بانك جامع اشعار مداحان جلد 6

مشخصات كتاب

سرشناسه:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان،1390

عنوان و نام پديدآور:بانك جامع اشعار مداحان (جلد6)/ مهدي سروري (مداح)

مشخصات نشر:اصفهان:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان ، 1390.

مشخصات ظاهري:نرم افزار تلفن همراه و رايانه

موضوع : حضرت امام سجاد (ع)

حضرت امام سجاد (ع)

ولادت

1- نسي_م آورد بوي عطر بهاران

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك مرثيه

قالب تركيب بند

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع مرآت ولايت 3

تعداد استفاده 0

متن شعر

نسي_م آورد بوي عطر بهاران

فض_ا گشت_ه خ_رّم چو روي نگاران

سم__ا س__رخ تر از رخ لال__ه رويان

زمي_ن سبزت__ر از خ__ط گلع_ذاران

مل_ك مش_ك افشان_د از عطر گيسو

فلك بر زمين بارد اخت_ر چ_و ب_اران

ندا م_ي دهد م_رغ ش_ب لحظه لحظه

كه روشن شده چشمِ شب زنده داران

جم_ال خ__دا را ب__ه بي_ت ولايت

بيايي__د ي__اران ببيني__د ي__اران!

عروس محمّد علي زاد امشب

وليِ خ_دا را ول_ي زاد امشب

*****

الا اي هم_ه خلق عالم خدا را

خدا خوانده امشب شما را شما را

برآيي__د از پ__رده ي تيرگ__ي ها

ببيني_د ب_ي پرده روي خ_دا را

در آغوش فُلك نجات دو عالم

ببيني_د روش_ن چ_راغ هدا را

ببيني_د در ليل__ه ي پنجِ شعبان

رخِ چارمي_ن حجّتِ كبري__ا را

بگردي_د دور حري_م جم__الش

ببينيد هم مروه را هم صفا را

امام شهيدان كه جان است جان را

گرفت_ه در آغ_وش، جان جهان را

*****

دل عالم_ي بست__ه ب__ر ت_ار مويش

ز شمس الضحي برده دل ماهِ رويش

حيات است مرهون عي_ن الحياتش

بقا قطره اي كوچك از آب ج_ويش

تو گوي_ي ك_ه از صب_ح روز ولادت

دمد وحي صاع_د ز ن_اي گل__ويش

ننوشي__ده م__ي، ساقي_ان بهشتي

فتادن_د مستان__ه پ__اي سب_ويش

نب_رده است تنه_ا دل دوست_ان را

كه دشمن بوَد كشته ي خلق و خويَش

خصالش محمّد كمالش محمّد

جلالش محمّد جمالش محمّد

*****

س_لامُ عل_ي آلِ طاه__ا و ياسي__ن

به اين خلق و اين خوي و اين عزّ و تمكين

رخش مصحف فاطمه، حُسن، قرآن

پُر از «قدر»

و «والليل» و «والشمس» و «والتين»

درود اله__ي ب__ر آن خُل_ق نيكو

سلام محمّد بر آن خوي شيرين

نماز از خضوعش ب_ه پ_رواز آيد

دعا از نفس هاي او بست_ه آذين

به سج_اده اش آسمان آورد سر

به ذكر دعايش خدا گويد آمين

سلام خدا بر خضوع و خشوعش

قيام و قعود و ركوع و سجودش

*****

درود خداون__د ح__ي جليل__ش

به قدر و كم_ال و جمال جميلش

عجب نيست در مسلخ عشق و ايثار

اگ_ر بوس_ه ب_ر دست آرد خليلش

عج_ب نيست كز عرشه ي عرش اعلا

ط_واف آرد از چ__ارسو جبرئيلش

سلاطين غلامش، خواتين كنيزش

طواي_ف مري_دش، قبايل دخيلش

حج_ر شاه_د ع_زت و اقت__دارش

هش_ام اب_ن عبدالملك ها ذليلش

بسا تخت شاهي فرو رفت در گل

كجا حاكم گِل شود حاكم دل؟

*****

(ذل_ت هش__ام و ع__زت امام)

«هش_ام» است_لام حج_ر ت_ا نمايد

در آن ازدح__ام خ__لايق نشاي__د

نه قدري كه از وي ش_ود قدردان_ي

نه كس بود تا كس بر او ره گشاي_د

ب_ه ناگ__اه ديدن__د آم__د جوان__ي

ك_ه پيوست_ه او را حَجر م_ي ستايد

گشودن__د حُجّ__اج از چ_ار سو، ره

ك_ه آن شاه_د حس_ن يكت_ا بي_ايد

يكي خواست تا سر به پايش گذارد

يك_ي رف_ت ت_ا ج_ان نثارش نمايد

يكي گفت نامش چه باشد هشاما

- حسد را نگر- گفت: نشناسم او را

*****

به ناگه «فرزدق» خروشيد در دم

كه: اي_ن است نجل رسول مكرم!

تو چون مي كني در مقامش تجاهل؟

من او را ب_ه از خويشتن مي شناسم

نم_از اس_ت ب_ي او گن_اه كبيره

ثواب است بي او خط_اي مسلّم

تع_اليم اس_لام از اوست ج_اري

قوانين توحي_د از اوست محكم

چراغ_ي است ب_ر قل_ه ي آفرينش

امام

است ب_ر جمله ي خل_ق عالم

سلام و ركوع و سجود است از او

قنوت و قي_ام و قعود است از او

*****

امام_ي اس_ت ك_و را ام_م مي شناسد

كريم_ي اس_ت ك_و را كرم مي شناسد

صفا، مروه، مسعي، حجر، حجر، زمزم

ط_واف و مط_اف و ح_رم م_ي شناسد

بياب_ان مك_ه، من_ا، خي_ف، مشعر

سم_اوات و لوح و قلم م_ي شناسد

زمين مي شناسد، زمان مي شناسد

عرب مي شناسد، عجم مي شناسد

يم و قطره و ماه و خورشيد، او را

ب_ه ذات اله__ي قس_م مي شناسد

سلام خدا بر اب و جد و مامش

مسلمان بود هر كه داند امامش

*****

(سخن با مولا)

سلام اي سلام خ_دا ب_ر س_لامت!

درود اي ك_لام اله__ي، ك__لامت!

تو هم سجده؛ هم سيدالساجديني

كه قلب حسين است بيت الحرامت

مسلم_ان نباشم نب_اشم نب_اشم

ندان_م اگ_ر ب_ر خ_لايق ام_امت

سلام خدا ب_ر سج_ود و ركوعت

درود خ_دا ب_ر قع__ود و قي_امت

حجر بر در خانه ات قطعه سنگي

مق_ام آورد س_ر ب_ه پاي مقامت

تو حَجّي صلاتي زكاتي جهادي

تو ممدوح ب_ا نامِ زين العبادي

*****

تو در تيرگ__ي ها س_راج المنيري

تو همچون پيمبر، بشر را بشيري

سم_اوات و عرشند در اختي_ارت

ت_و آزاده ي عالم_ي، ك_ي اسي_ري؟

تو در كن_ج ويرانه ها ه_م بهشتي

تو در زي__ر زنجيره_ا ه_م اميري

به پاي تو سر كرد خم «سربلندي»

تو تنها به نزدِ خدا سر به زيري

يمِ هشت بحري و درِّ س_ه دريا

ول_ي خداون__د ح__يّ قدي_ري

تو «قدر» و «تبارك» تو «فرقان» و «نوري»

تو عيس_ي ت_و گردون تو موسي تو طوري

*****

تو با خطبه ات شام را ش_ام كردي

تو همچون علي فتح اس_لام كردي

تو از

ش_ام، پيغ_ام خ_ون خ_دا را

به هر عصر و هر نسل، اعلام كردي

تو ب_ر روي دشم_ن نم_ودي تبسّم

تو حتي به «مروان» هم اكرام كردي

تو دل پيش زخ_م زبان ه_ا گشودي

تو دع_وت ز سن_گِ لبِ ب_ام كردي

تو در كوفه يك لحظه دخت علي را

ب_ه اوج خروشي__دن آرام ك__ردي

تو با صبر و با حلم و با استقامت

ب_ه ق_رآن بق_ا داده اي تا قيامت

*****

تو زمزم، تو مروه، تو سع_ي و صفايي

تو فرزن_د كعب_ه، ت_و خي_ف و منايي

تو قرآن، تو احمد، تو حيدر، تو زهرا

ت_و در حُس_ن، آيين_ه ي مجتب__ايي

امام_ي و، پيغمب__ري از ت_و زيبد

ك__ه تنه__ا پي__ام آورِ ك__ربلايي

كلامت بوَد وحيِ صاعد چه گويم

ت__و از پ__اي ت_ا سر كلامِ خدايي

دع_ا ب__ر ده_ان و لبت بوسه آرد

همان__ا همان__ا ت__و روح دع_ايي

چه بهتر كه «ميثم» ثناي تو گويد

ب_راي ت_و خوان_د، ب_راي تو گويد

*****

2- جهان شده از نو، دوباره آبادت

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

جهان شده از نو، دوباره آبادت

حسين زند بوسه، هماره بر رويت

چو آسمان ريزد، ستاره بر كويت

خوش آمدى سجاد(2)

