99. سوره الزلزلة

مشخصات کتاب

سرشناسه:مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان،1388 عنوان و نام پدیدآور:قرآن مجید به همراه 28 ترجمه و 6 تفسیر/ مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان مشخصات نشر دیجیتالی:اصفهان:مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان 1388. مشخصات ظاهری:نرم افزار تلفن همراه و رایانه

موضوع:معارف قرآنی

سوره الزلزلة

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ

إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها (1)

وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها (2)

وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَها (3)

يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها (4)

بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحى لَها (5)

يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتاتاً لِيُرَوْا أَعْمالَهُمْ (6)

فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ (7)

وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ (8)

آشنايي با سوره

99- زلزال [لرزش و زلزله]

در آيه اول وقوع زمين لرزه مهيب را هنگام ظهور قيامت بيان مى كند. زلزله اى كه در پى آن بر انگيختن مردم براى روز دادرسى عمومى در محشر و پاداش خوبيها و كيفر بدى ها است. نام ديگر سوره، «زلزله است. 8 آيه دارد و بعد از سوره نساء در مدينه نازل شده است

شان نزول

دقت در حسابرسى قيامت

شأن نزول آيه هاى 7 و 8 سوره زلزله

يكى از ياران ثروتمند پيامبر، با اين كه در انفاق كردن بسيار كوشا بود، ولى تنها در كارهاى بزرگ كه به انفاق بيش ترى نياز داشت، مشاركت مى كرد و براى موارد كوچك، اهميتى قايل نمى شد. وى مى گفت اجر و پاداش به كارهاى بزرگ تعلق مى گيرد، كارهايى كه ما آن را دوست داشته باشيم، ولى اگر اندك و براى ما ارزشى نداشته باشد به آن ثواب تعلق نمى گيرد. بنابراين، فقيران و تهيدستانى را كه از او كمك مى خواستند، از نزد خود مى راند. يكى ديگر از ياران پيامبر معمولاً از گناهان كبيره پرهيز مى كرد؛ يعنى تنها گناهان بزرگ را سزاوار كيفر و عذاب الهى مى دانست، در حالى كه به گناهان كوچك توجه نمى كرد و به راحتى چه بسا آن را مرتكب مى شد. او حتى دروغ، غيبت و نگاه كردن به نامحرم را از گناهان صغيره مى دانست و آنان را انجام مى داد و مى گفت ما را تنها به سبب گناهان بزرگ، بازخواست مى كنند. آيه هاى زير نازل شد و مسلمانان را از انجام دادن گناهان كوچك بر حذر داشت و ميل آنان را به انفاق هاى كم برانگيخت؛ زيرا بخشيدن اشياى خرد و ناچيز، انسان را به انفاق كردن اشياى زياد برمى انگيزاند و

ارتكاب گناه كوچك نيز ممكن است راه را براى انجام دادن گناهان بزرگ بگشايد:

پس هر كه هم وزن ذره اى نيكى كند، [نتيجه] آن را خواهد ديد «» و هر كه هم وزن ذره اى بدى كند، [نتيجه] آن را خواهد ديد. «» (1)

پاورقى:

(1) نمونه بينات، ص 875.

دقت در حسابرسى قيامت

شأن نزول آيه هاى 7 و 8 سوره زلزله

يكى از ياران ثروتمند پيامبر، با اين كه در انفاق كردن بسيار كوشا بود، ولى تنها در كارهاى بزرگ كه به انفاق بيش ترى نياز داشت، مشاركت مى كرد و براى موارد كوچك، اهميتى قايل نمى شد. وى مى گفت اجر و پاداش به كارهاى بزرگ تعلق مى گيرد، كارهايى كه ما آن را دوست داشته باشيم، ولى اگر اندك و براى ما ارزشى نداشته باشد به آن ثواب تعلق نمى گيرد. بنابراين، فقيران و تهيدستانى را كه از او كمك مى خواستند، از نزد خود مى راند. يكى ديگر از ياران پيامبر معمولاً از گناهان كبيره پرهيز مى كرد؛ يعنى تنها گناهان بزرگ را سزاوار كيفر و عذاب الهى مى دانست، در حالى كه به گناهان كوچك توجه نمى كرد و به راحتى چه بسا آن را مرتكب مى شد. او حتى دروغ، غيبت و نگاه كردن به نامحرم را از گناهان صغيره مى دانست و آنان را انجام مى داد و مى گفت ما را تنها به سبب گناهان بزرگ، بازخواست مى كنند. آيه هاى زير نازل شد و مسلمانان را از انجام دادن گناهان كوچك بر حذر داشت و ميل آنان را به انفاق هاى كم برانگيخت؛ زيرا بخشيدن اشياى خرد و ناچيز، انسان را به انفاق كردن اشياى زياد برمى انگيزاند و ارتكاب گناه كوچك نيز ممكن است راه را براى انجام دادن گناهان بزرگ بگشايد:

پس هر

كه هم وزن ذره اى نيكى كند، [نتيجه] آن را خواهد ديد «» و هر كه هم وزن ذره اى بدى كند، [نتيجه] آن را خواهد ديد. «» (1)

پاورقى:

(1) نمونه بينات، ص 875.

اعراب آيات

{بِسْمِ} حرف جر و اسم بعد از آن مجرور {اللَّهِ} مضاف اليه، مجرور يا در محل جر / فعل مقدّر يا محذوف / فاعل محذوف {الرَّحْمنِ} نعت تابع {الرَّحِيمِ} نعت تابع

{إِذا} ظرف يا مفعولٌ فيه، منصوب يا در محل نصب {زُلْزِلَتِ} فعل ماضى، مبنى بر فتحه ظاهرى يا تقديرى / (ت) تأنيث {الْأَرْضُ} نائب فاعل، مرفوع يا در محل رفع {زِلْزالَها} مفعول مطلق يا نائب مفعول، منصوب / (ه) ضمير متصل در محل جر، مضاف اليه

{وَأَخْرَجَتِ} (و) حرف عطف / فعل ماضى، مبنى بر فتحه ظاهرى يا تقديرى / (ت) تأنيث {الْأَرْضُ} فاعل، مرفوع يا در محل رفع {أَثْقالَها} مفعولٌ به، منصوب يا در محل نصب / (ه) ضمير متصل در محل جر، مضاف اليه

{وَقالَ} (و) حرف عطف / فعل ماضى، مبنى بر فتحه ظاهرى يا تقديرى {الْإِنْسانُ} فاعل، مرفوع يا در محل رفع {ما} مبتدا، مرفوع يا در محل رفع {لَها} حرف جر و اسم بعد از آن مجرور / خبر در تقدير يا محذوف يا در محل

{يَوْمَئِذٍ} ظرف يا مفعولٌ فيه، منصوب يا در محل نصب / (إذ) مضاف إليه {تُحَدِّثُ} فعل مضارع، مرفوع به ضمه ظاهرى يا تقديرى / فاعل، ضمير مستتر (هي) در تقدير {أَخْبارَها} مفعولٌ به، منصوب يا در محل نصب / (ه) ضمير متصل در محل جر، مضاف اليه

{بِأَنَّ} (ب) حرف جر / حرف مشبه بالفعل يا حرف نفى ناسخ {رَبَّكَ} اسم أنّ، منصوب يا در محل نصب / (ك)

ضمير متصل در محل جر، مضاف اليه {أَوْحى} فعل ماضى، مبنى بر فتحه ظاهرى يا تقديرى / فاعل، ضمير مستتر (هو) در تقدير / خبر أنَّ محذوف {لَها} حرف جر و اسم بعد از آن مجرور

{يَوْمَئِذٍ} ظرف يا مفعولٌ فيه، منصوب يا در محل نصب / (إذ) مضاف إليه {يَصْدُرُ} فعل مضارع، مرفوع به ضمه ظاهرى يا تقديرى {النَّاسُ} فاعل، مرفوع يا در محل رفع {أَشْتاتاً} حال، منصوب {لِيُرَوْا} (ل) حرف نصب / فعل مضارع، منصوب به حذف نون / (و) ضمير متصل در محل رفع، نائب فاعل {أَعْمالَهُمْ} مفعولٌ به، منصوب يا در محل نصب / (ه) ضمير متصل در محل جر، مضاف اليه

{فَمَنْ} (ف) حرف عطف / اسم شرط جازم در محل رفع و مبتدا {يَعْمَلْ} فعل مضارع، مجزوم به سكون / فاعل، ضمير مستتر (هو) در تقدير / خبر در تقدير يا محذوف يا در محل {مِثْقالَ} مفعولٌ به، منصوب يا در محل نصب {ذَرَّةٍ} مضاف اليه، مجرور يا در محل جر {خَيْراً} تمييز، منصوب {يَرَهُ} فعل مضارع مجزوم به حذف حرف عله (ى) / (ه) ضمير متصل در محل نصب، مفعولٌ به / فاعل، ضمير مستتر (هو) در تقدير

{وَمَنْ} (و) حرف عطف / اسم شرط جازم در محل رفع و مبتدا {يَعْمَلْ} فعل مضارع، مجزوم به سكون / فاعل، ضمير مستتر (هو) در تقدير / خبر در تقدير يا محذوف يا در محل {مِثْقالَ} مفعولٌ به، منصوب يا در محل نصب {ذَرَّةٍ} مضاف اليه، مجرور يا در محل جر {شَرًّا} تمييز، منصوب {يَرَهُ} فعل مضارع مجزوم به حذف حرف عله (ى) / (ه) ضمير متصل در محل نصب، مفعولٌ به /

فاعل، ضمير مستتر (هو) در تقدير

آوانگاري قرآن

Bismi Allahi alrrahmani alrraheemi.

1.Itha zulzilati al-ardu zilzalaha

2.Waakhrajati al-ardu athqalaha

3.Waqala al-insanu ma laha

4.Yawma-ithin tuhaddithu akhbaraha

5.Bi-anna rabbaka awha laha

6.Yawma-ithin yasduru alnnasu ashtatan liyuraw aAAmalahum

7.Faman yaAAmal mithqala tharratin khayran yarahu

8.Waman yaAAmal mithqala tharratin sharran yarahu

ترجمه سوره

ترجمه فارسي استاد فولادوند

به نام خداوند رحمتگر مهربان

آنگاه كه زمين به لرزش [شديد] خود لرزانيده شود، (1)

و زمين بارهاى سنگين خود را برون افكند، (2)

و انسان گويد: «[زمين را چه شده است؟» (3)

آن روز است كه [زمين خبرهاى خود را باز گويد. (4)

[همان گونه كه پروردگارت بدان وحى كرده است. (5)

آن روز، مردم [به حال پراكنده برآيند تا [نتيجه كارهايشان به آنان نشان داده شود. (6)

پس هر كه هموزن ذرّه اى نيكى كند [نتيجه آن را خواهد ديد. (7)

و هر كه هموزن ذرّه اى بدى كند [نتيجه آن را خواهد ديد. (8)

ترجمه فارسي آيت الله مكارم شيرازي

به نام خداوند بخشنده بخشايشگر.

«1» هنگامى كه زمين شديداً به لرزه درآيد،

«2» و زمين بارهاى سنگينش را خارج سازد!

«3» و انسان مى گويد: (زمين را چه مى شود [كه اين گونه مى لرزد]؟!)

«4» در آن روز زمين تمام خبرهايش را بازگو مى كند؛

«5» چرا كه پروردگارت به او وحى كرده است!

«6» در آن روز مردم بصورت گروه هاى پراكنده [از قبرها] خارج مى شوند تا اعمالشان به آنها نشان داده شود!

«7» پس هر كس هموزن ذرّه اى كار خير انجام دهد آن را مى بيند!

«8» و هر كس هموزن ذرّه اى كار بد كرده آن را مى بيند!

ترجمه فارسي حجت الاسلام والمسلمين انصاريان

به نام خدا كه رحمتش بى اندازه است و مهربانى اش هميشگى.

هنگامى كه زمين را با [شديدترين] لرزشش بلرزانند، (1)

و زمين بارهاى گرانش را بيرون اندازد، (2)

و انسان بگويد: زمين را چه شده است؟ (3)

آن روز است كه زمين اخبار خود را مى گويد؛ (4)

زيرا كه پروردگارت به او وحى كرده است. (5)

آن روز مردم [پس از پايان حساب] به صورت گروه هاى پراكنده [به سوى منزل هاى ابدى خود بهشت يا دوزخ] بازمى گردند، تا اعمالشان را [به صورت تجسم يافته] به آنان نشان دهند. (6)

پس هركس هموزن ذره اى نيكى كند، آن نيكى را ببيند. (7)

و هركس هموزن ذره اى بدى كند، آن بدى را ببيند. (8)

ترجمه فارسي استاد الهي قمشه اي

بنام خداوند بخشنده مهربان

هنگامى كه زمين به سختترين زلزله خود به لرزه درآيد (1)

و بارهاى سنگين اسرار درون خويش كه گنجها و معادن و اموات و غيره است همه رااز دل خاك بيرون افكند (2)

آن روز محشر آدمى از فرط حيرت و اضطراب گويد اى عجب زمين را چه پيش آمد (3)

آن هنگام زمين مردم را به حوادث بزرگ خويش آگاه مى سازد (4)

كه خدا به او چنين الهام كند تا به سخن آيد و خلق را به اخبارش آگه نمايد (5)

در آن روز قيامت مردم از قبرها پراكنده بيرون آيند تا پاداش نيك و بد اعمالخود را در حساب و ميزان حق ببينند (6)

پس در آن روز هر كس به قدر ذره اى كار نيك كرده باشد پاداش آن را خواهد ديد (7)

و هر كس به قدر ذره اى كار زشتى مرتكب شده آن هم به كيفرش

خواهد رسيد صعصعه اين سوره را از رسول (ص) شنيد و گفت اگر ديگر هيچ از قرآن نشنوم در پند و اندرز همين سوره مرا كافى است (8)

ترجمه فارسي حجت الاسلام والمسلمين قرائتي

به نام خداوند بخشنده ى مهربان.

