بانك جامع اشعار مداحان جلد 9

مشخصات كتاب

سرشناسه:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان،1390

عنوان و نام پديدآور:بانك جامع اشعار مداحان ( جلد 9)/ مهدي سروري (مداح)

مشخصات نشر:اصفهان:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان ، 1390.

مشخصات ظاهري:نرم افزار تلفن همراه و رايانه

موضوع : حضرت امام موسی كاظم(ع)

حضرت امام موسی كاظم(ع)

ولادت

1- اينجاست كاظمين كه از كعبه برتر است

مشخصات

مناسبت كاظمين

سبك مرثيه

قالب غزل

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع نخل ميثم 3

تعداد استفاده 0

متن شعر

اينجاست كاظمين كه از كعبه برتر است

اينجا نسيم همنفس روح پرور است

اينجاست كاظمين كه بگرفته در بغل

دو جسم پاك را كه دو روح مطهر است

اينجا حريم حضرت ابن الرضا جواد

اينجا مزار و تربت موسي بن جعفر است

اين است آن امام غريبي كه همچنان

آثار زخم سلسله هايش به پيكر است

گويي هنوز از دل زندان رسد بگوش

آواي آن سلاله ي پاك پيمبر است

جسمي كه بوده در غل و زنجير سالها

تابوت او چرا دگر از تخته ي در است

گر بنگري هنوز به جسم شريف او

آثار تازيانه ي خصم ستمگر است

اي ديده خون ببار به ياد جواد او

آن كو غريب خانه و مقتول همسر است

سوزد دلم به ياد امامي كه بر تنش

بالاي بام سايه ز بال كبوتر است

در بين حجره با لب عطشان و چشم تر

گويي سرش به دامن زهراي اطهر است

گويي هنوز از لب او بانگ آب آب

بر گوش شيعه بلكه الي صبح محشر است

شمشير و تازيانه و دشنام و زهر كين

اجر رسول بوده و پاداش حيدر است

«ميثم» به مُلك هر دو جهان ناز مي كند

زيراي گداي آل رسول است و حيدر است

2- اي هفتمين ولي خدا هفتمين امام

مشخصات

مناسبت كاظمين

سبك ولادتي

قالب غزل

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي هفتمين ولي خدا همفتمين امام

بر كاظمين و صحن و سرايت ز ما سلام

موساي اهل بيتي و سينات كاظمين

تو با خدا و خلق جهان با تو هم كلام

تو كيستي وصي نبي حجت خدا

داري به كل خلق وجود اختيار تام

صحن تو بهر شيعه ي تو مسجد النبي

قبر تو كعبه و حرمت مسجد الحرام

دشمن ز كظم غيظ تو ممنون و شرمسار

هارون به پيش عزم تو از كف دهد زمام

باب تو جعفربن محمد پسر علي

دخت تو كيست؟ فاطمه ي فاطمه مقام

حاجات خلق در حرم قدس تو روا

باب الحوائجت ز خداوند گشته نام

ما سائل رهيم و تو دست عطاي حق

تو خضر رحمتي و همه خلق تشنه كام

اين غم كجا برم به كه گويم كه بهر تو

در حبس تيره فرق نمي كرد صبح و شام

فضائل

1- اي هزاران موسي ات از طور آورده سلام

مشخصات

مناسبت مدح و مرثيه

سبك مرثيه

قالب قصيده

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع مرآت ولايت 3

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي هزاران موسي ات از طور آورده سلام

وي مسيحا برده بر حبل المتينت اعتصام

موس_ي جعف_ر، ام_ام الع_ارفين، ن_ورالهدي

روي قرآن، پشت دين، كهف التقي، خيرالانام

گوهر شش بحر ن_ور استي و بح_ر پنج دُر

خ__ود ام_ام اب_ن ام_ام اب_ن ام_ام ابن امام

صحن زيبايت هم_ان صحن اميرالمؤمنين

ك_اظمينت ك_ربلا و م_رقدت بي_ت الحرام

جان به خاك آستانت فرش چون بال ملك

دل در اطراف حريمت چون كبوتر گِردِ بام

هر دري از صحن زيبايت دو صد باب المراد

ه_ر ق_دم از خ_اك زوّار ت_و يك دارالسلام

با همه ايمان ك_ه دارم كف_ر نعمت كرده ام

گر به صحنينت برم از جنّت و فردوس، نام

با ت_ولاّي ت__و از اوّل حي__اتم ش_د شروع

از تو گفتم، از تو گويم، تا شود عمرم تمام

كظم غيظت برده از دشمن هزاران بار دل

مهرباني ه_ات داده زخ__م دل را التي__ام

نه به دوزخ كار دارم، نه به محشر، نه بهشت

دوست دارم تا كه در اين آستان باشم غلام

چ_ارده معص_وم را ب__الله زيارت كرده است

هر كه بر اين آستان از دور گويد يك سلام

ت_ا ز راه دور قب_رت را زي__ارت مي كنم

ب_وي جنت آيدم از چار ج_انب بر مشام

اي مق_ام «قاب قوسينِ» ت_و در مطموره ها

وي ميان سلسله با حيّ سبحان همكلام

خصم در زندان اسيرت كرده، كو تا بنگرد

طاي_ر آزادگ_ي ب_ر روي دس_ت توست رام

دست در زنجير و پا در كند و پيشاني به خاك

ذكر

بر لب، روز و شب، اشكت به ديده صبح و شام

پاي تاب_وت ت_و هم حتي اهانت شد به تو

خوب بگرفتن__د از فرزن__د زه__را احترام

روز و شب با دوست در زير غل و زنجيرها

حال مي كردي هماره، ذكر مي گفتي مدام

گاه در ذكر سجود و گاه در ذكر ركوع

گاه در ح_ال قعود و گاه در حال قيام

«سندي شاهك» رسانْدَت بر بدن، آزارها

آن يهودي خواست كز اسلام گيرد انتقام

روزها را روزه، شب ها در مناجات و نماز

دوره سالت به زندان بود چون ماه صيام

يوسف زهرا! شنيدم بر رخت سيلي زدند

با كدامين ج_رم مولا؟ ب_ا كدامين اتهام؟

پيكرت بر تخته اي با آن چنان جاه و جلال

تخت_ه ي در ب_ود روي شان_ه ي چندين غلام

بود جسمت بر زمين، چون پيكر جدت سه روز

گريه بر مظلومي ات مي كرد چشم خاص و عام

نه تنت بر خاك عريان، نه سرت بر نوك ني

نه حريمت را كسي آت_ش زد اي عالي مقام!

نه تص_دّق داد ك_س در كوف_ه بر معصومه ات

نه عزي_زان ت__و را بردن__د س_وي شه_ر شام

تا جهان باقي است بايد بهر جدت گريه كرد

آنكه بي او گريه بر ه_ر دي_ده اي باشد حرام

اش_ك او از دي__ده ي ه__ر شيعه ري_زد متصل

داغ او در سينه ه__ا پيوست_ه باش_د مستدام

چشم «ميثم» اشك مي ريزد به ياد كشته اي

كز غمش پيوسته گريد هفت باب و چارمام

2- قربون گنبدي كه خيلي غريب و با صفاست

مشخصات

مناسبت مدح

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

موسي بن جعفر _ مدد مدد (4)