*****

تو ماه تابانى، تو جان جانانى

رسيده اى از راه، خوش آمدى مولا

بيا گل زهرا، نظر نما بر ما

نشسته بر لبها، ذكر على جانم

خوش آمدى سجاد(2)

*****

عزيز زهرايى، اميد دلهايى

به ما گنهكاران، شفيع فردائى

به خوبى گلها، به لاله صحرا

به مادرت زهرا، عيدى بده بر ما

خوش آمدى سجاد(2)

*****

به لطف بى همتا، دوباره شد پيدا

گلى ز گلزار، فاطمه ي زهرا

خوش آمدى سجاد(2)

*****

3- آي رفقا بشارت داريم ميريم زيارت

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

آقام علي بن الحسين مدد(4)

*****

آي رفقا بشارت داريم ميريم زيارت

زيارت كسي كه دلا رو كرده غارت

زيارت مدينه عجب صفائي داره

كرببلاست وليكن قبر و ضريح نداره

بين تموم قبرا مقصد من يه آقاست

اونكه ميون قلبم بعد حسين زهراست

قلبم حسين آباده رو لبم اين فرياده

ميون عالم عشق و دلبر من سجاده

سيد و ساجدينه جمال رب داور

آمده اونكه داره نشونه هاي حيدر

اسمش هم اسم حيدر الگوي هر پيمبر

ابروهاي كمونش يه ذوالفقار ديگر

4- ساقي قدحي باز مرا جام نياز است

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب قصيده

شاعر ناشناس

منبع گلواژه هاي عترت

تعداد استفاده 0

متن شعر

ساقي قدحي باز مرا جام نياز است

سر ريز كن اين باده كه تا صبح دراز است

امشب شب بزم و كرم شاه حجاز است

ميلاد دل افروز مسيحاي نماز است

ز آن روست كه دل مست خداي ازلي شد

در بند علي بن حسين بن علي شد

*****

مهتاب شگفت شب طاعات رسيده

خورشيد خداوند عبادات رسيده

سر حلقه اي از حلقه ي سادات رسيده

فصل مي و مستي و مباهات رسيده

زين بعد چنين بزم مگر خواب ببينيد

لبخند تماشائي ارباب ببينيد

*****

مجنون زده ي كوچه ي حيرانيم امشب

بر حلقه ي گيسوي غزلخوانيم امشب

از شوق به رقص آمده طوفانيم امشب

خاك گل شهبانوي ايرانيم امشب

هر چند كه از آب و گل ايل حسينيم

با آمدنش ما همه فاميل حسينيم

*****

اي باغ محبت گل محراب نيايش

عيسي نفسان را نفس ناب نيايش

اي چشمه ي جوشنده ي سيراب نيايش

اي قبله ي تابنده ي ارباب نيايش

اي آينه ي حي جلي حضرت سجاد

اي زين حسين بن علي حضرت سجاد

*****

خورشيد ترين قبله ي خورشيد تويي تو

آسوده ترين ساحل اميد تويي تو

عيدانه ترين باده در اين عيد تويي تو

آن سويِ سراپرده ي توحيد تويي تو

از روز ازل بود كه با چشم تو مستيم

تا جام به دست تو بود باده پرستيم

*****

فانوس خياليم همه بر سر راهت

دنبال دل گمشده بر زلف سياهت

تنها دل ما نيست به دنبال پناهت

جبريل كبوتر شده در چتر نگاهت

خُم را همه با نام تو سرمست شكستند

در عرش به عشق تو سر و دست شكستند

*****

اي نام تو فوّاره ي زيبايي دنيا

اي آينه ي شير خدا وقت تماشا

اي خون خدا

را علي عالي اعلي

سوگند به تو اي علي سوم زهرا

سبقت ز همه مي بري هنگام دليري

مانند ابوالفضل اگر تيغ بگيري

*****

تا نور تو در بيت ولا جلوه گر آمد

گويا كه خدا بود كه در هر نظر آمد

آغوش گشود و به كنارت پدر آمد

بر طوف قماط تو دو چشمان تر آمد

گفتا همه را اين ثمر كوثر عشق است

رزمنده ي راه من و پيغمبر عشق است

*****

ميلاد تو با اشك و تو همزاد سرشكي

در بغض شب غمزده فرياد سرشكي

غم خانه ي زخمي و غم آباد سرشكي

سجاده ي غمهائي و سجاد سرشكي

رنگين شده اين بزم از اين اشك فشاني

آه اي نمك سفره ي هر مرثيه خواني

*****

در هر نفست ياد فراق شهدا بود

بر پيكرت آثار غم كرببلا بود

در دست تو زنجير اسارت و جفا بود

بر شانه ي تو نقش قدمهاي بلا بود

مرثيه ي سوزنده ي احساس تو هستي

راوي عزاخانه ي عباس تو هستي

*****

5- مرغ جان در سينه حق حق مي كند

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب مثنوي

شاعر ناشناس

منبع گلواژه هاي عترت

تعداد استفاده 0

متن شعر

مرغ جان در سينه حق حق مي كند

نظقم اعجاز فرزدق مي كند

رقص كرده در تنم روح كميت

وز دلم جوشيده مدح اهلبيت

سجده آوردم به خاك حميري

كرده ام از اهل معنا دلبري

اي ولي حق علي بن الحسين

اي حسين بن علي را نور عين

بلبلم كن تا نواخوانت شوم

دعبلم كن تا ثناخوانت شوم

اي چراغ و چشم مصباح الهدي

تا ابد بر كشتي دل ناخدا

قطب عالم مقتداي ساجدين

سيد العباد زين العابدين

اي سلام ما شب ميلاد تو

تا قيامت بر تو و اولاد تو

ماه گردون نقشي از تصوير توست

گردن خورشيد در زنجير توست

از پي ميلاد بابا آمدي

به عجب روزي به دنيا آمدي

حوض كوثر تشنه كام كام تو

چاه زمزم سينه چاك جام تو

جود هنگام دعا شرمنده ات

ابر بارد از دعاي بنده ات

زلف حورا رشته ي قنداقه ات

چشم رضوان خاك پاي ناقه ات

عيد ميلاد تو ميلاد دعاست

ياد تو ياد خدا ياد دعاست

هم به چرخ آفرينش محوري

هم ز ثار ا... پيغام آوري

صبح ، صبح از طلعت زيباي توست

شام ، شام از خطبه ي غرّاي توست

معجز عيسي به شأن تو كم است

اي كه از تو زنده جان عالم است

حج كعبه ديدن رخسار توست

كعبه خود در سايه ي ديوار توست

واي بر من تو كجا و مدح من

ذره از خورشيد چون گويد سخن؟

وصف تو با خالق منان توست

انت زين العابدين در شان توست

مرغ شب محو مناجات شبت

داده دل بر ذكر يارب ياربت

روي تو چون روي قرآن دلگشاست

دستهاي بسته ات مشگل گشاست

6- ما همان يا كريم دام شما

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب تركيب بند

شاعر ناشناس

منبع زمزمه هاي ولايت 1-76

تعداد استفاده 0

متن شعر

ما همان يا كريم دام شما

جبرئيل قديم بال شما

صبح روز نخست خواندمتان

چقدر آشناست نام شما

صبح روز ازل حوالي نور

سجده كرديم بر كدام شما

من حلالم بود حلال شما

من حرامم بود حرام شما

چارده قرن دست هيچ كسي

بر ندارم به احترام شما

به شما معدن كرم گفتند

وَ به ما سائل حرم گفتند

*****

پر من بال و بال من پر شد

پر و بالي زدم كبوتر شد

به نفس هاي حضرت عيسي

حال مان خوب بود و بهتر شد

سحر پنجم عبادت بود

كوچه هاي خدا معطر شد

مردي از سمت ابرها آمد

آمد و خشكي دلم تر شد

آمد و با خودش كتاب آورد

او امام آمد و پيمبر شد

مردي از سمت آفتاب آمد

با مفاتيح مستجاب آمد

*****

آمده تا مرا تكان بدهد

چشم گريان به اين و آن بدهد

آمده روي پشت بام سحر

با صداي خدا اذان بدهد

بشكند ميله ي قفس را تا

بال ما را به آسمان بدهد

با خودش نور مصحف آورده

تا خدا را به ما نشان بدهد

به نگاهش دخيل مي بنديم

تا مناجات يادمان بدهد

اي مسيح اي مسير سبز نجات

بر مناجات كردنت صلوات

*****

اي مناجات اي نسيم دعا

راه نزديك ما به سمت خدا

اي كه دريا كنار تو قطره

قطره با يك نگاه تو دريا

