صحیفه نور: مجموعه رهنمودهای حضرت امام خمینی (قدس سره الشریف ) جلد 19

مشخصات کتاب

سرشناسه : خمینی ، روح الله ، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368.

عنوان و نام پدیدآور : صحیفه نور: مجموعه رهنمودهای حضرت امام خمینی (قدس سره الشریف )/ تدوین سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی (گروه انتشارات ).

وضعیت ویراست : [ویراست ؟].

مشخصات نشر : تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، سازمان چاپ و انتشارات : سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی ، 1370 -

مشخصات ظاهری : ج.

شابک : دوره964-422-126-5 : ؛ 36000 ریال : ج. 1، چاپ دوم964-422-127-3 : ؛ 3500 ریال (ج. 2، چاپ دوم) ؛ 3500 ریال (ج. 3، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج.3، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج.3، شمیز) ؛ 3500 ریال (ج. 4، چاپ دوم) ؛ 3500 ریال (ج. 5، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج.5، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج.5، شمیز) ؛ 3500 ریال (ج.6) ؛ 4950 ریال (ج. 8، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج. 9، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج. 9، شمیز) ؛ 9500 ریال (ج. 9، چاپ دوم) ؛ 36000 ریال (ج. 10، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج.10، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج.10، شمیز) ؛ 39000 ریال (ج. 11، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج. 15، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج. 15، شمیز)

یادداشت : ج . 1و 2 (چاپ دوم : 1370).

یادداشت : ج. 3 - 5 (چاپ دوم: تابستان 1371).

یادداشت : ج.3، 5 و 10 (چاپ ؟: بهمن 1361).

یادداشت : ج.6 (چاپ اول : زمستان 1371).

یادداشت : ج. 8 (چاپ دوم : 1373).

یادداشت : ج. 9 و 15(چاپ ؟: بهمن 1361).

یادداشت : ج. 9 (چاپ دوم : پائیز 1374).

یادداشت : ج . 10 (چاپ دوم : بهار 1378).

یادداشت : ج . 11 (چاپ دوم : 1378).

موضوع : خمینی ، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران ، 1279 - 1368. -- پیام ها و سخنرانی ها

موضوع : فتوا های شیعه -- قرن 14

موضوع : ایران -- تاریخ -- انقلاب اسلامی، 1357 -- اسناد و مدارک

موضوع : ایران -- تاریخ -- جمهوری اسلامی، 1358 - -- اسناد و مدارک

شناسه افزوده : سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی. گروه انتشارات

شناسه افزوده : سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

شناسه افزوده : سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی

رده بندی کنگره : DSR1572 1370

رده بندی دیویی : 955/08308

شماره کتابشناسی ملی : م 73-66

ص: 1

اشاره

عکس

ص: 2

عکس

ص: 3

عکس

ص: 4

عکس

ص: 5

عکس

ص: 6

عکس

ص: 7

عکس

ص: 8

عکس

ص: 9

عکس

ص: 10

عکس

ص: 11

عکس

ص: 12

عکس

ص: 13

عکس

عنوان و نام پدیدآور : صحیفه نور:مجموعه رهنمودهای امام خمینی مدظله العالی/تهیه و جمع آوری مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی

مشخصات نشر : تهران: وزارت ارشاد اسلامی، 1364.

مشخصات ظاهری : ج.

وضعیت فهرست نویسی : در انتظار فهرست نویسی (اطلاعات ثبت)

یادداشت : فهرست نویسی بر اساس جلد هفدهم٬ 1364.

یادداشت : عنوان عطف: صحیفه نور

شماره کتابشناسی ملی : 2 0 4 3 6 5 8

ص: 14

بیانات امام خمینى درجمع فرماندهان کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامى ونیروى زمینى ارتش جمهورى اسلامى ،مسؤول بسیج مستضعفان وفرماندهان ومسؤولان قرارگاه مشترک ارتش وسپاه پاسداران انقلاب اسلامى

اگر استقامت کنیم مؤید به تاییدات الهى هستیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

تاریخ : 63/2/30

من در اینکه شما برادرها و فرماندهان ارتش و سپاه با هم ممزوج هستید، ید واحده هستید احساس سرافرازى مى کنم . من هیچ وقت شماها را فراموش نمى کنم من در مواقع استجابت دعا به شماها دعا مى کنم . قوى باشید، برومند باشید و از هیاهوى دنیا هیچ وقت به خودتان هراس راه ندهید. این مسائل در صدر اسلام هم بوده است . این هیاهوها و بساطى که مخالفین اسلام در صدر اسلام راه مى انداختند در زمان خود پیغمبر اکرم و بعدها همیشه بوده است ، لکن خداوند امر فرموده است که ما مستقیم باشیم ، استقامت کنیم . و اگر چنانچه استقامت کنیم موید به تأییدات الهى هستیم و شما چون پشتوانه خداى تبارک و تعالى است از هیچ چیز باک ندارید. دیگرانند که پشتوانه شان شیطان است و با دست شیطان حرکت مى کنند. شما که با قدرت الهى دارید حرکت مى کنید قدرتمندید. عدد کم بودن اشکال ندارد، ایمان قوى بودن مهم است . و شما بحمداللّه و همه ارتش و سپاه ما و سایر ارگان هایى که هستند در جبهه ، همه آنها برومندند و چون پشتوانه ایمان در آنها هست نباید از هیچ چیز بترسند و نمى ترسند. و من حکایت که از جبهه و از دوستانمان در جبهه مى شنوم و مناجات هایى که در توى جبهه و سنگرها با خداى تبارک و تعالى مى کنند، موجب سرافرازى است . شما بدانید که از بعد از اسلام تاکنون یک همچو ارتش و سپاهى نبوده است که سنگرهاشان معبدشان باشد و سنگرها را به صورت مسجد درآورند. شمائید که این کار را کردید و دارید مى کنید. و شما پیش خدا سرافرازید و خداى تبارک و تعالى به شما قدرت مى دهد و همین طورى که پیغمبر اکرم با عدد کم لکن با تأیید الهى مقاصد خودش را پیش برد و دنیا را در تحت تأثیر خودش قرار داد، شما هم که تابع آن وجود محترم هستید و شما الان مى بینید که دنیا در تحت تأثیر شما واقع شده است ، شما پیروزید الان .

قدرت شما در کاخ سفید و کرملین الان پرتو انداز است

شما در دنیا، الان اینکه انعکاس قدرت شما در کاخ سفید و در کرملین الان پرتو انداز است ، همه قدرت ها از شما باک دارند، شما باک از کسى نداشته باشید. همه قدرت ها از قدرت اسلام الان

ص: 1

لرزیده اند و کارهاى شما لرزانده آنها را. شما هیچ ، از هیچ قدرتى نترسید. وقتى خدا با شماست ، همه چیز با شماست .

شما خدا را دارید ولو اینکه پشتوانه از شرق و غرب ندارید. و این افتخار شماست ، افتخار اسلام است که نه به شرق متوجه باشد و نه به غرب متوجه باشد، صراط مستقیم باشد. راه ، راه خداست . در راه خدا نه شهادت و نه نقص عضو و نه گرفتارى هیچ یک از اینها اشکال ندارد. این چیزى بوده است که اولیأ خدا از اولى که خلقت تحقق پیدا کرده است ، انبیأ عظام در طول تاریخ مبتلا به آن بودند و نترسیدند و جلو رفتند و شما امروز قدرتمندانى هستید که در دنیا آواز شما پیچیده است . الان همه از شما باک دارند و شما از هیچ کس باک ندارید.

مادامى که وحدتتان را حفظ کنید خدا با شماست

با هم باشید، دست واحد باشید و همه را دعوت به وحدت بکنید. و بحمداللّه وحدت حاصل است ، حفظ کنید این وحدت را. مادامى که حفظ کنید شما وحدت خودتان را خدا با شماست . یداللّه مع الجماعه . وقتى اعتصام به حبل خدا بکنید. خداوند با شماست . مسلم بدانید که کسى که خدا با اوست ، شهید بشود یا زنده باشد پیروز است و شما چه خداى نخواسته ، البته این یک دعایى است براى همه ، همه مان چه شهید بشویم و چه پیروز بشویم هر دو پیروزى است . خداوند به همه شما قدرت عنایت کند و سلامت باشید.

والسلام علیکم و رحمة اللّه .

البته سلام من هم به همه افرادى که در جبهه ها هستند برسانید و بگوئید من آنچه که از من مى آید دعاگوئى است و دعا مى کنم به همه تان . خدا همه تان را حفظ کند انشأاللّه

ص: 2

تاریخ : 7/3/63

پیام امام خمینى به مناسبت گشایش دومین دوره مجلس شوراى اسلامى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

با عنایت خداوند متعال جل و علا و تأیید حضرت بقیه اللّه ارواحنا لمقدمه الفدأ، مجلس مقدس شوراى اسلامى دومین دوره را آغاز نمود و این در حالى است که بحمداللّه وله الشکر جمهورى اسلامى با برخوردارى کامل از پشتیبانى ملت عزیز حاضر در صحنه مشکلات انقلاب را یکى پس از دیگرى تا حد زیادى پشت سر گذاشته و پایه مبارک آن استقرار یافته و قلوب مؤمنین و مستضعفان جهان را به خود جلب کرده است و موج پرعظمت اسلام ، ملت هاى محروم و تحت ستم سراسر عالم را تکان داده و به رغم پیش بینى ها و آرزوهاى ابرقدرت ها و وابستگان بى وطن آنان به راه پر افتخار خود ادامه مى دهد و بى هراس از جنگ و دندان ابرقدرت ها و هیاهوهاى رسانه هاى گروهى وابسته به شرق و غرب چون سیل خروشان ، حشیش هاو تفاله را بیرون رانده و خود بر جاى مانده است . فاما الزبد فیذهب جفأ و اماما ینفع الناس فیمکث فى الارض و به خواست قادر متعال در مدت کوتاه پس از پیروزى انقلاب در ابعاد فرهنگى و سیاسى و اقتصادى و نظامى از قدرتمندترین کشورهاى اسلامى است . و ما این تؤفیقات و پیروزى را از سرچشمه قدرت مطلقه و برکات اسلام بزرگ و ایمان به خداى قادر و پیروى از احکام مقدس اسلام مى دانیم و خود را ناچیز دانسته و مفتخریم که عنایات خاصه خداى متعال جل جلاله شامل حال این ملت تحت ستم گردیده و آن را از گرداب مهالک نجات بخشیده است . و امیدواریم با ادامه تعهد ملت به اسلام و کوشش تمام ارگان جمهورى اسلامى شمول این عنایات بر ملت و کشور اسلامى برقرار و دائمى باشد و از دعاى خیر ولى اللّه اعظم عجل اللّه تعالى فرجه برخوردار باشیم .

در اینجا لازم است از کوشش ها و مجاهدات نمایندگان محترم مجلس اول تشکر و قدردانى نمایم که با همه مشکلات و کارشکنى ها و ناهماهنگى ها به کارهاى مهمى مؤفق و از حد و صراط مستقیم اسلامى منحرف نشدند و در مقابل منحرفان استقامت نموده و کار بسیار مهم خود را آن هم در دوره اول مجلس و جو اغتشاش و آشوب که در انقلاب مستقل عظیمى مثل انقلاب ایران قابل اجتناب نبود، با افتخار و سرافرازى به پایان رساندند. باید این مجلس را از این جهت که در حال غلیان انقلاب و نابسامانى هاى لازم آن و نفوذ افراد منحرف بازیگر در کارهاى کلیدى و کسب به ناحق مقامات بلند پایه و نیز تازه کار بودن و کم تجربگى در مسائل بسیار پیچیده توانست با زحمت و پشتکار و تعهد به

ص: 3

جمهورى اسلامى و با حرکت به سوى اسلامى شدن قوانین و حرکت به نفع مستضعفان مؤفقیت چشمگیرى به دست آورد، مجلسى نمونه به حساب آوریم و براى شهداى مظلومى که در راه اسلام داده است از مقام مقدس ربوبى رحمت تقاضا نموده و به بازماندگان محترم شان تسلیت عرض کنیم جزاهم اللّه عن الاسلام خیرا و اما دوره دوم مجلس جمهورى اسلام که در آغاز گشوده شدن برخوردار از پشتیبانى بیدریغ عموم ملت انقلابى و متعهد به اسلام و جمهورى اسلامى است و نمایندگان محترم آن ناظر نشیب و فرازها و برخوردار از تجربه ها و اندوخته هاى چهار ساله نمایندگان محترم مجلس اول و آشنا به بسیارى از پیچ و خم ها و توطئه ها و بازى هاى به اصطلاح سیاسى بوده و مى باشند و شاهد فداکارى هاو جانبازى ها و از خود گذشتگى هاى ملت معظم از اول انقلاب تاکنون بوده اند، چه در زمان ستمشاهى و شهادت دستجمعى زن و مرد و صغیر و کبیر ملت شجاع و چه پس از پیروزى و خیانت ها و جنایت هاى گروهک ها و گروه هاى منافق متظاهر به اسلام و ملیت و طرفدارى از توده ها و کشتار بیرحمانه مظلومان و طبقات ضعیف و ستمکش و چه شاهد تحمیل جنگ از سوى ابرقدرت شرق و غرب و وابستگان مرتجع آنان که حرث و نسل این ملت عدالت طلب و اسلامجو را به آتش کشیده و به نابودى سپرده اند و جوانان عزیز را که مدافع آرمان هاى اسلام و قرآن کریم بوده و هستند با سلاح هاى پیشرفته شرق و غرب و سلاح هاى شیمیائى به شهادت رسانده اند. حال که شاهد همه این جریانات بوده اند باید دقیقا توجه کنند که مسؤولیت بسیار عظیم و سرنوشت سازى را به عهده گرفته اند که به پایان رساندن آن به طور شایسته و خداپسند جز با جهاد اکبر میسر نخواهد شد.

اینجانب از خداوند متعال در این ماه پربرکت شعبان المعظم که شاهد ولادت با سعادت منجى بشر و عدالت گستر شرق و غرب و فریادرس مظلومان و مستضعفان جهان حضرت بقیه اللّه اعظم ارواحنا لتراب مقدمه الفدأ بوده است عاجزانه خواستارم که نمایندگان و قاطبه ملت مظلوم ایران را در مسوولیت هائى که در این عصر پرآشوب و فتنه زا که مى توان گفت حکومت جنگل بر آن غلبه دارد به دوش گرفته اند، به طور شایسته از عهده برآیند و در این جهاد بزرگ مؤفق شوند و با افتخار و سرافرازى به محضر مبارک حق تعالى وارد شوند. اینک تذکراتى برادرانه و مخلصانه به حضرات نمایندگان محترم حفظهم اللّه تعالى و ایدهم عرضه مى دارم باشد که نافع شود. فان ذکرى تنفع المومنین .

1 _ که در رأس همه تذکرات و با رسیدن به آن ، همه چیز اصلاح مى شود و سعادت فراگیر مى گردد آن است که به قلوب محجوب و منکوس خود برسانید که عالم از اعلا علیین تا اسفل سافلین جلوه حق جل و علا و در قبضه قدرت اوست و هیچ موجودى از روحانیون ملااعلى و انبیأ معظم و اولیأ مکرم تا اشقیا و هر جا بروید از خود چیزى ندارند بلکه چیزى نیست جز آنکه به جلوه او نورانى و هست شود و این تذکر همان است که موجب اطمینان قلوب مى شود که الا بذکر اللّه تطمئن القلوب و با این باور است که خوف ها از غیر او از دل ها رخت ببندند و امیدها و رجاها به جز به او از قلوب

ص: 4

زایل شود.

بارالها! ما گرچه محجوبیم و در سلاسل جهنم نفس مقید، تو به وسیله اولیائت دست ما گیر و ما را از خود و شر خود برهان ، تا جز تو نبینیم و جز از تو خوف نداشته باشیم و امید به کس نبندیم . خدایا! ما این پیروزى ها را در جبهه ها و در پشت جبهه ها و در ارگان ملى و دولتى از تو مى دانیم و اگر نبود عنایت خاص و پرتو رحمت تو بر این ملت ضعیف که چنگ و دندان هااز اطراف عالم به او نشان مى دهند و توطئه هاى شرق و غرب براى براندازى اسلام و جمهورى اسلامى به هم پیوند خورده اند و سازمان هاى عریض و طویل حقوق بشر و امنیت جهانى با رسانه هاى گروهى چپ و راست یکصدا به مقابله با آن برخاسته اند و دولت هاى به اصطلاح اسلامى با پیوند با اسرائیل غاصب و ارباب غاصب تر آن آمریکا در براندازى آن مجهز شده اند، در همان نفس هاى اول سرکوب شده بود. این عنایت بزرگ تو است که مجلس ، ملت و دولت ما چون سدى عظیم و خلل ناپذیر ایستاده و فریاد اسلام را به جهانیان رسانده و مستضعفان را در کنار کاخ سفید و کرملین و در گوش و کنار زمین به حرکت و فریاد در آورده است . و امید آن است که مسلمانان و مستضعفان جهان بپاخیزند و داد خود را از مستکبران بگیرند و مقدمات فرج آل محمد صلى اللّه علیه وآله را فراهم نمایند.

2 _ چنانچه این انقلاب اسلامى یک انقلاب عادى نیست و متکى به هیچ یک از دو قطب شرق و غرب نمى باشد از این جهت ویژگى هاى خاص خود را داشته و دارد و با پیمودن صراط مستقیم لاشرقیه و لاغربیه در مقابل هر دو قطب ایستاده است و از هیچ یک از قدرت هاى افسانه اى نهراسیده است که همین موجب پیروزى هاى معجزه آسایش گردید، گرچه موجب توطئه ها و آتش افروزى هاى فراوان علیه خودش هم شد لکن در هیچ مرحله اى عقبگرد نکرد.

مجلس جوشیده از این ملت انقلابى نیز یک مجلس عادى نیست ، که یک پدیده خاص به خود با ویژگى هاى خاص است . امروز به جرات مى توان ادعا کرد که در زیر این آسمان کبود تنها مجلسى است که متکى به آرأ توده میلیونى مردم است که با رأى مستقل و مستقیم مردم به دور از اعمال نفوذ خان ها و سرمایه دارها و مالک ها و سلطه ها و بست و بندهاى به اصطلاح سیاسى و فعالیت هاى انحرافى بوجود آمده و از قلدرى هاى رژیم شاهنشاهى و وابستگان به آن خالص بوده است . قهرامسؤولیت که چنین مجلسى دارد بسیار بزرگ است ، مسؤولیت مقابله با سیاست بازى هاى غرب و جناح سرمایه دارى آن و دیکتاتورى شرق و قطب کمونیستى آن . این مجلسى است که باید سیاست نه شرقى و نه غربى را در جهان دو قطبى اجرا کند و احکام سیاسى و اجتماعى و اقتصادى و فرهنگى اسلام را که به طاق فراموشى سپرده شده بود و قرن ها منزوى بود به صحنه آورد و چنین مجلسى است که قدرت روحى مافوق عادى و قدرت تشخیص مسائل پیچیده جهان و قدرت تصمیم گیرى هاى قاطع بى گرایش به دو قطب الحادى و سرمایه دارى را لازم دارد، قدرتى که اگر همه جهان را در مقابل آن به سوى باطل روند بى وحشت به سوى حق رود، قدرتى که جوسازى ها و شایعه پردازى هارا به هیچ شمارد. چنین مجلسى در کمیسیون هاى مختلفش کارشناسان و متخصصان متعهد و زبردست لازم دارد،

ص: 5

هر چند براى مشورت در هر رشته خصوصا در سیاست خارجى و نیز سیاست اقتصادى که امروز از اهم امور است از اشخاص کاردان دعوت کنند و چون مقصد همه انشأ اللّه پیشرفت احکام اسلام و خدمت به بندگان خداى متعال است باید از اینکه از خارج مجلس استمداد مى کنند خوشوقت باشند.

3 _ مجلس محترم دوره اول گرچه کارهاى بسیار ارزنده اى انجام داد و با کوشش و مشکلات فراوان از عهده وظایف خود به درآمد لکن تراکم مشکلات پس از انقلاب و خیانت هاى رژیم سابق آنچنان زیاد بود که قهرابسیارى از مشکلات به عهده مجلس حاضر است ، از آنجمله حل مسائل بسیار مهم اقتصادى و مبارزه با تورم و حل مسأله مسکن و زمین است و رسیدگى هر چه بیشتر به امور محرومان و قشرهاى کم درآمد و از آنجمله افراد محترمى مى باشند که در دستگاه هاى دولتى با حقوق محدود مشغول خدمت هستند، این کارمندان زحمتکش اکثر قریب به اتفاق شان درآمد دیگرى ندارند و به حقیقت از قشر محروم هستند. چنانچه حل مسائل کشاورزى که از مهمات امور کشور است به عهده دولت با پشتیبانى مجلس است . و در تمام این امور آنچه لازم است بدون مسامحه عمل شود، مؤافق بودن قوانین مربوط به این امور و سایر امور کشور با قوانین مقدس اسلام اعم از احکام اولیه یا احکام ثانویه است که اگر جزئى انحرافى خداى نخواسته در این مجلس از شرع اسلام پیدا شود سنت سیئه اى خواهد شد که دنبال آن سنت هاى سیئه دیگر خواهد آمد و ووزرو گناه آن و گناه هر کس که به آن عمل کند به گردن آنان است و اگر انشأ اللّه فعالیت هاى نمایندگان محترم در جانب هر چه بهتر کردن کشور و رفاه حال محرومین با موازین اسلامى باشد، اجر آن مثل اجر هر کس به آن عمل کند براى سنت گذاران است .

کسى گمان نکند که به نفع محرومین و خدمت به آنان اگر به طور غیر مشروع هم باشد مانع ندارد، که این یک انحراف و خیانت به اسلام و جمهورى اسلامى بلکه به محرومین است که از مال حرام و غصب و با ظلم به دیگران آنان را مبتلا به آتش جهنم کنند. اینجانب گمان ندارم که در کشورى که همه چیز خود را براى اسلام و اجراى قوانین اسلامى فدا کرده ، چنین مسائلى واقع شود. و حضرات نمایندگان محترم کوشش نمایند که امر مخالف با شرع و قانون اساسى به تصویب نرسد که علاوه بر آنکه رأى بر ضد قوانین الهى دادن خود گناه است بى شک شوراى محترم نگهبان آن را رد مى کند و موجب عقب افتادن کارها مى شود.

4 _ مى دانید و مى دانیم که مجلس شوراى اسلامى داراى وظایف بزرگ و ظریف مى باشد، چرا که در کشورى که مردم براى اسلام و حکومت اسلامى و اجراى قوانین نورانى قرآن کریم و قطع ظلم و ستم به هر نحو و از هر نوع باشد قیام کرده اند و شما را به مجلس فرستاده اند، مجلسى که منعکس کننده اقوال و احوال و طرز روحیه و افکارتان است و از آنجا که همه اینها به صورتى وسیع در سراسر کشور و نیز در بسیارى از کشورهائى که موج رادیو تلویزیون به آنجا مى رسد و گاهى در تمام دنیا به واسطه رسانه گروهى جهان منتشر مى شود، لازم دانستم به حکم وظیفه و اخوت اسلامى به بعضى از آنها اشاره کنم و این امورى است که اسلام و اخلاق اسلامى و ارزش هاى انسانى و ملت هاى متعهد

ص: 6

اسلام از آنان خصوصاً و از همگان عموما توقع دارند.

الف _ کیفیت اسلام برخورد با یکدیگر در محیط مجلس و مباحثات بین مخالف و موافق . از نمایندگان متوقع است که مراعات آداب اسلامى در محاورات بشود و انگیزه آن یافتن حق و راه حل باشد و این امور در محیط دوستى و صفا چون بحث هاى علمى در محیط مدارس فقاهتى که مقصود، یافتن واقعیت نه تحمیل عقیده است آقایان را بهتر و آسان تر به حقیقت مى رساند و مجادلات با حال غضب و عصبانیت انسان را از واقع دور مى کند و چون مقصود از بحث ها یافتن طریق هر چه بهتر براى خدمت به اسلام و کشور و ملت است و از عبادات و مقربات الهى محسوب است ، حقا لازم است از آنچه مخالف رضاى خداوند متعال است اجتناب شود و محیط مجلس طورى باشد که علاوه بر یافتن راه صحیح براى شنوندگان ، آموزنده اخلاق اسلامى و آداب انسانى باشد که این خود یک عبادت دیگر است . و اگر خداى نخواسته در این محیط مقدس مقصود کسى اعمال غرض و تحمیل عقیده و احیانا تسویه حساب باشد که قهرابه هتک یک مسلمان و رد و بدل الفاظ غیرمناسب منجر مى شود علاوه بر آنکه از مسیر حق دور مى شود و برخلاف آنچه وظیفه وکیل است مى باشد گاهى اشاعه فحشا در یک محیط بسیار وسیع است که معصیتى عظیم است . اینجانب امیدوارم خداوند تؤفیق دهد که همان سان که جوان هاى عزیز رزمنده سنگرها را به مسجد و معبد تبدیل کردند، حضرات وکلا، مجلس را معبدى کنند منزه از اعمال و اقوال زمان طاغوت تا مجلسى نمونه شود، باشد که مجالس دیگر کشورهاى اسلامى از آن تبعیت کنند.

ب _ اسلام ازکیفیت برخورد با دولت و وزرا و سایر کارمندان . شک نیست که مجلس به همه امور کشور نظارت دارد و حق نمایندگان است که از هر انحراف و خلافى که از وزرا و ادارات مى بینند به حکم قانونى جلوگیرى کنند و دولت را تا حد استیضاح بکشانند، لکن فرق هاست بین نظارت و استیضاح و بین عیب جوئى و انتقام گیرى و این فرق را همه کس پس از رجوع به وجدان خویش مى فهمد. انسان با کمى تفکر در حال خود تشخیص مى دهد که احضار دولت یا وزیر براى خدا و مصالح اسلام و کشور است و در آن جز هدایت و جلوگیرى از انحراف و حفظ مصالح ملت چیز دیگرى دخالت ندارد یا از معیارهاى غیرالهى چون حب و بغض ، دوستى و دشمنى ، هواهاى نفسانى چون خودنمائى ، عرض اندام و از این قبیل مسائل نفسانى و شیطانى برخوردار است و محک تشخیص معیار الهى از شیطانى آن است که پس از مراجعه ، به خود بیاید که آنچه که او مى خواهد نفس عمل است گرچه این کار را دیگرى انجام دهد و یا آنچه را که بدان سبب ، شخصى را احضار کرده است ، اگر از دوستان عزیز او سر مى زد با او همان مى کرد که با این انجام مى دهد. و این است معناى روابط و ضوابط و صراط مستقیم که از ارزش هاى انسانى برخوردار است . خداوند قادر ما را بر آن هدایت فرماید و از ما دستگیرى کند.

مرحله اى دیگر، به فرض آنکه هیچ مقصدى جز حق جوئى و جلوگیرى از انحراف نباشد، در کیفیت اداى وظیفه و بیان اشکال مى توان معیار الهى و نفسانى را تشخیص داد. معیار الهى آن است که

ص: 7

اثبات مدعا مبنى بر استدلال و شواهدى متقن باشد و ازکلمات نیش دار و اهانت آمیز و کردار ناروا مبرا باشد و در غیر این صورت باید دانست که دست شیطان و نفس اماره بالسوء در کار است و گوینده بازیچه هواى نفس است . نمایندگان محترم و خواهران و برادران گرامى ! مسأله بسیار مهم است ، آبرو و حیثیت یک مسلمان یا یک انسان در کار است ، چه بسا با یک انحراف شما یک انسان آبرومند در جامعه ساقط شود و شرف یک مؤمن خدشه دار گردد. اگر انحرافى دیدید نخست بدون سر و صدا دنبال تحقیق روید، پس از آنکه مسلما معلوم شد، قبل از کشیده شدن به مجلس با طرف به گفتگو بنشینید و مسأله را حتى الامکان با خود او حل کنید. اگر در این مرحله تؤفیق حاصل نشد، در کمیسیون مربوط او را بخواهید و با کمک دوستان فیصله دهید و اگر فیصله نشد و شخص مذکور مى خواهد برخلاف مصالح اسلام و کشور و ملت عمل کند و در انحراف پافشارى نماید، حفظ مصلحت عمومى و اسلام مقدم است بر حفظ مصلحت شخص (هر کس باشد)، در این صورت تقاضا کنید و با استدلال و منطق بدون کوچکترین اهانت مطلب را عرضه کنید و مهلت دهید تا در محیطى آرام و بى تشنج از خود دفاع کند، در این موقع مجلس به هر چه تکلیف قانونى و شرعى دارد عمل کند بى کوچکترین توهین . و ما همه باید بدانیم که مجرمى که بالاترین جرم را دارد و به سوى چوبه دار مى رود جز اجراى حد شرعى احدى حق آزار او را لفظا و عملا ندارد و مرتکب خود ظالم است و مستحق کیفر.

ج _ از امور لازم التذکر راجع به نطق هاى قبل از دستور است . چه بسا که ناطق احیانا گمان کند بى قید و شرط و بى تعهد و تکلیف باید هر چه بخواهد بگوید و به هر کس ، چه حاضر جلسه و چه غایب مى تواند به اصطلاح حمله کند و میزانى الهى و شرعى و اخلاقى در کار نیست و مسؤولیتى حتى شرعى ندارد. و گاهى بعضى نطق ها موجب تأسف بسیار و تأثر است و چه بسا که اهانت به یک مسلمان و مؤمن را به حد اعلى مى کشاند و حیثیات انسان هارا لکه دار مى کند و گاهى ارقام و اقلام بسیار از گوشه و کنار اعم از صحیح و فاسد جمع آورى مى کند و با آبروى دولت و اشخاص بلکه مجلس بازى مى کند و مجلس شوراى اسلامى را بى توجه همچون مجلس طاغوت مى نماید و مورد تاخت و تاز اعراض مسلمانان در سراسرکشور قرار مى دهد. آقایان مى دانند مجلس اسلامى که حاصل سال هاى دراز رنج و زحمت و خون هاى محترم صدها هزار شهید و جانباز است براى تحقق احکام نورانى اسلام و تحول از رژیم طاغوت به رژیم الهى اسلامى است . نمایندگان آن باید از اخلاق اسلامى بالا و والایى برخوردار باشند و خداى بزرگ را حاضر و ناظر بر اعمال و گفتار خود بدانند و از رفتار و گفتار رژیم هاى طاغوتى احتراز نمایند و اگر خداى نخواسته کسى از حدود شرعى چه در نطق هاى قبل از دستور و چه در مذاکرات و محاورات دیگر خارج شد، وظیفه فریضه بزرگ نهى از منکر را فراموش نکنند که خداى نخواسته حق و عرض و حیثیت مردم در مکانى که حافظ مصالح اسلام و مسلمین و مردم کشور است ضایع نگردد بلکه وکلاى محترم در برخوردها و نطق ها که در همه جا منتشر مى شود آموزنده اخلاق کریم انسانى و اسلامى باشند و مردم را به کیفیت سالم برخورد با یکدیگر آشنا سازند که این خود یک خدمت بزرگ به اسلام و مسلمین و بشریت است .

اینجانب با

ص: 8

اینکه میل نداشتم این مسائل را به طور سرباز عرض نمایم لکن علاوه بر آنکه احساس تکلیف شرعى نمودم اکیدا علاقه مندم که قداست مجلس معظم و وکلاى محترم محفوظ باشد تا الگوئى باشند براى مجلس هاى جهان و مجالس آتیه ایران.

این نکته نیز قابل ذکر است که اگر در مجلسى به کسى که حاضر نیست و راه به مجلس ندارد که از خود دفاع نماید حمله اى شد، به او اجازه داده شود یا در مجلس از خود دفاع کند و اگر قانونا اشکالى در این عمل مى بینند، رادیو تلویزیون و مطبوعات این وظیفه سنگین را به دوش کشند تا حق مظلومى ضایع نشود و شخصیتى بى دلیل خرد نگردد و راهگشاى این امر خود نمایندگان و رئیس محترم مجلس هستند که با تعهدى که دارند و مسوولیتى که بر دوش آنهاست این حق را به اشخاص غایب بدهند تا به وسیله مجلس که نگهدار مصالح کشور و ملت است حقى ضایع نشود و انسانى مظلوم نگردد و اگر به کسى ، چه از دولتى ها یا دیگران تهمتى زده شد حق شکایت به قوه قضائیه را دارد تا رسیدگى شود و مجرم تعقیب و تعزیر شود و اگر به یک وزارتخانه یا بنگاه تهمت زده شد حق دفاع با وزیر و رئیس بنگاه است و حق شکایت دارند و قوه قضائیه تعقیب خواهد کرد. و بالجمله با هر ترتیب ممکن باید از این اعمال غیراسلامى جلوگیرى شود. البته این بدان معنا نیست که مجلس از حق قانونى و شرعى خود دست بردارد بلکه نمایندگان محترم در محدوده قانون و شرع آزاد و مختارند و هیچ کس نمى تواند از حقوق قانونى آنان جلوگیرى نماید.

د _ امروز مسأله اصلى کشور چنانکه معلوم است جنگ است ، دفاع از اسلام و کشور اسلامى است ، در حالى که هر تیرى از هر طرف رها شود به سوى ایران و به جرم اسلامى بودن آن است و هر صدائى از هر گوشه جهان از هر حلقوم و از هر موج رادیوئى براى منطقه بلند شود، در رأس برنامه هایشان تضعیف و توهین و تحقیر ایران است و آنچه در کشور ما مى گذرد به طور معکوس در سراسر دنیا منعکس مى شود. سازمان هاى به اصطلاح حقوق بشر و شوراى امنیت و عفو بین الملل و دیگران هم خود را صرف محکوم نمودن اسلام و ایران نموده اند. مدعیان صلح طلبى و انسان دوستى با تمام توان سعى در افروختن آتش فتنه و جنگ در همه جا بخصوص در ایران مى نمایند و با اسلحه هاى کشنده و بمب هاى آتشزا و شیمیایى به دشمنان اسلام کمک بیدریغ مى کنند. و هزاران شکر خداى متعال را که با دست عنایت خود تحملى در این ملت عظیم الشان ایجاد فرموده که همه اقشار آن به هم پیوسته و ید واحده شده اند و با اتکال به قدرت الهى در مقابل همه ایستاده و از این هیاهوها و چنگ و دندان نشان دادن هابه خود هراس راه نمى دهند و هر روز مصمم تر و مهیاتر براى دفاع از آرمان هاى اسلامى هستند. و در این حال تکلیف و وظیفه همگان بویژه روحانیون معظم و مجلس محترم و دولت و سران قواى مسلح بسیار حساس و سنگین است ، اینان حافظان این وحدت و انسجامند و با اعمال شایسته خود مى توانند اسلام و کشور را از میان این فتنه هاى غم انگیز نجات دهند. شک نیست که مقدم بر هر چیز وحدت و انسجام خود حضرات نمایندگان و دست اندرکاران و پشتیبانى هر قشر از سایر اقشار است . امروز با وضع حاضر جهان نسبت به ایران ، اختلافات و تفرقه

ص: 9

در داخل هر قشر یا قشرى با اقشار دیگر که ناچار به اقشار ملت نیز سرایت مى کند سهم مهلکى است که اول خود و در پى آن کشور و ملت و بالاتر از همه اسلام بزرگ را به خطر نابودى مى کشاند و در عصر حاضر و وضع موجود گناهى عظیم تر و جنایتى هولناکتر از آن نخواهید یافت . حضرات علماى اعلام و ائمه جمعه کثراللّه امثالهم توجه کنند که گاه یک جمله آنان یا یک مصاحبه و خطبه ، جمهورى اسلامى را در سطح جهان زیر سؤال مى برد و در داخل فاجعه مى انگیزد و منشأ اختلاف و تفرقه مى شود و موجب تضعیف سپاه و ارتش و سایر قواى مسلح مى شود یا موجب اختلاف بین سپاه و ارتش و سایر قواى مسلح مى گردد که خداى نخواسته منتهى به از بین رفتن زحمات چندین ساله خود آقایان مى گردد و یا موجب تضعیف و دلسردى دولت خدمتگزار مى شود و با شکست خوردن دولت ، پایه هاى جمهورى اسلامى متزلزل مى شود.

حضرات وکلاى محترم دوره دوم مجلس شوراى اسلامى که در آغاز خدمت به اسلام و جمهورى اسلامى مى باشند با توجه به اوضاع کنونى کشور و فشارهاى اقتصادى و نظامى و گرفتارى فوق طاقت دولت و مخارج عظیم جنگ و پیامدهاى آن و گرفتارى آوارگان جنگ و مهمانان افغانى و عراقى که قشرهاى عظیمى هستند و خرابى هاى جنگى و فسادهاى موروث از رژیم سابق و بسیارى از مشکلات کمرشکن دیگر، لازم است به دولت کمک نمایند که مشکلات را با پشتیبانى شما نمایندگان یکى پس از دیگرى حل نماید. در عین حال که حق نظارت و حق جلوگیرى از انحرافات را دارید لکن در وضعیت کنونى مسائل را رویهم بسنجید و اگر چیزى به نظرتان ناروا بود با وضع گرفتارى هاى حاضر بسنجید و ببینید اگر شما به جاى دولت بودید با چه قدرتى مى توانستید با مشکلات موجود مقابله کنید. و بدانید که رویهمرفته دولت تاکنون به وضع خارق العاده اى خدمت کرده و نقایصى که هست مطمئنا اجتناب ناپذیر است و بالجمله لازم است همه پشتیبان هم باشید تا بر حوادث پیروز شوید و با عملکرد دولت در این مدت کوتاه و خدمت هاى ارزنده او در سراسر کشور باید گفت دولت مؤفقى بوده است . باید به او مهلت داد که تؤفیق بیشترى به دست آورد و در کمبودها و نقصان هاى موجود باید او را یارى کرد و کمک هاى فکرى و عملى نمود. کشور از همه است و با اتکأ به قدرت ازلى و با کمک همه مى توان بر هر مشکلى غلبه کرد انشأ اللّه تعالى .

ه _ از نمایندگان محترم که با تؤفیق الهى و رأى آزاد توده محروم براى خدمت به اسلام عزیز و ملت محترم مؤفق شده اند، انتظار مى رود که در تمام فعالیت ها و آرأ خود براى شکرگزارى از خداى متعال جانب حق را گرفته و ضوابط را در نظر گیرند، مثلا در اعتبارنامه ها که مورد بحث و نظر واقع مى شود، بدون ملاحظه دوستى و دشمنى و جهات سیاسى رایج در دنیا آنچه رضاى خداست و واقعیت اقتضا مى کند در نظر گیرند و گرایش هاى سیاسى را کنار گذارند و این رویه را در همه اعمال و اقوال و آرأ خود در مدت این خدمت ارزشمند ملحوظ دارند و براى رضاى مخلوق ، خداى نخواسته به سخط خالق مبتلا نشوند و در حقیقت مجریان عدل الهى باشند، و این رویه از همه کس مطلوب است و از کسانى که در جایگاه حساس واقعند مطلوب تر. و شما نمایندگان محترم مى توانید با یک رأى

ص: 10

خود خدمت ارزشمندى به خدا و خلق نمائید و بالعکس . و مى توانید یک خطر بزرگ را از کشور و اسلام رفع کنید و بالعکس حرکت در راه حق و عمل به آن خود، تفکر آزاد و ذکر خداست که موجب طمانینه است .

و _ اگر بخواهید بى خوف و هراس در مقابل باطل بایستید و از حق دفاع کنید و ابرقدرتان و سلاح هاى پیشرفته آنان و شیاطین و توطئه هاى آنان در روح شما اثر نگذارد و شما را از میدان به در نکند خود را به ساده زیستن عادت دهید و از تعلق قلب به مال و منال و جاه و مقام بپرهیزید. مردان بزرگ که خدمت هاى بزرگ براى ملت هاى خود کرده اند اکثر ساده زیست و بى علاقه به زخارف دنیا بوده اند. آنها که اسیر هواهاى پست نفسانى و حیوانى بوده و هستند براى حفظ یا رسیدن به آن تن به هر ذلت و خوارى مى دهند و در مقابل زور و قدرت هاى شیطانى خاضع و نسبت به توده هاى ضعیف ستمکار و زورگو هستند، ولى وارستگان به خلاف آنانند، چرا که بازندگانى اشرافى و مصرفى نمى توان ارزش هاى انسانى اسلامى را حفظ کرد. جوانان ایران و زنان و مردان که در زمان طاغوت با تربیت طاغوتى بار آمده بودند هرگز نتوانستند با قدرت طاغوتى مقابله کنند ولى آنگاه که به دست تواناى حق جل و علا به انسان انقلابى دور از علایق شیطانى متحول شدند آن قدرت عظیم را سرکوب کردند. دست هاى جنایتکارى که جوانان عزیز را در رژیم سابق به مراکز فساد کشاند و از انسان هاى آزاد عروسک مصرفى تراشید، انگیزه و نقشه شان این بود که هر خیانتى که در کشور واقع مى شود و هر چه به سر ملت و ذخایر ارزنده آن مى آید و هر چه زنجیرهاى استعمار به دست و پاى مردم محکمتر مى شود، در مقابل بى تفاوت باشند یا به حمایت همان رویه برخیزند. امروز هم قشر فعال در جبهه هاو پشت جبهه هاهمان طبقات محروم ساده زیست هستند و در بین آنان از آن وابستگان و دلبستگان به علایق دنیا اثرى نمى بینید. خداوند همه ما را از این قیدهاى شیطانى رها فرماید تا بتوانیم این امانت الهى را به سرمنزل مقصود برسانیم و به صاحب امانت ، حضرت مهدى موعود ارواحنالمقدمه الفدأ رد کنیم . از خداوند متعال خواستارم که نمایندگان محترم دوره اول مجلس شوراى اسلامى را که از مشکلات نهراسیدند و براى پیاده کردن احکام اسلام کوشش و تلاش نمودند سعادت و سلامت عنایت فرماید و به نمایندگان دوره دوم تؤفیق و قدرت تصمیم براى رسیدن به آرمان مقدس اسلام عنایت فرماید و عموم مسلمانان جهان را از شر ابرقدرت ها حفظ کند.

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 11

تاریخ : 63/3/9

بیانات امام خمینى در دیدار با رئیس ونمایندگان دوره هاى اول ودوم مجلس شوراى اسلامى

کلیه چیزهائى که از آن بوى اختلاف مى آید، بلا اشکال از شیطان است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

قبلاباید از تشریف آوردن آقایان تشکر کنم و کارى که از من بر مى آید و آن دعاست براى تؤفیق شما بکنم و از خداى تبارک و تعالى خواستارم که همه را مؤفق کند که در خدمت اسلام باشیم . بیشتر مسائل در این محفل هایى که بوده است و در مجلس و در سایر جاها گفته شده است و بنده یک مسأله اى را که در نظر دارم و لازم مى دانم که به همه ملت این مسأله را عرض کنم و درباره او احساس خطر مى کنم و ناراحتى دارم آن این است که ما در مسأله سابق که بعضى هاراجع به شوراى نگهبان صحبت هائى کرده بودند احساس کردیم که وظیفه هست ما مسأله را یک طورى حلش کنیم و مهم این بود که من از اختلافات که داشت پیدا مى شد خائف بودم . مع الاسف این نصیحتى که من کردم که اختلافات قطع بشود، نمى دانم چه دست هاى مرموزى در کار است که همان را موجب اختلافات قرار دادند. در چندین روز پیش یک اعلامیه آوردند اینجا که من دیدم (بدون امضا البته ) این اعلامیه بى اشکال یا از یک آدم بى عقلى صادر شده است و یا از یک آدم شیطانى یا از یک دوست نادانى یا از دشمن شیطان و او اینکه آن مطلبى را که من راجع به شوراى محترم نگهبان نوشته بودم بالایش طبع کرده بودند و در ذیلش با یک عبارت زننده اى گفته بودند که این آقایانند که فلان هستند و اسمأ اشخاص محترم و متعهد که بعضى از اینها را من در طول انقلاب مى شناسم فعالیت کردند، کتک خوردند، زجر کشیدند، حبس رفتند و با انقلاب بودند تا حالا. آن چیزى که من را نگران مى کند این است که دنبال هر مطلبى یک شیطان هم پیدا مى شود که مى خواهد آن را منحرف کند. شیطان ، خداى تبارک و تعالى را به تعبیر من تهدید کرد به اینکه من نمى گذارم که بندگان تو اطاعت تو را بکنند، وقتى خودش رانده شد، گفت که من نمى گذارم آنها دیگر نمى توانى ببینى دیگر اشخاصى را که به تو علاقه مند باشند مگر آنهائى که خالص اند. کلیه چیزهائى که در آن بوى اختلاف مى آید این بلا اشکال از شیطان است که دشمن قسم خورده است که ما را منحرف کند. من خوف این را دارم که در این ماه مبارک رمضان که ماه تهذیب نفس است و همه را خدا به ضیافت خودش دعوت کرده است ، ما با صاحب خانه کارى بکنیم که عنایتش از ما برگردد. گویندگان در مجالس ، اهل منبر، اهل علم ، خطباى جمعه ، کسانى که قبل از خطبه صحبت مى کنند بدانند که مسأله اى که بنده را ناراحت کرده است و

ص: 12

مى کند این است که در این کشور اختلاف ایجاد بشود.

آن روز من براى رفع اختلاف یک کلمه گفتم . دنبالش یک مسائلى پیش آوردند که خودش اختلاف انگیز بود. امروز من عرض مى کنم که آقایانى که در منابر در این ماه مبارک یا بعدش ، فرق نمى کند، خصوصاماه مبارک که بیشتر منبر مى روند و بیشتر صحبت مى شود بدانند که اسلام از آنها مى خواهد که با هم باشید. فرض مى کنیم که یک مقام بسیار عالى اى هم از شما گرفته شده است (فرض مى کنیم و حال اینکه نیست اینجور) این موجب این نمى شود که شما خداى تبارک و تعالى را ناراضى کنید از خودتان ، براى اینکه من حالا در این قصه پیروز نشدم (اگر اسم این پیروزى باشد) رضاى خدا را در نظر داشته باشید و خودتان را بنده خدا بدانید که هر طور پیش بیاورد آنطور را راضى هستید، همانطورى که بندگان خالص خدا، اولیاى معظم خدا اینطور بودند. هر چه براى سیدالشهدأ (به حسب روایت ) نزدیک مى شد ظهر عاشورا و جوان هایش یکى یکى از بین مى رفتند، صورتش افروخته تر مى شد براى اینکه مى دید رو به مقصد دارد مى رود. وقتى بنا شد که همه ما مى خواهیم که خدمت کنیم به این کشور، مى خواهیم که آن مسائل سابق برنگردد، مى خواهیم که اسیر نباشیم در دست مستشارهاى آمریکائى یا قلدرهاى روسى ، ما که بنا داریم اینطور باشیم ، راهش این است که ما با هم باشیم یعنى همانطورى که توده مردم ، به حسب نوع این توده مردم هستند سران مردم هم اینطور باشند.

اختلاف علما، اختلاف ملت است نه اختلاف افراد

من گاهى شاید بسیارى از اوقات خوف این را دارم و از این خوف هم گاهى ناراحتم که نبادا مردم براى خاطر ما بهشت بروند و ما جهنم و آنوقت مشرف باشند آن بهشتى ها بر ما، ما آن خجالت را چه بکنیم . آنها براى رضاى خدا عمل کردند و مى کنند و شما آقایان را به کرسى وکالت نشاندند و حالا هم باز دسته دیگر را نشاندند. آنها براى خدا کار کردند. اگر ما انحراف پیدا کنیم و بالخصوص اختلاف ایجاد کنیم ، به واسطه حرف هایمان اختلاف ایجاد کنیم ، این خوف همان معنا هست که فردا ما در عذاب باشیم و آنها در نعمت باشند و آنها به ما بگویند ما براى خاطر شما آمدیم به بهشت و شما چرا رفتید جهنم . و این خجالتى که انسان در آن روز خداى نخواسته مى کشد از آن آتش سخت تر است . مجلس گمان نکند که در یک مجلس صحبت مى کند، ائمه جمعه گمان نکنند که در یک جاى محدود صحبت مى کنند، امروز دیگر حدود برداشته شده است ، دیوارها ریخته شده است . اگر دیروز یک کسى در یک مجلسى مثلا یا در محل اقامه جماعت و جمعه صحبت مى کرد، در یک جمعیت محدودى صحبت مى شد و تمام مى شد. امروز همه مى دانید اینطور نیست ، خصوصا در ایران که مجلسش منعکس مى شود مستقیما و راجع به خطب جمعه هم منعکس مى شود و من گاهى وقت هاچیزهائى را که از رادیوى خارج مى شنوم بعدش از رادیوى خودمان مى شنوم ، آنها زودتر از ما نقل مى کنند. در یک همچو محیطى تکلیف خیلى زیاد است . انحرافات اگر پیدا بشود، این انحرافات ، انحرافات محدود نیست ،

ص: 13

انحراف نامحدود است . در داخل اگر خداى نخواسته ایجاد اختلاف بشود، منتهى به این مى شود بى شک به اینکه شکست بخورید دشمن پشت درهاى ایران ایستاده اند مراقبند آنها. تمام این هیاهوها ترس ندارد. اینها چیزى نیست ، آمریکا چه مى فرستد به کجا و چه مى فرستد به کجا، اینها، اینها صحبت است ، آنى که آنها نقشه اصلى این است که در داخل یک کارى انجام بدهند. آمریکا مى داند که عرضه این را ندارد که در ایران وارد بشود یک کارى انجام بدهد، خودش هم مى داند این را خودشان هم گفتند که ما نمى خواهیم که سربازهاى آمریکا در خلیج از بین بروند، آقایان هم گفتند این را. آنها این مسأله را ظاهر مى کنند که با هو و جنجال ما را از میدان بیرون کنند، آنها خوفى ندارد. آنى که خوف دارد این است که با این شیطنت ها ایادى آنها که باز هستند در کشور، با این شیطنت هاایجاد اختلاف کنند، دو دسته کنند، یک دسته از آن ور، یک دسته از آن ور. بین علماى بلاد اختلاف ایجاد کنند دو دسته بشوند. اختلاف علما اختلاف ملت است ، نه اختلاف افراد، اگر یک عالمى که در یک شهرى نفوذ دارد مردم چشم و گوششان به آن است با یک عالم دیگرى که آن هم نظیر اوست اختلافشان ظاهر بشود، اختلاف سلیقه را برسانند به اختلاف در جمعه ها و جماعات و در جاهاى عمومى ، این همچو نیست که اختلاف زید و عمرو است ، این یک اختلافى است که هر شهر را دو قسمت مى کند، دو بخش مى کند، یک بخش از آن ور، یک بخش به این ور و این کم کم اضافه مى شود. دشمن هاى ما هم حوصله شان خیلى زیاد است ، حالا نقشه مى کشند براى پنجاه سال دیگر. این همین طور کم کم جلو مى رود، این فساد جلو مى رود تا یک روزى که مهیا بشود کشور براى اینکه در داخل خودش یک انفجار حاصل بشود از ایادى آنها. ما از این غافل نباید باشیم .

باید چشم و گوشمان را باز کنیم که با دست خودمان اسلام را از بین نبریم

اینهائى که این اعلامیه مى دهند دیگرى را تضعیف مى کنند، آن یکى اعلامیه مى دهد به دیگرى بد مى گوید، تهمت مى زند، خیال نکنند که این ، اگر اشخاصى که هستند که سالم اند خیال نکنند که این یک خدمتى است . این یک خیانتى است به همه ملت ، به اسلام . اگر از شیاطین هستند باید ملت گوشش را باز کند چشمش را باز کند و احتمال زیاد هست که از شیاطین باشند. ما باید بعد از آنکه همه با ما دشمنند خودمان دشمن نباشیم با خودمان . دشمنى خودمان موجب مى شود که آنهائى که دشمن اصلى ما هستند بر هر دو غلبه کنند و روزگار همه را سیاه کنند. امروز اسلام در دنیا وضعى پیدا کرده است که اگر چنانچه شکست خداى نخواسته بخورد تا سال هاى طولانى دیگر نمى تواند سرش را بلند کند براى اینکه قدرت هاى بزرگ قدرت اسلام را فهمیده اند و مى دانند که این را باید از بین برد. حتى آنهایى که به اسم اسلام حکومت مى کنند در ممالک اسلامى ، آنها هم از اسلام ایران مى ترسند. اسلام ایران را یک اسلام دیگرى مى دانند و یک طور دیگر هم هست این . ما باید چشم و گوشمان را باز کنیم که خداى نخواسته با دست خودمان اسلام را از بین نبریم . با دست ملت مان اسلام آمد اینجا و شما را در دنیا آبرومند کرد و جورى شد که با تخیل اینکه یک عده اى در لبنان تهدید کردند آمریکا را،

ص: 14

تازه آمریکا دارد عقب مى نشیند. با توهم اینکه نبادا یک کسى به طور انتحارى برود چه بکند همه اش هم گردن ایران مى گذارند به خیال اینکه ایران این کارها را مى کند و حال آنکه مسلمین دنیا بیدار شدند، غیرمسلمین هم بیدار شدند یعنى آنهائى که ضعیف هستند، مستضعف بودند بیدار شدند. هر کسى در جاى خودش دیگر مى خواهد مقابله کند با اینها. آنها دور کاخ سفید را یک بساطى درست کردند و هر روز هم اضافه اش مى کنند براى اینکه از این اسلام ترسیدند و اینها مى خواهند این را نابودش کنند. آنها نمى توانند اما به دست شما خداى نخواسته ممکن است بشود. اهل منبر متوجه باشند یک کلمه راجع به انتخابات سابق و لا حق و اینکه چه شده و چه شده که اختلاف انگیز است بکنند پیش خداى تبارک و تعالى مسؤولند، اسلام از آنها مواخذه خواهد کرد. خطیب هاى در جمعه هم همین را بدانند، آنهائى که قبل از نماز جمعه خطبه مى خوانند همین را باید بدانند، علما هم که در هر جا هستند همین معنا را باید توجه کنند که ما امروز احتیاج داریم به اینکه به قول خداى تبارک و تعالى با تمام وجود عمل کنیم که مى فرماید با هم باشیم (واعتصموا بحبل اللّه ولاتفرقوا)

توجه کنید که ماه مبارک رمضان را به آداب روحى اش عمل بکنید

ماه مبارک رمضان پیش است و یکى از نعمت هایى که خدا به شما وکلا داده است این است که در ماه مبارک شعبان این مجلس افتتاح پیدا کرد و در آغاز ماه رمضان شروع به کار دارد مى کند. و این یکى از نعمت هاى بزرگ خداست که به ما عنایت فرموده است . ماه رمضان شما را دعوت کرده خداى تبارک و تعالى به مهمانى خودش . همانطور که مى بینید مهمانى خدا صوم است مثل میهمانى ماها نیست که آنجور تشریفات را داشته باشد، پرهیزدادن است از آن چیزهائى که مربوط به شهوات انسان است .

توجه بکنید که ماه مبارک را به آدابش عمل بکنید یعنى آداب روحى اش . فقط دعا نباشد، دعا به معناى واقعى اش باشد. خواندن خدا و تذکر خدا به معناى واقعى ، آن تذکرى که نفوس را مطمئن مى کند، آن ذکرى که بذکر اللّه تطمئن القلوب . یاد خدا واقعا و حاضر دیدن خدا را در همه جا. ماه مبارک را به تذکر خدا، به ذکر خدا و به رحمت هاى خدا که به شما عنایت کرده است شکرگزارى کنید و ذکر خدا را بگوئید، یاد خدا را بکنید که خدا شما را مؤفق کند به اینکه دست هایى که مى خواهند تشتت در این ملت ایجاد کنند، خدا آن دست ها را مؤفق نکند.

و از همه بالاتر این است که انسان خودش را اصلاح کند در ماه رمضان ، ما محتاج به اصلاح هستیم ، محتاج به تهذیب نفس هستیم ، تا آن دم آخر ما محتاجیم . پیغمبرها هم محتاجند. انبیأ بزرگ هم محتاجند منتها آنها احتیاج خودشان را فهمیده اند و دنبالش عمل کرده اند و ما از باب اینکه حجاب داریم نتوانستیم بفهمیم و به تکالیف خودمان عمل نکردیم . امیدوارم که انشأ اللّه این ماه مبارک رمضان به همه شما مبارک باشد. و مبارک بودن به این است که بنابراین بگذارید که به تکالیف خدا عمل کنید. در این ماه مبارک دعا کنید که خداى تبارک و تعالى شما را مؤفق کند به اینکه در این

ص: 15

خدمتى که متکفل او هستید، مطابق رضاى او عمل کنید. از خدا بخواهید که ما را از عنایت خودش محروم نفرماید. و این ضیافت خدا را قدر بدانید. این ضیافت خیلى لطافت و ظرافت دارد، این را باید قدر بدانیم ما. این ادعیه اى که وارد شده است در ماه مبارک رمضان و در ماه شعبان اینها راهبر ماست به مقصد، به تعبیر شیخ ما رحمة اللّه قرآن صاعد است . ادعیه را ایشان تعبیر مى کرد به اینکه ، قرآن نازل است و این ، قرآن صاعد. در هر صورت ظرایفى در این ادعیه مبارکه هست که سابقه ندارد. اینها را توجه به آن بکنید، انسان را این ادعیه مى تواند حرکت بدهد. ماه مبارک مى تواند که انسان را مؤفق به بسیارى از امور بکند. ماه مبارک مى تواند انسان را طورى بکند که تا ماه مبارک دیگر یا تا آخر دیگر کنترل بشود و تخطى از آنکه رضاى خداست نکند. من امیدوارم که همه ما مؤفق بشویم به اینکه این ماه مبارک را با ذکر خدا و توجه به خداى تبارک و تعالى به پایان برسانیم که خداى تبارک و تعالى در عید رمضان به ما عیدى عنایت کند و آن استقلال تام ما، آزادى تام ما بیمه شده و جمهورى اسلامى بیمه شده .

خدایا! ما بندگان ضعیف هستیم ، ما بندگانى هستیم که هیچ نداریم ، ما هیچیم و هر چه هست توئى . ما اگر چنانچه خلاف مى کنیم نادانیم . تو بر ما ببخش . تو ما را به این ماه مبارک رمضان وارد کن به طورى که با رضاى تو وارد بشویم در او. خدایا! تو ما را لیاقت بده که در این مهمانى که از ما کردى به طور شایسته وارد بشویم . خدایا! این ایران که از همه اطراف به او هجوم شده است ، براى اسلام ، این ایران را تو تقویت کن .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 16

تاریخ : 63/3/12

استفتأ جمعى از مؤمنین از محضر امام خمینى پیرامون صرف وجوه شرعیه و سهمین در تبلیغات انتخاباتى

بسمه تعالى

بعضى ها نقل مى کنند که حضرتعالى اجازه فرموده اید از سهم مبارک امام علیه السلام در راه تبلیغات انتخاباتى صرف نمایند، آیا این واقعیت دارد؟

بسمه تعالى

پاسخ امام خمینى :

این موضوع به هیچ وجه صحت ندارد. در صورتى که کسى خداى ناکرده از سهمین و وجوه شرعیه در اینگونه امور خرج کرده است باید برگرداند.

ص: 17

تاریخ : 12/3/63

بیانات امام خمینى در جمع رؤساى جمهورى ، مجلس شوراى اسلامى و دیوان عالى کشور و مسؤولان لشکرى و کشورى به مناسبت عید سعید فطر

زیربار ظلم رفتن ، مثل ظلم کردن ، از ناحیه عدم تزکیه است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

امیدوارم خداى تبارک و تعالى این عید سعید را به همه مسلمین و به کشور ما و ملت ما مبارک کند و امیدوارم که با عنایت خودش با ما رفتار کند. ما مهمان هاى خوبى نبودیم براى خداى تبارک و تعالى . ما را دعوت کرد به ضیافت ، او میزبان بزرگ و ما میهمانان هیچ . چه بگوییم در مقابل این نعمت بزرگ الهى که ملت ها را دعوت کرده است به ضیافت اللّه ، ضیافت اللّه با همه ى اسمأ و ما چگونه شکر این نعمت را بجا بیاوریم ، ما که خودمان را مى شناسیم که هیچ نیستیم و هر چه هست ، اوست ، لکن او عنایات خاصه خودش را مبذول مى کند و ما را میهمان و خودش را میزبان ما قرار مى دهد. یا ما را بالا برده است تا آن حدى که این لیاقت را داشته باشیم با عنایات او، یا عنایت خودش را متنزل کرده است ، همان طورى که قرآن را متنزل کرده است در ماه رمضان . قرآن نازله اى است که پس از عبور از حجاب هاى نور، وارد شده است در ماه مبارک رمضان ، آن هم بر قلب مبارک رسول خدا و از آن جا باز متنزل شده است تا رسیده است به آن جایى که با زبان گفته مى شود، حالا کیفیت نزول قرآن خود یک مسأله مهم است و کیفیت گرفتن قرآن از وحى الهى و از ملکى که مأمور این کار است ، آن هم یک بحث مهم است که ما دستمان از آن کوتاه است . لکن آنى که ما از خودمان اطلاع داریم ، ما مهمان هاى خوبى نیستیم براى خدا. اگر میهمان هاى خدا از قبیل رسول خدا و ائمه هدى هستند، ما چه بگوییم . و آن میزبانى اى که از آنها مى کند، دست ما از آن کوتاه است . لکن ما متکى هستیم به لطف او و ما متکى هستیم به عنایات او و ما در ماه رمضان هر چه قصور کرده باشیم ، تقصیر کرده باشیم ، در این روز مبارک از او عیدى مى خواهیم ، او به فضل خودش با ما رفتار کند، نه به عدلش .

امیدوارم که خداوند این ملت که مهیا شده است براى این که خدمت کند به مسلمین و اسلام ، این را تؤفیق بدهد که بتواند از عهده این خدمت بزرگ برآید، خدمت به اسلام و خدمت به بندگان خدا. بندگان خدا امروز گرفتارند در دست آنهایى که بر آنها سرپرستى مى کنند غاصبانه . ملت ها همه گرفتار چنگال این قدرت هاهستند که خودشان را مصلح مى دانند، صلاح جو مى دانند، با اصلاح حرف مى زنند. چه بکنیم ما با این وضعى که در دنیا امروز هست ؟ وضعى که قدرت هاى بزرگ دارند با بشر و

ص: 18

بدتر از او، وضع انفعالى که حکومت ها دارند.

مصیبت براى مسلمین این است که گرفتار یک همچو حکومت هایى هستند که همه اش انفعالى ، وضع انفعالى دارند و براى عالم مصیبت این است که کسانى با ادعاى صلح دوستى و به ادعاى طرفدارى از توده ها به همه مردم ظلم مى کنند. آنها که خودشان را طرفدار حضرت مسیح جا زدند و ادعا مى کنند که حضرت مسیح فرموده است که : اگر چنانچه کسى به شما سیلى زد آن طرف صورتتان را بگیرید تا سیلى بزند، گرچه این دروغ است ، حضرت مسیح ، پیغمبر بزرگ خدا یک همچو حرف غیرصحیح را نخواهد زد. اگر به مسیح مجال داده بودند، همان طورى که موسى با قوم خودش با فراعنه عمل کرده بود، آن هم عمل مى کرد. لکن مجال نداشت . مع الاسف اینهایى که مى گویند ما طرفدار مسیح هستیم از آنهایى که کمونیست هستند و اصلا به خدایش اعتقاد ندارند، اینها بدتر مى کنند. که یعنى دیگر نمى شود گفت این از او بدتر، او از او بدتر، همه از هم بدتر. آنها به مسیح این نسبت را دادند آن هم دروغ ، لکن خودشان که مى گویند ما طرفدار همچو ایده اى هستیم ، ببینید چه سیلى ها به مردم مى زنند. مردم چطور گرفتار اینها هستند. آنها از آن طرف ، از این طرف هم مسلمان ها که ملت هایشان تحت سلطه و دولت منفعل از این قدرت هاى بزرگ . اگر همین ماه مبارک رمضان را مسلمین خودشان را به طور جمعى به ضیافت خدا وارد کرده بودند و تزکیه کرده بودند، تصفیه کرده بودند خودشان را، ممکن نبود زیر بار ظلم بروند. زیر بار ظلم رفتن مثل ظالم ظلم کردن ، هر دوش از ناحیه عدم تزکیه است ، قدافلح من تزکى ، در نماز عید، این سوره را مستحب است بخوانند. امر به تزکیه و ذکراللّه ، ذکر اسم اللّه : قدافلح من تزکى و ذکر اسم ربه فصلى . تزکیه ، ذکر اسم اللّه و صلوه ، اینها مراتبى است ، اگر ما به این رسیده بودیم ، نه حال انفعالى پیدا مى کردیم براى پذیرش ظلم و نه ظالم بودیم . همه از این است که تزکیه نشدیم . دولت هاتزکیه نشدند و نخواهند شد مگر خدا عنایت کند و ظالمند. ملت هایى هم که تزکیه نشده اند، بار ظلم را به دوش مى گیرند. عذر ندارند ملت ها در مقابل پذیرش ظلم ، ایران این عذر را از آنها منقطع کرد. آن قدرتى را که ایران شکست ، در آنها نیست ، در بین حکومت هاى دیگر نیست ، لکن مردم اول متحول روحى شدند و بعد هم آن کردند که دنیا دید. و این کشورى که الان در دست شما آقایان است ، کشورى است که با تحول روحى یک همچو مسأله را پیش آورد، لکن حفظ این تحول اهمیتش بیشتر از اصل تحول است . باید همه کوشش کنند در حفظ این تحول . این جوان شما که آنها مى خواستند بکشندشان به مراکز فساد و آنها را از خود بیخود کنند تا حکومت کنند، این جوان ها را خداى تبارک و تعالى تؤفیق داد از آن جا درآمدند به سنگرها رفتند، از آن مفاسد خودشان را خلاص کردند و به معابد رفتند، یعنى ، همان سنگرهایى که معابد الهى است .

آنهایى که به ما اشکال مى کنند که شما چرا سازش نمى کنید با این قدرت هاى فاسد، آنها از باب این که همه چیز را با چشم مادى ملاحظه مى کنند، با چشم طبیعى حل و فصل اشیأ را مى کنند. آنها نمى دانند که انبیاى خدا چه رویه اى داشتند، با ظالم چطور برخورد مى کردند، یا مى دانند و خودشان را

ص: 19

به کورى و کرى زدند. سازش با ظالم ، ظلم بر مظلومین است ، سازش با ابرقدرت ها، ظلم بر بشر است . آنهایى که به ما مى گویند سازش کنید، آنها یا جاهل هستند یا مزدور. سازش با ظالم ، یعنى ، این که دست ظالم را باز کن تا ظلم کند. این خلاف رأى تمام انبیاست . انبیاى عظام ، تا آن جا که توانستند جدیت کردند که ظلم را از این بشر ظالم بزدایند، به موعظه ، به نصیحت ، به امر به معروف ، به نهى از منکر، به انزلنا الحدید و فیه باس شدید، آخر الدوأ الکى . بعد از آنکه موعظه نشد، نصیحت نشد، آخر دوا این است که داغش کنند. شمشیر، آخر دواست .

هر چه مفاسد در دنیا بر بشر وارد مى شود از فساد خود آدم و حکومت هاست

در عین حالى که کشور اسلام ، کشور اسلامى ایران و مسؤولین این کشور دائما این مطلب را گوشزد مى کنند که ما با این دولت هاى اسلامى مى خواهیم دوست باشیم ، دست اخوت به هم بدهیم ، با ملت مى خواهیم همراه باشیم ، همقدم باشیم و اگر این طور بشود دیگر ظلمى در این ممالک اسلامى از طرف قدرت هاى بزرگ نخواهد شد، لکن حکومت ها تزکیه نشده اند، حکومت ها وارد به صیام نشده اند، وارد به ضیافت اللّه نشده اند. دامن مى زنند به جنگ و به این که جنگ را توسعه بدهند. نمى دانند که توسعه این جنگ ، خانه خرابى براى آنهاست . آن که با یک زندگى متوسط ساخته است ، از جنگ نمى ترسد. پاسدارهاى ما که یک زندگى عادى هم کمتر دارند، از جنگ نمى ترسند. ارتشى ما که یک زندگى عادى دارد، از جنگ نمى ترسد. جنگ به او ضررى نمى زند. آنهایى که داراى کاخ ها و بساط هستند آنها باید بترسند، ضرر به آنها مى رسد. ما مهیا کردیم خودمان را براى این که برویم دنبال رفع ظلم ، تا آن جا که مى توانیم با نصیحت ، با دست دوستى ، با محبت با این اشخاصى که در همسایه ما هستند از این کشورهاى اسلامى ، با مودت ، با دوستى ، دائما این مسؤول ما مسؤولین ما این حرف را مى زنند، لکن آنها از باب این که وارد به ضیافت اللّه نشده اند على قلوبهم حجاب "صم بکم عمى فهم لایعقلون با دست خودشان ، خودشان را فانى مى کنند. تمام مفاسد از خود آدم است . از نفس انسانى است ، از جاى دیگر به ما چیزى نمى رسد، هر چى مى رسد از ماست _ انما هى اعمالکم ترد الیکم همه چیزهایى است که از خود ما هست ، چه مفاسدى که در دنیا بر بشر وارد مى شود، از فساد خود آدم است ، فساد حکومت هاست ، نفس خبیثه است و چیزهایى که در آن عالم به ما مى رسد، آنها هم از خود ماست .

بهشت را اعمال شما آباد مى کند و جهنم را هم اعمال ما مى افروزد. ما الان در صراط هستیم ، همان صراطى که یک طرفش دنیاست ، یک طرفش عاقبت . و ما الان در صراط داریم حرکت مى کنیم . این پرده که برداشته شد، آن وقت صراط جهنم که از متن جهنم مى گذرد، یعنى ، آتش دورش را گرفته ، این از وسط این جا مى گذرد، باید از این جا عبور کنید. دنیا همین جور است . فساد که همان آتش است

ص: 20

بر شما احاطه کرده ، باید از همین بین فساد عبور کنید، به طورى که سالم عبور کنید. انبیا عبور مى کنند، جز ناوهى خامده ، آنها آتش خاموش است برایشان ، همان طور که براى حضرت ابراهیم در این جا خاموش بود، سرد بود، آنها آتش خاموش است . مؤمنین هم با سلامت مى گذرند، آتش خاموش نیست اما آتش به آنها ضرر نمى زند. انعکاس همین دنیاست ، یک چیز دیگرى نیست ، همین است که این جاست ، همه چیزهایى که در آن عالم واقع مى شود عکس العمل همین چیزهایى است که در این عالم است . الان صراط ما در صراط هستیم و الان صراط در متن جهنم است و الان صراط براى انبیاى بزرگ و اولیاى بزرگ خاموش است . جهنم خاموش است و الان براى مؤمنین سالم است و براى دیگران محیطه بالکافرین ، و ان جهنم لمحیطه بالکافرین ، این الان احاطه دارد نه سیحیط الان محیط است ، منتها نمى توانیم حالا ادراک کنیم . این چشم بسته است الان ، آن حجاب است . حجاب که برداشته شد، آن که اهل جهنم است مى بیند توى جهنم است . حجاب که برداشته شد، آن که اهل بهشت است مى بیند در بهشت است ، برزخ هم براى او بهشت است . برزخ هم براى آن طرف دیگر جهنم است .القبر اما حفره من حفر النیران او روضه من ریاض الجنه .

چشم از این جا برداشته شد یک ورق دیگرى پیش مى آید، آن ورقى که یک وقتى پیش آمد، دیگر کار گذشته است ، ما امروز باید فکرش را بکنیم .

ما هیچ روزى به عراق حمله نکردیم و الان هم در حال دفاع هستیم

اگر تهذیب نفس باشد، نه از جنگ مى ترسد کسى ، نه از صلح هیچ ابا دارد، از هیچى باک ندارد. اما وقتى تهذیب نفس نیست ، مى گوید: اگر جنگ نکنیم ، شاید آن طرف ما چه بکند. این جنگ افروزى هایى که الان مى بینید در منطقه دارد مى شود، روى همین معناست ، روى هواى نفس است ، هواى نفس وادار مى کند که به یک کشورى حمله کنند. هواى نفس وادار مى کند که منطقه را به آتش بکشند و انسان مى سوزد در این هواى نفس خودش ، در همین عالم هم مى سوزد. و ما حالا هم به همه ى کشورهاى منطقه نصیحت مى کنیم ، نصیحت بر همه ، همه باید نصیحت کنند هم را. نصیحت مى کنیم که از این جانور دست بردارید، این آدم شدنى نیست . این صدام محال است که آدم بشود. از این دست بردارید، خودتان را مبتلا نکنید به آن چیزى که نباید مبتلا بشوید. ما نصیحت مى کنیم ، ما خیرخواه شما هستیم . ما هیچ روزى به عراق حمله نکردیم ، الان هم ما در حال دفاع هستیم . یک روز اگر مهلت بدهیم ، ایران را به هم مى زند. ما الان در حال دفاع هستیم از خودمان و از ملت عراق . ملت عراق با ما دو تا نیستند، برادر ما هستند. ما در حال دفاع هستیم از یک ملتى که گرفتار شده ، ارتشش گرفتار است ، ادارى اش گرفتار است ، همه چیزش گرفتار یک حزب جهنمى است .

این اخبارى که از آن جا مى آید، انسان را مى لرزاند که اینها چه گرفتارى دارند. واسف در این

ص: 21

است که در بین همه کشورها، یک منحرفى با یک دستارى سرش و یک تحت الحنک ، در بین جماعت مسلمین اینها هستند و دامن مى زنند به این امور، یعنى ، اسلام را با آن دشمنند، آن آخوندهاى دربارى بدتر براى این که اگر اسلام بیاید، آخوند دربارى بدتر لطمه مى بیند تا آن ارتشى ، آنها به صلاح نزدیکترند. این طایفه اند که اگر فاسد شدند، عالم را فاسد مى کنند.

باید کوشش کنیم این تحولى که در ایران پیدا شده است ، ادامه پیدا کند

و ما باید کوشش کنیم که انشأ اللّه این چیزى که در ایران پیدا شده است ، ادامه پیدا کند، و این تحولى که در جوان هاى ما پیدا شده است در همه ما پیدا بشود. من وقتى فکر این پاسدارها را، این ژاندارمرى را، این ارتش را که در آن گرماى شدید خوزستان دارند براى اسلام خدمت مى کنند، واقعا از خودم خجالت مى کشم که ما چه هستیم و آنها چه هستند، ماها چکاره ایم و آنها چکاره اند. آنها تهذیب شدند تا اندازه اى البته و ما ماندیم در این صف نعال . و از خدا مى خواهیم که با ما با لطف و عنایات خودش رفتار کند، به ما رحم کند و ما را از این گردابى که در آن مبتلا هستیم و آن گرداب خودمان هست ، اعمال خودمان هست ، ما را نجات بدهد. خداوند انشأ اللّه به همه شما تؤفیق بدهد که براى این ملت خدمت بکنید. به ملت تؤفیق بدهد که براى این دولت خدمت بکند. به همه ما تؤفیق بدهد که براى اسلام خدمت کنیم و همت ما رفع ظلم از مظلومین و قطع ید مستکبرین باشد.

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 22

تاریخ : 11/4/63

پیام تسلیت امام خمینى به آیت اللّه خوئى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

حضرت آیت اللّه خوئى دامت برکاته

با تأسف و تاثر، مصیبت وارده بر جناب عالى و فامیل محترم را تسلیت عرض مى کنم و از خداوند تعالى براى آن مرحوم محترم مغفرت و براى جناب عالى و بازماندگان او صبر جمیل و اجر جزیل مسالت مى نمایم و از خداوند تعالى عاجزانه مى خواهم که دشمنان اسلام و دشمنان حوزه هاى مقدس علمیه را به سزاى خودشان برساند و در دنیا و آخرت آنان را روسیاه فرماید و مجد حوزه علمیه مبارکه نجف اشرف و سایر اعتاب مقدسه را با نابودى حزب عفلقى بعث عراق خذلهم اللّه تعالى به حال اول برگرداند و علماى اسلام و ملت شریف عراق را از چنگال صدام و صدامیان نجات مرحمت فرماید. و از جناب عالى و سایر علما و فضلاى نجف و اهالى محترم عراق خواهانم که براى پیروزى لشکر اسلام بر فریب خوردگان لشکر کفر عفلقى ، تحت قبه هاى نورانى ائمه اطهار علیهم السلام خصوصا سید اولیأ سلام اللّه علیه دعا فرمایند.

والسلام علیکم و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 23

63/4/23

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام آشتیانی

بسمه تعالى

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ على اکبر آشتیانى دامت افاضاته

بدین وسیله جناب عالى به سمت ریاست اداره عقیدتى سیاسى ژاندارمرى جمهورى اسلامى منصوب مى شوید که انشأ اللّه تعالى بر طبق موازین مقرر و هماهنگ با اداره عقیدتى سیاسى ارتش و شهربانى نیازمندى ها را برطرف نموده و وظایف محوله را به نحو احسن انجام دهید. بدیهى است تمام اعضاى ژاندارمرى با شما همکارى و هماهنگى لازم را خواهند نمود. از خداى تعالى مؤفقیت آن جناب را مسألت دارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 24

پاسخ امام خمینى به نامه سرپرست بنیاد مستضعفان در مورد از اراضى شهرى و دارایى هاى خاندان پهلوى جهت تأمین مسکن براى افراد محروم و بى سرپناه

بسمه تعالى

آنچه مربوط به خاندان پهلوى و عمال آنهاست ، مجازید.

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 25

تاریخ : 63/5/18

بیانات امام خمینى در دیدار با رئیس جمهور، رئیس دیوان عالى کشور، نخست وزیر، اعضاى هیأت دولت و گروه کثیرى از مسؤولین لشکرى و کشورى به مناسبت میلاد امام رضا(علیه السلام)

از صدر اسلام تا آخر نگذاشتند که یک حکومت دلخواه اسلام به وجود بیاید

بسم اللّه الرحمن الرحیم

متقابلا این عید سعید را بر همه آقایان و همه ملت بزرگ ایران و همه مسلمانان جهان بلکه همه مستضعفان تبریک عرض مى کنم و از خداى تبارک و تعالى مى خواهم که به برکت این عید مبارک ، برکاتش را بر مسلمین بفرستد و مسلمین را بیدار کند و دست ستمکاران را از بلاد مسلمین کوتاه بفرماید. من بسیارى از اوقات از دو امر متأسفم که یکى اش از دیگرى بیشتر تأسف دارد. یکى این که در تمام دوره از صدر اسلام ، نبوت ، تا آخر نگذاشتند که یک حکومت دلخواه اسلام وجود پیدا بکند. زمان رسول اللّه صلى اللّه علیه و آله و سلم آن همه گرفتارى و جنگ هاو آن مخالفت ها بود و نشد که حکومت به طور دلخواهى که ایشان مى خواهند، متحقق بشود. در زمان سایر ائمه علیهم السلام ، ائمه علیهم السلام هم ، حتى زمان حضرت امیر که مواجه بود با آن جنگ هاى داخلى و آن منافق هایى که از کفار بدتر هستند و نگذاشتند حکومت شکل بگیرد به طورى که دلخواه باشد. اگر گذاشته بودند، مهلت داده بودند، ولو در یک دوره کوتاهى حکومت تحقق پیدا کرده بود، آن الگویى که آنها به عالم نشان مى دادند، براى بشر تا آخر یک درس بزرگى بود و ما باید متأسف باشیم براى این امر که محروم شدیم از یک همچو برکت بزرگى .

ما باید متأسف باشیم که از قرآن دستمان کوتاه است

و امر دوم که باز نگذاشتند و نشد که ائمه ما علیهم السلام آن طورى که مى خواستند بروز بدهند حقایق را، این هم بسیار مورد تأسف است ، تأسف این از تأسف او بالاتر است ، این چه علمى بوده است که نزدیک وفات ، حضرت رسول (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) بیخ گوشى به حضرت امیر (علیه السلام) فرموده است و ایشان به حسب روایت مى فرماید که هزار باب از علم (یاهزارعلم ، هر کدام چه ) براى من حاصل شد. این علم معمولى که دست ما هست ، دست فقها هست ، دست فلاسفه هست ، دست عرفا هست ، این نیست . آن چه بوده است که حضرت امیر مى گوید که من علم جم دارم ، «هیهنا علوم جمه» لکن حمله نیست ،

ص: 26

این علم فقه نبوده ، علم فقه را تعلیم کرده اند، هیچ در او قصورى نشده است ، این فلسفه و این چیزهایى که دست ماهاست اینها هم نبوده است و این مورد تأسف است که مهلت ندادند به اینها، نشد. در آنوقت حمله اى که آنها مى خواستند نبود و آن علوم با خود آنها به ملأاعلى رفت و ما باید تا آخر دنیا تأسف از این بخوریم که از آن هیچ بهره نداریم و او بلااشکال از این علوم رسمى که دست بشر است و دست مسلمین است ، از اینها خارج است ، براى این که اینها حمله داشتند، آن که حمله نداشته است ، آنکه مورد تأسف خود ائمه علیهم السلام بوده است که پیدا نکردند کسانى را که به آنها تعلیم بدهند آن علوم را و قرآن که مخزن همه علوم است ، نشد که آنها تفسیر کنند و آن معارف که در قرآن هست آنها بیان کنند براى ما. اینها از تأسف هایى است که ما باید در گور ببریم . قرآن الان در حجاب است ، مستور است این قرآن . بعضى آیات قرآن است که گرچه بشر یا فلاسفه یا عرفا تا یک حدودى در موردش صحبت کردند، لکن آنکه باید باشد، نشده است و نمى شود. قرآن هم براى من خوطب به امده است . انما یعرف القرآن من خوطب به اگر مقصود معانى عرفیه بود، که مردم همه مى فهمند معانى عرفیه را، این چى بوده است ؟ و ما باید تا آخر متأسف باشیم . حضرت رضا سلام اللّه علیه که با آن نیرنگ ایشان را بردند، الزاما بردند به آن جا و خواستند ایشان را چه بکنند، معلوم بود که از اول بنابراین نیست ، نگذاشتند که اینها یک حکومتى به دستشان بیاید، یک مجالى به دستشان بیاید که لااقل تعلیمات را بکنند. براى حضرت صادق (علیه السلام) هم که مجال بود براى این که علم فقه را باید توسعه بدهند و بیان کنند و بعضى از مسائل البته غیرفقهى هم بوده است ، لکن سرگرمى ایشان به آن علومى که نمى شد که معطل بماند و علم شریعت بود، این هم باز نگذاشتند، نشد. حمله هم نداشتند، حمله فقه بود، اما حمله آن علوم نبود.

بنابراین ، ما باید در این امور متأسف باشیم که از قرآن دستمان کوتاه است . این تفسیرهایى که بر قرآن نوشته شده است از اول تا حالا، اینها تفسیر قرآن نیستند، اینها البته یک ترجمه هایى ، یک بویى از قرآن بعضى شان دارند، والا تفسیر این نیست . در هر صورت اناللّه واناالیه راجعون ، آن که از دست ما رفت ، حکومت عدل الهى هم که تحقق پیدا نکرد که ما بفهمیم باید چه بکنیم .

این که ایران را مى کوبند، به ایران خیلى کار ندارند، به اسلام کار دارند

حالا هم که خداى تبارک و تعالى تؤفیق به این ملت داد و دست عنایتى به سر اینها کشید، مى بینید که با این حکومت چه مى کنند. مجال نمى دهند که عرضه بکنند دست اندرکاران ما اسلام را. هر مطلبى که در عالم واقع مى شود، یک فسادى واقع مى شود، دست ایرانى ها در آن هست و دست حکومت ایران در آن هست ! این تبلیغات است دیگر. در بحراحمر یک چیزى واقع مى شود، در کانال سوئز یک

ص: 27

چیزى واقع مى شود، این ایرانى هایند که این کار را مى کنند البته این تبلیغات سوء یک جهت ، ولو برخلاف هست ، لکن یک جهت حسن هم دارد و آن این است که دنیا مى فهمد که یک قصه اى در ایران هست . در شب و روز تبلیغات بر ضد ایران و اسلام و اینها هست . اینکه اسلام را این طور، ایران را این طور مى کوبند، اینها به ایران خیلى کار ندارند، به اسلام کار دارند. مى دانند که اگر این چیزى که ایران مى خواهد تحقق پیدا بکند، دست آنها از همه منافعشان در همه جا کوتاه مى شود. شما ملاحظه مى کنید امروز با همه این سختى ها و گرفتارى هایى که براى ایران پیش آمده است و یک دل و یک جهت دنیا برخلاف اسلام هست ، و به اندازه انگشتان دست ، ما در دنیا همراه نداریم ، مع ذلک ببینید جلوه اسلام تا کاخ هاى کرملین هم کشیده شده است ، تا کاخ هاى سفید هم کشیده شده است ، در آمریکاى لاتین هم رفته است ، آفریقا هم رفته است ، مصر هم رفته است ، ملزم کرده آنها را به این که اظهار اسلام بکنند. ما مى دانیم که آنها به اسلام اعتقاد ندارند، بلکه مخالفند، لکن این جلوه اى که از ایران منعکس شد به خارج ، آنها هم که به اسلام اعتقاد ندارند حالا مى گویند اسلام باید باشد، حدود اسلامى باید باشد. این ، برکت این جلوه اى است که از ایران شده است ، نه این که آنها مسلمان شده اند حالا. ادبه العصا، حتى صدام هم مى گوید، نماز مى خواند، حالا نماز غلطى خواند. همه زاهد و عابد و مسلمان شده اند و این ، یک مسأله است ، دست کم نباید این را گرفت . این یک مسأله اى است که به ما نوید مى دهد که انشأ اللّه این نور الهى توسعه پیدا مى کند و نصرت خداى تبارک و تعالى دنبال این که شما، ملت ایران مى خواهد نصرت خدا را بکند، دنبال این نصرت خدا هست ، وعده کرده خدا، لکن ما باید فکر این باشیم که ما نصرت اسلام را بکنیم ، نصرت خدا را بکنیم . ما در فکر این باشیم که براى خدا کار بکنیم و نصرت دین خدا بکنیم . اگر ما این کار را انجام دادیم ، وعده خدا بلااشکال تحقق پیدا مى کند و نصرت او هم دنبال این هست . خوب ! در این جنجال عظیم دنیا بر ضد ما، تکلیف ما چى است ؟

این که من همیشه عرض مى کنم که همه آقایان در هر جا هستند، چه علماى بلاد بلاد ایران و چه ائمه جمعه و جماعات و چه مجلس محترم شوراى اسلامى و چه دولتمردان ، آنها همه دست به دست هم بدهند تا این که این بار را بتوانند به مقصد برسانند، براى این است که یک گله هایى از هم دارند، یک نقایصى مى بینند، البته تذکرش خوب است ، اماهاى و هوى خوب نیست ، انتقامجویى خوب نیست . باید ما در فکر اسلام باشیم . اگر در فکر خودمان هم هستیم ، اگر فکر منافع خودمان هم هستیم ، باید فکر اسلام باشیم که اسلام منافع ما را تأمین مى کند. اگر ما اهل دین هستیم که باید اسلام را با چنگ و دندان حفظ بکنیم و اگر اهل دنیا هستیم ، دنیاى ما هم به اسلام بستگى دارد.

باید طریقه هایى را انتخاب کنیم که به طور سلامت با هم برخورد کنیم

امروز اگر چنانچه خداى نخواسته یک خللى وارد بشود در این جمهورى اسلامى ، نمى دانید که با ما چه خواهند کرد، و مى دانید انشأاللّه ، باید هم بدانید. باید احساس خطر بکنید براى جمهورى

ص: 28

اسلامى و همه احساس خطر بکنید. ما بین راه هستیم و نتوانستیم تا حالا آن که مى خواهیم متحقق کنیم و تا همین مقدارى هم که آمدیم ، ملت ها متوجه شدند به ما، ملت ها بیدار شدند و بیدارتر مى شوند. خود ما متوجه باشیم که کارهایى انجام بدهیم و طریقه هایى را انتخاب کنیم که به طور سلامت با هم برخورد کنیم . اگر هم اشکال داریم ، مثل اشکال طلبه هاى مدرسه با هم رفتار کنیم ، دوستند با هم . خوب ! آقایانى که بسیارى شان اهل مدرسه اند، دوستند، رفیقند، برادرند، سر یک مبحثى داد و قال هم با هم مى کنند، بعد از این که مباحثه تمام شد، با هم مى نشینند چاى مى خورند و دوستى مى کنند. شما با هم دشمنى ندارید. شما همه یک مقصد دارید و آن این است که به آن چیزى که اسلام فرموده است برسید. امید است که برسید انشأاللّه . وقتى مقصد واحد باشد و مقصود همه یک مطلب باشد و آن اسلام ، باید فکر بکنید که اگر یک صحبتى بر خلاف باشد که یک وقت خداى نخواسته به حیثیت جمهورى اسلامى صدمه بزند، از آن جلوگیرى کنید، خودتان را باز دارید از او. در عین حالى که در همه جا باید مناقشه باشد، لکن مناقشات طلبگى ، مناقشات علمى ، در محضر علماى بزرگ هم مثل میرزاى شیرازى که دوتادرس از قرارى که براى من نقل کردند دو تا درس ایشان مى گفتند و پنج ساعت هم طول مى کشید، همه داد و قال ها بوده است ، اما مخاصمه نبوده ، مباحثه بوده . یک وقت مخاصمه هست ، این طرف مى خواهد او را بکوبد، آن طرف مى خواهد او را بکوبد، این ، نه راه اسلام است ، نه مقصد اسلامى مى تواند داشته باشد، مقصد اسلامى نمى شود. یک وقت مباحثه است و مطلب را گفتن است و صحبت کردن ، این البته باید باشد. باید معایب را گفت ، باید دنبال مطلب رفت ، باید نقایص را گفت ، لکن رویهمرفته ما باید همه امور را بسنجیم ، یعنى ، وضع امروزى ما با دنیا و گرفتارى ما در دنیا و در کشور خودمان . با این وضع ما باید برخورد بکنیم ، یعنى ، با این دید که مسائل را روى هم بریزیم و جنبه هاى مخالف و موافقش را با هم جمع بکنیم و درست تأمل بکنیم و تعمق بکنیم و آن وقت وارد کار بشویم .

از چیزهایى که من باید هم عرض کنم این است که یک مطلبى که وقتى واقع مى شود در بین دولتى هایا بین مجلسى ها یا نطق هاى مجلسى ها، یک وقت این است که رادیو این را ذکر نمى کرد، خود دربسته بود، این آن قدرها ضرر نداشت . اما حالا که بنابراین است و خوب هم هست که رادیو مردم را در جریان بگذارد، به مجرد این که یک اختلافى در مجلس پیدا مى شود، منعکس مى شود در همه ملت و آن که خیلى خطرناک است ، این است که منعکس مى شود در سپاه ، در ارتش . ما که مى خواستیم به همه دنیا که دنبال این هستند که ارتشش شان از امور سیاسى کنار باشد، آنها یک چیزى مى فهمند که مى گویند این را، ما که مى خواهیم که سپاه و ارتش جنداللّه باشند و دسته بندى نداشته باشند و جهات سیاسى را کنار بگذارند، براى این که اگر جهات سیاسى و مناقشات سیاسى و مناقشات سیاسى در سپاه رفت و در ارتش رفت ، باید فاتحه این سپاه و ارتش را ما بخوانیم . این جهت را باید آقایان متوجه باشند. مملکت از خودتان است ، مجلس از شماست ، دولت از شماست ، ارتش از شماست ، سپاه از شماست ، همه از شماست . شما باید توجه بکنید به این که مسائل شما منعکس مى شود در همه کشور و همه دنیا. یک

ص: 29

کلمه اى که یکى در این جا مى گوید، تعبیرش مى کنند در تبلیغات دنیا و رسانه هاى گروهى دنیا، تاویل مى کنند و شروع مى کنند به ایران حمله کردن . با این که مقصد آن گوینده این نیست ، لکن آنها یک راهى پیدا مى کنند براى این که چه بکنند. در عین حالى که دولت مى گوید که این مین گذارى ها ، این دزدى هاى دریایى و دزدى هاى هوایى به ما مربوط نیست و ما با آنها مخالفیم و ما جایز نمى دانیم که یک دسته مردم بیگناه را بردارند از یک طرف به یک طرف دیگر ببرند و آن قدر مورد خوف و ترس آنها بشوند، در عین حال این را یک کلمه اى نقل مى کنند، مى گویند: لکن در رادیوى ایران گفته است ، تعریف کرده از اینهایى که ربودند چیز را. با آنهایى که البته این یک چیز غلطى است در رادیو و باید جلویش گرفته بشود جدا. رادیو نباید همین طور بى توجه و بدون فهم یک مسائلى را بگوید و ایران را مفتضح کند. اگر یک کلمه یک وقتى اینها گفتند، خوب ، ربطى به دولت ندارد. لکن رادیو و چیز را_ آنها حساب مى کنند که مربوط به دولت است و سخنگوى دولت است . باید اینها توجه به این مسائل بکنند و مع الاسف ، درست گردانندگان اینها نمى توانند چیزها را بفهمند. چطور یک مطلبى که برخلاف عواطف دنیاست ، بر خلاف اسلام است ، بر خلاف عقل است ، ما تأیید مى توانیم بکنیم ؟ از یک جایى یک دسته را بر مى دارند مى روند به یک دسته دیگر، یا مین گذارى مى کنند در یک جایى ، مین گذارى کردن در یک جا، معنایش این است که یک عده اى که اصلاگناهى ندارند، آنها هم از بین بروند. چطور اسلام اجازه این را مى دهد؟ چطور ایران اجازه این را مى دهد؟ چطور جنداللّه اجازه این را مى دهد؟ چطور دولت ایران ، مجلس ایران اجازه این را مى دهند؟ لکن ببینید که ما در چه گرفتارى هستیم ، که هر مطلبى که واقع مى شود، گردن ما مى گذارند. ما باید خیلى توجه بکنیم . یعنى شما همه آقایان پاسدار اسلام هستید، مجلس پاسدار اسلام است و دولت همین طور و ارتش همین طور و سپاه همین طور. براى سپاهى جایز نیست که وارد بشوند به دسته بندى و آن طرفدار آن یکى ، آن یکى طرفدار آن یکى . به شما چه ربط دارد که در مجلس چه مى گذرد؟ در امر انتخابات باز هم به من اطلاع دادند که بین سپاهى ها هم باز صحبت هست . خوب ! انتخابات در محل خودش دارد مى شود، جریانى دارد، به سپاه چه کار دارد که آنها هم اختلاف پیدا کنند. براى سپاه جایز نیست این ، براى ارتش جایز نیست این . سپاهى را از آن تعهدى که دارد، از آن مطلبى که به عهده اوست باز مى دارد و همین طور ارتش را. و ما در گفتارمان ، در کردارمان که در محضر خداى تبارک و تعالى واقع است ، باید فکر بکنیم که این مطلبى را که ما امروز مى خواهیم بگوییم ، آیا در یک محیط سربسته است که هر چه بخواهیم بگوییم ؟ یا در یک محیط سربازى است براى همه دنیا. وقتى مطلب این طورى است که ما یک کلمه اى که بگوییم در همه دنیا منتشر مى شود، ما باید فکر بکنیم که این مطلبى که مى خواهیم بگوییم ، این صحبتى که مى خواهیم بکنیم ، آیا به صلاح کشورمان است ؟ به مجرد این که خلاف سلیقه شماست ، خوب ! سلیقه شما این نیست ، مطلب را مى گویید، با آرامش مى گویید، به جورى که دولت را، یا مجلس را یک وقت خداى نخواسته اسباب لکه دار شدن آنها نباشد، اسباب تضعیف نباشد. این یک مطلبى است همگانى و عهده این مطلب به عهده همه ما هست ، کلکم راع و کلکم مسؤول همه

ص: 30

مسؤول هستیم در این مسائل . آنها از هر راهى که دستشان برسد شروع مى کنند به تبلیغات . صدام هر وقت که مجال پیدا بکند، بدبخت مى گوید: ما هر وقت بخواهیم ، جزیره خارک را با خاک یکسان مى کنیم . ما از روحیه او متوجه هستیم که اگر یک آن فرصت پیدا بکند و قدرت پیدا کند، جزیره خارک که هیچى ، تهران را هم از بین مى برد. یک همچون موجود خبیثى است ، لکن نمى تواند. تودهنى خورده است او. خوب الان در عراق هم آشفته است کارش . قدرت هاى بزرگ هم معلوم نیست دیگر حالا صدام را همچو قبول داشته باشند. ولى آنها مى گویند، ولو این که حالا در بین خودشان یک لافى زده باشند، یک صحبتى کرده باشند، رسانه هاى گروهى هم شروع مى کنند، پرزیدنت صدام حسین دیروز در بین مردم چى گفت ، و آن جایى که نشان شجاعت به آنهایى که فرار کرده بودند، نشان شجاعت داد، در بین آنها چه گفت ! اینها مسائلى است که گفته مى شود. خوب ! آدم چه بکند؟ لکن ما باید توجه بکنیم ، ما باید واقعا متوجه به خدا باشیم ، ما باید خودمان را در محضر خدا ببینیم در همه وقت . و خداى تبارک و تعالى حاضر و ناظر است بر اقوال ما، بر قلوب ما، بر همه چیز حاضر است و در محضر او واقع مى شود.

الان جمهورى اسلامى پاى بند اشخاص نیست

این را من به اینهایى که در خارج رفتند و آنهایى که در جاهاى دیگر هستند و دل خودشان را خوش کردند، مى گویم که ، این جمهورى اسلامى را شما نمى شناسید. هى مى گویید ما اسلام شناسیم ، ما نمى دانم جامعه شناسیم ! شما ملت خودتان را نمى شناسید، اگر مى شناختید به این روز نمى افتادید. اگر شما بشناسید ملت ایران را، مى دانید که الان جمهورى اسلامى پاى بند اشخاص نیست . هى ننشینید بگویید که کیک در حال احتضار است و دیگر لال شده و نمى دانم چى شده ! این دلخوشى ها را به خودتان ندهید. شما حالا دو سه سال است که هى مى گویید دوماه دیگر این جمهورى از بین مى رود. بحمداللّه جمهورى به قدرت خودش باقى است ، ارتش ما قدرتش باقى است ، سپاه پاسداران ما، بسیج ما، ژاندارمرى ما، همه ، ملت ما، یک ملت بیدارى است . یک ملتى است که جوان را مى دهد و مادرهایى هستند که جوان هایشان را مى دهند و باز هم مى آیند مثل شیر غران مى گویند که ما حاضریم باز. یک همچو ملتى را یک نفر برود یا باشد نمى شود. آن روز که مرکز حزب جمهورى را منفجر کردند و آن عزیزان را از بین بردند، گفتند: یکى دونفر دیگر از بین برود، دیگر تمام شده است . آنها خیال مى کنند به یکى دو تا یا چهار تا پنج تا امثال ماها جمهورى اسلامى است . جمهورى اسلامى ، همه افرادش الان توجه به مسائل دارند. الان در دهات هم انسان وقتى مى بیند که یک صحبتى مى کنند، آن دهاتى که پشت چیز ایستاده و دارد کار مى کند، صحبت مى کند، باز یک صحبت سیاسى و یک مسأله مى گوید. با یک همچو ملتى نمى شود که شما خیال کنید بنشینید و هى فکر کنید که اگر کیک مرد، چه مى شود؟ نه ! نخواهد شد.