قربونِ گنبدي كه خيلي غريب و با صفاست

ضريحش همسايه ي كرب و بلاي عاشقاست

تو امامِ كاظم و باب الحوائجِ مني

پاي روضه هات داري به قلبم آتيش مي زني

* * *

اشك چشمِ من روونه از بهونت آقا جون

يه گدا اومده امشب درِ خونت آقا جون

اگه تو ردّم كني بي سر و سامون مي مونم

تك و تنها ميونِ دنيا هراسون مي مونم

* * *

غريبِ غريب نواز از تو اشارتي مي خوام

زخم من دوا مي خواد رواي حاجتي مي خوام

عمري پر بسته بودم طائرِ قبرت نشدم

زندگيم تموم شد و زائرِ قبرت نشدم

3- اي ز حريم تو حرم، گوشه اي

مشخصات

مناسبت مدح و مرثيه

سبك مرثيه

قالب مثنوي

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع مرآت ولايت 3

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي ز حريم تو حرم، گوشه اي

وي ز عطاي تو جنان خوشه اي

موس_ي ط_ور ازليّت سلام

مشع_ل ن_ور ازليّ_ت سلام

روح مناجاتي و خيرالعباد

قبله ي حاجاتي و باب المراد

هفت فلك گوشه اي از درگهت

هشت بهشت آمده فرش رهت

بح_ر ولاي_ت گه_ر فاطمه

موسي جعفر، پس_ر فاطمه

پل__ه ي تخت__ت قل__لِ ع__المين

جاي گرفتي ز چه در كاظمين؟

اي همه شب دور سرت گشته عرش

پ_اي نه_ادي ز چ_ه در چشم فرش؟

برت_ر از آن__ي ك__ه ثن__ايت ك_نم

جان چه ب_ود تا كه ف__دايت كنم؟

بي_ن امام__ان بن__ي فاطم__ه

حلم تو مشهورتر است از همه

ه_م به قضا هم به قدر ناظمي

كاظم__ي و كاظمي و كاظمي

سلسل_ه پيم_ان تو از ابتداست

سير عروج تو ز خود تا خداست

رشت__ه ي تسلي_م ت_و زنجيرها

مشعل شب هاي ت_و تكبيرها

محبس تو سينه ي سين_اي نور

قعر سيه چال ب_ه از كوه طور

زمزمه ه__اي ت_و صداي خدا

ه_ر نفس_ت ب_ود ب__راي خدا

در دل ت_اريك سي__ه چال ها

همسخن دوست شدي، سال ها

يوسف فاطم_ه ت_و و قع_ر چ_اه؟

همدم شام و سحرت اشك و آه؟

مح_بس در بست_ه ي ت_و چاه بود

ه_ر نفس_ت سي__ر ال_ي الله بود

خصم ستمكار حقير تو بود

سلسله پيوسته اسير تو بود

ن_ور ز ن__ار ت_و ب__رافروخته

زهر ز سوز جگ_رت سوخته

بسته همه روزنه ه_اي قفس

تنگ شده در دل تنگت نفس

كس نشنيده شج_ر طور دل

غرق شود در وسط آب و

گل

چاه كسي ديده شود حبس ماه؟

م_اه شنيديد ك_ه افت_د به چاه؟

كشت_ه ي صي__اد ستمگ_ر شدي

مشت پري گشتي و پرپر شدي

گرچ_ه ز ج_اه تو خبر داشتند

چ_ار نف_ر جس_م تو برداشتند

حيف كه شد با همه خون دلت

مشيّ__ع جن__ازه ات ق__اتلت

ب__ر همگان داد ندا آن لعين

كه رهب_ر رافضيان است اين

حيف كه خون جگرت قوت شد

تخت__ه ي در، به_ر ت__و تابوت شد

اي عل__ي و فاطمه را ن__ورعين

وي دل بشكسته تو را كاظمين

م_اه رج__ب ب_ر تو محرّم شده

وقف غمت گري_ه ي «ميثم» شده

4- اي حيات روح مطهر

مشخصات

مناسبت مدح و مرثيه

سبك مرثيه

قالب قصيده

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع مرآت ولايت 3

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي حيات روح مطهر

وي بق_اي عال_م اكب__ر

هشتمين ستاره ي عصمت

هفتمي_ن وص_يّ پيمبر

ي_ا ول_يّ خال__ق منّ_ان

ي_ا امام موسي جعفر

درِّ هف_ت بح_رِ ف_ضيلت

بحرِ شش فروزانْگ_وهر

هم ز وصف خل_ق، مبرّا

ه_م ز ح_د م_دح، فراتر

هم قضا تو راست به فرمان

هم ق_دَر ت_و راست مق_دّر

ب_ال ده ب_ه م_رغ عروجم

ت_ا ب_ه كاظميْ_ن زن_م پر

كاظمي_ن، قبل_ه ي جان ه_ا

كاظمي_ن، خان__ه ي دلب__ر

كاظمين، خاك دو مولا

كاظمين، شهر دو سرور

تا دهم به بارگهت جان

تا نهم به خاك درت سر

ك_رده ام مش__ام دل_م را

از ولاي__ت ت__و معطّ__ر

خاك و باد و آتش و آبند

در اراده ي ت__و مسخّ__ر

ج_ز درت پن_اه ندارم

سيّدي مرانم از اين در!

گر از اين درم برهاني

ب_از آي_م از درِ ديگ__ر

شير با ولاي تو خ_وردم

پيشت_ر ز خلق_ت م__ادر

من كي ام كه مدح تو گويم

اي هم_ه خدات ثناگر

م__اه آفت_اب، شم_ايل

آفتابِ فاطم_ه منظ_ر

چ_ون رضات، نور دوديده

همچو فاطمه به تو دختر

او ام__ام ك_لّ خ__لايق

اي__ن حبيب___ةاللهِ داور

دور ب_ا اشاره ي چشمت

مي زن__د سپه__ر م_دوّر

آن چنان كه با يدِ موسي

چوب خشك مي شود اژدر

مهر تو چو خلق م_را هم

هم چو ذرّه داشته در بر

خ_ار ب_وده ام، شده ام گل

خاك ب_وده ام، شده ام زر

كظم غيظ تو همه احمد

دست و تيغ تو همه حيدر

جاي ج_اي عال_م هستي

از ذراري ت___و من__وّر

بس امامزاده كه

ديدم

بود نجلِ موسي جعفر

اين بوَد تجلّيِ زهرا

اي__ن ب_وَد نتيج_ه ي كوثر

اي ام__ام ن__ور! چگون_ه

حبس تيره شد به تو بستر؟

تيرگي تو را شده مونس

سلسله تو را شده ياور

آفتاب و سلسله؟ هرگز

اي__ن م_را نياي_د باور

ت_ا ول__ي عص_ر ني_ايد

آن امي_د اوّل و آخ_ر

داغ توست بر جگر ما

زخم تو هماره به پيكر

كاش دور حبس تو مي شد

پ_ر زن__م بس__ان كب__وتر

نخل «ميثم» است كه دائم

مي ده_د ز اشك غمت ب_ر

5- واسه اين دلم كه آروم جز به شور و شين نمي

مشخصات

مناسبت مدح و مرثيه

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع گلواژه هاي عترت

تعداد استفاده 0

متن شعر

واسه اين دلم كه آروم جز به شور و شين نمي شه

زير اين گنبد دوار هيچ جا كاظمين نمي شه

واسه اون دلهائي كه دل نيست تو دلهاشون هميشه

هيچ جايي برا دلاشون مثل كاظمين نمي شه

دو تا آقا دو تا مولا دو تا شاه تك و تنها

دو تا دلبر دو تا رهبر دو تا نور چشم زهرا

هر كسي كه اونجا رفته ميگه اونجا فوق عرشه

بال هر فرشته اينجا زير پا زائرا فرشه

واسه اون دلهائي كه زود ميشه دلتنگ و هوايي

خدا تو اينجا گذاشته دو تا گنبد طلائي

دو خدايي دو ولائي دو امام دلربايي

توي غربت توي محنت هر دو تا شده فدايي

يكيشون امير عالم روشني بخش نگامه

يكيشون شاه جوونا پسر امام رضامه

يكيشون اوج غريبي يكيشون عشق و نشون داد

يكيشون گوشه ي زندون يكيشون تو حجره جون داد

دو تا مه رو دو تا دلجو دو تا گل شاه خوش ابرو

قمر عشق پسر عشق پدر ضامن آهو

6- اي وجودت مطلع الانوار يا موسي بن جعفر

مشخصات

مناسبت مدح و مرثيه

سبك مرثيه

قالب قصيده

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع نخل ميثم 3

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي وجودت مطلع الانوار يا موسي بن جعفر

