بانك جامع اشعار مداحان جلد 7

مشخصات كتاب

سرشناسه:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان،1390

عنوان و نام پديدآور:بانك جامع اشعار مداحان ( جلد 7)/ مهدي سروري (مداح)

مشخصات نشر:اصفهان:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان ، 1390.

مشخصات ظاهري:نرم افزار تلفن همراه و رايانه

موضوع: حضرت امام محمد باقر(ع)

حضرت امام محمد باقر(ع)

ولادت

1- امشب كه در بهشت وا مي گردد

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

امشب كه در بهشت وا مي گردد

هر درد نگفتني دوا مي گردد

از يمن ولادت امام باقر

حاجات دل خسته روا مي گردد

2- رجب كه چون رمضان فيض عام مي آرد

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

رجب كه چون رمضان فيض عام مي آرد

ز آستانه ي رحمت پيام مي آرد

نخست مطلع اين ماه عيد ميلاد است

زهي هلال كه بدر تمام مي آرد

3- دسته گل زين العابدين، باقر علم وامام دين

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك مرثيه

قالب آهنگين

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع مرآت ولايت 3

تعداد استفاده 0

متن شعر

دسته گل زين العابدين، باقر علم و امام دين

نور دل و ديده ي حسن، نجل امام المجاهدين

اي مه انجم خوش آمدي

امام پنجم خوش آمدي

*****

محمّ__د اول عل_ي، م__اه رج__ب از ت__و منجلي

به مصطفي پنجمين وصي، به كبريا پنجمين ولي

اي مه انجم خوش آمدي

امام پنجم خوش آمدي

*****

سلام گرم پيمبرت، رسيده از قول جابرت

دخت نبي جده ي تو ، بنت حسن گشته مادرت

اي مه انجم خوش آمدي

امام پنجم خوش آمدي

*****

اي سرو جانم فداي تو ورد زبانم ثناي تو

بوده ام از روز كودكي تشنه ي جام ولاي تو

اي مه انجم خوش آمدي

امام پنجم خوش آمدي

*****

در ش_ب عي__د ولادت_ت، پ__ر شده ام از ارادتت

سائل كوي توام كه تو، لطف و كرم بوده عادتت

اي مه انجم خوش آمدي

امام پنجم خوش آمدي

*****

خيال تو شمع محفلم، بقيع تو كعبه ي دلم

ثناي تو ذكر دائمم، ولاي تو كلِّ حاصلم

اي مه انجم خوش آمدي

امام پنجم خوش آمدي

*****

ماه نهد سر به خشت تو، علم خدا در سرشت تو

قل_ب محب_ان فاطم_ه ب__رگ گلي از بهشت تو

اي مه انجم خوش آمدي

امام پنجم خوش آمدي

*****

4- در عيد ميلاد امام باقر

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك مرثيه

قالب آهنگين

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع مرآت ولايت 3

تعداد استفاده 0

متن شعر

در عيد ميلاد امام باقر

دل خندد با ياد امام باقر

اين امام ابن امام است، اين صلات و اين صيام است

در هلال م_اه احم_د، چهره اش م_اه تمام است

باقر آل محمّد خوش آمد

*****

اين س_رو ب_اغ سب_ز حسنين است

سر تا پا، پا تا سر مثل حسين است

ي_ا حسن بنم_ا نظاره، اي سلامت بي شماره

زاده در ب__رج ولايت، دخترت ي_ك ماهپاره

باقر آل محمّد خوش آمد

*****

يا جابر يا جابر ببين مقامش

از ق_ول پيغمبر بگو سلامش

اين همه قرآن و دين است، نجل خم المرسلين است

در شماي_ل، در فض__ايل، مثل زين العابدين است

باقر آل محمّد خوش آمد

*****

خورشيد و دامان سحر كه ديده؟

از نسل دو حجّت پسر كه ديده؟

ملك هستي را صفا داد، بر همه درس وفا داد

دست ه_اي كوچك او، چشم جابر را شفا داد

باقر آل محمّد خوش آمد

*****

اي جان ها اي دل ها شمع مزارت

اي چش_م پيغمب_ر مح_و عذارت

انس و جان را رهبري تو، مصطفي را دلبري تو

علم نامحدود حق را، باقري تو باقري تو

باقر آل محمّد خوش آمد

*****

5- ماه رجب سلام كه ماه محمدي

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك مرثيه

قالب تركيب بند

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع مرآت ولايت 3

تعداد استفاده 0

متن شعر

ماه رجب سلام كه ماه محمدي

ي_ادآور شك_وه گلست_ان احم_دي

آيين_ه دار ن__ور خداون_د سرم_دي

از ش_رق رحمتِ ازل_ي باز سر زدي

ماه ت_و ن_ور ب_ر دل اهل نظر دهد

ميلاد چار حجت حق را خبر دهد

*****

آغ_از م_اه ت_و ك_ه به نام پيمبر است