آن گاه كه زمين به لرزش شديد خود لرزانده شود. (1)

و زمين بارهاى سنگين خود را بيرون افكند. (2)

و انسان بگويد: زمين را چه شده است؟ (كه اينگونه سخت مى لرزد). (3)

در آن روز زمين خبرهاى خود را بازگو كند. (4)

چرا كه پروردگارت به آن وحى كرده است. (5)

در آن روز مردم به طور پراكنده (از قبرها) بيرون آيند تا كارهايشان به آنان نشان داده شود. (6)

پس هر كس به مقدار ذرّه اى كار نيك كرده باشد همان را ببيند. (7)

و هر كس هم وزن ذره اى كار بد كرده باشد آن را ببيند. (8)

ترجمه فارسي استاد مجتبوي

به نام خداى بخشاينده مهربان

آنگاه كه زمين جنبانده شود جنباندنش را - يعنى جنبشى سخت كه براى برپايى رستاخيز نوشته شده -. (1)

و زمين بارهاى گرانش - مردگان - را بيرون آرد. (2)

و آدمى گويد كه آن را چه شده - كه اينگونه سخت مى جنبد -؟ (3)

در آن روز زمين خبرهايش را باز گويد، (4)

بدان سبب كه پروردگارت به او وحى كرده است. (5)

آن روز مردمان از گورها گروه گروه باز گردند تا كردارهاشان را بديشان بنمايند. (6)

پس هر كه همسنگ ذره اى - يا مورچه اى خرد - نيكى كند آن را ببيند. (7)

و هر كه همسنگ ذره اى بدى كند آن را ببيند. (8)

ترجمه فارسي استاد آيتي

به نام خداي بخشاينده مهربان

آنگاه كه زمين لرزانده شود به سختترين لرزه هايش، (1)

و زمين بارهاي سنگينش را بيرون ريزد، (2)

و آدمي بگويد كه زمين را چه رسيده است؟ (3)

در اين روز زمين خبرهاي خويش را حكايت مي كند: (4)

از آنچه پروردگارت به او وحي كرده است. (5)

در آن روز مردم پراكنده از قبرها بيرون مي آيند تا اعمالشان را به آنها بنمايانند. (6)

پس هر كس به وزن ذره اي نيكي كرده باشد آن را مي بيند. (7)

و هر كس به وزن ذره اي بدي كرده باشد آن را مي بيند. (8)

ترجمه فارسي استاد خرمشاهي

به نام خداوند بخشنده مهربان

آنگاه كه زمين به زلزله [ى واپسين]اش بلرزد (1)

و زمين بارهايش را بيرون ريزد (2)

و انسان گويد آن را چه مى شود؟ (3)

در چنين روز رازهايش را باز گويد (4)

از آنكه پروردگارت به او الهام فرستاده است (5)

در چنين روز انسانها گروه گروه باز گردند تا [نتيجه و حاصل] كارهايشان را به آنان بنمايانند (6)

پس هر كس هم سنگ ذره اى عمل خير انجام داده باشد، [پاداش] آن را مى بيند (7)

و هر كس هم سنگ ذره اى عمل ناشايست انجام داده باشد، [كيفر] آن را مى بيند (8)

ترجمه فارسي استاد معزي

بنام خداوند بخشاينده مهربان

گاهى كه بلرزد زمين لرزشش را (1)

و برون آرد زمين گرانهايش را (يا سنگين ها يا كالاهايش را) (2)

و گويد انسان چيست آن را (3)

آن روز بسرايد داستانهايش را (4)

كه پروردگارت سروش فرستاد بدان (5)

آن روز برون آيند مردم گوناگون تا نمايانده شوند كردارهاى خويش را (6)

پس هر كه كند سنگينى ذرّه نيكى بيندش (7)

و هر كه كند سنگينى ذرّه بدى بيندش (8)

ترجمه انگليسي قرائي

In the Name of Allah, the All-beneficent, the All-merciful.

1 When the earth is rocked with a terrible quake

2 and the earth discharges her burdens,

3 and man says, ‘What is the matter with her?’

4 On that day she will relate her chronicles

5 for her Lord will have inspired her.

6 On that day, mankind will issue forth in various groups to be shown their deeds.

7 So whoever does an atom’s weight of good will see it,

8 and whoever does an atom’s weight of evil will see it.

ترجمه انگليسي شاكر

When the earth is shaken with her (violent) shaking, (1)

And the earth brings forth her burdens, (2)

And man says: What has befallen her? (3)

On that day she shall tell her news, (4)

Because your Lord had inspired her. (5)

On that day men shall come forth in sundry bodies that they may be shown their works. (6)

So. he who has done an atom's weight of good shall see it (7)

And he who has done an atom's weight of evil shall see it. (8)

ترجمه انگليسي ايروينگ

In the name of God, the Mercy-giving, the Merciful!

(1) When earth is shaken in her [final] quaking,

(2) and earth throws forth her burdens,

(3) and everyman says: "What is [happening] to her?"

(4) on that day she will report her news

(5) which your Lord has inspired her with.

(6) On that day men will appear in droves to be shown their actions;

(7) and whoever has done an atom's weight of good will see it;

(8) while whoever has done an atom's weight of evil will see it.

ترجمه انگليسي آربري

In the Name of God, the Merciful, the Compassionate

When earth is shaken with a mighty shaking (1)

and earth brings forth her burdens, (2)

and Man says, `What ails her?' (3)

upon that day she shall tell her Tidings (4)

for that her Lord has inspired her. (5)

Upon that day men shall issue in scatterings to see their works, (6)

and whoso has done an atom's weight of good shall see it, (7)

and whoso has done an atom's weight of evil shall see it. (8)

ترجمه انگليسي پيكتال

In the name of Allah, the Beneficent, the Mercifu.

When Earth is shaken with her (final) earthquake (1)

And Earth yieldeth up her burdens, (2)

And man saith: What aileth her? (3)

That day she will relate her chronicles, (4)

Because thy Lord inspireth her. (5)

That day mankind will issue forth in scattered groups to be shown their deeds. (6)

And whoso doeth good an atom's weight will see it then, (7)

And whoso doeth ill an atom's weight will see it then. (8)

ترجمه انگليسي يوسفعلي

In the name of Allah Most Gracious Most Merciful.

When the Earth is shaken to her (utmost) convulsion. (1)

And the Earth throws up her burden (from within) (2)

And man cries (distressed): `What is the matter with her? (3)

On that Day will she declare her tidings: (4)

For that thy Lord will have given her inspiration. (5)

On that Day will men proceed in companies sorted out to be shown the Deeds that they (had done). (6)

Then shall anyone who has done an atoms weight of good see it! (7)

And anyone who has done an atoms weight of evil shall see it. (8)

ترجمه فرانسوي

Au nom d'Allah, le Tout Miséricordieux, le Très Miséricordieux.

1. Quand la terre tremblera d'un violent tremblement,

2. et que la terre fera sortir ses fardeaux,

3. et que l'homme dira: ‹Qu'a-t-elle?›

4. ce jour-là, elle contera son histoire,

5. selon ce que ton Seigneur lui aura révélé [ordonné].

6. Ce jour-là, les gens sortiront séparément pour que leur soient montrées leurs oeuvres.

7. Quiconque fait un bien fût-ce du poids d'un atome, le verra,

8. et quiconque fait un mal fût-ce du poids d'un atome, le verra.

ترجمه اسپانيايي

1. Cuando sea sacudida la tierra por su terremoto,

2. expulse la tierra su carga

3. y el hombre se pregunte: «¿Qué es lo que le pasa?»,

4. ese día contará sus noticias,

5. según lo que tu Señor le inspire.

6. Ese día los hombres surgirán en grupos, para que se les muestren sus obras.

7. Quien haya hecho el peso de un átomo de bien, lo verá.

8. Y quien haya hecho el peso de un átomo de mal, lo verá.

ترجمه آلماني

Im Namen Allahs, des Gnنdigen, des Barmherzigen.

1. Wenn die Erde erschüttert wird,

2. Und die Erde ihre Lasten herausgibt,

3. Und der Mensch spricht: «Was ist ihr?»

4. An jenem Tage wird sie ihre Geschichten erzنhlen;

5. Weil Sich dein Herr in bezug auf sie offenbart hat.

6. An jenem Tage werden die Menschen in zerstreuten Gruppen hervorkommen, damit ihnen ihre Werke gezeigt werden.

7. Wer auch nur eines Stنubchens Gewicht Gutes tut, der wird es dann schauen,

8. Und wer auch nur eines Stنubchens Gewicht Bِses tut, der wird es dann schauen.

ترجمه ايتاليايي

In nome di Allah, il Compassionevole, il Misericordioso

1. Quando la terra sarà agitata nel terremoto ,

2. la terra rigetterà i suoi fardelli ,

3. e dirà l'uomo: « Cosa le succede?»

4. In quel Giorno racconterà le sue storie ,

5. giacché il tuo Signore gliele avrà ispirate.

6. In quel Giorno gli uomini usciranno in gruppi , affinché siano mostrate loro le loro opere .

7. Chi avrà fatto [anche solo] il peso di un atomo di bene lo vedrà,

8. e chi avrà fatto [anche solo] il peso di atomo di male lo vedrà .

ترجمه روسي

Bo имя Aллaxa Милocтивoгo, Милocepднoгo!

1. Koгдa coтpяceтcя зeмля cвoим coтpяceниeм,

2. и извeдeт зeмля cвoи нoши,

3. и cкaжeт чeлoвeк: "Чтo c нeю?" -

4. в тoт дeнь paccкaжeт oнa cвoи вecти,

5. пoтoмy чтo Гocпoдь твoй внyшит eй.

6. B тoт дeнь выйдyт люди тoлпaми, чтoбы им пoкaзaны были иx дeяния;

7. и ктo cдeлaл нa вec пылинки дoбpa, yвидит eгo,

8. и ктo cдeлaл нa вec пылинки злa, yвидит eгo.

ترجمه تركي استانبولي

Rahman ve rahîm Allah adiyle.

1- Yeryüzü, iddetli bir depremle sarslnca.

2- Ve yeryüzü, aًrlklarn çkarnca.

3- Ve insan, ne oluyor ki buna deyince.

4- O gün, bütün haberlerini anlatnca.

5- اünkü Rabbin, vahyetmi tir, bildirmi tir ona.

6- O gün insanlar, gittikleri yerden gelirler, yaptklarn gِrmek için.

7- Artk kim, bir zerre aًrlً hayr yapm sa gِrür onu.

8- Ve kim, bir zerre aًrlً er yapm sa gِrür onu.

ترجمه آذربايجاني

Mərhəmətli, rəhmli Allahın adı ilə!

1. Yer özünə məxsus bir şiddətlə lərzəyə gəlib titrəyəcəyi zaman;

2. Yer öz yükünü çıxardıb atacağı zaman;

3. İnsan (təəccüblə): "Buna (bu yerə) nə olub?" - deyəcəyi zaman -

4. Məhz o gün (yer) öz hekayətini söyləyəcəkdir -

5. Cünki (bunu) ona sənin Rəbbin vəhy etmişdir (buyurmuşdur)!

6. O gün insanlar əməllərinin özlərinə göstərilməsi üçün (qəbirlərindən məhşərə) dəstə-dəstə çıxacaqlar! (Cənnətliklər sağ tərəfə, cəhənnəmliklər isə sol tərəfdə olacaqlar).

7. Kim (dünyada) zərrə qədər yaxşı iş görmüşdürsə, onu (onun xeyrini) görəcəkdir (mükafatını alacaqdır).

8. Kim də zərrə qədər pis iş görmüşdürsə, onu (onun zərərini) görəcəkdir (cəzasını çəkəcəkdir).

ترجمه اردو

شروع خدا كا نام لے كر جو بڑا مہربان نہايت رحم والا ہے

1. جب زمين بھونچال سے ہلا دي جائے گي

2. اور زمين اپنے (اندر) كے بوجھ نكال ڈالے گي

3. اور انسان كہے گا كہ اس كو كيا ہوا ہے؟

4. اس روز وہ اپنے حالات بيان كردے گي

5. كيونكہ تمہارے پروردگار نے اس كو حكم بھيجا (ہوگا )

6. اس دن لوگ گروہ گروہ ہو كر آئيں گے تاكہ ان كو ان كے اعمال دكھا ديئے جائيں

7. تو جس نے ذرہ بھر نيكي كي ہو گي وہ اس كو ديكھ لے گا

8. تو جس نے ذرہ بھر نيكي كي ہو گي وہ اس كو ديكھ لے گا

ترجمه پشتو

1. شروع كوم د الله په نامه چې ډېر زيات مهربانه او پوره رحم لرونكې دے. كله چې ځمكه سخته وخوځول شي

2. او ځمكه خپل درانه شيان راوباسي

3. او انسان به ووايي چې پدې (ځمكه) څه شوي دي چې داسې خوځيږي

4. په دغه ورځې كښې به ځمكه خپلې ټولې خبرې بيانوي

5. ځكه چې ستا رب هغې ته امر كړے دے

6. پدغه ورځ به خلك ټولي ټولي (له قبرونو) راوځي چې د هغوي عملونه هغوي ته وښودل شي

7. نو څوك چې د يوې ذرې په اندازه ښه كار كوي هغه به (د هغې جزا) ويني

8. او څوك چې د ذرې په اندازه بد كار كوي هغه به (د هغې سزا) ويني

ترجمه كردي

1.Gava zemîn bi heja (zor) hejya.

