صحیفه نور: مجموعه رهنمودهای حضرت امام خمینی (قدس سره الشریف ) جلد 22

مشخصات کتاب

سرشناسه : خمینی ، روح الله ، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368.

عنوان و نام پدیدآور : صحیفه نور: مجموعه رهنمودهای حضرت امام خمینی (قدس سره الشریف )/ تدوین سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی (گروه انتشارات ).

وضعیت ویراست : [ویراست ؟].

مشخصات نشر : تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، سازمان چاپ و انتشارات : سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی ، 1370 -

مشخصات ظاهری : ج.

شابک : دوره964-422-126-5 : ؛ 36000 ریال : ج. 1، چاپ دوم964-422-127-3 : ؛ 3500 ریال (ج. 2، چاپ دوم) ؛ 3500 ریال (ج. 3، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج.3، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج.3، شمیز) ؛ 3500 ریال (ج. 4، چاپ دوم) ؛ 3500 ریال (ج. 5، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج.5، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج.5، شمیز) ؛ 3500 ریال (ج.6) ؛ 4950 ریال (ج. 8، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج. 9، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج. 9، شمیز) ؛ 9500 ریال (ج. 9، چاپ دوم) ؛ 36000 ریال (ج. 10، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج.10، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج.10، شمیز) ؛ 39000 ریال (ج. 11، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج. 15، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج. 15، شمیز)

یادداشت : ج . 1و 2 (چاپ دوم : 1370).

یادداشت : ج. 3 - 5 (چاپ دوم: تابستان 1371).

یادداشت : ج.3، 5 و 10 (چاپ ؟: بهمن 1361).

یادداشت : ج.6 (چاپ اول : زمستان 1371).

یادداشت : ج. 8 (چاپ دوم : 1373).

یادداشت : ج. 9 و 15(چاپ ؟: بهمن 1361).

یادداشت : ج. 9 (چاپ دوم : پائیز 1374).

یادداشت : ج . 10 (چاپ دوم : بهار 1378).

یادداشت : ج . 11 (چاپ دوم : 1378).

موضوع : خمینی ، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران ، 1279 - 1368. -- پیام ها و سخنرانی ها

موضوع : فتوا های شیعه -- قرن 14

موضوع : ایران -- تاریخ -- انقلاب اسلامی، 1357 -- اسناد و مدارک

موضوع : ایران -- تاریخ -- جمهوری اسلامی، 1358 - -- اسناد و مدارک

شناسه افزوده : سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی. گروه انتشارات

شناسه افزوده : سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

شناسه افزوده : سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی

رده بندی کنگره : DSR1572 1370

رده بندی دیویی : 955/08308

شماره کتابشناسی ملی : م 73-66

ص: 1

اشاره

عکس

ص: 2

عکس

ص: 3

عکس

ص: 4

عکس

ص: 5

عکس

ص: 6

عکس

ص: 7

عکس

ص: 8

عکس

ص: 9

عکس

ص: 10

عکس

ص: 11

عکس

ص: 12

مقدمه:

بسم الله الرحمن الرحيم

اکنون صحیفه نور در معرض داوری جهانیان است. کتابی که تاریخ مدون انقلاب اسلامی و آینه درخشان یک زندگانی سرشار از ایمان و آزادگی و تعهد به انسانیت و سال ارزشهای والای اسلامی و سراسر مبارزه با ظلم و زور و تزویر است. ما سعادت آن را داشته ایم که در عصر بزرگمردی زندگی کنیم که تاریخ را دگرگون ساخت و همانند خورشیدی بر تارک عصر ما و امت ما درخشید ما مبارزات و دادخواهیهای امام (ره) را گواه بوده ایم. خروشیدن و شجاعت، تواضع و فروتنی استواری و آرامش، ایمان و اعتقاد آن رادمرد تاریخ را شاهد بوده ایم و این حق فرزندان و نسل های آینده این مملکت و همه کسانی است که در پهنه گیتی قلب هایشان برای آزادی و آزادگی می تپد که آن مرد خدا را بشناسند و او را آنچنان که او بود، درک کنند.

به راستی تبیین انقلاب ،اسلامی بدون شناخت امام (ره) و تبیین و شناخت امام جز از طریق شناخت عمیق ویژگیهای انقلاب اسلامی که او بانی و بنیانگذارش بود میسر نیست. و امام و انقلاب شگفتی آفرینش را تنها با سخنان و رهنمودهای ارزشمند او میتوان شناخت راقم این محضر آن بزرگوار و افتخار شاگردی ر که نیکبختی د او را داشته است گواه است که هیچ سخنی بر زبان او جاری نشد مگر آن که در قلبش به ایمان داشت و هیچ چیز از ایمان عمیق قلب او برخوردار نشد مگر حقیقت، عشق به آن معبود یگانه و بندگانش که جلوه های ذات جمیل او هستند.

گذشته از اهمیت تاریخی سخنان امام از آنجا که او یک رهبر سیاسی و مذهبی بود، لذا سخنانش یک دوره معارف عملی و اجتماعی اسلامی و منبعث از احکام الهی است سخنان امام در حقیقت الهام گرفته از آیات قرآن کریم و روایات معصومان ___ عليهم السلام است سخنان امام بازتاب شخصیت استثنایی و ستودنی ایشان است. از ویژگیهای بارز این شخصیت نخست ایمان و اعتقاد به پروردگار بود. در هر کار، در هر حال و در هر سخن اعتقاد عمیق و خلل ناپذیر ایشان به ،خداوند اعجاب برانگیز است.

سیزده

ص: 13

و نیز شهامت و استواری در بیان عقیده و پافشاری بر آن از دیگر جنبه های بارز شخصیت امام بود آنان که خفقان حاکم بر جامعه را در سالهای 42 تا 57 درک کرده اند میتوانند عظمت آن شهامت باور نکردنی را احساس کنند.

زمانی که دانشگاه ها تحریم بود و امام فرمود: «اسلام را به دانشگاه ها ببرید.» و شهید بهشتی برای اداره مسجد هامبورگ آلمان و شهید مطهری در دانشکده الهیات دانشگاه تهران به فعالیت پرداختند، آنان که حال و هوای حاکم بر فضای مجامع مذهبی آن زمان را لج درک کرده و میشناسند میتوانند بفهمند که یک مرجع ،مذهبی، چه شهامت و روشنفکری شگرفی دارد که چنین میگوید و چنین می اندیشد.

امام آنچه را احساس میکند فریاد بر می دارد چه احساس او نشأت گرفته از قلبی پاک و ضمیری روشن و آگاه و در ارتباط با پروردگار است. هنگامی که امام، در سالهای اخیر شطرنج و موسیقی موسیقی اصیل و ارزشمند که انسان را در جهت تحرک و تعالی سوق میدهد و نه خمودی و رکود را مجاز و مباح اعلام فرمود، و نیز برخورد آن بزرگوار با مسایل مربوط به بانوان و موافقت با مشارکت آنان در امور مملکت به گونه ای که شایسته زن مسلمان باشد بهت و حیرت همگان را برانگیخت.

با صحیفه» «نور همۀ آنچه را که در این مختصر نمی گنجد و به گوشه هایی از آنها اشارت رفت میتوان تمام و کمال دریافت خوشبختانه سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی به کاری ارزشمند و تاریخی دست زده است گردآوری و تدوین ،سخنان رهنمودها و پیام های امام از قدیمی ترین سند مبارزاتی امام خمینی به تاریخ 11 جمادی الاول 1363 هجری قمری تا وصیتنامه سیاسی - الهی آن بزرگوار.

پیش از این تلاشهایی به طور مقطعی و موضوعی برای گردآوری بخشهایی از سخنان امام به عمل آمده بود. اما باید اذعان کرد که «صحیفه نور کتابی ست که همه آنچه را امام فرموده اند بدون کم و کاست و تحریف در بر میگیرد با دقت و وسواسی که شایسته چنین کار سترگی است. و از آنجا که امام در هر مورد و با توجه به هر رویداد و مسأله ای سخنانی فرموده و رهنمودهایی داشته اند و همۀ اینها در صحیفه نورانی ایشان گرد آمده است، لذا اغراق آمیز نیست اگر گفته شود این کتاب تاریخ مدون انقلاب اسلامی ست. این کتاب مشعلی فروزان برای تشخیص راه پرفراز و نشیبی ست که ما در پیش داریم و نیز راهنمایی برای نسلهای آینده که ویژگیهای انقلاب اسلامی را بشناسند و تداوم راه

ص: 14

مبارزه با ظلم و دستیابی به پیروزی و تجلی حقیقت را بیابند زبان انقلاب اسلامی را با گوش جان بشنوند و پیامش را درک کنند

صحیفه «نور» همچنین کتاب مرجعی ست برای تمامی کسانی که شوق تحقیق و تتبع در سر دارند؛ تحقیق در زمینه های مختلف و بسیار گسترده از احکام و آداب اسلام گرفته تا خفقان و ظلم و جور ستمشاهی و مبارزه با دیکتاتوری نقش استعمار و استبداد و چگونگی مبارزه با همۀ آنچه اصالت و ویژگی ناب اسلامی - انسانی را تهدید میکرد و چگونگی هدایت انقلابی پیروز به سوی ثبات و استقرار و چگونگی جلوگیری از انحراف انقلابی اصیل و بروز آفات معمولی که تاریخ انقلابهای دیگر به خود دیده اند؛ و سرانجام، پیروزی حق و گریز باطل به تعبیر مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنهای انقلاب امام خمینی واسطه ای است بین دو قیام مقدس قیام حضرت سیدالشهداء (ع) و قیام حضرت مهدی موعود (عج)». ،آری بین این دو قیام واسطه ای میبایست که بشریت را به خود آورد و او را از زنگار از خود و از خدا بیگانگی برهاند و همۀ آنچه را شایسته و بایسته یک انسان و به ویژه یک انسان مسلمان است و می رفت تا در عصر حکومت صنعت بر فطرت رنگ ببازد و ناپدید ،شود احیا کند و جلا بخشد.

صحیفه نور تاریخ انقلابی است که قیام حسین (ع) را به قیام مهدی (عج) پیوند می.زند و بی تردید پایه و اساس چنین کار ارزشمندی حفظ امانت و رعایت همه زیر و بمهاست. خوشبختانه دست اندرکاران تدوین صحیفه نور این اصل مهم را مد نظر داشته و همچون مورخینی متعهد و مسؤول عمل کرده اند

این خط نوری که خمینی بزرگ در ظلمات تاریخ معاصر گشود از کدامین خورشید و منظومه اعتقادی سرچشمه گرفته است. خمینی که بود و چگونه فکر میکرد و چطور شد که در شرایطی که دیگران به تسلیم می اندیشیدند او تکلیف خود را چنین یافت که حتی بدون یک یار و یاور در راه خدا و حفظ اسلام قیام نمود و فریاد زد که تقیه برای حفظ اسلام است و وقتی که اسلام در خطر است تقیه چه مفهومی میتواند داشته باشد و این دقیقاً روح پیام حسین (ع) در حماسه سرخ عاشور است که با شنیدن آن ایران یکپارچه خروش شد نه خروش احساسی کوفه قبل از شهادت حضرت مسلم بلکه خروشی آگاهانه و لبریز از معرفت و شناخت و از خودگذشتگی که فداکارانه از پیام خمینی و خط خمینی

ص: 15

حمایت کرد و این خط سرخ را به لوح تاریخ معاصر نوشت.

«خمینی» رفت و از او به یادگار این صحیفه نور برجای مانده است. امروز دیگر بشریت از فیض دیدار روح خدا محروم است و ایران تا ابد در سوک او عزادار. اینک ما مانده ایم و ادامه این راه و گنجینه ای از خاطرات گرانبها و صحیفه ای از رهنمودهای نورانی او.

در هر قدم از این راه که همان صراط مستقیم الهیست، پرتگاهی ست که سقوط از آن سقوط از قله بلند کرامت انسانی ست ثبات قدم در این راه به نیت خالص و اراده ای قوی بستگی دارد و امیدواریم خداوند این اخلاص و اراده را به همه فرزندان ایران و اسلام تحت هدایت مقام معظم ولایت امر عنایت فرماید.

از سوی دیگر پژوهندگان عرصۀ دانش و کاوشگران پهنهٔ معرفت میتوانند از طریق صحیفه نور با ایدئولوژی حاکم بر انقلاب اسلامی آشنا شوند و به خطوط اصلی اسلام ناب محمدی (ص) پی ببرند و دریابند که چگونه اسلام به عصر حاضر و دوران جدید می نگرد و چه پاسخهایی برای مسایل انسان امروز دارد.

بی تردید این از مسؤولیتهای خطیر همۀ نویسندگان، روشنفکران و دانشمندان است که با سیر و تفحص در افکار امام خمینی راه حرکت مبارزات آزادیبخش ملل مسلمان جهان را دقیق تر از گذشته ترسیم نمایند و از سبوی عشق ملکوتی امام جرعه جرعه در کام تشنه ملت های مظلوم و تحت ستم بریزند و آنها را سیراب نمایند.

همان گونه که رهبر معظم انقلاب در مقدمه شیوایی که بر جلد یک صحیفه نگاشته اند و بر ترجمه کتاب به زبانهای زنده دنیا تأکید فرموده اند این جانب نیز بار دیگر اهمیت این کار را یادآور می شوم با این امید که ترجمه آن راهنمای دیگر جوامع اسلامی باشد. و نیز به عنوان یک مسلمان ایرانی و به عنوان یکی از مریدان و شاگردان امام و به عنوان رئیس جمهوری اسلامی ایران از کارکنان سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی که افتخار گردآوری و تدوین این مجموعه گرانقدر را داشته اند سپاسگزاری می کنم و توفیق آنان را آرزو دارم

اکبر هاشمی رفسنجانی

رئیس جمهوری اسلامی ایران

ص: 16

یادداشت

به نام خدا

صحیفه ی ،نور تاریخ مدون انقلاب اسلامیست و بازتاب مبارزات امام (ره) با استعمار و استبداد، از زمانهای دور تا مدرسه فیضیه نجف ،اشرف ،پاریس وطن اسلامی و تا آنگاه که پیروزی؛ و سپس هدایت و رهبری انقلاب و تا 13 خرداد 1368 بخوانید تا جاودان زیرا که مردانی چون امام تا جاودان زنده اند آن روز که سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی اقدام به گردآوری و تنظیم سخنان و رهنمودهای امام (ره) نمود بنا را بر این گذاشت که همهی آنچه را امام در طول زندگانی مذهبی و سیاسی خویش گفته و نوشته اند،

گردآورد و در معرض داوری تاریخ و نسلهای آینده قرار دهد. لازمه چنین ،کاری یاری خواستن از همهی مقامات و نهادهایی بود که امکان داشت دستخط نوار و یا اعلامیه ای از حضرتشان در اختیار داشته ،باشند در این کار دقتی در حد وسواس به کار رفت تا مبادا مجلدات صحیفه ی نور از سخنی نوشته ای و اشاره ای از سوی آن مرشد و مراد تهی بماند.

با توجه به آنکه مجلدات صحیفه نور به ترتیب تاریخ منتشر شده است از همان آغاز کار روشن بود که مجموعه ی صحیفه ی نور نیاز به تکمله خواهد داشت.

زیرا که گذشته از نوارها و نوشته هایی که در دست افراد بود و به دنبال تقاضای سازمان به مرور به ما می رسید و بخشی از آنها زمانی به دستمان میرسید که جلد مورد نظر چاپ و منتشر شده بود بسیاری از افراد و به ویژه نزدیکان امام نامه های خصوصی و نوشته هایی از آن بزرگوار داشتند که پس از رحلت ایشان در اختیار رسانه های گروهی قرار گرفت که ما نیز از آنها

ص: 17

بهره گرفتیم و به هر روی مجموع این گونه مطالب تکمله ی صحیفه ی نور را تشکیل می دهد.

گذشته از نامه ها و مدارکی که از طریق افراد و نهادها به دست ما رسیده و نیز نامه ها و نوشته های خصوصی امام (ره) برای تدوین تکمله کتابها و نشریات زیر را نیز بررسی کرده و گاه از آنها بهره گرفته ایم. 1 - امام در برابر صهیونیسم*** دفتر سیاسی سپاه پاسداران

2 - بلاغ (3جلد)*** سازمان تبلیغات اسلامی

3 - پیام انقلاب (4جلد) گردآورنده: م - د - قاجار

4- پیامهای امام خمینی در شش ماهه اول و دوم - 1359 (2جلد)

ابتکار و تنظیم: مسعود نوری

5- پیامهای امام خمینی در شش ماهه اول و دوم - 1360 (2جلد)

6 - پیامهای امام خمینی در شش ماهه ی اول و دوم - 1361 (1جلد)

7- در جستجوی راه از کلام امام (22جلد) ***مؤسسه انتشارات امیر کبیر

٨ - روح خدا در ولایت فقیه ***گردآورنده: دفتر مطالعات اسلامی

9- طلیعه انقلاب اسلامی*** مرکز نشر دانشگاهی

10 – مجموعه ای از مکتوبات سخنرانیها پیامها و فتاوی امام خمینی گردآورنده: م ___ دهنوی

11 _ مجموعه ای کامل از پیامهای امام خمینی ***سید عبدالرسول حجازی

12 - مجموعه مصاحبه های امام خمینی (جلداول)

13 - ندای حق***گردآورنده: اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان

14 - نهضت امام خمینی ***تألیف: حمید روحانی

15 - نهضت روحانیون*** تأليف: على دوانی

16 _ نقش روحانیت در اسلام*** انتشارات دار الفكر

17 - روزنامه آیندگان

18 - روزنامه اطلاعات

19 - روزنامه انقلاب اسلامی

ص: 18

20 - روزنامه جمهوری اسلامی

21 - نشریه جهاد سازندگی

22 - بولتن خبرگزاری پارس

23 - روزنامه صبح آزادگان

24 - روزنامه کیهان

25- مجله کیهان بچه ها

علاوه بر اینها تعدادی جزوه در برگیرنده ی بعضی از سخنان وپیام های امام نیز برای آنکه صحیفه نور از مطلبی خالی نماند فیش برداری وبا صحیفه نور مقابله شده است.

از آنجا که مخاطب امام آن مرد خدا و سیاست، آن بزرگمرد که نسل ما نیکبختی درک وجودش و برخورداری از راهبری و هدایتش را داشت - همواره و همواره توده ها بوده اند طبقه ای که انقلاب با تکیه بر شانه های استوار آنان پا گرفت و پیش میرود در همه ی مراحل تدوین صحیفه ی نور کوشش شده که آن ویژگی ناب بیان و کلام امام و آن صفا و سادگی محضرشان از لابلای سطور کتاب به خواننده منتقل شود. باشد که خواننده ی صحیفه،نور همراه با آن شور و جذبه ی وصف ناشدنی، خود را در محضر امام راحل خویش احساس کند.

بنیان کار برامانت و حفظ همهی فرموده ی امام است بدون هیچگونه و روش کار بهره گیری از یک روال منظم و هماهنگ است در نثر و ویراستاری حتی آنجا که امام کلماتی گفته و نیمه کاره رها کرده ان__د و مطلب دیگری فرموده اند آن کلمات پراکنده نیز حذف نشده و درون دو خط مورب به این شکل / مشخص شده است تنها مواقعی که امام طرز محاوره ای کلمات را به کار برده اند آن کلمات به صورت اصلی تغییر یافته اند؛ مانند «بهش» به شکل به آن» تغییر کرده و به تغییراتی در همین حد بسنده شده است. و هنگامی که بخشی از فرمایشات امام به طور نامفهوم در نوار ضبط شده و به هیچ روی نسخه ی دیگری از آن سخنرانی در دست ،نبوده آن بخش نامفهوم با سه نقطه به این شکل ... مشخص شده است.

ص: 19

سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی بر این گمان است که از طريق تدوین صحیفه نور و ضمائم آن خط امام را ساده و بی پیرایه بی هیچ واسطه ای پیش روی شیفتگان آن حضرت گذاشته و امانت تاریخ را در نهایت صداقت و احساس مسؤولیت به نسل حاضر و نسلهای بعد سپرده است با وسواس و دقتی که شایسته ی چنین کار سترگیست.

در اینجا برخود فرض میدانیم که از همه ی دست اندرکاران تدوین این مجموعه ی گرانقدر یادی داشته باشیم؛ همه کسانی که از ابتدا یعنی نیمه دوم سال 1359 که این طرح به ابتکار معاونت فرهنگی وقت در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شروع شد در انجام آن سهمی داشته اند.

اکنون بخش عمده ای از پیامها و رهنمودهای آن رهبر گرانقدر به عنوان میراث فرهنگی آن بزرگوار فراروی اندیشمندان و پژوهشگران و همه ی آنان که شیفته ی رهیابی به معارف اسلام ناب محمدی هستند قرار .دارد به امید آنکه صحیفه ی نور یا به فرموده ی رهبر معظم انقلاب اسلامی صحیفه ی انقلاب چون مشعلی فروزان فرا راه پویندگان خط امام در عصر حاضر و نسلهای آینده قرار گیرد و الهام بخش پژوهندگان و پویندگان راه او ،باشد بی تردید با همه ی کوشش و دقتی که برای تدوین این مجموعه ی ارزشمند تاریخی به کار رفته آنچه فراهم آمده خالی از کاستی و اشتباه نیست سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی میکوشد به یاری پروردگار در چاپهای بعد کاستیهای موجود را برطرف کند با این امید که پی آمد این کوشش و تلاش آمیخته به شیفتگی و ارادت مورد پذیرش پروردگار است اسلامی و تاریخ قرار گیرد.

ومن

الله التوفيق

محمد حسین علی محمدی

رئیس سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی

ص: 20

در جمع علماى اعلام و حجج اسلام در نجف اشرف

ما و شما که دنیا نداریم تا سر این دنیا اختلاف را داشته باشیم

اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

بنده مى خواستم امروز مباحثه بکنم لکن دیروز دو نفر از آقایان آمدند و مطالبى گفتند که موجب تاسف شد و لازم شد که من یک تذکراتى به آقایان عرض بکنم . حتى بعضى _ گفتند در پرده گفتند _ که اگر یک جلوگیرى نشود ، ممکن است که یک اختلاف شدید و یک زدوخورد راه بیفتد در بعضى موارد . و من نمى دانم که این اختلافات سر چى است ؟ سر دنیا هست ؟ شما که دنیا نداشتید . ما و شما که دنیا نداریم که سر دنیا این اختلافات را داشته باشیم . همه زندگى هاى ما را که روى هم بریزند آن همسر یک زندگى اشخاص مرفه نیست . براى امر خیلى مبتذل و خیلى پیش پا افتاده آیا لازم است که آقایان قیام بکنند و با هم جبهه بندى کنند؟ و خوف این برود که سه دسته از آقایان در بعضى موارد بریزند به جان هم ؟ شما احتمال نمى دهید که یک دستى در کار باشد براى اینکه این حوزه ها را مفتضح کند ، از این مفتضح تر؟ شما احتمال نمى دهید که دشمن دنبال این مطلب باشد و دست داشته باشد در این مسایل به طورى که شما ملتفت نشوید از پشت یک حجابى باشد با آن زرنگى هایى که اینها دارند و سیاستى که اینها دارند و خدعه ها و فریبى که اینها دارند یک دستى دنبال این مطلب باشد ، دست ناپاکى و بخواهد شما را در جامعه مفتضح کند و بعد از افتضاح از بین ببرد و مردم تشکر کنند بر اینکه این آخوندها از بین رفتند ، احتمال این معنا نمى رود؟ به صورت دیانت به صورت _ عرض مى کنم که _ مقدسى ، به صورت ظاهرالصلاح اشخاصى وارد بشوند در بین شما ، یا اشخاصى اشخاص دیگرى را که از خود شما هستند اغفال کنند و این اغفال شده ها در بین شما بیایند و یک مطالبى را پخش بکنند که به واسطه این مطالب یک مفسده هایى پیدا بشود علاوه بر این مفسده هایى که در حوزه ها انسان مى بیند .

ما عددمان اصلش چند تاست ؟ / ما/ عدد ما که الان در نجف هستیم و در اعتاب مقدسه دیگر و در ایران و در سایر ممالکى که حوزه شیعه هست ، شما عددتان چند تاست ؟ به / یک / بیست هزار مى رسد عدد شما؟ حوزه هاى ما به بیست هزار ، ما فرض مى کنیم شما دویست هزار جمعیت باشید از آخوند ده و غیر ده و اینها ، دویست هزار جمعیت شما باشید ، این دویست هزار جمعیت اگر چنانچه با

ص: 1

هم بودند و اجتماع داشتند و همان طورى که اسلام دعوت کرده است اینها هم تبعیت مى کردند از آنها خیلى کار بر مى آمد ، لکن دویست هزار نفرى که ، اگر نگویم دویست هزار راى ، آراى متشتت و مختلف دارند هر کسى ، هر جبهه اى به قول شما یک راى مستقلى دارد که روى آن راى جبهه هاى دیگر را مى کوبد اگر بنا شد جمعیت ما این طور شد که در داخل خودمان ما یکدیگر را مفتضح کردیم ، پیرمردمان پیرمرد را ، جوانمان جوان را ، جوانمان پیرمرد را ، پیرمردمان جوان را مفتضح کردیم و یک دست هایى هم در دنبال قضیه بود که علاوه بر این مفسده اى که هست و انسان مى بیند ، یک آشوبى در حوزه ها به پا کند به اسم جبهه کذا و جبهه کذا و دنبال این آشوب یک نتیجه هایى ، آنهایى که مى خواهند این حوزه ها نباشند و اینها را مضر به حال خودشان مى دانند ، آنها یک نتایجى ببرند و با این نتیجه ملت هم به شما اظهار تاسف نکند ، بگوید اینها وضعشان این بود که دیدید و وضعشان این است که مى بینید .

من متاسفم که یک نفر جوان از اروپا آمده بود اینجا و یکى دو دفعه با من ملاقات کرد و شاید/ هفت هشت روز/ پنج شش روز ، هفت هشت روز ، یک همچو چیزى ، خیلى کم اینجا بود ، به یکى از آقایان گفته بود _ به من صحبتى نکرد _ به یکى از آقایان گفته بود که خوب شد که من که آخوندزاده ام آمدم نجف ، اگر یک کس دیگرى مى آمد و این وضع را مى دید چه مى کرد؟ من نمى دانم که در این چند روز ، در این چهار پنج روز یک نفر ، یک نفر آدم محصل خارجى که از سنخ ما هم نیست ولو پدرش از سنخ ماست خودش از صنف ما هم نیست ، این در این حوزه مبارکه چى دیده است ؟ با چه اشخاصى تماس پیدا کرده ، اینها چه مطالبى به این آدم گفتند که باید اظهار تاسف کند . یک نفر آدم محصل جدید ، اظهار تاسف کند از اینکه چرا وضع نجف این طور است . اگر یک دست هایى در کار باشد و شما را همان دست ها وادار کند که من از جبهه کذا و زید از جبهه کذا و آن از جبهه کذا ، حتى در یک مدرسه شما با هم جبهه بندى کنید و خداى نخواسته اگر راست باشد این مطلب ، یک وقتى یک انفجارى در یک مدرسه پیدا بشود و از آن مدرسه هم به مدرسه دیگر سرایت کند و از آن طایفه هم به طایفه دیگر سرایت کند و دست هاى ناپاکى هم اینها را دامن بزند و این آتش را روشن کند ، علاوه بر اینکه در دنیا ما کاذب مى شویم و نجف ساقط مى شود ، نه من و شما تنها ، یک حوزه هزار ساله دینى ساقط مى شود ، یک اشخاص عالم متدین که بحمداللّه باز فراوانند ، اینها هم در جامعه ساقط مى شوند ، علاوه بر این ما جواب خدا را چه بدهیم .

عالم اگر خداى نخواسته منحرف شد ، یک امت را منحرف مى کند

اینکه در روایات ما هست که اهل جهنم متاذى مى شوند از بوى عالمى که به علمش عمل نکند ، این براى چیست که عالم وضعش این طور است ؟ این براى این است که فرق است ما بین عالم و غیر عالم ، از جهاتى فرق است . عالم اگر خداى نخواسته منحرف شد ، یک امت را ممکن است منحرف بکند من خودم دیدم این مطلب را که در بعضى از شهرستان هایى که در ایام تابستان ما مى رفتیم ، بعضى از شهرستان ها را من مى دیدم که اینها بسیار مادب به آداب شرع جامعه آنجا ، مودب به آداب

ص: 2

هستند مثل محلات که آنوقت ها این جور بود ، انسان وقتى ملاحظه مى کرد مى دید که عالم خوبى دارد چند تا ملاى متدین خوب اگر در یک جامعه اى ، در یک شهرى چند نفر ملاى متوجه به دیانت ، عاقل و عامل به علم خودش باشد ، لازم نیست موعظه کند اصلا خود وجود او موعظه است . ما اشخاصى را دیدیم که وجودشان در انسان تاثیر مى کرد . ملاهایى یک وقتى در قم بود که خود وجودشان ، اصل انسان وقتى نگاه مى کرد به او ، همان نگاه موعظه بود از آن طرف ما الان مى بینیم که ، تهران را که من یک قدرى اطلاع دارم _ محلات مختلف تهران فرق دارد _ یک گوشه مى بینید که یک آدم منحرف آنجا معمم است یا امام جماعت شده است ، یک طایفه اى را منحرف کرده است . این گندش چقدر است ؟ همان گند است که آنجا به مشام مى رسد یک گندى است که ما در دنیا تهیه مى کنیم ، نه یکى ، یک گندى را به ما اضافه بکنند ، این گند خود ماست . هر چه در عالم آخرت واقع مى شود ، یک چیزى است که از اینجا ما تهیه کرده ایم و وارد مى کنیم در عالم آخرت . به ما یک چیزى خارج از عملمان نمى دهند ، اعمال ماست اینها . وقتى بنا شد که یک عالمى مفسده جو باشد و یک حوزه را در معرض خطر قرار بدهد ، این گندش یک حوزه را ، بلکه یک امت را مى گیرد و همین گند است که الان شامه ما درست نمى تواند ادراک کند ، وقتى که در جهنم رفتیم خداى نخواسته ، آنجا ادراک مى کند شم ها و این گندى که از این عالم بلند شده است و در دنیا این طور کرده ، آنجا مردم را متأذى مى کند . و در همین روایت است که (اشد الناس حسره ) آنهایى هستند که دعوت مى کنند اشخاص را به صلاح و خیر و آنها استجابت مى کنند و عمل مى کنند به قول این آدم و آنها در بهشت مى روند . آن وقت خود این آدم عالمى است که به علم خودش عمل نمى کند و در جهنم مى رود . آن شاید مى بیند آنها را که آن بقال بود که به واسطه ارشاد من و به واسطه امر و نهى من الان وارد شده است در . . . . . . . و این منم که به واسطه اینکه عمل نکردم به علم خودم وارد شدم در این . این چقدر حسرت دارد . وظایف عالم خیلى زیاد است . همان طورى که آن همه تعریف از براى عالم شده است در روایات کریمه ، در قرآن هم تعریف شده است . وظایفى که در روایات شریفه ما وارد شده است مراجعه بفرمایید ، کتاب کافى را مراجعه بفرمایید ، کتاب وسایل را ، آن ابوابى که معد براى این چیزهاست ، مراجعه بفرمایید ، اصول کافى خصوصا در این مساله ، در این مسایل مراجعه بفرمایید که آن وظایفى که از براى ملاهاست ، آن وظایفى که از براى اهل علم هست ، آن آدابى که از براى مفید و مستفید هست . آقا این اصطلاحات ، خدا مى داند که این اصطلاحات یک . . . به عهده ماست ، خدا مى داند که این اصطلاحات هر چه زیادتر شد اگر تهذیبى در کار نباشد ، به ضرر دنیا و آخرت جامعه مسلمین تمام مى شود . اصطلاحات اثرى ندارد . علم توحید اگر چنانچه . . . نباشد آن هواى نفس ، همان علم توحید براى انسان و بال خواهد شد . چه بسا اشخاصى که عالم به علم توحید بودند و منحرف کردند خلایقى را ، اشخاصى را منحرف کردند ، و حال اینکه عالم به علم توحید بودند . چه بسا اشخاصى که

ص: 3

همین اطلاعات شما را بهتر مى دانستند لکن از باب اینکه انحراف داشتند وقتى که وارد شدند در یک جامعه ، منحرف کردند یک جامعه را از امورى که باید مواظبت بشود و نکته این است که عالم وضعش این طورى است / این است که سایر مردم / اصلا وضع این جور شده ، اگر ، یک بقالى یک خلافى بکند ، مردم مى گویند فلان بقال آدم بدى است ، یک عطارى ، یک ادارى ، یک کذا ، این طور مى گویند لکن اگر یک آخوندى یک کارى را بکند ، مى گویند آخوندها کذا/ این / نمى گویند که ، آخوند را تجزیه و تحلیل نمى کنند که در بین آخوند ، خوب ، اینها هم بشرند ، دو طایفه هستند ، یک طایفه شان مردم صالحى هستند یک طایفه شان هم مردم _ نعوذباللّه _ غیر صالحى هستند ، اینجا تجزیه نمى کنند . اینجا اگر من یک کار بدى بکنم ، مى گویند آخوندها کذا هستند . این لطمه اش به اسلام وارد مى شود این لطمه اش به حوزه هاى دیانتى وارد مى شود ، این لطمه اش به احکام اسلام وارد مى شود . اگر چنانچه شما خودتان حذف کنید خودتان را و خود جامعه هاى علمى به جان هم بیفتند و هم را حذف کنند و فحش بدهند و تفسیق بکنند و تکفیر بکنند و _ عرض بکنم _ هیاهو درست کنند و امثال ذلک ، اگر ما خودمان را بشکنیم و خودمان را از بین ببریم ، در جامعه دیگر از قول ما اسلام قوت نمى گیرد . ما نمى توانیم پخش اسلام بکنیم .

این امانت است در دست ما آقا ، خداى تبارک و تعالى دینش را امانتا در دست ما الان اشخاصى که در اینجا هستیم ، اشخاصى که در جاهاى دیگر هستند امانت گذاشته خدا این دیانت را ، خیانت به این امانت نکنید . این جبهه بندى ها خیانت است . مگر شما از دو دین هستید؟ مگر مذهب شما شعب مختلفه دارد؟ مگر ملاهاى شما هر کدام به یک دینى دعوت مى کنند؟ جبهه بندى یعنى چه ؟ این دنبال آن ملا ، آن دنبال آن ملا اینها غلط است ، اینها کفر است ، اینها از کبایر ، از اعظم کبایر است ، اگر چنانچه این . . . . در آن مترتب بشود ، نکنید اینطور . این اختلافات جزیى تر ، یک مطالب خیلى غیر ارزنده است ، خیلى مبتذل ، از جهت مادى حساب کنند هیچ نیست . مگر آقایان به شما چى مى دهند ، پول سیگارتان را من در یک روزنامه اى ، مجله اى _ کجا یادم نیست الان _ یک وقتى دیدم که بودجه اى را که پاپ براى آن کشیشى که در واشنگتن دارد ، آن بودجه اى که براى همان کشیشى که در واشنگتن است ، آنوقت من یادم است که حساب کردم حساب کردیم دیدیم شد/ قلم / یک قلمى بود که از تمام بودجه اى که حوزه هاى شیعه دارند بیشتر بود . شما چیزى ندارید که سر آن دعوا کنید ، سر دیانت است دیانت هم که دعوا ندارد . الحمدلله دیانت دارید ، اما دیانت که دعوا ندارد . سر همه اینها به دنیا بر مى گردد . انسان خودش را بازى مى دهد که من در فلان جبهه که واقع شدم تکلیف شرعى اقتضا مى کند . تکلیف شرعى اقتضا مى کند که انسان اهانت کند به مسلمین ؟ اهانت کند به ملا؟ اهانت کند به _ عرض مى کنم که _ همجنس خودش ؟ ! این تکلیف شرعى است ؟ ! دنیاست آقا اینها ، هواهاى نفس است .

انسان اگر چنانچه در خلال تحصیلى که مشغول تحصیل است یک قدم هم براى تهذیب نفس

ص: 4

بردارد ، این حوزه ها فاقد شدند این مطالب را نیست الان کسى که همه اش . . . هم نمى گویند ، همه اش آن اشخاصى که حالا هم یک حوزه تهذیبى داشته باشند ، یک حوزه اخلاقى داشته باشند ، یک حوزه موعظه اى داشته باشند ، یک دست هاى ناپاک اینها را ساقط کرده ، یعنى این حوزه ها را ساقط کرده (اى آقا ! فلانى اهل منبر است . ) فلانى خوب اهل منبر باشد ، حضرت امیر هم اهل منبر بود . اینها براى این است که این حوزه ها از این معنویاتى که دارند ساقط بشوند ، مادیات هم که ندارند ، یک آبرویى هم که در جامعه دارند که دولت ها از این آبرویى که اینها در جامعه دارند مى ترسند ، از من و جناب عالى که نمى ترسند ، من و شما که قدرتى نداریم . اگر از یک آخوندى ، از یک مرجعى بترسند ، نه از دعاى او مى ترسند و نه از نفرین او مى ترسند ، کى آنها اعتقاد به دعا و نفرین دارند؟ آنها از ملتها مى ترسند مى ترسند که اگر اهانتى به فلان بکنند ، ملت ها بر آنها چه بشود . اگر ما به جان هم بیفتیم و من آن را تکفیر کنم ، او من را تکفیر کند ، هر دومان ساقط بشویم . خوب در بین ملتها هم ، ملت هم از دست ما مى رود ، چنانچه رفته است حالا ، یک مقدار کمى اش مانده ، باقى اش از بین رفته . همه اش ، وقتى که انسان مى شنود از اشخاص هى اشکال بر این است که آخوندها این جورند و این جورند . در خصوص نجف یک زوایدى هست که در سایر جاها نیست ، این از مختصات نجف است . حوزه ، حوزه قدیمى هزار ساله است . دیگر حوزه ها ، حوزه هاى جدید هستند . حوزه در جوار حضرت امیر واقع شده است . دیگران در جوار حضرت امیر نیستند . خوب ، ما باید یک قدرى مطالعه کنیم در وضع زندگى این مرد بزرگ . ما ادعا مى کنیم شیعه هستیم ، چه شیعه اى ؟ ! خوب آن زهد دارد ، من که ندارم ، باز شیعه ام ؟ ! او تقوا دارد ، ما نداریم ، باز شیعه هستیم ؟ ! او وضع زندگى اش چطور است ، ما نداریم ، باز هم شیعه هستیم . . . . آخر شیعه باید یک مشایعتى از او کرده باشد ، یک تبعیتى از او کرده باشد تا شیعه باشد من مى ترسم که وقتى رسید به اینجایى که موت آمد براى ما ، ما از این ، از این مذهب شیعه و از این اسلام و از/ این / اینها اصل خارج بشویم و خداى نخواسته از این دنیا برویم . اگر بنا باشد که اعمال ما این طور باشد که وضع زندگى ما ، وضع اعمال ما این نحو باشد که انسان ملاحظه مى کند ، بترسید از اینکه خداى نخواسته در آخر عمر وقتى که چیز شد در یک روایتى هست که وقتى که نفس به اینجا رسید یا نفس به اینجا رسید (و اشاره به حلقوم کرد) عالم دیگر برایش توبه نیست براى اینکه در آیه شریفه فرموده است که آنهایى که عمل مى کنند به جهالتین ، آنها برایشان توبه است . وقتى که عالم حالا که مهلت دارد ، توبه مى تواند بکند ، اما به شما سند دادند که از این مجلس مى توانید بیرون بروید؟ شاید صاعقه آمد . سندى ندادند که ، به شما سند دادند که تا فردا زنده هستید؟ شاید نبودید . به ما سند داده اند که تا ده سال دیگر زنده هستیم ؟ خوب ، شاید نبودیم . اگر جوان ها به فکر نباشند و به فکر نیفتند ، ما به پیرى رسیده ایم و مصیبت را مى دانیم آقا من که حالا آمدم به شما عرض مى کنم ، نه اینکه خود من یک آدمى هستم ، آدم شدن ، مرحوم آقاى آشیخ مى گفت

ص: 5

محال است ، من عرض کردم که سنم یک قدرى از شما زیادتر است و شما وقتى به سراغ منبر مى آیید اینجا ، حرف من را گوش کنید ، از این جهت به شما عرض مى کنم ، تا جوان هستید مى توانید یک کارى انجام بدهید ، ریشه هاى فساد در قلب جوان ضعیف است . هر چه بزرگ شد ، آن روایت را ملاحظه کردید ، من سابقا دیدم که قلب انسان نقطه سفید است بعد که / چیز مى کند/ گناه مى کند نقطه سیاهى پیدا مى شود که هر چه گناه زیاد بشود سیاهى اش سیاهتر مى شود . این جوان قلبش لطیف است ، ملکوتى است لکن وقتى که وارد شد در این جامعه ها ، وارد شد در این چیزها کم کم خداى نخواسته اطلاعات پیدا مى کند ، دائما یک کارى مى کند ، یک شب و روزى از او نمى گذرد الا اینکه یک کار _ نعوذ باللّه _ خلافى مى کند . خوب ، آن یک نقطه سودا در قلبش پیدا مى شود ، نه در این قلب ، در آن قلبى که نفسانى و روحانى است ، کم کم این نقطه سیاه زیاد مى شود . وقتى که به پیرى رسید و قلبش سیاه شده است او نمى تواند به این زودى ها آن قلب را برگرداند به حال اول لکن شما جوان ها مى توانید ، قدرت دارید ، قدرت جوانى دارید . از این طرف قدرت جوانى دارید ، از آن طرف این امور در شما ضعیف است الان . هر چه سن شما اضافه بشود و هر قدمى که بردارید و برداریم به _ روى _ به طرف آخرت ، آن چیزهایى که منافى است با سعادت انسان ، زیاد مى شود ، قدرت هم کم مى شود . به سن پیرى که رسید نمى تواند دیگر ، از او نمى آید توبه . خوب ، توبه یک امرى نیست که انسان بالفظ (اتوب الى اللّه ) کارش درست بشود . ندامت است ، این ندامت به این زودى ها نمى آید براى اشخاصى که پنجاه سال غیبت کرده ، پنجاه سال فحش داده ، او دیگر سقوط کرده در کفر و غیبت او نمى تواند ، او تا آخر عمر مبتلاست . اما جوان ها که گاهى اتفاق مى افتد ، و نگذارید اتفاق بیفتد ، اگر یک مجلسى دیدید که غیبت مى کنند ، در یک روایتى مثل اینکه هست که حضرت مى فرماید پاشو از این مجلس ، مى گوید نمى شود ، گفت اگر به پدرت فحش مى داد پا نمى شدى که جلو بگیرى ؟ پا مى شدى دیگر . مثل اینکه همچو روایتى هست . نگذارید غیبت بشود . ((السامع احد المغتابین ) این جور نیست که او غیبت مى کند ، منى هم که گوش مى کنم (احد المغتابین ) هستم . نگذارید که این مفسده ها پیدا بشود ، خودتان را نصیحت کنید . آقا شما چند نفر جوانید که عمرتان را گذاشتید روى این کار ، در صورتى که این کار براى شما یک منابع سرشارى ندارد ، جوانى تان را دارید تلف مى کنید ، اگر چنانچه این جوانى را در راه خدا بدهید و در راه خدا تلف بکنید تلف نشده ، براى شما باقى است . اگر چنانچه خداى نخواسته شما هم مثل سایر اهل دنیا باشید ، جوانى از دست تان برود ، آنها دنیا را دارند ، شما جوانى را دادید دنیا را هم ندارید ، (خسرالدنیا و الاخره ) . خوب ، اینها دنیا را لااقل دارند . اگر بنا شد که حب دنیا و حب نفس در ما همچو غلبه کند که نگذارد حقایق را ببینیم ، نگذارد واقعیات را ملاحظه کنیم ، سر راه هدایت ما بشود ، کم کم زیاد بشود این معنا تا آنجایى که گفته مى شود که شیطان ایمان را مى خواهد ، همه وسایل براى این است که ایمان را از انسان بگیرد ، این آخر امر ایمان را از دست ما بگیرد ، کسى سند ندارد که من ایمانم همین طور صاف ، زیرا شاید مستودع باشد .

من باید جدیت کنم ، شما باید جدیت کنید ، مهذب کنید خودتان را ، موظفید علاوه بر تهذیب

ص: 6

خودتان ، رفقایتان را هم مهذب کنید ، این جرم شما مثل جرم سایرین نیست . در روایت است . . . . اگر چنانچه عالم ارتکاب یک معصیتى بکند ، این جامعه را فاسد مى کند(اذا فسد العالم فسد العالم ) . این یک مطلب واضحى است که هر مقدارى که شعاع وجودى آن عالم است همان مقدار فاسد مى کند . الان عالم هایى پیدا مى شود که در ، فرض کنید که یک جایى ، در تهران ، در جاهاى دیگر پیدا مى شود که همان جا که هستند یک محله را به گند زده اند . خوب گند این آخوند در آنجا یک محله را برده ، در جهنم هم گندش را همه مى شنوند ، اذیت مى کند همه را . وظیفه نداریم ؟ ! آقا ! این قرآن ، این قرآن کریم پیش ما امانت است ، ما وظیفه نداریم حفظ این قرآن کریم را بکنیم . حفظ این احکام اسلام را ما وظیفه نداریم بکنیم ؟ ! وظیفه ما همان است که یک مطالب اصولى را بحث کنیم و تا آخر ، بعد از پنجاه سال که مطالب اصولى هم خیلى درست شده است وقتى که اخلاقش را _ عرض مى کنم که _ آدابش را ، آداب دینى اش را اینها ، اینها نیست این طور . باید از اول این مطلب را شما در نظر داشته باشید ، شما جوانید ، مى توانید ، از اول هر قدمى که براى علم برمى دارید همان قدر یک قدم هم براى تقوا بردارید ، براى تهذیب نفس بردارید ، براى اینکه هواى نفس را کم کنید بردارید .

این دسته بندى ها فسق است ، حوزه را ضایع مى کند

براى چى شما نزاع با هم دارید؟ آخر چه تان است ؟ چه دشمنى اى با هم دارید شما؟ هر کدام از یک بلدى هستید ، همه تان هم اهل علم هستید و همه تان هم انشأ اللّه خوب هستید . چرا باید این طور باشد که بگویند که آقایان اگر چنانچه یک صحبتى نشود ، اگر چنانچه یک موعظه اى نشود ، ممکن است یک انفجارى حاصل بشود ، ممکن است که / به هم / به جان هم بیفتند . آخر چرا ، سر چى شما دعوا دارید؟ شما خیال مى کنید دعواى شما ، دعواى بین دو نفر پهلوان است ؟ دعواى شما پیش خدا اعظم از همه معاصى است /براى اینکه یک / از بسیارى معاصى است براى اینکه یک جامعه را شما به گند مى زنید ، یک نجف را شما ساقط مى کنید در نظر مردم . نجف اگر ساقط شد دیانت اسلام ساقط است . شما باید /با/ وقتى که وارد اینجا مى شوید ، وقتى اینجا هستید و از اینجا مى خواهید بروید در یک شهر دیگرى ، باید مردم آن شهر از علم شما ، از اخلاق شما ، از _ عرض مى کنم که _ اعمال شما ، از همه اینها باید استفاده کنند و موعظه گیرند . شما خیال نکنید تا آخر عمر بتوانید با ریاکارى کارتان را درست کنید که / بیخود/ من همه کارها را مى کنم ولى مى روم آنجا با ریا . نمى توانید ، بالاخره کشف مى شود فساد . خوب ، فرض کنید توانستید ، چند سال عمر مى کنید؟ چند سال با ریا و با تزویر و با خدعه و با فحش به مردم زندگى مى کنید؟ صد و بیست سال ؟ و حال اینکه صد و بیست ساله در بین ما نیست . مگر در بین مردم هم خیلى ، خیلى ، خیلى کم اند . حالا ما فرض مى کنیم صد و بیست سال ، شما صد و بیست سال با خدعه و فریب توانستید یک زندگى ، چه زندگى اى ؟ چه زندگى اى ؟ یک زندگى طلبگى ،

ص: 7

یک زندگى مبتذل ، ما فرض مى کنیم یک زندگى مثل هارون الرشید ، اینطور فرض مى کنیم که یک زندگى اى شما بعد از صد و بیست سال عمر مى کنید و یک زندگى اى پیدا مى کنید مثل هارون الرشید . صد و بیست سال در مقابل غیرمتناهى چه نسبتى دارد؟ بعدش غیر متناهى معذبید اگر چنانچه به دیانت اسلام اعتقاد دارید . اگر اعتقاد انسان باقى ماند و این طور چیزها ، خوب فشارها وارد مى کند ، خداى تبارک و تعالى عنایت دارد به بندگان خودش ، عقل داده به اینها _ عرض مى کنم که _ قوه اینکه بتواند خودشان را تهذیب کنند داده است ، اکتفا به این نکرده ، انبیا فرستاده است ، کتاب فرستاده است ، اولیا فرستاده است ، مهذبین فرستاده است . اگر اینها تاثیر نکرد باز فشارهایى در دنیا به آنها وارد مى کند . اینها عنایاتى است که از طرف حق تعالى است که فشار بر آنها وارد مى کند ، یوغ و خناق بر آنها وارد مى کند ، حبس شان مى برد و _ عرض مى کنم که _ جلویشان را در امور مى گیرند ، عمامه شان را بر مى دارند ، هزار اهانت ها مى کنند اینها همه عنایاتى است که خدا بر شماها دارد و ما خودمان نمى فهمیم که اینها عنایت است . اگر چنانچه با این هم آدم نشد ، در مرض ها فشارها بر او وارد مى شود ، اگر در آنجا هم نشد ، (عندالنزع ) فشار زیاد بر او وارد مى شود ، اگر آن هم نشد آن مهالک و آن عقباتى که در کار هست ، در آن عقبات ، در برازخ و در آن عقبات بر او چیز واقع مى شود ، اگر نشد در قیامت بر او یک فشارهایى وارد مى شود ، براى اینکه جهنم نرود . لکن اگر نشد ، چطور؟(اخرالدوأ الکى ) خدا نکند به او برسد . در روایتى هست که ((یلبثون فیه احقابا) این مال اشخاصى است که اهل _ عرض مى کنم که _ هدایت هستند یعنى اشخاصى هستند که دیانتشان محفوظ است ، براى من و جنابعالى ، آنوقت هر حقب اش چند هزار سال . آقا شما الان یک سنگ گرمى را نمى توانید دستتان بگیرید ، آتش است ، بترسید از آتش ، این آتش ها را از حوزه ها بیرون کنید ، از قلب هایتان این اختلافات را بیرون بکنید ، مهذب کنید خودتان را . شما مى خواهید وارد بشوید در یک جامعه اى ، تهذیب کنید آنها را . از شما که تهذیب بر نمى آید ، کسى که خودش را نتواند اداره کند دیگران را مى تواند؟ این دسته بندى ها غلط است ، این دسته بندى ها فسق است ، حوزه ها را ضایع مى کند این کارها ، دست بردارید از این لوطى گرى ها .

من همه اش ، خیلى خوف از این مطلب دارم که یک اشخاصى در بین این جمعیت ها پیدا مى شود ، پیدا شده باشد ، ممکن هم هست که توى اینجا ، توى مدرسه ها نباشد ، توى مدرسه ها ممکن است اصل نباشد و همه اشخاص مهذب و خوب باشند لکن او به وسائط ، وسائط به واسطه ، واسطه به واسطه برسد به آنکه تکلیف شرعى درست کنند . تکلیف شرعى من این است که باید /از/ چه بکنم ، تکلیف شرعى او هم این است که باید چه بکند . با این تکلیف شرعى یک فسادى در حوزه نجف ایجاد بکنند . آنها از آدم مى ترسند ، مى خواهند این آدمها ساقط بشوند . آنها مى خواهند آدمها را ساقط کنند ، آن دست ها بیاید حوزه ها را این طور کند که اگر یک جوانى که براى آتیه اسلام مفید هست یا اشخاصى

ص: 8

براى آتیه اسلام مفید هستند ، اینها ساقط بشوند در جمعیت که نتوانند دیگر فایده بدهند به اسلام و مسلمین . شما باید فایده بدهید به اسلام و الا یک موجود بى فایده اى که در اینجا باشد و نه درس بخواند ، نه درس بدهد ، نه هیچ ، این چه اثرى دارد؟ اینها اگر چنانچه تحصیل کرده اند ، چه کرده اند آنهایى که در اینجا هیچ کارى ندارند ، خوب ، بروند مشغول کار بشوند ، مشغول تهذیب مردم بشوند . شما جوان ها باید خودتان را مهیا کنید براى آتیه ، آتیه شما بدتر از آتیه ماست ، ما آتیه مان تمام شد دیگر ، من چند سال دیگر هستم ؟ من هفتاد سالم است ، از ما تمام شد ، ما این نفس هاى آخر هستیم چند روز دیگر مى گذرد و تمام مى شود . شما براى آتیه اسلام باید به درد بخورید ، آتیه شما یک آتیه بدى است . باید مجهز بشوید ، دست هاى دشمن هاى کثیر براى شما هست از هر طبقه ، مجهز بشوید ، تهذیب کنید خودتان را آقا ، اخلاقتان را تهذیب کنید ، حب دنیا را از دلتان بیرون کنید ، این دنیاى ناداشته . آنها حب دنیا دارند ، دنیایش را هم دارند ، من و شما حبش را داریم ، آن مفسده اش را داریم ، آن مصلحتش را نداریم ، خودش را نداریم ، حبش را داریم . ((حب الدنیا راس کل خطیئه ) (ماذئبان ضاریان . . . غنم هذا من الاوله و هذا من الاخره ) ظاهرا از حب نفس است ، از حب دنیاست یک همچو چیزهایى . آن ، حالا اگر با این تعبیر هم نباشد ، واقع مطلب همین است . دین اسلام ، دین ما را از بین مى برد این حب نفس ، این حب جاه ، این حب مسند اینها دین را از بین مى برد ، یک قدرى فکر کنید که این حب را از دلتان بیرون بکنید . چیزى نیست . آخر این صحیح نیست که اینها حب دنیا داشته باشند آن هم این دنیا .

من تکلیفم این بود که امروز به آقایان این مطالب را عرض بکنم و آن مقدارى که از قبل من است ابلاغ بکنم به آقایان که آقایان خیلى توجه داشته باشند این نحوه کارها که انجام مى گیرد یا بنا دارند انجام بدهند یا امثال ذلک ، اینها به ضرر آبروى خودشان تنها تمام نمى شود ، به ضرر ابروى یک جامعه تمام مى شود ، به ضرر آبروى ملت تمام مى شود ، به اسلام تمام مى شود ، و شما خیلى مسئولید در این باب اگر چنانچه جلوى مفاسد را نگیرید . دست بردارید از این طور اختلافات جزیى و امثال این اختلافات جزیى که خیلى مبتذل است ، مبتذل ، خودمان این را نمى فهمیم چقدر مبتذلیم . ما یک اشخاصى هستیم که دنیا را راس خودمان کردیم حب نفس ما . . .

ص: 9

عکس

ص: 10

پاسخ به نامه یکى از دانشجویان خارج از کشور

اخیرا در ایران شایع کرده بودند که اینجانب اجازه ندادم نماینده دانشجویان مقیم اروپا را که براى ملاقات من آمده بودند ، ملاقات حاصل شود . و نیز جمعى که به نمایندگى از مسلمین مقیم اروپا آمده اند ، بدون ملاقات برگشته اند و از این قبیل مطالب ، با آنکه مطلب ، خلاف واقع بوده است و ممکن است این نحو شایعات از دستگاه باشد براى نگران نمودن جوانان دانشگاهى و ایجاد شکاف بین اینجانب و آنها ، خوب است رفع این سوء تفاهم را خود آقایان دانشجویان مقیم اروپا بنمایند ، چون دستگاه از این نحو امور استفاده مى کند .

والسلام علیکم

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 11

پاسخ به نامه یکى از افاضل حوزه علمیه قم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

به عرض عالى مى رساند : مرقوم شریف که حاکى از سلامت مزاج محترم بود ، موجب تشکر گردید . سلامت و توفیق جناب عالى را خواستار است . حالت این جانب بحمداللّه بد نیست ، لکن براى حوزه علمیه قم نگران هستم . خوف آن است که اگر غیبت این جانب طولانى شود ، آقایان فضلا تزلزلى پیدا کنند . از خداوند اصلاح امور را خواستارم . جناب عالى به حضرات افاضل ایدهم اللّه تعالى تذکر دهید که این جانب کمال میل دارم که بین آنها باشم و در شادى و غم آنها شریک باشم . فضلا و اعلام قم که حقا وفادارى خود را اثبات فرمودند ، مایه امید این جانب مى باشند و چشم من به وجود آنها روشن است . در اول وقت رفع منع ، به خواست خداوند تعالى خود را در بین آنها خواهم دید .

مطلب دیگر که لازم است جناب عالى به هر وسیله که صلاح مى دانید ابلاغ فرمایید در قم و تهران و جاهاى دیگر ، قضیه عدم وصول تلگرافات است از ایران . روز اول و دوم ورود ، مقدارى تلگراف واصل شد ، الا نادرى که یا آدرس مجهول بود یا امضا معلوم نبود ، پس از آن ناگهان نامه و تلگراف قطع شد و معلوم شد جلوگیرى شده است ، از بعضى شهرستان ها هم خبر منع رسید . ممکن است منظور آنها این باشد که ایجاد نگرانى نمایند . جناب عالى و سایر موالى محترم ، این نکته را تذکر دهید و ابلاغ فرمایید که تلگرافات اگر نرسید به این سبب بوده .

مطالبى که مرقوم شده بود ، ملاحظه شد . از خداوند تعالى توفیق اعتصام در امور را خواهانم . از جناب عالى و سایر آقایان ملتمس دعاى خیر براى حسن عاقبت هستم . صورت تلگرافى که فرستاده بودید ملاحظه شد ، لکن اصلش نرسیده . از آقایان مدرسین و فضلا متشکرم و توفیق و تایید همه را از خداوند تعالى خواستارم .

والسلام علیکم

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 12

عکس

ص: 13

پاسخ به نامه شهید ثقه الاسلام آقاى سعیدى

بسمه تعالى

به عرض مى رساند : مرقوم شریف که حاکى از سلامت مزاج محترم بود ، موجب تشکر گردید . شرحى راجع به اوضاع اظهار نگرانى نموده بودید ، با آنکه حق با شما است لکن اگر انسان در این اوضاع و احوال قیام به وظیفه کند و موفق به خدمت شود نگرانى ندارد . نگرانى آنجاست که به خدمت قیام نکند و از وظیفه _ خداى نخواسته _ شانه خالى کند .

امید است ان شأاللّه خداوند تعالى به امثال جناب عالى توفیق عنایت فرماید که در مقابل همه ناراحتى ها و ناگوارى ها محکم بایستید و از پیش آمدها هر چه باشد مایوس نشوید . خداوند تعالى با شما است و با عمل به وظیفه تایید خواهد فرمود و بر فرض شکست صورى ، فتح نهایى با اهل تقوا و عامل به وظیفه است . این ارعاد و ابراق و فتح باب ظلم حاکى از ضعف است (وانما یحتاج الى الظلم الضعیف ) . جناب عالى در امور جاریه نگران نباشید و ضعف به خودتان راه ندهید ، انشأاللّه این امور موقتى است وامد آن سر خواهد آمد .

اما راجع به مسائلى که مرقوم شده بود ، راجع به رایو در صورتى که به هیچ وجه استفاده محرم از آن نشود ، خرید و فروشش جایز است و اما استفاده هاى محلله مانع ندارد . راجع به ریش به همان احتیاط باقى هستم . راجع به دولت ، مالک مى دانم . و اگر مطالبى از این جانب مسموع شد بى مراجعه به خود من قبول نفرمایید چون اخیرا گویا افتراهایى بسته مى شود و این آخرین دشمنى است . از جناب عالى رجاى دعاى خیر دارم .

والسلام علیکم

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 14

عکس

ص: 15

عکس

ص: 16

پاسخ به نامه آقاى ابوجهاد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

برادر محترم جناب آقاى ابوجهاد عضو کمیته مرکزى الفتح و عضو شوراى فرماندهى کل نیروهاى عاصفه ایده اللّه تعالى مرقوم شریف واصل ، از اظهار همدردى با ملت مظلوم ایران و احساس مسوولیت اسلامى در شرکت با خواسته هاى مشروع آنان کمال تشکر حاصل ، از خداوند تعالى توفیق جناب عالى و سایر برادران اسلامى فلسطین را که در راه احقاق حق قیام نموده اند خواستارم .

من امیدوارم که نهضت اسلامى ایران که با ابعاد گسترده اش بى سابقه در طول تاریخ است ، در کنار برادران مسلمان فلسطین به آرمان هاى انسانى و اسلامى خود برسند و بیرق ظلم و جنایت را براى همیشه سرنگون و پرچم با عظمت اسلام را در اهتزاز در آورند و همزمان با آن برادران ما دست جنایتکار اسرائیل و جرثومه فساد را قطع و پرچم پیروزى را برفراز مسجد اقصى برقرار نمایند .

این جانب در طول مبارزات با شاه جانى اسرائیل را محکوم و یکى از مواد مخالفت با شاه را کمک به اسرائیل دشمن اسلام و انسانیت قرار دادم . ملت بزرگ ایران که در طول تاریخ از نظام منحط شاهنشاهى رنج برده و در پنجاه و چند سال سلطنت غیر قانونى سلسله پهلوى در زیر چکمه دژخیمان آن خرد شده و تمام مخازن و ثروت کشورش به دست جنایتکار شاه به باد فنا رفته و با طرح هاى خائنانه نفتخواران مفتخوار هر چه بیشتر به عقب رانده شده است ، اکنون به خواست خداوند متعال به پاخاسته ، و در طول و عرض مملکت با یک اراده مصمم ، نابودى نظام شاهنشاهى را خواستار و حکومت جمهورى اسلامى را به جاى آن خواهانند و خواست آنان که آزادى و استقلال و برقرارى حکومت عدل است ، امرى است که سرلوحه حقوق بشر و مورد تایید جوامع انسانى است و بالاتر آنکه موافق رضاى خداى بزرگ است ، امید پیروزى نهایى در آن زیاد است . و بر انسان هایى که به فطرت اصلى خود باقى هستند کمک به آنان طبیعى است .

من از اینکه نهضت انقلابى آزادیبخش الفتح امکانات خود را در اختیار ما قرار داده و در نجات ملت مسلمان ما از دست تبهکار غارتگران بین المللى و وابستگان آنان کوشا است ، تشکر مى کنم و دست آنان را برادرانه مى فشارم . من به حکم اخوت اسلامى از آنان به طور جد مى خواهم که از کمک به فرقه هاى وابسته به چپ و راست که عامل بدبختى هاى مستضعفین مى باشند ، خوددارى کنند و از

ص: 17

کمک هاى تبلیغاتى و غیر آن به برادران مسلم خود مضایقه ننمایند . ما در صورت دست یافتن به قدرت از نهضت مقدس شما پشتیبانى مى کنیم و اکنون نیز نفت را که مایه حیات اسرائیل غاصب است و شاه با دست خیانتکار خود براى ادامه جنگ با مسلمین به روى آنها گشود ، قطع نمودیم . ما در صورت تشکیل جمهورى اسلامى از یهودیان ایرانى که به فلسطین هجرت کرده و در شرایط تبعیض بسیار ناگوارى تحت استثمار یهودیان اروپایى و امریکایى به سر مى برند دعوت خواهیم کرد که به وطن خود برگردند و آزادنه و محترمانه به زندگى خود ادامه دهند و از تعدیاتى که در زمان حکومت هاى جور بر آنان شده مصون خواهند بود .

من از مردم مسلمان و شیعیان جنوب لبنان که در راه استقلال و آزادى کشور خود و در دفاع از ملت مظلوم فلسطین کوشش مى کنند و با تظاهرات خود در روز تاسوعا همبستگى خود را با ملت مسلمان و ستمدیده ایران اعلام نمودند ، تشکر مى کنم و امیدوارم با اراده مصمم خود به مبارزه علیه اسرائیل ، دشمن اسلام و مسلمین ادامه داده همگام با نهضت اصیل و اسلامى برادران مسلمان خود در ایران و فلسطین همه غاصبین و استعمارگران را از کشور خود رانده و به خرابکارى و قتل و غارت آنان خاتمه دهند . عظمت اسلام و مسلمین را از خداوند تعالى خواستار و قطع ایادى اجانب را امیدوارم . درود من بر شما سرباز اسلام . توفیق و تایید شما را خواستارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 18

پاسخ به نامه پراحساس کودک11ساله اى که پس اندازش رابه جبهه هاى جمگ تحمیلى هدیه کرده است

بسمه تعالى

فرزندم عزیزم ! وجهى را که فرستاده بودید براى جبهه ها واصل شد . خیلى از روحیه شما عزیز خوشحال شدم ولى من خواهش مى کنم این وجه را خودتان صرف کنید . من به جاى شما خدمت به جبهه انشأاللّه مى کنم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 19

تلگراف به شاه

بسم اللّه الرحمن الرحیم

حضور مبارک اعلیحضرت همایونى

تلگراف مبنى بر آنکه اعلیحضرت بیش از هر کس در حفظ شعایر مذهبى کوشا هستند و تلگراف این جانب را براى دولت ارسال داشتند و توفیق این جانب را در ترویج مقررات اسلامى و هدایت عوام خواستار شدند ، موجب تشکر گردید . البته ملت مسلمان ایران از اعلیحضرت همین انتظار را دارند . فرموده اعلیحضرت موافق است با آنچه از پیغمبر اسلام _ صلى اللّه علیه وآله به ما رسیده (اذا ظهرت البدع فى امتى فلیظهر العالم علمه فمن لم یفعل فعلیه لعنه اللّه ) البته شغل روحانى ، ارشاد و هدایت ملت است . مع الاسف با آنکه به آقاى اسداللّه علم در این بدعتى که مى خواهد در اسلام بگذارد تنبه دادم و مفاسدش را گوشزد کردم ، ایشان نه به امر خداوند قاهر گردن نهادند و نه به قانون اساسى و قانون مجلس اعتنا نمودند و نه امر ملوکانه را اطاعت کردند و نه به نصیحت علماى اسلام توجه نمودند و نه به خواست ملت مسلمان که طومارها و تلگرافات و مکاتیب بسیار آنها از اقطار کشور نزد این جانب و علماى اعلام قم و تهران موجود است وقعى گذاشتند و نه به اجتماعات انبوه قم و تهران و سایر شهرستان ها و ارشاد مفید خطباى اسلام احترامى قائل شدند .

