواد
كلام توست همه نور يا امام جواد
ائمه اند جواد و توئي جواد همه
كه گشته جود تو مشهور يا امام جواد
سزد ز لعل لب حضرت رضا ريزد
به مدح تو دُر منثور يا امام جواد
اگر چه نزد شما آبروي نيست، مرا
مكن ز درگه خود دور يا امام جواد
گدايي ام به درت جز بهانه اي نبوَد
مراست وصل تو منظور يا امام جواد
به روي زائر تو بوسه مي زند جبريل
به ذكر «سيعك مشكور» يا امام جواد
به كاظمينِ تو روي نياز برده كليم
سلام مي دهد از طور يا امام جواد
جحيم اگر تو نگاهش كني حديقه ي گل
بهشت بي تو كم از گور يا امام جواد
اگر چه ران ملخ هم ندارم اي مولا
مرا بخوان به درت مور يا امام جواد
قضا به حكم تو محكوم، اي وليِ خدا
قدر به امر تو مأمور يا امام جواد
لباس نور مرا بر تن از ولادت توست
گناه، وصله ي ناجور يا امام جواد
خدا ثناي تو را گفته و چگونه مرا
بوَد ثناي تو مقدور يا امام جواد
لب تو داشت تبسّم، ولي دلت را بود
هزارها غم مستور يا امام جواد
نديد دختر مأمون جلال و قدر تو را
چو بود چشم دلش كور يا امام جواد
هزار مرتبه نفرين به دختر مأمون
كه شد به قتل تو مسرور يا امام جواد
فراز بام به گرد تن تو بگرفتند
پرندگان هوا شور يا امام جواد
شهادت تو در
آن حجره با لب تشنه
بوَد تجسّم عاشور يا امام جواد
عنايتي كه شود روز حشر «ميثم» هم
به دوستي تو محشور يا امام جواد
مناسبت مدح و مرثيه
سبك ولادتي
قالب رباعي
شاعر ناشناس
منبع بايگاني
تعداد استفاده 0
بر شمس شموس نور عين است جواد
خورشيد سپهر كاظمين است جواد
سوزيم به ياد جگر عطشانش
لب تشنه چو جد خود حسين است جواد
مناسبت مدح و مرثيه
سبك مرثيه
قالب قصيده
شاعر سازگار حاج غلامرضا
منبع گلواژه هاي عترت
تعداد استفاده 0
اي كوثر دوم كه مشهور است جودت
ظاهر تمام خير و خوبي از وجودت
اي آفرينش را چراغ رهنمائي
سر تا بپا رحمت جواد بن الرضايي
در اين جهان و اين همه لطف و كرامت
جودت قيامت مي كند روز قيامت
بر مصطفي گفتند ابتر كوثرش داد
يك دختر اما از دو عالم بهترش داد
گفتند ابتر بر رضا دادش جوادي
كز او گرامي تر به عالم كس نزادي
وقتي بر آيد دست جود از آستينش
گوهر فشاند در يسار و در يمينش
تنها نه او بر دوستان گوهر ببخشد
بر دشمن سر سخت خود هم زر ببخشد
گلبرگ زهرا و نشان ز آن لاله دارد
در كودكي از داغ مادر ناله دارد
گفت آن دو را از قبر بيرون مي كشانم
من انتقام از قاتلانش مي ستانم
هرگز گدا نوميد زين در نگردد
وز درگه او دست خالي بر نگردد
مولاي ما اينك تو را خوانيم ما هم
كز دست غم سر در گريبانيم ما هم
دل مرده ايم آب حياتي بخش ما را
وز محبس غمها نجاتي بخش ما را
آنان كه بنشاندند بر دل داغ ما را
بر روي ما بستند راه كربلا را
قلبي كه دلها را ز غم بشكست ، بشكن
دستي كه راه كربلا را بست بشكن
مناسبت مدح و مرثيه
سبك مرثيه
قالب آهنگين
شاعر سازگار حاج غلامرضا
منبع بايگاني
تعداد استفاده 0
بنده ام بنده ي ولاي توأم
عاشق صحن با صفاي توأم
تو جوادي و من گداي توأم
يا جواد الائمه ادركني
*****
قامتم خم شده ز بار بلا
حاجتم باشد از تو يا مولا
نجف و كاظمين و كرببلا
يا جواد الائمه ادركني
*****
ايكه از زهر ، خون شده جگرت
به تو و جد و مادر و پسرت
من بيچاره را مران ز درت
يا جواد الائمه ادركني
*****
سائلم سائلم جوابم ده
تشنه ي جام وصلم آبم ده
چشم گريان ، دل كبابم ده
يا جواد الائمه ادركني
*****
بعلي و به مادرت زهرا
به امامان ، به حرمت شهدا
دست خالي نمي روم ابدا
يا جواد الائمه ادركني
*****
اي ترا يار بي وفا كشته
با لب تشنه از جفا كشته
با چنان پاكي و صفا كشته
يا جواد الائمه ادركني
*****
بسته با دست فتنه راه تو شد
همه جا پر ز سوز و آه تو شد
حجره ي بسته قتلگاه تو شد
يا جواد الائمه ادركني
*****
مانده بر بام جسم بي كفنت
مرغها ناله زن به گرد تنت
سايه كردند بر روي بدنت
يا جواد الائمه ادركني
*****
لرزه بر جان اهل دين افتاد
شعله بر قلب مسلمين افتاد
تنت از بام بر زمين افتاد
يا جواد الائمه ادركني
*****
مناسبت مدح
سبك واحد جديد
قالب قصيده
شاعر مؤيد سيد رضا
منبع بايگاني
تعداد استفاده 0
امشب بهشت آرزو را باز كردند
سرّي ز اسرار مگو را باز كردند
خمخانه توحيد را در بر گشودند
از چارده خم يك خم ديگر گشودند
مستان صافي دل كه قدسي نام دارند
كوثر بجاي مي درون جام دارند
بر جام مي رخساره جانانه بينند
خورشيد را در خانه ريحانه بينند
امشب رضا روح رضا در دست دارد
تصويري از حسن خدا در دست دارد
دارد رضا در پيش رو تصوير احمد
سوم علي بر دامنش سوم محمد
ماهي كه شرم از چهره دارد آفتابش
گويد رضا در مهد نازش ذكر خوابش
گهواره ي او شهپر روح الامين است
گهواره جنبانش امام المتقين است
در خانه شمس الضحى امشب قمر زاد
و ز چهارده خورشيد خورشيدى دگر زاد
طاها رخى از دوده ياسين بر آمد
نخلى كهن را ميوه شيرين بر آمد
يزدان رضا را ثانى موسى عطا كرد
