بانك جامع اشعار مداحان جلد 1

مشخصات كتاب

سرشناسه:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان،1390

عنوان و نام پديدآور:بانك جامع اشعار مداحان (جلد1)/ مهدي سروري (مداح)

مشخصات نشر:اصفهان:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان ، 1390.

مشخصات ظاهري:نرم افزار تلفن همراه و رايانه

موضوع : حضرت محمد (ص)

حضرت محمد (ص)

ولادت

1- اين شبا دل تو سينه نيست عازم ...

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

اين شبا دل تو سينه نيست عازم كوي احمد است

چون كه شبِ تولدِ نبيِ ما محمّد است

يا محمّد _ قدم به چشمِ ما نهادي

يا محمّد _ فداي تو اين همه شادي

اي همه هست فاطمه _ يا محمّد يا محمّد يا محمّد

صداي قلبِ آمنه _ يا محمّد يا محمّد يا محمّد

مولانا نبي مولانا (3)

*****

يه نقشِ زيبا رو دلم هميشه غوغا مي كنه

گنبد سبز نبوي دلم رو شيدا مي كنه

يا محمّد _ تو هر سرايي پا بذارم

يا محمّد _ نامِ تو رو تو سينه دارم

تو قبله گاه دلمي _ يا محمّد يا محمّد يا محمّد

تو حلّ كنِ مشكلمي _ يا محمّد يا محمّد يا محمّد

مولانا نبي مولانا (3)

*****

در شبِ ميلادِ نبي بوي شقايق اومده

دسته گلِ محمّدي امام صادق اومده

يا محمّد _ دعاي ما همه همينه

يا محمّد _ جوازِ مكه و مدينه

فداي لطف و كرمت _ يا محمّد يا محمّد يا محمّد

حال و هواي حرمت _ يا محمّد يا محمّد يا محمّد

مولانا نبي مولانا (3)

*****

2- فروغِ ديده آمد، سرور سينه آمد

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك واحد جديد

قالب قصيده

شاعر مؤيد سيد رضا

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

فروغِ ديده آمد، سرور سينه آمد

ظهور اين دو آيتِ خوش، هم قرينه آمد

خزينه ي رسالت خالى شد از گهرها

والاترين جواهر، از آن خزينه آمد

دو ناخداى امكان ، بهر نجات انسان

هر يك به جلوه خاص ، در اين سفينه آمد

از مطلع رسالت ، و ز مشرق امامت

خورشيد مكه سرزد، ماه مدينه آمد

آن خاتم النبين ، وين صادق الائمه

جبرئيل كويشان را، عبدى كمينه آمد

احمد كه با ظهورش ، شد دفن بت پرستى

صادق كه عشق رويش ، در دل دفينه آمد

آن تا دهد به عالم ، عشق و اميد برخاست

اين تا برد ز دل ها، نفاق و كينه آمد

شكست زين دو قدرت، بت هاى جهل و الحاد

انسان كه بارش سنگ بر آبگينه آمد

تنها نشد «مؤيد» در مدحشان ثنا خوان

جبرئيل هم غزل خوان ، در اين زمينه آمد

3- دل من هواي دلبر كرده

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

يا رحمت للعالمين(3)

*****

دل من هواي دلبر كرده

عمري با خيال اون سر كرده

قفس سينه ي من تنگه براش

هواي شهرِ پيمبر كرده

*****

مه زيبا رخِ من در اومده

از همه معشوقا سر تر اومده

گل مريم، گل ياس و گل رز

شاه گل هاي معطر اومده

*****

دل داره رو همه چيز پا مي زاره

اشك شوقم داره نم نم مي باره

عقل من كلافه گشته و مي گه

آخه مجنون شدنم حدي داره

*****

ولي قلبِ من پر از ارادته

سرخوشِ رسيدنِ نجابته

عقل من ديونه شو در شبِ عشق

آخه اين جنونِ برام يه نعمته

*****

4- به روي بال ملك حناي سرمدي است

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

به روي بال ملك حناي سرمدي است

به دستِ آمنه صد گلِ محمدي است

سر زده گلها _ يا محمد

از دلِ صحرا _ يا محمد

كعبه به نجوا _ يا محمد

اي پدر زهرا يا محمد

يا رسول الله يا محمد (4)

*****

چو ديده، ديده تو را، شده شكار رُخت

تمام اهل سما، ببين خمارِ رخت

كرده اسيرم _ رخ ماهش

دل ببرم بر _ سر راهش

زندگي من _ به پناهش

حسرت قلبم چشمِ سياهش

يا رسول الله يا محمد (4)

*****

تمامِ نازِ رخش به خنده منجلي است

كه نقش بازوي او ولايتِ علي است

نور خدايي _ به سرشتت

فداي عمر و _ سرنوشت

آل علي شد _ چو بهشتت

تو عشق حيدري و علي عشقت

يا رسول الله يا محمد (4)

*****

5- دل عالم، شده مست و غزل عشق مي خونه

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

دل عالم، شده مست و غزل عشق مي خونه

آسمون ها، از قدومش به خدا نور بارونه

داره عاشق، زير لب اين، ترانه رو مي خونه

شده احمد، ليلي دل، دلم اون رو مجنونه

پسر آمنه محمّد

همه جا زمزمه محمّد

يا اب الفاطمه محمّد

يا اب الفاطمه محمّد _ يا اب الفاطمه محمّد (2)

*****

بده ساقي، مي باقي، گشته شادي ام حاصل

تا كه چشمام، به نظاره اش، بشه يك لحظه قابل

رحمت حق، شده امشب بر همه هستي شامل

شده بعد از نيمه ي ماه، ماهِ عشقِ من كامل

كهكشان ها ستاره بارون

توي دستِ فرشته گلدون

گلاب و عطر و آينه شمعدون

يا اب الفاطمه محمّد _ يا اب الفاطمه محمّد (2)

*****

6- از دل اهل آسمان زمزمه آمده

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

از دل اهل آسمان زمزمه آمده

مژده به عاشقان ابالفاطمه آمده

آمد بهارم

زيبا نگارم

دار و ندارم

يا رسول الله

يا رسول الله _ يا رسول الله (2)

*****

ستوده خلقت خودش خالقِ سرمد

لحظه ي خلقِ گلِ سيمايِ محمد

گفته كه احسنت بر اين چهره ي زيبا

نيست دگر همچو گلِ چهره ي احمد

اي عشقِ هستي

اي شور و مستي

بر دل نشستي

يا رسول الله

يا رسول الله _ يا رسول الله (2)

*****

جمله فرشتگان همه مستِ نگاهش

دل ببرد ز خالقش آن رخِ ماهش

قلبِ تمامِ انبياء بر سرِ راهش

بوسه زنند همه بر آن خالِ سياهش

عالم گدايت

جان ها فدايت

مولا عنايت

يا رسول الله

يا رسول الله _ يا رسول الله (2)

*****

شمس و قمر حكايت از هاله ي رويش

عالم و آدم همه ديوانه ي كويش

بسكه كرم دارد و آقاست محمّد

انس و ملك يكسره بر خوانِ نكويش

ذكرِ زبانم

شور و توانم

روحِ اذانم

يا رسول الله

يا رسول الله _ يا رسول الله (2)

*****

7- ز يك مشرق نمايان شد دو خورشيد جهان آرا

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك مرثيه

قالب قصيده

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع بهار امامت 1

تعداد استفاده 0

متن شعر

ز يك مشرق نمايان شد دو خورشيد جهان آرا

كه رخت نور پوشاندند بر تن آسمان ها را

دو مرآت جمال حق، دو درياي كمال حق

دو نور لايزال حق، دو شمع جمع محفل ها

دو وجه الله رباني، دو سرّ الله سبحاني

دو رخسار سماواتي، دو انسان خدا سيما

دو عيسي دم، دو موسي يد، دو حُسن خالق سرمد

يكي صادق يكي احمد يكي عالي يكي اعلا

يكي بنيانگر مكتب، يكي آرنده ي مذهب

يكي انوار را مشعل، يكي اسرار را گويا

يكي از مكه انوار رخش تابيد در عالم

يكي شد در مدينه آفتاب طلعتش پيدا

يكي نور نبوت را به دل ها تافت تا محشر

يكي نور ولايت را ز نو كرد از دمش احيا

رسد آواي قال الصادق و قال رسول

به گوش اهل عالم تا كه اين عالم بود بر پا

يكي جان گرامي در دو جسم پاك و پاكيزه

دو تن اما چو ذات پاك يكتا هر دو بي همتا

محمد كيست؟ جانِ جانِ جان عالم خلقت

كه گر نازي كند، در هم فرو ريزد همه دنيا

محمد كيست؟ روح پاك كل انبيا در تن

كه حتي در عدم بودند بي او انبيا يك جا

محمد كيست؟ مولايي كه مولانا علي گويد:

«منم عبد و رسول الله برِ من رهبر و مولا»

محمد از زمان ها پيشتر مي زيست با خالق

محمد از مكان پيموده ره تا اوج اَو اَدني

محمد محور عالم، محمد رهبر آدم

محمد منجي هستي، محمد سيد بطحا

محمد كيست؟ آنكو بوده قرآن دفتر مدحش

كه وصفش را نداند كس به غير از قادر دانا

محمد را

كسي نشناخت جز حق و علي هرگز

چنان كه جز خدا و او كسي نشناخت حيدر را

وضو گيرم ز آب كوثر و شويم لب از زمزم

كنم آنگه به مدح حضرت صادق سخن انشا

ششم مولا، ششم هادي، ششم رهبر، ششم سرور

كه هم درياي شش گوهر بود، هم دُرّ شش دريا

صداقت از لبش ريزد، فصاحت از دمش خيزد

فلك قدر و ملك عبد و قضا مهر و قدر امضا

بسي زهّاد و عبّادند بي مهرش همه كافر

بسي عالم، بسي عارف، همه بي نور او اعمي

دو خورشيد منير او هشام و بو بصير او

دو كوه حكمت و ايمان، دو بحر دانش و تقوي

مرا دين نبي، مهر علي و مذهب جعفر

سه مشعل بوده و باشد، چه در دنيا چه در عقبي

در ديگر زنم غير از در آل علي؟ هرگز!

ره ديگر روم غير از ره اين خاندان؟ حاشا!

بهشت من بود مهر علي و مهر اولادش

نه از محشر بود بيمم، نه از نارم بود پروا

سراپا عضو عضوم را جدا سازند از پيكر

اگر گردم جدا يك لحظه از ذرّيه ي زهرا

از آن بر خويش كردم انتخاب نام «ميثم» را

كه باشم همچو او در عشق ثارالله پا بر جا

8- شب شوق و شب وجد و شب شور و شب پيدايش نور

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك مرثيه

قالب بحر طويل

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع بهار امامت 1

تعداد استفاده 0

متن شعر

شب شوق و شب وجد و شب شور و شب پيدايش نور و شب تكرار تجلاي رسولان الهي، رسد از ارض و سما و ملك و حور، گواهي كه شب هجر سر آمد، سحر آمد، سحر آمد، خبر آمد، خبر آمد كه شد از آب تهي رود سماوه، شده چون دامن تفتيده ي صحراي قيامت كف درياچه ي ساوه، خبري تازه به گوش و رسد از غيب سروش و شده آتشكده ي فارس خموش و عجبا اينكه فرو ريخته يكباره به هم كنگره ي كاخ مدائن، نفس پادشهان حبس شده در دل و گشتند همه لال ز گفتار، به امر احد خالق دادار، دگر راه سماوات به شيطان شده مسدود، بتان يكسره بر خاك فتادند و نگويند مگر ذكر خداوند و رسول دو سرا را

*****

عرش و فرش و ملك و آدمي و كوه و در و دشت و يم و قطره و مهر و مه و سياره و منظومه ي شمسي و كرات و همه افلاك الي اين كره ي خاك ز برگ و بر و ريگ و حجر و شاخه و نخل و ثمر و بام و در و مرد و زن و پير و جوان، ابيض و اسود، همه گويند درود و صلوات از طرف ذات خداوند تبارك و تعالي و همه عالم خلقت، به خصال و به كمال و به جلال و به جمال و قد و بالاي محمد كه خداوند و

ملايك همه گويند درودش، همه خوانند ثنايش، همه مشتاق لقايش، همه عالم به فدايش، همه مرهون عطايش، كه خدا خلق نموده است به يمن گل رويش فلك و لوح و قلم را، ملك و جن و بشر را و همه ارض و سما را

*****

چار ماه است كه گرديده به تن آمنه را جامه ي ماتم، به رخش هاله اي از غم، غم عبدالله والا گهرش، شوهر نيكو سيرش، اشك روان از بصرش، اشك نه خون جگرش، خون نه كه ياقوت تَرش، بود يكي غنچه از آن لاله ي پرپر ثمرش، داشت چو جاني به برش، بلكه ز جان خوب ترش، مونس شام و سحرش، تا كه شبي ديد همان مادر دلباخته در خواب، كه در دست گرفته است گلي خرم و شاداب، كه برده است ز گل هاي دگر آب، نظر كرد بر آن لاله ي فرخنده كه برگشت، يكي قرص قمر گشت، به يك لحظه پسر گشت، نكوتر ز پدر گشت، چو بيدار شد از خواب، خوش و خرم و شاداب، دلش شد ز شعف آب، به ياد آمدش اين نكته كه نه ماه تمام است، مه حُسن ختام است، رسيده مه ميلاد گرامي پسرش، بر رخ قرص قمرش خندد و بي پرده كند سير تماشاي خدا را

*****

لحظه ها بود بر آن مادر فرخنده ي افراشته اقبال، بسي بيشتر از سال، شب و روز زدي طاير جانش ز شعف بال، كه كي جلوه كند از صدف آن گوهر اجلال، كه يك بار دگر نيمه شبي خواب ربودش، همه شد نور وجودش، ز عنايات خداوند ودودش، عجبا ديد كه خورشيد زپهلوش درخشيد و فروغ ابديت

به جهان يكسره بخشيد، به ناگه دُر پاكش ز صدف داد ندا، كاي صدف گوهر يكتاي خدا، مادر انوار هدي، خيز كه هنگام فراقت به سر آمد، شب تنهايي و اندوه و غمت را سحر آمد، شب ميلاد گل گلشن هستي به نجات بشر آمد، چه مبارك سحري بود كه ناگاه به هم درد فشردش شبي آرام در آن حجره ي خاموش نه ياري نه قراري، تك و تنها ز دم احمدي خويش پراكنده در امواج فضا عطر دعا را

*****

دگر از درد گل انداخته رخسار نكويش، شده انوار خداوند فروزنده ز رويش، نگهش سوي سما بود و همه محو خدا بود كه سقف حرمش لاله صفت باز شد و لحظه ي اعجاز شد و با خبر از راز شد و ديد در آن درد و الم چارزن پاك، تو گويي كه رسيدند ز افلاك و همانند ندارند به روي كره ي خاك، يكي حضرت حوا و دگر مريم عذرا و دگر هاجر و سارا، همه مبهوت جلالش، همه بر دور جمالش، همه ديدند مقامش، همه گفتند سلامش، بگرفتند در آغوش چو جانش، زهي از عزت و شأنش، نگه هاجر و سارا به گلستان رخ حور نشانش، كه در آن لحظه كف دست به پهلوش كشيد از دو طرف مريم عذرا كه به يكباره به پا خواست صداي خوش تكبير ز كوه و شجر و دشت و دَرِ مكه، جهان غرق در انوارالهي شد و ديدند كه مرآت جمال احد قادر سرمد، مدني مكي ابوالقاسم و محمود و محمد، نبي اُمّي خاتم، به روي دامن مريم ز فروغ رخ خود كرد منور همه جا را

*****

بشنويد از

دو لب آمنه آن مادر فرخنده ي احمد كه چو بگذاشت قدم بر كره ي خاك محمد، ز رخش نور عيان گشت و فروزنده از آن نور جهان گشت، كه با جلوه ي ماه رخ او ديدمي از دور قصور يمن و شام و به گوش آمدم از جانب معبود ندايي كه الا آمنه زادي پسري را كه بود از همه ي خلق سرآمد، كه بود آينه ي طلعت ذات احد قادر سرمد، كه بود كنيه ابوالقاسم و نام احمد و محمود و محمد كه در آن حال همان چار زن پاك، تن خوب­تر از جان ورا شسته به ابريق بهشتي، پس از آن مريم عذرا به يكي حلّه ي زيباي بهشتيش بپوشاند و لب خويش به لبخند گشودند و سلامش بنمودند و ستودند مقام و شرف و عزت آن پاك ترين عبد خداوند نما را

*****

9- دست غيب غيب امشب پرده از رخ بر گرفت

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك مرثيه

قالب قصيده

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع بهار امامت 3

تعداد استفاده 0

متن شعر

دست غيب غيب امشب پرده از رخ برگرفت

نور او تا ماوراء الملك را در بر گرفت

روي ناپيداي خود را فاش در آيينه ديد

پرده چون ذات خدا را روي پيغمبر گرفت

منظر حسن خدا تابيد در كلّ وجود

دل ز هر پيغمبري اين دلربا منظر گرفت

توبه ي آدم نه تنها گشت با نامش قبول

سرگذشتي شد كه عالم زندگي از سر گرفت

پيشتر از بامداد هفده ماه ربيع

آفتابي در زمين از آسمان دل برگرفت

ذره اي از مهر رويش را چو بر آن بذل كرد

جلوه اي كرد و جهان را خسروِ خاور گرفت

با تماسش ريگ صحرا را دُر ناياب كرد

با نگاهش از درون سنگ نخلِ تر گرفت

با غلامش مي توان زر كرد كوه سنگ را

از گدايش مي توان يك آسمان اختر گرفت

تا نگهدارد به دامان اختران خويش را

آسمان دست توسلّ سوي آن سرور گرفت

جرأت پرواز را با حضرتش از دست داد

گرچه جبريل از ملايك اوج بالاتر گرفت

معجز پيغمبران در پنجه ي سلمان اوست

زهد عيسي در كلاس درس او بوذر گرفت

مرتضي در بدر ياري از رسول ا... خواست

مصطفي در فتح خيبر دامن حيدر گرفت

با دم او «لافتي الا علي» جبريل گفت

با دعاي او علي شمشير از داور گرفت

با رخ زهراي او چشم ملايك نور يافت

از دم داماد او جبريل بال و پر گرفت

يك نگه در فتح خيبر بر علي كرد و علي

با دو انگشت يداللهي در از خيبر گرفت

ذكر بر لعل لبش پيش از ولادت بوسه زد

حمد از فيض دهانش روح بر پيكر گرفت

گوهري يكدانه در انوار

حق پوشيده بود

«رحمتٌ للعالمين» شد، از خدا «كوثر» گرفت

آسمان تا با بلالش لاف يكرنگي زند

صبحِ خلقت، آبرو از رنگ نيلوفر گرفت

باغ جنّت بود از اوّل عاشق مقداد او

كز خدا بر دامن خود اين همه زيور گرفت

بايد از آيات قرآنش دُرِ توحيد يافت

بايد از درياي نورش تا ابد گوهر گرفت

دانش عدل و مساوات و كمال و علم را

بايد از اين مكتب و از اين پيام آور گرفت

نجلِ عمران با يدِ او قلب دريا را شكافت

پورِ آذر با دم او لاله از آزر گرفت

لحظه اي بگذاشت لب بر روي چشمان علي

چشم آن مولا شفا در غزوه خيبر گرفت

نقش تصوير محمّد را ميان جام ديد

هر كه از دست اميرالمؤمنين ساغر گرفت

يا محمّد اي وجودت «رحمتٌ للعالمين»

اي كه باغ رحمت از فيض تو برگ و برگرفت

كيستي تو كز وصيّ ات ذات «رب العالمين»

«انّما» در شأن او فرمود و انگشتر گرفت

آسمان دور سر مقداد و سلمان تو گشت

آفتاب از خاك راه قنبرت افسر گرفت

نام نيكوي تو را بنوشت با دست خدا

تا قلم روز ازل گلبوسه از دفتر گرفت

آنچه «ميثم» گفت در وصف تو حرف او نبود

درِّ مضمون از تو از آغاز تا آخر گرفت

10- از بام و در كعبه به گردون رسد آواز

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك مرثيه

قالب تركيب بند

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع بهار امامت 1

تعداد استفاده 0

متن شعر

از بام و در كعبه به گردون رسد آواز

كامشب درِ رحمت به سماوات شده باز

بتهاي حرم در حرم افتاده به سجده

ارواح رسل راست هزاران پرِ پرواز

كعبه زده بر عرش خدا كوس تفاخر

مكه شده زيبا و دل افروز و سرافراز

جا دارد اگر در شرف و مجد و جلالت

امشب به سماوات كند خاك زمين ناز

از ريگ روان گشته روان چشمه ي توحيد

يا كوه و چمن باز چو من نغمه كند ساز

دشت و دَر و بحر و بَر و جنّ و بشر و حور

در مدح محمد همه گشتند هم آواز

هر ذره ي كوچك شده يك مهر جهان تاب

هر قطره ي ناچيز چو دريا كند اعجاز

جبريل سر شاخه ي طوبي چو قناري

در وصف محمد لب خود باز كند باز

جبريل چه آرد؟ چه بخواند؟ چه بگويد؟

جايي كه خداوند به قرآن كند آغاز

خوبان دو عالم همه حيران محمد

يك حرف ز مدحش شده:«ما كانَ محمد»