من امیدوارم که انشأ اللّه ماها توجه به مسائل ، توجه به مصالح اسلامى داشته باشیم و روى

ص: 31

مصالح عمومى اسلامى ، روى مصالحى که ما الان در کشورمان هست ، روى گرفتارى هایى که ما الان در کشور داریم ، با این انگیزه ، آن وقت در هر جا صحبت مى خواهیم بکنیم ، بکنیم و هر مناقشه اى داریم مناقشه بکنیم ، لکن با این توجه . من از خداى تبارک و تعالى سلامت و سعادت همه آقایان را، خصوصاآقایانى که دست اندر کار هستند، مشغول خدمت هستند به این کشور عزیز، از خداى تبارک و تعالى سلامت همه را مى خواهم و امیدوارم که خداوند به همه ما، به همه شما تؤفیق بدهد که به این ملت خدمت بکنیم . به این ملت مظلومى که در طول تاریخ مظلوم بوده است و ستم هایى که از شاهنشاهى دیده است هیچ کس ندیده از کسان دیگر، حالا که مى خواهند یک نفس راحت بکشند، امیدوارم که ما خدمتگزارشان باشیم و بتوانیم خدمت کنیم به آنها.

والسلام علیکم و رحمه اللّه

ص: 32

تاریخ : 63/5/31

حکم امام خمینى در مورد هفت تن از حضرات آیات و حجج اسلام به عنوان هیأت مؤسس مکتب جدید التأسیس بانوان در شهر قم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از آن جا که علوم مطلقا، خصوصا علوم اسلامى اختصاص به قشرى دون قشرى ندارد و بانوان محترم ایران در طول انقلاب ثابت نمودند که همدوش مردان مى توانند حتى در فعالیت هاى اجتماعى و سیاسى خدمت هاى ارزشمندى به اسلام و مسلمانان نمایند و در تربیت و تعلیم جامعه بزرگوار بانوان پیشتاز باشند و اکنون بحمداللّه تعالى مؤسسه اى در شهر مقدس قم شهر علم و جهاد براى تعلیم و تربیت بانوان محترم در دست ساختمان است و امید است با کوشش علماى اعلام و مدرسین حوزه علمیه قم دامت برکاتهم این مقصد اسلامى جامه عمل پوشد و در رشد فکرى و شکوفا شدن دانش اسلامى بانوان قدم مؤثرى باشد. لهذا حضرات حجج اسلام آقایان حاج شیخ على مشکینى ، موسوى اردبیلى و حاج شیخ احمد جنتى و حاج شیخ محمد فاضل و حاج شیخ محمد على شرعى و حاج رضا توسلى و حاج شیخ حسن صانعى دامت افاضاتهم را به عنوان هیات مؤسس این مکتب خواهران تعیین نمودم تا براى تعیین هیأت مدیره و تنظیم اساسنامه و تعیین نام مکتب و سایر امور موسسه ، اقدامات مقتضى را بنمایند. امید است با تأیید خداوند متعال و دعاى حضرت بقیه اللّه ارواحنا لمقدمه الفدا این مؤسسه بتواند خدمت ارزنده اى به جامعه بانوان مسلمان و انقلابى ایران بنماید.

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 33

تاریخ : 4/6/63

بیانات امام خمینى در دیدار با رئیس جمهور و اعضاى هیأت دولت به مناسبت هفته دولت

کارهایى که جمهورى اسلامى در این چند سال با همه گرفتاریها براى مردم انجام داده ، باید گفته بشود

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من ، هم تبریک مؤفقیت آقایان در کسب اعتماد مجلس را عرض مى کنم و هم هفته دولت را. من باید عرض کنم که دولت ما دولتى است که از بس حسن نیت دارد، مسائل خودش را ذکر نمى کند و این از اول من مکرر این را گفته ام که شما کارهایى که مى کنید به مردم بگویید. یک کارى شما در سیستان مى کنید، در آن ور کشور مطلع نمى شوند. اگر آن جا یک کارى بکنید، آن طرف کشور مطلع نمى شوند. شما باید دایما مسائلى را که ، خدمت هایى را که کردید و من مى دانم خدمت هاى بسیار زیاد و ارزنده اى بوده است اینها را ذکر کنید براى مردم . مقدس مابى نکنید که مبادا خداى نخواسته چه بشود.

الان دنیا بر ضد شما، بر ضد حکومت شما، بر ضد اسلام حقیقتا مجهز شده اند و مى خواهند که یک چیزى پیدا کنند و علم کنند و هر چى دلشان مى خواهد بگویند. یکى از امورى که ممکن است که گفته بشود این است که دولت براى مردم کارى نکرده . چنانچه دیدید که در بعضى افراد گفتند این را که دولت کارى براى مردم نکرده . خوب ! این براى این است که البته بعضى شان سوء نیت دارند، لکن مردم باید بفهمند که دولت چه کرده است براى مردم . این قاعده اش بود که قبل از، از اولى که دولت تأسیس مى شود هرکارى که انجام مى دهند، براى مردم ذکر کنند که مردم بفهمند که چه کرده است دولت و چه کارهاى بزرگى کرده است دولت . و حالا که مجال پیدا شده و هفته دولت است این باید بیشتر این مطلب تعقیب بشود و آقایان ، از دوسه نفرشان ، در یک روز مسائلى را که دارند، در وزارتخانه شان که هستند و کارهایى را که مردم براى مردم انجام دادند، کارهایى را که جمهورى اسلامى براى مردم در این چند سال با این همه گرفتارى ها که دارند انجام داده اند، این باید گفته بشود که مردم بفهمند که در این چند سال با همه گرفتارى ها چه شده ، برایشان چه کرده است دولت . این یک مطلبى بود که باید عرض کنم که ، ما قصور کردیم در آن و باید جبران بکنیم .

ص: 34

دولت شما، دولت محرومین است ، یعنى باید براى محرومین کار کنید

مطلب دیگر این است که خوب شما هم مى دانید که مردم این دولت را و این جمهورى را بپا کردند و آن هم ، نه همه مردم ، این مردم پابرهنه ، این بازارى و این متوسطین و این محرومین . فشار روى اینها بوده است ، یعنى فشار انقلاب روى دوش این محرومین بوده . شما _، اگر در خیابان ها، در تظاهراتى که مردم کردند در زمان رژیم سابق و بعد از او در اوایل انقلاب ، اگر یک کسى بررسى کرده بود، مى دید که در بین اینها از آنهایى که مرفه اند چند نفرند و محرومین چقدرند؟ محرومین اند که این کار را کردند. بنابراین ، دولت شما دولت محرومین است ، یعنى ، باید براى محرومین کاربکنید. و از امورى که لازم است عرض کنم ، این است که شما مى دانید و ذکر هم کردید مکرر که دولت بدون پشتیبانى مردم نمى تواند کار انجام بدهد. یعنى آن دولت هایى مى توانستند که بدون پشتیبانى مردم انجام بدهند کارشان را انجام بدهند که براى مردم نمى خواستند کار کنند، آنها مى خواستند براى ارباب هاى خودشان کار بکنند و روى آن مبنا مجهز براى آن جهت بودند. اما کارى به این نداشتند که حالا در بلوچستان چه مى گذرد، در کرمان چه مى گذرد، در جاهاى دیگر چه مى گذرد؟ این را _ به آن کارى نداشتند و شما که مى خواهید براى همه خدمت بکنید، براى چهل میلیون جمعیت ، یک دولت محدود نمى تواند کار بکند، باید چهل میلیون جمعیت را در صحنه نگه دارد و نگهدارى به این است که شما بازار را مى خواهید نگه دارید، بازار را شریک کنید در کارها، بازار را کنار نگذارید، یعنى ، کارهایى که از بازار نمى آید و معلوم است که نمى تواند بازار انجام بدهد، آن کارها را دولت انجام بدهد. کارهایى که از بازار مى آید، جلویش را نگیرید، یعنى ، مشروع هم نیست . آزادى مردم نباید سلب بشود، دولت باید نظارت بکند. مثلا، در کالاهایى که مى خواهند از خارج بیاورند مردم را آزاد بگذارند، آن قدرى را که مى توانند، هم خود دولت بیاورد، هم مردم . لکن دولت نظارت کند در این که یک کالاهایى که برخلاف مصلحت جمهورى اسلامى است ، برخلاف شرع است ، آنها را نیاورند. این نظارت است . همچو نیست که آزادشان کنید که فردا بازارها پر بشود از آن لوکس ها و از آن بساطى که در سابق بود. اما راجع به تجارت ، راجع به صنعت ، راجع به اینها اگر مردم را شریک خودتان نکنید، مؤفق نخواهید شد. یعنى نمى شود یک جمعیت کثیرى را بدون شرکت خود جمعیت ، بدون شرکت ، مثل این است که ما بخواهیم چیز را کشاورزى را ما، خود دولت بکند، خوب ! کشاورزى که نمى تواند دولت کشاورزى بکند. کشاورزى را دولت باید تأیید بکند تا کشاورزها کشاورزى کنند. تجارت هم همین جور است . صنعت هم همین جور است . صنایعى که مردم ازشان نمى آید، البته باید دولت بکند، کارهایى را که مردم نمى توانند انجام بدهند، دولت باید انجام بدهد. کارهایى که هم دولت مى تواند انجام بدهد و هم مردم مى توانند انجام بدهند، مردم را آزاد بگذارید که آنها بکنند، خودتان هم بکنید، جلوى مردم را نگیرید. فقط یک نظارتى بکنید که مبادا انحراف پیدا بشود، مبادا یک وقتى کالاهایى بیاورند که مخالف با اسلام است ، مخالف با صلاح جمهورى اسلامى است . این یک مسأله اى است که بسیار مهم است در نظر من . من کرارا هم گفتم ، آقایان هم وعده دادند

ص: 35

ولى نمى دانم چقدر عمل شده ! در هر صورت این هم از مسائلى است که بسیار اهمیت دارد و ما باید چه بکنیم .

وزارتخانه ها و ادارات یک جورى باشد که نارضایى ایجاد نکند

مسأله دیگرى که عرض مى کنم ، این است که آقایانى که الان رأى اعتماد گرفتند از مجلس و احساس مى کنند که مسؤولیتشان زیادتر شده است براى این که خوب رأى دادند این بالایى مجلس دارد و من باید از مجلس تشکر کنم راجع به این ، اینها باید حالا فکر این معنا باشند که مردم را داشته باشند و یکى از راه هایش این است که وزارتخانه ها و ادارات یک جورى باشد که نارضایى ایجاد نکند، به نظر مى آید که اگر چنانچه در هر وزارتخانه اى از طرف یا آقاى رئیس جمهور یا فرض کنید که آقاى نخست وزیر یک چند، دو سه نفرى باشند براى این معنا که اگر چنانچه در آن اداره ، در آن وزارتخانه از خود اهالى وزارتخانه شکایت داشتند، به اینها بگویند. این اصل نفس این کار مؤثر است در این که در وزارتخانه ها اگر بنا باشد یک کارى انجام بشود، برخلاف نشود. شما مى دانید که ما وارث یک کسى هستیم یک رژیمى هستیم ، که سر تا پاى اداراتش ، الا یک عده اى ، دنبال این بودند که منافع خودشان را حفظ کنند و دنبال این بودند چه بکنند. از آنها، هستند الان در جمهورى اسلامى ، نمى توانیم بگوییم نیستند، همه جا هستند و ممکن است که اینهایى که هستند بخواهند مردم را ناراضى کنند. اصل خطش این باشد که مردم را ناراضى کنند، چه ، بهتر این است که مردم را در ادارات ناراضى کنند. اصل خطش این باشد که مردم را ناراضى کنند، چه بهتر این است که مردم را در ادارات ناراضى کنند. فرض کنید یک نفر برود در یک اداره اى ، این جا کارش را خوب انجام ندهند، این به او مراجعه کند، آن به او مراجعه کند. من نمى گویم که هست این جور، لکن متوجه باشید که مبادا یک همچو مسائلى واقع بشود. و بهتر این است که یک همچو عملى انجام بگیرد که مردم هم توجه به این داشته باشند که یک مرجعى دارند که اگر در اداره یک کسى یک ضد انقلابى بود، خواست یک فضولى اى بکند، یک مرجعى دارند که به آن مرجع بروند مراجعه کنند. و هم ، خود این عمل فى نفسه مؤثر در این است که جلوگیرى کند از بعضى از امور. و بالاخره ما مردم را لازم داریم ، یعنى ، جمهورى اسلامى تا آخر مردم را مى خواهد. این مردمند که این جمهورى را به این جا رساندند و این مردمند که باید این جمهورى را راه ببرند تا آخر، و این شما آقایان هستید که مردم را مى توانید، وزارتخانه هایتان مى تواند، اداراتتان مى تواند راضى نگه دارد و مى تواند خداى نخواسته اشخاصى در آن باشند که ناراضى باشند. و این را با قاطعیت عمل کنید. التزام شما ندارید که هر کس از سابق در این اداره بوده ، حالا اگر چنانچه ضد انقلاب هم باشد، باید باشد. این را بیرونش کنید برود سراغ کارش ، اگر یک کسى است مى خواهد ضدانقلاب باشد، اما اگر کسانى هستند که از روى نادانى از چى خوب ارشادشان کنید، توجیه شان کنید که کارها را انجام بدهند و مردم را ناراضى نکنند. در هر صورت ما باید دنبال این معنا باشیم که مردم را نگه داریم و همین طورى که آقایان مى گویند، بدون پشتیبانى مردم نمى شود کارکرد و پشتیبانى هم به این نیست که مردم اللّه اکبر

ص: 36

بگویند این _، این پشتیبانى نیست . پشتیبانى این است که همکارى کنند، همکارى این است که در تجارت همکارى کنند، شما مجال به آنها بدهید همکارى کنند. وقتى این مجال را شما دادید، مردم کمک شما هستند و این طور نیست که بازار، مثلا، سرتاته اش راخداى نخواسته یک اشخاص فاسد، در یک بازار، البته پیدا مى شود یک عده اى فاسد و یک عده اى سودجو هم پیدا مى شود، معلوم است این ، اما مردم صحیح و مردم متدین و مردم کاردان زیاد هست در بازار. عامه بازار هم آن طور نیست که خلافکار باشد. البته یک عده هم هستند. در چه جمعیتى است که نیست این چنین ؟ همه جمعیت هااین طور. مثلا یک عده فاسد هم درشان هست . بنابراین باید ما مجال بدهیم به همه اینها، همان طورى که در کشاورزى شما عمل مى کنید، که پشتیبانى مى کنید و کشاورزى را آنها مى کنند، شما پشتیبانى را مى کنید، در این طور امور هم چیزهایى را که مردم ازشان کار بر مى آید، معنى پشتیبانى این است که خود آنها عمل بکنند، اگر این طور عمل بشود، هم سرمایه هایى که ممکن است نیاورده باشند، وارد مى شود در بازار و هم در چیز بانک هاو هم مردم کمک کار مى شوند و مطمئن مى شوند، و هم اشخاصى که خیال مى کنند که جمهورى اسلامى نمى خواهد براى مردم کار کند، مى فهمند که کار مى کند و چه مى کند، و هم اشخاصى که در خارج هستند و ضد انقلاب نیستند، لکن بیخودى ترساندندشان ، یعنى ، تبلیغات خارجى این بیچاره هارا ترساندند که اى مبادا بروید تهران ! همچو که از در وارد بشوید، فورا پاسدارها شما را مى گیرند و چه مى کنند! خوب ، این تبلیغاتى است که در دنیا دارد مى شود بر ضد ما. ما باید یک کارى بکنیم که این تبلیغات را خنثى کنیم و با تبلیغات ، ما زورمان به آنها نمى رسد براى این که ما یک تبلیغات محدود داریم ، آنها یک تبلیغات غیرمحدود دارند، دنیا دست آنهاست و تبلیغاتشان غیرمحدود است .

باید به همه دولت ها بگوییم که دیگر خیال آمدن به این جا را از سرتان بیرون کنید

و باید هم این معنا را، ما به همه دولت ها، به همه جا بگوییم که دیگر خیال این که بخواهید بیایید این جا و دوباره یک کارى انجام بدهید، این را از سرتان بیرون کنید. یعنى ، دنیا دیگر این را نمى تواند قبول کند. دنیا دیگر وضعش جورى شده است که نمى تواند قبول کند که همه بنده باشند و یک عده اى آقا باشند، این نمى شود. نمى شود که آمریکا و فرانسه و شوروى و یکى دو تا دیگر آقا باشند و همه ، فرض کنید چندین میلیارد جمعیت دنبال آنها باشند و مطیع آنها باشند، این گذشت وقتش . باید اینها خودشان را تصحیح بکنند و بفهمند که مسأله گذشته است که شما بخواهید، که خیر، باز هم مثل سابق باشید. این سابق یک جور دیگرى بود، دنیا الان جور دیگرى شده ، تحولات دیگرى شده و ایران هم اثبات کرد این مطلب را که مى شود در مقابل همه چیز ایستاد و باید آنها هم که نشستند آن جا و فساد مى کنند و یک انفجارى مى کنند و یک ترقه در مى کنند، اینها بدانند که اینها دیگر تأثیرى ندارد، جز این که مردم متنفرتر مى شوند از آنها. هر چه هم بخواهند خودشان را تبرئه کنند، مردم مى گویند شمایید براى این که وضعتان را جورى کردید که هر جا فسادى واقع بشود مى گویند اینها هستند، منافقین

ص: 37

هستند نمى دانم سلطنت طلب هستند، این طورى . چرا باید وضعتان را اینجور بکنید که هر فسادى را به شما نسبت بدهند؟ آن وقت هم بنشینید آن جا، بگویید که ما بله ، مردم با ما هستند و ما چطور هستیم و مردم چه بکنند و دستور بدهید! اینها حرف هاى بچه گانه اى است که عمرتان را ضایع مى کنید و از ایران هم که فرار کردید و فرانسه هم که طرفدار شما هست . آن جا بروید بنشینید. همان جا از فرانسه ارتزاق کنید و از سایر جاها. البته این حرف هایشان هم براى همان است والا همچو نیست که این قدر نادان باشند که حالا ایران ، همه شان چشم به راه آنها هستند که چرا نیامدید یا کاغذ فدایت شوم برایشان مى نویسند! خود آنها مى دانند این را، اما براى این که دل آنها را به دست بیاورند از این حرف ها مى زنند و از این طرح ها مى دهند که ارتزاق کنند. خوب ! اگر همین است خوب بکنند، ارتزاقشان را بکنند واللّهم اشغل الظالمین بالظالمین انشأاللّه ، امیدوارم که هم مؤفق و مؤید باشید و عمده این است که براى این مستضعفینى که به شما خدمت کردند، خدمت بکنید و خدمت هم به این است که آنها را بازارى ها را در کار وادار کنید، شریک کنید. کسانى که مى توانند صنعت کوچک درست کنند، آنها صنعت هایشان را حفظ بکنید و سایر کارها، آنهایى که البته دولت نمى تواند، آن دولت مى تواند و دیگران نمى توانند، آنها باید بکنند. و من امیدوارم که انشأ اللّه مؤفق و مؤید باشید و سلامت .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 38

عکس

ص: 39

تاریخ : 63/6/5

پیام امام خمینى به ایثارگران جبهه هاى نور

بسم اللّه الرحمن الرحیم

ما را چه رسد که با این قلم هاى شکسته و بیان هاى نارسا در وصف شهیدان و جانبازان و مفقودان و اسیرانى که در جهاد فى سبیل اللّه جان خود را فدا کرده و یا سلامت خویش را از دست داده اند یا به دست دشمنان اسلام اسیر شده اند، مطلبى نوشته یا سخنى بگوییم . زبان و بیان ما عاجز از ترسیم مقام بلند پایه عزیزانى است که براى اعلأ کلمه حق و دفاع از اسلام و کشور اسلامى جانبازى نموده اند. الفاظ و عبارات توان توصیف آنانى را که از بیت مظلم طبیعت به سوى حق تعالى و رسول اعظمش هجرت نموده و به درگاه مقدسش بار یافته اند، ندارد. از مجاهدینى که سنگرهاى نبرد را تبدیل به مساجد و میدان هاى جهاد را با بانگ تکبیر مهبط ملائکه اللّه نموده اند، چگونه سخن توان گفت ؟ در اقدام شریف مادران بزرگوارى که در دامن هاى مطهر خود چنین فرزندانى را براى اسلام تربیت کرده اند، چه مى توان نثار کرد؟ و براى اسیرانى که در زندان هاى مخوف دشمن شجاعانه بر سر دشمنان بشریت فریاد مى کشند، چگونه توان تعظم نمود؟ پس با اعتراف به عجز، براى شهیدان آرزوى رحمت خاص الهى و براى جانبازان ، این شهیدان زنده ، سلامت و براى اسرا و مفقودین عزیز و دلیر، آرزوى بازگشت به میهن و براى مادران و پدران و همسران و فرزندانشان ، این نمونه هاى صبر و مقاومت ، صبر و سعادت دارین و براى رزمندگان در جبهه هاى حق علیه باطل پیروزى درخواست مى نماییم . سلام و درود خداوند بر همگان و دعاى خیر بقیه اللّه اعظم ارواحنا فدأ شامل تمامى آنان باد.

والسلام علیکم و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 40

تاریخ : 7/6/63

پیام امام خمینى به مسلمانان جهان به مناسبت برگزارى کنگره عظیم عبادى _ سیاسى حج و عید سعید قربان

بسم اللّه الرحمن الرحیم

مبارک باد عید سعید بزرگ قربان بر مسلمانان جهان و بر ملت بزرگ مجاهد ایران که با انقلاب کبیر خود دست جهانخواران را از تجاوز به میهن اسلامى شان قطع کردند. و به خواست خداوند متعال و حمایت حضرت بقیه اللّه ارواحنا لمقدمه الفدأ خود را از سلطه ستمگران شرق و غرب آزاد و براى به ثمر رسیدن انقلاب بزرگ خویش با فداکارى هاى فوق طاقت به نهضت و جانبازى خود ادامه مى دهند تا انشأ اللّه مقصد اعلى که اجراى احکام نورانى اسلام است در کشور پیاده شود.

عید سعید و مبارک در حقیقت آن روزى است که با بیدارى مسلمین و تعهد علماى اسلام تمام مسلمانان جهان از تحت سلطه ستمکاران و جهانخواران بیرون آیند و این مقصد بزرگ زمانى میسر است که ابعاد مختلفه احکام اسلام را بتوانند به ملت هاى زیر ستم ارائه دهند و ملت ها را با اسلام ناشناخته آشنا کنند و فرصت ها را براى این امر بزرگ سرنوشت ساز مغتنم شمرده و از دست ندهند. و چه فرصتى بالاتر و والاتر از کنگره عظیم حج که خداوند متعال براى مسلمانان فراهم آورده است و مع الاسف ابعاد مختلف این فریضه عظیم سرنوشت ساز به واسطه انحراف هاى حکومت هاى جور در کشورهاى اسلامى و آخوندهاى فرومایه دربارى و کج فهمى هاى بعضى از معممین و مقدس نماها در تمام کشورهاى اسلامى در پرده ابهام باقى مانده است . کج فهمانى که حتى با تشکیل حکومت اسلامى مخالف و آن را از حکومت طاغوت بدتر مى دانند. کج فکرانى که فریضه بزرگ حج را محدود به یک ظاهر بى محتوا کرده و ذکر گرفتارى هاى مسلمانان و کشورهاى اسلامى را بر خلاف شرع و تا سرحد کفر مى شمارند. وابستگان به حکومت هاى جابر انحرافى که فریاد مظلومانى را که از گوشه و کنار جهان در این مرکز فریاد جمع گردیده اند، زندقه و برخلاف اسلام وانمود مى کنند. بازیگرانى که براى عقب نگه داشتن مسلمانان و بازکردن راه براى غارتگران و سلطه جویان ، اسلام را در کنج مساجد و معابد محصور نموده اند و اهتمام به امر مسلمین را برخلاف اسلام و وظایف مسلمانان و علماى اسلام معرفى مى کنند. و مع الاسف دامنه تبلیغات گمراه کننده به قدرى بوده و هست که دخالت در هر امر اجتماعى و سیاسى را در جامعه مسلمین برخلاف وظایف روحانیون و علماى دین مى دانند و دخالت در سیاست را گناهى نابخشودنى مى خوانند و فریضه نماز جمعه را به یک صورت خشک ، مقصور

ص: 41

کرده و تجاوز از این حد را ضد اسلام مى دانند.

و باید گفت اسلام ، غریب و ناشناخته است و ملت اسلامى منزوى و ناآشنا به حقایق اسلامند.

اکنون بر علماى اسلام و نویسندگان و دانشمندان و هنرمندان و فیلسوفان و محققان و عارفان و روشنفکرانى که از این مسائل رنج مى برند و به حال اسلام و مسلمین تأسف مى خورند، در هر منطقه و داراى هر مذهب و مسلکى که هستند لازم است براى جلوگیرى از این خطر عظیم که اسلام و مسلمین گرفتار آن هستند، دامن همت به کمر زنند و با هر وسیله ممکن در مساجد و محافل و مجالس عمومى ، مسلمانان را هشدار دهند و از آنان غفلت زدایى نمایند و آنان را براى یک نهضت عمومى اسلامى مهیا کنند و باید بدانند که این امرى است ممکن و شدنى ، ولى محتاج به کوشش و فداکارى مى باشد. ملت ایران اعزهم اللّه راه عذرها را مسدود نموده و اثبات نمود که در مقابل قدرت هاى بزرگ مى توان ایستاد و حق انسانى خود را بازپس گرفت . و با اتکال به قدرت لایزال حق تعالى که وعده نصرت به شرط آن که حق را یارى دهیم عنایت فرموده است ، هراس به خود راه ندهند که (ان تنصروا اللّه ینصرکم و یثبت اقدامکم .) و براى تحقق اهداف اسلامى که در مقدمه آن کوتاه کردن دست قدرتمندان منحرف و مخالف اسلام از کشورهاى اسلامى و رفع موانع داخلى و خارجى باشد، همت گمارند و با احزاب و حکومت هاو گروه هاو اشخاصى که با نهضت هاى اسلامى که بحمداللّه تعالى در آستانه رشد و شکل گیرى است مخالفند، مقابله نموده و مبارزه با آنان را در سرتاسر جهان سرلوحه برنامه هاى خود قرار دهند و مطمئن باشند که با وعده صریح خداوند تعالى ، تؤفیق پیشرفت حاصل شود و مظلومان از دست ستمگران نجات یابند.

اکنون که در آستانه فریضه مبارکه حج هستیم ، لازم است توجهى به ابعاد عرفانى و روحانى و اجتماعى و سیاسى و فرهنگى آن داشته باشیم . باشد که این امر راهگشایى براى قدم موثر دیگر باشد. در این موضوعات بسیارى از دوستان متعهد مطالبى گفته اند. این جانب نیز اشاره اى گذرا تنها به بعض ابعاد آن مى کنم ، شاید تذکرى از آن حاصل شود.

از آن جا که در این مناسک عجیب از اول احرام و تلبیه تا آخر مناسک اشاراتى عرفانى و روحانى است که تفصیل آنها در این مقال میسر نیست ، اکتفا به بعض اشارات تلبیه هامى کنم . لبیک هاى مکرر از کسانى حقیقت دارد که نداى حق را به گوش جان شنیده و به دعوت اللّه تعالى به اسم جامع جواب مى دهند. مساله ، مسأله حضور در محضر است و مشاهده جمال محبوب ، گویى گوینده از خود در این محضر بیخود شده و جواب دعوت را تکرار مى کند و دنباله آن سلب شریک به معناى مطلق آن مى نماید که اهل اللّه مى دانند، نه شریک در الوهیت فقط. گرچه سلب شریک در آن نیز شامل همه مراتب تافناى عالم در نظر اهل معرفت است و حاوى جمیع فقرات احتیاطى و استحبابى است مثل الحمدلک والنعمه لک و حمد را اختصاص مى دهد به ذات مقدس ، همچنین نعمت را، و نفى شریک مى کند و این نزد اهل معرفت غایت توحید است و به این معناست که هر حمدى و هر نعمتى که در جهان هستى تحقق یابد، حمد خدا و نعمت خداست بدون شریک و در هر موقف و مشعرى و وقوف

ص: 42

و حرکتى و سکون و عملى این مطلب و مقصد اعلى جارى است و خلاف آن ، شرک به معناى اعم است که همه ما کوردلان به آن مبتلا هستیم . بگذارم و بگذرم و از همه ابعاد آن مهجورتر و مورد غفلت تر، بعد سیاسى این مناسک عظیم است که دست خیانتکاران براى مهجوریت آن بیشتر در کار بوده و هست و خواهد بود. و مسلمانان امروز و در این عصر که عصر جنگل است ، بیشتر از هر زمان موظف به اظهار آن و رفع ابهام از آن هستند، زیرا بازیگران بین المللى با اغفال مسلمین و عقب نگه داشتن آنان از یک سو و عمال سودجوى آنان از سوى دیگر و غفلت زدگان نادان از طرفى و آخوندهاى دربارى یا کج فهم از سوى دیگر و متنسکان جاهل از یک طرف دانسته یا ندانسته پشت در پشت هم ایستاده و در محو این بعد سرنوشت ساز و نجات دهنده مظلومان در فعالیت هستند. و لازم است متعهدان و بیداران و دلسوزان براى غربت اسلام و مهجوریت این بعد در احکام اسلام بویژه حج که این بعد در آن ظاهرتر و موثرتر است ، با قلم و بیان و گفتار و نوشتار به کوشش برخیزند، خصوصا در ایام مراسم حج که پس از این مراسم عظیم انسان ها مى توانند در شهر و دیار خود با توجه به این بعد عظیم ، مسلمانان و مظلومان جهان را بیدار و براى خروج مظلومان جهان از تحت فشارهاى روزافزون ستمگران مدعى حمایت از صلح به حرکت وادارند. و پر واضح است که اگر در این کنگره عظیم جهانى که همه اقشار ملت هاى مظلوم اسلامى از هر مذهب و ملت و داراى هر زبان و مسلک و هر رنگ و قشر، ولى بازى واحد و لباس مشابه ، دور از هر آلایش و آرایش اجتماع نموده اند، مسائل اساسى اسلام و مسلمین و مظلومان جهان از هر فرقه حل نشود و حکومت هاى مستکبر و زورگو سرجایشان ننشینند، از اجتماعات کوچک منطقه اى و محلى کارى برنخواهد آمد و راه حل فراگیرى به دست نخواهیم آورد.

بیت اللّه الحرام اول بیتى است که براى ناس بنا شده ، بیت همگانى است . هیچ شخصیتى و هیچ رژیمى و هیچ طایفه حق تقدم در آن را ندارد. اهل بادیه و صحرانشینان و خانه به دوشان با عاکفان کعبه و شهرنشینان و دولتمردان در آن یکسانند. این بیت معظم براى ناس بنا شده و براى قیام ناس و نهضت همگانى و براى منافع مردمى و چه نفعى بالاتر و والاتر از آن که دست جباران جهان و ستمگران عالم از سلطه بر کشورهاى مظلوم کوتاه شود و مخازن عظیم کشورها براى مردم خود آن کشورها باشد. بیتى که براى قیام تاسیس شده است ، آن هم قیام ناس و للناس ، پس باید براى همین مقصد بزرگ در آن اجتماع نمود و منافع ناس را در همین مواقف شریف تأمین نمود و رمى شیاطین بزرگ و کوچک را در همین مواقف انجام داد. مجرد کلیددارى بیت و سقایت حجاج و عمارت مسجدالحرام کافى نیست و مربوط به مقصد نیست . ساده بودن بیت و مسجد همچون زمان ابراهیم و صدر اسلام و به هم پیوستن مسلمین در آن مکان بى آلایش و وافدین بى پیرایش ، هزاران مرتبه بالاتر است از تزیین کعبه و بناهاى مرتفع و غافل شدن از مقصد اصلى که قیام ناس و شهود منافع ناس است . (اجعلتم سقایه الحاج و عماره المسجد الحرام کمن امن باللّه و الیوم الاخر و جاهد فى سبیل اللّه لایستون عنداللّه واللّه لایهدى القوم الظالمین )، گویى آیه شریفه در عصر ما نازل شده و گویاى حال

ص: 43

ماست . در عصر حاضر سرگرمى به سقایت و معیشت حجاج و به عمارت و تزیین مسجدالحرام غفلت از ایمان به خدا و روز جزا و کناره گیرى از جهاد فى سبیل اللّه را ظلم و کسانى که چنین کنند را ظالم محسوب داشته است . ایمان به خداى تعالى و روز جزا انسان هارا به جهاد فى سبیل اللّه و قیام براى حق و عدل سوق مى دهد و خداوند قومى را که چنین نباشند، هدایت نمى فرماید که اینان ظالمانند. خداى تعالى و رسول عظیم الشان صلى اللّه علیه وآله در روز حج بزرگ ندا دادند و فریاد سر دادند که خدا و رسول برى هستند از مشرکان ، (واذان من اللّه و رسوله الى الناس یوم الحج الاکبران اللّه برى من المشرکین و رسوله .) در آن روز خط آمریکا و آخوندهاى دربارى تأمین کننده منافع شیطان بزرگ نبودند که فتوا دهند العیاذ باللّه ، خدا و رسول بر خلاف مناسک حج دستور داده و عمل کنند و باید حج از این مسائل به دور باشد. روزى که ولى اللّه الاعظم امام عصر عجل اللّه تعالى فرجه الشریف ظاهر شوند و در کعبه نداى عدالت سردهند و بر خلاف ظالمان وکافران فریاد کشند، همین آخوندها هستند که او را تکفیر کنند و از ستمگران پشتیبانى نمایند.

خداوند انشأ اللّه تعالى اسلام و مسلمین را از شر ستم پیشگان نگهدارى فرماید. اینک تذکراتى هر چند تکرارى را به عرض برادران و خواهران مى رسانم . امید است انشأ اللّه تعالى به دیده عنایت توجه نمایند.

1_ مراتب معنوى حج که سرمایه حیات جاودانه است و انسان را به افق توحید و تنزیه نزدیک مى نماید، حاصل نخواهد شد، مگر آن که دستورات عبادى حج به طور صحیح و شایسته و مو به مو عمل شود و حجاج محترم و روحانیون معظم کاروان هاتمام هم خود را صرف در تعلیم و تعلم مناسک حج کنند و بر مسأله دانان است که از همراهان خود مواظبت کنند که خداى نخواسته تخلف از دستورات نشود. و بعد سیاسى و اجتماعى آن حاصل نمى گردد، مگر آنکه بعد معنوى و الهى آن جامه عمل پوشد و لبیک هاى شما جواب دعوت حق تعالى باشد و خود را محرم براى وصول به آستانه محضر حق تعالى نمایید و لبیک گویان براى حق ، نفى شریک به همه مراتب کنید و از (خود) که منشأ بزرگ شرک است به سوى او جل و علا هجرت نمایید. و امید است براى جویندگان ، آن موتى که دنبال هجرت است حاصل آید و اجرى را که على اللّه است دریافت نمایند و اگر جهات معنوى به فراموشى سپرده شود، گمان نکنید که بتوان از چنگال شیطان نفس رهایى یابید. و تا در بند خویشتن خویش و هواهاى نفسانى خود باشید، نمى توانید جهاد فى سبیل اللّه و دفاع از حریم اللّه نمایید. شما عزیزان قدرى به خود آیید و سلحشوران جمهورى اسلامى را که پیروزى هاى خدا پسندانه رابراى اسلام و کشور اسلامى کسب کرده اند و اکنون جمعى از شهداى زنده آنان با شما در مناسک حج شریک هستند، بنگرید و از تحول عظیمى که موجب این همه فداکارى در آنان شده است ، عبرت بگیرید. و مسلمانان بدانند تا یک درجه از این تحولات در آنان حاصل نشود، شیطان نفس اماره و شیاطین خارج نخواهند گذاشت که به فکر امت اسلامى و مظلومان جهان باشند. از خداوند تعالى تؤفیق همگان را خواهانم .

ص: 44

2_ شما از کشور پیروزمندى که سال هاتحت فشار ستمشاهى دست و پا زده و با عنایت خداوند تعالى و دعاى خیر بقیه اللّه ارواحنا فداه قید و بندها را با تحمل مصیبات جانکاه گسیخته و هزاران شهید و جانباز در راه مقصد، تقدیم اسلام نموده است ، عازم حج شده اید. شما حامل پیام ملتى هستید که با انقلاب خود کشورى را که مى رفت با شرق زدگى و از آن بیشتر غرب زدگى در الحاد و فساد و فحشا غرق شود نجات داده و حکومت اسلامى را به جاى حکومت طاغوتى جایگزین نموده اند. همان مردمى که تصمیم دارند با صدور پیام انقلاب اسلامى شان نه تنها کشورهاى اسلامى که مستضعفان جهان را به اسلام عزیز و حکومت عدل اسلامى آشنا سازند. شما نمایندگان مردمى هستید که انقلاب اسلامى شان با عمرکوتاه خود و گرفتارى هاى طاقت فرساى حاصل از رویارویى با دو ابر قدرت و مقابله دو بلوک شرق و غرب با آن و خرابکارى هاى تروریست هاى وابسته به دو جناح ستمگر تنها و تنها به برکت اسلام و نورانیت آن و مقاومت مردم توانسته است کشورهاى اسلامى را در شرق و غرب ارض و مظلومان جهان را در سراسر گیتى تکان داده و به اسلام جلب نماید و توانسته است نداى اسلام را هر چند ضعیف به گوش جهانیان رسانده و نظر آنان را به خود جلب کند. شماحجاج محترم بیت اللّه الحرام حامل پیام این ملت و نمایندگان این کشور هستید، در این صورت موقعیت شما بسیار حساس و وظیفه شما سنگین است ، یا انشأ اللّه چنانچه انتظار مى رود با رفتار شایسته و اخلاق اسلامى و انقلابى خود نظر همگان را جلب کرده و چهره انقلاب اسلامى را آن گونه که هست به نمایش ملت هاى جهان مى گذارید و توجه آنان را با برخوردهاى برادرانه و محبت آمیز به انقلاب بزرگ ایران جلب مى نمایید و عملا تبلیغات فاسد مغرضانه بوق هاى تبلیغاتى را خنثى مى نمایید که در این صورت حج شما مقبول و اجر شما مضاعف خواهد بود. و یا خداى نخواسته بعضى از بى خبران برخلاف آنچه ذکر شد عمل مى نمایند که امید است ننمایند که در این صورت در محضر خدا و خانه او و قبله مسلمانان مرتکب گناهى عظیم شده و از صف حجاج بیت اللّه الحرام و زایران قبر رسول خدا صلى اللّه علیه و اله و ائمه معصومین در بقیع خارج مى شوند و با کوله بارى از گناه به منازل خود بر مى گردند.

3_ بسیار محتمل است که عده اى از منحرفان و دشمنان انقلاب و اسلام براى بدنام کردن حجاج محترم و مشوه نمودن چهره انقلاب بلکه اسلام ، در این سفر شرکت کنند و به صفوف حجاج محترم بپیوندند و دست به کارهاى ناشایسته و مخالف دستورات اسلام زنند و گاه باعث شوند که بعض متدینین هم گول خورده و از آنها به تو هم آن که تکلیف انقلابى است ، تبعیت کنند و به دست مخالفان انقلاب که با دقت درصدد یافتن نقاط ضعف و خرده گیرى از حجاج ایرانى باشند بهانه دهند، مخالفانى که همراه کاروانان و راهپیمایان و اجتماعات در مواقف شریفه مى باشند و مطالب را صد چندان کرده و به رسانه هاى گروهى مخالف مخابره نموده و موجب تضعیف انقلاب مى شوند. در این صورت بر تمام حجاج محترم خصوصا روساى کاروان ها و روحانیون محترم و اشخاص هوشیار لازم است تا با دقت بسیار مواظب حرکات و سکنات و رفتار حجاج باشند و به مجرد رویت یک امر

ص: 45

انحرافى طرف را نهى کنند و اگر دیدند اصرار دارد و در صدد فساد است ، به نحوى که به ملایمت و موعظه حسنه نزدیک تر است از آن جلوگیرى نمایند و به دیگران هشدار دهند که او را از صفوف خود خارج کنند و متوجه باشند که گاهى مفسدان مى خواهند جارو جنجال و تشنج ایجاد کنند. باید از این گونه امور احتراز نمایند.

4_ مسلمانان حاضر در مواقف کریمه از هر ملت و مذهب که هستند باید به خوبى بدانند که دشمن اصلى اسلام و قرآن کریم و پیامبر عظیم الشان صلى اللّه علیه و آله و سلم ، ابرقدرت ها خصوصا آمریکا و ولیده فاسدش اسرائیل است که چشم طمع به کشورهاى اسلامى دوخته و براى چپاول مخازن عظیم زیرزمینى و روى زمینى این کشورها از هیچ جنایت و توطئه اى دست بردار نیستند و رمز مؤفقیت آنان در این توطئه شیطانى تفرقه انداختن بین مسلمانان به هر شکل که بتوانند مى باشد. در مراسم حج ممکن است اشخاصى از قبیل ملاهاى وابسته به خود را وادار کنند که اختلاف بین شیعه و سنى ایجاد کنند و آن قدر به این پدیده شیطانى دامن زنند که بعض ساده دلان باور کنند و موجب تفرقه و فساد شوند. برادران و خواهران هر دو فرقه باید هشیار باشند و بدانند که این کوردلان جیره خوار با اسم اسلام و قرآن مجید و سنت پیامبر مى خواهند اسلام و قرآن و سنت را از بین مسلمین برچینند یا لااقل به انحراف کشانند. برادران و خواهران باید بدانند که آمریکا و اسرائیل با اساس اسلام دشمنند، چرا که اسلام و کتاب و سنت را خار راه خود و مانع از چپاولگرى شان مى دانند، چرا که ایران با پیروى از همین کتاب و سنت بود که در مقابل آنان بپاخاست و انقلاب نمود و پیروز شد. امروز توطئه بر ضد ایران و حکومت آن و حزب اللّه در حقیقت توطئه براى محو اسلام و کتاب و سنت است و ایران بهانه اى بیش نیست . اینان با ایران زمان شاه که حکومتش جان نثار آنان بود و ایران را در همه چیز وابسته به آنان کرده و نقشه اسلام زدایى را دنبال مى کرد، بسیار مؤافق بودند و با ایران امروز که دستشان را از منابع و مخازن کشورمان قطع کرده و مستشاران و وابستگان به آنان را از کشور رانده است مخالفند. از طرف دیگر دشمن حقیقى آنها هم اسلام است ، مگر آن که اسلامى ساخته و پرداخته بعض حکومت هاو آخوندهاى بدتر از آنان باشد که با آن موافقند و آن اسلام نیز حامى آنان و مدافع منافع آنان است و از آن دیدگاه است که فریاد مظلومانه حجاج ایرانى را در مرکز وحى و مهبط (اذان من اللّه و رسوله الى الناس یوم الحج الاکبر ان اللّه برى من المشرکین و رسوله ) در گلو خفه مى کنند و به کفر آنان فتوا مى دهند. پس در این مقطع زمانى تکلیف الهى حجاج است که اگر مطلبى از گویندگان شنیدند که بوى ایجاد اختلاف بین صفوف مسلمانان را مى دهد، انکار کنند و برائت از کفار و سردمداران آنان را از وظایف خود در مواقف کریمه بدانند تا حج آنها حج ابراهیمى ابوالانبیأ صلواه اللّه علیه باشد و حج محمدى صلى اللّه علیه و آله و سلم . والا (ما اکثرا الضجیج واقل الحجیج ) درباره آنها صادق است .

5_ به حجاج محترم ایرانى که حامل پیام اسلام و قرآن کریمند و حامل پیام انقلاب اسلامى مى باشند سفارش کرده و مى کنم که در آن مواقف شریفه چه در مکه معظمه و چه در مدینه منوره مدارا با مسلمین و مسالمت را حتى با مامورین آن جا از دست ندهید و در آن مراکز که محل امن است به مقابله

ص: 46

برنخیزید و با همه با اخلاق انسانى اسلامى برخورد کنید و با نصیحت برادرانه و موعظه حسنه همه مسلمانان را از اعمال خشونت بازدارید و به دستور خداوند تعالى با جاهلان مدارا نمایید و با دقت متوجه حرکات و سکنات خود و دوستانتان باشید و اگر مخالفان شما برخلاف دستورات قرآن کریم با شما رفتار کردند، مقابله به مثل نکنید تا در پیشگاه خداوند تعالى آبرومند و مطیع باشید. و باید بدانید که انسان در اجتماعات بزرگ نظیر راهپیمایى ها تحت تأثیر واقع مى شود و چه بسا که از خود بیخود شود و از یک شعار و فریاد بى توجه تبعیت کند و چه بسا که در اجتماعات حج و راهپیمایى ها که باید با آرامش و مسالمت انجام گیرد، یک و یا چند نفر منحرف جنجال انگیز شعارى دهند که با موازین اسلامى وفق ندهد، ولى با ظاهر شورانگیزشان در نفوس اثر گذارند و انحراف را تحمیل نمایند. لازم است حجاج محترم ایرانى با دقت با این مسائل توجه داشته باشند و کسانى که کارگردانان راهپیمایى هاى مسالمت آمیز هستند تمام شعارها را با دقت تنظیم کنند و قبل از شروع راهپیمایى عده اى که متوجه جهات مختلف هستند و از مسائل سیاسى و اجتماعى آگاهى دارند، با مشورت از نماینده این جانب جناب حجت الاسلام آقاى موسوى خوئینى ها شعارهایى را تهیه نموده و مردم را توجیه نمایند و اعلام شود که همه موظف به تبعیت از شعارهاى تنظیم شده هستند و به دیگر شعارها جواب ندهند و باید نظم و آرامش را حفظ نمایند.

6_ ملت و دولت ایران در حالى که از بسیارى از دولت هاى منطقه مخالفت هاى بى جا دیده است ، هرگز نمى خواهد از اخوت اسلامى چشم پوشى نموده و به اعمال قدرت دست زند. حکومت هاى منطقه در عوض آن که همه دست در دست هم منطقه را از دست قدرت بزرگ که به آنها به چشم وابسته مى نگرند، نجات دهند و نیز به جاى آن که در مقابل کسانى که ثروت هاى سرشار آنان خصوصا نفت را به رایگان مى برند بایستند و به جاى آن که منطقه را از لوث وجود اسرائیل پاک کنند، همه کوشش خود را در معارضه با دولت و ملت ایران خلاصه کرده اند اینان با دشمن و متجاوز به ایران که اگر فرصت پیدا کند به همه منطقه تجاوز مى نماید، همدست شده و بر ضد ایران که جرمى جز پیاده کردن احکام اسلام را ندارد، همکارى هاى همه جانبه مى کنند. اینان باید بدانند که دولت ایران با قدرت عظیمى که از عنایات خداوند تعالى و پشتیبانى ملت چهل و چند میلیونى سرچشمه مى گیرد، قدرت مقابله به مثل را دارد و این به وضوح ثابت شده است که آمریکا و دیگر قدرتمندان در موارد گرفتارى دولت هاى وابسته ، تنها به اظهار پشتیبانى لفظى و احیانا به فروش سلاح هایى ابتدایى با قیمت هاى بالا اکتفا نموده و هرگز مشکلى از آنان را نمى گشایند، که نمى توانند بگشایند، چرا که تصادم قدرت ها در جهان بیش از این اجازه دخالت آشکاراى آنان را نمى دهد. با تمام این اوصاف ما همیشه دست برادرى خود را براى از بین بردن نفوذ ابرقدرت هابه سوى کشورهاى اسلامى دراز کرده ایم . شما حکومت هاى منطقه دیدید که صدام را آمریکا و همقطاران آن به چه بلیه اى دچار کردند، در حالى که ایران در انقلاب و آشفتگى بسر مى برد، او را به نوید سردارى قادسیه وادار کردند تا از زمین و دریا و هوا به کشور ما هجوم آورد و خیانت بعضى از دست اندرکاران آن وقت نیز فرصتى بیشتر به او داد. مع ذلک با همه

ص: 47

آشوب ها و گرفتارى هایى که نیروهاى سلحشور دریایى ، هوایى و زمینى با آن دست به گریبان بودند، در کنار سپاه و بسیج و نیروهاى مردمى دشمن را که مناطق وسیعى از کشور را غافلگیرانه مورد تجاوز قرار داده بود، در همان محل میخکوب نمودند و پس از مدتى نه چندان زیاد با همه پشتیبانى هایى که از اطراف به او مى شد آنها را از کشور خود راندند. و وضعیت امروز این دشمن خدا را نیز مى بینید و مى دانید که دیگر دولت هاى منطقه در مقایسه با صدام چندان مهم نیستند. صدام امروز در این لجنزار مخوف براى یافتن راه نجات دست و پا مى زند و فریادش به جایى نمى رسد. ایران اگر او را یک انسان متعادل مى دانست ، امید نجاتى براى او بود. ولى با روحیه جنون آمیزى که از او آشکار است ، ملت ما اجازه نمى دهد که جنایات نابخشودنى او را نادیده بگیرند و او را براى ادامه خیانت به حال خود گذارند، پس او را در حال اضطراب جانکاه و موت و حیات تا موقع مقتضى نگاه مى دارند. و این جانب به شما دولت هاى منطقه هشدار مى دهم که با مشورت با عقلا و تفکر در آینده خود بدون توجه به وعده هاى آمریکا و دوستانش که مى خواهند شما را گرفتار کنند و با تخیلات نابجا همچون صدام عفلقى شما را به دام مى اندازند تا خود را در منطقه هر چه بیشتر حاضر کنند و سرنوشت منطقه را به دست گیرند، خود را از این مهلکه کنار گیرید و مطمئن باشید که دولتى چون دولت ایران که متعهد به اسلام است و از فرامین الهى تخطى نمى کند، اگر دست برادرى او را فشار دهید هرگز ضرر نمى بینید و چه بهتر که دولت هاى منطقه تمام نیروى خود را براى محو اسرائیل از جغرافیا تجهیز کنند. اسرائیل مفسدى که فلسطینیان مظلوم را بدین روز انداخته و به لبنان قهرمان آن همه ظلم کرده و به کشورهاى منطقه تعدى و تجاوز نموده است . چه چیز بهتر از این که دولت هاى منطقه دست در دست هم نهند و منطقه را از شر اسرائیل و آمریکاى طرفدارش نجات دهند. و من کرارا تذکر داده ام که اسرائیل از نیل تا فرات را از خود مى داند و شما را غاصب سرزمین هاى خویش مى شمرد، گرچه اکنون جرات اظهار صریح آن را ندارد، چنانچه صدام برادر اسرائیل نیز براى سلطه بر منطقه تلاش مى کند و بر فرض باطل با به قدرت رسیدن ، آرامش را از همه سلب مى نماید.

این جانب نصیحت برادرانه به شما نمودم ، اکنون خود دانید. و به دولت هاى نظیر حکومت مصر هشدار مى دهم که مبادا گول توطئه آمریکا را بخورد و به بهانه مین گذارى در دریاى سرخ و کانال سوئز که سر و صداى آن را به قدرى بلند کرده اند که انسان مطمئن مى شود چیزى جز توطئه ابرقدرت ها نیست ، دست به اعمال ماجرا جویانه اى بزند. و همان طور که همه مى دانند تاکنون اصل قضیه در پرده ابهام است . از طرف دیگر آسیب دیدن چند کشتى و جنجال دولت استعمارگرى چون آمریکا و انگلستان و فرانسه خود نشان دهنده نقشه حضور بیشتر آنان در منطقه است که هر چه این هیاهوها دامنه دارتر مى شود، انسان به پوچ بودن دعوى مطمئن تر مى گردد و در هر صورت اگر مصر با دولت و ملتى مثل ایران که براى بستن دست ستمکاران انقلاب نموده است بخواهد مقابله کند باید بداند که ملت هاى مسلمان و انقلابى جهان او را محکوم نموده و ساکت نخواهند نشست . صلاح حال امثال مصر آن است که سرنوشت خود را به دست آمریکا و دوستانش ندهد و خود را بى جهت وارد معرکه نکند.

ص: 48

از خداوند تعالى پیروزى اسلام و خذلان کفر و بیدارى مسلمانان و تعهدشان را در پیشبرد مقاصد اسلامى خواستارم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 49

تاریخ : 63/11/6

بیانات امام خمینى در جمع فقها و حقوقدانان شوراى نگهبان

ما مکلفیم نگهبان آینده نظام و اسلام باشیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من تذکراتى دارم که باید به شما آقایان عرض کنم . ما باید آینده را در نظر بگیریم و این گونه فکر نکنیم که وضع فعلى مان بگذرد، آینده هر چه باشد، باشد. ما مکلفیم تا علاوه بر این که وضع فعلى را حفظ کنیم ، نگهبان آینده نظام و اسلام باشیم . ما باید پایه گذار خوب آینده باشیم . از موضوعاتى که باید در فکر آینده اش باشیم ، وضع روحانیت است ، وضع درسى روحانیت است . در مورد وضع درسى آنچه پرسیدم ، گفته اند خوب است . البته خوب داریم تا خوب ، یک موقعى خوب است که صاحب جواهر و شیخ مرتضى تربیت مى شود و یک موقعى خوب است که ماها به وجود مى آییم ، بین این دو خیلى فاصله است . براى این که افرادى مثل صاحب جواهر تربیت شود باید دسته بسیارى ممحض بر تحصیل شوند، خود را مهیا کنند تا فقه را به صورت قدیم تحصیل نمایند.

وقتى تشریفات زیاد شد محتوا کنار مى رود

مسأله دیگر، مسأله تشریفات حوزه هاى روحانیت است که دارد زیاد مى شود. وقتى تشریفات زیاد شد، محتوا کنار مى رود. وقتى ساختمان ها و ماشین ها و دم و دستگاه ها زیاد شد، موجب مى شود بنیه فقهى اسلام صدمه ببیند، یعنى با این بساطهانمى شود شیخ مرتضى و صاحب جواهر تحویل جامعه داد. این موجب نگرانى است و واقعا نمى دانم با این وضع چه کنم . این تشریفات اسباب آن مى شود که روحانیت شکست بخورد. زندگى صاحب جواهر را با زندگى روحانیون امروز که بسنجیم ، خوب مى فهمیم که چه ضربه اى به دست خودمان به خودمان مى زنیم . یک قصه هم قصه بعضى ائمه جمعه و بعضى از علماى بلاد است که با دخالت هاى بى مورد خود در امور دولت ، اسباب این مى شوند که مردم از آنها کنار گیرند. اگر مردم از روحانیون کنار گیرند، موجب مى شود که روحانیون شکست بخورند و اگر روحانیون شکست بخورند، جمهورى اسلامى شکست مى خورد. این مطلب را بارها گفته ام که روحانیون باید وضعى ارشادى داشته باشند، نه این که بخواهند حکومت کنند. کارى نباید بکنیم که مردم بگویند اینها دستشان به جایى نمى رسید، حالا که رسید دیدید این طور شدند. استبداد دینى خود تهمتى است که از کنارش نباید گذشت ، رادیوها مرتب از آن سخن مى گویند و ما را به

ص: 50

خودکامگى متهم مى کنند. روحانیون نباید کارى کنند که شاهد دست دشمن بدهند. دخالت ما باید نهى از منکر و امر به معروف باشد، والا به استاندار بگوییم تو باید این کار را بکنى ، والا بگوییم از این جا برو، این اولا تضعیف دولت است و از آن گذشته موجب مى شود که مردم از روحانیون متنفر شوند. این موضوعات را باید کاملا در نظر داشته باشیم .

شوراى نگهبان باید قوى و همیشگى باشد

اما مسأله شما. من با نهاد شوراى نگهبان صددرصد موافقم و عقیده ام هست که باید قوى و همیشگى باشد، ولى حفظ شورا مقدارى به دست خود شماست . برخورد شما باید به صورتى باشد که در آینده هم به این شورا صدمه نخورد. شما نباید فقط به فکر حالا باشید و بگویید آینده هر چه شد، باشد. شیاطین به تدریج کار مى کنند. آمریکا براى پنجاه سال آینده خود نقشه دارد. شما باید طورى فکر کنید که این شورا براى همیشه محفوظ بماند. رفتار شما باید به صورتى باشد که انتزاع نشود که شما در مقابل مجلس و دولت ایستاده اید.

این که شما یکى و مجلس یکى ، شما یکى و دولت یکى ، ضرر مى زند. شما روى مواضع اسلام قاطع بایستید، ولى به صورتى نباشد که انتزاع شود شما در همه جا دخالت مى کنید. صحبت هاى شما باید به صورتى باشد که همه فکر کنند در محدوده قانونى خودتان عمل مى کنید، نه یک قدم زیاد و نه یک قدم کم . در همان محل قانونى وقوف کنید، نه یک کلمه این طرف و نه یک کلمه آن طرف . گاهى ملاحظه مى کنید که مصالح اسلامى اقتضا مى کند که به عناوین ثانوى عمل کنید. به آن عمل کنید گاهى مى بینید که باید نخست وزیر در کارى دخالت کند که اگر دخالت نکند به ضرر اسلام است ، به او اجازه دهید عمل کند. ضرورت اقتضا مى کند که نخست وزیر فلان کار را انجام دهد که از کس دیگرى بر نمى آید شما باید سعى کنید که نگویند مى خواهید در تمام کارها دخالت کنید، حتى در مسائل اجرایى . البته خود این مسائل را مى دانید و عمل مى کنید، ولى من تذکر مى دهم . شما باید توجه داشته باشید که اگر مباحثات به مناقشات تبدیل شود و جلوى یکدیگر بایستید، اسباب این مى شود که شوراى نگهبان تضعیف شود و در آتیه از بین برود و آن کسانى که علمایى را که قبلا کار شوراى نگهبان را مى کردند، کنار گذاشتند، به این خاطر بود که کم کم آنها را مخالف خود احساس کردند و کنار گذاشتند و به تدریج این شیطنت صورت گرفت . پس همه ما باید بیدار باشیم .

ما باید به فکر مردم باشیم و بر آنان سخت نگیریم که از صحنه خارج شوند

مسأله دیگر رفتار نهادها با مردم است . باید حرکت ما به صورتى باشد که مردم بفهمند که اسلام براى درست کردن زندگانى دنیا و آخرت آمده است تا ملت احساس آرامش کنند. این که آمده است (الاسلام یجب ماقبل ) این یک امر سیاسى است . اسلام دیده است اگر بخواهد با کسانى که تازه مسلمان شده اند، سختگیرى کند، هیچ کس به اسلام رو نمى آورد. (جب ماقبل ) کرده است و از آنچه در

ص: 51

قبل کرده اند، گذشته است . در جایى دیدم کمیته صنفى گفته است تمام اصنافى که از چند سال قبل از انقلاب گرانفروشى کرده اند باید بیایند و مجازات شوند. این بر خلاف اسلام و رضاى خداست . ما باید این قدر سخت نگیریم و به فکر مردم باشیم . مردم ما خیلى زحمت کشیده اند مردم عادى غیر از طبقه مرفه هستند، مردم عادى ما اسلام را پیاده کرده اند و تمام زحمات حکومت را متحمل مى شوند. پس ما باید بسیار به فکر مردم باشیم و بر آنان سخت نگیریم که از صحنه خارج شوند. البته فاسدین را رها نکنید، اما این که این فرد با کى عکس انداخته است یا اسمش در کجاست و یا به استقبال چه کسى رفته است ، نباید به این سبب ها براى مردم ناراحتى درست کرد. در قرآن هم کارها به تدریج انجام گرفته است . ما چهل و چند میلیون هستیم که اگر با هم باشیم . مطمئنا نه شوروى و نه آمریکا هیچ کارى نمى توانند بکنند. پس باید مردم را حفظ کرد. مجلس ، دولت ، شوراى نگهبان و بقیه باید دست در دست یکدیگر بگذاریم تا ایران و این جمهورى را حفظ کنیم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 52

تاریخ : 15/6/63

بیانات امام خمینى به در جمع رؤساى : جمهورى ، مجلس ، دیوان عالى کشور و نخست وزیر مسؤولن لشکرى و کشورى و سفرا و کارداران کشورهاى اسلامى مناسبت عید قربان

آن چیزى که اعمال ما را با اعمال انبیا متفاوت مى کند، مغز عمل است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من هم متقابلا به همه آقایان ، به همه امت مسلمان دنیا و مستضعفین ، این عید سعید را تبریک عرض مى کنم و امیدوارم خداى تبارک و تعالى به برکت این عید و سایر اعیاد شریفه ، ما را و همه ملت هاى مسلمان را هدایت کند که به راه مستقیم اسلام سیر کنیم و به مقاصد اسلامى فکر کنیم و بتوانیم بین مسلمین یک آشتى ، یک وحدتى ایجاد کنیم . حضرت ابراهیم (علیه السلام) که این عید منتسب به او هست و بنیانگذار ایثار است ، صورت عمل ، یک معناست و معنا و محتواى عمل ، یک باب دیگر. این جا صورت عمل هم یک مشکلى است براى حلش و یک امرى است که فوق طاقت نوع بشر است . اما آن چیزى که ابراهیم (علیه السلام) را ابراهیم مى کند، مسأله این صورت نیست ، مسأله آن سیرى است که فرموده است و منتهى به این مسائل شده است . ابراهیم که به حسب روایات شریفه ما، در آن وقتى که طرف آتش داشت مى رفت ، ملائکه آسمان به او گفتند که حاجت دارید؟ گفت به شماها نه . آن یک باب دیگرى از معارف را داشته است . و ما صورت عمل را مى بینیم و از آن هم اعجاب مى کنیم و اعجاب آور هم هست . لکن آنهایى که اهل معارف الهى هستند، باطن این صورت را ملاحظه مى کنند. اصل اعمال انبیا مطلقا به حسب صورت ، با اعمال ما به حسب نوع مؤافق است . آنها نماز مى خوانند ما هم نماز مى خوانیم ، آنها روزه مى گیرند ما هم روزه مى گیریم ، آنها حج مى روند ما هم حج مى رویم ، آنها قربانى مى کنند ما هم قربانى مى کنیم ، وقوف مى کنند ما هم وقوف مى کنیم ، این صورت را همه با هم مشترکیم . لکن تفاوت آن چیزى که اعمال ما را با آنها متفاوت مى کند و اعمال انبیا را بعضى ها با بعض دیگر متفاوت مى کند، آن مغز عمل است . آن چیزى است که آنها از آن مبدا الهام مى گیرند و این اعمال را با الهام از آن جا عمل مى کنند. مسأله وحى و گرفتن وحى که در انبیا هست _ و آنها هم متفاوت هست یکى از امور مهمى است که انسان تصورش را نمى تواند بکند که مسأله چى هست و از چى بوده است . واسطه ، جبرئیل است ، جبرئیل چه جور واسطه بوده است ؟ آیا پیغمبر نازل کرده است جبرئیل را و به ولایت او نازل شده است ؟ با جبرئیل نازل شده است و آن وحى را رسانده است ؟ مسائلى که در آن صحبت است .

ص: 53

ابراهیم (علیه السلام) خودى نمى بیند تا ایثارى کرده باشد

مسأله قربانى فرزند یک باب است که به حسب البته دید نوع بشر، مسأله مهمى است ، لکن آن چیزى که مبدا این عمل مى شود، آن چیزى که مقابله ما بین پدر و پسر را در آن جا متحقق مى کند، این یک مسائل قلبى و روحى و معنوى است ، فوق این مسائلى که ماها مى فهمیم . ما همه مى گوییم که ایثار کرد، قربانى کرد و واقعا این طور بوده است ، خوب ! مهم هم هست . لکن آیا در نظر ابراهیم (علیه السلام) هم ایثار بوده است ؟ ابراهیم هم در نظرش این بوده است که حالا یک چیزى ، تحفه اى مى برد پیش خدا؟ اسماعیل هم سلام اللّه علیه در نظرش بوده که یک جانفشانى دارد مى کند براى خدا؟ یا مسأله این نیست . این مسأله اى است که تا نفسانیت انسان هست ، خودیت انسان هست ، ایثار اسمش هست . من ایثار مى کنم در راه خدا فرزندم را، من ایثار مى کنم در راه خدا جان خودم را. این ، براى ما مهم است و زیاد مهم است ، براى ابراهیم نیست مسأله این ، ایثار نیست . ابراهیم خودى نمى بیند تا ایثارى کرده باشد، اسماعیل خودى نمى بیند تا ایثار کرده باشد. ایثار این است که من هستم و تو هستى و عمل من و براى تو و ایثار. این ، در نظر بزرگان اهل معرفت و اولیاى خدا شرک است ، در عین حالى که در نظر ما کمال بزرگى است ، ایثار بزرگى است .

عید براى ما یک معنا دارد، براى ابراهیم و براى پیغمبرها یک معناى دیگرى دارد، ما هم عید مى کنیم ، آنها هم عید مى گیرند، لکن آنهایى که عید مى گیرند عید لقأ است ، آنها عود مى کنند به آن جایى که از آن جا ظاهر شدند و عید مى گیرند براى این امر، البته بعد از ارجاع _ به ، باز _ از آن معناى سیرالهى ، بعد از ارجاع اسمش عید مى شود. و بعدهاى معنویش بسیار زیاد است و دست ما از آن کوتاه است و بعدهاى سیاسى و اجتماعى اش هم زیاد است و زیاد بوده است و امیدواریم که زیاد بشود.

مسلمان ها باید از عبادات ، هم سیر معنوى کنند و هم برداشت سیاسى و هم عمل

امیدواریم که مسلمان ها به خود بیایند و از همین عباداتى که خداى تبارک و تعالى براى آنها مقرر فرموده است ، از همین ها، هم سیر معنوى بکنند و هم برداشت هاى سیاسى و هم عمل . این طور نباشد که نماز را ما همان جهت تقرب الى اللّه آن را ملاحظه کنیم البته آن بالاترین چیز است . لکن بعد از این که انسان نمازگزار شد ایثارگر خواهد شد، بعد از آن که ایثارگر شد، براى اسلام خدمت خواهد کرد. و حج که در اوجهات اجتماعى و سیاسى بیشتر ظاهر است ، این بحمداللّه امسال تاکنونش خوب برگزار شده است و امیدواریم که از این به بعدش هم خوب برگزار بشود و بعدها هم افزوده بشود و مسلمین را بیدار بکنند این حجاجى که در بیت اللّه الحرام هستند. گرچه مع الاسف بعضى از آخوندهاى بسیار نافهم یا بسیار موذى در همین مقطع از زمان شروع کردند به چیزهایى نوشتن و رساله هایى پخش کردند و نسبت به شیعه و نسبت به ائمه شیعه و نسبت به طریقه شیعه جسارت کردند و این در یک همچو مقطعى که عقلاى طرفین ، عقلاى مذاهب با هم جمع شدند و علماى مذاهب با هم جمع شدند و مى خواهند فکر بکنند براى مصالح اسلام ، در یک همچو مقطع یک همچو رساله منتشر مى شود،

ص: 54

کانه خطر براى آمریکا دیدند و واویلا بلند کردند. آن آخوند احمقى که در یک همچو مقطع از زمان به بعض مقدسات شیعه جسارت مى کند، درصدد این است که در مقابل او هم یک کسى پیدا بشود، آن هم یک چیزى بگوید و موجب بشود که بین مسلمین در یک همچو مقطع از زمانى که دارد وحدت ایجاد مى کند، اختلاف ایجاد بشود. واقعا اسلام چه کند با این طرز فکرها، با این طرز عمل ها؟ اسلام چه کند با این آخوندهایى که خودشان را به صورت یک روحانى در آوردند و در بین مردم پخش هستند؟ این گرفتارى است که در یک همچو موقعى که مسلمین دارند فکر مى کنند، او به عنوان این که من دیدم که بعض از جوان ها متمایل به این اجتماع شدند، متمایل به این ایران شدند، تکلیف دیدم به این که بگویم و اینها مشترکند، اینها مجوسند اینها چطورند اینها چطورند و به بعض مقدسات جسارت کردند. این ، جز این که خدمت به استعمار است ، خدمت به قدرت هاى بزرگ است و کارشکنى براى اسلام و مسلمین است ؟ ما باید فکر کنیم براى این مسائل . مسلمان ها باید فکر کنند براى این مسائل و این اشخاصى که این طور در صدد شکستن وحدت مسلمین اند.

و بالجمله من امیدوارم که ایران با این راهى که به پیش گرفته است فقط ملاحظه آن جهات صورى را نکند و ملاحظه جهات معنوى را هم بکند. تمام مسائل براى معنویات است . پیغمبرها هم که آمدند و احکام را منتشر کردند براى این است که تزکیه بکنند مردم را (یزکیهم و یعلمهم الکتاب ) همه براى این آمدند که مردم را با مبدا وحى آشنا کنند، سیرالى اللّه بدهند، صراط مستقیم ، هدایت را به صراط مستقیم بکنند. و ما ایرانى ها و مسلمان ها علاوه بر این که جهاد در راه اسلام مى کنیم ، باید از جهاد اکبر هم غافل نباشیم ، از جهاد به نفس هم غافل نباشیم که مبدا همه امور است . و باید این اعیاد را همان طورى که عید مى دانیم براى مسلمین و ذخر و شرف مى دانیم براى پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) باید ما خودمان مهیا بشویم که براى پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) ذخر و شرف باشیم . طورى عمل بکنیم ، در مکه ، در مدینه ، در همه جا و با همه مسلمین در هر جا، طورى رفتار بکنیم که این اسباب شرافت اسلام بشود، اسباب این بشود که مردم بفهمند که اسلام چه جور تربیت مى خواهد بکند، از تربیت اسلامى مردم ملتفت بشوند که اسلام آمده است براى چى ، قرآن شریف آمده است براى چى .

آن چیزى که اساس است ، سیر الى اللّه است و شکستن بت نفس و بت هاى دیگر

تمام مسائلى که هست ما مى خواهیم دست ظالم ها را کوتاه کنیم انشأ اللّه و مى خواهیم که قدرت ها را سرکوب کنیم و پایشان را از این بلاد مسلمین کوتاه کنیم انشأ اللّه ، همه اینها مقدمه این است که یک آرامشى در این بلاد پیدا بشود و دنبال این آرامش یک سیر روحى پیدا بشود، یک هدایت به سوى خدا پیدا بشود. آن چیزى که اساس است سیر الى اللّه است ، توجه به خداست ، همه عبادات براى اوست ، همه زحمات انبیا از آدم تا خاتم براى این معنا هست که سیر الى اللّه باشد. شکستن بت نفس که بالاترین بت هاست و شکستن دنبال او شکستن بت هاى دیگر.

بحمداللّه امسال در مکه با این تظاهرات عظیم و با این شعارهاى کوبنده یک مقدارى از صولت

ص: 55

بت ها شکسته شد و انشأ اللّه بعدها هم خواهد شد.

و امیدواریم که هر سال بر این مسائل اضافه بشود و مسلمان ها متصل بشوند به هم و همراه هم فریاد بکشند در جایى که جاى فریاد است . و خداى تبارک و تعالى از خداى تبارک و تعالى مى خواهم که همه ما را بیدار کند و همه مسلمین را بیدار کند و توجه آنها را به مصالح اسلام و به مصالح مسلمین بیشتر بکند. و امیدوارم که دولت هاى منطقه هم به خود بیایند و از تبلیغات سویى که این آخوندها مى کنند، خودشان را کنار بکشند و از تبلیغات سویى که آمریکا و عمال او مى کنند خودشان را کنار بکشند و با یک وحدت کلمه بروند تا این که اسلام را از دست این خونخوارها نجات بدهند و بلاد مسلمین را از دست این اشخاص که مى خواهند ببلعند همه بلاد مسلمین را، نجات بدهند. خداى تبارک و تعالى به همه ما و به همه شما تؤفیق عنایت کند که این اعیاد را با آشنایى به اسلام و احکام اسلام عید بگیریم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 56

تاریخ : 63/6/16

پیام امام خمینى به مناسبت رحلت آیت اللّه آشتیانى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اناللّه و انا الیه راجعون

خبر تأسف و تاثرآور رحلت عالم متقى مهذب و فقیه ارزشمند و متعهد، حضرت حجت الاسلام والمسلمین مرحوم آقاى حاج میرزا محمد باقر آشتیانى رحمة اللّه علیه موجب نگرانى و تالم شد. این جانب ایشان را از جوانى مى شناختم و آنچه از ایشان دریافتم تقوا و صفاى باطن ، اخلاق کریمانه و اشتغال به علم و عمل بود. خاندان محترم ایشان از اساتین فقاهت و چهره هاى بارز بین علما و فقها بودند و خدمت هابه علم و حوزه هاى علمیه نمودند و (جزاهم اللّه عن الاسلام خیرا.) این جانب فقدان این بزرگوار را به حوزه هاى علمیه و علماى معظم خصوصا علماى اعلام تهران دامت برکاتهم و به خاندان و بستگان محترمشان تسلیت عرض و از خداوند تعالى براى ایشان رحمت و غفران و براى بازماندگانشان صبر و سلامت و براى علماى اعلام سعادت و صحت و براى اسلام بزرگ قوت و قدرت و براى مجاهدان در راه خدا پایدارى و استقامت و براى شهداى جبهه ها و غیرجبهه ها علو مقام و عظمت و براى بازماندگانشان شکیبایى و کرامت و براى مفقودین و اسرا رجوع به اوطانشان با سرفرازى و شهامت خواستارم و امیدوارم با دعاى خیر حضرت بقیه اللّه ارواحنا لمقدمه فدأ این کشور اسلامى از شر اجانب محفوظ باشد.

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 57

تاریخ : 63/6/18

بیانات امام خمینى در دیدار با سرپرست و اعضاى ستاد تبلیغات جنگ

اشاره

بسم اللّه الرحمن الرحیم

مهم این است که انقلاب اسلامى ما انقلابى است که به دست مردم صورت گرفته ، مردم انقلاب کرده اند و مردم باید آن را به آخر برسانند. مردم قیام کرده اند، شاه را بیرون کرده و رژیم او را سرنگون نموده و نظام اسلامى را که به نفع مستضعفین است جایگزین آن کرده اند، پس ، مردم باید پاى کارى که کرده اند بایستند. هر چه عمل بزرگ باشد، دشمنش بیشتر و بزرگتر است .

امروز که تمام بوق هاى تبلیغاتى بر ضد اسلام و ایران است ، بدین خاطر است که ایران را به سازش و تسلیم بکشند. انقلاب ما عظیم است و متکى به هیچ قدرتى نیست ، نه قدرت شرق و نه قدرت غرب . انقلاب هایى که در دنیا مى شود، به یکى از این دو ابرقدرت متکى است ولى انقلاب مردم ما انقلابى است متکى به خود مردم ، پس مردم باید از پیامدهاى انقلابشان گله نداشته باشند. امروز کشور ایران روى پاى خودش ایستاده است ، لذا زحمت ها و توطئه ها را هم باید تحمل کند. مردم ما باید دائما پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) را به یاد بیاورند، پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) قیام کردند، پایدارى کردند، زحمت ها را متحمل شدند، در مکه با آن همه زحمت مواجه شده و در محاصره شعب آن همه رنج کشیدند و بعد در مدینه تمام ایام زندگى شان را با رنج و زحمت تمام کردند و حضرت حتى در بستر بیمارى به جیش اسامه دستور حرکت دادند. ما هم تا آخر، زحمت ها و رنج هاى توطئه ابرقدرت ها را باید تحمل کنیم . ما موظف هستیم تا امر الهى را انجام دهیم . پس ، از سختى ها نباید هراس داشته باشیم . آیا پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) در مقابل سختى ها عقب نشینى کردند؟ آیا حاضر به تسلیم و سازش شدند؟ ما هم که کار انبیا و پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) را انجام مى دهیم باید بایستیم ، باید مقاومت کنیم تا اسلام استقرار پیدا کند و عدالت برقرار شود و دست ظالم ها کوتاه گردد. این را باید دنبال کرد. مردم زمان حضرت رسول (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) و اصحاب او مقاومت کردند و از سختى نهراسیدند تا پیروز شدند. ما هم وقتى وارد این کار شدیم و تصمیم گرفتیم که دست بدین عمل بزرگ بزنیم ، پیامدهایش را هم باید پذیرا باشیم .

اگر کمى عقب بنشینیم باید دست از اسلام بکشیم و تکلیف ما برخلاف این است

باید مردم توجه کنند که کارى بزرگ انجام داده اند و دشمن هم براى شکست آنها از هیچ کوششى دریغ نمى کند. مردم باید محکم واستوار براى آزادى و استقلال بایستند، اگر ما دستمان را به

ص: 58

سوى آمریکا و یا شوروى دراز کنیم ، آسوده تا آخر زندگى مى کنیم ولى مردم ما که این را نمى خواهند، پس باید این توطئه ها را کم و زیاد تحمل کنند. اوایل جنگ ، فکر مى کردند ظرف چند روز کار تمام مى شود، حال مى بینند خیر، جمهورى ما مستقر و ایستاده است . امروز دنیا به ایران چشم دوخته است ، چه دوست و چه دشمن ، که ببینند ایران چه مى کند. در قدیم که ایران مطرح نبود، شاه بود و نوکرى آمریکا که هر وقت مى خواست ، بگوید برو! و هر وقت نمى خواست ، بگوید نرو! ولى امروز چه ؟ امروز آمریکا و شوروى به یک کارگر ساده ایران قدرت گفتن چنین حرف هایى را ندارند. امروز دنیا با چنین ملت شجاعى روبروست که در مقابل تمام توطئه ها ایستاده و جلو رفته است و وظایفش را هم بهتر انجام مى دهد اگر مى بینید که در این جا هواپیما مى دزدند، اولا در آمریکا و سایر نقاط هم این دزدى ها فراوان است . دزدى هواپیما که کارى ندارد، شخصى بلند مى شود با یک چاقو و یا گاهى فقط تشر مى زند و خلبان هم باید از جان مسافران حفاظت کند و به احتمال این که نکند راست بگوید، به حرف او گوش مى دهد. امروز دنیا، دنیاى آشوب و جنگ و انفجار و هواپیما ربایى است و ایران از خیلى جاهاى دنیا آرامتر است . ممکن است بعضى ها که این چیزها را ندیده اند، با خود بگویند! با قدرت ها باید ساخت . ولى باید بدانند که سازش ، امروز نابودى تا آخر است ، دفن اسلام است تا آخر دنیا. مردم باید محکم بایستند و از اسلام و کشور دفاع کنند و از توطئه ها به خود هراس راه ندهند که اگر کمى عقب بنشینند، باید دست از اسلام بکشیم و تکلیف ما برخلاف این است . مردم انقلاب کردند، باید پاى زحماتش هم بنشینند. مردم ، پیغمبران و پیغمبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) را و ابراهیم (علیه السلام) را در نظر بگیرند، ببینند که با آنها چه مخالفت ها شد، ولى دست از هدفشان نکشیدند. اگر ما مسلمانیم ، باید دنباله روى آنها باشیم . دنباله روى از آنان که فقط روزه و نماز و مسجد نیست . دنباله روى از آنان مبارزه براى حفظ اساس اسلام است . باید براى حفظ اساس اسلام تا آخر ایستاد و پیشروى کرد.

کارهایتان را بر اساس صدق و صداقت و صفا انجام دهید

مردم در مورد جنگ تصمیمشان را قوى تر کرده و در هفته جنگ به وظایفشان عمل نمایند. خداوند شما را تأیید کند. شما پیروزید در دنیا و آخرت ، پیروزى شما نمونه است . پایدارى کنید که پیروزى شما بر دو ابرقدرت است . پیروزى بر یک قدرت با تأیید و پشتیبانى ابرقدرت دیگر، کار مهمى نیست . شما باید مقابل دو ابرقدرت بایستید، مردم باید در مقابل دو ابرقدرت بایستند که ایستاده اند و خواهند ایستاد و از هیچ چیز نمى ترسند. صدام دست و پا مى زند. این شب ها شاید خوابش نبرد. او مرتب مى گوید که اگر ایران حمله کند خارک را مى زنم . او اگر هر لحظه بتواند، خارک را با خاک یکسان مى کند، او قدرت ندارد.

امیدوارم مؤفق و موید باشید و تبلیغاتتان همیشه بر اساس صدق و صداقت باشد، کارهایتان را بر اساس صدق و صداقت و صفا انجام دهید و همیشه مصالح ایران را در نظر بگیرید.

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 59

تاریخ : 63/6/23

بیانات امام خمینى در دیدار با حجت الاسلام عباس واعظ طبسى ، استاندار و مسؤولان نهادهاى استان خراسان ، جمعى از طلاب و مدرسین حوزه علمیه مشهد و گروهى از خدام و کارکنان آستان قدس رضوى به مناسبت عید غدیر

حضرت امیر شخصیتى است داراى ابعاد بسیار و مظهر اسم جمع الهى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

متقابلا این عید بزرگ را بر مهمانان عزیزى که از محضر مقدس امام ثامن سلام اللّه علیه تشریف آوردند...، ما قدم هاى شما را بسیار گرامى مى داریم . شما از مرکزى آمدید که مرکز نور است ، مرکز علم الهى است ، مرکزى است که باید همه در آن مرکز آستان بوسى کنید، و باید اظهار تأسف کنم که دست ما کوتاه است ، و از شما آقایان ، روحانیون و دیگر قشرها مستدعى هستیم که آن جا که رفتید عرض ارادت ما را برسانید. امروز که روز عید غدیر است و از بزرگترین اعیاد مذهبى است ، این عید، عیدى است که مال مستضعفان است ، عید محرومان است ، عید مظلومان جهان است ، عیدى است که خداى تبارک و تعالى به وسیله رسول اکرم صلى اللّه علیه و آله و سلم براى اجراى مقاصد الهى و ادامه تبلیغات و ادامه راه انبیا، حضرت امیر سلام اللّه علیه را منصوب فرمودند. باید ما تأسف بخوریم از این که نگذاشتند دست هاى خائن ، براى جنگ هایى که در زمان تصدى ایشان به امور بود، آن جنگ ها و جنگ افروزها نگذاشتند که چهره این مرد بزرگ در ابعاد مختلفى که دارد نمایان بشود. این بزرگوار شخصیتى است که داراى ابعاد بسیار است و مظهر اسم جمع الهى است که داراى تمام اسمأ و صفات است . تمام اسمأ و صفات الهى در ظهور و در بروز در دنیا و در عالم ، با واسطه رسول اکرم در این شخصیت ظهور کرده است . و ابعادى که از او مخفى است ، بیشتر از آن ابعادى است که از او ظاهر است . همین ابعادى هم که دست بشر به آن رسیده است و مى رسد، در یک مردى ، در یک شخصیتى جمع شده است ، جهات متناقض ، جهات متضاد. انسانى که در حال این که زاهد و بزرگترین زاهد است ، جنگجو و بزرگترین جنگجوست در دفاع از اسلام . اینها در افراد عادى جمع نمى شود، آن که زاهد است ، به حسب افراد عادى ، جنگجو نیست ، آن که جنگجوست زاهد نیست . در عین حالى که در معیشت آن طور زهد مى کردند و آن طور در خوراک و در آن طور چیزها به حداقل قناعت مى کردند، قدرت بازو داشتند، آن قدرت بازو را و این هم جزء امورى است که جمعش ، جمع متضادین است . در عین حالى که داراى علوم متعدده و داراى علوم معنویه و روحانیه و سایر علوم اسلامى است ، در عین

ص: 60

حال مى بینیم که در هر رشته اى ، مردمى که اهل آن رشته اند او را از خودشان مى دانند، پهلوان ها حضرت امیر را از خودشان مى دانند، فلاسفه حضرت امیر را از خودشان مى دانند، عرفا حضرت امیر را از خودشان مى دانند، فقها حضرت امیر را از خودشان مى دانند، هر قشرى که اهل یک رشته است ، حضرت امیر را از خودش مى داند. و حضرت امیر از همه است ، داراى همه اوصاف است و داراى همه کمالات .

بعض فقرات دعاى کمیل از بشر عادى نمى تواند صادر بشود

بعضى کمالات حضرت که شاید یک قدرى مخفى مانده باشد از ادعیه حضرت معلوم مى شود. دعاى کمیل یک دعاى عجیبى است ، بسیار عجیب . بعض فقرات دعاى کمیل از بشر عادى نمى تواند صادر بشود. (الهى و سیدى و مولاى و ربى صبرت على عذابک فکیف اصبر على فراقک ) کى مى تواند این طور بگوید؟ کى این طور عشق به جمال خدا دارد که از جهنم نمى ترسد لکن مى ترسد که وقتى در جهنم برود، نازل شده از مقام خودش و به مرتبه اى برسد که محروم بشود از عشق او؟ از فراق حضرت حق تعالى ناله مى زند. این عشقى است که در باطن قلب او گداخته شده همیشه و تمام اعمالى که از او صادر مى شود، از این عشق صادر مى شود، از این عشق به خدا صادر مى شود. ارزش اعمال روى این عشق و محبتى است که به حق تعالى هست ، روى این فنا و توحیدى است که در انسان هست و این سبب شده است که (ضربه على یوم الخندق افضل من عباده الثقلین .) فرضا که این ضربت را کس دیگر از دفاع اسلام زده بود اما از روى عشق نبود، کارش هم اسباب این شده بود که اسلام ترویج پیدا کند، لکن چون مبدأ، مبدأ عشقى نبود، (افضل من عباده ثقلین .) نخواهد شد. انگیزه اعمال ، انگیزه روحانیت اوست نه صورت او. شمشیر زدن ، یک دست پایین آوردن است و یک کافر را کشتن ، این دست پایین آوردن و کافر را کشتن ، از خیلى اشخاص ممکن است صادر بشود، لکن گاهى اصلا اجر ندارد و اصلا فضیلت ندارد و گاهى فضیلت دارد تا برسد به آن جایى که (افضل من عباده ثقلین .) این روى آن عشق و توحیدى است که در قلب او هست ، روى آن است که دست دست او نیست ، چشم ، چشم او نیست ، ید اللّه است ، عین اللّه است . اینها را ما با لقلقه لسان مى گوییم و نمى توانیم تصورش را بکنیم ، البته تصدیقش کردیم به این که این طور است اما تصورش را نمى توانیم بکنیم که چه جور است وضعیت .

ما که مى گوییم شیعه حضرت على هستیم ، باید ببینیم شیوه حضرت على چه بود

آنهایى که شیعه این مرد بزرگ هستند البته نمى توانند مثل او باشند، خود ایشان هم فرمود شما قدرت این را ندارید، حتى قدرت همین زهد ظاهریش را، چه برسد به معنویاتش ، لکن نباید ما گمان کنیم که ما شیعه امیرالمؤمنین سلام اللّه علیه هستیم . و خود او در دعاى کمیل و سایر ادعیه هایش و در روش آن طور خوف از خدا داشت و آن طور از عاقبت مى ترسید که منعکس شده است این در دعاى

ص: 61

کمیل و در حالات او و ما اصلا دنبال این مسائل نباشیم و بگوییم ما شیعه هستیم . آن طور بسط عدالت ، اگر مؤفق شده بود، کرده بود که الگو شده بود براى همه حکومت هاى عالم ، نگذاشتند. ما بگوییم شیعه هستیم و خداى نخواسته ظلم بکنیم ، نمى شود این . اگر در روایات فرموده اند که پیروان على ، اهل سعادتند، باید ما ببینیم ما پیرو هستیم یا نیستیم ؟ ما به وظایفمان ، حتى به همان وظایف صورى مان عمل مى کنیم یا نمى کنیم ؟ ما در این جمهورى اسلامى چه کردیم و چه مى خواهیم بکنیم ؟ و با ما چه کردند و چه خواهند کرد؟ شما ملت عزیز با قدرت خودتان ، با ایمان خودتان ، با تحولى که درتان واقع شد، دست تبهکاران را در داخل و دست غارتگران را که از خارج دراز شده بود قطع کردید، شما یک حکومت طاغوتى را برداشتید و به جاى او یک حکومت اسلامى گذاشتید. شمایى که این کار را کردید باید دنبالش باشید تا نگهش دارید، نمى شود که انسان یک کارى بکند و نیمه کاره رهایش کند. امروز که اسلام و جمهورى اسلامى در دست شما و ما و همه ملت ایران امانت است ، اگر چنانچه خلاف بکنیم ، خلاف مصالح جمهورى اسلامى بکنیم ، خلاف مصالح اسلام بکنیم ، به این امانت خیانت کردیم و در پیشگاه مقدس حق تعالى مجرم و خائن هستیم . خیانت همه اش این نیست که منافقین مى کنند، آنها هم یک قسمش است . خیانت آن نیست که صدام مى کند، آن هم یک قسمش است . آنهایى که در داخل با اسم هاى مختلف ضربه مى خواهند بزنند به اسلام و با اسم امور مختلفه اى به حکومت اسلامى مى خواهند ضربه بزنند، اینها هم خیانت کردند. گاهى خیانت اینها راه را باز مى کند براى این که آنهایى که مثل صدام و منافقین هستند راهشان باز بشود و خیانت بالاتر را بکنند. ما که مى گوییم که مسلمان هستیم ، شیعه على بن ابى طالب هستیم ، باید ببینیم که شیوه على بن ابى طالب چى بود، همین على بن ابیطالب که رسول خدا او را به جاى خودش نصب کرد، بیست و چند سال براى مصالح اسلامى موافقت کرد با اشخاصى که به عقیده او غاصب مقام بودند، براى این که مصالح اسلام اقتضا مى کرد. اگر حضرت آن وقت مى خواست معارضه بکند، اسلام در خطر بود. مایى که مى گوییم مسلمان هستیم ، باید مصالح اسلام را در نظر بگیریم ، نه مصالح شخصى خودمان را. باید ببینیم که امروز ضربه زدن به مجلس شوراى اسلامى ، ضربه زدن به شوراى نگهبان ، ضربه زدن به رئیس جمهور، ضربه زدن به دولت اسلامى ، این مى سازد با شیعه بودن با على بن ابى طالب ؟ آن بیست و چند سال براى مصالح اسلامى موافقت کرد، بچه هایش را به جنگ فرستاد.

کمک کنید به این دولتى که براى اسلام و کشور شما جان مى کند

امروز مصالح اسلامى اقتضا مى کند که همه ما با هم باشیم ، هر روز یک نغمه اى بلند نکنیم براى تضغیف دولت ، براى تضعیف مجلس ، براى تضعیف شخصیت ها. من یک صحبتى مى کنم که نصیحت مى کنم به دولت که شما مردم را شریک کنید در این کار، براى این که تنهایى نمى توانید بکنید، و نمى تواند هم . یک دفعه مى بینیم که شیاطین از اطراف به دولت حمله مى کنند که معلوم شد تو خلاف شرع همیشه کردى . خداى تبارک و تعالى که پیغمبرش را نصیحت مى کند که (یا ایهاالنبى اتق

ص: 62

اللّه ) به حَسْب آن طورى که شما مى گویید پیغمبر متقى نبوده تا خدا به او گفته (اتق اللّه )! خداى تبارک و تعالى که به همه مؤمنین مى فرماید (یا ایها الذین امنوا اتقوا اللّه ) معلوم مى شود اینها متقى نبودند که خدا مى گویند (اتقوا اللّه ) این شیاطین چه مى گویند به این ملت ما؟ اینها سلطنت طلبند و مى خواهند سلطنت را در این جا دوباره برگردانند یا بازى خورده اند از آنهایى که مى خواهند این کشور را دوباره به باد بدهند و تحت سلطه آمریکا قرار بدهند؟ مى فهمند اینها چه مى کنند؟ اینهایى که هر کدام خودشان اگر حکومت یک محله باشند نمى توانند اداره کنند آن جا را، چطور به خودشان اجازه مى دهند که یک دولتى که در عین همه گرفتارى هایى که الان دارد و از شرق و غرب به او فشار دارند مى آورند، این مملکت را دارد اداره مى کند و به خوبى هم اداره مى کند، چطور اجازه مى دهند به خودشان که نسبت به این جسارت کنند و هر روز یک صورت درست کنند. خوب ، ما افراد را نمى شناسیم اما خداى تبارک و تعالى که مى شناسد، ما افکار شما را نمى توانیم بفهمیم اما خدا که مى داند. شمایى که نمى توانید یک شهر را اداره کنید، اگر نانوایى یک شهر را به شما بدهند نمى توانید اداره اش کنید، چطور مى گویید که چرا دولت نمى دانم چه نکرده ، چه نکرده ؟ شما مى فهمید که کار دولت چى هست و تاکنون چه کرده است ؟ شما مى دانید که کارهایى که دولت در این چند سال با همه این فشارها کرده ، عمقش از کارهایى که در طول سلطنت فاسد پهلوى بوده است ، بسیار بیشتر است ، چى مى گویید به جان این دولت ؟ دست بردارید، از خدا بترسید، از غضب خدا بترسید، شما خیال مى کنید که اگر دولت ساقط بشود، شما روى کار مى آیید؟ شما هیچ وقت نمى آیید روى کار. شما خیال مى کنید به نفع اسلام این حرف ها را مى زنید؟ شیطان در لباس شما، در باطن شما این حرف ها را مى زند و به ضرر اسلام دارد مى زند. دست بردارید از این مسائل ، کمک کنید به دولت ، کمک کنید به این دولتى که دارد جان مى کند براى اسلام و براى کشور شما. چرا باید هر روز نق بزنید و هر روز هر جا فرصت پیدا مى کنید یک چیزى بگویید به ضد دولت یا یک چیزى را هم منتشر کنید به ضد دولت ؟ اینها مسائلى است که باید توجه داده شود به ملت ما. باید توجه کنند کسانى که در بین ملت هستند، علماى اعلام که در هر جا هستند باید تذکر بدهند به اینها، باید توجه بدهند به اینها که شما با دست خودتان مى خواهید خودتان را دفن کنید. بترسید از آن روزى که خدا غضب کند به ما و ما را دوباره در همان جهنمى وارد کند که در سابق بودیم . شما یادتان رفته است که سرتاسر ایران چه خبر بود از فحشا؟ شما نمى دانید که ما در تحت استعمار آمریکا بودیم در این چند سال آخر و قبلا انگلستان ؟ شما این را نمى دانید و یا مى دانید و مى خواهید دوباره او بشود؟ یا حسد دارید و مى خواهید که ولو خودتان کشته بشوید این جمهورى هم به هم بخورد؟

اگر با هم نباشید شکست مى خورید

من نصیحت مى کنم به شما، من در یک همچو روز مبارکى به شما یادآور مى شوم که امام شما این طور نبود، امام شما مصالح اسلام را رویهمرفته ملاحظه مى کرد، مصالح شخصى را ملاحظه نمى کرد. آن روزى که مصالح عمومى اقتضا مى کرد تبعیت مى کرد. آن روزى که _ مى خواست _

ص: 63

مصالح اسلام به این بود که خوارج را درو کند با شمشیر، مى کرد. مشکلات را شما در نظر بگیرید، شیاطینى که از اطراف دنبال این هستند که یک چیزى پیدا کنند و در بوق ها بزرگش کنند در نظر بگیرید، چرا هر روز براى بوق هاى خارجى یک چیزى درست مى کنید و خوراکى درست مى کنید که آنها تبلیغ بر ضد شما بکنند؟ من تکلیف مى دانم این را که عرض کنم والا نمى خواستم چیزى بگویم ، لکن دیدم که یک تکلیفى است ، که دوباره یک شیاطینى شروع کردند، یک حرفى من زدم ، که فلانى این را که گفته معلوم شد دولت بر خلاف بوده . من گفتم دولت بر خلاف است ؟ من نصیحت کردم ، خدا هم نصیحت کرده پیغمبر را، خدا هم نصیحت کرده مؤمنین را. هر روز که این ائمه جمعه به مردم مى گویند (اتقوا اللّه ) یعنى همه تان بى تقوا هستید؟! روز جمعه الان در سرتاسر کشور از آداب نماز جمعه ، از واجبات نماز جمعه در یک شیوه ، احتیاط هم در دیگرى این است که مردم را امر به تقوا بکنند، معنایش این است که خدا همه مردم را بى تقوا مى داند که مى گوید امر کنید به تقوا؟! من که مى گویم یک کارى را بکنید، نه این است که شما تا حالا تخلف کردید و نه بگویید حالا بکنید. خیر، باید یک قدرى بیدار بشوید توجه کنید، نگذارید یک وقت خدا به ما غضب بکند و شما را نشان بدهند به ملت که اینهایند که دارند این کارها را مى کنند. این کار را نکنید، توجه کنید به مسائل . شما با شخصیاتى که دارید جانشان را فداى اسلام مى کنند و هر روز در معرض اینند که کشته بشوند، با اینها مخالفت نکنید. کمک کنید به هم ، با هم باشید، اگر با هم نباشید شکست مى خورید، اگر شکست بخورید اسلام شکست مى خورد، اگر خداى نخواسته در این نهضتى که شده است اسلام شکست بخورد دیگر سرش را تا سال هاى طولانى بلند نمى تواند بکند، براى این که ابرقدرت ها مى فهمیدند اسلام قدرت دارد. شما این قدرت اسلام را حفظ کنید. از خداى تبارک و تعالى عاجزانه تقاضا مى کنم که ما را بیدار کند، مسلمین را بیدار کند، حکومت هایى که در بلاد مسلمین هستند بیدارشان کند و ملت ما را پیروز کند و ارتش ما را پیروز کند و همه قواى مسلحه ما را با سعادت و سلامت پیروز کند و به همه و به همه ملت تؤفیق و سلامت وافر عنایت کند و همه ما خدمتگزار اسلام باشیم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 64

تاریخ : 63/6/26

حکم امام خمینى به آیت اللّه مهدوى کنى در مورد مدرسه مروى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

خدمت جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ محمدرضا کنى دامت افاضاته

با حسن تدبیر و مدیریت و و ثاقت و امانت که در جناب عالى محرز است ، مناسب دیدم براى تصدى امور مدرسه مروى با تمام متعلقات آن از موقوفات و غیره به جناب عالى زحمت دهم ، لهذا جناب عالى را به سمت متولى مدرسه مروى و موقوفات و کتابخانه و آنچه متعلق به آن است منصوب نمودم . امید است خداوند تعالى به جناب عالى تؤفیق مرحمت فرماید در تمشیت امور آن جا خصوصا تقویت جنبه هاى علمى و تقوایى و تربیت فضلا و علمأ انشأ اللّه تعالى . علما و مدرسین تهران دامت برکاتهم کوشش نمایند در تعلیم و تربیت طلاب محترم مدرسه و با رفت و آمد خودشان چنانچه سیره سلف صالح رحمهم اللّه بود این مدرسه را با علم و عمل روشنى بخشند. از خداوند تعالى تأیید و تؤفیق جناب عالى را خواستار و امید است با عنایات خاصه بقیه اللّه ارواحنا لمقدمه الفدأ در این مقصد مهم شرعى کامیاب باشید.