2. Û (gava) zemîn (ji hundurê xwe kanî û gewherê xweyên) giran derxistine (derva).

3. (gava) meriv (aha) di bêje, "Ji bona (zemîn ra)çi bûye (ku aha diheje)?"

4. Di vê rojê da (zemîn) ji hemî (bûyerên, ku li ser hatine kirinê) di peyîve.

5. Loma bi rastî Xuda yê te li bal (zemîn da) niqandibû, (ku hemû bûyeran bêje).

6. Di wê rojê da, meriv deste deste (ji qorê xwe) derdikevin, ji bo ku kirine xwe bi bînin.

7. Îdî kîjanî wekî çirûskekî qenccîyek kiribe, wê ewê hey (hemberya wê qencîya xwe) bibîne.

8. Û kîjanî jî wekî çiruskekî sikatîyek kiribe; wê ewê hey (hemberya wê sikatîya xwe) bibîne.

ترجمه اندونزي

Dengan menyebut nama Allah Yang Maha Pemurah lagi Maha Penyayang.

Demi kuda perang yang berlari kencang dengan terengah- engah.(1)

Dan kuda yang mencetuskan api dengan pukulan (kuku kakinya),(2)

Dan kuda yang menyerang dengan tiba- tiba di waktu pagi,(3)

Maka ia menerbangkan debu,(4)

Dan menyerbu ke tengah- tengah kumpulan musuh,(5)

Sesungguhnya manusia itu sangat ingkar tidak berterima kasih kepada Tuhannya,(6)

Dan sesungguhnya manusia itu menyaksikan (sendiri) keingkarannya,(7)

Dan sesungguhnya dia sangat bakhil karena cintanya kepada harta.(8)

ترجمه ماليزيايي

Dengan nama Allah, Yang Maha Pemurah, lagi Maha Mengasihani

Apabila bumi digegarkan dengan gegaran yang sedahsyat-dahsyatnya, (1)

Serta bumi itu mengeluarkan segala isinya, (2)

Dan berkatalah manusia (dengan perasaan gerun); "Apa yang sudah terjadi kepada bumi?" (3)

Pada hari itu bumipun menceritakan khabar beritanya: (4)

Bahawa Tuhanmu telah memerintahnya (berlaku demikian). (5)

Pada hari itu manusia akan keluar berselerak (dari kubur masing-masing) - untuk diperlihatkan kepada mereka (balasan) amal-amal mereka. (6)

Maka sesiapa berbuat kebajikan seberat zarah, nescaya akan dilihatnya (dalam surat amalnya)! (7)

Dan sesiapa berbuat kejahatan seberat zarah, nescaya akan dilihatnya (dalam surat amalnya)! (8)

ترجمه سواحيلي

Kwajina la Mwenyeezi Mungu, Mwingi wa rehema, Mwenye kurehemu

1. Itakapotetemeshwa ardhi kwa mtetemeko wake.

2. Na ikatoa ardhi mizigo yake.

3. Na mtu akasema: Ina nini!

4. Siku hiyo itatoa khabari zake.

5. Kwa kuwa Mola wako ameiamrisha.

6. Siku hiyo wataondoka watu wametawanyika ili waonyeshwe vitendo vyao.

7. Basi anayefanya wema sawa na chembe atauona.

8. Na anayefanya uovu sawa na chembe atauona.

تفسير سوره

تفسير الميزان

صفحه ى 580

(99) سوره زلزال مدنى است و هشت آيه دارد (8)

[سوره الزلزلة (99): آيات 1 تا 8] ترجمه آيات به نام خداوند رحمان و رحيم.

وقتى كه زمين آن زلزله مخصوصش را آغاز مى كند (1).

و زمين آنچه از مردگان (و يا معادن) كه در شكم دارد بيرون مى ريزد (2).

و انسانها از در تعجب مى پرسند: زمين را چه شده است (3).

در آن روز زمين اخبار و اسرار خود را شرح مى دهد (4).

آرى پروردگار تو به وى وحى كرده كه به زبان آيد و اسرار را بگويد (5).

در آن روز مردم يك جور محشور نمى شوند بلكه طايفه هايى مختلفند تا اعمال هر طايفه اى را به آنان نشان دهند (6).

پس هر كس به سنگينى يك ذره عمل خيرى كرده باشد آن را مى بيند (7).

و هر كس به سنگينى يك ذره عمل شرى كرده باشد آن را خواهد ديد (8). ______________________________________________________ صفحه ى 581

بيان آيات در اين سوره سخن از قيامت و زنده شدن مردم براى حساب، و اشاره به بعضى از علامتهايش رفته، كه يكى زلزله زمين، و يكى ديگر سخن گفتن آن از حوادثى است كه در آن رخ داده. و اين سوره هم مى تواند مكى باشد و هم مدنى.

" إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها" كلمه"

زلزال" مانند كلمه" زلزلة" مصدر و به معناى نوسان و تكان خوردن پى در پى است، و اينكه اين مصدر را به ضمير زمين اضافه كرد، و فرمود" زمين زلزله اش را سر مى دهد" به ما مى فهماند كه زمين زلزله اى خاص به خود دارد، و اين مى رساند كه زلزله مذكور امرى عظيم و مهم است، زلزله اى است كه در شدت و هراسناكى به نهايت رسيده است.

[مقصود از اينكه در قيامت زمين" اثقال" خود را بيرون مى كند و" انسان" مى گويد آن را چه شده است

" وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها" كلمه اثقال جمع كلمه" ثقل"- به فتحه ثاء و فتحه قاف- است، كه به معناى متاع و كالا و يا خصوص متاع مسافرين است. ممكن هم هست جمع كلمه" ثقل"- به كسره ثاء و سكون قاف- باشد كه به معناى حمل باشد، به هر حال چه آن باشد و چه اين، مراد از اثقال زمين كه در قيامت زمين آنها را بيرون مى ريزد- به طورى كه ديگران هم گفته اند «1»- مردگان و يا گنجها و معادنى است كه در شكم خود داشته. و ممكن هم هست منظور همه اينها باشد، كه البته براى هر سه قول قائلينى هست، و اولين قول به نظر نزديك ترين قول است، و از آن گذشته قول سوم است كه اشاره دارد بر اينكه خارج شدن براى حساب است، و جمله" يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ" اشاره دارد به اينكه بعد از بيرون شدن، به سوى جزا روانه مى شوند.

" وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَها" يعنى انسانها بعد از بيرون شدن از خاك در حال دهشت زدگى و تعجب از آن زلزله شديد و هول انگيز مى گويند:"

ما للارض" زمين را چه مى شود كه اين طور متزلزل است؟! بعضى «2» از مفسرين گفته اند: منظور از" انسان" تنها كفار هستند، نه آنهايى كه در دنيا به مساله معاد و رستاخيز ايمان داشتند. بعضى ديگر سخنانى ديگر گفته اند كه به زودى ان شاء اللَّه مى آيد.

_______________

(1) روح المعانى، ج 30، ص 209.

(2) مجمع البيان، ج 10، ص 526. ______________________________________________________ صفحه ى 582

[معناى اينكه در روز قيامت زمين به وحى الهى از اخبار خود سخن مى گويد]

" يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحى لَها" آن گاه زمين به اعمالى كه بنى آدم كردند شهادت مى دهد، همانطور كه اعضاى بدن خود انسانها و نويسندگان اعمالش يعنى ملائكه رقيب و عتيد و نيز شاهدان اعمال كه از جنس بشر و يا غير بشرند همه بر اعمال بنى آدم شهادت مى دهند.

و در جمله" بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحى لَها" حرف لام به معناى" الى- به سوى" است، چون مصدر" ايحاء" كه فعل" أوحى" مشتق از آن است با حرف" الى" متعدى مى شود، و معناى جمله اين است كه: زمين به سبب اينكه پروردگار تو به آن وحى كرده و فرمان داده تا سخن بگويد از اخبار حوادثى كه در آن رخ داده سخن مى گويد، پس معلوم مى شود زمين هم براى خود شعورى دارد، و هر عملى كه در آن واقع مى شود مى فهمد، و خير و شرش را تشخيص مى دهد، و آن را براى روز اداى شهادت تحمل مى كند، تا روزى كه به او اذن داده شود، يعنى روز قيامت شهادت خود را ادا كرده، اخبار حوادث واقعه در آن را بدهد. و در تفسير آيه" وَ إِنْ مِنْ شَيْ ءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ

لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ" «1»، و نيز در تفسير آيه" قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْ ءٍ" «2» گذشت، كه از كلام خداى سبحان به دست مى آيد كه حيات و شعور در تمامى موجودات جارى است، هر چند كه ما از نحوه حيات آنها بى خبر باشيم.

در بين مفسرين اختلاف شديدى به راه افتاده در اينكه معناى خبر دادن زمين به وسيله وحى از حوادثى كه در آن واقع شده چيست؟ آيا خداى تعالى زمين مرده را زنده مى كند، و به آن شعور مى دهد تا از حوادث خبر دهد؟ «3» و يا اينكه صوتى در روى زمين خلق مى كند تا آن صوت خبر دهد «4» و يا آنكه زمين به زبان حال دلالت مى كند بر اينكه بر پشت آن چه حوادثى رخ داده؟

ليكن بعد از آنكه بيان ما را شنيدى هيچ جايى براى اين اختلاف نيست، علاوه بر اين با هيچ يك از اين وجوه و هيچ يك از اقسام شهادت كه در اين وجوه آمده حجت تمام نمى شود «5».

_______________

(1) هيچ چيزى نيست مگر آنكه خداى را با حمد خود تسبيح مى كند، اما شما تسبيح آنان را نمى فهميد. سوره اسرى، آيه 44.

(2) گفتند همان كسى ما را به زبان آورد كه هر چيزى را به زبان آورده. سوره حم سجده، آيه 21.

(3) كه در اين صورت از روزى كه زنده و با شعور مى شود حوادث را مى فهمد و مى تواند تنها از آن حوادث خبر دهد، نه از حوادثى كه در دنيا يعنى در دوران بى شعوريش در آن رخ داده." مترجم".

(4) در اين صورت نيز همان اشكال وارد است، علاوه بر اينكه زمين خبر نداده بلكه صاحب

صوت خبر داده، و آيه شريفه خبر دادن را به زمين نسبت داده" مترجم".

(5) و وقتى زمين به يكى از اين وجوه شهادت دهد بندگان خدا مى توانند شهادت او را انكار كنند، چون در وجه اول خواهند گفت زمين در دنيا حيات و شعور نداشت، و در وجه دوم خواهند گفت ما صاحب صوت را نمى شناسيم، و نمى دانيم در دنيا با ما بوده يا نه، و در وجه سوم خواهند گفت زبان حال هيچگونه حجيت و مدركيتى ندارد." مترجم". ______________________________________________________ صفحه ى 583

[معناى اينكه فرمود:" يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتاتاً ..." و بيان عدم منافات بين آيه:" فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ ..." با آياتى كه بر حبط اعمال، تبديل و تكفير سيئات و انتقال حسنات و سيئات دلالت دارند]

" يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتاتاً لِيُرَوْا أَعْمالَهُمْ" كلمه" صدور" كه فعل" يصدر" از آن مشتق شده به معناى برگشتن شتر از لب آب بعد از رفتنش بدانجا است. و كلمه" أشتات" مانند كلمه" شتى" جمع شتيت است، كه به معناى متفرق است. و آيه شريفه جواب دوم است براى كلمه" اذا"، بعد از جواب اول يعنى آيه" يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها".

و مراد از" صادر شدن مردم در قيامت با حالت تفرقه"، برگشتن آنان از موقف حساب به سوى منزلهاشان كه يا بهشت است و يا آتش مى باشد، در آن روز اهل سعادت و رستگارى از اهل شقاوت و هلاكت متمايز مى شوند، تا اعمال خود را ببينند، جزاى اعمالشان را نشانشان دهند، آن هم نه از دور، بلكه داخل در آن جزايشان كنند، و يا به اينكه خود اعمالشان را بنا بر تجسم اعمال به ايشان نشان دهند.

و بعضى «1» از

مفسرين گفته اند: مراد از صدور مردم، بيرون شدنشان از قبور به سوى موقف حساب است، و منظور از متفرق بودنشان، متمايز بودن آنان از نظر سيما است، بعضى با روى سفيد، و برخى با روى سياه بيرون مى آيند، بعضى با حالت امنيت، برخى با حالت فزع، و همچنين تمايزهاى ديگر كه از جزاى اعمالشان و نتيجه حسابشان خبر مى دهد، و تعبير از آگهى از جزا با واژه رؤيت، و تعبير از اعلام به نتيجه حساب با واژه" ارائه" نظير تعبيرى است كه در آيه" يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ" «2»، ولى وجه اول هم به ذهن نزديك تر و هم روشن تر است.

" فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ" كلمه" مثقال" به معناى هر وسيله اى است كه با آن وزنها را مى سنجند، و كلمه" ذره" به معناى آن دانه هاى ريز غبار است، كه در شعاع آفتاب ديده مى شود، البته اين كلمه به معناى مورچه هاى ريز نيز مى آيد.