*****

اين است كه برتر بود از وهم، كمالش

جز ذات الهي همه مبهوت جلالش

رضوان شده دلداده ي مقداد و ابوذر

فردوس بود سائل درگاه بلالش

و ا... قسم نيست عجب گر لب دشمن

چون دوست ز هم بشكفد از خُلق و خصالش

هرگز به نمازي نخورد مهر قبولي

هرگز، صلوات ار نفرستند به آلش

بي رهبريش خواهد اگر اوج بگيرد

حتي ملك العرش بسوزد پر و بالش

يوسف ببرد حسن خود از ياد، گر او را

يك منظره در خاطره افتد ز خيالش

اين است همان مهر درخشنده كه تا حشر

يك لحظه به دامن نرسد گرد زوالش

گل سبز شود

از جگر شعله ي آتش

در وادي دوزخ فتد ار عكس جمالش

چون ذات خداي ازلي ليس كمثله

بايد كه بخوانيم فراتر زمثالش

ايجاد بود قبضه اي از خاك محمد

افلاك بود بسته به لولاك محمد

*****

اي جان جهان بسته به يك نيم نگاهت

دل گشته چو گل سبز به خاك سر راهت

هم بام فلك پايگه قدر و جلالت

هم چشم ملك خاك قدم هاي سپاهت

عيسي به شميم نفست روح گرفته

دل بسته دو صد يوسف صدّيق به چاهت

دل هاي خدايي همه چون گوي به چوگان

ارواح مكرّم همه درمانده ي جاهت

از عرش خداوند الي فرش، به هر آن

هستند همه عالم خلقت به پناهت

دائم صلوات از طرف خالق و خلقت

بر روي سفيد تو و بر خال سياهت

زيباتر و بالاتري از آنكه به بيتي

تشبيه به خورشيد كنم يا كه به ماهت

سوگند به چشمت كه رسولان الهي

هستند به محشر همه مشتاق نگاهت

زيبد كه كند ناز به گلخانه ي جنت

خاري كه شود سبز در اطراف گياهت

اين نيست مقام تو كه آدم به تو نازد

و ا... كه خلّاق دو عالم به تو نازد

*****

صد شكر كه عمري ز تو گفتيم و شنيديم

هر سو نگريديم گل روي تو ديديم

هرجا كه نشستيم به خاك تو نشستيم

هر سو كه پريديم به بام تو پريديم

عطر تو پراكنده شد از هر نفس ما

هر گه به سر زلف سخن شانه كشيديم

زآن روز كه گشتيم ز مادر متولد

از مأذنه ها روز و شب اسم تو شنيديم

مرگي كه به پاي تو بود زندگي ماست

ماييم كه در موج عزا عيد سعيديم

تا بودن ما نام محمد به لب ماست

روزي كه نبوديم به احمد گرويديم

آب و گل ما را كه سرشتند ز آغاز

آغوش گشوديم، وصالش طلبيديم

ز آن باده كه در

سوره ي زيباي محمد

اوصاف ورا گفته خداوند چشيديم

آن باده كه از ساغر فيض ازلي بود

سرچشمه ي آن كوثر و ساقيش علي بود

*****

روزي كه عدم بود و عدم بود و عدم بود

نه ارض و سما بود، نه لوح و نه قلم بود

تسبيح خدا در نفس پاك محمد

لب هاي علي هم سخن ذات قِدَم بود

روزي كه گلِ آدم خاكي بسرشتند

آدم به تولاي علي صاحبِ دم بود

از خاك قدم هاي علي كعبه بنا شد

او را نتوان گفت كه نوزاد حرم بود

روزي كه كرم بود دُري در صدف غيب

و ا... علي قبله ي ارباب كرم بود

بر قلب علي علم خدا از دل احمد

چون سيل خروشنده روان در دل يم بود

در بين رسولان كه به عالم عَلَم استند

نام نبي و نام علي هر دو عَلَم بود

در جوف نبي ديد نبي حمد خداوند

با نعت وي و مدح علي ذكر صنم بود

بالله تجلاي نبي مطلع الانوار

والله تولاي علي فوق نعم بود

خلقت چو خدا خالق بخشنده ندارد

خالق چو نبي و چو علي بنده ندارد

*****

از خالق دادار بپرسيد علي كيست

از احمد مختار بپرسيد علي كيست

جز شخص علي شخص علي را نشناسد

از حيدر كرار بپرسيد علي كيست

شمشير به دشمن دهد و شير به قاتل

از قاتل خونخوار بپرسيد علي كيست

با دار بلا انس بگيريد و در آن حال

از ميثم تمار بپرسيد علي كيست

در غزوه ي بدر و اُحد و خيبر و احزاب

از تيغ شرربار بپرسيد علي كيست

از نخله ي خرما و در و دشت و بيابان

از چاه و شب تار بپرسيد علي كيست

از حجر و سعيد ابن جبير و ز ابوذر

از مالك و عمار بپرسيد

علي كيست

جز فاطمه كس محرم اسرار علي نيست

از محرم اسرار بپرسيد علي كيست

بگرفت به كف جان و سر و جاي نبي خفت

از آن همه ايثار بپرسيد علي كيست

«ميثم» چه در اوصاف علي گويد و خواند؟

جز حق نتواند نتواند نتواند

*****

11- به بهار گفتم ثمرت مبارك

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك مرثيه

قالب تركيب بند

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع بهار امامت 3

تعداد استفاده 0

متن شعر

به بهار گفتم ثمرت مبارك

به بهشت گفتم شجرت مبارك

به سپهر گفتم قمرت مبارك

به وصال گفتم سحرت مبارك

به وجود گفتم گهرت مبارك

به شكيب گفتم ظفرت مبارك

به كليم گفتم شب احمد آمد

به مسيح گفتم كه محمّد آمد

*****

چه خوش است امشب شب عيش و نوشم

چو ملك ز گردون گذرد سروشم

چو شراب كوثر ز درون بجوشم

به وصال ساقي ز شعف بكوشم

من و هاي و هوي و دو لب خموشم

كه هماره جانم دهد و ستاند

ز نب_ي بگوي_د، ز علي بخواند

*****

ز خدا بوَد پر همه جاي مكه

شده غرق، عالم به فضاي مكه

زده پر وجودم به هواي مكه

به زمين مكه، به سماي مكه

به مقام كعبه، به صفاي مكه

به رسول اكرم، به خداي مكه

به شكوه كعب_ه، به جلال احمد

كه خداست پيدا به جمال احمد

*****

شب شام روشن ز فروغ رويش

رهِ «ايمن» ايمن، به پناه كويش

يم بي نهايت نمي از سبويش

قد خضر سروي به كنار جويش

دل خلق بسته به كمند مويش

به بهار خلقش، به بهشت خويش

به ك_دام دم، دم زن_م از ثنايش

به كدام سر، سر فكنم به پايش

*****

نفسش روايت، سخنش درايت

هدفش نبوت، كنفش ولايت

جلوات رويش، همه را هدايت

اثرات دستش، همه جا عنايت

منم و عطايش، دو خجسته آيت

نه در آن حدود و نه بر اين نهايت

به خدا به قرآن، به رسول و آلش

كه ب_س اس_ت فردا نگه بلالش

*****

به خداست عبد و به دلش خدايي

به ثناس بسته دهن سنايي

همه خسروان را به درش گدايي

همه دلبران در قدمش فدايي

قد و قامتش را همه كبرايي

دمد از وجودم

دم نارسايي

ن_ه توان ثنايش به زبان بيارم

نه توان قلم را به زمين گذارم

*****

به تمام قرآن، به رسول داور

به جلال زهرا، به مقام حيدر

به صفا، به مروه، به منابه مشعر

به دو دخت زهرا به شبير و شبر

به مقام سلمان، به قيام بوذر

به كمال ميثم، به خلوص قنبر

كه خدا ندارد بشري چو احمد

كه بشر ندارد پدري چو احمد

*****

هله اي دو عالم همه دم به كامت

ز فلك گذشته اثر كلامت

تو بگو كه گويم سخن مقامت

تو بخوان كه عالم شنود پيامت

ز بشر درودت ز خدا سلامت

همه جا قيامت شده با قيامت

چه شود بخواني به نواي ديگر

چه شود برآي_ي ز حراي ديگر

*****

تو پيمبر استي به همه زمان ها

تو خدايگاني به خدايگان ها

كمي از زمينت همه آسمان ها

به كفت زمامِ همه كهكشان ها

قدمت فرازِ قلل جهان ها

كلمات نورت، همه نقش جان ها

تو زعيم بودي، همه انبيا را

تو پيمبر استي همه اوليا را

*****

تو رسول بودي كه نبود عالم

تو امام بودي و نبود آدم

به همه مؤخر ز همه مقدم

تو نبي اعظم تو رسول اكرم

تو دليل بودي به كليم در يم

تو مسيح بودي به مسيح در دم

تو خ_دا جلال_ي، ت_و خ_داپرستي

تو هميشه بودي، تو هماره هستي

*****

تو رسول حق تا صف محشر استي

تو پيمبران را همه رهبر استي

تو مطهر استي، تو مطهر استي

تو فروتن استي، تو فراتر استي

تو امام حيدر، تو پيمبر استي

تو ز انبيا هم، همگي سر استي

نگه_ي ب_ه «ميثم» كه ره تو پويد

همه از تو خواند، همه از تو گويد

*****

12- هم_ه جا غرق نور همه جا شوق و شور

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك مرثيه

قالب آهنگين

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع بهار امامت 3

تعداد استفاده 0

متن شعر

هم_ه جا غرق نور همه جا شوق و شور

همه جا جشن عيد همه جا خلد و حور

ملك و جن و انس ش_ده غ_رق سرور

اي نث_ارِ م_اهِ رويت سوره ي نور و تبارك

يا محمّد يا محمّد عيد ميلادت مبارك

*****

آسمان و زمين جبرئي_ل امي_ن

هم_ه ي م_ؤمنات هم_ه ي مؤمني_ن

شده مح_و رخ خاتم المرسلين

اي نث_ارِ م_اهِ رويت سوره ي نور و تبارك

يا محمّد يا محمّد عيد ميلادت مبارك

*****

مژده امشب خموش ش_ده آتشك_ده

در تم_ام وج__ود نور حق سرزده

خات_م الم_رسلين در جهان آم_ده

اي نث_ارِ م_اهِ رويت سوره ي نور و تبارك

يا محمّد يا محمّد عيد ميلادت مبارك

*****

كعب_ه امشب بگرد مكه امشب بب_ال

زمزم امشب بخوان شعر شور و وصال

اين تو اين منظرِ قادر ذوالج__لال

اي نث_ارِ م_اهِ رويت سوره ي نور و تبارك

يا محمّد يا محمّد عيد ميلادت مبارك

*****

آمن__ه آمن__ه احمد است اين پسر

ب_ا تبس_م بگير مث_ل جانش به بر

بشنو از جبرئيل وص_ف خي_رالبشر

اي نث_ارِ م_اهِ رويت سوره ي نور و تبارك

يا محمّد يا محمّد عيد ميلادت مبارك

*****

آمن__ه آمن__ه حُسن سرمد ببين

منظ_ر و مظه_ر حيِّ سرمد ببين

عكس وجه خدا در محمّ_د ببين

اي نث_ارِ م_اهِ رويت سوره ي نور و تبارك

يا محمّد يا محمّد عيد ميلادت مبارك

*****

آمن__ه آمن__ه آفري_ن آفري_ن

بر تو و اين پسر از جه_ان آفرين

قصر شامات را جمالش ببين

اي نث_ارِ م_اهِ رويت سوره ي نور و تبارك

يا محمّد يا محمّد عيد ميلادت مبارك

*****

13- شب سرور آمد سپاه نور آمد

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك مرثيه

قالب آهنگين

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع بهار امامت 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

شب سرور آمد سپاه نور آمد

كلي_م عالم ه_ا ز كوه طور آمد

ام رس__الت زهي جلالت كه احمد آوردي

عصمت سرمد م_ادر احم_د محم_د آوردي

سلام صلي ا... علي رسول ا... و آله الاطهار

*****

پيمب__ران امشب هم_ه ز ج_ا خيزيد

به پاي احمد گل طب_ق طب_ق ريزيد

مي رسد امشب ز قلب مكه ب_وي رسول ا...

كه مي درخشد ز قلب مكه روي رسول ا...

سلام صلي ا... علي رسول ا... و آله الاطهار

*****

كه مي دهد امشب خبر به عبد ا...

كه ذات حق داده پسر به عبد ا...

جشن بزرگ خالق سرمد مبارك است امشب

عي_د محم_د ي_د محمد مبارك است امشب

سلام صلي ا... علي رسول ا... و آله الاطهار

*****

مسيح انسان ه__ا در هم__ه دوران ها

از نفسش امشب زنده شود جان ها

عي__د ب__زرگِ دخت__ركان زنده به گور آمد

بگو ب_ه ظلمت عمر تو طي شد سپ_اه ن_ور آمد

سلام صلي ا... علي رسول ا... و آله الاطهار

*****

تو ن_ور توحيدي هميشه جاويدي

تو ب_ا جمال حق به دل درخشيدي

تو قلب ما را به نور وحيت غار حرا كردي

ستم كشيدي خن_ده نمودي فقط دعا كردي

سلام صلي ا... علي رسول ا... و آله الاطهار

*****

ت_و ب_ا خ_دا ن_ور ارض و سماواتي

ت_و رهب_ر قسط و ع_دل و مساواتي

تو داور م_ا تو ياور ما تو رهبر مايي

تو تا خدا را بود خوايي پيمب__ر مايي

سلام صلي ا... علي رسول ا... و آله الاطهار

*****

14- امشب به ملايك خبري تازه رسيده

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك مرثيه

قالب تركيب بند

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع بهار امامت 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

امشب به ملايك خبري تازه رسيده

لبخن_د نج_ات از ن_فس صب_ح دمي_ده

شيطان عوض جامه دل خويش دريده

اوص_اف خ_دا از ده_ن بت كه شنيده

يك صبحدم و اين همه اعياد كه ديده

اعياد خدا گشته از اي_ن صبح پديدار

*****

اي بح_ر تج_لا! گه_رت باد مبارك

اي طور نبوت! شج_رت باد مبارك

اي مكه! نسيم سح_رت باد مبارك

اي آمنه! قرص قم_رت باد مبارك

ميلاد گرام_ي پس_رت باد مبارك

دامان تو تا حشر بود مطلع الانوار

*****

اي گمشدگان! گمشدگان! راهبر آمد

در عرص_ه ي بيدادگ_ري، دادگ_ر آمد

تكبير بگوييد كه هجران به سر آمد

تهلي_ل برآري_د ك__ه پيغامب_ر آمد

پيغامب_ر از به_ر نج_ات بش_ر آمد

آمد به جهان قافله را قافله سالار

*****

توحي_د ب_وَد لاله ي بست_ان محمد

جبرييل بوَد مرغ گلستان محمد

تهليل بگوييد ب_ه فرم_ان محمد

خلقت همه گشتند ثناخوان محمد

ذكر همگان آي_ه ي م_ا كان محمّد

از قول خداي احد ق_ادر دادار

*****

اين ن_ور جم_ال ازل، اي_ن خالق نور است

اين ه_م سخن موسي، در وادي طور است

اين روي صُحُف، صورت زيباي زَبور است

اين روح عدالت به محيط زر و زور است

اين منجي آن دخترك زنده به گور است

اين است كه گل سبز كند از شررِ نار

*****

اين است ك_ه او ب_ود و همه خلق نبودند

اين است كه با نام خوشش نامه گشودند

اين است كه خيل ملكش سجده نمودند

وصفش همه گفتند و شنيدن_د و سرودند

گفتن_د و شنيدن_د و سرودن_د و ستودند

با اين همه كردند به عجز سخن، اقرار

*****

اين است كه توحي_د از او ن_ام گرفته

اين است كه خورشيد از او وام گرفته

اين است كه از روح بش_ر، دام گرفته

اين است كه دل از دمش آرام گرفته

اين است كه از دست خدا جام گرفته

سر تا قدم از علم الهي شده سرشار

*****

اي ج_ان هم_ه عال__م و آدم ب_ه فدايت

اي هستيِ هستي كمي از لطف و عطايت

گلبوس_ه ي ف_ردوس، ب__ه خاك كف پايت

رويي_ده مسي_ح از ن_فس روحْ ف_زايت

ك_ار مل_ك و ذك_ر خداون__د، ثن_ايت

اين ذكر الهي است كه دائم شده تكرار

*****

اي چرخ كهن خاك ره طفل صغيرت

روشنگ_ر ب__زم ازل_ي روي مني_رت

ت_ا حش_ر، بزرگ_ان جهانند حقي_رت

حتي به جن_ان اه_ل بهشتند فقيرت

پيغامب_ران يكس_ره بودن_د بشيرت

پيوسته نمودند به آقايي ات اقرار

*****

اوصاف تو چون وصف خدا فوق حساب است

قرآن ت_و را سلط_ه ب_ر اي_ن چ_ار كتاب است

حب تو ثواب است، ث_واب است، ث_واب است

بغض تو عقاب است، عقاب است، عقاب است

ت_و آب حيات_ي و جهان بي تو سراب است

تو مهري و روز همه بي توست شب تار

*****

ما امّت وح_ي و تو پيام آور وحيي

تا هست خدايي خ_دا، رهبر مايي

تو جان همه عالمي و در بر مايي

تو سايه ي لطف ازلي ب_ر سر مايي

تا شام ابد مشعل روشنگ_ر مايي

بي نور تو، توحيد محال است، نه دشوار

*****

بي دست تو حق بر روي كس در نگشايد

ب__ي دوستي ات حم_د خداون__د نشايد

بي حسن ت_و ي_وسف ز كسي دل نرباي_د

بي ن__ام ت_و زنگ غم_ي از دل نزداي_د

م_دح ت_و ن_ه از «ميثم»، از خلق

نيايد

گي_رم ز عقي_ق همه ريزد دُرِ شهوار

*****

15- ولادت ختم الانبياست تجلي ذات كبرياست

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك مرثيه

قالب آهنگين

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع بهار امامت 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

ولادت ختم الانبياست تجلي ذات كبرياست

اي م__لايك همگ__ي خن_ده به احمد بزنيد

ه_م خن_ده ب_ه گ_ل روي محم_د بزني__د

خواجه ي عالم خوش آمدي

رسول اكرم خوش آمدي

*****

ت_و اولين ن_ور سرمدي تو احمدي تو محمدي

صل__وات انبي__ا ب__ه جل__وه ي جم__ال تو

هم__ه عال__م مت_وسل به تو و به ذات تو

خواجه ي عالم خوش آمدي

رسول اكرم خوش آمدي

*****

نگاه ي_وسف به قامتت در انتظ_ار ك__رامتت

ملك و ج_ن و بشر محو تماشاي تواند

هم_ه خ_اك ق_دم حيدر و زهراي تواند

خواجه ي عالم خوش آمدي

رسول اكرم خوش آمدي

*****

مكه ش_ده سرفراز ت_و كعب_ه اسي_ر نماز تو

اي نفس ه_اي ح_رم ذكر نماز شب تو

ب_ه ف_داي حجرالاس_ود خ_ال لب تو

خواجه ي عالم خوش آمدي

رسول اكرم خوش آمدي

*****

منج_ي بي ياوران تويي خ_اتم پيغمب_ران توي_ي

منج_ي دخت_رك زن_ده به گور آمده است

ي_ا كلي_م دگ_ر از وادي ط_ور آمده است؟

خواجه ي عالم خوش آمدي

رسول اكرم خوش آمدي

*****

16- اي چشم عرشيان به زمين جاي پاي تو

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك مرثيه

قالب ترجيع بند

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع بهار امامت 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي چشم عرشيان به زمين جاي پاي تو

گ_ردون ب_ه زي__ر ساي_ه ي ق_د رساي تو

در آن زمان كه حرف زمان و مكان نبود

آغوش لامكان ب_ه يقي_ن ب_ود جاي تو

قرآن دهد نشان كه بود روز و شب مدام

ذك_ر خ_دا و ك_ار ملاي_ك، ثن_اي ت_و

آغوش جان گشوده اجابت در آسمان

از دس_ت داده صب_ر، ب_ه شوق لقاي تو

تنها نه مهر و مه، نه سماوات، نه زمين

گشتن_د انبي_ا هم_ه خل_ق از براي تو

تو بح_ر ب_ي نهايت حق_ي و هم چنان

ب__ي انتهاست رحم_ت ب_ي انتهاي تو

هر برگ لاله را ب_ه ثنايت قصيده اي

ه_ر بلبل_ي ب_ه باغ، قصيده سراي تو

موسي ز هوش رفته به طور از تكلمت

ري_زد مسي_ح از ن_فس دل__رباي تو

حبل متين عالم خلقت شود به حشر

آرند اگر به دست، نخ_ي از رداي تو

باش_د گل مق_دس آدم ب_دان جلال

يك جرعه زآب جو، كفي از خاك پاي تو

خي_ل مل_ك ك_ه خلقتش از حاص_ل ت_و بود

قصدش ز سجده، سجده به آب و گل تو بود

*****

توحي__د از ك__لام لطيف_ت، روايت__ي

قرآن خود از صحيفه ي حسنت، حكايتي

محشر شود بهشت و جهنم، رياض گل

بگشاي__د ار ب__لال ت_و چشم عنايتي

روزي كه انبيا به صف حشر بگذرند

جز رايت تو بر سرشان نيست رايتي

گو نخل ه_ا قلم شود و برگ ها كتاب

نَب_وَد كت__اب منقبت_ت را نهايت__ي

جز طلعت منير تو و عترت تو نيست

در

عال__م وج__ود، چ_راغ هدايتي

در حشر نيست راه نجاتي برايشان

حت_ي ز انبي_ا نكن_ي گ_ر حمايتي

در حشر، خلق را به شفاعت نياز نيست

آي_د اگ__ر ز چش_م ب_لالت كن__ايتي

جان جهان به پاش بريزم، اگر كم است

خواند ه_ر آنك_ه از ت_و برايم روايتي

بيش از پيمبران ستم آمد به حضرتت

لبخنده_ا زدي و نك__ردي شكايت_ي

در مصحف جمال تو كرديم سيرها

ج_ز آيه ه__اي ن__ور نديديم آيتي

سوگند مي خورم كه ندارم ن_داشتم

غي_ر از ولايت ت_و و آلت، ولايت_ي

يك قطره زآب جوت به صد يم نمي دهم

يك تار م_وت را ب_ه دو عالم نم_ي دهم

*****

ن_ام اح_د ك_ه نام خداوند سرم_د است

ميمي بر آن اضافه شده، اسم احمد است

آدم ك_ه گشت توب_ه او ن_زد ح_ق قبول

از في_ض «يا حميدُ بحق محم_د» است

ب_ا دي_دن جم_ال ت_و خوب_ان ده_ر را

در دل امي_د ب_اغ جن_ان داشتن بد است

دست تو ظرف رحمت بي انتهاي هوست

هر چه خدا به خلق ببخشد، از اين يد است

مقصود باغ و لاله و حور و قصور نيست

اه_ل بهشت را س_ر كوي تو مقصد است

پيش از هب_وط آدم و ح_وا ب_ه خط نور

دست خدا ن_وشت: محمّد مؤي_د است

ذك_ر خ_دا و ذك_ر ملك ت_ا قيام حشر

پيوسته بر شم_ا صل_وات مج_دد است

ب_ر س_ر در بهشت و جهن_م ن_وشته ند

بغض تو نار و مهر تو خلد مخلد است

تفسي_ر ي_ك حدي_ث ز ميم ده_ان تو

بالله ني_از م_ن به ه_زاران مجل_د است

گفتم ب__ه ب__زم ق_رب اله_ي قدم نهم

ديدم كه نغمه ي صلواتت خوش آمد است

اي چه__ره ي ب__لال ت__و ب__اغ ب_هشت

من

اين «ميثم»، اين تو آن همه افعال زشت من

*****

17- البشاره كه عيد احمد آمد خاتم الانبيا ...

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك مرثيه

قالب آهنگين

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع بهار امامت 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

البشاره كه عيد احمد آمد خاتم الانبيا محمد آمد

تمام اشيا تمام ذرات ندا دهند از ارض و سماوات

صل علي محمد و آل احمد(2)

*****

مك_ه پ_ر ش_د ز انوار الهي صلوات خ_دا نامتناه_ي

به ماه رويش به تار مويش به قدوقامت به خلق و خويش

صل علي محمد و آل احمد(2)

*****

كعبه پروانه شمع وجودش از خداي حرم آيد درودش

صفا و مروه مقام و زمزم سروده اند اي_ن ترانه ب_ا هم

صل علي محمد و آل احمد(2)

*****

جبرييل از سوي خالق سرمد با ملايك بخوان مدح محمد

آمنه امشب بگو هماره بگو هماره بخوان دوباره

صل علي محمد و آل احمد(2)

*****

اين پسر منجي خلق جهان است اين پسر رهبر عالميان است

مصحف رويش سوره نور است منجي طفل زنده به گور است

صل علي محمد و آل احمد(2)

*****

انبيا لاله از جن__ان بياري_د همگي مثل گل خنده برآريد

لاله بياريد گل بفشانيد همه بگوييد همه بخوانيد

صل علي محمد و آل احمد(2)

*****

اين جمال دل آراي رسول است همه آيات را شأن نزول است

اي همه عالم محو جمالت سلام خلقت بر تو و آلت

صل علي محمد و آل احمد(2)

*****

18- اي صلوات از خداي ذوالجلالت

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك مرثيه

قالب آهنگين

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع بهار امامت 3

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي صلوات از خداي ذوالجلالت

اي همه پيغمبران محو جمالت

لحظه به لحظه درود بر تو و آلت

يا محمّد يا محمّد، عيد ميلادت مبارك(2)

*****

بي تو جهان وجود صفا ندارد

چشم و دل اهل دل ضيا ندارد

مثل تو پيغمبري خدا ندارد

يا محمّد يا محمّد، عيد ميلادت مبارك(2)

*****

جشن بزرگ خدا عيد محمّد

عيد همه انبيا عيد محمّد

رحمت ارض و سما عيد محمّد

يا محمّد يا محمّد، عيد ميلادت مبارك(2)

*****

مي شنوم از حجاز بوي محمّد

چشم ملايك بوَد سوي محمّد

دل برَد از آمنه روي محمّد

يا محمّد يا محمّد، عيد ميلادت مبارك(2)

*****

بت شكن امشب ز هم ديده گشايد

روي به سوي خانه ي كعبه نمايد

تا كه وصيّش علي از حرم آيد

يا محمّد يا محمّد، عيد ميلادت مبارك(2)

*****

هست خدا وقف دامان محمّد

وحي خدا درس عرفان محمّد

كيست به غير از علي جان محمّد

يا محمّد يا محمّد، عيد ميلادت مبارك(2)

*****

اي به جمالت خدا در نظر ما

خاك وصي ّ ات علي تاج سر ما

مادر ما فاطمه، تو پدر ما

يا محمّد يا محمّد، عيد ميلادت مبارك(2)

*****

19- شده مكه چراغان ز يمن مقدم تو

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

شده مكه چراغان ز يمن مقدم تو

زند پر قلب عالم به گرد حرم تو

فداي قدم تو كرم تو حرم تو

يا محمد(3)

*****

شده موسم شادي دگر غم به سر آمد

ز گلخانه ي رحمت گلي خوش سير آمد

گلي كز دو جهان دل ببرد گوشه نگاهش

بهشت آمده چون خاك نشيند سر راهش

يا محمد(3)

*****

ز ميلاد تو امشب زند آمنه لبخند

نظر مي كند از شوق به رخساره ي فرزند

چه فرزند كه باشد پدر عالم خلقت

يتيمي كه بود گوهر گنجينه ي رحمت

يا محمد(3)

*****

تو بحر كرم و من فقط دل به تو بستم

منم خاك ره تو تو هستي همه هستم

بيا كن نظري سوي من اي باغ بهارم

كه من در دو جهان غير تو غمخوار ندارم

يا محمد(3)

*****

به همراهي اين گل ببين غنچه ي عاشق

شكوفا شده امشب گل امام صادق

اگر خوبم اگر بدم ولي جعفريم من

ز لطف ازلي تا به ابد حيدريم من

يا محمد(3)

*****

20- گل باغ من به سراغ من طناز و عشوه گر آمد

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

يا رسول ا... (2) اب الزهرا رسول ا...

*****

گل باغ من به سراغ من طناز و عشوه گر آمد

يار محبوبم دلبر خوبم غمخوارم از سفر آمد

*****

تار موي تو خال روي شد دام و دانه ي راهم

رخ دلجويت چشم و ابرويت خورشيد و اختر و ماهم

*****

شاه انس و جان مادحت قرآن درّ درياي رسالت

حبّ تو جنت بغض تو نيران نوح كشتي هدايت

*****

21- امشب سخن از جان جهان بايد گفت

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

امشب سخن از جان جهان بايد گفت

توصيف رسول انس و جان بايد گفت

در شام ولادت دو قطب عالم

تبريك به صاحب الزمان بايد گفت

22- جهان حريم خلوت جان شده

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب مثنوي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

جهان حريم خلوت جان شده

بهشت پر نور و چراغان شده

مكه شده حريم عشق و صفا

آمده گويا گهري دلربا

ملائك از عرش خدا مي رسند

بگوش جان ما ندا مي دهند

اهل جهان مست تولا شويد

از دل و جان عاشق و شيدا شويد

كه جلوه اي ز حي سرمد آمد

مژده عزيزان كه محمد آمد

شكر خدا آمده ختم رسل

رسيده ناجي جهان عقل كل

خلق شده نه فلك از برايش

جان جهانيان بود فدايش

تمام عالم شده مست رويش

فلك شده بسته به تار مويش

ماه بود جلوه ي رخسار او

خدا بود محو و خريدار او

كيست مگر اين گل نيكو سرشت؟

كه شد زمين با قدم او بهشت

او شده مظهر خداي سرمد

نام گراميش بود محمد

آمده تا جلا دهد به دلها

آمده تا جهان كند مصفا

آمده تا مهر و وفا پرورد

كتاب حق به سوي ما آورد

او بخدا ساقي رحمت بود

آب و گلش ز باغ جنت بود

گفت خداوند تعالي چنين

به مدح و وصف خاتم النبيين

كه خلقت از براي احمد بود

ارض و سما مال محمد بود

ليك كلام ما به عالم جلي است

خلقت احمد ز براي علي است

علي بود محرم اسرار دل

علي بود يوسف بازار دل

نبي بود در اين جهان عقل كل

علي بود وارث ختم رسل

قسم بر آن محبت احمدي

قسم بر آن عنايت سرمدي

امير مؤمنان اگر چه مولاست

وجود حيدر ز براي زهراست

دختر او از همگان سر بود

فاطمه اش كنيز حيدر بود

عشق نبي هميشه در اين تن است

مهر علي و فاطمه با من است

23- شده هنگام طرب براي زهرا در جنان

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

شده هنگام طرب براي زهرا در جنان

شده روشن چشم مهدي آن امام شيعيان

شده روشن جهان يكسر ، زين دو مولود مطهر ، نبي و ابن او جعفر

مباركباد مباركباد(3)

*****

ز دامن آمنه گلي به دنيا آمده

به لبم اين زمزمه ز عرش اعلي آمده

ز سبوي نبي مستم ، من گداي صادق استم ، سر راهش چو بنشستم

مباركباد مباركباد(3)