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 65

تاریخ : 63/6/28

حکم امام خمینى به حجت الاسلام حاج شیخ عباس طبسى در مورد احیاى مقبره شهید مدرس

بسم اللّه الرحمن الرحیم

در عصر شکوفایى انقلاب اسلامى ، بزرگداشت مجاهدى عظیم الشان و متعهدى برومند و عالم بزرگوارى که در دوران سیاه اختناق رضاخانى مى زیست ، لازم مى باشد. زیرا در زمانى که قلم ها شکسته و زبان ها بسته و گلوها فشرده بود، او از اظهار حق و ابطال باطل دریغ نمى کرد. در آن روزگار در حقیقت حق حیات از ملت مظلوم ایران سلب شده بود و میدان تاخت و تاز قلدرى هتاک در سطح کشور باز و دست مزدوران پلیدش در سراسر ایران تا مرفق به خون عزیزان آزاده وطن و علماى اعلام و طبقات مختلف آغشته بود. این عالم ضعیف الجثه با جسمى نحیف و روحى بزرگ و شاداب از ایمان و صفا و حقیقت و زبانى چون شمشیر حیدر کرار، رویارویشان ایستاد و فریاد کشید و حق را گفت و جنایات را آشکار کرد و مجال را بر رضاخان کذایى تنگ و روزگارشان را سیاه کرد و عاقبت جان طاهر خود را در راه اسلام عزیز و ملت شریف نثار کرد و به دست دژخیمان ستمشاهى در غربت به شهادت رسید و به اجداد طاهرینش پیوست . در واقع شهید بزرگ ما مرحوم مدرس که القاب براى او کوتاه و کوچک است ، ستاره درخشانى بود بر تارک کشورى که از ظلم و جور رضاشاهى تاریک مى نمود. و تا کسى آن زمان را درک نکرده باشد، ارزش این شخصیت عالى مقام را نمى تواند درک کند. ملت ما مرهون خدمات و فداکارى هاى اوست . و اینک که با سربلندى از بین ما رفته ، برماست که ابعاد روحى و بینش سیاسى و اعتقادى او را هرچه بهتر بشناسیم و بشناسانیم و با خدمت ناچیز خود مزار شریف دور افتاده او را تعمیر و احیا نمائیم . مناسب دیدم که این خدمت را در اختیار جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ عباس واعظ طبسى ایده اللّه تعالى قرار دهم . مردى خدمتگزار به اسلام و آستان قدس رضوى که در مدت تصدى کوتاهش خدمات شایان تقدیرى به آستان ملکوتى حضرت رضا سلام اللّه علیه و على آبائه نموده است و پرده از چپاولگرى هاى پنجاه ساله رژیم ستمگر پهلوى برداشته است ، (جزا اللّه عن الاسلام خیرا) امید است ایشان به وجهى مناسب با شخصیت آن بزرگوار این خدمت را همچون خدمت ارزشمند دیگرشان به اتمام برسانند و موجبات رضایت خداوند متعال و خشنودى حضرت رضا سلام اللّه علیه و فرزند عزیزش حضرت بقیه اللّه ارواحنا لمقدمه الفدأ را فراهم نماید.

از خداوند متعال رحمت در جوار قدس خود براى آن بزرگمرد تاریخ و عظمت براى اسلام ،

ص: 66

سعادت براى ملت غیور و پیروزى براى مجاهدین اسلام بر سپاه ظلم و کفر و غفران براى شهداى در راه خدا خصوصا شهداى جنگ تحمیلى و صحت براى آسیب دیدگان و رهایى براى اسرا و مفقودین و صبر و اجر براى بازماندگان آنان را خواستارم .

والسلام على عباد اللّه الصالحین و رحمة اللّه و برکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 67

تاریخ : 5/7/63

پیام تسلیت امام خمینى به مناسبت رحلت مرحوم آیت اللّه سید عبداللّه شیرازى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اناللّه و اناالیه راجعون

رحلت مرحوم آیت اللّه آقاى حاج سید عبداللّه شیرازى قدس سره موجب کمال تأثر است . وجود این گونه شخصیت هاى علمى و دینى و متعهد به مجاهدت علیه سردمداران کفر و ستم ، سرمایه هایى براى حوزه هاى علمى و پشتوانه هایى براى کشورند و فقدان آنان ثلمه اى بر اسلام و مسلمین است . این جانب این ضایعه اسفناک را به محضر مقدس حضرت ولى اللّه الاعظم ارواحنا لمقدمه الفدأ و حضرات مراجع معظم و علماى اعلام دامت برکاتهم و حوزه هاى علمیه و بیت محترم و آقازادگان ایشان ایدهم اللّه تعالى تسلیت عرض و براى بازماندگان محترمشان صبر جزیل و اجر جمیل و براى آن بزرگوار رحمت واسعه حق تعالى را خواستارم .

والسلام على عباد اللّه صالحین

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 68

تاریخ : 12/7/63

انتصاب حجت الاسلام حاج سید ابوالحسن موسوى همدانى به سمت امامت جمعه همدان و نمایندگى امام در منطقه

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقاى حاج سید ابوالحسن موسوى همدانى دامت افاضاته طبق درخواست اهالى محترم همدان و تأیید دبیرخانه ائمه محترم جمعه ایدهم اللّه تعالى جناب عالى را به امامت جمعه شهرستان همدان و نماینده خود در منطقه منصوب مى نمایم که انشأ اللّه تعالى ضمن انجام این فریضه بزرگ الهى مردم را به وظایف خطیر و حساسى که در راه خدمت به اسلام عزیز و انقلاب خونبار ملت شریف ایران دارند، آشنا ساخته و از اختلاف و تفرقه برحذر دارید. از خداى تعالى مؤفقیت جنابعالى و اهالى محترم همدان را در انجام هرچه با شکوهتر این نماز وحدت بخش مسالت دارم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 69

تاریخ : 63/8/1

فرمان امام خمینى به سرتیپ قاسم على ظهیرنژاد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

تیمسار سرتیپ قاسم على ظهیرنژاد ایده اللّه تعالى

بدین وسیله جناب عالى را به سمت نمایندگى از طرف خود در شوراى عالى دفاع منصوب مى نمایم . انشأ اللّه تعالى ضمن انجام وظایف محوله در این شورا، به قسمت هاى مختلف ارتش نیز رسیدگى و نظارت نمایید و گزارش مستمر و لازم را به این جانب ارائه نمایید. مؤفقیت جناب عالى را از خداوند متعال مسألت دارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 70

تاریخ : 3/8/63

انتصاب سرهنگ پیاده ستاد اسماعیل سهرابى به ریاست ستاد مشترک ارتش

بسم اللّه الرحمن الرحیم

سرکار سرهنگ پیادۀ ستاد اسماعیل سهرابى ایده اللّه تعالى

با شایستگى هایى که در میدان هاى نبرد علیه دشمنان اسلام و ایران از شما گزارش شده است و پاى بندى تان به دیانت مقدس اسلام ، جناب عالى را به ریاست ستاد مشترک ارتش جمهورى اسلامى ایران منصوب مى نمایم . تؤفیق شما را در خدمت به اسلام عزیز و ایران و نظام جمهورى اسلامى از خداوند متعال خواستارم و از زحمات صادقانه و تلاش پیگیر تیمسار سرتیپ ظهیرنژاد قدردانى مى نمایم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 71

تاریخ : 63/8/6

سخنان امام خمینى در دیدار با وزیر امور خارجه ، سفرا و کارداران جمهورى اسلامى ایران در قاره هاى اروپا و آمریکا

ما باید تحت تأثیر شیطنت هایى که از طرف ابرقدرت ها و وابستگان آنها مى شود واقع نشویم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من از همه آقایان تشکر مى کنم که زحمت کشیده و به این جا تشریف آورده اید. انشأ اللّه خداوند به همه آقایان تؤفیق دهد که به اسلام و به ملتى که زیرفشار اجانب و دولت هاى طاغوتى مقاومت مى کنند، خدمت کنید. ما باید به شیطنت هایى که از طرف ابرقدرت ها و وابستگان آنها انجام مى شود توجه کنیم و تحت تأثیر واقع نشویم . و ملت ما بیدار باشد چون براى کشورى که از اول بنایش بر این بوده است که مستقل باشد و تحت سلطه دیگران نباشد و مستشار از خارج نیاورد و خودش حکومت کند، این مسائل بوده است .

ما وقتى که در پاریس بودیم ، یک نفر از آمریکا به عنوان یک تاجر آمد که بعدا معلوم شد تاجر نیست ، فاجر است و گفت : صلاح نیست که به ایران بروید. یا دسته دیگرى که بعض از آنها مردمى صالح و بعض شان فضول بودند آمدند و گفتند که : سلطنت و قانون اساسى را حفظ کنید، شاه سلطنت کند، نه حکومت ، و از این حرف هامى زدند، که آنها هم اشتباه مى کردند. بعد هم که شاه رفت . راجع به بختیار همین مسأله را پیش آوردند، که بگذارید بختیار و شوراى سلطنت باشد. بعد دیدند که نشد، راجع به تأخیر آمدن ما شروع به فعالیت کردند که حالا صلاح نیست و ممکن است چه بشود. بعد هم که به ایران آمدیم و مسائل اشتداد پیدا کرد، مثلا، یکى از توطئه هاى آنان این بود که ، این ارتش طاغوتى باید منحل شود و خودمان یک ارتش علیحده درست کنیم و معلوم بود که خواهند شیطنت بکنند که این نقشه هم از بین رفت و حالا شما مى بینید که ارتش متحول شده و به جز اشخاصى که فاسد بوده و فرار کردند و یا معدوم شدند، دیگران خدمت مى کنند که اگر خداى نخواسته در آن وقت چنین مسأله اى پیش مى آمد، ما مواجه با شکست مى شدیم .

ص: 72

قطع رابطه با دولت ها برخلاف عقل و برخلاف شرع است و ما باید با همه روابط داشته باشیم

و الان از قرارى که من شنیدم شیطنت دیگرى مى کنند و آن این که : ما چرا با دولت ها رابطه داشته باشیم ؟ ما مى رویم به سراغ ملت ها و با دولت ها هیچ کارى نداریم ! که این هم نقشه اى است که اخیرا تعقیب مى شود. ابرقدرت ها و آمریکا خیال مى کردند که ایران به واسطه انقلابى که کرده است و مى خواهد استقلال و آزادى را که یک مسأله تازه و برخلاف رویه همه حکومت هاست به دست بیاورد، به ناچار منزوى خواهد شد، وقتى که منزوى شد زندگى نمى تواند بکند، که دیدند نشد و ایران روابطش با خارجى ها زیادتر گردید. حالا به این مطلب افتادند که : ما چکار داریم به دولت ها ، اینها همه ظالم و کذا هستند و ما باید با ملت ها روابط داشته باشیم . که این هم نقشه تازه و مسأله بسیار خطرناک و شیطنت دقیقى است . ما باید همان گونه که در زمان صدر اسلام ، پیامبر سفیر به این طرف و آن طرف مى فرستاد که روابط درست کند، عمل کنیم و نمى توانیم بنشینیم و بگوییم که با دولت ها چکار داریم . این برخلاف عقل و برخلاف شرع است و ما باید همه با همه رابطه داشته باشیم ، منتها چند تا استثنأ مى شود که الان هم با آن رابطه نداریم . اما این معنایش که با هیچ دولتى نباید رابطه داشته باشیم ، هیچ عقل و هیچ انسانى آن را نمى پذیرد، چون معنایش شکست خوردن و فنا و مدفون شدن است تا آخر و ما باید با ملت ها و دولت ها رابطه پیدا کنیم ، آنها را که مى توانیم ارشاد کنیم با همین روابط ارشاد کنیم و از آنهایى که نمى توانیم ارشاد کنیم ، سیلى نخوریم . بنابراین ، من به شما سفارش مى کنم که در هر جا و در هر کشورى که هستید رابطه تان را محکم کنید و رفت و آمد داشته باشید چون وقتى که رئیس جمهور به چند مملکت مى رود و نخست وزیر و آقاى دکتر ولایتى هم مى روند و حق ایشان است مى فهمند که ایران با دنیا رابطه دارد.

ما نمى خواهیم روابط مان مثل روابط زمان شاه باشد، بلکه روابط خاص اسلامى داریم

البته ما طرفدار همه مظلومین در همه جا هستیم و میل داریم که مظلومین بر همه ستمگران غلبه کنند و آقایان توجه کنند که روابط زمان سابق نباشد که در زمان سابق روابط یک طرفه بود، آقایى و نوکرى ، چه در زمان قاجار و چه زمان رضاخان و تا آخر و شما دیدید که از اول این طور بود که وقتى سفیرى از انگلستان یا آمریکا مى آمد، کسى جرأت نمى کرد حتى کلمه اى برخلاف مصالح آنها بگوید. ولى ایران امروز این طور نیست و ما هیچ کشورى مثل ایران سراغ نداریم که این طور، دنیا و شرق و غرب به آن نظر داشته باشند و مستقل بوده و بگوید ما، نه با آمریکا کار داریم و نه با شوروى و ما خودمان هستیم . و این که با همه دولت ها رابطه داشته باشیم ، یعنى ، رابطه دوستانه ، نه روابط بین ارباب و رعیت و ما این روابط را نمى خواهیم مادامى که این طور هست . و ما استقلال خودمان را مى خواهیم حفظ کنیم و در دنیا زندگى کنیم و اسلام را به پیش ببریم . این روابط باید هر روز محکمتر بشود و شما

ص: 73

از اول باید به آنها بفهمانید این معنا را که ما نمى خواهیم روابطمان مثل روابط زمان شاه باشد، بلکه ما روابط خاص اسلامى داریم که اسلام نه ظالم بود و نه زیر بار ظلم مى رفت و ما هم مى خواهیم این طور باشیم که نه ظلم کنیم ، نه زیر بار ظلم برویم .

آن قدرتى که شما را به استقلال و آزادى رساند، قدرت خداى تعالى بود

و شما این نکته را توجه داشته باشید که ، آن قدرتى که شما را به استقلال و آزادى رساند، قدرت خداى تعالى بود و تا وقتى که این عنایات الهى محفوظ باشد، هیچ قدرتى نمى تواند کارى بکند. همان طور که در این جنگى که علیه ما به راه انداخته و از همه جا به دشمن ما کمک مى کنند، مع ذلک همه ملت ما و جوانان ما و تمام کشور ما ایستاده اند و ما براى دفاع تا آخر ایستاده ایم و دامنه تبلیغات ، دانید علیه ما از کجا تا کجاست . آن وقتى که فرانسه آن هواپیماها را به عراق فرستاد، چقدر تبلیغ کردند که ، کار تمام شد و صدام خارک را با خاک یکسان مى کند. آن مسأله تمام شد، حال مسأله دیگرى شروع کرده اند که ، هلیکوپترها و هواپیماهاى تازه اى آمده و همه جا را مى زند و فاصله بین خاک عراق تا خارک سیصد کیلومتر است و اینها پانصد کیلومتر را مى زنند. ما مى دانیم ، اگر صدام یک روز هم قدرت این را داشته باشد که ایران و منافع ایران را به هم بزند، این کار را مى کند و اگر نمى زند، نمى تواند. در عین حال ، رادیوها مرتب مى گویند که ، آنها مى توانند همه جا را بزنند. اینها مى خواهند یک هیاهو راه بیندازند تا با آمریکا روابط داشته باشیم و ما دست از صدام برداریم . و ما تا آخر ایستاده ایم و با آمریکا روابط ایجاد نخواهیم کرد، مگر این که آدم بشود و از ظلم کردن دست بردارد و از آن طرف دنیا نیاید در لبنان و نخواهد دستش را به طرف خلیج فارس دراز کند. مادامى که آمریکا این طور است و آفریقاى جنوبى آن طور عمل مى کند و اسرائیل هست ، ما با آنها نمى توانیم زندگى بکنیم . اسرائیل آدم شدنى نیست . مع ذلک مى بینید شیاطین ، با این که ما از بیست سال قبل و در زمان شاه فریاد زدیم و مسلمین را به ادراک خطر اسرائیل دعوت کردیم ، مى گویند: ایران با اسرائیل و آمریکا رابطه دارد! ما باید فکر کنیم که یک کشورى هستیم که مى خواهیم خودمان زندگى کنیم و نمى خواهیم دیگران در کار ما دخالت داشته باشند و مادامى که روابط ما با خداى تبارک و تعالى محکم است ، کسى نمى تواند به ما آسیب برساند. و شما این مطلب را حفظ کنید و سفارتخانه ها صورت اسلامى داشته باشد که هر کس آن را مى بیند، یک سفارتخانه ممتاز باشد و مثل سابق نباشد. قلب هایتان را با خداى تبارک و تعالى آشنا کنید، خدا پشتیبان شماست ، ان تنصروا اللّه ینصرکم و یثبت اقدامکم . انشأ اللّه خداوند به همه شما تؤفیق دهد که به اسلام و انقلاب خدمت کنید.

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 74

تاریخ : 63/8/8

بیانات امام خمینى دردیدارباوزیرراه و ترابرى و چند تن از معاونان این وزارتخانه ، کارکنان امور تربیتى خمینى شهر، کارکنان صنعت حمل و نقل و خدمات هواپیمایى و خلبانان و مهندسین پرواز سازمان هواپیمایى

امروز که مى بینید کشور این طور پیشرفت کرده ، براى این است که خودتان کار مى کنید

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از برادران و خواهرانى که زحمت کشیدند و تشریف آوردند در این جا تشکر مى کنم و من دعاگوى همه شماها هستم . انشأ اللّه خداوند همه شما را مؤفق کند که به این کشورى که در طول تاریخ تقریبا مورد ظلم بود، شما حالا به دست خودتان افتاده است و خدمت مى کنید. مسائلى را که آقاى وزیر گفتند، من جمله قضیه وابستگى هواپیما به خارج ، یک مسأله اختصاصى به هواپیما نبوده است . مى دانید که تمام گرفتارى ما و عدم پیشرفت کشورهاى اسلامى براى همین وابستگى هاى به خارج بوده است . هر جا و در هر عنوانى که ملاحظه مى کنید، آنها دست داشتند و به واسطه مأمورین بد، مجلس بد، سران بد همه اینها به واسطه این که آنها مخالف بودند با ملت هاى ما و مؤافق بودند با وابستگى همه اینها وابسته به خارج شدند. در حقیقت ایران یک مستعمره اى بود که به حسب ظاهر مستقل ، ولى به حسب واقع همه چیزش وابسته به غیر بود و امروز که بحمداللّه با همت همه قشرهاى کشور، این کشور به روى پاى خود ایستاده است و فعالیت در همه قشرها شروع شده است ، شما مى بینید که در هر جا، چه تفاوت حاصل شده است . تمام اینها براى این است که کشور به دست خود شما افتاده است ، استقلال فکرى دارید، استقلال عمل دارید، یا خودتان براى خودتان و براى کشور خودتان خدمت مى کنید. این مسائلى را که آقاى وزیر راه گفتند، موجب بسیار تشکر است از پرسنل هواپیمایى و شما آقایان ، و مهم این است که شماها وابسته نیستید الان . این که این قدر پیشرفت کردید و آن طور که گفتند در زمان سابق براى چهل هزار حاجى ، نمى توانستند همه را حمل کنند و محتاج بودند به این که لااقل نصف او را یا بیشتر او را دیگران ببرند، براى همین بود که خود فکرهاى ملت به کار نیفتاده بود. دیگران مى خواستند براى ما راهنمایى کنند و آنها هم بنایشان بر این بود که ما عقب باشیم ، بنایشان این بود که نگذارند ما ترقى بکنیم . مستشارهایى که از آمریکا یا از جاهاى دیگر این جا مى آمد، به صورت براى این بود که راهنمایى کنند و هدایت کنند، در واقع براى این بود که نگذارند خود شما کار کنید، نگذارند فکر شما به کار بیفتد. امروز که مى بینید این طور پیشرفت کرده است که صد و پنجاه هزار

ص: 75

بیشتر یا بیشتر، حجاج را شما در ظرف چند روز مى برید و برمى گردانید و رکورد را که شکستید در دنیا راجع به این معنا، براى این است که خودتان کار مى کنید، احساس مى کنید که کشور مال شماست . وقتى که انسان ببیند که یک آقا بالا سر دارد، یک کس دیگرى دارد که مى خواهد او را بهش آقایى بفروشد، به اسم این که آمدم خدمت کنم مى خواهد به خدمت بکشد ملت را، دلسرد مى شود ملت . آنها از یک طرف نمى گذارند که شما به یک مسائل اساسى برسید، خود شما هم از آن طرف مى بینید که خدمت براى تقریبا بیگانه است . ما باید شکر خدا را بکنیم که خداوند به ما عنایت کرد، مرحمت فرمود که یک کشورى که به تمام معنا وابسته بود به خارج و نمى گذاشتند افکار اینها به کار بیفتد، نمى گذاشتند صنعتگرهاى اینها به کار خودشان ادامه بدهند، امروز خداى تبارک و تعالى کشور را به دست خود شما سپرده است و خود شما بحمداللّه مشغول خدمت هستید و این خدمت را امیدوارم که صدچندان کنید. باید همین معنا را در نظر داشته باشید، امروز شمایید تنها تقریبا، کشور شما امروز در بین همه کشورها تنهاست . همه کشورها به ضد ما هستند، الا معدودى . لکن در عین حال که همه بر ضد هستند، چون خود کشور و خود اهالى مؤمن هستند، معتقد هستند به این که باید با عنایات خدا مسائل را حل کنند، فکرها به کار افتاد و فعالیت ها شروع شد و الان ایران با آن زمانى که آن همه هیاهو مى کردند براى تمدن بزرگ ، امروز، حالاى ایران بسیار پیشرفته تر از آن وقت است . و مهم این است که ما الان مستقل هستیم ، یعنى هیچ کشورى در دنیا نیست که بتواند به یک سپور ما جسارت کند. شما الان مستقلید و آقاى خودتان هستید و اسلام هم این طور نیست که طبقاتى باشد و بخواهد یک طبقه اى را حاکم کند، یک طبقه اى را محکوم . اسلام خدمتگزار دارد و کسانى که به آنها خدمت مى کنند، ملت باید با این خدمتگزارها همراهى کند و دولت ما یک دولت خدمتگزارى است ، مجلس ما یک مجلس خدمتگزارى است ، رئیس جمهور ما یک خدمتگزارى است نسبت به همه کشور. و همان طورى که اسلام مقرر فرموده است که طبقات در کار نباشد. وان اکرمکم عنداللّه اتقیکم ، آنى که تقوایش بیشتر است آنى که ترسش از خدا بیشتر است ، آنى که خدمت براى خدا مى کند، او مقدم است . من امیدوارم که شما کوشش کنید که وارد بشوید در این جمعیت متقین که خداى تبارک و تعالى بفرماید: اکرمکم عنداللّه اتقیکم و شما هم از آنها باشید.

هواپیما ربایى یک اهانتى است به اصل هواپیمایى

و یک نکته اى را که مى خواهم عرض بکنم این است که شما مى بینید که دست هاى مختلفى در همه جا هست که به شما و به کشور ما صدمه برند. مى بینید که جایى که دعوى مى کند که محل تمدن بشر است و تمدن از آن جا به جاهاى دیگر رسیده است ، فرانسه ، امروز محل تروریست ها شده است . تروریست هایى که خودشان اعتراف مى کنند که ما کشتیم و ما منفجر کردیم . یک کشورى که ملتش آن طور باید باشد، دولتش آن طور است و پناهگاه شده است از براى کسانى که فاسد هستند، تروریست هستند و اشخاصى هستند که جنایتکارند و مع ذلک ادعاى چه مى کنند، هواپیما دزدى را محکوم مى کنند

ص: 76

و هواپیما دزدها اگر از ایران شد، تشویق مى کنند آنها را. شما باید توجه کنید که خود شما باید به طورى باشید و طورى حرکت کنید که مورد تجاوز اینها واقع نشوید و اگر چنانچه ملاحظه کردید که پاسدارها و دولت قرارداد کردند که در هواپیما اشخاصى باشند یا از اشخاص تفتیش بشود، این موجب نگرانى نباشد. این باید موجب سرافرازى باشد براى این که ما نه از باب این که مى خواهیم به اشخاص اهانت کنیم ، ما خواهیم نگذاریم که به شما اهانت بشود، دولت مى خواهد نگذارد به شما اهانت بشود. هواپیما را از شما وقتى ربودند، این یک اهانتى است به اصل هواپیمایى . از این جهت اگر فرض کنید که اشخاصى آمدند و تفتیش خواستند بکنند، هیچ ناراحت نباشید و آنها را تشویق کنید به این معنا که مبادا خداى نخواسته باز یک اشخاص ناسالمى پیدا بشود و باز هم یک همچو امیدى پیدا بشود که موجب نگرانى خود شما آقایان باشد و موجب اهانت به شما باشد. من از خداى تبارک و تعالى خواستارم که همه شما را حفظ کند و تشکر مى کنم از شما که این طور فعالیت مى کنید و این طور به پیش بردید، قضیه ى هواپیمایى را این طور با خوبى و با عظمت دارید به پیش مى برید و امیدوارم که بیش از این باشد.

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 77

تاریخ : 63/8/24

فرمان امام خمینى به حجت الاسلام حاج سید محمد مدنى بروجنى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقاى حاج سید محمد مدنى بروجنى دامت افاضاته

بدین وسیله جناب عالى را به سمت نمایندگى خودر در استان بوشهر منصوب مى نمایم . انشأ اللّه تعالى در رفع مشکلات دینى اهالى محترم سعى کافى را مبذول دارید. از خداى متعال ادامه تؤفیقات جناب عالى را مسألت دارم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 78

تاریخ : 63/8/30

پیام امام خمینى به بسیجیان کشور

بسم اللّه الرحمن الرحیم

با تشکر و تقدیر از اقدامات خدا پسندانه بسیج مستضعفین در راه هدف مقدس اسلام و استقلال کشور، و آزادى ملت هاى دربند و با تشکر از کوشش هاى آنان در کوتاه کردن دست چپاولگران ، امید است با تحصیل اخلاص در همه امور، چه تعلیم و تعلم و تقویت فرهنگ اسلامى و آموزش کافى فنون مختلف نظامى و چه در راه بسیج توده هاى مظلوم و مستضعف جهان بر ضد استکبار جهانخوار، تا قطع طمع آنان نه تنها از کشورهاى اسلامى ، که از همه ممالک تحت ستم جهان و چه در راه تقویت هر چه بیشتر بسیج براى حراست از اسلام بزرگ و ایران عزیز و با صبر و شکیبایى در این مقاصد بزرگ این خدمت گرانقدر را رنگ الهى داده و از عبادت بزرگ قرار دهند. از خداوند تعالى تؤفیق شما عزیزان را در این مقصد بزرگ خواستارم . خدا پشت و پناهتان باد.

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 79

تاریخ : 19/9/63

امام خمینى در رابطه با تقویت و ادامه کار ستاد انقلاب فرهنگى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اکنون که با تأییدات خداوند متعال و عنایت و دعاى حضرت بقیه اللّه روحى لمقدمه الفدأ دانشگاه هاو مدارس عالى کشور کار خود را در سطح وسیعى شروع کرده اند و حرکت سازندگى با تمام ابعادش در کشور اسلامى رو به گسترش است و مغزهاى متعهد و متخصص به فعالیت هاى پر ارج خود ادامه مى دهند، با اخراج کارشناسان خائن اجنبى و فرارکارشناسان غرب و شرق زده که کشور را وابسته به خارج در تمام ابعاد نموده بودند، نیاز مبرم به متخصصان متعهد و اسلام شناسان متخصص و مغزهاى متفکر وطن خواه و نیروهاى فعال ماهر و اساتید و مربیان و معلمان معتقد به اسلام و استقلال کشور در تمام کشور محسوس و در علوم دانشگاهى و فرهنگ مترقى محسوس تر مى باشد و ضرورت توسعه و اصلاح مراکز آموزشى و انقلاب فرهنگى به معناى واقعى هر روز روشن تر مى گردد. و بحمداللّه ستاد انقلاب فرهنگى در مدت کوتاهى که از عمرش گذشته خدمت هاى ارزنده و گام هاى مفید و مؤثرى در این امر حیاتى برداشته و مورد تقدیر و تشکر است . ولى خروج از فرهنگ بدآموز غربى و نفوذ و جایگزین شدن فرهنگ آموزنده اسلامى ملى و انقلاب فرهنگى که در تمام زمینه ها در سطح کشور آنچنان محتاج تلاش و کوشش است که براى تحقق آن سالیان دراز باید زحمت کشید و با نفوذ عمیق ریشه دار غرب مبارزه کرد. و ما مى دانیم که اگر با دقت ریشه یابى کنیم آنچه بر ملت ما گذشته و اکنون مى گذرد حتى جنگ تحمیلى سرچشمه از دانشگاه غربزده و متخصصان غیرمتعهد و وابسته گرفته است . معهذا قشر متدین انقلابى اعم از اساتید متعهد و معلمان وطن خواه اسلامى و دانشجویان انقلابى مؤظفند با هوشیارى بدون غفلت از این مسأله مهم به دانشگاه ها و مدارس و آنان که هنوز خواب رژیم سابق را مى بینند و رویه هاى فرهنگ شرق و غرب را در سر مى پرورانند، اجازه ندهند که خارج از دروس مؤظف خود به صحبت هاى انحرافى بپردازند. و در صورتى که نصیحت بر آنان اثر نداشت به شوراى عالى انقلاب فرهنگى که شکل گرفته است و انجام وظیفه مى کند اطلاع دهند و باید بدانند با مسامحه در این امر به تدریج در دانشگاه هاو دبیرستان ها خط انحرافى نفوذ خواهد کرد و در پیشگاه خداوند متعال مسؤول هستند.

اینک با تشکر از زحمات ستاد انقلاب فرهنگى براى هرچه بارورتر شدن انقلاب در سطح کشور تقویت این نهاد را لازم دیدم . بدین جهت علاوه بر کلیه افراد ستاد فرهنگى و روساى محترم سه

ص: 80

قوه سه گانه ، حجج اسلام آقاى خامنه اى ، آقاى اردبیلى و آقاى رفسنجانى و همچنین جناب حجت الاسلام آقاى مهدوى کنى و آقایان سید رضا اکرمى وزیر آموزش و پرورش و سید رضا داورى و نصراللّه پورجوادى و محمدرضاها شمى را به آنان اضافه نمودم .

امید است با فضل تؤفیق الهى مؤفق شوند این امر خطیر را با کوشش و جدیت به ثمر برسانند. از تمامى دانشگاهیان و دانشجویان انتظار دارم حفظ حرمت اساتید و مربیان دانشگاه ها و دانشسراها و مدارس عالى را به بهترین وجه بنمایند، چنانچه موظفند حفظ مقررات و قوانین را بنمایند. از خداوند تعالى تؤفیق همگان را خواستارم .

والسلام علیکم

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 81

تاریخ : 20/9/63

بیانات امام خمینى دردیداربارئیس جمهور،نخست وزیر،رئیس مجلس شوراى اسلامى ، رئیس دیوان عالى کشور و جمعى از مسؤولین مملکتى به مناسبت ولادت رسول اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلم ) و امام جعفر صادق (علیه السلام )

قرآن یک رحمتى است براى همه بشر و پیغمبر اسلام یک رحمتى است براى عالمین

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من متقابلا این عید بزرگ را که باید گفت هم عید بزرگترین عید اسلامى و هم بزرگترین عید مذهبى است به همه آقایان و به همه ملت و به همه ء ملل اسلامى و مستضعفین جهان تبریک عرض مى کنم . پیغمبر اکرم صلى اللّه علیه و آله و سلم که ختم همه پیامبران است و کامل ترین دین را عرضه کرده است بر بشر، قرآن را که به وسیله وحى بر او نازل شده است ، عرضه کرده است . قرآن یک کتابى است که نمى شود در اطراف او با این زبان هاى الکن صحبت کرد. قرآن یک سفره گسترده اى است از ازل تا ابد که از او همه قشرهاى بشر استفاده مى کنند و مى توانند استفاده کنند. منتها هر قشرى که یک مسلک خاصى دارد، روى آن مسلک خاص تکیه مى کند، فلاسفه روى مسائل فلسفى اسلام ، عرفا روى مسائل عرفانى اسلام ، فقها روى مسائل فقهى اسلام ، سیاسیون روى مسائل سیاسى و اجتماعى اسلام تکیه مى کنند، لکن اسلام همه چیز است و قرآن همه چیز. قرآن یک رحمتى است براى همه بشر و پیغمبر اسلام یک رحمتى است براى عالمین که در همه امور رحمت است .

آنچه که قرآن مى گوید، تنها جنگ جنگ تا پیروزى نیست بلکه جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم است

جنگ هاى رسول اکرم ، رحمتش کمتر از نصایح ایشان نبوده است . اینهایى که گمان مى کنند که اسلام نگفته است جنگ جنگ تا پیروزى ، اگر مقصودشان این است که در قرآن این عبارت نیست ، درست مى گویند و اگر مقصودشان این است که در این بالاتر از این با زبان خدا نیست ، اشتباه مى کنند. قرآن فرماید: قاتلوهم حتى لاتکون فتنه ، همه بشر را دعوت مى کند به مقاتله براى رفع فتنه ، یعنى ، جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم ، این غیر از آنى است که ما مى گوییم ، ما یک جزء کوچکش را گرفته ایم ، براى این که خوب ! ما یک دایره خیلى کوچکى از این دایره عظیم واقع هستیم و مى گوییم که : جنگ تا پیروزى . مقصودمان هم پیروزى بر کفر صدامى است یا پیروزى بر، فرض کنید بالاتر از آنها. آنچه قرآن مى گوید، این نیست ، او مى گوید: جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم ،

ص: 82

یعنى ، باید کسانى که تبعیت از قرآن مى کنند، در نظر داشته باشند که باید تا آن جایى که قدرت دارند ادامه به نبردشان بدهند تا این که فتنه از عالم برداشته بشود. این ، یک رحمتى است براى عالم و یک رحمتى است براى هر ملتى ، در آن محیطى که هست . جنگ هاى پیغمبر، رحمت بوده است بر عالم و رحمت بوده است حتى بر کفارى که با آنها جنگ مى کرده است . رحمت بر عالم است ، براى این که فتنه در عالم اگر نباشد، همه عالم در آسایش اند. اگر چنانچه آنهایى که مستکبر هستند، با جنگ سرجاى خودشان بنشینند، این رحمت است بر آن امتى که آن مستکبر بر او غلبه کرده است . برخورد مستکبر رحمت است ، براى این که اساس عذاب الهى بر اعمال ماست . هر عملى که از ما صادر مى شود، در آن عالم یک صورت دارد، رد بر انسان مى شود. این طور نیست که عذاب آخرت شبیه عذاب هاى دنیایى باشد که مأمورین بیایند، بکشندش و ببرندش و از باطن خود ذات انسان آتش طلوع مى کند. اساس جهنم ، انسان است و هر عملى که از انسان صادر مى شود، بر شدت و مدت عمل ، بر شدت و مدت عذاب مى افزاید. اگر چنانچه یک کافرى را سر خود بگذارند تا آخر عمر فساد بکند، آن شدت آن عذابى که براى او پیدا مى کند، بسیار بالاتر است از آن کسى که جلویش را بگیرند و همین حال بکشندش . اگر یک نفر فاسد که مشغول فساد است بگیرند و بکشند، به صلاح خودش است ، براى این که این اگر زنده بماند فساد زیادتر مى کند و فساد که زیادتر کرد، عمل چون ریشه عذاب است ، عذابش در آن جا زیادتر شود. این یک جراحى است براى اصلاح . حتى اصلاح آن کسى که کشته شود، یک کسى که دارد یک زهر کشنده را به خیال این که یک شربت است ، مى خواهد بخورد. اگر چنانچه جلویش را شما بگیرید و با فشار و زور و کتک از دستش بگیرید، یک رحمتى بر او کردید ولو او خیال مى کند که طعمه او را از دستش گرفتید و یک زحمتى برایش ایجاد کردید. لکن خیر، این جور نیست . اگر امروز، این سران استکبارى بمیرند، براى خودشان بهتر است از این که ده سال دیگر بمیرند. اگر امروز، یک کسى که فساد در ارض مى کند کشته بشود، براى خودش رحمتى است ، به خیال این که به صورت یک تادیب ، نه این است که این یک چیزى باشد که برخلاف رحمت باشد. پیغمبر، رحمه للعالمین است و تمام جنگ هایى که او کرده است ، دعوت هایى که او کرده است ، همه اش رحمت است . این که مى فرماید که : قاتلوهم حتى لاتکون فتنه بزرگترین رحمت است بر بشر. آنهایى که خیال مى کنند که این آسایش دنیایى رحمت است و بودن در دنیا و خوردن و خوابیدن حیوانى رحمت است ، آنها مى گویند که اسلام چون رحمت است ، نباید حدود داشته باشد، نباید قصاص داشته باشد، نباید آدمکشى بکند. آنهایى که ریشه عذاب را مى دانند، آنهایى که معرفت دارند که مسائل عذاب آخرت وضعش چى است ، آنها مى دانند که حتى براى این آدمى که دستش را مى برند براى این کارى که کرده است ، این یک رحمتى است . رحمتش در آن طرف ظاهر مى شود. براى آن کسى که فساد کن است ، اگر او را از بین ببرند یک رحمتى است بر او. این طور نیست که این جنگ هاى پیغمبر مخالف با رحمه للعالمین داشته باشد، موکد رحمه للعالمین است . الجنه تحت ظلال السیوف ، ممکن است یک معنایش هم این باشد که اشخاصى که در این جنگ ها هم کشته مى شوند، باز هم به آن مرتبه از عذابى که باید

ص: 83

برسند، نمى رسند و ممکن است که یک مرتبه رحمتى براى آنها باشد.

بنابراین ، قرآن و کتاب الهى یک سفره گسترده اى است که همه از آن استفاده مى کنند، منتها هرکس به وضعى استفاده مى کند و عمده نظر کتاب الهى و انبیاى عظام بر توسعه معرفت است . تمام کارهایى که آنها مى کردند، براى این که معرفت اللّه را به معناى واقعى توسعه بدهند. جنگ ها براى این است ، صلح ها براى این است و عدالت اجتماعى ، غایتش براى این است . این طور نیست که دنیا تحت نظر آنها بوده است که مى خواستند فقط دنیا اصلاح بشود. همه را خواهند اصلاح بکنند. آن مذهبى که جنگ درش نیست ، ناقص است اگر باشد. و من گمانم این است که حضرت عیسى سلام اللّه علیه ، اگر به او مهلت مى دادند، همین ترتیبى که حضرت موسى سلام اللّه علیه عمل مى کرد، همان طورى که حضرت نوح سلام اللّه علیه عمل مى کرد، آن هم با کفار آن طور عمل مى کرد. این اشخاصى که گمان مى کنند که حضرت عیسى اصلا سر این کارها را نداشته است و فقط یک ناصح بوده ، اینها به نبوت حضرت عیسى (علیه السلام) لطمه وارد مى کنند. معلوم شود _. اگر این طور باشد، معلوم مى شود که یک واعظى بوده ، نه یک نبى اى بوده است . واعظ غیرنبى است . نبى ، همه چیز دارد، شمشیر دارد، نبى جنگ دارد، نبى صلح دارد، یعنى ، جنگ اساسش نیست ، براى این که اصلاح را در دنیا توسعه بدهد، براى این که مردم را نجات بدهد جنگ مى کند. براى این که مردم را از شرخودشان نجات بدهد، حدود را، تعزیرات را وضع کرده است ، براى این که هم تربیت بشود این آدم و هم راحت بشود امت اگر امروز ما جنگ مى کنیم و جوان هاى ما گویند: جنگ تا پیروزى ، این طور نیست که اینها یک امرى برخلاف قرآن مى گویند. این یک ذره اى است ، یک رشحه اى است از آنچه قرآن مى گوید. آنى که قرآن مى گوید، بیشتر از این حرف هاست . این که ما گوییم ، به اندازه حدود خودمان مى گوییم . ما چون امروز با فرض کنید که صدام یا با کسانى که مؤید صدام هستند جنگ داریم ، در این محیط ناقص مى گوییم که جنگ جنگ تا پیروزى .

خداى تبارک و تعالى چون نظرش به اول و آخر است تا آخر نظر دارد مى گوید که جنگ تا رفع فتنه . غایت ، رفع فتنه است ، یعنى ، اگر ما پیروز هم بشویم یک کمى فتنه را کم کردیم ، اگر ما به جاى دیگر هم پیروز بشویم ، باز یک جاى کمى را پیروزى حاصل شده است . اگر همه دنیا را هم ما فرض کنید که جنگ بکنیم و پیروز بشویم ، باز همه دنیاى عصر خودمان را پیروزى درست کردیم . و قرآن این را نمى گوید، قرآن مى گوید: جنگ تا رفع فتنه ، باید رفع فتنه از عالم بشود. بنابراین غلط فهمى است از قرآن که کسى خیال کند که قرآن نگفته است جنگ تا پیروزى . قرآن گفته است ، بالاتر از این را گفته ، اسلام هم گفته است و بالاتر از این را گفته است . و رحمت است این ، نه این است که نقمتى بر مردم است ، یک رحمتى است بر تمام بشر، که خداى تبارک و تعالى مردم را دعوت به مقاتله کرده است ، نه این که خداى تبارک و تعالى مى خواهد زحمتى براى مردم ایجاد کند، مى خواهد رحمت درست کند، توسعه رحمت مى خواهد عنایت کند. بنابراین نباید از قرآن سوء استفاده کرد و آنهایى که با ما مخالف هستند، بگویند: این مخالف قرآن است ، یا آخوندهاى دربارى بگویند: این

ص: 84

مخالف قرآن است ، یا آخوندهاى بدتر از آخوندهاى دربارى بگویند: این مخالف قرآن است . خیر! این مؤافق قرآن است ، و اگر کسى بگوید که : با فاسد جنگ نکنید، مخالف قرآن است ، اگر کسى بگوید: فتنه را با جنگ رفع نکنید، مخالف قرآن است . و ما بحمداللّه ، جوان هایمان الان مشغول هستند و همان دستورى که خداى تبارک و تعالى در قرآن داده است به اندازه محیط خودشان ، به اندازه سعه وجود خودشان را دارند انجام مى دهند و امیدواریم که خداى تبارک و تعالى به آنها تؤفیق بدهد که هر چه بیشتر این امور را انجام بدهند.

آنهایى که بشر را پایمال مى کنند، دم از حقوق بشر مى زنند

و دیروز یا پریروز (که مثل این که دیروز بوده است ، یا پریروز بوده است ) که روز حقوق بشر بوده ، حرف هایى زده اند. آنهایى که بشر را پایمال مى کنند، دم از حقوق بشر مى زنند! آنهایى که از آن ور دنیا آمده اند و این ور دنیا را به آتش کشیده اند، صحبت از حقوق بشر کنند. آنهایى که قضیه اختلاف نژادى مبدأ امرشان است ، حتى نژاد سفید را هم قبول ندارند، فقط یک نژاد و آن نژاد خودشان را قبول دارند، آنها از وحدت نژاد صحبت مى کنند، آنها از این که نباید نژاد مختلف باشد. دنیا، وضعش این طور شده است که ظالم بیشتر کانه داد رحمت مى دهد از مظلوم . آن کسى که مردم را پایمال دارد مى کند، بیشتر از حقوق بشر صحبت مى کند. شما ببینید که در این هواپیماربایى که همه دست اندرکاران ایران محکوم کردند این را، و بعد هم به این وضع خوب حل قضیه را کردند، باز هم مى گویند که خود اینها دخالت داشتند. این دلیل بر این است که اضطراب درشان پیدا شده ، مضطربند. کسانى که مضطرب مى شوند در یک امرى ، دست و پایشان را گم کنند، نمى دانند چى چى بگویند. اگر چنانچه این هواپیماربایى از ایران شده بود و در یک جاى دیگر بود و این طورى حل شده بود، حالا مى دیدید که چه بساطى در دنیا درآمده بود و در تبلیغات درآمد که چه جور خوب درست شد، چه جور خوب عمل شد، چه جور شد، چه جور شد. لکن وقتى که ایران این کار را کرده است ، اصلا سکوت کردند در آن . گاهى یک چیزى مى گویند، لکن رئیس آمریکا مى گوید که باز ما شواهدى بر این که احتمال این را بدهیم ایران کرده است ، نمى دهیم . لکن از آن ور مى گویند که همین آمریکایى ها مى گویند خود ایران دخالت داشتند در این امر، شواهد واضح است که خود ایران دخالت داشته ! این ، براى این است که مضطربند. جمهورى اسلامى و این نهضت همگانى اسلامى ، اینها را مضطرب کرده که نمى دانند چى چى بگویند، هر وقتى یک چیزى مى گویند. و این براى این است که این یک قدرت اسلامى است که یک جلوه کمى کرده است و اینها را این طور مضطرب کرده است ، والا چرا باید این طور فتنه بکنند و این طور افترا بزنند؟ دائما مشغول افترا زدنند به جمهورى اسلامى . دائما راجع به این که در جمهورى اسلامى حقوق بشر دارد از بین مى رود و جاهاى دیگر نه ! حقوق بشر سر جاى خودش سرجاى خودش هست . آمریکا سرجاى خودش هست و رؤساى استکبار حفظ مى کنند حقوق بشر را! فقط در ایران است که حقوق بشر از بین مى رود! این براى این است که

ص: 85

مضطربند اینها. از اسلام اضطراب دارند، از این که اسلام پیشبرد بکند، اینها مى ترسند. از این جهت این طور مى گویند و این موجب تقویت شما بشود. هر چه آنها در بوق هایشان بر ضد شما صحبت کنند، دلیل بر قوت شماست و دلیل بر عظمت اسلام و عظمت جمهورى اسلامى است و این باید باعث تقویت ما بشود. آنها براى تضعیف ما این طور بوق ها را به بار مى آورند و ما از اثر این معنا چون ریشه را مى دانیم که چى هست تقویت مى شویم . اگر ایران ، یک جایى بود که سستى داشت و جمهورى اسلامى دیگر از بین مى خواست برود، این قدر سر و صدا نمى شد. چون مى بینند که استقرار پیدا کرده است ، همه چیزش مستقر شده است و دارد پیش مى رود، اینها دست و پایشان را گم کرده اند و شروع کرده اند به این حرف ها زدن و این موجب تقویت روحى شما و ملت ما باید بشود و جنگنده هاى ما بشود.

انشأ اللّه خداوند تبارک و تعالى به برکت این روز شریف که هم ولادت مؤسس اسلام و مؤسس توحید است (و توحید به معناى اعلا) و هم ولادت ناشر احکام اسلام است ، به همه مسلمین و به همه مظلومان مبارک کند و خداوند همه شما را مؤید کند.

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 86

تاریخ : 63/10/2

بیانات امام خمینى در دیدار با اعضاى شوراى عالى قضایى

احدى حق دخالت در امر قضا را ندارد و دخالت کردن ، خلاف شرع است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

مطلبى که من باید به عموم مردم و بخصوص آنهایى که در کارهاى کشور و مملکت دست دارند تذکر دهم ، این است که قوه قضائیه قوه است مستقل و معناى استقلالش این است که در صورتى که حکمى از قضات صادر شد، هیچ کس حتى مجتهد، دیگر حق ندارد آن را نقض و یا در آن دخالت نماید. و احدى حق دخالت در امر قضا را ندارد و دخالت کردن ، خلاف شرع و جلوگیرى از حکم قضات هم برخلاف شرع است .

و من به مردم عرض مى کنم که افراد این شورا را از سال قبل مى شناسم و براى این مقام صلاحیت دارند و اگر دستور و حکمى از آنها صادر شد، هیچ فردى حق جوسازى ، نه در روزنامه ها و نه در نطق و نه در بین مردم را ندارد. تضعیف قوه ى قضائیه صلاح نیست و باید قوه ى قضائیه را تقویت نمود.

من باز عرض مى کنم که استقلال قضایى معنایش این است که اگر قاضى حکمى کرد، احیانا رسیدگى به آن حکم مرجع دارد و غیر از آن ، هیچ کس حق دخالت ندارد. من امیدوارم که آقایان در قوه ى قضائیه مؤفق باشند که به طور شایسته و با قدرت عمل کنند و امیدوارم ملت ، مجلس و دولت هم پشتیبان آنان باشند که خداى نخواسته صدمه اى به آن وارد نشود.

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 87

انتصاب حاج آقا امام جمارانى به نمایندگى اما خمینى در سازمان اوقاف

بسمه تعالى

جناب حجت الاسلام آقاى حاج مهدى امام جمارانى دامت افاضاته را، با حفظ نمایندگى از طرف این جانب ، اجازه تصدى امورى که مربوط به ولى فقیه هست را در آن سازمان دادم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 88

تاریخ : 63/10/29

پیام تسلیت امام خمینى به مناسبت رحلت آیت اللّه خوانسارى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون

خبر رحلت مرحوم مغفور آیت اللّه خوانسارى رحمة اللّه علیه موجب تأسف و تأثر گردید. این عالم جلیل بزرگوار و مرجع معظم که پیوسته در حوزه هاى علمیه و مجامع متدینین مقام رفیع و بلندى داشت و عمر شریف خود را در راه تدریس و تربیت و علم و عمل به پایان رساند، حق بزرگى بر حوزه دارد، چه که با رفتار و اعمال خود و تقوا و سیره خویش پیوسته در نفوس مستعده مؤثر و موجب تربیت بود. از خداوند تعالى براى ایشان رحمت و مغفرت و براى علماى اعلام و حوزه هاى علمیه صبر و اجر خواستارم .

والسلام على عباداللّه الصالحین

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 89

تاریخ : 63/11/14

بیانات امام خمینى در دیدار با رئیس جمهور، اعضاى مجلس خبرگان و ائمه جمعه سراسر کشور به همراه مهمانان خارجى شرکت کننده در سومین کنفرانس اندیشه اسلامى به مناسبت دهه فجر

آنها از اسلام مى ترسند و حقیقتا حمله شان به اسلام است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من از آقایانى که زحمت کشیدند و تشریف آوردند در این جا، چه آقایانى که مربوط به مجلس خبرگان است و چه آقایانى که از ائمه جمعه کشور ما هستند و چه مهمانان عزیزى که در این دهه داریم ، من امیدوارم که خداوند تبارک و تعالى همه ما را هدایت کند به آن راهى که خود مى خواهد. دردها را همه مى دانید. مى دانید که امروز اسلام مبتلاى به چه چیزهایى هست که قدرت هاى بزرگ و دستگاه هاى مربوط به آنها و وابستگان به آنها فراهم مى آورند. آقایانى که از خارج آمده اند، باید توجه کنند به این که آیا تطبیق مى دهد آن تبلیغاتى که در خارج به ضد جمهورى اسلامى و در حقیقت به ضد اسلام دارد انجام مى گیرد نسبت به ایران و نسبت به مردم ایران و حکومت ایران و روحانیون ایران ؟ آیا تطبیق مى کند یا نه ؟ اگر تطبیق مى کند ما را نصیحت کنند و اگر تطبیق نمى کند که نمى کند آقایان تکلیف شرعى دارند به این که هر یک در کشورهاى خودشان ، در حضور جمعیت هایى که هستند، مسائل را به آن طورى که مشاهده کردند، منعکس کنند. آنهایى که این مسائل را پیش آوردند، ایران مورد نظرشان نیست ، آنها خوف این را دارند که اسلام به آن طورى که هست گسترش پیدا کند و همه کشورهاى اسلامى را بگیرد و به همه مستضعفین جهان پرتو بیفکند، آنها خوف این را دارند، ولهذا از اسلام مى ترسند و حقیقتا حمله شان به اسلام است ، منتها به صورت این که ایران چطور است ، نمى توانند بگویند که اسلام چطور است ، مى گویند ایران چطور است لکن واقع مطلب این است که اینها اسلام را نمى خواهند. اگر جمهورى اسلامى یک جمهورى دموکراتیک بود، آنها حرفى نداشتند، لکن جمهورى اسلامى است ، که دستورات اسلام براى آنها در غارتگرى ها و در زورگویى ها، مجال نمى خواهد بدهد.

تمام مفسده هایى که در عالم پیدا مى شود از این بیمارى خودبینى است

ما آن طورى را که خیال مى کنیم ، قرآن کریم در قصه آدم که باید گفت یک قصه رمزى است ، لکن بسیار آموزنده به ما یک دستوراتى داده است که اگر به آن دستورات بشر عمل بکند، حل همۀ

ص: 90

مشکلات مى شود. قبل از این که آدم را خلق بکند به ملایکه مى فرماید که مى خواهم یک همچو کارى بکنم . ملایکه جنبه تقدس خودشان را نظر مى کنند و جنبه فساد آدم را. از این جهت مى گویند که شما چرا خلق مى کنى یک جمعیتى را که در زمین فساد کنند و سفک دمأ کنند؟ ما تقدیس تو را مى کنیم . خودشان را مى بینند در صورت تقدس و آدم را مى بینند در صورت فساد. جنبه خوبى خودشان را و جنبه بدى آدم را ملاحظه مى کنند. خداى تبارک و تعالى هم بهشان مى فرماید که : شما نمى دانید، شما همان خودتان را مى بینید، خودبین هستید و از آدم ، کمالات را نمى دانید و بعد هم قصه را تمام مى کند که به آدم اسمأ را که واقعش اسمأ اللّه است همه چیز اسمأاللّه است تعلیم مى کند و بعد مى گوید: عرضه کنید! آنها مى بینند که عاجزند. آنها، خوب ! عقب نشینى مى کنند. بعد از این که خلق مى کند آدم را، امر مى کند که سجده کنند، ملائکه اللّه همه سجده مى کنند، لکن ابلیس نمى کند. نکته اى که ابلیس نمى کند، این است که خودبین است . مى گوید: خلقتنى من نار و خلقته من طین ، من از آتش خلق شدم ، او از خاک خلق شده است ، او پست تر از من است ، من بالاتر از او هستم . این هم جنبه خودبینى دارد و روى این زمینه سجده نمى کند و مطرود مى شود. بعد هم به خدا خدا را تهدید مى کند به این که ، بعد از این که انذار مى کند و مى گوید: به من مهلت بدهید. بعد از آن که مهلت را مى گیرد و خاطر جمع مى شود، آن وقت خدا را تهدید مى کند به این که : به آن عزتت قسم به آن که به آن اسمى که من را اغوا کردى قسم که اینها را نمى گذارم که اکثرشان به تو توجه کنند. از بین یدشان مى آیم ، از خلفشان مى آیم ، از یمین شان مى آیم ، از شمال شان مى آیم . و لا تجد اکثرهم شاکرین خدا هم جواب را مى دهد. ما از این جا مى فهمیم که قضیه خودبینى ، ارث شیطان است ، از صدر عالم این قضیه بوده است . وقتى هم که وسوسه مى کند به آدم ، باز آدم را اغوامى کند به این که تو را مى خواهند این جا کانه حبس کنند. تو اگر حرف من را بشنوى ، بیشتر از اینها دارى . آدم هم به آن جنبه دیگرى از او قبول مى کند. این یک تعلیم عمومى است که از قبل از خلقت آدم تا حالا باید براى ما عبرت باشد، بدانیم که ارث شیطان ، خودبینى است . تمام فسادهایى که درعالم واقع مى شود چه فسادها از افراد و چه فسادها از حکومت ها و چه در اجتماع ، تمام فسادها زیر سر همین ارث شیطان است و تمام مفسده هایى که در عالم پیدا مى شود، از این بیمارى خودبینى است . چه در کنج خانه کسى نشسته باشد و به عبادت مشغول باشد، اگر خودبینى بکند، ارث شیطان را دارد و چه در جامعه باشد و با مردم تماس داشته باشد، این هم اگر فسادى از آن حاصل بشود، از خودخواهى و خودبینى خودش است و چه حکومت هایى که در عالم حکومت مى کنند، از اولى که حکومت در دنیا تأسیس شده است تا حالا، هر فسادى واقع شده از این خصیصه است .

تزکیه مقدم است بر همه چیز

دردها دوا نمى شود، الا با این که این خصیصه شیطانى از بین برود. کسى بخواهد درد خودش را شخصا دوا کند، باید این خصیصه را از بین ببرد. باید ریاضت بکشد و خودش را بزرگ حساب

ص: 91

نکند. نگوید من عالمم ، نگوید من خودم مقدس هستم چنانچه ملایکه گفتند نگوید من ثروتمندم ، نگوید من زاهدم ، نگوید من عارفم ، نگوید من موحدم . در هریک از اینها، ولو این علم اعلایى که علم فلسفه یا عرفان است ، اگر این خصیصه شیطانى باشد، حجاب است ، العلم حجاب الاکبر و اگر کسى بخواهد معالجه کند خودش را، باید این خصیصه را به آن توجه بکند و بسیار مشکل است معارضه با این خصیصه . اگر بخواهد کسى تهذیب بشود، با علم تهذیب نمى شود، علم انسان را تهذیب نمى کند. گاهى علم انسان را به جهنم مى فرستد، گاهى علم توحید انسان را به جهنم مى فرستد، گاهى علم عرفان انسان را به جهنم رساند، گاهى علم فقه انسان را به جهنم مى فرستد، گاهى علم اخلاق انسان را به جهنم مى فرستد. با علم درست نمى شود. تزکیه مى خواهد یزکیهم تزکیه مقدم است بر همه چیز. طلبه اى که در مدرسه درس مى خواند، همدوش با درس ، همقدم با درس تزکیه لازم دارد. امام جمعه اى که براى مردم مى خواهد هدایت کند مردم را، باید تزکیه خودش را کند تا بتواند هدایت کند. دولتى که بخواهد مردم را وادار به کار خوب بکند باید تزکیه بکند خودش را. عارفى که بخواهد مردم را به معارف الهیه دعوت کند تا خودش را تزکیه نکند این قدرت را ندارد. فیلسوفى که بخواهد توحید را به مردم بیاموزد، تا این خصیصه شیطانى در او هست ، این عمل را نمى تواند انجام بدهد، یعنى ، زبان ، زبان شیطان است و توحید مى گوید و دل ، دل شیطان است که توحید را دریافت کرده است و قلب ، قلب شیطان است که فقه را آموخته و فقه را تعلیم مى کند. تا این خصیصه هست ، تمام امور لنگ است در اشخاصى که بخواهند خودشان را تهذیب کنند، یا اشخاصى که بخواهند جامعه را تهذیب کنند. بر عهده کى است که جامعه را تهذیب کند؟ بر عهده علما، بر عهده دانشمندان ، بر عهده اندیشمندان ، بر عهده ائمه جمعه ، بر عهده مدرسین ، بر عهده علماى بلاد. همه باید بکنند، اما آن که خودش را به این زى درآورده و خودش را به صورت معلم ، استاد، مدرس ، فقیه ، دانشمند و امثال اینها نمایش مى دهد، این اگر بخواهد تهذیب کند جامعه را، اول از خودش باید شروع کند و بعدا تکلیف دارد که جامعه خودش را تهذیب کند. اگر خودش تهذیب نشود، نمى تواند جامعه را تهذیب کند. کسى که خودش فاسد است ، نمى تواند کلامش را یک طورى ادا کند که مردم صحیح بشوند، تأثیر ندارد. آن وقتى کلام تأثیر دارد که از قلب مهذب و پاک بیرون بیاید، اگر چنانچه از قلب ناپاک بیرون بیاید و از قلب شیطانى بیرون بیاید، به زبان شیطانى گفته بشود، این تأثیر نمى تواند بکند در قلب اشخاص . و اگر چنانچه قلب ، قلب رحمانى شد، الهى شد، توجه به خدا کرد، از خدا همه چیز را خواست ، همه چیز را به دست او دانست ، او مى تواند که مردم را تهذیب کند. و این به عهده علماى بلاد است در هر جا هستند، اندیشمندان بلاد است در هر جا هستند، مدرسین است ، خبرگان است ، هر جا هر کس هست . این تکلیف ، ابتدائا متوجه به اینهاست و همه مردم تکلیف دارند، لکن اینها خودشان را در این معرض قرار دادند. اگر بخواهید جامعه را تهذیب کنید که این جامعه ، یک جاى دنیا اگر اسمى از اسلام برد، مخالفت با آن نکند باید تهذیب شان کنید، باید آشنایشان کنید به مسائل .

ص: 92

شما خیر و شر را با مردم بگویید تا مردم به فطرت خودشان از شر گریزان شده به خیر توجه کنند

آقایانى که از خارج آمدند و در ایران مدتى ماندند، اى کاش در این جبهه ها مى رفتند، جوان هاى ما را دیدند و جنایت هایى که بر این امت اسلامى شده است ، مى دیدند. کاش رفتند در این زندان ها، زندانى ها را مى دیدند و مى رفتند زندانى هاى آن جا را هم مى دیدند که قضیه چى است . آن وقت مى رفتند به بلاد خودشان و مسائل را آن طورى که هست ، ما هیچ توقع نداریم که یک کلمه اى خلاف گفته بشود، ما توقعمان این است که این آقایانى که آمده اند این جا این طور نباشد که یک اجتماعى باشد و یک صحبت هایى باشد و یک قطعنامه هایى باشد و تمام شد و رفت . هر کس وقتى رفت سرجاى خودش ، مشغول کارهاى خودش بشود اگر ائمه جمعه اجتماع کردند در یک مرکزى ، یا ائمه جمعه خارج را خواستند و اجتماع کردند، این جور نباشد که چند تا نطق باشد و چند تا صحبت باشد و حرف هاى خوب هم خیلى بزنند و قطعنامه هم بعد درست کنند و یک جایى را محکوم کنند و یک جایى را هدایت کنند و درش را ببندند و بروند منزلشان بنشینند. این ، انسان را ناکام مى کند. باید آن کسى که بخواهد یک جامعه را تهذیب کند، یک ملت را تهذیب کند، یک جمعیت کوچک را تهذیب کند، دنبال کند مسائل را، وقتى که در این جا یک اجتماعى شد براى اندیشمندان ، یک اجتماعى شد براى مهمانان ، اجتماعى شد براى ائمه محترم جمعه بلاد و سایر بلاد خارج ، اینها بعد نقشه این را داشته باشند که وقتى رفتیم به محل خودمان ، چه بکنیم ؟ اگر شما صد تا اعلامیه صادر کنید و صد تا نطق بکنید و صد تا محکوم بکنید، بعدش دنبالش را نگیرید، این تمام مى شود. یک صحبتى کردید، یک زحمتى کشیدید، نتیجه اى هم نبردید. اما اگر بنا باشد که هر کدام در هر محلى هستید، دنبال کنید مسأله را، مفاسدى را که دیدید واقع شده است بگویید به مردم ، مفاسدى را که قدرت هاى بزرگ بر بشریت دارند مى کنند، بگویید به مردم ، مسائلى را که انگل هاى قدرت هاى بزرگ دارند به مسلمین مى کنند، بگویید به مردم ، آنچه که در ایران دیدید، از بد و خوب هر دو را بگویید به مردم تا آنها بیدار بشوند. ملت ایران همین طور نخوابید شب و صبح پا شود، بیدار شده باشد. ملت ایران علمایش سال هاى طولانى زحمت کشیدند، در همان اختناق زحمت کشیدند، در همان کتک خوردن ها زحمت کشیدند، در همان حبس ها که رفتند زحمت کشیدند. زحمت کشیدند، به مردم گفتند، جنایات را گفتند هر جا رفتند گفتند، مردم هم دلشان آگاه شد و وقتى آگاه شد، البته خوب را مى خواهند مردم . مردم وقتى فطرت این است که وقتى خیرى را دید، بخواهد. شما خیر و شر را به مردم بگویید تا مردم به فطرت خودشان از شر گریزان بشوند و به خیر توجه کنند. این طور نباشد که تشریف آوردید و صحبت کردید و احسنت هم شنیدید و درش را ببندید و بروید در ولایتتان بخوابید. نه ! این درست نمى شود، این بدتر مى کند مطلب را، براى این که دشمن هاى شما مى فهمند که خبرى نیست ، حرف است ، عملى نیست ، صحبت است ، قطعنامه است نه عمل . دنبال قطعنامه عمل مى خواهد همان طور که در ایران بود. در ایران عمل کردند، جوان هاى ما کشته دادند، فداکارى کردند و الان دارند مى کنند. شما بروید ببینید این سنگرها

ص: 93

را، ببینید مساجد است این سنگرها. این سنگرها مراکز عرفان است ، مراکز توحید است و در این مراکز که شب آن طور مشغول هستند، روز هم این طور فداکارى مى کنند. این ، براى این است که روى این جمعیت ، مدت هاى زیاد چندین سال بیست سال تقریبا کار شده است ، علماى بلاد کار کرده اند، فضلا کار کرده اند، اینها را بیدار کرده متحول کردند. اگر نبودند اینها، این جوان هایى که از دست ما گرفته بودند، از دست اسلام گرفته بودند و در مراکز فحشا برده بودند آنها را، اگر نبود این نهضتى که در ایران شد، این نهضت اسلامى و انقلاب اسلامى که در ایران شد، خدا مى داند که آنها بنا داشتند چه بکنند. و این امرى که در ایران هست ، همه جا هست ، ما در ایران شاهدش هستیم ، شما هم در بلاد خودتان الان شاهدش هستید، ببینید که الان از احکام اسلام آن جا چه خبر است و این جا چى است ؟ اینهایى که همیشه تکذیب از ایران ، و هر رادیویى را شما باز کنید از ایران تکذیب مى کند، از اختناق ایران ، از جنایات ایران ، از زندان هاى ایران ، از شکنجه ایران ، از کشتار بدون محاکمه ، از اینها صحبت مى کنند. خوب ! شما ببینید در خارج تحقیق کنید الان این مطلب را، شما آمدید، درها باز است . براى تحقیق بروید، ببینید. شما کوچه و بازار را دارید مى بینید، در کوچه و بازار مردم را دارند با چه تهدید مى کنند و اذیت مى کنند؟ در نماز جمعه اى که شما رفتید، کسى ایستاده بود با تفنگ مردم را تهدید مى کرد که بروید نماز جمعه ؟ خوب ! اینهاست که به ما مى گویند. اگر شما در خارج ایران ، در بلاد خودتان ، دیدید که مفاسد زیاد است ، بدانید که اینها از این مى ترسند که آن جا برگردد حال مفسده به حال مصلحت ، به حال اسلام . اینها مى خواهند جلوى این را بگیرند، یک سدى درست کنند، جلوى این موجى که پیدا شده است بگیرند و نگذارند که صداى ایران برسد به کشورهاى دیگر. و این هم یک اشتباهى است که آنها مى کنند. هرچه این بوق ها بلندتر بشود ایران قوى تر مى شود. هر چه اینها ایران را متهم کنند به این که فساد دارد مى کند، نمى دانم استبداد هست ! فاشیستى است (امثال این عبارات ) و هر ترورى در عالم واقع مى شود دست ایران در کار است ! اینها تقویت مى کند ایران را. وقتى ملت ها دیدند که آمریکا دور قصر خودش و دور کاخ سفید، سد ایجاد مى کند که مبادا از ایران بروند آن جا را منفجر کنند، مردم قدرت ایران را مى فهمند، مى فهمند که اسلام همچو قدرتى دارد. یک دروغى آنها گویند به خیال این که ما را تضعیف کنند، آنها دروغ مى گویند. ایران مخالف با همه این مسائل است . ایران حجت دارد، دلیل دارد. ما با قرآن داریم پیش مى رویم . با نهج البلاغه داریم پیش مى رویم . ما محتاج نیستیم به این که ترور کنیم ، آنهایى که مخالف ما هستند الان دارند ترور مى کنند، الان هم در ایران مشغولند، منتها نمى توانند فرض کنید یک بقالى را مى زنند. خوب ! این ترور کور.

قتال هم رحمت است براى این که مى خواهد آدم درست کند

اینهایى که مخالف با ترور هستند، مرکز ترور هستند. آمریکایى که این قدر از انسان دوستى صحبت مى کند و رئیس جمهورش آن طور از انسان دوستى ، انسان دوست است آمریکا! آمریکایى که دنیا را به آتش کشیده است ، آمریکایى که بشر را دارد به فنا مى رساند اینها انسان دوست اند؟ و اسلام این

ص: 94

طور نیست ؟! و ایران اسلامى این طور نیست ؟ برادران ! وقتى که مى روید بیرون ، مسائل را بگویید. ننشینید دیگر در خانه تا این که آنها براى شما هجوم کنند، شما هجمه کنید آنها عقب مى نشینند. شما ننشینید در خانه و هى ترس این که مبادا چه بشود. خوب ! همین چیزى بود که در ایران بود و قدرت ایران از اکثر این بلادى که هستند زیادتر بود، لکن ایران علمایش رویش کار کردند، مردم را بیدار کردند، به مردم مصلحت را گفتند، اسلام را گفتند به مردم ، مردم هم اسلام را به ذات مى خواهند، مسلمانند. شما اسلام را به مردم بگویید، شما احکام اسلام را نروید سراغ احکام فقط نماز و روزه ، آنها را هم باید بگویید، اما احکام اسلام که منحصر در این نیست . شما سوره برائت را براى مردم چرا نمى خوانید؟ و شما آیات قتال را چرا نمى خوانید؟ هى آیات رحمت را مى خوانید! آن قتال هم رحمت است براى این که مى خواهد آدم درست کند. آدم گاهى درست نمى شود مگر این که مرض گاهى صحیح نمى شود، الا بالکى ، باید ببرند، داغ کنند تا درست شود. جامعه ، باید آنهایى که فاسد هستند، از آن بیرون ریخته بشوند. جنبه رحمت است همه اش . منتها آقایان ، بعضى هاخیال مى کنند که همان رحمت این است که به آن مهلت بدهند تا بکشد آدم ها را. این رحمت است ؟ از حبس ها بیرونشان کنید تا بریزند مردم را بکشند، این رحمت است ؟ شما روى قرآن عمل کنید. قرآن با اشخاصى که مسلمند و معتقدند و ایمان به خدا دارند، به برادرى رفتار مى کند. با اشخاصى که بر خلاف این هستند آنها را مى گوید بکشید، بزنید، حبس کنید، اشدأ على الکفار. شما همان طرفش را گرفتید، زمین هم مى خورید. ما، اگر بنا باشد اسلام را به یک طرفش قبول داشته باشیم ، همین جنبه به اصطلاح شما رحمت ، من همه جنبه هایش را رحمت مى دانم ، اما آنى که شما خیال مى کنید که آن جنبه اش رحمت است که دزدها را بیرونشان کنیم ، مفسدها را بیرون کنیم ، آدمکش ها را بیرون کنیم ، دست بردارید از این طور رحمت هایى که شما توهم مى کنید. اینها رحمت نیست ، اینها مخالف خداست ، مخالفت با خداست . شما آقایان ، باید بگویید مسائل را، براى در بلاد خودتان که رفتید، مسائلى که خدا فرموده است ، بگویید. اشدأ على الکفار رحمأ بینهم ، این را باید به مردم حالى کنید که معنى اش چى است . ما باید چه بکنیم با آنها؟ آنهایى که هجمه کردند به همه بلاد اسلامى و دارند همه چیز بلاد اسلامى را از بین مى برند. از آن ور آخوندهاى درباریشان تبلیغ مى کنند و افساد مى کنند و بر ضد اسلام حرف ها مى زنند، تفرقه مى اندازند بین مسلمین ، از آن طرف هم ، آنها به جان مردم افتاده اند و همه چیزشان را دارند مى برند. و ما هم کنار بنشینیم ، تماشا کنیم ، ما تماشاچى هستیم ! ما چه کارى به این کارها داریم ! ما مى رویم نمازمان را مى خوانیم و روزه مان را مى گیریم و تمام شد! تکلیف همین است ؟! امیرالمؤمنین همین بود؟ سیدالشهدا، اگر این فکر را مى کرد که نمى رفت به کربلا با یک عدد معدودى . این فکر را نمى کرد، این فکر غلط ما، در ذهن او نبود. امیرالمومنین ، اگر بنا بود که خیر، هى مسامحه کند خوب ، این خلاف کرد، چه شمشیر نمى کشید هفتصد نفر را یکدفعه بکشد، تا آخر آن اشخاصى که قیام کرده بودند به ضدش ، تا آخر ضد اسلام بود دیگر، تا آخرشان را کشت و چند نفر دیگر فرار کردند، بعد هم آمدند آن فساد را کردند، فرارى هایشان آن فساد را کردند. شما بدانید که از

ص: 95

حبس هاى ما همین اشخاصى هستند که مفسدند. ما اشخاصى که مفسد نیستند، یک آن هم میل نداریم باشند. اگر از اینها هر چه بیرون برود هر یکشان بیرون بروند آدم مى کشند، آدم نشده اند اینها. ما تا کى باید خواب باشیم ؟ ما تا کى ساده اندیش باشیم ؟ شما آقایان چرا ساده اندیشى مى کنید؟ در بلاد خودتان که مى روید، بگویید به مردم ، بگویید به دنیا، که با دنیا دارند چه مى کنند این قدرتمندها، اینها با ضعفا دارند چه مى کنند. اینها، اتیوپى که آن همه بیچاره ها دارند رنج مى برند، میرند از گرسنگى ، گندم هایشان را مى ریزند در دریا خرج سلاح مى کنند که همه عالم را از بین ببرند. اینها انساندوستند! اینها با این صورت انسان دوستى مى خواهند همه ما را پایمال کنند، اینها با این مجامع حقوق بشر مى خواهند حقوق بشر را از بین ببرند.

منطق انبیأ این است که اشدأ باید باشند بر کفار و بین خودشان رحیم باشند

من امیدوارم که خداوند به ما مرحمت کند و ما را بیدار کند. ما را بر احکام اسلام به همه جوامعش ، به همه مطالبش ، به همه اطرافش بیدار کند و متوجه کند. خیال نکنید که اسلام فقط این تکه است ، نماز و روزه است فقط، نیست این طور! اگر این طور بود پیغمبر هم مى نشست توى مسجدش و نماز مى خواند، چرا از اول عمرش تا آخر زحمت کشید، جنگ کرد، زد و خورد کرد، شکست خورد، شکست داد تا مسائل را آن قدرى که توانست عمل کرد. امیرالمؤمنین هم همین طور، دیگران هم همین طور، صلحا هم همین طورند، اشخاص بیدار این طورند. این طور نیست که بنشینند توى مسجد و کار به این کارها نداشته باشند. بنشینند توى خانه هایشان و کار به کسى نداشته باشند. بى طرف باشند. کارى ما به این کارها نداریم ! اگر این منطق انبیا بود که فرعون نمى رفت سراغ موسى ، موسى نمى رفت سراغ فرعون . اگر منطق انبیا این بود که ابراهیم نمى رفت هجمه کند بر آنها، پیغمبر این کار را نمى کرد. منطق انبیا این نیست . منطق انبیا این است که اشدأ باید باشند بر کفار و بر کسانى که بر ضد بشریت هستند، بین خودشان هم رحیم باشند. و آن شدت هم رحمت است بر آنها. خداوند همه ما را بیدار کند و به همه شما انشأ اللّه سلامتى و نصرت عنایت کند. این بشر مظلوم را از گرفتارى هایى که از دست این قدرت هاى بزرگ دارند مى کشند، نجات بدهد و دین و دنیاى همه ما را حفظ کند.

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 96

تاریخ : 63/11/18

پیام امام خمینى در تجلیل از شهداى انقلاب اسلامى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

درود و رحمت خداوند متعال بر شهداى ارجمند و جانبازان عزیز، این مهاجران الى اللّه و رسوله که بالاترین سرمایه اى که خداوند به آنها امانت داده در راه پر ارزش والاترین ایده در طبق اخلاص گذاشته و تقدیم محضر مقدسش کردند و ارزشمندترین نظام را تا سرحد جان و توان پاسدارى کردند و دشمنان خدا را از میهن اسلامى بیرون راندند. کدام هجرت به سوى خدا و رسول بالاتر و والاتر از این هجرت و کدام فداکارى ارزشمندتر از این فداکارى و جانبازى است . و چه کسى و چه شخصیت مى تواند ارزش این سرمایه آمیخته با معنویت و اخلاص را ارزیابى کند و عوض و اجر دهد، جز صاحب اصلى آن و مشترى والاى آن که فرموده : فقد وقع اجره على اللّه اى شهداى بزرگ واى شهداى زنده عزیز! اگر نبود مجاهدات شما و برادران و خواهران بزرگوار شما در جبهه ها و پشت جبهه ها که با اخلاص خاص خود عنایات خاص خداوند قادر را جلب نمودید، کدام قدرت و کدام ابزار جنگى توانست جمهورى اسلامى و کشور عزیز شما را از این دریاى مواج متلاطم که شرق و غرب و وابستگان به آنان دست به دست هم و بازو به بازوى یکدیگر داده و در پى غرق آن کوشیدند و مى کوشند، نجات دهد. این کوردلان از خدا بى خبر و عارى از معنویات نمى دانستند که این کشتى نوح است که خدایش کشتیبان و پشتیبان است . اینان با ابزار و ساز و برگ مادى به جنگ ایمان و معنویت و کشور صاحب الزمان ارواحنالمقدمه الفدأ آمده اند و اکنون نیز پس از سال ها تجربه به خود نیامده اند و به حرکات مذبوحانه ادامه مى دهند، ولى چه باک از موج بحر آن را که باشد نوح کشتیبان . خداوندا! ما هیچیم ، هیچ و هر چه هست از تو و به سوى توست ، ما به قدرت مطلق تو امیدواریم و از تو استمداد مى کنیم ، اگر تو با مایى شکست و پیروزى را به پشیزى نمى شناسیم . تو خود یار این ملت و این جوانان مخلص باش و رحمت خود را بر این شهیدان جاوید نثار فرما. و جانبازان ، این شهیدان زنده را شفا و اخلاص و اجر عنایت نما و به بازماندگان آنان و خاندان و پرستاران اینان صبر و جزاى خیر مرحمت فرما و اسرا و مفقودین ما را صحت و استقامت و نجات بده و رزمندگان عظیم الشان ، این پشتوانه هاى جمهورى اسلامى را پیروزى و قدرت و شجاعت بیشتر لطف فرما و به ملت شریف ایران هرچه بیشتر استقامت و مقاومت و صبر و بردبارى در راه پیشبرد مقاصد اسلام عنایت فرما و بین ملت اسلامى توحید کلمه ایجاد فرما و دولت هاى اسلامى را از خواب گران بیدارنما و عظمت

ص: 97

اسلام را به اوج خود برسان و دست ستمکاران و مفسدان و ماجراجویان را از اسلام و جمهورى اسلامى ایران قطع فرما و طمع طمعکاران را به ناکامى برسان و کید آنان را به خودشان برگردان و صلوات بى پایان خود را به انبیأ معظم بویژه اشرف و خاتم آنان صلى اللّه علیه و اله و علیهم نثار فرما و درود بى پایان به ائمه معصومین سیما خاتمهم و غائبهم بقیه اللّه علیهم السلام بفرست و ما را از شر شیطان و نفس اماره نجات مرحمت فرما.

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 98

فصل بیست و دوم

بیست و دوم بهمن

ای نهال ،آرزو خوش زی که بار آورده ای

غنچه بی باد صبا گل بی بهار آورده ای

باغبانان تو را ،امسال سال خرمی ست

زین همایون میوه، کزهر شاخسار آورده ای

این هنرها، جمله زان «آموزگار» آورده ای

***

ای خجسته روز، ای یوم الله: درود ما را پذیره شو و پذیرا باش

ای بهار ،آزادی ای گذرگه رادی؛ ای روز عزیز اهورایی ..

ما در چشمه سار روشن و جوشنده ی تو غبار قرنها ستم را فروشستیم: اگر جان عزیزترین و پاکترین فرزندان و برادران و خواهران و پدران و مادران خود را در راه دیدار تو نثار کردیم اما حیات اعتقاد ما،ایمان ما با تو به هم رسید.

ما مرده ی ستمکشی های قرنها بودیم تو ای فرخنده روز ما را زنده کردی ... ستم چندان دیر پاییده بود که میرفت که آزادی را از یاد برده ،باشیم و ستمکشی را چون سرنوشتی محتوم در خاطر سپرده باشیم؛ و تو ای روز ،بیداری ما را برانگیختی و شراب طهور فتح و پیروزی را در جام جانمان ریختی ...

سلام بر تو، ای روز آزادی، ای یوم الله، ای روز الهی 22 بهمن!

ص: 99

ص: 100

تاریخ : 22/11/63

پیام امام خمینى به مناسبت سالگرد پیروزى انقلاب اسلامى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

و لاحول و لاقوه الاباللّه العلى العظیم

با حول و قوه خداوند متعال و عنایات و رحمت خاصش که از اول انقلاب شامل حال این ملت شجاع انقلابى و در عین حال مظلوم در طول تاریخ بوده و امید است با ادعیه خاصه ولى اللّه اعظم ارواحنافداه این نعمت بزرگ مستدام باشد، یک سال دیگر از انقلاب متکى به خداوند تعالى با سرافرازى و بلند قامتى گذشت و بیست و دوم بهمن 63، یوم اللّه ، با همه نشیب و فرازها فرا رسید و توطئه هاى روزافزون جهانخواران و انگل هاى متکى به آنان که در این سال به اوج خود رسید و هر یک براى سرکوب و انزواى یک رژیم کافى بود، با دست تواناى خداوند قادر یکى پس از دیگرى خنثى شد و بحمداللّه تعالى این مولود نوپاى ابراهیمى محمدى صلى اللّه علیهما و آلهما به رشد و قدرت و شهرت خود ادامه داده به پیش مى رود و انعکاس جهانى آن ملت هاى دربند را در سراسر جهان به خود آورده و مظلومان را بر ستمگران شورانده است و امید است آفتاب درخشان اسلام بر جهانیان نور افشاند و مقدمات ظهور منجى بشریت را فراهم آورد و ما ذلک على اللّه بعزیز.

در طول این مدت از ابعاد مختلفه براى شکستن روحیه مقاوم ملت و قواى مسلحه ایران و تقویت روحیه نظام نیمه جان عفلقى فعالیت هاى گسترده اى از سوى قدرت هاى شیطانى مستقیما و به وسیله عمال فاسد سر سپرده و یا جاهل بى اراده آنان در جریان بود و اکنون نیز به قوت خود باقى است بلکه روزافزون است . اینان از هیچ وسیله اى گرچه مفتضح و واضح الفساد دریغ نکردند، از ترور کور اشخاص بى گناه کوچه و بازار تا انفجارهاى منجر به قتل خردسالان و کهنسالان ، از دزدى منازل و مغازه ها تا ربودن هواپیماها و زجر یا قتل اشخاص و مسافران عادى ، با آنکه چندین سال است تجربه کرده اند که هیچ یک از اینها در اراده ملت بزرگ ایران که براى احیأ احکام اسلام عزیز و خداى بزرگ بپا خاسته تأثیرى ندارد و بحمداللّه تعالى هر سال بر قوت اراده و قدرت نظامى و انسجام قشرهاى مختلف افزوده مى شود و در ضعف روحى و بدبختى و دریوزگى مخالفان بویژه صدامیان افزوده مى شود، در رسانه گروهى شان در سراسر جهان از هیچ افترا و تهمت و دروغ سازى ابا ندارند. آنان که با خیال خام خود به هواى قادسیه افتاده بودند و آلت دست قدرت هاى شیطانى شده و خود را در سراشیبى هلاکت و فلاکت قرار دادند، امروز از خوف و هراس قدرت اسلام و قواى مسلح

ص: 101

متکى به خداى تبارک و تعالى خواب از چشمانشان و قرار از روحشان رخت بربسته است و براى ادامه چند روز تبهکارى و خیانت به هر درى مى زنند و به هر حشیشى متشبث مى شوند. جهانخواران که با نام پرزرق و برق و شعارهاى طرفدارى از حقوق بشر و صلح دوستى و آرامش جهان و طرفدارى از توده هاى کارگر و کشاورز به جان جهانیان مظلوم افتاده و فساد و ترور و قتل و غارت را در صحنه گیتى روزافزون مى کنند و از بیدارى مظلومان و ستمدیدگان جهان در طول تاریخ خطر را از نزدیک مى بینند، به فکر اغفال آنان افتاده اند و رفت و آمدها براى برچیدن سلاح هاى مخرب که جهان را تهدید مى کند جز شعارى بیش نتوان بود. کدام عاقل است که باور کند که اینان از این گونه مسائل صرف نظر نمایند و به حال بشریت رحم کنند!

بعید نیست که آمریکا از این ملاقات ها و مذاکره ها دو مقصود داشته باشد: یکى اغفال جهانیان و جلب نظر آنان و به خاموشى کشاندن شعله هایى که در دل مظلومان جهان بر ضد منافع نامشروع این ابرمتجاوز افروخته شده و روبه افزایش است و دیگر اغفال شوروى و همدستان و همداستانانش تا برترى اتمى خود را حفظ کند. باید مظلومان جهان بیدار و هشیار باشند و از این توطئه ها و حیله ها گول نخورند و به فعالیت خود در راه رسیدن به آزادى و خروج از قید و بندهاى استعمارى و استثمارى ادامه دهند و بدانند که اینان با شعار طرفدارى از حقوق بشر بزرگترین پایمال کنندگان حقوق انسان ها هستند و در رسیدن به اهداف ظالمانه خود هیچ گاه غفلت نمى کنند و از هیچ جنایتى دریغ ندارند. امروز که نسیم بیدارى در سراسر جهان وزیدن گرفته و توطئه هاى فریباگر ستمکاران تا حدودى فاش شده است ، وقت آن است که دلسوختگان واقعى مظلومان از هر قوم و قبیله و در هر مرز و بوم با قلم و بیان و اندیشه و فکر از جنایات ستمگران در طول تاریخ سیاه آنان پرده بردارند و پرونده هاى تجاوز آنان را به ساکنین این سیاره ارائه دهند. و علما و دانشمندان سراسر جهان بویژه علما و متفکران اسلام بزرگ یکدل و یک جهت در راه نجات بشریت از تحت سلطه ظالمانه این اقلیت حیله باز و توطئه گر که با دسیسه ها و جنجال ها سلطه ظالمانه خود را بر جهانیان گسترده اند بپا خیزند و با بیان و قلم و عمل خود خوف و هراس کاذبى را که بر مظلومان سایه افکنده است بزدایند و این کتاب هایى را که اخیرا با دست استعمار که از آستین کثیف این بردگان شیطان منتشر شده و دامن به اختلاف بین طوایف مسلمین مى زنند نابود کند و ریشه خلاف که سرچشمه همه گرفتارى مظلومان و مسلمانان است را برکند و یکدل و یکسو بر این رسانه هاى گروهى که در بیشتر ساعات شب و روز به فتنه انگیزى و نفاق افکنى و دروغ پردازى و شایعه سازى عمر خود را مى گذرانند پرخاش کنند و بر سرچشمه تروریزم که از کاخ سفید مى جوشد بشورند. چرا که با ریشه یابى معلوم مى شود اساس آنچه که تفنگداران و سربازان آمریکا را در بیروت و دیگر جاها با انفجارهاى مهیب به هلاکت رسانده ورساند، همان کاخ هاى ستم بویژه کاخ سفید است . اینان توقع دارند که دست هاى ستم خود را از مراکز قدرت در سراسر جهان بر سرنوشت بشریت بکوبند و مظلومان ستمدیده دست آنها را بفشارند و از آنها با پایکوبى و دست افشانى استقبال کنند! این انفجارها و از این قبیل مسائل از توده هاى مظلوم جهان ، عکس العمل

ص: 102

ستم ها و تجاوزهاى طاقت فرساى شماست و اجتناب ناپذیر است ، مگر آنکه در کارهاى ظالمانه خود تجدیدنظر کنند. ایران در هیچ یک از این انفجارها دخالت نداشته است و مسؤولین جمهورى اسلامى این مطلب را بارها تذکر داده اند.

اکنون تذکراتى ولو تکرارى مى دهم فان الذکرى تنفع المؤمنین .

1 _ امروز جنگ اصلى ترین مسأله کشور است . ملت عزیز باید توجه داشته باشد که در کشورى زندگى مى کند که بیش از چهار سال است که در جنگ بسر مى برد و شهداى بزرگ تقدیم اسلام و انقلاب نموده است و اکثر نارسایى ها به مناسبت تحمیل جنگ از طرف ابرقدرت ها بر ماست . امروز اسلام در مقابل تمامى کفر است و با کوچکترین درنگ در این امر حیاتى چنان ضربه اى خواهیم خورد که جبرانش به این زودى ها میسر نمى شود. باید شور و شوق دفاع از میهن اسلامى و و اسلام را در تمامى قلب ها زنده نگه داشت . امروز قواى محترم مسلح که حافظ حدود و ثغور کشور و حافظ نظم در داخل ، از شهرها و روستاها گرفته تا راه هاى مواصلاتى بین آنها و از دفاع از کشور در جبهه ها تا دفاع از مظلومان و بالاخره قواى نظامى و انتظامى و مردمى که تشکر و قدردانى از آنان در قدرت قلم قاصر نیست ، وظیفه هاى مهم و مشکلى دارد و بحمداللّه تعالى با تحولى که با عنایات خاصه حق تعالى و دعاى صالحان بویژه عبدصالح روحى فداه که براى قاطبه ملت بویژه جوانان عزیز حاصل شده ، امید واثق است که کشور اسلامى را از آسیب متجاوزان قدرتمند و منحرفان سرسپرده نگهدارى و پاسدارى نمایند. عزیزانى که در جبهه ها در دفاع از اسلام و کشور اسلامى سر از پا نمى شناسند و جهات معنوى و عرفانى آنان را و عمق ارزش آن را جز خداى تعالى کسى نمى داند و راهى براى امثال نویسنده بر آن نیست ، باید هر چه بیشتر به نصرت حق تعالى اعتماد کنند، که قدرت هاى امکانى در مقابل نصرالهى ناچیز است . عزیزان من ! شما پیروز و منصورید چه در راه حق تعالى به نصرت ظاهرى برسید و چه شهید و معلول و اسیر شوید. حق تعالى با شماست و دست تواناى بقیه اللّه که ید اللّه است دستگیر شما. آن کس که براى خدا و عزت اسلام و نجات محرومان قیام کند چه باک از حوادث دهر دارد. شما پیروان رسول اللّه هستید که در راه دین خدا چه رنج هاى طاقت فرسا کشیده وچه زحمت ها متحمل گردیده اند، در مکه با آنهمه فشارها و تهمت ها و اهانت ها و در مدینه با آنهمه جنگ ها و دفاع هاى خردکننده ، ولى آن حضرت و یاران وفادارش چون کوهى استوار ایستاده و براى اسلام و مسلمانان خدمت مى کردند و شیعه امیرالمؤمنین و فرزندان آن بزرگوار هستید که در راه خداوند هر رنج و تعبى را استقبال کردند. برادران عزیزم ! از یاوه گویى هاو تهمت ها و برچسب هاى دشمنان خدا و اسلام و میهن اسلامى نهراسید که هرچه حجم دروغ پردازى ها که از عقده هاى دل و رنج هاى شکست سیاسى و نظامى برمى خیزد افزون باشد، دلیل عجز و یأس آنهاست که باید بر حجم سکونت خاطر و طمانینه قلب و فعالیت هاى شما افزوده شود. آنان که به خیال خود براى ایران دل سوزانند و به ادعاى واهى براى ملت ایران غمناکند، ایرانى راخواهند که مستشاران آمریکا گردانندگان آن باشند، ایران وابسته و دلبسته به اجنبى را مى خواهند، ایران زمان پهلوى را که غرق فساد اخلاقى و بر باد ده شرف

ص: 103

انسانى بود را مى خواهند، ایرانى را که سرپرستش مظلومان را غارت کند و جیب آنان را پرکند و سرمایه هایش در خدمت طبقات مرفه و بالانشین باشد و مستمندان و کوخ نشینان در فقر و محرومیت بسوزند و هیچ کس به فکر آنان نباشد و بالاخره ایرانى را مى خواهند که به اصطلاح شخص اولش در مقابل رئیس جمهور آمریکا چون دریوزگان گردن کج کند تا مظلومان را پایمال کند. آن روز ایران را مستقل و زنده مى دانند و امروز که به برکت اسلام جوانان و کودکان و پیران و خردسالان از هر طبقه بیدار و متحول شدند و همه قید و بندهاى استعمارى و استثمارى را بریدند و با مشت گره کرده آمریکا و اذناب او را از کشور راندند، ایران را مرده و وابسته دانند. و شما ملت عظیم الشأن هستید که باید چون کوه سر به فلک کشیده در مقابل همه مشکلات بایستید و خداوند تعالى با شماست . اینک به تمام متصدیان امور و دست اندرکاران کشور هشدار مى دهم که قدر این جوانان حزب اللّهى را بدانید و از آنان قدردانى کنید و آنان را تشویق نمایید و در آغوش محبت خود حفظ کنید. اینان بودند که ایران را نجات دادند و از این پس همین ها هستند که انقلاب را پاسدارى مى کنند و همین ها هستند که با هزینه اى کم در ظرف مدت کوتاهى با روشن بینى خاص خویش کارهاى تعجب آورى نمودند که گمان نمى شد در ایران بتوان انجام داد. این مغزهاى متعهد باید تشویق شوند تا شکوفا گردند. مسوولین ، صاحبان اصلى انقلاب را با بهانه هاى بى اساس پس نزنند تا به جاى آنان کسانى را که وارثان رژیم گذشته و وابستگان فکرى به آنان هستند جایگزین کنند. البته باید از متخصصان متعهد و یا لااقل غیر معاند استفاده شود، لکن نه به قیمت کنار گذاشتن صاحبان اصلى انقلاب . چشم هاو گوش هارا باز کنید که دشمنان ، حیله بازان کارکشته هستند و ممکن است از ساده دلى شما استفاده کنند و مراکز حساس را کم کم به دست گیرند و انقلاب را به سوى غرب یا شرق بغلتانند. خداوند همه مسلمانان را از شر مخالفان اسلام و غارتگران کشورهاى اسلامى حفظ بفرماید.

2 _ پس از جنگ ، از مدارس علمى و دانشگاه ها که در حقیقت قلب تپنده و نبض زننده ملت هستند شروع کنیم . مى دانیم که این دو مرکز که در حقیقت دو شاخه اند از یک شجره طیبه و دو بازو از یک مقام انسان روحانى که اگر به صلاح گرایند و تعهد روحانى خود را حفظ کنند و دست در دست هم در صف واحد و در خدمت به حق و خلق قیام کنند، ملت را به کمال خود در دو بعد معنوى و مادى مى رسانند و آزادى و استقلال را در کشور حفظ مى کنند و چون سدى محکم و صفى و بنیانى مرصوص در مقابل تهاجم اجانب و نفوذ فساد ایستاده و ملت و کشور را با قامتى راست و پرچمى افراشته به سوى ترقى و تعالى سوق مى دهند و خداى نخواسته اگر در هر یک از وظایف الهى و ملى خود انحراف پیدا کنند به سر ملت آن مى آورند که دانشگاه وابسته در رژیم وابسته آورد، که اکنون نیز کشور و ملت اسلامى ما را از گرفتارى هاى آن خارج نشده و شک نیست که گرفتارى امروز ما در بعد اقتصادى و فرهنگى و اجتماعى بلکه در جنگ تحمیلى و شرارت وابستگان به دو قطب سله جو از آثار شوم دانشگاه هاى مبتلا به غرب و شرق زدگان ضد اسلامى و ضد ملى است .

هجوم مغولانه رضا خان به حوزه هاى اسلامى و شعایر مذهبى که اشخاصى که آن روز سیاه را

ص: 104

درک کرده اند و به عیان دیده مى دانند و با وصف و بیان نتوان آن را منعکس کرد و هجوم بدتر از مغول غرب زدگان و شرق زدگان به دانشگاه ها و مراکز آموزشى نوباوگان و جوانان ، به کشور و مصالح ملت آن کرد که ملت و کشور را تا آستانه سقوط کشانید، بى انگیزه نبود. کوشش بیش از حد تربیت شدگان در مکاتب غرب و شرق و نیز مدعیان ملى گرایى در ایجاد عدالت بین دو قشر بسیار مؤثر روحانى و دانشگاهى بى جهت نبود. مأموریت رضاخان براى محو آثار شریعت در سراسر ایران با فشار و اختناق و قلدرى و خلف خطرناکتر از خودش در محو همان آثار به شکل نوین آن که با تأیید خداوند متعال و ادعیه حضرت ولى اللّه اعظم ارواحنالمقدمه الفدأ و کوشش و جدیت و جانبازى زن و مرد و کوچک و بزرگ این ملت از شر حکومت طاغوتى وابسته به آمریکا و از شر غرب زدگان و شرق زدگان تا حدى رهانیده شد و با برقرارى حکومت اسلامى این غرب و شرق زدگان پشت به آن کردند و رو به قبله خود غرب و شرق نمودند و با قلم و قدم بر ضد حکومت اسلامى با شکل هاى مختلف به جدیت و هیاهو برخاستند. این الهام گیرندگان از شرق و غرب اکثرا با اصل اسلام مخالفند و استقلال و آزادى را که اسلام بیاورد نمى خواهند و بعضى نیز با کوتاه شدن دست آمریکا مخالفند. منظور از طول کلام آن است که ملت عزیز عموما و متعهدان و متخصصان خصوصا و دولتمردان بالاخص به این دستگاه هاى آدم ساز و پشتوانه ارزشمند اهمیت ویژه اى دهند و با جان و دل در تقویت و تهذیب آن بکوشند و حوزه هاى معظم علمیه و استاتید محترم در کنار تعلیم قرآن و فقه و مقدماتش ، تهذیب اخلاق و معارف اسلامى را که اساس است با عنایت خاص مورد توجه قرار دهند که اذا صلح العالم صلح العالم و اذا فسد فسد.

3 _ قواى محترم سه گانه که حکومت اسلام و رژیم جمهورى اسلامى هستند، مورد توجه همگان باید باشند و هر یک را وظایفى الهى است .

