صحیفه نور: مجموعه رهنمودهای حضرت امام خمینی (قدس سره الشریف ) جلد 13

مشخصات کتاب

سرشناسه : خمینی ، روح الله ، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368.

عنوان و نام پدیدآور : صحیفه نور: مجموعه رهنمودهای حضرت امام خمینی (قدس سره الشریف )/ تدوین سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی (گروه انتشارات ).

وضعیت ویراست : [ویراست ؟].

مشخصات نشر : تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، سازمان چاپ و انتشارات : سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی ، 1370 -

مشخصات ظاهری : ج.

شابک : دوره964-422-126-5 : ؛ 36000 ریال : ج. 1، چاپ دوم964-422-127-3 : ؛ 3500 ریال (ج. 2، چاپ دوم) ؛ 3500 ریال (ج. 3، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج.3، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج.3، شمیز) ؛ 3500 ریال (ج. 4، چاپ دوم) ؛ 3500 ریال (ج. 5، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج.5، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج.5، شمیز) ؛ 3500 ریال (ج.6) ؛ 4950 ریال (ج. 8، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج. 9، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج. 9، شمیز) ؛ 9500 ریال (ج. 9، چاپ دوم) ؛ 36000 ریال (ج. 10، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج.10، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج.10، شمیز) ؛ 39000 ریال (ج. 11، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج. 15، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج. 15، شمیز)

یادداشت : ج . 1و 2 (چاپ دوم : 1370).

یادداشت : ج. 3 - 5 (چاپ دوم: تابستان 1371).

یادداشت : ج.3، 5 و 10 (چاپ ؟: بهمن 1361).

یادداشت : ج.6 (چاپ اول : زمستان 1371).

یادداشت : ج. 8 (چاپ دوم : 1373).

یادداشت : ج. 9 و 15(چاپ ؟: بهمن 1361).

یادداشت : ج. 9 (چاپ دوم : پائیز 1374).

یادداشت : ج . 10 (چاپ دوم : بهار 1378).

یادداشت : ج . 11 (چاپ دوم : 1378).

موضوع : خمینی ، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران ، 1279 - 1368. -- پیام ها و سخنرانی ها

موضوع : فتوا های شیعه -- قرن 14

موضوع : ایران -- تاریخ -- انقلاب اسلامی، 1357 -- اسناد و مدارک

موضوع : ایران -- تاریخ -- جمهوری اسلامی، 1358 - -- اسناد و مدارک

شناسه افزوده : سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی. گروه انتشارات

شناسه افزوده : سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

شناسه افزوده : سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی

رده بندی کنگره : DSR1572 1370

رده بندی دیویی : 955/08308

شماره کتابشناسی ملی : م 73-66

ص: 1

اشاره

عکس

ص: 2

عکس

ص: 3

عکس

ص: 4

عکس

ص: 5

عکس

ص: 6

عکس

ص: 7

عکس

ص: 8

عکس

ص: 9

عکس

ص: 10

عکس

ص: 11

عکس

ص: 12

عنوان و نام پدیدآور : صحیفه نور:مجموعه رهنمودهای امام خمینی مدظله العالی/تهیه و جمع آوری مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی

مشخصات نشر : تهران: وزارت ارشاد اسلامی، 1364.

مشخصات ظاهری : ج.

وضعیت فهرست نویسی : در انتظار فهرستنویسی (اطلاعات ثبت)

یادداشت : فهرست نویسی بر اساس جلد هفدهم٬ 1364.

یادداشت : عنوان عطف: صحیفه نور

شماره کتابشناسی ملی : 2 0 4 3 6 5 8

ص: 13

بیانات امام خمینی در جمع نمایندگان سفراى کشورهاى اسلامى (به مناسبت عیدفطر)

مبارک آن روزى است که تمام دولت هاى اسلامى با ملت ها با هم باشند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

این عید سعید مبارک فطر را به همه مسلمین جهان و به شما آقایان که در اینجا حاضر هستید ، تبریک عرض مى کنم . و مبارک آن روزى است که تمام دولت هاى اسلامى با ملت ها با هم باشند و همه با هم همصدا و همه با هم ، هم مقصد و اسلام را در همه جا زنده کنند و همه ممالک اسلامى متحد شوند تا اینکه دست ابر قدرت ها را از ممالک خودشان قطع کنند .

و من حالا مى خواهم یک قدرى از ویژگى هاى این انقلاب اسلامى که در ایران واقع شده است ، به شما عرض کنم و ما مى خواهیم که همه ممالک اسلامى این ویژگى ها را داشته باشد و این فضایى که در ایران تحقق پیدا کرده است در همه ممالک اسلامى باشد و این انقلاب صادر بشود به همه ممالک اسلامى و همه مستضعفان جهان در مقابل مستکبران بایستند و مسائل خودشان را اخذ کنند و حق خودشان را بگیرند و باید بدانند که حق گرفتنى است و الا نخواهند اعطأ کرد .

من بعضى از ویژگى هاى انقلاب را به شما آقایان و کسانى که مى شنوند کلام من را ، عرض مى کنم تا ببینند که آیا این وضع بهتر است یا اوضاعى که در جاهاى دیگر هست . شما به من بگوئید که در کجاى ممالک اسلامى و غیر اسلامى اینطور است که رئیس جمهور از همین مردم و در دامن همین مردم باشد و هر روز و در ماه مبارک ، هر شب برود توى جمعیت هاى متفرق و مردم را ارشاد کند بدون اینکه خوفى در دلش باشد .

ما مى دیدیم که در زمان حکومت غاصب شاه مخلوع ، اگر این آدم مى خواست در یکى از خیابان هاى تهران ظاهر بشود و قبل از اینکه او بخواهد بیرون برود ، مأمورهاى ساواک تمام خیابان ها را و تمام خانه هاى اطراف خیابان ها را خالى مى کردند و مأمور مى گذاشتند و محافظت مى کردند براى اینکه او از ملت نبود ، او در مقابل ملت بود ، و الان رئیس جمهور که در رأس واقع شده است در هر مجلسى که او را دعوت کنند مى رود ، در هر شهرى که از او تقاضا کنند مى رود و مردم را ارشاد مى کند بدون اینکه یک ذره خوف در دل او باشد براى اینکه ملت را از خودش مى داند و ملت هم او را از خودش مى دانند ، برادر هستند ، رئیس جمهور با ادنى شخصى که در ایران زندگى مى کند برادر است و مردم با هم برادرند و پشتیبانى مى کنند . و همین طور در کدام مملکت شما سراغ دارید که رئیس مجلس

ص: 1

منبر برود و مردم را هدایت کنند ، و در ماه مبارک شاید بیشتر از سى تا منبر شاید - رفته باشد و مردم را هدایت کرده باشد؟ و در کجا شما سراغ دارید که رئیس دیوان عالى کشور ، یک عالمى باشد که برود مردم را هدایت کند و مردم هم از او هدایت بشوند؟ و همین طور دادستان کل کشور و همین طور وزیر کشور و همین طور سایر ارگانى که هستند با کمال اطمینان بدون اینکه از کسى خوف داشته باشند براى اینکه مبادى خوف در کار نیست ، همه پشتیبان هستند ، همه برادر هستند . و در کجا سراغ دارید که مجلس شوراى آنجا مثل مجلس شوراى اسلامى ما باشد؟ در سابق ، زمان شاه مخلوع سابق و رضاخان مطرود ، مجلس پر بود از دوله ها ، ممالک ها ، سلطنه ها ، متملکین ، اشراف ، طرفدارهاى شرق و غرب ، نوکرهاى ممالک اجنبى . و الان در مجلس شوراى ما یک چهره پیدا نمى کنید که از این طبقه اشراف باشد ، از این طبقه بالا باشد ، همه از همین مردم هستند که در بین بازار راه مى روند و از همین جمعیت هستند ، عده اى شان از علما و فقها هستند و عده اى شان از چهره هاى متدین هستند و مجلس شوراى اسلامى ما نظیر الان در هیچ جا نظیر ندارد ، چنانچه سایر نهادهاى دولتى ما اینطور است . و در کجا شما سراغ دارید که ارتشش اینطور ملى و در بین مردم باشد که وقتى در بین مردم ارتش برود یا ژاندارمرى برود یا سپاه پاسداران برود گل براى او نثار کنند و تظاهر کنند براى او؟ و آنها هم از باب این است که از همین مردم هستند ، از همین جمعیت هستند و تمام جاهائى را که شما ملاحظه کنید ، همه چون از خود ملت هستند از این جهت با ملت اینطور روبرو مى شوند . و در کجاى دنیا شما سراغ دارید که از باطن ملت ، بدون اینکه هیچ کسى دعوت کند ، اینقدر کمیته ، اینقدر دادگاه ، اینقدر پاسدار که خون خودشان را در راه این کشور و در راه اسلام فدا مى کنند بدون اینکه کسى آنها را دعوت کرده باشد ، در سرتاسر کشور ، این سپاه پاسداران این کمیته ها ، این دادگاه ها همه براى همین اسلام و براى همین کشور خدمت مى کنند . و در کجاى دنیا سراغ دارید که ملت آنچنان در خدمت اسلام باشد ، آنچنان در خدمت دولت اسلامى باشد که هر وقت غائله اى پیش بیاید خود ملت پیشقدم است و پشتیبانى مى کند؟

ما که مى گوئیم انقلابمان را مى خواهیم صادر کنیم و به همه کشورهاى اسلامى بلکه به همه کشورهائى که مستکبرین بر ضد مستضعفین هستند ، مى خواهیم یک همچو وضعیتى پیش بیاوریم که دولت یک دولت زورگوى جبار آدمکش امثال ذلک نباشد . و ملت یک ملتى نباشد که دشمن با دولت است . ما مى خواهیم بین ملت ها و دولت ها آشتى بدهیم ، دولت ها اگر توجه بکنند و یا مطالعه کنند وضع ایران را و ببینند ملت ایران با دولت چه وضعى دارد ، گمان ندارم که آن ها تحت تأثیر واقع نشوند . البته قلم هاى مسموم خارج ، قلم ها و نوشته ها و مطبوعات خارجى ، رسانه هاى گروه خارجى همه بر ضد ایران و بر ضد دولت و ملت ایران تبلیغات مى کنند لکن شما که داخل این کشور هستید مى دانید که تبلیغات آنها براى چه هست . براى این است که این ملت و دولت با هم شده اند . وقتى ملت و دولت با هم شد ، قشرهاى روحانى و قشرهاى دانشگاه ها و سایر قشرها ، ارتشى و اشخاصى دیگر همه با هم هستند و همه یک فکر مى کنند ، البته منافع ابرقدرت ها دیگر نمى شود تأمین بشود ، یک حکومتى نمى آید

ص: 2

روى کار که براى یک ابرقدرتى یک کلمه بگوید ، اگر یک وکیل ، یک نخست وزیرى یک کلمه راجع به منافع ممالک دیگر ، منافع اجنبى ها حرف بزند ، همین ملت است که در مقابلش مى ایستد و نمى گذارد . ما میل داریم که همه ممالک اسلامى همه کشورهاى اسلامى ، همه کشورهاى مستضعفین دنیا اینطور بشود که یک جمعیت باشند ، در بین خود این جمعیت و در بین همین جمعیت ، نخست وزیر ، رئیس جمهور ، مجلس ، افراد دیگرى که در بنگاه هاى دولتى هستند تعیین بشوند تا آسیب بردار نباشد .

روحانیت بعضى ممالک با تکفیر ما دانسته یا ندانسته در خدمت ابرقدرت ها هستند

ما علاوه بر اینکه گرفتار امریکا هستیم و گرفتار شوروى هستیم ، گرفتار بعضى اشخاصى که دعوى اسلامى مى کنند ، بعضى ها که در رأس روحانیت بعضى ممالک واقع هستند ، گرفتار آنها هم هستیم ، آنها هم ما را تکفیر مى کنند ، آنها هم کلمات ما را تعبیر مى کنند و دنبالش تکفیر مى کنند . اینها را اگر چنانچه واقعا خطا کار هستند ، خوب است که مطالعه کنند ، بفهمند دارند چه مى گویند و به نقع چه کسى کار مى کنند و اگر متعمد هستند و در مقابل یک کشور اسلامى ، در مقابل یک کشورى که کوشش مى کند که بین همه برادرها را متصل کند و همه را با هم آشتى بدهد و ما قبل از بیست سال به این طرف ، دنبال این معنى بودیم که ممالک اسلامى همه با هم برادر باشند ، این او را تکفیر نکند ، او ، او را تکفیر نکند ، اینهائى که اینطور سمپاشى مى کنند و مع الاسف در لباس مفتى هستند و یا مفتى اعظم هستند ، اینها نمى دانند که این کارها بر ضد اسلام و برو فاق میل ابرقدرت هاست ؟ اینها نمى دانند که دانسته یا ندانسته براى ابرقدرت ها دارند خدمت مى کنند؟ چطور اینها در مقابل سادات و آنهمه جنایاتى که سادات کرده است اینقدرها نمى ایستند و تکفیرى ما نشدیم از آنها؟ اما ، ما که از امام مهدى که قوه اجرائى اسلام است صحبت مى کنیم و مى گوئیم که عدل در زمان او فراگیر خواهد شد و از طرف خود آنها هم همین معنا هست که : یملا الارض قسطا و عدلا بعد ما ملات ظلما و جورا ما که راجع به آن مى گوئیم و مى گوئیم که انبیأ مؤفق نشده اند اجرا کنند مقاصد خودشان را و خداوند در آخر زمان کسى را مى آورد که اجرا کند مسائل انبیأ را ، این بیچاره ها براى خدمت به اجانب یا نفهمیده تأویل مى کنند که فلان گفته است که حضرت مهدى تکمیل مى کند شریعت را . این بسیار ناگوار است براى ما . ما حضرت مهدى را یکى از افرادى مى دانیم که تابع اسلام است ، تابع پیغمبر اسلام است لکن تابعى است که نور چشم پیغمبر اسلام است و اجرا مى کند این مطالبى را که حضرت رسول اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) فرموده است . چرا باید اینها را حجاز ، در کویت ، در بعضى جاهاى دیگر تأویل کنند حرف ها را و بر ضد یک مملکت اسلامى که کوشش دارد همه برادرها با هم مجتمع کند و کوشش دارد دست ابرقدرت ها را از سر این ممالک اسلامى کوتاه کند ، آنها در خدمت ابرقدرت ها دانسته یا ندانسته هستند و مى خواهند تفرقه بین مسلمین بیندازند . اینها نمى دانند که نباید تفرقه بین مسلمین انداخت و برخلاف نص قرآن است ؟ اینها مطلع نیستند یا اینکه در خدمت خداى نخواسته ، ابرقدرت ها هستند؟ ما مى خواهیم که هم همه ممالک اسلامى اولا در محیطى که خودشان هستند ، به حسب حکم اسلام بین

ص: 3

حکومت و بین مردم مخالف نباشد و همه با هم باشند و همه متحد بشوند تا اینکه آسیبى براى اینها واقع نشود . شما دیدید که ما وقتى که در ایران ملتمان اتحاد پیدا کرد ، چه قدرت بزرگى را شکست داد . ما مى خواهیم که یک میلیارد جمعیت دنیا اینطور از مسلمین اینطور با هم متحد بشوند . اگر متحد بشوند ، نه قضیه قدس دیگر باقى مى ماند و نه قضیه افغانستان و نه قضایاى دیگر و اگر چنانچه وعاظ السلاطین بگذارند و اتحاد ما را به هم نزنند ، انشأ اللّه پیروز خواهیم شد و دول اسلامى و ممالک اسلامى پیروز خواهند شد . من از خداوند تبارک و تعالى عظمت اسلام و مسلمین و وحدت کلمه اسلام و مسلمین را خواهان هستم و این عید سعید را باز هم به همه مسلمین و همه کشورهاى اسلامى تبریک عرض مى کنم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

ص: 4

تاریخ : 21/5/59

بیانات امام خمینى در جمع نمایندگان مجلس شوراى اسلامى

مقایسه چهره نورانی مجلس شورای اسلامی با مجالس دوران قبل از انقلاب

بسم اللّه الرحمن الرحیم

انشأ اللّه خداوند این عید سعید را بر همه مسلمین و خصوص ملت مسلم ایران مبارک کند . این چهره مجلس اسلامى ماست و اگر چنانچه از صدر مشروطه (الا شاید دوره اول ) تا قبل از این مجلس ملاحظه کنید ، اینجا جاى آن وکلا نبود ، وکلائى که ازطبقه اشراف و از طبقه ثروتمند و مرفه ، و حاضر نبودند دریک مجلس چند تایشان با هم جمع بشوند و حاضر نبودند در یک مجلس اینطور مسجدى بنشینند و هر کدام در کاخ هاى بلند (الا بعضى ها که آنها هم از سنخ شما بودند) زندگى مى کردند ، امکان نداشت که یک مواجهه اى بین من طلبه با آن تیپ هاى اشرافى و اعیانى و داراى کذا و کذا اتفاق بیفتد فرضا از اینکه گوش بدهند به اینکه یک طلبه به آنها چه مى گوید . این از برکات نهضت است ، برکات اسلام است که همه نهادهایشان اسلامى و مردمى است . مجلس مردمى این است پیشتر اسمش را گذاشته بودند مجلس ملى ، ملت راه داشت بر آن مجلس ؟ در آن مجلس از ملت ها ، از خود ملت کسى بود که راه پیدا بکند آنجا؟ خصوصا در این دهه هاى آخر یک نفر از شما در آنجا راه نداشت و جاى شما در آنجا نبود اخلاقا ، که عنداللّه نبود ، به واسطه علوشان شما و به واسطه اینکه آنها طاغوتى بودند ، شما راه نداشتید بر آنجا . ما امروز مواجهیم با یک چهره هاى اسلامى که به غیر از اسلام و به غیر از مناقع مملکت خودشان فکر نمى کنند و من امیدوارم که این مجلس که مرکب از این طبقه انسانى ملت است ، چه آنهائى که مسلم هستند و چه آنهائى که باز برادرهاى ما هستند و از اقلیت ها هستند ، این چهره ها ، چهره هائى است که مال ملت است و امروز ملت راه پیدا کرده است به مجلس و دیروز ، در گذشته ، ملت هیچ خبرى از مجلس نداشت و هیچ عملى نمى توانست انجام بدهد . این موجب شکر است در درگاه خدا ، همه تشکر کنیم از یک همچو نعمتى که نصیب ما شده است و این تنها مجلس نیست که تحول پیدا کرده است ، از طاغوت به اسلامیت و انسانیت ، سایر نهادهاى دولتى هم ، چه قواى مسلحه و چه سایرین از قبیل وزرا و امثال اینها ، آنها هم همین طور هستند . الان ملت ما مى تواند ادعا کند که ما در همه امور ناظریم . من خیلى از مجالس را یاد دارم و در بعضى از مجالس هم رفتم ، به عنوان تماشاچى یک دانه از امثال شما در مجلس نبود ، الا مثلا مثل زمانى که مرحوم مدرس آنجا بود یا آن در اول که ما آنجا را دیگر ندیدیم ، آن دوره هاى اول ، دوره که بودند باز از اشخاصى که

ص: 5

نظیر شما بودند . آن چیزى که مى خواهم عرض کنم این است که حیف است که چهره نورانى مجلس در آن یک چیزهائى واقع بشود که مخالف زى شما آقایان است .

موعظه به نمایندگان محترم مجلس در رعایت اصل تفاهم و حل و فصل مسالمت آمیز مشکلات

من معذرت مى خواهم که چند کلمه اى موعظه کنم شما را ، شما محتاج به موعظه نیستید لکن تذکر ، برادرها ، خودش یک امرى است یکى از عذاب هائى که در جهنم اهل جهنم به آن مبتلا هستند ، «خصام اهل النار» (1) است و یکى از نعمت هائى که اهل بهشت متنعمند آن اخوانى که ، اخوانا على سرر متقابلین . آن برادرى و محبت که بین اهل بهشت است یکى از نعمت هاى بزرگ خداست و آن خصامى که در جهنم است ، یکى از عذاب هائى است که بر اهل جهنم است که دائم توى سر هم مى زنند . و اهل معرفت مى گویند که هر چیزى که در بهشت و در جهنم ظهور پیدا مى کند سابقه ندارد ، از خود آدم است . در روایت هم است اینکه زمین بهشت و جهنم قاع (2) است ، هیچ چیز ندارد صاف است و در یک روایتى که سابقا من دیدم (حالا نمى دانم تمام معنایش درست چه جور است ) این است که گاهى در بهشت یک اشخاصى ، ملائکه اللّه مشغول یک بنا مى شدند و گاهى مى ایستادند . ظاهرا پیغمبر اکرم شاید در شب معراج این را ملاحظه فرمودند ، سؤال کردند از جبرئیل این چرا گاهى مى ایستند و گاهى کار مى کنند . عرض کرد که اینها اعمالى که مردم مى کنند ، مادامى که اشتغال دارند به عمل خیر اینها مصالحشان محقق مى شود و مشغول بنا مى شوند ، آنوقتى که آنها مشغول این کار نیستند آنها هم . در هرصورت یک مسأله اى است این در پیش اهل معرفت که تمام چیزهائى که در جهنم و بهشت هست این از خود ماست . اینطور نیست که خداى تبارک و تعالى یک آتشى تهیه کرده است که ما را بسوزاند ، ما خودمان تهیه مى کنیم در قرآن هم هست که اینها اعمال شماست که رد به خودتان مى شود . ما مى توانیم خودمان را در این عالم راجع به این محکى که از دو تا آیه شریفه استفاده مى شود بشناسیم که آیا اهل نار هستیم یا اهل بهشت . اگر کارهایمان روى خصام باشد ، دشمنى ، یک وقت این است که انسان در یک مسأله اى صحبت مى کند ، مباحثه مى کند خوب بین اهل علم و طلبه ها متعارف است ، گاهى وقتى ها به فریاد مى کشد مطلب ، به داد و قال مى کشد مطلب لکن وقتى که مباحثه تمام شد ، برادرند . بعد از مباحثه اینطور نیست که این مباحثه اسباب دشمنى باشد ، دو تا دوستند و دو تا رفیقند ، سر یک مطلبى ، مطالبى آن ، آن طرف مطلب را مى گیرد و آن ، آن طرف مطلب و اتفاقا این یک ورزشى است که دربین طلبه ها هست و یک ورزش علمى است که قوى مى کند آنها را . در سایر طبقات شاید نیست اینطور ورزش . اینها تاحد جنگ و دعوا با هم مقابل مى شوند مرحوم آقاى آسید

ص: 6


1- دشمنی اهل جهنم با یکدیگر
2- زمین صاف و هموار

احمد زنجانى رحمة اللّه نقل مى کردند که در روزنامه ملانصر الدین که قفقاز طبع مى شده ، او عکسى انداخته بوده از دو تا طلبه ، دو تا اهل علم ، یکى این طرف ، یک آن طرف نشسته و دعوا کرده اند و دندان یکى بیرون افتاده و کفش یکى هم بالاى سر آن یکى است و او براى انتقاد از این طایفه این را نوشته بود ، این را عکسبردارى کرده بود و او نمى دانست که در عین حالى که گاهى وقت ها به این مسائل هم مى رسد لکن به مجرد اینکه مباحثه تمام مى شود ، با هم مى شوند رفیق و با هم دوست و برادرند . ما اگر چنانچه در مسائلى که پیش مى آید ، در هر وضعى که باشد ، البته مسائل زیاد الان در مجلس طرح مى شود و شما بعدها هم مواجه هستید با مسائل زیادى که براى ملت است و هر کسى نظر دارد و هر کسى اجتهاد دارد ، هر کسى باید مسائل را طرح بکند و بگوید ، اما همانطورى که طلبه ها مسائل را مى گویند ، که منتهى به این نشود که حالا که من مخالف با شما هستم در نظر و شما مخالف من هستید در نظر ، این منتهى به این بشود که نه ، ما دو تا خصم و دو تا دشمن با هم هستیم . اگر اینطور باشد که واقعا خداى نخواسته روى خصام باشد باید ما خودمان را بشناسیم به اینکه ما اهل ناریم ، براى اینکه خصام اینجا آن خصام را مى آورد . و اگر چنانچه ایمان در کار باشد ، برادرى در کار باشد و با برادرى و حسن نیت ، رفاقت ، مسائل طرح بشود همه باید نظر خودشان را بدهند و هیچ کدام هم برایشان حتى جایز نیست که یک چیزى را بفهمند و نگویند ، باید وقتى مى فهمند اظهار کنند ، این مؤافق هر که باشد ، باشد . مخالف هر کس هم باشد ، باشد براى اینکه شما وکیل مردم هستید امین مردم هستید امین و وکیل باید مسائلى که طرح مى شود آن مقدارى که مى تواند و مى فهمند اظهار کنند لکن به طور خصومت ، به طور تنازع و خصومت نباشد ، هر چه بتوانند آرامتر لکن حالا صدا هم بلند شد ، باشد ، اما آن صدائى که از طلبه هاى توى مدرسه بلند مى شود دنبالش هیچ ابدا اثرى از خصومت نیست ، دو تا رفیق ، دو تا دوست هستند که سر یک مسأله علمى مى رسد کار به آنجائى که این فریاد سر او مى زند ، او فریاد سر او مى زند ، لکن به مجرد اینکه مباحثه تمام شد همان دو تا برادرند که بودند ، همان دو تا دوستند که بودند ، هیچ ابدا دیگر دنباله ندارد که آن مطالب را او گفته ، این مطلب را ما ، با هم برادریم ، مطالب با هم دعوا دارند ، مسائل که طرح مى شود آن مسائل با هم اختلاف دارند ، اما آنهائى که مسائل را طرح مى کنند مسائلشان باید با هم اختلاف داشته باشد نه خودشان ، خودشان دوست ، رفیق و برادر ولى مسائل را باید طرح بکنند و اشکال دارند بکنند و طرح بکنند مسائلى که روى مصالح اسلام است ، روى مصالح کشور است و آن مقدارى که مى توانند بررسى بکنند و آن مقدارى که قدرت دارند نظر بدهند لکن بعد از اینکه مجلس تمام شد همانطورى که بعد اینکه مباحثه طلبه ها تمام شد مى نشینند با هم چاى مى خورند و رفیق و دوست هستند ، آنها هم همین طور باشند . لازم نیست که انسان وقتى که در یک مطلبى مخالف یک کس دیگرى است ، دشمن او هم باشد . همه مسلمان ، همه مؤمن ، همه اهل این کشور و همه مصلحت این کشور را مى خواهید و ما و شما هم مصلحت اسلام را مى خواهیم و هم مصلحت این اشخاصى که در دار الاسلام زندگى مى کنند و تحت لواى اسلام هستند ، از نمایندگانى که سایر اقلیت ها هستند و مصالح آنها . اسلام اقتضاى این را مى کند که مصالح همه در نظر گرفته بشود و على

