صحیفه نور: مجموعه رهنمودهای حضرت امام خمینی (قدس سره الشریف ) جلد 18

مشخصات کتاب

سرشناسه : خمینی ، روح الله ، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368.

عنوان و نام پدیدآور : صحیفه نور: مجموعه رهنمودهای حضرت امام خمینی (قدس سره الشریف )/ تدوین سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی (گروه انتشارات ).

وضعیت ویراست : [ویراست ؟].

مشخصات نشر : تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، سازمان چاپ و انتشارات : سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی ، 1370 -

مشخصات ظاهری : ج.

شابک : دوره964-422-126-5 : ؛ 36000 ریال : ج. 1، چاپ دوم964-422-127-3 : ؛ 3500 ریال (ج. 2، چاپ دوم) ؛ 3500 ریال (ج. 3، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج.3، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج.3، شمیز) ؛ 3500 ریال (ج. 4، چاپ دوم) ؛ 3500 ریال (ج. 5، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج.5، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج.5، شمیز) ؛ 3500 ریال (ج.6) ؛ 4950 ریال (ج. 8، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج. 9، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج. 9، شمیز) ؛ 9500 ریال (ج. 9، چاپ دوم) ؛ 36000 ریال (ج. 10، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج.10، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج.10، شمیز) ؛ 39000 ریال (ج. 11، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج. 15، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج. 15، شمیز)

یادداشت : ج . 1و 2 (چاپ دوم : 1370).

یادداشت : ج. 3 - 5 (چاپ دوم: تابستان 1371).

یادداشت : ج.3، 5 و 10 (چاپ ؟: بهمن 1361).

یادداشت : ج.6 (چاپ اول : زمستان 1371).

یادداشت : ج. 8 (چاپ دوم : 1373).

یادداشت : ج. 9 و 15(چاپ ؟: بهمن 1361).

یادداشت : ج. 9 (چاپ دوم : پائیز 1374).

یادداشت : ج . 10 (چاپ دوم : بهار 1378).

یادداشت : ج . 11 (چاپ دوم : 1378).

موضوع : خمینی ، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران ، 1279 - 1368. -- پیام ها و سخنرانی ها

موضوع : فتوا های شیعه -- قرن 14

موضوع : ایران -- تاریخ -- انقلاب اسلامی، 1357 -- اسناد و مدارک

موضوع : ایران -- تاریخ -- جمهوری اسلامی، 1358 - -- اسناد و مدارک

شناسه افزوده : سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی. گروه انتشارات

شناسه افزوده : سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

شناسه افزوده : سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی

رده بندی کنگره : DSR1572 1370

رده بندی دیویی : 955/08308

شماره کتابشناسی ملی : م 73-66

ص: 1

اشاره

عکس

ص: 2

عکس

ص: 3

عکس

ص: 4

عکس

ص: 5

عکس

ص: 6

عکس

ص: 7

عکس

ص: 8

عکس

ص: 9

عکس

ص: 10

عکس

ص: 11

عکس

ص: 12

عکس

ص: 13

عکس

عنوان و نام پدیدآور : صحیفه نور:مجموعه رهنمودهای امام خمینی مدظله العالی/تهیه و جمع آوری مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی

مشخصات نشر : تهران: وزارت ارشاد اسلامی، 1364.

مشخصات ظاهری : ج.

وضعیت فهرست نویسی : در انتظار فهرستنویسی (اطلاعات ثبت)

یادداشت : فهرست نویسی بر اساس جلد هفدهم٬ 1364.

یادداشت : عنوان عطف: صحیفه نور

شماره کتابشناسی ملی : 2 0 4 3 6 5 8

ص: 14

بیانات امام خمیى دردیدار بارئیس ونمایندگان مجلس شوراى اسلامى و اعضاى خانواده هایشان ، کارمندان ادارى مجلس شوراى اسلامى و شوراى نگهبان ، سرپرست و مسؤولین بنیاد 15 خرداد سراسر کشور و گروهى از اعضاى خانواده هاى شهداى 15 خرداد

مجلس است که اساس یک کشور را به صلاح مى کشد یا به فساد مى برد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

تاریخ : 14/3/62

باید تشکر کنم از آقایان که زحمت کشیدند و تشریف آوردند اینجا تا پهلوى هم مسائلى که داریم صحبت کنیم . مساله 15 خرداد یکى از مسائلى است که شاید ما قبل و ما بعدش را کم کسى بداند . اینها در پرده ابهام تا آخر مى ماند و من بسیارى از مسائل را که ما قبل 15 خرداد رخ داد و بعضى مسائل را که ما بعد او رخ داد مطلعم لکن بیان نمى کنم . ولى 15 خرداد به همت جوان هاى کشور و جان نثاران اسلام مبدا شد از براى تحولات بعدى و من شهداى 15 خرداد را از خداى تبارک و تعالى مى خواهم که غریق رحمت کند که به ما حق دارند . و بازماندگان شهدا که باز هم هستند و بعدها هم هستند انشأاللّه خداوند صبر و اجر به آنها عنایت بفرماید .

مطالبى که باید عرض کنم و شاید کرارا عرض کرده ام مساله مجلس است و اهمیت مجلس ، همانطورى که من کرارا عرض کرده ام که دانشگاه و فیضیه ، اینها اگر اصلاح بشود کشور اصلاح مى شود و همه کارهایى که در رژیم هاى منحرف انجام گرفته است به دست دانشگاهى هایى که انحراف داشته اند صورت گرفته است .

راجع به مجلس هم باید عرض بکنم که در کشورى که مثل کشور ایران بحمداللّه الان یک جمهورى اسلامى به تمام معنا هست و در صدد اسلامى کردن همه امور هست ، مجلس مثل ، همانطورى که صنایع مادر ما داریم ، مجلس هم اینطور است که اگر مجلس یک مجلس اسلامى که با انتخابات صحیح انجام بگیرد و اشخاصى که انتخاب مى شوند واقعا منتخب ملت باشند ، تمام کارهاى کشور با دست مجلسى ها اصلاح شود . تمام کارهایى که از بعد از مشروطه انجام گرفت و انحرافاتى که به تدریج پیدا شد تا زمان رژیم پهلوى که به اوج خودش رسید ، یکى از اعمال بزرگ که باید بگوییم که مادر عمال بود مجلس بود . مشروطه را منحرف کردند ، مجلس را مجلس قلدرى کردند ، ملت را از اینکه راى بدهند محروم کردند و این مال این دوره سابق قبل از این دوره نیست بلکه به طور قطع اکثر دوره ها اینطور بود ، منتها یک دفعه تعیین وکلا با خان ها بود و آن اشخاصى که نفوذ داشتند در کشور ،

ص: 1

در هر منطقه و مردم دخالت نداشتند و اگر دخالت داشتند چشم و گوش بسته بودند . رعیت ها را جمع مى کردند و مى آوردند پاى صندوق و به آنطورى که به آنها دستور داده بودند راى مى دادند بدون اینکه بفهمند چه دارند مى کنند ، راى چى هست و چه کار دارند انجام مى دهند . فقط همان خان مى دانست که براى منفعت او و براى منفعت دولت ها اینها دارند راى مى دهند و اصلا کارى به اینکه کشور به کجا برسد در کار نبود ، کارى به این کار نداشتند . بعد هم که زمان رضاخان پیش آمد و ما بعد رضاخان که اکثرا مى دانید و همه هم در آخر ، در این دوره هاى آخر مى دانید که آن بلاهایى که به سر ملت آمد ، مادرش مجلس بود . یعنى عده اى را اینها خودشان لیست مى دادند و به طورى که محمدرضا اقرار کرد منتها مى گفت زمان قبل ، مقصودش زمان پدرش بود ، لیست را از سفارتخانه مى آوردند که اینها باید تعیین بشوند . بعد از زمان ایشان هم بدتر از آنوقت بود ، وکلاى ما را باید آمریکا یا قبل از او انگلستان تعیین کند و مردم و دولت ایران و هیچ کس هیچ نظرى در این باب نداشت . وکلا با دستور آنها ، با اسم و رسم تعیین مى شد مگر بعضى ها که در تهران نمى شد که غیر او بشود که یک اقلیت بسیار نادر بود ، البته به تدریج اینطور شد تا زمان اینها که به اوج خودش رسید تمام بدبختى ها در حکومت از مجلس سرچشمه گرفت . هر کارى مى خواستند انجام بدهند ، هر امر فاسدى را که مى خواستند انجام بدهند دیکته مى کردند و مى آوردند مجلس و مخالف و موافق هم به حسب صورت درست مى کردند و بعد هم همانطورى که دیکته شده بود راى مى دادند . و خداى تبارک و تعالى خواست که آن وضع ، هم وضع خان خانى و هم وضع دخالت سفارتخانه ها در ایران برچیده بشود و در این دوره اى که انتخابات شد بحمداللّه به طور اکثریت قاطع ، مردم دخالت داشتند و خانى دخالت نداشت ، آنجائى هم که دخالت داشت در مجلس رد شد . و در آتیه هم اگر چنانچه انشأاللّه این ملت به همین طور در صحنه حاضر باشند با تعیین وکلائى که متعهد بر همه جهات اسلام و مصالح کشور هستند ، تعیین کنند ، امید است که در آتیه هر سال بهتر از سال قبل بشود . و بحمداللّه در این دوره هم که چهره بسیار نورانى در مجلس هست و اشخاص متفکر و فقیه و امثال اینها در مجلس هست و یک سال هم مانده است تا به آخر برسد . من امیدوارم که در این سال جدیت بیشتر بشود براى رسیدگى به امور کشور و محرومین کشور و مستضعفین و اگر چنانچه مجلس در این سال جدید هم خودش را صرف کند در اینکه مسائل مشکل را اسلامى کند و با دقت ، همان دقت هایى که اهل علم در مسائل علمى دارند . مسائل علمى همانطورى که آن دقت هاى بسیار ارزنده را لازم دارد ، مسائل سیاسى کمتر از آن نیست ، براى اینکه مسائل سیاسى ، مقدرات کشور در دست آنهائى هست که این مسائل را مى خواهند تفکر کنند . آقایان در فکر این معنا نباشند که زیاد طرح بدهند و زیاد از مجلس بگذرد . در فکر این باشند که خوب طرح بدهند و خوب از مجلس بگذرد . یعنى همانطورى که بناى اهل علم است که در هر مساله اى دقت مى کنند ، جستجو مى کنند و مباحثه مى کنند ، مجادله مى کنند ، در این مسائل هم باید اینطور باشد که سر و ته مطلب به طور کافى مورد بررسى قرار بدهند ، مورد دقت قرار بگیرد و با دقت و همت زیاد مسائل طرح بشوند ، در مجلس که آمد یک مساله پخته از حیث جهات مختلف باشد که راهگشا باشد براى این

ص: 2

کشور و مشکلات این کشور و در این چند سالى که گذشت من تشکر مى کنم از زحمات پرارزش آقایان که زحمت کشیدند و مشکلات زیادى که بود در داخل مجلس و در خارج مجلس و آنها را پشت سر گذاشتند و الان با قدرت کافى دارند انجام وظیفه مى دهند . مجلس این سال با مجلس سال هاى سابق فرق دارد . مجلس این سال قدرتش بیشتر است یعنى آنهایى که کارشکنى مى کردند براى مجلس و براى همه ارگان هاى دولتى و اصل اساسش کارشکنى براى اسلام بود ، آنها یا رفتند و فرار کردند یا منزوى شدند . و بحمداللّه امروز مجلس با دل راحت و با قامت مستقیم مى تواند که مسائلى که پیش آمده و خواهد آمد در این سالى که سال آخر است ، به طور شایسته حل کنند تا اینکه این مجلس الگو بشود براى مجالس دیگر . و اگر در سال آتیه فرض کنید غیر آقایان یک دسته دیگرى آمدند ، بدانند که باید چه بکنند و اینها چه کردند و آنها هم باید دنباله این ، باید چه کار بکنند . و بالاخره مجلس است که اساس یک کشور را به صلاح مى کشد یا اساس یک مجلس را رو به فساد مى برد . و مجلس بود که در رژیم پهلوى آنهمه فساد ایجاد کرد و آنهمه خیانت کرد و همین مجلس است که در زمان کنونى اینهمه خدمت کرده است و در صدد خدمت است . من نمى خواهم بگویم که کارها تمام شده و همه اش هم صد در صد تمام است ، اما وقتى ما مقایسه بکنیم افراد این مجلس را با افراد دوره رضاخان (به استثنأ نادر) و دوره محمدرضا تقریبا بى استثنأ اگر ما مقایسه کنیم و همان افراد را ببینیم که سابقه شان چى است و چه زندگى کردند و چه هستند ، کافى است که ما به ارزش این مجلس پى ببریم . از آن جنس که در سابق بود هیچ الان نیست در مجلس . اگر فرض کنید یک کسى باشد که با وضع شما یک مخالفتى دارد ، لکن این اختلاف سلیقه است ، نه این است که واقعا انحرافى باشد که آنها داشتند که در سابق بود . سابق انحراف بود یعنى منحرفین را مى آوردند سر کار ، دستور بود ، نمى توانستند خلاف او را هم بکنند و اگر در بین شان یکى دو نفر بود که مخالفت مى کردند ، در اقلیت بودند که صداشان به جائى نمى رسید ، امروز عکس است ، بحمداللّه همه آقایانى که در مجلس هستند ، اینها وابسته به شرق و غرب نیستند و خدمت مى خواهند بکنند و لو اختلاف سلیقه داشته باشند . بحث در مجلس از مسائل بسیار مهم است که باید بحث بشود ، باید هر مساله اى با دقت رسیدگى بشود و در کمیسیون ها اولا و بعد در مجلس ثانیا و بعد هم در شوراى نگهبان ثالثا رسیدگى بشود که وقتى یک قانون از مجلس بیرون آمد ، یک قانون صددرصد شرعى باشد ، چه موافق با احکام اولیه که مال اسلام است یا موافق با احکام ثانویه که آن هم مال اسلام است و این رویه رویه اى است که اگر انشأاللّه باقى بماند مطمئن باشید که مجلس با قوت خودش وقتى که باقى بماند دولت هم اصلاح مى شود و سایر قوایى که در ایران هستند ، آنها هم اصلاح مى شوند یعنى کجروى نمى شود دیگر بشود . کجروى از مجلس شروع مى شد نه اینکه از خارج مى شد . خارج دستور مى داد ، اینها راه مى رفتند . و اگر مجلس مستقیم باشد و کارها را آنطورى که مصالح کشور اقتضا مى کند ، آنطورى که احکام اسلام اقتضا مى کند ، آنطور بررسى دقیق بشود و با علاقه مندى بررسى بشود ، وقت صرف بشود تا اینکه مساله ، هر مساله اى هست خصوصا مهمات مسائل که باید مهمات مسائل را به طور دلسوزانه و به طور جدى بحث طلبگى در آن بکنند . آقایان که عادت

ص: 3

دارند به اینکه بحث طلبگى مى کنند و در مدرسه ها تربیت شدند و با اشکال رد و دفع و همه این امور ، در قانون هم باید همین طور باشد براى اینکه این هم اهمیتش همان اهمیت است ، آن هم اسلام بود ، این هم اسلام است . بنابراین در این سالى که انشأاللّه مى گذرد و امید است به خوبى بگذرد و آقایان با خیال راحت مشغول باشند به خدمت به این مستمندان ، به این مظلومان در طول تاریخ . انشأاللّه امیدواریم که این سال را به مبارکى بگذرانید و در سال آتیه انشأاللّه مجلس باز همین جور مجلس باشد و همین طور افراد در آن باشند که انشأاللّه مسائل حل بشود . مسائلى که ما الان در مقابلش هستیم و امیدوارم که مجلس هاى بعد دیگر مواجه با آن نشوند .

مساله ، مخالفت همه قدرتمندان دنیا با ایران است

خوب ، مساله مخالفت همه قدرتمندان دنیاست با ایران ، مساله هم یک مساله اى نیست که مخفى باشد ، خودشان هم اقرار دارند ، خودشان هم مى گویند که نباید عراق شکست بخورد . میزان ، عراق نیست ، صدام نیست . میزان ، پیشرفت اسلام است . اینطور نیست که آنها براى صدام دلسوزى مى کنند ، صدام هم یک آدمى است که _ بعد _ (اگر بشود گفت آدم ) بعد از بین مى رود ، لکن آنى را که از آن مى ترسند از ایران است که مى ترسند یعنى دنبال شکست ایرانند . هر چند رئیس جمهور امریکا ادعا کند که ما بیطرفى مان ، همین تازه هم باز گفته است بیطرفى مان محفوظ است . لکن یک مساله اى است که همه مى دانند ، دیگر لازم نیست به اینکه ما قرآن برایش اقامه کنیم . همه مى دانند که ایشان تا چه اندازه بیطرف است در این مساله . و دیگران هم همین طور ، شوروى هم همین طور ، فرانسه هم همین طور ، دیگران هم همین طور . مساله بیطرفى نیست ، مساله طرفدارى از هر رژیمى است غیر اسلام و کوبیدن اسلام است به هر ترتیبى که بتوانند . و بحمداللّه این مجلس و این ملت و این ارتش و این پاسداران و این سایر ارگان هایى که در این کشور هست ایستاده اند در مقابل همه این امور و مقاومت مى کنند . و اگر انشأاللّه این جنگ _ یعنى _ تحمیلى بر ما از بین برود و دولت سر صبر رسیدگى بکند به حال مستضعفین ، تمام مسائل به وسیله مجلس و دولت حل مى شود حتى مساله گرانى . ما همه مى دانیم که گرانى امروز سرسام آور است و یک دسته اى از آن رنج مى برند اما در مقابل آن رنج هایى که خود پیغمبر و همسر بزرگ عزیزش حضرت خدیجه در آن چند سال بردند که مشک را از قرارى که نقل مى کنند ، مشک را مى گذاشتند توى آب و مى مکیدند براى اینکه از آن چربى ، مثلا از آن چیزى که در مشک هست به آنها برسد . وقتى که آنها براى اسلام اینطورى عمل کردند و اینطور مقاومت کردند در مقابل دشمن هاى اسلام ، شما هم که ملت و امت همان بزرگوار هستید نباید از اینکه فلان چیز کم است ، آنى که کم است ارزاق که نیست ارزاق که کم نیست ، آنى که کم است آن وضع آرایشى است که آنها مى خواستند ، یک دسته مى خواستند باشد و دیگر انشأاللّه نیست و باید از بین هم برود . گرانى هست لکن کجاست که گرانى نیست . اینطور نیست که گرانى مال کشور ما باشد ، همه جا گرانى هست . اگر دولت انشأاللّه قدرت پیدا بکند یعنى جنگ تمام بشود و ما به حال عادى برگردیم انشأاللّه به مدت کمى

ص: 4

به برکت اسلام و ملت در صحنه حاضر ایران این مسائل حل مى شود انشأاللّه .

ورود ترکیه به عراق براى سرکوبى کردها

از مسائل مهمى که هست و من از یک جنبه اش مى خواهم صحبت کنم ، جنبه هاى دیگرش حالا صحبت از آن نمى شود من فقط یک جنبه اش را مى خواهم صحبت کنم ، آن قضیه ورود ترکیه در عراق است براى _ کردها _ سرکوبى کردها . آنى که من مى خواهم صحبت کنم این است که کرد ایران و کرد عراق و کرد ترکیه همه کرد هستند . تفاوت این است که در کردهاى ایران اکثریت شان با جمهورى اسلامى موافقند و با این چند دسته فاسدشان مخالفند . الان سرتاسر کردستان ائمه جمعه شان ، علماى آنجا ، مردمشان با جمهورى اسلامى موافقند ، آنى که فساد مى کنند عبارت از یک دو تا دسته اى است که بعض شان کمونیست اند و بعض شان بدتر از کمونیست . چى شد که تمام رسانه هاى گروهى عالم راجع به کردهاى ایران اینقدر حساس هستند که از خود کردها هم حساس ترند . خود کردها مى گویند که ما مى خواهیم که این فاسدها از بین بروند ، لکن رسانه هاى گروهى همیشه ایران را محکوم مى کنند و لحن شان نسبت به ورود ترکیه در عراق براى سرکوبى کردها یا همفکرى عراق با آنها اگر راست باشد ، این دیگر مساله اى نیست ، خوب آنها آمده اند مى خواهند مملکت شان را نگذارند که چیز بشود ، آنى که مساله است این است که کرد ایران چرا ؟ اگر مساله اى است که آنها مى گویند تجزیه طلبند ، خوب کردهاى فاسد ما بیشتر هستند ، چى شد که همه عالم سنگینى شان را انداخته اند روى ایران که این ایران است که کردها را چه مى کند و چه ، چقدر مى کشد . و همین فاسدهایى که در خارج نشسته اند و نسبت به کردهاى ایران سینه چاک مى کنند ، اینها چطور شد که راجع به قضیه کردهاى عراق و کردهاى ترکیه صحبتى اینقدرها ندارند ، اگر باشد هم یک کلمه اى مى گویند و مى گذرند . این گرفتارى هایى که بشر به آن مبتلاست این نحو گرفتارى هاست ، اینطور حق کشى هاست که سرتاسر عالم را فرا گرفته است و اگر چنانچه یک منجى براى این بشر پیدا نشود (و انشأاللّه امیدوارم که به زودى پیدا بشود و خداوند منجى بزرگ را به داد بشریت برساند) اگر دیر بشود اصلا هلاکت در بین همه شان یک امر ساده عمومى مى شود . یک دسته بیچاره مظلوم در سرتاسر دنیا زیر لگد دارند پایمال مى شوند ، از هیچ جا خبرى نیست که راجع به آنها صحبتى بشود . در آمریکا آنقدر مظلومین دارند پایمال مى شوند اصلا راجع به آمریکا صحبتى نیست که این چرا این کار را مى کند . در شوروى هم آنقدر مظلومین پایمال مى شوند ، صحبتى از آن هم نیست . در منطقه هم همین طور ، آنقدر مردم و ملت هاى خودشان را ، آن هم صحبتى نیست . این فقط اینجاست ، ایران است که حکومتش دارد اختناق ایجاد مى کند و مردم همه شان مخالف با حکومت هستند لکن سرنیزه است که اینها را حاضر کرده و اینها مى آیند در خیابان ها ، که این در دنیا باید اسم این را چى گذاشت ؟ آنى که قلم دستش مى گیرد و اینها را مى نویسد ، باید چه اسمى رویش بگذاریم ؟ آنى که دستور مى دهد به این رسانه ها و همه را هماهنگ مى کند یک وقت مى بینى از همه جا یک صدا بلندمى شود ، این را باید چى

ص: 5

اسم بگذاریم رویش که اینها چى مى گویند ؟ اینها چه جور جمعیتى هستند ؟ بافت مغزى اینها چه جور است ؟ این گرفتارى هاست که جمهورى ما در این چند سالى که تحقق پیدا کرده است داشته و مجلس هم داشته و همه دولت و دیگران هم داشتند . اگر چنانچه این گرفتارى هاى مرتفع بشود و دنیا سر عقل بیاید و آن چیزى که واقعیت است بگوید ، آن چیزى که واقعیت است تبلیغ بکند ، کار ما آسان است .

حالا من نمى دانم که این آقایانى که آمدند و رسیدگى کردند به خرابى هاى ایران و رفتند در عراق هم یک دسته فقط مجروح جنگى را آوردند به آنها نشان دادند که اینها در بین شهرها اینطور شدند لکن خرابى اى نداشتند که نشان بدهند شاید دو تا دیوار هم خراب کردند که نشان بدهند ، آیا اینها بعد چه خواهند گفت ؟ خواهند گفت که هم ایران خلاف کرده و هم عراق ، دیگر هیچ حرف دیگرى نیست ؟ که خوب واقعا اینها مى خواهند رسیدگى کنند و مى خواهند بفهمند که اندازه چى بوده ، ایران چه کرده ، آنها چه کردند ؟ در همان وقتى که اینها مشغول رسیدگى بودند ، آنها مى زدند ایران را . این دلالت بر این مى کند که آمدند اینها با ما هستند ، شما بیخودى خواستید که اینها بیایند حالا ما منتظر این هستیم که ببینیم اینها چه مى کنند و چه خواهند کرد و چه خواهند گفت . امیدوارم که اینها هم به حسب وجدان انسانى عمل بکنند و آنچه که هست گزارش بدهند . بعد هم که گزارش دادند ، آنهائى که گزارش را مى گیرند ، کارى به این ندارند که امریکا چه نظرى در این مساله دارد و شوروى چه نظرى دارد و فرانسه چه نظرى دارد ، به اینها کار نداشته باشند و حکومت واقعى بکنند و آنچه هست به حسب واقع بگویند . ما هیچ توقعى از آنها نداریم الا اینکه آنها همان که هست بگویند .

و من امیدوارم که این مردم در صحنه ما بیشتر در صحنه باشند ، از جنگ خسته نشوند . جنگ در اسلام یک امرى بوده است که از آنوقتى که اسلام حکومت پیدا کرد جنگ هم همراهش بود ، قبل از آن هم دنبال این بودند که نقشه ها را درست کنند ، لابد اینطور است . همچو که مدینه آمد رسول خدا و حکومت تشکیل شد ، جنگ یا جنگ تحمیلى بود یا هر چى بود در جنگ بود تا آخر عمرش . آن روز هم که به لقأاللّه مى خواست پیوند کند ، بپیوندد ، آن روز هم جیش (اسامه )اش بیرون شهر بود که مى خواست جنگ بکند . این جنگ یک چیزى است که براى عدالت ، جنگ لازم است . اگر مردم عادل باشند که دیگر جنگى در کار نیست ، اگر مردم انسان باشند که دیگر جنگى در کار نیست . لکن وقتى که یک دسته ، اکثریت مستضعفین پایمال دارند مى شوند ، وقتى که تمام حیثیت اسلام و مسلمین در خطر است ، وقتى که تمام حیثیت همین ملت ما در خطر است ، ما که جنگ را شروع نکرده ایم ، ما الان هم در حال دفاع هستیم _ ما _ هر روز تقریبا باید گفت بى استثنأ آبادان تقریبا بى استثنأ هر روز کوبیده مى شود ، زاید بر آن هم جاهاى دیگرى که همه مى دانید . ما مى خواهیم که دست اینها کوتاه بشود که به ما اینطور ، به ملت ما اینطور تعدى نکنند . ما دفاع داریم مى کنیم و ما از اول هم دلمان مى خواست که جنگى نباشد و همه صلح باشد اما مى پذیرند شما اینکه ما و صدام که دشمن اسلام است ، از اول دشمن اسلام بودند ، آنوقت که من نجف بودم مى دانستم که اینها دشمن اسلام هستند ، همین ها را مرحوم آیت اللّه حکیم تکفیر کرد . اینها مشرکند ، ملحدند . شما مى پذیرید که ما با آنها سر یک میز بنشینیم و

ص: 6

مصالحه کنیم ، مصالحه اینکه خوب ، حالا شما این کارها را کردید عذر بخواهید ما هم بگوئیم که ما هم این کارها را کرده ایم ؟ هیچ وجدان انسانى ، اسلامى مى پذیرد این را ؟ یا خیر ، ما باید آن مطلبى که داریم ، حق است و همه عالم اگر انصاف داشتند مى پذیرند و _ مى پذیرفت _ ما آن را مى خواهیم ما چیز زایدى نمى خواهیم ، ما همان را مى خواهیم ، از اول جنگ هم گفتیم ما جنگجو نیستیم ، ما مدافع هستیم ، دفاع هم یک حق مسلمى است که اسلام و غیر اسلام براى انسان قائل است . که _ به _ ما الان در حال دفاع هستیم . ما جوان هایمان تاکنون آنقدر شهید داده اند ، تاکنون مادرها آنقدر شهید داده اند ، پدرها آنقدر شهید داده اند ، جوان ها آنقدر خون خودشان را داده اند ، براى اینکه شر این قدرت بزرگ از سر ایران کم بشود ، حالا که بحمداللّه رسیدیم به اینجائى که دست ها کوتاه شده ، حالا ما کوتاه بیائیم تا آنها دست شان بلند بشود ؟ من به شما عرض مى کنم اگر ما یک قدم عقب بنشینیم ، آنها صد قدم جلو مى آیند . ما محکم باید در مقابل اینها بایستیم تا اینکه آن آدمى که این فساد را در این منطقه ایجاد کرده است سرکوب بشود و آنهایى که وادار کردند اینکه این آدم اینطور ، این خبیث اینطور با مردم عمل بکند . آنها هم رسوا بشوند در دنیا ، که اینها بودند که مى گویند که ما طرفدار مثلا چه هستیم و ما مى خواهیم صلح باشد و همه قدرت هاى ما دنبال این است که صلح بشود .

ما هم آمریکا را مى شناسیم و هم شوروى را مى شناسیم که اینها هیچ کدام صلح طلب نیستند هر دوشان جنگجو و با اسلحه مى خواهند دیگرى را از بین ببرند ، منتها خوب دو تا قدرت در مقابل هم ایستاده اند و (اللّهم اشغل الظالمین بالظالمین ) نه او جرات مى کند که یک کارى بکند ، نه اینها جرات مى کنند یک کارى بکنند . لکن نتیجه اینکه همه مظلومین جهان دارند صدمه اش را مى بینند ، دارند پایمال مى شوند و ما مى خواهیم که خداى نخواسته یک وقت ایران این نحو نشود دوباره این افعى ها از اطراف بریزند و هر چى دارید شما ببرند و هر فسادى مى خواهند ایجاد کنند و جوان هاى شما را به آن فسادى که در زمان رضاشاه و محمدرضا شاه مى خواستند بکشند کشیده بشود . وقتى ما _ مى خواهیم _ حقیم و مى خواهیم حق را در این دیار و انشأاللّه در جاهاى دیگر پیاده بکنیم ، ما چه باکى داریم از اینکه مثلا میوه گران است ؟ میوه گران هم ما و شما و همه برایمان گران است . یا فرض کنید که فلان چیز کم است البته اگر کسى یادش باشد در این جنگ هاى سابق مى داند که قحطى بود که پدر مردم را در مى آورد ، نه گرانى ، قحطى بود . بحمداللّه حالا قحطى نیست و مردم از این حیث نگرانى ندارند که چیز نباشد . از حیث گرانى ما هم نگران هستیم از این گرانى ، همه نگران هستند اما چاره چى است ؟ چه مى توانیم بکنیم ؟ البته فکرهایى دارند مى کنند و انشأاللّه امیدوارم موفق بشوند که این مساله هم انشأاللّه حل بشود که امیدوارم که هم مجلس و هم دولت و اینها مشورت کنند با هم و راهى پیدا کنند که انشأاللّه این مشکل ملت هم حل بشود . و من از خداى تبارک تعالى براى همه شما سلامت و توفیق و عزت و عظمت خواستارم و براى شهداى 15 خرداد و از 15 خرداد تا حالا شهدائى که در راه اسلام جان خودشان را از دست دادند علو مقام و مرتبه مسئلت مى کنم و براى بازماندگان آنها انشأاللّه صبر و اجر مسئلت مى کنم و از همه آقایان مى خواهم که در مجالسى که دارند به این ملت دعا بکنند و از

ص: 7

دعاهایى که از ائمه معصومین وارد شده است غفلت نکنند و ماه شریف رمضان در پیش است و ماه شریف شعبان الان ماها در آن هستیم ، از ادعیه ائمه معصومین استفاده کنند و براى این ملت خیر و سلامت طلب کنند و براى دشمنان اسلام خذلان و شکست را بخواهند .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 8

فصل بیست و یکم

خورشید و گلهای آفتابگردان

داند جهان که قرة عین بیمبری*** شایسته میوه دل زهرا و حیدری

دریا چوابر،باردگر، آب شد زشرم*** چون گشت روشنش که چه پاکیزه گوهری

طبعت چو آتش تر و هردم خلیل وار***خوشبو گلی دگر دمد از آتش تری

بی نقش همچو آینه، آب منقشی*** بی عطر چون فرشته جام معطری(1)

نستوه و استوار چون ستیغ سربلند دماوند بر دامن البرز ایستاده است؛ و سخنش چون آفتاب؛ تا فراخنای دشتهای دور وطن اسلامی به گرمی و مهر حیات می بخشد؛ و او چون آفتاب پیوسته می درخشد چون آفتاب با سطوت و چون 57 که پا کر آفتاب مستقیم و چون آفتاب حیاتبخش جامعه ..

هر جا همه در امری مهم در مانند به سوی آن سرچشمه نور می شتابند؛ هر جا در

ص: 9


1- با اندک تصرف از اشرف الدین ابو محمد حسن بن محمد حسینی مشهور به سید حسن غزنوی «اشرف» از شعرای قرن ششم

امری، تاریکی به هم رسد، باز بدان منبع درخشش روی می آورند و تاریکیها می گریزد...

و امت ،امت و فادار امت بزرگوار چون گلهای آفتابگردان، هماره رو به سوی او دارند و او همواره در دسترس چون آفتاب تا اعماق مهام امور جامعه، می تابد.

***

با نگاهی به حجم رهنمودهای پیامبرانه امام، در این فصل از صحیفه نور و حوزه های گوناگون آن و با استواری بیانی که در آنهاست؛ از تفسیر قرآن تا عرفان و از رهنمودها در امور جاری تا ،امریه و فرمان، از خروش توفنده بر سر دشمنان تا بندهای رهگشا و دلگرم کننده به دوستان: همه و همه نیاز: نو به نو و روزا روز انقلاب و امت را به این خورشید حیاتبخش خویش نمایان می دارد؛ پس همراه با فرشتگان الهی، دست به دعا برداریم که ،خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

ص: 10

تاریخ : 15/3/62

پیام امام خمینى به مناسبت سالگرد قیام 15 خرداد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

سالروز پانزدهم خرداد 42 فرا رسید . ملت عظیم الشان ایران خردادها را یکى پس از دیگرى پشت سر گذاشت و به رغم تبهکاران جهان و سر سپردگانشان که با انواع سلاح ها ملت ستمدیده ایران را تهدید به سقوط مى کردند و خواب هاى خرگوشى براى بلعیدن کشور و چپاولگرى هاى روزهاى سیاه ستمشاهى مى دیدند ، امروز که پانزدهم خرداد 62 را مشاهده مى کنیم ، استحکام پایه هاى حکومت اسلامى و قدرت نظام جمهورى و قواى نظامى و انتظامى از ارتش و سپاه سلحشور پاسداران و کمیته ها و ژاندارمرى و شهربانى و بسیج و دیگر قواى عظیم مردمى روزافزون است و با عنایات خاصه خداوند متعال و پشتیبانى ولى عصر و ناموس دهر ارواحنا لمقدمه الفدأ ملت دلاور ایران مشکلاتى را که هر یک براى از پاى درآوردن یک کشور قدرتمند کافى بود ، یکى پس از دیگرى پشت سرگذاشته و چون سدى عظیم و صفى مرصوص در مقابل تبهکاران و تفاله هاى آنان ایستاده است و توطئه هاى شیاطین بزرگ و کوچک خارج و داخل را به خواست خداوند قادر خنثى نموده و خط بطلان بر خیالات فاسدى که بدخواهان و فرصت طلبان در مغزهاى پوچ خود مى پروراندند کشیده است .

ما امروز دورنماى صدور انقلاب اسلامى را در جهان مستضعفان و مظلومان بیش از پیش مى بینیم و جنبشى که از طرف مستضعفان و مظلومان جهان علیه مستکبران و زورمندان شروع شده و در حال گسترش است ، امید بخش آتیه روشن است و وعده خداوند تعالى را نزدیک و نزدیکتر مى نماید . گویى جهان مهیا مى شود براى طلوع آفتاب ولایت از افق مکه معظمه و کعبه آمال محرومان و حکومت مستضعفان . از پانزدهم خرداد 42 که حکومت مستکبران جبار در این سرزمین به اوج خود رسیده بود و مى رفت تا عربده شوم (انا ربکم الاعلى ) از حلقوم فرعون زمان طنین افکند ، تا 22 بهمن 57 که پایه حکمرانى جباران عصر در این مرز و بوم فرو ریخت و تخت تاج دو هزار و پانصد ساله فرعون گونه ستمشاهى به دست تواناى زاغه نشینان و ستمدیدگان تاریخ بر باد رفت و طومار تاراجگرى ها و حکمفرمایى هاى شیطان بزرگ و شیطانک هاى وابسته و پیوسته به آن در هم پیچیده شد ، ایامى معدود بیش نبود . و از 22 بهمن 57 تا امروز که 15 خرداد 62 را در آغوش مى گیریم ساعاتى محدود بیش نیست ولى تحولى که کمتر از صد سال بعید به نظر مى رسید با تقدیر خداى بزرگ در این

ص: 11

ایام معدوده و ساعات محدوده تحقق یافت و جلوه اى از وعده قرآن کریم نورافشانى کرد و چه بسا که این تحول و دگرگونى ، در مشرق زمین و سپس در مغرب و اقطار عالم تحقق یابد . (ولیس من اللّه بمستنکر) که دهر را در ساعتى بگنجاند و جهان را به مستضعفان ، این وارثان ارض بسپارد و آفاق را به جلوه الهى ولى اللّه الاعظم صاحب العصر ارواحنا له الفدأ روشن فرماید و پرچم توحید و عدالت الهى را در عالم بر فراز کاخ هاى سپید و سرخ مراکز ظلم و الحاد و شرک به اهتزاز در آورد . (و ما ذلک على اللّه بعزیز)

و ملت عظیم ایران لازم است که شکر نعمت هاى غیرمتناهى الهى را در سالروز 15 خرداد به جان و دل بجا آورد و تمام آنچه گذشته و مى گذرد را از عنایات خاصه خداوند متعال بداند که هر چه هست از اوست و به سوى اوست . و رمز پیروزى اسلام بر کفر جهانى را در این قرن که پانزدهم خرداد 42 سرآغاز آن بود ، در دوازدهم محرم حسینى جستجو کند که انقلاب اسلامى ایران ، پرتوى از عاشورا و انقلاب عظیم الهى آن است . ملت بزرگ ما باید خاطره عاشورا را با موازین اسلامى هر چه شکوهمندتر حفظ نماید و به برکت آن و ارزش بى حساب ثاراللّه با حضور در صحنه ، انقلاب عظیم خود را هر چه پایدارتر نگه دارد و از پشتیبانى قواى مسلح در جبهه و پشت جبهه ، دست جنایتکاران را از میهن خویش قطع نماید و طمع غارتگران جبار را براى همیشه ببرد و با پشتیبانى از نیروهاى نظامى و انتظامى ، توطئه هاى گروهک هاى منحرف از اسلام را کشف و به مقامات مربوطه گزارش دهد .

اینجانب در پانزدهم خرداد 62 که بحمداللّه تعالى قدرت اسلام و دولت جمهورى اسلامى در منطقه زبانزد است ، به دولت هاى کشورهاى اسلامى هشدار مى دهم که از اشتباهات گذشته دست بردارند و با یکدیگر دست برادرى دهند و با خضوع در مقابل خداوند تعالى و اتکال به قدرت اسلام ، دست ظالمانه جباران و غارتگران جهانخوار خصوصا آمریکا را از منطقه کوتاه کنند و این توافق آمریکائى ، صهیونیستى ، لبنانى را که سلطه آمریکا را در منطقه استوارتر و اسرائیل را بر کشور اسلامى لبنان و پس از آن بر سایر کشورهاى اسلامى و عربى چیره خواهد کرد ، محکوم و عملا نقض نمایند . و بدانند چنانچه کرارا گفته ام و شنیده اید ، اسرائیل به این قراردادها اکتفا نمى کند و حکومت اعراب را از نیل تا فرات غصبى مى داند و دیر یا زود با کمک آمریکا به نقشه شوم خود ، اگر خداى نخواسته فرصت پیدا کند و حکومت هاى عربى از خواب گران بیدار نشوند ، جامعه عمل مى پوشاند . آیا براى مسلمانان و حکومت هاى کشورهاى اسلامى ننگ نیست که آمریکا از آن طرف دنیا بر مقدراتشان حکومت کند و به دست اسرائیل کافر غاصب همه را به دام اندازد و به خاک سیاه بنشاند ؟ آیا وقت آن نرسیده است که عمق توطئه و شیطنت آمریکا در وادار نمودن صدام عفلقى به هجوم به یک کشور اسلامى قدرتمند را بفهمند ؟ آیا نمى دانند که وادار نمودن دولت هاى منطقه را مستقیم یا غیرمستقیم به کمک مالى و نظامى و تبلیغاتى ، به صدام ، دشمن با اسلام ، نقشه شیطانى است که شماها با دست خود تیشه به ریشه خود زنید و موجبات هلاکت خود و مسلمانان منطقه را فراهم نمائید ؟ آیا مسلمانان غیور منطقه باز به سکوت مرگبار خود ادامه مى دهند که آمریکا و اسرائیل با مقدرات آنان

ص: 12

بازى کنند و اسلام را تحت سلطۀ آمریکا درآورند ؟ آیا درست است که شوروى مسلمانان افغانستان را زیر شدیدترین فشارها قرار دهد و کشور اسلامى افغانستان را اشغال کند و شما ساکت باشید ؟ آیا روحانیون متعهد و نویسندگان و روشن بینان متعهد نسبت به اسلام و مقدرات مسلمین باز به سکوت خود ادامه مى دهند و در انتظار مرگ اسلام روز شمارى مى کنند ؟ آیا این یک مشت آخوندهاى روحانى نما که با تشبث صدام محتضر ، در بغداد جمع و به اسم اسلام و به نفع شرک ، با اسلام به خیانت برخاسته اند ، جواب خداوند را در روز رستاخیز چه مى دهند ؟ متصدیان محترم جمهورى اسلامى کرارا تذکر دادند که دولت و ملت جمهورى اسلامى ، طالب اخوت ایمانى با مسلمانان جهان و منطقه و طالب زیست مسالمت آمیز با همه کشورهاى عالم است و امروز نیز که تنها قدرت منطقه است ، همان مطلب را تکرار مى کنند و صلاح مسلمانان را در وحدت مقابل جهانخواران و سلطه جویان مى دانند و نفاق و تفرقه را همان نحو که قرآن کریم فرموده است موجب شکست و هلاکت مى دانند .

ملت و دولت ایران امروز که سالروز پانزدهم خرداد 42 و روز پانزدهم خرداد 62 مى باشد از هر زمان پیوسته تر و مصمم تر و قوى تر در مقابل تجاوزگران و کمک کاران به آنان ایستاده و در صورت ادامه کمک به متجاوز کافر ، راه دیگرى که هیچ گاه خواست آنان نیست را در پیش خواهند گرفت و همانطور که حزب بعث عراق را به فاجعه و دریوزگى و تشبث به این و آن کشاندند ، با دیگر متجاوزان و کمک کاران آنان نیز مى توانند همانگونه عمل کنند . و باید دولت هاى منطقه بدانند که در وقت گرفتارى آنان ، آمریکا و هیچ قدرت دیگر پشتیبانى از آنان نخواهند کرد . خداوند تبارک و تعالى مى فرماید : (و لا ترکنوا الى الذین ظلموا فتمسکم النار) . خداوندا! ما آنچه امر فرمودى به مراعات حق اخوت و نصیحت به برادران اسلامى عمل کردیم و آنان را به صلح و صفا دعوت نمودیم و از تفرقه و نزاع تحذیر کردیم ، تو خود آنان را از خواب غفلت بیدار فرما که آنان در لب پرتگاه و حفیر جهنم واقع شده اند و مقدرات اسلام را تقدیم دشمنان خداوند مى نمایند و از عاقبت شوم آن بى خبرند . بار الها! تو عنایت فرمودى که خرداد خونین عصر طاغوت به خرداد حکومت اسلامى در کشور ولى اللّه الاعظم ارواحنا لمقدمه الفدأ تحول یابد . ما عاجزانه از مقام مقدس تو مى خواهیم که عنایات خاصه خود را بر این ملت که براى رضاى تو قیام کرده و از 15 خرداد خونین تاکنون از پاى ننشسته و جان و جوان و مال خود را فداى اسلام عزیز و میهن خود نموده ، مستدام بدارى و قواى مسلح اسلام را بر قواى کفر پیروز فرمایى و اسلام را در جهان گسترش دهى و دست ستمکاران مستکبر را از تجاوز به محرومان و مستضعفان قطع نمایى و دل هاى همه ما را به نور هدایت خویش منور فرمایى و ملت عزیز ایران را در پیشبرد جمهورى اسلامى و سرکوب منحرفان و مخالفان با اسلام و پیروان آن مصمم تر فرمایى تا این انقلاب را به انقلاب جهانى مهدى موعود ارواحنا فداه ادامه دهند و جوانان عزیز ما را در جبهه هاى دفاع از قرآن مجید و اسلام بزرگ هر چه سریعتر پیروز فرمایى و شهداى مظلوم اسلام را بویژه شهداى نهضت و انقلاب اسلامى ایران از پانزدهم خرداد 42 تاکنون ، به رحمت جاوید خود غریق فرمایى و پدران و مادران و همسران و بستگان آنان را صبر و اجر وافر عنایت نمایى و آسیب دیدگان در جبهه و

ص: 13

پشت جبهه راشفا و سلامت مرحمت فرمایى و قوه تقنینیه و قضائیه و مجریه و سایر متصدیان امور و خدمتگزاران به اسلام و مسلمین و مخلوق خدا را هر چه بیشتر تقویت فرمایى .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 14

تاریخ : 16/3/62

تلگرام تسلیت امام خمینى به مناسبت درگذشت آیت اللّه انگجى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقاى ملکوتى امام جمعه محترم تبریز دامت افاضاته

خبر رحلت عالم بزرگوار جناب حجت الاسلام آقاى انگجى رحمة اللّه علیه موجب تاسف و تاثر گردید . سوابق ایشان و خانواده معظم شان در حکومت طاغوت و مخالفت هایشان با ستمشاهى بر اهالى آذربایجان معلوم است . مراتب تاسف اینجانب را به اهالى محترم بویژه علماى اعلام و حجج اسلام دامت برکاتهم و خانواده معظم ایشان ابلاغ فرمائید . از خداوند تعالى رحمت براى ایشان و سلامت و صبر براى خاندان محترمشان خواستار و پیروزى براى ملت ایران بویژه اهالى محترم آذربایجان خواستارم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 15

تاریخ : 21/3/62

بیانات امام خمینى در جمع ائمه جمعه و جماعات استان هاى خراسان ، فارس ، باختران ، و ائمه جماعات قم و تهران ، طلاب غیر ایرانى مقیم قم و روحانیون مسؤول دفتر نمایندگى امام در سپاه پاسداران انقلاب اسلامى

کیفیت نزول قرآن در ابهام باقى مانده است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از آقایان علما ، دانشمندان ، وعاظ محترم که در اینجا حضور دارند و زحمت کشیده اند و من بخواهم اسم کلیاتش را ببرم لازم نمى دانم _ به همه _ از همه تشکر مى کنم و از همه آنها در این ماه مبارک رمضان ملتمس دعا هستم براى پیروزى اسلام و براى قطع ید اجانب از ممالک اسلامى .

در ماه مبارک رمضان قضیه اى اتفاق افتاد که ابعاد آن قضیه و ماهیت آن قضیه در ابهام الى الابد مانده است براى امثال ماها و آن نزول قرآن است . نزول قرآن بر قلب رسول اللّه در لیلة القدر ، کیفیت نزول قرآن و قضیه چه بوده است و روح الامین در قلب آن حضرت قرآن را نازل کرده است و از طرفى خدا (انا انزلناه فى لیله القدر) این نزول قرآن در قلب پیغمبر در لیله القدر کیفیتش چیست ؟ باید بگویم غیر از خود رسول اکرم و آنهایى که در دامن رسول اکرم بزرگ شدند و مورد عنایت خداى تبارک و تعالى ، عنایات خاص او بودند براى دیگران مطلقا در حجاب ابهام است که مساله تنزل چى است ، نزول در قلب چى است ، روح الامین چى است ، کیفیت وارد شدن روح الامین با قرآن در قلب رسول اللّه چى است ، (لیله القدر) چى است ؟ اینها مسائلى است که به نظر سطحى یک مطالب آسانى است و گاهى هم یک حرف هایى گفته شده است لکن به شما عرض کنم کیفیت نزول قرآن در ابهام باقى مانده است براى امثال ما و کیفیت نزول ملائکه اللّه در لیله القدر و ماهیت لیله القدر و این دعوتى که خداى تبارک و تعالى به حسب آن چیزى که از رسول اکرم منقول است که (دعیتم الى ضیافة اللّه ) ضیافت چى هست و کى پذیرفته است این ضیافت را و براى مقدمات پذیرش _ این زیارت _ این ضیافت چى هست و خود ضیافت چى هست ، باید عرض کنم که غیر از خود رسول اکرم صلى اللّه علیه و آله و سلم کسى به این ضیافتى که خداى تبارک و تعالى دعوت کرده است ، آنطور که او اجابت کرده است کسى اجابت نکرده است . دعوت مراتب دارد ، اجابت هم مراتب دارد . آن مرتبه اعلأ اجابت آنى است که پس از حصول مقدمات و ریاضاتى که رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلم کشیده اند منتهى شد به اینکه خداى تبارک و تعالى از او ضیافت کرد به نزول قرآن . قرآن آن نعمتى است که در ضیافتى که از رسول خدا شده است ، آن نعمتى است که در آن سفره اى که از ازل تا ابد پهن است پیغمبر اکرم

ص: 16

برخوردار از آن بوده و مقدمات آن مقدماتى است که سال هاى طولانى ریاضات معنوى کشیده است تا رسیده است به آنجایى که لایق این ضیافت شده است و مهم قضیه اعراض از دنیاست .

اعراض از دنیا و غیر خدا ، تنها راه ورود به ضیافة اللّه است

آن چیزى که انسان را به ضیافتگاه خدا راه مى دهد این است که غیر خدا را کنار بگذارد و این براى هر کس میسور نیست ، براى افراد انگشت شمارى که در راس آنها رسول اللّه است میسور بوده . آن توجه قلبى به مبدا نور و اعراض از ماوراى او ، او را لایق کرد به ضیافه اللّه و لایق کرد براى اینکه قرآن یک مرتبه به طور بسیط در قلب او وارد بشود . لیله مبارکه یکى از احتمالاتش بنیه خود رسول اکرم است که مشکات نور اللّه است و احتمالات دیگر هم هست . مهم ادراک این معناست که مراتب کمالات انسان براى ورود در ضیافت خدا زیاد است و باید از مقدمات شروع بشود . مقدمات هم همانى است که توجه به غیر نداشتن و غیرى را ندیدن و جز خدا ندیدن و توجه به هیچ چیز غیر از او نداشتن . در اینجا باید عرض کنم که از همه مردم این معنا مطلوب است و اگر بخواهند در ضیافت خدا وارد بشوند به اندازه وسع خودشان باید از دنیا اعراض کنند و قلب شان را از دنیا برگردانند ، لکن براى جامعه روحانیت که جامعه وعاظ هم در بین آنهاست یک مطلوبیت دیگرى دارد . پیغمبر در یکى از فرمایشاتشان مى فرمایند که (شیبتنى سورة هود) آیه اى که در _ سوره _ سوره هود وارد شده است در سوره شورا هم به استثناى یک کلمه وارد شده است لکن سوره هود را ایشان مى فرمایند که (شیبتنى ) براى اینکه در آنجا امر به استقامت خود رسول خدا و کسانى که با او هستند هست ، تابعین او . این است که استقامت ملت را هم پیغمبر سنگینى را در دوش خودش مى دید و نگرانى اى که پیغمبر داشت نسبت به اینکه استقامت نکند ملت ، نکند امت ، این بود که ، به حسب احتمال قوى این بود که ایشان را وادار کرد به اینکه این کلمه را بفرمایند . استقامت در هر امر و این دنبال این است که انسان توجه به خداى تبارک و تعالى داشته باشد و به پیامبران خدا و خصوصا پیامبر خاتم که اینها چه نحو زندگى کردند و با چه مصیبت هایى استقامت کردند و در این بیست و چند سال که پیغمبر اکرم در بین این مردم بود چه مصیبت هایى از همین مردم دید و چه مصیبتهائى را پیش بینى کرد و توجه به اینکه او ولى امر این ملت است و استقامت این ملت هم از او خواسته شده است و (فاستقم کما امرت و من تاب معک ) این است که موجب نگرانى رسول خداست . اگر امروز جامعه روحانیت در سرتاسر کشور ما ، چه روحانیینى که اشتغال به یک عملى داشته باشند از اعمالى که در جمهورى اسلامى لازم است و چه آنهایى که اشتغال ندارند ، چه ائمه جمعه و چه ائمه جماعات و چه علمایى که در غیر این دو شغل هستند و در بین مردم براى ارشاد هستند و چه وعاظ محترم ، اینها الان اسلام سپرده به اینهاست . پیغمبر اکرم توجه به این ملت دارد ، تمام ذرات کارهاى ما تحت نظر خداى تبارک و تعالى است و نامه اعمال ما به

ص: 17

حسب روایات عرضه مى شود به امام وقت ، امام زمان سلام اللّه علیه مراقب ما هستند ، مراقب روحانیت هستند که چه مى کنند اینها . امروز که اسلام به دست آنها سپرده شده است و تمام عذرها منقطع شده است ، نمى توانند بگویند نمى توانستیم ، نمى توانند بگویند نمى دانستیم ، نمى توانند بگویند که رژیم شاهنشاهى ما را نمى گذاشت کارى انجام بدهیم . همه اینها مرتفع شده است و اسلام به دست شما افتاده است ، به دست روحانیون در سرتاسر کشور و تحت مراقبت شدید هستید ، مراقبت خداى تبارک و تعالى و مراقبت فرشتگانى که مامور این کار هستند . (و اللّه من ورائهم محیط) ماه رمضان ها مى آید و مى رود و ماه ها یکى پس از دیگرى مى روند و عمرها هم مى رود ، آنچه که باقى مى ماند آن صفحات اعمال شماست که در قلب شما ثبت است و شاید نامه عمل هم همان باشد ، قلب شما نسبت به دنیا چه بوده است ، دنیا با قلب شما چه کرده است و شما توجه تان به دنیا چه اندازه بوده است . آن روزى که دست تان نمى رسید زاهد و عابد بودید ، آن روزى که دست رسید خداى نخواسته عکس او بود ؟ مراقبت در کار است . امروز مسوولیت روحانیت و کسانى که در این لباس مقدس هستند ، مسوولیتى است که در طول تاریخ بر عهده روحانیت نبوده است . در طول تاریخ از صدر اسلام تاکنون جمعیت هاى روحانیت اینطور حجتى که بر آنها امروز تمام است ، حجت بر آنها تمام نبوده است . در طول تاریخ یک همچو فرصتى براى هیچ کشورى پیدا نشده است و اسلام به دست شما سپرده شده است و از شما مى خواهند حفظش را . به دست این ملت سپرده شده است و از این ملت مى خواهند حفظش را ، شما در ارشادات ، در توجه نداشتن به زرق و برق دنیا مهم توجه قلبى است . داشتن مال ، داشتن خانه ، داشتن چیز ، اینش مهم نیست ، مهم این است که قلب انسان را ، قلب انسان را اینها تسخیر کنند . اینکه مال اندوزى و ثروت اندوزى مذموم است براى این است که این مال اندوزى و ثروت اندوزى و امثال اینها و زرق و برق دنیا دل انسان را مى کشاند به طرف غیر خدا و از آن ضیافت هاى خدا محروم مى کند . بخواهید دعوت خدا را به ضیافت اجابت کنید و وارد بشوید در ضیافه اللّه بدون اینکه قلب هاى خودتان را از این دنیا منسلخ کنید امکان ندارد . اولیأ خدا آن چیزى که پیش شان مهم بود تهذیب نفس بود و دل کندن از غیرخدا و توجه به خدا . تمام مفاسدى که در عالم واقع مى شود از این توجه به خود است در مقابل توجه به خدا . تمام کمالاتى که براى اولیأ خدا و انبیأ خدا حاصل شده است از این دل کندن از غیر و بستن به اوست و علامات این مسائل در اعمال ماها ظاهر مى شود . علاوه بر اینکه ما مسوولیت خودمان را ، مسوولیت شخصى داریم ، مسوولیت نوعى هم به عهده ماست ، مسوولیت ملت هم به عهده ماست . همانطورى که سوره هود به پیغمبر فرموده است که : (فاستقم کما امرت و من تاب معک ) به شما هم مى گوید که استقامت کنید و از استقامت خودتان مردم را مستقیم کنید . اگر مردم از ما خطا ببینند و اگر چنانچه انصراف پیدا کنند از روحانیت براى خطاهاى بعض از ما ، مسوولیت ، مسوولیت شخصى نیست ، مسوولیت اسلامى است ، مسوولیت عمومى است . اگر ما خداى نخواسته با اعمالمان طورى بکنیم که این ملت از ما جدا بشود و این ملت ما را زیر سوال قرار بدهد که شما امروز که دست تان باز است یک نحو دیگر دارید عمل مى کنید و جدا بشود از شما ، این مسوولیت اسلام به عهده ماست ،

ص: 18

اسلام به انزوا کشیده مى شود و آنهایى که با اسلام مخالفند روى کار مى آیند خداى نخواسته و این مسؤولیت به عهده ماست . قضیه ، قضیه شخصى نیست که یک شخص بگوید خوب من یک همچو کارى مى کنم به دیگران چه . این نیست مساله . سابق هم وقتى که یک طلبه کارى مى کرد مى گفتند طلبه ها اینطورند ، اگر خداى نخواسته یک روحانى یک کارى مى کرد مى گفتند روحانیون اینطورند . حالا دیگر مساله اینطور است که اگر اسلام شکست بخورد به وسیله ماها شکست خورده است . اگر شما درست بشوید اسلام شکست نمى خورد ، با درست شدن شما مردم درست مى شوند ، با مهذب شدن شما مردم مهذب مى شوند . اگر خداى نخواسته در منبر شما چیزى بگویید که خودتان عاملش نیستید و در مسجد چیزى بگویید که خودتان بر خلاف او عمل مى کنید ، مردم دل هاشان از شما منصرف مى شود و این کم کم موجب شکست اسلام مى شود و این به عهده همه ماست . این مفاسدى که در دنیا هست و الان این جنجالى که در دنیا هست و اینطور به جان هم افتاده اند همه اش براى این است که توجه به خود دارند و توجه به خدا ندارند ، اخلاق الهى ندارند ، اخلاق حیوانى و هر روز این اخلاق حیوانى را زیاد مى کنند . اگر جنگ براى ایران پیش مى آید نه این است که بر اینکه اسلام را تقویت کنند جنگ با ایران مى کنند . براى این است که هواى نفس به آن اندازه شده است که نمى تواند یک کس دیگرى را قدرتمند ببیند .

اگر دنیا در آتش این دو ابرقدرت مى سوزد براى همان هواى نفسى است که عمال این دو ابرقدرت و خود آنها دارند . اگر کشورهاى اسلامى در آتش این مفاسد مى سوزد براى این است که کسانى که متصدى آن امور هستند هواهاى نفسانى دارند و خودشان را مى بینند و همه را براى خود مى خواهند . اخیرا نمى دانم که توجه کردید یک مطلبى را رئیس جمهور آمریکا گفته است و یک مطلبى هم صدام ، رئیس جمهور آمریکا گفته است که ، یعنى اعلام کرده است یک هفته براى ملت زیر بند و از مردم ، ملت ها خواسته است که شماها باید براى آزادى خودتان از این کسانى که شما را در بند کشیدند جدیت کنید و رئیس جمهور گفته من هم با شما موافقم . من نمى دانم که این مطلب را براى کى مى گوید . براى این ملت هایى که همه در بند خودش هستند مى گوید ؟ او که مى داند مطلب را ، مى خواهد کى را اغفال کند ؟ مى خواهد ملت امریکا را اغفال کند ؟ ملت امریکا مى داند از پیش که شما چه کردید با دنیا . مى خواهد بلوک شرق را فقط اشخاصى _ باید _ که مردم را به بند مى کشند معرفى کند ؟ همه مى دانند که هر دو هستید . مى خواهد این ملت هایى که در تحت بند هستند بگوید که به من ربطى ندارد که این ملت ها شاید اکثرا زیر بند آمریکا هستند ، در بند آمریکا هستند ؟ مى خواهد چى بگوید این آدم ؟ یک هفته براى ملت هاى در بند که از مردم امریکا خواسته است که شما در این امر جدیت کنید و همه مردم را خواسته است که _ تا _ اگر آزادى بخواهید باید آزادى دیگران را هم بخواهید . خود ایشان چه فکرى مى کند ؟ اگر ملت هاى در بند اینها هستند ، که همه شان یا اکثرشان در بند شما هستند ، کى باید اینها را آزاد کند ؟ چه جور باید اینها را آزاد کنند ؟ با پشتیبانى شما آزاد کنند ؟ از آن طرف هم صدام ماه مبارک رمضان را خواسته است که جنگ موقوف باشد براى اینکه ایشان به عباداتش برسد و این ماه

ص: 19

(تعبیرات آنها این است ) این ماه خداست ، این ماهى است که براى عبادت است . بعضى شان هم مى گویند این ماهى است که جنگ در او حرام است . این هم معلوماتشان است . مى گوید پیغمبر به کفار هم مهلت مى داد ، آتش بس مى کرد . پیغمبر اکرم به منافقین هم مهلت مى داد ؟ پیغمبر اکرم اگر چنانچه منافقین مى آمدند و مى گویند به ما مهلت بدهید ما دیگر مسلمان هستیم و ما با شما هستیم و مهلت بدهید مى خواهیم عبادت و نمى دانم چه بکنیم و مى دید که دارند توطئه مى کنند و مى خواهند که خودشان را قوى کنند به این مهلت و هجوم کنند ، باز هم پیغمبر مهلت مى داد ؟ پیغمبر به کفار مهلت مى داد براى اینکه کفار مطلب شان معلوم بود ، آنها پرونده شان واضح بود و روشن ، اما به منافقین که در ظاهر مى خواهند عبادت کنند و مثلا آنهایى که در زمان حضرت امیر سلام اللّه علیه بودند و پینه هم در جبین هاشان بود ، به یک همچو اشخاصى هم مهلت مى داد ؟ مهلت براى او جایز بود که به توطئه گرها مهلت بدهد که دست و پاى خودشان را جمع کنند و حمله بالاتر بکنند ؟ ما که مى شناسیم اینها را ، ما که حزب بعث را مى شناسیم ، ما که صدام را مى شناسیم ، ما که مى دانیم که او براى اصلاح هیچ وقت دستش را دراز نکرده ، او با اسم اصلاح مى خواهد افساد کند . مى خواهد ما را اغفال کند ، به دنیا هم بگوید که ببینید من چه آدم سالمى هستم ماه مبارک که براى روزه است و براى نماز است و براى اطاعت خداست دیگر ما جنگ نکنیم . دریاها را دیگر لااقل چیز نکنیم تا اینکه نفت ها را صادر کند و اسلحه ها را هم وارد کند و هیچ که هم مزاحمش نباشد و همان بین رمضان اگر خودش را دید که قوى است ، حمله کند . کدام عاقل این را مى پذیرد ؟ این ملتى که جوان داده است اعم از اینکه کشته شدند و شهید شدند یا معلول شدند و حالا رسانده است به اینجائى که طرف مقابل را به عجز و لابه درآورده ، باز اغفال بشود و مهلت بدهد که شما دست و پایتان را جمع کنید و حمله کنید و عربستان درست کنید و نمى دانم خوزستان را عربستان کنید و امثال اینها ؟

باید ما بیدار باشیم و از این فریب ها بازى نخوریم ، نه از فریب رئیس جمهور آمریکا و نه از فریب اینها . آن هم همین حرف را مى زند که ما مى خواهیم که ملت هاى در بند را آزاد کنیم و از ملت ها هم مى خواهد که با او همراهى کنند . من نمى دانم ملت ایران با او همراهى کند که از بندهاى آنها آزاد بشوند ، عراق چیز بکند ، لبنان بکند ، فلسطین بکند ، و همه جائى که شما دست دارید و همه جائى که شما دارید فساد مى کنید و همه را در بند کشیدید . از آن ور شوروى نشسته است آن هم نظیر این مسائل را مى گوید ، ما براى صلح هست که خودمان را مجهز مى کنیم . آن یکى هم مى گوید ما براى صلح هست . البته به یک معنا صحیح است براى اینکه هر یک از اینها چشمش را هم بگذارد دیگرى او را مى بلعد ، اما نباید دیگر مردم دیگرى ، ملت هاى دیگرى را اغفال کنند و نباید ما از این حرف ها و فریب ها اغفال بشویم .

ما امروز هم در راس تمام مسائل مان جنگ است

ما امروز هم در راس تمام مسائل مان جنگ است ، اگر یک روز غفلت بکنیم حمله خواهد کرد

ص: 20

بر ما و همه چیز ما را از بین خواهد برد . ما تا همان مسائلى که در اول جنگ گفتیم ، تا آن مسائل تحقق پیدا نکند ، ما در دفاع خودمان سر جاى خودمان ایستاده ایم . اگر چنانچه ما از این مسائل غفلت کنیم یا اینکه بعض از منحرفین و منافقین بین مردم بیفتند و بگویند که خوب جنگ ، او مى گوید جنگ را تمام کنیم ، شما هم قبول کنید و بخواهند مردم را سست بکنند بدانید که اسلام در خطر کفر است . اگر چنانچه امروز ما یک کلمه عقب نشینى کنیم ، اگر ملت ما یک قدم سستى به خودش راه بدهد و عقب نشینى کند ، نوامیسش ، اموالش ، جان هاى جوان هایش همه اش به باد خواهند رفت .

باید با قدرت به پیش برویم و با قدرت با همه کسانى که به ما مى خواهند تجاوز و تعدى کنند مبارزه کنیم و زندگى آبرومند نداشتن و زندگى زیر بار بودن هزار مرتبه از اینکه انسان بمیرد ، مردن بر او شرف دارد .

من به ملت ایران عرض مى کنم ، به همه ، به همه قشرها ، به قواى مسلح ، به همه قشرهاى قواى مسلح ، به همه قشرهاى قواى مسلح عرض مى کنم که مصمم باشید و مجهز باشید و هر روز قوى تر کنید خودتان را و ملت هم هر روز براى پشتیبانى ، دفاع از اسلام بیشتر مصمم بشود و براى جنگ بیشتر مهیا شود که دفاع از اسلام است ، دفاع از نوامیس مسلمین است ، دفاع از قرآن کریم است ، دفاع از ملت ایران است و ملت هاى دیگر است و ما باید با قدرت بایستیم و هیچ عقب نشینى نکنیم .

در ماه مبارک رمضان اسلام را بیمه کنید

و من امیدوارم که همه آقایان در این ماه مبارک همت شان را صرف کنند به اینکه مردم را مهیا نگه دارند و مردم را مجهز نگه دارند و اسلام را با دست مردم نگه دارید و خودتان هم در مساجد ، در منابر مردم را دعوت به صلاح بکنید و دعوت به اینکه دنبال مسائل باشند و بگویید به آنها که (فاستقم کما امرت و من تاب معک ) آنى که پیغمبر را نگران کرده است . الان بدانید که اولیأ خدا توجه دارند و نگرانند از اینکه خداى نخواسته این ملت ما از این راهى که رفته است یک وقت خداى نخواسته سستى کند . و بحمداللّه تاکنون همه باهم بودید و منسجم بودید و همه روحانیون با هم ، با دیگران ، مردم با هم ، با روحانیون منسجم بودند و امیدوارم که از این به بعد هم منسجم باشند و منسجم تر .

و یک کلمه اى که این نصیحتى است به اینهائى که در روضه خوانى ها ، در _ عرض مى کنم _ مجالسى که دارند ، در تکیه ها ، در اینطور چیزهایى که دارند ، که توجه به ضعفاى مردم بکنند . در بین مردم مریض هست ، در بین مردم ضعیف هست ، در بین مردم اشخاصى هستند پیرمرد ، اشخاصى هستند پیرزن و ضعیف ، صداها زیاد نباشد که مردم را منزجر کند . بلندگوها را بیرون نگذارید که فریادش همه مردم را منزجر کند . بلندگوها را در داخل مسجد بگذارید و اینطور نباشد که _ بخواهید معصیت _ بخواهید اطاعت خدا را بکنید خداى نخواسته معصیت بشود و از آداب ماه رمضان همین است که مردم را آرامش بدهید . اینها روزه مى خواهند بگیرند خوب بعضى شان هست مى خواهند اول شب بخوابند و روزه بگیرند فردا ، بعضى ها هستند که کسالت دارند ، مریض اند ، مریضخانه ها پر است از اشخاص

ص: 21

معلولین در آنجا هستند ممکن است اینها ناراحت کند آنها را . در این امور یک قدرى ملاحظه برادران ایمانى خودتان را بکنید . و من امیدوارم که طبقات مختلف روحانیت در هر جا هستند همه شان با هم باشند همچو نباشد امام جمعه اش علیحده یک بساطى داشته باشد و امام جماعتش هم علیحده و روحانیت دیگرش هم علیحده .

اجتماع داشته باشید با هم ، برادرید شما . حافظ اسلام هستید شما و حفظ اسلام تا همراه هم نباشید نمى شود . شما همه با هم باشید ، مجالس داشته باشید ، ماه رمضان است حالا ، شب ها مجالس داشته باشید . مردم را دعوت کنید به اینکه مجالس انس داشته باشند ، مجالس احکام داشته باشند ، مجالس دعا داشته باشند . شهر دعاست ، شهر توسل به خداست . و انشأاللّه همه موفق باشید که در این ماه رمضان این اسلام را بیمه کنید با دعاهاى خودتان و با گریه و زارى خودتان و از آن مسائلى که همیشه داشتید که براى اسلام ، براى روضه هائى که خوانده مى شد جانفشانى مى کردید ، آن روضه هاى سنتى را سرجاى خودش نگه دارید و آن مصیبت ها را نگه دارید زنده که _ آنها _ برکاتى که به ما مى رسد از آنهاست و از کربلا این برکات به ما مى رسد . کربلا را زنده نگه دارید و نام مبارک حضرت سیدالشهدا را زنده نگه دارید که با زنده بودن او اسلام زنده نگه داشته مى شود . و همه طوایفى که در ایران هستند با هم اخوت داشته باشند ، توجه کنند به اینکه الان کسانى که مخالف با اسلام هستند و دارند پخش مى کنند مطالبى را ، مى خواهند بین برادرهاى شیعه و سنى اختلاف ایجاد کنند اینها نه خیرخواه شیعه هستند ، نه خیرخواه سنى و اینها با اسلام مخالفند . بیدار باشند همه برادرها ، با هم باشند . دشمن مشترک ما داریم ، به این دشمن مشترک باید ما با هم حمله کنیم و آنها را نگذاریم که خداى نخواسته در صفوف ما یک رخوتى ایجاد بشود و یک اختلافى ایجاد بشود .

انشأاللّه خداوند همه شما را توفیق بدهد و براى خدمت به اسلام مهیاتر بکند و براى خدمت به جبهه مهیاتر بکند .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 22

تاریخ : 28/3/62

پیام امام خمینى به مناسبت شهادت شش تن از اعضاى خانواده آیت اللّه العظمى حکیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون

خبر بسیار اسف انگیز و حیرت بار شهادت شش شخصیت از بیت مرحوم آیت اللّه حکیم رحمت اللّه علیه به دست جنایتکار ددمنش دهر ، صدام عفلقى با کیفیتى که توسط فرزند برومند ایشان جناب حجت الاسلام سید محمد باقر حکیم حفظه اللّه تعالى گزارش دادند ، هر انسان باوجدانى را که از فطرت انسانى منحرف نشده است متاسف و ناراحت مى کند . ما در عصرى زندگى مى کنیم که مقدرات ملت هاى در بند مظلوم ، به دست مشتى جنایت پیشه که خوى سبعیت بر آنان غالب است مى باشد . دنیا در عصر ما و عصرهایى نظیر آن مبتلا به حکومت هایى بوده است که جز قانون جنگل در آن حکومت نمى کند . ما در عصرى هستیم که جنایتکاران به جاى توبیخ و تادیب ، تحسین و تأیید مى شوند . ما در عصرى بسر مى بریم که سازمان هاى به اصطلاح حقوق بشر ، نگهبان منافع ظالمانه ابرجنایتکاران و مدافع ستمکارى آنان و بستگان آنان هستند . ما در منطقه اى به زندگى مرگبار خود ادامه مى دهیم که اکثر حکام آن چشم و گوش بسته تحت فرمان امریکا ، به جنایات اسرائیل و حزب بعث عراق مشروعیت مى دهند و در هدم اسلام و قرآن کریم کوشش مى کنند . ما در محیطى گذران مى کنیم که مظلومان که جرمى جز دفاع از حق ندارند زیر چکمه ستمگران خرد مى شوند و آخوندهاى کثیف دربارى به این اعمال وجهه اسلامى مى دهند . ما و دنیاى مسیحیت در عصرى هستیم که پاپ ، رهبر کاتولیک ها به جاى آنکه امریکا را در جنایاتى که به بشریت مى کند ، محکوم کند و پیروان خود را به مقابله با ظالمان برانگیزد ، از امریکا پشتیبانى مى کند و به ستمکاران دیگر توصیه همکارى با آن را مى کند . اکنون در این دنیاى مسموم که نفس کشیدن در آن مرگ تدریجى است ، تکلیف ملت هاى در بند این ابرقدرت ها و انگل هاى آنان چیست ؟ باید بنشینند و این صحنه هاى جنایتکار را تماشا کنند و با سکوت مجال دهند که دنیا در آتش بسوزد ؟ آیا روحانیون ، نویسندگان ، گویندگان ، روشنفکران ، متفکران از هر ملت و مذهب که هستند ، در این زمان تکلیفى انسانى ، مذهبى ، ملى و اخلاقى ندارند و باید نقش تماشاگر را در کشورهاى خود ایفا کنند ؟ و با آنکه باید این سران و سردمداران با گفتار و نوشتار خود ملت هاى مظلوم در بند را بسیج کنند تا ستمگران را از صحنه خارج نمایند و حکومت را به دست مستضعفان بسپارند ، چونانکه در ایران با همت ملت بزرگوار شد . آیا در منطقه قدرتى به پایه قدرت رژیم ظالمانه

ص: 23

شاهنشاهى و ستمشاهى بود و ملتى همچون این ملت مظلوم در بند بود ؟ و دیدید که با دست خالى و ایثار جان و توان در مدت کوتاهى از بندها رها و ستمگران و دزدان را یا در بند کشیدند و یا بیرون راندند . محرومان و ستمدیدگان تاریخ باید خود برخیزند و انتظار نکشند که ستمکاران آنان را از بند نجات دهند .

اینجانب این مصیبت بزرگ را که بر بیت معظم حکیم وارده شده است و شش تن از فرزندان پیامبر عظیم الشان مظلومان را به دست دژخیمان صدام با آن وضع فجیع و رقت بار به شهادت رساندند ، به اجداد بزرگ آنان و به اسلام بزرگ و مسلمانان متعهد جهان و به ملت ایران و عراق تسلیت مى دهم .

باید ملت عراق بدانند که قضیه مربوط به بیت معظم حکیم نیست . اینان که با آن شکنجه ها شهید شدند ، در راه اسلام عزیز و مصالح ملت عراق به شهادت رسیدند و به لقأاللّه در جوار اجداد معظمشان محشورند . لکن مساله مهم ، اسلام است که اگر به این ملحد مخالف با لذات با اسلام مهلت داده شود ، اسلام بزرگ و ملت عزیز عراق را در زیر چکمه دژخیمان جنایتکارش خرد خواهد کرد و به حرث و نسل ملت عراق بس نخواهد کرد . ارتش عراق که از همان ملت هستند و فرزندان همان آب و خاک هستند تا کى تحمل اینگونه ننگ ها را که این جنایتکار مى کند ، مى نمایند ؟ و عجب آن است که خیرخواهان منطقه به گمان خود براى اصلاح بین حزب بعث و دولت ایران دامن به کمر زده اند و فعالیت مى نمایند ، غافل از آنکه اصلاح با این پلنگ تیزدندان ، ستمکارى بود بر مستمندان و اسلام و مسلمین و غافل از آنکه این شخص که به واسطه شکست در جنگ و از دست همه چیز خود آنچنان دیوانه شده است که به هیچ قراردادى پایبند نیست و ملت ایران با آنهمه رنج و درد که از این دژخیم دیده اند به هیچ وجه به اصلاح تن در نمى دهند و اسلام عزیز اجازت نخواهد داد که با اسم اصلاح ، به ملت هاى مظلوم ، ستم هاى فوق طاقت تحمیل شود .

بار دیگر این مصیبت بزرگ را به همه مسلمانان بخصوص خاندان معظم حکیم و جناب حجت الاسلام آقاى سید محمدباقر حکیم تسلیت عرض مى نمایم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 24

عکس

ص: 25

تاریخ : 8/4/62

فرمان امام خمینى به حجت الاسلام طاهرى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقاى حاج سید حسن طاهرى دامت افاضاته

پیرو سفرى که براى جنابعالى پیش آمد ، جناب حجت الاسلام آقاى فاکر ایده اللّه تعالى براى رسیدگى به وضع سپاه پاسداران منصوب شدند . ضمن تشکر از جناب آقاى فاکر در تحمل زحمات در غیاب شما ، جنابعالى را به سمت سابق منصوب مى نمایم که با کمال دقت و ظرافت به آنچه که در اساسنامه سپاه پاسداران انقلاب اسلامى براى نماینده اینجانب آمده است عمل نمائید . امید است با یارى و صمیمیت جناب حجت الاسلام آقاى فاکر و جناب حجت الاسلام آقاى محلاتى و جناب آقاى وزیر محترم سپاه و جناب آقاى محسن رضائى که مورد علاقه و تأیید اینجانب است ، هر چه بهتر به وضع سپاه رسیدگى نمائید . لازم است جناب آقاى وزیر سپاه و فرمانده محترم سپاه و دیگر فرماندهان و کسانى که در سپاه سمتى دارند ، جناب آقاى طاهرى نماینده اینجانب را تأیید و در مسائلى که مربوط به ایشان است ، از ایشان تبعیت کنند تا انشأاللّه تعالى امور سپاه که بازوى تواناى جمهورى اسلامى است ، بر طبق مقررات شرعى و قانونى و مصالح عالى کشور و جمهورى اسلامى تمشیت یابد .

لازم به تذکر است که تبعیت از جناب آقاى محسن رضایى فرمانده کل سپاه و از فرماندهان دیگر به حسب سلسله مراتب و مقررات سپاه در جمهورى اسلامى ایران یک وظیفه شرعى _ الهى است که تخلف از آن علاوه بر تعقیب قانونى ، مسوولیت شرعى دارد .

از خداوند تعالى توفیق همگان را در خدمت به اسلام و کشور اسلامى خواستار است .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 26

تاریخ : 11/4/62

فرمان امام خمینى به آیت اللّه محمدى گیلانى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ محمد محمدى گیلانى دامت افاضاته

طبق اصل 91 (نود و یک ) قانون اساسى جمهورى اسلامى که به منظور پاسدارى از احکام اسلام و قانون اساسى از نظر عدم مغایرت مصوبات مجلس شوراى اسلامى با آنها شورائى تشکیل مى شود و انتخاب اعضاى فقهاى آن شورا بر طبق شرایط تعیین شده به عهده اینجانب مى باشد ، بدین وسیله جنابعالى را به عنوان یکى از شش فقیه به عضویت شوراى نگهبان منصوب مى نمایم . از خداى تعالى موفقیت هر چه بیشتر شما را خواستارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 27

تاریخ : 11/4/62

فرمان امام خمینى به آیت اللّه مؤمن

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ محمد مؤمن دامت افاضاته

طبق اصل 91 (نود و یک ) قانون اساسى جمهورى اسلامى که به منظور پاسدارى از احکام اسلام و قانون اساسى از نظر عدم مغایرت مصوبات مجلس شوراى اسلامى با آنها شورائى تشکیل مى شود و انتخاب اعضاى فقهاى آن شورا بر طبق شرایط تعیین شده به عهده اینجانب مى باشد ، بدین وسیله جنابعالى را به عنوان یکى از شش فقیه به عضویت شوراى نگهبان منصوب مى نمایم . از خداى تعالى موفقیت هر چه بیشتر شما را خواستارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 28

تاریخ : 11/4/62

فرمان امام خمینى به آیت اللّه امامى کاشانى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ محمد امامى کاشانى دامت افاضاته

طبق اصل 91 (نود و یک ) قانون اساسى جمهورى اسلامى که به منظور پاسدارى از احکام اسلام و قانون اساسى از نظر عدم مغایرت مصوبات مجلس شوراى اسلامى با آنها شورائى تشکیل مى شود و انتخاب اعضاى فقهاى شورا بر طبق شرایط تعیین شده به عهده اینجانب مى باشد ، بدین وسیله جنابعالى را به عنوان یکى از شش فقیه ، به عضویت شوراى نگهبان منصوب مى نمایم . از خداى تعالى موفقیت هر چه بیشتر شما را خواستارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 29

تاریخ : 21/4/62

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى هیأت دولت ، شوراى نگهبان ، شورایعالى قضائى ، جامعه روحانیت مبارز تهران ، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ؛ فرماندهان نیروهاى سه گانه ارتش ، ژاندارمرى و سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و گروهى از مسؤولینلشکرى و کشورى (به مناسبت عید سعید فطر)

انسان عاجز از تمجید و تحمید خداست لکن ملزم به این امر است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

متقابلا این عید سعید را به همه آقایانى که حاضر هستند و به همه ملت هاى مظلوم جهان تبریک عرض مى کنم . من بعید نمى دانم که بعد از ماه مبارک که مسلمین به ضیافت اللّه دعوت شده اند و دوره ضیافت را گذراندند ، عید براى همین مساله باشد ، براى ضیافت اللّه باشد .

از سید ابن طاووس رضوان اللّه علیه نقل شده است که ایشان روز بلوغشان که اجازه یافتند به محضر خداى تبارک و تعالى عبادت کنند ، جشن گرفتند . و ما اگر نبود امر خداى تبارک و تعالى نمى دانم که چطور به خودمان جرات مى دادیم که مدح کنیم خدا را ، ستایش کنیم .

شما ملاحظه بفرمائید که نماز که در راس همه عبادات واقع است ، وضع نماز چطور است ، با تکبیر شروع مى شود و بعد هم با سه دفعه تکبیر به آخر مى رسد و محتواى نماز هم تکبیر است و تسبیح است و تحمید . این براى این است که شاید به ما بفهماند ، به همه بشر بفهماند که در همان اولى که مى خواهید در بزرگترین عبادات خدا واقع بشوید ، وارد بشوید ، توجه کنید که خداى تبارک و تعالى ، اکبر از این است که شما عبادتش بکنید . در هر بندى از بندها یا تسبیح شده یا تکبیر . تسبیح براى این است که خدا منزه تر است از اینکه شما او را عبادت کنید ، در عین حالى که تحمید مى کنید و اجازه تحمید داده است معذلک تسبیح مى کند او را و تکبیر مى کند او را . وارد نماز مى شوید تکبیر مى گوئید ، وارد حمد مى شوید ، حمد را مختص به خدا مى دانید و ادراک این مطلب و ذوق این مطلب که حمد مختص به خداست ، گمان نکنم براى کسى جز اینکه خدا مقرر فرموده است ، واضح شده باشد که اصل تحمید براى غیر خدا واقع نمى شود . حتى شما که از یک گل تعریف مى کنید ، از یک سیب تمجید مى کنید ، این تمجید خداست . سیب خودش چیزى نیست و شما که از یک انسان کامل تعریف مى کنید این حمد خداست .

انسان چیزى نیست حتى انبیا . غایت کمال انسان ها بر این بوده است که بفهمند عاجزند ، ادراک کنند که عاجزند که عبادت خدا بکنند . آن که در راس سلسله انبیاو اولیا بوده است اقرار

ص: 30

مى کند که ما نشناختیم تو را (و صحیح هم هست ) و عبادت هم نکردیم (آن هم صحیح است ) براى اینکه عبادت فرع معرفت است این معرفت به حد انسانى است ، آنقدرى که حد انسانیت است اینها معرفت دارند و بزرگترین شان هم پیغمبر اکرم است . اما معرفت اللّه زاید بر این مقدار است که حد انسانى باشد ، او خودش فقط مى تواند بفهمد ، بشناسد خود را و خود تحمید کند خود را . و اگر اجازه نبود که انسان وارد بشود بر عبادات ، همه عبادات ، انسان خجالت مى کشید که بایستد در مقابل خدا و بخواهد در مقابل خدا او را تمجید کند . انسان کوچکتر از این است که بایستد در مقابل خدا و خدا را تحمید کند ، تمجید کند . این ادعاست . تحمید و تمجید ، ادعاى این است که من شناختم و انسان عاجز است از اینکه بشناسد ، لکن چاره نیست چون خود گفته است ، خود او امر فرموده است و چون او امر فرموده است ، همه باید اطاعت کنند ولو اینکه قاصر هستند از اینکه تحمید کنند خدا را ، تنزیه کنند خدا را . هر جا تکبیر آمده ، دنبالش تنزیه هم در نماز اینطور است ، سبحان اللّه مى گوید بعد اللّه اکبر . اول تنزیه مى کند خدا را بعد تحمید مى کند بعد تکبیر مى کند که حمد خدا در بین یک تنزیه و یک تکبیر واقع مى شود . مى خواهید رکوع بروید تکبیر مى کنید ، تکبیر مى گوئید . از رکوع بر مى خیزید تکبیر مى گوئید ، در رکوع تنزیه مى کنید . وقتى وارد به سجود مى خواهید بشوید باز تکبیر مى گوئید ، در سجود تنزیه مى کنید ، بعد از سجود تکبیر مى گوئید ، باز تکبیر مى گوئید و وارد سجود مى شوید و تنزیه مى کنید همه اش براى این است که بفهماند که مساله بالاتر از این مسائل است . منزه است از اینکه تو تکبیر کنى ، تکبیر مى گوئید ، تنزیه مى کند او را از اینکه تکبیر بگوئید برایش . تنزیه مى کنید ، تکبیر مى کند او را که تنزیه اش کنید . نماز وضعش اینطورى است و عبادات دیگر و اگر نبود امر خدا و لزوم اطاعت از امر خدا ، باید بگویم انسان آن که حظ ضعیفى از معرفت دارد جرات به اینکه بایستد و عبادت کند خدا را نداشت . لکن او جرات داده است ، همانطورى که متنزل کرده است همه معارف را تا رسانده است به اینجا . قرآن را نازلش کرده ، پشت ستاره هائى ، استارى پشت سر هم هى وارد کرده ، نازل کرده ، نازل کرده تا رسانده اش به یک الفاظى که موافق با فهم بشر باشد و آن هم این الفاظ باز موافق با فهم بشر نیست . همان اولى که شروع مى کند قرآن به فاتحه الکتاب ، همان اول که حمد را مختصر به او مى کند ، همان اول به انسان مى فهماند که عاجزى از اینکه بفهمى همه محامد مال اوست . کسى لایق حمد نیست ، کسى تحمید نمى شود . اصلش بعضى عقیده دارند که (وقضى ربک الا تعبدوا الا ایاه ) قضاى تکوینى است ، قضاى خداست بر اینکه غیر خدا عبادت نشود . گمان مى کنند بت را سجده مى کنند ، گمان مى کنند انسان را مدح مى کنند ، گمان مى کنند که خورشید را مدح مى کنند . همه مدح ها از اوست ، تمام مدح او مى کنند و خود نمى فهمند . و گرفتارى هاى انسان در آن عالم هم براى همین نفهمى است ، براى همین ستارى است که بین انسان و حقایق هست و اگر انسان یک قدرى نظر کند ولو به همین عالم مادى ، به همین دستگاهى که در عالم ماده هست ، تا آن اندازه اى که انسان دستش به آن رسیده است و آنقدرى که دست نرسیده است ، میلیاردها اندازه هست که دستش به او نرسیده .

لسان قرآن را ببینید که (زینا السمأ الدنیا بزینة الکواکب ) بعکس هیأت بطلمیوس ، سمأ دنیا ،

ص: 31

یعنى همین کهکشانى هم که شما مى دانید ، همه اینها آسمان پائین است ، سمأ دنیا است . آن پائین ترها ، آسمان ها و این کهکشان ها آنقدرى است که پیدا شده است یعنى زینت شده است . آنها داراى میلیون ها شمس و بالاتر است و فوق اینها میلیاردها کهکشان ، میلیاردها چیز و ماورأ آنها هم خدا مى داند . این عالم ماده است که تاکنون بشر دستش به آن نرسیده نه در طرف اوجش ، نه در طرف حضیضش ، راجع به ذرات ، آن مقدار کمى که دستش رسیده این است که با این آلات مى تواند ذرات کوچک را ببیند . اما آن کوچکترها را دیگر باز نفهمیده است و انسان چقدر ضعیف است که خیال مى کند در این دنیا که هست و در این شهر که هست و در این کشور که هست حالا باید خودنمائى کند . چقدر انسان باید جاهل باشد که این چیزها را مقام بداند و چقدر ضعیف النفس باشد که این حکومت را ، حکومت ها را یک مقام بداند و این مقامات ، چه مقامات روحانى ، چه مقامات غیر روحانى ، آنهایى که داراى مقام ها بودند ، آنها وقتى که ما ادعیه شان را ملاحظه مى کنیم مى بینیم که بیشتر از ما عجز دارند ، براى اینکه آنها فهمیده اند . شما وقتى دعاى کمیل را بخوانید ، مناجات شعبانیه را بخوانید و ادعیه دیگرى که وارد شده است از معصومین علیهم السلام مطالعه کنید ، مى بینید که لسان آنها غیر لسان معمولى ماهاست که اگر چنانچه یک مساله فقهى را بدانیم خیال مى کنیم کارى شده است ، اگر یک کشورى را در تحت سلطه بیاوریم خیال کنیم یک مطلبى شده است ، اگر یک مقام معنوى را به دست بیاوریم خیال کنیم به مقامى رسیده ایم . آنهائى که به آن مقام هایى که دست دیگران از آن کوتاه است رسیده اند ، وقتى انسان گفتارشان را ملاحظه مى کند مى بیند که از سر تا ته اش عجز مى ریزد ، عاجزند و باید هم باشند . نرسیده اند و هرگز نخواهند رسید لکن ملزم اینکه دعا بکنیم ، امر کرده است دعا بکنیم ، امر کرده است تحمید بکنیم ، امر کرده است تسبیح بکنید ، امر کرده است نماز بخوانید .

انبیا براى این مبعوث شدند که معنویات مردم را شکوفا کنند و ضعفا را از تحت سلطه استکبار بیرون بیاورند

انبیا هم که مبعوث شدند ، براى این مبعوث شدند که معنویات مردم را و آن استعدادها را شکوفا کنند که در آن استعدادها بفهمند به اینکه چیزى نیستیم و علاوه بر آن مردم را ، ضعفا را از تحت سلطه استکبار بیرون بیاورند . از اول انبیا این دو شغل را داشته اند ، شغل معنوى که مردم را از اسارت نفس خارج کنند ، از اسارت خودش خارج کنند (که شیطان بزرگ است ) و مردم و ضعفا را از گیر ستمگران نجات بدهند . این دو شغل ، شغل انبیاست . وقتى انسان حضرت موسى را ، حضرت ابراهیم را ملاحظه مى کند و چیزهایى که از اینها در قرآن نقل شده است ، مى بیند که اینها همین دو سمت را داشتند ، یکى دعوت مردم به توحید و یکى نجات بیچاره ها از تحت ستم . اگر در تعلیمات حضرت عیسى سلام اللّه علیه در این امر کم است حضرت عیسى کم عمر کرد و کم تماس پیدا کرد با مردم ، والا شیوه او هم همان شیوه حضرت موسى است و همه انبیا . و بالاترین آنها که رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلم است این دو شیوه را به عیان در قرآن و سنت در عمل خود رسول اللّه مى بینیم . قرآن دعوت به

ص: 32

معنویات الى حدى که بشر مى تواند به او برسد و فوق او و بعد هم اقامه عدل . پیغمبر هم و سایر کسانى که لسان وحى بودند ، آنها هم این دو رویه را داشتند . خود پیغمبر هم عملش اینطور بود ، تا آن روزى که حکومت تشکیل نداده بود ، معنویات را تقویت مى کرد . به مجرد اینکه توانست حکومت تشکیل بدهد علاوه بر معنویات اقامه عدل کرد ، حکومت تشکیل داد و این مستمندان را از زیر بار ستمگران تا آنقدر که اقتضا داشت وقت ، نجات داد . و این سیره مستمره انبیا باید کسانى که خودشان را تابع انبیا مى دانند این سیره مستمره باقى باشد . هم جهات معنوى که اشخاصى که با معنویات آشنا هستند ، آنها باید تقویت بکنند و همه مردم را ، خود مردم هم همین طور ، جهات معنویات را تقویت بکنند و هم آن مساله دوم که اقامه عدل است . حکومت اسلام باید اقامه عدل بکند در عین حالى که معنویات را تصحیح مى کند و ترویج مى کند . و ما اگر تابع اسلام هستیم و تابع انبیا هستیم این سیره مستمره انبیا بوده است و اگر تا ابد هم فرض کنید انبیا بیایند باز همین است ، باز جهات معنوى بشر تا آن اندازه اى که بشر لایق است ، ادامه اقامه عدل در بین بشر و کوتاه کردن دست ستمکاران . و ما باید این دو امر را تقویت کنیم .

همه مردم باید دولت اسلامى را تقویت کنند تا بتواند اقامه عدل بکند

ما باید دولت اسلامى را ، همه مردم ، همه انسان ها دولت اسلامى را تقویت کنند تا بتواند اقامه عدل بکند و دولت باید جهات معنوى را هم در نظر بگیرد ، یعنى چون تابع اسلام است باید روى رو یه اسلام باشد . روى رویه اسلام به همان دو معنا ، به همان دو راهى که اسلام دارد ، حفظ معنویات و تقویت معنویات مردم و اقامه عدل بین شان و نجات دادن مظلومان از دست ظالمان حالا این فرق نمى کند چه مظلومانى باشند که از دولت ها ظلم مى کشند یا مظلومانى باشند که از ارباب ها ظلم مى کشند . اسلام براى این دو جهت آمده است و ما تابع اسلامیم و باید این دو جهت را حفظ کنیم مقررات اسلامى را به حد اعلاى خودش که اگر مقررات اسلامى به حد اعلاى خودش حفظ بشود ، این دو مقصد که مقصد همه انبیا است تحقق پیدا مى کند ، مقصد روحانیت مردم و مقصد اقامه عدل در بین جامعه . و باید از آن کسى که در راس واقع هست تا آن اشخاصى که قواى ثلاثه را تشکیل مى دهند و چه آن اشخاصى که در خارج از اینها هستند لکن تعهد به اسلام دارند ، باید اینها همه با هم این بار را بردارند ، اختلاف بین شان نباید باشد . مقصد واحد است و همه باید در این مقصد واحد شرکت کنند . ملت باید در این مقصد شرکت کند ، دولت باید در این مقصد شرکت کند ، مجلس و قوه قضائیه در این مقصد باید همه شرکت کنند ، علماى بلاد هر جا هستند در این مقصد باید شرکت کنند .

باطن ذات انسان تهذیب شده که عدل را براى عدل بخواهد ، نه براى خود

مقصد این است که اسلام جریان پیدا بکند ، مقصد این نیست که من اجرایش کنم . از چیزهائى که انسان مبتلأ به آن هست این شیطنت هاى باطنى اى که انسان به آن مبتلا هست این است که دلش

ص: 33

مى خواهد خودش متصدى امر باشد . جریان امر اگر به دست دیگرى بهتر واقع بشود . این ناراحت است مى گوید من خوب است باشم . این از شیطنت هاى باطنى انسان است . انسان به صورت مقدس مابى طرحش مى کند ، من مى خواهم به این ثواب برسم . اگر حساب کند پیش خودش که همان ثواب را ، بالاترش را به شما مى دهند و شما کمک کنید به این کسى که متصدى است و از شما بهتر مى تواند ، راضى نمى شود . مساله این نیست که ثواب مى خواهم ، مساله این است که دنیا مى خواهم . اختلاف اگر بین افراد پیدا مى شود ، جستجو کنند در باطن ذات خودشان ببینند که مساله ، مساله مصلحت اسلام و مصلحت مسلمین است یا مساله ، مساله مصلحت خودش هست ؟ پاى نفس در کار است یا خدا در کار است ؟ اگر یک کسى یک مطلبى را بهتر از من مى تواند انجام بدهد آیا من خوشحالم به اینکه او متصدى امر بشود یا من ناراحتم ؟ اگر یک وزیر بتواند بهتر کار وزیر دیگرى را انجام بدهد و کمک کند به او آیا نفس او اجازه به او مى دهد ؟ اگر براى خداست اجازه باید بدهد . اگر براى خداست نباید بین قشرهاى مختلف اختلافى واقع بشود و بحمداللّه نیست اختلاف ، انشأاللّه . ما باید ید واحده باشیم ، همان که تعبیر اسلام است ، ید واحده باشیم على من سوى . ید واحده دو تا هم نه ، یک دست ، یک کار بکنیم ، باز اگر دو دست گفته بود ، این دست ، گاهى یک کارى موافق بود نمى کند . ما باید ید واحده باشیم ، ید واحده این است که سرکوب کنید نفس خودتان را ، سرکوب کنید آمالى که خیال مى کنید یک چیزى است . حساب کنید که ما چى هستیم و این منظومه شمسى چى هست و این کهکشان ها چى هستند در مقابل عظمت خدا تا بفهمید که ما درگیر یک شیطنت کثیف هستیم ، نه یک شیطنتى که باز یک چیزى هست . ما گرفتار شیطنت هایى در خودمان هستیم که کثافتکارى است و پستى است ، و خودتان را نجات بدهید و خودمان را نجات بدهیم . اگر از این بند نجات پیدا بکنید ، آن بعدش آسان مى شود ، وحدت آسان مى شود ، اما از این بند باید نجات پیدا بکنیم ، از این بند خودخواهى ، هر چه هست براى خودم . خود محورى ، من ، نه غیر . این در همه نفوس هست مگر اینکه تهذیب بشود ، همه نفوس در آنها این مساله هست که براى اینکه فطرت اللّه هست ، فطرت اللّه توجه به کمال مطلق است و کمال مطلق را تا ناقص است براى خودش مى خواهد . قدرت را براى خودش مى خواهد چون ناقص است لکن دنبال قدرت اللّه است و نمى داند فطرتش توجه به خدا دارد . فطرت توحید است که تمام مردم بر این فطرت هستند ، بر این فطرت توحید تمام مردم . و شاید یکى از بزرگترین ادله بر توحید همین فطرت باشد . انسان محال است که برسد به یک جایى از قدرت و بالایش را نخواهد ، همیشه دنبال آنى است که ندارد .

سرمایه دار هر چه زیادتر سرمایه تهیه کند دنبال این است که اضافه کند و حکومت هر چه سعه داشته باشد حکومتش دنبال این است که توسعه بدهد . و شما مى بینید که این قدرت هاى بزرگ همین طور هستند ، همه اینطورند . منتها آنها یک دامنه وسیعى دارد ، دیگران یک دامنه کوچکترى دارد . والا در همه این فطرت هست که تمام این عالم را اگر تحت سلطه شما بیاورند یعنى تمام قواى عالم خاضع شما بشوند و بعد به شما گفته بشود که یک قواى دیگر هم در ماوراى اینجا هست آیا مى خواهى

ص: 34

آن هم داشته باشى ؟ محال است بگوئید نه ، مى گویید بله . مگر آن که رسیده باشد به معدن کمال ، حجاب ها را دریده باشد و رسیده باشد به معدن کمال و او بسیار کم است . باید ما کوشش کنیم که این معنویت را تقویت کنیم و این نفسانیت را هر چه مى توانیم سرکوب کنیم . اگر این حل بشود همه چیز حل است . اختلافات روى همین معنا است . هیچ اختلافى در عالم واقع نمى شود الا اینکه مبنایش این است . شیطان هم روز اول گفت (خلقتنى من نار و خلقته من طین ) من از او بهترم ، تخلف خدا را کرد گفت ، حاصل ، به خدا گفت من بهترم _ چرا من _ و این ارث شیطانى ، ارث است براى همه ما . همه آن چیزى را که در خود مى بینند ، آن را بالاتر از دیگران مى بینند . اگر همان مطلب در دیگرى باشد کوچک مى بینند وقتى در خودشان هست بزرگ مى بینند ، عیب خودشان را نادیده مى گیرند ، عیب کوچک دیگران را بزرگ مى شمارند . اینها همان فطرتى است ، فطرت الهى است که ما به راه کج کشیده ایم او را (کل مولود یولد على الفطرة ) مگر اینکه (الا ان ابواه ) ، شاید هم (ابویه ) باشد لکن حدیث اینطورى است (یهودانه او ینصرانه او یمجسانه ) و همین طور همه چیز ، فطرت بر توحید است ، لکن وقتى که دست شیطان به انسان مى رسد منحرفش مى کند .

اگر این حکومت اسلامى دست مثلا یک دسته دیگرى بود مى گفتند خیلى خوب است ، حالا که نیست دست آنها مى گویند خیلى بد است . اگر این قوه قضائى که اینقدر خدمت کرده است ، دست یک دسته دیگرى بود مى گفتند خیلى ما خدمت کردیم ، حالا که دست آنها نیست مى گویند این قوه قضائى نیست ، این ظلم است ، نه عدل . این براى همان است که باطن ذات انسان تهذیب نشده که عدل را براى عدل بخواهد ، نه براى خود . و ما اگر عدل هم بخواهیم ، براى خودمان مى خواهیم خودمان را نباید بازى بدهیم . ما هر چى مى خواهیم براى خودمان مى خواهیم . ما عدل را براى عدلش دوست نداریم ، اگر این عدل براى ما جارى بشود و خلاف ما باشد دشمن با آن عدل هستیم . اگر یک ظلمى به نفع ما باشد دوست آن ظلم هستیم . همه اینها ریشه در خود انسان است ، اگر این ریشه کنده بشود و لااقل تضعیف بشود ، کارها حل مى شود ، همه با هم دوست مى شوند ، ایراد به هم نمى گیرند ، کمک هم مى کنند . اگر یک کسى قیام به یک امرى کرد ، دیگران زیر بغلش را مى گیرند ، وقتى مى بینند مى خواهد یک کارى بکند . اگر یک ارگانى یک تصمیم مثبتى بگیرد ، دیگران که مى بینند این خوب است مى روند دنبالش . و اگر آن ریشه فاسد در قلب انسان باشد صد در صد هم عدل بداند مى گوید این درست نیست . آن ریشه فاسد منحرف مى کند انسان را .

آن که خیر همه را مى خواهد اسلام است

ملت ایران باید توجه کند به اینکه واقع شده است در یک عصرى که انحراف در همه عالم هست . انحراف همیشه هم بوده است لکن اینطورى که الان انحراف افزایش پیدا کرده است ، در سایر عصرها به این افزایش نبوده ، براى اینکه آلات اینقدر نبوده ، ابزار کار اینقدر نبوده . الان ابزار کار به اندازه اى رسیده است که قدرت ها مى توانند اگر از ترس دیگرى نباشد دنیا را به آتش بزنند و این آتشى است که

ص: 35

افروخته شده است و باید به برکت ملت ها این آتش فرو بنشیند . باید توجه بکنند به اینکه قدرت هاى بزرگ آنها را براى خودشان مى خواهند . قدرت هاى بزرگ این کسانى که همه چیزشان را تقدیم به آنها مى کنند به نظر سنگ استنجأ نگاه مى کنند که بعد که مطلب تمام شد دورش مى اندازند . اینها نمى فهمند به اینکه خیر آنها را آنها نمى خواهند ، آنها خیر خودشان مى خواهند . آن که خیر همه را مى خواهد اسلام است . آن که مى خواهد خیر در دنیا تحقق پیدا کند آن اسلام است و آن مکتب صحیح انبیا ، مکتبى که منحرف نشده باشد . از این جهت بازى مى خورند یا براى هواى نفسى که دارند ، براى این چند روزى که مى خواهند سلطنت کنند ، این چند روزى که مى خواهند امارت کنند ، براى این چند روز همه چیز خودشان را از دست مى دهند . نوکرى بى شرافت یک کسى مى کنند تا به ملت هاى خودشان تحمیل کنند و زورگویى کنند و این اشتباهى است که اینها دارند . اگر همه اینها به آغوش اسلام برگردند ، اسلام براى همه شان خوب است . و اسلام ، هم تربیت باطنى مى کند و هم حفظ مصالح دنیوى را مى کند . اگر اینها همه با ملت هایشان آشتى کنند ، این دشمنى اى که اینها با ملت ها دارند هیچ کس با کسى ندارد . بالاتر دشمنى این است که ذخایر آنها را به دشمن هاى آنها مى دهند و ابزار کوبنده مخرب را با نفت آنها به اختیار دشمن ها قرار مى دهند . این بالاترین دشمنى است که الان بشر مبتلا به آن هست و ملت هاى مظلوم مبتلاى به این هستند و تا ملت ها بیدار نشوند و هشیار نشوند کار انجام نمى گیرد .

برخلاف این موج حرکت نکنید که دست و پایتان خواهد شکست

لکن ما باید از خودمان شروع کنیم ، اگر ما خودمان را اصلاح کنیم قهرا آن مقصدى که ما داریم ، در دنیا هم صدور پیدا مى کند ، چنانچه پیدا کرده است . اگر خداى نخواسته ما هواهاى نفسانى مان اسباب این بشود که گله ها به شکایت ها ، شکایت ها به مخالفت ها برسد ، آن روزى است که عزاى همه کشور را باید بگیریم و گناهش گردن ماست که نفسانیت خودمان را زیر پا نگذاشتیم . همه با هم باشید ، همه دنیا بر خلاف شما هستند الا بسیار کم . اگر همه شما با هم نباشید و از باطن بپوسید ، شک نکنید که بعد از چندى همان مسائل سابق به یک صورت بدترى پیش خواهد آمد . همان اسلام شاهنشاهى دوباره بر مى گردد . آنها مى دانند که باید بگویند اسلام ، امریکا هم براى اسلام دلش مى سوزد ، اما اسلام امریکایى در زمان شاه هم بود ، اسلام امریکایى بود ، کسى حق نداشت دخالت در هیچ امرى بکند . اسلام امریکایى این بود که ملاها باید بروند درسشان را بخوانند چکار دارند به سیاست . با صراحت لهجه مى گفتند . از بس تزریق شده بود در این مغزها باورشان آمده بود که باید برویم توى مدرسه درس بخوانیم چکار داریم به اینکه به ملت چه مى گذرد . آن امر مردم ، امر حکومت با قیصر است به ما چه ربطى دارد. و یک دسته دیگر هم که تزشان این است که بگذارید که معصیت زیاد بشود تا حضرت صاحب بیاید . حضرت صاحب مگر براى چى مى آید ؟ حضرت صاحب مى آید معصیت را بردارد ، ما معصیت کنیم که او بیاید ؟ این اعوجاجات را بردارید ، این دسته بندى ها را براى خاطر خدا

ص: 36

اگر مسلمید و براى خاطر کشورتان اگر ملى هستید ، این دسته بندى ها را بردارید و در این موجى که الان این ملت را به پیش دارد مى برد ، در این موج خودتان را وارد کنید و برخلاف این موج حرکت نکنید که دست و پایتان خواهد شکست .

بحمداللّه کشور ایران در عین حالى که آنهمه مواجه با مخالفت است ، چه در سطح خارج و چه گاهى در داخل ، دارد راه خودش را قویا طى مى کند . دولت با تمام قدرت دارد کارى که براى خداست طى مى کند . قوه قضایى با تمام قدرت دارد دستگاه قضایى را اصلاح مى کند . مجلس با تمام قدرت دارد کارهائى که به عهده اوست انجام مى دهد . ملت هم باید همه اینها را تقویت کند .