بر پور موسى تالى عيسى عطا كرد
ميلاد او اميد اسلام است و انسان
ميلاد او ميلاد اسلام است و قرآن
از روى او نور ولايت مى درخشيد
در سايه اش مهر هدايت مى درخشيد
در كودكى بر مسند عصمت بر آمد
آنسان كه از غار حرا پيغمبر آمد
يحيى بن اكثم مفتضح در بحث با او
جاى سخن بر كس نماند هست تا او
درياى جودش تشنه بر ساحل بجويد
درگاه احسانش كف سائل بجويد
وقتى بر آيد دست جود از استينش
گوهر فشاند در يسار و در يمينش
تنها نه او بر دوستان گوهر ببخشد
بر دشمن سر سخت خود هم زر ببخشد
خير كثير است و كرامت پيشه دارد
نخلى كه در ژرفاى كوثر ريشه دارد
اى آفرينش را چراغ رهنمايى
سر تا بپار رحمت
جود ابن الرضايى
تفسير جودت را توان در هل اتى يافت
تصوير مهرت را درون سينه ها يافت
چشم امامت روشن از رخسارت ماهت
عرش خدا روشنتر از تو اميد است
نبض جهان بعد از رضا در پنجه ي اوست
مشكل گشاي كارها سرپنجه ي اوست
آنكس كه توصيفش خداي لامكان كرد
چون من كسي مدحش كجا كي مي توان كرد
در جمع معصومين كه در بر عالم اميدند
از دشمنان دين دو كس ابتر شنيدند
كآن طعنه را از مهر جبران كرد يزدان
افكار دشمن را پريشان كرد يزدان
بر مصطفي گفتند ابتر كوثرش داد
يك دختر اما از دو عالم بهترش داد
گفتند ابتر بر رضا دادش جوادي
كز او گرامي تر بعالم كس نزادي
اي آفرينش را چراغ رهنمايي
سر تا بپا رحمت جواد بن الرضايي
اي كوثر دوم كه مشهور است جودت
ظاهر تمام خير و خوبي در وجودت
در اين جهان و اينهمه لطف و كرامت
جودت قيامت مي كند روز قيامت
اى آنكه نامت قفل غمها را كليد است
اين ملت ازاده را بر تو اميد است
لطفى كه در عيد تو كام دل بگيرند
لطفى كه تا در كوى تو منزل بگيرند
اميد احسان از شما دارد «مؤيد»
بر دامنت دست دعا دارد «مؤيد»
مناسبت مدح
سبك واحد جديد
قالب مثنوي
شاعر مؤيد سيد رضا
منبع بايگاني
تعداد استفاده 0
السلام اي تمامي ايثار
حجه اله ثامن الاطهار
السلام اي امامت مظلوم
دهمين از چهارده معصوم
اي تبارك نيا ترا تبريك
بر تو از ما درود با تبريك
كه خدا نور در نگاهت داد
بعد پنجاه سال ماهت داد
بر تو نور سحر مباركباد
زاد روز پسر مباركباد
نهمين آفتاب عالمتاب
آنكه پنجاه سال شيعه ناب
مي كشيدند آرزويش را
كه ببينند ماه رويش را
با جمالي خدا نظير آمد
آمد آخر اگر چه دير آمد
تازه شد باز ياد اهل البيت
با طلوع جواد اهل البيت
انتظارت سر آمده امشب
شد ز بويش حريم تو گلشن
خانه و ديده و دلت روشن
به ز طوبي و كوثر است ترا
اين بهشتي كه در بر است ترا
هر چه بر انبياء خدا داده است
ز آنهمه خوبتر ترا داده است
تار قنداقه اش جهان را تاج
پاي گهواره اش ترا معراج
چشم بر او و شكر حق به لبت
ذكر خوابش بود نماز شبت
يا رضا اي به نقصها اولي
به سپاسي كه ربي الا علي
داد از مرحمت مراد ترا
بنموده رخ جواد ترا
تو هم اي دوست دلنوازي كن
درد ما بين و كار سازي كن
خوش بود گر كه داد ما بدهي
به نگاهي مراد ما بدهي
در مديح جواد آل علي
گفتنيها شود تمام ولي
حق مدحش كسي ادا نكند
مدح او كس بجز خدا نكند
اين جواد است آنكه آل الله
بهر او ديده داشته اند براه
پاكي صبحدم زعصمت اوست
بحث صيد و حرم زحكمت اوست
جود آو آنچنانكه دشمن او
دست مي افكند به دامن او
از ره مهر آن
ولي الله
دست مأمون نمي كند كوتاه
دشمنان را نمي كند نوميد
بخشد او را دو شقّه مرواريد
گرچه بر ظاهران همه باور
شده در هشت سالگي رهبر
روزگاري فراي عصر و زمان
كه نبود اين جهان و كون و مكان
نور او نقش عرش اكبر بود
در همان روزگار رهبر بود
چشمه نور و بينش است جواد
رهبر آفرينش است جواد
از زمانيكه سر فراخته ام
در اين خانه را شناخته ام
بهتر از خانه تو جايي نيست
بدتر از من ترا گدايي نيست
من كه چيزي به كف نداشته ام
آبرو را گرو گذاشته ام
نظري كن بسوي نوكر خويش
تو مريز آبروي نوكر خويش
هر چه دارم من از عنايت توست
آبروي من از ولايت توست
از مويد در سخن مستان
داده خويش را ز من مستان
مناسبت مدح
سبك ولادتي
قالب قصيده
شاعر ناشناس
منبع بايگاني
تعداد استفاده 0
عيد ميلاد است ميلاد جواد بن الرضاست
خرم از رويش زمين و روشن از نورش فضاست
داد ذات كبريا ريحانه را ريحانه اي
كز شميم روح بخش او دو عالم را صفاست
آمد آن ماهي كه صد خورشيد شد پروانه اش
تافت آن مشعل كه نورش نور حسن ابتداست
نام نيكويش جواد آباء و ابنايش جواد
سربلند از بذل دست لطف او جود و سخاست
گرچه در برج ولايت گشته خورشيد نهم
در حقيقت اولين نور جمال كبرياست
او جواد اهلبيت و ما گداي اهلبيت
كارما عجز و گدايي كار او لطف و عطاست
هر كه در كويش گدا شد ما گداي كوي او
هركه از راهش جدا شد راه ما از او جداست
تربتش بيت الّه و بيت الرسول است و بقيع
كاظمينش هم نجف هم سامرا هم كربلاست
حاجت ار داري بگو با او كه نجل فاطمه است
درد اگر داري بيار اينجا كه اين ابن الرضاست
گرد راه كاظمينش خوشتر از مشك و عبير
خاك زوار حريمش بهتر از آب بقاست