نذر سجاده ي قديمي توست

چارمين ركعت نوافل ما

اي امام، علي دوم من

اي امام چهارم دنيا

مرد شب زنده دار سجاده

مرد محراب التماس دعا

از تو بوي نماز مي آيد

بوي راز و نياز مي آيد

*****

مادر آفتاب حجب و حياست

شرف الشمس سيدالشهداست

مايه ي آبروي ايران است

افتخار هميشه ام به شماست

از تو و مادر تو اين دل ما

عاشق

خانواده ي زهراست

يك سفر پيش ما نمي آيي

وطن مادري تو اينجاست

تو عجم زاده اي تو فاميلي

پس حرم سازيت به گردن ماست

تو در اين سرزمين گل كاري

به خدا حقّ آب و گل داري

*****

آفتابي كه حق كشيده تويي

جلوه اي كه كسي نديده تويي

با ظرافت خداي عزّوجل

بي نظيري كه آفريده تويي

آنكه با كينه ي تولايش

پاي ميزانمان كشيده تويي

شب اسير هزار ركعت تو

به خدايم قسم پديده تويي

نخل هاي بلند نخلستان

بارش رحمتي كه ديده تويي

با دعاي غلام تو مي بارد

دارد آسمان مدينه مي بارد

*****

بي تو سجاده اي اگر هم بود

فرش رسوايي دو عالم بود

بي تو يا حرفي از بهشت نبود

يا كه جنت همان جهنم بود

خطبه هاي گلوي زخمي تو

انعكاس غروب ماتم بود

تو اگر روضه اي نمي خواندي

سال ما سال بي محرم بود

از تو داريم فصل ماتم را

ده شب گريه ي محرم را

*****

احترام تو را سلام نبود

حق تو كوچه هاي شام نبود

حق آئينه ها شكستن نيست

گيرم اين آينه امام نبود

هيچ جايي براي حال شما

بدتر از مجلس حرام نبود

ناله كرديّ و گفته اي اي كاش

هيچ سنگي به روي بام نبود

*****

7- سجاد بهار سجده ها مي آيد

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

سجاد بهار سجده ها مي آيد

با مصحف دانش و رضا مي آيد

فرمود نبي حسين مصباح هداست

نور دل مصباح هدي مي آيد

8- اي اهل دعا روح دعا باد مبارك

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك مرثيه

قالب قصيده

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع مرآت ولايت 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي اهل دعا روح دعا باد مبارك

در ديده تجلاي خدا باد مبارك

اين عيدِ مبارك، به شما باد مبارك

لبخند امام شهدا باد مبارك

جان در بدن عالم ايجاد مبارك

آمد به جهان حضرت سجاد مبارك

*****

اي بانوي ايران پسر آورده اي امشب

اي طوبيِ عصمت ثمر آورده اي امشب

در بيت ولايت قمر آورده اي امشب

الحق كه حسين دگر آورده اي امشب

بي پرده ببينيد جمال ازلي را

تبريك بگوئيد حسين بن علي را

*****

حِجر و حَجر و حلّ و مقام و حرم است اين

درياي خروشنده ي جود و كرم است اين

در مجمع خوبان دو عالم، عَلَم است اين

دُردانه ي شهبانوي ملك عَجم است اين

گرديد عيان كوكب اقبال محمد

چشم و دلتان روشن، اي آل محمد

*****

اين ماه تمام است تمام است تمام است

فرزند قيام است قيام است قيام است

ذكر است و سلام است و سلام است سلام است

بر خلق امام است امام است امام است

اين گوهر رخشنده ي دامان سه درياست

چارم وصي ختم رسل، يوسف زهراست

*****

اين ماه، چراغ مه شعبان حسين است

اين بضعه ي ثار الّه و اين جان حسين است

اين لاله ي خندان گلستان حسين است

اين آيه به آيه همه قرآن حسين است

اين جان حسين است بدانيد بدانيد

قرآن حسين است بخوانيد بخوانيد

*****

خيزيد كه از اشك و شعف آينه شوئيم

چون لاله ي خندان سر هر شاخه بروئيم

پرواز كنان تا حرم ا... بپوئيم

مانند فرزدق بخروشيم و بگوئيم

ريزد به ثنايش دُرِ ناب از دهن ما

تا شام شود روزِ هشام، از سخن ما

*****

اين است كه توحيد از او يافت ولادت

دارد

به وجودش حرم ا... ارادت

داده به مقامش ز ازل كعبه شهادت

كردند به مهرش همه حجاج، عبادت

اين سيد و مولا و امام حرمين است

اين سبط نبي، پور علي، نجل حسين است

*****

اين سوره ي قدر و زُمر و يوسف و طاهاست

اين سيد بطحا پسر سيد بطحاست

اين نور دل فاطمه ي ام ابيهاست

اين نوح و خليل است و كليم است، مسيحاست

رخشنده چراغ دل هر انجمن است اين

سر تا به قدم آينه ي پنج تن است اين

*****

اي يوسف زهرا شده مبهوت كمالت

اي عرش خدا گوشه اي از قصر جلالت

يادآور خُلق نبوي، خُلق و خِصالت

با آنكه بود حلقه ي زنجير مدالت

با آنكه به گردن اثر سلسله داري

آقائي و اشراف به هر سلسله داري

*****

غير از تو كه در شام بلا خطبه بخواند

در حلقه ي زنجير، عدو را بكشاند

در كاخ ستم يكسره آتش بفشاند

بر خاك مذلّت همگان را بنشاند

تو صاحب فرياد تمام شهدائي

بر جان ستمگر شرر خشم خدايي

*****

غير از تو كه در سلسله ي سخت اسارت

بر فرق ستمكار زند مشت حقارت؟

ويرانه كند كاخ ستم را به اشارت؟

تازد به سپاه ستم و ظلم و شرارت؟

در خطبه ي تو خشم خداي ازلي بود

فرياد خروشان خدا صوت علي بود

*****

اي سر زده از سينه ي هر نسل ندايت

اي زمزمه ي وحي خداوند صدايت

اسلام، رهين نفس روح فزايت

در سلسله پيوسته به لب ذكر خدايت

روزي كه نبودي خبري از گِل «ميثم»

شد بسته به زنجير ولايت دل «ميثم»

*****

9- فلك را ديده امشب بر زمين است

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

فلك را ديده امشب بر زمين است

مدينه رشك فردوس برين است

بگوشم هاتفي از غيب گفتا

شب ميلاد زين العابدين است

10- ميلاد زين العابدين است

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك مرثيه

قالب آهنگين

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع مرآت ولايت 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

ميلاد زين العابدين است

عيد امام الساجدين است

زهرا و حيدر، مسرور و دلشاد

آمد به دنيا امام سجاد

*****

اي عترت پاك پيمبر

اي شيعه ي زهرا و حيدر

شادي نمائيد، شد عيد مبلاد

آمد به دنيا امام سجاد

*****

يا فاطمه چشم تو روشن

بيت الولا گرديده گلشن

حق بر حسينت، يك دسته گل داد

آمد به دنيا امام سجاد

*****

رشك جنان شد دشت و صحرا

عروسِ ايرانيِّ زهرا

وجه خدا را، وجهي دگر زاد

آمد به دنيا امام سجاد

*****

روشن دل اهل يقين است

عيد امام العارفين است

اهل حقيقت، تبريكتان باد

آمد به دنيا امام سجاد

*****

هستي ما بود ولايش

تفسير جانبخش دعايش

دل با دعايش، حق را كند ياد

آمد به دنيا امام سجاد

*****

دعاي او صفاي جان است

حرز تمام شيعيان است

ما را نمايد، پيوسته امداد

آمد به دنيا امام سجاد

*****

11- محيط نور را نور آفريدند

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك مرثيه

قالب قصيده

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع مرآت ولايت 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