ص: 7

السوأ هم در نظر گرفته بشود . همه اهل این مملکت هستند حق دارند در این مملکت و شما هم وکلاى این مملکت هستید و خدمت مى خواهید بکنید ، هر یکى تان وکیل همه هستید و هر یکى تان باید مصالح همه مملکت را در نظر بگیرید . بنابراین بهترین مباحثه ها همین مباحثه برادرهاست با هم که کارشان ، اگر اختلافى هم دارند ، برادرى حل مى کنند ، نه به طور خصمانه و البته من مى دانم که بسیارى از اشخاص هستند که اینها بسیار منزه و مبرا هستند و اکثریت شما هم همین طور است و من امیدوارم که همه تان اینطور باشید . من که همه را نمى شناسم لکن من چهره ها را مى بینم که همه شان از همین ملت و از همین جمعیتى که در این مملکت هستند ، هستند . هیچ از آن بالاها نیامده اند اینجا تا بخواهند یک مقاصدى داشته باشند (که ) غیر مقاصدى ملى و اسلامى . از این جهت من امیدوارم که این مجلس ، خدمت بزرگ بکند و انشأ اللّه کارها را به آسانى به پیش ببرد و هماهنگى کنند با دولت ، با رئیس جمهور ، با سایر ارگان هائى که هستند . همه تان مى خواهید یک مطلبى پیش برود ، نه آقاى رئیس جمهور نمى خواهند که این مملکت خداى نخواسته آشفته باشد ، رئیس یک مملکت که نمى خواهد آن مملکت آشفته باشد و نه وکلاى مجلس مى خواهند که این مجلس آشفته باشد ، براى اینکه شما همه مملکت هستید ، مملکت از خود شماست ، نمى شود که یک کس براى خودش طرح خلاف بزند ، و نه وزرائى که هستند و بودند و بعدها هم انشأ اللّه خواهند بود ، اینها هم همه شان نظرشان به این است که اسلام را تقویت کنند ، احکام اسلام را پیاده کنند ، براى این مملکت خدمت بکنند . وقتى بنا شد همه با هم ، به حسب عقاید یکى هستند ، همه مى خواهند خدمت بکنند ، همه مى خواهند که این مملکت را به پیش ببرند ، همه مى خواهند که این جرثومه هاى فاسدى که در مملکت هست قطع بکنند ، همه یک راه مى خواهند بروند ، این دیگر تخاصمى در کار نیست و نخواهد بود . اگر بله فرض کنید که یک طایفه اى بودند و آمده بودند در مجلس و مى خواستند مقاصد شوم خودشان را یا مقاصدى که به تبع آن ابر قدرت ها به خدمتگزارى به آنها بود ، مى خواستند انجام بدهند ، آنوقت دعوا مى شد ، آنوقت باید هم حقیقتا بشود ، آنوقت مخاصمه هم صحیح بود براى اینکه مخاصمه با آن اشخاصى که توطئه گر هستند ، اشخاصى که مى خواهند مجلس را به هم زنند ، مى خواهند مملکت را به هم بزنند این لازم است و باید باشد ، بعد از اینکه نمى شود اینها را با هدایت ، و مأیوس هستید که اینها را با هدایت مى توانید که به راه صحیح وادار کنید . و اما شماها که همچو مقصدى در کار ندارید ، من یقین دارم که هیچ یک از شماها بنایتان نیست که این مملکت را به هم بزنید ، همه مى خواهید مملکت آرامى باشد که برادرهاى شما در این مملکت زندگى آرام داشته باشند ، زندگى مرفه داشته باشند و همه مى خواهید که دست اجانب از این مملکت کوتاه باشد و کوتاه خواهد بود انشأ اللّه و همه مى خواهید که یه این مملکت خدمت بکنید ، خودتان هم از سنخ همان جمعیت هستید ، نه از آن طبقه هاى بالائى که هیچ خبر از پائین ندارند و هیچ اطلاعى ندارند که به این پائین دست ها چه مى گذرد . شما خودتان از بین همین جمعیت ها آمده اید و مى دانید که چه مى گذرد به این مردمى که در این کشور هستند ، به این زاغه نشینان چه مى گذرد ، خودتان هم زندگیتان هم همانطورهاست ، با یک قدر اختلاف مختصر . بنابراین آن چیزى که لازم است براى

ص: 8

همه ماها و همه شماها و همه ملت و همه کسانى که اداره این مملکت را مى خواهند بکنند ، این است که با هم تفاهم داشته باشند ، اگر مسأله اى را برخلاف مى بینند و بخواهند و بنشینند و حل کنند و صحبت کنند . در مجلس اگر چنانچه یک مطلبى را مى بینند که دارد خلاف واقع مى شود ، صحبت کنند ، بنشینند مشورت کنند با رفقایشان و من امیدوارم که انشأ اللّه با خوشى و خوبى طلیعه این باشد که پیروزى نهائى را انشأ اللّه پیدا کنید .

ناتوانى قدرت مجهز به سلاح هاى مدرن و آتشین در مقابل ایمان و انسجام یک ملت

و هیچ خوفى ما از ابر قدرت ها نداریم و در عین حالى که دستمان از همه آن سلاح هاى آدمکش کذا کوتاه هست لکن ایمانمان ما را وادار مى کند که نترسیم و خوف نداشته باشیم و یک ملتى وقتى یک مطلبى را همه با هم خواستند ، نمى شود تحمیلشان کرد تحمیل در وقتى است که همه نخواهند ، متفرق بشوند ، اگر متفرق شدند آنوقت جاى این مى شود که یک دسته اى به دسته دیگر یک مطلبى را تحمیل کنند ، اما اگر چنانچه اینها با هم مجتمع باشند نه دیگر در بین خودشان تحمیلى هست براى اینکه جاى تحمیل دیگر نمى ماند و نه دیگران مى توانند تحمیل بکنند . قدرت ها هر چه هم بزرگ باشند ، وقتى مقابله با ملت مى شوند نمى توانند کارى بکنند . من شاید یک دفعه دیگر این را گفته باشم که سفیر شوروى آمد پیش من گفت که دولت افغانستان از ما خواسته است که برویم آنجا و چه بکنیم . من متوجه نبودم که اینها کار را کرده اند حالا آمده اند دارند مى گویند ، دولتى هم در کار نبوده دولت هم بعد خودشان درست کرده اند ، لکن به او گفتم که این اشتباه است از شما ، ممکن است براى شما که قدرتمند هستید ، یک کشورى را بگیرید ، این آسان است براى شما ، قواى زیاد دارید ، خوب مى ریزید اما یک ملت را نمى توانید مهار کنید . شما وقتى وارد شدید در آن جا نمى توانید پیش ببرید و مزاحمت براى شما همچو ایجاد مى شود که فشل مى شوید . لکن کارى کرده بودند و بنا هم داشتند بکنند . نه این بود که مى خواستند حالا استمزاج کنند ، از من اجازه بگیرد شوروى که مملکت اسلامى را برویم بگیریم . مطلب اینطورى است که یک ملتى وقتى که همه با هم باشند ، پشتیبان هم باشند ، برادر با هم باشند ، این قدرت هاى بزرگ بر فرض اینکه بیایند و با توپ و تانکشان هر کارى مى خواهند بکنند لکن وقتى وارد شدند ، در ملت هم هضم مى شوند ، ملت آنها را هضم مى کند . و ما ابدا از این توطئه ها نمى ترسیم و مضافا به اینکه به نظر من اینکه حالا هى مى آیند و صحبت مى کنند ، بعضى ها آمده اند هى گفته اند که یک توطئه خیلى بزرگتر در کار است از کجا تا کجا چه شده است و از کجا تا کجا چه شده است به نظر من درست نیست ، توطئه به این معنا نیست الان ، لکن باید با کمال دقت مراقبت بشود . باید ارتش ما ، ژاندارمرى ما ، سپاه پاسداران ما باید با کمال دقت و همه ملت ، همه ملت الان سپاه اسلام هستند باید مراقبت کنند ، باید رفت و آمدهاى مشکوک را تحت نظر بگیرند و به مجرد اینکه ملت دید یک رفت و آمد مشکوکى است اطلاع بدهند . در محله ها دیدند که رفت و آمدى در یک خانه اى هست و

ص: 9

غیر عادى است ، اطلاع بدهند فورا ، آنها هم فورا کنترل کنند این چیزها را . در عین حالى که همه اینها باید بشود لکن مطمئن باشید که نتوانند کارى بکنند و نمى توانند این مملکت را به آن آسیب برسانند . و ما بعد از اینکه همه مسائل را ما مفروض بگیریم ، فرض بگیریم که اینها آمدند و همه به قول خودشان همه ملاها را کشتند و همه مومنین را از بین بردند ، ما از چه میترسیم ؟ ما از یک جائى که این وضع را دارد منتقل مى شویم به یک جائى که بهتر از اینجاست ، چرا ما بترسیم ؟ من نمى گویم ما غلبه به آنها مى کنیم لکن ما غلبه ایمانى داریم بر آنها ، ما همان منطقى را داریم که در صدر اسلام بود که اگر آنها را بکشیم به بهشت مى رویم اگر آنها ما را بکشند باز هم ما به بهشت مى رویم . این منطق اهل ایمان است . آن که ایمان به خداى تبارک و تعالى دارد ، آن که قرآن را به آن ایمان دارد ، منطقش این است که ما ضرر نمى کنیم ، هیچ طرف قضیه ضرر نیست اگر چنانچه کشته بشویم ، لباسمان را عوض کردیم لباس بهترى پوشیدیم و اگر چنانچه بکشیم یک غیر انسانى را از دنیا بیرون کردیم . بنابراین ما ترسى از چیزى نداریم ولى معذلک شما مطمئن باشید که نخواهد شد . ملت اسلامى است و براى خدا دارید کار مى کنید . ملت ما براى خداست که دارند کار مى کنند . آنهمه جوان ها را دادند براى خدا بود هیچ براى چیز دیگرى نبود ، و تعقل ندارد که یک کسى جوانش را بدهد براى اینکه یک خانه پیدا کند با فرض کنید که شب یک غذاى خوبى ، این معقول نیست ، اینها براى خدا آمدند به میدان و همین مطلب در ذهنشان بود که ما براى خدا داریم کار مى کنیم و اجرمان را هم از خدا مى خواهیم هیچ طلبى هم هیچ کداممان از هم نداریم همه براى خدا انشأ اللّه کار کرده باشیم و بکنیم و از خداى تبارک و تعالى اجرش را بخواهیم و خداى تبارک و تعالى خواهد داد یا اینجا و آنجا ، یا آنجا . خداوند انشأ اللّه همه شما را مؤفق کند و من بحق خدمتگزار شما هستم و این چند لحظه اى که از عمر من باقى است من در خدمت شما هستم و خداوند انشأ اللّه شما را به کمال معرفت برساند و دشمن هاى این کشور و این اسلام را انشأ اللّه یا هدایت کند و یا اینکه به جز ایشان برساند .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

ص: 10

تاریخ : 22/5/59

پیام امام خمینى در تجلیل از شهداى پاسدار کردستان (پاوه )

بسم اللّه الرحمن الرحیم

سلام بر شهداى پاسداران انقلاب اسلامى و تمامى نیروهاى مسلح متعهد اسلامى ، سلام بر خانواده هاى عزیز و قهرمان پرورآنان . درود خداوند بر خانواده هاى شهدائى که با صبر و شکیبائى و مقاومت و با تقدیم عزیزان خود به خدا و اسلام بزرگترین حماسه هاى تاریخ معاصر را ترسیم کرده و مى کنند . درود بر پاسداران اسلام که با خون خود و مشت هاى گره کرده خویش انقلاب اسلامى را به ثمر رساندند . درود بر تمام نیروهاى مسلح و متعهد اسلامى که با گرایش به انقلاب مقدس ایران و پشتوانه ملت عزیز کاخ ستمگرى را واژگون کردند . ملت شریف ایران از شما خانواده هاى عزیز شهداى پاسدار قدر دانى مى کند و بالاتر از این تقدیرى است که از بارگاه مقدس خداوند متعال نصیب شما و همه شهداى اسلام و وابستگان آنان خواهد شد . شهداى انقلاب بزرگ چون شهدائى صدر اسلام در پیشگاه مقدس ربوبى ارزشمند و مورد عنایت حق تعالى و اولیاى اسلام ارزشمند خواهد بود . اینجانب به عنوان یک خدمتگزار و دعاگوى حقیر ، خود و ملت را مرهون این عزیزان مى دانم و از خداوند بزرگ طلب مغفرت مى نمایم . تاریخ ، فداکارى این جوانان غیور و متعهد را فراموش نمى کند و نام نامى ملت عظیم ایران در صفحات تاریخ ضبط و در چهره دهر ضبط است والسلام علیکم و على عباداللّه الصالحین

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 11

تاریخ : 25/5/59

پیام امام خمینى به بنى صدر در مورد وقوع سانحه هوائى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب آقاى بنى صدر رئیس جمهور حفظه اللّه تعالى

نجات جنابعالى و همراهان محترم از سانحه اى که به حسب عادت ، مصیبت وار باید باشد ، که نشانه اى از الطاف الهى است براى پیشرفت انقلاب اسلامى ، ما از این امورى که اثبات قدرت حق آشکارا در آن پیداست که همه در جهات حفظ این کشور و ملت است کرارا دیده ایم . انشأ اللّه تعالى از این پس نیز عنایات پروردگار باماست و با همه وجود در پیشگاه مقدس شکر گزاریم . ما همه از خدائیم و باید در راه خدمت به او باشیم . این عنایت معجزه آسا دلیل آن است که شما و همراهانتان در خدمت به کشور اسلامى صدیق بوده و صدیق خواهید بود . شما به شکرانه این نعمت بزرگ زندگانى ثانوى خود را بیش از پیش وقف خدمت به اسلام و کشور اسلامى نمائید و ملت بزرگ با رؤیت این عنایات پى در پى اطمینان کامل داشته باشند که مادام که در خدمت اسلام هستند ، آسیب پذیر نیستند و دشمنان کوردل این کشور بدانند که با توطئه و شیطنتها نخواهند توانست کشور اسلامى را آسیب رسانند . ملت ما تا پاى جان در خدمت به اسلام حاضر و در پشتیبانى از نهادهاى اسلامى مصمم هستند و از خداوند تعالى عظمت اسلام و مسلمین و کشور اسلامى ایران را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 12

تاریخ : 25/5/59

بیانات امام خمینى در جمع قضات شرع و دادستان هاى انقلاب اسلامى کشور

قواى ثلاثه اساس یک کشور است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من باید به ملت ایران تبریک عرض کنم که بحمداللّه این قواى ثلاثه که اساس یک کشور است از خودشان است و از متن جامعه است و از اشخاص طاغوتى و منحرفین نیستند و از خداى تبارک و تعالى تؤفیق همه را مى خواهم در اینکه همه خدمتگزار به اسلام باشیم و با جدیت و کوشش همه ، این نهضت اسلامى به پیش برود و حکومت عدل الهى مستقر بشود به جاى حکومت طاغوتى . شما همه مى دانید و ملت هم مى داند که این سه قوه اى که در زمان طاغوت بود ، نمى شود گفت کدام خبیث تر از کدام بودند . قوه مقننه ما به دست اشخاصى افتاده بود که به اعتراف شاه مخلوع از طرف سفارتخانه ها تعیین مى شدند و ملزم بودند اینها همان ها را به کار وا دارند و از این راه ماهیت قوه مقننه بر ملت ما روشن مى شود که لیستى که امریکا بدهد و نوکر او اجرأ کند ، بهتر از این مجلسى که ما داشتیم و بهتر از سنائى که ما داشتیم ، یعنى آنها داشتند ، نخواهد بود . آنها در طول مدتى که متصدى بودند هیچ گاه قدمى براى خدا بر نمى داشتند ، اگر اینها براى خدا مى خواستند قدم بردارند ، حتما نه آمریکا آنها را پیشنهاد مى کرد و نه شاه مخلوع آنها را تعیین مى کرد . ما از همان حرف شاه ، شاه مخلوع سند اتخاذ مى کنیم که این قوه مقننه چه جور اشخاصى بودند و قوه مجریه هم که همه مى دانند که چه جنایت هائى در این کشور مرتکب شدند و خود آن مرد که یک مقام غیر مسؤول به حسب اصطلاح آنها داشت در رأس همه جناینتکارها بود ، جنایتکارها همه الهام از او و او الهام از اجانب مى گرفت . قوه قضائیه که در اسلام آنقدر در آن اهتمام شده است و حکم را یا نبى یا وصى نبى باید متصدى بشود و اگر غیر نبى و وصى نبى ، سفارش شده از طرف نبى اکرم باشد ، آن ثالث مى شود که شقى . قوه قضائیه ما هم به دست یک اشخاصى افتاد که من گمان نمى کنم در تمام افرادى که متصدى فضا بودند ، یک نفرشان صالح باشد . اگر گفته مى شود که در بین اینها یک اشخاصى بودند که مثلا یک قدرى متدین بودند ، لکن صالحیت براى قضا غیر از تدین است ، امر مهمى است که شاید در اسلام کمتر چیزى مورد توجه بوده است مثل قوه قضائیه و نکته اش هم معلوم است براى اینکه در دست قوه قضائیه همه چیز ملت است ، جان مردم است ، مال مردم است ، نوامیس مردم است ، همه در تحت سیطره قوه قضائیه است و قاضى اگر چنانچه خداى نخواسته نالایق باشد ، ناصحیح باشد ، این در اعراض و نفوس مردم سلطه پیدا

ص: 13

بکند ، معلوم است که چه خواهد شد . از این جهت من به ملت ایران تبریک مى گویم که در این زمان نه قوه مقننه یک قوه اى است که لیستش را داده باشند و تعیین کرده باشد کسى آنها را ، خود آنها منتخب از طرف ملت هستند و ملت بدون اینکه کسى تحمیل به آنها بکند ، اینها را تعیین کرده است و هر کدام هم که ناصالح بودند ، خود مجلس کنار گذاشته است . بنابراین قوه مقننه ما قوه اى است که صالح است و اکثر افرادش ، افراد متعهد هستند و همه شان از همین جمعیت ملت هستند و از آن کاخ نشین ها نیستند و قوه قضائیه هم معلوم است که یک نفر از آن اشخاصى که طاغوتى باشند در اینها نیست و اهل علم هستند که با زندگى طلبگى امرار معاش کردند و در متن جامعه بوده اند و از گرفتارى هاى جامعه اطلاع دارند و گرفتار بوده اند خودشان هم ، اینها مى توانند که به درد مستضعفین برسند و قوه مجریه هم که عبارت از رئیس جمهور و نخست وزیر و بعد هم انشأ اللّه وزرائى که تعیین خواهند شد ، اشخاصى هستند که خود ملت تعیین کردند ، کسى تحمیل به آنها نکرده است و مجلس هم که از خود ملت است ، بعد کابینه را راى به آن مى دهد و بلااشکال به کسى که بر خلاف موازین اسلامى رفتار کند و غیر متعهد باشد و از حال مستضعفین بى اطلاع باشد ، راى تمایل نخواهند داد .

لکن باید عرض کنم که این قضاوت در اسلام بسیار اهمیت دارد و بسیار خطرناک است . اهمیت دارد که تمشیت امور مردم و رفع ظلم ها و مخالفت ها و اینها با دست اینها باید بررسى بشود و مظلوم از ظالم ممتاز بشود و حق اجرا پیدابکند ، و خطرناک است براى اینکه اگر چنانچه خداى نخواسته حکم بر خلاف ما انزل اللّه باشد ولو در دو و در هم (على حد الکفر) و قاضى (على شفیر الجهنم ) بسیار خطرناک است لکن امرى است که واجب کفائى است و باید تکفل کرد . هر یک از اشخاصى که متصدى هستند اگر چنانچه مجتهد عادل باشند ، مستقلا مى توانند و اگر چنانچه مجتهد نباشند ، آنها به تعیین مجتهد در یک زمانى که ما فاقد هستیم ، افرادى که تمام جهات را مجتمع باشند ، با تعیین مجتهد تصدى مى کنند . نباید از کارى که اهمیت دارد ، شانه خالى کرد کار آن کس اهمیت دارد در نظر شارع مقدس ، این را نمى توانیم ما از آن شانه خالى کنیم ، واجب کفائى است ، اگر چنانچه شانه از زیرش خالى کردند ، مورد مواخذه خواهند بود . باید تصدى کرد حتى در زمان بعضى از امراى سابق مثل خلفاى بنى عباس و بنى امیه و اینها بعضى از اشخاص در خدمت آنها به حسب ظاهر مى رفتند و اشخاص بسیار صحیحى بودند براى جلوگیرى از بعضى مظالم ، اینطور نیست که اگر یک حکومتى هم ظالم شد ، کسى بداند که مى تواند رقع ظلمى از مردم بکند ، مى تواند یک راه صحیحى را پیش بگیرد ، بتواند از آن شانه خالى کند . حالا که بحمداللّه یک کشور اسلامى داریم و همه ارکانش اسلامى است نمى شود امروز گفت که دولت هست و ما زیر بار دولت نمى رویم و دولت هست و ما مستخدم دولت نمى شویم . این حرف ها مال زمان طاغوت بود . زمان رسول اللّه هم دولت بود ، زمان امیرالمومنین هم دولت بود ، مى شد بگوئى که دولت است و ما استخدام در این دولت نمى شویم ؟! دولت از امورى است که باید در مملکت باشد ، از واجبات حسبیه اى است که واجب است براى حفظ نظم دولت باشد . اگر دولت باطل باشد ، استخدام در او جایز نیست مگر اینکه براى یک احقاق حقى باشد ، چنانچه در صدر اسلام

ص: 14

هم این مسائل بوده است و اگر دولت صحیح حقى بود ، نباید اشخاص بگویند که ما دراین دولتى که صحیح و حق است ، رویم براى اینکه اسمش دولت است . حکومت هاى اسلامى ، همه دولت هاى اسلامى بودند ، همه متولى امور مردم بودند . عمده این است که دولت چه دولتى باشد ، اگر دولتى مثل دولت فعلى باشد که ارکانش همه اسلامى هستند و همه در راه اسلام مى خواهند خدمت بکنند ، نباید کسى تحاشى کند از اینکه من نمى خواهم وارد بشوم دراین دولت و استخدام بشوم . استخدام دولت حق است ، زمان حضرت امیر هم اشخاصى بودند که شرطه بودند ، اشخاصى بودند حکومت بودند ، استاندار بودند ، اشخاص مومنى بودند که کار فرما بودند در جاهائى و اینطور کلى اش را آدم بگویند که ، آنوقتى که زمان طاغوت بود بگویند که ما در خدمت طاغوت واقع نمى شویم ، حالا هم که زمان اللّه است بگویند که ما در خدمت واقع نمى شویم این کج فهمى است . اگر چنانچه قضا مثلا" ، در قوه قضائیه کمبود بود و به هر کس اظهار کردند ، وقتى به مقدار کفایت نباشد واجب است بر اینکه تصدى بکند و قضاوت بکند نباید بگویند که حالا که قضاوت است ما در خدمت دولت واقع نمى شویم . خدمت دولت ، نیست خدمت خداست . الان دولت ، دولت الهى است و خدمت به اللّه است ، نه خدمت به طاغوت است بنابراین نباید بعضى از آقایان تحاشى کنند از اینکه ما در استخدام دولت واقع نمى شویم . این استخدام اسلام است ، دولت خودش اسلامى است ، نه این است که خودش مستقل است ، آن هم خدمتگزار اسلام است ، همه خدمتگزار اسلام هستیم .

حقظ نظام از واجبات الهى است

و البته باید همه امور بر نظام و نظم باشد . وقتى که پایه امور بر نظم شد ، باشد و حفظ نظم از واجبات الهى است بایددر قوه قضائى هم این نظم محفوظ باشد یعنى اینطور نباشد که قاضى یک روز بخواهد بیاید و یک روز هم دلش بخواهد نیاید . این یک یا باید در استخدام ، استخدام اللّه بر آید و وظیفه شرعى الهى خودش بداند که باید روى موازینى که هست ، ساعاتى که تعیین شده است براى کار ، کار بکند و اگر چنانچه نخواهد هم این کلمه استخدام را قبول بکند یا اصلش تصدى نکند یا ملزم بداند خودش را به الزام شرعى که اگر آمد نظام را حفظ کند ، اگر بخواهد وارد بشود و بى نظم باشد ، من یک هفته دلم نمى خواهد بیایم ، الزامى که من ندارم ، نمى خواهم یک چنین آدمى ، اصلا از اول وارد نشود ، اگر چنانچه مى تواند که روى موازینى که تعیین مى شود و شوراى قضائى تعیین مى کند عمل بکند ، ملتزم به این باشد که این عمل تا آخر روى موازین باشد و هر روز هم خودش را عاجز ازاین داشت خوب برود پیش شورا و استعقا بدهد ، اما متصدى باشد و بى نظم متصدى باشد ، این صحیح نیست . باید یک مملکتى همه چیزش نظام داشته باشد ، همانطورى که اگر در شهربانى بخواهند اینهائى که پاسبان هستند بگویند که ما امروز مى خواهیم نیائیم ، امروز میلمان کشیده است که منزل باشیم ، این نمى شود این پاسبان نمى شود و این شهربانى هم نمى شود و در سایر ادارات هم یک اداره اى بگوید که من امروز نمى خواهم بیایم ، این خواستنى نیست . کسى که یک امر را تصدى کرد باید نظامش را حفظ

ص: 15

بکند . آقایان هم که از همه قشرها از حیث کا راهمیتشان بیشتر است باید این نظام را حفظ بکنند و همانطورى که در سایر جاها یک نظامى هست و بدون نظم یک امرى تحقق پیدا نمى کند یعنى فاسد مى شود ، باید نظام را حفظ بکنند و هر چیزى را که تقبل کردند با نظم و با ترتیب ، این را اجرأ بکنند و عمل بکنند .