مي_لاد پنجمي_ن ول_ي اللهِ اكب_ر است

كز چار بح_رِ نور، فروزنده گوهر است

نجلِ دو فاطمه، خَلفِ پاك حيدر است

بعد از عل_ي، محمّد اوّل وجود اوست

ذكر ملك همه صلوات و درود اوست

*****

اي_ن باق_رالعلومِ خداون_د سرم_د است

اين آفتاب حُسن خدا، وجه احمد است

مولاي من محمّ_دِ آل محمّ_د است

گيتي ز مقدمش همه خلد مخلّد است

ب_ر خل_ق ساي_ه ي كرمش مستدام باد

از شخص احمدش صلوات و سلام باد

*****

جدش بوَد حسين و، حسن جد ديگرش

سج_اد ب_اب و بن_ت حس_ن نيز مادرش

دانش__وران ده__ر، هم_ه بن__ده ي درش

جاري ز لع_ل لب همه جا درّ و گوهرش

بگذاشت پا به عالم هستي، سرم فداش

تنها نه جان و سر، پدر و مادرم فداش

*****

در قدر و در مقام، حسين است اين پسر

سر ت_ا قدم تمام، حسين است اين پسر

در علم و در قيام، حسين است اين پسر

آيين___ه ي ام___ام حسين است اي_ن پسر

بست_ان حكم_ت ازلي در ضمير اوست

دانش به هر كجا كه نهد پا، سفير اوست

*****

گاهي به عرش زمزمه ي حكمتش به گوش

گاهي به باغ، بيل كشاورزي اش به دوش

گه ب_ا كلام

داده ب_ه اه_ل كم_ال، نوش

اهل كلام يكس_ره در محض_رش خموش

دريا ز چشم_ه ي دهنش موج مي زند

آيات وحي در سخنش موج مي زند

*****

اي اص_ل دي_ن ولاي ت_و يا باقرالعلوم

وي ذك_ر ح_ق ثن_اي ت_و يا باقرالعلوم

وي عرش، خ_اك پاي ت_و يا باقرالعلوم

ج_ان جه_ان ف__داي ت_و يا باقرالعلوم

مهر تو جان جان صلات و صيام من

پيوسته وقف تو، صلوات و سلام من

*****

اي شيع__ه را به مهر شما اقت_دارها

م_اه رج__ب گرفت_ه ز ت__و اعتبارها

خورشيد بر درت يكي از ج_ان نثارها

گردن__د دور ك_وي ت_و لي_ل و نهارها

هر لحظه در بقيع تو صد كاروان دل است

ه_ر جا، روم مزار توأم شمع محفل است

*****

من كيستم كه خاك سراي شما شوم؟

لب واكن_م، قصي_ده س_راي شما شوم

ي_ا مفتخ_ر ب_ه مدح و ثناي شما شوم

باش_د ك_ه ت_ا گ_داي گداي شما شوم

لال است در ثناي تو م_ولا زبان من

تو وصف خود بگوي ولي با زبان من

*****

وقت_ي ع_دو ب_ه حض_رت تو گفت ناسزا

ب_ا حس_ن خل_ق و با گل لبخند از ابتدا

كردي به پاسخ از دل و از جان بر او دعا

اي_ن اس_ت ق_در و من_زلت و ع_زت شما

تنها نه اينكه نام تو از من ربوده دل

خلق محمّديت ز دشمن رب_وده دل

*****

اي بر تو از خدا و رسولش س_لام ها

اه__ل ك__لام را ز ك_لامت ك_لام ها

بيچ_اره و ذلي_ل مق_امت «هشام» ها

در پنج__ه ي ت_و از همه دل ها زمام ها

توحيد زنده از نفس صبح و شام تو

اسلام فخر كرده به نطق «هشام» تو

*****

تو خل__ق را مطاع_ي و خلقت مطيع تو

برت__ر

ز اوج وه__م، مق__ام رفي__ع ت_و

پي_ران عق_ل يكس_ره طف_لِ رضي_ع ت_و

ف_ردوس گشت_ه خ_اك نشينِ بقي_ع ت_و

«ميثم» اگ_ر قصي_ده سراي شما شده

مشمول بذل و لطف و عطاي شما شده

*****

6- برخيز كه دومين محمد آمد

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

برخيز كه دومين محمد آمد

داراي علوم علم سرمد آمد

درياي علوم نبوي را باقر

با خُلق نكو و روي احمد آمد

7- امشب گل سرخ باغ دين مي آيد

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

امشب گل سرخ باغ دين مي آيد

فرزند اميرمؤمنين مي آيد

تبريك كه ماه برج حكمت باقر

در خانه ي زين العابدين مي آيد

8- امروز بهار عاشقان احيا شد

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

امروز بهار عاشقان احيا شد

الفاظ محبت و وفا معنا شد

با آمدن امام باقر بجهان

پنجم گل گلخانه ي زهرا وا شد

9- به عشق تو سرشته حق گِل ما

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

به عشق تو سرشته حق گِل ما

ز ميلادت بود شادان دل ما

امام پنجمين كن با نگاهي

ز لطف خود، تو حلّ مشكل ما

10- اي دانش و كمال و فضيلت سه بنده ات

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك مرثيه

قالب قصيده

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع نخل ميثم 4

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي دانش و كمال و فضيلت سه بنده ات