اي جلالت برتر از گفتار يا موسي بن

جعفر

اي رواقت كعبه ي دل وي حريمت طور سينا

اي هزاران موسي ات زوار يا موسي بن جعفر

اي خوش آن بيمار كز فيض تو مي جوشد شفايش

اي هزاران عيسي ات بيمار يا موسي بن جعفر

از تو مي گيرد تجلي سينه ام چون طور سينا

وز تو باشد چشم دل بيدار يا موسي بن جعفر

دردمندم مستمندم بي پناهم روسياهم

هر كه هستم با تو دارم كار يا موسي بن جعفر

كظم غيظ و حسن خلقت دل برد حتي ز دشمن

همچو جدت احمد مختار يا موسي بن جعفر

مي تواني در ز خيبر سر ز جسم عمرو گيري

در غزا چون حيدر كرار يا موسي بن جعفر

در دهانم مي شود در سخن قند مكرر

چون كنم مدح تو را تكرار يا موسي بن جعفر

پيش عفو و پاي جود و نزد احسانت بود كم

هر چه باشد حاجتم بسيار يا موسي بن جعفر

هر كه بودم با تو بودم هر كه هستم با تو هستم

در گلستان شمايم خار يا موسي بن جعفر

اي كه دشمن داد دشنام و نوازش كردي از او

دوستم دستي به سويم آر يا موسي بن جعفر

دل بسوي تربتت دست دعا بر آسمانم

بلكه يابم در حريمت بار يا موسي بن جعفر

نيست آن قدرم كه گردم زائر صحن و سرايت

خاك زوارت مرا بشمار يا موسي بن جعفر

هديه هر كس از براي يار آرد گوهري را

اين من و اين چشم گوهر بار

يا موسي بن جعفر

من به عالم گفته ام خاك در اين آستانم

لطف كن پا بر سرم بگذار يا موسي بن جعفر

كي شود دور ضريحت گردم و گريم برايت

با دلي سوزان و حالي زار يا موسي بن جعفر

تو همه آزادگان را ياري از لطف و كرامت

از چه در زندان نداري يار يا موسي بن جعفر

تيغ آتشبار بر كف گيرم و خونش بريزم

جز تو دل خواهد اگر دلدار يا موسي بن جعفر

تو سيه چال بلا را رشگ كوه طور كردي

روز و شب با ذكر و استغفار يا موسي بن جعفر

از چه در زندان به جز زنجير غمخواري نداري

اي به خلق عالمي غمخوار يا موسي بن جعفر

با كدامين جرم شد ساييده ساق پات مولا

از چه ديدي روز و شب آزار يا موسي بن جعفر

بر تو مي گريم كه زندان تو حتي روز روشن

بوده تيره تر ز شام تار يا موسي بن جعفر

بر تو مي گريم كه از زنجير و كند و تازيانه

بر تن پاكت بود آثار يا موسي بن جعفر

بر تو مي گريم كه در خاك وطن ذريّه ات را

گرد غربت مانده بر رخسار يا موسي بن جعفر

بر تو مي گريم كه بودي روزه و هنگام مغرب

كردي از خون جگر افطار يا موسي بن جعفر

بر تو مي گريم كه از خرماي زهر آلود دشمن

بود در قلبت شرار نار يا موسي بن جعفر

برتو مي گريم كه تابوت تو بود از تخته ي در

در ميان كوچه و بازار يا موسي بن جعفر

كند بر پا ، غل به گردن ، اشك بر رخ ، زهر در دل

شد نصيب حضرتت هر چار يا موسي بن جعفر

من نمي دانم در آن زندان چه

ديدي ليك دانم

مرگ خود را ديده اي صد بار يا موسي بن جعفر

راه مشكل، بار سنگين، قامت «ميثم» خميده

كوه غم از دوش او بردار يا موسي بن جعفر

7- با رفيقا با شور و شين همه با ذكر يا حسين

مشخصات

مناسبت مدح و مرثيه

سبك ولادتي

قالب فولكوريك

شاعر ناشناس

منبع گلواژه هاي عترت

تعداد استفاده 0

متن شعر

با رفيقا با شور و شين همه با ذكر يا حسين

دلامونو به هم داديم تا رسيديم به كاظمين

با رفيقا بعد يه عمر كه ما به اونجا رسيديم

كنار هم تو غريبي دو گنبد طلا ديديم

دو تا حرم دو تا غريب پاره هاي قلب رضا

از اونجا رفتيم بگيريم اذن ورود به كربلا

تو حرم امام جواد دلم توي خراسونه

تا كه مياي تو حرمش غمو ز قلبت مي رونه

تو كاظمين آدم دلش پيش جواد جوون ميشه

خوش بحال اونكه يه شب تو حرمش مهمون مي شه

از حرم موسي بن جعفر بوي غربت ميرسه

تو حرماي عالمين اين آقا خيلي بي كسه

مي خوام بگم امام رضا آقا بجون مادرت

بيا بيا امشب بگو غريب تويي يا مادرت؟

8- امشب اگه خدا بخواد كبوتر حرم ميشم

مشخصات

مناسبت مدح

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع گلواژه هاي عترت

تعداد استفاده 0

متن شعر

امشب اگه خدا بخواد كبوتر حرم ميشم

سر مي زنم به كاظمين مهمون ذوالكرم ميشم

امشب اگه خدا بخواد پر مي زنم تا كاظمين

يه سر مي رم به سامرا يه سر ميرم پيش حسين

دلم مي خواد از حرمت تا كربلا پل بزنم

به گنبد قشنگ تو از صبح تا شب ذُل بزنم

با تو دلم صفا گرفت بوي امام رضا گرفت

تا اسم كاظمين اومد بهونه كربلا گرفت

مي خوام كه بر ضريح تو دست توسل بزنم

تموم كوچه هاي كاظمين و من گل بزنم

وقتي كه اسم تو مياد امام رضايي ميشه دل

بذار كه حرفمو بگم كرببلايي ميشه دل

9- السلام اي چشمه ي جوشان مهر

مشخصات

مناسبت مدح

سبك ولادتي

قالب مثنوي

شاعر ناشناس

منبع گلواژه هاي عترت

تعداد استفاده 0

متن شعر

السلام اي چشمه ي جوشان مهر

هفتمين مهر فروزان سپهر

السلام اي قافله سالار صبر

تا ابد اي ديده ي بيدار صبر

السلام اي ساقي درياي نور

آرزومند تماشاي تو حور

السلام اي واصل سيماي حق

نور رويت روشني بخش فلق

السلام اي آسمان روشن ز تو

دامن هر گلستان روشن ز تو

السلام اي دلبر مستان مست

دلرباي هر دل زيبا پرست

السلام اي ماه زيباي وجود

اي كه يوسف در تمناي تو بود

صد چو يوسف چون زليخاي توأند

تيغ بر دستند و شيداي توأند

دست هر بيننده اي پر خون توست

هر چه ليلي آمده مجنون توست

هر چه گوئيم از جمال تو كم است

گوشه اي از حسن رويت عالم است

گوشه چشمي كردي و هستي رسيد

از نگاهت جرعه ي مستي چكيد

هر دو عالم باب حاجاتي مرا

قبله ي منظور طاعاتي مرا

آمده باب الحوائج نام تو

جان فداي نام دل آرام تو

سائليم و ما گدايانت همه

كن كرم اي يادگار فاطمه

10- من و توسل به صحن و سراي موسي بن جعفر

مشخصات

مناسبت مدح و مرثيه

سبك مرثيه

قالب قصيده

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع نخل ميثم 3

تعداد استفاده 0

متن شعر

من و توسل به صحن و سراي موسي بن جعفر

سر ارادت نهادم بپاي موسي بن جعفر

جهان هستي و جانش فداي نطق و بيانش

كه لب گشايد به مدح و ثناي موسي بن جعفر

قسم به جان رضايش بكوش بهر رضايش

رضاي حق را بجو در رضاي موسي بن جعفر

به ذات حق كن توكل به سوي او بر توسل

كه كل رحمت بود در عطاي موسي بن جعفر

هزار خاقان و قيصر كم از غلام غلامش

هزار حاتم گداي گداي موسي بن جعفر

كليم مدهوش طورش عصا به كف در حضورش

مسيح بيمار دارالشفاي موسي بن جعفر

نه مي دهم دل به طور و نه مي كنم رو به سينا

كه سينه ام گشته دارالولاي موسي بن جعفر

عدوست مرهون فيضش به حيرت از كظم غيظش

كع فيض گيرد به غيظ از دعاي موسي بن جعفر

كجا نيازم به درمان و يا به ناز طبيبان

كه درد خواهم به شوق دواي موسي بن جعفر

ز عالمي پا كشيدم به كوي جانان رسيدم

ز ما سوي دل بريدم سواي موسي بن جعفر

نه عاشق خنده ي گل نه مستم از صوت بلبل

كه خيزد از بند بندم نواي موسي بن جعفر

خوشم كه صورت گذارم شبي به ديوار زندان

كه بشنوم نغمه ي دلرباي موسي بن جعفر

ز ديدگان اشك ريزد نداي العفو خيزد

دل سحر از طنين صداي موسي بن جعفر

به سجده آن جان جانان چنان شده نقش زندان

كه گشته تن در نظر چون عباي موسي بن جعفر

ز خاندانش جدا شد به ياري دين فدا شد

الا كه جان

دو عالم فداي موسي بن جعفر

نگشت با آن غم دل ز دوست يك لحظه غافل

نبود زنجير قاتل سزاي موسي بن جعفر

خدا گواهي ز دردم چه مي شود دفن گردم

به دامن تربت با صفاي موسي بن جعفر

ز گريه بسته گلويم كجا روم با كه گويم

كه خون روان شد به زندان ز پاي موسي بن جعفر

سياه چال، آشيانه به كتف و گردن نشانه

غروبها تازيانه غذاي موسي بن جعفر

چو باغبان در غم گل ز هجر و سنگيني غُل

خميده گرديده قدّ رساي موسي بن جعفر

جنازه بر تخته ي در مشيّعش گشته مادر

فتاده زاري كنان در قفاي موسي بن جعفر

سرشك غم آب و دانه شراره ي دل ترانه

خموش شد مخفيانه صداي موسي بن جعفر

رضا كند آه و زاري به موج غم گشته جاري

ز چشمه معصومه اشك عزاي موسي بن جعفر

به سينه تا هست آهش به ناله تا هست سوزش

هماره «ميثم» بگريد براي موسي بن جعفر

11- اي دو صد موسي به طورت ملتجي

مشخصات

مناسبت مدح و مرثيه

سبك مرثيه

قالب مثنوي

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع مرآت ولايت 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي دو صد موسي به طورت ملتجي