کمک کنید به این کشور و به این اسلامى که پاى مبارکش را در کشور شما گذاشت

پشتیبان مجلس ، پشتیبان قوه قضائى ، پشتیبان دولت یعنى پشتیبان اسلام ، اینها براى اسلام دارند خدمت مى کنند . در زمان حضرت امیر سلام اللّه علیه هم انحرافات بوده است ، انحرافات جزئى بوده است . زمان خود پیغمبر اکرم هم انحرافات بوده است ، شما اگر قرآن را توجه بکنید مى بینید که چقدر از همان مردم شکایت شده است . اختلافات ، یعنى انحرافات یک چیزى نیست که مال حالا باشد لکن مقایسه باید کرد بین انحرافات قبل از این جمهورى اسلامى و انحرافات حالا . مى گویند خوب است که به اسم اسلام نباشد . به اسم اسلام نباشد که وقتى اسلام نباشد با یک اردنگى همه را بیرون مى کنند . چرا به اسم اسلام نباشد ؟ مگر اسلام جز این مى خواهد که قوه قضایى اش خوب باشد ، قوانین اسلامى اش هم عمل بشود . اینها دارند زحمت مى کشند براى این . حالا یک جایى هم خلاف واقع مى شود کجاست که ، زمان پیغمبر مگر واقع نمى شد ؟ زمان حضرت امیر واقع نمى شد ؟ مگر مردم با حضرت امام حسن چه کردند ؟ همان اصحاب چه کردند با او ؟ ملت ایران بهترند یا آنها ؟ اسلام در حالا بهتر است یا آنوقتى که آنها با اسم اسلام پیغمبر را آنطور اذیت مى کردند و اولاد پیغمبر را آنطور کشتند با اسم اسلام ؟ چرا باید عقده هاى قلبى انسان را منحرف کند و هواهاى نفسانى همه چیز را کنار بگذارد و فقط عیوب را نگاه کند ؟ آن هم یک عیب را که ببیند بگوید اصلا عالم به هم خورد ، تمام شد اسلام تمام شد . اگر یک قاضى یک جایى انحراف پیدا کرد بگویند نخیر دیگر اصل اسلام تمام شد ، این اسلام به درد نمى خورد . آن اسلامى به درد مى خورد که سرتاسر خیابان هایش فحشا بود ، فحشاى علنى ؟ ! به او راضى هستند ، به این راضى نیستند . اگر مهلت داده بود خدا به اینها ، خدا مى داند که با اسلام مى خواستند چه بکنند . اسم اسلام ، اما اسلام را چه جورى معرفى کنند . اسلامى که با مشروبات مخالف نیست ، اسلامى که با حدود شرعیه هم سر و کار ندارد ، نباید جارى بشود ، اسلامى که با مراکز فحشا هم نباید دخالت بکند ، اسلام شاهنشاهى این بود دیگر . اسلام بود اما مراکز فحشا سرتاسر ایران پر بود ، اسلام بود اما مراکز فساد سرتاسر ایران پر بود ، اسلام بود اما فحش به اسلام مى دادند ، فحش به پیغمبر اسلام دادند و کسى آنوقت نگفت چرا ، زمان رضاشاه ملعون و این زمان بدتر از او شده بود . اینها شیطان تر بودند از او و اگر چنانچه مهلت پیدا کرده بودند اینها ، خدا مى داند که این ملت را به کجا

ص: 37

مى رساندند و این جوان هاى ما را به کجا مى رساندند .

امروز بحمداللّه همه چیز صحیح است . دولت دارد زحمت مى کشد ، کمبود هست اما کمبودى که اینجا هست همه جاى دنیا هست . با اینهمه فشارى که به این ملت هست و به این دولت هست و با اینهمه کارشکنى هایى که از همه جا نسبت به ایران هست معذلک ایران سر پاى خودش ایستاده است و دارد با قدرت پیش مى برد و مسائل را حل مى کند و ملت بدانند که باید صبر بکنند در مسائل مشکل و کمک کنند . بخواهید عزیز باشید ، بخواهید زیردست نباشید ، بخواهید یک امریکایى نیاید به شما حکومت کند و بخواهید عزت خودتان را و اسلام را حفظ کنید ، باید یک مقدار از آن زحمت هایى که پیغمبر اسلام تحمل کرد شما هم تحمل کنید . یک مقدار از آن زحمت هایى که على بن ابیطالب سلام اللّه علیه تحمل کرد شما هم تحمل کنید . شما هم شیعه او و امت او هستید . کمک کنید به این دولت و کمک کنید به این کشور و به این اسلامى که در کشور شما پاى مبارکش را گذاشت .

خداوند به همه شما توفیق عنایت کند و همه ما به خواست هاى خداى تبارک و تعالى خاضع باشیم و عمل به دستوراتشان بکنیم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 38

عکس

ص: 39

تاریخ : 22/4/62

فرمان امام خمینى به حجت الاسلام حسن صانعى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ حسن صانعى دامت افاضاته

جنابعالى را به سرپرستى بنیاد 15 خرداد منصوب مى نمایم . این بنیاد موظف است به وضع مستضعفین و محرومین رسیدگى نماید . بدیهى است خانواده شهداى محترم و معلولین عزیز مورد توجه بیشتر آن بنیاد قرار گیرد . امید است با اطمینان و اعتمادى که به آنجناب دارم ، امور آن بنیاد را به بهترین وجه اداره بنمایید .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 40

تاریخ : 23/4/62

پیام امام خمینى به مناسبت افتتاح مجلس خبرگان

بسم اللّه الرحمن الرحیم

با تأیید خداوند متعال جل و على و پشتیبانى حضرت ولى اللّه اعظم بقیه اللّه ارواحنا لمقدمه الفدا ، بر حسب اصل یکصد و هفتم قانون اساسى جمهورى اسلامى ، مجلس مبارک خبرگان که به وسیله آرأ ملت عظیم الشان ایران ، شمارى از علماى اعلام و حجج اسلام ادام اللّه بقائهم براى تعیین رهبر یا شوراى رهبرى انتخاب شده اند مفتوح گردید ، مجلسى که براى ادامه نظام جمهورى اسلامى و شرعیت بخشیدن به آن ، نقش اساسى دارد . مجلسى که علاقه مندان به اسلام و جمهورى اسلامى دل بدان بسته و مخالفان و دشمنان آن چشم به آن دوخته اند . آنان دل بسته اند که منتخبین آنها که از علمأ متعهد و آگاه به مصالح و مفاسدند ، با راى مبارک خود شایسته ترین و آگاه ترین و متعهدترین فقیه یا فقهار را براى این مقام که صیانت نظام جمهورى اسلامى و هدایت آن به طور شایسته و موافق با شریعت مطهره بستگى به آن دارد ، با اعتقاد به حضور خداوند متعال و نظارت او جل و على بر آرأ و اعمال و احوال آنان تعیین نمایند و رضاى او را بر رضاى خود و دیگران مقدم دارند . و اینان چشم طمع دوخته اند که شاید به وسیله ایادى خود بتوانند لغزشى خداى نخواسته ایجاد کنند که در آتیه اى ولو دراز مدت نظام اسلامى را به انحراف کشانند . ما مى دانیم که ابرقدرت ها و حکومت هاى وابسته به آنان با اسلام شاهنشاهى و ملکى مخالف نیستند ، بلکه بى شک آن را تأیید نیز مى کنند . اسلامى که به وسیله ایادى ابلیسى خود و جهال به صورت عالم ، عرضه شود که علماى اسلام و مسلمانان نباید در امور سیاسى و اجتماعى مسلمین دخالت کنند و نباید در امور مسلمانان اهتمام نمایند و حکم واضح عقل موافق با قرآن را نادیده گرفته و حدیث مجارى الامور بید العلمأ باللّه را ضعیف و سخن شریف واما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الى رواه احادیثنا و دیگر احادیث از این قبیل را بى مبنا یا به تاویل کشانند ، صد در صد مورد تأیید آنان است . چه بهتر که دست علماى متعهد و مسلمانان بیدار را این درباریان روحانى نما و بازیخوردگان غافل از سیاست بازى شیاطین ببندند و راه را براى چپاول و سلطه قدرت ها باز کنند . آنان از اسلامى که مؤید آنهاست چه باک دارند ؟ از اسلام على ابن ابیطالب علیه صلواه اللّه و سلامه مى ترسند . اگر آن شهید دلباخته اسلام و اسلام شناس حقیقى مثل اینان فکر مى کرد و به گوشه عزلت به عبادت خدا مشغول مى شد و راهى جز بین مسجد و منزل نمى پیمود ، نه جنگ صفین و نهروان پیش مى آمد و نه جنگ جمل و نه مسلمانان فوج فوج به قتل مى رسیدند و شهید مى شدند و

ص: 41

اگر سیدالشهدا علیه السلام مثل اینان فکر مى کرد و در کنار قبر جدش به ذکر و دعاپرداخت ، فاجعه بزرگ کربلا پیش نمى آمد و دوستان ارجمند خداوند قطعه قطعه نمى شدند و آل اللّه به اسارت نمى رفتند و از آنها بالاتر اگر رسول اکرم صلى اللّه علیه و آله و سلم مانند اینان فکر مى کرد و به نصحیت و بیان احکام عبادات مى پرداخت ، آنهمه رنج و مصیبت نمى دید و آنهمه مسلمانان به شهادت نمى رسیدند و در علماى معاصر اگر مرحوم آیت اللّه عظیم الشان آقا میرزامحمدتقى شیرازى با آن مقام بزرگ در علم و ورع و تقوا همانند اینان فکر مى کرد در عراق جنگ بین مسلمانان و انگلیسى هاى متجاوز غاصب پیش نمى آمد و آنهمه مسلمانان شهید نمى شدند و استقلال عراق تأمین نمى شد . حکومت هایى که در عصر حاضر با دل و جان و اسم اسلام در خدمت ابرقدرت ها بویژه آمریکا هستند و عامل تأمین منافع آنان در جهان مى باشند و آخوندهاى دربارى از خدا بى خبر که مؤید آنان و مخالف با رژیم اسلامى هستند و کوشش در هدم اسلام پرخاشگر بر ستمگران به سیره رسول اللّه صلى اللّه علیه وآله وسلم و علم کردن اسلام شاهنشاهى و ملوکى هستند که مسلمانان متعهد را به جرم شکایت از ظلم آمریکا و اسرائیل مى خواهند از فریضه حج محروم کنند ، باید مورد تأیید شوروى و آمریکا و اسرائیل باشند .

و اکنون شما اى فقهاى شوراى خبرگان و اى برگزیدگان ملت ستمدیده در طول تاریخ شاهنشاهى و ستمشاهى ! مسؤولیتى را قبول فرمودید که در راس همه مسؤولیت هاست و آغاز به کارى کردید که سرنوشت اسلام و ملت رنجدیده و شهید داده و داغدیده گرو آن است . تاریخ و نسل هاى آینده درباره شما قضاوت خواهند کرد و اولیأ بزرگ خدا ناظر آرأ و اعمال شما باشند و اللّه من ورائهم محیط و رقیب کوچکترین سهل انگارى و مسامحه و کوچکترین اعمال نظرهاى شخصى و خداى نخواسته تبعیت از هواهاى نفسانى که ممکن است این عمل شریف الهى را به انحراف کشاند ، بزرگترین فاجعه تاریخ را بوجود خواهد آورد . اگر اسلام عزیز و جمهورى اسلامى نو پا به انحراف کشیده شود و سیلى بخورد و به شکست منتهى شود ، خداى نخواسته اسلام براى قرن ها به طاق نسیان سپرده مى شود و به جاى آن ، اسلام شاهنشاهى و ملوکى جایگزین آن خواهد شد . شما برگزیدگان مستضعفان مى دانید که با کوتاه شدن دست ابرقدرت هاى چپاولگر از کشور اسلامى شما ، آنان و وابستگان به آنها ماهیت اسلام و قدرت الهى آن را لمس نمودند و چون افعى زخم خورده در کمین نشسته اند که از هر راهى بتوانند خود یا به وسیله پیروان از خدا بى خبر خود این نظام الهى را از مسیر خود منحرف نمایند . و بالاترین انحراف که منجر به انحراف تمام ارگان ها مى شود ، انحراف رهبرى است که امروز شما نقش اول آن را دارید . شما دیدید و شنیدید که با اصل پنجم قانون اساسى چه مخالفت ها شد و چه جار و جنجال بپا کردند و بحمداللّه تعالى موفق نشدند مأموریت خود را انجام دهند و اخیرا با همین تعیین خبرگان نیز مخالفت کردند و سمپاشى نمودند و بحمداللّه با شکست مواجه شدند . و امروز هم شما نباید از کید ساحران و وسوسه خناسان غافل باشید . راه خود را با قدرت الهى و تعهد به اسلام بزرگ و قوت ایمانى و روحى ادامه دهید و به هیچ چیز الا مصالح اسلام و مسلمین فکر نکنید و در این صورت خداوند تعالى پشت و پناه شماست

ص: 42

لازم است به رهبر محترم آیته یا شوراى رهبرى تذکرى برادرانه و مخلصانه بدهم : رهبر و رهبرى در ادیان آسمانى و اسلام بزرگ چیزى نیست که خود به خود ارزش داشته باشد و انسان را خداى نخواسته به غرور و بزرگ اندیشى خود وادارد . آن است که مولاى ما على ابن ابیطالب درباره آن گوشزد فرموده است . اساسا انبیأ خدا صلواه اللّه و سلامه علیهم مبعوث شدند براى خدمت به بندگان خدا ، خدمت معنوى و ارشادى و اخراج بشر از ظلمات به نور و خدمت به مظلومان و ستمدیدگان و اقامه عدل ، عدل فردى و اجتماعى .

شما که خود را پیروان اصحاب وحى و اولیأ عظیم الشان مى دانید و بحمداللّه هستید ، خود را جز خدمتگزار به ملت هاى ستمدیده ندانید و باید بدانید که تبهکاران و جنایت پیشگان بیش از هرکس چشم طمع به شما دوخته اند و با اشخاص منحرف نفوذى در بیوت شما با چهره صد در صد اسلامى و انقلابى ممکن است خداى نخواسته فاجعه ببار آورند و با یک عمل انحرافى نظام را به انحراف کشانند و با دست شما به اسلام و جمهورى اسلامى سیلى زنند . اللّه اللّه در انتخاب اصحاب خود ، اللّه اللّه در تعجیل تصمیم گیرى خصوصا در امور مهمه . و باید بدانید و دانید که انسان از اشتباه و خطا مامون نیست . به مجرد احراز اشتباه و خطا از آن برگردید و اقرار به خطا کنید ، که آن کمال انسانى است و توجیه و پافشارى در امر خطا ، نقص و از شیطان است . در امور مهمه با کارشناسان مشورت کنید و جانب احتیاط را مراعات نمایید .

اینجانب مطالبى را در سى صفحه به عنوان وصیت نوشته ام و یک نسخه آن را در مجلس مبارک خبرگان امانت مى گذارم که پس از مرگ اینجانب منتشر خواهد شد .

از خداوند متعال عاجزانه مسئلت مى نمایم که اسلام بزرگ را عظمت بیشتر و توفیق وحدت را براى حفظ کیان اسلام و کشورهاى اسلامى نصیب ملت هاى اسلامى فرماید و جمهورى اسلامى را هر چه بیشتر تقویت نماید و ما را مورد عنایت حضرت بقیه اللّه عجل اللّه فرجه الشریف و روحى لمقدمه الفدأ قرار دهد .

والسلام على عباد اللّه الصالحین

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 43

تاریخ : 28/4/62

بیانات امام خمینى در جمع نمایندگان مجلس خبرگان

مبادا یک وقت از این زى طلبگى خارج بشوید که خروج شما موجب تزلزل عقیدتى مردم مى شود

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من قبلا عرض مى کنم که من از اینکه اینجا نشسته ام و آقایان در آنجا هستند (نه شما آقایان ، شما که تاج سرمان هستید ، دیگران هم همین طور) من از این شرمنده هستم و امید عفو از محضر آقایان دارم و از آقایان تشکر مى کنم که تشریف آوردند و از نزدیک ما خدمت شان مى رسیم و بعضى مسائلى که مناسب با این جلسه است عرض مى کنم . من به سهم خودم هیچ نگرانى ندارم راجع به انقلاب . انقلاب راه خودش را پیدا کرده و به پیش مى رود و بستگى به وجود هیچ کس هم ندارد . این انقلاب انشأاللّه محفوظ مى ماند و آسیبى از خارج به او نخواهد رسید . لکن آن چیزى که انسان را یک قدرى نگران مى کند ، دو تا مطلب است که این مربوط به عموم روحانیت است . یک مطلب اینکه من خوف این را دارم که در این انقلاب که باید روحانیت تقویت بشود و آنچه که شده است به هدایت آقایان بوده است ، مبادا خداى نخواسته به واسطه بعضى از اعمالى که از بعضى از این روحانیون و معممین صادر مى شود ، این موجب این بشود که یک وقتى یک سستى در روحانیت پیدا بشود . یکى قضیه اینکه از آن زى روحانیت و زى طلبگى بوده است ، اگر ما خارج بشویم ، اگر روحانیون از آن زى که مشایخ ما در طول تاریخ داشته اند و ائمه هدى سلام اللّه علیهم داشته اند ، ما اگر خارج بشویم خوف این است که یک شکستى به روحانیت بخورد و شکست به روحانیت شکست به اسلام است . اسلام با استثنأ روحانیت محال است که به حرکت خودش ادامه بدهد . اینهایند که اسلام را معرفى مى کنند و به پیش مى برند و از اول هم همین طور بوده . اگر چنانچه ما از زى متعارف روحانیت خارج بشویم و خداى نخواسته توجه به مادیات بکنیم ، در صورتى که خودمان را با اسم روحانى معرفى مى کنیم ، این منتهى ممکن است بشود به اینکه روحانیت شکست بخورد . من این نگرانى که همیشه هى در دلم هست این است که من خوف این را دارم که مردم به واسطه امثال من به بهشت بروند . آنها براى خدا توجه به آقایان دارند و ما هم و شما هم دعوت کنید مردم را به خیر و صلاح . من خوف این را دارم که آنها براى خاطر ما و شنیدن حرف ما به بهشت بروند و ما براى خاطر اینکه خودمان مهذب نبودیم به جهنم . و آن خوف زیادى که من دارم این است که ما روبرو بشویم با آنها ، ما در جهنم باشیم ، آنها در بهشت باشند و اشراف به ما

ص: 44

پیدا کنند و این خجالت را انسان کجا ببرد که اینها براى خاطر ما به آن مقامات رسیده اند و ما براى خاطر هواهاى نفسانى به این درجه سفلى این یک خوفى است که بسیارى از اوقات من متذکرش هستم . و یک قصه اى را که براى من نقل کرده اند که یکى از تجار پیش یکى از علماى بزرگ (حالا کى بوده است نمى دانم ) رفته است و گفته است که آقا! اگر پشت کتابى یک چیزى نوشته اند به ما هم بگوئید ، کتاب ها معلوم ، اما اگر پشت کتابى یک چیزى نوشته اند که شما از آن مطلع هستید به ما هم بگوئید براى اینکه ما مى بینیم که شما ما را دعوت مى کنید به خیر و صلاح و خودتان نیستید اهلش ، معلوم مى شود یک مطلب دیگرى در کار است . آن آقا گریه کرده است از قرارى که گفته اند و گفته است حاجى هیچ چیز دیگرى نیست و ما فاسد هستیم . اینطور هم نیست که انسان خیال کند که شیطان مى آید ابتدائا به آدم گوید که بیا برو طاغوتى بشو ، این را نمى گوید . قدم به قدم انسان را پیش برد ، وجب به وجب انسان را پیش مى برد . امروز اینکه اشکالى ندارد ، اگر جلویش را گرفتید طمعش بردیده مى شود و اگر جلویش را نگرفتید فردا یک قدم دیگر جلو مى رود . یک وقت مى بینید که این طلبه زاهد عابد که در مدرسه زندگى مى کرد با آن وضعى که همه مى دانید ، متحول شد به یک نفر انسانى طاغوتى به حدود خودش و از آن وضع طلبگى که مشایخ ما بر آن وضع بوده اند یک وقت خارج شده است و شده است یک انسانى که همه همش صرف دنیاست . به تدریج مى شود این امور . از قدم اول انسان باید جلویش را بگیرد . اگر مبتلا شد ، ابتلا دیگر پشت سر هم مى آید . اینطور نیست که انسان یک وقتى بعد از اینکه ریشه دنیا در دل انسان قوى شد بتواند بکند آن را . از مکائر شیطان این است که انسان راهى توجه مى دهد به اینکه خوب حالا که تو جوان هستى ، حالا که تو وقت نشاطت است ، خوب انشأاللّه وقتى پیر شدى ، آنوقت جبران کنى کارها را . و این یک امرى است که نخواهد شد . انسان اگر در جوانى تهذیب کرد خودش را ، شده است . اگر بگذارد تا به پیر مردى برسد ، هم قواى خودش ضعیف مى شود و هم آن درختى که در دل انسان شیطانى کاشته است قوى مى شود و آن درخت قوى را نمى شود با یک اراده ضعیف انسان بکند . این یکى از امورى است که من نگرانش هستم و آقایان هم باید نگران باشند . و در هر جا هستند سفارش کنند به اهل علم و آنها را تخدیر کنند از دنیا . و این خیال نکنید که دنیا عبارت از این طبیعت است ، این طبیعت را خداى تبارک و تعالى هیچ از آن تکذیب نکرده بلکه در روایات تعریف هم از آن شده است ، این یکى از مظاهر الهى است . دنیا آنى است که در ما هست که ما را از مبدأ کمال دور کند و به نفس و نفسانیت خودمان مبتلا مى کند . دنیاى مذموم همین است که انسان توجه داشته باشد ولو به یک تسبیح ، ولو به یک کتاب ، چه بسا که دل بستن یک کسى به یک تسبیح و یک کتابى ، به دنیا بیشتر توجه کرده باشد تا دل بستن یک کس دیگرى به یک پارکى و باغى و کذا . انسان باید توجه بکند به اینکه رفتنى است و آنطور هم نیست که به پیشانى انسان نوشته شده باشد که تو سنت به چه حد مى رسد . کم است که سن شان به حدود پیرى برسد . بنابراین انسان باید متوجه این معنا باشد و خصوصا این طبقه ، این طبقه اى که مى خواهند مردم را ارشاد کنند ، اینها باید اقوالشان با اعمالشان موافق باشد ، یعنى شمائى که مردم را تحذیر از دنیا مى کنید ، اگر خداى نخواسته خودتان

ص: 45

توجه تان به دنیا باشد و حریص بر دنیا ، مردم دیگر از شما باور نمى کنند ، بلکه انحرافات در آنها پیدا شود . آن کلمه اى که آن حاجى گفته است که شاید در پشت کتاب یک چیز دیگرى باشد ، این تکان دهنده است . اگر خداى نخواسته به واسطه اعمال روحانیون ، در عقاید بعضى اشخاص ضعیف که هستند ، سستى پیدا بشود ، آنوقت این چه مصیبتى است که ما تحملش را باید بکنیم . این یک باب واسعى است که در حوزه ها باید اشخاص متقى و اشخاص آشناى به حقایق اسلام ، طلبه ها را تربیت کنند و آقایانى هم که در بلاد هستند دوستان خودشان را ، طلبه هائى که در آنجا هستند ، جوان هائى که آنجا هستند ، آنها را ارشاد کنند به اینکه مبادا خداى نخواسته یک وقت از این زى طلبگى خارج بشوند و خروج آنها موجب تزلزل عقیدتى در مورد مردم بشود . شمائى که براى هدایت مأمور شدید و خودتان را در سنخ اشخاصى که ارشاد مى کنند مردم را ، وارد کردید ، مبادا خداى نخواسته به واسطه اعمال (اعمال بعضى ) عکس آن مطلبى که در ایده شماست تحقق پیدا بکند . این یک مطلب است که البته دانید که طولانى است و محتاج به این است که همه در آن توجه کنند .

اختلاف ریشه اش حب نفس است

مطلب دیگرى که باز انسان را مى ترساند که خداى نخواسته مبادا این انقلاب به واسطه این مطلب صدمه ببیند و بدانید که مى بیند اگر خداى نخواسته بشود و او این است که بین آقایان در بلاد اختلاف باشد . اگر در صنف فرض کنید که کامیونداران و آنهائى که شغل هاى مختلف دارند ، اگر اختلافى در بین آنها وارد بشود ، به صنف دیگر سرایت نمى کند . کامیوندارها اگر با هم مختلف بشوند به بازار هیچ کارى ندارند ، سرایت هم نمى کند ، اما اگر _ در سنخ _ در صنف ما اختلاف پیدا بشود ، این اختلاف به بازار هم کشیده مى شود ، به خیابان هم کشیده مى شود ، براى اینکه شما هادى مردم هستید ، مردم توجه دارند . قهرا یک دسته دنبال شما ، یک دسته دنبال آن کسى که با شما مخالف است و یک وقت مى بینید که در همه ایران یک اختلافى از ناحیه ما پیدا شده است ، مائى که همه دعوت مى کنیم به اینکه مردم با هم باشند . اتحاد کلمه ملت را به اینجا رسانده است ، خودمان اختلاف پیدا کنیم ! و این را من به شما عرض کنم ، ما و شما نباید خودمان را بازى بدهیم . اختلاف ریشه اش از حب نفس است . هرکس خیال مى کند که من براى خدا این آقا را باهاش اختلاف مى کنم ، یک وقت درست بنشیند در نفس خودش فکر کند ببیند ریشه کجاست . حسن ظن به خودش نداشته باشد سوءظن داشته باشد . ریشه همان شیطانى است که آن حب نفس انسان است و این اختلاف اگر _ در بین _ خداى نخواسته در بین آقایان پیدا بشود ، در هر شهرى که پیدا بشود قهرا این اختلاف به بازار مى کشد ، به خیابان مى کشد و آن چیزى که این جمهورى را حفظ کرده وحدت و انسجام این جمعیت است . یعنى ملت همه با هم بودند که توانستند یک همچو معجزه اى را ایجاد کنند . اگر چنانچه به واسطه اختلاف ماها یک وقت اختلاف به بازار هم بکشد که خواهد کشید ، به خیابان ها هم بکشد ، به اصناف دیگرى هم بکشد ، این تمام وزرش به گردن ماست . اینکه شما خیال کنید که من نه براى خدا این آقا را

ص: 46

مثلا به او چه مى کنم ، این اشتباه است براى خدا نیست . انسان گول نفس اماره خودش را مى خورد و گول شیطان را مى خورد . گول مى خورد به اینکه چیزهایى که در دیگران است هى به نظرش آید خیلى بد است ، خیلى کار بدى دارد مى شود ، دارد اسلام از بین مى رود ، براى اینکه یک قاضى در فلان جا چه کرده . این براى اسلام نیست . نباید ما خودمان را گول بزنیم . بنشینید آخر شب فکر کنید . محاسبه یکى از امورى است که در سیر انسانى باید باشد که در آخر شب فکر کند به اینکه ( نمى گویم در من هست ، من هم پایین تر از دیگران ) حساب کند انسان به اینکه تو امروز که با این آقا اختلاف دارى و حالا شدید دو دسته ، یک دسته دنبال آن آقا ، یک دسته دنبال آن آقا ، ریشه اش چى است ؟ براى خداست ؟ این عیبى که شما در او مى گویید ، در خودتان نیست ؟ این چیزى را که در دیگران بزرگ مى شمارید و در خودتان هر چه مى توانید کوچکش مى کنید و پرده پوشى مى کنید ، این عمل شیطانى نیست ؟ اگر از اختلاف ماها آن هم اختلافى که من شک ندارم در سر دنیاست ، نه براى خدا ، اگر این اختلافات موجب اختلاف بین مردم بشود و موجب این بشود که شکست بخورد جمهورى اسلامى و تا قرن ها نتواند سرش را بلند کند ، این جرمى است که خدا مى بخشد برما ؟ باید توجه بکنیم ما . نباید ما هى به خودمان مغرور بشویم و حسن ظن به خودمان داشته باشیم که این مائیم که چه هستیم و دیگران نیستند . باید به دیگران ما حسن ظن داشته باشیم و اعمالشان را حمل به صحت بکنیم و نسبت به خودمان سوءظن داشته باشیم و اعمالمان را تفتیش بکنیم که براى چى است ، چرا من اشکال مى کنم . آنهائى که به جمهورى اسلامى اشکال مى کنند باید بین خودشان و خدا بنشینند یک وقتى فکرش را بکنند که امروز آیا اسلام بیشتر در ایران ظهور دارد یا زمان طاغوت ؟ امروز آیا مظاهر اسلامى بیشتر است یا در زمان طاغوت ؟ اگر اشکال کردند و گفتند اصل جمهورى اسلامى کذاست ، این ریشه اش یک ریشه شیطانى است که در قلب انسان هست ، خودش هم نمى فهمد ، خیال مى کند براى خدا دارد جمهورى اسلامى را تضعیف مى کند ، و این اشتباهى است که انسان دارد مگر اینکه انسان واقعا مراقب خودش باشد ، محاسبه کند از خودش ، مجاهده بکند تا بتواند تشخیص بدهد که من که دارم این حرف را مى زنم خودم اگر چنانچه به جاى آنها بودم ، همه چیز را خوب مى دانستم ؟ پس ریشه ریشه نفسانى است . یک آقاى محترمى که یک وقت پیش من در خیلى وقت پیش از این آمده بود ، من دیدم تمام فرمایش آقا راجع به جمهورى اسلامى این است که به فتواى من گوش نمى دهند ، به حکم من گوش نمى دهند . میزان حکم من است ، نه میزان حکم خدا . و این یک مرضى است که در همه هست مگر اینکه خدا انسان را نگه دارد و خدا هم انسان را نگه نمى دارد ، مگر اینکه خود انسان وسایلش را فراهم کند . نمى شود نشست که من را خدا مهذب کند . خدا وسایل تهذیب را در اختیار ما گذاشته است و تهذیب عملى است که ما باید انجام بدهیم . این محول به کسى نیست ، به خود ماست ، من از این دو جهت نگران هستم . یک جهتى که قبلا عرض کردم که زى طلبگى در بین ما ضعیف بشود یا از بین برود . یک جهت دیگر هم اینکه مبادا خداى نخواسته اختلاف پیدا بشود ، که هر دوى اینها از باب اینکه شما در جایى واقع شدید که مردم به شما توجه دارند و شما ارشاد مى خواهید بکنید مردم را ، مبادا یک

ص: 47

وقتى به واسطه خارج شدن ماها از زى طلبگى مردم را از ما منصرف کنند و انصراف از روحانیت منتهى مى شود به انصراف از اسلام . و مبادا به واسطه اختلافى که گاهى بین ماها فرض کنید پیدا شود ، اختلاف کشیده بشود به جاهاى دیگر و موجب بشود به اینکه یک وقت ملت دو دسته بشوند . یک دسته از این ، هر شهرى دو دسته بشوند ، یک دسته طرفداران آن آقا ، یک دسته طرفداران آقا ، و فراموش بکنند آن چیز را خداى تبارک و تعالى را و فراموش بکنند انقلاب را . این دو تا مطلبى است که من نگرانش هستم و بسیار از اینها گاهى رنج مى برم که مى شنوم مثلا در فلان جا بین فلان و فلان اختلاف هست و بدانید که اختلاف ، اختلاف سر اسلام نیست . اختلاف سر من هست من اسلام را باید تقویت کنم . اسلامى که من تقویت کنم قبول دارم . اسلامى که رفیق من تقویت کند نه ، او را من قبول ندارم . این در باطن ذات آدم هست ولو نگوید نم گوید البته اما در باطن ذات انسان این دو مسأله هست . مگر خداى تبارک و تعالى توفیق بدهد به انسان که خودش را مهذب کند .

در تعیین رهبرى حق را ملاحظه کنید ، آنکه مرضى خداست ، نه آنکه مرضى نفس شیطانى ماست

و من امیدوارم که خداوند تبارک و تعالى به شما آقایان که برگزیده این ملت هستید براى این مسأله اى که در قانون اساسى است و براى تعیین رهبر و شوراى رهبرى یا شوراى رهبرى توجه به این معنا بسیار داشته باشید که آیا تعیین فلان آدم که در ذهن من است ، براى خدا من مى خواهیم تعیین کنم یا چون دوست من است ، چون رفیق من است ؟ و آن که مى گوید این صلاحیت ندارد ، براى خدا دارد این حرف را مى زند یا براى اینکه مثلا رقابتى با او دارد ؟ شک نکنید که مسأله ما نباید پیش خودمان به خودمان تعمیه کنیم . شک نکنید که اینها ریشه اش اصل اصل ریشه اش در نفس انسان است و انسان تا آن دم آخر ، آنوقتى هم که مى خواهد بمیرد این ریشه هست ، آنوقت بیشتر هم شاید ظاهر بشود . یکى از علماى قزوین رحمة اللّه گفتند که من رفتم بالاى سر یک کسى که محتضر بود . گفت به من که آن ظلمى را که خدا به من کرده است هیچ کس به هیچ کس نکرده ، براى اینکه من این بچه ها را با ناز و نعمت بزرگ کرده ام ، حالا دارد من رابرد . و این مسأله خطرناک است براى انسان ، خطر جدى دارد براى انسان که انسان گمان کند شیطان از او دست بر مى دارد در آخر عمر . از حالا ، حالا که فرصت هست وقتى پیر مرد شدید مثل من دیگر نمى توانید کارى بکنید از حالا که جوان هستید و قواى جوانى محفوظ است جدیت کنید به اینکه هواى نفس را از نفس خودتان خارج کنید . همه گرفتارى روى همین هواى نفس است . در تعیین رهبر ، در تعیین رهبرى ، نه دسته بندى باشد که خیر ، ما مى خواهیم آن کسى که با ما دوست است باشد ، و نه اشکال باشد به اینکه این چون با من خیلى دوست نیست ، نباشد . حق را ملاحظه کنید . آنکه مرضى خداست ، نه آنکه مرضى نفس شیطانى ماست مسأله مهم است ، اهمیت حیاتى دارد مساله ، این مسأله مهم الان در عهده شما آمده است . شما قبول کرده اید این را و این مسأله مهم را باید با توجه به خدا ، استغاثه به خداى تبارک و تعالى که نبادا

ص: 48

خداى نخواسته لغزشى در انسان پیدا بشود و خودش هم توجه به آن نکند از باب اینکه ستاره هایى بین انسان و نفس اماره اش هست . با اخلاص به خداى تبارک و تعالى و خالى کردن ذهن از همه امور ، در این امر ، در این امر خطیر که اگر لغزش در آن پیدا بشود ممکن است لغزش در جمهورى اسلامى پیدا بشود و مى شود و آنوقت به عهده شما آقایان است . این یک تکلیف الهى است به عهده تان آمده و قبول کردید . وقتى قبول کردید ، باید از عهده اش براى خدا بر آئید و هر چه فکر مى کنید راجع به این مسأله براى خدا باشد . شایسته تر را ، نه آن که با من دوست تر است . آن که براى اسلام بهتر است ، آنهائى که براى اسلام بهترند . و البته ما حسن ظنى که به آقایان داریم و بسیارى از آقایان را از نزدیک هم مى شناسیم ، همین معانى را امیدواریم که آقایان به وجه شایسته عمل کنند و موفق باشند و انشأاللّه خداى تبارک و تعالى همراهى کند با شما و شما را هدایت کند به یک راهى که رضاى اوست . خداوند همه شما را حفظ کند و موفق باشید . و از همه شما من ملتمس دعا هستم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 49

عکس

ص: 50

تاریخ : 11/5/62

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از پرسنل وزارت راه و ترابرى متشکل از کارکنان راه آهن ، هواپیمایى وادارات مختلف این وزارتخانه ، کارکنان وزارتنیرو و مدیران کل آموزش و پرورش سراسر کشور

خاصیت حکومت محرومین است که از این ابرقدرت ها نمى ترسند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

قبلا باید از شما آقایان تشکر کنم که زحمت کشیدید و با زحمت به اینجا آمدید تا با هم ملاقات کنیم و بعضى مسائل را عرض کنم . مسائلى که آقا فرمودند راجع به خدمت هائى که هم وزارت راه و هم وزارت نیرو انجام داده اند و همین طور خدمت هایى که وزارت فرهنگ انجام داده است و سایر وزارتخانه ها ، اینها از آثار حکومت مستضعفین است . در طول تاریخ ، اسکلت حکومت ، چه اصل حکومت و چه مجلس ها از وقتى که مجلس تحقق پیدا کرد الا کمى در دوره اول و همین طور ارتش و سایر نهادها ، اینها چون از طبقه مرفه بودند و اسکلت حکومت را به اصطلاح اشراف و اعیان تشکیل مى دادند از این جهت اطلاع از اینکه به قشر مستمند چه مى گذرد نداشتند ، نمى توانستند بفهمند که مستمند یعنى چه . فکرشان اصلا در این قضیه هیچ وقت وارد نمى شد . کسانى که از اول کودکى تا آنوقتى که به حکومت رسیدند در مهد آرامش و رفاه بار آمدند ، اینها ادراک این مطلب را که قشر دیگرى هم ما داریم که قشر مستمند است نمى کردند . اگر هم یک وقتى هم در ذهنشان مى آمد ، عبور مى کرد . فکراین نبودند که این طبقه هم یک موجودیتى دارد و باید براى موجودیت اینها هم فکرى کرد . و لهذا در طول تاریخ ، این قشر مستمند و مستضعف و محروم در طول تاریخ شاهنشاهى و در این تاریخى که شماها هم ادراک کردید زمان محمدرضا و بعضى تان هم زمان رضاخان را ادراک کردید ، مى بینید که حکومت ، حکومت اشراف بود . اگر در یک مجلسى یک نفر ، دو نفر هم از طبقه محرومین پیداشد ، در یک اقلیت بسیار ضعیف بودند که در مقابل آن جمعیت کثیر نمى توانستند کارى انجام بدهند . اصل جنس اسکلت حکومت اشرافى این است که به مردم نرسند . ولهذا تمام این روستاهاى ایران تقریبا از همه مواهبى که باید به دست حکومت ها تحقق پیدا کند براى این روستاها و این دهات دور افتاده هیچ تحققى پیدا نکرد . کمى بوده است ، آنها هم روى یک مطالبى که بازپاى مالکین و اشراف تو کار بود . اگر روستائى بود که یکى از اشراف مالک او نبود یا یکى از از حکومت افراد حکومت مالک او نبود ، او از تمام مواهب محروم بود . برق یک مطلبى بود که الان هم در اکثر روستاهاى ما کمى رفته است و مشغولند که برود ، بهدارى ابدا نبود ، راه نبود ، به طورى که اگر یکى

ص: 51

مریض مى شد ، یک زنى مى خواست وضع حمل بکند ، در آنجا اسبابش فراهم نبود ، مى خواستند بیاورند به یک شهرستانى ، از باب اینکه راه نبود ، بین راه ، مریض یا آن زن بدبخت تلف مى شد یا کمى اش مى رسید به معالجه .

این وضع حکومت اشرافى در جهان است . یکى از نعمت هاى بزرگى که خداى تبارک و تعالى به این ملت عنایت فرمود اینکه حکومت ، حکومت مستضعفین است ، حکومت محرومین است یعنى آنهائى که در راس حکومت واقع شدند وقتى که ملاحظه مى کنید رئیس جمهورش از مدرسه پا شده است آمده است رئیس جمهور شده ، طلبه مدرسه بوده . رئیس مجلسش از مدرسه آمده است و رئیس مجلس شده است . رئیس دولتش یک بازارى است که پدرش الان هم بازارى است ظاهرا ، از بازار آمده است و رئیس دولت شده و وزراى دیگرش هم همین طور ، وکلاى دیگرش هم ، وکلا هم همین طور . الان شما در تمام قشر دست اندرکاران چه در مجلس و چه در حکومت یک نفر از آن اشخاصى که در آنوقت ها ، در زمان شاهنشاهى کفیل امر بود یک نفر از اشباه آنها را شما نمى بینید و خاصیت یک حکومت محرومین ، مستضعفین و حکومت مردمى این است که هم مجلسش مى فهمد مستضعفین و محرومین یعنى چه ، هم حکومت و وزرا مى فهمند که یعنى چه ، هم رئیس جمهور و رئیس مجلس اش مى دانند که این محرومیت یعنى چه ، براى اینکه خودشان لمس کرده اند ، خودشان لمس محرومیت را کرده اند اینها مى فهمند که نادارى یعنى چه و محرومیت یعنى چه . ولهذا خاصیتى که حکومت محرومین دارد چند چیز است که حالا من بعضى اش را عرض مى کنم . یکى اینکه چون احساس کرده اند محرومیت را ، به فکر محرومین توانند باشند . مى توانند که بفهمند که راه اگر نباشد و این مریض در یک دهکده اى مریض بشود و بخواهند بیاورندش به شهر ، چه مصیبت هائى است ، براى اینکه راه نیست باید با الاغ مثلا با اسب بیاورند ، اینها مى فهمند این یعنى چه ، در ذهنشان این معنا مى آید . اینها مى فهمند که محرومیت از حیث بهدارى و درمانگاه یعنى چه . اینهافهمند که محرومیت از حیث آب و برق یعنى چه . اینها از باب اینکه خودشان لمس کرده اند این مسائل را ، مى توانند بفهمند . به خلاف آن قشرى که سابق متکفل این امور بود نمى توانستند بهمند . یعنى یک کسى که در مهد اشرافیت به اصطلاح آنوقت بزرگ شده است و از اولى که چشمش را باز کرده است با نوکر و کلفت و حشم و اینها روبرو بوده ، این وقتى بزرگ شد خیال مى کند همه چیز همین است . نمى تواند ادراک کند که یک طبقه اى هستند که نان ندارند ، یک طبقه اى هستند که نمى توانند زندگى کنند . این یکى از خاصیت هاى حکومت محرومین و مستضعفین است . یکى از خاصیت هاى بزرگش این است که اینها دیگر از قدرت ها نمى ترسند . خاصیت اعیانیت و اشرافیت به اصطلاح و رفاه این است که چون همیشه خوف این مطلب که نبادا از این مقام پائین بیایم و نبادا یک لطمه اى به اشرافیت من بخورد ، این خوف ، اسباب این مى شد که نسبت به زیر دست ها ظالم و نسبت به بالا دست تو سرى خور باشد . یک نفر که نخست وزیر بود ، وزیر بود و در تاریخ ، در طول تاریخ از کسانى بود که متکفل امور کشور بود ، نسبت به زیردستان با تمام معنا ظلم مى کرد (به حسب نوع البته ) ولى وقتى مواجه مى شد با یک سفارتخانه

ص: 52

خارجى کمال ذلت را داشت . این خاصیت اشرافیت ، به اصطلاح اشرافیت یک معنائى است که آنها داشتند و خاصیت حکومت رفاه طلبان است که در مقابل سفارتخانه هاى خارجى ذلیل بودند و در مقابل رعیت خودشان و قشر محرومین با کمال قلدرى رفتار مى کردند . از قرارى که من شنیدم همین محمدرضا در اواخر سال جنایاتش وقتى که ایران قیام کرد و آن بساط را و آن نهضت را ، انقلاب را بپا کرد و دیدند خارجى ها که نمى توانند این را دیگر اینجا نگه دارند ، دیگر این عروسک به درد نمى خورد گفتند (از بعضى اشخاصى که نقل کردند که از خود آنها بودند و حاضر قضیه بودند) که وقتى از طرف آمریکا با او آمدند و گفتند که شما باید دیگر بروید ، او همانطور که نشسته بود یک قلم دستش بود لرزید و قلم از دستش افتاد . اینقدر عاجز بود اما نسبت به ملت دیدید که چه کرد ، حکومت محرومان این خاصیت را دارد که امروز اگر رئیس جمهور امریکا بیاید اینجا بخواهد به یک نفر از کارمندهاى اداره دولت ما یک درشتى بکند یک سیلى مى خورد . در حکومت حکومت هاى سابق تعقل نمى کردند که مى شود یک سفارتخانه آمریکایى با یک سفارتخانه شوروى را باهاش این رفتارى بکنند که در حکومت محرومین شد . تعقل این مطلب براى آنها امکان نداشت . امروز خاصیت حکومت محرومین این است که خوف به دلشان راه نمى دهند . آمریکا از آن طرف دریاها نشسته و فرمان مى دهد بر حکومت هاى قلدرى ، همه فرمان مى برند ، حکومت ایران که حکومت مستضعفین است هیچ اعتنأ به او نمى کند . در این قضیه اى که راجع به نفت ایران صدام یا یکى از وزراى او گفته بودند که ما نفت ایران را مى زنیم و طیاره هائى از فرانسه مثلا مى گیریم و نفت ایران را مى زنیم ، ایران و کارفرمایان ایران ایستادند و گفتند اگر یک همچو غلطى بکنید ما نفت را به روى همه کشورهاى خارجى بندیم ، و این یک واقعیت است . آمریکا از آن طرف دنیا نشسته مى گوید که ما حفظ امنیت این خلیج را مى کنیم ، تا آمده او تخیل بکند ، این کار شده است در ایران . باید آمریکا فکر این معنا باشد که امثال نوکرهاى خودش مثل صدام و امثال اینها را به جاى خودشان بنشانند ، به فکر این نباشد که به ایران مى توانند یک ضرب شستى وارد کنند . ایران حکومت مردم است ، حکومت مردمى دیگر نمى تواند بترسد از اینکه آمریکا چى مى گوید . حکومت مستمندان است ، حکومت مستضعفان است . اینها در دلشان خوف نیست به اینکه اگر چه بشود ما مقام مان را از دست مى دهیم . مقام نیست تو کار ، هیچ یک از ما به فکر این نیستند که ما الان یک مقامى داریم و مقام فروشى بکنند و هیچ کدام هم یک زندگى اشرافى ندارند که بترسند از دستشان گرفته بشود و چون حکومت ایمان است ، خوف از شهادت هم ندارند . بنابراین آمریکا و امثال آمریکا تصور نکنند که با یک کلمه اى که در سابق ، زمان شاه و زمان رضاخان و محمدرضاخان مى گفتند در اینجا اطاعت مى شد ، حالا هم آن هست نخیر حالا آن نیست حالا اگر یک سفیرى از شما نسبت به یک نفر از کارمندهاى ما بخواهد یک جسارتى بکند غایت امر این است که او را بیرونش مى کنند (اگر در همین جا تربیتش نکنند) . حکومت ، حکومت محرومین است . محرومین ترس ندارند از این امور ، آن حکومت اشراف بود که تشر مى زدید و آنها جا مى خوردند . اینها حکومت توده است ، توده مردم است ، محرومین است ، بازار است ، خیابان است و

ص: 53

کارگرانند و کشاورزان . حکومت مال اینهاست . یک همچو حکومتى ، یک همچو بافتى که در حکومت ایران است امروز ، این بافت جورى است که خوف تویش نیست . از چى بترسند ؟ بترسند شهید مى شوند ؟ بسیارند ، بسیارى هستند که آرزوى این کار را مى کنند . بترسند مقام از آنها گرفته بشود ؟ مقامى تو کار نیست تا گرفته بشود . بترسند نمى دانم پارک ها و نمى دانم دهات از آنها گرفته بشود ؟ نه پارکى دارند ، نه دهى دارند ، این از خاصیت حکومت محرومین است که نه از این ابرقدرت مى ترسد و نه از آن ابرقدرت مى ترسد و از جنگ هم نمى ترسند . شما خیال مى کنید که اگر در زمان سابق یک همچو جنگى پیش مى آمد ، وضع ایران این نحو بود که مردم بایستند و در جبهه و پشت جبهه بایستند و اینطور توى دهنى بزنند به آمریکا ؟ صدام که قابل آدم نیست ، این تو دهنى به امریکاست که قلاده را از سر این برداشت و اغوا کرد این بدبخت را و او را به این حال رساند . امروز روزى است که مردم ما از جنگ نمى ترسند ، براى اینکه از جنگ براى چه بترسند ؟ از جنگ مى ترسند که بیاید کسى در بین بلادشان چه بکند ؟ اینها بیرونشان کردند و کسى نمى تواند وارد بشود در اینجا . از کودتا بترسند ؟ کى کودتا بکند ؟ کى مى تواند در این کشور کودتا بکند ؟ کشورى که همه افرادش مجهز هستند براى مقابله ، حتى خانم هاى پشت پرده . این هم یکى از خاصیت هائى است که حکومت مستضعفین دارد که خوف ندارند اینها . دیگر سفارتخانه نمى توانند بزرگى بفروشند به حکومت ایران . پیش تر حکومت مال سفارتخانه ها بود ، یک وقت سفارت انگلیس بود که همه چیز دستش بود و بعدش هم سفارت آمریکا شد . حالا یک سفارتخانه در اینجا نمى تواند یک حرفى بزنند که به یکى از کارمندهاى ما بر بخورد ، چه سفارت شوروى باشد چه سفارت آمریکا باشد و چه سایرین . حکومت مردم این است خاصیت اش در مقابل حکومت اشرافى ، حکومت مردمى یکى از خاصیات بزرگش این است که خوف در دلشان نیست . یکى از خاصیت اش که همین معنا را دنبال دارد این است که مردم پشتیبان حکومت هستند . اگر مردم ، نصف مردم پشتیبان محمدرضا بودند ، این مصیبت ها به سر او مى آمد ؟ مردم یکپارچه پشتیبان این حکومت هستند . اگر حکومت یک گرفتارى پیدا بکند این مردمند که رفع مى کنند گرفتارى را . اگر جنگ براى دولت پیش آید ، این مردمند که جبهه ها را پر مى کنند و پشت جبهه ها را هم خدمت مى کنند در پشت جبهه ها ، این خاصیت حکومت مردمى است . امروز مجلس چون مجلس مردمى است ، این مجلس مردمى مى تواند به فکر محرومین باشد و مجلس دیروز نمى توانست که به فکر محرومین باشد براى اینکه محروم تویش نبود اگر هم بود یکى دوتا بود که کارى از او نمى آمد . اما امروز مجلس مجلسى است که محرومیت کشیده اند اهل این مجلس و در آنها از اشراف و اعیان و امثال ذلک دیگر وجود ندارد ولو بعضى منحرفین هستند اما از اشراف و اعیان دیگر خبرى نیست . یک همچو مجلسى تواند خدمت کند به این کشور و یک همچو مجلسى پشتیبانش همین مردم کوچه و بازار هستند . این هم یکى از خاصیت هاى بزرگ حکومت مردمى است که خوف اینکه چه بشود ندارند و قدرت بزرگ توجه به این معنا بکنند که نمى توانند امروز آن فرمانفرمائى که در زمان محمدرضا یا زمان رضاخان مى کردند امروز هم بکنند .

ص: 54

حکومت حجاز کوچکتر از این است که جلوى حجاج ایران را بگیرد

امروز دیگر خریدار ندارد آن حرف ها ، پوچ است آن حرف ها . شیوخ خلیج و اینهائى که حکومت هائى در کشورهاى اسلامى دارند توجه بکنند به اینکه ما براى چندمین بار به آنها سفارش مى کنیم که با کشور ما اینطور نکنند . یک روز اینها بیدار مى شوند که وقت گذشته است . یک روز دولت حجاز به خود مى آید که مسأله دیگر گذشت . از همین حالا به فکر باشد که کارهایش را تعدیل کند . قضیه جلوگیرى از حجاج ایران یک مسأله اى نیست که بتواند حکومت حجاز یک همچو امرى را انجام بدهد . حکومت حجاز کوچکتر از این است که جلوى حجاج را بگیرد ، لکن اشکالتراشى مى کند و این اشکالتراشى یک روزى بیدار مى شوند که وقت گذشته است و دیگر نمى توانند عذرخواهى کنند . از همین حالا درست توجه بکنند که شمائى که مى گوئید ما خدمتگزار بیت هستیم و شمایى که در یک کشورى واقع شدید که خانه خدا در آن کشور است ، خیال نکنید که خانه خدا مال شماست و شما کلیددار خانه خدا هستید . خانه خدا مال مسلمین است . مستشارهاى آمریکا در حجاز به طور رفاه زندگى مى کنند و از آن پول محرومین و نفت محرومین به آنها هر چه خواستند مى دهند ، لکن حجاج ایران مضر است براى آنها . معلوم است چرا مضر است ، براى اینکه وقتى یک حکومتى سرسپرده یک دولتى شد ناچار است که حفظ بکند منافع آن دولت را . ما مى گوئیم چرا سرسپرده باشید . ما مى خواهیم که حکومت هاى اسلامى سر بلند باشند ، آقا باشند بر دنیا همانطورى که حکومت ایران امروز هست . چرا باید شما خودتان را اینطور ذلیل کنید در مقابل امریکا که جرات اینکه یک ، کس دیگرى در مکه نسبت به امریکا یک کلمه اى بگوید یا نسبت به اسرائیل یک کلمه اى بگوید ، این جرأت را نداشته باشید و بخواهید که کشور ایران حجاج ، صدهزار نفر حجاج خودش را نفرستد آنجا ؟ حجاج ایران تمام حجاجش را مى فرستد یا اصلا نمى فرستد . من به حکومت حجاز نصیحت مى کنم که اینطور با مسلمین رفتار نکنند و اینطور طرفدار دشمن هاى اسلام و دشمن بیت اللّه الحرام نباشند . من نصیحت مى کنم که تا دیر نشده به خود آیند . نگذارند یک وقت که وقت گذشته است آنوقت عذر خواهى کنند . حال صدام را مشاهده کنند . صدام از همه حکومت عراق از همه حکومت هاى منطقه قویتر بود و امروز همچو ذلیل شده است که نمى داند چه بکند و دست گدائى به این ورو آن ور دراز مى کند و فایده ندارد . من به حکومت هاى اطراف خلیج و به حکومت هاى منطقه هشدار مى دهم که دست از مخالفت با ایران و مساعدت با صدام بردارند . دست بردارند که این حزب بعث از بین برود و حکومت عراق به دست مسلمانان اداره بشود و ایران همانطورى که به دست خود مردم اداره مى شود عراق هم این طور باشد و حکومت اسلامى براى همه شیوخ منطقه بهتر است از یک قدرت پوشالى آمریکا .

باید تجدید نظر بکنند در حرفهاى خودشان . ننشینند در کاخ هاى بزرگ خودشان و خیال کنند که حالا که در کاخ هستیم پس به ایران هم مى توانیم چه بکنیم . خدا نکند که امسال حجاج ایرانى نروند به مکه و خدا نکند که این اسباب این نشود که اسلام و مسلمین انفجار در آنها حاصل بشود و دیگر نه

ص: 55

از شیخى وجود پیدا بشود و نه از بستگان آمریکا . به خود آئید و توجه کنید که این قضیه ، قضیه اسلام است ، مخالفت صریح با قرآن است . آن که مخالفت صریح با قرآن بکند چطور مى تواند حکومت اسلامى داشته باشد و کلیددار مکه باشد ؟ بنابراین من باز هم از باب اینکه مى خواهیم با همه مسلمین ، با همه دولت ها به طور مدارا رفتار کنیم و هیچ وقت میل نداریم که با خشونت رفتار کنیم ، از آنها مى خواهیم که تجدید نظر بکنند در افکار خودشان آن روزى که شما گرفتار بشوید آمریکا به دردتان نمى خورد همانطورى که امروز صدام آمریکا به دردش نمى خورد هى مى گوید ما بى طرفیم . نمى تواند بگوید من هم طرفم . اصلا اینها مى خواهند یک دسته اى را به جان هم بریزند و استفاده اش را آنها بکنند . آنها حاضر نیستند که سربازهاى خودشان را به کشتن بدهند براى خاطر صدام و براى خاطر دیگران . سایر حکومت هاى منطقه بیدار بشوند و گرفتارى صدام براى آنها عبرت باشد و خداى تبارک و تعالى اگر چنانچه آنها برگردند و به طریق اسلامى برگردند ، خداى تبارک و تعالى بخشنده است و ما هم تابع احکام خدا هستیم .

امیدوارم انشأاللّه این قشر مؤمن ایران را خداوند سلامت نگه دارد و حکومت را ، حکومت اسلامى را توفیق بدهد که خدمت بکنند به این قشر مستمند ، خدمت بکنند . چه آنهایى که در وزارتخانه ها هستند و چه آنهایى که در مجلس هستند ، خودشان را خدمتگزار این ملت بدانند . انشأاللّه همه موفق و مؤید باشید .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 56

تاریخ : 12/5/62

بیانات امام خمینى در دیدار با وزیر کشور و استانداران سراسر کشور

استانداران و روحانیون باید با هم تفاهم داشته باشند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

مطالبى مى گویم گرچه تکرارى است لکن لازم است تکرار و سفارش شود ، و آن دو مطلب است . یکى اینکه با روحانیون بسازید . من به روحانیون هم این سفارش را بارها کرده ام ، ولى چون شما امروز اینجا هستید به شما تأکید مى کنم . شما با ساختن با روحانیون مردم را با خود کنید ، در این صورت آسیب نمى بینید زیرا آسیب از ناحیه اختلاف پیش مى آید . شما و روحانیون باید با هم تفاهم داشته باشید . شما مى دانید تا به حال هر کارى انجام گرفته است از اتفاق بوده است ، پیشبردمان از توافقى بوده است که بین تمامى اقشار است . خارجى ها هم اگر بخواهند کارى کنند ، اول بین خود ما اختلاف مى اندازند و از این راه فساد ایجاد مى کنند بعد از آنکه اختلاف شد لطمه وارد مى آورند ، مستقیما که دخالت نمى کنند . و ما براى حفظ اسلام مکلف و مسؤولیم و امروز حفظ اسلام در تفاهم است ، تفاهم بین همه اقشار ، بین مردم با روحانیون ، روحانیون با استاندارها ، استانداران با مردم و روحانیون ، و این تکلیفى است الهى که باید جواب آن را بدهیم .

باید تمام استاندارها پشتیبان دولت باشند

مطلب دوم اینکه باید تمام استاندارها در هر جا که هستند پشتیبان دولت باشند . امروز استاندارها باید نخست وزیر را ، دولت را و مجلس را تقویت کنند که اگر خداى نخواسته اختلاف کنند موجب شکاف شود و صدمه به اسلام وارد مى شود . و اگر صدمه به اسلام وارد شد خداى نخواسته موجب مى شود که دیگر اسلام به این زودى ها سر بلند نکند . آنهائى که از اسلام سیلى خورده اند و تشخیص داده اند که اسلام است که ملت ها را نجات مى دهد ، اگر سربلند کنند و به اسلام صدمه وارد کنند ما چه جوابى داریم ؟ باید استاندارها از نخست وزیر و دولت و همه وزرا پشتیبانى کنند . شما باید خودتان با هم باشید و پشتیبان همدیگر . من باز تأکید مى کنم که اگر سران با هم خوب باشند ، این کشور صدمه نمى بیند . و اگر صدمه اى این کشور ببیند از اختلاف سران است . همانطور که شارع مقدس فرموده ، باید دولت ، مجلس و قوه قضائیه احساس کنند که یک تکلیف دارند و آن اینکه اختلاف نداشته باشند . امروز اختلاف موجب مى شود به جبهه ها سرایت کند و اگر خداى نخواسته سرایت کرد ، مصیبت پیش

ص: 57

مى آید . امروز تقریبا هیچ کس با ما موافق نیست و آنهائى که موافق هستند فقط اظهار است . معذلک پاسدارها و ارتشى ها و بسیجى ها و سایر نیروها توانسته اند این پیروزى ها را به دست آورند . این براى این است که بین آنها اختلاف نیست . اختلاف روحانیون با استاندارها و یا با خودشان ، به مردم سرایت کند و در جبهه ها منعکس مى شود ، آنوقت نمى توانید مصیبتى را که از این ناحیه پیدا مى شود ارزیابى کنید و مصیبت بزرگ این است که در این صورت اسلام نمى تواند سربلند کند . باید متوجه باشید که این یک تکلیف است که همه با هم باشید تا این بار را به آخر برسانید . خوب خدمت کنید ، به مستضعفان برسید . شما در دوردست ها مسؤولیت دارید به مستمندان که در طول تاریخ زیر فشار و زحمت بودند برسید و جدیت نمائید تا راه چاره اى که آنها را به جائى برساند پیدا کنید . در عمران و راهسازى براى آنان جدیت کنید . امروز به مستضعفان و مستمندان و زاغه نشینان که ولینعمت ما هستند خدمت کنید . پیش خداى تبارک و تعالى کمتر خدمتى است که به اندازه خدمت به زاغه نشینان فایده داشته باشد .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 58

تاریخ : 17/5/62

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى کمیسیون هاى نفت و ارشاد و هنر اسلامى مجلس شوراىاسلامى

اگر جهت اسلامى این انقلاب نبود تا آخر هم مشکلات ما حل نمى شد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از آقایان تشکر مى کنم که به اینجا تشریف آورده و مسائل و مشکلات را با یکدیگر در میان مى گذاریم . عمده این است که ما به وضعیت خودمان و وضعیت انقلاباتى که در دنیا واقع مى شود توجه کنیم . یک وقت مملکتى است که انقلاب مى کند و پشت سرش شوروى و آمریکا و امثال اینها هستند که این انقلاب ، انقلاب دیگرى است . و یک وقت کشورى است همانند ایران که انقلاب مى کند و خودش را از همه قدرت هاى شرق و غرب که مى خواهند در آن تصرف کنند جدا کرده است . معذلک مى بینیم آنها که پشت سرشان قدرت ها بوده اند و انقلاب کرده اند وضع شان بسیار بدتر از ماست . و با این دو خاصیت اگر شما بخواهید که شب بخوابید و صبح بیدار شوید که همه امور درست شده باشد این یک امر غیرممکن است و اگر جهت اسلامى این انقلاب نبود ، تا آخر هم مشکلات ما حل نمى شد و چون اسلامى است و مردم همه با هم هستند و علاقه به اسلام دارند ، علیرغم تبلیغات دامنه دار و جنگ و مشکلاتى که بر علیه ما تحمیل کرده اند معذلک ایران در این چند سال که انقلاب کرده است با استقامت سرجاى خود ایستاده و به پیش رود و وظیفه آقایان وکلا این است که هرجائى که گرفتارى هست دنبال رفع آن باشند و متوقع نباشند که فورا رفع بشود .

مجلسى که اساس یک کشور است باید محلى براى بحث و ساختن اخلاق جامعه باشد

و مهم این است که مجلسى ها با هم و با دولت و سایر مقامات تفاهم داشته باشند و مجلسى که اساس یک کشور است باید محلى براى بحث و ساختن اخلاق جامعه باشد و انتقاد و استیضاح حق مجلس است اما برخورد با متخلف با آرامى و طرح مسائل اخلاقى بهتر رفع اختلاف مى کند تا با الفاظ نیش دار و مقابله کردن با یکدیگر . لذا باید نطق هاى قبل از دستور یا مسائلى که در مجلس واقع مى شود همانند خطبه هاى نهج البلاغه و خطب ائمه اطهار مردم را رو به صلاح ببرد و آقایان در صحبت هایشان این احساس را داشته باشند که براى مصلحت جامعه حرف مى زنند ، نه براى مقابله . خودشان را یک واعظ حساب بکنند که مى خواهند مردم را موعظه کنند و مردم همه احساس کنند که این آقایان خیر و

ص: 59

صلاح آنها راگویند .

مسأله اى که روى آن پافشارى مى کنم این است که امروز همه جوان هاى ما موظفند جبهه ها را گرم نگه دارند

من از مسائلى که شما گفتید مطلعم لکن مشکلات باید به تدریج متحول گردد ولکن الان مسأله بزرگ ما جنگ است که مشاهده مى کنید که تقریبا در اکثر جبهه مشغول آن هستیم و باید الان تمام کوشش مان را به کار بیندازیم که این جنگ را به پیروزى برسانیم که اگر خداى نخواسته این جنگ به پیروزى نرسد و شکستى پیش آید خیال نکنید که این شکست براى ایران است ، بلکه براى همه مستضعفین جهان واقع مى شود . الان چشم هاى همه مردم دنیا به ایران دوخته شده که در جنگ چه مى کند و همه آقایان باید توجه داشته باشند و من به همه مردم کشور و به همه جوان ها عرض کنم جنگى که الان در کار است ، جنگ سرنوشت ساز ماست . جنگى است که یک طرف آن دشمن با همه تجهیزات و پشتیبانى همه قدرت ها به میدان آمده و این طرف ما هستیم که از قدرت هاى بزرگ بریده ، به خداى تبارک و تعالى توجه داریم . لذا این جوان هاى ما هستند که باید این سرنوشت را به آخر برسانند و این جوان هاى ایران هستند که باید تنور جنگ را گرم نگه دارند و بحمداللّه رزمندگان ما در همه جا پیروزند و شما مى دانید که اگر خداى نخواسته صدام پیروز بشود با اهل این کشور چه خواهد کرد .

این سهل است در مقابل اینکه اسلام سیلى بخورد و نتواند به این زودى ها سربلند کند بار دیگر من به همه اهالى کشور تأکید مى کنم که امروز باید توجه به این جنگ زیاد باشد و امروز تمام اسلام در مقابل تمام کفر ایستاده است و ما اگر جائى را فتح کردیم نباید غرور پیدا کنیم بلکه باید این فتح را تا آنجا دنبال کنیم و ادامه دهیم که متجاوز سرجاى خودش بنشیند یعنى متجاوز از بین برود . خسارت جانى قابل جبران نیست ولى آنهمه خسارات مالى که به این کشور وارد شده است باید بدهند . و من مسأله اى که روى آن پافشارى مى کنم این است که امروز همه جوان هاى ما موظفند جبهه ها را گرم نگه دارند و بروند به سراغ برادرانشان که در حال جنگ هستند که اگر مسأله جنگ حل بشود و انشأاللّه با پیروزى کامل به آخر برسد ، مسائل دیگر مسائل فرعى است و حل آن بسیار آسان است و خود مردم کارها را اصلاح کنند و دولت هم دستش باز مى شود و گرفتارى ها را رفع مى نماید . و ما در مسأله جنگ و سایرامور باید با هم باشیم و اگر با هم بودیم کارها به پیش مى رود . بحمداللّه مجلس اختلافى ندارد و قریب به اتفاق مجلس افراد صالحى هستند که باید بین خودشان و دیگران و سایر قوا تفاهم ایجاد کنند و دولت و جبهه ها و قواى مسلحه را تأیید و تقویت نمایند و مردم را ارشاد کنند که به نیروهاى مسلحه کمک کنند ، چه در پشت جبهه و چه در جبهه ها و بحمداللّه تا به حال این کار را کرده اند .

و من از شما آقایان و از مردم تشکر مى کنم که در جبهه ها و پشت جبهه ها حضور دارند و به

ص: 60

خاطر اسلام خدمت مى کنند . امیدوارم مشکلات با همت آقایان و تأیید خداوند تبارک و تعالى به زودى رفع شود و همه شما موفق و موید باشید .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 61

تاریخ : 19/5/62

بیانات امام خمینى در دیدار باوزیر ومعاونین وزارت سپاه پاسداران انقلاب اسلامى

سعى کنید جهات سیاسى در سپاه وارد نشود

بسم اللّه الرحمن الرحیم

وزارتخانه سپاه تازه متولد شده است . باید مواظبت کنید از اول وضعى که در وزارتخاه هاى سابق بود پیش نیاید . به هم زدن وزارتخانه هاى سابق خیلى وقت لازم دارد ولى این وزارتخانه دست خود آقایان است . سعى کنید جهات اسلامى را خوب رعایت کنید . مهم این است که در سپاه وضعى پیش نیاید که به روحیه سپاهى ها صدمه بخورد . عمده در این جمهورى بعد از حفظ جهات اسلامى این است که بین سپاه و مردم و سپاه و ارتش اختلافى نشود ، که بحمداللّه امروز نیست . شما باید سعى کنید جهات سیاسى در سپاه وارد نشود ، که اگر افکار سیاسى وارد سپاه شود ، جهات نظامى آن از بین مى رود . همیشه به سپاه سفارش کنید که آنان خودشان را یک جنگنده خدمتگزار مردم بدانند ، نه یک جنگنده غیر خدمتگزار ، و با ارتشى ها با برادرى رفتار کنند . مقصد یکى است ، حفظ اسلام و کشور است ، باید این مقصد را به پایان برسانید و بین خودتان و مردم و ارتش رفتار خوب داشته باشید . یک مسلمان باید با همه خاضعانه رفتار کند و خودش را از دیگران کمتر بداند . من وقتى که فکر مى کنم جوان هاى ما که در جبهه ها اینطور زحمت مى کشند خجالت مى کشم چرا در اینجا نشسته ام . امیدوارم با وضعى که در سپاه و ارتش است مسائل زود حل شود . حال که صدام گفته است چون به مقاصد خودمان رسیده ایم براى صلح دوستى عقب نشینى کرده ایم لابد مثل عقب نشینى اى که در خرمشهر کرده است . انشأاللّه به زودى شر صدام از سر مسلمانان رفع گردد و خداوند شما را پیروز گرداند . شما باید سعى کنید که از اول در وزارتخانه تان کاغذ بازى پیدا نشود . مردم باید وزارتخانه را منزل خودشان بدانند . همه مردم مساوى هستند ، البته طبقه مستمند بر ما بیشتر حق دارند . الان هم وقتى به جبهه ها مى روید یک نفر مرفه نمى بینید و یا اگر ببینید کم است ، بقیه مستمندان هستند ، همین مرم محروم هستند که انقلاب کردند و پیروز شدند و بعد هم همین ها خدمت کنند و همین ها هم ادامه مى دهند و من هم دعا مى کنم که محفوظ باشند و روبه رشد بروند . انشأاللّه به این کشور آسیبى وارد نمى شود . کشور را از خودتان بدانید و مردم محروم را هم برادر بزرگتر خودتان . مردم از سپاه سرد نمى شوند . باید سپاه با محبوبیت محفوظ بماند و راهش آن است که با مردم مدارا کنیم . انشأاللّه پیروز و سر بلند بشوید .

و السلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 62

تاریخ : 20/5/62

بیانات امام خمینى در دیدار با وزیر امور خارجه ، معاونین و مدیرانکل این وزارتخانه و سفرا و کارداران جمهورى اسلامى ایران در آسیا و اقیانوسیه

ایران که براى خدا قیام کرده است ، مى بینیم که چگونه پایدار است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اما راجع به مصیبتى که به وسیله صدام به ایران وارد شد به همه اهالى ایران بخصوص گیلانغرب و بالاخص به بازماندگان شهدا تسلیت عرض کنم و از خداى تبارک و تعالى مى خواهم که آنها را با اولیاى اسلام محشور گرداند و به مجروحین این جنایت بزرگ شفا عنایت کند .

نکته که بایست عرض کنم این است که صدام گمان کرده است با این نحو جنایات مى تواند صلح را بر ما تحمیل کند ، و حال اینکه هر یک از جنایات او را از صلح دور و ما را مصمم تر مى کند . ایران که براى خدا قیام کرده است مى بینیم که چگونه پایدار است و اگر بر فرض باطل کسى خیال مى کرد که باید صلح کرد ، با این جنایات ، دیگر هیچ عاقلى چنین فکرى نمى کند ، براى اینکه خانواده هاى شهدا و اشخاص مصیبت دیده در مقابل آنان مى ایستند الان هم که مشاهده مى کنید همین مصیبت دیدگان هستند که فریاد جنگ ، جنگ سر مى دهند . جنایتکار در اثر زیادى جنایت نمى تواند از جرم فرار کند . ما به او و امثال او و همقطاران او هشدار مى دهیم که هر جنایتى که مى کنند به نامه اعمالشان اضافه مى شود و در مقام بازخواست باید جبران کنند . این نحو جنایات اسباب سستى خانواده هاى شهدا نمى شود . صدام که در میدان جنگ شکست خورده است ، با بمباران مردم بیگناه نمى تواند از مسؤولیتى که دارد فرار کند . از قرار اطلاع بمب هاى خوشه اى در گیلانغرب به کار برده اند ، این کارها موجب مى شود تا هم به جنایاتشان افزوده شود و هم به خساراتى که باید بپردازند و به فرض که بماند (که این فرض هم صحیح نیست ) باید از عهده تمامى اینها برآید و آنهائى که او را همراهى مى کنند باید به محاکمه کشیده شوند و آن روز دور نیست .

ملت ایران توجه کنند که براى اسلام خدمت مى کنند و اولیاى اسلام شهداى بزرگى را تقدیم خدا کرده اند

امریکا و امثال آن که ادعاى بیطرفى کنند و معلوم است که در جنایات شریکند چه جوابى دارند ؟ مجامع بین المللى و حقوق بشر ، این دست نشاندگان امریکا و ابرقدرت ها ، از این جنایاتى که به

ص: 63

بشریت وارد شده است ، مى گذرند . افرادى که آمدند و دیدند که چه جنایاتى صدام کرده است و تصدیق کردند و گزارش دادند ، پس چرا مجامع بین المللى هیچ نگفتند ؟ اصلا مجامع بین المللى لفظى است در خدمت قدرت هاى بزرگ ، نه در خدمت مظلومین و محرومین . هر ملتى باید خودش در مقابل جنایات بایستد و ایران ثابت کرد که در مقابل جنایت قدرت ها ایستادگى مى کند . مردم ما در مقابل آن رژیم جنایتکار ایستادند و بیرونش کردند و سستى نکردند . امروز هم مردم ما در مقابل این جنایات سستى نخواهند کرد . این جنایات مردم و دولت را مصمم تر و مستحکم تر خواهد کرد و مى فهمند که در مقابل یک چنین جنایتکارى چه مسؤولیتى دارند . ملت ایران توجه کنند که براى اسلام خدمت مى کنند و اولیاى اسلام شهداى بزرگى را تقدیم خدا کرده اند .

وزارت خارجه از سایر وزارتخانه ها حساسیت بیشترى دارد براى اینکه سر و کارش با تمام ممالک دنیاست

اما قضیه وزارت خارجه ، این وزارتخانه از سایر وزارتخانه ها حساسیت بیشترى دارد براى اینکه سرو کارش با تمام ممالک دنیاست . خدمت کردن شما مسلم است براى اینکه کشور خودتان است . قبلا کشورى بوده است وابسته به غرب و شرق و تحت ستم و آسیب خارجى ها و داراى تبلیغات شاهنشاهى در چنین کشورى معلوم است که کار وزارت امور خارجه اش چه مشکل و سنگین است ، ولى همت مردان مصمم هر کار مشکلى را آسان مى کند و بعد انجام مى دهند . شما که براى رضاى خدا خدمت مى کنید سعى کنید در مقابل تمامى مشکلات بایستید و مبارزه کنید . امروز هم که در جمهورى اسلامى همه با هم هستند و دولت و مردم با هم دوست هستند ، حل مشکلات آسان تر است ، با گرمى با مشکلات مواجه شوید و مبارزه کنید تا حل شود .

تبلیغات در راس امور است و هر روز باید حجمش زیادتر گردد

سفارتخانه ها را در خارج به صورتى دنبال کنید که هرکس آنجا برود ببیند در محیط اسلامى و اخلاقى وارد شده است . من از آقاى ولایتى و سایر آقایان که وقت شان را براى آمال اسلامى انسانى صرف مى کنند تشکر مى کنم . در مورد تبلیغات وزارت خارجه باید بدانید که تبلیغات در راس أمور است و هر روز باید حجمش زیادتر گردد . امروز که ما مقابل تمام دنیا ایستاده ایم ، لااقل باید تبلیغات خودمان سالم باشد و تبلیغات صحیحى داشته باشیم . امیدوارم همه سالم باشید و وزارتخانه را به صورتى که براى اسلام و کشور مفید باشد بسازید . مى دانم که در فکر حل مسائل هستید . انشأاللّه مشکلات را حل مى نمائید .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 64

تاریخ : 26/5/62

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى شوراى سرپرستى روزنامه اطلاعات و نماینده امام در این روزنامه

مطبوعات باید یک بنگاه هدایت باشند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من با آقاى دعائى سابقه طولانى دارم ، خدمت هائى که ایشان در عراق و ایران کرده اند نباید فراموش کرد . امیدوارم خداوند تعالى به همه شما توفیق دهد تا در آنجا به خدمتتان ادامه دهید من نباید از شما تشکر کنم ، امیدوارم خداوند تبارک و تعالى از همه شما تقدیر کند .

وضع کشور را در گذشته دیدید که چگونه بود ، تمام چیزها در جهت اسلام زدائى بود خصوصا مطبوعات که وضعى داشتند که اگر مهلت پیدا مى کردند طولى نمى کشید که همه چیز را از بین مى بردند . امیدوارم با همت آقایان همه آن انحرافات از بین برود . مطبوعات باید یک مدرسه سیار باشند تا مردم را از همه مسائل بخصوص مسائل روز آگاه نمایند و به صورتى شایسته از انحرافات جلوگیرى کنند و اگر کسى انحرافى دید با آرامش در رفع آن بکوشد . بطور کلى مطبوعات باید یک بنگاه هدایت باشند ، یعنى به صورتى که اگر دست مردم بیفتد مردم هدایت شوند ، بخصوص روزنامه هایى مثل اطلاعات و کیهان و جمهورى اسلامى و آزادگان ، باز تکرار مى کنم دنبال این نباشید که من از شما تشکر کنم ، تقدیر و تشکر من فانى است و از بین مى رود . آنچه که باید همگى در نظر بگیریم رضاى حق تعالى است و آنچه وظیفه من است دعاست . امیدوارم موفق و موید باشید .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 65

تاریخ : 26/5/62

بیانات امام خمینى در دیدار با وزیر و مسؤولان وزارت ارشاد اسلامى و سازمان حج وزیارت ، نماینده امام و سرپرست حجاج ایرانى و روحانیون کاروان هاى حج

یکى از فلسفه هاى بزرگ حج ، بعد سیاسى اوست

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من باید تشکر کنم از آقایان که تشریف آورده اند و در این مجلس با هم به گفتگو بنشینیم و مسائلى را که باید گفت تا یک حدودى خدمت شان عرض کنم . و من امیدوارم که انشأاللّه آقایان موفق بشوند با سلامت و پیروزى این سفر مبارک را طى کنند و به محال خودشان مراجعت بفرمایند .

شما در سالى به حج مشرف مى شوید که اوضاع دنیا و اوضاع منطقه به وضعى است که مشاهده مى کنید . اوضاع دنیا گرفتار قدرت هاى بزرگ و مستضعفان جهان مبتلاى به این قدرت هاى شیطانى و اوضاع منطقه نیز به واسطه دخالت قدرت هاى بزرگ به این وضعى است که مشاهده کنید . و در آستانه سالى به حج مشرف مى شوید که در اثر شکست مفتضحانه صدام مناطق مسکونى کشور ما مورد تجاوز واقع مى شود و با موشک ها کوبیده مى شود و اخیرا که اندیمشک را هم ملاحظه کردید و من به ملت ایران و اهالى محترم مبارز اندیمشک تسلیت عرض مى کنم و امیدوارم خداى تبارک و تعالى شهداى آنها را با شهداى صدر اسلام محشور بفرماید و به بازماندگان آنها سلامت و صبر عنایت بفرماید .

شما در سالى دارید در این سفر مبارک مى روید که قدرت هاى بزرگ در منطقه مشغول به فساد هستند و تاخت و تاز . از آن طرف شوروى در افغانستان و هرجا که بتواند دست درازى مى کند و ملت مظلوم افغانستان را آنطور سرکوب مى کند و بحمداللّه ملت افغانستان هم مقابله مردانه اى در مقابل آن قدرت بزرگ کرده اند و از آن طرف آمریکا که در راس جنایتکاران است در همه کشورهاى مظلوم و خصوصا در کشورهاى اسلامى آنطور دخالت و تجاوز مى کند و از آن طرف دنیا دست دراز کرده است و ملت هایى که باید مستقل باشند ، در تحت ظلم خودش قرار داده است و مع الاسف این دولت ها هم ظلم پذیر شده اند .

فلسفه حج ، یکى از فلسفه هاى بزرگ حج قضیه بعد سیاسى اوست که دست هاى جنایتکار از همه اطراف براى کوبیدن این بعد در کار هستند و تبلیغات دامنه دار آنها مع الاسف در مسلمین هم تأثیر کرده است که مسلمین سفر حج را بسیاریشان یک عبادت خشک خالى بدون توجه به مصالح

ص: 66

مسلمین مى دانند . حج از آن روزى که تولد پیدا کرده است ، اهمیت بعد سیاسى اش کمتر از بعد عبادى اش نیست . بعد سیاسى علاوه بر سیاستش ، خودش عبادت است .

مشکلات مردم در حج ، باید تمامى بلادى که وارد مى شوند و مردم مستطیعش یا روحانیون محترمش وارد مى شوند ، باید بررسى از اوضاع مسلمین در هر سال بشود که مسلمین در چه حال هستند ، بین خودشان با حکومت ها چه وضعى است ، بین حکومت ها با قدرتهاى شیطانى دیگر چه وضعى است ، بین خود ملت ها با خود ملت ها چه وضعى است ، بین روحانیونى که در بلاد متفرقه مسلمین هستند با وضع حج چه وضعى دارند . اینها امورى است که باید رسیدگى به آن بشود و حج براى همین امور است . حج براى این است که مشکلات یک سال مسلمین را بررسى کنند و در صدد رفع مشکلات برآیند .

آنطور که آخوندهاى دربارى منطقه و غیرمنطقه مى گویند که حج باید از جهات سیاسى خارج باشد ، اینها رسول اللّه را محکوم مى کنند ، اینها خلفاى اسلام را محکوم مى کنند ، ائمه هدى را محکوم مى کنند . اینها نمى دانند که این سفر حج براى مسائل بوده است ، براى قیام ناس بوده است ، براى این بوده است که مسلمین مشکلات مسلمین را درک کنند و در رفعش کوشش کنند ، براى این بوده است که بین مسلمین اخوت و مودت پیدا بشود .

و مع الاسف به قدرى تبلیغات دامنه دار دشمنان اسلام در همه مسائل اسلامى زیاد و دامنه دار بوده است که به خود مسلمین هم باورانده اند که نباید دخالت در سیاست بکنند ، به خود روحانیون هم . بسیارى از روحانیون هم باورشان آمده است که روحانى نباید دخالت در سیاست بکند . روحانى باید مسأله بگوید ، آن هم مسائل غیرسیاسى . مسائل سیاسى اسلام چندین برابر مسائل عبادى اش است ، براى اینکه مسائل سیاسى هم عبادت است مع الاضافه . کتب اسلام ، کتب فقهى اسلام مشحون از مسائل سیاسى است ، مشحون از مسائل اجتماعى است . و آنوقت یک دسته نادان گمان کنند که اسلام مثل سایر ادیان منحرفه که آن هم در اول اینطور نبوده است بعد با دست همین استعمارگران به اینجا رسیده است ، وضع این است که باید روحانى عقب بنشیند و دو رکعت نماز بخواند و برود منزلش و همان جا چرت بزند تا دوباره وقت نماز دیگر بیاید . اینها همه تبلیغاتى بوده است که در طول مدت از آنوقتى که اسلام تولد پیدا کرد و قدرت پیدا کرد به دست خلفاى اموى و عباسى و بعد هم به دست حکومت هاى مرتجع و بعد هم به دست قدرت هاى بزرگ این مسائل شده است که اسلام را منزوى کنند و منزوى کردند . آن اسلامى که به درد جامعه نرسد و آن اسلامى که به درد حکومت جامعه نرسد ، آن اسلام منزوى است . اسلام منزوى در مساجد بود با اسم اسلام ، اسلام را منزوى کردند در چهار دیوار مساجد ، مساجد بى تحرک . این مسجدالحرام و مساجد در زمان رسول اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) مرکز جنگ ها و مرکز سیاست ها و مرکز امور اجتماعى و سیاسى بوده . اینطور نبوده است که در مسجد پیغمبر صلى اللّه علیه و آله همان مسائل عبادى نماز و روزه باشد ، مسائل سیاسى اش بیشتربوده . هر وقت مى خواستند به جنگ بفرستند اشخاص را و بسیج کنند مردم را براى جنگ ها ، از مسجد شروع

ص: 67

مى کردند این امور را . مع الاسف در دنبال تبلیغات از صدر اسلام یعنى بعد از یک مدتى تا زمان ما مساجد یک مساجدى شده بود که اسلام در آنجا محکوم مى شد . محکوم کردن اسلام به این نیست که یک کسى بگوید من اسلام را محکوم مى کنم ، محکوم کردن اسلام به این است که آن چیزى که اسلام مى خواهد در مسجد زیر پا گذاشته بشود . اسلام مى خواهد که مردم آگاهانه براى مصالح خودشان ، براى مصالح مسلمین در آنجا فعالیت بکنند و حج از مسائلى است که جنبه سیاسى اش بسیار بیشتر است از جنبه هاى عبادش اش . و شما آقایان که انشأاللّه با سلامت مشرف مى شوید باید توجه به این معنا داشته باشید که این فکر استعمارى که در مغز بسیارى از حتى روحانیین ممالک اسلامى گنجانیده شده است این را ازاله کنید . در صحبت هایتان ، در اجتماعاتتان بگوئید به آنها که اسلام وضعش این نیست که تاکنون ماها داشته ایم ، فقط بیایند در حج و چند دور بگردند دور خانه مبارک و بعد هم وقوف و چه و چه و هیچ کار نداشته باشند که مستکبرین بر مردم دنیا و مسلمین چه مى کنند ، بى تفاوت باشند . محکوم کنند آن اشخاصى را که مى خواهند راجع به مصالح مسلمین صحبت بکنند . آن ضررى که از این آخوندهاى دربارى اسلامى مى خورد ، بدتر از آن ضررى است که از آمریکا مى خورد ، براى اینکه اینها با یک ظاهر اسلامى ، اسلام را منزوى مى کنند و آنها با این ظاهر نمى توانند بکنند ، آنها وادار مى کنند اینها را . مسلمین باید در حج وقتى که مى روند یک حج زنده یک حج کوبنده ، یک حجى که محکوم کنند این شوروى جنایتکار و آن آمریکاى جنایتکار را ، یک همچو حجى ، حجى است که مقبول است . اگر ما حج برویم و مصالح مسلمین را در نظر نگیریم بلکه بر خلاف مصالح مسلمین هى روى جنایت جنایت ها پرده بپوشیم ، نگذاریم مسلمین صحبت بکنند از جنایت هایى که بر مسلمین مى گذرد و جنایت هایى که از حکومت ها و از قدرت هاى بزرگ بر مسلمین مى گذرد . ما یک صحبت بکنیم ، این حج نیست ، این یک صورت بى معناست .

وقتى مى روید حج ، این مسلمین بلاد را بیدار و متحد کنید

این حجى که خداى تبارک و تعالى مى خواهد و آن حجى که اسلام از ما خواسته است ، آن است که وقتى مى روید حج این مسلمین بلاد را بیدار کنید ، متحد کنید با هم ، بفهمانید به آنها که چرا باید بیش از یک میلیارد مسلمین تحت فشار دوتا قدرت چند صد میلیونى باشند . تمام گرفتارى ها براى این است که مسلمین را از آن راهى که اسلام دارد منحرف کرده اند و حتى اگر یک مجالسى هم داشته باشند لابد شنیده اید که مجلسى را که روحانیون داشتند و در یک جایى بود ، محکوم نکردند . حاضر نشدند که افغانستان را که شوروى چیز کرده ، اینها لفظا بگویند این کاردستى نیست . اینقدر هم همین کسانى که ، مسیحیانى که ، روحانیونى مسیحى که بودند حاضر نشدند اینقدر بگویند که افغانستان چه ، ترسیده بودند از این . وقتى بنا باشد که روحانیون شان اینطور ، ما از آنوقت تا حالا خیال مى کردیم روحانیون مسیح آمریکایى هستند ، حالا معلوم شد هم آمریکائى هستند هم شوروى اى هستند و روحانیون مسلمین هم بسیارشان کمتر از آنها نیستند . آنهایى که معلوم مى کنند مسلمین را که نسبت

ص: 68

به صهیونیست یک صدایى بکنند ، نسبت به امریکا یک کلمه بگویند ، آنها کمتر از آن روحانیون مسیحى که مى گویند باید هیچ حرف نزد و آن روحانیونى که طرفدار آمریکا هستند کمتر از آنها نیستند ، اینها هم طرفدار آمریکا هستند . مسلمین باید بیدار بشوند ، این یک میلیارد مسلم باید بیدار بشوند و کلک این دو تا قدرت بزرگ و دیگر قدرت ها را که در این مناطق مشغول فساد هستند ، کلک اینها را بکنند .

ننگ نیست بر کشورهاى اسلامى که اسرائیل بیاید و فلسطینى ها را آنطور کند ؟ در لبنان آن جنایت ها را بکند و یک میلیارد جمعیت مسلمین بنشینند تماشاچى باشند ؟ از چى مى ترسند اینها ؟ چرا باید اینقدر عرضه باشند ؟ شریان حیات شرق و غرب در دست اینهاست ، نفت شریان حیات اینهاست اگر ده روز نفت را به روى آنها ببندند خاضع مى شوند آنها . در عین حالى که این شریان در دست حکومت هاى به اصطلاح اسلامى است ، در عین حال تقدیم مى کنند و التماس هم مى کنند . این مصیبت نیست ؟ براى مسلمین این مصیبت نیست که همه چیزمان را بدهیم به خارجى ها و در طبق اخلاص بگذاریم و با منت کشیدن از آنها که بپذیرند ؟ وقتى بنا شد که مسلمین به آن مسائل الهى توجه نکنند ، به آن مسائل قرآنى توجه نکنند و احکام اسلامى را درست به آن توجه نکنند و دعوت اسلام به وحدت را زیر پا بگذارند ، ناچار باید این طور بشوند که همه چیزشان را بدهند و التماس هم بکنند به آنها که قبول کنید شما . نباید ما دیگر بیدار بشویم ؟ نباید اینها عبرت بگیرند از ایران ؟ امروز همه کشورهاى بزرگ عالم از شوروى گرفته است که دارد دائما به عراق کمک مى کند و از آمریکا گرفته است که آن هم همین طور و از فرانسه که مرکز فساد همه دنیا شده است ، کشورى که ادعا مى کرد که اینجا مهد آزادى و کذاست حالا این تروریست ها را در آنجا جا داده است و به صدام کمک مى کند و به این کمک افتخار مى کند . مسلمین باید توى دهن اینها بزنند و اگر مجتمع بشوند خواهند زد . و ایران همانطور که همه دنیا دیده است (ولو زیر پا گذاشته اند مطالب را) همه عالم الان مطلعند که شوروى و آمریکا و سایر قدرت ها از ایران سیلى خوردند به برکت اسلام و نخواهد دیگر این ملت اسلامى گذاشت که راه آنها به این مملکت باز بشود . آنهایى که به آرزوى این نشسته اند که آمریکا دوباره بیاید یا شوروى بیاید ، آنها خیال باطل به خودشان راه داده اند ، به این آرزو نباشند و لااقل تا وقتى که اینها زنده هستند ، تا آنوقت آمریکا و شوروى نمى تواند به این مملکت وارد بشود .

آنهائى که در خانه نشسته اند و مى گویند مردم خسته شده اند از جنگ ، آنها خودشان خسته هستند!

این جوان هاى ما که الان در سرتاسر کشور به جنگ مى روند و در جبهه آنطور حماسه ها مى آفرینند ، تا این جوان هستند و انشأاللّه هستند نمى تواند کسى به این مملکت صدمه وارد کند . آنهائى که در خانه نشسته اند و مى گویند مردم خسته شده اند از جنگ و خسته شده اند از چه و چه ، آنها خودشان خسته هستند ، از اول هم خسته بوده اند . مردم کى اند ؟ این اندیمشک است که مورد تجاوز

ص: 69

واقع بشود ، دنباله اش جنگ جنگ تا پیروزى مى گوید . آن هم جاهاى دیگرى که از دزفول گرفته تا هر جا ملاحظه کنید به مجرد اینکه یک فسادى ، در آنجا واقع مى شود و صدام یک جنایتى مى کند دنبالش همه _ مردم _ در _ مى ایستند و فریاد مى زنند مرگ بر کى و مرگ بر کى و جنگ جنگ تا پیروزى . اینها مردم نیستند ؟ این مردمى که در مساجد و در نمازجمعه ها و سرتاسر کشور مجتمع اند و فریادشان بلند است از اینکه جنگ باید کرد و خودشان هم داوطلب الان دارند به طرف جبهه هاروند ، اینها مردم ایران نیستند ؟ اینها از کره مریخ آمده اند ؟ مردم ایران عبارت از یک دسته هستند که نشسته اند و نه یکى شان رفته اند به جبهه با اینکه بعضى شان داراى کذا و کذا هستند! فقط مردم ایران اینها هستند که در عین حالى که دارد این کشور به طرف فنا خداى نخواسته مى رود (اگر چنانچه سست بیایند جوان هاى ما) شما چند نفر هستید مردم ایران که مى گویید از جنگ خسته شده ایم ؟ شما چه وقت جنگ کرده اید که خسته بشوید ؟ شما کدام یکى تان رفته است جبهه تا یک خستگى احساس بکند ؟ کدامتان حاضر شده است که آمریکا و شوروى را محکوم کند ؟ شما مثل سایر آنهاى دیگرى مى مانید که نشسته اید آنجا و هى اشکالتراشى مى کنید به این ملت . ملت اینها هستند ، ملت این مردم کوچه و بازار هستند ، این مردم دهات و نمى دانم قصبات و شهرستان ها ، اینها هستند که دارند به جنگ کمک مى کنند و به جبهه ها ، پشت جبهه ها کمک مى کنند و بانوانشان و بچه هاشان و بزرگ هایشان و همه شان مشغول خدمت هستند . اینها که خسته نشده اند . از چى خسته بشوند ؟ از اسلام روبرگردانند ؟ امروز اگر ما از این جنگ و از این دفاع مقدس ، ما جنگ نداریم با کسى ، ما دفاع داریم مى کنیم از کشور خودمان . ما باز کشورمان تحت سلطه صدام هست یک مقدارى از آن ، مائى که داریم دفاع از اسلام مى کنیم اگر خسته بشویم معنایش این است که ما از قرآن کریم دیگر خسته شده ایم ، از اسلام خسته شده ایم . کدام یک از این افرادى که در این کشور هستند الا یک دسته اقلیت فاسد ، خسته هستند از این امور ؟ این جوان هاى ما مى دانند که اگر خداى نخواسته صدام غلبه پیدا کند به این کشور چه خواهد کرد و با همه چیز مردم چه خواهد کرد . این جوان هاى غیورى که یک همچو احساسى دارند مى نشینند تو خانه شان و مى گویند که خسته شده ایم از جنگ ؟ از چى خسته شده اند ؟ از دفاع کشورشان خسته شده اند ؟ از دفاع از اسلام خسته شده اند ؟ از دفاع از نوامیس شان خسته شده اند ؟ یک دسته هم نشسته اند هر کار صحیحى هم بشود آنها مى گویند خراب است . هر خدمتى هم که دولت مى کند آنها مى گویند خراب است . آنها از اول دلشان مى خواهد که وضع ، این وضع نباشد ، برگردد به آن زمان رفاه نمى دانم چى که جوان ها تو قهوه خانه بروند و توى کاباره ها بروند و چه بکنند و پیرها هم مجالسى داشته باشند به عیش و نوش . اینها دلشان مى خواهد این بشود و این خواب را نخواهید ترجمه اش را دید . این تعبیر این خواب تعبیر براى شما نخواهد شد .

این ملت یک ملت زنده است ، یک ملتى است که دنیا الان رویش حساب مى کند . این ایرانى بود که همسایه هایش هم قبولش نداشتند . این ایرانى بود که فقط با لفظ ، با لفظ آقاى آریا مهر یک

ص: 70

تبلیغاتى برایش مى شد و الا کجا چیز داشت ، همه اش وابستگى ، همه اش خرابى سرتاسر کشور ما که ملاحظه بکنید الا شهرستان ها آن هم تهران عمدتاکه مورد توجه بود و مى خواستند آن هم چون اشراف و اعیان در اینجا هستند ، آنها خوش بگذرانند ، این دهات و قصبات و آن جاهاى دور افتاده یک نظر به آن نشد . این بدبخت ها باید با الاغ از این ور آن ور بروند مریض هایشان را ببرند بین راه هم بمیرند دولت الان مشغول است براى راه درست کردن و مشغول است براى بیمارستان درست کردن و براى مدرسه درست کردن که چندین هزار مدرسه درست شده است ، چندین هزار کیلومتر راه درست شده است . همه اینها را آقایان نشسته اند توى خانه شان مى گویند هیچى نشده است . چى چى خواهید بشود ؟ آنچه که شده در زمان رضاخان بوده است شده است و در زمان محمدرضا شده است که خیابان ها را آنطور مرکز فساد قرارداده بودند ؟ شما آنها را صحیح مى دانید! آن چیزى که در این چند سال شده است ، از همه جهات ، آن تحولى که در جواهاى ما پیدا شده است که از کاباره کشیده شده اند به میدان جنگ با کفار ، از مراکز فساد کشیده شدند به مراکز صلاح و دعا و نیایش ، بانوان ما که آنطور با آنها ظلم شده بود امروز در سرتاسر کشور مشغول تعلیم و تعلم هستند و مشغول جهاد هستند فى سبیل اللّه . چى مى خواهید بشود ؟ آقایان چرا چشم هایتان را هم گذاشته اید و گوش هایتان را به بوق هاى آمریکا و اروپا باز کرده اید ؟ چشم هایتان را باز کنید ببینید چه خبر شده است در ایران . دیگران باید بگویند ؟ گاهى هم مى گویند البته . شماها که باید تبلیغ کنید از این اسلام ، تبلیغ کنید از این دیانت ، تبلیغ کنید از این کشور ، دفاع کنید از این کشور با قلم تان ، با صحبت تان ، با چى ، هى اشکال ، اشکال ، اشکال براى چى ؟ شما چى کم دارید که اشکال مى کنید ؟ این مردم ، این مستضعفین ، این بیچاره ها ، این جنوب شهرى هاى همه کشور ما اینطور دارند جانفشانى براى اسلام مى کنند و هیچ هم اظهار خستگى نکرده اند . الان هم وقى که مى بینید فوج فوج حرکت مى کنند به جبهه ها براى جنگ و براى دفاع از اسلام ، اینها ملت نیستند ؟ این جوان ها که دارند مى روند جزء این ملت نیستند ؟ ملت اینجا ، ملتى باید از آمریکا باید بیاید ؟ بیدار بشوید یک قدرى ، توجه کنید یک قدرى به مسائل .

اى مسلمین جهان ! آقائى خودتان را از اسلام و بیت اللّه کسب کنید

و شما آقایان که دارید مشرف مى شوید به این بیت معظم الهى ، علاوه بر اینکه باید خیلى جدیت کنید به اینکه این مردمى که بسیارشان مسائل حج را خوب نمى دانند ، مسائل حج را براى اینها بگویید قبل از اینکه هر کارى را مى خواهند بکنند ، در هرجا هستید مردم را بخواهید آنجا و مسائل حج را برایشان با قاعده گوشزد کنید ، بگوئید همین طور واجباتش را ، محرماتش را ، اینطور چیزها . علاوه بر این ، آن مسائلى که باید ، با مسلمین در میان بگذارید ، معاشرت کنید با آنها البته با یک نظامى و به آنها حالى کنید که آقا چرا نشسته اید که آمریکا از آن ور دنیا دستش را دراز کند و شما را بخواهد اداره کند . بخواهد خلیج فارس را ، خلیج فارس به توچه کار دارد ؟ تو چکاره هستى که از آن ور مى خواهى خلیج فارس را تامین کنى ؟ ما خودمان باید بکنیم ، به شما چه ربطى دارد ؟ مسلمان خودشان باید بکنند ،

ص: 71

خلیجى ها باید بکنند این را . ما میل داریم که با همه کشورهاى اسلامى برادر باشیم ، با همه حکومت ها در عین حالى که اعوجاج دارند برگردند و با ما دست اخوت بدهند . ما صلاح همه را مى خواهیم . ما مى خواهیم که آنها عزیز باشند . ما مى خواهیم آنها نوکر امریکا نباشند . آمریکا از آن ور دنیا آقایى نکند به شما ، شوروى هم از آن ور . شما با هم باشید . شما همین حکومت هایتان با هم باشد ، ملت هایتان دنبالتان هستند . شما با ملت ها خوش رفتارى کنید ، ملت ها دنبال شما هستند ، اگر خوش رفتارى کردید و جهات اسلامى را مراعات کردید ، این ملت ها همراه شما هستند ، آنوقت آسیب ناپذیر هستید . الان حکومت ایران آسیب ندارد براى اینکه براى مردم دارد خدمت مى کند و مردم هم دنبال او هستند . مردم حافظ هستند . اگر یک گرفتارى در زمان رضاخان پیش مى آید ، در زمان محمدرضاخان پیش مى آید براى آنها ، مردم خوشحال مى شدند که این گرفتارى برایشان پیش آمده . امروز اگر یک گرفتارى براى کشور ما پیدا بشود ، براى حکومت ما پیدا بشود مردمند که حل مى کنند این را و دولت هم خدمتگزار است و باید خدمتگزار باشد . مجلس هم خدمتگزار است و باید خدمتگزار باشد . همه ما باید خدمتگزار باشیم به این مردم . همه باید تشکر کنیم از اینهائى که این جنگ را دارند اداره مى کنند با این فشارها ، در عین حالى که همه بر خلاف هستند و همه مى خواهند که ما منزوى باشیم . بحمداللّه ایران در همه دنیا مطرح است و مسلمین همراه او هستند و من امیدوارم که این سفر مبارک شما را موفق بکند به اینکه این مسلمین جهان را ، این روحانیون کشور ما را ، این روحانیون دربارى را که آنجا لابد مى آیند ، توجه بدهید به اینکه آقا چرا باید شما عزت خودتان را در نوکرى آمریکا بدانید ؟ در نوکرى صهیونیست ها بدانید ؟ شما آقائى خودتان را از اسلام کسب کنید ، آقائى خودتان را از بیت اللّه کسب بکنید . دور بیرق اسلام جمع بشوید ، دور حول خانه خدا جمع بشوید و با هم بیعت کنید که اجتماعتان همه تان بر خلاف مصالح اسلام نباشد و بر وفاق مصالح باشد و دست قدرت هاى بزرگ را انشأاللّه کوتاه کنید و این کنگره بزرگ اسلامى انشأاللّه به نتیجه مطلوبى که اسلام دارد برسد و شماها با سلامت و سعادت مشرف بشوید و دعا کنید که مسلمین و سران اسلام بیدار بشوند و توجه بکنند به مصالح اسلامى و دعا کنید به این ملتى که همه چیزش را در طبق اخلاص براى اسلام گذاشته و دارد فعالیت مى کند و دعا کنید که خداوند این کوردل هایى که گاهى پیدا مى شود در ایران یا در جاهاى دیگر ، اینها را خدا هدایت کند که به دامن اسلام برگردند و متوجه به مصالح اسلام باشند و ننشینند هى کارشکنى بکنند . همراهى کنند با این ملت .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 72

تاریخ : 62/5/30

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از اعضاى اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامى

باز گذاشتن دست کسانى که قصد توطئه نسبت به اسلام و ملت را دارند ، خیانت است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من از شما آقایان که وقت خودتان و جوانى تان را براى اهداف انقلاب اسلامى صرف مى کنید ، کمال تشکر را مى نمایم . خداوند به شما جزاى خیر عنایت فرماید و بیش از پیش موفق باشید .

جمهورى اسلامى از اول که پیروز شد آزادى را به طور مطلق به همه طوایف داد ، نه تنها هیچ روزنامه اى تعطیل نشد بلکه هر گروهى و حزبى به کارهاى خود مشغول بودند و بعضى از گروه ها که ناشناخته بودند ، از طرف دولت به کار گمارده شدند . لیکن به تدریج فهمیده شد که اینها یا توطئه گرند یا جاسوسى مى کنند . از طرف دیگر نمى شد که انقلاب را رها کنیم ، نه اسلام اجازه مى داد و نه عقل که یک دسته از عنوان دولت یا غیردولت براى سرنگونى جمهورى اسلامى سوء استفاده نموده و یا جاسوسى کنند و ما ساکت باشیم . با این مقدار فداکارى که شما و دوستان انجام داده اید ، باز گذاشتن دست کسانى که قصد توطئه نسبت به اسلام و ملت را دارند خیانت است . همین حزب توده که به قدرت بزرگ شوروى متکى است و مى دانید که جاسوسى براى کشورى مى کند که شصت و چند سال از عمر حکومتش مى گذرد و نه در آنجا آزادى و نه حزبى جز حزب خودشان مى باشد ، از اول هم که روى کار آمدند گروه هاى بسیارى را کشته و یا تصفیه کردند ، حتى این حزب هم در ایران آزاد بود ، آنوقت فریاد مى زدند آزادى نیست . بحمداللّه شما با کمال دقت مراقبت نمودید تا آنها را خوب شناختید و اقدام لازم را نمودید . اینان مثل منافقین و همه گنهکاران باید محاکمه شوند و به جزاى اعمالشان برسند .

امیدوارم آنها که امروز به فکر توطئه هستند روزى چهره هایشان براى مردم شناخته شود . بنابراین شما و همه ملت که اینهمه فداکارى براى استقلال و آزادى از دست ابرقدرت ها و چپاولگرها کرده اید ، امکان ندارد که اجازه دهید در یک چنین محیط اسلامى براى اینکه شرق و غرب خوششان بیاید ، سهل انگارى شود و آزادى اى که صحیح است و براى اسلام و کشور مضر نباشد از اول بوده و الان هم هست و هیچ انقلابى مثل انقلاب اسلامى ایران نبود که به مجرد پیروزى راه ها را باز و فعالیت همه حزب ها و گروه ها را آزاد گذارد . بنابراین کار شما کار ارزشمندى است . امیدوارم شما توفیق و اطلاعات بیشترى پیدا کنید . خداوند به شما کمک کند تا توطئه گرها را به سزاى اعمالشان برسانید . خداوند همه شما را حفظ کند . من باز از شما تشکر مى کنم ، امیدوارم درکارهایتان موفق باشید و

ص: 73

همیشه خدا را در نظر داشته باشید که بر خلاف آن عمل نکنید .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 74

تاریخ : 1/6/62

بیانات امام خمینى در جمع فرماندهان نیروهاى دریایى و هوانیروز ، گروهى ازخلبانان و پرسنل فنى _ هوایى ، پرسنل نیروى دریایى و هوایى و گروهى ازدانشجویان شرکت کننده در مجمع جهانى حرکت اسلامى دانشجویى

ما هر روز باید به بیدارى و وحدت خودمان بیفزائیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

قبلا از مهمان هاى عزیزمان که از خارج کشور آمده اند ، دانشجویان عزیزى که در جبهه خارج به مجاهدت در راه خدا ادامه مى دهند تشکر کنم و توفیق آنها را براى رسیدن به نیل اسلامى از خداى تبارک و تعالى تقاضا نمایم . این دانشجویان عزیز که در خارج کشور با آن زحمت ها و با آن کارشکنى ها به طرفدارى از اسلام و جمهورى اسلامى و کشور عزیز قیام کردند و اقدام ، مورد تشکر و تقدیر هستند و مجاهدینى هستند که در جبهه خارج به اسلام خدمت مى کنند و امیدوارم که نام مبارکشان در صحیفه هاى اسلامى ثبت بشود و براى اسلام ذخیره هایى باشند که کشور خودشان را از انحرافات نجات دهند . و بعدا از شما پرسنل نیروى هوائى و هوانیروز و خلبانان عزیز تشکر مى کنم که با برادرهاى خودتان همصدا هستید و به طور شایسته خدمت براى اسلام مى کنید و دست جنایتکاران را از کشور اسلامى قطع کردید و انشأاللّه بعدها هم مجال به آنها نخواهید داد که در این کشور به چپاولگرى هاى خودشان ادامه بدهند . شماها مى دانید که این کشور و خصوصا ارتش در زمان شاه مخلوع چه وضعیتى داشت . اسم استقلال را مى گفتند ، تکرار مى کردند ، اسم تمدن را تکرار مى کردند ، لکن ما در هیچ چیز استقلال نداشتیم و بویى از تمدن در این کشور ما نگذاشتند که به مشام مردم برسد و خداى تبارک و تعالى به ملت ما و به مسلمین منت گذاشت و این نیروها را و نیروهاى مردمى را بیدار کرد و در همان وقت اول که نیروهاى مردمى نهضت کردند ، نیروهاى اسلامى ، لشکر اسلامى که متحول شدند از آن لشکر طاغوتى به لشکر انسانى _ اسلامى ، از همان اول به دامن ملت برگشتند و با مجاهدات همه اینها کشور ما _ را _ به پیروزى رساند و ما امروز در بین راه هستیم . اینطور نیست که ما را امثال قدرت هاى بزرگ مثل آمریکا و شوروى رها کنند ، آنها باز طمع دارند به ما . آنها در خارج نشسته اند و عمال آنها در خارج و داخل مشغول کار هستند و طمع دارند باز به این کشور و طمع دارند به ارتش . لکن تحولى که در این کشور پیدا شد به برکت تأییدات الهى و جوان هاى ما را نجات داد و شما عزیزان نیروهاى ثلاثه را نجات داد ، تحولى است که امیدوارم که به همین وضع باقى باشد و تا این وضع موجود است و وضع موجود استدامه دارد ، هیچ آسیبى به شما نخواهد رسید .