الف _ اعضا مجلس محترم شوراى اسلامى بحمداللّه تعالى در دوره دوم نیز اشخاص محترمى هستند که با تعهد و جدیت خود توانند خط مشى دولت را هر چه بهتر تعیین کنند. البته شک نیست که عده اى از آقایان که شک در خدمتگزارى شان نسبت به اسلام عزیز و کشور نیست ، در امور عظیم کشور و گرفتارى هاى بسیار پیچیده وارد نبوده ، یا کمتر وارد باشند و خود نیز توجه دارند که در مسائل بسیار مشکل یک دولت در حال انقلاب و کشور مورد هجوم قدرت هاى بزرگ و کوچک و کارشکنى هاى مغرضان و مفسدان چپ و راست که محتاج به کارشناسان متخصص در رشته هاى مختلف است ، نمى توان به طور سطحى نظر داد و بدون توجه به تمام مسائل سیاسى و اجتماعى و انعکاسات داخلى و خارجى آن با سلیقه شخصى اظهار نظر کرد و چه بسا چنین نظرهایى ولو از چند نفر معدود در سرنوشت امت تأثیر منفى گذارد و از این جهت لازم است در کمیسیون ها بویژه کمیسیون هاى مهم ، چند نفر از متخصصان متعهد که مسائل را روى هم مى سنجند و به مشکلات سخت نظام آگاهى دارند، دعوت شود و با مشورت آنان رسیدگى به امور گردد. و چون مسأله اسلام و حکومت الهى در کار است ، مسامحه در این امور چه بسا خللى وارد آورد که جبران آن مشکل یا غیرممکن شود

ص: 105

و مسؤولیت آن در پیشگاه خداوند بزرگ عظیم باشد. مسأله حفظ نظام جمهورى اسلامى در این عصر و با وضعى که در دنیا مشاهده مى شود و با این نشانه گیریهایى که از چپ و راست و دور و نزدیک نسبت به این مولود شریف مى شود، از اهم واجبات عقلى و شرعى است که هیچ چیز به آن مزاحمت نمى کند و از امورى است که احتمال خلل در آن عقلا منجز است . حضرات وکلاى محترم که بحمداللّه به جمهورى اسلامى تعهد دارند، در نطق هاى قبل از دستور و در مباحثات در حال دستور با کمال دقت مواظب جملات خود و کیفیت اداى آن باشند، که خداى نخواسته به مسلمانى بلکه انسانى توهین نشود و شخصیتى ساقط نگردد و کسى مظلوم واقع نشود. البته انتقاد سالم و سازنده بدون اغراض شخصیه و خداى نخواسته انتقامجویى لازم است و مفید، و موجب رشد و تعالى است و هر کس در نزد وجدان خود تشخیص رفتار و گفتار و نوشتار خود را مى دهد و همه چیز در محضر مقدس حق تعالى واقع مى شود. حجم عظیم کارهاى قوه قضائیه و عظیم تر قوه مجریه را در پیش خود مجسم فرمایید و خود را به جاى مسؤولین در هریک از محاکم قضایى و امور اجرایى قرار دهید تا معلوم شود امر و نهى و اشکال و انتقاد آسان است ، لکن عمل و حل صد در صد با این همه گرفتارى هاى در حال انقلاب از عهده هیچ کس بر نمى آید. اعضاى محترم مجلس ، انقلاب هاى تاریخ را در نظر بگیرند، با انقلاب اسلامى ایران مقایسه نمایند تا عظمت اعجازآساى این انقلاب و حجم فعالیت هاى شایسته قواى سه گانه را بهتر توجه کنند. شوروى امروزهم پس از انقلاب به اصطلاح توده اى اش در کشاورزى نتوانسته است خودکفا باشد و اگر آمریکا راه ارزاق را به روى آنان ببندد شاید به زانو در بیاید. شما انفجارات ، ترورها، اعتصابات و سرقت هاو شرارت ها را در سطح دنیا حتى در کشورهایى که از نظر صورى پیشرفت کرده اند مثل انگلستان و فرانسه و حتى آمریکا را در نظر بگیرید و با انصاف حکم کنید. افرادى که با چند شکواییه از چند یا چندین نفر گمان مى کنند مردم ناراضى هستند در اشتباهند، زیرا امروز دامنه اعتصابات و تظاهرات عظیم در سطح دنیا مانند اعتصاب چندین ماهه انگلستان ، این مهد به اصطلاح تمدن و سیاست و قدرت ، کارها را فلج نموده و تظاهرات و مخالفت بسیارى در فرانسه و سایر کشورهاى به اصطلاح متمدن صورت مى گیرد و یا مخالفت هاى احزاب با دولت هایى مثل هند و پاکستان به صورت گسترده اى به چشم مى خورد، ولى بحمداللّه در ایران که مبتلا به مخالفت کشورهاى کوچک و بزرگ است کارگران عزیز و متعهد ما همچنان به کار و تلاش و سازندگى ادامه مى دهند و هرگونه توطئه اى را قبل از وقوع در نطفه خفه مى سازند و اجازه نمى دهند که دست استکبار کارخانجات را به اعتصاب بکشانند. آقایان دست اندرکاران در هر مقام و هر شغل هستید با قدرت روحى و قوت ایمان و اتکا به خداوند متعال جلت قدرته و اعتماد به ادعیه حضرت بقیه اللّه روحى له الفدأ براى حفظ نظام الهى جمهورى اسلامى به پیش روید و از تبلیغات و هیاهوهاى رسانه هاى گروهى که گاه کاهى را کوه مى کنند نهراسید که خداوند تبارک و تعالى با شماست وکفابه وکیلا. و اما شوراى محترم نگهبان که حافظ احکام مقدس اسلام و قانون اساسى هستند مورد تأیید این جانب مى باشند و وظیفه آنان بسیار مقدس و مهم است و باید با قاطعیت به وظایف خود عمل

ص: 106

نمایند. البته اهمیت حفظ نظام جمهورى دارند که با آن هیچ حکم و امرى مزاحمت نمى کند و براى حفظ آن از هیچ کوششى نباید مضایقه کرد و معلوم است آقایان با تعهدى که دارند تحت تأثیر هیچ جوى واقع نمى شوند انشأ اللّه مؤید باشند.

ب _ قوه محترم قضائیه از آن جا که با اعراض و اموال مردم سر و کار دارد، حایز اهمیت فراوان است و جمهورى اسلامى وارث به اصطلاح یک دادگسترى و قضاوت عارى از احکام اسلام و متکى به قضاوت اجنبى با آن شرایط بسیار سنگین و مهمى که براى قضات و قضاوت در شرع اسلام اعتبار شده است گردید، که تغییر و تحول در آن ولو به طور ابتدایى از مشکلات عظیم بود و چون حوزه هاى علمیه که باید قاضى جامع الشرایط تحویل دهند، از همه امور بویژه قضاوت به طور مأیوسانه بر کنار بودند، همت علماى اعلام و فقهاى بزرگ مصروف به کتب عبادى فقه و بعضى کتب معاملات گردید و از تحول صدها قاضى قاضى جامع الشرایط عاجز بودند. ناچار براى کوتاه کردن دست قضات بى اعتنا به احکام اسلام و احیانا ضد اسلام از اعراض و نفوس ملت و معطل نماندن قضاوت که موجب هرج و مرج و هجوم به اعراض و اموال مى گردید، عده اى از فضلاى متدین که مسائل قضا را ولو تقلیدا مى دانستند، مجاز در امر قضاوت شدند و از حوزه ها خواسته شد که در تربیت قضات عنایت بیشترى کنند که این امر مهم حیاتى به وجه شایسته ولو در دراز مدت تحقق یابد. و با جدیت شوراى محترم قضایى تاکنون پیشرفت هاى چشمگیرى شده است لکن کافى نیست . ولهذا از حوزه هاى علمیه تقاضا مى شود که در این امر اهتمام بسیار نمایند که این واجب مهم کفایى به حد کفایت برسد، و از شوراى محترم قضایى تقاضا مى شود که در انتخاب قضات چه آنان که به حد صلاحیت رسیده اند و چه آنان که به طور مجاز مشغول مى شوند، حد اعلاى دقت را بفرمایند. چنانچه لازم است اشراف بر کیفیت اعمال قضات محترم تا حد امکان داشته باشند و اگر خلافى اشتباها شده باشد جبران نمایند و اگر احیانا خداى نخواسته به طور عمد بوده ، با قاطعیت و شدت عمل با آنان رفتار نمایند و نگذارند اشخاص نفوذى غیرمتعهد، این دستگاه مقدس اسلامى را آلوده نمایند. و درباره زندانیان عنایت خاص داشته باشند که نه از مستحق حدود و تعزیرات شرعیه از مجازات الهیه بدون مجوز شرعیه صرف نظر کنند و نه خداى نخواسته غیر مستحقى مظلوم واقع شود. نه ساده اندیشى کنند که منحرفین و مفسدین رها شده و به فساد خود ادامه دهند و نه کسانى که چنین نیستند، حتى یک روز دربند باشند، قاضى پس از شرایط معتبره شرعیه باید در اجراى موازین قضایى سخت و صلب باشد، نه تحت تأثیر عواطف و جوسازى هاى مورد واقع شود و از اجراى احکام خدا سرپیچد و نه با جوسازى هاى منحرفان و انتقامجویان ، برخلاف موازین الهى از رحمت بر بندگان خدا دریغ کند که هر دو طرف افراط و تفریط، برخلاف عدل الهى است و آقایان شوراى قضایى و قضات محترم در سراسر کشور باید احراز کرده باشند که در هر صورت از تبلیغات باطل و تهمت ها و افتراها در امان نیستند. بنابراین ، اعتنا به این امور و خداى نخواسته خروج از اعتدال و عدالت الهى و صراط مستقیم انحراف است و اجتناب از آن وظیفه الهى است .

ص: 107

ج _ قوه محترمه مجریه که مسؤولیت آن بسیار زیاد و حجم عملش عظیم مى باشد و در صورت صحت و شایستگى عمل و خلوص نیت و دلسوختگى براى کشور و ملت تحت رنج و ستم در طول تاریخ و خدمت به همه ملت بویژه طبقات محروم و ضعیف که در حقیقت سنگینى بار انقلاب از زمان ستمشاهى تا زمان پیروزى و تا امروز به عهده آنان است و همه مرهون آنان هستیم ، کار ارزشمندى است که بعد معنوى آن را جز خداوند تبارک و تعالى کسى نمى تواند به سنجش درآورد و در صورت تصدى براى آرمان هاى شیطانى و اطاعت از نفس اماره بالسوء و عمل براى سود خود ولو به زبان کشور اسلامى و ملت مظلوم ، عواقب دنیا و آخرت آن را کسى جز ذات بارى تعالى نمى تواند پیش بینى کند. و هان اى متصدیان و دولتمردان از رده به اصطلاح بالا تا پائین ! بهوش باشید که در دو راهى سعادت و شقاوت قرار دارید. طریق اعوجاجى ، شیطان است و طریق مستقیم ، اللّه تبارک و تعالى . توجه کنید و بسیار توجه کنید که همه و همه در محضر مبارک حق هستید و اعمال قلبیه و غالبیه و خاطرات روحیه و لغزش هاى عملیه همه در حضور اوست . اگر به واسطه سوء مدیریت و ضعف فکر و عمل شما، به اسلام و مسلمین ضررى و خللى واقع شود و خود مى دانید و به تصدى ادامه مى دهید، مرتکب گناه عظیمى و کبیره مهلکى شده اید که عذاب بزرگ الهى دامنگیرتان خواهد شد. هر یک در هر مقام احساس ضعف در خود مى کند، چه ضعف مدیریت و چه ضعف اراده از مقاومت در راه هواهاى نفسانى و بدون جوسازى ، دلاورانه و با سرافرازى نزد صالحان از مقام خود استعفا کند که این عمل صالح و عبادت است و هرکس خود را مدیر و مدبر و خدمتگزار براى خلق خدا مى داند، کناره گیرى او در این زمان پشت به خلق و خداى خلق است ، مگر آنکه خدمتگزارى بهتر یا همطراز او جایگزین او معرفى شود. دولت بدون گزینش اشخاص متعهد و متخصص در رشته هاى مختلفه مؤفق نخواهد شد و دولتمردان در گزینش همکاران به کاردانى و تعهد آنان و بهتر خدمت کردن آنها به کشور و در منافع ملت بودن آنان تکیه کنند تا در پیش حق تعالى و ملت روسفید باشند و در امور مؤفق باشند، نه بر دوستى و آشنایى و حرف شنوى بى تفکر و تأمل که این رویه موجب ناکامى در خدمت به کشور است . دوست خوب براى دست اندرکاران آن است که در پیشرفت امور محوله به آنان موثر باشد و در خدمت ملت باشد نه در خدمت آنان ، هر که و هر چه خواهد بود. دولتمردان از دانشمندان و متخصصان متعهد استمداد کنند تا راز مؤفقیت را به دست آورند. دولتمردان با رویه و فکر واحد براى رسیدن به آنچه صلاح اسلام و کشور است به پیش روند و این سیاست صحیح اسلامى است و خداى نخواسته در سیاست بازى هاى گروهى وارد نشوند که با ناکامى مواجه مى شوند. دولت چنانچه کرارا تذکر داده ام بى شرکت ملت و توسعه بخش هاى خصوصى جوشیده از طبقات محروم مردم و همکارى با طبقات مختلف مردم با شکست مواجه خواهد شد. کشاندن امور به سوى مالکیت دولت و کنار گذاشتن ملت ، بیمارى مهلکى است که باید از آن احتراز شود و در این موضوع گزارش هاى مختلفى مى رسد و هیات دولت موظف است این امر را به طور همگانى گزارش دهد و کیفیت عمل را در اختیار عموم گذارد و این امر را جدى تلقى کند. و تذکر این نکته مهم است که دخالت دادن کسانى که در امور تجارت

ص: 108

واردند، از بازاریان محرومیت کشیده و درد سلام و انقلاب چشیده تا متخصصان وارد و مسلمان و متعهد از امور ضرورى است . دولت و این دوستان باید دقیقا توجه کنند که آزادى بخش خصوصى به صورتى باشد تا هر چه بهتر بشود به نفع مردم محروم و مستضعف کار کرد، نه چون گذشته تعدادى از خدا بى خبر در تمام امور تجارى و مالى مردم سلطه پیدا کنند.

باز هم موضوع مهم خدمت به محرومان و دورافتادگان را تذکر مى دهم . با آنکه مى دانم در این سال هاى محدود با گرفتارى هاى بیشمار عظیمى که کشور و دولت خدمتگزار با آنها مواجه بود، حجم خدمت هایى که به روستاییان در تمام زمینه ها شده است چشمگیر و اعجاب آور است و دولت حقا و انصافا در این امر تؤفیق بسیار داشته است که با مقایسه با کارهاى در طول رژیم هاى سابق مى توان یافت ، لکن باز کافى نیست و حق محرومان به آن نحو که دلخواه است ادا نشده ، البته نه از باب قصور تقصیر بلکه از جهت حجم احتیاجات و گسترش فوق العاده آن . و اشکالتراشان اگر معاند باشند حرفى نیست و اگر متعهد باشند و دلسوز باید گفت دستى از دور بر آتش دارند. امید است دولت با تمام توان خدمت خود را تعقیب و از خداوند تعالى تؤفیق خدمت طلب کند و تمام این امور مرهون آن است که دولت یکپارچه و بدون اختلاف درونى و با تعهد، اوقات خود را صرف در مسائل مهم کلیدى که مشکل گشاى امور باشد نماید و در امور مهمه نیز مهمترین را بیشتر و سریعتر مورد توجه قرار دهد. و وزراى محترم هر یک با چشم برادرى ایمانى به هم بنگرند و در مشکلات پشتیبان هم باشند و ملت عزیز پشتیبان دولت و سایر ارگان ها باشند که بدون پشتیبانى همه جانبه توقع پیشرفت از دولت بى موقع است و با اتکال به خداوند تعالى که در مشکلات بزرگ عنایت هاى غیبى را فرموده ، بدانند که تا ملت و دولت به تعهد خود در نصرت به دین خدا و به بندگان او پابرجا باشند، نصرت خدا ادامه دارد ان تنصروا اللّه ینصرکم و یثبت اقدامکم.

4 _ رسانه هاى گروهى بویژه صدا و سیما، این مراکز آموزش و پرورش عمومى مى توانند خدمت هاى گرانمایه اى را به فرهنگ اسلام و ایران نمایند. بنگاه هایى که شب و روز ملت در سراسر کشور با آنها تماس سمعى و بصرى دارند، چه مطبوعات در مقالات و نوشتارهاى خود و چه صدا و سیما در برنامه و نمایشنامه ها و انعکاس هنرها و انتخاب فیلم ها و هنرهاى آموزنده باید همت گمارند و بیشتر کار کنند و از گردانندگان و هنرمندان متعهد بخواهند تا در راه تربیت صحیح و تهذیب جامعه وضعیت تمام قشرها را در نظر گرفته و راه و روش زندگى شرافتمندانه و آزادمنشانه را با هنرها و نمایشنامه ها به ملت بیاموزند و از هنرهاى بدآموز و مبتذل جلوگیرى کنند. ملت عزیز در طول 50 سال سیاه اخیر گرفتار مجلات و روزنامه هاى تخریب کننده و فاسد کننده نسل جوان و از آنها بدتر سینماها و رادیو تلویزیون بود که با برنامه هاى خود، ملت را به حد وافر در آغوش غرب و غرب زده ها غلتانید و ضررهاى رسانه هاى گروهى از خرابى هاى توپ و تانک هاو سلاح هاى مخرب بالاتر و بدتر است ، چه که ضررهاى سلاح هاگذراست و ضررهاى فرهنگى باقى و به نسل هاى بعد انتقال پیدا مى کند چنانچه دیدید و مى بینید. و اگر نبود لطف خاص خداوندمنان و تحول برق آساى ملت در سراسر کشور،

ص: 109

نمى دانیم سرانجام اسلام و کشور به کجا کشیده مى شد. امروز نیز که از تفاله آن رژیم فاسد عددى باقى مانده است ، اگر به طور قاطع با آنان برخورد نشود، خطر ولو در دراز مدت کشور را تهدید مى کند و سهل انگارى در این امور ساده اندیشى است . و بر متعهدان است که کوشش کنند و از انحرافات گرچه جزیى باشد جلوگیرى نمایند و باید عرض کنم که اخبار رادیو تلویزیون ناقص است و محتاج به عنایت بیشتر.

5_ با تشکر فراوان از ملت بسیار عزیز که در سال هاى طولانى قبل از انقلاب و در حال پرهیجان انقلاب و پس از پیروزى تا امروز با همه فداکارى ها و جانبازى ها و سختى ها و فشارها در صحنه حاضر و از اسلام بزرگ و میهن عزیز دفاع نموده و در جبهه ها و پشت جبهه ها چون سدى آهنین ایستاده اند، تقاضا دارم که بسیار بیدار و هشیار و مراقب باشند که در این صفوف فشرده الهى ، شیاطین رخنه نکنند و تخم نفاق و اختلاف نیفشانند که این دست پروردگان غرب و شرق و این وارثان رژیم ستمشاهى و این محروم شدگان از دسترنج ملت و ذخایر کشور در کمین اند و در صدد اختلاف افکنى و با قلم و زبان خود از هیچ افترا و تهمت در راه شکست جمهورى اسلامى و رسیدن به مطامع کثیف خویش فروگذار نمى کنند و با شایعه افکنى ها و دغل بازى ها و دروغ پردازى ها مى خواهند در وحدت شما که وحدت الهى است خلل ایجاد کنند و از ساده دلى بعضى ها استفاده کنند. هان ملت عزیز! که پرچم پر افتخار اسلام را به اهتزاز درآورده و سکوت مظلومان را در مقابل ستمگران و قلدران شکسته و متحول به فریاد و پرخاش کردید و نداى اللّه اکبر اسلام را با امواج فرستندگان غیبى به اقصى بلاد جهان رساندید، بهوش باشید و به عهد خود به پیشگاه مقدس خداوند پابرجا باشید که شکست اسلام خداى نکرده در ایران دفن معنویات و احکام مقدس اسلام است . بهوش باشید که موریانه هاى موذى ، این ایادى استکبار جهانى در صدد رخنه کردن در صفوف شما هستند. دست هاى وحدت را به هم دهید و بازو به بازوى هم یکدل و یک جهت این هدیه الهى را که پس از قرون متمادى به شما عطا فرموده قدردانى و حفظ کنید و از نقص ها و کمبودها که لازمه هر انقلابى است و در انقلاب شما به برکت اسلامى و مردمى بودن از همه کمتر است ، به خود سستى راه ندهید که با خواست خداوند منان با پیروزى شما همه چیز اصلاح مى شود.

بارالها! از الطاف بیکران تو شکر گزاریم ، گرچه شکر ما و همه موجودات در مقابل نعمت هاى بى انتهاى تو ناچیز است . خداوندا! اگر عنایات تو نبود ما قدمى به سوى پیروزى نمى توانستیم برداریم ، هر چه هست از توست و همه قدرت ها شیران علم هستند. ما کوردلان را از خودخواهى و خودبینى حفظ و اسلام عزیز را تو خود قوت و عظمت ده و مسلمین بویژه علما و دانشمندان و دولتمردان را به وظایف خودآگاهى مرحمت فرما و اتحاد بین مسلمین را به دست تواناى خود ایجاد فرما و به ملت متعهد شجاع ایران هرچه بیشتر قدرت و استقامت عنایت فرما و به نیروهاى مسلح اسلام در جبهه هاو پشت جبهه ها پیروزى کامل عنایت فرما و به شهداى اسلام بویژه شهداى جنگ تحمیلى رحمت و تقرب به درگاه خود مرحمت و به آسیب دیدگان عزیز صحت و عافیت و اجر شهدا عنایت کن و به

ص: 110

اسرا و مفقودین صبر و رهایى نصیب فرما و به بازماندگان شهدا و نزدیکان آسیب دیدگان و مفقودین بردبارى و اجر مرحمت فرما.

صلوات و سلام بر پیامبران عظام سیما افضلهم و خاتمهم و سلام و تحیت بر امامان معصوم بویژه مولانا بقیه اللّه ارواحنا فداه .

والسلام على عباداللّه الصالحین

روح اللّه الموسوى الخمینی

ص: 111

تاریخ : 63/12/6

بیانات امام خمینى در جمع برادران ارتشى و سپاهى به مناسبت سالگرد عملیات خیبر

خداست که وعده کرده است اگر نصرت دهید او را، او شما را پیروز مى کند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اول این مطلب را به شما بگویم که وقتى شماها را مى بینم خوشحال مى شوم . شما چهره هایى هستید که آبرو به اسلام و کشور دادید. با اطمینان قلب حرکت کنید و مطمئن باشید که مرکز قدرت که خداى تعالى است نسبت به شما عنایت دارد. قدرت هاى دیگر پوشالى هستند، قدرت خداست که باقى است و خداست که وعده کرده است اگر نصرت دهید او را، او شما را پیروز مى کند و شکى نیست که اکنون شما حق تعالى و کشور اسلامى و اسلام را نصرت مى کنید. و آن روزى که انقلاب شروع شد ما هیچ نداشتیم ، پیروزى ما با دست خالى به دست آمد و بحمداللّه تا بدین جا رسیده ایم که امروز مورد توجه تمام قدرت هاى بزرگ هستیم و تمام قدرت هادر این فکرند که با این انقلاب چگونه برخورد کنند. مطمئن باشید از قدرت ها کارى ساخته نیست ، هیچ نگرانى به خودتان راه ندهید. شما جنود خدا هستید و پیروزید. آنهایى که در ابتدا حرکت خودشان را شروع کردند، با طمانینه قلبى شروع کردند و از هیچ نترسیدند. قدرت هاى بزرگ از آن جهتى که در شما هست که آن ایمان به خداست ، خبر ندارند، لذا دایم مى گویند: (ما داراى موشک هستیم ). آنها داراى موشک هستند ولى ایمان ندارند. شما ایمان دارید، قلب هایتان با مبدا نور و قدرت پیوند خورده است ، پیوندى ناگسستنى ، اما آنها این را نمى فهمند. شما مورد نظر امام زمان هستید و از آن جا که ایمان و قدرت و امام زمان را دارید، همه چیز دارید. پشتوانه شما الهى است ، باید این پشتوانه را حفظ کنید و وقتى ما چنین تکیه گاهى داریم ، از هیچ چیز نمى ترسیم .

الان جمهورى اسلام یعنى اسلام ، و این امانتى است بزرگ که باید از آن حفاظت کنید

الان جمهورى اسلامى ، یعنى اسلام و این امانتى است که بزرگ باید از آن حفاظت کنید. مطمئن باشید که پیروزید و مورد توجه حق تعالى . پیروزى آن است که مورد توجه حق تعالى باشید، نه این که کشورى را بگیرید. اسلام در دست ما امانت است و ما موظفیم تا این امانت را حفظ کنیم . امروز شما در عبادت هستید، مراکز شما عبادت است و همان طور که اشخاص حول کعبه

ص: 112

مى گردند و عبادت مى کنند،شما هم در سنگرهایتان عبادت مى کنید. ما دفاع از حق تعالى و اسلام مى کنیم و حق تعالى و اسلام شکست خوردنى نیست . من هر شب به شما دعا مى کنم ، انشأ اللّه مؤفق باشید. خداوند شما را در کنف حمایت خودش حفظ کند و تؤفیق دهد تا به مردم خدمت کنید. سرافراز باشید انشأاللّه .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 113

تاریخ : 63/12/7

حکم امامت مسجد سید عزیز اللّه

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از آن جا که پس از رحلت تأسف انگیز حضرت آیت اللّه مرحوم آقاى خوانسارى رضوان اللّه علیه ، جمعى از مؤمنین از این جانب خواسته اند که براى امامت مسجد سید عزیزاللّه یک نفر شخص داراى صلاحیت معرفى نمایم ، لذا جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ غلامرضا رضوانى دامت افاضاته را که سال هاى طولانى با ایشان نزدیک بودم و ایشان را به علم و تقوا و صلاح و سداد موصوف دانم ، براى این امر شریف معرفى مى نمایم . و ایشان وکیل این جانب مى باشند و مؤمنین مى توانند در امور شرعیه به ایشان مراجعه نمایند. امید است انشأ اللّه تعالى با عنایت خداوند تعالى و تأیید حضرت بقیه اللّه ارواحنا لمقدمه الفدا در این امر شریف به نحو شایسته مؤفق و موید باشند.

والسلام على عباداللّه الصالحین

روح اللّه الموسوى الخمین

ص: 114

تاریخ : 63/12/18

پیام امام خمینى به مناسبت شهادت 10 تن از بیت آیت اللّه العظمى حکیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون

فاجعۀ بزرگ شهادت ده نفر از علما و سادات محترم بیت معظم مرحوم آیت اللّه حکیم رضوان اللّه علیه به دست جنایتکار رژیم عفلقى عراق ، موجب کمال تأسف و تأثر گردید و برگى بر جنایات صدام پلید که به هیچ اصلى از اصول انسانیت پاى بند نیست ، افزود. ما از این جنایتکار که با اعمال خود روى مغول را سفید نموده توقع غیر از این نحو تبهکارى ها نداریم . از مرد خونخوارى که هر روز دستش تا مرفق به خون بیگناهان در عراق و ایران فرو رفته است جز این انتظارى نیست . تعجب ندارد که این حزب بى فرهنگ هر روز شهرهاى ایران را بر روى ساکنین عرب و فارس بیگناه ، از زن و مرد و کودک و پیر و جوان فرو ریزد. تعجب نیست که اینان زندانیان بیگناه را چه عراقى و چه ایرانى در شکنجه گاه هاى خود برخلاف مقررات ملل آزاد شکنجه نمایند. این گونه اعمال ، خوى شیطان صفتان و درندگان منحرف است . تعجب از مدعیان دروغ طرفداران حقوق بشر است که این جنایت پیشگان را در اطراف جهان براى این اعمال تشویق مى کنند و به آنان کمک هاى تسلیحاتى و تبلیغاتى مى کنند. تعجب از سازمان هاى عریض و طویل بین المللى است که گاه با گفتار و گاه با سکوت خود از اینان پشتیبانى مى کنند. باید ملت هاى مظلوم چشم امیدى به اینان نداشته و بدانند که آنها جز در خدمت زورگویان و قدرتمندان نیستند و ابرقدرت ها جز در پى مطامع خود نمى باشند.

این ملت هاى مستضعف هستند که باید در مقابل ظالمان و جنایتکاران قیام کنند و با اتکأ به خداى تعالى از هیچ قدرتى نهراسند و دست ستمگران را قطع نمایند. ملت شریف عراق لازم است به ملت ایران و لبنان و فلسطین بپیوندد که خواب را از چشم عفلقى ها و صهیونیست ها و هواداران آنان بریده و جهان را در چشم آنان تیره و تار نموده اند. قواى مسلح قدرتمند ایران آن چنان سیلى اى بر روى سیاه صدام زده است که جنون آمیز، دست و پاى خود را گم کرده و به هر جنایتى دست مى زند و نسل و حرث را به آتش مى کشد. انشأ اللّه تعالى در موقع مقتضى سیلى نهایى را خواهد خورد و کشور عزیز عراق و ایران از شر او نجات خواهد یافت .

این جانب به ملت عراق و بیت معظم مرحوم آیت اللّه حکیم رحمة اللّه علیه و فرزند شجاع او حجت الاسلام سید محمد باقر حکیم ، این مصیبت جانسوز و سایر مصیبت هاى وارده به ملت شریف

ص: 115

عراق را تسلیت عرض مى کنم .

چنانچه مصیبت هاى وارده به ملت مسلمان لبنان را خصوصا مصیبت هاى انفجارهاى اخیر را که موجب شهادت و جراحت جمع کثیرى از برادران و خواهران عزیز ما گردید، به ملت لبنان خصوصا علماى اعلام تسلیت مى گویم و از خداوند تبارک و تعالى براى همه شهداى در راه حق خصوصا شهداى اخیر عراق و لبنان طلب رحمت مى نمایم .

اخیرا باید متذکر شد که این کوردلان که جز امور مادى و شهوات حیوانى از همه چیز غافلند، ملت شریف ما را نشناخته و گمان مى کنند با شهادت فرزندان عزیز ما مى توانند آنان را از راهى که انتخاب نموده اند که آن جز اسلام عزیز نیست ، منصرف یا سست نمایند.

ملت بزرگ ایران در این چند سال که از جنایات شرق و غرب رنج مى برد و عزیزان خود را از دست داده و مى دهد، در هر انفجارى منفجرتر و در هر حمله ددمنشانه اى شجاعانه تر راه خود را در پیش داشته و جلو مى رود. اینان ندیده اند که مادران و پدران شجاع ایران ، فرزندان و نور چشمان خود را از زیر خروارها خاک بیرون مى کشند و فریاد (جنگ جنگ تا پیروزى ) سر مى دهند و از دست اندرکاران ، مقابله به مثل و از سلحشوران جبهه ادامه جنگ را طلب مى کنند. درود خدا بر این ملت شجاع و مؤمن که جان مى دهد و تن به سازش و تسلیم نمى دهد.

این جانب براى شهداى این چند روز ایران که به دست جنایتکاران بعثى عراق صورت گرفت ، رحمت و براى آسیب دیدگان شفا و سلامت و براى بازماندگان و اقرباى آنان مقاومت و صبر و اجر و براى رزمندگان اسلام پیروزى و پایمردى را خواستارم.

صلوات و سلام بر جمیع انبیأ و خصوصا سیدهم و خاتمهم و بر جمیع اوصیأ علیهم السلام و بویژه خاتم الاوصیأ روحى فداه و درود بر عباداللّه الصالحین .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 116

تاریخ : 63/12/19

بیانات امام خمینى در دیدار به مسؤولین وزارت اطلاعات

باید افراد وزارت اطلاعات مستقل ، منزه و متقى باشند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از افتخارات جمهورى اسلامى این است که افراد متدین و متعهد و شخصیت روحانى در چنین وزارتخانه اى هستند. آقاى رى شهرى را همه مى شناسیم که شغل ایشان شغل دیگرى است ، ولى خدمت به اسلام که از همه چیز لازم تر است ، موجب شده است که ایشان از کار اصلى شان دست بردارند و به این کار حساس مشغول باشند. من از شما آقایان که انشأ اللّه همه متعهد هستید تشکر مى کنم .

قضیه اطلاعات از امور بسیار مهم و حساسى است که با همه چیز مردم سر و کار دارد. شما باید خداوند را حاضر و ناظر بدانید. انسان ممکن است چیزى را از چشم همه مخفى کند ولى همه چیز ما در نزد خدا حفظ مى شود و اعمال ما را به خود ما بر مى گرداند. شما باید خیلى مواظبت کنید. البته همه باید مواظبت کنند ولى از آن جا که شما کار حساسى در دستتان است باید مواظبت بیشترى داشته باشید. باید به قلبتان برسانید که هر کارى انجام مى دهید در محضر خدا هستید. مطلب دیگرى که اهمیت دارد این است که تمام کسانى که در این وزارتخانه هستند باید در هیچ گروه و حزبى نباشند. وابستگى به گروه ها، وابستگى فکرى و عملى مى آورد و این با کار شما منافات دارد. باید همه شما بى طرف بى طرف باشید. دشمنى ، دوستى ، آشنایى ، غریبى در کار نباشد. این کار خطرش بسیار است ، آن طرف هم چون اسلام است اجرش زیاد است . باید فکر کنید که اگر امروز مطلبى را مخفى کردید، فردا چه مى کنید. عالم چه براى آن که عالم را مى خورد و چه براى درویش مى گذرد، باید به فکر فردا بود. مبادا کسى پیدا شود و از روى اغراض و گرایش ها عمل کند که این کار هم براى خودش خطرناک است و هم براى مردم . در مرحله اول ، خطر براى خود انسان دارد ولى انسان غافل است . داخل شدن در گروهى طبعا یک نوع گرایش به آن گروه به وجود مى آورد که با کارهایى که شما مى خواهید انجام دهید، منافات دارد. باید افراد اطلاعات مستقل ، منزه و متقى باشند. من امیدوارم که شما همین طور باشید و دوستانتان را موعظه کنید که مبادا تندروى کنند. مبادا به خاطر تنداندیشى . یک بیچاره اى بى جهت گرفتار شود. در مورد زندانیانى که اسامى آنها به آقاى رى شهرى داده مى شود، زودتر اقدام کنید که بیخود کسى در زندان نماند. ولى دقت در امور براى شما لازم است ،

ص: 117

چرا که با امثال منافقین و گروه هاى دیگر سروکار دارید، باید دقت کنید. امروز ملت ما احتیاج به اطلاعات دارد، هر کس خوبتر است باید در این امر شرکت کند. اسلام ما را موظف مى کند در این امر دخالت کنیم ، کنار رفتن و کنج خانه نشستن و دعا کردن فایده اى ندارد. باید به انبیا اقتدا کنیم . بناى انبیا و اهل بیت علیهم السلام این نبوده است که از مردم کناره گیرى کنند، آنان با مردم بودند و هر وقت دستشان مى رسید، حکومت را مى گرفتند. هیچ وسوسه نکنید که وسوسه کار شیطان است . انسان در هر موردى باید روى موازین شرعى عمل کند و کار صواب انجام دهد. از خداوند متعال تؤفیق و سعادت و سلامت شما را خواستارم . امیدوارم حضرت ولى عصر پشتیبان شما باشد.

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 118

تاریخ : 20/12/63

پیام امام خمینى به مناسبت رحلت آیت اللّه خادمى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اناللّه و انا الیه راجعون

رحلت تأسف انگیز عالم عادل متعهد خدمتگزار به اسلام و مسلمین ، حضرت حجت الاسلام والمسلمین آقاى حاج آقا حسین خادمى رحمة اللّه علیه موجب تأثر و تأسف گردید. این عالم متقى ، بحق خادم صادق شریعت و حافظ حدود اسلام و سرمشق تقوا و علم و عمل براى دیگران بود و فقدان و رحلتش ثلمه بر اسلام و حوزه هاى علمیه بود. امثال این شخصیت هاکه یادگار سلف صالح و نمونه هایى از بزرگان علم و تقوا بودند، ذخیره هایى بوده و هستند که ما باید با جان و دل قدرشان را بدانیم و در حیات و مماتشان پیروى از سیره حسنه آنان کنیم .

این جانب ، این ضایعه را به ولى عصر بقیه اللّه ارواحنا له الفدأ و به ملت شریف ایران بویژه علماى اعلام و حوزه هاى مقدسه علمیه و اهالى محترم اصفهان تسلیت عرض مى کنم و براى خاندان محترمشان پس از تسلیت ، صبر و اجر مسألت مى کنم .

خداوند، این عالم جلیل و میهمان عزیز را در جوار رحمت خود، مشمول عنایات خاصه خود فرماید.

والسلام على عباد اللّه الصالحین و رحمة اللّه و برکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 119

تاریخ : 21/12/63

بیانات امام خمینى در جمع بانوان به مناسبت سالروز تولد حضرت فاطمه (روز زن )

شما بانوان علاوه بر آن که خودتان فعالیت مى کنید، فعالیت در مردها را مضاعف مى کنید

بسم اللّه الرحمن الرحیم

بحمداللّه این روز مبارک که روز معظم زن است ، خانم ها و بانوان ایران قدم هاى بزرگى در راه اسلام و در راه نجات خودشان از قیدهایى که بسته بودند به دست و پاى آنها، نجات یافتند و من این روز مبارک را به همه بانوان و خصوصا حاضرین تبریک عرض مى کنم . و امیدوارم که همان طورى که شما خانم هادر همه امورى که مربوط به پیشرفت اسلام در قبل از این انقلاب و در زمان انقلاب و بعد از انقلاب داشتید، به همین نحو خداوند تؤفیق بدهد به شما که با تعهد باقى باشید و خدمت کنید به این کشورى که در زیر ستم ستمکاران پایمال شده بود، حقوق شما پایمال شده بود و حقوق همه . ماها را مى خواستند که از جغرافیا خارج کنند و مى خواستند که جوان هاى ما را به فساد بکشند و خانم هاى ما را برخلاف آن مشى اى که باید بکنند، بکشانند. خداى تبارک و تعالى به همه ما منت گذاشت و تؤفیق داد که تاکنون در این راه مؤفق بودیم و مؤفق شدیم و ما بسیارى از مؤفقیت هارا مرهون خدمت هاى شما بانوان مى دانیم . شما هستید که علاوه بر آن که خودتان فعالیت مى کنید، فعالیت را در مردها مضاعف مى کنید. و شما بودید که در زمان طاغوت تحت رنج و شکنجه روحى واقع شدید و بحمداللّه با قدرت خودتان و تعهد خودتان آن قدرت شیطانى را از صفحه روزگار بیرون کردید و نگذاشتید که آن خیال هایى که آنها در سر خودشان و در خاطر خودشان پخته بودند، آن خیالها به نتیجه برسد. و خدا مى داند که اگر نبود این نهضت و نبود کوشش ملت ایران از زن و مرد و جوان و پیر و بزرگ و کوچک ، این ملت همه چیزش را از دست داده بود و مى داد. و شما بحمداللّه زحمت کشیدید، رنج بردید و در همه مراحل پایدارى کردید و بانوان ایران در همه جا فعالیت کردند، چه فعالیت هاى فرهنگى و چه فعالیت هاى اقتصادى ، که قشر کثیرى از آنها در کشاورزى دخالت دارند، و قشر کثیرى از آنها در صنعت دخالت دارند و قشر کثیرى در فرهنگ و ادب و علم و هنر. و همه اینها پیش خداى تبارک و تعالى مشهور است و شماها مورد عنایت حق تعالى انشأ اللّه هستید و مادامى که به این تعهد باقى باشید، خداى تبارک و تعالى شما را نصرت مى کند.

ص: 120

همه باید به فاطمه زهرا اقتدا کنید

کوشش کنید در تهذیب اخلاق و در وادار کردن دوستانتان /را/ به تهذیب اخلاق . کوشش کنید که در مقابل آن جنایاتى که بر شما وارد شد عکس العمل نشان بدهید، در حفظ همه حیثیاتى که حیثیت بزرگ زن است ، آن طورى که زن فرید، حضرت زهرا سلام اللّه علیها بود. همه باید به او اقتدا کنید و کنیم و همه باید دستورمان را از اسلام به وسیله او و فرزندان او بگیریم و همان طورى که او بوده است ، باشید و در علم و تقوا کوشش کنید که علم به هیچ کس انحصار ندارد، علم مال همه است ، تقوا مال همه است و کوشش براى رسیدن به علم و تقوا وظیفه ء همه ماست و همه شماست .

حجابى که اسلام قرار داده است ، براى حفظ ارزش هاى شماست

و من امیدوارم که دستگاه ها با شما کمک کنند و آن چیزى که احتیاج به آن دارید در هر امرى از امور و در فرهنگتان و در تعلیم و تعلمتان وسیله را براى شما به طور شایسته فراهم کنند. و امیدواریم که شما در همه چیز مؤفق و موید باشید و همان طورى که بانوان ایران جانشان را، جوانانشان را، وقتشان را وقف اسلام کردند و اسلام را به این جا رساندند و امیدواریم که از این به بعد هم از این بالاتر بشود و مطمئن باشید که تا شماها در صحنه هستید و شماها متعهد به اسلام هستید و جوان مى دهید و جوان تربیت مى کنید، این اسلام به پیش برود و انشأ اللّه با خوبى و خوشى و قطع دست اعداى دین از این کشور و همه کشورهاى اسلامى . و من امیدوارم که خانم هاى مسلمین در هر جا هستند اقتدا کنند به شما عزیزان که کوشش دارید براى اینکه ارزش زن را هر چه بیشتر بالا ببرید و آن ظلمى که به شما در آن زمان شد، با کوشش خودتان از او جبران کنید.

خداوند همه شما را تؤفیق بدهد و ما و شما را براى اسلام و براى خدمت اسلام مؤفق کند و دین و دنیاى شما را حفظ کند. و البته باید توجه داشته باشید که حجابى که اسلام قرار داده است ، براى حفظ آن ارزش هاى شماست . هرچه را که خدا دستور فرموده است چه براى زن و چه براى مرد براى این است که آن ارزش هاى واقعى که اینها دارند و ممکن است به واسطه وسوسه هاى شیطانى یا دست هاى فاسد استعمار و عمال استعمار پایمال مى شدند اینها، این ارزش ها زنده بشود و خداوند به همه ما تؤفیق بدهد که خدمت کنیم به این ملت و اسلام .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 121

تاریخ : 28/12/63

بیانات امام خمینى در جمع مسؤولین آموزش و پرورش و نهضت سوادآموزى

باید سعى کنیم تا کسانى که فرزندان ما را فاسد بار مى آورند، به مدارس و دانشگاه ها وارد نشوند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

این که گفتید دانش آموزان ، هم به جبهه مى روند و هم مشغول تحصیل هستند، مورد تشکر است . من به همه آنان دعا مى کنم . همه باید در جنگ وارد باشیم ، ولى مسأله مهم در آموزش و پرورش با هم است ، والا آموزش تنها فایده اى ندارد و گاهى هم مضر است . مقدار صدمه اى که ایران از متفکرین و متجددین فرنگ رفته خورده است ، از هیچ کس نخورده است و این براى آن بود که آنها آموزش داشتند ولى تهذیب و پرورش نداشتند. اساس که تهذیب بود، درست نشده بود و هم آنان بودند که بچه هاى ما را از ابتدا تا دانشگاه طورى تربیت مى کردند که براى ملت و کشور مضر باشند و براى دیگران نافع .

باید توجه کنید که دوره مدارس مهمتر از دانشگاه است ، چرا که رشد عقلى بچه ها در این دوره شکل مى گیرد باید سعى کنیم تا کسانى که فرزندان ما را فاسد بار مى آورند، به مدارس و دانشگاه ها وارد نشوند و در این امر مسامحه نباید کرد. ممکن است الان کارى نتوانند بکنند، ولى تا ده سال دیگر کارشان را انجام مى دهند. ما با آنان که با اسلام دشمن اند مخالفیم و در مقابلشان مى ایستیم ولى با کسانى که با اسلام دشمنى ندارند و دنبال کار خودشان هستند، کارى نداریم . مسأله ما اسلام و کشور اسلامى است ، ما براى اسلام این همه جوان داده ایم ، لذا باید نگذاریم خون آنان هدر رود. ما دانشمندى که براى بشریت مضر است را مى خواهیم چه کنیم ؟ امروز دنیا در آتش دانش دانشمندان مضرسوزد. این سلاح هاى مخرب و بمب و موشک ها را همین دانشمندان ساخته اند. لذا دانش باید همراه تزکیه باشد، اصلا تزکیه مقدم بر دانش است .

معلمین باید خود را مهذب کنند تا حرفشان در دیگران اثر کند

همه معلمین در فکر این باشند که خودشان را تهذیب کنند، باید خود را مهذب کنند تا حرفشان در دیگران اثر کند. معلمین و همه کسانى که در شغل معلمى بسر مى برند باید بدانند که شغلشان بسیار مهم است ، باید توجه کنند که بچه ها را از ابتدا خوب بار بیاورند، که دانشگاه دیر است . معلمین باید

ص: 122

احساس کنند که پیش خدا مسوولند، اگر بچه هابد تربیت شوند اینها هم مسوولند، اگر در این مورد من و شما هم سکوت کنیم مسوولیم .

امیدوارم مردم در ساختن مدارس که براى فرزندان خودشان است سعى لازم را بنمایند. کمک به مدارس ، کمک به خودشان و به فرزندانشان و به این کشور و ملت است . باید کشور را آباد کنیم . امیدوارم آن اندازه که مردم مى توانند کمک کنند و فکر نکنند که باید حتما رقم کمک آنها درشت باشد. در امر ساختن مدارس ، با رقم هاى ریز هم مى شود شرکت کرد، البته رقم درشت هم به جاى خود. به همه معلمین و بچه ها سلام مرا برسانید و همین طور سر کلاس ها/و/ به آنها بگویید که خودتان را براى آینده ، خوب درست کنید.

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 123

تاریخ : 63/12/29

پیام امام خمینى به مناسبت سال نو

بسم اللّه الرحمن الرحیم

حلول سال جدید را به همه مسلمین جهان خصوصا ملت قهرمان ایران و قشرهاى مختلف ملتمان ، کسانى که در جبهه ها دارند براى اسلام خدمت مى کنند، کسانى که در پشت جبهه ها خدمت مى کنند و خانواده شهدا و خود معلولین و بستگانشان ، به همه و همه تبریک عرض مى کنم . انشأاللّه این سال ، سال مبارکى باشد براى مسلمین جهان و خداى تبارک و تعالى مقدر بفرماید که دست این ابرقدرت ها و کسانى که به آنها مرتبط هستند /از/ قطع بشود و مردم دنیا با آرامش زندگى کنند. همه گرفتاریهاى جهان مال این قدرت هاى بزرگى است که ادعا مى کنند که ما براى صلح این کارها را مى کنیم . این همه جنایت مى کنند، این همه کشورها را به خون مى کشند و ادعا مى کنند که ما نمى توانیم ببینیم که حقوق بشر از بین مى رود. اینها ادعایى است که اینها مى کنند که هیچ واقعیتى ندارد، بلکه خلافش واقعیت دارد و مسلمین در غفلت هستند، مستضعفین جهان غفلت دارند. این بارقه اى که در ایران پیدا شد اگر چنانچه ملت هاى سایر کشورهاى مسلمین به این جا ملحق بشوند و همه با هم دست به دست هم بدهند و در مقابل این همه جنایاتى که بر بشر دارد مى شود، به بشریت مى شود، بایستند کارها اصلاح مى شود، لکن مع الاسف نشده است این کار و نمى دانم که چه خواهد شد. و من امیدوارم که خداى تبارک و تعالى به ما قدرت استقامت بدهد، امروز استقامت لازم است . پیغمبر اکرم صلى اللّه علیه و آله و سلم نگران بود راجع به این که آیا ملتش استقامت مى کنند یا نه ؟ تا آن حد که در روایت است که فرموده که (شیبتنى سوره هود) براى این آیه اى که آمده است که (فاستقم کما امرت و من تاب معک ) در عین حالى که این آیه در سوره دیگرى هم (سوره شورى هم ) آمده لکن آن ذیل را ندارد، سوره هود که این ذیل را دارد فرموده است . این به نظر مى رسد که نگران بوده است از این که مبادا ملتش ، امتش نبادا خداى نخواسته استقامت نکنند. باید /دولت / ملت ایران ، دولت ایران ، ارتش ایران ، سپاه پاسداران ایران ، همه قشرهاى ایران توجه کنند که استقامت در مقابل ظلم ، در مقابل این قدرت هاى بزرگ از امورى است که امر شده است ، استقامت در مقابل دشمن است ، امر شده است که استقامت بکنید و اگر استقامت بکنید پیروز هستید. بحمداللّه ایران به این صفت ، بسیارى از قشرها به این صفت متصفند و من فراموش نمى کنم قصه روز جمعه را که آن طور باشکوه ، با نورانیت ، با استقامت گذشت . آن طور مردم با طمانینه با آن صداهایى که مى آمد، با آن رگبارهایى که مى آمد، من

ص: 124

ملاحظه مى کردم ، نگاه مى کردم ، مخصوصا نگاه مى کردم ببینم در بین مردم چه وضعى هست ، ندیدم حتى یک نفر را که یک تزلزلى درش پیدا باشد. و آن وقت امام جمعه آن طور با آن طنین قوى صحبت کرد، مردم /با/ آن طور گوش کردند، آن طور فریاد زدند که ما براى شهادت آمدیم ، یکى از اینهایى که شهید شده است (یا این که چند نفر، یکى دو نفر ازشان ) به من گفتند که این وصیت هم کرده است ، همین که من مى روم براى شهادت ، وصیت کرده و از همان هایى است که در همین جا شهید شده . با یک همچو ملتى کسى نمى تواند مقابله کند. ملتى که این طور است ، آن روزى که اعلام مى کنند که مى خواهیم بمباران کنیم نماز جمعه را، بیایند و بیشتر بیایند، حتى آنهایى که نمى آمدند براى نماز، از قرارى که براى من نقل کرده اند، آنهایى که براى نماز جمعه هم نمى آمدند هفته هاى دیگر، این هفته آمدند، این یک همچو ملتى است . یک همچو ملتى را نمى تواند کسى به واسطه بمباران کردن یک جایى ، به واسطه شرارت هایى که دارد مى شود، این را منسحب اش کند از این که دارد. علاوه ، ما، در ملت ما، در مقابل چى منصرف بشود. اسلام است و امانت خدا به دست ما، اسلامى است که (از صدر اسلام با زحمت و با مشقت این اسلام تولد پیدا کرده است و هر چه جلو رفته است باز مشقت درش بوده .

پیغمبر اسلام صلى اللّه علیه و آله و سلم از اولى که دعوت کرده است تا آن وقتى که در رختخواب رفتن از این عالم بوده است و لقأاللّه بوده است ، در حال جنگ بوده . حتى آن وقتى هم که در بستر خوابیده است باز براى جنگ بسیج کرده است و آن همه مشقت هایى که ایشان دیدند، از قریب و از غیرقریب دیدند و بعد از آن هم همین طور، مسلمین دیده اند، ائمه ما دیده اند، امیرالمؤمنین دیده است . خوب ! آنها براى اسلام چون بوده ، به ذائقه شان شیرین بوده . ما باید کوشش کنیم که ذائقه مان را یک همچو ذائقه اى قرار بدهیم که براى ما هر چیز شیرین باشد. رضاى به قضاى خدا، معنایش همین است که یک وقت تسلیم است ، آدم تسلیم مى شود، خوب ، ما سلمیم . یک وقت رضاست به آنچه او مى کند، این دیگر فرق نمى کند بین این که آن کسى که راضى است ، فرق نمى کند بین این که از او بلا برسد یا این که از او نعمت برسد، همه را نعمت مى داند. مى گوید از آن است ، از محبوب من است . اگر محبوب انسان (همین محبوب هاى ظاهرى ) هم اگر چنانچه /یک / فرض کنید که یک چیزى که ناگوار است بگوید، در ذایقه کسى که دوست دارد، خوش مى آید. اگر ما برسیم به این معنا، و امیدواریم که با جدیت برسیم به این معنا که خوشمان بیاید از این معانى . الان مابینیم که این جوان هاى ما که دارند مى روند در جبهه ها، براى شهادت مى روند، اینها همین اند. اینها براى این که در ذایقه شان خوش آمده است این معنا، این را از خدا مى دانند، چون از خدا مى دانند از این جهت سخت برایشان نیست . ما باید خودمان را جورى تربیت کنیم که راضى باشیم به آنچه خداى تبارک و تعالى به ما اعطا مى کند. آنچه مى دهد، بلا باشد خوب است و واقعش هم این طور است ، براى این که خداى تبارک و تعالى بندگانش

ص: 125

را مى خواهد. گاهى وقت ها (بلا) براى انسان نعمت است ، گاهى وقت ها نعمت (بلا)ست . خداى تبارک و تعالى مى خواهد مردم را تربیت کند، کسانى که به او متوجه مى شوند تربیتش گاهى به این است که فشار برشان وارد بیاورد، گاهى به این است که نعمت برشان بدهد. آن وقتى که فشار وارد مى آید روح ها پرواز مى کنند به عالم دیگر، آن در فشارهاست که این طور مى شود.

بنابراین ، یک ملتى ما مى خواهیم و خودشان ، خود ملت ما هم بحمداللّه این طور است که فشارها برایشان اشکالى ندارد. اگر ما، اگر اسلام ، مسلمین مثل سایر قشرهاى عالم بودند که براى مال و منال و منصب و این طور چیزها مى رفتند دنبال کار و بالاخره براى شکم و براى شهوت مى رفتند، اگر چنانچه کسر مى آمد باید ناراحت بشوند. اما ملتى که براى شهادت مى رود، ملتى که زن و مردش عاشق شهادت هستند وفریاد شهید شدن مى زنند، یک همچو ملتى دیگر از این که فلان چیز کم است ، فلان چیز زیاد است ، این نمى نالد، اقتصادش چطور است ، این مال آنهایى است که وابسته به اقتصاد هستند، دل به اقتصاد دادند. آنهایى که دل به خدا دادند، آنها این طور نیستند که دنبال این باشند که فلان چیز فراوان باشد، فلان چیز کم باشد، زیاد باشد، نرخش کم باشد، نرخش زیاد باشد. اینها که در نظر این که شهید مى خواهد بشود، این چیزها نیست . آن که دارد براى شهادت مى رود به او بگویى که مثلا مالت را دزد برده است ، او اصلا اعتنا به این حرف ندارد. به او بگویى که قیمت چیز گران است ، او که نرفته براى این که غنیمتى بیاورد. غنیمتى که او مى خواهد بیاورد آن غنیمتى است که هیچ زوال ندارد، آن چیزى است که هیچ شکست ندارد. آن کارى است که /هیچ / از دست هیچ کس بر نمى آید جز از دست خداى تبارک و تعالى و ملت ما دارد این کار را مى کند و من امیدوارم که همه این طور بشویم . البته (من ) که مى گویم ، نیستم آن طور، اما دیگران را میل دارم بشوند این طور و خودم هم میل دارم بشوم ، باید همه بشویم . و انشأ اللّه امیدواریم که این سال جدید براى ما یک سال خوبى باشد. و /ما/ تذکر این معنا را من لازم مى دانم که ما هم هیچ میل نداریم که حتى آنهایى که با ما دشمن اند صدمه ببینند. اگر در مقابل ما نایستند، اگر با اسلام مخالفت نکنند، مسلم باشند، با اسلام مخالفت نکنند، ما هیچ صدمه اى نمى خواهیم ببینند. ما الان میل نداریم که آن جاهایى را که مراکز اقتصاد آنهاست ، مراکز جمعیت عراق است ، ابدامیل نداریم که یک صدمه ضعیفى هم ببینند. صدام نکند این کارها را، دولت هم نمى کند این کار را. لکن وقتى او مى کند دیگر از دست ما خارج است . ملت /یک جورى / وضعش یک جورى است که از دست ما، از دست دولت هم خارج است . بنابراین این طور نیست که ما در نظر داشته باشیم جنگ بکنیم . از اول جنگ نکردیم ، جنگ نمى خواستیم ، از حالا هم نمى خواهیم ، بعدها هم نمى خواهیم ، اما صلحى که از جنگ بدتر است هم نمى خواهیم . ما مى خواهیم که دنیا این آدم فاسدى که این همه فساد کرده است ، باز نرود دنبالش و برایش دست بزند. الان دنیا متوجه این است که این را زیر بغلش را بگیرد، نگهش دارد. براى چى نگه دارد؟ براى به هم زدن همه اوضاع /را/، براى این که اسلام نباشد. همه دردشان این است که نبادا اسلام بیاید، و اسلام مؤافق با این طور بدکارى ها نیست ، با این طور عیاشى ها نیست ، با این طور فجایع نیست ، با این طور زورگویى ها نیست .

ص: 126

چون اینها مى ترسند از این ، و صدام هم مقابل اسلام ایستاده است ، از این جهت آنها هم زیر بغلش را نگه داشته اند که نبادا یک وقت چه بشود. لکن خداى تبارک و تعالى اگر اراده فرموده باشد تمام این کیدها به خودشان برمى گردد. تکلیف ما این است که در مقابل ظلم بایستیم و این کسى که تعدى به ما کرده است ، تو دهنى به او بزنیم و تا این قضیه را دنیا قبول نکند این جنگ هست و جنگ هم از طرف آنها هست ، از طرف ما نیست . زدن این طور مراکز هم از طرف آنهاست . شما مى آیید نماز جمعه را مى زنید. نماز جمعه را که مى زنید خیال مى کنید ملت ما عقب نشیند! مى بینید که در نماز جمعه چه کردند. این یک مطلبى است گفتنى ، تاریخى ، تا کسى نبیند آن جا را، آن منظره را نبیند، باورش نمى آید که زن بچه اش تو بغلش است ، مرد بچه اش پهلویش است هیچ حرکت نکند، این همه فشار، هیچ حرکت نکند، از آن ور انفجار آن نامردها، از آن طرف هم آن طور رگبارى که ملاحظه کردید همه . مع ذلک همه هم با طمانینه نشسته اند سرجاى خودشان و هیچ ابدا حرکتى نمى کنند. و ملت ، یک همچو ملتى است . ملت این طورى دیگر دنبال این نیست که گوشتش ارزان است یا گران است ، دنبال این نیست که کم است یا زیاد است . این دنبال این است که اسلام را بزرگ کند. همان طورى که پیغمبر اکرم هم بوده ، پیغمبر اکرم هم این طور بوده ، دنبال این بوده که اسلام تقویت بشود، حالا خودم کشته شدم ، بچه ام کشته شد، از بین رفتند، سیدالشهدا، بچه هایم اسیر شدند /هرچه هم مى آید/ خوب ! مى بینید که در روایات هست که هرچه به ظهر عاشورا نزدیک مى شد، حضرت سیدالشهدا صورتش شکفته تر مى شد. براى چى ؟ براى این که مى دید که دارد مى رود پیش خدا. او نظر به (او) داشت ، نه نظر به اینها داشت . نظر به اینها هر کدام که مربوط به خدا باشد به عنوان مربوط به خدا، والا نه این که به این نظر داشت که پسر دارد، اولاد دارد، این حرف ها نبود در کار.

بنابر این ، ما باید استقامت کنیم و آن چیزى که نگرانى پیغمبر هست که نبادا ملتش استقامت نکنند و این امر خدا را اطاعت نکنند، باید ما کارى بکنیم که این نگرانى نگذاریم در حق ما ثابت بشود. و من از خداى تبارک و تعالى مى خواهم که همه این قشرهاى ملت را از مجروحین ، مصدومین ، شهدا و خانواده هاى اینها و مفقودین ما و اسراى ما، همه اینها را هم سالم نگه دارد و شهداى ما را بیامرزد و در جوار خودش نعمت عنایت کند و اینهاى دیگر هم سالم نگه دارد و به پیروزى برسند و انشأ اللّه اسراى ما و مفقودین ما هم به وطن خودشان برگردند و ملت ما هم با قدرت و قوت پیش برود و هیچ از این نوع چیزها باک نداشته باشد. چیزى است که بر ملت بر ملت بیدار ثابت شده است که مى خواهى بیدار باشى ، مى خواهى مستقل باشى ، باید جورش را بکشى ! مى خواهى ذلیل باشى ؟ برو پیوند کن با آمریکا، همه این حرف ها تمام مى شود، جنگ هیچ نمى شود پیوند کن با شوروى ، باز هم نمى شود! اما چى ؟ این است که یک ملت عقب مانده توسرى خورده ضعیف تا آخر. اما وقتى بخواهى ، یک ملتى بخواهد سربلند باشد، بخواهد ارزش داشته باشد، این دیگر نباید فکر این باشد که ما حالا این ارزشى که داریم ، ببینیم به اندازه این هست که ما ستمان گران باشد! یا دوغمان چه باشد! اگر این طور است ، که ما از حالا هم رفتیم . اما مى بینیم این جور نیستند، ملت ما الحمدلله اینطور

ص: 127

نیست و امیدوارم که قویتر بشوند و شادمان بشوند در این سال جدید و خداى تبارک و تعالى به همه قدرت عنایت کند و سلامت عنایت کند و همه ما را بیدار کند و در استقامت به ما کمک کند، انشأاللّه .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 128

تاریخ : 64/1/1

بیانات امام خمینى در دیدار با رئیس جمهور، نخست وزیر، رئیس مجلس شوراى اسلامى ، رئیس دیوان عالى کشور و جمعى از مسؤولان کشورى و لشکرى

زدن و پیروز شدن و فتح کردن ، اگر آن بعد معنوى اش نباشد همه اش شکست است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من سال جدید را به همه مسلمین جهان ، مستضعفان جهان و به ملت شریف خودمان و به آقایان و به همه کسانى که در جبهه ها مشغول خدمت هستند، یا در پشت جبهه ها و تمام کسانى که در این انقلاب دخالت داشتند و فداکارى کردند، شهید شدند، مفقود شدند، اسیر شدند، به همه اینها تبریک عرض مى کنم و امیدوارم که این سال جدید یک سال خوشى براى ملت ما و براى ملت هاى تحت ستم دنیا باشد.

تمام این پیروزى ها و عدم پیروزى ها و سلطنت ها و ابرقدرتى ها و همه گذر است . ما این جا نشستیم ، بلا اشکال در صد سال دیگر از ما خبرى نیست ، گذشته است ، رفته است ، پیروز بشویم رفته است ، شکست بخوریم رفته است ، قدرت داشته باشیم رفته است ، نداشته باشیم گذشته است . آن که باقى است ، آن است که در پیش خودمان است . آنچه باقى مى ماند، ما و چیزهایى که حمل مى کنیم به عالم دیگر است . ما باید فکر این معنا باشیم که خدمت بکنیم /به / خدمتى که براى ما سرمایه باشد براى آن جهان . زدن و پیروز شدن و فتح کردن و همه اینها اگر آن بعد معنوى اش نباشد، همه اش شکست است ، بلکه آنهایى که بیشتر در نظر مردم پیروزند، شکسته ترند. این قدرت هاى بزرگى که در عالم بوده است و هست و خواهد بود، اینها اگر آن بعدى که آنها را به سعادت مى رساند نداشته باشند، تمامش شکست است . چند روز خورد و خواب و جنایت و خیانت و بعدش تمام /در این جا/ این جا بسته مى شود و در آن عالم باز مى شود، صحیفه ما باز مى شود. همه این عالم شهادت مى دهند براى ما، همه حاضرند. ما باید که فکرى بکنیم که نصرت کنیم خدا را، (ان تنصرواللّه ینصرکم .) جنگ نیست ، انزوا هم نیست پیشرفت نیست ، شکست هم نیست . نصرت یک معنایى است که در خود انسان باید متحقق بشود. ما اگر چنانچه در همه جبهه ها پیروز بشویم ، لکن به عنوان نصرت خدا نباشد، براى نصرت خودمان باشد، بخواهیم که خودمان یک جایى را بگیریم ، ما نصرت خدا را نکردیم و خدا هم آن وعده اى را که داده اند، عمل نمى کنند، اگر عمل کنند یک عنایت خاصى است ، ربطى به ما ندارد. آنى

ص: 129

که وعده کرده است که (ان تنصروا اللّه ینصرکم و یثبت اقدامکم )، آن این است که شما جبهه نصرت را باز کنید، خدا هم باز مى کند. شما براى خدا کار کنید، براى خدا پیش بروید، براى خدا زحمت بکشید، براى خدا همه کارها را انجام بدهید. آن که در جبهه هست براى خدا باید جبهه باشد، آن که پشت جبهه است براى نصرت خدا باشد، این کسى که متصدى امور لشکر است براى خدا متصدى باشد، آن که متصدى امور کشور است براى نصرت خدا باشد، آن که در مجلس است براى خدا در مجلس باشد، براى نصرت خدا باشد و بالاخره اگر همه با نصرت خدا باشیم ، خدا به وعده خودش بى اشکال عمل مى کند. اگر نقصى باشد در ماست اگر /درنصرت / ما به خیال خودمان پیروزى داریم پیدار مى کنیم ، لکن نصرت خدا نباشد، یعنى براى او نباشد براى پیشرفت مقاصد الهى نباشد، مقاصد الهى مقصود این است که براى مظلومان ، براى مستمندان ، براى پیشرفت احکام اسلام ، براى دفع ظلم از مظلومان ، براى قطع ید ستمگران ، همه اینها براى خدا، خدا فرموده است ، ما عمل مى کنیم . اگر فرموده بود که بروید در /منزل هایتان / منزلتان بنشینید، آن وقت ما براى خدا مى رفتیم منزل مى نشستیم . وقتى مى فرماید که قتال کنید، (قاتلوهم ) /ما/ براى خدا، براى اطاعت اوست . وقتى براى اطاعت اوست ، نصرت و شکستن هیچ فرقى با هم ندارد، براى این که این وجهه الهى اش همه اش نصرت است . آن چیزى که مربوط به معنویات است و مربوط به یک جهان دیگر است و براى ما، مایه دست است ، براى ما سرمایه است ، /آن / وقتى در دست ما باشد، چه شکست بخوریم و چه پیروز بشویم ، هیچ فرقى با هم ندارد و اگر این معنا نباشد باز هم فرقى ندارد، بلکه پیروزى ها شکستش بیشتر است .

اگر کار براى خدا شد، از حرف هاى مردم هیچ ناراحت نمى شویم

باید ما جدیت کنیم که این معنا را درست بکنیم . دنبال این باشیم که اگر چنانچه متصدى امر دولتیم ، دولتى باشیم که براى خدا کار بکنیم و براى خدا کار کردن ، این است که ببینیم خدا چى فرموده است ، چى گفته است ، ما باید بکنیم . فرموده است که به مستمندان باید برسید، به ضعفا باید برسید، به مردم فقیر باید برسید براى همه باید تهیه کنید. وقتى که بنا شد ما براى این جهت خدمت کردیم ، این نصرت خداست . نصرت خدا، نصرت بندگان خداست نصرت دین خداست . وقتى ما نصرت کردیم بندگان خدا را براى خدا، براى این که اینها (عیال اللّه ) هستند، ما اگر چنانچه در جبهه ها هم پیروز نشویم ، این جا پیروزیم ، و اگر این طور نشد، شکست خوردیم از همین حالا، در اوج پیروزى در شکست هستیم /این جا در اوج / و در حضیض شکست ، پیروز هستیم . میزان ، این است و ما باید این را در نظر بگیریم . در هیچ پیروزى اى به مقدار خارج از متعارف که مربوط به خدا نباشد، غرور و خوشحالى پیدا نکنیم و در هیچ شکستى سرشکستگى نداریم ، براى این که ما نمى خواستیم خودمان یک چیزى بشویم که سرشکستگى پیدا کنیم ، ما مى خواستیم اطاعت امر خدا را بکنیم . خدا فرموده است : بروید دست ظالم را قطع کنید. ما مى رویم ، آن قدرى که قدرت داریم ، دست ظالم را، بتوانیم قطع مى کنیم ، نتوانستیم ، کار خودمان را انجام داده ایم . به ما فرموده است که (قاتلوهم )، خداوند تعزیرشان مى کند به

ص: 130

دست شما. ما مقاتله مى کنیم ، اطاعت است ، یعنى سربسته و دربسته در اختیار او باید باشیم ، اطاعت بکنیم ، دنبال هرچى مى رویم اطاعت بکنیم . اگر موعظه مى کنیم براى اطاعت خدا باشد و اگر موعظه مى شنویم هم براى اطاعت خدا باشد. اگر جنگ مى کنیم براى خدا باشد، اطاعت خدا باشد و اگر صلح مى کنیم ، اطاعت خدا. هر جا فرموده آن کار را بکنید، آن کار را مى کنیم ، هرجا فرموده این کار را بکنید، این کار را مى کنیم . اگر این طور شدیم که از خودمان یک چیزى را مایه نگذاشتیم ، هرچه هست از اوست ، چیزى هم نداریم که مایه بگذاریم ، خیال مى کنیم چیزى داریم ، هرچه هست از اوست . هرچه ما خیال مى کنیم داریم ، نه ! از اوست پیش ما، امانت است . این امانت هم یک وقتى رد مى شود به خودش . اگر هم داشته باشیم به خیال خودمان ، از ما نیست ، اشتباه کنیم . همه عذاب هایى که در آن عالم هست براى نفهمى آدم است . خیال مى کند خودش چیزى است ، چون خیال مى کند خودش چیزى است ، مى خواهد به همه تفوق پیدا کند. چون براى خودش هست ، مى خواهد همه چیز را براى خودش تحصیل بکند، و این است که انسان را به شقاوت مى رساند. و سعید این است که هم چیز را براى او بخواهد و براى او خواستن ، یعنى براى بندگان خدا، براى احکام خدا. ما اگر چنانچه در این جنگى که برمان تحمیل شده است ، دفاع مى کنیم و دفاع کردیم و بیرون کردیم این اشخاص جنگجوى مفسد را، براى این است که خدا فرموده است : دفاع باید بکنید. دفاع هست ، ما دفاع مى کنیم . اگر هم فرموده بود که نه ، بروید جنگ بکنید، مى رفتیم جنگ مى کردیم . حالا چون فرموده دفاع است ، ما دفاع مى کنیم . مادامى که آنها مشغول این کارهاى مفسده جویى هستند، ما هم باید دفاع کنیم ، یعنى ما اطاعت امر خدا مى کنیم ، هر کس هم هر چى مى خواهد بگوید. اگر براى خدا شد، از حرف هاى مردم هیچ ناراحت نمى شویم . حرف را همه مى زنند اگر همه نمى گویند حرف زده مى شود. شما بایستید شب و روز را اطاعت خدا بکنید، برایتان یک چیزى مى گویند، بروید براى جنگ و همه کار بکنید براى خدا، برایتان یک چیزى مى گویند. مامون نیستید از زبان مردم ، همان طورى که پیغمبر اکرم مامون نبود، براى او آن همه مى گفتند، براى امیرالمؤمنین هم آن همه مى گفتند، لکن آنها براى این که کارشان براى خدا بود از این که بگویند فرض کنید که ، (مگر امیرالمؤمنین نماز هم مى خواند؟ مگر على نماز هم مى خواند که توى مسجد کشتندش )؟ او از این ناراحت نمى شود. اگر ناراحت بشود، براى این که چرا یک آدمى این طور است ، نه چرا /من / براى من مى گوید. انبیا، ناراحت اگرشدند براى این بود که چرا باید بندگان (این مردمى که آمدند در این جا و بنده هستند) خودشان را مستقل بدانند و براى خودشان کار بکند و فساد بکنند، براى این دلسوزى مى کردند. و احتمال من مى دهم که (ما اوذى نبى مثل ما اوذیت هم )، این معنا باشد، من احتمال مى دهم که آن معرفتى که رسول خدا داشت ، دیگران نداشتند، مقاماتشان هر چه بود، به اندازه ایشان نبود. و هر چه مقامات بیشتر است راجع به معصیت هایى که در عالم مى شود، بیشتر اذیت مى شود. اگر بشنود که در آن سر دنیا یک کسى یک کسى را اذیت کرده /این / این ناراحت بشود، نه از باب این که شهر خودم است ، نه از باب این که مملکت خودم است ، اقرباى خودم است ، از باب این که یک مظلوم در دنیا واقع شده . ولهذا مى بینید که حضرت امیرآن طور مى فرماید که

ص: 131

وقتى که آن چیز را از پاى یک ذمى بیرون آوردند، مى فرماید مرگ براى انسان چطور است ، از ظلم ، (بما انه ظلم ) بدش مى آید، نه از ظلم به خودم ، از خوبى به آن طورى که خوب است خوشش آید، هر کس هم به هر کس خوبى کند، از باب این که خوبى است خوشش مى آید، هرکس هم به هرکس ظلم کند، از باب این که ظلم است ناراحت مى شود. این معنى ، این است که یک انسانى بداند که چى هست و کجا هست و کجا مى رود. همه این بساط برچیده مى شود لکن صحف ما برچیده نمى شود، هست ، آن طرف است . پرده را الان هم اگر بردارند، ما خودمان مى بینیم که چه کردیم ، چى هست ، دیگران هم مى بینند، اگر ستاریت خدا نباشد.

اگر یک نفر بخواهد به هم بزند این وحدت را، معصیت خدا را کرده است

ما دنبال این باشیم که اطاعت خدا بکنیم . خدا فرموده است که شماها باید با هم باشید، اتحاد داشته باشید، وحدت . اگر کسى یک کلمه بگوید که به این وحدت صدمه بزند، این معصیت کار که هست هیچ ، خائن که هست هیچ ، معصیت یک معصیتى است که ممکن است که یک کشورى را به هم بزند. اگر کار شکنى براى این وحدت بشود، این وحدتى که الان در بین ملت ما موجود است ، بین دولت و ملت ما موجود است ، اگر یک نفر خدشه بکند بر این ، بخواهد به هم بزند این وحدت را، این معصیت خدا را کرده است و در حضور خدا، معصیت خدا را کرده است و علاوه بر این جنایت بر جمهورى اسلام کرده ./این / اگر این معنا در ذهن انسان باشد که خدا فرموده است که با هم باشید، تنازع با هم نداشته باشید، خدا فرموده است که وحدت داشته باشید. و ما براى خدا وحدت مى خواهیم داشته باشیم ، این وحدت را کسى نمى تواند به هم بزند، این وحدت الهى است ، این (یداللّه ) است . (یداللّه ) فوق همه (ایدى ) است ، این را کسى نمى تواند به هم بزند. اما اگر براى خودم هى مى خواهم بکشم ، اگر هم مى گویم وحدت پیدا کنید که خودم به نوایى برسم ، این مال شیطان است ، هیچ اثرى ندارد، یعنى اثر سوء دارد براى انسان .

ما باید دنبال تحکیم وحدت خودمان باشیم . ملت و دولت مان خیال نکند که او دولت است و آن ملت . همه مال یک کاروان هستیم که رو به آن عالم مى رویم و باید اطاعت خدا بکنیم و با هم باید باشیم . اگر این طور باشد، پیروزى هیچ اشکال ندارد، که نصیبتان مى شود و این پیروزى اى است که خدا مى دهد، این نصرتى است که خدا مى دهد، او را ما با جان و دل قبول مى کنیم چون هدیه خداست و اگر خداى نخواسته این طور نباشد و ما با زور شمشیر فرض کنید و با زور تفنگ پیروز بشویم و پیروزى را از خودمان بدانیم ، این پیروزى نیست ، این شکست است ، حالا شما خیال مى کنید پیروزى است اما اگر پرده برداشته بشود، مى بینید یک شکست بزرگ است . باید با هم باشید، براى اطاعت خدا که فرموده است که باید با هم باشید، وحدت باید داشته باشید، اختلاف نباید داشته باشید. ما باید وحدت داشته باشیم ، یعنى حفظ کنیم وحدت را. وحدت هست ، لکن ادامه مى خواهد. ادامه باید بدهیم ما این وحدت را و او این است که /گوشمان را/ به حرف کسانى که خداى نخواسته

ص: 132

مى خواهند تفرقه بیندازند، به حرف آنها گوش ندهیم اصلش . البته در هر جایى هستند اشخاصى که بخواهند که فساد بکنند، لکن وقتى یک ملتى /شد/ براى خدا وحدت را مى خواهد ایجاد کند و واحد باشد با دیگران ، این دیگر گوشش به حرف این کسى که فساد مى خواهد بکند، بدهکار نیست . گوش آن آدمى بدهکار است که در او یک سستى هست در این جهت . در جهت /آن جهت / معنویت و الهیت وقتى که یک سستى باشد، آن وقت آن چیزهایى که گفته مى شود، در انسان تأثیر مى کند. تاثیرش هم کم کم زیاد مى شود، یک وقتى انسان هم مى شود از آن ورى . اما اگر این جهت را محکم کردیم ما که ما براى خدا، از خدا هستیم و براى خدا باید عمل بکنیم و به خدا مراجعه مى کنیم ، اناللّه و انا الیه راجعون ما از اوییم ، به او بر مى گردیم ، او فرستاده ، برمى گردانیم . اگر ما این را تحکیم کنیم در قلبمان که ما از او هستیم و هر چه او گفته است ، باید بکنیم . گفته است که با هم باید باشید که اگر با هم باشید کسى نمى تواند شما را چه بکند، ما هم با هم باید باشیم براى اطاعت خدا.

الان دشمنى هابراى این است که ما براى اسلام داریم کار مى کنیم

این نصرت خداست ، این نصرتى است که تخلف ندارد از نصرت که خدا مى کند، ما او را نصرت مى کنیم ، ما بنده ضعیف ، نصرت بندگان خدا را براى او مى کنیم و او به واسطه عنایات زیادش این را نصرت خودش حساب کرده است ، با این که غنى از همه عالم است . نصرت ضعفا را، نصرت مظلومین را نصرت خودش حساب کرده است و گفته است : (ان تنصروا اللّه ینصرکم ) والا نصرت خدا یعنى چه ؟ ما کى هستیم که نصرت خدا را بکنیم ؟ عالم کى هست ؟ همه موجودات عالم هیچند. نصرتى که ما بکنیم از دین خدا، نصرتى که بکنیم از بندگان خدا، خدا به عنایت خودش این را نصرت خودش حساب کرده ، فرموده اند: (ان تنصرواللّه )، ما مى دانیم که خدا محتاج به نصرت ما نیست ، لکن نصرت بندگان خدا را مى کنیم ، نصرت دین خدا را مى کنیم و خدا به عنایت خودش قبول کرده است که این نصرت من است . و ما شک نداریم که خدا (غنى مطلق ) که گفته است که نصرت من را بکنید و نصرتتان مى کنیم ، اگر ما ضعفا، نصرت او را کردیم ، او نصرت ما را مى کند. این مسأله عقلى است . او فرموده است که باید با هم باشید، اگر ما دنبال این معنا باشیم که اطاعت این امر خدا را بکنیم ، هر کس هر حرفى بزند به گوش ما فرو نمى رود، هر شایعه اى درست بکنند، شایعه ها همه خنثى مى شود، هر دروغپردازى که بکنند (تبلیغاتى که در خارج دارد مى شود و در هرجا) همه اش خنثى خواهد شد، براى این که ما این پایه را محکم کردیم که ما براى خدا وحدت داریم . ما وحدتمان براى این نیست که خودمان به جایى برسیم یک کارى بکنیم . ما خدا فرموده وحدت داشته باشید براى او وحدت داریم و این وحدت که براى خداست ، هر کیدى در مقابلش خنثى است . براى این که /کید/ این کید، کید با خداست ، این دشمنى ، دشمنى با خداست . وقتى ما براى خدا این کار را کردیم ، کسى اگر مخالفت کند، مخالفت با خدا کرده است . چون ما براى او مى کنیم ، آن هم براى این که ما براى خدا مى کنیم دارند مى کنند. الان دشمنى ها براى این است که ما براى اسلام داریم کار مى کنیم والا ما چیزى نیستیم

ص: 133

که . آنها مى بینند که اسلام اگر چنانجه دامنه اش توسعه /بکند/ پیدا بکند، دامنه نفاق برچیده مى شود، دامنه کفر برچیده مى شود، همه این چیزها از بین مى رود، قدرت ها فلج مى شوند. اینها دیدند که یک موج کوچکى در این جا پیدا شده ، لکن الان در شرق و غرب از آن حرف است ، صحبت است ، اینها از این صحبت مى ترسند. الان ایران در همه جا مطرح است ، آنها از این مطرح شدن مى ترسند. ایران هم براى خودش ، براى این بیست میلیون نیست براى این چهل میلیون ، پنجاه میلیون نیست ، پیشتر هم بودیم . ایران براى این است که مردم یک تحول الهى پیدا کرده اند و این تحول الهى اسباب این شد که با هم شدند و قدرت بزرگى را مثل قدرت شیطانى رژیم سابق در هم شکستند و مقابل همه قدرت ها هم ایستاده اند، مردانه ایستاده اند، مشتشان را هم محکم نگه داشته اند مى گویند ما نه شرق را مى خواهیم ، نه غرب را مى خواهیم . اگر شرق با ما بسازد و نخواهد به ما آن طمطراق شرقیت خودش را نشان بدهد، ما اهل جنگ نیستیم ، اگر غرب هم همین طور باشد ما نیستیم . هر یک از اینها بخواهند تعدى بکنند ما تا آخر نفرمان مى ایستیم مقابلش .

نصرت کشور اسلامى ، نصرت خداست

اگر چنانچه این معنا در قلب ما واقع شده باشد که نصرت کشور اسلامى ، نصرت خداست و نصرت بندگان خدا، نصرت خداست ، نصرت مظلومان ، نصرت خداست ، این معنا اگر در قلب ما محکم بشود، از هیچ چیز نباید بترسیم و انشأ اللّه نمى ترسیم و هیچ کس هم به ما نمى تواند که غلبه کند و در همه جا هم پیروز هستیم ، در همه جبهه ها، در جبهه هاى جنگ ، در جبهه هاى صلح ، در جبهه هاى عرض مى کنم که بیمارستان ، در همه جا پیروز هستیم . و من امیدوارم که خداى تبارک و تعالى به ما تؤفیق بدهد که ما بتوانیم به این مقصدى که مقصد انبیاست برسیم و ما انشأ اللّه با هم باشیم و این قافله را با هم به منزل برسانیم و این امانت را به صاحب امانت رد کنیم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 134

تاریخ :64/1/15

بیانات امام خمینى در جمع ائمه جماعات قم ، گروهى از پرسنل ارتش و سپاه به همراه آقاى محلاتى و برادران بسیج گروهى از اهالى جنوب تهران و عده اى از ایتام به مناسبت میلاد امیرالمؤمنین

حضرت امیر (علیه السلام) سه جنگى را که کرده است با اصحاب پیغمبر، با مقدس هاى حقه باز براى مصلحت اسلام بوده است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

این روز مبارک را به همه آقایان حضار و به ملت بزرگوار ایران و به همه ء مسلمین جهان تبریک عرض مى کنم . امیدوارم خداوند به برکت این روز مبارک ، برکاتش را بر همه مسلمین ، خصوصا به ملت شریف ایران نازل بفرماید.

مولود امروز، وصف کردنى نیست ، آنچه که وصف کرده اند از او، دون شان اوست و آنچه شعرا و عرفا و فلاسفه و دیگران درباره او گفته اند شمه اى از آن چیزى است که او هست . غالبا مسائلى که درک مى کرده اند و مى کنند راجع به مولا على بن ابى طالب ، عرضه مى داریم . آن چیزهایى را که ما نمى توانیم درک کنیم و دست عرفا و فلاسفه و دیگران از آن کوتاه هست ، آن چیز قابل ذکر نیست . انسان تا نشناسد، نمى تواند بگوید و آن مقدارى هم که در دسترس ماست ، آن قدر زیاد است که گفتن او محتاج به زمان هاى طولانى است . ولهذا ما باید در پیشگاه مبارک ایشان عذرخواهى کنیم و عذر تقصیر بخواهیم که ما قاصریم و نمى توانیم بیان کمال شما را بکنیم .

آن چیزى که موجب تأسف است این است که نگذاشتند حضرت امیر سلام اللّه علیه آن طور که باید و دلخواه اسلام است ، جلوه پیدا کند. در مدت کوتاه /ولایت / خلافت ظاهرى ایشان ، سه تا جنگ پیش آمد که از خود مسلمین بود. این منحرفین که ایران را متهم مى کنند به این که چرا با مسلمین شما جنگ مى کنید، علاوه بر این که ما حزب بعث را مسلم نمى دانیم بلکه ضد اسلام مى دانیم و مردم عراق مبتلاى به او هستند و مردم ایران هم همین طور، و جنگ با مسلم نیست گرچه از مسلمین او سپر قرار مى دهد و مى آورد در جبهه ها، لکن جنگ با مسلم نیست . علاوه بر این ما فرض مى کنیم که مسلم باشد، شماها صدام را از اصحاب رسول اللّه مسلم تر مى دانید؟ این معممین اهل سنت بعضى شان (دربارى اینها) صدام را و امثال صدام را از مقدس هاى نهروان بالاتر مى دانند؟ آنهایى که جبین شان پینه داشت و نماز شب هم مى خواندند. حضرت امیر سه جنگى را که کرده است با اصحاب پیغمبر، با نزدیکان پیغمبر، با مقدس هاى حقه باز کرده است و این براى مصلحت اسلام بوده است . گرچه من

ص: 135

مى دانم که در بعضى دل ها اشکال به حضرت امیر هم هست ، بعضى اشخاص به حضرت امیر هم اشکال دارند، ولو جرأت نمى کنند بگویند که (چرا با مسلمان جنگ کرده است !) لکن حضرت امیر تابع اسلام است ، اسلام بگوید با مسلمین جنگ کن ، جنگ مى کند! بگوید با کفار جنگ کن ، جنگ مى کند، وقتى بنا شد یک طایفه اى از مسلمین ، اینها توطئه کردند براى این که اسلامى که مى خواهد متولد بشود، این را از بین ببرند و یک دسته دیگر هم اغفال کردند دنبال این معنا، تکلیف حضرت امیر سلام اللّه علیه است که شمشیر را بکشد و در سه جنگ با مسلمین /جنگ / کسانى که اظهار اسلام مى کردند و فریاد اسلام مى کشیدند و همه شان هم از صدام مسلمان تر بودند، شمشیر را بکشد و در سه جنگ با مسلمان ها جنگ بکند براى اطاعت امر خدا و براى حفظ اساس اسلام .

آن روزى که اساس اسلام و اساس دیانت اسلام بستگى دارد به جنگ کردن با کسانى که اظهار اسلام مى کنند یا واقعا هم مسلمان هستند، وقتى بنابراین شد، شمشیر را باید بکشند مسلمین و با اینها جنگ بکنند. این کوردل هایى که براى طرفدارى از قدرت هاى بزرگ و براى طرفدارى از سلطنت طلب ها و منافقین و امثال اینها به ایران و رزمندگان ایران و علماى اسلام در ایران اشکال مى کنند، اینها اشکالشان را ببرند در صدر اسلام طرح کنند، ببینند که باید چه بگویند! امیرالمؤمنین را قبول ندارند؟ قبول دارند در آنجا ببینند چه واقعه اى اتفاق افتاده و براى چه اتفاق افتاد، انگیزه چى بود؟ آنها مى خواستند برگردانند اسلام را به همین مسائل زمان جاهلیت ، ولو در صورت اسلام . تکلیف امیرالمؤمنین در این وقت چى بود؟ جز این بود که عمل کرد؟

ولو این که علما هم نگویند، مردم مکلف شرعى هستند که دفاع کنند

ما اعتقادمان این است که صدام مى خواهد اسلام را برگرداند به کفر و الحاد. ما اعتقادمان این است که آمریکا از اسلام ترسیده است و مى خواهد اسلام را به هم بزند، تصریح هم مى کند. ما این کسانى که با دولت اسلامى ایران معارضه مى کنند، اعتقادمان این است که اینها با اسلام دارند معارضه مى کنند. ما روى این اعتقاد با اینها تا آخر باید مبارزه کنیم براى این که اسلام همچو تکلیفى براى ما معین کرده است کسى که همه موافقینش عبارتند از اشخاصى که منحرف هستند از اسلام ، آمریکایش منحرف ، دیگرانش منحرف ، کسى که این طور است و در مملکت خودش با مسلمین این طور عمل مى کند و با مسلمین ما هم این طور عمل مى کند، این کس را جز این که با او به مبارزه برخیزیم ، راهى نداریم . و ما تا آخر دنبال این مطلب هستیم و خواهیم بود و به حرف هاى مفت آنهایى که انحراف دارند، انحراف عقلى دارند، انحراف فکرى دارند، به حرف هاى اینها اعتنایى نمى کنیم ، ما تکلیف را ملاحظه مى کنیم . علماى اسلام الان در ایران (علماى بزرگ ایران ) همه شان مؤافق با این مسأله هستند و مطمئنا هم همین طور است و بازارى ها و کشاورزها و دیگران ، اهل ادارات ، همه اینها، اینها خلص از مؤمنین هستند که با این امر مؤافق هستند. و از آن طرف اگر خداى نخواسته در این جنگ آمریکا پیروز بشود و صدام را پیروز بکند، اسلام یک سیلى اى مى خورد که تا آخر تا زمان هاى طولانى

ص: 136

نمى تواند سرش را بلند کند. وقتى ما در یک همچو مقامى واقع هستیم و یک همچو تکلیفى را احراز کردیم ، بر همه ما لازم است و واجب شرعى است که از اسلام دفاع کنیم . علاوه بر همه اینها مساله ، مسأله این نیست که ما جنگ مى کنیم ، ما دفاع مى کنیم . /ما/ کسى که به ما حمله کرده و این طور ویرانگرى کرده است در کشورمان ، ما لازم است دفاع کنیم . دفاع را احدى از مسلمین نیست که ، احدى از علماى اسلام نیست که /از دفاع / بگوید دفاع در اسلام نیست . دفاع هیچ احتیاج به یک ولى ندارد، هیچ احتیاج به یک امامى ندارد. تمام مسلمین اگر یک وفت بنا شد برشان هجمه بشود، خودشان باید دفاع کنند، مستقلند در این امر. و کشور ایران مستقلا، ولو این که ولى فقیه هم نگوید، ولو این که علما هم نگویند با این که مى گویند آنها هم مردم مکلف شرعى هستند به این که دفاع کنند و حکم عقلشان این است که از کشور خودشان از ناموس خودشان ، از مال خودشان دفاع کنند و شما مى دانید که اگر خداى نخواسته این حزب بعث مهلت پیدا بکند و مهلت به او داده بشود، این با کشور عراق چه مى کند و به کشور ما چه مى کند. و ما تا آخر ایستاده ایم ، ما دنبال اسلام هستیم ، دنبال احکام اسلام ، و حکم اسلام این است امروز.

یک کشورى که همه بیدار و همه مستعد براى شهادت هستند، اینها را از چه مى ترسانند؟

ما از خداى تبارک و تعالى تؤفیق همه مسلمین را خواستاریم ، که در مقابل این علم کفر قیام کنند و یک کسى که با تمام قواعد بین المللى مخالفت مى کند، صاف مى گوید که ما ساعت چند حمله مى کنیم ، حمله موشکى مى کنیم به شهرهاى ایران ، به شهرهاى مسکونى ایران صریح مى گوید، لکن هیچ کشورى او را محکوم نمى کند. و ما صریح مى گوییم که ما ابدا نظر نداریم به این که به یک کشورى تعدى بکنیم . ما از خودمان دفاع داریم مى کنیم و همه تبلیغات بر ضد ماست . این براى این است که قضیه ، قضیه اسلام و کفر است ، نه قضیه ایران و عراق است . قضیه این است که از اسلام اینها بد مى بیند، اسلام نمى گذارد که آنها به منافع نامشروع خودشان برسند و آنها که اسلام نمى گذارد به منافع نامشروعشان برسند، اینها قیام بر ضد اسلام مى کنند و وادار مى کنند. قیام بر ضد اسلام است ، لکن باید بدانند که با یک کشورى که وضعش این طور است ، یک کشورى که وضع روحى مسلمانانش ، جوانانش ، مشایخش ، بچه هایش این طور است ، با این کشور نمى توانند معارضه بکنند. آنهایى که در رأس واقع هستند و در راس جنایات واقع هستند، آنها عاقل ترند از این که خودشان را مبتلا کنند به یک امرى . بعضى وقتها مبتلا کردند و سیلى خوردند، حالا دیگر مبتلا نمى کنند خودشان را به این امر. اینها وادار مى کنند مردم را به این که شیطنت بکنند و این شیطان ها هم بدانند که دیگر نمى توانند کارى انجام بدهند! یک کشورى که همه بیدار و همه مستعد براى شهادت هستند، اینها را از چه مى ترسانند؟ کسى که مى گوید (من شهادت را خواهم ، دعا کنید که من شهید بشوم ) شما او را از قتل مى ترسانید؟ شما او را از موشک مى ترسانید؟ یک کسى که بعد از موشک

ص: 137

خوردن مى ایستد ومى گوید (جنگ ، جنگ تا پیروزى ) شما او را از جنگ مى ترسانید؟ این وضع ، وضعى است که خدا پیش آورده است ، چیزى را که خدا پیش آورده ، با او معارضه نمى شود کرد. و من از خداى تبارک و تعالى خواستارم که همه ما را با استقامت و با پشتکار حفظ کند تا این که ما با این مقابله کنیم و با هرکس که بخواهد با ما مقابله کند، قدرت مقابله داشته باشیم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 138

تاریخ : 64/1/25

بیانات امام خمینى در دیدار با سرپرست و اعضاى شوراى بسیج مستضعفین

چون مقصد ما اسلام است ، باید هر جوانى یک نیرو باشد براى دفاع از اسلام

بسم اللّه الرحمن الرحیم

آن چیزى که وظیفه من است این که به شما دعا کنم و خصوصا از جناب عالى که این زحمت را قبول کرده اید، تشکر کنم .

قضیه بسیج همان مسأله اى است که در صدر اسلام بوده است . وقتى جنگ مى شد، طوایف مختلف مى آمدند و به جنگ مى رفتند و این مسأله جدیدى نیست و در اسلام سابقه داشته است . و چون مقصد ما اسلام است ، باید هر جوانى یک نیرو باشد براى دفاع از اسلام . و همه مردم و هرکس در هر شغلى که هست مهیا باشد براى جلوگیرى از کفر و الحاد و هجوم بیگانگان .

من در این مدتى که از بسیج مسائلى شنیده ام ، به خوبى شنیده ام و فعالیت شما بسیار خوب بوده است و امیدوارم بهتر شود. البته مشکلات در هر امرى هست که باید رفع شود و آن چیزى که براى ما بسیار مهم است این که جوان هاى ما در سراسر کشور احساس کرده اند که خودشان باید از هر خطرى که پیش مى آید جلوگیرى کنند و دنبال این نباشند که از خارج یا جاى دیگر به آنها خدمت شود. و امتیاز ایران از جاهاى دیگر در همین است که تاکنون نه از جهت مادى دستش را پیش دیگران دراز کرده و نه از جهات دیگر و خودش روى پاى خودش ایستاده و با تکیه بر خدا و خود، دفاع مى کند و حق هم همین است . چون کسى که از خارج مى آید، نمى آید که بجنگد، چنان که مى بینیم براى صدام از اردن و کجا و کجا افراد مى آیند ولى آن افراد بى عرضه ترند از آنهایى که در داخل عراق هستند و حاضر نیستند براى صدام جانشان را بدهند. اما در کشور ما وقتى این مساله ، مسأله اسلام و فداکارى در راه اسلام است ، مردم همه حاضرند، چون مردم مادانند در صدر اسلام خود پیغمبر و ائمه آن طور فداکارى کردند و مسلمین صدر اسلام با آن که عددشان کم بود آن گونه فعالیت کرده و جنگ کردند و کشور ما بحمداللّه به حسب نوع و اکثریت غالب افراد این احساس را دارند که براى اسلام و کشورشان خدمت کنند.

اگر کارها با خودخواهى و غرور همراه شد، مبدا شکست انسان است

و شما آقایان مخصوصا روحانیون ، هرچه مى توانید مردم و جوانان را تحریک کنید و متوجه سازید که وقتى براى اسلام کار مى کنیم باید به طور مهذب باشد که اگر خداى نخواسته کارها با

ص: 139

خودخواهى و غرور همراه شد، مبدا شکست انسان است . باید اتکال به خدا باشد و خدمت براى خدا، خدمتى که در هر جا انجام شد عبادت باشد کما این که افرادى که در بسیج و سایر جاها براى خدا خدمت مى کنند، همه در حال عبادت هستند و بسیج یک امر بسیار مهم و خوب .

امیدوارم با جدیت شما و کسانى که در این مراکز هستند، این امر به پیش رود و ایران کشورى شود که در عین حال که هرکس مشغول کار خودش مى باشد، مستعد براى این باشد که هر روزى اعلام شد، همه براى دفاع حاضر بشوند و یک چنین کشورى آسیب نخواهد دید. انشأ اللّه خداوند شما را مؤفق و موید بدارد و من به شما دعا مى کنم .

ص: 140

تاریخ : 64/1/27

بیانات امام خمینى در جمع وزیر و معاونین وزارت فرهنگ و آموزش عالى

اسلام است که مى تواند دانشگاه را اصلاح کند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از شما آقایان که قدم هاى مثبتى برداشته اید تشکر مى کنم . امیدوارم احساس کرده باشید که همه دردهاى ایران از دانشگاه شروع شده است . دانشگاه ، تلخى داشت که به این زودى ها رفع نمى شود. جدیت و فداکارى لازم دارد تا دانشگاه ، دانشگاه بشود. دانشگاهى که حق نداشت از مصالح ایران و اسلام صحبت کند، دانشگاهى که نماز خواندن در آن عیب بود، دانشگاهى که تمام گرفتارى هاى ما منشاش در آن بود، دانشگاه نبود. شما باید کوشش کنید و دانشگاه را اصلاح کنید و احساس کنید که اسلام است که تواند دانشگاه را اصلاح کند و اصلاح دانشگاه زمانى آسان است که فرزندانمان را از دوره دانش آموزى زیر نظر بگیریم که اگر فرزندانمان در کودکى درست تربیت شدند، دانشگاه زحمتش کمتر مى شود.

باید دانشگاهى پیدا کنیم که دانشگاه مردم باشد، نه دانشگاه خارج

امیدوارم با کوشش اساتید و معلمین ، وضع به صورتى درآید که فردى که دوره درسى اش تمام شد، فردى متعهد بار آمده باشد، فردى که بداند باید براى کشورش خدمت کند و کارى به رضایت کشورهاى بیگانه نداشته باشد. شما مى دانید بیشتر کسانى که در دانشگاه بزرگ شده اند در عین حال که بعضى از آنان نماز هم مى خوانند ولى معتقدند ایران باید زیر نظر کشورهاى بیگانه باشد. مى گویند ایران نمى تواند خودش را اداره کند. آیا ایرانى که با تمام فشارها خودش را حفظ کرده و انقلابش را به کشورهاى دیگر صادر و ملت هاى دیگر را بیدار نموده است ، نمى تواند خودش را اداره کند؟ چرا! باید کارى کنید که دانشگاه هایمان روش توده هاى مردم را داشته باشد که اگر ملتى چیزى را خواست ، خلافش را نمى توان بر آن تحمیل کرد. شما ملاحظه کنید توده هاى میلیونى ما چگونه منقلب شده اند و به این معنا توجه کرده اند که باید در مقابل قدرت ها بایستند. دانشگاه باید مرکز رشد چنین امرى باشد که متأسفانه نبوده است .

امیدوارم با زحمت شما آقایان و شوراى عالى انقلاب فرهنگى ، دانشگاهى پیدا کنیم که دانشگاه مردم باشد، نه دانشگاه خارج . ما باید طورى جوانانمان را تربیت کنیم که مسلمانان دیگر

ص: 141

کشورها بفهمند که تربیت در این جا مفید است و این را بدانید که اگر دانشگاه درست کار کرد و خود را به دنیا عرضه نمود و مردم دنیا فهمیدند که دانشگاه ایران براى خودش کار مى کند، نه براى خارج ، قهرا مسلمانان دیگر کشورها به این جا خواهند آمد.

اگر دانشگاه اصلاح شد، کشور اصلاح مى شود

دانش تنها فایده ندارد، بلکه دانش و تعهد باهمند که مى توانند انسان را به جایى برسانند که محتاج دیگران نباشد و پیش خدا آبرومند باشد. البته این کار مشکلات و ناگوارى هایى دارد، هر کس بخواهد کار مثبتى انجام دهد، این طور نیست که همه از آن کار خوششان بیاید و آن را بپسندند. ممکن است کار حقى هم در ذایقه دسته اى تلخ بیاید ولى کسى که دنبال حق مى رود و براى رضاى خدا کار کند نباید به فکر این باشد که به او چه گفته اند، یا چه مى گویند، باید خدا را در نظر بگیرد و براى خدا کار کند. هر کس هر چى مى خواهد بگوید، کار خوب هم مخالف دارد. شما فکر این باشید که کارتان خوب و پیش خدا آبرومند باشد، وقتى در این فکر بودید خدا هم شما را همراهى مى کند و مشکلاتتان را اصلاح مى نماید، که اگر دانشگاه اصلاح شد، کشور اصلاح مى شود. من به شما دعا مى کنم که خدا شما را تأیید و مؤفق کند.