*****

24- فصل نو بهاره ، دل اسير ياره

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

رسول ا... مدد(2) يا سيدي يا سيدي يا مصطفي

*****

فصل نو بهاره ، دل اسير ياره ، بسكه بيقراره

بيرون مياد با هر نفس از توي سينه

يار همراز اومد ، يه گل ناز اومد ، دل به پرواز اومد

پر زده تا قبه ي خضراي مدينه

من همه عمرمو به انتظار مي شينم

تا گنبد سبز مدينه رو ببينم

*****

دل كه با صفا شد ، مست مصطفي شد ، تا پر از وفا شد

مقابل جمال حق به آينه شد

آسمان غرق نور ، عالمي در سرور ، هر بدي گشته دور

كه مكه سرمست نگار آمنه شد

با يه ندا گشوده راه وصل ايزد

صل علي نبينا و آل احمد

*****

من و فجر صادق ، من و قلب عاشق ، من و يه شقايق

همه اسير دلبري كه كرده جلوه

دو جهان دمادم ، همه ي دو عالم ، همه نسل آدم

فداي نوگل بهار امّ فروه

كاش نباشه زندگي بي ياس و شقايق

كاش كه بشم فدايي امام صادق

*****

25- گل بهشت سرمدي ، يا مصطفي خوش آمدي

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

گل بهشت سرمدي ، يا مصطفي خوش آمدي

مولا مولا يا رسول ا... مدد

*****

به شهر مكه جلوه ي صبح ازلي دميده است

پيام شور و شادي از بهشتيان رسيده است

خدا به خلقت بشر روي خود آفريده است

چشمه ي فيض ايزدي ، يا مصطفي خوش آمدي

مولا مولا يا رسول ا... مدد

*****

فرشتگان نشسته اند بر سر راه آمنه

ديده ي قدسيان بود به قرص ماه آمنه

سر زده موج شادي از برق نگاه آمنه

به انبياء سر آمدي ، يا مصطفي خوش آمدي

مولا مولا يا رسول ا... مدد

*****

به سوي بزم مي كشان ساقي و ساغر آمده

به كام عاشقان حق بادي كوثر امده

عيد نبي و صادق آل پيمبر آمده

تو آيت مؤيدي ، يا مصطفي خوش آمدي

مولا مولا يا رسول ا... مدد

*****

دو بحر رحمت دو رهبرم دو آينه ي ايزد نما

دو رهبر عشق و معرفت كه مدحشان را كند خدا

دين نبي دين من است مذهب جعفري مراست

اگر روم راه دگر به مرتضي علي خطاست

به انبياء سر آمدي ، يا مصطفي خوش آمدي

مولا مولا يا رسول ا... مدد

*****

26- قربان رسول و قلب پر عاطفه اش

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

قربان رسول و قلب پر عاطفه اش

و آن ذكر و دعا و ناله و زمزمه اش

در جشن ولادتش بگيريد همه

يك تذكره ي مدينه از فاطمه اش

27- با سر ره عشق و وفا مي پويم امشب

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك بوشهري

قالب مثنوي

شاعر حسيني سيد محسن

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

با سر ره عشق و وفا مي پويم امشب

يا مصطفي يا مصطفي مي گويم امشب

امشب زمين مكه در خود ماه دارد

ماهي به مانند رسول ا... دارد

وجه خداوند كريم آمد خوش آمد

امشب ز ره در يتيم آمد خوش آمد

اي آمنه در دست داري دسته گل را

ني دسته گل قنداقه ي ختم رسل را

اي آمنه در بين زنها سرفرازي

با اين پسر جا دارد ار بر خود بنازي

اي دلبران اين دلرباي دلبران است

پيغمبران ، اين خاتم پيغمبران است

غرق طراوت دامن صحراست امشب

فرخنده ميلاد اب الزهراست امشب

اين طفل خود حاكم به جنات النعيم است

باشد پدر بر خلق گر چه خود يتيم است

صد حاتم طايي گداي درگه اوست

ماه فلك شرمنده از روي مه اوست

عمري است باشد قبله ام روي محمد

من تا قيامت مستم از بوي محمد

اي بارگاه تو بهشت آرزويم

در روز محشر لحظه اي كن جستجويم

دل بيقراري مي كند در كنج سينه

كرده هواي ديدن شهر مدينه

هستي تو صاحب خانه و دل خانه ي توست

شمعي و جبريل امين پروانه ي توست

تو باغ گل من خار صحراي تو هستم

من گر چه مستم مست زهراي تو هستم

زيرا كه باشد هستي عالم ز هستش

زهرا كه جاي بو سه ات باشد به دستش

زهرا كه او را صاحب قرآن ستوده

زهرا كه دل از ساقي كوثر ربوده

زهرا كه در دستش كليد سرنوشت است

زهرا كه بوي سينه اش بوي بهشت است

زهرا كه در راه علي از پاي ننشست

در سن هجده سالگي بار سفر بست

زهرا كه درس عشق بر پروانه آموخت

دور علي گرديد

تا سر تا بپا سوخت

من اي مسيحا تا نفس در سينه دارم

يا فاطمه يا فاطمه باشد شعارم

28- از جا خيزيد گل بريزيد كه يار من ...

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

از جا خيزيد گل بريزيد كه يار من چهره گشوده

از آمنه يك آينه تجلي از خدا نموده

نگار من كه مكتبي نديده نديده

براي كار دلبري رسيده رسيده

اونكه دل از همه ربود طريق عاشقي گشود

اونكه اگه خدا نبود خداي آسمونا بود

*****

نور ايزد وجه سرمد به جلوه هاي آنچناني

نامش احمد يا محمد يا كه خداي مهرماني

نبي رحمت خدا آمده آمده

نور خدا بر دل ما سر زده سر زده

خورشيد هفت آسمونه عشق زمين و زمونه

ما رو شفاعت مي كنه مهربونه مهربونه

*****

بر خلايق فجر صادق به جلوه ي خدا دميده

رزق و رازق عشق و عاشق به اوج كار خود رسيده

اسمشو حق به روي دل نوشته نوشته

محفل ذكرش بخدا بهشته بهشته

ستاره ي عشق و وفا مدينه رو داده صفا

من كيم و من چي بگم عاشقشه خود خدا

*****

اي دلدارم تو رو دارم بدون تو هيچي ندارم

من سائلم ناقابلم تويي همه دار و ندارم

تويم گل و باغ من و بهارم بهارم

زندگيم و بپاي تو ميذارم ميذارم

بي تو فقيرم بخدا تويي اميرم بخدا

از تو خوبه جدا نشم كه من مي ميرم بخدا

*****

29- شام غمم سر آمد ، بيا كه دلبر آمد

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك مرثيه

قالب آهنگين

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

شام غمم سر آمد ، بيا كه دلبر آمد

خنديده غنچه ي گل ، عيد پيمبر آمد

دل ز آمنه ربوده يك نگاه او

ديدني شده مكه ز روي ماه او 2

*****

يا محمدا محمدا محمدا 3

*****

جلوه ي سرمد آمد ، شادي بي حد آمد

ز مكه بر مشامم ، بوي محمد آمد

در حريم او گداي بينوا منم

مست ساغر خاتم الانبياء منم2

*****

تو مشعر و منايي ، تو مروه و صفايي

آينه ي خدايي ، خاتم الانبيايي

آمنه زند بوسه به ماه روي تو

با دو صد شعف شانه كشد به موي تو2

*****

اي گل بي قرينه ، تويي سرور سينه

دلم گرفته امشب ، بهانه ي مدينه

عشقت آبرو داده به روي زشت من

بارگاه تو جنت من بهشت من2

*****

رهبر لايق آمد ، نشر حقايق آمد

به شيعيان بگوييد ، امام صادق آمد

مثل گل ببين آمده خنده بر لبم

جرعه نوشم و مست رئيس مذهبم2

*****

مستم ز جام زهرا ، هستم غلام زهرا

مرغ دلم نشسته ، به روي بام زهرا

بر لبم بود شور و نوا و زمزمه

من كجا روم از سر كوي فاطمه2

*****

30- مي باره ، ستاره ، امشب از آسمونا

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

مي باره ، ستاره ، امشب از آسمونا

رسيده ، امير ، افلاك و كهكشونا

شده دلم امشب ديوونه

تا به سحر بي بهونه

به عشق روي پيمبر

سرود مستي مي خونه

خدا=دراي غصه و غمو مي بنده مي بنده مي بنده

ملك=ميون آسمون داره مي خنده مي خنده مي خنده

يا محمد يا محمد يا حبيبي يا محمد(2)

*****

به پاي ، قدمهاش ، فرشته گل مي ريزه

منوّر ، ز رويش ، برابر مادر عزيزه

يه آرزو دارم به سينه

الا شه بي قرينه

كه يه شبي منم آقا جون

بيام به شهر مدينه

منم=اسير و ديوونه ي گنبد خضرا

تويي=خداي جود و كرم أب الزهرا

يا محمد يا محمد يا حبيبي يا محمد(2)

*****

تو عالم ، به جز تو ، ندارم من پناهي

بيا و ، تو بر من ، آقا جون كن نگاهي

تويي امير قلب عاشق

يا كاشف الحقايق

روحي فداك يابن زهرا

مولا امام صادق

آقا=عمريه كه به عشق تو اسيرم

بذار=آقاجون بيام بقيع تو ببينم

يا محمد يا محمد يا حبيبي يا محمد(2)

*****

31- آي عاقلا ببينيد ديوونگي همينه

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

آي عاقلا ببينيد ديوونگي همينه

يه پاي دل تو مكه است يه پاي دل مدينه

روي دست آمنه خورشيدي از راه رسيده

عطر گل محمدي ميون دلها پيچيده

مدد رسول ا...(4)

*****

تو دلبرا سر آمد تو معرفت صد در صد

ساده بذار بگم من تو محشري محمد

مست باده ي توأم اي مست باده ي حسين

بده به عشق صادقت عيدي بين الحرمين

مدد رسول ا... (4)

*****

ميدوني اين دل من چطوري حيدري شد

روزيكه ثبت نام مكتب جعفري شد

عشق تو فلك نجات علي هميشه ناخداست

مقصد اين كشتي دل يا مشهده يا كربلاست

مدد رسول ا... (4)

*****

32- سينه ها رو قرق كنيد دلا رو يك افق كنيد

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

سينه ها رو قُرق كنيد دلا رو يك افق كنيد

به ساحت احساستون تقديم اشك شوق كنيد

گل بريزيد ، وقت صفا و مستي و عيشه

باده ي ما ، ساغر چشماي شاه قريشه

كاش هميشه ، زندگيمون تو اين ميكده طي شه

شرابش حلاله

گدائيش مداله

منو جدايي ز ساقي (احمد)

محاله محاله

دلبر دلبرا يا رسول ا...(3)

*****

جود و كرم عادت تو رزق من از بركت تو

تموم قرآن خدا قباله ي بعثت تو

كعبه ي عشق، ي حجرالاسودت بلاله

مُحرم توست ، هر كي به تو دلو داده حواله

ميلاد تو، عصر جهالتو كرده مچاله

شه عالميني

گل نشأتيني

براي فخرت همين بس

كه جدّ حسيني

دلبر دلبرا يا رسول ا...(3)

*****

عالمي در كمند تو هر شهي مستمند تو

سكوي معراج علي شونه هاي بلند تو

آي عاشقا ، كعبه اگه پايتخت دنياست

توي شهرا ، همه ميدونن كربلا غوغاست

تو حرما ، سيد گنبدا گنبد خضراست

نه لفظ و بيانه

اين از عمق جانه

گنبد سبزت تو ايران

همون جمكرانه

دلبر دلبرا يا رسول ا...(3)

*****

اسمت تو انبياء تكه عشقت مدار فلكه

ساده بذار بگم آقا بي تو جهان بي نمكه

دلربايي ، مركز ثقل بهشت خاك پاته

زلف يوسف ، از جنس جاروي جاروكشاته

رزق حاتم ، از سر سفره ي غلام سياته

تو دلبر تو محشر

تو محراب تو منبر

تو مدينه احمدي و

تو كربلا اكبر

دلبر دلبرا يا رسول ا...(3)

*****

چشمات بهشت حيدره بهشت چشمات كوثره

بهشت ما كرببلا بهشتمون يادت نره

سليماني ، حك شده بر خاتم تو ياهو

خدا عرشو ، كرده با عطر محمدي خوشبو

وعده ي ما ، پنجره فولاد ضامن آهو

الا ايها الناس

شيعه ايم و حساس

(همه از نسل

ياس)

هر كي بد ما رو بخواد

جوابش با عباس

دلبر دلبرا يا رسول ا...(3)

*****

مانند قلب آمنه طاق مدائن شد خراب

از بسكه ريخته اشك شوق بحر سماوه شد پُر آب

روح قرآن، متن زبوري و تورات و انجيل

جاي دستات، مونده روي سنگ ابابيل

شكر خدا، سالم شده با نام تو تحويل

شه عالميني

گل نشأتيني

براي فخرت همين بس

كه جدّ حسيني

دلبر دلبرا يا رسول ا...(3)

*****

جاروكش حريم توست صد تا سليمان نبي

چونكه خود خدا نوشت رو خاتمت ناد علي

33- ملائكه از آسمونا ، طبقايي از نور ميارن

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك نوحه سنگين جديد

قالب آهنگين

شاعر عبدالكريمي مهدي

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

ملائكه از آسمونا ، طبقايي از نور ميارن

تو خونه ي دختر وهب ، گلاي محبت مي كارن

دور چشات شاخه نبات فرشته ها نذري ميارن

دسته گل محمدي پاي قدوم تو مي ذارن

يا مصطفي يا نبي ا...(4)

*****

پسر يتيم آمنه سوره ي محبت مي خونه

وقتي لباشو وا مي كنه دل خدا رم مي لرزونه

گلاب و اسپند بياريد كه واسه ي ما رحمت مياره

موهاشو شونه بزنيد كه اين پسر همتا نداره

يا مصطفي يا نبي ا...(4)

*****

نداي تمناي توأم غبار قدمهاي توأم

اگه منو قابل بدوني ديوونه ي زهراي تو أم

خوش اومدي تو اومدي از همه دلبري كني

با ذوالفقار مرتضي عالم و حيدري كني

يا مصطفي يا نبي ا...(4)

*****

شب مي و باده داريه شب سرور و خوشحاليه

چه خبره امشب مدينه جاي همه اونجا خاليه

شكر خدا مسلمونم مسلمون اهل بيت تو

دلم خوشه كه من شدم گداي گمنام بيت تو

يا مصطفي يا نبي ا...(4)

*****

34- اي عرش زمين بوست اي چرخ زمينگيرت

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك مرثيه

قالب قصيده

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع نخل ميثم 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي عرش زمين بوست اي چرخ زمينگيرت

اي دست قضا دائم در پنجه ي تقديرت

هم پاي رُسل بسته در حلقه ي زنجيرت

هم قلب ملك روشن در مكتب تنويرت

پاكان دو عالم پاك از آيه ي تطهيرت

حُسن ازلي پيدا بر خلق ز تصويرت

در روي تو مي بينم مهر رخ سرمد را

در وصف تو مي خوانم ما كان محمد را

*****

خورشيد اگر وام از رخسار تو نستاند

تا حشر ز بي نوري بر كام افق ماند

جبريل امين خود را محتاج تو مي داند

بر خيل ملك دائم اوصاف تو را خواند

حق عالم خلقت را بر گِرد تو گرداند

حيدر دُر مدح از لب بر پاي تو افشاند

با آنكه بود مولا مخلوق دو عالم را

فرمود كه من عبدم پيغمبر اكرم را

*****

اي روح قُدُس را بال از طاير اقبالت

آيات كتاب ا... در حُسن و خط و خالت

اين هفت فلك خشتي از پايه ي اجلالت

خادم شده جبريلت سائل شده ميكالت

حوران جهان يك يك مرغان سبك بالت

شيطان طمع رحمت دارد ز تو و آلت

احسان ز كفت بارد رحمت ز دمت خيزد

روح از نفست جوشد فيض از سخنت ريزد

*****

بر خيل رسل بودي ز آغاز پيمبر تو

قرآن و نبوت را اول تو و آخر تو

ميناي ولايت را ساقي تو و ساغر تو

قانون نبوت را قاضي تو و داور تو

خوبان دو عالم را مولا تو و سرور تو

ما ذره ي ناچيز و خورشيد منور تو

اي در همه جا با ما از خويش مران ما را

چون ذره جدا گردد از مهر جهان آرا

*****

تو

مشعل ايماني تو باغ گل ديني

تو جلوه ي آغازي تو فيض نخستيني

تو آينه ي حقي تو صاحب آئيني

تو رهبر امكاني تو لنگر تمكيني

دارنده ي والليلي آرنده ي والتيني

مدّثّر و مزّمّل طاهائي و ياسيني

تو باغي و زهرا گل تو شهري و حيدر در

زهرا تو و تو زهرا حيدر تو و تو حيدر

*****

طوفان شده رام نوح از يمن ولاي تو

بشكافته دريا را موسي به عصاي تو

بر چرخ چهارم شد عسي به هواي تو

از چاه برون آمد يوسف به دعاي تو

داوود زبورش را خوانده به نواي تو

يونس به دل ماهي مشغول ثناي تو

داور به تو مي بالد قرآن به تو مي نازد

زهرا به تو دل داده حيدر به تو جان بازد

*****

اي گرگ ز صحراها آورده سلامت را

اي شير ژيان برده بر دوش غلامت را

دشمن همه جا ديده احسان مدامت را

جبريل ثنا گويد مرغ لب بامت را

قرآن به جبين بسته زيبائي نامت را

لبخند زنان كوثر بوسد لب جامت را

اي فهم رُسل كوته از اوج جلال تو

گلبوسه ي صد يوسف بر روي بلال تو

*****

اي خيل رسل را دست بر دامن آل تو

اي چار كتاب ا... اوصاف كمال تو

سيل همه رحمت ها جاري ز جبال تو

با وحي كند پرواز معراج خيال تو

مخلوق نه بل خالق مشتاق جمال تو

ره بسته شود بر صبح بي صوت بلال تو

فرمانده افلاكي ماه كره ي خاكي

چون ذات خدا پاكي ممدوح به لولاكي

*****

اي پرچم توحيدت بر شانه ي نه طارم

اي خيل نبيين را هم اول و هم خاتم

خار تو گُل عالم خاك تو گِل آدم

هم لرزه ز ميلادت افتاده به كاخ جم

لرزان چو تن كسري ايوان مدائن هم

برخيز و بزن بانگي از نو به سر عالم

نجم فلك

آرائي شمس قمر افروزي

چشم دو جهان سويت تا باز بر افروزي

*****

اي كوه غمت بر دوش وي خصم زده سنگت

اي سنگ ، دلش پر خون از چهره ي گلرنگت

سوگند به رخسار خونين و دل تنگت

با آن كه شده گيتي دانشگه فرهنگت

كفار جهان با هم دارند سر جنگت

آن بسته كمر بهر خاموشي آهنگت

جنگند ز هر جانب تازند به هر عنوان

يك سلسله با عترت يك طايفه با قرآن

*****

بر سينه ي اسلامت صد درد نهاني بين

پيوسته به تن زخمش از كفر جهاني بين

آن باغ كه پروردي باز آي و خزاني بين

هم درد نهان بنگر هم ظلم عياني بين

گرگان جهان خواري در سلك شباني بين

فرياد درون بر چرخ از عالي و داني بين

بر امت مظلومت اي دين ز دمت زنده

تا خصم شود حاكم صد تفرقه افكنده

*****

اي دست احد ما را با هم يد واحد كن

بر ضد ستمكاران بازوي مجاهد كن

پيروز در اين عرصه بر دشمن فاسد كن

در بين ملل ما را خادم كن و قائد كن

سرتاسر گيتي را خرم چو مساجد كن

وين مردم عالم را عابد كن و زاهد كن

اجراي كمال دين در همت ما باشد

احياي همه عالم در وحدت ما باشد

*****

تا چند ستمكاري از دشمن دون آيد

ظلم و ستم و بيداد از خصم زبون آيد

وز ديده ي اين امت اشك آيد و خون آيد

بر فرق خردمندان شمشير جنون آيد

از سينه ي اهل درد فرياد درون آيد

اي كاش دگر مهدي از پرده برون آيد

پيوسته چو مظلومان (ميثم) به دعا كوشد

تا رخت فرج را حق بر قامت او پوشد

*****

35- فروزان از دو مشرق در سحرگاهان دو عيد آمد

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك مرثيه

قالب تركيب بند

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع نخل

ميثم 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

فروزان از دو مشرق در سحرگاهان دو عيد آمد

دو خورشيد جهان افروز در دو صبحگاه آمد

دو موسي از دو دريا يا دو يوسف از دو چاه آمد

دو رهرو يا دو رهبر يا دو مشعل دار راه آمد

دو شمع جمع بزم جان و ركن محكم ايمان

دو بحر رحمت و غفران دو دست قادر منان

دو آدم خو دو يوسف رو دو موسي يد دو عيسي دم

*****

دو دريا را دو رخشان گوهر يكدانه پيدا شد

دو جان جان جان دو دلبر جانانه پيدا شد

دو سرو ناز يا دو نازنين ريحانه پيدا شد

دو شمع آفرينش يك جهان پروانه پيدا شد

دو سرّ داور هستي دو جان در پيكر هستي

يكي پيغمبر هستي يكي روشنگر هستي

يكي سر الّه اكبر يكي وجه الّه اعظم

*****

دو شمع جمع انسانها دو شاه كشور جانها

دو باب ا... احسانها دو بسم ا... عنوانها

دو سرو باغ و بستانها دو باغ روح و ريحانها

دو واجب جاه امكانها دو مشعل دار كيهان ها

دو خالق را نماينده دو قرآن را سراينده

دو رحمت را فزاينده دو دلها را رباينده

يكي بر اولياء سادس يكي بر انبيا خاتم

*****

بشارت اي تمام عالم هستي بشير آمد

گل بستان سراي آفرينش در كوير آمد

نرفته ماه از بزم فلك مهر منير آمد

بشيران را بشير آمد نذيران را نذير آمد

جهان گرديده آسوده ملك رخ بر زمين سوده

فلك بر زيور افزوده محمد چهره بگشوده

ز مكه تافته خورشيد نورش بر همه عالم

*****

فلك امشب زمين مكه را از دور مي بوسد

ملك مهد محمد را به موج نور مي بوسد

بفرمان خدا خاك درش را حور مي بوسد

مسيح از عالم بالا كليم از طور مي بوسد

حرم پيموده ره سويش طواف

آورده بر كويش

صفا چون گل كند بويش صفاها گيرد از رويش

به ياد لعل لبهايش كند رفع عطش زمزم

*****

چو آمد آمنه كم كم به هم چشم خدا جويش

دو لب خاموش اما عالمي گرم هياهويش

بناگه تافت خورشيد جهان آرا ز پهلويش

منور ساخت شرق و غرب را از پرتو رويش

سما در نور او گم شد زمين درياي انجم شد

لبش گرم تبسم شد وجودش در تلاطم شد

كه ناگه چشم حق بينش دوباره باز شد از هم

*****

ندا از عمق جان بشنيد هان اي مهربان مادر

خدايت را خدايت را بخوان مادر بخوان مادر

سلامت مي دهد امشب زمين و آسمان مادر

كه هستي آفرين هستيت بخشد رايگان مادر

ببين لطف مؤيد را بخوان دادار سرمد را

بدنيا آر احمد را محمد را محمد را

بذكر حق كن استقبال از پيغمبر اكرم

*****

دل شب آمنه تنها ولي تنها خدا با او

نه عبد ا... زنده نه زنان آشنا با او

دعا مي خواند و بودي آفرينش همصدا با او

سخن مي گفت فرزندش محمد در خفا با او

اميدش بود و معبودش وجودش بود و مولودش

محمد بود و مقصودش زهي از بخت مسعودش

گرفتش در بغل مانند جان خويشتن مريم

*****

ز يك سو رو به قبله مادرش حوّا دعا گويش

ز يك سو آسيه گلبوسه گيرد از گل رويش

ز يك سو مام اسماعيل همچون گل كند بويش

ز يك سو دستهاي مريم عذرا به پهلويش

كه كم كم درد او كم شد رها از درد و از غم شد

جمال حق مجسم شد محمد ماه عالم شد

به استقبال او خيزيد از جا اي بني آدم

*****

در آن شب بارگاه آمنه خلد مخلّد شد

در آن شب جلوه گر مرآت حسن حي سرمد شد

در آن شب آفرينش محو و مات روي

احمد شد

در ان شب بوسه زن مادر به رخسار محمد شد

چه عبدي در سجود آمد چه نوري در وجود آمد

چه غيبي در شهود آمد خدا را هر چه بود آمد

كه او با هر دمش بر آفرينش جان دهد هر دم

*****

چو آن تابنده اختر زاد آن نور مجسم را

نه آن نور مجسم بلكه وجه ا... اعظم را

فروغي تافت از نورش كه روشن كرد عالم را

ندا آمد كه زادي بهترين فرزند آدم را

مباركباد لبخندت گرامي باد فرزندت

بهين عبد خداوندت محمد طفل دلبندت

كه مي خوانند مدحش را خدا و انبيا با هم

*****

تو امشب آدم و نوح و خليل ديگري زادي

ذبيح و خضر و داوود و كليم برتري زادي

مسيحا نه مسيحاي مسيحا پروري زادي

تو امشب بر همه پيغمبران پيغمبري زادي

رسل در تحت فرمانش كتب يك جمله در شانش

هزاران خضر عطشانش صد اسماعيل قربانش

مبارك اي گرامي مادر پيغمبر اكرم

*****

زمين مكه ديشب غرق در نور محمد بود

چراغ آسمان لبخند زن بر روي احمد بود

جهان آفرينش بهتر از خلد مخلد بود

تجلاي خدا در چهره ي عبدي مؤيد بود

مؤيّد باد قرآنش گرامي باد فرقانش

معطر باد بستانش جهان در تحت فرمانش

بناي اوست در سيل حوادث كوه مستحكم

*****

محمد اي چراغ روشني بخش جهان آرا

بر افروز و بر افروزان بنور خويش دلها را

بلرزان با نهيب آسماني كاخ كسري را

نداي تفلحوا از عمق جان بركش بخوان ما را

تو ما را دانش آموزي تو مهر عالم افروزي

تو برق اهرمن سوزي تو در هر عصر پيروزي

لواي توست با دست خدا بر دوش نه طارم

*****

(يا امام صادق)

هماره بوي عطر خلد از خاك درت خيزد

هميشه نور توحيد از فراز منبرت خيزد

نداي تفلحوا از مكتب جان پرورت خيزد

فروغ دانش از كرسيّ درس

جعفرت خيزد

ششم مولا ششم رهبر ششم هادي ششم سرور

ششم فرمانده داور ششم فرزند پيغمبر

كه شش خورشيد حق از سلب او تابيده در عالم

*****

الا اي ام فروه آفتاب داور اوردي

محمد را محمد را كتاب ديگر آوردي

تعالي ا... كه مثل آمنه پيغمبر آوردي

تو چون بنت اسد در دامن خود حيدر آوردي

بعصمت مادرش زهرا بصورت چون حسن زيبا

حسيني خو علي سيما امام باقرش بابا

كه با عيد محمد عيد ميلادش بود توأم

*****

كتاب من كتاب ا... و دين مصطفي دينم

تولاي اميرالمزمنين عهد نخستينم

مرام جعفري و مهر آل ا... آئينم

نه كاري بود با آنم نه حرفي مانده با اينم

محب آل اطهارم علي را دوست مي دارم

ز خصمش نيز بيزارم به يارش تا ابد يارم

نباشد غير حب و بغض ، دين و مذهب (ميثم)

*****

36- بر چهره ي تابان محمد صلوات

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع گلواژه هاي عترت

تعداد استفاده 0

متن شعر

بر چهره ي تابان محمد صلوات

بر نور ششم ولي داور صلوات

امروز كه بهر ملت ماست دو عيد

روز صلوات است مكرر صلوات

37- توحيد كه لا اله الا ا... است

مشخصات

مناسبت مدح

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع گلهاي محبت

تعداد استفاده 0

متن شعر

توحيد كه لا اله الا ا... است

شرطش به خدا علي ولي ا... است

اسماء دوازده امام معصوم

توضيح محمدا رسول ا... است

38- تو در تمامي امكان، چو جان درون تني

مشخصات

مناسبت مدح

سبك مرثيه

قالب غزل

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع آتش مهر

تعداد استفاده 0

متن شعر

تو در تمامي امكان، چو جان درون تني

نكوتري ز كلام و فراتر از سخني

اگر تمام نكويان شوند پروانه

تو در تجمّع آنان، چراغ انجمني

جنان به باغ گلي ماند و تو صاحب باغ

جهان چو يك چمن است و تو سرو آن چمني

به «قُل اَنَا بشرٌ مثلكم» شدي توصيف

مباد اينكه بگويند حيّ ذوالمنني

"تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد"

كه جان جان جهاني و در لباس تني

رواست تا همه ارواح با خضوع و خشوع

كنند سجده تو را بس كه نازنين بدني

كنند ناز به اهل بهشت در صف حشر

به روي اهل جهنّم، اگر تو خنده زني

چگونه وصف تو را گويم؟ اي خدا مرآت!