ص: 75

مهم این است که ما و شما آشناى به وظایف اسلامى و وظایف میهنى خودمان باشیم گمان نکنیم که مسائل تمام شده است و ایران نجات مطلق پیدا کرده است و کسانى که در کمین نشسته اند آرام مى شوند . ما هر روز باید به بیدارى خودمان بیفزاییم و هر روز باید به وحدت و انسجام خودمان افزایش بدهیم . ما باید ، شما باید خودتان را از سایر نیروهاى مسلح اسلامى جدا ندانید و آنها هم باید خودشان را از شما جدا ندانند ، همه از یک نیرو هستید با اسمأ مختلف ، نیروى اسلامى _ الهى هستید . اسمأ مختلف ، لکن معنا واحد و تا این وحدت معنا هست و تا این وحدت بین قواى لشکرى هست ، ارتش هست و وحدت بین آنها و سپاه پاسداران و بسیج و مردم هست این کشور مصون از هر بلیه اى است ، و خدا نکند یک روزى بیاید که منحرفین شما را گول بزنند و ایجاد اختلاف بکنند بین شما . و خدا نکند که روزى بیاید که اشخاصى که انحراف از اسلام دارند ، بین شما و پاسداران عزیز اختلاف ایجاد کنند . اگر اختلاف بیاید بین شما و وحدتتان از بین برود مطمئن باشید که آنها کار خودشان را خواهند کرد و شما را همانطور که سابق ارتش در تحت فرمان او بود ، شما را تحت فرمان خودشان خواهند گرفت و همچو تصفیه اى خواهند کرد که از شما که براى اسلام خدمت مى کنید یک تن باقى نگذارند . باید هوشیار باشید ، باید هوشیار باشیم ، باید دولت و ملت هوشیار باشند که غفلت از اینکه در کمین هستند براى بلعیدن این کشور از همه اطراف ، از آمریکا گرفته تا شوروى ، در این معنا شک نباید بکنیم و متکى به خداى تبارک و تعالى باشیم و متکى به قدرت ملى خودمان باشیم که _ با _ وحدت شما و همراهى ملت از شما و پشتیبانى همه قشرهاى ملت از شما ، شما را از آسیب مصون نگه مى دارد .

اسلام اجازه نمى دهد به مسالمت بین مسلمان و یک کافر متعدى

و بحمداللّه شما آن سیلى اى که _ در اول _ در اول حمله صدام وعده داده شد که به صورتش بزنید ، شما زدید و الان یک موجود سیلى خورده است که همه چیزش را از دست داده است و کمک هاى خارجى ، کمک هاى منطقه ، کمک هاى ابرقدرت ها نمى تواند او را نجات بدهد . امروز صدام دور افتاده است و از هرکس تقاضا مى کند که یک اصلاحى پیش بیاید حتى از گروه هاى منحرف و اشخاص منحرف ، باز دامن آنها را مى گیرد که آنها پیشنهاد اصلاح بکنند ، و اما یک اصلاح آمریکائى آنها نمى دانند که آن چیزى که در ایران است و آن معنائى که در ایران است و آن چیزى که در اسلام است اجازه نمى دهد که با یک موجودى که به صغیر و کبیر کشور خودش و کشور ما رحم نکرده است ، اصلاح پیش بیاید . لفظ اصلاح یک امرى است که صلاحیت ندارد بین مسلمان ها و یک طایفه اى که از اول به اسلام عقیده نداشتند و مؤسس آنها عفلقى بوده است که به هیچ دینى از ادیان الهى اعتقاد ندارد . معنا ندارد که دولت اسلامى ایران با دولتى که هیچ اعتقاد به اسلام و به اخلاق بشریت ندارد ، سر میز اصلاح بنشیند . ایران همانطور که سیلى زد به این موجود مفلوک ، به سیلى زدن خودش و به پس گردنى زدن خودش ادامه مى دهد تا اینکه آن چیزهائى که باید زیر بار بروند با فشار نظامى ایران و با

ص: 76

فشار ملت ایران تحقق پیدا بکند .

ملت ایران اگر مى خواست که صلح آمریکایى بکند ، همان اول از آمریکا جدا نمى شد و قطع روابط نمى کرد و دستش را از ایران کوتاه نمى کرد و جاسوسان او را بیرون نمى کرد و امروز هم اگر دستش را به صلح آمریکایى دراز کند ، صدام و امثال صدام کنار مى روند ، لکن مستشارهاى آمریکایى وارد معرکه مى شوند . ما نمى توانیم صلحى را بپذیریم که طرح آمریکایى دارد و صدام نمى تواند بپذیرد آن چیزهائى را که ما مى خواهیم . کسى که ابتدائا براى اینکه سردار قادسیه باشد تصریح کرد که من به کشورى که مجوس هستند دارم حمله مى کنم و کشور ایران را مجوسى خواند و حمله خودش را حمله سردار قادسیه خواند و هیچ اعتقاد به اسلام و اخلاقیات اسلام نداشت ، امروز هم در رادیو و هم در صحبت ها او دم از اسلام مى زند .

حالا که بیچاره شده است از اسلام دم مى زند و اگر مهلت داده بشود به این خبیث ، آن روزى که مهلت پیدا بکند و تجهیز قوا بکند بدتر از اول به سرزمین شما حمله مى کند . باید امروز که بحمداللّه قدرت در دست شما ارتشى ها و سپاهى ها و بسیجى ها و عشایر هست ، این قدرت را حفظ کنید و این وحدت را حفظ کنید و به پیش بروید که خدا با شماست و امیدوارم که با زحمت و تلاش پیگیر شما تمام این توطئه ها از بین برود و ایران استقلال خودش را حفظ کند و آزادى خودش را حفظ کند . آنهایى که از ما مى خواهند که با صدام صلح کنیم و به جنگ ادامه ندهیم ، آنها _ جنگ آمریکایى _ صلح آمریکایى مى خواهند . بعضى از آنها سر تا قدمشان آمریکایى است و از عمال شاه سابق بوده اند و حالا اسلامى شده اند و براى وطن شان و براى حفظ خون مردم وطن شان (و براى حفظ خون مردم وطن شان ) ناله مى کنند و اشک تمساح مى ریزند و انشأاللّه شما و سایر قواى مسلح به کار خودتان با قدرت ، با اعتماد به خداى تبارک و تعالى ادامه بدهید و حفظ کنید کشور خودتان را از اینکه دست هاى قدرت هاى فاسد در اینجا باز بشود و من امیدوارم که دیگر نتوانند اینها یک همچو تخیلى را بوجود بیاورند و عملى کنند . البته آنها طمع دارند باز طمع شان نبریده است . آنها هم پیشنهاد مى کنند که باید صلح بشود ، لکن صلحى که آنها مى خواهند صلح آمریکایى مى خواهند و ما صلح اسلامى مى خواهیم . ما مى خواهیم آن کسى که تعدى کرده است به مسلمان ها و آن اشخاصى که خون مسلمان ها را در بلاد ما و بلاد خودش ریخته است و علماى اسلام را در بلاد خودش شهید کرده است ، ما مى خواهیم به حکم اسلام از او انتقام بگیریم ، ما مى خواهیم قصاص کنیم ، ما مى خواهیم دست او را قطع کنیم و ما مى خواهیم که این حزب منحوس و این حزب عفلقى از بین برود و کشور عراق به دست خود عراقى ها ، به دست مردم و ملت خود عراق اداره بشود ، نه به دست دیگران و امثال صدام که تمام حیثیت عراق را ، حیثیت نظامى عراق را ، حیثیت ملى عراق را زیر پا گذاشته است و تمام ذخیره عراق را براى نفهمى به باد فنا داده است که امروز مفلس شده است و طلاها و جواهرات زن هاى مردم را مامورین مى روند و به زور مى گیرند و یک دسته از خودشان هم نمایش مى دهند که صف کشیده اند براى اینکه ذخیره هاى خودشان را بدهند ، با اینکه با زور دارد از ملت خودش طلاها را مى گیرد و در کویت و در غیرکویت به فروش مى رساند براى اصلاح حال خودش و یا براى پر کردن جیب خودش و دیگران . یک همچو موجودى نباید دیگر در دنیا باقى بماند و

ص: 77

نباید حکومت این کشور اسلامى را داشته باشد . اسلام اجازه نمى دهد به یک همچو مسالمتى بین ما و او و بین مسلمان و یک کافر متعدى . ما باید به همه کشورهاى منطقه بگوییم که اسلام به ما اجازه نمى دهد که حتى یک وجب از ملک شما و از مملکت شما تصاحب کنیم ، ما دفاع داریم مى کنیم از شما و از کشور خودمان . ما دفاع از نوامیس شما مى کنیم ، ما دفاع از علماى شما مى کنیم ، ما دفاع از متدینین شما مى کنیم ، ما دفاع از ملت شما مى کنیم . لکن بعد از اینکه انشأاللّه پیروزى حاصل شد ، کشور شما مال خود شماست و کشورهاى منطقه مال صاحبانش هست و کشور اسلامى به یک وجب از خاک دیگران طمع ندارد ، لکن نمى گذارد که کسانى که طمع در مملکت خودش دارند و کسانى که تعدى کردند به کشور ما ، نمى گذارد آنها به راه حیات خودشان ادامه بدهند . من از خداى تبارک و تعالى توفیق شما جوانان و همین طور جوانان عزیزى که در خارج از کشور به اسلام خدمت مى کنند ، از خداى تبارک و تعالى مى خواهم . آنها مجاهدینى هستند که با کمال اخلاص دارند خدمت مى کنند به ایران و شما مجاهدینى هستید که با اخلاص دارید خدمت مى کنید به کشورتان و خداوند با شماست و شما را پیروز مى کند انشأاللّه .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 78

تاریخ : 2/6/62

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى شورای عالى تبلیغات اسلامى

فقه در راس دروس است ولى مسائل دیگر هم مهم است که باید به آنها عمل شود

بسم اللّه الرحمن الرحیم

آمار و مطالبى که فرمودید امید بخش است . در قدیم حوزه ها محصور شده بود در چهار دیوارى که کسى نمى توانست از آن بیرون بیاید . تبلیغات سوء به صورتى بود که اگر طلبه اى مى خواست حرفش را بزند و در فکر تشکیلات باشد ، مورد طعن قرار مى گرفت . همیشه صحبت (نظم در بى نظمى است ) مورد تأیید بود . همه باید متأسف باشیم که این انقلاب دیر پیروز شد . اگر این انقلاب سى سال پیش پیروز مى شد ، وضع حوزه ها غیر از این بود . البته روحانیت خوب عمل کرد و فقه اسلام را که فقه جعفرى است با مجاهدت هاى زیاد زنده نگاه داشت ، ولى بالاخره محصور شده بودند در همان جهت فقهى ولى همان را خوب عمل کردند . اشکال به ما این بود که به غیر از مسائل عبادى فقه هیچ کارى نمى کردیم . حوزه ها در زمینه هاى دیگر حرکتى نداشتند ، تازه علماى بزرگ هم منبر نمى رفتند و تبلیغى که اساس کار است انجام نمى دادند . وضع فلسفه هم به صورت امروز نبود . آقاى شاه آبادى رحمت اللّه علیه مى گفت مرحوم آقا میرزا على اکبر یزدى که یکى از فلاسفه بزرگ و مردى عالم و صادق و پرهیزگار بود وقتى فوت کرد شخصى براى تعریف از او در منبر گفت خودم دیدم که او قرآن مى خواند . وضع حوزه ها اینگونه بود . علوم ریاضى یا سایر علوم یا نبود یا کم بود . اصولا کسى به این فکر نبود که چه چیزهائى باشد و چه چیزهائى نباشد ، حرکت در حوزه ها نبود . حوزه کسى را به عنوان مبلغ اعزام نمى کرد ، البته افراد ، خودشان براى تبلیغ مى رفتند ولى حوزه کسى را نمى فرستاد . اعزام به خارج که در ذهن ها نبود و هیچ کس هم فکر نمى کرد که امکان دارد کسى را به خارج فرستاد ، ولى بحمداللّه امروز در حوزه ها این مسائل حل شده است من باز عرض مى کنم که فقه را نباید فراموش کرد . فقه به همان صورتى که بوده است باید باشد . فقه جواهرى باید تقویت شود . باید حوزه ها وقت وافرشان را صرف فقه و اصول و فلسفه و مباحثه کنند زیرا فقه در راس دروس است ولى مسائل دیگر هم مهم است که باید به آنها عمل شود .

ما مى خواهیم انقلابمان را با تبلغ صادر کنیم نه با شمشیر

وضع تبلیغات باید متناسب با نیازها و وضع حوزه ها باشد . باید آقایان توجه داشته باشند ، همیشه

ص: 79

دنبال مسائل واقعى بروند . کتاب هائى را که مى خواهید منتشر کنید ، حتما بدهید عده اى از فضلا بخوانند و نظر دهند و خودتان دقیقا بررسى کنید . اعزام مبلغ از امور بسیار لازم است که باید با دقت عمل شود . ما که مى گوئیم مى خواهیم انقلابمان را صادر کنیم ، نمى خواهیم با شمشیر باشد بلکه مى خواهیم با تبلیغ باشد . ما مى خواهیم تبلیغات گسترده اى را که کمونیست ها و دیگران بر ضد اسلام مى کنند ، با تبلیغات صحیح خنثى کنیم و بگوئیم که اسلام همه چیز دارد . اسلام مثل مسیحیت کنونى نیست . از اول نقشه بود که اسلام را مثل مسیحیت که در کلیسا محبوس است ، در مدرسه ها محبوس کنند . متاسفانه خودمان به این نوع تفکر کمک کردیم . به زبان آوردن کلمه سیاست جرم بود براى اینکه القا کرده بودند که سیاست مال منحرفین است . اصولا اساس اسلام از سیاست است . به وسیله پیغمبر اسلام و پس از آن تا مدت ها حکومت تشکیل داده مى شد و آنها تمام امور سیاسى را در دست مى گرفتند ، لکن در زمان ما کلمه و لغت سیاست را نمى شد به کار برد . شما یادتان نیست در قدیم وضع خاصى بود ، فلسفه و عرفان کفر مطلق بود و فضلا از اینکه زبان خارجى بدانند که بتوانند در خارج تبلیغ کنند در حد کفر بود و واقعا فکرها عقب افتاده بود . اگر ما همه زبان ها را براى تبلیغ اسلام بدانیم عبادتى بزرگ است . ما با زبان اینجا که نمى توانیم براى مردم آمریکا و سایر کشورها مسائل اسلام را بگوئیم . امروز اسلام در اکثر کشورها مطرح است .

تبلیغات باید بر اساس معنویات باشد که اساس اسلام است

امیدوارم که شما بتوانید اسلام را براى مردم جهان عرضه کنید . انشأاللّه خداوند به شما اجر دهد . البته تبلیغات باید بر اساس معنویات باشد ، معنویات اساس اسلام است . سعى کنید معنویات را زیاد کنید و از تشریفات تا آنجا که مقدور است بکاهید . همه اش در فکر درست کردن سالن و ساختمان نباشید بلکه در فکر معنویات اسلام باشید .

قم شهر علم و اسلام است و از قم نباید چیز خلافى منتشر شود

توجه داشته باشید کتاب ها و چیزهاى دیگرى که از قم منتشر مى شود غیر از کتاب هائى است که در سایر شهرها منتشر مى شود . قم شهر علم و اسلام است . اگر خطائى از قم منتشر شود در دنیا علم مى شود . این موضوع هم باید مورد توجه باشد که از قم چیز خلافى منتشر نشود . خداوند به همه شما توفیق دهد .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 80

تاریخ : 7/6/62

فرمان امام خمینى به حجت الاسلام جلالى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ حیدر على جلالى دامت افاضاته

بدین وسیله جنابعالى را به امامت جمعه شهرستان خمین منصوب مى نمایم که انشأاللّه تعالى ضمن برگزارى این فریضه الهى ، مردم را به وظایف مهمى که در رابطه با اسلام عزیز و انقلاب خونبار ملت شریف ایران دارند آشنا سازید .

اهالى محترم و نهادها و ارگان ها نیز طبق وظیفه اى که دارند همکارى هاى لازمه را در انجام هر چه باشکوه تر این نماز وحدتبخش با جنابعالى خواهند نمود . از خداى تعالى ادامه توفیقات شما را مسئلت دارم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 81

تاریخ : 7/6/62

بیانات امام خمینى در دیدار با رئیس جمهور ، نخست وزیر و اعضاى هیأت دولت جمهورىاسلامى

دنیا امروز روى این جمهورى حساب باز کرده است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

در این هفته دولت ، ما تلخى ها و شیرینى ها داشتیم . تلخى ها از دست دادن چند نفر اشخاص متعهد که قبل از هفته ، مرحوم عراقى بود که من مرحوم عراقى را از آن اولى که نهضت شروع شد و تماس با ما داشتند ، مى شناختم و انصافا مردى بود که عمرش را صرف خدمت به اسلام کرد . و در این هفته هم که مرحوم آقاى رجائى که همه مى دانید چقدر مرد متعهدى و خدمتگزارى بود و واقعا معلم اخلاق بود و اعمال خودش . و همین طور آقاى باهنر که مرد دانشمند متعهد و معلمى بود ، این اسباب تاسف و تاثر ماست و شما . و این تلخى است که خوب ، غیر از این هم ما در این طول مدت داشتیم . و شیرینى و شیرینى ها آنچه بحمداللّه در این هفته که هفته دولت است و واقعا باید هفته دولت حساب کرد . دولت و هر چه وابسته به اوست و ارتش و سپاه و همه اینها جاى خودشان را در دنیا باز کرده اند . یعنى دنیا امروز روى این جمهورى و روى دولت جمهورى و روى رئیس جمهور این کشور و روى مجلس و همه ارگان هاى دیگر حساب باز کرده است . آنهایى که تاکنون در کمین بودند که این دولت در بین خودشان یک چیزهائى واقع مى شود و مردم هم اینها را قبول ندارند و بعد از یکى دو ماه قضیه تمام است و صدام هم روى همین زمینه بازیش دادند ، الان چند سال است گذشته است و آنها باز در خارج نشسته اند و منتظرند به اینکه کسانى برایشان کارى بکنند و آنها بیایند بهره بردارى کنند .

و بحمداللّه الان دولت استقرار پیدا کرده است و کشور ما یک کشور مستقر مستقلى ، آزادى است و من امیدوارم که بیشتر از این رو به استقلال و آزادى و جهات دیگر برود .

شما گمان نکنید که اگر یک انگیزه دیگرى غیر از اسلام عرضه شده بود ، ملت مجتمع مى شدند

و مهم همین معناست که کرارا من عرض کرده ام ، این است که جمهورى چون اسلامى است و ملت اسلامى هستند ، مسلم هستند ، مادامى که دولت و رئیس جمهور و رئیس مجلس و مجلس و قواى قضائیه و ارتش و پاسدار و همه رو به اسلام باشند این کشور اسلامى رو به آنهاست و اساس همین است که براى خاطر اسلامى بودن از اول پیروزى حاصل شد .

شما گمان نکنید که اگر یک انگیزه

ص: 82

دیگرى عرضه شده بود به این ملت ، ملت مجتمع مى شدند . براى اینکه ملت ، ملت مسلمان است . وقتى که اسلام عرضه شد ، خوب ، تمام روحانیون ، اکثر روحانیون ، اکثر کسانى که در کار بودند تبلیغ کردند و مردم را به صحنه آوردند و مردم هم خودشان با روى گشاده آمدند و تا امروز هم تمام این فداکارى ها ، فداکارى هاى روى اسلام است نه اینکه حساب دیگرى دارد . مسأله ملیت هست اما نه آنطورى که آقایان خیال مى کنند که ما ملیت را بگیریم و کارى به اسلام نداشته باشیم ، اول ملى باشیم و بعد اسلامى باشیم ، نخیر مسأله اسلامى بودن است که مردم را وادار کرد به اینکه جوان هایشان را بدهند و فریاد بزنند باز جنگ ، این غیر از این چیزى نیست .

باید خدمت کنید به مردم و خدمتتان را بگوئید به آنها

و من کراراً به آقایان عرض کرده ام و حالا هم باز تکرار مى کنم که خدمتگزار باشید به این ملتى که آن دست هاى خیانتکار را قطع کرد و این امانت را به شما سپرد . شما الان امانت بزرگى از دست این ملت تحویل گرفتید و مقتضاى امانتدارى این است که آن را به طور شایسته حفظ کنید و به طور شایسته به نسل آینده و دولت هاى آینده تحویل بدهید ، و مادامى که اینطور باشید ملت پشت شماست و مادامى که همراه شما باشد هیچ آسیبى به شما و به کشور نمى رسد یکى از انگیزه هایى که دیکتاتورى پیش مى آورد این است که دیکتاتورها مى بینند ملت همراهشان نیست ، اعمال دیکتاتورى مى کنند . یکى از انگیزه هاست البته ، انگیزه هاى دیگر هم دارد . اگر چنانچه ملت ها همراه دولت باشند ، وجهى پیدا نمى کند که دیکتاتورى بکنند با ملت خودشان ، مجهز مى شوند براى کسانى که به آنها حمله مى کنند وقتى که ملت جدا باشد از دولت و دولت هم بخواهد از ملت استفاده کند و بدوشد ملت را دیکتاتورى پیش مى آید . در این رژیم هاى سابق شاهنشاهى وضع اینطورى بود که مردم حال گریز داشتند و اینها مى خواستند آنها را با فشار نگه دارند و از آنها بدوشند ، از این جهت دیکتاتورى پیدا مى شد . شاهش دیکتاتور بود و _ عرض مى کنم که _ استاندارهایشان هم همین طور و فرماندارهایش هم همین طور و شهربانى اش هم همین طور و همه شان ، ارتش هم همین معنا بود ، براى اینکه اینها مى دیدند که مردم با آنها همراه نیستند ، آنها هم که مى خواهند استفاده بکنند ، مسأله هم استفاده بود ، نه مسأله براى انگیزه انسانى بود ، براى استفاده بود از این جهت این انگیزه دیکتاتورى مى شد ، تو سر مردم زدن مى شد . آن روزى که شما احساس کردید که مى خواهید فشار به مردم بیاورید بدانید که دیکتاتور دارید مى شوید ، بدانید که مردم معلوم شده از شما رو برگردانده اند . مادامى که مردم هستند و کمک دارند به شما مى کنند ، شما اگر مردم نبودند نمى توانستید این جنگ را اداره بکنید ، این شک ندارد . مردم اداره کردند ، یعنى این سپاه مردمند ، این بسیجى ها مردمند ، ارتش هم امروز مردم است . اگر ارتش سابق بود همانطورى که خیال کرده بود صدام ، خیالش به واقعیت مى پیوست ، براى اینکه یک ارتشى بود که انگیزه اسلامى نداشت و انگیزه منافع شخصى داشت و به مجرد اینکه وارد مى شدند آنها هم دست برداشتند . خوب ، ما سابق دیدیم که وقتى جنگ عمومى پیش آمد بدون اینکه با ما کار داشته

ص: 83

باشند ، آنها مى خواستند از اینجا عبور کنند ، هیچ هم کار به ما نداشتند ، به مجرد اینکه اینها در سر حد وارد شدند ، تمام ارتشى ها و ژاندارمرى همه فرار کردند . و در تهران هم من خودم شاهد بود که تهران هم چمدان ها را همین ارتشبدها و امثال اینها مى بستند و از تهران فرار مى کردند . کجا مى خواستند بروند نمى دانم . و من دیدم که این سربازهائى که از توى سربازخانه ها آمده اند بیرون مى گردند دنبال اینکه یک چیزى پیدا کنند بخورند . این براى این بود که مردم همراه نبودند ، مردم شکر مى کردند که آمدند اینجا و رضاخان رفت . این یک واقعیت بود که ما شاهد بودیم این معنا را که شکر مى کردند که خدا به آنها یک منتى گذاشته است که اجنبى ها ، آنى که اجنبى بودند ، از روسیه بود ، از آمریکا بود ، از انگلستان بود ، اینها آمدند و پهلوى رفت . وضع اینطورى بود ، چنانچه دیدید وقتى که محمدرضا هم رفت مردم ریختند و آنطور جشن بپا کردند ، گوئى که الان سلطنت طلب ها در خارج همین دیشب هم مى گفتند که همه ایران سلطنت طلبند و اعلیحضرت رضاى دوم الان محبوبیتى دارد که مردم همه با او هستند! خوب ، اینها بگویند . و من اعتقادم این است که این رندها جمع شده اند دنبال این بچه که پول هایش را از جیبش در آورند . اینها مى خواهند این را ، پول هائى که پدر کذایش از مردم گرفته و حالا در بانک ها دست این است با این بهانه ها از او در آورند و بعد هم رهایش کنند برود سراغ کارش . و من صلاحش را مى دانم برود سراغ تحصیل و برود سراغ یک کاسبى ، بداند که دیگر این کارها گذشته است ، مسأله مردم اگر چنانچه جمهورى اسلامى هم نباشد ، دیگر سلطنت طلب نیستند این شکى در کار نیست .

در هر صورت آنى که براى شما مهم است خدمت کردن به همه طبقات خصوصا مستضعف ها ، خصوصا محرومینى که در طول تاریخ محروم بوده اند این بیچاره ها . باید خدمت کنید و خدمتتان را بگوئید به آنها و وقتى گفته مى شود ، عمل دنبالش باشد و انشأاللّه امیدوارم که اگر انگیزه اینطور باشد و شما موفق بشوید و انشأاللّه و موفق مى شوید انشأاللّه به اینکه خدمت کنید به این ملت ، این ملت هم همراه شماست و نه انگیزه دیکتاتورى پیش مى آید و نه هم شما سودجو هستید که بخواهید نمى دانم پارک داشته باشید و ده داشته باشید و ده را اگر دادند شما ، شما اینطورى نیستید ، نمى توانید هم باشید با اینکه یک کدامتان اگر یک خانه زاید بر مقدار خودتان درست کنید همه به شما اشکال مى کنند ، تحت فشار اشکال مردم واقع مى شوید ، نیستید اینطور و نمى توانید هم باشید . و مادامى که اینطور است ، مردمى هستید ، مردمى که هستید مردم همراه شما هستند و وقتى مردم همراه شما هستند دیگر آسیبى در کار نیست .

بین دولتى ها برادرى باشد

و سفارش دوم این است که بین خودتان ، بین وزرائى که هستند ، بین دولتى ها که هستند برادرى باشد شما براى اسلام مى خواهید خدمت کنید ، نمى خواهید که براى خودتان کارى بکنید . شما مى خواهید براى این ملت محروم در طول تاریخ خدمت بکنید ، نمى خواهید که جیب خودتان را پر کنید .

ص: 84

شما اینجور نیستید هیچ گاه ، وقتى اینطور شد داعیه بر اینکه با هم مبارزه و معارضه بکنید نیست و انشأاللّه نمى کنید . نمى گویم مى کنید که حالا فردا بگویند معلوم شد که اینها ریخته اند به هم که فلانى این حرف را مى زند . نه ، اینطور نیست ، نصیحت است من مى کنم ولو مى دانم که شما هیچ کدام این وضع را ندارید . و من امیدوارم که انشأاللّه خداوند شما را حفظ کند و موفق باشید و هر کدام در کار خودتان موفق باشید . و من این چند نفر وزیرى که استعفا کردند خوب بعضى شان را خیلى مى شناسم مثل آقاى عسگراولادى که ایشان هم نظیر آقاى مرحوم عراقى از اول نهضت همراه بود و زحمت کشید و من او را مرد بسیار صالحى ، بسیار فداکارى مى دانم و بعضى آقایان هم در طول این چیزى بوده است که _ در طول این جمهورى شناختم مثل وزیر کار که آن هم در طول این مدت که آشنا شدم مى دانم که مرد صالح خوبى است و مقتضاى صلاح هم همین است . که وقتى دیدند که مثلا بین دولت و آنها خیلى هماهنگى نیست ، خوب ، این پست را رها کنند یک پست دیگرى بگیرند و دولت را بگذارند که آنطورى که مى خواهد عمل بکند . و بحمداللّه دولت هم رو به این است که انشأاللّه مطالب را اصلاح بکند ، گرانى را رفع بکند ، ارزاق مردم خصوصا ، ارزاق مردم که موجب گرفتارى مردم است و ناراحتى بسیارى هم هست البته ناراحتى در طبقه بالاست ، آنهائى که گرانى برایشان چیزى نیست آنهاست که هى به مردم تزریق مى کنند که ارزانى نیست و چه و کذا . در هر صورت امیدواریم که انشأاللّه این مسأله هم _ این _ حل بشود ، این مشکل هم حل بشود و سایر مشکلات هم انشأاللّه حل بشود و مشکل جنگ هم حل است تقریبا ، انشأاللّه بهتر از این بشود . و امیدوارم که انشأاللّه در همه جهات موفق و پیروز باشید و توجه خودتان را به خدا همیشه داشته باشید و خدا در خلوت و جلوت همراه شماست و ناظر . علاوه بر اینکه ملائکة اللّه ناظر شما هستند ، من ورائهم خداى تبارک و تعالى است که آن چیزهایى که بر ملائکة اللّه هم مخفى هست _ بر _ اسرار غیبى شما پیش اوست و همه چیز در نظر اوست و همه چیز پیش اوست و شما فردا باید حساب پس بدهید از همه چیز و من امیدوارم که در این حساب ، خوش حساب باشید و نامه اعمال همه ما یک نامه اعمالى باشد که به دست راست ما بدهند و امیدوارم همه موفق و مؤید باشید .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 85

تاریخ : 8/6/62

پاسخ امام خمینى به پیشنهاد رئیس جمهور مبنى بر ترمیم وتکمیل ستاد انقلاب فرهنگى

بسمه تعالى

با تشکر از زحمات اعضاى محترم ستاد انقلاب فرهنگى و تمام کسانى که براى اسلامى و انسانى نمودن دروس و محیط دانشگاه ها زحمت کشیده اند ، امید است با ترمیم ستاد محترم و کوشش دانشجویان عزیز و متعهد و هماهنگى اساتید محترم و تلاش تمامى دست اندرکاران مؤمن و پشتیبانى ملت معظم ، این پایگاه اسلامى _ ملى که سرنوشت کشور در آتیه دور و نزدیک به آن پیوستگى دارد با استقلال و شایستگى به خدمت خود ادامه دهد . و امروز که کشور از استقلال شایسته برخوردار است ، قید و بند غرب و شرق و غربزدگان و شرقزدگان از کشور و دانشگاه گسسته شده است جوانان عزیز دانشگاهى هر چه بیشتر در کسب علوم و فنون در اعتلاى کشور معظم خود کوشش نمایند و از نفوذ عناصر منحرف و وابسته به چپ و راست قاطعانه جلوگیرى کنند و نگذارند محیط مقدس دانشگاه آلوده به اغراض منحرفان و وابستگان به اجانب گردد و اگر انحراف و گرایشى به شرق و غرب خداى نخواسته از اساتید یا دانشجویان مشاهده کردند به ستاد فرهنگى اطلاع دهند و در رفع آن با ستاد همراهى لازم را بنمایند .

از خداوند تعالى توفیق همگان را براى ادامه استقلال و اعتلاى میهن اسلامى خواستار است .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 86

تاریخ : 12/6/62

پیام امام خمینى به زائران بیت اللّه الحرام ومسلمانان جهان (به مناسبت فرا رسیدن عید سعید قربان)

بسم اللّه الرحمن الرحیم

فرا رسیدن عید بزرگ اسلامى قربان را به همه مسلمین تبریک عرض مى کنم . عیدى که انسان هاى آگاه را به یاد قربانگاه ابراهیمى مى اندازد ، قربانگاهى که درس فداکارى و جهاد را در راه خداى بزرگ _ را _ به فرزندان آدم و اصفیأ و اولیاى خدا مى دهد . عمق جنبه هاى توحیدى و سیاسى این عمل را جز انبیاى عظام و اولیأ کرام علیهم الصلوة والسلام و خاصه عباداللّه کس دیگرى نمى تواند ادارک کند . این پدر توحید و بت شکن جهان به ما و همه انسان ها آموخت که قربانى در راه خدا پیش از آنکه جنبه توحیدى و عبادى داشته باشد جنبه هاى سیاسى و ارزش هاى اجتماعى دارد . به ما و همه آموخت که عزیزترین ثمره حیات خود را در راه خدا بدهید و عید بگیرید . خود و عزیزان خود را فدا کنید و دین خدا را و عدل الهى را بر پا نمائید . به همه ما ذریه آدم فهماند که مکه و منى قربانگاه عاشقان است و اینجا محل نشر توحید و نفى شرک ، که دلبستگى به جان و عزیزان نیز شرک است . به فرزندان آدم درس آموزنده جهاد در راه حق را داد که از این مکان عظیم نیز فداکارى و از خود گذشتن را به جهانیان ابلاغ کنید . به جهانیان بگوئید در راه حق و اقامه عدل الهى و کوتاه کردن دست مشرکان زمان باید سر از پا نشناخت و از هر چیزى حتى مثل اسمعیل ذبیح اللّه گذشت که حق جاودانه شود . این بت شکن و فرزند عزیزش بت شکن دیگر سید انبیا محمد مصطفى صلى اللّه علیه و آله و سلم به بشریت آموختند که بت ها هر چه باید شکسته شود و کعبه که ام القرى است و آنچه از آن بسط پیدا کرده تا آخرین نقطه زمین ، تا آخرین روز جهان باید از لوث بت ها تطهیر شود . بت هر چه باشد ، چه هیاکل ، چه خورشید ، چه ماه و چه حیوان و انسان و چه بتى بدتر و خطرناکتر از طاغوت هاى در طول تاریخ از زمان آدم صفى اللّه تا ابراهیم خلیل اللّه تا محمد حبیب اللّه صلى اللّه علیه و آلهم اجمعین تا آخر الزمان که بت شکن آخر ، از کعبه نداى توحید سر دهد ، مگر ابرقدرت هاى زمان ما و بت هاى بزرگ نیستند که جهانیان را به اطاعت و کرنش و پرستش خود مى خوانند و با زور و تزویر ، خود را به آنان تحمیل مى نمایند ؟ کعبه معظمه یکتا مرکز شکستن این بت هاست . ابراهیم خلیل در اول زمان و حبیب خدا و فرزند عزیزش مهدى موعود روحى فداه در آخر زمان از کعبه نداى توحید سر دادند و مى دهند . خداوند تعالى به ابراهیم فرمود : (و اذن فى الناس بالحج یا توک رجالا و على کل ضامر یاتین من کل فج عمیق ) و فرمود : (وطهر بیتى للطائفین والقائمین والرکع السجود) و این تطهیر از همه ارجاس

ص: 87

است که بالاترین آنها شرک است که در صدر آیه کریمه است و در سوره توبه مى خوانیم : (واذان من اللّه و رسوله الى الناس یوم الحج الاکبر ان اللّه برى من المشرکین و رسوله ) و مهدى منتظر در لسان ادیان و به اتفاق مسلمین از کعبه ندا سر مى دهد و بشریت را به توحید مى خواند . همه فریادها را از کعبه و مکه سر مى دهند و ما باید از آنها تبعیت کنیم و نداى توحید کلمه و کلمه توحید را از آن مکان مقدس سردهیم و با فریادها و دعوت ها و تظلم ها و افشاگرى ها و اجتماعات زنده و کوبنده در مجمع مسلمین در مکه مکرمه بت ها را بشکنیم و شیاطین را که در راس آنها شیطان بزرگ است در عقبات رمى کنیم و طرد نمائیم تا حج خلیل اللّه و حبیب اللّه و ولى اللّه مهدى عزیز را بجا آورده باشیم و الا در حق ما گفته مى شود (ما اکثر الضجیج واقل الحجیج ) امید است حجاج محترم بیت اللّه الحرام از هر فرقه هستند و اهل هر مذهب مى باشند در مواقف و مشاعر محترمه دستجمعى براى پیروزى اسلام بر کفر جهانى دعا کنند و براى بیدارى مسلمانان و حکومت هاى آنان فریاد کنند و دعاى بلیغ نمایند . شاید به برکت دعا در محیط وحى و محل کسر اصنام جاهلیت ، خداوند تبارک و تعالى بر مسلمین تفضل کند و مجد و عظمت صدر اسلام را به آنان برگرداند و دست اجانب و جهانخواران را از بلاد آنان کوتاه فرماید و ابر رحمت و غفران خود را بر سر عموم مسلمین بباراند . (انه عفوا غفورا) .

اینک تذکر بعض مطالب براى زائران بیت اللّه الحرام و عموم مسلمین لازم است گرچه کرارا عرض شده است :

1 _ از امور مهمه اى که لازم است حجاج محترم و علماى کاروان ها وقت شریفشان را صرف آن کنند یاد دادن و یادگرفتن مسائل حج است که کوتاهى از آن ممکن است موجب زحمت هاى فراوان شود از قبیل بطلان حج یا باقى ماندن به احرام .

علماى اعلام کاروان ها از زوار کاروان خویش دعوت نمایند و براى آنان مجلس درس مناسک قرار دهند و حجاج واجب است براى یاد گرفتن ، لحظه اى را کوتاهى نکنند و با تمام توان مسائل را یاد بگیرند و با علم به مسائل ، مناسک را عمل کنند .

2 _ همه مى دانیم و باید بدانیم که آنچه از قرن ها پیش تاکنون بر سر مسلمین آمده خصوصا در یکى دو قرن اخیر که دست دولت هاى اجنبى به کشورهاى اسلامى باز شده و سایه شوم آنان بلاد مسلمین را به تاریکى و ظلمات کشانده است و ذخایر خداداد آنان را به باد فنا داده و به طور مداوم مى دهد ، غفلت مسلمانان از مسائل سیاسى و اجتماعى اسلام است که به دست استعمارگران و استثمارچیان و عمال غربزده و شرقزده آنان به توده هاى مسلمانان محروم تحمیل شده است که حتى غالب علماى اسلام گمان مى کردند و مى کنند که اسلام از سیاست منزه است و یک شخص مسلمان نباید در سیاست دخالت کند . چپاولگران حیله گر کوشش کردند به دست عمال به اصطلاح روشنفکر خود اسلام را همچون مسیحیت منحرف به انزوا کشانند و علما را در چهارچوب مسائل عبادى محبوس کنند و ائمه جماعات را در مساجد و محافل عقد و ازدواج منزوى و مقدسین از توده را سرگرم ذکر و دعا و جوانان عزیز را سرگرم عیش و نوش ، از صحنه امور سیاسى و اجتماعى و اهتمام

ص: 88

به امور مسلمین و گرفتارى بلاد اسلامى خارج نمایند و در این امر توفیق بسزایى پیدا کردند و از این جهالت و غفلت ما سوء استفاده نمودند و بلاد مسلمین را یا مستعمره خویش نمودند و یا به استثمار کشیدند و بسیارى از سلاطین و حکام مسلمین را استخدام نموده و با دست آنان ملت ها را به استضعاف و استثمار کشاندند و وابستگى و فقر و فاقه و پیامدهاى آنها گریبانگیر توده هاى در بند گردید و اکنون نیز مسلمین به غفلت خود و عمال استعمار به تبلیغات خود و ابرقدرت ها به سلطه و چپاول خود ادامه مى دهند و آخوندهاى مزدور و دربارى به عقب نگه داشتن مسلمانان و جهالت و غفلت آنان دامن مى زنند و (انا لله و انا الیه راجعون ) .

3 _ از جمله مسائلى که به مسلمانان و مستضعفان جهان اجازه هیچ گونه فعالیت براى خروج از قید و بند استعمارگران را نمى دهد و آنان را به حال رکود و عقب افتادگى نگاه مى دارد تبلیغات همه جانبه اى است که غربزدگان و شرقزدگان یا به امر ابرقدرت ها یا کوتاه نظرى خود در سراسر کشورهاى اسلامى و استضعافى به راه انداخته اند و مى اندازند و آن است که علم و تمدن و پیشرفت مختص به دو جناح امپریالیزم و کمونیسم است و آنان خصوصا غربى ها و اخیرا آمریکایى ها نژاد برتر هستند و دیگران نژاد پست و ناقص هستند و ترقى آنان در اثر والانژادى آنان است و عقب افتادگى اینان در اثر نقص نژادى است و به تعبیر دیگر آنان انسان هاى تکامل یافته هستند و اینان در حال تکامل که پس از میلیون ها سال به تکامل نسبى مى رسند . پس کوشش براى پیشرفت بیفایده است و آزادگان یا باید وابسته به سرمایه دارى غرب باشند و یا کمونیسم شرق ، و به بیان دیگر ما از خود هیچ نداریم و باید همه چیز را از ابرقدرت هاى غرب یا شرق بگیریم ، علم را ، تمدن را ، قانون را ، و پیشرفت را . و شما امروز سیاه ما را مى بینید ، که در اثر این تفکر که بر ما تحمیل کرده اند هر چیز اگر چه ممتاز باشد و از خودى باشد به همین جرم مشترى اش کم است و همین را اگر اسم غربى به آن بگذارند مشترى زیاد پیدا مى کند . پارچه ایران حتما باید در حاشیه اش حروف خارجى و لاتین داشته باشد تا مشترى پیدا کند و مرض هایى که در خود کشور به نحو شایسته معالجه مى شود باید به خارج سفر کرد تا معالجه شود و این باور در حالى است که بعض دانشمندان و نویسندگان غیرمسلمان با شواهد زنده ثابت نموده اند که تمدن و علم از اسلام به اروپا رفته و مسلمانان در این امور پیشقدم بوده اند . باید گفت که دانشگاه هاى ما به دست یک مشت غربزده خود باخته ، یا مزدور اداره مى شد و دانشمندان متعهد در اقلیت بودند و قدرت را از آنان سلب کرده بودند و آن دسته اکثریت غربزده جوانان را عاشق غرب مى کردند و فوج فوج به خارج مى فرستادند و در خارج دست استعمار کار خود را مى کرد و جوانان را در حدى که مطلوب استعمارگران بود نگه مى داشتند و با افکار غربى و غیراسلامى و غیرملى به کشور باز مى گرداندند و این فاجعه قرن اخیر براى ممالک اسلامى و اشباه آنها بود و حدیث مفصل را از این مجمل باید خواند .

4 _ و از جمله چیزهایى که مانع دفاع مسلمین از کشورهایشان است تبلیغات دامنه دار براى هر چه بزرگتر جلوه دادن قدرت هاى خارجى است . در سابق از انگلیس به دست به اصطلاح روشنفکران

ص: 89

و تحصیلکردگان غربزده یک غول ساخته شده بود ، به دولت هاى بى اطلاع و ملت هاى در بند تحمیل کرده بودند که اگر به یک فراش سفارتخانه انگلیس یک حرف درشت زده شود ایران به باد فنا مى رود و پرچم سفارت بر سر خانه هر مجرمى که افراشته مى شد از مجازات مصون مى گشت و اشاره سفیر انگلیس به دولت یا صدر اعظم کافى بود براى اجراى اوامر و اطاعت بى چون و چراى او . و امروز از این دو قدرت خصوصا امریکا در بلاد مسلمین همان غول را بسیار بزرگتر و شاخدارتر ساخته اند و گمان مى کنند اگر به یکى از این دو قطب گفته شود بالاى چشمت ابروست ، کشور از بین مى رود . و با خیال هاى خام و مقایسه عصر حاضر با عصرهاى گذشته و دامن زدن وابستگان غربزده به این نحو شایعه ها ، مسلمین را از دفاع بحق خود مأیوس نمودند . و جرم این خودباختگان ملى نما کمتر از مجرم اصلى نیست .

5 _ امروز چاره چیست و براى شکستن این بت ها چه تکلیفى متوجه مسلمانان جهان و مستضعفان مى باشد ؟ یک چاره که اساس چاره هاست و ریشه این گرفتارى ها را قطع مى کند و فساد را از بن مى سوزاند ، وحدت مسلمانان بلکه تمامى مستضعفان و دربند کشیده شدگان جهان است و این وحدت که اسلام شریف و قرآن کریم بر آن پافشارى کرده اند ، با دعوت و تبلیغ دامنه دار باید بوجود آید و مرکز این دعوت و تبلیغ ، مکه معظمه در زمان اجتماع مسلمین براى فریضه حج است که ابراهیم خلیل اللّه و محمد حبیب اللّه شروع و در آخر الزمان حضرت بقیه اللّه ارواحنا لمقدمه الفدا تعقیب مى کند . به ابراهیم خلیل اللّه خطاب مى شود که مردم را به حج بخوان تا براى شهود منافع خود از همه اقطار بیایند . این منافع جامعه است منافع سیاسى ، اجتماعى ، اقتصادى ، فرهنگى . بیایند و ببینند تو که بر آنان پیغمبرى عزیزترین ثمره حیات خود را در راه خدا تقدیم کردى و همه ذریه آدم باید به تو تأسى کنند ، ببینند که بت ها را شکستى و آنچه جز خداوند بود به دور افکندى ، شمس باشد یا قمر ، هیاکل ، حیوانات یا انسان ها و گفتى از روى حقیقت گفتى (وجهت وجهى للذى فطر السموات والارض حنیفا مسلما و ما انا من المشرکین ) و همه باید به پدر توحید و پدر پیامبران عظیم الشان تأسى کنند . و در سوره توبه که امر شد در مجمع عمومى در مکه خوانده شود مى خوانیم : (و اذان من اللّه و رسوله الى الناس یوم الحج الاکبر ان اللّه برى من المشرکین و رسوله ) فریاد برائت از مشرکان در مراسم حج و این یک فریاد سیاسى _ عبادى است که رسول اللّه صلى اللّه علیه و آله و سلم به آن امر فرمود . حال باید به آن آخوند مزدور که فریاد مرگ بر آمریکا و اسرائیل و شوروى را خلاف اسلام مى داند گفت تأسى به رسول خدا و متابعت از امر خداوند تعالى خلاف مراسم حج است ؟ آیا تو و امثال تو آخوند امریکایى فعل رسول اللّه صلى اللّه علیه و آله و سلم و امر خداوند را تخطئه مى کنید و تأسى به آن بزرگوار و اطاعت فرمان حق تعالى را بر خلاف مى دانید و مراسم حج را از برائت از کفار تنزیه مى کنید و اوامر خدا و رسول را براى منافع دنیایى خود به طاق نسیان مى سپارید و برائت و نفرین را نسبت به دشمنان اسلام و محاربان با مسلمانان و ستمگران بر مسلمین کفر مى دانید ؟ ما امیدواریم که دولت سعودى به وسوسه این آخوندهاى از خدا بى خبر گوش فرا ندهد و مسلمین را همانطور که وعده

ص: 90

نموده است در مراسم حج و برائت از کفار و مشرکان آزاد گذارد و در این عمل الهى با آنان خصوصا زائران ایرانى و فلسطینى و لبنانى و افغانى که مورد تجاوز کفار قرار گرفته اند هماهنگ شود تا دشمن مشترک همه مظلومان را با نداى واحد به عالمیان معرفى کنند . و من موکدا از زوار ایرانى و دیگر زائران بیت اللّه الحرام مى خواهم که نظم و آرامش را مراعات کنند و به دستورات نماینده اینجانب ، جناب حجت الاسلام آقاى خوئینى ها عمل کنند و همه مسلمانان را برادر خود بدانند و با آنان به طورى که شایسته یک مسلمان متعهد است عمل نمایند . امید است دولت سعودى نیز با حجاج ایرانى که از ستمکاران غدار که به کشورهاى اسلامى تجاوز و دخالت هاى بیجا مى کنند ، تظلم مى نمایند ، به نحوى شایسته هماهنگى و همگامى و وحدت کلمه ، کفار متجاوز به حریم اسلامى را محکوم کنند تا حج امسال انشأاللّه تعالى به طورى که مرضى خداوند و رسول اللّه صلى اللّه علیه و آله و سلم است انجام گیرد .

6 _ از جمله چیزهایى که براى قیام مسلمانان و مستضعفان جهان علیه چپاولگران جهانى و مستکبران جهانخوار لازم به تذکر است آن است که نوعا قدرت هاى ستمگر از راه ارعاب و تهدید یا به وسیله بوق هاى تبلیغاتى خودشان و یا به وسیله عمال مزدور بومى خائن شان مقاصد شوم خود را اجرا مى کنند ، در صورتى که اگر ملت ها با هشیارى و وحدت در مقابلشان بایستند موفق به اجراى آن نخواهند شد . شواهد بر این مدعا زیاد است و زنده ترین شاهد در کشورهاى منطقه ایران و افغانستان است . ایران چنانچه مى دانیم و مى دانید دست بسته تسلیم امریکا بود و شاه مخلوع خائن ، این کشور را در تمامى ابعاد وابسته به امریکا کرده بود و ایران یکى از پایگاه هاى نظامى امریکا بود . ارتش در دست مستشاران آن و فرهنگ در دست جیره خواران و شاه و دولت و مجلس از نوکران و سرسپردگان بودند . اقتصاد در وابستگى از آنها بدتر و شاه مخلوع در منطقه نیرومندترین ژاندارم بود و پشتیبان او امریکا و دیگر کشورهاى وابسته به آن بودند و از حیث تجهیزات نظامى بسیار غنى بود ، با اینهمه ملت معظم ایران که فاقد قدرت نظامى و تجهیزات رزمى و حربى بود با دست خالى و ایمانى قوى فرا گرفته از اسلام و عزمى راسخ و اتکأ به خداى تعالى و اعتماد به نفس در مدتى کوتاه به طور معجزه آسا بت هاى تخیلى ساخته و پرداخته غربزدگان را فرو ریخت و طومار ستمگرى دو هزار و پانصد ساله را در هم پیچید و بر اسطوره هاى تاریخ سازان و بت تراشان خط ابطال کشید . و افغانستان هجوم ناجوانمردانه شوروى ، آن قدرت اسطوره اى و ارتش قدرتمند حکومت غاصب و حزب خائن را با قدرت ایمان و اتکال به خداى بزرگ و اعتماد به خویش در هم کوبید . به طورى که باید گفت شوروى با پریشانى و پشیمانى از هجوم ظالمانه خود بسر مى برد و در حیرت است که چگونه از افغانستان بدون آبروریزى جا خالى کند . و همچنین ملت قدرتمند و علماى متعهد بودند که فرانسه و انگلستان غاصب را از الجزایر و عراق بیرون کردند . اینها و امثال اینها براى فرو ریختن رعب هاى ساختگى به دست استعمار استثمارگران کافى است که مسلمانان و دولت هاى کشورهاى اسلامى را از خواب گران بیدار کند و این طلسم هاى ساختگى را و سحرهاى شیطانى را ابطال نماید ومسلمانان و دولت هاى

ص: 91

آنان را با داشتن یک میلیارد جمعیت و در دست داشتن شریان حیات غرب و شرق و دارا بودن کشورهاى وسیع و غنى از سحر و وحشتزدگى خارج کند و از ایران که با جمعیت ناچیز سى و چند میلیونى دست همه قدرت ها را از کشور خود قطع و تمام قید و بندهاى استعمارى را گسیخت و مستشاران و مفتخواران را از میهن عزیز راند ، عبرت بگیرند و به بوق هاى استعمارى که یکصدا از اول پیروزى انقلاب تاکنون با شایعه پردازى ها و نشر اکاذیب ، ایران را یک کشور در حال سقوط و ورشکسته معرفى کرده و مى کنند گوش فرا ندهند و از یک قدرت اسلامى که هدفش سرافرازى مسلمین و کوتاه کردن دست ستمگران از ذخائر خداداد آنان است و پیوسته مى خواهد بین برادران اسلامى صلح و صفا و اخوت ایمانى برقرار باشد ، قدردانى کنند و بدانند که کشورهاى قدرتمند فرصت طلب که غایت آمالشان دست یافتن بر کشورهاى اسلامى و مستضعف است آنان را در مواقع گرفتارى تنها مى گذراند و کلمه وفا در قاموس آنان راهى ندارد .

7 _ اگر انشأاللّه آن وحدت بین مسلمین و دولت هاى کشورهاى اسلامى که خداوند تعالى و رسول عظیم الشانش خواسته اند و امر به آن و اهتمام در آن فرموده اند ، حاصل شود ، دولت هاى کشورهاى اسلامى با پشتیبانى ملت ها توانند یک ارتش مشترک دفاعى بیش از صد میلیونى تعلیم دیده ذخیره و یک ارتش ده ها میلیونى زیر پرچم داشته باشند که بزرگترین قدرت را در جهان به دست آورند . و اکنون که این حاصل نیست ، دولت هاى اسلامى منطقه و حواشى آن مى توانند یک ارتش ذخیره ده ها میلیونى و یک ارتش بیش از ده میلیونى تحت پرچم براى دفاع از کشورهاى اسلامى داشته باشند که این نیز فوق قدرهاست و امید است دولت هاى منطقه با قطع نظر از زبان و نژاد و مذهب فقط تحت پرچم اسلام در این امر فکر کنند و طرح آن را بریزند و از ننگ خضوع در برابر ابرقدرت ها نجات یابند و شیرینى استقلال و آزادى را بچشند و براى به دست آوردن چنین قدرتى لازم است هر یک از دولت ها با تفاهم با ملت خود براى دفاع از کشورشان یک چنین طرح حیاتبخشى را در دست مطالعه قرار دهند . و از کشور اسلامى ایران در این امر که مدافع کشورهاى خود و برادران اسلامى خویش است الهام بگیرند .

امروز ایران با همه گرفتارى ها و کارشکنى ها و حصر و سدها در صدد است تمام جوانان خود را تعلیم نظامى دهد و تاکنون به طورى که گزارش مى دهند قریب یک میلیون رزمنده ذخیره تعلیم دیده دارد که به محض آنکه لازم شود ، با یک هشدار براى دفاع از میهن اسلامى خود مجهز و مسلح مى شوند . دولت هاى اسلامى و منطقه نیز اگر مثل دولت ایران با ملت رفتار کنند و خود در کنار ملت باشند و مردم احساس خدمتگزارى آنان را نمایند این امر در کشورهاى آنان نیز حاصل مى شود و مقدمه است براى آنچه اسلام بزرگ به آن امر کرده و طرح داده است . و باید متأسف بود که اسلام در همه ابعادش ناشناخته است و زیر پرده هاى استعمارى در طول تاریخ مى باشد . از خداى بزرگ مى خواهیم که این پرده هاى سیاه را برچیند و چشم مسلمانان را به جمال جمیل اسلام روشن فرماید تا دنیا بداند اسلام براى جهان چه آورده است . و آنچه غایت تعلیمات اسلامى است همزیستى مسالمت آمیز در سطح

ص: 92

جهان است که امید است با تعجیل در ظهور مهدى آخرالزمان ارواحنافداه حاصل شود ، و رسیدن انسان ها به کمال و سعادت اخروى است که خداوند نصیب همگان فرماید .

8 _ مسلمانان و خصوصا مظلومان منطقه بدانند که اسرائیل با تغییر و تبدیل مهره ها که شاید اغفال رزمندگان فلسطینى و لبنانى باشد هیچ گاه از مقصد شوم خود که حکومت بر کشورهاى مسلمین از نیل تا فرات است منصرف نخواهد شد و امریکا که چنگ و دندان در منطقه نشان مى دهد از مهره اى چون اسرائیل که مجرى جنایت هاى آن در منطقه است به کامل پشتیانى مى کند و بازى هاى سیاسى اینان را نباید از نظر دور داشت . و کسانى که از اسرائیل حمایت مى کنند باید بدانند که افعى گزنده را در حمایت خود قوى مى کنند که در صورت فرصت خداى نخواسته حرث و نسل منطقه را به هلاکت مى کشاند و باید به این افعى خزنده خطرناک مهلت ندهند . چنانچه صدام جنایتکار اگر فرصت پیدا کند خطرش براى منطقه از اسرائیل کمتر نیست . و لازم است براى آرامش ، منطقه ، اکنون که به یارى خداوند متعال قواى مسلح ایران ایدهم اللّه تعالى این جرثومه فساد را تالیه پرتگاه هلاکت رسانده اند و از سردار قادسیه یک موجود مفلوک ساخته اند ، دولت هاى منطقه از کمک به او دست بردارند که صلاح دین و دنیاى آنان است و در صورتى که مهلت پیدا کند بر هیچ یک از دولت هاى خلیج فارس و دیگران رحم نخواهد کرد . شما دیدید اکنون که با شکست مفتضحانه روبرو است در یک سخنرانى گفت : اعراب باید رهبرى عراق را بپذیرند و شک نکنید که اگر قدرت پیدا کند به مسأله رهبرى اکتفا نخواهد کرد . و بوق تبلیغاتى دولت هایى که از ایران سیلى خورده اند ، براى مصالح خودشان و دربند کشیدن هر چه بیشتر ملت ها ، شماها را از ایران ترسانند ، ولى دولت ها بدانند که ایران به پیروى از تعالیم اسلامى با تمامى آنها در صورتى که به موازین اسلامى گردن نهند با برادرى و برابرى رفتار مى نماید ولى هرگز به خود اجازه نمى دهد با کسى که نسبت به ما آن همه خسارات و جنایات وارد کرده است مسالمت کند . و ملت عزیز عراق در انتظار پیروزى ایران است تا از نیش هاى این عقرب جراره نجات پیدا کند و امید است که با یارى خداوند این انتظار به طول نیانجامد الیس الصبح بقریب .

9 _ حجاج محترم ایران و زائرن حرمین شریفین بدانند که آنها از کشورى که براى اهداف اسلامى و بیرون راندن ستمگران از کشور عزیز خویش قیام کرده است به سوى خانه خد و حرم شریف رسول اللّه صلى اللّه علیه و آله و سلم و قبور معظم و فرزندان پیامبر علیهم و صلوات اللّه مى روند ، تحت مراقبت برادران اسلامى سراسر جهان هستند و خبرگزارى ها و دروغپردازان بوق هاى تبلیغاتى و دشمنان اسلام در کمین نشسته و مراقب اعمال و اقوال آنان هستند و در صددند که از کاهى کوهى بسازند و سرتاسر جهان را از شایعه هاى خود پر نمایند . در این صورت جزئى انحراف و خطا و لغزش آنان علاوه بر آنکه در پیشگاه خداوند بزرگ و رسول عظیم الشانش مى باشد ، در حضور سایر زائران حرمین شریفین است که به واسطه پیامد آن گناهى بزرگ و خطایى عظیم است زیرا علاوه بر آنکه بعض اعمال و گفتار ، خلاف حرمت حرمین شریفین است موجب وهن جمهورى اسلامى است که

ص: 93

خداى نخواسته این جمهورى اسلامى که براى حکومت اللّه و برقرارى احکام مقدس آسمانى قرآن و سنت تشکیل شده به واسطه بعض اعمال و رفتار آنان به گونه اى دیگر معرفى شود و عیب جویانى که مراقب خرده گیرى و بهانه هستند بر ضد اسلام و جمهورى اسلامى به شایعه پراکنى و مشوه نمودن چهره نورانى اسلام و جمهورى اسلامى بپردازند و گناه آن در نامه اعمال آنان که براى عبادت فریضه حج رفته اند نوشته شود . لازم است مراقب باشند که اعمال رویه و گفتار باطل تحقق پیدا نکند و هرکس مراقب دوستان و نزدیکان خود باشد و در برنامه هاى انسانى اسلامى صحیح که از طرف نماینده اینجانب جناب حجت الاسلام آقاى خوئینى ها ترتیب داده مى شود تبعیت کنند و از آنها تخطى نکنند که موجب هرج و مرج و ناراحتى زائرین فراهم شود . و پلیس کشور سعودى و متصدیان امور حج و زیارت و دولت سعودى باید توجه کنند که زائران ایرانى که از یک کشور انقلابى تحت ستم غرب و شرق و غارت زده که با تأیید خداوند متعال و قیام و نهضت همگانى خود را از چنگال ابرقدرت ها نجات داد و با همت والاى مرد و زن و کوچک و بزرگ استقلال و آزادى را به دست آورد و رژیم ستمشاهى امریکایى را به رژیم اسلامى مردمى تبدیل کرد و مستشاران و جاسوسان امریکائى و شوروى را یا از کشور راند و یا به بند کشید ، به زیارت بیت اللّه الحرام و مرقد مطهر رسول خدا صلى اللّه علیه وآله و سلم و ائمه مسلمین علیهم السلام مشرف مى شوند ، میهمانان خدا و رسولند و اهانت و جسارت به آنها اهانت و جسارت به میزبانان بزرگ آنان است ، خصوصا که این میهمانان آمده اند تا همراه با مناسک حج به نداى ابراهیم خلیل اللّه و محمد رسول اللّه صلى اللّه علیه و آله و سلم لبیک گویند که لبیک به آنان نیز لبیک به خداى تعالى است . با اینانى که از کل فج عمیق هجرت به سوى خدا و رسول بزرگ او کرده اند با مهر و صفا و محبت و وفا و اخوت اسلامى رفتار کنید و میهمانان خدا و رسول را آزار ندهید . اینان براى مناسک حج و برائت از مشرکان و کافران که خدا و رسول او از آنان برائت جسته است آمده اند . این میهمانان متعهد را گرامى دارید و از قدرت یک رژیم مقتدر اسلامى براى سرکوب دشمن اسلام و مسلمین ، اسرائیل غاصب و قطع ید ارباب او امریکا ، راس دشمنان اسلام و کشورهاى اسلامى بهره بردارى کنید و مکه مکرمه را با هماهنگى زائران سراسر جهان به کانون فریاد علیه ستمگران تبدیل کنید که این یکى از اسرار حج است و خداوند غنى از لبیک ها و عبادات بشر است .

بارالها! ما را از پیروى شیطان و نفس اماره حفظ فرما . ما را از حب جاه و مقام و دنیا و نفس خویش بازدار . دولت هاى کشورهاى اسلامى را از وحشتزدگى در مقابل دو قدرت چپ و راست نجات مرحمت فرما و آنان را به وظایف اسلامى انسانى آشنا نما . و ملت ها و دولت هاى کشورهاى اسلامى را براى حصول وحدت و اخوت راهنمائى فرما . و حجاج ایرانى را که در راه هدف بزرگ تو تحمل رنج و زحمت و اهانت و حبس و زجر مى نمایند از رحمت و جلوه خاص خود بهره مند فرما . و دست قدرت چپاولگر را از بلاد مسلمین کوتاه فرما . و ما را به آنچه رضاى تو است هدایت نما و لشکریان اسلام را در دفاع از سرزمین خود و مظلومان منطه نصرت عنایت فرما . و اسرائیل غاصب

ص: 94

متجاوز و امریکا و شوروى ستمگر را مخذول فرما . و اسلام و مسلمین را تقویت فرما و از شر اجانب حفظ کن .

«انَّکَ وَلیُّ النَّصْرِ وَ النِعْمَهِ وَ السَّلامُ عَلی رَسُولِ اللَّه صَلَّی اللَّه عَلَیْهِ وَ الِه وَ عَلی اوْلیاءِ الْمَعْصُومین سِیَّما بَقیَّهُ اللَّه فِی الأرَضینَ- ارْواحُنا فِداهُ»

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 95

تاریخ : 13/6/62

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از شاگردان و تربیت یافتگان مدرسه شهیدقدوسى و اعضاى خانواده آن شهید

آن مقدارى که اسلام از عالم هاى بى تقوا صدمه دیده است ، معلوم نیست از مردم عادى دیده باشد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

ضایعه بزرگ شهادت مرحوم آقاى قدوسى باعث تأسف و تأثر است من سال هاى طولانى با او آشنا بودم . ایشان اهل علم و عمل بود و در راه اسلام هم فدا شد . امیدوارم خداوند رحمت هاى واسعه اش را بر او عنایت فرماید . انشأاللّه آقازاده ایشان هم راه ایشان را طى کند .

راجع به مدرسه ها و حوزه ها کرارا عرض کرده ام که علم بى تقوا اگر مضر نباشد ، مفید هم نیست . آن مقدارى که اسلام از عالم هاى بى تقوا صدمه دیده است ، معلوم نیست از مردم عادى دیده باشد . آنچه اصل است تقواست ولى اگر همین تقوا نزد اشخاصى جاهل باشد ، گاهى ضرر مى زند . آدم هائى که ظاهر صالح دارند ممکن است به واسطه نا آشنائى به مبانى اسلام ، اشتباهاتى انجام دهند . اما علم و تقوا اگر در کسى جمع شد در دنیا و آخرت سعادتمند است . و آقاى قدوسى هم عالم بود و هم متقى .

آقایان به خاطر اینکه این منصب بزرگ (قضاوت ) به دست بى تقواها نیفتد باید در این امر شرکت کنند

حوزه هاى علمیه امروز باید بیشتر از سابق در مسائل اسلامى و فقه جدیت نمایند و مسأله فقه به همان نحوى که مشایخ درست کرده اند ، باید محفوظ بماند ، لکن الان که ایران به واسطه گرفتارى ها به اهل علم احتیاج دارد ، اگر چه به طور موقت آقایان باید به خدمت هایشان ادامه دهند و درست است که به تحصیل فقه در اولویت است ، اما همه اینها به خاطر حفظ اسلام است و امروز اگر براى حفظ اسلام احتیاج باشد که آقایان به جبهه ها بروند و رزمندگان را تشویق بنمایند ، باید این کار را انجام دهند . و همچنین امور قضایى از باب اینکه قضاوت و یادگیرى آن از حوزه ها سلب شده بود و کسى هم فکر دخالت در آن نمى کرد و از این جهت نقیصه زیاد داشت و دارد و با اینکه پیش از این من اجازه نمى دادم که با تقلید ، قضاوت انجام شود ، لکن چون کمبود داریم افرادى که با تقلید مى توانند عهده دار این مسأله باشند ، مانعى ندارد . و شاید شما مطلع باشید با آنکه شارع مقدس به امر قضا آنهمه اهتمام

ص: 96

داشته است ، در سابق بر خلاف این حتى یک عده کمونیست هم قضاوت مى کردند . و آقایان به خاطر اینکه این منصب بزرگ به دست بى تقواها نیفتد باید در این امر شرکت کنند . و ما تکلیف داریم که قضاوت و سایر جهات را حفظ کنیم تا زمانى که جمهورى اسلامى در سیر خود قرار بگیرد ، آنگاه علما به پست خودشان که از همه شریفتر است برگردند . و من از ابتدا همین مطلب را مى گفتم که علما شانشان نیست مسؤولیت دولتى بپذیرند ، خیال کردم که بدون آنها کارها درست مى شود ، ولى پس از مدتى دیدم که اگر به این وضع باقى بمانیم ، اصل اسلام هم در خطر مى افتد . و از آن مبناى اول برگشتم و تا مادامى که اینها اشخاص صالح را به جاى خود پیدا نکرده اند ، باید باشند . انشأاللّه خداوند شما را حفظ کند و بتوانید به تحصیل و خدمت خودتان ادامه دهید .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 97

تاریخ : 15/6/62

بیانات امام خمینى درجمع گروهى ازاعضأمسؤولین واساتیدجامعه الامام الصادق اعضاى ستاد انقلاب فرهنگى ، اساتید و طلاب مدرسه عالى شهید مطهرى و گروهى ازمسؤولین مؤسسه در راه حق

به دلیل تبلیغات خاص اجانب وعمال آنان اسم سیاست را نمى توانستیم در حوزه هاى علمیه ببریم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من باید تشکر و قدردانى کنم از آقایان فضلائى که در قم و تهران اشتغال دارند به تعلیم و تعلم . و امیدوارم که براى آتیه اسلام همه مفید و به طور شایسته آنچه که باید ، وظیفه آنهاست عمل بفرمایند . مع الاسف ما هم دانشگاه مان و هم مدارس علوم دینیه مان هر کدام از یک جهتى نواقص زیاد داشت و نمى شد . و نمى توانستند رفع کنند . دانشگاه از جهت اینکه اصلا اساسش اگر هم بر این نبود که ایران را به دامن قدرت هاى بزرگ بیندازد ، کم کم به آن قضیه کشیده شد و جوان هاى عزیز ما را آن اشخاصى که مأمور بودند ، به نحوى که آنها مى خواستند تبلیغ و تربیت مى کردند و بعد هم مى فرستادند به خارج و آنها رویشان کار مى کردند و بعد هم که آمدند ، بسیاریشان اصلا با دیانت بکلى مخالف بودند و بسیاریشان هم بودند که اگر هم مخالف نبودند نمى توانستند کارى انجام بدهند در هر صورت دانشگاه وضعش این بود . مدارس علمى که ما حالا از آن روى همرفته تعبیر مى کنیم به فیضیه ، آن از جهات دیگر ناقص بود ، آنجا را مستقیما نیامدند مثل دانشگاه تصرف کنند و نتوانستند بکنند . آنها با همه سختى ها در دوران رضاخان که سختى ها زیاد بود ، تحمل کردند و راه خودشان را ادامه دادند و زمان بعد هم همین طور . لکن ما محصور شده بودیم در یک کتاب ها و در یک عقاید خاصى کتاب ها از حیث تعلیم و تعلم غالبا از طهارت و تجارت و صلات _ غالبا _ تجاوز نمى کرد . علوم قضایى و حدود و دیات و اینها از علوم غریبه بود ، البته مشایخ نوشته اند ، همه را مستقصى نوشته اند ، لکن در حوزه ها از باب اینکه این امور خارج بود از حیطه عمل آنها ، قضاوت دست آنها نبود ، حدود و دیات و قصاص و اینها عملى نبود ، از این جهت آنها مورد بحث واقع نمى شد و ما محصور شده بودیم در کتاب ها ، در باب تعلیم و تعلم به همان مقدار ، و از آن طرف در عین حالى که خارجى ها و عمال آنها تصرف مستقیم نداشتند در حوزه ها ، لکن یک تبلیغات خاصى انجام گرفته بود در سال هاى طولانى که باید حوزه ها از امور اجتماعى و سیاسى بکلى مبرا باشد و اسم سیاست را نمى توانستیم در حوزه هاى علمیه ببریم و امور مسلمین و چیزهایى که مربوط به جامعه مسلمین است در حوزه بحثى

ص: 98

از آن نبود .

امروز احتیاج است که جزو برنامه تبلیغات مدارس دینى ، زبان هاى زنده دنیا باشد

بحمداللّه امروز که ما از آن قیدوبندها رهایى پیدا کرده ایم باید توجه به این معنا داشته باشیم که امروز حوزه ها با دیروز حوزه ها فرق دارد . امروز حوزه ها براى دنیا ، الان دنیا یک تحولى پیدا کرده است که کانه عائله واحده شده است . این صحبتى که من الان براى شما مى کنم ممکن است که بعد از دو ساعت دیگر در امریکا هم منعکس بشود و همین طور هر مطلبى که در ایران واقع مى شود در همه دنیاپخش مى شود . یعنى یک کسى اگر صدا بکند به صداى عادى ، صداى او قبل از اینکه به آخر این مجلس برسد به آمریکا رسیده است . وضع اینطور شده ، دنیا کانه همه مجتمع شده است در یک محصور کوچکى از حیث جهات .

ما امروز نمى توانیم مثل سابق فکر کنیم ، ما سابق تبلیغاتمان محصور به ایران بود . گاهى اتفاق مى افتاد که در یک جاى دیگر هم مى رفتند اما گاهى بود ، خیلى کم . و تبلیغات آنقدرى که براى خارج لازم است براى داخل کمتر از او لازم است . شما مى بینید که امروز همه تبلیغات دنیا بر ضد اسلام است ، با اسم ضدیت با جمهورى اسلامى اصل اسلام را محکوم مى کنند . صورت اسلام را به یک صورت دیگرى در آورده اند که غیر واقعیت اوست . پیشتر احتیاج به زبان ، زبان هاى خارجى نبود ، امروز احتیاج است به این ، یعنى جزو برنامه تبلیغات مدارس باید زبان باشد ، زبان هاى زنده دنیا ، آنهایى که در همه دنیا شایع تر است . این باید یکى از چیزهایى باشد که در مدارس دینى ما که مى خواهند تبلیغ بکنند ، این امروز محل احتیاج است ، مثل دیروز نیست که ما صدامان از ایران بیرون نمى رفت . امروز ما مى توانیم در ایران باشیم و به زبان دیگرى همه جاى دنیا را تبلیغ کنیم ، در همه جا مبلغ باشیم و علاوه بر آن امروز رفتن به همه جاى دنیا یک امر آسان و عادى است که مبلغین انشأاللّه باید تربیت بشوند و فیضیه و دانشگاه ما باید یک دانشگاه و یک فیضیه باشد براى همه دنیا ، تبلیغ براى همه دنیا ، براى همه کشورهاى عالم .

واجب کفائى است که نسل جوان را براى قضاوت و تبلیغ تربیت کنیم

و بحمداللّه امروز آن بندهایى که به عقاید ما بسته شده بود رها شد . امروز تمام قشرهاى ملت مشغول تربیت و تعلیم هستند . بانوان مشغول هستند . الان بانوان مشغول هستند . الان بانوان جزو طلاب علوم دینیه در قم و در جاى دیگر هستند و خودشان در هر جا هستند مشغول تربیت و تعلیم هستند و این یک امرى است که در این انقلاب تحقق پیدا کرد . آنوقت همچو محصور کرده بودند که براى بانوان هیچ حق قائل نبودند که حتى در یک مجمع ده نفرى وارد بشوند و مسأله علمى بگویند و مسأله عقیدتى بگویند . امروز اینها مى توانند با همه حفظ جهات اسلام در همه جاى کشور تبلیغات بکنند ، بلکه در خارج از کشور هم . ما بسیار عقب افتاده بودیم در این امور و امروز باید تلافى کنیم ، باید نقیصه ها را

ص: 99

رفع بکنیم . ما نه امروزمبلغ داریم و نه قاضى داریم . یک عده مختصرى ، آنقدرى که ما ایران احتیاج به مبلغ دارد ، ندارد ، حوزه ها ندارند . آنقدرى که قاضى لازم دارند ، حوزه ها ندارند ، حوزه ها تربیت قضات را نکرده اند ، یک عده پیرمردها هستند لکن آنها نمى روند سراغ این کارها . ما الان نسل جوان را باید براى قضاوت ، براى تبلیغ تربیت کنیم . براى قضاوت که واجب است ، واجب کفائى است براى همه ، باید تربیت کنیم که این واجب کفائى تحقق پیدا بکند و براى تبلیغ هم لازم است ما تبلیغ بکنیم ، آن هم جزو واجبات است که ما از اسلام تبلیغ بکنیم . آن چیزى که وارد شده است در قرآن باید تبلیغ کرد به همه جا ، و تبلیغ لازمه اش این است که زبان بدانند . شما نمى توانید بروید در انگلستان براى انگلیسى ها با زبان فارسى تبلیغ کنید یا در امریکا اینطور یا در شوروى ، شما باید با زبان اهلى آنها تبلیغ کنید و این از امور لازمه اى است که پیشتر نمى شد اسمش را برد و حالا مى بینیم جزو لازم هاست و واجبات است که باید عمل بشود .

بنابر این در عین حالى که من تشکر مى کنم از همه آقایانى که در این امور دخیل هستند و مشغول خدمت و فداکارى هستند ، در عین حال از آنها تقاضا دارم و از همه حوزه هاى علمیه در هر جا که هست این تقاضا را دارم که دامن به کمر بزنند و نقیصه هاى سابق را ، عقب افتادگى هاى سابق را جبران کنند . مبلغ درست کنند ، قاضى درست کنند ، چیزهایى که احتیاج دارد اسلام به آنها . و تبلیغ اسلام به غیر از اینها ، یا عمل کردن به احکام اسلام بدون آنها نمى شود . بنابر این با اینهمه تبلیغات علیه ما ، ما هم باید تبلیغات داشته باشیم . ما باید اعزام مبلغ در خارج بکنیم به آنقدرى که میسور است براى ما و امیدوارم که موفق بشوید ، آقایان موفق بشوند هم در دانشگاه و هم در فیضیه ، موفق بشوند به اینکه تربیت کنند عده زیادى را از زن و مرد براى تبلیغ .

این دنیا در یک محیط خفقان دارد بسر مى برد ، خفقان از این دو ابرقدرت

و شمابینید که دنیا الان بر ضد ما قیام کرده اند . شما ملاحظه کنید براى سرنگونى یک طیاره کره جنوبى چه بساطى درست کرده اند . البته به قتل رساندن و ساقط کردن یک طیاره اى که انسان ها در آن هست و اشخاص عادى در آن هست یک جرم نابخشودنى است ، لکن امریکا طرفدار این است ، باید دید چى هست این ، امریکا اینقدر تبلیغ مى کند و نطق مى کند رئیس جمهور امریکا و فاجعه مى گوید در دنیا واقع شده است و دنیا باید این را نبخشد . این همان امریکائى است که این فاجعه را در جاهاى دیگر خودش بجا مى آورد و این همان امریکایى است که عراق را وادار کند که بدتر از این فاجعه ها را در ایران مى آورد ، یک کلمه هم حرف نمى زند . عراق نسبت به ایران و خود عراق ، حکومت عراق نسبت به ایران و خود عراق تاکنون چه کرده است ، چقدر جمعیت از این دو کشور اسلامى را کشته است و چقدر بمباران کرده است این مناطقى که اصلا مربوط به جنگ نبوده است و دنبالش گفته است که ایران هم فلان جا را زده است ، یک دروغى گفته است . رادیوها وقتى نقل مى کنند حرف او را ، اول نقل مى کنند که او گفته است که کجا را زدیم ، کجا را زدیم ، ما هم موارد ، جاهایى که جمعیت نظامى

ص: 100

هست زدیم . در صورتى که همه رادیوها مى دانند که اینها شهرهایى که هیچ ربطى به نظامى ندارد دارند مى زنند . پشت هر شکستى صدام حمله کرده است و یک عده بیگناه ، زن و مرد ، بچه و صغیر و کبیر را به خاک و خون کشیده و آمریکا یک کلمه راجع به این حرف نزده است براى اینکه انساندوست است ایشان ! اما انسان آمریکایى پسند! انسانى که به درد او مى خورد مى پسندد! همین عمل اگر امریکا کرده بود ، همان عراق که الجزایر را ، که طیاره الجزایر را ، ساقط کرد و عده اى هم از مردم عادى در آن بودند و یکى از وزراى آنجا هم در آن بودند ، آمریکا هیچ واکنشى نشان نداد ، اما حالا عزا گرفته براى اینکه یک طیاره اى از کره جنوبى ساقط شده است و این عزا براى این است که مى خواهد شوروى را محکوم بکند ، نه اینکه آن انسان هایى که آنجا هستند دوست دارد . انسان ها پیش از این دو ابرقدرت اصلا ارزش ندارند . اینها براى انسان الا آنى که گاو شیرده براى آنها باشد هیچ ارزشى برایش قائل نیستند . شما ببینید امروز لبنان چه خبر است . الان که من و شما اینجا نشسته ایم در لبنان چه حمام خونى دارند چیز مى کنند . این حکومت غاصب و جائر لبنان ، این امین خائن چه بساطى در سر این جمعیت مردم در آورده است . اسرائیل چه بساطى در آنجا در آورده بود ، حالا به جاى او اینها دارند در مى آورند . لکن آمریکا ندیدیم که یک کلمه بگوید . خودش فرستاده آنجا و تفنگدارهایش را فرستاده آنجا کمکش براى این جنایات ، یک اسمى رویش مى گذارند شاید هم خودشان درست کنند صحنه را ، دو تا فرض کنید ترقه مى اندازند به یک جایى و یکى دوتا را زخمى مى کنند یا فرض کنید او نکرده باشد ، آنوقت اینها مى ریزند خانه به خانه مى گردند جوان ها را مى گیرند ، جوان ها را حبس مى کنند ، جوان ها را مى کشند . این فجایع در دنیا دارد واقع مى شود و آمریکا نشسته دامن به آن مى زند و اسفناکتر این است که مسلمین نشسته اند و تماشا مى کنند . این مهره دومى که حالا آمده است و اسحاق شامیرى که الان آمده است و مى خواهد نخست وزیر بشود ، از اول برنامه خودش را گفته است . از اول گفته است که اسرائیل بزرگ باید تحقق پیدا کند ، باید فلسطین بکلى از بین برود ، تمام جاهایى که دست اسرائیل است اینها لاینفک از اسرائیل است . اسرائیل بزرگ یعنى از نیل تا فرات ، یعنى تمام منطقه که عرب نشین است ، حجاز هم جزء این باید باشد ، مصر هم جزء این است و اینها نشسته اند آنجا دارند تماشا مى کنند و عده کثیرشان هم همراهى مى کنند و اسرائیل را مى خواهند بشناسند و امثال ذلک . اینها یک مصیبت هایى است که در قرن ما واقع شده است و مع الاسف مسلمین یعنى حکومت هاى اسلامى بى تفاوت هستند و آنها نمى گذارند که کشورهاى خودشان ، مردم عادیشان راجع به اینها صحبت بکنند . واقعا در یک محیط خفقان این دنیا دارد بسر مى برد ، خفقان از این دو ابرقدرت . این افغانستان دست شوروى ، هر روز فاجعه درست مى کند . البته ملت افغانستان هم همچو در مقابلش ایستاده اند که شاید او را پشیمان کرده باشند . آن هم فلسطین و لبنان و نمى دانم همه جا در دست امریکا و همه مشغول به جنایت کردن ، آنوقت در این بین از یک طیاره که 160 نفر ، 260 نفر یک همچو چیزى کشته شده است همه متأسف باید باشیم لکن امریکا به اینطورى که شما متأسفید نیست . شما براى اینکه آنها را اصلا نمى شناسید لکن یک انسانند بیگناه طعمه شوروى

ص: 101

شدند . اما آمریکا نه از باب اینکه انسان مى خواهد ، امریکا در این یک چیزى پیدا کرده براى اینکه شوروى را از میدان در کند ، مردم را یعنى دنیا را بر ضد شوروى چى بکند . شوروى هم فردا یک بهانه اى پیدا مى کند آن هم امریکا را مى خواهد چه بکند اللّهم اشغل الظالمین بالظالمین .

ایرانى ها از بچه و بزرگ مصمم اند که امریکا و شوروى را در ایران راه ندهند

و بالاخره ما باید در این بین خودمان توجه به مسائل دنیا داشته باشیم . امروز نباید ما فکر بکنیم ایران چه جور است . ما امروز فکر بکنیم دنیا چه خبر است ، تکلیف ما در مقابل دنیا چه خبر است . همین جنگ تحمیلى را درست کردند ، نقشه اى که صهیونیست ها دارند عملى بشود . از یک طرف نگذارند اسلام در این تحقق پیدا کند ، اگر اسلام در ایران تحقق پیدا کند و قهرا در ممالک دیگرى هم خواهد رفت و رفته است هم ، آنوقت آن بساط آنها ، بساط صهیونیست ها برچیده مى شود ، امریکا و شوروى دستش از ممالک اسلامى قطع مى شود . اینها براى اینکه نگذارند اسلام از چهار چوب ایران بیرون برود و اگر بتوانند در خود ایران هم منحرف کنند اذهان را ، الان دارند کوشش مى کنند و مى خواهند که ، مقصد اولشان این است که ایران ساقط بشود و یک جمهورى اسلامى امریکایى پیش بیاید . البته دیگر سلطنت طلبى توى کار نیست ، جمهورى اسلامى هم اسمش را مى گذارند اما جمهورى اسلامى آن قسم امریکایى اش ، آنى که بعضى ها هوسش را دارند ، این را که انشأاللّه موفق نمى شوند ، ایرانى ها مصمم اند همه ، مرد و زن پیر و برنا ، بچه و بزرگ مصمم اند به اینکه امریکا و شوروى را در ایران دیگر راه ندهند . و اما مقصد دومشان این است که اسلام را در همین ایران محبوس کنند . تبلیغات دامنه دارى که ایران الان چه شده است ، بچه هاى کوچک را چه مى کنند ، بچه هاى دون پانزده سال و چهارده سال را به زور مى فرستند به جبهه ها که تازه همین مسأله بوده است و نمى دانم طرفدار حقوق بشر اعتراض کرده ، آنها نشسته اند آنجا و گوش شان به این است که رادیو امریکا چه بگوید ، رادیوى بى بى سى چه بگوید ، رادیوى کذا چه بگوید . خودشان مسائل را مى دانند ، نه اینکه ندانند اینها ، لکن براى اینکه ایران را محکوم کنند این مسائل را مى گویند . نه این است که این رادیوهاى خارجى ندانند مسائلى که در ایران واقع شود و ندانند تجاوزاتى که عراق به ایران کرده و ندانند آنهمه ظلمى که به کشورهاى ایران و عراق کرده است ، اینها مى دانند اینها را لکن انسان براى آنها مطرح نیست ، آنها مقاصد خودشان را مى خواهند اجرا بکنند . مقاصدشان این است که اسلام را در ایران بد نام بکنند ، جمهورى اسلامى و مردم ایران را بد نام بکنند که نبادا دیگران به فکر این بیفتند که همین معنا را در آنجا هم اشاعه بدهند ، تحقق بدهند . و من امیدوارم که در این معنا هم انشأاللّه موفق نشوند .

اسلام مظلوم است الان در دنیا و ما موظفیم که اسلام را به دنیا معرفى کنیم

و ما موظفیم که اسلام را در همه جاى دنیا معرفى کنیم . اسلام مظلوم است الان در دنیا ، غریب است در دنیا ، ما یک دسته کوچکى هستیم تبلیغاتمان ناقص ، مبلغ کم داریم و آنها همه رسانه هاى

ص: 102

گروهى دست شان است و هر چه مى خواهند پول هاى زیادى هم دارند و خرج این کارها را مى کنند . ما معذلک نباید مأیوس بشویم ، ما با همین عده قلیل همانطورى که آن قدرت بزرگ شیطانى محمدرضا را که دنبالش همه قدرت ها بود به همت همین جوان هاى ایران شکستیم و کنارش زدیم و اسلام را انشأاللّه به آنطورى که خواست خداست در اینجا پیاده خواهیم کرد و مشغول پیشرفت در این امر هستیم . ما نمى گذاریم دیگر کسى دیگراینجا بیاید و من امیدوارم که هماهنطور که اینها شد ، با همت والاى دانشگاه و فیضیه تبلیغات دامنه دار پیدا بشود و در یک مدت کوتاهى انشأاللّه تبلیغات به جایى برسد که همه دنیا را ما پر از مظاهر اسلامى بکنیم .

از خداى تبارک و تعالى سلامت و سعادت همه آقایان را خواستارم و امیدوارم که در این مشروعى که همه اشتغال به آن دارند و آقایان ریاستش را دارند و مشغول کار هستند توفیق پیدا بکنند و دست جنایتکار قدرت هاى بزرگ از ایران قطع بشود و اسلام آنطورى که هست در دنیا جلوه کند .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 103

تاریخ : 27/6/62

بیانات امام خمینى در دیدار با رئیس جمهور ، رئیس دیوانعالى کشور ، اعضاى هیأت دولت و شورایعالى قضایى ، فرماندهان نیروهاى سه گانه ، اعضاى جامعه روخانیتمبارز تهران و گروهى از مسؤولین لشکرى و کشورى (به مناسبت عید سعید قربان)

عید شریف فطر که ضیافت اللّه است مقدمه اى است براى عید شریف قربان که لقأاللّه است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

متقابلاً این عید مبارک را به همه آقایان وهمه ملت مسلمان ایران و به همه محرومان جهان تبریک عرض کنم . در اسلام دو عید است که به عنوان عید اسلامى به رسمیت شناخته شده است ، عید شریف فطر عید است براى ضیافت اللّه و عید شریف قربان عید است براى لقأاللّه . و آن عید که ضیافت اللّه ، مقدمه است براى لقأاللّه و اینکه امرشده است به حضرت ابراهیم که فریاد بزن تا بیایند پیش تو ، براى اینکه راه راهى است که از طریق ولى اللّه باید طى بشود ، از طریق اولیأاللّه باید طى بشود و حضرت ابراهیم سلام اللّه علیه ولى وقت بود و ولى است براى همه نسل ها و رسول اکرم ولى اعظم است و ولى است براى همه عالم ، و از راه اینها باید رسید به آنجا که باید رسید . ابراهیم علیه السلام بعد از اینکه مراحلى را طى فرمود ، آخرش فرمود ، عرض کرد : و جهت وجهى للذى فطرالسموات و الارض او و جهت وجهى را مى گوید و براى رسول اکرم ثم دنى فتدلى فکان قاب قوسین او ادنى است و بین این دو تا فرق است با اینکه هر دو در غایت کمال است . و از برکاتى که ما داریم ، براى ما هست ، برکات ادعیه اى است که از ائمه اطهار وارد شده است . ادعیه ائمه اطهار همانطورى که خود قرآن شریف هم آنطور است که یک سفره اى است که پهن شده است براى اینکه همه قشرها از آن استفاده کنند . قرآن را چنانچه ملاحظه فرمایید در آن اکثرا آیات شریفه اى است که اکثر مردم از آن استفاده مى کنند و در قرآن شریف آیاتى است که فقهاى عظام از آن استفاده مى کنند ، آیاتى است که فلاسفه از آن استفاده مى کنند ، آیاتى است که عرفا از آن استفاده کنند ، آیاتى است که خاصه اولیا از آن استفاده مى کنند و آیاتى است که رسول اکرم صلى اللّه علیه و آله و سلم به او رسیده است و به وسیله او به کسانى که لایق هستند رسیده است . قرآن ، آیاتى که در این زمینه است که اهل معرفت از آن استفاده مى کنند زیاد است ، مثل اللّه نورالسموات والارض ، هوالاول والاخر والظاهر والباطن هو معکم اینما کنتم و امثال اینها که در لفظ و در بیان ممکن

ص: 104

است که انسان براى آنها بیاناتى بکند ، ولى به حسب واقع و حظ واقعى مشکل است که کسى غیر از آنچه خوطب به ، به اینطور مسائل برسد . هوالظاهر ، هوالباطن خوب ، وقتى دست ماها دادند گفتیم به اینکه هوالمظهر لکن مسأله این نیست . اللّه نورالسموات و الارض وقتى دست بشر عادى رسیده منور السموات و الارض معنا کردند ، لکن مساله این نیست . در روایات هم همین طور است . ادعیه اى که از ائمه اطهار وارد شده است این هم یک سفره اى است پهن شده است براى اینکه همه از آن استفاده کنند ، هر کس به مقدار فهمش و اکثرا چیزهایى است که عامه مردم از آن استفاده مى کنند و فقراتى در ادعیه هست که فلاسفه از آن استفاده مى کنند ، فقراتى هست که عرفا از آن استفاده کنند ، فقراتى هست که خاصه اولیأ باید از آن استفاده کنند . همین در دعاى عرفه اى که حضرت سیدالشهدأ سلام اللّه علیه در روز عید خوانده ، در روز عرفه خوانده اند ، این دعا اکثرا چیزهایى است که اکثر بینندگان از آن استفاده مى کنند لکن در بین آن یک چیزهاى دیگرى هست که استفاده از او مشکل است حتى براى عرفاى بزرگ ایکون لغیرک الظهور حتى اینکه مالیس لک این تعبیر غیر از این است که هوالمظهر ایکون لغیرک الظهور مالیس لک یعنى ظهور همه از توست ، ظهور توست متى غبت حتى تحتاج الى دلیل چه وقت غائب بودى ؟ هیچ وقت غائب نبودى ، از تو باید استدلال به دیگران بشود ، نه از دیگران استدلال به تو و هکذا . این از نعمت هاى بزرگى است که براى بندگان خدا آمده است و هرکس به اندازه خودش از او استفاده مى کند و بسیارى هم هستند که گمان مى کنند استفاده کردند لکن واقع مطلب بسیار مشکل است ، یعنى بعضى از امور است که تصدیقش آسان است لکن تصورش مشکل بعضى از مسائل هست که تصور ، انسان نمى تواند بکند ، لکن تصدیقش مى کند و مسائل که مال اهل معرفت است از اینجور مسائل هستند ، تصدیق مى شود کرد به اینکه هوالظاهر لکن تصور هوالظاهر یک تصورى است که بسیار مشکل است مگر براى آنهایى که خاصه اولیا هستند و عید شریف قربان و اینکه همه را خواستند ، فى الناس ، فریاد بزن بین ناس که بیایند و بیایند به سوى تواى ابراهیم ، و به سوى رسول خدا در وقتى که رسول خدا هست و به سوى ولى در وقتى که ولى هست به سوى او بیایند و به سوى او آمدن ، به سوى خدا رفتن است نه اینکه به سوى او بیایند در مقابل به سوى خدا رفتن ، به سوى او رفتن عین به سوى خدا رفتن است . از این جهت دعوت به این است که به سوى خدا بروند ، لکن راه این است ، طریق این است . و ابراهیم سلام اللّه علیه ، عید براى او براى ذبیح اللّه است که ثمره وجود خودش را حاضر شد که فدا کند و براى رسول اللّه هم ، براى ذبیح اللّه در این امت است که ذبیح اللّه هم ، فدیه هم تفسیر شده است به بعضى از روایات به حضرت سیدالشهدا . ابراهیم تا آن حدى که حد فداکارى هست رفت ، منتها خداى تبارک و تعالى براى او فدیه فرستاد و پیغمبر اکرم هم تا آن حدى که هست و و اصل هم آن امر شد براى اینکه ذبح واقع شد . و نمونه هایى از این مسائل در بین بشر هست ، لکن با تفاوت بسیار زیاد که آن تفاوت ها مربوط به مراتب معرفت است .

ص: 105

جوان هایى هستند که واقعا فداکارى مى کنند و در مقابل اینطور فداکارى براى اسلام ، آنطور جنایات در دنیا واقع مى شود

الان شما در این عصر که ملاحظه مى کنید جوان هایى هستند که واقعا فداکارى کنند ، واقعا رو به شهادت مى روند . کسانى هستند که واقعا جوان هایشان را به شهادت مى فرستند و خوشحال هم هستند . این همان سنخ هست لکن تفاوت این است که آنجا معرفت یک معرفت عالى مقام است و اینجا به آن مرتبه نرسیده است ، اینجا نمونه اى از اوست . فداکارى هاى جوان هاى عزیز ما و پدرهاى آنها و مادرهاى آنها همان نحو است که آنها کردند . اینها ذبح مى شوند به همانطورى که اسماعیل ذبح شد و به همانطورى که فدیه اسماعیل به حسب روایات ذبح شد . و ما باید بگوییم که عاجزیم از اینکه همین فداکارى که اینها دارند هم ، ما عاجزیم که تصور کنیم ، و بحمداللّه این فداکارها براى اسلام آنچنان سرافرازى ایجاد کردند که در طول تاریخ خواهد ماند ، آنطور براى کشور خودشان سرافرازى ایجاد کردند که در طول تاریخ خواهد ماند . و ما آرزو داریم که این سرافرازى براى همه ملت ها حاصل بشود و انقلاب به همین معنا براى همه ملت ها حاصل بشود ، براى همه مستضعفین حاصل بشود . از آن طرف هم در مقابل اینطور فداکارى و اینطور تزکیه براى اسلام ، آنطور جنایات در دنیا واقع مى شود . جنایات عظیمى که از دولت هاى بزرگ بر همه بشر واقع مى شود و امروز دنیا گرفتار این دو قطب است و بشر گرفتار این دو قطب است که خداى تبارک و تعالى انشأاللّه نجات بدهد بشر را از این دو قطب فاسد . هر جا بتوانند خودشان دخالت مى کنند و هر جا هم که به حسب ظاهر عذرى باشد دیگران را وادار مى کنند به دخالت ، به فساد . صدام را ملاحظه کنید که در طول این مدت با این ملت چه کرده است و با اسلام چه کرده است و با ملت عراق چه کرده است و از آن طرف مشاهده مى کنید که او صلح دوست خودش را حساب مى کند و رسانه هاى گروهى هم هر جا هستند او را به همین عنوان معرفى مى کنند . من گاهى یاد آن شاعر مى افتم که قصه اى دارد ، قصه صدام ، به یاد آن شاعر انسان را مى اندازد . نقل شده است که کسى به یک شاعرى گفت که اشعر شعراى عرب کى است ؟ گفت بیا برویم من نشانت بدهم . رفت همراهش در یک خانه اى ، دید که یک پیرمرد بسیار کثیفى نشسته و پستان یک بزى را به دهنش گرفته است و مى مکد . آن شخص شاعر گفت که این شخص که مى بینى پدر من است . و اینکه پستان را در دهن گرفته است براى اینکه اینقدر بخیل است که نمى خواهد یک قطره شیر به کاسه مالیده بشود . اشعر شعراى عرب این است که در سال هاى طولانى افتخار به عرب کرده براى این پدر .

من عقیده ام این است که یعنى عقیده نه . . . یا خوب است اینطور باشد که به صدام بگویند که اخطب خطباى عرب کى است در عصر ، او بگوید که بیایید من نشان بدهم ، بیاورد در خرمشهر و هویزه و سوسنگرد و اینجاها ببیند که ، نشان بدهد که ببینید اینها همه آثار شکستى است که ما خورده ایم از ایران . اخطب خطباى عرب این است که با اینهمه شکست ها در هر شکستى مدال شجاعت بدهد به ارتش خودش و داد شجاعت ارتش اش را بزند . صدام بیش از این هم مى تواند بگوید ، او بگوید اخطب خطباى عرب آن است که این خرابى ها را که مى بینید به دست ما واقع شده است و هر روز هم دارد به

ص: 106

سر مردم موشک ریخته مى شود و هر روز هم من دارم از همه دولت ها کمک براى این خرابى ها مى گیرم . اخطب خطباى عرب این است که آن خودش را معرفى کرده است به اینکه صلح طلب است . وضع اینطورى شده است که کسى که دارد هر روز از این ور و آن ور سلاح تهیه مى کند براى اینکه بریزد به جاهایى که ربطى به ارتش ندارد . او دستش به آنها که نمى رسد وقتى آنجا شکست مى خورد ، مى گیرد از این سلاح هاى دور زن و مى زند به شهرهاى عرب نشین و کردنشین و فقرا و آنوقت این دنیا را معرفى مى کنند به اینکه این صلح طلب است و خودش هم داد صلح طلبى مى زند اخیرا هم که از طرف یکى از رئیس جمهورها ، رئیس جمهور گینه یک تقاضاى صلح شده بود ، ایشان یک کاغذ مفصلى به او نوشته بود که ما همه جور براى صلح حاضریم . ایشان از اول هم همین طور مى گفت ما براى صلح حاضریم ، ولى صلح چى ؟ صلح بین کى و کى ؟ در عین حالى که مى کوبد ، صلح طلب است . در عین حالى که فرار مى کند ، شجاع است . اصلا الفاظ در عصر ماهویت خودشان را از دست داده اند ، کانه برگشته است ، یک تحولى پیدا شده است در الفاظ و معانى الفاظ و اینها . فرانسه هم خودش را یک کشور متمدن و آزادیخواه و نمى دانم این چیزها معرفى مى کند ، مردم شاید باشند ، لکن او هم اسلحه مى فرستد ، طیاره هاى زننده مى فرستد ، کوبنده مى فرستد براى اینکه نگذارند ایران غلبه پیدا کند . من عقیده ام این است که اگر در فرانسه پیش این بزرگان فرانسه که دارند به اصطلاح دارند اینها را فرستند ، اگر عقل پیدا بشود ، آن را بفرستند براى صدام ، براى اینکه او با بى عقلى اش رسیده خودش را به اینجا رسانده ، اگر چنانچه آن عقل داشت که از اول گول آمریکا را نمى خورد که بگوید تو برو چند روز دیگر تمام مى شود قضیه ، که آن آمد دید که نشد و تا حالا هم نشده است و همین دو سه روز هم که دیدید که ریختند و جوان هاى ما در خود عراق جلو رفتند و حالا هم دارند جلو مى روند . خوب ، ببین همه تجربه ، مگر آن مقدار از میراژهایى که فرستاد ، شصت تا مثل اینکه مى گویند فرستاد ، کارى از آن آمد ؟ این سلاح ها باید دست کسى باشد که آدم داشته باشد ، کسى که ندارد کسى را که بتواند این سلاح ها را به کار ببندد ، کسى که چند تا از این پاسدارهاى عزیز وقتى که به یک فوجى از اینها حمله مى کند فرار مى کنند ، آنها نمى توانند این کارها را انجام بدهند . بله ، اینها در شهر خودشان نشسته اند و در مرز خودشان نشسته اند و با آن توپ هاى دور برد مى زنند به آبادان هر روز یا مى زنند به جاهاى دیگر . این وضع دنیاست که ما در آن گرفتار هستیم که همه با این کمک مى کنند در عین حالى که مى بینند که از این کارى بر نمى آید . مگر این چیزهایى که روسیه به صدام داده کمتر از اینهایى است که فرانسه داده ؟ خوب ، آنها هم دستش بود و نتوانست کارى بکند ، البته خرابکارى کرد ، اما پیشروى نکرد ، شکست خورد در همه جا . و این شکست براى این است که آن چیزى که پیش پاسدارهاى ما هست پیش آنها نیست . ایشان بنا دارد که تقلید کند در این امور ، تا گفته مى شود که مردم ایران هدیه آورند ، آن هم درست مى کند یک طایفه اى را که بیایید هدیه بیاورید . در خود آنجا هم آنهائى که هست حتى در رادیوهاى خارجى و در نوشته هایى که آورده اند ، مى گویند که مأمورین او خانه به خانه روند و مى گویند قبض و رسید بده ، اگر کسى قبض و رسید نداشته باشد ، رسید طلا ، رسید

ص: 107

جواهر اگر نداشته باشد او را مى برند و به عنوان مجرم . آن شنیده که اینجا طلا مى دهند آن هم مى خواهد صورتش را درست کند ، شبیه اش را درست کند ، یک صفى از خودشان درست مى کنند که بیایید بدهید ، لکن مأمورین مى روند از مردم به زور مى گیرند . این شنیده است که بچه هاى ، خردسال هاى ما دعوا مى کنند که ما مى خواهیم برویم به جنگ ، ما مى خواهیم چه ، آن هم در یک وقتى گفت یک بچه اى به من گفت که من مى خواهم به جنگ بروم ، فرق است ما بین اینها . در هر صورت ما گرفتار هستیم امروز به یک همچو وضعى در دنیا و اسف بار وضع دنیاست .

اینهایى که پیش مى برند براى این است که دنبال حضرت ابراهیم سلام اللّه علیه هستند

اینهایى که پیش مى برند براى اینکه اینها دنبال حضرت ابراهیم سلام اللّه علیه هستند ، اینها لبیک گفتند به حضرت ابراهیم سلام اللّه علیه . آنها که مى خواهند پیش ببرند چى مى گویند ؟ آنها به عفلق گفتند ، خوب نمى شود یک کسى که به عفلق چیز مى کند ، لبیک مى گوید یا به کسى که به ابراهیم خلیل اللّه لبیک مى گوید ، اینها یک جور باشند . این است که آنها فرارى هستند و اینها اگر چنانچه یک وقت اقتضا بکند تا هر جایى که صلاح باشد خواهند رفت .

خوب امروز شما ملاحظه مى کنید که لبنان آن گرفتارى را دارد ، آنقدر در آن الان دارد جنایت واقع مى شود ، دیروز توسط صهیونیست ها مستقیما و حالا توسط جمیل ، امین جمیل ، یعنى آمریکاست که این کارها را دارد انجام مى دهد . آمریکا نمى خواهد که منطقه آرام باشد و بخواهند فکر بکنند که باید چه بکنند ، آمریکا هر جا بتواند خودش دخالت مى کند ، هر جا نتواند ایادیش را مى فرستد که لااقل نفاق بیندازند بین مردم . این منافقینى که مى خواستند در ایران آنطور وقایع را ایجاد کنند و جنایات را ایجاد کنند و کردند و فرار کردند و حالا هم باز تتمه شان هست ، اینها همان راه را دارند مى روند ، اگر قبل از رفتن به فرانسه اشکال مى شد که شاید نه ، خودشان چى باشند ، خوب ، حالا معلوم شد که نه ، اینطورند . اینهایى که خلقى هستند با صدام دست دوستى مى دهند ، در صورتى که هر روز دارد این خلق اسلامى راکوبد . اینها دیگر برایشان آبرویى باقى نمانده است لکن خارج نشسته اند و فحش مى دهند ، خوب ، این یکى برایشان مانده که فحاشى کنند . در هر صورت ما باید خودمان لبیک به حضرت ابراهیم بگوییم و لبیک به رسول اللّه بگوییم و با این لبیک فداکارى بکنیم و حفظ کنیم عزت خودمان را ، عزت اسلام را .

باید جوان هاى ما ، پیرهاى ما ، زن هاى ما ، مردهاى ما ، بچه هاى ما ، همه در راه اسلام براى عزت اسلام و براى عزت میهن خودشان و براى عزت میهن خودشان و براى عزت قرآن کریم فداکارى کنند . یکى از فداکارى ها این است که با هم اختلاف نکنند . اگر یک اختلاف جزئى هست خودشان اصلاح کنند و بحمداللّه الان در بین ارتش ما و سپاهیان و همه اینها وحدت هست و با این وحدت دارند جلو مى روند و تا این وحدت هست انشأاللّه پیروزى دنبال هم است . و ما باید همیشه توجه به این داشته باشیم که آنچه هست از خداست على غیرک من الظهور مالیس لک هر چى هست از اوست . اگر ما توانستیم این مطلب را

ص: 108

به قلب خودمان وارد کنیم که هر چه هست از اوست ، دیگر نه از شکست مى ترسیم ، نه از چیز دیگر . همه از اوست و اگر این معنا در قلب ما حاصل باشد شکست هم نیست در کار . براى خدا قیام کنید انما اعظکم بواحده ان تقومواللّه ، یک از تمام موعظه ها خداى تبارک و تعالى انتخاب کرده این یک موعظه را قل انما اعظکم بواحده یعنى همین یکى را من موعظه مى کنم چون همه چیز تو اینجاست انما اعظکم بواحده ان تقومواللّه همه چیز در قیام لله است . قیام لله معرفت اللّه مى آورد . قیام لله فدایى براى اللّه مى آورد . قیام لله فداکارى براى اسلام مى آورد . همه چیز در این قیام لله است و لهذا تنها موعظه اى که انتخاب کرده خداى تبارک و تعالى از بین موعظه ها همین موعظه است که ان تقومواللّه مثنى و فرادى اجتماعى و انفرادى قیام لله بکنید . انفرادى براى وصول به معرفت اللّه ، اجتماعى براى وصول به مقاصد اللّه . و من امیدوارم خداى تبارک و تعالى به ما و شما و به همه ملت توفیق عنایت کند که این راه را برویم و براى خدا کارها را انجام بدهیم .