دشمن گشاده رو، ز گلستان خنده ات

آرنده ي كمال و شكافنده ي علوم

پاينده عمر هر دو ز گفتار زنده ات

اي متكي هماره كلام خدا به تو

يا باقرالعلوم! سلام خدا به تو

*****

مولاي كل خلقت و خلاق را ولي

انوار انبيا ز جبين تو منجلي

درياي هفت دُرّ و دُرِ چار بحر نور

نجل دو فاطمه خلف پاك دو علي

تفسير حسن لم يزلي نقش صورتت

گلبوسه هاي يوسف زهرا به طلعتت

*****

تو كيستي محمد آل محمدي

خورشيد آسمان كمال محمدي

قرآن نور در بغل زين العابدين

آيات سوره هاي جمال محمدي

دانش نيازمند دم روح پرورت

جابر سلام گفته ز قول پيمبرت

*****

تو شهريار علم و علومند لشكرت

زانو زدند صدر نشينان به محضرت

حكمت لطيفه اي ز كتاب فضيلتت

دانش كنايه اي ز الفباي دفترت

در وقت درس بر سخنت خلقتند گوش

هنگام كار بيل كشاورزيت به دوش

*****

در حُسن تو جمال خداوند ديده اند

در يك كلام تو دو جهان پند ديده اند

نابخردان كه زخم زبانت به دل زدند

جاي غضب ز تو گل لبخند ديده اند

از بس بزرگواري و از بس گشوده اي

هم قلب دوست، هم دل دشمن ربوده اي

*****

آيينه ي جمال خداوند اكبري

نامت محمد است و سراپا پيمبري

دردانه ي حسيني و ريحانه ي حسن

نسل امام، هم ز پدر هم ز مادري

شيرين هماره كام دل از ذكر خير توست

وز قصه ي لطيف عزيز و عُزير توست

*****

آب حيات جرعه اي از آب جوي تو

روح مسيح مي دمد از گفتگوي تو

پايان گرفت شهر جمادي در انتظار

تابيد در هلال رجب

ماه روي تو

اين ماه را به فيض تو رحمت فزوده شد

دست عطا و باب اجابت گشوده شد

*****

علم تو گر نبود شهادت اثر نداشت

نخل اميدِ سيد سجاد بر نداشت

مولاي ساجدين و امام المجاهدين

مثل تو اي محمد ثاني، پسر نداشت

زهد پدر، كرامت مادر مباركت

در كودكي شهامت حيدر مباركت

*****

در مجلس يزيد كه بودت چهار سال

گفتي سخن چنانكه خداوند ذوالجلال

خواندي حرامزاده سپاه يزيد را

با منطقي كه پور معاويه گشت لال

يك طفل چار ساله و اين نطق آتشين

تو لب گشودي و پدرت گفت آفرين

*****

حبّ تو نخل پُر بَر شيرين باغ دل

مِهر تو همچو مُهر جبين است داغ دل

از وادي بقيع تو در سينه بقعه ها

وز قبر بي چراغ تو روشن چراغ دل

اي ماوراء وهم ، مقام رفيع تو

تا حشر در مدينه ي دلها بقيع تو

*****

اي مكتب تو روح تمام پيام ها

در هر پيام روح فزايت قيام ها

تا گردش مداوم ليل و نهار هست

از خلقت و خدات دمادم سلام ها

پيوسته ريخت گوهر توحيد از لبت

كار قيام كرببلا كرد مكتبت

*****

تو پنجمين ستاره ي برج ولايتي

مهر جهان فروز سپهر هدايتي

ملك خداست سبز ز باران رحمتت

يا باقرالعلوم به ما هم عنايتي

«ميثم» هماره ميوه ي نخلش ثناي توست

مضمون گرفته از تو و مدحت سراي توست

*****

11- گلشن توحيد، آباد امام باقر است

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك مرثيه

قالب قصيده

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع نخل ميثم 4

تعداد استفاده 0

متن شعر

گلشن توحيد، آباد امام باقر است

مرغ دل در هر نفس ياد امام باقر است

در تجلي نور ارشاد امام باقر است

شادي اجداد و اولاد امام باقر است

مژده ياران عيد ميلاد امام باقر است

كعبه ي دل، روح قرآن، جان زين العابدين

*****

سر زده در اول ماه رجب ماهي تمام

كآفتابش آورد هر صبحدم عرض سلام

كنيه بو جعفر، لقب باقر، محمد شد به نام

قطره اي از چشمه ي علمش علوم خاص و عام

نجل پيغمبر امام ابن امام ابن امام

رهنماي راستان و پيشواي راستين

*****

كيست اين مولود؟ انجم را چراغ انجمن

عارف بود و نبود و واقف سرّ و علن

بحر بي پايان علم ذات حيّ ذوالمنن

جابر آورده سلامش از رسول مؤتمن

باب او ابن الحسين و مام او بنت الحسن

جده اش زهرا و جدش رحمتٌ للعالمين

*****

روي او روي خدا خوي محمد خوي او

سجده آرند آسماني ها به خاك كوي تو

از حسين و از حسن دارد ملاحت روي او

لاله هاي باغ جنت مست عطر بوي او

نخل طوبي سرو رعنايي كنار جوي او

طوطي آن نخل، ميكائيل و جبريل امين

*****

اختر برج حسن خورشيد سرمد زاده اي

بر علي بن الحسين امشب محمد زاده اي

خود سپهر عصمت و ماه مؤيّد زاده اي

جان، نثار دامنت روح مجرد زاده اي

احمدي ديگر براي آل احمد زاده اي

آسمان امشب نهاده پاي بر چشم زمين

*****

اي خداجويان عالم بنده ي درگاه تو

اي صراط مستقيم كلّ خلقت، راه تو

وي فراتر از ثناي خلق، قدر و جاه تو

آفتاب وحي، روي خوب تر از ماه تو

مخزن اسرار غيب حق دل

آگاه تو

منطقت علم الكتاب و مكتبت علم اليقين

*****

سنگ اگر خاك تو گردد طوتيايش مي كني

مس چو اكسير از تو خواهد كيميايش مي كني

دست گمراهي چو گيري رهنمايش مي كني

هر كجا بيگانه بيني آشنايش مي كني

دشمن ار دشنام گويد تو دعايش مي كني

با كلامي جانفزا و با بياني دلنشين

*****

اي گرفته وام خورشيد جهان آرا ز تو

اي عيان خُلق رسول و عصمت زهرا ز تو

اي مزين كوه و دشت و دامن صحرا ز تو

اي هدايت تا قيام محشر كبري ز تو

اي زيارتنامه ي جانسوز عاشورا ز تو

شور عاشورات پيدا در كلام آتشين

*****

محفل قدوسيان را از تو باشد ذكر خير

با تو دائم انس دارد جن و انس و وحش و طير

كرده اي از دامن سجاده تا معبود سير

مست فيضت آشنا و محو گفتار تو غير

از تو زيبا قصه ي ناب عزيز است و عُزير

سينه ات درياي علم اولين و آخرين

*****

تا تو را پيوسته در آغوش جان دارد بقيع

از تن پاك تو روح جاودان دارد بقيع

گر چه از خورشيد گردون سايبان دارد بقيع

ناز، هر شب بر چراغ آسمان دارد بقيع

سايه ي رحمت به فرق انس و جان دارد بقيع

خلق رو آرند سويش از يسار و از يمين

*****

من كيم مدحت سراي خاندان عصمتم

هر كه هستم خاك پاي خاندان عصمتم

سر خوش از جام ولاي خاندان عصمتم

بلكه مرهون عطاي خاندان عصمتم

«ميثم» دار بلاي خاندان عصمتم

بار الها هستيم را كن فداشان آمين

*****

12- اول ماه رجب شد جلوه گر ماهي تمام

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك مرثيه

قالب قصيده

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع نخل ميثم 4

تعداد استفاده 0

متن شعر

اول ماه رجب شد جلوه گر ماهي تمام

كآمد از هفت آسمان و مهر گردونش سلام

اختر چار آسمان و آسمان هفت مهر

يوسف دو فاطمه نور دل خير الانام

نسل در نسلش همه خيرالورا خيرالبشر

خود امام ابن امام ابن امام ابن امام