آفتاب و مه به نورت ملتجي

ناله ي پنهان تو شمشير تو

حلقه ي وصل خدا زنجير تو

شمع خلوتگاه بزم كبريا

كعبه ي روح بلند انبيا

گوهر رخشان شش درياي نور

نخل سبز نور بخش هشت طور

آسمان پنج خورشيد كمال

هفتمين وجه خداي ذوالجلال

عرش اجلال و شرف را قائمه

حاصل عمرت رضا و فاطمه

انس با معبود روح نيّتت

حبس دشمن شاهد حريّتت

روح عرفان در مناجات شبت

آسمان لبريز يارب ياربت

ذكر، مشتاق و دعا دلداده ات

اشك تنهايي گل سجاده ات

نام حق گل كرده از لب هاي تو

گريه، شمع محفل شب هاي تو

آيه هاي نور، مشتاق صدات

جان شب بيدارها بادا فدات

قبله ي دل باب حاجات همه

ناله ات صوت مناجات همه

حبس تو خلوتگه دلدار بود

سلسله خوشتر ز زلف يار بود

اي دل مطموره ها زندان تو

حلقه ي زنجيرها گريان تو

حبس تو از قلب شب تاريك تر

با خدا از هر زمان نزديك تر

اي هماي اوفتاده از نفس

تو كجا و دامن تنگ قفس؟

تيره تر از گوشه ي زندان تو

سينه ي تاريك زندانبان تو

بارها و بارها و بارها

ديده در حبس عدو آزارها

حيف، مولا لحظه ي جان دادنت

بود زنجير عدو بر گردنت

لحظه لحظه مي شكست آيينه ات

وقت رفتن بود سنگين سينه ات

همچو جدت از همه محروم تر

نيست زنداني ز تو مظلوم تر

زهر، آتش شد، تو را بي تاب كرد

آب كرد و آب كرد و آب كرد

پيكرت را چار تن برداشتند

روي تخته پاره اي بگذاشتند

گر چه بايد در عزايت خون گريست

گر چه زنداني چو تو مظلوم نيست

اشك

ما جاري است عمري از دو عين

بر تو بر جدّ مظلومت حسين

جسم پاك تو به دوش چار تن

جسم جدت ماند بي غسل و كفن

پيكر تو در غل و زنجيرها

پيكر او طعمه ي شمشيرها

جسم تو از زهر دشمن شد كبود

جسم او را ز خم روي زخم بود

زخم ما زخم تن صد چاك اوست

اشك «ميثم» وقف خون پاك اوست

داستاني

1- روايت است كه هارون به دجله كاخي ساخت

مشخصات

مناسبت داستاني

سبك مرثيه

قالب قصيده

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

روايت است كه هارون به دجله كاخي ساخت

به وجد و عشرت و شادي خويش پرداخت

مغنيان خوش آواز و مطربان در ان

به گرد مسند او پايكوب و دست افشان

در آن سرور وشعف خواست شاعري خوش ذوق

كه آورد همگان را ز شوق بر سر ذوق

بگفت تا كه بيايد ابوعطا به حضور

به شعر ناب فزايد بر آن نشاط و سرور

ابوالعطا كه بر شعر و شاعريش سرود

ز بي وفايي دنيا زبان به نظم گشود

ز مرگ و قبر و قيامت سرود اشعاري

كه اشك ديده ي هارون به چهره شد جاري

چنان به محفل مستان به هوشياري خواند

كه شعر او تن هارون مست را لرزاند

زبان گشود به تحسين كه اي بلند مقام

كلام نغز تو شعر و شعور بود و پيام

خليفه را سخنان تو داد آگاهي

ز ما بگو صله ي شعر خود چه مي خواهي؟

بگفت گنج و درم بر تو باد ارزاني

مرا به حبس بود يك امام زنداني

مراست يار عزيزي كه چهاره سال است

گهي به گوشه ي زندان گهي سيه چال است

ضعيف گشته به زير شكنجه ها تن او

بود جراحت زنجيرها به گردن او

من از تو هيچ نخواهم مقام و مكنت و زر

بغير حكم رهايي موسي جعفر

چو يافت خواهش آن شاعر توانا را

نوشت حكم رهايي نجل زهرا را

نوشته را به همان شاعر گرامي داد

بگفت صبح امام تو مي شود آزاد

ابوالعطا به شادي نخفت آن شب را

گشوده بود به شكرانه تا سحر لب را

بدين اميد كز او قلب فاطمه شاد است

به وقت صبح عزيزش ز حبس آزاد است

علي

الصباح روان شد به جانب زندان

لبش به خنده و چشمش به شوق اشك فشان

اشاره كرد به سندي كه طبق اين فرمان

عزيز ختم رسل را رها كن از زندان

به خنده سندي شاهك جواب او را داد

كه غم مدار امامت شود ز حبس آزاد

ابوالعطا نگاهش به جانب در بود

در انتظار عزيز دل پيمبر بود

كه در گشوده شد و شد برون چهار نفر

به دوششان بدني بود روي تخته ي در

هزار جان گرامي فداي آن پيكر

كه بود پيكر مجروح موسي جعفر

گشوده بود ستم پيشه اي به طعنه زبان

كه هست اين بدن آن امام رافضيان

امام موسي جعفر كه جان فداي تنش

اگر چهار نفر شد مشيع بدنش

مشيعين تن پاك يوسف زهرا

شدند ده تن هنگام ظهر عاشورا

به اسبها ز ره كينه نعل تازه زدند

چه زخمها كه دوباره بر آن جنازه زدند

چنان ز كينه عدو اسب بر تن او تاخت

كه در ميانه ي مقتل سكينه اش نشناخت

شهادت

1- از جفاي تو فلك شكوه شد آغاز، مرا

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب غزل

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

از جفاي تو فلك شكوه شد آغاز، مرا

مكن آزار در اين مانده نفس باز، مرا

اي فلك اين همه جان و تنِ من آزردي

من رضايم ز تو امّا تو رها ساز، مرا

روزهايم همه شب كردي و شب ها همه تار

بيش از اين در محن و غصه مينداز، مرا

بي وفايي تو بسيار شد آخر بس كن!

با غل و سِلسِل و زنجير مكن ناز، مرا

باز كن بند از اين مرغِ زمين افتاده

مددي كن تو در اين لحظه ي پرواز، مرا

با تنِ زخمي و رنجور چگونه بروم؟

مادر غمزده ام مي كند آواز، مرا

رسم ميهماني زريه ي زهرا اين است

تن گلگون، دلِ پر خون، لبِ پر راز، مرا

2- قسم بر ناله هاي زخم و زنجير

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب غزل

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

قسم بر ناله هاي زخم و زنجير

دلم را كرده اي از ماتمت پير

قسم بر سجده هاي كُنجِ زندان

غريبي ات شده در سينه چون تير

از اين زندان به آن زندان روانه

ز دستِ زندگي آخر شدي سير

جهانْ كوچك به پيشِ غصه هايت

يكي دردِ تو را كي شرح و تصوير؟

شده چشمم به پشتِ اشك زندان

بيا دست منِ افتاده را گير

ضريحت را نديدم وادريغا

كنم ناله از اين احوال و تقدير

بيا موسي بن جعفر از سرِ لطف

دلم را با نگاهي كن تو درگير

دلم را بر ضريحت چون دخيلي

ببند و با ولايت كن تو تسخير

3- حبيب با حبيب خود به خلوتي صفا كند

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك مرثيه

قالب غزل

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

حبيب با حبيب خود به خلوتي صفا كند

ندانم از چه بي گنه عدو به او جفا كند

سرشك غربتش روان نوا زند زناي جان

نهان زچشم دشمنان بدوستان دعا كند

به پيكرش نشانه ها به سينه اش ترانه ها

كه زير تازيانه ها رضا رضا رضا كند

به دست ها سلاسلش زغصه سوخت حاصلش

چه مي شود كه قاتلش ز فاطمه حيا كند

فتاده در ملالها به عشق و شور و حالها

در آن سياه چالها خدا خدا خدا كند

فتاده ديگر از نوا برو به ديدنش صبا

بپرس مرغ كشته را كي از قفس رها كند

به خاك بي كسي سرش كسي نبود در برش

كجاست تا كه دخترش اقامه عزا كند

اثر نمانده از تنش دلا برو به ديدنش

بگئ عدو ز گردنش غلي كه بسته وا كند

به هر دليست ماتمش شكسته كوه را غمش

عجب مدار (ميثمش)قيا مت ار به پا كند

4- زير زنجير(2)جان به جانان دادموسي بن جعفر

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

زير زنجير(2) جان به جانان داد موسي بن جعفر

واي من واي (2) خسته دل جان داد موسي بن جعفر

اين كبوتر عاقبت از قفس رفت

با پر بكشسته اش از قفس رفت

يا مظلوم موسي بن جعفر(2)