آقاى علم از نشر افکار عمومى در مطبوعات و انعکاس تلگرافات مسلمین و اظهار تظلم آنها به اعلیحضرت و علماى ملت جلوگیرى کرده و مى کند و بر خلاف قانون اساسى مطبوعات کشور را مختنق کرده و به وسیله مامورین در اطراف مملکت ، ملت مسلمان را که مى خواهند عرض حال خود را به اعلیحضرت و علماى ملت برسانند ، ارعاب و تهدید مى کند . آقاى علم تخلف خود را از قانون اسلام و قانون اساسى اعلام و بر ملا نموده . آقاى اسداللّه علم گمان کرده با تبدیل کردن قسم به قرآن مجید ، را به کتاب آسمانى ممکن است قرآن کریم را از رسمیت انداخت و (اوستا) و (انجیل ) و بعض کتب ضاله را قرین آن یا به جاى آن قرار داد . این شخص تخلف از قانون اساسى را به بهانه الزامات بین المللى شعار خود دانسته با آنکه الزامات بین المللى مربوط به مذهب و قانون اساسى نیست . تشبث به الزامات بین المللى براى سرکوبى قرآن کریم و اسلام و قانون اساسى و ملت جرم بزرگ و ذنب لایغفر است .

این جانب به حکم خیرخواهى براى ملت اسلام ، اعلیحضرت را متوجه مى کنم به اینکه اطمینان

ص: 20

نفرمایید به عناصرى که با چاپلوسى و اظهار چاکرى و خانه زادى مى خواهند تمام کارهاى خلاف دین و قانون را کرده و به اعلیحضرت نسبت دهند و قانون اساسى را که ضامن اساسى ملیت و سلطنت است ، با تصویبنامه هاى خائنانه و غلط از اعتبار بیندازند تا نقشه هاى شوم دشمنان اسلام و ملت را عملى کنند . انتظار ملت مسلمان آن است که با امر اکید آقاى علم را ملزم فرمایید از قانون اسلام و قانون اساسى تبعیت کند و از جسارتى که به ساحت مقدس قرآن کریم نموده استغفار نماید و الا ناگزیرم در نامه سرگشاده به اعلیحضرت مطالب دیگرى را تذکر دهم . از خداوند تعالى استقلال ممالک اسلامى و حفظ آنها را از آشوب و انقلاب مسألت مى نمایم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 21

عکس

ص: 22

تاریخ : 27/2/1340

حکم انتصاب ثقه الاسلام آقاى صادق احسان بخش در مورد انجام امور حسبیه و شرعیه

بسم اللّه الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین والصلوه والسلام على محمد و آله الطاهرین و لعنه اللّه على اعدائهم اجمعین .

و بعد جناب مستطاب عمادالاعلام و ثقه الاسلام ، الخطیب المحترم آقاى آقا شیخ صادق احسان بخش _ دامت افاضاته و کثراللّه امثاله _ که مدتى عمر شریف خود را مصروف در تحصیل فضل و کمال نمودند و اکنون نیز از مروجین محترم و افاضل معظم هستند ، از طرف حقیر مجازند در تصدى امور حسبیه و شرعیه که تصدى آن در عصر غیبت ولى امر و ناموس دهر (عجل اللّه فرجه الشریف و جعلنا اللّه فداه ) از مختصات فقیه جامع الشرایط است ، پس از براى ایشان است تصدى امور مذکوره با رعایت احتیاط . و نیز جناب ایشان مجازند در اخذ سهمین مبارکین و ایصال سهم سادات را به محل مقرر آن و صرف سهم مبارک امام علیه السلام را در اعاشه خودشان به نحو اقتصاد در صورت احتیاج و صرف یک ثلث از بقیه را در ترویج دیانت مقدسه اسلام و علو کلمه حق و ایصال دو ثلث دیگر را نزد حقیر براى صرف در حوزه علمیه .

و اوصیه ایده اللّه تعالى : (بما اوصى به السلف الصالح من ملازمه التقوى و التمسک بعروه الاحتیاط و ارجو من جنابه ان لاینسانى من صالح دعواته ) .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 23

عکس

ص: 24

تاریخ : 15/3/1340

فرمان به ثقه الاسلام آقاى صادق خلخالى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین والصلوه والسلام على محمد وآله الطاهرین و لعنه اللّه على اعدائهم اجمعین .

و بعد جناب مستطاب قدوه الاعلام و ملاذالانام و ثقه الاسلام آقاى آقا شیخ صادق خلخالى _ دامت افاضاته و کثراللّه تعالى امثاله _ که مدت ها عمر شریف را در تحصیل علوم شرعیه و فضایل نفسانیه صرف نموده اند و بحمداللّه به کمال علم و فضل نایل گردیده اند ، از قبل حقیر مجازند در تصدى امور حسبیه و شرعیه که تصدى آن در عصر غیبت ولى امر _ عجل اللّه فرجه الشریف _ از مختصات فقیه جامع الشرایط است : (فله التصدى لما ذکر مع مراعات الاحتیاط) و نیز جناب ایشان مجازند در اخذ سهم مبارک امام _ علیه السلام _ و صرف در اعاشه خودشان به نحو اقتصاد و صرف ثلث از بقیه را در ترویج دیانت مقدسه و ایصال دو ثلث دیگر را نزد حقیر براى صرف در حوزه مبارکه علمیه . واوصیه ایده اللّه تعالى : (بما اوصى به السلف الصالح من ملازمه التقوى و التجنب عن الهوى والتمسک بعروه الاحتیاط فى الدین و الدنیا و ارجو منه ان لاینسانى من صالح دعواته والسلام علیه و على اخواننا المومنین و رحمة اللّه و برکاته ) .

روح اللّه الموسوى خمینى

ص: 25

1341

پاسخ به مصاحبه علم نخست وزیر رژیم پهلوی

بسم اللّه الرحمن الرحیم

به نظر اینجانب مصاحبه آقاى نخست وزیر به هیچ وجه ارزش قانونى نداشت و نظر اینجانب را تامین ننمود زیرا چیزى که در هیات دولت به صورت تصویبنامه در آمد ، مصاحبه و درج در مطبوعات تاثیرى در آن ندارد و آن تصویبنامه بر فرض قانونى بودنش به قوت خود باقى است و اما نکاتى که در تلگراف آقاى نخست وزیر به آقایان علمأ اعلام قم بود خیلى جالب است :

1 _ راجع به حلف به کتاب آسمانى مى نویسد مراد قرآن مجید است ، البته ما این تفسیر را از شخص ایشان براى تبرئه خودشان از هتک به قرآن کریم ، به حکم اسلام پذیرفتیم لکن تفسیر ایشان از تصویبنامه به هیچ وجه ارزش قانونى ندارد و تصویب کتاب آسمانى به اطلاق خود که شامل سایر کتب منحرفه و ضاله است ، در نظر آنها به قوت خود باقى است و نقش آقاى نخست وزیر اغفال مردم است و همان خطر که براى قرآن مجید پیش آمده است به واسطه این تصویبنامه مخالف شرع و قانون ، به دست خیانتکاران به دین و مملکت به قوت خود باقى است و هیچ مسلمانى نمى تواند قرآن مجید را در معرض خطر ببیند و سهل انگارى کند .

2 _ آنچه ایشان نوشته اند که در مجلس اقلیت هاى مذهبى به کتاب خودشان قسم یاد مى کردند ، اشتباه است و هیچ گاه کتاب منسوب به زردشت و سایر کتب منحرفه را در مجلس نمى آوردند ، صورت قسم نامه نیز شاهد است که تمام وکلا به یک نحو قسم یاد مى کردند .

3 _ به اینکه نوشته اند در مملکت اسلام انتخاب کننده و انتخاب شونده مسلمان است ، ربطى به مفاد تصویبنامه ندارد و وعده اصلاح ، الزام آور نیست و به هیچ وجه ارزش قانونى ندارد و ما را قانع نمى کند و اگر فرضا آقاى علم بنویسد این سه امر که در تصویبنامه مذکور است لغو است ، باز ارزش قانونى ندارد زیرا چیزى که در هیات وزیران تصویب شد ، به الغاى آقاى نخست وزیر لغو نمى شود و به قوت خود باقى است ، بنابراین خطر بزرگى که براى اسلام و استقلال و کیان مملکت به واسطه این تصویبنامه که شاید به دست جاسوسان یهود و صهیونیست ها تهیه شده براى نابودى استقلال و بهم زدن اقتصاد مملکت ، به قوت خود به نظر دولت آقاى علم باقى است و دولت خود را ذیحق مى داند که به آن عمل کند ، هر چند مخالف قانون شرع یا قانون اساسى باشد یا برخلاف احساسات دینى و ملى بیست میلیون جمعیت ایران یا تمام مسلمین باشد زیرا تا در هیات وزیران تجدید نظر به عمل نیاید و

ص: 26

اصلاح نشود ، به قوت خود باقى است و اینجانب در تعجب هستم که چرا آقایان وزرا زیر بار این مسوولیت بزرگ قانونى مى روند و اقدام به تجدید نظر نمى کنند و نمى خواهند خود را در نزد ملت هاى بزرگ ، متمدن و ملت خود را سربلند کنند . خضوع در مقابل مذهب و قانون ، تجدید نظر در تصویبنامه ها و تسلیم مذهب و قانون شدن ، علامت شهادت و تمدن است و موافق نزاکت بین المللى است و سرپیچى از قانون و سرسختى در مقابل خواست ملت ، از عادات قرون وسطى و خلاف نزاکت است . و خوب است وزراى یک مملکت کهنسال حاضر نشوند چنین معرفى شوند و عقب افتادگى و عدم رشد یک ملت بزرگ را ثابت کنند . با اعمال خلاف مذهب و قوانین ، منع شدید مطبوعات در تمام کشور ، جلوگیرى از انعکاس این نهضت بزرگ ملى و قانونى بى سابقه یا کم سابقه ، که یک ملت براى دفاع از مذهب و قانون اساسى قیام نموده و در تمام کشور هماهنگ شده اند ، براى یک دولت مدعى تمدن ، ننگ است ، و ما احساس خجلت و سرشکستگى مى کنیم در میان خبرگزارى ها و سفارتخانه هاى خارجى ، و ما ملت ایران را از این گونه اعمال قرون وسطائى تبرئه مى کنیم و تمام گناه را از معدودى تطمیع شده یا تهدید شده مى دانیم . اشخاص شریف به مذهب مقدس خود و به قانون اساسى احترام مى گذارند و از کارهائى که براى ملت و استقلال مملکت خطر دارد ، اجتناب مى کنند .

اینجانب حسب وظیفه شرعیه به ملت ایران و مسلمین جهان اعلام خطر مى کنم ، قرآن کریم و اسلام در معرض خطر است . استقلال مملکت و اقتصاد آن در معرض قبضه صهیونیست هاست که در ایران به حزب بهائى ظاهر شدند و مدتى نخواهد گذشت که با این سکوت مرگبار مسلمین ، تمام اقتصاد این مملکت را با تایید عمال خود قبضه مى کنند و ملت مسلمان را از هستى در تمام شوون ساقط مى کنند . تلویزیون ایران پایگاه جاسوسى یهود است و دولت ها ناظر آن هستند و از آن تایید مى کنند . ملت مسلمان تا رفع این خطرها نشود ، سکوت نمى کند و اگر کسى سکوت کند در پیشگاه خداوند قاهر ، مسوول و در این عالم محکوم به زوال است .

4 _ آنچه آقاى نخست وزیر راجع به انتخاب زن ها تلگراف نموده اند ، محل تعجب است ، مى گویند این انتخاب ، مشابهت انتخاب شهردارى هاست که دخالت زن ها در آن تصویب شد و اعتراض نشد ، اولا انجمن هاى ایالتى و ولایتى قانون مستقل دارد و زن ها در آن قانون مستثنى هستند ، آقاى نخست وزیر قانون مجلس را نسبت به خود انجمن هاى ایالتى و ولایتى نادیده گرفته و به مشابه آن تشبث کرده اند و خوب است خود ایشان این را هر تفسیر کنند و ثانیا به طورى که مطلعین مى گویند ، قانون شهردارى ها از مجلس نگذشته و در بعض کمیسیون هاى مجلس وارد شده و فرضا که گذشته باشد ربطى به انجمن هاى ایالتى ندارد و ثالثا اگر چیزى از مجلس گذشت و مخالف قانون اساسى بود ، ارزش قانونى ندارد و این امر از هر مجلسى بگذرد مطرود و وکلاى آن قابل تعقیب هستند .

5 _ نوشته اند که این موضوع عرفى است ، اگر منظور آن است که مربوط به حکم شرع نیست ، بسیار عجب است زیرا تمام موضوعات عرفیه در شرع حکم دارد و این آقایان از قوانین اسلام اطلاع ندارند و از حقوق اسلامى بى خبرند ، حکم این موضوع عرفى را از علمأ اسلام باید پرسید .

ص: 27

6 _ آنچه اخیرا نوشته اند که اگر حرام مى دانید باید به مجلس رجوع کنید ، البته در موقعش به مجلس تذکر خواهند داد لکن باید به آقاى نخست وزیر بگویم هیچ مجلسى و هیچ مقامى نمى تواند برخلاف شرع اسلام و مذهب جعفرى ، تصویبى کند یا قانونى بگذراند ، رجوع نمائید به اصل دوم متمم قانون اساسى . بحمداللّه ملت مسلمان و علماى اسلام زنده و پاینده هستند و هر دست خیانتکارى که به اساس اسلام و نوامیس مسلمین دراز شود قطع مى کنند . (واللّه غالب على امره )

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 28

تاریخ : 17/7/1341

تلگراف به شاه

بسم اللّه الرحمن الرحیم

حضور مبارک اعلیحضرت همایونى

پس از اهداى تحیت و دعا ، به طورى که در روزنامه ها منتشر است ، دولت در انجمن هاى ایالتى و ولایتى ، اسلام را در راى دهندگان و منتخبین شرط نکرده و به زن ها حق راى داده است و این امر موجب نگرانى علماى اعلام و سایر طبقات مسلمین است . بر خاطر همایونى مکشوف است که صلاح مملکت در حفظ احکام دین مبین اسلام و آرامش قلوب است . مستدعى است امر فرمایید مطالبى را که مخالف دیانت مقدسه و مذهب رسمى مملکت است از برنامه هاى دولتى و حزبى حذف نمایند تا موجب دعاگویى ملت مسلمان شود .

الداعى روح اللّه الموسوى

ص: 29

تاریخ : 28/7/1341

تلگراف به اسداللّه علم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

تهران _ جناب آقاى اسداللّه علم نخست وزیر ایران !

در تعطیل طولانى مجلسین دیده مى شود که دولت اقداماتى را در نظر دارد که مخالف شرع اقدس و مباین صریح قانون اساسى است ، مطمئن باشید تخلف از قوانین اسلام و قانون اساسى و قوانین موضوعه مجلس شورا براى شخص جناب عالى و دولت ایجاد مسوولیت شدید در پیشگاه مقدس خداوند قادر قاهر و نزد ملت مسلمان و قانون خواهد کرد . ورود زن ها به مجلسین و انجمن هاى ایالتى و ولایتى و شهردارى مخالف قوانین محکم اسلام که تشخیص آن به نص قانون اساسى ، محول به علماى اعلام و مراجع فتواست و براى دیگران حق دخالت نیست و فقهاى اسلام و مراجع مسلمین به حرمت آن فتوا داده و مى دهند ، در این صورت حق راى دادن به زن ها و انتخاب آنها در همه مراحل ، مخالف نص اصل دوم از متمم قانون اساسى است و نیز قانون مجلس شورا مصوب و موشح ربیع الثانى 1325 قمرى حق انتخاب شدن و انتخاب کردن را در انجمن هاى ایالتى و ولایتى و شهردارى از زن ها سلب کرده است ، مراجعه کنید به مواد هفت و نه قانون انجمن هاى ایالتى و ولایتى و پانزده و هفده قانون انجمن بلدیه (شهردارى ) ، در این صورت چنین حقى به آنها دادن ، تخلف از قانون است و نیز الغاى شرط اسلام در انتخاب کننده و انتخاب شونده که در قانون مذکور قید کرده و تبدیل قسم به قرآن مجید را به کتاب آسمانى ، تخلف از قانون مذکور است و خطرهاى بزرگى براى اسلام و استقلال مملکت دارد که یا غفلتا یا خداى نخواسته عمدا اقدام به این امر شده است . اکنون که اعلیحضرت در خواست علماى اعلام را به دولت ارجاع فرموده اند و مسوولیت به دولت شما متوجه است ، انتظار میرود به تبعیت از قوانین محکم اسلام و قوانین مملکتى ، اصلاح این امر را به اسرع وقت نمایید و مراقبت کنید که نظایر آن تکرار نشود و اگر ابهامى در نظر جناب عالى است ، مشرف به آستانه قم شوید تا هر گونه ابهامى حضورا رفع شود و مطالبى که به صلاح مملکت است و نوشتنى نیست تذکر داده شود .

در خاتمه یادآور مى شود که علماى اعلام ایران و اعتاب مقدسه و سایر مسلمین در امور مخالفه با شرع مطاع ساکت نخواهند ماند و به حول و قوه خداوند تعالى امور مخالفه با اسلام رسمیت نخواهد پیدا کرد .

ص: 30

عکس

ص: 31

روح اللّه الموسوى الخمینى

تاریخ : 13/8/1343

نامه به شهید حجت الاسلام و المسلمین حاج سید مصطفى خمینى

نور چشم محترم آقا مصطفى ایده اللّه تعالى و وفقه لمرضاته

بحمداللّه تعالى وله الشکر که قبل از ظهر روز چهارشنبه وارد آنکارا ترکیه شدم به سلامت ، هواى این جا بهتر از قم است ، شماها از جهت من نگران نباشید ، حالم خوب است و نگرانى بحمداللّه نیست ، خداوند ان شأاللّه خیر مقدر فرماید . آنچه لازم است تذکر دهم علاوه بر آن که به جمیع خویشاوندان و بستگان پس از ابلاغ سلام ، سفارش کنید به صبر جمیل و عدم فزع ، به هیچ وجه تشبث نکنید . خداوند تعالى آنچه مقدر فرموده واقع خواهد شد . آنچه لازم است به شما تذکر دهم آن است که اگر رضاى خداوند تعالى و رضاى مرا مى خواهید با مادر و خواهران و برادر و بستگان مطلقا حسن رفتار نمایید . همه محتاج به حسن سلوک شما هستند . تقاضا مى کنم به همه خوش رفتارى نمایید . وقت حرکت گفته شد که اگر میل دارید ، خانواده بیایند مانع ندارد ، این جا هم تکرار شد ، لکن با کمال میلى که به ملاقات همه دارم راضى نیستم بیایند و بیایید زیرا به شماها و ایشان بد مى گذرد در محل غربت . براى من وسایل راحت فراهم خواهد شد ان شأاللّه تعالى . لازم است چیزهایى را که مى نویسم بدهید بیاورند ، بنا است از شما بیایند بگیرند و بیاورند . آنچه یادم است مى نویسم و اگر چیزى را فراموش کردم شما بفرستید ، کتاب (مفاتیح ) ، (صحیفه سجادیه ) ، (مکاسب ) و (حواشى ) ، لباس از عبا و پیراهن و غیره . (قیچى ناخن گیرى ، قیچى اصلاح ) (لازم نیست ) مهر و جانماز ، انگشترها این جا است . حوله هم بفرستید . براى این ماه وجه پیش آقاى . . . است بگیرید شهریه را بدهید ، براى تتمه زغال هم بگیرید .

ص: 32

عکس

ص: 33

تاریخ : 13/8/1343

تلگراف به شهید حجت الاسلام و المسلمین حاج سید مصطفى خمینى

نور چشمى ، آقا مصطفى خمینى ! ایران _ قم

با سلامت وارد آنکاراى ترکیه شدم ، به هیچ وجه نگران نباشید ، حالم خوب و راحت هستم .

خمینى

ص: 34

عکس

ص: 35

تاریخ : 19/8/1343

نامه به شهید حجت الاسلام و المسلمین حاج سید مصطفى خمینى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

الحمدلله على السرأ والضرأ والسلام على محمد واله الطاهرین .

و بعد نور چشم محترم که مورد وثوق این جانب است وکیل است از طرف حقیر در کلیه امورم . آنچه از وجوه از قبیل سهمین مبارکین مطالب هستم ، به ایشان بدهند براى تأمین شهریه طلاب محترم . و وکیل هستند در اخذ و دستگردان سهمین مبارکین و هر نحو وجهى که باید به من برسد و در اعطا به محال مقرر خود . و وصى این جانب هستند و وصیت نامه ام در یکى از دفاتر موجود است . قضاى چندین سال صوم به عهده دارم احتیاطا و دو سه سال هم نماز احتیاط کنند . کتب من از مصطفى است اثاثیه خانه مطلقا از مادر مصطفى است . بقیه وصیت نامه ام عمل شود . مراد از نور چشمى که در صدر ورقه نوشته ام فرزند بزرگم آقا مصطفى خمینى _ ایده اللّه تعالى _ است (و اوصیه بتقوى اللّه و اطاعه امره و ارجومنه الدعأ فى الحیوة و الوفاة ) .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 36

عکس

ص: 37

عکس

ص: 38

تاریخ : 19/8/1343

نامه به شهید حجت الاسلام و المسلمین حاج سید مصطفى خمینى

اشاره

بسم اللّه الرحمن الرحیم

قم _ به مصطفى خمینى برسد

نور چشمى ، بحمداللّه تعالى با سلامت قبل از ظهر روز حرکت از قم وارد آنکارا شدم ، وله الشکر حالم خوب است ، شماها نگران نباشید . آنچه از طرف خداوند تعالى مقرر شده است جمیل است . خداوند توفیق خدمت به همه ما عنایت فرماید . لازم است در موضوع مادر و خواهرها و احمد و بستگان به شما تاکید کنم ، رضاى خداوند و رضاى من در حسن سلوک باآنها است . مادر خیلى احتیاج به خدمت دارد ، باید از هر حیث ، مادى و معنوى رضایت او را به دست آورید ، نگذارید نگرانى پیدا کند ، راحتى او را فراهم کنید . بنا است ما را به (بورسا) که على المذکور یک شهر مذهبى است ببرند ، اگر ممکن شد از آن جا هم اطلاع مى دهم . شما از سلامت خودتان مرا مطلع کنید . اگر ممکن شد کتابهاى درسى فقه مرا یعنى (مکاسب ) و (حواشى ) را به وسیله سفارت ایران بفرستید . کاغذ هم بعد به وسیله سفارت باید بنویسید . تتمه پول زغال آقاى طباطبایى را بدهید ، شهریه را اگر ممکن شد بگیرید بدهید . از خوراکى ، خشکبار از قبیل گز و پسته بفرستید مانع ندارد . باز هم تکرار مى کنم که حالم خوب است و محتاج استراحت بوده و هستم جزیى وجهى به دخترها مى دادم از وجه خمین و تتمه را از سهم سادات بدهید ، شهریه مادر را بدهید ، احمد را راضى نگه دارید ، شهریه اش را بدهید . به من در تهران گفتند اگر خانواده را بخواهید مى فرستیم ، لکن صلاح نیست و این جا به ایشان بد خواهد گذشت . من هم از ناراحتى ایشان ناراحت خواهم شد . لباس لازم نیست بفرستید مگر عبا .

در خاتمه سلامت همه را طالب هستم ، به همه دوستان و اصحاب سلام مى رسانم و از همه امید عفو دارم . قهرا در وضع تخفیف داده مى شود . از خداوند متعال حسن عاقبت و عافیت براى خودم و شماها خواستارم . به گماشتگان سلام برسانید .

والسلام علیکم

روح اللّه الموسوى الخمینى

به حضرتین اخوین محترمین لدى الملاقات سلام مخصوص برسانید .

والسلام خمینى

ص: 39

(وسیله ) و (حاشیه ) را هم بفرستید شاید آنها را به وسیله پست هم براى سفارت ایران در آنکارا بفرستید برسد ، لکن بهتر آن است که به سازمان رجوع شود و با اطلاع آنها باشند .

ص: 40

عکس

ص: 41

تاریخ : 23/8/1343

نامه به شهید حجت الاسلام و المسلمین حاج سید مصطفى خمینى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

نور چشم محترم مصطفى خمینى ایده اللّه تعالى و اعزه

من اکنون در (بورسا) ترکیه بحمداللّه با سلامت زندگى مى کنم و حالم خوب است ، نگران من نباشید . آنچه مقدر است از جانب خداى تعالى جمیل و مورد تشکر است . قبلا تلگرافى کردم و کاغذى نوشتم شما به وسیله سازمان از سلامت خودتان مطلعم نمایید و در صورت موافقت آنها کتاب (مکاسب ) و (حواشى ) آن را با (وسیله ) و (حاشیه ) و (وسائل ) را بفرستید ، اگر عباى زمستانى را هم بفرستید با چند پیراهن و شلوار بد نیست . لازم به تذکر نیست که باید با مادر و متعلقین با کمال مهربانى و عطوفت رفتار نمایید ، مخصوصا خدمت کنید به مادر که رضاى خداى تعالى در آن است . هواى این جا از ایران بهتر است . در هر صورت براى من به هیچ وجه نگران نباشید و راضى نیستم به هیچ وجه تشبث به هیچ کس نمایید . خداوند تبارک و تعالى حاکم است و نعم الحکم . وصیت من همان است که در وصیتنامه نوشتم : اثاث منزل همه مال مادر است ، کتب همه مال شماست ، براى من پس از فوت چند (10) سال روزه و دو سه سال نماز استیجار نمایید . از خداوند تعالى توفیق شما و تاییدتان را خواستارم .

روح اللّه الموسوى خمینى

به همه متعلقین خصوصا مادر سلام برسانید ، هیچ نگران من نباشید حالم خوب است .

ص: 42

عکس

ص: 43

تاریخ : 3/10/1343

نامه به مرحوم حجت الاسلام آقاى خلخالى

بسمه تعالى

حجت الاسلام آقاى خلخالى دامت افاضاته به عرض عالى مى رساند ان شأاللّه مزاج شریف خالى از نقاهت است از قرار مسموع مکه مشرف شده بودید ، ان شأاللّه زیارات شما مقبول است . حالت این جانب بحمداللّه سلامت است و چند روزى است در اسلامبول هستم ، امروز حرکت مى کنم به بورسا . جناب عالى و سایر دوستان نگران نباشید ، آنچه خداوند تعالى مقرر فرموده صلاح است و از آن متشکرم . خدمت حضرت حجت الاسلام آقاى لواسانى اگر تا رسیدن مکتوب عتبات هستند ، سلام مى رسانم . از جناب عالى تقاضاى دعاى خیر براى حسن عاقبت دارم .

والسلام علیکم

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 44

عکس

ص: 45

تاریخ : 15/12/1343

نامه خطاب به همسرشان

خدمت مخدره محترمه والده مصطفى ابقاهااللّه و صبرها _ سلام مى رساند .

ان شأاللّه تعالى شماها به سلامت و سعادت بسر برید . این جانب بحمداللّه تعالى سالم هستم ، هیچ نگرانى نداشته باشید . خداوند تعالى آنچه مقدر فرموده است صلاح است و واقع خواهد شد . (عسى ان تکرهوا شیئا وهوخیرلکم ) مصطفى هم بحمداللّه سلامت است ، جاى هیچ نگرانى نیست فقط از این که از شماها بى اطلاعم ، قدرى نگران هستم ، همه را به خداى تبارک و تعالى مى سپارم . تمام بچه ها و متعلقین آنها را سلام مى رسانم . اگر این کاغذ رسید ، جواب زودتر بنویسید و بفرستید خدمت حضرت حجت الاسلام آقاى حاج آقا فضل اللّه خوانسارى ، شاید ایشان بتوانند به وسیله اى بفرستند . اگر جواب نوشتید ، تمام بچه ها به خط خودشان یکى دو کلمه بنویسند . به متعلقه مصطفى سلام برسانید و ایشان هم دو کلمه بنویسند . به حضرتین آقایان اخوان سلام مى رسانم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 46

عکس

ص: 47

تاریخ : 1344

نامه به دانشجویان

بسم اللّه الرحمن الرحیم

خدمت حضرات دانشجویان عزیز اسلامى ایدهم اللّه تعالى

تلگراف محترم واصل و موجب تشکر شد . چون تلگراف این جانب ممکن است نرسد _ زیرا بسیارى از تلگرافات را نرسانده اند _ به وسیله مکتوب مبادرت به جواب شد . امید است خداوند تعالى به همه مسلمین خصوصا شما دانشجویان عزیز که سرمایه معنوى مملکت هستید ، توفیق خدمت به اسلام و کشور اسلام عنایت فرماید و با کوشش و سعى همه دست اجانب را از این کشور قطع فرماید . شما جوانان محترم کوشش کنید روح ایمان به خداى تعالى را در خود و دیگران تقویت نمایید که در سایه آن از ممالک اسلامى بتوانید دفاع کنید و از این وضع رقت بار خود و برادران خود را نجات دهید .

والسلام علیکم

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 48

عکس

ص: 49

تاریخ : 2/8/1344

نامه به ثقة الاسلام آقاى محمد حسین انزابى

بسم تعالى

خدمت جناب مستطاب ثقة الاسلام خطیب محترم آقاى آقاشیخ محمد حسین انزابى دامت افاضاته

به عرض مى رساند : تلگراف جناب عالى که حاوى تبریک ورود حقیر به عتبات عالیات بود ، موجب تشکر گردید . و چون احتمال داده مى شد که جواب تلگرافى را نرسانند ، مبادرت به جواب کتبى شد . از خداى تعالى موفقیت آن جناب و عموم مروجین شریعت مقدسه را در اعلأ کلمه طیبه اسلام خواستار و ملتمس دعا هستم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

از قرار اطلاع تلگرافات حقیر را نرساندند ، چنانچه تلگرافاتى که از ایران براى این جانب شده است نوعا نرساندند و این معنى ظاهرا براى ایجاد نگرانى و تفرقه است . جناب عالى این معنى را به هر نحو صلاح مى دانید به حضرات آقایان و دیگران ابلاغ فرمایید .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 50

عکس

ص: 51

تاریخ : 8/8/1344

نامه به ثقة الاسلام آقاى مجدالدین مصباحى

بسمه تعالى

خدمت جناب مستطاب ثقة الاسلام آقاى آقا مجدالدین مصباحى دامت افاضاته .

به عرض مى رساند : تلگراف تبریک تشرف این جانب به اعتاب مقدسه موجب تشکر گردید . و چون اطلاع حاصل شد که تلگرافات حقیر را نمى رسانند _ چنانچه نوعا تلگرافات ایران را به این جانب نرسانده اند _ از جواب تلگرافى خوددارى شد . از خداى متعال دوام توفیقات جناب عالى را خواستار و ملتمس دعا هستم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 52

عکس

ص: 53

تاریخ : 16/8/1344

نامه به آیت اللّه آقاى آخوند

بسمه تعالى

خدمت ذى شرافت جناب مستطاب آیت اللّه آقاى آخوند دامت برکاته

به عرض عالى مى رساند تلگراف شریف که استفسار از حال حقیر فرموده بودید ، موجب تشکر گردید . و چون اطلاع رسید که تلگرافات حقیر را نمى رسانند _ چنانچه نوعا تلگرافات ایران را به این جانب نرسانده اند _ لذا از جواب تلگرافى خوددارى شد . حال حقیر بحمداللّه وله الشکر خوب و امید است خداى متعال از این به بعد هم خیر مقرر فرماید . ادامه فیوضات حضرت عالى را خواستار و ملتمس دعاى خیر هستم .

والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 54

عکس

ص: 55

تاریخ : 2/9/1344

نامه به حضرت آیت اللّه آقاى بنى صدر

بسمه تعالى

حضرت آیت اللّه آقاى بنى صدر دامت برکاته

به عرض عالى مى رساند : مرقوم محترم که حاکى از سلامت وجود مسعود و حاوى تفقد از این جانب بود موجب تشکر گردید . از قرار مسموع اخیرا عملى فرمودید و بحمداللّه تعالى رفع نگرانى شده است ، از خداوند تعالى سلامت و صحت و سعادت جناب مستطاب عالى را خواستار ، حالت این جانب بحمداللّه سلامت است ، از خداوند تعالى عظمت اسلام و مسلمین را خواستارم . از جناب مستطاب عالى رجأ دعاى خیر براى حسن عاقبت دارم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

مرقوم شده بود تلگراف فرمودید ، غالب تلگرافات و مکاتیب را از قرار مسموع نرساندند ، چنانچه تلگرافات این جانب را نیز غالبا نرساندند . هر چه فکر کردم به خاطرم نیامد که از جناب عالى تلگرافى رسیده باشد و به دفتر نیز مراجعه شد ، چیزى نیافتم . لکن اگر تلگراف رسیده باشد ، حتما جواب داده ام و نرساندند .

ص: 56

عکس

ص: 57

تاریخ : 14/9/1344

پاسخ به نامه جمعى از اهالى قم در مورد تهیه ذغال فقرا از سهم امام

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اینجانب در وضع حاضر نمى توانم به طورى که مایل هستم خدمت به مستمندان محترم قم یا سایر بلاد بنمایم و با اطلاعى که از حال مردم بى بضاعت بى پناه دارم براى فصل زمستان آنها نگران و متاثرم . از متمکنین محترم و اهالى خیر خواه ملت ایران ایدهم اللّه تعالى تقاضا دارم که در هر استان یا شهرستانى هستند در فکر مستمندان محترم محل خود باشند و راضى نشوند محترمین بى بضاعت و فقراى بى پناه از سرما و سختى معاش رنج ببرند . و از خصوص اهالى خیر خواه تهران و قم تقاضاى کمک موثر براى تهیه ذغال براى فقراى محترم آن دو مرکز مهم دارم . امید است از عهده این مسوولیت بزرگ به خوبى برآیند و خداوند تعالى را که به آنها تمکن عنایت فرموده ناظر و حاضر بدانند . و اگر از وجوه خیریه و تبرعیه تامین این امر نشد ، اهالى محترم و مومنین شریف جمیع بلاد _ ایدهم اللّه تعالى مجازند ثلث سهم مبارک امام _ علیه الصلوه والسلام را در تحت نظارت علماى اعلام محل اعلى اللّه کلمتهم یا معتمدین محترم ایدهم اللّه به مصرف مذکور برسانند . از خداوند تعالى توفیق و تایید عموم را خواستار و عظمت اسلام و مسلمین را امیدوارم .

والسلام علیهم وعلى عباداللّه الصالحین ورحمة اللّه و برکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 58

تاریخ : 16/9/1344

نامه به علماى حوزه علمیه قم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

خدمت ذى شرافت حجج اسلام و علماى اعلام و مدرسین عظام و افاضل گرام حوزه علمیه قم ادام اللّه ایام برکاتهم

مرقوم محترم سرگشاده حضرات آقایان واصل و موجب تشکر گردید . رونوشت تلگرافى که در بدو ورود این جانب فرموده بودید نرساندند ، نیز واصل شد . از عواطف کریمه عموم ملت ایران و خصوص حوزه هاى علمیه ، بالاخص حوزه مقدسه قم صانها اللّه عن الحدثان تشکر حاصل ، امید است ان شأاللّه خدمت همه طبقات به دیانت مقدسه اسلام ، منظور نظر مبارک ولى عصر عجل اللّه تعالى فرجه الشریف باشد . این جانب از شدایدى که در این سنوات به ملت مسلمان ایران و خصوص اهل علم و متدینین وارد شده است ، رنج مى برم . از خداوند تعالى نصرت و توفیق و تایید همگان را خواستار و عظمت اسلام و مسلمین را خواهانم . مرجو آن که مشمول ادعیه خالصانه حضرات اعلام _ اعلى اللّه کلمتهم _ باشم .

والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 59

تاریخ : 20/9/1344

پاسخ به طومار طلاب اصفهانى مقیم قم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

بخدمت ذى شرافت حضرات اعلام و افاضل عظام اصفهانى مقیم قم دامت افاضاتهم

مرقوم محترم آقایان که حاوى تفقد از این جانب و مشتمل برابر از عواطف کریمه بود ، موجب تشکر گردید . امید است آقایان محترم و طبقه جوان از محصلین _ ایدهم اللّه تعالى با توجه به ظایف سنگینى که ان شأاللّه در آتیه به عهده آنها خواهد آمد و حفظ و صیانت اسلام و مصالح مسلمین به دست آنها سپرده خواهد شد ، هم از حال ، خود را براى این سنگر عظیم مجهز و مهیا فرمایند . و با مجاهده و تحکیم مبانى تقوا ، حب دنیا و نفس را که راس تمام خطیئات است از قلب خود خارج نمایند تا مشکلات زندگانى بر آنها آسان شود و شداید در راه خدمت به حق تعالى و احکام مقدسه اسلام در ذایقه آنها شیرین گردد . رنج ها و ناراحتى ها و ستم هایى که به حوزه هاى اسلام و حضرات اعلام و سایر برادران متدین ما وارد شده ، گرچه ناگوار و بر دوش این جانب سنگینى مى کند ، لیکن از جهاتى به نفع اسلام و مسلمین بود و رحمت ها و الطاف الهیه بود که ملت اسلام را بیدار و طریقه سلف صالح را تاحدى تجدید نمود . این جانب در این تبعیدگاه ثانوى در تحت قباب مطهره دعاگوى اسلام و مسلمین و حوزه هاى علمیه و طبقه جوان زحمتکش رنج دیده مى باشم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 60

تاریخ : 22/9/1344

نامه به علماى آذربایجانى حوزه علمیه قم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

خدمت ذى شرافت حضرات اعلام و افاضل عظام آذربایجانى هاى حوزه علمیه قم دامت افاضاتهم

مرقوم محترم آقایان که حاکى از عواطف کریمه و احساسات دینیه بود ، موجب تشکر شد . باید از تحمل مشاق و زحمات طاقت فرساى افاضل حوزه هاى علمیه عموما و حوزه علمیه قم بالاخص حضرات آقایان تشکر و تقدیر کنم . این دنیا چه خوش و چه ناخوش خواهد گذشت و همه به سوى دار جزا خواهیم رفت ، چه بهتر که عمر کوتاه در راه خدمت به اسلام و مسلمین صرف کنیم تا در پیشگاه مقدس حق تبارک و تعالى سرافراز و در سلک خدمتگزاران در آییم . و وظیفه شما طبقه فضلاى جوان که در آتیه پاسداران احکام اسلام هستید ، سنگین است . هم اکنون خود را مجهز براى پاسدارى و به خدمت به اسلام و مسلمین فرمایید . از خداوند تعالى عظمت اسلام و مسلمین و علماى اسلام و عزت دارین شما افاضل معظم را خواستارم .

والسلام علیکم ورحمة اللّه و برکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 61

تاریخ : 23/9/1344

نامه به علماى حوزه علمیه اصفهان

بسم اللّه الرحمن الرحیم

خدمت ذى شرافت حضرات اعلام و افاضل عظام حوزه علمیه مبارکه اصفهان دامت افاضاتهم مرقوم محترم آقایان که در حال تبعید این جانب از ترکیه به عراق مرقوم شده بود و حاکى از ابراز عواطف کریمه و تاثر از تبعید این جانب بود ، موجب تشکر گردید . این تبعیدها و حبس ها و زجرها که براى دفاع از احکام مترقیه اسلام و دفع تسلیط اجانب به بلاد مسلمین و جلوگیرى از دستبرد به استقلال و تمامیت ارضى ممالک اسلامى ، سیما مرکز تشیع که محط نظر مبارک امام عصر _ ارواحنا فداه است مى باشد ، گوارا و موجب سرافرازى ملت مسلم است . حوزه هاى مقدسه علمیه و دانشگاه هاى قدیم و جدید و طبقه جوان ملت هاى بزرگ اسلام باید خودشان را مجهز کنند براى عصرهاى تاریکى که پیش بینى مى شود و اسلام محتاج به دفاع بیشترى است . این دنیا با همه فریبندگى بر ما و شما خواهد گذشت ، چه بهتر که این عمرهاى کوتاه و وقت هاى کم ، صرف در خدمت به اسلام و مسلمین و استخلاص ممالک اسلامى از تحت فشار ظلم استعمار و استبداد گردد .

شما آقایان محترم با مجاهدات و تجنب از هواهاى باطل ، حب دنیا را از دل بیرون نمایید تا شایسته خدمت به احکام نورانى آسمانى گردید . این جانب در هر جا باشم دعاگوى ملل اسلامى ولا سیما ملت بى پناه ایران هستم و امید واثق دارم که خداوند تعالى با عنایت خاصى که به حوزه هاى دینیه دارد ، قطع ید اشرار را بفرماید و ممالک اسلامى را از شرور محفوظ فرماید .

والسلام علیکم ورحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 62

تاریخ : 23/9/1344

نامه به علماى شیرازى مقیم قم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

مرقوم محترم آقایان که حاوى عواطف کریمه بود ، موجب تشکر گردید . این جانب از زحمات طاقت فرساى طوایف مختلف ملت مسلمان و خصوص حوزه هاى مقدسه علمیه بالاخص حضرات آقایان اعلام اعلى اللّه کلمتهم متشکرم . در این عصر که مع الاسف اجانب با سرعت و شدت پایگاه هاى تبلیغى و غیر تبلیغى را در ممالک اسلامى مستقر و محکم مى نمایند و با تبلیغات ضد انسانى به دست مطبوعات و غیر آن احکام مترقى اسلام را در انظار برخلاف واقع معرفى مى کنند و حوزه هاى علمیه و دینیه را که یگانه پایگاه حفظ عظمت اسلام و استقلال ممالک اسلامى است و تنها سد جلوگیرى از تجاوز اجانب است در تحت فشار همه جانبه قرار داده اند ، وظیفه علماى اعلام و مبلغین عظام و افاضل گرام است که در کمال پایدارى و استقامت از اسلام و حوزه هاى دینى دفاع فرمایند و با تبلیغات خود اسلام را به آن نحو که هست ، معرفى فرمایند . شما آقایان محترم که در آتیه وظیفه سنگینى به خواست خداوند تعالى خواهید داشت ، لازم است خود را مجهز نمایید و براى اعلاى کلمه حق مهیاى ناملایمات و سختى ها شوید تا موجبات سرافرازى ملت مسلم و علماى اسلام را فراهم نمایید . از خداوند تعالى توفیق و تایید کافه علماى اسلام و حضرات افاضل را خواستارم و عظمت اسلام و حوزه هاى مقدسه دینیه را امیدوارم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 63

عکس

ص: 64

تاریخ : 24/9/1344

نامه به علماى حوزه علمیه نجف آباد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

خدمت ذى شرافت علماى اعلام و افاضل عظام شهرستان نجف آباد دامت برکاتهم

مرقوم محترم آقایان که رونوشت تلگرافى بود که مخابره نکرده بودند و حاوى عواطف کریمه نسبت به این جانب بود ، موجب تشکر گردید . تبعید این جانب به ترکیه و از آن جا به عراق موجب نگرانى نیست ، چون در راه ایفاى وظیفه و براى دفاع از احکام اسلام و مصالح مسلمین و جلوگیرى از نفوذ اجانب به ممالک اسلامى و دفع ظلم و ستمکارى صورت گرفت . امید است حضرات اعلام بیش از پیش خود را براى تفانى در راه احکام مقدسه اسلام و استقلال و تمامیت ممالک اسلامى مهیا و مجهز فرمایند و از پیش آمدهاى ناگوار که در راه حق و حقیقت براى آنها رخ مى دهد ، هراس به خود راه ندهند . این جانب در تحت قباب مطهره ائمه دین _ علیهم صلوات اللّه و سلامه _ توفیق عموم مسلمین و خصوص علماى اعلام و حماه اسلام را براى دفع فساد و قطع ید اجانب از بلاد اسلام از خداوند تعالى خواستارم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 65

عکس

ص: 66

تاریخ : 15/11/1344

نامه به شهید ثقة الااسلام آقاى سعیدى

بسمه تعالى

به عرض مى رساند :

مرقوم شریف که حاکى از سلامت مزاج شریف و از روى عرق سیادت و دیانت صادر شده بود ، موجب تشکر گردید . از زحمات جناب عالى متشکرم . مطالبى که مرقوم شده بود چون جواب تفصیلى صلاح نیست ، شرحى به آقاى علم الهدى اهوازى گفتم که به جناب عالى تذکر دهند و اجمالش آن که دستگاه هاى خارجى از قبیل سازمان ملل و غیره جز اشخاص دست نشانده نیستند که براى مصالح ممالک بزرگ و اغفال ممالک کوچک ایجاد شده است . و اشخاص سیاسى از ممالک اسلامى که در خارج زندگى مى کنند ، تماس با آنها به صلاح روحانیت و اسلام نیست . و آنچه به من نسبت داده اند که قدرى تند روى شده است ، همان طور که حدس زده اید دروغ است ، من کارى نکردم که تندروى باشد . از خداوند تعالى امید عفو دارم در قصور و تقصیر و از درگاه مقدسش توفیق خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم . از جناب عالى امید دعاى خیر دارم در حسن عاقبت .

والسلام علیکم

از این که تهران تشریف برده اید از جهتى خوشوقت شدم چون مرکز از هر جا بیشتر محتاج به علماى عاملین دارد . مساعى جمیله جناب عالى مورد تقدیر و تشکر است .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 67

عکس

ص: 68

تاریخ : 27/2/1345

فرمان به ثقة الاسلام آقاى محمد یزدى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و الصلوة والسلام على محمد و آله الطاهرین و لعنه اللّه على اعدائهم اجمعین

و بعد جناب مستطاب عمادالاعلام و ثقة الاسلام آقاى آقا شیخ محمد یزدى خطیب محترم دامت افاضاته از قبل این جانب مجازند در امور حسبیه و شرعیه که تصدى آن در عصر غیبت ولى امر عجل اللّه تعالى فرجه از مختصات فقیه جامع شرایط است . (فله التصدى لما ذکر مع مراعات الاحتیاط) و نیز مجازند در اخذ وجوه شرعیه از قبیل زکوات و مجهول المالک و صرف آن در محل مقرر شرعى و نیز مجازند در اخذ سهم مبارک امام علیه السلام و صرف آن در اشاعه خودشان به نحو اقتصاد و صرف ثلث بقیه را در محل مقرر شرعى و ایصال دو ثلث دیگر را نزد حقیر یا وکلاى حقیر براى صرف در حوزه هاى علمیه .

(و اوصیه ایده اللّه تعالى بما اوصى به السلف الصالح من ملازمه التقوى والتجنب عن الهوى و التمسک بعروه الاحتیاط فى الدین و الدنیاوارجومنه ان لاینسانى من صالح دعواته والسلام علیه و على اخواننا المومنین و رحمة اللّه و برکاته ) .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 69

عکس

ص: 70

تاریخ : 19/3/1345

نامه به شهید ثقه الاسلام آقاى سعیدى

بسمه تعالى خدمت جناب مستطاب سیدالعلماى الاعلام و ثقه الاسلام آقاى سعید دامت افاضاته

مرقوم شریف که حاکى از سلامت مزاج محترم و رفع خطر از آن بود ، موجب تشکر گردید . شرحى گله از اوضاع فرموده بودید ، اگر انسان به وظیفه الهیه موفق شود ، نتیجه حاصل است ، چه به نتیجه منظوره برسد یا نه . از امثال جناب عالى صبر و انتظار فرج مطلوب است و هیچ گاه از فضل الهى مایوس نباشید . ان شأاللّه تعالى فرج نزدیک است . چه بسیار شود که خداوند تعالى به واسطه عنایاتى خاصه که دارد ، انسان را مبتلا مى کند به امورى که قهرا توجه او را به ذات اقدس خود جلب کند و چه بسا که رحمت ها به صورت قهر و غضب جارى مى گردد . از خداوند تعالى بخواهید که ما را در راه وصول به مطالب الهیه ثابت نگه دارد و از گرفتارى ها که در راه هدف است ، قلوب ما را محکم تر فرماید و از رحمت هاى خاصه خود ما را بى بهره نفرماید . (طوبى للمسجونین و المحرومین و العاقبه للمتقین فاصبر کما صبر اولوالعزم ) .

والسلام علیکم

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 71

عکس

ص: 72

تاریخ : 26/1/1346

نامه به شهید ثقه الاسلام آقاى سعیدى

بسمه تعالى

به عرض مى رساند مرقوم شریف که حاکى از عواطف کریمه بود ، موجب تشکر گردید . سلامت و توفیق جناب عالى را خواستار است . امید است ان شأاللّه تعالى در محلى که تشریف دارید وجود موثرى بوده و مورد استفاده عمومى قرار گیرید . آنچه مهم است آن است که انسان با هر منطقى که بتواند خدمت کند و اداى وظیفه نماید که پیش وجدان خود شرمنده نباشد ، وصول به مقاصد و عدم آن بسته به اراده الهیه و به ما تکلیفى نیست . و آنچه مسلم است این جوله ها پایان دارد و خداوند تعالى حفظ کیان اسلام را خواهد فرمود . از خداوند تعالى حسن عاقبت را خواستار است و از جناب عالى امید دعاى خیر دارم .

والسلام علیکم

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 73

عکس

ص: 74

تاریخ : 26/1/1346

بسمه تعالى

به عرض مى رساند : مرقوم شریف که حاکى از سلامت مزاج محترم و حاوى تفقد از این جانب بود موجب تشکر گردید ، سلامت و توفیق جناب عالى را از خداوند تعالى خواستار است . پایدارى فضلاى محترم حوزه علمیه قم و صبر بر شداید طبقه جوان موجب کمال امیدوارى به بقاى عظمت آنهاست . قیام مردان حق از اعصار قبل از اسلام دارید و اسلام توام با مشکلات عظیمه بوده است که گرفتارى هاى شما آقایان محترم و فشارهاى دستگاه جبار در قبال آنها سهل است مع ذلک با ملاحظه ظروف و مشکلات داخل و خارج باید از این پایدارى تشکر کنم . با اطمینان نفس به شما آقایان محترم وعده فرج قریب مى دهم . چه عمر من در این آخر وقت به آن برسد یا نه . آتشى که در کانون سینه ها و قلب ها روشن شده است ، خاموش شدنى نیست یا لااقل به این زودى خاموش نخواهد شد و ممکن است شماها شاهد انفجار عظیم آن باشید . (لیهلک من هلک عن بینه و یحى من حى عن بینه . ) مایوس نباشید و به خود یاس را راه ندهید ، قوى باشید و دیگران را تقویت کنید و تواصى به صبر و تواصى به حق کنید . خداوند با شما است .

والسلام علیکم

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 75

عکس

ص: 76

تاریخ : 28/4/1346

نامه به شهید ثقه الاسلام آقاى سعیدى

بسمه تعالى

به عرض مى رساند مرقوم شریف و اصل ، مرقوم سابق هم واصل و جواب دادم ، امید است ان شأاللّه تعالى موفق و موید باشید . در موضوع رفتن جناب عالى به آبادان ، در صورتى که تشخیص مى دهید وجود شما در آن جا مفیدتر براى ترویج احکام اسلام باشد ، مانع ندارد . امید است خداوند تعالى توفیق خدمت به همه ما عنایت فرماید . از جناب عالى امید دعاى خیر دارم .

والسلام علیکم

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 77

تاریخ : 17/6/1346

در جمع روحانیون نجف

نقشه حکام تهران عمیق تر از آن است که ما تصور مى کنیم ، نقشه آنان از بستن مدرسه فیضیه و به زندان کشیدن علما و طلاب ، برهم زدن حوزه علمیه قم و از بین بردن اسلام و روحانیت است . آنها نه اسلام را مى خواهند و نه روحانیت را ، چون مى بینند با بودن روحانیت و اسلام نمى توانند دستورات اربابان خود را در مملکت اجرا کنند و ایران را به کلى به خارج وابسته کنند . آنها با جشن هایى که هر روز راه مى اندازند و سلاح هایى که مرتب از این و آن مى خرند ، ولخرجى ها و گشادبازى هایى که هر روز مى کنند ، مى خواهند ملت ایران را به فلاکت و ورشکستگى بکشانند و نعوذباللّه گداى در خانه امریکا و اسرائیل سازند . لیکن مطمئن باشید که موفق نخواهند شد .

الحمدلله ملت بیدار است و روحانیت ایران هم به وظایف خود آشناست . روحانیت ایران را استعمار نتوانسته است خواب کند و فریب دهد و با این بیدارى ان شأاللّه دست هاى خائنین به اسلام و مملکت را قطع خواهند کرد . شما وظیفه دارید که از هر راه ممکن برادران خود را در ایران یارى کنید و در برابر مشکلاتى که دارید صابر باشید و استقامت کنید . همین اظهار همدردى و پشتیبانى شما از ملت مظلوم ایران اثر دارد . خداوند ان شأاللّه همه را از خواب غفلت بیدار کند . . . .

والسلام علیکم

ص: 78

تاریخ : سال 1347

نامه به یکى از مقامات روحانى

بسمه تعالى

حضور محترم . . . . حال مزاجى بحمداللّه اکنون خوبست ، لکن اوضاع ایران خصوصا و سایر بلاد مسلمین عموما موجب تاسف است . با برنامه حساب شده براى کوبیدن اسلام به اسم اسلام پیش مى روند و اولیاى امر یا غافلند یا خداى نخواسته بعضى از آنها تغافل مى کنند . تاسف در سازش است که از اعمال بعض موثرین ظاهر مى شود ، ولى این امر نباید موجب سستى و سردى آقایان فاضل و طبقه ى جوان شود . خداوند تعالى با شماست و این عربده ها ان شأاللّه خفه خواهد شد .

(بسمه تعالى والعصر ان الانسان لفى خسر الاالذین امنوا و عملوا الصالحات و تواصوابالحق وتواصوا بالصبر . ) آقایان افاضل در محافل خود تواصى به حق کنند و در راه حق تواصى به صبر کنند . من به شما اطمینان فیروزى مى دهم ، اطمینان غلبه حق بر باطل مى دهم . با احساسات یک ملت نمى توان مبارزه کرد ، لکن مهم امتحان بارى تعالى است . واللّه (لتغربلن غربله ) . ماها را در این دیگ بزرگ طبیعت که باطنش جهنم است ریخته و زیر و بالا مى کنند و به غلیان مى آورند تا جهنمى ها ممتاز شوند . متوجه باشید خداى نخواسته از جهنمى ها نشوید . سازش با ظالم جهنمى ، بزرگترین و بارزترین آثار جهنمى است ، شماها از آنها نباشید . از خداوند تعالى توفیق و تایید همه شما را خواهانم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 79

عکس

ص: 80

تاریخ : 5/3/1347

نامه به ثقه الاسلام آقاى یزدى

بسمه تعالى

خدمت جناب مستطاب عماد الاعلام و ثقه الاسلام آقاى یزدى دامت افاضاته

مرقوم شریف و اصل ، سلامت و توفیق جناب عالى را خواستار است ، راجع به آقاى علمى که در سیرجان تشریف دارند مجازند نصف وجوه را در آن جا صرف کنند و نصف دیگر را برسانند . راجع به مطلب دیگرى که مرقوم شده بود تاکنون راه حل بى محذورى به نظر نرسانده اند و آنچه گفته شده است غیر صحیح بوده ، امید است خداوند تعالى اصلاح فرماید . این جانب با علاقه زیادى که به حوزه محترمه دارم و خدمت به آن جا را لازم مى دانم ، مع ذلک راهى که بتوان بى مزاحمت به آقایان انجام داد ، نبوده است . (والى اللّه التکلان ) از جناب عالى امید دعاى خیر دارم .

والسلام علیکم

ص: 81

عکس

ص: 82

تاریخ : 29/12/1347

نامه به شهید ثقه الاسلام آقاى سعیدى

بسمه تعالى

به عرض مى رساند دو طغرا مرقوم محترم که یکى بى تاریخ بود و مشتمل بر تقاضاى اجازه براى آقاى حسینى و دیگرى مورخ 12/11/ بود و اصل ، سلامت و سعادت جناب عالى را خواستار است .

از اوضاع شکایت نموده بودید ، آنچه مسلم است هر روز رو به وخامت است و با وضع خودمان امیدى نیست مگر به توجه غیبى ان شأاللّه تعالى . لکن ما نباید در اداى وظایف ، منتظر نتیجه قطعیه باشیم ، اگر در محضر مقدس حق تعالى عامل به وظیفه معرفى شویم ، همین نتیجه است . از خداوند تعالى توفیق عمل به وظیفه را براى کافه مسلمین و خصوص اهل علم خواستار است . مرقوم شده بود (مى خواستم از مسجد اعراض کنم . ) موجب تعجب است ، انسان در پستى که مشغول خدمت است ، باید با هر ناملایمى پایدار باشد .

در نظر دارم که به یکى از آقایان ائمه در زمان فشار براى تغییر لباس گفتم ، اگر شما را اجبار به تغییر لباس کنند ، چه مى کنید؟ گفتند در منزل مى نشینم و بیرون نمى آیم . گفتم اگر من را اجبار کنند و امام جماعت باشم ، همان روز با لباس تازه مسجد مى روم . باید پست ها را نگه داشت و در وقت مقتضى با اعراض دسته جمعى طرف را کوبید ، مع الاسف نه آن را داریم و نه این را . از خداوند تعالى توفیق و سعادت جناب عالى را خواستار است . امید دعاى خیر براى حسن عاقبت دارم .

اجازه را اتکالا به معرفى حضرت آقاى طالقانى و جناب عالى فرستادم . اگر با معظم له ملاقات دست داد ، سلام این جانب را ابلاغ فرمایید . والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 83

عکس

ص: 84

تاریخ : 3/5/1348

نامه به شهید ثقه الاسلام آقاى سعیدى

بسمه تعالى

خدمت جناب مستطاب سیدالاعلام و ثقه الاسلام آقاى سعیدى دامت افاضاته

مرقوم شریف و اصل ، سلامت و سعادت جناب عالى را خواستار است . ورقه استفائات نیز واصل شد . این جانب هر چه فکر مى کنم صلاح نمى دانم این اوراق به این نحو چاپ و منتشر شود ، به جهاتى که الان مقتضى نیست تذکر دهم جناب عالى از انتشار آنها به این نحو خصوصا با عبارت پشت صفحه ان شأاللّه غمض عین مى نمائید.

والسلام علیکم

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 85

عکس

ص: 86

تاریخ : 4/6/1348

نامه به ثقه الاسلام آقاى محمد یزدى

بسمه تعالى

به عرض مى رساند مرقوم شریف مدتى است واصل شده ، ولى فرستادن جواب را مستقیما صلاح نمى دانستم . اینک که مسافر مورد اطمینان پیدا شد ، در صدد اظهار امتنان از تفقد جناب عالى برآمده ، امید است با سلامت و سعادت مقرون باشید . این جانب بحمداللّه تعالى مزاجا بد نیستم ، امید است از ادعیه خالصه آقایان وسایل آسایش روحى نیز فراهم شود . از این که جناب آقاى مسعودى در سیرجان رفته اند و مورد استفاده واقع شده اند مسرور شدم . امید است خداوند به برکت انفاس آقایان ، جوانان مسلمین را از شر مفاسد حفظ فرماید .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 87

عکس

ص: 88

تاریخ : 27/8/1348

نامه به شهید ثقه الاسلام آقاى سعیدى

بسمه تعالى

به عرض مى رساند : مرقوم شریف واصل ، سلامت و توفیق جناب عالى را خواستار است . راجع به چیزى که در ورقه جوف بود ، على المحکى خود آقا نبوده اند و آقا زاده بوده اند . همان نحو که مرقوم شده است ، اشخاص ، رنگ دیگر به خود گرفته اند ، لکن مهم نیست شاید در این امور تخفیفى براى اوزار این جانب باشد (واللّه من ورائهم محیط) .

راجع به آن شخصى که با لباس غیر روحانى ترویج مى کند ، مطالبى گفته شده است و من به هیچ وجه نظرم نیست که با ایشان ملاقات کرده باشم و چیزى گفته باشم . ولى اگر واقعا مررج است و مفید ، چه داعى است که آقایان مخالفت کنند . فقط یک امر است و آن این است که گفته مى شود مى خواهند با این ترتیب بساط آخوندى را برچینند . اگر واقعا درست باشد ، این مفسده عظیمه لازم الدفع است . در هر صورت جناب عالى از قول این جانب مطلبى نفرمایید ، چون نزد من هیچ طرف قضیه روشن نیست .

راجع به حریق مسجدالاقصى و این که نباید تعمیر شود تا سلطه اسرائیل در کار است ، چیزى نوشته ام و در بعضى جراید این جا منتشر شده . از جناب عالى امید دعاى خیر دارم .

و السلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 89

عکس

ص: 90

تاریخ : 28/11/1348

نامه به شهید ثقه الاسلام آقاى سعیدى

بسمه تعالى

معروض مى دارد : مرقومات شریفه واصل ، لکن مسافر براى جواب کمیاب است . اینک تصدیع مى دهد ، مرقوم مفصل شما را مطالعه کردم ، قبلا هم تذکر دادم که جناب عالى در این اختلافات محلى وارد نشوید ، شما مشغول کار خودتان باشید ، صلاح دین و دنیاى شما نیست با این نحو اشخاص طرف شوید . این جانب نمى توانم درباره اشخاص چیزى بنویسم ، شما خودتان اهل تشخیص هستید و مى دانید اگر کسى ادعا کند که فلانى به من ارجاع نموده ، صحیح نیست . تاکنون در تهران به احدى ارجاع ننمودم و در غیر تهران ایضا . فقط همان سابق به یکى دو تا از مراجع که اکنون مرحوم شده اند ، ارجاع نموده ام ، سرکار هیچ در این موضوعات باور نکنید و باز تکرار مى کنم در این مشاجرات وارد نشوید تا بتوانید به خدت خودتان به اسلام ادامه دهید .

والسلام علیکم

ص: 91

عکس

ص: 92

تاریخ : /3/1349

نامه به اهالى محل مسجد امام موسى بن جعفر

بسمه تعالى

عموم مومنین محترم ساکن در محل مسجد مرحوم مبرور ثقه الاسلام آقاى حاج سید محمد رضا سعیدى _ رحمة اللّه علیه _ مجازند در این که از سهم سادات عظام و سهم مبارک امام _ علیه السلام _ به مقدار مصارف متعارفه اقتصادیه به ورثه ایشان بپردازند و مقتضى است کمال توجه را به صغار آن مرحوم که در راه اسلام و صلاح مسلمین مقتول گردید ، بنمایند . توفیق و تایید همه را از خداوند تعالى خواستار است .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 93

عکس

ص: 94

تاریخ : 19/3/1349

نامه به حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینى

بسمه تعالى

احمد عزیز !

ان شأاللّه تعالى سلامت باشید . حال من بحمداللّه خوب است و کسالت مزاجى ندارم ، البته کسالت روحى زیاد است . لازم است تذکر دهم که ممکن است در این اوقات در آن جا مسایلى مربوط به مرجع طرح شود یا خداى نخواسته کشمکش بین جوان ها شروع شود ، شما و تمام دوستان این جانب باید از این مسایل برکنار باشید و یک کلمه دخالت نکنید . چنانچه در این جا نیز همین امر را سفارش داده ام ، البته اثبات و نفى اى نباید داشته باشید .

تایید و توفیق شما را خواستارم و از این که بحمداللّه اشتغال دارید مسرورم و از مدرس شدن شما هم مشعوفم . خوب کارى است ، از اول همان طور که درس مى خوانى و مباحثه مى کنى تدریس هم بکن ولو براى یک نفر . ان شأاللّه تعالى موفق باشید .

والسلام

ص: 95

عکس

ص: 96

عکس

ص: 97

تاریخ : 1/6/1349

نامه به دانشجویان پارسى زبان امریکا و کانادا

بسمه تعالى

خدمت گروه دانشجویان پارسى زبان در آمریکا و کانادا

جزوه اى که به یاد جنایات 15 خرداد و قتل عامى که براى سرکوبى ملت ایران در مقابل استعمار تهیه شده بود ، ملاحظه کردم . گرچه به واسطه دورى شما از محل جرم ، بعض مطالب نارسا و بعض با واقع تطبیق نداشت ، لکن اصول مطالب صحیح بود .