مشعل بزم معارف باقر كلّ علوم

كعبه دل قبله ي جان رهنماي خاص و عام

عالم هستي كه چون لب بر تكلم وا كند

از دمش جوشد كليم و از لبش خيزد كلام

شهريار ملك امكان كز تمام ممكنات

ذكر او خيزد هماره فيض او جوشد مدام

در وجود حضرتش كلّ محمد جلوه گر

پيشتر از خلقت نورش محمد داشت نام

گه به نخلستان ورا بيل كشاورزي به دوش

گه به بام آسمان خورشيد را گيرد زمام

بي ولاي او همه رفتار عالم نادرست

بي وجود او همه طاعات خلقت نا تمام

اين عجب نبود كه مولانا علي بن الحسين

گيرد از او همچو پيغمبر ز زهرا احترام

با ثواب خلق اگر زاهد ندارد مهر او

دوزخش بادا حلال و جنتش بادا حرام

علم، پاي كرسي تدريس او دارد جلوس

معرفت در پيش پاي جابرش كرده قيام

تا بود روشن چراغ علم او در سينه اش

روز دشمن شام گردد چون به نطق آيد هشام

مكتب من باقريّ و مذهب من جعفري است

نيست جز آنم طريق و نيست جز اينم مرام

مهر فرزندان او مانند جان در سينه ها

نطق شاگردان او چون تيغ برّان در نيام

اي سلاطين را به سوي آستانت التجا

وي خلايق را به ديوار بقيعت ازدحام

باقر آل محمد نجل زين العابدين

جد و باب و مادر و آباء و

اجدادت كرام

رهروان فرش را مهر تو در دل روز و شب

ساكنان عرش را مدح تو بر لب صبح و شام

جابر جعفي كه بحر دانشش در سينه بود

بود از درياي علمت قطره اي او را به جام

سائل كوي تو تا صبح قيامت مرد و زن

تابع حكم تو تا پايان هستي خاص و عام

گر چه قبر بي چراغت مي درخشد در بقيع

چون خدا در قلب مردان خدا داري مقام

اين عجب نبود كه در بازار علم و حكمتت

راه پيمايي كند يوسف به عنوان غلام

مي فروشد ناز، مؤمن بر گلستان بهشت

آيدش بويي گر از خاك بقيعت بر مشام

ني عجب اي كعبه ي دل در همه دوران سال

گر طواف آرد به گرد كعبه ات بيت الحرام

شخص پيغمبر تو را از سوي حق گويد درود

جابر از ختم رسل بر حضرتت آرد سلام

چار سالت بود با تيغ بيان و تير علم

شام را كردي به چشم پور بوسفيان چو شام

با بيان زنده ات در قصر بيداد يزيد

يافت زخم سينه ي آل محمد التيام

تا بگويي نيست جايز در بر ظالم سكوت

بر تمام نسل ها از كودكي دادي پيام

از تو گشته آفتاب علم و ايمان جلوه گر

وز تو باشد مكتب قرآن و عترت را قوام

در كتاب نخل «ميثم» سطر سطر و بند بند

وصف تو حُسن شروع و مدح تو حُسن ختام

13- دل ربودي از سينه ي همه

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

دل ربودي از سينه ي همه

قلب من كند با تو زمزمه

ترانه هاي لب من تويي، نماز روز و شب من تويي

اي گل زهرا گل زهرا

اي تار و پودم، همه وجودم، بود و نبودم، ذكر سجودم

*****

نام تو شده ذكر هر دمم

نغمه ي لب و اسم اعظمم

به عشق تو طي شده عمر من

روم ز گهواره ام تا كفن

اي گل زهرا گل زهرا

اي دلبر من، تاج سر من، گل پيكر من، پيغمبر من

*****

نور ايزدي در جمال توست

قبله ي همه خطّ و خال توست

حَجَر مِنا مروه زمزم صفا

به روي تو مي كند اقتدا

اي گل زهرا گل زهرا

اي حاصل من، نور دل من، آب و گل من، اي ساحل من

*****

14- اي بوسه گاه مصطفي از راه دور اي گل زهرا

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي بوسه گاه مصطفي از راه دور اي گل زهرا

آئينه ي ايزد نما معناي نور اي گل زهرا

*****

كاروان دل همه روان شده به زمزمه

همه مست صفاي تو اي گل ناز فاطمه

*****

عالم آل احمدي جلوه ي ذات سرمدي

يادگار پيمبري وارث نسل حيدري

شاخه ي نحر كوثري، يار و دلبري، بر قلب همه

*****

اي آسمان فرش رهت مولاي من حضرت باقر

بر چهره و روي مهت چشمان مستان شده زائر

*****

دل ما پروانه ي تو ، قلب همه، خانه ي تو

عاشقي يك جلوه اي از، لطف كريمانه ي تو

*****

تو كه همنام احمدي جلوه اي از محمدي

چشمه ي لطف و رحمتي دانش بي نهايتي

ابر مهر و كرامتي، كن عنايتي، يابن فاطمه

*****

15- حجت كبريايي و سلاله ي پيمبري

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب قصيده

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

حجت كبريايي و سلاله ي پيمبري

شكوه قدر و هل اتي از جلوات كوثري

فروغ چشم فاطمه عزيز جان حيدري

تو كه نسب هم از حسن هم از حسين مي بري

مظهر علم داوري امام و پنجمين ولي

باقر آل احمدي، گل حسين بن علي

*****

تويي كسيكه گفته حق مدح تو و ثناي تو

دل بهشت مي تپد براي تو براي تو

فرشته هاي آسمان به سجده پيش پاي تو

فتاده جان به كف همه براي رو نماي تو

كار دم مسيح مي كند نسيم گيسويت

چو خضر زنده ي ابد شود قتيل ابرويت

*****

مدينه از قدوم تو شور و صفا گرفته است

چشم همه ز روي تو نور و ضياء گرفته است

خوشا به آنكه دامنت به هر بلا گرفته است

ز چشم فاطميّ تو درد و دوا گرفته است

دلم اگر چه اي شها به عيد تو نشسته است

ولي به ياد غربتت گرفته و شكسته است

*****

چهار ساله بودي و حاجي كربلا شدي

زائر زخم خنجر، حنجر تشنه ها شدي

به شام و كوفه دلغمين همسفر بلا شدي

تو با دل شكسته ي رقيه همنوا شدي

بار گران كشيده اي زخم زبان شنيده اي

تويي كه روي نيزه ها سر بريده ديده اي

*****

تويي سحاب رحمت و منم گياه راه تو

منم كه روسياهم و خجل ز روي ماه تو

تو پادشاه حُسن و من سائل يك نگاه تو

بي كس و خسته آمدم به سايه ي پناه تو

چه مي شود به من نظر بخاطر خدا كني

چه مي شود كه عيديم بقيع خود عطا كني

*****

شهادت

1- دوباره دلم شد خونه ي ماتم ....

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع زمزمه هاي ولايت 2-77

تعداد استفاده 0

متن شعر

دوباره دلم شد خونه ي ماتم ز غصه هاي گل زهرا

آماده ي رفتن شده آخرين وارث داغ و غم مولا

قلبش اسير درده، آهش هميشه سرده، دنيا خيلي نامرده

حالش خيلي خرابه، دريا براش سرابه، دشمن با او چه كرده

الهي من غريبم(4)

*****

زهر جفا زد بر جگر آقام شراره ي آتش كينه

حضرت صادق گشته يتيم و بر خاك غريبي مي نشينه

چشماش ابر بهاره، دنياش تيره و تاره، ديگه آروم نداره

ديده حنجر و خنجر، ديده غارت معجر، يارش نيزه سواره

الهي من غريبم (4)

*****

امام باقر ديد چه جوري عمه مي دويد سوي برادر

ديده كه تو گودال بوسه زده عمه به رگهاي پاره ي حنجر

زينب زار و غمينه، زينب داره مي بينه، يارش روي زمينه

دشمن خنجر كشيده، رأس شاه و بريده، اي كاش زهرا نبينه

الهي من غريبم (4)