*****

چشم خود بست(2) گوشه ي زندان موسي بن جعفر

شد به زهرا(2) قد خم مهمان موسي بن جعفر

مثل مادر صورتش گشته نيلي

از مغيره طينتان خورده سيلي

يا مظلوم موسي بن جعفر(2)

*****

مثل مادر(2) در دعا مي خواست موسي بن جعفر

مرگ خود را(2) از خدا مي خواست موسي بن جعفر

آخر اي دل مستجاب شد دعايش

گوشه ي زندان شد خموش شد صدايش

يا مظلوم موسي بن جعفر(2)

*****

5- چشم شب مي گريد از تاريكي زندان من

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب غزل

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

چشم شب مي گريد از تاريكي زندان من

ليك بر حالم زند لبخند زندانبان من

دامن ديوار زندان اشك من را پاك كرد

چونكه رفته تاب بالا رفتن از دستان من

من در اين زندان تماشاي مدينه مي كنم

جاي سيلي تا بود بر گوشه ي چشمان من

6- ناله اي سوخته از سينه ي سوزان آيد

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك واحد جديد

قالب غزل

شاعر مؤيد سيد رضا

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

ناله اي سوخته از سينه ي سوزان آيد

وين نوائيست كه از گوشه زندان آيد

آن چه زندان كه سيه چال بود از دهشت

شبو روزش به نظر تيره و يكسان آيد

هاي هارون كه گرفتار تو شد موسي عصر

شب و روز تو و او هر دو به پايان آيد

سالها اين پسر فاطمه مهمان تو هست

هيچ گفتي كه چه ها بر سر مهمان آيد

همدم آن پدر پير زچندين اولاد

طفل اشكي است كه از ديده به دامان آيد

امشب از غربت او سلسله هم مي نالد

كه آن جگر سوخته را عمر به پايان آيد

كندو زنجير از آ« جان بزندان مأنوس

نكشد دست اگر بر لب او جان آيد

گرچه اين زمزمه خاموش شود تا به ابد

بانگ مظلوميش از سينه باران آيد

7- آنكه عالم همه در دست توانايش بود

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك واحد جديد

قالب غزل

شاعر مؤيد سيد رضا

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

آنكه عالم همه در دست توانايش بود

مركز دايره غم دل دانايش بود

هفتمين حجت معصوم ز ظلم هارون

چارده سال به زندان ستم جايش بود

دل موساي كليم از غم اين موسي سوخت

كه به زندان بلا طور تجلايش بود

معني قعر سجون بايد و ساق المَرضُوض

پرسي از حلقه زنجير كه بر پايش بود

ياد حق هم نفس گوشه تنهايي او

اه دل روشني خلوت شبهايش بود

بس كه غم ديد زندان و زندان بانش

زندگي بخش جهان مرگ تمنايش بود

نه همين زهر جفا بر دلش افروخت شرر

زشهادت اثري بر همه اعضايش بود

يوسف فاطمه يارب چه وصيت فرمود

كه پس از مرگ همي سلسله بر پايش بود

8- ز موج اشك به چشمم نگاه زنداني است

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك واحد جديد

قالب غزل

شاعر مؤيد سيد رضا

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

ز موج اشك به چشمم نگاه زنداني است

درون سينه ام از غصه آه زنداني است

نه فرصتي نه تواني كه راز دل گويم

بيان راز دلم در نگاه زنداني است

ستاره ها مگر از آسمان فرو ريزند

بود روا كه به زنجير ماه زنداني است

امام عدلو فضيلت اسير هارون است

خداي عشق و محبت به چاه زنداني است

ز تيرگي سبو روزش تفاوتي نكند

به محبسي كه ول ياله زنداني است

زاشك ديده چراغي مگر بر افروزد

سپيده اي كه به شام سياه زنداني است

خبر دهيد به زهار كه يوسف دگرت

به جرم اينكه ندارد گناه زنداني است

9- من كه بي تقصير در زندان گرفتارم خدايا

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك واحد جديد

قالب غزل

شاعر مؤيد سيد رضا

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

من كه بي تقصير در زندان گرفتارم خدايا

از چه دشمن مي دهد اين قدر آزارم خدايا

من كه از زندان زمين گيرم نباشد

حاجتي ديگر به زنجير گرانبارم خدايا

آه از اين زندان ظلماني و زندانبان ظالم

وه كجا افتاده در غربت سرو كارم خدايا

جز فروغ گوهر اشكي كه با ياد تو ريزم

كس نيفروزد چراغي در شب تارم خدايا

عاشقان را خواب در چشمان نمي ايد از آنرو

روز و شب با ذكر تو مشغول و بيدارم خدايا

اي كه مي بخشي نجات از بين آب و گل شجر را

كن خلاص از محبس هارون تن زارم خدايا

جان زحسرت بر لب آمد ونديرين ساعات آخر

ديدن روي رضا را آرزو دارم خدايا

كو رضا آرام جانم كو رضا روح و روانم

تا از او روشن شود چشم گهر بارم خدايا

بر «مؤيد» مرحمت فرما طواف مرقدم را

چونكه اشعارش بود مقبول دربارم خدايا

10- اي شيعه بر تو باد درود و سلام من

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب قصيده

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي شيعه بر تو باد درود و سلام من