15 خرداد از خاطره ها محو نخواهد شد و باید در سالروز آن ، هر چه بیشتر آن را زنده نگاه داشت . 15 خرداد که مصادف با 12 محرم بود ، سند زنده مخالفت شجاعانه ملت ایران در مقابل استبداد عمال اجانب و در قبال استعمار چپ و راست بود و از شعله هاى فروزان نهضت سید مظلومان در مقابل دستگاه استبداد بنى امیه علیهم اللعنه بود ، فداکارى ملت شجاع و متدین ایران در سایه فداکارى حضرت سیدالشهدا _ علیه السلام _ بود . باید در پناه قضیه بزرگ عاشورا مصیبت جانسوز 12 محرم و 15 خرداد زنده و جاوید بماند . این سند بزرگ را در قبال ادعاهاى پوچ دستگاه جبار که ملت با ماست نباید فراموش کرد . مسلمان نمى تواند موافق و معاون دستگاه ظلم و ستم باشد ، دستگاهى که احکام اسلام را یکى پس از دیگرى محو نموده و مى نماید ، آنها که به این دستگاه سر سپرده و پیوسته اند ، مشتى آلوده به شهوات ننگین بیش نیستند و ملت نجیب ایران از آنها بیزار است ، چنانچه اولیاى خداوند از آنها بیزارند .

شما جوانان تحصیل کرده در هر جا هستید وظایف خطیرى دارید وظیفه دفاع از اسلام که به عهده هر فرد مسلم است ، وظیفه دفاع از میهن و استقلال آن که از وظایف حتمیه اسلامى است ، وظیفه شناساندن اسلام بزرگ به جوامع بشرى ، چه از ناحیه طرز حکومت و بسط عدالت آن و چه از ناحیه رفتار والى مسلمین با ملت و چه از کیفیت معامله والى با بیت المال مسلمین . شماها باید معرفى کنید اسلام را تا رژیم ها و حکومت ها بفهمند معنى حکومت و پاسدارى از ملت را ، تا جوامع بشرى بدانند اسلام چه نحو حکومت مى خواهد ، تا افکار غلطى که به واسطه عمال استعمار به جوان هاى ما تحمیل شده است ، تغییر کند . بکوشید و خود به احکام اسلام عمل کنید و دیگران را وادار به عمل کنید و پرده هاى ضخیمى که کج روان بر چهره نورانى اسلام افکنده اند برطرف کنید . ان شأاللّه تعالى خداوند به شما توفیق خواهد داد .

ص: 98

در خاتمه باید از کوشش هاى شما جوانان و جوان هایى که در سایر

کشورها ، دور از میهن به اسلام و ممالک اسلامى خدمت مى کنند ، تقدیر و تشکر کنم .

والسلام علیکم

روح اللّه الموسوى الخمینى

نامه شما در جوف یکى از جزوات به نظر من نرسیده بود ، تازه آن را یکى از آقایان به من تسلیم کرد .

ص: 99

عکس

ص: 100

تاریخ : 19/6/1349

فرمان به ثقه الاسلام آقاى صادق خلخالى

بسمه تعالى

خدمت جناب مستطاب عمادالاعلام و ثقه الاسلام آقاى خلخالى دامت افاضاته مرقوم شریف واصل گردید ، از تفقد از این جانب متشکرم . راجع به مطالبى که مرقوم شده است مهم آن که قضیه شهریه است عمل شده است لکن دو محذور در کار است که گمان ندارم ادامه پیدا کند ، یکى جلوگیرى دستگاه است . مرقوم داشته اید کسى داعى ندارد به اشاعه . دواعى زیاد به اشاعه است . خواهید متذکر شد به نرسیدن وجوهات ، با این وضع که در کار است بعضى وکلاى این جانب از خوف قبول وجه نمى کنند و اکثر قریب به اتفاق اشخاص مجاز ، با این که بعضى از آنها وجوه خوب دریافت مى کنند لکن نمى رسانند و مال امام _ علیه السلام _ را مال خود مى دانند یا بالاتر ، با این وضع گمان ندارم بشود ادامه داد لکن عجالتا براى امتحان عمل شد تا چه شود . راجع به زحمات آقایان طلاب ایدهم اللّه تعالى امید است خداوند تعالى به آنها توفیق و تایید عنایت فرماید . راجع به خلخال ، ان شأاللّه لدى الاقتضا . از جناب عالى امید دعاى خیر دارم .

والسلام علیکم

ص: 101

عکس

ص: 102

تاریخ : 7/10/1349

نامه به حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینى

احمد عزیزم !

بسمه تعالى

مرقوم شما به وسیله آقاى على واصل شد . سلامت شماها را خواهانم . راجع به مطلبى که مرقوم شده بود باید بگویم یک پول جگرک سفره قلمکار نمى خواد . من اکنون نفس هاى آخر عمر را مى کشم و آنچه گرفتارى دارم کافى است و میل ندارم بیشتر کنم . زیادى کار به کلى وضع زندگانى را مختل کرده است . امید است ان شأاللّه خداوند تعالى وسیله فراهم فرماید که بتوانم براى آخر عمر فکرى بکنم . فکرهاى شما بحمداللّه تعالى جوان و سرشار از امید است و با فکر خسته و فرسوده من جور در نمى آید . آنچه از شما مى خواهم آن است که با جدیت مشغول درس و بحث و به هیچ وجه غفلت ننمایید و در خلال تحصیل به تهذیب اخلاق و تحکیم مبانى دیانت مقدسه کوشا باشید ، تا بخواهید براى من فکر تشریفات و مشاورین و اصحاب باشید ، من رفته ام . از قرارى که از تهران نوشته اند معلوم نیست بتوانند به شهریه ادامه دهند ، من هم حدس مى زدم لکن آقایان چون درست اطلاع ندارند پشت سر هم مى نویسند که زیاد کن ، زیاد کن . داداش دو روز سرماخوردگى داشت و تب مختصرى و بحمداللّه رفع شد و امروز و دیروز درس بود و این جا هم آمد ، لکن دستش قدرى درد مى کند ، ممکن است از اثر سرماخوردگى باشد و مهم نیست ، ان شأاللّه تعالى خوب مى شود . به همشیره ها و خانم خودتان سلام برسانید . ان شأاللّه سعید و خوش باشید .

پدرت

ص: 103

عکس

ص: 104

تاریخ : 19/10/1349

نامه در مورد وکالت حجت الاسلام حاج شیخ حسینعلى منتظرى براى اخذودستگرداننمودن وجوه شرعیه

بسم اللّه الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین والصلوه والسلام على محمد وآله الطاهرین و لعنه اللّه على اعدائهم اجمعین . و بعد جناب مستطاب عمادالعلمأالاعلام و حجت الاسلام آقاى حاج شیخ حسینعلى منتظرى دامت افاضاته وکیل این جانب مى باشند دراخذ وجوه شرعیه از قبیل سهم مبارک امام علیه السلام و سهم سادات عظام و مجهول المالک و غیرها . کسانى که مى خواهند وجوه شرعیه خود را به این جانب برسانند ، به وسیله ایشان بفرستند . اخذ ایشان و قبض رسید ایشان به منزله اخذ و قبض رسید این جانب است . و نیز وکیل هستند در دستگردان نمودن وجوه شرعیه و امهال به قدرى که صلاح دانستند و اخذ .

(واوصیه ایده اللّه تعالى بما اوصى به السلف الصالح من ملازمه التقوى و التجنب عن الهوى و التمسک وعروه الاحتیاط فى الدین و الدنیا و ارجو من جنابه الدعأوالنصیحه و السلام علیه وعلى عباد اللّه الصالحین و رحمة اللّه وبرکاته ) .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 105

عکس

ص: 106

تاریخ : 5/1/1350

پاسخ به نامه ثقة الاسلام آقاى محمد یزدى

خدمت جناب مستطاب عمادالاعلام و ثقه الاسلام آقاى آقا شیخ محمد یزدى دامت افاضاته

بسمه تعالى

مرقوم شریف واصل ، سلامت و توفیق جناب عالى را از خداوند تعالى خواستار است . امید است ان شأاللّه تعالى حوزه علمیه قم و سایر مومنین از ارشاد و هدایت حناب عالى برخوردار باشند . آنچه اخیرا مورد تاسف این جانب است اختلافاتى است که نمى دانم با چه دستى در حوزه علمیه قم و بین اهل منبر بلکه محراب حادث شده است و همین نحو بین اهل علم تهران و اهل منبر آن جا حادث شده است ، همان نحو اختلافى که بین علماى مسیحى در وقتى که ممالک آنها را مى گرفتند حاصل شد .

امروز که اصول احکام در دستبرد اجانب و نوکرهاى آنها است به جاى وحدت کلمه ، این نحو تفرق و توهین بعضى از بعضى و تکفیر بعضى موجب کمال تاسف است و کاشف از عدم رشد جامعه است . امثال جناب عالى کوشش کنید شاید موفق شوید آقایان را از این خواب گران بیدار کنید قبل از اینکه همه چیز آنها به باد رفته باشد ، اگر نرفته باشد . (و الى اللّه تعالى المشتکى ) .

والسلام علیکم

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 107

عکس

ص: 108

تاریخ : 10/12/1350

نامه تسلیت به شهید حجت الاسلام آقاى مطهرى

خدمت جناب مستطاب عماد الاعلام و حجت الاسلام آقاى مطهرى دامت افاضاته

بسمه تعالى

به طورى که از مکه معظمه اطلاع رسید ، مرحوم حجت الاسلام آقاى ابوى رحمة اللّه به رحمت ایزدى پیوسته اند . از خداوند تعالى علو درجات ایشان و صبر و اجر جناب عالى و سایر بستگان را خواستار است . به ایشان علاقه خاص داشتم . (اناانشأاللّه تعالى الیه لاحقون ) از جناب عالى دعاى خیر دارم .

والسلام علیکم

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 109

عکس

ص: 110

تاریخ : 1/8/1355

پاسخ به نامه آقاى جلال الدین فارسى

جناب آقاى فارسى ایده اللّه تعالى

بسمه تعالى

مرقوم شریف واصل ، توفیق و تایید جناب عالى را از خداوند تعالى خواستار است . امید است موفق به خدماتى که شروع نموده اید ، شده و به اتمام برسانید . زحمات جناب عالى ارزنده و موجب تقدیر است .

راجع به مطالبى که مرقوم شده است مع کمال الاسف از مسایل لبنان و عدم رشد سران مسلمین و خیانت بعضى از آنها این جانب اگر در حال عادى بودم . ممکن بود بتوانم خدمتى که تا اندازه سزاوار باشد بکنم ولى شاید جناب عالى تمام مطالب را مطلع نباشید ، ایادى وکلأ این جانب تقریبا یا مقطوع با قریب به قطع است و آنچه به طور غیر عادى مى رسد چیزى نیست که بتوان با آن امرى به این خطیرى را انجام داد و تبعیض براى من صلاح نیست . از خداوند تعالى اصلاح امور را خواستار است .

والسلام علیکم ورحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 111

عکس

ص: 112

عکس

ص: 113

تاریخ : 4/5/1356

نامه به اتحادیه انجمن هاى اسلامى دانشجویان در اروپا

اتحادیه انجمن هاى اسلامى دانشجویان در اروپا

بسم اللّه الرحمن الرحیم

مرقوم شریف واصل ، نکته آن که این جانب خطاب به عموم نشریه دادم علاقه خاص به وحدت و همبستگى عموم مسلمین و خصوص طبقه جوان و دانشمندان عزیز در خارج و داخل کشور بوده است .

این جانب از وفادارى انجمن هاى اسلامى در خارج از کشور و از طبقه جوان داخل و خارج کشور در اهداف اسلامى که کفیل سعادت بشر در دنیا و آخرت و تا ابدیت است متشکرم . نفاق مشتى اوباش و عمال اجانب نباید آقایان را در مقصد عالى خود سست کند و مسلما نخواهد کرد . اسلام با این عناصر در طول تاریخ مواجه بوده و طبقه منافقین از صدراسلام تاکنون لکه ننگى بوده اند که خواسته اند مسلمانان حقیقى را از راه حق با حیله و تظاهر به اسلام باز دارند .

هم اکنون در عصر ما تظاهر به اسلام براى محو احکام مترقى آن سرلوحه برنامه شاه ایران و دارودسته منفعت پرست او است و مع الاسف این تظاهرات اسلام کش بهانه براى راحت طلبان سودجو است که مى خواهند از زیر بار مسوولیت فرار کنند غافل از آن که کید آنها از نظر خداوند تعالى و بندگان بیدار متعهد مخفى نیست . با تظاهر به اسلام احکام اسلام را یکى پس از دیگرى پایمال مى کند تاریخ پر افتخار اسلام را محو و به جاى آن تاریخ ننگین ستمکاران و جباران را جایگزین مى کند . در ایران تظاهر به اسلام مى کند و در مصاحبه خارجى مى گوید مذهب هیچ نقشى در دولت ندارد . با سرکار بودن این عنصر ناپاک باید مذهب نقشى نداشته باشد . اگر مذهب نقشى داشت کاخ هاى این عناصر چپاولچى را به سر آنها خراب مى کرد . اگر مذهب نقشى داشت این رژیم فاسد خیانتکار به ملت و اسلام را بر مى چید . اسلام در دولت تو نقشى ندارد که تمام مخازن کشور را در اختیار دشمنان اسلام گذاشته اى براى چند روز زندگى ننگین . مذهب نقشى ندارد که از یک طرف کاخ هاى آسمانخراش مشتى مفتخوار و در کنار آن کوخ هاى محقر مساکین و فقرا و مومنین است . مذهب نقشى ندارد که علماى محترم آن در حبس و شکنجه به سر مى برند و فرزندان اسلام چه دانشگاهى و چه دانشجویان علوم اسلامى مود هتک و لطم و شکنجه واقع مى شوند . اگر مذهب نقشى داشت به مثل بستگان هیچ کاره تومجال نمى داد که سلب آزادى از دوشیزگان دانشگاه و سایر مدارس کند . اگر اسلام نقشى

ص: 114

داشت به مثل شماها مجال نمى داد که زمزمه تغییر تعطیل جمعه مسلمین به تعطیل مسیحیان شود به عذر سودجویى .

تمام مصیبت هاى ما این است که در حکومت تو مذهب و اسلام نقشى ندارد . سرچشمه تمام مفاسد همین است ، سلب استقلال کشور و به صورت مستعمره در آمدن آن ، اختناق همه جانبه و گسترده در کشور ، انباشته شدن زندان ها از مردم آزاده ، فقدان وسایل اولیه زندگى ، چپاول رفتن مخازن کشور ، قبضه نمودن اسرائیل بازار را و مجال ندادن به بازرگانان غیر یهود همه و همه از آن است که مذهب در نزد شاه و دولت او نقشى ندارد .

اکنون وظیفه شما طبقه روشنفکر و جوان و سایر طبقات ملت از هر نوع و در هر شغل آن است که کوشش کنید که مذهب نقشى پیدا کند ، با وحدت کلمه و کنار گذاشتن اختلافات موسمى و مبارزات منفى و در موقعش مثبت مى توان مذهب را صاحب نقش کرد و مشتى محکم به دهان یاوه سرایان زد . از خداوند تعالى اصلاح امور مسلمین و توفیق خدمتگزاران به اسلام و مسلمین را خواهانم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 115

عکس

ص: 116

تاریخ : 13/8/1356

نامه به آقاى جلال الدین فارسى

جناب آقاى جلال الدین فارسى حفظه اللّه تعالى

بسمه تعالى

مرقوم شریف که متضمن عواطف کریمه و تسلیت در این واقعه بود ، موجب تشکر گردید . سلامت و سعادت جناب عالى را از خداوند تعالى خواستارم .

من امید داشتم که این مرحوم شخص خدمتگزار و سودمند براى اسلام و مسلمین باشد ولى (لاراد لقضائه و ان اللّه لغنى عن العالمین ) .

بحمداللّه تعالى طبقات مسلمین خصوصا در ایران به جنبش آگاهانه گرائیده اند و به هیچ وجه قائم به شخص یا اشخاص نیست و امید است به زودى به نتیجه مطلوبه که اجرأ احکام الهى و کوتاهى دست جباران و مترفین است برسد و به برکت نویسندگان آگاه و دلسوز ، انحرافات مشهوده از میان برخیزد و ملت ها خصوص ملت ایران حکومت حق و عدالت اسلامى را مشاهده کنند (انه قریب مجیب ) . از زحمات جناب عالى براى سامان دادن به جنگزدگان متشکرم و اگر از من تایید بخواهید کیفیت آن را مرقوم دارید تا انشأاللّه مع الامکان عمل شود .

والسلام علیکم ورحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 117

عکس

ص: 118

تاریخ : 16/9/1356

بسمه تعالى

به عرض مى رساند سلامت و توفیق جناب عالى را از خداوند تعالى خواستار است . این جانب در این حادثه لازم است از عموم آقایان که محبت و عطوفت نموده اند تشکر کنم ، و چون براى هر یک میسور نیست که جداگانه و به نحو تفصیل عرض تشکر نمایم از جناب عالى که در این امر شریک هستید ، مستدعى است که از حضراتى که در مسجد ارگ مجلس داشتند و از قرار مذکور تلگراف نموده اند از قبل این جانب به طور تلفنى یا هر نحو مقتضى مى دانید تشکر کنید . من گرچه تشکر عرض نموده ام ، لکن به خصوص آن آقایان محترم ، چه روحانیون اعلام و چه خطبا و چه دانشمندان و مهندسین و دکترها و غیر هم لازم است اظهار امتنان و تشکر نمایم . و چون جناب عالى با همه روابط دارید و راه را خوب مى دانید زحمت افزا مى شوم . از خداوند سلامت و سعادت همه را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 119

عکس

ص: 120

تاریخ : 10/12/1356

پاسخ به نامه ثقة الاسلام آقاى صادق خلخالى

خدمت جناب مستطاب عماد الاعلام و ثقه الاسلام آقاى آقاشیخ صادق خلخالى دامت افاضاته

بسمه تعالى

پس از سلام و تحیت مرقوم شما را که تنبهاتى عاقلانه و رندانه داشت مطالعه کردم ، گمان نکیند غفلت دارم و آنچه تایید مى کنم از روى اغماض از گذشته است . آنچه من اطلاع خصوصى دارم و نگفته ام ، شما هم مطلع نیستید ، لکن باید رعایت صلاح تا حدودى که مخالف مصالح عامه نباشد بشود . در غالب نوشته ها و گفته ها ، در قشرهاى مختلف ، آنچه مورد نظرشان است انحراف اذهان از مجرم واقعى است . بیچاره آنها که ملزم به عمل هستند و متهم به خودسرى ، بیچاره آنها که به مقدار کفاف قتل عام نکرده اند باید محاکمه شوند و از درجه و شغل بر کنار . آن منطق دستگاه و این مطالب اینها موید همان کانه یک دست همه را اداره مى کند . من حالم مقتضى نیست که بیش از این تصدیع دهم ، الان در حال تب و سرماخوردگى هستم ولى مهم نیست . من شما را و شماها را فراموش نمى کنم و نمى توانم فراموش کنم . از خداوند تعالى اصلاح امور را خواهانم .

والسلام علیکم

ص: 121

عکس

ص: 122

تاریخ : 2/1/1357

پیام به مناسبت اوضاع اسفناک لبنان

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اوضاع اسفناک لبنان و مصیبت هاى وارده بر برادران ایمانى مظلوم ما در ناحیه جنوب آن موجب کمال تاثر و تالم است . اکنون ده ها هزار لشکر جرار جنایت پیشه اسرائیل ، این جرثومه فساد با اسلحه ها و توپ ها و تانک ها و هواپیماها بر اراضى جنوب مرکز برادران ایمانى ما مسلط و اهالى مظلوم را از منازل خود رانده و خانه هاى آنها را خراب و مزارع را به آتش کشیده و دول اسلامى غالبا در مقابل این جنایات بى تفاوت و احیانا کمک کار به جنایات و یا به نشست و برخاست و مذاکرات بى نتیجه سرگرم هستند و مجاهدین شجاع فلسطین را که مردانه در مقابل اسرائیل مقاومت مى نمایند تنها گذاشته و شاید این نمایشگر توطئه اى بین ابرقدرت ها باشد .

اکنون برادران ما و فرزندان بى پناهشان در آتش مى سوزند و مواجه با خطرهاى بسیار هستند . لازم است مسلمین خیر اندیش خصوصا اهالى محترم ایران که در خیرات پیشقدم هستند در این امر حیاتى به اسرع وقت در نجات آوارگان بى پناه به پا خیزند و با هر وسیله ممکن به کمک آنها بشتابند و با احساس مسوولیت در پیشگاه خداوند تعالى از هیچ گونه مساعدت محترمانه دریغ نکنند و اگر بخواهند از سهم مبارک امام علیه السلام مصرف آوارگان و جنگزدگان کنند ، مجازند تا ثلث صرف نمایند . امید است سران دول اسلامى و خصوص دولت هاى عربى با وحدت کلمه در دفع اسرائیل این ماده فساد کوشش کنند و اگر مسامحه کنند ، خوف آن است که خداى نخواسته این جریان در سایر کشورهاى مشابه عمل شود . از خداوند متعال قطع ایادى اجانب و هواداران آنها را خواستار و استقلال دول اسلامى را خواهانم .

والسلام على من اتبع الهدى

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 123

عکس

ص: 124

تاریخ : 31/2/1357

پاسخ به نامه آقاى جلال الدین فارسى

بسمه تعالى

پس از اهداى سلام و تحیت مرقوم شریف واصل سلامت و توفیق جناب عالى را خواستار است . اگر ممکن مى شد با همت و نظارت جناب عالى و یا به مباشرت شما جزوه هاى مختصرى نوشته شود در موضوع انحراف مکاتب مضره و طبع و نشر شود بین جوانان ایران و خارج و عرب و عجم خیلى به موقع است . و این جانب در صورت عمل در هزینه آن کمک مى کنم ان شأاللّه . کتاب هایى که مرقوم شده است من به اطمینان به صحت نظر شما مختصر وجهى فرستادم چون از وجوه شرعیه است لذا باید در خدمت مکتب اسلام باشد . از جناب عالى امید دعاى خیر دارم .

والسلام علیکم

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 125

عکس

ص: 126

تاریخ : 24/7/1357

بسمه تعالى

پس از اهدأ سلام و تحیت مرقوم شریف واصل توفیق و سلامت جناب عالى را خواستارم . در موضوعى که مرقوم شده بود این جانب بنا دارم در صورت اقتضا حتى الامکان در سوریه اقامت نمایم و بناست یکى از دوستان همین چند روز بیاید براى ارزیابى این موضوع و مذاکره ممکن است با جناب عالى هم ملاقات کند و مشورت در لبنان محذوراتى دارد که تاملجا نشوم نمى روم . از عواطف جناب عالى تشکر مى کنم و از خداوند تعالى اصلاح امور را خواستار هستم .

والسلام علیکم ورحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 127

تاریخ : 28/7/1357

در جمع گروهى از ایرانیان در پاریس

قیام ریشه دار و بى سابقه ملت ایران به منظور احیاى احکام اسلام

بسم اللّه الرحمن الرحیم

در حال حاضر چند تا از این اشخاصى که همه امید زندگى شان را در راه خدا داده اند ، جوان هاشان را داده اند ، رنج ها را کشیده اند و من مواجه بشوم با این صورت هاى انسانى ، جز اینکه گاهى خودم یک احساس حقارتى بکنم ، نمى توانم چیز دیگرى بگویم . من همیشه این مطلب را در ذهنم بوده است که در مقابل ملت ایران که الان همه چیزشان را در راه اسلام مى دهند و در مقابل این ذهنم بوده است که در مقابل ملت ایران که الان همه چیزشان را در راه اسلام مى دهند و در مقابل این صورت هاى جوان از دست داده من خدمتى نکرده ام ، نتوانسته ام دینم را به این . . . اشخاصى که براى خدا قیام کردند ، نتوانسته ام دینى به اینها ادا کنم ، جز اینکه در پیشگاه حق تعالى عذر تقصیر بخواهم که ما همه بندگان او هستیم ، همه تسلیم در مقابل اراده او هستیم ، همه جان نثار احکام مقدس او هستیم و ملت ایران امروز براى همین معنا که اسلام را زنده کند و احکام اسلام را زنده کند ، قیام کرده است و قیامى کرده است که در تاریخ اسلام و در تاریخ ایران سابقه ندارد یک همچو قیام ریشه دارى و اساس دارى .

پیوند تمامى جناح هاى ایران از الطاف خداوند تبارک و تعالى

هم ابعاد این قیام همه قشرها را گرفته است ، اختصاص به یک دسته اى . . . دسته اى دیگرى ندارد . سابق ایام اگر چنانچه یک قیامى مى شد ، مثلا یک نهضتى بود ، روحانیون مثلا چیزند ، جناح هاى سیاسى یا از طرف جناح هاى سیاسى بود ، جناح هاى دیگر خارج بودند یا بازارها یک امرى را مى خواستند انجام بدهند ، جناح هاى دیگر بى تفاوت بودند . امام امروز با دست خداوند تبارک و تعالى ، با اراده حق تعالى ، ایران تمام جناح هایش با هم پیوند کرده اند؛ جناح هاى سیاسى ، جناح هاى _ عرض کنم _ روحانى ، بازارى ، بچه هاى دبستانى و / مردهاى / جوان هاى دانشگاهى ، دبیرستانى همه باهم به راه افتاده اند و قیام کرده اند و همه یک مطلب را مى خواهند . یک همچنین قیامى سابقه ندارد در تاریخ که تمام قشرها روبه یک جهت باشند . همه یک مطلب را کارش داشته باشند ، فریادشان همه بلند باشد

ص: 128

و بگویند که (ماآزادى مى خواهیم ، ما استقلال مى خواهیم ) مقدمه آزادى / استقلالى / استقلال ، اینکه این سلسله خبیثه اى که ما را همیشه از اولى که روى کار آمده تا حالا جز اینکه براى ایران و براى اسلام ضرر داشته باشد ، کارى نکرده است ، این را ما نمى خواهیم . همه باهم ، بچه هاى کوچک الان وقتى که این بچه ها از دبستان خارج مى شوند یا از دبیرستان خارج مى شوند ، توى خیابان ها که راه مى افتند و بروند منزل هایشان ، شعارشان ، شعار مرگ بر شاه است و این یک مساله اى نیست که / ما/ دست بشر بتواند این طور مردم را با هم مجتمع کند و همه قشرها با هم به یک راه بروند این یک دست غیبى الهى است که باید ما به آن امیدوار باشیم .

فریاد استقلال طلبانه مردم در نفى ارزش هاى طاغوتى و اقدامات استعمارگران

و من امیدوارم به اینکه این اجتماع که مثل سیل راه افتاده است هر چه در مقابلش هست ، اینها را بکند و از بین ببرد . هر قوه اى که باشد ، با . . . ملت وقتیکه قیام کرد و مطلبش هم مطلبى بود که حق بود ، یعنى بر هر یک از جوامع بشر این مطلب را عرضه بدارند ، همه حق مى دهند به آنها ، مى گویند شما چه مى خواهید به اعتصابات را راه انداخته اید؟ چه مى خواهید که جوانهایتان را دارید مى دهید ، چه مى خواهید که روحانیونتان را در محبس مى کنند ، تبعید مى کنند؟ چه کارى دارید که سیاسیونتان را مى گیرند ، حبس مى کنند وبازارى هایتان را زجر مى دهند ، شکنجه مى دهند؟ چه مى خواهید که این قدر فریاد مى زنید؟ مى گویند که ما مى خواهیم اسیر نباشیم تحت قدرت هاى بزرگ . ما مى خواهیم که مملکت خودمان ، مال خودمان باشد و مملکت خودمان را خودمان اداره بکنیم . ما مى خواهیم آزاد باشیم ، نه مثل آزادى که شاه به ما مى دهد ، این آزادى که شاه به ما مى دهد ، این براى خودش خوب است ، براى عأ له خودش خوب است این جور آزادى . این آزادى که او مى دهد مثل این . . . آشتى که دولت مى کند ، خوب همه اش خونریزى است ، آزادى همه اش حبس است ، همه اش زجر است . ، اینها همه با هم دست به هم داده اند و با یکصدا دارند صدا مى کنند که (ما آزادى و استقلال مى خواهیم ) . ما نمى خواهیم که وقتى مى رویم سراغ . . . وقتى که مى رویم سراغ . . . . امریکایى ها بیایند اداره اش بکنند/ مستشاران آمریکایى / تحت نظارت مستشاران امریکایى باشند ، یک ارتش انگل درست کنند ، یک ارتشى که مال ایران را صرف در راه او بکنند و او تحت نظارت و تربیت مستشاران امریکایى براى امریکایى ها بخواهد کار بکند . وقتى که نظامش را مى بینید یک همچو نظامى است ، وقتى که اصل آقاى شاهش را مى بینید ، او را هم متفقین اینجا گذاشته اند . خودش مى گوید که متفقین صلاح دیدند که من باشم . پدرش را هم که انگلیس ها گذاشتند ، رادیو دهلى هم اعلام کرد این مطلب را در رابطه با جنگ . . . رادیو دهلى اعلام کرد این مطلب را که ما رضا شاه را آوردیم و بعد خیانت به ما کرد و مى بریمش ، بردنش به جزیره موریس و به جهنم فرستادنش .

ص: 129

وقتى که فرهنگش را ملاحظه مى کنیم ، مى بینیم که این فرهنگ ، فرهنگ استعمارى است ، یعنى فرمایشى است ، یعنى مامور کرده اند . ایشان مى گوید که کتابى نوشته است : (ماموریت وطنم ) درست مى گوید که براى وطنش ماموریت دارد ، از طرف امریکایى ها ماموریت دارد . اما ماموریت دارد این وطن را ، این جوان هاى وطن را ضایع بکند ، اینها را عقب بنشاند ، مملکت را به حال عقب ماندگى نگه بدارد که در آن رشد حاصل نشود . در طبقه جوان رشد حاصل نشود که در مقابل امریکا بایستند و بگوید : آقا چه مى گویید به جان ما . فرهنگش را که ملاحظه مى کنید ، مى بینید که ما چقدرها سال است که مدرسه داریم ، هفتاد سال تقریبا / از دارالفنون / عمر دارالفنون مى گذرد تقریبا و چقدر سالهاست که ما دانشگاه داریم / اینها/ و حالایک لوزتین که مى خواهد شاه عمل کند و بچه شاه عمل بکند ، از آمریکا یا از جاى دیگر باز طبیب مى آورند و هر کسى قدرتى داشته باشد مى رود خارح عمل مى کند . اگر چنانچه یک مریضى باشد ، او را در خارج مرضش را معالجه مى کنند . پس معلوم مى شود که ما نداشتیم . ما دانشگاه نداریم ، اگر ما داشتیم که باید خودمان اداره کنیم خودمان را ، ما باید طبیب از خودمان باشد . وقتى هم که مى خواهند یک بنایى را درست کنند ، یک سدى درست کنند ، حتى یک اسفالتى بکنند ، حتى یک جاده اى بکشند باز هم کارشناس هاى خارجى . اگر ما کارشناس داریم پس چرا از خارج مى آورى ؟ اگر داریم و مى آورى خیانت مى کنى . به اینها محول نمى کنى ، خیانت مى کنى اگر نداریم هم خیانت کردید ، براى اینکه به ملت ما خیانت کردید که ما بعد از این همه سال حالا باز باید یک بنایى که درست مى کنیم ، سدى که درست مى کنیم یک محلى که مى خواهیم براى چیزى درست بکنیم ، باید باز از خارج بیاوریم ، از امریکا و یا از اروپا کارشناس بیاوریم . به هر چیزش که شما نگاه بکنید ، مى بینید که لنگ است . به اقتصادش نگاه کنید مصیبت است . الان احتیاج مملکت ایران به خواربار در یازده ماه یا یازده ماه ، این طور که کارشناسان مى گویند یا یازده ماه و روز احتیاج به خارج دارد ، یعنى یا سى روز یا سى و سه روز ایران مى تواند که اداره بکند زراعتش یا کشتش ، زراعتش اداره بکند ایران را ، مابقى زاید بر سى روز یا سى و سه روز را باید از خارج بیاورند و مى بینید که دارند از خارج مى آورند . اصلاحات ارضى آقا به اینجا منتهى شد که یک بازارى درست کرد براى آمریکا که آمریکا چیزهایى که باید بریزد دور به ایران بفروشد . نفت ما را که دارند این طور مى برند ، بعد از سى سال دیگر (به قول شاه ) بعد از سى سال دیگر تمام مى شود نفت . نه اینکه نفت تمام مى شود ، نخیر تمام دارند مى کنند ، دارند با این لوله هاى بزرگ که به اندازه این اطاق شاید بعضى هایشان بزرگى اش باشد ، به اندازه قامت انسان زیادتر بلندیش دورش هست ، هیکلش هست ، دارند با زور نفت هاى ما را در مى آورند و مى فرستند طرف امریکا ، عوضش هم که باید به ما بدهند ، عوضش هم اسلحه اى را که مى خواهد امریکا بیاید در ایران پایگاه داشته باشد در مقابل شوروى ، باید یک چیزى هم به ایران بدهد ، اگر چنانچه اجازه اش . . . نباید اجازه بدهند . لکن حالا این خیانت را کردند و خواستند اجازه بدهند .

ص: 130

باید یک چیزى هم بدهد به ما که بیاید پایگاه درست بکند . نفت ما را مى گیرد پایگاه درست مى کند براى خودش ، عوض به ما مى دهد؟ عوض یعنى پایگاه درست کردن براى آمریکا یا آن اسلحه هاى بزرگ ؟ ! حتى از ممالک دیگر ، فرانسه مى خرند آن چیزهاى بسیار گران قیمت را که به درد ما نمى خورد ، به عوضش نفت را دارند مى برند ، طیاره هاى 350 میلیون دلارى ، 350 میلیون دلارى در ایران مى خواهند بیاورند .

شما به هر چیزى که در مملکت ایران فکر بکنید ، این آدم که از پدرش بدتر است که پدرش از شمر هم بدتر بود ، این آدم هر چه را ملاحظه مى کنید به ما ضرر زده ، از مذهب گرفته تا سیاست ما گرفته تا مسایل اجتماعى گرفته تا مسایل اقتصادى گرفته تا مسایل فرهنگى گرفته ، تا مسایل نظامى گرفته ، این خیانتکار است . / ما مى گوییم که / ، ملت ما مى گویند که مرگ بر این سلطنت ، سلطنت خیانتکار و ما این سلطنت خیانتکار نمى خواهیم . اصلش سلطنت از اول خیانتکار بوده ، خوب هایشان هم بد بودند ، آنهایى که شما یا مردم به واسطه تبلیغات برایشان دعا مى کنند ، آنها هم خبیث بوده اند ، آنها دیگر بدتر از اینها هستند .

منطق ملت تحقق یک رژیم عدالت پیشه است

منطق ما این است که ما یک حکومتى مى خواهیم که این به حال ملت ما دلسوز باشد . ما یک رژیمى را مى خواهیم که رژیم عدالت باشد و در همه رژیم هایى که ما مطالعه بکنیم جز رژیم اسلام جز حکومت اسلامى ، حکومتى نیست که عدالت داشته باشد . همه براى خودشان است ، منتها یک دسته اى هستند که ملایمترند و یک دسته اى تندروترند . مملکت ما از آنهاست که با تندى و با سرعت مى خواهد این مملکت را خراب بکند . شما بدانید که اگر این شخص باقى باشد ، _ خداى نخواسته _ و اگر این رژیم منحوس این مرد باقى باشد ، اگر این هیات حاکمى که به ما حکومت کرده است باقى باشد ، براى نسل آینده ما جز فقر هیچ چیز نیست ، براى اینکه نفتش را مى دهند و تمام مى کنند ، گازش هم که دارند به شوروى مى دهند و تمام مى کنند ، مراتعش را ، جنگل هایش را ، همه اینها را که به این و او داده اند و از بین برده اند زراعتش هم که اصلا دیگر ما زراعتى نداریم که جوابده این جمعیت باشد . بعد از /یک / سى سال دیگر این مملکت هیچ منابع ثروت ندارد . اگر این رژیم سرکار باشد ، منابع ثروت شما به کلى از بین خواهد رفت . فریاد ما ، فریاد روحانیون ، فریاد سیاسیون ، فریاد آنهایى که دلشان به حال این مملکت مى سوزد این است که این مملکت را بگذارید که براى نسل آتیه باقى باشد بتوانند در آن زندگى کنند/ اینها /در یک قرن بعد ، یعنى سى سال بعد دیگر نمى شود در این مملکت زندگى کرد براى اینکه همه چیزهایش را به باد فنا دادند و خراب دارند مى کنند . ایشان گفته است که من اگر بنا شد _ در یکى از مصاحبه هایى که کرده است _ شاه گفته است که اگر من بنا شد بروم ، مملکت را یک تل خاک مى کنم و مى روم . تو حالا که هستى از یک تل خاک بدترش کردى ، تو دیگر چیزى براى ما باقى نگذاشتى . این شاه براى ما چیزى دیگر نگذاشته و آمریکا باید از او کمک کند ، باید پشتیبان او باشد براى

ص: 131

اینکه بهتر از این نوکر کى ، که همه مملکت ما را دارد تقدیم مى کند ، در ازایش پایگاه براى او درست مى کند ، هم عوضش / را / در جیب خودش مى رود ، هم معوضش در جیب خودش مى رود ، هم نفت در جیبش مى رود ، هم عوض نفت براى خودش پایگاه اینجا درست مى کند . بهتر از این چه نوکرى مى خواست باشد؟ البته باید بگوید که شاه آزادى خوب داده است و _ عرض مى کنم _ یک مملکت مترقى دارد درست مى کند به منطق آقاى کاتر . آزادى عبارت از کشتارهایى است که الان در ایران دارد مى شود که هر روز دنبال هم دارد واقع مى شود و ترقى اجتماعى عبارت از همین هاست که نصیب ما شده است و همه ابعادش ، ابعاد از هم ریخته است . بله براى شما خیلى کار خوبى شده و لقمه چربى است براى خارجى ها ، الان نفت شرق و خصوصا نفت ایران و حجاز اینها لقمه چربى است براى / البته باید پشتیبانى خودش را اعلام بکند . شوروى هم باید پشتیبانى خودش را اعلام بکند براى اینکه گاز را دارد مى برد . منافع دارند اینها .

خواست بحق مردم ، قطع ید غارتگران از منابع و ذخایر ایران

صداى مردم که در آمده مى گویند که مى خواهیم این منابع را که داریم به طور عقلایى ، به طور صحیح استخراج بشود و به طور صحیح فروش برود . ما نمى خواهیم که نفت را توى جیب خودمان کنیم یا ببریم . ما مى خواهیم نفت را بفروشیم ، اما نمى خواهیم غارت بشود . ما نفتمان را مى خواهیم بفروشیم ، هر مملکتى بهتر خرید آن نفت را به او بدهیم و پول از او بگیریم ، ارز بگیریم ، نه آهنپاره بگیریم . نه طیاره که به درد ما نمى خورد بگیریم . پول را بگیریم و صرف این ملت بکنیم ، ملتى که آب ندارد . آقا شما ملاحظه تهران را نکنید یا نمى دانم بالاى شهرهاى تهران را / یک / شما قدرى اطراف تهران سوار شوید بگردید ، یک قدر این چادرنشین ها ، این زاغه نشین ها را ملاحظه کنید ببینید اینها چه زندگى دارند . همین تهران که پایتخت است و چى هست و به دروازه تمدن نزدیکتر است ، شما یک روز بروید بگردید یک وقت صرف کنید . . . بروید بگردید اطراف تهران ببینید در چند جاى تهران یک محله هایى درست شده است که اینها / با / که خیلى خوب درست کرده باشند ، یک خانه گلى ، خودشان باهم دست به هم داده اند ، یک خانه گلى درست کرده اند براى یک عائله اى . اینها چرا اینجا جمع شده اند؟ براى اصلاحات ارضى . اصلاحات ارضى که کردند ، مردم در دهات خودشان نتوانستند بمانند ، به هم خورد اوضاعشان ، نتوانستند در آنجا بمانند ، هجوم کردند طرف شهرستان ها که بیشترشان طرف تهران آمدند و این بیچاره ها حالا آمده اند در تهران در یک زندگى بسیار ناگوار و سخت زندگى مى کنند . همه شان هم / چه / جوانى نیستند که بتوانند حالا که یک حمالى بکنند ، بتوانند یک چرخى را پیدا کنند و دور بگردند و چیزى بفروشند . بسیارشان پیرمردند ، پیرزنند ، بیچاره اند ، ضعیفند و اینها دارند در این زاغه ها زندگى مى کنند . قریب به بیشتر از سى مورد براى من نوشته بودند _ که من الان نوشته اش

ص: 132

هم پیشم نیست و حافظه اش را هم که ندارم _ قریب سى مورد یا بیشتر ، زیاد محله هایى است که در تهران هست از این بیچاره ها در طرف . . . چند تا در طرف چى ، چند تا در بالاى شهر حتى در آن محله هاى بالاى شهر درآنجاها همه هست . آنها براى خاطر اصلاحات ارضى از آنجا کوچ کرده اند و آمده اند اینجا و یک زندگى بیچارگى ، آب ندارند ، برق ندارند ، اینها چیزهایى نیست که آنها نداشته باشند . در همین تهران در محله هاى دیگر هم برق ندارند ، چند جایش تاریک است . آب ندارند ، برق ندارند ، زندگى هیچى ندارند ، اینها در یک گودال هاى بسیار گودى بعضى شان زندگى مى کنند که آب را باید بروند از آن بالاها کوزه ها بردارند بیاورند . این زندگى است که اینها براى اینها درست کردند؟ ! در دهاتى که یک قدرى دورتر است ، من خودم سروکار دارم با آن کسانى که اهل آن دهات هستند که مى آیند از من اذن مى گیرند یک قدر پول ما بدهیم ، یک قدرى خودشان از خودشان بگذارند ، مى گوید که یک فرسخ راه است بین آنجایى که این انبارى که آب هست تا آنجایى که ، این دهى که آن بیچاره هست یک فرسخ راه باید بروند آب بیاورند براى خوردن . آنوقت پول مى گیرند و یک آب انبار درست مى کنند که باران ها بیاید در آنجا جمع بشود و آنها در وقتى که باران نیست از این آب استفاده کنند .

شما نگاه نکنید به این اتومبیل هایى که 4 نفر در تهران سوار مى شوند و چه مى کنند . نه یک دسته شان از خود آنها هستند ، یک دسته شان هم . . . شما سایر شهرهاى ایران ، سایر دهات ایران ، آنجاهاى خود تهران در این زاغه ها ، یک نظرى به اینها بکنید ، ببینید چه مى گذرد بر این ملت . یک ملتى که این طور دارد بر او مى گذرد ، یک نفتى که باید این ملت را اداره کند و اگر چنانچه و به طور امانت ، یک هیات حاکمه امین ما داشتیم و به طور امانت این را خرج و صرف مى کردند و مى فروختند و مى گرفتند و خرج این ملت مى کردند ، نباید ملت این طور باشد . فریاد ما به این است که چرا باید این طور باشد که یک دسته بیچاره اى این طور زندگى کنند ، یک دسته هم براى ویلا پنج میلیون دلار بالاخره این را هم نوشته بودند پنج میلیون دلار براى گلکارى تزیینات ، گلکارى ویلاى یکى از خواهرهاى شاه خرج شده . ازکجا آورده اند؟ رضا شاه با دست خالى آمد و کودتا کرد ، املاک مردم را هم به زور گرفت و بعد هم املاک را ، یک مقدارش را رد کردند . از کجا آورده اند؟ این بنیاد پهلوى از کجا ، از کجا دارد اداره مى شود؟ از همین اینها از همین پول ملت . این ملت باید نفتش را این طور از دستش بگیرند و سایر چیزهایش را ازش بگیرند و خودش آن طور زندگى بکند و یک دسته هم آن طور زندگى بکنند ، این طور بچاپند این ملت را .

همه مکلفید که تا آخرین نفس بر علیه دستگاه ظلم تبلیغ و افشاگرى کنید

فریاد من این است که نباید این طور چاپیدن ها باشد . باید این رژیم به کلى تبدیل بشود . ما تا آن

ص: 133

وقت که نفس داریم مى گوییم و آن وقتى که نفسمان قطع شد ، خوب دیگر عذر داریم پیش خداوند تبارک و تعالى . شما هم مکلفید آقا ! یک ملت است ، مصالح یک ملت است ، مصالح اسلام است ، شما هم مکلفید ، که هر چه مى توانید تبلیغات کنید به ضد اینها ، یعنى مسایل حقیقى واقعى ایران را بگویید ، آنى که مى گذرد بر این ملت شما بگویید ، آنى که در دانشگاه ها مى گذرد ، آنى که در دانشسراها مى گذرد ، آنى که در دبستانها حتى مى گذرد ، دختر کوچولوها را کشتند امسال ، نوبت رسید به این دختر بچه هاى هفت هشت ساله . آنچه که در زندان هاى ایران مى گذرد ، آنچه که در ایران که خودش زندان است مى گذرد ، اینها را به این اشخاصى که آشنا هستید شما در اینجا ، مدارس اینجا میروید ، در _ عرض مى کنم که _ جوامع اینها هستید ، به اینها هر کدامتان موظف هستید بگویید . اگر احیانا شما به 10 نفر ، 20 نفر از اینها مطالب ایران را بگویید یک موجى پیدا مى شود ، باز خدمتى است اینها دارند جانشان را مى دهند ، خدمت مى کنند به شماها ، شماها هم باید تبلیغات بکنید ، شما باید حرف بزنید اینجا مى توانید در مطبوعات اینها طرح بکنید ، حرف هایتان را مصاحبه مى توانید بکنید ، مصاحبه بکنید و بگویید حرف هایتان را . مثل من نیستید که ممنوع المصاحبه بشوید ، بگویید حرف هایتان را .

من از خداى تبارک و تعالى سلامت همه تان را مى خواهم و من امیدوارم که انشأ اللّه این سیلى که از جمعیت ایران به یک طرف متوجه شده است و با عقیده من به دست خدا پیدا شده است این و بشر نمى تواند این طور کار را بکند من از خداى تبارک و تعالى مى خواهم و امیدوارم که این سیل خروشان ، این هرزه ها و علف هرزه ها را ببرد به کنار و مملکت تان براى خودتان بشود و خودتان اداره کنید مملکت تان را . انشأ اللّه همه تان موفق باشید ، موید باشید . و من عذر مى خواهم از اینکه حال مزاجى اقتضأ نمى کند که اینجا بنشینم با شما صحبت کنم .

والسلام

ص: 134

تاریخ : 10/8/1357

در دیدار با گروهى از ایرانیان در حومه پاریس

یک وجود مطلق روحیه مردم را فعال و قوى و متحرک کرده است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

بنا ندارم که . . . یک جهت راجع به . . . و یک جهت مربوط به . . . این روزها ، ملت . . . من گمان ندارم که در هیچ جا . . . داشته باشم

این مدت هم . . . ملت ، این قیامى که ملت ها کرده است و این روحى که دارد ، این قیام که حالا مسأله اقتصادى رسیده است ، در طول تاریخ ما نداریم که در تاریخ ایران در تاریخ بشرى هم که یک ملتى این طور هوشیار شده باشد ، یک وقتى که بازار یک شهر را مى خواستند ببندند ، همه . . . کم کم رسید به اینجا که . . . وقتى که یک حادثه اى پیش مى آمد و علما . . . مى کردند .

. . . هر امر جزیى یا بهانه جزیى که به دست مردم مى آید ، بازارها را تعطیل مى کنند ، قم نه ، همه شهرها ، سرتاسر ایران وضع این طور شده است که بازار ایران که یک بازار به اصطلاح اینها . . . بازار تهران یک بازار سیاسى است ، الان به وضع . . .

تعطیل ایران به خصوص بازارش ، بازار کسبش آنطور شده است و این مردمى که آن وقت براى تعطیل یک روز ناگوار بود بر ایشان ، حالا اگر به آنها بگویند باز کنید ناراحت مى شوند . الان گاهى وقت ها شکایت کردند از این که مثلا فلان آقا گفته است که . . .

مردم نارحت مى شدند یا اگر یک سفارشى مى شد که مثلا دیگر تعطیل بس است ، در حین اینکه داشتند باز مى کردند سفارش مى شد مى بستند . وضع مردم ، یک وضع خودکار شده است . یعنى یک وجود مطلق روحیه مردم را به درجه اى فعال و قوى و متحرک کرده است که حالا دیگر از اینکه بروید سر اصل کارتان ناراحت مى شوند و . . . این جاست . از این طرف اگر یک وقتى ، یک خونى از دماغ یک کسى بیرون مى آمد یک ضربى به کسى وارد مى شد این مصیبت بود ، این دیگر فرصت همه کار . . . فرضا اگر یک نفر مثلا کشته بشود این مصیبت بود ، حالاوضع به این جا رسیده است که همین

ص: 135

دیشب من کاغذى داشتم ، دریافت کردم از یک مادرى که نوشته است . . . که من پنج تا ، یا چهار تا از اولادم . . . کشته شده اند ، و اظهار افتخار مى کرد و گفت من هم خودم چه خانواده ام همینطور عادى شده است آنجا چند تا کشته داده اند . . . یک مسأله عادى شده است . . . پیدا شده است . . . و مساله ، مساله مبارزه کنونى به یک وضع عادى طبیعى الان در ایران در آمده است . نه در یک شهر و دو شهر . شما در روزنامه ها شاید تمام مطلب را ننویسند ، رادیو هم تمام مطلب را . . . البته لکن حالا آن مقدار نیمه اى را که مى گویند . . . رادیوهاى خارجى مى رسد ، مى بینید که هر وقت که رادیو را باز مى کنید که اخبار مى گوید ، اخبارش همین هاست که بیست و چند شهر . . . کشته شده است ، فلان ده ، حالا رسیده است به دهات . . . چند هزار نفر اعتصاب کردند ، این مسایل سیاسى که آن وقت اسمش نبود و اصلا اعتصاب صحبتش نبود سابقا صحبت این که اعتصاب صورت بگیرد ، اصلا نمى فهمیدند مردم اعتصاب یعنى چه ، الان اعتصاب هم به یک صورت عادى در آمده است که ملت ایران شهرش اعتصاب مى پذیرد که ، پنج هزار نفر همه برادران همه . . . اعتصاب کردن یا اخیرا اعتصاب کارگرها در شرکت نفت . . . قضیه نفت خدا تأییدشان کند ، . . . آنوقت در ذهنم بود که به آنها بنویسند نفت خودشان را پس بگیرند ، نگذارید بخورند ، . . . مى کنند ، لکن خوددارى مى کنند . این الان یک مطلب صحیحى است ، الان اعتصاباتى که در ایران پیدا شده است ، اعتصاب در مدارس ، اعتصاب در کارگرها ، اعتصاب در هواپیمایى اعصاب در همه اینها الان در اعتصاب هستند ، اعتصابى که سابقا اگر مى گفتند اعتصاب ، نمى دانستند اعصاب چى ، چى هست ، حالابه طور خودکار بدون این که حالایک کسى ، / به ایشان / دعوتشان بکند ، خودکار مردم اعتصاب مى کنند .

و دولت خیال مى کرد که مى تواند اینها را ، اعتصابات براى اینکه مزدمان کم است درست کند ، خودشان اعلام مى کنند ، اول اینکه . . . اعتصابات شده بود این حرف را مى زند از خراسان به من پیغام داده بودند یک دسته اى که یادم نیست کدام دسته بودند . . . دروغ است ، اینها اعتصاب سیاسى است . حالا هم دارند اعلام مى کنند که اعتصاباتى که ما مى کنیم ، براى این است که زندانیان سیاسى بیرون بیایند و حکومت نظامى لغو بشود و این خارجى هایى که ریختند به جان این ملت و به جان سرمایه این ملت ، اینها هم بیرون بروند . این قلم آخرش ، یک قلم ارزشدارى است ، این تقاضاى آخرش تقاضاى ارزشدارى است ، نمى گویند اینها . . . ، صد هزار یا چهل و پنج هزار یا پنجاه هزار یا شصت هزار ، این طورها . . . به اصطلاح که از این امریکایى . . . آمده اند . . . لکن با حقوق هاى بسیار گزاف . الان اعتصاب ، همین طور مبارزه ، خونین ، همین طور بستن بازارها ، خیابان ها و تظاهر و بیرون آمدن و _ عرض کنم که _ مرده باد گفتن و اظهار تنفر از دستگاه جبار کردن ، به یک صورت عادى بیرون آمده است .

در چند سال پیش از این اگر در هر یک از این بازارهاى ایران یک پاسبان مى رفت و امر مى کرد که دکان ها بالاش باید بیرق باشد ، بیرق مثلا چه باشد ، امروز چهارم آبان است مثلا آبان یک ماه منحوسى است ، اگر چنانچه یک پاسبان وارد مى شد در بازار و به آنها مى گفت که باید بیرق کذا بزنید ، هیچ تخلف نمى شد ، کسى مخیله اش نمى آمد که با پاسبان مى شود مخالفت کرد ، هیچ در ذهن مردم وارد نمى شد که با پاسبان بشود یک مخالفتى کرد ، همه . . . یک پاسبان مى آمد سرتاسر بازار

ص: 136

تهران ، بازار قم ، بازار شیراز و امر مى کرد به اینکه ببندید . . . بیرق بزنید . . . چراغان بکنید ، مى کردند . حالا قضیه اینکه به حکومت نظامى سرنیزه و حکومت طاغوت ، حکومت کذا ، ابدا مردم دیگر اعتنأ نمى کنند . ما حکومت نظامى هاى سابق را دیدیم ، حکومت نظامى سابق همچو که مى گفتند فلان جا حکومت نظامى شد ، دیگر جرأت داشت کسى مخالفت با حکومت نظامى بکند؟ ! با پاسبان نمى کردند با حکومت نظامى بکنند؟ الان شما ملاحظه مى کنید حکومت نظامى در چند شهر ایران هست و هیچ کدام اعتنا نمى کنند ، مى ریزند بیرون و فریاد ، و آنها هم از اینکه حالا دیگر تعرض شدید بکنند ، یک قدرى عقب نشینى کردند ، زیاد عقب نشینى کردند .

الان ملت ، بچه دوازده ساله اش مقابل پاسبان مى ایستد ، مى گوید مرگ بر شاه

این وضع ملت ماست ، مقایسه باید کرد بین این ملت قبل از این نهضت و حالا مقایسه 30 سال پیش از این با حالا ، که ملت ما تا چه حدود رشد سیاسى کرده است ، رشد دینى ، سیاسى _ دینى . آن وقت به آن وضع بود که براى هیچ امرى دخالت براى خودش قایل نبود ، که به ما چه ربط دارد ، مملکت خودش است . . . ملت از خودش است ، اینها همه از خودش است ، حالا از خودش است هر کار . . . این یک منطقى بین توده مردم که لااقل الا بعضى خیلى نادر ، که آنها هم حرف نمى توانستند بزنند اما منطق شان . . . نمى توانستند بگویند ، توده مردم منطق شان این بود که شاه است . . . مملکتش است ، رعیتش است ، این منطقى بود ، شاید همه تان یادتان باشد در 20 سال ، 30 سال پیش از مسأله این طور بود که منطق توده ملت مستضعف ما به واسطه خو کردن بر این قلدریها و دیکتاتوریها هى تو سرى زدند و اینها عادت کردند به تو سرى خوردن . یک ملتى اگر چند سال ، 2500 سال ، 2500 سال یک ملتى زیر لگد اینها بوده است ، یک ملتى که 2500 سال زیر این پرچم کثیف بوده ، شاهنشاهى کثیف ترین رژیم هاى دنیا و اشخاص دنیا ، این ملت عادت کرده . به اینکه خودش را زیر دست و پاى اینها ، هر کارى مى کنند وا بدهد و هیچ ابدا آه هم نگوید ، حق قایل باشد مملکت خودش است ، رعیت خودش است ، این منطق بود آن وقت در مخیله محمدرضا خان خطور نمى کرد که یک روزى کسى بگوید که شاه چرا این جور کرد . چرا یعنى چه ؟ یعنى اول شخص ایران _ فرض کنید اگر نخست وزیر باشد _ جرأت این معنایى که یک کلمه چرا بگوید . . . وقتى که در یک اجتماعى ، زمان آن نخست وزیر 13 ، 14 ساله ، در یک اجتماعى ، کسى گفته بود که شخص اول مملکت ، به او برخورده بود ، اول ، معنایش این است که یک شخص دیگرى هم در این مملکت هست که اسمش دوم است ، چرا گفتى شخص اول مملکت ؟ مگر ما یک شخص دیگرى هم داریم که شخص اولى باشد؟ این شخصیت اعلیحضرت ، هیچ کس اینجا نیست ، یعنى ما شخصى نداریم که شخص دوم باشد و بگویید شخص اول ، اینها به این صورت داشتند مردم را عادت مى دادند و عادت مى دادند و عادت کرده بودند به این معنا که چه فرمان ایزد ، چه فرمان شاه . شاه ، همان فرمانش ، فرمان ایزد است ، فرقى نیست مابین فرمان ایزد و فرمان شاه . یک کلمه اى هم ، که این کلمه ، کلمه صحیحى بود ، به طور غلط معنا کرده بودند که (السلطانه ظل اللّه ) را غلطى معنا کرده بودند که سایه ،

ص: 137

سایه هر شخصى هیچ از خودش ندارد ، هر چه دارد ، حرکتى اگر باشد ، از آن کسى است که صاحب . . . از دیگرى است ، یک نفر آدمى که یک جایى دارد راه مى رود یا دارد حرکت مى کند ، سایه اش خود سایه همین طورى حرکت نمى کند ، حرکتش به حرکت این آدم است ، یعنى هر جورى که شخص . . . حرکت بدهد ، حرکت سایه هم همین طورى حرکت مى کند ، راه برود ، سایه هم دنبالش است ، بنشیند ، سایه هم . . . خودش چیزى ندارد ، هر چه دارد از اوست . سلطان ظل اللّه ، فاتحه همه سلاطین را خوانده که اینها سلطان نیستند ، آنکه ظل اللّه نباشد ، آنکه براى خودش یک چیزى قایل باشد ، یک حرکتى بر خلاف حرکت امر الهى بکند ، او ظل اللّه نیست ، او مستقل است ، او خودش یک چیزى است ، پیغمبر اکرم ظل اللّه است ، براى اینکه از خودش هیچ نیست ، همان وحى یوحى است ، تابع وحى است ، تابع امر خداست ، نهى خداست/ حرکت / به حرکت او ، به تحریک او حرکت مى کند ، هر جنگى که بکند با وحى الهى مى کند ، خودش یک آمال و آرزوى نفسانى ندارد که روى این آمال و آرزوى نفسانى یک کارى انجام بدهد حضرت امیر _ سلام اللّه علیه _ منقول است از ایشان که وقتى با آن عمر بن عبدود بود که مقاتله مى کردند ، وقتى که او را شکست . . . و به زمین زد او جسارتى کرد به حضرت تفى انداخت ، حضرت پا شدند ، نقل است که ایشان پا شدند و رفتند بعد برگشتند و سرش را کندند ، کسى سوال کرد ، گفتند چون آن وقت یک کارى با من کرد ، من خوف این را مثلا داشتم که آن معصیتى در کار باشد ، در آن کار کار باید الهى باشد ، این _ ظل اللّه _ او کلمه صحیح را که فاتحه همه سلاطین ، فاتحه همه قلدرها و ثروتمندان را مى خواند و تکلیف مؤمنین و مسلمین را با سلاطین ، سلاطین جور تعیین مى کند این هم غلط . . . معنا کرده بودند و به خورد مردم داده بودند که ظل اللّه است که باظل اللّه چه مى توانیم بکنیم ، چه فرمان ایزد ، چه فرمان شاه . این غلط کارى ها و این _ عرض مى کنم که _ جور و ستم ها و این خیانت ها را به طورى کرده بودند که یک ملتى عادت به آن کرده بود اگر وقت نمى شد ، . . . . . . عادتش بود ، که چه شد ، مثلا چه شد که این نشد . الآن ملت به جایى رسیده است که بچه دوازده ساله اش مقابل پاسبان مى ایستد ، در قم در جاى دیگر مى گوید که مرگ بر شاه ، این خودش را مى خواهد نشنیده بگیرد ، گفت به به چرا اینقدر . . . و آن شعارى که مى داد . . . مطلب این طور شده است الآن که یک مسأله عادى شده است الان بین ملت ما . قضیه مرگبر شاه یک مسأله عادى ، بچه تازه زبان باز کرده و با این کلمه ، زبان باز کرده ، چه کلمه مبارکى است .

هیچ دستى نمى تواند این جور یک ملتى را تغییر بدهد ، این دست خداست

این راجع به ملت ، که ملت ما به برکت این نهضت خودش ، نهضت جوشیده است از متن ملت جوشیده و بیرون آمده ، نمى تواند کسى بگوید که مال من است ، هیچ کس حق ندارد . . . . هر کس بگوید که این مکال من است و مال آن نیست ، هیچ دستى نمى تواند این جور ملتى را تغییر بدهد ، خداست این کار کرده است ، این دست خداست ، هیچ قدرتى نمى تواند در ظرف ، مى شود گفت یک سال و چند ماه یک سال و چقدر ، براى این که قبلش یک قدرى همین طور تدریجى بود کار و باز رشد نکرده بود . در ظرف یک

ص: 138

یک سال و چند ماه اوج ، از تحول و تبدیلى که در مملکت ما ، در ملت ما حاصل شده است ، که راه صد سال رفته ، یعنى 2500 سال را زیر پا گذاشته و مالانده ، نمى شود که با دست زید و عمر باشد . این نمى شود ، نمى شود گفت که روحانیون این کار را کرده اند ، نمى شود گفت مردم بازار این کار را کرده است . خیر ، دست خداست و از متن بطن توده است ، این به امر خدا ، و لهذا امید بخش است . چون الهى است ، امید بخش است . الان وضع ملت ما یک همچو وضعى شده است که درست بر عکس آن وضعى که در سابق داشت که طبیعى این شده بود که باید ، باید این کار را بکنند ، باید از شاه ، از نمى دانم پاسبان و از صاحب منصب ، اینها . . . احترام کرده بود باید چه کرد ، باید کتک خورد و حرف نزد ، باید مالیات ظلمى را داد و حرف نزد ، باید فحش خورد و صدا در نیاورد ، حالا رسیده است به تحول ، این جور تحول به برکت امر الهى و جوشش از متن ملت ، به آنجا رسیده است که طبیعى شده است که مرگ بر این سلطنت . . . این طبیعى شده الان ، بچه اى که تازه زبان باز کرده فقط ، من همین چند روز داشتم یک بچه کوچولو که مربوط به ما بود . . . همین مساله بود ، یعنى . . . . نسبت به بچه اى که تازه زبان باز کرده این را مى گوید یک مساله طبیعى شده الان . پس ما تا حالا آن خدمتى که این ملت به خودش کرده است ، این عنایتى که ذات مقدس حق تعالى به این ملت کرده ، خیال نکنید که بعضى از این اشخاصى که از خود دستگاه . . . . وسوسه مى شوند . خوب ، چى چى شد . . . آن خونریزى ها چه کرد ، چه شد این نهضت ، چه کار کرد ، این تضعیف و . . . چى چى شد ، خوب چى چى بود . . . ببینید چى بود و چى شد یک ملتى که همه اش ذلت و پریشانى و سکوت در مقابل ظلم ، الان در مقابل ظلم مثل یک کوه ایستاده است و با مشتش ، با سرنیزه دعوا مى کند . چى مى خواهید بشود از این بالاتر ، که یک ملتى جوان هایش را جلوى تانک و توپ مى برد ، کشته مى شود بعد هم مى گوید که فدایى دادم خیلى خوب ، بسیار خوب ، باقیش را هم حاضرم ، مى خواهد چى بشود؟ بهتر از این چى ، یک تحول بالاتر از این پیشرفت ، بالاتر از این پیشرفت معنوى ، بالاتر از این چیست که یک ملتى ، آن حالش در ظرف یک سال ، یک سال و یک ماه تبدیل شده به یک حال دیگرى ، به یک چیز این طورى ، این راجع به ملت و وضع ملت که مشابه نمى توانید پیدا کنید که این طور در همه جا ، در جاهایى که در طول عمرشان یک روز تعطیل براى این امور نکرده بودند ، در بعضى شهرهایى که در طول حیاتشان یک روز در این امور دخالت نکرده بودند و اگر یکى دخالت مى کرد ، مى گفتند که این آقا سیاسى است . اگر یک کسى در یک امر از امور زندگى این مردم ، مقابل دولت مى ایستاد مقابل مثلا چى مى ایستاد ، این را به مارک سیاسى مى زدند دیگر باید برود در خانه اش منزوى بشود براى اینکه این سیاسى است . این منطق مردم شده بود به واسطه تبلیغات شومى که کرده بودند در طول تاریخ که مردم را عادت بدهند به این وضع زندگى و به کتک خوردن و منابعشان را بردن و باز خودشان هم همراهى کردن .