محيط نور را نور آفريدند

سپاه شور را شور آفريدند

به خورشيد ولايت ماه دادند

بگو نورٌ علي نور آفريدند

سپهر امشب زند بر خاك، زانو

ملك خواند ثناي شهربانو

*****

خدا امشب وليّش را ولي داد

جمالي منجلي نوري جلي داد

حسين بن علي چشم تو روشن

كه امشب بر تو ذات حق علي داد

شب وجد اما عالمِين است

كه ميلاد علي بن الحسين است

*****

جمال بي مثال داور است اين

به خَلق و خُلق و خو پيغمبر است اين

حسن زادي، حسين آورده اي يا

اميرالمؤمنين ديگر است اين

به چشم نور از او نور بارد

جمال چارده معصوم دارد

*****

به مولا جلوه ي مولا مبارك

جمال ربّي الاعلي مبارك

امام چارم آوردي به دنيا

عروس حضرت زهرا مبارك

عبادت هاي حيدر ياد آمد

كه عيد حضرت سجاد آمد

*****

به چشمم نور مطلق آفريدند

به نامم ذكر يا حق آفريدند

يقين باشد مرا امشب دوباره

به سر شور فرزدق آفريدند

سرشك شوق ريزد از دو عينم

كه مداح علي بن الحسينم

*****

به صورت حُسنِ صورت، آفرينش

ز صورت آفرينش، آفرينش

فلك خواند به لب عين الحياتش

ملك گويد به رخ حق اليقينش

كلام وحي ريزد از دهانش

دعا گل بوسه گيرد از لبانش

*****

خدا مشتاق يارب يارب اوست

سحر دلداده ي ذكر شب اوست

كليم ا... مدهوش تكلم

مسيحا زنده ي لعل لب اوست

عبادت بوسه گيرد از جبينش

خدا فرموده زين العابدينش

*****

ولايت تشنه ي جام ولايش

همه دلهاست دشت كربلايش

چهل پرواز از گودال تا شام

چهل معراج تا طشت طلايش

سفر از كبريا تا كبريا داشت

عروجي همچو ختم الانبيا داشت

*****

به خلقت در اسارت مقتدايي

كند در بندگي كار خدائي

كند روز اسارت دست بسته

ز كار عالمي مشكل گشائي

فراز ناقه ي

اوج اقتدارش

زبان هنگام خطبه ذوالفقارش

*****

كلامش همچو آيات شريفه

حماسه، روشني، حكمت، لطيفه

به درياي دل اهل تولّي

گهر جاري است از متن صحيفه

دعاي اوست وحي آسماني

معاني در معاني در معاني

*****

الا سير عروجت تا سحرگاه

مِن ا... و أِلي ا... و مَعَ ا...

نهان از چشم ها اسرار خود را

علي با چاه مي گفت و تو با ماه

تو قرآني تو ايماني تو ديني

تو سر تا پا اميرالمؤمنيني

*****

مزارت بيت قرب داور ماست

بقيعت كربلاي ديگر ماست

به معراج عروج از خويش تا دوست

تولاي شما بال و پر ماست

به «ميثم» از ازل شد اين عنايت

كه با مهر شما گردد هدايت

*****

12- بر حضرت سجاد و صفايش صلوات

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

بر حضرت سجاد و صفايش صلوات

او روح دعاست بر دعايش صلوات

از پرده ي غيب جلوه گر شد رخ او

بفرست براي رونمايش صلوات

فضائل

1- قلم به دست شدم تا ز دستها بنويسم

مشخصات

مناسبت مدح و مرثيه

سبك ***

قالب قصيده

شاعر انساني حاج علي

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

قلم به دست شدم تا ز دستها بنويسم

غريب وار پيامي به آَشنا بنويسم

نرفته يك غمم از دل غمي دگر رسد از ره

به خانه ي دل تنگ و برو بيا بنويسم

غريبي من و دل را كسي چه داند و بهتر

كه مويه هاي غريبانه با رضا بنويسم

پي رضاي رضا بودم و به خويش بگفتم

روم به طوس، در آنجا ز كربلا بنويسم

به ياد كودكي و درس و مشق و مدرسه افتم

به تخته مشق ز بابا و طفل و آ بنويسم

چه كودكانه و خوش باورانه بود و فسانه

نه آبي آمد و ني باد پس چرا بنويسم؟

به ياد قامت سقا و دست و همت سقا

رسا اگر چه نگويم ولي رسا بنويسم

گهي ز پشت حسين و گهي ز فرق ابوالفضل

يكي يكي بشنيدم دو تا دو تا بنويسم

به فرش خاك بيابان به عرش نيزه ي دونان

تني جدا بسرايم سري جدا بنويسم

چه بر سر تنش آمد ز من مپرس كه بايد

ز توتيا شده در چشم بوريا بنويسم

بني اسد بگذاريد روي قبر شهيدان

غزل نه، قطعه از آن قطعه قطعه ها بنويسم

ز نوك نيزه و كنج تنور و دير و نصارا

تمام، سير و سفر بود از كجا بنويسم

چه مي گذشت به بزم يزيد با دل زينب

شراب را بگذارم كباب را بنويسم

لبي به طعنه و طغيان لبي لبالب قرآن

دگر مپرس، سزا نيست ناسزا بنويسم

2- اي تمام آفرينش تشنه ي اشك شبت

مشخصات

مناسبت مدح و مرثيه

سبك مرثيه

قالب تركيب بند

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع دو دريا اشك 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي تمام آف_رينش تشنه ي اشك شبت

وي خدا و خلق او مشتاق يارب ياربت

اي مسيحاي دعا در ه_ر نفس، لعل لبت

سينه هاي سوخته يك شعله از تاب و تبت

باب حاجت باب رحمت باب ايمان باب دين

ق_طب عرفان، سيّ_دسجّ_اد، زين العابدين

*****

اي مزار بي چراغت نور چشم و چشم نور

اي من_اجات شب_ت آل محمّ_د را زب_ور

سجده گاهت در عبادت طور نور و نور طور

چشم ظلمت از تو و روي منيرت دور دور

ح_اجت خل_ق جه_ان در آستانت ريخته

وحي ساعد در سماوات از دهانت ريخته

*****

آفتاب_ا م_اهتاب از ج_لوه روي_ت خجل

طوبي از قد، جنت از رخ، لاله از بويت خجل

پادشاه_ان از گداي_انِ س_رِ كويت خجل

حلقه هاي سلسله از دست و بازويت خجل

نيست تنها دوستان را دست ب_ر دام_ان تو

دشمنان را هم طمع بر لطف و بر احسان تو

*****

تو به خلق و خوي اعجاز پيمبر مي كني

گر بخواهي در اسارت كار حيدر مي كني

با دو دست بستة خود فتح خيبر مي كني

شام را در چشم دشمن، صبح محشر مي كني

دست تق_دير ت_و دست اقتدار حيدر است

بلكه هر انگشت تو يك ذوالفقار حيدر است

*****

كرب_لا و كوف_ه و ش_ام ب_لا رام تو بود

دشمن بيدادگر را وحشت از نام تو بود

تو ميان سلسله نه، خصم در دام تو بود

فتح آل مصطفي از خطب_ه ش_ام تو بود

چارده قرن است مسجد مي كشد از دل خروش

مي رسد بانگ انا ابن مكه ات دائم ب_ه گوش

*****

سرگذشتت شعله اي در دل شد و از سرگذشت

شام شوم از كربلا بهر تو سنگين تر گذشت

كس نمي داند چه ها بر آل پيغمبر گذشت

ناقة عريانت از هر كوچه و معبر گذشت

شاميان از كينه و طغيان ش_رار انگيختند

از ف_راز ب_ام ها آتش ب_ه فرقت ريختند

*****

اي ز چشم شيعه جاري خون ساق پاي تو

آفت_اب ف_اطمه خ_اكستر و سيم_اي تو

تو چراغ عرشي و وي_رانه شد مأواي تو

خ_اك ويران_ه كجا و صورت زيباي تو؟!

بود در ويرانه ب_ر رأس پدر، چشم ترت

همچو بسمل بال زد در پيش چشمت خواهرت

*****

تو هماي وحي بودي و پ_رت را سوختند

لحظه لحظه سين_ة پ_ر آذرت را سوختند

نخل ايمان بودي و برگ و برت را سوختند

آخر از زهر ستم پ_ا تا سرت را سوختند

گر چه ديدي صدْمه و آزار و محنت آن همه

ق_اتلت داغ پ_در ب_ود اي ع_زيز ف__اطمه

*****

سال ها بگذشت و بودي هيجده داغت به دل

سوختي يك عمر همچون شمع سوزان متصل

سينه ات چ_ون خيمه هاي سوخته شد مشتعل

اي به وقت سجده خاك از اشك چشمان تو گل

بر ت_و مي گريم كه بر گل هاي پرپر سوختي

هر كجا ديدي جوان از داغ اكبر سوختي

*****

ب_اغباني گر به باغ لاله اش مي داد آب

تو ب_ه ياد كام عطشان پدر رفتي ز تاب

گريه مي كردي به ياد طفل معصوم رباب

بر لب خشك علي اكبر دلت مي شد كباب

مي بري_دي گوسفندي را اگر قصاب سر

ياد مي كردي ز تيغ شم_ر و حلقوم پدر

*****

كاش مي شد قبر پاكت را بگيرم در بغل

همچو نور ماه، خاكت را

بگيرم در بغل

س_اق پ_اي دردناكت را بگيرم در بغل

زخم قلب چاك چاكت را بگيرم در بغل

كاش مي شد شيعه برگرد مزارت مي گريست

روز و شب پيوسته «ميثم» در كنارت مي گريست

*****

3- چرخ و فلك و ستاره حيران ديدم

مشخصات

مناسبت مدح و مرثيه

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

چرخ و فلك و ستاره حيران ديدم

آن محنت و غم كه كس نديده من آن ديدم

نوحي به هزار سال يك طوفان ديد

من نوح نيم هزار طوفان ديدم

4- سجاد را كه ذات خدا مدح گفته است

مشخصات

مناسبت مدح

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

سجاد را كه ذات خدا مدح گفته است

مانند او كريم كجا كس شنفته است

جز «لا اله» كه گويد خدا يكي است

در عمر خويش به هيچ كسي لا نگفته است

5- اي شام كربلاي تو يا زين العابدين

مشخصات

مناسبت مدح و مرثيه

سبك مرثيه

قالب غزل

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع يك ماه خون گرفته(2)