كه باب فاطمه و پيشواي بوالحسني

گهر به خود ز چه نازد؟ تو لعل لب بگشا

كه دُر پراكني و رونق گهر شكني

اگر چه «ميثم» آلوده ام، يقين دارم

كه چون به حشر درآيم، تو دستگير مني

39- يا رسول ا... يا نبي ا... به دلم دارم عشق

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

يا رسول ا... يا نبي ا...

به دلم دارم عشق ثار ا...

*****

ز قدوم تو اشك حق پر نور

عرشيان خندان فرشيان مسرور

بگرفتندت حوريان در بر

تا گرفتي جا به بر مادر

يا رسول ا... يا نبي ا...

به دلم دارم عشق ثار ا...

*****

لولاك لولاك لما خلقت الافلاك

افتاده زير پات خورشيد و مه به خاك

باباي فاطمه(4)

*****

عرش خدا شده پر شور و همهمه

نور خدا عيان در دست آمنه

اعجاز چشم تو برده دل از خدا

40- گر فكر رهايي ز غم و راه نجاتي

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

گر فكر رهايي ز غم و راه نجاتي

در اين شب پر فيض تو خواهي ثمراتي

بايد كه به كوري دو چشمان حسودان

بر احمد و آلش بفرستي صلواتي

41- غلام ساقيم و ساكن خراباتم

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب قصيده

شاعر ناشناس

منبع گلواژه هاي عترت

تعداد استفاده 0

متن شعر

غلام ساقيم و ساكن خراباتم

كه مست گشته ام امشب ز عشق او ماتم

منم كه ديده گشودم به ديده ي دلبر

زدم مي از گل روي نديده ي دلبر

من از ديار جنونم اسير دلدارم

ترانه از سر مستي به روي لب دارم

دو ماه سر زده امشب در آسمان عشق

دو يار ناز دو دلبر دو دلستان عشق

دو نور پاك خدايي دو مهر رخشنده

در آسمان محبت دو ماه تابنده

دو نور پاك خدايي دو رحمت مطلق

نوشته شد به سماوات ذكر جاء الحق

دو شه كه هر دو به لب خال هاشمي دارند

دو مه كه هر دو به رخ نور فاطمي دارند

دو گل كه هر دو بهشتي پيكر ، اما

بهشت هر دوي اينها تبسم زهرا

به عشق هر دو اسيرم خوشم ز اين مستي

دو دست دارم و دادم به هر يكي دستي

گرفته دست مرا آن يكي و مي خندد

وَ آن يكي دَرِ غمزه به روي دل بندد

جمال هر دو بهشت است نه بلكه فوق بهشت

به سينه ام ز ازل نامشان خدا بنوشت

به نام نامي شان مي زنم به دريا دل

به عشق اين دو شدم مرد دريا دل

ز نام دلكش اين دو بگو دل عاشق

يكي محمد و آن ديگري بود صادق

يكي در اوج لطافت پريوش و زيبا

يكي رئوف و رحيم و كريم و بي همتا

يكي به دلبري دل هزار سلسله دارد

يكي به وادي عرفان هزار قافله دارد

يكي اسير نگاهس هزار يوسف مصري

يكي نشسته به راهش هزار يوسف مصري

يكي مسيح ، مريض تبسمش باشد

يكي كليم ، فقير تكلمش باشد

يكي منادي

وحدت به نقطه ي توحيد

يكي درون نگاهش هزار شعله ي خورشيد

يكي سفير هدايت به وادي عشق است

يكي چراغ ره و مير و هادي عشق است

يكي خداي محبت شفيع رستاخيز

يكي ولايت محضش يگانه دستاويز

يكي طلوع سپيده ز خنده اش شيدا

يكي تمام خلايق ز عشق او شيدا

يكي به گفته ي قرآن مطهر و والا

يكي مفسر قرآن به لهجه ي زهرا

يكي ز برق نگاهش همه جهان روشن

يكي ز يمن قدومش زمين شده گلشن

يكي ربوده غمش هوش و عقل جبرائيل

يكي مقيم سرايش هميشه ميكائيل

يكي فقط وَ فقط فكر خنده ي زهرا

يكي دلش پر از غم است از غريبي مولا

يكي به دور حريمش هزار زائر پاك

يكي مزار شريفش يكي بود با خاك

42- ما در ملكوت عشق نا پيدائيم

مشخصات

مناسبت مدح

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع گلهاي محبت

تعداد استفاده 0

متن شعر

ما در ملكوت عشق نا پيدائيم

بر خامه ي صورت آفرين شيدائيم

خورشيد محمد است و در ملك وجود

آن ذره كه در حساب نايد مائيم

43- اي تمام آفرينش خشتي از ايوان تو

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك مرثيه

قالب قصيده

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع نخل ميثم 4

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي تمام آفرينش خشتي از ايوان تو

علم شرق و غرب عالم سطري از قرآن تو

آسماني ها زميني ها همه مهمان تو

گل كند جان مسيح از غنچه ي خندان تو

خنده ي خورشيد ها از گوهر دندان تو

عقل ها مبهوت تو مجنون تو حيران تو

*****

آسماني ها همه مرهون ارشاد توأند

دستگيران جهان محتاج امداد توأند

شهرياران بنده ي سلمان و مقداد توأند

چار أمّ و هفت أب در خطّ اولاد توأند

انبيا يكسر بشير صبح ميلاد توأند

نورها بر قلبشان تابيده از فرقان تو

*****

انبيا يك كاروان تو كاروان سالارشان

خوب رويان مشتري تو يوسف بازارشان

خالق و خلقت درود حضرت تو كارشان

كلّ انسانها تويي تنها تويي غمخوارشان

مسلمين در خواب غفلت خفته تو بيدارشان

بي خبر از دشمنان عترت و قرآن تو

*****

تو سراپا جانِ جانِ امّتي امّت چو تن

تن شود بي تاب اگر يك لحظه جان بيند مَحن

با اهانت بر تو، امت شد چو بحري موج زن

در خروش آمد بسي پير و جوان و مرد و زن

رهروان تو سزد مانند چوپان قَرَن

بكشند دندانشان، چون بشكند دندان تو

*****

اي كه كرده ذات معبودت حبيب خود خطاب

اي فروغت جلوه گر چون مهر از ابر حجاب

گر جسارت كرد بر تو ابلهي حيف از جواب

تو به وسعت فوق اقيانوس و او كم از سراب

با صداي سگ نگردد كم فروغ آفتاب

مي درخشد تا قيامت نور بي پايان تو

*****

از فروغ رحمتت لبريز ظرف عالم است

چون تو قامت بر فرازي قامت گردون خم است

ليله ي ميلاد تو عيد كمال آدم است

خاصه در سالي كه آن سال

رسول اعظم است

پايه ي توحيد تو همچون كتاب محكم است

ثبت گشته بر جبين آسمان عنوان تو

*****

چارده قرن است دنيا محو عدل و داد توست

آه مظلومان عالم بانگي از فرياد توست

بردگي محكوم تو آزادگي آزاد توست

تا خداييّ خدا مُلك خدا آباد توست

هفته ها و روزها و لحظه ها ميلاد توست

بسكه جوشد گوهر علم از يم عرفان تو

*****

تو بجاي سيم و زر احسان و عدل اندوختي

تو نگاه مرحمت حتي به دشمن دوختي

تو براي خلق همچون شمع سوزان سوختي

تو ز حكمت در دل انسان چراغ افروختي

تو به جاي اِضرب، اِقرأ بر بشر آموختي

مي درخشد عَلَّمَ القرآن به الرّحمن تو

*****

آمدي اي تا ابد در سينه ها نور، آمدي

آمدي اي موسي برگشته از طور، آمدي

آمدي اي رايتت پيوسته منصور، آمدي

آمدي اي ملك هستي از تو معمور، آمدي

آمدي اي چشم بد از عارضت دور، آمدي

خنده كن اي صبح مشتاقان لب خندان تو

*****

كيست تا مثل تو سلمان و ابوذر پرورد

كيست تا مرد دو عالم همچو حيدر پرورد

كيست تا در بوستان وحي، كوثر پرورد

كيست تا چون لؤلؤ و مرجان دو گوهر پرورد

يا چو زينب دختري در حدّ مادر پرورد

اي اميرالمؤمنين پرورده ي دامان تو

*****

حكمت از اسلام ناب توست جاري بيشتر

دانش از حكم و كتاب توست ساري بيشتر

سرفرازان را به كويت خاكساري بيشتر

از تو مي خواهند جن و انس ياري بيشتر

آنچه كل انبيا دارند داري بيشتر

اي نبييّن ميهمان سفره ي احسان تو

*****

عترت و قرآن تو دو مشعل تابان ماست

دو سپهر معرفت دو كفّه ي ميزان ماست

كلّ دين ما همانا عترت و قرآن ماست

حفظ اين دو با تو از روز ازل پيمان ماست

پيروي زين دو امانت عزت و ايمان ماست

كيست «ميثم» مدح خوان عترت و

قرآن تو

*****

44- امشب زمين كند به سماوات سروري

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك مرثيه

قالب تركيب بند

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع نخل ميثم 4

تعداد استفاده 0

متن شعر

امشب زمين كند به سماوات سروري

امشب نسيم مكه كند روح پروري

امشب به دور مكه مه و مهر و اختران

از زهره تا زُحل همه گشتند مشتري

امشب ز خاك رفته بر افلاك موج نور

امشب به عرش، فرش زند كوس برتري

آمد خليل بت شكنِ دهر با تبر

افتاده لرزه بر تن بت هاي آذري

بت هاي كعبه نغمه ي تهليلشان به لب

احجار مكه كرده به تقديس گوهري

نوشيروان! ز كنگره ي قصر خويشتن

بشنو سرود معدلت و دادگستري

درياي ساوه، رود سماوه شدند خشك

حيرت برند هر دو به اسرار ديگري

تاج شرف نهاده خدا بر سر بشر

افتاده شور در ملك و حوري و پري

مسدود شد به شياطين ره سپهر

از كاهنان گرفته شده علم ساحري

آتشكده خموش و بتان سرنگون به خاك

افتاده نطق پادشهان از سخنوري

مرد و زن و فقير و غني كوچك و بزرگ

خوانند عاشقانه سرود برابري

بايد دهند يكسره قوم و قبيله ها

بر دست يكدگر همه دست برادري

محشر نگشته، واقعه ي محشر آمده

ملك وجود پر شده ز آيات محشري

رازي است بس شگفت ز آيات سرمدي

سرّي است بس عجيب ز گفتار داوري

باور كنيد نور عدالت دميده است

باور كنيد طي شده دور ستمگري

باور كنيد مژده ي ميلاد احمد است

باور كنيد عيد بزرگ محمد است

*****

اعيادِ خلق ديگر و اين عيد، ديگر است

باور كنيد عيد خداوند اكبر است

آئينه ي جمال نبي را نگه كنيد

آئينه ي جمال خداوند منظر است

بي جبرئيل بانگ خداوند بشنويد

زيرا خدا به وصف نبي مدح گستر است

زيباترين كلام الهي درود اوست

كز هر چه بگذري سخن دوست خوشتر

است

از كاخ هاي سرخ يمن تا قصور شام

با نور آن جمال منوّر منوّر است

اي آمنه، عزيز تو نامش محمد است

نامش محمد است و محمد پيمبر است

اي آمنه محمد تو فخر انبياست

دستش ببوس كز همه پيغمبران سر است

از خالق و ملائكه و كلّ كائنات

بر ماه عارضش صلوات مكرر است

اين آفتاب كشور دل نور او علي است

اين جانِ جان و جانِ گراميش حيدر است

اين بحر رحمتي است ز عالم وسيع تر

درّ گرانبهاي چنين بحر، كوثر است

اين است آنكه يك نفس روحبخش او

با طاعت تمام خلايق برابر است

پاي غلام درگه او بر فراز عرش

دست وصي او به سر اهل محشر است

اين اولين تجلي حق ختم الانبياست

هر چند در مقام نبوت مؤخّر است

از صبح دهر، جلوه ي او جلوه ي نخست

تا روز حشر گفته ي او حرف آخر است

باور كنيد در شب ميلاد مصطفي

بت ها شعارشان همه ا... اكبر است

باور كنيد چون نفس حضرت مسيح

امشب نسيم مكه همه روح پرور است

پيشاني ملائكه بر خاك آمده

باور كنيد خواجه ي افلاك آمده

*****

آئينه ي جمال الهي جمال اوست

بام سپهر پله ي تخت جلال اوست

ماه جمال سرو قدان خاك آستان

همچون هلال، قامت گردون هلال اوست

مهر سپهر در گل لبخند گشته گم

زيبائي بهشت ز عكس بلال اوست

دست پيمبران به سوي خانه اش دراز

لب هاي خضر تشنه ي جام وصال اوست

چون حُسن بي مثال خداوند، بي مثال

برهانم آفتاب رخ بي مثال اوست

خون جاري از دهان، گل لبخند بر دو لب

خُلق عظيم تا به ابديّت مدال اوست

گفتار صاحبان خرد دونِ شأن وي

اوهام انبيا همه محو كمال اوست

دست خدا نموده لواي ورا بلند

مُلك وجود، مملكت بي زوال اوست

لبخند دوستي به روي دشمنان زدن

حرف نخست سوره ي حُسن

خصال اوست

اهل بهشت تشنه لب جام كوثرند

كوثر ببين كه تشنه ي جام وصال اوست

ايمان لطيفه اي است ز گفت و شنود وي

قرآن صحيفه اي كه پر از خط و خال اوست

هر شمع را شراره اي از شعله ي فراق

هر جمع را قيامتي از شور و حال اوست

ذكر ملك هميشه درود و سلام وي

چشم خدا هماره به ماه جمال اوست

باور كنيد اين همه زيبائي وجود

تصويري از تصوّر نقش خيال اوست

باور كنيد عزت دنيا و آخرت

در سايه ي محمد و قرآن و آل اوست

باور كنيد روز و شب و ماه و سال ما

مشمول فيض روز و شب و ماه و سال اوست

تا عبد ذات پاك خداوند سرمديم

در سايه ي محمد و آل محمديم

*****

ملك وجود تحت لواي محمد است

بحر بقا نمي ز عطاي محمد است

توحيد زنده از نفس روح بخش او

قرآن كتاب مدح و ثناي محمد است

عيسي كه بر سپهر چهارم عروج كرد

طول حيات او به دعاي محمد است

هر آيه اي كه وجه خدا را نشان دهد

آئينه ي تمام نماي محمد است

گوشي كه بشنود سخن وحي را كجاست؟

عالم پر از صداي رساي محمد است

قرب خدا، دعاي ملائك، صفاي دل

در خواندن حديث كساي محمد است

جان لاله بر كف آيد و دل با چراغ نور

در محفلي كه حال و هواي محمد است

مفتاح رمز وحدت اسلام و مسلمين

در دست هاي عقده گشاي محمد است

« اِنَّ الرَّجُل لَيَهجُر»، جز كفر محض نيست

اين جنگ با كلام خداي محمد است

شاگرد ابتدائي او كيست؟، جبرئيل

مرهون درس روح فزاي محمد است

نور ولايتش همه جا موج مي زند

ظرف وجود، جام بلاي محمد است

عالم اگر كه حاتم طائي شوند باز

بر هر كه بنگرند گداي محمد است

تنها مزار و

تربت پاكش مدينه نيست

ملك وجود صحن و سراي محمد است

حِصن خدا، بهشت خدا، رحمت خداست

هر جا كه سايه اي ز لواي محمد است

عالم بود به ظلّ لواي علي ولي

حتي علي به ظلّ لواي محمد است

باور كنيد جز مدد جبرئيل نيست

«ميثم» اگر مديحه سراي محمد است

گر دست دل به دامن احمد نمي زدم

اينگونه دم ز مدح محمد نمي زدم

*****

مبعث

1- تو بزرگ انبيايي يا محمد

مشخصات

مناسبت مبعث

سبك مرثيه

قالب آهنگين

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع مرآت ولايت 3

تعداد استفاده 0

متن شعر

تو بزرگ انبيايي يا محمد

تو بش_ر را رهنم_ايي يا محمّد

از چه در غار حرايي يا محمّد

تو سراجي تو مُنيري تو بشيري تو نظيري

يا محمّد يا محمّد

*****

يا محمّد بر خلايق رهبري كن

از حرا بيرون بيا پيغمبري كن

آفتاب__ا ت__ا اب_د روشنگري كن

تيرگي آمد به پايان نور قرآن شد نمايان

يا محمّد يا محمّد

*****

اي تمام انبيا چشم انتظارت

قلب مظلومان عالم بي قرارت

اين ب_ود فرم__وده ي پروردگارت

يا محمّد «قم فأنذِر» ذات يكتا را «فَكَبِّر»

يا محمّد يا محمّد

*****

م__كتبت در پرت__و انوار داور

پرورد مقداد و سلمان و ابوذر

تربيت كن حيدر و زهرا بپرور

تو به جان و دل حياتي تا ابد فُلك نجاتي

يا محمّد يا محمّد

*****

مكّ__ه از ت__و پرت_و ايم_ان گرفته

دست حق روي سرت قرآن گرفته

دوره ي ظل__م و ست__م پايان گرفته

اي دمت روح عدالت بر تو زيبد اين رسالت

يا محمّد يا محمّد

*****

تو ب_ه كل آفرينش رهبر استي

اولين نور، آخرين پيغمبر استي

از تم__ام انبي__ا بالات__ر استي

درد جان ها را دوايي ختم كلِّ انبيايي

يا محمّد يا محمّد

*****

آفتاب_ا جل_وه ك_ن ب_ر كلّ هستي

طي شده دور غرور و كبر و مستي

تا ب_ه ك_ي انسان اسير بت پرستي؟

اي جهان زير لوايت پاسخ نفرين، دعايت

يا محمّد يا محمّد

*****

2- بنام خداي جهان يا محمد

مشخصات

مناسبت مبعث

سبك مرثيه

قالب تركيب بند

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع مرآت ولايت 3

تعداد استفاده 0

متن شعر

بنام خداي جهان يا محمد

بخوان يا محمّد! بخوان يا محمّد

بخ__وان ت__ا بخوانن__د پيوسته با تو

خ_دا را زمين و زمان يا محمّد

بخ_وان ت__ا بدانن_د كون و مكان را

خداي_ي ب_وَد لامكان يا محمّد

بخوان ت_ا ك_ه برگِرد شمع وجودت

بگردند هفت آسمان ي_ا محمّد

ت_و بگش_اي ل_ب ت_ا برويد مسيحا

چو گل از كوير جهان يا محمّد

ب__رافروز ت__ا مردگ__ان را ببخشي

به هر دم دوصد بار جان يا محمّد

سح__اب ك__رامت بپوش آسمان را

كه عالم شود بوستان يا محمّد

تو نوح__ي خليل__ي كليمي مسيحي

تويي منجي انس و جان يا محمّد

تو برگ__و، تو برگ__و، هو الحق هو الهو

تو بگشا تو بگشا زبان يا محمّد

تو بخش__ي ب_ه مظل_وم روح رهايي

تو گيري ز ظالم امان يا محمّد

تو ب_ا ن__ور دانش ده__ي برخلايق

جمال خ_دا را نشان يا محمّد

تو ب_ا دادِ خ__ود دادِ مستضعفان را

بگيري ز مستكبران يا محمّد

ت__و در ش__دّت دشمن_ي دوستانه

دل از دست دشمن ستان يا محمّد

ت_و چوپ_ان اي__ن گلّه اي تا قيامت

تويي مير اين كاروان يا محمّد

تو ب_ا ذوالفق__ار عل__ي سركشان را

به خاك مذلّت نشان يا محمّد

فنا م_ي شود ه__ر چ__ه باشد به عالم

به جز تو، تويي جاودان يا محمّد

تبسّ_م ب__ه سن_گ عدو زن اگر چند

شود از لبت خون روان يا محمّد

اگر ساحرت خوان_د دشمن، نرنجي

تو او را سوي ما بخوان يا محمّد

بخ__وان ت__ا بخوانن__د

با تو خدا را

زن و مرد و پير و جوان يا محمّد

ت_و اعج__از ك__ن ب__ا بيان فصيحت

تو پيغام ما را رسان ي_ا محمّد

ز ما داوري، رهبري از تو زيبد

همان__ا پي_ام آوري از تو زيبد

*****

براف__روز ب__ا چه__ره ي ع__الم آرا

ببين و بخوان و بگو حكم ما را

تمام جهان است كوه ح__رايت

بگو ترك اين تخته سنگ حرا را

بخ__وان تا بخوانن__د با تو خلايق

خدا را خدا را خ__دا را خ__دا را

ت__و را برگزيدي_م ما، تا بك__وبي

س__ر بولهب ه__ا و بوج_هل ها را

تو فرمان بده تا كه بر فتح خيبر

گشايد علي دست خيبرگشا را

بتان را به دست علي سرنگون كن

س__وا ك_ن ز غير خدا، ماسوا را

شود ت__ا درون هم_ه از خدا پر

برون از درون بشر ك_ن هوا را

به امّت بگو دل سراي الهي است

بگيريد از ديو نفْس اي_ن سرا را

به شمشير توحيد از تن جدا كن

سر ظلم و بيداد و شرك و ريا را

به عزم تو بستيم جنّ و ملك را

مطيع تو كرديم ارض و سما را

زمين را ز فيض رس_الت صف__ا ده

زم__ان را ب__ه ن__ور نب__وّت بيارا

اگر خواهي آري به كف يا محمّد

دل خص__م و بيگان__ه و آشن__ا را

به مسكين تواضع، به سركش تكبّر

به ي__اران مروّت، به دشمن م_دارا

پيام رس__اي خ__دا ب__ر لب توست

به عالم رسان اي__ن پي__ام رسا را

هم اكنون كه حكم رسالت گرفتي

ب__راي امام__ت بخ__وان مرتضا را

تو موسا و هارون، علي يا محمّد

پس از خود به هارون سپار اين عصا را

اگ__ر فتن__ه

چ_ون اژدها سر برآرد

عل_ي م__ي درد از ه_م اين اژدها را

علي، شهرياري كه در عين قدرت

كش__د از ره مه__ر، ن__از گ_دا را

عل__ي روزه داري كه با بذل نانش

مزيّ__ن كند سوره ي «هل اتي» را

علي رادمردي كه با فرق خونين

به قات__ل كند بذل، سهم غذا را

علي قه_رماني ك_ه با بذل تيغش

به دشمن دهد درس مهر و وفا را

علي آن امامي كه داده خدايش

مق__ام و ج__لال هم__ه انبيا را

علي از ازل دست «ميثم» گرفته

به او داده فرم__ان مدح و ثنا را

كه را زهره تا مدح مولا بگويد

مگ_ر ذات ب_اري تعالي بگويد

*****

3- اي آفتاب دو سرا يا رسول ا...

مشخصات

مناسبت مبعث

سبك مرثيه

قالب آهنگين

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع مرآت ولايت 3

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي آفتاب دو سرا يا رسول ا...

بيرون شو از غار حرا يا رسول ا...

از ابر تي_رگي در آ ي_ا رسول ا...

تنه_اي تنهايي چرا يا رسول ا...

اقرأ يا رسول ا... اقرأ يا رسول ا...

*****

ت_و شهري__ار عالم_ي ي_ا رسول ا...

بر زخم جان ها مرهمي يا رسول ا...

هم اوّلي هم خاتم_ي ي_ا رسول ا...

پيغمب_ر مكرَّم_ي ي__ا رس_ول ا...

اقرأ يا رسول ا... اقرأ يا رسول ا...

*****

تو جان جان عالم_ي جانفزايي كن

ت_و رهب_ر مل_ك دلي دل ربايي كن

گم گشتگان را تا ابد رهنمايي كن

روشنگ_ري ب__ا جلوه ي كبريايي كن

اقرأ يا رسول ا... اقرأ يا رسول ا...

*****

ت_و ماه_ي و جا در دل انجم_ن داري

تو شرح صدر از خالق ذوال_منن داري

هر لحظه اعجاز مسيح در سخن داري

مث_ل اميرالم_ؤمنين بت شك_ن داري

اقرأ يا رسول ا... اقرأ يا رسول ا...

*****

تو تا قيامت رهبري يا اباالزهرا

تو آخرين پيغمبري يا اباالزهرا

از انبي_ا بالات__ري ي__ا اباالزهرا

جسم نبوّت را سري يا رسول ا...

اقرأ يا رسول ا... اقرأ يا رسول ا...

*****

خ_لق خ_وشت م_روّج مكتب دين است

تلخي براي حفظ دين بر تو شيرين است

در مكتب عدلت يكي شاه و مسكين است

سنگ و گلِ لبخن_د تو حكم ما اين است

اقرأ يا رسول ا... اقرأ يا رسول ا...