این یک خدمتى است که در طول تاریخ سابقه ندارد که به این ملت شده است این خدمت و این ملت ، این تحول را پیدا کرده است ، نباید گفت چى شده است ، خیلى شده است ، خیلى . . . ما بر فرض اینکه این طور باشد که نه ، هیچ کار دیگر نتوانیم بکنیم تا اینجا همه ما را بگیرند خفه کنند و هیچ

ص: 139

کارى هم نتوانیم بکنیم لکن تا اینجا که شده ارزش داشته ، یعنى این فداکارى که ملت ایران کرده است ، و این تحولى که پیدا کرده و دنبال این و همراه این ارزش داشته است که صدها نفر ، هزارها نفر کشته بدهد ، فدایى بدهد یک همچو روحیه اى درست بکند ، یک روحیه زنده اى که الان شما خیال نکنید دیگر نمى توانید تحمیل کنند بر شما آن ظلم هایى را که مى کردند ، دیگر گذشت / دیگر/ تحمل ظلم ها ، دیگر نمى توانند اینها پاسبان را بفرستند در بازار و بگویند . . . این دیگر گذشت . . .

در اکثر سطرها علامت سه نقطه گذاشته شده که بیانگر کلمات یا عباراتى است که به هنگام پیاده کردن نوار مفهوم نشده است .

ص: 140

تاریخ : 18/8/1357

در دیدار با گروهى از جوانان دختر و پسر فرانسوى علاقمند به اسلام

مترجم : عده اى از جوانان فرانسوى هستند که به اسلام علاقه شدیدى پیدا کرده اند . در این دسته گلى که به شما تقدیم داشتند ، مى گویند که حضور شما باعث علاقه بیشتر به اسلام شده است .

امام خمینى : من امیدوارم که حکومت اسلامى در ایران تشکیل بشود و مزایایى که در حکومت اسلام هست بر بشر روشن بشود ، تا بشریت بفهمد که این اسلام چه دینى است و روابط بین حکومت و ملت ها چه روابطى است و در طرح اجراى عدالت چه نحوى است و شخص اول مملکت با رعیت چه جور فرقى دارد در زندگى . اگر چنانچه بعضى از مزایاى اسلام را بفهمند ، امید این هست که همه رو به اسلام بیاورند ، حکومت اسلام و شخص اول که خلیفه است بر مسلمین و به منزله سلطان است نسبت به مسلمین ، زندگى عادیش از افراد طبقه سه پایین تر و با مردم ، با همان طبقه فقرا هم درجه در زندگى هستند و عدالت اجتماعى و عدالتهایى که اجرا مى کند اسلام . . . تمام طبقات ، سابقه در بشر ندارد . حکومت اسلام مثل حکومتهاى دیگر از قبیل سلاطین ، از قبیل رؤساى جمهورى نیست . حاکم اسلام ، حاکمى است که در بین مردم ، در همان مسجد کوچک مدینه مى آمد جلوس مى کرد و آنهایى که مقدرات مملکت دستشان بود مثل سایر طبقات مردم ، در مسجد اجتماع مى کردند و طورى بود اجتماعشان که کسى که از خارج مى آمد ، نمى فهمید که کى رئیس مملکت است و کى صاحب منصب است و کى از فقرا است ، لباس همان لباس فقرا و . . . فقراى ، و در اجراى عدالت طورى بود که اگر چنانچه یک نفر از پایین ترین افراد ملت ، بر شخص اول مملکت ، بر سلطان ، بر رعیت ادعایى داشت و پیش قاضى مى رفت ، قاضى شخص اول مملکت را احضار مى کرد و او هم حاضر مى شد و اگر چنانچه حکم بر خلاف او مى کرد ، تسلیم بود .

و مع الاسف اسلام بر بشر ، حتى بر خود مسلمین ، مزایاى اسلام محفوظ و دست ستمکارها و نفتخوارها نگذاشته است که اسلام به آن طورى که هست ، پیش مردم روشن بشود . اگر چنانچه اسلام به آن طورى که هست پیاده بشود و اجرا بشود ، امید این را داریم که تمام بشر در تحت لواى اسلام بیرون بیاید ، تمام مکتب ها شکست بخورد ، معالاسف نگذاشتند که اسلام را بشناسند مردم . گاهى اسلام را به صورت وصف ارتجاع تعبیر کردند و گاهى به خشونت تعبیر کردند و گاهى به اینکه چیزى که در هزار و چند سال پیش از این بوده است ، حالا نمى تواند اداره کند . تمام اینها تبلیغات است و

ص: 141

شواهد زنده در متن اسلام است که این مسایل این طور نیست که مبلغین سایر ملل براى اسلام گفته اند ، ما مى خواهیم اسلام را لااقل حکومتش را ، به یک نحوى که شباهت داشته باشد به اسلام اجرا بکنیم تا معنى دموکراسى را به آن طورى که هست بفهمند و بشر بداند که دموکراسى که در اسلام هست ، با این دموکراسى معروف اصطلاحى که دولتها و رؤساى جمهورى و سلاطین ادعا مى کنند ، بسیار فرق دارد .

سوال : حضرت آیت اللّه ! استدعا مى کنم که در مورد قوانین الهى و دستورات الهى و طبیعت این دستورات یک توضیحاتى براى ما بدهید .

امام خمینى : قوانین الهى طورى نیست که بشود با این مجالس درباره آن ولو اجمالا توضیح داد ، لکن نمونه کوچکى را اینجا من اظهار مى کنم . قوانین اسلام یک قوانین است که براى اشخاص است ، فرد فرد بشر ، روابطى که هر فرد بشر با خدا دارد ، روابطى که هر فرد بشر با پیغمبر اسلام دارد ، با حکومت دارد ، روابطى را که هر فرد با فرد دیگر باید داشته باشد ، روابطى که هر فرد با غیر ملت خودش باید داشته باشد ، کلیه روابطى که امکان دارد بین یک بشر با افراد دیگر بشر یا جوامع بشرى باشد ، در اسلام مطرح است و حکم دارد . این احکام ، بسیارى راجع به روابط بشر با خداست . همان طور که حضرت مسیح _ سلام اللّه علیه _ آن طورى که حالا به حسب مذهب مسیح معلوم است ، همین بعد از بشریت را تحت نظر آورده است ، فقط روابط ما بین خدا و خالق را ملحوظ داشته است ، در اسلام به طور کامل این مطلب حکم دارد ، احکام بسیار زیاد دارد و علاوه بر این ، روابط دیگرى هست و احکام دیگرى هست که این احکام راجع به افراد است و کیفیت از اولى که باز متولد نشده است یک فرد ، یک احکام براى . . . تولد یک فرد صحیح ، سالم و مهذب و در حالى که ازدواج حاصل مى شود بین شوهر و زن و قبل از ازدواج براى انتخاب همسر و در زمان ازدواج و در زمان معاشرت زوجین باهم ، در زمان حمل ، در زمان شیر دادن بچه ، زمانى که بچه در دامان مادر باید تربیت بشود ، زمانى که پیش معلمهاى اول تربیت بشود ، تمام اینها در اسلام حکم دارد و براى تربیت یک بشر قوانین دارد و علاوه بر اینها مذهب اسلام مثل مذهب مسیح نیست که راجع به حکومت و راجع به اداره مملکت دستورى نداشته باشد ، یا اگر داشته باشد به مسیحیین نرسیده باشد . اسلام حکومت دارد و حکومتش همان نحوى که حکومتهاى دیگرى هست و تشکیلات دارد لکن تشکیلاتى که تمامش بر مبناى عدالت است ، روابط حکومت با رعیت ، با اصناف رعیت ، روابط رعیت با حکومت ، روابط حکومت با مذاهب اقلیت ، روابط مردم جامعه با اقلیت ها ، روابط حکومت با حکومتهاى دیگر روابط خود جامعه اسلامى با جوامع دیگر ، تمام اینها قوانین دارد و من نمى توانم قوانین اسلام را این جا براى شما تشریح کنم ، حتى اجمالش را . انشأ اللّه اگر چنانچه به شما خداوند توفیق عنایت کند و وارد اسلام بشوید ، به تدریج این مسائل را هر کدام اهلش باشید خواهید فهمید .

ص: 142

تاریخ : 20/8/1357

مصاحبه خبرنگار روزنامه انگلیسى ابزرور

س : حضرت آیت اللّه اخیرا فرموده اند که امیدوارند بدون نیاز به جنگ مسلحانه ، مبارزات کنونى موفقیت آمیز باشد و هنوز وقت آن نرسیده که مردم اسلحه به دست بگیرند . آیا در جریانات اخیر که ارتش قدرت را در دست گرفته ، خطر یک جنگ داخلى افزایش پیدا نکرده ؟ یا این خطر کاهش یافته است ؟

ج : اگر چه ارتش با شدت هر چه تمامتر وارد میدان شده است ، لکن احتمال این هست که همین شدت عمل موجب نزدیکى پیروزى ملت باشد . و با این شدت ها نمى شود یک ملت را که همه افرادش به پا خاسته اند ساکت کرد . و امید فتح الان بیشتر است .

س : چه اشتباهاتى شاه مرتکب شده که باید هر چه زودتر برطرف شود؟

ج : اشتباهات شاه یکى دو تا نیست تا بتوانیم الان ذکر کنید . لکن در جمله کلام اینکه از اول که شاه روى کار آمده است و سلسله پهلوى به سلطنت رسیده اند قانونى نبوده است و بر خلاف نص قانون اساسى بوده است و تاکنون هم هر چه کرده اند خیانت و جنایت بوده است ، بنابراین آنها باید بروند . شاه ما را به ورشکستگى سیاسى ، اقتصادى ، فرهنگى و نظامى کشانده است . آیا هر یک از اینها کافى نیست که ملت او را عزل کند؟

س : موضع و نظر حضرت عالى در مورد مدرنیزه کردن کشور چیست ؟

ج : این مسأله اى است که وقتى مملکت اسلامى تشکیل شد ، به دست کارشناسان باید انجام شود . البته نه به اسمى که شاه ادعا مى کند .

س : آیا مذاکرات شما با آقاى سنجابى به عنوان رهبر جبهه ملى موفقیت آمیز بوده است ؟

ج : مطالبى که من گفتم ، آقاى دکتر سنجابى قبول کردند و بنابراین بود که اعلام کنند . لکن الان ایشان هم بر اساس انچه اطلاع رسیده ، گرفتار شده اند .

ص: 143

عکس

ص: 144

تاریخ : 4/9/1357

نامه به حضرات علماى اعلام و حجج اسلام و سایر طبقات و اهالى هندوستان

بسمه تعالى

خدمت حضرات علماى اعلام و حجج اسلام و سایر طبقات و اهالى محترم هندوستان دامت اقامتهم و ایدهم اللّه تعالى

سلام بر شما و سایر برادران . لابد قضایاى ایران و مصیبت هایى که بر اهالى آن جا از طرف سلسله پهلوى وارد شده و مى شود اجمالا شنیده اید . آنچه بر این ملت مظلوم مى گذرد به حدى نیست که بتوانم تفصیل دهم . از اول کودتاى نحس رضاخان به دست دولت انگلیس تاکنون ، تمام ملت ایران در اختناق و رنج و درد به سر مى برند ، تمام ذخایر آنها را از قبیل نفت و غیره به طور غاصبانه به اجانب داده اند و نفعى از آن به ملت فقیر نرسیده و نمى رسد . کشتارهاى عمومى و دسته جمعى سال ها است ادامه دارد . مساجد و معابد و حوزه هاى علمیه در حال تعطیل است . نظامیان شاه بر مال و جان ملت مسلط هستند .

بر شما ملت بزرگ است که با این ملت مظلوم همراهى و همدردى کنید و دولت خود را وادار به همراهى نمایید . از خداوند تعالى اصلاح حال عموم را خواهانم .

و السلام علیکم

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 145

تاریخ : 5/9/1357

مصاحبه خبرنگار روزنامه دانمارکى

س : نظرات و درخواست هاى سیاسى شما در ایران امروز چیست ؟

ج : نظر ما این است که دست خائنین به این مملکت را کوتاه کنیم و درآمد مملکت را صرف محتاجان و فقراى آن و مصالح ملت کنیم و حکومت جائرانه پهلوى را بر هم زنیم و یک رژیم بر پایه عدالت و دموکراسى حقیقى که ضامن آزادى و استقلال مملکت باشد به وجود بیاوریم .

س : منظره آینده ایران را به چه ترتیب ملاحظه مى فرمایید؟

ج : ما امیدواریم که قیام ملت به آنچه ملت مى خواهد که حکومت اسلامى است منتهى شود و مى دانیم که درآینده تحت لواى حکومت اسلامى ، منافع ملت تامین مى گردد و آزادى و استقلال براى ملت و مملکت به ارمغان مى آورد .

س : حضرت آیت اللّه ! در مطبوعات جهان مباحثى هست در مورد این که موضع شما نسبت به کمونیست ها و مارکسیست ها چیست ؟

ج : برنامه ما در حکومت اسلامى مبنى بر توحید است و آنها بر خلاف این عقیده و ایدئولوژى هستند ، بنابراین ما در یک جهت نمى توانیم با آنها حرکت کنیم .

س : آیا نظر حضرت آیت اللّه این است که نفت کشورتان را براى نسل هاى آینده دست نخورده نگه دارید و حفظ کنید؟ و اگر چنین نظرى هست آیا به این معنى است که مایل هستید صادرات نفت را متوقف کنید؟

ج : خیر ، ما صادرات نفت را متوقف نمى کنیم و نسل حاضر احتیاج به پول این نفت دارد . آنچه را که ما با آن مخالف هستیم و از آن جلوگیرى مى کنیم از تعدیاتى است که تا حال به ما ، چه از جانب نفت و درآمد آن و چه از ناحیه سایر امور شده است . ما از این زیاده روى ها جلوگیرى مى کنیم و الا نفت را مى فروشیم و ارز مى گیریم . اختیار نفت و درآمد حاصل از آن با خود ماست .

س : حضرت آیت اللّه ! شما آینده ایران را بین بلوک شرق (یعنى شوروى ) و غربى ها چگونه مى بینید؟

ج : ملت ایران اجازه نمى دهد که هیچ مملکتى در امور داخلى او دخالت کند و آزادى و استقلال خودش را حفظ مى کند و با تمام کشورها هم به طور احترام متقابل عمل خواهد کرد .

س : حضرت آیت اللّه ! ما همیشه به افراد مسن احترام مى گذاریم ، شما نقش خودتان را در نهایت در

ص: 146

حکومت آینده ایران چگونه مى بینید؟ و آیا فکر مى کنید چه کسى حکومت جدید را که مورد نظر شماست باید رهبرى کند؟

ج : ما اشخاصى که براى حکومت لایق باشند داریم و در آینده نزدیکى معرفى خواهیم کرد و اینطور نیست که گفته شده است که اگر چنانچه شاه برود یک خلایى پیدا مى شود . البته من خودم بناى دخالت مستقیم در امور را ندارم ، وقتى که حکومت تأسیس گردد من سمت هدایت را دارم .

ص: 147

تاریخ : 9/9/1357

مصاحبه خبرنگاران روزنامه لبنانى الهدف و رادیو اطریش

س : حضرت آیت اللّه ! وضعیت واقعى ایران را چگونه بررسى و ارزیابى مى فرمایید؟

ج : الان ایران در حال انقلاب است ، اعتصابات تمام قشرها را فرا گرفته است ، حکومت نظامى شاه مشغول قتل و غارت است . از اطراف اشرار را تحریک مى کنند که به شهرها بریزند و مردم را بکشند دانشگاه هاى ما همه تعطیل است ، مدارس دینى همه تعطیل است ، وضع آشفته است و تمام اینها براى این است که ایران این رژیم را نمى خواهد رژیمى که پنجاه سال بر مردم حکومت جائرانه کرده است ، پنجاه سال اختناق ایجاد کرده است و مردم را کشته است ، مردم نمى خواهند و انشأ اللّه پیروز مى شوند .

س : حضرت آیت اللّه ! موضع شما نسبت به سایر مخالفین شاه در ایران چیست ؟

ج : ما با هر کسى که با خواست هاى ملت ایران که سقوط شاه و شاهنشاهى است موافق باشد موافقیم و با ما برادر است و اگر چنانچه با آن خواست ها موافق نباشد ، قهرا خائن به ملت است و ما با او نیستیم .

س : حکومت آینده اى که بتواند مورد تأیید و قبول حضرت عالى باشد چه ترکیبى باید داشته باشد؟

ج : حکومت جمهورى متکى به آراى عمومى و اسلامى ، متکى به قانون اسلام ، این را جمهورى اسلامى مى گوییم و این مورد نظر ماست .

س : موضع حضرت آیت اللّه نسبت به دو ابر قدرت روسیه و آمریکا چیست ؟ و آیا تصور مى فرمایید که خطر یک دخالت نظامى از طرف اینها به ایران در آینده وجود داشته باشد؟

ج : خیر ، چنین احتمالى را که مورد نظر شماست نمى دهیم ، چون الان هم چیزى در حد دخالت مستقیم نظامى آمریکا در ایران است . نظر ملت ایران این است که استقلال و آزادى پیدا کند ، پس چگونه با دخالت این دو ابرقدرت قضایاى ایران حل مى شود؟ البته ما با هر کشورى اگر در امور ما دخالت نکند و با ما به عدالت رفتار کند ، ما هم با آنها به طور عدالت رفتار خواهیم کرد .

س : رابطه شما با دولت هاى عربى چگونه خواهد بود؟ به کدام طرف تمایل پیدا خواهید کرد؟ به طرف دولت هاى عربى مترقى نظیر لیبى ، سوریه و عراق و یا به طرف دولت هاى معتدل نظیر عربستان سعودى و مصر؟

ص: 148

ج : دولتى که ما ایجاد مى کنیم دولت اسلامى ، جمهورى اسلامى است . و هر یک از آنها نزدیکتر به جمهورى اسلامى باشند البته آنها نزدیکتر به ما خواهند بود و هر کدام دورتر باشند ، دورتر .

س : حکومت نظامى گفته است که تصمیم دارند که قانون اساسى را با شریعت اسلام متناسب و تعدیل کنند (دو روز پیش در روزنامه هاى عربى منعکس شده بود) آیا حضرت آیت اللّه بر این عقیده هستند که رژیم شاه بتواند با این برنامه ها و با این قدم هایى که بر مى دارد ، در جبهه مخالف خودش تأثیر بگذارد و برخى از آنها را به خودش جلب نماید؟

ج : اینها دروغ مى گویند . اگر راست مى گویند اول چیزى که در قانون اساسى مخالف با اسلام است سلطنت شاه و اصل رژیم سلطنتى است . اگر آن برطرف شد و سایر قوانین اسلام را هم درست کردند و این اشخاصى که الان در راس واقع شده اند رفتند ، آن وقت تکلیف را روشن مى کنیم

ص: 149

تاریخ : 24/9/1357

مصاحبه خبرنگار خبرگزارى فلسطینى وفا

س : مولانا الامام ! بدون شک زندگى طولانى شما پر از تجربه هاى مختلف و تغییرات و تحولاتى بوده است و این سبب شده است که امروز از موضع قوى با مسایل برخورد کنید و خواسته ها و نظرات خود را خیلى واضح بیان نمایید ، مضافا براین که میلیون ها نفر از مردم ایران از رهبرى شما در مبارزه خود برخودارند . از حضورتان تقاضا داریم که مهمترین مراحل این تجربه هاى تاریخى و آثار آنها را که در خط امروزى مبارزه شما تبلور یافته است ، بیان نمایید .

ج : پیش از بیان تجربیات دورانى که من خودم شاهد آن بوده ام تذکر و توضیح یک نکته لازم است و آن اینکه نهضت موجود ملت ایران ، همچنان که بارها گفته ام یک نهضت صد در صد اسلامى است و خط مشى و هدف ها و راه هاى آن از اسلام الهام مى گیرد . اگر ملت ایران حاضر به سازش با شاه نیست _ که یک فرد ظالم و جنایتکارى است _ به این دلیل است که اسلام اجازه نمى دهد که ظالمى بر مردم حکومت کند ملت ایران با رژیم سلطنتى مخالف است ، زیرا رژیمى است تحمیلى که هرگز متکى به آراى ملت نبوده و از این جهت به شکل بنیادى ، مخالف با اراده و خواست مردم است و خود را موظف به تامین هدف ها و خواسته هاى مردم نمى داند و حکومت چنین رژیمى ، حکومت طاغوتى است و اسلام اطاعت از این حکومت را بر مردم حرام کرده و مبارزه با حکومت طاغوتى را واجب شمرده است . و این مبارزه ، از ابراز تنفر از ظلم که پایین ترین مرتبه نهى از منکر است شروع شده تا قتال ، و جنگ با دشمن ادامه دارد تا ظلم و ظالم از بین برود و حکومت عدل اسلامى مستقر گردد و اگر ملت ایران علیه تسلط اجانب مبارزه مى کند ، باز هم از اسلام دستور مى گیرد ، زیرا مردم مسلمان حق ندارند که غیر مسلمین را در امور خود دخالت بدهند که مسلط بر سرنوشت آنان شوند و واجب است که با این تسلط ، مبارزه اسلامى کنند تا جامعه استقلال خود را به دست بیاورد . و نسبت به تجربه هاى عمر خودم ، ما مى بینیم که رضاخان که هیچ گونه صلاحیت حکومت را نداشت ، به زور اجانب و برخلاف میل ملت ، بر مردم ایران تحمیل شد و با روى کار آمدن رضاخان این سه اصل اسلامى در امر حکومت پایمال شده : اول ، اصل لزوم عدالت در حاکم اسلامى . و دوم ، اصل آزادى مسلمین در راى به حاکم و تعیین سرنوشت خود . و سوم ، اصل استقلال کشور اسلامى از دخالت اجانب و تسلط آنها بر مقدرات مسلمین . و اگر در

ص: 150

آن روز براى احیأ این سه اصل اسلامى اقدام شده بود ، کار به این جا نمى کشید و دیده ایم که رضاخان چه جنایاتى نسبت به کشور اسلامى و ملت مسلمان ایران مرتکب شد . بعد از سقوط رضاخان ، پسرش محمدرضاخان سرکار آمد و برخلاف اصول سه گانه فوق ، حکومت را در دست گرفت و در آن موقع هم قدرتى نداشت ، از این جهت به خواسته هاى جزیى مردم که پدرش نادیده گرفته بود تن داد و بعد که مسلط شد ، جنایاتى مرتکب شد که دست کم از پدرش نداشت . و در بیست و پنج سال پیش که شاه ضعیف شد و فرار کرد ، اگر مخالفین درآن روز به این اصول سه گانه اسلامى توجه مى کردند و کار شاه را یکسره مى کردند ، به این جا نمى کشید و دیدیم که شاه بعدا مسلط شد و در این بیست و پنج سال و به خصوص در این پانزده سال اخیر جنایاتى مرتکب شده است که روى مغولان و چنگیزها را سفید کرده است ، که ابعاد جنایاتش در بیان نمى گنجد و از این رو در این مرحله حساس ، ملت ایران تصمیم گرفت است که متکى به اسلام و با الهام از اصول مترقى اسلام ، نهضت خود را به پیش برد و بر اساس قواعد و ضوابط اسلامى ، جامعه خود را از نو بنا کند و هیچ گونه سازش و راه میانه و امثال این تو همات را نپذیرد .

س : در سال 1948 فلسطین غصب شد و با همکارى دولت هاى بزرگ استعمارى ، خواب صهیونیستى تحقق یافت . این فاجعه بر مردم ایران تأثیرى درآن زمان گذاشت و چه عکس العملى داشت ؟

ج : بحق باید گفت که غصب فلسطین به دست اسرائیل متجاوز و با همکارى دولت هاى بزرگ استعمارى ، براى همه مسلمین و نیز براى مسلمانان ایران فاجعه بود ، فاجعه اى بسیار دردناک : و باید گفت متجاوز اصلى در این فاجعه همان دولت هاى استعمارى آن زمان بودند که این توطئه را علیه مسلمین در این منطقه طرح ریزى کردند . کشورهاى اسلامى ازدست ابرقدرت ها مصیبت هاى زیادى دیده اند و این هم یکى از مصایب بزرگ بود ، منتها به دست صهیونیست ها . ملت ایران (نه شاه و دولت او) به دلیل احساس عمیق اسلامى خود از دست رفتن فلسطین را به مثابه از دست رفتن پاره اى از پیکر خود مى دانست و به همین دلیل همیشه على رغم همکارى شاه و دولتهاى دست نشانده او با اسرائیل ، عمیق ترین احساسات پاک خود را نثار مبارزین فلسطینى کرده است . من بیش از پانزده سال است که مکرر به همکارى شاه و دولت او با اسرائیل اعتراض کرده ام و چه بسیار از ایرانیان ، از روحانى و غیر روحانى به دلیل اعتراض به تجاوز اسرائیل به زندان رفته اند و شکنجه دیده اند . و ما همیشه به عنوان یک وظیفه اسلامى تا حد امکان از فلسطین دفاع کرده ایم و به خواست خدا همیشه در کنار سایر مسلمین به این وظیفه الهى عمل خواهیم کرد .

س : باید دانست که تجربه مصدق به همه ثابت کرد علت شکست را جستجو نماید و نتیجتا گروه هاى مختلف سیاسى نشان داد که باید روش مبارزه را تغییر دهند . تقاضا داریم نتایجى را که از این تجربه گرفته اید بیان نمائید . آنچنان تجاربى که شما را در ایجاد اطمینان و رابطه محکم با ملت یارى نمود .

ص: 151

ج : من همیشه با روش هاى مسالمت آمیز مخالفت کرده ام . شاه به هیچ وجه نمى تواند و نباید سلطنت کند .

س : همان طور که مى دانید ، انقلاب فلسطین در اوایل ژانویه سال 1965 شروع شد و پس از شکست 1967 ، قدرت و گسترش یافت . آیا اخبار آن به ملت ایران مى رسید؟ به چه وسیله اى ؟

ج : آرى ، خبر مى رسید به همان و سیله اى که به سایر کشورها مى رسید . البته رژیم ایران سعى مى کرد که اخبار جنگ مسلمانان با کفار را به نفع کفار گزارش کند و این کار را همیشه کرده است و همیشه اعراب را مشتى مردمى که مسایل را درست درک نمى کنند معرفى کرده است . رژیم ، یکى از پشتیبانان بزرگ اسرائیل است . رادیو ایران و وسایل ارتباط جمعى همه _ چه آنها که از خود رژیم است و چه آنها که زیر فشار رژیم بودند _ به نفع اسرائیل کار مى کردند و این ما بودیم که از اول با تمام برنامه ها مخالفت کردیم و اکنون نیز مى کنیم .

س : در دهه 1960 شاه چیزى به نام (انقلاب سفید) براى اصلاحات ارضى و تغییرات اجتماعى اعلان کرد . تقاضا داریم حقیقت این نمایشنامه را بیان نمایید . بخصوص اینکه بعضى از وسایل تبلیغاتى مثل (پارى ماچ ) این روزها ادعا مى کنند که یکى از علل انقلاب رجال دینى ، حسادتشان نسبت به شاه به خاطر این است که زمین هاى ایشان را مصادره کرده است و نیز به خاطر اجراى اصول (انقلاب سفید) است .

ج : شاه پس از سال ها فکر و مشاوره با حامیان خارجى اش طرحى تهیه کرد که هم بتواند ایران را به نفع خود و اربابانش غارت کند و هم به خیال خام خود ، زمینه هر گونه انقلاب داخلى علیه خود را نابود کند . براى توجیه برنامه هاى ضد ملى خود ابتدا موضوع اصلاحات ارضى را به میان کشید ، به این امید که دهقانان محروم و فقیر ایران را به بهانه صاحب زمین شدن بفریبد و آنان را علیه مخالفین خود بسیج نماید . البته اوج داستان غم انگیز شاه براى مردم ایران ، اصلاحات ارضى بود ، ولى مسأله آزادى زنان را هم به این نقطه اوج به اصطلاح انقلاب خود اضافه کرد و سایر مواد به اصطلاح انقلاب سفید ، هر یک نیز در این نمایش مبتذل نقش خاصى ایفا کردند . و اما نتیجه چه شد؟ نتیجه این که کشاورز ایرانى که فقیر و محروم و گرفتار چنگال مالکین بزرگ _ که همه از قماش خودشان بودند _ بود ، روز به روز بر فقرش افزوده شد و سرانجام براى لقمه نانى به شهرها روى آورد . شاه بلافاصله از این بازار کار ارزان سوء استفاده کرد و به بهانه صنعتى کردن کشور ، راه را براى سرمایه گذاران خارجى و داخلى در موسسات صنعتى هموار کرد و نیز همان مالکین بزرگ را مى بینیم که امروز به صورت کارخانه داران بزرگ که همه از وابستگان و سرسپردگان رژیم هستند ظاهر شده اند . دیروز اگر کشاورزان ایرانى براى کوچکترین تخلف از دستور ارباب ظالم خود ، به زیر شلاق مى رفت و اموالش تاراج مى شد ، امروز هم کارگران براى به دست آوردن حقوق حقه خود ، زیر فشار کارخانه داران به توسط مزدوران رژیم به گلوله بسته مى شوند و در بعضى از روستاها روستاییانى که حاضر به مهاجرت نشدند ، چون داراى

ص: 152

زمین هاى نسبتا مرغوبى بوده اند ، از خانه هایشان آواره کردند و زمین هاى مرغوب را به نفع دربار و سرسپردگان دربار تصاحب نمودند .

شاه براى ملت ایران دست به اصلاحات ارضى نزده است بلکه طراح اصلاحات ارضى یعنى آمریکا و سایر دول استعمار اقدام به اصلاحات کرده است . زیر نتیجه اصلاحات ارضى یعنى آمریکا و سایر دول استعمارى اقدام به اصلاحات کرده است . زیرا نتیجه اصلاحات ارضى شاه این شده است که امروز در حدود نود در صد مواد غذایى ایران از خارج به خصوص از آمریکا تامین مى شود و نتایج خانمانسوز اصلاحات شاه به همین جا تمام نمى شود . مزدوران شاه گفته اند که علماى مذهبى به دلیل اینکه اصلاحات ارضى زمین هاى آنان را از دستشان بیرون برده ، علیه شاه قیام کرده اند . کدام زمین ها؟ کدام یک از علماى دینى از مالکین ایرانى بوده اند؟ زندگى علماى دینى که با سادگى در حد مردم معمولى است ، آیا نیاز به زمیندارى دارد؟ تمام دروغ هاى شاه و حامیانش براى ملت ایران روشن شده است . ابعاد خیانت شاه در زمینه مسایل اقتصادى به این مسایل تمام نمى شود ، شاه از آزادى زنان صحبت مى کند ، آزادى کدام زن ؟ ! در ایران زنان با شخصیت که خواستار حقوق انسانى خود هستند و اکثریت زنان را ایرانى تشکیل مى دهند ، امروز همه علیه شاهند وسرنگونى او را خواستارند و همه آنان امروز مى دانند که آزادى زن در منطق شاه یعنى به انحطاط کشانیدن زن از مقام انسانى او و در حد یک وسیله با او رفتار کردن . آزادى زن در منطق شاه ، یعنى پر کردن زندان ها از زنان ایرانى که حاضر نیستند به پستى هاى اخلاقى شاهانه تن بدهند .

سوال : این روزها ملاحظه مى شود که یکى از شعارهایى که مردم در خیابان هاى شهرهاى ایران مى دهند و همچنین خود شما مى دهید ، این است که کسانى که مى کوشند سازش کنند ، خأ ن هستند . تقاضا داریم محتواى این شعار و عواقب آن را بیان نمایید .

جواب : سازش با شاه یعنى سازش با ظالمى خأ ن و سازش با چنین موجودى ، پیداست که خیانت به ملت ایران و اسلام است و اما راه حل هاى میانه را قبلا توضیح دادم که چرا نمى پذیریم .

سوال : آیا ممکن است از چگونگى روابط بین خود و مقاومت فلسطین گفتگو کنید؟ معروف است که بین شاه و اسرأیل روابط آشکارى در میدان هاى مختلف برقرار است و به خصوص این که شاه ، اسرأیل را به نسبت زیادى از طریق ارسال نفت کمک مى کند . تقاضا داریم بعد از آزادى ایران از حکم شاه ، روابط خود را با اسرأیل بیان نمایید .

جواب : همان طور که قبلا اشاره کردم ، ما همیشه در حد امکانات و قدرتمان از برادران فلسطینى براى پایان دادن به تجاوز اسرأیل و آزاد کردن اراضى اسلامى از دست اسرأیل غاصب حمایت مى کنیم و هرگز کمترین کمکى به اسرأیل نخواهیم کرد .

سوال : درباره جمهورى اسلامى با یک برداشت عمو مى بگویید که روابط جمهورى اسلامى با دو کشور بزرگ چگونه است ؟

جواب : جمهورى اسلامى به این معنى است که قانون کشور را قوانین اسلامى تشکیل مى دهد ، ولى فرم حکومت اسلامى جمهورى است ، به این معنى که متکى بر آراى عمومى است . و روابط ما با تمام

ص: 153

کشورها بر اساس احترام متقابل به طورى که نه به آنها ظلم مى کنیم و نه به آنها اجازه ظلم را مى دهیم .

ص: 154

تاریخ : 30/9/1357

مصاحبه خبرنگار مجله آمریکایى تایم

سوال : حضرت آیت اللّه ! بعضى از مردم مى گویند شما به خاطر خصومت شخصى که با شاه دارید حاضر به مذاکره و توافق با وى نیستید . آیا یک چنین مسأله اى صحت دارد؟

جواب : مسأله اى است که شاه گفته است ، اساسى ندارد . من هیچ خصومت شخصى با کسى ندارم .

سوال : حضرت آیت اللّه ! سیاست یعنى پیدا کردن راه حل هاى ممکن اگر درست فهمیده باشم موضع حضرت عالى این است که هیچ نوع مذاکره اى با رژیم کنونى امکان پذیر نیست ، براى این که این رژیم غیر قانونى است ، به نظر شما علت این که شما و پیروانتان در مذاکره با شاه براى یافتن یک راه حل سیاسى در مورد بحران کنونى ایران و اجتناب از هرج و مرج بى میل هستید چیست ؟

جواب : علت این است که ما هرج و مرج را زیر سر خود شاه میدانیم ، بنابر این شاه نمى خواهد که راه حل پیدا کند ، شاه مى خواهد راه فرار از این تنگنا و به دست آوردن قدرت پیدا بکند ، پس با شاه مذاکرات معنى ندارد .

سوال : حضرت آیت اللّه ! شما فرموده اید که علاقه اى به قدرت سیاسى یا شرکت در یک حکومت جدید را در ایران ندارید ، بنابر این در صورت رفتن شاه فکر مى فرمایید چه نوع حکومت سیاسى در ایران استقرار خواهد یافت ؟ آیا دولتى پارلمانى که داراى نخست وزیر باشد یا به چه صورت دیگرى ، ممکن است توضیحات بیشترى بفرمایید ؟

جواب : این حکومت ، حکومت جمهورى اسلامى متکى به آراى عمومى است . در حکومت جمهورى مجلس تشکیل خواهد شد ، بعد مجلس جزئیات نوع جمهورى و مسایل مربوط به آن را تعیین خواهد نمود .

سوال : آنهایى که مورد نظر شما هستند چه کسانى هستند که جمهورى اسلامى مورد نظر شما را رهبرى بکنند؟

جواب : اشخاصى هستند که الان من نباید معرفى شان بکنم .

سوال : در جمهورى اسلامى مورد نظر شما ، نقش ارتش چگونه خواهد بود؟ ارتش چه نقشى را ایفا خواهد کرد؟

جواب : در جمهورى اسلامى ارتش هست ، لکن ارتش وابسته نیست و ارتش به اندازه اى است که احتیاج

ص: 155

کشور را رفع مى کند و کسانى که به درد نمى خورند و فقط براى استفاده در لباس ارتش هستند حذف مى شوند ، آنها زاید هستند لکن اصل ارنش به قوت خویش باقى است .

س : در جمهورى اسلامى به طور کلى سیاست خارجى شما چگونه خواهد بود؟

ج : جمهورى اسلامى ما با تمام ممالک روابط حسنه و احترام متقابل قایل است ، در صورتى که آنها هم احترام متقابل قایل باشند .

س : آیا در جمهورى آینده این را شما پیش بینى مى فرمایید که کشور شما در روابط با ابرقدرتها بى طرف باشد یا بیشتر در اردوگاه غرب قرار بگیرد ؟

ج : خیر . در هیچ اردوگاهى قرار نمى گیرد و بى طرفى خودش را حفظ خواهد کرد .

س : ترسى که در بسیارى از کشورهاى غربى وجود دارد این است که در صورت استقرار جمهورى اسلامى با رفتن شاه ، کشور ایران به دست روسها بیافتد و زیر نفوذ آنها قرار بگیرد . آیا به نظر شما این ترس بیمورد است ؟

ج : ایران هرگز به دست روسها نمى افتد . همان مردمى که با غرور اسلامى شان آمریکا را از ایران بیرون کردند با همان نیرو و غرور هرگز اجازه نخواهند داد شوروى و یا هر کشور اجنبى دیگرى در ایران نقوذ پیدا کند ، این از تبلیغات شاه است

ص: 156

عکس

ص: 157

تاریخ : 3/10/1357

پاسخ به نامه آقاى ابوجهاد

جناب آقاى ابوجهاد ایده اللّه تعالى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

پس از اهدأ تحیت ، عطف به مرقوم محترم تاریخ 10/12/1978 ، جناب آقاى جلال الدین فارس _ ایده اللّه تعالى _ را براى آن امر معین نمودم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 158

تاریخ : 7/10/1357

مصاحبه خبرنگاران رادیو مونت کارلو و 18 روزنامه جنوب فرانسه

س : رفتن شما به تأخیر افتاد . تظاهرات دیروز با خشونت کوبیده شد و به نظر مى رسد که رفتن شاه تعیین کننده نیست . آیا شما در استقرار حقوق اسلامى به تردید افتاده اید؟

ج : آن طور که ما در نظر داریم باید شاه و رژیم سلطنتى و حکومت منصوب شاه تمام بروند و با استقرار حکومت اسلامى وضع تثبیت خواهد شد . آنچه وضع را متزلزل مى کند دولت و بعضى از ارتشیان دست نشانده اوست . من بارها گفته ام که ارتش با ماست تمام این خشونت ها از تنى چند فرماندهان است که ناچار با شکست روبرو هستند .

س : در محدوده یک جمهورى اسلامى قشون چه خواهد شد؟ آیا کماکان از مدرنترین وسایل برخوردار خواهد شد؟

ج : البته ما ارتش لازم داریم و با استقرار جمهورى اسلامى باید ارتش قوى باشد اما به نفع مردم . ارتش باید در خدمت ملت باشد و نه در خدمت اجانب و براى سرکوبى ملت . تاکنون ارتش را طورى انتخاب کرده بودند که کارش سرکوبى ملت بود . تنى چند فرماندهان خائن به سود اجانب عمل مى کردند اینان که کنار بروند ارتش در خدمت ملت در خواهد آمد و از مدرنترین وسایل برخوردار خواهد بود . البته از وسایل مدرنى که به درد ارتش بخورد نه اینهایى که فعلا به درد مستشاران آمریکایى مى خورد و بس .

س : چه رفتارى در برار سرمایه گذارى هاى فرانسه و قراردادهایى که با فرانسه امضا شده است اتخاذ خواهید کرد؟

ج : این امور راجع به دولت آینده است . البته قراردادهایى که به نفع ملت باشد محترم و آنچه به ضرر ملت باشد ملغى خواهد شد . فکر نکنید که چون من در فرانسه هستم قدمى به نفع فرانسه که به ضرر ملت خودمان باشد بردارم . فرانسه هم مثل سایر کشورهاست . من به مبارزه خود در هر کجا که باشد ادامه مى دهم فرانسه و جاى دیگر ندارد . البته فعلا از فرانسه شخصا متشکرم .

س : آقاى تهرانى که از شوراى سلطنت استعفا کرده است نمى تواند نقش واسطه مفیدى را میان شما و ارتش و بختیار ایفا کند؟

ج : دولت بختیار دولت غیرقانونى و وساطت با او هیچ معنى ندارد و ارتش هم مقامى نیست که بتوان

ص: 159

با او وارد مذاکره شد و تفاهم نمود .

س : چرا پیشنهاد بختیار را درباره دادن امکان انتخاب به ملت میان جمهورى اسلامى و یک رژیم دیگر قبول نمى کنید؟

ج : بختیار غیرقانونى است و ملت با او مخالف است . او از نظر من یک فرد خائن است .

س : شما با اسرائیل مخالفید و از یاسر عرفات حمایت مى کنید . رفتار شما در بحران خاورمیانه چه خواهد بود؟

ج : این امور مربوط به دولت آتیه است و من فعلا نمى توانم در این باره اظهار نظر کنم . البته به محض آمدن یک حکومت مردمى روى کار با اسرائیل قطع رابطه خواهیم کرد چون غاصب است .

س : آیا شما این فرض را مورد بررسى قرار داده اید که خود مسؤولیت جمهورى اسلامى را بر عهده بگیرید؟ در چه حدود و با چه شرایطى ؟

ج : خیر من مسؤولیت ریاست جمهورى را به عهده نمى گیرم کار من هدایت آنهاست .

س : شما در پنجشنبه گذشته احتمال حوادث و خیمى را هنگام ورود خود به تهران دادید . حوادث ساعات اخیر موید این بیم هست ؟

ج : تا این رژیم هست و تا این دولت غاصب سر کار است این احتمال ها را مى دهم . وقتى این دولت برود اوضاع آرام مى شود . شخص من مطرح نیست . من از خدا مى خواهم تا در برابر ملتم به شهادت برسم و در کنار آنها کشته شوم . من بارها گفته ام که من با یک شخص عادى یکى هستم . س : جمهورى اسلامى آن طور که شما در نظر دارید بر پایه چند حزبى خواهد بود و آیا گرایش هاى مذهبى دیگر و غیر مسلمان محترم شمرده خواهد شد؟

ج : همه احزاب در ایران آزاد خواهند بود مگر آنکه مخالف با مصالح ملت باشد در آن صورت از فعالیت آنها جلوگیرى مى شود لکن اظهار عقاید آزاد است . اقلیت هاى مذهبى نیز همه محترم هستند و حقوق آنان در اسلام و جمهورى اسلامى محفوظ است .

س : هیچ کس نقش (سیا) را در استقرار رژیم شاه و نگاه داشتن و حفظ دولت بختیار انکار ندارد . در این شرایط چگونه مى توان مانع یک عمل نظامى قهرآمیز تحت رهبرى آمریکا شد؟

ج : به همان ترتیب که شاه از بین رفت اراده ملت بر همه مشکلات غلبه خواهد کردو ارتش غیر از چند نفر از سران آن از مردمند و با ما هستند .

س : شما از حمایت هاى خارجى برخوردارید؟

ج : هیچ حمایتى از ما نشده است . گاهى لفظا ظهار حمایت شده است لکن حمایت عملى به هیچ وجه وجود ندارد و ما محتاج هیچ حمایتى نیستیم . ملت ایران اراده کرده است تا پیروز شود و حتما پیروز خواهد شد .

س : وقتى حکومت بختیار برود چه تدابیر اقتصادى فورى باید اتخاذ کرد؟

ج : براى نجات اقتصاد کشور ما علماى اقتصاد داریم . آنان را به کار وا مى داریم تا اولویت ها را معین

ص: 160

کنند . ما مى دانیم که اقتصاد کشور منهدم شده است و بعد از پیروزى با بحران هاى اقتصادى عظیمى روبرو هستیم چون شاه براى آرامش خیالى ایران پولى در بانک ها نگذاشته است و افراد خائن پول هاى گزافى از کشور خارج کرده اند . ولى ما اشخاصى داریم که مى توانند راه حل ها را بیابند و چون ملت همه از جمهورى اسلامى پشتیبانى مى کنند امیدواریم بتوانیم بر مشکلات غلبه کنیم و جهات مادى و معنوى خود را سامان بخشیم و به امید خدا ایران را از نو بسازیم . ولى باز باید اقرار کنم که مشکلات بزرگ اقتصادى در پیش است .

س : آیا شما امشب مى روید؟ چه خواهید کرد اگر فرودگاه بسته باشد؟ گفته شده از راه دیگرى خواهید رفت چه راهى ؟

ج : تا فرودگاه بسته باشد نخواهم رفت و به محض باز شدن خودم را به هم میهنانم خواهم رساند تا در کنار آنان یا پیروز شوم و یا کشته .

س : بعضى مى گویند شما غرب را به لرزه در آورده اید . آیا ما غربى ها حق داریم از شما بترسیم ؟

ج : اما اینکه مى گویید غرب به لرزه درآمده اگر از این لحاظ است که ما مطلب حقى گفته ایم و بدین مناسبت قلب مردم غرب را به لرزه انداخته است مایه ترس نیست مایه امید است . غرب باید امیدوار باشد که ملتى براى گرفتن حق خود اینچنین قیام کرده است . بله ممکن است دولت هاى غربى که احتمال مى دهند منافعشان به خطر افتاده است خوف داشته باشند لکن اگر با عدالت رفتار کنند خوفشان بیجاست ایران هم با آنان به عدالت رفتار خواهد کرد .

س : برخى از رسوم اسلا مى مانند حجاب اجبارى رها شده است آیا در جمهورى اسلامى از نو اجبارى خواهد شد؟

ج : حجاب به معناى متداول میان ما که اسمش حجاب اسلامى است با آزادى مخالفتى ندارد . اسلام با آنچه خلاف عفت است مخالفت دارد و ما آنان را دعوت مى کنیم که به حجاب اسلامى رو آورند . و زنان شجاع ما دیگر از بلاهایى که غرب به عنوان تمدن به سرشان آورده است به ستوه آمده اند و به اسلام پناهنده شده اند .

س : منظور از قیمت عادلانه نفت چیست ؟ و با چه معیارى تعیین مى گردد؟ همان قیمتى که اوپک تعیین مى کند؟

ج : قیمتى است که بر اساس تفاهم میان دولت ما و دولت هاى دیگر برقرار مى شود به طورى که نه به آنها اجحاف شود و نه به ما ما هرگز حاضر نیستیم زیر عنوان اوپک منافعمان را غارت کنند .

س : به چه دلیل دولت بختیار را غیرقانونى مى دانید؟

ج : به دلیل مخالفت همه مردم . بختیار را شاه نصب کرده است و مردم همه با شاه مخالفند و او را عزل کرده اند و در تظاهرات و راهپیمایى هاى مکرر این معنى را ثابت کرده اند . دولت قانونى باید از مردم و براى مردم باشد نه مخالف مردم .

س : ما غربیان مادى هستیم . بالاخره بر این اساس با ما چگونه رفتار خواهد شد؟

ص: 161

ج : من متأسفم که شما غربى ها معنویات را فداى مادیات کردید و مصالح مادى را بر معنویات مقدم داشتید همین امر موجب این بدبختى هاست . آنچه بشر را مترقى مى کند معنویات است معنویات مى تواند بشر را سعادتمند کند و آرامش ایجاد کند مادیات است که بشر را به جان هم انداخته . من توصیه مى کنم که شما غربى ها به معنویات توجه کنید . شما مدعى هستید که مسیحى هستید ببینید سیره حضرت مسیح چه بوده است . سیره حضرت مسیح را روش خود قرار دهید تا سعادت براى شما حاصل شود . ما مى خواهیم رژیمى ایجاد کنیم که روش حضرت مسیح در آن مورد توجه است .

ص: 162

عکس

ص: 163

تاریخ : 14/10/1357

تسلیت به تائله مرحوم ثقه الاسلام آقاى عاشورى

خدمت عائله محترمه مرحوم ثقه الاسلام آقاى عاشورى رحمة اللّه علیه

بسمه تعالى

من از واقعه تأسف آور و مصیبت وارده بر شماها که خودم هم شریک هستم متأثر هستم و به شما تسلیت مى دهم . امید است خداوند تعالى ایشان را رحمت و به شماها صبر و اجر عنایت فرماید . و در پناه خود شماها را حفظ فرماید .

والسلام علیکم

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 164

تاریخ : 20/10/1357

مصاحبه خبرنگار مجله آمریکایى تایم

س : آیا حضرت آیت اللّه هیچ گونه اقدامى قانونى علیه کشورى که شاه را بپذیرد (به طور موقت یا به طوردائم ) خواهند کرد؟ مثل قطع نفت و غیره .

ج : خیر . با دولتى که او را بپذیرد دشمنى نداریم . لیکن شه را تعقیب قانونى مى کنیم .

س : آیا حضرت آیت اللّه نظرى راجع به آزادى مطبوعات تحت حکومت اسلامى دارند؟ آیا مطبوعات پس از رفتن شاه آزاد خواهند بود که عقاید خود را ابراز دارند؟

ج : همه مطبوعات آزادند مگر اینکه مقالات مضر به حال کشور باشد . س : آیا حضرت عالى پس از رفتن شاه به طور موقت یا دائم به ایران باز خواهیدگشت ؟ و اصولا برنامه حضرت آیت اللّه در این زمینه چیست ؟

ج : من هر موقع صلاح بدانم به ایران مى روم این بستگى به تصمیم خودم دارد .

ص: 165

عکس

ص: 166

تاریخ : 24/10/1357

فرمان به حجت الاسلام آقاى حاج شیخ صادقى خلخالى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

بعد الحمدوالصلوه جناب مستطاب عمادالاعلام و حجت الاسلام آقاى حاج شیخ صادق خلخالى دامت افاضاته از قبل این جانب مجازند در تصدى امور حسبیه و شرعیه که در عصر غیبت امام علیه السلام از مختصات فقیه است و نیز مجازند در اخذ سهمین مبارکین و صرف سهم سادات و نصف از سهم مبارک امام علیه السلام را در موارد مقرره و ایصال نصف دیگر را به این جانب یا به وکیل معروف این جانب در قم . و اوصیه ایده اللّه تعالى بما اوصى به السلف الصالح من التقوى و مخالفه الهوى و ارجو منه

الدعأ والنصیحه و السلام علیه و على عباداللّه الصالحین .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 167

مصاحبه خبرنگار روزنامه سنگاپور ، استریت تایمز

س : ممکن است لطفا حساسات و عقاید خود را درباره و قایع اخیر سیاسى در ایران شرح دهید؟ نظر شما درباره دولت تازه منصوب شده بختیار چیست ؟

ج : مقاومت مردم ایران در دنیا بى نظیر است . مردم ایران براى از بین بردن استبداد جهنمى چنان دلاورانه مبارزه کردند که موجب حیرت غرب و شرق شد مبارزات خونینى که بالاخره به استقلال و آزادى منجر خواهد شد . مردم ایران خواستار برچیده شدن سلطنت دودمان پهلوى و نظام شاهنشاهى و ایجاد یک جمهورى اسلامى هستند . دولت اخیر به هیچ وجه قانونیت ندارد چون از مجلسى راى اعتماد مى گیرد که هرگز ملت ایران در آن نماینده ندارد . من بارها گفته ام که هر حکومتى با بودن شاه محکوم است .

س : گزارش شده است که آقاى بختیار فاصله اش را با شما حفظ کرده است و پشتوانه شما را براى دولت جدیدش نطلبیده است . تاکنون اظهارات او به رهبران مذهبى ایران عمدتا این پشتگرمى را داده است که ایران به اسرائیل دیگر نفت نخواهد فروخت . شما موقعیت او یا دولتش را نسبت به خودتان و دیگر رهبران مذهبى که ممکن است نظرات شما را در نظر نگیرند چگونه در نظر مى گیرید؟

ج : من و تمام مردم ایران دولت جدید را محکوم کرده ایم آزادى هاى سطحى و ندادن نفت به اسرائیل براى انحراف اذهان از ماده فساد که شاه و رژیم شاهنشاهى است مى باشد . این حکومت چون مردم از آن پشتیبانى نمى کنند نمى تواند دوام بیاورد .

س : اگر درست فهمیده باشم شما و پیروانتان طرفدار رفتن شاه هستید و تنها آینده ایران را در سایه بازگشت کامل حکومت الهى مى بینید یعنى جمهورى اسلامى که به وسیله رهبر مذهبى رهبرى مى شود . آیا شما به طور ایده آل مى گویید که شما باید جایگزین شاه در راس مملکت شوید و ایران با زمینه هاى انسانى ترى اداره گردد و به وسیله اصول اسلامى هدایت شود؟

ج : من و سایر روحانیون در حکومت پستى را اشفال نمى کنیم . وظیفه روحانیون ارشاد دولت هاست . و اما ما خواستار برکنارى شاه هستیم و مى خواهیم حکومت عدل اسلامى را جایگزین این نظام فاسد گردانیم و پیروزى از آن ماست .

ص: 168

س : حتى اگر شما اصول چنین حکومتى را پذیرفته باشید نمى توان گفت که مسائلى در داخل نیروى مخالف فعلى یا چنین برداشتى از حکومت به وجود خواهد آمد . این واقعیت دانسته اى است که آیت اللّه شریعتمدارى على رغم شما نشان مى دهد که دنباله رو این اعتقاد است که شاه باید با موقعیت مشروط بر طبق قانون اساسى و مشروطه سلطنتى باشد و بارها گفته است که شاه باید باشد و سلطنت کند و این نشان مى دهد که شما شاه را نمى خواهید و او طرفدار شاه است .

ج : شاه براى ابقأ خود دست به تبلیغات در شرق و غرب زده است ولى دیگر سودى ندارد . ملت غیور و شجاع ایران او و دارو دسته اش را شکست خواهند داد . مردم شاه را نمى خواهند و او را یک جنایتکار و یک خائن مى دانند و هیچ کس نمى تواند با این خواست مخالفت کند . تاریخ در آینده نزدیک نشان مى دهد که خواست ملت و خدا بر تمام خواست ها حاکم است .

س : فرض کنیم شما موفق شدید بر شاه غلبه کنید و همچنین موفق شدید که نیروى مخالف کنونى را متحد کنید . زودرس ترین سیاست هاى اصلى اقتصادى و سیاسى شما چه خواهد بود؟

ج : ما خواستار یک اقتصاد سالم و غیر وابسته هستیم . شاه اقتصاد ایران را فلج کرده است و همه مخازن ما را دراختیار شرق و غرب بخصوص آمریکا قرار داده است ما با این مبارزه کرده و هرگز اجازه نمى دهیم تا هستى ما را غارت کنند . ما در تمام زمینه هاى اقتصادى یک انقلاب واقعى خواهیم کرد . امر کشاورزى در حکومت ما از اولویت خاصى برخوردار است براى اینکه شاه با اصلاحات ارضى آمریکایى خود کشاورزى ما را نابود کرد . در زمینه صنعت با ایجاد صنایع مادر از صنایع مونتاژ جلوگیرى به عمل مى آوریم . ایران کشورى مستقل است و داراى سیاستى مستقل . دست شرق و غرب را از وطن خود کوتاه مى کنیم . تمام وابستگى هاى سیاسى را از بین مى بریم و مردم را بر سرنوشت شان حاکم مى گردانیم و مردم را که بیش از پنجاه سال است از همه گونه حقى در ایران محروم بوده اند آزاد مى گردانیم تا با کمال آزادگى به خواست هاى مشروع خود برسند . ولى منکر این معنى نیستیم که پس از پیروزى با بحران هاى شدید اقتصادى مواجه خواهیم بود ولى به امید خدا شکست هاى اقتصادى دوران پهلوى را جبران خواهیم کرد .

س : آیا تغییرى بنیادى در جهت رشد اخیر اقتصادى ایران دیده خواهد شد؟ آیا تغییرى نسبت به موقعیت کمپانى هاى نفتى بزرگ خارجى خواهد بود؟

ج : تغییرات اساسى نسبت به کمپانى هاى نفتى را باید متخصصین به عهده بگیرند . آنچه مى توانم بگویم این است که تمام قراردادهایى که به ضرر ملت ایران است چون از طرف شاه مخلوع و دولت غاصب و غیر قانونى صورت گرفته است مورد قبول ما نخواهد بود .

س : آیا برگشت بیشترى به اقتصاد بازارى خواهد بود؟ یکى از بحران هاى کنونى در ایران رد سیاست اقتصادى وابسته کنونى است (وابسته به سرمایه داران غربى ) که مخالف بازرگانان سنتى ایران است .

ج : اقتصاد ما یک اقتصاد مستقل و سالم و ملى است بر اساس تأمین اساسى ترین نیازهاى مردم

ص: 169

محروم و ستمدیده ایران نه فقط یک اقتصاد مصرفى .

س : آیا شما فکر مى کنید که به زودى یک هرج و مرج اقتصادى در مملکت خواهد بود؟ حالا که پمپ هاى نفت بسته شده است و نان کمیاب گردیده (زیرا سوخت براى تنورها کم است ) چه فکر مى کنید؟ اولین اقدام در ایران چه باید باشد؟

ج : با بودن شاه هرگز نفت به خارج صادر نخواهد شد . من هیاتى را براى رسیدگى مصرف داخلى اعزام کرده ام تا سوخت داخلى را تأمین کنند . ولى تا رفتن شاه اعتصاب شرکت نفت به حال خود خواهد بود . اشکالاتى که در کمبود نفت براى داخل ایجاد شده است به زودى برطرف خواهد شد .

س : آیا شما یک مخالفتى را عنوان مى کنید که نمونه یک دولت سوسیالیستى براى ایران است یا دولت شما اصالت انسانى خواهد داشت بر پایه اصول مذهبى ؟

ج : دولت ما دولتى است اسلامى که قوانین اسلامى را به اجرا در مى آورد . قوانین اسلام قوانین انسان ساز است و انسان را در مقام انسانى به اوج خود خواهد رساند و جوابگوى نیازهاى مادى نیز خواهد بود . س : اگر فرض شود که شما در راس دولت قرار بگیرید روابط خود را با غرب چگونه پیش بینى مى کنید؟

ج : من در حکومت آینده نقش هدایت را دارم . غرب و شرق براى ما فرقى ندارد . اصل منافع ملت ایران است که باید به بهترین وجه رعایت شود . اگر غرب و شرق احترامات لازمه را نسبت به ملت ایران رعایت نمایند ما هم به همان گونه با آنان رفتار خواهیم کرد .

س : آیا تغییرى در اتحاد شما با آمریکا رخ خواهد داد؟

ج : ما با ملت آمریکا روابط دوستانه داریم و با دولت آمریکا روابطى برقرار مى کنیم که به نفع ملت ایران باشد .

س : آیا تغییرى در سیاست ارتش اتفاق خواهد افتاد؟ آیا ایران دیگر تسلیحات پیچیده نخواهد خرید آنچه که تاکنون با پول نفت مى خریده است ؟

ج : هرگز ارتش ایران هیچ گاه احتیاج به اسلحه هاى کنونى ندارد . مستشاران نظامى آمریکایى بر ارتش ایران سیطره دارند . ما ارتشى مستقل تشکیل خواهیم داد و وزایدى را که به درد ارتش و مملکت و مردم ایران نمى خورد حذف خواهیم نمود . ما نفت را به هر کشورى که صلاح دانستیم مى فروشیم و در مقابل پول مى گیریم نه اسلحه هایى که اصالا به درد ارتش ما نمى خورد و ارتش را دربست در اختیار بیگانه قرار دهد .

س : آیا فکر مى کنید این تغییرات در روابط شما با سایر کشورهاى عضو اوپک اثر نخواهد گذاشت ؟

ج : متخصصین صالح جریانات مربوط به اوپک را مورد مطالعه قرار خواهند داد و بعد تصمیم لازم را اتخاذ خواهند نمود . ما گول نام ها و عناوین را نمى خوریم . هر چه به نفع ملت است آن دنبال

ص: 170

مى شود .

س : آیا هیچ شانسى هست که ایران جدید تحت الهام رهبرى شما نظرى به شوروى براى موازنه با آمریکا افکند؟

ج : هرگز . ما ایرانى مستقل بنا خواهیم کرد که از زیر یوغ آمریکا و شوروى بیرون آید . شوروى اکنون گاز ایران را مى برد و آمریکا نفت را . ما هرگز اجازه نمى دهیم که این دو ابرقدرت بر ایران سیطره پیدا کنند .

س : آیا هیچ نظرى راجع به حمایت بیدریغ آمریکا از شاه دارید؟ آیا شما تماما دخالت آمریکا را در ایران رد خواهید کرد؟ آیا شما در عوض کردن شاه به عنوان یک رئیس مملکت موفق خواهید شد؟

ج : آمریکا تا حال از شاه دفاع کرده است و به همین جهت دشمن شماره یک ملت ایران است . ما دخالت آمریکا را در ایران محکوم مى کنیم . آمریکا براى اینکه در ایران پایگاه داشته باشد و منابع ما را به یغما ببرد هیچ کس را بهتر از شاه ندارد تا آنچه را که آمریکا مى خواهد بکند و به همین دلیل است که از شاه دفاع مى کند . ما به امید خدا ایران را مستقل خواهیم کرد . ملت ایران با مجاهدت هاى بیدریغ خود و کشته دادن هاى بیشمار خود بالاخره شاه را از ایران بیرون مى کند و نظام شاهنشاهى را برچیده و حکومت عدل اسلامى را جایگزین آن خواهد کرد .

س : دولت شما با مخالفانى از ارتش ایران که همواره شاه را کمک کرده اند چگونه معامله خواهد کرد؟

ج : آن عده از ارتشیانى که از شاه پشتیبانى کرده و دست به کشتار مردم بى پناه ایران زده اند محاکمه شده و به جزاى اعمال خود خواهند رسید .

س : اگر فرض شود دولت شما یا هر دولتى برخوردار از حمایت شما بر سرکار آید آیا هیچ اختناق سیاسى وجود نخواهد داشت ؟ ساواک چه خواهد شد؟

ج : هرگز . آزادى به همه کس تا آنجا که به ضرر ملت ایران نباشد داده خواهد شد و هیچ گونه اختناق براى مردم نخواهد بود . ساواک را منحل مى کنیم .

س : شما و پیروانتان چه مى خواهید انجام دهید؟ آیا یک کودتاى نظامى در ایران ؟ آیا فکر مى کنید کسانى مانند سرهنگ خسروداد بتواند یک کودتاى نظامى انجام دهد چنانچه شایع بوده است ؟

ج : من کرارا گفته و نوشته ام که ما بعد از بیرون کردن شاه و دودمانش (البته این در صورتى است که شاه به دست مردم نیفتد والا او را در دادگاه آزاد محاکمه کرده و به سزاى اعمالش مى رسانیم ) و برچیدن رژیم شاهنشاهى یک حکومت جمهورى اسلامى را به آراى عمومى مى گذاریم . در این حکومت ایران آزاد خواهد شد و استقلال واقعى خود

ص: 171

را بى محابا جلوى گلوله قرار مى دهند . در کجاى دنیا مرد مى مثل مردم ایران مى توان سراغ داد که براى احقاق حق خود با دست خالى به جنگ آمریکا شوروى انگلیس و سایر کشورهاى طرفدار شاه برود . حال خوب فهمیدید که چه مى خواهم بگویم . البته براى همه مردم جهان و حتى سیاسیون ایران سخت است قبول این معنا که چگونه بدون اتکأ به شرق و غرب مى خواهید پیروز شوید و به همه و حتى سیاسیون ایران که همگى گفتند و مى گویند شاه را اگر بتوانیم بیرون کنیم با رژیم نمى شود مخالفت کرد و به من همگى بدون استثنأ مى گویند که اولا دست از مخالفت با رژیم شاهنشاهى بردار مخالفت با رژیم غیر ممکن است . من همان حرفى را که به آنها زدم به شما هم صریحا مى گویم که به امید خدا پیروزى نزدیک است من شاه را بیرون مى کنم رژیم شاهنشاهى را از بن خواهم کند و جمهورى اسلامى را جایگزین آن خواهم کرد . و اما کودتاى نظامى در مقابل این ملت ؟ ! نه به هیچ وجه این گونه معانى مطرح نیست . اما کودتاى نظامى به نفع شاه اگر صورت گیرد دردى را دوا نمى کند چرا که امروزه مردم در چنین کودتایى به سر مى برند و با این وصف مقاومت کرده اند باز مى گویم راهى جز برکنارى شاه و برچیده شدن نظام شاهنشاهى باقى نمانده است .

ص: 172

تاریخ : 26/10/1357

مصاحبه خبرنگار مجله آلمانى اشترن

س : حضرت آیت اللّه ! شما بنیادگذارى یک دولت اسلامى را در ایران اعلام فرموده اید که ریاست آن را عهده دار خواهید شد . آیا این دولت اسلامى بر اساس یک رژیم پارلمانى و از نوع رژیم هاى پارلمانى دنیا غرب خواهد بود یا یک نوع حکومت روحانى ؟ و آیا مى خواهید نقش ریاست خود را با انتخابات و یا با مراجعه به آراى عمومى به تصویب برسانید؟ در این دولت اسلامى آیا احزاب سیاسى روزنامه ها و همچنین غیر معتقدین به دین مى توانند آزادانه احتمالا عدم موافقت را با آن حضرت و سیاست تان اظهار دارند؟

ج : من نمى خواهم ریاست دولت را داشته باشم . و طرز حکومت حکومت جمهورى است و تکیه به آراى ملت . و قانون قوانین اسلام است و احزاب آزادند که مخالفت با ما یا با هر چیزى بکنند مادامى که اقداماتشان مضر به کشور نباشد .