آيه مورد بحث به دليل اينكه حرف" فاء" بر سر دارد تفريع و نتيجه گيرى از آيه قبلى است، كه سخن از ارائه اعمال بندگان داشت، و همان بيان را تاكيد نموده مى فهماند كه از

_______________

(1) روح المعانى، ج 30، ص 211.

(2) روزى كه هر كس آنچه را كه از خير و شر انجام داده مى بيند. سوره آل عمران، آيه 30. ______________________________________________________ صفحه ى 584

كليت ارائه اعمال هيچ عملى نه خير و نه شر نه كوچك و نه بزرگ حتى به سنگينى ذره استثناء نمى شود، و نيز حال هر يك از صاحبان عمل خير و عمل شر را

در يك جمله مستقل بيان نموده، جمله را به عنوان يك ضابطه و قاعده كلى (كه مورد هيچ خصوصيتى ندارد) ذكر مى فرمايد.

در اينجا اين سؤال به ذهن مى رسد كه در آيات شريفه قرآن آياتى هست كه با اين ضابطه كلى سازگار نيست، از آن جمله آياتى كه دلالت دارد بر حبط و بى نتيجه شدن اعمال خير به خاطر پاره اى عوامل، و آياتى كه دلالت دارد بر انتقال اعمال خير و شر اشخاص به ديگران، مانند انتقال حسنات قاتل به مقتول، و گناهان مقتول به قاتل، و آياتى كه دلالت دارد بر اينكه در بعضى توبه كاران گناه مبدل به ثواب مى شود، و آياتى ديگر كه در بحث از اعمال در جلد دوم اين كتاب و نيز در تفسير آيه" لِيَمِيزَ اللَّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ" «1» گذشت.

جواب از اين سؤال اين است كه آيات مذكور حاكم بر اين دو آيه است، و بين دليل حاكم و محكوم منافاتى نيست، مثلا آياتى كه دلالت دارد بر حبط اعمال، شخص صاحب عمل خير را از مصاديق كسانى مى كند كه عمل خير ندارند، و چنين كسى عمل خير ندارد تا به حكم آيه مورد بحث آن را ببيند، و همچنين قاتلى كه نگذاشت مقتول زنده بماند و عمل خير انجام دهد، اعمال خيرش را به مقتول مى دهند، و خودش عمل خيرى ندارد تا آن را ببيند، و توبه كارى كه گناهش مبدل به حسنه مى شود، براى اين است كه گناه موافق ميل او نبوده، عواملى خارجى باعث گناهكارى او شدند، و آن عوامل كار خير، موافق طبعشان نيست، ولى چون مى خواستند در بين مردم نيكوكار و موحد باشند، و بلكه رئيس

و رهبر آنان باشند، لذا با زبان شكار حرف زدند، پس خوبيهاشان از خودشان نيست، لذا در قيامت بديهاى توبه كاران را به آن عوامل مى دهند، و خوبيهاى آن عوامل را به توبه كاران، در نتيجه توبه كاران گناهى ندارند تا به حكم آيه مورد بحث در قيامت آن را ببينند، و نيز عوامل شر، كار خيرى ندارند، تا به حكم آيه مورد بحث آن را ببينند- دقت فرماييد.

بحث روايتى [رواياتى در ذيل آيات سوره زلزال راجع به وقايع قيامت: اخبار زمين، رؤيت اعمال، و ...)]

در الدر المنثور است كه ابن مردويه و بيهقى- در كتاب شعب الايمان- از انس بن _______________

(1) سوره انفال، آيه 37. ______________________________________________________ صفحه ى 585

مالك روايت كرده اند كه رسول خدا (ص) فرمود: زمين در روز قيامت به تمامى اعمالى كه در پشتش انجام شده خبر مى دهد، آن گاه اين آيه را تلاوت كرد:" إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها" تا رسيد به آيه" يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها" و آن گاه فرمود هيچ مى دانيد اخبارش چيست؟ جبرئيل نزد من آمد و گفت: خبر زمين كه زمين روز قيامت بدان گواهى مى دهد، همه اعمالى است كه بر پشتش انجام شده «1».

مؤلف: نظير اين روايت را از ابو هريره نيز نقل كرده «2».

و نيز در همان كتاب است كه حسين بن سفيان در كتاب مسندش و ابو نعيم در كتاب حليه اش از شداد بن اوس روايت كرده اند كه گفت: من از رسول خدا (ص) شنيدم مى فرمود: ايها الناس دنيا متاعى است حاضر كه هم نيكان از آن مى خورند و هم فاجران، و بدرستى آخرت وعده اى است صادق، كه سلطانى قادر در آن حكومت مى كند، حق را محقق و باطل را

باطل مى سازد.

ايها الناس سعى كنيد از طالبان آخرت باشيد، و از طالبان دنيا نباشيد، فرزند آخرت باشيد، نه فرزند دنيا، چون هر مادرى فرزندش به دنبالش مى رود. (حاصل منظور آن جناب اين است كه خواهان آخرت باشيد نه دنيا، براى اينكه علاقه به دنيا قهرا شما را به سوى ماديت و آلودگى هاى آن مى كشد)، آن گاه فرمود: هر عملى كه مى كنيد در حالى انجام دهيد كه از خدا خائف و بر حذر باشيد، و بدانيد كه روزى شما را بر اعمالتان عرضه مى دارند، و شما خواه و ناخواه خدا را ملاقات خواهيد كرد، پس هر كس هموزن ذره اى عمل خير كرده باشد، آن را خواهد ديد، و هر كس هموزن ذره اى عمل زشت كرده باشد آن را خواهد ديد «3».

و در تفسير قمى در ذيل آيه" وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها" آمده كه منظور از اثقال زمين، انسانهايند. و در ذيل جمله" وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَها" آمده كه اين انسان، امير المؤمنين (ع) است. و در ذيل آيه" يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها ... أَشْتاتاً" آمده كه مردم از جهت ايمان و كفر و نفاق متفرق و اشتات مى آيند، بعضى مؤمنند و برخى كافر و جمعى منافق. و در ذيل جمله" لِيُرَوْا أَعْمالَهُمْ" آمده كه هر كس بالاى سر اعمال خود مى ايستد، و اعمال خود را اينطور فاش و هويدا مى بيند «4».

و نيز در آن كتاب در روايت ابى الجارود از امام باقر (ع) آمده كه در ذيل _______________

(1 و 2) الدر المنثور، ج 6، ص 380.

(3) الدر المنثور، ج 6، ص 383.

(4) تفسير قمى، ج 2، ص 433. ______________________________________________________ صفحه ى 586

آيه" فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً

يَرَهُ"، فرمود: اگر از اهل آتش باشد، و در دنيا مثقال ذره اى عمل خير كرده باشد، اگر براى غير انجام داده باشد، همان عمل خيرش هم مايه حسرتش مى شود، و در ذيل جمله" وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ"، فرمود: اگر از اهل بهشت باشد در روز قيامت آن شر را مى بيند و سپس خداى تعالى او را مى آمرزد «1».

_______________

(1) تفسير قمى، ج 2، ص 433.

تفسير نمونه

سوره زلزله

مقدمه

اين سوره در مدينه نازل شده و داراى 8 آيه است.

محتوى و فضيلت سوره زلزله

در اينكه اين سوره در مكه نازل شده است ، يا در مدينه ؟ در ميان مفسران گفتگو است : بسيارى آن را مدنى مى دانند، در حالى كه بعضى معتقدند در مكه نازل شده ، لحن آيات آن كه در باره معاد و اشراط الساعة (نشانه هاى وقوع رستاخيز) سخن مى گويد، به آيات مكى شبيه تر است ، ولى در حديثى آمده كه ابو سعيد خدرى وقتى اين سوره نازل شده از پيغمبر اكرم سؤ الى در باره آيه فمن يعمل مثقال ذرة … كرد، و مى دانيم ((ابوسعيد)) در مدينه به مسلمانان ملحق شد. <1>

اما مدنى بودن يا مكى بودن اين سوره تاءثيرى در مفاهيم و تفسير آن ندارد.

به هر حال اين سوره عمدة بر سه محور دور مى زند:

نخست از ((اشراط الساعة )) و نشانه هاى وقوع قيامت بحث مى كند، و در دنبال آن سخن از شهادت زمين به تمام اعمال آدمى آمده است .

در بخش سوم از تقسيم مردم به دو گروه نيكوكار و بدكار و رسيدن هر كس به اعمال خود سخن مى گويد.

در فضيلت

اين سوره تعبيرات مهمى در روايات اسلامى آمده ، از جمله در حديثى از پيغمبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) مى خوانيم : من قراءها فكانما قراء البقرة و اعطى من الاجر كمن قراء ربع القرآن : ((هر كس آن را تلاوت كند گوئى سوره بقره را قرائت كرده ، و پاداش او به اندازه كسى است كه يك چهارم قرآن را تلاوت

كرده باشد)). <2>

و در حديثى از امام صادق (عليه السلام ) مى خوانيم كه فرمود: هرگز از تلاوت سوره اذا زلزلت الارض خسته نشويد، چرا كه هر كس آن را در نمازهاى نافله بخواند هرگز به زلزله گرفتار نمى شود، و با آن نمى ميرد، و به صاعقه و آفتى از آفات دنيا تا هنگام مرگ گرفتار نخواهد شد. <3>

تفسير :

آن روز كه انسان تمام اعمالش را مى بيند!

همانگونه كه در بيان محتواى سوره اشاره شد آغاز اين سوره همراه است با بيان بعضى از حوادث هول انگيز و وحشتناك پايان اين جهان و شروع رستاخيز.

نخست مى فرمايد: ((هنگامى كه زمين شديدا به لرزه در آيد)) (اذا زلزلت الارض زلزالها). <4>

و چنان زير و رو شود كه بارهاى سنگينى را كه در درون دارد خارج سازد (و اخرجت الارض اثقالها).

تعبير به ((زلزالها)) (زلزله اش ) يا اشاره به اين است كه در آن روز تمام كره زمين به لرزه در مى آيد (برخلاف زلزله هاى معمولى كه همه آنها موضعى و مقطعى است ) و يا اشاره به زلزله معهود يعنى زلزله رستاخيز است <5> <6>

در اينكه منظور از ((اثقال )) (بارهاى سنگين

) چيست ؟ مفسران تفسيرهاى متعددى ذكر كرده اند: بعضى گفته اند منظور انسانها هستند كه با زلزله رستاخيز از درون قبرها به خارج پرتاب مى شوند، نظير آنچه در سوره انشقاق آيه 4 آمده است ((و القت ما فيها و تخلت )).

و بعضى گفته اند: گنجهاى درون خود را بيرون مى ريزد، و مايه حسرت دنياپرستان بى خبر مى گردد. <7>

اين احتمال نيز وجود دارد كه منظور بيرون فرستادن مواد سنگين و مذاب درون زمين است كه معمولا كمى از آن به هنگام آتشفشانها و زلزله ها بيرون مى ريزد، در پايان جهان آنچه در درون زمين است به دنبال آن زلزله عظيم به بيرون پرتاب مى شود.

تفسير اول مناسب تر به نظر مى رسد هر چند جمع ميان اين تفاسير نيز بعيد نيست .

به هر حال ، در آن روز انسان از ديدن اين صحنه بى سابقه ، سخت متوحش مى شود، و مى گويد: چه مى شود كه زمين اينگونه به لرزه در آمده است ، و آنچه در درون داشته بيرون ريخته ؟ (و قال الانسان مالها).

گر چه بعضى انسان را در اينجا به خصوص انسانهاى كافر تفسير كرده اند كه در مساءله معاد و رستاخيز شك و ترديد داشته اند، ولى ظاهر اين است كه انسان در اينجا معنى گسترده اى دارد كه همگان را شامل مى شود، زيرا تعجب از اوضاع و احوال زمين در آن روز مخصوص به كافران نيست .

آيا اين تعجب ، و سؤ ال ناشى از آن ، مربوط به نفخه اولى است يا دوم ؟.

ظاهر اين است كه همان نفخه اولى است كه

نفخه پايان جهان است ، زيرا زلزله عظيم در پايان جهان رخ مى دهد.

اين احتمال نيز داده شده است كه منظور نفخه رستاخيز و زنده شدن مردگان ، و بيرون ريختن آنها از درون زمين مى باشد، زيرا آيات بعد نيز همه مربوط به نفخه دوم است .

ولى از آنجا كه در آيات قرآن كرارا حوادث اين دو نفخه با هم ذكر شده ، تفسير اول با توجه به بيان زلزله وحشتناك پايان جهان مناسب تر به نظر مى رسد، و در اين صورت منظور از اثقال زمين معادن و گنجها و مواد مذاب درون آن است .

و از آن مهمتر اينكه : زمين در آن روز تمام خبر خود را باز مى گويد (يومئذ تحدث اخبارها).

آنچه از خوبيها و بديها، و اعمال خير و شر، بر صفحه زمين واقع شده است ، همه را برملا مى سازد، و يكى از مهمترين شهود اعمال انسان در آن روز همين زمينى است كه ما اعمال خود را بر آن انجام مى دهيم ، و شاهد و ناظر ما است .