وقت است بشنويد فرازي كلام من

عمرم نه صرف شد به سيه چالها عبث

كز بهر شيعه بود همه اهتمام من

در انزوا نبود همه عمر من كه بود

در سجده گاه گوشهء زندان قيام من

روزي كه غصه خلق شد از حكمت خدا

بگزيد غصه را دل والا مقام من

چون جام عشق فال به نام حسين زد

از غبطه رفت در طلب درد جام من

من آن امام مفترض الاطاعه ام كه شد

از اقتدار كنج سيه چال دام من

تنها ني ام (نيستم)، غريب ني ام، بي نوا ني ام

زهراست آنكه بود انيس مدام من

بي جرم و بي گناه به زندان گذشت عمر

نه بلكه بود نسل علي اتهام من

زندان مرا به خويش چه خوش داد عادتم

ديگر نداشت فاصله اي صبح و شام من

همچون درخت ريشه دواندم به قعر خاك

خلصني ياربم شده بود التيام من

از بس كه مانده ظاهري از استخوان و پوست

ديگر نبود طاقتي از استلام من

بغض يهود قدرت سيلي فزون كند

زهراست باخبر ز رخ نيل فام من

هر ناسزا و فحش نثارم حلال بود

هرگونه لطف و جود و نوازش حرام من

هارون بدست ظلم نگهبان كافرش

مي خواست بشكند حرم احترام من

با كام روزه زير شكنجه لبان خشك

افطار زهر بود بهشتي طعام من

امضاي نيلي غل و زنجير بر تنم

تاكيد ديگري است به حسن ختام من

با كام تشنه بر همهء شيعيان خود

همراهي

حسين يگانه پيام من

مهدي كجاست تا كه بگيرد ز دشمنان

با ضرب ذوالفقار علي انتقام من

11- مهر و مه گرچه رو به شاه نكرد

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب غزل

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

مهر و مه گرچه رو به شاه نكرد

روز را ازشب اشتباه نكرد

به كدامين گنه به زندان رفت

او كه در عمر خود گناه نكرد

رگ به رگ شد تمام پيكر او

رگ غيرت ولي تباه نكرد

زن رقاصه مو پريشان شد

سر مويي ولي نگاه نكرد

واقعاً موي او خضاب نداشت

خلق را هيچ گه سياه نكرد

غل از او رخصت جدايي خواست

شه به حرفش ولي نگاه نكرد

به همه سينه ي پناه گشود

كس به او صحبت از پناه نكرد

چهارده سال آفتاب نخورد

رشد,جايي چنين گياه نكرد

رد شلاق مانده بر بدنش

بر تنش رخت راه راه نكرد

چار غل بست و چار قل وا كرد

ليك قطع دل از اله نكرد

جز دو ابرو و خيل مژگانش

هيچ گه رغبت سپاه نكرد

روزه اش را به اشك ديده ي خود

گاه افطار كرد و گاه نكرد

12- بدان معصومه جان بابا غريب است

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

بدان معصومه جان بابا غريب است

رضا جان بي تو اين دل بي شكيب است

به بالينم نياييد اي عزيزان

كه جاي من سيه چالي مهيب است

13- لحظه ي آخرم شده، تو كنج زندان مهيب

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

لحظه ي آخرم شده، تو كنج زندان مهيب

خدا براتون نكنه، عمري به اين سختي نصيب

وقتي در و باز مي كنن پرنده ي كُنج قفس

با آب و دونه مي گيره هم يه اميد هم يه نفس

وقتي كسي براي من درِ قفس وا مي كنه

ضربه ي تازيانه اش تنم رو غوغا مي كنه

زندوناي فراووني، شكسته پيشِ صبرِ من

گمون كنم اين آخري، باشه محلِ قبرِ من

شكنجه هاي اين محل، با همه خيلي فرق داره

همش كنار، فقط يكيش، آتيش به قلبم مي زاره

شكنجه گر تا مي رسه، از رازِ يك جفا مي گه

با ضربه ي شلاقِ خود، مادر و ناسزا مي گه

من كه در اين زندون غم، روي زمين مونده سرم

پروانه شمعِ علي، پيش مرگِ عشقِ مادرم

14- كاش رضايم برسد در برم

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

كاش رضايم برسد در برم

تا كه شود مرحمِ چشمِ ترم

پاي به غل، عقده و خون در گلو

واي الهي نرسد مادرم

15- سوختم از زهر جفا، واي واي

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

سوختم از زهرِ جفا، واي واي

ز دشمنان بي وفا _ واي واي

من كه غريبم آشنايم بيا

شرح تمامِ عقده هايم بيا

سرم به خاك است و به دامن بگير

غريب تر از مني رضايم بيا

سوختم از زهرِ جفا _ واي واي

ز دشمنان بي وفا _ واي واي

حلقه ي زنجير تنم خورده است

ساق من از زجرِ غل آزرده است

بيا ببين كُنجِ كويرِ عذاب

گل وجودم كه چه پژمرده است

سوختم از زهرِ جفا _ واي واي

ز دشمنان بي وفا _ واي واي

واي كه دشمن چه به روزم نشاند

زخمِ جنايت به تن و جان كشاند

كينه ي باباي غريبم علي

زهرِ عدوات به دلِ من چشاند

سوختم از زهرِ جفا _ واي واي

ز دشمنان بي وفا _ واي واي

+

16- مرد غريبي، تنهاي تنها

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

مرد غريبي، تنهاي تنها

سر را نهاده _ بر خاكِ غمها

گويا كه بر لب زمزمه دارد

ذكرِ يا امّي فاطمه دارد

موسي بن جعفر _ حضرت كاظم (3)

او عقده هايش _ فوق زمان است

گريانِ هجرش _ نه آسمان است

بنگر به زندان گشته زمين گير

جسمِ شهيدِي در غل و زنجير

موسي بن جعفر _ حضرت كاظم (3)

افتاده از پا _ مسموم و مسجون

دل از غمش شده _ همواره مجنون

در كُنجِ زندان نورِ دو عين است

او از تبارِ پاكِ حسين است

موسي بن جعفر _ حضرت كاظم (3)

17- لحظه ي پر كشيدنت، دلم شده درياي خون

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

لحظه ي پر كشيدنت، دلم شده درياي خون

بذار برات گريه كنم _ خيلي غريبي آقا جون

كشيده از وجودم آتش زبونه

دلم امشب ضريحت را كرده بونه

يه غم از تو جهان را كرده ديوونه

غل و زنجير به جسمت داره نشونه

يا مظلوم _ يا مظلوم _ يا مظلوم _ يا مظلوم (وآآآآي)

اي كه تو بودي همه عمر _ همنشين و مهمونِ غم

رو تخته جسم اطهرت _ بيرون شد از زندونِ غم

شده عالم ز هجرت در سوگواري

دلِ شيعه شده غرقِ بي قراري

بگريد بر چنين غم موسي بن جعفر

به پشت در رضا و معصومه داري

يا مظلوم _ يا مظلوم _ يا مظلوم _ يا مظلوم (وآآآآي)

ببين تو مجلس عزات _ دارم چه شور و چه حالي

باب الحوائج امشب و _ ردّم نكن دستِ خالي

ببر روحِ مرا در عشقت فنا كن

وجودم را ز آقائيت با صفا كن

گره افتاده در كارم اي طبيبم

مرا را جونِ رضايت حاجت روا كن

يا مظلوم _ يا مظلوم _ يا مظلوم _ يا مظلوم (وآآآآي)

18- كسي كه آسمو نيا، حاجت مي گيرن از نگاش

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

كسي كه آسمو نيا، حاجت مي گيرن از نگاش

غنچة غم گل داده تو باغچة دلو ا پسيا ش

خدا مي دونه چقدر قلبش بي شكيبه

ميون زندان آقا مون خيلي غريبه

توي باغ خشك و خالي و سرخ لبهاش

گلي كه سبز مونده تنها أمن يجيبه

***

چه طوري آروم بگيره تلاطم گريه ها مون

كه جون داده كنج قفس غريب و تنها آقامون

همه عالم پرشد از عطرو بوي غربت

دعاي اون خسته دل شد آخر اجابت

همه تا ديدند تنش رو خون گريه كردند

روي دستاش مونده بود زنجير اسارت

***

شكر خدا كه دخترش نديده اون صحنه ها رو

طاقت نمي آورد دلش ببينه اشك با با رو

خالي بود جاش بين اون دشت اشك و ناله

كه پرپر مي شد با شمشيرها باغ لاله

امون از اون لحضه اي كه با گريه مي ديد

سر باباش و به

روي نيزه

19- من كيست_م؟ ف_رشته ي عرش آشيانه ام

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك مرثيه

قالب غزل

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع مرآت ولايت 3

تعداد استفاده 0

متن شعر

من كيست_م؟ ف_رشته ي عرش آشيانه ام

دردا كه گشت_ه قعر سي_ه چال، لانه ام

از حلق_ه هاي سلسل_ه ب_اشد نشانه ها

بر دست و پا و گردن و بر پشت و شانه ام

مخفي است زخم ها به درون دلم، ولي

پي__داست ب__ر ب__دن، اث__رِ تازيانه ام

م_ن در كن_ار قب_ر نب_ي خانه داشتم

كردن_د بي گن__اه ب__ه زن_دان روانه ام

گر شيعه اي به شهر مدينه كند عبور

جرأت نمي كند كه زند س_ر به خانه ام

هر شب بوَد چهار ملاقاتي ام به حبس

زنجير و كند و قات_ل و اشك شبانه ام

از بس كه تيرگي نگهم را گرفته است

روز و شب_م يك_ي ش_ده در آشيانه ام

ديدم بسي شكنجه و خواهند اگر شهود

اين زخ_م هاي سلسل_ه باش_د نشانه ام

نشنيده مان_د نال_ه ي شب ه_اي ت_ار من

خام_وش در مي_ان قفس ش_د ترانه ام

«ميثم» ز سوز سينه سرودي براي ما

س_وز دل__ت قب_ولِ خ__داي يگانه ام

20- در دل حبسم و حبس است به دل فريادم

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك مرثيه

قالب غزل

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع مرآت ولايت 3

تعداد استفاده 0

متن شعر

در دل حبسم و حبس است به دل فريادم

فرصتي نيست كه از سينه برآيد دادم

سال ه_ا مي گذرد رفت_ه ام از ي_اد همه

كاش مي كرد اج_ل گوشه ي زندان، يادم

طاير عرش كج_ا، قع_ر سي_ه چال كجا؟

من كجا بودم و ي_ا رب به كجا افتادم

همه شب خُرم از آنم كه در اين گوشه ي حبس

«هر دم آيد غمي از نو به مبارك بادم»