قضاوت یکى از عبادات الهى است

و از مهمانى که باید عرض کنم دقت در امر قضاست . وقتى که نوامیس مردم ، جان هاى مردم ، مال هاى مردم تحت نظر شماست ، نباید که مسامحه بشود خداى نخواسته یک غیر مجرمى مجرم شناخته بشود یا یک مجرمى که باید حد الهى برایش جارى بشود ، این غیر مجرم شناخته بشود . باید در امر قضا کمال دقت را کرد و با دقت اجرأ کرد ، مبادا خداى نخواسته به دست یکى ، یک ظلمى واقع بشود . هر دو طرفش ظلم است ، اگر چنانچه یک غیر مجرمى ، مجرم شناخته بشود ، ظلم به آن شخص است و اگر یک مجرمى ، غیر مجرم شناخته بشود ، ظلم به آنهائى است که این جرم مرتکب شده است براى آنها . باید تمامش را با کمال دقت ، با کمال مواظبت و احتیاط عمل کنید که مبادا یک وقت خداى نخواسته یک کسى به قتل برسد در صورتى که جرمش به مقدار قتل نیست ، کسى یک حبس طولانى بشود در صورتى که جرمش به مقدار این حبس نیست ، یا قاتلى فرار کند از زیر بار قصاص به توهم اینکه خوب ، یک ترحمى باید به آن کرد . نه ، قاضى باید با تمام شدت توجه بکند به مواضع قضا ، قاضى باید جسارتا عرض مى کنم قسى القلب باشد ، تحت تاثیر واقع نشود ، قاضى که نفسش جورى است که اگر مثلا این مجرم یک قدرى گریه کرد ، یک قدرى ناله کرد ، یک قدرى التماس کرد ، تحت تاثیر واقع بشود ، این نمى تواند قاضى واقع بشود . یا اگر حس مثلا انتقام جوئى در قاضى باشد ، آن هم نمى تواند قاضى باشد . قاضى یک نفر آدمى است که بدون اینکه هیچ نظرى داشته باشد راجع یه قضیه ، اگر برادرش را آوردند پیشش که قضاوت کند ، همانطور باشد که اگر دشمنان را آوردند ، یعنى در قضا آنطور باشد ، حکمى که مى خواهد بکند بین برادرش و بین دشمنش ، در حکم فرق نگذارد . نمى گویم در عوارض نفسانى ، نخیر در حکم یعنى همانطورى که براى برادرش حکم بحق باید بکند ، براى دشمنش هم همانطور ، على السوأ باشد پیشش همه ، شما شنیده اید که حضرت امیر با آن ظاهرا یهودى بود که در محضر قاضى واقع شدند در صورتى که حضرت امیر رئیس بود ، وقتى که احضارش کرد رفت پیش قاضى ، قاضى وقتى که (اباالحسن ) به ایشان گفت ، اشکال کرد به او که نه ، به آن هم هر چه مى گویى به من هم همین طور بگو . این دستورى است براى همه ماها که باید در مسند قضا یکى که نشست ، همه ملت پیشش با یک نظر باشد ، تمام نظرش به اجراى عدالت باشد . عدالت ، در دشمنش هم به طور عدالت ، در دوستش هم به طور عدالت . نه اینجا مسامحه بکند و نه آنجا سختگیرى کند . و بالاخره این امور مهم در دست شما آقایان است و از قرارى که الان آقایان که پیش من آمده اند از شوراى قضائى ، خیلى امیدوار بودند به این چهره هاى نورانى ، باید در هر جا که باشید و هر مطلبى که پیش شما بیاید ،

ص: 16

هر قضاوتى که پیش شما بیاید ، به طور حق ، به طور عدالت ، بدون نظر به اینکه این آدم چه است و آن آدم چیست ، حتى یک مجرم در جه اول وقتى که آمد ، روى حق نظر بکنید ، این سابقه اش چه جورى است این را نظر نگیرید ، روى حق و عدالت به آن نظر بکنید و حکمى که صادر مى کنید یک حکم عادلانه باشد که محضر حق تعالى که وارد مى شوند مورد اشکال نباشید و روسفید باشید . و من امیدوارم که خداوند تبارک و تعالى شما را موفق بکند ، هم جهات شرعى که عرض کردم ، آن جهات دیگر هم شرعى است ، این منتها در متن است که راجع به حکم عدالت انشأ اللّه موفق بشوید و هم راجع به نظم و اینکه روى یک موازین باشد و شوراى قضا اگر یک چیزى را گفت ، شما نگوئید که من خودم مستقلم و مى خواهم چه بکنم ، این غیر نظم است ، این نظم نیست . هر کس در خودش اینطور مى بیند که اگر بیاید گوش نمى دهد به اینکه یک نظمى باشد ، برایش جایز نیست تصدى این امر ، برود کنار ، الزامى نیست و هر کسى که به خودش این را مى بیند که وقتى آمد روى موازین عمل بکند و روى نظام عمل بکند و شوراى قضائى اگر یک چیزى را گفتند بپذیرد و انشأ اللّه ماجور باشد پیش خداى تبارک و تعالى و این را شما یکى از عبادات حساب بکنید که قوه قضائیه هستید و قضاوت مى کنید و احقاق حق مى خواهید بکنید ، این یکى از عبادات الهى است .

و انشأ اللّه موفق و موید باشید و همه ما موفق باشیم به اینکه خدمت بکنیم ، مملکت ما احتیاج مبرم به خدمت دارد ، احتیاج مبرم به نظام دارد ، بعد از انقلاب است ، انقلاب البته یک مصائبى در آن هست لکن بعد از اینکه همه ارکان تمام شد با کمک هم ، همه با کمک هم انشأاللّه این بار را به منزل برسانیم و اینطور نباشد که در خارج به ما بگویند که اینها هرج و مرج هست در ایران و نه ، در ایران دیگر نمى شود و چه ، این حرف هائى که مى زنند . لااقل بهانه اى ما دست آنها ندهیم و هر کس هر کارى را متصدى است ، او را خوب انجام بدهد . شما کار نداشته باشید که یک قاضى در بلخ مثلا فلان عمل را کرده است و یک قاضى در کجا ، شما کارتان این باشد که این کارى که خود شما مى کنید ، این خوب باشد . اگر همه افراد یک مملکتى آن کارى که دستشان است بنا بگذارند خوب انجام بدهند ، این مملکت یک مملکت الهى عالى مى شود و اگر بنا باشد که این که کار خودش را مى خواهد بکند ، به کار دیگرى هم دخالت بکند ، به یک کارى که مربوط به او هم نیست دخالت بکند ، این قاضى است بخواهد قوه مجریه هم خودش باشد ، قوه مجریه است ، بخواهد قاضى هم خودش باشد ، این هرج و مرج همین هاست . این قوا که هست و اساس هستند ، اینها علیحده و مستقل و متجزى از هم هستند و هر کدام باید کار خودشان را انجام بدهند . اگر بنا شد که یک قاضى بخواهد اجرا هم بکند ، این از حد خودش تجاوز کرده است و کارش فاسد خواهد شد و مملکت هم فاسد خواهد شد و اگر چنانچه هر کسى کار خودش را همانطورى که هست ، خوب انجام بدهد ، انشأ اللّه تعالى موفق خواهد شد این مملکت به اینکه نظامش درست برقرار و شما هم انشأ اللّه ماجور پیش خداى تبارک و تعالى و در نامه اعمال شما ثبت بشود که قاضى است که براى خدا قضاوت کرده است .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 17

تاریخ : /5/59

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از مردم ارومیه

ما هر چه داریم از خداست و براى خدا باید خرج کنیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من با اینکه حالم الان مقتضى نیست خیلى ولى دو ، سه کلمه با آقایان عرض مى کنم که من از زحمات شما ، اولا از زحمت اینکه از راه دور آمدید اینجا تشکر مى کنم و ثانیا از زحماتى که شما مرزنشین ها براى اسلام و براى کشور خودتان تحمل مى کنید متشکرم لکن باید بدانید که امروز کشور شما مال خود شماست . در زمان شاه مخلوع شما زحمتکش ها باید زحمت بکشید و همه چیز شما در جیب اجانب بریزد . بحمداللّه با همت والاى ملت و خصوصا شما مرزنشین ها ، دست اجانب را از این کشور کوتاه کردید و مملکت مال خود شماست ، دولت از خود شماست . مجلس از خود شماست ، رئیس جمهور از خود شماست و همه خدمتگزار به این ملت هستند و من هم که چند روزى بیشتر تا آخر عمرم نمانده است ، در خدمت شما هستم . خداوند شماها را عزت و عافیت عنایت کند . آن چیزى که همه سختى ها را آسان مى کند این است که کارها براى خداست . ما و شما و همه هر چه داریم از خداست و هر چه توان داریم ، براى خدا باید خرج کنیم . توان همه اعطائى است که خدا کرده است بر شما و بر همه ، و آن چیزى که خدا به همه داده است ، باید تسلیم او بشود .

هر چه زحمت بکشید ، در محضر حق تعالى ثبت مى شود و امیدوارم که اجر کشورهاى صدر اسلام بر شما ملت ایران و بر شما مرزنشین اعطأ بشود و خداوند تبارک و تعالى کشور شما را از شر اجانب حفظ بفرماید و مادامى که شما بانوان و مردها ، جوان ها با هم هستید و اختلاف ندارید و مقاصد خودتان را صرف نظر مى کنید و به مقاصد اسلام فکر مى کنید ، آسیبى بر شما وارد نخواهد آمد . خداوند انشأ اللّه شماها را حفظ کند تا سعادت این دنیا و آن دنیا را نصیب شما بکند .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 18

تاریخ : 26/5/59

فرمان امام خمینى به حجت الاسلام امام جماراتى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقاى حاج سید مهدى امام جمارانى دامت افاضاته از آنجا که بنا به تصویب شوراى انقلاب مقرر گردیده تا شوراى مرکزى اوقاف دو نفر روحانى شرکت داشته باشند که با سایر اعضأ این شورا امور اوقاف را زیر نظر بگیرند لذا جنابعالى را به سمت نماینده خود و به عنوان یکى از این دو روحانى در شوراى مزبور انتخاب مى نمایم و امید است در این امر مهم از هیچ گونه کوششى فروگذار ننمائید و با همکارى و همگامى با سایر برادران عضو شوراى مرکزى و کارمندان اوقاف ، به بهترین وجه از موقوفات نگهدارى نمائید . از خداى تعالى تؤفیق و تایید جنابعالى را در هر چه اسلامى تر کردن اداره اوقاف مسئلت دارم و ضمنا لازم است در هر ماه اعضاى مزبور و سایر کارمندان محترم گزارشى از وضع سازمان اوقاف به جنابعالى تسلیم و به اطلاع اینجانب برسانید .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 19

تاریخ : 26/5/59

فرمان امام خمینى به حجت الاسلام نظام زاده

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقاى شیخ محمد على نظام زاده دامت افاضاته از آنجا که بنا به تصویب شوراى انقلاب مقرر گردیده تا در شوراى مرکزى اوقاف دو نفر روحانى شرکت داشته باشند که با سایر اعضأ این شورا امور اوقاف را زیر نظر بگیرند ، لذا جنابعالى را به سمت نماینده خود و به عنوان یکى از دو روحانى در شوراى مزبور انتخاب مى نمایم و امید است در این امر مهم از هیچ گونه کوششى فروگذار ننمائید و با همکارى و همگامى با سایر برادران عضو شوراى مرکزى و کارمندان اوقاف به بهترین وجه از موقوفات نگهدارى نمائید . از خداى تعالى تؤفیق و تایید جنابعالى را در هر چه اسلامى تر کردن اداره اوقاف مسئلت دارم . ضمنا لازم است در هر ماه اعضاى مزبور و سایر کارمندان محترم گزارشى از وضع سازمان اوقاف به جنابعالى تسلیم و به اطلاع اینجانب برسانید .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 20

تاریخ :26/5/59

بیانات امام خمینى در جمع مردم شهرستان ارومیه

امیدوارم که این نهضت منتهى به ظهور امام عصر سلام اللّه علیه بشود

بسم اللّه الرحمن الرحیم

سلام بر ملت عزیز آذربایجان . سلام بر شما جوانان مرزنشین که به واسطه جدیت تان و همت بزرگتان ، از میهن دفاع مى کنید و کرده اید . من از خداى تبارک و تعالى سلامت همه شما را و همه ملت ایران و عزت و سعادت همه را خواستار هستم . من از اشخاصى هستم که براى خدمت شما عزیزان حاضر و امید است که این آخر عمر در خدمت شما باشم . من شکر مى کنم خداى تعالى را که به واسطه این نهضت و به واسطه این انقلاب ما را با همه ملت روبرو کرد و ما ، شما آقایان ، علماى این حدود ، مرز و جوانان عزیز ما و تمام کسانى که در اینجا هستند مواجه هستیم و شما را از نزدیک مى بینیم ، در صورتى که این امر قبلا براى ما میسر نبود و دست هاى خائن بین اهل علم و بین ما و شما جدائى افکنده بود و خداى تبارک و تعالى خواست که ما با هم مجتمع باشیم و با هم براى اسلام خدمت کنیم و براى کشورمان عزت ایجاد کنیم .

بحمداللّه موفق شدید شما و موفق شدند ملت ایران که نام نامى این کشور را در همه جاى دنیا منتشر کنند و همه اهالى ممالک اسلامى و غیر اسلامى توجه به شما ، توجه به ملت عزیز ما دارند و امیدوارم که این نهضت و این انقلاب منتهى بشود به ظهور امام عصر سلام اللّه علیه و امیدوارم که این انقلاب ما به همه دنیا و براى همه مستضعفین ، براى نجات همه مستضعفین به همه دنیا صادر بشود و همه همان را که براى شما هست و غلبه کردید بر دشمن اسلام و دشمن ملت ، مستضعفین هم غلبه کنند بر مستکبرین . خداوند همه شما را سلامت و سعادت و عزت و عظمت عنایت کند و من متشکرم از شما که از راه دور با زحمت تشریف آورده اید و دراین مکان تنگ ، با گرمى هوا ، اینجا تشریف داریدمن آنچه که در طبق اخلاص دارم دعاست و آن مقدارى که مى توانم ، توانائى دارم ، خدمت به شماست .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

ص: 21

تاریخ : 26/5/59

بیانات امام خمینى در جمع گروهى دیگر از مردم شهرستان ارومیه

امروز کشور مال شماست و کار در آن به نقع ملت و خودتان است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

درود بر شما اهالى محترم آذربایجان . سلام بر بانوان و آقایان مرزنشین ارومیه . برادران و خواهران ! شما مى دانید که امروز کشور ما چون بعدانقلاب است ، احتیاج به کمک ملت دارد . ملت بود که این نهضت را پیش برد و ملت است که باید از این به بعد نیز به پیش ببرد . شما مرزنشینان حق بزرگى بر همه کشور دارید و ما مرهون زحمات شما هستیم و امیدواریم که کشور شما با همت شما و همت سایر برادران و خواهران شما استقلال خودش را تا آخر حفظ کند و شما از لشگرهاى امام زمان سلام اللّه علیه باشید و کشور خودتان را با جدیت خودتان حفظ کنید . امروز روزى نیست که شما کار بکنید و اجانب منفعتش را ببرند . امروز هر چه زحمت بکشید و کار کنید ، به نقع ملت خود شماست و به نفع شماست . امید است انشأ اللّه شما با سعادت و سلامت عظمت و عزت ایران را حفظ کنید انشأ اللّه خداوند شما را سعید قرار بدهد و کشور شما را از هر آسیبى حفظ کند و همانطورى که عنایات حق تعالى تاکنون بر این ملت بوده است ، از این به بعد هم انشأ اللّه عنایت خدا بر شما ملت عزیز باشد و با عنایت خدا و وحدت کلمه شما و جدیت همه قشرهاى ملت ، این قشرهاى فاسدى که الان در کشور ما هستند و مانع از پیشرفت ، آنها هم از بین بروند انشأ اللّه . و مملکت شما مال خود شماست و زحمت هاى شما پیش خداى تبارک و تعالى اجر داشته باشد و دارد .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

ص: 22

تاریخ : 27/5/59

بیانات امام خمینی در جمع اعضاى جهاد سازندگى استان سیستان و بلوچستان ، جیرفتو دزک آباد یزد و اقشار مختلف مردم

طرح هاى اساسى ابر قدرت ها این است که با اسمأ مختلف و با صورت هاى متعدد بین برادرها اختلاف بیندازند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

خداى تبارک و تعالى را شکر گزاریم که ملت ایران ، همه طوائف برادران شیعى مذهب و برادران اهل سنت در کنار هم و با برادرى براى پیاده کردن احکام اسلام کوشش مى کنند . برادران و خواهران من ! ما امروز در یک عصرى واقع هستیم که تمام دنیا ، تمام کشورها از اقصى نقاط عالم تا اینجا به منزله یک خانه شدند . در سابق اگر چنانچه قضیه اى واقع مى شد در یک شهرى ، براى یک شهر دیگر هیچ مطرح نبود و شهر دیگر از آن مطلع نمى شد یا اگر مطلع مى شد ، براى او قضیه اى نبود لکن امروز وضع عصر ما طورى شده است که قضایائى که در یک کشور واقع مى شود ، در همه کشورهاى دنیا ، در اقصى کشورهاى دنیا منعکس مى شود و براى آنها مطلب است ، اینطور نیست که اگر ما در اینجا با هم اختلافى بکنیم ، منحصر باشد به یک شهرى یا یک کشورى مثل کشور ایران ، بلکه انعکاسش در تمام کشورهاى دنیا هست و بازتابش در همه جا هست . امروز وضع سیاسى دنیا طورى است که تمام کشورهاى عالم در تحت نظر سیاسى ابر قدرت ها هستند ، همه جا را ناظر هستند و براى شکست همه طوائف و قشرهاى دیگر طرح ها دارند و مهم طرح ها این است که بین برادرها اختلاف ایجاد کنند . طرح هاى اساسى سیاسى آنها این است که با اسمأ مختلف و با صورت هاى متعدد بین برادرها ، بین دوست ها اختلاف بیندازند .

اسلام احکام اخلاقیش هم سیاسى است ، همین حکمى که در قرآن هست که مومنین برادر هستند ، این یک حکم اخلاقى است ، یک حکم اجتماعى است ، یک حکم سیاسى است . اگر مومنین ، طوائف مختلفه اى که در اسلام هستند و همه هم مؤمن به خدا و پیغمبر اسلام هستند اینها با هم برادر باشند ، همانطورى که برادر با برادر نظر محبت دارد ، همه قشرها با هم نظر محبت داشته باشند علاوه بر اینکه یک اخلاق بزرگ اسلامى است و نتایج بزرگ اخلاقى دارد ، یک حکم بزرگ اجتماعى است و نتایج بزرگ اجتماعى دارد . شما ببینید که در همین برهه از زمان که اسلام در اینجا یک سایه ضعیفى انداخته است ، این برادرى که مقدار ناقصى الان درایران ایجاد شده است چه آثار رحمتى هست در آن

ص: 23

و چه انعکاس رحمانیت الهى در این کشور هست . این جهاد سازندگى که همه قشرهاى ملت را در تحت لواى خودش قرار داده است و جوان هاى ما از هر قشرى در این جهاد سازندگى وارد مى شوند ، این اثر آن اخوت اسلامى است که دارند ، اینها برادر هستند ، توى یک کشور با هم برادر هستند و لهذا با نظر برادرى به هم نگاه مى کنند و اخوت اسلامى اقتضاى این را مى کند که در این جهت اجتماعى همه با هم کمک کنند و این کشورى که از خودشان هست همه آباد کنند آن را و پاکسازى کنند آن را و بسازند آن را و این یک حکم اخلاقى است که در آن حکم اجتماعى هم هست و علاوه بر این جهات سیاسى دارد . جهات سیاسى آن همین بوده ، همه دیدید که ملت ایران وقتى که با هم مجتمع شدند و برادروار با هم در کنار هم بودند و همه توجه به برادرى اسلامى خود داشتند ، قدرت هاى بزرگ نتوانستند در مقابل این برادرها ، در مقابل اینهائى که مجتمع با هم شدند ، نتوانستند در مقابل اینها قیام کنند و تاب مقاومت بیاورند ، همه راه خودشان را گرفتند و رفتند ، گر چه بعضى از ریشه هاى فاسدشان مخفیانه در این ملت و در این کشور هست لکن این ریشه هاى فاسد نمى توانند این اخوت ایمانى که الان در شما هست این را به هم بزنند .

این اخوت ایمانى که خداى تبارک و تعالى امر به اخوت کرده است و عقد اخوت بین مومنین انداخته است انحصار به مومنین ایران ندارد ، انحصار به مومنین یک کشور ندارد ، این عقد اخوت بین تمام مومنین دنیاست ، تمام ممالک اسلام باید با هم مثل برادر باشند و اگر چنانچه ممالک اسلامى مثل برادر با هم باشند و توده هائى که در هر کشورى زندگى مى کنند با توده هاى کشور دیگر مثل برادر نظر داشته باشند ، اینها بر همه قدرت هاى عالم مسلط خواهند شد . امروز شما گمان نکنید که اگر در یک گوشه عالم یک قضیه واقع بشود ، سایر ممالک دیگر مطلع نمى شوند ، امروز دنیا یک عائله شده است ، دنیا یک موجود شده است که همه عالم از هم مطلع مى شوند ، با این رادیو و تلویزیون مى بینید که مطلب که در یک گوشه دیگر عالم واقع مى شود در همه جا منتشر مى شود . باید این اخوت ایمانى طورى باشد که یک کشورى با کشور دیگرى نظر خلاف نداشته باشند ، کشورهاى اسلامى با هم نظر دوستى داشته باشند و مخالفین ما کوشش مى کنند که در تمام جاهائى که ممالک مستضعفین هست و ملت هاى مستضعف هست ، چه ملت اسلامى و چه غیر اسلامى که مستضعف هستند ، کوشش مى کنند که با فعالیت هاى متعدد بین اینها جدائى بیندازند ، بین اینها تفرقه بیندازند ، ممالک را از هم جدا کنند ، کشورهاى اسلامى را از هم جدا کنند ، ملت هاى اسلامى را از هم جدا کنند و لهذا مى بینید که گویندگانشان ، آنهائى که ادعاى اسلام مى کنند در عین حالى که با یهود موافقت کرده اند یعنى با صهیونیست موافقت مى کنند لکن جدیت دارند که بین برادرهاى مسلم تفرقه بیندازند و یا هر طورى شده است برادرهاى مسلم را از هم جدا کنند . اینها یک نقشه هاى سیاسى است که کشورهاى بزرگ به واسطه عمالشان مى خواهند در ممالک اسلامى پیاده کنند . مسلمین باید بیدار باشند ، مسلمین باید هوشیار باشند که امروز مثل دیروز نیست ، این عصر ما مثل عصرهاى سابق نیست که هر طایفه اى در محل خودشان منافع خودشان را به دست بیاورند ، امروز منافع همه کشورهاى اسلامى پیوند به هم

ص: 24

است ، منافع کشور اسلامى ایران با منافع کشور اسلامى سایر کشورها ، اینها با هم پیوند به هم است ، منافع کشور اسلامى ایران با منافع کشور اسلامى سایر کشورها ، اینها با هم پیوند هستند ، اگر چنانچه اختلافى بین ملت ایران با ملت هاى دیگر بیفتد ، اختلافى ما بین برادرهاى اهل سنت ما با برادرهاى اهل تشیع ما واقع بشود ، این به ضرر همه مان هست ، به ضرر همه مسلمین هست . و آنهائى که مى خواهند ایجاد تفرقه بکنند اینها نه اهل سنت هستند و نه اهل تشیع هستند ، آنها کسانى هستند که کارگردانان دولت هاى ابر قدرت هستند و در خدمت آنها هستند . آنهائى که کوشش دارند بین برادرهاى اهل سنت ما با برادرهاى اهل تشیع تفرقه بیندازند ، اینها اشخاصى هستند که براى دشمن اسلام ، براى دشمن هاى اسلام مشغول توطئه هستند و مى خواهند دشمن هاى اسلام را بر مسلمین غالب کنند ، آنها طرفدار آمریکا هستند ، بعضى طرفدار شوروى هستند و باید مسلمین در هر جا که هستند ، توجه کنند که امروز تفرقه ما بین یک مملکتى ولو در اقصى بلاد دنیا باشد با مملکت دیگرى که با او در شرق و غرب با هم جدا هستند ، امروز مثل سابق نیست ، امروز هر مسأله اى در یک گوشه دنیا واقع بشود ، مسأله دنیاست ، نه مسأله همانجا . اگر چنانچه یک تفرقه اى بین شما برادرها در ایران واقع بشود ، این یک مسأله اى است در همه دنیا و اگر تفرقه اى مابین برادران ایرانى و برادرهاى عراقى واقع بشود ، یعنى ملت عراق بشود ، این یک مسأله اى در دنیا هست ، نه یک مسأله اى بین اینجا و عراق هست ، این را در دنیا رویش حساب مى کنند و در دنیا آنهائى که مى خواهند تمام منافع دنیا را به جیب خودشان بزنند و سلطه خودشان را به تمام ممالک دنیا تحمیل بکنند ، آنها همین تفرقه اى که بین برادرهاى شیعه ما وسنى ما فرضا اتفاق بیفتد در ایران ، آنها بهره بردارى مى کنند و همین طور اگر بین برادرهاى ایرانى ما و برادرهائى که در پاکستان هستند یک اختلافى واقع بشود ، بهره بردارى مى کنند آنها . ما باید بیدار باشیم و بدانیم که این حکم الهى که فرموده است (انما المومنون اخوه ) ، برادر هستند اینها و هیچ حیثیتى جز برادرى با هم ندارند و مکلفند که مثل برادر با هم رفتار کنند ، این یک حکم سیاسى است که اگر ملت هاى مسلم که تقریبا یک میلیارد جمعیت هستند ، اینها برادر با هم باشند و به برادرى با هم رفتار کنند ، هیچ آسیبى بر اینها واقع نمى شود و هیچ یک از ابر قدرت ها قدرت اینکه تجاوز به آنها بکنند ندارند . برادرها! باید متوجه این معنا باشید .

علاوه بر جهاد سازندگى ، جهاد با نفس خودتان هم بکنید

اما قضیه جهاد سازندگى که شما آقایان از این جهاد سازندگى هستید و کار پر ارزشى شما دارید ، باید توجه داشته باشید که علاوه بر اینکه جهاد سازندگى مى کنید ، جهاد با نفس خودتان هم بکنید .

اگر خداى نخواسته در این جهاد سازندگى یک کارى بشود که بر خلاف مصلحت اسلام است ، بر خلاف مصلحت انقلاب است ، اسباب دلسردى مردم مى شود . خداى نخواسته اگر بعضى از اشخاص غافل یک وقت یک عملى بکنند بر خلاف مقررات دولت اسلامى و بخواهند یک شلوغکارى بکنند ،

ص: 25

اینها جهاد نفس نکرده اند و جهاد سازندگى شان هم مفید نیست .