س : قدرت حضرت عالى بر روى چه نیروى سیاسى یا بر چه تشکیلات بنیادى دیگر اتکأ خواهد داشت ؟ تکیه شما مثلا بر روى جبهه ملى است یا بر روى روحانیون ؟ قبلا اظهار فرموده بودید که اینها فقها و اشخاص دیگرى هستند که باید به امور حکومت اشتغال یابند و آیا این اصل به همان سان که قبلا فرموده اید عمل خواهد شد؟

ج : من چنین چیزى نگفته ام که روحانیون متکفل حکومت خواهند شد . روحانیون شغلشان چیز دیگرى است . نظارت بر قوانین البته به عهده روحانیون است و اتکأ روحانیون هم به ملت است نه به حزبى و من هم به ملت اتکأ دارم و به حزبى وابسته نیستم .

س : بنابر این نقل قول هایى که از جناب عالى در روزنامه هرالد تریبون آمریکایى منتشر شده نقل قول و پیام شما نیست ؟

ج : بسیارى از روزنامه ها بر خلاف واقع چیز مى نویسند و من باید تعجب کنم از اینکه چطور روزنامه ها به خودشان اجازه مى دهند که حرف هایى که برخلاف واقع است و من نگفته ام و نکرده ام نسبت دهند .

س : در چه هنگام و در چه شرایطى براى نخستین بار در خود احساس این رسالت سیاسى را فرموده اید و چرا توده هاى ایرانى را بلافاصله پس از حوادث سال 163 از همان هنگام که

ص: 173

جناب عالى رهبر خلقى بودید بسیج نفرمودید؟

ج ؛ ما از اول براى این که مخالفت با رژیم داشته باشیم چون رژیم را قانونى نمى دانستیم درصدد بودیم ولکن به تدریج ملت بیدار شد . یک امرى نبودکه بتوان در همان اوایل این کار را انجام داد . در این مدت کم کم مردم بیدار شدند و از یک سال و نیم قبل به این طرف این آگاهى به اوج خود رسید و منتهى به این مسایل شد .

ص: 174

تاریخ : 29/10/1357

مصاحبه تلویزیون فرانسه

سوال : از حضرت عالى تشکر بکنم به عنوان این که ما را قبول کردید که بیاییم با شما مصاحبه کنیم . مخبر ما از تهران گزارش مى دهد که میلیون ها نفر در خیابان هاى تهران مشغول تظاهرات هستند . مى خواستیم ببینیم که شما در جریان این امر هستید و نظرتان راجع به این تظاهرات عظیمى که در تهران وجود دارد چیست

جواب : تظاهرات در تهران تنها نیست در سایر بلاد ایران شهرستان هاى ایران هم هست و نظر من این است که براى چندمین بار رفراندم عمومى است به این که نه شاه را شاه سابق را _ و نه حکومت او را و نه شوراى سلطنتى را ملت ایران نمى پذیرد . و ملت ایران حکومت اسلامى مى خواهد و همین راى عمومى است بر این که حکومت اسلامى را طالب است و چیز دیگرى را غیر از این طالب نیست حکومت دیگرى را نمى پذیرد .

سوال : صحبت از شوراى سلطنت فرمودید آقاى تهرانى آمدند به این جا که مى خواهند با شما ملاقات بکنند و شما را ببینند . آیا شما مى خواهید ایشان را ببینید و تماسى با شوراى سلطنت داشته باشید؟

جواب : من تماسى با شوراى سلطنت نمى توانم داشته باشم . ایشان از من تقاضاى ملاقات کرد و گفتم به ایشان تذکر بدهند که تا شما استعفا ندهید از شوراى غیر قانونى سلطنت و تا این که اعلام نکنید که این استعفا براى این است که قانونى نیست من با شما ملاقات نخواهم کرد .

سوال ؛ همان طور که فرمودید رفراندم عمومى مردم در ایران در جریان است و این جمعیت کثیرى که آن جا هستند مى خواهند که شما برگردید . تا به حال فرمودید که هر موقعى که وقتش برسد بر مى گردم . در چنین صورتى چه تصمیمى خواهید گرفت ؟

جواب : باز هم همان را تکرار مى کنم که وقتى که صلاح دیدم و رفتنم در آن جا اصلح بود خواهم رفت .

سوال : ما اطلاعاتى داریم که اعتصاب غذا در بعضى از پادگان ها و در بعضى از واحدهاى نظامى صورت گرفته . آیا فکر مى کنید که این علامت این است که ارتش شروع کرده به برگشتن به طرف شما؟

ص: 175

جواب : ما امیدواریم که ارتش به تمام اقشارش برگردد . البته قشرهایى از او رو به ملتند . لکن صلاح ارتش این است که همه برگردند به آغوش ملت و با شاهى که کنار رفت و دیگر برگشت ندارد هیچ تماسى نداشته باشند و توهم نکنند که باید به شاه وفادار باشند . شاهى که به ملت آنها خیانت کرد و این همه جنایات به برادران آن ها وارد کرد و ارتش را به صورت یک وابسته در آورد و اقتصاد ملت ما را فلج کرد وزراعت ملت ما را از بین برد این شاه قابل این نیست که به او توجه بشود و ارتش باید ارتش ملت باشد و ما ارتش را از خودمان مى دانیم و اگر چند نفرى در آنها خیانتکارند حسابشان از سایرین خارج است . و ما امیدواریم که همه آنها به آغوش ملت برگردند و از آنها ما پذیرایى خواهیم کرد .

سوال : براى مدت ها شما رفتن شاه را خواسته اید حال که او رفته مى خواهید که دوستان شما در ایران قدرت را به دست بگیرند به چه نوعى ؟ به صورت قانونى یا به صورت فشار افکار عمومى با این تظاهراتى که دارند؟

جواب : فشار افکار عمومى همان قانون است . سلطنت در ایران به آراى مردم به خیال آنها آمده است و حال آن که از اول هم نیامده بود . قانون ما این است که سلطنت باید به آراى عمومى مستقر بشود و الان آراى عمومى خلع کرده است او را بلکه مکرر اعلام خلع او را کرده . بنابر این ما همان فشار افکار عمومى که قانون واقعا همان است باید قدرت را به دست بگیریم و حکومت را مستقر کنیم .

سوال : طبیعتا در چنین شرایطى سوالات زیادى طرح مى شود و از جمله آن که مى گویند که شما آیت اللّه ها در ایران به همان اندازه که شاه ثروتمند است ثروت دارید و احیانا از کشورهاى مختلف کمک مى گیرید . این پشتیبانى از کشورهاى مختلف از کجاست و بعضى ها هم مى گویند که به قدرت رسیدن شما برگشت به دوران گذشته است .

جواب : اما قضیه ثروتمند بودن روحانیین در ایران یک مطلب بسیار کذبى است که واضح است فساد او . و اما این که از جاهاى دیگر پشتیبانى مى شود آن هم تکذیب مى کنم و ابدا از هیچ مملکتى از هیچ جایى به روحانیین ایران پشتیبانى نمى شود و کمک مالى نمى شود لکن مردم ایران علاقه دارند علاقه اسلامى دارند به روحانیین ایران و مردم ایران هر کمکى روحانیین بخواهند به آنها مى دهند و احتیاج به کمک هاى خارجى ندارند .

سوال : قسمت دوم سوالم که مربوط به گذشته یعنى به عقب برگرداندن است .

جواب : این که گفته مى شود که ما مى خواهیم مملکت را به عقب برگردانیم این مطلبى بوده است که شاه براى این که دست و پا بزند و خلاص بشود از این گرفتارى که دارد منتشر کرده . ما با جمیع آثار تمدن موافقیم و مایلیم که مملکت ما مجهز بشود به جمیع آثار تمدن لکن نه به آن طور که شاه عمل کرد . شاه تمام آثار تمدن را در ایران به یک آثار فاسد کننده مفسد درآورد سینماها را محل فساد درست کرد اخلاق جوان هاى ما را فاسد کرد مراکز فحشا را زیاد

ص: 176

کرد مراکزى که جوان هاى ما را عادت به چیزهاى باطل مثل هروئین مى کند زیاد کرد و ما با اینها مخالفیم . و اما با آثار تمدن و پیشروى به هیچ وجه مخالف نیستیم با پیشروى هاى شاه مخالفیم که پیشروى هاى او ما را به عقب برگردانده و /ما/ حالا سال هاى طولانى باید ایران زحمت بکشد تا اینکه ایران را به حالى برساند که ترمیم بکند این فسادهایى که شاه در ایران ایجاد کرده و این خرابى هایى را که به بارآورده .

سوال : اجازه بدهید که از طرف تلویزیون فرانسه از شما تشکر بکنم که ما را این جا خواستید . آیا فکر مى کنید آن روزى که از این جا بروید متأسف خواهید بود از این محل از این مکان ؟

جواب : / من / آن محل براى من هیچ مطرح نیست . من هر جا بتوانم خدمت بکنم به انسانیت خدمت بکنم به ملت خودم آن جا براى من خوب است . تا این جا بتوانم خدمت بکنم علاقه دارم که این جا باشم وقتى این جا نتوانم خدمت کنم علاقه اى به این جا ندارم به آن جا دارم که بتوانم خدمت بکنم .

ص: 177

تاریخ : 15/11/1357

تلگرام به آیت اللّه شریعتمدارى

حضرت آیت اللّه آقاى شریعتمدارى دامت برکاته

بسمه تعالى

مرقوم شریف در تفقد از این جانب واصل و موجب تشکر گردید . سلامت و سعادت جناب عالى را از خداوند تعالى خواستار است . امید است پس از چند روزى به زیارت حضرات آقایان نایل شوم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 178

تاریخ : 17/11/1357

تشکر پس از بازگشت به ایران

بسمه تعالى

این جانب از کلیه کسانى که پس از بازگشت من به ایران به وسیله تلگراف نامه و مطبوعات تبریک گفته یا شکرگزارى و اظهار محبت وفادارى قدردانى و همبستگى کرده اند تشکر مى کنم و پیروزى همه را در غلبه بر دشمنان اسلام و مسلمین و برقرار ساختن جمهورى اسلامى از خداوند متعال خواستارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 179

تاریخ : 19/11/1357

دیدار با نمایندگان بازارایان و کسبه

بسم اللّه الرحمن الرحیم

ایشان فرمودند که پانزده سال و من عرض مى کنم که پنجاه و هفت هشت سال . رنج ملت ما از زمان رضاشاه شروع شد و کسانى که آن زمان سیاه را به خاطر دارند مى دانند که رضاشاه به این ملت چه کرد . رضاشاه به حسب آنچه در رادیوى دهلى بود منصوب از طرف انگلستان بود براى سرکوبى ملت ما . و بعد از رضاشاه محمدرضا از طرف قواى ثلاثه از طرف آمریکا و انگلستان و شوروى تحمیل شد بر ما چنانچه در کتاب خودش این مطلب را دارد که آنها صلاح دیدند که من باشم . البته آنها صلاح خودشان را دیدند براى اینکه نوکرى بهتر از او که همه خز این ملت ما را به آنها بدهد تسلیم کند و مملکت ما را از حیث کشاورزى از حیث بازرگانى از همه چیزها عقب رانده کند و به نفع آنها بکند . البته آن ها او را مأمور کرده اند و خودش هم مى گوید مأموریت براى وطنم . این مأموریت همان است . نه اینکه یک چیز دیگر بوده . و مى دانید که بعد از این سال هاى رنج و عقده هایى که ملت ما پیدا کرد به قیام همگانى ملت آن قدرت شیطانى عظیم و آن قدرت هاى بالاتر از همه قدرت ها که قدرت هاى شیطانى است قدرت آمریکا قدرت شوروى قدرت چین انگلستان اینها همه پشتیبانى کرده اند از او لکن ملت وقتى که یک مطلبى را خواست با مشت گره کرده در مقابل همه اینها ایستاد و همه را شکست داد . و من مى دانم که بازار تهران مرکز فعالیت سیاسى _ اسلامى همیشه بوده است . بازار تهران بود که همیشه باعث مى شد که کارهایى که علما پیشنهاد مى کردند و یا کسانى که دلسوز به این مملکت بودند پیشنهاد مى کردند به پشتوانه بازار تهران و بازرگانان تهران این امور انجام مى شد . و من باید تشکر کنم از گروه اصناف و اشخاصى که بازارى هستند به هر صورتى که هستند من باید از آنها تشکر کنم که در این نهضت سهم عظیمى آنها داشتند . و اگر چنانچه بازارهاى ایران نبود معلوم نبود که ما بتوانیم به مقصد برسیم . این پشتیبانى بازارهاى ایران و پشتیبانى سایر اصنافى که ما داریم این اسباب این شد که الحمداللّه تاکنون به این پیشرفت عظیم رسیده است ولى باز اول کار است و باید تتمه اینها هم به قبرستان ها بروند و بعد از این طرز یک حکومت اسلامى که حکومت از جانب ملت باشد که ملت تعیین کند او را مستند به ملت باشد ما در طول تاریخ ایران یک حکومت مستند به ملت نداشتیم زمان سلاطین سابق که اصل ملت ها به حساب نمى آمدند و باب باب قلدرى بود .

از زمان

ص: 180

رضاشاه به این ورهم که ما اطلاع داریم و در مشاهدات ما بوده باز همین معنا بود . بنابر این یک حکومت ملى یک سلطنت ملى یک انتخابات ملى در این وطن نبوده است . از اینکه این انتخابات و مجالس مجالس ملى نبوده است و دولت هاى ناشى از این مجلس هم غیرقانونى است و مستند به آراى ملت نبوده است . آن شخص هم که الان به جاى محمدرضا خان و به امر محمدرضاخان به مسند وزرات نشسته است ایشان هم که ادعا مى کند من ملى هستم قانونى هستم نه قانونى هست و نه ملى هست . اما مدعى است براى اینکه احترام به این ملت هیچ نمى گذارد احترام به این فریادهایى که الان هم در . . . . در بین خیابان ها هست نمى گذارد . و اما قانونى نیست براى اینکه منشاش مجالسى است که آنها قانونى نیستند و خود ایشان قبل از اینکه به وزارت برسد تصدیق داشت به اینکه مجلسین قانونى نیستند حالا که به وزارت رسیده مى گوید که قانونى هستند . البته اشخاصى که این طور باشند که آن که به نفع خودشان است یک جور است و آن که به نفع خودشان نیست یک . . . . اگر به نفع او شد قانونى است اگر به نفع ما شد غیرقانونى است . این مسایلى است که بازار با ما همیشه شریک بوده در این مسایل و در این پیشرفت ها . لکن آنچه باید عرض کنم رمز این تقدم و پیروزى وحدت کلمه بود اگر وحدت کلمه نبود این پیروزى حاصل نمى شد .

شما مى بینید که الان از مرکز تا هرجا بروید تمام مملکت با هم یک مطلب یک شعار دارند یک شعار آن هم شعار اسلامى شعار اینکه رژیم را ما نمى خواهیم سلطنت این کشور را نمى خواهیم و حکومت اسلامى مى خواهیم حکومت عدل اسلامى مى خواهیم . این وحدت کلمه که در بین یک ملت حاصل شد آن وقت مى فهمیم به اینکه این قدرت هاى بزرگ با وحدت کلمه ملت نمى توانند کارى بکنند چنانچه ما دیدیم این معنا را و من امیدوارم که این وحدت کلمه تا آخر محفوظ بماند . و عرض مى کنم که الان مملکت ما حساسترین زمان تاریخ را دارد مى گذراند یعنى تحول از طاغوت به حکم اللّه تحول از ظلم به عدل تحول از خیانت ها به امانت ها . این حساسترین وقتى است که ماالان در آن واقع هستیم و لهذا بر من که یک طلبه هستم و بر شما آقایان که بازرگانان هستید و بر علماى اعلام و بر طلاب علوم دینیه و بر دانشگاهى ها بر کارگران بر اجزاى ادارات بر دهقانان بر همه اینها واجب است که از این نهضت پشتیبانى کنند . که اگر چنانچه خداى نخواسته از این پشتیبانى نشود تزلزلى در این پیدا بشود تا ابد ما دیگر زیر بار اینها هستیم فهمیدند اینها که آن چیزى که قدرت دارد وحدت ملت و اسلام است تحت بیرق اسلام است که این قدرت حاصل شده است و مى تواند با ابرقدرت ها مقابله کند . این معنا را که فهمیدند آنها درصد بر مى آیند که این قدرت را بکوبند و دنبال این هستند که علما را جدا کنند شما را از علما جدا کنند دانشگاه را از علما جدا کنند دانشگاه را از بازار جدا کنند همه اینها را با هم به هم بریزند که این وحدت کلمه از بین برود و بعد کارهاى خودشان را بکنند و بعید هم ندانید که اینها همان رژیم سلطنتى را بخواهند حفظش کنند ،

ص: 181

گرچه اینها به نظر انسان نمى رسد که یک چیز پوسیده اى را اینها بخواهند ولهذا دیدید که محمدرضا وقتى که پناه برد به این که دنبال او بود یعنى پشتیبانى از او مى کرد راهش نداد در مملکت خودش . آنها این طورند که هر وقت به منفعت شان باشد یک فردى را چه مى کنند . این را باید ما همه متنبه باشیم که انشأاللّه از حالا همان طورى که تا حالا قدرت ها با هم بوده است پشتیبانى بوده است بازار از کارگرها کارگرها از بازار همه از علما علما از آنها پشتیبانى کردند و همه با هم صف واحد همه باهم فریاد کردند و همه با هم خواستند آن مسایل اسلامى و انسانیه را از حالا به بعد هم تا آخر نهضت انشأاللّه باقى باشد تا اینکه به یک ایرانى که مال خودمان باشد نه همه مخازنش را به این و آن بدهند یک ایرانى که زراعتش را خودمان بکنیم نه آنجایى که زراعتش را اسرائیل بکند و زراعتش را هم از دست ما بگیرد و تمام بشود همه چیز . من از خداى تبارک و تعالى توفیق همه شما را مى خواهم .

ص: 182

تاریخ : 20/11/1357

نامه حضرت آیت اللّه آقاى گلپایگانى

حضرت آیت اللّه آقاى گلپایگانى دامت برکاته

به عرض عالى مى رساند : مرقوم محترم که حاکى از صحت مزاج شریف و حاوى تفقد و ابراز محبت نسبت به ورود حقیر به کشور ایران بود و اصل و موجب کمال تشکر گردید . امید است انشأاللّه تعالى با حفظ وحدت کلمه عموم مسلمانان تحت رهبرى آیات عظام و علماى اعلام دامت برکاتهم به پیروزى کامل نایل گردند . و در این موقع حساس و تاریخى بتوانیم تا حدودى به وظیفه خود نسبت به شریعت مقدسه انجام وظیفه کنیم . خدماتى که حضرت مستطاب عالى در طول مبارزات گذشته انجام داده اید و شداید و سختى هایى را که تحمل کرده اید فراموش نخواهد شد .

آنکه در مظان استجابت دعا این جانب را از دعاى خیر فراموش نفرمایید . از خداى تعالى عظمت اسلام و مسلمین را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 183

عکس

ص: 184

تاریخ : 25/11/1357

فرمان به حجت الاسلام آقاى شیخ عباس واعظ طبسى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

خدمت جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى آقا شیخ عباس واعظ طبسى دامت افاضاته

پس از اهدأ سلام و تحیت تا تعیین تولیت براى آستان مقدس حضرت ثامن الائمه _ صلوات اللّه و سلامه علیه و على ابائه الطاهرین _ جناب عالى براى سرپرستى آن آستان مقدس منصوب هستید . لازم است با کمال جدیت و به طور دقیق حفاظت از متعلقات آن جا خصوصا کتابخانه و خزینه و محتویات ضریح مقدس و موقوفات و سایر آنچه مربوط است به آن آستان مقدس بفرمایید و از حیف و میل و ضیاع اموال جلوگیرى نمایید . حضرات خدام محترم با جناب عالى در این امر لازم تشریک مساعى خواهند نمود .

والسلام علیکم ورحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 185

تاریخ : 27/11/1357

پیام به کارکنان اعتصابى صنعت نفت

بسم اللّه الرحمن الرحیم

به عموم کارمندان و کارگران شرکت نفت پس از تشکر فراوان از آنان که سهم مهمى در پیشرفت نهضت اسلامى داشته اند و با همت شجاعانه آنان پیروزى نصیب ملت بزرگ گردید تذکر داده مى شود اکنون که بحمداللّه پیروزى حاصل است ، مقتضى است اعتصاب خود را بشکنند و به سر کار خود بروند . اکنون اعتصاب برخلاف مسیر انقلاب است و شکستن آن موافق صلاح ملت است .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 186

تاریخ : 27/11/1357

پیام به ملت ایران

بسم اللّه الرحمن الرحیم

ملت شریف و مبارزه ایران ! با تشکر فراوان از زحمات و تلاش هاى خستگى ناپذیر شما در راه تحکیم حق و شکست باطل این روزها مشاهده مى شود که افراد و اشخاص متفرقه به خانه هاى مردم هجوم برده و احیانا باعث ناراحتى خانواده ها مى شوند . گرچه بسیارى از این گونه افراد به خاطر سوابق سوء خود مستحق تنبیه و مجازاتند اما براى این که افراد بى گناه خانواده ها به زحمت نیفتند لازم دانستم که از شما فرزندان عزیز بخواهم از این به بعد بدون کسب اجازه از دولت قانونى به خانه هیچ کس حمله نکنید و کسى را از پیش خود توقیف ننمایید . البته جنایتکاران و ظلمه که دستشان به خون مردم و تجاوز به حقوق ملت آلوده است نباید از کیفر معاف گردند . ولى کیفر مجرمان نباید بدون نظم و حساب و توسط افراد غیر مسوول انجام گیرد . شما مجرمان جنایتکار را شناسایى کنید و به دولت موقت انقلاب اسلامى معرفى نمایید تا با دستور دولت اقدام به بازداشت و محاکمه شود . تاکید مى کنم که مطلب فوق حکم اسلامى است و تخلف جایز نیست .

والسلام علیکم ورحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 187

تاریخ : 28/11/1357

دستور العمل در مورد فعالیت هاى تجارى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اینک که به خواست خداوند متعال و به همت و پیوستگى ملت شجاع و قهرمان ایران انقلاب اسلامى موفقیت هاى چشمگیرى به دست آورد لازم دانستم از کلیه اعتصابیون محترم از روحانى دانشگاهى فرهنگى کارگر کارمندان بخش هاى مختلف دولتى و خصوصى دهقانان مطبوعات تجار و اصناف بازار تهران و شهرستان ها و عموم بازرگانان پیشه وران و صاحبان مشاغل _ ایدهم اللّه تعالى _ تشکر کنم .

زحمات فراوان و مشکلات زیادى که در طول این مدت تحمل کردید مورد قدردانى اینجانب است . اعتصابات طولانى و سراسرى و همبستگى بى نظیر شما به دنیا ثابت نمود که حاصر نیستید زیر بار دیکتاتورى و ستم بروید و حاضر نیستید اجانب در کشور شما دخالت نمایند و براى رسیدن به آرمان هاى اسلا مى از هیچ گونه فداکارى مضایقه ندارید . اکنون که به یارى خداوند آماده شروع به کار و شکستن اعتصابات هستید باید به تذاکرات ذیل توجه نمایید : 1 _ تجار و کسبه و تولیدکنندگان باید از اجحاف و گرانفروشى و هر نوع سوءاستفاده از شرایط موجود خوددارى نمایند و سعى کنند قیمت ها کاملا" عادلانه و بر وفق موازین شرعى باشد . لازم است مساوات و برابرى اسلا مى را کاملا"در نظر گرفته نسبت به طلب هایى که به صورت چک و یا سفته و یا هر نوع دیگر دارند مراعات لازم را بنمایند وبه بدهکاران مهلت کافى بدهند و از فشار آوردن به کسبه اى که به خاطر اعتصابات طولانى متضرر شده اند خوددارى کنند و به آنان مهلت داده شود که بتوانند به طوریکه فشار برآنها وارد نشود بدهکارى هاى خود را بدهند . من از تجار و بازرگانان انتظار دارم این امر انسانى و اسلا مى را توجه نموده و عمل نمایند .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 188

عکس

ص: 189

تاریخ : 1/12/1357

فرمان به حجت الاسلام آقاى فضل اللّه محلاتى

بسمه تعالى ، جناب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ فضل اللّه محلاتى دامت افاضاته

به جناب عالى مأموریت داده مى شود که به اتفاق آقایان حاج حبیب اللّه عسگر اولادى و حاج محسن لبانى _ ایدهمااللّه _ تعالى براى سرپرستى امور مربوط به صندوق تعاون اصناف پایتخت بروید و موجودى صندوق را تحویل گرفته و با صلاحدید آقایان محترم فوق الذکر به مصارف لازمه برسانید . ادامه توفیقات همگان را در راه خدمت به اسلام و مسلمین از خداى تعالى خواستارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 190

تاریخ : 5/12/1357

فرمان به حجت الاسلام آقاى صادق خلخالى

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ صادق خلخالى دامت افاضاته

به جناب عالى مأموریت داده مى شود تا در دادگاهى که براى محاکمه متهمین و زندانیان تشکیل مى شود حضور به هم رسانده و پس از تمامیت مقدمات محاکمه با موازین شرعیه حکم شرعى صادر کنید .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 191

تاریخ : 5/12/1357

در جمع اعضاى هیأت کویتى

در جمع اعضاى هیأت کویتى

اعوذباللّه من الشیطان الرجیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

این تحول روحى تحفه اى است که خداى تبارک و تعالى از عالم بالا براى ما به هدیه فرستاد من اول از آقایانى که زحمت کشیده اند و از کویت تشریف آورده اند اینجا براى تفقد از ملت ما و تفقد از من تشکر مى کنم . خداوند سعى همه شما را مشهود گرداند .

خداى تبارک و تعالى مقدراتى دارد که ما سر او را نمى فهمیم مگر بعد از زمان ها /ما/ بعد از آنکه به واسطه فشار دولت ایران و فشار محمدرضا شاه (شاه سابق ) بر دولت عراق و محصور کردن آنها منزل ما را و رفت و آمدهایى که بین ما و دولت عراق شد گفتگوهایى که شد و ما به آنها اخطار کردیم که یک مساله شرعى است یک وظیفه الهى است و من نمى توانم مساله الهى و وظیفه شرعى را به قول شماها ترک کنم من این کارهایى که در اینجا انجام مى دهم انجام مى دهم شما هم هر کارى دارید بکنید . آنها از ما تقاضا مى کردند که چون ما تعهداتى با دولت ایران داریم و این کارهایى که شما و اصحاب شما مى کنند مخالف آن تعهدات است ما نمى توانیم تحمل کنیم . من جواب دادم که من که تعهدى ندارم . شما تعهد دارید من یک تکلیف شرعى دارم عمل مى کنم و به تعهد شما اعتنایى نمى کنم و هم در منابر خطابه مى خوانم و هم اعلامیه صادر مى کنم و هم نوار پر مى کنم و مى فرستم . این تکلیف من شما هم هر تکلیفى دارید عمل کنید . بعد از رفت و آمدها آن ها برادرهاى من که جزء رفقاى نجف بودند آنها را ترساندند و به من رسید که گفتند که ما با خودش مثلا کار نداریم لکن شماها را چه خواهیم کرد . من دیدم که خوب ممکن است که یک وقتى گزندى به این دوستان من برسد عازم حرکتى شدم و آمدم به (البته تحت مراقبت دولت عراق ) آمدم به سرحد کویت و در سرحد کویت هم همان فشارى که در آنجا بر دولت عراق بود بر دولت کویت هم بود و آنها حتى اجازه اینکه ما عبور کنیم از این ور شهر به آن ور شهر هم ندادند و من گله اى از هیچ کس ندارم آنها ملتزم بودند به واسطه قراردادهایشان عمل کنند و من نه به دولت عراق نه به دولت کویت گلایه اى ندارم . لکن خداى تبارک و تعالى تقدیرى فرموده بود و ما غافل بودیم .

ما بنایمان بر این بود که از کویت بعد از دو سه روزى که با آقایان ملاقات مى کنیم برویم به

ص: 192

سوریه و آنجا که یک اقامت طولانى بکنیم . لکن خداوند تقدیر کرده بود که باید راه چیز دیگر باشد و ما نمى دانستیم که این تقدیر به کجا منتهى مى شود . از آنجا برگشتیم به بصره و از آنجا هم به بغداد ما را بردند و من ملاحظه کردم که ما اگر هر جا برویم از این دول اسلامى همین مطلب است . به همین جهت تصمیم گرفتیم که بدون هیچ فکر سابق که ما مى رویم به فرانسه در عین حالى که مایل نبودم از دول اسلامى خارج بشوم لکن خداوند تقدیر کرده بود که مسایل در آنجا به طور وسیع در همه جاى دنیا پخش بشود و خبرنگارها از اطراف عالم هجوم کردند که گاهى روزى چندین مصاحبه مى شد و خصوصا از امریکا که مصاحبه هایى با آنها شد و آنها از همان جا پخش کردند به سراسر آمریکا و به بعض از بلاد دیگر و ما هم مسایل ایران را در آن جا روشن کردیم به طورى که بسیارى از ابهاماتى که به واسطه تبلیغات سوئى که از طرف اجانب شده بود در آنجا رفع شد .

محمدرضا از قرارى که به من گفته اند سالى صد میلیون دلار براى تبلیغات گذاشته بودند و این تبلیغات دامنه دار در همه جا در همه جاى دنیا بوده است بر ضد ملت و روحانیت و اینها و . . . بر خود و دارو دسته هاى او . و ما در این چند وقتى که در پاریس بودیم این مسائل را تقریبا حل کردیم و این مصاحبات و نوشته ها و اینها مسایل را بر مملکت هاى خارج ملت هاى خارج روشن کرد . کم کم به واسطه همین مسایل و به واسطه قدرتى که خداوند بر ملت ایران عطا فرمود که با قدرت ایمان وحدت کلمه قیام کردند و تقریبا یک سال بعد از اینکه از 15 خرداد یک قتل عام هایى شد و آنچه شد شد و ما به ترکیه و به عراق تبعید شدیم تقریبا یک قدرى غفلت حاصل شد لکن عواملى پیدا شد که در یک سال از یک سال و نیم تقریبا قبل این عوامل باعث شد که ایران به حرکت آمد و دنبال این حرکت بود که ما از عراق شروع کردیم و بعد آمدیم و رفتیم فرانسه و از آنجا تعقیب کردیم . تمام مسایل که واقع شد ما مرهون منت بعد از خداى تبارک و تعالى این ملت ایران و خصوصا طبقه مستمندان نه طبقه اشراف و اعیان و بالا دست ها ما مرهون آنها هستیم . آنهایى که زن و مرد صغیر و کبیر در هر وقت که اقتضا مى کرد در خیابان ها مى ریختند و هیچ در مقابل مسلسل ها ابا نداشتند سینه ها را باز مى کردند و مى گفتند (بزن ) . باید بگویم که گوشت و خون غلبه کرد بر تانک و مسلسل و این قدرت خداى تبارک و تعالى بود .

من وقتى که مطالعه از وضعیت ایران و گسترش این مساله واحد مطلب واحد که یک دولت اسلامى حق مى خواهیم وقتى که من از این گسترش /این / در همه بلاد از تهران تا آخرین مرزهاى ایران در هر طرف در هر ده در هر قریه من مطالعه این را مى کردم امیدوار شدم که مساله یک مساله الهى است نه یک مساله بشرى . بشر نمى تواند با هر چه باشد هر قدرت بیانى داشته باشد نمى تواند این طور نفوذ بکند که از این بچه اى که تازه زبان باز کرده است تا آن پیرمردى که در مریضخانه خوابیده همه یک مطلب بگویند همه فریاد بزنند در خیابان ها شب و روز فریاد بزنند که ما استقلال و

ص: 193

آزادى مى خواهیم ، رژیم سلطنتى نمى خواهیم و جمهورى اسلامى مى خواهیم . من امیدوار شدم از این گسترش که این مساله مساله الهى است و خداى تبارک و تعالى در این مساله پشتیبان است و پیروز خواهیم شد .

این معنا را من از همان اوایلى که یک قدرى انقلاب زیاد شد و مردم هشیار و بیدار شدند خیلى امیدوار به آن بودم و بحمداللّه شد لکن نباید کسى بگوید که من کردم . البته اشعارى که آقا خواندند از نظر شعرى بسیار خوب بود لکن باید عرض بکنم که من کوچکتر از این هستم که این طور مطالب گفته بشود . این زاغه نشین ها بودند که در خیابان ها فریاد کردند و خون دادند و جوان دادند و مادرهایى که چهار تا بچه داشتند سه تا بچه هایشان رفته بود باز مى گفتند که این هم اگر برود براى خداست . آن چیزى که براى من خیلى امیدوار کننده است این روح تعاون و روح انسانیت و روح اسلامیت است که در ملت ایران شکوفا شد این تحولى که در انسان ها پیدا شد از تحولى که در این رژیم پیدا شد بالاتر است .

یک روز بود که اگر یک پاسبان مى آمد در بازار تهران که بزرگترین بازار ایران است و مى گفت که چهارم آبان است و باید بازارها تعطیل بشوند یا بیرق بزنند احدى به خودش اجازه نمى داد که مخالفت کند در ذهنش وارد نمى شد که با پاسبان مگر مى شود مخالفت کرد . خداى تبارک و تعالى در مدت کمى همچو متحول کرد این ارواح طیبه را همچو پشت ورو کرد این نفوس قدسیه را که در خیابان ها راه افتادند و فریاد کردند مرگ بر این سلطنت پهلوى جلوى مسلسل ها جلوى تانک ها مى پریدند روى تانک ها و همان جا شعار مى دادند . این تحول یک معجزه واضحى است که در یک مدت کوتاهى براى یک ملت در همه اقشار این تحول پیدا شد . هر جاى این مملکت وقتى که مى رفتى مردم مقابل قواى انتظامیه اى که مامور بودند که بکشند مردم را و درو کنند مردم را ابدا اعتنا نمى کردند و شعارهاى خودشان را شعارهاى اسلامى خودشان را مى دادند . این تحول روحى اعجاب آور است این تحول روحى باعث شد که این پیروزى از براى ملت ما حاصل شد . دعا کنید که خداوند این تحول را در همه ملت هاى اسلام و مستضعفین پیش بیاورد و خداى تبارک و تعالى مقدر مى فرماید که همه متحول بشویم . این تحول روحى و این انقلاب اسلامى تحفه اى که خداى تبارک و تعالى از عالم بالا براى ملت مابه هدیه فرستاد و باید شکر خداى تبارک و تعالى را بکنیم و از عهده شکر بر نمى آییم . من باید شکر این نعمت را و شکر این رحمت را و شکر این محنت ها را که ملت ایران کشیدند شکر اینها را بکنم و من از عهده بر نمى آیم . اینها بودند که همه کارها را انجام دادند و خدا بود که اینها را موید کرد و قدرت خدا و قدرت ایمان ملت که در این اواخر شکوفا پیدا کرد این قدرت بود که با دست خدا یک سلطنت 2500 ساله را از ریشه کند ، در صورتى که پشت سر او امریکا ایستاده بود شوروى هم سرا بود و چین هم بود انگلستان هم بود تمام ابرقدرت ها پشت سر او ایستاده بودند و آن هم داراى همه سلاح هاى مدرن بود و ملت ما دست خالى بود تفنگ هم نداشت هیچ نداشت و لکن قدرت ایمان بود قدرت خدا بود . این تعجب ندارد خداى تبارک و تعالى مقدر بفرماید که یک ملتى که

ص: 194

هیچ ندارد هیچ سلاحى ندارد همین سلاح ایمان دارد بر همه قدرت ها غلبه بکند .

شاه سابق پیغام داد که مملکت را تسلیم شما مى کنم و من فقط شاه باشم در صورت ! !

اینها کم کم عقب نشستند ما در پاریس که بودیم رفت و آمدهاى زیاد /وسایل / مخفى و بعضى وقت ها آشکار بود براى اینکه ما را وادار کند که دست برداریم مى گفتند هر چه مى خواهید مى دهیم هر کارى بخواهید مى کنیم . خود شاه شاه سابق پیغام داد که من مملکت را تسلیم شما مى کنم و من همین شاه باشم در هر صورت و همه کارها در دست شما باشد و من به او اعتنا نکردم و این قدرت الهى بود که ما را کمک مى کرد . رفت و باز تتمه قدرت باقى مانده بود اینها باز کوشش کردند حتى به وسیله /جمهورى فرانسه / رئیس جمهور فرانسه به من پیغام دادند که شما حالا زود است بیایید (به طور دلسوزى مثلا) از طرف آمریکا پیشنهاد کردند که حالا شما چند وقتى باید بمانید حالا زودرس است رفتن شما . از طرفى ایران باز همین معنا را گفتند بعض افرادى که از همین طوایف بودند باز همین پیشنهاد را مى کردند و همین پیشنهاد اسباب این شد که من قصد کردم بیایم هر چى مى خواهد بشود بشود . من فهمیدم که این مساله یک مطلبى است آنها مى خواهند من را آنجا نگه دارند و از اینجا توطئه ها را تقویت کنند به طورى که دیگر نتوانیم کارى کنیم و من اعلام کردم که خواهم رفت . آنها بستند فرودگاه ها را همه فرودگاه ها را بستند . ما صبر کردیم گفتیم که وقتى فرودگاه باز شد مى رویم باز بستند . باز گفتیم وقتى باز شد مى رویم خوب آنها بالاخره نمى شود تا آخر بسته باشد . ارعاب کردند از این کارها . ما آمدیم و وقتى که وارد شدیم البته مرهون عواطف ملت ایران هستیم که از همه اطراف آمده بودند و البته . . . بسیارى رفته بودند به واسطه اینکه . . . . لکن خود مردم تهران بودند .

و ما اینجا باز مبتلا شدیم به یک حرف هایى که بین ما و دولت . . . مى کرد . ما اعتنائى نکردیم به حرف هایشان و نخست وزیرى خودمان تعیین کردیم گفتیم که ما به واسطه ولایت شرعیه و به واسطه اینکه ملت به ما راى داده است ما شما را نخست وزیر مى کنیم /آنها هم / دولت گفت که ما این نخست وزیر را توقیف مى کنیم . خوب بکنید یکى دیگر مى آید . بعد باز ارعاب هایى چیزهایى شروع شد که خیر ما امر کردیم که وزرا را به وزارتخانه ها راه ندهند و اتباع وزارتخانه ها هم این را قبول کردند و راه نمى دادند . آنها بعد هم (البته رفتند یا نرفتند هم باز خیلى اطلاع ندارم ) حتى تعبیر رئیس دولت این بود که تا این به طور شوخى این نخست وزیرى به طور شوخى است ما کارى نداریم اول گفته بود توقیف مى کنیم حالا یک خرده عقب تر رفت و گفت تا شوخى است ما حرفى نداریم لکن اگر جدى بشود چه خواهیم کرد . ما کم کم گفتیم جدى بشود . امر منتهى شد به اینکه آن آدمى که مى گفت که توقیف مى کنیم و چه خواهیم کرد به واسطه خوى بیابانى که داشت این خوى بیابانى بود که در شاهپور بختیار بود و من هم این خوى بیابانى را مى دانستم که ما با اینها دیرى است که سوابق داریم و اینها در

ص: 195

. . . قدرت ها داشتند . امر منتهى شد به اینکه ایشان جنایاتى کرد کشتارى کرد امر به کشتارى کرد به حسب اقرار خودش که در روزنامه ها منعکس مى شد که با امر من است و ارتش کارى انجام نمى دهد الا به امر من . بعد او فرار کرد و ما اعلام مى کنیم که ملت ایران و همه ملت ها که در خارج هستند که این جانى را به ما تحویل بدهند . ایران هر جا پیدا کرد این جانى را به ما تحویل بدهد و این را اعلام خواهیم کرد و همین هم اعلام است و دوستان ما که در خارج ایران هستند به آنها هم همین سفارش را مى کنیم که او را هر جا پیدا کردند بگیرند و به ما اطلاع بدهند تا ما بخواهیم از آن دولتى که آنجاست . و مطلب به آنجا رسید که آن آدمى که آن قدرت عظیم را داشت ما با دست خالى و آنها با همه چیز با پشتیبانى دولت هاى ابرقدرت ما با دست خالى لکن پشتیبانى خداى تبارک و تعالى بود .

ما نمى توانیم خیانت هاى رژیم شاه را بشمریم

وضع این آدم به آنجا رسید که الان هیچ یک از ممالک دنیا قبولش نمى کنند الان همان جایى که هست همان رفیق شفیق خودش که ملک حسن باشد /در/ همین دیشب یا پریشب در روزنامه دیدم که او گفته ما او را به عنوان شاهى قبول نداریم و دولت هاى دیگر هم گفتند ما او را نمى پذیریم اخیرا مثل اینکه امریکا گفته است مى پذیریم . بپذیرند یا نپذیرند ما او را خواهیم آورد و خزائنى که در خارج دارد و نمى دانید آقا چه چیزهایى اینها چپاول کردند از ما و رفتند .

الان مملکتى که در دست ماست مملکتى است که از هم ریخته است همه چیزش را اینها خراب کردند و رفتند . این نفت که باید به نفع ملت صرف بشود این نفت را با اسم اینکه ما اسلحه مى دهیم بردند و اسلحه اى که دادند اسلحه اى بود که براى خود امریکا و پایگاه درست کردن . . . نه اینکه اسلحه مال ماست /اسلحه / ما نمى توانیم استعمال کنیم این اسلحه ها را این مال خود آمریکاست و در اینجا به عنوان اینکه پول نفت را ما داریم به این اسلحه مى دهیم اینجا پایگاه درست کردند که در مقابل شوروى اگر یک وقت جنگى شد پایگاه داشته باشد . اینطور خیانت ها اینها کردند . شاید اکثریت ملت این مطلب را نداند خیال کند که اینها اسلحه دادند منتها اسلحه به درد ما نمى خورد . البته آن هم خیانت بود که نفت را بدهند اسلحه بخرند اسلحه اى که به درد ما نمى خورد . . . . لکن مساله این بود که هم عوض را آنها بردند هم معوض را هر دو توى جیب آنها بود . اینکه باید در اینجا اگر بخواهد پایگاه درست کند و برخلاف همه موازین دنیا بخواهد پایگاه درست کند باید میلیون ها بیلیون ها دلار به ما بدهد تا اجازه بدهیم که در اینجا یک پایگاه درست کند او نفت ما را برد و پایگاه درست کرد /ملت ما این طور/ خیانت هاى اینهااین طور بود ما نمى توانیم خیانت هاى اینها را بشمریم . خداى تبارک و تعالى احاطه دارد و بعدها هم کم کم اشخاصى که مطلع بر این مسایل هستند و بر همه مسایل هم مطلع نیستند بعدها هم کم کم کشف خواهد شد . در هر صورت تا اینجا رسیده است و الان پریشانى زیادى

ص: 196

در این مملکت به واسطه خیانت هایى که اینها کردند هست . ارتش ما را این را ارتش غیر ملى و متکى بر غیر تربیت کردند و اقتصاد ما را بکلى شکست دادند و ما الان در همه چیز محتاج به اینکه /از اینکه / از خارج بیاوریم . در صورتى که مملکت ما اگر یک استانش درست کشت مى شد براى همه ما کفایت مى کرد ما صادر کننده بودیم و امروز همه چیزها را احتیاج به خارج داریم دامدارى ما را از بین بردند . مراتع مارا مراتع بسیار غنى ما را که /در/ وقتى آمده بودند از طرف ملکه انگلستان (این طور که نقل کردند) براى مطالعه آن چیزى آن مراتعى که بنا بود به او بدهد گفته بودند غنى ترین مراتع دنیاست براى دامدارى این را دادند به دیگران . مراتع ما را ملى کردند یعنى از دست ملت گرفتند و دادند به اجانب جنگل هاى ما را ملى کردند وآنها را دادند به اجانب .

اگر کسى بخواهد آن جنایات و خیاناتى که این سلسله کردند و خصوصا این دومى این جنایات و خیاناتى که این شخص بر ملت ما کرد بخواهد بنویسد و بگوید طولانى خواهد بود و من امیدوارم که مطلعین آنهایى که اطلاع بر این مسایل دارند و کسى نداریم که به همه مسایل مطلع باشد آن مقدارى که مطلع هستند امیدوارم که بنویسند و بگویند تا دنیا بداند ما چه ابتلایى داشتیم و الحمدلله امروز دست آنها و دست ارباب هایشان کوتاه شده است و امیدها هم باید بریده شود . نباید خیال کنند که اگر چنانچه یک قدرى سستى پیدا شد ما باز خواهیم آمد . خیر در ایران دیگر سستى پیدا نمى شود و ملت ما بیدار است و هشیار است و هشیار شد . بچه هاى کوچک ما هم الان بیدار شده اند و یک همچو ملتى را اگر چنانچه اتکأ به خدا بکنند کسى نمى تواند شکست بدهد چنانچه نتوانستند .

اتکال به خدا بکنید تا جبرئیل امین با شما همراه باشد

و من از ملت خودم و از همه شما و از همه ملت هاى مسلم مى خواهم که اتکال به خدا بکنید در همه کارها اتکال به خدا بکنید قدرت ها در مقابل قدرت خدا هیچ است قوه ها در مقابل قوه الهى نابود است . اتکال به خدا بکنید غلبه به هر چیزى مى کنید . پیغمبر اسلام با آنکه یک نفر بود در مقابل همه دشمن ها با اتکال به خدا غلبه کرد بر همه و وقتى وارد مکه شد (مکه اى که او را آنقدر زجر داده بودند) وارد مکه شد پیروزمندانه با فتح با نصر وارد شد و دنیا را روشن کرد . نهضت رسول اکرم نهضت انسانى بود نهضت الهى بود مثل قدرت هاى دیگر نبود که شیطانى است براى منافع شخصى یا براى دولتدارى قیام کردند و آدمکشى مى کنند . خیر یک قدرت الهى دنبال این بود تعلیمات الهى بود که ملت هایى که به سنگ پرستى و بت پرستى و آتش پرستى و بدتر از اینها مبتلا بودند اینها را موحد کرد و نور توحید و پرچم توحید را بر همه ممالک اسلام سایه افکن کرد . براى اینکه اتکالش به خدا بود جبرئیل امین پشت سرش بود . شما هم اتکال به خدا کنید تا جبرئیل امین پشت سر شما با شما همراه باشد فرشتگان با شما همراه باشند . من امیدوارم که همه ملت هاى اسلام که به واسطه تبلیغاتى

ص: 197

که فعالیت هایى که از اجانب شد و اینها را از هم متفرق کردند و مقابل هم قرار دادند بیدار بشوند و همه با هم بشوند یک دولت بزرگ اسلامى یک دولت زیر پرچم لااله الااللّه تشکیل بدهند و این دولت بر همه دنیا غلبه بکند . خداوند همه شما را تایید کند موفق باشید موید باشید .

والسلام علیکم ورحمة اللّه

ص: 198

عکس

ص: 199

تاریخ : 9/12/1357

فرمان به ثقه الاسلام آقاى مقدم

بسمه تعالى

جناب مستطاب ثقه الاسلام آقاى آقا شیخ على مقدم دامت افاضاته به جناب عالى ماموریت داده مى شود که به اتفاق آقایان محمد على نظام زاده و جناب آقاى حسین رضوانى دامت تایید اتهما _ به جزیره کیش بروید و املاک اختصاصى و ساختمان ها و سایر اموال شاه مخلوع و غاصب سابق و دیگر خاندان آنها را صورت بردارى کرده و نگهدارى کنید تا بعدا به مصارف لازمه و مشروعه برسد .

از خداى تعالى دوام توفیقات جناب عالى و آقایان محترم را خواستارم . و ضمنا آنچه تاکنون در این باب انجام داده اید مورد رضایت بوده . انشأاللّه موفق باشید .

والسلام علیکم ورحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 200

تاریخ : 14/12/1357

پیام به دانشجویان مقیم خارج از کشور

بسمه تعالى

بدین وسیله از عموم آقایان محترم و دانشجویان عزیز مقیم خارج از کشور که در دولت جابر سابق در حفظ اسناد سفارتخانه ها کوشش داشته اند تشکر مى کنم . اکنون با روى کار آمدن دولت موقت اسلامى جناب آقاى بازرگان لازم است انتصاب سفیران و اعضاى دیگر سفارتخانه ها با نظر وزارت امور خارجه همین دولت اسلامى صورت گیرد و آقایان محترم از آنها پشتیبانى کنند و چنانچه احیانا اشتباهى در انتصاب ها صورت گرفت مى توانند براى رفع آن با این جانب یا با وزیر امور خارجه تماس برقرار کنند . از خداى تعالى توفیق همگان را خواستارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 201

عکس

ص: 202

تاریخ : 15/12/1357

فرمان به آقاى حاج طرخانى

بسمه تعالى

جناب آقاى حاج على حاج طرخانى ایده اللّه تعالى جناب عالى به اتفاق آقایان حاج اسداللّه عسکر اولادى و حاج حبیب اللّه شفیق ماموریت دارید که آنچه از دارایى و مستغلات و زمین هاى کشاورزى و تاسیسات دامدارى به نام هژبر یزدانى مى باشد همه را در اختیار گرفته و حفاظت کنید . و آنچه را ممکن است فروخته و به صورت نقد در آورید و در حسابى به نام سه نفرى واریز نموده تا بعدا در مورد آن تصمیمى اتخاذ شود .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 203

تاریخ : 19/12/1357

تلگراف تسلیت به حجت الاسلام و المسلمین آقاى طالقانى

حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقاى طالقانى دامت افاضاته

پس از اهداى تحیت از مصیبت وارده به جناب عالى متاسفم . سلامت جناب عالى و غفران مرحومه محترمه را از خداوند متعال خواستارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 204

تاریخ : 23/12/1357

فرمان انتصاب حجت الاسلام آقاى انوارى به امامت مسجد جامع نارمک

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ محى الدین انوارى دامت برکاته همان طورى که اهالى محترم نارمک طى طومار ارسالى درخواست نموده اند جناب عالى براى اقامه جماعت و نشر احکام مقدسه و انجام امور تبلیغى در مسجد جامع نارمک بدان جا بروید . امید است اهالى محترم نیز با شما همکارى نموده وظایف مذهبى و تبلیغى را به نحو احسن انجام دهید . از خداى تعالى عظمت اسلام و مسلمین و توفیقات همگان را خواستارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 205

تاریخ : 24/12/1357

پیام به مسلمانان ترکیه

شما به همه سلام برسانید بگویید که کار خودتان را تعقیب کنید دلسرد نشوید . در اینجا هیچ نداشتیم اینها همه چیز داشتند ما به اینها غلبه کردیم . آنجا هستید مأیوس نشوید اتکا به خدا بکنید . و اتکا به ایمان بکنید . وحدت کلمه پیدا بکنید . جناح هایى را که نزدیک به شماست به خودتان متصل کنید . خداوند انشأاللّه کارها را انجام مى دهد .

والسلام

ص: 206

تاریخ : 28/12/1357

نامه به خانواده شهید رحمانپور

بسمه تعالى

بانوى محترمه خاتون

من شریک در مصیبت شما هستم . از خداوند تعالى خواهانم که شهید شما را با شهداى کربلا محشور کند و به شما اجر و صبر عنایت فرماید .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 207

تاریخ : 1358

انتصاب حجت الاسلام آقاى محمد حسینى کاشانى

جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى سید محمد حسینى کاشانى دامت افاضاته

بدین وسیله جناب عالى به سمت قاضى شرع در دادگاه انقلاب اسلامى شهر کازرون منصوب مى شوید که در دادگاه حضور به هم رسانیده و به پرونده ها رسیدگى نموده و احکام شرعیه را اجرا نمایید . و چنانچه افرادى مستوجب عفو مورخ نیمه شعبان مى باشند آزاد نمایید . موفقیت جناب عالى را از خداى تعالى خواستارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 208

تاریخ : 2/1/1358

دیدار با گروهى از پاسداران انقلاب اسلامى قم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

امید است که شما پاسداران انقلاب و سربازان امام زمان سلام اللّه علیه باشید و براى اسلام و اعتلاى قرآن زحمت بکشید . تاکنون به مرحله اى رسیده ایم که هنوز پیروزى کامل نیست و امیدوارم که این پیروزى را با همت شما به آخر برسانیم و از شما براى اسلام و قدرت اسلام و قرآن همراهى مى خواهم .

برادران من ! توجه داشته باشید ما هنوز پیروز حقیقى نشده ایم گمان پیروزى نبرید که سستى مى آورد . وقتى گمان کردید که پیروز شده اید رها مى کنید و هر کدام به کار خود مشغول مى شوید . پیروزى باز حاصل نیست و دشمنان اسلام و کشور در کمین اند و اختلاف ایجاد مى کنند و توطئه دارند . همین امشب هم در روزنامه دیدم که ساواکى ها توطئه کرده بودند و مى خواستند در ایام عید فساد ایجاد کنند . شما خودتان را پیروز مطلق ندانید پیروزى وقتى حاصل مى شود که این ریشه هاى گندیده هم از زیر زمین بیرون بیاید و این توطئه ها خنثى شود و آن با همت شما جوان ها جوان هایى که تاکنون براى اسلام و قرآن شریف زحمت کشیده اند و پیش خداى تبارک و تعالى رو سفید هستید میسر است .

از این به بعد انشأاللّه همه با هم مجتمع همه راى واحد همه با قدرت واحد اگر همه با هم باشید این بار را به آخر خواهید رسانید و اگر خداى نخواسته اختلافى بین قشرها پیدا بشود من ترس این را دارم که باز مسایل قبل اعاده شود . باید این رمز پیروزى را که وحدت کلمه و اتکاى به قرآن مجید است حفظ کنیم و همه با هم به پیش برویم و حکومت جمهورى اسلامى را در ایران مستقر کنیم و همه راى به جمهورى اسلامى بدهیم . از خداى تبارک و تعالى سلامت و سعادت شما و ملت ایران را خواستارم .

والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته

ص: 209

تاریخ : 5/1/1358

پیام به پاسداران انقلاب

سربازان و پاسداران فداکار اسلام ایدهم اللّه تعالى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

سربازان و پاسداران فداکار اسلام ایدهم اللّه تعالى

در این سال نو از شما جوانان دلیر و غیورى که کابوس استعمار را به زانو در آوردید تقدیر مى کنم از شما رزمندگان عزیز که نهال آزادى را در این مرزوبوم بارور کردید تشکر مى کنم . موفقیت بیش از پیش شما را در راه رسیدن به پیروزى نهایى از خداى تعالى خواستارم . در این موقع حساس که باقیمانده دشمنان شکست خورده ما در کمین هستند اتحاد و برادرى خود را حفظ کنید و از راه تفرقه و اختلاف مجال فعالیت مجدد را به دست دشمن ندهید . من از دعاى خیر به شما عزیزان غافل نیستم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 210

تاریخ : 7/1/1358

در جمع گروهى از پاسداران انقلاب اسلامى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

ان شأاللّه تعالى موفق باشید و جزء پاسداران اسلام باشید و ما همه جزء خدمتگزاران اسلام هستیم . خداوند شما پاسداران را حفظ کند براى ما . خداوند عزیز ما را براى خودمان حفظ کند . انشأاللّه تعالى شماها به سعادت برسید .

ما تا حالا بعضى از راه را رفتیم و بسیار مشکلات باقى مانده است . شما خودتان را پیروز حساب نکنید که کسانى که خود را پیروز حساب مى کنند سستى مى کنند . ما نیمه راه هستیم و دشمن در کمین ماست باید وحدت خودمان را حفظ کنیم باید با هم همین طور که تا اینجا آمده ایم تا آخر برویم . این نهضت را نگذارید سرد بشود نگذارید سست بشود . سستى و سردى در امروز احتمال این را دارد که ما را به شکست ببرد و اگر خداى نخواسته شکستى براى ملت حاصل بشود به نابودى اسلام تمام مى شود . همه با هم باشید همه با هم دوست باشید همه مان با هم جمهورى اسلامى را مى خواهیم .

من از خداى تبارک و تعالى سلامت و سعادت همه شما را و ملت ایران و همه ملتهاى مسلم را خواهانم . سلام بر شما و درود بر شما و همه جوانان ملت .

ص: 211

تاریخ : 11/1/1358

نامه به حضرت آیت اللّه آقاى سید على خامنه اى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى سید على آقا خامنه اى دامت افاضاته

در طول پنجاه سال رژیم سفاک پهلوى همیشه برادران و خواهران منطقه سیستان و بلوچستان مورد ظلم و جور بوده اند لذا جناب عالى به آن منطقه رفته و به خواست هاى اهالى محترم آن مناطق رسیدگى نمایید و انتظارات مردم دلیر آن دیار را براى این جانب و اولیاى امور گزارش دهید .

خداوند به شما و اهالى شجاع آن مناطق توفیق عنایت فرماید . ضمنا انقلاب اسلامى ایران را که به خواست هاى آنان جواب مثبت داده است توضیح داده و آنان را به شرکت در رفراندم تشویق نمایید .

والسلام علیکم

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 212

عکس

ص: 213

تاریخ : 12/1/1358

فرمان به حجت الاسلام آقاى مشکینى جهت رسیدگى به اوضاع محلى شهراردبیل

بسمه تعالى

خدمت جناب حجت الاسلام آقاى حاج میرزا على مشکینى دامت افاضاته

مقتضى است جناب عالى براى سرکشى کارهاى کمیته ها و رسیدگى به اوضاع محلى به شهر اردبیل بروید و ضمن سرو سامان دادن به اوضاع مردم را به اتحاد و یگانگى دعوت نموده و از تفرقه و اختلاف برحذر دارید . ضمنا چنانچه قبل از جناب عالى هم آقایانى بدانجا رفته اند که از طرف این جانب نوشته داشته اند نمایندگى ایشان مانع ماموریت جناب عالى نخواهد بود و شما طبق همین دستور به وظیفه خود عمل نمایید . از خداى تعالى ادامه توفیقات آن جناب را خواستارم .

والسلام علیکم ورحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 214

تاریخ : 14/1/1358

پاسخ به نامه حجت الاسلام آقاى کرمى

بسمه تعالى

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ محمد کرمى دامت افاضاته

مرقوم محترم واصل و از مضمون آن اطلاع حاصل گردید . سوابق علمى جناب عالى در حوزه مقدسه قم و همچنین خدمات دینى که پس از مهاجرت به خوزستان انجام داده اید معلوم و روشن است . از خداى تعالى ادامه توفیقات آن جناب را خواستارم .

ضمنا مراتب تشکر و سلام این جانب را به عموم عشایر محترم خوزستان و روساى ایشان که از دولت موقت جناب آقاى مهدى بازرگان و همچنین از جمهورى اسلامى پشتیبانى کرده اند ابلاغ نمایید و در باره مشکلات منطقه و ظلم هایى که در طول حکومت خاندان ننگین پهلوى به اهالى محترم و شریف آن منطقه شده است پیوسته مورد نظر این جانب بوده و مرا متاثر ساخته و امید است ان شأاللّه تعالى تدریجا با استقرار کامل حکومت و تشکیل جمهورى اسلامى همه اینها مرتفع گردد .

آنچه مورد اهمیت است و جنابعالى نیز مطمئنا متذکر آن هستید حفظ وحدت و اتفاق کلمه و پرهیز نمودن از اختلاف و تفرقه است . زیرا همان اتحاد و همبستگى سبب پیروزى ما تا به امروز بوده و انشأاللّه با هشیارى کامل آن را حفظ خواهیم کرد . از خداوند متعالى عظمت اسلام و مسلمین و توفیق عموم آقایان محترم را خواستارم .

ص: 215

عکس

ص: 216

تاریخ : 18/1/1358

فرمان به حجت الاسلام آقاى محمد یزدى

بسمه تعالى

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ محمد یزدى دامت افاضاته لازم است جناب عالى براى تنظیم امور و ارشاد و نصیحت اهالى و قضاوت شرعیه مسافرتى به شهرهاى سقز قهرمانشهر اسلام آباد ایلام و دیگر شهرهایى که مسافرت بدان ها را در استان هاى غرب لازم تشخیص دادید بروید و ضمن انجام وظایف محوله مردم را به اتحاد و یگانگى دعوت نموده از اختلاف و تفرقه برحذر دارید و نسبت به وظیفه خطیرى که در این موقع حساس دارند آشنا سازید . از خداى تعالى عظمت اسلام و مسلمین و موفقیت همگان را خواستارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 217

تاریخ : 19/1/1358

در دیدار با برادران مسلمان کشور صحرا

اینهایى که شما گفتید همه جرم هاى شاه است شاه این جرم ها را در ایران بیشتر از آنجا داشته است . در اینحا تمام اسلحه هایى که از پول خود این مردم و تانک و توپ هایى که از پول خود همین مردم تهیه کرده بود خودشان را به قتل رساند . ما جرایم او را مى دانیم و این را هم که شما مى گویید جرایم حکومت اوست و الان حکومت حکومت او نیست که شما مى گویید . و این تخریبى هم که مى گویید اگر سابقا بوده البته با دست شاه بوده است و ما این جرایم را مى دانیم و مى دانیم که در خود ایران بیشتر از آنجا این جرایم جارى بوده است . بحمداللّه دست او کوتاه شد و ملت ما پیروز شدند و الان گرفتارى ملت ما زیاد است و ما هم با همه مستضعفین که در عالم هستند مصاحب هستیم و تمام مستکبرین را محکوم مى کنیم . و ما اگر چنانچه قدرت داشته باشیم تمام مستکبرین را از بین خواهیم برد . و من امیدوارم که این نهضت اسلامى ایران براى همه مستضعفین سرمشق باشد که پیروزى را به دست بیاورند . و این رمزى که در ایران باعث پیروزى شد عبارت از وحدت کلمه و اتکال به خداى تبارک و تعالى بود در همه ملت ها پیدا بشود و آنجا هم پیروز بشوند .

من از شما تشکر مى کنم که به اینجا آمدید استفسار از حال ملت ما و ما مى کنید و من همیشه دعا مى کنم براى همه مسلمین بلکه همه مستضعفین من امیدوارم که شما هر جا که باشید کشور شما در رفاه باشد و آنها که ظلم مى کنند از بین بروند . ما دعا مى کنیم و امیدواریم که خداوند شما را تایید بکند و خدا نصرت عنایت بفرماید .

والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته

ص: 218

تاریخ : 21/1/1358

در جمع گروهى از بانوان

بسم اللّه الرحمن الرحیم

شما بانوان محترم دوشیزگان عزیز خوش آمدید . شما بانوان در اینجا ثابت کردید که در پیشاپیش این نهضت قدم برداشتید . شما سهم بزرگى در نهضت اسلامى ما دارید . شما درآتیه براى مملکت ما پشتوانه هستید . از شماست که مردان و زنان بزرگ تربیت مى شود . در دامن شما مردان و بانوان بزرگ تربیت مى شود . شماها عزیز ملت هستید پشتوانه ملت هستید . شماها در تحصیل کوشش کنید که براى فضایل اخلاقى فضایل اعمالى مجهز شوید . شما براى آتیه مملکت ما جوانان نیرومند تربیت کنید . دامان شما یک مدرسه اى است که در آن باید جوانان بزرگ تربیت بشود . شما فضایل تحصیل کنید تا کودکان شما در دامان شما به فضیلت برسند .

من از خداى بزرگ سلامت و سعادت شما را خواهانم و امیدوارم که دوشادوش مردان در قضیه مجلس موسسان و مجلس شوراى ملى راى بدهید تا اینکه جمهورى اسلامى و قانون جمهورى اسلامى و مجلس شوراى جمهورى اسلامى تاسیس و ما به آنچه که خواهان آن هستیم برسیم .

والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته

ص: 219

تاریخ : 26/1/1358

تلگرام به حجت الاسلام آقاى جواد غروى

بسمه تعالى

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ جواد غروى علیارى دامت افاضاته

تلگراف تبریک جناب عالى در مورد پیروزى جمهورى اسلامى واصل و موجب تشکر گردید . از خداى تعالى موفقیت آن جناب را خواستارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 220

عکس

ص: 221

تاریخ : 1/2/1358

فرمان به ثقة الاسلام آقاى صادق احسان بخش

بسمه تعالى

جناب مستطاب ثقه الاسلام والمسلمین آقاى حاج شیخ صادق احسان بخش دامت افاضاته

لازم است جنابعالى با همکارى و کمک جناب مستطاب ثقه الاسلام والمسلمین آقاى حاج سید عبداللّه ضیائى دامت افاضاته در شهرستان رشت و حومه به کار کمیته ها رسیدگى و تصفیه کنید و نسبت به مشکلات مالى که دارند اقدام نموده ضمنا آنان را به اتحاد و یگانگى دعوت نموده از اختلاف و تفرقه برحذر دارید . و در تمام کارها با علماى اعلام محل دامت افاضاتهم مشورت و همکارى داشته باشید . از خداى تعالى ادامه توفیقات همگان را خواستارم .

والسلام علیکم ورحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 222

تاریخ : 7/2/1358

در دیدار با دانشجویان مدرسه عالى شمیران

بسم اللّه الرحمن الرحیم

سلامت و سعادت ملت ایران و شما حاضرین در این مجمع را و کسانى که از شمیران قدم رنجه کردند خواستارم . خداوند به همه شما توفیق و سلامت عنایت فرماید . شما تمام قشرها در این پیروزى اسلام سهیم هستید و خداوند به همه شما اجر عنایت مى فرماید . لکن باید بدانید که ما باز مراحلى در پیش داریم و باید به آن مراحل برسیم . و جمهورى اسلامى با محتواى واقعى خودش در ایران پیاده شود .