عرش و فرش و دوزخ و جنت به حكمش پايبند
آدم و حور و پري جن و ملك را پيشواست
آنكه فرمودش امام هشتمين روحي فداك
هر چه مدح من رسا باشد به وصفش نارساست
من نمي گويم خدا باشد ولي گويم كه او
جلوه اش بي ابتدا و رحمتش بي انتهاست
صد چو عيسي آستان بوس حريمش با ادب
صد چو موسي خادم بيت الولايش با عصاست
بحر لطفش همچو بحر رحمت حق موج زن
دست جودش همچنان دست علي مشكل گشاست
ايكه دست سائلت باشد به فرق نه
فلك
ايكه خاك زائرت درد دو عالم را دواست
دست من خالي است اما كفّه جود تو پر
كار من باشد گدايي كار تو جود و سخاست
من گدايم من گدايم تو جوادي تو جواد
جود از آن جواد است و گدايي از گداست
من نه جنت خواستم نه حور خواهم نه قصور
جنت و حور و قصور من فقط مهر شماست
بار معبودا تو مي داني كه مرغ روح من
معتكف در كاظمين آن شه ارض و سماست
گر چه دورم از حريمش هست قبرش در دلم
سينه ام را از فروغش يك جهان نور و ضياست
مناسبت مدح و مرثيه
سبك مرثيه
قالب تركيب بند
شاعر سازگار حاج غلامرضا
منبع از صيام تا قيام 2
تعداد استفاده 0
اي كعبه ي اميد دل اي قبله ي مراد
ريحانه ي امام رضا، حضرت جواد
باب الكرم، امام نهم، سيد العباد
جن و بشر به مهر تو دارند اتحاد
اي كوثر امام رضا نجل فاطمه
جود جواديِ تو شده شامل همه
*****
اي خاك كاظمين تو عطر بهشت من
مهر شما ز روز ازل سرنوشت من
بوي گل محبت تو در سرشت من
خطي بكش به نامه ي اعمال زشت من
بر قلب من ولاي علي را نوشته اند
ن_ام محمّد بن عل_ي را نوشته اند
*****
من كيستم گداي تو يا حضرت جواد
خاك در سراي تو يا حضرت جواد
يك عمر آشناي تو يا حضرت جواد
دارم به لب ثناي تو يا حضرت جواد
تا صبح حشر گردن من زير دين توست
هر جا سفر كنم دل من كاظمين توست
*****
احسان و بذل و جود و كرامت مرام تو
در چارده جواد، جواد است نام تو
گيرد پدر به اوج جلال احترام تو
دل ها كبوتر حرم و مرغ بام تو
بر پاي قطره ات سر خجلت، يم آورد
هستي به پيش كثرت جودت كم آورد
*****
اي كاظمين تو نجف و كربلاي من
نام تو استجابت و ذكر و دعاي من
صحن تو و رواق تو سعي و صفاي من
پيش از من و ولادت من، آشناي من
جايي كه با تو گفت رضا، جان فداي تو
درِّ سخن چگون_ه بري_زم ب_ه پاي تو؟
*****
مأمون چو ديد
عزت و قدر و جلال تو
چندين هزار مسئله در يك سؤال تو
خود را حقير يافت به پيش كمال تو
گرديد با تمام حشم پايمال تو
در پيش عزت و شرف مرتضايي ات
پي برد ب_ر حقيقت ابن الرضايي ات
*****
در سينه ي تو علم خداوند عالم است
اين است و نيست، نيست به جز اين، مسلم است
گفتار تو تمام چو آيات محكم است
مبهوت و لال نزد تو يحيي ابن اكثم است
او را نم_ان_ده زهره كه آرد دم_ي دگر
گويي كه رخت بسته سوي عالمي دگر
*****
گفتار علمي تو جهان را فرا گرفت
آثار تو زمين و زمان را فرا گرفت
احسان تو عيان و نهان را فرا گرفت
تنها زمان نه، كون و مكان را فرا گرفت
تقوا و علم و جود و كرامت از آن توست
اقرار مي ك_نم كه ام_امت از آن توست
*****
تو كيستي كه جود نهد چهره بر درت
تعظيم برده خصم، مكرر به محضرت
بخشي به قاتل پدرت، حرز مادرت
دردا كه ام فضل چه آورد به سرت
آن روسي_اه روي پدر را سفيد كرد
آخر تو را به فصل جواني شهيد كرد
*****
در بين حجره سوختي و دست و پا زدي
گه جد و گاه مادر خود را صدا زدي
وز سوز سينه ناله به ياد رضا زدي
وز ناله شعله بر دل اهل ولا زدي
چندين كنيز چشم سوي حجره دوختند
ب_ر غربت ت_و پشت در بست_ه سوختند
*****
هر روز ب_ود لشكر غم در مق_ابلت
مانند شمع آب شد و سوخت حاصلت
بگريست در مصيبت تو چشم قاتلت
بر تو چه مي گذشت خدا داند و دلت
هر لحظه از حيات تو يك عمر ماتم است
فرياد سينه سوز تو در نظم «ميثم» است
*****
مناسبت مدح و مرثيه
سبك مرثيه
قالب قصيده
شاعر سازگار حاج غلامرضا
منبع از صيام تا قيام
تعداد استفاده 0
اي باب حاجت همه اي قبله ي مراد
نور الهدي وليّ خدا سيد العباد
خيرالامم محيط كرم آسمان جود
ابن الرضا امام نهم حضرت جواد
باب عطا و مظهر جود خدا تويي
مولا تويي، امام تويي، مقتدا تويي
*****
قرآن بود ز مدح و ثناي تو شمّه اي
جز مهر تو به گردن ما نيست ذمّه اي
بحر سه گوهري گهر هشت بحر نور
كل ائمه را تو جواد الائمه اي
روح رضا روان رضا در وجود توست
تا روز حشر جواد اگر هست جود توست
*****
دشمن خجل ز لطف و عطا و كرامتت
از كودكي به عالم خلقت امامتت
از ماه عارضت شده شرمنده آفتاب
دل برده از امام رضا سرو قامتت
آيينه ي جلال و جمال محمدي
مجموعه ي تمام كمال محمدي
*****
نامت ز كار خلق گره باز مي كند
علمت به سن كودكي اعجاز مي كند
مأمون چو پي به قدر و جلال تو مي برد
روحش ز تن برون شده پرواز مي كند
برگرد شمع روي تو پروانه مي شود
در حيرت كمال تو ديوانه مي شود
*****
علم تو را احاطه به ملك دو عالم است
ظرف وجود پيش عنايات تو كم است
با آن همه جواب مسائل كه مي دهي