*****

4- پيمبران همه از جاي خود قيام كنيد

مشخصات

مناسبت مبعث

سبك مرثيه

قالب تركيب بند

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع مرآت ولايت 3

تعداد استفاده 0

متن شعر

پيمبران همه از جاي خود قيام كنيد

نماز رو ب_ه سوي مسجدالح_رام كنيد

ز ن_ام نام__يِ پيغمب__ر احت_رام كنيد

مي طهور به دست خدا به جام كنيد

سپس به غار حرا رفته، ازدحام كنيد

ز جان و دل به رسول خدا سلام كنيد

شب اميد شم_ا و شب نوي_د شماست

ادب كنيد كه عيد خدا و عيد شماست

*****

پي__ام فت__ح و نوي__د ظف__ر مبارك باد

دع__اي عم__ر شم__ا را اث__ر مبارك باد

خجسته عي_د بش_ر ب__ر بش_ر مبارك باد

تمام ش_د ش_ب هج_ران سحر مبارك باد

خجست_ه ب__عثت پيغامب__ر مب__ارك باد

به جن و انس و ملك، اين خبر مبارك باد

خبر دهيد كه عيد اخوّت آمده است

خزان گذشت، بهار نبوّت آمده است

*****

خبر دهيد امم را كه فتح باب شماست

خبر دهيد كه پايان اضط_راب شماست

خبر دهيد كه آغ__از انق_لاب شماست

خبر دهيد كه توفيق بي حساب شماست

خبر دهيد كه اسلام دين ناب شماست

خبر دهيد كت_اب خ_دا كتاب شماست

خبر دهيد كه ختم رسل بشير شماست

خبر دهيد كه م_ولا علي امير شماست

*****

خبر دهيد كه «اقرء» ب_ه مكه نازل شد

خبر دهيد كه «اضرب» شعارِ باطل شد

خبر دهيد كه قان_ون عدل، كامل شد

خبر دهيد كه قرآن چراغ محفل شد

خبر دهيد: مريدان! مراد ح_اصل شد

ن__زول س__وره ي «ي_ا ايّها المزمّل» شد

رسد زكوه و در و دشت و سنگ و نخل و گياه

ص__داي زمزم_ه ي لا

ال__ه الا ا...

*****

بخ__وان محمّ_د! آواي ت__و ص__داي خداست

بخوان ك__ه ه_ر چ_ه بخواني، پيام آخرِ ماست

بخوان بخوان كه هماهنگ با تو ارض و سماست

بخوان بخوان كه از اوّل بشر تو را مي خواست

قي_ام ك_ن ك_ه قي__امت قي__امتِ كب__راست

قيام ك__ن ك__ه كن_د عدل با تو قامت راست

تو را دهند ندا راهي_ان وادي ن_ور

تو را زنند صدا دختران زنده به گور

*****

تو منج_ي هم_ه ب_ا انقراض دنيايي

تو ب_ا ف_روغ خدايي_ت عال_م آراي_ي

تو تا قي__ام قي_امت، پيمب__رِ مايي

تو يار خلق به دنيايي و ب_ه عقبايي

تو رهبر همگان_ي، اگر چ_ه تنهايي

تو در تم_ام ملل، م_اه انجمن هايي

بخوان كه قدر و مقام و جلالتت داديم

رُس_ل نيامده، حكم رس_التت داديم

*****

محمّد اي به تو از ذات پ_اك حيِّ ودود

هم_اره ب__اد س_لام و هم_اره ب_اد درود

خداي بود و تو بودي، جهان نب_ود نبود

عدم به ميمنت خلقت ت_و ي_افت وجود

خدا به نور تو از روي خويش پرده گشود

بشر به يمن تو بر خاك، روي طاعت سود

جزيره العرب از نظم تو گرفت نظام

جمال ت_وست چراغ تجلّيِ اسلام

*****

پيمب_ران عظم_ت يافتن__د ب_ا نامت

دميده در همه ع_الم فروغ اس_لامت

رسيد سنگ ملامت ز هر در و بامت

زدند طعنه و دادند سخت دشنامت

زهي مكارم اخلاق و لطف و اكرامت

نگشت تلخ ز بيداد دشمنان كامت

اگر چه سنگ عدو گشت پاسخ سخنت

زدي تبسم و خون بود جاري از دهنت

*****

چهارده صده روشن چراغ حكمت توست

چهارده صده ق_رآن پي_ام وح_دت توست

چهارده صده جاري بح_ار رح_مت توست

چهارده صده پاين__ده ن_ام امّ_ت ت_وست

چهارده صده بر كف

لواي عت_رت توست

چهارده صده بر امّت اي_ن وصيّت توست

كه اي تمامي ام_ت من_م پيمبرتان

منم پيمبر و مولا علي است رهبرتان

*****

علي وصي م_ن است و عل_ي ول_ي خداست

علي س__راج مني__ر و عل__ي چراغ هداست

علي ركوع و سجود و علي س_لام و دعاست

علي است با حق و حق در پي علي پوياست

علي حقيقت ح_ق، ح_ق ب_دون او تنهاست

علي، علي، عل_ي آري عل_ي ام__ام شماست

بناي دين بقايش كه هست عالمگير

يك_ي ز غار حرا ديگري بود ز غدير

*****

يقين كنيد كه مشكل گشا علي است علي

يقين كنيد كه دست خدا علي است علي

يقين كنيد فق_ط مقت__دا علي است علي

يقين كنيد كه شمس الضحا علي است علي

يقين كنيد كه صاحب لوا علي است علي

يقين كنيد ام__ام شم_ا عل_ي اس_ت علي

قسم به ذات خدايي كز اوست هرچه كه هست

يقين كنيد ك_ه اس_لام ب__ي علي كف__ر است

*****

حقيقتي است كه كتمان آن ب_وَد ت_كفير

قسم ب__ه آل محمّ__د، ب_ه آي__ه ي تط_هير

قسم ب_ه آنچ_ه قل_م ك_رده از ازل تح_رير

ك_ه دس__ت ق_درت پ_روردگار ح_يِّ قدير

شناسنام_ه ي م__ا را زده اس_ت مه__ر غدير

علي همان شب بعثت به خلق گشت امير

قسم ب_ه ذات خ_داوندگار لم يزل_ي

تمام دين محمّد علي، علي ست، علي

*****

5- دوان دوان ز فرا سوي نور مي آيد

مشخصات

مناسبت مبعث

سبك ولادتي

قالب قصيده

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

دوان دوان ز فرا سوي نور مي آيد

امين ترين كليمان ز طور مي آيد

رداي سبز رسالت به دوش خود دارد

از آسمان نگاهش ستاره مي بارد

شتاب پاي محمد،خليل آسا بود

شب هلاكت بت هاي لات وعزا بود

نسيم خنده ي او مژده ي سحر دارد

به دست همت خود پرچم ظفر دارد

شعاع نور جبينش به كهكشان رفته

به مرزهاي سماوات بيكران رفته

سپيده طبل افق را مدام مي كوبد

مسير آمدنش را فرشته مي روبد

ترانه ي لب او «اقرا بسم ربك» بود

تبسمش، مي عرفاني ملائك بود

دريده پرده ي شب را به نور سيمايش

حريم خلوت خورشيد،چشم گيرايش

طنين هر قدمش شادباش مي گويد

به زير هر قدمش سبزه زار مي رويد

زمين مريد طريق مسيح نعلينش

هزار بوسه زند بر ضريح نعلينش

كران رحمت او وسعت هزاران نيل

به ارتفاع مقامش نمي رسد جبريل

خدا دوباره به عشق نبي تبسم كرد

بهشت قرب خودش را،به نام مردم كرد

به گوش مي رسد از سمت سرزمين خُلود

صداي خواندن چاووش حضرت داوود

بزرگ زاده ي ايل مبشران بهشت

امير و قافله سالار كاروان بهشت

مسيح مكه شد و روح مرده را جان داد

به مرگ دختركان عشيره پايان داد

به قوم حق طلبان اذن ميگساري داد

سپاه و لشگر ابليس را فراري داد

مدبرانه به قتل خرافه فتوا داد

به دست غنچه ي لب،حُكم جلب غم را داد

خدا كند به نگاهي شويم مقدادش

شويم ساكن خوشبخت شيعه آبادش

خدا كند كه بخواهد ابوذرش باشيم

كنار گنبد خضراء،كبوترش باشيم

بخند حضرت آقا كه ياسرت باشم

بهشت هم بتوانم مجاورت باشم

من از تبار ارادت، ز كوي سلمانم

هزار مرتبه شكر خدا مسلمانم

به خال حضرت معشوق خود

گرفتارم

من از قبيله ي مجنون،ز ايل عمارم

من از پياله ي دستت شراب مي خواهم

براي دار جنونم طناب مي خواهم

اگر چه غرق گناهم،بيا حلالم كن

سياه دل نشدم،لطف كن بلالم كن

6- يا حضرت طاها، آقام رسول ا...

مشخصات

مناسبت مبعث

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

يا حضرت طاها، آقام رسول ا...

غار حرائه يا كه بهشته، كه مياد از آسمون فرشته

از روز اول ولايتش رو، خدا به ملك دلها نوشته

موسم رحمته، عيد نبوته

إقرأ باسم ربك محمد ذكر لباي جبرئيله

حالا شده خورشيد دوعالم ماه دلاراي قبيله

*****

تنها دليل خلقت عالم، جلوه ي نور خداي اعظم

شده امين قافله ي نور، خورشيد مكه حضرت خاتم

دلبر و دلرباست، حضرت مصطفاست

كسي كه ديگه خود خدا هم نيافريده مثالشو

همه با هم جشن مي گيريم امشب رسالت بي زوالشو

*****

يوسفه مبهوت مهربونيش، داووده گرم مديحه خونيش

از راه دور مي بره دلا رو، گنبد خضراء و آسمونيش

عشقمه يك نگاش، مرقد با صفاش

دل من امشب مثل كبوتر پر مي گيره در هواي تو

جبرئيل از آسمون مياره هزار سبد گل براي تو

*****

7- غار حرا بزم جنونه، آيينه دار آسمونه

مشخصات

مناسبت مبعث

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

غار حرا بزم جنونه، آيينه دار آسمونه

رسول آخر داره امشب، غزل رسالت مي خونه

قدم ميزنه دل تو كوچه هاي نور مكه

رسيده تا ابرا سر و صداي شور مكه

مولا رسول الله مدد

*****

پيمبرا ايمان ميارن، سر رو پاي آقا ميذارن

مسير رسول خدارو، تا بيت خدا گل ميكارن

كدامين پيمبر مثه آقا وعده مياره

كي تو خانوادش آقايي مثه مهدي داره

مولا رسول الله مدد

*****

شب بارونه شب نزوله، شب رضاي دل بتوله

دين رسول حق فقط با، ولايت حيدر قبوله

به روي لباي رسول خدا يا عليه

برادر به طاها قرينه ي زهرا عليه

مولا علي حيدر مدد

*****

علي امير روزگاره، صاحب تيغ ذوالفقاره

اميريه كه در يه قلعه، به جاي سپر برميداره

علي لحم و نفس و دم و تار و پود رسوله

ولايت مداريش تو دين ما جزء اصوله

مولا علي حيدر مدد

*****

8- مژده مژده اي ياران موسم بهار آمد

مشخصات

مناسبت مبعث

سبك ولادتي

قالب قصيده

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

مژده مژده اي ياران موسم بهار آمد

روز عيش و شادي شد گل به شاخسار آمد

كعبه پرنيان بر تن ياس و لاله و سوسن

در چمن به عشق گل قمري و هزار آمد

پر شده چمن يكسر از شميم نيلوفر

در كنار سوسن بر نرگس خمار آمد

تا بپرورد گل ها با طراوت و زيبا

آن مربي گل ها سوي لاله زار آمد

در دل شب تيره سر زد از افق خورشيد

نور حق نمايان شد برطرف غبار آمد

مصطفي به صد عزت شد زسوي حق مبعوث

بروي امشب از رحمت پيك كردگار آمد

كاي مهيمن والا « اقرباسم ربك » را

خوان زدفتري كاينك بر تو آشكار آمد

افسر رسالت را تا به سرنهاد احمد

مسند شريعت را يار و پاسدار آمد

هر كه از كفش نوشيد جامي از مي توحيد

بر سر از شراب عشق مستي و خمار آمد

آن مهي كه از نورش شد جهان همه روشن

وان شهي كه از ذاتش عالم استوار آمد

پرچم حقيقت را در همه جهان افراشت

از سبيل ابراهيم فخر و يادگار آمد

آن خجسته خورشيدي كه از طلوع جاويدش

ماه و انجم و خورشيد سخت شرمسار آمد

آن كه سر به درگاهش سوده از ادب جبريل

وانكه تابع امرش خلق روزگار آمد

از پيام توحيدش و زقيام جانبخشش

شد جهان سعادتمند اهرمن نزار آمد

از وجود او بر باد رفته كاخ استبداد

توده ي ضعيفان را يار و غمگسار آمد

عرشيان به تحميدش فرشيان به تمجيدش

ذات حق به تاييدش با همه وقار آمد

در جهان كند هركس پيروي زآئينش

در جهان و در عقبي پاك و رستگار آمد

9- داره بارون مي باره شب ديدار ياره

مشخصات

مناسبت مبعث

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

داره بارون مي باره شب ديدار ياره

بخون اي دل بخون اي دل خدا مهموني داره

صداي لا اله الا الله ميشه با قلب پيغمبر همراه

ملائك جشن رسالت دارن كه شده محمد رسول الله

رسول الله چي ميشد دلامون غار حرا ميشد

رسول الله چي ميشد لبمون پر از دعا ميشد

رسول الله چي ميشد عيديمون كرببلا ميشد

آقاجان آقاجان آقام رسول الله (ص)

*****

تو آشوب سياهي نمونده ديگه راهي

شب عشقه شب عشقه تو مستي خواه نخواهي

شب توحيد و لطف يزدانه شب مستي و شكر ايمانه

تموم آسمونا گلبارون كه جشن تولد قرآنه

بيا امشب بريم در بزنيم خونه مولارو

بيا امشب طوافي بكنيم گنبد خضرارو

بيا امشب يه تبريكي بگيم حضرت زهرارو

آقاجان آقاجان آقام رسول الله (ص)

*****

بخون شعر رسالت به عشق بي نهايت

شب بعثت شب رحمت نميشه بي ولايت

به دستور خاتم المرسلين علي شده امير المومنين

بيا و نگو ديگه تو آمين تو نمازت بعد والضالين

آهاي مردم علي نائب برحق پيمبر بود

آهاي مردم امير المومنين زينت منبر بود

آهاي مردم علي دلاور قلعه خيبر بود

آقاجان آقاجان آقام رسول الله (ص)

*****

10- زمين محله ي اصحاب آسمان شده بود

مشخصات

مناسبت مبعث

سبك ولادتي

قالب غزل

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

زمين محله ي اصحاب آسمان شده بود

زمان مبشّر جشن فرشتگان شده بود

در آن دمي كه تمام فضاي غار حرا

پر از طنين صداي بخوان بخوان شده بود

مكان ز نقطه پايان راه غار حرا

مسير سبز رسيدن به لامكان شده بود

دلش ز نعمت خواندن دلي وسيع و بزرگ

به طول عرش و به پهناي كهكشان شده بود

نزول آية اقرأ باسم ربّك نيز

به سوي دشت وسيع دلش روان شده بود

به آدم و به خليل و حكيم حق و مسيح

هر آنچه را كه خدا گفته بود، آن شده بود

براي دختركي بي گناه و زنده به گور

مجيب و منجي و محبوب و مهربان شده بود

چهل بهار پياپي براي او گل سرخ

عروس حجله مرغ ترانه خوان شده بود

بلال بود و صدا بود و دشت مأذنه ها

محل رويش صدها گل اذان شده بود

11- امشب كه شب بعثت احمد باشد

مشخصات

مناسبت مبعث

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

امشب كه شب بعثت احمد باشد

مشمول همه عطاي سرمد باشد

يارب چه شود طلوع فجر فردا

صبح فرج آل محمد باشد

12- گوئي كه ز صخره ها صدا مي آيد

مشخصات

مناسبت مبعث

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

گوئي كه ز صخره ها صدا مي آيد

آواي خوش خدا خدا مي آيد

اي خسته دلان منتظر گوش كنيد

آواي محمد از حرا مي آيد

13- از غار حرا رسول امجد آمد

مشخصات

مناسبت مبعث

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

از غار حرا رسول امجد آمد

بر عالميان امير سرمد آمد

مكه بشنو نغمه ي يا احمد را

تبريك كه بعثت محمد آمد

14- دل شده مست و هوايي

مشخصات

مناسبت مبعث

سبك نوحه سنگين سنتي

قالب آهنگين

شاعر شاهنوري محمود

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

دل شده مست و هوايي ، مي زنه بر سيم آخر

آسمانها غرق نوره ، شب مبعث پيمبر

عاشقي درديه درمون نداره

كسيكه مثل تو داره بياره

مي چينم از تو دلم گل شادي

بگيرم از تو برات آزادي

يا اب الزهرا يا رسول ا...

*****

نگاه سائل به سويت ، يا اب الزهرا نظر كن

مجلس از آن تو باشد ، سوي جشن خود گذر كن

پايه ي خلق زمان و زميني

آخه تو رحمت للعالميني

خدا فرموده كه همتا نداري

بالاي بالايي بالا نداري

يا اب الزهرا يا رسول ا...

*****

حتي يكبارم پريدن ، تا مدينه آرزومه

بهتر از صحن قشنگت ، توي اين دنيا كدومه

كاش مي شد خادم صحن تو باشم

براي كفترات دونه بپاشم

بخونم از مي و باده پرستي

مي دونم عاشق فاطمه هستي

يا اب الزهرا يا رسول ا...

*****

15- يا محمد اي خرد پابست تو

مشخصات

مناسبت مبعث

سبك مرثيه

قالب مثنوي

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

يا محمد اي خرد پابست تو

اي چراغ مهر و مه در دست تو

هر زمان گلواژه هايت تازه تر

بلكه از هستي بلند آوازه تر

ختم شد بر قامتت پيغمبري

اين ترا باشد دليل برتري

خط پايان را تو مي پويي و بس

حرف آخر را تو مي گويي و بس

غيرت و مردانگي آئين توست

عزت زن در حجاب دين توست

بر همه اعلام كن زن برده نيست

برده ي مردان تن پرورده نيست

دين اسلامت مسلمان پرورد

بوذر و مقداد و سلمان پرورد

مكتب تو مكتب عمارهاست

اين كلاس ميثم تمارهاست

ما ترا زهراي اطهر داده ايم

شير مردي مثل حيدر داده ايم

ما ترا داديم در بين همه

يك خديجه يك علي يك فاطمه

ما كوير تشنه ، تو آب حيات

ما غريقيم و تو كشتي نجات

ما به قرآن دست بيعت داده ايم

از ازل با مهر عترت زاده ايم

عترت و قرآن نجات عالمند

چون دو انگشت محمد (ص) با همند

شيعه با قرآن و عترت داده دست

نيست در قاموس او حرف از شكست

شيعه قرآن از حسين آموخته

شيعه پاي اين چراغ افروخته

شيعه بحر موج خيز غيرت است

شيعه فرياد كتاب و عترت است

شيعه از آغاز ره آگاه بود

پيرو قرآن و آل ا... بود

شيعه را با خون برابر ساختند

شيعه را از مهر حيدر ساختند

ما امانت دار اين پيغمبريم

هرگز از قرآن و عترت نگذريم

تا به عالم دودمان آدمند

شيعه

و قرآن و عترت با همند

آنچه موسي در دل سينا نديد

چشم ما در چارده معصوم ديد

آسمان وحي زيب دوش ماست

چارده خورشيد در آغوش ماست

باغ رضوان تا ابد سرمست ماست

چارده معصوم گل در دست ماست

چارده قرآن و يك تفسير شان

چارده آيينه يك تصوير شان

چارده پيكر ولي يك جانشان

هر چه جان دارد خدا قربانشان

16- آئينه دار عالم هستي است هست ما

مشخصات

مناسبت مبعث

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

آئينه دار عالم هستي است هست ما

جام جهان نماست دل حق پرست ما

تا پيرو محمد و آل محمديم

بالاي دست هر دو جهان است دست ما

17- صلواتٌ صلواتٌ صلواتٌ صلواتٌ

مشخصات

مناسبت مبعث

سبك نوحه سنگين جديد

قالب آهنگين

شاعر عبدالكريمي مهدي

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

صلواتٌ صلواتٌ صلواتٌ صلواتٌ

صلوات صلوات علي محمد

و علي و علي آل محمد

*****

نبي ا... خاك پات شم ، الهي كه رو نمات شم

چي مي شه كه بشه يه بار فدات شم

زائر اون حريم با صفات شم

*****

دل اسير و بي اراده ، مي گم امشب خيلي ساده

نوكرم نوكر اين خونواده

*****

همه ي عالم بدونن ، شيعيان مرتضائيم

عاشق اهل بيت مصطفائيم

*****

هر چي عالِم توي دنياست ، علمشونو كه بيارند

شعرا اگه شعرا رو بيارند

بخدا واسه مدحت كم ميارند

*****

18- مستي به جهان ز چشم مستش دادند

مشخصات

مناسبت مبعث

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

مستي به جهان ز چشم مستش دادند

آيينه ي وحي را به دستش دادند

در دشمني محمّد و آئينش

هر كس كه قد افراخت شكستش دادند

19- بعثت كه اميد مردم آگاه است

مشخصات

مناسبت مبعث

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

بعثت كه اميد مردم آگاه است

عيدي است كه با پيامها همراه است

وه زين عظمت كه نام ا... قرين

با نام محمد رسول ا... است

20- خداي من چه شب است اين كه خوشتر از روزاست

مشخصات

مناسبت مبعث

سبك واحد جديد

قالب تركيب بند

شاعر مؤيد سيد رضا

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

خداي من چه شب است اين كه خوشتر از روز است

شب خجسته كه عدل آفرين ستم سوز است

كمال بعثت پيغمبران پيروز است

شب طلوع كدامين مه شب افروز است

كه نبض زندگي خلق روزگار است او

بزرگوارتر از هر بزرگوار است او

*****

اگر چه ديده هزاران پديده بيت ا...

شبي به خوبي امشب نديده بيت ا...

چه نغمه اي چه صدايي شنيده بيت ا...

كه سوي حرا سر كشيده بيت ا...

كه چون به شهر نهد روي تكسوار حرا

چه آورد خبر آن گوشه گير غار حرا

*****

بزرگ مرد چهل ساله با رخي چون ماه

ز ره رسيده ز راز پيمبري آگاه

دهند تهنيتش ز آنچه بگذرد در راه

به اين ندا كه محمد تويي رسول ا...

بشارتي كه عمو زاده ي خديجه دهد

اميد بر دل آزاده ي خديجه دهد

*****

رسيد چشمه ي آب حيات انسانها

اثر گذار صفاتش به ذات انسانها

كتاب اوست چراغ نجات انسانها

جوابگوي همه مشكلات انسانها

به دين او كه سياه و سفيد يكسان است

ملاك فضل به تقواي هر مسلمان است

*****

نفس كشيدن او نكحت خدايي داشت

براي خسته دلان مژده ي رهايي داشت

به درد مردم محروم آشنايي داشت

كه در جهان عرب آنهمه فدايي داشت

خلوص و صبر و رضا را ز بس بكار گرفت

به نيم قرن جهان را در اختيار گرفت

*****

خليل نيست ولي بر خليل ناز كند

به روي عالم، درهاي علم باز كند

كليم پيش رخش سجده ي نياز كند

مسيح پشت سر مهديش نماز كند

نظر ز آمدن انبياء والا اوست

بزرگ معجزه ي نون والقلم با اوست

*****

ز هر چه را كه خداوند اكبر آورده

تو را

ز مرتبه صد بار بهتر آورده

فروغ نور تو از نور خود بر آورده

خلاصه اي ز وجود تو كوثر آورده

چه كوثري كه بود چشمه سار خوبيها

بقاي نسل تو باشد ز دخترت زهرا

*****

دلم شكست و شد اشكم ستاره ي شب من

چو نام اطهر زهرا شكفت بر لب من

به نام او كه بود افتخار مكتب من

به مهر او كه بود روح دين و مذهب من

من از تو نور دل و سوز سينه مي خواهم

برات(دوباره) كرببلا و مدينه مي خواهم

*****

21- دل خرابم عاشقه و سرگردونه

مشخصات

مناسبت مبعث

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

دل خرابم عاشقه و سرگردونه

به حال مستي نماز حاجت مي خونه

به عشق احمد ، حبيب سرمد خونه ي دل گلبارونه

مي روم امشب سوي بالا

ميون قلب عرش اعلي

تا ببوسم خاك پاي مصطفي

يا رسول ا.. مولا مولا (3) مولا

*****

سر بر روي قدومش دارم امشب

مست خال جمال يارم امشب

با ياد رخ او تب دارم امشب - يا اب الزهرا

مي روم امشب سوي بالا

ميون قلب عرش اعلي

تا ببوسم خاك پاي مصطفي

يا رسول ا.. مولا مولا (3) مولا

*****

به يمن امشب ستاره بارون عالم شد

جهان منور ز رخ ماه خاتم شد

به شور و حالم ، كه نام سالم سال پيمبر اعظم شد

مهار دل در دستان او

لب ملك مدحت خوان او

ديده ي مادر گشته حيران او

يا رسول ا...مولا مولا(3) مولا

*****

امشب هواي مستي در سر دارم

بر لب نواي نام دلبر دارم

چشمي سوي دو دست حيدر دارم- يا اب الزهرا

مي روم امشب سوي بالا

ميون قلب عرش اعلي

تا ببوسم خاك پاي مصطفي

يا رسول ا.. مولا مولا (3) مولا

*****

22- جاشه عيسي قربونت بشه موسي بلا گردونت بشه

مشخصات

مناسبت مبعث

سبك نوحه سنگين جديد

قالب آهنگين

شاعر عبدالكريمي مهدي

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

يا اب الزهرا رسول ا... (4)

*****

جاشه عيسي قربونت بشه موسي بلا گردونت بشه

هر چي ليلا تو قصه هاست مث مجنون مجنونت بشه

صد هزار تا ختم صلوات يا رسول ا... نذر نيگات

عباي شاهي مباركت آقاجون چشمام به زير پات

همه اين دستا بالا بياد شباي مستي و ساغره

آخه فرموده رهبر ما سال سال پيمبره

شب نوروز گفتيم يا حسين تا روزاي هم عهدي بياد

يا رسول ا... دعا نما تا همين امسال مهدي بياد

23- بر چهره ي زيباي محمد صلوات

مشخصات

مناسبت مبعث

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

بر چهره ي زيباي محمد صلوات

بر گنبد خضراي محمد صلوات

سر تا به قدم آينه ي او زهراست

تقديم به زهراي محمد صلوات

24- اي پادشاه عالم عشقت به سينه دارم

مشخصات

مناسبت مبعث

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي پادشاه عالم عشقت به سينه دارم