مبارک آن روزى است که دست خیانتکارها و جنایتکارها از سر مظلومین جهان قطع بشود

و خداى تبارک و تعالى این ملت ها را توجه بدهد به این مسائل ، و این دولت هایى که در کشورهاى اسلامى هستند از خواب بیدار کند . اینها گمان مى کنند که اسرائیل پشت و پناه آنها هست که کمک به او مى کنند . اسرائیلى که بنایش بر این است که کشورهاى عربى را بگیرد ، این را خیال مى کنند که این پشت و پناه او هست یا آمریکا پشت و پناه است ، آمریکا از شما نفت مى خواهد و آمریکا از شما نفع مى خواهد و مى خواهد شما بازار باشید براى او . و همین طور شوروى ، اینها فرق نمى کند ، اینها مى خواهند که از شما استفاده بکنند ، از مخازنى که خدا به شما داده آنها استفاده اش را بکنند ، شما حمال باشید براى آنها . والا در آنجایى که شما گرفتار بشوید هیچ یک از اینها به داد شما نخواهند رسید ، آنها آنوقت مى گویند ما اینها را نمى شناسیم . بناى این اشخاصى که توجه شان به خودشان و به دنیاى خودشان است این است که مادامى که به نفع آنها چیزى باشد با آنها همراهند و با آنها هم کاسه هستند ، آن روزى که ببینند این به نفع نیست ولو دوست شان باشد کنارش مى گذارند . این قصه چرچیل را شنیدید شاید ، خوب ، چرچیل در جنگ عمومى رئیس انگلستان بود ، شوروى هم همراه اینها بودند در جنگ با آلمان ، شوروى هم همراه اینها بود ، آمریکا هم همراه اینها بود . به مجرد اینکه هیتلر را شکست دادند ، چرچیل گفت که الان وقتى است که ما به شوروى بزنیم . شوروى که با آنها دوستى داشت و با آنها مى خواست که وارد بشود یعنى جنگ آلمان را او برد ، گفت الان وقتش است ، منتها مجلس انگلستان اجازه نداد این را ، آنوقت معلوم شد این مجلس انگلستان اجازه نداد این مطلب را وضع اینها اینطور است ، همان دوستى را که دارند ، آن روزى که ببینند یک دوست دیگرى بهتر از این است و این برایشان دیگر خوب نیست ، این را پرتش مى کنند دور یا این را مى زنندش به زمین ، وضع اینها اینطورى است . کسى که به خدا اعتقاد ندارد ، کسى که به معاد اعتقاد ندارد ، کسى که نمى شناسد

ص: 109

آن ارزش هاى انسانى را ، اینها نمى شود بهش اعتماد کرد که ما با آمریکا باشیم و یا اینکه آمریکا با ما در وقت خودش چه بکند . آمریکا از شما نفت مى خواهد ، آمریکا از حکومت حجاز ، نفت حجاز را مى خواهد براى او نفعى به شما نمى رساند او از شما مى گیرد ومى دوشد _ براى _ شما را . براى چه براى او خودتان را به زحمت مى اندازید و ما را هم به زحمت مى اندازید ؟

انشأاللّه خداوند همه را بیدار کند و هشیار کند و این عید سعید را مبارک کند . و مبارک آن روزى است که دست قدرت ها ، دست خیانتکارها ، دست جنایتکارها از سر مظلومین جهان قطع بشود و انشأاللّه امیدوارم نزدیک باشد یک همچو وقتى .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 110

تاریخ : 28/6/62

بیانات امام خمینى در دیدار با مسؤول ستاد تبلیغات جنگ واعضاى کمیته برگزاری مراسم سومین سالگرد جنگ تحمیلى

گمان ندارم با آمارهاى بشرى جنایاتى که بر ایران وارد شده است را بشود آمارگیرى کرد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

البته کار کار بسیار ثمربخشی است در عین حال که گمان ندارم با آمارهاى بشرى جنایاتى که بر ایران وارد شده است را بشود آمارگیرى کرد . شما مقدار کمى را منعکس مى کنید اما بعد معنوى قضیه را نمى شود آمارگیرى کرد . آن تپش قلب ها و آن دل هاى سوخته ولى با شجاعت ، مصیبت را تحمل کرده است و آن چشم هایى که گریسته ، اینها را چگونه مى خواهید آمارگیرى نمایید ؟ بالاخره جنایات ابرقدرت هاست . اگر با پیروزى اسلام جنگ تمام شد تمامى این مصیبت ها با پیروزى ترمیم مى شود و اگر نشد باز هم هفته جنگ داریم که خداوند نیاورد که مدت یک سال دیگر جنگ طول بکشد و ما باز هم هفته جنگ داشته باشیم . ما گرفتار چنگال گرگ هایى هستیم که با تمام وجود در فکر نگه داشتن صدام هستند و به او کمک مى کنند ، ولى چنین آدمى که اینقدر به کشور خودش و ایران و اسلام خیانت کرده است را نمى شود نگه داشت . امروز صدام اظهار اسلام و نماز خواندن (که آن را هم غلط مى خواند) مى کند ، حتى این اظهار هم از برکات جنگ است والا اینها ضد اسلامند و حزب بعث اساسش بر نفى اسلام مى باشد . اینها از اسلام برى هستند و اسلام هم از آنها برى . در عراق تعدادى از علما را گرفته اند که من بعضى از آنها را مى شناسم مثل آقاى حاج سید یوسف حکیم و عده اى را کشته اند . اینها را به آن صورتى که هست نمى شود نوشت و یا به نمایش گذاشت ، ولى آنچه را که مى شود ارائه داد باید سعى کرد و انجام داد و عمده ارائه آن به دنیاست .

امروز آمریکا و شوروى و فرانسه و سایر قدرت ها از اسلام احساس خطر کردند و به همین جهت به سود صدام تبلیغاتى را راه انداخته اند آنها اینطور در ذهنشان آمده است (که درست هم هست ) که اگر جمهورى اسلامى پا بگیرد و باقى بماند ، جاى پائى از آنها باقى نخواهد ماند و مى ترسند که از همه منطقه دستشان کوتاه شود . جنگ در عین حال که ناگوار بود و شهرهاى ما را خراب کرد ، ولى برکاتى داشت که اسلام به دنیا معرفى شد و اینکه چه اشخاصى و قدرت هایى در مقابل اسلام ایستادند و چه کسانى از اسلام مى ترسند و چه قدرت هایى علیه اسلام قیام کردند ، همه اینها در جنگ معلوم شد . ابرقدرت ها نه شخص صدام را خواهند نگه دارند و نه ما را مى خواهند بکوبند ، بلکه آنها از اسلام

ص: 111

مى ترسند و اسلام را مى خواهند بکوبند ، از این جهت با ما مخالفند و از او طرفدارى کنند . آنها مى دانند که مردم کشورهاى اسلامى در مقابلشان مى ایستند و همچنین است مردم کشورهاى غیراسلامى که متوجه ما هستند ، مثل سیاهپوستان .

ما باید آنچه که در ایران مى گذرد را منعکس و منتشر کنیم تا جنایات معلوم شود

پس ما باید آنچه که در ایران مى گذرد منعکس و منتشر کنیم تا اولا جنایات معلوم شود و ثانیا کسانى که این جنایات را مرتکب شده اند و از آن مهمتر کسانى که به این افراد قدرت داده اند و آنها را تقویت کرده اند تا ما را بکوبند و به آنها ابزار جنگى مثل تانک و طیاره و موشک داده اند و الان هم مى دهند باید به دنیا معرفى نمود و اعلام کرد و فهماند که اگر بخواهید به صدام پیش از این کمک کنید ، دستتان را از نفت کوتاه مى کنیم و اگر به صدام کمک هایى کنید که منابع اقتصادى ما را بزند ، رنگ نفت را نخواهید دید ، امیدوارم که اینطور نشود . و عمده ، جنایات این ابرقدرت هاست و همچنین فرانسه ، ولى آن که از همه به ما بیشتر صدمه زده است امریکاست .

امیدوارم ملت ایران به همان اندازه که تا به حال خوب آمده است ، از این پس هم بیاید . امیدوارم ملت ایران با هم باشند و عزت خودشان را حفظ کنند . ما قبلا وابستگى ذلت بارى داشتیم که محمدرضا قبول کرده بود و ما در مقابل امریکا یک عبد ذلیل بودیم ، ولى ایران این ذلت را شست و عزت پیدا کرد . شکم و نان و آب میزان نیست ، عمده شرافت انسانى است ، و شرافت به این نیست که انسان دستش را روى سینه بگذارد تا چند شاهى به او بدهند . بلکه شرافت انسانى به این است که در مقابل زور بایستد . و جوانان ما ایستادند و در مقابل آنها حصر اقتصادى کردند که همین حصر اقتصادى جوانان ما را بیدار کرد و فهمیدند که خودشان باید کار کنند و زحمت بکشند تا احتیاجى به خارج نداشته باشند . خداوند به شما توفیق دهد تا در کارهاى فرهنگى و تبلیغى موفق باشید .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 112

تاریخ : 29/6/62

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى مجلس اعلاى انقلاب اسلامى عراق

توجه کنید در سرتان هواى غلبه و حکومت نباشد بلکه تشکیل حکومت اسلامى و اجراى احکام خدا باشد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از اینکه تشریف آوردید تا از نزدیک صحبت کنیم از شما تشکر مى کنم . آنچه که خود شما مى دانید ولى باز هم باید تذکر داد ، این است که مجلس اعلا که از مجاهدین عراقى تشکیل شده است باید سعى کند که تمام کارها را براى خدا انجام دهد و جهات اسلامى و دینى را کاملا ملاحظه نماید . شما باید سعى کنید تا تمام توجه تان به خداى متعال باشد . باطن ذات انسان محفوف است به چیزهایى که تمام هدایت ها و انحرافات از آن سرچشمه گیرد . باید توجه داشته باشید که در سر سرهم هواهاى نفسانى بر شما غلبه نکند ، یعنى در سرتان هواى اینکه ما غلبه کنیم و حکومت کنیم نباشد بلکه در نظرتان این باشد که حکومت اسلامى تشکیل دهیم و احکام خدا را جارى سازیم . حضرت امیر علیه السلام در راس زهاد ، حکومت مى کرد ، ولى حکومت براى خودش نبود بلکه هرچه کوشش مى کرد براى اسلام بود . شما مجاهده کنید تا هر چه در دل دارید زدوده شود که اگر براى خدا خالص شدید در پیروزیتان موثر است . باید اتکائتان فقط به خدا باشد و این نمى شود مگر اینکه از نفسانیات بکاهید منشأ اختلافات از هواى نفس است . هر کجا اختلاف بین خودتان دیدید ، مطمئن باشید که از هواى نفس سرچشمه گرفته است . البته اختلاف بین انبیا و افراد مقابل آنها و اسلام و کفر همیشه بوده است ولى آن اختلاف از عبودیت سرچشمه مى گیرد . شما اختلافاتى را که از نفسانیت سرچشمه مى گیرد باید از بین ببرید و مطمئن باشید که اگر کارهایتان از الوهیت سرچشمه نگیرد و از وحدت اسلامى بیرون بروید ، مخذول مى شوید .

تلاش نمائید که عراق از سلطه جباران آزاد گردد همانگونه که حضرت موسى در مقابل فرعون قیام کرد

امیدوارم موفق باشید تا براى آزادى و استقلال عراق کوشش کنید و تلاش نمایید که عراق از سلطه جباران آزاد گردد . باید همانگونه که حضرت موسى در مقابل فرعون قیام کرد و نظرش این بود

ص: 113

که حق را مستقر کند و به هیچ وجه در نظرش نبود تا خودش حکومت کند ، شما هم در قلب تان این معنا باشد که مجلس را الهى کنید ، زیرا اگر اختلاف در مجلس تان پیدا شود ، همه از بین مى روید و اگر با هم بودید همه پیروز مى شوید . چون شما براى خدا مى خواهید این ظلم را ریشه کن کنید ، انشأاللّه موفق مى شوید و این توفیق زمانى حاصل مى شود که بین خود آقایان نگرانى نباشد . و سر اینکه ایران پیروز شد براى این بود که بین تمام افراد اتحاد بود و هیچ این حرف ها نبود که هر کس طرف خودش بکشد . شما با هم متحد باشید که بحمداللّه هستید و وقتى در حلقه اول اتحاد بود ، در حلقه هاى بعد اختلاف پیدا نمى شود . شما سعى کنید که در سر قلب تان چیزى مخالف الوهیت نباشد و اگر دیدید هست سرکوبش کنید . کرارا عرض کردم که اگر انبیا در یک مکان جمع شوند با هم اختلاف پیدا نمى کنند ، زیرا مقصد و هدف و مقصود یکى و الهى است . اگر در مجلس شما توحید واقعى به معناى واقعى آن تحقق پیدا کند ، قهرا افرادى که متصل به شما مى شوند اختلاف پیدا نخواهند کرد و وحدت واقعى ، یعنى قلب همه شما براى یک چیز تپید که آن اسلام است . اگر اینطور شد خداوند شما را تأیید مى کند .

مردم ایران مجتمع شدند و با نیروى ایمان پیروز گردیدند

ما باید همه چیز خودمان را از او بدانیم . شما نه افراد زیاد دارید و نه سلاح و ساز و برگ جنگى زیاد ، ولى طرف مقابل شما از همه دنیا به او کمک مى شود . وقتى اینطور شد ، آن کسى که هیچ ندارد باید با جهات معنوى مقابله کند ، با جهات صورى که نمى شود . شما خوب مى دانید که شاه سابق مجهز بود به جهاز بسیار و امریکا بود که ایران را پر از سلاح و مهمات کرد براى اینکه خواست ایران پایگاه آنها باشد و شاه همه چیز داشت ، پشتیبانى تمام ابرقدرت ها ، لشکر منظم تا دندان مسلح ، ولى مردم ایران هیچ نداشتند . از مدرسه فیضیه شروع شد و وقتى مردم دیدند که اختلافى نیست ، مجتمع شدند و با نیروى ایمان پیروز گردیدند . مردم ایران که سلاح نداشتند ، آنها با مشت گره کرده و فریاد بر دشمن پیروز شدند . اینقدر فریاد کشیدند که دشمن تا بن دندان مسلح را شکست دادند . بعد هم خود مردم ، کمیته ها و سپاه را تشکیل دادند . امروز ایران وضعى الهى دارد . وقتى جوانان ما در جبهه ها آن فداکارى ها را مى کنند ، یا آیند و با من صحبت مى کنند ، از روح بزرگ و صافى آنها حسرت مى خورم . این وضع هر کجا پیدا شود پیروزى را به دنبال دارد . این مطلب هر کجا باشد ، عنایات خدا را به دنبال دارد ، پس از عنایت خدا ، پیروزى حتمى است . خداوند ما را اصلاح کند تا بتوانیم خدمت کنیم .

امروز در مقابل شما چه درندگانى واقع شده اند ، وقتى انسان مى بیند که شهید آقاى صدر آن عالم فاضل را و همچنین همشیره ایشان ر با چه وضعى شهید کردند و بعد هم با بیت مرحوم آقاى حکیم که آنقدر خدمت کردند و با آقاى آقا یوسف حکیم که وقتى انسان ایشان را مى دید ، به یاد قیامت افتاد آنگونه رفتار نمودند و 90 نفر از بیت مرحوم حکیم را گرفتند ، شدیدا متاثر شده و مى فهمد که اینها چه سبع هائى هستند . من مى دانم که مردم عراق از این جهت متزجر هستند . آخر کدام انسانى است

ص: 114

که این فشارها را ببیند و متأثر نشود . امیدوارم کارها به زودى درست شود . قدرت ها گمان کردند مى توانند که آنها را نگه دارند . در رژیم سابق هم چه امریکا و چه شوروى ، چه فرانسه و سایر قدرت ها مى خواستند شاه را نگاه دارند و عده اى هم از ایران آمدند در فرانسه که بگذارید شاه باشد و سلطنت کند نه حکومت ، ولى نشد . او رفت ، حالا هم تمام قدرت مى خواهند صدام را نگه دارند ، ولى نمى شود . شما سعى کنید ملت عراق را بیدارتر کنید و امیدوارم که ملت عراق توجه کند و وضع ایران را در نظر بگیرد . انشأاللّه خداوند به شما توفیق بدهد که مجاهد فى سبیل اللّه باشید و انشأاللّه برگردید به عراق و ما هم به شما در حرم حضرت سیدالشهدأ علیه السلام ملحق مى شویم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 115

تاریخ : 30/6/62

بیانات امام خمینى در دیدار با رئیس جمهور ، وزیر نفت و گروهى از کارگران ومتخصصین وزارت نفت جمهورى اسلامى

ایران دستش را پیش امریکا تا ابد دراز نمى کند ولو اینکه فانى بشود

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من بسیار خوشحالم هستم از اینکه این برادرهاى عزیز را امروز مى بینم و براى ما سرافرازى ایجاد کردند و مسأله بعد معنویش اهمیتش بسیار بیشتر از بعد مادیش است . بعد مادیش ، خوب یک مقدارى نفت رفته و الحمدلله جلوگیرى کردند . اما بعد معنوى همان است که شما اشاره کردید که اینها ماها را همیشه با این مسائل مى ترسانند . دست به آن نزنید که نخواهد شد ، غیر از امریکا کارى نمى تواند بکند ، غیر از فرانسه و نمى دانم چى نمى توانند بکنند . در صورتى که ثابت کردند جوان هاى ما و کارمندهاى ما و همه اشخاصى که در این امور مربوط هستند ، به اینکه : نه ، آن کارهائى که آنها ممتنع مى دانند ، اینجا ممکن است و ما باید این را راهى باز کنیم براى کارهاى بزرگتر . نترسیم از مطلب که ما نمى توانیم بکنیم . نخیر مى توانیم بکنیم .

خوب ، یک همچو مطلبى که من دیشب فیلمش را آوردند دیدم ، البته من درست نمى توانم بفهمم مسائل را ، اما سختى و مشکلى اش را فهمیدم که این کار با چه سختى انجام گرفته ، با چه مشکلى انجام گرفته است و همانطورى که گفته شده است ، این را آنطور نمایش داده بودند که غیر از امریکا و امثال او از آنها نمى آید این کار را بکنند و با این مى خواستند که ما را به یک نحوى گرایش بدهند به آن طرف و این باید به دولت هاى کشورهاى اسلامى و خصوصا به این خلیجى ها تذکر داده بشود که شما خودتان برخیزید از جا . اینقدر خودتان را اسیر این قدرت هاى بزرگ نکنید . شما خودتان مى توانید کار بکنید . شما خودتان شریان حیات امریکا و امثالش دست شماست و خودتان مى توانید کار را انجام بدهید و معنا ندارد که دولت هاى اسلامى همه کوشش کنند به اینکه ایران هم باید مثل خود ما باشد و مربوط به امریکا باشد . این کوشش ها بى فایده است و ایران دستش را پیش آمریکا انشأاللّه تا ابد دراز نمى کند ، ولو اینکه فانى بشود . آنها گمان مى کنند که ما براى فرض کنید که یک نفت و یا براى چیزى تسلیم امریکا مى شویم در صورتى که نه ، ما تا فناى خودمان تسلیم دیگر نمى شویم . مى توانند آنها اگر یک وقتى توانستند البته آنطور که باز آنها خیال مى کنند که مى توانند هر کارى بکنند . باز مسأله آن نیست . اینها امتحانشان را در افغانستان داده اند . آن شوروى قلدتر از امریکاست ولو این شیطان تر

ص: 116

است ، اینها امتحانشان را آنجا دادند و دیدند چه . خود آمریکا هم در جاهاى دیگرى _ عرض شود _ در ویتنام و امثال اینها امتحانش را داد . این در صورتى است که فرق هاى زیاد است ما بین آنجا و اینجا . آنجا دولتش همراه با آمریکا بوده . در افغانستان حزبش موافق با امریکا بوده ، ارتش اش موافق بوده ، همه چیزش موافق بوده . آن چریک هاى قدرتمند بودند که مقابل ایستادند و تو دهنى به آنها زدند و الان هم دارند مى زنند . اینجا بحمداللّه همه ملت با هم هستند ، کارگرش ، کارمندش ، زارعش ، دولتش ، رئیس جمهورش _ نمى دانم _ مجلس اش ، همه ، همه یکى هستند . ارتش اش ، سپاه پاسدارهایش ، بسیج اش ، اینها همه یک موجود الان هستند ، یک ارگان را تشکیل مى دهند با اسمأ مختلف . ولهذا مى بینند و مى گویند که اینهمه چیزهایى که براى ما پیش آوردند ، مشکلاتى که براى ما پیش آوردند ، خود همین آقایان حل کردند . و مشکلات بعدها هم به دست خود همین آقایان حل مى شود که ما بتوانیم مشکلاتمان را با زحمت خودمان و حفظ شرافت خودمان ، خودمان انجام بدهیم . چرا باید ما دستمان را پیش دیگران دراز کنیم براى این امور ؟ باید افکار خودمان را به راه بیندازیم ، یعنى همه ایران این کار را بکند . همه دانشگاه ها ، همه کارخانه ها ، همه افکارشان را به کار بیندازند . از آنها مى آید ، راه را خدا باز مى کند . ابتدا به نظر آدم مى آید که یک کارى نمى شود ، وقتى که وارد شد کم کم مى بیند نه ، خدا راه را باز کرد و شد . خوب یک همچو کارى که این جوان هاى عزیز ما کردند ، یک کار مهمى بود ، کار کوچکى نبود ، این کار مهم را همت گماشتند و با همت کار را انجام دادند . کارهاى دیگر را هم مى توانند انجام بدهند . و ما باید مأیوس نباشیم . ما باید خودمان را از دیگران ، از غیر خدا مأیوس کنیم و بگوییم آنها هیچ ، و با اتکأ به خداى تبارک و تعالى و قدرت ملى خودمان ، اسلامى خودمان کارهایمان را پیش ببریم و پیش مى رود این کارها ، منتها بعضى هایشان زود پیش مى رود ، بعضى هایشان هم یک قدرى دیرتر پیش مى رود . باید ما عزم مان را جزم کنیم به اینکه نه دستمان را پیش آمریکا دراز کنیم نه پیش شوروى و نه پیش دیگران و باید خیلى آدم متأسف باشد این از این دولت هائى که به اسم اسلام در این اطراف هستند که همه دارند کوشش مى کنند که اسارت خودشان را تحکیم کنند . نه اینکه اینها نمى فهمند ، بسیارشان مى فهمند مسأله را که اگر اینها با دولت اسلامى ، جمهورى اسلامى ، مربوط بشوند ، برایشان خوب است . اما یک وسوسه شیطانى در قلب آنها ایجاد کرده اند که نمى شود اینها را ، با آمریکا نمى شود چه شد . تا همین که سابقا مى گفتند براى ما که با امریکا اصلا نمى شود طرف شد ، باشاه هم نمى شود طرف شد . خوب ، طرف شدند ملت ما ، دیدند که مى شود با امریکا ، با شوروى ، همه را دست شان را قطع کرد و دیدند که خبرى هم نشد و نخواهد هم شد .

وقتى بنا شد همه ملت در یک راه برود نمى شود از این راه منحرفش کرد

و مسأله اینطور است که یک ملتى اگر یک چیزى را خواست ، نمى شود تحمیلش کرد . مى شود تحمیل به یک گروهى ، یک حزبى ، نمى دانم یک چیزهایى کرد ، اما به یک ملت نمى شود یک چیزى را تحمیل کرد . ملت وقتى بنا شد ، همه شان را در یک راه روند ، نمى شود دیگر این را از این راه

ص: 117

منصرفش کرد . با قدرت نمى شود ملت را از آن طریقى که دارد منصرف کرد . ممکن است که یک وقت فرض کنید یک قدرت هایى سرکوب کنند یک ملتى را ، لکن نمى شود تا آخر برود ، در بین راه فلج مى شود . بحمداللّه مملکت ما جورى است که از اول هم نمى توانند ، نه اینکه بیایند و بین راه ، انشأاللّه از اول هم نمى توانند . و ما به خدا متکى هستیم و خداوند انشأاللّه همه جوان هاى ما را حفظ کند و دولت ما را ، ملت ما را همه را حفظ کند . و باید من واقعا تشکر کنم از شما جوان هاى عزیز که بعد معنویش بسیار زیاد است براى اسلام و براى ایران ، شما محقق کردید و خداوند به شما اجر مجاهدین را انشأاللّه عنایت کند .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 118

تاریخ : 31/6/62

پیام امام خمینى به خانواده هاى شهدا ، اسرار ، مفقودین ، جانبازان و مجروحین جنگ تحمیلى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

شهادت در راه خداوند چیزى نیست که بتوان آن را با سنجش بشرى و انگیزه هاى مادى ارزیابى کرد . و شهید در راه حق و هدف الهى را نتوان با دیدگاه امکانى به مقام والاى آن پى برد . که ارزش عظیم آن معیارى الهى و مقام والاى این دیدى ربوبى لازم دارد و نه تنها دست ما خاک نشینان از آن و این کوتاه است که افلاکیان نیز از راه یافتن به کنه آن عاجزند ، چه که آنها از مختصات انسان کامل است و ملکوتیان با آن مقام اسرار آمیز فاصله ها دارند . قلم اینجا رسید و سر بشکست و ما بازماندگان و عقب افتادگان در آرزوى آن و این باید روز شمارى کنیم و حسرت شهادت و شهید و شهید پروران اینچنانى را که با ایثار ثمره حیات خود عاشقانه به این شهیدان شاهد افتخار مى کنند به گور بریم و از شجاعت هاى بى نظیر شهیدان و دوستان اسیر و مفقودشان و آسیب دیدگان و اشتیاق زاید الوصف اینان براى بازگشت به میدان شهادت احساس خجلت و حقارت کنیم . زنان و مردان و کودکان نمونه اى که در زیر بمباران ها و از بستر بیمارستان ها سرود شهادت سر مى دهند و با دست و پاى قطع شده بازگشت به جبهه هاى انسان ساز را آرزو مى کنند ، فوق آنچه ما تصور مى کنیم و فلاسفه و عرفا به رشته تحریر در مى آورند و هنرمندان و نقاشان عرضه مى کنند ، مى باشند . آنچه آنان با قدم هاى علمى و استدلالى و عرفانى یافته اند اینان با قدم عینى به آن رسیده اند و آنچه آنان در لابلاى کتاب ها و صحیفه ها جستجو کرده اند اینان در میدان خون و شهادت در راه حق یافته اند . بارالها! ما را به خدمتگزارى در راه آنان و براى هدف بزرگشان توفیق ده و شهداى عزیزمان را در خوان ضیافت معنوى خود از جلوه هاى خاص خویش ارزانى بخش و خاندان بزرگوار آنان را با صبر و اجر قرین فرما و آسیب دیدگان عزیز ما را شفا مرحمت نما و اسیران و مفقودان معظم را هر چه زودتر به آغوش ملت عظیم الشان برگردان و به پدران و مادران و همسران آنان شکیبائى و پایدارى عنایت فرما و از برکات حضور بقیه اللّه ارواحنا فداه همه آنان و ملت را نصیب وافر مرحمت فرما .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 119

تاریخ : 31/6/62

پیام امام خمینى به مناسبت آغاز هفته جنگ تحمیلى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

سه سال از حمله وحشیانه و احمقانه سردار قادسیه گذشت . تجربه سه ساله و مطالعه اوضاع نظامى ، سیاسى ، اقتصادى ایران که به خیال پوچ عفلقیان و منافقان و حزب توده وابسته و دلباخته شوروى و دیگر گروه ها و دسته هاى نوکر ماب ، در همان هفته اول و یا ماه هاى اول ، شکست ایران و سقوط جمهورى اسلامى و اسلام حتمى بود ، که اکنون بر جهانیان خلاف آن ثابت شده است ، خوب است چشم کوردلان را باز کند و از کارهاى جنون آمیزى که تاکنون کرده اند و امروز جز حربه دروغ و گزاف چیزى برایشان بجاى نمانده است ، توبه کنند و در پیشگاه خداى متعال اگر اعتقاد دارند عذر تقصیر بخواهند و در پیشگاه ملت بزرگ ایران به جهالت و کوتاه اندیشى شان اعتراف کنند . اکنون علیرغم دروغپردازى ها و عربده کشیدن ها آنچه براى صدام مانده است شکست هاى پى در پى و جنایت هاى وحشیانه نسبت به مردم مرزنشین بخصوص مناطق عرب نشین و کردنشین و همچنین دیگر شهرهاى ایران و به شهادت رساندن زنان و کودکان و مردان بیگناه مى باشد و آنچه براى دشمنان اسلام و انقلاب چه آنان که در رأس کشورهاى کفر و دولت هاى الحادى هستند و چه آنهایى که به این دولت ها پناه برده اند مانده است شایعه سازى هاى واضح البطلانى است که جز عده اى بیخبر از اوضاع ایران و منطقه کسى باور نمى کند . بى تردید باید براى صدامیان و وابستگان آن در داخل کشور ثابت شده باشد که کمک هاى همه جانبه ابرقدرتها و وابستگان به آنها و بوق هاى تبلیغاتى شبانه روزى آنان تاکنون به حال آنان مفید نبوده و پس از این نیز به خواست خداوند تعالى مفید نخواهد بود . و اگر چشم خود را باز کنند براى آنها واضح شده است که قدرت هاى بزرگ یعنى امریکا و شوروى از بى عقلى آنان استفاده نموده و مى خواهند با دست آنان ولو به احتمال بسیار ضعیف ، در منطقه یا در ایران به خیال واهى خود ناراحتى ایجاد کنند . تمام این مسائل و رسوائى هایشان به خاطر آن است که اسلام و نفوذ معنوى آن را در توده هاى میلیونى مردم نشناخته اند و چشم و گوش خود را از شناخت حقیقت ها بسته اند . اینان آیا ندیده اند که در ظرف مدت کوتاهى جوانان غیور ایران در سایه معنویت اسلام از پرتگاه هایى که قدرت نفتخوار و مفتخوار براى سقوط آنان ایجاد کرده بودند به صورتى معجزه آسا نجات یافته و به قله بلند ایمان و تعهد به اسلام صعود نموده اند و با شجاعت و شهامت کم نظیر بر کفر جهاى و عفلقیان تاخته و آنان را از کشور عزیز خود بیرون رانده اند و ملت اسلامى خود را از دست

ص: 120

چپاولگران شرق و غرب نجات داده و تفاله هاى وابسته و پیوسته آنان را به جاى خود نشانده اند و به عمر ننگین آنان خاتمه داده اند ؟ و آیا تجربه چند ساله کافى نیست تا این مدعیان قدرت و شناخت مسائل نظامى ، سیاسى و تشکیلاتى را به خود آرد و از خواب غفلت بیدار کند تا از و عده هاى پوچ ابرقدرت ها بازى نخورند و خود را آلت اراده دست آنان قرار ندهند ؟ مضحک آن است که صدام در ملاقات با ارتشیان خود که طعم تلخ شکست هاى خود را از جوانان شجاع ایران چشیده اند و از زاغه هاى مملو از اسلحه مدرن و مهمات بى پایان فرار نموده اند گفته است ما امروز بیشتر از هر وقت دیگر مجهز به سلاح پیشرفته هستیم و جنگ را تا سال ها ادامه مى دهیم . مطلب او نسبت به سلاح هاى پیشرفته اى که از قدرت ها یا به در یوزگى و یا در برابر اموال مردم بى پناه عراق به دست آورده است مورد تصدیق است لکن این نویدى است براى رزمندگان ما که بدون از دست دادن مخازن کشور و آبروى خود این سلاح ها را از چنگال ارتش فرارى عراق به دست آورده و علیه آنها به کار مى برند و ما از این شیوه خوشحالیم و اکنون نیز سربازان فداکار اسلام با سلاح ها و خودروها و تانک دشمن بر او تازند . و اما ادامه جنگ همه مى دانند که ابتکار آن در دست جوانان ماست و تا سقوط حزب بعث عفلقى عراق ، دفاع از اسلام و از دو کشور اسلامى عراق و ایران ادامه دارد و پس از آنکه مقدرات کشور به دست ملت رنجدیده عراق افتاد ، جنگ خاتمه یافته است . آنچه که موجب تأسف بسیار است آن است که ابرقدرت ها بویژه آمریکا با فریب صدام ، با هجوم به کشور ما ، دولت مقتدر ایران را سرگرم دفاع از کشور خود نمود تا مجال به اسرائیل غاصب تبهکار دهد تا به نقشه شوم خود که تشکیل اسرائیل بزرگ که از نیل تا فرات است اقدام نماید .

اسحاق شامیر ، مهره تازه آمریکا به مجرد نامزدى نخست وزیرى به جاى بگین ، مهره دیگر ، قبل از هر چیز نقشه اسرائیل را فاش نمود . او گفت سازمان آزادیبخش فلسطین باید محو شود و تصریح کرد که به عنوان طرفدار یک اسرائیل بزرگ باقى خواهد ماند .

اکنون جاى تأسف نیست که سران کشورهاى عرب در مقابل این مصیبت یا ساکت نشسته اند و راه را براى این نقشه شوم باز گذاشته اند و یا براى خوشامد امریکا و یا جاه و مقام آنى خویش حامى اسرائیل شده اند ؟ اینجانب براى اداى وظیفه اسلامى ، در هر فرصت فریاد دل محرومان و مظلومان منطقه را به جهانیان از آنجمله دولت هاى کشورهاى اسلامى رسانده ام و پس از این نیز اگر فرصتى رخ دهد انشأاللّه خواهم رساند ، شاید در حکومت این کشورها که بعضى سرگرم عیاشى و بعضى نزاع و جدال با برادران خویش و بعضى از ترس امریکا خود را باخته اند اثر کند و این خواب غفلت ، به یک بیدارى اسلامى انسانى تبدیل گردد تا به این وضع فلاکت بار خویش خاتمه دهند و همانند ایران قهرمان ، دست رد به سینه تمام ابرقدرت ها زنند . اکنون برادران مسلمان لبنانى ما در چنگال اسرائیل و دولت خون ریز لبنان و از آن بدتر آمریکاى تجاوزگر گرفتارند و هر روز گروهى از آنان شهید یا آواره مى شوند و اکثر دولت هاى منطقه سرگرم سازش با اسرائیل یا تأیید دولت لبنان هستند و یا سرگرم نقشه براى تأیید جنایات صدام و کمک نظامى یا مالى به او براى ادامه جنایات به دو ملت عراق وایران

ص: 121

مى باشند و آنها گمان مى کنند که صدام را با این کمک ها مى شود نجات داد و اگر نجات پیدا کرد ، دست آنان را به گرمى مى فشارد . غافل از آنکه با آن خوى سلطه جوئى و بلند پروازى و سبعیتى که در او هست فرصت نفس کشیدن به آنان را نخواهد داد و با بهانه هاى واهى به کشورهاى آنان تجاوز خواهد کرد . آمریکا و شوروى براى تضعیف اسلام و دولت هاى اسلامى مشغول فعالیت از قبیل تفرقه افکنى ها و ایجاد تشنجات داخلى به دست عمال مزدور یا فریب خورده و برافروختن جنگ بین کشورها و دیگر شیوه هاى استعمارى هستند و این دولت هاى کشورهاى اسلامى و مستضعف جهان هستند که باید چشم و گوش خود را باز کرده و این توطئه ها را خنثى کنند . ملت ایران و قواى مسلح شجاع و فداکار براى افراشتن پرچم توحید و تحکیم پایه هاى جمهورى اسلامى ، سال سوم دفاع از هجوم عفلقیان بى فرهنگ را پشت سر مى گذارند و با سپاس بى پایان از خداوند متعال و مددهاى غیبى و آشکار او از کشور بقیة اللّه ارواحنا لمقدمه الفدأ در تمام میدان ها به بهترین وجه دفاع نموده و پیروز شدند و در میدان جنگ تحمیلى ، متجاوز جسور را که با کمال جهالت از وعده ها و نویدهاى امریکا اغفال و خود را در این دام مهلکه انداخت ، آنچنان ادب کرد که اینک به هر دولتى پناه برده و به هر درى مى زند که خود را از این دام خود ساخته نجات دهد ، ولى بحمداللّه موفق نخواهد شد .

اکنون که او از جمهورى اسلامى سیلى خورده و امیدى برایش نمانده است ، به دولت فرانسه متشبث شده است تا با کمک سلاح هاى مخرب ، به منابع اقتصادى ایران ضربه زند و برگى بر جنایات خود بیفزاید . اینجانب به همه کشورهاى منطقه و کشورهائى که به نحوى از نفت استفاده مى کنند هشدار مى دهم که دولت ایران با تمام قدرت ، در مقابل این جنایت ایستادگى مى نماید و مصمم است تا در صورت وقوع چنین جنایتى با تمام قدرت ، تنگه هرمز را مسدود کند و اجازه ندهد حتى یک قطره نفت از آنجا صادر شود ، مسؤول پیامدهاى این حادثه بزرگ دولت فرانسه است .

سقوط صدام تا حدى است که حتى با منافقین فرارى که خود از او مفلوکتر و شکست خورده تر هستند ، دست اخوت مى دهد و منافقین نیز که براى ترمیم ننگ و آبروئى خود به هر حشیشى متشبث مى شوند و تنها براى اینکه رادیو بغداد اسمى از این مدعیان نجات خلق برد با کمال وقاحت با صدام جانى که با خمپاره ها و موشک ها هزاران زن و مرد و کودک ، بزرگ و کوچک این مرز و بوم را شهید کرده است و هر روز شهرهاى این خلق بیگناه را با توپ هاى دوربرد بر سرشان خراب مى کند ، دست اخوت و برادرى مى دهند و رسما براى آنان جاسوسى مى کنند و با آنکه سران منافقین در دامن آمریکا و فرانسه مشغول عیاشى و خوشگذرانى هستند مع الاسف عده اى نوجوان را با حیله و تزویر گول زده و قدرت تفکر را از آنان سلب نموده اند . امیدوارم نوجوانان فریب خورده با دیدن این جنایات و روشن شدن همدستى آنان با صدام ، دیگر کورکورانه از آنان تبعیت نکنند .

اکنون که هفته جنگ است و هفته جنگ امسال با سال گذشته فرق هاى بسیارى دارد ، اینجانب به ملت ایران براى داشتن چنین جوانان برومند و متعهد و فداکارى که نظیر آنان را در جهان سراغ ندارم و تاریخ هم نشان نداده است تبریک و تهنیت عرض مى کنم و به اسلام بزرگ براى داشتن این

ص: 122

جانبازان در راه حق که براى اسلام و میهن اسلامى خود از همه چیز خویش مى گذرند ، تبریک تقدیم مى کنم که اینان نه تنها ایران را در جهان و نسل هاى آینده آبرو دادند ، که اسلام بزرگ که با تعلیمات و الهامات خود چنین تحول بزرگى را بوجود آورده است ، سرافراز نمودند . امروز همه از تصویر این صحنه هاى معنوى _ انسانى عاجزند و اینجانب که به نویسندگان و گویندگان و تحلیل گران و هنرمندان و نقاشان و همه و همه پیشنهاد مى کنم تا همیشه و بخصوص در این هفته آنچه در توان دارند در طبق اخلاص گذاشته و تقدیم این سلحشوران عظمت آفرین و ملت ایران و اسلام بزرگ نمایند ، براى آن است که به گوشه اى از وظیفه اسلامى ، انسانى ، ملى ، میهنى هر چند کوچک خود عمل نمایند والا خداوند شکور است که نام این عظمت آفرینان را در جهان بلند و مقامشان را در ملکوت اعلى به نمایش مى گذارد . مگر نه آن است که اینان صداى اسلام را به اقصى نقاط عالم رسانده و عظمت آن را در سطح عالم خاکى جلوه گر ساخته اند ، پس قدردانى از این عمل بزرگ جز به مشیت ذات مقدس او جل و علا میسر نیست . چنانچه ما خاکیان ، ناتوان از عهده تعظیم و تقدیر مادران بزرگوارى که در دامن خود این جوانان متعهد را پرورانده اند و پدران سلحشورى که در پناه خویش آنان را به جوانى رسانده اند و همسران غمخوارى که در کنار آنان بسر برده اند و اکنون با روى گشاده به میدان نبرد و دفاع از حق مى فرستند ، مى باشیم و این نیز در عهده آفریدگار منان است . و لکن ملت بزرگ ایران در این هفته ثابت کند که به اسلام با بذل جان و ثمره حیات و مال وفادار است ، هر چند کوردلان شکست خورده در داخل و خارج کشور براى تسکین جراحات خود جغدوار ناله هائى سر دهند . اینک کلمه اى نصیحت آموز با جوانان عزیزى که در جبهه ها و پشت جبهه ها براى اقامه عدل الهى فداکارى مى کنند و عزیزانى که به نحوى براى هدف الهى آسیب دیده اند و بازماندگان شهدأ معظم که در راه قرآن کریم به شهادت یعنى بزرگترین فیض الهى رسیده اند و به پدران و مادران و همسران و نزدیکان شهداى زنده و به کسانى که در پشت جبهه ها به نحوى کمک به برادران مدافع خود مى کنند ، توجه کنید که غرور پیروزى ها و شهرت ها و جوانمردى ها در قلب شما رخنه نکند ، که این مرض نفسانى از دام هاى شیطان است که بندگان خدا را از توجه به او باز مى دارد و از مکاید نفس اماره بالسوء است که انسان ها را به شرک و عبودیت بت ها و خصوص مادر بت ها که بت نفس است ، مى کشاند . زنهار که جز او را جل و اعلا که ولى نصر است و هیچ نصرى جز از او نیست مؤثر بدانید که (مارمیت اذ رمیت ولکن اللّه رمى ) . هر چه دارید و داریم و دارند از اوست و (ما عدم هائیم ، هستى ها نما) بارالها! ما ضعیف و ناتوانیم ، تو به فضل خود ما را از شرک جلى و خفى حفظ فرما و از تبعیت هواهاى نفسانى که خود شرک است نجات مرحمت فرما و به حقیقت توحید و یکتاپرستى و یکتاخواهى هدایت فرما اسلام این دین توحید و یکتاپرستى و یکتاخواهى را در سراسر جهان پرتوافکن نما و بیرق هاى کفر و شرک و نفاق را سرنگون فرما و مسلمین را به وظایف اسلامى _ انسانى خویش هدایت کن و بلاد مسلمین و مستضعفین را از شر مستکبرین و جهانخواران محفوظ دار و شهداى راه حق را از عصر آدم صفى اللّه تا عصر پیامبر خاتم صلى اللّه علیه و آله و سلم و تاکنون و تا عصر بقیة اللّه ارواحنا فداه از رحمت هاى

ص: 123

واسعه وجلوه هاى خاص خود بهره مند فرما و شهداى عزیز ایران را که براى اسلام و میهن اسلامى سرافرازى ها آفریدند با شهداى صدر اسلام محشور فرما و به بازماندگان آنان ، پدران و مادران و همسران متعهدشان صبر و اجر و پایدارى عنایت فرما و به اسراى ما سلامت عنایت کن و به جانبازان این شهداى زنده شفا مرحمت فرما و در خیل شهدا محشورشان نما و به نزدیکان خصوصا مادران و پدران و همسرانشان صبر و اجر مرحمت فرما و به بازماندگان در راه اسلام و دفاع از کشور اسلامى که با کوشش هاى جانفرساى خود دشمنان اسلام را منکوب و مخذول نمودند و دست آنان را از تجاوز و جنایت و خیانت به کشور قطع کردند ، قدرت و سلامت و عظمت مرحمت فرما و آنان را از مجاهدان در راه خدا قرار بده . صلوات و سلام خدا بر پیامبران خود خصوصا خاتم و افضل آنان حضرت محمد مصطفى صلى اللّه علیه و آله و سلم و بر امامان و اولیأ عظیم الشأن خداوند بویژه خاتم آنان مهدى منتظر بقیة اللّه فى الورى ارواحنا لمقدمه الفدأ .

والسلام على عباداللّه الصالحین

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 124

تاریخ : 3/7/62

بیانات امام خمینى درجمع ورزشکاران ووزنه برداران بزرگسال شرکت کننده در بازى هاى آسیایى

کشور شما امروز از قدرتمندترین کشورهای جهان است، این قدرت را حفظ کنید

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از زیارت همه آقایان خوشحال و به همه شما دعا مى کنم . انشأاللّه ورزشکاران به همان صورتى که ورزش جسمى دارند ، ورزش روحى هم داشته باشند . و از قدیم ورزشکاران ایران به یاد خدا و على علیه السلام بوده اند و این از برجستگى هاى آنان بوده است . انشأاللّه هر جا مى روید قهرمان باشید و موفق شوید انقلاب را در تمام معانى آن صادر کنید . امیدوارم از حیث اخلاقى هم قهرمان باشید که بحمداللّه اخلاق خوب در ورزشکاران بسیار پیدا مى شود . شما توجه داشته باشید که تمام تبلیغاتى که بر ضد ملت ایران مى شود براى این است که کشور را برگردانند به صورت اول ، سعى کنید که تحت تاثیر این تبلیغات قرار نگیرید . امروز کشور شما در دنیا مطرح است و این به خاطر قدرت شماست . کشور شما امروز یکى از قدرتمندترین کشورهاى جهان است ، باید سعى کنیم این قدرت را حفظ کنیم .

سپس حضرت امام با اشاره به یکى از ورزشکاران که در جبهه حق علیه باطل دو پا و یک دست خود را در راه خدا از دست داده بود ، فرمودند :

ما به داشتن چنین جوانانى افتخار مى کنیم . خداوند انشأاللّه به ایشان در آخرت دو بال عنایت کند تا با آنها بتواند در بهشت پرواز نماید .

ص: 125

تاریخ : 4/7/62

بیانات امام خمینى درجمع رؤساى جمهورى ومجلس ، گروهى ازمستضعفین جنوب تهران ، پرسنل سپاه و ارتش و بسیج مستضعفین و اقشار مختلف مردم (به مناسبت عید غدیر خم)

نگذاشتند حضرت امیر (سلام اللّه علیه ) مجال پیدا کند براى پیاده کردن حکومت اللّه به آن نحوى که مى خواست

بسم اللّه الرحمن الرحیم

متقابلامن این عید بزرگ را به همه حضار و همه ملت ایران و همه مسلمین جهان و مظلومین سرتاسر عالم تبریک عرض مى کنم .

و چه خوب مجلسى است که در یک همچو روز عیدى صاحبان اصلى انقلاب که همین طبقه گودنشینان و کشاورزان و کارگران و مجاهدان هستند در اینجا تشریف دارند و ما از محضرشان استفاده معنوى مى کنیم . آن چیزى که موجب تاسف است ، این است که مجال پیدا نکرد حضرت امیر سلام اللّه علیه ، نگذاشتند مجال پیدا بکند ، چون حکومتى که حکومت اللّه است در دنیا به آن نحوى که مى خواست ، خود حضرت امیر سلام اللّه علیه مى خواست پیاده کند تا دنیا بفهمد که اسلام چى آورده است و چه شخصیت هائى دارد . در آن وقت که حکومت دست ایشان نبود ، که مجال نبود ، آنوقت هم که حکومت دست ایشان آمد ، باز مجال ندادند ، سه تا جنگ بزرگ در زمان ایشان افروختند و مجال اینکه یک حکومتى که دلخواه او هست برقرار کند نشد و این را ما باید تا آخر ابد از آن متاسف باشیم . اگر یک همچو مجالى براى ایشان پیدا مى شد ، الگویى بود آن حکومت براى همه کسانى که مى خواهند به عدالت و به امور الهى قیام کنند ، الگو مى شد . ولى تاسف این است که نشد و آنقدرى که شد هم باز نورش متجلى است و الان هم همان اثر کمى که از ایشان مانده است در باب حکومت ، همان اثر کم هم معلوم که وضع باید چه باشد و تاسف دیگر اینکه مجال پیدا نکرد ایشان که آن علومى که در سینه ایشان بود (وهیهنا علما جما) (ان هیهنا علما جما) پیدا نکرد اشخاصى که حمله آن علم باشند و بلااشکال آن علمى که ایشان حمله اش را پیدا نکردند ، آن علم اسرار ولایت ، اسرار توحید است و باید همه عرفا تاسف بخورند بر اینکه این مجال براى ایشان پیدا نشد که آن اسرار را که باید افشا کند ، افشا بفرماید ، مجال نشده و این هم جزء تاسف هایى است که باید خصوصا عرفا و فلاسفه و علما و دانشمندان در این تاسف روزگار بگذرانند .

ص: 126

اگر حکومت ، على (علیه السلام) را الگو قرار داد در اجرا ، این تمسک کرده است به ولایت امیرالمؤمنین

و ما در این روز ، این روز مبارک که از اعیاد بزرگ اسلام است و بر حسب نفوس ما بالاترین عید است و نکته اش هم این است که این ادامه نبوت است ، ادامه آن معنویت رسول اللّه است ، ادامه آن حکومت الهى است ، از این جهت از همه اعیاد بالاتر است و ما در این روز سعید یکى از چیزهایى که وارد شده است این است که بگوییم ، بخوانیم : (الحمداللّه الذى جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین و اهل بیته ) .

تمسک به ولایت امیرالمومنین چى هست ؟ یعنى ما همین این را بخوانیم و رد بشویم ؟ آن هم تمسک به ولایت امیرالمومنین در روزى که ولایت به همان معناى واقعى خودش بوده است ، نه تمسک به محبت امیرالمومنین ، تمسک به محبت اصلا معنا هم ندارد ، تمسک به مقام ولایت آن بزرگوار به اینکه گر چه ما و بشر نمى تواند به تمام معنا آن عدالت اجتماعى و عدالت حقیقى را که حضرت امیر قدرت بر پیاده کردنش داشت ، نمى توانیم ماها و هیچ کس قدرت نداریم که پیاده کنیم لکن اگر آن الگو پیدا شده بود و حالا هم ما باید به یک مقدار کمى که قدرت داریم تمسک کنیم . تمسک به مقام ولایت معنایش این است ، که یکى از معانى اش این است که ماظل آن مقام ولایت باشیم ، مقام ولایت که مقام تولیت امور بر مسلمین و مقام حکومت بر مسلمین است ، این است که اگر چنانچه حکومت تشکیل شد ، حکومت تمسکش به ولایت امیرالمومنین این است که آن عدالتى که امیرالمومنین اجرا مى کرد ، این هم اندازه قدرت خودش اجرا کند . به مجرد اینکه ما بگوئیم ما متمسک هستیم به امیرالمومنین ، این کافى نیست ، این تمسک نیست اصلش . وقتى که حکومت الگو قرار داد امیرالمومنین سلام اللّه علیه را در اجرأ حکومتش ، در اجرأ چیزهایى که باید اجرا بکند ، اگر او را الگو قرار داد ، این تمسک کرده است به ولایت امیرالمومنین . اگر چنانچه او الگو نباشد یا اینکه تخلفات حاصل بشود از آن الگوى بزرگ ، هزار مرتبه هم روزى بگوید خدا ما را از متمسکین قرار داده است ، جز یک کذبى چیزى نیست . و اگر مجلس که از مقامات بلند یا بلندترین مقام کشورى است اگر چنانچه الگو قرار داد آن چیزى که امیرالمومنین مى خواست و آن عدالتى را که او در همان برهه کمى که به او مجال دادند ، خیلى کم مجال پیدا کرد ، اگر الگو قرار بدهند آن را براى اینکه احکام را و امورى که باید محول به آنهاست به آن نحو اجرا بکنند ، به آن نحو تصویب بکنند و دقت بکنند ، آنوقت مى شود گفت که مجلس ما هم از متمسکین به امیرالمومنین هستند . و ما اگر چنانچه مجلس نتواند این کار را بکند یا خداى نخواسته نخواهد این کار را بکند ، یا بعض افراد نگذارند که این کارها بشود آنوقت ما نمى توانیم بگوئیم که یک مجلس متمسک به ولایت امیرالمومنین داریم . و هکذا قوه قضائیه ، اگر قوه قضائیه هم تبعیت نکند از آن قضأ امیرالمومنین که (اقضاکم على ) و اگر تبعیت نکند از قضاوت اسلام ، متشبث به همان قضاوت اسلامى نباشد ، آن هم هر چه بگوید ما متمسک هستیم ، بر خلاف واقع است . تمسک وقتى است که قوه قضائیه هم کارهائى که مى کنند از روى الگوى علوى باشد که همان الگوى اسلامى است . و مردم ماهم

ص: 127

که این دعا را با این فقره را مى خوانند آنها هم باید توجه کنند به اینکه تمسک به ولایت حضرت امیر براى آنها تبعیت از مقاصد اوست .

کسانى که مدعى هستند ما شیعه امیرالمومنین هستیم باید در قول و فعل تبعیت از او داشته باشند

همین طور گفتند که ما شیعه على هستیم و همین که گفتند ما متمسک به ولایت امیرالمومنین هستیم ، این کافى نیست ، نمى شود این . این امور ، امورى نیست که لفظى باشد و با الفاظ و با عبارات بتوانیم ما بگوییم تحقق پیدا کرده است ، اینها یک امور عملى است ، یک حکمت عملى است اینها . باید کسانى که مدعى هستند که ما شیعه امیرالمومنین هستیم ، تبع او هستیم باید در قول و فعل و نوشتن و گفتن و همه چیز تبعیت از او داشته باشند . اگر این تبعیت نباشد و ما بگوییم که ما شیعه هستیم ، یک گزافى گفته ایم ، یک طائلى گفته ایم .

امیرالمومنین در زمان حکومتش که بسیار کوتاه و بسیار با ناگوارها مقابل بود مى بینید که وقتى که آن نامه را به مالک اشتر مى نویسد چه مسائل مهمى را ، مسائل سیاسى را ، مسائل اجتماعى را ، همه چیز را در آنجا ذکر مى فرماید با اینکه یک بخشنامه اى براى یک نفر بوده است ، یک نامه اى براى یک نفر بوده است و آن این است که مى گوید که به حسب نقلى که شده است که یک خلخال را از پاى یک ذمى در حکومت او در آوردند ، به حسب این روایت مى فرماید که اگر انسان بمیرد براى این ، این ملوم نیست . شیعه این است که اینطور باشد نه مثل ما ، شیعه این است که اگر چنانچه در حکومت اسلامى ، در کشور اسلامى ظلم ولو به یک ذمى وارد بشود ، آن هم ظلم به همین کمى که یک خلخال را از پاى یک ذمیه در آورند ، بگوید که انسان اگر بمیرد ملوم نیست ، ملامت نباید به او بشود ، اینطور اهمیت دارد .

اسلام تکلیف دارد بر شما که مظلومین را نجات بدهید از دست کفار

و ما امروز مى بینیم که در بلاد مختلفه مسلمین ، ظلم هاست که بر مسلمین دارد مى شود . در لبنان آن آتشى که برافروخته اند ، آمریکا برافروخته ، آن لشکرکشى اى که از طرف آمریکا و فرانسه و سایر اذناب آنها براى یک مشت مظلوم شیعه و مظلوم مسلمان در آنجا انجام مى گیرد ، سایر مسلمین نشسته اند و تماشا مى کنند . غایت کارى که امسال حکومت ها کردند این بود که عید نگرفتند . کافى است این ؟ این هم یک کارى است ، اما آنها دارند ظلم خودشان را مى کنند ، آنها دارند فوج فوج جوان هاى ما را در لبنان و فلسطین مى کشند ، آنها دارند در افغانستان جنایات را مى کنند ، آنها دارند در عراق آن جنایات را مى کنند و آنها بر ایران آن جنایات را وارد مى کنند . مجرد اینکه امسال ما عید نداریم ، این کار را درست مى کند ؟ این تکلیف را از دوش این دولت ها بر مى دارد ؟ آنها با سرنیزه پیش مى آیند و با توپ و تانک پیش مى آیند و مظلومین هم تنها مانده اند و معذلک تو دهنى دارند به آنها مى زنند ، لکن دولت ها نشسته اند تماشا مى کنند و غایت امر این است که عید را نمى گیرند . شما عید

ص: 128

نگیرید ، عید راآمریکا مى گیرد ، عید را اسرائیل مى گیرد . بهتر از این عید چى که شماها مرتبه تان به آنجا رسیده که هیچ کارى از شما نمى آید الا اینکه عید نگیرید . چه تاثیرى در دنیا دارد این ؟ عید نگرفتن آنجائى که دنبالش مشت هاى گره کرده در مقابل آمریکا و در مقابل شوروى و در مقابل صهیونیسم و سایر جنایتکاران با مشت هاى گره کرده بایستند و با آنهمه امکاناتى که دارید مقابله کنید ، آنوقت این عید نگرفتن هم یک اثرى دارد والا از آن طرف نفت را به رایگان بدهید به آنها ، از آن طرف کمک هاى معنوى را به آنها بکنید ، از آن طرف همه مسلمان ها را در بند خودتان نگه دارید و نگذارید که حتى آنها یک کلمه اى بگویند ، آنوقت عید نگیرید ، این عید نگرفتن چه اثرى دارد ؟ اینها انحراف است . اینها تعمیه است . مى خواهند به ملت خودشان و مسلمین جهان تعمیه کنند که ما الان ایستاده ایم مقابل اسرائیل . در مقابل توپ و تانک عید نگرفتن کارى است ؟ قدرت ندارید شما ؟ ! شما نفت تان را اگر ده روز ببندید به روى دنیا ، دنیا خاضع شما مى شود . اینها مصیبت هایى است که بر کشورهاى اسلامى دارد وارد مى شود و خودشان را همه پیرو اسلام مى دانند ، پیرو دین اسلام مى دانند لکن آنى که اسلام هست اصلا خبرى از آن نیست . اسلامى که در قرآنش با صراحت مى گوید که نباید سلطه جویان عالم ، کفار عالم بر مسلمین مسلط بشوند و سلطه پیدا بکنند ، شما کوشش مى کنید به اینکه آنها سلطه پیدا بکنند . الان وضع لبنان چه وضعى است ؟ این شیعیان لبنان ، این مسلمان هاى لبنان الان در چه حالى هستند و این دولت ها مى خواهند باز بسازند _ و _ با آمریکا ، از آمریکا تبعیت کنند و با اسرائیل بسازند و با امین جمیل بسازند . این سازش چه معنى دارد ؟ شمائى که قدرت دارید که اینها را سر جایشان بنشانید و نجات بدهید یک دسته مظلومین را و اسلام هم تکلیف دارد بر شما که مظلومین را نجات بدهید از دست کفار ، آنوقت همه کار شما این است که عید نداشتید! شما عید درست مى کنید براى اسرائیل و براى امریکا . آنها همه روزشان عید است براى اینکه مى بینند در منطقه کارى کرده اند که اسلام مهار بشود ، هیچ نتواند یک قدم جلو بگذارد . آنها هر روزشان عید است و براى ماها هر روز عزاست .

ما مى خواهیم با دعوت اسلام را به همه جا صادر کنیم ، نه با سرنیزه

مائى که مى خواهیم اسلام در همه جا باشد و مى خواهیم اسلام صادر بشود ، ما که نمى گوئیم که مى خواهیم با سرنیزه صادر بکنیم ، ما مى خواهیم با دعوت به همه جا ، اسلام را صادر کنیم . ما مى خواهیم یک الگوئى از اسلام در عالم ولو یک الگوى ناقصى باشد نشان بدهیم که همه عقلاى عالم غیر از آنهایى که جنایتکاران با لذات هستند ، همه ملت هاى مظلوم بفهمند که اسلام چى آورده و مى خواهد چه بکند در دنیا . اسلام با این محرومین ، با این مظلومین ، با این گرفتارها مى خواهد چه کند که اینها را نجات بدهد . و شما دولت هاى خلیج و غیرخلیج کوشش دارید به اینکه این اسلام را نگذارید از ایران یک قدم بیرون بگذارد ولو اینکه به رغم انف شما ، بیرون پا گذاشته است و خواهد گذاشت . مسلمین ، انصافا انسان باید بگوید که این دولت هاى اسلامى ، همه دولت هاى اسلامى ، الا یک

ص: 129

معدود بسیار کمى اصلا به اسلام کارى ندارند ، اسلام وسیله براى مقام است ، اسلام غیر از این نیست که وسیله باشد با لفظ اسلام و با قول به اسلام مثل اسلام رضاخانى و محمدرضاخانى ، اسلام اینها این بود که قرآن هم طبع مى کردند و رضاخان مجلس روضه هم داشت و عزادارى هم آنوقت ارتشش مى کردند و همه اینها بود ، دسته هم در مى کردند ، من خودم دیدم . اما اساس را مى خواست از بین ببرد ، با این صورت اساس را مى خواست از بین ببرد و از او بدتر محمدرضا بود که روى نقشه کار مى کردند و هر کارى مى کردند براى بردن _ اساس است _ اساس بود . الان هم حزب بعث عفلقى عراق همین کار را دارد مى کند ، حالا دیگر عابد و مسلمان شده اند ، لکن عابد و مسلمانى که عبید زاکانى مى گوید . اساس را اینها از بیخ قبول ندارند . اینها اسلام را منافى با مقاصد خودشان مى دانند و منافى هم هست . مقاصد آنها این است که بزنند و بکوبند و مردم را زیر فشار قرار بدهند و غارت کنند و هر چه مردم دارند بگیرند از آنها و براى خودشان در بانک هاى خارجى انبار کنند ، مثل محمدرضا که کرد این کار را . اسلام با این آشنایى ندارد با یک همچنین مطلبى آنها مى دانند که اسلام اینطورى نیست ، پس ، این اساس نباید باشد .

دولت واقعا باید آنطورى که على (علیه السلام) براى محرومین دل مى سوزاند با تمام قدرت دل بسوزاند

ما که امیدواریم که یک جلوه ولو بسیار ناقصى از ولایت ، ولایت على علیه السلام در کشور ما شده باشد ، ما باید توجه بکنیم ، کافى ندانیم اینکه ما تظاهر مى کنیم و شعار مى دهیم و چه ، اینها کافى نیست . دولت واقعا باید با تمام قدرت آنطورى که على علیه السلام براى محرومین دل مى سوزاند این هم با تمام قدرت ، دل بسوزاند براى محرومین ، مثل یک پدرى که بچه هایش اگر گرسنه بمانند ، چطور با دل افسرده دنبال این مى رود که آنها را سیر بکند ، یک دولت تابع امیرالمومنین باید اینطور باشد . الحمدلله هستند خیلى ، البته من نمى گویم که کسى مى تواند مثل حضرت امیر باشد ، خود او هم گفت که شما نمى توانید ، نمى توانیم هم واقعا ، اما اعانت کنیم ما او را به ورع و تقوا ، اعانت کنیم به اینکه تا آن اندازه که مى توانیم ، براى همه تا یک اندازه اى قدرت هست که هم خودش را نگه دارد و هم جمهورى اسلامى را نگه دارد . این قدرت هاى کوچک وقتى پهلوى هم گذاشته مى شود یک قدرت بزرگ است . الان چهل میلیون جمعیت ایران یک قدرت اسلامى بزرگ است که انشأاللّه اگر با همین وضع باقى باشد ، به همین انسجام باقى باشد ، طرفدارى از دولتشان بکنند ، طرفدارى از مجلس شان بکنند و پشتیبان باشند براى جنگ هائى که در این کشور به بار آورده اند ، اگر اینها به همین حال باشند آنوقت یک پرده اى از مقام ولایت در این کشور جلوه پیدا کرده است . کوشش کنید بر اینکه کوشش بکنند همه جمعیت ها و ارگان ها و همه نهادهاى اسلامى در اینکه این تبعیت از مرام على علیه السلام را حفظ کنند و به پیش ببرند . قانع نشوند به اینکه ما حالا تا یک حدودى چه شده است ، نخیر ، هیچ قانع نشوید .

ص: 130

شما گودنشینان و زاغه نشینان که به ما منت دارید و براى اسلام پیروزى ایجاد کردید باید حفظ کنید آن را

انسان حد ندارد ، بى حد است انسان . انسان در معنویات هیچ حدى ندارد تا آنجائى که برگردد به مبدا کمال مطلق . در قدرت هم همین طور است . قدرت اسلامى انسان بى حد است . بنابراین باید همه کشور ما به این توجه داشته باشند که اگر چنانچه دیر بجنبند گرگ ها آنها را مى خورند . اگر به این قدرتى که الان در جبهه ها هست و بحمداللّه هر روز براى اسلام پیروزى ایجاد مى کنند ، اگر دیر بجنبند آن قدرت ها و دیر بجنبند این ملت ، به دنبال آنها گرگ ها از اطراف نشسته اند و فرصت طلبى مى خواهند بکنند که همه ایران را ببلعند و شمایید که باید حفظ بکنید و شما گودنشینان و زاغه نشینان که به ما منت دارید و براى اسلام پیروزى ایجاد کردید و شما عزیزانى که سلامت خودتان را براى اسلام از دست دادید و ما همه مرهون زحمات شما هستیم ، باید توجه بکنید که این وحدت الهى محفوظ باشد . شیاطین نیایند و وسوسه ایجاد کنند که حالا هم چیزى نشده است این شیاطین مى خواهند آنى که بشود این است که باز مجالس رقص زمان محمدرضا و مجالس _ نمى دانم _ عیش و عشرت آنوقت و سینماهاى آنوقت باشد ، البته این نشده و نمى شود هم .

آنهائى که مى گویند که این کشور باز چیزى نشده است ، مثل آنوقت و بدتر از آنوقت است ، براى این است که در نظر آنها بدتر است . آنها مى خواهند آنطور باشد ، آنها مى خواهند که در همه کشور ما مسکرات مثل آب جریان داشته باشد ، آنها مى خواهند فحشا در همه جا باشد ، آنها نیست ، البته آنها هم ناراضى هستند . لکن شما گودنشین ها ، شما زاغه نشین ها ، شما کشاورزان ، شما کارگرها که بنیه این کشور هستید و اساس این کشور هستید توجه کنید که شیاطین وسوسه نکنند به شما ، شما را در کارهایتان سست نکنند . شما مى بینید که در همین مدت کوتاه چه کارهایى در ایران شده است . همین قضیه نشت نفت و آن موشک هاى حزب بعث که این کار را ، این جنایات را کرد و بعد هم در دنیا آنهمه بساط در آوردند و به گردن ما هم مى گذاشتند ، آنهمه بساط درست کردند ، تبلیغات که باید همه جمع بشوند چه بکنند ، باید یک صندوق بین المللى پیدا بشود و چه بکند و امریکا باید بکند و انگلستان مثلا و امثال اینها . این جوان هاى ما که متعهد به اسلام هستند و فهمیده اند که خودشان باید براى خودشان کار بکنند ، اینها این کار را کردند . حالا آنها بنشینند در خارج هر چى مفت مى خواهند بگویند . اینها این معجزه را کردند ، پس مى توانید بکنید . کارخانه ها را راه انداخته اند همین رفقا ، همین دوستان ، همین زاغه نشینان ، همین کارگرها ، مى توانید همه کارها را انجام بدهید لکن باید یک لحظه از خدا غافل نباشید . غفلت از مبدا قدرت ، انسان را به هلاکت مى رساند . مبدا قدرت ، اوست و همه چیز به دست اوست و ما چیزى نیستیم . ما شکر مى کنیم که خداى تبارک و تعالى به ما عنایت کرده است و از قدرت لایزال خودش یک ذره اى ، یک جلوه مختصرى در این کشور بذل کرده است ، عنایت کرده است .

ص: 131

دولت و مجلس و قدرت هاى دیگر تاکنون کارهاى بسیار مهمى کرده اند ولو اینکه کم گفته اند

و امروز قدرت شما یک قدرت الهى آسیب ناپذیر است مادامى که همین طور باشید ، مادامى که تحت تاثیر این تبلیغات نباشید که یک چیزى کم است ، یک چیزى چى . خوب ، شما نمى دانید که در وقتى که جنگ است ، جنگ داخلى است ، جنگ خارجى است ، همه چیز هست ، محاصره اقتصادى است ، همه کشورها با ما مخالف هستند ، همه قدرت هاى بزرگ به ضد ما هستند و دولت را در آن مضیقه گذاشته اند ، معذلک دولت تاکنون یک شاهى قرض نکرده و دارد کارها را انجام مى دهد و مجلس با قدرت خودش دارد قوانین را که به صلاح مسلمین و اسلام است و قوانین اسلامى است دارد طرح مى کند و دارد تصویب مى کند و قدرت هاى دیگر مشغول به تعمیر این کشور هستند و تاکنون بسیار کارهاى مهمى کرده اند ، ولو اینکه کم گفته اند ولکن زیاد کرده اند . این براى این است که یک کشورى است احساس کرده که خودش باید سر پاى خودش بایستد ، این احساس وقتى که در جمعیت پیدا شد ، این معجزات هم دنبالش است . و آنوقت ما را اینطور کرده بودند که احساس این بود که نمى شود ، نمى توانیم ، باید از خارج بیایند ، همه چیز ما از خارج است ، سر تا قدممان باید فرنگى بشود ، احساس این بود . وقتى احساس این بود ، افکار جامد شده بود ، یعنى افکار رفته بود دنبال اینکه ما نمى توانیم و باید دیگران دست ما را بگیرند . دیگران هم دست شما را نمى گرفتند ، دیگران مال شما را مى گرفتند ، خزائن شما را مى گرفتند .

امروز احساس این است که مى توانیم ، این احساس ، توانایى مى آورد ، این احساس افکار را متوجه و متمرکز مى کند که هر کسى در هر جایى هست کار بکند ، در هر جایى هست خدمت بکند _ تا _ این احساس مادامى که هست ، شما به پیش مى روید . و من امیدوارم که این احساس همیشه باشد و همیشه کشور شما به پیش برود و یک روزى باشد که هر چیزى که هر جا درست مى کردند خود شما هم درست بکنید .

خدا انشأاللّه همه شما را از موالیان ائمه اطهار و از شیعیان على بن ابیطالب سلام اللّه علیه قرار بدهد و دشمنان شما را انشأاللّه یا آدم کند یا از بین ببرد .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 132

تاریخ : 12/7/62

بیانات امام خمینى در دیدار با نخست وزیر و اعضاى جدید ستاد انقلاب فرهنگى

باید دانشگاه اسلامى شود تا براى کشور ما مفید گردد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

بنابراین شد تا به جاى آقایانى که به عللى غایب بودند و در ستاد شرکت نمى کردند ، افراد جدید منصوب گردد . تمام آقایانى که امروز در این ستاد هستند نمایندگان من در ستاد مى باشند و هیچ فرقى بین این آقایان و اعضاى قدیم نیست ، اما قضیه دانشگاه از اهم امور است ، همانطورى که براى دشمنان ما و براى آنها که مى خواهند افکار جوانان ما را منحرف کنند هم مهم است ، چون دانشگاه مرکز همه چیز است ، حتى تشکیل دولت . و باید این مساله را دنبال کنیم که دانشگاه اسلامى شود تا براى کشور ما مفید گردد و باید سعى شود که تا دانشگاه به یکى از دو قدرت گرایش پیدا نکند و این به صرف وقت و نظارت کامل احتیاج دارد و باید توجه داشت تا بعد از بازگشایى مبادا افراد منحرف با تزریق مسائل انحرافى افکار جوانان ما را فاسد بکنند ، و براى نظارت بر این موضوع احتیاج به افراد بسیارى است .

امیدوارم دانشگاهى داشته باشیم که به درد ملت بخورد . و براى تحقق این امر لازم است از افراد متخصص متعهد و در صورت کمبود از متخصصین غیرمخالف با جمهورى اسلامى استفاده نمائید . انشأاللّه با قدرت هر چه تمامتر در این امر فعالیت کنید و به پیش بروید تا به مقاصد الهى برسیم .

ص: 133

تاریخ : 13/7/62

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى جامعه روحانیت مبارز تهران ، نمایندگان دفاترسازمان تبلیغات اسلامى سراسر کشور ، روحانیون تربت حیدریه و گروهى از روحانیوناهل سنت مرزنشین خراسان

هر چه داریم از خداست و آنى که از اوست در راه او مى دهیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

در آستانه ماه بزرگ محرم خوشحالم که مواجه شدم با علماى اعلام و وعاظ عزیز و فضلاى حوزه ها . ما در این آستانه ماه محرم مصیبت هاى بزرگى دیدیم ، دزفول و اندیمشک که همه جوانان ما بودند ، برادران ما بودند ، خواهران ما بودند ، عزیزان ما بودند ، اینها به دست عمال آمریکا و آنهائى که به اسلام عقیده ندارند و ضد اسلام هستند شهید شدند و دنیا در این باب ساکت است . رسانه هاى گروهى دنیا ، غایت حرفى که مى زنند این است که عراقى ها مى گویند آنها ما را ، ایرانى ها ما را بمباران کردند ، ایرانى ها هم مى گویند آنها . با اینکه مى آیند مى بینند مصیبت ها را ، لکن این سازمان هاى به اصطلاح حقوق بشر به جاى اینکه ظالم ها را محکوم کنند ، مظلوم ها را محکوم مى کنند . و من امیدوارم که خداى تبارک و تعالى به این ملت قدرتى بدهد که در مقابل همه رنج ها و در مقابل همه مصیبت ها ایستادگى کند و همانطورى که ما در آستانه یک ماهى واقع شدیم که آن ماه به ما تعلیم مى دهد که باید همان نحوى که مولاى شما حسین بن على سلام اللّه علیه فداکارى کرد و همه چیز خودش را در راه اسلام فدا کرد ، شما هم که شیعیان او هستید ، محبان او هستید ، باید اقتدأ به او کنید و هر چه دارید بدهید . و ما هیچ نداریم ، هر چه داریم از خداى تبارک و تعالى است و چیزى نداریم که در راه او بدهیم ، آنى که از اوست ، در راه او مى دهیم . همه از او هستیم ، جوانان ما از او هست ، اموال ما از اوست ، همه چیز ما از اوست و ما در راه او این چیزها را فدا مى کنیم و از خود اوست که در راه او فدا مى شود . مطلب زیاد است که در این محضر باید عرض کنم و من قدرت بیان همه را ندارم . لکن بعضى مسائل که به نظر من در این برهه زمان اهمیت شایانى دارد ، لازم است که تذکرا عرض کنم .

هیچ خطى جز خط اسلام در ایران نیست

از شیاطین غافل نباشید . این شیاطین به هر چیزى که مى توانند متشبث مى شوند و به هر راهى مى خواهند در دل این ملت رخنه کنند . قضیه حمله نظامى آنقدرها مهم نیست ، جوابش را بحمداللّه سلحشوران اسلام مى دهند و داده اند . رسانه هاى گروهى هم دیگر حرف هایشان تاثیرى ندارد در دنیا ،

ص: 134

براى اینکه معلوم شده است

که اینها چکاره اند و مسائل شان یک مسائلى است که باور نمى کنند ، نمى توانند بازى بدهند ملت هاى ما را . آنچه که امروز آنها دست به آن زده اند قضیه ایجاد (به خیال خودشان ) تفرقه است ، مثلا مى گویند راه فلان مقام ، خط فلان مقام چى است و خط فلان مقام هم مقابل اوست . دو مقامى که هر دو و سایر مقامات همه با هستند و در همه چیزها باهم دوست و برادر هستند و آنها خودشان مى دانند که راهى جز همان که همه دارند ندارند ، لکن ساده دل ها ممکن است که گاهى باور کنند . راه فلان حوزه چى هست ، راه فلان حوزه چى هست ، راه فلان آقا چى هست ، راه فلان آقا چى هست ، راه روحانیون فلان قسم شان چى است ، راه فلان قسم شان چى است . خطوط مختلفى آنها عرضه مى کنند و به مردم مى خواهند بباورانند که یک همچو مسائلى هست در ایران و اینها هر کدام یک خط خاصى دارند در صورتى که مساله اینطور نیست ، هیچ خطى جز خط اسلام در ایران نیست و همه با هم در یک خط هستند . آقایانى که در ماه محرم و صفر منبر مى روند وظایف زیادى در این ابوابى که ما الان در آن هستیم دارند ، یکى همین محکوم کردن این کسانى که یک همچو حرف هایى را مى زنند ، که کى خط چه دارد و کى خط چى . باید به مردم گفت که اینها دشمنان شمایند که مى خواهند به شما مطالبى عرضه کنند که شما را از بعضى مقامات یا از همه دلسرد کنند .

امروز همه مقامات با هم هستند ، همه روسایى که در کار هستند ، همه اینها با هم هستند و همه براى اسلام دلسوزى مى کنند و براى اسلام حرکت مى کنند . خطوط مختلفى ما نداریم در ایران ، اینها افترائى است که دشمن هاى ما و ایادى آنها درست مى کنند . بعد از اینکه مایوس شدند از قیام مسلحانه و مایوس شدند از حمله و از راه هاى مختلفى که تاکنون اعمال کردند ، حالا این هم یک راهى است که پیش گرفته اند ، که حوزه علمیه قم چه مى گوید و حوزه روحانیت مبارز تهران چى مى گوید و روسا ، فلان رئیس با چند نفر یک راهى دارند ، فلان رئیس با چند نفر راه دیگرى دارند ، روحانیین هر جا یک مطلبى دارند ، در صورتى که مسائل این نیست . من مى دانم که شما خودتان هم مى دانید این را ، لکن ساده دل ها ممکن است که باور کنند .

تاریخ یک درس عبرت است براى ما . شما وقتى که تاریخ مشروطیت را بخوانید مى بینید که در مشروطه بعد از اینکه ابتدا پیش رفت ، دست هایى آمد و تمام مردم ایران را به دو طبقه تقسیم بندى کرد ، نه ایران تنها ، از روحانیون بزرگ نجف یک دسته طرفدار مشروطیت ، یک دسته دشمن مشروطه ، علماى خود ایران یک دسته طرفدار مشروطه ، یک دسته مخالف مشروطه . اهل منبر یک دسته بر ضد مشروطه صحبت مى کردند ، یک دسته بر ضد استبداد . در هر خانه اى دو تا برادر اگر بودند ، مثلا در بسیارى از جاها این مشروطه اى بود ، آن مستبد . و این یک نقشه اى بود که نقشه هم تاثیر کرد و نگذاشت که مشروطه به آنطورى که علمأ بزرگ طرحش را ریخته _ باشند _ بودند ، عملى بشود . به آنجا رساندند که آنهایى که مشروطه خواه بودند به دست یک عده کوبیده شدند ، تا آنجا که مثل مرحوم حاج شیخ فضل اللّه نورى در ایران براى خاطر اینکه مى گفت باید مشروطه مشروعه باشد و آن مشروطه اى که از غرب و شرق به ما برسد قبول نداریم ، در همین تهران به دارزدند و مردم هم پاى او

ص: 135

رقصیدند یا کف زدند . در مشروطه در عین حالى که ابتدائش نبود این مسائل ، لکن آنهایى که مى دیدند که از مشروطه ضرر مى بینند ، منافعشان از بین مى رود ، نمى گذارد قانون اساسى ، که موافق با اسلام باید باشد و اگر مخالف شد ، قانونیت ندارد ، نمى گذارد که اینها هر کارى مى خواهند بکنند ، یک دسته از همان مستبدین ، مشروطه خواه شدند و افتادند توى مردم همان مستبدین بعدها آمدند و مشروطه را قبضه کردند و رساندند به آنجایى که دیدید و دیدیم . زمان میرزاى شیرازى هم مى خواستند یک همچو کارى بکنند . مرحوم میرزا که دخانیات را تحریم فرمود شیاطین افتادند و در بین مردم و به آنجا رساندند که بعضى از اهل علم بعضى از شهرها بالاى منبر به طورى که نقل مى کنند قلیان کشید بر ضد حکم مرحوم میرزا ، لکن میرزا چون قدرتش قدرت فوق العاده بود و از آن طرف هم طرفداران او مثل میرزاى شیرازى قوى بود و قدرتمند ، نتوانستند آنجا کارى بکنند . در مشروطه اینطور نبود ، در مشروطه هر دو طرف قوى بودند . نجف بعضى علماى درجه اول مخالف بودند ، بعضى علماى درجه اول موافق بودند . در ایران هم بین علما همین جور اختلافات را ایجاد کردند و این اینطور نبود که خود به خود ایجاد شد ، ایجاد کردند در بین آنها . ما باید از این تاریخ عبرت بگیریم که مبادا یک وقتى در بین شما آقایان روحانیون ، بیفتد اشخاصى یا در بین مردم وسوسه کنند و خداى نخواسته آن امرى که در مشروطه اتفاق افتاد در ایران اتفاق بیفتد .

مردم در انتخابات موظف شرعى هستند که از اختلافات کوبنده دست بردارند

چند وقت دیگر انتخابات شروع مى شود . از قرارى که من شنیدم به طور حاد دارند اشخاص عمل مى کنند . اشخاصى هستند که به جمهورى اسلامى هیچ اعتقاد ندارند ، لکن براى خاطر شکستن جمهورى اسلامى در تبلیغات انتخاباتى مى خواهند شرکت کنند ، نه از باب اینکه مى خواهند وکیل بشوند ، از باب اینکه مى خواهند شکست بدهند جمهورى اسلامى را . اشخاصى هستند که به وسوسه ، اشخاص مومن را وادار مى کنند که به طور حاد دخالت بکنند در این امور . ممکن است که اگر اشخاص هوشمند تنبه ندهند و بیدار نشوند ، این انتخابات موجب این بشود که دو دستگى هاى زیادى ایجاد بشود و این همان مساله مشروطه است . باید مردم توجه کنند و خصوصا روحانیون ، روحانیون مبارز تهران مدرسین محترم قم ، روحانیون مشهد ، اصفهان ، همه جا توجه کنند که مساله ، مساله مشروطه نشود . مساله این نشود که یک دسته براى خاطر اینکه یک کاندیدایى دارند ، دیگران را بکوبند ، آن دسته هم براى همین کاندیداى خودشان ، این را بکوبند . اگر همه براى خدا هست ، با هم تفاهم کنید . البته تبلیغ هیچ مانعى ندارد ، لکن مثل مشروطه نشود . آنطور نشود که هر کدام دیگرى را بکوبند و آنى که دشمن ما مى خواهد ، خطوط مختلفه را در انتخابات عملى کند . شما همه مى خواهید که اسلام در این مملکت تحقق پیدا کند ، همه مى خواهید که این جمهورى اسلامى ادامه پیدا بکند ، ادامه این به این است که شما در مواردى که مى بینید که دارند شیاطین نقشه مى کشند و توطئه مى کنند تا شما را به جان هم بیندازند ، بنشینید با هم و تفاهم کنید و آنها را مایوس کنید . امروز دارند تهیه مى بینند

ص: 136

مخالفین شما ، مخالفین جمهورى اسلامى ، که براى انتخابات ایجاد نفاق کنند و این یک خطرى است براى کشور ما . اینها با زور نمى توانند کارى انجام بدهند ، نه آمریکا ، نه شوروى ، با فشار و زور به یک کشورى که همه با هم هستند نمى توانند آسیب برسانند ، لکن با توطئه و وادار کردن عمال خودشان در داخل مى توانند ایجاد نفاق کنند و بهانه هم انتخابات .

مردم در انتخابات موظفند ، موظف شرعى هستند که اختلافات کوبنده را از آن دست بردارند و این یک امرى است که بین همه هست ، یعنى یک تکلیفى متوجه به همه هست ، به من طلبه که اینجا نشسته ام و به شما علما و همه علماى بلاد و همه قشرهاى ملت ، همه روشنفکران ، همه نویسندگان ، گویندگان ، به همه تکلیف شرعى است که نگذارید مساله مثل مساله مشروطیت بشود . عبرت بگیرید از آنجا ، اگر مثل او بشود ، آنهایى که مخالف با اسلام و جمهورى اسلامى هستند و بازیگر هستند ، آنها مى آیند قبضه مى کنند . یکى از امورى که خیلى لازم است ، همین مساله است که باید تذکر بدهند آقایان ، تنبه بدهند آقایان . و آن مطلب اول هم که عرض کردم تذکر بدهند به مردم به اینکه امروز ایران ، اینهائى که در کار هستند ، اینهائى که متکفل امور هستند ، چه مجلس و چه دولت و چه قوه قضائیه و همه اینها یک راه دارند مى روند . البته نادر تویشان هست که شیطان است ، لکن به حسب نوع امور ، اینها دارند یک راه مى روند ، خطوط مختلفه در کار نیست . این توطئه را که مى خواهند با اسم خطوط مختلفه ، یک دسته را طرفدار یک جبهه بکنند و یک دسته را طرفدار یک جبهه بکنند و در صورتى که خود آنها با هم اختلاف ندارند ، مریدها به اختلاف بیفتند و کم کم در همه جا همان حرف هائى که در مشروطه بود ، که در یک شهر یک دسته اهل منبر مشروطه بودند ، یک دسته اهل منبر مستبد بودند و در خانه ها همین مسائل بود و در بازار همین مسائل بود ، یک وقت اینطور نشود که مردم را به جان هم بیندازند ، این براى طرفدارى از فلان شخصیت و آن براى طرفدارى از فلان شخصیت ، در صورتى که همه اش توهم بیشتر نیست . و همین طور در انتخابات توجه کنند ، مردم را توجه بدهید به اینکه شما مى خواهید اسلام را حفظ کنید ، باید منتخبین شما اشخاصى باشند که توجه به اسلام داشته باشند ، متعهد به اسلام باشند ، بازیگر نباشند ، به شرق و غرب توجه نداشته باشند . باید تکلیف کرد به مردم که وقتى انتخابات پیش آمد به طور شایسته روحانیین عمل کنند ، وعاظ عمل کنند و مردم هم به تبع آنها عمل کنند تا یک مجلسى داشته باشیم که دیگر در آن هیچ اشخاصى که مخالف با وجهه جمهوریت هستند نداشته باشیم .

ارتش مسلم عراق ننشینند که این حزب بعث ، اسلام را زیر پا بگذارد

و از مسائلى که باید عرض کنم این است که جبهه ها محتاج به روحانى هستند ، چنانچه همه مردم محتاج هستند که روحانیون آنها را هدایت کنند ، ارشاد کنند ، اگر توطئه اى در کار هست آنها آن توطئه را خنثى کنند . در جبهه ها ، در شهرهاى مرزى احتیاج هست به روحانیون ، براى خدا روحانیون به جبهه ها بروند ، به شهرهاى مرزى بروند و مردم را هدایت کنند . شیاطین همه جا هستند ، باید در مقابل شان جنداللّه هم باشد . از جبهه ها مکرر این مطلب گفته شده است که روحانیون بیایند در اینجا ، ما

ص: 137

احتیاج داریم .

و انصاف نیست که این جوان هاى عزیز ما در آنجا فداکارى کنند و از شماها تقاضا کنند که بیایید ما را هدایت کنید ، بیایید ما را خط هدایت بدهید و ما مضایقه کنیم . این هم یکى از امورى است که باید آقایان توجه به آن بکنند و ایام محرم و صفر هم یک فرصتى است که مى توانند آقایان بروند در آنجا و مى توانند در شهرهاى مرزى ، ولو به نوبت (در بعضى شهرهاى مرزى مى گویند که حتى براى عقد کردن هم روحانى نیست ) ولو به نوبت باشد ، آقایان در آن شهرها بروند یک ماه بمانند ، بعد یکى دیگر یک ماه بماند ، مردم را هدایت کنند ، امور شرعیه مردم را به آنها بگویند . و به همه جوانان عزیز در سرتاسر کشور ، بعد از آنکه از آنها تشکر مى کنیم به اینکه این نهضت را و این جمهورى اسلامى را از گزند حفظ کردند ، لکن توجه کنند که بین راه هستند ، و امروز احتیاج هست به وجود این جوان ها ، ما نرسیده ایم به آن مقصدى که اسلام به ما پیشنهاد کرده باید آقایان باز هر جا مى روند براى صحبت کردن به جوان هاى ما توصیه کنند که جبهه ها را پر کنند .

بحمداللّه در جبهه ها الان قدرت و همه چیز در دست ماست ، لکن ما نباید مغرور بشویم به اینکه قدرت در دست ماست . ما تا آخر باید همیشه دنبال این باشیم که باید ما پیش برویم . باید ما دشمن را شرش را از سر ایران قطع بکنیم . و در عین حالى که بنده مکرر عرض کرده ام و مسؤولین محترم فرموده اند ، در عین حالى که ما هرگز مهاجم نیستیم و نخواهیم بود ، لکن این پیشرفتى که _ در ملت _ در کشور عراق مى شود براى دفاع است ، دفاع از کشور خودمان ، دفاع از کشور اسلامى عراق . امروز کشور عراق ابتلایش بیشتر از کشور ماست ، مردم مسلمان عراق امروز بیشتر در رنج هستند از ما ، اختناقى که در عراق حکمفرماست ، در هیچ عصرى شاید نبوده ، مردم مالک هیچ نیستند در عراق . دم از اسلام مى زنند ، این سردمدارهایى که اصل اسلام را اطلاع ندارند چى هست ، لکن یک کلمه اسلامى شنیده اند و دم از اسلام مى زنند ، لکن اسلام را زیر پا گذاشته اند و این مردم مسلمان عراق را در فشار و اختناق قرار داده اند که سلب امنیت الان از عراق هست . بعضى از آقایان که تازه آمده بودند از عراق ، مى گفتند اصلا مردم مسلوب الامنیه هستند . اینها نمى دانند که فردا چه خواهند کرد با آنها ، حزب بعث چه خواهد کرد با آنها . ما دفاع _ در ، از _ مى کنیم از اسلام ، اسلام در عراق دارد پایمال مى شود . این ارتش عراق که همه بعثى نیستند ، اینها یک دسته شان بعثى هستند ، خوب ، باقى مسلم هستند ، اینها ننشینند که این حزب بعث ، اسلام را زیر پا بگذارد و همه شعائر اسلامى را از بین ببرد . اینها آن روزى که دست شان برسد ، شک نکنید که اعتاب مقدسه را با خاک یکسان مى کنند ، همانطورى که قبور اولیأ خدا در بقیع با نافهمى و کجروى از بین بردند ، اینها با ضد اسلامى در عراق خواهند رفتار کرد و این بقاع مطهره را نخواهند (اگر دست شان برسد خداى نخواسته ) باقى بگذارند . چرا ملت عراق و ارتش عراق توجه ندارند به این معانى ؟ صدام لب جهنم واقع شده است ، حزب بعث لب جهنم واقع شده است و محتاج به یک قیامى است در عراق ، ولو قیامى ضعیف .

ما نمى خواهیم که به عراق تحمیلى بکنیم ، ما عراق را محترم مى دانیم همانطورى که ایران را مى دانیم و عراق را محترم تر مى دانیم براى اینکه امیرالمومنین در عراق است ، امام حسین در

ص: 138

عراق است .

ما مى خواهیم که در پناه این بقاع مطهره ، مردم با آرامش زندگى کنند ، نه اینطورى که الان هست که نمى دانند که فردا صبح به حال خودشان و اولادشان و علمایشان اینها چه خواهد آمد . و من امیدوارم که خداى تبارک و تعالى همانطورى که عنایت کرد به ایران و ایران را نجات داد از دست آن رژیم فاسد ، به عراق هم عنایت بکند و مردم را توجه بدهد و ارتش عراق را توجه بدهد و کارمندها و کارگرها و کشاورزهاى عراق را توجه بدهد و همانطورى که در اینجا واقع شد ، این تحول در آنجا هم واقع بشود انشأاللّه . و ما امروز ملاحظه مى کنیم که به واسطه بیعرضگى این حکومت ها ، آمریکا از آن ور دنیا دارد حکومت مى کند به اینجاها . اینجا ما دستش را قطع کردیم که نفس نمى تواند بکشد ، و خلیج دست ماست که آمریکا تا آمده است بجنبد دیگر نفتى براى آنها نمى گذاریم بماند ، لکن بى توجهى این حکومت ها اسباب این شده است که آمریکا از آن ور دنیا دستش را دراز کرده و اینجا زمام امور این حکومت ها را به دست گرفته ، قدرت دست اینهاست ، لکن قدرتى که عقل اداره اش را ندارند ، قدرت دارند ، لکن اداره نمى توانند بکنند . ایران در اول قدرتى نداشت ، هر چه قدرت بود مال شاه معدوم و بستگان آمریکا بود ، ارتش دست آمریکائى ها بود و همه چیز دست آنها بود ، لکن ملت ما هوشیار بود و سران این مملکت عاقل بودند ، توانستند این مردم را توجه بدهند و بیدار کنند و کردند آن کارى که شایسته یک ملت بود . کشورهاى دیگر مردمش خوبند ، لکن مدیرى که بتواند آنها را اداره بکند و وادار کند به اینکه نگذارند سلطه آمریکا به اینطورى که هست باقى بماند و هر روز زیادتر بشود و همین طور سلطه شوروى . اسلحه دست شماست ، لکن باید آن کسى که اسلحه دستش است بداند چه مى کند ، بداند در کجا باید به کار ببرد ، شما اسلحه دست گرفتید و به اسلام صدمه مى زنید . شما مى دانید که جمهورى اسلامى مى خواهد اسلام باشد در این کشور و در همه کشورها ، لکن اسلحه هاتان را دست گرفتید و بر ضد اسلام و جمهورى اسلامى عمل مى کنید . اسلحه دارید ، لکن نمى دانید کجا عمل کنید . شما اگر با هم متحد بشوید ، همین حکومت هاى عرب با هم متحد بشوند ، سایر مسلمین هم همراه آنها هستند ، ما هم همراه آنها هستیم ، متحد باید بشوند _ بشوند _ و آمریکا را بگویند تو چکاره هستى که آمدى خلیج فارس را مى خواهى اداره بکنى ؟ به تو چه ربط دارد ؟ شوروى چکاره است که از آن ور آمده است و افغانستان را مى خواهد فرمانفرمائى در آن بکند ؟ به چه مناسبت ؟ براى این است که اینها استفاده مى کنند از نادانى یک دسته و از خیانت یک دسته . یک دسته نادانند ، یک دسته خائن ، یک دسته مردم بیچاره هم که گرفتار در دست اینها هستند ، نمى توانند کارى انجام بدهند . من امیدوارم که خداى تبارک و تعالى به ما و به همه و به همه مظلومین جهان منت بگذارد که از زیر سلطه این ظالم هائى که خون مردم را دارند مى مکند ، نجات پیدا بکنیم .

مساله کربلا که خودش در راس مسائل سیاسى است باید زنده بماند به همان فرمى که بود

و شما آقایان که بسیارى تان در منابر و بسیارى در پائین منابرمردم را ارشاد مى کنید ، باید در

ص: 139

این دو ماه مبارک ارشادتان را قوى بکنید و مسائل اسلامى را براى آنها بگویید ، مسائل سیاسى را براى آنها بگویید ، در عین حالى که مساله کربلا که خودش در راس مسائل سیاسى هست ، باید زنده بماند به همان فرمى که بود ، منتها الفاظ تغییر بکند . مصیبت ها همان است ، مصیبت ها تغییرى ندارد ، باید آن بعد سیاسى کربلا را براى مردم بیان کرد . سیدالشهدأ به حسب روایات ما و به حسب عقاید ما از آنوقتى که از مدینه حرکت کرد مى دانست که چى دارد مى کند ، مى دانست شهید مى شود ، قبل از تولد او اطلاع داده بودند به حسب روایات ما . وقتى که آمد مکه و از مکه در آن حال بیرون رفت ، یک حرکت سیاسى بزرگى بود که در یک وقتى که همه مردم دارند به مکه مى روند ، ایشان از مکه خارج بشود . این یک حرکت سیاسى بود ، تمام حرکاتش ، حرکات سیاسى بود ، اسلامى _ سیاسى و این حرکت اسلامى _ سیاسى بود که بنى امیه را از بین برد و اگر این حرکت نبود ، اسلام پایمال شده بود .

آن روزى که افراد ادراک مى کنند که احتمال هم بدهند که اسلام در خطر است ، آن روز همان کارى که امام حسین کرد باید بکنند . آن روزى که احتمال ما بدهیم که اسلام در خطر است ، باید همه مان فداکارى بکنیم ، باید برویم دنبال کار . اگر احتمال بدهیم که به واسطه تبلیغات انتخاباتى ما اسلام و جمهورى اسلامى در خطر است باید آنجور تبلیغاتى که خطرناک است ، دست از آن برداریم ، براى اینکه ضد اسلام است و گاهى با اسم اسلام یا با توهم اسلامى بودن ، یک امورى انجام مى گیرد که بر خلاف اسلام است . در مشروطه هم اینطور بود ، یک دسته واقعا به آنها آنقدر تزریق شده بود که اعتقاد کرده بودند که باید فلان جور را عمل کرد ، به آنها تزریق کرده بودند ، این سلطنت طلب هاى آنوقت آنقدر تزریق کرده بودند که مردم استبداد را ترویج مى کردند (یعنى یک دسته ، یک دسته از اهل منبر هم همین طور) . حالا هم همین طور است . ممکن است شیاطین در بین مردم بیفتند و آنقدر تزریق کنند که تکلیف شرعى معین کنند برایتان که باید ما مخالفت با فلان مقام ، مخالفت با فلان امر بکنیم . بیدار باشید! آنها با توطئه هاى شیطانى دارند عمل مى کنند . توطئه هاى شیطانى غیر از این لشکرکشى است این مهم نیست ، آن توطئه هاى شیطانى که بین خود شما ممکن است که تفرقه خداى نخواسته ایجاد کند ، آنهائى است که یک کشور را به باد مى دهد و بر مى گرداند به زمان سابق و آن نه به فرم سلطنت ، به فرم اسلام ، لکن اسلامى که آنها مى خواهند عمال آمریکا دست بردارند از کارهایشان ، گذشت که اینها بتوانند کارى انجام بدهند ، بروند سر جایشان بنشینند کار دیگر انجام بدهند . آن عمالى که در خارج نشسته اند و دائما بر ضد ایران تبلیغ مى کنند و مى گویند که همه ایرانى ها برگشته اند از جمهورى اسلامى و همه با ما هستند ، خوب ، اگر همه با شما هستند ، خوب ، تشریف بیاورید اینجا ، پس چه شد فرار کردید ؟ حالا هم دژ دور خودتان بستید . اگر همه ایرانى ها یا اکثر ایرانى ها با شما موافقند و از ترس شان دارند نماز جمعه مى روند و از ترس شان دارند عرض مى کنم که فداکارى مى کنند ، اگر اینطور است خوب ، همه با شما هستند ، خوب ، چرا رفتید خارج نشسته اید ؟ چرا جرات نمى کنید بیائید اینجا ؟ اینها همین ها هستند که مى خواهند در دل هاى ساده مردم نفوذ کنند و انشأاللّه که موفق نخواهند شد و اسلام بحمداللّه یک جلوه اى کرده است و در همه دنیا این جلوه را کرده است و مردم دنیا و

ص: 140

مظلومین دنیا توجه پیداکرده اند به این جمهورى اسلامى . و امیدوارم که ما هم خودمان پایبند باشیم به اسلام و به جمهورى اسلامى و همه شما موفق باشید براى اینکه خدمت کنید به این مردم ، خدمت کنید به این مستمندان دولت خدمت کند به این کسانى که در راه اسلام آنقدر فداکارى کردند ، خدمت کند به این اهالى دزفول و اهالى اندیمشک و خوزستان که همه چیز خودشان را از دست دادند ، خدمت کنند . این یک تکلیف شرعى است براى همه ما .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 141

تاریخ : 14/7/62

فرمان امام خمینى به آیت اللّه مهدوى کنى (در موردتشکیل ستاد تأمین نیازهاى مردم مناطق بمباران شده )

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى مهدوى کنى دامت افاضاته

با توجه به حوادث ناگوار فوق العاده ناشى از حملات وحشیانه موشکى و بمباران هاى مکرر مناطق مسکونى شهرها و روستاها به وسیله عوامل استکبار جهانى و حزب بعث عفلقى عراق ، ناچار نیاز به کمک هاى فورى و ضربتى احساس مى شود . در این رابطه لازم است ستادى تشکیل شود که با اختیارات کامل و فوق برنامه نیازهاى تدارکاتى و عاطفى مردم محترم مصیبت زده و داغدیده را بدون وقفه برآورده سازد ، لازم به تذکر است که به متصدیان و ماموران این امر اسلامى امر و سفارش اکید شود که با احترامات فائقه با این عزیزان مظلوم برخورد گردد . انتظار دارد که جناب آقاى رئیس جمهور محترم و رئیس محترم دولت ایدهم اللّه در اقدام به این مهم ، تمام سعى و کوشش لازم را مبذول دارند و تلاش در بهبود وضع این عزیزان محترم را به عنوان یک وظیفه شرعى تلقى فرمایند .

لازم است این ستاد با تشکیل گروه هاى نجات و پشتیبانى و اسکان فورى موقت و تهیه لوازم مورد احتیاج ، گوشه اى از وظایف انسانى _ اسلامى خود را عملى سازد .

کلیه ارگان هاى دولتى و نهادهاى انقلابى اعم از وزارتخانه ها و ادارات تابعه خصوصا وزارت صنایع و بازرگانى موظفند همکارى هاى لازم را مبذول دارند . امید است مردم معظم و روحانیون و ائمه جمعه و جماعات عظیم الشأن در سراسر ایران با یارى و همکارى خود موجب جلب عنایات خاصه خداوند متعال و رضاى حضرت بقیه اللّه الاعظم ارواحنا فداه گردند .

لازم است جنابعالى اینجانب را از جریان امور و خداى نخواسته اگر در تحقق اهداف فوق به مانعى برخوردید ، مستحضر نمایید . از خداوند متعال توفیق و تأیید همگان را خواستار است .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 142

تاریخ : 18/7/62

پاسخ امام خمینى به نامه دبیر شوراى سرپرستى طلاب غیر ایرانى مقیم حوزه علمیه قم (حجت الاسلام حاج شیخ حسن ابراهیمى )

بسمه تعالى

توفیق و تأیید آقایان را در این امر مهم اسلامى از خداوند تعالى خواستار است . امید است با تأییدات خداوند متعال و تحت عنایات خاصه ولى اللّه اعظم روحى فداه هر چه بیشتر براى بارور شدن تبلیغات اسلامى و صدور معنوى انقلاب اسلامى در جهان موفق و مؤید باشید .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 143

عکس

ص: 144

تاریخ: 62/7/23

استفتاء نخست وزیر از محضر امام خمینی پیرامون به تأخیر انداختن اقامه نماز جماعت در بعضی از شعبات بانکها ادارات و کارخانه ها

بسمه تعالی

محضر مبارک بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت آیت اللّه العظمی امام خمینی مدظله العالی

بعد از درود و سلام بی پایان از آنجا که در بعضی از شعبات بانکها و ادارات انجام فریضه نماز به صورت جماعت به هنگام وقت فضیلت موجب سوء استفاده و یا اضرار به بیت المال می گردد لذا سؤالات زیر در این رابطه مطرح است:

1 - در صورتی که نماز جماعت در اول وقت باعث افت تولید یک کارخانه شود و یا اختلالی در امر و تولید بوجود آورد، آیا مسئول کارخانه میتواند از کارکنان بخواهد تا نماز را بعد از اتمام کار بخوانند؟

2- اگر از بخشنامه دولت مبنی بر اقامه نماز جماعت در شعبه ای از بانکها و یا ادارات سوء استفاده شود و کار مردم تعطیل ،گردد آیا میتوان اقامه نماز را به اتمام وقت اداری که حدود ساعت 2 بعد از ظهر است محول کرد؟

3 - آیا دولت مجاز است که در صورت مشاهده اضرار به بیت المال و یا وهن حیثیت جمهوری اسلامی به علت سوء استفاده عده ای به صورت موردی نماز جماعت را در اول وقت ملغی نماید؟

میرحسین موسوی نخست وزیر

پاسخ امام خمینی به استفتاء نخست وزیر

بسمه تعالى

جواب 1 _ باید نماز را بعد از اتمام کار بخوانند و اگر کارخانه دولتى است ، مسؤول هم نمى تواند اجازه دهد .

جواب 2 _ لازم است پس از وقت ادارى نماز بخوانند .

جواب 3 _ دولت مى تواند ، بلکه در صورت مذکور لازم است الغا کند .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 145

تاریخ : 62/8/1

بیانات امام خمینى در دیدار با وزیر صنایع سنگین و کارکنان واحدهاى تولیدى اینوزارتخانه و گروهى از مخترعین و مبتکرین وابسته به سازمان پژوهش هاى علمى وصنعتى

براى جبران نقیصه هایى که در طول تاریخ به این کشور وارد شد باید دوجهت را در نظر بگیرید یکى اعتماد به خدا و یکى اتکال به نفس

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من از مشاهده شما برادران که در راه پیشبرد مقاصد اسلام و پیشبرد مقاصد میهن مشغول جهاد هستید تشکر مى کنم و امیدوارم که خداوند شما همه برادران را توفیق بدهد که بیشتر براى کشور خودتان مفید باشید . شما مى دانید که در رژیم سابق باید بگوئیم که رژیم باز دارنده بود نسبت به جوان هاى ما ، آنها را نه اینکه نمى خواست رشد بدهد ، آنها را خواست متوقف کند به نفع ابرقدرت ها . و لهذا همه جهات این کشور وابسته شد و با چپاول هاى بسیار زیاد وابستگان به آن رژیم فرار کردند و یک کشورى که ورشکسته بود تقریبا ، به دست شما جوانان دادند و شما جوانان برومند کشور هستید که باید جبران آن نقیصه هایى که در طول تاریخ این دو جنایتکار ، پدر و پسر جنایتکار به این کشور وارد شد جبران کنید . و عمده این است که شما دو جهت را در نظر بگیرید که من کرارا عرض کردم ، یکى اعتماد به خداى تبارک و تعالى که وقتى که براى او بخواهید کار بکنید به شما کمک مى کند ، راه را براى شما بازکند ، در هر رشته که هستید راه هاى هدایت را به شما الهام مى کند و یکى اتکال به نفس ، اعتماد به خودتان . شما خودتان جوان هایى هستید که مى توانید همه کارها را انجام بدهید . مخترعین ما مى توانند در سطح بالا اختراع بکنند ، مبتکرین ما مى توانند در سطح بالا ابتکار کنند به شرط اینکه اعتماد به نفس خودشان داشته باشند و معتقد بشوند به اینکه مى توانیم . در رژیم سابق نمى توانیم را در بین همه قشرها شایع کردند به همه گفتند ما نمى توانیم و باید تواناها بیایند و به ما تعلیم بدهند ، آنها هم که مى آمدند تعلیم نمى دادند ، شماها را وابسته مى کردند . امروز که دست همه آنها بحمداللّه قطع شده است و دیگر براى آنها جایى در این کشور باقى نمانده است این شما جوان هاى کشور هستید که در هر جا هستید باید به فکر آتیه کشور خودتان باشید ، حال کشور خودتان باشید . و لازم است که با این دو خصیصه ، اتکال به خداى تبارک و تعالى ، اطمینان به نفس ، بااین دو خصیصه به پیش بروید و بعد از مدت کوتاهى خواهید دید که راه هاى سعادت بر شما باز مى شود و قدرت هاى بزرگ طمع شان قطع مى شود . و انشأاللّه این کشور یک کشور نمونه مى شود براى کشورهاى دیگرى

ص: 146

که آنها هم گرفتار آن تبلیغات ابرقدرت ها هستند که نمى گذارند آنها هم رشد بکنند .