زه_ر يكب__ار م_را ك_شت، خدا مي داند

باره__ا س_وختم و ساختم و جان دادم

به اميدي كه رضا لحظ_ه اي آيد به برم

سال ها حلقه صفت چشم به در بنْهادم

بال پرواز، شكسته است و پرم ريخته است

چ__ه ني_از اس_ت ك_ه صياد كند آزادم

دل صي_اد ب_وَد سن_گ و ن_دارد اثري

گي_رم از سين_ه برآي_د به فلك فريادم

من_م آن لال_ه ي پرپ__ر ش_ده ي دور از باغ

كه چو گلبرگ خزان داد فلك بر بادم

مره_م زخ_م تن خسته ي م_ن گريه بوَد

چشم «ميثم» مگر از اشك كند دلشادم

21- طاير توحيد فتاد از نفس

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك مرثيه

قالب آهنگين

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع مرآت ولايت 3

تعداد استفاده 0

متن شعر

طاير توحيد فتاد از نفس

مشت پري مانده از او در قفس

واي واي گرفته زهرا عزا

آه آه سرت سلامت رضا

*****

زندان__ي فاطم_ه آزاد شد

قتلگهش زندان بغداد شد

واي واي گرفته زهرا عزا

آه آه سرت سلامت رضا

*****

واي من و واي من و واي من

سلسله ب_ر گ_ردن مولاي من؟

واي واي گرفته زهرا عزا

آه آه سرت سلامت رضا

*****

يوسف فاطمه پس از سال ها

كشته شده بي_نِ سيه چال ها

واي واي گرفته زهرا عزا

آه آه سرت سلامت رضا

*****

چيده شد از شاخ_ه، گلِ امامت

حضرت معصومه سرت سلامت

واي واي گرفته زهرا عزا

آه آه سرت سلامت رضا

*****

زخ_م وي از حلق__ه ي زنجيرهاست

زخم حسين از دم شمشيرهاست

واي واي گرفته زهرا عزا

آه آه سرت سلامت رضا

*****

كشته شده دو يوسفِ بي گناه

يكي به زندان و يكي قعرِ چاه

واي واي گرفته زهرا عزا

آه آه سرت سلامت رضا

*****

پيكر او در غل و زنجيرها

پيكر جدش ه_دف تيرها

واي واي گرفته زهرا عزا

آه آه سرت سلامت رضا

*****

22- من كه شد زندان هارون قتلگاهم

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك مرثيه

قالب آهنگين

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع مرآت ولايت 3

تعداد استفاده 0

متن شعر

من كه شد زندان هارون قتلگاهم

بي گناه_ي نزد هارون شد گناهم

اي خدا اي حيّ بي چون

نَجِّني مِنْ حبسِ هارون

*****

رو به روي خاك زندان مي گذارم

يا رضا مي گويم و جان مي سپارم

اي خدا اي حيّ بي چون

نَجِّني مِنْ حبسِ هارون

*****

باراله_ا اي_ن ق_فس روزن ندارد

تا نسيمم بويي از معصومه آرد

اي خدا اي حيّ بي چون

نَجِّني مِنْ حبسِ هارون

*****

برق هجران قطره قطره كرده آبم

لحظه لحظه مي دهد قاتل جوابم

اي خدا اي حيّ بي چون

نَجِّني مِنْ حبسِ هارون

*****

اشك غم در ديده و سوزم به سينه

پ_ر زن__د م__رغ دل_م سوي مدينه

اي خدا اي حيّ بي چون

نَجِّني مِنْ حبسِ هارون

*****

قاتلم آيد به ديدارم شبانه

مي زند بر پيكر من تازيانه

اي خدا اي حيّ بي چون

نَجِّني مِنْ حبسِ هارون

*****

شسته زنجير من از اشك دو ديده

لحظه هاي آخ_ر عم_رم رسيده

اي خدا اي حيّ بي چون

نَجِّني مِنْ حبسِ هارون

*****

23- همه عمرم به زندان ها سپر شد

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

همه عمرم به زندان ها سپر شد

نگاهم ماند بر ره بي اثر شد

مرا زنجير و غل از پا نينداخت

ز دشنام عدو عمرم به سر شد

24- بابا رضا به گوشه ي زندان خوش آمدي

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك واحد جديد

قالب غزل

شاعر مؤيد سيد رضا

منبع گلواژه هاي عترت

تعداد استفاده 0

متن شعر

بابا رضا به گوشه ي زندان خوش آمدي

بر ديدن پدر ، تو پسر جان خوش آمدي

زندان كجا مدينه كجا و تو كجا

مهمان من به گوشه ي زندان خوش آمدي

زنجير و بند كين سر و سامان من ربود

امشب مرا بر اين سر و سامان خوش آمدي

بابا تو ضامن غربائي و من غريب

اي ماه من به شام غريبان خوش آمدي

بر لب سيده جانم و از ديده رفته نور

نورم به چشم و بر لبم اي جان خوش آمدي

25- اندر اين كنج قفس ....

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب غزل

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

اندر اين كنج قفس غوغاي محشر مي كنم

پيروي از مادرم زهرا اطهر مي كنم

كاخ استبداد را بر فرق هارون دغا

واژگون با ناله ا... اكبر مي كنم

تا زند سيلي برويم سندي از راه ستم

ياد سيلي خوردن زهراي اطهر مي كنم

گر چه در قيد غل و زنجير مي باشم ولي

استقامت در بر دشمن چو حيدر مي كنم

گر ز پا و گردن رنجور من خون مي چكد

ياد ميخ و سينه مجروح مادر مي كنم

26- شيعيان عزم سفر جانب بغداد كنيد

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب غزل

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

شيعيان عزم سفر جانب بغداد كنيد

همچو ني ناله ز بيرحمي صياد كنيد

قبل از آني كه شود حضرت معصومه يتيم

يوسف فاطمه را از قفس آزاد كنيد

سندي شاهك اگر خواست دهد آزارش

مگذاريد و دل فاطمه را شاد كنيد

وقت برداشتن سلسله از گردن او

يادي از ميخ در و آتش بيداد كنيد

وقت برداشتن پيكر كاهيده او

بهر تشييع جنازه همه امداد كنيد

گر كه نيلي رخش از ضربت سيلي ديديد

يادي از كوچه و از ثاني جلاد كنيد

27- دشمن تمام عشق را انكار مي كرد

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب غزل

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

دشمن تمام عشق را انكار مي كرد

حتي بدي را ز بدي بيزار مي كرد

سيمرغ كوه نور در كنج قفس بود

صبر و مدارا با غمي بسيار مي كرد

هر روز با زخم زبان و ناسزايش

موسي بن جعفر را عدو آزار مي كرد

آن روزه دار خسته زندان بغداد

با ضرب سيلي روزه اش افطار مي كرد

هر گه ز فرط ضعف او از حال مي رفت

با يك لگد او را عدو بيدار مي كرد

زير هجوم بي دريغ تازيانه

ياد هجوم و حمله مسمار مي كرد

وقتي به زهرا ناسزا مي گفت سندي (دشمن)

مرگش طلب از خالق دادار مي كرد

در خلوتش مأنوس با ذكر رضا بود

با اشك و ناله ياد آن دلدار مي كرد

28- بيا بيا به برم شكسته بال و پرم

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

بيا بيا ببرم ، شكسته بال و پرم

بانوي خسته مادر پهلو شكسته

*****

ببين دو چشم ترم ، پاره شده جگرم

بانوي خسته مادر پهلو شكسته

*****

دست شكسته جانب خدا كن

بيا براي مرگ من دعا كن

شد يوسف كنج قفست پير و زمينگير

مادر بخدا خسته شدم در غل و زنجير

*****

غريب و بي گنهم ، بيا به قتلگهم

بانوي خسته مادر پهلو شكسته

*****

كشيده دشمن دين ، برا بخاك زمين

بانوي خسته مادر پهلو شكسته

*****

مثل تو دارم بر تنم نشانه

ز ضرب سيلي هم ز تازيانه

مادر نه مرا زهر نه زندان بلا كشت

مادر تو گواهي كه مرا هجر رضا كشت

*****

29- يا فاطمه نالم به پريشاني تو

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

يا فاطمه نالم به پريشاني تو

بر اشك عيان و غم پنهاني تو

امروز ز بعد چارده سال از بند

آزاد شده يوسف زنداني تو

30- زير زنجير گران پير شدم

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك شور سينه زني

قالب قصيده

شاعر قانع ابراهيم

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

زير زنجير گران پير شدم

ديگر از جان و جهان سير شدم

بدتر از تيرگي زندانم

هست بي رحمي زندانبانم

بسكه بي رحم بود صيادم

تا نميرم نكند آزادم

مرغ بي بالم و كنج قفسم

سخت از سينه بر آيد نفسم

بعد يك عمر كه در زنجيرم

زير زنجير گران مي ميرم

بر لبم نيست بجر نغمه دوست

وز تنم نيست بغير از رگ و پوست

ساق پا خورد شده از زنجير

زهر كرده است بجانم تأثير

31- تاريكي و نمناكي زندان

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب نثر

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

اينقدر زندان تاريك بود كه اگر علم امامت و ولايت نبود تشخيص وقت نماز صبح و ظهر و عصر و مغرب و عشاء براي حضرت مشكل بود.

كسيكه در يك جاي نمناك باشه به مرور زمان استخوانهايش پوك مي شود فرتوت مي شود و قوتش كم مي شود.

32- زندانيي كه غير خدا ...