*****

2- از روز ازل شور حسيني به سر افتاد

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك غديريه

قالب غزل

شاعر مهربان مسعود

منبع گلواژه هاي عترت 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

از روز ازل شور حسيني به سر افتاد

از داغ غمش سوختم و بال و پر افتاد

هر قلب شكسته تپشش ذكر حسين است

با ذكر حسين در دل عالم اثر افتاد

آنقدر من از كرببلا مست و خرابم

كز بدو تولد عطشش در جگر افتاد

صد پاره ز غم شد دل غرقابه به خونم

آن روز كه در وادي عشقم گذر افتاد

آن لحظه كه گلها ز عطش سوخته بودند

ديدم ز فرس خوني و زخمي قمر افتاد

يكباره سر و پاي وجودم همگي سوخت

آندم كه حسين بر سر نعش پسر افتاد

جانسوزتر از آن همه دردي كه كشيدم

ديدم سر شش ماهه چو گل، از شجر افتاد

يك خنجر غرقابه به خون ديدم و مُردم

آن لحظه كه بر گودي مقتل نظر افتاد

گوئي كه همه بال ملائك ز شرر سوخت

تا بر تن هر خيمه ز كينه شرر افتاد

اي واي كه من آرزوي مرگ نمودم

آن لحظه كه جان پدرم در خطر افتاد

افتاد ز بس روي زمين، عمه رقيه

صد خرمن آتش به دل و بر جگر افتاد

صد بار بميرم بِه از آن تا كه ببينم

چشم پدرم بر سر و بر تشت زر افتاد

با اين همه دردي كه نهان در دل من شد

ديگر شجر زندگيم از ثمر افتاد

3- سلام ما به بقيع و بقاع ويرانش

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب غزل

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

سلام ما به بقيع و بقاع ويرانش

بر آن حريم كه باشد ملك نگهبانش

سلام ما به بقيع آن تجسم غربت

گواه بر سخنم تربت امامانش

بقيع كعبه ي قدس چهار معصوم است

چهار نور خدا مي دمد ز دامانش

يكي است باقر از آن چهار امام

كه داغ او زده آتش به قلب يارانش

غريب اوست كه در موسم زيارت حج

مدينه و آن همه زائر كه هست مهمانش

شب شهادت او يك نفر نمي ماند

كه اشك غم بفشاند به قبر ويرانش

دري كه سجده گه قدسيان بود خاكش

به زائرش ندهد اذن بوسه دربانش

4- اندوه بلاي تو شده قاتلم اي يار

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

اندوه بلاي تو شده قاتلم اي يار

شد آتش داغت همه ي حاصلم اي يار

در غصه اسيرم، در زمزمه هستم

من زائر رويت، يا فاطمه هستم

*****

ديدم بخدا بر نوك ني جد غريبم

وا... نداني كه چه آن لحظه كشيدم

من رنج اسيري، ديدم به دو صد آه

در قافله بودم، با عمه به همراه

*****

من گر چه كه مسموم از آن زهر جفايم

اما بخدا كشته ي ويرانه ي شامم

بار سفر خود، بسته ام خدايا

از درد و غم و رنج، خسته ام خدايا

*****

5- اي رهبر من، دلبر من، يا امام باقر

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي رهبر من، دلبر من، يا امام باقر

اي شور عشقت، در سر من، يا امام باقر

مولا مولا نظري كن(2)

*****

اي عشق من عشق پاك تو در لابلاي صدر من است

در آسمانهاي عاشقي روي تو ماه بدر من است

مهر رخ تو والشمس من موي تو شام قدر من است

از داغت اي گل، ياس و سنبل، ياسمن مي سوزد

لبريز ناله، مثل لاله، قلب من مي سوزد

مولا مولا نظري كن (2)

*****

تو پادشاه قلب مني عشق تو اي گل حاصل من

مهر تو روح اميد من شوق مدينه در دل من

قبر تو ويران و بي حرم اين صحنه باشد مشكل من

عنايتي كن، سر بخاك، تو دمي بگذارم

شايد همانجا، در مدينه، از غمت جان بسپارم

مولا مولا نظري كن (2)

*****

مي ميرم از غم كه پيش تو سه ساله اي اي مولاي من

پاي برهنه بر روي خار ميزد صدا كو باباي من

بابا بيا با عمو ببين آبله كرده دو پاي من

در تاب و در تب، نيمه ي شب، اشكت شد روانه

مي زد به قلبت، تا به افلاك، شعله ها زبانه

مولا مولا نظري كن (2)

*****

6- از كرببلا تو يادگاري

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب مثنوي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

از كرببلا تو يادگاري

چون خون شهيد پايداري

بر نيزه سر حسين ديدي

بار غم او به جان خريدي

پرپر به خرابه لاله ديدي

بي جان دل شب سه ساله ديدي

7- سوغات ما از كربلا درد و محن بود

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب مثنوي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