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي شام كربلاي تو يا زين العابدين

دل بزم ابتلاي تو يا زين العابدين

يك عمر در فراق جوانان هاشمي

شد خون دل غذاي تو يا زين العابدين

در بين خنده و كف و شادي گريستند

زنجيرها براي تو يا زين العابدين

چشم حسين و چشم شهيدان كربلا

گريند در عزاي تو يا زين العابدين

اي كاش پر شود عوض اشك چشم ما

از خون ساق پاي تو يا زين العابدين

در حيرتم كه از چه به زنجير بسته شد

دست گره گشاي تو يا زين العابدين

اي كنز مخفي ازلي يك نفر نگفت

ويرانه نيست جاي تو يا زين العابدين

آرد صداي گريه ي ما سر بر آسمان

از اشك بي صداي تو يا زين العابدين

تا حشر انقلاب حسين است سر بلند

در پاي خطبه هاي تو يا زين العابدين

در كوچه هاي شام فقط سنگ هاي شام

بودند آشناي تو يا زين العابدين

خاشاك و سنگ و خنده و دشنام و هلهله

گرديد رونماي تو يا زين العابدين

«ميثم» سلام مي دهد از دور صبح و شام

بر صحن با صفاي تو يا زين العابدين

قبل از شهادت

1- خداوندا شد خزان ازغم باغ گلهاي نو بهارمن

مشخصات

مناسبت قبل از شهادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

خداوندا شد خزان از غم باغ گلهاي نو بهار من

پريشان شد همچنان موي عمه ام زينب روزگار من

نباشد كس آشناي من ، به غل بسته دست و پاي من

اي خداي من(2)

*****

نديده كس شاخ و برگ گل بسته بر زنجير جفا باشد

خودم اينجا زخمي از سنگ امّا دلم در كرببلا باشد

گرفته عقده گلوي من ، قلم شد دست عموي من

اي خداي من(2)

*****

خودم ديدم عصر عاشورا مادرم زهرا مي كند زاري

كه از گوش نازك طفلي قطره قطره شد جوي خون جاري

شده محزون مادرم زهرا ، شده دلخون زينب كبري

اي خداي من(2)

*****

خودم ديدم كودكي زير تازيانه ها دست و پا مي زد

گهي بابي غريبم گه عمه ام زينب را صدا مي زد

خودم ديدم شعله ي آتش مي كشد سر از خيمه هاي ما

به پيش چشم من و عمّه سر بريدند از لاله هاي ما

شهادت

1- اي جگر پاره ي حسين مظلوم

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك مرثيه

قالب آهنگين

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع يك ماه خون گرفته(2)

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي جگر پاره ي حسين مظلوم

سيدالساجدين امام مسموم

كشته ي راه خدايي

نجل مصباح الهدايي

يابن الزهرا يابن الزهرا

*****

سيدي عاقبت حقت ادا شد

جگرت پاره از تير جفا شد

شيعه مي گريد ز داغت

ياد قبر بي چراغت

يابن الزهرا يابن الزهرا

*****

كربلاي تو در شام بلا بود

نگهت جانب طشت طلا بود

خون ز چشمانت روان بود

اجر قرآن خيزران بود

يابن الزهرا يابن الزهرا

*****

مصحف پيكرت دارد نشانه

هم ز زنجير و هم از تازيانه

اي گناهت بي گناهي

يادگار قتلگاهي

يابن الزهرا يابن الزهرا

*****

شاميان بر در دروازه ي شام

بر سرت مي زدند سنگ از لب بام

رأس بابا رو به رويت

ديده ي زينب به سويت

يابن الزهرا يابن الزهرا

*****

شاميان حرمت از شما شكستند

ده نفر را به يك سلسله بستند

داغتان را زنده كردند

كف زدند و خنده كردند

يابن الزهرا يابن الزهرا

*****

در خرابه خزان لاله ديدي

داغ دردانه ي سه ساله ديدي

ديده ات شد پر ستاره

تازه شد داغت دوباره

يابن الزهرا يابن الزهرا

*****

2- شهادت حق اليقين است

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك مرثيه

قالب آهنگين

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع يك ماه خون گرفته(1)

تعداد استفاده 0

متن شعر

شهادت حق اليقين است

عزاي زين العابدين است

اين ناله ي روح الامين است

وا اماما واشهيدا

*****

دُردانه ي حسين مظلوم

چهارمين امام معصوم

از زهر كين گرديده مسموم

وا اماما واشهيدا

*****

اين وارث خون و قيام است

اسير كربلا و شام است

زخمي سنگ لب بام است

وا اماما واشهيدا

*****

مدينه شد كرب و بلايش

زهرا شده صاحب عزايش

به ياد زخم ساق پايش

وا اماما واشهيدا

*****

سر پدر به نيزه ديده

تلاوت قرآن شنيده

از ساق پايش خون چكيده

وا اماما واشهيدا

*****

بر پيكرش نشانه دارد

آثار تازيانه دارد

داغ گل ويرانه دارد

وا اماما واشهيدا

*****

مدينه مي گريد ز داغش

مرغ دلم گيرد سراغش

سراغ قبر بي چراغش

وا اماما واشهيدا

*****

3- سر خاك كف پاي تو يا حضرت سجاد

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك مرثيه

قالب تركيب بند

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع يك ماه خون گرفته(4)