در حديثى از پيغمبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) مى خوانيم كه فرمود، ((ا تدرون ما اخبارها))؟: آيا مى دانيد منظور از اخبار زمين در اينجا چيست ؟

قالوا: الله و رسوله اعلم : گفتند: خدا و پيغمبرش آگاه تر است فرمود: اخبارها ان تشهد على كل عبد و امة بما عملوا على ظهرها، تقول عمل كذا و كذا، يوم كذا، فهذا اخبارها: منظور از خبر دادن زمين اين است كه اعمال هر مرد و زنى را كه بر روى زمين انجام داده اند

خبر مى دهد، مى گويد: فلان شخص در فلان روز فلان كار را انجام داد، اين است خبر دادن زمين !. <8>

در حديث ديگرى از پيغمبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) مى خوانيم : حافظوا على الوضوء و خير اعمالكم الصلاة ، فتحفظوا من الارض فانها امكم ، و ليس فيها احد يعمل خيرا او شرا الا و هى مخبرة به !: مواظبت بر وضو كنيد، و بهترين اعمال شما نماز است ، و مراقب زمين باشيد كه مادر شما است ، هيچ انسانى كار خير يا شرى بجا نمى آورد مگر اينكه زمين از آن خبر مى دهد!. <9>

از ابوسعيد خدرى نقل شده كه مى گفت : هر گاه در بيابان هستى صدايت را به اذان بلند كن ، چرا كه از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) شنيدم كه ميفرمود: لا يسمعه جن و لا انس و لا حجر الا يشهد له : هيچ جن و انس و قطعه سنگى آن را نمى شنود مگر اينكه براى او (در قيامت ) گواهى مى دهد. <10>

آيا راستى زمين به فرمان خدا زبان مى گشايد و تكلم مى كند؟ يا اينكه منظور ظاهر شدن آثار اعمال انسان بر صفحه زمين است ؟ زيرا مى دانيم هر عملى كه انسان انجام دهد، خواه ناخواه در اطراف او آثارى بجا مى گذارد، هر چند امروز براى ما محسوس نباشد، درست همانند آثارى كه از خطوط انگشتان يك دوست يا دشمن بر روى دستگيره درمى ماند، و در آن روز همه اين آثار ظاهر مى شود، و

سخن گفتن زمين چيزى جز اين ظهور بزرگ نيست ، همانگونه كه گاه به يك شخص خواب آلود مى گوئيم چشمان تو مى گويد كه ديشب نخوابيده اى ، يعنى آثار بى خوابى در آن نمايان است .

به هر حال اين موضوع عجيبى نيست ، چرا كه هم امروز با پيشرفت علم و دانش بشر ابزار و وسائلى اختراع شده كه در همه جا، و هر لحظه ، مى تواند صداى انسان را ضبط كند، يا از انسان و اعمالش عكسبردارى نمايد، و به عنوان يك سند مسلم در دادگاه مطرح شود، به گونه اى كه قابل هيچگونه انكار نباشد.

اگر در گذشته بعضى از شهادت زمين تعجب مى كردند امروز يك نوار نازك يا يك دستگاه ضبط كه به صورت يك دكمه به لباس دوخته مى شود مى تواند مسائل بسيارى بازگو كند.

جالب اينكه در حديثى از على (عليه السلام ) مى خوانيم كه فرمود: صلوا المساجد فى بقاع مختلفة ، فان كل بقعة تشهد للمصلى عليها يوم القيامة : در قسمتهاى مختلف مساجد نماز بخوانيد، زيرا هر قطعه زمينى در قيامت براى كسى كه روى آن نماز خوانده گواهى مى دهد. <11>

و در حديث ديگرى آمده است كه امير مؤ منان على (عليه السلام ) هنگامى كه بيت المال را تقسيم مى كرد و خالى مى شد، دو ركعت نماز بجا مى آورد و مى فرمود:

اشهدى انى ملا تك بحق ، و فرغتك بحق : (روز قيامت ) گواهى ده كه من تو را به حق پر كردم و به حق خالى كردم !. <12>

در آيه بعد مى افزايد: اين به

خاطر آن است كه پروردگار تو به زمين وحى كرده (بان ربك اوحى لها). <13>

و زمين در اجراى اين فرمان كوتاهى نمى كند، تعبير ((اوحى )) در اينجا به خاطر آن است كه چنين سخن گفتن اسرارآميز بر خلاف طبيعت زمين است و اين جز از طريق يك وحى الهى ممكن نيست .

بعضى گفته اند: منظور اين است كه به زمين وحى مى كند آنچه در درون دارد بيرون بريزد.

ولى تفسير اول صحيح تر و مناسب تر به نظر مى رسد.

سپس مى فرمايد: در آن روز مردم به صورت گروه هاى مختلف از قبرها خارج شده ، در عرصه محشر وارد مى شوند، تا اعمالشان به آنها نشان داده شود!

(يومئذ يصدر الناس اشتاتا ليروا اعمالهم ).

((اشتات )) جمع شت (بر وزن شط) به معنى متفرق و پراكنده است ، اين اختلاف و پراكندگى ممكن است به خاطر اين باشد كه اهل هر مذهبى جداگانه وارد عرصه محشر مى شوند، يا اهل هر نقطهاى از مناطق زمين جدا وارد مى شوند، و يا اينكه گروهى با صورتهاى زيبا و شاد و خندان ، و گروهى

با چهره هاى عبوس و تيره و تاريك در محشر گام مى نهند.

يا هر امتى همراه امام و رهبر و پيشوايشان هستند، همانگونه كه در آيه 71 سوره اسراء آمده : يوم ندعوا كل اناس بامامهم : روزى كه هر گروهى را با پيشوايشان فرا مى خوانيم .

و يا اينكه مؤ منان با مؤ منان و كافران با كافران محشور مى شوند.

جمع ميان اين تفسيرها كاملا ممكن است زيرا مفهوم آيه گسترده است .

((يصدر)) از ماده ((صدر)) (بر وزن صبر) به

معنى خارج شدن شتران از آبگاه است كه به صورت انبوه و هيجان زده بيرون مى آيند به عكس ((ورود)) كه به معنى داخل شدن آنها در آبگاه است و در اينجا كنايه از خروج اقوام مختلف از قبرها و آمدنشان در محشر براى حسابرسى است .

اين احتمال نيز داده شده كه منظور خروجشان از محشر، و حركت به سوى جايگاهشان در بهشت و دوزخ است .

معنى اول با آيات گذشته تناسب بيشترى دارد.

منظور از جمله ليروا اعمالهم : تا اعمالشان را به آنها نشان دهند مشاهده جزاى اعمال است .

يا مشاهده نامه اعمال كه هر نيك و بدى در آن ثبت است .

يا مشاهده باطنى به معنى معرفت و شناخت چگونگى اعمالشان است .

و يا به معنى ((تجسم اعمال )) و مشاهده خود اعمال است .

تفسير اخير با ظاهر آيه از همه موافق تر است ، و اين آيه يكى از روشن ترين آيات بر مساءله تجسم اعمال محسوب مى شود كه در آن روز اعمال آدمى به صورتهاى مناسبى تجسم مى يابد و در برابر او حضور پيدا مى كند، و همنشينى با آن مايه نشاط يا رنج و بلا است .

سپس به سرانجام كار هر يك از اين دو گروه مؤ من و كافر، نيكوكار و بدكار، اشاره كرده مى فرمايد: پس كسى كه به اندازه سنگينى ذرهاى كار خير انجام داده آن را مى بيند (فمن يعمل مثقال ذرة خيرا يره ).

و هر كس به اندازه سنگينى ذرهاى كار بد كرده آن را مى بيند! (و من يعمل مثقال ذرة شرا يره ).

باز در اينجا تفسيرهاى مختلفى ذكر شده كه آيا

جزاى اعمال را مى بيند و يا نامه اعمال را مشاهده مى كند و يا خود عمل را.

ظاهر اين آيات نيز تاءكيد مجددى است بر مساءله تجسم اعمال و مشاهده خود عمل ، اعم از نيك و بد در روز قيامت كه حتى اگر سر سوزنى كار نيك يا بد باشد در برابر صاحب آن مجسم مى شود و آنرا مشاهده مى كند.

((مثقال )) در لغت هم به معنى ثقل و سنگينى آمده ، و هم ترازوئى كه با آن سنگينى اشياء را مى سنجند، و در اينجا به همان معنى اول است .

براى ((ذرة )) نيز در لغت و كلمات مفسران تفسيرهاى گوناگونى ذكر شده است : گاه به معنى مورچه كوچك ، و گاه گرد و غبارى كه وقتى دست را بر زمين بگذاريم و برداريم به آن مى چسبد، و گاه به معنى ذرات بسيار كوچك غبار كه در فضا معلق است و به هنگامى كه آفتاب از روزنه اى به اطاق تاريك مى تابد آشكار مى گردد تفسير شده است .

مى دانيم امروز كلمه ((ذره )) را به ((اتم )) نيز اطلاق مى كنند و بمب اتمى را ((القنبلة الذرية )) مى گويند، اتم به قدرى كوچك است كه نه با چشم عادى ، و نه با دقيق ترين ميكروسكوپها قابل مشاهده نيست ، و تنها آثار آن را مشاهده مى كنند، و حجم و وزن آن با محاسبات علمى قابل سنجش است ، و به قدرى كوچك است كه چند ميليون روى نوك سوزنى جاى مى گيرد!

مفهوم ذره هر چه باشد منظور در اينجا كوچكترين وزنها است .

به هر حال

اين آيه از آياتى است كه پشت را مى لرزاند و نشان مى دهد كه حسابرسى خداوند در آن روز فوق العاده دقيق و حساس است ، و ترازوهاى سنجش عمل در قيامت آنقدر ظريف است كه حتى كوچكترين اعمال انسانى را وزن مى كنند و به حساب مى آورند.

1 - دقت و سختگيرى در حسابرسى قيامت

نه تنها از آيات اخير اين سوره كه از آيات مختلف قرآن به خوبى استفاده مى شود كه در حسابرسى اعمال در قيامت فوق العاده دقت و موشكافى مى شود، در آيه 16 سوره لقمان مى خوانيم : يا بنى انها ان تك مثقال حبة من خردل فتكن فى صخرة او فى السموات او فى الارض يات بها الله ان الله لطيف خبير: پسرم ! اگر به اندازه سنگينى دانه خردلى (عمل نيك يا بد) باشد و در دل سنگى يا در گوشه اى از آسمانها يا زمين پنهان گردد، خداوند آن را (در قيامت ) براى حسابرسى مى آورد، خداوند دقيق و آگاه است .

((خردل )) دانه بسيار كوچكى از گياه معروفى است كه ضرب المثل در كوچكى مى باشد.

اين تعبيرات نشان مى دهد كه در آن حسابرسى بزرگ كوچكترين كارها محاسبه مى شود، ضمنا اين آيات هشدار مى دهد كه نه گناهان كوچك را كم اهميت بشمرند، و نه اعمال خير كوچك را، چيزى كه مورد محاسبه الهى قرار مى گيرد هر چه باشد كم اهميت نيست .

لذا بعضى از مفسران گفته اند اين آيات زمانى نازل شد كه بعضى از ياران

پيغمبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) نسبت به انفاق اموال كم اعتنا

بودند، و مى گفتند: اجر و پاداش بر چيزهائى داده مى شود كه ما آن را دوست داريم ، و اشياء كوچك چيزى نيست كه مورد علاقه ما باشد، و همچنين نسبت به گناهان كوچك بى اعتنا بودند، آيات نازل شد و آنها را به خيرات كوچك ترغيب كرد، و از گناهان كوچك بر حذر داشت .

2 - پاسخ به يك سؤ ال

در اينجا سؤ الى مطرح است و آن اينكه مطابق اين آيات انسان همه اعمال خود را در قيامت اعم از نيك و بد كوچك و بزرگ مى بيند، اين معنى چگونه با آيات احباط و ((تكفير)) و ((عفو)) و ((توبه )) سازگار است ؟ زيرا آيات ((احباط)) مى گويد: بعضى از اعمال مانند كفر تمام حسنات انسان را از بين مى برد لئن اشركت ليحبطن عملك (زمر - 65) و طبق آيات ((تكفير)) گاهى ((حسنات )) ((سيئات )) را از بين مى برد ان الحسنات يذهبن السيئات (هود - 114).

و آيات ((عفو)) و ((توبه )) مى گويد: در سايه عفو الهى يا توبه كردن ، گناهان محو مى شوند، اين مفاهيم چگونه با مساءله مشاهده تمام اعمال نيك و بد تطبيق مى كند؟

در پاسخ اين سؤ ال بايد به يك نكته توجه كرد و آن اينكه : دو اصلى كه در آيات فوق آمده است كه مى گويد انسان هر ذره اى از كار نيك و بد را مى بيند به صورت يك قانون كلى است ، و ميدانيم هر قانون ممكن است استثناهائى داشته باشد، آيات عفو و توبه و حباط و تكفير در حقيقت به منزله استثناء است در اين

قانون كلى .

پاسخ ديگر اينكه : در مورد احباط و تكفير در حقيقت موازنه و كسر

و انكسارى رخ مى دهد، و درست مانند مطالبات و بدهيها است كه از يكديگر كسر مى شود، هنگامى كه انسان نتيجه اين موازنه را مى بيند در حقيقت تمام اعمال نيك و بد خود را ديده است ، همين سخن در مورد عفو و توبه نيز جارى است ، چرا كه عفو بدون لياقت و شايستگى صورت نمى گيرد، و توبه خود نيز يكى از اعمال نيك است .

بعضى در اينجا جواب ديگرى گفته اند كه صحيح به نظر نمى رسد و آن اينكه افراد كافر نتيجه اعمال خوب خود را در اين دنيا مى بينند، همانگونه كه افراد مؤ من كيفر اعمال بد خود را در اين جهان مى بينند.