لال از جواب مسئله ات پور اكثم است
در كودكي به سينه علوم پيمبرت
زانو زدند كل فقيهان به محضرت
*****
وقتي كه دست جود تو بخشندگي كند
بايد كرم به خاك درت بندگي كند
مظلوم چون تو كيست كز آغاز زندگي
با دخت قاتل پدرش زندگي كند
يك عمر بود تلخ ترين زندگاني ات
تا آنكه كشت يار به فصل جواني ات
*****
هر گه تو را
به چهره ي مأمون نظاره شد
بر غربت پدر جگرت پاره پاره شد
روزي كه عقد بست به تو دخت خويش را
سرتا به پات شعله ز داغ دوباره شد
پيوسته حبس بود به دل سوز و آه تو
دردا كه گشت خانه ي تو قتلگاه تو
*****
پيوسته بود سوز درون شمع محفلت
با تو چه مي گذشت خدا داند و دلت
دندان نهاده روي جگر سالها بسي
تا دخت قاتل پدرت گشت قاتلت
هر تير غم كه داشت قضا بر دل تو دوخت
از بس كه سوختي جگر زهر بر تو سوخت
*****
يار تو مار گشت و به جانت امان نداد
يك لحظه روي خوش به تو مولا نشان نداد
بعد از حسين هيچ امامي به وقت مرگ
مثل تو اي ولي خدا تشنه جان نداد
از شعله هاي سوز درون سوخت حاصلت
بگريست بر غريبي تو چشم قاتلت
*****
عمر تو در بهار جواني تمام شد
تشييع پيكر تو به بالاي بام شد
افتاد بين كوچه تنت از فراز بام
اين گونه از جنازه ي تو احترام شد
تا هست آسمان و زمين داغدار تو
پيوسته اشك ديده ي «ميثم» نثار تو
*****
مناسبت داستاني
سبك ولادتي
قالب مثنوي
شاعر ناشناس
منبع بايگاني
تعداد استفاده 0
ديد روزي پيشواي هشتمين
مي كشد خط كودك او بر زمين
ديد طفلش را بسي افسرده است
غنچه هاي خاطرش پژمرده است
مشت خود را بسته و وا مي كند
زير لب با خويش نجوا مي كند
كز ميان خاك بيرونش كنم
در دل آتش جگر خونش كنم
گفت با او اي گل زيباي من
اي به شهر عشق دل آراي من
تو كه را از خاك بيرون مي كني؟
در دل آتش جگر خون مي كني؟
گفت: آنانكه شرر افروختند
از گلستان ولا در سوختند
بر رخ مه پرده ي نيلي زدند
مادر ما را چرا سيلي زدند؟
مناسبت قبل از شهادت
سبك نوحه سنگين جديد
قالب آهنگين
شاعر عبدالكريمي مهدي
منبع بايگاني
تعداد استفاده 0
دردامو به كي بگم من اشك تو چشمام حلقه بسته
همسرم پشت در و منتظر مرگم نشسته
جگرم مي سوزه از تشنگي و قلبم كبابه
يه كمي آب ، بخدا آب دادن تشنه ثوابه
رو به قبله شدم و اومده مادرم كنارم
پيش پاش مي خوام بلند شم بخدا رمق ندارم
اگه جسمم سه رو اينجا به روي بام لاله گون بود
اگه بال چند كبوتر روي جسمم سايه بون بود
ديگه بي كفن نبودم پيكرم يه پيرهن داشت
تابوتم كوهي ز گُل بود بدن من يه كفن داشت
ديگه طفلي نبود اينجا روي خاكا بكشونند
ديگه خيمه اي نداشتم پيش چشمم بسوزونند
سر جدمو بريدند تنش و بخاك كشيدند
خيمه هاش آتيش گرفت و بچه هاش رو خار دويدند
مناسبت قبل از شهادت
سبك ولادتي
قالب آهنگين
شاعر ناشناس
منبع بايگاني
تعداد استفاده 0
پدر مرا خبر كنيد كه لحظه هاي آخر
بخواند او كنار من ز روضه هاي مادر
بابا رضا بيا(4)
*****
منكه چون شمع سحر مي سوزد از پا تا سرم
در ميان حجره پر شد بوي عطر مادرم
در ميان سينه ام نمانده ديگر نفسي
هر چه گويم تشنه ام آب نمي دهد كسي
بابا رضا بيا(4)
*****
جان من آمد به لب شد لحظه هاي آخرم
مي زند آتش بجانم خنده هاي همسرم
همسر من با كنزان پشت در صف مي زند
مي دهم من جان ز كف او در برم كف مي زند
بابا رضا بيا(4)
*****
مناسبت قبل از شهادت
سبك مرثيه
قالب غزل
شاعر سازگار حاج غلامرضا
منبع بايگاني
تعداد استفاده 0
معبود من خداي من اي حيّ داورم
ديگر به لب رسيده نفس هاي آخرم
همچون رضا به حجره ي در بسته جان دهم
در شهر غربت از پدرم ارث مي برم
در بسته ، دل شكسته ، بدن خسته از ملال
اين غم كجا برم كه مرا كشت همسرم
اي امّ فضل مي شنوي ناله ي مرا
يك جرعه آب چيست؟ كه ريزي به حنجرم
رويم بود به قبله و چشمم بود به در
اي كاش نازنين پسرم بود در برم
طاقت نمانده تا بزنم دست و پا دگر
بهتر كه دست و پا نزنم نزد مادرم
از سوز زهر و سوز عطش سوخت جان من
آبم نداد قاتل و شد آب پيكرم
مناسبت شهادت
سبك ولادتي
قالب رباعي
شاعر ناشناس
منبع بايگاني
تعداد استفاده 0
ابن الرضا به حجره غريبانه جان سپرد
او شمع جمع بود و چو پروانه جان سپرد
مسموم شد ز زهر جگر سوز دشمنان
از روي شوق در ره جانانه جان سپرد
مناسبت شهادت
سبك ولادتي
قالب رباعي
شاعر ناشناس
منبع بايگاني
تعداد استفاده 0
نواي آب آب از ناي مردي خسته مي آيد
صداي العطش از حجره ي دربسته مي آيد
به ام الفضل گو يك لحظه ساكت شو
ز جنت فاطمه با پهلوي بشكسته مي آيد
مناسبت شهادت
سبك مرثيه
قالب آهنگين
شاعر سازگار حاج غلامرضا
منبع از صيام تا قيام 3
تعداد استفاده 0
شهادت باب المراد است
مصيبت خيرالعباد است
عزاي حضرت جواد است
وا اماما وا شهيدا
*****
كشتند حجت خدا را
مولاي ما ابن الرضا را
كردند تازه داغ ما را
وا اماما وا شهيدا
*****
اي آخرين شمس امامت
يابن الحسن سرت سلامت
بر پا شده شور قيامت
وا اماما وا شهيدا