تعداد استفاده 0

متن شعر

سر خاك كف پاي تو يا حضرت سجاد

جان، مست تولّاي تو يا حضرت سجاد

دل غرق تجلّاي تو يا حضرت سجاد

دست من و اعطاي تو يا حضرت سجاد

پرواز دهد ذكر تو تا عرش دعا را

جنت، شنود از نفست بوي خدا را

*****

تو وجه خدا، دست خدا، چشم خدايي

تو روح دعا، بال دعا، قلب دعايي

تو كعبه و تو زمزم و تو سعي و صفايي

تو مشعر و خيف و عرفاتي و منايي

تا دور تو اي كعبه مقصود نگردند

حج_اج، ط_واف ح_رم الله نك_ردند

*****

اي آب بقا، قطره اي از آب وضويت

وي خضر نبي، نخله سبزي، لب جويت

گلبوسه ي جان دو جهان بر گل رويت

ارباب دعا چشم گشودند به سويت

خورشيد دو گيتي مه هر انجمني تو

آئين_ه زه_را و حسي_ن و حسن_ي تو

*****

مهر تو همه خيل رسل راست وظيفه

گفتار تو در لوح الهي است لطيفه

بر لعل لبت، بوسه ي آيات شريفه

مصحف، بود از فاطمه و از تو، صحيفه

اول عل_ي از سلسل_ه ي خيرالانامي

چارم ولي حق پدر هشت امامي

*****

تو نور فروزنده ي مصباح هدايي

سر سلسله ي نسل امام شهدايي

و ا... تو، پيغامبرِ خون خدايي

همسنگر سرهاي ز تن گشته جدايي

هر چند كه بر گردن خود، سلسله داري

ج_ا در دل بشكست_ه ي ه_ر سلسله داري

*****

پرواز كند طاير وحي از چمن تو

شمشير خدا خطبه ي دشمن شكن تو

افسوس كه شد سنگ جواب سخن تو

زنجير كند گريه به زخم بدن تو

بس گل، كه به سر ريخت ز سنگ لب بامت

افس_وس ك__ه بردن_د ب__ه ويران_ه ي ش__امت

*****

غير تو كه اي يوسف زهراي شهيده

گرديده پيام آور سرهاي بريده

جاي صلوات از همه دشنام شنيده

خون دلش از حلقه ي زنجير چكيده؟

گيرم كه عدو برد سوي شام خرابت

اي كاش نم_ي برد سوي بزم شرابت

*****

اي طاير رحمت، ز چه رو بال و پرت سوخت

هر لحظه دل از شعله ي داغ دگرت سوخت

افسوس كه در ماه محرّم، جگرت سوخت

از زهر جفا يكسره پا تا به سرت سوخت

يك كرب و بلا سوز، دلت بود به سينه

تا كرب و ب_لا شد ز غمت شهر مدينه

*****

عمري به دل سوخته ات، سوز نهان بود

خون جگرت، دم به دم از ديده، روان بود

چشمت به عزاي شهدا، اشك فشان بود

از كعب ني اَت، بر بدن خسته نشان بود

در غسل تو ياران ز جگر آه كشيدند

ب_ر پيك__ر پاك_ت اثر سلسله ديدند

*****

هر شب دل زارم شده، زوّار بقيعت

اي كاش نهم چهره به ديوار بقيعت

چون شمع بسوزم به شب تار بقيعت

خون گريه كنم، لحظه ي ديدار بقيعت

گيرم ب_ه دل شب ز دل خاك سراغت

گريم به تو و تربت بي شمع و چراغت

*****

من «ميثم» دلسوخته ي زار شمايم

خاك قدم ميثم تمّار شمايم

شرمنده كه با هيچ، خريدار شمايم

هر چند بدم، عبد گنهكار شمايم

نامم ز ره لطف به خاطر بسپاريد

در مصحف صدّيقه ي كبري بنگاريد

*****

4- اي حلقه هاي سلسله با من بناليد

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك مرثيه

قالب

آهنگين

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع يك ماه خون گرفته(4)

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي حلقه هاي سلسله با من بناليد

بر زخم ساق پا و زخم تن بناليد

من امام عالمينم، من علي ابن الحسينم

*****

اگر چه مي خندد عدو به زخم پايم

هجده سر بريده مي گريد برايم

من امام عالمينم، من علي ابن الحسينم

*****

اي لاله هاي نوك ني قرآن بخوانيد

اي سنگ ها بر زخم من اشكي فشانيد

من امام عالمينم، من علي ابن الحسينم

*****

خاموشم و سوز دلم در آسمان است

ناموس من در مجمع نامحرمان است

من امام عالمينم، من علي ابن الحسينم

*****

اي ناقه، آهسته برو با آه و ناله

ترسم كه افتد زير پا طفل سه ساله

من امام عالمينم، من علي ابن الحسينم

*****

زنجير خونين مي دهد، فردا گواهي

از جسم مجروح اسير بي گناهي

من امام عالمينم، من علي ابن الحسينم

*****

اي شاميان آخر چرا با من ستيزيد؟

خاكستر و آتش به فرق من نريزيد

من امام عالمينم، من علي ابن الحسينم

*****

5- به لب آه و به دل خون و به لب اشك بصردارم

مشخصات

مناسبت ايام اسارت

سبك مرثيه

قالب غزل

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع يك ماه خون گرفته(1)

تعداد استفاده 0

متن شعر

به لب آه و به دل خون و به لب اشك بصر دارم

شدم چون شمع سوزان آب و آتش بر جگر دارم

دلم خون شد، نخنديد اي زنان شام بر اشكم

كه هم داغ برادر ديده، هم داغ پدر دارم

كند اختر فشاني آسمان ديده ام دائم

كه بر بالاي نيزه هيجده قرص قمردارم

عدو دست مرا بست و اسيرم برد در كوفه

نشد تا نعش بابم را ز روي خاك بردارم

تمام عمر هر جا آب بينم اشك مي ريزم

من از لب هاي خشك يوسف زهرا خبر دارم

از آن روزي كه ثار الله را كشتند لب تشنه

به ياد كام خشكش لحظه لحظه چشم تر دارم

مسافر كس چو من نَبوَد كه همراهِ سرِ بابا

چهل منزل به روي ناقه ي عريان سفردارم

از آن روزي كه بالا رفت دود از آشيان ما

دلي از خيمه هاي سوخته سوزنده تر دارم

همه از آب رفع تشنگي كردند غير از من

كه هرجا آب نوشم بيشتر در دل شرر دارم

اگر چشمت به آب افتاد «ميثم» گريه كن بر من

كه آتش در دل و جان بر لب و خون در بصر دارم

6- پاسخ فرياد من گشته كف و هلهله

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك مرثيه

قالب آهنگين

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع يك ماه خون گرفته(4)

تعداد استفاده 0

متن شعر

پاسخ فرياد من گشته كف و هلهله

جاي گل انداختند به گردنم سلسله

يا ابتا يا حسين (2)

*****

من به تو مي گريم و تو بهر من گريه كن

من به رگ پاره، تو به زخم تن گريه كن

يا ابتا يا حسين (2)

*****

يكي ز زخم زبان، بر جگرم چنگ زد

يكي مرا كعب ني، يكي به من سنگ زد

يا ابتا يا حسين (2)

*****

يكي تصدّق به ما، در مَلَاءعام داد

يكي سر راه ما، كف زد و دشنام داد

يا ابتا يا حسين (2)

*****

ميان نامحرمان خون شده زينب دلش

سر تو باشد درست برابر محملش

يا ابتا يا حسين (2)

*****

گرفتم اين شاميان، به ما همه دشمنند

چرا دگر كودكِ سه ساله را مي زنند

يا ابتا يا حسين (2)

*****

مرا نموده اسير، يزيد بيدادگر

كاش مرا مادرم نزاده بود اي پدر

يا ابتا يا حسين (2)

*****

7- گلان وحي را پرپر كه ديده؟

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك مرثيه

قالب غزل

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع يك ماه خون گرفته(4)

تعداد استفاده 0

متن شعر

گلان وحي را پرپر كه ديده؟

به گلشن، طاير بي سر، كه ديده؟

تب و داغ و غل و زنجير و دشنام

گلوي خشك و چشم تر كه ديده؟

سوار ناقه با، بازوي بسته

زمين افتادن خواهر، كه ديده؟

ميان آفتاب شام و كوفه

رخ خورشيد و خاكستر كه ديده؟

به روي ياس ها جاي سفيدي

ز سيلي رنگ نيلوفر كه ديده؟

به رخسار هلالِ اوّلِ ماه

خدايا هيفده اختر كه ديده؟

نشان سنگ در بالاي نيزه

سر پاك علي اكبر كه ديده؟

سرود و رقص و جشن و پايكوبي

به دور آل پيغمبر، كه ديده؟

چهل منزل به همراه سكينه

سر عباسِ آب آور كه ديده؟

لبِ خشكيده و آواي قرآن

شراب و چوب و طشت زر كه ديده؟

بگو «ميثم» امام دست بسته

اسير آنهمه كافر كه ديده؟

8- من حجت پروردگارم شد حلقه ي سلسله يارم

مشخصات

مناسبت ايام اسارت

سبك مرثيه

قالب آهنگين

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع دو دريا اشك 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

من حجت پروردگارم شد حلقه ي سلسله يارم

بر ناقه ي عريان سوارم

فري_اد فري_اد، زين همه بيداد (2)

*****

عالم كند بر من توسل دشمن به جاي حلق? گل

انداخته ب_ر گردنم غل

فري_اد فري_اد، زين همه بيداد (2)

*****

گرديده ام با اشك ديده زائر رگهاي بريده

جانم ز غم بر لب رسيده

فري_اد فري_اد، زين همه بيداد (2)

*****

م_ن ميهمان اه_ل شامم سنگ آيد از بالاي بامم

دشن_ام ها ش_ده سلامم

فري_اد فري_اد، زين همه بيداد (2)

*****

سلسله گشته هم زبانم بر نيزه هجده سايبانم

ق_اتل ب_اب_ا سارب_انم

فري_اد فري_اد، زين همه بيداد (2)

*****

ما را به هر وادي كشاندند بر فرق ما آتش فشاندند

گ_وشه ي ويران_ه نش_اندند

فري_اد فري_اد، زين همه بيداد (2)

*****

ب_ر ني سر پدر كه ديده هجده گل پرپر كه ديده

داغ علي اكبر ك_ه دي_ده

فري_اد فري_اد، زين همه بيداد (2)

*****

9- گردن شير كجا؟ غل و زنجير كجا؟

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك مرثيه

قالب آهنگين

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع يك ماه خون گرفته(4)