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك مرثيه

قالب غزل

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

زندانيي كه غير خدا در نظر نداشت

عمري شكنجه ديد و كس از او خبر نداشت

هر روز روزه بود ولي موقع غروب

جز تازيانه آب و غذايي دگر نداشت

يا فاطمه بجان تو سوگند روزگار

زنداني از عزيز تو مظلومتر نداشت

جسمش به تخته پاره و بر دوش چهار تن

آن روز روزگار مسلمان مگر نداشت

ممنوع بود كسي به ملاقات او رود

يا آن شهيد كشته به زندان پسر نداشت

جان داد با شكنجه ولي مصلحت چه بود

زنجير را ز پيكر مجروح بر نداشت

33- صداي ناله اي از كنج زندان

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب قصيده

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

صداي ناله اي از كنج زندان

به گوشم مي رسد با آه سوزان

گمانم باشد اين صورت مكرر

صداي حضرت موسي بن جعفر

الهي از دل زارم گواهي

ندارم جز تو من ديگر پناهي

دگر معصومه جان بابت نبيني

به مرگم در مدينه مي نشيني

رضا بابا بيا اندر بر من

به دامن گير اين ساعت سر من

بيا زنجير از گردن تو بردار

برم سوي وطن با چشم خونبار

34- سينه ها شد باغ ناله

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب قافيه پريشان

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

سينه ها شد باغ ناله

داغ زهرا گشته تازه

تا قفس را در گشودند

بهر تشييع جنازه

*****

انكه خسته از جفا بود

بي صدا بر شانه ها بود

زير تابوتش چه خالي

جاي فرزندش رضا بود

*****

آنكه بوده چارده سال

كنج زندان در شراره

از چه اين سان هست سنگين

پيكرش بر تخته پاره

*****

اي خدا قلبم شكسته

از غم اين مرد خسته

چون هنوزم دست و پايش

در غل و زنجير بسته

*****

35- باب الحوائج در كنج زندان

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

باب الحوائج در كنج زندان

با ناله گفتا در دادن جان

تبعيد و زندان بنموده پيرم

راضي شدم در زندان بميرم

آه و واويلا(4)

*****

كي مي شود من آزاد گردم

راحت ز دست صياد گردم

بر ديدن من آيد شبانه

سندي شاهك با تازيانه

آه و واويلا (4)

*****

تابوت او شد از تخته ي در

دنبال تابوت زهراي اطهر

اين پيكر از كيست در جثر بغداد

كز كنج زندان گرديده آزاد

آه و واويلا(4)

*****

36- امشب كبوتر دلم راهي شد از بين قفس

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب فولكوريك

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

امشب كبوتر دلم راهي شد از بين قفس

راهي شهر كاظمين دلشوره بود تو هر نفس

دست دلم دست قضا گرفته بود و مي كشيد

اينقده رفتيم تا دلم به يك سياهچالي رسيد

تو پله هايي كه همش تاريك و نمناك و سياه

مي رسيد از عمق زمين بگوش دل صداي آه

مي رفتيم از تاريكيا سمت صداي ناله اي

مي ديدم از تو ظلمات از نور سبز يه هاله اي

من با تعجب از دلم پرسيدم اين نور از كجاست؟

گفت كه چراغي نداره اين نور حجت خداست

كنج قفس غريبه اي مشغول راز و زمزمه

با هر نفس كه مي كشيد صدا مي زد يا فاطمه

ز ابر چشم آقامون بارون مي ريخت رو دامنش

زنجير كينه اثري گذاشته بود رو گردنش

انگاري وقت التجا علي روي سجاده بود

اين پسر فاطمه بود كه روي خاك افتاده بود

روزا كه روزه مي گرفت افطاري خون دل مي خورد

درب قفس تا وا مي شد به مادرش پناه مي برد

تا نيمه ي شب آقامون مي شد با قاتل روبرو

مي گفت بگو هر چي مي خواي به مادرم چيزي نگو

امشب امير كائنات چشماشو بر هم ميذاره

رضا مياد با گريه هاش رو زخما مرحم ميذاره

فردا مي پوشند شيعه ها كفن به شاه عالمين

تموم عالم مي خونن غريب بي كفن حسين

37- كبوتر زخمي زهرايم

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

كبوتر زخمي زهرايم ، دلتنگ و بيقرار رضايم

دست غم بشكسته بالم

زين قفس ديگر ننالم

هر كه بيند حال و روزم

مي كند گريه بحالم

من غريبم(2)

*****

گر چه اسير غل و زنجيرم ، دوري طفلانم كرده پيرم

گو صبا با دختر من

بر زمين مانده سر من

با رضا بر گو كه سوزد

ذره دره پيكر من

من غريبم (2)

*****

آيينه بخت من شكسته ، پهلو شكسته برم نشسته

مادر قامت خميده

از غمم رنگش پريده

دست بر صورت گرفته

رنگ نيلي ام كه ديده

من غريبم(2)

*****

38- با خشتهاي سنگي و ...

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب قافيه پريشان

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

با خشتهاي سنگي و با ميله هاي خويش

زندان به حال و روز دلم گريه مي كند

خون مي چكد ز حلقه و مي سوزد از تبم

زنجير هم ز سوز دلم گريه مي كند

*****

چشمم به ميله هاي قفس خو گرفته است

كي مي شود كه خنده به روي رضا زنم

كو دخترم كه باز بخنند برابرم

كو قوتي كه شانه به موي رضا زنم

*****

اي بي حيا ترين كه مرا زجر مي دهي

در زير تازيانه چنين ناروا مگو

خواهي بزن دوباره مرا يا بكش ولي

اما بيا به مادر من ناسزا مگو

*****

39- زهرا بيا به بغداد زندانيت شد آزاد

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك مرثيه

قالب آهنگين

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع مرآت ولايت 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

زهرا بيا به بغداد زندانيت شد آزاد

زنداني غريبت زير شكنجه جان داد

اي مادر امامت، زهرا سرت سلامت

*****

آخر كنار زندان حق نبي ادا شد

در زير تازيانه فرزند او فدا شد

اي مادر امامت، زهرا سرت سلامت

*****

با اشك مخفيانه با چشم پر ستاره

از زهر كين دلش شد قرآن پاره پاره

اي مادر امامت، زهرا سرت سلامت

*****

مرغي كه از برايش زندان شد آشيانه

بر پيكرش عيان بود آثار تازيانه

اي مادر امامت، زهرا سرت سلامت

*****

قاتل كنار زندان بر گردنش غل انداخت

از حلقه هاي زنجير زخم تنش گل انداخت

اي مادر امامت، زهرا سرت سلامت

*****

حمل جنازه ي او غوغاي محشري بود

تابوت او به شانه از تخته ي دري بود

اي مادر امامت، زهرا سرت سلامت

*****

پروانه ها بسوزيد شمعي دگر نمانده

از طاير ولايت جز مشت پر نمانده

اي مادر امامت، زهرا سرت سلامت

*****

40- من آن شكسته دلم كه خون شده جگرم

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك مرثيه

قالب آهنگين

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع مرآت ولايت 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

من آن شكسته دلم كه خون شده جگرم

كسي خبر نشود ز گريه ي سحرم

دارم امشب زمزمه، با رضا و فاطه

حبس من شد قتلگاه، وامصيبت آه آه

*****

ز قاتلم به خدا همين بود گله ام

كه تازيانه زند به زخم سلسله ام

بر تنم زنجير بود، بدتر از شمشير بود

حبس من شد قتلگاه، وامصيبت آه آه

*****

عدو به جان و دلم شرر زند به جفا

گهي به زخم زبان گهي به زهر جفا

كرده بازويم ورم، مثل زهرا مادرم

حبس من شد قتلگاه، وامصيبت آه آه

*****

دگر درون قفس شكسته بال و پرم

نه فاطمه به برم نه نازنين پسرم

شد به حبس غربتم، سلسله هم صحبتم

حبس من شد قتلگاه، وامصيبت آه آه

*****

سزد نوشته شود به سنگ تربت من

كه شد به سينه نهان صداي غربت من

گشته با سوز دلم، يك يهودي قاتلم

حبس من شد قتلگاه، وامصيبت آه آه

*****

به وقت دادن جان اسير كند و غُلم

شده به حبس عدو شكنجه دسته گلم

بارالها من كجا، خنده ي دشمن كجا

حبس من شد قتلگاه، وامصيبت آه آه

*****

41- ديگر دلم به سير چمن وا نمي شود

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك مرثيه

قالب غزل

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع مرآت ولايت 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

ديگر دلم به سير چمن وا نمي شود

ديگر نشاط، هم نفس ما نمي شود

حتي اگر مسيح، طبيب دلم شود

دارد جراحتي كه مداوا نمي شود

موسي اگر كند گذري سوي كاظمين

ديگر روان به وادي سينا نمي شود

از زخم هاي سلسله چون ياد آورم

زنجير شعله از جگرم وا نمي شود

يك تن نگفت سلسله در آن سياه چال

درمان زخم گردن مولا نمي شود

حبس و شكنجه قعر سيه چال و سلسله

اين احترام يوسف زهرا نمي شود

گويي كه آن ستمگر حق ناشناس را

جز با شكنجه عقده دل وا نمي شود

معصومه تسليت كه نصيب تو بعد از اين

ديگر زيارت رخ بابا نمي شود

مولاي من كسي است كه در حبس سالها

غافل دمي ز حيّ تعالي نمي شود

«ميثم» هر آنچه بر سر عبد خدا رود

عبد خداست، بنده ي دنيا نمي شود

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109