الان گرچه اصل جمهورى تشکیل شده و الان رژیم ما رژیم جمهورى اسلامى است لکن به واسطه اینکه باز محتاج به یک فعالیت ها و محتاج به یک بررسى هایى است که محتواى اسلام و جمهورى اسلامى و احکام اسلام در ایران بلکه ان شأاللّه در سایرکشورهاى اسلامى پیاده شود . ما محتاج به شما هستیم محتاج به ملت محترم ایران هستیم محتاج به بانوان و مردان ایران هستیم . همه با هم باید تشریک مساعى کنیم تا محتواى حقیقى احکام اسلام جریان پیدا کند .

و من از خداى تبارک و تعالى تقاضا دارم که به شما و همه ملت ایران و همه ملت اسلام توفیق خدمت در راه اسلام و در راه کشورهاى اسلامى عنایت فرماید . انشأاللّه سلامت و سعادت در خور ملت ما باشد و همه سالم و سعادتمند باشند .

والسلام علیکم ورحمة اللّه

ص: 223

تاریخ : 7/2/1358

در دیدار با کارگران چیت سازى تهران

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اسلام براى همه اقشار و براى همه بندگان خدا براى همه مستضعفین ارزش قایل است . براى همه کارگران و قشر کشاورزان ارزش بیشتر قایل است . کارگران و کشاورزان از اقشار با ارزش است که اسلام به آنها توجه دارد . اینها که مى خواهند بین کارگر و کشاورز تفرقه بیندازند مفسدین فى الارض هستند . اینها کشاورزى را نمى خواهند تحقق پیدا کند و کارخانه ها را نمى خواهند راه بیفتد براى اینکه اگر اینها راه بیفتد مملکت آرامش پیدا کند و دست خائنین کوتاه مى شود .

بیدار باشید براردران کارگر که اسلام در خدمت شماست نه اینها . اینها مخالفند اینها مى خواهند با آشوب هایى که به پا مى کنند و هر روز به بهانه اى در بین اقشار مى افتند و آشوب مى کنند مى خواهند آرامش را از مملکت سلب کنند تا دست دیگران را باز کنند . اینها را در کارخانه هاى خود راه ندهید که چون موریانه اند و کارخانه هاى شما را از بین مى برند . خداوند کید خائنین را فلج کند . خداوند این دست خائنین را قطع کند . خداوند ملت مسلم را با اتحاد به پیش ببرد .

ص: 224

تاریخ : 11/2/1358

پیام رادیو تلویزیونى به مناسبت روز جهانى کارگر

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اختصاص یک روز به کارگران شاید به لحاظ تشریفات و تعظیم باشد والا هر روز روز کارگرى است و کارگران است بلکه عالم از کار و کارگر تشکیل شده است . اینکه ما یک روز اختصاص بدهیم به کارگر مثل این است که یک روز را اختصاص بدهیم به نور یک روز را اختصاص بدهیم به خورشید . هر روز نور هست و روز نور است هر روز روز خورشید است لکن شاید این براى یک تشریفاتى و تعظیمى باشد از این جهت مضایقه نیست لکن اگر واقع بینى باشد کار و کارگر در تمام عوالم ماقبل طبیعت و عالم طبیعت و عوالم مابعدالطبیعه کار و کارگر همه جا است و تمام موجودات عالم چه موجودات قبل از طبیعت باشد و چه موجودات طبیعى باشد و چه موجودات بعد از طبیعت همه از کارگر پیدا شده است و کار نظیر وجود است که در همه شوون عالم دخالت دارد .

عالم موجود شده است از فعالیت خدا اجزأ عالم موجود شده است از فعالیت هایى که بعضى موجودات دارند . هیچ موجودى را شما نمى توانید سراغ کنید الا اینکه کارگر و کار در او موجود است و خودش کار است . کارگرها هم کارند از کار پیدا شده اند .

ذرات موجودات در عالم در عالم طبیعت فعال هستند براى ایجاد همه موجوداتى که در این عالم است حتى جمادات حتى اشجار همه زنده اند همه کارگرند . کار احاطه دارد بر همه عوالم . از اول با کار عالم موجود شده است و کارگر مبدا همه موجودات است . حق تعالى مبدا کارگرى است و کارگر است فعال است . موجودات عالم غیب با فعالیت غیبى تحقق پیدا کرده اند کارگرند . موجودات عالم طبیعت هر جا که شما ملاحظه کنید هر قشرى از اقشار را که ملاحظه کنید چه موجوداتى که به نظر ما در پست ترین مراتب وجودند مثل معادن و زمین ها و جمادات و چه آنهایى که بعد از این مرتبه موجودند مثل نباتات اشجار و چه آنهایى که بعد از اینها موجودند مثل حیوانات و چه آن که مافوق اینهاست مثل انسان همه جلوه کارند و همه کارگر کارگرها اینها را درست کرده اند . کارگرى بر همه موجودات احاطه دارد . در عالم مابعدالطبیعه /در/ جنت و نار هم از کار و کارگرى پیدا شده است . بهشت و دوزخ از کار انسان پیدا شده است . در کار انسان است که یا عمل صالح است یا کار خوب است که مبدا تحقق بهشت است یا اعمال غیر صالح و فاسد است که مبدا دوزخ است . نباید ما

ص: 225

اختصاص بدهیم یک روزى را به کارگر به اعتبار اینکه این روز حظ کارگر همین روز است . بله مانع ندارد که یک روزى را ما انتخاب کنیم براى کارگر که بفهمانیم به عالم که کار و کارگرى است که همه چیز از اوست . کار مثل جلوه حق تعالى مى ماند که در تمام موجودات سرایت کرده است . همه موجودات کار در آنها هست و با کار درست شده اند . همه ذرات وجود کارگرند حتى ذرات اتمى که در این عالم طبیعت هست اینها کارگر هستند با هشیارى همه ذرات عالم فعالند و هشیارند لکن ما گمان مى کنیم که هشیار نیستند (و ان من شى ء الا یسبح بحمده و لکن لاتفقهون تسبیحهم ) همه مسبح حقند همه کارگران حق هستند همه مطیع حق تعالى هستند و کار در همه جا هست و عالم سرتاسر روز کارگر است نه یک روز روز کارگرى است سرتاسر عالم روز کارگر است سرتاسر عالم کارگر است و سرتاسر عالم کار است یعنى ذرات وجودى که انسان را و دیگر حیوانات را به اراده اللّه تعالى موجود مى کنند کارگرند و انسان کار است اثر کار آنهاست . تمام این موجوداتى که در عالم ملاحظه مى کنید اثر کار فعالانه جنود الهى است . جنداللّه همه کارگر هستند . خداى تبارک و تعالى مبدا کار است .

ما این روز را بزرگ مى شماریم از براى اینکه قرار داده اند این روز را براى کارگر کارگر در اسلام وقتى که در محیط محدودترى ملاحظه کنیم یعنى در این موجود پایین در این زمین در این ستاره کوچک که در مقابل عالم قدر محسوسى ندارد در مقابل عالم ماده قدر محسوسى ندارد یعنى عالم ماده پهناور است به قدرى که تاکنون آنچه بشر فهمیده است و کم فهمیده است آن طور که گفته مى شود بعضى ستاره ها هست که نور آن به ما با شش بیلیون یعنى شش میلیارد سال نور به ما مى رسد نورش و این آن چیزى است که تاکنون گفته مى شود کشف شده است و آن طرف را و مابعد او را خداى تبارک و تعالى مى داند . این زمین در مقابل یک همچو سطح بزرگ یک چیز ناچیزى است بلکه خورشید ما و تمام عائله خورشید ما در مقابل عالم ذره غیر محسوسى است و تمام عالم در مقابل عالم ماورأالطبیعه ذره غیرمحسوسى است . تمام عالم ماده مثل یک نقطه مى ماند در مقابل عالم ماورأطبیعت و تمام عالم ماورأطبیعت چه ما قبل الطبیعه و چه مابعدالطبیعه در مقابل اراده اللّه قدر محسوسى ندارد .

الان که ما بحث داریم راجع به این ستاره کوچک و راجع به این ستاره اى که اصلا قدر محسوسى در عالم ندارد و بحث داریم و راجع به کارگر به آن طوریکه دیگران فهمیده اند صحبت داریم لابد باید افق بحث را کوتاه کرد و نزدیک به فهم کرد . این کارگرهاى ما اشخاصى هستند که مدیر جامعه انسانیت هستند . اداره امور مملکت ها اداره امور کشورها به دست اینهاست به دست کشاورزان به دست کارگران کارخانه ها و دهقانان و کشاورزان اینها هستند که اداره مى کنند مملکت ها را اداره مى کنند کشورها را و از این جهت مدیر این عالم عالم طبیعت یعنى در این نجمه کوچک در این زمین که یک ستاره کوچک است اداره امور این زمین به دست کارگران است و دست اینهاست که اداره مى کند و زنده مى کند این عالم را زنده مى کند کشور را . بنابراین اینها

ص: 226

عهده دار امر بزرگى هستند احترام زیاد دارند لکن مسوولیت زیاد . هر کس بیشتر در عالم احترام دارد پیش خداى تبارک و تعالى احترام دارد و بیشتر منشا اثر است مسوولیت او بیشتر است . کارگران ما چه طبقه دهقان و چه طبقه کارگران سایر کارخانه ها و سایر جاها تمام اعمالى که تمام چیزهایى که در کشور هست برکاتى که در کشور هست مرهون وجود آنهاست و لهذا آنها بر همه مقدمند . لکن چیزهایى که به عهده آنهاست مسوولیت هایى که به عهده آنهاست از همه مسوولیت ها بالاتر است . اگر کشورى رو به رشد برود با دسصت شما کارگران عزیز رو به رشد مى رود و اگر کشورى رو به انحطاط برود باز هم با شماست که رو به انحطاط مى رود . با کار نکردن یا کم کار کردن یا علاقه به کار نداشتن است که رو به انحطاط مى رود . کشور امروز از شماست از کارگران است کشور مال شماست /کشور/ دیگر اجانب در آن دخالت ندارند دیگر اختناق ها نیست دیگر فشارها نیست دیگر چپاولى ها نیست . امروز کشور مال شماست و شما مسوولیت آن را مستقیم دارید . اگر چنانچه در این مسوولیت کوشش نکنید اگر چنانچه در این امرى که به عهده شماست کوشش نکنید و آن دینى که بر کشور خودتان بر اسلام دارید ادا نکنید شما مسوول هستید . و اگر چنانچه کوشش کنید و چرخ هاى مملکت را به راه بیندازید شما پیش خداى تبارک و تعالى بسیار ارجمند هستید اسلام براى شما ارج زیاد قایل است اسلام شما را خزان زمین مى داند شما خزانه دار زمین هستید که زمین را شما باید آباد کنید و از شماست که آباد کنید و براى خود شماست که آباد کنید . باید این مسوولیت را آن طور که مى دانید آن طور که مى خواهید این مسوولیت را به عهده بگیرید و گوش به حرف کسانى که مى خواهند نگذارند که این چرخ ها به راه بیفتد ندهید . آنها به شما علاقه ندارند . اسلام عزیز است که براى شما ارج قایل است و براى شما حق قایل است و حقوق شما را به شما رد خواهد کرد . بگذارید اسلام تحقق پیدا بکند . بگذارید ریشه هاى گندیده استبداد و استعمار فرو بریزد کنده بشود بگذارید اشخاصى که مى خواهند براى دیگران کار بکنند فلج بشوند . شما برادران ما هستید شما عزیزان ما هستید شما باید این مملکت را اداره بکنید شما هستید که مى توانید این بار را به منزل برسانید شما هستید که در کارخانه ها مى توانید چرخ کارخانه ها را به جنبش در آورید و به راه بیندازید و مملکت را نجات بدهید . شما دهقانان هستید که مى توانید چرخ کشاورزى را به راه بیندازید و فعالیت شماست که کشاورزى را به طور صحیح مى تواند عملى کند . شما مى دانید که کشاورزى ما را به زمین زده اند از بین بردند . حالا بر شماست که بعد از اینکه مملکت مال خود شما شده است و دست اجانب کوتاه شده است به کشاورزى خودتان ادامه بدهید و مهلت بدهید که دولت به شما کمک بکند و مى کند کمک آنقدرى که مى تواند کمک مى کند . شما برادران کارگر ما هستید در کارخانه ها بگذارید چرخ کارخانه ها به راه بیفتد تا اینکه این مملکت آباد بشود براى همه براى شما براى همه . شما بگذارید مهلت بدهید که این کارخانه ها به راه بیفتد و چرخ مملکت به جنبش بیفتد و شما همه با ما برادر هستید و ما همه در خدمت شما هستیم . شمایید که مى توانید مملکت را اداره کنید و مى توانید این آشفتگى ها را از بین ببرید . شما مى دانید که اینها رفتند و آشفته کردند این مملکت را . شما مى دانید که اینها چپاول

ص: 227

کردند و رفتند و خزاین ما را تهى کردند و رفتند . حالا باید همه ما با هم یک قشر تنها نه تمام همه با هم کوشش کنیم و این چرخ هاى مملکت را راه بیندازیم تا اینکه مملکت ما سر و صورتى پیدا بکند . اسلام براى شما حقوق قایل هست حق همه را خواهد داد براى همه زن ها و مردهاى کارگر براى همه زن ها و مردان دهقان حق قایل است اسلام و آنها را عزیز مى شمارد و حق آنها را به آنها رد خواهد کرد . شما بگذارید که اسلام تحقق پیدا بکند جمهورى اسلام با احکام نورانى اسلام تحقق پیدا بکند . نگذارید این اشخاصى که مى خواهند نگذارند این چرخ ها به راه بیفتد مى خواهند نگذارند کشاورزى ما تحقق پیدا بکند و کارخانه هاى ما به راه بیفتد شما نگذارید اینها یک همچو فعالیت ها را بکنند و شما را اغفال کنند . آنها شما را مى خواهند اغفال کنند که منافع این مملکت را ببرند که خزاین این مملکت را ببرند که آنهایى که مى خواهند این خزاین را ببرند دست آنها باز باشد . شما باید مانع بشوید از این معنا همه باید مانع بشویم از این معنا . من از خداى تبارک و تعالى صحت و سلامت همه ملت و عظمت اسلام و عظمت ملت و استقلال و آزادى این ملت را خواستارم . همه با هم دهقان با ما و کارگر با ما و همه با هم به پیش .

والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته

ص: 228

عکس

ص: 229

تاریخ : 21/2/1358

فرمان به حجج اسلام آقایان احسان بخش و ضیائى

بسمه تعالى ،

جنابان مستطابان حجت السلام آقاى احسان بخش و حجت الاسلام آقاى ضیائى دامت افاضاتهما

لازم است آقایان محترم در معیت چند تن از معتمدین محل و با همکارى و نظارت آنان به اموال و نذورات متعلقه بقاع متبرکه استان گیلان رسیدگى و ضبط و جمع آورى نمایید و آنچه را براى تعمیر و بازسازى بقاع مزبور لازم است به مصرف برسانید و مازاد آن را در امور مستضعفین محل به هر نحو که مصلحت مى دانید صرف کنید . از خداى تعالى موفقیت همگان را خواستارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 230

تاریخ : 23/2/1358

فرمان به دادستان دادگاه انقلاب اسلامى در مورد محدود شدن مجازات اعدام

بسم اللّه الرحمن الرحیم

آقاى دادستان دادگاه انقلاب اسلامى در غیر از دو مورد زیر :

1 _ کسى که ثابت شود آدم کشته است

2 _ کسى که فرمان کشتار عمومى داده است و یا مرتکب شکنجه اى شده که منجر به مرگ شده باشد . هیچ دادگاهى حق ندارد حکم اعدام صادر کند و نباید اشخاص در غیر از دو مورد مذکور اعدام شوند . تخلف از این امر جرم است و موجب ثبوت قصاص .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 231

عکس

ص: 232

تاریخ : 25/2/1358

پاسخ به نامه ثقة الاسلام آقاى صادق خلخالى

بسمه تعالى

خدمت جناب مستطاب عمادالاعلام و ثقه الاسلام آقاى آقاشیخ صادق خلخالى دامت افاضاته

به عرض مى رساند مرقوم شریف که متضمن تفقد از این جانب و مظهر عواطف کریمه دراین حادثه بود واصل و موجب تشکر گردید . خداوند همه ما را توفیق خدمت بدهد . من نمى توانم عواطف شما بلکه نقش شما را در این نهضت مقدس فراموش کنم . زحماتى که شما در مواقع حساس در متن خطر کشیدید هیچ گاه فراموش نمى شود و چون انشأاللّه تعالى براى رضاى حق تعالى و خدمت به اسلام بوده است در پیشگاه مقدس حق تعالى روسفید خواهید بود . و امید است خداوند شما و ما را توفیق هر چه بیشتر در خدمت به حق و احکام نورانى اسلام عطا فرماید .

اگر من احیانا در جواب مرقومات آقایان کوتاهى کنم باید عفو فرمایند . من با حال ضعف و نقاهت و نگرانى هاى بسیار روزشمارى مى کنم . مستدعى است به جمیع فضلا و مدرسین حوزه علمیه که اظهار لطف نموده اند از قبل این جانب قدردانى و تشکر فرمایند و این جانب را از دعاى خیر براى حسن عاقبت فراموش ننمایند .

والسلام علیکم ورحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 233

تاریخ : 8/3/1358

پاسخ به تلگرام حضرت آیت اللّه آقاى شیرازى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

حضرت آیت اللّه آقاى شیرازى دامت برکاته _ مشهد مقدس

تلگرام شریف واصل در این موقع حساس که دست هاى ناپاک مشغول توطئه علیه اسلام هستند حفظ وحدت کلمه و جدیت در خنثى نمودن توطئه هاى خائنانه از اهم امور است . سلامت و توفیق جناب عالى را خواستار است .

خمینى

ص: 234

عکس

ص: 235

تاریخ : 10/3/1358

فرمان به ثقة الاسلام آقاى محمود دعائى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

الحمداللّه رب العالمین والصلوه و السلام على محمد وآله الطاهرین ولعنه اللّه على اعدائهم اجمعین .

و بعد جناب مستطاب سیدالاعلام و ثقه الاسلام آقاى حاج سیدمحمود دعائى دامت افاضاته از قبل این جانب مجازند در تصدى امور شرعیه که در عصر غیبت ولى اللّه اعظم _ عجل اللّه فرجه _ از مختصات فقیه جامع الشرایط است مرجو آنکه مراعات کمال احتیاط را بنمایند . و نیز مجازند در اخذ وجوه شرعیه و صرف آن در موارد مقرره و در فرض احتیاج مجازند صرف نمایند در مصارف خودشان به مقدار اقتصاد .

و اوصیه ایده اللّه تعالى : (بالورع والاجتهاد والاحتیاط فى الدین والدنیا وارجو منه الدعأ والنصیحه و السلام علیه وعلى عباداللّه الصالحین ) . روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 236

تاریخ : 2/4/1358

فرمان به حجت الاسلام آقاى حاج میرزا حسین نورى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج میرزا حسین نورى دامت افاضاته

لازم است جناب عالى مسافرتى به کشورهاى اروپایى بنمایید و از نزدیک با دانشجویان عزیز و برادران ایرانى آشنا شوید و نیازمندیها و مشکلات مذهبى آنها را بررسى نموده و در حدود امکاناتى که در اختیار دارید در رفع آنها بکوشید و به وظایف خطیرى که در این موقع حساس به عهده دارند آنها را آشنا سازید و از تفرقه و اختلاف برحذر دارید و نسبت به تقویت معتقدات مذهبى ایشان در برابر دشمنان اسلام سعى کافى مبذول دارید و سلام این جانب را به عموم آنان ابلاغ نمایید . از خداى تعالى ادامه توفیقات همگان را خواستارم .

والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 237

تاریخ : 5/4/1358

در جمع پاسداران کمیته هاى انقلاب اسلامى لرستان

بسم اللّه الرحمن الرحیم

خداوند شماها را سعادتمند کند در دنیا و در آخرت . شما مى دانید که امروز ایران احتیاج دارد به کار و کارگر و زیاد کارکردن ، روز سازندگى است . اینها رفتند و مملکت خرابى گذاشتند که در همه چیز احتیاج به سازندگى دارد و این سازندگى باید به دست همه ، همه جمعیت ایران واقع بشود . دولت تنها نمى تواند ، روحانیون نمى توانند ، قشر واحد نمى تواند ، همه با هم باید دست به هم بدهند و این خرابه را بسازند .

الان شما در یک شرکتى واقع شدید که در آن شرکت هم باید به طور امانت ، به طور دیانت عمل کنید و همان طورى که در این نهضت پیشبرد کردید ، در نهضت مقابل جنود ابلیس هم پیشبرد کنید . جنودى که ما را مى خواهد به فساد بکشاند ، جنودى که ما را مى خواهد به ظلم و به تاریکى بکشاند ، در مقابل آنها هم باید نهضت کرد ، قیام کرد ، هر کس مکلف است که خودش را اصلاح کند قبل از اینکه دیگران رااصلاح بکند ، همه موظفیم که خودمان را اصلاح کنیم . امروز ایران محتاج است به اینکه مردهاى صالح در کارها دخالت کنند . هر جا هستید باید با صلاح و با سداد و با امانت و با دیانت مشغول کار باشید . خداوند همه شما را تأیید کند و خداوند مملکت شما را مستقل کند و از شر شیاطین حفظ کند .

البته مى دانید که الان هم شیاطین در کارند که بین کارگران ، کارمندان ، همه اقشار فساد ایجاد کنند ، تفرقه ایجاد کنند ، شما برادرها بیدار باشید که مبادا در بین شما بیایند و موجب تفرقه بشوند ، اینها گمان کردند که مى توانند با تفرقه آن حالات سابق را برگردانند ، آن رژیم هاى فاسد را برگردانند ولى بحمد اللّه دیگر دیر شده است و نخواهند توانست لکن آنها کوشش مى کنند که تفرقه نفاق بین شماها بیندازند و زحمت ایجاد کنند و شما توجه داشته باشید که اگر یک همچنین اشخاصى در بین شماها آمدند ، آنها را از بین خودتان دور کنید .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 238

تاریخ : 11/4/1358

تأیید انتصاب حجت الاسلام آقاى فاضل اصفهانى جهت رسیدگى به اوضاعشهرستان قائن

بسمه تعالى

آنچه را حضرت حجت الاسلام والمسلمین آقاى منتظرى _ دامت برکاته _ مرقوم فرموده اند ، مورد تایید است . انشأاللّه موفق باشند .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 239

عکس

ص: 240

تاریخ : 14/4/1358

فرمان به حجت الاسلام آقاى احمدآذرى دادستان دادسراى انقلاب اسلامى تهران

بسمه تعالى

جناب حجت الاسلام اقاى حاج شیخ احمدآذرى دامت افاضاته

چنانچه قبلا نیز پیغام داده بودم لازم است زودتر به وضع زندانیان رسیدگى نموده و در این مورد سرعت عمل بیشترى به خرج داده شود و آنها که مجرم شناخته شده نگهدارى شوند و کسانى که مجرم شناخته نشده اند با قید کفالت آزاد گردند . و ضعف کادر قضایى و بازپرسى دادسراى شما مجوز نگهدارى متهمین در بلاتکلیفى نمى باشد .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 241

تاریخ : 19/4/1358

در جمع پرسنل هوانیروز و گروه کثیرى از مردم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

میلاد مسعود امام عصر و منجى مستضعفین و کوبنده مستکبرین و منجى انسان ها را به ملت شریف ایران تبریک عرض مى کنم .

بین سال قبل و امسال فرق هاست . سال قبل در همچو روزى ما غرق مصیبت بودیم مصیبت هاى گوناگون کشتارهاى دسته جمعى گرفتارى هاى به اجانب و خیانتکاران عید سال قبل براى آن مصیبت هاى بزرگ به صورت تعطیل درآمد و امسال بحمداللّه از تمام قیود داخلى و خارجى ملت ایران بیرون آمد و تمام دست خیانتکاران و جنایتکاران داخلى و خارجى را قطع کرد . سال قبل بین ملت و دولت جدایى بود ملت از دولت متنفر و دولت با ملت دشمن . و در امسال دولت از ملت است و ملت از دولت . در سال قبل قواى انتظامى از ما جدا بودند و با ملت به صورت دشمنى عمل مى کردند و اگر در بین آنها کسانى بودند طرفدار ملت نمى توانستند اظهار وجود کنند . و امسال قواى انتظامى ارتش ژاندارمرى شهربانى در آغوش ملتند ملت از آنهاست و آنها از ملت . آنها با صداقت خدمت به ایران و خدمت به اسلام و خدمت به جمهورى اسلامى و خدمت به ملت مى کنند و ملت با صداقت از آنها پشتیبانى مى کند .

امروز مثل صدر اسلام که لشکر اسلام از خود مردم بود ودر آغوش مردم بود ارتش اسلامى امروز در آغوش مردم است و از خود مردم است . آنها باید از ایران و از اسلام و از ملت پشتیبانى کنند و ملت باید از آنها پشتیبانى کند . اساس استقلال مملکت بر ارتش است بر نیروهاى زمینى و هوایى است لکن ارتش که متکى به ملت باشد ارتشى که از خود ملت باشد در رژیم هاى غیر توحیدى و غیر اسلامى دولت ها از ملت جدا هستند ارتش از ملت جداست و با جدا بودن ارتش از ملت و دولت از ملت و رژیم ها از ملت رژیم ها متزلزلند نمى توانند استقلال خودشان را حفظ کنند نمى توانند در مقابل اجانب پایدار باشند . لکن دولتى که متکى بر ملت باشد ارتشى که متکى بر ملت باشد مى تواند استقلال خودش را حفظ کند مى تواند در مقابل اجانب قیام کند . چنانچه دیدید و دیدیم که ملت بزرگ ما با همراهى ارتش که به دامن ملت برگشت بر قواى شیطانى غلبه کرد و نتوانستند قواى شیطانى حفظ آن رژیم سابق را بکنند و نخواهند توانست که امثال آن رژیم ها را برگردانند .

امروز ملت ما و دولت و ارتش یک هستند همه با هم براى مصالح اسلام و براى مصالح کشور

ص: 242

اسلامى و باید این رژیم این ملت این ارتش این ژاندارمرى این شهربانى این دولت و دستگاه هاى دولتى نمونه باشند از براى تمام کشورها . بدانند کشورها که با وحدت کلمه بین دولت و ملت ارتش و ملت ژاندارمرى و ملت چه فوایدى عاید خودشان و عاید ملتشان مى شود . باید دولت هایى که سرکار مى آیند عبرت بگیرند از دولتى که اسلامى است و از ارتشى که اسلامى است و بدانند باید چه بکنند با ملت . قواى انتظامى ما امروز از ما هستند و باید ملت از آنها پشتیبانى کند و باید بین خود قواى انتظامى برادرى و وحدت باشد و باید سلسله مراتب را حفظ کنند . اگر ارتش سلسله مراتب را حفظ نکند گسسته خواهد شد . این خیانت است بر اسلام و خیانت است بر مملکت اسلامى باید ارتش قوى باشد مطمئن به نفس باشد و انشأاللّه هست . ما و همه ملت پشتیبان آنها هستیم و من دعاگوى به ملت و دعاگوى به ارتش و دعاگوى به همه اقشار دولتى و ملتى هستم .

والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته

ص: 243

تاریخ : 24/4/1358

نامه به حجت الاسلام آقاى امامى

بسمه تعالى

خدمت جناب مستطاب سیدالاعلام و حجت الاسلام آقاى امامى دامت افاضاته

سلامت و سعادت جنابعالى را خواستارم و امید است که انشأاللّه با کوشش هاى همه جانبه حضرات علماى اعلام و حجج اسلام اصفهان مسایل حساس اسلامى به نتیجه قطعى که تحقق جمهورى اسلامى با خصایص همه جانبه آن است برسد . از خداوند تعالى سلامت و سعادت همه را خواهانم .

والسلام علیکم ورحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 244

تاریخ : 1/5/1358

فرمان به حجت الاسلام آقاى موسوى اردبیلى

بسمه تعالى

خدمت جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج سید عبدالکریم موسوى اردبیلى دامت برکاته

امید است وجود آن جناب از بلیات محفوظ و به انجام وظایف الهى مشغول باشید . ضمنا با توجه به اوضاع منطقه مشکین شهر و مناطق دیگر آذربایجان شرقى و غربى و مشکلات و گرفتارى هاى اهالى محل مقتضى است جناب عالى مسافرتى به آن منطقه بنمایید و از نزدیک اوضاع مردم و گرفتارى هاى آنان را بررسى نموده و در رفع مشکلات به هر نحو مصلحت مى دانید اقدام نمایید و در هر منطقه از همکارى و تفاهم با علماى اعلام محل دامت برکاتهم دریغ نفرمایید . از خداى تعالى ادامه توفیقات آن جناب را در راه خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم .

والسلام علیکم ورحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 245

تاریخ سخنرانى : 30/5/1358

پیام به علماى کرمانشاه (باختران )

بسمه تعالى

خدمت حضرات آقایان محترم علماى اعلام و حجج اسلام کرمانشاه دامت برکاته مرقوم محترم آقایان واصل و موجب تشکر گردید . مراتب تشکر و سلام این جانب را به عموم اهالى محترم و عشایر غیور منطقه که در مبارزه با دشمنان اسلام و مملکت در این چند روزه متحمل زحمات زیادى شدند برسانید . از خداى تعالى موفقیت همگان را در راه اعتلاى کلمه طیبه و نابودى دشمنان اسلام و مسلمین خواستارم . در مورد پاکسازى منطقه از افراد ضد انقلاب و کمونیست نیز که مرقوم داشته اید ، انشأ اللّه تعالى تدریجا اقدام خواهد شد .

والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 246

تاریخ سخنرانى : 2/6/1358

پاسخ به تلگرام حجت الاسلام آقاى حسین رحمانى

بسمه تعالى

جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ حسین رحمانى دامت افاضاته تهران _ مجلس بررسى نهایى قانون اساسى تلگراف جناب عالى واصل و موجب تاثر گردید . بدین وسیله مصیبت وارده را به آن جناب تسلیت گفته ، از خداى تعالى سلامت و موفقیت جناب عالى را خواستارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 247

تاریخ سخنرانى : 24/6/1358

دیدار با اعضاى شوراى انقلاب سازمان الفتح

گرچه این مصیبت براى ما ناگوار و سنگین بود ، لکن ما باید در مقابل مصیبت ها و مشکلات مقاوم باشیم و با مقاومت انشأ اللّه مشکلات را رفع کنیم . و من از خداوند مى خواهیم که براى ما حس مقاومت عنایت کند و همین طور براى برادران ما در فلسطین و در لبنان با همه مصیبت هایى که مواجه هستند ، امیدواریم که با مقاومتى که آقایان دارند و ابوعمار دارد به مشکلات فایق بشوند و امور مسلمین انشأ اللّه اصلاح بشود . سلام و تحیات من را به ابوعمار برسانید و از قول من به ایشان بگویید که مشکلات شما مشکلات ماست ، چنانچه مشکلات ما مشکلات شماست . و مسلمین باید ید واحده باشند بر ضد همه ستمگران و امیدوارم که با وحدت کلمه بین ما و شما _ که بحمداللّه حاصل است _ و با وحدت کلمه بین سایر قشرهاى مسلم و خصوصا دولت هاى اسلامى موجب بشود که گرفتارى هاى ما و گرفتارى هاى شما و گرفتارى سایر مسلمین رفع بشود . ما میدانیم و مسلمین هم ، بلکه مهم دولت هاى اسلامى هم همه میدانند که آنچه بر ما مى رسد و رسیده است از دو مشکل است ، یکى مشکله بین خود دولت هاست که مع الاسف تاکنون نتوانستند این مشکل را حل بکنند و آن مشکل اختلافات بین خودشان هست و آن که مى دانند منشا همه گرفتارى هاى مسلمین این اختلافات هست و ما هم بیش از قریب به بیست سال است که در این موضوع به این سفارش کردیم ، گفتیم ، نوشتیم ، دعوت کردیم سران دولت ها را براى این اتحاد لکن مع الاسف تاکنون حاصل نشده است . و مشکل دوم ، مشکل دولت ها با ملت هاست که دولت ها با ملت ها طورى رفتار کردند که ملت ها پشتیبان آنها نیستند . مشکلاتى که براى دولت ها پیدا مى شود و باید به دست ملت ها این مشکلات رفع بشود ، براى تفاهمى که بین آنها نیست ، اگر ملت ها دامن نزنند به مشکلات دولت ها ، لااقل بى تفاوت هستند . و من این مطلب را شاید کرارا گفتم که خوب است دولت ها از دولت سابق ما و دولت فعلى ما عبرت بگیرند . دولت سابق در رژیم طاغوتى اگر مشکلى برایش پیدا مى شد ملت یا بر مشکلات او

ص: 248

مى افزود و یا بى تفاوت بود . و الان دولت ما به اعتبار این که دولت اسلامى است و بناى این که به ملت ستم بکند ندارد ، مشکلات او را ملت رفع مى کند . شما دیدید که یک مشکل بزرگى براى ما در کردستان پیدا شد و به مجرد این که اعلام شد که یک همچو مشکلى است ، از تمام ایران ملت پشتیبانى کردند و بناى حرکت به طرف کردستان براى رفع غائله داشتند که ما به واسطه این که به زحمت نیفتند و مطمئن بودیم که قواى انتظامى مى تواند حل بکند ، از آنها خواهش کردیم که صبر داشته باشند . و من مى دانم که هر روزى که براى ما مشکلى پیدا بشود ، ملت ما در رفع آن کوشش خواهند کرد و اعلام موافقتشان را با ما کرده اند . اگر دولت ها هم با ملت هاى خودشان این طور رفتار کنند ، براى مملکت هاى اسلامى مشکلى باقى نمى ماند و من از خداى تبارک و تعالى مى خواهم که ما همه را بیدار کند و این مشکلات رفع بشود تا اینکه از دست جنایتکاران تاریخ ، ما مستخلص بشویم . _ ما دعا مى کنیم که خداوند ، قضایاى فلسطین را حل بکند ، به طورى که منفعت مسلمین درآن باشد . من از شما و ابوعمار متشکرم و دعا مى کنم به همه شما و دعا را وظیفه اسلامى میدانم و امیدوارم خداوند حل همه مشکلات را به دست خودش بکند .

والسلام علیکم

ص: 249

تاریخ : 26/6/1358

در جمع علماى شهرستان نقده و اعضاى خانواده هاى شهداىاهل سنت

وقتى از اسلام نگرانى ندارید ، از نهضت اسلامى هم نباید نگرانى داشته باشید

بسم اللّه الرحمن الرحیم

مساله مساله اسلامى است وقتى مساله اسلامى باشد نباید کرد خیال بکند که اسلام برخلاف مصالح اوست و این نهضت که اسلامى است برخلاف مصالح اوست نباید ترک همچو خیالى بکند و نباید دیگران این خیال را بکنند .

از اول بنابراین است که یک مملکتى که همه چیزش اسلامى باشد انشأاللّه با کمک همه قشرها با کمک همه افراد مملکت این تحقق پیدا بکند که ما هر جا پا بگذاریم اسلام را آنجا ببینیم اگر در ادارات ما برویم ببینیم اسلام است اگر در کوهستان ها برویم ببینیم اسلام آنجا هست . ما یک همچو چیزى در نظر داریم و میل داریم . بنابراین هیچ نگرانى از اسلام کسى نباید داشته باشد وقتى نگرانى از اسلام نباید داشته باشد نگرانى از نهضت اسلامى هم نباید داشته باشد .

همه با هم تفاهم کنید و اختلافات را کنار بگذارید

و اگر چنانچه یک خلافى واقع بشود یک اختلافاتى واقع بشود خوب البته باید رسیدگى بشود . این قصه اى که در کردستان اخیرا واقع شده است دیروز /بودند/ آقایان سران قوم اینجا بودند رئیس ژاندارمرى اینجا بود و رئیس ارتش اینجا بود و /اینها/ با آنها من صحبت کردم که باید این رسیدگى بشود که اگر وضع چنان بعضى از افراد را آنها اسم برده بودند که اینها این کارها را کرده اند اینها رسیدگى بشود . اگر چنانچه واقعا یک فردى بوده است که مردم را فرض کنند که قتل عام کرده است خوب به سزاى خودش برسد . و اگر این دروغ بوده است خوب دیگر مساله در کار نیست . على اى حال یک مساله اى نیست که غرض توى کار باشد یا بخواهند یک فرض کنید که شلوغى در کار بیاورند . این همین بوده است که هر چه کردند آنها بودند و الان هم در کوه ها و در جنگل ها و اینها فرار کرده اند و آنجاها اجتماع کردند . فردا شاید هم امروز رئیس ژاندارمرى مى رود آن طرف ها براى اینکه جلوى اینطور مسایل را هم بگیرد و پاکسازى کند آنجاها را . عمده این است که خود شما و خود اهالى باید در این امور همراهى بکنند با دولت . خانه خودتان است کردستان یا فرض کنید آذربایجان . باید خود آقایان خود کردها خود ترک ها یعنى اختلافات دو تا طایفه اى که هر دو

ص: 250

مسلمانند هر دو اعتقاد به پیغمبر اسلام دارند هر دو قرآن همراهشان است و نهضت هم نهضت خودشان است خود آقایان با هم تفاهم داشته باشند اختلاف نباید بین دو تا برادر مسلم باشد . دو طایفه اند باید با هم تفاهم کنند . اشخاصى که شلوغکارند رویهمرفته با هم تفاهم کنند که آن آدم را موعظه کنند اگر موعظه نشد کنار بگذارند . و این چیزهایى که الان هم در کردستان هم هست و کوه ها و اینطور چیزها هست اینها هم اصلاح بشود . و همانطور که در آذربایجان هم اگر یک چیزى واقع بشود خود شماها باید همراهى کنید تا تمام بشود ومملکت آرام بشود . وقتى آرام بشود . وقتى آرام شدآنوقت مى شود این را مثلا تعمیرکرد این را اصلاح کرد آب درست کرد آسفالت درست کرد مدرسه درست کرد .

همه اصلاحات تابع این است که آرامش باشد در مملکت

همه چیزها تابع این است که یک آرامشى باشد . ان شأاللّه امیدوارم که آرامش پیدا بشود و با کمک همه آقایان . همه آقایان کمک کنند همه ملت کمک کنند ملت آذربایجان کمک کنند ملت کردستان کمک بکنند تا اینکه انشأاللّه این مسایل حل بشود . وقتى که حل شد آرام شد آنوقت ما مى توانیم که مسایل اسلامى را در همه جا ببریم و همه جا تحت لواى اسلام انشأاللّه زندگى بکنند و زندگى راحت بکنند دنیا و آخرتشان انشأاللّه تامین بشود .

و من از خداى تبارک و تعالى توفیق همه شما را خواستارم و آنکه تقاضا دارم از همه این است که همه تان هم اختلافات را یک قدرى کنار بگذارید کم بکنید لااقل و هم کمک کنید به قواى دولتى و دولت در همه امورى که آنها در نظر دارند و این حزب انشأاللّه تمام مى شود خودشان که رفتند و گم مى شود و تمام مى شود این حزب و غرض خود مردم مى مانند و خود مسلمین و خود اشخاصى که متوجه به اسلام و به نهضت اسلامى آن هم وقتى خودشان بودند دیگر برادرند و مفسده جوها انشأاللّه از بین مى روند . بنابراین است که به همین زودى پاکسازى بشود و همه آنها هم که در کوه ها و در جنگل ها آنها هم انشأاللّه تمام بشود کارهاشان خود شماها باشید و زندگى اسلامى انسانى با شرافت انشأاللّه .

ص: 251

عکس

ص: 252

تاریخ : 1/7/1358

فرمان به حجت الاسلام آقاى عبدالستار محمدى میانجى

بسمه تعالى

جناب حجت الاسلام آقاى حاج سید عبدالستار محمدى میانجى دامت افاضاته

مقتضى است جناب عالى براى اقامه جماعت و انجام امور مذهبى و ترویج شریعت مقدسه در شهرستان میانه بدانجا بروید و با همکارى علماى اعلام و اهالى محترم محل وظایف محوله را ان شأاللّه تعالى به نحو احسن انجام دهید . از خداى تعالى موفقیت همگان را خواستارم .

والسلام علیکم ورحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 253

عکس

ص: 254

تاریخ : 8/7/1358

فرمان به حجت الاسلام آقاى اسماعیل فردوسى

بسمه تعالى

جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ اسماعیل فردوسى دامت افاضاته

بدین وسیله جناب عالى به سمت قاضى شرع در دادگاه هاى انقلاب اسلامى مشهد مقدس منصوب مى شوید که در دادگاه هاى مزبور حضور به هم رسانده و به پرونده ها رسیدگى نموده و با توجه به فرمان عفو مورخه نیمه شعبان احکام را صادر و بر طبق موازین شرع انور اجرا نمایید . از خداى تعالى موفقیت جناب عالى را خواستارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 255

تاریخ : 2/8/1358

فرمان به حجت الاسلام آقاى طاهرى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

خدمت جناب مستطاب سیدالاعلام و حجت الاسلام آقاى طاهرى دامت افاضاته

به طورى که از اصفهان گزارش داده اند و مراجعات بسیار شده است و روز قبل گروه کثیرى آمده بودند جناب عالى از رفتن براى اقامه جمعه خوددارى نموده اید و علت آن براى من درست معلوم نشد . جناب عالى چنانچه قبلا هم تذکر داده ام براى اقامه جمعه به اصفهان تشریف ببرید و با احراز صلاحیت جناب عالى و سابقه ممتد با این جانب منصوب به این منصب الهى هستید .

امید است قشرهاى مختلف و محترم اصفهان با پشتیبانى کامل از ایشان از تفرق در این موقع حساس احتراز نمایند . توفیق و تایید همگان را از خداوند تعالى خواستار و عظمت اسلام و مسلمین را خواهانم .

والسلام على عباداللّه الصالحین

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 256

تاریخ : 6/8/1358

فرمان در مورد اعزام دو روحانى به اقلید

بسمه تعالى

اهالى محترم شهرستان اقلید ایدهم اللّه تعالى

پیرو در خواستى که در مورد اعزام آقایان اهل علم جهت رسیدگى به وضع منطقه نموده بودید قرار شد جناب مستطاب ثقه الاسلام و المسلمین آقاى صفدرى و ثقه الاسلام و المسلمین آقاى شیخ على اکبر آشتیانى بدانجا بیایند از نزدیک اوضاع را بررسى نموده و در رفع مشکلات مذهبى و اجتماعى محل اقدام کنند .

امید است اهالى محترم نیز فرصت را مغتنم شمرده از همکارى هاى لازمه با آقایان محترم دریغ ننموده و در اصلاح کارها و آرامش منطقه و اتحاد کلمه سعى کافى را مبذول دارند . از خداى تعالى موفقیت همگان را خواستارم .

والسلام علیکم ورحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 257

تاریخ : 12/8/1358

فرمان به حجت الاسلام آقاى اسداللّه مدنى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

خدمت جناب مستطاب سیدالعلمأ الاعلام و حجت الاسلام آقاى حاج سیداسداللّه مدنى دامت افاضاته

با این که شهرستان همدان به وجود جناب عالى احتیاج داشت معذلک به احتیاج مبرمى که شهرستان تبریز بلکه آذربایجان به جناب عالى دارد و از طرف جمعى تقاضا شده است مقتضى است جناب عالى در تبریز مدتى اقامت فرمایید و به مسایل و مشکلات آن جا رسیدگى فرموده و نظارت در کمیته هاى انقلاب و همین طور دادگاه هاى انقلاب فرموده و آنان را ارشاد فرمایید . جناب عالى منصوب براى اقامت نماز جمعه این فریضه بزرگ اسلامى سیاسى و اجتماعى نیز مى باشید . امید است مردم عزیز غیرتمند تبریز و آذربایجان در پشتیبانى شما که به نفع اسلام و مسلمین است کوشا باشند .

از خداوند تعالى عظمت اسلام را خواستار و جبران فقدان فرزند عزیز اسلام و سلاله طیبه رسول اکرم مرحوم شهید طباطبایى معظم را امیدوار است .

والسلام علیکم ورحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 258

تاریخ : 28/8/1358

مصاحبه خبرنگار آمریکایى

س : برخلاف کلیه قراردادهاى بین المللى عده اى گروگان را شما در ایران نگه داشته اید آیا شما آنها را آزاد خواهید کرد و کى ؟

ج : قراردادهاى بین المللى اقتضا مى کند که جاسوس در یک مملکتى به اسم سفیر باشد یا به اسم کاردار سفیر باشد؟ یا نه . اگر سفرایى باشند اشخاصى باشند که به یک مملکتى خیانت نمى خواهند بکنند جاسوسى نمى خواهند بکنند اسباب حکومت نمى خواهند فراهم کنند آنها هستند که گروگان گرفتن شان صحیح نیست . و اما اینکه ملت ما عمل کرده است این گرفتن یک دسته جاسوس است که این جاسوس ها به حسب قواعد باید بازرسى بشوند باید محاکمه بشوند و باید به حسب قوانین ما به آنها عمل بشود . و اما آنچه که کارتر کرده است برخلاف قوانین بین المللى است براى اینکه مجرم ، مجرم به یک کشور باید بیاید در همان کشور محاکمه بشود و حق ندارد یک کشور مجرم را نگه دارد و پناه بدهد برخلاف قواعد بین المللى است . این کارتر است که برخلاف قواعد بین المللى عمل کرده نه ما .

س : آقاى کارتر کاملا روشن کرده که شاه را به ایران بر نمى گرداند در حالى که دیپلمات ها و خانواده شان از این جریان سخت ناراحتند . آیا محلى براى مذاکره وجود دارد؟

ج : مادامى که برنگردد این مجرم و آقاى کارتر به قوانین بین المللى احترام نگذارد این جاسوس ها را ما نمى توانیم برگردانیم . ما اگر چنانچه بعد از آمدن شاه هم جاسوس ها را برگردانیم این براى این است که یک تخفیفى دادیم و الا اینها باید محاکمه بشوند و در همین جا به حسب قانون ما باهاشان رفتار بشود .

س : آیا تنها شرطى که شما مى گذارید براى مساله همین است ؟

ج : تنها شرط برگشتن شاه است و این روى تخفیفى است که ما به اینها مى دهیم .

س : ایران و امریکا در حال جنگ اقتصادى و سیاسى هستند و در عین حال ایران قبول نمى کند که هیچ گونه نماینده اى را از نمایندگان امریکا بپذیرد و با آنها صحبت بکند علت این چیست ؟

ج : این جنگ اقتصادى و سیاسى است که آقاى کارتر به وجود آورده است و ما نه از جنگ سیاسى اش واهمه داریم و نه از اقتصادى بلکه اعتقاد داریم که جنگ سیاسى حتما به ضرر

ص: 259

آمریکاست و جنگ اقتصادى به ما ضررى نمى رساند و مع ذلک تا شاه برنگردد و مجرم را به ما برنگرداند و کارتر سر به قوانین بین المللى فرود نیاورد ما نمى توانیم راهى پیدا کنیم براى مذاکرات .

س : از شماها نقل قول کرده اند که فرموده اید که به مصلحت ایران نیست داشتن روابط با امریکا . آیا این امکان پذیر است که در یک لحظه اى از زمان شما تصمیم بگیرید که تمامى روابطتان را با امریکا قطع بکنید و تمام امریکاییان را و همچنین این گروگان ها را به امریکا مراجعت بدهید؟

ج : امکان دارد این معنا باید مطالعه بشود . این نحو روابطى که امریکا با ما تاکنون داشته است و این طور سفارتخانه اى که امریکا در ایران داشته است اینها قابل قبول نیستند . و اما اگر این محل جاسوسى متبدل بشود به یک محلى که سفارتخانه صحیح در آن باشد و آن طور روابطى که آمریکا تاکنون با دولت ایران در رژیم سابق داشته است آن نباشد و ما صلاح ببینیم که بعضى روابط محفوظ باشد و دولت صلاح ببیند که بعضى روابط محفوظ باشد آن مانع ندارد محفوظ مى ماند .

س : منظور بیشتر در آن قسمتى بود که اگر روابط قطع بشود شما بلافاصله این گروگان ها را بر مى گردانید یا اینکه نه ؟

ج : باید ملاحظه کنیم که اینها سفیر بودند و مامور سفارتخانه بودند یا اینکه اشخاصى بودند که براى جاسوسى آمده اند . البته جاسوس ها را ما نمى توانیم برگردانیم و هیچ قواعدى اقتضا نمى کند که جاسوس را برگردانیم لکن اگر مامورهاى رسمى عادى باشند آن را اگر قطع رابطه شد مانع ندارد .

س : آیا تمایل دارید که با آقاى کارتر ملاقات بکنید و او را قانع بکنید که به خواست شما گردن بنهد؟ و اگر چنین است در یک کشور سومى مثل فرانسه که مدتى هم زندگى کرده بودید ایشان را ملاقات کنید؟

ج : ملاقات ما تاثیرى در امور ندارد . اگر چنانچه آقاى کارتر بخواهند با این ملاقات فرضا ما یک تنازلى بکنیم از آمدن مجرم که ایشان به حسب قواعد بین المللى باید تسلیم بکند _ بخواهند که ما یک قدمى پایین بیاییم این امکان ندارد . و اگر او را بفرستند اینجا ملاقات ما دیگر چه فایده اى دارد؟ و لهذا من مایل به ملاقات ایشان نیستم .

س : من در مقابل سفارت امریکا با بسیارى از مردم صحبت کرده ام و آنها مى گویند که هر اتفاقى که بیفتد در هر حال این گروگان هاى آمریکایى کشته نخواهند شد . شما مى توانید همین حرف را بزنید؟

ج : بلااشکال این مساله همین طور است که آنها گفتند و مادامى که اینجا هستند در پناه اسلام هستند هیچ ابدا به آنها ضررى نمى رسد و آنها با کمال رفاه هستند در آنجا . وقتى که مجرم ما را دادند با اینکه به حسب قواعد ما باید اینها را محاکمه کنیم چون جاسوس هستند ولى مع ذلک اگر مجرم ما را دادند ما یک مرتبه تخفیف به آنها خواهیم داد و آنها را بر مى گردانیم .

ص: 260

س : این جا یک نکته ظریفى است حضرت آیت اللّه توجه بفرمایید که اگر شاه را برنگردانند طبیعتا آن طورى که قبلا فرمودید محاکمه اینها محاکمه جواسیس شان قطعى است ؟

ج : اگر چنانچه طولانى بشود قطعى است .

س : در آن صورت هر حکمى که دادگاه بدهد دیگر بله ؟

ج : بله .

ص: 261

تاریخ : 9/9/1358

مصاحبه خبرنگار هفته نامه آمریکایى تایم

س : شما شاه سابق را به عنوان یک جنایتکار بین المللى شناخته اید ولیکن دقیقا جنایات او را مشخص نکرده اید ممکن است از جنایت هایى که فکر مى کنید او انجام داده است خلاصه اى بدهید؟

ج : جنایات شاه بیشمار است و خلاصه اش هم به اندازه اى است که نمى شود نوشت . تنها در طول دو سال گذشته در زمانى که مردم ما براى در هم کوبیدن نظام شاهنشاهى و برقرارى جمهورى اسلامى بپا خاستتند و با فریاد اللّه اکبر سینه هاى خود را در جلوى رگبار گلوله هاى آتشین عوامل سرسپرده شاه جلاد قرار دادند تنها در همین دو سال آخر سلطنت این خائن بیش از شصت هزار کشته و صدهزار معلول داریم . و از سال 4 تاکنون جنایات شاه به حدى است که روى تاریخ را سیاه کرده است . شاه در طول سلطنتش ما را از حیث اقتصادى وابسته به اجانب بخصوص امریکا کرده است و ایران را به صورت یک کشور ورشکسته در آورده است و براى ابقاى خود بر سلطنت نفت را رایگان به آمریکا و گاز را به شوروى مى داده است . صنعت ما یک صنعت وابسته به غرب است و ایران را به صورت یک کشور مونتاژ کننده در آورده است . کشاورزى ما را نابوده کرده است تمام معادن زیرزمینى رو زمینى ما یعنى جوانان عزیز ما را در اختیار غرب قرار داده است . شاه ایران را از نظر سیاسى در موضع آمریکا قرار داده است و همیشه ایران را طرفدار ظالمان و مستکبران قرار داده است . موضع گیرهاى ایران در سازمان هاى بین الملل نشان دهنده این واقعیت است . و اگر شاه از ترس ملت موضعى برخلاف آمریکا گرفته است در باطن با امریکا بوده است مثل قضیه فلسطین و اسرائیل . شاه گرچه در بعضى از محافل از فلسطین دفاع کرد ولى نفت ما را به دشمن اسلام و مسلمین اسرائیل غاصب مى داد . از نظر نظامى اسرائیل را تغذیه مى کرد و بالاخره با تمام وجود به اسرائیل کمک مى کرد . شاه از نظر نظامى ما را کاملا به امریکا وابسته کرده است که رهایى از ان خود مشکلى بزرگ است . او نفت ما را به امریکا مى داد و در عوض پایگاه نظامى براى خود امریکا در ایران مى ساخت از همه اینها مهمتر او کمر به هدم اسلام و مسلمین بسته بود . نوشتن جنایات او محتاج کتابى است بزرگ . از نظر فرهنگى فرزندان این کشور را چنان به غرب گرایش داده است که دردآور است مغزها را با تبلیغات غرب شستشوداده

ص: 262

است که اگر بخواهیم مغزها را از غربزدگى نجات دهیم خود مشکلى است بسیار بزرگ .

س : در چه حد حضرتعالى قادر هستید او را قضاوت نمایید؟ شما یک انسان هستید چطور مى توانید مطمئن باشید که سنجش شما صادقانه با قوانین اسلام و خواسته خداوند همراه است ؟ آیا هرگز خداوند با شما صحبت کرده است و یا اینکه راهنمایى براى شما فرستاده است ؟

ج : مطالبى را که من در بالا گفتم قضاوت یکایک مردم ایران است و من بارها گفته ام که تنها بازگو کننده افکار مردم ایران هستم .

س : آیا این حقیقت که بالقوه تمام حکومت هاى دنیا گرفتن گروگان ها را محکوم کرده اند شکى را در ذهن شما در مورد موقعیت خودتان بوجود نیاورده است ؟

ج : محکوم کردن حکومت ها مساله اى نیست که از روى میل خودشان باشد بلکه آنان اکثرا تحت نفوذ ابرقدرت ها هستند . ما مى خواهیم به دنیا ثابت کنیم که ابرقدرت ها را مى توان با نیروى ایمان شکست داد و پیروزى را به دست آورد . ما با تمام قدرت در مقابل امریکا مى ایستیم و از هیچ نیرویى ترس نداریم .

س : شما اعتراض دارید که غرب کوشش کرده است ارزش هایش را بر ایران تحمیل کند چرا شما سعى مى کنید که ارزش هاى اسلامى و دیدگاه تان را از عدالت اسلامى بر نمایندگان غرب تحمیل کنید؟

ج : ما هرگز نمى خواهیم ارزش هاى اسلامى را بر غرب تحمیل کنیم نه بر غرب و نه بر شرق بر هیچ کس و هیچ جا اسلام تحمیل نمى شود . اسلام با تحمیل مخالف است اسلام مکتب تحمیل نیست اسلام آزادى را به تمام ابعادش ترویج کرده است و ما فقط اسلام را ارائه مى کنیم هر کس خواست مى پذیرد و هر کس نخواست نمى پذیرد .

س : آیا درک کرده اید که رئیس جمهور آمریکا حتى اگر بخواهد قانونا نمى تواند شاه را به ایران و یا به کشور سومى با علم به مجرم بودن تحویل دهد؟ آیا انتظار دارید که کارتر اصول اساسى کشورش را زیر پا بگذارد؟ آیا این با مکتب و اصول اخلاقى شما متناقض نیست ؟

ج : آیا امریکا و رئیس جمهور آمریکا قانونا مى توانست ایران را زیر رگبار تانک و توپ و مسلسل قرار دهد ولى شاه را نمى تواند قانونا پس دهد؟ ! این چه قانونى است که آمریکا سال ها در جهان مى تواند مردم را استعمار و استثمار کند ولى یک نفر را که عامل کشتارهاى وسیع مردم ایران است نمى تواند قانونا پس دهد؟ آیا این را مى شود (قانون ) نامید؟ !

س : شما با قاطعیت از سفارت به عنوان لانه جاسوسى صحبت مى کنید ولیکن شواهد کافى براى این موضوع وجود ندارد . آیا آگاهى دارید که این وظیفه هر دیپلماتى است که اطلاعات درباره کشورى که در آن هست جمع نماید و این قانون مشروع پذیرفته شده است ؟ شما این را نمى دانید که حتى زمانى که شواهدى بر جاسوسى علیه دپیلمات ها در دست هست به سادگى آنها اخراج مى شوند به جاى آنکه به وسیله کشور میزبان در محک آزمایش قرار گیرند؟

ص: 263

ج : اطلاعات جمع کردن غیر از جاسوسى کردن است . دلایل به دست آمده حاکى است که اینان براى هر منطقه از ایران نقشه اى کشیده بودند اینها براى تعطیل مدارس ما نقشه ها کشیده بودند اینها براى درگیرى هاى مسلحانه در نقاط مختلف کشور نقشه کشیده بودند . آیا این کسب اطلاع است ؟ انشأاللّه در آینده دانشجویان مسلمان روشن خواهند کرد .

س : اگر شما مخالف با فعالیت هاى سفارت آمریکا هستید چرا آن را نبستید؟ یا تعداى از پرسنل آن را بیرون نکردید؟

ج : بستن و نبستن مربوط به دولت است و من در این امور دخالت نمى کنم .

س : آیا موافقت دارید که آمریکا به طور طبیعى سعى کند که رابطه اش را با حکومت جدید به صورت عادى در آورد و در این میان فروش مجدد لوازم یدکى براى ارتش همراه کوشش براى باز کردن گره هایى که در مورد مسایل تجارى هست به طورى که براى ایران قابل قبول باشد آغاز کند؟

ج : این مسلم است که ما رابطه اى را که به ضرر ملت مان باشد به هیچ وجه نمى پذیریم ولى در غیر این صورت ارتباط تجارى و سایر ارتباطات مادامى که به نفع ملت ما باشد نظر من مانعى ندارد و عقد چنین قراردادهایى با دولت است و به من مربوط نیست .

س : آیا آگاه هستید که تا چه اندازه ایران را تنها کرده اید؟ کلیه کشورهاى هم جهت حتى کشورهاى اسلامى گرفتن گروگان را محکوم کرده اند . شما ایالات متحده را از ایران بیرون انداختید لکن چه کسى شما را از فشارهاى شوروى آزاد خواهد نمود؟

ج : ما ایالات متحده را از ایران بیرون انداختیم تا حکومت اسلام را برقرار نماییم . بیرون انداختن دولت امریکا بدین معنى نیست که شوروى جایگزین آن شود شعارهاى مردم ما نشان دهند این حقیقت است . آنان در تمام تظاهرات و مبارزاتشان فریاد مى زدند (نه شرقى نه غربى جمهورى اسلامى ) . اگر روزى شوروى ما را تحت فشار قرار دهد ما با نیروى ایمان با همان نیروى که آمریکا را بیرون کردیم از عهده شوروى هم برخواهیم آمد . ما متکى به خدا و نیروى لایزال مردم هستیم .

س : شما بایستى این حقیقت را قبول کنید که آمریکا هرگز شاه را تحویل نمى دهد اگر در این شک دارید آمریکا را درک نکرده اید . اما شاه ممکن است آمریکا را در زمانى که مدت اقامتش تمام شد ترک نماید . در این صورت آیا ممکن است که گروگان ها را آزاد کنید؟ در صورتى که سازمان ملل متحد موافقت کند که در مورد شکایات شما رسیدگى به عمل آورد در همین زمان آیا تمام دیکتاتورهاى دنیا بایستى توسط سازمان ملل مورد بازجویى قرار گیرند؟

ج : اتفاقا ما آمریکا را خوب درک کرده ایم و فهمیده ایم که مى توانیم در مقابلش بایستیم و از حیثیت مان دفاع کنیم . ما آمریکا را شناخته ایم و ثابت کرده ایم که در مقابل ظلم بزرگش که نگهدارى شاه است مقاومت کرده و او را از پاى در خواهیم آورد .

ما آمریکا را در منطقه شکست خواهیم داد .

اگر شاه آمریکا را ترک کند مسئله اى حل نمى شود ما به امید خدا آمریکا را در این موقع محاکمه

ص: 264

خواهیم کرد . یک سازمان بین المللى باید اقدام جدى کند تا آمریکا را متقاعد سازد تا شاه را به ما پس بدهد . این سازمان باید تمام اموال شاه را که از مال این ملت دزدیده است بگیرد و پس دهد یک سازمان بین المللى باید تمام دیکتاتورها را محاکمه کند این یک امر طبیعى است . ما زیر بار ظلم نمى رویم و با ظلم کنار نخواهیم آمد .

س : چرا شما در این نزاع میانجى نمى پذیرید؟ معمولا افراد با منطق تا زمانى که عقاید مختلف در جهان وجود دارد چنین مى کنند . شما رمزى کلارک والدهایم و سازمان آزادیبخش فلسطین را رد کرده اید .

ج : من نخواستم بگویم که اینان بدون حرمت هستند نه . من در حدود بیست سال است که از فلسطین در مقابل اسرائیل دفاع کرده ام من زمانى خطر اسرائیل را گوشزد مى کردم که اسمى از فلسطین و اسرائیل در ایران نبود ما مدافع مبارزات حق طلبانه فلسطینى ها در مقابل اسرائیل هستیم ولى یک مساله از همه مهمتر است و آن اینکه من مى خواهم به تمام مردم جهان بگویم که هرگز میانجى بین ظالم و مظلوم نشوند . باید در چنین مواقعى طرف مظلوم را گرفت و خصمانه بر دشمن تاخت . آخر میانجیگرى بین ظالم و مظلوم خود ظلمى بزرگ است و ما مى خواستیم کسى چنین ظلمى را مرتکب نشود از این جهت نپذیرفتیم و نخواهیم پذیرفت . و منطقى که از ظالم دفاع کند و بر مظلوم بتازد منطق نیست . اگر شما رفت آمد نمایندگانتان را به عنوان میانجى بین اسرائیل و فلسطین منطقى مى دانید ما آن را منطقى نمى دانیم . ما تنها دفاع از فلسطین را منطقى مى دانیم . هر کس بخواهد حق ما را در دنیا ثابت کند ما آن را تایید مى کنیم . البته باید خود ظالم نباشد و الا ما از ظالم تایید نمى کنیم ولو به نفع ما کار کند . ما داراى اصولى هستیم که تا ابد به آن پایبند خواهیم بود .

س : شما زندگى خیلى منزوى اى داشتید شما اقتصاد جدید و حقوق روابط بین المللى را مطالعه نکرده اید تحصیل شما مربوط به علوم الهى است شما در سیاست و گرفتن و دادن یک زندگى اجتماعى درگیر نبوده اید . آیا این در ذهن شما این شک را بوجود نمى آورد که ممکن است عواملى در این معادله باشد که شما نمى توانید درک کنید؟

ج : ما معادله جهانى و معیارهاى اجتماعى و سیاسى اى که تا به حال به واسطه آن تمام مسایل جهان سنجیده مى شده است را شکسته ایم . ما خود چهارچوب جدیدى ساخته ایم که در آن عدل را ملاک دفاع و ظلم را ملاک حمله گرفته ایم از هر عادلى دفاع مى کنیم و بر هر ظالمى مى تازیم حال شما اسمش را هر چه مى خواهید بگذارید . ما این سنگ را بنا خواهیم گذاشت امید است کسانى پیدا شوند که ساختمان بزرگ سازمان ملل و شوراى امنیت و سایر سازمان ها و شوراها را بر این پایه بنا کنند نه بر پایه نفوذ سرمایه داران و قدرتمندان که هر موقعى که خواستند هر کسى را محکوم کنند بلافاصله محکوم نمایند . آرى با ضوابط شما من هیچ نمى دانم و بهتر است که ندانم .

س : آیا هرگز در مورد چیزى اشتباه کرده اید؟

ص: 265

ج : به غیر از رسول اکرم (ص ) و ائمه طاهرین (ع ) همه اشتباه مى کنند .

س : منصفانه بگویید و به عنوان یک مرد سیاسى بگویید آیا انقلاب شکست نخورده است ؟ اقتصاد زنده نشده است افراد فقیر در جنوب تهران همچنان فقیر هستند ارتش احتمالا نمى تواند چنانچه حمله اى از خارج شود دفاع نماید فعالیت عادى و سیاسى وجود ندارد و احزاب سیاسى در بى نظمى هستند .