باید شما آقایانى که یک همچو عمل بسیار شریفى را متکفل هستید و ارزنده است این عمل شما پیش اسلام ، باید توجه بکنید که این اخلاق اسلامى که اخوت اسلامى است و برادرى است و برابرى است ، این را ملاحظه کنید و مبادا یک وقت در یک جائى بر خلاف مقررات و بر خلاف نظم عمل بکنید . این یک امرى است براى همه کشور ما هست ، براى همه نهادهاى کشور ما هست که باید انتظام نظم را ، مقررات جمهورى اسلامى و مقررات حکومت اسلامى را باید مو به مو دریافت کنند و مو به مو عمل کنند و برخلاف مقررات عمل نکنند . این یک مطلب اسلامى است . حکومت حالا مثل حکومت زمان شاه مخلوع نیست که اگر چنانچه تخلف بکنید ، این جزء فضائل شما مى شود ، حالا اگر تخلف از احکام حکومت اسلامى بکنید ، این جزء رذائل است ، این رذیله است ، این پیش خدا صحیح نیست ، در اسلام باید نظم مقرر باشد . این را من به همه مسلمین که در همه جا هست عرض مى کنم و بخصوص به ملت شریف اسلام از هر طبقه اى هستند ، اگر بنا باشد که در قواى انتظامى ، قواى مسلح ، در ارتش نظم نباشد و بخواهد هر کسى به خیال خودش عمل بکند و سلسله مراتب را ملاحظه نکند ، این یک امرى است برخلاف مقرره اسلامى است ، حکمى است که اسلام کرده است که باید این نظم محفوظ باشد ، باید مراتب محفوظ باشد و اینطور نباشد که هر کس هر طورى دلش بخواهد تضعیف کند قواى انتظامى را ، ارتش را ، ژاندارمرى را و سایر قواى مسلح مثل پاسداران را . همانطورى که همه ملت موظفند که این قواى انتظامى را حفظ کنند و پشتیبانى کنند و نظم را مراعات کنند و دخالت در امور نظام نکنند ، خود نظامى ها هم و خود اشخاصى که در قواى انتظامى هستند باید مقررات را حفظ بکنند و از فرماندهان خودشان فرمانبردارى کنند . هم جهاد سازندگى باید مقررات را حفظ بکنند و هم کسان دیگرى که در هر جا مشغول کارى هستند ، اینطور نباشد که جهاد سازندگى دخالت در یک امر دیگرى که وظیفه او نیست بکند یا مثلا پاسدارها دخالت در یک امرى که در وظیفه آنها نیست بکنند یا ارتشى ها اینطور ، یا دیگران در ارتش دخالت بکنند یا دیگران در ژاندارمرى دخالت بکنند ، باید هر نهادى روى همان مقرراتى که دارد عمل بکند و امروز این یک مسأله اسلامى است . شما خیال نکنید که ما حالا یک دولتى داریم که جداى از مسلمین و جداى از مقاصد اسلام است . امروز تمام افرادى که متکفل امور این مملکت هستند و متکفل اداره این مملکت هستند همه از جنود اللّه هستند و همه خدمت به اسلام دارند مى کنند و نباید آنها را تضعیف کرد ، ملت باید پشتیبان همه این نهادها باشد و همه نهادها هم باید خودشان مقررات را به طورى که در هر نهادى مقررات هست عمل بکنند و بر خلاف مقررات ، خلاف شرع است ، نباید عمل بکنند و هیچ طایفه اى و هیچ نهاد دیگرى نباید دخالت بکند . نباید کمیته ها مثلا دخالت بکنند در امر ارتش ، نباید ارتش دخالت بکند در امر کمیته ها ، نباید قوه اجرائیه دخالت در قوه قضائیه یا تقنینیه بکند و نباید آنها در قوه قضائیه دخالت بکنند ، باید به همانطورى که قانون اساسى اسلامى مقرر کرده است و ملت به آن راى داده است ، باید به همانطور عمل بشود و اسباب این نشود که

ص: 26

هر طایفه اى براى خودشان یک حکومتى داشته باشند و یک کارهاى بر خلاف مقررات بکنند . اگر بخواهید اسلام را پیش ببرید و اگر بخواهید مملکت خودتان را از دست ابر قدرت ها و چپاولگرهاى بین المللى نجات بدهید ، باید همه مقرراتى که تحت عمل هر یک هست ، آن مقررات عمل بشود و هیچ نهادى با نهاد دیگر معارضه نکند و تمام برادر باشند و با برادرى با هم رفتار بکنند ، و من امیدوارم که تمام برادرهاى ما در اطراف ایران ، چه برادرهاى اهل سنت و چه برادرهاى اهل تشیع و تمام کسانى که در این ملت هستند از اقلیت هاى مذهبى همه با هم مجتمع باشند و همه مثل برادر با هم رفتار کنند تا اینکه این مملکت به پیش برود و احکام اسلام در او جارى بشود و رفاه همه مسلمان ها و همه کسانى که در کشور اسلامى سکونت دارند حاصل بشود . و من امیدوارم که همه ملت هاى اسلامى ، گمان نکنند این ملت هاى اسلامى که ما در یک گوشه اى هستیم و آنها در گوشه دیگر ، قرآن همه شما را برادر خوانده است ، قرآن عقد اخوت بین همه شما ، آن کسانى که در آخرت نقطه عالم هست و مسلم است و مؤمن است ، با آن کسى که در اول نقطه عالم هست و بین مشرق و مغرب ، با آنها جدائى هست ، اینها جدائى از هم ندارند و همه با هم برادرند و باید به حکم اسلام همه با هم برادرى کنند و متفرق نشوند و جداى از هم نباشند و مصالح خودشان را مصالح اسلام و مصالح همه ملت ها بدانند و هر ملتى مصلحت ملت دیگرى را مصلحت خودش بداند و مومنین در هر جا که هستند برادر باشند و به برادرى رفتار کنند و اگر یک جائرى به یکى از ممالک اسلامى تعدى کرد ، این تعدى را به خودشان بدانند و من امیدوارم که با نظر کردن به این حکم اسلامى که همه مردم ، همه مسلمان ها برادر هستند ، این مملکت مصالح خودش را به دست بیاورد و همه ممالک اسلامى بر ابر قدرت ها غلبه کنند و موفق به این بشوند که احکام اسلام را تا آخر اجرا بکنند .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

ص: 27

تاریخ : 27/5/59

بیانات امام خمینی در حمع مردم شهرستان اردبیل و دشت مغان

قیامى که براى خدا و اسلام باشد پایدار است

از خداوند تعالى عظمت اسلام و سلامت مسلمین و خصوصا برادران آذربایجانى و شما عزیزان شهرستان اردبیل و اطراف اردبیل را خواستارم . بعضى از کسانى که مى خواهند این نهضت اسلامى و این انقلاب الهى به ثمر نرسد ، گاهى مى گویند که شور مردم کم شده است ، مردم در اول انقلاب شور زیاد داشتند ولى حالا اینطور نیست و این سمپاشى است در بین ملت . مگر اول انقلاب براى خدا بود و حالا براى خدا نیست که در اول انقلاب ، شور زیاد باشد و حالا چون براى خدا نیست ، کم باشد؟ از اول انقلاب تا حالا هر چه بوده است براى خداى تبارک و تعالى بوده است . یک مملکتى که مى رفت به طرف جاهلیت ، مى رفت که احکام قرآن و اسلام فراموش بشود و مى رفت به اینکه مصالح این مملکت پایمال بشود ، خزائن مملکت به جیب اجانب برود ، ملت قیام کرد براى خدا و براى احیاى احکام الهى و با شور و شعف به میدان رفت و با دادن فدائیان بسیار و شهداى بیشمار غلبه کرد بر کفر و نفاق و دست ابر قدرت ها را از این کشور کوتاه کرد و این براى اسلام بود و براى خدا . یک کشورى که براى خدا قیام کرده است ، براى خدا هم پایدار مى ماند و براى خدا هم ادامه مى دهند و لهذا این اشخاصى که پیش خودشان مى نشینند حساب مى کنند و یا بى حساب مى خواهند این کشور را به خیال خودشان نگذارند به پیش برود و این انقلاب را نگذارند که گرم بماند و پرشور ، اینها یک مطالبى را عنوان مى کنند و منتشر مى کنند . این چه شده است که شما جوانان عزیز را از راه دور به این منزل حقیر کشانده است ؟

امروز همه امور دست خود ملت است

این چه احساسى است که بانوان محترم و جوان هاى عزیز را از آن طرف کشور آورده است و در یک همچو جائى تا مواجه بشوند با آنها و آنها هم مواجه با ما بشوند و درد دل هائى که آنها دارند و ما داریم در میان بگذاریم ؟ غیر از شور اسلامى است ؟ غیر اسلام اصلا مطرح است پیش شما؟ شما براى یک تخت و تاجى اینجا آمده اید؟ براى یک استفاده مادى اینجا آمدید؟ مى دانید که این حرف ها در اینجا نیست . شما براى خدا و براى رضاى خدا و پیشرفت اسلام مى خواهید به بدخواهان ارائه بدهید که همان شورى که در اول انقلاب بود و ما را به میدان ها کشاند و دشمنان اسلام را از ایران بیرون

ص: 28

راند ، حالا هم هست ، براى اینکه اسلام همان اسلام است ، انقلاب اسلامى هم همان انقلاب اسلامى است .

بحمداللّه تاکنون هم با بهترین وجه این مطالب اسلامى یعنى اساس حکومت اسلامى با بهترین وجه تحقق پیدا کرده است و ملت خودش است که سرنوشت خودش را به دست دارد . اینطور نیست که ملت ما از همه چیز بى خبر باشد و سرنوشتش را در کاخ سفید برایش طرح بکنند یا در کرملین . خود ملت است که با راى خودش رئیس جمهورى تعیین مى کند ، جمهورى اسلامى را راى مى دهد و با راى خودش که متمرکز است در مجلس ، دولت را تعیین خواهد کرد و همه امور دست خود ملت است . امروز مثل زمان رژیم طاغوتى نیست که ملت هیچکاره باشد و همه امور دست یک نفر یا یک عده باشد . ملت همه کاره است و همه هم با راى خود ملت است و همه چیزها هم به نفع ملت است انشأ اللّه .

مردم براى اسلام قیام کردند و دلسرد نمى شوند

اینها که تقاله آن رژیم سابق یا طرفداران آمریکا یا شوروى هستند و یک ریشه گندیده اى از آنها باقى مانده است ، کوشش مى کنند که مسائل را یک جورى طرح بکنند که ملت ما را از این انقلاب دلسر بکنند . مگر این انقلاب براى این بوده است که یک خانه اى به مردم بدهد؟ یک کسب و کارى براى مردم ایجاد بکند؟ این انقلاب براى خدا بوده است و براى اسلام .

ملت ما دید که اسلام دارد به دست طوائف مختلفى که طمع دارند براین کشور و طمع دارند بر خزاین این کشور ، دارد اسلام از بین مى رود ، آنها با اهدأ خون جوانان خودشان و با زیان هاى زیادى که دیدند ، قیام کردند براى اسلام . اگر قیام کرده بودند براى اینکه به نوائى برسند و حالا مثلا" نرسیده اند البته دلسرد مى شوند ، اما کسى که براى خدا قیام کرده است ، خدا همیشه هست و احکام اسلام همیشه هست و شما جوان ها و شما عزیزانى که در اطراف مملکت هستید ، همیشه براى اسلام هستید و آذربایجان همیشه سنگر این کشور بوده است و حالا هم سنگر است ، این سنگر تا آخر هم هست .

ملتى که براى خدا قیام کند از هیچ چیز نمى ترسد

من از خداى تبارک و تعالى خواستارم که شما عزیزان را که از راه دور آمدید حفظ کند و شما را براى ما نگه دارد و شما هم توجه داشته باشید به اینکه کشور از خود شماست و هر چه زحمت بکشید در این کشور ، براى برادران خودتان و براى خودتان زحمت کشیدید . اینطور نیست که شما زحمت بکشید و دیگران چیزهائى را که شما زحمت کشیده اید به جیب خودشان بکشند . امروز بحمد اللّه اسلام در اینجا قوه پیدا کرده است و انشأ اللّه احکام اسلام هم پیاده خواهد شد و دولت اسلامى هم قدرت خودش را با پشتیبانى شما دارد و از هیچ یک از این قدرت هائى که در عالم هستند و ارعاب مى کنند ملت ما را ، ما نمى ترسیم براى اینکه ما براى خدا قیام کردیم ، ملت ما براى خدا قیام کرده است و ملتى

ص: 29

که براى خدا قیام کند از هیچ چیز نمى ترسد و آسیب نمى بیند و خدا با شماست و نگهدار شما .

والسلام علیکم ورحمة اللّه و برکاته

ص: 30

تاریخ : 27/5/59

بیانات امام خمینى در جمع بانواد اردبیلى

ملتى که شهید در راه اسلام دارد آسیب نخواهد دید

بسم اللّه الرحمن الرحیم

شما بانوان محترم که از راه دور آمدید ، خوش آمدید و خداوند انشأ اللّه شما را سعادتمند فرماید . ملتى که بانوانش در صف مقدم براى پیشبرد مقاصد اسلامى هست آسیب نخواهد دید . ملتى که بانوانش در میدان هاى جنگ با ابر قدرت ها و با مواجه شدن با قواى شیطانى ، قبل از مردها در این میدان حاضر شده اند پیروز خواهد شد . ملتى که شهید در راه اسلام ، هم از بانوان دارد و هم از مردها و شهادت را ، هم بانوان طلب مى کنند و هم مردها ، آسیب نخواهد دید . ما امیدواریم به این سیل خروشان ملت که در جلوى آنها بانوان محترم که ارزشمندترین قشرهاى ملت هستند و براى پیشبرد آمال اسلامى مجاهدت مى کنند ، به ملت ایران تبریک عرض مى کنم و باک از هیچ قدرتى نداریم براى اینکه یک ملتى که زن و مردش براى جانفشانى حاضرند و طلب شهادت مى کنند ، هیچ قدرتى با آن نمى تواند مقابله بکند . قدرت شما قدرت الهى است . شما بانوان محترم براى خدا قیام کردید و براى خدا در این قیام پایدار هستید و آسیب نخواهید دید . هر چه مى دانید - مى توانید این صف هاى خودتان را فشرده تر کنید و انقلاب را حفظ کنید و به پیش بروید . گوش به حرف هاى مفسدینى که مى خواهند بین شماها تفرقه بیندازند یا شما را از انقلاب دلسرد کنند ندهید که اینها بلندگوهاى شیطان هستند و خداى تبارک و تعالى آنها را انشأ اللّه سرکوب خواهد کرد . من از شما بانوان محترم قدردانى مى کنم و تشکر مى کنم که راه هاى دور به اینجا تشریف آوردید . خداوند انشأ اللّه شما را عزیز و عظیم و مرفه قرار دهد و شما را براى مسلمین و اسلام حفظ کند .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

ص: 31

تاریخ : 28/5/59

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از مردم استان باختران (کرمانشاهان )

اگر قیام لله شد پشتوانه اش اللّه است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

(قل انما اعظکم بواحده ان تقومواللّه مثنى و فرادى ثم تتفکروا) در عالم ، نهضت هاى زیادى واقع شده است و انقلاب هاى بسیار ، لکن اکثر نهضتى بوده است از یک ظالمى بر ضد ظالم دیگر از یک ستمکارى براى ستمکار دیگر . نهضت ها همچو نبوده است که همه آنها نهضت هاى صحیح باشد بلکه غالبا نهضت هائى بوده است که یک رژیم ظالمى مى آمده است و رژیم ظالم دیگر را از بین مى برده است و خودش جایگزین آن مى شده است و به ظلم ادامه مى داده است . آن دستورى که قرآن مجید در چند کلمه فرموده اند براى نهضت که کیفیت نهضت باید چه باشد ، آن این آیه شریفه است که مى فرماید (انما اعظکم بواحده ) خطاب مى فرماید به رسول خدا که بگو به امت که من یک موعظه فقط دارم و آن این است که قیام بکنید براى خدا ، اگر یک نفر هستید براى خدا قیام کنید ، اگر جمع هستید براى خدا قیام کنید . قیام براى خدا در مقابل تمام قیام هائى که طاغوتى است و اگر براى خدا نشد شیطانى است . طاغوت است و اللّه . قیام هم یا براى خداست ، یا براى غیر خدا . آن قیام ، قیام طاغوتى است ، غلبه ظالمى بر ظالم دیگر ، غلبه چپاولگرى بر چپاولگر دیگر و قیامى که خداى تبارک و تعالى دستور مى فرماید ، قیام لله است . باید ما توجه داشته باشیم که اگر قیام لله شد پشتوانه اش هم اللّه است . اگر شما براى خدا نهضت کردید براى خدا قیام کردید ، براى رفع ظلم قیام کردید و براى اجراى احکام خداى تبارک و تعالى نهضت کردید ، خداى تبارک و تعالى هم با شماست . شما ملاحظه کرده اید که از اول نهضت تاکنون چه علائم غیبى پیدا شده است و چه تاییدات الهى در این نهضت پیدا شده است و این دلیل بر این است که نهضت شما لله بوده است . از اول که شما نهضت کردید ، هیچ کس شاید احتمال این معنا را نمى داد که یک ملتى که نه نظامى هستند و نه تدریب نظامى دارند و نه اسلحه دارند و نه ساز و برگ جنگى دارند ، اینها بر یک قدرتى که داراى همه چیز بود غلبه کنند ، هیچ همچو احتمالى در دنیا داده نمى شد . اشخاص زیادى مى گفتند ، از خود ما هم ، از خود ملت ایران هم اشخاص سیاسى ، متفکر مى گفتند که این یک امر نشدنى است و نمى شود که با دست خالى در مقابل یک همچو قدرتى قیام کرد ، جز اینکه یک کشته اى بدهیم و اثرى نداشته باشد ، نتیجه حاصل نمى شود .

آنها هم نظر مصلحت داشتند لکن بعضى شان که با من صحبت کردند به آنها گفتم که ما یک

ص: 32

تکلیفى داریم ادا مى کنیم . ما به شرط غلبه قیام نمى کنیم ، ما مى خواهیم یک تکلیفى ادا بکنیم اگر غالب شدیم که نتیجه هم به دست آمده و اگر چنانچه غالب نشدیم و کشته شدیم ، انبیا هم خیلى شان ، اولیا هم خیلى شان قیام مى کردند و نمى توانستند به مقصد خودشان برسند . ما مکلفیم که در مقابل یک همچو ظلمى که در آستانه این است که اسلام را وارونه کند و کج فهمى ها ، اسلام را صدمه بزنند ، ما مى خواهیم که در مقابل یک همچو بدعت هائى اظهار نظر بکنیم ، چه غالب بشویم و چه نشویم .

در دنیا هم متفکرین دنیا ، آنهائى که همه جهات قیام ها را در نظر داشتند آنها هم اعتقادشان همین ها بوده است که نمى شود یک همچو کارى انجام بگیرد ، لکن آنها از یک مطلب غافل بودند و آن اینکه فرق است ما بین قیام هائى که براى خدا نباشد قیام هائى که براى منفعت دنیائى باشد ، براى غلبه یک کسى بر کس دیگر باشد ، براى پیروزى یک قدرت بر قدرت دیگر باشد ، این قیام ها فرق دارد با قیامى که لله باشد . آنها این نکته را نمى دانستند که قیام لله کیفیتش ، ماهیتش با قیام هائى که غیر خدائى باشد ، هر چه باشد ، این با هم فرق دارد . قیام لله پشتوانه قدرت خداست ، پشتوانه اش تفنگ نیست ، پشتوانه اش مسلسل نیست ، پشتوانه اش قدرت خداست . وقتى قدرت خدا در بین آمد دیگر قدرتى در مقابل او نمى تواند عرض اندام کند و لهذا این ملت که سرتاسر کشور فریاد مى کردند که ما اسلام را مى خواهیم و همه قیام کرده بودند براى اینکه کفر و نفاق و ظلم و امثال اینها را از بین ببرند و به جاى آن عدل اسلامى باشد ، جمهورى اسلامى باشد ، این قیام لله بود . شواهد بر اینکه این قیام لله بود اینکه مردم جان خودشان را در طبق اخلاص گذاشتند ، جان جوان هایشان را با گشاده روئى در طبق اخلاص گذاشتند و به میدان آمدند و شاهد دیگر اینکه ما با چى غلبه کردیم بر اینها ، ما چه داشتیم . آنها همه چیز داشتند ، آنها آمریکا داشتند ، آنها شوروى داشتند ، آنها همه ممالک اسلامى الا کمى را داشتند و قدرت نظامى شان قدرت مدرنى بود که مى گویند در این طرف شرق همچو قدرتى نبوده است و ما هیچ نداشتیم ما خدا را داشتیم و شما بدانید که آنها اگر چنانچه یک تاییدات غیبى نبود ، در یک شب مى توانستند ایران را خراب کنند . شاه مخلوع هم گفته بود که اگر من بنا شد بروم ، یک خرابه اى مى گذارم و مى روم . لکن خداى تبارک و تعالى آنچنان رعبى ، آنچنان ترسى در دل اینها انداخت که دیگر مجال اینکه یک خرابکارى بزرگى بکنند پیدا نکردند . اذهان آنها را خدا منصرف کرد از اینکه آنطور جنایت بزرگ را بکنند ، اذهان اینها را منصرف کرد از اینکه بمباران کنند ایران را ، بمباران کنند تهران را ، مى توانستند لکن خداى تبارک و تعالى دل هاى آنها را بر گرداند به یک معانى دیگرى و رعب در قلب آنها انداخت که فرار کردند . این براى این بود که یک نهضت اسلامى بود . در صدر اسلام هم این قضیه رعب و فتح به رعب ، نصر به رعب ، این مطلبى بوده است که وقتى که یک جمعیت کمى در مقابل آن جمعیت هاى زیاد و با سلاح هائى که در آن روز سلاح مدرن زیاد بوده است ، معذلک یک خوفى گاهى در قلب آنها مى افتاد که با همان خوف ، نصرت براى اسلام حاصل مى شد . بعد هم دیدید که در ظرف یک سال و چند ماه تمام چیزهائى که یک حکومت لازم دارد ، ملت ما بر آن راى دادند و متحقق کردند . شما بدانید که در بعضى از ممالک که انقلاب کرده اند ، انقلاب شیطانى بعد از بیست سال ، بعد

ص: 33

از سى سال باز قانون اساسى ندارند . این عراق نزدیک ما که حکومت جابر دارد و یک حکومت جابر ، یک حکومت جابر دیگر را از بین برده است ، با اینکه با تمام قدرت دارد سرکوبى مى کند ملت خودش را ، نتوانسته تا حالا یک قانون اساسى براى خودش درست کند ، حالا هم باز یک عده اى از خدا بى خبر نشینند و حکومت مى کنند ، حکومت استبدادى بدتر از هر استبداد . هیچ سابقه ندارد هیچ که یک کشورى ملتش که قیام کردند و آن رژیم فاسد را از بین بردند ، بعد از یک سال و نیم مثلا همه چیزهائى که باید حکومت داشته باشد اینها متحقق کردند و قانون اساسى شان را نوشتند ، جمهورى اسلامى شان را راى دادند ، رئیس جمهورشان را راى دادند ، مجلس خبرگانشان را راى دادند ، مجلس شوراى اسلامى شان را راى دادند ، و همین چند روز نخست وزیر ، وزراى خودش را معرفى مى کند و تمام و کمال آنچه که حکومت لازم دارد متحقق شود . و این سابقه ندارد در دنیا که همچو چیزى بشود .

با اخلاق و رفتار اسلامى این نهضت را حفظ کنید

ممالک دیگرى که نهضت هم نکرده اند لکن در بین خودشان از باب اینکه ملت با دولت مؤافق نیست ، حکومت نظامى دارند . همین ترکیه نزدیک به ما ، شهرهاى بسیارى از ترکیه حکومت نظامى است و چندین ماه است بازهم تجدید کردند حکومت نظامیش را براى اینکه ملت با دولت نیست . چرا نیست ؟ براى اینکه ملت مسلمان است و دولت روى ترتیب اسلامى عمل نمى کند . همین عراق ، ملت با این دولت غاصبش مؤافق نیست و لهذا نمى تواند که مملکت خودش را آرام کند ، باید دائما" سرکوب کند مردم را و نمى توانند یک دولتى که همه ارکانش یک ارکان صحیحى باشد ، متحقق کنند و این دولتى که ما داریم از باب اینکه دولتى است از خود مردم ، یک چیزى نیست که از خارج تحمیل شده باشد . رضاخان را انگلیس ها تحمیل بر ما کردند و محمد رضا راهم انگلیسى ها و آمریکائى ها و شوروى تحمیل ما کردند ، از آن اول تحمیل بود . وقتى که رضاخان فرار کرد شاید کمتر شما یادتان باشدکه مردم در عین حالى که گرفتار متفقین بودند و اجانب بودند لکن شادى مى کردند که لااقل آمدن اینها اسباب این شد که این رفت ، محمد رضا هم که رفت خودتان دیدید که همه جا شادى و همه جا چه ، وقتى هم که مرد ، همه شادى کردند . اما مملکتى که حکومتش با خودش باشد ، حکومتش خودش باشد ، یک مملکتى است که وقتى رئیس جمهورش یک سانحه اى برایش حاصل مى شود و آن سانحه هم حقیقتا" جزء اعجازها بود ، براى اینکه اگر دیده باشید در تلویزیون آن تکه هائى که از آن هلیکوپتر پخش شده بود در زمین ، اینها این عده اى که بودند که همه شان جزء رجال بزرگ ما بودند ، رئیس جمهوربود ، رئیس نیروى زمینى بود ، رئیس هاى دیگرى بودند ، یکى از آنها آسیب ندید و بعد هم از سرتاسر ایران یا مجلس دعا درست کردند یا تلگراف کردند یا تظاهر کردند یا راهپیمائى کردند . کجا همچو چیزى هست ؟ براى این است که آقاى بنى صدر از خارج نیامده تحمیل به شما بشود ، یک قدرتى نداشته است که آن قدرت را به شما تحمیل بکند . یک نفر آدم مثل همه شما بوده بدون اینکه قدرتى

ص: 34

داشته باشد لکن بیان کرده ، صحبت کرده ، مردم را متوجه کرده ، مردم به او راى دادند . این از ملت است وقتى یک چیزى از ملت شد همه ملت همراهش هستند . حالا اگر چنانچه در عراق یک سانحه اى براى صدام حسین پیدا بشود یا در مصر یک سانحه اى براى سادات پیدا بشود و این سانحه مثلا" به آنها ضرر وارد نکند مردم عزاگیرند و اگر آنها را از بین ببرد مردم شادى مى کنند . این براى این است که مملکت ما جدا نیستند از هم نخست وزیرش از مردم جدا نیست ، همین هائى است که در آن دولت ، دولت جائر حبس رفته و زجر دیده و همه مصیبت ها را کشیده ، حالا هم ازخود شما هست ، نه یک قدرتى آمده تحمیل کند . مجلس خودتان و رئیس جمهورخودتان را تعیین کردید و کسى تحمیل شما نکرده .

شما این حکومت اسلامى و این نهضت اسلامى را قدر بدانید و همه چیز را از خدا بدانید و خیال نکنید که من و شما ونمى دانم غلبه کرده ایم . ما چیزى نداشتیم که ، یک وقت در ذهنتنان وارد نشود که خیر ما ایرانى ها خودمان چه کردیم . خیر آن که پشتیبان شما بود چون قیام لله بود ، نهضت لله بود آن قدرت مطلق الهى بود که طرفدار شما و موید شما بود . این را همیشه در نظر داشته باشید و همیشه شکر کنید خداى تبارک وتعالى را بر اینکه یک ملتى را متحول کرد از یک معانى اى که در سابق بود به یک حقایق اسلامى ، به یک اخلاق اسلامى ، به یک رفتار اسلامى . و برادرها! رفتار اسلامى تان را حفظ کنید . شما با رفتار اسلامى و با حفظ نهضت و با پیشبرد نهضت و توجه به اینکه خداى تبارک و تعالى ما را تایید مى کند ، با رفتار و اخلاق اسلامى این قدرتى که شما را به پیروزى رسانده است حفظ کنید . این قدرت خدایى را ، این قدرت لایزال الهى را که با شما تا حالا با عنایت بزرگ خودش رفتار کرده است ، با قصدهاى خالصتان ، با تصمیم بر اینکه براى خدا نهضت را پیش ببرید حفظ کنید و مادامى که این معنا را حفظ کردید خدا با شماست .