*****
پيوسته خون شد بر دل او
با زهر حل شد مشكل او
شد همسر او قاتل او
وا اماما وا شهيدا
*****
گرديد در فصل جواني
دسته گل رضا خزاني
اين شد سزاي مهرباني
وا اماما وا شهيدا
*****
ملك جهان را غم گرفته
امام رضا ماتم گرفته
قلب همه عالم گرفته
وا اماما وا شهيدا
*****
امام هادي دل شكسته
بر چهره گرد غم نشسته
ندا دهد با قلب خسته
وا اماما وا شهيدا
*****
مناسبت شهادت
سبك واحد جديد
قالب رباعي
شاعر مؤيد سيد رضا
منبع بهار بي خزان
تعداد استفاده 0
شمعم كه به شام سيهي مي ميرم
مي سوزم و در هر نگهي مي ميرم
از زهر و عطش زنده نمي مانم من
آبم بدهي يا ندهي مي ميرم
مناسبت شهادت
سبك ولادتي
قالب فولكوريك
شاعر ناشناس
منبع بايگاني
تعداد استفاده 0
آي كبوترايي كه بالاتونو بهم داديد
رو تن پاك جواد من يه سايبون زديد
سايه اي شديد براي نعش گل به روي بام
تا نسوزونه تن عزيزشو از صبح تا شام
كربلا كجا بوديد تا كه بيايد بال بزنيد
كه با هم پر بزنيد يه سر به گودال بزنيد
تا كه سايه اي بشيد براي پاره ي تنم
زير آفتاب نمونه يوسف بي پيرهنم
رو تن جواد من پر كبوتراست
اما نعل تازه سينه ي حسينمو شكست
آسمون گريه كن پيكر هر دو لاله بود
كار حوري و ملك كنار هر دو ناله بود
من كنار هر دو گل زدم به سينه و سرم
اومدم ناله زدم گفتم غريب مادرم
مناسبت شهادت
سبك ولادتي
قالب آهنگين
شاعر ناشناس
منبع بايگاني
تعداد استفاده 0
بسوزد بسوزد بسوزد جگر من
كجايي كجايي رضا اي پدر من
شدم عازم بسويت ، ببينم مه رويت
*****
به حجره به حجره عطش كرده هلاكم
بگويم حسين جان به عشقت سينه چاكم
بود اين افتخارم ، كه تشنه جان سپارم
*****
شكسته شكسته دلم از ياد مادر
ز ياد در و ميخ و از آن فرياد مادر
بگويم بارالها ، جوان مرگم چو زهرا
*****
مناسبت شهادت
سبك ولادتي
قالب آهنگين
شاعر ناشناس
منبع بايگاني
تعداد استفاده 0
سيرم از زندگاني : يا زهرا يا زهرا
ديدم نا مهرباني: يا زهرا يا زهرا
مثل تو با دلي خون : مي ميرم در جواني
غمخانه شد دل من : مي سوزد حاصل من
به آه غربت من : مي خندد قاتل من
امير عالمينم : مظلوم كاظمينم
اما با اشك سرخم : در ذكر يا حسينم
من خاموش از ترانه : خصم من ناكسانه
بعد از مرگم كشاند : تنم بر بام خانه
مناسبت شهادت
سبك شور كف زني
قالب آهنگين
شاعر شريف علي
منبع بايگاني
تعداد استفاده 0
كن بپا اي دل ناله و زاري
رو به مولا كن از پي ياري
جسم بي جان عزيز جان زهرا
روي بام خانه اش افتاده تنها
بر شرار حاصل او
خنده مي كرد قاتل او
وا غريبا وا اماما
*****
شد به غربت از او پذيرايي
كوثر زهرا شد تماشايي
روي خاك افتاده جسم اطهر او
گو يكي آرد كفن بر پيكر او
نور چشمان ترش كو
مادرش كو خواهرش كو
وا غريبا وا اماما
*****
شمع جانش شد قطره قطره آب
تا نسوز او ديگر از آفتاب
در كنار او كبوترها رسيدند
با پر خود روي او سايه كشيدند
شعله بر جانم كشيده
ماتم آن سر بريده
وا غريبا وا اماما
*****
مناسبت شهادت
سبك واحد جديد
قالب مثنوي
شاعر مؤيد سيد رضا
منبع بايگاني
تعداد استفاده 0
روز عزاي نهمين امام است
پيكر اطهرش به روي بام است
تقي ز دنيا مي رود خدايا
به پيش زهرا مي رود خدايا
امشب دل اهل ولا شكسته
در ماتم ابن الرضا نشسته
يا ثامن الحجج گلت فسرده
در حجره ي در بسته جان سپرده
زهر جفا شرر به جان مي زند
دشمن به او زخم زبان مي زند
وقت شهادت ياوري ندارم
همچون حسين لب تشنه جان سپارم
اگر مرا شعله به جان مي زني
دگر چرا زخم زبان مي زني
مظلومي نهم امام بنگر
خورشيد را به روي بام بنگر
آتش گرفته پيكرم خدايا
خندد به حالم همسرم خدايا
جان و دلم آمد به درد مادر
ببين عروس تو چه كرد مادر
جوانترين امام ما واي واي
كشته شد از زهر جفا واي واي
ابن الرضا يا رب زپا فتاده
آتش به جانش از جفا فتاده
آتش گرفته پيكرم آب آّب
شد پاره پاره جگرم آب آب
اي همسري كه در كفت اسيرم
آبم دهي يا ندهي بميرم
نور دل فاطمه بي تاب شد
قلب جواد بن الرضا آب شد
اين بدن كيست كه روي بام است
پيكر مسموم نهم امام است
زهر هلاهل دلش افروخته
زخم زبانها جگرش سوخته
كبوتران مُحرم آن حريمند
سايه فكن بر تن آن كريمند
در نوجواني نا اميد گشتي
جون جد عطشانت شهيد گشتي
مناسبت شهادت
سبك ولادتي
قالب آهنگين
شاعر ناشناس
منبع بايگاني
تعداد استفاده 0
با دلي خسته بي كس و تنها در غم غربت مبتلايم
در جواني از فتنه ي يارم كشته ي زهر كينه هايم
لحظه ي آخر مأنوس آهم
از عطش رفته نور نگاهم
گوشه ي حجره ، قتلگاهم
واغريبا واويلا (2)
*****
مناسبت شهادت
سبك ولادتي
قالب آهنگين
شاعر ناشناس
منبع گلواژه هاي عترت
تعداد استفاده 0
چون صيد گرفتار غم و درد و بلايم ، من ابن الرضايم
جان مي دهم و پشت در بسته سرايم ، من ابن الرضايم
من مي روم و ياد غم كرببلايم
اي واي كه شد همسر من قاتل جانم
من ابن رضايم
*****
اي مرگ مدد كن كه من زار بميرم ، در غصه اسيرم