در قاب سينه ي خود عكس مدينه دارم

دارم ولايت تو ، در دل محبت تو

سر مست جام عشقم ، در شام بعثت تو

مولا (2) يا أب الزهرا

*****

غار حرا سراسر لبريز نور سرمد

جبريل آمد و گفت قم فانذر محمد

برخيز و رهبري كن ، بر يار ياوري كن

بر خلق هر دو عالم ، از حق پيمبري كن

مولا (2) يا أب الزهرا

*****

اي چلچراغ توحيد بشكن ز ريشه يكسر

بت را وَ بتگران را با ذوالفقار حيدر

سالار عالميني ، بر خلق نور عيني

حيدر هميشه با توست ، جدّ حسن و حسيني

مولا (2) يا أب الزهرا

*****

عشق تو تا هميشه در آب و در گل من

قرآن و عترت تو سرمايه ي دل من

ا... ياور تو ، حيدر برادر تو

محبوبه ي خداوند ، زهراست دختر تو

مولا (2) يا أب الزهرا

*****

25- مبعث حضرت خاتم آقايي كه دلنشينه

مشخصات

مناسبت مبعث

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

مبعث حضرت خاتم آقايي كه دلنشينه

شيعه ها بهش مي نازند اون محمد امينه

آقامون بالا نشينه مايه ي فخر زمينه

لقب قشنگ و زيباش رحمتٌ للعالمينه

آقامون دلبر دلهاست صورتش قشنگ و زيباست

جبرئيل خادم خونش باباي حضرت زهراست

برا ما نور دو عينه افتخار عالمينه

همه ي عالم بدونن جدّ اربابم حسينه

26- امشب كه شب بعثت احمد باشد

مشخصات

مناسبت مبعث

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

امشب كه شب بعثت احمد باشد

مشمول همه عطاي سرمد باشد

يارب چه شود طلوع فجر فردا

صبح فرج آل محمد باشد

27- بعثت احمد آمد ، عيد محمد آمد

مشخصات

مناسبت مبعث

سبك مرثيه

قالب آهنگين

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع مرآت ولايت 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

بعثت احمد آمد ، عيد محمد آمد

آمد ندا از طرف ذات حق

اقرأ باسم ربك الذي خلق

أقرأ يا احمد، قم يا محمد

*****

يا ايها المدثر، يا احمد قم فانذر

برخيز و با مردم عالم بگو

قولو لا اله الا ا... تفلحوا

أقرأ يا احمد، قم يا محمد

*****

عيد مستضعفين است، مرگ مستكبرين است

بتكده ويران و بتها سرنگون

ان حزب ا... هم الغالبون

أقرأ يا احمد، قم يا محمد

*****

سر زده نور اسلام، از سوي حق شد اعلام

روز ستم بيشه گان گشته چون شب

تبت يدا ابي لهب و تب

أقرأ يا احمد، قم يا محمد

*****

سر زد نور نبوت، شد اعلان اخوت

اي وحدتت مشعل خلق جهان

«انما المؤمنون أخوه» بخوان

أقرأ يا احمد، قم يا محمد

*****

در مكتبش شد اعلام، مجد سپاه اسلام

آورده در «اِتَّحِدوا اُخُوَّه»

وَ اَعِدّو ما استَطَعتُم مِن قُوَّه

أقرأ يا احمد، قم يا محمد

*****

اي مسلمين برخيزيد، با كافران بستيزيد

فرمانتان از قرآن محمد

«وَ قاتِلوا اَئِمَّه الكُفر» آمد

أقرأ يا احمد، قم يا محمد

*****

28- لحظه ي بعثت نوراني احمد

مشخصات

مناسبت مبعث

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

لحظه ي بعثت نوراني احمد

آمد از غارِ حرا نداي سرمد

سوره ي علق بخوان تو يا محمّد

ذكري كه رمزِ حياته

شبِ عيد نقل و نباته

ذكرِ پاكِ صلواته

اي كه معني همان عهد الستي

از همون روز ازل به دل نشستي

طپش قلب مسلمونا تو هستي (2)

يا محمد يا محمد رسول الله (3)

*****

عرشيان در آسمان نغمه سرايند

همه ي ستارگان گرم نوايند

پايه هاي كعبه در مدح و ثنايند

موسم بهار رسيده

واسه دل قرار رسيده

بعثتِ نگار رسيده

كار قلبِ عاشقا شوق و سروره

عيد مبعث واسه مسلمين غروره

دشمنا بدونند اسلام دينِ نوره

يا محمد يا محمد رسول الله (3)

*****

نه فلك، ماه و ستاره، عرش اعظم

كهكشان و آسمان و هر دو عالم

شده تسخيرِ نبوت تو خاتم

كسي كه برات هلاكه

روز محشرش چه باكه؟

اونجا عشقِ تو ملاكه

ما كه جز خدا و تو ياري نداريم

واسه وقتِ ديدنت ببين خماريم

قلبمون رو برا تو هديه مي آريم

يا محمد يا محمد رسول الله (3)

*****

29- پيك خدا رسيد از سوي خدا محمد

مشخصات

مناسبت مبعث

سبك مرثيه

قالب آهنگين

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع مرآت ولايت 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

پيك خدا رسيد از سوي خدا محمد

خيز و به خلق عالم بزن صلا محمد

تويي تويي پيمبر، ز سوي ما محمد

اقرأ يا محمد، اقرأ يا محمد

*****

تو آفتاب جاني تو منجي جهاني

تو ختم انبيايي تو نور جاوداني

تو مي دهي به هستي، نور و ضياء محمد

اقرأ يا محمد، اقرأ يا محمد

*****

بشيري و نذيري، سراجي و منيري

حبيبي و طبيبي، رسولي و سفيري

تو خلعت نبوت، به بر نما محمد

اقرأ يا محمد، اقرأ يا محمد

*****

تو آسمان ديني، اگر چه در زميني

عطوفي و رئوفي، بزرگي و اميني

تو را تمام هستي، زند صدا محمد

اقرأ يا محمد، اقرأ يا محمد

*****

فراق نور تا كي؟ ظلمت و زور تا كي؟

دختركان معصوم، زنده به گور تا كي؟

زنان اسير و مردان، برده چرا محمد؟

اقرأ يا محمد، اقرأ يا محمد

*****

تو فاتح الفتوحي، تو كشتي اي تو نوحي

تو جان جان جاني، تو روح روح روحي

رسالتت مبارك، به نسلها محمد

اقرأ يا محمد، اقرأ يا محمد

*****

خدا بود معينت علي است جانشينت

به عزم آهنينت به جاودانه دينت

بزن عليه بت ها، دم از خدا محمد

اقرأ يا محمد، اقرأ يا محمد

*****

30- به نام خداوند سبحان، محمد

مشخصات

مناسبت مبعث

سبك مرثيه

قالب ترجيع بند

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع مرآت ولايت 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

به نام خداوند سبحان، محمد

بخوان كآفريده است انسان، محمد

بخوان تا خلايق بخوانند با تو

به نام خداوند سبحان، محمد

بخوان تا كه ويران سراي جهان را

كني سر به سر رشك رضوان، محمد

بخوان كز دمي بر همه آفرينش

دهي تا ابد روح و ريحان، محمد

بخوان تا كه از كفر بخشي رهايي

بشر را به نيروي ايمان، محمد

بخوان تا قبايل بدانند زين پس

سياه و سفيدند، يكسان محمد

بخوان تا خلايق به يكتاپرستي

ببندند تا حشر پيمان، محمد

بخوان تا كني درد جهل بشر را

به داروي تعليم درمان، محمد

بر افروز و بر خلق عالم نشان ده

كه ظلمت رسيده به پايان، محمد

چه باكي ز تحريف تورات و انجيل

كه داديم ما بر تو قرآن، محمد

تو بايد به توفيق دين مبينت

كني عالمي را مسلمان، محمد

تو بايد مسلمان بياري به عالم

همانند مقداد و سلمان، محمد

تو بايد هماره ز فيض كلامت

ببخشي بشر را ز نو جان، محمد

تو بايد كه فرمان دهي بر خلايق

خدا اين چنين داده فرمان، محمد

تو بايد به قلب همه تا قيامت

بتابي چو خورشيد تابان، محمد

تو آغازي و آخري يا محمد

تو تا حشر، پيغمبري يا محمد

*****

بخوان اي ز آغاز خلقت پيمبر

بخوان اي سلامت ز خلاق داور

بخوان تا بخوانند با تو خدا را

بگو تا بگويند «ا... اكبر»

بگو نيست كس جز به تقوي گرامي

سياه و سفيدند با هم برادر

تو در غار و خلقند چشم انتظارت

برآ عالم افروز تا صبح محشر

به پا خيز، اي منجي آفرينش

به پا خيز، اي مصلح خلق، يكسر

به پا خيز و تا حشر ، پيغمبري كن

ز جا خيز

بر خلق، قرآن بياور

به پا خيز ما بر تو داديم قرآن

به پا خيز، ما بر تو داديم حيدر

به پا خيز تا بر تو آريم فرقان

به پا خيز، تا بر تو بخشيم كوثر

به پا خيز، تا كي به دست پدرها

رود بي گنه زنده در گور، دختر

به پا خيز، و اعلام كن يا محمد

نه زن برده باشد، نه مرد است برتر

همه انبيا جان و تو جان جاني

همه اوليا جسم پاكند و تو، سر

به پا خيز و بشكن بتان حرم را

به دست علي اي علي را پيمبر

خدا را به اهل زر و زور برگو

كه ديگر نه دوران زور است و نه زر

تويي گمرهان را به هر عصر، هادي

تويي رهروان را به هر گام، رهبر

مسلمان بود آنكه در مكتب تو

بود يار مظلوم و خصم ستمگر

تو، آري، تو بايد ابوذر بسازي

تو مقداد و عمار و سلمان بپرور

تو آغازي و آخري يا محمد

تو تا حشر، پيغمبري يا محمد

*****

رسولي چو تو نور و فرقان ندارد

كتابي همانند قرآن ندارد

كليم آنچه گويد كلام تو گويد

مسيحا به غير از دمت جان ندارد

پيام آوران هر چه دارند دارند

پيام آوري چون تو سلمان ندارد

طبيبان روحند، مشتاق دردي

كه جز خاك كوي تو درمان ندارد

بدانند تا روز محشر، خلايق

كه نور چراغ تو پايان ندارد

جهان چون تو هرگز پيمبر نديده

خدا چون تو در ملك امكان ندارد

بگوييد پيغمبران سلف را

كسي جز محمد مسلمان ندارد

بگوئيد: پيغمبري جز محمد

چو مهدي چراغ فروزان ندارد

بگوئيد: هر كس جدا شد ز مهدي

به اسلام سوگند، ايمان ندارد

بگوئيد: جز دين ما آسماني

به كف چارده مهر تابان ندارد

بگوئيد: شيعه تن است و علي، جان

جدا از علي هر كه شد، جان ندارد

بگوئيد: شيعه است در خط حيدر

جز اين با خدا

عهد و پيمان ندارد

بگوئيد: ماييم و قرآن و عترت

مسلمان به جز نور و برهان ندارد

بگوئيد: هر كس جدا از علي شد

به محشر جدايي ز نيران ندارد

بخوان «ميثم» آن بيت ترجيع خود را

كه قدر ورا درّ غلطان ندارد

تو آغازي و آخري يا محمد

تو تا حشر، پيغمبري يا محمد

*****

31- شب انبياست شب اولياست شب كبرياست

مشخصات

مناسبت مبعث

سبك نوحه سنگين جديد

قالب آهنگين

شاعر عبدالكريمي مهدي

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

شب انبياست شب اولياست شب كبرياست

آسمون و كهكشونا پُرِ ياقوت و زبرجد

دل جبرئيل مي لرزه شب أقرا يا محمد

چه محمدي چه جلالتي چه بزرگوار چه قيامتي

كه شده معلم معرفت چه بشارتي چه سعادتي

أب الزهرا أب الزهرا محمد(2)

*****

شب ساقي و شب كوثره شب ميكده است شب تكبير و اذونه جبرئيل ترانه خونه

شب لبخند نمازه شب پيغمبرمونه

شب هلهله تو فرشته هاست شب آرزوي بهشتياست

شب اشرف همه كائنات چه قيامتي تو دل خداست

أب الزهرا أب الزهرا محمد(2)

*****

بلغ العلي بكماله كشف الدجي بجماله

حسنت جميع خصاله صلّوا عليه و آله

أب الزهرا أب الزهرا محمد(2)

*****

آي مسلمونا آي مسلمونا به مباركي

اومده حضرت آدم اومده عيسي بن مريم

اومدن تاج بذارند رو سر رسول اكرم

شب مبعث نبي خداست عسل لبم حديث كساست

صلوات من ناد علي تپش دلم يا مرتضي است

أب الزهرا أب الزهرا محمد(2)

*****

32- الا محمد اقرأ و ربك الاكرم

مشخصات

مناسبت مبعث

سبك مرثيه

قالب تركيب بند

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع مرآت ولايت 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

الا محمد اقرأ و ربك الاكرم

بخوان به نام خداوندگار لوح و قلم

بخوان بخوان كه تويي منجي همه عالم

بخوان كه پيشتر و برتري تو از آدم

بخوان كه خوانده خدايت پيمبر اكرم

بخوان كه هر سخن توست آيتي محكم

بخوان به نام خدايي كه آفريد تو را

بخوان بنام كريمي كه برگزيد تو را

*****

الا كه سيطره ي كفر از اين خبر شكند

صف سپاه شب از نيزه ي سحر شكند

اگر چه كوه بود خصم را كمر شكند

به تيغ عدل تو بازوي زور و زر شكند

تبر به دست، بتان را به يكدگر شكند

كمان گرفته ز بوجهلِ فتنه سر شكند

خبر دهيد كه ديو غرور و مستي مُرد

رسيد لشكر توحيد و بت پرستي مُرد

*****

محمد اي دو جهان زير بار منت تو

مبارك است به خلق و خدا نبوت تو

خجسته باد به عالم ظهور دولت تو

تمام نور بود از چراغ حكمت تو

بود حقيقت توحيد درس وحدت تو

درود بر تو و دين و كتاب و عترت تو

چراغ عترت و قرآن يكي است يا احمد

به اين دو عترت ما متكي است يا احمد

*****

دو ثقل زنده ي تو اهل بيت و قرآنند

دو قطعه نور ز يك مشعل فروزانند

دو سوره اند كه مانند نور و فرقانند

دو آفتاب كه از يك سپهر تابانند

دو گوهرند كه از يك صدف درخشانند

دو نخل نور كه محصول يك گلستانند

به اتفاق، دو تصوير از جمال خداست

هر آنكه گشت جدا از يكي، ز هر دو جداست

*****

تو آفتاب جهاني، جهان تو را دارد

امير قافله اي، كاروان تو را دارد

نشسته

اي به زمين، آسمان تو را دارد

تو باغبان جناني، جنان تو را دارد

زمان به طول تمام زمان تو را دارد

مكان به وسعت كلّ مكان تو را دارد

چه مقبلان كه همه مورد قبول توأند

رسول مايي و پيغمبران رسول توأند

*****

كسي كه در همه جا در كنار توست علي است

كسي كه دست تو و ذوالفقار توست علي است

كسي كه تا ابد الدهر يار توست علي است

كسي كه شير تو و كردگار توست علي است

كسي كه جان تو و جان نثار توست علي است

كسي كه فاتح پروردگار توست علي است

كسي كه حافظ قرآن و دين توست علي است

كسي كه گفته خدا، جانشين توست علي است

*****

سلام بر تو و قدر و جلال و عنوانت

سلام چار كتاب خدا به قرآنت

سلام بر تو و ياسين و نور و فرقانت

سلام بر تو كه سلمان بود مسلمانت

سلام بر شرف و اقتدار سلمانت

سلام مكه و غار حرا به پيمانت

سلام بر تو و مولا علي برادر تو

يگانه فاتح بدر و حنين و خيبر تو

*****

بشر رسيد به آيين راستين امشب

خدا نمود برون، دست از آستين امشب

رسيد حلقه ي توحيد را نگين امشب

طلوع كرد رخ آفتاب دين امشب

بتان كعبه بيفتيد بر زمين امشب

خداي را بستاييد از همين امشب

ظهور مكتب «خيرالوري» مبارك باد

طلوع نور زغار حرا مبارك باد

*****

بشارت اي همه ي دختران زنده به گور

محمد آمده پايان گرفته سلطه ي زور

به گور گشت نهان، ديو كبر و جهل و غرور

فروغ دوستي از كوي دوست كرده ظهور

به شام تيره شبيخون زده است لشكر نور

محمد آمده، چشم بد از جمالش دور

رسيد مژده كه در ظلّ احمديد همه

از اين به بعد، كنار محمديد همه

*****

قسم به ذات خداوندگار حيّ قدير

دو عيد ماست، يكي

اين دو، بعثت است و غدير

جهانيان همه دانيد از صغير و كبير

فقط علي است پس از مصطفي به خلق امير

به شهريار پيام آوران كسي است وزير

كه علم دارد و اخلاص دارد و شمشير

هزار مرتبه «ميثم» اگر روي سر دار

ز دامن علي و اهل بيت دست مدار

*****

33- با يك دعا به سوي حرا رهبري شدم

مشخصات

مناسبت مبعث

سبك ولادتي

قالب تركيب بند

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

با يك دعا به سوي حرا رهبري شدم

صاحب كلام صد سخن دلبري شدم

با يك اشاره جانب سينا سري زدم

همچون كليم شامل پيغمبري شدم

پيغام حق رسيد به پيغمبر درون

روح القدس دميد و علي محوري شدم

از هر طرف به بزم رسولان سري زدم

تنها سوي صراط علي رهبري شدم

چون معرفت به منصب اعلي رسيد گفت

سر تا به پا محمدي و حيدري شدم

اينجاست آن حريم كه دريافتم ز عشق

روز ازل به دست علي كوثري شدم

اينك كه بر حقيقت مطلق رسيده ام

من از علي به بندگي حق رسيده ام

*****

بعثت نه اين سرور، سرور ولايت است

مبعث نه اين چراغ، چراغ هدايت است

خورشيد چون ز شرق حرا پرتو افكند

احمد نه اين فروغ، فروغ رسالت است

انوار عشق از فلق كوه بر دميد

اين نور، نور كيست كه كوهي ز هيبت است

روز خريد مزد رسالت بود بيا

اي دل بهاي مزد رسالت محبت است

هر كس به گونه اي شه مشغول تهنيت

تبريك ما به صاحب نور نبوت است

نور علي است باعث تعظيم كائنات

تعظيم كائنات به معناي بيعت است

عالم به نور پاك علي سجده مي كند

آدم به سوي خاك علي سجده مي كند

*****

بعثت بناي فلسفه اش نصرت علي است

تكميل دين معرفي دولت علي است

احمد نه از مكارم اخلاق خويش گفت

خلق محمدي همه از طينت علي است

اقرا باسم ربك الاعلي به اسم كيست؟

نام علي، مقام علي، عصمت علي است

اسلام بي ولاي علي كفر محض بود

قرآن كتاب زندگي حضرت علي است

اي شيعيان فضائلتان را شماره نيست

زيرا فضائل دل ما محنت علي است

نازم به

دختري كه درخشنده نام او

چون طينت مباركه اش زينت علي است

اين ذكر از ازل همه جا گشته منجلي

يا مصطفي محمد و يا مرتضي علي

*****

فرمود ذوالجلال كه خلاق مطلق است

نور علي ز خلقت كونين اسبق است

سر علي كه كنت مع الانبياء ، نيست

حق با علي، نه بلكه علي مع الحق است

هر مرسلي ولايت خود دارد از علي

اما ولاي او چو خداوند مطلق است

هر كس كه ذكر قلب و زبانش علي علي است

انگار بر لب و دل او ذكر حق حق است

بعثت بدون نام علي زينتي نداشت

زيرا كه اسم او ز خداوند منشق است

معراج هم كه اوج سفرهاي احمد است

والله با حضور علي زير بيرق است

دانيد سر مخفي عيد الكبير چيست؟

مبعث بجز معرف يوم الغدير نيست

*****

اين دل هميشه ساكن ميخانه ي علي است

مست و خراب و عاشق و ديوانه ي علي است

يك قطره هر كه عشق علي نوش جان كند

ديوانه وار عاشق و مستانه علي است

ميخانه را ز عشق علي زير و رو كنم

درمان من نگاه طبيبانه ي علي است

گيرم كنيد يك شبه زنجيري ام خطاب

عالم تمام وقت جنون خانه ي علي است

اينك دلم به اوج تولاست يا علي

قلبم ببين كه كاسه ي پيمانه ي علي است

چون در ازل نگاه تو بر طينتم فتاد

اين سينه تا به حشر چو خم خانه ي علي است

همچون من فقير چه كس ميزبان توست

چون من تو را اسير چه كس ميهمان توست

*****

34- حضرت ختم المرسلين چشم و چراغ كبرياست

مشخصات

مناسبت مبعث

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

حضرت ختم المرسلين چشم و چراغ كبرياست

اهل زمين و آسمان گداي ختم الانبياست

جرعه به جرعه مي بده

ز جام ناب سرمدي

نصيب ديده ام نما

رؤيت روي احمدي

يا رحمت للعالمين(4)

*****

فتاده قلب اهل حق به گيسوي خم نبي

نوشته يا علي مدد به روي پرچم نبي

قسم به آن نگاه تو

كه صبر عاشقان ربود

فخر علي همين بود

كه دانش آموز تو بود

يا رحمت للعالمين(4)

*****

روح الامين الي الابد سالك خانقاه توست

به چشم مست تو قسم بهشت خاك راه توست

حب علي و آل او

مزد رسالت تو بود

ولي چرا پس از تو شد

چهره ي فاطمه كبود

يا رحمت للعالمين(4)

*****

دوباره بال و پر زند كبوتر وجود من

بوي مدينه مي دهد ركوع من سجود من

آينه در آينه حق

نظر به مصطفي كند

دوباره شمع قلب من

به شعله اقتدا كند

يا رحمت للعالمين(4)

*****

جحيم و جنت خدا بسته به مهر و خشم توست

نوشته در كتاب دل شاعر غمزه چشم توست

بگوش زخم بي كسي

ترانه ي نمك بزن

دوباره مهر خنده بر

قباله ي فدك بزن

يا رحمت للعالمين(4)

*****

35- امشب شب غار حرا از روز روشن تر شده

مشخصات

مناسبت مبعث

سبك مرثيه

قالب قصيده

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع نخل ميثم 4

تعداد استفاده 0

متن شعر

امشب شب غار حرا از روز روشن تر شده

امشب فضاي مكه پر از جلوه ي كوثر شده

امشب جهان رشك جنان امشب زمين كوثر شده

امشب امين وحي حق نازل به پيغمبر شده

امشب محمد كرده بر تن خلعت پيغمبري

يا گوش شو تا بشنوي يا چشم شو تا بنگري

*****

اي مكه احمد آمده آغوش خود را باز كن

اي كعبه بر دور سر آن جان جان پرواز كن

اي بت ثناي مصطفي با نام حق آغاز كن

اي آفرينش يك صدا آهنگ وحدت ساز كن

اي جامعه بيدار شو قرآن صلايت مي زند

فرياد زن پاسخ بگو احمد صدايت مي زند

*****

يا رحمت للعالمين جبريل مي خواند تو را

اي منجي كل بشر بيرون بيا از اين سرا

تو شهريار عالمي تا چند در غار حرا

اي يوسف مصر وجود از چاه تنهايي درآ

اين خلق خواب آلوده را بيدار كن بيدار كن

اقرأ بخوان اقرأ بخوان تكرار كن تكرار كن

*****

تو سروران را سروري تو رهبران را رهبري

تو از تمام انبيا هم بهتري هم برتري

تو كشتي توحيد را هم ناخدا هم لنگري

تو اولين روشنگري تو آخرين پيغمبري

پيغمبران يك كاروان، تو كاروان سالارشان

پابست تو، با دست تو وا شد گره از كارشان

*****

اي آشناي عالمي اي عالمي بيگانه ات

اي سينه ي صافي دلان لبريز از پيمانه ات

اي كل عقل و عقل كل اي عاقلان فرزانه ات

اي شمع جمع عالمي اي مهر و مه پروانه ات

سنگ تو بايد سينه ي نا اهل ها را بشكند

تا حمزه ات پيشاني بوجهل ها را بشكند

*****

ما بر تو از

صبح ازل حكم خطيري داده ايم

ما بر تو تا شام ابد خير كثيري داده ايم

ما خلق را مانند تو مهر منيري داده ايم

ما بر تو مانند علي شمشير و شيري داده ايم

اي وهم گم در جاه تو پيوسته تابان ماه تو

پيغمبر محبوب ما دست علي همراه تو

*****

اي در بدن جانت علي تسليم فرمانت علي

تفسير قرآنت علي شمشير برانت علي

آغاز و پايانت علي پيدا و پنهانت علي

شير خروشانت علي اول مسلمانت علي

بر قله ي انديشه ها پرواز كن پرواز كن

راهي كه بايد طي كني با يا علي آغاز كن

*****

اي تا قيامت جاودان اسلام تو آئين تو

اي نقش لبخند خدا روي لب خونين تو

دشمن هم از كف داده دل بر منطق شيرين تو

قرآن و عترت تا ابد رمز بقاي دين تو

باز از حراي ديگري پيغمبري آغاز كن

دام نفاق و فتنه را از پاي امت باز كن

*****

با اتحاد دشمنان ايجاد گشته خيبري

تا بشكند اركان آن تا بر كند از آن دري

اي كاش تا بار دگر آيد به ميدان حيدري

آيد به ميدان حيدري با ذوالفقار ديگري

فرياد، يا للمسلمين آيا شود از آستين

بار دگر آيد برون دست اميرالمؤمنين

*****

اي حيدر خيبر شكن پيروز اين ميدان تويي

اي حجت ثاني عشر هم نوح هم طوفان تويي

هم مصلح كل بشر هم حامي قرآن تويي

امّيد محرومان تويي فرياد مظلومان تويي

اي آفتاب دل برآ از پرده ي غيبت درآ

اي غيبت كبري برو اي دوره ي هجران سرآ

*****

اي سينه ي مجروح ما مجروح طول غيبتت

در بعثت جدت همه چشم انتظار بعثتت

خورشيد مكه كي رسد صبح طلوع نهضتت

بت هاي عالم بشكند با دست عزم و همتت

اي موسي دوران بيا اي عيسي قرآن بيا

اي نوح كشتيبان بيا عالم شده

طوفان بيا

*****

باز آ كه بي تو شيعه را جز خون دل در كام نيست

بازآ كه امت را به دل آني دگر آرام نيست

از حق به غير حرف حق از دين بغير از نام نيست

اسلام بي خط شما با ا... قسم اسلام نيست

تا ماه و خورشيد و فلك تا عالمند و آدمند

«ميثم»، غدير و بعثت و قرآن و عترت با همند

*****

36- آفتاب عالم آرا آفتابي مي كند

مشخصات

مناسبت مبعث

سبك ولادتي

قالب تركيب بند

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

آفتابِ عالم آرا آفتابي مي كند

با اشعه رنگِ دلها را شهابي مي كند

اين چه دريائيست اعجازي حسابي مي كند

چشم هر بيننده اش را نقره آبي مي كند

خود دل است اين، دلبر است اين، رهنما و رهبر است

اين رسول حق محمّد، حضرتِ پيغمبر است

*****

كوه نور و صخره هايش خم شده در سجده اش

آشنا غار حرا با نغمه ي هر سجده اش

بوته هاي اين بيابان گوئيا در سجده اش

مي كند هم خاك و باد و آب و آذر سجده اش

كيست اين جبريل دارد مي به جامش مي دهد

هم خدا، هم مكه، هم هستي، سلامش مي دهد

*****

نقش پيشاني او تك بيتي از دنيا غزل

رنگ چشمانش زند طعنه به شهد و بر عسل

ابروانش فارغ از هر گونه امثال و مثل

بر لبش طراحيِ حي علي خير العمل

كينه هاي مانده در دل با اخوت ختم شد

تا كه با دست محمّد اين نبوّت ختم شد

*****

عيد مبعث آمد و ديده چراغاني شده

ديو جهل و نا اميدي سخت زنداني شده

عرش بنشسته به فرش و فصل مهماني شده

روح ما با ذكر احمد روحِ روحاني شده

لحظه ي پرواز آمد بال ها را باز كن

شاديِ بعثت بدين پرپر زدن آغاز كن

*****

37- بانگ تكبير ز امواج فضا مي آيد

مشخصات

مناسبت مبعث

سبك مرثيه

قالب قصيده

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع نخل ميثم 4

تعداد استفاده 0

متن شعر

بانگ تكبير ز امواج فضا مي آيد

گوش باشيد كه آواي خدا مي آيد

بوي عطر از نفس باد صبا مي آيد

نفس باد صبا روح فزا مي آيد

پيك وحي است كه در غار حرا مي آيد

به محمد ز خداوند ندا مي آيد

اي خلايق همه اين طرفه ندا را شنويد

گوش هاي شنوا حكم خدا را شنويد

*****

بت و بتخانه همه ذكر خدا مي گويند

سخن از اقرأ و از غار حرا مي گويند

حمد حق، مدح رسول دو سرا مي گويند

خلق عالم همه تبريك به ما مي گويند

حكم توحيد به ما و به شما مي گويند

همگي با نفس روح فزا مي گويند

بشريت چه نشستي كه مسيحت آمد

حكم توحيد به آواي فصيحت آمد

*****

اين چراغي است كه تا شام ابد جلوه گر است

اين يتيمي است كه بر عالم خلقت پدر است

اين نجات همه در دامن موج خطر است

اين رسولي است كه از كلّ رُسُل خوب تر است

پيشتر از همه بعد از همه پيغامبر است

تا صف حشر طرفدار حقوق بشر است

چشم بد دور ز آيينه ي رخسارش باد

تك و تنهاست خداوند نگهدارش باد

*****

آي انسان ها فرمان پيمبر شنويد

گوش تا از سخن خلق فراتر شنويد

روح گرديد و از آن روح مطهر شنويد

همه با هم سخن خالق داور شنويد

بانگ تهليل شنيديد مكرر شنويد

همه را با هم در عدل برابر شنويد

دوره ي كفر و زر و زور به اتمام آمد

اهل عالم همه آماده كه اسلام آمد

*****

عيد آزادي زن هاي اسير است امروز

عيد خلق است و خداوند قدير ايت امروز

دامن

مكه پر از مشك و عبير است امروز

بشريت را فرمان خطير است امروز

حق بشير است بشير است بشير است امروز

جاودان باد چراغي كه منير است امروز

ذكر بت ها همه «لا نعبد الا اياه»

همه گويند «ولا قوه الا با ا...»