امروز فعالیت براى کشور اسلامى ، عبادت است

امروز شمائید که باید دامن به کمر بزنید و در رشد صنایع این کشور و در رشد تولید این کشور دامن به کمر بزنید و همت بگمارید و فعالیت بکنید . فعالیت شما امروز براى کشور اسلامى یک عبادت است . شما امروز همه تان با ایده اسلامى در حال عبادت هستید ، چه در کارخانه ها و چه در مواردى که به صنعت مشغول هستید و چه در کشاورزى هر کس هست و چه در سایر کارخانه ها که هست . وقتى انسان براى خلق خدا خدمت بکند و براى اینکه این خلق در طول تاریخ ستم دیدند ، عقب نگه داشته شدند ، نگذاشتند رشد معنوى بکنند ، رشد مادى بکنند ، وقتى با این ایده شما خدمت بکنید شما در خدمت اسلام هستید و شما مجاهد هستید در پشت جبهه ها . همانطورى که مجاهدین ما در جبهه ها مجاهدت مى کنند و عبادت خدا را در آنجا مى کنند شما هم در پشت جبهه ها هستید و عبادت خداى تبارک و تعالى را با همین کارهایتان انجام مى دهید . و من امیدوارم که با فعالیت شما عزیزان ، با فعالیت همه جوان هاى ایران ، همه قشرهاى ملت ، زن و مرد ملت این کشور دیگر از آسیب دهر مصون باشد و دست همه ابرقدرت ها تا ابد از آن کوتاه باشد .

شما تنها کشورى هستید در دنیا که فاتحه هر دو ابرقدرت را خواندید و دست هر دو را کوتاه کردید

شما مى دانید که امروز ما گرفتار به دسیسه ها و توطئه هاى ابرقدرت هستیم . اینکه همه ، قدرت هاى خودشان را روى هم گذاشتند و به کشور شما حمله کرده اند ، چه حمله تبلیغاتى و چه حمله تسلیحاتى ، براى این است که آنها احساس مى کنند که ایران است که تواند خودش و دیگر کشورها را از قید اسارت ابرقدرت ها و چپاولگرى هاى آنها نجات بدهد ، از این جهت ما باید مهیا باشیم به اینکه این ضربه اى که زدیم به آنها دنبالش را بگیریم . ما در بین راه هستیم . کارى که شما جوان ها کردید در دنیا بى نظیر است . هیچ کشورى را شما سراغ ندارید که از ابرقدرتى بریده باشد و به ابرقدرت دیگرى اتصال پیدا نکرده باشد . بى استثنا تمام کشورهاى دنیا یا در تحت سلطه مستقیم یا غیر مستقیم این ابرقدرتند یا در تحت سلطه مستقیم یا غیر مستقیم آن ابرقدرت ها . و شما تنها هستید در دنیا که فاتحه هر دو را خواندید و دست هر دو را کوتاه کردید و مى خواهید شما خودتان باشید . مى خواهید مستقل باشید . مى خواهید آزاد باشید . مى خواهید آن قید و بندهایى که براى کشور شما در زمان طاغوت درست شده بود از آنها همانطور که رهایى پیدا کردید رها باشید تا آخر و این با جدیت خود شماست ، با تلاش خود شماست براى همه کارها . هرکس در هر کارى که مشغول است ، چه در دانشگاه ها که مشغول دانش هستند و چه در صحراها و بیابان ها که مشغول کشاورزى هستند و چه در جبهه ها که مشغول فعالیت هستند و چه در کارخانه ها که مشغول جهاد هستند ، همه در جهاد در راه خدا

ص: 147

_ هستید _ هستند و باید این جهاد را به آخر برسانند و انشأاللّه به آخررسد . شما اراده کنید خداى تبارک و تعالى عنایت مى کند به شما و شما مصمم باشید که خودتان براى کشور خودتان باشید و براى رفاه حال همه کشورهاى تحت سلطه انشأاللّه .

باید مصیبت ها را تحمل کنیم براى اینکه ارزش اسلامى را بدست آوریم و اسلام را پیاده کنیم

و شما مى دانید که مصیبت هایى که به این کشور وارد شده است از اول انقلاب تاکنون ، چه حجم زیادى داشته است . و در ازاى او این پیروزى هایى که براى شما حاصل شده است حجم بسیار افزون داشته است . ما در عین حالى که جوان هاى بسیار لایق خودمان را ، مردان کاردان خودمان را از دست دادیم لکن آن چیزى که به دست آوردیم ارزش اش بیشتر از این معانى است . آنى است که سیدالشهدا سلام اللّه علیه زن و فرزند خودش را فداى او کرده ، آنى است که رسول اللّه صلى اللّه علیه وآله وسلم زندگانى خودش را در راه او صرف کرد و ائمه معصومین ما در راه او آنهمه رنج دیدند . ما هم که مدعى هستیم و امیدوارم که این ادعا صحیح باشد ، مدعى این هستیم که شیعیان آنها و پیروان آنها هستیم ، باید همانطور که آنها تحمل داشتند مصایب را ، در مقابل ارزش انسانى ، در مقابل ارزش هاى اسلامى ما هم مصیبت ها را تحمل کنیم و در مقابل همه مصیبت ها بایستیم ، براى اینکه آن ارزش انسانى را به دست بیاوریم ، اسلام را که راس همه ارزش هاست در کشور خودمان و سایر کشورها پیاده کنیم . و شما مى دانید که امروز در جبهه ها چه پیروزى چشمگیرى به وسیله همین جوان هاى عزیز رزمنده ما به دست آمده است که قدرت هاى بزرگ الان در فکر این هستند که براى شکست خوردن تقریبا شکست آخر صدام فکرى بکنند که بلکه بتوانند این را حفظش بکنند . صدام هم که مى بینید که وضع روحى اش یک وضع جنون آمیزى شده است که هر وقت شکست مى خورد در میدان از دور مى ایستد و کشور ما را ، جوان هاى ما را ، بچه هاى ما را مورد موشک هاى دوربرد مى کند . و دیدید که با دزفول ، سابق و حالا همین دیروز و امروز چه کرده است و با مسجد سلیمان چه کرده است و با مریوان و بانه چه کرده است . ما در جنگ بر او غلبه کردیم و او نمى تواند مقابله کند . و او با شرارت به مردم عادى ، به مردم بى پناه ، به اینها تجاوز مى کند . و عجب این است که در یکى دو سه روز پیش از این قبل از این جنایت گفت که ما به یکى از مسؤولین آنها گفتند که ، یا شاید خود صدام هم بودکه ما به سازمان بین المللى یا یکى از همین سازمان ها گفتیم که ما حق خودمان را براى اینکه همه نقاط ایران را بکوبیم حفظ کردیم و ما این کار را مى کنیم . و سازمان بین المللى هم که به اصطلاح براى حفظ حقوق بشر است سکوت کرد و با این سکوت او را تشویق کرد به یک همچو جنایتى . او نمى تواند به نظامى هاى ما صدمه بزند لکن از دور تواند که موشک بیندازد . موشک هاى دوربرد را بیندازد . همان موشک هایى که قدرت هاى بزرگ به او دادند ، قدرت آمریکا و شوروى به او دادند ، او را از دور بیندازد و خانه هاى مظلومین را به سر خود و بچه هاشان خراب کند و رجز خوانى کند که ما چه

ص: 148

کردیم و چه کردیم ، چقدر کشتیم . این رجز خوانى ندارد که یک دسته مظلومى که ، زن و بچه اى که در خانه هاى خودشان خوابیده اند ، شما با موشکى که از خارج ایران مى اندازید آنها را بکشید . از آن طرف هم عربده مى کشد که خاک عراق هیچ از دست نرفته و یک وجبش ایرانى ها وارد نشدند ، در صورتى که 700 کیلومترش را الان وارد شده اند و انشأاللّه بعدها هم امید است که تتمیم بشود . و من باید از این جوان هاى عزیزى که جان خودشان را در دست گرفته اند و براى اسلام در این جبهه ها فعالیت مى کنند ، این قواى مسلحه ما از هر طایفه اى که هستند و این جهادسازندگى که آنها هم بسیار فعالیت مى کنند من باید از آنها تشکر کنم . و انصافا ما رهین منت براى آنها هستیم که آنها دارند در جبهه ها با آن وضعى که هست فعالیت مى کنند و براى شما پیروزى مى آفرینند ، سرفرازى مى آفرینند .

وضع روحى اى که صدام پیدا کرده یک وضعى است که هر جنایتى را حاضر است انجام بدهد

و ما در عین حالى که الان بسیارى از شهرهاى آنجا زیر نظر ما هست و رزمندگان ما مى توانند آنها را بمباران کنند ابدا همچو کارى نکردند و نباید هم بکنند ، براى اینکه مردم شهرها گناهى ندارند . ما در جنگ باید جلوى او را بگیریم ، در جنگ باید صدمات را به او وارد بکنیم و او را محطوم بکنیم و محکوم بکنیم و معدوم بکنیم انشأاللّه . من امیدوارم که این جنگ دیگر همین روزهاى آخرش باشد . انشأاللّه این رژیم ساقط بشود و کشور عراق به دست خود ملت عراق اداره بشود و به وجهش اسلامى و شایسته براى اسلام اداره بشود .

و از مطالبى که امروز به من اطلاع دادند این بود که صدام به یکى از فرماندهان خودش که در جبهه گفته است یک پیروزى اى انجام داده است مدال داده است و این داب اوست . همان وقت هم که خرمشهر را گرفتند و بیرون کردند اینها را ، او به مدال شجاعت به بعضى ها داده حالا هم که با افتضاح اینها را بیرون کردند و قریب هفتصد نفر از آنها را در پشت جبهه آوردند و اسیر کردند و قریب سه هزار و پانصد نفر آنها را یا کشته یا مجروح کردند که بسیارى از فرماندهان آنها هم در بین آنها بوده ، به حسب آنطورى که گزارش داده اند ایشان باز مدال داده است و بهتر این است که یک مدالى به خودش بدهند و آن مدال شجاعت . براى اینکه این آدم در عین حالى که این سبعیت را دارد ، این وضع روحى را هم دارد که از آن طرف به این طرف و آن طرف متشبث به اینکه بیائید و مرا رها کنید از این گرفتارى که پیدا کردم از آن طرف هم عربده مى خواند ، از آن طرف هم این بیچاره هایى که فرستاده به جبهه اگر یک قصورى بکنند اعدام مى کند آنها را . همین دو سه روز باز به حسب آنطورى که گفتند یک دادگاه صحرائى درست کرده و بسیارى از این فرماندهان را که سستى کردند در این امر ، اعدام کرده است . این وضع روحى است که او پیدا کرده یعنى یک وضعى الان پیدا کرده است که به هر طرف مى زند و هرجنایتى را حاضر است انجام بدهد . و من امیدوارم که خود عراقى ها و ارتش عراق بیش از این تحمل نکنند این جنایات این را و این حزب بعث را به جاى خودش بنشانند تا کشور ،

ص: 149

عراق تا انشأاللّه کشور عراق با سرافرازى و آسودگى بتواند به زندگى اسلامى خودش انشأاللّه ادامه بدهد .

من از خداى تبارک و تعالى سلامت و توفیق همه جوان هاى جبهه و پشت جبهه و شما جوان هاى عزیزى را که در جبهه داخل مشغول جهاد هستید از خداى تبارک و تعالى خواهم و امیدوارم که همه سالم و سعادتمند باشید و با قدرت و قوت مشغول کار باشید ، مشغول جهاد باشید و به طور شایسته به کشور خودتان خدمت بکنید و ما هم دعاگوى شما هستیم انشأاللّه .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 150

تاریخ : 4/8/62

بیانات امام خمینى در جمع ائمه جمعه مراکز استان هاى کشور

نماز جمعه در راس همه امور است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

یکى از مهمترین چیزهایى که در این انقلاب حاصل شد قضیه نمازجمعه است که در زمان سابق در بین ما مطرود و در بین اهل سنت به طور دلخواه نبود و غالبا تحت نفوذ قدرت ها انجام مى گرفت ، که بحمداللّه در این نهضت نماز جمعه با محتواى حقیقى آن تحقق یافت و آقایان باید با سفارش به مردم و نسل هاى آینده به این مسأله اهمیت بدهند که نماز جمعه در راس همه امور است و مردم را مجتمع کنند که در این امر خللى وارد نشود . منصب امامت جمعه یعنى منصب تماس روحانیت با ملت و روحانیت با مجلس و دولت و این از امورى است که با دست تواناى ائمه جمعه انجام مى گیرد که امید است هر روز بیشتر و بهتر انجام شود و جمعیت بیشتر بیایند و این سنت حسنه اى باشد که براى مردم و آیندگان محفوظ بماند .

امروز غیر از زمان سابق است که روحانیت نمى توانست کارى بکند ، بلکه روحانیت مسؤول است ، نمى تواند کنار بنشیند و به دعا و ذکر مشغول گردد . احتیاجات ما زیاد است ، احتیاج به تبلیغ و احتیاج به قضاوت ، و در عین حال که شورایعالى قضائى زحمت کشیده است ولى کمبود قاضى وجود دارد . حوزه ها و علما باید همت کنند که درس قضا بگویند و قضات را از فنونى که در سابق مانند زمان حضرت امیرعلیه السلام استفاده مى شد آگاه کنند که مساله قضاوت تنها یک مساله علمى نیست بلکه یک مسأله فنى هم هست که گاهى از همین طریق قاضى به اطمینان مى رسد که در باب قضا حجت است . خلاصه ، این مسائل به عهده علما و خصوصا ائمه جمعه است که همه دست در دست یکدیگر بدهند تا انقلاب محفوظ بماند و مثل زمان مشروطیت نشود که آنها که اهل کار بودند مأیوس بشوند و کنار بروند ، که در زمان مشروطیت همین کار را کردند و مستبدین آمدند و مشروطه خواه شدند و مشروطه خواهان را کنار زدند ، و عده اى که با اسلام سروکار ندارند به نام اسلام و پیروى از آداب اسلامى روى کار بیایند .

ابرقدرت مى دانند اگر انقلاب ایران به همه جا برسد فاتحه آنها خوانده مى شود

شمادانید که دنیا امروز وضع خاصى پیدا کرده است و سازمان عفو بین الملل اسم یک

ص: 151

مشت از ممالک را ردیف کرده که اینها حقوق بشر را نقض نموده اند ، که در میان آنها از آمریکا و فرانسه و شوروى خبرى نیست و هیچ اسمى به میان نیامده در حالى که شوروى در افغانستان ، و آمریکا در بیروت چه بساطى درست کرده اند و اسم آن را صلاح حال مردم گذاشته اند . صلاح حال مردم به شما چه ؟ آنوقت درباره ایران که چند نفرى را با آنهمه فساد قصاص نموده است ، آنقدر هیاهو به راه انداخته و همه رسانه هاى گروهى ، ایران را مورد حمله قرار داده اند . البته آنها خوب مى دانند که انقلاب ایران اگر به همه جا برسد فاتحه آنها خوانده مى شود و دست آنان کوتاه مى گردد . مع الاسف حکومت هاى اسلامى یا توجه ندارند یا توجه دارند ولى براى حکومت چند روزه خود سکوت نموده و با آنان همکارى مى کنند ، که باید در مقابل آنها بایستیم تا انقلاب و اسلام به همه جا صادر شود .

انتخابات آینده از اهم امورى است که مسؤولیت آن با همه ماست

و اما مسأله انتخابات آینده از اهم امورى است که مسؤولیت آن با همه ماست و توجه دارید که دشمنان اسلام در نظر دارند کارى بکنند که انتخابات درست صورت نگیرد و از دست مسلمان ها و متعهدین خارج شود ، ولى شما باید تمام قدرت تان را صرف کنید که به خوبى انجام شود . انتخابات یک محکى هم براى خودتان است که ببینید آیا مى خواهید انتخاب اصلح بکنید براى خودتان یا براى اسلام ؟ اگر براى خودتان باشد شیطانى است و اما اگر انتخاب اصلح براى مسلمان هاست ، کى و از کجاست ، مطرح نیست ، از هر گروهى باشد ، حزب باشد یا غیرحزب ، نه حزب اسباب این مى شود که غیر آن فاسد و نه صد در صد حزبى بودن باعث صلاح آنهاست . و انتخاب اصلح براى مسلمین یعنى انتخاب فردى که تعهد به اسلام و حیثیت آن داشته باشد . و همه چیز را بفهمد و چون در مجلس ، اسلام تنها کافى نیست ، بلکه باید مسلمانى باشد که احتیاجات مملکت را بشناسد و سیاست را بفهمد و مطلع به مصالح و مفاسد کشور باشد و ممکن است به شما و گروه شما هم مربوط نباشد ، که اگر اصلح را انتخاب کردید ، کارى اسلامى مى کنید و این یک محکى است براى خودتان که تشخیص بدهید انتخاب براى اسلام است یا براى صلاح خودتان .

امیدوارم که تا آخر هم اینطور باشد و هر روز و هر دوره انتخابات بهتر انجام شود . بنابراین باید تمام قدرتمان را جمع کنیم که بازیگرها دوباره پیدا نشوند و آقایان ائمه جمعه علاوه بر اینکه با هم سمینار دارند ، با سایر علماى بلاد تهران و قم در ارتباط باشند که انتخابات خوب باشد . و این مسأله ، مسأله شخصى نیست بلکه براى اسلام و از امور مهمه است و امروز عمده مسؤولیت ها به عهده شماست و کسى نباید کنار برود و شانه خالى کند . با دولت همکارى و همراهى کنید و استاندارها را تقویت نمائید ، منافقین هر چه مى خواهند بگویند . امیدوارم موفق و موید باشید و همه امور به طور شایسته درست بشود .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 152

تاریخ : 14/8/62

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى کمیسیون هاى داخلى و خارجى مجلس شوارى اسلامى

شما از اول اگر جلوى فساد را نگیرید معلوم نیست که به وضع سابق منتهى نشود

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من راجع به کل مجلس مکرر عرض کرده و حالا هم عرض مى کنم که مجلس ما باید با مجلس هاى سابق فرق داشته باشد ، البته فرق هم دارد ، اما هر امرى کم کم به انحراف کشیده مى شود و چنین نیست که یکدفعه انحراف واقع شود . در خود انسان نیز چنین است که شیطان و نفس اماره به تدریج از عمل به مکروهات و بعد از آن به صغائر و از آنجا به بالاتر انسان را منحرف مى کنند . در مجلس سابق دوره اولش بهتر بود ، لکن در هر سال چیزى به آن اضافه و یا از آن کم شد تا رسید به آنجا که مجالس اخیر را دیدیم . شما از اول اگر جلوى فساد را نگیرید معلوم نیست که به وضع سابق منتهى نشود . البته باید عاقلانه باشد که مسأله حادى پیش نیاید .

در مسائل ملایمت و جهت رحمت بیشتر از جهت خشونت تاثیر مى کند

در مسائل ملایمت و جهت رحمت بیشتر از جهت خشونت تاثیر مى کند . من در زمان اختناق رضاخانى وقتى در مدرسه فیضیه صبحت مى کردم ، آنگاه که از جهنم و عذاب الهى بحث مى کردم همه خشکشان مى زد ، ولى وقتى از رحمت حرف مى زدم دیدم که دل ها نرم مى شود و اشک ها سرازیر مى گردد و این تاثیر رحمت است . با ملایمت انسان بهتر مى تواند مسائل را حل کند تا شدت و مجلس باب مباحثه است و باید مثل مباحثه طلبه ها باشد که با هم دوست هستند و با یکدیگر بحث و گفتگو مى کنند ولى معلوم است که مباحثه هست .

مجلس اسلامى باید ملت و دیگران را ارشاد کند چون مسائل به خارج منعکس مى گردد و تاثیر روى مردم مى گذارد ، از این جهت مسؤولیت مجلس به عنوان یک مرشد و هدایت کننده براى مردم زیاد است و این کلى مطلب است که انشأاللّه این مجلس اول انقلاب ، پایه اى و سنت حسنه اى باشد براى آینده که هر چه خوب بشود ، شما در اجر آن شریک هستید .

در مسأله اى که راجع به کمیته فرمودید اعتقادم بر این است که همین گونه که هست باشد و هیچ گونه تحولى درباره آن صورت نگیرد . راجع به استیضاح هم من هیچ نظرى نمى دهم فقط با ملایمت و تفاهم باشد ، موافقین و مخالفین حرف هایشان را بزنند ، آنوقت مجلس هر چه راى داد معتبر

ص: 153

است .

میل دارم وضع و امور با ملایمت و اخلاق حسنه صورت بگیرد

امیدوارم آقایان موفق شوند که وقتى مجلس را تحویل مى دهند مردم راضى باشند تا بعدها به همین آقایان راى بدهند . البته من تمامى آقایان را نمى شناسم ولى امیدوارم مجلس داراى یک اکثریت تام متعهد باشد . میل دارم وضع و امور با ملایمت و اخلاق حسنه صورت بگیرد و این خیلى بهتر است . دو نفر که با هم دعوا دارند وقتى یکى از آنها با رافت و ملایمت حرف زد ، دعوا تمام مى شود . اصولا کارها با ملایمت و رافت بهتر انجام مى گیرد .

من دعا مى کنم تا شما در کشورى که از همه طرف به آن حمله شده ، موفق باشید . امروز هر انفجارى که در هر جا صورت مى گیرد به ایران نسبت مى دهند و مى گویند ما شواهدى داریم که مسأله به ایران مربوط مى شود و دلیلش این است که در ایران هم انفجار واقع شده است . این چه استدلالى است ؟ ! مردم از اسرائیل ناراحت هستند به ما چه ربطى دارد ؟ ! البته ما میل داریم اسرائیل همه اش آتش بگیرد و اگر خداوند توفیق دهد مى رویم و مردم را از شر اسرائیل نجات مى دهیم ، ولى این بدان معنا نیست که ما آنجا را منفجر کرده ایم . و یا در مسائل دیگر مى گویند یک شاهد عینى چه گفته است . این شاهد عینى یک منافق و یا یک دزد فرارى است و یا لابد رادیو بغداد مى گوید ، و اینها خیلى چیزها مى گویند و این مى شود شاهد عینى . اصلا دنیا در چه وضعى است . فقط باید توجه داشت که باید با هم باشیم و در مقابل آنها محکم بایستیم و با خودمان رئوف باشیم و در مقابل دشمنانمان سرسخت . این را عقل اقتضا مى کند که وقتى عده مخالف داریم ، خودمان مخالفت مان را کنار بگذاریم تا با وحدت کلمه این مملکت برسد به آنجا که همه دلمان مى خواهد .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 154

تاریخ : 15/8/62

بیانات امام خمینى در دیدار با وزیر و گروهى ازپرسنل وزارت سپاه پاسداران و سر پرست و مسؤولین مراکز بنیاد شهید انقلاب اسلامى سراسر کشور

قدرت اگر چنانچه به دست اشخاص غیر مهذب بیفتد خطر دارد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اناللّه و اناالیه راجعون

مصیبت هایى که پى در پى بر اسلام و امت اسلامى و دوستان اسلام و اهل بیت پیغمبر اکرم وارد مى شود به همین ملت مسلمان و به ملت عزیز خوزستان و به شهرهایى که اخیرا مورد تجاوز ستمگران واقع شد ، تسلیت عرض مى کنم . و من امیدوارم که خداى تبارک و تعالى این شهدا را با اولیأ خودش و شهداى صدر اسلام محشور بفرماید و به بازماندگان آنها صبر و اجر عنایت بفرماید و به ملت ایران مقاومت .

ابتدائا من از شما آقایان تشکر کنم که تشریف آوردید و زحمت کشیدید تا در اینجا در خدمت شما بعضى مسائل را عرض کنم

شما دو قشر که یکى مجاهدان هستید در جبهه ها و در پشت جبهه ها و یک قشر دیگرى هم که بنیاد شهید است از مجاهدین است و مجاهدت شما را خداوند تبارک و تعالى اجر عنایت مى فرماید و ما باید تشکر از هر دو قشر بکنیم . از پاسداران و سپاه پاسداران و آنچه متعلق به پاسداران است و همین طور از قواى مسلحه دیگر و از کسانى که به این عزیزان کمک مى کنند در پشت جبهه و به مظلومانى که عزیزان خودشان را از دست داده اند ، کمک مى کنند ، ما از آنها تشکر مى کنیم و ملت ایران هم البته تشکر مى کند .

ما باید هر چه از مصیبت ها بر ما وارد مى شود قدرت دفاعى مان بیشتر بشود . آنها گمان مى کنند که با این وضع توانند که در جبهه ها یا در پشت جبهه ها یک نقصى وارد کنند ، در صورتى که به اشتباه خودشان تاکنون باید پى برده باشند . یک نکته اى که هست که هم براى عزیزان سپاه ما و هم براى سایر قواى مسلحه ما و هم براى همه کس مفید است و وضع دنیا را هم با این نکته مى شود سنجید ، این است که قدرت اگر چنانچه به دست اشخاص غیر مهذب برسد خطر دارد . قدرت خودش یک کمال است . خداى تبارک و تعالى قادر است ، لکن اگر چنانچه قدرت به دست اشخاص فاسد برسد همین کمال را به فساد مى کشانند . دنیا امروز گرفتار این است که قدرت در دست اشخاصى است

ص: 155

که از انسانیت بهره ندارند . ابرقدرت ها ، قدرت هاى بزرگ جز به فکر اضافه کردن قدرت خودشان و پایمال کردن مظلومان هیچ فکرى ندارند . آنهائى هم که پیوسته به آنها هستند ، آنها هم چون سنخ ذاتشان همان است نظیر آنها عمل مى کنند . قدرت اگر در دست انسان کامل باشد ، کمال براى ملت ها ایجاد مى کند . اگر قدرت در دست انبیا باشد ، اولیا باشد باعث مى شود که سلامت در جهان تحقق پیدا کند ، کمال در جهان تحقق پیدا بکند . و اگر چنانچه در دست زورمندانى باشد که عاقل نیستند ، مهذب نیستند مصیبت بار مى آورد . امروز که مشاهده مى کنید که این دو قدرت بزرگ یا چند قدرت بزرگ در عالم حکمفرمایى مى کنند و براى خودشان حق این امر را قائل هستند که ملت هاى دیگر باید در تحت سلطه ما باشند ، این فکر اگر همراهش قدرت باشد مصیبت بار مى آورد . قدرت در دست ظالم دنیا را به فساد مى کشاند و اگر چنانچه در رتبه هاى پائین هم بیاییم قدرت در دست یک نفر انسانى که از آن قدرت هاى بزرگ بهره ندارد ، در همان محیطى که قدرت دارد آنجا را به فساد مى کشاند . آنها عالم را به فساد مى کشانند ، اینها یک کشور را یا دو کشور را . و پائین تر بیاییم ، اگر قدرت در دست یک آدمى باشد که در یک محله هست ، آن محله را به فساد مى کشد ، در یک خانواده هست آن خانواده را به فساد مى کشد . قدرت در وقتى کمال است و مى تواند که کمال خودش را بروز بدهد که در دست دانشمند باشد ، در دست عاقل باشد .

مرحوم مدرس رحمت اللّه علیه آنطورى که من شنیدم که ایشان گفتند . ایشان گفتند که شیخ الرئیس مى گفته است که من از گاو مى ترسم براى اینکه شاخ دارد و عقل ندارد . این یک مسأله است . حالا فرضا هم شیخ نگفته باشد اما مسأله است . گاو شاخ دارد و عقل ندارد ، قدرت دارد عقل ندارد . اینهائى هم که در دنیا الان فساد راه مى اندازند از همان سنخ هستند که شاخ دارند عقل ندارند ، قدرت دارند انسانیت ندارند . شما ملاحظه بکنید که آمریکا در جهان چه دارد مى کند و شوروى هم از آن طرف و خدا خواسته است که این دو قدرت مزاحم هم هستند ، مقابل هم هستند ، اگر یکى شان بود دنیا را مى بلعید . این دوتا قدرتمندند و در مقابل هم ایستاده اند ، آن از او مى ترسد و از او مى ترسد . اگر اینها از هم نترسند دنیا را از بین مى برند . نه این است که ادعاهاى آنها که ما براى صلح مى خواهیم چه بکنیم . اینها راه افتاده اند آمده اند به بیروت ، به لبنان براى اینکه ما مى خواهیم صلح در لبنان باشد . شما صلح طلب نیستید ، بر فرض اینکه باشید ، آمدن شما به چه مناسبت در کشورهاى دیگر ؟ حکومت هایى که در بعضى از این کشورها هستند ، حکومت هاى ملى نیستند ، به ملت مربوط نیستند . اگر شما انسان بودید و انسانیت را و امور اخلاقى اى که در انسان و ارزشمندهایى که در انسان معتبر است پیش شما هم مقدارى از آن بود ، ملاحظه حال مستمندان و ملت هاى ضعیف را مى کردید . نه اینکه یک دولتى را که بر خلاف میل یک ملتى است ، سرکار آمده است شما او را به عنوان اینکه مى خواهیم دولت را تقویت کنیم ، در کشورشان به طور غصب وارد بشوید . این براى این است که مهذب نیستند ، انسانیت را در کار نیست ، قدرت هست . شاخ دارند عقل ندارند .

شما ملاحظه بکنید در هر جاى دنیا که یک فسادى وارد مى شود براى همین معنا است که آن

ص: 156

کسى که در آنجا ، در آن نقطه قدرت دارد ، این قدرت دارد عقل ندارد ، قدرت دارد انسانیت ندارد . این عقلى که من عرض مى کنم آن عقلى است که ما عبد به الرحمن والا تدبیر شیطنت و تدبیر را اینها هم دارند . اما آن عقلى که عقل سالم باشد و بتواند انسان را به ارزش هاى انسانى برساند ندارند . مجرد دانشمند بودن به یک معنا ، این فایده ندارد . ممکن است یک کسى دانشمند بسیار بزرگى باشد لکن آن عقل را نداشته باشد ، دانش خودش را صرف فساد بکند ، صرف تباه کردن ملت ها بکند . اینها دارند قدرت خودشان را صرف مى کنند در اینکه ملت ها را تباه بکنند ، تحت ستم بکشند . از آن قدرت هاى بالا هم که پائین بیاییم شما ملاحظه مى کنید که در محیط این منطقه صدام چه مى کند و اسرائیل چه مى کند . کارهایشان شبیه به هم است . صدام در جنگ شکست مى خورد ، در جنگ هر وقت شکست خورد یک صدمه اى به مردم عادى و به مظلومین و به زن و بچه مردم وارد مى کند . من همین دو روز منتظر بودم که این به واسطه این صدمه اى که خورده و این صدمه هم بزرگترین صدمه اى بوده است که تقریبا در طراز بزرگترین صدمه بوده است که خورده است ، این تلافى اش را سر مظلومین در آورد ، سر بهبهانى ها و عرض مى کنم که دیگر جاهائى که هست ، این چند شهرى که اخیرا در آنها موشک انداختند این مورد انتظار ما بود براى اینکه امثال این ما از او دیده بودیم . اسرائیل هم یک نفر که معلوم نیست الان که این عده کى بودند ، البته عده اى بودند که مى خواستند انتقام از اسرائیل بکشند ، آن محل کثافتکارى آنها را منفجر کرده اند دنبالش شروع کرده است مظلومین را کوبیدن ، عده کثیرى از مظلومین را به قتل رسانده است . این اینجا شکست مى خورد مظلومین را از دور مى زند ، آن آنجا انفجار حاصل مى شود و سیلى خورد از همان مظلومین ، که معلوم نیست الان از چه طایفه هستند ، چه اشخاصى هستند ، در عین حالى که خودشان هم مى گویند باز معلوم نشده است کى است ولیکن طیاره ها را مى فرستند و هر جا را که این مظلومین هستند مى کوبند . این وضع روحیه اشخاصى است که عقل ندارند و قدرت دارند .

وقتى رئیس یک گروهى شدید بیشتر مواظب باشید که متواضع باشید

من مى خواهم عرض بکنم که توجه بکنند آقایان ، ما نباید همیشه انتقاد از بالاترها بکنیم . باید بیاییم تا این پائین بیاییم پیش خودمان . توجه بکنید به اینکه پاسداران ما که بسیار عزیزند پیش ما ، قواى مسلحه که بسیار عزیزند توجه کنند تفنگ وقتى دست شان آمد غرور نیاید دنبالش . ممکن است که یک جوانى خیلى مهذب هم باشد ، خیلى هم خوب باشد ، لکن به تدریج برسد به اینکه یک وقت ظالم بشود . وقتى قدرت دست تان آمد بیشتر مواظب باشید که متواضع بشوید . وقتى رئیس یک گروهى شدید بیشتر مواظب باشید که متواضع باشید . براى اینکه اگر سستى کنید ، در این قدرت روحى از شیطان زمین مى خورید . شمایى که امروز دارید براى اسلام زحمت کشید ، چه شمایى که در جنگ ها و در پشت جنگ ها و در زحمت هایى که در صنعت مى کشید و چه آن آقایانى که براى مظلومین دارند خدمت مى کنند و براى بنیاد شهید دارند خدمت مى کنند ، خدمت هاى شما بسیار ارزش دارد . این ارزش را

ص: 157

حفظ بکنید . صورت عمل میزان نیست ، آن چیزى که میزان است انگیزه عمل است ، معناى عمل است ، دوتاست عمل ، در صورت مثل هم هستند . شمشیرى که در دست حضرت امیر سلام اللّه علیه است فرود مى آید و فرض کنید که عمروبن عبدود را مى کشد . این صورت عمل با صورت عمل دیگرى که شمشیر دستش هست و یک کس دیگر را مى کشد ، صورت ، یک صورت است ، هر دو شمشیرى است و در دستى است و فرود مى آید و یک کسى را مى کشد ، لکن آنى که او را با عبادت ثقلین افضل دانسته اند براى آن انگیزه عمل است ، براى آن معنایى است که در آن عمل است نه براى این صورت عمل است . انگیزه عمل که این عمل را به آنجا مى رساند که لایوازى عباده ثقلین انگیزه عمل است که چند تا قرص نان جو را که اهل بیت علیهم السلام به فقیر و اسیر و چه مى دهند در قرآن چند آیه براى او مى آید . آن چیزى که هست این است که انگیزه عمل الهى است وقتى الهى شد جبرانش الهى است . شما جوان عزیزى که الان براى اسلام دارید خدمت مى کنید و مطمئن باشید که ارزش بسیار زیاد دارید شما ، توجه به روحیات خودتان بکنید که نبادا در این امر شیطان دخالت بکند . قدرت دست تان هست نبادا که این قدرت را اعمال بکنید در یک جایى برخلاف . مراقبت کنید از خودتان . مواظبت کنید از خودتان . اینکه من عرض مى کنم ، مخصوص به شما نیست ، همه ما باید این مطلب را در نظر داشته باشیم .

همه ملت ما ، همه انسان ها باید توجه به این معنا داشته باشند که قدرت را به جاى خودش اعمال کنند . انبیا قدرت شان را به محل خودش انجام مى دادند . حضرت موسى عصایش را مى برد با فرعون مقابله مى کرد ، با دیگران با آن محبت بود . پیغمبر اکرم قدرت خودشان را براى سرکوبى اشخاصى که از جهات آدمیت خارج شده اند ، از مرز انسانیت خارج شده اند و مردم را دارند به تباهى مى کشند اعمال مى کرد . قدرت ها باید اعمال اگر شد براى جلوگیرى از فساد باشد نه خودش فساد بیاورد . فرق ما بین شما عزیزان و آن اشخاصى که در جبهه ها جنگ مى کنند با آنهایى که در مقابل شما هستند ، صورت عمل که یک صورت است ، آنها مى کشند شما هم مى کشید ، اما کشتن شما یک عمل عبادى است و کشتن آنها یک عمل جنایى است . این روى انگیزه اى است که هست ، روى معنایى است که این دو عمل دارند ، نه روى صورت عمل است . شما براى خدا جهاد مى کنید ، آنها براى شیطان جهاد مى کنند . آنها تبع شیطان هستند و شما تبع خدا هستید . این فاصله ما بین این دو امر است . توجه کنید که این محفوظ بماند .

اینهائى که قدرت دارند باید حفظ جهات انسانیت و اسلامیت را بیشتر از دیگران بکنند

من به آن قدرتمندانى که در جبهه ایستاده اند و الان مستاصل کرده اند صدام و صدامى ها را عرض مى کنم که مبادا این قدرت اسباب این بشود که یک انتقامى بر خلاف موازین الهى گرفته بشود . شما تاکنون بنایتان بر همین بوده است و انشأاللّه از حالا به بعد هم باشد که شهرهاى عراق را که ما

ص: 158

آنها را عزیز مى دانیم مثل شهرهاى خودمان و بعضى شان را بسیار بالاتر ، باید توجه کنید اهالى آن شهرها به همانطور که اهالى شهرهاى ما مبتلاى به شر صدام هستند ، آنها بیشتر مبتلا هستند . آنها فشارهایشان ، فشار صدام بر آنها خیلى زیاد است ، بر خانواده هاى آنها ، برخورد آنها اشخاصى که از آنجا آمده اند همین دو روز پیش از این ، دو سه روز پیش از این یک کسى از آقایان که پیش من بود نقل کرد که اشخاصى که از آنجا تازه آمده اند گویند اگر اشخاص عادى اگر ریش داشته باشند مى گیرندشان ، اگر تسبیح دست شان باشد مى گیرندشان به ترس اینکه این حزب اللّه شاید باشد ، خانواده هاى این اشخاصى که در جبهه هستند اگر چنانچه یک وقت آنها کوتاهى بکنند آنها را سرکوب مى کنند . وضع روحى کسى که قدرت دارد ، شاخ دارد و عقل ندارد این است ، یک کس دیگر او را اذیت مى کند او کس دیگر را صدمه مى زند . شما باید توجه بکنید که مبادا یک وقتى به واسطه بمباران هاى شهرهاى شما و کشتن عزیزان شما ، مبادا یک وقتى شما عصبانى بشوید و جبران بکنید اینطورى ، این انتقام از او نیست . شما انتقام تان را از صدام باید بگیرید و از حزب بعث و الان داریدگیرید . توجه کنید که نبادا حتى یک گلوله به طرف شهرهاى آنها بیندازید . آنها شهرهایى هستند که همانطورى که این بهبهان ما مظلوم است ، بصره هم مظلوم است ، مندلى هم مظلوم است ، همه اینها مظلومند . اینها تحت ستم هستند . ما باید جهات انسانى را تا آخر حفظ کنیم . ما جهات انسانى را تا مرز شهادت و فوت باید حفظ بکنیم و هیچ وقت عصبانى از این نشویم که او دارد این کار را مى کند ، پس ما هم خوب است یکى از شهرهاى آنها را بزنیم نه ، هیچ همچو نیست . موازین موازین اسلامى است . اینجا جمهورى اسلامى است . اینجا اسلام حکومت مى کند . بنابراین باید مواظب باشید از خودتان کسانى که قدرت دارند ، دولت قدرت دارد ، سپاه قدرت دارد ، ارتش قدرت دارد ، بسیج قدرت دارد ، اینهایى که قدرت دارند باید حفظ جهات انسانیت را ، جهات اسلامیت را بیشتر از دیگران بکنند . این قدرت را در محلش خرج بکنند تجاوز از محلش نشود .

و من امیدوارم که با حفظ این جهات انسانى و اسلامى شما الگو بشوید از براى همه کشورهایى که آن مسائل ما به آنها رسیده است و مى رسد . و این مرده دیگر از بین رفته است ، دیگر شما خیال نکنید ، اینها دست و پایى است که در حال احتضار دارد مى زند . این قدرتمندها آن آخر عمرشان اینطور جنون پیدا مى کنند . اینهائى که در حالى که قدرت دارند آن شارت و شورت را مى کنند ، وقتى شکست خورند بسیار هم ضعیف مى شوند . این ضعف روحى است که انسان به یک طایفه اى که هیچ کارى به او ندارند ، توى خانه هایشان نشسته اند ، یک بچه کوچکى که کارى به او ندارد ، این ضعف انسانیت و ضعف قدرت است که او بپرد براى اینکه در جبهه او را سیلى به او زده اند . این آن مایه آخرش را هم که عبارت از آن گردان هایى بوده است که براى حفظ او بوده فرستاده به جبهه و اینجا هم بسیارى از آنها را به درک فرستاده اند . خوب این صدمه مى بیند ، صدمه روحى مى بیند عقل هم ندارد که حساب بکند که خوب ما در جبهه مغلوب شده ایم باید در جبهه کارى بکنیم ، آنجا که نمى تواند کارى بکند ، به بهبهان و _ نمى دانم _ مسجد سلیمان و جاهاى دیگر تعدى مى کند اینها به

ص: 159

واسطه ضعف روح است و همه اینها براى این است که ایمان در کار نیست . آنهایى که ایمان دارند نه آن طرف ضعف دارند ، نه قدرت وقتى که هست دست شان ضعف روحى پیدا مى کنند و مردم را اذیت مى کنند ، نه وقتى مغلوب شدند ضعف پیدا مى کنند و دیگران را مى زنند که چرا دیگرى من را زده است . ین مال ضعفى است که آنها دارند و ضعف داشتن دنبال این است که ایمان ندارند ، خدا را نمى شناسند ، توجه به مسائل الهى ندارند ، توجه به مبدا و معاد ندارند . آنها مثل زندگانى حیوانى که دیگر حیوانات مى کنند بدتر از آن ، جرایم شان بیشتر از آنهاست . همان است که شیخ الرئیس ، از آن نقل کرد مرحوم مدرس که شاخ دارد و عقل ندارد .

انشأاللّه خدا این شاخدارها را عقل بدهد و این قدرتمندان را انسان بکند و یا اینکه قدرت آنها را سلب بکند . و خداوند شما را انشأاللّه عزیزید ، عزیزتر بکند . شما ملت اسلام را احیا کردید ، شما قدرتمندان ، شما عزیزان ، کشور خودتان را از حلقوم اجانب بیرون کشیدید و اینها البته دنبال همین است که چون شما ایستاده اید در مقابل آنها و نمى خواهید که اسیر آنها باشید و آنها هم خیال مى کنند همه باید اسیر آنها باشند ، حالا که نشدید باید شهرهاى شما را هم بزنند .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 160

تاریخ : 62/8/17

بیانات امام خمینى دردیدار با وزیر ، قائم مقام ، معاونین و مسؤولان بخش هاى مختلفوزارت ارشاد اسلامى

عمده این است که ما ذهن جوان ها و پیرها و روشنفکر نماها را آماده کنیم که ما خودمان آدم هستیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

کارهایى که نقل کردید مورد تقدیر و تأیید است . هر چیزى که در جا باید از صفر شروع شود در اینجا باید آن را از زیر صفر شروع کرد . اصولا چیزهایى که مربوط به فرهنگ و وزارت ارشاد است . و اینکه عرض مى کنم ما باید از زیر صفر شروع کنیم و زحمت زیاد بکشیم تا به صفر برسد ، به خاطر این است که در طول مدت شاهنشاهى و خصوصا در دو زمان اخیر همه چیز و خصوصا افکار جوان ها را به عقب برده اند به طورى که آنها که تحصیلکرده بودند و خواستند بگویند ما متجدد هستیم ، حتما تجدد را به این معنا دانستند که بى بند و بار باشند و این معنا به واسطه تبلیغات داخلى و خارجى و روزنامه ها چنان در ذهن شان متمرکز شده بود که تجدد یعنى همه چیز شکلش خارجى باشد و مثل اینکه غیر از این شکل زندگى کردن امکان ندارد ، که اگر شما بخواهید این وضع را عوض کنید و افکار را به جائى برسانید که به راه صحیح بیفتد مدت طولانى لازم دارد .

البته با این تحولى که در ایران واقع شد ، خیلى از قدم ها بدون دخالت کسى برداشته شد و جوان هاى ما یکمرتبه و به خواست خداوند تبارک و تعالى از این منجلاب فساد بیرون آمدند و مهیا هستند که روى آنها کار کنید .

در رژیم سابق تمام چیزها خصوصا فرهنگ و هنر محتوایش عوض شده بود . یعنى کسى که نام سینما را مى شنید خیال مى کرد که آنجا باید مرکز فساد و سوء اخلاق و مرکز مخالفت با همه چیز باشد و یا کلمه تئاتر در ذهن انسان چیز مبتذلى بود که از آن بهره فساد برده شود ، هکذا همه چیز دیگر . و عمده این است که ما ذهن این جوان ها و حتى پیرها و روشنفکر نماها را آماده کنیم که ما خودمان آدم هستیم و اینطور نیست که در همه چیز دست مان را پیش دیگران دراز کنیم و حتى اخلاق و زبانمان را نیز از آنها یاد بگیریم . در حالى که عده اى زبان خودشان را کنار گذاشته و ارزش را به چند کلمه انگلیسى در کتابى دانند ، با اینکه با زبان خودشان همان مطلب را مى شود فهماند . اگر در کتابى چند کلمه خارجى نباشد ، آن کتاب را بدون ارزش مى دانند . آنها مى خواستند که تمام وجود ما در اختیارشان باشد که هر طورى خواهند عمل کنند و شما تابلوها را دیده بودید که اکثرا از دوافروشى گرفته تا

ص: 161

کتاب فروشى و غیره داراى اسم هاى خارجى بودند و اینهمه به خاطر این بود که ما فرهنگ خودمان را فراموش کنیم و عده اى هم به نام فرهنگ ایران باستان از اسلام فرار مى کردند ، که چندى پیش عده اى از اینها که در خارج اجتماع کرده بودند یکى از حرف هایشان این بود : (تعجب است که ما باید روزانه هفده مرتبه رو به کعبه عرب ها دولا راست بشویم و نماز بخوانیم و اگر ما از عرب ها فرهنگ ایران را بگیریم جز شتر چیزى نمى ماند) در صورتى که اروپائى ها و دانشمندان اروپا هم قائل به این مطلب اند که تمدن اسلام مقدم بر سایر تمدن هاست . و در سابق به هر یک از ایرانیان از کودکى تزریق مى شد که باید همه چیز از اروپا گرفته شود و ارزش هاى انسانى به هر چه بیشتر فرنگى شدن است و باید از سر تا پا فرنگى شویم . و این آقایان نمى نشینند مقایسه کنند که در تمام مسائل بین فرهنگ اسلام و فرهنگ دیگر چه تفاوت هایى است . و آیا به صرف اینکه اسلام از عرب آمده ما باید با آن مخالفت کنیم و آیا این همان نژاد پرستى نیست که اروپائى مى خواهند به وسیله آن ما را به استعمار بکشند و بین طوایف عرب و عجم و ترک جدائى بیندازند ؟

بنابر این مدت ها باید زحمت بکشیم و باور کنیم که خودمان داراى یک فرهنگ بزرگ انسانى با ارزش هاى اسلامى هستیم و اگر امروز کمبود نیروى انسانى هست به خاطر همین است که افکار به آن طرز تفکر عادت کرده بود . لذا ساختن تئاترى که مطابق با اخلاق انسانى اسلامى باشد زحمت دارد و سینما هم اگر بخواهد چنین باشد نیازمند به صرف مدت ها وقت است و هرگز در متن سینما و تئاتر نوشته نشده است که باید مرکز فساد باشند و هنر آنها هم که عبارت بود از چیزهاى مبتذل جز این نبود که افراد و جوانان ما را در دانشگاه و خارج و داخل طورى تربیت کنند که همه را منحرف سازد .

کسى که با خدا باشد ، خدا با اوست و پیروزى با اوست

خداوند تبارک و تعالى بر این ملت منت گذاشت و سایه شوم رژیم پهلوى از بین رفت . که امیدوارم به برکت و زحمت این جوان ها خصوصا در فرهنگ و وزارت ارشاد برگردیم به حال خودمان که انشأاللّه مى توانیم و نباید مأیوس باشیم .

بحمداللّه همه چیز ایران جا افتاده است و ما وابستگى نداریم و باید در این راه طورى زحمت بکشیم که نسل آتیه بدانند راهشان چیست و امیدوارم شما در همه امور موفق باشید خصوصاراجع به تبلیغات خارج از کشور که واقعا تأسف آور است . اصلا در دنیا چه خبر است و آنها چه مى گویند ؟ رادیوهاى خارجى محامد و خوبى هاى ایران را کنار گذاشته و یا به چیز دیگر بر مى گردانند و اگر مطلب کوچکى پیدا کنند صد تا روى آن مى گذارند و بر علیه انقلاب تبلیغ مى کنند . در حالى که ما متکى به خداى تبارک و تعالى هستیم و امید است خداوند به ما محبت نموده و قصد ما را الهى کند که کسى که با خدا باشد خدا با اوست و پیروزى با اوست .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 162

تاریخ : 24/8/62

بیانات امام خمینى دردیدارباسرپرست دانشگاه آزاد ، مسؤولین ورؤساى شعبه هاى این دانشگاه در شهرستان ها

این را از گوش مان بیرون کنیم که همه چیزمان باید از خارج باشد

من از شما آقایانى که زحمت کشیده و به اینجا تشریف آورده اید تا از نزدیک در خدمت تان باشیم تشکر مى کنم . همه باید این معنا را احساس کنیم که کارها را خودمان انجام دهیم و این مسأله خلافى که به ذهن دانش آموزان و دانشجویان ما تلقین کرده بودند که به غیر از رفتن به آمریکا و فرانسه و انگلستان در جاى دیگرى امکان ندارد به جایى رسید و همین امر موجب شد که جوان هاى ما را دسته دسته بردند و فاسد کردند از فکرمان دور کنیم . ما مى دانیم که شرقى ها و غربى ها با ما خوب نیستند و نخواهند بود و خیر و صلاح ما را نمى خواهند و دلیلش هم وضعى است که شما مى بینید که اکثر جناح هائى که در دنیا هستند بر ضد ما تبلیغ مى کنند و این به خاطر آن است که آنها اسلام را نمى خواهند و هر کشورى که بخواهد به اسلام عمل کند ، مورد تهاجم آنها قرار مى گیرد . لذا ما باید فکرى بکنیم که جوان هاى ما در همین جا خوب تحصیل بکنند و بر فرض احتیاجى به خارج رفتن باشد به کشورهائى بروند که استعمارى نباشد و طمع اینکه ما تحت سلطه آنان باشیم ، نداشته باشند . و من امیدوارم که به زودى وضعى پیش بیاید که نیازى به خارج رفتن نباشد و این بسته به فعالیت شما آقایان و سایر دوستان در این امر حیاتى است که از وجود این جوان هاى خوبى که داریم چقدر استفاده شود که در همین جا تربیت گردیده ومشغول خدمت به خدا و خلق باشند . و از گوش خودمان بیرون بکنیم که همه چیزمان باید از خارج بیاید و بر فرض که به خاطر احتیاج چیزى را وارد مى کنیم ، فرهنگ و ادبمان چرا از خارج باشد ؟ ما داراى ادب و فرهنگ غنى هستیم و آیا صحیح است که چون آنها موشک درست مى کنند ما باید تابع آنها باشیم ، در حالى که آنها با این صنعت ها دنیا را تخریب مى کنند و ما مى خواهیم صنعتى داشته باشیم که تخریبگر نباشد ، بلکه مفید و سازنده باشد .

دانشگاه ها و حوزه ها باید روابط داشته باشند و مسائل شان را با یکدیگر مبادله کنند

شما با روابطى که اکنون با حوزه هاى علمیه دارید ، خدمات زیادى توانید انجام دهید . شاید شما توجه نداشته باشید که در مدت سلطنت رضاخان و پسرش که من از اول تا آخر شاهد آن بودم چقدر بر حوزه هاى علمیه فشار وارد مى کردند تا حوزه اى در کار نباشد . از یک طرف درب ها را باز

ص: 163

کردند و گفتند هرکس به طرف ما بیاید چه مى کنیم و چه خواهیم کرد و از طرف دیگر به قدرى روى طلبه فشار بود که نمى توانستند روز در حجره هایشان بمانند و مى بایست قبل از طلوع آفتاب بیرون رفته و بعد از غروب آفتاب برگردند که الحمداللّه موفق نشدند و حوزه هاى علمیه باقى ماند و با همان وضع اول حفظ گردید که الان نیز باید به همان گونه حفظ گردد و دانشگاه ها با حوزه باید روابط داشته باشند و مسائل شان را با یکدیگر مبادله کنند . ما الان در فرهنگ و اکثر علوم احتیاجى به خارج نداریم و اگر در صنعت هم مانند آنها نیستیم نباید خودمان را ببازیم و بگوئیم که آنها پیشرفته هستند و ما همه چیزمان باید خارجى باشد . نه ، مساله اینجور نیست . نباید اگر صنعتى از آنها مى گیریم انگلیسى یا روسى یا آمریکائى بشویم ، بلکه باید مسلمان بود . البته استفاده از علوم و گرفتن آن از دیگران مانعى ندارد ولى باید توجه داشت که از جائى علوم را بگیریم که نخواهند ما را منحرف کنند که در سابق اگر مقدارى از علوم و تخصص ها را به ما دادند ، مى خواستند ما را از همه چیزمان منحرف نموده و مصرفى بار بیاورند .

و من امیدوارم که انشأاللّه شما آقایان و سایرین کمک کنید تا این دانشگاهى که به پیشنهاد آقاى هاشمى تأسیس گردید و پیشنهاد بسیار خوبى بود ، فعالیتش زیاد گردیده و در همه جا توسعه پیدا کند . خداوند به همه شما توفیق عنایت کند و سالم و رستگار باشید.

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 164

تاریخ : 29/8/62

بیانات امام خمینى درجمع اعضاى شوارای عالى قضائى ، رؤسا ، مستشاران و دادیاران دیوان عالى کشور ، قضاوت بازرسى کل کشور ، حقوقدانان شوراى نگهبان و اعضاىدادگاه عالى قم

کشور امروز مال خود شماست و خود شما باید اداره اش کنید

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من تشکر مى کنم از آقایان علما و فضلا و قضات که تشریف آوردند و ما را مفتخر کردند به این تشریف فرمائى . و من امیدوارم که خداوند همه را حفظ کند و در پناه خودش توفیق بدهد که خدمت کنند . ما در هر قضیه اى که فکر مى کنیم که در سابق ، در این رژیم بوده است دست روى هر کدام که مى گذاریم ، مى گوییم این بدتر ازدیگران بوده . وقتى مى رویم سراغ آن یکى ، آنجا مى گوییم این بدتر از دیگران بوده و هکذا . وقتى قوه دادگسترى اش را و قوه قضائیه اش را شما نگاه کنید مى بینید که آن چیزى که در آن نبوده است اسلام بوده و عدالت اسلامى و وقتى که به مجلس اش نگاه مى کردیم مى بینیم آنکه نبوده است ارتباطش با مردم . وقتى به ارتش اش نگاه مى کردیم مى بینیم که آنکه نبوده است فعالیت در راه کشور خودشان . لابد آقایان اطلاع دارند که آنوقت متفقین آمدند و حمله کردند به ایران ، زمان رضاخان با آن هیاهوئى که رضاخان در آورده بود که ما دیگر چه هستیم و چه هستیم ، سه ساعت گفته بودند که اینها مقاومت کردند در مقابل آنها و بعد که رضاخان از یکى از اینها (سرکردگان آنوقت ) پرسیده بود که چرا سه ساعت ؟ گفته بود که قربان سه ساعت حرف است ، آنها آمدند و ما رفتیم . مسأله این بود . ارتش آنطور بود ، دولت آن بود که دیدید . شما بسیارتان ، خوب ، این اواخر دیگر یادتان است فرمانداران و فرماندهان و استانداران و اینه آنها بوده است که ملاحظه کردید و دادگسترى اش هم آن بود که اطلاع دارید ، مجلس اش هم آن بود ، دانشگاهش هم آن بود . عرض کردم وقتى سراغ دانشگاه مى رویم و مى بینیم که بدتر از همه جا دانشگاه بوده است . وقتى سراغ قضات مى رویم و مى بینیم بدتر از همه این بود و زحمت دارد که اینها اصلاح بشود . و خداوند تأیید کرده است این جمهورى اسلامى را که در ظرف این مدت کم در صورتى که انقلاب بوده ، در صورتى که همه کشورهاى بزرگ مخالف بودند با ایران به همه معنا و فشارهایشان را بر این کشور به همه طرف وارد کردند ، تبلیغات سرتاسرى آنطور کرده است ، معذلک در این مدت کم در همه جا یک پیشرفت هاى چشمگیر شده است . دانشگاه بحمداللّه و امیدوارم که به زودى همه جهاتش درست بشود و روى موازین باشد و دادگسترى و قوه قضائیه بحمداللّه کار زیاد کردند . و موجب سرافرازى یک ملت است

ص: 165

که در مدت بسیار کم با همه مشکلات و یا اینکه مهیا نبودند علماى ما براى قضاوت و امر قضاوت ، ارتباط با آنها نداشته است ، معذلک موفق شده اند و تاکنون خدمت هاى فراوان کرده اند و من امیدوارم که همه علماى بلادى که در سرتاسر ایران هستند و تمام حوزه هایى که در سرتاسر ایران هستند ، اینها این جمهورى را که از خودشان مى دانند ، آن چیزهایى که نقص وارد مى شود در اینها و احساس مى کنند و که ناقص است ، جدیت کنند ، کامل بشود . کشور امروز مال خود شماست و خود شما باید اداره کنید . قوه قضائیه امروز قوه قضائیه اسلامى است و رو به اسلام دارد مى رود و باید خود علماى اسلام این را تقویت کنند و افراد را بفرستند ، علمائى که در بلاد هستند یا خودشان یا کسانى که مربوط به آنهاست و مى توانند قضاوت کنند ، پیشنهاد کنند که وارد بشوند در این قوه قضائیه تا انشأاللّه رفع نقیصه به همه معنا بشود . نباید ما حالا بنشینیم امید این پیدا کنیم که خیر ، خودش مى شود . نه ، هیچ امرى خودش نمى شود ، با کوشش امرها تحقق پیدا مى کند . و در واقع قضا هم از باب اینکه یک واجب شرعى است بر همه مگر اینکه به مقدار کفایت داشته باشیم ، از این جهت این عمل به یک وظیفه شرعى و اسلامى است و عذرى نیست از براى ما امروز که بگوییم ما نتوانستیم ، یا ما داخل کار نبودیم . نخیر ، همه شما ، هر یک از آقایان در هر جا هستند اینها پیشنهاد کنند و وارد بشوند قوه قضائیه را تقویت بکنند . کسانى که در حوزه ها هستند و آنهایى که درس خوانده هستند و در حوزه ها دیگر سمت مدرسى و اینطور چیزها را ندارند ، آنها هم تشریف بیاوند و این قوه قضائیه را تقویت بکنند تا انشأاللّه درست بشود این قوه . اگر این قوه قضائیه درست بشود ، بسیارى از مشکلات کشور درست مى شود . مردم سروکار دارند با این قوه ، با دادگسترى سروکار دارند و به شما آقایان قضات هم عرض مى کنم که خدا را در نظر داشته باشید در باب قضا . قوه قضائیه سروکارش با جان مردم است ، با مال مردم است ، با نوامیس مردم است و باید همیشه خدا را ناظر و حاضر ببینید که خداى نخواسته نبادا یک اشتباهى در کار بشود ، یک وقت خطائى بشود . خطاى شماها بزرگ است و ممکن است یک خطا موجب قتل یک کسى بشود ، یک خطا موجب به باد رفتن آبروى کسى بشود . اینها را باید بسیار نظر بکنید و بسیار دقت بکنید که این شغل در عین حالى که واجب است و لازم است همه ما در صورتى که به مقدار کفایت نباشد همه شرکت بکنند و بسیار شریف است ، در عین حال ، خوب ، مسؤولیتش هم بسیار زیاد است و باید انشأاللّه همه آقایان جدیت بکنند که این قوه قضائیه به آنطورى که شارع مقدس مى خواهد ، به آنطور عمل بشود و البته از باب اینکه حوزه ها مهیا نبودند و دست شان از قضا کوتاه بوده و مهیا براى این کار نبودند ، حالا که مهیا شدند ، حوزه ها هم به راه افتادند براى اینکه این کار را تتمیم کنند . و دروسى راجع به قضا _ راجع به مربوط به قضا در حوزه ها درست عمل بشود و درس هائى گفته بشود تا اینکه انشأاللّه به زودى این پرسنلى که ایشان مى گویند که باز به قدر پانصدنفر ناقص داریم انشأاللّه درست بشود . این پانصد نفر در حوزه اصفهان و مشهد و تبریز و سایر جاها چیزى نیست . خوب از آنجا بیایند و قم هم که خوب کمک مى کند و امیداوارم که انشأاللّه همه موفق بشود و خداوند

ص: 166

همه را تأیید کند که خودمان کارهاى خودمان را انجام بدهیم .

دولت فرانسه آبروى ملت فرانسه را از بین برد

و من عرض مى کنم که ما که امروز گرفتار این بلیات هستیم ، گرفتار این دولت ها هستیم ، گرفتار این قدرت هاى بزرگ هستیم ، باید خودمان همه جهات خودمان را خودمان حفظ کنیم . شما مى بینید که در هر جا براى اسلام یک گرفتارى پیش مى آورند با یک اسمى روى آن مى گذارند و یک بساطى درست مى کردند . ما آنوقت خیال مى کردیم که صدام این است که تلافى مى کند ، بیخودى ، درجنگ شکست مى خورد آنوقت تلافى اش را سر خوزستان در مى آورد و کردستان . خیال کردیم که این کار ، کار صدامى است . معلوم شد که همه هستند . چند نفر به واسطه اینکه آنقدر صدمه دیدند از این قدرت هاى بزرگ و از آمریکا و از اسرائیل و از فرانسه و از امثال اینها ، اینقدر صدمه دیدند ، چند نفرخودشان را فدا مى کنند براى ملت خودشان و مى روند یک جائى را منفجر مى کنند . بعد اسرائیل تلافى مى کند . خوب ، از اسرائیل همه متوقع اند . اسرائیل ذاتش همین است ذات است که باید عمل بکند اینطورى که مى کند . اما فرانسه که خودش را یک ملت چه مى داند و آنقدر در طول تاریخ ادعا کرده است ، چرا اینطور تروریست از کار در آمد ؟

ملت فرانسه باید این مطلب را احساس بکند که در طول تاریخ آنقدر که از فرانسه تعریف کردید و کتاب نوشتید و چه کردید ، در این برهه زمان آبروى فرانسه را این دولت از بین برد . دولت فرانسه آبروى ملت فرانسه را از بین برد ، صورت ملت فرانسه را یک صورت مشوه جلوه داد در بین ملت ها . اکثر ملت ها و مردم ها تمیز نمى دهند که ، جدا نمى کنند دولت را از ملت ، خصوصا آنجاهایى که جمهورى است . آنجاهایى که جمهورى است ، ملت است که باید اساس را در دست بگیرد . نمى پذیرند از ملت فرانسه که او بگوید دولت ما اینطورى است دولت فرانسه ملت فرانسه به فکر بیفتد که آبروى خودش را که دارد از بین مى رود حفظ بکند و این دولت را سر جاى خودش بنشاند ، این دولت را کنار بگذارد . این دولتى که تروریست اعظم باید اسمش را گذاشت براى اینکه هر چه تروریست است جمع مى شود در فرانسه ، بعد هم خودش تروریستى مى کند یک کسى او را مى زند به واسطه اینکه جنایتکار است ، او مى زند یک کس دیگرى را مى کشد ، تلافى مى کند سر کس دیگرى . خوب ، این ملت فرانسه باید فکر این کار باشد و همین طور ملت هاى دیگر . ملت ها که تقصیرى ندارند . تقصیر ملت هایى که جمهورى هستند این است که راى مى دهند به اینها و بعد که راى دادند اختیار را به دست اینها مى دهند ، باید بعد که چیز کردند ، با تظاهرات ، با چیزها این کار را کنار بگذارند . الان هم مى توانند این کار را بکنند . حفظ کنند آبروئى را که در طول تاریخ شما براى فرانسه درست کردید ، این را حفظش کنید ، اینها دارند از بین مى برند اینها تروریست شده اند .

دولت فرانسه از آنجا که مى بیند که از عراق طلب دارد و طلبش را نمى تواند بدهد ، تلافى اش را سر ایرانى ها در مى آورد . تلافى سر ایرانى براى چه در مى آورد ، خوب عراق نمى تواند طلب شما را

ص: 167

بدهد از خودش وصول کنید چرا به او طیاره ، نمى دانم چه مى دهید که ایران را بزند ؟

ایران مى خواهد همه را اصلاح کند ، مى خواهد همه کشورها برادر باشند

وضع الان اینطور شده است که اصلا گرفتار شده ایم ما بین قوه هاى مقتدرى که برخلاف نظر حتى ملت خودشان عمل مى کنند . گمان نمى کنم که ملت آمریکا راضى باشد که از که دولت آمریکا از هر سوراخى سرش را بیرون بیاورد و جوان هاى خودشان را به کشتن بدهد و همین طور فرانسه و سایر جاها . حالا که انگلیس هم آمده است ، فرانسه هم سرش را تو سرها آورده ، جزو خیاطها شده است . آن پالان دوز را مى گفتند که همراه خیاطها مى رفت ، گفتند تو کجا مى روى ؟ گفت : ما هم اهل بخیه هستیم . حالا این قدرتمندهاى بزرگ که در دنیا جمع شده اند و مردم را دارند اذیت مى کنند ، از آن طرف فرانسه هم آمده و انگلستان هم تازه آمده و خودشان را سرشان را داخل در سرها کرده اند که بگویند ما هم جزو بخیه زن ها هستیم . چرا وضع اینطور شده ؟ مگر آنها چه بردند در این کار ؟ مگر آنها در این جنایات چه شرافتى تهیه کرده اند ؟ الان امریکا ، دولت امریکا ، دولت شوروى که این جنایات را مى کنند و با هم مسابقه مى کنند در جنایتکارى ، در ظلم به مردم ، در جنایت به مردم ، مگر آنها چه بردند که شما مى خواهید _ شما هم _ همراه آنها باشید ؟ شما هم بروید چه بکنید ؟ بالاخره مسلمین باید فکر بکنند ، این مسلمان ها و این اعراب که تقریبا اکثر بسیارى از مسلمین را تشکیل مى دهند و گرفتار دست اینها هستند ، اینها فکر بکنند که نباید اینطور خودشان را دست آنها بدهند که هر جا الان لبنان را آنطور کرده اند ، لبنانى دیگر براى کسى نمانده است . خوب ، چرا این اختلافات را شما دست بر نمى دارید تا اینکه اینها نتوانند بیایند سراغ شما و چرا باید آنها بیایند و مردم را آنطور اذیت بدهند به اسم اینکه ما مى خواهیم اصلاح بکنیم ؟ این اصلاح که نیست . شما اگر مصلح بودید ، اگر صلح طلب بودید که اینطور وضع نبود . شما صلح طلبید و مى آیید در لبنان به اسم اینکه ما صلح طلب هستیم و مردم را ناراحت مى کنید . شما بروید کنار ، مردم خودشان کار خودشان را درست مى کنند نمى گذارید که مردم اصلاح کنند کار خودشان را . هر کدامتان به یک اسمى وارد مى شوید در یک کشورى مثلا فرض کنید که روسیه وارد مى شود در افغانستان به اسم اینکه مى خواهیم اصلاح کنیم . آنجا را ، آمریکا و فرانسه و انگلستان و اینها هم وارد مى شوند در لبنان مى خواهیم اصلاح کنیم . این براى این است که مسلمان ها بیدار نیستند ، دولت هاى مسلمین نمى دانند چه قوه دست شان هست و چه جور اینها را مى توانند از بین ببرند . اگر _ یک _ ده روز این مسلمین منافع خودشان را قطع کنند از شرق و غرب ، آنها سرجاى خودشان مى نشینند ، ولى _ چه _ افسوس این است که نمى توانند ، نمى فهمند چه باید بکنند . آنها را ترسانده اند به طورى که اگر چنانچه بکنید چه خواهد شد . خوب ، این اگر در ایران هم بود ، لکن ایران کار خودش را کرد و هیچ کارى هم نتوانستند بکنند . حالا هم نمى توانند بکنند ، بعدها هم نمى توانند بکنند . یعنى مادامى که ایران این ایران است ، مادامى که بین همه روابط اسلامى و انسانى هست ، مادامى که یک ملت هست اینها ، مادامى که زن و مرد و بچه و بزرگ

ص: 168

ایران این وضع را دارند ، هیچ قدرتى در عالم نمى تواند کارى بکند . چرا مسلمان ها اینطور نشوند ؟ چرا حجاز اینطور نشود ؟ و چرا عراق اینطور نشود ؟ و مع الاسف به واسطه حماقت بعض _ راس _ رئوس ، به جان هم مى اندازند همه را . این را وادار مى کنند ، حمله کند به ایران ، آنقدر ضرر ببرد ، آنقدر رنج ببرد ، آنقدر چه بکند ملت عراق را ، آنطور صدمه وارد به آن بکند براى یک حماقتى که آنها گفتند برو سردار قادسیه بشو ، از آن طرف هم فلسطینى ها را به جان هم انداخته اند ، جنگ بین خودشان آنطور مى بینید که واقع شده از آن ور هم اختلاف ما بین خود ما ، دولت هاى مسلمین . آخر چرا باید اینطور باشد ؟ اینها اگر واقعا بیدار بشوند و بفهمند چه قدرتى در دست شان هست و چه منابعى در دست اینها هست که منابع ، رگ حیات آنها در دست اینهاست ، خوب ، با هم روابط پیدا مى کنند ، روابط دوستى پیدا مى کنند . خوب ، ماهى فریاد مى زنیم که آقا بیایید با هم دوست باشیم ، چه هى آنها مى گویند نه ، ایران مى خواهد همه کشورهاى دنیا را ازبین ببرد . ایران چرا مى خواهد ببرد ، ایران مى خواهد همه را اصلاح کند مى خواهد که با هم باشند همه شان ، برادر باشند همه شان . معذلک نمى فهمند و باید چه کرد این را . و من امیدوارم که کم کم درست بشود و کم کم ملت ها بیدار بشوند و از راه ملت ها این کارها اصلاح بشود و انشأاللّه خداوند تأیید مى کند و خداوند شما را و همه کسانى که در این کشور خدمت مى کنند ، به این کشور خدمت مى کنند ، به اسلام ، تأیید کند و مادامى که قصد خالص باشد ، توجه به خدا باشد و خالص باشد ، تا اینطور باشد بلا اشکال پیروز است این کشور و از اینجا هم موجش مى رسد به همه جا و رسیده است و انقلاب شما بحمداللّه صادر شده است ، نه اینکه صادر مى شود ، صادر شده و تقویت مى شود در خارج .

قوه قضائیه مستقل است و هیچ کس نباید درش دخالت کند

و از نکاتى که تذکر بدهم این است که قوه قضائیه همانطورى که آقا فرمودند یک قوه مستقل باید باشد ، یعنى در همه جاى دنیا این اسم هست که قوه قضائیه مستقل است . حالا مادر کشور خودمان که استقلال داده است اسلام به قوه قضائیه و قاضى و قوه قضائیه مستقل است و هیچ کس نباید در آن دخالت بکند . قضات نباید گوش به هیچ کس بدهند جز آنکه براى خدا کار خودشان را انجام بدهند ، حق را ملاحظه بکنند . اگر فرض کنید که یک جائى را دیدند حق است ، اگر تمام کشورایران به آنها چیز بکنند که به آن طرف حکم بدهید ، نکنند . خدا اینطور مقرر فرموده است ، باید شما به حق برسید . کار به اینکه این رفیق فلان است ، این دوست فلان است ، این پسر فلان است ، این خود فلان است ، خیر ، کارى به این کارها نداشته باشید باید شما به همانطورى که شرع مقدس امر فرموده است قضاوت کنیدو مستقل در قضاوت باشید و محتاط در قضاوت . احتیاط در قضاوت کنید ، توجه بکنید که نبادا یک مظلومى حقش ضایع بشود یا یک نفرى زاید بر آن مقدارى که باید جریمه بشود یا براى تعزیز بشود ، یا به چه بشود ، زاید بر او نباشد . گرفتارى دارد این مسائل ، باید این را خیلى توجه بکنید . و من امیدوارم که آقایان علمائى که الان مشغول هستند و بعدها هم انشأاللّه

مى آیند و مشغول

ص: 169

مى شوند ، توجه بکنند که مستقل هستند و کسى حق اینکه هیچ نقشه اى ، هیچ دخالتى در کار آنها بکند ندارد . و البته روى موازین شرعى اگر چنانچه اشتباه ثابت شد ، آنوقت روى همان موازین شرعى عمل مى شود . و خداوند همه شما را موفق بدارد و من دعاگوى همه شما هستم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 170

نامه رئیس شواریعالى دفاع به محضر امام خمینى در مورد معرفى و پیشنهاد مقامفرماندهى جدید نیروى هوایى ارتش جمهورى اسلامى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

مقام معظم رهبر انقلاب و فرمانده کل نیروهاى مسلح حضرت امام خمینى

با اظهار قدردانى از خدمات ارجمند و صادقانه سرهنگ معینى پور در طول تصدى فرماندهى نیروى هوایى ، شورایعالى دفاع در اجراى مفاد اصل 110 قانون اساسى ، قبول استعفاى وى و انتصاب سرکار سرهنگ هوشنگ صدیق به فرماندهى نیروى هوائى جمهورى اسلامى ایران را به آن حضرت پیشنهاد مى کند .

سید على خامنه اى رئیس جمهورى و رئیس شورای عالى دفاع

تاریخ : 62/9/4

پاسخ امام خمینى به نامه رئیس شورایعالى دفاع

بسمه تعالى

با قدردانى از زحمات ایشان و دعا براى توفیق به خدمت اسلام و ملت ، موافقت مى شود .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 171

تاریخ : 62/9/16

بیانات امام خمینى در دیدار با وزیر بهدارى و گروهى از کارکنان این وزارتخانه

دادن امید و وعده سلامتى به بیمار ، کمک مى کند به صحت بیمار

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من امیدوارم که شما آقایان که در یک وزارتخانه اى هستید که براى مستمندان ، براى مریضان ، براى بیماران و علیلان و مجروحان خدمت مى کنید ، خداوند توفیق زیادتر به شما عنایت کند ، و براى شما خداوند اخلاص نصیب کند که کارهاى شما براى خدا باشد و براى خدا این زحمت ارزنده را بکشید و اجر را از خداى تبارک و تعالى امید داشته باشید . مساله بهدارى یکى از امور بسیار مهم است ، هم پزشک مهم است ، هم پرستار مهم است ، هم کارمندان این دستگاه ، و چیزى که بسیار اهمیت دارد براى پزشکان و پرستاران و آنهائى که تماس با مریض ها و بیمارها و مجروح ها دارند این است که روح عطوفت در آنها باشد . یکى از امورى که کمک مى کند به خوب شدن مریض ها و اعاده صحت براى آنها ، این است که پزشک آنها ، پرستار آنها ، به آنها تقویت روانى بدهد . اگر انسان اعتقادش شد که خوب مى شود از این مرض ، این کمک مى کند به اعاده صحت و اگر نظرش اینطور شد که در این مرض دیگر خوب نمى شود ، این او را رو به هلاکت زودتر مى برد . و این به عهده پزشکان است و پرستارهاست ، چه پرستارها از خانم ها و براى خانم باشند و چه از آقایان و براى آقایان باشند ، این نکته را باید در نظر داشته باشند که عطوفت به آنها و امید دادن به آنها و وعده سلامت به اذن اللّه براى آنها ، کمک مى کند به صحت آنها ، کمک شماست براى کارهایى که انجام مى دهید . هر چه خوب رفتار کنید با آنها براى شما پیش خداى تبارک و تعالى اجر است . فرضا یک مریضى به نظر شما حتما از این مرض نجات پیدا نمى کند ، لکن اولا اینکه دست غیب هم در کار هست که آن ماوراى نظر امثال ماست و شما هم مایوس نباشید و ثانیا اینکه چه بهتر که یک مریضى که از این دنیا مى خواهد برود با دل خوش از شما برود ، با امید باشد . اینطور نباشد که به او گفته بشود تو خوب نمى شوى ، همین در زود مردن او و در طولانى شدن مرض او کمک مى کند و با دل افسرده از این دنیا مى رود ، لکن اگر به او امید دادید ، محبت کردید ، نوازش کردید ، خدمت صادقانه کردید ، با روى خوش خدمت کردید به این مریض ها که افسرده اند اکثرا ، اگر اینطور باشد ، بر فرض اینکه از این دنیا هم برود با یک روح امیدوار و شیرین از این دنیا مى رود و این براى شما ارزشمند است خیلى .

ص: 172

پزشک هایى که درخارج هستند توجه بکنندکه کشور خودشان احتیاج به وجود آنها دارد

پزشک ها باید خیلى توجه بکنند به اینکه کارشان بسیار اهمیت دارد ، سر و کارتان با جان مردم است و اهمیت بسیار دارد و باید همه دقت هائى که دارید بکنید و مع الاسف بسیارى از پزشک هاى ما خارج کشور هستند ، یا از ایران رفته اند ، یا بوده اند در آنجا و مراجعت نکردند به وطن خودشان و این یکى از مسائلى است که باید این پزشک هایى که در خارج هستند یک قدرى توجه بکنند که کشور خودشان احتیاج به وجود آنها دارد . آنها در این کشور پرورش پیدا کرده اند ، با بودجه این کشور تحصیل کرده اند ، خارج رفته اند و اهل اینجا هستند و مردم به شما حق دارند ، اسلام به شما نظر دارد . این ملت اسلام است که الان در اینجا با آنهمه رنج هایى که به آنها مى دهند و با آنهمه مصیبت هایى که ابرقدرت ها براى اینها پیش مى آورد ، اینها در رنج هستند . و شما پزشکانى که در خارج هستید ما فرض مى کنیم که شما یک عمر زیادى هم بکنید و در رفاه هم باشید ، آخر چه ؟ بهتر نیست که در خدمت مستمندان باشید ، در خدمت مریض هاى کشور خودتان باشید ، در خدمت این کشورى که مظلوم است و تحت ستم بوده است در سال هاى طولانى و امروز که مى خواهد از زیر بار ستم شرق و غرب خارج بشود ، همه به او فشار آوردند ، از همه طرف فشار آوردند ، این فشارها کافى نیست که شما پزشکان در خارج نگاه کنید و ببینید که اینجا از حیث پزشک کمبود هست . همه جا ما کمبود داریم از حیث پزشک متخصص ، و شماها متخصص باشید و از این آب و خاک هم باشید و از این آب و خاک هم پدران شما ارتزاق کردند و خود شما و حالا بى تفاوت باشید و در خارج بنشینید و نگاه کنید تا مریض هاى اینجا و آنهائى که در جبهه ها معلول شدند ، در جبهه ها آسیب دیدند ، در رنج باشند و شما وجدانتان آرام باشد ؟ گمان ندارم که اگر یک ساعت فکر کنید وجدان شما حاضر بشود که آنجا باشید ، ولو با رفاه زیاد . مردم در اینجا بحمداللّه ، بهدارى در اینجا مشغول خدمت هست و راجع به جبهه ها از قرارى که گفته مى شود بسیار خدمت کرده اند و مورد تقدیر هستند .

باید توجه زیاد به بیمارستان ها بشود

و همین طور امیدوارم که وضع بیمارستان ها هم بهتر از حالا بشود و توجه زیاد به بیمارستان ها بشود . آنطور نباشد که یک بیمارى در یک بیمارستان وارد بشود و او را نپذیرند . اینها از امورى است که با وجدان انسان مخالف است ، با انصاف مخالف است ، با رضاى خدا مخالف است ، باید خیلى توجه به این مسائل بکنند . یک مریضى که مى آید در یک بیمارستانى ، این احتیاج دارد که مى آید در این بیمارستان ، اگر از همان دم در یک وقت خداى نخواسته گفته بشود که اینجا نمى شود ، از اینجا برود جاى دیگر ، آنجا هم بگویند اینجا نمى شود و خداى نخواسته در همین رفت و آمدها تلف بشود ، به عهده آن اشخاصى است که این کارها را مى کنند . خیلى باید شما مواظب باشید ، در عین حالى که خیلى خدمت شما ارزنده است ، خیلى خدمت شما پیش خدا ارزش دارد ، در عین حال مسؤولیت هم زیاد

ص: 173

دارید .

باید شما این مسوولیت را با کمال دقت ، توجه به آن بکنید و امیدوارم که موفق بشوید که بتوانید خدمت بکنید به این مظلومین و خصوصا اینهایى که از جبهه ها مى آیند و سلامت خودشان را براى شماها از دست داده اند و مى بینید که این ابرقدرت ها با مسلمین دارند چه مى کنند . ما باید خودمان به فکر خودمان باشیم ، در هر چیز باید خودمان به فکر خودمان باشیم و مى توانیم ، در امور بهداشتى و بهزیستى و اینها باید خودمان در فکر خودمان باشیم ، منتظر نباشیم مثل سابق هى به خارج برویم و از خارج بیاوریم . باید توجه بکنیم و زحمت بکشیم ، با زحمت خودمان ، با رنج خودمان ، این بار را تحمل کنیم و به منزل برسانیم . و امیدوار به فضل خدا باشید که خداوند با شماست و خداوند توفیق به شما خواهد داد که کار را به نحو شایسته پیش ببرید .

و خصوصاً باز عرض مى کنم که با مرضى بسیار با عطوفت یعنى از آن کسى که خادم دم در است تا آنجایى که پزشک است و پرستار ، رفتار ، رفتار خوب باشد ، رفتار عطوفت باشد . گمان بکنید که خودتان مریض هستید و در یک مریضخانه رفتید ، در آنجا چه توقعى دارید از کارمندان آنجا ، از پزشکان آنجا ، از پرستار آنجا ، همان توقعى که خود شما از آنها دارید ، سایر مرضى هم از شماها دارند بنابراین لازم است که توجه به این مسائل معنوى بشود و امیدوارم که موفق و مؤید و منصور در این امر باشید .

و از امور لازم قضیه جلوگیرى از بیمارى است ، آن اهمیتش بیشتر از خود معالجه است . ما بتوانیم ، شماها بتوانید که طورى بکنید که مرض کم بشود ، یک طورى بشود در کشور که آبها از آلودگى بیرون بیاید ، غذاها آلوده نباشد ، آنطورى که پزشکان دستور مى دهند کارى بشود که مرض نیاید ، نه ما منتظر باشیم که مرض بیاید بعد رفعش بکنیم . جلو بگیریم که اصلا نیاید مرض و این یکى از امور مهمه اى است که باید به آن توجه کامل بشود و امیدوارم که در این امر هم متصدیان امور موفق باشند . و در همه امور اتکال به خدا بکنیم . شما ببینید که این اتکال به خدا بود که یک قدرت به آن عظمت را از دست از بین بردید ، با اینکه قدرت شما در مقابل قدرت هاى شیطانى چیزى نبود ، لکن ایمان شما بود ، اتکال شما به خداى تبارک و تعالى بود که پیش بردید و از حالا به بعد هم پیش خواهید برد .

قدرت هاى بزرگ به عنوان صلح آمدند در منطقه و ببینید که چقدر فساد وارد کردند

و این قدرت هاى بزرگ هیچ وقت در فکر این نیستند که یک آسایشى براى ملت ها باشد . شما الان ملاحظه مى کنید که در لبنان چه مى گذرد بر اهالى لبنان از دست همین هایى که براى صلح آمده اند . آمریکا و فرانسه و انگلستان و ایتالیا براى اینکه صلح را در آنجا پایدار کنند آمده اند و جنگ راه انداخته اند . جنگ راه انداختند در محلى که اگر اینها نباشند خود آنجا آرامش بهتر پیدا مى کند ، تا اینها باشند . اگر آمریکا نبود و فشار به مردم نمى آورد آن بیچاره هایى که تحت آنهمه فشار هستند بالاخره یک کارى انجام مى دهند . منتظر نباشند که شما همه فشارها را بر ملت ها تحمیل کنید و آنها همین طور

ص: 174

بنشینند و به شما مبارک بگویند . البته این انفجارات هست ، تابع همان ، دنبال همان است . دنبال این هم آن بمباران هایى که دیدید کردند در لبنان ، و آمریکا آنقدر در آنجا فساد کرد و عمال آمریکا که صهیونیسم هم از آنهاست و فرانسه هم باید که از آنها حساب بکنیم ، اینها به عنوان اینکه ما مى خواهیم صلح را در منطقه نگه داریم ، آمدند و ببینید چقدر _ به فساد وارد کرده اند _ فساد وارد کرده اند بر این منطقه . از آن طرف شوروى به عنوان اینکه صلح در افغانستان درست کند ، آمده است چندین سال است ، قریب 5 سال است که الان دارد در افغانستان آتش بپا مى کند ، از آن طرف هم آمریکا در هر نقطه اى که دستش برسد مى گوید ما براى صلح مى خواهیم برویم ، لکن فساد ایجاد مى کند . نمى دانم این مثل را شما شنیدید یک بچه ، پسر کوچکى بود که یک نفر آدم کریه المنظر که صورتش جورى بود که بچه ها از او مى ترسیدند ، او بغلش گرفته بود و او از ترس همین آدم گریه مى کرد ، این مى گفت نترس من اینجا هستم ، یک کسى به او گفت که آقا این از تو مى ترسد ، تو این را بگذار زمین ، این آرام مى شود . حالا اینها ، قدرت هاى بزرگ ، آمده در افغانستان مى گوید نترسید ما اینجائیم ، در لبنان هم نترسید ، ما اینجا هستیم . خوب ، این مردم از شما مى ترسند ، خوب ، شما بروید کنار مردم آرام مى گیرند . وضع اینطورى است و خدا نکند که سیاستمدارها چاقوکش از کار در آیند . وقتى سیاستمدارى بر طریقه اخلاق انسانى نباشد ، او چاقوکش از کار درآید ، اما نه چاقوکش سر محله ، چاقوکش در یک منطقه وسیعى ، در دنیا . اینکه در روایت هست که (اذا فسدالعالم فسد العالم ) مصداق بالاترش همین ها هستند که علماى سیاست هستند ، فاسد هستند ، عالم را به فساد کشاندند . الان عالم براى خاطر دانشمندان به فساد کشیده شده ، آن دانشمندانى که سلاح هاى کوبنده درست مى کنند ، آن دانشمندان سیاستى که اعوجاج دارند و این سلاح ها را به کار مى برند . الان دنیا به واسطه خاطر این علما هست و این دانشمندان هست که ناآرامى دارد . اگر اینها حذف بشوند از دنیا ، مردم آرامش بهتر پیدا مى کنند .

بنابراین ما باید توجه به این بکنیم که این قدرت هایى که مى گویند ما براى صلح آمدیم و مع الاسف در خانه عرب ها ، عرب ها را دارند مى کوبند و عرب ها نشسته اند تماشا مى کنند . این ننگ را عرب ها کجا مى برند که اجانب ، کفار _ اجانب _ آمده اند در خانه اعراب ، به اعراب تعدى مى کنند و اینها نشسته اند تماشا مى کنند ، در صورتى که اینها اگر ده روز راه را بر آنها ببندند ، همه شان تسلیم مى شوند ؟ اگر این کشورهاى اسلامى ، همین کشورهاى منطقه ، اگر همین کشورهاى خلیج و منطقه ده روز جلوى نفت شان را بگیرند ، دنیا به صدا در مى آید ، دنیا تسلیم شان مى شود ، لکن اینها نفت شان را تقدیم مى کنند ، آبرویشان را تقدیم مى کنند ، کشورشان را تقدیم مى کنند ، ملت شان را تقدیم مى کنند ، براى چه ؟ براى یک هواى نفس باطل . دنیا را این هواى نفس دارد از بین مى برد . هواى نفس است که وادار مى کند که اینها براى خاطر اینکه چهار روز زندگى مرفه به خیال خودشان بکنند ، ملت هاى خودشان را اینطور تحت ستم قرار مى دهند . هواى نفس است که شوروى را بر مى دارد مى آورد در افغانستان و آن کارها را انجام مى دهد . هواى نفس است که آمریکا را مى آورد در لبنان این کار را مى کند و عمالش را در ایران مامور مى کند براى اینکه این فسادها را بکنند . همه فسادهاى دنیا زیر سر

ص: 175

این قدرت هاى بزرگ است والا این کوچک ها اهمیتى ندارند .

صدام دیگر یک مرده اى است افتاده آنجا ، این اهمیتى ندارد دیگر ، لکن اینها دارند فساد مى کنند . این هم یکى از فسادهاى آنها بود که این را بازى اش دادند و احمقش کردند حمله کرد به ایران و تجاوز کرد به ایران ، حالا هم تویش مانده است و نمى داند چه بکند . هى فریاد مى زند بیایید دیگر صلح کنیم ، مى خواهد مهلت بگیرد که بعدها شرارت بکند ، ما این را بهتر مى شناسیم از دیگران ، اینطور نیست که این صلح بخواهد ، این مى خواهد که به اسم صلح مهلت پیدا بکند ، دوباره تشکیلاتى درست کند زیادتر و قدرتى پیدا کند زیادتر و دوباره حمله بکند . خوب ، با یک همچو چیزى نمى شود صلح کرد . کدام انسان است که مى تواند با یک دشمنى که با اسلام دشمن است ، با خدا دشمن است ، با ملت خودش دشمن است ، با ملت ما دشمن است ، این را مهلت بدهد تا اینکه دوباره تجهیز کند خودش را ، قدرت ها هم به او کمک بکنند و باز هم افراد پیدا کند و دوباره حمله بکند به اینجا ، این را کسى نمى تواند مهلتش بدهد . این باید شرش کنده شود تا این منطقه درست بشود و عمده شر آن ابرقدرت هاست و دولت هاى منطقه مى توانند شر این را از منطقه خودشان بکنند . اگر این دولت ها با ملت هاشان دست به هم بدهند ، ملت ها که حاضرند ، دولت ها هم تسلیم ملت هاشان بشوند ، نمى توانند آنها در این منطقه این فسادها را بکنند . اسرائیل نمى تواند بیاید اینجا شرارت بکند ، لکن مع الاسف خود اینها هستند که راه را باز مى کنند براى قدرت هاى بزرگ . شما ملاحظه مى کنید که در همین منطقه چقدر ثروت هست که دارند ابرقدرت ها از اینها مى برند ، همان نفت چقدر هست که دارند روزى بیست میلیون تقریبا ، کشورها از اینجا مى برند و مى خورند ، معذلک اینها نشسته اند . آنها ریخته اند در خانه خودشان ، لبنان خانه عرب است ، در خانه عرب ریخته اند و دارند به خود عرب اینطور جنایت مى کنند و ملت عرب نشسته اند آنجا و هیچ حرف نمى زنند .

وقتى پاى ایران پیش مى آید مى گویند اینها فارس اند اینها خوب ، آنها هم که عربند دیگر ، شما نه فارس سرتان مى شود نه عرب سرتان مى شود ، دنبال این هستید که چند روز عیاشى بکنید . خوب ، این عیاشى تا کى ؟ چقدر انسان آبرویش را ، حیثیتش را ، همه چیزش را بدهد سر عیاشى ؟

مظلومین جهان باید خودشان به فکر خودشان باشند

آن قدرت هاى بزرگ هم که شما را عمال خودشان قرار داده اند و الان در لبنان دارند به سر مردم لبنان بیچاره آن کار را مى کنند ، معذلک باید همه شان بدانند که مردم نمى نشینند گوش کنند تا این کارها بشود ، بالاخره همان معنائى که در ایران پیدا شد در جاى دیگر هم پیدا مى شود . باید از حالا فکر بکنند اینها ، امریکا خیال نکند که ظلمش را دارد به مردم مى کند و آنها هم نشسته اند . آمریکا دید که _ کاخ سفید منفجر شد _ آن محل خودشان منفجر شد ، همین چیزها حالا هست باز ، هر چند شماها جلوگیرى بخواهید بکنید مردم جانشان به لبشان رسیده است ، مردم لبنان جانشان به لبشان رسیده است ، مردم فلسطین جانشان به لبشان رسیده و لهذا انتحار مى کنند . اگر یک کسى جانش به لبش

ص: 176

نرسیده باشد که انتحار نمى کند براى اینکه شما را از کار بیرون کند . مردم نمى توانند تحمل بکنند ، شما یک فکرى بکنید . با زدن و با کشتن و با یغما کردن و با بمباران کردن کار درست نمى شود ، باید کنار بروید تا مردم کار خودشان را بکنند ، راحت بگذارید مردم را . بالاخره مسلمین باید خودشان فکرى بکنند ، بیدار بشوند و الا اینها چاقوکش بین المللى هستند و نمى گذارند دنیا آرام باشد مگر اینکه مردم خودشان ، مظلومین خودشان به فکر خودشان باشند ، مظلومین جهان خودشان به فکر خودشان باشند . اگر مظلومین به فکر بیفتند ، دست اینها را قطع مى کنند و امیدوارم خداى تبارک و تعالى ملت هاى اسلامى را بیدار کند ، ملت هاى مستضعف را بیدار کند و خودشان زندگى خودشان را اداره کنند و ممالک خودشان را اداره کنند و دست قدرت هاى بزرگ را قطع کنند .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 177

تاریخ : 20/9/62

بیانات امام خمینى در جمع فقها و حقوقدانان شوراى نگهبان

مهم این است که ما مى خواهیم مطابق شرع اسلام مسائل را پیاده کنیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

آنچه مهم است این است که ما مى خواهیم مطابق شرع اسلام مسائل را پیاده کنیم . پس اگر قبلا اشتباه کرده باشیم باید صریحا بگوئیم اشتباه نموده ایم و عدول در بین فقها از فتوائى به فتواى دیگر درست همین معنا را دارد وقتى فقیهى از فتواى خود بر مى گردد یعنى من در این مساله اشتباه نموده ام و به اشتباهم اقرار مى کنم . فقهاى شوراى نگهبان و اعضاى شورایعالى قضائى هم باید اینطور باشند که اگر در مساله اى اشتباه کردند صریحا بگویند اشتباه کردیم و حرف خود را پس بگیرند ، ما که معصوم نیستیم . پیش از انقلاب من خیال مى کردم وقتى انقلاب پیروز شد افراد صالحى هستند که کارها را طبق اسلام عمل کنند ، لذا بارها گفتم روحانیون مى روند کارهاى خودشان را انجام مى دهند . بعد دیدم خیر ، اکثر آنها افراد ناصالحى بودند و دیدم حرفى که زده ام درست نبوده است ، آمدم صریحا اعلام کردم من اشتباه کرده ام . این براى این است که ما مى خواهیم اسلام را پیاده کنیم . پس در این رابطه ممکن است من دیروز حرفى را زده باشم و امروز حرف دیگرى را و فردا حرف دیگرى را ، این معنا ندارد که من بگویم چون دیروز حرفى زده ام باید روى همان حرف باقى بمانم امروز مى گویم مادام که احکام اسلام پیاده نشده است و افراد صالحى نداشتیم تا طبق اسلام عمل کنند ، علما باید مشغول به کارهایشان باشند . این شأنى براى علما نیست که ریاست جمهورى و یا پست دیگرى را داشته باشند . چون وظیفه است به این کارها مى پردازند . خلاصه یک چیز را نباید فراموش کنیم که همه مى خواهیم اسلام پیاده شود .

مبادا از حرف هاى خارجى ها بترسیم و در پیاده کردن احکام خدا سستى کنیم

من حالا هیچ نگرانى ندارم چون اکثر افراد را مى شناسم و مى دانم که اکثرا متعهد و متدین هستند ، بلکه نگرانى من از این است که نکند سستى کنیم و در پیاده کردن اسلام دقت لازم را ننمائیم بعدا اشکالى پیش بیاید . نکند مثل مشروطه شود که آقایان تلاش کردند و مشروطه را بنا گذاشتند ، آنوقت چند نفر از سیاسیون مستبد ، مشروطه خواه شدند و حکومت را گرفتند و هر دوره مجلس را بدتر از دوره قبل تشکیل دادند . امروز من هیچ ترسى ندارم ، ولى ترسم از آن است که مبادا ما مسائل را به

ص: 178

صورتى محکم تحویل دسته بعد ندهیم ، ترسم از آن است که مبادا از حرف هاى خارجى ها بترسیم و در پیاده کردن احکام خدا سستى کنیم . ما باید همه چیز را به همان قوتى که امروز دارد ، تحویل دسته بعد دهیم و آنها هم کوشش کنند که به همان قوت تحویل دسته بعد دهند . ما باید بنیان را محکم کنیم و به دسته بعد دهیم تا پیش خدا مقصر نباشیم .

باید هیچ سستى نکنیم و از این ترس نداشته باشیم که فلان رادیو یا دولت خارجى چه مى گوید ، رادیوها باید به ما فحش بدهند . آن روزى را که آمریکا از ما تعریف کند باید عزا گرفت . آن روز که کارتر و ریگان از ما تعریف کنند معلوم مى شود در ما اشکالى پیدا شده است ، آنها باید فحش دهند و ما هم باید محکم کارمان را انجام دهیم . شوراى نگهبان بدون ملاحظه از هیچ کس فقط و فقط خدا را در نظر بگیرند . احکام اولیه باید جارى شود و آن روز هم که اضطرارى پیش آمد ، احکام ثانویه که آن هم حکم خداست را باید جارى نمایند . باید بنیان از امروز محکم شود .

همه در انتخابات شرکت کنند و در صحنه حاضر باشند

شوراى نگهبان و شورایعالى قضایى و مجلس و دولت باید به گونه اى عمل کنند که بنیان محکمى را پایه گذارى نمایند . اگر بخواهیم به اسلام پایبند باشیم ، باید آینده را در نظر گرفته و درست نماییم . سعى کنید مثل مشروطه سستى نشود . الحمدلله امروز مثل زمان مشروطه نیست که خوب ها در اقلیت بودند بلکه شما در اکثریت هستید و قلیلى هستند که انحراف دارند . و من قبلا در مورد انتخابات گفتم که همه چیز ما باید روى موازین اسلامى باشد . افرادى که تعیین مى شوند باید کسانى باشند که به درد اسلام و جمهورى اسلامى بخورند و عقیده شان هم این باشد که اسلام خوب است ، نه فقط اظهار کنند ولى عقیده نداشته باشند ، کما اینکه در اول انقلاب خیلى ها اظهار اسلام مى کردند . البته اقلیت هاى رسمى غیر مسلمان قانونا انتخاب مى شوند پس مردم ، افرادى را که تعیین مى کنند باید سعى در شناسائى آنها نموده و قبل و بعد از انقلابشان را در نظر بگیرند و بعد راى دهند . پس مساله خوب بودن خود شخص است نه اینکه از یک دسته خاصى باشد ، نه اینکه اهل علم باشد ، حزبى باشد ، بازارى باشد ، اینها دیگر شرط نیست ، عمده موازینى است که قانون و اسلام تعیین کرده است . ما باید مجلس را نگه داریم .

دوره اول مجلس در مشروطه بد نبود و شاید هم خوب بود ، ولى بعدها کم کم رسید به جائى که خودشان افرادى را انتخاب مى کردند . پس ما باید سعى کنیم مرتبه دوم بهتر از اول باشد ، مردم بهتر شرکت کنند ، مردم در صحنه حاضر باشند و تحت تاثیر کسى واقع نشوند . مردم با علما و اشخاص مورد اعتمادشان مشورت کنند ، بعد به هر کس که خواستند راى دهند . مردم نباید کنار بروند اگر مردم کنار بروند همه شکست مى خوریم . خود مردم نگذارند قلدرها دخالت کنند ، افراد نالایق دخالت کنند . اگر عده اى جمع شدند و افراد نالایق را انتخاب کردند ، مردم به آنها راى ندهند ، اگر مردم هم متوجه نشدند . مجلس آنها را قبول نکند . تمام مردم موظفند که در انتخابات حاضر باشند و تحت تاثیر هیچ کس قرار

ص: 179

نگیرند . بعد از اینکه مشورت کردند که براى اسلام مفید است راى دهند . اگر کسى مورد شک بود و یا اگر کسانى منحرف ، خودشان را معرفى کردند به آنها راى ندهند . ما باید مجلسمان را نگه داریم و کارى کنیم که براى دولتى خوب اساس باشد .

مردم اگر از من گله دارند ، از اسلام سرد نشوند . من خلاف کرده ام ، به اسلام چه . مردم اگر اسلام را ، استقلال و آزادى را ، نبودن تحت اسارت شرق و غرب را مى خواهند ، همه در انتخابات شرکت کنند و در صحنه حاضر باشند . اگر یک ظالم خلاف کرد ، اسلام که نکرده است پس باید کارى کنیم که ظلم نباشد و ظالم از بین برود . اگر دیدیم در این دوره خلاف شده و به افرادى ظلم شده باید تلاشمان را بیشتر کنیم تا خلاف و ظلم را از بین ببریم نه اینکه کنار برویم و از صحنه خارج شویم زیرا اگر از صحنه خارج شویم ظلم بیشتر مى شود پس باید اجتماعمان را بیشتر کنیم و بیشتر در صحنه حاضر باشیم . خداوند به شما قدرت و سعادت عنایت بفرماید .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 180

تاریخ : 26/9/62

بیانات امام خمینى درجمع اعضاى کمیسیون هاى امو بازرگانى و رسیدگى به سؤالات مجلس شوراى اسلامى و اعضاى سازمان هاى وابسته به نخست وزیرى

شما متوجه باشید اینها شروع کردند از اول جوى بسازند که این حکومت را بشکنند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من توفیق آقایان را در خدمت به جمهورى اسلامى و اسلام از خداى تبارک و تعالى خواستارم و امیدوارم که همه آقایان موفق باشند که به این ملتى که اینهمه در تحت ظلم و فشار بوده است خدمت بکنند و همه با هم همصدا و هم عمل منظورشان همین باشد که نجات بدهند این کشور را از مسائلى که برایش پیش مى آید .

من امروز مغتنم است که در حضور آقایان یک مطلبى را عرض کنم و این مطلب مال همه است .

نه مال شماها ، مال همه . هم مسوولین کشور است و هم مردم . ما تجربه هایى که برایمان نقل شده است یا از تجربه هایى که خودمان در جریانش بودیم باید یک مطالبى را در نظر داشته باشیم . در دوران مشروطه را که همه آقایان شنیده اند یک عده اى که نمى خواستند که در این کشور اسلام قوه داشته باشند و آنها دنبال این بودند که اینجا را یا به نحوى طرف خودشان بکشانند ، آنها جوسازى کردند به طورى که مثل مرحوم آقا شیخ فضل اللّه که آنوقت یک آدم شاخصى در ایران بود و مورد قبول بود همچو جوسازى کردند که در میدان علنى ایشان را به دار زدند و پاى آن هم کف زدند . و این نقشه اى بود براى اینکه اسلام را منعزل کنند و کردند . و از آن به بعد دیگر نتوانست مشروطه یک مشروطه اى باشد که علماى نجف مى خواستند ، حتى قضیه مرحوم آقا شیخ فضل اللّه را در نجف هم یک جور بدى منعکس کردند ، که آنجا هم صدائى از آن در نیامد . این جوى که ساختند در ایران و در سایر جاها ، این جو اسباب این شد که آقا شیخ فضل اللّه را با دست بعضى از روحانیون خود ایران محکوم کردند و بعد او را آوردند در وسط میدان و به دار کشیدند و پاى آن هم ایستادند کف زدند و شکست دادند اسلام را در آنوقت . و مردم غفلت داشتند از این عمل ، حتى علما هم غفلت داشتند . این که آنجا بود . ما در زمان خودمان هم آقاى کاشانى را دیدیم . آقاى کاشانى از جوانى در نجف بودند و یک روحانى مبارز بودند . مبارزه با استعمار ، آنوقت البته انگلستان بود مبارزه با او . در ایران هم که آمدند تمام زندگى شان صرف همین معنا شد و من از نزدیک ایشان را مى شناختم . در یک وقت وضع ایشان طورى شد که وقتى که از منزل مى خواست حرکت کند فرض کنید بیایند به مسجد شاه ، مسجد شاه مطلع مى شد ، در نظر داشتند ،

ص: 181

اعلام مى شد ، اینطور بود وضع ایشان ، بعدش دیدند که اگر چنانچه یک روحانى در میدان باشد لابد اسلام را در کار مى آورد ، این حتمى است و همین طور هم بود . از این جهت شروع کردند به جوسازى . آنطور جوسازى کردند که یک سگى را عینک به آن زدند و آنطور که من شنیدم عینک زدند و از طرف مجلس آوردند این طرف و به اسم آیت اللّه . و من خودم در یک مجلسى بودم که مرحوم آقاى کاشانى وارد شد در آن مجلس ، مجلس روضه بود ، هیچ کس پا نشد ، من پا شدم و یکى از علماى تهران که الان هم هستند و من جا دادم به ایشان (جا هم ندادند) . این جو را درست کرده بودند براى آقاى کاشانى که دیگر از منزلش نمى توانست بیرون بیاید ، در یک اطاقى محبوس بود در منزلش طورى که نمى توانست بیرون بیاید . چند دفعه هم گرفتند چه کردند . آنجا هم شکست دادند ، مسلمین را شکست دادند .

من حالا مى خواهم یک هشدارى به آقایان بدهم . مساله الان به یک وضعى در آمده است که انسان مى بیند که مشغول جوسازى هستند ، مى شنود که مشغول جوسازى هستند و به تدریج مى خواهند این کار را عملى اش کنند . یعنى دیدند که ایران با این مسائلى که در دنیا مى خواهند حل کنند نتوانسته اند کاریش بکنند ، حمله کردند ، حمله نظامى کردند _ عرض مى کنم که _ اقتصادش را چه کردند ، محصور کردند و همه کارى کردند ، نشد آن کارى را که آنها مى خواهند ، یعنى منعزل کردن اسلام را مى خواهند . الان آنها آنقدرى که از اسلام خوف دارند ، نه شوروى از آمریکا آنقدر خوف دارد ، نه امریکا از شوروى براى اینکه تمام این مصالحى که آنها به خیال خودشان مى خواهند _ از مصالحى که براى خودشان تهیه کنند و تمام سوء استفاده هایى که از تمام دنیا مى خواهند بکنند ، مى بینند که اگر چنانچه این ترتیبى که ایران روى کار آمده است و مشغول است ، این عملى بشود همه جا لنگ خواهد شد ، مساله ، مساله ایران نیست حالا ، آنوقت ها صحبت ، صحبت ایران بود . الان وضع جورى شده است که هر جا مى بینى که الان فرض کنید که در پاکستان دارند مى گویند که اسلام ، خوب ، دولتش هم ملغى مى شود ، این را مى گویند . در جاهاى دیگر هم همین طور دارند مى گویند ، در سیاهپوستان امریکا هم صدا در آمده است . اینها الان خودشان هم مى بینند که در شوروى هم که . . . صدا در آمده ، خوب ، مسلمین هم آنجا زیادند ، آنها مى بینند که اگر مهلت به این کشور بدهند ممکن است که منافع آنها را در تمام دنیا به خطر بیندازد . جنگ عمومى هم که نمى توانند راه بیندازند بخواهند جنگ راه بیندازند دنیا به هم مى خورد ، نمى کنند . آنها عاقل تر از آن هستند که جنگ عمومى راه بیندازند . اینها مى خواهند با وسیله هایى با حیله هایى از اینجا شروع کنند ، از ایران شروع کنند . از ایران شروع کردن هم یکدفعه نمى شود بروند سراغ روحانیون . مى دانند که نمى شود که از اول بروند سراغ روحانیون ، روحانیون را شکست بدهند . مى آیند هى از پایین تر شروع مى کنند ، از پائین تر جوسازى مى کنند . مثلا حالا براى دولت جوسازى مى کنند ، براى دولت جوسازى مى کنند . انسان هر جا که الان اطلاع پیدا مى کند مى بیند که با دولت دارند ور مى روند . این مساله این نیست که ما نظرمان به این است که دولت ، دولت خیلى مثلا اعلائى هست ، هیچ .

الان شما ملاحظه بفرمائید با این وضعى که ایران دارد که در جنگ است چند سال ، انقلاب

ص: 182

است ، آن انقلاب و هجوم طوایف مختلف از همه جا به اینجا ، افغانستان نمى دانم بیشتر از یک میلیون و یک میلیون و نیم _ عرض مى کنم که _ از عراق آنهمه اسیر ، آنوقت خود ما در داخل کشورمان اینهمه فرارى وارد شده و اینهمه مردم آمده اند ریخته اند از جاهاى دیگر . اینها یک چیزهایى است که اگر در یک کشورى غیر از کشور ایران بود ، به هم خورده بود ، یعنى شیرازه اش به هم ریخته بود . لکن ایران از باب اینکه مردم در صحنه هستند اینطور نشده ، اما مى خواهند این کار را شروع کنند .