از زهر خلاصم كن و بگذار بميرم ، من جوان پيرم
بگذار كه با سوز درون و لب عطشان
يكبار زنم ناله و صد بار بميرم
من ابن الرضايم
*****
من بي كس و بي ياور و بي يار و معينم ، دلخسته حزينم
عمري است فقط غصه و غم گشته نصيبم ، كس نيست حبيبم
نه خواهري و نه مادري نيست كنارم
از بهر خلاصي روي لب امن يجيبم
من ابن الرضايم
*****
اي مرگ مدد كن كه من زار بميرم
اي زهر خلاصم كن و بگذار بميرم
بگذار در اين خانه كه غمخانه ي من بود
تنها و غريب از ستم يار بميرم
بگذار كه با سوز درون و لب عطشان
يك بار زنم ناله و صد بار بميرم
بگذار كه چون فاطمه هنگام جواني
در خانه ي دربسته ي خود زار بميرم
بگذار كه بي شيون آرام شوم آب
چون شمع كه سوزد به شب تار بميرم
بگذار در اين خانه ي دربسته ي خاموش
از يار كشم محنت و آزار بميرم
بگذار چو مرغي كه قفس قتلگهش بود
بيگانه و تنها و گرفتار بميرم
مناسبت شهادت
سبك ولادتي
قالب غزل
شاعر ناشناس
منبع بايگاني
تعداد استفاده 0
يارب ببين زمانه چكرده است با دلم
رنج و بلا عجين شده يك عمر با گلم
افتاده ام به حجره ي دربسته بي پناه
غير از اجل كسي نبود در مقابلم
آيا كسي چو من غم غربت كشيده است
آخر شريك زندگيم گشته قاتلم
لحظه به لحظه جان و تنم آب مي شود
پا تا به سر در آتش زهر هلاهلم
از بسكه دست و پا زده ام در هجوم درد
ريزد ز گوشه ي لبم آلاله ي دلم
درياي تشنگي به درون مي كِشد مرا
آنسوي حجره هلهله ها گشته ساحلم
مناسبت شهادت
سبك ولادتي
قالب آهنگين
شاعر ناشناس
منبع بايگاني
تعداد استفاده 0
تك و تنها ، توي غمها ، ميون يك حجره ي بسته
دلشكسته ، زار و خسته ، چشم براه بابا نشسته
مي چكد خون از گوشه ي لبها
زير لب گويد مادرم زهرا
آه و وايلا(4)
*****
تن بي تاب ، تشنه ي آب ، ناله مي زد او جگرم سوخت
يه صوابي ، جرعه آبي ، ببينيد از پا تا سرم سوخت
بر رويم درب حجره مي بنديد
اشك من ديديد از چه مي خنديد
آه و وايلا(4)
*****
گل پرپر ، با چش تر ، مي خونه از يك ياس پرپر
دم آخر ، ميشه مضطر ، تا مي خونه روضه ي مادر
روضه خواند از خانه ي پر دود
مادر ما در بين آتش بود
آه و وايلا(4)
*****
(زبانحال امام حسن)
تك و تنها ، نيمه شبها ، مي بينم يك كوچه تو كاووس
خواب يك درد ، خواب نامرد ، خواب دستي بر رخ مادر
جان دهم صد بار مي شوم زنده
خنده ي دشمن قلبم و كنده
*****
مناسبت شهادت
سبك ولادتي
قالب غزل
شاعر ناشناس
منبع بايگاني
تعداد استفاده 0
از تب زهر ز پا تا به سرم مي سوزد
در غمم اشك به چشمان ترم مي سوزد
قفسم حجره ي دربسته و يارم صياد
شادمان است كه من بال و پرم مي سوزد
با كنيزان به من تشنه ز كين مي خندد
دوست دارد كه ببينم جگرم مي سوزد
لاله چين زخم زبان بر من پژمرده زند
ز آتش طعنه ي او برگ و برم مي سوزد
دم آخر كه به خاك است سرم از غربت
دل من از غم هجر پسرم مي سوزد
من كه يك عمر اسير غم مادر بودم
ياد آن كوچه ز پا تا به سرم مي سوزد
مناسبت بعد از شهادت
سبك شور كف زني
قالب فولكوريك
شاعر شريف علي
منبع بايگاني
تعداد استفاده 0
يكي بود يكي نبود زير گنبد كبود
روي بوم خونه اي يه بدن افتاده بود
غربت و بي كسي از حال و روزش حاكي بود
آخه خوني بود لباش آخه موهاش خاكي بود
جگرش پاره شده همه ي تنش كبود
گوئيا كه پيكرش به يه زهري سوخته بود
پيدا بود كه با چشاش كسي رو صدا زده
روي خاكا غلطيده خيلي دست و پا زده
چي بگم كه از غمش خون ز ديده ها مياد
آخه قصه ي منه روضه ي امام جواد
نمي گم از ستم ام فضل بي حيا
آخدا حرف مي زنم از وفاي كفترا
كفترا پر مي زدند همگي بالا سرش
تا ز آفتاب نسوزه بدن مطهرش
اما كاشكي آخدا كفتراي با وفا
مي بودند تو كربلا مي بودند تو قتلگاه
جاي زينب غمين به حسين غرقه خون
همگي با پراشون مي زدند يه سايه بون
آخه زينب نتونست پيش داداش بمونه
زدن و كشوندنش به زور تازيونه
مناسبت شهادت
سبك ولادتي
قالب آهنگين
شاعر ناشناس
منبع بايگاني
تعداد استفاده 0
آي آدمها تا به حالا اشك يك غريب و ديديد
تا حالا تو خونه ي خود طعم غربت و چشيديد
تا حالا شده به روتون در حجره رو ببندند
تا حالا شده براي تشنه بودنت بخندند
بميرم كه آقا از پا تا سرش داره مي سوزه
به خودش همش مي پيچه جيگرش داره مي سوزه
دست و پا مي زنه اما به تماشاش مي زنن صف
گرم هلهله غلاما كنيزاشم مي زنن كف
*****
پيكري كه جون نداره مي برند رو بوم خونه
تا زير گرماي خورشيد سه روز اين بدن بمونه
اما بال كبوترها سايه بون رو تنش شد
نه ديگه غارت دشمن كلاه خود پيرهنش شد
نه كه انگشتشو بردند برا انگشتر خاتم
نه كه از رو نيزه ديده خواهر و بين نا محرم
مناسبت شهادت
سبك ولادتي
قالب غزل
شاعر ناشناس
منبع بايگاني
تعداد استفاده 0
از دل حجره ي تاريك كه بسته است درش
مي رسد ناله اي و دل شده خون از اثرش
چيست؟ اين ناله ي سوزنده و از سينه ي كيست؟
صاحب ناله مگر سوخته پا تا به سرش
اين فروغ دل زهراست كه خون است دلش