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 142

تاریخ : 29/1/63

بیانات امام خمینى در دیدار با رئیس جمهور و نخست وزیر به مناسبت بعثت پیامبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم)

آرمان اصلى وحى این بوده است که براى بشر معرفت ایجاد کند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

این عید بزرگ را به همه آقایان حضار و ملتمان و به همه مسلمین جهان و مستضعفان تبریک عرض مى کنم . و از خداوند تبارک و تعالى خواستارم که ما را قدردان این روز مبارک قرار بدهد. البته این عید در این عید روز ارتش هم قرار داده شده است که آقاى خامنه اى از حقش بیرون آمدند. مسأله بعثت بعض از ابعادش براى احدى غیراز خود رسول اکرم حقیقتش حاصل نشده است . مسأله چه بوده است ؟ این فشارى که به از روح بزرگ به ایشان وارد شده ، این چه صنف فشارى بوده است و چه حالى دست داده است در این باب ؟ و کیفیت نزول وحى و آمدن نازل شدن روح اعظم براى رسول خدا وضعیتش چه بوده است ، دست ما کوتاه از آن است . و ما یک چیزى از دور، از خیلى دور مى شنویم و ادراکش را نمى توانیم بکنیم و اعتراف به عجز هم خودش یک مسأله اى است . ما باید بعد از این که دستمان از آن قله حقیقت وحى کوتاه است ، باید کوشش کنیم که تا اندازه اى که وسع ما هست ، ما ضعفا هست ، به این مطلب نزدیک بشویم . و آن مقصدى که انبیا عموما داشتند و رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلم خصوصا داشتند، به آن مقصد نزدیک بشویم . این وظیفه اى است از براى بشر که نزدیک بشود به آرمان هاى وحى ، حالا که نمى تواند ماهیت وحى را ادراک کند، به آرمان هاى وحى نزدیک بشود و این هم کمال بسیار زیادى است ، اگر بتوانیم . آرمان اصلى وحى این بوده است که براى بشر معرفت ایجاد کند، معرفت به حق تعالى ، در رأس همه امور این معناست . اگر تزکیه گفته شده است و دنبالش تعلیم گفته شده است ، براى این است که نفوس تا تزکیه نشوند نمى توانند برسند. گوش انسان یک چیزى شنود، گاهى هم عقل انسان ادراک مى کند، برهان هم بر آن اقامه مى کند، مسائل عرفانى را هم در کنارش مى گنجاند. لکن آنى که دل باید بیاید، آن کار مشکل است که چطور بیاید. ما چطور آرمان هاى توحیدى را، آرمان هاى عرفانى را که انبیا براى آن بعثت مبعوث شده بودند، ما چطور آنها را بیابیم و در قلب ما وارد بشود، بعد هم در شهود ما وارد بشود، این مسأله اى است که محتاج به ریاضات است بعد از تعلیم و تعلم ، محتاج به تزکیه است و همدوش تزکیه ، تعلم و حکمت . و دنبال او، آن مسائلى که براى نفوس مستعده پیش مى آید و این یک تحولى در نفوس ایجاد مى کند که اشیأ را آن طور که هستند، اگر برسد به آن مقام ادراک مى کند. (اللّهم ارنى الاشیأ کماهى ). این

ص: 143

چیزى است که بزرگان و انبیا خواستند. ما نمى توانیم اشیا راکماهى بشناسیم ، معنى اش این نیست که ما ماهیت اشیا را نمى توانیم بشناسیم ، این امر سهلى است . معنایش این است که موجودات را آن طور که هستند، آن طور که موجودات در ربط با مبدا دارند، آن که خواستند ارائه این معناست که اشیا چطور نسبت اشیا به حق چى است ؟ ربط حادث به قدیم چى است ؟ کلیاتش را فلسفه مى گوید، بعضى مراتبش را هم اهل عرفان بیان مى کنند. لکن رسیدن به این که این چه ربطى است ، چه رابطه اى است ؟ این که (هو معکم اینماکنتم ، نحن اقرب الیه منکم ) این یعنى چه ؟ چه جورى است این وضع ؟ یعنى پهلوى همیم ؟ نزدیک به ما، به این معناست که ما دو نفر نزدیک به همیم یا مسأله دیگرى است ؟ اینها مسائلى است که دست ما از آنها تقریبا کوتاه است ، لکن ما باید توجه به وظایف داشته باشیم . وقتى ما دستمان به قله نرسید، لااقل رو به قله آن برویم ، راه را شروع کنیم ، بیراهه نرویم ، کنار نرویم . و راه را اگر شروع کردیم و اخلاص همراه او بود، تزکیه همراه او بود، دستگیرى مى شود، خداى تبارک و تعالى دستگیرى مى کند و با عنایت او ممکن است که بعضى مراتب حاصل بشود. و ما امیدواریم که خداى تبارک و تعالى در این روز عنایت کند به ما و به ملت و همان طورى که جوان هاى ما را متحول کرد و آن نحو متحول کرد که همه مى بینید و ما آرزوى آن تحول را داریم ، همه ما را متحول کند. و همه آنهایى که راهرو این راه هستند، عنایت بهشان بکند.

با این اراجیف ، ملت تغییر نمى کند

من قاصرم از این که راجع به تحولاتى که حاصل شده براى جوان هاى ما، حاصل شده است براى ملت ما، بتوانم بگویم که چه جور حاصل شده است ، چه تحول بزرگى است ، این چه روحى است که اینها پیدا کرده چطور شده است که یکدفعه این جهش پیدا شد. سال ها زحمت مى خواهد تا به آستانه این امر برسد، چه شد که اینها این طور سریع راه را طى کردند؟ این جز این که انسان بگوید یک عنایت خاصى است از خداى تبارک و تعالى که خدا این عنایت را به اینها کرده است ، آنها فداکارى مى کنند و او عنایت مى کند. و من امیدوارم که انشأ اللّه این تحول براى همه و همه حاصل بشود.

آن چیزى که من امروز مى خواستم عرض کنم ، این است که تحولاتى که در دنیا شده است بسیارش را شما یعنى این که در ایران شده است دیدید، بعض تحولات دیگرى هم شده است . اخیرا انسان مى بیند که قبلا هم گاهى بود، اما حالا زیادتر شده است یک تحولى شده است که تحول انسان شناسى و اسلام شناسى ! پیشترها اگر یادتان باشد کارتر ادعا مى کرد که ایران اسلام را نمى داند! حالا دارند همه ادعا مى کنند! مقامات امریکایى هم همین مطلب را مى گویند که اینها اسلام را درست نمى دانند! قبلا بگین هم این حرف را مى زد! حالا داخل و خارج هم این حرف ها را مى زنند! من نمى دانم کى اینها خواهند عروه الوثقى را حاشیه کنند؟ و نکته این که این اخیرا یک حرکت خاصى پیدا شده است ، سابق بود اما به این شدت نبود، سابق حرکاتى بود اما اخیرا در داخل و خارج یک حرکت خاصى پیدا شده و همه حرکت به این که بیاییم ما صلح کنیم . این نکته چى است ؟ این

ص: 144

طرفدارهاى آمریکا در هر جا که هستند یکدفعه همصدا، از مصر گرفته تا سودان گرفته تا همه جا یکصدا دارند مى گویند که بیایید صلح کنیم ، دیگر نمى شود. مگر ما خواستیم چى بشود که نمى شود؟ یک دسته شان از راه این که دیگر نباید این چیزها پیش بیاید چه و فلان و یک دسته شان هم مى ترسانند ما را از این که حالا دیگر صدام تانک هایش زیاد شده است ، اسلحه هایش زیاد شده است ، راست است اینها، زیاد شده و من قبلا گفتم که این یک خوشحالى است براى ما، براى این که جوان هاى ما آنها را از آنها گیرند براى خودشان ، یک دسته زیادى این طورند که ما راهى مى ترسانند که دیگر حالا چه شده ، دیگر حالا ول کنید. آنهایى که از اول مى گفتند این حرف هارا کم بودند این اخیرا یکدفعه انسان مى بیند که از داخل و خارج یکصدا، این از کجا پیدا شده که یکصدا در داخل و خارج مى کنند که یا به صورت خیرخواهى یا به صورت ارعاب یا با طرح نفاق ، که با نفاق کار را انجام بدهند. این نفاق این طور نیست که منحصر به این ملاهاى دربارى باشد که رساله مى نویسند و کتاب مى نویسند، این نفاق و ایجاد نفاق راجع به آنهایى هم که در خارج و داخل مردم را مأیوس خواهند بکنند، این نفاق آن هم هست ، ایجاد نفاق مى کنند دیگر. مأیوس کردن معنایش این است که این جوان هایى که الان دارند جانفشانى مى کنند و با قدرت پیش مى روند و قدرتشان عالمگیر شده است الان ، انعکاسش در عالم پیدا شده است ، اینها حالا به یاد این افتاده اند که بترسانند اینها را. اینها چى مى خواهند که این جوان هاى ما چى مى خواهند که اینها آنها را مى خواهند از او بترسانند که بهش نمى رسید؟ این جوان هایى که مى آیند دعا مى کنند که التماس کنند که دعا کن من شهید بشوم ، این چه مى خواهد از خدا که شما الان ترسانید که حالا ول کنید براى این که چه مى شود؟ مگر غیر از این است که اینها شهادت مى خواهند؟

اصلاح کنند خودشان را اشخاص . این شیوخ اطراف خلیج و نمى دانم آنهایى که در مصر هستند و آن هایى که در سودان هستند و آنهایى که در جاهاى دیگر هستند و آنهایى که در پاریس هستند و هر جا و داخل و همه جا یک قدرى فکر بکنند، اصلاح کنند خودشان را. بفهمند به این که یک ملت این طورى را نمى شود ترساندش ، یک ملت این طورى را نمى شود مأیوسش کرد. ممکن است یک عده اى را مأیوس کنند، آنها آن عده اى هستند که مرفه هستند، از اول وارد کارى هم نبودند. اگر براى آنها مى گویید آنها از اول وارد کار نبودند، خوب ! یک عده اى هستند، در همه جا یک عده بى تفاوت ، یک عده مخالف همیشه هست . اما آنهایى که انقلاب مال آنهاست ، با دست آنها انقلاب پیدا شده است ، و هیچ یک از اینها دخالت در این امر نداشتند. بله ، یک دسته اى کارشکنى از اول کارشکنى مى کردند، دخالت در انقلاب هیچ یک از اینها نداشتند، من وارد بودم ، مى دیدم که اشخاصى چى هستند. اینها مى خواهند کى را بترسانند؟ مى خواهند کى را مأیوس کنند؟ مى خواهند آن اشخاصى که از اول مخالف با ما بودند مأیوس کنند؟ آنها از اول مخالف بودند و حالا هم هستند و خواهند بود. خواهند این جوانى که براى شهادت دارد مى رود توى میدان ، این را مأیوسش کنند؟ این نمى شود. این یک تحولى درش پیدا شده است که نمى شود. مى خواهند ارتش ما را مأیوس کنند؟ ارتش ما الان

ص: 145

یک تحولى پیدا کرده است که به این حرف ها مأیوس نمى شود. ملت و عموم ملت به استثناى این یک عده بدبخت که در خارج و داخل نشسته اند و نغمه سرایى مى کنند یا عزادارى مى کنند، اینها مى خواهند کى را مأیوس کنند؟ اینها چه کارى مى خواهند بکنند؟ یکدفعه انسان مى بیند که یک صدا از مصر بلند مى شود، از سودان بلند مى شود، نمى دانم از اردن بلند مى شود، از عراق بلند مى شود، از آمریکا بلند مى شود، از فرانسه بلند مى شود، از ایران هم بلند مى شود، یک صداست ، انسان مى فهمد یک حلقوم است دارد این حرف ها را مى زند. اینهایى که اهل خود ایران هستند و رفتند بیرون ، اینها با ملت خوب هستند؟ مى خواهند صلاح ملت رابینند؟ آن که با عراق مى سازد، صلاح ملت را مى بیند؟ آن که با آمریکا دوست است ، صلاح ملت ما را مى خواهد؟ خوب ! ما مى دانیم این جورى نیست اینها اصلاح کنند خودشان را، آن که مى تواند خودش را اصلاح کند، این قدر خباثت به خرج ندهد، اصلاح کند خودش را، یک قدر توجه کند به مسائل ، توجه کند به حقایق اسلام ، ببیند که پیغمبر در وقتى که مبعوث شد یک نفر آدم ، مخالفش همه با پافشارى و استقامت کارش را راه انداخت . ملت ما که نمى ترسند. شما چند نفر نشسته اید آن جاترسید، هى القأ ترس مى کنید، القأ رعب مى کنید. کسانى که هیچ دخالت در هیچ چیز نداشتند، کسانى که آن روزى که انقلاب پیروز شد دنبال این بودند که براى خلاف انقلاب اسلحه جمع کنند، براى شکست انقلاب ، آنهایى که نشسته اند و روابطشان را با آمریکا محکم کرده اند و از اول بود و حالا هم هست و خواهد بود اینها توجه به این ندارند که با این اراجیفى که اینها دارند این ملت تغییر نمى کند.

ما عالمگیرى نمى خواهیم بکنیم که شما ما را مى ترسانید که نمى شود عالم را گرفت . ما مى خواهیم به درد مسلمان ها برسیم ، توانستیم به دردشان برسیم ، توانستیم نتوانستیم ، اجرش را داریم . ما مى خواهیم به درد ملت عراق برسیم . این ملت عراق مظلوم که دارد خرد مى شود زیرپاى این ظالم و ظالم ها، ما مى خواهیم به درد اینها برسیم ، مسلمان نباید به درد مسلمان برسد؟ اسلام حدود دارد؟ ما درد اینها را خواهیم ببینیم چى است . اینها فریادیا للمسلمین دارند مى زنند، ما جواب باید بدهیم . ملت عراق دارد خرد مى شود زیر پاى این خبیث . ما پیش خدا جواب باید بدهیم . ما دفاع داریم مى کنیم از حق اسلام ، ما دفاع داریم مى کنیم از حق مسلمین . ما جنگ نمى خواهیم بکنیم ، از اول هم جنگ نداشتیم ، ما بادى جنگ نبودیم ، ما بعد از این که بهمان حمله کردند، دفاع کردیم ، حالا هم در حال دفاع هستیم . دفاع معنایش این نیست که تا آن گفت که یا اللّه ! دستت را بده من با هم صلح بکنیم ، ما رها کنیم ، این حرف غلطى است . مایى که مى دانیم ماهیت حیوان درنده چى است ، ما به واسطه این که او مى گوید که بیاید صلح کنیم ، بیاییم صلح کنیم ، چه جور، با چى صلح کنیم ؟ با کى صلح کنیم ؟ ملت عراق صلح کنند، ما صلح مى کنیم ملت عراق بگویند که ما کارى ندارید با ماما کارى دیگر صدام را مى خواهیم . اما واقعیت ملت عراق را ببینید، چه خبر است در عراق .

ص: 146

صدام پا بر روى اسلام گذاشته و ما دفاع از اسلام مى کنیم

عراقى که بیند که عایله یک انسان بزرگ را، یک روحانى بزرگ را آن طور مى کشند و هر روز دارند مردم شریف عراق را آن طور مى کشند، این عراق فریادش به یا للمسلمین بلند نیست ؟ شما مسلمان ها نباید از این مردم بى دفاع ، دفاع بکنید؟ شما اسلام شناسان نباید از دفاع از حق مسلمین بکنید؟ دیوار دور اسلام مى کشید؟ ما در اقصى بلاد دنیا اگر یک کسى بهمان بگوید که یا للمسلمین ، ما مؤظفیم که به درد آنها برسیم ، هر قدرى توانیم . ما نمى گوییم که ما مى توانیم همه جا چه بکنیم ، ما آن قدرى که توانیم دفاع از حق مسلمین مى کنیم . مسلمین معنایش نیست ایرانى ، مسلمین . کسى که یک مسلمى فریاد زد که به داد ما برسید و نرود سراغش ، فکر او نباشد، این مسلم نیست ، این انحراف است ، ملتفت نیستید شماها، این انحراف است از اسلام ، این بى توجهى است به مقاصد اسلام . اسلام براى ایران نیامده ، اسلام براى عالم آمده . بعثت ، براى همه است و همه باید تابع باشند.

و من امیدوارم که خداى تبارک و تعالى ما را بیدار کند و افراد ملت ما را بیدار کند. آنهایى که در خواب هستند، آنهایى که باز هم خواب مى بینند، آنهایى که خواب آمریکا را مى بینند خدا بیدارشان کند، توجه بهشان بدهد که یک ملت ضعیف را، یک ملتى که حالا خواهد بیرون بیاید از این ضعف ، حالا مى خواهد قدرت خودش را به عالم نشان بدهد که ما زیر بار نمى رویم ، همین قدر، ما نمى خواهیم که برویم جایى را بگیریم ، ما زیر بار نمى رویم . ما دفاع از اسلام مى کنیم . صدام پا روى اسلام گذاشته ، ما از او دفاع مى خواهیم بکنیم ، دفاع از اسلام مى خواهیم بکنیم ! صدام یک حکم از احکام اسلام را قبول ندارد، یک حکم از احکام اسلام را قبول ندارد. ما دفاع مى خواهیم بکنیم از این . صدام دارد ظلم مى کند به ملت خودش ، به ملتى که مسلمان هستند و از ما مى خواهند که ما هم از آنها دفاع بکنیم ، دفاع خواهیم بکنیم از آنها. ما هجمه نداریم ، ما الان هم در حال دفاع هستیم . شما مى گویید که ما با یک کسى که خرد کرده است مسلمین را و به اسلام هیچ اعتقاد ندارد و هر روز زورش برسد اسلام را زیرپا مى مالد و منهدم مى کند، ما با او بنشینیم و دست دوستى بدهیم و بعد هم بگوییم که سلمکم اللّه ! این چه منطقى است ؟ منطق اسلام این است ؟! شما اسلام شناس ها این را منطق اسلام مى دانید؟! خداوند اصلاحتان کند انشأاللّه .

من امیدوارم که ملت ما توجه پیدا بکند که امروز شیاطین با صورت هاى مختلف از خارج و داخل ، با صورت هاى مختلف افتاده اند براى تضعیف روحیه شما. و خدا با شماست ، خدا قدرت دارد که همه چیز را اصلاح کند و درست کند و او با شماست . و ما پافشارى تا آخر داریم و جوان هاى ما و ارتش ما و سپاه و بسیج ما و همه و همه ایران به استثناى یک عده معدودى که خداوند اصلاحشان کند همه در این متفقند که باید ما در صحنه باشیم ، دفاع کنیم از حقوق مسلمین . خداوند همه شما را انشأ اللّه از فیض این روز مبارک بهره مند کند و همه ما را تابع این وجود مقدس کند.

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 147

عکس

ص: 148

تاریخ : 64/2/1

متن سؤال امام جمعه خمین

بسمه تعالى

محضر مکرم حضرت آیت اللّه العظمى ، رهبر کبیر انقلاب اسلامى ،: حضرت امام خمینى مدظله العالى .

پس از سلام ، زمین هایى که در خمین متعالق به حضرت عالى مى باشد، خانه در او ساخته نشده ، چنانچه رهنمود و دستورى هست بیان فرمایید.

الاحقر جلالى خمینى

پاسخ امام خمینى به سؤال امام جمعه خمین در مورد زمین هاى متعلق به ایشان

بسمه تعالى

جناب حجت الاسلام آقاى جلالى دامت افاضاته

جناب عالى وکیل هستید زمین هاى متعلق به اینجانب را هر چند ناقابل است هر طور صلاح مى دانید تقسیم کنید بین فقرا و تملیک آنان نمایید، چه ساختمان شده باشد یا نشده باشد.

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 149

تاریخ : 64/2/4

بیانات امام خمینى به مناسبت تولد حضرت حسین بن على (علیه السلام) و روز پاسدار

انبیا و اولیا از اول تاریخ تا آخر همه پاسدار اسلام بودند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

امیدوارم که این عید بزرگ به همه ى شما و به همه ى ملت و به همه ى مسلمین و مستضعفان جهان مبارک باشد. خداوند این مولود شریف را که منشأ همه ى خیرات در طول تاریخ است ، از ما راضى کند. البته من مختصرى با آقایان صحبت دارم و او این است که انبیا از اول تا به آخر و اولیا و اوصیا از اول تاریخ تا آخر، اینها همه پاسدار اسلام بودند و پاسدار دین حق . در همه ى دوره ها، دین حق همان اسلام و تسلیم در بارگاه حق تعالى است . آنها نه این که فقط تبلیغات لفظى کردند براى پاسدارى ، بلکه مهم ، تبلیغات عملى آنها بوده است ، یعنى اعمال آنها در طول تاریخ سرمشق ما و همه ى اهل تاریخ تا ابد باید باشد. وقتى که سیره انبیا را ملاحظه مى کنیم ، مى بینیم که در راه این پاسدارى همه چیز را دادند. در طول تاریخ ، زحمت ها را متحمل شده اند و اگر چنانچه در یک وقتى همان وضعى که براى حضرت سیدالشهدا پیش مى آمد، براى هریک از اولیاى خدا پیش مى آمد، همین فداکارى را مى کردند، منتها دوره مختلف بود و وضعیت ها مختلف . مقصد، حفظ اسلام و حفظ احکام خدا و نشر معرفت و توحید و به عبارت دیگر آدم سازى ، اصلا انبیا براى آدم ساختن آمده اند. انبیا آمده اند که آدمى که شیطان قسم خورده است که او را اغوا کند، اینها از کید این شیطان او را نجات بدهند و به صراط مستقیم انسانیت او را دعوت کنند و خودشان هم عملا نشان بدهند که راه چى هست ، چطور باید در مقابل شیطان ها ایستاد، چه شیطان هاى انسى و چه شیطان هاى غیرانسى . با ریاضات در مقابل شیطان هاى غیرانسى و با اعمال صالحه و جدیت در راه پیشبرد مقاصد در مقابل انسان هاى شیطانى .

همه ء ستمدیده هاى تاریخ باید قد علم کنند و جلوى این شیاطین بایستند

و من گمان نمى کنم که دنیا تاکنون به مثل این دوره اى که ما در آن زندگى مى کنیم ، شیطان داشته است بوده است البته شیطان در همه وقت ، شیطان هاى انسى در همه طول تاریخ بوده است ، اما هر چه دنیا پیشرفت کرده است ، شیطان ها هم در کارهاى شیطانى شان پیشرفت کرده اند. امروز که به اصطلاح عصر تمدن و ترقى و عصر پیشرفت است ، عصر شیطان هاست . شما در سرتاسر دنیا اگر چنانچه ملاحظه کنید، دنیا در دست شیاطین است ، استثنایش بسیار کم است . همه جا را اینها با آن حیله هاى

ص: 150

شیطانى و با آن ابزار شیطانى که دارند، همه جا را قبضه کرده اند و در مقام پیشرفت هم هستند و هر روز یک توطئه هایى انجام مى دهند. در مقابل یک همچو توطئه عظیم و یک همچو شیطان هاى تعلیم دیده و شیطان هاى عصر تمدن ، باید انسان ها قیام کنند، باید انسان ما همان طورى که انبیاى اعظام و اولیاى خدا قیام کردند و جانفشانى کردند، باید در این عصر هم همه ء شما، همه ء ما، همه ء روحانیون ، همه ء ملت ها، همه ء ستمدیده تاریخ باید قد علم کنند و جلوى این شیاطین بایستند. اگر سستى بشود، شیاطین همه عالم را مى بلعند. آنها با اسم صلح دوستى ، جنگ افروز اول جهانند، آنها با اسم حقوق بشر، بالاترین کسانى هستند که حقوق بشر را پایمال مى کنند آنها در عین ادعاى خیرخواهى ، آنچه را براى دیگران مى خواهند جز شر نیست ، براى خودشان هر چه هست خواهند و دیگران را پایمال مى کنند.

شما قدر این را بدانید که با قدرت خدا دارید سیر مى کنید

در یک همچو عصرى که دنیا پر است از اشرار و دنیا پر است از ستمکاران ، در ایران یک همچو تحولى پیدا شد به عنایت خداى تبارک و تعالى . یک همچو عنایتى از جانب خداى تبارک و تعالى شد که این ملت را متحولش کرد از آن وضعى که سابق داشت به این وضعى که حالا دارد. شما بدانید! هرچه تبلیغات دنیا و شیاطین دنیا بر ضد شما مى گویند، دلیل بر قدرت شماست . اگر شما یک ملت قدرتمند نبودید به تبع اسلام و به تبع پاسداران حقیقى اسلام ، اینها با شما کار نداشتند. این همه تبلیغاتى که شما الان در دنیا مى بینید که هر وقت یک رادیوى خارجى را باز بکنید مى بینید که راجع به ایران یک تبلیغ سویى دارد ولو با صورت هاى مختلف این براى این است که فهمیدند این جا قدرت است ، احساس خطر کردند از شما جوان ها، احساس خطر کردند از شما قواى مسلحه . این احساس خطر است که راه افتادند این ور، آن ور همه جا دنبال اینند که یک فکرى بکنند که این را خاموشش کنند. این آتشى که به نظر آنها آتش است و رحمت است و آنها به نظرشان آتش است ، این آتش را مى خواهند خاموش کنند با هر حیله . شما مى بینید که امروز از کشورهاى مختلف قریب چهارصد یا از سیصد تا چهارصد آخوند جمع شده است در بغداد، اینها همه براى این است که اینها جمع شدند براى این که این آخوندها چون جیره خوار مستکبرین هستند نبادا این استکبار بشکند و آنها به تبع آنها بشکنند. این همه تبلیغاتى که بر ضد شما جوان هامى شود، بر ضد اسلام حقیقتا شود، اینها همه براى این است که احساس یک قدرت کردند این جا و این قدرت از من و شما نیست . این را باید ما احساس کنیم ، این قدرت از منشأ قدرت است ، آن قدرتى هم که انبیا داشتند، از انبیا نبود. بشر از اول تا آخرش هیچ است ، آنچه هست قدرت خداست ، هر حرکتى که شما مى کنید با قدرت خدا مى کنید، هر تفنگى که مى اندازید با قدرت خداست ، دست شما به قدرت خداست که به ماشه مى رود و فکر شما با قدرت خداست که مى رود و کارها را انجام مى دهد و کارهاى نظامى و غیرنظامى را قدرت مال اوست و همه باید از او باشیم ، اناللّه ، همه چیز از او، الحمداللّه ، هر حمدى مال اوست . شما یا ما خیال مى کنیم که الان ایران یک قدرتى دارد، لکن این قدرت خداست در این جا ظاهر

ص: 151

شده است . شما قدر این را بدانید که بفهمید که با قدرت خدا دارید سیر مى کنید، با قدرت خدا و به تبع خاصان خدا که در راسش انبیا هستند، با این مرام سیر مى کنید و با ایده تحکیم احکام اسلام و رفع ظلم از مظلومین ، شما با همین وضع ، با همین ایده حرکت کردید، آن وقتى که هیچ نداشتید، آن وقتى که همه قوا دست رژیم بود، آن وقتى که همه قدرت هامى خواستند او را نگهش دارند، شما جوان ها ریختید در خیابان ها و کارى کردید که نتوانست حتى قدرت آمریکا این رژیم را نگه دارد. با همه ء قوا دنبال این بودند که نگهش دارند، به همه ء حیله متشبث شدند براى نگهدارى او، لکن قدرت شما نگذاشت این کار بشود و این قدرت براى این است که از اول شما دنبال این نبودید که من ، دنبال این بودید که اسلام ، دنبال این بودید که کشور اسلامى .

این ملت اگر با هم شد، هیچ قدرتى نمى تواند او را بشکند

اگر بنا باشد که یک وقت خداى نخواسته ارتش بگوید من ، سپاه هم بگوید من ، بسیج هم بگوید من ، آن روز است که فاتحه ء همه تان خوانده شده است . آن روز است که شما دست از خداى نخواسته ، دست از این انسجامتان که همه یکى هستید، ید واحد هستید براى حفظ کشورتان و حفظ اسلام ، تا آن وقت که یک هستید، این یک را کسى نمى تواند بشکند. آن وقتى که متفرق شدید، صدها میلیون آدمى که هر کدام علیحده فکر مى کنند، هر کدام براى خودشان مى خواهند یک کارى بکنند، اینها به یک شاهى نمى ارزند. وقتى یک عده ء کمى باشند که اینها با هم باشند و براى خودشان نه ، براى مقصدشان ، براى کشورشان ، براى اسلامشان ، اگر بنا شد همه ولو جمعیت کم به این مقصد حرکت کردند، اینها به مقصد رسند، جمعیت ایران نسبت به دنیا چیزى نیست (چهل و پنج میلیون ، چهل میلیون یک همچو چیزى است ) در مقابل جمعیت هاى دنیا که چین اش یک میلیارد جمعیت دارد، هندوستانش هفتصد میلیون جمعیت دارد یا بیشتر، ما چیزى نیستیم ، اما، براى این که شما از من دست برداشتید و مى گویید ما براى خدا، شما نمى گویید که ارتش باید نشان بگیرد، نمى گویید که باید سپاه نشان بگیرد، نمى گویید باید بسیج یا کمیته یا شهربانى یا شهردارى از اینها بگیرد، شما مى گویید که ما نشان از خدا مى خواهیم و ما همه یک هستیم . اگر این معنا در بین شما حفظ شد، شما تا آخر محفوظید، هیچ کس نمى تواند به شما صدمه وارد کند. این قدرت هاى بزرگ هم این معنا را مى دانند که الان ایران وضعش طورى است که نمى شود آنها به هیچ وسیله اى او را شکست بدهند، نه به وسیله ء کودتا، نه به وسیله چیزهاى دیگر، نه به وسیله ء حمله ء نظامى . آنها از این راه پیش آمدند که رخنه کنند در بین شما و شما را از هم جدا کنند ولو این که طولانى باشد، مدتش طولانى باشد. آنها سرشان صبر است و صبر زیاد دارند و از حالا یک بذرى مى کارند، پنجاه سال دیگر بردارند. شما از حالا اگر یک وقت متوجه شدید که یک بذرى اینها کشتند که ولو در پنجاه سال دیگر مى خواهند از آن استفاده کنند، باید این را، این بذر را فاسدش کنید و زیر پا بمالیدش . اگر شما دیدید که یک وقت زمزمه ء این معنا پیدا شد که : ارتش باید ارتشى اش را حفظ کند، آن هم بگوید سپاه باید سپاهى اش را

ص: 152

حفظ کند، آن هم باید بگوید چه ، اگر بخواهید جدا از هم باشید، دو فکر، دو مقصد، اگر یک وقت خداى نخواسته زمزمه ء این پیدا شد در بین شما، از اول خفه کنید این را، نگذارید. شماهایى که سران سپاه هستید توجه به این معنا بکنید و آنهایى که سران ارتش هستند و همین طور سایر جاها، این معنا را باید نصب العین خودتان قرار بدهید که ما تا با هم هستیم ، مسلمین تا ید واحده هستند و همین مسلمین کم جمعیت و پشتوانه ء بزرگ الهى ، اینها اگر با هم شدند، این ملت اگر با هم شد، هیچ قدرتى نمى تواند او را بشکند. همه فکر این معنا باشید، دنبال این باشید که دایما درصدد این باشید که اخوت خودتان را حفظ کنید، بین خودتان اخوت ایجاد کنید، روحانیون در فکر این باشند که همه با هم اخوت داشته باشند و ملت را داشته باشند و حفظ کنند. ملت هم باید فکر این معنا باشند که همه با هم با روحانیون و غیر آن ، همه با هم باشند. مادامى که این وضع از براى شما باشد، شما پیروزید. اگر یک روزى خداى نخواسته این رمز پیروزى را از شما گرفتند، دیگر براى شما چیزى باقى نمى ماند. محتاج به این که خیلى قدرت اعمال بشود ندارد، یک کودتاى کوچکى از یک منافقى ، از یک چیزى ، کار را تمام مى کند. باید شما در فکر این باشید که اسلام را شما در دنیا نیرومند کردید و این همه صدایى که در دنیا حالا بلند شده است دنبال این که ما اسلام را مى خواهیم ، این یک اشعه اى است که از ایران به آن جا افتاده است ، سابقا یک همچو حرف هایى نبود. از این جا این شعاع در همه جا افتاده است و این شعاع کار خودش را در همه جا خواهد کرد. شما این مبدأ را نگه دارید، این مرکز را حفظ کنید و خودتان را حفظ کنید و این شیاطینى که از جن و انس بر همه ء ما مى خواهند سلطه پیدا کنند، دست رد بهشان بزنید تا خداى تبارک و تعالى عنایاتش را بر شما دو چندان کند بلکه صدچندان کند و شما پیروز باشید و مظلومین را هم به پیروزى برسانید.

من از همه شما جوان عزیزم و از همه کسانى که در راه اسلام دارند فداکارى مى کنند، در راه اسلام دارند جانبازى مى کنند، همه چیز خودشان را گذاشتند براى اسلام ، من تشکر مى کنم و تشکر من چیزى نیست ، خداى تبارک و تعالى تشکرکند.

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 153

تاریخ : 16/2/64

بیانات امام خمینى در جمع روحانیون و طلاب حوزه علمیه قم ، تهران ، آذربایجان شرقى و غربى ، خراسان و روحانیون ترکمن صحرا و سیستان و بلوچستان نیمه شعبان )

کار انبیا هم مورد قبول همه نبوده ، لکن انبیا به وظایفشان عمل کردند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

تبریک این عید بزرگ و این روز عزیز را به خدمت همه ء آقایان ، به همه ى ملت و ملت هاى اسلامى و مستضعفان جهان عرض مى کنم . و من امیدوارم که انشأ اللّه برسد روزى که آن وعده ء مسلم خدا تحقق پیدا کند و مستضعفان مالک ارض بشوند. این مطلب وعده ء خداست و تخلف ندارد، منتها آیا ما درک کنیم یا نکنیم ، آن به دست خداست . ممکن است در یک برهه کمى وسایل فراهم بشود و چشم ما روشن بشود به جمال ایشان . این چیزى که ما در این وقت ، در این عصر وظیفه داریم ، این مهم است . همه انتظار داریم وجود مبارک ایشان را، لکن با انتظار تنها نمى شود، بلکه با وضعى که بسیارى دارند، انتظار نیست . ما باید ملاحظه وظیفه ء فعلى شرعى الهى خودمان را بکنیم و باکى از هیچ امرى از امور نداشته باشیم . کسى که براى رضاى خدا انشأ اللّه مشغول انجام وظیفه است ، توقع این را نداشته باشد که مورد قبول همه است ، هیچ امرى مورد قبول همه نیست . کار انبیا هم مورد قبول همه نبوده است ، لکن انبیا به وظایفشان عمل کردند و قصور در آن کارى که به آنها محول شده بود نکردند، گرچه مردم بسیارى اکثرا گوش ندادند به حرف انبیا. ما هم آن چیزى که وظیفه مان هست عمل مى کنیم و باید بکنیم گرچه بسیارى از این عمل ناراضى باشند یا بسیارى هم کارشکنى بکنند.

این قشرى که بیشتر از همه تکلیف بر او متوجه است روحانیونند

عمده روحانیونند، این قشرى که بیشتر از همه تکلیف بر او متوجه هست روحانیون هستند و امروز بحمداللّه علماى محترم از بسیارى از بلاد و خطباى محترم و سایر قشرهاى اهل علم در این جا تشریف دارند و یک مجلس نورانى است که باید ما با هم در این مجلس نورانى صحبتى که مفید است و براى جامعه ء اسلامى و براى مسلمین مفید باشد عرض کنیم ، گرچه مکرر عرض شده است ، شاید از همه ء قشرها، قشر روحانى مسؤولیتش بیشتر باشد براى این که هرکس بیشتر نزدیک به اسلام است بیشتر مورد مسؤولیت است . انبیا از همه کس مسؤولیت شان زیادتر بوده است . آنها در عین حالى که مسؤولیت شان از همه بیشتر بود، به آن امرى که وظیفه داشتند عمل کردند و هیچ قصورى نکردند.

ص: 154

علماى هر ناحیه مسؤولیت شان از سایر طوایف بیشتر است . اینها عذر ندارند، ممکن است که بسیارى از مردم عذر داشته باشند، یا عذر این که نمى دانستیم یا عذر این که نمى توانستیم که هیچ کارى بکنیم . روحانیون الان در ایران هیچ عذرى ندارند براى این که راه را مى دانند و مى توانند هم کار بکنند. اگر خداى نخواسته در بین روحانیون کسى از اشخاصى پیدا بشود که بر خلاف عمل بکند، این یا از باب این است که با اصل مبناى اسلامى مخالف است یا نمى فهمد که این اسلام در این جا وضعش چطور است .

یک دسته اى هستند که مى گویند که زمان رژیم سابق بهتر از حالا بود، لابد عقیده شان این است که این همه مشروب فروشى ها که در سرتاسر ایران بود، بهتر بود باشد و جمهورى اسلامى نباشد! این همه مراکز فساد، فحشا در سرتاسر ایران باشد، لکن جمهورى اسلامى نباشد! این نمى شود الا این که یا بکلى از همه ء مسائل عارى و برى هستند، یا یک عقده هایى دارند که در عین حالى که مى دانند مسأله این نیست ، لکن این طور اظهار مى کنند اینها یک اقلیتى هستند که نباید ملت به آنها گوش بکند. اکثریت قاطع روحانیت و اهل علم ، اینها متعهد به جمهورى اسلامى هستند و مى فهمند جمهورى اسلامى در ایران چه کرده است ، مى فهمند که مقایسه ء این با زمان شاه چه جور است و تعهد دارند به این که کار را پیش ببرند و قدم هاى بلندترى بردارند و این نمى شود الا این که یک جهاتى ملاحظه بشود. یکى این که بین خود روحانیون هر چه بیشتر اخوت بیشتر بشود، هر چه بیشتر وحدت بیشتر بشود. آن چیزى که شما را پیروز کرد و آن رژیم سابق را کنار زد و یک رژیم اسلامى را به جاى او نشاند، آن این بود که همه با هم بودند، در آن وقت خلافى توى کار نبود براى این که همه مى دانستند که رژیم بد است ، همه از او درد کشیده بودند، رنج کشیده بودند. و اگر چنانچه بعد از پیروزى ، خداى نخواسته کسانى بخواهند اخلال بکنند و در بین شما یک خلافى ایجاد بکنند، بدانید که این یک دستى است که از آمریکا دراز شده است ، تا این جا هم آمده است . باید بیدار باشید! باید هشیار باشید! که نباید ما دشمن را خوار و ضعیف بشماریم . ما باید هر روز هشیار و بیدار باشیم که این دشمنانى که هستند، یا براى اصل اسلام و یا براى جمهورى اسلامى اینها مشغول کارند و اخیرا هم فعالیتشان بیشتر شده است . شما باید اجتماعتان را حفظ کنید، روحانیون باید اخوت روحانیتى شان را حفظ بکنند علاوه بر این که اخوت اسلامى بین همه ء قشرها باید باشد، روحانیون یک تکلیف فوق اینها دارند. اگر یک روحانى اى پایش را کج بگذارد مى گویند روحانیون این طورند، نمى گویند فلان آدم . اگر یک بقالى کم فروشى کند مى گویندآن بقال کم فروشى کرده نمى گویند بقال ها کم فروشند. این از تبلیغاتى است که شده است . اگر یک روحانى خداى نخواسته یک خطایى بکند، این طور الان وضع شده است که گویند روحانیون این جورى اند. مسؤولیت یک مسؤولیت بزرگى است که یکى اگر پایش را غلط بگذارد این طور نیست که پاى خودش حساب بشود، پاى روحانیت اسلام حساب مى شود، شکست روحانیت اسلام است . این فرق دارد با آن که اگر خطایى بکند مى گویند که این آدم خطا کرده است ، نمى گویند که این صنف خطاکار است . از این جهت هر خطایى که از ما و شما آقایان

ص: 155

خداى نخواسته تحقق پیدا بکند علاوه بر آن مسؤولیت شخصى که دارید، مسؤولیت انسانى ، مسؤولیت اجتماعى ، مسؤولیت صنفى این را هم دارید براى این که پاى همه حساب مى شود. بنابراین ، حساب نکنید خودتان را یک آدم عادى . حتى طلبه در مدرسه ، خودش را حساب نکند که خوب ! من مثل سایر مردم یک طلبه عادى هستم ، اگر یک خلافى بکنم پاى خودم حساب مى شود. حتى آن طلبه اى که در مدرسه دارد درس مى خواند، آن هم وقتى که یک خطایى بکند پاى خودش حساب نمى شود، پاى دیگران هم حساب مى کنند. مسؤولیت بسیار بزرگ است و این نمى شود الا این که تهذیب در خود انسان و وحدت با همه رفقا، با همه دوستان با همه اشخاص ، همه قشرها. در بین روحانیون ، ائمه جمعه بیشتر از دیگران مسؤولند. سروکارشان الان ائمه جمعه با مردم بیشتر است تا سروکار سایر روحانیون . ائمه جمعه باید خیلى مواظب باشند که خداى نخواسته اگر در یک جایى یک چیزى اتفاق افتاد و چه شد، با جهت روحانى ، جهت پدرى حل کنند. اگر خداى نخواسته یک وقت بنا باشد که یک اعمال قدرت بخواهد بکندبراى این که امام جمعه است این پاى خودش حساب نمى شود، پاى روحانیت حساب مى شود، پاى اسلام حساب مى شود. از این جهت اینها وظیفه شان خیلى خطیر است و باید خیلى ملاحظه بکنند.

قدرت طلبى از هر که باشد از شیطان است

قدرت طلبى در هر که باشد، این اسباب این مى شود که زمین بخورد. قدرت طلبى از هر که باشد از شیطان است ، مى خواهد رئیس جمهور آمریکا قدرت طلبى کند یا یک طلبه اى در مدرسه بخواهد قدرت طلبى بکند یا یک امام جمعه اى در مرکزى که دارد. اگر وضع این باشد که قدرت طلبى در کار بیاید و کار این که : من این طور باید باشم ، بشود، بداند که این از شیطان است ، شیطان این تزریق را از ابتدا کرده است و ما را هم از این راه بیشتر از جاهاى دیگر مى تواند بازى بدهد، که تو فلانى هستى ! تو چه هستى ! دیگران چى اند! از این معانى هیچ فرقى مابین آن آدمى که به حسب ظاهر قدرتمند دنیاست و دارد باز هم دنبال قدرت مى گردد، با آن آدم زاهدى که توى یک صومعه نشسته است ، در این جهت فرق نیست که اگر هر دوشان بگویند: من این طور! این زاهد بگوید: من این زاهد هستم ! من چه ! یا آن بگوید: من قدرتمند هستم ! هر دویش از شیطان است ، بلکه این فسادش بیشتر از آن است ، خودخواهى همیشه اسباب این است که انسان را به فساد بکشد. تمام فسادهایى که در عالم پیدا مى شود، از خودخواهى پیدا مى شود، از حب جاه ، از حب قدرت ، از حب مال ، از امثال اینهاست و همه اش برمى گردد به حب نفس و این بت از همه بزرگتر است و شکستنش هم از همه مشکل تر است . تعقیب کنید که اگر نمى توانید به تمام معنا بشکنید که مى توانید انشأ اللّه مشغول باشید به شکستن دست و پاى یک همچو بتى . اگر رهایش کنید شما را به هلاکت مى کشاند. این طور نیست که ما را رها کند، ما یک معصیتى بکنیم ما را رها کند، یک کار دیگرى بکنیم زیادتر ما را رها کند. درجه به درجه پیش مى برد تا آن جایى که دین انسان را از دست انسان مى گیرد. این یک مسأله طبیعى است که

ص: 156

شغل شیطان هم همین است ، هم شیطان باطنى انسان ، هم آن شیطانى که اینها هم به او بستگى دارند.

یکى از امور مهم این است که روحانیون باید ساده زندگى کنند

ائمه جمعه ، ائمه جماعت ، روحانیون محترم ، اینها باید توجه به این معنا داشته باشند که اینها پدر هستند از براى ملت . اینها با مردم باید سمت پدرى داشته باشند، اینها با مردم باید رفتارشان رفتار پدرانه باشد. بین خودشان برادر باشند، رفتار، رفتار برادرى باشد. اجتماع داشته باشند، در هر شهرى با هم در هر هفته یک روز، دو روز با هم مجتمع باشند، مسائل خودشان را بگویند. اگر یک خیالى دارند، اگر یک کارى دارند او را بگویند، حل کنند بین خودشان و هیچ وقت یک مسأله اى را به خطبه هاى نماز جمعه نکشانند، چه اشکال داشته باشند به فلان استاندار، فلان حاکم یا فلان وزارتخانه و چه اشکال داشته باشند به فلان آدم یا فلان شخص . این جاى خطبه نماز جمعه ، جاى دعوت به حق است و دعوت به تقوا و مصالح مسلمین را در او گفتن ، و تعرض به این خرده ریزى ها، اینها ازشان ائمه جمعه خارج است پرهیز کنند از این معنا.

و یکى از امور مهم هم این است که روحانیون باید ساده زندگى کنند. آن چیزى که روحانیت را پیش برده تا حالا و حفظ کرده است ، این است که ساده زندگى کردند. آنهایى که منشا آثار بزرگ بودند، در زندگى ساده زندگى کردند. اینهایى که در بین مردم موجه بودند که حرف آنها را شنیدند، اینها ساده زندگى کردند. شاید آقایان کمى شان یادشان باشد، در آن وقتى که ما اوایلى که آمدیم قم ، که در آن جا چه اشخاصى بودند، شخص اول قم در جهت زهد و تقوا و اینها مرحوم آشیخ ابوالقاسم قمى ، مرحوم آشیخ مهدى و عده دیگرى ، و شخص نافذ آن جا و متقى ، مرحوم آمیرزا سید محمد برقعى و مرحوم آمیرزا محمد ارباب . همه اینها را من منزل هایشن رفتم . این که ریاست صورى مردم را داشت و ریاست معنوى هم داشت ، با آن که زاهد بود، در زندگى مشابه بودند. مرحوم آشیخ ابوالقاسم ، من گمان ندارم هیچ طلبه اى مثل او بود، زندگى اش یک زندگى اى بود که مثل سایر طلبه ها، اگر کمتر نبود، بهتر نبود، کمتر هم بود. مرحوم آمیرزامحمدارباب که من رفتم مکرر منزلشان ، یک منزلى داشت دوسه تا اتاق داشت خیلى ساده ، بسیار ساده . مرحوم آشیخ مهدى همین طور، سایرین هم همین طور، عده هم زیاد بودند آن وقت . وقتى انسان در آن محیط واقع مى شد که اینها را مى دید، همین دیدن اینها براى انسان یک درسى بود، وضع زندگى آنها براى انسان یک ، وضعى بود، درس بود براى انسان عبرت بود. هر چه بروید سراغ این که یک قدم بردارید براى این که خانه تان بهتر باشد، از معنویت تان به همین مقدار، از ارزش تان به همین مقدار کاسته مى شود. ارزش انسان به خانه نیست ، به باغ نیست ، به اتومبیل نیست . اگر ارزش انسان به اینها بود، انبیا باید همین کار را بکنند. انبیا سیره شان را دیدید چه جور بوده . ارزش انسان به این نیست که انسان یک هیاهو داشته باشد، یک اتومبیل کذا داشته باشد، یک رفت و آمد زیاد داشته باشد. ارزش روحانیت به این نیست که یک بساطى داشته باشد و یک دفترى و یک دستکى داشته باشد. فکر کنید ارزش انسان را به دست

ص: 157

بیاورید، ارزش روحانیت را از دست ندهید. در کیفیت تحصیل آن علوم هم هرچه بروید سراغ تجملات _ و انشأ اللّه نمى روید از علوم تان کاسته مى شود. آنهایى که این کتاب هاى قطور را نوشتند و پر ارزش را، زندگى شان یک زندگى طلبگى بوده مثل شیخ انصارى و مثل امثال اینها. یک زندگى طلبگى بوده . آنها توانستند اسلام را در همه ى جهات حفظ کنند و فقه را به پیش ببرند و مسائل دینى را افزایش بدهند (یعنى فروع را) و آن کتاب هاى ارزشمند را عرضه کنند به مردم . براى این که آنها ارزش را به این نمى دانستند که من خانه ام باید چه جور باشد، حالا سه تا اتاق داریم کم است ، چهار تا! شما خیال مى کنید که اگر ده تا اتاق هم باشد کافى براى شما هست ؟ خیر! اگر همه ء این دنیا را به یک کسى بدهند، کافى نیست ، مى گوید: باید برویم جاى دیگر. این فطرت انسان است ، فطرت خداخواهى است ، این یکى از فطرت هایى است که هر کس هرچه بیابد، آن گم شده ء خودش را نیافته ، آن گم شده یک چیز دیگرى است و لهذا آن که دنبال قدرت مى رود، قدرت مطلق مى خواهد، قدرت مطلق خداست ، آن که دنبال علم مى رود، علم مطلق مى خواهد، علم مطلق علم خداست . هر که دنبال هر کمالى برود یا هر چیزى برود، او کمال مطلقش را مى خواهد و همه خدا را مى خواهند، خودشان نمى دانند. عذاب هایى که به ما مى شود براى حجاب هایى که در ما هست . آن که حجاب ها را پاره کرده است ، ارزش ها را مى فهمد و رسیده به آن جایى که باید بفهمد.

شما که مى خواهید مردم را دعوت کنید به آخرت ، باید قدم اول را خودتان بردارید

مناجات شعبانیه را خواندید؟ بخوانید آقا! مناجات شعبانیه از مناجات هایى است که اگر انسان دنبالش برود و فکر در او بکند، انسان را به یک جایى مى رساند. آن کسى که این مناجات را گفته و همه ائمه هم به حسب روایت مى خواندند، اینها، آنهایى بودند که وارسته از همه چیز بودند، مع ذلک آن طور مناجات مى کردند، براى این که خودبین نبودند. هر چه بودند این طور نبوده که خودش را ببیند، که حالا من امام صادق ام دیگر، نه ! امام صادق مثل یک آدمى که در معصیت غرق است مناجات مى کند براى این که مى بیند خودش هیچ نیست و هر چه هست نقص است و هر چه هست از اوست . هر چه کمال است از اوست ، خودش چیزى ندارد. هیچ کس چیزى ندارد، انبیا هم هیچى نداشتند، همه هیچ اند و اوست فقط، همه هم دنبال او هستند، همه ء فطرت ها دنبال او هستند، منتها چون ما محجوبیم ، نمى فهمیم که ما دنبال او هستیم آنهایى که فهمند، آنها وارسته مى شوند و مى روند سراغ همان معنا. این کمال انقطاعى که خواستند، این کمال انقطاع همین است که از همه ء این چیزهایى که هستش ، اصلش به کنار باشند.انه کان ظلوما جهولا را که در آیه ء شریفه وارد شده است که (عرضنا الامانه على السموات والارض والجبال فابین کذا)، بعد مى گوید: (ان کان ظلوما حهولا)، بعضى مى گویند که ظلوما جهولا بالاترین وصفى است که خدا براى انسان کرده ، ظلوما که همه بت ها را شکسته و همه چیز را شکسته ، جهولا براى این که به هیچ چیز توجه ندارد و هیچ چیز را متوجه به آن نیست ، غافل از همه است . ما نمى توانیم این طور باشیم ، ما امانت دار هم نمى توانیم باشیم ،

ص: 158

لکن مى توانیم در آن راه باشیم . شما آقایانى که مى خواهید مردم را دعوت کنید به آخرت ، دعوت کنید به صفات کذا، باید قدم اول را خودتان بردارید تا دعوت تان دعوت حق باشد، والا دعوت حق است ، دعوت کن شیطان است ، از زبان شیطان دعوت مى کند انسان . آن هم که درس توحید مى گوید، آن هم همین طور است که اگر چنانچه در او آن منیت باشد، زبان ، زبان شیطان است و درس توحید را به زبان شیطان مى گوید. شما آقایانى که مى خواهید بروید در جاهاى دیگر و تربیت کنید مردم را، ملتفت باشید که یک وقت خداى نخواسته خودتان آلوده نباشید و آنها را دعوت کنید.

ما امروز مبتلا هستیم به دنیا و قدرت دنیا

ما امروز مبتلا هستیم به دنیا و قدرت هاى دنیا، در هیچ وقت ایران این قدر ابتلا نداشته است ، براى این که ایران یک گاو شیرده بوده است و پستان هایش را هم رها کرده بوده است که از او مى دوشیدند، این آرامش بوده ! آن آرامشى که در زمان سابق بود، این آرامش بود که یک گاو شیردهى پستان هایش را در دست دیگران قرار بدهد و هیچ حرف نزند. وقتى ایران همه ء مخازنشان را تحویل مى دهد به غیر، دیگر چرا او را نگهش ندارند؟ چرا آرام نگهش ندارند؟ آرامش است ، اما چه آرامشى ، آرامشى که یک حیوانى دارد در مقابل یک انسان ! امروز، آن نیست دیگر. امروز براى این که این انسان مى خواهد ارزش انسانى اش را به دست بیاورد، همه با او مخالفند. شرق با او مخالف است ، غرب هم با او مخالف است و منطقه هم مخالف ، داخل هم آنهایى که توجه ندارند یا آنهایى که عناد دارند آنها هم مخالف . شما راه خودتان را به پیش بگیرید، وحدت خودتان را حفظ بکنید، خودتان را با جامعه ، با مردم تطبیق بدهید، به این معنا که آنها را هم هدایت کنید و آنها را داشته باشید. این ملت است که شما را از آن قید و بندها آزاد کرد و امروز هیچ قید و بندى از هیچ کشورى در گردن شما نیست ، هیچ تعهدى ندارید به دیگران . امروز کشورى که غیرمتعهد است ، ایران است . یک کشور دیگر پیدا نمى کنید که غیرمتعهد به معناى واقعى اش باشد و این به برکت این زاغه نشینان ، این قشر محروم توده بوده است . آن که این همه جوان را داد این قشر محروم است . بیایند بشمرند، چند نفر از آن مرفه ها، چند نفر از آنهایى که الان نشستند و بدگویى مى کنند براى جمهورى اسلام ، از آنها چند نفر رفتند به جبهه ؟ آنها چند تا شهید دادند؟ اگر یکى پیدا کردید! مگر آن یکى از آنها منفصل شده باشد، ممکن است ، ممکن است که یک نفر از آن خانه ء مرفه منفصل شده باشد و حزب اللّه شده باشد او برود، اما این کم است . هر چه شهید است مى بینید که مال این قشر محروم است . محروم هم این طور نیست که فقط زاغه نشین محروم باشد، بازارى اش محروم است ، کارگرش محروم است کشاورزش محروم است و همه ء این قشرها محرومند و از همین هاست . آنى که الان در جبهه دارد خدمت مى کند، از همین قشر است . آنى که آن قدر زحمت دارد مى کشد براى حفظ کشورش و براى حفظ اسلام ، همین قشر هستند، اینها آقاى ما هستند، اینها به ما منت دارند، با اینها با کمال تواضع رفتار کنید!

ص: 159

تبلیغات در سرتاسر دنیا راه افتاده است براى این که اسلام را زمین بزنند

امروز ایران از همه وقت ها مبتلاتر است ، یعنى همه با او مخالفند. تبلیغات دنیا، سرتاسر تبلیغات راه افتاده است براى این که اسلام را زمین بزنند،صلح بکنید. این برخلاف نظام انسانى است ، برخلاف نظام اسلامى است ، برخلاف ایده ء انبیاست که با مفسد، با کسى که فساد به راه مى اندازد و هر روز مفسده اش را دارید مى بینید و به طبع مفسد است و مخالف همه ء چیزهاى انبیا هست ، صلح بکنید. این مخالف قرآن است ، مخالف عقل است ، مخالف اسلام است ، مخالف ارزش انسانى است . اینهایى که از اطراف دارند مى آیند ایران و مى آیند به تهران و کفن پوش و غیرکفن پوش و فریاد مى کنند ما جنگ مى خواهیم ، اینها از این ملت نیستند؟ ملت همین است که مى گوید ما باید صلح بکنیم ؟ کدام ملت مى گوید ما صلح بکنیم ، جز آن مرفه ها و آنهایى که اسباب عیش شان فراهم نیست ، یا آنهایى که متوجه نیستند. حمل به صحتش ، این است که یک دسته اى متوجه نیستند.

بنابراین ، امروزى که همه با ما مخالفند، ما خودمان باید با هم باشیم . نمى گویم نیستیم که الان ، اول شب گوش کنیم ، ببینیم مى گوید: خوب ، کى گفته است که مردم با هم مخالفند! چه ، معلوم شد یک قضیه اى در کار است . خوب ! مى گویند اینها را. من در عین حالى که مى گویم شما با هم هستید، مى گویم بیشتر باشید، مى گویم این را نگهش دارید. امروز همه با ما مخالفند، ما خودمان باید حفظ کنیم وحدتمان را، هر چه آنها خلاف کنند ما وحدتمان باید قوى تر باشد، هرچه تبلیغات آنها زیاد بشود ما باید وحدتمان زیادتر بشود. آنها همه تبلیغات را براى این مى کنند که اختلاف ایجاد کنند. آنها ایادى شان در همه جا راه افتاده است براى این که در ایران خلاف ایجاد کنند، از غیر ایران هم از هیچ جا نمى ترسند، براى غیر ایران هم از هیچ جا تبلیغ نمى کنند. شما دیدید که در انگلستان چندین ماه (قریب یک سال ) اعتصاب بود، حرفى نبود، انگلستان است دیگر، اعتصاب است . اگر چهار نفر آدم در یک جایى فرض کنید فرض کنید اعتصاب بکند، این تا آخر هر روز گفته مى شود که در ایران اعتصاب است ! چه شده ! چند نفر آن جاست ! این چند نفر هم نمى گویند، مى گویند کارخانه ها از کار افتاد. براى این که اینها اینها تمام دلخوشى شان به روز کارگر بود، من مواظب بودم . اینها روز کارگر را خیال مى کردند که الان این کارگرها براى آنها سینه مى زنند. روز کارگر آمد و گذشت و کارگرهاى عزیز ما بیشتر از سابق در صحنه بودند و فریاد هم مى زدند که ما مى خواهیم خدمت کنیم . مگر براى من خدمت کنند که اگر من بد شدم خدمت نکنند؟ براى خدا دارند کار مى کنند، براى کشور خودشان دارند کار مى کنند این کشورى که همه چیزش را دیگران مى دادند، حالا مشغولند خودشان دارند اصلاح مى کنند، دارند کارکنند، همه چیز را دارند دنبالش هستند که بسازند و مى توانند. وقتى بنا شد که همه براى یک مقصد و آن مقصد، مقصد الهى است ، نه مقصد دنیایى که چون من حالا به آن نرسیدم پس ول کنم . مقصد الهى است ، خدا هست ، قیامت هست و ما مسؤولیم . مقصد الهى است ، یک مقصد الهى را که با این چیزها نمى شود به همش زد. فرض کنید که چهار نفر هم یک جایى بنشینند با هم یک صحبتى بکنند و بگویند مردم هم این جور مى گویند، اما این مسأله این طور

ص: 160

نیست ، خوب است همه ء ما بیدار بشویم و خدا همه را بیدار کند.

خدمت هایى که جمهورى اسلامى در طول این چند سال به اسلام کرده ، کسى در طول تاریخ غیر از زمان انبیا نکرده است

و من امیدوارم که دراین ماه مبارک رمضان که ماه خداست ، همه مؤفق بشوید به این که دعا کنید براى اسلام . در ادعیه تان دعاى براى اسلام باشد، در رأس ادعیه تان دعاى براى جمهورى اسلامى و بقاى جمهورى اسلامى باشد. خدمت هایى که جمهورى اسلامى در این چهار پنج سال به اسلام کرده است ، در طول تاریخ غیر از زمان انبیا نکرده کسى ، آن قدر خدمتى که این کرده . هر کس ببیند، هر که ، مخالفین ، هرکس بیاید صورت شمارى کند، ریز بدهد. زمان این جا چه خبر بود، زمان قاجار چه خبر بود؟ تازه آرامترین شان بودند. زمان قاجار چه خبر بود، حالا چه خبر است ؟ دیگر زمان پهلوى را که همه مى دانید چه خبر بود! این کمال بى انصافى است که یک کسى بگوید آن وقت هم مثل حالا و حالا بدتر از او. یا کمال بى اطلاعى ، لجاجت ، انسان لجاج ، وقتى لجاجت پیدا مى کند نمى داند خودش هم چه مى کند. مى گویند که یک دسته اى از اهل جهنم که در عذاب بودند یک وقت دیدند آرام شد (در روایت است ظاهرا) گفتند چه شد؟ گفتند پیغمبر عبور مى کند گفتند درها را ببندید نبینیم . آن کسى که جهنمى هست این جورى است ، درها را ببندید با این که آرام شده است ، با این که عذاب را برداشتند. عذاب باشد، لکن پیغمبر نباشد! فساد باشد، لکن جمهورى اسلامى نباشد! در خیابان ها آن مفسده علنى باشد، لکن جمهورى اسلامى نباشد! اینها یک دردى است که دواى او پیش حضرت عزرائیل سلام اللّه علیه است.

و خداوند همه این دردها را شفا بدهد و امیدوارم که همه ء ما مؤفق بشویم به عمل کردن به رضاى خدا، و خداوند این اسلام را، جمهورى اسلامى را نگه دارد و ما را مؤفق کند که به لقاى جمال مبارک امام زمان سلام اللّه علیه مؤفق بشویم.

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 161

عکس

ص: 162

تاریخ : 25/2/64

فرمان امام خمینى به حجت الاسلام حاج شیخ عبائى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ محمد عبائى دامت افاضاته

از آن جا که از این جانب خواسته شد نماینده اى در دفتر تبلیغات اسلامى نصب نمایم ، جناب عالى را به سمت نماینده خویش در آن دفتر انتخاب نمودم . لازم است یادآور شوم به طورى که گزارش رسیده است تاکنون دفتر مذکور خدمت هاى شایان تقدیرى به اسلام و جمهورى اسلامى و حوزه هاى محترم علمیه نموده است که باید از آن تشکر نمود.

امید است با عنایات بارى تعالى و ادعیه حضرت ولى اللّه الاعظم ارواحنا فداه ، تؤفیق هرچه بیشتر در این امر ارزشمند پیدا نموده و در ادامه خدمت کوشا باشید. امید است مدرسین و فضلاى محترم و طلاب عزیز با همکارى و همیارى بیشتر و بهتر با آن دفتر محترم ، ملت عزیز کشور را به وظایف دینى و سیاسى و اسلامى خود آشناتر فرمایند.

والسلام علیکم و على عباد اللّه الصالحین

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 163

عکس

ص: 164

تاریخ : 64/3/1

پیام امام خمینى به مناسبت سالگرد قیام 15 خرداد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

قیام 15 خرداد اسطوره قدرت ستمشاهى را در هم شکست و افسانه ها، و افسون ها را باطل کرد. شهادت جوانان رشید و زنان و مردان در آن روز، سد عظیم قدرت شیطانى را از بنیان سست نمود. خون سلحشوران کوخ نشین ، کاخ هاى ستم را در هم کوبید. ملت عظیم الشان ایران با قیام و نثار خون فرزندان عزیز خویش ، راه قیام را براى نسل هاى آینده گشود و ناشدنى ها را شدنى کرد.

خداوند تعالى ، این ملت را پایدار و شهیدانشان را خصوصا شهیدان 15 خرداد، این بنیانگذاران انقلاب اسلامى ایران را در جوار رحمت خود قرار دهد و به بازماندگان آنان صبر و اجر عنایت فرماید و به معلولان عزیز ما قدرت مقاومت بیشتر عطا فرماید.

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 165

تاریخ : 64/3/5

انتصاب حجت الاسلام شیخ محمد على صدوقى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقاى شیخ محمد على صدوقى دامت افاضاته

جناب عالى به نمایندگى از طرف این جانب در ستاد نظارت بر انتخاب سه نفر عضو شوراى عالى قضایى انتخاب مى شوید تا بر جریان این انتخاب بر طبق مقررات نظارت نمایید. انشأ اللّه مؤفق باشید.

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 166

يوم الله 15 خرداد چهل و دو را به حق آغاز شفقی خونین باید دانست که مطلع خورشید بیداری شد.

شب بد، شب دد، شب ستمبارگی، شب دیجور ستمشاهی در سراسر افق کشور خیمه افکنده بود. از هیچ نایی صدایی برنمی خاست؛ حکومت جابر مجال نفس را از سینه ها گرفته بود که ناگاه فرزند برومندی از دوده ی پیامبر صلی الله علیه وآله و از تبار حسین صلوات الله علیه در مقام نیابت مهدی ،آل محمد علیه السلام نه تنها از گلوی خویش که از جگرگاه خسته و بسته ی امت؛ بر سرستم فریادی سهمگین برآورد و خواب غرور ستم را برآشفت و پژواک آن ،فریاد در حلق خلق، موج برداشت، و اوج گرفت و چون خنجری بران در حنجر ستم و ستمگر نشست. ،رژیم این ایستادگی مردانه را بر نتافت و برای بستن رود به سراغ سرچشمه رفت؛ نخست امت را وانهاد و در «امام» آنان آویخت. «امام دستگیر شد اما نمی دانست که این سرچشمه، در دل هر یک از آحاد امت جویباری روانه ساخته است؛ جویبارها به هم پیوست و رودی خروشان روانه گردید که از خروش سهمگین آن ستون فقرات ستم لرزید و با همهی ،نیرو پیش روی خلق ایستاد... و رود خروشان به رود خون بدل شد.

و چنین شد که یوم الله 15 خرداد؛ را به حق آغاز شفق خونرنگی باید دانست که خورشید انقلاب مقدس ما 15 سال بعد؛ از پس آن طلوع کرد...

ص: 167

ص: 168

عکس

ص: 169

تاریخ : 64/3/22

انتصاب به حجت الاسلام زرندى

بسمه تعالى

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ حسین زرندى دامت افاضاته

به دنبال کسالت ممتد جناب حجت الاسلام آقاى موحدى کرمانى دام توفیقه العالى که منجر به استعفاى ایشان از امامت جمعه باختران گردید، ضمن تقدیر از زحماتى که جناب ایشان در این مدت در انجام این وظیفه مقدس متحمل شده اند، اینک بدین وسیله جناب عالى را به سمت امام جمعه باختران و نماینده خویش منصوب مى نمایم که انشأ اللّه تعالى ضمن انجام این فریضه الهى ، مردم را به وظایف خطیر و حساسى که بخصوص در این برهه تاریخى انقلاب اسلامى دارند، آشنا ساخته و به استقامت و پایدارى و وحدت و یکپارچگى در برابر توطئه هاى دشمنان اسلام دعوت نمایید.

بدیهى است علما و روحانیون معظم و اهالى محترم و متدین باختران و نهادها و ارگان هاى دولتى نیز همکارى هاى لازمه را در برگزارى هرچه باشکوهتر این نماز وحدت بخش با جناب عالى داشته و امید است با همکارى آنان وظایف محوله را به نحو احسن انجام دهید. از خداى تعالى مؤفقیت همگان را مسألت دارم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 170

تاریخ : 64/3/20

بیانات امام خمینى در جمع رئیس جمهور، رئیس دیوان عالى کشور، اعضاى شوراى نگهبان ، هیأت رئیسه و نمایندگان مجلس شوراى اسلامى ، اعضاى شوراى عالى قضایى ، وزرا و روحانیون به مناسبت عید سعید فطر

غیر حق تعالى نور نیست ، همه ظلمت است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من امیدوارم که این عید پر برکت به همه ملت هاى اسلامى و به همه مستضعفان جهان ، خصوصا ملت بزرگ ایران ، برکت خداوند عنایت کند و مبارک باشد و امیدوارم که دست تواناى حضرت ولى امر، پشتیبان این ملت عزیز باشد. آنچه که انبیا براى او مبعوث شده بودند و تمام کارهاى دیگر، مقدمه اوست ، بسط توحید و شناخت مردم از عالم است که چطور است . ارائه عالم به آن طورى که هست ، نه به آن طورى که ما ادراک مى کنیم . و دنبال این بودند که همه تهذیب ها، تعلیم ها و همه کوشش ها در این باشد که مردم را از این ظلمتکده هایى که همه عالم ظلمت است ، نجات بدهند و به نور برسانند. غیر حق تعالى نور نیست ، همه ظلمتند و اگر چنانچه ما از این حجاب هاى ظلمانى بیرون برویم و همین طور اگر موفق بشویم از حجاب هاى نورانى هم بیرون برویم و همه حجاب ها را(1) خرق کنیم ، آن وقت حق را به همه صفات و اسمائش مشاهده مى کنیم و غیر او کسى نیست ، سراب است . البته به آن معناى کاملش ، نادرى از اولیا خدا به تبع انبیا مؤفق شدند و دیگران مراتب پایین تر را، تا برسد به ما که هیچ .

اگر سر (لیلة القدر) و سر (نزول ملائکه ) در شب هاى قدر را بدانیم ، همه مشکلات ما آسان مى شود

ماه مبارک رمضان که ماه ، مبارک است / براى این است که / ممکن است براى این باشد که ماهى است که ولى اعظم ، یعنى رسول خدا واصل شده و بعد از وصول ، ملایکه را و قرآن را نازل کرده است . به قدرت او ملایکه نازل مى شوند، به قدرت ولى اعظم است که قرآن نازل مى شود و ملایک نازل مى شوند. ولى اعظم ، به حقیقت قرآن مى رسد در ماه مبارک و شب قدر و پس از رسیدن ، متنزل مى کند به وسیله ملایکه _ که همه تابع او هستند _ قرآن شریف را، تا به حدى که براى مردم بگوید. قرآن در حد ما نیست ، در حد بشر نیست . قرآن سرى است بین حق و ولى اللّه اعظم که رسول خداست ، به تبع او

ص: 171

نازل مى شود تا مى رسد به این جایى که به صورت حروف و کتاب در مى آید که ما هم از آن استفاده ناقص مى کنیم . و اگر سر (لیلة القدر) و سر (نزول ملایکه ) در شب هاى قدر _ که الان هم براى ولى اللّه اعظم حضرت صاحب سلام اللّه علیه این معنا امتداد دارد _ سر اینها را ما بدانیم ، همه ء مشکلات ما آسان مى شود. تمام مشکلاتى که ما داریم براى این است که ما محجوبیم از این که واقعیت را آن طور که هست و نظام هستى را به آن طورى که تنظیم شده است ، مشاهده کنیم . ما گمان مى کنیم که حیات در این جا چیزى است و نبودن در این جا نقصى است . در صورتى که حیات در این جا نازله آن حقیقتى است که از عالم غیب آمده است و موت _ اگر چنانچه موت انسانى باشد _ رجوع به همان مرتبه اى است که در اول بوده است ، و البته مراتب مختلف و شؤون مختلف است . و ما امیدواریم که از فیض ماه مبارک و فیض عید ماه مبارک _ که عید وصال است _ ما هم حظى ببریم که بتوانیم در این مشکلاتى که بر ما وارد مى شود، سرفراز بیرون بیاییم ، تمام چیزهایى که انبیا آوردند، /اینها/ مقصود آنها به ذات نبوده است ، مقصود آنها به ذات نبوده است ، تشکیل حکومت مقصود به ذات نیست براى انبیا. دعوت ها هرچه مى شود مقدمه است براى این که انسان را بیدار کنند، انسان را بفهمانند به (او)، ارائه بدهند به (او) که چه بوده است و چه هست و چه خواهد بود و عالم چه جور است وضعش با ذات مقدس حق تعالى . و ما دستمان از این مسائل کوتاه است و امیدواریم که به برکت اولیا خدا، ما هم یک آشنایى ضعیفى پیدا بکنیم و بعض از حجب ، از پیش چشم ما برداشته بشود. خداى تبارک و تعالى که مى فرماید که : (اللّه نور السموات و الارض ) و (هوالاول و الاخر و الظاهر و الباطن )، این را ما با قلبمان ، با وجودمان ادراک کنیم ، نه ادراک علمى ، مشاهده ، ادراک علمى آسان است ، لکن رسیدن به آن جایى که انسان دریابد این مسائل را، این کار مشکلى است و محتاج به مجاهدت ؛ و انبیا و اولیا با مجاهدات خودشان به این مسائل رسیده اند. ادعیه اى که از ائمه علیهم السلام وارد شده است (که به تعبیر بعضى قرآن صاعد است ) این ادعیه به قدرى معارف الهیه در آن هست که انسان متحیر مى ماند، آن قدر معارف در ادعیه هست . مسائلى که ائمه علیهم السلام براى نوع مردم گفته اند به طور مساله گویى به طور تعیین وظایف ، آنها یک باب است که روى همان عرف عام صحبت شده است ، وقتى که رسیدند به مناجات ها و ادعیه ، مسائل فرق کرده است . آن جا دیگر زبان عامه ء مردم نیست ، البته در آن همه چیز هست ، لکن آن معارفى که در ادعیه و مناجات ائمه علیهم السلام هست ، آنها یک زبان دیگرى است غیر زبان معمولى و غیر زبان ذکر احکام الهیه . و مطالعه این ادعیه راهگشایى است براى انسان و رسیدن به بعض مدارج الهیه . و من امیدوارم که همان طورى که این کشور ما و این ملت عزیز، در همه چیز متحول شده است ، در این معانى هم متحول بشود.

اسلام این طور مردم را متحول کرده که ترس را از دل هابرده است

و امیدوارم که تحول همان طورى که در میدان جنگ و در تظاهرات ، در این ایام پیدا شد که تظاهرات به طورى بود که سابقه نداشت ، و این از هنر اسلام است و هنر ملت ایران . هنر اسلام ؛ که بعد

ص: 172

از این همه فشارها و بعد از این همه ارعاب ها و بعد ازاین همه تهدیدها و بعداز این همه تبلیغات ، بعد از چندین سال زحمت و جور، زحمت و اذیت یکدفعه تمام ایران در یک روز براى یک دعوت یک فرد _ فرد عزیز _ این طور در خیابان ها ریختند. این از طرفى هنر اسلام است ؛ اسلام این طور مردم را متحول کرده است که ترس را از دل هابرده است و جان ها را الهى کرده است و روح ها را روحانى کرده است که بچه هاى کوچکشان را مى آورند کفن مى پوشانند و مى گویند براى شهادت آمدیم . این در تاریخ دنیا هیچ سابقه ندارد، تمام تاریخ دنیا را شما بگردید این را پیدا نمى کنید که با این وضع ، با این کیفیت ، با این ارعاب و ترساندن هاى مردم و با این بمباران کردن مناطق _ حتى تهران _ این طور مردم بریزند بیرون که نتواند دیگر کسى بگوید که مردم جنگ نمى خواهند! مردم جنگ نمى خواهند، اما دفاع دارند این (جنگ جنگ تا پیروزى ) که مردم مى گویند، این جنگ دفاعى است و الا ابتدائا که اگر این مسائل نبود، ایران به هیچ جا نظر نداشت ، الان هم ندارد.

راهپیمایى روز قدس یکدفعه سیلى زد به صورت همه ابرقدرت ها

تجربه هایى که کردند خارجى ها، آنهایى که بى اطلاع بودند از اسلام ، آنهایى که اطلاع بودند از قدرت اسلام و هنر اسلام ، آنها در حجاب بودند و نمى دانستند _ حالا هم هستند _ لکن یک پرده اى برداشته شد از این حجاب . الان سرتا ته دنیا همه ابرقدرت ها مى دانند قضیه چى هست . همه این تبلیغات هم که دارند مى کنند، /همه / براى این است که دانند قضیه چه قضیه بزرگى بوده است و باید چه جورى با آن مقابله کرد؛ ابتدائش با این که سکوت کنند. این سکوت نه این است که ندانند، آنهایى که باید بدانند مى دانند، سرانى که در دنیا هستند، ابرقدرت ها، آنها مى دانند (خبرگزارى هایى که این جا دارند، مسائل را آن طورى که هست اطلاع مى دهند، لکن یک وضع دیگرى هم براى تبلیغاتى درست مى کنند) نه این که ندانند، مسائل را مى دانند. مى دانند که بعد از این همه تبلیغاتى که کردند، این همه تهدیداتى که کردند، حتى کاخ سفید تهدید کرد ایران را، ملت ایران همه این تهدیدات را توى خیابان گذاشت و از رویش عبور کرد. آنها مى فهمند قضیه را و الان در فکر اینند که از چه راه دیگر پیش بیایند. اینها خیال مى کردند که اختلاف توانند ایجاد کنند در ایران ، هى دامن زدند به این که هى اختلاف است ! هى اختلاف است ! سران با هم اختلاف دارند! مردم دیگر خسته شدند رو به اختلاف رفتند! خیال مى کردند با دعوت به اختلاف ، مردم اختلاف پیدا مى کنند. یک وقت چشم هاى بسته شان را باز کردند و دیدند که ایران یکپارچه قیام کرد. یکدفعه از خواب بیدار شدند که چه بود قضیه ! الان متحیرند که چه بود قضیه و باید چه کرد. اختلافى که آنها خیال کردند، ما که مى دانستیم نیست قضیه چیزى ، لکن آنها خواستند با همین کلمه (اختلاف ) درست کنند. تبلیغ به (اختلاف ) خیال مى کردند اختلاف درست مى کند. تبلیغ به این که (مردم دیگر خسته شدند از جنگ )، این خستگى ایجاد مى کند؟ روز قدس یکدفعه سیلى زد به صورت همه شان و تحلیل عملى اى که ملت ایران کرد، تمام تحلیل هاى آنها را نقش به آب کرد. این هنر اسلام است از یک طرف و هنر ملت ایران است از طرف دیگر. در

ص: 173

روز قدس که همه شاهد بودید و سفرایى هم که گفتند امروز هستند این جا، آنها هم شاهد بودند. روز قدس یک مطلبى نبود که در مخیله امثال کارتر و امثال روساى جمهور آمریکا (چه حالا و چه سابق ) وارد بشود. آنها خیال مى کردند که _ از بس به آنها اشتباهى فهمانده بودند _ خیال کردند که ایران دیگر خسته شده است ؛ (این قدر به مردم فشار آمده ، خانه ها بر رویشان خراب شده است ، آواره شده اند، اینها دیگر از میدان در رفته اند، بنابراین مى شود زود قضایا را ختم کرد)، یکدفعه چشم باز کردند و ایران را دیدند که یکپارچه قیام است و یکپارچه جنگ خواهى ؛ یعنى مدافع .

این فریادى که از قلب مؤمن است بر همه چیز غلبه مى کند

ما نمى توانیم از ملت ایران تشکر کنیم ، ما خودمان یک نقطه ضعیفى هستیم در بین این دریاى بزرگ ، یک قطره هستیم در بین این دریاى بزرگ . ما مى گوییم که خدا از شما تشکر مى کند. ما که تشکر مى کنیم ، براى این است که تشکر خدا را کرده باشیم ، شکر شما، شکر خداست . شما به مردم ، به دنیا ثابت کردید _ ولو در گوش یک افرادى نگذاشتند برسد، لکن موجش بالاخره مى رسد _ شما به دنیا ثابت کردید که ایران زیربار هیچ ظلمى نمى رود و ایران با هیچ تهدیدى از میدان بیرون نمى رود و ایران متکى به یک قدرت عظیم است و آن قدرت خدا. کسى که متکى به قدرت خداست ، کسى که ایمان در قلب او هست ، کسى که علم به معاد دارد و خدا را مى شناسد و قضاى الهى را مى داند، این از این معانى از میدان در نمى رود. فکر دیگرى بکنند؛ آنهایى که نشسته بودند و براى خودشان خیالبافى مى کردند که دو ماه دیگر، سه ماه دیگر، یک سال دیگر، دو سال دیگر، یک فکر دیگرى بکنند! این فکر درست از کار درنیامد! ابرقدرت ها هم یک فکر دیگرى بکنند و بهتر این است که دست از این کارها بردارند، بهتر این است که این عامل خبیث خودشان را که این طور رسوایى به بار آورد براى ابرقدرت ها، دست از پشتیبانى این بردارند. این بدبخت را بازى دادند و بعد معلوم شد که مسأله این جور نبود. الان هم این دست و پاها هیچ اثرى ندارد. اینها خیال کردند که حالا دیگر چند تا بمب بیندازند به شهرهاى ایران ، ایران از میدان در رود. اینها هزاران بمب انداختند، بمباران کردند، همه مناطق طرف هاى مرز را بمباران کردند و شهرهاى بزرگ ما را هم بمباران کردند. و روز قدس آن طور جمعیت و فریاد بود که به گفته بعض از مخبرین ؛ (صداى توپ ها را مردم دیگر نمى شنیدند، صداى بمب ها را دیگر مردم نمى شنیدند)، فریاد مردم غلبه کرده بود. این فریاد از قلب مؤمن است و این فریادى که از قلب مؤمن است بر همه چیز غلبه کند، بر کاخ سفید هم غلبه مى کند و غلبه کرده است و موج این ایمان در سرتاسر دنیا. این موج رفته است و دنیا /دارد/ از زیر بار این ظلم هایى که در طول تاریخ بر آن شده است ، از زیر این بار دارد در مى آید. همه جا نغمه این است که ظلم نه ! دست تواناى ملت ها، ابرقدرت ها را به جاى خودشان نشانده و مى نشاند. ملت هاى مستضعف در هر جاى جهان رو به بیدارى هستند، نمى پذیرند امروز دیگر آن حرف هایى که سابق گفته مى شد. آن ارعاب هایى که مى کردند و کشتى هایى که مى آوردند در اطراف خلیج فارس و امثال اینها، یا کارهاى دیگرى که

ص: 174

مى کردند، تمام اینها کهنه شده است ، دیگر پیش مردم ارزش ندارد. ملتى که بیرون آمده روز جمعه و مى گوید که (ما براى شهادت آمدیم )، آنها را از مردن نترسانید! این شهادت است . شما هر چه مى توانید بترسانید، این است که ؛ (ما خانه هاى شما را خراب مى کنیم ، خود شما را هم کشیم )، آنها جلو آمدند، مى گویند ما براى این آمدیم ! چطور اینها را ترسانید؟ این کار احمقانه است ؛ این کارى که اخیرا صدام کرد و مخالف همه قواعد دنیا و قواعد الهى بود و همه دنیا او را تشویق کردند و یکى پیدا نشد بگوید چرا، این کار احمقانه را تکرار نکند، دیدید که اگر تکرار بشود بدتر از اول مى شود. ملت ، هر چه تا کنون شما کردید و هر چه جنایت کردید، دیدید که محکمتر شد. از این به بعد هم اگر چنانچه سر عقل نیایید و باز شرارت بکنید این ملت /از آن وقت هم که / از حالا هم بالاتر مى شود. انشأ اللّه خداوند به همه ملت _ ملت اسلامى _ قدرت ایمان عنایت کند و قدرت ایمان ملت ما را روزافزون کند. و امیدوارم که این شرارت ها، از آن دست بردارند تا ملت ها به کار خودشان مشغول بشوند. و ما، هم از شرارت هاى آنها ناراحت هستیم و هم از مقابله به مثل ، از هر دو ناراحت هستیم . ومن امیدوارم که قطع بشود این امور. و خداوند انشأ اللّه شما را مؤفق کند و از برکات این عید سعید و این ماه مبارک که گذشت ، شمه اى به ما و به شما عنایت بفرماید.

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 175

عکس

ص: 176

تاریخ : تیرماه 64

پاسخ امام خمینى به نامه فرزند یک شهید

بسمه تعالى

فرزند بسیار عزیزم

نامه محبت آمیز شما که از جانب خود و دیگر فرزندان عزیز شهدا، و مفقودین و اسرا بود، موجب خرسندى شد. امید است شما عزیزان خردسال که یادگار فداکاران در راه خداوند تعالى و اسلام عزیز هستید، چون پدران بزرگوار خویش خود را براى دفاع از اسلام بزرگ و میهن عزیز مهیا سازید و با فرا گرفتن علم و ادب و کوشش در راه به دست آوردن کمال انسانى و اخلاق اسلامى براى اسلام عزیز و کشور خودتان فرزندان شایسته اى باشید.

شماها با از دست دادن عزیزان خود، فرزندان اسلام و پیامبر عظیم الشان هستید، انشأ اللّه تعالى در پناه خداوند عالم مؤفق شوید. با کسان خود خصوصا مادران داغدیده به خوبى رفتار نمایید. از خداوند منان سلامت براى شما و رحمت براى شهیدان ، سلامت و رهایى براى اسرا و مفقودین شما خواستارم .

والسلام علیکم

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 177

عکس

ص: 178

تاریخ : 64/4/6

انتصاب ناخدا یکم ملک زادگان فرمانده جدید نیروى دریایى جمهورى اسلامى

بسمه تعالى

ضمن قبول استعفاى سرکار ناخدایکم حسینى و با تقدیر از زحماتشان ، با انتصاب سرکار ناخدایکم محمد حسین ملک زادگان به فرماندهى نیروى دریایى جمهورى اسلامى موافقت مى شود.

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 179

تاریخ : 64/4/9

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى جامعه مدرسین جوزه علمیه قم

آنها که منافعشان را از دست داده اند، با ما مخالفند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

همه شما آقایان جزء اعلام و بزرگان هستید، اما مسائلى که مى فرمایید، من باید از شما رهنمود بگیرم و حساب این نیست که من به شما رهنمود بدهم . عقیده من بر این است که ما باید مشکلات کشور را روى هم حساب کنیم و همه مى دانیم که هیچ کشورى مثل ایران مبتلا به قدرت ها نیست و شما اگر چند دولت را استثنا کنید، بقیه یا مستقیم یا غیرمستقیم با ما مخالفند، چون یک دولت اسلامى با طرز تفکر خودشان مؤافق باشد، در ایران به وجود نیامده است و دستشان از ایران کوتاه شده است از این جهت با هر وسیله اى مشغول مى باشند تا صدمه اى به ایران بزنند. و مخالفت آنها با اسلام است ، منتها مستقیما نمى گویند ما با اسلام مخالفیم ، مى گویند: (با اینها که ارتجاعى هستند مخالفیم ، با آخوندهایى که حکومت ایران را قبضه کرده اند، مخالفیم ). در عین حال مى بینید آن همه تبلیغاتى که علیه ما شده و مى شود و خواهد شد، در مردم تأثیر چندانى نکرده است . اگر تأثیر کرده بود، آثارش پیدا مى شد، در حالى که روز قدس نمونه بود و مى بینید که مردم این گونه در صحنه حاضرند. مسلم ، آنها که منافعشان را از دست داده اند، آنها که دستشان از حکومت کوتاه شده و آنها که خواستند سلطنت را برگردانند و نشد، با ما مخالفند، چه در داخل و چه در خارج .

در زمان خود پیامبر و حضرت امیر هم خلاف واقع شد، باید جهات مثبت را نگاه کرد

در شرایط فعلى ، ما باید وحدتمان را حفظ کنیم تا تمام کارها درست شود. البته در یک کشورى که تازه مى خواهد احکام اسلام را پیاده کند و داراى چهل میلیون جمعیت و با آن وسعت است ، نمى شود یکدفعه کارها درست بشود و هیچ خلافى واقع نگردد، در زمان خود پیامبر و حضرت امیر هم خلاف واقع مى شد. باید جهات مثبت را نگاه کرد، نه جهات منفى را. و ما نباید توقع داشته باشیم که صبح کنیم در حالى که همه چیز سرجاى خودش باشد. در زمان حضرت صاحب سلام اللّه علیه هم که ایشان با تمام قدرت مى خواهند عدل را اجرا نمایند، با این ترتیب نمى شود که هیچ کس حتى خلاف پنهانى هم نکند. و بالاخره همان ها هم که مخالف هستند حضرت صاحب را شهید مى کنند و در روایات

ص: 180

قریب به این معنا دارد که بعضى فقهاى عصر با ایشان مخالفت مى کنند. پس این طور نیست که خلاف فلان قاضى یا فلان فرماندار _ و اصولا بعضى جهات منفى _ خطرى باشد. در زمان حضرت امیر هم قاضى اش و فرماندارش خلاف کردند، این اجتناب ناپذیر است .

الان اسلام در دست ماست و روحانیون از همه بیشتر مسؤولیت دارند، زیرا مردم دنبال آنها حرکت مى کنند. در این شرایط وقتى که شما مشکلات و فعالیت ها را روى هم حساب کنید، خواهید دید که در کنار این مشکلات و فعالیت ها کسى تقصیر ندارد و نمى خواهد اسلام و احکام اسلام را از بین ببرد. گرفتارى زیاد است ، گرفتارى جنگ ، گرفتارى خرابى ها، گرفتارى آوارگان از همه اطراف . و بالاخره کارهایى که در این مدت براى فقرا و مستضعفین انجام شده است قابل مقایسه با سابق نیست . البته شکى نیست که خلاف هم هست ولى این طور نیست که با این خلاف هاما لطمه اساسى ببینیم ، بلکه از این که ما اختلاف داشته باشیم لطمه مى بینیم .

ما باب اجتهاد را نمى توانیم ببندیم ، همیشه اجتهاد بوده و خواهد بود

اگر بنا باشد دولت نتواند کارى انجام بدهد و مجلس نتواند کارى انجام بدهد، ما لطمه دیده و کارها زمین مى ماند. این طور نیست که یکى بهتر از اینها پیدا بشود که بهتر بتواند اداره کند. هر کدام از اینها در جاى خودشان آن قدرى که زحمت کشیده اند، با اخلاص بوده است و آنها که مشغول کارند انسان هاى مخلصى هستند، البته ممکن است داخل آنها افراد بدى هم باشند.

مسأله دیگر این که ممکن است برداشت هاى اشخاص با ما مخالف باشد و ما باب اجتهاد را نمى توانیم ببندیم ، همیشه اجتهاد بوده ، هست و خواهد بود و حال آن که مسائلى که امروز پیش آمده است با مسائل سابق خیلى فرق مى کند و برداشت ها از احکام اسلام مختلف است . ما نباید بر سر برداشت ها دعوا بکنیم و حاصل این که شما جامعه مدرسین محترم ، باید دنبال این باشید که اگر کسى نزد شما آمد و کارشکنى کرد، تحت تأثیر وافع نشوید و ملاحظه کنید که مشکلات چیست و اگر بخواهیم به حرف یک دسته که مثلا در مجلس هستند بگوییم این دولت نه ، این رئیس مجلس یا این نخست وزیر یا این رئیس جمهور نه ، چه خواهد شد؟ و اصولا ما افرادى را داریم که از عالم غیب بیایند و کارها را آن طورى که مطابق به این میل ماست ، صددرصد انجام بدهند؟! این در تمام دنیا پیدا نمى شود و وضع ما جورى است که اگر بخواهیم آن را به هم زنیم صدمه مى خوریم ، یعنى جمهورى اسلامى صدمه مى خورد. من عقیده ام بر این است که هیچ کدام از افرادى که آنها را مى شناسم نمى خواهند کار خلافى انجام بدهند، منتها گاهى تشخیص ناقص است . و شما آقایان پشتیبانى و هدایت کنید، چرا که پشتیبانى شما مؤثر است و ما باید موارد مثبت را رو به اثبات بیشتر و موارد منفى را کم کنیم . اگر خداى نخواسته بین جامعه مدرسین با دولت یا جامعه با مجلس یا مجلس با دولت اختلاف پیدا بشود، شکست مى خوریم . اما اگر همه با هم باشیم ، همان طور که تا به حال بوده ایم و شما در تبلیغات و وعاظ در منابر و علما در مساجد مردم را دعوت به وحدت کنند، این جمهورى باقى

ص: 181

مى ماند و امور به تدریج درست شود. ولى این طور نیست که کسى قدرت داشته باشد و نکند. باید قدرت دولت و حجم کار آنها را ببینیم چقدر است و بسنجیم که اگر من جاى او باشم چه مى توانم بکنم ؛ اگر نخست وزیر را برداریم ، جناب عالى را نخست وزیر بکنیم چقدر مى توانید کار بکنید؟ حساب کار را با حساب قدرت باید بسنجید و مسائل را باید دوستانه حل نمود. این نظرى است که من از اول داشته و دارم و بعد از این هم خواهم داشت .

براى مردم و دولت و مسؤولین و مجلس باید ناصح بود، نه مقابله کرد

بنابراین ، امیدوارم همان طور که شما آقایان با انقلاب بوده اید، انقلاب را بر پا کرده اید، همین طور به پیش بروید و نصیحت کنید. مسأله نصیحت یک مسأله است ، انتقامگیرى مسأله دیگر. براى مردم و دولت و مسؤولین و مجلس باید ناصح بود، نه مقابله کرد. زیرا اگر شما با من و من با شما مقابله کنیم ، غیر از این که دیگران سوء استفاده کنند چیزى به دست نمى آید. شما ببینید خارجى ها یک کلمه را مى گیرند و چیزى از توى آن بیرون مى آورند که بر ما غلبه کنند، مثلا مى گویند: (ایرانى ها ادعا مى کنند ما با گروگانگیرى مخالفیم ، اما چون اینها ضد آمریکا هستند این حرف معنا ندارد). و دیدید که آمریکا در همین قضیه گروگانگیرى که گرفتار شده است چقدر به این طرف و آن طرف متوسل شده است . از اول هیاهو به راه انداختند که ما دخالت نظامى مى کنیم ، بعدا رئیس جمهور آمریکا به التماس و گدایى و دریوزگى افتاده است و به این طرف و آن طرف مى زند که مسأله را حل کند ولى نتوانستند. و عده اى از آن طرف ایستاده و مى گویند: (باید به شرایط ما عمل شود) و ما باید خیلى مواظب باشیم . غیر از این که ما را از داخل بپوسانند کار دیگرى نمى توانند بکنند.

اسلام با فقه و احکام فقه باقى مانده است

مطلب دیگرى که کرارا عرض کرده ام ، مسأله تدریس و فقه است که هر چه مى توانید آن را تقویت کنید. اسلام با فقه و احکام فقه باقى مانده است ، باید عده کارها را انجام داده و عده اى هم مشغول بحث و درس بشوند. خداوند همه شما را حفظ و سلامت فرماید.

و السلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 182

تاریخ : 64/4/16

بیانات امام خمینى در جمع آقایان موسوى اردبیلى،صانعى و موسوى خوئینى ها

آنچه باید سفارش کنم این است که باید همه با هم و همراه باشید

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از رفتن آقاى صانعى متأسف و متاثرم ، امیدوارم ایشان در هر کجا که باشند فرد موثرى باشند. از زحمات و کوشش هاى ایشان تشکر و قدردانى کنم . من ایشان را سال هاى طولانى است که مى شناسم ، او مردى عالم ، متعهد و فعال است . ایشان تصمیم گرفتند تا از این کار کنار بروند. ایشان نباید به طور کلى از همه کارها کناره گیرى کنند. حال که از این کار خسته شده اند، کارهاى دیگرى که با وضع مزاجى ایشان مناسب تر است را انتخاب کنند.

امروز که به شما زحمت دادم ، بدین خاطر بود که تصمیم گرفتم آقاى موسوى خوئینى ها دادستان باشند. آقاى موسوى را هم شناسم ، او مرد عالم و بسیار متعهدى است . آنچه باید سفارش کنم این است که باید همه با هم و همراه باشید. اگر شوراى عالى قضایى قوى باشد و همگى اتحاد قوى داشته باشید، مشکل ترین کارها را انشأ اللّه مى توانید حل کنید. البته همیشه همفکرى داشته باشید، و کار را هم خوب انجام داده اید ولى حجم کار چون زیاد است ، باید بیشتر تلاش کنید. انشأ اللّه آقاى موسوى هم مانند صانعى با صفاى باطن ، با آقاى اردبیلى همکارى مى نمایند. فعلا آقاى صانعى به کار خود ادامه دهند تا سیر قانونى این کار طى شود.

ص: 183

تاریخ : 64/4/18

بیانات امام خمینى درجمع رئیس دیوان عالى کشور ومسؤولین قوه قضاییه

قوه قضائیه اگر از روى موازین اسلامى انسانى رفتار کند، کشور را تواند نجات دهد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

بعد از تشکر از همه آقایان که زحمت کشیدند و این جا تشریف آوردند، باید عرض کنم ، از آقاى موسوى اردبیلى که در این موقع حساس ، بدین خدمت بزرگ مشغولند، تشکر مى کنم و همین طور از همه شما آقایان .

کشور ما، کشور تازه متولد شده اى است که با این که ملت هابا آن موافقند، اکثر دولت هابا ما مخالف مى باشند. در دنیا این گونه تبلیغ مى شود که ایران مى خواهد منافع کلیه کشورها را از بین ببرد، در حالى که کشور اسلامى ما روى موازین اسلامى عمل مى کند و هیچ گاه قصد تجاوز و تعدى به دیگران را ندارد. ما در مقابل عراق هم ، تنها دفاع مى کنیم . دفاع ، حقى که شرعا و عقلا بر همه مسلمانان واجب است ، خصوصا مردم ایران که مورد تجاوز قرار گرفته اند.

البته در چنین مقطعى همه کارها مشکل است . قوه قضاییه مشکلاتش بیشتر از سایر ارگان هاست ، چرا که قوه قضاییه دخالت در امورى مى کند که اختلافى است و اختلاف بین مردم هم تمام شدنى نیست . ناچار، همیشه یکى از دونفرى که با یکدیگر اختلاف دارند ناراضى مى رود. به همین جهت ، کار بسیار مشکلى است و از طرفى هم ، بسیار حساس و مورد توجه اسلام است . قوه قضاییه اگر از روى موازین اسلامى _ انسانى رفتار کند، کشور را مى تواند نجات دهد.

مسأله دادستانى که همه مى دانید از امور بسیار مشکل و حساس است و آقاى صانعى که مردى فاضل و عالم است و سال ها او را نزدیک مى شناسم و او را عنصرى فعال و خوب مى دانم ، تا به حال این سمت را داشتند که از زحمات ایشان تشکر مى کنم . منتها اخیرا خسته شدند و به خاطر همین خستگى مدت هاست که تصمیم داشتند کنار بروند و ما مى خواستیم باشند و ایشان از این سمت استعفا دادند که پذیرفته شد. با جناب آقاى موسوى خوئینى ها هم آشنا هستم و ایشان را مى شناسم و البته بعضى از آقایان هم ایشان را از هر جهت مى شناسند؛ از جهت علمى که مورد تأیید بعضى از رجال و علماى علم هستند و از نظر تعهد هم که من خود، ایشان را خوب مى شناسم . ایشان کارهاى مهم را خوب انجام مى دهند و مرد فعالى است .

ص: 184

امیدوارم همه با هم تفاهم داشته باشید. امروز همه ما محتاج تفاهم هستیم و همه ما باید با هم باشیم ، چرا که اگر اختلاف کنیم استفاده اش را دیگران مى برند.