ولى ظاهر اين است كه آيات مورد بحث مربوط به قيامت است نه دنيا بعلاوه اين كليت ندارد كه هر مؤ من و كافرى نتيجه اعمالش را در دنيا ببيند.

3 - جامعترين آيات قرآن

از عبدالله بن مسعود نقل شده است كه محكمترين آيات قرآن مجيد همين آيات ((فمن يعمل مثقال ذرة خيرا يره و من يعمل مثقال ذرة شرا يره )) مى باشد و از آن تعبير به جامعه مى كرد و به راستى ايمان عميق به محتواى آن كافى است كه انسان را در مسير حق وادارد، و از هر گونه شر و فساد بازدارد، لذا در حديثى آمده است كه مردى خدمت پيغمبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) آمد عرض كرد: علمنى مما علمك الله : از آنچه خداوند به تو تعليم داده

به من بياموز.

پيغمبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) او را به مردى از يارانش سپرد، تا قرآن به او تعليم كند، و او سوره ((اذا زلزلت الارض )) را تا به آخر به او تعليم داد، آن مرد از جا برخاست و گفت : همين مرا كافى است (و در روايت ديگرى آمده تكفينى هذه الاية : همين يك آيه مرا كفايت مى كند)!

پيغمبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) فرمود: او را به حال خود بگذار كه مرد فقيهى شد! (و طبق روايتى فرمود رجع فقيها: او فقيه شد و بازگشت !) دليل آن هم روشن است زيرا كسى كه مى داند كه اعمال ما حتى به اندازه يك ذره يا يك دانه خردل مورد محاسبه قرار مى گيرد امروز به حساب خود مشغول مى شود، و اين بزرگترين اثر تربيتى روى او دارد. <14>

با اين حال در روايت ديگرى از ابوسعيد خدرى آمده است كه وقتى آيه فمن يعمل … نازل شد عرض كردم اى رسول خدا آيا من همه اعمالم را مى بينم ؟ فرمود: آرى . گفتم : آن كارهاى بزرگ را؟ فرمود: بله ، گفتم : كارهاى كوچك كوچك را؟ فرمود: بله ، عرض كردم : اى واى بر من ! مادرم بنشيند و براى من عزادارى كند!

فرمود: بشارت باد بر تو اى ابوسعيد! چرا كه حسنات به ده برابر حساب مى شود، تا هفتصد برابر، و خدا براى هر كس بخواهد آن را هم مضاعف مى كند، و اما هر گناه به اندازه يك گناه مجازات دارد، يا خداوند عفو مى

كند و بدان احدى با عملش نجات نخواهد يافت ! (جز اينكه كرم خدا شامل او گردد) عرض كردم حتى تو هم اى رسول خدا؟! فرمود: حتى من ، مگر اينكه خداوند مرا مشمول رحمتش سازد!. <15>

خداوندا! جائى كه پيامبرت با آن عظمت تنها به عفو تو دل بسته است تكليف ما روشن است .

پروردگارا! اگر اعمال ما معيار نجات ما باشد واى به حال ما، و اگر كرم تو يار ما باشد خوشا بحال ما؟!

بارالها! آن روز كه تمام اعمال كوچك و بزرگ در برابر ما مجسم مى شود ما تنها به لطف عميم تو چشم دوخته ايم .

آمين يا رب العالمين

تفسير مجمع البيان

آشنايى با اين سوره در آستانه بوستان پرطراوت و زيباى ديگرى هستيم، و براى آشنايى با آن، اينك به شناسنامه اش مى نگريم:

1 - نام اين سوره نام اين سوره «زلزال»، به معنى «لرزش» و « زلزله» آمده است؛ چرا كه در نخستين آيه از آيات اين سوره، سخن از زمين لرزه هراس انگيز و مهيبى است، كه در آستانه رستاخيز و پيش از برانگيخته شدن مردم براى دادرسى عمومى و پاداش و كيفر رخ مى دهد.

2 - فرودگاه آن در مورد فرودگاه اين سوره دو نظر است: به باور گروهى از جمله «ابن عباس» و «قتاده» اين سوره در مدينه بر قلب مصفاى پيامبر فرود آمده است، امّا به باور برخى ديگر از جمله «ضحاك» و «عطاء» در مكّه.

3 - شمار آيه ها و حروف آن در مورد آيات اين سوره نيز دو نظر است:

از ديدگاه قاريان پيشين كوفه و مدينه اين سوره داراى

8 آيه است؛ امّا به باور ديگران 9 آيه دارد، و دليل تفاوت در آيه 6 مى باشد كه برخى آن را دو آيه پنداشته اند. اين سوره از 35 واژه، و 149 حرف شكل گرفته است.

4 - پاداش تلاوت اين سوره از پيامبر آورده اند كه فرمود:

من قرأها فكانّما قرأ البقره واعطى من الاجر كمن قرأربع القرآن.(249)

هر كس اين سوره را تلاوت كند، گويى سوره بقره را تلاوت نموده و پاداشش به اندازه كسى است كه يك چهارم قرآن را تلاوت كرده است.

«انس» آورده است كه پيامبر از يكى از ياران پرسيد: آيا خانواده تشكيل داده است؟

پاسخ داد: نه، من امكانات مالى براى ازدواج ندارم.

پيامبر فرمود: آيا سوره «اخلاص» همراه تو نيست؟

پاسخ داد: چرا،

فرمود: اين سوره بسان يك چهارم قرآن است. آن گاه افزود آيا سوره «كافرون» با تو نيست؟

پاسخ داد: چرا،

پيامبر فرمود: اين سوره هم يك چهارم قرآن است.

فرمود: سوره «زلزال» چگونه؟

گفت: چرا،

فرمود: آن هم يك چهارم قرآن است.

و آن گاه سه بار فرمود ازدواج، تشكيل خانواده، تشكيل خانواده...

تزوج، تزوج، تزوج!(250)

از امام صادق آورده اند كه فرمود:

لا تملوا من قرأة «اذا زلزلت الأرض...» فان من كانت قرائته فى نوافله لم يصبه الله بزلزلة ابداً، و لم يمت بها، و لابصاعقة و لا بآفة من آفات الدّنيا...(251)

هرگز از تلاوت سوره «زلزال» خسته نشويد، چرا كه هر كس آن را در نمازهاى نافله اش بخواند هرگز به زلزله گرفتار نمى گردد، و با آن نمى ميرد، و به صاعقه و آفتى از آفت هاى دنيا، تا لحظه مرگ گرفتار نمى شود. هرگاه جهان را بدرود گويد، خدا بهشت

را روزى او مى سازد و به او ندا مى رسد كه:

عبدى ابحتك جنتى فاسكن منها حيث شئت و هويت لا ممنوع و لامدفوع عنه.(252)

بنده شايسته كردار و درست انديش من! بهشت را بر تو روا ساخته ام، از اين رو در هر كجاى آن مى خواهى سكونت گزين و بدان كه هرگز مانعى براى تو نخواهد بود و از آنجا دور نخواهى شد.

5 - دورنمايى از محتواى اين سوره گرچه از ديدگاه مشهور اين سوره در شمار سوره هاى مدنى است و برخى قرائن و شواهد نيز اين ديدگاه را گواهى مى كند، امّا مفاهيم و حال و هواى اين سوره بسيار نشانگر حال و هواى سوره هاى مكّى است، چرا كه در آن، از اين بحث ها سخن رفته است:

نشانه هاى تكاندهنده فرارسيدن رستاخيز، نظير:

زمين لرزه مهيب و ويرانگر،

بيرون ريخته شدن بارهاى زمين از دل آن،

زنده شدن مردگان،

دادگاه بزرگ رستاخيز،

گزارش عجيب زمين يا گواهى آن.

ارائه عملكردها،

دو گروه شايسته كردار و زشت كار، و نكات درس آموز و سازنده اى كه خواهد آمد.

1 - آن گاه كه زمين با [سخت ترين لرزش خود لرزانده شود،

2 - و زمين بارهاى گرانش را بيرون آورد،

3 - و انسان [بهت زده بگويد كه آن را چه شده است؟!

4 - در آن روز، زمين خبرهاى خود را باز مى گويد؛

5 - چرا كه پروردگارت به آن الهام كرده است.

6 - در آن روز مردم به صورت پراكنده [به سوى پروردگارشان باز مى گردند تا [پاداش و كيفر] كارهايشان به آنان نشان داده شود.

7 - پس هر كس هموزن ذرّه اى

كار نيكى انجام دهد، [پاداش آن را مى بيند.

8 - و هر كس هموزن ذرّه اى كار بدى انجام دهد، [كيفر] آن را مى بيند.

نگرشى بر واژه ها

زلزله: اين واژه به معنى سخت و شديد آمده است؛ درست بسان واژه هاى «رجفت» و «رجت». و واژه «زلزال» به كسر «ز» مصدر است و به فتح آن، اسم.

اثقال: جمع «ثقل» به معنى بار گران آمده است. در آيه شريفه واژه «اثقال» در مورد «مردگان» به كار رفته، كه در شكم زمين خفته اند و در آستانه رستاخيز ولادت مى يابند. اين تعبير در مورد كودكى كه در شكم مادر است نيز به كار رفته است. فلمّا اثقلت دعوااللّه...(253)

پس هنگامى كه سنگين بار گرديد خداى يكتا، پروردگار خود را خواندند كه اگر به ما فرزندى شايسته داد... و از همين واژه است كه در فرهنگ عرب گفته مى شود: سالار و پيشواى شجاع و مترقى و دادپيشه وزن و اعتبارى براى زمين است. انّ للسيد الشجاع ثقلاً على الارض.

اشتات: اين واژه جمع «شت» به معنى پراكندگى آمده است. اين پراكندگى، گاه داراى منشأنژادى است، گاه جغرافيايى؛ ممكن است به خاطر باورها و عقيده ها و عملكردهاى متنوع باشد و ممكن است به خاطر دسته بندى ها و هماهنگى هاى ظاهرى و يا اخلاقى و عملى انسان ها.

يصدر: اين واژه از ريشه «صدر» به معنى بيرون ريختن شترها از آبشخور در حال هيجان و به هم ريختگى آمده است.

تفسير

زمين لرزه مهيب رستاخيز

در آخرين آيات سوره پيش، از فرجام كار مردم درست انديش و درست كردار و پاداش پرشكوه آنان، و نيز فرجام شوم كفرگرايان و خودكامگان و پايمال

كنندگان حقوق و كرامت انسان ها سخن رفت، اينك در آغازين آيات اين سوره نظر انسان را به فرارسيدن آن هنگام و نشانه هاى فرارسيدن آن لحظه هاى هراس انگيز و مناظر هولناك آن روز معطوف مى دارد و سخت هشدار مى دهد.

پيش از هر چيز مى فرمايد:

إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها

آن گاه كه زمين با سخت ترين لرزش خود براى برپايى رستاخيز، آن گونه كه آفريدگارش مقرّر داشته است لرزانده شود.

تعبير «زلزالها» درآيه شريفه و اضافه آن به زمين،و نسبت دادن لرزش سخت و مهيب در آستانه رستاخيز به زمين، ممكن است به دو جهت باشد.

1 - نخست بدان دليل كه در زلزله سخت رستاخيز كران تا كران زمين به لرزه در مى آيد؛ درست بر خلاف زلزله هاى دنيا كه گوشه اى از زمين دستخوش زلزله مى شود.

2 - و ديگر بدان جهت كه بر شدّت وصف ناپذير، آن زلزله توجه دهد.

آن گاه مى افزايد:

وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها

و زمين بارهاى گرانش را بيرون ريزد،

به باور گروهى از جمله «ابن عباس» منظور اين است كه: و زمين بارهاى گران خود، كه مردگان باشند، همه را بيرون مى افكند و آنان به فرمان خدا و خواست او از دل زمين سر بر مى آورند و براى پاداش و كيفر حركت مى كنند.

امّا به باور پاره اى، و زمين گنجينه ها و منابع و معادن متنوع خود را از شكم خود بيرون مى ريزد و در برابر ديدگان مردم قرار مى دهد، تا همگان بنگرند و گناهكاران و ظالمان حسرت و اندوه بخورند كه چرا در راه زر و زور و انحصار آن ها دست به آن همه گناه و جنايت آلودند و در نيافتند كه از زر

و زور كارى ساخته نيست، و نمى توانند زرپرستان و قدرت پرستان را از عذاب دردناك روز رستاخيز و سراى آخرت برهانند و نه تنها ذره اى از عذاب را از آنان بر نمى دارند كه با همان سكّه ها و زر و سيم، پيشانى ها و پشت و پهلوهاى استبدادگران را داغ مى كنند.

سپس در اشاره به وحشت زدگى و بهت و حيرت انسان ها در آن لحظات مى فرمايد:

وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَها

وانسان از روى تعجب و بر اثر وحشت مى گويد: راستى زمين را چه شده است؟ و اين لرزش سخت براى چيست؟

به باور «ابومسلم» منظور اين است كه: زمين را چه شده است و در دل آن چه رويدادى رخ داده است كه اين گونه مى لرزد؟

امّا به باور پاره اى منظور از انسان در آيه، نه همه انسان ها، بلكه انسان كفرگراست كه هرگز به فرارسيدن رستاخيز ايمان نياورده است، از اين رو با تعجب و حيرت مى پرسد: زمين را چه شده است؟ امّا انسان توحيدگرا و با ايمان، بدان دليل كه به روز رستاخيز و فرارسيدن آن باور دارد دچار حيرت نمى گردد و پرسش نمى كند.