من از خداى تبارک و تعالى سلامت و سعادت همه شما را که در مرزها و نزدیک مرزها هستید مى خواهم و از آقایان علماى کرمانشاه ، حضرت آقاى بزرگ ، آقاى اصفهانى و سایر آقایان علمائى که از آنجا آمده اند و زحمت کشیده اند تشکر مى کنم و از همه شما هم که با هم برادر هستید و هستیم و همه ما با هم با برادرى مى خواهیم این نهضت را پیش ببریم تشکر مى کنم و سلامت همه را از خداى تبارک و تعالى خواستارم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

ص: 35

تاریخ : 28/5/59

بیانات امام خمینی در جمع بانوان کرمانشاه و اعضاى بنیاد مستضعفان و بنیاد فرهنگى اما در شیراز

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من از شما بانوان محترم که از راه دور آمدید ، از نزدیک سر حدات آمدید تشکر مى کنم و من امیدوارم که همانطور که تا حالا مصمم بودید که جمهورى اسلامى را به ثمر برسانید ، از حالا به بعد هم این تصمیم را داشته باشید و با صفوف فشرده جلوى مردها در پیشبرد اهداف اسلامى اقدام کنید . خواهران من و برادران پاسدار! ما پیروز شدیم انشأ اللّه ولى خسارت هم زیاد دیدیم . امروز روزى است که منطبق است با روز آتش زدن سینما رکس در زمان آن شاه معدوم غدار . آنطورى که شواهد شهادت مى دهد و در آنوقت شواهد زیاد بر این مطلب بود ، سینما رکس را عمدا عمال آن شاه معدوم مخلوع آتش زدند و شاید نظرشان به این بود که اذهان ملت را منصرف کنند از نهضت و متوجه کنند به این مصیبت ، و ما زمینه جنایتکارى این رژیم را مى فهمیم که یک عده بیگناه را محصور کنند در جائى و آتش بزنند که ذهن مردم از خود آنها منصرف بشود و متوجه به آن مصیبت بشود . او به جزاى اعمال خودش رسید و الان در محضر خداى تبارک و تعالى بر او چه خواهد گذشت خدا مى داند . من این مصیبت را به ملت ایران تعزیت عرض مى کنم و امیدوارم که آن شهدا در محضر خداى تبارک و تعالى رو سفید باشند . ما خسارات زیاد بردیم و منجمله در کردستان که امروز باز روز شهادت عده اى از مسلمین در آن محل بوده است و باز هم منتظر خرابکارى هستیم و باید خرابکاران بدانند که ملت ایران مهیاست براى همه مصیبت ها در راه خدا . ما که براى خدا قیام کردیم و مى خواهیم مملکت اسلامى ما احکام اسلام در آن جارى بشود باک از این مصیبت ها نداریم و خرابکارها و اشخاصى که در محالى انفجار ایجاد مى کنند باید بدانند که ملت ایران از این خرابکارى ها ، از راه خودش منصرف نمى شود و مملکت ایران و ملت عزیز ما مصمم است که تا آخر در مقابل ابر قدرت ها و در مقابل شیاطین بایستد و آنها را اجازه ندهد که دیگر در مملکت آنها وارد بشوند و ذخایر آنها را از بین ببرند و به جیب خودشان بریزند . شما بانوان حق بزرگى بر ملت ایران دارید ، همانطورى که این پاسداران از بین ببرند و عزیز که در این محضر ، در آن بالا حاضر هستند ، آنها هم حق بزرگى بر ملت ما دارند . شما همه سربازان اسلام هستید و خداى تبارک و تعالى به همه شما که براى خداى تبارک و تعالى عمل مى کنید اجر جزیل خواهد داد و شما را به سعادت و سلامت حفظ خواهد کرد . از خداى تبارک و تعالى عظمت اسلام و مسلمین و پیشبرد مقاصد اسلام را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

ص: 36

تاریخ : 2/6/59

پاسخ امام خمینى به تلگرام لئونید برژنف

بسم اللّه الرحمن الرحیم

حضرت لئونید بر ژنف صدرهیات رئیسه اتحاد جماهیر شوروى مسکو

تلگرام همدردى شما در مورد حادثه جانگداز منطقه گچساران واصل گردید . از این ابزار همدردى ، بدین وسیله تشکر مى کنم و تؤفیق مستضعفان جهان را در احقاق حقوق حقه خود از خداى تعالى مسئلت دارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 37

تاریخ : 4/6/59

بیانات اما خمینى در جمع گروهى از اعضاى بسیج ملى (مستضعفین )

همه ملت امیدشان به خدا باشد و از هیچ توطئه اى نترسند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از قرارى که گفته اند آقایان از مناطق مختلفه تشریف آورده اند و من از همه آقایان و همه مناطقى که آقایان از آنجا آمده اند ، تشکر مى کنم و سلامت همه را از خداى تبارک و تعالى خواهانم . من شخصا یک گرفتارى خاصى دارم و آن این است که اگر من هر روز صحبت بکنم یا روزى دو مرتبه صحبت بکنم ، اطبا مى آیند و به من اشکال مى کنند و جمع مى شوند که شما صحبت زیاد نکنید و اگر دو سه روز صحبت نکنم ، رادیوهاى خارجى مى گویند که فلان چه شده و چه شده و حاصل ، مى رود همین دو سه روزه و همین چند وقت و اینها ، و من یک مثلى یادم آمد و آن این است که یک بچه اى دعا مى کرد که معلمش بمیرد ، معلم مرد ، پدر او را برد به یک مکتب خانه دیگر (به اصطلاح سابق ) باز دعا کرد معلم بمیرد ، مرد ، باز پدر او را برد به یک جاى دیگر ، مکتب دیگر ، به این پسر گفتند که دعا کن پدرت بمیرد و الا این معلم بمیرد یک معلم دیگر هم هست . حالا این خارجى ها و آنهائى که تبع خارجى ها هستند باید دعا کنند که این سلاح اللّه اکبر از ملت ما گرفته بشود و این دعا هم مستجاب نیست و الا من نباشم باز خود ملت هست . ملت ما امروز متوفق نیست نهضتشان و پیشبردشان به اینکه من باشم یا زید باشد یا عمرو باشد ، ملت ما امروز راه را پیدا کرده اند و مى دانند چه بکنند و با همین راهى که پیدا کرده اند و همین ترتیبى که تاکنون پیش آمده اند به پیش مى روند و اینطور نیست که اگر من نباشم چه خواهد شد . بیخود اینها در رادیوهایشان نگویند این مسائل را ، براى اینکه این مسائل در ملت ما تاثیرى ندارد و اینها خودشان راه را پیدا کرده اند و همان راه را خواهند رفت و به پیروزى نهائى انشأ اللّه خواهند رسید و همه ارگان دولتى ما تحقق پیدا کرد و به زودى تمام پیدا خواهد کرد و انشأ اللّه تعالى ملت ما گرفتار اینطور مسائلى که مثلا اقتصادشان چه باشد ، چه شان چه باشد نیستند . آنها دنبال اسلام هستند و همانطورى که الان شعار دادیدشما آقایان (و چه شعار خوبى بود) که ما اللّه اکبر سلاحمان است ، کسى که اللّه اکبر سلاحش است ، کسى که خداى تبارک و تعالى پشتبیان او هست ، این دیگر احتیاج به این ندارد که یک نفر آدم باشد یا نباشد . بود و نبود یک نفر آدم هیچ تاثیرى در این نهضت اسلامى ملت ما ندارد و من دعا مى کنم که خداوند تبارک و تعالى قدرت و قوه به شما عنایت کند و به شما مى گویم که از هیچ کس نترسید الا خدا و به هیچ کس امید نبندید الا خداى تبارک و تعالى و اگر چنانچه امید

ص: 38

خودتان را به خداى تبارک و تعالى تمام کنید ، به این معنا که تام بشود این امید شما ، اطمینان براى شما بیاورد این امید شما ، من به شما اطمینان مى دهم که آسیبى ، این مملکت نبیند . توجه به همین معنا داشته باشید ، همه ملت ما ، چه دولتى هایشان و چه غیر دولتى ها ، چه نظامى ها و چه غیر نظامى ها ، همه ملت ما امیدشان را به خداى تبارک و تعالى که منبع قدرت است و منبع نور است ، امید خودشان را به او ببندند و هیچ توطئه اى را از آن نترسند .

کسى که پشتبان او خداست از این توطئه هائى که هى شایعه اندازى مى کنند که توطئه است و نمى دانم کجا توطئه است ، کجا چه است ، از اینها نباید بترسند . البته قواى انتظامى ما ارتش ما ، ژاندارمرى ما ، سپاه پاسداران ما ، اینها و همین طور بسیج ملى ما ، بسیج اسلامى ما اینها باید همیشه مراقب باشند ، رفت ، آمدهاى مشکوک را در نظر داشته باشند و اگر دیدند ، اطلاع بدهند به مراکزى که باید اطلاع بدهند ، در عین حالى که باید تمام مراقبت ها را بکنند و تمام رفت و آمدهاى مشکوک را تحت نظر بگیرند ، در عین حال قلب شان مطمئن باشد به اینکه این قلب تا متوجه به خداست آسیبى نخواهد دید .

قواى مسلح باید مراتب را حفظ بکنند

من براى بار چندم است که به این قواى مسلح سفارش مى کنم نظم در بین هرارگانى که هست باید برقرار باشد و وظیفه دارند که با نظم باشند . اگر نظام با نظم نباشد ، این نظام نیست ، این آشفتگى است و این مى تواند هیچ کارى انجام بدهد . پاسدارها باید با نظم باشند ، پائین ترها از بالاترها اطاعت کنند ، ارتش باید با نظام باشد ، مراتب را حفظ بکند و باید همه با هم هماهنگ باشند ، برادر باشند ، هر دسته اى براى خودش علیحده نکشد به طرف خودش ، همه با هم روابط داشته باشند ، سرانشان با هم روابط داشته باشند ، بنشینند اگر مسائلى دارند با هم حل کنند و اینطور نباشد که در هر یک از اینها یک آشفتگى باشد و بین خودشان ناهماهنگى ، باید همگام باشند و همه با هم باشند براى اینکه یک مملکتى است مال همه است امروز و این مملکت که مال همه است ، همه شما باید حفظش بکنید و خصوصا قواى مسلحه باید حفظ بکنند این مملکت را و اگر چنانچه در یک جایى از مملکت یک آشفتگى پیدا شد ، باید بروند و آن آشفتگى را رفعش بکنند و ننشینند تا اینکه خودش یا مردم رفعش بکنند باید موظفند قواى مسلحه به اینکه اگر در یک جائى از کشور یک اشتباه ، کارهاى خلاف واقع مى شود یا فرض کنید چند تا دزد یک کارى انجام مى دهند یا دور هم مى نشینند و مى خواهند توطئه بکنند ، بروند و آنها را زا بین ببرند و حل کنند قضایا را . و من امیدورام که خداوند تبارک و تعالى به این ملتى که سال طولانى در تحت فشار و اختناق بود از این به بعد انشأ اللّه تعالى همه سالم و صحیح و استقلال مملکت ما ، بکلى استقلال داشته باشد مملکت ما و هیچ ملتى ، هیچ کسانى که قبلا به این ملت جور کرده بودند و ظلم کرده بودند آنها هم مایوس بشوند از این ملت و خداوند همه شما را قدرت و قوه عنایت کند .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 39

تاریخ : 4/6/59

بیانات امام خمینی در جمع کارگران ، نویسندگان و کارمندان مؤسسه اطلاعات وشرکت ایران چاپ

رسانه هاى گروهى باید حامل پیام ملت و اسلام باشد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

ما یکى از گرفتارى هاى بزرگمان در زمان طاغوت گرفتارى به دست مطبوعات بود . طاغوت مهره هائى که در خدمت او بودند و در خدمت اجانب ، انتخاب مى کرد و زبده هاى آنها را انتخاب مى کرد براى اداره مطبوعات و براى تبلیغات به ضد اسلام و به ضد کشور ، لکن با آب و رنگ اسلامى و ملى . من نمى دانم که صدمه اى که کشور ما و اسلام از مطبوعات در زمان طاغوت دید بیشتر بود یا صدماتى که از سایر ارگان هاى طاغوتى .

مطبوعات که حامل پیام ملت و حامل پیام اسلام باید باشد و مبلغ احکام اسلام و مجرى احکام اسلام و مهذب جامعه باید باشد و اخلاق را در جامعه باید پخش بدهد ، اخلاق الهى را ، در زمان طاغوت درست بر عکس همه این معانى ماموریت داشتند که کشور ما را با آن تبلیغات دامنه دار این رسانه هاى طاغوتى ، تمام مسائل اسلامى و تمام مسائل کشورى را به طرف منافع طاغوتى سوق دهند و صدمه اى که اسلام از مطبوعات و رسانه هاى طاغوتى خورد از کمتر دستگاه هائى خورد و آنقدر که جوان هاى ما را این مطبوعات فاسد و آن مجله هاى فاسدتر و آن رادیو و تلویزیون هاى فاسدتر به فساد کشیدند معلوم نیست که مراکز فساد آنقدر به فساد کشیده باشند . این مجلات بود و این مطبوعات و این رادیو و تلویزیو ن و تمام این رسانه هاى گروهى بود که جوان هاى ما را به جاى اینکه به طرف دانشگاه بکشد ، به طرف علم و ادب بکشد ، به طرف فساد کشاند . جوان ها زود متاثر از امور مى شوند: جوان ها یک نهال نورس هستند که این نهال نورس زود آسیب مى بیند و زود هم تربیت مى شود و همین جوان ها در زمان طاغوت که به هر جا مى رفتند فساد را مى دیدند ، مجله مى خریدند ، پر از فساد و پر از فحشا بود ، روزنامه مى خریدند ، پر از تبلیغات ضد انسانى و اسلامى بود ، هر جاى مملکت مى رفتند ، مراکز فساد پخش بود ، نمى شد که در یک همچو مرکز فساد و در یک همچو کشورى که همه چیزش رو به فساد رفته بود ، اینها یک انسان صحیح بار بیایند ، آنهائى که براى چاپیدن این کشورها نقشه کشیدند ، آنها استادها و متفکرینى بودند که مى دانستند چطور یک کشور را مى توانند به واسطه آن برنامه هائى که دارند خواب کنند و جوان ما را تهى کنند از آن انسانیت و اسلامیتى که باید داشته باشند تا راه را باز کنند براى چاپیدن و براى بردن همه ذخائر کشور ما و کردند و آن کردند که در ظرف (خصوصا در ظرف ) پنجاه و

ص: 40

چند سال آخر نگذاشتند که تربیت ، تربیت صحیح در این ملت تحقق پیدا بکند .

از دانشگاه که مرکز علم و ادب باید باشد تا مطبوعات که باید مربى جامعه باشد تا رادیو و تلویزیون که باید جامعه را تربیت بکند و تا ادارات که باید خودشان یک اشخاصى باشند و یک مراکزى باشند براى تربیت ، همه جا را اینها با آن نقشه هاى فاسدى که داشتند به فساد کشیدند و جوان هاى تازه رس ما را که در یک همچو جامعه وارد مى شدند ، قهرا باید به عقب برانند و منحرف کنند . خداوند تبارک و تعالى به ما منت گذاشت و به این ملت عزیز منت گذاشت و ما را از آن لجنزارى که سر تا ته مملکت را گرفته بود ، نجات داد و روزنامه هاى ما که یکى از مراکز همان فحشا و همان چیزهائى که شماها بهتر مى دانید بود متبدل کرد به یک مراکزى که امید است که به واسطه این تربیت هأ که در آنجا و تبلیغاتى که در آنجا مى شود ، مملکت ما از آن چیزهائى که در سابق بود نجات پیدا بکند .

اگر رسانه هاى گروهى اصلاح بشود ، جامعه اصلاح مى شود

خواهرها و برادرهاى ما باید بدانند که عهده دار چه خدمتى هستند و اگر چنانچه مطبوعات اصلاح بشود ، رسانه گروهى اصلاح بشود ، یک جامعه اصلاح مى شود . اگر مطبوعات جوان ها را نکشاند به طرف فحشا و ببرد طرف صراط مستقیم ، مراکز فحشا هم بر چیده مى شود آنهمه مراکز فحشائى که (در خصوص تهران که ) باید مرکز همه خوبى ها و همه فعالیت هاى انسانى باشد ، ایجاد شده بود که شماها مى دانید که چه خبر بود و چقدر مراکز فحشا بود و چقدر مراکزى بود که جوان هاى ما را از هستى ساقط مى کرد و مغزهاى جوان هاى ما را به طرف فساد مى کشاند . اگر مطبوعات متحول بشود (و انشأ اللّه مى شود و شده است ) متحول بشود به یک مراکزى که بخواهند تقوا را در جامعه منتشر کنند ، وقتى جوان ها و بچه هاى تازه رس ما وارد مى شوند در میدان فعالیت اجتماعى ، بروند دنبال روزنامه ، روزنامه مربى باشد ، گوش کنند به رادیو رادیو مربى باشد ، نگاه کنند به تلویزیون ، تلویزیون مربى باشد ، نگاه کنند به مجلات ، مجلات ، مجلاتى باشد که تربیت بکند ، این جوان وقتى که به هر جا توجه کرد ، دید که گوش و چشمش پر شده از تربیت ، اینطور بار مى آید . اگر رها بشود ، هرزه بار مى آید ، اگر بکشندش در طرف فساد مى رود به آن طرف و اگر بکشندش در طرف سلاح ، مى آید این طرف . و ما در سال هاى طولانى همه جهاتى که در ایران بود و اسباب را فراهم کرده بودند ، همه جهات براى این بود که جوان هاى ما را بکشند طرف فساد و نظر اصلى آنها این بود که یک جمعیتى در اینجا وجود داشته باشد که هر چه سرش مى آورند توجه نداشته باشد . مملکتش به باد مى رود ، او عیش و عشرتش باشد اشکالى ندارد ، مذهبش عقب رود چون عیش و عشرتش به کار است مانعى ندارد ، اختناق در مملکت هست ، اختناق در فحشا نیست ، این اشکال ندارد ، هر بساطى سرش در آورند بى تفاوت باشد . یک همچو مملکتى که آنها مى خواستند ، این بود که یک طایفه زیادى از این جوان هاى ما را به هروئین بکشند ، یک طایفه دیگر را به مسکرات بکشند ، یک طایفه دیگرى را به فحشا و مراکز فساد بکشند

ص: 41

گوش را به هر چه بدهد ، یا تعلیم فاسد است یا غنا و امثال اینها که مغز را فاسد مى کند ، هر اجتماعى که باشد ، اجتماعى است که گوینده گوینده اى است که جوان ها را مى کشد طرف فساد و مغزهاى اینها را فاسد مى کند . این یک مطلب اتفاقى نبود که به طور اتفاق حاصل شده باشد یک مطلبى بود که با تمام توجه و نقشه این امور شده بود و دیدید چطور بود . چه شد که یکدفعه خداى تبارک و تعالى به این ملت تفضل فرمود و یکدفعه متحول شد؟ این جوانى که بنایش بر این بود که برود در مراکز فحشا ، آمد در خیابان و مشغول جنگ شد . آن جوان هائى که به حسب نقشه آنها ، باید آن مفسده ها را داشته باشند و آن مغزها را داشته باشند ، یکدفعه متحول شد به یک مغزهاى نورانى انسانى اسلامى . اگر نشده بود نمى توانست این ملت این قدرت بزرگ را ، این قدرت شیطانى را در هم بشکند . این اول تحول در خود جمعیت پیدا شد و به تدریج این تحول که در جمعیت پیدا شد ، رشد پیدا کرد ، آن هم نه رشدى که به حسب موازین عادى باشد ، به حسب موازین عادى اگر یک جوانى آنطور تربیت شده است که از دانشگاه گرفته تا همه جا این را به فساد کشیده بودند ، باید اقلا بیست سال طول بکشد تا بشود (آن را) از آن مغز غیر انسانى ، غیر اسلامى متحول بشود به یک مغز انسانى . این چه بود که یک شب کانه آن تحول را پیش آورد و کمتر از یک سال ، یک سال و نیم این مملکت را یکدفعه کرد یک موجودهاى دیگرى ؟ از این موجوداتى که همه توجه شان به عیش و عشرت بود و همه توجه شان به مفاسد بود و همه نظرشان به تبلیغات بزرگى که کرده بودند به ضد اسلام و به ضد روحانى بود ، یکدفعه برگشت و یک طور دیگرى شد این با موازین عادى درست در نمى آید آن یک دست الهى بود پشت سر این ملت و این تحول باعث این شد که باید همه بروند به شمیرانات و بین تهران و شمیران و آن بساط و آن عشرتکده ها ، همه ترک کردند و آمدند در میدان ها دنبال جانفشانى .

همه به فکر تصفیه و تهذیب باشند

برادران عزیز ، خواهران محترم که در این دستگاه مشغول خدمت هستید و بحمداللّه آن گردانندگان کذائى که متبدل شدند به امثال آقاى دعائى و دیگر اشخاص سالم و خدمتگزار! توجه کنید که راه را درست بروید و مستقیم و متعهد باشید و مصمم باشید که براى کشور خودتان خدمت کنید و نگذارید دیگر دست آنهائى که مى خواهند فساد ایجاد کنند و باز کشور شما را برگردانند به حال سابق ، نگذارید که آن نقشه ها ، نقشه هاى خائنانه دوباره رشد پیدا بکند . هر ریشه اى را که دیدید ، با گفتار خودتان ، با قلم خودتان و با قدم خودتان . با اقدام خودتان این ریشه را قطع کنید تا انشأ اللّه مملکت شما تصفیه بشود ، یک تصفیه عمومى ، نه تصفیه فقط ادارى ، خیر تصفیه عمومى ، تصفیه در همه جهات مملکت ، بازار تصفیه بشود ، تصفیه هاى روحى ، بازار از آن بازار طاغوتى در مى آید به یک بازارى که مؤافق احکام اسلام است اداره بشود و ادارات و کارخانه ها و کشاورزها و همه اینها متبدل بشود به یک مراکزى که در هر جا وقتى که بروید ، آنجا خداست و تعلیمات خدا . اگر یک چنین مملکتى ایجاد کردید و شما که مسوولید در مثل روزنامه اطلاعات و دیگران که در سایر روزنامه هاى مملکت و

ص: 42

مطبوعات مملکت هستند توجه بکنند به این معنا که باید همه شان در این راه باشند که بخواهند کشور خودشان را همه چیزهائى که غیر انسانى است تصفیه بکنند . همه به فکر تصفیه باشند ، همه به فکر تهذیب باشند . اگر اینطور بشود و امید است که باشد ، مطمئن باشید که کشور شما دیگر آسیب نخواهد دید انشأ اللّه .

یک کشورى وقتى آسیب مى بیند که ملتش بى تفاوت باشد راجع به آسیب ها . آنوقت که مملکت شما را ، آنها مى آمدند و همه آن کارهاى خلاف مصالح شمارا مى کردند ، براى اینکه ملت یک ملتى بود که خوابش کرده بودند ، مخمورش کرده بودند ، تهى کرده بودند ملت را از خودش ، خودش را اصلا نمى شناخت ، هر چه مى دید غرب مى دید مراکزى که مراکز قدرت بود مى دید ، قدرت خودش را فراموش کرده بود . حالا که شما خودتان را یافتید و قدرت خودتان را فهمیدید چى است ، قدرتى است که در مقابل قدرت هاى بزرگ جهان ، یکسره قدرت هاى عالم ، این قدرت غلبه کرد بر تمام قدرت هاى عالم و شما فهمیدید که خودتان قدرتمند هستید و شما متکل به خدا هستید و هر کس متکل به مرکز قدرت باشد قدرتمند است .

حفظ کنید این معنا را ، این الوهیت را حفظ کنید ، در عمل حفظ کنید و مؤافق با احکام خدا عمل کنید و در اخلاق حفظ کنید و مطابق اخلاق الهى حفظ کنید و در عقاید هم حفظ کنید و عقاید انسانى را یاد بگیرید و توجه کنید . اگر اینطور شد و همه جا اینطور شد انشأ اللّه ، شما مطمئن باشید که هیچ کس نمى تواند یک همچو کشورى را آسیب به آن برساند . نه این گروه هائى که در خود ملت گاهى پیدا مى شود و با اسم هاى مختلف به شما مى خواهند صدمه بزنند ، نه اینها دیگر قابلند ، نه آنهائى که براى ما مى خواهند نقشه بکشند و توطئه ایجاد کنند و اینها ، هیچ کدام از اینها دیگر نمى توانند کارى انجام بدهند . شما خودتان را درست کنید ، کشورتان درست مى شود و آسیبى هم نخواهید دید . من از خداى تبارک و تعالى سلامت همه افرادى که براى اسلام مشغول خدمت هستند و سعادت همه را خواهان هستم و از شما آقایانى که آمده اید اینجا و در این وضع گرما و فشار هستید معذرت مى خواهم از شماها و امیدوارم که خداى تبارک و تعالى همه شما را سعادتمند کند و همه شما در خدمت خدا باشید .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 43

تاریخ : 4/6/59

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از علما و روحانیون کردستان (سنندج )

ظلم ، اساس و پایه سلطنت طاغوت

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من با اینکه از طرف اطبأ محدود هستم به اینکه صحبت زیاد نکنم و امروز هم یک دفعه براى گروه مختلفى صحبت کردم لکن نتوانستم که حرف اطبا را قبول کنم در صورتى که برادرهاى ما از کردستان ، از محلى که همه در زحمت بودند و خصوصا روحانیون بزرگ کردستان اینجا تشریف آورده اند ، با آنها بعضى صحبت ها را نکنم . شما مى دانید که همانطور که کردستان بر آن ظلم شده بود ، منتها شما که در کردستان بودید لمس مى کردید ظلم زمان طاغوت را ، در همه جا این ظلم بود ، اختصاص به کردستان نداشت ، در بلوچستان هم ظلم بود ، در کرمان هم ظلم بود ، در فارس هم ظلم بود ، در خراسان هم ظلم بود ، در همه جاى این کشور ظلم بود و اساس سلطنت طاغوتى سابق بر ظلم به ملت و چاپیدن منافع کشور و ریختن در جیب مخالفین اسلام و مخالفین کشور بود ، بحمداللّه با همت والاى همه ملت ، از کردستان گرفته تا همه جاى مملکت ، با همت آنها دست آن ظلم و ظالم قطع شد . و امروز اگر ظالمى باشد ، از ریشه هاى همان ظلم است و در بعضى مناطق هم هست و خصوصا در مناطق شما برادران کردستانى . ما از بعضى دسیسه هائى که الان هم در شرف تکوین هست بى اطلاع نیستیم و من به آن اشخاصى که ادعاى اسلام مى کنند و مشغول توطئه هستند بر ضد اسلام ، به آنها مى گویم که شمایى که به مردم ، پیش کردها ، پیش کردستانى ها ادعاى اسلام مى کنید و معذلک مشغول توطئه هستید بر ضد همین ملت محروم کردستان و غیر کردستان ، چطور ادعاى اسلام مى کنید؟ این اسلامى که شما ادعا مى کنید که نتیجه این باشد که توطئه بکنید با دشمنان اسلام و بر ضد اسلام و ضد مسلمان ها و ضد ملت اسلام اقدام بخواهید بکنید ، این اسلام ، اسلام پیغمبر اکرم نیست ، اسلامى که قرآن به او نازل شده است و براى او آمده است ، پیغمبر اسلامى که قرآن را آورده است و قرآن و سنت او اساس اسلام است ، اساس او بر اخوت و برادرى است . مؤمن باید برادر مؤمن باشد ، این حکمى است که در قرآن است یعنى آنچه را که شما براى برادرتان از خیر و صلاح مى خواهید ، براى تمام ملت تان باید بخواهید . همه مؤمن ها در همه اقطار عالم برادر هستند ، همانطورى که اگر یک خطرى براى برادر یک کسى پیش بیاید او نمى نشیند تماشا کند و خطر واقع بشود بر برادرش ، اگر در یک گوشه دنیا یک خطرى براى یک برادرى پیش بیاید ، برادر ایمانى پیش بیاید ، نباید یک برادر دیگرى

ص: 44

که در آن طرف دنیا هست بى تفاوت باشد ، مى تواند ، باید قیام کند ، نمى تواند؛ باید زمینه فراهم کند که یک وقتى رفع ظلم کند . چطور یک کسى که ادعاى اسلام مى کند و مى گوید که من مسلم هستم و ادعاى این را مى کند که من با ملت خوب هستم ، آنوقت در یک مرکزى بنشیند و اشخاصى را دور خودش جمع بکند از این اشخاص منحرف ، از اینهائى که هیچ اعتقاد به اسلام ندارند ، با آنها رفت و آمد کند ، با آنها بست و بند کند که اجنبى را وارد کند در ایران و مسلط کند بر همین مسلمان هائى که هستند ، چه کردستانى و چه غیر کردستانى .