من الان به شما آقایان و به ملت ایران این گزارش را مى دهم که سن من دیگر مقتضى این نیست که ببینم این چیزها را ، من مى روم ، اما شما توجه بکنید ، شما متوجه باشید . اینها شروع کردند که از اول یک جوى بسازند که این حکومت را بشکنند و بعد بروند سراغ رئیس جمهورتان و مجلس تان و بعد بروند سراغ روحانیون و مساله را از حالا _ از _ اینجورى شروع کردند و شما از حالا باید بیدار این مطلب باشید . بیخود نیست که انسان یکدفعه مى بیند که در قم حرف در مى آید ، در بازارها حرف در مى آید ، در مساجد حرف در مى آید ، در منابر حرف در مى آید ، در منزل هاى علما حرف در مى آید ، همه اش هم شبیه هم . اگر شما دیدید که یک مطلبى شبیه به هم در همه جا شد بدانید که این دست دیگرى در کار است ، همین طور من باب اتفاق نشده است .

الان وضع این شده است که انسان مى نشیند در اینجا مى بیند که همه چیز یادشان رفته ، الا اینکه کمبود ، گرانى . مگر کسى منکر این است که گرانى است . اما شما یادتان رفته است و شاید بعضى هایتان یادتان است قضیه زمانى که متفقین ریختند اینجا ، شما دیدید که نان چه وضعى داشت ، برنج چه وضعى داشت ، گرانى ها چه وضعى داشتند . آنوقت به پول آنوقت که یک قرانش به قدر صد تومان حالا گاهى ارزش داشت ، آنوقت برنج نمى دانم شده بود 12 تومان ، قند شده بود 40 تومان ، نمى دانم چى از این بساطى بود که بعضى آقایان مطلع اند . الان شما با این وضعى که دارید ، که همه دنیا با شما دشمن هستند بلا استثنأ ، مگر بعضى ها که خیلى کم است ، همه با شما مخالفند ، همه دنیا دست شان به این دراز است که یک بساطى اینجا درآورند . شما رادیوها را ملاحظه کنید . در کویت یک قصه اى واقع شده است ، الان هم عراق اعلام کرده است به اینکه این عراقى بوده و این . . . بوده ، معذلک دست بر نمى دارند مى گویند عراقى ها طرفدار ایرانند ، چون طرفدار ایرانند ، پس ایران کرده . ایران همه مردم دنیا طرفدارش هستند ، ایران کارى کرده است که مظلوم هاى دنیا همه طرفدارش هستند . پس مظلوم هاى دنیا هر جا کارى مى کنند ایران کار مى کند ؟ وضع اینجور شده است که الان براى شما همه رادیوها دست مى گیرند . یک قضیه اى _ در چیز واقع مى شود _ در فرض کنید که کویت واقع مى شود ، یکى در لبنان واقع مى شود ، یکى در جاى دیگر واقع مى شود ، هى ایران . الان شروع کردند در خود ایران این کار را دارند مى کنند .

اسلام اگر اینجا سیلى بخورد بدانید که دیگر تا آخر سرش بلند نمى شود

من به شما عرض مى کنم نه دولت با من _ عرض مى کنم که _ قوم وخویش است و نه من

ص: 183

افرادش را اکثرش را مى شناسم ، اما من کلى قضیه را دارم مى گویم . دولت با اینهمه کارى که مى بینید کرده است ، یعنى این مملکتى که به هم خورده است و اینطورى است ، نگذاشته به هم بخورد . نگذاشته که اینهمه جرح هائى که ، اینهمه ، این مصایبى که و مجروحینى که هر روز دارند مى آورند ، اینها زمین بمانند . نگذاشته است که مردم گرسنه بمانند . نگذاشته چه بشود . البته همه قبول دارند ، خود دولت هم قبول دارد ، گرانى هست . گرانى اولا همه جا هست ، اینجاى تنها نیست ، ثانیا وضع انقلابى همچو اقتضا مى کند ، وضع جنگ اینطورى است . نباید ما وقتى که وضع جنگ را مى بینیم داریم ، ما وضع انقلاب را مى بینیم داریم ، وضع دشمنى همه دنیا را داریم ، همه مان بریزیم سر دولت . الان مى بینیم در مجلس به دولت حمله مى شود ، در محضر علما به دولت دارد حمله مى شود ، در بازار به دولت حمله مى شود ، مصاحبه هاى تلویزیونى _ با _ به دولت ور مى روند ، عرض مى کنم که بساط وقتى درست مى کنند به دولت ور مى روند ، این بى جهت نیست . خود آقایان ملتفت نیستند . آقا خودش خیلى خیلى آدم خوبى است مى رود ده نفر آدم از همین اشخاصى که مى خواهند این کارها را بکنند ، ایران فراوانند از این اشخاص ، الان در ایران سلطنت طلب ما داریم ، در ایران مخالف با جمهورى اسلامى در این طبقات بالائى که مى خواستند عیاشى بکنند ، حالا نمى گذارند عیاشى بکنند داریم ، از منافقین موجودند ، از اقلیت موجود است ، از احزاب موجود است ، هستند همه ، زیادند . آقایان عرض مى کنم که با ظاهر خیلى خوب مى روند پیش فلان آقا مى نشینند مى گویند هى اسلام دارد از بین مى رود ، دیدید چى شد ، چه شد ، اینها مى خواهند اینجا را چیزش بکنند مثل شوروى بکنند . آقا فورا باور مى کند ، مى رود مى گوید نخیر آقا ، چه واقع شد ، ادارات چه شده ، چه شده در ادارات الان همچو ادارات صد در صد مورد مطلوبیت نیست ، اما ما اساس را باید حفظش بکنیم . اگر اساس را ما حفظ نکنیم ، نه اداره براى ما باقى مى ماند ، نه مجلس باقى مى ماند ، نه مدرسه باقى مى ماند ، هیچى . ایندفعه اگر اینها تسلط پیدا بکنند بر ما ، هیچى نمى گذارند . مثل زمان آقاى کاشانى نیست حالا ، مثل زمان مرحوم _ عرض مى کنم که _ آقا شیخ فضل اللّه نیست حالا . حالا یک زمانى است که ادراک کردند که اگر این جمهورى رشد پیدا بکند نخواهد گذاشت که اینها منافع خودشان را ببرند و این را با همه جدیت مى خواهند ببرند . و اسلام اگر اینجا سیلى بخورد ، بدانید که دیگر تا آخر سرش بلند نمى شود ، مگر اینکه باز یک وضع دیگرى در دنیا پیش بیاید .

الان ماییم که باید این را حفظ بکنیم . ایران است که باید حفظ کند خودش را ، مجلس باید همراهى بکند . مى دانم شکایت هست ، مى دانم که همه چیز هست ، لکن همه همراهى بکنید آقا ، دست به دست هم بدهید که هیچ ارگانى به زمین نخورد . زمین خوردن دولت امروز براى روحانیت هم مضر است ، براى مجلس هم مضر است . همین طورى که مجلس زمین بخورد براى همه مضر است . همین طور که مجلس زمین بخورد براى همه مضر است همین طور که عرض مى کنم که این دستگاه قضائى به زمین بخورد . من هم مى دانم شکایت زیاد هست . مگر کجا شکایت نیست ؟ در امریکا شما خیال مى کنید شکایت نیست ؟ در امریکا بیشتر از اینجا هست ، در هر چند دقیقه اى یکى کشته مى شود ، در هر چند دقیقه فحشا واقع مى شود ، در هر چند ثانیه حتى چه

ص: 184

مى شود .

شما مى خواهید بعد از انقلاب ، بعد از دشمنى همه کشورهاى عالم همین طور به طور رفاه بنشینید کار بکنید و به طور رفاه زندگى بکنید ؟ نمى شود بازار مى بیند که دولت نمى رسد ، خوب خودش همراهى بکند . الان دولت در اطراف ، در جاهایى که باید باشد برنج دارد ، گندم دارد ، همه چیز دارد ، کامیون نیست . خوب همه علماى بلاد بنشینند با هم فکر بکنند کامیون درست کنند . اگر در هر شهرى چهار تا کامیون برود به اینجاها ، تمام حل مى شود مساله اگر همه بلاد دست به هم بدهند . بدانند که مى خواهند ریشه این اسلام را بکنند ، همه مردم این توجه را داشته باشند ، علماى بلاد این توجه را داشته باشند ، وکلا این توجه را داشته باشند ، دولت این توجه را داشته باشد ، این اسباب این مى شود که اگر شکایت بشود بدانند که اینطورى است ، حل کنند خودشان ، با هم بنشینند صحبت بکنند . نمى شود ، این شکایت حل نشدن اسباب این نمى شود که ما به دولت فشار بیاوریم ، دولت را تضعیفش کنیم که دولت ناتوان بشود . دولتى که الان باید همه کارها را انجام بدهد ، ناتوانش نباید بکنیم . مجلسى که باید همه کارها را تسهیل بکند ، نباید ناتوانش بکنیم و همین طور قوه قضائیه هم همین طور .

دشمن ، دشمن ایران نیست ، دشمن اسلام است

و مساله ، مساله مجلس نیست ، مساله دولت نیست ، مساله قوه قضائیه نیست ، مساله روحانیت نیست ، مساله اسلام است ، مساله این است آنهائى که دشمن اند ، با اسلام دشمن اند . با قوه قضائیه دشمن نیستند ، با مجلس کار ندارند ، با روحانى هم کار ندارند ، همه اینها براى اینکه اینها دارند براى اسلام سینه مى زنند ، با شما مخالفند . نه براى اینکه خودشان ، مجلس یک چیزى است ، نه ، براى اینکه اگر مجلس مطابق میل آنها بود ، خیلى هم خوب بود ، چنانکه بود و دیدید . اگر دولت هم مطابق میل آنها بود خیلى هم تأییدش مى کردند ، اما آنها دولتى که بخواهد مخالف با آنها باشد ، مجلسى که بخواهد مخالف با آنها باشد ، از ارتشى که بخواهد مخالف آنها ، با همه اینها مخالفند و شما بدانید که اگر ما دست به دست هم ندهیم ، همه مان با هم نباشیم ، زمین مان خواهند زد . مجلس را زمین مى زنند ، دولت را زمین مى زنند ، روحانیت را زمین مى زنند ، همه زمین مى خورند . پس عقل اقتضا مى کند که ما الان مشکلات را تحمل کنیم ، مردم مشکلات را تحمل کنند . مشکلات کمتر است از مشکلات ما تا زمان رسول اللّه . و آن مشکلات زمان رسول اللّه ، آن مسوولیت رسول اللّه بدتر از این مسوولیتى است که ما داشتیم . مشک را مجبور بودند بخورند براى رفع حاجت شان ، آنجا آنطور بود امیرالمؤمنین بدتر از ما زندگى کرد و از بین بردندش . الان اینطورى است که ما باید تحمل بکنیم ، مملکت ما دشمن دارد ، یعنى دشمن ، دشمن ایران نیست . دشمن دشمن اسلام است .

الان دشمن هاى ما از ایرانى اش گرفته که در خارج نشسته اند دارند بر ضد اسلام صحبت مى کنند ، منتها شما ، این را من گفتم سایر جاها ، در مجالس اینها ضد اسلام اصلا صحبت مى شود ، اینهائى که در خارج رفتند ، اینها همه اینطورى هستند . خوب ، ما یک عده اینجا ماندیم ، خودمان هم بریزیم به جان خودمان چه خواهد شد ؟ مجلس با دولت مخالف ، دولت با مجلس مخالف ، اینها چه

ص: 185

خواهد شد ؟ اینها البته انشأاللّه مخالف هم نیستند . اما باید بیشتر توجه بکنیم ، علماى بلاد باید توجه بکنند که هر که آمد یک نقى زد فورا باور نکنند و صحبت بکنند و به رادیو برسد و به نمى دانم چه برسد . اینطور صحبت نکنند ، به مجالس نبرند ، _ به _ ائمه جمعه نبرند به مجالس صحبت ها را ، مى توانند حلش بکنند ، نتوانستند حزم کنند . ما باید امروز تحمل کنیم ، صبر باید بکنیم . (فاستقم کما امرت و من تاب معک ) این چیزى بود که پیغمبر اکرم گفت : (من شیبتنى سورة هود) من به واسطه این ، آن هم به خاطر اینکه (و من تاب معک ) بود براى اینکه مى دید نمى تواند استقامت کند ، ما باید استقامت کنیم ، باید حفظ کنیم ، باید صبر کنیم .

ملت باید چشمش را باز کند تا این جمهورى اسلامى را حفظ کند

خداوند انشأاللّه همه را توفیق مى دهد . و این مسائلى که مى فرمایید ، من هم اطلاع دارم که این مسائل سوال مى خواهد ولیکن اینطور نباشد که هر روز یک وزیر را بیاورید اینجا بنشانید ، دعوا بکنید با او و تضعیف کنید دولت را . کارى بکنید تضعیف نشود . همه تان را دارند تضعیف مى کنند ، شما نیستید ، همه است . خیال نکنید که شما دولت را تضعیف مى کنید ، نخیر . شما هم دولت را تضعیف کنید ، تضعیف شماست . این مقدمه است براى او و الان یک خطى در این کار هست ، مشغولند الان . و شما باید خیلى توجه کنید ، چشم هایتان را باز بکنید . ملت باید چشمش را باز کند ، این دولت را ، این مجلس را ، این جمهورى اسلامى را حفظ کنند ، مردم باید حفظ کنند ، بازار باید حفظ کند اینها را .

آقا مى نویسد مالیات نباید داد . آخر شما ببینید بى اطلاعى چقدر . آقا ، ما امروز روزى نمى دانم چند صد میلیون ما الان خرج این _ چیزمان است _ جنگ مان است . روزى چند صد میلیون خرج جنگ با سهم امام مى شود درستش کرد حالا ؟ حالا ما مى توانیم مردم را همه را بنشانیم اینجا و به زور از سهم امام بگیریم ؟ سهم امام حالا به اندازه اى است که همین حوزه ها را بگردانیم ، بیشتر از این هم نیست ، یک کمى اگر بیشتر باشد مى دهند به دولت . یکدفعه آدم بگوید که نخیر ، ما مى گوییم که دولت مالیات نگیرد ، سهم امام بگیرد . چه جور ؟ از کجا بیاوریم سهم امام اینقدر ؟ ما از کجا سهم امام و سهم سادات پیدا کنیم که دولت را اداره بکنیم ، مملکت را اداره بکنیم ، اینهمه اشخاصى که ریخته اند به جان دولت و خرج دارند و چى دارند اداره بکنیم .

خوب ، بى فکر حرف مى زنند آقایان ، یک کسى مى رود یک چیزى به آنها مى گوید آنها هم باورشان مى آید . آقایان دیگر هم همین طورند ، با سلامت نفسى که دارند باورشان مى آید . باید آقایان فکر بکنند که هر کس آمد هر چى زد ، باید از اول حمل بر فساد بکنند که او مى خوهد یک کارى بکند . امروز که فساد زیاد است ، حمل به صحت صحیح نیست ، که هر که آمد فکر کنیم راست مى گوید . . . خوب ، من یک ماه ، بیست و چند روز یکى از همین منافقین با صورت صالح ، با ژ_ 3 ، با همه چیز آمد آنجا نشست در نجف ، من بودم . براى من گفت ، هر روز گفت ، هر روز گوش کردم ، از مرحوم آقاى طالقانى سفارش آورده بود ، از یکى از علماى دیگر سفارش آورده بود ، آنها را هم بازى داده بود آمد

ص: 186

گفت ، من دیدم خیلى این مسلمان است ، خوب ما که اینقدر مسلمان نیستیم . من به او سوءظن پیدا کردم ، من هیچ جوابش را ندادم . فقط گفت ما مى خواهیم قیام مسلحانه بکنیم ، گفتم نمى توانید ، خودتان را به کشتن ندهید و ولو دیگر جوابى به او ندادم . اینها از آن وقت نقشه مى کشیدند براى این کار ، حالا هم هستند در میدان ، نرفته اند . حالا آن جهانى که رفته است البته کارى نمى توانند بکنند ، اما این شیطنت را مى توانند بکنند که بیایند بروند در قم پیش آقایى ، بروند در فرض کنید که اصفهان پیش آقایى ، بروند در شیراز پیش آقایى ، یک کارى بکنند که صدا در بیاید . حالا از اول _ از _ کى از همه ضعیف تر است براى این کار ، به روحانیت حمله کنیم ، نه . به مجلس ، نه به دولت باید حمله کنیم ، حالا به دولت . مجلس را وادار مى کنند به دولت _ عرض مى کنم _ روحانیون را وادار مى کنند به دولت ، بازار را وادار مى کنند به دولت ، همه جا به دولت ، خوب دولت از بین رفت . فردا مى آیند سراغ شماها . فردا مى روند سراغ رئیس جمهور و یا _ نمى دانم _ مجلس . همه اینها مسائل ، مساله دولت نیست . مساله ، مساله اسلام است . من این را براى خاطر اینکه آقایان توجه بکنند و براى خاطر اینکه تکلیفى را ادا کرده باشم عرض کردم و امیدوارم که خداوند به همه ما توفیق بدهد که همه مان با هم در رفع این گرفتارى ها بکوشیم . خوب ، اگر آمدند شکایت کردند ، بروید سراغ رفعش ، نرویم سراغ اینکه دولت را تضعیف کنیم یا برویم مجلس تضعیف بکنیم یا برویم اشخاص را چه بکنیم . این مساله اى است که من عرض کردم و من امیدوارم که موثر واقع بشود در این امور .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 187

تاریخ : 26/9/62

فرمان امام خمینى به حجت الاسلام محلاتى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ فضل اللّه محلاتى نماینده اینجانب در سپاه پاسداران انقلاب اسلامى ، چون جناب حجت الاسلام آقاى طاهرى قصد مسافرت دارند ، جنابعالى علاوه بر مسؤولیت هاى گذشته خود در سپاه پاسداران ، کلیه مسوولیتهاى ایشان را در سپاه پاسداران انقلاب اسلامى به عهده گیرید . بدیهى است که اعضا و فرماندهان سپاه و بسیج موظف به همکارى و پشتیبانى از جنابعالى مى باشند . از خداوند تعالى توفیق شما را در خدمت به اسلام و جمهورى اسلامى خواستار است .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 188

تاریخ : 62/9/28

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى شوراى مرکزى جهاد سازندگى و نماینده امام در این نهاد

زحمات جهاد در سراسر ایران چشمگیر و مورد تصدیق همۀ ما بوده است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از زحمات جهاد در روستاها و جبهه ها تشکر و تقدیر مى نمایم . کرارا درباره زحمات جهاد در جبهه ها گفته ام . زحمات جهاد در سراسر ایران چشمگیر و مورد تصدیق همه ما بوده است . توجه کنید که کارهایتان براى خدا باشد . شما از خدا پاداش بخواهید نه از دولت و ملت ، باید کارى کنیم که او راضى باشد .

اما راجع به بودجه جهاد ، انشأاللّه وقتى وزیر تعیین شد ، تجدید نظر لازم را مى نماید . من هم سفارش مى کنم که انشأاللّه دولت به محرومین نظر مهمترى بنماید . کار در روستاها بسیار ارزشمند است . در سابق به روستاها هیچ نمى رسیدند و کار اساسى براى روستاها نشده بود . امروز هم اگر پشتوانه مردم نبود ، دولت توان رسیدگى به تمام روستاها را پیدا نمى کرد . امروز بحمداللّه با همت جوان ها وضع روستاها رو به بهبود است .

ایران کشورى است که باید کشاورزى آن اساس همه کارها باشد . آن عده اى که مى گویند از نظر کشاورزى نمى شود خودکفا شد ، اطلاع دقیق ندارند . روستائیان هم سعى کنند به شهرها نیایند و در روستاهاى خود بمانند ، چون آنها که نمى خواهند مثل بالا شهرى هاى ما زندگى کنند ، پس در روستاها بمانند . انشأاللّه دولت به وضع آنها رسیدگى مى نماید . انشأاللّه جهاد سازندگى بتواند محرومیت هایى را که روستائیان دارند به تدریج دفع نماید . جهاد هم خوب عمل کرده است . وقتى دست در دست یکدیگر دهید انشأاللّه تمامى کارها به صورت خوبى انجام مى گیرد . اگر با هم باشید مطمئن باشید مشکلات رفع مى شود . کوشش کنید کارهاى بسیار خوب و عالى براى اسلام و مسلمین داشته باشید و مظلومین را از ظلم و گرفتارى نجات دهید . نماینده من در جهاد مى ماند و به کارهایش ادامه مى دهد .

ص: 189

تاریخ : 1/10/62

بیانات امام خمینى در دیدار با رئیس جمهور و رؤساى مجلس و دیوانعالى کشور و ستادمشترک ارتش ؛ نخست وزیر و اعضاى هیأت دولت جمهورى اسلامى و اعضاى شوراى نگهبان

کمال تاسف است براى انسان ها که در راه معرفت خدا قدم بر نداشته

بسم اللّه الرحمن الرحیم

متقابلا این عید بزرگ را ، عید مبارک میلاد رسول اکرم و فرزند بزرگ امام صادق سلام اللّه علیه را به همه حضار و همه مسلمین جهان و مستضعفان سرتاسر عالم تبریک عرض مى کنم . من باید عرض کنم که این ولادت که دنبالش برکات پى در پى بود و منتهى شد به بعثت و نزول وحى از جانب خداى تبارک و تعالى بر قلب مبارک آن سرور ، ابعادش براى بشر تاکنون معلوم نشده است . آنکه قرآن کریم دنبالش بوده است حتى براى متعمقان آخر الزمان هم به آنطورى که باید کشف نشده است و همین مقدارى که معلوم شده است و کشف شده است ، وقتى که ملاحظه کنید با قبل از اسلام و معارف قبل از اسلام و فلسفه قبل از اسلام و عدالت هاى اجتماعى قبل از اسلام مى بینید که همین مقدار هم یک تحول عظیمى در دنیا پیش آورده است که سابقه نداشته است و لاحقه هم ندارد .

در سیر عرفانى ، شما ملاحظه بفرمایید که قبل از اسلام چى بوده است و بعد از اسلام و با تعلیمات اسلام مقدس و قرآن کریم چه شده است . اشخاصى که قبل از اسلام بودند در عین حالى که اشخاص بزرگى بودند مثل ارسطو و امثال او ، معذلک وقتى کتاب هاى آنها را ما ملاحظه مى کنیم بوئى از آن چیزى که در قرآن کریم است در آنها نیست .

همین آیاتى که در روایات ما وارد شده است که براى متعمقین آخرالزمان وارد شده است مثل سوره توحید و شش آیه از آیه سوره حدید ، گمان ندارم که واقعیتش براى بشر تا الان و تا بعدها بشود آنطورى که باید باشد ، کشف بشود . البته مسائل در این باب خیلى گفته شده است ، تحقیقات ، تحقیقات بسیار ارزنده هم بسیار شده است ، لکن افق قرآن بالاتر از این مسائل است . همین آیه شریفه هوالاول والاخر والظاهر والباطن انسان خیال مى کند که خوب ، اول خلق اللّه است و آخر هم همان است و عرض مى کنم که ظاهر هم به حسب آثارش است و باطن هم به حسب اسمائش . لکن اصلا این مساله این نیست که ما مى فهمیم و فهمیده اند ، مسائل بیش از این مسائل است . هوالظاهر اصل ظهور را به غیر خودش مى خواهد نفى کند از غیر خودش ، مال اوست . واقع مطلب همین است ، منتها فهم این معنا که ظهور ، ظهور اوست و عالم و تمام هستى ظهور اوست ، فهم این مشکل است . و هو معکم که

ص: 190

در همین آیات وارد شده است ، معکم یعنى همراه ماست ، او اینجاست و ما اینجا . این معیت ، مثلا فلاسفه معیت قیومه مى گویند قیومه ولى مساله را حل مى کند ؟ مثل معیت علت و معلول است ؟ مثل معیت جلوه و ذى جلوه است ؟ مسائل این نیست ، متعمقین آخرالزمان هم به اندازه عمق ادراکشان بهتر از دیگران فهمیده اند والا حد قرآن آن است که انما یعرف القرآن من خوطب به این یعرف القرآن من خوطب به این نحو آیات است والا بعضى آیاتى که مربوط به احکام ظاهریه است و مربوط به نصایح است که همه مى فهمند ، آنى که لایعرفه الامن خوطب به یعنى خود رسول اکرم ، یعنى واسطه هم نمى تواند بفهمد ، جبرئیل هم نتوانسته است . جبرئیل امین هم یک واسطه اى بوده است که خوانده است بر حضرت ، این آیاتى که از غیب بر او وارد شده است و مامور شده است که برساند ، اما آن هم من خوطب به نیست . من خوطب به فقط خود رسول اکرم است و دیگران هم که به واسطه آن نورى که از حضرت رسول صلى اللّه علیه وآله در قلب آن تعلیم نورانى اى که از قلب او به قلب خواص او بوده است ، به واسطه او فهمیده اند . و اما دست امثال ما و بشر عادى کوتاه است از اینکه واقعا بداند که هومعکم یعنى چه ، چه معیتى است این ؟ و هوالنورالسموات والارض اللّه نورالسموات والارض این چى است ؟ نوالسموات چى است ؟ چطور نور سموات است ؟ ولهذا منورالسموات گفته اند و هیچ ربطى به آیه ندارد . تحول معنوى و تحول عرفانى که به واسطه قرآن پیدا شده است فوق همه مسائل است . و بشر ، هر کس از یک بعد به قرآن نگاه کرده است و بعضى بعد ظاهرش را ، بعد مسائل اجتماعى را ، بعد مسائل سیاسى را ، بعد مسائل فلسفى ، بعد مسائل عرفانى ، لکن آن بعد حقیقى که بین عاشق و معشوق است ، آن سرى که بین خدا و پیغمبر اکرم است ، آن یک مطلبى نیست که ماها بتوانیم بفهمیم چى است این سر . اینکه از حضرت باقرسلام اللّه علیه نقل شده است که فرموده است که من از صمد ، تمام احکام و شرایع را ، تمام حقایق را از صمد مى توانم نشر کنم ، مساله هست این . البته ما هم از صمد مى توانیم اصول معارف را بفهمیم لکن او زائد بر این مسائل مى گوید .

در هر صورت کمال تاسف است براى انسان ها که نمى خواهند بدانند ، در راه دانستن نیفتاده اند ، در راه معرفت کتاب خدا قدم برنداشته اند ، ارتباط با مبدا وحى برقرار نکردند که از مبدا وحى تفسیر بشود برایشان .

این ارتباط فقط بین رسول خدا و خدا بود و به تبع او هم بین خواصى که بوده اند . مسائل فلسفى هم همین طور ، مسائل فلسفى هم وقتى شما فلسفه ارسطو که شاید بهترین فلسفه ها قبل از اسلام باشد ، ملاحظه کنید مى بینید که فلسفه ارسطو با فلسفه اى که بعد از اسلام پیدا شده است فاصله اش زمین تا آسمان است در عین حالى که بسیار ارزشمند است در عین حالى که شیخ الرئیس راجع به منطق ارسطو مى گوید که تاکنون کسى نتوانسته در او خدشه اى بکند یا اضافه بکند ، در عین حال فلسفه را وقتى که ملاحظه مى کنیم فلسفه اسلامى با آن فلسفه قبل از اسلام زمین تا آسمان فرق دارد .

ص: 191

قرآن وارد شده است براى تربیت انسان به جمیع ابعادى که دارد

و راجع به امور اخلاقى ، راجع به امور تربیتى و بالاخره قرآن وارد شده است براى انسان به جمیع شوونى که انسان دارد ، براى تربیت انسان به جمیع ابعادى که انسان دارد ، و ابعاد انسان ، ابعاد غیرمتناهى است . براى همه وارد شده است ، براى همه چیز و یک سفره اى است که پهن شده است براى بشر که هر کس مى تواند از آن سفره به مقدار استعداد خودش استفاده کند . و مع الاسف استفاده کم شده است و باید عرض کنم که انبیا از آدم تا خاتم به آن مقصدى که داشتند نرسیدند ، در عین حالى که هر چه کمال در دنیا هست از آنهاست ، معذلک به آن مقصدى که آنها داشتند نرسیدند .

و نکته اى که باید عرض کنم این است که این شرایع معروفى که الان بین بشر معروف است ، حالا ما شریعت حضرت موسى ، شریعت عیسى و شریعت اسلام ، وقتى که ملاحظه مى کنیم حال مشرع را ، حضرت موسى سلام اللّه علیه را ، وضع زندگى حضرت موسى و کیفیت تبلیغ او و مبارزه اى که او کرده است با طاغوت ، او را وقتى که ملاحظه مى کنیم ، بعد مى رویم سراغ امت موسى ، آنهایى که مى گویند ما امت حضرت موسى هستیم و ما پیرو حضرت موسى هستیم . موسى معارضه مى کرد با طاغوت و اینها که مى گویند ما پیرو حضرت موسى هستیم خودشان طاغوتند ، در عین حال مى گویند ما پیرو حضرت موسى هستیم . رادیو اسرائیل بسیار نصایح حضرت موسى را هم نقل مى کند اما اسرائیل چه جور است ؟ وضع او چى است ؟ آنهائى که خودشان را انتساب مى دهند به حضرت موسى و موسى وضع زندگى اش آن بود که یک شبان بود و یک عصا داشت و وضع شبانى اش هم آن وضع بود که تاریخ مى گوید ، آنوقت هم پاشد رفت سراغ بزرگترین قدرتى که در آنوقت بود و با او معارضه کرد و از دنیا و توجه به دنیا به هیچ وجه نداشت . آنوقت ببینم که اینهائى که خودشان را از حضرت موسى مى دانند چقدر به دنیا چسبیده اند . سرمایه بزرگ آمریکا در دست آنهاست ، قدرت مادى آمریکا در دست آنهاست و مى گویند ما هم به شریعت موسى معتقدیم . از آن بدتر پیروان حضرت عیسى است . حضرت عیسى را خوب ، همه مى گویند که یک شخص ، (همین طور هم بوده است ) یک شخص روحانى الهى بوده است که هیچ توجه به این مسائل مادى نداشته است و به حسب قول آنهائى که پیروانش مى گویند هستیم ، این است که ایشان به هیچ وجه توجه به اینطور موارد مسائل مادى نداشته است ، یک شخص روحانى به تمام معنا ، روح اللّه به تمام معنا ، آنوقت مى آئیم سراغ پیروانش . پیروانش کى هستند الان ؟ تمام مفاسدى که الان ، یعنى نصف کنید ، نصف مفاسدى که الان در دنیا هست از پیروان حضرت عیسى سلام اللّه علیه هست ؟ یعنى پیروان ادعائى . الان دارند خودشان را مهیا مى کنند براى عید میلاد حضرت عیسى ، چه اشخاصى ؟ اشخاصى که با عیسى مخالفت دارند ، با خداى عیسى مخالفت دارند ، اعتقاد به عیسى ندارند ، لکن خودشان را مى چسبانند به او . آن نصف دیگر عالم مال آنهائى است که ادعا مى کنند که ما براى توده هاى مردم ، براى ضعفا ، براى چى داریم زى مى کنیم ، نمى خواهیم دیگر آن جهات قلدرى در عالم باشد ، مى خواهیم همه مردم یک جور باشند . آنها هم آن طایفه اکثرا وقتى سراغ سران اش مى رویم مى بینم که کرملین از آمریکا بدتر است . لنین بامردم آن

ص: 192

کرد ، استالین آن کرد ، اینها هم دارند این را مى کنند . آن ادعا و آن عمل . وقتى مى آئیم سراغ خودمان ، خودمان هم همین . مسلمین هم در عین حالى که همه سران دول اسلامى ادعاى اسلامیت مى کنند ، ادعاى پیروى از پیغمبر اسلام مى کنند ، در عین حال مى بینید که هیچ شباهتى ما بین سران آنها با اسلام ، هیچ شباهتى نیست ، هیچ ارتباطى نیست . ادعا زیاد است ، ادعاها هست ما پیرویم ولى پیروى در مقام عمل . سیره پیغمبر چى بوده است ، سیره شماها چى است ؟ پیغمبر در بین بشر چه جور زندگى کرده است ، شما در بین بشر چه جور زندگى مى کنید ؟ پیغمبر با مردم مظلوم چه جور بوده ، شما با مردم مظلوم چه هستید ؟ پیغمبر با طاغوت ها چه جور بوده و شما علاوه بر اینکه خودتان طاغوتچه هستید با طاغوت ها چطور هستید ؟ پیغمبر با مستضعفین عالم چه وضع داشته و شما چه وضع دارید ؟ پیغمبر وضع زندگى ظاهریش چى بوده و شما چه هستید و چه دارید ؟ مجرد اینکه من بگویم من تابعم که درست نمى شود مطلب . سران دولت هاى اسلام همه اینطور هستند .

پیغمبر مى گوید مسلمین با هم مجتمع باشید ، شما متفرق مى کنید . قرآن مى گوید واعتصموا بحبل اللّه جمیعا شما چسبیدید به حبل آمریکا و شوروى . ادعاها زیاد است . من نمى گویم که ماها که حالا در ایران هستیم ما هم تابع هستیم به آن معنا ، ما ادعامان این است که میل داریم تابع بشویم ، در خط این هستیم که تبعیت بکنیم . شما که مى گویید تابع هستید ، که ، قرآن خدا مى گوید که با اینها یک طور نباشید والذین کفروا اولیائهم الطاغوت خوب ، شما اولیأتان کى هست الان ؟ با کى ارتباط دارید الان ؟ خوب ، یک دسته با آن طرف ارتباط دارید ، یک دسته با آن طرف ، ایران هم که مى خواهد با هیچ کس نباشد ، شما به فشارش مى گذارید ، فشار به اینکه چرا آن طرف نیست یا چرا آن طرف نیستى .

ما نمى خواهیم بیائیم ممالک شما را بگیریم ، لکن مدافع از حق خودمان هستیم

آن روزى که خداى نخواسته ایران هم بغلطد در یک طرفى ، مسائل حل است ، تمام است . ایران گناهش چى هست که از آن ور صدام هجوم مى کند آنطورى و آنطور جنایات را بر او وارد مى کند و او تودهنى مى خورد ، بعدها مى خواهد یک راه دیگرى پیدا بشود . تا آنوقتى که هجوم مى کرد و مى گفت که این مجوسى ها را ما مى خواهیم چه بکنیم ، ما همه مجوسى بودیم ، همه ایران جزو مجوس بودند ، همه فارس زبان ها یعنى مجوس . تا آنوقتى که قدرت داشت اینطور بود ، آن روزى که برگشت و تودهنى خورد از مسلمین ایران ، از آن روز شروع کرد به اینکه ما همه مسلمانیم ، چرا با هم دعوا بکنیم ؟ آخر شما آن صفحه صحبت هایشان را پهلوى هم بگذارید ، آن روز مى گوید ما مى خواهیم ، مجوس است اینها مجوس هستند ، چه ، ما مى خواهیم برویم چه بکنیم ، بگیریم اینجاها را چه بکنیم این عربستان ، عربستان است باید ما بیائیم چه بکنیم ، براى عربستان اسم مى گذارند و نمى دانم اهواز را با حاى حطى مى نویسند و اینها . آن روزى که هجوم مى کنند آن حرف را مى زنند امروزى که تودهنى خورده اند براى اینکه فرصت پیدا بکنند دوباره هجوم کنند ، ادعا مى کنند که آقا ما صلح طلبیم ، هى صلح ، صلح ، صلح . و این مجامع عمومى نمى آیند بنشینند بگویند که آقاتوئى که مى گوئى که صلح ، چرا

ص: 193

آنطور کردى ؟ چرا حمله کردى که حالا بگوئى صلح بکنم ؟ اینهائى که ادعا مى کنند که ما چه و چه هستیم ، در یک محلى یک انفجارى واقع مى شود همه مردم ، مستضعفین دنیا با شما مخالفند . انفجار همه دنیا هست . در یک محلى یک انفجار واقع شود بعدش صدام ایلام را و اینها را بمباران مى کند ، آنوقت در آنجا مى گویند خوب ، تلافى درآورده ، انتقام گرفته . همین طرفدارهاى حقوق بشر از این حرف ها مى زنند

این دنیا چه وضعى الان پیدا کرده است ؟ این مسلمان ها که ادعا مى کنند که ما تابع پیغمبر اکرم هستیم ، ما تابع قرآن کریم هستیم ، خوب ، این قرآن ، بیایید ببینید این قرآن چه مى گوید و شما چه مى کنید . آنها مى بینید که براى خاطر امریکا تمام این گرفتارى ها را براى ما دارند پیش مى آورند و مى گویند ما مسلمان هستیم ، خوب ، این اسلام شد که شما بگویید که مسلم هستیم ، لکن چون آمریکا چطور است شما باید چه بکنید ؟ نفت شان را به امریکا مى دهند ، تمام چیزهائى که مال خود ملت شان است تقدیم مى کنند . ملتشان به آن ضعیفى و به آن بیچارگى دارد زیر ستم خود آنها پایمال مى شود و باز ادعا مى کنند که ما مسلمان هستیم ، مگر با ادعا انسان مسلمان مى شود ؟ مى گویند ما مسلمان هستیم و مى خواهیم که اتحاد باشد ، ایران هفته وحدت درست مى کند آنها مى گویند ایران دارد تفرقه مى اندازد . در بعضى رادیوهایشان بود که ایران دارد تفرقه مى اندازد . ایران هفته وحدت درست کرده ، مى گویند تفرقه مى اندازد . ایران مى گوید که آقا! اى یک میلیارد مسلم ! جمع بشوید با هم این قدرت هاى بزرگ را نگذارید اینطور چى بکنند تعدى بکنند به دنیا . اینها هر گوشه مى گویند ایران چه ، ایران چه ، که نگذارند اصلا این حرف از حلقوم ایران بیرون بیاید . بالاخره نه آنهائى که ادعا مى کنند ما تابع حضرت موسى هستیم ادعایشان صحیح است نه آنهائى که ادعا مى کنند ما تابع حضرت عیسى هستیم ادعایشان صحیح است ، نه اینهایى که ادعا مى کنند ما تابع پیغمبر اسلام هستیم . ادعاست ، همه اش ادعاست . اعمال را باید دید چى هست . آن که طرفدار حضرت موسى است ببینیم چطورى حضرت موسى عملش آن بود ؟ تاریخ ثبت شده است ، قرآن هست ، تاریخ هست ، تورات هست ، همه هست ، ثبت شده است . اعمال شما هم حالا بیائید ببینید چى هست ، اعمال هم مشاهد . آن هم که تابع حضرت عیسى است ، تاریخ حضرت عیسى مضبوط است و خود آنها هم مى دانند البته با یک انحرافاتى اعمالشان را که همه مردم دارند مى بینند . آن هم که ادعا مى کند من طرف ، آن که الحاد است ، در طرف الحاد واقع شده و هیچ چیز را درست نمى داد ، آن هم که ادعا مى کند که ما طرفدار ملت هستیم و توده ها هستیم و چه ، آن هم هر جا دستش برسد مى کوبد و مى زند و مى کشد و از بین مى برد و افغانستان را اینطور کرده الان . اینها هم که مسلمانند ، خوب ، همین طور . تاریخ اسلام را مى بینند ، دست شان است ، قرآن کریم دست شان هست ، سیره پیغمبر دست شان هست ، همه را دارند مى بینند معذلک عمل شان بر ضد است ، نه اینکه مثل سایر متعارف مردم باشد . عمل سران دولت دولت هاى اسلامى به ضد اسلام است و فرق دارد با عمل هاى اشخاصى که یک قدرى فرض کنید که خلاف مى کنند . آنها در راس واقع شدند و آنها اعمالشان بر خلاف حکومت اسلامى است ، بر خلاف سیره پیغمبر اسلام است ، بر خلاف

ص: 194

عمل هاى اهل بیت اسلام است ، بر خلاف اینهاست الان . و ما دنیایمان یک همچو دنیایى است . مدعى ها خیلى زیاد ولیکن واقعیت همین است که همه مى بینیم و مى بینید و تا چه وقت بشود که یک همچو مطلبى منعکس بشود و منقلب بشود . البته انقلاب کلى اش با ظهور امام زمان سلام اللّه علیه است ولى خوب ، ما تکلیف داریم ، این درست است ، اما ما تکلیف داریم

تکلیف این است که ما جدیت کنیم در اینکه هر چه مى توانیم قوه هایمان را سر هم بگذاریم که جلو بگیریم از این مسائل . و ما نصیحت مان همیشه ، ملت ایران و گویندگان ایران نصیحت شان همیشه بر دولت هاى اسلامى این بوده است که آقا! بیایید با هم مجتمع بشویم ، بیایید با هم باشیم ، ما نمى خواهیم بیاییم ممالک شما را بگیریم ، ما مملکت گیر نیستیم ، لکن مدافع از حق خودمان هستیم . خوب ، ما به این حرف مان همیشه پایبند بوده ایم ، از اول حرف ما یک کلمه بوده تا حالا ، نه آنوقت مى گفتیم که عرب مقابل عجم ، مجوس اند اینها یا آنها چه هستند ، نه آنوقت ما این حرف را زدیم ، نه حالا ، نه بعدها . حرف ما یکى است که مسلمان ها با هم مجتمع بشوند و این گرگ هائى که ریخته اند به جان مسلمین ، اینها را از بین ببرند ، کنارشان بزنند ، دستشان را کوتاه کنند . مى گویند نمى شود ، خوب ، ما دیدیم ایران کرد و شد . ایران با یک جمعیت کمى و با نداشتن هیچ نیروى صحیحى ، خوب ، ریختند در خیابان ها کار خودشان را کردند و طاغوت را از بین بردند و دست امریکا و شوروى و همه را هم کوتاه کردند . چرا نمى شود ؟ وقتى ملت ها بخواهند چرا نمى شود ؟ ما حرف مان این است که دولت ها بیایند قبل از اینکه خود ملت ها قیام بکنند خود دولت بیایند خاضع بشوند با هم ، دوست بشوند با هم ، یک جلسه اى درست کنند همه رئیس جمهورها بنشینند پیش هم و حل کنند مسائل شان را . هر کس سر جاى خودش باشد ، لکن در مصالح کلى اسلامى ، در آن چیزى که همه هجوم آورده اند به اسلام ، در او با هم اجتماع کنند ، جلویشان را بگیرند و آسان هم هست . یک چیزى نیست که نشود ، اگر همه با هم مجتمع بشوید آنها اصلا کنار مى روند ، کار ندارند دیگر . آنها از ضعف شما از نفهمى شما ، از جهالت شما استفاده مى کنند . زمان محمدرضا از ضعف این بدبخت استفاده مى کردند . یک کلمه مى گفتند این خاضع بود . نمى خواستند بیایند بریزند چى بکنند اما همچو ترسانده بود نشان که اگر ما یک کلمه راجع به امریکا بگوئیم ، کذا و کذا مى شود ، ایران گفت و نشد . من نمى گویم به ما خسارت وارد نشد ، اما ارزش ندارد که انسان ارزش انسانى خودش را ، ارزش اسلام را حفظ بکند ولو اینکه شهید هم مى داد البته پیغمبر هم شهید داد ، انبیا هم همین طور . سیره انبیا بر این معنا بوده است ، سیره بزرگان بر این معنا بوده است که معارضه مى کردند با طاغوت ولو اینکه زمین بخورند ، ولو اینکه کشته بشوند و یا کشته بدهند . ارزش دارد که انسان در مقابل ظلم بایستد ، در مقابل ظالم بایستد و مشتش را گره کند و توى ذهنش بزند و نگذارد که اینقدر ظلم زیاد بشود ، این ارزش دارد . ما تکلیف داریم آقا! اینطور نیست که حالا که ما منتظر ظهور امام زمان سلام اللّه علیه هستیم پس دیگر بنشینیم در خانه هایمان ، تسبیح را دست بگیریم و بگوییم عجل على فرجه . عجل ، با کار شما باید تعجیل بشود ، شما باید زمینه را فراهم کنید براى آمدن او . و فراهم کردن اینکه مسلمین را با هم مجتمع کنید ، همه با هم بشوید ، انشأاللّه ظهور

ص: 195

مى کند ایشان . و من امیدوارم خداى تبارک و تعالى قلب هاى همه ما را متوجه به خودش بکند و از معارف قرآن به ما یک نسیمى عنایت بفرماید و مسلمین را به تکالیف خودشان آشنا کند و سران مسلمین را انشأاللّه به تکلیف الهى خودشان آشنا کند و آنهائى که با اسلام و مسلمین مخالفند انشأاللّه قلع و قمع کند .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 196

تاریخ : 12/10/62

بیانات امام خمینى دردیدارباآقایان : حبیب اللّه عسکر اولادى ، سعید امانى ، محسن لبانى ، رخ صفت ، ابوالفضل حیدرى و شفیق

امروز باید همه با هم باشیم ، اگر چنین نباشیم ما را از بین خواهند برد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

آنچه که باید همه به آن توجه داشته باشیم این است که امروز اکثر حکومت ها با ما بد مى باشند ، پس ما هم باید همه با هم خوب باشیم . اگر بنا باشد که بازارها همراه جمهورى اسلامى نباشند ، جمهورى شکست مى خورد . امروز ما احتیاج به اتحاد داریم امروز باید همه با هم باشیم ، اگر چنین نباشیم ما را از بین خواهند برد . همه قدرت ها احساس کرده اند که اسلام برایشان ضرر دارد و بعضى از آنها صراحتا مى گویند که با این اسلامى که در دنیا ما مطرح کرده ایم مخالفند . آنها اسلامى مانند اسلام سعودى ها را مى خواهند . منافقین هم مى گویند که اسلامى که دست ببرد اسلام نیست ، با اینکه در قرآن صراحتا آمده است . البته گرانى هست ، کمبود هست ، و بیشترین صدمه اش به کارمندان دولت مى خورد ، ولى باید تحمل کرد . اگر امروز گله هایمان به بازار ، مجلس و دولت کشیده شود و این گله ها به اختلاف تبدیل گردد ، همه مان مسوول هستیم . اگر امروز اسلام سیلى بخورد دیگر سربلند نمى کند . به خاطر اسلام باید مقدارى از ناراحتى هایمان را کنار بگذاریم .

نباید از دروغ و حرف زشتى که به ما نسبت مى دهند از میدان به در برویم

من که قریب هشتادوپنج ساله هستم ، با ضعف بسیار آنقدر که براى من ناراحتى و خستگى هست براى شماها نیست ، اگر بنا باشد کنار رویم من باید کنار روم . ولى همه وارد در میدانى شده ایم که اگر یک قدم عقب بنشینیم شکست مى خوریم . البته اینطور نیست که کسى بتواند به شما و امثال شما توهین کند . اگر در روزنامه اى یا در مجلس به شما توهین شد نباید از میدان به در بروید . اصلا براى خاطر از میدان در کردن عده اى متعهد ، ناگوارى هایى برایشان پیش مى آورند ، باید محکم در میدان بود . به اندازه اى که براى پیغمبر اکرم گرفتارى پیش آمد براى هیچ کس پیش نیامد ، ولى ایشان تا آخر ایستادند و به تکلیف شان عمل کردند ، همین طور براى ائمه علیهم السلام ، ولى آنها هم ایستادند . بیخود نبود که حبس مى شدند ، براى این زندان مى شدند که جلوى آنهائى که بر ضد اسلام قیام کرده بودند مى ایستادند . ما هم که انشأاللّه متعهد به اسلام مى باشیم و رشد اسلام را مى خواهیم ، تصمیم داریم جهان

ص: 197

را برگردانیم و امیدواریم که ملت ها انجام دهند . نباید از دروغ و بدنامى و حرف زشتى که به ما نسبت مى دهند از میدان به در برویم . البته معارضه کار را بدتر خواهد کرد ، همه وقتتان صرف نوشتن و جواب دادن به روزنامه و مجلس مى شود ، با لحن برادرى و ملایمت ، کارها به خوبى تمام مى شود . اگر کسى به ما بد کرد به بهترین وجه با او رفتار کنیم ، کار به دعوا کشیده نمى شود .

شما در انقلاب سهم زیادى دارید ، بازار هم همین طور . اگر بازارها همراهى نمى کردند انقلاب پیروز نمى شد ، پس پیه این مسائل را به خودتان بمالید . انسان که یک قدم اصلاحى و زندگى ساز بر مى دارد نباید توقع داشته باشد که مورد پذیرش همه قرار گیرد ، این نخواهد شد ، امیرالمومنین را هم تا آخر عمر عده اى قبول نداشتند . اگر انسان بخواهد براى اسلام خدمت کند نباید توقع این را داشته باشد که همه او را بپذیرند . کسى که مى خواهد براى خدا کار کند باید پیه حبس ، تبعید ، بدنامى و سایر چیزها را به خود بمالد . اگر به شما فحشى مى دهند ، شما براى خاطر خدا بپذیرید و ثواب کنید . این را نباید فراموش کنیم که ما همه یک چنین کار بزرگى را انجام داده ایم ، حالا از شرق و غرب فحاشى نشنویم یا در داخل با فساد کسانى مواجه نگردیم ؟ ! عده اى فاسد مى خواهند بازار را بر ضد دولت و دولت را بر ضد بازار بشورانند . من همین حرف هایى را که به شما مى زنم هر کسى که اینجا بیاید به او هم مى گویم . انشأاللّه همه با هم خوب بوده و موفق باشید .

اگر در انتخابات مسامحه کنیم مطمئن باشید که از راه مجلس به ما لطمه مى زنند

امروز مساله مهم ، مساله انتخابات است ، به انتخابات توجه داشته باشید . در اول مشروطه اصناف بازار هم وکلائى داشتند ، انتخابات تا اندازه اى دست مردم بود بعد کم کم آنهائى که فاسد بودند کار را طورى کردند تا متدینین را از مجلس کنار گذاردند ، آنها هم مقاومت نکردند و کنار رفتند . بعد دیدید که مجلس را چه کردند ، هر کارى که خواستند انجام دادند . اگر در مجلس آینده یک قدم عقب نشینى کنیم ، در آینده نزدیک ما را کنار خواهند گذاشت . باید قهر نکنیم و کوشش کنیم تا بازار هم خودش براى انتخابات اشخاصى را معرفى کند . ما نباید مقلد کسى باشیم که هر چه را عده اى تشخیص دادند همان را عمل کنیم ، بلکه باید کاملا توجه کنیم که مثلا در تهران چه کسانى لیاقت دارند که هم مسائل روز را بفهمند و هم متدین باشند و هم براى اسلام کار کنند ، اشخاصى را انتخاب کنیم که از هر جهت صالح باشند . اگر کسان دیگرى هم اشخاص صالحى داشتند به آنها راى دهید و الا نه . بازار اختیارش دست خودش است ، آنچه بینى و بین اللّه تشخیص مى دهد آن را انتخاب کند . اگر در انتخابات مسامحه کنیم مطمئن باشید که از راه مجلس به ما لطمه مى زنند . باید دانست مسلمان بودن تنها فایده ندارد ، باید جمهورى اسلامى را قبول داشته باشد و از مسائل روز اطلاع داشته باشد . سعى کنید مثل مرحوم مدرس را انتخاب کنید ، البته مثل مدرس که به این زودى ها پیدا نمى شود ، شاید آحادى مثل مدرس باشند . کسانى را که انتخاب مى کنید باید مسائل را تشخیص دهند ، نه از افرادى باشند که اگر روس یا امریکا یا قدرت دیگرى تشرى زد بترسند ، باید بایستند و مقابله کنند . شما بازارها را بیدار کنید

ص: 198

تا در تهران و سایر جاها اشخاص خوبى را به مجلس بیاورند تا مجلس آینده ما از مجلس فعلى بهتر باشد ، البته مجلس فعلى هم خوب است . انشأاللّه موفق باشید . امیدوارم سربازى براى اسلام باشید .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 199

تاریخ : 13/10/62

بیانات امام خمینى در جمع استانداران ، فرماندهان و بخشداران سراسر کشور

شما همه در محضر خدا هستید هر جا که باشید

بسم اللّه الرحمن الرحیم

به همه آقایانى که در اینجا تشریف دارند خوشامد عرض مى کنم و توفیق همه آقایان را از خداى تبارک و تعالى براى خدمت به اسلام و مسلمین و خدمت به کشور خودشان خواهانم . شاید میان شماها کسى نباشد که زمان قاجار را درک کرده باشد ، اگر هم باشد بسیار کم است . و همین طور اوایل سلطنت پهلوى ، اواخرش را که بسیار تغییر کرده بود با آن اوایل ملاحظه کردید . بافت حکومت در آنوقت و بافت کسانى که در دستگاه دولتى کارى به دست شان بود چه استانداران و چه فرمانداران و چه بخشداران و چه دیگران یک بافت خاصى بود که مناسب بود با دستگاه شاهنشاهى . ممکن نبود که یک نفر بخشدار حتى در یک مجمعى که مردم عادى هستند ، کشاورزان هستند ، بازارى ها هستند آن هم حاضر بشود ، با آنها در صف واحد بنشیند . یک بافت خاصى بود که هر یک از آنهایى که در آنوقت حتى فرماندار یک جاى کوچکى بودند اگر مقایسه کنیم با رئیس جمهور امروز ما و نخست وزیر نمى توانید بدانید که آنها چه وضعى داشتند و اینها چه وضعى . در رفت و آمدهایشان ، در نشست و برخاست هایشان ، در معاشرتشان یک وضع عجیبى بود . وقتى که یک حکومتى ولو جاى کوچکى وارد مى شد فراش ها و آنهائى که اطراف او بودند را کنار مى زدند که این آقا مى خواهد عبور کند از اینجا ، چه برسد به اینکه یک وزیر باشد که دیگر او بالاتر از همه ، یا یک نخست وزیر باشد و آنها همه در پیش خودشان آنطور یال و کوپال داشتند لکن در مقابل کشورهاى دیگر ضعیف و ناتوان بودند . با رعیت آن رفتار غیرانسانى را مى کردند و رعیت را از هر طرف تحقیر مى کردند ، توهین مى کردند ، اذیت و آزار مى کردند ، از آنها استفاده هاى مادى مى کردند ولى در مقابل یک سفیر همه شان خاضع بودند . امروز ما مى بینیم که فرماندارهاى سرتاسر کشور به طورى که آقا گفتند و بخشدارها و بعضى از کشاورزها و بعضى از مردم عادى در یک جا نشستند اگر نخست وزیر و وزیر کشور هم که اینجا تشریف دارند و رئیس جمهور و اینها هم بودند آنها هم در بین اینها همانطور نشسته بودند که اگر کسى از خارج بیاید تشخیص نمى دهد که کدام وزیرند و کدام فرماندارند و کدام بخشدارند و کدام از مردم عادى کشاورز است . این همان بود که در روایات ما هست که اگر کسى وارد مى شد در مسجد رسول اللّه و ایشان با اصحاب نشسته بودند تمیز نمى داد ، مى گفت کدام یکى تان هستید .

سابق معلوم بود هر که مى آمد در

ص: 200

مجلسى ، در یک جائى وارد مى شد معلوم بود که حکومت کى هست براى اینکه آن در آن بالا نشسته بود با یک یال و کوپال و یک طور وضع خاص ، مردم مى فهمیدند که این است که باید چه باشد اما رسول خدا در مدینه که مرکز حکومت ایشان بود وسعه حکومتش هم آنوقت زیاد بود عرب مى آمد مى دید که چند نفر نشستند دور هم با هم صحبت مى کنند ، او نمى توانست بفهمد که کدام یکى اینها در راس واقع است و حاکم است و کدام یکى از اینها پائین تر هستند . وضع زندگى این بود که تعلیم بدهد به ما که باید اینجور باشید که ما بفهمیم تکلیف مان چى است .

من امیدوارم که همین طورى که وضع ظاهرى شما آقایان فرمانداران و بخشداران و دیگران و همین طور همه اجزأ حکومت اسلامى امروز همانطور که وضع ظاهرى شان یک وضع بى آلایشى است ، وضع روحى و معنویتان هم همانطور باشد ، همانطورى که حضرت امیر سلام اللّه علیه مى فرماید که وقتى به او اطلاع داده بودند که یک خلخالى را از پاى یک زن (حالا یا یهودى بوده یا نصارى ) کشیدند ، مى فرماید که (به حسب نقل ) که انسان اگر از غصه بمیرد عیب نیست . اینطور در مقابل ظلم ناراحت مى شدند . شما همه در محضر خدا هستید ، هر جا باشید ، قلب هاى شما در محضر خداست ، بازوهاى شما ، چشم هاى شما ، همه چیز شما در محضر خداست و خدا حاضر است در همه جا . کوشش کنید که با بندگان خدا جورى رفتار کنید که امامان شما رفتار مى کردند ، پیغمبر شما رفتار مى کرد و سایر انبیا رفتار مى کردند . گمان نکنید که حالا فلان نخست وزیر است ، فلان وزیر کشور است ، فلان رئیس جمهور است ، فلان استاندار است ، فلان بخشدار است ، فرماندار است گمان نکنید که اینها یک چیزى است . آن که همه چیز است به دست آوردن رضاى خداست و آن به این است که رضاى مخلوق خدا را به دست بیاورید . با مردم که شما سرو کار دارید این مردم را باید رضایشان را به دست بیاورید . همین مردم کوچه و بازار و کشاورزهاى بسیار عزیز و کارمندان و کسانى که در کارخانه ها زحمت مى کشند اینها هستند که مایه افتخار یک ملت و مایه پیروزى یک ملت است . پیروزى را براى ما و شما اینها به دست آوردند و اینها ولینعمت ما هستند و ما باید این معنا را در قلب مان احساس کنیم که با این ولی نعمت هاى خودمان رفتارى بکنیم که خدا از آن رفتار راضى باشد . گمان نکند آن کسى که فرماندار یک جایى است باید به رعیت آنجا ، به مردم عادى آنجا ، به بازارى آنجا یک وقت خداى نخواسته یک بالاترى بفروشد آنطورى که ساخت فرمانداران زمان سابق بود . فرق ما بین جمهورى اسلامى و شاهنشاهى این است که جمهورى اسلامى از مردم است و جمهورى اسلامى رهین همین مردم عادى کشور است و شاهنشاهى مى گفت نه ، من اینطور نیست که به مردم کار داشته باشم ، ما خودمان باید کارها را ، مردم باید تحت سلطه ما باشند و با مردم آنطور مى کردند . با بندگان خدا رفتار خوب بکنید و پیروزى از آنها به دست ما آمده است .

بدانید که حفظ یک پیروزى مشکل تر است از بدست آوردن آن است

و بدانید که حفظ یک پیروزى مشکلتراست از پیروزى به دست آوردن ، کشور گشائى از حفظ

ص: 201

کشور آسانتر است . الان ما در مشکل حفظ نظام جمهورى اسلامى هستیم یعنى آن مرحله اول که پیروزى ابتدائى بود گذشت و پیروز شدید بحمداللّه ، لکن بقاى این پیروزى و بقاى این دستاوردهائى که شما به دست تان آمد امروز مشکل تر از خود آن پیروزى است که به دست تان آمد ، نگهداریش مشکل است . باید همه کوشش کنید که این چیزى که به دست آوردید نگه دارید . این ارزان به دست شما نیامده است ، بسیار سنگین به دست شما آمده است و کم چیزى هم نیست که به دست شما آمده است . از جهات معنوى من و امثال من نمى توانیم حسابش را بکنیم که آن جهات معنوى اى که به دست این ملت آمده است چى هست ، آن حسابش با خداى تبارک و تعالى است . از حیث ظاهرى وقتى که ملاحظه مى کنید آن چیزى که امروز به دست کشور اسلام و ملت ایران آمده است آن چیزى است که در طول تاریخ براى ایران پیش نیامده بود . ایران قلدرهاى زیاد داشت لکن آنها از ضعفائى بودند که در مقابل دولت هاى دیگر تعظیم مى کردند خصوصا در این قرن هاى آخر ، هرچه بر این زمان شاهنشاهى گذشت ضعف شاهنشاهى زیاد شد ، تا آنجائى که یک سفیر از انگلستان در آنوقت ، از امریکا در حالا وقتى که در یک جائى بود مقدرات یک کشور دست او بود ، مقدرات کشور ما دست دیگران بود . آن چیزى که شما به دست آوردید این است که شما مقدراتتان را به دست خودتان آوردید . دست آمریکا و شوروى و انگلستان و سایر کشورهاى دیگر را قطع کردید ، بیرونشان کردید . این یک چیز کمى نیست که دست شما آمده است ، این یک چیز بزرگ است و حفظش بالاتر از خودش است . آنهائى که از شما شکست خوردند آرام نمى نشینند . آنها در صدد این هستند که جبران کنند شکست خودشان را و شکست خودشان را بخواهند جبران کنند به حسب آنطورى که وضع آنها و سیره آنهاست به دست خود شما مى خواهند جبران کنند ، مى خواهند شکست شما به دست خودتان باشد و این امر بسیار مهم است و باید بسیار رویش دقت بشود . اگر چنانچه مردم را در کارخانه ها ، در کشاورزى وادار کنند به اینکه با ایادى خودشان ، وادار کنند به اینکه سستى کنند در امر کشاورزى که در راس امور یک کشور امثال کشور ماست و آنهائى که در کارخانه ها کار مى کنند وادار کنند به کم کارى و کارهاى دیگر ، از آنجا نقطه شکست ما شروع مى شود .

مجلس خوب همه چیز را خوب مى کند و مجلس بد همه چیز را بد مى کند

و چون امروز روزى است که باید راجع به تکلیف خودمان در انتخابات عرض کنم باید عرض کنم که یکى از امورى که مطمح نظر آنهائى است که مى خواهند این انقلاب را به شکست برسانند قضیه مجلس است . مجلس یک چیز سهلى نیست کارش . مجلس یک چیزى است که در راس همه امورى که در کشور است واقع است . یعنى مجلس خوب همه چیز را خوب مى کند و مجلس بد همه چیز را بد مى کند . ولهذا آنهائى که قبلا در این کشور حکومت داشتند سعى شان این بود که مجلس را نگه دارند . آنوقتى که دیگر مجلس تحقق پیدا کرده بود و مشروطه شده بود و مجلس پیدا شده بود ، سعى مى کردند که مجلس را به دست بیاورند . آنوقت که نمى توانستند با فشار مردم را الزام کنند باید کیک را

ص: 202

چیز بکنید ، آنوقت با حیله ها مى کردند ، با ایادى خودشان ، در بلاد و مردم بیچاره را یا اغفال مى کردند یا خان وادار مى کردند و وقتى که رضاخان آمد درکار ، دیگر قضیه ، قضیه این بود که دست شاهنشاه بود ، همه چیز دست او بود . البته این آخر هم همین جور بود . فرماندارها هر جا بودند مامور بودند که در آنجا این آدم را از صندوق بیرون بیاورند ، بتوانند مردم را وادار کنند به این کار . نتوانستند صندوق ها را عوض بکنند . نتوانستند صندوق ها را بد بخوانند و آن چیزهائى که دست همه چیز هم دست خودشان بود . مردم هم چون مایوس شده بودند کنار رفته بودند ، راه دیگر باز بود .

یکى از امور بسیار مهم که آنها کارهاى خودشان را با آن انجام مى دهند مایوس کردن قشرهاى مختلف کشور است . مایوسشان بکنند از اینکه ما کارى ازمان مى آید . کوشش داشتند در رژیم سابق به اینکه مردم را از همه چیز مایوس کنند ما نمى توانیم ، باید از غرب درست بشود ، ما همسایه کذا داریم . کوشش مى کردند در این معنا کسانى که در مجلس پیدا مى شد احیانا که مقابل بایستد ، آنها یا همان ایادى خود آنها در مجلس کوبیدند آنها را و یا اگر نمى شد آنها را از بین مى بردند . مایوس مى کردند مردم را از اینکه بتوانند خودشان یک کارى انجام بدهند ، طبیب بتواند آپاندیس را معالجه کند . این دردآور بود که این هر وقت من فکرش را مى کنم متاثر مى شوم از اینکه در زمان محمدرضا براى آپاندیس از خارج طبیب آوردند و این سرکوبى اطبأ محترم ما بود . کارشناس از خارج مى آوردند ، ارتش حتما باید کارشناس اش از آمریکا بیاید یا اگر آنوقت بود از جاى دیگر بیاید . براى ما کارشناس مى آوردند ، براى کارخانه هاى ما کارشناس مى آمد ، مى آمد که نگذارد خود شما بفهمید . کارشناس ارتشى مى آمد که نگذارد ارتش چیز بفهمند . این که مى آمد به آنها تعلیم کند ، مى آمد که جلوى تعلم را بگیرد .

مقدرات کشورتان را به دست کسانى بدهید که براى کشور شما مفیدند

امروز که کشور دست خود شما افتاده است و دیگر یک آقا بالا سر ندارید که بیاید بگوید این کار را بکن ، آن کار را بکن . از خارج ما هیچ کس را الحمدلله نداریم دیگر . هیچ قدرتى الان در ایران نمى تواند یک کارى را تحمیل کند به ما . امروز باید خود شما بنشینید کارتان را انجام بدهید . انتخابات مثل سابق نباشد که از مرکز دستور داده مى شد که این باید وکیل بشود دیگر کسى هم حق ندارد حرفى بزند . انتخابات دست مردم است ، رئیس جمهور و نخست وزیر با آن رعیتى که در کشاورزى کار مى کند و آن بازارى اى که در بازار کار مى کند ، راجع به انتخابات یک جور هستند ، على السوأ هستند . یعنى رئیس جمهور یک راى دارد ، نخست وزیرهم یک راى دارد و آن کشاورزى که در دوردست افتاده ترین این کشور است آن هم یک راى دارد . رایشان فرقى با هم ندارد و همه هم مسوول هستند . در تشخیص خوب و بد اتکال به قول غیر نکنید مگر اشخاص باشند که مورد اعتماد خودتان باشد صددرصد . این را به مردم دارم مى گویم و به شما آقایانى که در آتیه متصدى اجراى انتخابات هستید توجه مى دهم که اگر یک انحرافى در یکى از شما پیدا بشود و این بعد موجب این بشود که در این جمهورى یک لطمه اى وارد باشد به گردن شماست . به اسلام لطمه اى وارد بشود به گردن شماست

ص: 203

و اگر در اینجا هم کشف بشود معذور نیستید و مورد تعقیب وارد مى شوید . باید شماها بدون توجه به اینکه دستور کسى داده ، دستور کسى حق ندارد راجع به انتخابات بدهد ، دستور در اجرا ، در خوبى اجرا بله ، وزیر کشور دستور مى دهد که اجرا خوب بشود ، اجرا اسلامى باشد . اما یک بالائى بخواهد به شما دستور بدهد که کیک باید وکیل بشود ، کیک مى خواهد وکیل بشود این امر نیست در اسلام ، در ایران هم نیست . اینکه من عرض مى کنم براى این است که بعدها کسانى که در ایران بعدها و نسل هاى بعد مى آیند بدانند که باید اینطور باشند والا امروز ما کسى را نداریم که دستور بدهد ، پیشنهاد مى کند و مردم مختارند . فرض بکنید که اگر همه کسانى که در راس بروند پیشنهاد بکنند که فلان آدم را شما وکیل کنید لکن شما به نظرتان درست نباشد جایز نیست برشما تبعیت کنید . باید خودتان تشخیص بدهید که آدم صحیحى است تا اینکه بتوانید راى بدهید . و مجرد اینکه این آدم خوبى است خیلى ، اول وقت نمازش را مى خواند و نماز شب مى خواند این براى مجلس کفایت نمى کند . مجلس اشخاص سیاسى لازم دارد ، اشخاص اقتصاددان لازم دارد ، اشخاص سیاستمدار لازم دارد ، اشخاص مطلع بر اوضاع جهان لازم دارد . باید تعهد به اسلام باشد و موافقت با جمهورى اسلامى باشد لکن این مسائل هم باشد . در یک مجلس باید همه چیز باشد در این کمیسیون هاى مجلس از امور ارتشى و کشاورزى و اقتصاد و همه چیز بحث مى شود باید مطلع باشند اینها . آنهائى که در این کمیسیون ها هستند باید اشخاصى باشد در بین شان که عالم به اقتصاد باشد ، عالم به امور کشاورزى باشد ، عالم به امورادارى چیز باشد ، عالم به مسائل جهانى باشد . مجلس مى خواهد ایران را در مقابل جهان اداره کند ، مجلس یک چیزى نیست که بخواهد ایران را در مقابل خودش درست بکند . ایران در مقابل جهان است امروز ، آن هم یک جهان امروزى و یک ایران امروزى . ایران امروزى که تک است در دنیا و جهان امروزى که همه مهاجم اند همه مهاجم به شما هستند . شما مى خواهید که یک مجلسى داشته باشید که در مقابل این مهاجماتى که از خارج مى شود پایدار باشد ، یک دولتى را او تعیین کند که در مقابل تهاجماتى که در دنیا واقع مى شود ، فشارهائى که واقع مى شود در دنیا این بتواند دفاع کند و این از مجلس سرچشمه مى گیرد ، از مجلس دولت درست مى شود و شما یک همچو مجلسى لازم دارید . شما براى حفظ کشور خودتان ، براى حفظ اسلام عزیز که اینهمه خون در راهش ریختید باید پایدارى کنید و توجه بکنید که حفظ کنید این را و حفظش نسبت به شماها که مامورین هستید به این است که اجرائش را خوب و موافق شرع و موافق اسلام و موافق مصالح کشور اجرا کنید . و مردم هم همه آزادند . عرض کردم از رئیس جمهور و نخست وزیر و وزیرکشور و همه اینها گرفته تا آن کسى که در آخر این کشور مشغول کشاورزى است فرقى ندارند در اینکه مکلف اند آدمى را که باید به درد مملکت بخورد انتخاب کنند و خودشان تشخیص بدهند . بازار باید خودش تشخیص بدهد ، کارخانه ها باید خودشان تشخیص بدهند ، هیچ کس تحت تاثیر دیگرى نیست . بله اگر چنانچه اشخاص مطمئنى باشند که آنها تشخیص بدهند ، شهادت بدهند که فلان آدم جهات مختلفش همه خوب است ، آنوقت مانعى ندارد که کسى به واسطه تشخیص آنها و اطمینان به اینکه این صحیح است راى هم به

ص: 204

آنها بدهد . اما اینطور نیست که کورکورانه انسان دنبال این باشد که ببیند کیک چه گفته ، این صحیح نیست ، این در اسلام نیست و در جمهورى اسلامى هم نباید باشد . شما فرمانداران و بخشداران و همین طور اشخاص محترمى که این انجمن هاى اسلامى را در سرتاسر کشور دارند ، همه تان موظفید به اینکه در این امر دقت کنید که خوب انجام بگیرد ، نبادا یک وقت خداى نخواسته یک تقلبى در کار بیاید ، نبادا خداى نخواسته یک اشخاص نابابى خودشان را عوضى بجا بزنند که از این معانى بسیار خواهد بود . اینها تکلیف شماست که بکنید . مردم هم خودشان مکلفند به اینکه هم شرکت کنند در انتخابات ، نروند کنار ، تکلیف است ، حفظ اسلام است ، رفتن کنار خلاف تکلیف است ، خلاف مصالح اسلام است . آن مقدسى که خیال مى کند کنار نشسته و دخالت در امور اسلامى نمى کند ، او بر خلاف اسلام دارد رفتار مى کند ، اگر خداى نخواسته یک همچو آدمى باشد . آن آدمى که به واسطه اینکه مثلا یک چیز اعوجاجى از یک نفر مى بیند یا از یک گروهى مى بیند کنار برود ، این برخلاف مصالح اسلام عمل مى کند . این معانى در صدر اسلام هم بوده است ، در زمان ائمه ما هم بوده است . خوب ، همه اینها بوده لکن آنها کنار نمى گرفتند ، آنها مشغول فعالیت خودشان بودند . به مردم عرض مى کنم شرکت کنید در این انتخابات و تمیز بدهید اشخاصى را که لایق اند براى این مقام ، مقدرات کشورتان را به دست کسانى بدهید که براى کشور شما مفیدند از حیث سیاست ، از حیث اقتصاد ، از حیث همه چیز . اگر مسامحه بکنید و امروز هم کسى نفهمد ، خدا هست ، خدا مى داند و مى بیند . شما در محضر خدا هستید هر جا هستید ، همه خلق اللّه در محضر خدا هستند هر جا هستند . بر فرض اینکه من یک کار خلاف کردم اسلام که خلاف نکرده است ، شما براى اسلام کار بکنید ، چکار دارید که فلان آدم بد کرده . خوب ، بد کرد بد بکند شما خوب بکنید براى اسلام تا آن بد هم به تبع شما انشأاللّه خوب بشود . کنار نروید ، آقایان علما کنار نروند . و البته باید از هر طایفه اى باشد اطلاعاتش داشته باشد و اشخاصى باشند که همه جهاتشان چیز باشد . و در هر صورت من دعا مى کنم که انشأاللّه موفق باشید و موید باشید و این مطلبى که جزء فرایض باید حسابش کرد به طور شایسته شما عمل بکنید و به طور شایسته اجرا بکنید و مردم هم به طور شایسته حضور داشته باشند . مردم اگر حضور نداشته باشند و خداى نخواسته لطمه اى به اسلام وارد بشود ، مسوول هستند . انشأاللّه خداوند همه شما را موفق کند .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 205

تاریخ : 62/10/20

بیانات امام خمینى در دیدار با رئیس دادگاه عالى انتظامى قضات شرع (حجت الاسلام سید جعفر کریمى )

بسم اللّه الرحمن الرحیم

امام امت در این دیدار ضمن تاکید بر لزوم ادامه کار این دادگاه فرمودند :

قضات محترم دادگاه هاى کشور باید با جدیت به کار خودشان ادامه دهند و دقت نمایند برخوردها و احکام صادره بر وفق ضوابط شرعى و مقررات قانونى باشد . و در حفظ حقوق شرعى و قانونى مراجعین کمال احتیاط مراعات شود .

ص: 206

تاریخ : 62/10/27

بیانات امام خمینى در جمع وزیر و معاونین وزارت امور خارجه و سفرا و کاردارانجمهورى اسلامى در کشورهاى عربى و آفریقایى

امروز بحمداللّه نخست وزیر و رئیس جمهور و سایر وزرا از خود این مردم هستند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من وقتى که متصدیان امور ایران را ، همه ، چه آنهایى که در خارج هستند ، چه اینهایى که در داخل هستند ، مى بینم و مقایسه مى کنم با متصدیان امور در سابق ، زمان قاجار ، من آنوقت هم یادم هست و زمان رضاشاه و زمان شاه و اینها ، احساس مى کنم که واقعا یک تحول عظیمى پیدا شده است در ایران یعنى کار از دست قلدرها به دست ملت افتاده است ، آنهایى که از خود ملت اند . در سابق در هیچ امرى از امور ملت دخالت یا نمى گذاشتند بکند یا از باب اینکه مى دید از بس فساد هست در کار ، نمى کردند . فرض کنید که در انتخابات که حق ملت است ، انتخابات یا مردم اصلا متوجه نبودند که مساله انتخابات چى هست ، اصلا توجه به این معانى خیلى نداشتند از باب اینکه مردم را به بازى نمى گرفتند ، در زمان قاجار یک عده از خان هایى که در اطراف بودند از مالکین و از متنفذین ، آنها بودند که قبضه مى کردند . در زمان رضاشاه که دیگر شاه و هرچه بود اینها بودند ، مجالى براى مردم اصلش نبود . این در انتخاباتى که حق مردم بود ، در سایر امور که دیگر مردم آنقدرها خودشان حق قائل نبودند با اینکه آن هم حق آنها بود اصلا دخالت نداشتند . مثلا یک حکومتى مى رفت در یک جایى هر کارى دلش خواست مى کرد ، هر فسادى مى کرد صداى مردم به جایى نمى رسید و در بعضى از اوقات اینطور بود که آن مثلا صدراعظمى که آنجا بود یا آن نخست وزیرى که آنوقت بود ، آن زمان هم خصوصا زمان قاجار که بیشتر این مسائل بود اصلا هر جایى را در تیول یک کسى قرار مى دادند یک کسى را در خراسان مى فرستند ، خراسان مال تو ، البته او یک چیزى مى داد خراسان مال او بود یعنى معنایش این بود که تو این رشوه را به من بده ، خراسان هر کارى مى خواهى بکنى ، هر چه مردم فریاد کنند کسى نیست که گوش کند به حرفش .

و من امروز مى بینم که بحمداللّه مساله اصلش از آن وضعى که آنوقت داشته است بکلى دگرگون شده است . الان نخست وزیر و رئیس جمهور و عرض مى کنم که سایر روسا ، سایر وزرا اینها از خود این مردم هستند ، اینجور نیست که اینها از یک طبقه مثلا دیگرى باشند و طبقات مختلفى باشد و آن گردن کلفت هاى آنوقت باشند . نه ، از خود همین ها هستند که یک طلبه بوده است حالاآمده رئیس

ص: 207

جمهور شده است ، یکى بازارى بوده آمده است چه شده ، کاسب بوده یکى ، همین است . شما هم همین طور هستید ، این اصلا از وضع تان معلوم است . آنوقت معلوم بود که چه خبر است ، حالا هم از وضع معلوم است ، بعضى از آقایان طلبه هستند و اهل علم هستند و سفیرند ، بعضى آقایان هم اهل همین ملت هستند حالا یا بازارى بودند یا محصل بودند یا دانشگاهى بودند ، همین مسائل است . و ما باید این را غنیمت بشماریم که حالا که کار دست خود ملت افتاده و خود ملت است که دارد زمام امور را به دست گرفته است ما غنیمت بشماریم و کار کنیم براى اسلام ، براى ملت مان کار کنیم . کار براى شما این است که شما نمى دانم حالا آنوقت ، وضع سفارتخانه هاى آنوقت را اصلا نه ، لابد ندیدید ، نرفتید آنجا ، سفارتخانه کسى نمى رفت ، اما خوب وضع را اطلاع دارند . مثلا ایشان اطلاع دارند که وضع آنوقت چى بوده باید وضع بکلى تغییر کند ، تغییر هم کرده است ، اما تغییر اساسى باشد که یک سنتى بشود به واسطه شما براى آینده ها ، کسى که یک سنت خوبى را بگذارد ، در اجرش تا آخر شریک است به حسب روایات ما . یک وضعى در آنجا درست کنید که کسانى که مى آیند و سفارتخانه را مى بینند متوجه بشوند که این سفارتخانه با سایر سفارتخانه ها فرق دارد حتى باسفارتخانه هاى دول اسلامى فرق دارد . این سفارتخانه با سفارت سابق اصلا طرف نسبت نیست ، یک جور دیگرى است . اگر شما موفق بشوید به این معنا که وضع را جورى کنید که به ارث برده بشود براى آتیه ، ما مسوول حالا که نیستیم ، ما مسوول همیشه هستیم . ما الان که مجال دست مان آمده است مسوولیت مان براى دوره هاى بعد است ، نه اینکه فقط ما حالا هر چه شد بعد ، بعدها هر چه شد بشود ، ما تا زنده ایم بشود ، هر چه مى خواهد بعد بشود . اینجور نیست . ما مسوولیم که این سفارت ، شماها آقایان این سفارتخانه ها را به جورى درست بکنید که وقتى دست یک سفارت دیگرى افتاد نتواند اصلا تغییرش بدهد به این زودى ها و همه جهاتش ، هر جهتى که در آنوقت بوده عکسش را بکنید ، آنوقت من مى دانم جهت صحیح نبوده در کار ، جهت سالم نبوده یا بست و بندهایى بوده است که سیاسى ها مى کنند غالبا براى استفاده هاى شخصى یا استفاده هاى دیگرى ، غیرمشروع حالا باید وقتى که مى آیند مى بینند ببینند که در یک محیطى وارد شده اند که این محیط اسلام است ، این محیط ملت اسلام است و نمى توانند در اینجا یک کارى بکنند بر خلاف اینکه در سابق یک سفارت سفیرى وارد مى شد ایران و این اشخاصى که براى ملت مثل گرگ به جان ملت افتاده بودند در مقابل آنها مثل روباه بودند ، این براى این بود که به مردم اتکا نداشتند . اینها اتکائشان به یک نقطه بود که مثلا یا شاه بود که شاه هم دست نشانده آنها بود یا نخست وزیر بود که همین طور بود یا صدراعظم بود که اینطور بود . اینها اتکائشان به آنها بود . از این جهت وقتى یک سفیرى وارد مى شد به ایران سفیر انگلیس آنوقت ها و حتى خوب ، این را در چیز نقل مى کنند که وقتى پاشد صدراعظم را زد به دیوار و مشت تو کله اش زد که تو این کار را چرا نمى کنى این یک سفیر این کار را کرد . خوب ، حالا مى دانید که سفیرش که نمى تواند ، رئیس جمهورى یک کشور دیگرى هم که بیاید ، از انگلستان هم بیاید نمى تواند ، سلطان انگلستان هم بیاید نمى تواند اینجا یعنى نمى تواند با یک نفر اشخاص عادى اینجا اینطور رفتار

ص: 208

بکند . این براى این است که اتکأ شما به یک شخص نیست ، شما ملت اید ، خودتان ملت اید ، اتکأ به ملت است . وقتى اتکأ به ملت شد دیگر انسان نمى ترسد از اینکه حالا این اگر من این کار را بکنم این فرض کنید سفیر به وزارتخانه مى گوید که من را تادیب کنند . این خودش هم که نمى تواند . این حالا اینطورى شده است .

در خارج که هستید وضع تان را جورى قرار بدهید تحت تاثیر آنها واقع نشوید

شما این را باید غنیمت بدارید و ما هم غنیمت ، براى اینکه حفظ کنیم این سنت الهى را که به دست ما دادند ما براى آتیه درست بکنیم . حالایش را من خاطر جمعم که خوب است انشأاللّه البته همچو نیست که صددرصد ، اما شماها در صدد برآیید که صددرصد خوب باشد ، لکن مهم آتیه است . مهم این است که حکومت در ایران جورى باشد که وقتى منتقل شد به چیز ، نتوانند به این زودى تغییرش بدهند . ملت آنطور حاضر است ، حکومت باید خودش طورى درست بکند که وقتى که منتقل شد به نسل آتیه نتواند بر خلاف رفتار بکند . رئیس جمهور جورى رفتار کند که وقتى یک کس دیگر رئیس جمهورشان شد نتواند که خلاف بکند ، و همین طور سایرین . مجلس یک کارى بکند که وقتى مجلس دیگرى تحقق پیدا کرد نتواند رویه اش را تغییر بدهد . این یک تکلیفى است الان براى ما . شماها الان مکلف هستید به اینکه در هر جا هستید تمام جهات اخلاقى و اعتقادى و عرض بکنم سیاسى و همه جهات اجتماعى را و همه این چیزهایى که محول به شما هست اینها را جورى درست بکنید که وقتى منتقل شد به یک نفر دیگرى ولو بد باشد خودش را مجبور باشد که خوب نمایش بدهد . همانطورى که سابق اگر یک کسى خوب هم بود نمى توانست خوبى اش را نشان بدهد براى اینکه محیط یک محیط ، جو را جورى درست کرده بودند که یک نفر آدم هم که مى خواست متدین باشد نمى توانست عرضه کند تدینش را . شما محیط را باید جورى بکنید که اگر خداى نخواسته یک کس بدى هم سفیر شد ، کاردار شد ، نمى دانم چه شد ، نتواند به این زودى ها اظهار کند که من آنجور نیستم . وضعش را وضعى قرار بدهد که مثل شماها باشد و این مساله اى است که ما باید دنبال این باشیم که آتیه را در نظر بگیریم ، نه حالا را . ما آتیه داریم ، اسلام آتیه دارد ، مملکت شما آتیه دارد و همه گرگ ها هم در اطراف هستند که یک چیزى بشود بلکه دوباره از سر بگیرند و این الان به عهده همه ماست که نگذاریم این پیش بیاید ، که یک قضیه اى پیش بیاید که به هم بخورد اوضاع . نه ، همه چیز سر جاى خودش باشد ، هر که هم بمیرد ، هر که هم از بین برود ، هر چى هم سر جاى خودش باشد . این را باید حفظش بکنید و این مطلبى است که به نظر من مهم است براى هم براى وزارتخانه ها ، هم براى سفرا ، هم براى همه و شما هم که در خارج هستید البته یک قدرى تکلیف مشکل تر از اینجاست . خوب ، شما هر کدام هستید ، در خارج که هستید ، در بلاد اسلامى که هستید خوب ، وضع آنها یک وضعى است که با ما خیلى چیز نیست ، امیدواریم که درست بشود آنها هم . باید آنجاها شما وضع تان را جورى قرار بدهید که تحت تاثیر آنها واقع نشوید ، هر که مى آید آنها تحت تاثیر شما واقع بشوند ، نه شما

ص: 209

تحت تاثیر آنها یعنى کسى که وارد اینجا مى شود وقتى یک چیزى توى ذهنش بیاید که تاثیر کند در قلبش اینکه وضع خوب است اینطورى باشد ، نه آنطورى باشد . خوب است که نویسنده هاى اینجا اینجورى باشند ، محررین اینجا اینجورى باشند عرض مى کنم مستخدمین اینطورى باشند و روسا اینطورى باشند ، اینطور به نظرشان بیاید که این وضع بهتر از آن وضع است که آنها دارند . اگر اینطور شد کم کم انشأاللّه نفوذ هم مى کنید به آنها و انقلاب تان هم صادر مى شود . ما هم مى خواهیم صادر به همین معنا بشود . ما مى خواهیم سفر ایمان در آنجا جورى عمل بکنند که سفراى آنجا ، دولت آنجاست تحت تاثیر واقع بشود و دولت مان کارى بکند که دولت هاى دیگر تحت تاثیر واقع بشوند و ملت مان کارى بکند که ملت هاى دیگر تحت تاثیر واقع بشوند . و من امیدوارم که چون براى خدا شما ، امیدوارم که براى خدا کار بکنید ، این کار به دست شماها واقع بشود و به دست شما یک سنتى قرار داده بشود که شما شریک باشید در حسنات اشخاصى که بعدها مى آیند و این مساله مهمى است که ما خودمان زیر خاک باشیم و کسان دیگر کار بکنند ، حسناتش را پاى ما بنویسند . این اگر شما یک سنت صحیحى بجا بگذارید وضع اینطورى خواهد شد . انشأاللّه امیدوارم که همه موفق و موید و منصور باشید و به کارهاى خودتان ادامه بدهید .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 210

تاریخ : 62/11/8

بیانات امام خمینى دردیداربادادستان کل سابق انقلاب اسلامى و دادستان کل کشور

بسم اللّه الرحمن الرحیم

آقاى موسوى تبریزى خدمات بسیار زیادى به انقلاب و جمهورى اسلامى نمودند ، چه خدمات ایشان در آذربایجان و چه در تهران در مقابله با منافقین و سایر ضد انقلابیون که مورد تشکر و قدردانى است . حال که بر طبق قانون اساسى باید یک دادستان داشته باشیم ، امیدواریم ایشان در نقطه دیگرى به این جمهورى خدمت کنند .

ص: 211

تاریخ : 11/11/62

بیانات امام خمینى درجمع اعضاى شوراهاى محلى اسلامى توزیع کالا در سراسرتهران و گروهى از کارکنان مرکز تحقیقات مخابرات

هرکس در مقامى که هست و هر مسوولیتى که دارد ، همان مقام و مسوولیت امتحان اوست

بسم اللّه الرحمن الرحیم

باید تشکر کنم از آقایانى که امروز تشریف دارند و دعا کنم به توفیق آنها براى خدمت به بندگان خدا . و من امیدوارم که خداوند به همه شماها و سایر برادران شما توفیق خدمت به این کشورى که در طول تاریخ محروم بوده است ، خداوند توفیق به شما بدهد که هر کس در هر محلى هست خدمت بکند . باید عرض کنم که ما و شما و همه اهل دنیا همه برادران ایرانى ما در معرض امتحان هستیم . یعنى مکلفى نیست در عالم که تحت آزمایش خدا و امتحان او نباشد . ما امروز درباره خودمان و مسوولین کشور خودمان و ملت محترم خودمان عرض مى کنیم ، هر کس در هر مقامى که هست و هر مسوولیتى که دارد همان مقام و همان مسوولیت امتحان اوست . امتحان مثلا رئیس محترم جمهور ، همان ریاست جمهورى اش است که آیا در این مقامى که هست چه مى کند ، افکار او چیست ، اخلاق او در این زمینه چیست و اعمال او چیست و حتى خطرات قلب چیست ، چیزهایى که در قلبش عبور مى کند و مى گذرد اینها چیست و همین طور تمام مسوولین ، مجلسى ها ، آنهایى که در مجلس هستند ، آنها هم همان کرسى مجلس محل امتحان آنهاست که اینها در این کرسى که نشسته افکارشان چى هست و احوالشان چى هست و آرائشان چى هست و آیا این کرسى ، کرسى اسلامى است و براى اسلام است یا اینکه اینطور نیست . در همان جا محل آزمایش است . و همین طور دولت محل آزمایش اش در همان وزارتخانه اى است که هست ، در همان جایى که نخست وزیر هست و اهل ادارات در همان ادارات خودشان مرکز امتحان آنهاست و ارتشى ها در مقام قدرت ارتشى شان امتحان مى شوند ، محل امتحانشان همان محلى است که به فعالیت ارتشى مشغولند و سپاه پاسدارانمان در همان محلى که هستند ، قدرت در دست شان آزمایش است ، تفنگ در دست آزمایش است . و همه کسانى که داراى یک ابزارى هستند براى خدمت ، همان ابزار آزمایش آنهاست . و همین ها هستند که در آن عالم منعکس مى کنند اعمال ما را . همان تفنگ منعکس مى کند اعمال تفنگدار را و همان مجلس منعکس مى کند در آن عالم اعمال مجلسى را و همان کارهایى که شما عزیزان انجام مى دهید و موجب تشکر است و امیدوارم

ص: 212

که مورد نظر خداى تبارک و تعالى و تأیید او باشد ، در همین جا که هستید در تحت آزمایش هستید و اعمالتان منعکس مى شود . باید توجه کنید که این چیزهایى که منعکس مى شود یک وقت خداى نخواسته چیزى نباشد که آن روز که منعکس شد در آنجا و شما او را دیدید موجب سرافکندگى باشد . الان ایران از همه جا به نظر مى رسد که اهالى ایران از همه جا بیشتر مورد آزمایش اند . اهالى ایران از یک رژیمى که همه جا مى دانید چکاره بود ، با قدرت ملت و دست هاى گره کرده مشت گره کرده ، در حالى که ابزارى در دست نداشت آنوقت ، با فریاد ، آن رژیم را از بین برد و با همان فریادها دست امریکا را و سایر قدرت ها را از کشور خودش قطع کرد که امروز کشور شما دست خودتان است . نه یک کسى بالاى سر شماست که بخواهد به شما حکومت کند ، نه مستشارى از کشورهاى دیگر دارید و نه کارشناسان . همه چیز دست خود شماست و مسوول خود شمایید . در رژیم سابق ملت مى گفت خوب ، من چه کنم ، به دست من چیزى نیست ، اگر سوال مى شد . امروز که همه چیز در دست خود شماهاست دیگر این عذر پذیرفته نیست که من چه کنم . هر کس در هر محلى که هست آن کسى که در یک اداره ایستاده است و براى رفت و آمد مردم راه مى دهد یا کارهاى دیگر انجام مى دهد ، با آن کسى که در اداره روى صندلى نشسته است و مردم به او مراجعه مى کنند و آن کسى که در جبهه دارد جنگ مى کند و آن کسى که در پشت جبهه هست و خدمت مى کند و آن بازارى که در بازار مشغول کسب و تجارت هست و آن کارمند که در ادارات مشغول فعالیت هستند و آن دهقان ها که در محل کشاورزى مشغول خدمت هستند و آنهایى که در کارخانه ها مشغول فعالیت هستند و تمام قشرهایى که در این کشور تصور بکنید ، تمام اینها ، از مقدرات این مملکت سوال مى کنند از شما . کسى گمان نکند که خوب من بازارى هستم ، نمى توانم . من یک ادارى جزء هستم ، من یک کارمند ضعیف هستم . فرق ما بین هیچ یک از شماها نیست در این معنا . هر کس آن محلى که هست همان محل ، محل آزمایش اش است . آن کارمند جزئى که یک کار جزئى انجام مى دهد آن کار جزئى آزمایش اوست . آیا این کارى که دست اوست انجام چطور مى دهد ، با کسانى که به او در همین جزئى مراجعت مى کنند چه رفتار مى کند ، آیا قصدش از این شیطان است یا قصدش خداست ؟ این مساله استثنا ندارد . انبیا هم مورد آزمایش اند . یعنى هر کس در این دنیا پا گذاشت و مکلف بود به تکلیفى ، این آزمایش مى شود و گمان نکند که من این کار را که مى کنم کسى نمى بیند . این کارى که مى کنید خود این کار منعکس مى شود . خداى تبارک و تعالى در محضرش واقع مى شود . ملائکه اللّه موکل هستند بر این فرد . باید ما فکر کنیم چه باید بکنیم که از زیر بار مسوولیت خارج بشویم . مائى که امروز مقدرات مملکت مان به دست خودمان افتاده است همه مان مسوولیم ، کسى نیست که مسوول نباشد ، همه هستیم . ببینیم که باید چه کار بکنیم که این مسوولیتى که به عهده ماست به طورى انجام بدهیم که فردا پیش خداى تبارک و تعالى و پیش انبیاى خدا خجلت زده نباشیم و آبرومند باشیم . آن این است که هرکس در هر کارى مشغول است او را خوب انجام بدهد . فرض کنید همه خداى نخواسته همه افراد کشور خلاف مى کنند ، شما یک نفر کار خوب بکن . هر کسى فکر خودش باشد . هر کس خودش مسوول کارهاى خودش است ، هیچ کس

ص: 213

مسوول کار دیگرى نیست . او کار را مى گوید و مواظبت هم مى کند اما هیچ کس نمى تواند که عمق کارهاى شما را بفهمد چه جورى است ، لکن در محضر خداست . آنهایى که در هر جا خدمت مى کنند توجه کنند که خداى تبارک و تعالى و ملائکه اى که از طرف خدا موکل هستند مواظب هستند . همین موج هایى که در دنیا از حرف شما ، از عمل شما منعکس مى شود ، همین فردا پیش شما شهادت مى دهند . باید توجه بکنید به اینکه مسوولیت بزرگ است . مثلا در کسانى که در جبهه هستند و جبهه خدمت مى کنند اینها گروه هاى مختلف هستند ، ارتشى هست ، ژاندارمرى هست ، پاسدار هست ، بسیجى هست ، عشایرى هست ، شهربانى هست از همه قشرها در آنجا خدمت مى کنند ، مردم عادى هم مى روند خدمت مى کنند ، اینها مواظب باشند که همین جا محل امتحان آنهاست که آیا اینهایى که دارند فعالیت مى کنند و مى خواهند کشور خودشان را نجات بدهند و دفاع کنند از کشور خودشان ، آیا اینها باهم هماهنگ هستند یا هر که مى خواهد براى خودش کار بکند ؟ آیا براى خدا کار مى کنند یابراى خودشان ؟ اگر ملاحظه کردند که میل دارند که این گروه خودشان قدرت داشته باشد قدرت در دست بگیرد نه گروه دیگر ، بدانند که عمل شیطانى است ، شهادت شان هم اجر ندارد . و اگر دیدند که براى خدا دارند کار مى کنند ، براى خدا کار کردن اینجا معلوم مى شود که آن کسى که سپاهى است نکشد طرف سپاه همه چیز را و آن کسى که ارتشى است نکشد طرف ارتش همه چیز را هکذا دیگران . همه با هم براى خدا و براى نجات ملت و براى نجات کشور به پیش بروند . فرق نکند که این طایفه باشد یا آن طایفه باشد ، مقصد عمده است . انبیا اینطور بودند . اولیاى خدا اینطور بودند . کار براى خداست به دست شما انجام بگیرد ، گرفته است ، به دست من انجام بگیرد ، گرفته است ، در دست دیگرى ، گرفته است .

اگر ارتش و سپاه و بسیج و سایر قواى مسلح اینطور افکارشان باشد پیروزند یعنى هم در جبهه ها پیروزند و هم پیش خداى تبارک و تعالى افتخارمندند و شما از آنجا که بیایید پایین هر جا بروید همین است مساله . آن کسى که مى خواهد در انتخابات شرکت کند و کاندید مى شود ، آن کسى که کاندید مى کند کسى را ، آن کسى را که فعالیت انتخاباتى مى کند ، آن کسى که تبلیغ مى کند براى خودش یا براى غیر ، این آزمایش اش همانجاست . توئى که خودت را کاندید انتخابات کردى ، قدرت این را دارى که براى کشورت درست خدمت بکنى و قدرت خودت را بالاتر از دیگران مى دانى ؟ توئى که دیگرى را کاندید مى کنى ، دیگران که غیر از این هستند لایق نمى دانى ؟ این را لایق تر و احسن مى دانى ؟ توئى که فعالیت مى کنى و تبلیغ مى کنى براى انتخابات ، تبلیغ خودت را مى کنى یا تبلیغ براى اسلام مى کنى ؟ اگر براى رسیدن به مجلس است ، مى خواهى دلت مى خواهد مجلس بروى و مى گویى مجلس یک مقامى است ، شما تبلیغ براى خودت کنى که همان تبلیغ براى شیطان است . و اگر تبلیغ مى کنى که بروى خدمت بکنى ، من چون مى توانم خدمت بکنم چرا کنار باشم ، بروم خدمت بکنم ، این شخص چون لایق است چرا کنار باشد ، بیاید خدمت بکند ، اگر اینطور باشد این براى خداست . و این گاهى وقت ها به خود آدم اشتباه مى شود ، بسیارى از اوقات هست که انسان خودش در کارهاى خودش اشتباه مى کند .

ص: 214

یعنى انسان چون حب نفس دارد خودش را مى خواهد و همه چیز را هم براى خودش مى خواهد مگر اینکه به ریاضات اینطور نباشد . این چون حب نفس دارد بسیارى از امور که از خودش صادر مى شود یا از کسانى که از خودش هستند ، اولاد خودش ، برادر خودش ، عیال خودش ، اینها به نظرش خوب مى آید و گاهى همین اگر صادر بشود از یک کس دیگرى به نظرش بد مى آید . این براى همین است که حب نفس اینجا پرده پوشیده است روى واقعیت و نمى تواند انسان تشخیص بدهد . باید انسان توجه کند به اینکه آیا من که مى خواهم یک کسى را انتخاب کنم ، اگر این کس یک نفر دیگرى از او بهتر بود لکن ارتباطى با من نداشت بلکه با من هم دلخورى داشت آیا او را کاندید مى کردم ؟ اگر او را هم کاندید مى کرد معلوم مى شود که این براى خدا دارد کار مى کند ، کار به خودش ندارد و اگر اینطور نشد بداند که مساله ، مساله شیطانى است نه مساله خدائى و این دقیق است و این از آن امورى است که بر انسان پوشیده مى ماند . و دوستان و برادران که همه مسوول هستند باید در کارهاى خودشان دقت کنند که براى چى من این کار را مى کنم ؟ من که متکفل توزیع شدم یا در شوراها رفتم براى چى رفتم آنجا ؟ مى خواهم چه بکنم ؟ منى که متکفل مخابرات هستم براى چى آنجا رفتم ؟ چه نظرى دارم ؟ منى که در مجلس مى روم براى چى مى روم و چه نظر دارم ؟ منى که در ارتش خدمت مى کنم براى چى کنم ؟

اگر بخواهید کشور شما یک کشور مستقل باشد از خودتان باید شروع کنید!

اگر بخواهید کشور شما یک کشور مستقلى باشد که دیگران نتوانند در آن دخالت بکنند از خودتان باید شروع کنید . تمام خوف و ترس هائى که انسان دارد از دشمن براى این است که خودش را مى بیند . اگر چنانچه دید که خدا هست در کار ، براى خدا دارد کار مى کند نمى ترسد ، براى اینکه مقدرات دست اوست . گمان نکنید که شما خودتان مى توانید یک کارى انجام بدهید ، شما آن هستید که اگر یک مگس بیاید آزارتان بدهد شب نمى توانید بخوابید و روز نمى توانید آرام بگیرد ، اگر یک پشه در شب بیاید نمى گذارد شما آرام بگیرید . شما آن کس هستید که اگر یک عنکبوت بیاد حمله به شما بکند مى ترسید ، شما آن کس هستید که اگر یک گنجشک از شما یک چیزى بردارد برود قدرت ندارید از او پس بگیرید . همه عجز است ، همه فقر است هر چى هست از اوست ، از خداست .

این استقلالى که خدا داده به ما اگر عنایت او نبود کى توانستیم ما این کار را بکنیم ؟ چطور ما مى توانستیم در مقابل این آشوب دنیا و این قدرت هاى شیطانى دنیا یک همچو رژیمى را که همه دنبال این بودند که حفظش بکنند اگر عنایت خدا نبود شما با کدام قدرت مى توانستید این کار را بکنید ؟ اگر عنایات خدا و توفیق خدا نبود شما هم چطور مى توانستید دست امریکایى که دنیا را دارد مى بلعد از کشورتان بیرونش کنید ؟ و امریکا از قرارى که شنیدم رئیس جمهور امریکا گفته است که ایران ما را تحقیر کرد . این اول کار است ، ایران تا آخر شما را تحقیر خواهد کرد . اگر عنایات خدا نبود شما چطور مى توانستید یک قدرتى را که امروز آنطور وضعیت را دارد و آنطور جهازات را دارد و در همه دنیا ریشه کرده است چطور مى توانستید او را دستش را کوتاه کنید ؟ این قدرت خداست ، این عنایات

ص: 215

خداست ، غافل از این نباشید .

اگر عنایات خدا نبود چطور شما یک نمونه در دنیا بودید که فقط شما الان در دنیا هستید که مى گوئید نه شرقى ، نه غربى و واقعا هم اینطورى است . ادعا ممکن است کسى بکند اما همه مى دانند نیست اینطور . اگر عنایت خدا نبود کى مى توانست که یک همچو کارى را بکند که در دنیا نظیر ندارد و نشده است ؟ اینها عنایت خداست . این عنایت خدا را حفظ کنید و حفظش به این است که این کشورى را که به شما داده به آن خدمت کنید .

شما که مى خواهید آدم بشوید ، زحمت دارد آدم شدن

امروز کشور ما احتیاج به خیلى مسائل دارد و دیگران مسائل شما را ابدا حل نمى کنند ، بلکه برخلافش مى کنند . مسائل خودتان را خودتان باید حل بکنید . این نعمتى که براى شما پیش آمده است ، نعمت آزادى که پیش آمده است ، نعمتى که نمى تواند یک قدرتى الان به شما بگوید که بالاى چشمت ابرو است ، این را حفظش کنید ، این یک نعمت الهى است ، دیگران ندارند این را . دیگران یا تحت سلطه شرق اند یا تحت سلطه غرب اند . شما اینطور نیست برایتان الان . این را باید حفظش بکنید ، حفظش به دست خود شما باید بشود یک کشورى که انقلاب کرده است و تازه متولد شده است ، انقلاب وضعش این است که هم خوردگى باشد به هم خوردگى باشد . انقلاب وضعش این است که کمبود داشته باشد ، انقلاب وضعش این است که مثلا قحطى باشد . انقلابات دنیا اینجور نبودند که مثل ایران باشند که به مجردى که انقلاب کردند درها را باز کردند هر که بیاید هر که برود . به مجردى که انقلاب کردند رفتند دنبال اینکه یک دولتى تشکیل بدهند و مجلسى و چه و چه و چه ، به فوریت ، کجا مى توانستند این کارها را بکنند ؟ اینها روى عنایات خداست که به شما عنایت کرده است . یک کشورى که الان مبتلاى به جنگ است آن هم نه جنگ با یک دولت پوسیده اى مثل صدام ، جنگ با همه ، همه قدرت ها دنبال این اند که او را دستش را بگیرند و نجات بدهند و نمى توانند هم . یک همچو جنگى ، الان شما جنگ با دنیا دارید ، همه تبلیغات بر ضد شما هست ، همه سلاح ها را به او مى دهند ، همه پول را به او مى دهند و او را تجهیز مى کنند و شما خودتانید . خودتان هستید و اتکال به خدا . این خداست که شما را حفظ کرده است و شمایید که الان مسوولیت تان زیاد است . اینکه مى گویم ایران از همه جا بیشتر مسوولیت دارد براى همین است که ایران از همه جا بیشتر مورد عنایت خدا واقع شده است . کجاست که بگوید من مستقلم نه شرق و نه غرب ، هر دو را کنار بگذارد ؟ و این شما هستید ، وقتى شما هستید و مى دانید که انقلاب ها کمبود دارد ، انقلاب ها زحمت دارد ، بخواهید آدم باشید باید زحمت بکشید ، بخواهید ارزش انسانى خودتان را حفظ کنید زحمت دارد . نمى شود که انسان در خانه اش بنشیند و ارزش هاى انسانى محفوظ باشد . هر که در خانه مى نشیند و اعتزال مى کند توسرى هم مى خورد لکن نمى فهمد که دیگر آدم نیست .

شمائى که مى خواهید آدم بشوید زحمت دارد آدم شدن . مى خواهید سرفراز در دنیا باشید این زحمت دارد ، بیخود نمى شود ، اگر نوکرى آنها را بکنید دیگر ارزش ندارید ،یک پول هم ارزش ندارید .

ص: 216

اگر بخواهید از تحت سلطه همه بیرون بروید و خودتان باشید این ارزش دارد ، یک ارزش انسانى است ، یک شرافت انسانى است ، این زحمت دارد ، این گرانى دارد ، این کمبود دارد ، این جهاد دارد ، این دفاع دارد ، این شهادت دارد ، این براى ارزش انسانى است همین است که انبیا براى او کار کردند . همین است که امام حسین براى او کشته شد . اگر آن هم فکر مى کرد که زحمت دارد ، اصحاب او هم با آن کمى فکر مى کردند زحمت دارد ، که نمى توانستند یک همچو انقلابى را بجا بیاورند که تا حالا هم اثرش باقى مانده است . ولى وقتى براى خدا شد ، زحمت کم مى شود .