تعداد استفاده 0

متن شعر

گ_ردن شير كجا؟ غل و زنجير كجا؟

نخل توحيد كجا؟ سنگ تكفير كجا؟

شاميان سنگ به ريحانه ي زهرا نزنيد

خنده بر زخم دل زينب كبري نزنيد

الامان واويلا، الامان واويلا

*****

نقش گلبوسه ي سنگ، مان_ده روي بدنم

غ_ل و زنجي__ر كن_د، گريه بر زخم تنم

اج_ر و م_زد نب_ي و عت_رت پيغمبرت_ان

آمده سوت و كف و آتش و خاكسترتان

الامان واويلا، الامان واويلا

*****

نيزه ه__ا دورِ زن__ان، همگ__ي دورْ زن___ان

يكطرف سر به سنان، يكطرف شمر و سنان

يا كه از تير حيا ديده ي خود كور كنيد

يا ز محم_ل، س_ر باباي مرا، دور كنيد

الامان واويلا، الامان واويلا

*****

خنده كرديد ولي، اشك ما را ديديد

پاي قرآن حسين، همگي رقصيديد

پيش يك مشت اسير، از همه سو، صف نزنيد

فاطم__ه، آم__ده در بي__ن شما، كف نزنيد

الامان واويلا، الامان واويلا

*****

شاميان! من پسرِ، پس__ر زه___رايم

چكمه ي سرخ شده، خون به ساق پايم

ه_ر ط_رف، با س_ر باباي شهيدم نبريد

با تن غرقه به خون، پيش يزيدم نبريد

الامان واويلا، الامان واويلا

*****

10- شاميان من داغدارم هلهله كمتر كنيد

مشخصات

مناسبت ايام اسارت

سبك مرثيه

قالب غزل

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع يك ماه خون گرفته(1)

تعداد استفاده 0

متن شعر

شاميان من داغدارم هلهله كمتر كنيد

خارجي نه! زاده ي پيغمبرم باور كنيد

كف زدن پايِ سر فرزند زهرا خوب نيست

نامسلمانان! حيا از دخت پيغمبر كنيد

با چه جرمي عمه ام را پيش چشمم مي زنيد؟

نه حيا از فاطمه، نه شرم از حيدر كنيد

گشته جاي شير جاري اشك از چشم رباب

جاي خنده، گريه با آن مهربان مادر كنيد

ميهمانم، زاده ي پيغمبرم، آيا رواست

جاي عطر گل، نثارم خاك و خاكستر كنيد؟

اين سر ريحانه ي زهراست بر بالاي ني

از چه رو با خنده استقبال از اين سر كنيد

كوچه كوچه سنگ بگرفتيد جاي گل به دست

تا نثار فرق مجروح علي اكبر كنيد

زخم زنجير مرا ديديد و خنديديد باز

شادماني پاي اشك عمه ام كمتر كنيد

فاطمه با ماست اي نامرد مردم! كِي رواست

رقص پاي گريه ي صديقه ي اطهر كنيد؟

شيعيان با شعر «ميثم» در غم ما اهل بيت

ديده را لبريز از خون، سينه پر آذر كنيد

11- شب هاي غربت تو گذشت و سحر نداشت

مشخصات

مناسبت ايام اسارت

سبك مرثيه

قالب غزل

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع دو دريا اشك 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

شب هاي غربت تو گذشت و سحر نداشت

حتي سحر غم از دل تو دست برنداشت

در حي_رتم ك_ه سلسله آهنين مگ_ر

جايي ز زخم گردن تو خوب تر نداشت

زخم تن تو را همه ديدند و هيچكس

غير از خدا ز زخم درونت خبر نداشت

دنيا چه كرد با تو كه هجده عزيز تو

تن هايشان به روي زمين بود، سر نداشت

سنگت زدند ب_ر سر بازارهاي شام

با آنكه جز تو يوسف زهرا پسر نداشت

هج_ده س_ر بري_ده برايت گريستند

آهت هنوز در دل دشمن اثر نداشت

سوزم بر آن عزيز كه در آفتاب سوخت

يك سايبان به جز سرِ پاكِ پدر داشت

ح_ال ت_و ب_ود در دل گ_ودال قتلگاه

چون بسملي كه بال زد و بال و پر نداشت

مهم_ان ش_ام ب_ودي و بهر تو ميزبان

جز گوشه ي خرابه مكاني دگر نداشت

سوز شما به سينه «ميثم» اگر نبود

اينقدر نخل سوخته ي او ثمر نداشت

12- شاميان دف نزنيد، پيش ما صف نزنيد

مشخصات

مناسبت ايام اسارت

سبك مرثيه

قالب آهنگين

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع يك ماه خون گرفته(1)

تعداد استفاده 0

متن شعر

شاميان دف نزنيد، پيش ما صف نزنيد

دور رأس شهدا اين قَدَر كف نزنيد

روز ما را دگر از زخم زبان، شب نكنيد

خنده بر اشك من و گريه ي زينب نكنيد

آه از كرب و بلا، واي از شام بلا

*****

عوض ذكر سلام، ندهيدم دشنام

كس به مهمان نزند سنگ كين از لب بام

نسب و نام و مقامم همگي مي دانيد

به چه تقصير و گنه خارجيم مي خوانيد

آه از كرب و بلا، واي از شام بلا

*****

من نبي را ثمرم، من علي را پسرم

خار و خاشاك ز بام، كس نريزد به سرم

اين قدر دخت علي را به كنارم نزنيد

تازيانه به تن خواهر زارم نزنيد

آه از كرب و بلا، واي از شام بلا

*****

كربلا داغ پدر، عطش و اشك بصر

شام غم زخم زبان، آتشم زد به جگر

عمه ام با بدن خسته دعايم مي كرد

سر بابا سر ني، گريه برايم مي كرد

آه از كرب و بلا، واي از شام بلا

*****

منم و سلسله ام، مير اين قافله ام

پيش رو رأس حسين، همه سو هلهله ام

زخم تن، زخم زبان، قسمت و تقدير من است

مونس و همدم من، حلقه ي زنجير من است

آه از كرب و بلا، واي از شام بلا

*****

هر كجا ديدم آب، جگرم گشت كباب

كردم از سوز درون، گريه بر طفل رباب

شعله هاي عطشش را به دل احساس كنم

ياد بي آبي و بي دستي عباس كنم

آه از كرب و بلا، واي از شام بلا

*****

13- ناله هاي آتشين دارد مدينه

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك مرثيه

قالب آهنگين

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع يك ماه خون گرفته(1)

تعداد استفاده 0

متن شعر

ناله هاي آتشين دارد مدينه

داغ زين العابدين دارد مدينه

وا اماما واغريبا واشهيدا

وا اماما واغريبا واشهيدا

*****

مانده بر لب نغمه هاي دلنشينش

پاره پاره گشته قلب نازنينش

وا اماما واغريبا واشهيدا

وا اماما واغريبا واشهيدا

*****

روز و شب خون دل و اشك بصر داشت

داغ هفتاد و دو لاله برجگر داشت

وا اماما واغريبا واشهيدا

وا اماما واغريبا واشهيدا

*****

گه به ياد فرق اكبر گريه مي كرد

گه براي حلق اصغر گريه مي كرد

وا اماما واغريبا واشهيدا

وا اماما واغريبا واشهيدا

*****

جاي گل بر گردنش دشمن غل انداخت

بر بدن از سلسله، زخمش گل انداخت

وا اماما واغريبا واشهيدا

وا اماما واغريبا واشهيدا

*****

شاميان بر اشك چشمش خنده كردند

كف زدند و داغ او را تازه كردند

وا اماما واغريبا واشهيدا

وا اماما واغريبا واشهيدا

*****

هم به گردن هم به تن دارد نشانه

جاي زنجيراست و جاي تازيانه

وا اماما واغريبا واشهيدا

وا اماما واغريبا واشهيدا

*****

14- اي حسين بن علي را وارث خون و قيام

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك مرثيه

قالب آهنگين

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع يك ماه خون گرفته(2)

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي حسين بن علي را وارث خون و قيام