انشأ اللّه آقاى موسوى خوئینى هابا سعادت و سلامت کارشان را که چنین کار مهمى است ، خوب انجام دهند. به هر صورت صلاح دیدم که به جاى آقاى صانعى براى چنین منصب بزرگى ، ایشان باشند و ایشان محتاجند تا همه شما او را همراهى کنید و امیدوارم بین ایشان و شوراى عالى قضایى و شما آقایان ، تفاهم کامل باشد تا کشورتان به پیش رود و قضایاى مهم را بتوانید حل کنید و از خداوند متعال تؤفیق و سعادت همه آقایان را خواستارم .

ص: 185

تاریخ : 19/2/64

فرمان امام خمینى به حجت الاسلام موسوى خوئینى ها به ریاست دادستانى کل کشور

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقاى حاج سید محمد موسوى خوئینى ها دامت افاضاته

جناب عالى را به ریاست دادستانى کل کشور منصوب مى نمایم . امید است با همکارى رئیس دیوان عالى کشور، شوراى عالى قضایى ، فقها، قضات و حقوقدانان و کارمندان شریف و صالح دادگسترى ، هر چه بهتر بتوانید به ملت عزیز و جمهورى اسلامى ایران خدمت نمایید.

از خداوند تعالى ، تؤفیق جناب عالى را در این امر خطیر خواستارم .

روح اللّه الموسوى الخمین

ص: 186

تاریخ : 24/2/64

بیانات امام خمینى در دیدار با رئیس و معاونین دانشگاه آزاد اسلامى

باید تلاش کنید جهات دینى را در دانشگاه بیشتر کنید

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از زحمات و خدمات آقایان تشکر مى کنم . خداوند به شما و سایر افرادى که این دانشگاه را اداره مى کنند، تؤفیق دهد. انشأ اللّه بتوانید ایران را دانشگاه کنید. مسلما مردم وقتى دیدند کارهایتان خوب است و به آنان خدمت مى کنید، با شما همراهى و کمک مى کنند، چرا که مردم مى خواهند فرزندانشان مهذب و عالم شوند. باید تلاش کنید جهات دینى را در دانشگاه بیشتر کنید. باید قبل از هرچیز، دانشگاه اسلامى باشد، براى این که کشور هر چه صدمه خورده است از کسانى بوده که اسلام را نمى شناخته اند.

انشأ اللّه آینده دانشگاهتان خوب باشد و همه دوستانتان مؤفق باشند. البته نظارت آقایان خامنه اى و هاشمى و ائمه جمعه و روحانیون بلاد، به اسلامى شدن آن کمک بیشترى مى کند. ما امیدواریم جوانانمان در خود ایران تربیت شوند، براى این که در خارج به جوانان ما درس اساسى نمى دهند. انشأ اللّه روزى بیاید که از جاهاى دیگر براى تحصیل به ایران بیایند و ما هرگز احتیاجى نداشته باشیم کسى را به خارج بفرستیم . و این امرى است شدنى و این طرز تفکر که غیر از خارج در جاى دیگر نمى شود تحصیل کرد، امرى است باطل ، چرا که با این گونه تبلیغات مى خواهند جوانان ما را به خارج بکشند و با تفکر خودشان به ایران برگردانند.

امیدوارم این دانشگاه و همه دانشگاه هاى دیگر مراکزى شوند که هم جوانان ما را مهذب کنند و هم عالم و آنان به صورتى تربیت شوند که از خارج بریده شده و مستقل شوند و در راه اسلام و کشورشان خدمت کنند. انشأ اللّه همه آقایان مؤفق باشند.

ص: 187

تاریخ : 25/2/64

بیانات امام خمینى در دیدار با رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان

ما باید به گونه اى زندگى کنیم که اگر آن را از ما گرفتند، حسرت نخوریم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من قبلا از حسن نظر آقاى مشکینى تشکر مى کنم و امیدوارم خداوند مؤافق حسن نظر ایشان با من رفتار کند و همه ما را تؤفیق بدهد که در خدمت اسلام باشیم و همچنین تشکر مى کنم از آقایان که من را مفتخر به زیارت خودشان کردند و امیدوارم این مسؤولیتى را که به آنها محول شده است ، به احسن وجه به پایان برسانند و آن طورى که موجب رضاى خداست عمل کنند.

از اهم مسائلى که باید تذکر بدهم ، مسأله است که به همه روحانیت و دست اندرکاران کشور مربوط شود و همیشه نگران آن هستم که مبادا این مردمى که همه چیزشان را فدا کردند و به اسلام خدمت نموده و به ما منت گذاشتند، به واسطه اعمال ما از ما نگران بشوند، زیرا آن چیزى که مردم از ما توقع داشته و دارند و به واسطه آن دنبال ما و شما آمده اند و اسلام را ترویج نموده و جمهورى اسلامى را بپا کردند و طاغوت را از میان بردند، کیفیت زندگى اهل علم است . اگر خداى نخواسته مردم ببینند که آقایان وضع خودشان را تغییر داده عمارت درست کرده اند و رفت و آمدهایشان مناسب روحانیت نیست و آن چیزى را که نسبت به روحانیت در دلشان بوده است از دست بدهند، از دست دادن آن همان و از بین رفتن اسلام و جمهورى اسلامى همان . البته من این نکته را عرض کنم ، یک دسته که در معرض خطر هستند باید خودشان را حفظ کنند ولى همین ها هم باید مواظب باشند که زاید بر میزان نباشد. شما گمان نکنید که اگر با چندین اتومبیل بیرون بیایید وجهه تان پیش مردم بزرگ مى شود. آن چیزى که مردم به آن توجه دارند و مؤافق مذاق عامه است ، این که زندگى شما ساده باشد، همان طورى که سران اسلام و پیغمبر اسلام و امیرالمؤمنین و ائمه ما زندگى شان ساده و عادى بود بلکه پایین تر از عادى آنها هم که جمهورى اسلامى را بپا کردند، مردم عادى هستند و کسانى که بالا بالاها نشسته اند، هیچ دخالتى در این مسائل نداشته و ندارند. این مردم بازار و کشاورز و کارگران کارخانه هاو طبقات ضعیف به حسب دنیا و قوى به حسب _ آخرت هستند که این توقع را دارند که اگر خداى نخواسته نفوس این مردم از ما منحرف بشود، ضرر آن براى ما تنها نیست ، بلکه براى اسلام است و ما باید حفظ کنیم آنهایى را که اسلام و جمهورى اسلامى را نگه داشته اند و بعد از این هم نگه خواهند داشت و حفظ آن به این است که زندگى ما عادى باشد.

ص: 188

آنهایى هم که مى خواهند خودشان را حفظ کنند، باید بدانند که گاهى با یک اتومبیل پیکان بهتر مى توانند محفوظ باشند/ و / تا وسیله دیگر. و ائمه جمعه و جماعات که اگر عادى بیرون بیایند ممکن است از بین بروند، باید به آن مقدارى حفظ کنند که زیاد نباشد و این طور نباشد که امام جمعه وقتى در خیابان مى آید، خیابان را خلوت کنند و هیاهو به راه بیندازند، این طور چیزها حیثیتشان را در جامعه ساقط مى کند. بزرگى شما آقایان به دنیا نیست ، بزرگى شما به آخرت است و به این که پیش خدا آبرومند باشید و این یک مسأله مهمى است که دخالت در حفظ جمهورى اسلامى دارد و ما باید خیلى مواظب باشیم و اهل علم و دولت و دست اندرکاران بیشتر باید مواظب باشند، چرا که همه دنبال این هستند که نقطه ضعفى ، خصوصا از اهل علم پیدا کنند و در همه جا مطرح سازند. و ما باید به گونه اى زندگى کنیم که اگر چنانچه آن را از ما گرفتند، حسرت نخوریم ، نه این که مثل رئیس جمهور آمریکا که اگر این مقام را از او بگیرند، شاید از حسرت دق کند!

حج ، سیاستى نیست که ما درست کرده باشیم ، حج سیاست اسلامى است

جهت دیگرى هم که باید عرض کنم این است که الان ایام حج است و حج از امور کشور ما و همه جاست و ما به آن توجه خاصى داریم . من آقاى موسوى خوئینى ها را مى شناسم و ایشان خیلى فعال بودند و خوب عمل کردند، اما چون وجودشان در دادستانى لازم بود، از این جهت امسال نمى توانند به حج بروند، هر چه فکر کردم دیدم که آقاى کروبى به جاى ایشان مناسب است و آقاى کروبى کسى است که سال هاى طولانى در رژیم سابق کتک خورده است و در این راه صدمه زیادى دیده اند و فرد مقاوم و صالحى است . از این جهت ایشان را موقتاامسال مى فرستیم تا ببینیم سال دیگر چه باید بکنیم .

اما مسأله اى که عرض کردم دنبال این هستند که نقطه پیدا کنند و بگویند این است که ، حال که آقاى موسوى کنار رفته اند تبلیغ کنند وضع ایران تغییر و سیاستش فرق کرده است . آنها نمى دانند سیاست حج ، سیاستى نیست که ما درست کرده باشیم ، حج سیاست اسلامى است . ما از اول بنایمان بر این بوده است ، به حج آن طورى که بوده است عمل کنیم . همان طور که پیغمبر اکرم بت ها را در کعبه شکست ، ما هم بت ها را بشکنیم و این بت ها که در زمان ما هستند، از آن زمان بالاتر و بدترند. ما باید همان طور که سابق عمل کرده ایم ، به حج برویم و همان طور که سابق تظاهرات و راهپیمایى کردند، عمل کنیم و با تغییر آقاى موسوى ، سیاست ما تغییر نکرده است . حج به همان وضعى که همیشه و در این دو سه سال برگزار شد، برگزار مى گردد و دولت ها هم باید آن را تحمل کنند و ما نمى توانیم از آن وظیفه اى که اسلام بر ایمان قرار داده است عدول کنیم و قرآن هم همین دستور را داده است و سیاست ما در حج همان سیاست است که بوده و هر وقت هم به حج برویم همان طور عمل مى کنیم ، مگر جلوى ما را بگیرند و نگذارند به حج برویم که آن مسأله دیگرى است .

و من امیدوارم این فریضه را همان طور که تا به حال بجا آورده اند، امسال بهتر و با جمعیت

ص: 189

بیشتر به انجام برسانند. و افرادى هم که به حج مى روند بیشتر متوجه اعمال و با یکدیگر متحد باشند و امیدوارم کشورهاى مسلمان دیگر هم این احساس را کرده باشند. و بیش از یک میلیارد جمعیت مسلمان نباید دنبال این باشند که آمریکا چه مى گوید و شوروى چه مى گوید، و روى پاى خود بایستند و به دیگران اعتنا نکنند، همان طور که این کشور چهل میلیونى که نسبت به سایر کشورها خیلى کوچک است ، روى پاى خود ایستاده و مى گوید: نه شرقى و نه غربى و الان هم احترام این کشور از احترام آن کشورهایى که مورد حمایت آنها هستند، بیشتر است و توجه نفوس مسلمانان به این جا زیادتر گردیده . بنابراین ، ملت ها خوف نداشته باشند که آمریکا چه مى کند، اینها طبل توخالى هستند، فریاد زنند و عمل نمى کنند. شما ببینید آمریکا راجع به تروریست هاکه همه و ما با آن مخالفیم ، چه گفت و چه کرد. مرتب دنبال این بودند آنها را به یکى از کشورهاى مخالف خود بچسبانند که نتوانستند. و تشرهاى اینها توخالى است و هیچ خبرى نمى شود و ملت ها نباید بترسند و باید راه خودشان را طى کنند و اسلام و خدا پشتیبان آنان است و کسى که خدا پشتیبان اوست ، نباید از چیزى خوف داشته باشد. امیدوارم خداوند ما را مؤفق فرماید که تابع دستورات او باشیم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 190

تاریخ : 28/4/64

فرمان امام خمینى به حجت الاسلام کروبى

جناب حجت الاسلام آقاى شیخ مهدى کروبى دامت افاضاته

بسم اللّه الرحمن الرحیم

نظر به این که جناب حجت الاسلام آقاى موسوى خوئینى ها منصوب به دادستانى کل کشور شدند و از تصدى امر حجاج در این سال معذورباشند، جناب عالى را به سمت نمایندگى خود و سرپرست حجاج محترم ایران منصوب مى نمایم تا با توجه به این که فریضه حج یکى از بزرگترین فریضه هاى عبادى سیاسى اسلام و کنگره عظیم حج در مواقف معظمه از بزرگترین کنگره هاى جهان اسلام است ، حجاج محترم جهان را دور هم گرد آورده و در مصالح اسلام و مشکلات مسلمین تبادل آرا نموده و در حل مشکلات و راه رسیدن به آرمان مقدس اسلام ، تصمیمات لازم را اتخاذ نمایید و راه هاى اتحاد بین همه طوایف و مذاهب اسلامى را بررسى کنید و در امور سیاسى مشترک بین همه طوایف ، مشکلاتى را که براى مسلمین جهان به دست دشمنان سرسخت اسلام پیش آمده است که اهم آن اختلاف انگیزى بین صفوف مسلمانان است _ را چاره اندیشى بنمایید.

همان طور که همه مى دانیم ، در سده هاى اخیر، آتش افروز این معرکه خطرناک ، قدرت جهانخوار شرق و غرب مى باشند که از وحدت بیش از یک میلیارد مسلمان وحشت دارند و با تمام قوا، مستقیما و یا به دست عمال منحرف خود، به این اختلافات دامن مى زنند تا بر مقدرات مسلمانان جهان مسلط و بر آنها حکومت نموده و ذخایر بى پایان آنان را چپاول نمایند. انشأ اللّه در مقابله با تبلیغات دروغین رسانه هاى گروهى و از آن بدتر آخوندهاى دربارى که با قلم و بیان ، علیه جمهورى اسلامى بپا خاسته اند، پیروز شوید. در ضمن جناب عالى مکلف مى باشید تا به تمامى درخواست هاى این جانب در متن حکم جناب آقاى موسوى خوئینى ها مثل تظاهرات بزرگ مکه و مدینه ، عمل نمایید. امیدوارم با قاطعیتى که از جناب عالى سراغ دارم این امور به بهترین وجه انجام گردد. از تمامى حجاج محترم و روحانیون عزیز مى خواهم تا با جناب عالى همکارى لازم را بنمایند و از هر حیث به دستورات جناب عالى ، عمل نمایند.

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 191

تاریخ : 8/5/64

بیانات امام خمینى درجمع اعضاى شوراى عالى قضایى ،کارکنان قوه قضائیه ،وزیر امور خارجه ونمایندگان جمهورى اسلامى درکشورهاى اروپائى وآمریکائى ومناسبت میلاد پر برکت حضرت امام رضا(علیه السلام)

مسأله قضا یک مسأله مهمى است که سروکارش با همه حیثیت کشور و مسلمانان است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من این روز مبارک را به همه مسلمین جهان و به همه مستضعفان خصوصا به ملت شیعه و بالاخص به شما آقایان که این جا تشریف آوردید تبریک عرض مى کنم . امید است خداى تبارک و تعالى به برکت مرقد مطهر حضرت رضا سلام اللّه علیه به ما تؤفیق بدهد که ما تابع تعالیم عالیه اسلام باشیم و تابع تربیت هایى که ائمه هدى متکفل شدند باشیم . امیدوارم که خداوند همه ملت هارا و خصوصا ملت ایران را مؤفق کند که به طور صحیح به احکام اسلام عمل کنند و متکى به الطاف عالیه حق تعالى باشند و در این راهى که پیش گرفته اند پیش بروند و انشأ اللّه مؤفقیت هایى حاصل بشود. آنچه که من در این محضر محترم باید عرض کنم ، یک مطلب راجع به قوه قضائیه است و یک مطلب راجع به کسانى است که در خارج کشور مشغول خدمت هستند که عده شان این جا امروز تشریف دارند. مطلبى که راجع به قضاوت عرض مى کنم ، یک صحبت راجع به این است که باید پرسنل این قوه تقویت بشود و این یک جهتش به عهده حوزه هاى علمیه سرتاسر کشور است و خصوصا حوزه علمیه قم . مسأله قضا یک مسأله مهمى است که سروکارش با همه حیثیت کشور است و مسلمانان است و آن قدرى که اسلام درباره قضا سفارش کرده است شاید کمتر در چیزهاى دیگر سفارش کرده باشد. بنابراین یک تکلیف است بر همه کسانى که توانند قضاوت کنند و در حوزه ها معطل مانده اند. خیلى اشخاص هستند که اگر توجه به این مسأله داشته باشند که یک تکلیفى است ، بر همه هست تا آن جایى که به مقدار کفایت تحقق پیدا بکند، والا واجبات کفاییه هم بر همه آحاد واجب است ، وقتى وجوب برداشته مى شود که به مقدار کفایت ، این امر تحقق پیدا کرده باشد. بنابراین به عهده همه حوزه هاى علمیه سرتاسرى است که در این امر اهتمام کنند، افرادى که در آن جا قدرت این معنا را دارند که قضاوت کنند بیایند مشغول کار بشوند. این یک خدمتى به اسلام است ، یک خدمتى به کشور است و یک تکلیفى است که خداى تبارک و تعالى بر همه کرده است و امیدوارم که این کار را انجام بدهند.

ص: 192

علم بدون عمل مفید که نیست بلکه مضر است

و امیدوارم که دانشجویانى که براى این خدمت مشغول هستند، هم در رشته قضاوت و هم در تهذیب اخلاق ، مهم این است که این دو جناح هر دو، هم علم و هم عمل باشد. علم بدون عمل مفید که نیست بلکه مضر است . شاید بسیارى از مصیبت هایى که بر بشر واقع شده باشد، از علم واقع شده است ، تمام این خرابى هایى که الان در دنیا به وجود آمده است ، اینها براى این است که علمى بوده است که توام با تهذیب نبوده است . علم را دارند لکن مهذب نیستند. شما اگر بخواهید خدمت بکنید به اسلام ، خدمت بکنید به کشور خودتان ، استقلال کشور خودتان را حفظ کنید، وابسته به هیچ جا نباشید، باید هم رشته علم را تقویت کنید و هم تهذیب اخلاق را و هم عمل را.

و من امیدوارم که همین طور باشد و شماها مؤفق بشوید به این که این تکلیف بزرگ را به طور شایسته به اتمام برسانید.

اجرأ حدود به آن طورى که خداى تبارک و تعالى فرموده است باید بشود

و به قوه قضائیه عرض مى کنم که مسأله قضا یک مسأله بسیار مهمى است که اگر انسان در آن قصور بکند، تقصیر بکند، ضرر وارد مى شود. اگر تقصیر باشد، پیش خداى تبارک و تعالى مسؤول است و اگر چنانچه زیاده روى بکند، این هم همین طور. میزان ، احکام اسلام است . در اجراى حدود، نباید از آن حدودى که حق تعالى فرموده است پایین تر عمل بشود و نباید زیادتر. حتى آن کسى را که الان محکوم به قتل شده است و دارند مى برندش در جایى که او را بکشند، هیچ کس حق ندارد حتى یک کلمه درشت به او بگوید، اجرأ حکم خداست . اگر کسى یک سیلى به او زد، او حق دارد در همان جا یک سیلى برگرداند و باید هم دیگران کمک کنند تا او قصاص بکند. اگر یک درشتى کرد، آن کسى که درشتى کرده است تعزیز لازم دارد، باید قوه قضائیه تعزیز کند او را. از آن طرف هم اگر کسى تقصیر بکند در این ، یک کسى که مستحق هفتاد مثلا شلاق است ، شصت تا بزند، این هم تقصیرى است که در حکم خدا شده است و خیال نکند که این یک رحمتى است ، بلکه این یک امرى است که معصیت خداست . اجرأ حدود به آن طورى که خداى تبارک و تعالى فرموده است باید بشود. این که انسان ترحم کند به یک کسى که باید حد به او جارى بشود، حد را جارى نکند یا کم جارى کند، این عصیان است ، بلکه به خود آن آدم هم لطمه وارد مى شود، به خود ملت هم لطمه وارد مى شود. این حدود همان طورى که تربیت کند اشخاص را، ملت را هم مى رساند به جایى که این طور فسادها در او کم بشود. اگر چنانچه یک حدى جارى بشود، این حدى که جارى شود، هم تربیت مى کند آن کسى که حد خورده است و هم براى ملت خوب است ؛(فى القصاص حیاة :) زنده وقتى هستیم که همه موازین الهیه را عمل بکنیم و وقتى مى توانیم با قدرت هاى بزرگ مقابله کنیم و آسیب پذیر نباشیم که متعهد به اسلام ، متعهد به احکام اسلام باشیم ، قضات وقتى مى توانند قاضى باشند که در قضاوت ، هم در جهت حکم و هم در جهت دستور به این که باید چه بشود هیچ تقصیر و قصورى نکنند، نه غلو کنند، نه تقصیر

ص: 193

بکنند. بنابراین یکى از مهمات است که باید ملاحظه بشود و انشأ اللّه که ملاحظه مى شود. و من امیدوارم که همه مؤفق بشوید به این که کارها را مطابق این طورى که خدا گفته است عمل بکنید و نه زیاده روى کنید، یک وقت خداى نخواسته تجاوز از حد بکنید که آن تقصیر است و نه ناقص عمل کنید، یعنى این که خدا گفته است ، شما زیادتر از رحمت خدا خیال کنید رحمت دارید که آن هم تقصیر است . آن چیزى که صراط مستقیم است ، آنى است که بر روشى که خداى تبارک و تعالى فرموده است به آن روش عمل بشود. همین طور پلیس قضایى باید توجه بکند که این پلیس اسلام است ، این پلیس قوه قضائیه اسلام است . این پلیس باید روى موازین عمل بکند، خداى نخواسته یک وقت قدرت دارد تجاوز نکند. به همان طورى که دستور داده مى شود و دستور مطابق با موازین شرعیه است ، به همان طور باید انشأ اللّه عمل بکنند.

در هر جا هستید خودتان را مقید و متعهد به اسلام بدانید

و آن چیزى که راجع به برادرهایى که از خارج این جا هستند و همه برادرهایى که در خارج کشور خدمت مى کنند عرض مى کنم این است که باید همه شماها در هر جا هستید خودتان را مقید و متعهد به اسلام بدانید، تحت تأثیر محیط آن جا واقع نشوید. خوب ! کسى که وارد مى شود در یک سفارتخانه اى در خارج ، ببیند که وارد شد در یک محیط اسلامى ، در یک محیط انسانى ، این طور نباشد که خداى نخواسته در آن جا از آن چیزهایى که در سابق بود چیزى باقى مانده باشد. اگر آن چیزهایى که در دوران سابق بود، در دوران طاغوت بود، در آن جا هست ، جدیت کنید که بکلى پاکسازى بشود و امیدوارم شده باشد تاکنون . بنابراین وقتى ما مى توانیم در مقابل همه دنیا بایستیم بگوییم ما نه طرف (مغضوب علیهم ) مى رویم ، نه طرف (ضالین )؛ نه طرف غرب رویم ، نه طرف شرق مى رویم ، وقتى ما مى توانیم این طور باشیم و به صراط مستقیم عمل بکنیم که همه مان با هم باشیم ، همه ید واحده باشیم ، همان طورى که اسلام دستور داده ، همه یک صدا باشیم کانه یک حلقوم است که صدا مى کند، همه با هم مجتمع باشیم ، سستى نکنیم .

انسان خوب آن کسى است که مأموریت خودش را خوب عمل بکند

هر چه پیش مى رود اسلام ، ما قوه بدهیم به اسلام ، ما بیشتر فعالیت بکنیم ، این طور نباشد که حالایى اسلام که در ایران / حالا / آمده است ، پس ما دیگر کار نداشته باشیم . نخیر، حالا اول کار است ، ما باید کار داشته باشیم . در همه امور ما باید قوى باشیم و بهترین مأمور آن است که به آن چیزى که به خودش محول شده است خوب عمل بکند. شما اگر چنانچه فرض کنید در یک سفارتخانه اى هستید مى خواهید عمل بکنید، باید خودتان آن کارى که به شما محول شده خوب عمل کنید، به دیگران کار نداشته باشید. بله ، اگر که آنها خلاف کردند شما نهى شان کنید، اما این طور نباشد که نظرتان این باشد که او چه جور دارد عمل مى کند، شما باید عملى که خودتان انجام مى دهید، مطابق

ص: 194

با موازین و قوانینى باشد که در اسلام است و در جمهورى اسلامى هست . بنائا علیه مأمور خوب ، انسان خوب آن کسى است که مأموریت خودش را خوب عمل بکند و تکالیف خودش را خوب از عهده برآید و من امیدوارم که همه شما این طور باشید و ملت ایران هم این طور باشد.

اگر بخواهید در مقابل دنیا اظهار حیات بکنید، باید در انتخابات مشارکت کنید

از مسائلى که ما در پیش داریم الان قضیه انتخابات رئیس جمهور است . من کار ندارم کى رئیس جمهور مى شود، به من مربوط نیست ، من خودم یک رأى دارم به هر که دلم مى خواهد مى دهم ، شما هم همین طور. اما اگر بخواهید در مقابل دنیا اظهار حیات بکنید که بگویید ما بعد از گذشتن چندین سال زنده هستیم ، باید مشارکت کنید. اگر خداى نخواسته از عدم مشارکت شما یک لطمه اى بر جمهورى اسلامى وارد بشود، بدانید که آحاد ما که این خلاف را کرده باشیم خداى نخواسته ، مسؤول هستیم . مسؤول پیش خدا هستیم . مسأله ، مسأله ریاست جمهور نیست ، مسأله ، مسأله اسلام است ، مسأله مسأله قواعد اسلام است ، مسأله ، مسأله حیثیت اسلام است و مسأله اى است که باید ما همه به آن اهمیت بدهیم و بیشتر از هر وقت و بیشتر از هر سال و هر دوره باید انشأ اللّه شرکت بکنیم و امیدوارم که همه شرکت بکنند. و شما بدانید که از مرکز ایران ، اسلام پرتوش در تمام دنیا رفته است ، همه جا هست . شما نمى دانم شنیدید آن طور که من شنیدم که در آمریکا هم بانک اسلامى مى خواهند درست کنند؟ البته آن اسلامى که آنها مى گویند با این اسلامى که ما مى گوییم دوتاست ، اما شنیدم من که مى خواهند بانک اسلامى درست کنند. این دولت هایى که بعض از این دولت ها مثل مصر و نمى دانم سودان و امثال ذلک که دارند احکام اسلام را صدا از آن مى کنند، این را خیال مى کنید که یک مسأله اى است که همین طورى واقع شده است ؟ یک مسأله است که موج اسلام پرتوش را انداخته رفته است به همه جا و همه جا این صدا در آمده است . الان در آمریکا هم این مسائل هست ، در جاهاى دیگر هم این مسائل هست . خواهى نخواهى منفعل شده اند از این حرکت ، این حرکت اسلامى اسباب این شده است که سایر کشورها منفعل بشوند از آن ، خود مسلمین کشورها که همه همراه هستند، این که گاهى وقت ها مى گویند که اى ! ایران منزوى شده است ، مقصودشان چى است ؟ مقصود این است که آمریکا به ما چیز ندارد، آمریکا هر آنى که ما دست به طرفش دراز کنیم ، صد مقابل او به ما بیشتر جواب مى دهد ولى ما اعتنا به او نداریم ، و همین طور سایرین . اگر مقصود این است که پیش ملت ها ما منزوى هستیم ، خوب ! همه مى دانند که ملت ها همه توجه دارند. الان هر جا که اجتماع اسلامى هست برادران اهل سنت ما، برادران اهل تشیع ما مجتمع هستند راجع به اسلام و راجع به این که باید همه چیز اسلامى بشود و کشور خودشان اسلامى بشود، همه این مسائل هست و این پرتوى است که خداى تبارک و تعالى مرحمت فرموده است به همه جا، نورافکن کرده است و شما دنبال این باشید که انشأ اللّه این مسأله به طور شایسته عمل بشود و عمده اجتماع شماست . باز هم عرض مى کنم اجتماع شما، وحدت شما، آنهایى که حتى با ماها بد هستند. خوب ما بد، اسلام که بدنیست . اگر دیدند که رأى دادن به رئیس

ص: 195

جمهور، هر که مى خواهد باشد، اجتماع در جمعیت مسلمین که هست ، این اسباب تقویت اسلام است ، آنهایى که به اسلام عقیده دارند باید خودشان هم بیایند در میدان و بیایند رأى بدهند. این طور نباشد که حالایى که مطابق میل من نشده ، من کنار بروم . نخیر، انسان باید مطابق میلش هم که نباشد معذلک در میدان باشد. مرحوم مدرس رحمة اللّه گفته بود که من با جمهورى مخالفم _ آن وقت مخالفت با جمهورى یک چیزى بود که واضح بود باید بشود براى این که آنها مى خواستند بساط درست کنند _ /گفت من با/ گفته بود من با جمهورى مخالفم ، لکن اگر جمهورى شد کنار نمى روم ، من در میدان هستم ، من مى روم سراغش ، یک انسانى که مى خواهد خدمت بکند، با هر رنگى که دارد باید برود خدمت بکند. مؤافق میل من است ، خوب ! خدمت مى کند، مؤافق میل من هم نیست ، خدمت به اسلام است ، خدمت به جمهورى اسلامى است . کسانى که جمهورى اسلامى را صحیح مى دانند ولو با افراد مخالف هستند، اینها هم باید شرکت بکنند. اگر شرکت نکنند دلیل بر این است که جمهورى اسلامى را قبول ندارند. من از خداى تبارک و تعالى تقاضا دارم که ما را مؤفق کند که همه ما به خدمت به اسلام مؤفق بشویم و امیدوارم که رزمندگان ما را هم در جبهه ها تقویت کند، همان طورى که قوى هستند بیشتر تقویت کند و خداوند همه ما را تابع احکام اسلام قرار بدهد.

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 196

تاریخ : 25/5/64

پیام امام خمینى به حجاج بیت اللّه الحرام

بسم اللّه الرحمن الرحیم

با سپاس فراوان از الطاف عالیه حضرت بارى تعالى و ادعیه حضرت بقیه اللّه ارواحنا لمقدمه الفدأ، در حالى ملت عظیم الشان ایران به سر مى برند و زائران بیت اللّه الحرام به میعادگاه الهى مى روند تا دعوت خداوند را که با نداى حضرت ابراهیم ابوالانبیا و حضرت محمد مصطفى خاتم الرسل صلى اللّه علیهما و على الهما به آنان ابلاغ شده ، اجابت نموده ، لبیک گویان و پایکوبان به حضور دوست در آن مکان مقدس مشرف شوند. گرچه همه جا محضر و حضور است ، چه ، خورشید تابان اسلام بزرگ در شرق و غرب عالم نور افشانى مى نماید و نداى ابراهیمى و محمدى در گوشه و کنار گیتى طنین افکنده و جان و دل مسلمانان جهان را روح بخشیده و فریاد وحدت بین طوایف مسلمین از هر فرقه و مستضعفان و مظلومان از هر ملت در سراسر جهان ، زلزله افکنده و کاخ آمال ستمگران و جهانخواران در شرف انهدام و فروریختن است ، گویى دولت مستضعفین نزدیک و وعده حق تعالى قریب الوقوع است . زائران بیت اللّه و عاشقان لقأاللّه در سالى از خانه هاى خود و خودى به سوى خداوند و رسول گرامى او هجرت کنند که کعبه معظمه براى پذیرایى مسلمانان عاشق حق و عدالت و فریادهاى کوبنده آنان بر سر ابر ظالمان دهر و ابر چپاولگران جهان آغوش باز نموده و انتظار پذیرایى آنان را مى کشد و بیت اللّه الحرام و کعبه معظمه ، زائران عزیزى را در آغوش مى کشد که حج را از انزواى سیاسى و انحراف اساسى ، به سوى حج ابراهیمى _ محمدى سوق داده و حیات آن را تجدید مى نمایند و بت هاى شرق و غرب را در هم شکنند و معناى قیام ناس و حقیقت برائت از مشرکان را عرضه مى دارند و دل میقات در هواى زائرانى مى تپد که از کشور (لاشرقیه و لاغربیه ) آمده اند تا با تلبیه و لبیک لبیک ، دعوت خداوند را به سوى صراط مستقیم انسانیت اجابت کنند و با پشت پا زدن بر مکتب شرقى و غربى و انحرافات ملى گرایى ، فرقه زدایى نموده ، با همه ملت ها بدون در نظر گرفتن رنگ و ملیت و محیط و منطقه ، برادر و برابر، غمخوار یکدیگر باشند و تحکیم وحدت کنند و با (ید واحده ) بر دشمنان بشریت و زورگویان جهانخوار بتازند.

و جمرات ، انتظار فداکارانى را مى کشد که از کشورى آمده اند که ملت شجاع آن ، شیاطین بزرگ و کوچک و متوسط را بى باکانه از کشور خود رانده اند و دست ناپاکشان را از ذخایر میهن خود قطع نموده و در این مکان مقدس نیز با سنگریزه هاو شعارهاى کوبنده گروه شیاطین را از (ام القرى )

ص: 197

و (ما حولها) که جهان است ، رمى و طرد کنند. و عرفات و مشعر و منا، میهماندار کسانى هستند که ملت مسلمانشان با عرفان و شعور سیاسى قیام نموده اند تا آرمان ها و امانى (آرزوها) اسلام را در کشور خود و سایر کشورهاى مظلوم تحت ستم تحقق بخشند و سیاست بازان قلابى را که با فریب و دغل بر مظلومان جهان تاخته و هستى همه را غارت نموده اند، رسوا کنند.

و دیدید و دیدیم که یک ملت کوچک در یک محیط محدود و جمعیت معدود، با عزمى بزرگ و اراده اى قوى و مشتى آهنین ، با اعتماد به خداى قادر متعال ، چسان رژیم طاغوتى را با آن همه ساز و برگ جنگى و آن همه پشتیبانى قدرت هاى بزرگ ، از صحنه روزگار محو کرد و چسان دست ابرقدرت ها را از کشور خود کوتاه کرد. و مى بینیم که با آن رسانه هاى گروهى وابسته به قدرت هاى شیطانى ، که بسیارى از اوقات خود را در شب و روز صرف دروغپردازى و تبلیغات بى اساس و فتنه انگیزى مى کنند، چگونه برخورد نمود، برخوردى که این رسانه هابراى خود و اربابانشان رسوایى هدیه آورده اند و همه تهمت هایشان موجب تقویت جمهورى اسلامى گردید و توجه هر چه بیشتر مظلومان و مستضعفان جهان را به جمهورى اسلامى جلب نمود. و مى بینیم که تهمت هاى تروریستى و تروریست پرورى که به خیال سردمداران کاخ سفید و ایادى آنان و دستگاه هاى تبلیغاتى وابسته به ابرجنایتکاران که براى تضعیف جمهورى اسلامى به طور چشمگیر و فزاینده اى در کار است ، به خواست خداوند متعال نتیجه معکوس داده و موجب تضعیف روحیه دشمنان اسلام و جمهورى اسلامى و تقویت روحیه ملت ما، بویژه رزمندگان و سایر ملت هاى مظلوم و مستضعف گردیده است ؛ (و مکروا و مکر اللّه واللّه خیرالماکرین ). و از جمله ، دفاع حق تعالى و معکوس کردن مکر کاخ سفید، این است که تروریست پرورى سردمداران (کاخ سیاه ) آمریکا بر سر زبان ها _ حتى روشنفکران آمریکا افتاده است . کاخ سیاه با اخراج رژیم عراق از لیست تروریست ها، به صورتى واضح ثابت کرد که تروریست پرور و طرفدار آن است . کاخ سفید میزان تروریست و ضد آن را، مخالفت با جنایاتش در سراسر جهان و موافقت با آن مى داند. رژیم عراق تا مخالف بود، در لیست تروریست پرورها بود و آن روز که سر اطاعت به آستان کاخ سیاه نهاد، از لیست خارج شد، هر چند توطئه هاى تروریستى آن در منطقه ، خصوصا خلیج فارس بر ملا شده باشد.

بحمداللّه والمنه ، امروز ایران و سایر ملت هاى مسلمان ، راه خود را یافته و انبوه زائران بیت اللّه الحرام از ایران و سایر کشورهاى اسلامى براى احیاى مراسم عبادى _ سیاسى حج در حول مسجدالحرام ، مرکز ثقل اسلام و مهبط (محل فرود آمدن) ملائکة اللّه و محل نزول وحى گرد آمده اند تا به وظیفه الهى و قرآنى خود که همانا اعلام و فریاد برائت از مشرکان است که رسول ختمى صلى اللّه علیه و آله وسلم به وسیله مولانا على بن ابى طالب سلام اللّه علیه در حج اکبر اجرا فرمود، عمل خواهند کرد.

ص: 198

و اگر انشأ اللّه عموم زائران ، از هر طایفه و مذهب که از سراسر جهان در آن مکان شریف مجتمع شده اند، نداى خداوند را اجابت کنند و با فریاد واحد، ستمگران و ظالمان را محکوم نمایند، کاخ هاى ستم فرو خواهد ریخت .

اگر نمایندگان یک میلیارد مسلمان با اسم و رسم از متجاوزان به حقوق مظلومان و بلاد مسلمین برائت جویند و خواستار قطع ید ظالمین شوند، هیچ قدرتى تاب مقاومت با آنان را نخواهد داشت . اگر ملت هاى اسلامى و دولت هاى کشورهاى اسلامى با این همه امکانات انسانى و ذخایر مورد احتیاج حیاتى قدرتمندان ، از روى قدرت با آنان برخورد کنند و از جار و جنجال و هیاهوهاى کاخ نشینان نترسند و تحت تأثیر تبلیغات دروغین رسانه هاى طرفدار و جیره خوار ابرجنایتکاران واقع نشوند و با اتکال به قدرت لایزال ایزدى و به شکر نعمت هایى که به آنها داده است ، بر سر آنها فریاد کشند و آنان را تهدید به بستن مرزهاى خود به روى آنان و قطع کمک هاى خود از نفت و غیر آن نمایند، شکى نیست که آنها در مقابل این _ قدرت که ما قدر آن را نمى دانیم _ تسلیم خواهند شد.

هان اى مسلمانان قدرتمند! به خود آیید و خود را بشناسید و به عالم بشناسانید و اختلافات فرقه اى و منطقه اى را که به دست قدرت هاى جهانخوار و عمال فاسد آنها براى غارت شما و پایمال کردن شرف انسانى و اسلامى شما بار آمده ، به حکم خداى تعالى و قرآن مجید به دور افکنید و تفرقه افکنان از قبیل آخوندهاى جیره خوار و ملى گرایان بى خبر از اسلام و مصالح مسلمین را از خود برانید که ضرر اینان بر اسلام از ضرر جهانخواران کمتر نیست . اینان اسلام را وارونه نشان مى دهند و راه را براى غارتگران باز مى کنند. خداوند تعالى ، اسلام و ممالک مسلمین را از شر جهانخواران و پیوستگان و وابستگان به آنان نجات دهد.

اینک تذکراتى _ هر چند گفته شده _ داده مى شود، امید است نافع واقع شود:

1 _ به خواهران و برادران محترم کشورهاى اسلامى ، قبل از هر چیز این نکته را باید عرض کنم که صورت حج ، این عبادت بزرگ را که براى انجام آن مشرف مى شوید، به صورتى شایسته و مؤافق دستور الهى انجام دهید و مسائل آن را نزد علماى اعلام با دقت فرا گیرید. مبادا خداى ناخواسته پس از انجام حج و گذشت وقت ، معلوم شود که خللى در آنها وارد شده و موجب بطلان حج گردیده و زحمت هاى شما هدر رفته است . حضرات آقایان علماى محترم ، کوشش فرمایند که زائران محترم را به وظایف خود آشنا نمایند تا صورت حج ، مطابق شرع مطهر انجام گیرد. و از مهمات در همه عبادات ، اخلاص در عمل است که اگر خداى نخواسته کسى عملى را براى خود نمایى و عرضه به دیگران انجام دهد و خوبى عملش را به رخ دیگران بکشد، عمل او باطل است . و حجاج محترم مواظب باشند که رضاى غیر خداوند را در اعمال خود شرکت ندهند و جهات معنوى حج بسیار است و مهم آن است که حاج بداند که کجا مى رود و دعوت کى را اجابت مى کند و میهمان کیست و آداب این میهمانى چیست و بداند هر خودخواهى و خودبینى ، با خداخواهى مخالف است و با هجرت الى اللّه مباین و موجب نقص معنویت حج است و اگر همین یک جهت عرفانى و معنوى براى انسان دست دهد و لبیک

ص: 199

به راستى مقرون به نداى حق تعالى تحقق حقیقى یابد، انسان در همه میدان هاى سیاسى و اجتماعى و فرهنگى و حتى نظامى پیروز مى شود و براى چنین انسانى ، شکست مفهومى ندارد. خداوند تعالى شمه اى از این سیر معنوى و هجرت الهى را نصیب همه ما فرماید.

2 _ شما زائران عزیز از کشورى به سوى حق روید که در سایه الطاف خداوند و برکت دعاى ولى اللّه اعظم روحى لمقدمه الفدأ، سختى هاو دشوارى هاو ستمکشى هارا پشت سرگذاشته و بحمداللّه تعالى در تمام میدان ها پیروز شده اید و هنوز اول کار است . شما امروز از جهت فرهنگى بر فرهنگ هاى پوسیده شرق و غرب و فرهنگ منحط عصر شاهنشاهى که جوانان عزیز ما را فوج فوج به فساد مى کشید و دانشگاه هاى ما را در خدمت غرب و احیانا شرق به پیش مى برد، پشت پا زده اید. شما امروز فرهنگ هایى را که ملت ما را یک ملت وابسته مصرفى و خدمتگزار قدرت ها بار آورده بود و فحشا و فساد و اعتیاد را گسترشى روز افزون داده بود و از انسانیت و اخلاق رفت کناره گیرى کند، در زیرپاى خود خرد کرده و شرافت انسانى و تقوا و شهامت و شجاعت و صبر و سلحشورى و مروت و تعاون در بر (نیکوکاری) و تقوا و توجه به مصالح ملت و کشور را جایگزین آن نموده اید.

و شما امروز سرافراز براى پیشرفت فرهنگ الهى به پیش مى روید و از جهت اجتماعى با صفوف فشرده خود، وحدت بین قشرهاى مختلف را تحکیم نموده و همه را به یک سو و یک جهت سوق داده و تفرقه اندازان و گروه گرایان و خدمتگزاران چشم و گوش بسته به شرق و غرب را مطرود کرده و به انزوا کشیده اید و اقشار مختلف را، قشر واحد کرده و همه را در خدمت کشور و ملت و دین جاوید حق در آورده اید و از جهت سیاسى ، ایران امروز را زبانزد همه کشورهاى دوست و دشمن کرده اید. دوستان چشم خود را به نهضت اسلامى _ که تجدید حیات اسلام را نموده _ دوخته اند، براى وحدت اسلامى در زیر پرچم توحید که نداى آن از این گوشه دنیا بلند و به سراسر جهان طنین افکنده است ، به کوشش و جهاد برخاسته اند و دشمنان ، از خوف این بارقه الهى که رود دست جنایت آنان را از بلاد و عباد خداوند کوتاه کند، به دست و پا افتاده اند، ولى قدرت اسلام ، آرام را از آنان گرفته و از یکپارچگى ملت هاى اسلامى و به دنبال آن مستضعفان جهان ، لرزه به اندامشان افتاده است و دولت هاى کوچک و بزرگ و شرق و غرب در هواى رابطه با ایران و جمهورى اسلامى در تلاشند و همه این امور از عنایات خاص خداوند متعال و برکات اسلام بزرگ است ،(ولا حول ولا قوه الا باللّه العلى العظیم ).

و از نظر نظامى با تأییدات خداوند قادر، امروز رژیم عراق مفلوک و شکست خورده و در شرف انهدام است و آن همه ساز و برگ جنگى شرق و غرب و تاییدات جهانخواران ، نتوانسته است این مزدور را نجات دهد. و ضربات کوبنده سپاهیان اسلام مجال تفکر را از آنان گرفته و امید است با عنایات الهى به زودى این خار با خوارى از سر راه مسلمانان و خصوصاً ملت شریف عراق برداشته

ص: 200

شود و ملت مسلمان عراق سرنوشت خود را به دست گرفته و با سایر مسلمین ، با برادرى و برابرى به سر برند.

منظور این جانب از این تذکرات به حجاج محترم آن است که توجه آنان را به وظایف خطیرى که در این سفر بسیار مهم از طرف شرع مطهر و ملت شهید داغده ایران بر عهده آنان گذاشته شده است ، جلب نمایم . شما امروز در این سفر در بوته امتحان قرار دارید، چون نمونه و الگویى از ملت ایران هستید و باید بدانید که چشمان کنجکاو صدها هزار و زائر که از اطراف جهان حول مرکز وحى گرد آمده اند، با دقت حرکات و اعمال شما را تحت نظر دارند. دوستان شما _ که زائران بیت اللّه هستید _ باکمال اشتیاق مى خواهند ببینند این تحول عظیمى که در ملت ایران در ابعاد مختلف ، بویژه بعد اخلاقى و معنوى تحقق پیدا کرده است ، چگونه است و تا چه مقدار است . و مخالفان شما که براى وقایعنگارى و خبر چینى و نفاق افکنى خود را به آن مکان مقدس رسانده اند، در صدد پیدا کردن نقاط ضعف هستند که از کاهى کوهى بسازند و غلغه اى در رسانه هاى گروهى و مطبوعات و مجالس سخنرانى به راه اندازند و نه تنها جمهورى اسلامى ، که اسلام را محکوم کنند.

شما زائران محترم با آنچه گفته شد، بر سر دو راه هستید: راه سعادت که حفظ آبروى جمهورى اسلامى و اسلام عزیز و ملت بزرگوار و رزمندگان عظیم الشأن و شهداى پیوسته به لقأاللّه هست که در مراعات موازین اسلامى و اخلاقى و مواظبت از اعمال و افعال و گفتار خود در همه مواقع و در تمام مشاعر حج مى باشد و نیز مراعات آداب اسلامى _ اخلاقى با همه بندگان خداست و راه شقاوت و مردود بودن از ساحت قدس الهى با عدم مراعات آنچه ذکر شد و آنچه با حیثیت جمهورى اسلامى منافات دارد. از خداوند تعالى تؤفیق همه را در حفظ شوون اسلام و جمهورى اسلامى خواستارم .

3 _ از جمله مطالبى که باید سفارش کرد هر چند سفارش شده است آن است که در راهپیمایى ها، در عین حال که باید فریاد برائت از مشرکان و ستمکاران به طور کوبنده و با شرکت همگانى باشد که صداى مظلومیت مسلمانان و ملت هاى تحت سلطه ابر جنایتکاران را به گوش جهانیان برساند و خفتگان را بیدار و ساکنان در مقابل جباران را هشدار و ناهیان از معروف و آمران به منکر را که بر خلاف فرمان خداوند و دستور قرآن مجید و سنت رسول اللّه صلى اللّه علیه وآله وسلم به طرفدارى از مشرکان و خونخواران بین المللى ، جانفشانى و یقه درانى مى کنند، بویژه آخوندهاى دربارى جیره خوار که با قلم و بیان خود نور خدا و شعله اى که در جهان براى رهاندن مظلومان از تحت ستم ستمگران افروخته شده ، مى خواهند خاموش نمایند، به جاى خود بنشانند، لازم است نظم و ترتیب و آداب اسلامى را به طور شایسته و دقیق مراعات نمایند و از شعارهاى خود ساخته که ممکن است با القاى منحرفان براى ایجاد اغتشاش و صدمه زدن به آبروى زائران شرکت کننده از تمامى کشورهاى اسلامى و خصوصا جمهورى اسلامى باشد، جدا خوددارى کنند و از شعارهایى که متصدیان امور راهپیمایى با دستور مستقیم نماینده این جانب جناب حجت الاسلام آقاى کروبى ایده اللّه تعالى مقرر مى دارد، پیروى نموده و از آنها تجاوز نکنند و از کسانى که احیاناً بر خلاف دستور مى خواهند شعارى

ص: 201

بدهند، پیروى نکنند و آنان را نصیحت کنند و اگر اصرار ورزیدند، از خود برانند و تنها راهپیمایى هایى را که مقرر شده است ، انجام دهند و راهپیمایى دیگرى خودسرانه نکنند و بدانند که اگر از تخلفات آنان و تجاوز از حدود تعیین شده ، لطمه اى به آبروى حجاج تمامى کشورها و یا جمهورى اسلامى بخورد، پیش خداوند تعالى مسؤول هستند و مورد مواخذه خواهند شد. و باید بدانند که یکى از فلسفه هاى مهم اجتماع عظیم از سراسر جهان در این مقام مقدس و مهبط وحى ، به هم پیوستن مسلمانان جهان و تحکیم وحدت بین پیروان پیامبر اسلام و پیروان قرآن کریم در مقابل طاغوت هاى جهان است و اگر خداى نخواسته از اعمال بعض زائران ، در این وحدت خللى واقع شود و تفرقه اى ایجاد گردد، موجب سخط (قهر و ناخشنودی) رسول اللّه صلى اللّه علیه وآله و عذاب خداوند قادر خواهد شد.

زائران محترم که در جوار خانه خدا و محل رحمت او هستند، با همه بندگان خدا با رفق و مروت و اخوت اسلامى رفتار نمایند و همه را بدون در نظر گرفتن رنگ و زبان و منطقه و محیط، از خود بدانند و همه با هم ید واحده و ملت واحد قرآنى باشند تا بر دشمنان اسلام و انسانیت چیره شوند. خداوند به همه تؤفیق سلامت در رفتار و گفتار بدهد.

4 _ به حجاج محترم و زائران بیت اللّه الحرام ، از هر کشور و هر طایفه و تابع هر مذهب هستند، متواضعانه عرض مى کنم . شما همه ملت اسلام و تابع پیامبر و پیرو دستورات قرآن مجید هستید و همه دشمنان غدار مشترک دارید که با ایجاد اختلاف به واسطه عمال بدبخت خود و رسانه هاى گروهى و تبلیغات تفرقه افکن در طول تاریخ ، بویژه در سده هاى اخیر و بالاخص در عصر حاضر، همه دولت هاو ملت هاى اسلامى را در اسارت کشیده اند و ذخایر غنى بلاد شما و دسترنج مظلومان کشورهاى شما را به غارت برده و مى برند و در صدد هستند که حکومت هارا گوش و چشم بسته و دربست به خدمت خود گمارند و ملت ها را به دست آنان مصرفى بار بیاورند و از رشد انسانى و ابتکار صنعتى کشورهاى مظلوم با حیله و توطئه هاى شیطانى جلوگیرى کنند و وابستگى هر چه بیشتر و اتکا به غرب و شرق را روزافزون کنند و مجال تفکر براى استقلال و ابتکار را به هیچ کس ندهند و نفس هایى که براى بیدارى ملت ها آماده اند، در سینه ها خفه کنند. و وضع نکبت بارى که در کشورهاى اسلامى و سایر کشورهاى مظلوم مشاهده مى کنید، زاییده همین توطئه هاى دشمنان مشترک مسلمانان و مظلومان است . پس اکنون که در مرکز اسلام حیاتبخش به امر خدا و نداى رسولش گرد آمده اید و از هر ملت و مذهب در این مکان عظیم اجتماع کرده اید، براى این درد مهلک و سرطان کشنده چاره اندیشى کنید. و باید بدانید که چاره اساسى در سایه وحدت همه مسلمین و اجتماع همگانى در قطع ید ابرقدرت ها از کشورهاى اسلامى است و عملى کردن شعائر مواقف کریمه و مشاهد مشرفه در کشورهاى خویش است و قدم اول زدودن یاس از دل هاست ، که عمال خبیث آنان با کوشش غرب و شرق در جان هاى مسلمین جایگزین کردند و به آنها باور انده اند که بدون وابستگى به یک ابرقدرت ، نمى شود به زندگانى خود ادامه داد. و

ص: 202

ملت و دولت ایران در این انقلاب عظیم ثابت نموده اند که این اعتقادى پوچ و بى اساس است ، و با آن که قدرت بزرگ به هر حیله و توطئه اى دست زدند تا آتش شعله ور سوزنده اى که در این کشور براى خاکستر کردن آمال شرق و غرب فروزنده شده به خاموشى کشند، مؤفق نشدند.

و امروز ایران اسلامى به برکت ایمان قوى و تعهد به اسلام و تحول عظیمى که در اقشار مختلفه حاصل شده است ، دست شرق و غرب و انگل هاى منحرف را از کشور خود کوتاه و به هیچ قدرتى اجازه نمى دهد کوچکترین دخالتى در کشور اسلامى ایران نماید و این خود حجت قاطعى است براى مسلمانان و مظلومان جهان که با خواست ملت هاکسى نمى تواند دست تجاوز دراز کند و با آن مخالفت نماید. و ملتى که بین ذلت و شهادت ، دومى را انتخاب نموده است ، شکست پذیر نیست و ملت هاى مظلوم جهان چاره اى جز این ندارند و دولت هاى ملت هاى اسلامى نیز اگر با توده هاى محروم همگام و همراه شوند، از این پیوستگى و وابستگى ذلت بار که هزار بار مرگ بهتر از آن است نجات پیدا مى کنند و با عزت و ارزش هاى انسانى هماغوش شوند از خداوند تعالى مسألت مى نمایم که همه ما را به تکالیف الهیه و وظایف انسانیه آشنا فرماید.

و باید تذکر دهم به دولت هاى وابسته مرتجع ، که با این کنفرانس هاى بى محتوا و اعلامیه هاى توخالى و حمایت هاى بى اساس ، رژیم کافر و جنایتکار عراق را نمى توانند نجات دهند و ممکن است خود به منجلابى که حزب بعث عفلقى در آن غرق شده است ، غرق شوند. پس صلاح دین و دنیاى آنان این است که دست از این رفت و آمدها بردارند و بیش از این ، این مفلوک را به رسوایى و خذلان نکشند و خود را به مهلکه دنیا و عذاب آخرت دچار نکنند.

5 _ در خاتمه باید به یک امر حیاتى که راهگشا براى رفع همه گرفتارى هاى مسلمین و مستضعفین جهان است ، اشاره کنم و آن این است که کسانى که اندک تفکرى در اوضاع کشورهاى اسلامى بنمایند، به وضوح خواهند دانست که آنچه دو ابرقدرت جهان و قدرت هاى تابع این قدرت هابا هم اتفاق دارند. و هیچ گاه از این اتفاق دست بردار نیستند _ عقب نگه داشتن کشورهاى جهان سوم ، خصوصاکشورهاى پهناور و غنى اسلامى در ابعاد فرهنگى و اجتماعى و اقتصادى و سیاسى و نظامى است و تحمیل جهات استعمارى در تمامى امور مذکوره بر جهان سوم مى باشد و براى این مقصد که در نظر آنان بسیار داراى اهمیت است ، زحمت هامتحمل شدند و وقت هاو پول بسیارى صرف نموده اند و مى نمایند. در سابق ، سردمداران این توطئه ها، بریتانیا و فرانسه بودند و پس از آن آمریکا و شوروى ، اینان براى مقاصد شوم خود، کودتاها به راه انداختند و رژیم هایى را برچیده و رژیم وابسته به خود را به روى کار آوردند و بعید به نظر مى رسد که این دو ابرقدرت در صدد براندازى رقیب باشند _ چه ، که از آن مأیوسند. اختلاف بر سر تقسیم طعمه هاو کشورهاى جهان سوم است و براى به دست آوردن سلطه استعمارى نو، بهترین راه را در حمله به فرهنگ ملت ها دانسته و دانشگاه ها را به خدمت گرفتند و با به دست آوردن این مراکز، از ره آوردهاى آنها مجلس هاى فرمایشى ساخته و حکومت هاى دلخواه به دست آوردند و نظام ها را، سر تا قدم ، غربى یا شرقى کردند و آنان که

ص: 203

در این کشمکش هااز همه بیشتر صدمه دیدند و رنج کشیدند، کشورهاى اسلامى بوده و هستند، چرا که اسلام داراى فرهنگ غنى انسان ساز است که ملت هارا بى گرایش به راست و چپ و بدون در نظر گرفتن رنگ و زبان و منطقه به پیش مى برد و انسان هارا در بعد اعتقادى و اخلاقى و عملى هدایت مى کند و از گهواره تا گور به تحصیل و جستجوى دانش سوق مى دهد. اسلام در بعد سیاسى ، کشورها را در همه زمینه ها، بدون تشبث به دروغ و خدعه و توطئه فریبنده ، به اداره و تمشیت حکومت سالم هدایت مى کند و روابط را با کشورهاى دیگرى که به زیست مسالمت آمیز و خارج از ظلم و ستمکارى متعهد هستند، محکم و برادرانه مى کند، اقتصاد را به صورتى سالم و بدون وابستگى به نفع همگان ، در رفاه همه مردم ، با اهمیت به مستمندان و ضعیفان بارور مى کند و براى رشد بیشتر کشاورزى و صنعت و تجارت کوشش مى نماید. و دربعد نظامى ، به همه کسانى که صلاحیت دفاع از کشور را دارند براى مواقع اضطرارى تعلیم نظامى مى دهد و در این مواقع بسیج عمومى اختیارى و احیانا اجبارى مى کند و در حال عادى براى دفاع از مرزها و تنظیم شهرها و ایمنى جاده هاو حفظ نظم و انتظام ، نیروى مؤمن ورزیده تربیت مى کند.

با آنچه گفته شد _ که در این زمینه ها گفتنى بسیار است _ با توطئه ابرقدرت ها، نه تنها نگذاشتند فرهنگ اصیل اسلام رشد کند و پا بگیرد که از طرف دانشگاه هاى غیرمهذب و فرنگ رفته هاى غیر متعهد و ملى گراهاى متعصب ، شدیدا مورد هجوم قرار دادند و از هجوم هم اینان بود که کشورهاى اسلامى زخم هاى اساسى برداشتند. و اگر امروز قشرهاى مختلف ملت ها، از علماى دینى تا گویندگان و نویسندگان و روشن بینان متعهد، قیام همه جانبه نکنند و با بیدار کردن توده هاى عظیم انسانى اسلامى به داد کشورها و ملت هاى تحت ستم نرسند، کشورهایشان بى شک به نابودى و وابستگى همه جانبى بیشتر و بیشتر خواهد کشید و غارتگران ملحد شرقى و بدتر از آنان ملحد غربى ، ریشه حیات آنان را مى مکند و شرافت و ارزش هاى انسانى آنان را به باد فنا سپارند. اکنون بازارهاى کشورهاى اسلامى ، مراکز رقابت کالاهاى غرب و شرق شده است و سیل کالاهاى تزیینى مبتذل و اسباب بازى و اجناس مصرفى به سوى آنها سرازیر است و همه ملت هارا آن چنان مصرفى بار آورده اند که گمان مى کنند بدون این اجناس آمریکایى و اروپایى و ژاپنى و دیگر کشورها، زندگى نمى توان کرد. و مع الاسف مکه معظمه وجده و مشاهد مشرفه حجاز، مرکز وحى و مهبط جبرائیل و ملائکه اللّه که باید به حکم اسلام بت هاى جنایتکار را در آن جا شکست و فریاد بر سر آنها زد و از آنها برائت جست ، مملو از کالاهاى بیگانگان و بازار براى دشمنان اسلام و پیامبر بزرگ صلى اللّه علیه وآله وسلم شده . کثیرى از حجاج بیت اللّه الحرام که براى فریضه حج روند و باید در آن مکان مقدس از توطئه بیگانگان به فریاد (یا للمسلمین ) برخیزند، غافلانه در بازارها به جستجوى کالاهاى آمریکایى ، اروپایى و ژاپنى پرسه مى زنند و دل صاحب شریعت را با این عمل که با حیثیت حج و حجاج بازى مى کند، به درد آورند. حجاج محترم خانه خدا! به خود آیید و اى مسلمانان در همه بلاد و اقطار عالم ! بپاخیزید و اى علماى اعلام جهان اسلام به داد اسلام و بلاد مسلمین و

ص: 204

مسلمانان برسید و در هر گوشه و کنار همچون ملت ایران و دولت آن و علما و بزرگان این سامان ، دست رد به سینه ستمکاران غرب و شرق زنید و عمال و کارشناسان دروغین و مستشاران نفتخوار آنان را از بلاد خود بیرون بریزید و همچون سلحشوران ایران ، شهادت را بر ذلت ، و شرف اسلام و انسانى را بر رفاه و عیش چند روزه توام با خوارى و شرمسارى ترجیح داده و در میدان نبرد سیاسى و نظامى بر آنان چیره شوید و از هیاهوى تبلیغاتى آنان باک نداشته باشید که خداوند تعالى با شماست ، (ان تنصروا اللّه ینصرکم و یثبت اقدامکم .)

بارالها! بنده ناچیز تو از کشورى مظلوم با جمعیتى ناچیز از حیث عدد و همه چیز، و زنده به عنایات تو، ناله مظلومانه خود را به مقدار ظرفیت ناچیز خود به ملت هاى مسلمان و مظلومان جهان رساندم و فریاد یا (للمسلمین ! به داد اسلام برسید) را ابلاغ نمودم و تا الطاف و عنایات تو نباشد، هیچ گره اى باز نشود و هیچ دردى دوا نشود. تو خود با رحمت واسعه خود به مسلمین نظر فرما و همه ما و آنان را از قید خود و خودیت و عبودیت بت ها، خصوصا بت نفس نجات ده ! و شر ستمکاران را از سر مظلومان جهان بویژه مسلمان برکن ! و مسلمانان را به خود آور! و دولت هاى کشورهاى اسلامى را جرأت و شجاعت عنایت فرما! که با داشتن آن مقدار عده و عده و در دست داشتن شریان حیاتى غرب و شرق ، تن به ذلت و اسارت اجانب ندهند و با ملت خود همصدا شوند. به امید پیروزى رزمندگان و مبارزان اسلام در سراسر گیتى بر کفر جهانى .

والسلام على عباد اللّه الصالحین

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 205

تاریخ : 64/5/27

بیانات امام خمینى دردیدار با آقاى محمد هاشمى مدیرعامل ومعاونین صدا و سیماى جمهورى اسلامى

ما باید به مردم ارزش بدهیم و خودمان کنار بایستیم و روى خیر و شر کارها نظارت کنیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من نظرى به دیگران ندارم ، راجع به خودم مى گویم از این وضع رادیو تلویزیون خوشم نمى آید. واقع آن است که آن قدر که پابرهنه هابه رادیو تلویزیون حق دارند، ما نداریم . این یک واقعیت است و تعارف نیست ؛ واقع این است که آنها این نظام را درست کرده اند و این نهضت را به وجود آوردند، همین جمعیت هستند که پیروزى ها را به دست آوردند، از قشر بالا کسى در این مسأله حقى ندارد. البته ما هم در اصل مطلب شرکت داشته ایم ، اما حق با آنهاست . من مدت هاست که وقتى مى بینم رادیو تلویزیون را هر وقتى بازش مى کنم از من اسم برد، خوشم نمى آید. ما باید به مردم ارزش بدهیم ، استقلال دهیم و خودمان کنار بایستیم و روى خیر و شر کارها نظارت کنیم . ولى این که تمام کارها دست ما باشد، رادیو تلویزیون دست ماها باشد اما آن بیچاره ها که کار مى کنند هیچ چیز دستشان نباشد، ولى ما که هیچ کاره هستیم دست ما باشد، به نظر من این صحیح نیست . من گفته ام که آن چیزهایى که مربوط به من است گفته نشود، من با آقایان کارى ندارم . البته در بعضى مواردى که لازم مى شود چیزى گفته شود _ که آن هم با تشخیص خود من است _ در رادیو گفته و یا در تلویزیون این شود مضایقه ندارم ؛ مثلا عید فطر، عید قربان ، تنفیذ رئیس جمهور، اینها مسائلى است ، اما ما بقى ، مثل ملاقات امروز من با شما که با هم صحبت مى کنیم ، ازن کارها مردم را خسته مى کند، هیچ محتوا هم ندارد. من و شما صحبت مى کنیم و همین طور دیگران ؛ یعنى دیگران با من صحبت مى کنند، آنها را من قطع مى کنم . و همین طور آن چیزهایى که الان در تلویزیون موجود است ، مثلا اول خبر که مى خواهد شروع کند عکس مرا مى گذارند، آن را بردارید و اگر کسى از شما سؤال کرد بگویید فلانى گفته است .

در این جا آقاى هاشمى مدیر عامل رادیو تلویزیون اظهار داشت : شما در قلب مردم جا دارید.

و امام فرمودند: قلب مردم در غیر از اینهاست . مسأله اینها نیست ، ما سابقا با مردم تماس داشتیم و به آنها ارادت داشتیم و مردم به ما لطف داشتند، ولى این طور نبود که ما رادیو تلویزیون داشته باشیم ، آن باب دیگرى است . در هر صورت بعضى مواردى که لازم است مانعى ندارد، در غیر آن موارد، من میل ندارم ، دیگران خودشان مى دانند.

ص: 206

تاریخ : 64/6/5

بیانات امام خمینى در جمع رؤساى مجلس شوارى اسلامى و دیوان عالى کشور،عده اىاز روحانیون ،استادان دانشگاه هاوسفراى کشورهاى اسلامى به مناسبت عید سعید قربان

در سابق تبلیغات به طورى دامنه دار بود که سوءظن در همه ایجاد کرده بود

بسم اللّه الرحمن الرحیم

این عید سعیدى که داراى ابعاد مختلفه است ، بعد عرفانى ، بعد سیاسى ، بعد ایثار و ابعاد دیگر است ، به همه مسلمین جهان و مستضعفان و آقایانى که در این جا تشریف دارند، تبریک عرض مى کنم . ما امروز یک مقایسه اى بکنیم بین سابق و حالا در بعضى جهات . این مقایسه از خود این مجلس باید شروع بشود. این ، از برکات این جمهورى است که در یک مجلس ، مجتمع هستند کسانى که در دوره هاى سابق در یک همچو مجالسى امکان اجتماعشان نبود. اما توجه دارید به این که در سابق بین علماى اسلام ، حوزه علمیه قم و علماى تهران با دانشگاه ها هیچ وقت اجتماع این طور نداشتند که در یک محیط با یک دل ، با یک ایده ، و همین طور سفراى ممالک دوست و اساتید دانشگاه هاو ارکان دولتى ، در یک اجتماعى هیچ وقت نبودند که با هم بنشینند و ببینند که ما محتاج به چه هستیم و باید چه بکنیم . دامن زده بودند به اختلاف در داخل کشور ما /به طورى که / تبلیغات به طورى بود که وحشت مى کرد یک اهل علمى در محیط دانشگاه برود و حرف هایش را بزند و همین طور دانشگاهى در محیط علم بیاید و در محیط مدارس علمى بیاید و مسائلش را بگوید و همین طور اساتید دانشگاه ، دولتى ها، مجلسى ها، هیچ یک از اینها با هم نمى نشستند که ببینند که کشور خودشان لااقل چه احتیاجاتى دارد و باید چه بکنند براى رفع آن احتیاجات ، این براى این بود که به طورى تبلیغات دامنه دار بود که سوءظن در همه ایجاد کرده بود، از هم وحشت مى کردند، به هم سوءظن داشتند، باید بگوییم دشمنى داشتند با هم ، ایجاد کرده بودند این را. از سفراى خارجى یکى شان در محضر علما، در جایى که علما جمع بودند، حاضر نمى شدند، حاضر نبودند که حاضر بشوند. براى این که اینها را این طور معرفى کرده بودند که یک جمعیتى هستند که ارتجاعى و نمى دانم به عقب برگشته و عقب مانده و کهنه فکر کن ! و از این مسائلى که دیدید که در دوره سابق ، خصوصا در این عهد اخیر القا شده بود. معلوم مى شود که کارشناس هاى خارجى ، کارشناس اروپا و آمریکا توجه به این معنا داشتند که این قشرها اگر با هم باشند خطرنا کند، یعنى خطرناک براى آنها! و راست هم مى گفتند. روى همین زمینه ، خود آنها به دست اشخاصى که در داخل داشتند، به دست کارکنان خودشان ، به دست اشخاصى که در محیط آنها تربیت

ص: 207

شده بودند، به دست اینها کارى کرده بودند که کانه امکان نداشت یک همچو اجتماعى .

امروز ما همه در تحت یک سقف کوچک جمع شدیم و همه ما یک فکر داریم . فکر جلوگیرى از آن چیزهایى که سابق بود، فکر این که نبادا دوباره دانشگاه هاى ما به دست آن اشخاص بیفتد، فکر این که نبادا روحانیین ما گرفتار آن مسائل بشوند و فکر این که نبادا کشور ما باز برگردد به یک حالى که همه دیدید چه خبر بود، چه مصیبت هایى در این کشور واقع مى شد. ما امروز این جا هستیم که ببینیم که چه بکنیم که یک وقت خداى نخواسته مسأله برگردد، چه کنیم جلویش را بگیریم .

اگر مقایسه کنید ما بین دوره هاى سابق و حالا، معلوم مى شود که چه تحولى در ایران واقع شده است

آن چیزى که مى تواند جلوگیرى کند، یک قدرى تفکر در عید قربان و مسائل قربانگاهى حضرت ابراهیم است ایثارى که او کرد و از خود گذشتگى اى که او کرد تدبر در او و تدبر در مسائلى که در حج هست ، مسائل حج و همه مسائل اسلام ، به طورى بین ابعاد مختلفه جمع کرده است ، بین عرفان و تعبد، بین سیاست و عبادت ، بین مسائل اجتماعى و سایر مسائل . این اساس را درست کردند براى این که ما از آن اساس چیز بفهمیم . آنها که در آن جا هستند، تکالیفى دارند و انشأ اللّه امیدوارم که به آن تکالیف عمل کنند و کردند. ما هم و آنها هم بعد از این که برگشتند، تکالیفى داریم که این تکالیف هم دنبال همان مطالعه عید قربان است و قربانگاه ها. آنها باید سوغات بیاورند آن ایثار را، آن وحدت را، و ما هم باید این معنا را در بین ملت خودمان پخش کنیم . آقایان روحانیون در سرتاسر کشور و آقایان دانشگاهى هادر سرتاسر کشور، اینها موظفند، وظیفه دارند!

ما بحمداللّه تاکنون بسیار قدم هاى موثرى برداشتیم ، وقتى شما مقایسه یک قدرى بکنید ما بین دوره هاى سابق و حالا، مى توانیم خوب بفهمیم که فرق چیست . مثلا شما بسیارى تان یا اکثرتان یادتان است که در قضیه راى گیرى براى انقلاب سفید به اصطلاح ، با چه هیاهویى ، با چه فشارى ، با چه دغل بازى هایى بیش از این نتوانستند ادعا کنند که شش میلیون بودند، با این که مطمئن باشید نبودند! آن همه فشار و آن دولت جائر و آن همه تبلیغاتى که آنها داشتند، نتوانست عده اى را جمع کند که اینها ادعا کنند ده میلیون اند، نتوانستند دروغش را هم بگویند، مبالغه اش هم بکنند. شما در یک کشورى که تحت فشار است از همه اطراف ، تحریم هاى انتخاباتى از اطراف بر سرشان مى بارد، تبلیغات همه جانبه بر سرشان مى بارد، این مقدار اجتماعى که اینها کرده اند (که بیش از چهارده میلیون بود)، اگر مقایسه بشود با هر کشور دیگرى در عالم ، معلوم مى شود که فرق ما بین این جا و آن جا چیست و چه تحولى در ایران واقع شده است . این تحول یک تحول عجیب است که در یک رژیمى که همه قدرت ها در دستش بود و همه فشارها در دستش بود و مضایقه از هیچ فشارى هم نداشت ، در ادعاى کاذب خودش نتوانست ادعا کند که ما هشت میلیون داشتیم ، شش میلیون ! مبالغه اش و دروغش و همه بساط که روى هم ریخته شد، گفت : شش میلیون ، و آن وقت هم راجع به شش میلیون هیاهو مى کردند

ص: 208

که اى ...! شش میلیون رأى دادند، با این که دروغ مى گفتند. شما بدون این _ که یک فشارى باشد که بیایید حتما شما رأى بدهید، وارد بشوید رأى بدهید و بدون تبلیغات قبلى _ امسال اصلا تبلیغاتى در کار نبود. این جمعیت که این طور اجتماع کرد که نظیرش / در / به حسب مقایسه در دنیا نیست ، این دلیل بر یک تحول بزرگى است که در کشور ما واقع شده . از این جا بروید در جبهه ها.

وقتى که متفقین وارد شدند به کشور ما، با آن همه بساطى که اینها ادعایش را مى کردند، به ادعاى خودشان گفتند: سه ساعت ما توانستیم مقابله کنیم ! بعد هم وقتى که پرسیده بود ازشان آن مردکه نامرد، که چطور شد سه ساعت ؟ گفتند: ما این را مبالغه مى کنیم ، آنها از آن ور آمدند، ما از این ور رفتیم ! با حالا مقایسه کنید که جوان ما، اقشار ملت ما ایستاده اند، و در مقابل همه قدرت ها، همه هم دارند توطئه مى کنند. همه دستشان را به هم دادند که رژیم سابق را نگه دارند، جوان هاى ما به همش زدند، همه هم دست به هم دادند که در این جنگ پیروزى ایجاد کنند، هر روز هم دروغش را مى گویند، لکن جوان هاى ما ایستاده اند و جلو مى روند. در طایفه نسوان شما ملاحظه کنید آن وقت چه خبر بود، حالا چه خبر است . زن هاى ما حالا مکتبى شده سرتاسر کشور ما جورى هستند که همان طور که آن جوان هادر جبهه دارند، خدمت مى کنند، اینها پشت جبهه شان محکم است و دارند خدمت مى کنند، علاوه بر این که مجالس درس دارند، مجالس قرائت دارند، مجالس تدریس دارند حتى تدریس خارج من شنیدم بعضى از زن ها در جایى مى گویند. خوب ! این چه تحولى است ؟ پیشتر چه بود؟ مسأله زن چه بود در ایران ؟ انسان حیا مى کند که بگوید، آن اسمش آزادى بود! این اسمش اختناق است ! آن آزادى بود که هر چه دلشان مى خواهد، هر چه انجام بدهند، به هر نحوه اى باشد! و این اختناق است براى این که زن ها خودشان آزادند که خدمت کنند، آزادند که پشت جبهه باشند، آزادند که درس بخوانند، آزادند که چه بکنند، این اسمش اختناق است ! آنها اختناق را مى گویند، یعنى نمى گذارید که زن هابه طورى عمل کنند که ملت را فلج کنند. یک قشر جوان ملت را به واسطه آن بى بند و بارى که داشتند، فلج مى کردند، یعنى از کار مى انداختند. هیچ کس دنبال این نبود که یک فعالیت چشمگیرى بکند، یک فعالیت اجتماعى بکند. همه دنبال این بودند که صبح که پا مى شدند، کجا بروند تفریح بکنند، کجا بروند فرض کنید چه بکنند. بازارتان را نگاه کنید! خیابان هاتان را نگاه بکنید! حالا وقتى که مى خواهند تکذیب کنند از ایران ، مى گویند که در آن جا محل تفریح پیدا نمى شود (آن تفریحى که آنها مى خواهند، والا محل تفریح هست ) یا زن ها حالا دیگر چادر سرشان است . آن وقت به طورى تبلیغ شده بود که زن جرأت نمى کرد که به این صورتى که باید در آید، در آید مخفى در مى آمدند. آنهایى که مى خواستند حفظ کنند خودشان را، یا از خانه در نمى آمدند، یا شبى ، یک وقتى مخفیانه از این ور به جاى دیگر مى رفتند و هکذا همه جهاتى که ما ملاحظه مى کنیم .

از معجزات اسلام این است که عرفانش آمیخته است با عبادتش

این حج این چند سال که امسال هم بحمداللّه بهتر بوده است این باید در دنیا انعکاس پیدا

ص: 209

بکند! که حج این است . آن که ابراهیم خلیل اللّه و رسول خدا مى خواستند این معنا بوده است . آنى که سوره برائت را مى فرستد در آن جمع مى خواند، براى همین بوده است که به ما بفهماند که آن جا باید سوره برائت خواند. در عینى که آن وقت که زمان رسول خدا بوده است ، این طور گرفتارى اى که الان مسلمین دارند، این طور گرفتارى نداشتند، یک جور دیگرى بود. در عین حال قرآن شریف و حدیث به ما تعلیم مى کند که در حج باید این کارها را کرد. آمیخته است حج و همه عبادات اسلامى ، آمیخته به همه ابعاد مختلفه است ، و از معجزات انبیا و خصوصا اسلام این است که عرفانش آمیخته است با عبادتش . اگر انسان ، یک نفر آدم که اهل آن مسائل است همین نماز را _ آن بعد عرفانى نماز را در اذکار و در کارهاى دیگرش دنبالش برود، مى بیند که چه دریاى خروشانى است ، معراج است ، معراج مؤمن است ، یعنى ، تا آن ما فوق عالم طبیعت و ما فوق عالم وجود، انسان را مى کشاند. گاهى در یک کلمه اش این طور است . یک جمله گاهى آن قدر بعد معنوى دارد و بعد عرفانى دارد که اگر تحقق پیدا کند براى یک انسان سالک ، از همه حجاب هامى گذرد. و کانه سوره حمد که در قرآن هست و اولین سوره است و براى نماز قرار دادند و نماز بدون حمد، گفتند نماز نیست ، همین سوره حمد تمام معارف درش هست . منتها آن کسى که نکته سنج باشد، باید درش تامل کند. خوب ! ما اهلش نیستیم . ما مى گوییم که الحمدلله ، یعنى شایسته است .الحمدلله رب العالمین یعنى شایسته است خدا که همه حمدها براى او باشد. اما قران این را نمى گوید. قرآن مى گوید که اصلا حمدى واقع نمى شود در جایى ، الا براى خدا. آن هم که بت پرست است حمد است ، آن هم براى خداست ، خودش نمى داند. اشکال ، ندانستن و جهالت ماهاست . آن که مى گوید که ایاک نستعین نه معنایش این است که ما همه استعانت از تو انشأ اللّه مى خواهیم و اینها، نخیر! بالفعل این طورى است که به غیر خدا، استعانت اصلا نیست ، اصلا قدرت دیگرى نیست . چه قدرت دیگرى ما داریم غیر قدرت خدا؟ آن که تو دارى غیر از قدرت خداست ؟ نه این است که ما انشأ اللّه عبادت مى کنیم براى خدا، انشأ اللّه استعانت مى کنیم از خدا. اصلا واقعیت این طورى است واقعیت این است که عبادت به غیر خدا، مدح ، اصلا در دنیا به غیر خدا واقع نمى شود، هیچ مدحى . اینهایى که مدح مى کنند از مثلا شیاطین و سلاطین و امثال اینها، اینها نمى فهمند که اینها مدح خداست ، اینها غفلت از این دارند، لکن مدح به کمال است ، مدح براى نقصان نیست ، مدح براى کمال است . و آنهایى که ، هر کس از هر کس استعانت بکند، استعانت از خداست . این سوره ، این را مى گوید. و اگر براى اهلش آنهایى که اهل مسائل هستند همین یک سوره قرآن تحقق پیدا بکند، تمام مشکلات حل مى شود، براى این که وقتى انسان دید که همه چیز از اوست ، دیگر از هیچ قدرتى نمى ترسد. ما که از قدرت ها مى ترسیم براى این است که خیال مى کنیم قدرت این است . وقتى انسان قدرت را قدرت او دانست ، وقتى انسان همه چیز را از او دانست ، این دیگر نمى تواند که از دیگرى بترسد. همه خوف هاى ما از باب این است که نفهمیدیم که قدرت ، یک قدرت است و آن قدرت هم براى نفع همه است . آن قدرت هم براى نفع همه افراد و جامعه و تمام بشر / آن قدرت / به کار گرفته شده ، براى نفع آنهاست . ما اگر همین معنا را ادراک کنیم که هر چى هست از اوست و هر چى

ص: 210

هست براى نفع ماست و براى تربیت ماست ، اگر همین معنا را واقعا انسان ادراک کند و مشاهده کند و ذوب کند، این مسائل حل مى شود.

دانشگاه باید متحول باشد و البته شده است ، لکن بیشتر مواظبت مى خواهد

ما باید مردم را با توحید آشنا کنیم ، علماى اعلام باید مردم را با توحید آشنا کنند، با معارف الهى آشنا کنند.(الغیرک الظهور مالیس لک دعاى عرفه حضرت سیدالشهدا سلام اللّه علیه متى غبت حتى تحتاج الى ) چه . قرآن هم همین است ، هر کدام یک زبانى دارد. قرآن نازل شده تا این جا رسیده است و ادعیه ء ائمه ما علیهم السلام به حسب تعبیر بعض مشایخ ، قرآن صاعد است و هر چه مسائل بخواهید، در ادعیه هست . زبان ادعیه با زبان عادى اى که احکام مى خواهند بگویند دوتاست . زبان ادعیه با زبان فلسفه هم دوتاست ، با زبان عرفان علمى هم دوتاست ، یک زبان دیگرى است مافوق اینها، منتها زبان فهم مى خواهد، باید کسانى که آن زبان را مى فهمند توجه کنند. البته براى همه ، هست چیز درش ، قرآن یک نعمتى است که همه ازش استفاده مى کنند، اما استفاده اى که پیغمبر اکرم مى کرده است از قرآن ، غیر استفاده اى است که دیگران مى کردند. (انما یعرف القرآن من خوطب به ) دیگران نمى دانند، ماها یک ذره اى ، یک چیزى ، یک خیالاتى پیش خودمان داریم ، آن که قرآن برش نازل شده مى داند چیست ، چه جور نازل شده ، کیفیت نزول چیست ، چه مقصد در این نزول است و محتوا چیست و غایت این کار چیست ، او مى داند. آنهایى هم که به تعلیم او تربیت شده اند، آنها هم براى خاطر تربیت او مى دانند. هنر انبیا این بوده است که مسائل را، مسائل دقیق عرفانى را با یک لفظى مى گفتند که هر کسى یک جورى ازش ، خودش مى فهمیده ، ولى واقعش مال آنهایى است که بالاتر از این افقشان است و این هنر در قرآن از همه جا بالاتر است و در ادعیه هم هست ما، روحانیون ، دانشگاهى ها اگر واقعا علاقه دارند به این که این کشور محفوظ بماند، خصوصا دانشگاهى ها، اساتید دانشگاه ، اگر واقعا علاقه مندند که این کشور دوباره برنگردد به اوضاع سابق ، باید مواظب باشند، دانشگاهى ها، اساتید مواظب خودشان باشند در تربیت و مواظب بچه هاو جوان ها باشند در کارهایى که مى کنند. باید نگه دارند دانشگاه را به یک صورتى که ، به یک واقعیتى که آن واقعیت همین تحولى است که در ایران پیدا شده است . دانشگاه باید متحول باشد و البته شده است ، لکن بیشتر مواظبت مى خواهد. علماى بلاد هم هر جا هستند و خصوصا در حوزه هاى علمیه باید همه جهاتى که اهل علم را، آنهایى که تازه آمدند و مشغول درس خواندن هستند، آنها را به خداى تبارک و تعالى نزدیک مى کند و علاقه مند مى کند، همه آن جهات را باید حوزه ها داشته باشند. حوزه هاباید / جهات اخلاقى را / درس اخلاق داشته باشند نه یکى ، نه دوتا، ده تا، بیست تا، درس اخلاق داشته باشند. اگر بخواهید که آینده کشور شما یک آینده نورانى باشد، تربیت کنید اینهایى که وارد در حوزه ها هستند، یا در آن جایى که درس مى گویید وارد مى شوند، تربیتشان کنید به یک تربیتى که از این عالم هجرت کنند، توجه به ماوراى این جا بکنند، روحانى باشند، یعنى روح باشند، یعنى توجه به ماوراى طبیعت داشته

ص: 211

باشند. از اول قدم ها که برداشته مى شود، براى آن طرف برداشته بشود، وقتى این طور شد، این جا هم درست مى شود. آن کسى که جهات معنوى خودش را تقویت کرد، آن کس در جهات طبیعى هم قوى مى شود. مثل ، مثل انبیاست و اولیا، با همه آن معنویات ، با همه آن معارف الهیه کشوردارى هم مى کردند، حکومت هم تأسیس مى کردند، حدود را هم جارى مى کردند، کسانى هم که مضر به جامعه بودند از دم شمشیر مى گذراندند، در عین حالى که در آن پایه از معارف بودند.

اگر مردم را تربیت کنید به یک تربیت سالم ، کشور شما سالم مى ماند

اگر مردم را تربیت کنید به یک تربیتى سالم و دعوت کنید به این که با خدا آشنا بشوند، با معارف الهى آشنا بشوند، با قرآن آشنا بشوند، اگر این طور شد، کشور شما سالم مى ماند و به سایر جاها هم سرایت مى کند. قهرى است این . الان هم ملاحظه مى کنید که این مقدارى که الان در دنیا سرو صدا بلند است ، منتها یک دسته سرو صدا مى کنند براى بازى دادن مردم و اظهار اسلام مى کنند، اظهار این که باید قوانین اسلامى بشود بکنند، یک دسته هم واقعا مسلمان و دنبال این که اسلام باید باشد، این براى همین موجى است که از این جا بلند شده است و شما ملت اسلام این موج را راه انداختید.

و امیدوار باشید به این که خدا با شماست و شما مادامى که قدر بدانید از نعمت الهى ، نعمت هایى که خدا به شما داده است ، این نعمت وحدتى که به شما داده است ، این نعمت انقلابى که به شما داده است ، این جوان هایى که به شما داده است ، انقلابى که / الان / در جبهه ها، الان هم مشغول به خدمت هستند، این اساتیدى که به شما داده است ، همه اینها قدردانى مى خواهد. ما باید همه را قدر بدانیم و از همه تشکر کنیم . و من از ملت ایران در همه مواردى که دارند عمل مى کنند و در صحنه هستند، تشکر مى کنم و به همه دعا مى کنم . خداوند همه ملت هاى اسلامى را حفظ کند و به وظایف خودشان آشنا کند و ما را هم به وظایف خودمان آشنا کند که در این چند روزى که داریم آن طرف مى رویم ، لااقل توجه به آن جا باشد، اخلاد الى الارض نباشد.

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 212

عکس

ص: 213

تاریخ : 64/6/10

پیام امام خمینى به ایثارگران جبهه هاى نور به مناسبت پنجمین سالگرد جنگ تحمیلى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اکنون که با عنایات حضرت رب الارباب و ادعیه حضرت بقیه اللّه ارواحنا لمقدمه الفدأ و با فداکارى و جانبازى ملت بزرگ ایران و قدرت ایمان و ایثار سلحشوران عزیز در راه اهداف مقدس اسلام بزرگ و قرآن مجید، نظام جمهورى اسلامى ایران با سرفرازى و قدرت راه خود را یافته و با استوارى به پیش مى رود، بر ماست که با اعتراف به عجز خویش ، از رزمندگان عزیزى که با شهادت طلبى ها و رشادت هاشان از میهن اسلامى خود دفاع نموده و با خون پاک خود چراغ فرا راه آزادى تمام ملت هاى دربند بر افروختند، قدردانى نماییم . و نیز از مادران و پدران و خواهران و همسران و برادران بزرگوارى که در پشت جبهه هابا جدیت تمام در دفاع مقدس از اسلام و کشور اسلامى به پشتیبانى از مجاهدان عزیز برخاسته اند و از هیچ چیز کوتاهى نمى کنند، و از تمام ملت بزرگ و متعهد که در تمامى صحنه ها حاضرند تشکر نماییم .

قلم و بیان من کوچکتر از آن است که از عهده تشکر این همه فداکارى برآید، خداوند تبارک و تعالى به همه آنان جزاى خیر خواهد داد. و همان گونه که آنان روى اسلام را سفید کردند، آنان را در بارگاه قدسش رو سفید خواهد گرداند. بارالها! اینان بندگان صالح تواند که در مجاهده راه تو از خود و عزیزان خود گذشتند و به آن افتخار مى کنند، تو خود شهداى ما را در جوار رحمت خود جایگزین و معلولانمان را شفا و مفقودان و اسیرانمان را به دامان خانواده هاشان برگردان . و به همه ما صبر و تؤفیق عنایت فرما (انک قریب مجیب ).

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 214

تاریخ : 64/6/10

بیانات امام خمینى در جمع مسؤولین روزنامه هاى کیهان ، اطلاعات و جمهورى اسلامى

باید اساس ، تشویق اشخاصى باشد که در این کشور فعالیت مى کنند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

البته ، من نسبت به همه مسائل مربوط به مطبوعات نمى توانم نظر بدهم . الان آنچه مربوط به مسائل آخر است ، این است که رادیو تلویزیون و مطبوعات مال عموم است چنانچه شما هم همین اعتقاد را دارید که عموم بر آنها حق دارند از این جهت من به سهم خود خیال دارم که راجع به من کم باشد، مگر در مواقع حساسى که لازم است که آن هم باید از ما سؤال شود که آیا مطلبى را باید نقل بکنند یا خیر. والا آنچه خوب است در رادیو تلویزیون و مطبوعات باشد، آن است که براى کشور اثرى داشته باشد. مثلا اگر زارعى خوب زراعت کرد و زراعتش خوب بود، شما این شخص را به جاى مقامات کشور در صحفه ء اول بگذارید و زیرش بنویسید این زارع چگونه بوده است ، این منتشر بشود. و یا کارمندى خوب کار کرد، و یا اگر طبیبى عمل خوبى انجام داد، عکس او را در صفحه اول چاپ کنید و بنویسید که این عملش چطور بوده است . این باعث تشویق اطبا مى شود و بیشتر دنبال کار مى روند. یا مثلا اگر کسى کشفى کرد، باید مفصل با عکس و مطلب باشد یا اگر کسى سارقى را دستگیر نمود، و یا یک کشاورز و یا هنرمند و یا جراح که متأسفانه نه اسمشان است و نه عکسشان ! در حالى که اینها لایقند تا در روزنامه مطرح شوند، خلاصه باید اساس تشویق اشخاص باشد که در این کشور فعالیت مى کنند، اینها به این کشور حق دارند، به این روزنامه ها حق دارند، به رادیو تلویزیون حق دارند، ولى ماها نسبت به آنها حقمان کم است . البته ، آنچه من مى گویم راجع به خودم است ، به دیگران هیچ کارى ندارم ، آنها اختیارش با شما و با خود آنهاست . من میل ندارم رادیو هر وقت باز مى شود اسم من باشد، مدت هاست که از این جهت متنفرم ، این کار غلطى است ، به اندازه متعارف نسبت به همه خوب است ، زیادى اش مضر است ، این به ضرر مطبوعات است و مطبوعات را سبک مى کند. اشخاص ، شخصیت هایشان با خودشان است ، این طور نیست که اگر اسمشان زیاد یا کم مطرح گردد، شخصیتشان زیاد یا کم شود. در ایران هر کس معلوم است چه جورى است . بنابر این ، آنچه راجع به خودم مى گویم این است که اگر قرار است عکس مرا بگذارید، به جاى آن ، عکس یک رعیت را بگذارید و زیرش بنویسید این رعیت چه کار مهمى کرده است .

مسأله دیگر، عمده این است که تکرار نباشد. به عقیده من این سه روزنامه با هم تفاهم کنند و

ص: 215

مسائل را مختصرتر بنویسند، مفیدتر و کمتر بنویسند، طولانى و تکرارى نباشد. مردم وقتى مى خوانند استفاده کنند، احساس کنند مطلبى است ، این که بگویند من هر روز به کى ، چى گفتم ! این تکرارى است آخر هر روز من یک مسأله اى را مى گویم ، و هى تکرار مى کنند که فلانى چه گفت ! این چه فایده اى دارد. اما در هر گوشه کشور اگر اتفاقى افتاده باشد، این خبر است و اخبار را براى مردم گفتن مفید است .

مسأله دیگر راجع به انتقاد، البته روزنامه ها باید مسائلى که پیش مى آید را نظر کنند، یک وقت انتقاد است ، یعنى انتقاد سالم است ، این مفید است . یک وقت انتقام است ، نه انتقاد، این نباید باشد، این با موازین جور در نمى آید. انسان چون با یکى خوب نیست ، در مطبوعات او را بکوبد، کار درستى نیست . اما اگر کسى خلاف کرده است ، باید او را نصیحت کرد، پرده درى نباشد، ولى انتقاد خوب است ، باید در این امور خیلى ملاحظه بفرمایید تا مطبوعات مرکزى باشد براى استفاده عموم و این که مردم بفهمند باید چه بکنند و باید چه بشود.

در مورد اخبار، اخبار روزنامه ها /نباید/ تکرارى نباشد، آخر کى با کى ملاقات کرده ، این چه خبر مهمى است ؟ این اصلا قابل نیست بگوییم خبر، تا بگوییم مهم ! این که بگویید من هر روز با کى ملاقات و به او چه گفتم ، این تکرارى است . آخر هر روز من یک مسأله را مى گویم ، و هى تکرار مى کنند که ، فلانى چه گفت ! این چه فایده دارد؟ من راجع به خودم مى گویم که عکس من مطلقا در صفحه اول نباشد، همان طور که گفتم . گاهى لازم است که گفته شود، مثلا فرض کنید بناست ریاست جمهورى معرفى شود، خوب ! این مسأله مهمى است و یا مثلا هیات دولت آمده است ، خود این مسأله اى است ، ولى هر چند وقت یک بار از این مسائل پیدا مى شود. اما هر روز کى آمد این جا و من چى گفتم و چى شد و یا کى با کى ملاقات کرد! این چه اثر و فایده دارد؟

باید با اخبار مردم را تعلیم کرد و باید اخبار به صورتى باشد که مفید باشد، باید کارى شده باشد تا اخبار باشد. آن اشخاصى که در اطراف ایران زحمت مى کشند، وقتى خبرشان را دادید تشویق مى شوند. این طور نیست که همه لله کار کنند و چه بنویسید و چه ننویسید، فرقى نکند. ما مکلفیم تا افراد را در هر رشته تشویق کنیم تا امثالشان زیاد شود. اگر مطلبى از این طبقه هادر روزنامه ها آمد، روزنامه ها آبروى خوبى پیداکنند. روزنامه ها مال طبقه سوم است ، مال طبقه اول نیست و این هم نیست که همه اش مال حکومت باشد و از چیزهاى حکومتى بنویسید، این صحیح نیست . به نظر من روزنامه هابراى همه مردم است و همه مردم در آن حق دارند و مى شود گفت که گاهى جاى دیگران غصب شود، _ البته بدان معناى غصب نه ! ولى نظیر آن این عرض من است .

البته از آقایان هم تشکر مى کنم که مشغول کار ارزنده اى هستند و امیدوارم که مؤفق باشند و کارها را با شایستگى عمل کنند و اغراض را کنار بگذارند و روى مصالح مملکت صحبت کنند. یک وقت این است که انسان مى بیند افرادى خلاف مى کنند، به او تنبه مى دهد، آن هم با ملایمت و بدون این که آبروریزى باشد. انتقاد صحیح از دولت مانع ندارد، ولى انتقام و تضعیف نباید باشد انشأاللّه .

ص: 216

تاریخ : 64/6/12

بیانات اما خمینى در دیدار با رئیس جمهور و هیأت دولت

پست و مقام میزان نیست ، آنى که هست خدمت است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من روی هم رفته آن جمعیت هایى که در جمهورى اسلامى کار کردند و مشغولند (رویهمرفته را مى خواهم عرض کنم )، از رئیس جمهور تا قواى اجرائیه و قوه قضائیه و مجلس و دیگرکسانى که ، جمعیت هایى که در خدمت این انقلاب بودند، من رویهمرفته مؤفق مى دانم آنها را. ادعاها زیاد است ، ممکن است که یک کسى ادعا کند که من اگر رئیس جمهور بودم ، مثلا، زمین را به آسمان مى دوختم ، یا من اگر نخست وزیر بودم ، چه هاو چه ها مى کردم ، یا اگر رئیس مجلس بودم ، چه مى کردم ، یا اگر وزیر بودم ، چه مى کردم ، وکیل بودم ، چه مى کردم ! همیشه ادعاها زیاد است ، ولیکن در مقام عمل وقتى که وارد بشوند این مدعى ها، کمى شان توانند کار بکنند، اکثرا ادعاست . حالا این ادعا یا این است که واقعا اشتباه دارند، یا این که اشخاصى هستند که مى خواهند به واسطه این ادعاها کار شکنى بکنند. ما اکثر (الضجیج واقل الحجیج )، از این قبیل است ، آنها هم که حج مى روند / زیاد / ناله و فریادشان زیاد است ، اما حاج صحیح ، کم است خیلى . از این جهت من لازم مى دانم که از مجموعه این هیات ها و این جمعیت هاتشکر کنم ، و اگر تشکر نکنم ظلم کردم ، قدردانى کنم که اینها خدمت کردند / و / از روى حقیقت و واقعیت . البته من افراد، مجموع افراد را نه مى شناسم ، نه مى توانم برایشان حکمى بکنم . اما رویهمرفته (البته عده اى شان را هم مى شناسم )، رویهمرفته من عرض مى کنم که یک هیات هاى مؤفقى بودند و خدمت هاى خوبى / کردند / و بزرگى کردند. و امیدوارم که خداى تبارک و تعالى به آنها اجر عنایت کند و آنها را مؤفق کند به این که باز خدمت کنند به این جمهورى .

باید افراد متوجه این معنا باشند، کسانى که واقعا دلشان براى اسلام تپد و براى کشورشان ، متوجه این باشند که پست ، میزان نیست ، مقام میزان نیست ، مقام ریاست جمهورى ، این میزان نیست ، مقام نخست وزیرى یا رئیس دولت بودن یا رئیس مجلس بودن ، اینها چیزى نیستند، این مقامات تمام مى شود، آنى که هست خدمت است . آدم متعهد در هر جا باشد، اگر دید خدمتش خوب است آن جا، بیشتر دلگرم است . ممکن است که یک نفر، مثلا، فرض کنید که نخست وزیر بوده است ، لکن اگر این نخست وزیر ببیند که در یک جایى کار بهتر مى کند، آدم متعهدى است مى رود آن جا. یک نفر در دادستانى مقامى داشته است ، وقتى دید که یک کسى از خودش بهتر مى تواند کار کند برود آن جا،

ص: 217

برایش فرق نکند، یعنى هدفش این باشد که خدمت بکند، نه هدفش این باشد که مقام داشته باشد. انسان هم خودش مى تواند خودش را بشناسد، هیچ کس بهتر از خود انسان ، البته بسیارى از اوقات هم انسان از خودش هم غفلت مى کند، اما بسیارى از اوقات هم هست که انسان خودش درک مى کند که چى دارد مى کند و در دلش چى مى گذرد. ماها نمى دانیم ، اما خدا مى داند. انسان مى فهمد که اگر انتقاد بکند، آیا این انتقاد سازنده است یا انتقام است . خودش مى فهمد یعنى ، غالبامى فهمد خودش مى فهمد که (آنى که در این پست هست ) پست را دوست دارد یا خدمت را دوست دارد. این چون خدمتگزار است ، دلبسته به این پست هست ، یا خیر. دلبسته به این پست است ، خدمتگزارى پیشش خیلى مهم نیست .