*****

تا به كي چهره ي خورشيد عدالت مستور

تا به كي سلطه ي بيدادگران با زر و زور

با من امروز بخوانيد همگي اين منشور

منجي كل جهان آمده با مشعل نور

عيد بعثت شده يا عيد جهانگير ظهور

تهنيت باد بر آن دخترك زنده به گور

دور دختر كشي و جهل به پايان آمد

سر تسليم بياريد كه قرآن آمد

*****

مكه آهنگ، به گلواژه ي اقرأ بنواز

كعبه از جا كن و تا غار حرا كن پرواز

يا محمد سخن خويش ز لا كن آغاز

خيز از جا به بت و بتگر و بت خانه بتاز

بشريت را با مكتب توحيد بساز

سر اين رشته دراز است دراز است دراز

خيز تا عرصه ي بيدادگران تنگ كني

سينه در حين تبسم سپر سنگ كني

*****

اي به راه تو تمامي ملل را ديده

اي كه جبريل امين دور سرت گرديده

اي به قلب بشر از غار حرا تابيده

اي خدا پيش تر از پيش تو را بگزيده

اي سحاب كرمت بر همگان باريده

خيز از جاي خود اي جامه به تن پيچيده

چشم عالم به ره مكتب روشنگر توست

منجي كل بشر دين علي پرور توست

*****

گر چه فوجي پي آزار تن و جان توأند

فكر بشكستن پيشاني و دندان توأند

روزي آيد كه همه خلق مسلمان توأند

خاك مقداد تو عمار تو، سلمان توأند

سر فرو برده به تسليم به فرمان توأند

پيرو دين تو و عترت و قرآن توأند

عالم كفر به اسلام تو تبديل شود

به تولاي علي دين تو تكميل شود

*****

تو و آل تو

چراغان هداييد همه

چارده آينه از وجه خداييد همه

چارده صورت توحيد نماييد همه

چارده قبله ي ارباب دعاييد همه

چارده نوح به طوفان بلاييد همه

چارده مهر عيان در همه جاييد همه

چارده طور به سيناي وسيع دلها

چارده عقده گشا در همه ي مشكل ها

*****

عزت امت تو در گرو وحدت توست

وحدت امت تو پيروي از عترت توست

طاعت عترت تو، طاعت حق، طاعت توست

در رگ قلب حسين بن علي غيرت توست

تا خدايي خداوند به پا دولت توست

شيعه آن است كه هر لحظه ي او بعثت توست

شيعه در حكم تو نور ازلي را ديده

شيعه در غار حرا با تو علي را ديده

*****

بعثت شيعه ز آغاز غدير است و حراست

بعثت سوم او واقعه ي عاشوراست

پدر شيعه علي، مادر شيعه زهراست

شيعه جان و تنش از آب و گل كرببلاست

به خدايي خدايي كه جهان را آراست

شيعه بودن شرف و عزت و آزادي ماست

شيعه تا خون به رگش موج زند يار علي است

«ميثما» شيعه همان ميثم تمار علي است

*****

38- شب بعثت نبي شب ثناي احمده

مشخصات

مناسبت مبعث

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

شب بعثت نبي شب ثناي احمده

روشني بخشِ دلا نبوته محمده

جبل النور ببين به دل داره جلا مي ده

از دلِ غارِ حرا نوايي آشنا مي ده

صل الله عليك يا محمد يا محمد يا محمد (3)

*****

چي شده غار حرا سرودِ مستي مي خونه

نغمه ي محمد و تموم هستي مي خونه

كار هر چي عرشيه زمزمه و ثنا شده

به مسلمونا بگيد حاجتشون روا شده

صل الله عليك يا محمد يا محمد يا محمد (3)

*****

دور هر چي كافره شرم و خجالت پيچيده

چونكه تو چشم نبي برقِ رسالت پيچيده

دلِ كل عالمين افتاده تو تاب و تبش

بسم ربك الذي خلق شده نقشِ لبش

صل الله عليك يا محمد يا محمد يا محمد (3)

*****

39- اي جان جهان جان محمد

مشخصات

مناسبت مبعث

سبك مرثيه

قالب مثنوي

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع نخل ميثم 4

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي جان جهان جان محمد

با نام خدا بخوان محمد

اي باعث ممكنات اقرأ

اي خواجه ي كائنات اقرأ

اي قدر و جلالتت مبارك

فرمان رسالتت مبارك

اي رشته ي نه فلك به چنگت

تا چند مكان به تخته سنگت

تو پيك مقدس نجاتي

تو روح حيات را حياتي

اي درّ يتيم و باب خلقت

اي سينه ي تو كتاب خلقت

اي گمشده آفتاب، احمد

امشب ز حرا بتاب، احمد

اي در كنفت جهان هستي

آغازگر خداپرستي

برخيز و به سوي كعبه كن رو

تا بشنوي از بتان هوالهُو

اين غار كه با تو كرده عادت

دارد به نبوتت شهادت

اين سنگ كه بر رويش نشستي

فرياد زند پيمبر استي

اي كعبه ي كعبه دلبري كن

برخيز و پيام آوري كن

با نام خداي حي سرمد

بگشاي زبان بخوان محمد

كو از «علق» آدم آفريده

«كن» گفته و عالم آفريده

اي وادي مكه احمد است اين

اي غار حرا محمد است اين

اين تخته ي سنگهاي غارند

كآواي شهادتين دارند

اي مردم مكه حق پرستي

تا چند به خواب جهل و مستي

تا چند بشر ز معرفت دور

تا چند حكومت زر و زور

اين كعبه كه گِرد آن نشستيد

اين لات و هبل كه مي پرستيد

دارند به لب نداي تهليل

از ختم رسل كنند تجليل

هر سنگ و درخت با محمد

فرياد زنند يا محمد

آئين تو تا ابد جهاني است

دين تو هماره جاوداني است

منجي بشر به بانگ تكبير

از كوه حرا شده سرازير

انوار نبوتش زند برق

هستي شده در فروغ او غرق

درياب خديجه، شوهرت را

تبريك بگو پيمبرت را

اين نور نبوت است بشتاب

خورشيد اخوت است بشتاب

روزي كه بشر در آب و گل بود

اين نور هماره مشتعل بود

در خلوت دوست

منجلي بود

حق بود و محمد و علي بود

سوگند به عصمت محمد

احمد، علي و علي است، احمد

سير خط سرخ نور كردند

تا عمق زمان عبور كردند

از سن علي گذشته ده سال

افتاده رسول را به دنبال

دو شمس نبوت و ولايت

دو محور عالم هدايت

او هستي و هست آفرينش

اين نفس نفيس و جانشينش

او بر همه «تفلحوا» بيانش

اين سوره ي مؤمنون به شانش

دو آيت حق، دو يار نستوه

گويي دو محمد آيد از كوه

از جانب ذات حي دادار

هنگام نزول وحي در غار

احمد كه ز وحي منجلي بود

در محضر او فقط علي بود

در صورت هم خداي ديدند

آوازه ي وحي را شنيدند

اي عبد مطيع حي سرمد

اي پيرو مكتب محمد

از خط علي مباش بيرون

موسي نشود بدون هارون

يك طايفه يارِ يارِ يارند

يك سلسله يارِ يارِ غارند

من عاشق روي يارِ يارم

كاري نبود به يارِ غارم

حيدر دَرِ باز شهر علم است

گنجينه ي راز شهر علم است

بر غير خدا سجود ممنوع

بي اذن علي ورود ممنوع

از جانب در به شهر رو آر

دزد است كه مي رود ز ديوار

ما مؤمن و تابع اميريم

ما پيرو بعثت و غديريم

داريم به كف زمام عزت

از ظهر غدير و صبح بعثت

دين مهر اميرمؤمنين است

و ا... علي تمام دين است

روزي كه هنوز ما نبوديم

لبريز ز مهر دوست بوديم

در محضر مصطفي رسيديم

الحق مع علي شنيديم

اي رشته ي عالمت در انگشت

اي مهر و مهت هماره در مشت

اي خواجه ي كائنات احمد

اي خاتم انبياء محمد

گرديده هزار و چارصد سال

حق تو و عترت تو پامال

ماران درون آستينت

بودند هماره در كمينت

برگرد سقيفه ها خزيدند

تا پيكر عدل را گَزيدند

بستند به سوي حرف حق گوش

كردن غدير را فراموش

در بين تمام انجمن ها

هارون تو شد غريب و تنها

با توطئه ظلم ها به حق شد

تا مصحف

دين ورق ورق شد

ماندند غريب تا قيامت

قرآن و ولايت و امامت

اي گمشده يك هزاره بازآ

از غار حرا دوباره بازآ

با امت خود بگو ولي كيست

فرياد بزن بگو علي كيست

يكبار دگر بگو به امت

قرآن نشود جدا ز عترت

اسلام و علي، كتاب و عترت

هر چار يكي است در حقيقت

سوگند به والضحي و والطّور

سوگند به نورِ سوره ي نور

سوگند به آفتاب رخشان

سوگند به ماه نور افشان

سوگند به سرّ هفت حا ميم

سوگند به عاديات و تحريم

سوگن به سوره ي محمد

سوگند به ايليا و احمد

سوگند به بيت و اعتبارش

سوگند به ركن مستجارش

سوگن به كعبه و خليلش

سوگند به وحي و جبرئيلش

تا هست خدا و خلقت او

ماييم و رسول و عترت او

شيعه همه عزت و جلالش

قرآن و محمد است و آلش

در پيروي از كتاب و عترت

يك نور بود غدير و بعثت

ما پيرو بعثت و غديريم

جز دامن مرتضي نگيريم

داريم سه محور هدايت

قرآن و نبوت و ولايت

«ميثم» به خداي حيّ منان

قرآن علي و علي است قرآن

رحلت

1- خاتم الانبيا رسول خدا

مشخصات

مناسبت رحلت

سبك مرثيه

قالب مثنوي

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع دو دريا اشك 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

خاتم الانبيا رسول خدا

كه جهانش هزار بار فدا

ك_رد اع_لام ب_ر سر منبر

به خلايق ز اص_غر و اكبر

كه من اي مسلمينِ نيك خصال

ديدم آزارها به بيست و سه سال

كرده ام روز و شب حمايتتان

سنگ خوردم پي هدايتتان

ساحرم خوانده ايد و جادوگر

ب_ر س_رم ريختي_د خاكستر

گ_اه ك_رديد سن_گ ب_ارانم

گ_ه شكستيد درِّ دن_دانم

مثل م_ن از منافق و كفار

هي_چ پيغمبري ن_ديد آزار

حال چون مي روم از اين دنيا

اجر و مزدي نخواستم ز شما

ج_ز ك_ه ب_ا عت_رتم مودّتتان

حرمت و طاع_ت و محبتتان

دو ام_انت م_راست بين شما

طاعت از اين دو هست، دين شما

اي_ن دو از ام_ر داورِ منّ_ان

يكي عترت بوَد، يكي قرآن

اين دو با هم چو اين دو انگشتند

ت_ا اب_د متصل به يك مشتند

كافر است آن كسي كه در اقرار

ي_كي از اين دو را كند انكار

چون محمّد ز دار دنيا رفت

روح او در بهشت اعلا رفت

جم_ع گشتند ام_ت اس_لام

تا به زهرا دهند يك انع_ام

رو سوي بيت كبريا كردند

ج_اي گل، بار هيزم آوردند

گلش_ان شعل_ه هاي آذر بود

ح_رمتِ دخت_رِ پيمبر ب_ود

دختر وحي را به خانه زدند

ب_ر ت__ن وحي تازيانه زدند

اولي_ن اج_ر مصطفي اين بود

حمله ب_ر بيت آل ياسين بود

اج_ر دوم ن_صيب م_ولا شد

كشت_ه در صبحِ شامِ احيا شد

آنكه عمري چو شمع مي شد آب

رُخش از خون سر گرفت خضاب

ف_رق بشْكسته و دل صد چاك

مث_ل زهرا شبانه رفت به خاك

اج_ر س_وم رسي_د ب_ر حسنش

تيرب_اران ش_د از جف_ا ب_دنش

ت_ن پ_اكش ب_ه ش_انه ي_اران

ش_د ب__ه ب_اران تير، گلباران

اج_ر چ_ارم بس_ي ف_راتر بود

ني_زه و تي_ر و تيغ و خنجر بود

دس_ت ظلم و عناد بگشادند

اجره_ا ب_ر حسي_ن او دادند

گرگ هايش به سينه چنگ زدند

ب_ه جبينش ز كين_ه سنگ زدند

حمل_ه ب_ر جس_م پاك او كردند

ني_زه در سين_ه اش ف_رو كردند

ب_ر دل او ك_ه ج_اي داور بود

هدي_ه كردن_د تي_ر زه_رآلود

تي_ر مسموم، خصم او را كشت

سر به دل برد و شد برون از پشت

كاش در خون خويش مي خفتم

ك_اش مي م_ردم و نم_ي گفتم

آب ه_ا ب_ود مه_ر م__ادر او

تشنه لب شد بريده حنجر او

داد از تي_غ، ق_اتلش ش_ربت

سر او شد جدا به ده ضربت

«ميثم» آتش زدي به جان بتول

سوخت زين شعله قلب آل رسول

2- رحلت رحمت للعالمين آمده

مشخصات

مناسبت رحلت

سبك مرثيه

قالب آهنگين

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع دو دريا اشك 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

رحلت رحمت للعالمين آمده

ناله از قلب جبريل امين آمده

از ملايك هم_ه، آيد اين زمزمه

السلام عليك، يا رسول الله

*****

آه و واويلتا محشر كبري شده

روز تنهايي حيدر و زهرا شده

حضرت فاطمه، دارد اين زمزمه

السلام عليك، يا رسول الله

*****

اهل عالم عزاي خاتم الانبياست

همه جا كربلاي خاتم الانبياست

زين بلاي عظيم، گشته امت يتيم

السلام عليك، يا رسول الله

*****

در سقيف_ه بپ_ا فتنه ديگ_ر شده

بعد ختم رسل، ستم به حيدر شده

غربت حيدر است، جان پيغمبر است

السلام عليك، يا رسول الله

*****

ب_ر در خان_ه دختر ختم رسل

هيزم آورده اند عوض دسته گل

شد ز بيت خدا، دود آتش به پا

السلام عليك، يا رسول الله

*****

يا محمّد بيا بلاي ديگر ببين

خانه وحي را طعمه آذر ببين

گشته حقّت ادا، شده محسن فدا

السلام عليك، يا رسول الله

*****

3- رحلت پيغمبر و قتل حسن قتل رضاست

مشخصات

مناسبت رحلت

سبك مرثيه

قالب آهنگين

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع يك ماه خون گرفته(4)

تعداد استفاده 0

متن شعر

رحلت پيغمبر و قتل حسن قتل رضاست

فاطمه صاحب عزاست(2)

زين مصيبت خون دل جاري ز چشم مرتضاست

*****

آسمان گريد، براي رحمت للعالمين

ريخته، خاك مصيبت، بر سر روح الامين

بي كس و تنها شده، مولا اميرالمؤمنين

از زمين تا عرش اعلي بانگ واويلا بپاست

فاطمه صاحب عزاست (2)

*****

آه و واويلا، كه چشمان پيمبر بسته شد

باب وحي و خانه ي زهراي اطهر بسته شد

دست فتنه، باز شد بازوي حيدر بسته شد

هم عزاي مصطفي، هم غربت شيرخداست

فاطمه، صاحب عزاست (2)

*****

در كنار تربت پاك رسول مؤتمن

روز روشن، تيرباران شد، تن پاك حسن

زين مصيبت تا قيامت، سوخت قلب مرد و زن

شيعه، گر خون گريد از غم، تا صف محشر رواست

فاطمه، صاحب عزاست (2)

*****

فاطمه، آن عصمت ذات خداي ذوالمنن

با اميرالمؤمنين، رخت عزا دارد به تن

گاه، مي گويد پدر، گاهي رضا، گاهي حسن

گه خراسان، گه مدينه، گه به دشت كربلاست

فاطمه، صاحب عزاست (2)

*****

عاقبت از زهر مأمون، پاره شد قلب رضا

در ميان حجره ي در بسته، مي زد دست و پا

گه، جوادش را، گهي معصومه، را مي زد صدا

داغ او تا صبح محشر، بر دل سوزان ماست

فاطمه، صاحب عزاست (2)

*****

4- سوخته قلب علي مرتضي

مشخصات

مناسبت رحلت

سبك مرثيه

قالب آهنگين

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع دو دريا اشك 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

سوخته قلب علي مرتضي

حضرت زهرا شده صاحب عزا

بر پ_در و ب_ر حسن و بر رضا

آجرك ا... بقيه ا...

*****

پيك_ر پ_اك خاتم المرسلين

مانده ميان حجره روي زمين

ج_ان محمّد شده خانه نشين

آجرك ا... بقيه ا...

*****

خون شده از غم جگر فاطمه

رفت_ه ز دني_ا پ_در فاطمه

رخت عزا شد به بر فاطمه

آجرك ا... بقيه ا...

*****

گشته جهان بزم عزاي حسن

جان دو عالم به فداي حسن

گريه كن اي ديده براي حسن

آجرك ا... بقيه ا...

*****

غريب خانه در وطن كشته شد

بگ_و ام_ام ممتح_ن كشته شد

يوسف فاطمه حسن كشته شد

آجرك ا... بقيه ا...

*****

شهر خراسان همه جا محشر است

ب_ر جگ_ر شيع_ة غ_م ديگر است

قت_ل جگ_ر پ_ارة پيغمب_ر است

آجرك ا... بقيه ا...

*****

فاطمه را خون چكد از هر دو عين

بيشت_ر از هم__ه ب__راي حسين

داغ حسي__ن است غ_م عالميْن

آجرك ا... بقيه ا...

*****

5- ملك الموت مزن شعله به زخم جگرم

مشخصات

مناسبت رحلت

سبك مرثيه

قالب غزل

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع دو دريا اشك 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

ملك الموت مزن شعله به زخم جگرم

واي من گر تو مدارا نكني با پدرم

صب_ر ك_ن سير ببينم رخ بابايم را

چه كنم سدّ نگاهم شده اشك بصرم

قسمت اين بود كه بالاي سرش بنشينم

چشم بگشايم و جان دادن او را نگرم

وقت جان دادن خود گفت: مقدر اين است

دو م_ه و نيم دگر فاطمه را هم ببرم

اي پدر! مادر مظلومه من يار تو بود

من پس از رفتن تو جان علي را سپرم

با تن خسته و بازوي كبود از مسجد

قول دادم كه علي را به سوي خانه برم

دست از دامن حيدر نكشم يك لحظه

گر بريزند همه اهل مدينه ب_ه سرم

قسمت اين بود كه بعد از تو بمانم بابا

تا كه با دادن جان، جان علي را بخرم

به فداي سر يك موي علي باد پدر

گ_ر مي_ان در و دي_وار دهد جان، پسرم

جگرت سوخت به هر بيت كه گفتي «ميثم»

اج_ر اي_ن س_وختنت ب_ا اح_دِ دادگرم

6- مدينه چه كردي رسول خدا را

مشخصات

مناسبت رحلت

سبك مرثيه

قالب مثنوي

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع يك ماه خون گرفته(4)

تعداد استفاده 0

متن شعر

مدينه، چه كردي رسول خدا را

گرفتي ز ما خاتم الانبيا را

چه بيدادگر بود، اين چرخ گردون

كه خاك يتيمي، به سر ريخت ما را

دريغا! كه روح دعا، رفت در خاك

گرفتند از ما روان دعا را

به سوگ محمّد، بگرييد، ياران

كه زهرا ببيند، سرشك شما را

بياريد گل بر در بيت زهرا

كه هم درد باشيد، خيرالنسا را

الهي الهي كه اهل مدينه

نبينند، تنهايي مرتضا را

الهي نبينم كه زهرا به صحرا

دهد آب با اشك خود نخل ها را

مبادا كه در بيت وحي الهي

بدون طهارت، گذاريد پا را

ببوسيد، روي حسين و حسن را

تسلّا دهيد اين دو صاحب عزا را

خدا را چه شد، آن طبيب دو عالم

كه آورد، بر زخم جان ها، دوا را

نه لب بر گلوي حسينش نهاده

نه بوسيده لعل لب مجتبا را

سلامي نداده است، بر اهل بيتش

زيارت نكرده است، بيت الولا را

زنان مدينه، چو جان در بر خود

بگيريد، دخت رسول خدا را

مبادا مبادا، گذاريد تنها

در اين روزها، عصمت كبريا را

زنان مدينه، به جان پيمبرi

بگوييد اسرار اين ماجرا را

چرا شعله از بيت زهرا بلند است

ببينيد، آتش زدند آن سرا را

دريغا! دريغا! كه در پشت آن در

شكستند، ار كان ارض و سما را

بياييد، در آستان ولايت

كه كشتند، ريحانة المصطفي را

خطاكار، آن بود، اي اهل عالم

كز اوّل رها كرد، تير خطا را

خدا را در بيت توحيد و آتش؟

يهودند اين جانيان، يا نصارا؟

يهود و نصارا به پيغمبر خود

روا داشت كي اين چنين ناروا

را؟

كسي كو زند، لطمه بر روي زهرا

به قرآن كه كفرش بود آشكارا

نه سهمي، ز قرآن و اسلام دارد

نه ديده است، يك لحظه رنگ حيا را

نديده است، پيغمبري، جز محمّدi

ز امّت، چنين ظلم و جور و جفا را

شراري، ز بيت الولا رفت بالا

كه بگرفت در كام خود كربلا را

عدو، آتشي زد به بيت ولايت

كه بگرفت، تا حشر، دودش فضا را

زمام سخن را نگهدار «ميثم»

كه آتش زدي، قلب اهل ولا را

7- چراغ كاشانه ي من رفته اي از خانه ي من

مشخصات

مناسبت رحلت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

يا ابتاه (3) رسول ا...