مسلمان برادرند و تفرقه پیدا نمى کنند

اینهائى که در صدد این معانى هستند بدانند که اگر همه قدرت هاى خودشان را هم جمع بکنند نمى توانند به یک ملتى که همه با هم فریاد اللّه اکبر مى زنند ، نمى توانند اینها با آنها مقاومت کنند ، بیخود در صدد تفرقه اندازى هستند ، مسلمان برادرند و تفرقه پیدا نمى کنند با تبلیغات سوء بعضى عناصر فاسده . اصل این مسأله که شیعه و سنى ، شیعه یک طرف و سنى یک طرف ، این از روى جهالت و از روى تبلیغاتى که اجانب کرده اند پیش آمده است چنانکه بین خود شیعه هم اشخاص مختلفى را با هم به مبارزه وا مى دارند و بین خود برادرهاى سنى هم یک طایفه اى را به طایفه دیگر ، در مقابل هم قرار مى دهند .

امروز روزى است که تمام طوائف مسلمین مقابل هستند با قدرت هاى شیطانى که اساس اسلام را مى خواهند از بین ببرند . این قدرت هائى که دریافته اند که آن چیزى که خطر براى آنها دارد اسلام است ، آن چیزى که خطر براى آن دارد وحدت ملت هاى اسلامى است ، امروز روزى است که تمام مسلمین تمام بلاد عالم با هم مجتمع بشوند . امروز روزى نیست که یک دسته اى در یک جا بگویند ما خودمان ، یک دسته اى دیگر در جاى دیگر بگویند ما خودمان . امروز روزى است که همه به دستور اسلام ، به دستور قرآن کریم با هم متحد باشند ، تنازع نکنند . اگر تنازع با هم بکنند ، به هر شیوه اى باشد ، به حسب قرآن کریم ممنوع است این تنازع و اگر تنازع بکنند فشل مى آورد و رنگ و بوى انسان را و ملت را از بین مى برد . این دستور خداى کریم است . اینهائى که دارند کوشش مى کنند تفرقه بیندازند و تنازع ایجاد کنند و معذلک ادعاى اسلام مى کنند ، اینها آن اسلامى را که قرآن کتاب اوست ، آن اسلامى را که کعبه قبله اوست ، آن اسلام را نیافته اند و ایمان به آن اسلام نیاورده اند . آنهائى ایمان به اسلام آورده اند که قرآن را ، و محتواى قرآن را قبول دارند ، محتواى قرآنى که مى فرماید که "مومنون اخوه " هستند ، برادر هستند با هم . برادرى هر چه اقتضا مى کند باید اینها انجام بدهند . برادرى اقتضا مى کند که اگر به شما صدمه اى وارد شد همه برادرهائى که در هر جا هستند متاثر باشند . اگرشما خوشحال باشید همه خوشحال باشند . برادرها! متوجه باشید که با اسم هاى مختلف ، با چیزهائى که پخش کنند و تبلیغ مى کنند ، مى خواهند بین برادرها را جدائى بیندازند که اثر این جدائى افکندن بین برادرها ، سلطه اجانب است بر همه و برگشتن همان اوضاع سابق است که به همه شما ، به همه ما ازمرکز گرفته تا

ص: 45

هر جا بروید ظلم شده است و همه راآزار داده اند . باید بیدار باشید شمابرادرها ، روحانیون محترم کردستان باید متوجه باشند ، در مساجد خودشان ، در جمعه خودشان ، در جماعت خودشان ، مردم محل خودشان را بیدار کنند که گول نخورند از این اجانب پرست ها ، از اینهائى که مى خواهند تفرقه بیندازند و بعد ازاینکه تفرقه انداختند باز مارا برگردانند به آن حال اول و سلطه اجانب مستقر بشود . باید این توجه را همه بکنید .

در جمهورى اسلامى مناطق محروم بیشتر مورد توجهند

و شما مى دانید که این گرفتارى هائى که الان براى کشور ماهست و براى دولت ما هست و بسیارى از این گرفتارى ها را همان اشخاصى که در طرف کردستان بودند و بلوچستان بودند یا در طرف هاى دیگر بودند فراهم کرده اند ، اینها مانع شدند ازاینکه دولت فرصت پیدا بکند که به تمام معنا برسد به حال همه کشور . شما مطمئن باشید که امروز در کشو رما ، در حکومت اسلامى ، درمجلس اسلامى هیچ طرح این نیست که یک گروهى با گروه دیگر فرق داشته باشد ، همانطورى که قرآن فرموده است مومنین با هم برادر هستند . حکومت اسلامى ما الان ، جمهورى اسلامى ما الان ، مجلس اسلامى ما همین معنا را دنبال مى کند و گمان نکنید یک جائى را ترجیح به جاى دیگر بدهد . بله جاهائى که مستمندترند زودتر به حال آنها مى رسند . تمام این مطالبى را که این آقاى محترم گفتند ، تمام این مطلب پذیرفته است و ما هم مى دانیم که آنطورى که باید ، تا حالا نشده است که رفع این مشکلات بشود لکن مجال ندادند که رفع مشکلات بشود . رفع مشکلات محتاج به این است که یک محلى درست امن بشود ، بعد از اینکه امن شد مشغول بشوند ، اینها مجال ندادند که باز یک درست امن بشود . الان هم مى بینید که با اینکه بحمد اللّه کردستان باز آرام است فى الجمله لکن اشخاص و گروه ها و مفسده جوها باز هم مشغول به فعالیت و آدمکشى هستند . شما بدانید که اولا نظر به این است که امنیت در همه کشور تحقق پیدا بکند خصوصا در سرحدات که باید امنیت بیشتر پیدا بشود و خصوصا در مناطقى که مفسده جوها بیشتر هستند ، بیشتر مورد توجه واقع بشود . امنیت انشأ اللّه حاصل مى شود و پس از امنیت تمام این مطالبى که این آقا فرمودند تمام مطالب در نظر است و انشأ اللّه تحقق پیدا مى کند و از کشور اسلامى و از قانون اسلام همین متوقع است که ما بین طایفه اى با طایفه دیگر اصلا فرق نداشته باشد . همه با هم برادرند و همه با هم شریکند ، هم در غم با هم شریکند هم در شادى با هم شریکند . من امیدوارم که آقایان علمأ اعلام آن بلاد ، از سنندج تا تمام کردستان و سایر برادرهاى ما که علماى اعلام سایر بلاد ، مردم را متوجه کنند به این معنا که ما پیروزیمان با وحدت کلمه و اتکأ به اسلام بود . اللّه اکبر ما را پیروز کرد حالا هم سلاح ما همان اللّه اکبر است و وحدت کلمه ما را پیروز کرد ، حالا هم سلاح ما همان وحدت کلمه است . من خدمتگزار به همه شما هستم و دعاگو . و امیدوارم که خداى تبارک و تعالى سعادت براى همه شما و همه مستضعفین جهان مقدر فرماید .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 46

تاریخ : 6/6/59

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از دانشجویان ایرانى مقیم هندوستان

ملت هاى اسلامى باید کوشش کنند که حق را در جامعه خودشان پیاده کنند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من با اینکه بنا نداشتم صحبت کنم و مخالفت با اطبا ، معذلک چون آقایان از هند آمده اند و مسائلى که مربوط به خارج کشور است توجه دادند ، یک چند کلمه اى عرض مى کنم . شما متوقع نباشید که قدرت هاى بزرگ جهانى که منافع خودشان را در ایران از دست داده و در سایر کشورها هم خوف این را دارند که از دست بدهند ، آنها آرام بنشینند و تماشاگر باشند . آنها در کمین هستند و با همه قوا که دارند کوشش مى کنند که این نهضت اسلامى ایران را در خارج از کشور وارونه جلوه بدهند و این یک مسأله اى است که براى آنها حیاتى است . کشورهائى که همه جهان را مى خواهند ببلعند و قدرت خودشان را گسترش در همه کشورهاى جهان بدهند نباید ما متوقع باشیم که حالا که آنها در معرض خطر مى بینند منافع خودشان را در ایران از دستشان رفت و در کشورهاى دیگر هم ملت ها به تدریج دارند بیدار مى شوند و به تدریج مى خواهند متصل بشوند به این نهضت اسلامى ایران ، آنها البته باید دست و پا بزنند . همانطورى که آیه شریفه را شما خواندید که (جأ الحق و ذهق الباطل ان الباطل کان ذهوقا) باطل الان خودش را در مقابل حق زبون مى بیند و براى او باطل خیلى ارزشمند است . باطل آنها بود که همه کشورهاى اسلامى جهان را عقب نگه داشته است . باطل هاى آنها بود که از مرکز دانشگاه ها تا همه جاى کشور نفوذ کرده بودند و باطل خودشان را به پیش مى بردند و حالا مى بینند که در معرض ذهوق است . نباید ما گمان کنیم که اینها دیگر دست برداشته اند از ایران دست برداشته اند و از سایر کشورهائى هم که احتمال این را مى دهند در معرض این است که باطل در آنجا ذاهق بشود ، اینها مقابله با حق نکنند

ما باید کوشش کنیم که مفاد این آیه شریفه را متحقق کنیم و همه ملت هاى اسلامى باید کوشش کنند که حق را درجامعه خودشان پیاده کنند که مصداق (جأ الحق ) متحقق بشود و اگر چنانچه حق آمد ، باطل خود به خود ذاهق خواهد شد . ما باید کوشش کنیم که از خودمان گرفته تا برادرهاى اسلامى و برادرهاى دینى خودمان در همه کشورهاى اسلامى ، به حق توجه کنیم و حق را پیاده کنیم . مجرد حرف نباشد که ما فقط یک شعارى بدهیم که حق آمد و باطل رفت . آمدن حق شعار نیست ، آمدن حق عمل است . آمدن حق نشان دادن به حسب اعتقادات و اخلاق و اعمال است ، پیاده کردن همه احکام

ص: 47

الهى است و اگر چنانکه احکام الهى در یک ملت پیاده بشود باطل از آن ملت کوچ مى کند و اگر در همه ملت هاى اسلامى ، احکام الهى ، اخلاقى که سفارش شده است ، اخلاق انسانى ، عقاید ایمانى پیاده بشود خود به خود باطل ذاهق مى شود . شما برادرانى که در هند هستید و حالا تشریف آورده اید اینجا و سایر برادرهائى که در ممالک دیگر هستند ، چه ایرانى و چه غیر ایرانى که همه برادر هستند ، باید توجه داشته باشند که مفاد این آیه شریفه (جأ الحق ) را متحقق کنند تا باطل خود به خود از بین برود .

در مقابل کسانى که نهضت را بعکس جلوه مى دهند بایستید

البته یک دستجاتى که عامل آنهاست ، همانطورى که شما تذکر دادید ، در سایر بلاد اسلامى یا غیر اسلامى در صدد این هستند که این نهضت اسلامى ایران را در خارج بد جلوه بدهند که اگر آنطورى که هست جلوه کند ، قدم هاى مومنین در دنیا محکم مى شود و عزمشان راسخ مى شود و تمام منافعى که این قدرت هاى باطل دارند و با آن قدرت هاى باطل همه حق ها را زیر پا گذاشته اند ، اگر ما بیدار بشویم و نگذاریم اینهائى که در خارج هستند آن برنامه هائى که دیکته شده است و به آنها داده است پیاده بشود و اگر چند نفر آدم منحرف در فرض کنید هند ، در پاکستان ، در سایر بلاد اسلامى بخواهند یک کارى بکنند که این نهضت اسلامى ایران را مشوه نشان بدهند به اهالى آن مملکت ، شما برادرهاى اسلامى که در آن ممالک هستید ، در مقابل آنها ایستادگى کنید ، حق پیروز مى شود ، آنها باطلند و ذهوق پیدا مى کنند . شما حق خودتان را بگوئید ، منتشر کنید و در مقابل آنهائى که بعکس جلوه مى دهند این نهضت اسلامى ایران را ، شما در مقابل آنها بایستید و حق خودتان را به آنطورى که هست ترویج کنید تا انشأ اللّه حق در همه بلاد اسلام پیاده بشود و باطل خود به خود از همه ممالک اسلام ، بلکه انشأ اللّه از همه ممالک دنیا از بین برود و ذاهق بشود .

لکن شرط عمده ، پایدارى درباره حق است . باید پایدار باشیم در حق خودمان ، اینطور نباشد که باطل در باطل خودش مجتمع باشد و ما در حق خودمان متفرق . ما که مدعى این هستیم که اهل حق هستیم ، مسلمان ها که اهل حق هستند ، قرآن کتاب آنهاست ، کعبه قبله آنهاست ، کسانى که به اسلام ایمان آورده اند و به حق ایمان آورده اند ، باید در این حق خودشان مجتمع باشند و نگذارند این باطل ها که در باطل خودشان مى خواهند مجتمع بشوند ، آنها پیروز بشوند . ما تکلیف همه مان این است که در حق خودمان با هم تفاهم داشته باشیم ، چه اهالى یک کشور و چه اهالى همه کشورهاى اسلامى . و من امید آن را دارم که ملت ها به سرعت رو به حق بروند و به سرعت روبه اجتماع و اتحاد بروند تا باطل ها را با سرعت عقب بنشانند . خداوند شما و ما را در راه حق مصمم کند و همه مسلمین و همه مستضعفین جهان پیروز باشند .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

ص: 48

تاریخ : 6/6/59

بیانات امام خمینی در جمع اعضاى خانواده امام موسى صدر (رهبر شیعیان لبنان )

خدمت کردن و زجر کشیدن در راه هدف ، شیوه اولیأ خداست

بسم اللّه الرحمن الرحیم

آن چیزى که همه مطالب را آسان مى کند این است که ما و ملت ما و آقاى صدر سلمه اللّه تعالى به دنبال مکتب ، یک گرفتارى پیدا کردیم بوده است وقتى که مسأله ، مسأله وظیفه است ، وظیفه ما این است که براى اسلام خدمت بکنیم و در این وظیفه اگر هر مقدارى که موفق به اجراى آن امورى که در نظر داریم بشویم ، این یک خیرى است فوق اصل خیر و اگر موفق نشویم ، اصل خیرش که عبارت از این است که ما در راه خدمت به اسلام و مکتب هستیم ، آن جائى نمى رود . آقاى صدر را که من سال هاى طولانى دیده ام بلکه باید بگویم من بزرگ کرده ام ایشان را ، من فضائلشان را مى دانم و خدمت هاى هم که بعد از آنکه به لبنان رفته اند کرده اند ، آن را هم مى دانم و آنچه که لبنان احتیاج به ایشان دارد ، باز آن را هم مى دانم و من امیدوارم که انشأ اللّه ایشان برگردند به محل خودشان و مسلمین آنجا از ایشان استفاده کنند . همین حالا هم که ایشان مى گوئید که شواهد داریم که در لیبى هستند ، همین امر ، در راه خدمت به مکتب و خدمت به اسلام است ، این هم براى ایشان عبادت نوشته مى شود و براى ماها هم این امورى که واقع مى شود ، باید سهل باشد از باب اینکه در راه اسلام است و ما مطلعیم که اولیأ اسلام که در رأس آنها رسول خداست ، آنقدر زحمت کشیدند ، تمام مدت عمرش را پیغمبر در زحمت و تعب بوده است و بعد از او هم ائمه ما همین طور بوده اند که یک روز خوش به اصطلاح مادیین نداشتند ، گرچه همه خوش بودند به یک راه به اصطلاح عرفا و اسلام شناس ها . در هر صورت ، این یک شیوه اى بوده است که از اول اولیأ اسلام داشتند و در راه هدف خودشان حبس رفته اند و کشته شدند و زجر کشیدند و آقاى صدر حالا دو سال است که در حبس هستند ، لکن جد ایشان هفت سال مى گویند ، مسلم بوده ، احتمال چهارده سال هم هست . این یک راهى بوده است که همه اولیأ خدا نه فقط آنهائى که در زمان اسلام بودند ، قبل از اسلام هم انبیا و اولیائى که بودند راهشان همین بوده اینطور نبوده است که آنها در رفاه مادى باشندو در - عرض کنم - کارهاى چه . وقتى که تاریخ انبیا را ملاحظه کنید مى بینید که سرتاسر تاریخ انبیا مجاهده و زحمت و تعب بوده است لکن آنها خوش بودند به اینکه در خدمت آن هدفى که دارند بودند و این مایه هم افتخار شما هست و خانواده آقاى صدر که یک فرد لایقى که خدمت مى کرد ، در راه خدمت گرفتاریى پیدا کرده است و من امیدوارم که این گرفتارى عملش زود

ص: 49

سر بیاید و من دعاى به ایشان مى کنم و خواهم کرد و امیدوارم که زودتر انشأ اللّه ایشان خلاص بشوند . و برگردند .

و قضیه لبنان و ایران و اینها شما مى دانید که اینها قضایاى مختلفى نیستند ، مسلمان ها هر جا هستند ، باید با هم باشند و آن چیزى که رنج است براى یک طایفه اى ، براى طایفه دیگر هم همان مسأله رنج باشد ، مسائلشان جدا نباید باشد . اینکه ما ایرانى هستیم و آنها لبنانى هستند یا جاى دیگرى هستند . در اسلام مطرح نیست . اسلام همه افرادى که ایمان به خدا آورده اند همه آنها را برادر مى داند و حساب جداگانه ندارد که حسابى براى عرب باز کرده باشد ، یک حسابى براى عجم باز کرده باشد ، یک حسابى براى ایران باز کرده باشد و یک حسابى براى کجا . این حساب هائى که پیش مردم مادى که مطرح است که ما ایرانى هستیم و براى ایران باید چه بکنیم یا اینکه بگوید ما عراقى هستیم و براى چه . این حساب ها در اسلام نیست . اسلام مى خواهد که همه دنیا یک عائله باشد و یک حکومت در همه دنیا آن هم حکومت عدل برقرار باشد و همه افراد ، افراد همان عائله باشند و لهذا ما مکرر این معنا را گفته ایم که این قضیه اى که شاید صحبتش در همه جا هست که ملت ایران مثلا جدا ، ملت عراق جدا ، هر کدام یک عصبیتى براى او داشته باشند و حتى به اسلام کار نداشته باشند و به ملت و ملیت کار داشته باشند ، این یک امر بى اساس است در اسلام بلکه مضاد با اسلام است .

اسلام در عین حالى که وطن را ، آنجایى که زادگاه است احترام مى گذارد ، لکن مقابل اسلام قرار نمى دهد . اساس ، اسلام است ، اینها دیگر بقیه اش فرع هستند و اساس آنهائى که مکتبى هستند خدمت به اسلام است ؛ این خدمت اگر در لبنان باشد خدمت است ، اگر در ایران باشد خدمت است ، اگر در هر جا ، اگر در حبس هم باشد خدمت است ، اگر بیرون هم باشد خدمت است . ایشان الان هم در خدمت است ، براى اینکه وقتى در راه اسلام یک کسى این مصائب رادید (که نباید اسمش را مصائب گذاشت ) وقتى در راه اسلام باشد همه چیز آسان مى شود ، هین مى شود . شما مى بینید که حتى این جوان هایى که الان در اینجا و در لبنان و اینها مشغول خدمت هستند چه روحیه هایى دارند . همین دیروز یک جوانى آمده بود اینجا مى خواست یک زنى را عقد کند . بعد از اینکه صحبت از مهر شد ، آن زن گفت که مهر من را این قرار بدهد که به مکه من را ببرد . این جوان مى گفت که من زنده نیستم تا تو را به مکه ببرم من شهید مى شوم . بالاخره با مدتى صحبت ما راضیش کردیم به اینکه نه ، انشأ اللّه شما هستید و خدمت مى کنید . این یک روحیه خیلى خوبى است که در جوان ها پیدا شده است و امیدوارم که در همه ما این روحیه ها پیدا بشود و آن روحیه مکتبى توجه به مکتب ، نه توجه به امور دیگر . من از خداى تبارک و تعالى مسئلت میکنم که ما را و شما را دلخوش کند به اینکه ایشان برگردند پیش ما و به خدمت خودشان ادامه بدهند . انشأ اللّه خداوند به همه عائله ایشان در این فراق صبر بدهد و چشم همه را به وجود ایشان انشأ اللّه روشن کند تا ایشان برگردند و به خدمت به مکتب موفق بشوند و شیعه هاى لبنان هم از وجود ایشان استفاده بکنند بلکه همه مسلمان ها ، انشأ اللّه .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

ص: 50

تاریخ : 6/6/59

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از اقشار مختلف مردم شهر قم

قم مرکز علم ، تقوا ، شهادت و شهامت است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

قم حرم اهل بیت است ، قم مرکز علم است ، قم مرکز تقواست ، قم مرکز شهادت و شهامت است . قم علم به همه جهان صادر شده است و مى شود و از قم شهادت به همه جا صادر مى شود . قم شهرى است که آن ایمان و علم و تقوا پرورش یافته . از آنوقتى که قم بوده است ، قم از زمان ائمه اطهار مورد توجه اسلام بوده است و از قم تقوا ، شجاعت ، شهامت و همه فضائل به همه جا صادر مى شود و صادر خواهد شد . علمائى که در قم من ادراک کرده ام کسانى بودند که در دنیا نمونه بودند ، در علم و تقوا و من امیدوارم که ادامه پیدا کند این علم و تقوا در شهر شما تا زمان ظهور امام زمان سلام اللّه علیه . من هر جا باشم قمى هستم و به قم افتخار مى کنم . دل من پیش قم است و قمى و دل من پیش همه اهل تقواست و همه کسانى که به اسلام خدمت مى کنند . من گر چه از قم مع الاسف تا یک مقدارى دور هستم لکن به حسب قلب نزدیکم . از شما جوان هاى عزیز تشکر مى کنم که آمده اید و در این جاى تنگ و تاریک و پر زحمت نشسته اید و من هم بیش از این نمى توانم تصدیع بدهم و از شما ملتمس دعا هستم چنانچه خودم دعاگوى همه هستم و سلامت و سعادت همه مسلمین جهان را و شما برادران عزیز را از خداى تبارک و تعالى خواستارم . سلام من را به اهل قم برسانید و از همه شما امیدوارم که این نهضت را به آخر برسانید و انشأ اللّه اسلام را به همه معنا در همه جا پیاده کنید .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

ص: 51

تاریخ : 8/6/59

بیانات امام خمینی در جمع گروهى از دانشجویان پاکستانى و معلمین شرکت کننده درسمینار تزکیه و بازآموزى انقلاب فرهنگى

تمام انبیا معلم هستند و تمام بشر دانشجو

بسم اللّه الرحمن الرحیم

با اینکه بنا نبود که آقایان دیگر تشریف بیاورند و زحمت بکشند و آنطورى که اطبا هم احتیاط مى کنند خیلى اجازه نداده اند که من صحبت کنم ، لکن امروز از پاکستان دانشجویان محترم و بعضى آقایان دیگر و از ایران معلم ها تشریف آورده اند . پس این محفل ، محفل معلم و دانشجوست . دو گروهى که اگر اصلاح بشوند یک مملکت را اصلاح مى کنند و اگر خداى نخواسته در غیر این معنا باشند ، کشورها به تباهى کشیده مى شوند . مقام معلم و مقام دانشجو که باید مغز متفکر یک ملت را تشکیل بدهد ، از امورى است که باید به آن توجه زیاد بشود و وظیفه معلم و دانشجو مشخص باشد تا انشأ اللّه بر آن طریقى که اسلام مى خواهد و مقام انسانیت اقتضا مى کند ، از همان طریق راه بروند و طى مقامات را بکنند و به آنجائى برسند که انسان شوند .

تمام زحمتى که انبیا کشیده و تمام رنج هائى که اولیأ خدا از بد و خلقت تاکنون کشیده اند و بعدها هم تا آخر خواهند کشید مقدمه این بوده است که این موجودى که در خارج مى گویند انسان ، انسان بشود . تمام کتب آسمانى که بر انبیا نازل شده است براى این بوده است که این موجودى که اگر سر خود باشد ، خطرناکترین موجودات عالم است ، تحت تربیت و تعلیم الهى واقع بشود و بهترین موجودات و افضل تمام خلائق بشود . نهضت هاى اسلامى ، نهضت هاى توحیدى ، تمام براى همین معنى بوده است . در اسلام همه امور مقدمه انسان سازى است . اگر رها کنند این موجود دو پا را ، تمام عالم را به تباهى مى کشد . براى جلوگیرى از این فسادهاى بزرگ و این جنگ هاى ویران کن و این کارهاى بسیار ناروا که در کشور هست انبیا آمده اند تا بشر را هدایت کنند به راهى که همه در آن راه سیر کنند و همه انسان صحیح و کامل بشوند . اگر این موجود دو پا تربیت شد تمام حوائج دنیا و آخرت بشر تحقق پیدا مى کند و اگر این موجود دو پا سر خود شد یا به خلاف مسیر طبیعى خودش حرکت کرد تمام عالم به تباهى کشیده مى شود.