خوب ! ادعاش را مى کند و مى کند هم حتما عمده آن جهت است که انسان واقعا بداند که یک روزى جواب باید بدهد. هیچ ، هیچ شبهه در این نیست که ما یک روزى باید جواب بدهیم . هر کداممان ، هر کارى انجام بدهیم ، یک روز جواب مى خواهد، انتقاد بکنیم ، یک روز جواب مى خواهد، انتقام گیرى باشد، یک روز جواب مى خواهد، و بدرفتارى باشد، یک روز جواب مى خواهند از ما. این را ما باید حتما توجه بهش داشته باشیم و دارید توجه ، یعنى هرکس مسلمان است ، اعتقاد به این که معاد است و همه چیز دست او، در آن جا رسیدگى مى شود، و حاضر است ، این جزو اعتقادات اسلام است . بنابراین ، نباید اگر فرض بفرمایید که رئیس جمهور رفت و / یکى / دیگرى آمد، رئیس جمهور برود کنار و مأیوس بشود. نه ! باید او برود یک کارى که ازش مى آید بکند و دلبستگى هم به او داشته باشد، به عنوان این که یک کارى است دارد مى کند، نه به عنوان این که یک مقامى است دارد. اگر انسان در خودش ادراک کرد که من بروم آن بالا را بگیرم ، بداند که این کار، یک کار شیطانى است ، این کار ازش نمى آید. اگر در ذهنش این است که برویم یک کارى انجام بدهیم براى جمهورى اسلام ، این کار الهى است و ازش هم کار مى آید. این محکى است که انسان خودش غالبا مى تواند تشخیص بدهد. گاهى هم البته اشتباه دارد، یعنى ، گاهى هم بر خود انسان / گاهى / مخفى است یک مسائلى . بنابراین ، اگر چنانچه همین دولت شد و همین اشخاص شدند، که / به / کارشان انجام مى دهند، اگر این نشد و یک کس دیگرى شد و یک جمعیت دیگرى شدند، شما نباید از این جهت چیز باشید که ما رفتیم ، یک کس دیگر آمد. باید ببینید که آن جا مى توانید کار بکنید یا نه ! آنها هم که مى آیند، اگر واقعا مى خواهند خدمت بکنند، براى اسلام خدمت بکنند، آنها هم پیش خدا ماجورند، بعد هم معلوم مى شود چکاره اند. و اگر اینها مى خواهند یک مقامى را اخذ بکنند، یک کارى را انجام بدهند به واسطه این که مقام داشته باشند، آنها هم پیش خدا معلوم است و بعد هم مواخذه خواهد شد. باید / فکر / کسانى که مى خواهند یک کارى بکنند، باید فکر این باشند که شایسته این کار هستند یا نه ! مسائل مهم است . مسأله دولت ، مسأله ریاست جمهور، مسأله ریاست مجلس ، مسأله قوه قضائیه ، وزارت ، همه اینها اهمیت دارد. اگر چنانچه انسان دنبال این باشد که حالایى که من رئیس دولت هستم ، بروم دنبال رفقایى که همراه من هستند کار آمد باشند یا نباشند، به این کار نداشته باشد بداند که این کار، کار

ص: 218

شیطانى است . رئیس جمهور هم اگر دنبال این باشد که وزرایى تعیین بکند، معرفى بکند که آن وزرا فرمانبردار خودش باشند، نه فرمانبردار اسلام ، آن هم بداند که این کار، کار شیطان است ، کار انسان متعهد نیست (و هر یک از ما). این یک مسأله معیارى است براى همه ، که اگر چنانچه واقعا متعهد است ، فرقى نکند که حالا من وزیرم ، یا این که وکیل هستم ، یا این که کار دیگر از من مى آید یک کار دیگر، هر چه شد. من کار براى اسلام مى خواهم کار بکنم و مى دانید که الان ما احتیاج داریم ، مملکت ما احتیاج به خدمتگزار دارد، احتیاج دارد که اشخاص فهیم ، اشخاص فعال در این کشور خدمت بکنند.

میزان خدمت کردن به یک کشورى است که در طول تاریخ مظلوم بوده است

و ما مورد هجوم همه آن جاها هستیم ، همه کسانى که بدخواه اسلام هستند، هستیم . بنابراین ، فکر ما این معنا باشد که افرادى باشند که براى اسلام خدمت مى کنند، نه افرادى باشند که براى من خدمت مى کنند. این در دولت هست و در رئیس جمهور هست و در قوه قضائیه هست و همه جا هست . آنهایى که انتخاب مى خواهند بکنند، توجه به این ، باید همیشه نصب العین این باشد، والا انسان به خطا وارد مى شود. و امروز هم اگر معلوم نشود که این چه شده است ، یا یک روزى در همین دنیا معلوم مى شود، این جا هم نشد، جاى دیگر بلااشکال معلوم مى شود. این یک مسأله اى است که ، این طور نیست که ، این یک معنایى است که مخفى نمى ماند. منتها یک روزى به انسان مى گویند که دیگر دستش کوتاه است . اگر در این عالم معلوم بشود، خوب ! دستش باز باز است ، مى تواند کارى بکند، مى تواند جبران بکند. اگر از این جا گذشت و پرده دیگرى در کار آمد، دیگر دست انسان کوتاه است ، نمى تواند کارى بکند. عذر هم در آن جا بعد از گذشتن ، دیگر فایده ندارد.

الان وقد عصیت قبل به فرعون مى گوید، فرعون آن آخر که مى خواست غرق بشود، همچو که تو مرگ رفت ، گفت من همانى که آنها مى گویند من هم مى گویم . در صورتى که نبود این طور، وقتى بر مى گشت هم همان بود.

در هر صورت ، میزان خدمت کردن به یک کشورى است که در طول تاریخ تقریبا این کشور مظلوم بوده است و خصوصا در این سده آخر، این آخر، واقعا مظلوم بوده است ، الان هم مظلوم است . خدمت به این کشور الان ارزش دارد و خدمتگزارهایش هم ارزش دارند. همه فکر این باشید که خدمتگزار پیدا کنید، خدمتگزار به کشور و اسلام پیدا کنید، نه خدمتگزار به خودتان . این یک مسأله اى است که خود شما هم تصدیق دارید که مطلب همین طور است . لکن گاهى گاهى وقت انسان خودش غفلت مى کند، از روحیات خودش هم غفلت مى کند، گاهى وقت هاهم اگر یک آدم ناجورى باشد، هى تعمد مى کند، و هر طور پیش آمد، من چه کار دارم به این مسائل ! ما امروز را بگذرانیم تا ببینیم چه خواهد شد.

من هم دعاگوى شما هستم و امیدوارم که همه مؤفق باشید، در هرجا که باشید. مؤفق باشید به

ص: 219

این که براى خدا خدمت کنید، براى اسلام خدمت کنید، براى پیشرفت مقاصد اسلام و براى کشور خودتان _ که آن هم از مقاصد اسلام است خدمت بکنید. و من امیدوارم که در این خدمت مؤفق باشید و همه شما سالم و مؤید و موفق ، چه در دولت دیگرى باشید یا نباشید، آنش فرق خیلى ندارد و عمده خدمت است . و من امیدوارم همه سالم و خدمتگزار و متعهد باشید.

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 220

تاریخ : 13/6/64

حکم تنفیذ ریاست جمهورى حجت الاسلام سید على خامنه اى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

بحمداللّه تعالى با تأییدات خداوند متعال جل و علا و دعاى خیر حضرت ولى اللّه الاعظم روحى لمقدمه الفدأ، چهار سال ریاست جمهورى اسلام با خیر و سلامت و قدرت و عظمت سپرى شد و ملت بزرگ و شجاع ایران با همه توطئه ها و تبلیغات دشمنان اسلام که براى اطفاى نور خدا و اسلام بزرگ و از صحنه خارج نمودن ملت شریف و مجاهد، دست در دست یکدیگر نهاده بودند، به مبارزه برخاست و نیز توطئه هایى را که براى جلوگیرى از سیل خروشان و اراده آهنین مؤمنین مظلوم در طول تاریخ که مى رود کاخ هاى ستم سیاه و سرخ را فرو ریزد و فریاد حق طلبانه این ملت مظلوم ، محرومان و غارت زدگان پهناور زمین را به خروش درآورد، با قدرت خنثى نمود. ملت متعهد، با عزمى والا و قدمى ثابت ، از پیر نود ساله تا نوجوان تازه بالغ ، براى چهارمین بار براى تعیین سرنوشت خویش به سوى صندوق هاى رأى هجوم آورد و یاوه گویان و خیال بافان را بر خود لرزاند و فردى شریف از سلاله پیامبران را براى خدمت به اسلام و ایران و مسلمانان و ملت برگزید و این مسؤولیت سنگین را برعهده کسى گذاشت که چهار سال در این مقام ، صادقانه و با تعهد و روشن بینى به ملت و اسلام و ایران خدمت نمود، و این ، پس از خدماتى بود که قبل و بعد از انقلاب انجام داده بود. (جزاه اللّه خیرا).

رئیس جمهور محترم باید توجه داشته باشند که در پیشگاه مقدس جل و علا واقع است و آنچه بر او از خطرات(جمع خَطْره: آنچه بر دل گذرد از احکام طریقت) قلبى و تمایلات سرى تا اعمال معلن (آشکار کننده و فاش کننده) و مخفى مى گذرد، در حضور حق است و چیزى را نتوان از او جل و علا پنهان کرد، هر چند از خلق خدا پنهان باشد. و باید توجه نمایند که در مقامى هستند که یک جمله او گاهى مومنى را ساقط کرده و متعهدى را از بین مى برد، و یا غیر صالحى را به مقامى که شایسته آن نیست مى رساند، گاهى یک سخنرانى او، جمهورى اسلامى و کشور را نور مى بخشد و گاهى بعکس . مقام خطیر است و خطر بزرگ ، به خدا باید پناه برد و از او استمداد کرد. همه دست اندرکاران به ویژه رئیس جمهور باید از چاپلوسان دغلباز و زبان بازان حیله گر برحذر باشند و مشاوران خود را از اشخاص سابقه دار که تعهدشان قبل از انقلاب مشهود بوده است ،

ص: 221

انتخاب کنند. بسا که منحرفان و منافقان ، خود را با ظاهرى آراسته به تقوا جا بزنند و با دست ما به اسلام و کشور اسلامى صدمه زنند.

شما اى رئیس جمهور محترم و دیگر متصدیان امور کشور! مى دانید که قدرتمندان شرق و غرب خصوصا امریکاى بازیگر، مارهاى زخم برداشته از جمهورى اسلامى هستند که از اول انقلاب به هر حیله ممکن دست زدند، از حمله نظامى گرفته تا طرح کودتا، و از ترور شخصیت ها تا به آتش کشیدن مزرعه ها و مغازه ها، و از انفجارات کور در کوچه ها و خیابان ها تا دزدى و تجاوز. و از همه بدتر و بالاتر تبلیغات دامنه دار از اول انقلاب تا امروز است ، که براى تضعیف روحیه ملت مقاوم و رزمندگان عزیز به هر نوع دروغ و تهمتى متشبث شدند، ولى بحمداللّه نه تنها هیچ یک از تیرهاى آنان به هدف نرسید، که نتیجه معکوس داد. اکنون از چنین مارهاى زخم خورده اى نباید غافل بود. چه بسا، با نفوذ عمال سرسپرده داخلى در ارگان هاى دولتى و مقامات مؤثر، به تدریج قدم به قدم کار خود را انجام دهند و انسان مستقیم را منحرف کنند و متعهدان را وابسته نمایند. غفلت از این امر، فاجعه انگیز است و همه مقامات ، خصوصا مقامات بالا چون رؤساى قواى سه گانه ، بیشتر مورد نظر و هدف هستند، زیرا انحراف آنان خداى نخواسته _ ممکن است انحراف رژیم را در پى داشته باشد. همه ما و شما باید بدانیم که شیطان خارج و داخل و نفس اماره به تدریج انسان را از خلاف هاى کوچک به بزرگ و بزرگترکشاند که یک وقت از کفر سر در مى آورد. پس خلاف کوچک را بزرگ شمارید و شماریم ، و فساد را از سرچشمه جلوگیریم . از خداوند متعال مدد خواهیم که همه ما را حفظ نماید، خصوصا از شیطان نفس که مادر بت هاست .

اینک به پیروى از آراى محترم ملت عظیم الشان و آشنایى به مقام تعهد و خدمتگزارى دانشمند محترم ، جناب حجت الاسلام آقاى سیدعلى خامنه اى ایده اللّه تعالى ، آراى ملت را براى پس از پایان دوره کنونى ، تنفیذ و ایشان را به سمت ریاست جمهورى اسلامى ایران منصوب مى نمایم و از خداوند تعالى تؤفیق ایشان را در خدمت به اسلام و ملت و کشور اسلامى خواستارم . البته رأى ملت و تنفیذ این جانب ، تا وقتى است که ایشان به تعهد خود و راه مستقیمى که در پیش داشته اند، باقى باشند و به اسلام و احکام نورانى آن پاى بند و طرفدار مظلومان و مستضعفان و محرومان و مخالف ظالمان و ستمگران و مستکبران باشند و با هیچ ظالم مستکبرى راه سازش باز نکنند که نمى کنند.

خداوند، همه ما را به طریق مستقیم انسانیت هدایت فرماید! ما و همه مقامات جمهورى اسلامى مرهون ملت فداکار، خصوصا قشر ضعیف و مظلوم هستیم که با جانبازى و فداکارى آنان دست جباران کوتاه و به جاى طاغوتیان ، حکومت مستضعفان پایه گذارى شد. این حقیقت همیشه باید در پیش چشم همه باشد، که همه خدمتگزار این قشر باشیم و هر چه در راه این ملت عزیز در طبق اخلاص بگذاریم ، از عهده شکر آنان برنخواهیم آمد.

والسلام على عباداللّه الصالحین

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 222

تاریخ : 64/6/13

بیانات امام خمینى در جمع رئیس جمهور و سایر مقامات مملکتى سفرا و کارداران مقیم تهران (به مناسبت عید سعید غدیر خم )

بیت المال مسلمین صرف آن چیزى بشود که براى مسلمین است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من این عید سعید بزرگ اسلامى را و مذهبى را به همه ملت هاى مستضعف و به مسلمین جهان و به ملت بزرگوار ایران تبریک عرض مى کنم . و به فال نیک مى گیرم که در یک همچو روز بزرگى ، مسأله تنفیذ صورت گرفت . باید عرض کنم که مصادف با این یوم ، مسؤولیت هاى بزرگى در پیش دارد. حکومت ، حکومت حضرت امیر سلام اللّه علیه و وضع حکومت او را ما در نظر بگیریم و کسانى که در حکومت هستند و در دستگاه هاى دولتى هستند، سیره آن بزرگوار را در نظر بگیرند و ببینند که باید چه بکنند. البته قدرت این که آن طور کسى عمل بکند، ماها نداریم ، کسى ندارد. به طورى که نقل کردند در یکى از چیزهایى که به بعض از عمال خودشان نوشتند، نوشته اند که سرقلم ها را نازک بگیرید، سطرها را نزدیک هم بنویسید، از چیزهایى که فایده ندارد، احتراز کنید، این یک دستورى هست براى همه یعنى ، دستورى هست براى کسانى که در بیت المال دست دارند. این طور حضرت امیر سلام اللّه علیه در وقت حکومتش دستور مى دهد براى صرفه جویى . مضایقه مى کند که در یک صفحه که مى شود ده سطر نوشت ، پنج سطر نوشته بشود، یک قلم که مى تواند آن مرکبى که در آن وقت بوده است صرف کند، سرش ریزه باشد تا کم صرف بشود از حرف هاى غیراصولى نوشته نشود، که صرفه واقع بشود. باز از ایشان نقل شده است که حساب بیت المال را کشیدند، چراغى روشن بود، شمعى روشن بود و کسى آمد با ایشان حرف دیگرى مى خواست بزند، شمع را خاموش کردند، فرمودند که این مال بیت المال است ، تو مى خواهى حرف دیگر بزنى .

ما چه کنیم با بیت المال مسلمین ؟ وظیفه حکومت ها چیست با بیت المال مسلمین ؟ این مسأله ، مسأله این نیست که در آن وقت و در حکومت حضرت امیر باشد، این دستور است در طول تاریخ براى کسانى که متکفل حکومت هستند که تا اندازه ممکن در بیت المال تصرف نکنند، یک در همش در آن طرف حساب دارد. باید حساب بدهیم ، باید در پیشگاه خداى تبارک و تعالى ، در کارهایى که مى کنیم ، تصرف هایى که در بیت المال مى کنیم ، باید بعد حساب بدهیم چرا؟ زیاده روى شده باشد، مجازات دارد، عدالت شده باشد، مجازات خیر دارد. بیت المال مسلمین را بزرگ بشمارید. حکومت هاى اسلامى باید

ص: 223

بیت المال مسملین را براى جلال و جبروت خودشان صرف نکنند، بیت المال مسلمین صرف آن چیزى بشود که براى مسلمین است . وزارتخانه ها باید وقتى که مى بینند که کارمند بیت المال مسلمین هستند و مسلمین هستند و از آن جا حقوق مى گیرند و ارتزاق مى کنند و اداره ، اداره بیت المال مسلمین است ، حتى در آن مسائلى که حضرت امیر گفته ملاحظه کنند، کوچک نشمرند مسأله را، مسأله بیت المال مسلمین است و دستور، دستور اسلام است به حد ضرورت . البته راجع به آن چیزهایى که مربوط به حفظ مقامات است در حالى که ما الان درش مى گذرانیم این یک چیز لازم است اما به حد لزوم . حتى مطبوعات باید این توجه را داشته باشند که چیزهایى که براى ملت مفید نیست در روزنامه ها ننویسند، کاغذ صرف این نکنند، وقت صرف این نکنند. باید رادیو تلویزیون توجه به این معنا داشته باشد که این از بیت المال مسلمین است ، باید وقتش صرف چیزهایى که مربوط به مصالح مسلمین است ، نشود، مسؤولیت دارد اینها. باید اشخاصى که ، مقاماتى که هستند، ملاحظه کنند که به اندازه ضرورت مشاور بگیرند، به اندازه ضرورت خدمتگزار بگیرند، نه به اندازه دلخواه . و این معنا را باید همه ما بدانیم که دلخواه هاى ما آخر ندارد. گمان نباید بکنیم که اگر ما به آن جا رسیدیم ، تمام شد مسأله . آن جا که رسیدیم بیشتر خواهد شد. امروز حکومت هاى کوچک تقاضاهاى کوچک دارند، هواهاى کوچک دارند، لکن این طور نیست که این هواها محدود بشود. وقتى به یک حکومت بالاتر رسیدند، تقاضاها زیادتر مى شود، هواهاى نفس بیشتر مى شود. وقتى رئیس جمهور یک کشور پهناور مثل آمریکا یا شوروى یا هندوستان شدند، آن وقت هوایشان بالاتر مى رود، قانع نیستند به آن جا، حدود ندارد، انسان لا حد است در همه چیز. گمان نکند انسان که اگر یک جایى دارد که درش زندگى مى کند، یک جا بهتر پیدا کند، آن جا وقتى رفت راحت است . آن جا تازه اول این است که یک جاى بالاتر داشته باشد.

آفت انسان هواى نفس انسان است

من به آقاى رئیس جمهور عرض مى کنم ، چهار سال گذشت و چهار سال ها مى گذرد و همه حکومت ها همین طور است ، مى گذرد. آنکه نخواهد گذشت اعمالى است که ما انجام بدهیم ، که اینها ثابت است در دفترهاى خدا ثابت است . اعمال خوب به ما بر مى گردد، اعمال بد به ما برمى گردد، همه چیز از خود ما هست و به ما بر مى گردد عکس العمل ماست . باید توجه داشته باشند، همه توجه داشته باشیم به این که آفت انسان ، هواى نفس انسان است و این در همه هست ، سرچشمه مى گیرد از آن فطرت توحید. فطرت ، فطرت توحید است ، فطرت کمال طلبى است . کمال مطلق را انسان مى طلبد، خودش نمى فهمد، خیال مى کند که مقام خواهد، لکن وقتى بهش رسید، مى بیند این هم نیست . همه عالم را اگر چنانچه جمع کنند و به دست انسان بدهند، قانع نیست . مى بینید که قدرتمندهایى که قدرتشان زیاد است ، بیشتر دنبال قدرت هستند، بیشتر دنبال توسعه قدرت خودشان هستند. آنها هم اگر چنانچه فضا را بگیرند و دریا را بگیرند و زمین را بگیرند و آسمان را بگیرند، قانع نیستند. اگر انسان

ص: 224

جلوى خودش را نگیرد، این سرکشى اى که حد و حدود ندارد، انسان را به باد فنا مى دهد. باید سرکشى را جلویش را گرفت ، و این نفس را مهار کرد. در همه امور، در تمشیت همه امور باید انسان آنچه را که مصلحت اسلام است ، کسانى که متصدى امور هستند آن چیزهایى که مصلحت اسلام است آن چیزهایى که مصلحت ملت اسلام است ، در نظر بگیرند. از هواهاى نفسانى که سرچشمه همه فسادها هست ، جلو بگیرند. گمان نکنند که ما حالا این جا را مى خواهیم کافى است ، خیر! هیچ چیز براى انسان کافى نیست . قلب انسان قدرت مطلق طلب است ، یعنى قدرت خدا مى خواهد فانى در او بشود و این حد ندارد، لاحد است . لکن چون ما مطلع نیستیم ، نمى فهمیم از این جهت گمان مى کنیم این چیزها را مى خواهیم و همه عذاب هاى انسان براى همین است که نمى داند چى مى خواهد. این چند روز دنیا رفتنى است ، این ریاست ها رفتنى است ، آنچه که به جا ماند این است که ما چه کردیم و در محضر مقدس حق تعالى چکاره هستیم . این اگر اصلاح بشود، همه چیز اصلاح مى شود. و من امیدوارم که براى همه و خصوصا آنهایى که کارهاى کلیدى در دست شان است ، این مسأله حل بشود و اگر حل شد، مسائل دیگر هم حل مى شود.

جوان ها را تربیت کنید به این که مستقیم و خداخواه باشند

در این حکومتى که الان در پیش دارید و در این دوره تازه توجه کنید که کارهایى را که خواهید انجام بدهید، کارهایى باشد که همه اش صلاح کشور و صلاح اسلام باشد. دانشگاه ها را در مدنظر بگیرید که اسلامى بشود و اگر دانشگاه ها اسلامى بشود، مسائل ما در آتیه هم حل است . در نظر بگیرید که افرادى که براى اسلام مفید است ، انتخاب کنید، خودى را کنار بگذارید و خدا را توجه کنید. اگر این مسأله در هر انسانى حل بشود، همه مسائلش حل شدنى است .

خداوند به همه تؤفیق بدهد که راه مستقیم الهى را به پیش بگیرند و بگیریم و به این راه مستقیم پیش برویم . صراط که در روایات هست که ادق (دقیق تر، باریکتر)از مو، مثلا تاریکتر است از شب ، چه و چه و در بعض روایات هست که صراط از متن جهنم مى گذرد، یعنى توى آتش عبور مى کند، آتش محیط است ، نه رو. ملاحظه کنید آن جا باید عبور کرد و در این دنیا از همین جا صراط است تا غیرمتناهى و این صورت در آن عالم به آن نحو نمایش پیدا مى کند. در این راه که دارید، توجه کنید که مستقیم باشد، صراط مستقیم باشد، شرقى و غربى نباشد. جوان ها را تربیت کنید به این که مستقیم باشند، خداخواه باشند. ادارات را اصلاح کنید و همه چیز را. براى این مردم ستمدیده خدمت کنید، این مردم که شما را به این جا رسانده اند و اگر اینها نبودند حالا یا در حبس هابودید یا در قبرستان ها. براى اینها باید خدمت بکنید، همه مان خدمت بکنیم ، هر کس به هر اندازه اى که مى تواند. بزرگترین چیز تقواست که قرآن و حدیث در آن ، آن قدر پافشارى کردند که انسان متقى باشد، مواظب خودش باشد، که نبادا با

ص: 225

زبانش ، با چشمش ، با گوشش به مردم ظلم کند. عدالت را اجرا کنید، عدالت را براى دیگران نخواهید، خودتان هم بخواهید. در رفتار عدالت داشته باشید، در گفتار عدالت داشته باشید، تشریفات را کم کنید و این ملت را خدمتگزار باشید.

خداوند انشأ اللّه همه ما را، همه شما را، همه مسؤولین را تؤفیق بدهد که خدمتگزار این ملت باشند. تؤفیق بدهد که رضاى خدا را در این عالم تهیه کنند و مرز حرکتشان ، حرکت اسلامى و الهى باشد. و من امیدوارم که خداوند تؤفیق بدهد به دست اندرکاران که در کارهایشان مؤفق باشند.

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 226

عکس

ص: 227

تاریخ : 64/6/26

فرمان امام خمینى درباره تجهیز سپاه پاسداران انقلاب اسلامى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب آقاى محسن رضایى فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامى ایران

با توجه به این که در اصل 150 قانون اساسى ادامه نقش سپاه در نگهبانى از انقلاب و دستاوردهاى آن تصریح شده است و نظر به این که انجام این نقش بدون آمادگى کامل سپاه از جهت تجهیزات و آرایش جنگى و فنون دریایى ، زمینى ، هوایى امکان پذیر نیست ، شما مأموریت دارید هر چه سریعتر سپاه پاسداران را مجهز به نیروهاى زمینى ، هوایى و دریایى قوى نمایید تا در موارد لازم با همکارى و هماهنگى با ارتش جمهورى اسلامى ایران از مرزهاى زمینى ، دریایى و هوایى کشور حفاظت نمائید.

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 228

عکس

ص: 229

تاریخ : 64/7/25

پاسخ امام خمینى به نظرخواهى 135 نماینده مجلس درباره انتخاب دولت جدید

بسم اللّه الرحمن الرحیم

با تشکر از حضرات آقایان ، این جانب چون خود را موظف به اظهار نظر مى دانم ، به آقایانى که نظر خواسته اند از آن جمله جناب حجت الاسلام آقاى مهدوى و بعضى آقایان دیگر عرض کردم ، آقاى مهندس موسوى را شخص متدین و متعهد و در وضع بسیار پیچیده کشور، دولت ایشان را مؤفق مى دانم و در حال حاضر تغییر آن را صلاح نمى دانم ولى حق انتخابات با جناب آقاى رئیس جمهور و مجلس شوراى اسلامى محترم است .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 230

تاریخ : 7/7/64

انصاب حجت الاسلام کروبى به نمایندگى امام و سرپرست حجاج ایرانى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام حاج شیخ مهدى کروبى دامت افاضاته

با تشکر از حجاج عزیزى که در تمامى صحنه ها حاضر بودند و با تشکر از عملکرد خوب و زحمات شما و سایر برادران دست اندرکار امر حج در داخل و خارج ، جناب عالى را به عنوان نماینده خویش و سرپرست حجاج در سال هاى آینده منصوب مى نمایم تا به تمام برنامه هایى که در احکام سال هاى گذشته ذکر گردیده بود، عمل نمایید.

بدیهى است که تمام مسؤولین با شما همکارى هاى لازم را خواهند داشت . انشأ اللّه مؤفق و مؤید باشید.

والسلام ،

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 231

تاریخ : 64/7/24

بیانات امام خمینى در جمع نمایندگان مجلس شوراى اسلامى

هیچ کس حق ندارد که راجع به مجلس جسارتى بکند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من قبلاً از آقایانى که زحمت دادم معذرت مى خواهم ، لکن بعضى مسائل هست که موجب شد من به خدمت آقایان برسم و آن چیزى که تکلیفم هست ، عرض کنم . اولا که هیچ نگرانى اى در این مسائل نیست و من تأیید کنم مجلس را و همیشه سفارش مى کنم به ملت که مجلس را باید تأیید کنند و مجلس از ارگان هایى است که لازم است بر همه ما که او را تأیید کنیم و هیچ کس حق ندارد که راجع به مجلس جسارتى بکند و مجلس حقش است که مؤافق و مخالف داشته باشد و ممتنع و یک مسأله است که همیشه باید در مجلس باشد و این امرى است که گذشت و در او هیچ صحبتى نیست .

باید کوشش کنید در تایید، نه کوشش کنید در انتقاد

آن چیزى که موجب زحمت آقایان است ، این است که ما راجع به آتیه صحبت کنیم ، گذشته گذشته است . الان یک واقعیتى است و آن این که مجلس رأى اعتماد داده است به نخست وزیر. این یک واقعیتى است که در قبال همه ما واقع شده است و این سه وضعى که در مجلس آمده است که رأى ممتنع و رأى مخالف و رأى موافق ، اینها همه براى این بوده است که تشخیص دادند این مطلب را، در آن هم صحبتى نیست . صحبت این است که آیا از این به بعد مخالف مى خواهد کارشکنى بکند براى دولت ، به ترتیب غربى اش مى خواهد عمل کند؟ براى اثبات این که ما راست گفتیم ، مى خواهد اسلام را شکست بدهد خواهد جمهورى اسلامى را شکست بدهد؟ یا این که عقل اقتضا مى کند که حالایى که در مقابل این امر واقع شده است ، این که عقیده اش این است که به طورشایسته عمل نشده است و از این بهتر مى شد عمل بشود، هدایت کند، کمک کند که به طور شایسته عمل بشود که در دوره آتیه همه راى بدهند، نه این که کارشکنى کند و خداى نخواسته در یک همچو موضع حساسى که ما واقع هستیم دولت را به شکست برساند و این از امورى است که برخلاف اسلام است ، بر خلاف مصالح کشور است و برخلاف مصالح خودتان است . اگر شما اعتقاد به اسلام دارید و عقیده دارید چنانچه دارید و اعتقاد دارید که باید کشور با قدرت پیش برود و در این موضع در جنگ پیروز بشود، راه براى ابرقدرت ها بسته بشود و شور ما قوى بشود، باید کوشش کنید در تأیید، نه کوشش کنید در

ص: 232

انتقاد. انتقاد سالم باید بکنید، این هم در پیشرفت مسائل مؤثر است ، انتقاد سالم و راهنمایى دولت در همه کارهایى که مى خواهد انجام بدهد، اینها از امورى است که لازم است . اما این که خداى نخواسته یک وقت براى این که اثبات کنید مطلب خودتان را راجع به دولت ، بخواهید کارشکنى بکنید، دولت را به شکست وادار کنید، ملت را تضعیف کنید، دولت را تضعیف کنید، اسلام را به شکست برسانید، این یک مطلبى است که الزاما باید جلوش گرفته بشود و من امیدوارم این جور نباشد.

مجلس اسلامى است ، باید نظرها، نظرهاى خیرخواهانه اسلامى باشد

مجلس امروز مثل مجلس هاى سابق نیست که در یک محل دربسته و سربسته اى بین خودشان صحبت بشود و بعد هر کدامش را خواستند منتشر کنند و هر کدام را نخواستند نکنند. مجلس امروز مستقیمامنتشر مى شود مسائلش و حتى آن اشخاصى که در مزرعه ها مشغول زراعت هستند، رادیو دارند و مسائل را مى توانند بگیرند. ملت ما هم امروز مثل سابقش نیست که بى تفاوت باشد در امور. ملت ما هم مواظب است و مراقب است و همه امور را مشاهده مى کند. باید آقایان بدانند که اگر چنانچه یک وقت خداى نخواسته وسوسه اى پیش بیاید، یا کسى باشد که بخواهد وسوسه اى پیش بیاورد در خارج و داخل تضعیف کند دولت را و نگذارد که مسائل پیش برود و همه چیزهایى که باید مؤافق با اسلام باشد پیش برود، مردم مواظبند و مطلعند و شناسایى مى کنند و سکوت نمى کنند. بنابراین توصیه من به آقایان به طور جد این است که باید شما که مى بینید که دولت نتوانسته به آن طورى که دلخواه است عمل بکند، باید از این به بعد تعقیب کنید، تأیید کنید، همراهى کنید، کمک کنید تا کشور شما رو به سلامت برود و احتراز کنید از یک چیزى که برخلاف رضاى خداست و برخلاف رضاى ملت است . از آن طرف هم به آقایانى که در طرف آن طرف واقع شده اند، عرض مى کنم که شما براى این که تشخیص مصلحت دادید این کار را کردید، حالا از این به بعد اگر چنانچه از دولت یک چیزى برخلاف دیدید، براى این که بگویید ما مصلحت دیدیم و براى مصلحتمان این کار را کردیم و اثبات کنید حرف خودتان را بخواهید تأیید کنید از دولت در موارد بى جا، آن هم برخلاف شرع است . همان طورى که همیشه بنابراین است و همیشه سفارش شده است ، مجلس یک مجلس مشورتى اسلامى است ، نه یک مجلسى است که در جاهاى دیگر متعارف است و مربوط به این مسائل اسلامى نیست و کارى به مذهب ندارد. مجلس اسلامى است ، باید نظرها، نظرهاى خیرخواهانه اسلامى باشد، هم درباره دولت ، هم درباره وزرا. وزرایى که شما انتخاب مى کنید، باید همان طورى که گفته شده است شرایطى داشته باشند که کاردان باشند و یک طور نباشد که یک وزیرى باشد که بعد نتواند کار بکند، فعال باشد. و کمک کنید که یک همچو وزرایى چیز بشود و زودتر کار هم انجام بگیرد.

امروز یک روزش هم براى دولت حساسیت دارد و باید کار کند

خوب ، ما الان در مشکلات هستیم ، نباید دولت یک مدت طولانى تعطیل باشد، باید به طورى که

ص: 233

صلاح است زود او به حسب تکلیفش چیز بکند و آقاى رئیس جمهور هم به حسب تکلیفشان آن قدرى که تشخیص دهند تأیید بکنند و بعد هم آمد مجلس ، زود مسأله را تمام کنید، نگذارید طولانى بشود و ضرر است براى اسلام ، ضرر است براى کشور، امروز کشور مثل روزهاى آرام نیست که ده اگر چهل روز هم ، پنجاه روز هم ، یک ماه هم ، دو ماه هم ، سه ماه هم دولت نتواند کار بکند، اشکالى نداشته باشد. امروز یک روزش هم براى دولت حساسیت دارد و باید کار بکنند. بنابراین عرض من این است که باید آقایان نظر داشته باشند، انتقاد کنند، انتقاد سازنده ، انتقاد نصیحت ، و انتقاد خصمانه نکنند. در نطق هاى قبل از دستور و در نطق هاى در صحبت هایى که وقتى معرفى مى کنند وزرا را، هتاکى نکنند، این ازشان آقایان دور است ، نباید یکى دیگر را تضعیف کنند همدیگر را تضعیف کنند، نه آنهایى که در اکثریت هستند، نه آنهایى که در اقلیت هستند، نه آنهایى که ممتنع هستند، هیچ کدام نباید این کار را بکنند، براى این که این خلاف رضاى خداست ، خلاف شرع است . البته باید انتقاد کرد، مسائل را گفت و هرچه به نظر آقایان مى آید باید بگویند و اگر نگویند خلاف است . پس بنابراین یک مطلب راجع به این است که برخوردها، برخوردهاى اسلامى سالم باشد، چه در مجلس و چه در خارج مجلس و یک صحبت این است که زودتر این مجلس تمام کار را انجام بدهد و وزرا را زودتر و البته با نظر، با دقت همه چیز و به طور سریع این کار انجام بگیردکه تعطیل نباشد امور. مادر وضعى هستیم ، در جنگ هستیم در همه گرفتارى ها هستیم ، توطئه ها هستند و ما باید زودتر این کار را انجام بدهیم تا این که انشأ اللّه این کشور چیز باشد.

به قواى مسلحه سفارش مى کنم که در امور سیاسى دخالت نکنند

از آن طرف هم من به قواى مسلحه ، چه ارتش باشد و چه چیزهاى محلى باشد و چه پاسبان باشد پاسدارها باشند، به همه آنها سفارش مى کنم که در امور سیاسى دخالت نکنند. این طور نباشد که یک دسته اى بروند راجع به این که کى این طورى گفته ، یک دسته اى بگویند راجع به آنها، به آنها مربوط نیست ، آنها باید مشغول جنگ باشند. ولى خوب ! معلوم است که آنها مطلع مى شوند از مجلس ، نمى گویم مطلع نشوند، دخالت نکنند! و آقایان باید بدانند که اگر چنانچه در مجلس یک اضطرابى واقع بشود و یک وضع ناخوشى پیش بیاید، آن تاثیرش در جبهه ها هست و در کارخانه ها هست و در کشاورزى ها هست و در همه جا تأثیر دارد و این به عهده شماست .

الان یک تکلیف بزرگ به عهده شماست ، به عهده همه شماست و آن این که کارى نکنید که به واسطه اعمال شما و به واسطه برخوردهاى ناهموار خداى نخواسته یک وقت پیش بیاید در همه کشور یک آثار سویى واقع بشود و یک وقتى یک اضطرابى واقع بشود. از آن طرف هم توطئه ها معلوم است که هست و موجود است الان در کشور ما و خداى نخواسته آنها هم دامن بزنند یک وقت هیاهویى در همه جا پیدا بشود. و من به همه ملت سفارش مى کنم که در این امور آرامش خودشان را حفظ کنند و هیچ حرکتى که برخلاف این آرامش است انجام ندهند و مجلس را تأیید کنند و وکلا را تأیید کنند و

ص: 234

اصلا راجع به این که چه شده است حرفى نزنند و راجع به آینده مواظب باشند که کارها انشأ اللّه به خوبى پیش برود و کارها چیز بشود.

همه یکدست در مقابل توطئه ها بایستند

مطلب دیگرى را که مى خواستم عرض کنم راجع به این است که ما همیشه از اول ارتش را تأیید کردیم و آن وقتى که مى خواستند ارتش منحل بشود و نظرهاى سویى در کار بود، نظرهاى فاسدى در کار بود و مى خواستند ارتش را ساقط چیزش کنند، از بین ببرند و مى گفتند ما دیگر ارتش چه نمى خواهیم ، در آن وقت ما برخلاف گفتیم و گفتیم ما ارتش لازم داریم و ارتش هم بحمداللّه الان تصفیه شده است ، ارتش الان ارتش بسیار خوبى است و دارند خدمت مى کنند و ما آنها را تأیید مى کنیم ، چنانچه پاسداران را تأیید مى کنیم . همه اینها باید با هم باشند تا این کشور را بتوانند نگه دارند. این طور نباشد که ارتش خیال کند یک ارگان علیحده است و سپاه هم خیال کند که یک قوه علیحده هست و دیگران هم این طور حساب کنند. همه شما یک قوه هستید براى حفظ آرامش و براى حفظ کشورتان و براى حفظ اسلامتان . این یک تکلیفى است براى همه ما، مجلس باید این کار را انجام بدهد، دولت باید این کار را انجام بدهد، روحانیین باید این کار را انجام بدهند، ملت باید انجام بدهد و ارتش و سپاه هم باید انجام بدهند که همه یکدست در مقابل توطئه ها بایستند و همه یکدست کشور را به پیش ببرند و بحمداللّه الان کشور ما یک کشور ثابتى است ، یک کشور مستقلى است ، یک کشور پیشرویى است و دارد پیش مى رود و بسته به این است که اول مجلس درست برخورد بکند و بعد هم سایرین و همه انشأ اللّه امیدوارم که مؤفق و مؤید باشند و اسلام را تأیید کنند و این بار را به منزل برسانند.

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 235

عکس

ص: 236

تاریخ : 64/8/1

پیام امام خمینى به نمایندگان مجلس شوراى اسلامى درباره رعایت حدود و مرز درسخنرانى هاى پیش از دستور

بسم اللّه الرحمن الرحیم

با تشکر وافر از نمایندگان محترم مجلس شوراى اسلامى ، چون گفتار آقایان پخش مى شود و ممکن است سوء تفاهمى بین مردم حاصل شود، لازم است عرض کنم ، آیات و روایاتى وارد شده است که مخصوص به معصومین علیهم السلام است و فقها و علماى بزرگ اسلام هم در آنها شرکت ندارند، تا چه رسد به مثل این جانب . هر چند فقهاى جامع الشرایط از طرف معصومین نیابت در تمام امور شرعى و سیاسى و اجتماعى دارند و تولى امور در غیبت کبرى موکول به آنان است لکن این امر غیر ولایت کبرى است که مخصوص به معصوم است . تقاضاى این جانب آن است که در صحبت هایى که مى شود و پخش مى گردد، ابهامى نباشد و مرزها از هم جدا باشد.

والسلام علیکم

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 237

تاریخ : 64/8/9

بیانات امام خمینى در جمع رئیس جمهور و اعضاى هیأت دولت

آن چیزى که براى همه ما لازم است ، این است که مردم را در صحنه نگاه داریم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اولا تبریک عرض مى کنم این دولت جدید را و امیدوارم که مؤفق بشوید به این که قدمتان مبارک باشد براى این کشور. مطالب یک چیزهایى است که همه مى دانید و تذکر است ، والا خوب ! همه اطلاع دارید که آن چیزى که براى همه ما لازم است ، این است که ما در فکر این باشیم که مردم را در صحنه نگاه داریم و این یک سرش بسته به دولت است و رئیس جمهور است و مجلس ، یک سرش هم مربوط به خود مردم . اگر این طرف را شما نگه دارید، ما از ملتمان مطمئن هستیم که به حسب غالب و اکثریت ، آن طرف را حفظ مى کنند. این طرف باید بنا بگذارد بر این که با هم مثل یک دست باشند و این کارى را که انجام دهند، همه با هم همصدا باشند. اگر بنا باشد در یک دولتى ، یک وزارتخانه اى بخواهد مخالفت بکند در یک امرى ، این کار پیش نمى رود. حالا در یک ممالکى که آسوده هستند، کارى ندارند اگر در دنیا باشد یا یک رژیمى باشد که این طور نباشد که مخالفى داشته باشند، آن جا خیلى صدمه نمى خورند. اما در یک رژیمى که مى دانید همه مخالف شما هستند و دنبال اینند که یک چیزى را درست بکنند و منتشر بکنند و هرچه مى خواهند بگویند و هر کارى هم بخواهند بکنند، در یک همچو وضعى که الان ما مبتلا به آن هستیم و شما مبتلاى به آن هستید، عقل و انصاف اقتضا مى کند که ما دیگر در بین مان چیزى نباشد. وقتى همه با ما مخالفند، ما بر فرض این که در بین خودمان هم فرضا یک اختلاف نظرى باشد، با هم باشیم در دفع او.

این گفته مى شود که در وضع ایلاتى که ایلات بزرگ ایران بودند آن وقت ، اینها با هم مخالف بودند، یک دسته شان از آن ور مى کشید، جنگ هم با هم شاید داشتند، لکن اگر یک کسى به یک دسته اى حمله مى کرد، همه با هم او را دفع کردند. خوب ! این مقتضاى عقل است که انسان ، کسى که بخواهد به تیره هاى او حمله بکند، او را دفعش بکند، خودش هم اگر اختلاف دارد بعد حساب خودشان را صاف بکنند. ما الان در یک همچو قضیه اى واقع هستیم که همه کشورها به استثناى خیلى کم با ما مخالفند، بعضى اظهار مخالفت هم مى کنند و عمل هم مى کنند و بعضى هم در واقع مخالفند ولیکن اظهارش را هم شاید نکنند. در داخل هم که مى بینید که باز شیاطین موجودند براى این که اختلاف بیندازند، براى این که یک کارى انجام بدهند. بحمداللّه الان ساکت شده است به حسب غالب این

ص: 238

مسائل ، اما هست باز و عقل اقتضا مى کند که دیگر ما آنهایى که متعهد هستند به اسلام و متعهد هستند به جمهورى اسلامى و مى خواهند در زیر بار ابرقدرت ها دیگر نباشند، اینها دیگر با هم باشند. یک همچو عمل بزرگى که بیرون رفتن از زیر تعهد یک قدرت هاى بزرگ ، یک همچو عمل بزرگى نمى شود، الا این که یک ملت و دولت و همه با هم باشند. اگر نباشند، ممکن نیست یک همچو مطلبى . تا حالا هم هر چه انجام گرفته در سایه همین اتحاد بوده است ، اگر یک اختلافى بوده جزیى بوده و باید کوشش کنید که حتى آن اختلاف جزیى هم نباشد، یعنى جورى عمل بکنید که مردم از شما انتزاع این را بکنند که شما خواهید خدمت بکنید.

باید ما از مرحله لفظ و شعار بیرون برویم و به مرحله عمل برسیم

وقتى مردم دیدند که شما در صدد خدمت به آنها هستید، طبیعى است که آنها هم کمک به شما مى کنند و این به این است که همه وزارتخانه ها، هرکسى که متصدى یک وزارتخانه است ، وزارتخانه خودش را بنابراین بگذارد که اصلاح کند به نفع مردم ، به جورى که مردم وقتى که در آن وزارتخانه وارد مى شوند با رضایت خاطر، با اطمینان خاطر بیرون بیایند. اگر این طور بشود، بلااشکال مردم حاضرند. مردم ، مردم خوبى هستند. ما از مردم تشکر باید بکنیم ، ما همه مرهون آنها هستیم . عمده این است که ما هم بتوانیم خدمت متقابل بکنیم و باید ما از مرحله لفظ و شعار بیرون برویم و به مرحله عمل برسیم ، یعنى هر وزیرى در وزارتخانه خودش واقعا بین خودش و خدا، خودش را موظف بداند به این که آن پرسنل آن جا را، هرکس در تحت نظر او هست ، آنها را بسیج کند به این که با مردم رفتار خوب بکنند و با مردم رفتار سالم داشته باشند. و همین طور شرکت دادن مردم را در امور، این را کرارا گفتم ، شما هم خودتان گفتید که یک کشورى را که بخواهید اداره بکنید، یک دولت تا شرکت مردم نباشد نمى شود اداره صحیح بشود. وقتى بنا شد که مردم شرکت کردند در کارها، شما شرکت دادید مردم را، آنهایى که الان خدمت مى کنند و سابق هم خدمت کردند به شما، به ما، به همه ، به اسلام و شما را رساندند به این جا، آنها را کنار نگذارید، رد نکنید، آنها را وارد کنید در کار. وقتى وارد کردید در کار و آنها دیدند که شما مى خواهید همکارى کنید با آنها، آنها هم همکارى مى کنند با شما و بى همکارى امثال بازار کارگرها نمى دانم زارعین ، بدون این قشرهاى مختلفى که هستند کار از پیش نمى رود، باید آنها هم وارد باشند در کار و کمک کنند، کارهایى که آنها مى توانند انجام بدهند، انجام بدهند، مثلا، بازرگانانى که مى توانند کارهاى ، بازرگانان متعهد، نه هرچیز، آنهایى که در صدد اینند که براى کشور خدمت بکنند، آنها را دستشان را باز بگذارید خدمت بکنند و دنبال این نباشید که هى هر چیزى را دولتى اش کنید. نه ، دولتى در یک حدودى است ، آن حدودى که معلوم است ، قانون هم معین کرده ولیکن مردم را شرکت بدهید، بازار را شرکت بدهید، در کارخانه ها خیلى نظارت بکنید به این که هیچ اجحافى به کارگرها در آن جا نشود. کارمندان خودتان را، همه اینها را وقتى که با هم بکنید و محبت ببینند از شما، عمده این است که روح محبت از شما ببینند، وقتى دیدند شما محبت به آنها دارید، آنها

ص: 239

هم به شما محبت پیدا مى کنند، یک امر طبیعى است این معنا. و من امیدوارم که این امر متحقق بشود و ما شاهد این باشیم که بعد از یک چند ماهى رضایت همه قشرها را به دست آورده باشید. و من از خداى تبارک و تعالى مى خواهم که همان طورى که شما مى خواهید خدمت بکنید، مردم هم همه به شما خدمت بکنند. و مخصوصا من از روحانیون همه کشور مى خواهم که در یک همچو موقعى کمک کنند به دولت و کمک کنند به آرمان هاى اسلام . اگر بخواهند یک وقت خداى نخواسته آنها هم در آن جا یک کارهایى بکنند، که نمى کنند انشأاللّه ، ولیکن اگر یک وقتى جورى بشود که شکست بشود براى دولت ، شکست بشود براى عرض بکنم که مجلس ، امثال اینها، این یک امرى است که خوب ! خودمان را با دست خودمان مى خواهیم فدا کنیم و باید عقلمان را باز کنیم به این که ما گرفتار به یک چنگال یک دیوهایى هستیم که باید خودمان ، خودمان را نجات بدهیم . ننشینیم به این که دیگرى بشود، دیگرى هم ما نداریم ، ما خودمانیم ، ما الان دیگرى نداریم که او بیاید ما را نجات بدهد، ما خودمان باید خودمان را نجات بدهیم و این بسته به دست شماهاست و بسته به دست علماى اسلام است و بسته به دست مجلس است و اینها. و از مجلس هم من باید تشکر کنم به این که زود مسأله را انجام دادند، به طورى که دیگر تزلزلى در کار نباشد و آنها هم مورد تشکر ما هستند.

عمده این است که ما آن دنیا آبرو داشته باشیم

و شما هم انشأ اللّه خدمتگزار همه هستید و همه ما خدمتگزار ملت هستیم . و خدا را در همه امور شما حاضر بدانید، مهم آن معناست ، ما از این جا خواهیم رفت ، هیچ شکى نیست ، من زودتر و شما هم بعدا مى آیید، این مسأله اى نیست ، بلااشکال است مسأله . باید فکر این را بکنیم که حالا که رفتیم ، آن جا از ما پرسیدند که شمایى که رئیس جمهور بودید براى مردم چه کردید؟ شمایى که نخست وزیر بودید چه کردید؟ شمایى که وزیر بودید چه کردید؟ شمایى که وکیل بودید چه کردید؟ ملت را ازشان مى پرسند که شما براى اسلام چه کردید؟ عمده این است که ما آن جا آبرو داشته باشیم . اگر این مطلب را درست بکنیم ، هم این جا درست مى شود و هم آن جا درست مى شود. و اگر خداى نخواسته بخواهیم یک تخلفى بکنیم ، نه این جا خیرش را مى بینیم ، نه آن جا خیرش رابینیم من از خداى تبارک و تعالى تؤفیق و سعادت و سلامت همه شما را خواستار هستم و از همه تان تشکر مى کنم که در یک همچو موقعى همه با حسن تفاهم ، باخوبى و با صفا مشغول خدمت هستید.

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 240

تاریخ : 64/8/11

بیانات امام خمینى در جمع وزیر و معاونین وزارت امور خارجه ، سفرا و کاردارانجمهورى اسلامى ایران در کشورهاى عربى و آفریقایى

سفرا و دولت ما همه از اشخاصى هستند که درد جامعه را مى فهمند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من امیدوارم که خداوند همه آقایان را مؤفق به خدمت کند. خداوند به ما منت گذاشته است که سفرا و دولت ما همه از اشخاصى هستند که درد جامعه را مى فهمند، زیرا بسیارى از آنها روحانى هستند که با مردم رابطه داشته اند و مى دانند مردم چه وضعى داشته اند و درد آنها را ادراک کنند. ولى سابق وضع این طور بود که افراد حکومت هیچ ارتباطى با مردم نداشتند و نمى فهمیدند که بر مردم چه مى گذرد، ولى اکنون خدا خواسته است که حکومت مستضعفین تشکیل بشود که بحمداللّه تاکنون عملکرد او خوب بوده است و امیدوارم از این به بعد بهتر باشد.

باید وضع شما جورى باشد که هرکس وارد آن جا مى شود یک محیط اسلامى ببیند

اما راجع به آقایان سفرا، آن طورى که آقاى وزیر امور خارجه گفته اند، وضع سفارتخانه هاى ما در خارج خوب است و ما میل داریم خوبتر بشود. سفارتخانه در هر کشورى متعلق به آن کشورى است که سفیر آن به آن جا مى رود، یعنى یک قطعه اى است از یک کشور دیگر. وقتى مردم به سفارتخانه هاى ما مى آیند، باید وضع ایران را ببینند، نه وضع آمریکا و فرانسه و سایر کشورها را. آقایان ! تحت تأثیر هیچ چیزى واقع نشوید که در سابق چه بوده است که الان آن طور نیست . ما اگر بخواهیم خودمان باشیم ، باید همه چیزمان از خودمان باشد و در آداب و رسوم ، خودمان را از غرب جدا کنیم . ما از غرب خیلى بدى ها دیده ایم و چیزى که بشود گفت که خوبى آنها بوده است ، از حکومت هاى غربى نبوده بلکه از اهل صنعت بوده است که البته بسیارى از آنها براى حکومت ها کار مى کنند. بنابراین ، باید وضع شما جورى باشد که هرکس وارد به آن جا مى شود یک محیط اسلامى ببیند، چه از حیث پرسنل و چه از جهت زندگى .

ص: 241

ما باید با آنها که غرض ندارند روابط داشته باشیم ، منتها نباید تحت سلطه خارجى باشیم

مسأله دیگر هم این است که ما نمى خواهیم در یک کشورى زندگى کنیم که از دنیا منعزل باشد، ایران امروز نمى تواند این طور باشد، بلکه کشورهاى دیگر هم نمى تواند این طور باشد که در یک جا بنشینند و مرزهایشان را ببندند، این غیرمعقول است . امروز دنیا مانند یک عائله و یک شهر است ، و یک شهر داراى محله هاى مختلفى است که با هم ارتباط دارد. وقتى دنیا وضعش این طور است ما نباید منعزل باشیم . ما باید با کشورهایى که با ما هستند و ما را اذیت نمى کنند، روابط داشته باشیم و آقایان در فکر این باشند و روابط را تحکیم کنند. البته ما با آنها که بخواهند به ما تعدى کنند، نمى توانیم بسازیم و از اول هم اعلام کردیم ، مگر آنها خودشان را اصلاح کنند. این معنا که گاهى اهل غرض یا جهال این حرف را مى زنند که ما نباید روابط داشته باشیم ، از باب این است که یا نمى فهمند یا غرض دارند، زیرا تا انسان جاهل یا مخالف یا اصل نظام نباشد، نمى تواند بگوید یک نظام باید از دنیا منعزل باشد. بنابراین اگر زمزمه اى مى شود آنها را نباید به حساب آورد زیرا آنها غرض سیاسى دارند، والا آدم عاقلى که توجه به این مسائل دارد مى داند آدم وضعش چه جور است . و اسلام یک نظام اجتماعى و حکومتى است و مى خواهد با همه عالم روابط داشته باشد. در زمان صدر اسلام که خود رسول اللّه سفیر مى فرستادند به اطراف ، این حرف را نمى زدند. در هر صورت ما باید روابط داشته باشیم ، آنها که غرض ندارند، ما هم با آنها غرض نداریم ، کم کم باید روابط حسنه بشود. من امیدوارم این عمل را انجام دهید و دولت هم مؤفق باشد، منتها نباید تحت سلطه خارجى باشیم ، نباید آنها دخالت در امور ما بکنند و نباید به ما خط بدهند. بنابراین ، اشخاصى که گاهى مطالبى گفته اند و متوجه به مطالب هستند، مى خواهند جمهورى اسلامى را به هم بزنند و ما از اول گفتیم خواهیم انقلابمان را صادر کنیم . صدور انقلاب به لشکرکشى نیست بلکه خواهیم حرفمان را به دنیا برسانیم که یکى از آن مراکز، وزارت امور خارجه است که باید مسائل ایران و اسلام و گرفتارى هایى که ایران از شرق و غرب داشته است ، به دنیا برساند و به دنیا بگوید که خواهیم این گونه عمل کنیم و روابط حسنه داشته باشیم ، والا آنهایى که خواهند ما را به تباهى بکشند، ما اصلا میل نداریم با آنها روابط داشته باشیم ، مگر اصلاح بشوند.

امیدوارم که خداوند به همه شما تؤفیق بدهد که به اسلام و کشورتان خدمت کنید. امیدوارم این حکومت ، حکومتى باشد که براى مستضعفین کار کند، چرا که تاکنون حکومت ها به ضد مردم بوده اند و براى خودشان یا اربابانشان کار مى کردند و ما مى خواهیم حکومت براى مردم ، خصوصا آنها که زحمت کشیده اند و خون داده اند و آقایان را از گرفتارى هابیرون آوردند و از رژیم سابق و گرفتارى هاى شرق و غرب نجات دادند، کار کنند و عمده این است که همه خدا را در نظر بگیریم که همه چیز از اوست و ما چیزى نیستیم . خداوند همه را مؤفق بدارد.

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 242

عکس

ص: 243

تاریخ : 64/8/22

فرمان امام خمینى به حجت الاسلام محتشمى وزیر کشور

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقاى محتشمى دامت افاضاته

با تشکر از زحمات جناب حجت الاسلام آقاى ناطق نورى ، به منظور رفع مشکلات جارى ژاندارمرى و شهربانى که تحت نظر وزارت کشور انجام وظیفه مى نمایند، بدین وسیله به جناب عالى اجازه داده مى شود تا با مشورت آقاى رئیس جمهور محترم ، از اختیارات فرماندهى کل قوا در امور نیروهاى انتظامى مزبور تا اصلاح مقررات استفاده نموده و نسبت به ترفیع و تشویق افسران و درجه داران و کارمندان و سایر مواردى که از اختیارات فرماندهى نیروهاست ، اقدام مقتضى معمول نمایید.

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 244

تاریخ : 64/8/28

پاسخ امام امت به استفتأ کمیسیون امور قضایى و حقوقى مجلس شوراى اسلامى دررابطه با ایجاد وحدت رویه قضایى در مسائل تعزیرات

بسمه تعالى

در این موقع که اکثریت قاطع متصدیان امر قضا واجد شرایط شرعیه قضاوت نیستند و از باب ضرورت اجازه به آنان داده شده است ، حق تعیین حدود تعزیر را بدون اجازه فقیه جامع الشرایط ندارند. بنابراین لازم است با تعیین هیاتى مرکب از جناب عالى و جناب حجت الاسلام آقاى اردبیلى و دونفر از فقهاى شوراى محترم نگهبان ، به انتخاب فقهاى مذکور نگهبان ، حدود تعزیرات را تعیین کنند که در آن چهارچوب اجازه داده شود و حق تخطى از آن نداشته باشند. والبته این امر موقتى و اضطرارى است تا انشأ اللّه قضات جامع الشرایط تعیین گردند.

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 245

تاریخ : 64/9/27

تأیید امام خمینى در مورد چاپ عکس آیت اللّه مدرس روى اسکناس یکصدریالى

بسمه تعالى

سزاوار است که اولین اسکناس که در ایران به طبع مى رسد، عکس اولین مرد مجاهد در رژیم منحوس پهلوى چاپ شود، خداوند رحمت فرماید ایشان را.

روح اللّه الموسوى الخمینى

عکس

ص: 246

تاریخ :64/9/9

بیانات امام خمینى در جمع رئیس جمهور، رئیس مجلس ، رئیس دیوان عالى کشور، نخستوزیر، وزرا و گروهى از مسؤولان کشورى و لشکرى به همراه جمعى از کارکنان تأسیسات خارک به مناسبت میلاد با سعادت حضرت محمد (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) و امام جعفر صادق (علیه السلام)

عدالت گسترى انوشیروان مثل صلح دوستى رئیس جمهور آمریکاست

بسم اللّه الرحمن الرحیم

متقابلا این عید بزرگ را که باید بگوییم دو عید است ، عید ولادت حضرت رسول صلى اللّه علیه وآله و عید ولادت حضرت صادق سلام اللّه علیه ، خداوند انشأ اللّه مبارک کند بر همه شما و بر همه مسلمین جهان و بر ملت هاى بزرگ اسلامى خصوصا ملت ایران ، انشأ اللّه مبارک باشد این روز. و من از همه آقایان تشکر مى کنم که زحمت کشیدید و خصوصا از آنهایى که در جزیره خارک مشغول خدمت هستند بسیار تشکر مى کنم و امیدوارم خداوند تبارک و تعالى زحمات آنها را و خدمت هاى آنها را قبول کند.

آن چیزى که مى خواستم امروز عرض کنم این است که در ولادت حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله قضایایى واقع شده است ، قضایاى نادرى به حسب روایات ما و روایات اهل سنت وارد شده است که این قضایا باید بررسى بشود که چى هست . از جمله قضیه شکست خوردن طاق کسرى و فروریختن چهارده کنگره از آن قصر و از آن جمله خاموش شدن آتشکده فارس و ریختن بت هابه روى زمین . قضیه شکست خوردن شکست طاق کسرى شاید اشاره به این باشد که در عهد این پیغمبر بزرگ طاق ظلم ، طاق هاى ظلم مى شکند و مخصوصا طاق کسرى شکسته شد براى این که آن وقت این طاق کسرى مرکز ظلم انوشیروان به خلاف آن چیزهایى که به واسطه شعرا و به واسطه دربارى هاى آن وقت و موبدان آخوندهاى دربارى آن وقت درست کردند، یکى از ظالم ساسانیان است و دنبال او یک حدیثى هم جعل شده است و به حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله و سلم نسبت داده شده است که من متولد شدم در عهد سلطان عادل انوشیروان ! این سند را اولا سند ندارد و مرسل است و ثانیا کسانى که اهل تفتیش در امور هستند، تکذیب کردند این را و معلوم است که یک دروغى است که بستند. انوشیروان ظالم باید گفت ، نه عادل . در زمان انوشیروان چهار طبقه یا پنج طبقه ممتاز بودند، یعنى از هم ممتاز، علاوه بر خود دستگاه سلطنت با آن بساطى که داشته است ، یک دسته هم شاهزادگان بودند و دربارى ها، اینها یک طبقه علیحده ممتاز. یک دسته هم کسانى بودند که داراى اموال هستند و

ص: 247

به قول آنها شریف زاده ها، آنها هم یک دسته ممتاز. یک دسته دیگر هم عبارت از آنهایى بودند که سران ارتش و امثال اینها بودند، آنها هم ممتاز. دسته آخر که نوع مردم بودند پیشه وران بودند و پیشه وران باید کار کنند آنها بخورند تکلیف این بوده . آنها مالیات آن طبقه بالا مالیات بده نبودند به نظام هم نمى رفتند. در نظام باید طبقه پایین که پیشه وران بودند، مى گفتند اینها باید خدمت کنند و مال اینها صرف بشود در آن طبقات دیگر، اینها به نظام بروند، اینها جنگ بکنند، اینها کارها را انجام بدهند، آنها بخورند. اجازه نمى دادند که این طبقه پایین تحصیل کند، ممنوع بود. این قصه در شاهنامه هم هست که پیش او شکایت بردند که بوذرجمهر پیش اش شکایت برد که هزینه کم شده است و ارتش محتاج به معونه است و در بین این طبقات پایین هستند اشخاصى که مال داشته باشند. بعد رفتند و پیدا کردند یک نفرى که حالا مى گویند کفشگر بوده ، پیدا کردند و او گفت که من مى دهم به حسب نقل شاهنامه من مى دهم لکن به شرط این که بچه من را اجازه بدهند درس بخواند. رفتند به او گفتند قبول نکرد. گفت نه ، ما نه پولش راخواهیم ، نه اجازه مى دهیم ، براى این که اگر اجازه بدهیم که یک آدم پایینى بیاید و درس بخواند، این آن وقت بعد مى خواهد دخالت کند در امور و این نمى شود. این عدالتى است که انوشیروان داشته است ! و در تاریخ ثبت است این جنایاتى که اینها مى کردند و من گمان ندارم در تمام سلسله سلاطین حتى یک نفرشان آدم حسابى باشد، منتها تبلیغات زیاد بوده است ، براى شاه عباس آن قدر تبلیغ کردند با این که در صفویه شاید از شاه عباس بدتر آدم نبوده ، در قاجاریه آن قدر از ناصرالدین شاه تعریف کردند و شاه شهید و نمى دانم امثال ذلک ، در صورتى که یک ظالم غدارى بود که بدتر از دیگران شاید. آن تبلیغات که در آن وقت بود همیشه بوده است . عدالت گسترى انوشیروان مثل صلح دوستى رئیس جمهور آمریکاست و مثل کمونیستى شوروى است . ما الان در عصر حاضر این چیزها را مى بینیم و اگر چنانچه تاریخ نویس و نمى دانم آنهایى که شعرا هستند و آنهایى که خطبا هستند و آنهایى که دربارى هستند، اینها را، تبلیغاتى که الان دارد در دنیا مى شود، این تبلیغات به گوش اشخاص برسد که مطلع از وقایع نیستند، آنها هم خیال مى کنند که همان طورى که انوشیروان عادل ، عادل بوده است ، آقاى رئیس جمهور آمریکا هم صلح دوست و عدالت پرور و امثال اینهاست و حال آن که شما که مطلعید مى دانید قضیه چى هست .

عراق از جرگه تروریست ها خارج شد، چون سجده کرد به آمریکا

این قدر هیاهو راه انداختند براى جلوگیرى از تروریست ، آن قدر تبلیغات کردند که ایران درش تروریست پرور است و ایران چطور و جزء تروریست . عراق از جرگه تروریست ها خارج شد چون سجده کرد به آمریکا!! و ایران وارد شد براى این که اعتنایى به آنها نکرده !! میزان تروریستى همین است پیش آنها و خود آنها مرکز این امور هستند. اگر فوج فوج مردم را بکشند، بریزند بکشند، قتل عام کنند هیچ اشکال نیست ، بعد نسبت مى دهند به ایران که در حبس هایش کشتار چه شد و چه شده ، دلیلتان چى هست ؟ منافقین گفتند، سند صحیح !! دلیلشان این است که مخالفین با جمهورى

ص: 248

اسلامى گفتند که اینها در محبس هایشان چه واقع مى شود، چه واقع شود، بدون این که محاکمه بشود مى کشند مردم را و امثال اینها. آن وقت یک مطلبى که این طورى است در رسانه هاى گروهى آنها آن قدر درش تبلیغات مى شود و آن قدر گفته مى شود و ما از باب این که با آنها مخالفیم ، رسانه هاى آنها اگر چنانچه یک مطلب صحیحى هم باشد نمى گویند و اگر چنانچه مطلبى را از امثال آنها بشنوند، چندین روز دنبال هم هى گفته مى شود، بعد هم دوباره تکرار مى شود.

جزیره خارک را خوب ! زدند، بعضى جاهایش هم اشکال دارد. معلوم است زدند، اما توانستند که نفت ایران را قطع کنند؟ نتوانستند، الان هم باز با این که گویند که ، خود آنها عده اى شان مى گویند به این که الان همانطور که سابق جریان داشت نفت ، حالا هم جریان دارد بلکه بیشتر یک قدرى ، معذلک الان هم مى گویند که نفت ایران تمام شد نفتش ، تمام شد. من نمى دانم جزیره خارک چند دفعه نابود باید بشود؟ اولى که زدند گفتند ما با خاک یکسانش کردیم ، پس باید یک قطره نفت نداشته باشد، خاک است دیگر!! بعد چهل و نه مرتبه مى گویند یا چهل و چند مرتبه تازه زدند، هر دفعه هم مى گویند ما از بین بردیمش . خوب ! یک چیز را چند دفعه از بین مى برید؟ این وضع دنیاست ، آن وقت مناقشه نیست در اصلا در رادیوهاى خارجى راجع به این غلطى که اینها مى گویند، راجع به این تناقض گویى اى که اینها مى کنند هیچ کلمه اى ، هیچ حرفى نیست ، اما تا یک کلمه این جا از یکى صادر مى شود، یک چیزى به آن مى چسبانند و در بوق هایشان شروع مى کنند به چیز کردن . وضع دنیا الان این طورى است ، روى دروغ باز شده است .

بت ها همه به رو افتادند، این بت ها هم خواهند از بین رفت

این که چهارده کنگره از کنگره هاى قصر ظلم خراب شد، به نظر شما نمى آید که یعنى در قرن چهاردهم این کار مى شود یا چهارده قرن بعد این کار مى شود؟ به نظر شاید بیاید این ، محتمل هست که این بناى ظلم شاهنشاهى بعد از چهارده قرن از بین مى رود و بحمداللّه رفت از بین . بت هاهمه به رو افتادند، این بت ها هم خواهند از بین رفت ، حالا چه بت هایى که تراشیده بودند از سنگ یا بت هایى که خود ملت هایا بعضى از ملت تراشند با آدم ، اینها هم رفتنى است ، منتها ما حوصله مان کم است . تمام دنیا از اول تا آخرش پیش حق تعالى یک جور پیداست ، این ور و آن ور ندارد که یک راه دورى باشد. پیش ما این طور است که خیلى راه دور است که هزار سال طول مى کشد، دو هزار سال طول مى کشد. نخیر اینها قریب است ، نزدیک است و مى شود و بت ها شکسته خواهد شد انشأ اللّه و آتش افروزى ها و بت پرستى ها و آتش پرستى ها هم انشأ اللّه از بین خواهد رفت .

ما الان هم در بین راه هستیم و باید این وحدت را حفظ کنیم

و امیدوارم که خداوند تبارک و تعالى به ملت قهرمان ایران سلامت بدهد و هفته وحدت را واقعا وحدت درست کنند، نه این که فقط ما هفته وحدت مى گیریم ، ما محتاج به وحدت هستیم در

ص: 249

سالیان دراز همیشه . قرآن کریم که به ما دستور داده و به مسلمین دستور وحدت داده ، براى یک سال و ده سال و صد سال نیست ، براى سرتاسر عالم است در سرتاسر تاریخ و ما محتاج به این هستیم که عملا وحدت را محقق کنیم و محقق هست و نگه داریم این وحدت را. ما الان هم در بین راه هستیم و باید این وحدت را حفظ کنیم و من امیدوارم که با برکت وحدت ملت ایران ، این وحدت در سایر کشورهاى اسلامى هم پیدا بشود که دارد پیدا مى شود و همه مسلمین دست واحد بشوند بر اعدأ چنانچه در روایت هست .

و انشأ اللّه خداوند به همه شما تؤفیق عنایت کند و هیچ وقت از این هاى و هوى ها و از این تبلیغات خارجى ها خوف به خودتان راه ندهید، آن خوفى که باید باشد از خداى تبارک و تعالى باشد. از دیگر قدرت ها خوف نداشته باشید براى این که قدرتى در کار نیست غیر قدرت حق تعالى . قدرت حق تعالى است که جلوه جلوه ضعیفش در سرتاسر عالم طبیعت پیدا شده است و شما هیچ وقت نترسید و مستقیم و پاى برجا بایستید و در مقابل همه قدرت استقامت کنید و خداوند با شماست و شماها را انشأ اللّه حفظ مى کند از شر اشرار و مملکت شما را نجات مى دهد و مهم این است که از شما راضى باشد حق تعالى .

انبیا مظهر رحمت حق تعالى هستند

من باید عرض کنم که مقصد اصلى انبیا تا حالا کم حاصل شده است ، خیلى کم . اگر فردا آخوندهاى دربارى نگویند که فلانى گفت پیغمبر کارى ازش نیامد، اگر پیغمبر مقصدش حاصل شده بود، این آخوندهاى دربارى حالا نبودند. اگر مقصد انبیا حاصل شده بود، این دولت آمریکا و نمى دانم دیگران نبودند حالا. اگر اینها مى گویند که الان مقصد انبیا حاصل شده است و این همه فساد در دنیا هست ؟ پس مقصد انبیا معلوم مى شود این فسادها بوده که حاصل شده مقصد انبیا حاصل نشده است ، ما هم که داریم مى گوییم مقصد انبیا، باز آن مقصدى که آنها خواستند ما دستمان به آن نمى رسد، این یک مسأله اى است فوق اینها. مقصد انبیا حکومت نبوده است ، حکومت براى مقصد دیگر بوده ، نه مقصد بوده . تمام مقاصد برمى گردد به معرفت اللّه ، هر چه در دنیا واقع بشود و انبیا هر چه دنبالش بودند دنبال این بودند که خداشناسى ، واقعا خداشناسى ، اگر او حاصل بشود همه چیز دنبالش حاصل است . تمام فسادهایى که در دنیا واقع بشود از این است که ایمان ندارند به خدا، ... (مفهوم نشد)خداشناسى و معرفت باشد، ایمان ندارند. اگر ایمان به خدا پیدا شد همه چیز دنبالش است ، تمام فضایل دنبالش است . انبیا هم دنبال این بودند که به تدریج آن طور که مى شود این بشر را سوق بدهند طرف معرفت اللّه . تمام چیزهاى دیگر هم مقدمه همین معناست و تمام چیزهایى که از آن سوختند انبیا، این بود که مى دیدند مردم دارند خودشان را مى کشند طرف جهنم . انبیا مظهر رحمت حق تعالى هستند، مى خواهند که همه

ص: 250

مردم خوب باشند، مى خواهند همه مردم معرفت اللّه داشته باشند، مى خواهند همه مردم سعادت داشته باشند. وقتى مى بینند که این مردم دارند رو به جهنم مى روند، آنها افسوسش را خورند، در قرآن هم اشاره اى به این هست ، فلعک باخع نفسک این که اینها مؤمن نشدند. مسأله این است که همه دنبال این بودند که مردم را آشنا کنند با خدا.

قرآن کریم مرکز همه عرفان هاست ، مبدا همه معرفت هاست لکن فهمش مشکل است

این طورى که مى بینید که در ادعیه ائمه ما واقع شده است ، در دعاى کمیل شما ملاحظه کنید که چى مى گوید حضرت امیر، عرض مى کند که خوب ! بر فرض این که من آتش را تحمل کردم اما فراق تو را چطور تحمل کنم ؟ اینها چى مى گفتند! در دعاى مناجات شعبانیه چه حرف هایى هست ؟ مقاصد انبیا در ادعیه که در از ائمه علیهم السلام وارد شده است اشارات به آن هست زیاد. قرآن کریم اشارات بسیار لطیفى دارد لکن چون براى عموم وارد شده است به یک صورتى گفته شده است که هم خواص از آن ادراک مى کنند، هم عموم از آن ادراک مى کنند. قرآن کریم مرکز همه عرفان هاست ، مبدأ همه معرفت هاست لکن فهمش مشکل است . آنهایى که فهمیدند که من خوطب به بودند و کسانى که متصل به رسول خدا بودند، آنها دانند قضیه چى هست ، آنها مقاصد انبیا را مى دانند چى هست ، مقصد رادانند چى هست . ما دوریم از آن و مهجور، لکن خوب ! عنایات حق تعالى زیاد است ، از ما مهجورها هم این قدرى که ازمان مى آید قبول مى کنند، لکن باید ما این قدرى که ازمان مى آید دنبالش برویم ، در عمل ، در علم و در اخلاق و در سایر چیزها و اگر همین قدر هم برویم خوب جنات عدن هست ، جنات هست لکن آنى که مقصد انبیا بود، جنات هم بود، چیز دیگرى ماوراى اینها بود، بهشت هم نبود، خوف جهنم هم نبود، عشق به بهشت هم نبود، یک مسأله دیگرى فوق این مسائل بود. خوب ! این دست ما از آن کوتاه است . حالا ما که اهل همین مسائل هستیم اگر چنانچه جدیت نکنیم و به احکام ظاهرى انبیا عمل نکنیم ، به احکام اسلام خداى نخواسته عمل نکنیم ، خوب ! دنبالش آن چیزهایى است که هست در کتاب و سنت . و من امیدوارم که خداوند به همه تؤفیق بدهد که خدمت کنیم به اسلام و خدمت کنیم به بندگان خدا. خدمت به بندگان خدا، خدمت به خداست و همه مؤفق باشید انشأ اللّه و امیدوارم که اسلام ما را قبول کند به این که مسلمان هستیم و پیغمبر اکرم در این روز، روز مبارک ما را بپذیرد و حضرت صادق سلام اللّه علیه ما را قبول کند.

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 251

تلگرام تسلیت امام خمینى به آیت اللّه گلپایگانى

بسمه تعالى

حضرت مستطاب آیت اللّه آقاى گلپایگانى دامت برکاته

خبر در گذشت مرحوم حجت الاسلام والمسلمین آقاى حاج سیدنصراللّه مستنبط قدس سره موجب تأثرگردید. بدین وسیله این ضایعه مولمه را به جناب حجت الاسلام آقاى سید جواد گلپایگانى دامت توفیقاته تسلیت گفته ، طول عمر و سلامت شما را از خداى متعال مسألت دارم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 252

تاریخ : 64/9/19

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى شوراى عالى انقلاب فرهنگى

افرادى که از دانشگاه در مى آیند یا مخرب یک کشورى هستند یا سازنده آن

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من قبلا تشکر کنم از همه آقایان که تشریف آوردند این جا از نزدیک خدمتشان برسیم . و من الان باید بگویم که اطمینان دارم که با این جمعیتى که الان ، اعضاى محترمى که الان هستند در شورا، دیگر نگرانى اى نسبت به دانشگاه هاو انشأاللّه سایر چیزها نباشد. معذلک البته مسأله چون خیلى مهم است و سرنوشت انقلاب اسلام بسته به اوست بقایش ، از این جهت باید همیشه این حساسیت را داشت / این طور نیست که / در همه امور باید حساس بود اما فرق است ما بین آنى که ادامه باید این حساسیت پیدا بکند، یک چیزهایى که حل مى شود، مثلا ما جنگ داریم ، جنگ چیز مهمى نیست حل مى شود، چیز مهمى نیست و بحمداللّه خوب است وضع ، و جهات سیاسى اى که در دنیا هست ، آنها هم حل مى شودانشأاللّه ، چیزهایى است حساس باید بود. اما مسأله دانشگاه یک مسأله فوق العاده است که این افرادى که از دانشگاه در مى آیند یا مخرب یک کشورى هستند یا سازنده آن کشور هستند، و در کشور ما، یا رو به اسلام مى برند کشور ما را یا منحرفش مى کنند. این از چیزهایى است که از دانشگاه مى آید این کار، چنانچه از حوزه هاى علمیه مى آید این کار، از این جهت خیلى مهم است این امر. در انقلاباتى که در عالم واقع مى شود یا در شورش ها یا در کودتاها، یکى اصل این شورش و انقلاب و کودتا، یکى انگیزه اش ، یکى محتوایش اینها سه امرى است که باید در آن توجه کرد. خودشان ، خود انقلابات یا خود اینها شبیه به همند، یا شورش است یا کودتاست یا انقلاب ، صورتا مثل انسان ها مى ماند که همه صورتشان مثل هم هست اما معناشان فرق با هم دارد. انگیزه ها مهم است و محتواها. گاهى وقت ها انگیزه خوب است ، محتوا خوب نیست ، گاهى وقت هامحتوا خوب است ، انگیزه درست نیست . ممکن است یک نفر حالا، (حالا نسبت به یک نفر عرض مى کنم ) یک نفر آدم با یک انگیزه خوبى بخواهد یک کار خوبى به نظر خودش انجام بدهد و او بد باشد، این آدم مثاب است لکن کارش خلاف است . یک اشخاصى مى شود که یک کارهاى خوبى انجام مى دهند با انگیزه بد. مثلا یک کسى کشف یک چیزى مى کند و انگیزه اش بد است براى این کار و کارش خوب است ، یک وقت هم هر دو خوب هستند. انقلاب فرهنگى هم همین جور است که یک انقلاب است که تحول است از یک حالى به حال دیگر، نه پیشبرد همان چیزى که هست چنانچه انقلاب جمهورى اسلامى در کل هم

ص: 253

همین طور است ، یک انقلاب شد به توسط مردم ، یک انگیزه انقلاب بود و یک محتواى انقلاب . امیدوارم که انگیزه انقلاب در مردم الهى باشد. اما در انقلابات ممکن است که ما انقلاب بکنیم ، یک حکومتى را برداریم یک حکومت دیگر براى خودمان درست کنیم ، خودمان مى خواهیم به یک نوایى برسیم ، کار نداریم ببینیم چه بشود. این چه محتوایش خوب باشد، چه محتوایش بد باشد براى ما فایده ندارد، براى این که مى خواهد تشکیل بدهد وقتى انگیزه اش این است که فقط به دستش بیاید یک قدرتى ، بخواهند قدرتمند باشند، او سابقى بوده ، ما آن قدرت را از او بگیریم ، خودمان بگیریم . این با او نسبت به اصل مسأله انگیزه فرقى ندارد، یعنى یک حکومتى رفته است ، یک حکومت دیگرى هم آمده است ، هر دویشان هم مثل هم هستند، مثل سایر کودتاها مى ماند که در دنیا واقع مى شود، این فرقى با هم ندارد. یک وقت این است که یک قیام مى شود، یک نهضتى مى شود براى یک کار خوبى اما الهى نیست . از باب این که کار خوب است براى ملتمان خدمت بکنیم کار خوب است ، فلان ، این ممکن است ارج بدهد اما آنى که مقصود است ، نیست . آنى که مقصود است این است که انسان در کارهایش چه در تشکیل حکومتش ، چه در انقلاب فرهنگى اش ، چه در انقلابات دیگرش نظرش این باشد که یک کار الهى کرده باشد، این پیش خدا ارزش دارد مثل انبیا. انبیا کارشان به واسطه این ارزش داشت نه براى عمق کارشان و عرض مى کنم که سعه کارشان ، حکومتشان زیاد باشد، کم باشد فرقى نمى کند این انبیا، آنى که هیچ نتوانسته کار بکند با آنى که خیلى کار کرده هر دو در انگیزه مثل هم هستند، یعنى هر دو مى خواستند که یک کارى براى خدا بکنند و پیش خدا ماجورند و هر دو هم ماجور هستند، یکى موفق شده ، یکى موفق نشده است _ آن دیگر دست خود این نبوده ، موفق نشده است _ و در انقلاب فرهنگى ، آنى که براى شما فایده دارد (یک وقت براى مملکت فایده دارد، یک وقت براى دانشجوها فایده دارد، یک وقت براى شما آقایان ) آنى که براى شما فایده دارد این است که انگیزه تان این باشد که این دانشگاه را ببرید طرف اسلام ، الهى اش کنید. هر درسى مى خواهند بخوانند مانع ندارد، درس هایى که چیز است ، اسلام با همه چیزها، الا بعضى از درس هااستثنا کرده ، با همه موافق است ، اما آنى که براى ماها فایده دارد این است که ما بخواهیم همین / مسأله اى که / اسلامى بودن را الهى اش کنیم ، بخواهیم الهى باشد این کار ما، براى خدا کار بکنیم ، این براى خودتان فایده دارد، موفق بشوید فایده دارد، موفق هم نشوید فایده دارد. و اگر این انگیزه شد مسلما دنبال این هستید که کار خوب باشد وقتى انگیزه الهى شد، دیگر نمى شود این که انسان انگیزه اش الهى باشد و دنبال این باشد که خودش یک / چیزى / راهى باز کند، حالا چى شد، هر چى شد، شد. این قهرا خواهد این طور شد که وقتى که انگیزه براى خدا شد، دنبال این است که این کار را انجام بدهد به طورى که خداپسند باشد، از این جهت در این کار موفق است . اگر موفق نشد در انجام و نتوانست انجام بدهد، خوب ! قصور قدرتش است ، قدرت نداشته بیشتر از این . اما پیش خدا این ارزش اش با آن کسى که قدرت داشته مثل هم مى ماند.

ص: 254

این (من ) را اگر انسان زیرپا گذاشت و (او) شد، اصلاح مى کند همه چیز را

بنابراین آنى که براى انسان ارزش دارد، ارزش انسانى و روحانى دارد، ارزش الهى دارد، این است که این انگیزه را حفظش بکند که براى خدا این کار را بکند. مى خواهید تربیت کنید اطفال مردم را، براى خدا، خواهید تربیت کنید جوان هاى مردم را، براى خدا، مى خواهید تربیت کنید ملت را، براى خدا، مى خواهید حکومت کنید، براى خدا حکومت کنید، همان حکومتى که انبیا مى کردند، خوب ! موسى هم حاکم بود، پیغمبر هم حاکم بود، على هم حاکم بود. از آن طرف ، چیزهاى مفسد هم حاکم هستند، صورت مثل هم مى ماند _ الا در بعضى جهات _ انسان ها صورت هایشان یکى هست ، مثل هم مى ماند همه ، یک وضع دارند، گاهى اگر یک وضع اختلاف داشتند، وضع جسمانى و حیوانى است دیگر. آن چیزى که فرق مى گذارد ما بین اینها، آن معنایى است که در آنها هست و مهم آن انگیزه الهى است که برگردد همه چیز به خدا. خدا هم که انبیا را فرستاده ، مقصد اصلى این نبوده که حکومت بکنند، مقصد اصلى این نبوده است که نظام ایجاد کنند، مقصد اعلا این نبوده که عدالت اجتماعى ایجاد کنند، مقصد اعلا اینها نیست ، اما اینها مقصد است _ بعضى هایش مقصد است _ البته عدالت ، اجراى عدالت یک مقصدى است ، عدالت الهى را بخواهید اجرا کنید لله تعالى ، مقصدى است . بخواهید عدالت الهى را ایجاد کنید براى خاطر این که مشهور بشوید به این که آقا چه آدم خوبى است ، دارد چى مى شود، این براى خودتان بد است ، واقعش خوب است ، براى مردم آن وقت خوب است بعضى چیزها براى مردم خوب است ، براى دانشگاه خوب است ، بعضى از چیزها براى شما خوب است ، بعضى چیزها براى هر دو خوب است . اگر موفق بشوید هم این معنا را درست بکنید که انگیزه ، انگیزه الهى و خدایى باشد، نه براى خودم یک کارى مى خواهم بکنم ، براى خدا مى خواهم یک کارى بکنم ، براى ملت هم نیست ، براى خداست ، اگر این طور باشد موفقید در کارتان راجع به این جهت . در آن کار اگر هم به حسب قاعده موفق خواهید شد در آن کار هم اگر هم خداى نخواسته یک وقت چیزهایى آمد پیش ، موانعى آمد پیش ، نتوانستید موفق بشوید، این دیگر قدرت نداشتید، خدا هم از شما قبول دارد، بیشتر از قدرت از شما نمى خواهد. بنابراین ، این انگیزه را باید ما حفظ بکنیم . یک کسى ممکن است درس بخواند، درس الهى بخواند، توحید بخواند، عرفان بخواند و جهنم برود. دیگران از استفاده از او تو بهشت بروند، این براى این که خودش انگیزه باطل داشته باشد جهنم برود. یک کسى مى خواهد درس بخواند براى این که مثلا فلان منصب را پیدا کند، آقاى محله بشود، آقاى شهر بشود، آقاى یک مملکت بشود، آقاى دنیا بشود. یک کسى مى خواهد درس بخواند براى این که خودش معروف بشود، در این جاها، در این ده ، در این شهر معروف بشود، همه اش برگشت به این است که یا خودم یا خدا، یا من یا او. این (من ) را اگر انسان زیرپا گذاشت و (او) شد، اصلاح مى کند همه چیز را. و در همه اقطار کارها این طورى است که فرق ما بین این که این کار یک کارى است الهى ، آدم خودش باید فکرش را بکند. گاهى وقت ها خود انسان هم در اشتباه است لکن باید فکر کند حالا این کارى که من دارم مى کنم و این قدر خوشحالم براى این که براى خدا این کار را کردم ، اگر یک کسى

ص: 255

بهتر از من این کار را انجام بدهد، حاضرم که این را به او بدهم و خوشحالتر هم بشوم براى این که او بهتر براى خدا کار مى کند یا نه . اگر این جا آدم فهمید که نه ، این طور نیست ، حاضر نیست این کار را، بداند این خدایى نبوده (صرف خدایى ) اخلاص نبوده در آن . آنى که براى ما فایده دارد اخلاص است که براى خدا هم کار بکنیم ، خدا هم احتیاجى به هیچ چیز ندارد. احتیاجى به اخلاص ما ندارد، خدا مى خواهد که ، میل دارد، یعنى میل به آن معنایى که دیگران دارند نه ، انبیا را فرستاده که تربیت کنند، مردم را نجات بدهند، نجام مردم به این است که دنبال انبیا باشند و انگیزه هایشان هم انگیزه انبیا باشد نمى توانیم به آن قدر، به هر اندازه اى که مى توانیم . البته ما نمى توانیم که انگیزه اى که حضرت امیر دارد ما داشته باشیم این معلوم است که ما نمى توانیم . اما مى توانیم که یک انگیزه هایى داشته باشیم که مشابه او باشد، برویم طرف آن طرف .

دانشگاه را باید رو به خدا و معنویت ببرید و همه درس ها هم خوانده بشود

دانشگاه را باید شما رو به خدا ببرید، رو به معنویت ببرید و همه درس ها هم خوانده بشود، همه درس ها هم براى خدا خوانده بشود. اگر این را توانستید که شما براى این کار بروید و این کار را بکنید در کارتان موفقید، چه برسید به مقصدتان ، چه نرسید به مقصدتان . یا اگر براى خودتان باشد ممکن است کار، بسیار کار عادى باشد اما براى دیگران نفع دارد، براى شما نفع ندارد، گاهى براى شما ضرر دارد، براى دیگرى نفع دارد، براى شما ضرر دارد و گاهى براى شما نفع دارد، براى دیگران ضرر دارد. شما مى خواستید یک کار خوبى بکنید نشده است و کار بد شده است اما شما مى خواستید خوب انجام بدهید. این معنا را ما باید همیشه در ذهنمان باشد و توجه به این داشته باشیم تا موفق در امور بشویم ، در هر کارى موفق بشویم . من ادعا نمى کنم که امثال من یک همچو چیزى هستیم ، نه ، ما آدم هاى ناقصى هستیم ، باید برویم تحصیل کنیم ، تحصیل کمال بکنیم . اما مردم بودند در بین شان که یک همچو اشخاصى بودند، لااقل ما مى دانیم انبیا بودند، اولیأ خدا بودند که این جور بودند، براى او بوده هر چه کار کردند، نه این است که براى حکومت بوده است یا براى چى بوده . مى رفتند دنبال حکومت براى این که از دست جاهلین بگیرند، فشار مى آوردند که از دست جاهلین بگیرند، لکن نه از دست جائرین بگیرند که خودشان حاکم باشند، از دست جائرین مى گیرند که عدالت الهى را اجرا بکنند. این کار، کار انبیا بوده ، عدالت الهى را مى خواستند ایجاد کنند لله تعالى . از این جهت که لله تعالى بوده است و خالص بودند آنها، الهى بودند خودشان ، کارهاشان این طورى بوده . ما ناقصیم ، ما اعتراف مى کنیم پیش خدا که ما ناقصیم ، تا آخر هم نمى توانیم این طور کمال را پیدا بکنیم . اما باید فکر باشیم که دنبال این معنا باشیم ، همچو نباشد که پشت بکنیم به این معانى ، دنبال این معنا باشیم که ما یک کارى که مى کنیم براى خدا باشد. و من امیدوارم که موفق بشوید وقتى که یک همچو انگیزه اى باشد، حتى در آن کارهایى که پیشتر نمى توانستید انجام بدهید با این انگیزه انجام بدهید، با این انگیزه اى که عرض مى کنم قدرت به انجام پیدا بکنید. خدا تأیید مى کند یک همچو انگیزه اى را، یک همچو کارى را تأیید

ص: 256

مى کند خداى تبارک و تعالى . چنانچه دیدیم که انبیا با دست خالى مى آمدند کارهاى بزرگ مى کردند. پیغمبر اکرم چى بود؟ خوب ! یک شبانى بود در مکه ، همه هم با او مخالف بودند و اذیتش هم مى کردند و چه مى کردند منتها چیز بود، اما این یک شبان پا شد یک همچو کارى کرد که حالا دنیا را این طور کرده . حضرت عیسى هم همین طور، حضرت موسى هم یک شبانى بود آن هم این طور، حضرت ابراهیم هم همین طور، یکى بودند اینها خودشان ، لکن جمع بودند، یک ملت بودند هر یکى شان ، یعنى همه چیز داشتند و عمده همان است که نقطه اتکا خدا بوده است ، براى خدا بوده ، حرکت براى خدا، سیر الى اللّه تعالى بوده ، سیر الى اللّه تعالى چون بوده است هر کارى که مى کردند الهى بوده ، نهار هم مى خوردند الهى بوده ، نماز هم مى خواندند الهى بوده ، جنگ هم مى کردند الهى بوده .

من امیدوارم که ما دنبال این مسأله باشیم و من مطمئنم که شما آقایان انشأاللّه موفق هستید در این کارى که دارید انجام مى دهید و همیشه هم حساس باشید در آن ، هیچ وقت خیال نکنید که نه ، تمام شد مساله . دانشگاه جورى است که نظرهاى فاسد دنبالش است به این که یک کار خلافى بشود در آن ، دنبالش است ، موفق انشأاللّه نشوند. و همیشه باید انسان حساس باشد که نگذارد این سنگرى که مى تواند همه چیز را درست کند و مى شود که همه چیز را به هم بزند، یک وقت از دستتان این سنگر چیز بشود، یک خللى در آن واقع بشود. من هم دعاگوى شما هستم و امیدوارم که همیشه موفق و موید و منصور باشید و همیشه براى این ملت و براى خدا خدمت بکنید.

والسلام علیکم

ص: 257

تاریخ : 64/10/2

بیانات امام خمینى در جمع مسؤولین و فرماندهان ارتش جمهورى اسلامى

ما خودمان چیزى نیستیم ، هر چه هست از طرف خداست

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من باید تشکر کنم از شما آقایان ، همین طور هم روحانیون و هم آقایان دیگر که در یک جلسه اى که مى شود گفت یک جلسه روحانى است براى این که شما و همه کسانى که در این جنگ وارد هستند و در ایران هستند، وضعشان همه مى دانیم که با وضع سابق چقدر فرق کرده ، یک روز بود که جوان هاى ما اگر هم مى خواستند کارى بکنند لب دریا یا امثال اینها بود کارشان و حالا مى بینید که جوان هاى ما چطور عمل مى کنند. این یک عنایتى است که از خداى تبارک و تعالى به این ملت شده است و همه باید قدر این عنایت را بدانیم . ما خودمان چیزى نیستیم ، این را همه باید بدانیم که هر چه هست از طرف خداست . من تجربه ام در این مدت طولانى اى که مشغول بودم به این کارهایى که البته وظیفه روحانى بود لکن کنار کشیده بودیم از آن . من احساس مى کنم که بسیارى از مسائل بود که / ما / بدون این که ما بفهمیم انجام مى گرفت ، این جور نبودکه ما نقشه اى کشیده باشیم براى این کار و این نبود جز این که خدا هدایت مى کرد، این طور بود مساله . الان هم عنایت خدا به شما، به همه این ملت هست . شما که قوه این ملت هستید و خدمتگزار براى جمهورى اسلامى هستید و نگهدار این جمهورى هستید و نگهبان در جبهه ها هستید، مورد عنایت خدا بیشتر هستید. شما در آن جا یک کارى که بکنید مثل یک عبادت طولانى است که ماها در این جا مى کنیم . شما مطمئن باشید که وقتى یک قدم براى خداى تبارک و تعالى بردارید، خداى تبارک و تعالى عنایتش را به حسب همین رحمتى که دارد، به واسطه او بیشتر جلو مى آید.

ما وظیفه خدایى داریم که از ارتش پشتیبانى کنیم

مطمئن باشید که شما پایدارید، ارتش مطمئن باشد که پایدار است . ما وظیفه داریم که از ارتش پشتیبانى کنیم ، وظیفه خدایى داریم و شما مطمئن باشید که ما از شما پشتیبانى مى کنیم . آن روزى که منافقین نقشه کشیده بودند که ارتش را کنار بزنند و هى انگ این که اینها چه بودند در آن وقت و چه بودند... من آن روز هم اعتقادم بود که ارتش را ما باید حفظش کنیم ، حالا بیشتر شده این اعتقاد براى

ص: 258

این که آن وقت باز یک نزدیکى اى به آن زمان داشت و حالا از آن زمان گذشته و تحول پیدا شده . امروز من در چهره هاى شما چیزهایى مى بینم که آن روز نمى شد ببینى . امروز وضع شما یک وضعى شده است که با آن روز فرق دارد و شما با کمال اطمینان مشغول خدمت باشید. هیچ کس نمى تواند که به وضع شما و به قدرت شما یک تصرفى بکند و نمى تواند که یک تضعیفى از شما بکند، ملت با شما هستند، همه با شما هستند. شما هم باید با ملت باشید و هستید الحمدلله .

کوشش کنید به این که دست واحد باشید

وقتى یک ملت قیام کرد همه شان با هم بودند، ارتشش بود، سپاهش بود، بسیجش بود با این وسعت ، مردمش بودند، روحانى اش بود، عرض مى کنم کاسبش بود، کارگرش بود، همه اینها بودند، یک همچو ملتى که همه شان با هم بودند، هیچ کس نمى تواند باهاشان معارضه کند اینها را نمى شود با آن معارضه کرد، هم آمریکا این مطلب را مى داند، هم شوروى مى داند که ملت را اینها وقتى بخواهند شکستى بدهند، به یک جبهه اى شکست مى دهند که ملت همراهش نباشد یک جمعیتى که یک هستند، یک دست هستند، این جمعیت را نمى شود به هم زد. کوشش کنید در این که همه با هم باشید. کوشش بکنید به این که دست واحد باشید، حتى دو دست نه ، دست واحد باشید، یعنى ، شما خیال نکنید که سپاه یک وضعى دارد / وضع / سپاه هم خیال نکند شما یک وضعى دارید، هر دو یک وضع دارید، هر دو یک تکلیف دارید و آن حفظ اسلام است .

امروز همه دنیا متوجه به ایرانند که این جمعیت مى خواهند چه بکنند

شما وقتى که ملاحظه کنید در صدر اسلام چه رنج هایى کشیدند این عده کم در مقابل عده زیاد، چه رنج هایى کشیدند، خود پیغمبر اکرم چقدر رنج کشید، بعدش هم دیگران رنج کشیدند و اسلام را حفظش کردند. شما امروز یک وظیفه ملى دارید نسبت به کشورتان . یک وظیفه اسلامى دارید نسبت به حفظ اسلام ، اسلام الان امانت است پیش شما. امروز همه دنیا متوجه به ایرانند که این جمعیت مى خواهند چه بکنند، متحیرند آنها که این چهل میلیون جمعیتى که این جا جمع شدند و یک گوشه اى هستند، اینها مى خواهند چه بکنند، چین با یک میلیارد و صد میلیون جمعیتش توجه به این جا دارد که ببیند چى هست در این جا، شوروى توجه دارد، آمریکا بیشتر توجه دارد، همه متوجه اند به این که این یک جمعیت کمى که در یک گوشه از دنیا یک صدایى بلند کرده ، این چه صدایى است که این طور صدایش در همه جا موج افکنده . آنها از باب این که نمى دانند اسلام یعنى چه ، معنویت را نمى دانند یعنى چه . آنها همه حساب هاشان روى این است که ما چند تا تانک داریم ، آنها هم چند تانک دارند، ما چه ، البته ما وقتى این حساب را بکنیم مقابل آمریکا و شوروى ، ما چیزى نداریم اگر حساب این باشد، اما

ص: 259

حساب این نیست ، حساب این است که شما یک صدا بلند کردید دنیا را به حرکت در آوردید.