اي صفا و مروه ات از كربلا تا شهر شام

يا علي ابن الحسين يا علي ابن الحسين

*****

بوسه هاي حلقه ي زنجير بر اعضاي تو

لحظه ها شد در اسارت ليلة الاسراي تو

ناقة عريان براق آسمان پيماي تو

راس بابا بُر سر ني بر تو مي گويد سلام

يا علي ابن الحسين يا علي ابن الحسين

*****

اي نشان حلقه هاي سلسله بر گردنت

لاله گون از خون زخم گردنت پيراهنت

با لب عطشان به صورت اشك دامن دامنت

با سر بابا چهل منزل تو بودي هم كلام

يا علي ابن الحسين يا علي ابن الحسين

*****

بر فراز ني سر شاه شهيدان يك طرف

رقص و شادي يك طرف آواي قرآن يك طرف

خنده و دشنام يك سو، چشم گريان يك طرف

ريخت دشمن بر سرت خاكستر از بالاي بام

يا علي ابن الحسين يا علي ابن الحسين

*****

اي كه گرد شمع رويت عالمي پروانه بود

با چه جرمي جاي تو در گوشه ي ويرانه بود

داغ بابا بر دل و كوه غمت بر شانه بود

شاميان با هلهله از تو گرفتند احترام

يا علي ابن الحسين يا علي ابن الحسين

*****

بر تو مي گريم كه شد زنجير دشمن يار تو

بر تو مي گريم كه عمري گريه بوده كار تو

بر تو مي گريم به ياد قبر بي زوار تو

اي مزار بي چراغت برتر از بيت الحرام

يا علي ابن

الحسين يا علي ابن الحسين

*****

15- روح من كربلا جسم من سوي شام

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

روح من كربلا جسم من سوي شام

هستي من شده كربلا قتل عام

لاله ها را تشنه چيدند ، باب من را سر بريدند ، وا مصيبت

خسته ي خسته ام ، دست و پا بسته ام ، من غريبم

*****

آتشم مي زند غربت عمه ام

چون شكسته عدو حرمت عمه ام

مي زند با هر بهانه ، عمه ام را تازيانه ، وامصيبت

خسته ي خسته ام ، دست و پا بسته ام ، من غريبم

*****

زينب و من شديم در ميان همه

وارث غربت حيدر و فاطمه

سهم من دستان بسته ، سهم او پشتي شكسته ، وامصيبت

خسته ي خسته ام ، دست و پا بسته ام ، من غريبم

*****

16- سينه ام از كينه خستند قلب بيمارم شكستند

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

سينه ام از كينه خستند قلب بيمارم شكستند

مثل باباي غريبم دستهاي من ببستند

*****

آرزو هايم پريدند دشمنان از ره رسيدند

گر چه من بيمار بودم بستر از زيرم كشيدند

*****

آرزوهايم پريدند خيمه را آتش كشيدند

خواهران كوچك من پا برهنه مي دويدند

*****

يادم آمد از رباب و شيرخواره اصغر او

حرمله تير سه شعبه زد به زير حنجر او

*****

خصم مي زد كودكان را ظالمانه وحشيانه

آن يكي با كعب نيزه اين يكي با تازيانه

*****

آن طرف جلاد مردي مشت او پر گوشواره

اين طرف مردي شتابان روي دوشش گاهواره

17- لاله اي پژمرده و بي باغبانم اي خدا

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب غزل

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

لاله اي پژمرده و بي باغبانم اي خدا

طايري پر بسته و بي آشيانم اي خدا

روزگاري بود هفتادم قمر اما كنون

يك ستاره نيست در هفت آسمانم اي خدا

روزگاري سايه ي بابا به سر بودم ولي

اين زمان بر نيزه گشته سايبانم اي خدا

جان من در قتلگه جا مانده و از جسم من

مانده باقي پوستي بر استخوانم اي خدا

نيمه جان خويش را مرهون لطف زينبم

تا ابد شرمنده از اين قد كمانم اي خدا

دانه ي زنجير هم در غربتم خون گريه كرد

جاي چشم و اشك او باشد نشانم اي خدا

18- من نگويم ظلم بر من كم كنيد

مشخصات

مناسبت ايام اسارت

سبك ولادتي

قالب مثنوي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

من نگويم ظلم بر من كم كنيد

بلكه زنجير مرا محكم كنيد

بر رخ از خون جبين رنگم زنيد

جمع گرديد و مرا سنگم زنيد

ظلم از اين بيشتر با ما كنيد

ليك دست عمه ام را وا كنيد

بايد او اطفال را ياري كنيد

زين امانت ها نگهداري كنيد

19- اگر چه آيه ي قالوا بلايم

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب مثنوي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

اگر چه آيه ي قالوا بلايم

شهيد زنده ي كرببلايم

اگر چه مانده بهرم قلب بي تاب

خجالت مي كشد از قلب من آب

من و عمه دو يار سينه خسته

سفر كرديم با هم دست بسته

به قلبم زخم آن شمشير افتاد

به دور گردنم زنجير افتاد

به گوش دختران دلشكسته

بجاي گوشواره خون نشسته

چو بينم شمع بزمي را خموش است

چو بينم مشك آبي روي دوش است

بيادم عاشق سر مست آيد

غم آن ساقي بي دست آيد

من از سيلاب غمها رنگ خوردم

دلا از سنگ دلها ، سنگ خوردم

مرا غم تا ابد دلگير كرده

مرا داغ سه ساله پير كرده

چو بابا را عدو نقش زمين كرد

مرا با تازيانه همنشين كرد

همان خيمه كه در آتش بر افروخت

همان چادر كه در آن خيمه مي سوخت

كنار چادر خاكي زهرا

بيادش چشمه ي چشمم چو دريا

20- ميان خيمه ها بودم كه دشمن آتشي افروخت

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب مثنوي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

ميان خيمه ها بودم كه دشمن آتشي افروخت

اگر عمه نمي آمد تن تبدار من مي سوخت

به روي قبر بابايم خودم سنگ لحد چيدم

بجاي رأس خونينش رگ ببريده بوسيدم

تن عريان بابايم لگد با سم اسبان شد

چه بگذشت آنزمان بر ما كه گل با خاك يكسان شد

امان از ظلم شام و شاميان بي حيا فرياد

فراموشم نگردد در خرابه خواهرم جان داد

21- دريا به ديده ي تر من گريه مي كند

مشخصات

مناسبت ايام اسارت

سبك مرثيه

قالب غزل

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

دريا به ديده ي تر من گريه مي كند

آتش ز سوز حنجر من گريه مي كند

سنگي كه مي زنند به فرقم ز روي بام

بر زخم تازه ي سر من گريه مي كند

از حلقه هاي سلسله خون مي چكد چو اشك

زنجير هم به پيكر من گريه مي كند

ريزد سرشك ديده ي اكبر به نوك ني

اينجا به من برادر من گريه مي گند

وقتي زدند خنده به اشكم زنان شام

ديدم سه ساله خواهر من گريه مي كند

رأس حسين بر همه سر مي زند ولي

چون مي رسد برابر من گريه مي كند

اي اهل شام پاي نكوبيد بر زمين

كاينجا ستاده مادر من گريه مي كند

زنهاي شام هلهله و خنده مي كنند

جايي كه جد اطهر من گريه مي كند

22- آه ، از نفس افتادم ، عاقبت جان دادم

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك بوشهري

قالب آهنگين

شاعر حسيني سيد محسن

منبع لاله هاي حسيني

تعداد استفاده 0

متن شعر

آه ، از نفس افتادم ، عاقبت جان دادم

امام سجادم ، واويلا واويلا

آنچه من ديدم كسي نديده

كردم زيارت گلهاي چيده

منكه همچون لاله پژمردم

در اين سفر بارها مُردم

واويلا واويلا

*****

آه ، روز من شد سياه ، سينه پر شد ز آه

بودم در قتلگاه ، واويلا واويلا

ديدم عمه با قد خميده

بوسه زد بر رگهاي بريده

چشم من شد پر از ستاره

شد قتلگه دارالزياره

واويلا واويلا

*****

آه ، ناله ام شنيدند ، گلهايم را چيدند

به اشكم خنديدند ، واويلا واويلا

غم شد طبيب دل بيمارم

آتش خيمه شد پرستارم

به خدا ممنون عمه ام

هميشه مديون عمه ام

واويلا واويلا

*****

آه ، با چشم خونبارم ، با تن تبدارم

قافله سالارم ، واويلا واويلا

چه بگويم من از اين دل تنگ

شدم گلباران در كوفه با سنگ

دلم را با طعنه بشكستند

مثل علي دستم را بستند

واويلا واويلا

*****

23- طاير وحي ام و گرديده جدا بال و پرم

مشخصات

مناسبت ايام اسارت

سبك مرثيه

قالب غزل

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع يك ماه خون گرفته(2)

تعداد استفاده 0

متن شعر

طاير وحي ام و گرديده جدا بال و پرم

زخم ها مانده ز هر زخم زبان بر جگرم

منم آن يار سفر كرده كه تا شام بود

سر پاك شهدا بر سر ني همسفرم

مردم شام نخنديد كه بر نوك سنان

مي كند گريه برايم سر پاك پدرم

سنگ هايي كه به فرقم ز ره كينه زديد

گريه كردند به حال من و بر زخم سرم

پدرم كشته شد اينك بگذاريد از شام

عمه و خواهر خود را به مدينه ببرم

خار و خاشاك و كف و كعب ني و سنگ بس است

نزنيد اين همه لبخند به زخم جگرم

سر بابا به سر نيزه و من گام به گام

با سر و قاتل و با عمه ي خود رهسپرم

دل شب نافله مي خوانم و در حال نماز

سر نوراني باباست چراغ سحرم

با وجودي كه عدو بر سر من آتش ريخت

شسته شد حلقه ي زنجير ز اشك بصرم

همه جا در شرر ناله ي «ميثم» پيداست

شعله ي ناله و سوز جگر و چشم ترم

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109