سوغات ما از كربلا درد و محن بود

پژمردگيّ لاله هاي در چمن بود

من تشنگي در خيمه را احساس كردم

ياد از دو دست خوني عباس كردم

من كودكي بودم كه آهم را شنيدند

ديدم سر جد غريبم را بريدند

من ديده ام در وقت تشييع جنازه

اسبان دشمن را كه خورده نعل تازه

من با خبر هستم ز باغي پر شكوفه

خورشيد را بر نيزه ديدم بين كوفه

گر چه كه من مسموم از زهر هشامم

من كُشته ي ويرانه اي در شهر شامم

ديدم كه پر مي زند همسنگر من

در خاطرم شد زنده ياد مادر من

8- دلم اسير دام تو ، نشسته ام به بام تو

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك شور كف زني

قالب آهنگين

شاعر شريف علي

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

دلم اسير دام تو ، نشسته ام به بام تو

چشمه ي چشم اشك من، روان شده به نام تو

*****

به عشق تو مشوّشم، ز غربتت در آتشم

بياد قبر خاكيت، ز سينه آه مي كشم

*****

نشسته ام بپاي تو، جوونيم فداي تو

بر سر و سينه مي زنم، به ماتم و عزاي تو

*****

در سفر كرببلا، تو ديده اي رنج و بلا

ز تيغ و نيزه ها شدي، به درد و غصه مبتلا

*****

خون چكيده ديده اي، قد خميده ديده اي

سر بريده ي به ني، دست بريده ديده اي

*****

زهر ستم چشيده اي، بار گران كشيده اي

به كوفه و شام بلا، زخم زبان شنيده اي

*****

زينب خسته ديده اي، دو دست بسته ديده اي

ز بامها به سنگ كين، سر شكسته ديده اي

*****

خروش و ناله ديده اي، داغ سه ساله ديده اي

ز ضرب سيلي و لگد، گلاب لاله ديده اي

*****

9- خسته در بند غمم بال و پرم مي سوزد

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك شور كف زني

قالب تركيب بند

شاعر شريف علي

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

خسته در بند غمم بال و پرم مي سوزد

نفسم با جگر شعله ورم مي سوزد

با دلم زهر چكرده است خدا مي داند

جگرم نه كه ز پا تا به سرم مي سوزد

دست و پا مي زنم و ذكر لبم يا زهراست

گوشه ي حجره همه برگ و برم مي سوزد

ز آن همه ظلم كه دشمن به سرم آورده

در غمم زار نشسته پسرم مي سوزد

گر چه در آتشم و پا به زمين مي كوبم

قصه ي كرببلا بيشترم مي سوزد

هر كه اين قصه شنيده است ولي من ديدم

خون دل خوردم و شب تا به سحر ناليدم

*****

هستي ما همه در كرببلا رفته به باد

چه به روز دل زينب كه نيامد اي داد

ارباً اربا بدن شبه پيمبر از تيغ

دست عباس قلم شد به روي خاك افتاد

دشنه و تيغ و سنان سنگ و عصا يك لشكر

غرقه خون تشنه لبي خسته و تنها فرياد

شهدا را همه سر بر سر ني شد ديگر

سر ششماهه چرا، آه و فغان زين بيداد

يك طرف ضجّه و شيون، يكسو هلهله بود

در فغان جمع نواميس خدا، دشمن، شاد

حمله كردند حرم را چو به غارت بُردند

چه بسا طفل زير پاي ستوران مُردند

*****

10- شيعه زند بر سر و سينه

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك مرثيه

قالب آهنگين

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع از صيام تا قيام

تعداد استفاده 0

متن شعر

شيعه زند بر سر و سينه

كرب و بلا گشته مدينه

فرزند زهرا جان داده مظلوم

امام باقر گرديده مسموم

*****

اي آخرين شمس ولايت

يابن الحسن سرت سلامت

فرزند زهرا جان داده مظلوم

امام باقر گرديده مسموم

*****

حضرت صادق شد عزادار

گريه كند با چشم خونبار

فرزند زهراجان داده مظلوم

امام باقر گرديده مسموم

*****

دوباره عالم شد عزادار

داغ پيمبر شده تكرار

فرزند زهرا جان داده مظلوم

امام باقر گرديده مسموم

*****

كشتند حجت خدا را

باقر آل مصطفا را

فرزند زهرا جان داده مظلوم

امام باقر گرديده مسموم

*****

ختم رسل صاحب عزا شد

پنجم وصي او فدا شد

فرزند زهرا جان داده مظلوم

امام باقر گرديده مسموم

*****

اشك بني فاطمه ريزد

ناله ز قلب همه خيزد

فرزند زهرا جان داده مظلوم

امام باقر گرديده مسموم

*****

11- من ذاكر انّا اليه راجعونم

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب مثنوي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

من ذاكر انّا اليه راجعونم

من خاطرات جانگداز دشت خونم

در كربلا بودم صغيري پنج ساله

همراه بابايم مرا بردند اسيري

ديدم پرستوهاي دين را پر بريدند

در قتلگه جدم حسين را سر بريدند

12- چون كبوتر در هواي خاطرات خود رها هستم

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب غزل

شاعر ناشناس

منبع زمزمه هاي ولايت 2-77

تعداد استفاده 0

متن شعر

چون كبوتر در هواي خاطرات خود رها هستم

با تمام كوچه هاي شهر غربت آشنا هستم

قاب چشمانم پُر از تصويرهاي سرخ پائيزي است

آخرين شاهد ز نسل ياس ها در كربلا هستم

روضه مي خوانم براي معجري خاكي دريغ امّا

ياد حال عمه زينب در عبور از كوچه ها هستم

در قنوت آخرينم ياد دستاني به زنجيرم

ياد زينب ياد اشكش ياد ذكر ربنا هستم

وقت مرگم گر پدر را من صدا كردم سبب دارد

چون كه هم بازي طفل پير در ويرانه ها هستم

وقت مرگم گر به خاك حجره مي غلتم سبب دارد

شاهد غلتيدن جد غريبم در دل گودال ها هستم

فضائل

1- اي انس و جان محصل دانش سراي تو

مشخصات

مناسبت مدح و مرثيه

سبك مرثيه

قالب قصيده

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع از صيام تا قيام 3

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي انس و جان محصل دانش سراي تو

وي نه سپهر گوشه ي دارالولاي تو

پنجم وصي ختم رسل باقرالعلوم

كلّ علوم در نفس جان فزاي تو

جابر شفا گرفت ز دست خدايي ات

جبريل فيض مي برد از خاك پاي تو

پيش از شب ولادت تو ختم الانبيا

از جان و دل سلام فرستد براي تو

مي جوشد از كلام خوشت معجز مسيح

نبْوَد عجب به مرده دهد جان دعاي تو

نام تو، خلق و خوي تو، يكسر محمّد است

وجهِ خداست روي محمّد نماي تو

ما را چه زهره تا كه ز مدح تو دم زنيم؟

گويد خدا براي رسولش ثناي تو

اهل سخن هنوز ز دلدادگان حق

دل مي برند با سخنِ دل رباي تو

با آنكه مي برد دل ما را مدينه ات

پيوسته در بقيع دل ماست جاي تو

باشد كجا به نزد تو قابل، درود ما؟

اي بر تو لحظه لحظه سلام خداي تو

قبرت خراب و قدر تو باشد بسي بلند

اي عرش كبريا حرم با صفاي تو

ويرانه ي بقيع تو باشد بهشت ما

اي خازن بهشت گداي گداي تو

قبر تو در مدينه غريب است و روز و شب

باشد مدينه ي دل ما كربلاي تو

دشنام خصم را كه دهد با دعا جواب

غير از تو، اي حلاوت جان در صداي تو

حاشا كه حق يك سخنت را ادا كنم

گر صدهزار بار كنم جان فداي تو

چون نور آفتاب كه تابيده

بر زمين

پيچيده در سپهر معارف، نداي تو

ما ظرف كوچكيم و عنايات تو، بزرگ

اي وسعت جهان همه ظرف عطاي تو!