دفاع ما، یک دفاعى است که عقل و اسلام هر دو با آن موافقند

الان هر جاى دنیا کسى برود، توجهش به ایران مى بیند که از خود ما که این جا هستیم بیشتر مطلع هست جهات را. این براى این است که مساله ، مسأله معنوى است ، مساله ، مسأله اى نیست که ما مى خواهیم جنگ بکنیم یا مى خواهیم دفاع بکنیم . ما دفاع مقدس مى خواهیم بکنیم ، یعنى ما مى خواهیم از آبروى اسلام ، از آبروى کشور اسلامى دفاع بکنیم ، این یک دفاعى است که عقل و اسلام هر دو با آن موافقند، همه مى گویند که باید دفاع کرد. شما کشورتان الان مورد طمع یک جنایتکار واقع شده است و او را بازى اش داده اند براى این که بیاید یک همچو شلوغکارى بکند. اگر چنانچه دست اینها پشت سرش نبود، با یک سیلى از بین رفته بود. اما آنها دارند همه دنبالش مى کنند و حالا هم دارد سست مى شود دنبال کردنشان ، مایوس شده اند اینها. شما بدانید که دشمن شما مایوس است امروز و شما قوى اید امروز. لکن عمده تکلیف خود شماست که هر کدامتان به تکلیف عمل بکنید، قانون براى شما تکلیف معین کرده ، اسلام براى شما تکلیف معین کرده ، به این تکلیف باید عمل کرد، این تکلیف براى شما آبرو پیدا مى شود، براى شما حیثیت پیدا مى شود، کشور شما حیثیت پیدا مى کند.

حفظ حیثیت اسلامى و ملى تان به این است که با هم باشید

الان کشور شما با آن وقت چقدر فرق دارد، آن وقت همه این بودند که مستشاران بیایند چه بکنند، چه بکنند، کارخانه هاى ما دست مستشارها بود، ارتشمان دست آنها بود، همه چیزمان دست آنها بود. امروز شما بحمداللّه خودتان هستید، ایستادید روى پایتان در مقابل امریکا، شوروى نمى دانم سایر جاها، مى گویید که ما اصلا هیچ کارى به کسى نداریم ، نمى تواند کسى دخالت کند و نخواهد کرد، نمى توانند هم بکنند، نه صلاح نظامى شان و نه صلاح سیاسى شان هست ، نمى توانند این کار را بکنند. لکن شرط این که ما بتوانیم مقاومت کنیم و بتوانیم حفظ کنیم این کشور را، شما بخواهید حفظ بکنید حیثیت ملى خودتان را، حیثیت اسلامى خودتان ، شرطش این است که با هم باشید. فکر این که من ارتشى هستم باید چه باشم ، من عرض مى کنم سپاهى هستم باید چه بشوم ، من بسیجى هستم ، این فکر از سرتان دور بشود. همه یکى هستید و آن قدرت اسلام است و آن قدرت ملى خودتان است . وقتى همه یکى هستید دیگر این حرف هااز بین مى رود که من کجا و او کجا، همه با همید. و / همه دارید / الان هم بحمداللّه آن طورى که گزارش دادند الان هم همه تان منسجم شدید، همه قوا با هم منسجم اند و مى بینید هم که چطور از شما دارند مى ترسند، این ور و آن ور افتادند دنبال این که بیایید صلح کنید. دروغ هم مى گویند بحمداللّه ، معلوم است که دروغ هم مى گویند اینها. و خدا عذاب اینها را به دروغشان هم اضافه خواهد کرد. در هر صورت من از شماها مى خواهم که هم یک خواستى که یک نفر مسؤول نسبت به شما دارد و هم یک خواستى که خدا دارد. من از شماها مى خواهم که بدون این که در ذهنتان

ص: 260

خلجان پیدا کند که ارتش شاید مثلا آن طورى که منافقین مى خواستند بکنند شاید بشود، بدون خلجان به کار خودتان مشغول باشید، قوى باشید، ملت با شماست ، ما همه با شما هستیم و روحانیون با شما مختلطند. الان مى بینید که در جمعیتى که هستید که سابق سابقه ندارد در نظام هیچ جا که این طورى مربوط به هم باشند، هیچ نظامى این طور نیست که روحانى اش و ارتشى اش و سپاهى اش و مردمش و اینها مخلوط به هم باشند کانه یک موجود هستند. الحمدلله الان این طورى هست ، روحانیت این طور است و من امیدوارم که آقایان روحانیون بیشتر در جبهه ها بروند و بیشتر خدمت کنند به اینها و مى کنند و وظیفه شان هست .

به وظیفه اى که اسلام براى شما معین کرده ، به آن وظیفه عمل کنید

و شما هم بدون این که در نظر بگیرید که من چى هستم و او چیست ، همه در نظر بگیرید خدا به ما وظیفه داده ، وظیفه معین کرده ، وظیفه خدایى را داریم عمل مى کنیم ، بدانید که این سعادت دنیا و آخرت شما را انشأاللّه حفظ خواهد کرد. و من امیدوارم که شما همه توجه به این معنا داشته باشید و به وظیفه اى که قانون براى شما معین کرده ، به وظیفه اى که اسلام براى شما معین کرده ، به آن وظیفه عمل بکنید و شما و سپاه و سایرین دست واحد باشید براى حفظ آبروى خودتان ، براى حفظ اسلام ، براى حفظ کشور خودتان کشورى که الان الگو شده براى همه جا و بعدها به شما ملحق خواهند شد، ناچار ملحق خواهند شد، کشورهاى دیگر ملحق به شما خواهند شد. و امیدواریم که یک انقلابى پیدا بشود، همین انقلابى که در ایران پیدا شد در همه جا انشأاللّه پیدا بشود، انشأاللّه . و من امیدوارم که همه تان موید و موفق باشید و باز هم تاکید مى کنم که در ذهنتان نیاورد کسى به این که ارتش مثلا چطور است و ارتش کذا، این حرف هاى سابق منافقین بود، اگر کسى یک همچو کلمه اى بگوید آن هم جزو منافقین است ، و الا کسى که مسلمان است ارتشش را مى داند باید حفظ بکند. آدمى که مسلمان است ، آدمى که علاقه دارد به کشور اسلامى ، مى داند که ارتش از ارگان هایى هستند که اسلام را حفظ مى کنند، همین طورى که سپاه حفظ مى کند، همین طورى که بسیج حفظ مى کند، وقتى همه با هم شدید، یک جمعیت عظیم هستید و در مقابل دیگران انشأاللّه قدرت نمایى مى کنید و حفظ مى کنید کشور خودتان را، دفع مى کنید دشمن خودتان را. و من هم که وظیفه ام دعاگویى است به شما و من بى اشکال هر شب به شماها دعا مى کنم ، بدون استثنأ یک شب نیست که من به شما قواى مسلحه دعا نکنم ، همه تان را و کسانى که بر ضد شما هستند نفرینشان نکنم . و خدا انشأاللّه به همه شما عزت و سلامت عنایت کند و همه تان در درگاه خدا روسفید باشید، وقتى وارد مى شوید در آن جا، در جمعیتى که سیدالشهدا سلام اللّه علیه در راسش هست ، شماها هم باشید.

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 261

تاریخ : 64/11/16

استفتاء آیت اللّه موسوى اردبیلى رئیس دیوان عالى کشور از محضر امام خمینى دربارۀ تعزیرات

محضر انور حضرت آیت اللّه العظمى امام خمینى ادام اللّه ظله پس از عرض سلام مستدعیست مسائل زیر را جواب فرمائید در هیئت بررسى تعزیرات مورد نیاز است .

1_ حبس ، نفى بلد، تعطیل محل کسب ، منع از ادامه خدمت در ادارات دولتى ، جریمه مالى و به طور کلى هر تنبیهى که به نظر برسد موجب تنبیه و خوددارى از ارتکاب جرائم مى گردد، جائز است به عنوان تعزیر تعیین شود یا در تعزیرات به مجازاتهاى منصوص باید اکتفا کرد؟

2_ براى اداره امور کشور قوانینى در مجلس تصویب مى شود مانند قانون قاچاق ، گمرکات و تخلفات رانندگى و قوانین شهردارى و به طور کلى احکام سلطانیه و براى اینکه مردم به این قوانین عمل کنند براى متخلفین ، مجازاتهایى در قانون تعیین مى کنند، آیا این مجازاتها از باب تعزیر شرعى است و احکام شرعى تعزیرات از نظر کم و کیف بر اینها بار است یا قسم دیگر است و از تعزیرات جدا هستند و اگر موجب خلاف شرع نباشد باید به آنها عمل کرد؟

3_ در مورد تعزیرات حسب نظر حضرتعالى قضاة مأذون نمى توانند تعیین تعزیر کنند، آیا مانند قضاة واجد شرایط که در موارد تعزیرات حق عفو دارند آنها نیز حق عفو دارند یا مانند اصل قضأ استفاده از حق عفو احتیاج به اجازه دارد؟

ادام اللّه عمرکم الشریف

عبدالکریم موسوى اردبیلى

ص: 262

تاریخ : 64/11/16

پاسخ امام خمینى به استفتائات آیت اللّه موسوى اردبیلى ریئس دیوان عالى کشور

بسمه تعالى

1 _ در تعزیرات شرعیه احتیاط آن است که به مجازات منصوصه اکتفا شود مگر آنکه جنبه عمومى داشته باشد مثل احتکار و گرانفروشى که با مقررات حکومتى داخل در مسأله دوم است .

بسمه تعالى

2 _ در احکام سلطانیه که خارج است از تعزیرات شرعیه در حکم اولى است ، متخلفین را به مجازات هاى بازدارنده به امر حاکم و یا وکیل او مى توانند مجازات کنند.

بسمه تعالى

3 _ حق عفو ندارند مگر به اذن فقیه جامع الشرایط.

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 263

تاریخ : 64/11/17

پیام امام در تجلیل از شهدا، اسرا، جانبازان ، مفقودین و خانواده هاى آنها در دهه فجر

بسم اللّه الرحمن الرحیم

سپاس بى پایان از خداوند تبارک و تعالى که با عنایات خاصه خود منت بر ما نهاده و ما را به ملتى که با قیام خونین و انقلاب الهى خویش و روح ایمان و عرفان برابر قدرت ها تاخته است ، سرافراز فرموده است ، ملتى که با فداکارى ارزشمند، دست ستمگران را از کشور عزیز اسلامى قطع نموده و شرف و استقلال آن را برگردانده است ، ملتى که مجد و عظمت میهن اسلامى را تجدید و خود را بر مقدرات و سرنوشت خود آزادانه مسلط و حکومت عدل اسلامى را به جاى حکومت طاغوت ستمشاهى جایگزین کرده است و اسلام عزیز را بر ملت هاى تحت ستم در شرق و غرب عرضه نموده است . رحمت خداوند و سلام و درود صالحان و مخلصان بر روان شهداى بزرگ و نثار جانبازان و مفقودین و اسراى عزیز که با نثار جان و خون و سلامت و دورى از میهن خود، در راه شرف ، عزت کشور و اسلام ، راه را براى نیل به سعادت دنیا و آخرت باز، خود و ملت خود را در پیشگاه مقدس حق تعالى سرافراز و روسفید نمودند.

اکنون پس از گذشت چندین سال از انقلاب اسلامى شکوهمند و فشارهاى جانکاه قدرتمندان و توطئه هاى بى امان همه جانبه ستمگران بزرگ و کوچک براى اطفاى نور خدا، بحمداللّه تعالى با قدرت عظیم روحى و به برکت خون پاک شهدا و جانبازان در راه اسلام ، تمام توطئه ها خنثى ، و کید ستمگران به خودشان برگشت و بارقه با عظمت اسلام در جهان رو به گسترش است و وعده خداوند متعال بر امامت و وراثت مستضعفان ، گویى نزدیک است . و بحمداللّه تحلیل هاى علیل وابستگان به بلوک شرق و غرب بى خبر از اسلام و قدرت ملت هاى اسلامى ، غلط از کار درآمد و جمهورى اسلامى ایران با قدرت عظیم خود که از موهبت هاى الهى نشات مى گیرد، به راه خود که همان راه مستقیم اسلام است به پیش مى رود. خداوندا! تو این تحول عجیب را در ملتى که مى رفت فداى امیال جهانخواران به وسیله وابستگان آنان ، این بردگان بى چون و چرا شود، ایجاد فرمودى و منت بر این ملت تحت ستم در طول تاریخ نهادى و ما را از (دل بردگى غیربه ) عز عبودیت خود رساندى و ملت عزیز را الگو براى همه مستضعفان جهان قراردادى .

بار الها! این کشور وابسته به رسول اکرم صلى اللّه علیه و اله و اهل بیت گرامى او است ، و کشور حضرت بقیه اللّه ارواحنالمقدمه الفدأ است . به حرمت آنان دربارگاه قدس تو، عنایات خود را

ص: 264

مستدام بدار! و پیروزى نهایى را به زودى نصیب رزمندگان عزیز فرما! و شهداى عزیز و جانبازان مکرم را از رحمت خود نصیب وافر عنایت فرما! و به رزمندگان آنان و خاندان اینان صبر و اجر مرحمت فرما! و اسرا و مفقودان ما را با سلامت به کشور خود باز گردان ! و راهیان عزیز کربلا، این سلحشوران فداکار در راه حق را به مقصد والاى خود برسان ! و دست ستمکاران را از کشورهاى اسلامى کوتاه فرما! و اخلاص و عز بندگى خود را به ما عنایت فرما و صلوات بى پایان بر انبیاى عظام ، خصوصا سید آنان ، و به اولیاى معظم بویژه خاتم آنان روحى فداه نثار فرما! و ما را از شر شیطان و نفس اماره نجات ده !(انک ولى النعم )

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 265

ص: 266

عکس

ص: 267

عکس

ص: 268

تاریخ : 21/11/64

بیانات امام خمینى در جمع آقایان سید على خامنه اى ریئس جمهور، موسوى اردبیلىرئیس دیوان عالى کشور، میر حسین موسوى نخست وزیر، حجت الاسلام فلسفى و میهمانان خارجى دهه فجر

انقلاب درونى این ملت موجب شد که این انقلاب پیدا شد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من این جشن بزرگ را و فى الحقیقه عید اسلامى بزرگ را بر همه ملت هاى اسلامى بلکه محرومان تمام دنیا تبریک عرض مى کنم . تبریک براى این که این انقلاب ، انقلاب ایران نیست . این انقلاب با انقلاب هاى سایر کشورها و انقلاب هایى که در دنیا اتفاق افتاده است ، فرق دارد. انقلاب هایى که در دنیا تاکنون اتفاق افتاده است ، قدرت را از دست یک قدرتمند، یک جابر، به دست یک جابر دیگرى که یا مثل این یا بالاتر از این است منتقل کردند. شما مطالعه کنید در حال انقلاب هایى که در دنیا پیدا شده است یا کودتاهایى که هر روز واقع مى شود و شده است ، ببینید که آیا وضع آن جا چطور است ، جز این است که با اغفال مردم یک انقلاب پیدا شده است و یک قدرتى را کنار گذاشته اند، یک قدرت مشابه او یا بدتر از او را سر کار آورده اند، هیچ در حال ملت ها فرق حاصل نشده است یا حال ملت ها بدتر شده است . این انقلاب فرانسه ، آن انقلاب شوروى ، مطالعه کنند اشخاص ببینند که آیا قبل از این انقلاب ها چه بوده است و حالا چى هست و آیا به حال ملت ها یک اثرى حاصل شده است ، فکرى براى ملت هاشان کرده اند یا همه اش اعمال زور است و قدرت ؟ انقلابى که در ایران واقع شد، قبل از انقلاب مهم که کوبنده بود، یک انقلابى در باطن مردم حاصل شد، آن انقلاب گرایش اقشار ملت به اسلامى که تا این عصر خصوصا در این سده هاى آخر به طاق نسیان سپرده شده بود و از اسلام جز یک آداب خشک که هیچ به حال دیگران ضررى نداشت و هیچ در فکر ملت ها نبودند، همین باقى مانده بود. این ملت به خواست خداى تبارک و تعالى و با عنایات خاصه او اول منقلب شد در معنویات ، جوان هااز آن حال سابق برگشتند به یک حال اسلامى و فهمیدند که اسلام چه باید باشد و چه باید بکند، دنبال او این انقلاب حاصل شد. اگر این مسأله حاصل نشده بود، انقلاب این جا هم مثل یکى از انقلاب هاى دیگرى بود که حالشان را مى بینید و دیدید. آن چیزى که در این جا حاصل شد و باید او را جزء معجزات ما حساب بکنیم ، همان انقلاب درونى این ملت بود. انقلاب درونى این ملت موجب شد که این انقلاب پیدا شد و همان انقلاب درونى آنها و شناخت آنها از اسلام و توجه آنها به خداى تبارک و تعالى موجب شد که در تمام این دوره اى که ما در آن هستیم ، از اولى که قیام شد و بعد این انقلاب

ص: 269

مبدل شد و بعد پیروز شد و تا الان ، روز به روز مى بینید که حضور ملت و تعهد ملت رو به افزایش است . این نه براى انقلاب است ، براى انقلاب درونى است . انقلاب همه جا بوده است ، بسیارى از جاها بوده است . این انقلاب درونى است که پیدا شد در این کشور و در این مملکت ، و نیست الا به عنایات خداى تبارک و تعالى . ما از خود چیزى نداریم ، هر چه بود عنایات او بود که این عنایات موجب شد که این انقلاب باطنى پیدا بشود و از آن حالتى که همه خود ملت ما مى دانند در سابق بود، به این حالت که حالا مى بینند متحول شده است ، این موجب شد که انقلاب پیروز شد. پیروزى را ما باید از انقلاب درونى / درونى / مردم جستجو کنیم و تا این معنا حاصل نشود، انقلاب ها یک انقلاب هاى تحویل قدرت از او به قدرت دیگر و وضع براى ملت همان جور که بود باشد.

تحول معنوى در ملت حاصل شده و این تحول به دست خداست

این آقایانى که از خارج آمدند و من از آنها تشکر مى کنم ، ملاحظه کنند در کجاى دنیا الان شما پیدا مى کنید یک همچو جلسه اى که در این جا هست ، کشاورزش پهلوى رئیس جمهورش ، نخست وزیرش پهلوى کارگرش ، همه مقاماتش پهلوى هم نشستند به طورى که کسى وارد این جلسه بشود نمى داند که آیا رئیس جمهور کدام است ، نخست وزیر کدام است ، کشاورز کدام است ، کجا پیدا مى کنید این را؟ این تحول است که موجب بروز این اعجاز شده است . شما کجا پیداکنید که یک رئیس جمهور بیاید همدوش یک کشاورز بنشیند؟ شما هر جا ملاحظه مى کنید رئیس جمهورهایش به یک وضعى هستند که با مردم تماس ندارند، مردم را جزء موجودات حساب نمى کنند، هر چه مى بینند خودشان است . ما که رژیم هاى سابق را دیدیم و من که از زمان قدرت قاجاریه و بعد هم قدرت رضاخان و اذنابش و اولادش مشاهد این کشور بودم و دیدم که یک حکومت جزء در یک بلد کوچک با مردم چه مى کرده است ، دست مردم به یک حکومتى که مال یک ده بود یا یک قصبه بود نمى رسید، مردم از دور حشمت او را مى دیدند، آنها وقتى که بیرون مى آمدند به مردم کار نداشتند، اتکال به سرنیزه بود. الان هم در دنیا وضع این طورى است ، این طور نیست که یک جلسه اى حاصل بشود و نخست وزیرش آن جا بنشیند و کشاورزش آن جا و رئیس جمهورش آن جا و / عرض مى کنم که / عالمش آن جا و غیر عالمش آن جا، این طور نیست مساله . این تحول اسباب این شد که این پیروزى پیدا شد. من خدا را شکر مى کنم که در یک ملتى واقع هستم ، یک فرد از یک ملتى ، یک خدمتگزار یک ملتى هستم که تحول معنوى حاصل شده و این تحول به دست خداست . امکان نداشت که کسى بتواند یک نفر را این طور متحول کند، از مرکز فحشا به مرکز عبادت و عرفان بیاورد، به مرکز جنگ با کفار بیاورد، اگر همه ماها جمع مى شدیم که ده نفر را یک همچو قدرتى به آن بدهیم هرگز ممکن نبود براى ما، این یک مسأله معنوى است که دست خداست چنانچه همه چیز دست اوست . این تحول یک تحولى است که نمونه است در دنیا. هر حکومتى را شما ملاحظه کنید در طول تاریخ ، هر ملتى را ملاحظه کنید در طول تاریخ ، وضع این طور نبوده است .

ص: 270

شما آقایان بروید ملت هایتان را الهى کنید، بیدار کنید

آقایانى که از خارج آمده اند باید ملاحظه کنند این معنا را که باید ملت هایشان را تربیت کنند و متحول کنند، نروند سراغ آن کسانى که قدرتمند هستند و با آنها صحبت کنند، زبان ملت را متوجه بشوند، با ملت صحبت کنند. اگر بخواهند که از زیر بار گران این جرم ها و این جنایت هابیرون بیایند، باید ملت ها را بیدار کنند، این طور نباشد که دهه فجرى تشریف بیاورید، همه ما این جا با هم بنشینیم صحبت بکنیم ، چه بکنیم و وقتى رفتیم تمام بشود، اگر این طور باشد تا قیامت هم ما نمى توانیم کارى انجام بدهیم . ما دلخوش نباید باشیم به این که وضع حاضر چى هست ، ما باید نگران وضع آتیه باشیم . شما که از اطراف آمدید این جا مشاهد هستید و دارید مى بینید وضع این ملت را و دارید مى بینید و مى شنوید تبلیغات بر ضد این ملت را، این ملتى که همه جا شما دیدید، در همه شهرها هر جا تشریف بردید دیدید و فردا هم مشاهده خواهید کرد انشأاللّه ، اینها را زور آورده است به این جا؟ آورده اند اینها را یا آمدند آنها؟ آن طورى که تبلیغات خارجى مى گوید، مى گوید: آوردند اینها را. یک ملت را آوردند؟! کدام قدرت مى تواند یک ملت را بیاورد؟ یک ملت متحول شده است ، وقتى به آن گفتند شرع این طور مى گوید، خدا این طورگوید، خداست که در دل اینها این طور علاقه را ایجاد کرده است . شما آقایان بروید ملت هایتان را الهى کنید، ملت هایتان را بیدار کنید، بیدار کنید که دنیا دست یک دسته اقلیت ظالم ، و میلیاردها انسان مظلوم در تحت یک سلطه هاى کوچک ظالم ، کوچک نسبت به ملت ها. مع الاسف / به اندازه اى / تبلیغات سوء مبلغین خارجى در طول این صدها سال به اندازه اى بوده است که به همه ماها باورانده اند که در مقابل این قدرت هانمى شود مقابله کرد. ما را ترساندند از اینها، با تبلیغات ترساندند. وقتى که یک قضیه اى پیدا مى شد، کافى بود که یک نفر از خارجى ها که در این جا ماموریت داشت بیاید بگوید این نباید بشود، تمام مى شد دیگر. / در/ همان قدرت هاى بزرگى که در این جا بودند آن قدر ترسیده بودند از خارجى ها که یک سفیر فرض کنید انگلستان در آن وقت ، وقتى که مى آمد یک چیزى مى گفت ، امکان نداشت که سلطانش بتواند خلاف بکند، براى این که تبلیغات این طور بود. ایران را خداى تبارک و تعالى آن طور متحول کرد که اگر الان رئیس جمهور هر جا بیاید در این جا، یک نفر آدم عادى به او اعتنا نمى کند، این تحول معنوى است که پیدا شده است . اگر اعتنا بکند، براى این که یک آدم است ، اگر آدم باشد.

آنها که مى گویند ایران منزوى است ، خوب ! بیایند تجربه کنند

اینها مى گویند که ما، ایران منزوى است ، الان هم مى گویند، مقصودشان این که پیش ملت ها منزوى است یا مقصود این است که پیش دولت ها منزوى است ؟ اگر مقصود این است که پیش ملت منزوى است ، خوب ! بیایند تجربه کنند، چند تا اتومبیل بیاورند، یکى رئیس جمهور آمریکا را تویش

ص: 271

بنشانند، یکى هم رئیس صدر کذاى شوروى را بنشانند، یکى هم رئیس جمهور فرانسه را بنشانند، یکى هم ملکه انگلستان را بنشانند، یکى هم آقاى رئیس جمهور ما را، بروند توى جمعیت . اینها، این چند تا اتومبیل راه بیفتند توى جمعیت ها در دنیا، ما نمى گوییم ایران ، مى رویم در آمریکاى لاتین ، مى رویم در خود انگلستان ، مى رویم در بلاد دیگر حتى بلاد غیر مسلمین ، بینیم که معامله مردم با این چند نفر سرکرده فرض کنید که هست چه جورى است . آیا معامله همان معامله اى نیست که پاکستان با رئیس جمهور کردند؟ با آنها چى ؟ با تخم مرغ و با چه تنفر از آنها پذیرایى مى کنند. اگر مقصود این است که پیش ملت ها ما منزوى هستیم ، خوب ! بیایند ببینند قضیه را. و اگر مقصود این است که پیش دولت ها منزوى هستیم ، امروز هیچ دولتى نیست که انتظار نداشته باشد که ایران به او یک نرمش نشان بدهد، آمریکا این طور است ، شوروى این طور است ، فرانسه این طور است ، آنها منزوى هستند. این تبلیغات زیاد هى گفته مى شود، گفته مى شود و یک عده هم باور مى کنند. قبلا البته باور زیاد بود، حالا در ایران باور کم شده است و یک عده اى خودشان را به باور مى زنند ولیکن توده مردم دیگر این حرف هاى تبلیغاتى را باور نمى کنند.

شما نروید ساکت بنشینید، بروید مردم را متحول کنید و وضع ایران را به اینها بگویید

آن که مى خواهم به آقایانى که از خارج آمده اند این جا عرض کنم این است که نیایید ببینید و بروید ساکت بنشینید تا آخر. بیایید ببینید این جا را، بروید وضع زندان هاى این جا را ببینید، بروید وضع اسراى عراقى این جا را ببینید، بروید وضع توده هاى مردم را ببینید، بروید وضع کشاورزى ما را در دهات دور افتاده ببینید، زمان سابق چه جور بوده ، حالا چه جور هست ، در صورتى که ما الان مبتلا هستیم به آن همه مخالفت ها از همه دولت ها، الا مستثنایش کم است . معذلک در طول این چند سال که انقلاب پیروز شده و جنگ هم از طرف آمریکا شروع شده است ، شما ببینید که این ملت براى این که دولتش مردمى است ، از خود همین مردم است ، یکى بازارى بوده آمده نخست وزیر شده است ، یکى / فرض کنید / کشاورز بوده آمده چیز شده ، در دنیا کجایک همچو مسائلى شما پیدا مى کنید؟ کجا پیدا مى کنید طلبه اى بیاید رئیس جمهور بشود، یک بازارى هم بیاید نخست وزیر بشود، یک کشاورز هم بیاید / نمى دانم / چه بشود؟ این یک نمونه است . دنیا این نمونه را ندارد. این براى این است که مردم متحول شدند، اینها هم جزء مردمند. شما نروید ساکت بنشینید، مردم را بروید متحول کنید، بروید وضع اینها را، ایران را به آنها بگویید، به این رسانه هاى گروهى اعتراض کنید. آنها مى خواهند اسلام را کنار بگذارند، آنها به ما کارى ندارند، به اسلام کار دارند و این قدرت مال ما نیست ، اگر ما بودیم یک روز هم نمى توانستیم ادامه بدهیم حیاتمان را. این قدرت اسلام است ، بروید به آنها بگویید که این قدرت اسلام را شما نمى توانید بشکنید. اعتراض کنید به اینهایى که تبلیغات سوء مى کنند ایران چه مى کند. شما حالا در بین مردم که مى روید، آیا بین مردم که مى روید در خیابان ها

ص: 272

مى ریزند مردم را مى کشند؟ آیا زن ها در ایران دیگر کنار رفتند بکلى یا همدوش مردها در کارهاى سازنده داخلند؟ شما مى خواهید که زن هاى این جا هم بى بند و بار باشند، هر جور مى خواهند باشند؟ این بر خلاف آن تحولى است که در خود زن ها پیدا شده ، بر خلاف آن تحولى است که در کشور ما بر ملت ما پیدا شده است ، شما تماشاچى نباشید که بیایید ببینید و بروید سراغ کارتان ، دیگر کار نداریم تا سال دیگر دوباره دعوت کنند بیایید این جا. صد سال هم اگر این طور بشود یک پول سیاه ارزش ندارد. این جا که مى آیید، بروید هم به مردمتان ، هم به چه ، خیال نکنید نمى شود، ما دیدیم شد.

مردم را با خدا آشنا کنید، با اسلام و اخلاق اسلامى آشنا کنید تا نتیجه بگیرید

ایران خیال کردید اول این طورى بوده است ؟ نخیر، اول این جور نبود. چقدر این ملت رنج کشید، چقدر این ملت جوان داد، چقدر این ملت همه چیز خودش را فدا کرد و حالا هم دارد مى کند، این براى این است که این ملت بیدار شد، یک قدم برداشت براى خدا، خداى تبارک و تعالى عنایت کرد. بروید ملت تان را بیدار کنید، هر کدام هر جا هستید بگویید مسائل را، خیال نکنید که اگر مسائل را بگویید دولتتان چه مى کند، وقتى بکند بهتر است ، بیشتر احترام پیدا مى کنید. تبعیدتان کند بالاتر مى شوید، حبستان کند بالاتر مى شوید، اگر دنیا را مى خواهید، اگر براى خدا هم هست که کسى نباید از این چیزها بترسد. مردم را با خدا آشنا کنید، با اسلام آشنا کنید، با اخلاق اسلامى آشنا کنید تا نتیجه بگیرید. ملت ما هم مادامى که همین حال را دارد، همین حال راهیان کربلا را دارد، این روبه رشد مى رود. اگر خداى نخواسته یک وقت یک لغزش پیدا بکند این حال از او برود، همان مسائل سابق است و همان اعلیحضرت هاى سابق یا بدتر از آنها، یک رئیس جمهور بدتر از آنها مى آید.

اگر بخواهید که کارهایتان براى خدا باشد به نتیجه برسد، باید دست از هواهاى نفسانى بردارید

شما هم اگر بخواهید انسان باشید، ارزش انسانى داشته باشید، براى شکم نباشد، براى شرف باشد کارهایتان ، براى انسانیت باشد، براى خدا باشد، اگر بخواهید که کارهایتان که براى خدا باشد به نتیجه برسد، باید دست از هواهاى نفسانى بردارید. شیطان از انسان دست بردار نیست ، قسم خورده است براى خدا، من در ذهنم این است که به خدا تشر رفته است ، که قسم خورده است که نمى گذارم اینها چیزى بشوند، (الا عبادک منهم المخلصین ). شما با یک همچو دشمن قسم خورده اى مواجه هستید، به جنگ او بروید، در شهرهایتان که مى روید به جنگ او بروید، مردم را آگاه کنید به این که یک همچو دشمنى در باطن است که موجب شده است این دشمن باطنى که دشمن هاى جبار ظاهرى هم به ما غلبه کنند. اگر آن دشمن را شما از بین ببرید یک انسجام بین تان حاصل مى شود، یک وحدت بین تان حاصل مى شود، یک اخوت و برادرى بین تان حاصل مى شود، قلب شما از خوف خالى مى شود، قلب شما از حب دنیا خالى مى شود، مى توانید همه کارى را بکنید، آن وقت یک همچو

ص: 273

اعجازى مى شود.

ما اگر چنانچه دستمان برسد با همه جبارهاى دنیا معارضه مى کنیم

من امیدوارم که خداى تبارک و تعالى به همه ملت هاى اسلامى و به همه مظلومان در جهان ، به همه محرومان در جهان یک قدرت معنوى عنایت بفرماید که با آن قدرت معنوى بتوانند بر جباران و بر شیاطین تسلط پیدا بکنند. و من امیدوارم که این آقایانى که از شهرهاى مختلف آمدند و قدم رنجه فرمودند به / این / ایران آمدند، توجه کنند به مسائل ایران و براى ملت هاى خودشان نقل کنند، حامل پیام این ملت باشند بر کشورهاى خودشان ، حامل این شورش و جوشى که در این ملت هست ، حامل این وضعى که در این ملت الان هست باشند براى کشور خودشان . ما کشور را، کشور ایران نمى دانیم ، ما همه ممالک اسلامى را از خودمان مى دانیم ، مسلم باید این طور باشد. ما دفاع از همه مسلمین را لازم مى دانیم . ما اگر چنانچه دستمان برسد با همه جبارهاى دنیا معارضه مى کنیم . ما / اگر بتوانیم فرق / ما بین آن مسلمى که در حبشه است ، با آن مسلمى که در این جاست نمى توانیم فرق بگذاریم ، اسلام نگذاشته اینها را فرق بگذاریم ، همه مثل هم هستند، تفاوت تقواست . شما هم به ملت هاى خودتان سفارش کنید، بگویید گوش به این حرف هایى که در این رسانه هاى گروهى دنیا زده مى شود، گوش ندهید به این حرف ها، اینها مى خواهند شما را دور کنند از اسلام ، اینها مى خواهند به شما بگویند که ببینید در ایران وقتى که مى خواهند به اسم اسلام عمل کنند، الان بدترین جاهاست از حیث ظلم ، از حیث ستم ، مردم در خیابانشان که مى روند جانشان خطر است ، مى ترسند یک وقت پاسدارها بریزند بکشندشان . به مردم بفهمانید که این براى انزواى اسلام است این تبلیغات ، نه براى من و امثال من ، براى اسلام است . شما ببینید دنبال آن چیزى که آقاى رئیس جمهور رفتند در پاکستان و آن طور با ایشان ملت پاکستان عمل کرد، دنبال او یک ورقه ، یک کتابى آمد، یک رساله اى آمد، دنبال او تبلیغات بر ضد. فتواى کى است ؟ این است فتوایش این است ، فتوایش این است ، فتوایش این است ، و لعن به خواجه نصیر. این براى چى است ؟ براى این که این آخوند اگر هست این آخوند یک آخوندى است که امریکایى است / در این چیز / نشسته در پاکستان . این یک همچو آدمى است براى این که دیده است که یک همچو قصه اى واقع شده ، ترسیده نبادا یک وقتى اسلام در آن جا هم بیاید، همان طورى که در ایران آمده ، به آن جا هم آن طور سرایت کند، پشت سر او برداشت یک همچو کتابى منتشر کرد.

آحاد مردم یکى یکى شان تکلیف دارند براى حفظ جمهورى اسلامى

در هر صورت تکلیف زیاد است ، بزرگ است براى همه مان ، ما براى ادامه این انقلابى که هست و ادامه این ، تکلیف زیاد داریم ، دولت تکلیف دارد، رئیس جمهور تکلیف دارد، رئیس مجلس تکلیف دارد، کشاورز تکلیف دارد، کارگر تکلیف دارد، هر کس در هر گوشه اى ازاین کشور واقع شده

ص: 274

است تکلیف دارد، تکلیف مال یک نفر دو نفر نیست ، آحاد مردم یکى یکى شان تکلیف دارند براى حفظ جمهورى اسلامى ، یک واجب عینى ، اهم مسائل واجبات دنیا، اهم است ، از نماز اهمیتش بیشتر است ، براى این که این حفظ اسلام است ، نماز فرع اسلام است . این تکلیف براى همه ماست ، هیچ فرقى ما بین ترک و فارس و / عرض مى کنم که / کجا و کجایى ندارد، سیستانى و بلوچستانى و اینها. و این تکلیف براى همه دنیاست . حفظ دین حق ، یک حکمى است براى همه دنیا، در رأس واجبات براى همه دنیا واقع شده ، منتها غیر مسلمین چون اعتقاد به اسلام ندارند مى گویند خوب اسلام واجب کرده ، به ما چه ! اما مسلمین که اعتقاد دارند. آن مسلمى که در افریقاست ، حفظ جمهورى اسلامى برایش واجب است ، براى این که از این جا ممکن است که ، یعنى انشأاللّه خواهد شد، انعکاسش در همه جا خواهد شد و شده است الان .

آنها معنویات اسلام را نمى توانند بفهمند

الان وضع دنیا منقلب شده است ، الان دنبال این هستند (در آمریکا هم همین طور است ) دنبال این هستند که یک چیزى پیدا کنند، یک اسلام شناسى ببینند چه خبر است قضیه ، اینها خیال مى کنند با این که چند تا قصه از اسلام بشنوند مطلب حل است ، آنها معنویات اسلام را که نمى توانند بفهمند. آنها دنبال این هستند، خیال کردند که با این که فلان جنگ واقع شده در اسلام ، فلان چیز واقع شده کار درست مى شود. حالا دنبال این هستند که این قضیه چى است که در ایران واقع شده است ، برویم ببینیم چه خبر است قضیه . نمى دانند که اینها نمى توانند اصل بفهمند این مسائل را، اصل نمى توانند معنویات را بفهمند، آنها چشمشان جز به این زرق و برق دنیا به هیچ نیست و اگر ما هم خداى نخواسته یک همچو مردمى باشیم که نظرمان به این باشد که من بالا باشم و تو پایین باشى ، ما هم از آنها منحطتر هستیم براى این که ما در کشور اسلامى واقع شدیم ، در یک همچو زمانى اگر یک همچو اخلاقى داشته باشیم ، از آنها هم منحطتر هستیم . خداوند انشأاللّه به همه ما توفیق بدهد که به آداب اسلام عمل کنیم . خداوند انشأاللّه پیروزى عنایت کند به رزمندگان ما و همه مسلمین را بر کسانى که ظالم هستند غلبه دهد.

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 275

تاریخ : 64/12/3

پیام امام خمینى به مناسبت شهادت حجت الاسلام محلاتى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اناللّه و انا الیه راجعون

جنایتکاران عفلقى که در جنگ جبهه ها و بویژه جبهه (فاو) خود را عاجز مى بینند و سراسیمه به هر درى مى زنند و براى نجات خود به هر حشیشى متوسل مى شوند، به جنایت مفتضحانه دیگرى دست زدند که آبروى نداشته آنان را در مجامع جهان آزاد برباد داد و آن فاجعه هوایى اخیر بود که جمع کثیرى از هموطنان عزیز ما را به شهادت رساندند.

اسلام عزیز و بویژه ، جهان تشیع در طول تاریخ از صدر اسلام تاکنون ، سوابق درخشانى در میدان هاى خون و شمشیر داشته و به حکم قرآن کریم و سنت رسول اللّه صلى اللّه علیه و آله وسلم و سیره ائمه معصومین علیهم صلوات اللّه ، براى اهداف مقدسه اسلامى و قطع فساد با شمشیر و خون دست به گریبان بوده و فداکارى هاى عظیمى در این راه مقدس نموده است . و ملت بزرگ ایران به پیروى از اولیاى عظیم الشان اسلام ، این دفاع مقدس را آغاز نموده و در انجام آن و رسیدن به هدف هاى اعلاى قرآنى جان و مال را داوطلبانه فدا کرده و آنچه وظیفه الهى بوده به طور شایسته انجام داده است و بحمداللّه تعالى قدم هاى بزرگى در راه شناساندن اسلام الهى و محمدى صلى اللّه علیه وآله وسلم برداشته است . گر چه وجودهاى عزیز و ارزشمندى را از دست داده است ، لکن ارزش هاى بالاتر و والاترى به دست آورده و آن رضاى خداوند متعال است و چه چیزى مى تواند از آن بالاتر باشد.

ملتى که براى رضاى حق تعالى انقلاب کرد و براى ارزش هاى معنوى و انسانى به پا خاسته است ، چه باک دارد از شهادت عزیزان و آسیب دیدن نور چشمانش و تحمل سختى ها و مکاره (رنج ها، سختی ها) ، که جنت لقأاللّه که فوق تصور عارفان است ، محفوف (گرداگرد قرار گرفته) به مکاره است . چه مى گویم ! این جنت اولیا، مکاره را در کام ملت ما شیرین تر از عسل کرده . مگر ما و شما هر روز شاهد این کاروان هاى کربلا نیستیم که با شور و شوق و عشق و عطش به پیشباز شهادت مى روند. مگر شما هر روز شاهد میدان هاى

ص: 276

با عظمت قتال با متجاوزین نیستید که به مرگ لبخند مى زنند و معجزه مى آفرینند. راستى این چه تحولى است که بر سراسر این کشور صاحب الزمان روحى فداه نور افشانى مى کند و چه آتشفشانى است که منحرفان و کج اندیشان و بدخواهان را در خود فرو برده و ذوب مى کند؟ این جز اراده خدا و جلوه اوست که خفاشان از آن مى گریزند و اولیاى خدا و عارفان به آن دل بسته اند؟ من با این قلم شکسته و این چشم بسته در حق این ملت و این عزمش و این سلحشوران و این رزمش چه مى توانم بگویم ؟ پس بهتر آن است ، قلم بشکنم و دم فروبندم و اجر و مزد رزمندگان و وابستگان به آنان و آسیب دیدگان و دلبستگان آنان را از خداى بزرگ بخواهم . امید آن است که ولى نعم ، این میهمانان را که به سوى او مى روند از محضر خود کامیاب فرماید و به این رزمندگان غرورآفرین قدرت بیشتر و قوت والاتر عنایت نماید و به همه ملت عزیز بویژه آنان که در این جهاد فى سبیل اللّه فعالیت و دخالت داشته اند، عزت و عظمت مرحمت کند و به این عزیزانى که در این جنایت هوایى به سوى او پرواز کرده اند، اجازه ورود به محفل خاص خود دهد.

و حجت الاسلام حاج شیخ فضل اللّه محلاتى شهید عزیز را که من و شما او را مى شناختیم که عمر خود را در راه انقلاب صرف کرد و باید گفت یکى از چهره هاى درخشان انقلاب اسلامى بود و در این راه _ که راه خداوند است _ تحمل سختى ها نمود و رنج ها کشید و با قامت استوار ایستادگى کرد، اجازه ورود به محضر شهداى صدر اسلام مرحمت نماید. و به بازماندگان محترم تمامى شهدا صبر و اجر مرحمت فرماید و به روحانیون عزیز و قضات محترم و وکلاى ارجمند و محافظین عزیز و خدمه محترم هواپیما و سایرین که در این جنایت عظیم عفلقیان و با جاسوسى منافقین ملحد به شهادت رسیده اند، جزا و اجر فوق تصور ما عنایت فرماید. و به رزمندگان در جبهه هاو بسیجیان این راهیان کربلا پیروزى نهایى عنایت فرماید و قلب حضرت بقیه اللّه ارواحنا فداه را از همه ما راضى فرماید و به دعاى آن بزرگوار، به همه ما استقامت مرحمت کند.

والسلام علیکم و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 277

تاریخ : 64/12/11

بیانات امام خمینى در دیدار با گروهى از خواهران به مناسبت ولادت با سعادت حضرت زهرا سلام اللّه علیه و روز زن

اگر شما زن ها پذیرفتید که روز تولد حضرت زهرا روز زن است ، این به عهده شما مسؤولیت بزرگى مى آورد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من عید سعید مولود اعظم حضرت زهرا سلام اللّه علیها را به همه شما خانم هاو زن هاى تمام کشورهاى اسلامى تبریک عرض مى کنم و از خداوند تعالى مسألت دارم که همه زن هاى محترمه را در راهى که خداى تبارک و تعالى مقرر فرموده است ، همان راه را بروند و به مقاصد عالیه اسلامى برسند. براى زن ها کمال افتخار است که روز تولد حضرت صدیقه را روز زن قرار داده اند، افتخار است و مسوولیت .

من راجع به حضرت صدیقه سلام اللّه علیها خودم را قاصر مى دانم ذکرى بکنم ، فقط اکتفا مى کنم به یک روایت که در کافى شریفه است و با سند معتبر نقل شده است و آن روایت این است که حضرت صادق سلام اللّه علیه مى فرماید: فاطمه سلام اللّه علیها بعد از پدرش 75 روز زنده بودند، در این دنیا بودند و حزن و شدت برایشان غلبه داشت و جبرئیل امین مى آمد خدمت ایشان و به ایشان تعزیت عرض مى کرد و مسائلى از آینده نقل مى کرد. ظاهر روایت این است که در این 75 روز مراوده اى بوده است یعنى رفت و آمد جبرئیل زیاد بوده است و گمان ندارم که غیر از طبقه اول از انبیأ عظام درباره کسى این طور وارد شده باشد که در ظرف 75 روز جبرئیل امین رفت و آمد داشته است و مسائل را در آتیه اى که واقع مى شده است ، مسائل را ذکر کرده است و آنچه که به ذریه او مى رسیده است در آتیه ، ذکر کرده است و حضرت امیر هم آنها را نوشته است ، کاتب وحى بوده است حضرت امیر، همان طورى که کاتب وحى رسول خدا بوده است و البته آن وحى به معناى آوردن احکام ، تمام شد به رفتن رسول اکرم کاتب وحى حضرت صدیقه در این 75 روز بوده است . مسأله آمدن جبرئیل براى کسى یک مسأله ساده نیست ، خیال نشود که جبرئیل براى هر کسى مى آید و امکان دارد بیاید، این یک تناسب لازم است بین روح آن کسى که جبرئیل مى خواهد بیاید و مقام جبرئیل که روح اعظم است . چه ما قائل بشویم به این که قضیه تنزیل ، تنزل جبرئیل ، به واسطه روح اعظم خود این ولى است یا پیغمبر است ، او تنزیل مى دهد او را و وارد مى کند تا مرتبه پایین یا بگوییم که خیر، حق تعالى او را مأمور مى کند که برو و این مسائل را بگو. چه آن قسم بگوییم که بعض اهل نظر مى گویند و چه این قسم

ص: 278

بگوییم که بعض اهل ظاهر مى گویند، تا تناسب ما بین روح این کسى که جبرئیل مى آید پیش او و بین جبرئیل که روح اعظم است نباشد، امکان ندارد این معنا و این تناسب بین جبرئیل که روح اعظم است و انبیأ درجه اول بوده است مثل رسول خدا و موسى و عیسى و ابراهیم و امثال اینها، بین همه کس نبوده است بعد از این هم بین کسى دیگر نشده است ، حتى درباره ائمه هم من ندیده ام که وارد شده باشد این طور که جبرئیل بر آنها نازل شده باشد، فقط این است که براى حضرت زهرا سلام اللّه علیهاست که آن که من دیده ام که جبرئیل به طور مکرر در این 75 روز وارد مى شده و مسائل آتیه اى که بر ذریه او مى گذشته است ، این مسائل را مى گفته است و حضرت امیر هم ثبت مى کرده است و شاید یکى از مسائلى که گفته است ، راجع به مسائلى است که در عهد ذریه بلند پایه او حضرت صاحب سلام اللّه علیه است براى او ذکر کرده است که مسائل ایران جزو آن مسائل باشد، ما نمى دانیم ، ممکن است . در هر صورت من این شرافت و فضیلت را از همه فضایلى که براى حضرت زهرا ذکر کرده اند _ با این که آنها هم فضایل بزرگى است _ این فضیلت را من بالاتر از همه مى دانم که براى غیر انبیا علیهم السلام ، آن هم نه همه انبیا، براى طبقه بالاى انبیا علیهم السلام و بعض از اولیایى که در رتبه آنها هست ، براى کسى دیگر حاصل نشده . و با این تعبیرى که مراوده داشته است جبرئیل در این هفتاد و چند روز، براى هیچ کس تاکنون واقع نشده و این از فضایلى است که از مختصات حضرت صدیقه سلام اللّه علیهاست .

و شما افتخار کنید که و همه ما که این روز را روز زن قرار داده اند و باید که مسوولیتش هم به عهده بگیرید. اگر شما پذیرفتید که روز بیستم جمادى الثانیه که روز تولد حضرت زهراست ، پذیرفتید که روز زن باشد، این روز را پذیرفتید، این به عهده شما خیلى مسائل را مى آورد. اگر یک ملتى پذیرفت که فلان روز، روز جهاد است ، این باید در آن روز مشغول مجاهده بشود، اگر کسى مشغول مجاهده نشد، این نپذیرفته است که آن روز، روز جهاد است . اگر چنانچه یک وقت یک ملتى پذیرفت که امروز روز جنگ است ، اگر کسى پذیرفت که روز جنگ است و تخلف کند، بر خلاف وظیفه انسانى خودش عمل کرده . اگر شما زن ها هم و زن ما هم همه ، کشور ما همه ، پذیرفتند که امروز روز زن است ، یعنى روز تولد حضرت زهرا که آن وقت و آن کمال و آن وضعیت را دارد، پذیرفتید که روز زن است ، به عهده شما مسائل بزرگى از قبیل مجاهده ، که حضرت مجاهده داشته است ، حضرت به اندازه خودش که در این ظرف کوتاه مجاهده داشته است ، مخاطبه داشته است با حکومت هاى وقت ، محاکمه مى کرده است حکومت هاى وقت را، شما باید اقتدأ به او بکنید تا پذیرفته باشید که این روز، روز زن است ، یعنى روز تولد این حضرت روز زن است ، زهد و تقوا و همه چیزهایى که داشته است و عفافى که او داشته است و همه چیز، شما باید اگر پذیرا شدید، آنها را تبعیت کنید و اگر تبعیت نکردید، بدانید که شما داخل در روز زن نیستید. شما، هر کس نپذیرفت ، این در روز زن وارد نشده است و در این شرافت وارد نشده است .

ص: 279

هم در میدان تحصیل که یکى از امور مهمه است مجاهده کنید و هم در میدان دفاع از اسلام

و من امیدوارم که شما بپذیرید و شما هم به آن وظایفى که باید عمل کنید، که هم در میدان تحصیل که یکى از امور مهمه است مجاهده کنید و هم در میدان دفاع از اسلام ، این از مهماتى است که بر هر مردى ، بر هر زنى ، بر هر کوچک و بزرگى جزء واجبات است . دفاع از اسلام ، دفاع از کشور اسلامى ، احدى از علماى اسلام ، احدى از اشخاصى که در اسلام زندگى کرده اند و مسلم هستند، در این جهت خلاف ندارند که این واجب است . آن چیزى که محل حرف است / قضیه / محل صحبت است ، قضیه جهاد اولى است ، آن بر زن واجب نیست . اما دفاع از حریم خودش ، از کشور خودش . از زندگى خودش ، از مال خودش و از اسلام ، دفاع بر همه واجب است . اگر دفاع بر همه واجب شد، مقدمات دفاع هم باید عمل بشود، از آن جمله قضیه این که ترتیب نظامى بودن یاد گرفتن انواع نظامى بودن را براى آنهایى که ممکن است ، این طور نیست که / ما / واجب باشد بر ما که دفاع کنیم و ندانیم چه جور دفاع کنیم ، باید بدانیم چه جور دفاع مى کنیم / این را نباید هیچ کس / البته در آن محیطى که شما تعلیم نظامى مى بینید باید محیط صحیح باشد، محیط اسلامى باشد، همه جهات عفاف محفوظ باشد، همه جهات اسلامى محفوظ باشد.

پیشقدم شدن شما در همه مسائل اسباب این مى شود که مردها هم بیشتر وارد شوند

بحمداللّه زن ها در این جمهورى اسلامى چنانچه در همه مسائلى که عمومى پیش آمده است براى ایران پیشقدم بوده اند، در مسأله تنباکو پیشقدم بوده اند، در مسأله مشروطیت پیشقدم بوده اند، در مسائلى هم که ما الان مبتلا به آن هستیم حظ وافر دارند، بلکه باید بگوییم که دو چندان حظ دارند. اگر چنانچه یک عده از زن وارد بشوند در فرض کنید یک محلى که محل جنگ است ، علاوه بر این که خودشان جنگ مى کنند، مردها را که یک احساسى دارند نسبت به زن ها، حساسیت دارند نسبت به زن ها، مردها را قوه شان را دو چندان مى کنند. این طور نیست که اینها اگر فرض کنید بروند دفاع کنند، فقط خودشان دفاع کرده اند، خیر، دفاع کرده خودشان دفاع کرده اند و دیگران هم به دفاع وارد کرده اند. مرد حساس است نسبت به زن ، مرد اگر صد نفر مرد را ببیند که مى کشند، ممکن است خیلى چیز نشود، اما اگر یک زن را ببیند که بى احترامى مى کنند حساسیت دارد ولو اجنبى باشند آن زن ، هیچ کار هم به او نداشته باشد، این یک حساسیتى است که مردها دارند. بنابراین پیشقدم شدن شما در همه مسائل منجمله مسائل دفاع ، مسائل جهاد، مسائل کمک کردن به جبهه ها، مسائل ورد شدن در هر طریقه اى / این / اسباب این مى شود که مردها هم بیشتر وارد بشوند، مردها هم قوى تر بشوند. و ما امروزى که در یک همچو مرحله اى واقع شدیم که در مقابل این طور تبلیغات بزرگ دنیا واقع شدیم و آن طور جنگ هایى که به ما تحمیل کردند و الان هم ما بحمداللّه در هر دو جبهه ، در هر دو جبهه پیروز هستیم و خداوند تأیید کند این جوان هاى ما را که در آن جا این طور دارند جانفشانى

ص: 280

مى کنند. و من باید تشکر کنم از آنها که همه با هم هستند، یک دست شدند همه با هم ، این طور نیست که الان در آن جا صحبت از ارتشى باشد، صحبت از سپاهى باشد، صحبت از بسیجى باشد، صحبت از شهربانى باشد، صحبت از دیگران باشد، این طور نیست . الان همه آنها با هم مشغول به عقب راندن این قواى فاسد هستند و تمام اینها بحمداللّه در همه این جبهه هایى که بودند تاکنون همان طورى که شنیدید همه تان تاکنون در همه اینها پیروز بودند و از آن طرف سرشکستگى صدام از این جا ظاهر مى شود که مدال مى دهد به اینها، مدال شجاعت مى دهد. در خرمشهر اگر یادتان باشد با این که عقب زدند آنها را، بیرون کردند آنها را، معذلک مدال داد. حالا هم از قرارى که گفتند در همین قضیه فاو، با این که اینها همه شان ، الان دنیا قبول دارد که فاو این طور شده ولو مبلغین شان یک قدرى خلاف مى گویند، اما معذلک در این جا هم من شنیدم که نشانه شجاعت دادند. بنابراین در این روزها باید خیلى ایشان نشانه شجاعت بدهد! براى این که در هر روز اینها شکست مى خورند، در هر روز او باید نشان شجاعت بدهد!

شما خانم ها همان طورى که مردها در جبهه هاى علمى و فرهنگى مشغول هستند، باید مشغول باشید

شما خانم ها، شما زن ها توجه به این معنا داشته باشید که همان طورى که بر مردها در جبهه لازم است که جلو بروند و پیشقدم باشند، شما هم در خارج ، در پشت جبهه باید کمک کنید و مهیا بشوید که اگر چنانچه خداى نخواسته یک وقت دفاع عمومى واجب شد بر همه ، یعنى همه ما بى استثنأ، هر کس قدرت دارد بى استثنأ، دفاع بر او واجب شد، مهیا باشید از براى دفاع . و البته سنگر علم هم یک سنگر دفاعى است ، دفاع از همه فرهنگ اسلام . شما مى دانید که فرهنگ اسلام در این مدت مظلوم بود، در این مدت چند صد سال ، بلکه از اول بعد از پیغمبر سلام اللّه علیه تا برسد به حالا فرهنگ اسلام مظلوم بود، احکام اسلام مظلوم بودند، و این فرهنگ را باید زنده کرد و شما خانم ها همان طورى که آقایان مشغول هستند، همان طورى که مردها در جبهه علمى و فرهنگى مشغول هستند، شما هم باید مشغول باشید. و من امیدوارم که خداوند به همه شما توفیق عنایت کند و در این سنگر هم پیشروى کنید و دعا کنید که آنهایى که در جبهه مشغول به دفاع از کشور خودشان و از اسلام هستند، آنها هم انشأاللّه پیروز باشند. و همه شما انشأاللّه موید و موفق و سالم و سلامت باشید.

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 281

تاریخ : 15/12/64

پیام امام خمینى به مناسبت رحلت آیت اللّه حائرى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اناللّه و انا الیه راجعون

رحلت اسف انگیز حضرت آیت اللّه آقاى حاج آقا مرتضى حائرى رحمة اللّه علیه موجب کمال تأثر و تأسف گردید. ایشان در علم و عمل بحق خلف بزرگوار مرحوم آیت اللّه العظمى استاد معظم حضرت آقاى شیخ عبدالکریم رضوان اللّه تعالى علیه بودند (و کفى به شرفاً و سعادة ).

این جانب از اوایل تأسیس حوزۀ علمیۀ پربرکت قم که به دست مبارک پدر بزرگوارشان تاسیس شد و موجب آن همه برکات شد، آشنایى با ایشان داشته و پس از مدتى از نزدیک معاشر و دوست صمیمى بودیم و در تمام مدت طولانى معاشرت ، جز خیر و سعى در انجام وظیفه علمیه و دینیه از ایشان مشاهده ننمودم . این بزرگوار علاوه بر مقام فقاهت و عدالت ، از صفاى باطن به طور شایسته برخوردار بودند و از اوایل نهضت اسلامى ایران ، از اشخاص پیشقدم در این نهضت مقدس بودند (و جزأ عن الاسلام خیراً).

این جانب به ملت محترم ایران بویژه به اهالى وفادار قم و حضرات علماى اعلام و مدرسین معظم حوزه علمیه قم تسلیت عرض مى کنم و براى خاندان معظم ایشان و فامیل محترمشان خصوصا حضرت حجت الاسلام آقاى حاج آقا مهدى حائرى اعزاللّه ، از خداوند تعالى طلب صبر جمیل و اجر جزیل مى نمایم . امید است عنایت حضرت بقیة اللّه روحى و ارواح العالمین لمقدمه الفدا شامل حال همه آنان و همه ملت مسلمان باشد.

والسلام على عباداللّه الصالحین

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 282

تاریخ : 65/1/1

پیام امام خمینى به مناسبت حلول سال نو

بسم اللّه الرحمن الرحیم

یا مقلب القلوب والابصار یا مدبر اللیل والنهار یا محول الحول والاحوال حول حالنا الى احسن الحال .

خدایا! ما را در این سال نو از این حالى که داریم عوض کن ، ما گرفتار هواهاى نفسانى هستیم و تودانى ، و تو مى توانى ما را نجات بدهى .

خداوند این پیروزى چشمگیرى که براى ما و ملت ما و براى اسلام حاصل شده است ، طورى کن که در قلوب ما تأثیر سوء نگذارد و ما را مغرور نکند، ما را از آن راهى که انبیا علیهم السلام داشتند، منحرف نکند، من امیدوارم که این سال نو، به همه ملت هاى اسلامى و خصوصا ملت تحت ستم ایران که سال طولانى در گرفتارى بودند، مبارک کند و همان طورى که این رزمندگان عزیز ما، اینها در جبهه ها حاضر هستند و انشأاللّه بیشتر هم حاضر خواهند شد و آن طور آن روح آنها را تبدیل کردى ، روح ما را هم متحول کن به یک روحى که مورد رضایت تو باشد.

تمام مقاصد انبیا، برگشتش به یک کلمه است و آن معرفت اللّه ، تمام مقدمه این است . اگر دعوت به عمل صالح شده است ، اگر دعوت به تهذیب نفس شده است ، اگر دعوت به معارف شده است ، تمام برگشتش به این است که آن نقطه اصلى را که در فطرت همه انسان هاهست ، حجاب را ازش بردارند تا انسان برسد به او، و او معرفت حق است ، مقصد عالى همین است . انبیا نمى خواستند که جنگى باشد و نمى خواستند که دعوتى باشد به غیر از این دعوت ، دعوت به گرفتن کشور و دعوت به اینها، هیچ وقت در آنها نبوده است . ما اگر چنانچه در این پیروزى ها که بحمداللّه به طور چشمگیر حاصل شده است ، ما از آن راهى که انبیا دارند منحرف نشدیم ، این سال نو بر ما مبارک است و ما پیروز هستیم . و اگر خداى نخواسته اینها اسباب یک غرورى شد، اسباب یک دلبستگى به دنیا شد، ما هم بخواهیم یک توسعه اى در کشورمان حاصل بشود، حکومتى بکنیم بر مردم ، ما هم با سایر ابرقدرت ها فرقى نداریم ، بلکه ما عقب تر از آنها هستیم ، آنها به صراحت حرف هاى خودشان را مى زنند (که ما مى خواهیم دنیا را بگیریم . این را مى گویند که ما همه باید چیزهایى که منافع ماست محفوظ باشد ولو به لگدمال شدن همه کشورها. ما که این طور نمى گوییم ، ما که خودمان را تابع اسلام مى دانیم ، اگر خداى نخواسته در قلب ما این معنا باشد که ما هم یک قدرت زیادترى پیدا بکنیم ، ما هم

ص: 283

براى خودمان یک شخصیت بیشترى پیدا بکنیم ، یک حکومتى بکنیم ، توسعه اى در ملک خودمان حاصل کنیم ، ما از آنها حالمان بدتر است ، براى این که مسأله ریا هم در کار مى آید.

من باید تشکر کنم از این جوان هایى که ، طبقات مختلفى که الان از همه جاى ایران مدت هاست به طرف جبهه ها مى روند. اینها متحول شدند اینها این دعایى که در روز عید مى کنیم ، در حق آنها به یک مقدار زیادى مستجاب شده است . اینها وضع روحى شان یک وضع روحى دیگرى است ، غیر از آنى است که ما داریم . اینها به میدان جنگ مى روند، به میدان قتال مى روند، به آغوش مرگ مى روند با آن روى گشاده ، با آن قلب قوى . انسان وقتى هر یک از اینها را مى بیند، مى بیند که با ما فرق دارند، ما از خدا مى خواهیم که ما را هم نظیر آنها متحول کند، ما از آنها باید تشکر کنیم ، ما باید دعا کنیم به آنها، و من دعا مى کنم به آنها. وظیفه همه مان همان هست که به این جوان هایمان ، به این راهیان کربلا، به این پاسدارها، به ارتش ، به همه قواى مسلحه ، به بسیج ، به همه دعا بکنیم . اینها دارند اسلام را حفظ مى کنند و در این سال نو من امیدوارم که پیروزى چشمگیرى عایدشان بشود و اسلام تقویت بشود و آن چیزهایى که در دنیا الان دنبالش هستند که تقویت کنند دشمن هاى ما را و ما را به عقب بزنند، انشأاللّه که در این سال ، کید اینها به خودشان برگردد، چنانچه تا حالا خداى تبارک و تعالى این طور فرموده است و عمل کرده است و ما باید همه شکرها را در محضر او بکنیم .

من از همه خانواده هاى شهدا، خانواده هاى معلولین ، مفقودین ، اسرا، آنهایى که رنج دیدند در این کشور، و در این جنگ رنج دیدند و بحمداللّه براى خدا دیدند و خدا اجر مى دهد، لکن ما هم وظیفه داریم که براى آنها دعا کنیم و به آنها هم تبریک بگوییم که یک همچو جوان هایى دارند، یک همچو دامن هاى پاکى دارند که این جوان ها را تربیت کردند، یک همچو قلوب قوى اى دارند که جوان هایشان را مى فرستند به جنگ و به جایى که احتمال این معنا هست که خداى نخواسته یک وقتى شهید بشوند، ما از آنها تشکر مى کنیم . به آنها دعا مى کنیم و از خدا مى خواهیم که اینها را صبر عنایت کند و اجر عنایت کند و این سال را، نوروز را بر آنها مبارک کند! و ما از خدا مى خواهیم که قلوب ما را تغییر دهد، ما بفهمیم که براى چى در این دنیا آمدیم و باید چه بکنیم و چه جور برویم از این دنیا. یک مرگ حیوانى نباشد، یک نحوى نباشد که ما انبار کنیم معاصى را و در آن جا روسیاه باشیم .

خداوند تأیید کند ما را و همه را تأیید کند که همه ما آدم بشویم . اسلام آمده است که آدم درست کند، همه انبیا براى این معنا آمدند که این انسان را به آن چیزى که در باطن ذاتش هست و آن فطرت الهى است (که توجه به خداست ، همه چیز مربوط به اوست )، ما را یک اندکى معرفت عنایت کند که این را بفهمیم ، بفهمیم که خودمان چى هستیم و دنیا چى است ، نسبت به حق تعالى چه وضعى دارد، گفتنش آسان است که همه فانى اند، همه چه اند، اما یافتنش مشکل است ، که ما بیاییم این مطلب را که انبیا چه خواستند از ما و خود انبیا چه بودند، در عین حالى که آن طور بودند، مع ذلک اظهار عجز مى کردند و حق هم همان است ، براى این که عظمت حق فوق این مسائل است . و من امیدوارم که این رزمندگان ما و / این / تمام این قواى مسلحه با هم متحد بشوند،یک جهت داشته باشند _ همان طورى

ص: 284

که هستند _ و جبهه ها را محکم کنند و این شرى که براى مسلمان ها، براى ملت عراق پیش آمده و براى ملت ما، این شر را رفعش کنند و همان طورى که خودشان مى خواهند، خود رزمندگان ما مى خواهند بدون یک وقفه ، کار را انجام بدهند و انشأاللّه پیروزى را به دست بیاورند. خداوندا! اینها را پیروز کن ! ما را در جهاد نفس پیروز کن ! همه را در جهاد نفس پیروز کن ! ما را به تکالیف خودمان آشنا کن ! ما را به وظایفى که با این ملت داریم آشنا کن ! خدمت ما را پیش خودت که خدمت به اینها خدمت به تواست ، این را بپذیر! دین و دنیاى ما را حفظ کن ! این سال را مبارک کن بر همه قشرهاى ملت ما. خدایا! دل هاى اینهایى که مخالف با این جمهورى هستند، این دل هاى اینها را برگردان . تو مقلب القلوب هستى ، اینها را برگردان که آدم بشوند، توجه داشته باشند اینهایى که کنار نشستند و جوان ها این طور پرپر مى شوند و آنها یا شادى مى کنند یا بى تفاوت هستند، دل هاى اینها را برگردان به یک دل هاى سالمى و این حجاب ها را از پیش چشم همه ما بردار و ما را موفق کن که در تعقیب مسائل الهى کندى نکنیم ! قلب ما به نور معرفت تو روشن بشود، قلب همه ملت ما به نور معرفت تو روشن بشود. خدایا! (این الاشیأ کماهى ).

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 285

تاریخ : 65/1/4

بیانات امام خمینى در جمع رئیس مجلس شوراى اسلامى ، رئیس دیوان عالى کشور، نخستوزیر، سفرا و کارداران کشورهاى خارجى مقیم جمهورى اسلامى ایران و جمعى از شخصیتهاى روحانى ، کشورى و لشگرى به مناسبت میلاد با سعادت حضرت على (علیه السلام)

ما چطور مى توانیم ادعا کنیم که شیعه این بزرگوار هستیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

انشأاللّه این روز که بزرگترین روزهاست در مذهب تشیع به همه مسلمان ها، به همه شیعیان جهان خصوصا به ملت بزرگوار ما مبارک باشد. من گاهى فکر مى کنم که ما با چه شباهتى مى توانیم دعوى کنیم که شیعه آن بزرگوار هستیم . اگر متفکرین ، نویسنده کسانى که اطلاعات زیاد دارند، ابعاد معنوى و مادى و جهات دیگرش را ملاحظه کنند، بررسى کنند ابعادى که آن بزرگوار داشته است از اوایل سنین تا وقتى که به شهادت رسید و بررسى کنند که ما چطور مى توانیم ادعا کنیم که ما شیعه این بزرگوار هستیم . باید همه ما و همه کسانى که دعوى تشیع مى کنند _ الا معدود قلیلى که در صدر اسلام مثل ائمه هدى بودند ما اظهار عجز کنیم که نمى توانیم . من نمى توانم که در این مجلس حتى یک بعد از ابعاد این بزرگوار را ذکر کنم لکن براى این که یک راهى باز بشود براى آن اشخاصى که اطلاعاتشان زیاد است ، معارفشان زیاد است و جهات معنویاتشان زیاد است ، راهى باز باشد که آنها فکر کنند و درست بررسى بکنند، بررسى او را و بررسى حال ماها را. در بعد معارف ، کسى که ادعیه حضرت را ملاحظه کرده باشد و نهج البلاغه را بررسى کرده باشد، مى داند که پایه اش روى چه پایه اى هست ، یعنى ، این که معارف قرآن را فهمیده است این بزرگوار است و کسانى که مورد تعلیم او بودند مثل ائمه هدى . دعوى معارف خیلى آسان است که شعرى انسان بگوید، نثرى بگوید و ادعا کند که ما داراى چه معارفى هستیم ، این آسان است ، دعوا هم خیلى کرده اند. اما واقعیت مطلب چطورى است ؟ آنى که به حسب واقع هست و ما بخواهیم وجدانا آن را بیابیم ، وقتى درست در حال خودمان دقت بکنیم ، نمى توانیم پیدا کنیم یک شباهتى ما بین خودمان و او. آن عشقى که مولا به خداى تبارک و تعالى داشته است که در دعاى کمیل / مى فرماید / عرض مى کند که من فرضا جهنم را بتوانم تحمل کنم ولى چطور فراق تو را تحمل کنم . این را مى شود یک کسى شعر بگوید، یک کسى نثر بگوید، یکى خطابه بخواند و بگوید چه ، اما واقعیت این طور است ؟ ماها این طور هستیم ؟ امثال ماها این بودند که / فراق / اصلش پیش شان فراق از حق تعالى مطرح بوده است ؟ فراق به قدرى که / به آتش / به آتش جهنم ، آتش

ص: 286

جهنم غیر از این آتش هاست ؛ آتش جهنم قلب هم مى سوزاند؛ یعنى قلب معنوى را مى سوزاند، علاوه بر این که جسم را مى سوزاند در قلب انسان هم هست ، وارد مى شود، قلب معنوى انسان را هم مى سوزاند و ایشان مى گویند من فرضا او را تحمل کنم اما فراق تو را چه کنم . این را هر کس پیش وجدان خودش حساب بکند که واقعا از فراق حق تعالى تا حالا یک لحظه شده است که تأثر پیدا کند که من فراق دارم از حق تعالى ؟ اینها، ادعاها خیلى آسان است ، خیلى از دراویش ادعا کردند، خیلى از کسانى که اهل معرفتند ادعا کردند، اما واقعیت را انسان وقتى حساب بکند، مسأله این نیست .

خدر طبیعت در ما الان هم هست و تا آخر هم شاید باشد مگر خدا یک عنایتى بفرماید

یکى از چیزهاى عادى آنها در نهج البلاغه هست ، در روایات دیگر هم از سایر ائمه هست ، این یک مقام عادى است ، نه یک مقام بالایى است که مى فرماید که / عرض مى کند که / یا حضرت امیر مى فرماید، دیگران هم همین طور که عبادت سه جور است : یکى عبادت کسانى است که مثل عبید مى ترسند و عبادت مى کنند، یکى عبادت کسانى است که براى طمع و براى بهشت و این طور چیزها عبادت مى کنند، این دو تا عبادت یکى اش مال اجرا هست یکى هم مال عبید، اما عبادت سوم که هست که ما عبادتش را مى کنیم ، براى محبتى است که به خدا داریم . شما حساب کنید که اگر براى ما وعده قطعى برسد که جهنمى نیستید شما و همه بهشتى هستید، همه در بهشت جاودانید و جهنم هم درهایش براى شما بسته است ، آن وقت عبادت خدا را هم مى کردید باز؟ یا بگویند براى محبت من عبادت کنید، شما در خودتان مى دیدید این را که محبت خدا شما را وادار کند به عبادت ، نه خوف ، نه رجأ، نه جهات نفسانى . عرض کردم که این ادعاها را مى شود کرد که من بگویم من هم محبت دارم . اما ما محبتى نداریم به خدا/ ما / هر چى هست حب نفس است ، هر چى هست مال خودمان است ، تا حالا یک قدم از نفس ، از مدارج نفسانى ما بیرون نرفتیم ، یعنى آن قدم اولى هم که اهل سیر مى گویند که یقظه (بیداری)است ، ما باز بیدار نشده ایم ، خدر (پرده، چادر) طبیعت در ما الان هم هست و تا آخر هم شاید باشد، مگر خدا یک عنایتى بفرماید.

حضرت على (علیه السلام ) جامع الجهات بود

در جهت عبادت این ، در جهت معارف او، که اینها نمى توانیم حالا ما همه اش را ذکر کنیم ، در جهت زهد آن ترتیب ، آن ترتیبى که ، بعد از اینى که همه وسایل برایش فراهم است باز از نان و نمک و یک چیز مختصر تجاوز نمى کند. در قضیه بیت المال آن طور است که خوب ! دیدید، تاریخ را دیدید که وقتى که صحبت دیگرى مى شود چراغ را خاموش مى کند. اینها یک قصه هایى است که ما مى شنویم ،

ص: 287

یک واقعیت است ولیکن پیش ما یک قصه است ، ما نیستیم این طور. در مسأله جنگ ما باید بگوییم اگر این را بگوییم خیلى بعید نگفتیم که شمشیر ایشان از آن وقتى که وقت این بوده است که ایشان جنگ بکند، تا آخر عمرشان در غلاف نرفته است . در تمام جنگ هاى رسول خدا الا نادر ایشان بوده است و پیشقدم بوده است . بعد از رسول خدا مشاور جنگى بوده است ولو این که مدت هاى طولانى اسلام محروم شد از ایشان . بعد از این که مردم به ایشان بیعت کردند، باز هم تمام عمرش را به جنگ هاى داخلى گذراند. این طور نبود که حالایى که من یک آدم عارفى هستم بروم کنار بنشینم براى این که من عارفم ، من یک آدم زاهدى هستم ، حالا که زاهدم دیگر کار نداشته باشم به مصالح مسلمین ، بروم کنار بنشینم ، من یک آدم فقیهى هستم ، حالا که فقیه هستم دیگر کار نداشته باشم که به مسلمان ها چه مى گذرد، من هم بروم کنار بنشینم . در عین حالى که همه این معانى در او بوده است ، توحید در حد اعلا، معرفت در حد اعلا، فقه در حد اعلا، هر علمى در حد اعلا، در عین حال در جهاد هم در حد اعلا بوده ، ابعاد مختلفه این است که در آن بعد این را وادار نمى کند که از این یکى صرفنظر بکند، جامع الجهات است .

مسأله اسلام است ، مسأله مذهب نیست ، همه مذاهب الان در معرض خطرند

ما که مى گوییم که ما شیعه حضرت امیر سلام اللّه علیه هستیم و الان کشور شیعه در معرض خطر است ، الان کشور شیعه در معرض خطر است ، اسلام در معرض خطر است ، ما باز کنار بنشینیم و بگوییم که ما چکار به این کارها داریم ، ما چه بکنیم ، متاثریم از این که جوان هاى ما چه مى شوند، ما هم متاثریم . حضرت امیر هم متأثر بوده از این که جوان ها چه مى شدند، اما مى نشسته خانه و بگویند من متاثرم ؟! یا مى رفتند جنگ و خودشان جنگ مى کردند و در عین حال هم براى آنهایى که شهید شده بودند متأثر بودند؟ ما هى کنار بنشینیم و هى بگوییم که ما مى خواهیم چه بکنیم ، چه ، ما چه ، فلان از این حرف هایى که خودشان مى زنند و از مصالح اسلام و مصالح مسلمین و از این چیزى که الان براى کشور ما پیش آمده است ، براى اسلام پیش آمده . مساله ، مسأله تشیع نیست ، مسأله اسلام است ، مسأله مذهب نیست . همه مذاهب الان در معرض خطرند. الان که قدرت هاى بزرگ احساس این معنا کردند که اسلام یک همچو قدرتى دارد که مى تواند یک جمعیت چهل و چند میلیونى را در مقابل همه وادار کند و بایستد و بگوید نه این و نه او، حالایى که فهمیدند این قدرت ، قدرت اسلام است ، نه قدرت ملیت ، قدرت اسلام است که دنیا را دارد به خطر _ به خیال آنها به خطر مى اندازد، حالا آنها براى اصل اسلام دارند نقشه مى کشند، ما حالا بنشینیم بگوییم که ما اهل ولایت هستیم . اگر شما اهل ولایتید، چرا الان کشور ولایت در معرض خطر است و نشستید؟ این البته یک عدد معدودى اند، قابل ذکر نیستند اینها. چرا ما غفلت داریم از این معانى ؟ ما اظهار مى کنیم ما شیعه امیرالمؤمنینیم . ما برویم ببینیم امیرالمؤمنین در مصالح اسلامى چه کردند، براى مصالح اسلام چه کردند، آن وقتى که زمان رسول اللّه بود و بسیارى از اشخاص آن وقت بودند که جنگ مى خواستند بشود نمى رفتند، اگرمى رفتند

ص: 288

کناره گیرى مى کردند، آن کسى که از همه مقدم بود ایشان بودند. بعد از رسول اللّه هم که مدت هاى طولانى ملت ها محروم ماندند از قیادت ایشان ، ایشان باز کنار نبود، ایشان باز براى حفظ مصالح مسلمین همراه بود، صبر مى کرد ولى در آن وقت هیچ اصلا اظهار چیزى نمى کرد، مخالفت نمى کرد. بعد از این که آنها متکفل امور بودند، ایشان اهل مشورت آنها بود، راهنمایى مى کرد، بچه هایش را مى فرستاد به جنگ . حالا ما بنشینیم بگوییم که ما اهل ولایت هستیم ! شما اهل دیانت هم نیستید، اهل ولایت هستید؟! آن وقتى که با ایشان بیعت کردند، البته ایشان هم در عین حالى که خودش را حق مى دانست مى گفت که بروید یکى دیگر را، مى دانست اینها یک اشخاصى نیستند که اهل کار باشند ولى خوب ، فشار آوردند به ایشان ، با ایشان بیعت کردند.

مسلمانى که مى خواهد اسلام را از بین ببرد، از کافر هم بدتر است

آن وقت هم سه تا جنگى که شد، سه تا جنگ با کسانى بود که اظهار اسلام مى کردند، کسانى بودند که مى گفتند، فریاد مى زدند ما مسلمانیم ، جنگ هابا مسلمان ها بود. حالا شما مى گویید مسلمان با مسلمان مگر جنگ ! پس شما اعتراض به حضرت امیر هم دارید براى این که جنگ حضرت امیر با سه تا جنگشان هر سه با مسلمان هابود. مسلمانى که مى خواهد اسلام را از بین ببرد از کافر هم بدتر است ، مسلمانى که با اسم اسلام مى خواهد که حیثیت اسلام را از بین ببرد، این لازمتر است معارضه با او، تا با کسانى که مسلمان نیستند. شما نشستید مى گویید ما مسلمان با مسلمان ! اولا این که این حزب بعث عقیده اش اصل این است که قضیه اسلام تو کار نیست . آنهایى هم که دنبال او مى آیند بسیارى شان همین اند، یک عده اى هم که فرضا آنها بیایند لکن مى آیند براى این که کشور اسلامى را از بین ببرند و سیلى در صورت اسلام بزنند. امروز به همه واجب است که دفاع کنیم . هر کس مى تواند جبهه باید برود، هر که نمى تواند در پشت جبهه کمک بکند. آنهایى که مى نشینند و هى صحبت مى کنند که بیایید چه بکنیم ، بیایید چه بکنیم ، اینها از اسلام بى اطلاعند، نمى دانند قضیه اسلام چى هست .

امروز دفاع است مسأله ، مسأله رفتن و جنگ کردن نیست

مطالعه کنید در حال ائمه مسلمین ، در حال خود پیغمبر. پیغمبر هم تمام عمرش صرف این شد دیگر، صرف مجاهده شد. آن وقت که مکه بود آن جور مجاهدات مى کرد و آن جور خون دل مى خورد، وقتى ، هم مدینه آمد جنگ ها، آن همه جنگ ، بگوییم همه جنگ ها دفاعى بوده ، و حال آن که بعضى اش که نبوده ، حالا همه دفاعى ، ما هم که الان دفاع است ، ما اصلا جنگى نداریم ، ما با کى جنگ داریم ؟ ما الان داریم دفاع مى کنیم . (فاو) مرکز این بود که بریزند و از آن جا به اسلام صدمه بزنند، خوب ! اینها رفتند (فاو) را گرفتند، دفاع کردند. علاوه دفاع از ملت عراق ، دفاع از اسلام است ، دفاع از مسلمین است . ملت عراق با این خبیث موافق نیستند، این عده اى هستند با او چیز و قدرت هم دستشان است . آن وقت آن اشخاص منحرف در خارج آن طور حرف ها مى زنند، در داخل هم پیدا مى شوند اشخاصى

ص: 289

که خوب ، متدین اند اما باز توجه ندارند به مسائل . امروز همه ما مکلف هستیم ، جوان هاى ما باید این جبهه ها را پر کنند از انسان قوى / چیز / که بحمداللّه هم الان پرکردند، لکن بیشتر لازم است . آقا قضیه ، قضیه از بین رفتن اسلام ، چه تشیع و چه تسنن ، همه ، از بین رفتنش و قضیه این که ما قیام کنیم و نگذاریم بشود و بحمداللّه تا حالا جوان ما اقدام کردند، قیام کردند و نخواهند گذاشت لکن این اسباب این نمى شود که از دیگران تکلیف سلب بشود که نه ، دیگر لازم نیست کارى ما بکنیم . آن کسى که اشکال به جنگ دارد، واجب است برایش که برود جنگ ، اینهایى که اشکال مى کنند یکى شان حتى یک بچه شان نرفته است ، یک جوانشان نرفته است به جبهه ها، دیگران دارند از مال و جان اینها دفاع مى کنند، این جوان هاى ما دارند از مال و جان همه این ملت دفاع مى کنند، از مال و جان یک دسته که نمى کنند دفاع ، دارند دفاع از همه حیثیت این ملت مى کنند، از نوامیس همه مى کنند. اگر خداى نخواسته این حزب بعث بیاید و غلبه خداى نخواسته بکند که نخواهد کرد / بکند / به کى رحم مى کند؟ به شمایى که آن وقت نشسته بودید و مى گفتید بیایید جنگ را برداریم و از بین ببریم و جنگ خوب نیست و مردم با جنگ مخالفند؟ این مردم از کجا آمدند که با جنگ مخالفند، غیر از این جوان هاى ما هستند؟ ملت ما اینها هستند، این کاروان کربلا و آن پاسدارها و آن بسیجى ها و آن سایر قشرهایى که ، قشرهاى محرومى که الان دفاع از شما دارند مى کنند و شما نشستید آنها را تضعیف مى کنید که شاید موافق رضاى خدا نباشد! رضاى خدا موافق نیست با دفاع ؟! امروز دفاع است مساله ، مسأله رفتن و جنگ کردن نیست . کسى نمى خواهد جنگ بکند، اول هم نبوده و آن حرفى که روز اول جمهورى اسلامى زده راجع به جنگ ، امروز هم عین همان حرف است یک کلمه این ور آن ور نیست ، آن این است که ما تا این حزب عفلقى هست ما جنگ خواهیم کرد، ما باید این را، براى این که دفاع از اسلام این است که این نقطه را برداریم از بین ، این غده سرطانى کنده بشود و الا محال است که این کشور روى آرامش به خودش ببیند و نه کشور ما، نه عراق ، نه خلیجى ها. این خلیجى ها توجه ندارند به این که اگر صدام غلبه پیدا کند، با آنها چه خواهد کرد؟ حالایى که مثل موش دارد این ور آن ور مى رود، به آنها تشر مى زند.

بحمداللّه کشور ما، جوان هاى ما، پیرمردهاى ما، زن ها، بزرگ ها، کوچک ها همه مهیا هستند به این که جنگ را تا پیروزى ادامه بدهند و ادامه خواهند داد و کسانى که مخالف با این مسائل هستند، خوب ! بنشینند توى خانه شان هر چى مى خواهند بگویند، اما بدانند که خلاف رضاى خدا دارند مى گویند. اگر حرف هاى آنها تضعیف کند روحیه ده نفر جوان ما را، عاقبتشان به خیر نخواهد شد. توجه کنند به حرف هایشان . خداوند انشأاللّه این عید را بر همه ما، بر همه شما، بر همه ملت ها، بر همه مسلمین مبارک کند و ما را از شیعیان این مولا قرار بدهد. ما را موفق کند که در یک جهت از جهات ، لااقل در یک جهت از جهات شبیه ایشان بشویم ولو یک شبیه بسیار ناقص . خداوند تأیید کند همه شما را و اسلام را تقویت کند و همه مسلمان ها را به مقاصد اسلامى شان برساند.

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 290

تاریخ : 65/1/6

فرمان امام خمینى به حجت الاسلام کروبى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ مهدى کروبى ، دامت افاضاته !

ضمن تشکر از زحمات جناب عالى که مسؤولیت ارزشمند سرپرستى خانواده هاى معظم شهدا، مفقودین ، اسرا و معلولین را به عهده گرفتید، لازم مى دانم در امور فرهنگى فرزندان عزیزم ، این یادگاران شهیدان و معلولین و مفقودین و اسرا، دقت بیشتر نموده و آنان را از کودکستان تا دانشگاه به بهترین وجه اداره نمایید. از آن جایى که جامعه اسلامى ما استقلال و آزادى و جمهورى اسلامى خویش را مدیون ایثارهاى غیر قابل ترسیم این عزیزان مى داند، هر چه سریعتر با وزیران آموزش و پرورش و فرهنگ و آموزش عالى طرحى را تنظیم نموده و به شوراى عالى انقلاب فرهنگى تقدیم نمایید.

اعضاى محترم این شورا خود توجه دارند که بزرگترین و خداپسندانه ترین ارزش اسلامى ، خدمت به فرزندان این عزیزان است . بنیاد مستضعفین موظف است تمامى بودجه این کار عظیم را بر عهده گیرد و در صورت کمبود، دولت و بنیاد شهید و بنیاد پانزدهم خرداد اقدام کنند.

این جانب از حوزه هاى علمیه تقاضا دارم تا در صورت درخواست ورود به آن حوزه ها، آنان را یارى و به طور شایسته تعلیم و تربیت نمایند. صدا و سیماى جمهورى اسلامى برنامه هایى را در جهت رشد استعداد و خلاقیت این فرزندان معظم تدوین نماید. انشأ اللّه مردم شهید پرورمان تا آن جایى که مقدورشان است بدین کار الهى کمک نمایند.

نور چشمان عزیزم توجه خواهند داشت ، اکنون که رسالت بزرگ پدران بزرگوار خود را به دوش مى کشند، در راه تهذیب و تحصیل خود با الهام از روح پرفتوح سربازان امام زمان ارواحنافداه تلاش وافر نمایند تا با کسب دانش و معنویت اسلامى ، امور جامعه خویش را به دست گیرند.

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 291

تاریخ : 65/1/15

پیام امام خمینى خطاب به اعضاى سمینار لبیک یا امام

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اعضاى محترم سمینار پشتیبانى جنگ ، ایدهم اللّه تعالى !

پیام شما در مورد استقبال کم نظیر مردم سلحشور در پیوستن به صفوف رزمندگان اسلام و تصمیمتان در استفاده بیشتر از این امکانات عظیم واصل گردید. خداوند متعال را سپاس مى گزاریم که در آستانه سالروز بعثت حضرت خاتم الانبیا صلى اللّه علیه وآله وسلم بار دیگر ملت دلاور ایران صحنه حماسه هاى همیشگى حضور خود را در دفاع از اسلام عزیز و کشور اسلامى ایران به نمایش مى گذارند و با شرکت بى سابقه خود در کاروان راهیان کربلا، جهانیان را به حیرت وا داشته و مى روند تا با همت والاى خود بقایاى ریشه هاى پوسیده حزب عفلقى عراق را بر کنند و مردم مظلوم عراق و ایران و منطقه را از یوغ این بردگان شیطان رهایى بخشند. و با تشکر از اعضاى محترم این سمینار که انشأاللّه با وحدت معنوى و ظاهرى خود، از این نیروهاى الهى در جهت دفاع مقدس برنامه ریزى مى نمایند.

ملت عزیز ایران و رزمندگان و مسؤولین محترم جمهورى اسلامى مى دانند که استکبار جهانى و اکثر کشورهاى منطقه ، به خوبى دریافته اند که امروز نجات صدام از این بن بست و منجلابى که خود آنان براى او به وجود آورده اند، امرى ناممکن است و على رغم آن همه تسلیحات مدرن و کمک هاى نظامى و اقتصادى و تبلیغاتى ، هر روز که از عمر این شجره خبیثه مى گذرد، بى ثباتى آن آشکارتر مى گردد و شاید کم و بیش دریافته اند که مقاومت بیش از این در مقابل عواطف و احساسات پاک مردم ایران و حمایت از صدام ، نه تنها براى آنان سودى نخواهد داشت که زمینه هاى تزلزل و بى ثباتى آنان را در میان ملت هاى خود فراهم خواهد ساخت . و نیز در طول این چند سال جنگ تحمیلى ، براى آنان و حتى سازمان هایى که تا دیروز به حمایت از صدام برخاسته بودند، به خوبى آشکار گردیده است که تنها کسى که در این جنگ عامل آن همه تجاوزها و شرارت ها، کشتارها و ناامن کردن دریاها و حمله به هواپیماهاى غیر نظامى و استفاده از بمب هاى شیمیایى و نقض حقوق و قوانین بین المللى است ، شخص صدام و حزب بعث عراق است ، و همه آنان مى دانند که اگر اسرائیل نقشه تسخیر از نیل تا فرات را دنبال مى کند، صدام هم در تهاجم خود به این کشور اسلامى ، نقشه سیادت خود بر اعراب و منطقه و ژاندارمرى خلیج فارس را تعقیب مى نمود. هر چند که بسیارى ، جرأت ابراز صریح این واقعیت

ص: 292

را ندارند.

ما همۀ این موفقیت ها را در صحنه هاى سیاسى و نظامى ، رهین همت مردم و استقامت رزمندگان مى دانیم و بار دیگر به کشورهاى منطقه اعلام مى کنیم که جمهورى اسلامى على رغم اقتدار روزافزون خود در صحنه هاى سیاسى و نظامى و على رغم پشتیبانى توده هاى میلیونى مردم که هر روز شاهد رژه با شکوه ده ها لشکر از نیروهاى آموزش دیده آن هستیم ، هیچ گاه در صدد توسعه و کشورگشایى نبوده ایم و همواره در صدد آنیم که با کشورهاى اسلامى و منطقه ، در صلح و آرامش روابط دوستانه داشته باشیم و اعراب و کشورهاى اسلامى و خصوصا کشورهاى خلیج فارس باید بدانند که هیچ گاه با وجود رژیم فاسد و جنگ افروزى چون صدام ، منطقه روى آرامش را نخواهد دید و تا این غده چرکین در کالبد کشور اسلامى عراق باقى است ، منطقه نیز در تب و تاب ناامنى و حوادث خواهد سوخت .

نکته دیگرى که باید به ملت عزیز و مسؤولین محترم و رزمندگان سلحشورمان تذکر دهم این است که ، با وجود این که در تمامى جبهه هاى نبرد، پیروزى و برترى با شماست و خواب راحت از چشم عفلقیان گرفته شده ، ولى این پایان راه دفاع مقدس از کشور اسلامى و دفع تجاوز نیست . مسؤولین و فرماندهان ارتش و سپاه و بسیج با استفاده از امکانات مادى و معنوى خود، با تزلزل سخت و عمیق حاکم بر پیکر پوسیده عراق ، در جبهه هاى جنگ خصوصا در نبرد قهرمانانه (فاو) به نبرد بى امان خود و مقاومت تا سقوط صدامیان ادامه دهند و با وحدت و انسجام کامل در صفوفى به هم پیوسته ، امان را از آنان سلب نمایند، و خداى ناکرده غرور از پیروزى ها باعث سستى در تکلیف یا بى دقتى در برنامه ها نگردد. و من با کمال تواضع ، از این مدافعان پیروز مى خواهم که هیچ گاه از نصرت حق و توکل بر خداى بزرگ غافل نباشند، (و من نصر الا من عنداللّه العزیز الحکیم ). و ملت عزیز ایران هم که در تمامى صحنه ها خود را ملزم به اداى تکلیف الهى و دفاع از دستاوردهاى آن مى دانند، باید متوجه باشند که امروز پر کردن جبهه هاى نبرد از نیروهاى آموزش دیده و آمادگى دفاع از اسلام و ایران ، براى همه قشرها از اهم واجبات الهى است که هیچ چیز دیگر مانع از انجام آن نمى شود، که بحمداللّه مردم به این وظیفه شرعى و مقدس خود به خوبى عمل کرده و مى کنند و دنیا هم اکنون شاهد امواج خروشان این انسان هاى متعهد و آگاه از روحانى گرفته تا دانشگاهیان و دانش آموزان ، و از کارگران و کشاورزان گرفته تا بازاریان و کارمندان ، همه و همه مى باشد.

این جانب از مسؤولین امر خصوصا اعضاى محترم این سمینار که بر آن شده اند تا با برنامه ریزى کامل از این امکانات عظیم مردمى بهره بردارى کنند، تشکر مى کنم و از ملت عزیز مى خواهم که جبهه ها و پشت جبهه ها را گرم نگه دارند تا با لطف و عنایت خداوند متعال و دعاى خیر حضرت ولى امر ارواحنا فداه شاهد موفقیت بیشتر در انجام فریضه دفاع الهى باشیم .

خداوندا! ملت عزیز ما را به شرف استقامت ، پیروزى ظاهر و باطن نایل فرما! و به ارتشیان ، سپاهیان ، بسیجیان و راهیان کربلا و جهادگران و امدادگران این رزمندگان خالص و عارف ما در مصاف با دشمنان خود موفقیت و نصرت کرامت ، و به آنان عزمى راسخ و قامتى استوار عنایت فرما! و

ص: 293

به خانواده هاى عزیز شهدا و جانبازان و اسرا و مفقودین ، صبر و اجر لطف فرما! اسرا و مفقودین را به اوطان خود بازگردان ! و به جانبازان انقلاب ، شفا عنایت کن ! و شهداى گرانقدر ما را با اجر وافر خود در کنار شهداى صدر اسلام محشور فرما! و سلام و صلوات خود را بر صاحب امر و وارث ارض ، حضرت بقیة الاعظم روحى فداه نثار فرما!

والسلام على عباداللّه الصالحین

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 294

تاریخ : 65/1/31

پاسخ امام خمینى به نامه آقاى حسن روحانى در مورد تشویق رزمندگان در عملیات و الفجر 8

بسمه تعالى

با تشکر از ایثار و فداکارى هاى این عزیزان شجاع و تأیید و تصویب جناب آقاى رئیس جمهور، موافقت مى شود.

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 295

تاریخ : 65/2/8

پاسخ امام خمینى در پاسخ به پیام فرزندان شهدا، اسرا، مفقودین و جانبازان

بسم اللّه الرحمن الرحیم

نور چشمان عزیزم ! فرزندان محترم شهدا، جانبازان ، اسرا و مفقودین اعزهم اللّه تعالى

پیام شما را شنیدم . من به شما سلام و درود مى فرستم و به وجود شما مباهات و افتخار مى کنم ، و چه افتخارى بالاتر از این که ما در تداوم انقلابمان ، ذخیره هاى عظیمى همچون شما عزیزان را داریم که حضورمان در جامعه و در تمامى صحنه هاى اسلامى و انقلابى و مردمى یادآور رشادت ها و فداکارى ها و اخلاص رادمردانى است که به برکت خون هاى پاک آنان ، انقلاب و جمهورى اسلامى ایران بارور گردید و با شهادت و ایثار و جانبازى و اسارت آنان از پانزدهم خرداد تاکنون ، بر تارک نهضتمان نام مجد و آزادى و شرف پایدار ماند.

شما، گواهان صادق و یادگاران عزم ها و اراده هاى استوار و آهنین ، نمونه ترین بندگان مخلص حقید که مراتب انقیاد و تعبد خویش را به پیشگاه اقدس حق تعالى با نثار خون و جان به اثبات رسانیدند و در میدان جهاد اکبر با نفس و جهاد اصغر با خصم ، واقعیت پیروزى خون بر شمشیر و غلبه اراده انسان را بر شیطان مجسم کردند و سرمایه جان خویشتن را به بهاى اندک نفروختند و ملعبه زخارف زودگذر دنیا و متعلقات آن نشدند و با همتى بلند به سودا و معامله اى برخاستند که خدا مشترى جان آنان شد و اجر و مزدشان را بى دریغ و در نزد خود قرار داد و حیاتشان را جاودانه ساخت که این ، منتها آرزوى عاشقان و مشتاقان و غایت عمل و آمال عارفان است که (یالیتنا کنا معهم ). و گوارا باد بر این شهیدان ! لذت انس و همجوارى شان با انبیاى عظام و اولیاى کرام و شهداى صدر اسلام و گواراتر بر آنان باد! نعمت رضایت حق که رضوان من اللّه اکبر. و اینک ما و شما مانده ایم که وارث آن رسالتیم و حامل آن امانت .

عزیزانم ! من شما را دوست داشته و چون فرزندان خود مى دانم و همیشه شما را دعا مى کنم و با نصیحتى مشفقانه و پدرانه از شما فرزندان خوب و باوفاى خودم مى خواهم که بار امانت پدرانتان را که میراث عزت و راه و رسم زندگى آنان بوده است ، به خوبى بر دوش کشید و تقوا و پاکى و پاکدامنى را پیشه کنید و نظم در زندگى و تمامى مراحل آن حکم فرما سازید و با جدیت به تحصیل علوم و کسب معارف و بهره ورى از استعدادهاى الهى خود بپردازید و هیچ گاه سلاح مبارزه با ظلم و استکبار و استضعاف بر زمین نگذارید و دوستى با دوستان خدا و دشمنى با دشمنان خدا را شعار خود سازید و

ص: 296

خود از مردم پابرهنه و مستضعف و بى پناهى که تمامى عزت ما رهین منت و خدمت آنان است و شهیدان و جانبازان و اسرا و مفقودین نیز از همین قشرند _، دور نسازید. و مؤکدا از شما فرزندان شهدا مى خواهم که با مادران داغدیده خود به عطوفت و مهربانى رفتار کنید که (الجنت تحت اقدام الامهاتکم ).

و آخرین سخنم در این جا با شما این که ، به جمهورى اسلامى که ثمره خون پدرانتان است ، تا پاى جان وفادار بمانید و با آمادگى خود و صدور انقلاب و ابلاغ پیام خون شهیدان ، زمینه را براى قیام منجى عالم و خاتم الاوصیأ ومتع الاولیأ، حضرت بقیة اللّه روحى فدا، فراهم سازید.

و به مسؤولین محترم جمهورى اسلامى ایران براى چندمین بار سفارش مى کنم و این نصیحت و سفارش همیشگى است که قدر این نعمت هاى بزرگ الهى را بدانند و در شرایط کنونى و آینده هاى دور، اولویت را به این عزیزان و کسانى بدهند که در راه اسلام خون داده اند و مبارزه کرده اند و به شدت از بهانه جویى و سنگ اندازى و مانع تراشى و کاغذبازى که مانع رشد آنان و ملت دلاور ایران است خوددارى ورزند.

خداوند به همه ما توفیق خدمت و اخلاص عنایت فرماید و این گوهرهاى گرانبها را از کید و وسوسه هاى شیطان محافظت کند.(ان ربى قریب مجیب ).

والسلام علیکم و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 297

ص: 298

عکس

ص: 299

عکس

ص: 300

عکس

ص: 301

عکس

ص: 302

عکس

ص: 303

عکس

ص: 304

عکس

ص: 305

عکس

ص: 306

عکس

ص: 307

عکس

ص: 308

عکس

ص: 309

عکس

ص: 310

عکس

ص: 311

عکس

ص: 312

عکس

ص: 313

عکس

ص: 314

عکس

ص: 315

عکس

ص: 316

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109