ج : ممکن است همه اینها راست باشد ولى انقلاب شکست نخورده است انقلاب پایه هایش محکمتر شده است . این یک واقعیت است که مردم ما به انقلاب خو کرده اند و همه انقلابى اند آنها طالب شهادتند من این را جدى مى گویم . ما خیلى آسان مى توانیم در مقابل آمریکا بایستیم او ممکن است ما را از بین ببرد ولى انقلاب ما را نمى تواند و به همین دلیل است که مى گویم ما پیروز هستیم . به شعارها توجه کنید مى گویند (ناوهواپیمابر دیگر اثر ندارد از منطق شهادت کارتر خبر ندارد) . آمریکا چه مى فهمد شهادت چیست و به همین دلیل ما همه مسایل را حل مى کنیم . ولى خرابى هاى اوضاع ایران ریشه 50 ساله دارد و حداقل 20 سال طول مى کشد تا مردم به وضع عادى در آیند و مردم ما هم به این دلیل قیام نکرده اند . آنها مى گفتند و مى گویند (استقلال آزادى جمهورى اسلامى ) . آزادى و جمهورى اسلامى به دست آمد ولى براى استقلال کامل باید دست شرق و غرب را کوتاه کرد و این کار را خواهیم کرد .

س : آیا شما واقعا تا اندازه اى کنترل را از دست نداده اید؟ بنا به گفته بعضى ها گرفتن سفارتخانه بدون آگاهى و حمایت شما یا شوراى انقلاب انجام نمى شود آیا آنان سیاستشان را خارج از دست هاى شما انجام داده اند؟ آیا شما جمعیت را کنترل مى کنید؟

ج : عدم شناخت صحیح شما از مردم ایران موجب اشتباهات بسیارى است . ملت ایران به مناسبت ظلم هایى که از آمریکا دیده است نسبت به آمریکا کینه عجیبى دارند و ما هم آنان را به سوى استقلال و رهایى از آمریکا سوق مى دهیم و به همین جهت است که آنان لانه جاسوسى آمریکا را تصرف کردند آنجامسلما لانه جاسوسى است و اصولا ما آمریکا را مى خواهیم چه کنیم . این سوال همه مردم ایران است .

س : آیا این منصفانه است که شما داراى دو نقش باشید و هر دو نقش را بازى کنید؟ بعضى از اوقات شما دستورهایى منتشر مى کنید که مردم چه بکنند و بعد زمانى که مى خواهیم از مسوولتى برحذر باشید جواب مى دهید که نمى توانید هیچ کارى بکنید و مى گویید این در دست مردم است یا در دست دانشجویان است .

ج : این یک واقعیت است که من به عنوان خمینى نظر خود را مثل سایر مردم مى دهم و مى گویم چه باید کرد و یا چه باید بکنند . ولى این را باید بدانید که گروگان ها در دست دانشجویان مسلمان هستند .

ص: 266

تاریخ : 15/10/1358

پیام به جنبش هاى آزادیبخش جهان

بسم اللّه الرحمن الرحیم

در این موقع که تعدادى از سازمان هاى آزادیبخش و گروهى که براى آزادى مبارزه مى کنند به ایران آمده اند تا از نزدیک با ملت ایران تفاهم کنند و گرفتارى هاى ملت ما را لمس نمایند . پیشنهاد شد تا پیامى براى آنها بفرستیم .

من نمى دانم از کجا شروع کنم از مصیبت هایى که در طول تاریخ و در قرن اخیر بر ملت ما وارد شده است یا مصیبت هایى که از مستکبرین و ابرقدرت ها بر مستضعفین جهان وارد شده است . و نمى دانم از چه کسى شکایت نمایم از قدرتمندان و ستمکاران و چپاولگران و جنایتکاران و یا از مردمى که ظلم ظالمین را مى بینند و قیام نمى کنند و خود را با دست خود اسیر اجانب نموده اند و از مردم دلیر و مبارز ایران براى شکست قدرت ها و ابرقدرت ها پیروى نمى کنند . مردم مبارز ایران با دست خالى ولى با نیروى ایمان دولت آمریکاى جنایتکار را به زانو در آورده اند و شاه مخلوع را بیرون کردند و به امید خدا به مبارزاتشان تا قطع تمام وابستگى ها ادامه خواهند داد . و یا از دولت هاى کشورهاى اسلامى که با داشتن سلاح برنده منابع نفت و غیر آن که با یک تصمیم مى توانند غرب و شرق را به تسلیم وادار کنند خود تسلیم و از این حربه براى آزادى کامل از یوغ استعمارگران شرق و غرب استفاده نمى کنند .

شما اى جنبش هاى آزادیبخش و اى گروه هاى در خط به دست آوردن استقلال و آزادى ! به پاخیزید و ملت هاى خود و ملل اسلامى را هشدار دهید که زیر بار ستم رفتن بدتر و قبیح تر از ستمکارى است و به دولت هاى اخطار کنید که از زبونى و ذلت خود را نجات دهند و به همه تذکر دهید که به اسلام بازآیید و به اخوت اسلام بگرایید . اى مستضعفین جهان ! به پاخیزید و خود را از چنگال دشمنان بشر نجات دهید و بیش از این زیر بار ظلم نروید که خداوند با مظلومان است .

والسلام على عباداللّه الصالحین

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 267

تاریخ : 19/10/1358

در جمع کارکنان پالایشگاه تهران و جهاد سازندگى مازندران

ما سرفرازیم در عالم براى اینکه قیام کردیم بر ضد طاغوت

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من نمى دانم از کجا شروع کنم تسلیت به ملت ایران براى فجایعى که در طول این مدت دیدند و شهدایى که داده اند یا بر فجایعى که در 15 خرداد به بار آمد یا فجایعى که 17 دى ، 19 دى . ما تمام ایام سالمان در این دو سال اخیر ایامى بوده است که مصیبت براى ملت بوده است لکن توام با سرفرازى شهادت در راه اسلام خون دادن در راه استقلال ما هم سرفرازیم در عالم براى اینکه قیام کردیم بر ضد طاغوت . و ملت ما تمام قشرها بانوان آقایان تمام قشرهاى ملت قیام کرد و بر همه قواى شیاطین غلبه کرد . مبارک باد بر شما این شهادت ها و این فداکارى ها و این مصیبت ها و باز مبارک باد بر شما این تحولى که در شما پیدا شد در صنعت نفت آن تحولى که پیدا شد و از آنجا شروع شد شریان اجانب را قطع کرد . مبارک باد بر شما این پیروزى و این تحولى که در تمام قشرها پیدا شده است که یک رشته آن همین سازندگى است که در همه جا هست و آقا الان بعضش را فرمودند .

من باید تشکر کنم از این ملت که همچو حس اعانت در آنها پیدا شده است حس تعاون پیدا شده است که خودشان بدون انتظار از این که قوه هاى دیگرى به آنها کمک کند خودشان قیام کردند و در همه مسایل با قدرت پیش رفتند .

همان طور که مردانه قیام کردید و شکستید آن سد شیطانى را مردانه باقى باشید

برادران من ! ایران امروز مال شماست دست هاى اجانب از آن کوتاه و توطئه گرها/همین / به واسطه همین قیام شما و به واسطه کوتاه شدن دست اجانب در توطئه هستند . همان طور که مردانه قیام کردید و مردانه عقب زدید آن سد شیطانى را شکستید آن سد شیطانى را مردانه باقى باشید بر آن و نهضت خودتان را پیش ببرید . کشور مال شماست خرابى مال شماست و آباد کردن به عهده شما . خرابى اندازه ندارد این قدر نیست که بتواند یک قشرى آن را آباد کند . خرابى به اندازه اى است که باید تمام افراد ملت قیام کند جدیت کند تا ترمیم کند . لکن قیام براى این امر هم قیام براى خداست و هم قیام براى اسلام و ملت و کشور خودتان است و باید به همین طور پیش برویم و دست توطئه گرها را قطع کنیم همان طور که دست اجانب را از مخالفان قطع کردید .

ص: 268

من از شماها تشکر مى کنم از همه ملت تشکر مى کنم از شما آقایان که زحمت کشیدید و این جا تشریف آوردید از پالایشگاه تهران و از شمال تشریف آوردید . خداوند همه شما را حفظ کند و موفق و موید .

والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته

ص: 269

تاریخ : 5/11/1358

پاسخ به تلگرام حضرت آیت اللّه آقاى خویى

بسمه تعالى

عراق نجف اشرف

حضرت آیت اللّه آقاى خویى دامت برکاته

تلگراف محترم واصل ، از ابراز محبت جناب عالى متشکر و ملتمس دعا هستم .

خمینى

ص: 270

تاریخ : 10/11/1358

پاسخ به تلگرام رئیس جمهور الجزایر

بسمه تعالى

حضرت آقاى شاذلى بن جدید رئیس جمهورى کشور الجزایر

از دریافت پیام محبت آمیز آن حضرت متشکرم . موفقیت و سعادت روزافزون ملت هاى مسلمان جهان به خصوص ملت برادر الجزایر را از خداى تعالى مسالت دارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 271

تاریخ : 30/11/1358

پاسخ به تلگرام آقاى حافظ اسد رئیس جمهور سوریه

بسم اللّه الرحمن الرحیم

حضرت آقاى ژنرال حافظ اسد رئیس جمهورى کشور سوریه _ دمشق

پیام محبت آمیز جناب عالى را در بیمارستان دریافت داشتم . از تفقد شما متشکرم و امیدوارم کشورهاى اسلامى با اتحاد و اتفاق کامل دست ایادى استعمار شرق و غرب و بخصوص امریکا را از کشورهاى خود کوتاه کنند . و از خداى تعالى موفقیت همگان را در این راه مسالت دارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 272

تاریخ : 15/12/1358

پاسخ به تلگراف حضرت آیت اللّه آقاى مرعشى نجفى

حضرت آیت اللّه آقاى مرعشى نجفى دامت برکاته

از وصول تلگراف محبت آمیز آن جناب در مورد انتقال این جانب از بیمارستان به منزل متشکرم . سلامت و موفقیت حضرت عالى را از خداى تعالى خواستارم .

والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 273

تاریخ : 16/12/1358

پاسخ به تلگراف حضرت آیت اللّه آقاى شریعتمدارى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

قم _ حضرت آیت اللّه آقاى شریعتمدارى دامت برکاته

تلگراف محترم در مورد انتقال این جانب از بیمارستان واصل گردید از تفقد جناب عالى متشکرم .

والسلام علیکم ورحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 274

تاریخ : 18/12/1358

پاسخ به تلگرام حضرت آیت اللّه آقاى شیرازى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

حضرت آیت اللّه آقاى شیرازى دامت افاضاته

تلگراف تفقد آمیز جناب عالى در مورد انتقال این جانب از بیمارستان به منزل موجب تشکر گردید . از خداى تعالى موفقیت و سلامت آن جناب را مسالت مى نمایم .

والسلام علیکم ورحمة اللّه و برکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 275

عکس

ص: 276

تاریخ : 15/1/1359

فرمان به حجت الاسلام آقاى عباس واعظ طبسى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ عباس واعظ طبسى دامت افاضاته

نظر به سابقه اى که جناب عالى در اداره امور آستان مقدس حضرت ثامن الائمه صلوات اللّه و سلامه علیه و على آبائه الطاهرین دارید و اعتمادى که در این باره به جناب عالى مى باشد به سمت تولیت آن آستانه مقدسه منصوب مى شوید تا با کمال جدیت و به طور دقیق از متعلقات آنجا خصوصا کتابخانه و خزینه و محتویات ضریح مقدس و موقوفات و سایر متعلقات آن آستان مقدس محافظت کامل را بفرمایید و از حیف و میل و ضیاع اموال جلوگیرى نمایید و حضرات خدام محترم نیز با جناب عالى در این امر لازم تشریک مساعى خواهند نمود .

و آنچه لازم به تذکر است این مطلب مى باشد که هیچ یک از نهادهاى جمهورى اسلامى مانند جهاد سازندگى و همچنین وزارت ارشاد ملى و یا اشخاص عادى حق دخالت در موقوفات و سایر متعلقات آستان قدس را ندارد . از خداى تعالى موفقیت همگان را در انجام وظایف الهى مسالت دارم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 277

تاریخ : 11/2/1359

پاسخ به تلگرام حضرت آیت اللّه آقاى مرعشى نجفى

بسمه تعالى

قم _ حضرت آیت اللّه آقاى حاج سید شهاب الدین مرعشى نجفى دامت برکاته

تلگرام تسلیت جناب عالى واصل گردیده از اظهار تفقدى که نموده اید متشکرم ادامه توفیقات آن حضرت را از خداى تعالى مسالت دارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 278

تاریخ : 18/4/1359

پاسخ به تگراف حضرت آیت اللّه آقاى شیرازى

بسمه تعالى

حضرت آیت اللّه آقاى شیرازى دامت برکاته

تلگراف جناب عالى در مورد تایید اقدامات اخیر واصل و موجب تشکر گردید . امید است ان شأاللّه تعالى ملت شریف ایران بتواند با اتحاد و همیشگى بر همه مشکلات فائق آمده و بر دشمنان داخلى و خارجى پیروز شود .

والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 279

تاریخ : 5/7/1359

پیام درباره لزوم دیدار ملت از بازماندگان شهداى اسلام

بسم اللّه الرحمن الرحیم

خدمت حضرات علماى اعلام و حجج اسلام سراسر کشور دامت برکاتهم و سایر برادران و خواهران ایمانى میهن عزیز دامت تاییداتهم

پس از اهدأ سلام و تحیت خالصانه در وضع فعلى کشور که قواى مسلح ایران در مرزها با خلوص نیت و قلب سرشار از محبت به اسلام و کشور اسلامى به جنگ دفاعى با دشمنان اسلام که در راس آنها آمریکاست به پا خاسته اند و در زمانى که امثال صدام تبهکار به پیروى از شیطان بزرگ به کشور اسلامى ما هجوم آورده است و قواى مسلح ایران با فداکارى بى نظیر از کشور قرآن دفاع مى نماید بر همه ملت خصوصا علماى اعلام لازم است از بازماندگان شهیدان اسلام دیدن نموده و با عواطف اسلامى خود در خدمت آنان کوشا باشند و از کمک هاى معنوى و عواطف روحى دریغ ننمایند .

این جانب مراتب احترام خود را تقدیم بازماندگان محترم شهیدانى که در راه هدف الهى خود را فدا و دین خود را در پیشگاه ربوبیت ادا نموده اند تقدیم مى نمایم و از خداوند متعال رحمت واسعه براى شهدا و عزت و سلامت براى بازماندگان عزیز مسالت مى نمایم و مراتب شکرگزارى خود را تقدیم مى کنم .

امید است انشأاللّه تعالى از عواطف گرم ملت و علماى عظیم الشان اسلام بر قلوب سرشار از افتخار و جریحه دار آنان تسکین بخشد . والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 280

تاریخ : 9/7/1359

فرمان به حجت الاسلام آقاى ربانى شیرازى جهت رسیدگى به اوضاع منطقه فارس

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ عبدالرحیم ربانى شیرازى دامت افاضاته

مقتضى است جناب عالى مسافرتى به منطقه فارس بنمایید و چنانچه نارسایى ها و یا احیانا اختلافاتى وجود دارد برطرف نموده و در حفظ وحدت و همبستگى اهالى محترم منطقه سعى کافى مبذول دارید . از خداى تعالى موفقیت آن جناب را در انجام وظایف اسلامى مسالت دارم .

والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 281

عکس

ص: 282

تاریخ : 25/8/1359

فرمان به حجت الاسلام آقاى سید محمد خاتمى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقاى سید محمد خاتمى دامت افاضاته

از آنجا که مطبوعات کشور در ساختن جامعه نقش موثرى را ایفأ مى نماید جناب عالى را به خاطر شایستگى و لیاقتى که در اداره این گونه امور دارید به سرپرستى روزنامه کیهان که مربوط به مستضعفین است منصوب مى نمایم . و البته متوجه هستید که مطبوعات باید همیشه در خدمت اسلام عزیز و مردم و کشور باشند و آزادى ها در حدود قوانین مقدس اسلام و قانون اساسى به بهترین وجه تامین شود و بى طرفى حفظ گردد . امید است به یارى خدا و با همکارى کارمندان متعهدتان روزنامه را در راه تحقق بخشیدن به آرمان هاى انقلاب اسلامى اداره نمایید . از خداى تعالى توفیق همکاران را در این راه مسالت دارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 283

عکس

ص: 284

تاریخ : 2/9/1359

فرمان به حجت الاسلام آقاى مهدى کروبى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ مهدى کروبى دامت افاضاته

پیرو ماموریتى که جناب عالى در مورد رسیدگى به وضع بازماندگان شهداى انقلاب اسلامى از طرف این جانب دارید چون اخیرا گاهى دیده شده است که براى سرپرستى فرزندان شهدا بین اولیاى آنان درگیرى ها صورت گرفته لذا جناب عالى موظفید از طرف این جانب به این موضوع رسیدگى نموده و حتى المقدور آنان را به صورتى راضى کنید و اگر میسر نشد به هر نحو مصلحت دیدید رفع مشکل کنید . و از اولیاى فرزندان شهدا نیز مى خواهم که با در نظر گرفتن سعادت فرزندان شهدا و آینده آنان موجبات این کار را به نحو آبرومندى فراهم کرده و روح شهداى عزیز را شاد نمایند . و امید است مسوولین محترم ادارى و مردم نیز همکارى هاى لازم را با جناب عالى در انجام وظایف محوله داشته باشند . از خداى تعالى موفقیت شما را مسالت دارم .

والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 285

تاریخ : 25/11/1359

پاسخ به استعلام آقاى سیفیان (شهردار) در باره اراضى موات

بسمه تعالى

اراضى موات بالاصاله را کسى مالک نمى شود مگر به احیأ . و اگر ثبت داده باشد و خرید و فروش نموده باشد هم باطل است و امر اراضى مذکور با دولت اسلامى است .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 286

عکس

ص: 287

تاریخ 14/12/1359

پیام در تقدیر از رزمندگان اسلام (جانبازان )

بسم اللّه الرحمن الرحیم

سلام و درود بر شما عزیزان که در راه هدف که اسلام عزیز است سلامت خود را از دست داده و استقلال و آزادى کشور عزیز اسلامى را بیمه نمودید .

ملت شریف ایران بر شما جانبازان و فداکاران افتخار مى کند . شما یاد فداکاران صدر اسلام را تجدید نمودید . یاد شما بزرگمردان در تاریخ بشریت و اسلام بزرگ جاودان است و مجاهدت افتخارآمیز شما... . مجاهدین در طول تاریخ است . از خداوند متعالى براى شما برادران صحت و سلامت و اجر بزرگ خواستارم .

والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته

دوست و اخلاصمند شما عزیزان

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 288

تاریخ 20/12/1359

پاسخ به نامه حجت الاسلام والمسلمین آقاى منتظرى در رابطه باتشکیل شوراى عالى مدیریت حوزه علمیه قم

بسمه تعالى

شوراى مزبور کارهایى را که مى خواهند انجام دهند . پس از نظرخواهى در امور مهمه از حضرت آیت اللّه گلپایگانى دامت برکاته مانعى ندارد . انشأاللّه موفق باشید .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 289

تاریخ 1360

پاسخ به نامه دانش آموزان سرخپوست یکى از مدارس راهنمایى امریکا

فرزندان عزیز خوب دبیرستان اسپرینگ دال ایالت ارکانزاس آمریکا

بسم اللّه الرحمن الرحیم

نامه محبت آمیز و هدیه ارزشمند شما عزیزان را دریافت نمودم . من مى دانم که سرخ پوستان و سیاه پوستان در فشار و زحمت هستند . در تعلیمات اسلام فرقى بین سفید و سرخ و سیاه نیست آنچه انسان ها را از یکدیگر امتیاز مى دهد تقوا و اخلاق نیک و اعمال نیک است . از خداوند بزرگ مى خواهم شما فرزندان عزیز را موفق کند و به راه راست هدایت فرماید .

یک جزوه از کلمات نصیحت آموز پیغمبر بزرگ اسلام را که براى کودکان ایران هدیه داده اند براى شما عزیزان مى فرستم و به شما دعاى خیر مى کنم . امید است در ارزش هاى انسانى موفق باشید .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 290

تاریخ 1360

خطاب به کارمندان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى

بسمه تعالى

ان شأاللّه کارمندان وزرات ارشاد اسلامى موفق به عمل صالح باشند .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 291

تاریخ 1360

بیانات در جمع اعضاى شوراى نگهبان

اسلام نه با سرمایه دارى موافق است نه با کمونیسم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

امروز با گرفتارى دو جریان هستیم : یکى آن جریانى است که همین که به نفع مستضعفین و محرومین سخن گفته شود و از کاخ نشین ها و غاصبین حقوق مردم صحبتى بشود مى گویند این همان کمونیسم است و جریان دیگر اینکه وقتى گفته شود خودسرانه اقدام به تقسیم زمین یا گرفتن اموال ننمایید مى گویند طرفدارى از سرمایه داران و فئودال ها شده است . در حالى که همان طور که مى دانید اسلام نه با سرمایه دارى موافق است نه با کمونیسم . اسلام راه و رسم دیگرى غیر از اینها دارد . من متاسفم که در بین گروه اول گاهى کسانى هستند که بعضى اوقات به احادیثى متوسل مى شوند مثلا مستند خود را آن فرمان حضرت امیر _ علیه السلام قرار مى دهند که ایشان به مالک اشتر فرمودند . اولا این فرمایش حضرت یک حکم حکومتى است و نمى شود به آن فتوا داد ثانیا در مورد زکات است در حالى که حکومت اسلامى به وسیله خمس اداره مى شود . احتمال است که حضرت یا به لحاظ وضع خاص منطقه چنین حکمى کرده باشند یا این که علم داشته اند که مردم آن منطقه افرادى راستگو و صادق هستند . اما ما حدیث داریم که مى شود با آن فتوا داد و عمل کرد و آن این است که (باشد به اینکه فقرا در مال اغنیا شریک هستند) مگر نه این است که مال مورد شرکت مشاع است پس فقرا در مال اغنیا شرکت دارند . کسى که حقوق مالى خود را پرداخت نکرده است سهمى که مى بایست پرداخت کند به صورت مشاع در دست اوست و در صورت عدم پرداخت به صورت تصاعدى افزایش پیدا مى کند تا آنجا که اگر کلیه اموالشان را هم بدهند باز بدهکارند .

در مورد مساله زمین باز دقت بشود که احیأ موات شرایطى دارد . من خودم از ظلم و ستم خوانین و فئودال ها اطلاع دارم که چگونه مردم فقیر را به زور به کار مى گرفتند چگونه با زجر و شکنجه آنها را وادار به کار مى کردند در اینگونه موارد اگر زمین هم احیأ بشود آن ظالم که مردم را به زور وادار به کار کرده است مالک نمى شود . اینها چنین مال جمع کرده و صاحب ده ها و صدها هکتار و گاهى بیشتر زمین شده اند . من نمى گویم کسى که دو خانه دارد در یکى ساکن است و دیگرى را اجاره داده تا از مال الاجاره زندگى کند خانه او را بگیرند یا کسى که به زحمت زمینى را آباد کرده و حالا از زمین زندگى خود را مى گذارند زمین او را بگیرند اما ببینید این ثروت هاى بزرگ چطور انباشته شده

ص: 292

است .

من احتمال این را که اینها حقوق شرعى خود را پرداخته باشند حتى در مورد یک نفرشان هم نمى دهم . در مواردى اگر تمام اموالشان هم گرفته شود باز بابت حقوق شرعى بدهکارند .

وقتى در پاریس بودم عده اى از سرمایه دارها که حس کرده بودند دیگر رژیم سابق رفتنى است و لذا براى اینکه در حکومت بعدى هم آنها به همان گونه باشند و زندگى کنند پیش من آمدند که مى خواهیم وجوه شرعى خود را پرداخت کنیم . من مقصود آنها را فهمیدم و گفتم شما بروید اساس کارتان را درست کنید من پولى از شما نمى گیرم . الان هم عده اى هستند که مى روند مثلا صدهزار تومان به یکى از آقایان مى دهند که این حقوقى است که شرعا به عهده من است و آنها هم مى گویند بله فلانى وجوه شرعى خود را پرداخته است در حالى که این شخص 50 میلیون تومان از این بابت بدهکار بوده است حالا مى خواهد با پرداخت این مبلغ کم بگوید که اموالش دیگر مال خودش است . شما بیایید احکام الهى را اجرا کنید . باید قوانین وضع بشود که حقوق محرومین و فقرا به آنها بازگردانده شود . این وظیفه شماست متاسفانه در برخى موارد قوانین خوب هستند ولى خوب اجرا نمى شوند . ما مامورین اجراى خوب در این موارد کم داریم . اگر مامورین اجرا افراد صالح و واردى باشند دیگر سروصداى کسى در نمى آید . براى این امر هم باید فکرى کرد . من از خداوند مى خواهم که به همه توفیق پیاده کردن قوانین اسلام را عنایت فرماید .

والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته

ص: 293

تاریخ : 20/2/1360

پاسخ به درخواست رئیس سازمان بهزیستى کشور (دکتر فیاض بخش )

در مورداستفاده از سهم امام براى رفع مشکلات مجروحین و معلولین با نظارت جناب حجت الاسلام آقاى مهدوى کنى

بسمه تعالى

با نظارت ایشان مورد قبول است .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 294

تاریخ : 21/2/1360

استجازه وزیر بهزیستى (دکتر فیاض بخش )در مورد عضویت آقاى مهدوى کنى درشوراى بهزیستى کشور

بسمه تعالى

ایشان مورد تایید و اعتماد مى باشند . از خداوند متعالى توفیق آقایان را خواستارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 295

تاریخ : 9/4/1360

فرمان به حجت الاسلام آقاى باریک بین

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ هادى باریک بین دامت افاضاته

بسم اللّه الرحمن الرحیم

بر حسب تقاضاى مکرر اهالى محترم قزوین ایدهم اللّه تعالى در مورد اقامه نماز جمعه در شهر قزوین بدین وسیله جناب عالى را به سمت امام جمعه در آن شهر منصوب مى نمایم که انشأاللّه تعالى ضمن اقامه این فریضه بزرگ الهى مردم را به وحدت و همبستگى بیشتر دعوت و احساس وظیفه خطیرى که دارند آشنا ساخته و از تفرقه و اختلاف برحذر دارید . از خداى تعالى موفقیت همگان را مسالت دارم .

والسلام علیکم ورحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 296

تاریخ : 3/5/1360

فرمان به حجت الاسلام آقاى محمد على صدوقى

جناب حجت الاسلام آقاى محمد على صدوقى دامت افاضاته

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب عالى به نمایندگى از طرف این جانب در ستاد نظارت بر انتخاب یک نفر عضو شوراى عالى قضایى تعیین مى شوید تا بر جریان این انتخاب بر طبق مقررات نظارت نمایید . انشأاللّه تعالى موفق باشید .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 297

تاریخ : 18/6/1360

پاسخ به تلگرام تسلیت حضرت آیت اللّه آقاى مرعشى نجفى

حضرت مستطاب آیت اللّه آقاى سید شهاب الدین مرعشى نجفى دامت برکاته

بسم اللّه الرحمن الرحیم

تلگراف تبریک و تسلیت شما در مورد شهادت روحانى بزرگوار و مسوول حجت الاسلام آقاى حاج شیخ على قدوسى رضوان اللّه علیه _ واصل و موجب تشکر گردید .

این فاجعه جانگدار و نظایر آن که هر روز در گوشه و کنار این کشور بزرگ اسلا مى به دست مزدوران آمریکاى جهانخوار صورت مى گیرد آخرین تلاش هاى مذبوحانه دشمن است که مى خواهد ملت ما را از راه مقدسى که در پیش گرفته و با دادن هزاران شهید آن را پیدا کرده باز دارد . اما ملت بزرگ و قهرمان ما نشان داد که این اعمال جنایتکارانه و جنون آمیز گذشته از آنکه آنها را از این طریق مستقیم باز نمى دارد بلکه آنان را در پیمودن این راه مصمم تر و منسجم تر خواهد ساخت . (ومکروا و مکراللّه واللّه خیر الماکرین ) .

والسلام علیکم ورحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 298

تاریخ : 21/6/1360

پاسخ به پیشنهاد جانشین رئیس ستاد مشترک (سرتیب فلاحى )در مورد تعیین فرماندهو جانشین نیروى هوایى جمهورى اسلامى ایران

بسمه تعالى

با تقدیر از خدمات سرهنگ خلبان ستاد جواد فکورى ایده اللّه _ و امید آنکه در آینده هم چون گذشته به خدمات خود ادامه دهد با مراتب فوق موافق مى شود .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 299

عکس

ص: 300

تاریخ : 1/7/1360

پاسخ به نامه حضرت آیت اللّه آقاى عبداللّه شیرازى

حضرت آیت اللّه آقاى حاج سید عبداللّه شیرازى دامت برکاته

بسم اللّه الرحمن الرحیم

مرقوم محترم که حاکى از صحت مزاج شریف بود و اصل گردید و از مضمون آن اطلاع حاصل شد . در مورد مطلبى که مرقوم داشته بودید این جانب در تایید این موضوع بارها سفارش کرده ام و انشأاللّه از این به بعد نیز در فرصت هاى مناسب تذکر خواهم داد . امید است حضرت عالى نیز در ترویج شریعت مقدسه و اصلاح امور مسلمین و حوزه مقدسه علمیه کوشا و موفق باشید و در مظان استجابت دعا این جانب را از دعاى خیر فراموش نفرمایید .

والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 301

تاریخ : 3/7/1360

پاسخ به نامه هیأت نظارت بر انتخابات تکمیلى شوراى عالى قضایى

خدمت جناب حجت الاسلام والمسلمین آقاى حاج شیخ حسینعلى منتظرى دامت افاضاته

بسمه تعالى

در احراز صلاحیت افرادى که براى عضویت در شوراى عالى قضایى پیشنهاد شده اند به هر نحو صلاح مى دانید اقدام نمایید .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 302

تاریخ : 9/7/1360

موافقت با انتصاب سرهنگ صیادشیرازى بعنوان فرمانده نیروى زمینى ارتش جمهورى اسلامى ایران

بسمه تعالى

موافقت مى شود .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 303

تاریخ : 12/7/1360

نامه به هیات نظارت برانتخابات شوراى عالى قضایى

(به دنبال نامه حجت الاسلام والمسلمین آقاى منتظرى )

هیات نظارت بر انتخابات اعضاى شوراى عالى قضایى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اسامى نامزدهاى انتخاباتى عضویت شوراى عالى قضایى که تشخیص صلاحیت آنان به جناب حجت الاسلام و المسلمین آقاى منتظرى دامت افاضاته محول شده بود طبق تایید ایشان که مورد تایید این جانب است در نامه ضمیمه به آن هیات اعلام مى گردد .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 304

عکس

ص: 305

تاریخ : 9/12/1360

پاسخ به نامه حضرت آیت اللّه آقاى عبداللّه شیرازى

حضرت آیت اللّه آقاى حاج سید عبداللّه شیرازى دامت برکاته

بسم اللّه الرحمن الرحیم

مرقوم محترم جناب عالى که حاکى از صحت مزاج شریف و حاوى تفقد از حال این جانب بود و اصل و موجب تشکر گردید . امید است انشأاللّه تعالى در تحت توجهات حضرت ولى عصر ارواحنا فداه _ و دعاى خیر حضرات آقایان محترم بتوانیم به اسلام و مسلمین هر چه بیشتر و بهتر خدمت نموده و در پیشگاه خداى متعالى شرمنده نباشیم . مرجو آنکه در مظان استجابت دعوات و تحت قبه حضرت ثامن الائمه علیه آلاف التحیه والسلام از دعاى خیر فراموشم نفرمایید .

والسلام علیکم ورحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 306

عکس

ص: 307

تاریخ : 9/12/1360

حکم تفویض اختیارات نیروهاى انتظامى به وزیرکشور(حجت السلام آقاى ناطق نورى )

جناب حجت الاسلام آقاى على اکبر ناطق نورى دامت افاضاته

بسم اللّه الرحمن الرحیم

به منظور رفع مشکلات جارى ژاندارمرى و شهربانى که تحت نظر وزارت کشور انجام وظیفه مى نمایند بدین وسیله به جناب عالى اجازه داده مى شود تا با مشورت آقاى رئیس جمهورى محترم از اختیارات فرماندهى کل قوا در امور نیروهاى انتظامى مزبور تا اصلاح مقررات استفاده و نسبت به ترفیع و تشویق افسران و درجه داران و کارمندان و سایر مواردى که از اختیارات فرماندهى نیروهاست . اقدام مقتضى معمول نمایید .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 308

عکس

ص: 309

تاریخ : 29/2/1361

انتصاب آقاى عسکراولادى به عضویت هیأت بنیاد 15 خرداد

بسمه تعالى

جناب آقاى حبیب اللّه عسگراولادى را که سوابق طولانى با این جانب دارند و ایشان شخص صالح و کارآمد متدینى هستند به سمت عضویت هیات بنیاد 15 خرداد تعیین نمودم . و ایشان داراى اختیارات به اندازه هر یک از اعضاى این بنیاد مى باشند و در راى هم مثل هر یک از اعضا مى باشند . انشأاللّه تعالى این هیات محترم موفق به خدمت براى پیشبرد مقاصد این بنیاد باشند .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 310

تاریخ : 18/3/1361

انتصاب حجت الاسلام آقاى صانعى به سمت نمایندگى امام در شوراى عالى بازسازى مناطق جنگى

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ یوسف صانعى دامت افاضاته

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب عالى را به عنوان نماینده خویش در شوراى عالى بازسازى مناطق جنگى منصوب مى نمایم . انشأاللّه اعضاى شوراى مذکور با هماهنگى با روحانیون محترم مناطق جنگى و متخصصین متعهد و مسوول در بسیج مردم و به کارگیرى منابع مادى و معنوى کلیه دواطلبین در سراسر کشور و جذب نیرو و استفاده صحیح از آن موفق و منصور گردند . بدیهى است روحانیون محترم سراسر کشور و مردم شهید پرور ایران با تمام توان شوراى عالى مذکور را در این امر انسانى الهى کمک و یارى خواهند فرمود . توفیق دولت جمهورى اسلامى ایران را در برنامه ریزى صحیح و حساب شده در بازسازى هر چه بهتر مناطق یاد شده از خداوند متعالى خواستارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 311

تاریخ : 21/5/1361

تلگرام به حضرت آیت اللّه گلپایگانى

حضرت آیت اللّه آقاى گلپایگانى دامت برکاته

بسم اللّه الرحمن الرحیم

بحمداللّه تعالى حسب گزارش اطباى معالج عملى که انجام گرفته رضایت بخش بوده و مژده سلامتى جناب عالى را داده اند . امید است انشأاللّه تعالى با عنایت خاص خداوند متعالى و توجه حضرت بقیه اللّه الاعظم ارواحنا لمقدمه الفدأ _ و ادعیه ملت شریف به زودى بهبودى کامل حاصل که از برکات وجود شریف همگان بهره مند شویم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 312

تاریخ : 6/6/1361

پاسخ به تلگرام حضرت آیت اللّه آقاى شیرازى

حضرت آیت اللّه آقاى شیرازى دامت برکاته مشهد مقدس

بسم اللّه الرحمن الرحیم

تلگراف شریف در تعقیب اسلامى شدن احکام و قوانین کشور و اصل و موجب تشکر گردید . امید است انشأاللّه تعالى متصدیان امور با توفیق خداوند متعالى و عنایات خاصه حضرت بقیه اللّه ارواحنا لمقدمه الفدأ _ در طاغوت زدایى بیشتر و سریعتر موفق شوند . از جناب عالى امید دعاى خیر دارم . سلامت جناب عالى را خواستارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 313

تاریخ : 22/6/1361

پاسخ به سؤال آیت اللّه موسوى اردبیلى در مورد تعزیر

بسمه تعالى

چون طرفین قضیه داراى اشکالاتى است و متصدى امور قضایى اکثرا شرایط شرعیه را ندارند جناب عالى با شوراى محترم نگهبان در این امر مشورت نمایید که راه حلى که کمتر اشکال داشته باشد پیدا نمایید .

والسلام علیکم

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 314

عکس

ص: 315

تاریخ : 31/6/1361

سپاس به مناسبت سالگرد جنگ

با سپاس به درگاه خداوند متعال

بسم اللّه الرحمن الرحیم

دو سال از دفاع پیروزمندانه مى گذرد و ملت در تمام جبهه هاى خارجى و داخلى به همت شهداى عزیز ارزشمند و جانبازان فداکار و ملت برومند با سرفرازى و روسفیدى در بارگاه قدس الهى پیروز شد و امید پیروزى نهایى و تحقق وعده الهى در نزدیک مدت دارد . ما همه مرهون فداکارى این عزیزان در جبهه و پشت جبهه هستیم و مرهون مادران و پدران و خاندان این سلحشوران که به حق سربازان الهى تربیت نموده اند و حضرت بقیه اللّه ارواحنالمقدمه الفدأ _ قدرشناس آنان است . درود و رحمت بر روان پاک شهدا و بهبودى و عزت نثار پاى جانبازان و عظمت و صبر جمیل نصیب خاندان این زنان و مردان متعهد شجاع باد و سلام بر ملت بزرگ ایران .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 316

عکس

ص: 317

تاریخ : 11/8/1361

انتصاب حجت الاسلام آقاى سید حسن طاهرى خرم آبادى به سمت نمایندگى امام در کشورپاکستان

الحمداللّه رب العالمین و الصلاه و السلام على محمد وآله الطاهرین ولعنه اللّه على اعدائهم اجمعین .

بسم اللّه الرحمن الرحیم

و بعد جناب مستطاب سید الاعلام و حجت الاسلام آقاى حاج سید حسن طاهرى خرم آبادى دامت افاضاته که مدت زیادى از عمر شریفه خود را در حوزه مقدسه علمیه قم در تحصیل علوم دینیه و تدریس صرف نموده اند اکنون به منظور رسیدگى به امور مذهبى اهالى محترم کشور پاکستان عازم آن منطقه مى باشند . و این جانب بدین وسیله ایشان را به سمت نمایندگى از طرف خود منصوب مى نمایم تا انشأ اللّه تعالى ضمن تصدى در آنچه مربوط به ولى فقیه مى باشد در رفع مشکلات حوزه هاى مقدسه علمیه و سرپرستى از طلاب و محصلین محترم نیز اقدام نمایند و اگر جایى نیاز به تاسیس حوزه علمیه جدیدى داشت تاسیس کنند و در احیاى مدارس علوم دینیه و تربیت طلاب سعى کافى را مبذول دارند و براى تامین بودجه هاى لازم مجازند در اخذ وجوه شرعیه از قبیل سهم مبارک امام علیه السلام و سهم سادات عظام و زکوات و کفارات و سایر وجوه و صرف آن در موارد منطبقه . امید است علماى اعلام منطقه و مبلغین و اقشار محترم دیگر و مسوولان جمهورى اسلامى ایران در کشور پاکستان همکارى هاى لازمه را در پیشرفت کارها با جناب ایشان داشته باشند و از رهنمودهاى ایشان بهره مند گردند و از مشورت با ایشان در کارها دریغ نورزند .

و اوصیه ایده اللّه تعالى : (بمااوصى به السلف الصالح من ملازمه التقوى والتجنب عن الهوى والتمسک بعروه الاحتیاط وان لاینسانى من صالح دعواته کمالا انساه ) . انشأاللّه تعالى .

والسلام علیه و على اخواننا المومنین و رحمة اللّه وبرکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 318

عکس

ص: 319

تاریخ : 8/10/1361

انتصاب حجت الاسلام آقاى محمد صادق احسان بخش به سمت نمایندگى امام در استان گیلان

الحمدلله رب العالمین والصلوه والسلام على محمدوآله الطاهرین و لعنه اللّه على اعدائهم اجمعین

بسم اللّه الرحمن الرحیم

و بعد جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ محمد صادق احسان بخش دامت افاضاته را بدین وسیله به عنوان نماینده خود در استان گیلان منصوب مى نمایم که جناب ایشان ضمن رسیدگى به امور مذهبى مردم آن سامان مجازند در تصدى امور حسبیه و آنچه در زمان غیبت حضرت ولى عصر عجل اللّه تعالى فرجه الشریف منوط به اذن ولى فقیه مى باشد (فله التصدى لما ذکرمع مراعاه الاحتیاط ) و نیز مجازند در اخذ سهمین مبارکین و صرف سهم سادات را در محل و نصف از سهم مبارک امام علیه السلام را در موارد مقرره و ترویج شریعت مقدمه و ارسال نصف دیگر را نزد این جانب جهت صرف در مصالح عالیه مسلمین .

والسلام علیه وعلى اخواننا المومنین ورحمة اللّه وبرکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 320

تاریخ : 20/11/1361

پاسخ به نامه رئیس دیوان عالى کشور در مورد عفو عمومى

بسمه تعالى

موافقت مى شود .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 321

تاریخ : 20/11/1361

پیام به مناسبت 22 بهمن

بسم اللّه الرحمن الرحیم

22 بهمن سرآغاز پیروزى ملت ایران بر مستکبران و غارتگران 22 بهمن سرآغاز بر چیده شدن دستگاه ستمگرى طاغوتیان ، 22 بهمن سرآغاز حکومت اللّه برجهان 22 بهمن سرآغاز برافراشته شدن پرچم عدالت اسلامى و بیدارى مستضعفان برکشور و ملت بزرگ ایران و بر جمیع مسلمانان و مستضعفان و محرومان مبارک باد .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 322

تاریخ : 2/12/1361

فرمان به حجت الاسلام آقاى حیدرعلى جلالى

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ حیدرعلى جلالى دامت افاضاته

بدین وسیله جنابعالى را به سمت امام جمعه موقت شهرستان خمین منصوب مى نمایم که انشأاللّه مردم محل را ضمن انجام این فریضه بزرگ الهى به وحدت و همبستگى دعوت نموده و از اختلاف و تفرقه برحذر دارید . اهالى محترم و به خصوص نهادهاى انقلابى و ارگان هاى دولتى نیز با شما همکارى هاى لازم را در برگزارى هر چه باشکوهتر این نماز وحدت آفرین خواهند نمود .

از خداى تعالى موفقیت جناب عالى و اهالى محترم را در انجام این محوله خواستارم .

والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 323

تاریخ : 9/3/1362

استجازه حجت الاسلام آقاى کروبى

براى رفع مسایل و مشکلاتى که در ارتباط با خدمت به خانواده هاى شهدا و فرزندان آنان وجوددارد

بسمه تعالى

شما مجازید براى حفظ اموال صغار و مصالح آنها اقداماتى که در این امر لازم است انجام دهید .

انشأاللّه تعالى موفق باشید . و اگر جد پدرى دارند باید با نظر و اجازه او باشد .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 324

عکس

ص: 325

تاریخ : 4/4/1362

نامه در مورد صدا و سیما

بسم اللّه الرحمن الرحیم

برخلاف انتظار در صدا و سیماى جمهورى اسلامى اختلافاتى پیش آمد که موجب نگرانى شد . در نتیجه این جانب آقاى محمدهاشمى را به نمایندگى از جانب خودم براى به عهده گرفتن کلیه مسوولیت هاى مدیر عامل صدا و سیما معین نمودم که این دستگاه عظیم بى مسوولیت نباشد . و چون شوراى محترم سرپرستى مطالبى دارند و بعضى از آنها را به این جانب نوشته اند و آقاى هاشمى نیز مطالبى دارند لازم است حضرات آقایان رئیس محترم جمهور و رئیس محترم دیوان عالى کشور و رئیس محترم مجلس شوراى اسلامى و نخست وزیر محترم ایدهم اللّه تعالى مطالب طرفین را بدون کوچکترین اغماض رسیدگى نمایند و تصمیم نهایى را بگیرند .

لازم به تذکر است که شنیده شده است بعضى در بیت این جانب برخلاف میل من یا بدون اطلاع من کارى انجام مى دهند . چون این مطلب برخلاف واقع است گوینده این نحو مطالب به درگاه خداوند متعال توبه نماید .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 326

تاریخ : 5/4/1362

انتصاب حجت الاسلام آقاى حسینى میانه جى به سمت نمایندگى امام در استان لرستان

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقاى حاج سیدکاظم حسینى میانه جى دامت افاضاته

بدین وسیله جناب عالى را به سمت نماینده خود در منطقه لرستان منصوب مى نمایم که انشأاللّه تعالى در رفع نیازمندى هاى مذهبى و مشکلات دینى اهالى آن سامان اقدام نموده و در امورى که نیاز به اذن ولى فقیه دارد جناب عالى از طرف این جانب مجاز در تصدى و تصرف مى باشید . امید است اهالى محترم و ارگان ها و نهادهاى انقلابى در هماهنگى و همکارى با شما کمال کوشش را داشته باشند .

از خداوند تعالى توفیقات آن جناب را مسالت دارم .

والسلام علیکم ورحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 327

عکس

ص: 328

تاریخ : 6/6/1362

پیام به خانواده شهدا ، اسرا و جانبازان

بسم اللّه الرحمن الرحیم

شهادت در راه خداوند چیزى نیست که بتوان آن را با سنجش هاى بشرى و انگیزه هاى عادى ارزیابى کرد و شهید در راه حق و هدف الهى را نتوان با دیدگاه امکانى به مقام والاى آن پى برد کا ارزش عظیم آن معیارى الهى و مقام والاى این دیدى ربوبى لازم دارد . و نه تنها دست ما خاک نشینان از آن و این کوتاه است که افلاکیان نیز از راه یافتن به کنه آن عاجزند؛ چه که آنها از مختصات انسان کامل است و ملکوتیان با آن مقام اسرارآمیز فاصله ها دارند قلم این جا رسید و سر بشکست . و ما بازماندگان و عقب افتادگان در آرزوى آن و این باید روزشمارى کنیم و حسرت شهادت و شهید شهیدپروران این چنانى را که با ایثار ثمره حیات خود عاشقانه به این شهیدان شاهد افتخار مى کنند به گور بریم و از شجاعت هاى بى نظیر شهیدان و دوستان اسیر و مفقودشان و آسیب دیدگان و اشتیاق زائدالوصف اینان براى بازگشت به میدان شهادت احساس خجلت و حقارت کنیم . زنان و مردان و کودکان نمونه اى که در زیر بمباران ها و از بستر بیمارستان ها سرود شهادت سر مى دهند و با دست و پاى قطع شده بازگشت به جبهه هاى انسان ساز را آرزو مى کنند فوق آنچه ما تصور مى کنیم و فلاسفه و عرفا به رشته تحریر در مى آورند و هنرمندان و نقاشان عرضه مى کنند مى باشد . آنچه آنان با قدم هاى علمى و استدلالى و عرفانى یافته اند اینان با قدم غیبى به آن رسیده اند و آنچه آنان در لابلاى کتاب ها و صحیفه ها جستجو کرده اند اینان در میدان خون و شهادت در راه حق یافته اند .

بارالها ! ما را به خدمتگزارى در راه آنان و براى هدف بزرگشان توفیق ده و شهدأ عزیزمان را در خوان ضیافت معنوى خود از جلوه هاى خاص خویش ارزانى بخش و خاندان بزرگوار آنان را با صبر و اجر قرین فرما و آسیب دیدگان عزیز ما را شفا مرحمت نما و اسیران و مفقودان معظم را هر چه زودتر به آغوش ملت عظیم الشان برگردان و به پدران و مادران و همسران آنان شکیبایى و پایدارى عنایت فرما و از برکات حضرت بقیه اللّه _ اروحنافداه _ همه ى آنان و ملت را نصیب وافر مرحمت فرما .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 329

عکس

ص: 330

عکس

ص: 331

عکس

ص: 332

عکس

ص: 333

عکس

ص: 334

عکس

ص: 335

عکس

ص: 336

عکس

ص: 337

عکس

ص: 338

عکس

ص: 339

عکس

ص: 340

عکس

ص: 341

تاریخ : 5/3/1363

نامه ى عارفانه به خانم فاطمه طباطبائى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

فاطى که زمن نامه عرفانى خواست *** از مورچه اى تخت سلیمانى خواست

گویى نشنیده ما عرفناک از آنک *** جبرئیل از او نفخه رحمانى خواست

آخر پس از اصرار مرا وادار کردى از آنچه قلبم ناآگاه است و از آن اجنبى هستم طوطى وار چند سطرى بنویسم . و این در حالى است که ضعف پیرى آنچه در چنته داشتم هر چند ناچیز بود به طاق نسیان سپرده و گرفتارى هاى ناگفتنى و نانوشتنى بر آن اضافه شده و کافى است که تاریخ این نوشتار بگویم تا معلوم شود در چه زمانى براى رد نکردن تقاضاى تو شروع نمودم (شنبه 4 شعبان المعظم 1404 _ 5 خرداد 1363) خوانندگان در این تاریخ ملاحظه کنند اوضاع جهان و ایران را . از کجا شروع کنم ؟ بهتر آن است از فطرت باشد (فطره اللّه التى فطرالناس علیها لاتبدیل لخلق اللّه ) . در اینجا به فطرت انسان ها بسنده کرده گرچه این خاصه خلقت است (وان من شى ء الا بسیج بحمده و لکن لاتفقهون تسبیحهم )) همه گویند :

ما سمیعیم و بصیریم و هشیم *** با شما نامحرمان ما خامشیم

ما نیز اکنون به عرفاى فطرن انسان ها نظر مى اندازیم و گوییم در فطرت و خلقت انسان امکان ندارد به غیر کمال مطلق توجه کند و دل ببندد . و همه جان ها و دل ها به سوى اویند و جز او نجویند و نخواهند جست و ثناخوان اویند و ثناى دیگرى نتوانند کرد . ثناى هر چیز ثناى اوست گرچه ثناگو تا در حجاب است گمان کند ثناى دیگرى مى گوید . در تحلیل عقلى که خود حجابى است نیز چنین باشد . آن که کمال هر چه باشد مى طلبد عشق به کمال مطلق دارد نه کمال ناقص . هر کمال ناقص محدود به عدم است و فطرت از عدم تنفر دارد . طالب علم طلب علم مطلق مى کند و عشق به علم مطلق دارد و هم چنین طالب قدرت و طالب هر کمال . به فطرت انسان عاشق کمال مطلق است و در کمال هاى ناقص آنچه مى خواهد کمال آن است نه نقص که فطرت از آن منزجر است و حجاب هاى ظلمانى و نورانى است که انسان را به اشتباه مى اندازد .

شاعران و مدیحه سرایان گمان مى کنند مدح فلان امیر قدرتمند یا فلان فقیه دانشمند را مى کنند . آنان مدح و ثناى قدرت و علم را مى کنند نه به طور محدود گرچه گمان کنند محدود است . و این فطرت امکان تبدیل و تغییر ندارد (لاتبدیل لخلق اللّه ذلک الدین القیم ) . و تا انسان در حجاب خود است و به

ص: 342

خود سرگرم است و خرق حجب حتى حجب نورى را نکرده فطرتش محجوب است و خروج از این منزل علاوه بر مجاهدات محتاج به هدایت حق تعالى .

در مناجات مبارک شعبانیه مى خوانى (الهى هب لى کمال الانقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا بضیأ نظرها الیک حتى تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الى معدن العظمته و تصیر اروحنا معلقه بعز قدسک الهى واجعلنى ممن نادیته فاجابک و لا حظته فصعق لجلالک فناجیته سرا) . این کمال انقطاع خروج از منزل خود و خودى و هر چه و هر کس و پیوستن به اوست و گسستن از غیر ، و هبه اى الهى است به اولیاى خلص پس از صعق حاصل از جلال که دنبال گوشه چشم نشان دادن اوست (ولاحظته الخ ) وابصار قلوب تا به ضیأ نظره او نور نیابد حجب نور خرق نشود و تا این حجب باقى است راهى به معدن عظمت نیست و ارواح تعلق به عز قدس را در نیابند و مرتبت تدلى حاصل نیاید (ثم دنى فتدلى ) و ادنى از این فناى مطلق و وصول مطلق است .

صوفى ! زره عشق صفا باید کرد *** عهدى که نموده اى وفا باید کرد

تا خویشتنى به وصل جانان نرسى *** خود را به ره دوست فنا باید کرد

نجواى سرى حق با بنده خاص خود صورت نگیرد مگر پس از صعق و اندکاک جبل هستى خود (رزقنااللّه وایاک ) .

دخترم !

سرگرمى به علوم حتى عرفان و توحید اگر براى انباشتن اصطلاحات است که هست و براى خود این علوم است سالک را به مقصد نزدیک نمى کند که دور مى کند (العلم هو الحجاب الاکبر) . و اگر حق جویى و عشق به او انگیزه است که بسیار نادر است چراغ راه است و نور هدایت (العلم نور یقذفه اللّه فى قلب من یشأ) و براى رسیدن به گوشه اى از آن تهذیب و تطهیر و تزکیه لازم است . تهذیب نفس و تطهیر قلب از غیر او چه رسد به تهذیب از اخلاق ذمیمه که رهیدن از آن بسیار مجاهده مى خواهد و چه رسد به تهذیب عمل از آنچه خلاف رضاى او جل و علاست و مواظبت به اعمال صالحه از قبیل واجبات که در راس است و مستحبات به قدر میسور و به قدرى که انسان را به عجب و خودخواهى دچار نکند .

دخترم !

عجب و خودپسندى از غایت جهل به حقارت خود و عظمت خالق است . اگر اندکى به عظمت خلقت به اندازه اى که تاکنون بشر با همه پیشرفت علم به شمه از آن آگاه شده است تفکر شود حقارت خود و همه منظومه هاى شمسى و کهکشان ها را ادراک مى کند و عظمت خالق آنها را اندکى مى فهمد و از عجب و خودبینى و خودپسندى خود اظهار خجلت و احساس جهالت مى نماید .

در قصه حضرت سلیمان نبى اللّه علیه السلام مى خوانیم آن گاه که از وادى نمل مى گذرد : (قالت نمله یا ایها النمل ادخلوا مساکنکم لایحطمنکم سلیمان و جنوده و هم لایشعرون ) . نمله ، سلیمان نبى با همراهانش را به عنوان (لایشعرون ) توصیف کند و هدهد به او مى گوید : (احطت بمالم تحط به ) . و کوردلان نطق نمله و طیر را نمى توانند تحمل کنند چه رسد به نطق ذرات وجود و آنچه در آسمان ها و زمین است که خالق آنان مى فرماید : (الا یسبح بحمده و لکن لاتفقهون تسبیحهم ) . انسان که خود را

ص: 343

محور خلقت مى بیند _ هر چند انسان کامل چنین است _ در نظر سایر موجودات معلوم نیست چنین باشد و بشر رشد نیافته چنین نیست . (مثل الذین حملوا التوریه ثم لم یحملوه کمثل الحمار) . این مربوط به رشد علمى به استثناى تهذیب است و در وصف او (کالانعام بل هم اضل ) آمده است .

دخترم !

پیمبران مبعوث شدند تا رشد معنوى به بشر دهند و آنان را از حجاب ها برهانند افسوس که شیطان قسم خورده به دست اذناب خود نگذاشت آنچه آنان مى خواهند تحقق یابد (فبعزتک لاغوینهم اجمعین ) . ما همه خوابیم و گرفتار حجاب ها (الناس نیام و اذا ماتوا انتبهو) . گویى جهنم محیط به ماست و خدر طبیعت مانع از شهود و احساس است . (و ان جهنم لمحیطه بالکافرین ) . و کفر مراتب بسیار دارد خودبینى و جهان بینى و نظر به جز او نیز از مراتب آن است . نخستین سوره قرآن را اگر با تدبر و چشمى غیر از این چشم انداز حیوانى بنگریم و بى حجاب هاى ظلمانى و نورانى به او برسیم چشمه هاى معارف به قلب سرازیر شود ، ولى افسوس که از افتتاح آن نیز بى خبریم (آن را که خبر شد خبرش باز نیامد) .

من قائل بى خبر و بى عمل به دخترم مى گویم در قرآن کریم این سرچشمه فیض الهى تدبر کن هر چند صرف خواندن آن که نامه محبوب است به شنونده محجوب آثارى دلپذیر دارد لکن تدبر در آن انسان را به مقامات بالاتر و والاتر هدایت مى کند . (افلایتدبرون القران ام على قلوب اقفالها)؛ و تا این قفل و بندها باز نگردد و به هم نریزد از تدبر هم آنچه نتیجه است حاصل نگردد .

خداوند متعال پس از قسم عظیم مى فرماید : (انه القران کریم فى کتاب مکنون لایمسه الا المطهرون ) . و سر حلقه آنها آنان هستند که آیه تطهیر در شانشان نازل گردیده . تو نیز مایوس نباش که یاس از اقفال بزرگ است . به قدر میسور در رفع حجب و شکستن اقفال براى رسیدن به آب زلال و سرچشمه نور کوشش کن . تا جوانى در دست توست کوشش کن در عمل و در تهذیب قلب و در شکستن اقفال و رفع حجب که هزاران جوان که به افق ملکوت نزدیکترند موفق مى شوند و یک پیر موفق نمى شود . قید و بندها و اقفال شیطانى اگر در جوانى غفلت از آنها شود هر روز که از عمر بگذرد ریشه دارتر و قویتر شوند .

درختى که اکنون گرفته است پاى *** به نیروى شخصى برآید ز جاى

گرش همچنان روزگارى هلى *** به گردونش از بیخ برنگسلى

از مکاید بزرگ شیطان و نفس خطرناکتر از آن ، آن است که به انسان وعده اصلاح در آخر عمر و زمان پیرى مى دهد و تهذیب و توبه الى اللّه را به تعویق مى اندازد براى زمانى که درخت فساد و شجره زقوم قوى شده و اراده و قیام به تهذیب ضعیف بلکه مرده است . از قرآن دور نیفتم در این مخاطبه بین حبیب و محبوب و مناجات بین عاشق و معشوق اسرارى است که جز او و حبیبش کسى را بر آن راه نیست و امکان راه یافتن نیز نمى باشد . شاید حروف مقطع در بعض سور مثل (الم ) ، (ص ) (یس ) از این قبیل باشد و بسیارى از آیات کریمه که اهل ظاهر و فلسفه و عرفان و تصوف هر یک براى خود تفسیر یا تاویلى کنند نیز از همان قبیل است . گرچه هر طایفه به قدر ظرفیت خود حظى دارد

ص: 344

یا خیالى . و شمه اى از این اسرار به وسیله اهل بیت وحى که از سرچشمه جوشان وحى بر آنان جارى شده به دیگران به قدر استعداد مى رسد و گویى بیشتر مناجات ها و ادعیه براى این امر انتخاب شده است . آنچه در ادعیه و مناجات معصومین علیهم صلوات اللّه و سلامه مى یابیم در اخبار که اکثرا به زبان عرف و عموم است کمتر یافت مى شود . ولى زبان قرآن زبان دیگرى است زبانى است که هر عالم و مفسرى خود را با آن آشنا مى داند و آشنا نیست . قرآن کریم از کتبى است که معارف آن بى سابقه است و تصور بسیارى از معارف آن از تصدیقش مشکل تر است چه بسا که با برهانى فلسفى و دید عرفانى مطلبى را بتوان ثابت کرد ولى از تصور آن عاجز بود . تصور ربط حادث به قدیم که در قرآن کریم در تعبیرات گوناگونى از آن یاد فرموده است و کیفیت معیت حق با خلق که بعضى گویند معیت قیومى است که تصور آن حتى براى آن گویندگان از معضلات است و ظهور حق در خلق و حضور خلقت نزد حق و اقربیت او جل و علا از حبل الورید به مخلوق و مفاد (اللّه نور السموات و الارض ) و (هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن ) و (مایکون من نجوى ثلثه الخ ) و (ایاک نعبد و ایاک نستعین ) و امثال اینها که گمان نکنم جز بر مخاطب و به تعلیم او بر نزدیکانش که اهل این گونه مسائل بوده اند تصورش تحقق یافته باشد و راه یافتن به روزنه اى از آن مجاهدت مشفوع با تهذیب لازم دارد . افسوس که عمر این شکسته قلم گذشت و

از قیل و قال مدرسه ام حاصلى نشد *** جز حرف دلخراش پس از آن همه خروش

و امروز از جوانى که بهار یافتن است خبرى نیست و بافته هاى سابق را جز مشتى الفاظ نمى بینم و به تو و سایر جوان ها که طالب معرفتند وصیت مى کنم که شما و همه موجودات جلوه اویند و ظهورویند کوشش و مجاهده کنید تا بارقه اى از آن را بیاید و در آن محو شوید و از نیستى به هستى مطلق رسید .

پس عدم گردم عدم چون ارغنون *** گویدم کانا الیه راجعون

دخترم !

دنیا و هر چه در آن است جهنم است که باطنش در آخر سیر ظاهر شود و ماوراى دنیا تا آخر مراتب بهشت است که در آخر سیر پس از خروج از خدر طبیعت ظاهر شود و ما و شما و همه یا حرکت به سوى قعر جهنم مى کنیم یا به سوى بهشت و ملا اعلا .

در حدیث است که روزى پیمبر اعظم صلى اللّه علیه و آله و سلم در جمع صحابه نشسته بودند ناگهان صداى مهیبى آمد عرض شد : این صدا چه بود؟ فرمود : (سنگى از لب جهنم افتاد و پس از هفتاد سال اکنون به قعر جهنم رسید) . اهل دل گفتند : در آن حال شنیدیم مرد کافرى که هفتاد سال داشت اکنون درگذشت و به قعر جهنم رسید . ما همه در صراط هستیم و صراط از متن جهنم عبور مى کند باطنش در آن عالم ظاهر مى شود و در اینجا هر انسانى صراطى مخصوص به خود دارد و در حال سیر است یا در صراط مستقیم که منتهى به بهشت مى شود و بالاتر و یا صراط منحرف از چپ یا منحرف به سوى راست که هر دو به جهنم منتهى مى شوند . و ما از خداوند منان آرزوى صراط مستقیم مى کنیم . (اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم ) که انحراف از

ص: 345

یک سوست (ولاالضالین ) که انحراف از سوى دیگر . و این حقایق در حشر به طور عیان مشهود مى شود . صراط جهنم که در توصیف آن از حیث دقت وحدت و ظلمت نقل گردیده است باطن صراط مستقیم در این جهان است چه بسیار راه دقیق و ظلمانى است و چه مشکل است عبور از آن براى ما واماندگان . آنان که بى هیچ انحراف راه را طى نمودند (جزنا و هى خامده ) گویند و هر کس به اندازه سیرش در این صراط در آنجا نیز همین سیر منعکس گردد . غرورها و امیدهاى کاذب شیطانى را کنار گذار و کوشش در عمل و تهذیب و تربیت خود کن که رحیل بسیار نزدیک است و هر روز که بگذرد و غافل باشى دیر است . بازگو مکن که تو خود چرا مهیا نیستى (انظر الى ماقال و لا الى من قال ) . من هر چه هستم براى خود هستم و همه نیز چنین . جهنم و بهشت هرکس نتیجه اعمال اوست هر چه کشتیم درو مى کنیم . فطرت و خلقت انسان بر استقامت و نیکى است . حب به خیر سرشت انسانى است ما خود این سرشت را به انحراف مى کشانیم و ما خود حجب را مى گسترانیم و تارها را بر خود مى تنیم .

این شیفتگان که در صراطند همه *** جوینده چشمه حیاتند همه

حق مى طلبند و خود ندانند آنرا *** در آب به دنبال فراتند همه

شب گذشته اسمأ کتب عرفانى را پرسیدى . دخترم ! در رفع حجب کوش نه در جمع کتب . گیرم کتب عرفانى و فلسفى را از بازار به منزل و از محلى به محلى انتقال دادى یا آنکه نفس خود را انبار الفاظ و اصطلاحات کردى و در مجالس و محافل آنچه در چنته داشتى عرضه کردى و حضار را فریفته معلومات خود کردى و با فریب شیطانى و نفس اماره خبیث تر از شیطان محموله خود را سنگین تر کردى و بالعبه ابلیس مجلس آرا شدى و خداى نخواسته غرور علم و عرفان به سراغت آمد _ که خواهد آمد _ آیا با این محموله هاى بسیار به حجب افزودى یا از حجب کاستى ؟ خداوند عزوجل براى بیدارى علما آیه شریفه (مثل الذین حملوا التواره ) را آورده تا بدانند انباشتن علوم _ گرچه علم شرایع و توحید باشد _ از حجب نمى کاهد بلکه افزایش دهد و از حجب صغار او را به حجب کبار مى کشاند . نمى گویم از علم و عرفان و فلسفه بگریز و با جهل عمر بگذران که این انحراف است . مى گویم کوشش و مجاهده کن که انگیزه الهى و براى دوست باشد و اگر عرضه کنى براى خدا و تربیت بندگان او باشد نه براى ریا و خودنمایى که خداى نخواسته جزء علماى سوء شوى که بوى تعفن شان اهل جهنم را بیازارد .