تو در چار بحري و درياي هفت نور

نورند نور جمله تبار و نياي تو

طاق است طاق، مؤمن طاق تو در جهان

بوحمزه و هشام كه آرد سواي تو؟

ياد آورم ز خاطره ي چارسالگيت

از كربلا و كوفه و شامِ بلاي تو

عالم سياه در نظرت گشت همچو شب

وقتي كبود شد بدن عمه هاي تو

بزم يزيد ريخت به هم، رنگ او پريد

وقتي بلند گشت صداي رساي تو

گفتي كه حاجيان همه ده سال در منا

گيرند دور هم همه با هم عزاي تو

اي پنجمين معلم عالم بگو، بگو

زهر هشام با چه گنه شد جزاي تو؟

تقديم توست سوز دل صبح و شام ما

در قلب ما بوَد غم بي انتهاي تو

نفرين بر آن گروه كه در روضة البقيع

نگذاشتند گريه كنم از براي تو

تا هست روح در تن و سوزش درون جان

«ميثم» بوَد هماره قصيده سراي تو

2- كسي كه عشق بود محو بردباري او

مشخصات

مناسبت مدح و مرثيه

سبك واحد جديد

قالب قصيده

شاعر مؤيد سيد رضا

منبع بهار بي خزان

تعداد استفاده 0

متن شعر

كسي كه عشق بود محو بردباري او

روان به پيكر هستي است لطف جاري او

بزرگ آينه ي قدرت خداي بزرگ

كه شاهد است جهان بر بزرگواري او

امام پنجم و معصوم هفتم آن مولا

كه چرخ يافته رفعت ز خاكساري او

بر او سلام كه عطر سلام پيغمبر

هنوز مي رسد از خاك لاله زاري او

جهان علم بود يادگار او صد حيف

به درد و داغ نوشتند يادگاري او

ز كربلا سند زنده اي به كف دارد

گواه من دل خونين و اشك جاري او

هزار خاطره دارد ز راه كوفه و شام

ز مهرباني زينب ز غمگساري او

پياده رفتن او پاي نيزه ي سرها

مصيبتي است كه پيداست ز آه و زاري او

به دل ز داغ بسي كشته زخم كاري داشت

عدو ز زهر نمك زد به زخم كاري او

هشام دست به آزار حضرتش بگشود

چو ديد در ره اسلام پايداري او

ره شكنجه و تبعيد او گرفت چو ديد

قرار دولت خود را به بي قراري او

مهي كه بوسه زند بر ركاب او خورشيد

فتاده در كف دشمن ركابداري او

ز زهر تعبيه در زين بسوخت جانش را

گواه سوز دلش حال اضطراري او

به زين نشست و ز زهر جفا ز جان برخاست

سوار نا شده شد آخر سواري او

شرار زهر ستم همچو شمع آبش كرد

كه يافت رنگ خزان چهره ي بهاري او

دلا بسوز ز داغش كه خويش فرموده است

به حاجيان كه بگيرند سوگواري او

بقيع تا تن مسموم او به بر بگرفت

بهشت روي زمين شد ز همجواري او

خدا كند كه بيفتد قبول

درگاهش

غم «مؤيد» و اخلاص و جان نثاري او

3- اي فروغ دانشت تا صبح محشر مستدام

مشخصات

مناسبت مدح و مرثيه

سبك مرثيه

قالب قصيده

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع از صيام تا قيام

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي فروغ دانشت تا صبح محشر مستدام

وي تو را پيش از ولادت داده پيغمبر سلام

منشأ كلّ كمال و باقر كلّ علوم

هفتمين نور و ششم مولايي و پنجم امام

انس و جان آرند حاجت در حريمت روز و شب

آسمان گرديده بر دور مزارت صبح و شام

اين عجب نبود كه بخشي چشم جابر را شفا

زخم دل را مي دهي با يك نگاهت التيام

ساكنان آسمان را لحظه لحظه، دم به دم

از بقيعت بوي عطر جنت آيد بر مشام

در كمال و در جلال و علم و حلم و خُلق و خو

پاي تا سر، سر به سر آيينه ي خيرالانام

با تو حق گيرد تداوم از تو حق گيرد كمال

بي تو ايمان نادرست و بي تو قرآن ناتمام

كودكي بودي كه از تيغ بيانت ناگهان

روز در چشم يزيد بي حيا آمد چو شام

لال شد از پاسخ و زد بر دهن مُهر سكوت

طشت رسوايي او افتاد از بالاي بام

تو سر بالاي ني ديدي به سن كودكي

گه به دشت كربلا گه كوفه گاهي شهر شام

خيمه هاي آل عصمت را كه آتش مي زدند

مي دويدي در بيابان اشك ريز و تشنه كام

كوفيان بردند در حبس عُبيد ا... تان

شاميان سنگدل سنگت زدند از روي بام

ماجراي كربلا و شام و كوفه بس نبود

از چه ديگر اين همه آزار ديدي از هشام

بارها آوردت از شهر مدينه تا دمشق

از وجودت هتك حرمت كرد جاي احترام

گاه آوردت به زندان گاه پاي تخت خويش

گاه زد زخم زبان و گاه مي زد

اتّهام

حيف كز زهر جفا گرديد قلبت چاك چاك

مرغ روحت پر زد از تن جانب دارالسلام

بس كه بر جان عزيزت روز و شب آمد ستم

دادي از سوز جگر بر شيعيانت اين پيام

تا به صحراي منا گريند بهر غربتت

حاجيان هنگام حج، پير و جوان و خاص و عام

دوست دارم بر تو گريم در بيابان بقيع

كرده اند اين گريه را بر من حرامي ها حرام

در كنار قبر بي شمع و چراغت روز و شب

هم بشر سوزد چو شمع و هم ملك گريد مدام

از چه شد صد چاك قلبت با چنان قدر و جلال

وز چه ويران مانده قبرت با چنان جاه و مقام

بر تو مي گريم كه عمري ساقي بزم ولا

روز و شب ساعت به ساعت ريخت خون دل به جام

بر تو اي تنها چو عمّت مجتبي

بر تو مي گريم كه مظلومي چو جدّ و باب و مام

بر تو مي گريم كه بردي كوه غم از كودكي

بر تو مي گريم كه شد با خون دل عمرت تمام

اي خدا را باب رحمت، باب رحمت باز كن

تا كه «ميثم» زائر قبرت شود في كل عام

4- لبم شهد و دهانم چشمه و فيض و كلامم جان

مشخصات

مناسبت مدح و مرثيه

سبك مرثيه

قالب قصيده

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع از صيام تا قيام 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