باید توجه کنیم که سر و کارمان با یک جنگى است که سرنوشت یک ملت را تعیین مى کند

الان انسان مى بیند که جوان هائى هستند ، من زیاد به اینها بر مى خورم ، جوان هائى هستند که مى آیند گریه مى کنند که ما مى خواهیم برویم به جبهه نمى گذارند برویم . همین پریروز یا دیروز بود که یک جوانى آمده بود ، گفت دوتا برادرم کشته شده ، خودم مى خواهم بروم . گفتم جوان ! تو کافى است ، آنها رفتند دیگر بس است شروع کرد گریه کردن . خوب یک همچو ، این جز به عنایت خدا نمى شود ، یک معنویتى است که غیر از عنایت خدا نمى تواند این معنویت را براى کسى ایجاد کند . آنهائى که نشسته اند کنار و مى خوابند و مى خورند و زندگى حیوانى دارند و نق مى زنند به این کشور ، آنها یک قدرى توجه بکنند ، از خواب بیدار بشوند . آنهائى که هى نق مى زنند که اینجاش چه جورى است ، آنجاش چه جورى است ، آنجاش چه جورى ، اینها نمى فهمند که ما در چه حالى هستیم . آنها مى خواهند که شب بخوابیم صبح که پا شدیم همه اداراتمان درست باشد و همه مملکت مان درست باشد و کشاورزى مان درست باشد و نمى دانم چى ، و نمى دانند ما در چه حالى هستیم الان . ما در حال جنگیم . ما در حال محاصره اقتصادى هستیم ، ما در حالى هستیم که امریکا علنا دارد مخالفت مى کند و جنگ افروزى دارد مى کند با ما ، و ما اعتنا هم به او نداریم . باید بفهمید که وضعیت ما امروز این است که این وضعیت مشکلات دارد . این وضعیت به زودى درست نمى شود . لکن مى شود ، صبر مى خواهد . آنى که تا حالا شده است یک اعجازى است که در دنیا نظیر نداشته است . شما در طول تاریخ اگر ملاحظه کنید ، نظیر نداشته است این وضعى که الان ایران دارد . این حالى که در جوان هاى ما پیدا شده است ، در طول تاریخ نظیر نداشته ، الا اولیأ خدا . و ما امروز ابتلأ به این قدرت ها داریم و این جنگ را ما باید با پیروزى به زودى تمام کنیم . و این به این است که جوان هاى ما بروند دنبال جنگ . جوان هاى ما اینطور نباشد که بگویند تمام شد و رفت سراغ کارش . خیر ، تمام نشده ، امریکا دنبال کار است ، الان امریکا به میدان آمده . البته میدانى که او مى آید ، آن میدان صحیحى نیست ، آن براى انتخاباتى که حالا مى خواهد بشود ، از این حرف ها زیاد مى زند . لکن ما باید توجه بکنیم که سر و کارمان با یک جنگى است که سرنوشت یک ملت را این درست مى کند و باید هر چه زودتر این را تمام کنیم . و این ، به این است که جوان هاى ما بروند به جبهه ها ، ننشینند که ، اینطور نباشد که بنشینند که

ص: 217

دیگران برایشان کار کنند . همه مان مسوول هستیم . و من امیدوارم که خداوند به همه شما توفیق بدهد و همه شما را در راه خدا ، در راه خودش هدایت کند و همه را توفیق این بدهد که به این ملتى که در طول تاریخ در زحمت بوده و در طول تاریخ در محنت بوده و زیر بار دیگران بوده ، نجات بدهیم و خدمت کنیم به این ملت .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 218

تاریخ : 18/11/62

بیانات امام خمینى درجمع کلیه سفرأ کارداران و نمایندگان سیاسى کشورهاى خارجى مقیم جمهورى اسلامى ایران

ما در طول پنجاه سال سلطنت سیاه پهلوی مصیبت ها دیدیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

متقابلا از آقایانى که تشریف آورده اند و اظهار لطف کرده اند تشکر عرض مى کنم و سلامت و سعادت همه مسلمین دنیا و همه مستضعفین دنیا را از خداى تبارک و تعالى مسئلت مى کنم . ما در طول 50 سال سلطنت سیاه پهلوى مصیبت هایى دیدیم ، ما دیدیم و شما بعضى تان شنیدید . از اول که رضاشاه رضاخان به ایران آمد با یک صورت ریاکارانه وارد شد و بعد هم تسلط پیدا کرد بر این ملت و شما اگر بخواهید عمق جنایاتى که رضاخان به این ملت کرد بخواهید توجه کنید محتاج به این است که یک کتاب بزرگى را بعضى از دانشمندهاى ما بنویسند و عرضه کنند . در یک جلسه و دو جلسه نمى شود که ما کارهایى که رضاخان با ما کرد بگوییم . با روحانیت آن کرد که مغول با هیچ ملتى نکرده است ، با بانوان مان آن ظلم ها را کرد که شما نمى توانید بشنوید ، با دانشگاه ما آنطور عمل کردند که آنجا را به عقب کشاندند ، با ارتش ما آنطور عمل کردند در این طول 50 سال و بیشتر از 50 سال که ارتش ما را وابسته به غیر کردند ، استقلال ما را از بین بردند .

آزادى ما در این مملکت هیچ یک نداشتیم . هیچ قشرى از اقشار ملت ما آزاد نبود . روحانیون که براى ارشاد مردم مى خواستند به منبر بروند ، آنها را هم همین قدر هم ممنوع کردند . مجالس ارشاد روحانیون را تعطیل کردند و فجایعى بجا آورد ، زحمت هایى براى این ملت بجا آورد ، به کار گذاشت که قابل بیان نیست . بعد از اینکه او را انگلیس ها آوردند و به ما مسلط کردند و بعد از اینکه خود آنها او را بردند ، محمدرضا را دولت هاى مجتمع شان آوردند به ما مسلط کردند . محمدرضا بدتر از پدرش عمل کرد با ما . تمام حیثیت این ملت را محمدرضا به باد داد . حیثیت اسلامى ما را به باد داد . تمام جهاتى که ما داشتیم ، شرافتى که ما داشتیم این به باد داد . این دانشگاه ما را آنطور کرد که هر یک از دانشگاه بیرون آمدند دشمن بودند با این ملت و وابسته بودند به کشورهاى دیگرى ، به غرب . اگر چنانچه استثنأ داشت ، استثنأ بسیار کم داشت . و با کارهایى که این انجام داد از روى حیله بیشتر و عمیق تر بود تا کارهایى که رضاخان کرد . رضاخان همه را قلدرى کرد و این با حیله بازى و با سالوسى عمل کرد و همه حیثیت ، حیثیات این ملت ما را او به باد فنا داد . ذخائر تحت الارضى ما را به رایگان به ارباب هاى خودش خصوصا امریکا داد ، جوان هاى ما را فاسد کرد ، مراکز فحشا در این کشور اینقدر زیاد بود که

ص: 219

احصأ نداشت ، مراکز فساد اینقدر بود که جوان هاى ما را به فساد کشاند . خود آنها عامل فروش هروئین و تریاک و مواد مخدر بودند و تمام جوان هاى ما را به فساد کشاندند . کارى کردند که ملت ما به جان آمد . ملت ما توانش از بین رفت و خداى تبارک و تعالى بر این ملت منت گذاشت و قیام کردند ، نهضت کردند ، انقلاب کردند و در مقابل همه قدرت هایى که پشتیبانى مى کردند از محمدرضا خصوصا امریکا ، در مقابل همه ایستاد ملت و با اینکه چیزى در دست نداشت جز ایمان ، محمدرضا را کنار زد و یک کشورى را که در تحت سلطه آمریکا بود از تحت سلطه او بیرون آورد . ارتشى که با مستشارهاى آمریکا اداره مى شدند و هیچ ارتباطى با ملت نداشتند ، برگرداندند به حال اول و آن مستشارها را بیرون کردند . لانه اى را که به اسم سفارت در اینجا بود و محل جاسوسى بود و اسنادش الان در جلدهاى زیادى از کتب پخش شده است ، آنجا را بستند و خواستند یک ملتى باشند مستقل ، آزاد . نه وابسته به شرق باشند ، نه وابسته به غرب .

الان جرم این ملت این است که مى خواهد سرنوشت خودش به دست خودش باشد

الان جرم این ملت این است که مى خواهد آزاد باشد ، مى خواهد انسان باشد ، مى خواهد سرنوشت خودش به دست خودش باشد . الان تمام کشورها به استثناى کمى ، بر ضد یک همچو کشورى که ملتش قیام کرده است و مى خواهد آزاد باشد و مى خواهد احکام اسلام در این کشور باشد ، مذهبش در این کشور باشد ، تمام کشورها به استثناى کمى ، بر ضد او قیام کرده اند . تبلیغات ، همه مى دانید که چه اندازه است . شما در داخل ایران هستید و تبلیغات خارجى را مى شنوید . تبلیغات خارجى آنطور هست که شاید شماها هر کدام وجدانتان بیدار باشد ناراحت بشوید . آنها مى گویند که در خیابان ها بچه ها را به توپ و تفنگ مى بندند ، تبلیغات مى گویند که مردم هیچ آزادى در ایران ندارند . تبلیغات خارجى مى گویند هیچ انتخاب آزادى در ایران تحقق پیدا نکرده است . مى گویند که اختناقى که در ایران هست در هیچ جاى دنیا نیست . هر جا هر فسادى واقع مى شود به ایران نسبت مى دهند . هر جا مردمش به جان آمده اند و مثل ایران مى خواهند قیام کنند بر ضد آنها ، آنها را به ایران نسبت مى دهند و آنها مى خواهند ایران را از صفحه روزگار براندازند ، مى خواهند جمهورى اسلامى را براندازند . نمى دانند که با یک ملتى که به تمام معنا قیام کرده است و خون خودش را دارد نثار مى کند ، نمى شود اینطور عمل کرد . قدرت هاى بزرگ باید طرز تفکرشان را عوض کنند . باید بدانند که دنیا عوض شده است دنیا ، دنیاى سابق نیست . دنیاى سابق نیست که یا انگلستان باید بر همه جا حکومت کند یا اروپا یا امریکا و یا شوروى . دنیا امروز نمى پذیرد این را ، باید آنها تعدیل کنند کارهاى خودشان را . دنیا نمى پذیرد که دو قدرت تمام دنیا را از بین ببرند . دنیا نمى پذیرد که یک اقلیت تمام کشورها را ببلعد . باید اینها در کارهاى خودشان یک تجدیدنظر بکنند . جرم ما که مى خواستیم آزاد باشیم ، مى خواهیم خودمان زندگى خودمان را اداره کنیم و مى خواهیم که در تحت قیمومت هیچ دولتى نباشیم . براى این همه کارها را دارند انجام مى دهند . از آن طرف آنهمه تبلیغات ، از آن طرف این جنگى را (که الان ایشان

ص: 220

گفتند که جنگ را به پایان برسانید) به ما تحمیل کردند . هر یک از شما آقایان که در اینجا آنوقتى که اول جنگ بود شما بودید اینجا ، دیدید که عراق حمله کرد به ایران از هوا ، از دریا ، از زمین و عراق گرفت مقدار زیادى از خوزستان را و عراق به واسطه تحریکاتى که از طرف آمریکا شد به او ، این عمل جنایتکار را انجام داد و بعد هم که ایران برخاست از جا و جوان هاى ما با قدرت ایمان او را از مملکت خودشان بیرون کردند ، مگر یک مقدار کمى که الان در دست آنها هست ، الان هم قدرت ها جمع شده اند که این را نگه دارند . مى خواهند این غیرانسانى که با ملت خودش و با علماى ملت خودش و با ملت ما این جنایات را کرده ، مى خواهند حفظش بکنند . آقا مى گویند که صلح بکنیم . ما از اول ، جنگ با هیچ کس نداشتیم ، لکن با صدام صلح نمى توانیم بکنیم . صدام یک جانى است که به هیچ یک از تعهداتى که مى کند اعتبار نیست . او با دولت سابق با اینکه غیرقانونى بود ، تعهد کرده بود و او را به هم زد . او هر روز عوض مى کند افکارش را ، یک انسانى نیست که بشود با او صلح کرد . شما گمان مى کنید که اگر ما با صدام صلح کنیم به این صلح ادامه مى دهد ؟ یا خیر ، مى خواهد تجهیز کند خودش را و تقویت کند و دوباره حمله کند . این آدمى است که از اول تا حالا به شهرهاى بیچاره عرب نشین ، کردنشین ، فارس نشین با موشک ها حمله کرده و مع الاسف موشک از شوروى است ، از امریکاست و از آن اسفناکتر اینکه دولت هاى منطقه بر او کمک مى کنند .

الان مردم امریکا هم عاصى شده اند از دست اینها ، دنیا اصلا به عصیان کشیده شده

ما کراراً به دولت هاى منطقه گفته ایم که آقا بیایید با هم دست بدهیم و خودمان را از چنگال ابرقدرت ها بیرون کنیم . مظلوم ها دیگر نمى توانند تحت ظلم ابرقدرت ها باشند . الان در امریکا هم خود ملت قبول ندارد این کارهایى را که دارد رئیسشان مى کند . الان مردم امریکا هم عاصى شده اند از دست اینها . دنیا اصلا به عصیان کشیده شده است . شما دنیاى امروز را مثل سابق حساب نکنید . دنیا نمى پذیرد از شما که شما در قصرهاى خودتان بنشینید و همه را زیر بار اذیت قرار بدهید و زیر سلطه خودتان قرار بدهید . باید فکرى بکنید براى خودتان و دولت هاى اسلامى باید فکرى براى خودشان بکنند . شما اشخاصى که از طرف دولت هاى اسلامى در این کشور هستید به کشورهاى خودتان بگویید که یک فکرى براى خودتان بکنید . صدام رفتنى است . صدام را ما هم کارش نداشته باشیم ، ملت خودش بیرون مى کند . او رفتنى هست . فکر بعد از او را براى خودتان بکنید .

اسلام را نگه دارید تا از همه شرهاى شرق و غرب نجات پیدا کنید

ما صلح مى خواهیم . ما با همه مردم دنیا صلح مى خواهیم باشیم . ما مى خواهیم مسالمت با همه دنیا داشته باشیم . ما مى خواهیم در بین مردم دنیا زندگى بکنیم ، لکن آنها نمى گذارند ما را . اگر صدام به ما حمله نکرده بود ، ما کارى به عراق نداشتیم . عراق برادر ماست . امروز هم ملت عراق برادر ما هستند . با ملت عراق ما مخالفتى نداریم . اوست که دارد ما را مى ترساند که به شهرهاى شما ، خوب ،

ص: 221

شما دیدید همین دو روز که او آنقدر قلدرى کرد و گفت شهرهاى شما را چه مى کنیم و بنا بود دیروز بکند ، نکرد . بنا بود امشب بکند ، نکرد . معلوم نیست که حالا کى بکند . البته تو دهنى خورد . لکن باید این کشورهاى اسلامى به خود بیایند ، توجه کنند به مطلب ، خیال نکنند که صدام را نگه مى دارند و ما را از دست مى دهند براى آنها خوب است . آنها اسلام را نگه دارند . ما اسلام را مى خواهیم . اسلام را نگه دارید تا از همه شرهاى شرق و غرب نجات پیدا بکنید.

من از خداى تبارک و تعالى مى خواهم که تمام مظلومین دنیا را از دست ظالم ها نجات بدهد . من از خداى تبارک و تعالى مى خواهم که دولت هاى اسلامى را به خود بیاورد . ملت هاى اسلامى را از تحت این فشارها بیرون بیاورد . مظلومین دنیا را از دست ظالم ها نجات بدهد . و من از شما آقایان مى خواهم که شما به ممالک خودتان ، به دولت هاى خودتان اطلاع بدهید که ایران اینطور نیست که اینها مى گویند . ایران اختناق ندارد . ما در قصرها ننشسته ایم و دیگران را تحت فشار قرار داده باشیم . ایران همین است که مى بینید . نخست وزیرش ، وزیرخارجه اش ، رئیس جمهورش ، رئیس مجلس اش ، همه یک مردم عادى هستند و با مردم رفیق اند . باید با مردم آشنا شد . دولت ها باید با مردم آشنا بشوند . مردم را زیر فشار قرار ندهند . دنیا قبول نمى کند دیگر این را . یک روز یک انفجار حاصل مى شود که همه از بین خواهید رفت ، آنوقت اشخاص بیچاره هم که اینها مظلوم هستند ، آنها هم از بین خواهد رفت . و من از خدا مى خواهم که به همه دنیا سلامت و به همه دنیا ، به کسانى که مظلوم هستند قدرت و سلامت عنایت کند که همه همزیستى داشته باشند ، همزیستى مسالمت آمیز با هم داشته باشند .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 222

تاریخ : 62/11/20

پیام امام خمینى به اعضاى خانواده هاى معظم شهدا ، اسرا ، مفقودین و جانبازان انقلاباسلامى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

(ولا تحسبن الذین قتلوا فى سبیل اللّه امواتا بل احیأ عند ربهم یرزقون )

اگر نبود براى شهدأ در راه خداوند مگر این آیه کریمه ، در معرفى مقام بلند پایه شهدا ، کافى بود ، که عزیزانى که در راه حفظ اسلام و کشور اسلامى بزرگترین سرمایه خود را از دست داده اند ، شهدائى که در حفظ شرف اسلام و دفاع از جمهورى اسلامى همه چیز خود را طبق اخلاص تقدیم خداوند متعال کردند . در این آیه کریمه بحث در زندگى پس از حیات دنیا نیست که در آن عالم همه مخلوقات داراى نفس انسانى به اختلاف مراتب از زندگى حیوانى و مادون حیوانى تا زندگى انسانى و مافوق آن زنده هستند ، بلکه شرف بزرگ شهدأ در راه حق ، حیات عندالرب و ورود در ضیافت اللّه است . این حیات و این ضیافت را با قلم هاى شکسته اى مثل قلم من نمى توان توصیف و تحلیل کرد ، این حیات و این روزى غیر از زندگى در بهشت و روزى در آن است ، این لقأاللّه و ضیافت اللّه مى باشد . آیا این همان نیست که براى صاحبان نفس مطمئنه وارد است (فادخلى فى عبادى و ادخلى جنتى ) که فرد بارز آن سید شهیدان سلام اللّه علیه است . اگر آن است چه مژده اى براى شهیدان در راه مرام حسین علیه السلام اللّه که همان سبیل اللّه است ، از این بالاتر که در جنتى که آن بزرگوار شهید فى سبیل اللّه وارد مى شود و در ضیافتى که آن حضرت حاضرند ، به این شهیدان اجازه دخول دهند که آن غیر از ضیافت هاى بهشتى است و آنچه در وهم من و تو و شما نیاید ، آن بود .

بحمداللّه شهیدان ما که پیرو شهید عظیم الشأن اسلام علیه السلام هستند جمهورى اسلامى را بیمه کردند و پیروزى بر دشمنان اسلام و ایران و ملت بزرگوار ایران و سایر ملت هاى مسلمان بلکه مستضعفان جهان را تحفه آوردند . بى جهت نیست که مستکبران جهان با تمام توطئه ها و شیطنت ها بر ضد یک ملت کوچک چهل میلیونى که به حسب معنویت و ارزش هاى انسانى بر قله بلند و والاى سعادت ارتقأ یافته است ، قیام نموده اند . خود این توطئه ها و بوق و کرناهاى ابرقدرت هاى عالم و پیوستگان و وابستگان به آنان از بزرگترین ارزش ها و والاترین مقام ها براى یک ملت است که تاکنون براى هیچ ملتى رخ نداده است و این ارزش را شهداى والامقام و جانبازان ، این شهداى زنده و به دنبال آنان ملت عظیم الشأن ایران در پشت جبهه ها آفریده اند . آفرین بر این قدرت ایمان و قوت بازوى عزیزان و صدها آفرین بر امتى که خود را و جوانان خود را از لجنزار و کانون فساد و تیره روزى که

ص: 223

رژیم ستمشاهى براى آنان فراهم کرده بودند ، رها ساخته و به اوج عظمت و معنویت رساندند .

رحمت خداوند منان بر شهداى عظیم الشأن و درود بر شهداى زنده که پشتوانه اسلام بوده و هستند و سلام بر رزمندگان سلحشور از ارتشى ، سپاهى و بسیجى تا ژاندارمرى و شهربانى ، کمیته اى و عشایرى و تمامى نیروهاى مردمى که انعکاس قدرتشان کاخ هاى ابرقدرت ها را به لرزه در آورده است و این همان قدرت الهى و نورى است که (لاشرقیه و لاغربیه ) مى باشد و خداوند این نور را مستدام فرماید و درود بر مادران و پدران و همسران و فرزندان و بستگان شهدا و جانبازان و جوانان برومند جبهه ها و سلام بر معلولین و مفقودین و اسراى عزیزى که افتخار اسلام و میهن اسلامى خویش مى باشند و رحمت خداوند بر این دامن هاى پاکى که پروراننده این جوانان شیردل مى باشند . و صلوات و سلام خداوند تعالى بر انبیأ عظام ، بویژه سید و خاتم آنها که با انوار وحى الهى عالم را روشن نمودند و بر اوصیأ بزرگ آنان که با نور هدایت ، غافلان را هشیار و مردگان را زنده و بیدار کردند و سلام و تحیت همه انبیأ و اولیأ علیهم السلام بر خاتم اوصیا حضرت بقیة اللّه المنتظر ارواحنا لمقدمه الفدأ .

و لا حول و لا قوة الا باللّه العلى العظیم

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 224

فصل بیست و یکم

از یوم الله تا یوم الله

مقطعی دیگر از آنچه بین دو یوم الله، از 22 بهمن 62 تا 15 خرداد63 ،حضرت ،امام در رهنمودهای خویش فرموده اند.

در آخر این فصل از گفتارهای معظم له گشایش دومین دوره ی لی الله قال ن لیگ مجلس شورای اسلامی اتفاق افتاده است و امام بزرگوار چونان همیشه،قاطع امیدوار و امیدبخش و چون بهترین و والاترین مصداق «بنیان مرصوص». می فرمایند:

«.... با عنایت خداوند متعال جل و علا و تأیید حضرت بقیة الله، ارواحنا لمقدمه الفداء، مجلس مقدس شورای اسلامی دومین دوره را آغاز نمود و این در حالی است که بحمد الله وله الشكر جمهوری اسلامی با برخورداری کامل از پشتیبانی ملت عزیز حاضر در صحنه مشکلات انقلاب را یکی پس از دیگری تا حد زیادی پشت سر گذاشته و پایه های تجاری رخ می مبارک آن استقرار یافته و قلوب مؤمنین و مستضعفان جهان را به خود جلب کرده است و موج پر عظمت ،اسلام ملتهای محروم و تحت ستم سراسر عالم را تکان داده و به رغم پیش بینی ها و آرزوهای ابر قدرت ها و وابستگان بی وطن آنان به راه پرافتخار خود ادامه می دهد و بی هراس از چنگ و دندان ابر قدرت ها و هیاهوهای رسانه های گروهی وابسته به شرق و غرب چون سیل خروشان حشیشها و تفاله ها را بیرون رانده و خود

ص: 225

برجای مانده است: «فاما الزبد فيذهب جفاء» و اما ما ينفع الناس فيمكث في الارض...»

کلام آتشین و نوید بخش و برخاسته از ایمان تزلزل ناپذیر او نه ،تنها همه ی شکوفه های شیرین امید را بر سر شاخه های جانهای پاک می رویاند که مستدل و متکی به شناخت صحیح قرآن معيار الهی و قرآنی به دست می دهد او انقلاب را که مبتنی بر اسلام است به سیلی سهمگین میبیند که در رهگذار آن خاشاکها و خسها و کفهای سبکسر و حبابهای تهی ،دل، از میان خواهند رفت و آنچه از سنگینی ایمان برخوردار و سرشار از فایده برای مردم است به جای می ماند. با تعمق در این گفتارهای برخاسته از ایمان عظیم رهبر است که در می یابیم چرا این ان انقلاب با آن همه ضربه ها که از جنگ گرم و سرد و از خنجرهای پنهان و آشکار و ستون پنجم و ضد انقلاب داخل و خارج و بلندگوهای خارجی و داخلی دمسرد و در وغزن می خورد، باز همچنان سیل آسا راه خویش می پوید و و هدف خویش میجوید آیا جز اینست که رهنمودهای حیاتبخش لیوان امده و آن را امام حقگو، هماره بدو می گوید؟ بیهوده نیست که میلیونها گلوی پاک و دل ،تابناک از اقصی نقاط ایران و جهان فریاد برداشته است که:

خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.

ص: 226

تاریخ : 62/11/22

پیام امام خمینى به مناسبت پنجمین سالگرد پیروزى انقلاب اسلامى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

بار الها! از عنایات بى پایان و مراحم بى نهایتت خاضعانه تشکر مى کنیم که ما را در آغاز ششمین سال پیروزى با سرافرازى قرین فرمودى . پنج سال از قطع ید ستمشاهى و ستمکاران جهان بر ملت مظلوم ایران گذشت . محاسبات حسابگران شرق و غرب و ایادى غربزده و شرقزده آنان غلط از آب در آمد . اینان که چشم هایشان جز ظواهر و بند و بست هاى مادى را نمى بیند و از قدرت مافوق الطبیعه بیخبرند ، محال مى پنداشتند که یک ملت با دست خالى و بدون هیچ یک از ابزارهاى جنگ هاى امروزى بر یک رژیم 2500 ساله که تا بن دندان مسلح به سلاح هاى آمریکایى و غربى و شرقى بود ، چیره شود و پس از آن در محاسبات دیگرشان این پندار که هر انقلابى باید یا متکى به غرب باشد یا به شرق و یا این انقلاب اسلامى تازه و بى سابقه بیش از چند ماهى نمى پاید ، غلط از آب در آمد . ماه ها پس از ماه ها و نیز سال ها گذشت و ایران آرامش خود را باز یافت و انقلاب و رژیم اسلامى چون کوهى خلل ناپذیر بر جاى ماند و جهان شرق و غرب را با قدرت الهى مواجه نمود و به خواست خداوند متعال ، ملت هاى اسلامى و مظلومان جهان در سراسر گیتى با پرخاش بر قدرت هاى اتمى و هسته اى رو به انقلاب و قیام علیه باطل و دیکتاتورى در شکل دموکراسى و جلادى در پوشش انساندوستى و غارتگرى در لباس سوسیالیستى ، آورده اند و جلوى این سیل عالمگیر را با سلاح و زور نمى توان گرفت و با عنایات خاصه خداوند متعال و نظر کریمانه ولى امر و صاحب عصر ارواحنا فداه قدرت اسلام در ایران که پرتوش در شرق و غرب جهان گسترده شده است ، زبانزد همه قدرت هاى شیطانى است تا آن حد که در هر گوشه جهان که به دست مظلومان و غارت شدگان ، قیام و انقلاب یا انفجارى رخ مى دهد ، مقامات بلندپایه قدرت هاى جهنمى مى گویند ایران در آن دست داشته است یا جوان هاى ایرانى این کار را کرده اند . و کاخ هاى ابرقدرت ها چون کاخ سفید به دور خود دیوارهاى امنیتى مى کشند و بر فراز کشتى ها و ناوهاى آنان هواپیماهاى جنگنده در حرکت هستند و خداوند تعالى آرامش را از آنان سلب نموده و نصر به رعب را نصیب مجاهدان در راه خود نموده است و شایعه سازان که به خیال خود با دروغ و نسبت هاى ناروا مى خواهند انقلاب اسلامى را تضعیف کنند با همین شایعه ها ایران و مجاهدان ایرانى را تقویت مى کنند و به دنبال آن ملت هاى زیر ستم و مظلومان جهان ، روحیه اى قوى پیدا مى نمایند و خداوند دین خود را با دست بدخواهان تقویت مى فرماید . باید

ص: 227

قدرت هاى جهان بدانند امروز مثل دیروز نیست که با یک تشر ، ملت ها چون دولت ها از میدان عقب نشینى کنند . امروز این قدرت شیطانى امریکا و همداستان و دستان اوست که با یک انفجار در گوشه اى از جهان کاخ هایشان بسته مى شود و اطراف آنها دیوارهاى بتونى کشیده مى شود .

جمهورى اسلامى ایران در عین حال که در هیچ یک از انفجارها دست نداشته است ، لکن این هنر را کرده که بت هاى عظیم تخیلى را شکسته و رعب و وحشت را از دل مظلومان برداشته و در دل ستمگران گذاشته است و این خود از یک ملت بى عده و عده کافى ، معجزه اى است که به ید قدرت الهى تحقق یافته است .

آمریکا باید بداند که تصمیمات عجولانه و دست و پا کردن هاى بدون سنجش که اخیرا اعلام نمود که ایران را در لیست کشورهاى موافق یا دخیل در اعمال تروریستى قرار داده است گرهى را براى او باز نخواهد کرد و راه مفرى پیش رویش نخواهد گذاشت ، چرا که اکنون جهان مستضعفان براى قطع ید ستمکاران چه به صورت قیام و انقلاب و چه به صورت هاى دیگر بسیج شده اند و براى ایران نیز مشکلى پیش نخواهد آورد ، چرا که امریکا پس از شکست در ایران با استفاده از هم پیمانان غربى خود در اروپا دست به محاصره اقتصادى ما زد و هر چه توانست انجام داد و ما با گرمى تمام از آن استقبال کردیم . اداره کنندگان کاخ سفید باید بدانند که دنیا عوض شده است و قدرت هاى شیطانى از حربه استعمارى کهنه و نو خلع سلاح شده اند . کارگزاران سیاست امریکا باید طرز تفکر و سیاست هاى خود را تغییر دهند و گمان نکنند اداره کل جهان در دست آنهاست و همه کشورها چشم و گوش بسته در اختیار آنان هستند . باید توجه کنند که قطع رابطه و تحریم اقتصادى و لیست هاى دروغین آنها ، دنیا را بر کشورى تنگ نخواهد کرد . چنانچه وارد نمودن مصر را در سازمان کنفرانس به اصطلاح اسلامى با آن مقدمات و موخرات و بست و بند نمودن با حسین و حسن و حسنى ، عقده هائى را که از بیدارى ملت ها و پرخاشگرى آنها براى اینان حاصل شده است حل نخواهد نمود . عجب نیست که آمریکا و سرسپردگان او براى برگشتن مصر به جرگه اعراب به هر درى مى زنند . تأسف آور و عجیب ، وضعیت سران اعراب است که پس از مقدمات طولانى و تبلیغات و رفت و آمدهاى پشت پرده و روى پرده و هیاهوهاى عجیب و غریب و صحبت از طرح هایى که در اجتماع ملوک و روساى جمهور و سران بلند پایه کشورهاى عربى و غیرعربى مى شد ، شاید کسانى که آنان را نمى شناختند منتظر بودند که در این گردهمایى از مشکلاتى که براى اسلام و مسلمانان و ملت هاى مظلوم جهان از دست ابرقدرت ها پیش آمده بحث و گفتگو شود و طرح هایى براى اصلاح حال ملت هاى در بند ریخته شود و راه حل مشکلات جهانى آنها را پیدا کنند . با آنهمه تشریفات نشستند و برخاستند و تمام مشکلات اسلام و مسلمین را خلاصه کردند در برگشت مصر معاهد با اسرائیل ، به حوزه اعراب . آن روز مصر را براى قرارداد با صهیونیست خارج کردند و امروز به خاطر تثبیت و شناسایى اسرائیل برگرداندند . آن روز مصر را براى پشت کردن به خواست اعراب خارج کردند و امروز آن را به خاطر بوسیدن دست آمریکا برگرداندند . آن روز مصر را براى خیانت به آرمان فلسطین خارج کردند و امروز

ص: 228

براى امضاى دستجمعى آن خیانت آن را برگرداندند و تاسف آورتر و ننگین تر آنکه مصر با کمال بى اعتنایى هیچ شرطى را قبول نکرد . و یکى از مقامات بالاى قاهره گفت : سران عرب باید به اشتباه خود اقرار کنند . مساله لبنان ، مساله افغانستان و مسائل دیگر ملت هاى عرب مشکلى نبود که به اصطلاح سران کشورهاى اسلامى ، وقت عزیز خود را صرف امثال آن کنند . ملت هاى مظلوم و محترم غیرعرب و عرب و مسلمانان این ننگ را چگونه تحمل کنند که اینان فرمانروایان آنها هستند . آیا وقت آن نرسیده است که ملت هاى اسلامى از جاى خود برخیزند و سردمداران خود را یا در مقابل شرف اسلام خاضع کنند و یا با آنان همچون ایران عمل کنند ؟ آیا حکومت هاى به اصطلاح اسلامى در خوابند و نمى بینند که امروز وضع ملت ها غیر از سابق است ؟ نمى خواهند بفهمند که چشم و گوش ها باز شده است و فریبکارى هاى از قماش شرقى یا غربى توان خود را از دست داده است ؟ نمى دانند و نمى بینند که انقلاب اسلامى صادر یا در شرف صدور است و با تأییدات خداوند متعال پرچم اسلام در آتیه اى نه چندان دور به دست ملت هاى اسلامى بلکه مظلومان تشنه عدالت اسلامى در سراسر عالم به اهتزاز در خواهد آمد ؟ پس بهتر نیست که حکومت ها به خود آیند و از گناه بزرگى که در کازابلانکا مرتکب شدند و به شرف اسلام و مسلمانان خصوصا اعراب تجاوز کردند و براى خود ننگ تاریخى بجاى گذاشتند ، توبه کنند و بازگشت به خداى قادر قاهر نمایند که مبادا آتش قهر او تر و خشک را بسوزاند ؟

اکنون در آغاز سال ششم پیروزى لازم است تذکراتى را که کرارا عرض کرده ام بازگو کنم (فان الذکرى تنفع المؤمنین)

1 _ اکنون که بحمداللّه در سایه عنایات خداوند متعال و ادعیه حضرت بقیة اللّه الاعظم روحى لمقدمه الفدأ ، جمهورى اسلامى با سعى و کوشش قشرهاى مختلف ملت با استقرار و پایدارى به جلو مى رود ، از ملت عظیم الشأن خواهانم که به طور فعال در صحنه حاضر و از کمک به دولت خدمتگزار و جبهه ها و پشت جبهه دریغ ننمایند . مساله دفاع از اسلام و کشور اسلامى و اموال و نوامیس مسلمین از واجبات کفائى است و همه ما به حسب امکاناتى که در اختیار داریم لازم است احتیاجات جبهه ها و پشت جبهه ها را که آن نیز کمک به دفاع است برآورده نماییم و اینجانب با تشکر از ملت بزرگوار ایران که انقلاب را با حضور خود و فداکارى هاى بى دریغ به ثمر رسانده و به پیش مى برند ، مى خواهم که به حضور فعال خود ادامه دهند و در این حضور ، رضاى خداوند تعالى را جلب نمایند و امیدوارم که حق تعالى با عنایات خود نسبت به این ملت معظم ، همه را از مجاهدین فى سبیل اللّه محسوب و در اجر مجاهدان صدر اسلام در رکاب پیامبر صلى اللّه علیه وآله و سلم شریک فرماید .

2 _ قلم و بیان اینجانب عاجز است از قدردانى و شکرگزارى از مجاهدین فداکار اسلام که با مجاهدت و جانبازى در راه هدف و حفظ آرمان هاى اسلامى و پیروزى هاى عظیم در تمام جبهه ها موجب افتخار و سرافرازى جمهورى اسلام و اولیأ خدا علیهم الصلوة والسلام شدند . با چه بیان و قلم از جوانانى که به عشق خداوند و شوق لقأ اللّه در سبقت در دفاع از حق و اسلام عزیز سر از پاى نمى شناسند و تنها سرمایه بزرگ خود را که جان است فداى هدف مقدسى مى کنند که انبیا و اولیاء

ص: 229

بزرگ خدا همچون سید مظلومان و سرور فداکاران نمودند و نداى (هیهات مناالذله ) آن بزرگمرد تاریخ را با قول و عمل خود در سراسر کشور بلکه جهان سر مى دهند مى توان تجلیل نمود و با کدام قلم و بیان مى توان از عزیزانى که سنگرهاى جنگ را به محراب مسجد و معراج الى اللّه تبدیل کردند ، ثنا کرد . گیرم که قلمفرسایان هنرمند بتوانند میدان هاى شجاعت و دلاورى آنان و قدرت و جسارت فوق العاده آنها را در زیر آتش مسلسل ها و توپ ها و تانک ها ترسیم نمایند و نقاشان و هنرپیشگان بتوانند پیروزى هاى هنرمندانه آنان را در آن شب هاى تار در مقابل موشک ها و بمب افکن هاى دشمن غدار و عبور از پیچ و خم هاى سیم هاى خاردار و کوه هاى سر به فلک کشیده و بیرون کشیدن دشمنان خدا از سنگرهاى بتونى و مجهز به جهازهاى پیشرفته را مجسم نمایند ، لکن آن بعد الهى عرفانى و آن جلوه معنوى ربانى که جان ها را به سوى خود پرواز مى دهد و آن قلب هاى ذوب شده در تجلیات الهى را با چه قلم و چه هنر و چه بیانى مى توان ترسیم کرد . راستى این غربیان و شرقیان و غربزدگان و شرقزدگان و ملى گرایان ، این فداکارى ها را با این بعد معنوى و روح عرفانى و عشق الهى با چه چیزى توجیه و تحلیل مى کنند ؟ اینجا عمل و جسارت مطرح نیست ، انگیزه و روح و جهت لدى الربى آن مطرح است . عشق به محبوب حقیقى که همه چیز را محو مى کند و هر انگیزه اى غیر از عشق به او را مى سوزاند مطرح است در کدام جنگ و نهضت و انقلاب و شورش در طول زمان و سراسر خلقت ، سربازانى چنین و فداکارانى مانند ایران را سراغ دارید ، جز در طبقه اولیأ الهى و تربیت شدگان در مکتب آنان که فرزندان این دیار به نور آنان استضائه کرده و از خود رسته اند ؟ و در کجا در لابلاى تاریخ چون مادران و پدران و همسران و خواهران و برادران و سایر بستگان اینان را سراغ دارید که پس از چند قربانى باز براى قربانى دیگر فرزندان خود پیشقدم مى شوند ؟ این مکتب قرآن و اسلام راستین است و اینان فرزندان این قرآن و اسلام . این مکتب ماست و اینان صاحبان مکتب مان ، که سلام و تحیات خدا و رسولانش بر این مادران و پدران و این فرزندان عالیمقام و درود بر این جانبازان و از هر چیز در راه هدف گذشتگان باد .

3 _ اى عزیزان اسلام و سرمایه هاى ملت ! مجاهده کنید که خودیت را از سر قلب خود بزدایید و باید بدانید و بدانیم که هر چه هست اوست و جلوه جمال او ، جسم و جان و روح و روان همه از اوست . بکوشید تا حجاب خودیت را بردارید و جمال جمیل او ، جل و علا را ببینید ، آنگاه است که هر مشکلى آسان و هر رنج و زحمتى گواراست و فدا شدن در راه او احلى از عسل بلکه بالاتر از هر چیز به گمان آید . مبادا غرور شجاعت و جوانى و پیروزى در دل شما راه یابد که با آمدن آن ، همه چیز فرو ریزد و طاق و رواق آمال در هم شکند . بکوشید تا همه قشرهاى سلحشور از ارتش و سپاهى و بسیجى و ژاندارمرى و کمیته اى و شهربانى و عشایر همه در هم ذوب شوید و تو و من را از میان بردارید و چون ید واحده و قدرت واحده بر دشمن بتازید و مقصد همه دفاع از اسلام و میهن اسلامى باشد ، تا پیروزى هر قشر ، پیروزى قشرهاى دیگر باشد و هدف مطرح باشد ، نه سپاه و ارتش و سایر سلحشوران .

ص: 230

اینجانب به همه قواى مسلح هشدار مى دهم که اگر خداى نخواسته با دست شیاطین و دشمنان انقلاب چنین مسائلى ولو در آینده پیش بیاید مطمئن باشید که عنایت حق تعالى از شما سلب مى گردد و در جنگ با دشمنان اسلام شکست نصیب تان خواهد شد و در پیشگاه ملت اسلام ، رسوا شده و ننگ ابدى را باید تحمل کنید از آن بالاتر در بارگاه قدس قادر متعال ، ساقط و با خذلان آخرت خداى نخواسته مواجه مى شوید .

عزیزان من ! مطلب مهم است ، ننگ و شرافت و شقاوت و سعادت مى باشد ، پس لازم است جدا از هواهاى نفسانى که ریشه شیطانى دارد برحذر باشید و دست برادرى و دست برادرى و برابرى یکدیگر را که تاکنون به توفیق خدا با هم فشرده اید بیشتر بفشارید و اسلام و مصالح کشور خود را در نظر بگیرید و به چیز دیگرى جز آن فکر نکنید . خداوند یار و یاورتان باد .

4 _ از مسائل بسیار مهمى که در آینده نزدیک با آن مواجه هستیم مساله انتخابات دوره دوم مجلس شوراى اسلامى است . این مساله از جهات مختلف آنقدر حساس و حیاتى است که هر چه درباره آن گفته شود بجاست . گویندگان محترم در هر موقع مناسبى و در هر اجتماعى در سراسر کشور خصوصا در نماز جمعه ها چه ائمه جمعه محترم و چه سخنرانان قبل از خطبه ها ، جهات مختلف اهمیت آن را به ملت گوشزد نموده و خطرات ناشى از سوء جریان آن را که به سرنوشت ملت و اسلام بستگى دارد ، با آنان در میان گذارند . مجلس محلى است که اکثریت قاطع مسائل مهم کشور بى واسطه یا با واسطه به آن وابسته است . هر چه به سر این ملت مظلوم در طول زمان پس از مشروطیت تا دوره آخر انتصابات ستمشاهى آمد به طور قاطع از مجلس هاى فاسد بود که ملت در انتخاب نمایندگانش یا هیچ دخالت نداشت یا دخالت بسیار ناچیزى داشت . روحانیون را یکسره از دخالت بر کنار کردند و با توطئه موذیانه و تبلیغات مسموم ملهم از غرب که توسط روشنفکران و غرب و شرقزدگان خائن یا نفهم صورت مى گرفت ، مجلس را در نظر روحانیون و متدینین به گونه اى ساخته بودند که دخالت در انتخابات از معاصى بزرگ و اعانت به ظلم و کفر بود و روحانیت بکلى از صحنه خارج شد و به انزوا کشیده شد و دست قلدران و شرق و غربزدگان باز شد و کشور را به آنجا کشاندند که دیدید و دیدیم . مع الاسف امروز هم آن افکار پوسیده در نادرى از معممین بیخبر از دنیا ، دیده مى شود . در حالى که اگر در هر شهرى و استانى چند نفر مؤثر ، افکار مثل مرحوم مدرس شهید را داشتند ، مشروطه به طور مشروع و صحیح پیش مى رفت و قانون اساسى با متمم آن که مرحوم حاج شیخ فضل اللّه در راه آن شهید شد ، دستخوش افکار غربى و دستخوش تصرفاتى که در آن شد نمى گردید و اسلام عزیز و مسلمانان مظلوم ایران آن رنج هاى طاقت فرسا را نمى کشیدند . به دنبال خروج روحانیون یا به عبارت دیگر اخراج آنان از صحنه ، عموم متدینین از هر قشرى از اقشار ، چه فرهنگى ، چه کارگرى ، چه ادارى و بازارى و چه غیر اینها نیز از دخالت کناره گرفتند یا بر کنارشان کردند و آن شد که شد . اکنون ما باید از آن توطئه ها و مفاسدى که از انزواى متدینین پیش آمد و سیلى اى که اسلام و مسلمین خوردند عبرت بگیریم و بدانیم و بفهمیم که نظام اسلام و اجراى احکام آسمانى آن و مصالح ملت وکشور اسلامى و

ص: 231

حفظ آن از دستبرد اجانب بستگى به دخالت اقشار ملت و بویژه روحانیون محترم و مراجع معظم دارد و اگر خداى نخواسته بر اسلام یا کشور اسلامى از ناحیه عدم دخالت در سرنوشت جامعه لطمه و صدمه اى وارد شود ، یک یک تمام ملت در پیشگاه خداى قهار توانا مسوول خواهیم بود و نسل هاى آینده که ممکن است از کناره گیرى هاى کنونى مورد هزار گونه تجاوز واقع شوند ما را نبخشند . پس یکى از وظایف مهم شرعى و عقلى ما براى حفظ اسلام و مصالح کشور ، حضور در حوزه هاى انتخابیه و راى دادن به نمایندگان صالح کاردان و مطلع بر اوضاع سیاسى جهان و سایر چیزهایى که کشور به آنها احتیاج دارد مى باشد ، چه از روحانیون باشند ، چه نباشند ، و مجلس چنانچه محتاج به علما و روحانیون مطلع از احکام شرعى و سیاسى اسلام است ، محتاج به متخصصین رشته هاى مختلفى است که کشور احتیاج به آنها دارد . مجلس امروز مواجه است با دنیاى پرآشوب صنعتى و سیاسى پیچیده و فرهنگ هاى غرب و شرقى و صحنه تنازع بقأ بین المللى و چنین مجلسى باید انباشته از مطلعین و دانشمندان و متخصصان در هر رشته باشد و لازم است کسانى که کاندیداهایى به ملت معرفى مى کنند ، در نظر داشته باشند که از مطلعین هر رشته تخصصى چند نفرى در بین کاندیداهاى آنها باشد و اگر کسى یا کسانى را در غیر گروه یا صنف خود یافتند که از افراد گروهشان لایق تر است ، او را کاندید کنند . مساله انتخابات یک امتحان الهى است که گروه گرایان را از ضوابطگرایان ممتاز مى کند و مومنین و متعهدین را از مدعیان جدا مى نماید و کسانى که خود را کاندید مى کنند یا کاندید گروه هایى هستند ، اگر خود را صالح براى وکالت در یک چنین مجلسى نمى دانند و وجود آنها در این مکان نفعى براى کشورشان ندارد ، خداى متعال را در نظر بگیرند و رضاى او را بر رضاى خود مقدم دارند و چنین خلاف ناشایسته اى را مرتکب نشوند . و حضرات روحانیون از ائمه جمعه و جماعات یا سایر آقایان محترم توجه کنند که شهرهاى خود را از خدمتگزاران به ملت و بندگان صالح خدا خالى نکنند که خدمت به مردم و رفع حاجات آنان و تربیت علمى و اخلاقى بندگان خدا که شغل شریف روحانیت است بر هر چیز مقدم است مگر آنکه بدانند وجود آنها در مجلس براى خدمت به اسلام مفیدتر است . میزان در نظر همه ارزش خدمت باشد نه خداى نخواسته تحصیل مقام . و شما مى دانید در جمهورى اسلامى مقاماتى که در رژیم هاى دیگر مطرح است و براى تحصیل آن دست به همه نوع فعالیت مشروع یا غیرمشروع مى زنند مطرح نیست و اساسا این مقامات ارزشى ندارد مگر آنکه خدمت به خدا و خلق خدا باشد . شماها تابع آن بزرگمرد تاریخ صلوات اللّه علیه هستید که درباره حکومت آن کلام را فرمود . و اما مردم در سراسر کشور ، در انتخاب فرد مورد نظر خود آزادند و احدى حق تحمیل خود یا کاندیداهاى گروه یا گروه ها را ندارد ، هیچ مقامى و حزبى و گروهى و شخصى حق ندارد به دیگران که مخالف نظرشان هستند توهین کنند ، یا خداى نخواسته افشاگرى نمایند . گر چه همه حق تبلیغات صحیح براى خود یا کاندیدهاى خود یا دیگران را دارند و هیچ کس نمى تواند جلوگیرى از این حق نماید . و البته لازم است تبلیغات موافق مقررات دولت باشد و احدى شرعا نمى تواند به کسى کورکورانه و بدون تحقیق راى بدهد و اگر در صلاحیت شخص یا اشخاصى تمام افرادو گروه ها نظر موافق داشتند

ص: 232

ولى راى دهنده تشخیص اش بر خلاف همه آنها بود ، تبعیت از آنها صحیح نیست و نزد خداوند مسوولیت دارد و اگر گروه یا اشخاص ، صلاحیت فرد یا افرادى را تشخیص دادند و از این تأیید براى راى دهنده اطمینان حاصل شد مى تواند به آنها رأى دهد .

و بالجمله حکومت ، حکومت اسلام و مردم است و راى نیز از آن مردم است و احدى تحت فرمان مقام یا مقاماتى نیست . لازم به تذکر است که اهالى محترم هر حوزه انتخابیه ، فرد یا افرادى را کاندید نموده و براى آنان فعالیت صحیح قانونى و شرعى انتخاباتى نمایند و براى هر چه بهتر و پرشورتر شدن انتخابات هیچ حوزه اى براى حوزه دیگر کاندیدا تعیین ننماید و همچنین صلاحیت و عدم صلاحیت شخص و یا اشخاص کاندیدا را تأیید و تصدیق ننماید .

دخالت در انتخابات هر حوزه به عهده خود آن حوزه مى باشد و بهتر است که نمایندگان تمامى اقشار حوزه ها براى تعیین فرد یا افراد مورد نظرشان تبادل نظر نمایند . با تمام این اوصاف تمامى افراد در صورت دارا بودن شرایط لازم در تعیین کاندیدا و یا کاندید شدن آزاد و مختارند .

5 _ مسأله حوزه هاى علمیه فقاهتى و مسأله دانشگاه ها از اهمیت ویژه اى برخوردارند زیرا به منزله مواد خام مقدرات یک ملت و کشور هستند . این دو مقام ، مرجع نشر حقایق اسلام و مسائل سیاسى ، اجتماعى ، اقتصادى ، فرهنگى و دیگر مسائل مورد اطلاع کشور مى باشند . با وجود این قشر ، موتور حیات یک نظام به کار مى افتد اینان هستند که اصلاح و صلاح آنها کشور را به صلاح مى کشاند و خداى نخواسته فسادشان منشا فساد یک ملت است . مدرسه و دانشگاه اگر فعال و صالح بودند ، مجالس گذشته و دولت هاى گذشته و قضأ گذشته به آن مصیبت بارى نبودند و آنهمه مصیبت براى کشور و ملت مظلوم ما پیش نمى آمد . اگر ملت ما بخواهد گرفتار چنگال قدرتهاى متجاوز و دنباله هاى آنان و همچنین گرفتار حکومت هایى مثل دوره قاجار و صدمرتبه بدتر از آن ، رژیم پهلوى ، نشود باید براى اصلاح این دو قطب همت گمارد و اگر طلاب و فضلا و علما و مراجع عظام و قشر دانشگاهى از اساتید محترم و دانشجویان و همچنین کلیه دانشمندان بخواهند . کشورشان مبتلا به استعمار و استثمار جهانخواران نشود باید در تربیت صحیح اسلامى ، ملى ، انقلابى ملت کوشش کنند و نیز دانشجویان و طلاب با کوشش فراوان به راهنمایى هاى اساتید و معلمان و مربیان در ساختن خویش تلاش نمایند و نیز در تحکیم وحدت به صورتى جدى بین دانشگاه ها و مدارس علوم اسلامى کوشش نمایند ، چرا که دشمنان ملت و میهن از تفرقه بین اینان سودها بردند و کشور و اسلام ضررهاى جانکاه کردند .

امروز فضلا و مدرسین علوم اسلامى طریقه سلف صالح را حفظ و افکار خود را براى هر چه پربارتر کردن فقه و تفسیر و فلسفه و سایر علوم اسلامى به کار برند و شاگردان خود را براى همین مقصد الهى هدایت کنند و اساتید و دانشمندان دانشگاه ها ، هم خود را در مسائل علمى مختلفى که یک امت بدان ها احتیاج دارد صرف نموده و استقلال علمى و فرهنگى را پى ریزى نمایند تا پس از مدتى به خواست خداوند تعالى در سایه کوشش و به کار انداختن افکار عالیه خود و اعتماد به نفس ، احتیاج علمى دانشجویان عزیز را آنگونه برآورند که از رفتن به خارج مستغنى شوند و این امرى است شدنى .

ص: 233

و اگر تبلیغات خارجى و داخلى عمال غرب و دلباختگان به غربى ها نبود تاکنون تحقق یافته بود . لکن روشنفکران غربزده ، این سرسپردگان به انگلستان و فرانسه در سابق و پس از آن به آمریکا ، نگذاشتند ما به خود آییم و جوانان ما را مایوس نمودند و به سر دانشگاه ها آن آوردند که دیدیم ، فساد ، مجلس و دولت و همه جاى کشور را فرا گرفت . اکنون وقت آن است که به خود آییم و توطئه هاى استعمارى را خنثى کنیم . و جوانان عزیز ما که سرمایه هاى میهن هستند باید بدانند که رفتن به غرب و شرق براى آموختن علوم مختلف آنان را از رسیدن به مقصود که استقلال و آزادى است باز مى دارد و وابسته ترشان خواهد نمود . دشمنان ما که به کشورمان چشم طمع دوخته اند هرگز نخواهند گذاشت ما استقلال پیدا کنیم و از وابستگى رها شویم . باید به خود تلقین کنیم که در غرب هیچ خبرى جز عقب نگه داشتن ما از قافله تمدن و تعالى نیست . و باید همه بدانیم که دشمنان غارتگر ما چشم طمع به دانشگاه ها دوخته اند که ولو در آینده اى دور به دانشگاه ها رخنه کنند و جوانان پاکدل را با افسانه ها و دروغپردازى ها منحرف نمایند و راه را براى خود و چپاولگرى ها و استثمارها باز نمایند . اساتید متعهد به مصالح کشور و جوانان پرشور وطنخواه ، ناظر باشند که مبادا در صفوف آنها از غربزدگان فرصت طلب رخنه کنند و مقاصد شوم جهانخواران را به تدریج تحمیل نمایند . اگر کوچکترین انحراف را در اقوال و اعمال شخصى دیدید آن را کوچک نشمارید و بلافاصله در نطفه خفه کنید . خداوند پناهتان باد .

6 _ قوه قضائیه که ملجأ و پناهگاه مردم ستمدیده است ، قوه اى است مستقل و هیچ مقامى حق دخالت در آن ندارد . و اگر کسانى پیدا شوند که ندانسته در امور قضایى دخالت مى کنند ، باید بدانند که برخلاف دستورات شرعیه و نظام جمهورى اسلامى عمل کرده اند و اگر دانسته تخلف مى کنند مستحق عقاب و تعقیب اند . و بر دولت و قواى اجرایى است که از تجاوز و تخلف هر کس در هر جا جلوگیرى کنند و کسانى که پس از احضار در محاکم قضائى ، از حضور در آن سرپیچى مى کنند ، باید مورد تعقیب واقع و تعزیز شرعى شوند . و کسانى که از حکم قضات شرعى تخلف مى کنند و در مقابل آن مقاومت مى کنند ، بر خلاف اسلام و امر خداوند عمل کرده اند و باید مورد تعقیب واقع شوند . و کسانى که از قاضى شکایت دارند ، یا به حکم قاضى اعتراض دارند باید به مقامات صالحه رجوع نمایند و به هیچ وجه خودسرانه عملى را انجام ندهند و باید بدانند که احکام صادره از قضات شرعى ، مادامى که خلاف شرعى بودن آن در محاکم و مراجع صالحه ثابت نشده ، واجب العمل است . مجلات و روزنامه ها و رسانه هاى گروهى توجه داشته باشند که تضعیف قوه قضائیه بر خلاف موازین اسلامى است و از پخش چیزهایى که موجب تضعیف یا توهین مقام قضاست ، احتراز کنند . این کشور اسلامى است و باید هر امرى موافق با موازین اسلامى باشد . شکایت از قاضى یا دادگاه باید به حسب مقررات شرعى باشد و شاکى هر کس هست حق ندارد در مطبوعات یا رسانه هاى گروهى یا در مجامع عمومى طرح دعوى کند و علیه قوه قضائیه جوسازى نماید ، و روزنامه ها و مجلات و رادیو تلویزیون توجه به این مسائل و اشتباه آن را داشته باشند . و بالجمله مسأله قضا و احترام ازقضات محترم و اطاعت از

ص: 234

احکام صادره آنها امرى است که مورد اهتمام اسلام است . خداوند همه را موفق فرماید . از طرف دیگر دستگاه قضائى و قضات محترم توجه داشته باشند که در حساس ترین مکان نظام خدمت مى کنند ، خیلى سعى کنند تا حتى اشتباهى انجام ندهند . و در صورتى که متوجه اشتباه شدند به هیچ وجه از برگشت از حکم شان خجالت نکشند ، که خجالت در پیشگاه خداوند متعال بسیار سنگین تر از خجالت از مردم است . سعى کنند با کمال دقت و مهربانى و قاطعیت با تمام افراد مواجه گردند ، تا مردم از آنان راضى گردند که رضایت مردم رضایت خداوند را به دنبال دارد . قضات محترم سعى کنند مردم را به بى جهت معطل ننمایند و هر چه زودتر به کار آنان رسیدگى نمایند .

7 _ امروز کشور ایران به جرم آنکه مى خواهد احکام مترقى اسلام را اجرا کند و قدرت هاى بزرگ از آن هراس دارند و حکومت هاى منطقه نیز به توهم غیر صحیح از آن خوفناکند ، مورد هجوم همه زورگویان شده است و از هر تبلیغات و تسلیحاتى بر ضد آن فروگذار نمى کنند . در این جو جهانى ملت و دولت باید با تمام توان از هم پشتیبانى کنند و هر چه گله هاى برادرانه از هم داشته باشند دست برادرى و برابرى به هم دهند . دولت با تمام توان در خدمت ملت است و اگر نقیصه اى در کار باشد اجتناب از آن نظامى که تازه مولود است و هنوز دوران انقلاب را پشت سر نگذاشته است و در حال جنگ است آن هم جنگ با جهانخواران شرق و غرب که در تمام ابعاد با هم به ستیز برخاسته اند ، غیرممکن است و استقامتى که دولت در این جو جهنمى نموده قابل تقدیر و تشکر است .

باید ملت با تمام توان از آن پشتیبانى کند و نقیصه ها را به خود دولت گوشزد کند و با آن در رفع آنها همدست شود و دولت نیز لازم است در رفع نقیصه ها اهتمام داشته باشد و بالجمله اگر تمام اقشار ملت و تمام اعضاى دولت و قواى مسلح و عشایر همدست و همداستان از کشور خود و اسلام دفاع کنند و خداى نخواسته شکستى پیش آید ، همه در مقابل خداوند تعالى مسوول و در مقابل نسل هاى آینده و مظلومان جهان مردود خواهیم بود . و آنچه ذکر شد به آن معنا نیست که انتقاد سازنده و هشدارهاى پدرانه و برادرانه از طرف مجلس که حق آن است اشکال داشته باشد ، بلکه آن مطلوب است و هرگاه که خداى نخواسته انحرافى دیدند اعتراض کنند و حتى در حد استیضاح پیش روند .

8 _ ملت و دولت ایران ، بلکه تمام مسلمانان متعهد و متوجه به مصالح اسلام و جهان و مستضعفان آگاه از مسائل جهان ، این ستمدیدگان تاریخ ، از بعض اعمال دولتمردان منطقه و سایر کشورهاى اسلامى ناراضى و ناراحت هستند و اعمال آنان را بر خلاف شوون اسلام و کشورهاى اسلامى مى دانند . و تلاش سران این کشورها در قالب کنفرانس ها را در راهى که جز شناسایى اسرائیل غاصب و باز کردن هر چه بیشتر دست آمریکا در منطقه و کشورهاى اسلامى و کمک به چپاولگرى ذخایر عظیم مسلمین و کمک و دامن زدن به جنگى که علیه مسلمین لبنان مظلوم بپا کردند و کمک به تجاوز صدامیان در جنگى که به ایران تحمیل کردند که آن هم به استحکام پایه حکومت غاصبانه اسرائیل کمک مى کند ، همه را محکوم مى کنند .

ما کنفرانس مراکش را چه از جهت محل و چه از محل محتواى آن محکوم مى نماییم .

ص: 235

شما محلى را انتخاب کردید و شخصى را به ریاست کنفرانس قبول نمودید که در همان هنگام که کوشش در قبول طرح کمپ دیوید یا فهد مى شد ، ملت مراکش را به خاک و خون کشید و موج اعتراض ملت مراکش همه شهرها را فرا گرفت و میزبان شما بار دیگر دستش تا مرفق به خون مظلومان مظلوم مسلمانان آغشته گشت . با همه این مصایب و مسائل که اعراب و سایر مسلمانان جهان دارند باز از آنجا که مقدراتشان به حسب اسلام بزرگ به هم پیوند خورده است پیشنهاد مى کنم که علما و روشنفکران همه کشورهاى اسلامى به انگیزه پیدا کردن راهى براى نجات کشورهاى اسلامى از چنگال ابرقدرت غرب و شرق و براى بیرون کردن سران کشورهاى اسلامى از تحت سلطه جهانخواران و براى ایستادگى در مقابل استعمار و استثمار طرحى بریزند که هر چه بیشتر با یکدیگر در تماس باشند و اساس طرح را بر بیدارى خلق هاى محروم بگذارند و به یقین باور کنند که راه را خواهند یافت و پیروز خواهند شد .

امیدوارم خداى متعال و بندگان او از آنها راضى شوند و در دو جهان روسفید شوند و نامشان به نیکى در جهان و نسل هاى آینده زبانزد شود و مطمئن باشند که وضع دنیا به طور اساسى در شرف تغییر است و دنیاى امروز اجازه نمى دهد که در جهان ، دو قدرت هر کارى مى خواهند بکنند و در کشورها یک عده سرنوشت ملت ها را در دست گیرند . پس بهتر است علما و روشنفکران متعهد قبل از تحول عمومى خودشان را به ملت ها نزدیک کنند و آنان را به حساب آورند و تحت فرمان قرآن کریم و سنت رسول اکرم صلى اللّه علیه و آله و سلم با آنها رفتار نمایند و با این ترتیب نظر ملت ها را به خودشان جلب تا این جدائى اى که بین روشنفکران هر جامعه و توده هاى زحمتکش و فقیر جوامع پیدا شده است یا بکلى رفع و یا کم گردد . امروز مردم ما صحبت هاى روشنفکر مابانه را نمى فهمند ، باید با زبان مردم درد مردم را بیان کرد . تنها در این موقع است که مردم پشتیبان شما مى شوند و از تحت سلطه ذلت بار ابرقدرت ها و وابستگان آنان بیرون مى آیند و در حصن حصین کلمه (لا اله الا اللّه ) در خواهند آمد و درست در این صورت است که همه ملت هاى اسلامى با یکدیگر دست برادرى داده و به زندگى شرافتمندانه اى که لذتش صد بار از این زندگانى پر تشویش و متزلزل بالاتر و بالاتر است ، به سوى تعالى و ترقى در دین و دنیا پیشرفت مى نمایند . و آن دسته از مردمى که فریب تبلیغات شرق و یا غرب را خورده و شرق و یا غربزده شده اند از فرهنگ اسلام آگاهى کامل ندارند والا همه با روى گشاده به آغوش اسلام مى آیند . امید است روشنفکران ما و تمام کشورهاى اسلامى حس اتکأ به نفس و استقامت در مقابل تمامى ابرقدرت ها را با بیانى ساده براى مردم کشورهاى اسلامى بیان کنند و مطمئن باشند که هیچ کس ذاتا مایل نیست که وابسته باشد . ما باید با تمام توان کوشش کنیم تا مردم متوجه گردند که مى شود روى پاى خودمان بایستیم ، مى شود در مقابل شرق و غرب از فرهنگ و حیثیت ملى _ اسلامى مان دفاع کنیم و مى توانیم دنیاى مادى را شکست دهیم و پرچم (لا اله الا اللّه ) و (محمدا رسول اللّه ) را در تمامى دنیا به اهتزاز در آوریم .

9 _ از امورى که هر چه بیشتر باید به آن توجه شود رفاه حال زندانیان است .چه گروه هایى که

ص: 236

بر ضد جمهورى اسلامى قیام مسلحانه نموده و مردم بیگناه کوچه و بازار را به خاک و خون کشیده اند و چه کسانى که با فروش و توزیع مواد مخدره ، فرزندان کشور را به فساد کشانده اند و چه سایر گناهکاران . اینان اکنون اسیران شما هستند و به دست خود به اسارت کشیده شده اند . با اسراى خود ، چه اینان و چه اسراى جنگى رئوف و مهربان باشید و برادرانه رفتار کنید و زندان ها را به یک مدرسه آموزش و تربیت اخلاقى مبدل کنید ، چنانچه تاکنون عمل کرده اید تا منحرفان و گناهکاران شیرینى عدالت اسلامى را بچشند و به اسلام و نظام اسلامى رو آورند و از روى حقیقت توبه کنند و بازگشت به اسلام و خداى متعال نمایند که باب رحمت ، گنهکاران را بهتر جذب مى کند . حتى آن کس که مستحق حدود الهى است از قتل و دیگر جزاها ، باید از عطوفت ماموران تا پاى دار و محل مجازات برخوردار باشند . و شورایعالى قضائى و ستاد پیگیرى در بررسى وضع زندانیان تسریع نمایند و هر کس استحقاق عفو را دارد به فوریت معرفى نمایند تا عفو شوند و به زندگى آزاد خود ادامه دهند و انشأاللّه عضو فایده بخش و فعال براى میهن خود گردند .

10 _ از هموطنانى که خارج کشور هستند و مى توانند براى کشور خود خدمت و به ملت مظلوم خود کمک کنند ، چه اطبأ محترم و چه متخصصان در رشته هاى مختلف و چه دیگران تقاضا دارم که قدرى به حال ملتى که در طول تاریخ گرفتار رنج و زحمت بوده اند و زیر بار ظلم ستمکاران کمرشان خمیده شده است ، بیندیشید و ببینید که آیا وجدان بیدار و شرافتمند ایرانى به آنها اجازه مى دهد که با خیال هاى باطل و تبلیغات دروغین رادیوها و مطبوعات خارجى که همه دشمن میهن و ملت شمایند و با شایعه افکنى هاى منافقین و سلطنت طلبان که جز سود خود و امریکا را در نظر ندارند و مى خواهند کشور را چون رژیم ستمشاهى به دامن آمریکا بیفکنند ، در خارج وطن خود بنشینید و به کشورهاى دشمن خود و وطنشان و دینشان خدمت کنند و صداى مظلومیت همکیشان و هموطنان شان را بشنوند و بى تفاوت باشند و در غم و رنج آنها شرکت نکنند ؟ آنچه در خارج از رسانه هاى گروهى مى شنوید چیزى جز تبلیغات بى اساس نیست ، بیایید و از نزدیک ببینید که ملت و کشور شما آزادى و استقلال خود را یافته و دست غارتگران را کوتاه کرده و مقدرات خود را خود به دست گرفته است و از وابستگى سیاسى و نظامى و فرهنگى بکلى خارج و در بعد اقتصادى نیز به سوى خودکفایى پیش مى روند .

بیایید و تحولى را که در تمام قشرها پیدا شده است ، ببینید . بیایید و خدمت هایى که در این چند سال به محرومان تاریخ شده است را ببینید و توجه کنید که با همه گرفتارى اى که دولت و ملت به آن مبتلا بود همچون نفس انقلاب و پیامدهاى آن و جنگ افروخته شده از جانب قدرت هاى بزرگ و کوچک و شرارت ها و خیانت هاى گروه ها و گروهک هاى داخلى و فشارهاى کمرشکن از قبیل محاصره اقتصادى و تحریم ها و تبلیغات رسانه هاى گروهى جهان و هجوم آوارگان جنگ و تبعیدهاى حزب بعث و آوارگان افغانى توانستند این کشور را از انحراف به چپ و راست نجات دهند . بنابراین شما هم بیایید و به میهن خود خدمت کنید و دین خود را به کشور خود ادا کنید . اگر به اسلام معتقد

ص: 237

هستید ببینید مظاهراسلام امروز چیست و در رژیم پهلوى چه بود . اگر ملى هستید ببینید که امروز ایران در جهان به عنوان تنها کشورى که در مقابل امریکا و شوروى ایستاده است داراى چه قدرتى است و داراى چه شهرتى است و به همین دلیل است که تمام هم دولت ها و قدرت ها و رسانه ها براى جلوگیرى از این شهرت و نفوذ است بیایید و ببینید که ایران در چه وضعى است . در حالى که در رژیم سابق که شاهش در ردیف نوکرهاى آمریکا و ملتش را آنطور وابسته کرده بودند که در چنگال امریکا بود ، چه بدبختى و ذلتى گریبانگیر همه بود . البته روى سخن با آنان نیست که خوردند و دزدیدند و بردند و هم اکنون هم در لجنزار شهوات و فسادها دست و پا مى زنند بلکه روى سخن با اشخاص شریفى است که وجدان انسانى خود را از دست نداده اند .

11 _ عرض من به روحانیت محترم و ائمه جمعه و جماعات آن است که همیشه آقایان محور وحدت کلمه در مردم بودید و چنانچه مى دانید امروز بیشتر از هر وقت محتاج به وحدت کلمه هستیم . امروز که دست هاى ناپاک براى تفرقه افکنى در فعالیت هستند و از وحدت کلمه ملت خوف دارند و ممکن است ساده دلان را که از انقلاب هاى جهان بیخبرند تحت تاثیر قرار دهند ، بهترین قشرى که با این طبقه تماس دارد شما هستید که مى توانید با روشنگرى خود آنان را از دست بدخواهان و توطئه گران نجات دهید و به آنان گوشزد نمایید که انقلاب را شماها کردید و خود را از قید و بند اسارت امریکا و دیگر جهانخواران و از ستم هاى رژیم پهلوى رها کردید . اکنون اگر به سمپاشى هاى بدخواهان و وسوسه هاى وابسته و پیوسته به امریکا و دیگران گوش فرا دهید و خداى نخواسته در صفوف فشرده شما تفرقه پیدا شود ، تمام زحمات طاقت فرسایتان و خون هاى پاک شهدایتان به هدر مى رود و باز اسلام و کشورهاى اسلامى و نسل هاى آینده تان در دست اجانب و دشمنان اسلام و میهن اسیر خواهد شد و اسلام که به دست تواناى شما تجدید حیات کرد ، با دست شما سال ها و قرن ها شکستى جبران ناپذیر خواهد خورد و در نزد خدا و نسل هاى آینده مسوول و محکوم خواهید شد . و به ملت عزیز و توده هاى میلیونى ایران عرض مى کنم که هیچ انقلابى بدون شهادت خواهى و فداکارى و سختى و گرانى و فشارهاى مادى موقت تحقق نیافته و پس از این نیز تحقق پیدا نخواهد کرد ، ولى با مقایسه با انقلاب هاى دیگر ، هیچ یک از انقلاب ها چون انقلاب اسلامى ایران براى محتواى اسلامى خود که توده هاى اسلامى را به دنبال خود کشید و به دنبال آن سایر هم میهنان همچون اقلیت هاى مذهبى به میدان آمدند و ملت بحمداللّه تعالى با یکپارچگى به پیروزى رسید ، پیروزى آنچنانى اى که جهان را تکان داده است و موج آن سراسر جهان را فرا گرفته است ، کم ضایعه تر و پرثمرتر نبوده است و اگر هیچ نبود جز مطرح شدن اسلام در جهان و به عزا نشاندن ابرقدرت ها و ستم پیشگان ، براى ملت عزیز افتخارى بزرگ کسب گردیده بود و اکنون براى حفظ این افتخار بزرگ صبر و بردبارى و کوشش و مجاهده لازم است و شما بحمداللّه تعالى تاکنون به تکلیف اسلامى و ملى و میهنى خود به طور شایسته عمل نموده اید و انشأاللّه تعالى از این پس نیز عمل خواهید کرد . و به آن دسته از تحصیلکردگان و روشنفکران و دانشمندان که به مرض غرب و شرقزدگى مبتلا نیستند و حاضر نیستند شرف اسلامى ،

ص: 238

ملى و میهنى خود را فداى امیال قدرتمندان کنند یا در راه لذات و شهوات زودگذر فدا نمایند ، عرض مى کنم همت بگمارید که قلم و بیان خویش را براى تعالى اسلام و کشور و ملت خود به کار گیرید و با توده هاى محروم همصدا و همدست شوید که آزادى از چنگال شرق و غرب را که امروز نصیب تان شده حفظ کنید و در این خدمت از هیچ کوششى و مجاهده اى دریغ ننمایید که براى هیچ یک از ملت هاى جهان این فرصت نبوده است و یا براى کمتر ملتى این فرصت پیش آمده است . خداوند همه ما را توفیق شناخت وظیفه عنایت فرماید .

12 _ دست گناهکارمان را به سوى خداوند بخشنده بلند مى کنیم و از درگاه مقدسش عاجزانه استدعا مى کنیم که ما را لحظه اى به خود وامگذارد و سایه عنایت خود را بر سر مسلمین جهان بویژه ملت ایران مستدام بدارد . ما مى دانیم که بى نظر رحمت آن وجود مقدس ، ما را توان مقاومت با تبهکارانى که عالم را تحت سلطه شیطانى خود قرار داده اند نیست و این حفظ توست که این کشور را با آنهمه فشارهاى سیاسى و نظامى و اقتصادى و تبلیغاتى حفظ کرده است . تو خود ، ما را توفیق عنایت فرما که به راه تو ، براى تو و بندگان مظلوم تو ادامه دهیم ، و تو خود ، ما را از لغزش ها حفظ فرما .

بار الها! شهیدان ما را که دلباخته تو بوده اند به جوار خود بپذیر و در صف اولیاى خود قرار ده و به شهداى زنده ما که تا مرز شهادت پیش رفتند و سلامت خود را در راه دفاع از اسلام و بندگان مظلوم تو از دست داده اند اجر شهداى صدر اسلام را عنایت فرما و سلامت شان را به آنها بازگردان .

خداوندا! تمام مفقودین عزیز ما را هر چه زودتر به دامن پر مهر و عطوفت این ملت و خانواده هاى عزیزشان برگردان .

بار الها! اسراى ما اسیر جانى ترین دژخیم زمان مى باشند ، مقاومت آنها دنیا را شگفت زده کرده است ، هر چه زودتر آنها را براى خدمت به تو و بندگانت آزاد فرما . و به خاندان محترم همه صبر و اجر و سلامت و مغفرت عنایت فرما . و به ملت شریف و بزرگوار ایران سعادت و سلامت و برکت مرحمت کن و به رزمندگان عزیز پیروزى نهایى را به اسرع وقت عطا فرما و به همه ما قصد خالص لطف کن و از شر شیطان و نفس اماره نجات ده .

و صلوات و سلام بى پایان خداوند بر انبیأ عظام خصوصا اشرفهم و خاتمهم و بر اولیاى عظام سیما ولى عصر و امام زمان ارواحنا لمقدمه الفدأ باد .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 239

تاریخ : 62/11/22

بیانات امام خمینى دردیدارباوزیر ، فرمانده نماینده امام واعضاى شورایعالى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى

الان حفظ اسلام به عهده همه ماست

بسم اللّه الرحمن الرحیم

متأسفانه عراق دچار آدمى شده است که دیوانه است و صدام چون مى بیند در حال غرق شدن است خواهد همه را با خود غرق کند و مردم عراق را هم غرق کند و این دیوانگى دیشب او با علم به این بوده است که بى جواب نمى ماند . متأسفانه دنیا هم از حقوق بشر صحبت مى کند ، لکن عمل نیست . امام امت درباره پاره اى از مشکلات سپاه نیز اشاره فرمودند : هر انسانى که مشغول کارى مى شود البته مشکلات دارد و کسى که بخواهد مشکلى در کارى نباشد باید مثل مرده ها در قبرستان برود و یا منزوى باشد . اگر قرار باشد افراد متعهد کنار بروند ، مسوول هستند . آنان که کمر براى حفظ اسلام بسته اند باید اگر همه هم رفتند ، آنها بمانند . انشأاللّه همه موفق و مؤید باشید که همانطور که تا به حال عمل کردید ، بعد از این هم عمل کنید . الان حفظ اسلام به عهده همه ماست ، آنهایى که با اسلام و ایران مخالفند مى خواهند بین ارتش و سپاه و مردم و دیگران شکاف ایجاد کنند و ما نباید غافل باشیم و باید به خداوند تعالى اتکال کنیم ، تا انشأاللّه به پیش ببریم و پیش هم خواهیم برد .

ص: 240

تاریخ : 26/11/62

پیام امام خمینى به حجت الاسلام محتشمى سفیر جمهورى اسلامى در سوریه

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقاى حاج سید على اکبر محتشمى سفیر محترم جمهورى اسلامى ایران در سوریه دامت افاضاته

از حادثه ناگوار که توسط ایادى استکبار جهانى برایتان اتفاق افتاد متأثر گردیدم . انشأاللّه هر چه زودتر سلامت تان را باز یافته و در سنگر اسلام و انقلاب به نفع مستضعفان و مظلومان جهان به مبارزات سخت خود ادامه دهید . براى فرزندان اسلام و قرآن تمام مشکلات و صدمات در راه خداوند ، شیرین و آسان است .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 241

تاریخ : 62/12/9

بیانات امام خمینى درجمع مدیران وکارکنان سازمان صداوسیماى جمهورى اسلامى سراسرکشور

باید کوشش کنیم به اینکه آن چیزهائى که نداریم تحصیل کنیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من از دوستان محترمى که در این مجلس حاضر هستند تشکر مى کنم و امیدوارم که همه موفق بشوند به اینکه موافق رضاى خدا عمل کنند . همانطورى که شما گفتید این دستگاه تبلیغاتى در زمان سابق به طورى فاسد بود که تبدیلش را به یک وضع سالم ، مجاهدات زیاد لازم دارد و من از مجاهداتى که در این راه کردند آقایان و بحمداللّه بسیار هم عمل شده است تشکر مى کنم . لکن ما نباید اکتفا کنیم به آن چیزى که داریم ، باید کوشش کنیم به اینکه آن چیزهائى که نداریم تحصیل کنیم . ما نباید در تحت تأثیر هیچ قدرتى واقع بشویم و در تحت تأثیر هیچ تبلیغاتى در عالم واقع بشویم . ما باید در همه امور مستقل باشیم و خودمان کار کنیم ، توقع نداشته باشیم که خارج براى ما کار بکند . خارجى ها همه الان در صددند که کارشکنى بکنند ، براى ما کار نمى کنند . سابق هم همین طور بوده است ، منتها به صورت اینکه براى ایران مى خواهند کار بکنند ، ایران را به دام کشیدند و آن کردند که همه دیدید .

صدا و سیما دستگاهى است که با صحت آن مردم صحیح مى شوند و با فساد آن فاسد

این دستگاه صدا و سیما امروز وضعى دارد که مسؤولیت شما آقایان را خیلى زیاد مى کند . سابق تبلیغات عبارت از این بود که اهل منبر یا علما در همان محل محدودى که داشتند ، در مسجدى که داشتند مى رفتند و براى یک چند نفرى یا یک عده اى صحبت مى کردند و ارشاد مى کردند . امروز این دستگاه در همه کشور پهن شده است و از رادیو گمان ندارم که قشرى باشند که محروم باشند . همه گوش مى کنند حتى آنهایى که در صحرا دارند زراعت مى کنند ، رادیو هم گوش مى کنند و سیما راهم همانطورى که گفتید توسعه اش زیاد شده است و علاوه بر این ، این دستگاه خصوصا رادیو در خارج از کشور بسیار گسترده است . بنائاعلیه مى تواند این دستگاه با اندک انحرافى میلیون ها مردم را منحرف کند و با اندک اشتباهى میلیون ها مردم را به اشتباه بیندازد و مى تواند که اگر چنانچه انشأاللّه صد در صد در راه ارشاد و در راه اسلام شد ، میلیون جمعیت را ، صدها میلیون جمعیت را هدایت کند . بنابر این یک دستگاهى است این که نباید ما این را کم بشمریم . دستگاهى است که با صحت او بسیارى از مردم در داخل و خارج صحیح مى شوند و با فساد او فاسد مى شوند . از آن طرف مسؤولیت بسیار

ص: 242

است و از آن طرف که راه ارشاد است ، ارزش زیاد است . همانطورى که ارزش دارد این دستگاه براى اسلام و جمهورى اسلامى ، اسلام از این مى خواهد که بهره بردارى زیاد در راه اسلام بشود ، تبلیغات زیاد در راه اسلام بشود . صداى جمهورى اسلامى که تقریبا به اکثر کشورها ، به بسیارى از کشورها مى رسد ، این صدا باید یک صدایى باشد که مردم را ارشاد کند و اسلام را معرفى کند . امروز دارند همه گروه هایى که در خارج هستند ، چه تبلیغات رادیو و تلویزیونى شان و چه تبلیغات از راه مطبوعاتشان دارند با اسلام معارضه مى کنند . مسأله ، مسأله ایران نیست . اگر تنها مسأله ایران بود چندان اهمیت نداشت ، اما مقابله با اسلام است ، نه مقابله با ایران است . منتها اینها چون فهمیدند که آن چیزى که در ایران واقع شده است ، آن این است که اسلام را به آنطورى که هست ، (نه به آنطورى که غربى ها معرفى مى کردند ، حالا هم باز منحرفین معرفى مى کنند) ، اسلام را آنطورى که هست معرفى کنند ، آنطورى که هست پیاده کنند ، آنطورى که هست به خارج ارائه بدهند این یک خطر بسیار عظیمى است براى قدرت هاى بزرگ . چنانچه ملاحظه مى کنید که با تصریح مى گویند که اسلام یک خطرى است و صحیح هم مى گویند . نسبت به اشخاص فاسد خطر دارد اسلام ، نسبت به چپاولگرها ، نسبت به دزدها ، نسبت به زورگوها اسلام خطر است . اما اسلام مى خواهد که اینطور مسائل در دنیا نباشد . اسلام مى خواهد که همه در آرامش باشند ، همه در صلاح باشند . و ما که مى گوئیم اسلام را ما مى خواهیم صادر کنیم ، معنایش این نیست که ما سوار طیاره بشویم و بریزیم به ممالک دیگر . یک همچو چیزى نه ما گفتیم و نه ما مى توانیم . اما آنکه ما مى توانیم این است که مى توانیم به وسیله دستگاه هائى که داریم ، به وسیله همین صدا و سیما ، به وسیله مطبوعات ، به وسیله گروه هائى که در خارج مى روند ، اسلام را آنطورى که هست معرفى کنیم . اگر آنطورى که هست معرفى بشود ، مورد قبول همه خواهد شد . بشر فطرتش یک فطرت سالم است ، اگر یک چیزى را القا بکنند ، روى فطرت سالم خودش قبول مى کند و قدرتمندها از همین معنا مى ترسند . بنابراین ما یک وظیفه بسیار بزرگ در عهده داریم . نه ما تنها ، همه مسلمان ها و نه شما تنها ، همه قشرهائى که در ایران و در خارج ایران هستند و متعهد به اسلام هستند ، وظیفه بزرگى داریم و آن اینکه اسلام را آنطورى که هست ، آنطورى که خداى تبارک و تعالى فرموده است ، آنطورى که در روایات و در قرآن ما هست ، آنطور به مردم ارائه بدهیم و به دنیا ارائه بدهیم و همین خودش از هزارها توپ و تانک بیشتر مى تواند موثر باشد . آن چیزى که با ارشاد حاصل بشود ، قلب مردم را برگرداند و این کار ، این هنر از اسلام مى آید و این هنر از احکام اسلام مى آید ، نه با یک توپ و تانک بخواهد کار بکند ، او نمى تواند کارى بکند و شما بینید که با اینکه قدرت هاى بزرگ داراى آن قدرت ها هستند هر روز در دنیا دارند شکست مى خوردند .

امروز امریکا از لبنان فرار کرده و اسمش را گذاشته جابجائى !!

شما وضع آمریکا را در سابق با حالا مقایسه کنید . وضع انگلستان را در سابق با حالا ملاحظه کنید و همین طور سایر قدرت ها را در سابق آمریکا نسبت به ایران و نسبت به سایر کشورهاى اسلامى

ص: 243

به خیال خودش یک آقائى بود که با یک کلمه کارها را اصلاح مى کرد . آنطور بود که اگر مثلا فرض کنید شاه یک کشورى ، رئیس جمهور یک کشور اسلامى مى خواست برود در امریکا ، باید مدت ها زحمت بکشد تا اجازه به او بدهند ، وقتى هم مى رفت مدت ها زحمت بکشد که پیش رئیس جمهور برود . وضع اینطور بود ، با یک کلمه کارها را اصلاح کردند . امروز وضع امریکا اینطور شده است که از لبنان با اینکه لبنان در دست اوست بسیارى اش ، با اینکه رئیس جمهورش با اوست ، با اینکه بسیارى از جبهه هایش با او هستند ، همین مسلمان هاى معدود کارى کردند که از لبنان فرار کرده ، منتها اسمش را گذاشته است که ما جابجا شدیم ، جابجائى اسمش راگذاشته !! این فرار است ، چرا اسمش را درست نمى گوئید ؟ و فرار کرده و دنبال فرارش از خارج توپ به روى مردم بسته است ، این از شدت عجز این کشور است که برود خارج و از خارج توپش را سوار کند به مردم جهان ، موشکش را بفرستد طرف مردم . این کمال عجز است از براى او ، لکن اینها با اینکه ادراک این مطلب را کردند به روى خودشان نمى آورند ، باز هم آن حرف هاى زمان سابق را مى زند .

رئیس جمهور امریکا گفت ما اجازه نمى دهیم که تنگه هرمز بسته بشود . این خیال مى کند حالا هم زمان سابق است که اجازه مى خواهد اجازه ایشان تأثیر دارد! حالا این مردم لبنانند که اجازه ندادند شما در آنجا باشید و این مردم ایرانند که اجازه ندادند که شما دراینجا باشید و این مردم ایرانند که باید به شما اجازه بدهند . و عمده اشتباه آنها ، اگر اشتباه کرده باشند ، عمده این است که نمى دانند که با کى مقابلند . آنوقتى که با دولت ها مقابل بودند . ملت ها کارى نداشتند با دولت ها ، کارهایشان را به دست دولت ها انجام مى دادند . دولت ها هم نوکر آنها بودند ، حالا هم در بسیارى جاها همین کار را مى کنند ، براى اینکه دولت ها نوکر هستند ، ملت ها هم کار ندارند . آنجائى که مواجه با ملت هستند همه جا شکست مى خورد . لبنان با اینکه ملتش یک مقدارى اش در میدان است ، مابقى اش طرفدار امریکاست و یا کارى ندارد ، آنطور کرده امریکا را که با همه چیزهائى که هى مى گفت مامانیم در اینجا ، مکرر این معنا را بزرگانشان مى گفتند ، رئیس جمهورشان گفتند که ما ماندنى هستیم در امریکا ، حالا مى بینید که فرار کردند ، مى گویند ما جابجا شدیم .

ایران غیر لبنان است ، ایران دولتش ، ملتش ، تمام اقشارش با هم هستند . آنجا با هم نیستند ، آنجا دولتشان مخالف است با ملت . ایران تمام اقشارش با هم موافقند ، با هم هستند ، با یک همچو ملتى نمى تواند هیچ قدرتى مقابله کند . ملت ها ایستاده اند ، مثل ایران ایستاده اند و در راه اسلام دارند از همه چیزشان گذرند . یک ملتى که از همه چیزش در راه اسلام دارد مى گذرد و جوانانش هر روز دارند در راه اسلام فداکارى مى کنند این را نمى شود یک دولتى بیاید به او زور بگوید یا فشار به او بیاورد .

امروز مظلومین باید برخیزند و داد خودشان را از ستمکاران بگیرند

امروز وضع غیر آنوقت است ، آن اشتباهات را باید از مغزهاشان بیرون کنند . اشتباه اینکه وضع حالاى دنیا با سابق یک طور است ، اشتباه اینکه مقابله با ملت ها مثل مقابله با دولت هاست ، اینها از

ص: 244

اشتباهاتى است که اینها دارند ، یا مى فهمند نمى خواهند به روى خودشان بیاورند . از این جهت نمى تواند امریکا ، نه شوروى ، نه امریکا ، نه سایر قدرت ها با ملت ها نمى توانند مقابله کنند . آنها مى توانند با دولت ها و همین طور هم کردند . از اول هم بنابر همین بود که اینها دولت ها را تحت سلطه خودشان قرار مى دادند ، نوکر خودشان قرار مى دادند ، به وسیله آنها هر کارى مى خواستند مى کردند . اما امروزى وضع تغییر کرده دنیا امروز بیدار شده است . دنیا از امریکاى لاتین گرفته تا کشور شوروى ، امریکاى مرکزى و همه جا ، تمام دنیا ، مظلومین دنیا بیدار شده اند . مظلومین دنیا نمى پذیرند از آنها آن چیزهایى را که در سابق پذیرفتند . امروز قدرت ها باید گوش کنند به حرف ملت ها ، نمى فهمند این را که نباید بنشینند بگویند که ما اجازه مى دهیم یا اجازه نمى دهیم . این اجازه مى دهیم و اجازه نمى دهیم مال آنوقت ها بود ، نه مال حالا و اینکه ما فلان جا را چه مى کنیم ، حمله نظامى مى کنیم ، خوب ، شما حمله نظامى تان را کردید و دیدید چه شد ، شوروى هم حمله نظامى اش را کرده و دارد مى کند و مى بیند که چه مى شود . با اینکه در آنجا افغانستان هم یک دسته هستند که با اینها مقابله مى کنند و الان فشل کردند آنها را . اینها باید تجدید کنند نظر خودشان را ، باید بفهمند ین معنا را که امروز غیر سابق است و ملت ها غیر دولت ها هستند .

بنابراین ما باید این مطلب را به مردم دنیا بفهمانیم که هر کسى نمى داند ، بداند که امروز وضع غیرسابق است و مظلومین باید برخیزند از جا و مظلومین باید داد خودشان را از ستمکاران بگیرند . و این یک مطلب شدنى است و مسلمین باید با هم باشند و مع الاسف باز بسیارى از سران مسلمین کارشکنى مى کنند . مسلمین با هم باشند ، اگر مسلمین با هم باشند ، یک قدرتى را تشکیل مى دهند که هیچ یک از این قدرت ها مثل آن قدرت نیست براى اینکه یک میلیارد جمعیت ایماندار غیر یک میلیارد جمعیت بى ایمان است ، غیر صد میلیارد جمعیت بى ایمان است . شما ملاحظه کردید که یک جمعیت کمى در ایران و هیچ وسایل نداشت ، لکن ایمان داشت چه معجزه اى در دنیا ایجاد کرده و دنیا الان چطور تحت تأثیر ایران واقع شده است . بنابراین ما باید توجه بکنیم ، شمایى که دستگاه تبلیغات در دستتان است ، آنهایى که مى خواهند صحبت کنند براى مردم ، گروه هایى که در خارج مى روند ، باید معرفى کنند اسلام را که اسلام این است و انشأاللّه مورد قبول است .

انتخابات در انحصار هیچ کس نیست و مال همه مردم است

از امورى که لازم است امروز تذکر بدهم شاید بعد دیر بشود ، قضیه انتخابات است . همانطورى که مکرر من عرض کرده ام و سایرین هم گفته اند انتخابات در انحصار هیچ کس نیست ، نه در انحصار روحانیین است ، نه در انحصار احزاب است ، نه در انحصار گروه هاست انتخابات مال همه مردم است . مردم سرنوشت خودشان دست خودشان است و انتخابات براى تحصیل سرنوشت شما ملت است . از قرارى که من شنیده ام در دانشگاه بعضى از اشخاص رفته اند گفته اند که دخالت در انتخابات ، دخالت در سیاست است و این حق مجتهدین است تا حالا مى گفتند که مجتهدین در سیاست نباید

ص: 245

دخالت بکنند ، این منافى با حق مجتهدین است ، آنجا شکست خورده اند حالا عکسش را دارند مى گویند . این هم روى همین زمینه است ، اینکه مى گویند انتخابات از امور سیاسى است و امور سیاسى هم حق مجتهدین است هر دویش غلط است . انتخابات سرنوشت یک ملت را دارد تعیین کند انتخابات بر فرض اینکه سیاسى باشد و هست هم ، این دارد سرنوشت همه ملت را تعیین مى کند ، یعنى آحاد ملت سرنوشت زندگى شان در دنیا و آخرت منوط به این انتخابات است . این اینطور نیست که انتخابات را باید چند تا مجتهد عمل کنند . این معنى دارد که مثلا یک دویست تا مجتهد در قم داشتیم و یک صد تا مجتهد در جاهاى دیگر داشتیم ، اینها همه بیایند انتخاب کنند ، دیگر مردم بروند کنار ؟ ! این یک توطئه اى است که مى خواهند همانطورى که در صدها سال توطئه این بود که باید روحانیون و مذهب از سیاست جدا باشد و استفاده زیاد کردند و ما ضررهاى زیاد از این بردیم ، الان هم گرفتار ضررهاى او هستیم ، حالا دیدند این شکست خورد ، یک نقشه دیگر کشیدند و آن این است که انتخابات حق مجتهدین است ، انتخابات یا دخالت در سیاست حق مجتهدین است . دانشگاهى ها بدانند این را که همانطورى که یک مجتهد در سرنوشت خودش باید دخالت کند ، یک دانشجوى جوان هم باید در سرنوشت خودش دخالت کند . فرق ما بین دانشگاهى و دانشجو و مثلا مدرسه اى و اینها نیست ، همه شان با هم هستند . اینکه در دانشگاه رفتند و یک همچو مطلبى را گفتند ، این یک توطئه اى است براى اینکه شما جوان ها را مأیوس کنند .

بیدار باشید ، توجه کنید ، اینها با توطئه هایشان مى خواهند کار را انجام بدهند ، نمى توانند با دخالت نظامى کار بکنند ، اینها مى خواهند با شیطنت هایشان کار خودشان را انجام بدهند . آنوقت شیطنت این بود که سیاست از مذهب خارج است و بسیار ضرر به ما زدند و ما بسیار ضرر خوردیم و آنها هم بسیار نفع بردند ، این مطلب شکست خورده ، حالا مى گویند که سیاست حق مجتهدین است یعنى در امور سیاسى در ایران پانصد نفر دخالت کنند ، باقى شان بروند سراغ کارشان . یعنى مردم بروند سراغ کارشان ، هیچ کار به مسائل اجتماعى نداشته باشند و چند نفر پیرمرد ملا بیایند دخالت بکنند . این از آن توطئه سابق بدتر است براى ایران ، براى اینکه آن یک عده از علما را کنار مى گذاشت ، منتها به واسطه آنها هم یک قشر زیادى کنار گذاشته مى شوند ، این تمام ملت را مى خواهد کنار بگذارد . یعنى نه اینکه این مى خواهد مجتهد را داخل کند ، این مى خواهد مجتهد را با دست همین ملت از بین ببرد . باید دانشگاهى ها متوجه باشند که اگر چنانچه افرادى در دانشگاه هستند که شیطنت دارند مى کنند ، اینها را باید توجه کنند که گول اینها را نخورند . خودشان دخالت در امور انتخابات بکنند . انتخابات سرنوشت حتى شمایى که در آنجا هستید را تعیین مى کند . یک امرى که سرنوشت آحاد ملت در دست اوست ، وظیفه آحاد ملت است که در آن دخالت کند ، مربوط به یک قشرى ، دون قشرى نیست ، همه باید در این دخالت بکنند . و این شیطنت هایى که الان دارند مى کنند ، به طورى که به من گفته اند براى مأیوس کردن بعضى از جوان هاى ماست . این شیطنت را خنثى کنید و فعال وارد بشوید در انتخابات ، مى خواهید خودتان کسانى را تعیین کنید و انتخاب بکنید ، مى خواهید ببینید هر قشرى که مى پسندید حرف هاى آنها

ص: 246

را و کاندیداى آنها را . شما هم با آنها باشید . در هر صورت ما باید از کید این خائنین هیچ وقت غافل نشویم . اینها دائما مشغول نقشه کشى هستند و دائما مشغول توطئه هستند براى اینکه این سیلى اى که از اسلام خورده اند اینها ، به این زودى جبران پذیر نیست . اینها مى خواهند و مى دانند که با زور نمى شود این کار را انجام داد . اگر هم یک وقتى مى گویند که ما با زور و نظامى مى کنیم ، این بیخود مى گوید . خودشان هم مى فهمند که بیخود مى گوید . آنها اگر بخواهند کارى بکنند همین از ناحیه خود مردم ، از ناحیه دانشگاه ، از ناحیه بازار ، از ناحیه کارگرها ، از ناحیه کارخانه ها ، از این جاها مى خواهند صدمه بزنند و شما اگر بخواهید براى خدا باشد یا براى ملت تان باشد یا براى زندگى خودتان باشد ، بخواهید که اسیر نباشید باید همه توجه کنید و گول این حرف ها را نخورید و در انتخابات به طور فعال همه دخالت بکنید و من امیدوارم که انشأاللّه همه موفق بشوید و امیدوارم که با سلامت و سعادت به کار خودتان ادامه بدهید که کار بسیار عظیمى است و کار بسیار پراهمیتى است .

صدام رفتنى است ، نه امریکا مى تواند نگهش دارد و نه دیگران

و شما مى بینید که الان تبلیغات در دنیا همه کارها را دارد انجام مى دهد . شما ملاحظه مى کنید که صدام آنطور بیچاره شده است ، تبلیغاتش آنطور است ، تبلیغات دیگران نسبت به او آنطور است . آن بیچاره آنطور مفلوک شده ، دور افتاده به این طرف و آن طرف قرض مى کند . دور افتاده به این ور و آن ور استدعا مى کند که بیایید ما را صلح بدهید و دروغ هم مى گوید ، نمى خواهد صلح بکند ، مى خواهد اغفال کند ، از آن طرف مستاصل شده ، از آن طرف رسانه هاى گروهى همه جا مى گویند ایران اینجور گفت و عراق آنطور گفت . او را با آب و تاب نقل مى کنند ، این هم یک کلمه نقل مى کنند و اخیرا مى گویند که خیر ، حالا دیگر کار به جاهاى مهم رسیده و ممکن است امریکا وارد بشود و ممکن است چه بشود . اینها همه حرف است . صدام رفتنى است و نه امریکا مى تواند نگهش دارد و نه دیگران . و من امیدوارم که انشأاللّه این غده سرطانى در بلاد مسلمین و آن غده سرطانى در آن طرف بلاد مسلمین که آنجا اسرائیل است و اینجا حزب بعث است ، انشأاللّه خداوند ریشه این را بکند و ملت عراق خودشان سرنوشت خودشان را به دست خودشان انجام بدهند و ملت ایران هم انشأاللّه با قدرت به پیش بروند .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 247

تاریخ : 62/11/23

بیانات امام خمینى درجمع اعضاى شوراى هماهنگى تبلیغات اسلامى و ستاد دهه فجرانقلاب اسلامى

مسأله تبلیغات از مسائل بسیار مهمى است که شاید در راس امور واقع است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از کارهاى چشمگیرى که در این نهاد شده است تقدیر و تشکر کنم و توفیق آقایان را بیشتر از خداى تبارک و تعالى مسئلت مى کنم . مهم این است که در اینطور مسائل چون مسائلى است که مربوط به اسلام است ، همه مردم شرکت دارند ، امروز کارهایى که در ایران مى شود ، کارهایى که مربوط به جمهورى اسلامى است ، از باب اینکه مردم از خودشان مى دانند و جدا نمى دانند هیچ نهادى را از خودشان ، از این جهت فعالند در کارها و ما باید هرچه بیشتر مردم را حفظ کنیم و مردم باید هر چه بیشتر در صحنه حاضر باشند . ما الان در بین راه هستیم . یعنى آن چیزى را که اسلام از آحاد ما خواسته است و او اینکه اسلام را آنطورى که هست معرفى کنیم به همه جا آن را ، ما الان در اول راه هستیم که باید این کار را انجام بدهیم . مسأله تبلیغات یکى از مسائل بسیار مهمى است که شاید در راس بیشتر از امور واقع بشود و ملاحظه مى کنید که دنیا تمام تبلیغاتشان به ضد ماست ، تقریبا باید اینطور گفت آنهایى که به ضد ما نیستند ساکت اند والا تمام رادیوها ، تمام مطبوعاتشان ، مصاحباتى که در خارج واقع مى شود همه را ملاحظه کردید که به ضد جمهورى اسلامى است . یعنى به ضد اسلام است و چون اسلام را آنها نمى خواهند و ایران را مى بینند که در صدد این است که اسلام را معرفى کند به عالم و اگر معرفى بشود به عالم قبول خواهند کرد و منافع آنها را به هدر خواهد داد . از این جهت با ایران مخالفت مى کنند ، نه اینکه ایران به اینکه یک جمعیتى در ایران هستند ، یا یک انسان هایى در ایران هستند ، با ایران به اینکه عنوان اسلامى پیدا کرده است . والا این ایران بوده زمان محمدرضا ، زمان دیگر با آن مخالفت نداشتند ، بلکه موافقت هم داشتند . براى اینکه آن ایران ، ایرانى بود که در دست آنها بود و درخواست آنها بود ، اما ایرانى که در دست آنها نباشد و مخالف با آنها باشد و خواست آنها را نخواهد انجام بدهد ، آنها این ایران را نمى خواهند و به عنوان ایران ، اسلام را دارند مى کوبند و ما باید هر چه بیشتر مسأله تبلیغاتمان را خصوصا در خارج باید دولت و باید ملت هرچه بیشتر تبلیغات را دامن به آن بزنند در مقابل آن تبلیغاتى که الان در دنیا هست .

شما مى بینید در همین دهه فجر و در 22 بهمن که آن جمعیت عجیب و غریب در صحنه بود ، قبلش بعضى از این ایرانى هایى که بیرون رفتند ، فرارکردند ، اینها یک شیوه خاصى

ص: 248

دارند ، مى گویند که مردم بیرون نیایید . دنبال او هر چه بیرون آمده باشد آنها کار ندارند . بعد مى گویند که دیدید هیچ کس بیرون نیامد . وضع شان اینطورى شده . یکجور شکست خوردگى مفتضحانه اى هست که مبتذل شده است . یک کلمه ، خوب ، بیرون نیاید ، که معلوم نمى شود کى بیرون آمده ، کى نیامده . بیرون آمده ها معلوم مى شود ، بیرون نیامده . ها اینها یکدفعه نمى گویند بابا بیرون بیایید شما هم یک طرف شهر باشید تا ببینیم چى اند ، آنها که بیرون مى آیند کى اند . از آن طرف مى گویند همه ایران با ما هستند از آن طرف مى گویند اگر بخواهند بیایند بیرون آنها را چه خواهند کرد . خوب ، اگر همه ایران با شما هستند ، چطور چه خواهند کرد ؟ 22 بهمن که به این وضع بوده نه در رسانه هاى گروهى خارج یک چیزى گفتند که قابل ذکر باشد و نه _ در _ کسانى که درخارج نشسته اند و به ضد ما صحبت مى کنند . 22 بهمن را به حسب آنطورى که همه گزارش داده اند ، خوب ما صحنه هایش را مى بینیم یک چیز چشمگیرى بود ، خیلى زیاد بود . بعضى ها مى گفتند که این تقریبا مثل آن اجتماعات اول عاشورا و آنوقت ها بوده است . ولى معذلک در دنیا منعکس نشد و اینطور شد . وضع جنگ را ببینید . امروز وضع جنگ اینطور است که در هر صحنه اى که وارد مى شوند . اینها و ارتش اسلام وارد مى شود ، سپاه پاسداران ، بسیج ، وارد مى شوند پیشروى مى کنند ، اسیر مى گیرند . در همین آخر دو هزار مى گویند ، دو هزار نفر اسیر گرفتند هیچ صحبتى نیست . اما از آن ور یک چیز تلویزیونى درست مى کنند ، حالاالبته آنها اهل فن اند مى توانند درست بکنند . آنوقت پریشب بود یا دیشب بود مى گفت که در تلویزیون کجا که در لندن درست شده است و نمایش داده شده است و در فلان جایى از این خلیج مثل اینکه بود آنجا نمایش داده شده است ، فهمانده اند به مردم که چقدر ایرانى ها کشته شده اند تمام لاشه هاى اینها افتاده است در بیانان ها و عراقى ها با شادى دارند دور و بر آنها مى گردند این عراقى هاى بیچاره اى که گرفتار شدند خودشان ، این ارتش عراقى که بیچاره شده است ، هر وقت چهارتا پاسدارها را مى بینند ، فرار مى کنند همه شان ، آنوقت یک همچو چیزى نمایش مى دهند وضع دنیا اینطورى شده در تبلیغات . تبلیغات وضعش بر این شده است که هر چه بتواند بر خلاف اسلام ، بر خلاف ایران به عنوان اینکه این یک جمهورى اسلامى هست و اسلام را مى خواهد ، دارند تبلیغ مى کنند از هر طرف . جنگ با این اهمیتى که هست الان پیشروى دارد مى کند و اینطور پیشروى کرده و همه را بیرون کرده اند تقریبا ، تقریبا از ایران بیرون کردند و الان دارند پیشروى مى کنند . وقتى که رادیوها مى گویند ، آنجایى که خیلى خوب مى گویند ، مى گویند بعضى ایرانى ها اینجور مى گویند ، عراقى ها اینجورى مى گویند ، اما معلوم نیست چه جورى است . آنوقتى که زیاد سیلى خوردند از آن ور مى افتند مى گویند که عراقى ها پیش بردند ، جلو آوردند ، راندند ایرانى ها را . انداختند به دریا ، آنها نتوانستند شنا کنند رد بشوند ، انداختند به آن _ چیزها _ آب ها و آنها بیچاره ها همه خفه شدند و مردند . اسیر گرفتند ، اسیرهاى بچه هشت ساله ، این ایران بچه هاى هشت ساله را مى فرستند به جنگ . وضع تبلیغات اینطور شده . ما تبلیغاتمان هر چه هم زیاد بشود البته به پاى آنها نمى رسد . خوب همه رسانه هاى گروهى دست آنهاست . اما ما باید تبلیغ کنیم

ص: 249

الحمداللّه خوب در صحنه هستند مردم ، لکن باید باقى بمانند در صحنه

ما باید بگوء یم به مردم . و من امیدوارم که موفق بشوند آنهایى که تبلیغ مى خواهند بکنند و آنهایى که در خارج مى روند و آنهایى که در رادیو و تلویزیون صحبت مى کنند _ این _ معلوم بشود که وضع چه جورى هست ، آنها چه وضعى دارند و ما چه وضعى داریم و آنها چه مى گویند و ما چه مى گوئیم . اینها اسلام را یک جورى معرفى دارند مى کنند که اسلام جنگ مى خواهد بکند . با اینکه اسلام هیچ وقت جنگ نخواسته یعنى ما نخواستیم جنگ بکنیم ، آنها جنگ را آوردند براى ما ، ما دفاع مى کنیم . الان هم اگر چنانچه ما مهلت بدهیم به صدام ، اگر این دو ماه مهلت پیدا بکند دوباره تجهیزش مى کنند ، مجهزش مى کنند و دوباره یک جاى دیگر حمله مى کند . یک همچو حیوانى را که نمى شود که ما رهایش کنیم که سرخود هر کارى مى خواهد بکند . این تا خفه نشود ، این منطقه درست نخواهد شد و آنهایى که به این کمک مى کنند نمى فهمند ، متوجه نیستند . امریکا اینها را بازى مى دهد ، اینها را آلت دست قرار داده . همانطورى که صدام مبتلا شده است . با اینکه عراق طرف نسبت نیست قدرتش با دیگر جاهایى که الان در خلیج و اینها هستند ، همانطور که اینها مبتلا شدند ، امریکا مى خواهد اینها را مبتلا کند ، دیگران را هم مى خواهد مبتلا کند باید اینها بفهمند که تکلیف شان چى هست با اسلام تکلیف شان چى هست ، با ایران تکلیف شان چى است .