*****

چراغ كاشانه ي من رفته اي از خانه ي من

ببين كه خونابه چكد ز اشك يتيمانه ي من

ز بعدت اي جوانيم شكسته و خزانيم

مزد رسالت تو شد قامت چون كمانيم

همانكه با سنگ جفا شكسته دندان ترا

ز ضربتي به پشت در شكسته پهلوي مرا

فاتحه خوانم كه دگر به هجر تو نشسته ام

غبار تربتت نهم به بازوي شكسته ام

8- دست اجل به سينه و در احترام بود

مشخصات

مناسبت رحلت

سبك ولادتي

قالب غزل

شاعر ناشناس

منبع گلواژه هاي محرم 9

تعداد استفاده 0

متن شعر

دست اجل به سينه و در احترام بود

يك گوشه ايستاده به عرض سلام بود

احمد به احتضار و خديجه در انتظار

شوق وصال بر جگرش التيام بود

مي شد فضاي خانه غريب و غريب تر

بابا ميان بستر و عمرش تمام بود

از پشت ابر گريه همه آب مي شدند

در خانواده اي كه محبت مرام بود

قرآن به دست ام ابيها نگاه كرد

بر سينه ي رسول ، سر دو امام بود

بر آخرين وصيت و درد دل پدر

لبخند گرم فاطمه حسن ختام بود

در حال غسل دادن او بود مرتضي

در بيعت سقيفه ولي ازدحام بود

امت به جاهليت پنهان سقوط كرد

حالا اسير ابرهه بيت الحرام بود

دلبند مصطفي به روي خاك كوچه ها

گاهي به سجده و گاهي قيام بود

9- ياس خوشبوي مني ، روح پهلوي مني

مشخصات

مناسبت رحلت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

ياس خوشبوي مني ، روح پهلوي مني ، زهرا زهرا(2)

تو دلبر مني : زهرا زهرا

تو كوثر مني : زهرا زهرا

*****

اي آرامش دلم ، اي اشك تو قاتلم ، از غم ديگر

اينسان نوحه سر مكن ، خون قلب پدر مكن ، جان حيدر

دار و ندار من : زهرا زهرا

بنشين كنار من : زهرا زهرا

*****

گشته بر من جلوه گر مي روي تو پشت در

مي زني من را صدا مي كشي آه از جگر

ليك جان مادرت هر چه آمد بر سرت

از دل و جان دخترم كن دفاع از رهبرت

*****

دلخسته از اين جهان ، هستم راهي جنان ، اي ماه من

قلب و جان خسته ام ، دندان شكسته ام ، گواه من

با حسرت و محن : زهرا زهرا

بوسم لب حسن : زهرا زهرا

*****

آمده وقت سفر رخت ماتم كن به بر

اي عزيز جان من كن حسينم را خبر

تا بگيرم در برش تا ببوشم حنجرش

از وفا بر سينه ام گو كه بگذارد سرش

*****

10- مدينه رنگ ماتم دارد امشب

مشخصات

مناسبت رحلت

سبك نوحه سنگين سنتي

قالب آهنگين

شاعر شاهنوري محمود

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

اباصالح(3) كجايي

اباصالح دواي درد مايي

*****

مدينه رنگ ماتم دارد امشب

تمام آسمان غم دارد امشب

چنان اين غصه بر دلها اثر كرد

جهان شور محرم دارد امشب

*****

دل من داغ دارد داغ بي حد

چو زهرا گريد از داغ محمد

گهي بر قبر خاكي سرگذارد

از آنجا پر كشد تا شهر مشهد

*****

بهار است و خزان زد قلب ما را

گرفته گَرد ماتم شيعه ها را

بيا مهدي كه از اول بسازيم

بقيع و كاظمين و كربلا را

*****

سپاس بي نهايت حي داور

دل ما از ازل شد جاي حيدر

الهي منجي عالم بيايد

در اين سالي كه شد سال پيمبر

*****

11- ز داغ من به بر رخت عزا كن اي علي جانم

مشخصات

مناسبت رحلت

سبك ولادتي

قالب غزل

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

ز داغ من به بر رخت عزا كن اي علي جانم

خداحافظ براي من دعا كن اي علي جانم

پس از من زخمهاي كينه سر وا مي كند بهرت

برو خود را مهياي بلا كن اي علي جانم

به دستت مي سپارم هستي خود را گل خود را

ز جان و دل غم او را دوا كن اي علي جانم

مقرر گشته بر تو صبر و غربت ور نه مي گفتم

كه اول ميخ را از در جدا كن اي علي جانم

بگو آيد حسن تا من زنم بوسه به لبهايش

تو پاك اشك از عذار مجتبي كن اي علي جانم

نهد بر سينه ام تا سر بگيرم بوسه از حنجر

تو عشقم را حسينم را صدا كن اي علي جانم

براي ماندن نهضت پس از خون حسين من

تو زينب را سفير كربلا كن اي علي جانم

12- مريز اشك غم اينچنين به بر من

مشخصات

مناسبت رحلت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

مريز اشك غم اينچنين به بر من

مرا مي كشي پاره ي جگر من

كه هستم ز داغ تو غرق محن

پس از خود ترا بينم اي گل محزون

گهي بين آتش گهي هاله ي خون

زني دست و پا اي همه هست من

منم فكر ضرب در و ديوار

گل و غنچه و صدمه ي صد خار

عزيز دلم اي حاصلم اي فاطمه انسيه حورا

مخور غم كه تو اول كسي كه مي شوي ملحق به بابا

*****

خدايا به داد دل مرتضي رس

كه گردد پس از من شكسته و بي كس

كه بي اذن او پا به خانه زنند

گهش از جفا كنج خانه نشانند

گهي دست بسته به كوچه كشانند

به ناموس او تازيانه زنند

چه خوش زحمت من ادا گردد

غريبانه محسن فدا گردد

عزيز دلم اي حاصلم اي فاطمه انسيه حورا

مخور غم كه تو اول كسي كه مي شوي ملحق به بابا

*****

خودم ديدم آن بي حياي ستمگر

چسان زد به روي حبيبه ي داور

كه شد غرقه خون معجر مادرم

منم آنكه گم كرده با دل خسته

در اين كوچه يك گوشوار شكسته

چه خاكي شد آخر خدا بر سرم

به كوچه چنان جوجه لرزيدم

زمين خوردن مادرم ديدم

13- روح هستي در ميان بستر است

مشخصات

مناسبت رحلت

سبك ولادتي

قالب مثنوي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

روح هستي در ميان بستر است

لحظه هاي آخر پيغمبر است

رو به قبله پاي او در احتزار

مي كشد از بهر مرگش انتظار

حيدر احساس غريبي مي كند

فاطمه هم ناشكيبي مي كند

يك طرف گريان حسن يكسو حسين

يك طرف آه و فغان زينبين

زير لب گويد به آواز جلي

اشهد ان ولي ا... علي

گاه گويد اي گروه بي وفا

خوش كنيد اجر رسالت را ادا

از شما چيزي نخواهم اي همه

جز مودت با عزيزم فاطمه

آخر او دار و ندار من بود

او گل باغ و بهار من بود

فاطمه هم خون و هم بوي من است

روح ما بين دو پهلوي من است

فاطمه عشق من و جان من است

فاطمه تفسير قرآن من است

فاطمه يك هديه از رب جلي است

كوثر است و شيشه ي عمر علي است

اين وصيت از من و چشم ترم

بعد من جان شما و دخترم

بعد من اكرام و تكريمش كنيد

ني ز حقش نيز تحريمش كنيد

هان مبادا اينكه آزارش كنيد

در غم غربت گرفتارش كنيد

14- روزهاي عجيب و جانسوزي است

مشخصات

مناسبت رحلت

سبك ولادتي

قالب قافيه پريشان

شاعر ناشناس

منبع گلواژه هاي محرم 9

تعداد استفاده 0

متن شعر

روزهاي عجيب و جانسوزي است

نفس از هُرم غصه مي گيرد

مثل هر سال بر اب الزهرا

دل ديوانه روضه مي گيرد

سخن امشب ز رحمت ا... است

سنگ خورده ترين پيمبر عشق

ناسروده ترين غزل آري

مطلع بي نظير دفتر عشق

آخرين روز عمر پر بار

مصطفي آخرين سفير خداست

حسنين و علي پريشانند

دل پريشان تر از همه زهراست

روي پيشاني رسول خدا

عرق احتضار بنشسته

بهر امت نمايد استغفار

با دلي پر ز غصه و خسته

فارق الحال مي شود احمد

چون نظر مي كند به سوي علي

سر گذارد به شانه ي زهرا

گرم عشق است و گفتگوي علي

گفت از حجره ام همه بيرون

غير زهرا و حيدر و حسنم

گريه سر داد با پريشاني

كه بيا اي حسين بي كفنم

دست زهرا گرفت با گريه

در كف دست مرتضي بنهاد

اي علي سيد الوصيينم

نرود فاطمه تو را از ياد

ياس ياسين ، امانتي خداست

اين رخ چون گل و قد طوبي

جان تو جان فاطمه حيدر

اين دو بازوي سالم زهرا

كاش روز سقيفه مي بودي

چون در آتش جمال ياست سوخت

سينه اي را كه بوسه مي دادي

ميخ ، آن را به چوبه ي در دوخت

دست خيبر گشاي ، بسته به بند

دست زهرا شكسته در كوچه

كاش بودي كه بنگري آقا

آن قيام نشسته در كوچه

تا كه آرام ، جان دهد طاها

جبرئيل آمده براي كمك

واي فردا ميان شعله و خون

آيد از پشت در صداي كمك

15- سيد بطحا رفته از دنيا

مشخصات

مناسبت رحلت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

سيد بطحا رفته از دنيا

آه و واويلا آه و واويلا

شهر قرآن زين عزا گشته سيه پوش

اي خدا شمع هدي گرديده خاموش

وامصيبت وامصيبت(2)

*****

نوحه خوان حيدر مي زند برسر

در عزاي او سوره ي كوثر

اي مدينه داغ بابا ديده زهرا

شد يتيمه كن دگر با او مدارا

وامصيبت وامصيبت(2)

*****

بعد او مردم حق ادا كردند

در سراي او آتش آوردند

شعله بالا مي رود از خانه ي او

شد اسير ميخ در پروانه ي او

وامصيبت وامصيبت(2)

*****

بعد از او يارب شد حسن تنها

كشته ي اعدا شد گل زهرا

طعنه و زخم زبانها قوت او شد

تير كين دسته گل تابوت او شد

وامصيبت وامصيبت(2)

*****

16- گلشن هستي شد خزان امشب

مشخصات

مناسبت رحلت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

گلشن هستي شد خزان امشب

اشك غم ريزد آسمان امشب

مسجد پيغمبر از غم حجله بسته

فاطمه در ماتم بابا نشسته

يا محمد يا محمد (2)

*****

بر سر امت كرده غم خانه

سوره در سوره آيه در آيه

دست گلچين باغ دين را كرده تاراج

يا محمد مي كند آهنگ معراج؟

يا محمد يا محمد (2)

*****

روح پيغمبر مي كند پرواز

غربت مولا مي شود آغاز

بعد فقدان رسول ا... رحمت

مي شود زهرا زدن مزد رسالت

يا محمد يا محمد (2)

*****

بيت وحي حق گشته نيلي پوش

لاله ها گريان باغبان خاموش

باغبان دارد ز باغ آشنايي

از ميان لاله ها عزم جدايي

يا محمد يا محمد (2)

*****

بزم آل ا... گشته غمخانه

مثل شمعي سوخت جان پروانه

آل طاها محفل ماتم گرفتند

گرد پيغمبر نواي غم گرفتند

يا محمد يا محمد (2)

*****

17- ديدي ، رخت عزا شد بر تنم اي دلبرم

مشخصات

مناسبت رحلت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

ديدي ، رخت عزا شد بر تنم اي دلبرم

گشتم ، يتيمه و خاك غمش شد بر سرم

علي علي علي علي

ندارم به سر ، سايه ي پدر

صد واويلتا صد واويلتا(2)

*****

دل شد ، در ماتمش پر از داغ و درد و محن

مولا ، تنها نما پيكرش را غسل و كفن

علي علي علي علي

هستند پيش من ، حسين و حسن

صد واويلتا(2)

*****

جز غم ، كه از وفا به خانه ي ما سر زده؟

بهر ، ياري ما ديگر كسي نيامده

علي علي علي علي

اهل كينه اند ، در سقيفه اند

صد واويلتا(2)

*****

اسم ، فرزند آخر من را او بر گزيد

اما ، سوزد دلم كه عاقبت رويش نديد

علي علي علي علي

رفت از اين جهان ، آن خلد آشيان

صد واويلتا(2)

*****

18- گشته صاحب عزا دخت خيرالبشر

مشخصات

مناسبت رحلت

سبك مرثيه

قالب آهنگين

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع يك ماه خون گرفته(2)

تعداد استفاده 0

متن شعر

گشته صاحب عزا دخت خيرالبشر

در فراق پدر در غم دو پسر

ابتاه ابتاه ابتاه گويد

يا حسن يا حسن يا رضا گويد

يا رسول ا... (2)

*****

رحلت حضرت خاتم الانبياست

اول غربت سيدالاوصياست

آسمان گشته خيمه ي ماتم

خواجه ي عالم رفته از عالم

يا رسول ا... (2)

*****

از نهاد علي خيزد اين زمزمه

غربت آورده رو بر من و فاطمه

من كه فتح بدر و احد كردم

بايد اكنون خانه نشين گردم

يا رسول ا... (2)

*****

شيعيان طشت خون را نظاره كنيد

گريه بر جگر پاره پاره كنيد

به خدا اين بر همه معلوم است

كه حسن بيش از همه مظلوم است

يا رسول ا... (2)

*****

خيزد از طشت خون ناله ي وا حسن

يا حسن يا حسن يا حسن يا حسن

همه ي عالم بر تو مي گريد

چشم قاتل هم بر تو مي گريد

يا رسول ا... (2)

*****

اي خراسان بسوز در عزاي رضا

گريه كن گريه كن در عزاي رضا

كه رضا جان داده غريبانه

مثل زهرا در گوشه ي خانه

يا رسول ا... (2)

*****

19- مُلك وجود غرق در اندوه و در عزاست

مشخصات

مناسبت رحلت

سبك مرثيه

قالب غزل

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع يك ماه خون گرفته(1)

تعداد استفاده 0

متن شعر

مُلك وجود غرق در اندوه و در عزاست

آغاز صبح غربت زهرا و مرتضاست

قرآن عزا گرفته و عترت شده غريب

شهر مدينه را به جگر داغ مصطفاست

خون گريه كن مدينه! كز اين ماتم عظيم

گر آسمان خراب شود بر سرت رواست

گشتند انبيا همه چون فاطمه يتيم

زيرا عزاي قافله سالار انبياست

خلقت چه لايق است كه صاحب عزا شود

عالم عزا گرفته و صاحب عزا خداست

اهل ولا به هوش كه با رحلت نبي

شهر مدينه يكسره آبستن بلاست

قومي براي غصب خلافت شدند جمع

يا للعجب وصي پيمبر، علي، كجاست

دارالولا محاصره ، زهراست پشت در

دود و شراره بر فلك از بيت كبرياست

آتش زدن به خانه ي ريحانه ي رسول

پاداش رنج هاي شب و روز مصطفاست

آزردن بتول پس از رحلت رسول

با ا... قسم شروع جنايات كربلاست

از لحظه اي كه غصب خلافت شد از علي

تا حشر حق آل محمد به زير پاست

هر روز رأس شاه شهيدان به نوك ني

هر شب صداي ناله ي زهرا به گوش ماست

«ميثم» قسم به ميثم آزاه ي علي

آزادگي ولايت سلطان اولياست

20- اي دل ديوانه راهي باز كن

مشخصات

مناسبت رحلت

سبك ولادتي

قالب مثنوي

شاعر ناشناس

منبع گلواژه هاي محرم 11

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي دل ديوانه راهي باز كن

تا مدينه يك نفس پرواز كن

گوش كن آواز جبريل امين

الرّحيل رحمتٌ للعالمين

وقت رفتن آمده اي پيك حق

حق تو را خواند بگو لبيك حق

مصطفي آماده ي جان دادن است

بهر زهرا هجر او جان كندن است

چشم پيغمبر به سختي باز شد

باز، آن چشمان هستي ساز شد

رو به سوي حضرت زهرا نمود

گريه كرد و لعل لبها وا نمود

كي تمام شادي دل، فاطمه

مايه ي آبادي دل فاطمه

مي روم اي نور ديده دخترم

روز تنهائي رسيده دخترم

ديده ات گريان دلت سوزان ولي

فاطمه جان تو و جان علي

گفت بايد حامي حيدر شوي

پيش مرگ او به پشت در شوي

آن زمان كه دست حيدر بسته شد

از غريبي قلب عالم خسته شد

تو پي ياري او اقدام كن

خويش را قرباني اسلام كن

اي ميان شعله ها يار علي

فاطمه جان اي علمدار علي

دست از ياري حيدر بر مدار

با نگاهت بر دلش مرهم گذار

فاطمه با ناله و سوز جگر

گفت كي جانم به قربانت پدر

گر چه نبود با غمت سوئي به چشم

ليك بابا، هر چه مي گوئي به چشم

فكر دوري از تو داغي مشكل است

آنچه دور از تو نمي گردد دل است

اي رخت شمع همه ويرانه ها

رحم كن بر غربت پروانه ها

حال او با اين سخن تغيير كرد

اشك زهرا بر دلش تأثير كرد

رو به حيدر كرد محبوب خدا

اي اميرالمؤمنين يا مرتضي

پيش آي، تا دست در دستت دهم

اين امانت را به دست تو نهم

بعد من تنهاي تنها مي شوي

شاهد غمهاي زهرا مي شوي

بعد من خانه نشينت مي كنند

حمله بر

بيت گِلينت مي كنند

هر چه آمد بر سر تو صبر كن

كشته شد گر همسر تو صبر كن

محسنت را در پَسِ در مي كُشند

طفل را همراه مادر مي كُشند

بر حريم تو جسارت مي شود

فاطمه در كوچه يارت مي شود

گر خورد سيلي ز دشمن صبر كن

آسمان ديده را پر ابر كن

دست زهرا را چو بر دستش نهاد

لرزه بر يانوي حيدر اوفتاد

ناگهان حالش دگرگون گشت، آه

كرد سوي محتبي احمد نگاه

گفت اي آرامش جانم حسن

سوره ي داوود قرآنم حسن

اي غريب بي قرينه مجتبي

اي عصاي مادرت در كوچه ها

با تو بايد اينچنين گويم سخن

ياد تنهائي تو هستم حسن

مانده تنها بين ياران مي شوي

بعد مرگت تيرباران مي شوي

گريه مي كرد و صدا مي زد حسن

بوسه مي زد دم به دم بر آن دهن

وه چه شوري و چه غوغائي همه

لحظه ها هر يك تماشائي همه

مالك الملك تمام عالمين

ديده وا كرد و صدا زد يا حسين

اي زخونت زنده نامم يا حسين

اي غريب تشنه كامم يا حسين

اي ذبيح تشنه پيش نهر آب

اي سرت بر نيزه زير آفتاب

اي رسول ا... مجنونت حسين

من فداي حلق پر خونت حسين

واي من از لحظه ي افتادنت

واي از تكيه به نيزه دادنت

21- اي عرش چرا ز غصه گريان نشوي

مشخصات

مناسبت رحلت

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع آواي حسين جان محرم78

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي عرش چرا ز غصه گريان نشوي

وز داغ و فراق و درد ويران نشوي

بر ختم رسل چرا نمي گريي خون

بهر حسن و رضا پريشان نشوي

22- نبي به تارك ما تاج افتخار گذاشت

مشخصات

مناسبت رحلت

سبك مرثيه

قالب قصيده

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع يك ماه خون گرفته(1)

تعداد استفاده 0

متن شعر

نبي به تارك ما تاج افتخار گذاشت

براي امّت خود فخر و اقتدار گذاشت

نخواست اجر رسالت ولي دو گوهر پاك

ميان ما دو امانت به يادگار گذاشت

دو گوهري كه عزيزند چون نبوّت او

يكي كتاب خدا و يكي است عترت او

*****

از اين دو، مقصد و مقصود او هدايت بود

همه هدايت او نيز در ولايت بود

مودّتي كه ز ما خواست بر ذوي القربي

از او به ما كرم و عزّت و عنايت بود

خطاب كرد كه اين دو، اعتبار همند

هماره تا ابد الدهر در كنار همند

*****

به حق كه اين دو همانند نور و خورشيدند

كه از نخست به قلب بشر درخشيدند

چهارده سده بگذشته هم چنان شب و روز

ز هم جدا نشدند و فروغ بخشيدند

چنان كه نور و چراغند لازم و ملزوم

يكي است مكتب قرآن و چارده معصوم

*****

چنان كه شخص محمد جدا ز قرآن نيست

بدون عترت، قرآن چراغ ايمان نيست

كسي كه مكتب عترت گزيد بي قرآن

جدا ز عترت و قرآن بود، مسلمان نيست

رسول گفت كه اينان چو اين دو انگشتند

كه متّصل به هم و متّكي به يك مُشتند

*****

سواي قرآن مؤمن فنا بود دينش

بدون عترت هر كس خطاست آيينش

كسي كه گفت كتاب خداست ما را بس

كند هماره خدا و كتاب نفرينش

به آيه آيه ي قرآن قسم بود معلوم

كه دين شيعه كتاب است و چارده معصوم

*****

چهارده مه تابنده، چارده اختر

چهارده صدف نور، چارده گوهر

چهارده يم توفنده، چارده كشتي

چهارده ره روشن، چارده رهبر

چهارده ولي و چارده مسيحا دم

كه هم مؤيِّد هم بوده هم مؤيَّد هم

*****

هزار حيف كه

امّت ره وفا بستند

پس از رسول خدا عهد خويش بشكستند

هنوز جسم حبيب خدا نرفته به خاك

به دشمنان خدا دسته دسته پيوستند

به بيت فاطمه ي او هجوم آورند

به جاي گل همه هيزم براي او بردند

*****

مدينه دستخوش فتنه اي عجيب شده

بهشت وحي محيط غم حبيب شده

كجا روم؟ به كه گويم؟ چگونه شرح دهم؟

علي كه نفس محمد بُوَد غريب شده

سقيفه گشته بپا و غدير رفته ز ياد

چه خوب اجر نبي داده شد، زهي بيداد

*****

الا ز خون جگر پُر هماره ساغرتان

چه زود قول نبي محو شد ز خاطرتان

مگر نگفت نبي، فاطمه است بضعه ي من

مگر نگفت پس از من علي است رهبرتان؟

مگر نگفت كه اكمال دين ولاي علي است؟

مگر نگفت كه اين آيه در ثناي علي است؟

*****

چه روي داد كه بستيد دست مولا را

رها ز بند نموديد ديو دنيا را

چرا رسول خدا را به قبر آزرديد

چرا به بيت ولايت زديد زهرا را

طريق دوستي و شيوه ي وفا اين بود؟

جواب آن همه احسان مصطفي اين بود؟

*****

عدو به آتش اگر جنت الولا را سوخت

شراره اش حرم ا... كربلا را سوخت

نسوخت دامن دخت حسين را تنها

پَر ملائكه و لب انبيا را سوخت

بود به قلب زمان ها فرود آن آتش

بلند تا صف حشر است دود آن آتش

*****

قسم به فاطمه و باب و شوي و دو پسرش

كه هر چه آمده اسلام تا كنون به سرش

خلاف خلق همان اختلاف اول بود

كه شد جدا ره امت ز خط راهبرش

هماره «ميثم» طيِ رهِ كُميت كند

به نظم تازه حمايت ز اهل بيت كند

*****

23- گفتم كه عمر ماه صفر رو به آخر است

مشخصات

مناسبت رحلت

سبك مرثيه

قالب تركيب بند

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع يك ماه خون گرفته(2)

تعداد

استفاده 0

متن شعر

گفتم كه عمر ماه صفر رو به آخر است

ديدم شروع محشر كبراي ديگر است

گردون شده سياه و فضا پر ز دود آه

تاريك تر ز عرصه ي تاريك محشر است

گرد ملال بر رخ اسلام و مسلمين

اشك عزا به ديده ي زهراي اطهر است

گفتم چه روي داده كه زهرا زند به سر

ديدم كه روز، روز عزاي پيمبر است

پايان عمر سيّد و مولاي كائنات

آغاز دور غربت زهرا و حيدر است

قرآن غريب و فاطمه از آن غريب تر

اسلام را سياه به تن، خاك بر سر است

روي حسين مانده به ديوار بي كسي

چشم حسن به اشك دو چشم برادر است

اي دل بيا به گريه ي زينب نظاره كن

مانند پيرهن جگر خويش پاره كن

*****

زهرا به خانه و ملك الموت پشت در

از بهر قبض روح شريف پيامبر

از هيچ كس نكرده طلب اذن و اي عجب

بي اذن فاطمه ننهد پاي پيش تر

با آنكه بود داغ پدر سخت، فاطمه

در باز كرد و اشك فرو ريخت از بصر

يك چشم او به سوي اجل چشم ديگرش

محو نگاه آخر خود بود بر پدر

اشك حسن چكيده به رخسار مصطفي

روي حسين بر روي قلب پيامبر

ديگر نداشت جان كه كند هر دو را سوار

بر روي دوش خويش به هر كوي و هر گذر

زد بوسه ها به حلق حسين و لب حسن

از جان و دل گرفت چو جان هر دو را به بر

هر لحظه ياد كرد به افسوس و اشك و آه

گاهي ز طشت و گاه ز گودال قتلگاه

*****

پيغمبري كه ديد ستم هاي بي شمار

از كس نخواست اجر رسالت به روزگار

چون ارتحال يافت خلايق شدند جمع

تا هديه اي دهند به زهراي داغدار

گويا نداشت شهر مدينه

درخت گل

كآن را كنند در قدم فاطمه نثار

بر دوش، بار هيزمشان جاي دسته گل

رنگ شرارت از رخشان بود آشكار

بابي كه بود زائر آن سيد رُسل

آتش زدند عاقبت آن قوم نابكار

بر روي دست و سينه ي آن بضعه الرسول

تقديم شد سه لوحه به عنوان افتخار

سيلي و تازيانه و ضرب غلاف تيغ

اي دل بگير آتش و اي ديده خون ببار

آيد صداي فاطمه از پشت در به گوش

تا صبح روز حشر مباد اين صدا خموش

*****

دردا كه بعد فاطمه روز حسن رسيد

روز ملال و غصه و رنج و محن رسيد

از زهر همسرش جگرش پاره پاره شد

بس تيرها كه لحظه ي دفنش به تن رسيد

بعد از حسن به نيزه عيان شد سر حسين

بيش از هزار زخم ورا بر بدن رسيد

بر پيكري كه بود پر از بوسه ي رسول

از گرد و خاك و نيزه شكسته، كفن رسيد

از جامه هاي يوسف كرببلا فقط

بر زينب ستمزده يك پيرهن رسيد

پاداش آن نصايح زيبا از آن گروه

تيرش درون سينه، سنان بر دهن رسيد

«ميثم» بگو به فاطمه ز آن خيمه ها كه سوخت

يك كربلا شراره ي آتش به من رسيد

مرثيه خوان خامس آل عبا منم

در خيمه هاي سوخته اش سوخت دامنم

*****

24- عمري است مهمان توأم يا رحمت للعالمين

مشخصات

مناسبت رحلت

سبك ولادتي

قالب غزل

شاعر ناشناس

منبع آواي حسين جان محرم78

تعداد استفاده 0

متن شعر

عمري است مهمان توأم يا رحمت للعالمين

محتاج احسان توأم يا رحمت للعالمين

يا سيدي مولا مدد هو يا أب الزهرا مدد

ريزه خور خوان توأم يا رحمت للعالمين

اي آسمان مشتاق تو وي نُه فلك عشّاق تو

من از محبّان توأم يا رحمت للعالمين

اي بوده تا آخر نفس رويت علي را دادرس

گويد پريشان توأم يا رحمت للعالمين

گويد تو را زهراي تو بابا مرو بابا مرو

سر در گريبان توأم يا رحمت للعالمين

گفتي ميان بسترت با قلب زار دخترت

محزون و نالان توأم يا رحمت للعالمين

آه از دل شوريده ات قلب مصيبت ديده ات

عمري است گريان توأم يا رحمت للعالمين

اي بر غريبان گريه ات قرآن و عترت هديه ات

من عبد فرمان توأم يا رحمت للعالمين

لبيك يا خيرالأنام مائيم و فرمان امام

با جانشينان توأم يا رحمت للعالمين

ما با توئيم تا نشأتين جزو لثارات الحسين

من از شهيدان توأم يا رحمت للعالمين

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109