لبم شهد و دهانم چشمه و فيض و كلامم جان

سزد با جان خود ريزم به خاك پاي جانانش

امام پنجم و معصوم هفتم حضرت باقر

كه تا شام ابد بادا سلام از حي منانش

لقب باقر، محمّد نام او، كنيه ابا جعفر

تعالي الله از اين كنيه و اين نام و عنوانش

رجال علم از صبح ازل، مرهون گفتارش

جهان فضل تا شام ابد، مديون احسانش

سجود آورده خلقت از پي تعظيم بر خاكش

سلام آورده جابر از رسول حسن سبحانش

عجب نبود اگر در باغ رضوان پاي بگذارد

اگر در حشر، شيطان دست خود آرد به دامانش

عجب ني گر شفا بخشد نگاهش چشم جابر را

كه هر كس درد دارد خاك كوي اوست درمانش

چراغ روشن دل هاست قبر بي چراغ او

چه غم گر نيست شمع و آستان و سقف و ايوانش

نسيمي از بقيعش روح بخشد صد مسيحا را

سزد بر كسب فيض از طور آيد پور عمرانش

ضريحش كعبه ي دل بود و ايوانش بهشت جان

الهي بشكند دستي كه آخر كرد ويرانش

شنيدي لال شد يك لحظه دانشمند نصراني

ميان جمع در پيش بيان و نطق و برهانش

كي ام من تا ثناي حضرتش را خوانم و گويم

خدا باشد ثناگويش، نبي بايد ثناخوانش

فروغ دانشش بگرفت چون خورشيد، عالم را

كه هم انوار ايمان بود و هم اسرار قرآنش

گهي دادند در اوج جلالت نسبت كفرش

گهي

بستند بهتان و گهي بردند زندانش

ولي عصر در شب هاي تاريك است، زوارش

تمام خلق عالم پشت ديوارند مهمانش

كنار قبر او جرات ندارد زائري هرگز

كه ريزد قطره ي اشكي بر او از چشم گريانش

مگو در روضه اش شمع و چراغي نيست، مي بينم

كه باشد هر دلي تا بامدادان شمع سوزانش

به عهد كودكي از خورد سالي ديد جدش را

كه مانده روي زخم سينه، جاي سم اسبانش

اگر در روز محشر هم ببيني ماه رويش را

نشان تشنگي پيداست بر لب هاي عطشانش

دويد از بس كه با پاي برهنه در دل صحرا

كف پا شد چو دل مجروح، از خار مغيلانش

دريغا آخر از زهر جفا كردند مسمومش

نهان با پيكرش در خاك شد غم هاي پنهانش

بوَد در شعله ي جانسوز، نظم «ميثمش» پيدا

غم ن_اگفت_ه و س_وز دل و رنج ف_راوانش

5- زند پر مرغ دل سوي مدينه

مشخصات

مناسبت مدح

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

زند پر مرغ دل سوي مدينه

وزد از هر طرف بوي مدينه

به شوق حضرت باقر مرا هست

هواي خاك دلجوي مدينه

6- جمال منان سليل احمد شفيع محشر امام باقر

مشخصات

مناسبت مدح

سبك مرثيه

قالب آهنگين

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع نخل ميثم 4

تعداد استفاده 0

متن شعر

جمال منان سليل احمد شفيع محشر امام باقر

كتاب محكم خطاب مُبرم كلام داور امام باقر

خداي مظهر بتول عصمت رسول منظر امام باقر

سلام خالق سلام خلقت سلام ما بر امام باقر

يم عنايت مه ولايت دُر هدايت چراغ انجم

جمال سرمد سمّي احمد فروغ هفتم امام پنجم

سروده خالق ثناي او را ستوده قرآن مقام او را

رسانده جابر ز سوي احمد درود او را سلام او را

مسيح خواند دعاي او را كليم گويد كلام او را

نماز، عاشق ركوع او را سجود او را قيام او را

محبت از ما عنايت از او ارادت از ما كرامت از او

توسل از ما عنايت از او اطاعت از ما امامت از او

تمام نظمم تمام نثرم تمام نشرم حكايت از او

تمام عزمم تمام فكرم تمام ذكرم رضايت او

تمام خطم تمام سيرم تمام راهم هدايت او

تمام بودم تمام هستم تمام دينم ولايت او

تمام عالم محيط فضلش تمام هستي كتاب علمش

تمام ايمان فروغ مهرش تمام جنت رياض حلمش

نسيم كويش بهشت رويش خصال و خويش بهار قرآن

مدار ايمان خديو امكان كمال عرفان قرار قرآن

سلام قرآن نثار او باد سلام او باد نثار قرآن

حكايت او ولايت او روايت او شعار قرآن

زهي جلالش زهي مقامش زبان قرآن دم هشامش

مسيح خيزد ز هر پيامش كليم ريزد ز هر كلامش

سلام احمد سلام قرآن به جسم و جان مطهر او

چراغ خورشيد در آسمانها فروغ روي منوّر او

به كام جانها هماره ريزد شراب رحمت ز ساغر او

به دل فروغ مجدّد او به لب ثناي مكرر

او

جمال مطلق حقيقت حق به حق كه حق را مؤيد است اين

خدا خصايل نبي شمايل علي فضائل محمد است اين

الا وجود مقدس تو به چار اركان هماره مولا

به پنج دريا خجسته گوهر به هفت گوهر يگانه دريا

جلال كعبه جمال قبله صفاي زمزم دعاي مسعا

محيط دانش چراغ بينش امام باقر عزيز زهرا

كَلامُكُم نور و فِعلُكُم خير شما اماميد شما ولا غير

هماره نوريد هميشه حقيد كه حق به سوي شما كند سير

مه جمالت همان جمالِ خداي جلّ جَلاله ي تو

تمام ايمان محبت تو تمام قرآن رساله ي تو

پيام خالق كلام خلقت دعاي امت مقاله ي تو

امام ساجد بزرگ والد امام صادق سلاله ي تو

تو نور اخيار تو سرّ اسرار تو بدر انوار تو شمع ديده

به وصف مدحت به قدر و شأنت وَ مَن اَتاكُم نَجي رسيده

بهشت اخلاص بهشت دانش بهشت ايمان مدينه ي تو

علوم غيب و رموز پنهان نوشته بر لوح سينه ي تو

كمال ايمان محبت تو نجات خلقت سفينه ي تو

به جز محمد به جز ائمه نبود و نبوَد قرينه ي تو

حقيقت از تو شريعت او تو كرامت از تو هدايت از تو

فضيلت از تو شرافت از تو امامت از تو ولايت از تو

مراست بار گناه بر دوش تو راست احسان هميشه عادت

اگر چه پستم بگير دستم كه از تو هستم زهي سعادت

تويي زعيمم تويي امامم چه در ولادت چه در شهادت

اگر بميرم اگر بمانم همه وجودم دهد شهادت

محبت تو عبادت من ولايت تو اطاعت من

به خاك پايت ارادت من به بذل دستت شفاعت من

منم كه «ميثم» بود تخلص منم كه مهرت بود مرامم

اگر كشاند به اوج دارم وگر بر آيد زبان ز كامم

تويي حياتم، تويي

مماتم تويي نجاتم تويي امامم

تويي ركوعم تويي سجودم تويي قعودم تويي قيامم

مرا به خاك درت گدايي تو را به امر خدا خدايي

چه در ببندي چه در گشاي نشايد از تو مرا جدايي

7- يا باقرالعلوم كليد دعا تويي

مشخصات

مناسبت مدح و مرثيه

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

يا باقرالعلوم كليد دعا تويي

آقاي بي حرم، حرم قلب ما تويي

تاريخ را ورق زدم و ديدم از قضا

همبازي سه ساله ي كرببلا تويي

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109