از این جهت تمام انبیا معلم ها هستند و تمام بشر دانشجو انبیا مکتبى دارند که در آن مکتب مى خواهند این موجود دوپائى که بدترین موجودات است و اگر رها بشود خطرناکترین موجودات عالم است ، این را به راه مستقیم ، به صراط مستقیم هدایت کنند و اجراى این امر را هم خودشان متکفلند .

ص: 52

از این جهت معلم و دانشجو محصور به معلم هاى دانشگاه ها یا دبیرستان ها یا سایر جاها نیست و دانشجو هم محصور نیست به همان هائى که دانشگاه مى روند . عالم یک دانشگاهى است و انبیا و اولیا و تربیت شده هاى آنها معلم هستند و سایر بشر دانشجو و باید دانشجو باشند . عالم باید ، تمام دنیا باید دو طبقه داشته باشد: یک طبقه معلم و استاد و یک طبقه دانشجو و متعلم وظیفه معلم هدایت جامعه است به سوى اللّه و وظیفه دانشجو تعلم .

راه خدا تمام ابعاد انسانى را الهى مى کند ، و راه کفر به فساد رهنمون مى شود

همین معناست که یک جامعه اى پیدا بشود که همه متوجه به خداى تبارک و تعالى باشند و همه در راه او . اگر همه در راه او شد اقتصاد هم الهى مى شود ، فرهنگ هم الهى مى شود ، ارتش هم الهى مى شود ، ژاندارمرى هم الهى مى شود ، دانشجو و معلم هم الهى مى شوند . خداست و طاغوت ، همین دو ، غیر از این نیست . یا راه خداست و یا راه طاغوت . راه خدا راهى است که انسان را در تمام ابعادى که دارد ، در بعد عقلائى ، در بعد متوسط که بعد خیالى است و در بعد تنزل که بعد عمل است ، این ابعاد را هدایت بکنند به آن راهى که باید باشد . اگر اینها از همان راه مستقیم رفتند ، اینها الهى هستند . راه ، راه خداست و هر کس از این راه برود الهى است ، تا آنوقتى که همه چیز انسان ، همه اعمال انسان ، همه حرکات انسان ، همه تخیلات انسان ، همه تعقلات انسان ، الهى بشود . یا این راه است یا راه چپ و راست که برخلاف راه مستقیم است که هریک از اینها انحراف است و به سوى طاغوت است . (اللّه ولى الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الى النور) ظلمات تمام عالم که توجه به خدا ندارد و نور ، نور مطلق حق تعالى که باید همه عالم متوجه به او باشد . (والذین کفروا اولیأ هم الطاغوت ) همین دو راه است یا ایمان است و اسلام است و توجه به مکتب الهى این امر خداست و خدا مومنین را اگر در این راه افتاده هدایت مى کند و تمام ابعاد انسانى را الهى مى کند و یا کفر است و برخلاف توحید است ، چه در طرف راست و چه در طرف چپ ، طاغوت است و منتهى الیه آن جهنم . و در دنیا هم همه فسادها و همه جنگ هائى که در عالم تحقق پیدا مى کند به دست ابرقدرت ها ، همه جنگ شیطانى و طاغوتى است . در جنگ ها هم جنگ طاغوتى هست و جنگ توحیدى . جنگ هائى که پیغمبرها مى کردند ، اولیا مى کردند ، مومنین مى کردند براى این بود که اشخاص سرکش را از آن سرکشى ها برگردانند و تعدیل کنند . این جنگ ، جنگ الهى است و آن جنگ هائى که براى احراز مقام است ، براى به دست آوردن قدرت است ، براى تحمیل بر جامعه هاست ، براى جنایتکارى این ابرقدرت هاست یا هر قدرتى ، این جنگ ها جنگ هاى ابلیسى است و جنگ هاى طاغوت است . عالم از این دو حال خارج نیست و هر حرکتى که از انسان صادر بشود ، چه حرکت هاى قلبى و چه حرکت هاى روحى و چه حرکت هاى جوارحى از این دو حد خارج نیست ، یا به طرف صراط مستقیم و اللّه است و یا طاغوتى است ، منحرف یا به طرف چپ یا به طرف راست . (اهدانا الصراط المستقیم ) صراط مستقیم یک سرش اینجاست و یک سرش به آن طرف عالم ، به مبدا نور . (صراط الذین انعمت علیهم ) به آمدن تعلیمات انبیا ، انعام کرده

ص: 53

خدا بر ما که ما را هدایت کند به این راهى که راه اللّه است و موجب این مى شود که تمام عالم به سعادت برسند و با آرامش و با تربیت صحیح در این عالم زندگى کنند و تمام جهاتى که در این عالم هست بر گردانند به همان جهت توحیدى الهى و سایر حرکت ها چه حرکت هاى قلبى باشد و چه حرکت هاى خیالى باشد و چه حرکت هاى جوارحى باشد ، بر خلاف این مسیر که باشد همه طاغوتى است . همین دو راه بیشتر نیست ، یا طاغوت و یا اللّه و شما معلمین و شما دانشجویان از همین راهى که انبیا تعیین کرده اند راه را طى کنید . همین راه خداست ، همین راهى که انبیا و اولیأ خدا پیش پاى بشر گذاشته است این راه خداست و ما همه باید از همین راه حرکت کنیم . کسانى که دعوت بر غیر این راه بکنند ، طاغوتند و کسانى که مردم را بر خلاف مسیر طبیعى خودشان و مسیرى که فطرت آنها متوجه به اوست راهنمائى کنند ، ضلالت است و من امیدوارم که معلمین هم در هر جا هستند ، خواهران و برادران معلم ، خواهران و برادران دانشجو ، خواهران و برادران عالم ، خودشان را دانشجو بدانند و معلم . معلم آنها را به راه راست هدایت انبیا دعوت کند و آنها هم به راه راست هدایت انبیا سفر کنند .

والسلام علکیم و رحمة اللّه وبرکاته

ص: 54

تاریخ :10/6/59

نامه بنى صدر به محضر امام خمینى

بنى صدر طى ارسال نامه اى به محضر امام امت ، گزارشى از دیدار خود با شهید رجائى را در مورد تعیین وزرأ کابینه ارائه مى دهد در این گزارش بنى صدر در باره (لایتغیر) بودن شهید رجائى و هیات وزیران در برابر سیاست هاى خود حرف مى زند و در پایان از امام نظر خواهى مى کند تا طبقه نظر ایشان رفتار نماید .

پاسخ امام خمینى

تاریخ : 11/6/59

بسمه تعالى

اینجانب دخالتى در امور نمى کنم ، موازین همان بود که کرارا گفته ام و سفارش من آن است که آقایان تفاهم کنند و اشخاص مؤمن به انقلاب و مدیر و مدبر و فعال انتخاب نمایند .

والسلام علیکم

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 55

تاریخ : 11/6/59

بیانات امام خمینى در جمع پرسنل ژاندارمرى جمهورى اسلامى

رضاخان ، مهره دست نشانده اجانب و براى سرکوبى عشایر و روحانیت

بسم اللّه الرحمن الرحیم

رضاخان هجوم کرد به تهران و با دستیارى انگلستان حکومت ایران را به دست گرفت و بعد از چندى احمد شاه را از صحنه بیرون کرد و خودش به جاى احمد شاه نشست و به تدریج ماموریت خودش را شروع کرد به انجام دادن . ماموریت هاى زیادى داشت . قدرت هاى بزرگ هر چه را که بر خلاف میل خودشان و برخلاف منافع خودشان مى دیدند باید به دست این آدم نابود بشوند یا سرکوب . اول شروع کرد به سالوسى کردن و ریا کارى و در همین تهران آنطورى که آنوقت مى گفتند در همه تکیه هائى که در ماه محرم براى عزا بر پا بود مى گفتند با پاى برهنه شمع هم دستش مى گیرد و مى رود . این یک چهره بود که از رضاخان در ایران نمایش پیدا کرد و بعد به اسم اینکه امنیت را مى خواهد به ایران برگرداند شروع کرد به مبارزه با عشایر ایران و عشایر که یکى از پایگاه هاى مهم ایران بودند ، گر چه نواقصى داشتند ، ولى خدمت هائى هم مى کردند ، عشایر را یکى پس از دیگرى سرکوب کرد و از محال خودشان بعضى از آنها را کوچ داد به جاهاى دیگر و آنها را تقریبا از بین برد و بعد ماموریت هائى (در خلال همه اینها همه را گاهى با هم مى شد) شروع کرد مخالفت با روحانیون به اسم اینکه مى خواهم تصفیه بکنم و این سنگر بزرگ اسلامى را که یک خدمتگزارانى به ایران بودند و به اسلام بودند ، بدون اینکه بر بودجه دولت یک شاهى تحمیل بشوند لکن خدمت هاشان ، یکى از بزرگترین خدمت هاى آنها این بود که تربیت مى کردند مردم را و شما اگر چنانچه در پرونده هائى که در دادگسترى و غیر دادگسترى هست و بوده ، مى بینید که از آنهائى که تحت تربیت روحانیون بودند پرونده جنایتى نمى بینید . براى آرامش کشور اینها یک عامل موثر بودند و براى هدایت مردم به راه صحیح و اخلاق و اعمال صحیح یک راهنماهاى مهمى بودند ، من آنچه که در بسیارى از صحبت هایم از روحانیون بحث مى کنم نه این است که من هر که معمم است از او پشتیبانى مى کنم (اى بسا خرقه که مستوجب آتش باشد) لکن وقتى که ما در سابق دیدیم که جزء برنامه انگلیس ها که رضاخان را آورده بودند (شاید در رأس برنامه هم بود) این بود که باید این طایفه از بین بروند . با تمام قوا ، از تبلیغات مجلات و روز نامه ها و گویندگان و اینها گرفته تا هر جا که روشنفکرى و روشن ، - عرض بکنم که - روشن نمافکرى بودند ، بر ضد روحانیت بسیج شدند . کم کم آن صورت

ص: 56

دومش را نشان داد ، آن وجهه دومش را کم کم نشان داد . در زمان این شخص نالایق که مملکت ما را به تباهى کشاند به پیغمبر اکرم در روزنامه سب کردند ، در روزنامه به پیغمبر سب کردند و به مرئى و منظر این دولت بود و آن دولتمردان . مجلس درست کردند و در آنجا از پیروزى اسلام به کفر انتقاد کردند و این روشنفکرها دستمال ها را در آوردند و گریه کردند که اسلام بر شاه ایران ، شاه آنوقت ایران غلبه کرده است . شعر ، ایشان شعر گفتند ، نویسندگانشان نوشتند ، گویندگانشان گفتند . ما از اینکه انگلستان اینقدر اصرار داشت بر اینکه این طایفه را از بین ببرد مى فهمیم که از این طایفه اینها رنج مى بردند و باید اینها سرکوب بشوند .

ادارات که به فرم ادارات زمان طاغوت است باید متحول بشود

ومع الاسف در آنوقت یک ارتشى درست کردند و یک ژاندارمرى درست کردند و یک شهربانى درست کردند که تلخى اعمال آنها در ذائقه ملت ما بود و براى شما که الان خدمتگزار هستید زحمت ایجاد کرده شما برادرهاى عزیز که الان خدمت مى کنید به این کشور مواجه هستید با یک اسمى که در زمان رضاخان و در زمان بعد از او خصوصا در زمان رضاخان مردم ذائقه تلخى از همه این قواى مسلحه داشتند و دارند و این اشکالى است که براى شما پیش آورده اند که تا آمدید شماها این ذائقه تلخ را شیرین کنید خیلى زحمت دارد ، خیلى باید جانفشانى کنید ، خیلى باید با مردم رفتار خوب بکنید . پادگان هاى شما باید پایگاه اسلامى باشد و مستضعفین را همراهى کند و مستکبران را اعتنا نکند . مدتى شما زحمت بکشید تا آن ذائقه تلخى که در ملت از این جمعیت شما که آنوقت نبودید ، گمان ندارم یکى از شما هم آنوقت بودید لکن این اسم به طورى شد در آنوقت که وقتى گفته مى شد ، تلخ بود در ذائقه مردم . آنوقت خود همین مرد ، خود همین رضاخان در یک روزى که وارد شده بود در یک پادگان ژاندارمرى دست هایش را در جیبش گذاشته بود و معرفى کرده بود اینها را به اینکه اینها دزدند . در عین حال که سرکرده همه دزدها خودش بود منتها دزدها یواشکى یک کتى ، یک شلوارى ، یک کاسه مسى از مردم مى بردند و این علنى مازندران را با آن طول و عرض از همه اشخاصى که داراى یک ملکى بودند گرفت و به اسم خودش ثبت کرد .

اینطور معرفى مى کرد از یک جمعیتى ، که اینها اینطور هستند ، یا مى خواست تعلیمشان بدهد که تکلیف این هست . در هر صورت شما آقایان که از پرسنل ژاندارمرى هستید و اینجا آمده اید مدت ها باید زحمت بکشید تا اینکه اثبات بکنید که ژاندارمرى اینجور نبود . ژاندارمرى وقتى که در خدمت طاغوت بود و مى دید خود آن آدمى که در رأس واقع شده سر کرده دزدهاست ، قهرا این اشخاص هم تبعیت مى کردند و به خیال خودشان (الناس على دین ملوکهم ) بودند . نه شما تنها ، این شهربانى و پاسبان ها که با مردم تمامى شان در شهرها زیاد بود؛ اینها طورى معرفى شده بودند پیش مردم که اگر اسم اینها را مى بردند یا شخص آنها را مى دیدند چندش به آنها رخ مى داد . اینطور با آنها مخالف بودند . شهربانى هم باید مدت ها زحمت بکشد تا اینکه این مطلبى که در ذهن مردم منعکس بود بیرون کند و

ص: 57

سایر قواى انتظامى هم اینطور . اینها هم شرارت هائى کردند در این مملکت و سرکوبى هایى از خدمتگزاران این مملکت کردند که اسم آنها هم وقتى که مى آمد مردم از آنها متنفر بودند . بنابراین شما آقایان که حالا در خدمت اسلام هستید ، چه شما و چه قواى مسلح دیگر مثل ارتش و مثل شهربانى ، مدت زحمت بکشید و خوشرفتارى بکنید و خدمت صادقانه بکنید تا اینکه از دل مردم این مطلب بیرون برود . با اینکه ما مى دانیم که شما هیچ کدام آنجا نبودید آنوقت ، هیچ یک از شما نبودید . من یادم است ، از اولى که رضاخان آمد به ایران ، آمد به تهران تا حالا من شاهد همه قضایا بودم . این بنا داشت به اینکه این مملکت را با هر طورى که مى تواند طورى بار بیاورد و بعد هم پسر خلفش آن هم طورى بار بیاورد این مملکت را که همه چیزهائى که اینها از ما مى برند ، هر چه که از ذخائى ما آنوقت انگلستان و حالا هم ، بعدا هم آمریکا ببرند هیچ کس نباشد که کلمه اى در مقابل آنها بگوید و اگر مى گفت سرکوبى مى کردند و اگر مخالفت مى شد مى کوبیدند اینها را . مخالفت از طرف روحانیون چند مرتبه شد لکن هم با حیله و هم با قدرت آنها را کوبیدند . بعد هم که شما ملاحظه کردید که دانشگاه ما را به چه صورت در آوردند ، دبیرستان هاى ما را به چه صورت در آوردند و از همان دبستان شروع کردند آدم غربى درست کردند ، آدم معتقد به غرب و مخالف با اسلام درست کردند . از همان بچه کوچولو شروع شد و همین طور تا اینکه یک قشر زیادى مخالف با همه چیز ، با همه ماثر اسلام ، با همه ماثر کشور ، اینها تربیت مى کردند . یک همچو مملکتى را اینها درست کردند با امر انگلستان در زمان رضاخان و با فرمان آمریکا در زمان محمد رضا که حالا که اینها رفتند شما مى بینید که همه چیز باید متحول بشود . البته متحول هم خیلى شد . حالا در هر جا که شما بروید محتاج به این است که از سر درست بشود . ادارات یک اداراتى است که به فرم همان ادارات زمان طاغوت است و باید تصفیه بشوند و متحول بشوند به یک اداره که به درد مردم بخورد .

قواى مسلحه باید خدمتگزار مردم و سرکوب کننده توطئه گران باشد

قواى انتظامیه ، قواى مسلحه باید خودشان را در خدمت مردم قرار قواى انتظامیه ، قواى مسلحه باید خودشان را در خدمت مردم قرار بدهند ، آنطورى که عناوین خودشان اقتضا مى کند . ژاندارمرى ، پاسبان و امثال ذلک ، ارتش ، اینها باید این مملکت را حفظ بکنند ، اینها براى حفاظت ملت و مملکت آمده اند و براى پاسبانى از مملکت خودشان متشکل شده اند . باید اینها توجه به این معنى داشته باشند که همه این قواى مسلحه باید در خدمت مردم باشند . اینها از بودجه اى که اینها را اداره مى کند از جیب مردم است نباید از جیب مردم بدهند بودجه اش اداره بشود و به سر مردم هم تحمیل بکنند و - عرض کنم که - اذیت و آزار بکنند ، چنانچه در عصر این دو غیر انسان بود .

شما باید توجه به این معنا داشته باشید که باید خدمت به این کشور بکنید و خدمت به این ملت بکنید و اگر چنانچه خداى نخواسته در یک پادگانى یک نفر آدمى پیدا شد که خلاف رویه اسلامى و انسانى کرد ، باید رؤسا توجه کنند ، جلویشان را بگیرند . مبادا یک وقتى باز همان مسائل سابق در

ص: 58

پادگان هاى ژاندارمرى یا در مراکزى که سایر قواى مسلحه هستند ، یک همچو مسائلى که در سابق بود باز تکرار بشود . باید با کمال دقت کسانى که در رأس هستند اشخاص ناظر بفرستند همه جا را تحت نظر بگیرند ، براى اینکه اگر خداى نخواسته از چهار نفر یک امر خلاف قاعده اى ، یک امرى که در زمان سابق اتفاق مى افتاد ، بست و بند با خان ها و کوبیدن مردم اتفاق مى افتاد ، اگر حالا در چهار جا اتفاق بیفتد همه تان بدنام مى شوید . براى اینکه مردم ذائقه شان تلخ است و اگر ببینند که در چهار جا یک فسادى ایجاد شده است و یکى از کارهاى سابق انجام گرفته است ، همه شما را مردم محکوم مى کنند . بنابراین همه شما موظفید که از آن چیزهائى که برخلاف واقع است هم خودتان را حفظ کنید و هم دیگران را ، اگر کارى کردند به سران ژاندارمرى اطلاع بدهید که آنها جلوگیرى بکنند ، تا این ذائقه تغییر بکند . البته بسیار تغییر کرده است ، یعنى بسیار جلو رفته است این تغییر و لهذا شما الان وقتى که در جمعیت ها مى روید مردم براى شما شعار مى دهند . کى یک همچو مسائلى در سابق بود؟ مردم پشت به آنها مى کردند . اگر بازور هم مى آوردندشان یک جائى که یک فرض کنید که اشخاصى بودند ، آنها بازور بودند ، جمع همراه نبودند . در هر صورت الان ما و شما و همه ملت خدمتگزار به اسلام و خدمتگزار به کشور هستیم و باید همه مجتمعا با دست واحد ، همه یکدست خدمت به این کشور بکنیم تا اینکه انشأ اللّه این کشور به قدرت کامله الهى به پیش برود و شما سرافراز باشید و کشور ما سرافراز باشد .

با نبودن نظم و انسجام در قواى مسلحه ، مملکت حفظ نمى شود

و نکته اى که مى خواهم عرض بکنم و این اختصاص به شما ندارد این یک امر عامى است نسبت به همه قواى مسلحه اینکه اینطور تو هم نشود که حالا ما آزاد هستیم و ما آزاد شدیم و آن زد و خوردهائى که پیشتر بود نیست و آن کتک ها و حبس ها نیست و آن اعدام ها نیست ، حالا باید انضباط هم نداشته باشیم . اگر چنانچه یک قواى مسلحه اى بى انضباط باشد یعنى اگر چنانچه فرمانده حکم کرد ، اجرا نکند ، اگر چنانچه آن طبقه بالائى که صاحب منصبند یک امرى را گفتند ، اینها اجرا نکنند ، اگر اینطور باشد انسجام از بین مى رود . آنوقت خداى نخواسته اگر یک امرى پیش بیاید نمى توانید شما مقابله کنید . شما قواى مسلحه ، از ژاندارمرى گرفته تا ارتش تا شهربانى تا پاسدارها ، همه اگر چنانچه منظم نباشید و سلسله مراتب ملاحظه نشود این اسباب این مى شود که افرادى باشند یک یک . ژاندارمرى وقتى مى تواند خدمت بکند ، ارتش وقتى مى تواند خدمت بکند که اجتماع توى کار باشد یک یک افراد که کار ازشان نمى آید ، این یک یک ها وقتى متصل به هم شدند و یک نظمى داشت مى توانند کار انجام بدهند ، اما اگر یک یک ، یکى هائى باشند که با هم منسجم نیستند یا نظم ندارند ، اینها علاوه بر اینکه کارى ازشان نمى آید اخلال هم مى کنند .

باید توجه داشته باشید که امروز شما خدمتگزار اسلام هستید و باید براى خدا کار بکنید و امر خداست که باید این مسائل را با دقت ملاحظه کنید و نظم را حفظ کنید وسلسله مراتب را حفظ بکنید

ص: 59

و این یک مطلبى است که مربوط به شما تنها نیست و مربوط به همه قواى مسلحه است ، چنانچه توجه به اینکه مبادا یکى خلاف بکند آن هم اختصاص به شما ندارد همه قواى مسلحه باید در این معنا باشند . امر به معروف و نهى از منکر بر همه ملت واجب است . اگر یک خلاف یکى کرد باید او را نهى بکنید ، باید باز دارید او را از این کار و اگر چنانچه یک آدمى در یک پادگانى یک عملى کرد که بر خلاف وظیفه بود باید اطلاع بدهید تا اینکه این را جلویش را بگیرند . و باز این مطلب را باید به ملت عرض بکنم که سرباز بودن براى ملت امروز جزء وظایف است ، نگذارد ملت که این پادگان ها در ارتش تهى بشود . سرباز حالا سرباز وظیفه است ، در زمان سابق سرباز اجبارى بود . به اجبار بردند ، اسمش را وظیفه مى گذاشتند و اما الان این اجبار در کار نیست ، الان یک امر الهى است . دفاع از مملکت اسلامى ، دفاع از نوامیس مسلمین از واجبات شرعیه الهیه اى است که بر همه ما واجب است و این موقوف بر این است که نظامى ها ، هم منظم و منسجم باشند و هم مراتب را حفظ بکنند و هم اشخاصى که مى توانند در نظام وارد بشوند خودشان را معرفى کنند و این پادگان ها را پر کنند از جمعیت ها ، و از قرارى که بعضى از رؤساى ارتش گفته اند ، گفتند که الان پادگان هاى ما پر نیست براى اینکه نظام وظیفه را خیلى به آن عمل نمى کنند . لازم نیست که نظام وظیفه را با الزام بیایند شما را ببرند . شما مى خواهید یک مملکتى را حفظ بکنید ، ملت مى خواهد که در مقابل این قدرت هائى که همه با هم منسجم شدند و اطراف کشور ما هستند ، ملت مى خواهد که جلوى اینها را بگیرد این تا اینکه نظام ، نظام صحیح نباشد و منسجم نباشد و پادگان ها پر از جمعیت نباشد و مملکت یک نظام بزرگ نداشته باشد و انشأ اللّه یک نظام بیست میلیونى شما داشته باشید تا بتوانید از این توطئه ها که الان براى مملکت ما در کار است جلوگیرى بکنید . خداوند انشأ اللّه تعالى حامى شما باشد و حامى این مملکت و انشأ اللّه شما پیروز باشید و با پیروزى اسلام را به پیروزى برسانید .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

ص: 60

تاریخ : 16/6/59

فرمان امام خمینى به کلیه دادگاه هاى ارتش جمهورى اسلامى

به تمام دادگاه هاى ارتش اخطار مى شود

بسم اللّه الرحمن الرحیم

1- تعقیب افراد ارتش باید با اطلاع فرمانده شخص متهم باشد و دادگاه هاى ارتش خود مستقلا نباید در بازداشت ارتشى ها اقدام نمایند و چنانچه مورد اتهام ، یکى از فرماندهان ارتش باشد باید به وسیله فرمانده کل قوا احضار شود .

2- فرمانده شخص متهم مؤظف است در مهلتى که دادگاه هاى ارتش معین مى نمایند متهم را به دادگاه تسلیم نماید .

3- در صورتى که شخص متهم در مدت مقرر در دادگاه حاضر نشد دادگاه خود مستقیما اقدام مى نماید .

4- براى خدشه دار نشدن حیثیت افراد متهم ، قبل از اثبات جرم اقدام دادگاه باید به صورت غیر علنى باشد و نشر و پخش آن از طرف دادگاه و غیر و ممنوع اعلام مى گردد .

5- دادگاه هاى غیر ارتشى عموما و افراد غیر مسوول به هیچ وجه حق دخالت در این امور را ندارند و دخالت کنندگان تعقیب خواهند شد .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 61

ص: 62

فصل دوازدهم

جنگ نابکار صدامی

این فصل از صحیفه نور با مقطع 59/3/15 الی 59/8/13، ظلمات سنگینی از توطئه های ستمبارگی استعمارگران شرق و غرب بویژه شیطان بزرگ و ایادی او را آماج تیرهای الهی روح اللهی قرار می دهد.

دشمنان اسلام و ایران در این 5 ماهه هر چه در چنته ی جور و فریب داشته اند بیرون ریخته اند:

کودتای نوژه با دخالت مستقیم آمریکا و با مهره های شاهنشاهی تا آستانه ی اقدام ننگین خویش، پیش می رود.

مظلوم نمایی جاسوسخانه ی مدرسه استعماری اندیشه، خبر داغ محافل برون مرزی است.

زنان آنچنانی جهت برپایی راهپیمایی بی حجابی، بر انگیخته می شوند.

دموکرات و کومله و منافقین و روزنامه های کذایی هر یک در این عرصه ای در تنور داغ ننگ و توطئه به نرخ روز نان می بزند. و چون استعمار از اینهمه طرفی نمی بندد، سرانجام آمریکای مشؤوم آخرین تیر زهرآگین جهانخوارگی را از ترکش دروغ و پلیدی با دستان عروسکی صدام - كثیف ترین بی چهره ی خاورمیانه - رها می کند.

ص: 63

و این زاده نامشروع صهیونیزم چون پشه ای که باد نمرودی در دماغ افکنده ناگهان در آخرین روز تابستان 59 از زمین و هوا و دریا بی اخطاری از پیش از جنوب و غرب وطن اسلامی به خاک مقدس لاله برور ما سکتازی می کند کارگزاران استعمار چونان همیشه احمق ترین مهره را بر می گزینند و این دن کیشوت مسخره ی قرن را سوار بر اسب خیالی سرداری ،قادسیه به کام مرگ ،قطعی به بیشه ی شیران م میفرستند روح الله استوارتر از همیشه با پرچم برافراشته ی رهبری در دست بر بلندترین چکاد اراده و عزم در برابر این تجاوز می ایستد و به امت خشمگین و شجاع مژده می دهد که:

این جنگ از الطاف خفیه الهی است...