آنان که او را یافتند و عشق او دارند انگیزه اى جز او ندارند و با این انگیزه همه اعمالشان الهى است . جنگ و صلح و شمشیر زدن و نبرد کردن و هر چه تصور کنى (ضربه على یوم الخندق الفضل من عباده الثقلین ) . اگر انگیزه الهى نبود گر چه فتح بزرگ از آن حاصل شود پشیزى فضلیت ندارد . گمان نشود که مقام اولیا خصوصا ولى اللّه اعظم علیه و على اولاده الصلوات والسلام به این جا ختم مى شود . قلم جرات ندارد که پیش رود و بیان طاقت ندارد که شرح دهد . و با محجوبان ما محجوبان چه گوییم و خود ما چه مى دانیم که گوییم و آنچه هست گفتنى نیست و از افق وجود ما برتر است ولى باشد که یاد حبیب و ذکر او در دل و جان اثرى کند هر چند از آن خبرى دریافت نشود همچون

ص: 346

عاشق بى سوادى که به سواد نامه محبوب نظر کند و دل خوش دارد که این نامه محبوب است و همچون پارسى زبان پریشان عربى ندانى که قرآن کریم را خواند و چون از اوست لذت برد و حالى به او دست دهد که هزاران بار بهتر از ادیب دانشمندى است که به اعراب و مزایاى ادبى و بلاغت و فصاحت قرآن سرخود را گرم کند و فیلسوف و عارفى است که به مسایل عقلى و ذوقى آن بیندیشد و از محبوب غافل باشد چون مطالعه کتب فلسفى و عرفانى که به محتواى کتاب مشغول و به گوینده آن کارى ندارد .

دخترم !

موضوع فلسفه مطلق وجود است از حق تعالى تا آخرین مراتب وجود و موضوع علم عرفان و عرفان علمى وجود مطلق است یا بگو حق تعالى است و بحثى به جز حق تعالى و جلوه او که غیر او نیست ندارد . اگر کتابى یا عارفى بحث از چیزى غیر حق کند نه کتاب عرفان است و نه گوینده عارف است و اگر فیلسوفى در وجود به آن طور که هست نظر کند و بحث نماید نظرش الهى و بحثش عرفانى است . و همه اینها غیر از ذوق عرفانى است که از بحث به دور است و غیر از آن مهجور تا چه رسد به شهود وجدانى و پس از آن نیستى در عین غرق در هستى (ادفع السراج که شمس طالع شد) .

دخترم !

شنیدم مى گفتى مى ترسم ایام امتحان متاسف شوم که چرا کار نکردم در روزهاى تعطیل . این تاسف و امثال آن هر چه هست سهل است و زود گذر . آن تاسف دایمى و ابدى است که چون به خود آیى توجه کنى که همه چیز را مى بینى جز او و آن روز پرده ها افتادنى و حجاب ها برداشتنى نیست . امیرالمومین در دعاى کمیل عرض مى کند : (فهبنى یا الهى و سیدى و مولاى و ربى صبرت على عذابک فکیف اصبر على فراقک ) . من کوردل تاکنون نتوانستم این فقره و بعض فقرات دیگر این دعاى شریف را به جد بخوانم بلکه آن را از زبان على مى خوانم و ندانم آن چیست که صبر بر آن از عذاب خدا در جهنم مشکل تر است . آن عذابى که (تطلع على الافئده ) . گویى (عذابک ) همان (ناراللّه ) است که فواد را مى سوزاند . شاید این عذاب فوق عذاب جهنم باشد . ما کوردلان نمى توانیم این معانى فوق فهم بشرى را ادراک و تصدیق کنیم بگذار و بگذاریم آنها را براى اهلش که بسیار کم است . در هر حال کتب فلسفى خصوصا از فلاسفه اسلام و کتب اهل حال و عرفان هر کدام اثرى دارد . اولى ها انسان را ولو به طور دورنما آشنا مى کند با ماوراى طبیعت و دومى ها خصوصا بعضى از آنها چون (منازل السائرین ) و (مصباح الشریعه ) که گویى از عارفى است که به نام حضرت صادق به طور روایت نوشته است دل ها را مهیا مى کنند براى رسیدن به محبوب . و از همه دل انگیزتر مناجات و ادعیه ائمه مسلمین است که راهبرند به سوى مقصود نه راهنما و دست انسان حق جو را مى گیرند و به سوى او مى برند . افسوس و صدافسوس که ما از آنها فرسنگ ها دور هستیم و مهجور .

دخترم !

سعى کن اگر اهلش نیستى و نشدى ، انکار مقامات عارفین و صالحین را نکنى و معاندت با آنان را از وظایف دینى نشمرى . بسیارى از آنچه آنان گفته اند در قرآن کریم به طور رمز و سربسته و در ادعیه و مناجات اهل عصمت بازتر آمده است و چون ما جاهلان از آنها محرومیم با آن به

ص: 347

معارضه برخاستیم . گویند صدرالمتالهین دید در جوار حضرت معصومه _ سلام اللّه علیها _ شخصى او را لعن مى کند . پرسید : چرا صدرا را لعن مى کنى ؟جواب داد : او قایل به وحدت واجب الوجود است . گفت : پس او را لعن کن این امر اگر قصه هم باشد حکایت از یک واقعیت دارد . واقعیت دردناکى که من خود قصه هایى را دیده یا شنیده ام که در زمان ما بوده است . من نمى خواهم تطهیر مدعیان را بکنم که (اى بسا خرقه که مستوجب آتش باشد) . مى خواهم اصل معنى و معنویت را انکار نکنى همان معنویتى که کتاب و سنت نیز از آن یاد کرده اند و مخالفان آن یا آنها را نادیده گرفته و یا به توجیه عامیانه پرداخته اند . و من به تو توصیه مى کنم که اول قدم بیرون آمدن از حجاب ضخیم انکار است که مانع هر رشد و هر قدم مثبت است . این قدم کمال نیست لکن راهگشاى به سوى کمال است چنانچه (یقظه ) را که در منازل سالکان اول منزل محسوب شده است از منازل نتوان شمرد بلکه مقدمه و راهگشاى منازل سالکین است . در هر صورت با روح انکار نتوان راهى به سوى معرف یافت . آنان که انکار مقامات عارفانه و منازل سالکان کنند چون خودخواه و خودپسند هستند هر چه را ندانستند حمل به جهل خود نکنند و انکار آن کنند تا به خودخواهى و خودبینى شان خدشه وارد نشود . (مادر بت ها بت نفس شماست ) تا این بت بزرگ و شیطان قوى از میان برداشته نشود راهى به سوى او جل و علا نیست . و هیهات که این بت شکسته و این شیطان رام گردد .

از معصوم نقل شده که (شیطانى آمن بیدى ) ، از این نقل معلوم شود که هر کس را هر چه بزرگ مرتبت باشد شیطانى است و اولیاى خدا موفق شده اند به مهار کردن بلکه مومن نمودن آن . مى دانى شیطان با پدربزرگ ما ، آدم _ صفى اللّه _ چه کرد؟ او را از جوار حق فرو کشید و پس از وسوسه شیطان و نزدیکى به شجره _ که شاید نفس باشد یا بعضى مظاهر آن _ فرمان (اهبطوا) رسید و منشا همه فسادها و عداوت ها شد . آدم _ علیه السلام _ با دستگیرى حق تعالى توبه کرد و خداوند او را صفى خود فرمود . من و تو نیز که مبتلاى به شجره ابلیسیه هستیم باید توبه کنیم و از حق جل و علا در خلوت و جلوت بخواهیم با استغاثه که دست گیرد به هر وسیله که خواهد و ما را نیز به توبه رساند بلکه از اصطفاى آدمى بهره اى گیریم . و این نتواند بود مگر با مجاهدت و ترک شجره ابلیس با همه شاخه ها و اوراق و ریشه هاى آن که در وجود ما منتشر و هر روز محکمتر و توسعه دارتر مى شود . با تعلق به شجره خبیثه و شاخه ها و ریشه هاى آن بى شک نتوان راهى به مقصد پیدا کرد و ابلیس همین تهدید را کرد و بسیار موفق بود و جز معدودى از عباداللّه صالحین و نیز اولیاى مقربین _ علیهم السلام _ از حیله هاى شیطان و نفس خبیث مظهر ابلیس کس نتواند گریزد و اگر بتواند از همه شاخه ها و ریشه هاى دقیق و بسیار پیچیده او نتواند مگر با دستگیرى خداوند متعال آن طور که صفى اللّه را رهاند . ولى ما کجا و آن استعداد براى قبول کلمات . آیه کریمه در این باب شایان تفکر بسیار است چه که مى فرماید : (فتلقى آدم من ربه کلمات فتاب علیه ) نفرموده (والقى الیه کلمات ) گویى با سیر (الیه ) کلمات را دریافت نموده است . گرچه اگر (القى الیه ) هم بود بى سیر کمالى قبول امکان نداشت . و باید در آیه دیگر که راجع به همین قضیه اشاره فرموده نیز تفکر کرد .

ص: 348

مى فرماید : (فلما ذاقا الشجره ) گویى ذوقى و طمعى بیشتر نبوده با این وصف چون از مثل ابوالبشر بوده آن پیامدها را داشته . حال باید وضع خود را بنگریم که به تحقیق به همه شاخه ها و برگ ها و ریشه هاى شجره پیوند خوردیم .

دخترم !

آفات زیاد بر سر راه است . هر عضو ظاهر و باطن ماآفت ها دارد که هر یک حجابى است که اگر از آنها نگذریم به اول قدم سلوک الى اللّه نرسیدیم . من که خود مبتلا هستم و جسم و جانم ملعبه شیطان است به بعض آفات این عضو کوچک و این زبان سرخ که سرسبز را به باد دهد و آن گاه که ملعبه شیطان است و آلت دست او جان و روح و فواد را تباه کند اشاره مى کنم . از این دشمن بزرگ انسانیت و معنویت غافل مشو . گاهى که در جلسات انس با دوستان هستى خطاهاى بزرگ این عضو کوچک را آن قدر که مى توانى شمارش کن و ببین با یک ساعت عمر تو که باید صرف جلب رضاى دوست شود چه مى کند و چه مصیبت ها به بار مى آورد که یکى از آنها غیبت برادران و خواهران است . ببین با آبروى چه اشخاصى بازى مى کنى و چه اسرارى را از مسلمانان روى دایره مى ریزى و چه حیثیاتى را خدشه دار مى کنى و چه شخصیت هایى را مى شکنى . آن گاه این جلسه شیطانى را مقیاس بگیر و ملاحظه کن در یک سال در همین امر پیش پا افتاده چه کردى و در پنجاه شصت سال دیگر چه خواهى کرد و چه مصیبت ها براى خود به بار خواهى آورد . در عین حال آن را کوچک مى شمارى و این کوچک شمردن از حیله هاى ابلیس است که خداوند به لطف خود ما را همگى از آن مصون دارد .

دخترم ! نگاهى کوتاه به آنچه درباره غیبت و آزار مومنین و عیب جویى و کشف سرآنان و تهمت آنان وارد شده دل هایى را که مهر شیطان بر آنها نخورده مى لرزاند و زندگى را بر انسان تلخ مى کند . اینک براى علاقه اى که به تو و احمد دارم توصیه مى کنم از آفات شیطانى خصوصا آفت هاى بسیار زبان خوددارى کنید و همت به نگهدارى آن کنید . البته در آغاز قدرى مشکل است لکن با عزم و اراده و تفکر در پیامدهاى آن آسان مى شود . از تعبیر بسیار تعییر کننده قرآن کریم عبرت بگیر که مى فرماید : (و لا یغتب بعضکم بعضا ایحب احدکم ان یاکل لحم اخیه میتا) . شاید اخبار از صورت برزخیه عمل مى دهد و شاید حدیثى که از حضرت سیدالموحدین منقول است در موعظه هاى بسیارى که (نوف البکالى ) فرموده است اشاره به همین امر باشد به حسب یک احتمال . در آن حدیث است که نوف طلب موعظه کرد از مولا و ایشان فرمودند : (اجتنب الغیبه فانها ادام کلاب النار ثم قال یا نوف کذب من زعم انه ولد من حلال و هو یاکل لحوم الناس بالغیبه ) . و از رسول خدا _ صلى اللّه علیه و آله و سلم _ نقل شده که فرمود : (و هل یکب الناس فى النار یوم القیامه الا حصائد السنتهم ) . از این حدیث و حدیث هایى که کم نیست استفاده مى شود که جهنم صورت باطنى اعمال ماست .

بارالها ! ما را و این خانمان را و خانواده هاى مربوط به ما را از آفات شیطانى نجات مرحمت فرما و ما را از کسانى که آزار مسلمانان به زبان و عمل خود نموده اند قرار مده .

این چند صفحه را به تقاضاى فاطى نوشتم و من خود اعتراف مى کنم که خود نتوانستم از مکاید شیطان بگریزم . امید است فاطى که نعمت جوانى را دارد این توفیق را پیدا کند .

ص: 349

تاریخ : 7/4/1363

پاسخ به پیشنهاد آیت اللّه موسوى مبنى بر وحدت رویه در تعیین کیفر جرم هاى مشابه

بسمه تعالى

در وضع کنونى جمعى از فقها موارد مذکور را بررسى نمایند و نظر بدهند مانع ندارد لکن به طور موقت است تا انشأاللّه تعالى وضع قضاوت درست شود .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 350

عکس

ص: 351

عکس

ص: 352

عکس

ص: 353

عکس

ص: 354

عکس

ص: 355

عکس

ص: 356

عکس

ص: 357

تاریخ : 26/4/1363

نامه عارفانه به حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینى

اشاره

بسم اللّه الرحمن الرحیم

نامه اى است از پدرى پیر فرسوده که عمر خود را به مشتى الفاظ و مفاهیم به پایان رسانده و زندگى خویش را در لاک خویشتن تباه نموده و اکنون نفس هاى آخرین را با تاسف از گذشته خود مى کشد به فرزند جوانى که فرصت دارد تا چون عباداللّه الصالحین در فکر رهانیدن خود از تعلق به دنیا که دام ابلیس پلید است باشد .

فرزندم ! کر و فر دنیا و نشیب و فراز آن به سرعت مى گذرد و همه زیر چرخ هاى زمان خرد مى شویم . و من آنچه ملاحظه کردم و مطالعه در حال قشرهاى مختلف به این نتیجه رسیده ام که قشرهاى قدرتمند و ثروتمند رنج هاى درونى و روانى و روحى شان از سایر اقشار بیشتر و آمال و آرزوهاى زیادى که به آن نرسیده اند بسیار رنج آورتر و جگر خراش تر است . در این زمان که ما زندگى مى کنیم و دنیا گرفتار دو قطب قدرتمند است رنج عذابى که سران آن کشورها بدان مبتلا هستند و نگرانى هاى جانفرسایى که هر یک از دو قطب در مقابل قطب دیگر دارند قابل مقایسه با رنج ها و گرفتارى هاى قشرهاى متوسط حتى فقیر نیست . رقابت آنان یک رقابت عملى نیست بلکه یک رقابت جانکاه است که کمر هر یک زیر آن خرد مى شود . گویى در مقابل هر یک یک گرگ درنده با دهان باز و دندان هاى تیز ایستاده و قصد شکار او را دارد . و این رنج رقابت در همه اقشار هست از ثروتمند و قدرتمند گرفته تا طبقات دیگر . لکن هر چه بالا برود به همان اندازه درد و رنج رقابت بالا مى رود و آنچه مایه نجات انسان ها و آرامش قلوب است وارستگى و گسستگى از دنیا و تعلقات آن است که با ذکر و یاد دائمى خداى تعالى حاصل شود . آنان که در صدد برترى ها به هر نحو هستند چه برترى در علوم حتى الهى آن یا در قدرت و شهرت و ثروت کوشش در افزایش رنج خود مى کنند . وارستگان از قیود مادى که خود را از این دام ابلیس تا حدودى نجات داده اند . در همین دنیا در سعادت و بهشت رحمتند .

در آن روزهایى که در زمان رضاخان پهلوى و فشار طاقت فرسا براى تغییر لباس بود و روحانیون و حوزه ها در تب و تاب به سر مى بردند که خداوند رحمان نیاورد چنین روزهایى براى حوزه هاى دینى شیخ نسبتا وارسته اى را نزدیک دکان نانوایى که قطعه نانى را خالى مى خورد دیدم که گفت : به من گفتند عمامه را بردار من نیز برداشتم و دادم به دیگرى که دو تا پیراهن براى خودش

ص: 358

بدوزد الان هم نانم را خوردم و سیر شدم تا شب هم خدا بزرگ است . پسرم ! من چنین حالى را اگر بگویم به همه مقامات دنیوى مى دهم باور کن ولى هیهات خصوصا از مثل من گرفتار به دام هاى ابلیس و نفس خبیث .

پسرم !

از من گذشته (یشیب بن آدم و یشیب فیه خصلتان : الحرص و طول الامل ) لکن تو نعمت جوانى دارى و قدرت اراده امید است بتوانى راهى طریق صالحان باشى . آنچه گفتم بدان معنى نیست که خود را از خدمت به جامعه کنار کشى و گوشه گیر و کل برخلق اللّه باشى که این از صفات جاهلان متنسک است یا درویشان دکان دار . سیره انبیاى عظام _ صلى اللّه على نبینا و علیهم اجمعین _ و ائمه اطهار _ علیهم السلام _ که سرآمد عارفان به اللّه و رستگان از هر قید و بند و وابستگان به ساحت الهى در قیام به همه قوا علیه حکومت هاى طاغوتى و فرعون هاى زمان بوده و در اجراى عدالت در جهان رنج ها برده و کوشش ها کرده اند به ما درس ها مى دهد و اگر چشم بینا و گوش شنوا داشته باشیم . راهگشایمان خواهد بود (من اصبح ولم یهتم بامور المسلمین فلیس بملسم ) .

پسرم !

نه گوشه گیرى صوفیانه دلیل پیوستن به حق است و نه ورود در جامعه و تشکیل حکومت شاهد گسستن از حق . میزان در اعمال انگیزه هاى آنهاست . چه بسا عابد و زاهدى که گرفتار دام ابلیس است و آن دام گستر با آنچه مناسب اوست چون خودبینى و خودخواهى و غرور و عجب و بزرگ بینى و تحقیر خلق اللّه و شرک خفى و امثال آنها او را از حق دور و به شرک مى کشاند . و چه بسا متصدى امور حکومت که با انگیزه الهى به معدن قرب حق نایل مى شود چون داود نبى و سلیمان پیامبر _ علیها السلام _ و بالاتر و والاتر چون نبى اکرم _ صلى اللّه علیه و آله و سلم _ و خلیفه برحقش على بن ابى طالب _ علیه السلام _ و چون حضرت مهدى _ ارواحنا لمقدمه الفدأ _ در عصر حکومت جهانى اش . پس میزان عرفان و حرمان انگیزه است هر قدر انگیزه ها به نور فطرت نزدیک تر باشند واز حجب حتى حجب نور وارسته تر به مبدأ نور وابسته ترند تاآنجا که سخن از وابستگى نیز کفر است .

پسرم !

از زیر بار مسوولیت انسانى که خدمت به حق در صورت خدمت به خلق است شانه خالى مکن که تاخت و تاز شیطان در این میدان کمتر از میدان تاخت و تاز در بین مسوولیت و دست اندرکاران نیست . و دست و پا براى به دست آوردن مقام هر چه باشد چه مقام معنوى و چه مادى مزن به عذر آنکه مى خواهم به معارف الهى نزدیک شوم یا خدمت به عباداللّه نمایم که توجه به آن از شیطان است چه رسد که کوشش براى به دست آوردن آن . یکتا موعظه خدا را با دل و جان بشنو با تمام توان بپذیر و در آن خط سیرنما؛ (قل انما اعظکم بواحده ان تقومواللّه مثنى و فرادى ) . میزان در اول سیر قیام لله است ، هم در کارهاى شخصى و انفرادى و هم در فعالیت هاى اجتماعى سعى کن در این قدم اول موفق شوى که در روزگار جوانى آسانتر و موفقیت آمیزتر است . مگذار مثل پدرت پیر شوى که یا در جا زنى و یا به عقب برگردى و این محتاج به مراقبه و محاسبه است . اگر با انگیزه الهى ملک جن و انس کسى را باشد بلکه اگر به دست آورد عارف باللّه و زاهد در دنیا است و اگر انگیزه

ص: 359

نفسانى و شیطانى باشد هر چه به دست آورد اگر چه یک تسبیح باشد به همان اندازه از خداوند تعالى دور است و فاصله گرفته .

پسرم !

سوره مبارکه حشر را مطالعه کن که گنجینه هایى از معارف و تربیت در آن است و ارزش دارد که انسان یک عمر در آنها تفکر کند و از آنها به مدد الهى توشه ها بردارد خصوصا آیات اواخر آن از آنجا که فرماید : (یا ایها الذین امنوا اتقواللّه و لتنظر نفس ما قدمت لغد و اتقوا اللّه ان اللّه خبیر بما تعلمون ) تا آخر سوره . در همین آیه کوچک لفظا و بسیار بزرگ معنا احتمالاتى است سازنده هشیار دهنده که به بعض آنها اشاره مى شود .

1 _ مى تواند خطاب به کسانى باشد که اول مرتبه ایمان را دارند مثل ایمان عامه . در این احتمال امر به تقوا امر به اولین مراتب آن است که تقواى عامه است و آن پرهیز از مخالفت احکام ظاهرى الهى است و مربوط به اعمال قالبى است . به این احتمال جمله (ولتنظر نفس ما قدمت لغد) تحذیر از پیامدهاى اعمال ماست و شاهد است برآنکه آنچه عمل مى کنیم خود آنها به صورت مناسب در نشئه دیگر وارد مى شوند و به ما خواهند رسید . و آیات و اخبار زیادى در این باره آمده است . تفکر در همین امر دل هاى بیدار را کفایت مى کند بلکه دل هاى مستعد را بیدار مى نماید و ممکن است راهگشاى مراتب دیگر و مقامات بالاتر شود . و ظاهر آن است که امر به تقوا مکررا تاکید باشد گرچه احتمال دیگر هم هست و قوله : (ان اللّه خبیر بما تعلمون ) . باز تحذیر جدید است براى اینکه اعمال شما از محضر حق تعالى پنهان نمى ماند چه همه عالم محضر حق است .

2 _ ممکن است خطاب به کسانى باشد که ایمان را به قلب خویش رسانده اند . چه بسا که انسان به حسب ظاهر ایمان و اعتقاد به شهادتین داشته باشد لکن قلب او از آن بى خبر باشد علم و اعتقاد به اصول خمسه داشته باشد لکن این علم و ایمان به قلبش نرسیده باشد . شاید جز خواص مومنین دیگران چنین باشند . معصیت هایى که از بعض مومنین صادر مى شود منشاش همین است . اگر دل به روز جزا و عقاب آنچنانى آگاه باشد و ایمان آورده باشد به آن صدور معصیت و نافرمانى بسیار بعید است و کسى که قلبش ایمان به عدم اله الا اللّه دارد گرایش به غیر حق تعالى و ستایش از دیگران نکند و خوف و هراس از غیر او نخواهد داشت .

پسرم !

گاهى مى بینم از تهمت هاى ناروا و شایعه پراکنى هاى دروغین اظهار ناراحتى و نگرانى مى کنى . اولا باید بگویم تا زنده هستى و حرکت مى کنى و تو را منشأ تاثیرى بدانند انتقاد و تهمت و شایعه سازى علیه تو اجتناب ناپذیر عقده ها زیاد و توقعات روز افزون و حسادت ها فراوان است . آن کس که فعالیت دارد گرچه صد در صد براى خدا باشد از گزند بدخواهان نمى تواند به دور باشد . من خود یک عالم بزرگوار متقى را که تا به ریاست جزیى نرسیده بود براى او جز خیر به حسب نوع نمى گفتند و تقریبا مورد تسالم اهل علم و دیگران بود به مجرد آنکه توجه نفوس به او شد و شاخصیتى دنیاوى و لو ناچیز _ نسبت به مقامش پیدا کرد مورد تهمت و اذیت شد و حسادت ها و عقده ها به جوش آمد و تا در قید حیات بود این مسایل نیز بود و ثانیا باید بدانى که ایمان به وحدت اله و وحدت

ص: 360

معبود و وحدت موثر آنچنانکه باید و شاید به قلبت نرسیده . کوشش کن کلمه توحید را که بزرگترین کلمه است و والاترین جمله است از عقلت به قلبت برسانى که حظ عقل همان اعتقاد جازم برهانى است و این حاصل برهان اگر با مجاهدت و تلقین به قلب نرسد فایده و اثرش ناچیز است . چه بسا بعض از همین اصحاب برهان عقلى و استدلال فلسفى بیشتر از دیگران در دام ابلیس و نفس خبیث مى باشند _ پاى استدلالیان چوبین بود _ و آن گاه این قدم برهانى و عقلى تبدیل به قدم روحانى و ایمانى مى شود که از افق عقل به مقام قلب برسد و قلب باور کند آنچه را استدلال اثبات عقلى کرده است .

پسرم !

مجاهده کن که دل را به خدا بسپارى و موثرى را جز او ندانى . مگر نه عامه مسلمانان متعبد شبانه روزى چندین مرتبه نماز مى خوانند و نماز سرشار از توحید و معارف الهى است و شبانه روزى چندین مرتبه (ایاک نعبد و ایاک نستعین ) مى گویند و عبادت و اعانت را خاص خدا _ در بیان مى کنند ولى جز مومنان به حق و خاصان خدا دیگران براى هر دانشمند و قدرتمند و ثروتمند کرنش مى کنند و گاهى بالاتر از آنچه براى معبود مى کنند و از هر کس استمداد مى نمایند و استعانت مى جویند و به هر حشیش براى رسیدن به آمال شیطانى تشبث مى نمایند و غفلت از قدرت حق دارند . بنابراین احتمال که مورد خطاب کسانى باشند که ایمان به قلب آنها رسیده باشد امر به تقوا به اینان با احتمال اول فرق ها دارد . این تقوا تقواى از اعمال ناشایسته نیست تقواى از توجه به غیر است تقواى از استمداد و عبودیت غیر حق است تقواى از راه دادن غیر اوجل و علا به قلب است تقواى از اتکال و اعتماد به غیر خداست . آنچه مى بینى همه ما و مثل ما بدان مبتلاست و آنچه باعث خوف من و تو از شایعه ها و دروغ پراکنى هاست و خوف از مرگ و رهایى از طبیعت و افکندن خرقه نیز از این قبیل است که باید از آن اتقأ نمود و در این صورت مراد از (فلتنظر نفس ما قدمت لغد) افعال قلبى است که در ملکوت صورتى و در فوق آن نیز صورتى دارد و خداوند خبیر است به خطرات قلب همه . و این نیز به آن معنى نیست که دست از فعالیت بردار و خود را مهمل بار آور و از همه کس و همه چیز کناره گیرى کن و عزلت اتخاذ نما که آن برخلاف سنت الهى و سیره عملى حضرات انبیاى عظام و اولیاى کرام است . آنان علیهم صلوات اللّه و سلامه براى مقاصد الهى و انسانى همه کوشش هاى لازم را مى فرمودند اما نه مثل ما کوردلان که با استقلال نظر به اسباب داریم بلکه هر چیز را در این مقام که از مقامات معمولى آنان است از اوجل و علا مى دانستند و استعانت به هر چیز را استعانت به مبدا خلقت مى دیدند و یک فرق بین آنان و دیگران همین است . من و تو و امثال ما با نظر به حق و استعانت از آنها از حق تعالى غافل هستیم و آنان استعانت را از او مى دانستند به حسب واقع گر چه در صورت استعانت به ابزار و اسباب است و پیشامدها را از او مى دانستند گرچه در ظاهر نزد ماها غیر از آن است و از این جهت از پیشامدها هر چند ناگوار به نظر ما باشد در ذائقه جان آنان گوارا است .

پسرم !

براى ماها که از قافله ابرار عقب هستیم یک نکته دلپذیر است و آن چیزى است که به نظر من شاید در ساختن انسان که درصدد خود ساختن است دخیل است . باید توجه کنیم که منشا

ص: 361

خوش آمد ما از مدح و ثناها و بدآمدنمان از انتقادها و شایعه افکنى ها حب نفس است که بزرگترین دام ابلیس لعین است . ماها میل داریم که دیگران ثناگوى ما باشند گرچه براى ما افعال ناشایسته و خوبى هاى خیالى را صد چندان جلوه دهند و درهاى انتقاد گرچه به حق براى ما بسته باشد یا به صورت ثناگویى در آید . از عیب جویى ها نه براى آنکه به ناحق است افسرده مى شویم و از مدحت و ثناها نه براى آنکه به حق است فرحناک مى گردیم بلکه براى آنکه عیب من است و مدح من نیست است که اینجا و آنجا و همه جا بر ما حاکم است . اگر بخواهى صحت این امر را دریابى اگر امرى که از تو صادر مى شود عین آن یا بهتر و والاتر از آن از دیگرى خصوصا آنها که همپالگى تو هستند صادر شود و مداحان به مدح او برخیزند براى تو ناگوار است و بالاتر آنکه اگر عیوب او را به صورت مداحى درآورند در این صورت یقین بدان که دست شیطان و نفس بدتر از او در کار است .

پسرم !

چه خوب است به خود تلقین کنى و به باور خود بیاورى یک واقعیت را که مدح مداحان و ثناى ثناجویان چه بسا که انسان را به هلاکت برساند و از تهذیب دور و دورتر سازد . تاثیر سوء ثناى جمیل در نفس آلوده ما مایه بدبختى ها و دورافتادگى ها از پیشگاه مقدس حق جل و علا براى ما ضعفأالنفوس خواهد بود و شاید عیب جویى ها و شایعه پراکنى ها براى علاج معایب نفسانى ما سودمند باشد که هست همچون عمل جراحى دردناکى که موجب سلامت مریض مى شود . آنان که با ثناهاى خود ما را از جوار حق دور مى کنند دوستانى هستند که با دوستى خود به ما دشمنى مى کنند و آنان که پندارند با عیب گویى و فحاشى و شایعه سازى به ما دشمنى مى کنند دشمنانى هستند که با عمل خود ما را اگر لایق باشیم اصلاح مى کنند و در صورت دشمنى به ما دوستى مى نمایند . من و تو اگر این حقیقت را باور کنیم و حیله هاى شیطانى و نفسانى بگذارند واقعیات را آن طور که هستند ببینیم آن گاه از مدح مداحان و ثناى ثناجویان آن طور پریشان مى شویم که امروز از عیب جویى دشمنان و شایعه سازى بدخواهان و عیب جویى را آن گونه استقبال مى کنیم که امروز از مداحى ها و یاوه گویى هاى ثناخوانان اگر از آنچه ذکر شد به قلبت برسد از ناملایمات و دروغ پردازى ها ناراحت نمى شوى و آرامش قلب پیدا مى کنى که ناراحتى ها اکثرا از خودخواهى است . خداوند همه ما را از آن نجات مرحمت فرماید .

3 _ احتمال دیگر آن است که خطاب به اصحاب ایمان از خواص اهل معرفت و شیفتگان مقام ربوبیت و عاشقان جمال جمیل باشد که با چشم قلب و معرفت باطن همه موجودات را جلوه حق مى بینند و نوراللّه را در همه مرائى مشاهده مى کنند و کریمه (اللّه نورالسموات والارض ) را به مشاهده معنوى و سیر قلبى دریافته اند . (رزقنااللّه وایاکم ) به این احتمال امر به تقوا به این طایفه از عشاق و خواص فرق ها با دیگران دارد . و ممکن است تقوا از رویت کثرت باشد و شهود مرائى و رائى . تقوا از توجه به غیر باشد هر چند به صورت توجه به حق از خلق . تقوا از (ما رایت شیئا الا رایت اللّه قبله و معه و یعده ) باشد که خود مقام عادى خلص اولیاست که پاى (شى ) در کار است . تقوا از مشاهده (اللّه نورالسموات والارض ) باشد . تقوا از مشاهده (هومعکم ) و (و جهت وجهى للذى فطر السموات والارض ) . تقوا از جلوه جمال حق در شجره باشد و از این قبیل . آنچه مربوط به رویت حق در خلق

ص: 362

است و به این منوال امر به نظر به آنچه تقدیم براى فردا کردیم همان حالات مشاهده حق در خلق و وحدت در کثرت که صورت مناسب به خود را در عوالم دیگر دارد .

4 _ احتمال آنکه خطاب به آنان از خلص اولیا باشد که از مرحله رویت حق در خلق و جمال حضرت وحدت در کثرت فعلى گذشته اند و از غبار خلق در آینه مشاهداتشان اثرى نیست و از شرک خفى در این مرحله تخلص یافته اند لکن دل به تجلیت اسمأ حق داده و عشاق دلباخته حضرت اسمأ هستند و تجلیات اسمائى آنان را از غیرفانى و جز جلوات اسمأ چیزى مشاهده نمى نمایند . در این احتمال امر به تقوا اتقأ از رویت کثرات اسمائى و جلوات رحمانى و رحیمى دیگر اسمأاللّه است . گویى بانک به آنان مى زند که از ازل تا ابد یک جلوه بیش نیست و سایر فقرات به مناسبت همین امر تعبیر مى شوند و از اینکه گذشتند شاهد و مشاهده و شهودى در کار نیست و فنا در هو مطلق است (و لا هو الا هو)است .

5 _ جامع ترین احتمالات آن است که هر لفظى چون (امنوا و اتقوا و انظروا و ما قدمت ) و هکذا به معنى مطلق شان حمل شود و همه مراتب آن حقایق هستند که الفاظ عناوین موضوعند براى معانى بى قید و مطلق از حد و حدود و احتمالات دیگرى هم اگر باشد در این احتمال مندرج و از مراتب همین است . بنابراین هر گروه و طایفه اى از مومنان را به معنى حقیقى شامل مى شود . و مصادیق عنوان مطلق هستند و این مطلب راهگشاى فهم بسیار از اخبارى است که تطبیق آیاتى را بر یک گروه با یک شخص نموده اند که تو هم مى شود اختصاص را و این گونه نیست بلکه ذکر مصداق یا مصادیق است .

بدین منوال که ذکر شد از احتمالات راه براى فهم آیه مبارکه (و لا تکونوا کالذین نسواللّه فانساهم انفسهم اولئک هم الفاسقون ) که پس از آیه کریمه متقدمه است باز مى شود و حسب احتمالات متقدمه در این آیه شریفه نیز مناسب آن احتمالات مختلف المراتب و متحدالحقیقه احتمالاتى است که تفصیل آن را مجال نیست و فقط به ذکر یک نکته بسنده مى کنم و آن این است که نسیان حق موجب نسیان انفس مى شود چه نسیان به معنى فراموشى باشد یا به معنى ترک در هر دو معنى هشدار شکننده اى است . لازمه فراموشى حق تعالى آن است که انسان خود را فراموش کند یا بگو حق تعالى او را به فراموشى از نفس خود کشاند و در همه مراحل سابق صادق است . در مرحله عمل آن کس که خدا را و حضور او جل و علا را فراموش کند به فراموشى از خویشتن خویش مبتلا شود یا کشیده شود بندگى خود را فراموش کند از مقام عبودیت به فراموشى کشیده شود و کسى که نداند چى است و کى است و چه وظیفه دارد و چه عاقبت شیطان در او حلول نموده و به جاى خویشتن او نشسته و شیطان عامل عصیان و طغیان است و اگر به خود نیاید و به یاد حق برنگردد و به همین حال طغیان و عصیان از این جهان منتقل شود شاید به صورت شیطان مطرود حق تعالى در آید . و به معنى دیگرش که به معنى ترک باشد دردناکتر است زیر اگر ترک اطاعت حق و ترک حق موجب شود که حق او را ترک کند و به خود واگذارد و عنایت خود را از او قطع فرماید شک نیست که به خذلان دنیا وآخرت منتهى مى شود . در ادعیه شریفه معصومین مى بینیم دعاى براى عدم ایکال ما به نفس خویش تأکید شده است ،

ص: 363

چه آنان _ علیهم السلام _ مى دانستند پیامدهاى این مصیبت را و ما از آن غافل هستیم .

پسرم !

گناهان را هر چند کوچک به نظرت باشند سبک مشمار (انظر الى من عصیت ) و با این نظر همه گناهان بزرگ و کبیره است . به هیچ چیز مغرور مشو و خداى تبارک و تعالى را که همه چیز از اوست و اگر عنایت رحمانیش از موجودات سراسر عالم وجود لحظه اى منقطع شود اثرى حتى از انبیاى مرسلین و ملائکه مقربین باقى نخواهد ماند چون همه عالم جلوه رحمانیت او جل و علا است و رحمت رحمانى او جل و علا به طور استمرار با کوتاهى لفظ و تعبیر _ مبقى نظام وجود است (و لاتکرار فى تجلیه جل و علا) . و گاهى تعبیر شود از آن به بسط و قبض فیض على سبیل الاستمرار . در هر حال حضور او را فراموش مکن و مغرور به رحمت او مباش چنانچه مایوس نباید باشى و مغرور به شفاعت شافعان _ علیهم السلام _ مباش که همه آنها موازین الهى دارد و ما از آنها بى خبریم . مطالعه در ادعیه معصومین _ علیهم السلام _ و سوز و گداز آنان از خوف حق و عذاب او سرلوحه افکار و رفتارت باشد . هواهاى نفسانى و شیطان نفس اماره ما را به غرور وا مى دارد و از این راه به هلاکت مى کشاند .

پسرم !

هیچ گاه دنبال تحصیل دنیا اگر چه حلال او باشد مباش که حب دنیا گرچه حلالش باشد راس همه خطایاست چه خود حجاب بزرگ است و انسان را ناچار به دنیاى حرام مى کشد . تو جوانى و با قدرت جوانى که حق داده است مى توانى اولین قدم انحراف را قطع کنى و نگذارى به قدم هاى دیگر کشیده شوى که هر قدمى قدم هایى در پى دارد و هر گناهى گرچه کوچک به گناهان بزرگ و بزرگتر انسان را مى کشد به طورى که گناهان بسیار بزرگ در نظر انسان ناچیز آید بلکه گاهى اشخاص به ارتکاب بعض کبایر به یکدیگر فخر مى کنند و گاهى به واسطه شدت ظلمات و حجاب هاى دنیوى منکر به نظر معروف و معروف منکر مى گردد .

من از خداوند متعال جل اسمه مسالت مى کنم که چشم دل تو را به جمال جمیل خود روشن فرماید و حجاب ها را از پیش چشمت بردارد و از قیود شیطانى و انسانى نجاتت دهد تا همچون پدرت پس از گذشت ایام جوانى و فرا رسیدن کهولت برگذشته خویش تاسف نخورى و دل را به حق پیوند دهى که از هیچ پیشامد وحشتناک نشوى و از دیگران دل وارسته کنى تا از شرک خفى و اخفى خود را برهانى . دنباله این آیات تا آخر سوره مسایل بس شیواست که این جانب را حال و مجال نیست که به آنها بپردازم .

بارالها ! احمد را نزد خود محمود و فاطى را مفطوم و حسن را احسن فرما و یاسر را به یسر برسان و این خانواده منتسب به اهل بیت عصمت را با عنایت خاصه خود تربیت کن و از شر شیاطین درونى و برونى حفظ فرما و سعادت دارین را به آنان عطا فرما .

و آخر وصیت من آن است که در خدمت به ارحام خصوصا مادرت که به ما حق ها دارد کوشش کن و رضاى آنان را به دست آور .

(والحمدلله اولا و اخرا و الصلوه على رسول اللّه واله الاطهار و اللعن على اعدائهم ) .

ص: 364

عکس

ص: 365

تاریخ : 21/8/1364

تصحیح شد توسط آقاى حسن حسینى

نامه به حجت الاسلام محتشمى وزیر کشور در مورد سرپرستى کمیته هاى انقلاب اسلامى

بسمه تعالى

با تشکر از خدمات جناب حجت الاسلام آقاى ناطق نورى جناب حجت الاسلام آقاى محتشمى را به سرپرستى کمیته هاى انقلاب اسلامى در سراسر کشور منصوب نمودم . امید است با همکارى افراد کمیته ها و حضرات روحانیون که در این نهاد هستند موفق به خدمت اسلام و مسلمین گردند .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 366

عکس

ص: 367

تاریخ : 28/10/1364

فرمان به حجت الاسلام آقاى اسماعیل فردوسى پور

بسم اللّه الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و الصلوه والسلام على محمد واله الطاهرین و لعنه اللّه على اعدائهم اجمعین .

و بعد جناب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ اسماعیل فردوسى پور دامت افاضاته از طرف این جانب مجازند در تصدى امور حسبیه که تصدى آن در زمان غیبت حضرت ولى عصر _ عجل اللّه تعالى فرجه الشریف _ منوط به اجازه فقیه جامع الشرایط مى باشد و نیز مجازند در اخذ وجوه شرعیه از قبیل زکوات و کفارات و مظالم عباد و صرف آن در موارد مقرره شرعیه و در مورد سهمین مبارکین نیز مجازند در اخذ و صرف نصف سهم سادات را در محل که به سادات بپردازند . و نسبت به سهم مبارک امام _ علیه السلام _ نیز مجازند نصف آن را تا وقتى که حوزه علمیه و طلاب علوم دینیه در محل نیاز دارند در همان جا صرف کنند و نصف دیگر از سهمین را نزد این جانب ارسال دارند .

واوصیه ایده اللّه تعالى بما اوصى به السلف الصالح من ملازمه التقوى و التجنب عن الهوى و التمسک بعروه الاحتیاط فى امور الدین و السلام علیه و على اخواننا المومنین و رحمة اللّه وبرکاته .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 368

عکس

ص: 369

عکس

ص: 370

تاریخ : 27/8/1365

وصیت به حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

الحمدلله والصلوه والسلام على رسول اللّه صلى اللّه علیه و آله

وصیتى است از پدرى پیر که عمرى را با بطالت و جهالت گذرانده و اکنون که به سوى سراى جاوید مى رود با دست خالى از حسنات و نامه اى سیاه از سیئات با امید به مغفرت اللّه و رجا به عفواللّه است به فرزندى جوان که در کشاکش با مشکلات دهر و مختار در انتخاب صراط مستقیم الهى که خداوند به لطف بیکران خود هدایتش فرماید یا خداى ناخواسته انتخاب راه دیگر که خداوند به رحمت خود از لغزش ها محفوظش فرماید .

فرزندم ! کتابى را که به تو هدیه مى کنم شمه اى است از صلوه عارفین و سلوک معنوى اهل سلوک . هر چند قلم مثل منى عاجز است از بیان این سفرنامه و اعتراف مى کنم که آنچه نوشته ام از حد الفاظ و عباراتى چند بیرون نیست و خود تاکنون به بارقه اى از این شمه دست نیافتم .

پسرم !

آنچه در این معراج است غایه القصواى آمال اهل معرفت است که دست ما از آن کوتاه است (عنقاشکار کس نشود دام بازگیر) لکن از عنایات خداوند رحمان نباید مایوس شویم که او جل و علا دستگیر ضعفا و معین فقرا است .

عزیزم ! کلام در سفر از خلق به حق و از کثرت به وحدت و از ناسوت به مافوق جبروت است تا حد فناى مطلق که در سجده اول حاصل شود و فناى از فناى که پس از صحو در سجده دوم حاصل گردد و این تمام قوس وجود است (من اللّه والى اللّه ) در این حال ساجد و مسجودى و عابد و معبودى در کار نیست (هو الاول و الاخره و الظاهر و الباطن ) .

پسرم !

آنچه در درجه اول به تو وصیت مى کنم آن است که انکار مقامات اهل معرفت نکنى که این شیوه جهال است و از معاشرت با منکرین مقامات اولیا بپرهیزى که اینان قطاع طریق حق هستند .

فرزندم !

از خودخواهى و خودبینى به درآى که این ارث شیطان است که به واسطه خودبینى و خودخواهى از امر خداى تعالى به خضوع براى ولى و صفى او جل و علا سرباز زد . و بدان که تمام گرفتارى هاى بنى آدم از این ارث شیطانى است که اصل اصول فتنه است و شاید آیه شریفه (وقاتلوهم

ص: 371

حتى لاتکون فتنه و یکون الدین لله ) در بعضى مراحل آن اشاره به جهاد اکبر و مقاتله با ریشه فتنه که شیطان بزرگ و جنود آن که در تمام اعماق قلوب انسان ها شاخه و ریشه دارد باشد و هر کس براى رفع فتنه از درون و برون خویش باید مجاهده نماید و این جهاد است که اگر به پیروزى رسید همه چیز و همه کس اصلاح مى شود .

پسرم !

سعى کن که به این پیروزى دست یابى یا دست به بعض مراحل آن . همت کن و از هواهاى نفسانیه که حد و حصر ندارد بکاه و از خداى متعال جل و علا استمداد کن که بى مدد او کس به جایى نرسد . و نماز این معراج عارفان و سفر عاشقان راه وصول به این مقصد است و اگر توفیق یابى و یابیم به تحقق یک رکعت آن و مشاهده انوار مکنون در آن و اسرار مرموز آن ولو به قدر طاقت خویش شمه اى از مقصد و مقصود اولیاى خدا را استشمام نمودیم و دورنمایى از صلوه معراج سید انبیا و عرفا علیه و علیهم و على اله الصلوه والسلام را مشاهده کردیم که خداوند منان ما و شما را به این نعمت بزرگ منت نهد . راه بس دور است و بسیار خطرناک و محتاج به زاد و راحله فراوان و زاد مثل من یا هیچ یا بسیاراندک است مگر لطف دوست جل و علا شامل شود و دستگیرى کند .

عزیزم !

از جوانى به اندازه که باقى است استفاده کن که در پیرى همه چیز از دست مى رود حتى توجه به آخرت و خداى تعالى . از مکاید بزرگ شیطان و نفس اماره آن است که جوانان را وعده صلاح و اصلاح در زمان پیرى مى دهد تا جوانى با غفلت از دست برود و به پیران وعده طول عمر مى دهد و تا لحظه آخر با وعده هاى پوچ انسان را از ذکر خدا و اخلاص براى او باز مى دارد تا مرگ رسد و در آن حال ایمان را اگر تا آن وقت نگرفته باشد مى گیرد . پس در جوانى که قدرت بیشتر دارى به مجاهدت برخیز و از غیر دوست جل و علا بگریز و پیوند خود را هر چه بیشتر اگر پیوند دارى محکم تر کن و اگر خداى نخواسته ندارى تحصیل کن و در تقویتش همت گمار که هیچ موجودى جز او جل و علا سزاوار پیوند نیست و پیوند با اولیاى او اگر براى پیوند به او نباشد حیله شیطانى است که از هر طریق سد راه حق کند . هیچ گاه به خود و عمل خود به چشم رضا منگر که اولیاى خلص چنین بودند و خود را لاشى مى دیدند و گاهى حسنات خود را از سیئات مى شمردند .

پسرم !

هر چه مقام معرفت بالا رود احساس ناچیزى غیر او جل وعلا بیشتر شود . در نماز این مرقاه وصول الى اللّه پس از هر ستایش تکبیرى وارد است چنانچه در دخول آن تکبیر است که اشاره به بزرگتر بودن از ستایش است ولو اعظم آن که نماز است و پس از خروج تکبیرات است که بزرگتر بودن او را از توصیف ذات و صفات و افعال مى رساند . چه مى گویم کى توصیف کند و چه توصیف کند و کى را توصیف و با چه زبان و چه بیان توصیف کند که تمام عالم از اعلى مراتب وجود تا اسفل السافلین هیچ است و هر چه هست او است و هیچ از هستى مطلق چه تواند گفت و اگر نبود امر خداى تعالى و اجازه او جل و علا شاید هیچ یک از اولیا سخنى از او نمى گفتند . در عین حال که هر چه هست سخن از او است لاغیر و کس نتواند از ذکر او سرپیچى کند که هر ذکر ذکر او است (وقضى ربک الاتعبدوا الا ایاه و ایاک نعبد و ایاک نستعین ) که شاید از لسان حق خطاب به همه موجودات است .

ص: 372

(و ان من شى ء الایسبح بحمده و لکن لاتفقهون تسبیحهم ) این نیز به لسان کثرت است و گرنه او حمد است و حامد است و محمود (ان ربک یصلى اللّه نور السموات والارض ) .

پسرم !

ما که عاجز از شکر او نعمت هاى بى منتهاى اوییم پس چه بهتر که از خدمت به بندگان او غفلت نکنیم که خدمت به آنان خدمت به حق است چه که همه از اویند هیچ گاه در خدمت به خلق اللّه خود را طلبکار مدان که آنان به حق منت بر ما دارند که وسیله خدمت به او جل و علا هستند و در خدمت به آنان دنبال کسب شهرت و محبوبیت مباش که این خود حیله شیطان است که ما را در کام خود فرو برد و در خدمت به بندگان خدا آنچه براى آنان پر نفع تر است انتخاب کن نه آنچه براى خود یا دوستان خود که این علامت صدق به پیشگاه مقدس او جل و علا است .

پسر عزیزم !

خداوند حاضر است و عالم محضر او است و صفحه نفس ماها یکى از نامه هاى اعمالمان . سعى کن هر شغل و عمل که تو را به او نزدیک تر کند انتخاب کن که آن رضاى او جل و علا است . در دل به من اشکال مکن که اگر صادقى چرا خود چنین نیستى که من خود مى دانم که به هیچ یک از صفات اهل دل موصوف نیستم و خوف آن دارم که این قلم شکسته در خدمت ابلیس و نفس خبیث باشد و فردا از من مواخذه شود لکن اصل مطالب حق است اگر چه به قلم مثل منى که از خصلت هاى شیطانى دور نیستم و به خداى تعالى در این نفس هاى آخر پناه مى برم و از اولیاى او جل و علا امید دستگیرى و شفاعت دارم .

بار الها ! تو خود از این پیر ناتوان و احمد جوان دستگیرى کن و عاقبت ما را ختم به خیر فرما و با رحمت واسعه خود ما را به بارگاه جلال و جمال خود راهى ده .

والسلام علیکم من اتبع الهدى

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 373

عکس

ص: 374

عکس

ص: 375

عکس

ص: 376

عکس

ص: 377

عکس

ص: 378

عکس

ص: 379

تاریخ : /9/1365

نامه عارفانه به خانه فاطمه طباطبائى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

فاطى عزیزم

بالاخره بر من نوشتن چند سطر را تحمیل کردى و عذر پیرى و رنجورى و گرفتارى ها را نپذیرفتى . اکنون از آفات پیرى و جوانى سخن را آغاز مى کنم که من هر دو مرحله را درک کرده یا بگو به پایان رسانده ام و اکنون در سراشیبى برزخ یا دوزخ با عمال حضرت ملک الموت دست به گریبان هستم و فردا نامه سیاهم بر من عرضه مى شود و محاسبه عمر تباه شده ام را از خودم مى خواهند و جوابى ندارم جز امید به رحمت آن که (وسعت رحمه کل شى ولاتقنطوا من رحمة اللّه ان اللّه یغفر الذنوب جمیعا) را بر رحمه للعالمین نازل فرموده است . گیرم مشمول این نحو آیات کریمه شوم لکن عروج به حریم کبریا و صعود به جوار دوست و ورود به ضیافت اللّه که باید با قدم خود به آن رسید چه مى شود . در جوانى که نشاط و توان بود با مکاید شیطان و عامل آن که نفس اماره است سرگرم به مفاهیم و اصطلاحات پر زرق و برقى شدم که نه از آنها جمعیت حاصل شد نه حال و هیچ گاه درصدد به دست آوردن روح آنها و برگرداندن ظاهر آنها به باطن و ملک آنها به ملکوت برنیامدم و گفتم (از قیل و قال مدرسه ام حاصلى نشد جز حرف دلخراش پس از آن همه خروش ) و چنان به عمق اصطلاحات و اعتبارات فرو رفتم و به جاى رفع حجب به جمع کتب پرداختم که گویى در کون و مکان خبرى نیست جز یک مشت ورق پاره که به اسم علوم انسانى و معارف الهى و حقایق فلسفى طالب را که به فطرت اللّه مفطور است از مقصد باز داشته و در حجاب اکبر فرو برده . اسفار اربعه با طول و عرضش از سفر به سوى دوست بازم داشت نه از فتوحات فتحى حاصل و نه از فصوص الحکم حکمتى دست داد چه رسد به غیر آنها که خود داستان غم انگیز دارد و چون به پیرى رسیدم در هر قدم آن مبتلا به استدارج شدم تا به کهولت و مافوق ان که الان با ان دست به گریبانم و (منکم من یردالى ارذل العمر لکیلا یعلم من بعد علم شیئا) . و چون دخترم از این مرحله فرسنگ ها دورى و طعم آن را نچشیدى که خدایت به آن برساند با حذف عوارض آن از من توقع نوشتار و گفتار آن هم نظم و نثر به هم آمیخته مى کنى و ندانى که من نه نویسنده ام و نه شاعر و نه سخن سرا . و تواى دختر عزیزم که غوره نشده حلوا شدى بدان که یک روز خواهى بر جوانى که به همین سرگرمى ها یا بالاتر از آن از دستت رفت همچون من عقب مانده از قافله عشاق دوست خداى نخواسته بار سنگین تاسف را به دوش مى کشى . پس از این

ص: 380

پیر بینوا بشنو که این بار را به دوش دارد و زیر آن خم شده است به این اصطلاحات که دام بزرگ ابلیس است بسنده مکن و در جستجوى او جل و علا باش . جوانى ها و عیش نوش هاى آن بسیار زودگذر است که من خود همه مراحلش را طى کردم و اکنون با عذاب جهنمى آن دست به گریبانم و شیطان درونى دست از جانم بر نمى دارد تا پناه به خداى تعالى _ آخر ضربه را بزند . ولى یاس از رحمت واسعه خداوند خود از کبائر عظیم است و خدا نکند که معصیت کارى مبتلاى به آن شود .

گویند حجاج بن یوسف آن جنایت کار تاریخ در آخر عمرش گفته است که خدایا مرا بیامرز گر چه مى دانم همه مى گویند نمى آمرزى . و شافعى که این را شنید گفت : اگر چنین گفته شاید و من ندانم که آن شقى توفیق چنین امرى را پیدا کرده یا نه . و مى دانم که از هر چه بدتر یاس است . و تو اى دخترم مغرور به رحمت مباش که غفلت از دوست کنى و مایوس مباش که خسرالدنیا و الاخره شوى . خداوندا ! به حق اصحاب پنج گانه کسا احمد و فاطى و حسن و رضا(یاسر) و على را که از دودمان رسول گرامى و وصى اویند و به این افتخار مى کنم و مى کنند از شرور شیطانى و هواهاى نفسانى مصون دار . در این جا کلام من ختم شد و حجت حق بر من تمام والسلام .

اینک چون تو با اصرار خاص به خودت از من شعر خواستى باید به حق بگویم که نه در جوانى که فصل شعر و شعور است و اکنون سپرى شده و نه در فصل پیرى که آن را هم پشت سر گذاشته ام و نه در حال ارذل العمر که اکنون با آن دست به گریبانم قدرت شعرگویى نداشتم . گویند کسى گفت که من قوه ام در جوانى و پیرى فرق نکرده زیرا این سنگ را نه در جوانى توانسته ام بلند کنم و نه در پیرى . من نیز همین را مى گویم که من در شعر و ادب فرقى نکردم که در جوانى شعر نتوانستم گفتن و نیز در پیرى .

اینک گویم

شاعر اگر سعدى شیرازى است *** بافته هاى من و تو بازى است

اکنون که با شعر نمى توانم با معر تو را بازى دهم و به اصرارت جام عمل پوشم .

احمد است از محمد مختار *** که حمیدش نگاهدار بود (یا حمید به حق محمد)

فاطى از عرش بطن فاطمه است *** فاطر آسمانش یار بود

حسن این میوه درخت حسن *** محسنش یار پایدار بود

یاسر از آل پاک سبطین است *** سراحسان ورا نثار بود

على از بوستان آل على است *** على عالیش شعار بود

پنج تن از سلاله احمد *** شافع جمله هشت و چار بود

دخترم شعرتازه خواست زمن *** معر گفتم که یادگار بود

باز شعر خواستى و باز هم شعر این هم پریشان گویى دیگر :

عاشقم عاشق و جز وصل تو درمانش نیست *** کیست زین آتش افروخته در جانش نیست

ص: 381

جز تو در محفل دلسوختگان ذکرى نیست *** این حدیثى است که آغازش و پایانش نیست

راز دل را نتوان پیش کسى باز نمود *** جز بر دوست که خود حاضر و پنهانش نیست

با که گویم که به جز دوست نبیند هرگز *** آن که اندیشه و دیدار به فرمانش نیست

گوشه چشم گشا بر من مسکین بنگر *** _ ناز کن ناز که این بادیه سامانش نیست

سرخم باز کن و ساغر لبریزم ده *** که به جز تو سرپیمانه و پیمانش نیست

نتوان بست زبانش ز پریشان گویى *** آن که در سینه به جز قلب پریشانش نیست

پاره کن دفتر و بشکن قلم و دم دربند *** که کسى نیست که سرگشته و حیرانش نیست

ص: 382

عکس

ص: 383

تاریخ : بهمن ماه 1366

پاسخ به نامه وزیر کشور (آقاى محتشمى ) در مورد نهضت آزادى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقاى محتشمى وزیر محترم کشور ایده اللّه تعالى

در موضوع نهضت به اصطلاح آزادى ، مسایل فراوانى است که بررسى آن محتاج به وقت زیاد است . آنچه باید اجمالا گفت آن است که پرونده این نهضت و همین طور عملکرد آن در دولت موقت اول انقلاب شهادت مى دهد که نهضت به اصطلاح آزادى طرفدار جدى وابستگى کشور ایران به امریکا است و در این باره از هیچ کوششى فروگذار نکرده است و حمل به صحت اگر داشته باشد آن است که شاید امریکاى جهانخوار را که هر چه بدبختى ملت مظلوم ایران و سایر ملت هاى تحت سلطه او دارند از ستمکارى اوست بهتر از شوروى ملحد مى دانند و این از اشتباهات آنها است .

در هر صورت به حسب این پرونده هاى قطور و نیز ملاقات هاى مکرر اعضاى نهضت چه در منازل خودشان و چه در سفارت امریکا و به حسب آنچه من مشاهده کردم از انحرافات آنها که اگر خداى متعالى عنایت نفرموده بود و مدتى در حکومت موقت باقى مانده بودند ملت هاى مظلوم به ویژه ملت عزیز ما اکنون در زیر چنگال امریکا و مستشاران او دست و پا مى زدند و اسلام عزیز چنان سیلى از این ستمکاران مى خورد که قرن ها سربلند نمى کرد و به حسب امور بسیار دیگر نهضت به اصطلاح آزادى صلاحیت براى هیچ امرى از امور دولتى یا قانونگذارى یا قضایى را ندارند و ضرر آنها به اعتبار آن که متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت بى مورد در تفسیر قرآن کریم و احادیث شریفه و تاویل هاى جاهلانه موجب فساد عظیم ممکن است شوند از ضرر گروهک هاى دیگر حتى منافقین این فرزندان عزیز مهندس بازرگان بیشتر و بالاتر است .

نهضت آزادى و افراد آن از اسلام اطلاعى ندارند و با فقه اسلامى آشنا نیستند از این جهت گفتارها و نوشتارهاى آنها که منتشر کرده اند مستلزم آن است که دستورات حضرت مولى الموالى امیرالمومنین را در نصب ولات و اجراى تعزیرات حکومتى که گاهى برخلاف احکام اولیه و ثانویه اسلام است برخلاف اسلام دانسته و آن بزرگوار را نعوذباللّه تخطئه بلکه مرتد بدانند و یا آن که همه این امور را از وحى الهى بدانند که آن هم برخلاف ضرورت اسلام است . نتیجه آن که نهضت به اصطلاح آزادى و افراد آن چون موجب گمراهى بسیارى از کسانى که بى اطلاع از مقاصد شوم آنان

ص: 384

هستند مى گردند باید با آنها برخورد قاطعانه شود و نباید رسمیت داشته باشند .

والسلام على من اتبع الهدى . توفیق جناب عالى را از خداوند تعالى خواستارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 385

تاریخ : 29/12/1366

پاسخ به نامه حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینى در مورد اعضاى هیات اجرایى انتخابات تهران

بسمه تعالى

به همین گونه که مرقوم شده است انجام شود . انشأاللّه تعالى موفق باشید .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 386

تاریخ : 17/1/1367

پاسخ به درخواست آقاى محتشمى وزیر کشور مبنى بر اظهار نظر حضرت امام (ره )

درمورد ارائه کارت شناسایى رزمندگان ، بیماران و نادمین جهت شرکت در انتخابات

بسمه تعالى

در صورتى که از همراه داشتن شناسنامه عذر داشته باشند با کارت شناسایى مى توانند راى دهند .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 387

تاریخ : 7/2/1367

پاسخ به نامه یکى از اعضاى هیات نظارت در مورد رفع ابهام نسبت به کلمه شکایت یا گزارش

بسمه تعالى

با تشکر از زحمات و صمیمیت هیات نظارت و اجرا مقصود در نوشته این جانب شکایت است نه گزارش ولى براى اطمینان بیشتر اگر نماینده این جانب و نمایندگان شوراى محترم نگهبان هر سه با هم تشخیص دادند که بعضى از صندوق هاى گزارش شده احتیاج به شمارش دارد اقدام مى نمایند .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 388

عکس

ص: 389

تاریخ : 14/2/1367

نامه به حجت الاسلام آقاى امامى در مورد انتخابات

بسمه تعالى

جناب حجت الاسلام آقاى امامى عضو شوراى محترم نگهبان

جناب عالى مى دانید که این جانب هیچ گاه میل نداشتم در مورد انتخابات مساله اى بگویم ولى اوضاع را به صورتى دیدم که اگر پا در میانى نمى کردم به اصل نظام و اسلام آن هم در شرایط کنونى صدمه مى خورد .

البته شوراى محترم نگهبان در دوره قبل در ظرف 31 روز تمام حوزه ها را تایید یا ابطال و یا متوقف کرد ولى در این دوره که وضع هم حساستر است تا به حال که 6 روز از انتخابات مى گذرد شما از 16 حوزه فقط 45 حوزه را تایید کردید . اگر در تهران به عقیده شما اختلاف بود رسیدگى به شمارش آراى شهرستان ها که ممکن بود . باید سعى شود حقى از بین نرود . شما هم تمام تلاش خود را بنمایید تا لااقل تکلیف انتخابات مرحله دوم از دوره سوم را روشن کنید .

قابل ذکر است که نماینده این جانب و دو نماینده شوراى محترم نگهبان که از طرف آقایان براى رسیدگى به وضع انتخابات تهران تعیین شده بودند چند روز قبل نزد این جانب آمدند و به صحت و سلامت انتخابات تهران شهادت دادند . انشأاللّه موفق باشید .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 390

عکس

ص: 391

تاریخ : 24/12/1367

نامه به آقاى موسوى(نخست وزیر)درخصوص کتابخانه عمومى حضرت آیت اللّه آقاى مرعشى نجفى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب آقاى موسوى نخست وزیر محترم ایده اللّه تعالى

کتابخانه حضرت آیت اللّه آقاى نجفى مرعشى _ دامت برکاته _ از کتابخانه هاى کم نظیر و شاید بتوان گفت بى نظیر ایران است . کتب نفیس اعاظم شیعه و کتاب هاى منحصر به فرد و خطى آن از ذخائر فرهنگ غنى اسلام و ایران مى باشد .

از قرار اطلاع مرکز حفاظت آنها به گونه اى نیست که کتاب ها مصون از خطر باشد و محیط مطالعه براى مشتاقان کتاب بسیار کوچک است .

جناب عالى موظف مى باشید آنچه را که آن کتابخانه احتیاج دارد به بهترین وجه فراهم آورید . جناب حجت الاسلام آقاى حاج سید محمود مرعشى نجفى که خود از خبرگان و شایستگان در امر کتاب شناسى و کتاب و شناخت محیطى مناسب براى حفظ کتاب است بهترین فردى است که مى تواند شما را در این امر یارى دهد . انشأاللّه هر چه زودتر با ساخته شدن بنایى در خور اسلام و انقلاب و حوزه علمیه قم قدمى مفید در راه رشد تعالیم اسلام برداشته شود . روشن است آنچه در این زمینه ساخته مى شود اختیارش با حضرت آیت اللّه آقاى نجفى مرعشى و یا فردى است که ایشان تعیین نمایند . توفیق جناب عالى را از خداوند متعال خواستارم .

والسلام علیکم

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 392

عکس

ص: 393

تاریخ : 7/2/1368

نامه به حجت الاسلام آقاى فاضل هرندى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقاى فاضل هرندى دامت افاضاته

پس از سلام و تشکر از زحمات جناب عالى و سایر دست اندرکاران جناب عالى و سایر آقایان چون گذشته به کار خود ادامه دهید و از این پس از طرف این جانب مأذون مى باشید . سعى کنید در اجراى هر چه بهتر کارها و رعایت مسایل شرعیه دقت شود . توفیق و تایید جناب عالى را از خداوند متعال خواستارم .

والسلام علیکم ورحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 394

تاریخ : 9/2/1368

پاسخ به نامه اعضاى ستاد مرکزى هیات هاى واگذارى زمین در مورد تعیین نماینده ولى امر در این ستاد

بسمه تعالى

جناب حجت الاسلام آقاى فاضل هرندى از این پس نماینده من در ستاد مذکور مى باشند .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 395

ص: 396

عکس

ص: 397

عکس

ص: 398

عکس

ص: 399

عکس

ص: 400

عکس

ص: 401

عکس

ص: 402

عکس

ص: 403

عکس

ص: 404

عکس

ص: 405

عکس

ص: 406

عکس

ص: 407

عکس

ص: 408

عکس

ص: 409

عکس

ص: 410

عکس

ص: 411

عکس

ص: 412

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109