اين جگر گوشه ي موسي است كه سوزد جگرش
اين جواد است كه از تشنگي و سوزش زهر
جان سوزان بود و ناله ي جانسوز ترش
خانه اش قتلگه و همسر او قاتل اوست
بارالها تو گواهي كه چه آمد به سرش
همسر مرد برايش پرو بال است ولي
همسر سنگدل او بشكسته اس پرش
آتش زه چنان كرده بجانش تأثير
كه كند هر نفس سوخته اش تشنه ترش
شهر بغداد بود شاهد مظلوم دگر
پسريرا كه دهد جان زستم چون پدرش
كاش مي بود غريب الغربا در آنجا
تا زماني نگرد غربت تنها پسرش
مناسبت شهادت
سبك ولادتي
قالب آهنگين
شاعر ناشناس
منبع بايگاني
تعداد استفاده 0
بر خاك حجره سر مي گذارم
تنهاي تنها جان مي سپارم
قاتل مرا كشت ، با كام عطشان
بابا رضا جان(2)
*****
در را به رويم از كينه بستند
در انتظار مرگم نشستند
او مي زند كف ، من مي دهم جان
بابا رضا جان(2)
*****
آب خوش من اشك روان بود
قوت و غذايم زخم زبان بود
رحمي نكردند ، بر من پدر جان
بابا رضا جان(2)
*****
مناسبت شهادت
سبك ولادتي
قالب آهنگين
شاعر ناشناس
منبع بايگاني
تعداد استفاده 0
آي آدما تك و تنها از نفس افتاده مولا
مناسبت شهادت
سبك ولادتي
قالب آهنگين
شاعر ناشناس
منبع زمزمه هاي ولايت 2-77
تعداد استفاده 0
ستاره ي غم رضا عزيز جان خيرالنساء
خزان شده بهار او فتاده بر خاك حجره ها
واي
به خاك غم گشته منزلش
شرار كين گشته قاتلش
حسين حسين آيد از دلش
واي (غريب زهرا مولا جواد3)
*****
تنش به بام كبوتران فراز اين ماه انجمن
ولي حسين به كربلا به روي خاك است و بي كفن
واي
بلا نديده ديگر خواهرش
نرفته غارت انگشترش
به ني نرفته ماه سرش
واي (غريب زهرا مولا جواد3)
*****
مناسبت شهادت
سبك ولادتي
قالب آهنگين
شاعر ناشناس
منبع گلواژه هاي عترت 2
تعداد استفاده 0
عزيز جان رضايي، تو اوج شور و صفائي، تو مروه اي تو منا
دلم شده حرم تو، بگيرم از كرم تو، برات كرببلا
نگاه با محبتت، دل منو جلا ميده
به عشق تو امام رضا، برات كربلا ميده
به قلبم، به جانم، به چشم من نور عين
شده اين، دل من، كبوتر كاظمين
واويلا واويلا واويلا واويلا(3)
*****
بدون عذر و بهانه، به دست مَحرم خانه، پاره شده جگرش
به اوج شور جواني، نه طاقتي نه تواني، زند صدا مادرش
او ناله مي كرد كنيزا، فرياد شعف مي زدند
ناله مي كرد كه تشنه ام، ولي اونا كف مي زدند
كسي نبود جواب بده، به سوز و آه و ناله ها
ناله مي كرد واي جگرم، مي زد به حجره دست و پا
نه آبي، نه ياري، نه خواهري در برش
درونِ، صداها، صداي واي مادرش
واويلا واويلا واويلا واويلا(3)
*****
داغ غم او چه بسيار، خيره شده به در انگار، دو چشم تيره و تار
شبيه مادر خسته، بياد پهلو شكسته، به ياد درب و ديوار
تا ياد مادر ميومد، يادش ميومد اين غمو
مي گفت خدا لعنت كنه، اون كه تو كوچه زد تو رو
يه ديوار، يه كوچه، يه مادر دلغمين
يه نامرد ، يه بانو، كه گشته نقش زمين
واويلا واويلا واويلا واويلا(3)
*****
مناسبت شهادت
سبك مرثيه
قالب آهنگين
شاعر سازگار حاج غلامرضا
منبع از صيام تا قيام
تعداد استفاده 0
اي پدر يا رضا كن نگاهم
حجره ي من شده قتلگاهم
يا ابتا واويلتا
بابا رضا جان بابا رضا جان
*****
حجره در بسته من دل شكسته
گرد غربت به رويم نشسته
كام عطشان ديده گريان
بابا رضا جان بابا رضا جان
*****
من كه عمري جفا با دلم شد
يار نامهربان قاتلم شد
شد تنم آب رفتم از تاب
بابا رضا جان بابا رضا جان
*****
من جگر پارة مرتضايم
من جواد ابن موسي الرضايم
ديدم از يار رنج بسيار
بابا رضا جان بابا رضا جان
*****
عاقبت در بهار جواني
گلشن عمر من شد خزاني
كرده دشمن گريه بر من
بابا رضا جان بابا رضا جان
*****
مناسبت شهادت
سبك ولادتي
قالب آهنگين
شاعر ناشناس
منبع زمزمه هاي ولايت 2-77
تعداد استفاده 0
تموم دو عالم به سر و سينه مي زنن از اين غم عظمي
آخه داره پر مي كشه از اين دار فنا يوسف زهرا
غربت توي چشاشه، رفتن تنها دعاشه، هادي ذكر لباشه
باغش بدون برگه، انگار موقع مرگه، عالم غرق عزاشه
الهي من غريبم(4)
*****
شراره ي زهر سوز جگر و تشنگي شدن همدم آقا
خدا توي جنت روضه مي گيره براي ماتم آقا
قلبم اسير درده، دشمن هلهله كرده، آقام به شور و شينه
ديگه از جهان سيره، تشنه داره مي ميره، گريه اش برا حسينه
الهي من غريبم(4)
*****
لحظه هاي آخر شده دلش غرق غم و تاب و تب دلبر
با لباي خشكش مي خونه برا لب خشك شه بي سر
زينب داره مي بينه، دشمن به روي سينه، مادر آهي كشيده
پيش ديده ي زهرا، روي خاكاي صحرا، رأس شاهي بريده
الهي من غريبم(4)
*****
مناسبت شهادت
سبك مرثيه
قالب آهنگين
شاعر سازگار حاج غلامرضا
منبع از صيام تا قيام 2
تعداد استفاده 0
ي_وسف ف_اطمه تنه_ا و دل شكست_ه
لب تشنه جان داده، در حجره ي در بسته
مي گريد چشم همه بر جواد الائمه
*****
ام الفضل مي خندد بر گريه ي همسرش
ف_اطم_ه مي گري_د در ماتم پسرش
مي گريد چشم همه بر جواد الائمه
*****
پي_كر اطه_ر آن حجّت يگان__ه