در آيه بعد در مورد گزارش زمين از عملكردها مى فرمايد:

يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها

در آن روز هراس انگيز، زمين خبرهاى خود را باز مى گويد و از عملكرد درست و نادرست انسان ها گزارش مى دهد.

از پيامبر آورده اند كه به هنگام تلاوت اين آيات رو به مردم نمود و فرمود:

اتدرون ما اخبارها؟

آيا مى دانيد كه خبرهاى زمين در روز رستاخيز چيست؟

قالوا: اللّه و رسوله اعلم.

آنان گفتند: خدا و پيام آورش داناترند.

پيامبر فرمود:

اخبارها آن تشهد على كل عبد،

و انّه بما عمل على ظهرها، تقول: عمل كذا و كذا يوم كذا و كذا و هذا اخبارها.(254)

گزارش ها و خبرهاى زمين اين است كه بر عملكرد هر انسانى كه در روى زمين انجام داده است، به طور روشن و مشخص گواهى مى دهد و به هر كسى با نام و نشان مى گويد: هان! تو بودى كه چنين كارى را در آن ساعت، و آن روز، و آنجا انجام دادى.

در اين مورد كه زمين چگونه گزارش مى دهد و گواهى مى كند، ديدگاه ها متفاوت است:

1 - به باور گروهى نسبت سخن و گواهى به زمين مجازى است، ممكن است خداى توانا قدرت سخن و كلام را به زمين بدهد؛ امّا به باور برخى ممكن است زمين را در چهره اى زنده پديد آورد تا سخن گويد و گواهى كند.

و از ديدگاه برخى منظور گواهى و گزارش حال زمين و فيلم رويدادهاست، نه گزارش زبانى. بسان رنگ و چهره انسان كه از راز درون او گزارش مى دهد، و بسان ديدگان انسان و سبك نگاه او كه از كم خوابى و بيدارى شبانه و خستگى و آشفتگى او حكايت مى كند، و نيز بسان واكنش انسان در برابر گفتار و يا رفتارهاست كه نشانگر موافقت يا مخالفت او با سخن و ياكارى است.

در ادامه سخن در اين مورد به رمز گواهى و سخن گفتن زمين مى پردازد و مى فرمايد:

بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحى لَها

اين بدان جهت است كه پروردگارت به زمين وحى كرده است.

در آيه روى سخن با پيامبر گرامى است و روشنگرى مى كند كه گزارش و گواهى زمين به فرمان خدا و وحى و

الهام اوست.

به باور پاره اى منظور اين است كه: خدا به زمين وحى مى فرستد كه هر آن چه در شكم خود دارد، از مردگان، تا گنجينه ها، همه را بيرون مى ريزد.

واژه وحى به معنى اشاره سريع و افكندن مفهوم و معنا به سوى ديگرى به صورت پنهانى است.

به باور «فراّء» منظور گزارش زمين از همه رويدادهايى است كه در آن رخ داده است و اين كار به فرمان خدا انجام مى گردد.

«ابن عباس» نيز همين ديدگاه را برگزيده و واژه «وحى» را به معنى فرمان و اجازه گرفته است.

از پيامبر آورده اند كه فرمود:

حافظوا على الوضوء، و خير اعمالكم الصّلوة، فتحفظوا من الارض فانها امّكم، و ليس فيها احد يعمل خيراً او شرّاً الّا وهى مخبرة به.(255)

بر وضو و پاكيزگى خويش مراقب باشيد، و بدانيد كه بهترين عبادت شما نماز و رابطه دوستانه و خالصانه شبانه روزى با خداست. مراقب زمين باشيد كه قرارگاه و مادر شماست، و هيچ كسى بر پشت آن كار پسنديده و يا ناپسندى انجام نخواهد داد، جز اينكه زمين از آن گزارش خواهد داد.

و نيز «خدرى» آورده است كه هرگاه در دشت و صحرا هستى، صدايت را به اذان طنين افكن ساز و با صداى بلند اذان بگو؛ چرا كه پيامبر گرامى فرمود: هيچ پرى و آدم و سنگ و صخره اى صداى شما را نمى شنود، جز اينكه در روز رستاخيز به سود اذان گو، گواهى خواهد داد.

لايسمعه جن و لا انس و لا حجر الّا يشهد له.(256)

آن گاه در اشاره به پراكندگى مردم از نظر ظاهر و عملكرد و سيما و سيرت و فرجام و پاداش مى فرمايد:

يَوْمَئِذٍ

يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتاتاً

آن روز مردم به صورت هاى پراكنده از گورها سر بر مى آورند و به سوى صحراى محشر مى آيند.

به باور مفسران منظور اين است كه: در آن روز سرنوشت ساز، مردم هم به صورت پراكنده از دل خاك سر برمى آورند، و هم به صورت پراكنده مى آيند، و هم پس از بازخواست و محاسبه وديدن اعمال خويش به صورت پراكنده به سوى فرجام كار باز مى گردند. آنجاست كه گروهى اهل ايمان و پروا و دادگرى و رعايت حقوق خدا و خلق او به حساب آمده و در يك سو قرار خواهند گرفت، و گروهى ديگر اهل كفر و ظلم و حق كشى كه در سوى ديگر خواهند بود.

پاره اى نيز برآنند كه اهل هر مذهب و دين، جدا خواهند ايستاد.

آيه مورد بحث بسان اين آيه است كه مى فرمايد:

و يوم تقوم الناس يومئذ يتقرقون(257)

روزى كه رستاخيز بر پا مى گردد، آن روز مردم پراكنده مى شوند.

و بسان اين آيه كه:

... يومئذ يصدعون(258)

در آن روز مردم گروه گروه مى شوند.

لِيُرَوْا أَعْمالَهُمْ تا عملكرد آنان را به آن ها نشان دهند.

«ابن عباس» مى گويد: تا پاداش عملكرد آنان را به آن ها ارائه دهند.

با اين بيان منظور اين است كه: مردم هنگامى كه از محاسبه و بازخواست تمام مى شوند، به طور پراكنده به سوى قرارگاه خويش مى روند تا جايگاه خود را در بهشت پرطراوت و زيبا و يا دوزخ بنگرند.

در مورد چگونگى ديدن اعمال نيز دو نظر است:

از ديدگاه گروهى منظور از ديدن اعمال، نه ديدن با چشم ظاهر، بلكه آگاهى از عملكرد نيك و بد خويش از راه دل

و شناخت باطنى است؛ امّا به باور گروهى منظور ديدن با چشم ظاهر است تا بنگرند كه هر آنچه انجام داده اند، همه و همه در كارنامه زندگى شان آمده، و هيچ كار خرد و كلان و كوچك و بزرگ وانهاده نشده و همه چيز به حساب آمده است.

در آيه بعد در بيان سرنوشت حق طلبان و رعايت گران حقوق مردم و پايمال كنندگان مقررات خدا و حقوق بندگان او مى فرمايد:

فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ

پس هر كس هموزن ذره اى نيكى كند، ثمره خوش آن كار نيك خود را خواهد ديد.

و هر كسى به اندزه ذره اى كار ناروا و ظالمانه اى انجام دهد، او هم ثمره شوم و كيفر دردناك آن را خواهد ديد.

وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ

همان گونه كه استدلال شده، از ظاهر اين آيات چنين دريافت مى گردد كه موضوع «احباط» يا نابودى اعمال نيك و شايسته انسان بر اثر گناهان سهمگين، درست نيست؛ چرا كه آيات مورد بحث نشانگر آن است كه هر انسانى عملكرد خود را مى بيند، و در روز رستاخيز با آن رو به رو مى شود و اگر «حبط عمل» را بپذيريم ديگر كارى نمانده است تا پاداش يا كيفر داده شود.

طرفداران اين ديدگاه نمى توانند براى اثبات ديدگاه خود به موضوع «تكفير» و يا بخشوده نشدن گناهان بر اثر توبه و اصلاح و جبران اشتباهات استدلال كنند، چرا كه موضوع بخشوده شدن گناهان توبه كار راستين، چيزى است ترديدناپذير و مفاهيمِ آياتِ آن را دانشمندان پذيرفته اند.

افزون بر اين، آيات بيانگر يك اصل و قانون كلى است و هر اصل كلى

ممكن است استثنايى داشته باشد؛ بر اين باور همان گونه كه طرفداران ظاهر اين آيات با استدلال به ظاهر آن ها، موضوع «حبط عمل» را نفى مى كنند، امّا بر اين باورند كه از شرايط محاسبه و باز خواست و كيفر گناه آن است كه گناه، صغيره نباشد و اين مورد را از آن اصل كلىّ استثنا مى كنند، ما نيز مى گوييم: اين اصل كلى درست است و هر كس با اعمال خود رو به رو مى شود، مگر اين كه گناهى باتوبه و اصلاح واقعى مورد عفو قرار گرفته باشد.

پاره اى در پاسخ اين پرسش مى گويند: منظور اين است كه انسان هاى كفرگرا و بيدادپيشه اگر كارهاى شايسته اى در دنيا انجام دهند، پاداش آن را در همين جهان، خود يا فرزندانشان دريافت مى دارند و تنها به همراه گناهان خود جهان را ترك مى كنند.

و انسان هاى با ايمان و شايسته كردار نيز كيفر عملكرد اشتباه و گناه آلود خود را در دنيا دريافت مى دارند و با گناه جهان را بدرود نمى گويند. با اين بيان گناهكاران تنها از دنيا بار گران گناه مى برند و نيكان و خوبان و مردم با ايمان عملكرد شايسته.

در اين مورد آورده اند كه «صعصعه»، نياى «فرزدق» به همراه گروهى از قبيله خويش به حضور پيامبر شرفياب گرديد و ضمن گفت گو از آن حضرت تقاضاى پند و اندرز نمود فقال بابى انت يا رسول اللّه اوصنى خيراً.

پيامبر فرمود: تو را در مورد پدر و مادر و نزديكان و خويشاوندانت سفارش مى كنم، حقوق و حرمت آنان را پاسداراوصيك بامك و ابيك...

تقاضاى سفارش و اندرز بيشترى كرد.

پيامبر فرمود: آن چه ميان دو لب و دو پايت آفريده

شده است مراقب باش و زبان و اندام جنسى ات را از گناه مراقبت نمااحفظ مابين لحييك و رجليك.

آن گاه از او پرسيد از تو كارهاى خوبى به من گزارش شده است، چه كرده اى؟

گفت: اى پيامبر خدا، واقعيت اين است كه در روزگار جاهليت مردم را در بيراهه هاى دهشتناك حيران و سرگردان ديدم و نتوانستم شاهراه درستى و رستگارى را بيابم، جز همين اندازه كه دريافتم راه و رسم جاهليت، زشت و ظالمانه است. ديدم مردم دختران نوزاد خود را به جاى نوازش و مهر، زنده به گور مى كنند، و من دريافتم كه آفريدگار آنان چنين نخواسته است؛ از اين رو از اين كار باز داشتم، و تا سرحد توان با پرداخت پول به پدرانشان، آن كودكان معصوم رانجات دادم. آن گاه آيات مورد بحث بر او خوانده شد و او با شنيدن آيات گفت: سپاس خداى را همين براى من كافى است و اگر جز همين دو آيه از قرآن را نشنوم و نياموزم، اين آيات مرا بسنده اند.(259)

«ابن عباس» مى گويد: احكم آية فى القرآن، فمن يعمل مثقال ذرة خيراً يره...

محكم ترين و رساترين آيه اى كه مى تواند انسان حق طلب را از گناه و و ستم و خودكامگى و خودسرى باز داشته و به راه عدالت و آزادگى و رعايت حقوق مردم برد، همين آيه است، و آن گاه تا آخر سوره تلاوت كرد و گفت: پيامبر گرامى اين آيه را «جامعه» ناميد، چرا كه به راستى جامع ترين درس هارا دارد.

و از «سعد» آورده اند كه: مرد فقيرى از او كمك خواست، و او دو عدد خرما بر دست وى نهاد، امّا او دست خود را

بست. «سعد» گفت: دوست من، واى بر تو! خداى ارزانى دارنده نعمت ها كار نيك را اگر چه به اندازه ذره اى باشد از ما مى پذيرد، امّا تو اين گونه رفتار مى كنى؟!

پرتوى از سوره مباركه در آيات الهام بخش و روح پرورى كه گذشت به اين اصول عقيدتى و تربيتى به منظور انگيزش روح مسئوليت در فرد و جامعه و خانواده در قلمرو انديشه و گفتار و عمل و روابط انسانى در ابعاد گوناگون توجه داده شده است:

1 - زلزله هراس انگيز رستاخيز يا نخستين مرحله رستاخيز

فرارسيدن رستاخيز، كه يكى از نشانه هاى آن در آستانه رخ گشودنش زلزله سخت آن و درهم نورديده شدن زمين است. آيه نخست به اين اصل توجّه مى دهد.

2 - زنده شدن مردگان مرحله دوّم از رستاخيز در اين سوره، سر برآوردن و زنده شدن همه مردگان از دل زمين و حضور آنان در صحراى محشر است، كه در آيه هاى 2 و 3 به آن توجه داده شده است.

3 - گزارش شگفت آور زمين و گواهى آن پس از سر برآوردن انسان ها از دل زمين، نوبت به حسابرسى و رويارويى با عملكردها مى رسد، و آن گاه است كه در دادگاه رستاخيز گواهان متعددى بر عملكرد انسان گواهى مى دهند كه يكى از آن گواهان هم زمين است. آيه هاى 4 و 5 به اين واقعيت توجه مى دهد.