آنها بعد مى خواهند زندگى کنند ، بعد که صدام رفت اینها مى خواهند زندگى کنند . ما میل داریم که اینها زندگى شان زندگى صحیح باشد . ما همیشه میل داریم که در منطقه که هستیم اسباب آسایش مردم بشویم نه اینکه اسباب گرفتارى مردم بشویم . نمى گذارند ما کار خودمان را انجام بدهیم اگر یک سال مهلت به ایران بدهند ، آنوقت مى فهمند که هم منطقه خوب خواهد شد ، هم دست قدرت ها بریده خواهد شد ، هم هر منطقه اى در محل خودش براى خودش زندگى مرفه خواهد پیدا کرد . لکن خوب امریکا نمى گذارد ، از آن ور از این ور هر طور دلش بخواهد مى کند . و من امیدوارم انشأ اللّه که دست همه کوتاه بشود و شما هم موفق بشوید . به خدمت مال خودتان است الان ایران ، دست همه کوتاه شده ، خودتان باید درستش کنید . الحمدلله خوب در صحنه هستند مردم ، خوبند خیلى ، بسیار خوبند ، لکن باید باقى بمانند در صحنه ، اگر بخواهند یک زندگى شرافتمندانه داشته باشند ، یعنى آدم باشند . ما را آدم حساب نمى کردند قبلا . ما را مثل _ یک _ سایر چیزها حساب مى کردند . که یک کالایى بودیم دست آنها که برایمان مى فروخت این به آن مى فروخت ، آن به آن مى فروخت و چه مى کرد ، ما اینطورى بودیم . حالا بحمداللّه خودمان هستیم ، براى خودمان هست و امیدوارم انشأ اللّه که موفق بشوند به اینکه خدمت کنند به اسلام ، خدمت بکنند به ایران .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 250

تاریخ : 62/12/14

بیانات امام خمینى در دیدار با وزیر کشور و استاندارن سراسر کشور

امروز مردم مى دانند که دولت از خودشان است و انتخابات هم از خودشان است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از خداى تبارک و تعالى توفیق همه آقایان را و همه خدمتگزارها را مى خواهم که به این ملت مظلوم براى خاطر خدا خدمت کنند . در قضیه استانداران و آنهائى که توابع آنها هستند ، دو مطلب را مى خواهم عرض کنم . یکى اینکه توجه دارند آقایان که تا ملت در کار نباشد نه از دولت و نه از استانداران کارى نمى آید ، یعنى همه دستگاه هاى دولتى به استثناى ملت کارى ازشان نمى آید . از این جهت همه مان و شما آقایان همه و آنهائى که در اختیار شما هستند ، همه باید کوشش بکنید که رضایت مردم را جلب بکنید در همه امور . در سابق مردم نه دولت را از خودشان مى دانستند ، نه انتخابات را از خودشان مى دانستند ، نه همه روسا را ، هیچ کدام را از خودشان نمى دانستند جدا مى دانستند ولهذا نه شرکت مى کردند به طورى که باید ، مگر آنجأ ى که فشار و اینها بود و نه در مشکلات با دولت هیچ وقت همراهى نمى کردند ، اگر کارشکنى نمى کردند . ، همراهى نمى کردند . شما مطمء ن باشید که در این مشکلاتى که براى کشور ما پیدا شد بعد از پیروزى که یک مشکلاتى بود که هر دولتى را کمرش را خم مى کرد ، اینکه دولت ایستاده است و به خوبى دارد عمل مى کند . براى این است که مردم هستند ، . کمک مردم است هر جا هر نقیصه اى پیدا مى شود مردم دنبالش هستند ، براى رفعش دنبالش هستند . امروز مردم اینطور نیست که دولت را از خودشان جدا بدانند یا انتخابات را انتخابات فرمایشى بدانند و از غیر بدانند . امروز مردم مى دانند که دولت از خودشان است و انتخابات هم از خودشان است . شما باید کوشش کنید که این چیزى که الان در ذهن مردم هست ، که دولت را از خودشان مى دانند ، این از دل آنها بیرون نرود . یعنى شما در طول خدمتى که انجام مى دهید خداى تبارک و تعالى را در نظر داشته باشید شما مسؤول هستید پیش خدا ، فردا از شما سوال مى شود . اینجا هم بر فرض اینکه بتوانید یک چیزى را خداى نخواسته عمل کنید و مخفى نگه دارید ، پیش خدا مخفى نیست ، پیش ملأ که اللّه مخفى نیست ، یک روزى به آن مى رسد انسان از این جهت نسبت به مردم هر چى مردم ضعیف ترند بیشتر ، عکس سابق که هر چى قوى تر بودند ، با خان ها رفتارشان چطور بود ، با مثلاآنهائى که دارا بودند چطور بود ، با سرمایه دارها چه جور بود ، با مردم ضعیف هیچى . شما عکس کنید مسئله را ، یعنى آنطورى که با مردم ضعیف و مستضعف و محروم رفتار مى کنید بهتر باشد از آنى که با دیگران

ص: 251

رفتار مى کنید ، با همه خوب ، اما اینها شکسته اند ، اینها محکوم بودند در طول تاریخ ، اینها زحمت دیدند ، اینها در انقلاب خدمت کردند ، اینها امروز جوان هایشان را مى دهند ، آن طبقه مرفه اگر هم باشد کمى از آنها داخل این امور هستند ، خیلى نیستند . بنابراین ما باید این طبقه از مردم را براى خاطر خدا و براى حفظ حیثیت جمهورى اسلامى حفظ بکنیم . در همه قشرها در در همه کارها با آنها خوشرفتارى کنید ، یک وقت خداى نخواسته یکى را کار دارد بیاید در آنجا ، فراش راهش ندهد . یا مدتى معطل بشود یا توى اتاق نگذارند بیاید ، اینها اینطور نباشد . اینها کارهائى بود که بر خلاف رضاى خدا بود و سابق مى کردند ، شما باید عکسش باشد .

این مسئله است که راجع به همه کارهائى که شما مى کنید متوجه باشید که خدا حاضر است در همه جا و متوجه همه مسائل هست و ثبت مى شود کارهاى ما و پیش خدا میرود ، بعدها در قیامت پیش یعنى خودمان هم باز مى شود اعمالمان ، از این جهت این یک سفارش است که عرض مى کنم .

مردم در انتخابات حاضر مى شوند و مى دانند که سرنوشت کشور با انتخابات است

یک سفارت دیگر راجع به انتخابات است . شما هر چه هم خوب رفتار کنید آنهایى که باید اشکال کنند مى کنند . ما کارى به اشکال آنها نداریم آنها _ اشکال _ از اول اشکال مى کردند حالاهم اشکال مى کنند . قبل از این هم که انتخابات در کار باشد صحبت انتخابات همچو که نزدیک شد شروع کردند به اینکه این انتخابات آزاد نیست ، مردم هیچ وقت نمى روند پاى صندوق ها ، چه خواهند کرد . اینها بعدها هم خواهند گفت ، اینجا ما کار نداریم ، ما خودمان بین خودمان و خداى تبارک و تعالى باید فکر بکنیم که شما مسؤول این مسئله هستید ، هم مسوؤل کار خودتان و هم مسؤول مسؤولین دیگرى که تحت نظر شما هستند هستید ، که جریان انتخابات یک جریان صحیح باشد . هیچ کس در انتخابات بر دیگرى مقدم نیست ، همه افراد ملت یک جو هستند در انتخابات ، یعنى همان آدمى که یک کار کوچکى انجام مى دهد با آن کسى که در رأس همه امور هست در باب انتخابات هیچ با هم فرقى ندارند ، این یک راى دارد ، آن هم یک راى دارد . این یک جور باید با او عمل بشود ، با آن هم یک جور عمل بشود بنابراین توجه به اینکه انتخابات جورى باشد که مردم پسند باشد ، نه جورى باشد که فرض کن خان پسند باشد ، ما او را نمى خواهیم . مردم پسند باشد ، یعنى مردم احساس بکنند به اینکه مسء له انتخابات به آنطورى که قانون انتخابات گفته است ، به آنطورى که اسلام مى خواهد دارد عمل مى شود . عمل مال شماست ، قانون یک ثبتى است که مى شود ، یک وظیفه اى تعیین مى کند ، لکن آنى که مهم است در مقام عمل است ، مقام عمل جورى باشد که تطبیق بکند با قانون و مردم راضى باشند در عمل . و توجه به این معنا هم از لازمات است که توجه بکنید که اخلالگرها نیایند خرابکارى بکنند . بلااشکال در زمان انتخابات یک دسته اخلالگر هم پیدا مى شوند که مى خواهند خدشه دار بکنند و مى خواهند هیاهو بکنند ، این کارها را بکنند ، این را با شدت جلویش را بگیرند که اخلال نکنند . باید آرام هر که مى آید رایش را آرام بدهد . کسى بیاید مثلا نزدیک صندوق باشد بخواهد که اخلال بکند یا کسانى

ص: 252

باشند که در نزدیک صندوق بخواهند به مردم بگویند به این رأى بدهید . نزدیک صندوق دیگر این کارها نیست . تبلیغات که هرکس کرده است در موارد خودش یک حدودى دارد ، مى کند آنجا دیگر جاى این حرف نیست که آنجا بایستند و بگویند فلانى خوب است فلانى بد است . این حرف ها همه اش _ را اینها _ باید جلوگیرى بشود تا انشأ اللّه یک انتخابات خوبى داشته باشیم .

و من امیدوارم که موفق بشوید در این امر و مردم هم حاضرند در انتخاب ، حاضر مى شوند در انتخابات براى اینکه مردم ، کشور را حالااز خودشان مى دانند و مى دانند که سرنوشت کشور با انتخابات است . اینطور نیست که حالا بگویند ما انتخاب کنیم براى کى . انتخاب مى کنند براى خودشان . پیش تر این حرف بود که خوب ، به ما چه ربط دارد انتخابات ، به ما کارى ندارند ، آنها به مصالح ما کارى ندارند . اما امروز این حرف نیست ، مردم شرکت مى کنند و من امیدوارم که هر چه بیشتر شرکت بکنند در انتخابات . این وظیفه اى است الهى ، وظیفه اى است ملى ، وظیفه اى است انسانى ، وظیفه اى است که ما باید عمل به آن بکنیم ، همه مان باید در انتخابات شرکت بکنیم . شما باید در حسن جریان انتخابات جدیت بکنید ، و مردم هم انشأ اللّه وارد بشوند و راى بدهند . و شما منتظر این نباشید که انتخاباتى که مى کنید بعدها به شما چیزى نگویند ، ولو مى گویند این معلوم است ، یعنى به شما نه ، به همه مى گویند ، (نه ، انتخابات چیزى نبود و مردم هم نرفتند و مردم چه نکردند) و از این مسایل گفته مى شود ، لکن ما باید راه خودمان را پیش بگیریم .

میزان در اینکه جنگ ما خوب است یا بد ، تبلیغاتى است که در خارج مى شود

یک مسئله دیگر این مس . له جنگ است که من یک نکته را . مى خواستم عرض کنم به آقایان و مردم هم بدانند این نکته را میزان در اینکه جنگ ما خوب است یا بد ، تبلیغاتى است که در خارج مى شود . هر جا هر چه بیشتر تبلیغ بر ضد مى شود ، معلوم مى شود که اینجا زیادتر است . مثلا در آنجایى که در طول این مدت آنجاهایى که ما بیشتر ، مثل خرمشهر ، که بیشتر از جاهاى دیگر ما پیروزى داشتیم ، آنجا بیشتر تبلیغات مى کردند . من امروز وقتى ملاحظه مى کنم مى بینم از همیشه الان بیشتر تبلیغات بر ضد مى شود ، از همیشه ، مثلادر راس اخبار ، هیچ وقت بنابراین نبود . آنوقت دروغ هایى که در آنجاها گفته مى شود اینکه این ایرانى ها چطور شدند ، اینها از بین رفتند ، دور و برشان را گرفتند ، محاصره شان کردند ، از بین بردند . یک دفعه مى گوید ، عراق مى گوید ما سى هزار نفر کشتیم ، یک دفعه مى گوید هجده هزار نفر ، امروز مى گفتند پنجاه هزار نفر ، خوب ، فردا هم لابد مى گویند دویست هزار نفر . آنها هر وقت شکست زیادتر باشد ، به عبارت دیگر حجم شکست آنها موافق با حجم تبلیغاتشان است . هر چه تبلیغاتشان زیاد بشود ، این میزانى است که باید ملت توجه کند ، هر جا دیدند که زیادتر هیاهو مى کنند ، زیادتر راجع به شکست ما مى گویند ، بدانید که آنجا ما پیروزمند زیادتر بودیم . مثل حالا ، حالایى که موارد حساس _ چیز را ، آن _ جبهه را گرفتند اینها ، حالاآنهاآمدند مى گویند یک وقت مى گویند که ما اصلا در عراق هیچ وقت جنگ نبوده این در رادیو عراق بود که ما در ایران جنگ

ص: 253

کردیم و همه کشته ها در ایران افتاده ، فردایش یادش مى رود این را گفته است یا اینکه نمى فهمد ، مى گوید که از عراق ما بیرون کردیم اینها را . یک وقت هم مى گوید تمام لاشه هایشان در عراق افتاده اند چطور یا محاصره شان کردیم _ نمى دانم _ ریختیم شان به دریا ، به آب ریختیم آنها هم شنا بلد نبودند نتوانستند خارج بشوند رفتند چه شدند . ممکن است که بعض اذهان ساده یک وقت باور کنند این مسائل را ، باور نکیند ، مسئله اینطور نیست . پیروزى حالابهتر از همه پیروزى هایى است که ما تا حالا داشتیم و آنطورى که بعض آقایان آمده بودند مى گفتند ، یک مساله اى است که باید جنگ هاى دنیا از آن چیز یاد بگیرند ، مسائلى که اینها در این چیز کردند آنطورى که به من نقل کردند مسائلى که در اینجا اینها عمل کردند مسائل بسیار بزرگى بوده است که باید دنیا آنهایى که جنگ مى خواهند بکنند از اینها یاد بگیرند .

در هر صورت باید ما توجه بکنیم به اینکه نبادا یک وقتى مردم تحت تأثیر یک همچو مسائلى بروند ، خیال کنند که پس لابد یک مطلبى هست که اینها اینطور مى گویند ، وقتى مطلبى باشد آنها صد مقابلش مى کنند . وقتى آن چیزى که زیاد بر آنها صدمه وارد کرده آنها زیادتر مى کنند . الان معلوم است صدمه این جنگ بر دوش امریکا وارد شده است مى بینید که چه مى کند در اینجا ، مى آید در خلیج فارس چه مى کند ، نمى دانم در کجا چه مى کند هیاهو مى کند که ما نمى گذاریم چه بشود ، از این حرف هایى که مى زنند و هیچ وقت هم فایده اى ندارد . در سایر جاها ، فرانسه هم همین طور ، انگلستان هم همین طور ، همه اینها چون سنگینى جنگ بر آنها واقع شده است و اینجا مى بینید غیرمسائل دیگرى است ، اینجا یک مسئله بالاتر از مسائل دیگر است از این جهت آنها تبلیغاتشان هى زیاد مى شود و تشرهایشان هى زیاد مى شود به خیال اینکه ما از این تشرها مثلا مى ترسیم . خوب ، ما دیدیم که امریکا هیچ کارى از او نمى آید آن آمد ایران آمد معلوم شد چکاره است در لبنان با اینکه یک عده زیادى نبودند ، لبنانى ها بسیارشان با خود آنها هستند ، . دولت شان هم که با آنهاست ، در لبنان آنطور وضع برایشان پیش آوردند که هیچ کدامشان نماندند فرانسه هم حالا دارد بهانه پیدا مى کند و فرار مى کند . خوب ما اینها را مى شناسیم که اینها هیاهوشان زیادتر است ، یعنى اصل بناى استعمار از اول این بوده است که با هیاهو کارش را پیش ببرد ، . با تشر کارش را پیش ببرد مثلا فرض کنید یک مسئله اى در مجلس سابق واقع مى شد ، در زمانى که مرحوم مدرس هم در آن مجلس بودند ، یک قضیه اى واقع مى شد ، آنها یک مسئله اى را مى خواستند از ایران ، یک وقت مى آمدند اگر ایران یک سستى مى کرد ، یک کشتى از انگلستان مى آمد در نزدیک هاى دریاهاى ما ، همین اسباب این مى شد که اینها عقب نشینى مى کردند . از این ور روسیه یک وقتى یک اولتیماتو مى داده بود و ارتش اش هم شروع کرده بود به آمدن و در خود آنها هم این را گفتند ، یک چیزى را از مجلس مى خواستند هیچ کس جرأت نمى کرد صحبت کند ، مرحوم مدرس رفت گفت حالا که ما باید از بین برویم _ چرا با دست آنها از بین مى رویم چرا با دست خودمان از بین برویم ، بگذار آنها از بین ببرند . این را دیگران هم قبول کردند و رأى بر خلاف دادند و هیچى هم نشد . اینها همیشه بنایشان این است که با هیاهو و جنجال یا خودشان یا به دست نوکرهایشان هیاهو

ص: 254

کنند ، جنجال بکنند که ما را عقب بنشانند و مسئله اینطور نیست . و من امیدوارم که انشأ اللّه این جنگ به زودى خاتمه پیدا کند و انشأ اللّه به نفع اسلام به نحو احسن خاتمه پیدا کند .

عید شما آنوقتى است که جبهه را محکم نگه دارید و فتح نهائى را بکنید

یک مسئله دیگرى که مى خواستم عرض کنم این است که حالا نزدیک به ایام عید است . من توقعم از آقایان ، از همه این است که یک لحظه فکر کنند به حال مردم ، یک لحظه فکر کنند به حال این مادرهایى که جوان هایشان در جبهه ها از دست رفته است یا علیل شده است و همین طور . از قرارى که به من گفته اند مثلا همین هایى که بسیجى هستند فکر کردند که ایام عید را بیایند به اینجا . خوب ، شما مشغول یک عبادت بزرگ هستید الان ، شما بخواهید جبهه را اگر خداى نخواسته رها کنید و براى عید چند روزى هم بیایید اینجا ، خوب ، چه بکنید . عید! چه عیدى شما دارید ؟ شمایى که در آنجا آنطور گرفتار هستید و در آنجا بمب هاى مسموم به سر شما مى ریزند ، خوب ، شما چه عیدى دارید که حالا بیایید عید براى عید جبهه را خالى بکنید ؟ جبهه را قوى نگه دارید . عید شما آنوقتى است که شما جبهه را محکم نگه دارید و آنها را از صحنه بیرون بکنید و انشأ اللّه فتح بزرگتر و فتح نهایى را بکنید .

انشأ اللّه عیدها بعد مى آید براى شما در همین جا ، جبرانش را انشأ اللّه خواهید کرد .

آیا صلح کردن با کسى که بعد خنجر را از پشت محکم تر خواهد زد شرافتمندانه است ؟

_ خداوند انشأ اللّه به همه شما _ یک کلمه دیگرى هم عرض کنم که بعضى اشخاصى که به نظر انسان مى آید مغرض هم نیستند ، به نظر انسان مى آید که متدین هم هستند اینها صحبت مى کنند از اینکه اصلاح چرا نمى شود ، بیایید اصلاح بکنید ، جوان ها تا کى کشته بشوند .

اینها هم دیدشان ناقص است . اینها توجه به این ندارند که ما در اینوقتى که هستیم ، با این وضعى که هستیم اگر چنانچه پیشنهاد صلح را قبول بکنیم و ما بنشینیم پشت میزى که صدام یک طرفش نشسته ، آقاى رئیس جمهور ما هم یک طرفش نشسته ، دنیا به ما چه مى گوید ؟ اسلام به ما چه مى گوید ؟ عراق به ما چه مى گوید ؟ ایران به ما چه مى گوید ؟ یک کسى که 4 سال است ، 5 سال است ( عراق که چندین سال است ) ما چهار پنج سال است که گرفتارش هستیم که هر چه توانسته کرده ، هر چه توانسته ، اگر کارى نکرده باشد نتوانسته والا آنچه توانسته این عمل کرده و هرچه بتواند عمل مى کند و بعدها هم هر چه بتواند عمل مى کند ، ما این را مهلتش بدهیم و بنشینیم با او صلح بکنیم ، (آقا! خوب ، بسیار خوب شما تشریف ببرید دیگر به کشور خودتان و بروید و فلان و ما هم برویم سراغ کار خودمان ) . این بار عزت اسلام نمى سازد ، با شرف انسان نمى سازد . این نمى شود که یک همچو مطلبى بگوئیم . آقایان اشتباه مى کنند ، خیال مى کنند که خوب ، حالا ما جوان دادیم ، من هم مى دانم که بسیار ما خسارت دیدیم ، بسیار ما جوان دیدیم ، لکن صلح کردن با یک کسى که بعدش خنجر را از پشت محکم تر خواهد زد ، این یک صلح شرافتمندانه است ؟ یک صلح عقلایى است ؟ و عجب این

ص: 255

است که بعضى آقایان مى گویند که اگر چنانچه راجع به آنها آمده بودند توى کشور ما ، ما تا فرد آخر جوان هامان را مى دادیم .

خوب ، این آن ملى گرایى است که اسلام مخالف با آن هست . مگر ما اسلام را کمتر از ملت خودمان مى دانیم ؟ اسلام را کمتر از کشور خودمان مى دانیم ؟ ما براى اسلام داریم فکر مى کنیم . ما ملت عراق را با ملت خودمان جدا نمى دانیم . ملت عراق همانى است که الان از ما هم آنجا ، بسیارى علماى ما هم در آنجا هستند ، کسان دیگر ما هم هست . یعنى ما و آنها جدا از هم نیستیم . وقتى جداى از هم نیستیم ما بیاییم فکر بکنیم که اگر براى خاک ما بود تا فرد آخرمان کشته مى شد اشکال هم نداشت ، همانى که مى گوید حالا چرا ، چرا اینقدر کشته مى دهید ، مى گوید که اگر براى چیز ما ، آنوقتى که آنها در خاک ما بودند تا آخر فرد را هم خوب بود بدهیم ، حالایى که آنها رفته اند در یک جاى دیگر ، کنار رفتند با اینکه _ با هم _ باز هم نرفتند ، حالا دیگر چرا ؟ بنشینید یک صلحى بکنید ، یک صلح شرافتمندانه . آیا شرافتمندانه است ؟ این برخلاف دید اسلام نیست که ما براى خاکمان همه جوانان را بدهیم هیچ اشکالى هم نداشته باشد ، براى دینمان اگر یک جوان بدهیم اشکال دارد ؟ ما الان براى دینمان داریم جنگ مى کنیم ، براى خاک جنگ نمى کنیم ، ما هر روزى که جنگ تمام شد ، با روى گشاده ، آغوش باز همه ملت عراق را به آغوش مى گیریم و جنگ دیگر نداریم با آنها . جنگ ما جنگى است بین اسلام و کفر ، نه جنگى است مابین یک کشور و یک کشور ، مابین اسلام و کفر است . امروز اگر ما عقب نشینى کنیم اسلام را شکست دادیم . امروز ما نمى توانیم عقب نشینى کنیم . ما امروز نمى توانیم صلح کنیم با اینها . اینها مى خواهند صلح ، اظهار صلح مى کنند از آن ور و از آن ور هم آن جنایتکارى ها را مى کنند ، خوب ، اینها صلح طلب که نیستند دروغ مى گویند ، بر فرض اینکه یک وقت هم سر چیز بیایند اما جنایتکارى که مسلما جنایتش طورى است که انسان نمى تواند با او بنشیند و اصلاح کند و یک چیزى را امضا کند ، آقاى رئیس جمهور ما آن طرفش را امضا کند ، آقاى صدام هم آن طرفش را ، آخر این مسأله اى است که مى پذیرد کسى از ما ؟ دنیا از ما مى پذیرد ؟ بر فرض اینکه قدرت هاى بزرگ مى گویند (خیلى خوب شد ، الحمدلله ما بردیم مسئله را) _ آنها _ برد آنهاست دیگر ( مسئله را بردیم ) ، اما ملت ها چه مى گویند به ما ، اسلام به ما چه مى گوید پیغمبر اسلام ، امام زمان به ما چه مى گویند ؟ خوب ، ما مسؤول هستیم بنابراین خوب است آقایان فکر بکنند و حرف بزنند ، فکر بکنند و اشکال بکنند . من امیدوارم که انشأ اللّه شما آقایان موفق باشید در همه امور و ما متوقع نیستیم که شرق و غرب به ما کمک بکنند . ما کمک مان را از خدا مى خواهیم ، تا حالاهم کمک کرده و ما هم نتیجه اش را تا حالا دیدیم و من امیدوارم از این به بعد هم ببینیم ، به شرط اینکه ما هم خدمتگزار به اسلام باشیم ، خدمتگزار به خدا باشیم . ( ان تنصروااللّه ینصرکم ) ما هم نصرت بکنیم انشأ اللّه .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 256

تاریخ : 62/12/16

بیانات امام خمینى در دیدار با سرپرست وروحانیون بنیادهاى مسکن انقلاب اسلامى سراسر کشور

بسم اللّه الرحمن الرحیم

امیدوارم با کوشش شما و تمامى افراد این بنیاد ، مردم محروم و مستضعف ما که در طول تاریخ اسیر خان ها و سرمایه دارها بودند ، داراى مسکن شوند . لازم است دولت اسلامى هم کمک هاى لازم را به شما بنماید . انشأ اللّه مردم ما که همیشه به استضعاف کشیده شده بودند با تلاش و کوشش داراى همه چیز گردند . خدمت شما تنها به یک نسل نیست ، بلکه از خدمات شما نسل هاى آینده هم استفاده مى کنند . سعى کنید محرومین را همیشه در نظر داشته باشید و هر کارى که مى کنید ، خدا را در نظر بگیرید . انشأ اللّه موفق و مؤید گردید

ص: 257

تاریخ : 20/12/62

بیانات امام خمینى در دیدار با وزیر و قأ م مقام وزارت ارشاد اسلامى و نمایندگانفرهنگى این وزارتخانه در خارج از کشور

امیدوارم شما بتوانید چهره اسلام را آنگونه که هست نشان دهید

بسم اللّه الرحمن الرحیم

امروز دولت ها مى خواهند ایران را به صورت زننده اى به دنیا معرفى کنند . رسانه هاى گروهى و سازمان هاى آنچنانى وقتى پیروزى ایران و اسلام را مى بینند و یا وقتى مى فهمند که عراق آنهمه ظلم به ما کرده است ، به دروغ مسأله نقض حقوق بشر در ایران را عنوان مى کنند و ادعا میکنند که بهایى ها در ایران هیچ آزادى ندارند و آنها به خاطر بهأ یگرى زندانند . حتى مى گویند زنان آبستن را در خیابان ها مى کشند . آنها هر چه مى خواهند بگویند ، ولى شما بدانید مردم محروم دنیا یعنى آنهائى که وابسته به دولت ها نیستند با ما هستند و بالاخره اسلام راه خودش را باز نموده و چهره اش را به همه نشان مى دهد . ما هم باید هر کداممان به اندازه قدرتمان سعى کنیم تا در راه تحقق اسلام قدم برداریم .

امیدوارم همه خصوصا وزارت ارشاد بیشتر ازدیگران زحمت بکشند تا همه را ارشاد نمایند . انشأ اللّه موفق شوید تا به این کشورى که از حیث فرهنگى هم عقب افتاده بود و هیچ کس در سابق براى اصلاح و ارشاد کارى انجام نمى داد ، خدمت کنید.

ص: 258

تاریخ : 62/12/30

پیام امام خمینى به مناسبت حلول سال نو

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از خداى تبارک و تعالى خواستارم که به برکت حضرت ولى امر( سلام اللّه ) علیه که این کشور ، کشور اوست ، این سال جدید را بر همه مسلمین جهان خصوصا بر ملت عزیز مبارک کند . مبارک باد این پیروزى بزرگ اسلام بر کفر و مبارک باد این جهاد بزرگ مجاهدین ما در راه اسلام . انشأ اللّه این روز عید مبارک باشد بر همه و امید است که خداى تبارک و تعالى با عنایت خاص خودشان این ملت را همانطورى که تاکنون به پیروزى رسیده است به پیروزى بیشتر برساند و امیدوارم که خداى تبارک و تعالى شهدایى که در این پیروزى جان خودشان را از دست دادند به رحمت خودش و اصل کند و به همه ملت ما خصوصا به بازماندگان شهدا و به مجروحین و معلولین ما و به مفقودین و به خانواده هاى همه اینها ، به همه مجاهدین از هر طریقى که هستند ، از هر قشرى که هستند انشأ اللّه این عید مبارک باشد و در سایه عنایات حق تعالى و در سایه عنایات حضرت ولى امر سلام اللّه علیه و روحى فداه ، این ملت آن چیزى را که خداى تبارک و تعالى از او خواسته است به او برساند و دست ستمکاران را از این کشور کوتاه کند . این عید و این روز جدید طلیعه اى است انشأ اللّه بر اینکه این ملت به آن خواستى که دارد ، به آن خواستى که آن خواست ، خواست خداى تبارک و تعالى است به زودى برسد و همانطورى که تاکنون با قدرت به پیش رفته است و دست ستمکاران را از این کشور کوتاه کرده است ، باز هم با همین قدرت به پیش برود و کشور خودش را نگه دارد . و امیدوارم که اسلام پرچم خودش را بر سر همه مسلمین جهان افراشته کند و دست ستمکاران را از کشورهاى اسلام کوتاه کند و این ملت را توفیق بدهد که در راه رضاى او صرف بشود و در راه رضاى او عمل کند . البته عیدهایى که اسلام تأسیس فرموده است برداشت هاى مختلفى از آن به حسب نظرهاى مختلفى که اهل نظر دارند و به حسب قشرهاى مختلفى که برخورد مى کنند با آن بسیار مختلف است . آن برداشتى که اهل معرفت از عید مى کنند ، با آن برداشتى که دیگران مى کنند بسیار مختلف است . آنها بعد از اینکه در ماه مبارک رمضان آن ریاضت ها را مى کشند و کشیدند روز عید روز لقاى آنهاست ، لقأ اللّه است آن روز براى آنها . (الغیرک من الظهور مالیس ) آنها همه چیز را از او مى دانند و آن روز را عید مى کنند براى اینکه بعد از ریاضت یوم ورود است به حضرت و عید قربان را بعد از اینکه تمام عزیزان خودشان را از دست دادند مهیا براى ملاقات مى شوند ، آن هم ملاقات است بعد از اینکه

ص: 259

نفس خودشان را کشتند و هرچه عزیز است در راه خدا از آن گذشتند ، آنوقت است که روز لقاست و جمعه هم اجتماعاتى که مسلمین با هم مى کنند مهیا مى شوند اهل معرفت براى لقأ اللّه . پس برداشت آنها از عید غیر برداشت ماست و ما هم امیدواریم که به تبع اولیأ خدا به جلوه اى از آن جلوه ها برسیم و ذره اى از آن معارف در قلب ما واقع بشود .

و امیدواریم که ملت ما همانطورى که جوانان ما تحول پیدا کردند و راه صد ساله را با یک شب پیمودند این تحول نصیب ملت ما همه بشود . بحمداللّه نسیمى از این مسائل در این کشور وزیده است و لهذا پیروزى هائى که ما داریم پیروزى هایى نیست که مال یک ملت 40 میلیونى که داراى هیچ نیست باشد ، اینها پیروزى اى است که اسلام براى ما آورده است ، خداى تبارک و تعالى به ما عنایت فرموده است . هر کس از شرق و غرب هر چه مى خواهد بگوید ، ما راه خودمان را داریم مى رویم و امیدواریم که این راه را به آخر برسانیم ، آنها البته از باب اینکه ناراحت هستند از اینکه دست شان از منافع خودشان در این کشور کوتاه شده است و خوف این را دارند که از کشورهاى دیگر هم کوتاه بشود ، این است که توطئه هاى خودشان را مى کنند و خواهند کرد بعد از این و خداى تبارک و تعالى هم این توطئه ها را خنثى خواهد کرد انشأ اللّه .

و من امیدوارم که به یمن برکات حضرت صاحب سلام اللّه علیه و روحى فداه این کشور ، کشور پیشرفته اى بشود از حیث اخلاق ، از حیث دیانت ، از حیث معنویات و از حیث همه چیزها ، مادیات و همه چیز . و بحمداللّه ما هر روزى را که مى گذرانیم از روز سابق براى ما بهتر است و من امیدوارم که این سال بهتر از همه سال ها باشد و خداوند همه را توفیق بدهد که قدر نعمت هاى خدا را بدانند و بدانند که همه چیز از اوست . اگر همه چیز را از او دانستند دیگر در هیچ چیز ناراحت نمى شوند . ناراحتى ها براى این است که انسان از خودش مى بیند . ما در فقدان عزیزانمان که ناراحت مى شویم براى اینکه اینها را از خودمان مى دانیم . اگر ما همه را از خدا بدانیم و ببینیم که اینها نعمتى هست که خدا داده ، نعمتى هست که خدا مى برد پیش خودش ، شهدا مهمان خدا هستند ، اگر اینها را ما واقعا در قلب مان ادراک بکنیم عید مى شود براى کسانى که شهید دارند ، عید مى شود براى کسانى که مجروح شدند ، عید مى شود براى کسانى که در راه خدا عزیزان خودشان را از دست دادند ، براى اینکه این عزیزان ، عزیزان خدا هستند ، اینها همه از او هستند . و من امیدوارم که این حس و این ایمان در ما پیدا بشود و تقویت بشود . امیدوارم که این مسلمین به خود بیایند .

شما مى بینید که در حالى که صدام آن کار را کرد ، آن جرم را مرتکب شد ، ما را محکوم کردند به جاى اینکه اینها بنشینند با هم و بگویند کسى که روى مسلمین ، روى ملت عرب ، روى ملت غیر عرب ، روى فارس ، روى همه چیزهاى شیمیائى مى ریزد ، بمب هاى شیمیائى مى ریزد ، این محکوم است در دنیا ، لکن مجامع دنیا یک کلمه مى گویند ، باز هم مى گویند باز معلوم نیست که مال آنجا باشد ، معلوم نیست که اینها آن باشد و ما را محکوم مى کنند در مقابلش در عین حالى که سازمان بین المللى این مسأله را تعقیب دارد مى کند ، دنبالش بى فاصله ایران را براى نقض حقوق محکوم مى کند . این توطئه است

ص: 260

براى پوشاندن او . یا بعدها نمى گویند یا اگر بگویند با این توطئه مى خواهند روپوشى از آن بکنند ، لکن ما متوسل هستیم به خداى تبارک و تعالى و امیدواریم که این سالى که مى آید یک سال پر برکتى براى این کشور و براى مسلمان ها باشد و امیدواریم که خداوند تبارک و تعالى ما را توفیق بدهد که در خدمت او باشیم . وقتى در خدمت او هستیم از چیزى باک نداریم و امیدوارم که این سال باز مبارک باشد بر همه قشرهاى ملت و همه کسانى که در زیر سایه جمهورى اسلامى هستند و بر همه ملت هاى ضعیف .

والسلام علکیم و رحمة اللّه

ص: 261

تاریخ : 19/1/63

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از بانوان عضو مکتب اسلامى قم و مسجد جامع نارمک

در رژیم طاغوتى پهلوى آن ظلمى که به بانوان محترم ایران شد به مردها نشد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

موجب تشکر است که خواهران ، بانوان محترم در این مجلس آمدند تا من بعض چیزهایى که بر خواهران ما ، در دوره هاى سابق گذشت و آنچه که نقش زن ها بود در طول تاریخ صد و چند ساله ایران ، عرض کنم .

در رژیم طاغوتى پهلوى آن ظلمى که به بانوان محترم ایران شد ، به مردها آن ظلم نشد . بانوانى که مقید بودند به اینکه بر طبق اسلام عمل کنند و موافق آنچه که اسلام امر کرده است زى خودشان را قرار بدهند ، در آن رژیم در زمان رضاشاه به وضعى و در زمان محمدرضا به وضع دیگر . زمان رضاشاه که من یادم است و خوب است که شماها یادتان نیست ، آنچه بر بانوان گذشت قابل توصیف نیست . آن ظلمى که بر این قشر از ملت در آن دوران گذشت نمى شود بیان کرد . آن فشارى که بر اینها وارد شد و آن مصیبت ها که اینها تحمل کردند در زمان آن شاه فاسد نمى شود گفت که چه اندازه بود . در زمان محمدرضا آن عصر و آن وضع تبدیل شد به یک وضع دیگرى که عمق جنایت زیادتر بوده از زمان او . او با قلدرى و فشار و زدن و گرفتن و چادر پاره کردن و دست به گیس هاى زن ها گرفتن و کشاندن و اینها گذراند و این اساسا بر خلاف عفت زن ها قیام کرد ، یعنى بر خلاف همه چیز ایران ، یکى اش هم زن هاى ایران بودند که اینها با یک وضع خاصى و با یک توطئه خاصى اینها را مى خواستند که به فساد بکشند و عفت را از جامعه ما بر دارند و بحمداللّه بانوان ایران مقاومت کردند و جز یک دسته اى که جزءدار و دسته خود آنها بودند و غربزده بودند و با رژیم او مناسب بودند ، سایر خواهرها مقاومت کردند .

بنابراین اسلام که در ایران زنده شد ، آن خدمتى را که به بانوان کرده است و خواهد کرد ارزشش به اندازه اى است که نمى توانیم ما توصیف کنیم . اگر نبود این انقلاب و نبود این تغییر و تحولى که در ایران واقع شده بود ، بعد از چند سال دیگر اثرى از اخلاق اسلامى در ایران نبود .

شما بانوان امروز موجب افتخار هستید

و بحمداللّه این مسئله حل شد و حالاطورى شده است که خانم ها همدوش با سایر برادران در

ص: 262

تحلیل علم و عرفان و فلسفه و تمام شعب علم و انشأ اللّه صنعت ، فعالیت مى کنند . آنوقت مى گفتند که نیمى از جمعیت ایران که در پرده هستند دیگر کارى ازشان نمى آید . نه اینکه مى خواستند کارى ازشان بیاید ، براى اینکه مردها را هم آنها محروم کردند از کارهاى فعال ، بلکه مى خواستند که اینها را وارد کنند در جامعه به آن ترتیبى که خود آنها و رفقا و همراهان آنها بودند و به فساد بکشند جامه را . و خداوند خواست که موفق نشدند و شما بانوان امروز موجب افتخار هستید که همانطورى که برادران شما در حوزه ها مشغول تحصیل و تدریس و سایر کارهاى اسلامى هستند ، شماها هم با آنها هستید و امیدوارم فعالتر باشید . و البته باید شما توجه بکنید و عکس عمل آن چیزى که در رژیم سابق گذشت ، شما عمل کنید . آنها اخلاق اسلامى را مى خواستند ببرند و به جاى او اخلاق اروپایى بنشانند . شما عکس عمل او را کنید که بعضى از این گول خورده هایى که باز در ایران ممکن است پیدا بشوند ، تحت تأثیر شما واقع بشوند و آنها هم به طریقه شما عمل بکنند .

و اما نقش زن ها در جامعه آنقدرى که من یادم است و آنقدرى که تاریخ به ماگفته است ، در چند نهضت که در ایران واقع شد ، نهضت تنباکو ، نهضت مشروطه ، قضیه 15 خرداد ، نقش زن ها بالاتر از مردها اگر نبود ، کمتر نبود . آنان در میدان ها حاضر شدند و به واسطه حضور آنها در میدان ها ، مردها اگر قوتشان کم بود ، زیاد شد و اگر قوى بودند دوچندان شد . و آنچه که خود شما شاهد بودید در این نهضت اسلامى و انقلاب اسلامى حاضر است ، در این انقلاب اسلامى نقش شما بانوان از نقش مردها بالاتر بود . یعنى شما هم خودتان فعالیت مى کردید و هم مردها را به فعالیت مى کشاندید ، بنابراین افتخارى که شما ایجاد کردید قابل تقدیر فراوان است .

و شما باید در همه صحنه ها و میدان ها آنقدرى که اسلام اجازه داده وارد باشید . مثل انتخابات که امروز عملى است که باید انجام بگیرد و صحبت روز است در ایران ، خانم ها همانطورى که مردها فعالیت مى کنند براى انتخابات ، خانم ها هم باید فعالیت بکنند براى اینکه فرقى ما بین شما و دیگران در سرنوشت تان نیست . سرنوشت ایران ، سرنوشت همه است . یعنى آنقدرى که اسلام خدمت به شما کرد ، به مردها آنقدر خدمت نکرد . اسلام ، شما را حفظ کرد و شما متقبالا اسلام را حفظ بکنید . حفظ اسلام به این است که این انتخابات که مى خواهد مجلس دوم را متحقق کند بدانید که انتخابات از امورى است که در سرنوشت شما و در سرنوشت ما نقش مهم دارد . و بالاترین نقش است و این انتخابات است که همه امور کشور را چه در داخل و چه در خارج باید بگذارند .

ولهذا باید شما خانم ها یک نقش بسیار فعال داشته باشید که خداى نخواسته مجلس یک مجلسى نشود که به واسطه ورود بعض عناصر غیرصالح به تدریج کشانده بشود به طرف شرق یا به غرب و همان بشود که در زمان سابق بود و همان بگذرد بر ما و شما که در زمان سابق مى گذشت .

زن ها هم باید درفعالیت هاى اجتماعى و سیاسى همدوش مردها باشند

بحمداللّه امروز مجلسى که بپا بشود ، این مجلس امیدوارم که بهتراز مجلس سابق باشد و

ص: 263

بحمداللّه خواهد شد . براى اینکه همه قشرها مشغول فعالیت هستند و کسانى که بررسى کردند از این مسائل ، امروز مى گویند مردم در صحنه هستند و خودشان هم نظر دارند ، باید همه شما در این امر نظر داشته باشید . در امور سیاسى نظر داشته باشید براى اینکه امور سیاسى مخصوص یک طبقه نیست ، همانطورى که علم مخصوص یک طبقه نیست . همانطورى که مردها باید در امور سیاسى دخالت کنند و جامعه خودشان را حفظ کنند ، زن ها هم باید دخالت کنند و جامعه را حفظ کنند . زن ها هم باید در فعالیت هاى اجتماعى و سیاسى همدوش مردها باشند ، البته با حفظ آن چیزى که اسلام فرموده است ، که بحمداللّه امروز در ایران جارى است .

اگر اشتباهى در مجلس واقع بشود شوراى محترم نگهبان با کمال قدرت و استقلال عمل خواهد کرد

و من امیدوارم که مجلس یک مجلس بسیار خوبى باشد و مجلسى باشد که با آزادى همه ملت شرکت کنند و اعتنأ به اینکه به ما بعدها خواهند گفت چه ، نکنند براى اینکه آنهائى که با ما دشمن اند ، امروز در فعالیت هستند که این مجلس را لوث کنند . در خارج و داخل فعالیت هست و شما باید آن فعالیت ها را با حضور خودتان ، با اجتماع خودتان ، با رفتن خودتان بر سر صندوق هاى انتخابات ، آنها را همه را خنثى کنید . و مجلس اگر باشد انشأ اللّه مجلس خوب باشد . با داشتن علما و قانون دان هاى ، حقوقدان هاى نگهبان ، شوراى نگهبان ، ما آرام هست دلمان براى اینکه در مجلس انشأ اللّه مسائلى بر خلاف اسلام و بر خلاف مصالح مسلمین نخواهد گذشت و اگر اشتباهى در مجلس واقع بشود ، شوراى محترم نگهبان که در این دوره با کمال قدرت و استقلال عمل کرد ، در دوره هاى دیگر هم همین طور باشد و این ملت را و این دولت را و این کشور را به پیش ببرد .

و امیدوارم که جنگ هم به نفع ایران تمام بشود و دست و پا کردن هائى که الان در تمام دنیا دارند دست و پا مى کنند براى اینکه صدام را حفظش کنند ، نتوانند یک همچو امرى را انجام بدهند و این جانى را نتوانند به جاى خودش حفظ کنند . و جنگ به خوبى انشأ اللّه تمام بشود . و همه شما و ما مشغول فعالیت براى اینکه از حیث معنویت و از حیث مادیت این کشور را به پیش ببریم و انشأ اللّه این کشور را به نحو شایسته اسلامى کنیم که الگو بشود از براى تمام کشورهاى اسلامى . و شما مطلعید که این عده اى که آمدند براى رسیدگى به جنایت بزرگ صدام که بشریت را تهدید مى کند ، گزارش دادند ، لکن آنهائى که باید محکوم کنند صدام را محکوم نکرده بودند و بهتر این بود که اینها را نفرستند ، که مشت خودشان را در دنیا باز نکنند . آنهائى که ادعا مى کنند که ما مستقل هستیم و ما حامى بشر هستیم ، اینها مشت شان باز شد و نتوانستند به واسطه ملاحظاتى که از شرق و غرب داشتند ، نتوانستند به اسم عراق را محکوم کنند و به طور کلى گفتند که موادشیمیایى را هر که استعمال کند ، محکوم است . دیگر این کى هست که مواد شیمیائى را محکوم مى کنند که آنها محکوم میکنند ، را دیگر نتوانستند بگویند . بهتر این بود که اینها اقدام به این عمل نکنند و ما خودمان بدون اینکه به این جنایت ها دست

ص: 264

بزنیم . با مشت محکم انشأ اللّه صدام را و حزب بعث را به کنار مى زنیم و ملت عراق را آزاد مى کنیم از این قید و بندى که این مرد فاسق به آنها گذاشته است .

علم همراه تهذیب نفس است که انسان را به مقام انسانیت مى رساند

من از خداى تبارک و تعالى توفیق شما بانوان و خواهران را مى خواهم که هم در علم کوشا باشید و هم در عمل و هم در تهذیب اخلاق . همانطورى که علم تنها فایده ندارد ، تهذیب تنها کورکورانه فایده ندارد . علم و تهذیب نفس است که انسان را به مقام انسانیت مى رساند . و من از خداى تبارک و تعالى خواستارم که شما بانوان را موفق کند و سایر خواهران که در سطح ایران هستند و همین طور برادران را موفق کند ، که این دو جناح را که جناح علم و عمل باشد ، توام با اخلاق اسلامى به پیش ببرد و اسلام در ایران پیاده بشود به آنطورى که خداى تبارک و تعالى مى خواهد .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 265

عکس

ص: 266

تاریخ : 63/2/7

پیام امام خمینى به مناسبت شهادت حجت الاسلام مهدى شاه آبادى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اناللّه و اناالیه راجعون

با کمال تأسف و تأثیر شهادت استادزاده محترم جناب حجت الاسلام آقاى آقاشیخ مهدى شاه آبادى را به پیشگاه معظم حضرت بقیه اللّه ارواحنا لمقدمه الفدأ تبریک و تسلیت عرض مى کنم . مبارک باد بر آن حضرت چنین فداکاران و جانبازان در راه هدف بزرگ و اسلام عزیز که با شهادت افتخارآمیز خود ملت عظیم الشان ایران بویژه روحانیت عالیقدر را سرافراز مى نمایند .

این شهید عزیز علاوه بر آنکه خود مجاهدى شریف و خدمتگزارى مخلص براى اسلام بود و در همین راه به لقأ اللّه پیوست ، فرزند برومند شیخ بزرگوار ما بود که حقا حق حیات روحانى به اینجانب داشت که با دست و زبان از عهده شکرش بر نمى آیم . و از خداوند متعال براى این شهید سعید و سایر شهداى در راه اسلام ، رحمت در جوار خود و براى فامیل معظم و حضرات آقازادگان محترم شاه آبادى دامت افاضاتهم صبر و اجر عظیم خواستارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 267

تاریخ : 9/2/63

بیانات امام خمینى درسالروز بعثت رسول اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) در جمع رئیس جمهور ، اعضاىهیأت دولت ، رؤساى مجلس و دیوانعالى کشور و مسؤولین لشکرى و کشورى

امروز هم ما مبتلاى به این هستیم که با اسم اسلام مى خواهند نگذارند اسلام محقق بشود

بسم اللّه الرحمن الرحیم

متقابلاً این عید سعید را به همه حضار و به همه مسلمان هاى عالم و مستضعفین جهان تبریک عرض مى کنم .

مسائلى که در اطراف بعثت و بعدهاى مختلفى که این پدیده دارد ، امکان ندارد که ما حتى آن مقدار ضعیفى که فهمیدیم ، بتوانیم در این مجالس بیان کنیم . اصل بعثت چى هست ؟ نزول وحى یعنى چه ؟ کیفیت نزول وحى چى هست ؟ اینها از امورى است که سربسته و دربسته باقى مى ماند . آنچه که ما از بعثت مى توانیم بفهمیم برکاتى است که از این پدیده حاصل شده است و مع الاسف براى خاطر گرفتارى هایى که در زمان خود رسول اکرم بود ، در مدینه آنهمه گرفتارى ها که نتوانست پیغمبر در آنجا آنطور که بخواهد عمل بکند و در مدینه آنهمه جنگ که از اول ورود ایشان تا آخر مبتلابهشان بودند نشد که یک حکومتى که دلخواه خود ایشان بود عرضه کند و نه آن معارفى که دلخواه خود ایشان بود عرضه کند به بشر ، بعد قرآن آمد و قرآن همه چیز است ، اما بیانات خود ایشان براى ابتلائاتى که داشتند نشد و آن حکومتى که دلخواه خود ایشان هم بود نشد و حتى در حجاز هم نتوانستند براى خاطر آن مخالفت هایى که مى شد انجام دهند و پس از ایشان هم حضرت امیر سلام اللّه علیه ابتلائشان بیشتر از ایشان بود و ما باید این تاسف را به گور ببریم که نگذاشتند آنطورى که حضرت امیر مى خواست حکومت تشکیل بدهد . جنگ هایى که در داخل پیش آوردند آنهایى که مدعى اسلام بودند و با اسم اسلام با ایشان معارضه کردند و با اسم اسلام ، اسلام را کوبیدند و با اسم قرآن کریم ایشان را از مقصد باز داشتند ، اگر آن حیله اى که معاویه و عمر و عاص به کار برده بودند ، آنهایى که از طبقه مقدسین به اصطلاح بودند مانع نشده بودند از این که حضرت امیر بشکند آن حیله را و آن حیله شکسته مى شد ، سرنوشت اسلام غیر از این بود که حالا هست ، نه غیر از آن بود که بعدها بود . شاید قضایاى امام حسن سلام اللّه علیه و آن ابتلائاتى که او پیدا کرد و قضیه کربلا پیش نمى آمد و جرم گناه همه این امور به گردن آن مقدسین نهروان بود که لعنت خدا از ابد تا . . . با آنها باشد .

اگر آن روز در خود زمان

ص: 268

پیغمبر ابتلائات گذاشته شده بود ، مى گذاشت ایشان آن حکومتى که مى خواهد و آن وضعى که مى خواست پیش بیاورد پیش مى آمد باز هم این مسائل پیش نمى آمد ، لکن نگذاشتند ، یک دسته به اسم اسلام به دشمنى برخاستند و یک دسته احمق هم که در اطراف ایشان بودند باز به اسم قرآن دست ایشان را بستند ، دست امیرالمؤمنین را . و این یک تأسفى است که براى مسلمین تا ابد باید باشد . اگر از اول آن نحوى که مى خواست ایشان ، تحقق پیدا کرده بود و دنبال او هم حضرت امیر آن نحوى که مى خواست عمل شده بود این گرفتارى ها پیش نمى آمد لکن تقدیرات الهى اینطور بود و ما بخواهیم مسائل آنجا را بگوئیم ، از مسائل روز خودمان که شبیه همان مسائل است باز مى مانیم . ما امروز هم گرفتار به همان مسائل هستیم . همان مسائلى که آنها مبتلا به آن بودند با وضع دیگرى هستیم . دامنه اش ، منتها توسعه اش براى خاطر وضع دنیا عوض شده و بیشتر شده است . آن روز اگر چنانچه حضرت رسول سلام اللّه علیه و حضرت امیر سلام اللّه علیه مبتلا بودند به یک نحو محدودى و نگذاشتند صداى آنها برسد و همان مقدار که رسید مى بینید که نورانیتش عالم را گرفته است ، امروز با یک وضع بسیار توسعه دارى اسلام مبتلا به آن هست . آنها نگذاشتند که یک حکومت اسلامى تحقق پیدا بکند ، با اسم اسلام . امروز هم ما مبتلاى به همین معنا هستیم که با اسم اسلام مى خواهند نگذارند که حکومت اسلام محقق بشود یک دسته غیرمتوجه و جاهل و یک دسته عالم متهتک . پیغمبر اکرم فرمود که ، منقول از ایشان است که دو طایفه کمر من را شکستند : آن عالم هائى که متهتک هستند و آن جاهل هایى که متنسک هستند . و من نمى دانم اسلام از کدام طایفه بیشتر صدمه دیده است ، آیا از عالم متهتک یا جاهل متنسک . در هر صورت از هر دو طایفه صدمه دیده است اسلام . و این هم هست و بعدها هم خواهد بود و خواهد بود حتى در زمان حضور حضرت ولى امر که در بعضى روایات هست که علما تکفیرش مى کنند . این ابتلایى است که در دنیا هست . شیطان هم از اول به خدا عرض کرد یا _ عرض کنم _ تهدید کرد خدا را که من تا آخر نمى گذارم کار انجام بگیرد و خیلى هم موفق است . ما باید توجه بکنیم به اینکه مسائلى که خودمان داریم چى هست .

باید ایران بداند که دست هایى در کار است تا حتى بین خانه ها اختلاف بیندازد

ما گمان نکنیم که دست هاى قدرت هاى بزرگ قطع شده است از اینجا . ملت ایران باید توجه کنند به اینکه توطئه ها هست الان . شما ملاحظه بفرمایید که در همین انتخاباتى که با آن خوبى و آزادى انجام گرفت و بحمداللّه مردم همه در صحنه حاضر بودند و امید است که در دوره دوم هم در آن بعد هم که باید انتخابات بشود آن هم حاضر باشند مردم و این تکلیف الهى را به آن عمل کنند ، الان دست هایى از داخل و خارج هست که بین آقایانى که در انتخابات دخالت داشتند اختلاف بیندازند . شما گمان نکنید که خارجى ها و اذناب آنها در این کشور کودتا مى کنند ، نمى کنند چون نمى توانند . کشورى که همه اش مهیاست براى شهادت ، نمى توانند که آنها در اینجا وارد بشوند لکن از داخل ما را مى پوسانند . یکى از مواردى که الان انگشت آنها در کار است و با جدیت دارند توطئه مى کنند این است که

ص: 269

دودستگى بیندازند بین اشخاصى که در انتخابات بردند یا به اصطلاح باختند . با این تعبیر زشت برد و باخت ، شکست و پیروزى ، با این تعبیرهاى زشت مى خواهند بین ملت ما اختلاف بیندازند . انتخاباتى که باید همه دست به هم بدهند و آن را به وجه صحیح به آخر برسانند و باید وحدت زیادتر بشود از اول ، من مى ترسم که خداى نخواسته موجب اختلاف بشود . و این از مکاید شیطان است به دست شیاطین . اگر براى خدا کسى کار بکند خودش را انتخاب کرده است که خدمت کند به اسلام و مسلمین اگر چنانچه پیروز بشود پیروزى نباید بگوید ، براى اینکه یک خدمتى است به عهده اش آمده است و گرفتارى این خدمت بسیار شدید است و اگر چنانچه در این دوره او کنار رفته است خیال نکند که کنار رفته است و این عیبى است . قضیه برد و باخت نیست ، قضیه خدمت است در این پست یا در آن پست . باید ایران بداند که دست هایى الان در کار است که حتى بین خانه ها اختلاف بیندازد . در یک خانه بین افراد اختلاف بیندازد . ما باید از تاریخ عبرت ببریم و این تاریخ در زمان مشروطه اینطور بود . در زمان مشروطه آنهایى که مى خواستند ایران را نگذارند به یک سامانى برسد و چماق استبداد تا آخر باقى بماند بین افراد ، دستجات ، احزاب اختلاف انداختند حتى آنهایى که آنوقت بودند مى گفتند که در یک خانه بین برادر با برادر ، پدر و پسر اختلاف بود یک دست مستبد ، یک دسته مشروطه . این اختلاف موجب شد که نتوانست مشروطه آنطورى که علماى اسلام مى خواستند تحقق پیدا بکند بعد هم این اختلافات موجب شد که یک دسته از آن غربزده ها بریزند و به اسم مشروطه بگیرند مقامات را و استبداد به صورت مشروطه بر این ملت تحمیل کنند و دیدید که چه شد امروز همان روز است اگر ملت بیدار نشود ، اگر علمأ اسلام بیدار نباشند ، غفلت کنند ، اگر چنانچه علماى قم ، مدرسین قم ، طلاب قم ، علمأ تهران ، روحانیت مبارز تهران ، علمأ همه بلاد و روحانیون همه بلاد و مردم بیدار نشوند ، الان دارند وضعى را ، یعنى مى خواهند وضعى را کار کنند که زمان مشروطه کردند و بدانید گناهش به گردن همه ماست .

در تمام دنیا چنین انتخابات آزادى که در ایران شده ، نبوده است

مسأله کرسى مجلس در اسلام مطرح نیست ، مساله ریاست مطرح نیست ، مسئله ریاست جمهور مطرح نیست ، مساله وزارت مطرح نیست ، اگر کسى اینها را خیال کند مطرح هست اسلام را نشناخته است . شماها شیعه همان هستید که مى گوید که من به اندازه این کفش کهنه اى که هیچ نمى ارزد امارت شما را به اندازه این برایش ارزش قائل نیستم مگر اینکه حقى را ایجاد کند . شما که مى خواهید حق را ایجاد کنید ، شما که مى خواهید اسلام را به پیش ببرید ، چه در مجلس پیش ببرید یا در مدرسه پیش ببرید یا در محافل دیگر . باید پیش تان فرق نکند . باید توجه کنید به اینکه مبادا آن گرفتارى هاى آن زمان براى ما پیش بیاید ، نمى آید انشأ اللّه حالا فردا رسانه هاى گروهى نگویند که معلوم شد ایران به هم خورده است و دیگر نخیر نوبت ما رسیده است . خیر آنها باید آرزوهایشان را به گور ببرند . اینکه من عرض مى کنم ، نه اینکه ما الان مبتلا به قضیه اى هستم ، ما همیشه مى خواهیم جلوى فسادها را که آنها

ص: 270

مى خواهند ایجاد کنند جلویش را بگیریم . آنها گمان نکنند که الان یک ، ایران یک خبرى شده . ایران یک انتخاباتى آزاد که در تمام دنیا یک همچو انتخابات آزادى نبوده است اینطور نیست که کسى گمان کند که حالا وقت این شده است که ما نتیجه بگیریم . نه این وقت براى شما نخواهد آمد و نتیجه اى از این مسائل دست شما نخواهد رسید و چیزى نیست در کار . من تنبه مى دهم که مبادا بشود والا مسأله نیست . در هر صورت من باید تذکر بدهم به اینکه آقایانى که در انتخابات دخالت کردند باز هم با کمال خلوص نیت دخالت بکنند و هرگز از این معنا که من نبردم و _ او نبرده _ او برده است دلخور نباشند شما همه برادر هستید ، دوستید . این دوست باشد در مجلس یا آن دوست باشد یا من باشم ، اینها مطرح نباید باشد پیش ملت ایران و مطرح نیست انشأ اللّه . من امیدوارم که در این دوره اى که باز پیش مى آید و باید انتخابات بعد از چند روز دیگر با جدیت آقایانى که دست اندر کار هستند مثل وزیر کشور و مثل شوراى نگهبان به زودى این امر شروع بشود که مجلس ما ، ایران ما یک روز بدون مجلس نباشد و آقاى امامى مژده این معنا را الان به من دادند که نه همین طور خواهد شد . و من امیدوارم که ملت ایران به همانطورى که این دفعه آمدند پاى صندوق ها دفعه دیگر هم بیایند و آرأ خودشان را در صندوق ها بریزند و قدر این آزادى را بدانند که تحت تأثیر هیچ کس نبودند و احدى در سرتاسر ایران الزام نکرده است کسى را که رأى به این بده یا به او بده . الزام به راى دادن هم نکرده است لکن تکلیف شرعى گفته است .

از همه ملت تقاضا مى کنم مبادا تحت تأثیر عناصر اختلاف انگیز واقع بشوند

ما اگر مى گوئیم ، تکلیف شرعى مى گوئیم و الا نه این است که ما الزامشان بکنیم . این مکلفند شرعا به اینکه حفظ بکنند جمهورى اسلامى را و حفظ به این است که در صحنه باشند و حفظ به این است که اختلافات نداشته باشند و حفظ به این است که مبادا آن کسى که فرض کنید که برده است به اصطلاح برود به رخ او بکشد ، آن کسى که نبرده است خیال کند که یک چیزى از دستش رفته است . این حرف ها نیست در کار . چیزى نیست اصلش . اسلام است ، اسلام در دست همه شماست شما مى خواستید آنجا خدمت بکنید نشد حالا در جاى دیگر خدمت مى کنید . مى خواستید در مجلس خدمت کنید نشد حالا در دولت خدمت مى کنید ، حالا در پست هاى دیگر خدمت مى کنید ، حالا در مدرسه خدمت مى کنید ، حالا مشغول به چیز مى شوید . من این امر را که عرض مى کنم از همه ملت تقاضا مى کنم که مبادا تحت تاثیر این عناصرى که الان در کار هستند و مى خواهند القأ اختلاف بکنند ، تحت تاثیر اینها واقع بشوید و همه برادر هم هستید و برادروار با هم باشید و اگر چنانچه در انتخابات اشتباهاتى شده یا فرضا تقلبى شده است ، خوب ، مواردى هست که رسیدگى مى شود و شوراى نگهبان هم یا ابطال مى کند یا فرض کنید بعضى صندوق ها را یا اصل انتخابات را . یک مسأله عادى است که در همه جا هست و این امر مهمى نیست .

ص: 271

ما دنبال این باشیم که زحمات انبیأ را حفظ کنیم

من امیدوارم که آقایان با کمال اخلاص این دفعه هم وارد بشوند و آرأ خودشان را بریزند و این مبعثى که نورش به همه عالم رسیده است در صورتى که نتوانستند آنطورى که مى خواستند بشود ما دنبالش باشیم که زحمات انبیأ را حفظ کنیم و نگذاریم که خداى نخواسته آن زحمتى که تا حالا در ایران کشیده شده است و بحمداللّه به قدرت خودش رسیده است ایران و الان در همه دنیا مطرح است و تنها چیزى که مطرح است الان بیشتر در همه جا همین معناست و این هم براى این است که اینها مى ترسند که مبادا اسلام تحقق پیدا بکند و آرزوهاى خودشان از بین برود . لابد شما مى بینید که الان صلح طلب ها دور هم جمع شدند آمریکا رفته چین و با هم شعر مى خوانند ، این براى او شعر مى خواند ، او براى او شعر مى خواند و همه هم دم از صلح مى زنند و دم از صفا و (ما مى خواهیم جوانان مان در صفا و در صلح و در آرامش زندگى کنند) وضع دنیا این شده است که آنها آنطور آرامش را در دنیا مى خواهند و ما هم که واقعا مى خواهیم اینطور ، نمى گذارند آنها . پس ما باید خودمان توجه کنیم به مسائل . ما دنبال این باشیم که خودمان ملت را حفظ کنیم و انشأ اللّه همانطورى که ایران را نجات دادیم از شر شاهنشاهى ، عراق را هم نجات بدهیم از دست این حزب بعث فاسد . خداوند انشأ اللّه همه شما را توفیق عنایت کند . و به همه ما توفیق خدمت عنایت کند . و خدا انشأ اللّه پشتیبان همه شما باشد و ملت ایران و عراق را پیروز کند .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 272

تاریخ : 22/2/63

پیام امام خمینى به نمایندگان دوره اول مجلس شوراى اسلامى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

مجلس شوراى اسلامى که در راس تمام نهادهاى نظام جمهورى اسلامى است ، از ویژگى هاى خاص برخوردار است که مهمترین آنها اسلامى _ ملى بودن آن است . اسلامى است که تمام تلاشش در راه تصویب قوانین غیرمخالف با احکام مقدس اسلام است خصوصا با برخوردارى از شوراى محترم نگهبان . و ملى است که از متن ملت جوشیده است و دست شرق و غرب و وابستگان به آنان از سرنوشت آن کوتاه است . امروز مجلس خانه واقعى ملت است و برخلاف دوران طاغوت بخصوص رژیم ستمگر پهلوى بر آرأ توده متعهد به اسلام و اصیل و زحمتکش و محروم استوار است و دست ناپاک دولتمردان و قدرتمندان و خانان و غرب و شرق زدگان از آن کوتاه است .

امروز دولت مورد اعتماد مجلس حقا دولت مستضعفان که وارثان روى زمین اند مى باشد . خداوند متعال نعمت بزرگ اسلام و استقلال و آزادى را بر ملت ستمدیده ایران مستدام فرماید و سایر ملل تحت ستم را از بند ستمگران نجات دهد .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 273

تاریخ سخنرانى : 23/2/63

بیانات امام خمینى درجمع میهمانان شرکت کننده در دومین کنگره جهانى ائمه جمعه وجماعات

دعوت به خلوت با خداوند معنایش این نبوده که مردم در خانه هایشان بنشینند و از مصالح مسلمین غفلت کنند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

قبلا باید تشکر کنم از آقایانى که از راه هاى دور براى این مقصد شریف به کشور خودشان ، به کشور تحت ستم در طول تاریخ و به کشورى که براى پیشبرد مقاصد اسلامى متحمل رنج و شهادت شدند تشریف آوردند ، تشکر کنم و از خداى تبارک و تعالى توفیق همه را براى آرمان هاى بزرگ اسلامى هر چه بیشتر عنایت بفرماید . در این اجتماعاتى که از آقایان محترم ائمه جمعه و جماعات کشورهاى مختلف در ایران شده است مسائل لابد تا حد وافى راجع به گرفتارى هاى مسلمین و راه هاى علاجى که باید اتخاذ بشود ، گفته شده است و دیگر جاى گفتن نمانده است . من به یک نکته اى آقایان را توجه مى دهم و آن سیره رسول اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلم) و ائمه مسلمین است . رسول اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) در آن وقتى که تنها بود و هیچ کس با او نبود ، الا یک نفر ، دو نفر ، در آنوقت با وحى الهى مردم را دعوت کرد منتظر نشد که عده و عده زیاد پیدا کند ، منتظر نشد که جمعیت ها همراه او باشند . از همان اول شروع به دعوت کرد و شروع به دعوت مردم براى گرویدن به اسلام و براى پیدا کردن راه حق فرمود . آنوقت هم که به مدینه تشریف آوردند و تشکیل حکومت دادند باز هم منتظر این نشدند که قدرت زیاد پیدا بکنند . باز هم دعوت خودشان را به طور گسترده ترى بجا آوردند و مردم را به وظایف شخصى و اجتماعى ، سیاسى دعوت کردند . دعوت هاى قرآن هم در مکه مکرمه و هم در مدینه مشرفه دعوت هاى شخصى بین فرد و خداى تبارک و تعالى نبود . مى شود گفت که بى استثنا دعوت هاى خدا حتى در آن چیزهائى که وظایف شخصى افراد است ، روابط شخصى افراد است بین خود و خدا از معناى اجتماعى و سیاسى برخوردار است . بعد از رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلم ما ملاحظه مى کنیم که در زمان هائى که ائمه مسلمین علیهم السلام در فشار سخت بنى امیه و بنى العباس بودند مطالب خودشان را آنطور که ممکن بود به مردم مى رساندند ، حتى در ادعیه آنها . شما اگر ادعیه امام سجاد و سایر ائمه را ملاحظه بفرمائید مشحون است از اینکه مردم را بسازند براى یک امر بالاتر از آن چیزى که مردم عادى تصور مى کنند . دعوت به توحید ، دعوت به تهذیب نفس ، دعوت به اعراض از دنیا ، دعوت به خلوت با خداى تبارک و تعالى ، معنى اش این نبوده است که مردم توى خانه هایشان بنشینند و از مصالح مسلمین غفلت

ص: 274

کنند و مشغول ذکر و دعا باشند . چنانچه خود آنها که ملاحظه مى کنید اینطور نبودند .

پیغمبر اکرم در عین حالى که وظایف شخصى خودش را بجا مى آورد و خلوت ها با خداى تبارک و تعالى داشت ، تشکیل حکومت داد و به انحأ عالم براى دعوت آدم فرستاد و مردم را دعوت کرد به دیانت و دعوت کردند بعد به اجتماع اینطور نبود که بناى او این باشد که بنشیند توى خانه و ذکر بگوید . ذکر مى گفت ، لکن همان ذکر هم خودسازى بود . دعا مى کرد ، ولى همان دعا هم ، هم خودسازى و هم مردم سازى بود و مردم را تجهیز مى کرد براى مقاومت . تمام ادعیه اى که در لسان او و ائمه مسلمین واقع شده است ، تمام این ادعیه در عین حالى که دعوت به معنویات است ، از راه دعوت معنویات تمام مسائل مسلمین اصلاح مى شود . مع الاسف اعوجاج واقع شد یا واقع کردند و شاید در صدر اسلام هم بنى العباس بیشتر این کار را کردند ، اعوجاج واقع شد در مصالح اسلامى و در مطالب اسلامى . این قرآن کریم که در بین ید مسلمین هست و از صدر اول تا حالا یک کلمه ، یک حرف در او زیاد و کم نشده است ، این قرآن را وقتى که به عین تدبیر مشاهده بکنید مى بینید که مسأله ، مسأله این نیست که دعوت براى این بوده است که مردم توى خانه بنشینند و ذکر بگویند و با خدا خلوت کنند . او بوده است ، لکن انحصار نبوده است . مسأله ، مسأله دعوت به اجتماع ، دعوت به سیاست ، دعوت به مملکت دارى و در عین حال که همه اینها عبادات است . عبادات جداى از سیاست و مصالح اجتماعى نبوده است . در اسلام تمام کارهائى که دعوت به آن شده است جنبه عبادى دارد . حتى در کارخانه کار کردن ، در کشاورزى کردن و در مدارس تعلیم و تربیت کردن ، همه شان مصالح اسلامى است و جنبه عبادى دارد . _ نکنید ما _ نکردند اینطور را از صدر اسلام ، مصالح اسلام را همانطورى که قرآن شریف فرموده است ، پیاده کنند ، چون مى دیدند که با قدرت هاى خودشان مخالف است از آن اول آنچه را از قرآن که مى دیدند با مصالح خودشان مخالف است چون نمى توانستند از قرآن بردارند ، تعبیر مى کردند ، کج معنا مى کردند به روحانیونى که وابسته به خودشان بود وادار مى کردند که اینها را کج معنا کنند ، منحرف کنند قرآن را از آن چیزى که هست . ولى بحمداللّه قرآن ماند بین مسلمین و نتوانستند قرآن را تحریف کنند و بردارند ، اگر مى توانستند ، مى کردند . لکن یکى از آنهائى که مى خواست یک حرف را از قرآن بردارد یک عربى شمشیر را کشید گفت : با این شمشیر ما جواب مى دهیم . نگذاشتند قرآن شریف دست بخورد و همانطورى که در زمان رسول اللّه وارد شد الان هم همان است به غیر او نیست . بنابراین ما یک همچو کتابى داریم که مصالح شخصى ، مصالح اجتماعى ، مصالح سیاسى ، کشوردارى و همه چیزها در آن هست . البته با آن تفسیرهائى که از اهل تفسیر وارد شده است و ما به راى خودمان نمى توانیم قرآن را تأویل کنیم . ما باید (انما یعرف القرآن من خوطب به ) ما از طریق وحى و از طریق وابستگان به وحى قرآن را اخذ مى کنیم و بحمداللّه از آن راه هم غنى هستیم . لکن انحرافاتى که از قدرتمندان در اول تا حالا واقع شده است و حالا ما مبتلاى به آن هستیم این انحرافاتى است که آقایان ملاحظه مى کنند که بر خلاف قرآن مجید ، دعوت به تفرقه ، دعوت به جدائى ، قرآن مجید مى فرماید که : (واعتصموا بحبل اللّه جمیعا و لا تفرقوا) آنها دعوت به تفرقه مى کنند .

ص: 275

آمریکا و شوروى ایران را مى کوبند از باب اینکه اسلام را خواسته است

ما از آمریکا و شوروى همچو توقعى نداریم که خلاف قرآن عمل نکند ، آنها بنایشان بر این است که قرآن را بکوبند ، آنها بنایشان بر این است که اسلام را بکوبند . آنها ایران را که مى کوبند نه از باب اینکه ایران است ، از باب اینکه اسلام را ایران خواسته است . مبلغین آنها و رادیوهاى آنها و مطبوعات آنها که ایران را اینطور مشوه دارند در بین دنیا مى کنند ، براى ایران نیست . ایران اگر یک قدم طرف امریکا برود با یک قدم طرف شوروى برود همه مداح او خواهند شد ، چون بر خلاف آنهاست . تمام رسانه هاى گروهى تقریبا ، تمام رسانه هاى گروهى تقریبا بر ضد ایران گاهى تصریح به اینکه اسلام در ایران خطرناک است ، چنانچه مى بینید که تصریح به این هم مى کنند . و عمال آنها که نمى توانند تصریح به این معنا بکنند که اسلام مخالف است ، ایران را مى گویند مخالف اسلام است شما آقایانى که از اطراف آمده اید ، از اطراف دنیا آمده اید ، علما هستید باید متشبث به آن سیره اى بشوید که پیغمبر اکرم و ائمه اسلام بین ما گذاشته است که حتى آن روزى که دست هایشان بسته بود و نمى توانستند یک کلمه برخلاف سیاست دولت وقت بگویند ، با ادعیه شان مردم را دعوت مى کردند ، دعا مى کردند ، با دعا مردم را دعوت مى کردند و هر روزى که فرصت مى کردند ، در هر فرصتى دعوت را تصریحا مى کردند . ما باید به آنها تشبث پیدا بکنیم ، به قرآن کریم تشبث پیدا بکنیم . قرآن کریم دعوت به وحدت مى کند ، دعوت به این مى کند که مخالف با هم نباشید که فشل بشوید . و مع الاسف بعض از روحانیون وابسته به دولت هاى اسلامى دعوت به فشل مى کنند ، مى خواهند فشل ایجاد کنند . در یک مرکز اسلامى به اسلام نمى توانند حمله کنند به ایران که مى خواهد اسلام را پیاده کند حمله مى کنند . آن قاضى اى که در حجاز یا در مصر یا در سایر جاها برخلاف قرآن کریم دعوت مى کند ، لکن لا به طورى که صریح باشد ، ضمنا برخلاف قرآن کریم دارد دعوت مى کند و مسلمین را از هم جدا مى کند ، آن قاضى ، قاضى جور است و شما باید آنها را سر جاى خودشان بنشانید . شما که بر مى گردید به ممالک خودتان ، در خطبه هاى نماز جمعه ، در ادعیه اى که مى خوانید خطبه هاى شما همانطور که در صدر اسلام خطبه ها یک جنبه سیاسى داشته است ، نماز جمعه یک اجتماع سیاسى است . نماز جمعه یک عبادت سر تا پا سیاسى است و مع الاسف در جاهایى انسان مى بیند که در نماز جمعه ابدا مربوط به چیزهائى که ملت ها به آن احتیاج دارند ، چیزهائى که مسلمین ، اجتماع مسلمین بر آن احتیاج دارد ، خبرى نیست . نماز جمعه ها را همانطورى که در صدر اسلام مساجد ، محافل و نمازها جنبه سیاسى داشته است ، از مسجد راه مى انداختند لشکر را به جنگى که باید بکنند و به آنجائى که باید بفرستند از مسجد مسائل سیاسى طرح ریزى مى شد . از مسجد ، مسجد محل این بود که مسائل سیاسى در آن طرح بشود ، مع الاسف مساجد را ما کارى کردیم که بکلى از مصالح مسلمین دور باشد و با دست ما آن طرح هائى که براى ما ریخته بودند با دست خود ما پیاده شد و ما دیدیم آنچه که ، مسلمین دیدند آنچه که باید ببینند و امروز باید بیدار بشوند مسلمین . مى توانند ، به صراحت وقتى که مى بینند حکومت شان بر خلاف اسلام عمل مى کند ، بگویند . نمى توانند ، با دعا ، با خطبه و به طور کلى با ظالمین ، به طور کلى با متجاوزین ، با

ص: 276

مخالفی ناسلام معارضه کنند . خطبه ها را نگذارند یک چند تا دعا باشد و یک چند تا ذکر باشد این چیزها ، همانطورى که تا حالا بوده است ، خطبه ها را محتوایش را قوى کنید .

شما باید در خطبه هاى نماز جمعه مصالح اسلامى و اجتماعى مردم را طرح کنید

شما قوى هستید ، _ شما _ مردم همراه شما هستند ، مردم همراه حکومت هاى جور نیستند ، مردم همراه با علما هستند شما قوى هستید ، شما هر کدام در محل خودتان همان قدرتى دارید که روحانیون ایران در اینجا دارند . آنها عمل کردند در مقابل یک قدرتى که در منطقه نظیر نداشت ، در مقابل یک قدرتى که هیچ یک از قدرت هاى منطقه شبیه به او نبودند . همین مردم کوچه و بازار ما و همین کشاورزان و کارگران ما به واسطه تعلیمات اسلامى که علماى اسلام به آنها داده بودند و دادند بیدار شدند و هجمه کردند بر یک همچو قدرتى و او را شکستند و او را بیرون کردند ، شما هم مى توانید ننشینید که براى حکومت هایتان کار کنند ، آنها براى خودشان کار مى کنند . شما اسلام را باید تقویت بکنید . شما باید در کشورهاى خودتان ، در خطبه هاى نماز جمعه خودتان که براى همین مقصد نماز جمعه بپا شده است ، در ادعیه خودتان در زیارات خودتان ، در هر چه رفت و آمد دارید مصالح اسلامى را طرد بکنید ، مصالح اجتماعى مردم را طرح بکنید . مسائل خصوصى نگوئید ، مسائل اجتماعى را بگوئید بگذارید اگر شما این را گفتید نمازتان را تعطیل کنند ، مردم عکس العمل نشان مى دهند .

اگر دولتى به واسطه خطبه هاى نماز جمعه ، نماز جمعه را تعطیل کنند ، با عکس العمل مردم مواجه مى شود و همانى است که ما مى خواهیم منتظر نشوید که یک لشکرى پیدا بکنید _ نمى دانم _ یک اسلحه اى پیدا بکنید ، جنگ نمى خواهید بکنید ، شما مصالح مسلمین را مى خواهید بگوئید شما انتظار نکشید که اول قدرت پیدا بکنید بعد بگوئید . شما بگوئید تا قدرت پیدا بکنید . ایران همین کار را کرد ، ایران گفت تا قدرت پیدا کرد ، نه اینکه نشست تا قدرت پیدا بکند ، اگر نشسته بود تا ابد هم نمى شد در مقابل آن قدرتى که محمدرضا داشت و آن پشتیبانى اى که همه از او مى کردند علماى ایرانى نشستند تا اینکه اول اجتماع پیدا کنند ، بعد قیام کنند . علماى اسلام اول دعوت کردند مردم را و در هر فرصتى نترسیدند و در منبر و پائین و مسجد مردم را دعوت کردند تا قدرت پیدا کردند . شما هم همین کار را بکنید . مى توانید ، اگر خیال کنید نمى توانید ، بدانید که نخواهید توانست به خودتان تزریق کنید که مى توانید و بدانید که خواهید توانست .

هر عملى اولش فکر است . هر کارى اولش تفکر و تامل در اطراف کار است . اگر ما در روحمان ضعف باشد ، نمى توانیم کارى بکنیم ، روح را قوى کنید ، قلب خودتان را قوى کنید ، به خدا منقطع بشوید . اینهمه ادعیه اى که وارد شده است و همه را دعوت کرده است به اینکه . . . به خدا بکنید براى اینکه او مرکز قدرت است . اینهمه دعوت شده است که به کس دیگرى غیر خدا متشبث نشوید ، براى اینکه به شما تزریق کنند قوت را ، که شما یک پشتوانه عظیم دارید و او خداست .

کسى که خدا را دارد ،

ص: 277

از چه باید بترسد ؟ شمایى که براى خدا بخواهید کار بکنید از چه قدرتى مى ترسید ؟ مى ترسید که شهید بشوید ؟ شهادت ترس دارد ؟ مى ترسید حبس بشوید ؟ حبس در راه خدا ترس دارد ؟ مى ترسید شکنجه بشوید ؟ شکنجه در راه خدا اشکال دارد ؟ ایران در راه خدا همه چیز دیده معذلک دست برنداشت و این روحانیون بودند که مردم را بسیج کردند و مردم متحول شدند و امروز از آن بچه کوچولوئى که تازه زبان باز کرده است تا آن پیرمردى که چند جوان از دستش رفته ، یکصدا بر ضد قدرت هاى بزرگ صحبت مى کنند و قیام کردند . نتوانید ، نگویید . هیچ وقت فکر نکنید که نمى توانید ، همیشه فکر کنید که مى توانید ، همیشه فکر کنید که خدا با شماست ، همیشه فکر کنید که اسلام شرف شماست و این اسلام باید به دست شما تقویت بشود .

تکلیف است براى مسلمین که اسلام را حفظ کنند و ننشینند که دیگران برایشان حفظ کنند

اگر سست بیائید ، قدرت هاى بزرگ اسلام را مى خواهند از بین ببرند ، براى اینکه در ایران فهمیدند که اگر اسلام در منطقه بیاید ، آنها راهى ندارند . ولى مع الاسف بعض علماى منطقه نفهمیدند و حکام منطقه هم که نخواهند فهمید . دائما دعوت به این مى کنند که چه خطر بزرگى است ایران ، ایران اگر قدرت پیدا کند خطر بزرگى است . بله خطر بزرگ است ، اما براى امریکا و شوروى ، نه براى مسلمین ، براى مسلمین رحمت است شما ملاحظه مى کنید الان آنطورى که در خارج به شما گفته بودند ، در رسانه هاى گروهى همه جا و در مطبوعات شان گفته بودند که ایران امنیت اصلش نیست ، توى خیابان ها مردم را مى کشند ، بچه هاى کوچک را مى کشند توى خیابان ها ، زن هاى آبستن را مى کشند ، شما آمدید اینجا حبس ها را دیدید ، اگر در جبهه ها رفتید و جبهه ها را هم لابد دیدید ، دیدید که جبهه هاى ما مسجد است الان ، جبهه هاى ما از مسجد بیشتر الان ذکر خدا گفته مى شود . جنگ با مثل صدام یک عبادت الهى است . شما اوضاع ایران را به خارج بگوئید ، دعوت کنید مردم را به اینکه نظیر ایران قیام کنند ، بگوئید ایران چه وضعى است ، آنها مى گویند که در حبس ها شکنجه هاى قرون وسطائى ، نمى دانم چه ، خوب البته امریکا باید این را بگوید . امریکائى که دنیا را دارد شکنجه مى کند ، امریکائى که به همان شکنجه هاى بدتر از قرون وسطائى دارد دنیا را از بین مى برد و همین طور شوروى ، آنوقت مى گویند که در ایران حد الهى جارى مى کنند ، کارهاى قرون وسطائى مى کنند . اینها اسلام را قرون وسطائى مى دانند . مسلمین باید بیدار بشوند ، بدانند که اینها چه دارند مى کنند و مى خواهند چه بکنند . تکلیف است براى مسلمین که حفظ کنند اسلام را و ننشینند تا دیگران برایشان حفظ کنند . دیگران حفظ نمى کنند ابرقدرت ها بر ضد اسلام الان کمر بسته اند و قدرت هاى پوشالى دیگرى هم همین طور . اینکه دولت مصر دعوت مى کند اعراب را به اینکه مجتمع بشوید و برخلاف ایران ، ایران را مقصودش هست ؟ ایران خطر است ؟ ایران براى آنها خطر است یا اسلام ؟ اینکه دعوت مى کند اعراب را که مجتمع بشوید یعنى دعوت مى کند که همه اجتماع کنند برخلاف اسلام ، براى اینکه اسلام را آنها بر ضد منافع خودشان مى دانند

ص: 278

آقایان ائمه جمعه ! امروز اگر توجه تان کم بشود اسلام را ریشه کن خواهند کرد

آقایان ائمه جمعه ! آقایان ائمه جماعات ! علماى اسلام در سرتاسر عالم ! توجه کنید که امروز همه قدرت ها بر ضد اسلام . قیام کرده اند ، نه بر ضد ایران توجه کنید که تکلیف همه ما زیاد است در این زمان . اگر فرصت پیدا بکنند و شما توجه تان کم بشود اسلام را امروز ریشه کن خواهند کرد . امروز غیر از دیروز است . دیروز نفهمیده بودند قدرت اسلام را ، امروز فهمیده اند که در جاى کوچکى مثل کشور ایران وقتى که صداى اسلام بلند شد ، حتى در آمریکا هم این صدا بلند شد ، این را فهمیده اند . امروز منافعشان هم در خطر است ، ما شکى نداریم . براى اینکه آنها مى خواهند بیایند خلیج فارس را هم بگیرند ، نفت هاى همه را ببرند ، اسلام مانع از این است . امریکا مى خواهد قدرتش را بر همه دنیا تحمیل کند . از آن ور هم شوروى . خدا مى داند که اگر مقابل امریکا شوروى نبود به سر دنیا چه مى آورد و اگر مقابل شوروى امریکا نبود به سر دنیا چه مى آوردند . اینهائى که حالا هى صحبت مى کنند از حقوق بشر و صحبت مى کنند از صلح و صفا و اینها ، که مى دانید ، همه شما مى دانید ، خودشان هم مى دانند که دروغ مى گویند ، اینها براى این است که جلب توجه مردم را به خیال خودشان به طرف خودشان بکنند در مقابل شوروى ، آن هم در مقابل امریکا و الا نه آنها مصالح مردم را مى خواهند ، نه آنها مصالح مردم را ، همه مصالح خودشان را مى خواهند . آن که مصالح مردم را مى خواهد ، آن اسلام است . آن که خط بطلان کشیده است بر اختلاف نژادى ، آن اسلام است . آن که مابین هیچ نژادى فرق نمى گذارد و همه را مى گوید که باید تقوا داشته باشید و آن چیزى که میزان است تقواست ، نه رنگ ست و نه نژاد است و نه کشور است و نه هیچ چیز ، آن اسلام است و اینها مى خواهند این نباشد . اینها مى خواهند که نژادهاى دیگر را زیر بار خودشان ببرند و اسلام مخالف است . آنها مى خواهند که مصالح اسلام را ، مصالح مسلمین را خودشان تشخیص بدهند و عمل کنند یعنى مصالح خودشان را ، اسلام مخالفش است البته ما به صراحت مى گوئیم که ایران و اسلام مخالف است با مصالح امریکا و شوروى ، آن مصالحى که خیال مى کنند که ایران هم باید تبع او بشود .

ما استقلال خودمان را حفظ مى کنیم ، آزادى خودمان را حفظ مى کنیم و ما امیدواریم که پرتو این استقلال و آزادى به همه دنیا بیفتد و مستضعفین جهان از زیر بار مستکبرین بیرون بروند و این یک چیزى است که به عهده علماى اسلام است .

من از خداى تبارک و تعالى سعادت و سلامت براى همه مسلمین جهان مسئلت مى کنم و حتى سعادت مستضعفین ، ولو اینکه از اسلام نیستند ، آن هم خارج شدنشان از زیر بار مستکبرین را از خداى تبارک و تعالى مسئلت مى کنم و امیدوارم که خداى تبارک و تعالى شما علماى اسلام را تایید کند که به مصالح اسلامى فکر کنید و از کسى نترسید از غیر خداى تبارک و تعالى و کسى را ذو قدرت ندانید ، همه قدرت از اوست و همه چیز از اوست و ما هیچ و همه هیچ هستیم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 279

تاریخ : 25/2/63

پیام امام خمینى در رابطه با توطئه تضعیف شوراى نگهبان قانون اساسى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

چنانچه مشاهده مى شود پس از انتخابات مرحله اول از دوره دوم مجلس شوراى اسلامى ، افرادى که نظریه شوراى محترم نگهبان در ابطال یا تأیید بعضى حوزه ها موافق میل شان نبوده است دست به شایعه افکنى زده و اعضاى محترم شوراى نگهبان ایدهم اللّه تعالى را که حافظ مصالح اسلام و مسلمین هستند ، تضعیف و یا خداى ناکرده توهین مى نمایند و به پخش اعلامیه و خطابه در مطبوعات و محافل دست زده اند غافل از آنکه پیامد چنین اعمال و جوسازى ها آن هم در دوره دوم مجلس و نگذشتن سالى چند از انقلاب چه خواهد بود . امید است چنین اعمال ، بى توجه به نتایج ناروا و اسف بار آن باشد .

معلوم نیست در صدر مشروطیت در دوره اول با فقهاى ناظر به قوانین این نحو عمل شده باشد . در آن زمان به تدریج فقها را از مجلس بیرون راندند و به سر این ملت آن آوردند که دیدیم . من به این آقایان هشدار مى دهم که تضعیف و توهین به فقهاى شوراى نگهبان امرى خطرناک براى کشور و اسلام است . همیشه انحرافات به تدریج در یک رژیم وارد مى شود و در آخر ، رژیمى را ساقط مى نماید . لازم است همه به طور اکید به مصالح اسلام و مسلمین توجه کنیم و به قوانین ، هر چند مخالف نظر و سلیقه شخصى مان باشد احترام بگذاریم و به این جمهورى نوپا که مورد هجوم قدرت ها و ابرقدرت هاست وفادار باشیم .

در خاتمه باید بگویم که حضرات آقایان فقهاى شوراى نگهبان را با آشنایى و شناخت تعیین کردم و احترام به آنان و حفظ مقامشان را لازم مى دانم و امید آن دارم که این نحو امور تکرار نشود . و به شوراى نگهبان تذکر مى دهم که در کار خود استوار باشید و با قاطعیت و دقت عمل فرمایید و به خداى متعال اتکال کنید . از خداوند تعالى عنایت و رحمت براى ملت عزیز را خواستارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 280

تاریخ : 63/2/25

بیانات امام خمینى در جمع وزراى امور اقتصادى و دارایى ، کشاورزى ، جهاد سازندگى ، رئیس کل بانک مرکزى و گروهى از کارکنان وزارت امور اقتصادى و دارایى و بانک ها وکشاورزان نمونه سراسر کشور

کشاورزان عزیز مى توانند ایران را از وابستگى نجات بدهند و این یک عبادت است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از همه آقایان تشکر مى کنم که تشریف آورده اند که از نزدیک با هم ملاقات کنیم . امیدوارم که همه موفق باشید که در هر جا که هستید ، در هر پستى که هستید ، در هر جاى مملکت که هستید موفق باشید به خدمت به کشورى که مورد هجوم همه قدرت هاست .

اول یک کلمه اى راجع به کشاورزان عرض کنم ، کشاورزان در هر کشورى که مثل کشور ما باشد ، اصل در امور هستند . کشور ایران کشور کشاورزى است ، زمین زیاد دارد ، آب زیاد دارد و افراد هم زیاد ، ما اگر چنانچه از حیث کشاورزى خودکفا نشویم و دستمان پیش قدرت هاى دیگر دراز بشود و به عبارت دیگر گدائى کنیم از آنها یا فرض کنید که پول هم بدهیم به آنها ، لکن وابسته ایم . کشاورزان عزیز مى توانند که ایران را از وابستگى در این بعد نجات بدهند و این را یک عبادت شرعى حساب کنند و عبادت است کشاورزى که در اسلام آنقدر به آن اهمیت داده شده است و بعضى از ائمه ما خودشان مى رفتند سراغ اینکه سرکشى به کشاورزى بکنند و گاهى هم شاید عمل . از این جهت ما باید این بعد را تقویت کنیم . یعنى هم دولت تقویت کند و هم برادران کشاورز همه همت خودشان را بگمارند که کشاورزى را تقویت کنند . شما اگر دیروز در زمان شاه با دلسردى عمل مى کردید براى اینکه مى دیدید که حاصل دست شماها صرف یک مسائل انحرافى مى شود ، امروز اینطور نیست . امروز براى اسلام کار مى کنید ، براى خدا عبادت مى کنید بنابراین من از همه کشاورزان تقاضا دارم که در کار کشاورزى جدیت کنند و ما را از اینکه دستمان پیش دیگران باشد نجات بدهند .

کسانى که ربا مى خورند اعلام جنگ با خدا و پیامبر مى کنند

اما مسأله بانک از مسائل مهمى است که اگر چنانچه ربا از بانک حذف نشود ، مشمول آیه شریفه و روایات کثیره مى شویم که آیه شریفه مى فرماید کسانى که ربا مى خورند اینها اعلام جنگ با خدا و پیغمبر مى کنند . این تعبیر در کم جائى واقع شده است که اعلان جنگ است بین کسانى که مى خواهند ربا بخورند با خدا و پیغمبر . روایات بسیار ما داریم که هیچ جاى شبهه در این روایات

ص: 281

نیست که در بعضى از آنها تعبیرى شده است که شاید براى هیچ چیز نشده است که یک درهم ربا شدتش بیشتر است از اینکه هفتاد زنا بکند کسى با محرم خودش ، با عمه خودش ، با خاله خودش ، با خواهر خودش و اگر چنانچه ربا در یک کشورى مثل کشور ما خداى نخواسته باز در بانکش ، در تجارتش ، در بین مردمش باشد ، ما نمى توانیم بگوئیم که ما جمهورى مان جمهورى اسلامى است ، محتواى جمهورى ، اسلامى است . از این جهت باید کارشناسان ، علما در این مسأله بسیار فعالیت کنند ، دقت کنند که ما را از این گرفتارى نجات بدهند و ملت هم باید توجه بکنند به اینکه مواجه هستند با یک همچو چیزى که قرآن کریم مى فرماید (فاذنوا بحرب من اللّه و رسوله ) اعلام جنگ بکنید با خدا . و اگر چنانچه بانکدارى به آن معنائى که در جاهاى دیگر هست رواج پیدا بکند ، مردم از صنعت و کار و سایر چیزها باز مى مانند مى نشینند توى خانه شان و پولشان برایشان کار مى کند و حال آنکه پول نباید کار بکند . پس اصلاح بانک هم یکى از امور بسیار مهم است ، چنانچه اصلاح اقتصاد و مالیات و امثال ذلک هم بسیار اهمیت دارد .

باید مجریان امور در هر جا که هستند متعهد به اسلام باشند

کارهائى را که مجلس باید بکند ، محول به اوست . کارهائى را شوراى نگهبان باید بکند ، محول به اوست . بعد از اینکه آن مرحله ها گذشت و افتاد به دست قوه اجرائى ، قوه اجرائى مهم است . ممکن است قانون بسیار خوب باشد وارد بشود در دست مجرى ها و بد اجرا بشود . غالبا اینطور باشد که قوانین را حالا در ایران که الان همه قوانینش قوانین اسلامى است سابق هم ممکن بود قانون را در وضع قانونیش خوب درست کنند لکن وقتى به دست یک عده خائن مى دادند او روى افکار خودش عمل مى کرد وقتى هم یک رشوه اى به بالاترها مى دادند ، دیگر صحبتى نبود .

امروز شما باید وضع تان وضع اسلام باشد . اگر بخواهید در مقابل قدرت هاى بزرگى که هم چشم طمع به کشور شما دوخته اند و با صراحت این مسائل را مى گویند ، اگر بخواهید که استقامت کنید و پایدارى کنید ، باید مجریان امور در هر جا که هستند ، در دادگسترى ، در وزارت مالیه در بانک ها ، اینها اشخاصى باشند و متعهد به اسلام باشند و بدانند که اگر چنانچه ما در یک جائى از این جاها رو به شکست برویم ، کم کم این سرایت مى کند شکست در جاهاى دیگر و خداى نخواسته یک وقت مى بینید که کشور ما به هم ریخته شده است ، وضع مالى اش و وضع بانکى اش و وضع کشاورزیش و وضع هاى دیگرش آن روز است که آنها به مقاصد خودشان مى توانند برسند .

الان که مى بینید که همه با ما مخالف هستند ، براى اینکه شماها مى خواهید اسلامى عمل بکنید ، کشور شما مى خواهد اسلامى عمل بکند و آنها این را مخالف با مقاصد خودشان مى دانند . معنى حذف ربا به معنى اى است که اگر توسعه پیدا کند و از ایران به جاهاى دیگر برود بانکدارها و آنهائى که مى خواهند مال هاى مردم را بخورند و از بین ببرند ، آنها دست شان کوتاه مى شود و لهذا با یک همچو رویه اى مخالفند . و ما باید در امورمان مستقیم باشیم ، همانطورى که رسول خدا به حسب روایاتى که

ص: 282

وارد شده است فرموده است که این آیه شریفه اى که وارد شده است که (فاستقم کما امرت و من تاب معک ) یعنى به آن چیزهائى که امر به تو شده است ، دستور داده شده است استقامت کن و کسانى هم که همراه تو هستند ، مؤمنین به تو هستند ، آنها هم استقامت کنند . در روایت است که پیغمبر فرمود : (شیبتنى سورة هود) _ براى این آیه _ سوره هود مرا پیر کرد براى این آیه اى که وارد شده است که استقامت کن و همه کسى هم همراهت است استقامت کنند . فتح یک کشورى آسان است نسبتا ، حفظ او مشکل است . شما دست به هم دادید همه تان (خدا همه را تایید کند) و ظلم را ، دست ظالم را ، دست ستمکاران را ، دست خارجى ها را از کشورتان قطع کردید . امروز نه شرق در اینجا دخالتى مى تواند بکند و نه غرب ، در حالى که در رژیم سابق اصل خود کشور به حساب نبود ، منافع خارج حساب بود . امروز که شما هستید و خودتان هستید و کشور مال خود شما هست و منافع کشور از خود شما و از برادران شماست ، بخواهید که آنها دیگر نتوانند رخنه کنند . استقامت باید بکنید . پایدارى بکنید پایدارى به این است که هر کس در هر شغلى که هست آنجا را خوب عمل بکند . همانطورى که پاسدارها و ارتش ما در جبهه ها پایداریشان به این است که جنگ را خوب عمل بکنند و پیش ببرند . پایدارى کشاورز این نیست که جنگ بکند ، پایدارى کشاورز این است که کشاورزیش خوب باشد . پایدارى بانکدارها این است که خوب عمل بکنند . و پایدارى افرادى که پرسنل اداره مالیه هستند ، آنها این است که خوب عمل بکنند ، ناراضى درست نکنند . مردم این مردمى هستند که همه با هم دست به هم دادند و کشور را آزاد کردند ، کشور را اسلامى کردند و کسانى که انحراف دارند در صدد اینند که ناراضى درست بکنند .

ممکن است یک وقتى در بانک ، در اداره مالیه ، در جاهاى دیگر افرادى خودشان را وارد بکنند براى ناراضى درست کردن نه براى منافع شخصى ، براى اینکه افراد را ناراضى کنند ، به تدریج یک کشورى که سر تا تهش پرسنل مالیه هست و همین طور سایر بانکدارها و اینها هستند و سایر ادارات دولتى ، ممکن است که افراد که بخواهند این کشور را باز گردانند به حال سابق ، نفوذ کنند در بین شما و مردم را ناراضى کنند به اینکه مالیات را وقتى مى خواهند بگیرند بیشتر از آن مقدارى که باید بگیرند ، بگیرند خداى نخواسته . البته نمى کنند اما باید هوشیار باشید ، مردمى که مراجعه مى کنند باید هوشیار باشید که راضى برشان گردانید . مثل سابق نیست که توى سر مردم بزنید تا راضى بشوند امروز کسى نمى تواند توى سر مردم بزند که بیا راضى بشو یا تن به رضایت بده . امروز مردم همه هوشیار هستند و زیر این بارها نمى روند اما ناراضى درست مى شود ، ما باید دنبال این باشیم که این آیه شریفه را که فرموده است که (فاستقم کما امرت و من تاب معک ) پیغمبر که فرمود که من ریشم سفید شد براى این ، پیر شدم براى این . خود ایشان که استقامت داشت ، یراى اینکه (و من تاب معک ) پهلوش است یعنى پیغمبر مامور شده است که اشخاصى هم که همراه او هستند ، اشخاصى هم که ایمان به او آوردند ، آنها هم استقامت کنند و آن شما هستید . باید استقامت کنید و ادامه بدهید به این نبردى که کردید . نبردى که با همه کشورهاى مخالف اسلام و با ابرقدرت ها کردید باید ادامه بدهید و ادامه به این است که هر کس در هر جا هست کار خودش را خوب انجام بدهد . کار به این نداشته باشد که دیگرى خوب انجام مى دهد یا

ص: 283

نه ، خودش کارش را خوب انجام بدهد . البته دیگرى را نصحیت کند یا امر به معروف و نهى از منکر کند . اما اگر دیگرى یک کار خلافى کرد ، شما تکلیف ازتان ساقط نمى شود . اگر همه دنیا هم برخلاف بکند شما یک نفر هم باشید ، شما یک نفر باید خلاف نکنید . توجه کنید که همه قشرهاى ملت با هم کارهایى که به آنها محول است خوب انجام بدهند . همین معارضه با آنهایى است که مى خواهند به این کشور تعدى کنند . و خداى تبارک و تعالى با شما همراهى خواهد کرد . وقتى که شما در خدمت اسلام باشید ، در خدمت خداى تبارک و تعالى باشید ، خداى تبارک و تعالى با شما همراهى خواهد مى کند و تایید از شما مى کند و من امیدوارم که همیشه موید و موفق باشید .

این یک وظیفه اسلامى است که ما حفظ کنیم جمهورى اسلامى را

و یک کلمه هم راجع به انتخابات عرض کنم که همین دو روز باید سراغ انتخابات رفت .

یکى از امور مهمه اى که امروز همه ما به آن مبتلا هستیم و همه کشور ، قضیه انتخابات است . از خارج چشم دوخته اند به اینکه این انتخابات نشود درست . اعلامیه ها ، نمى دانم بساط چیز که مردم شرکت نکنید ، و شرکت کردند الحمدلله . این مرحله هم که پیش آمده است ، مردم ما شرکت کنند و در مقابل قدرت هاى بزرگى که چشم دوخته اند به اینکه ملت ایران دیگر از اسلام برگشته و از مسایل اسلامى برگشته آنها بفهمند مساله اینطور نیست . فرضا که ما بد باشیم اما اسلام که خوب است ، اسلام را که قبول دارند همه این یک وظیفه اسلامى است که ما حفظ کنیم جمهورى اسلامى را . اگر مجلس لطمه اى بر آن وارد بشود به جمهورى اسلامى لطمه وارد مى شود . اگر مجلس یک مجلس قوى اى باشد براى خاطر اینکه پشتوانه اش همه ملت باشد این مجلس مى تواند با دنیا که در مقابل ایران واقع شده است ، مى تواند کارهایش را به شایستگى عمل بکند و این تابع این است که قوى باشد و قوتش هم تابع این است که شماها راى بدهید .

امروز دیگر مثل سابق نیست که یک لیستى درست بکنند و بفرستند هر جا ، اینها باید بشود غیر از اینها نباید بشود . یا یک دسته مامور بفرستند سر صندوق ها هر کارى دلشان مى خواهد بکنند . امروز اختیار دست خود شماهاست و احدى حق ندارد که تصرف بکند . بله ، در تشخیص خودتان اگر مى توانید تشخیص بدهید و اگر خودتان نمى توانید ، خوب ، اشخاص متدین صحیح هستند به آنها مراجعه کنید که آنها تشخیص بدهند ، آن هم باید عمل بکنید .

من امیدوارم که همانطورى که تا حالا ملت ما براى حفظ اسلام قیام کردند و براى حفظ اسلام تا حالا استقامت کردند ، از حالا به بعد هم استقامت کنند . پیغمبر را خوشحال کنید شما . و من امیدوارم که خداوند همه شما را توفیق بدهد . و همه در خدمت اسلام باشیم و دست خائنین از این کشور کوتاه بشود و جنگ انشأاللّه با پیروزى نهایى به آخر برسد و دست آنهایى که مى خواهند با این جنگ صدمه به ایران وارد بکنند ، کوتاه بشود .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 284

تاریخ : 63/2/30

بیانات امام خمینى در جمع فرماندهان کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و نیروى زمینى ارتش جمهورى اسلامى ، مسؤول بسیج مستضعفان و فرماندهان و مسؤولان قرارگاه هاىمشترک ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامى

اگر استقامت کنیم مؤید به تأییدات الهى هستیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من در اینکه شما برادرها و فرماندهان ارتش و سپاه با هم ممزوج هستید ، ید واحده هستید احساس سرافرازى مى کنم . من هیچ وقت شماها را فراموش نمى کنم . من در مواقع استجابت دعا به شماها دعا مى کنم . قوى باشید ، برومند باشید و و از هیاهوى دنیا هیچ وقت به خودتان هراس راه ندهید . این مسائل در صدر اسلام هم بوده است این هیاهوها و بساطى که مخالفین اسلام در صدر اسلام راه مى انداختند در زمان خود پیغمبر اکرم و بعدها همیشه بوده است . لکن خداوند امر فرموده است که ما مستقیم باشیم ، استقامت کنیم . و اگر چنانچه استقامت کنیم موید به تاییدات الهى هستیم و شما چون پشتوانه تان خداى تبارک و تعالى است از هیچ چیز باک ندارید دیگرانند که پشتوانه شان شیطان است و با دست شیطان حرکت مى کنند . شما که با قدرت الهى دارید حرکت مى کنید قدرتمندید . عدد کم بودن اشکال ندارد ، ایمان قوى بودن مهم است . و شما بحمداللّه و همه ارتش و سپاه ما و سایر ارگان هایى که هستند در جبهه ، همه آنها برومندند و چون پشتوانه ایمان در آنها هست نباید از هیچ چیز بترسند و نمى ترسند . و من حکایت هائى که از جبهه و از دوستانمان در جبهه مى شنوم و مناجات هایى که در توى جبهه و سنگرها با خداى تبارک و تعالى مى کنند ، موجب سرافرازى است . شما بدانید که از بعد از اسلام تاکنون یک همچو ارتش و سپاهى نبوده است که سنگرهاشان معبدشان باشد و سنگرها را به صورت مسجد درآورند . شمائید که این کار را کردید و دارید مى کنید . و شما پیش خدا سرافرازید و خداى تبارک و تعالى به شما قدرت مى دهد و همین طورى که پیغمبر اکرم با عدد کم لکن با تأیید الهى مقاصد خودش را پیش برد و دنیا را در تحت تاثیر خودش قرار داد ، شما هم که تابع آن وجود محترم هستید و شما الان مى بینید که دنیا در تحت تاثیر شما واقع شده است ، شما پیروزید الان .

قدرت شما در کاخ سفید و کرملین الان پرتوانداز است

شما در دنیا ، الان اینکه انعکاس قدرت شما در کاخ سفید و در کرملین الان پرتو انداز است ، همه قدرت ها از شما باک دارند ، شما باک از کسى نداشته باشید . همه قدرت ها از قدرت اسلام الان

ص: 285

لرزیده اند و کارهاى شما لرزانده آنها را . شما هیچ ، از هیچ قدرتى نترسید . وقتى خدا با شماست ، همه چیز با شماست .

شما خدا را دارید ولو اینکه پشتوانه از شرق و غرب ندارید . و این افتخار شماست ، افتخار اسلام است که نه به شرق متوجه باشد و نه به غرب متوجه باشد ، صراط مستقیم باشد . راه ، راه خداست . در راه خدا نه شهادت و نه نقص عضو و نه گرفتارى هیچ یک از اینها اشکال ندارد . این چیزى بوده است که اولیأ خدا از اولى که خلقت تحقق پیدا کرده است ، انبیأ عظام در طول تاریخ مبتلا به آن بودند و نترسیدند و جلو رفتند و شما امروز قدرتمندانى هستید که در دنیا آواز شما پیچیده است . الان همه از شما باک دارند و شما از هیچ کس باک ندارید .

مادامى که وحدتتان را حفظ کنید خدا با شماست

با هم باشید ، دست واحد باشید و همه را دعوت به وحدت بکنید . و بحمداللّه وحدت حاصل است ، حفظ کنید این وحدت را . مادامى که حفظ کنید شما وحدت خودتان را خدا با شماست (یداللّه مع الجماعة ) . وقتى اعتصام به حبل خدا بکنید خداوند با شماست . مسلم بدانید که کسى که خدا با اوست ، شهید بشود یا زنده باشد پیروز است و شما چه خداى نخواسته ، البته این یک دعایى است براى همه ، همه مان چه شهید بشویم و چه پیروز بشویم هر دو پیروزى است . خداوند به همه شما قدرت عنایت کند و سلامت باشید .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

البته سلام من هم به همه افرادی که در جبهه ها هستند برسانید و بگوئید من آنچه که از من می آید دعاگوئی است و دعا می کنم به همه تان. خدا همه تان را حفظ کند انشاءاللّه.

ص: 286

عکس

ص: 287

عکس

ص: 288

عکس

ص: 289

ص: 290

عکس

ص: 291

عکس

ص: 292

عکس

ص: 293

عکس

ص: 294

عکس

ص: 295

عکس

ص: 296

عکس

ص: 297

عکس

ص: 298

عکس

ص: 299

عکس

ص: 300

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109