عين آفتاب است بالاي بام خانه
مي گريد چشم همه بر جواد الائمه
*****
خون ريزد از چشم هر شيعه ي آزاده
كان ت_ن نازنين در كوچه ها اُفتاده
مي گريد چشم همه بر جواد الائمه
*****
مرغان بر روي بام پرهاي خود وا كردند
سايب_ان ب_ر جسم ي_وسف زه_را كردند
مي گريد چشم همه بر جواد الائمه
*****
ي_ا الله ي_ا الله عاشق كاظمينم
مشتاق تربت آن زاده ي حسينم
مي گريد چشم همه بر جواد الائمه
*****
مناسبت شهادت
سبك مرثيه
قالب آهنگين
شاعر سازگار حاج غلامرضا
منبع از صيام تا قيام 2
تعداد استفاده 0
خون شد از غم دل من سوخته حاصل من
با كه گويم كه شده يار من قاتل من
اي خدا مظلومم(2)
*****
اي پدر كن نگهم خانه شد قتلگهم
جگر سنگ بسوزد به شرار دل من
اي خدا مظلومم (2)
*****
چون تو تنها و غريب چهره بر خاك نهم
جان بابا تو بگو كف نزد قاتل من
اي خدا مظلومم(2)
*****
رفته طاقت ز تنم جان رود از بدنم
يار سنگين دل من بر تن من تاب نداد
اي خدا مظلومم(2)
*****
نتوانم كه دگر دست و پاي بزنم
جگرم سوخت و يك قطره به من آب نداد
اي خدا مظلومم (2)
*****
از نفس افتادم در قفس جان دادم
اي پدر مشكل تو مشكل من گرديده
اي خدا مظلومم(2)
*****
از چه خود صيادم نكند آزادم
دختر قاتل تو قاتل من گرديده
اي خدا مظلومم(2)
*****
مناسبت شهادت
سبك مرثيه
قالب آهنگين
شاعر سازگار حاج غلامرضا
منبع از صيام تا قيام
تعداد استفاده 0
اي گل پرپر ثامن الائمه
جواد اهل بيت يوسف فاطمه
اي سپهر كرم اي يم جودم
كاظمين تو كعبه ي مقصودم
سيدي مولا سيدي مولا (2)
*****
اي كه از كودكي خون شده بر دلت
در جواني شده همسرت قاتلت
به فداي تو و قلب مسمومت
تشنه جان داده چون جدّ مظلومت
سيدي مولا سيدي مولا (2)
*****
آخر از زهر كين پاره شد جگرت
قاتلت دختر قاتل پدرت
تشنه لب گوشه ي خانه جان دادي
مثل بابت غريبانه جان دادي
سيدي مولا سيدي مولا (2)
*****
آسمان و زمين بر دلت گريه كرد
بر غريبي تو قاتلت گريه كرد
مي زدي دم به دم با تن خسته
دست و پا در حجره ي دربسته
سيدي مولا سيدي مولا (2)
*****
كاظمين شاهد قصه ي غربتت
بوي خاك حسين آيد از تربتت
شده مرغ دلم بي قرار تو
چه شود رخ نهم به مزار تو
سيدي مولا سيدي مولا (2)
*****
وقت مردن به در بوده چشم ترت
تا ببيني رخ نازنين پسرت
نه تو را مونس و يار و ياور بود
نه پسر نه برادر نه خواهر بود
سيدي مولا سيدي مولا (2)
*****
مناسبت شهادت
سبك مرثيه
قالب آهنگين
شاعر سازگار حاج غلامرضا
منبع از صيام تا قيام
تعداد استفاده 0
تو امام جوادي
چون شد از پا فتادي
سر به زانو نهادي
يا جواد الائمه (4)
*****
غصّه ات بي شماره
سينه ات پر شراره
اشك چشمت ستاره
يا جواد الائمه (4)
*****
اين كه ماه تمام است
بر خلايق امام است
پيكرش روي بام است
يا جواد الائمه (4)
*****
آسمان سينه چاك است
يك بدن روي خاك است
بهتر از جان پاك است
يا جواد الائمه (4)
*****
مناسبت شهادت
سبك ولادتي
قالب قصيده
شاعر ناشناس
منبع زمزمه هاي ولايت 2-77
تعداد استفاده 0
به تنگناي قفس ميزباني اش كردند
فراق و زخم زبان مهرباني اش كردند
جواد بود و تلافيّ جود و احسانش
به سوز زهر و عطش قدر داني اش كردند
به جشن مرگ عزيز بتول صف بستند
نگه به خاتمه ي زندگاني اش كردند
به خاك حجره كه از تاب درد مي غلتيد
چه خنده ها كه به سوز نهاني اش كردند
گلي كه اول شادابي و بهارش بود
گرفته آن همه گلچين خزاني اش كردند
شرار و آه دلش را كسي نمي فهميد
كه پاره هاي جگر همزباني اش كردند
ميان رقص كنيزان شهادتين مي خواند
چگونه بدرقه اي آسماني اش كردند
علي اكبر سلطان توس را كشتند
كه گريه اهل سما بر جواني اش كردند
به جاي فاتحه مشغول كف زدن گشتند
به پاي كوبي خود نوحه خواني اش كردند
به آفتاب روي بام خانه اش دادند
خدا گواه است كه نامهرباني اش كردند
كبوتران همه پرهاي خود به هم دادند
شدند هم قسم و سايباني اش كردند
گهي ز ماتم او سر به زير پر بردند
گه استلام لب ارغواني اش كردند
مناسبت شهادت
سبك ولادتي
قالب آهنگين
شاعر ناشناس
منبع زمزمه هاي ولايت 2-77
تعداد استفاده 0
با خدا درد دل مي كنم، نگاه من سمت آسمونه
با غم و غصه ي مدينه، دوباره اشكام زده جوونه
تو هجوم درد غربت = چي بگم كه چي كشيدم
مادرمو زدند جوابشونو مي دم(3)
وَ ا...ِ لأُخرِجَنَّهُمَا لَأُحرِقَنَّهُمَا لَأُحرِقَنَّهُمَا(2)
*****
همه ي دشمناي علي، دم در خونه حلقه بستند
در و با ضربه هاي لگد، به نيّت كشتنش شكستند
پراي فرشته اي رو = زير دست و پا مي ديدند
مادرمو زدند جوابشونو مي دم(3)
وَ ا...ِ لأُخرِجَنَّهُمَا لَأُحرِقَنَّهُمَا لَأُحرِقَنَّهُمَا(2)
*****
مي بينم كودكي بي صدا، تو خلوت كوچه گريه كرده
خاكا رو زير و رو مي كنه، به دنبال گمشده اش مي گرده
با يه گوشواره شكسته = تو كوچه ازش شنيدم
مادرمو زدند جوابشونو مي دم(3)
وَ ا...ِ لأُخرِجَنَّهُمَا لَأُحرِقَنَّهُمَا لَأُحرِقَنَّهُمَا(2)
*****