4 - دسته هاى سعادتمند و تيره بخت پس از حضور در دادگاه رستاخيز و رويارويى با عمل كردها، آن گاه است كه سرنوشت ها روشن مى شود. گروهى نيك بخت خواهند بود و به سوى بهشت گام خواهند سپرد، و گروهى به

سوى دوزخ تا هر كدام ثمره تلخ و شيرين عملكرد خود را بچشند و بنگرند. آيه 8 - 6 به اين حقيقت توجه مى دهد.

5 - دقت در حسابرسى و نگاهدارى عملكردها

از نكات درس آموز و عبرت انگيز دقّت عجيب در حسابرسى و ثبت و ضبط و نگهدارى عملكردها و يا ثمره و نتيجه عملكردهاست كه انسان با ذره ذره كارهاى نيك و يا شرم آور خود رو به رو مى گردد.

در آيه هاى 8 - 7 اين نكته به تابلو رفته است.

بارخدايا! ما را در آن روز سهمگين و مراحل گوناگون آن در سايه مهر و بخشايش وصف ناپذيرت پناه ده.

تفسير اطيب البيان

سوره زلزال ، غرض سوره : بيان قيامت و احوال و حوادثي كه در آن رخ مي دهد.

(1) (اذا زلزلت الارض زلزالها):(وقتي كه زمين آن زلزله خاص را آغاز مي كند)

(2) (و اخرجت الارض اثقالها):(و آنچه از مردگان و معادن كه در شكم خود داردبيرون مي ريزد)

(3) (و قال الانسان مالها):(و انسان با تعجب مي گويد: زمين را چه شده ؟)

(4) (يومئذ تحدث اخبارها):(در آن روز زمين ، اخبار و اسرار خود را شرح مي دهد)

(5) (بان ربك اوحي لها):(بواسطه اينكه پروردگار تو به آن وحي كرده كه به زبان آيد)(زلزله )يا (زلزال )به معناي تكان خوردن پي در پي و نوسان شديد است و (ثقل ) به معناي متاع يا كالا يا حمل است .مي فرمايد: آن زمان كه زمين زلزله هراسناك و شديدي را كه مخصوص اوست آغازمي كند، مرده گان ياگنجهاو معادني راكه در درون خود دارد،بيرون مي ريزد و انسانها(47)بعد از سر برآوردن از خاك با وحشت و تعجب از

اين اوضاع و زلزله شديد و هولناك ،مي گويند: زمين را چه شده كه اينطور متزلزل است ؟آنگاه زمين به اعمالي كه آدميان كرده اند، شهادت مي دهد، همانطور كه انبياء وشهداء و ملائكه و اعضاي بدن خود انسان نيز در باره اعمال انسان شهادت مي دهند، واين خبردادن و شهادت زمين به سبب اين است كه پروردگار تو به آن وحي كرده و فرمان داده تا سخن بگويد و از اخبار حوادثي كه در آن روي داده ،شهادت دهد و از همين جامعلوم مي شود كه زمين هم مانند همه موجودات عالم صاحب شعور و درك است ، اگرچه انسان جز خودش به چيز ديگر توجه ندارد و از شعور اين موجودات غافل است (48).

(6) (يؤمئذ يصدر الناس اشتاتا ليروا اعمالهم ):(در آنروز مردم بصورت گروههاي پراكنده و مختلف محشور مي شوند تا اعمال هر يك را به آنان نشان دهند)

(7) (فمن يعمل مثقال ذره خيرا يره ):(پس هر كس به سنگيني يك ذره ناچيز عمل خيري كرده باشد، آن را مي بيند)

(8) (و من يعمل مثقال ذره شرا يره ):(و هر كس به سنگيني يك ذره ناچيز عمل شري كرده باشد، آن را مي بيند)مي فرمايد: مردم در روز قيامت از موقف حساب به سوي منزلهاي ابدي خود (كه يابهشت است و يا دوزخ ) باز گردانده مي شوند، در حاليكه متفرق و متفاوت هستند و اهل سعادت از اهل شقاوت ممتاز مي باشند، تا اعمال خود راببينند و جزا داده شوند، آنهم نه از دور، بلكه آنها را داخل در جزا مي كنند و يا خود اعمالشان را بنا بر تجسم اعمال

به ايشان نشان مي دهند.بعضي مفسران (49) صدور مردم را به معناي بيرون شدن از قبر و تفرق آنها را به متمايزبودن از نظر سيما تفسير كرده اند.در ادامه مي فرمايد: هر كسي كه به اندازه سنگيني دانه ريز غبار كه در شعاع آفتاب ديده مي شود ويا به سنگيني مورچه ريزي ، عمل خير يا شر انجام داده باشد، آن رامي بيند، يعني هيچ عمل كوچك يا بزرگ و يا خير و شري از اين ارائه اعمال استثناءنمي شود. در اينجا توهمي در باره حبط اعمال يا تكفير آن پيش مي آيد كه توضيح آن اين است : فردي كه عملش حبط و باطل شده ، حكمش مانند فرديست كه اصولا عمل خيري انجام نداده تا بخواهد آن را مشاهده كند، به همين صورت توبه كنندگاني كه گناهانشان تكفير شده ، حكمشان حكم فرديست كه گناهي ندارد و شري مرتكب نشده تابخواهد در قيامت آن را ببيند،(دقت فرماييد).

تفسير نور

مراد از <<اثقالها>>، مردگان هستند كه در قيامت، زمين آنها را بيرون مى افكند. چنانكه در آيه اى ديگر مى فرمايد: <<و القت ما فيها و تخلّت>><985>

حضور مردم در قيامت بطور پراكنده است. چنانكه در آيات ديگر مى فرمايد: <<اشتاتاً>>، <<كانّهم جراد منتشر>><986>، <<كالفراش المبثوث>><987> حضور متفرق مردم در قيامت يا به خاطر آن است كه هر كس همراه رهبرى كه در دنيا انتخاب كرده، مى باشد يا آنكه خوبان و

ان از يكديگر جدا مى شوند.

با اراده خدا در قيامت، جمادات نيز به سخن مى آيند، نه فقط زمين، بلكه اعضاى بدن انسان عليه او گواهى مى دهند. <<و قالوا لجلودهم لم شهدتم علينا قالوا انطقنا اللّه الّذى انطق كلّ شى ء>><988>

در روايات آمده است

كه در مكان هاى مختلف نماز بخوانيد، زيرا آن مكان در قيامت براى شما شهادت مى دهد.<989>

در روايت ديگرى آمده است كه در بيابانها نيز اذان بگوييد، زيرا به هر سنگ و كلوخى كه صداى شما برسد، گواه قيامت شماست.

حضرت على عليه السلام پس از آنكه بيت المال را تقسيم مى كرد، دو ركعت نماز مى خواند و به زمين خطاب مى كرد: «اشهدى انّى ملئتك بحقّ و فرغتك بحق»<990> اى زمين گواهى بده كه من تو را از بيت المال بر اساس حق پر كردم و سپس بر اساس حق خالى كردم.

در روايات است كه نحوه خبر دادن زمين اين گونه است كه مى گويد: فلانى در فلان زمان فلان عمل را روى من انجام داد.<991>

«مثقال» از «ثقيل» به معناى ميزان سنگينى است و كلمه «ذرّة» يا به معناى كوچك ترين مورچه است و يا به معناى ذرات سبك پراكنده در هوا. البته امروز به اتم نيز ذرّه مى گويند. ولى به هر حال مراد از آن كوچك ترين واحد وزن است.

در روايات مى خوانيم: مرد عربى وارد مسجد پيامبر اكرم شد و گفت: «علّمنى بما علمك اللّه» از آنچه خدا به تو ياد داده مرا ياد بده! حضرت شخصى را مأمور آموزش قرآن به او كردند. معلم براى او سوره اذا زلزلت... را خواند، همين كه به آيه <<فمن يعمل مثقال...>> رسي

مرد عرب گفت: «كفانى» مرا بس است و سپس رفت. پيامبر فرمود: «رجع فقيهاً»<992>

در سوره لقمان نيز، لقمان به فرزندش مى فرمايد: اگر به اندازه وزن خردلى عمل نيك يا بد داشته باشى، در دل سنگ يا در اوج آسمان يا در زمين باشد، خداوند در قيامت براى حساب مى آورد. <<يا بنىّ انّها اِن

تك مثقال حبّة من خردل فتكن فى صخرة او فى السموات او فى ا

رض يأت بها اللّه>><993>

گواهى و شهادت زمين در قيامت، بيانگر آن است كه در همين حال، زمين آگاهانه كارهاى ما را درك مى كند و در آن روز با فرمان و وحى الهى بازگو مى كند.

جناب آقاى حسان در ديوان خود، آيات سوره زلزال را اين گونه به نظم در آورده است:

اين زمين در آن زمان پر بلا

ناگهان چون زلزلت زلزالها

از درونش اخرجت اثقالها

با تعجب قال الانسان مالها

مردگان خيزند بر پا كلّهم

تا همه مردم يروا اعمالهم

هر كه آرد ذرّةً خيراً يره

يا كه آرد ذرّةً شرّاً يره

آن زمان خورشيد تابان كوّرت

كوههاى سخت و سنگين سُيّرت

آبها در كام دريا سجّرت

آتش دوزخ به شدت سعّرت

چون در آن هنگام جنّت ازلفت

خود بداند هركسى ما احضرت

اضافه شدن زلزله به زمين <<زلزالها>> هم رمز عظمت زلزله است و هم رمز گستردگى آن در تمام زمين. در اولين آيه سوره حج نيز عظمت اين زلزله مطرح شده است: <<انّ زَلزلة الساعة شى ءٌ عظيم>> در خطبه 157 نهج البلاغه نيز مى خوانيم: «عباد اللّه احذروا يوما تفحص فيه

لاعمال و يكثر فيه الزلزال و تشيب فيه الاطفال» بندگان خدا! بترسيد از روزى كه در آن، تمام اعمال بررسى شود، زلزله ها زياد مى شود و كودكان (به خاطر طولانى بودن يا سختى آن روز) پير مى شوند.

1- زلزله بزرگ زمين در آستانه قيامت، امرى قطعى و حتمى است. <<اذا زلزلت الارض زلزالها>> (كلمه اذا در موردى بكار مى رود كه امر قطعى باشد)

2- معاد جسمانى است. (جسم انسانها در زمين دفن شده كه در قيامت خارج مى شود، نه روح آنها) <<اخرجت الارض اثقالها>>

3- قيامت روز تحيّر انسان است. <<قال

الانسان ما لها>>

4- هستى شعور دارد. <<يومئذ تحدث اخبارها>>

5 - زمين از گواهان قيامت است. <<يومئذ تحدّث اخبارها>>

6- در قيامت راه هرگونه انكار بسته است. <<يروا اعمالهم>>

7- همه مردم در دادگاه عدل الهى يكسان اند. <<فمن يعمل... فمن يعمل...>>

8 - كيفر و پاداش الهى، بر اساس عمل است. <<فمن يعمل... فمن يعمل...>>

9- عمل هر چه هم كوچك باشد، حساب و كتاب دارد. لذا نه گناهان را كوچك شمريد و نه عبادات را. <<مثقال ذرّة>>

10- تجسم و ديدن عمل در آن روز خود عذاب يا لذت است. <<يره>>

«والحمدللّه ربّ العالمين»

تفسير انگليسي

See commentary of Ghashiyah.

It refers to the uprooting which will take place when the present order of the world is destroyed and the new order of justice and truth begins in the spiritual hereafter. It will dissolve the material world as if it never existed.

(see commentary for verse 1)

As after the terrible disaster the day of judgement will begin, it will be so a far-reaching convulsion that no earthquake which has taken place before can even be compared to it. It only gives some idea of the world-shaking event. Having no idea of such a tremendous convulsion, consequences of which will be totally different from any convulsion experienced by man, he will not be able to make head or tail of it. He will be in a puzzled agony of total confusion.

The earth will divulge all the events that ever took place on her. The present order will pass away, but the deeds done therein, even the most secret, will be made known when Allah will give

the command. See commentary of Nahl: 68 for the inspiration (wahi) or direction given to bees.

It is written in Minhajus Sadiqin that according to Fatimah Zahra one day an earthquake sent the people of Madina into a panic, and all of them along with Abu Bakr and Umar came to Ali. He took them outside the city and addressed them:

"The quaking of the earth has overwhelmed you with fright. What will you do when it will quake before the day of judgement?"

Then he put his hand on the earth and commanded it to cease quaking. It stopped to quake. He said:

"Do you wonder at what has happened? I am he to whom the earth will speak on the day of judgement," and recited surah al Zilzal.

(see commentary for verse 4)

Refer to Infitar: 5.

In this world good and evil is mixed together, but on the day of resurrection each grade of good and evil will be sorted out. So they will proceed in groups to receive judgement. Refer to the commentary of Bani Israel: 71. They will be shown the exact import of everything that they had thought, said and done in the life of this world of test and trial.

See commentary of Baqarah: 48; An-am: 165; Rum: 7; Fatir: 18 and Najm: 38.

The smallest deed, good or bad, will be taken into account for reward or punishment. No one will be deprived of the fruit of any good deed done by him, nor spared the punishment for the evil deed committed by him.

Aqa Mahdi Puya

says:

Verse 6 refers to the first stage of resurrection. At the stage of judgement intercession (see commentary of Baqarah: 48) will be allowed to whomsoever Allah wills and gives permission.

(see commentary for verse 7)

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109