و چون همیشه، چنان است که آن نستوه سترک تاریخ با کلام کلیم - اللهی می گوید و همانگونه است که آن بینای بزرگ قرون، ب_ا دی_ده الهی می بیند... زیرا:

از یک سو، ارتش و قوای مسلح ایران اسلامی از در غلتیدن به دامچاله ی رخوت و سستی می رهد؛

و از سویی ،امت چهره های منافق را و مهره های برگزیده ی دشمنان را به تدریج باز می شناسد:

و از سوی دیگر، انسجام و وحدت امت، بیش از پیش استحکام می گیرد؛ آمادگی و هشیاری عمومی برانگیخته تر می شود...

و محک جنگ ، عیار بالهای زرین ایثار را بالا می برد... و سره از ناسره باز شناخته می شود....

و در فصول دیگر، و در کلام رهبر به عیان خواهیم دید که چنانکه او فرموده: آمریکا این بار نیز و هربار و هزاران هزار بار، هیچ غلطی

نمی تواند بکند...

و شغالان تاریخ بر زبونی صدام، مویه خواهند کرد.

تاریخ، تفاله صدام را تف کرده است.

ص: 64

تاریخ : 17/6/59

پیام امام خمینى به مناسبت دومین سالگرد 17 شهریور

بسم اللّه الرحمن الرحیم

17 شهریور 57 از ایام اللّه است که ملت شریف ایران یاد آن را زنده نگه مى دارد . ملت بزرگ ایران ، روزهایى چون هفده شهریور در نهضت خود داشت و بحمداللّه با تمام مشکلات و تقدیم شهداى ارجمند به اسلام عزیز و کشور و با فداکارى هاى طاقت فرسا از میدان جهاد سرافراز و پیروزمند بیرون آمد و آن کار ، جهانیان را به خود جلب نمود . دشمنان ما گمان میکردند با توطئه هاى فرسایشى مى توانند نهضت اسلامى و انقلاب شکوهمند این ملت شهید پرور را به سردى و سستى سوق دهند ، غافل از آنکه قیامى که براى خداست و نهضتى که بر اساس معنویت و عقیده است ، عقب نشینى نخواهد کرد . ملت ما اکنون به شهادت و فداکارى خوگرفته است و از هیچ دشمنى و هیچ قدرتى و هیچ توطئه اى هراس ندارد . هراس آن دارد که شهادت ، مکتب او نیست .

ملتى که تازه عروس و تازه دامادش براى شهادت داوطلبند و خود را براى هر پیشامدى در راه خدا مهیا کرده اند از چه مى ترسند؟ ملتى که شهادت براى او سعادت است پیروز است . ملتى که خود و همه چیز خود را براى اسلام مى خواهد ، پیروزمند است . ما در کشته شدن و کشتن پیروزیم . دشمنان ملت هاى مستضعف و پیروان قدرتمندان ستمگر که براى ایجاد تفرقه مسلمین ، شیاطین خود را فرا خوانده اند ، وقتى به خطاى خود واقف مى شوند که توده هاى میلیونى مسلمین بر اساس تعالیم عالیه اسلام آنان را مفتضحانه سرکوب کنند و دست آنان را از توطئه هاى خائنانه قطع نمایند . بگذار این تفاله هاى تاریخ به اسم اسلام بر ضد اسلام قیام کنند و به اسم قرآن کریم به قرآن خیانت نمایند و این تازگى ندارد .

اسلام عزیز از این قماش خیانتکاران بسیار دیده و همگان را به مستقر شیاطین فرستاده است . ملت عزیز ما آن روز که جز مشت خالى و خون پاک هیچ نداشت ، بر قدرت هاى عظیم شیطانى با فریاد اللّه اکبر غلبه کرد و امروز بحمد اللّه تعالى جوانانى رزمنده خواهران و برادران دارد که با تعلیمات نظامى در سرتاسر کشور قدرت تفکر را از دشمنان ایران و اسلام سلب و با اعتماد به قدرت الهى و فداکارى در راه اسلام بر همه مشکلات و همه قدرت هاى شیطانى غلبه خواهد کرد . ملتى که 15 خرداد روز خون و 17 شهریور روز نوید پیروزى خون ، جمعه سیاه روزى رژیم را با افتخار و پیروزى پشت سر گذاشته است ، از این محاصرات اقتصادى و نظامى باک ندارد . آنان باک دارند که اقتصاد را

ص: 65

زیر بنا و شکم را قبله گاه و دنیا را مقصد و مقصود مى دانند .

هان اى ملت سلحشور! براى مقابله با قدرت هاى نظامى ابر قدرتان آماده باشید! و اى قواى مسلح که سربازان اسلام و پیشمرگان هدف و نگهبانان کشورید مجهز باشید هم به صلاح و هم به سلاح ، و هراس و خوف به خود راه ندهید که خداوند تعالى پشتیبان و ملت بزرگ ، هوادار شماست . شما نصرت کنید از دین خدا و کشور توحید تا خداوند قادر نصرت دهد شمارا . از خداوند متعال عظمت براى اسلام و ملت مجاهد و رحمت براى شهداى انقلاب و خصوص شهداى 17 شهریور و صبر و برکت براى بازماندگان شهداى انقلاب و خصوص شهداى 17 شهریور و خذلان و تباهى براى دشمنان اسلام و خصوص تفرقه اندازان بین صفوف مسلمین را خواستارم .

والسلام على عباداللّه الصالحین و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

عکس

ص: 66

59/6/18

پیام امام خمینی به مناسبت سالگرد رحلت آیت اللّه طالقانی

بسم اللّه الرحمن الرحیم

یک سال از رحلت شخصیتى ارجمند و عزیزى ارزشمند گذشت . یک سال از فقدان مردى گذشت که مى توانست به انقلاب اسلامى و پیشرفت اهداف مقدس اسلام خدمت هاى ارزنده اى کند . او توانست با رفتار و گفتارش به اعصاب ناآرام که موجب نگرانى ها و تفرق ها مى شود آرامش بخشد . مجاهد بزرگوار و عالم هشیارى که از عنفوان جوانى تا آخرین لحظات زندگانى در خدمت به اسلام و کشورهاى اسلامى متحمل رنج ها و حبس ها و فشارها بود و هیچ از این زحمت ارجمند و خدمت سودمند کناره گیرى نکرد و به کوشش خود در راه هدف و انقلاب ادامه داد . مرحوم مجاهد متعهد و مبارز عظیم الشان طالقانى به جوار اجداد عالیقدرش شتافت و ما نیز انشأ اللّه تعالى همان راه را خواهیم رفت . ملت عزیز باید دراین وقتى که قدرت هاى جهانى در پیکار با اسلام و کشور ما بسیج شده اند و مفتیان دربارى به کمک صهیونیسم جهانى و قدرت هاى شیطانى در تفرقه افکنى بین مسلمانان بپا خاسته اند ، با اتکال به قدرت بى پایان حق تعالى و هوشیارى ، و حدت خود را حفظ کنند و با شور انقلابى به پیش روند و ملت مستضعف و پیروان مکتب اسلام ازاین شیاطین به صورت انسان ، گول نخورند و خود و اسلام عزیز را با وحدت کلمه و قدرت اللّه اکبر ، از دست قدرت هاى شیطانى نجات دهند و از این جنود ابلیس نهراسند که خداوند تعالى با ماست ما دامى که ما براى رضاى او نهضت را به پیش بریم . از خداوند تعالى رحمت براى مجاهد محترم و صبر براى خاندان محترم ایشان خواستار است و امید است ملت عظیم ایران قدردانى از خدمتگزاران به اسلام و ملت ، و سالروز معظم له را احترام نماید .

والسلام على عباداللّه الصالحین

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 67

تاریخ 19/6/59

بیانات امام خمینی در جمع شرکت کنندگان ایرانى در کنفرانس نیمه دهه زن در کپنهاک

سازمان ملل در خدمت ابر قدرت ها و براى بازى دادن سایر کشورهاست

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اساسا هر تشکیلاتى که این ابر قدرت هاى بزرگ در آن دست دارند ، این تشکیلات ، تشکیلاتى است که باید به نفع آنها تمام شود . همین سازمان ملل ، همین جلساتى که در خارج هست ، شوراى امنیت ، همه اینها در خدمت ابر قدرت ها هستند و براى بازى دادن سایر کشورهاست و لهذا براى خودشان و تو قرار مى دهند و هر مطلبى مخالف با راى خودشان است کنار مى گذارند و اصلا خود آنها هم اساسا در خدمت ابر قدرت ها هستند . سازمان هائى هم که به هر اسمى اینها درست مى کنند ، مى خواهند بکشند همه رابه طرف منافع خودشان . و ما به ابر قدرت ها آنقدر سوء ظن داریم که اگر یک مطلب راستى هم بگویند ، ما اعتقادمان طورى مى شود که براى این مصلحتى گفتند که مردم را اغفال کنند .

خانم ها باید روى آن عفت عمومى کارهاى اجتماعى و سیاسى را انجام دهند

این کارى که شما کردید بسیار ارزنده است و انشأ اللّه که بسیار شما موفق باشید . و مى دانید که همه ، انقلاب ما را در خارج بر خلاف آنچه که هست منعکس کرده اند . به تدریج باید ما انقلاب خودمان را به خارج به نحوى که هست صادر کنیم ، به آن نحوى که هست منعکس کنیم . قضیه تنها زن ها نیستند که در ایران الان وضعشان به طور آزادى بوده است و شدند زن ، یک موجود متعهد ، شاید بهتر از مردان تعهد داشته باشند ، لکن در خارج اینها را منعکس کرده اند که یک دسته مردم ، چطور گفته اند یک دسته ، از زمان رضا شاه این مسائل مطرح شد ، قضیه کشف حجاب یک مطلبى نبود که اینها مى خواستند زنها را ، مثلا"ده میلیون زن را بیاورند در جامعه وارد کنند . اینها یک دستوراتى بود که اینها مى گرفتند از خارج و براى اسارت ما اجرا مى کردند .

قضیه ها شاید شما هیچ کدامتان یادتان نباشد اگر آن وقت چى کردید ، کوچک بودید ، اما من تلخى این کشف حجابى که اینها کردند و اسمشان را بعدا آزاد زنان و آزاد مردان ، پسر رضاخان گذاشت من تلخى اش باز در ذائقه ام هست . شما نمى دانید چه کردند با این زن هاى محترمه و چه کردند با همه قشرها . الزام مى کردند هم تجار را ، هم کسبه جزء را ، هم روحانیت را ، هر جا زورشان مى رسید به اینکه

ص: 68

مجلس بگیرید و زن هاتان را بیاورید در مجلس ، بیاورید در مجلس عمومى ، آنوقت اگر اینها تخلف مى کردند ، کتک دنبالش بود ، حرف دنبالش بود ، همه چیزها و حرف ها بود و اینها مى خواستند زن را وسیله قرار بدهند از براى اینکه سرگرمى حاصل شود براى جوان ها و در کارهاى اساسى اصلا وارد نشود . طریق مختلفى اینها داشتند براى اینکه این جوان هاى ما را ، این دانشگاهى هاى ما را ، همه این قشرها را نگذارند به فکر خودشان بیفتند و به فکر مملکتشان بیفتند . از آن طرف همین مسأله کشف حجاب با آن فضاحتى که اینها کردند و با آن رفتارى که بازن هاى محترمه کردند و با آن رفتارى که با روحانیون کردند در این مسائل که حتى به مرحوم آقاى کاشانى آمدند تکلیف کردند که شما باید وارد بشوید در این مجلس ، فرمودند که شما باید مجلس بگیرید ، ایشان گفته بودند . . . را که فرمودند: گفته بودند آن مامورها ، که از بالاها گفته اند . گفته بودند من هم همان را مى گویم حتى به اینها هم آمده بودند پیشنهاد کرده بودند . دیگر در شهرستان در دهات و همه جا حتى در قم ، یک فضاحتى در قم در آوردند که قابل ذکر نیست و این هم براى این بود که این جوان ها را ، جوان غافل ، زن و مرد را وارد کنند در میدان و سرگرمشان کنند به هم و از اساس مسائل اینها غافل باشند . همچو مراکز فحشائى که اینها درست کردند که از تهران تا آخر تجریش صدها مراکزى بود که مال عشرتکده و امثال ذلک بود ، همه اینها دیدید که زنانه بود لهذا ، جوان هاى ما ، ملت ما اصلا دیگر توجه به مسائل اساسى که باید بکنند نداشت . نه مردش ، نه زنش ، نه مردها آزاد بودند و نه زن ها آزاد بودند ، اسمش را گذاشته بودند آزاد مردان و آزاد زنان . این اساسى بود که از اول رضاخان که انگلیس ها خدا لعنتشان کند ، اول انگلیس ها او را آوردند به ایران و او را وادار کردند به این مسائل و بعدش هم دنبالش شعراشان و نمى دانم نویسندگانشان و رسانه هاى گروهى شان را ، همه اینها در خدمت این بود که این ملت را نهى کنند از آن چیزى که خودش دارد ، آن را توجهش را به همین عشرت ها و به همین بساط لهو و لعب بکنند . اینها را آزاد قرار دادند ، این مراکز لهو و لعب را ، اما در تمام تهران شاید یک مرکزى که بتواند تعلیمات دینى . . . نه از نظر مردان و نه از نظر زنان که آزاد باشند در تعلیماتشان ، معلوم نبود که باشد . در هر صورت اینها مسائلى است که ابرقدرت ها با نقشه هاى بسیار دقیق که کارشناسانشان کردند ، هم مجالس درست مى کنند از این چیزها و ما باید بیدار باشیم همه مان ، همه ملت ایران بیدار باشند که به دام اینها نیفتند و هر جا فرض کنید در این مجالس رفتند ، همان حیثیت خودشان را حفظ کنند ، تحت تاثیر آنهائى که در آنجا هستند و زن هائى که در آنجا هستند یا مردهائى که در آنجا هستند و تحت تاثیر اینها واقع نشوند . همانطورى که شما گفتید که انجام دادید ، همین طور باشد که اگر رفتند و شرکت کردند آنطور نباشد که شرکتشان یک وقت به نفع آنها تمام بشود ، غالبا غافلند ، اینطور مى شود . بنابراین این کارهائى که شما گفتید کردید ، کارهاى ارزشمندى بوده است و باز اگر چنانچه مجالسى باشد ، مردها هم بروند اما با تعهد ، نه آنهائى که مى روند و بر خلاف مصالح خود مملکت مان عمل مى کنند . انشأ اللّه امیدوارم که همه تان موفق و موید باشید و امروز غیر روزهاى سابق ، امروز غیر زمان هاى سابق است . امروز باید خانم وظائف اجتماعى خودشان را و وظائف دینى خودشان را باید

ص: 69

عمل بکنند و عفت عمومى را حفظ بکنند و روى آن عفت عمومى کارهاى اجتماعى و سیاسى را انجام بدهند ، نه مثل سابق که فرض کنید اینها یک زنى را هم وارد مى کردند در مجلس اما چه زنى بود و چکار مى خواست بکند . حالا هم وارد شدند بعضى خانم ها در مجلس این ورود غیر آن ورود است . آن یک ورودى بود ، این هم یک ورود آنها مجالس داشتند . روز زن داشتند ، روزى که براى کشف حجاب بود ، مى خواستند ، همین در سال هاى آخر من در قم بودم شاید همان سال آخرى بود که 15 خرداد بعدش پیش آمد من شنیدم که زن ها مى خواهند بروند سر قبر رضا شاه و راجع به همین قضیه کشف حجاب نظاهرات بکنند . من رؤساى ، رؤساى اداراتى که در قم بود ، پیش من آمدند ، گفتم که شما هر کدام به وزارتخانه خودتان اطلاع بدهید که اگر این کار را بکنید من به ملت مى گویم که عزا بگیرند براى روزى که قتل عام کردید در مسجد گوهرشاد . اینها اطلاع دادند و از این منصرف شدند . در هر صورت آن وضعى که آنها درست کرده بودند درست بر خلاف موازینى بود که ملت ما باید انجام بدهد و زن هاى ما باید انجام بدهند و حالا بحمد اللّه آن مسائل گذشته است و باید همه زن ها و هم مردها در مسائل اجتماعى مسائل سیاسى وارد باشند و ناظر باشند ، هم به مجلس ناظر باشند ، هم به کارهاى دولت ناظر باشند ، اظهار نظر بکنند .

ملت باید الان همه ناظر امور باشند ، اظهار نظر بکنند در مسائل سیاسى ، در مسائل اجتماعى ، در مسائلى که عمل مى کند دولت ، استفاده بکنند ، اگر یک کار خلاف دیدند . و من امیدوارم که انشأ اللّه این نهضت به پیروزى منتهى باشد و شما انشأاللّه همه تان موفق باشید و موید و مجالس خود را باز هر چه شکوهمندتر در همه جا توسعه بدهید که زن ها بیدار بشوند و آن مسائل سابق را ، آن ملعب هائى که بود و آن آرایش هائى که بود آن مسائلى که شما مى دانید چقدر به اقتصاد ما صدمه وارد مى کرد و چقدر به عفت عمومى ضرر مى رساند . زن ها امروز باید همانطورى که مردها وارد ، یعنى مردهاى درست ، نه مردهائى که . . . دیدند ، در مسائل واردند ، آنها در مسائل وارد باشند و تعلیم و تعلم صحیح داشته باشند و دخالت صحیح در امور بکنند و انشأاللّه موفق و موید باشند .

ص: 70

تاریخ 20/6/59

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى هیأت دولت برادر محمد على رجائى

حب نفس و غفلت از خدا بزرگترین خطر براى هر انسانى است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من اول دعا مى کنم که خداى تبارک و تعالى شما آقایان را از عنایت خودش محروم نکند و شما را به راهى که رضاى اوست هدایت بفرماید و شما به مقصدى که مقصد اسلام است و آرزوى ملت است برسید . آنچه که خطر براى هر انسانى و هر متصدى امرى هست حب نفس است . رأس همه خطاهائى که انسان مى کند ، حب نفس است . هر بلائى سر انسان خودش مى آید یا جامعه از دست قدرتمندان مى بیند این در اثر هواى نفس و خود خواهى است . در روایات ائمه ما فرموده اند: (رأس کل خطیئه ، حب النفس ) یعنى همه خطاهائى که از انسان صادر مى شود در اثر همین خود خواهى و غفلت از خداست . انسان باید کوشش کند که این حب نفس را اگر نمى تواند تمام کند کم کند ، البته مسأله بسیار مشکلى است و محتاج به ریاضت است ، لکن مسأله نشدنى نیست ، مشکل است ، لکن نشدنى نیست . اگر انسان در هر امرى که وارد مى شود در آن امر خودخواهى را کنار بگذارد و مصلحت را ملاحظه بکند و خدا را ملاحظه بکند ، هم موفق مى شود و هم از خطراتى که بر این خودخواهى است در امان مى ماند . شما که الان از وزراى محترم هستید و مملکت اسلامى به شما سپرده مى شود و پست هاى شما پست هائى است که باید در آن اعمال بسیار شایسته انجام بگیرد ، کوشش کنید که اولا گمان نکنید که ریاست ، از ریاست درجه اول تا آخر ، یک چیزى باشد ، یک امر اعتبارى است ، یک دسته اى جمع مى شوند یکى را مى گویند تو کارها را انجام بده . در نظر داشته باشید که حضرت امیر سلام اللّه علیه در حالى که به حسب فهم جامعه ، ریاست یک کشور بسیار بزرگى را داشت از حجاز تا مصر ، عراق ، ایران ، همه را داشت ، آنوقت چه جور بود وضعش ، چه جور بود سلوکش با مردم و چه بود سفارش هایى که به عمالش یا به حکومت هائى که از طرف او بودند ، چه سفارش هاى ارزشمندى فرموده است . البته ما نمى توانیم خود او باشیم ، لکن مى توانیم که شیعه او باشیم ، پیر و او باشیم ، تا آن حدودى که بتوانیم باید پیروى از او بکنیم . او تمام مقصدش خدا بود ، اصلش این دنیا و این ریاست دنیا و اینها در نظر او چیزى نبود مگر اینکه بتواند یک عدلى را در یک دنیا برقرار کند ، والا پیش آنها مطرح نبود که یک ریاستى داشته باشند یا خلافتى داشته باشند ، مگر اینکه بتوانند یک عدلى را اقامه کنند و یک حدى را جارى کنند . ما باید از آنها درس بگیریم و پند بگیریم و به شیوه آنها تا آن اندازه اى که مى توانیم عمل

ص: 71

کنیم و از آن چیزهائى که دام شیطان است که بزرگترین دام همان خودخواهى انسان است ، از این دام رهائى پیدا بکنیم و به صراط مستقیم الهى راه برویم تا بتوانیم هم خودمان رااصلاح کنیم و هم جامعه مان را .

ما هر چه داریم از این ملت اسلامى است که با فریاد اللّه اکبر پیروز شد

شما ببینید که چه حکومتى در دست شما آمده و از چه راهى آمده است و کى به شما این حکومت را محول کرده . اگر چنانچه پنج سال پیش از این ، ده سال پیش از این را شما در نظر بیاورید ، وضع آنوقت را در نظر بیاورید ، حکومت آنوقت را در نظر بیاورید ، ملت را نسبت به حکومت و حکومت را نسبت به ملت در نظر بیاورید و حبس ها و زجرها و تبعیدها و قتل ها را که در آن حکومت واقع مى شد به نظر بیاورید و از خودتان سؤال کنید که چه شد که این شد؟ چه شد که یک روز آنطور جنایتکارى ها واقع مى شد واختناق ها و آن مسائل و مصائب براى کشور ما بود و حالا چه شده است که ما آزادانه اینجا باهم نشستیم و شما آزادانه مسائلتان را با مردم مطرح مى کنید و مردم هم آزادانه یا انتقاد مى کنند یا تعریف مى کنند از شما ، این آزادى را کى به ما داد؟ و این استقلالى که الان ما داریم و کسى نمى تواند دخالت کند در کشور ما ، این را کى به ما داد؟ و این استقلالى که الان ما داریم و کسى نمى تواند دخالت کند در کشور ما ، این راکى به ما داد؟ جز این بود که این پا برهنه ها و این زاغه نشین ها و این دانشگاهى هاى محروم و این مردم کوچه و بازار با هم جمع شدند و براى خدا قیام کردند و نهضت کردند و ما را به این آزادى رساندند و آن سدهاى بزرگى که در تصور کسى نمى آمد که شکسته بشود ، شکستند و ما را به آنجا رساندند که وزیر بشویم و رئیس جمهور بشویم و وکیل بشویم و همه اینها را داشته باشیم و همه از این ملت است . ما هر چه داریم از این ملت است ، البته ملت اسلامى که با فریاد اللّه اکبر این کار را انجام دادند .

ما باید ببینیم این ملتى که ما را به این مقام ها رسانده اند از ما چه مى خواهند

ما باید ببینیم که این ملتى که ماها را به این مقام رسانده اند ، از ما چه مى خواهند و ماباید براى آنها چه بکنیم از ما مى خواهند که تمام این ارگان هائى که هستند ، تمام این رؤسایى که هستند از رئیس جمهور گرفته و نخست وزیر و وزرا را تا وکلاو عرض مى کنم که وزارتخانه ها و هرچه در آنها هست ، اینها مى خواهند که اینها همه در راه اسلام که خواست ملت بود و همه کوشش شان براى اسلام بود و اسلام آنها را موفق کرد ، اینها هم در همان طریق اسلامى راه بروند . طریق اسلامى این است که مستضعفین را حمایت کنند ، بیشتر توجه شان به آنها باشد . در طول تاریخ ، حمایت حکومت ها از قلدرها بوده است . شما هر حکومتى را که در این 2500 سال دوران ظلمت در نظر بگیرید ، هر حکومتى ، هر چه عادل بوده ، هر چه جنت مکان بوده در نظر بگیرید ، آنوقت بروید سراغ وزراى او که از چه طایفه اى بوده اند ، آنهائى که بهره بر مى داشتند از این ملت هاى ضعیف ، چه اشخاصى بودند ، پیدا نمى کنید یک حکومتى که براى مستضعفان باشد ، براى این کوچه و بازارى ها باشد ، براى همین پابرهنه ها باشد . هر

ص: 72

چه بودند ، براى ملک دارها بودند و براى قدرت دارها و براى سرمایه دارها و براى رؤسا و خان ها و هر چه بود براى آنها بود . یک وقت در بعضى از حکومتها تیول مى کردند ، خراسان را مى دادند دست یک عده تیول ، او چقدر مى داد براى این ، فرض کنید که در پول آنوقت پنجاه هزار تومان ، پول پنجاه هزار تومان آنوقت ، پنجاه میلیون هم بیشتر بود و به او خراسان را مى دادند ، برو سراغ خراسان ، یعنى دیگر هم ما هر چه صدا از خراسان بلند بشود و هر چه از ظلم تو گفته بشود ما اعتنا نمى کنیم ، تو برو ، آنجا مال تو . آنجا هم مردمش و عرض بکنم - ناحیه اش و در آمدش مال این بود ، این باید این پنجاه هزار تومانى که اینجا به نخست وزیرش داده است یا به صدر اعظم داده است ، باید این پنجاه هزار تومان را در آورد و چندین پنجاه هزار تومان هم براى خودش در آورد ، براى اینکه یک تجارتى بود ، فروخته بودند اینجا را ، این پول او را باید بدهد ، باید به نفع هم ببرد . این با مردم چه مى کرد ، با کدخداهاى ده یا بست و بند مى کرد و ده را مى چاپید یا اگر کد خدایى بود که یک تخلفى مى کرد ، آنطور مى کرد که شاه مخلوع به مردم . این وضع حکومت جبار است . حکومت اسلام که الان شما مدعى هستید که نخست وزیر اسلام هستید ، دولت اسلامى هستید و آقایان ، وزراى اسلام هستند و آقاى رئیس جمهور ، رئیس جمهور یک کشور اسلامى هستند و وکلا ، وکلاى کشور اسلامى هستند باید از آنچه که در سابق گذشته نسیان کنند او را ، دفن کنند آنها را ، از دیکتاتورى ها ، از چپاولگرى ها ، از خودخواهى ها و خود پسندى ها ، همه اینها را باید دفن کنند و وارد بشوند در یک مملکت تازه اى که از صدر اسلام که بگذریم دیگر یک همچو چیزى نبوده است . در صدراسلام هم براى ایران نبود اینها حتى آنوقت هم که ایران را فتح کردند باز سپردند به دست همان هایى که اداره مى کردند و جنایات هم همان جنایات بود ، نتوانستند این کار را بکنند .

هر که گفت باید به من اطاعت کنید ، این شیطان است

شما امروز باید فکر این را بکنید که از یک چاه عمیقى این مردم شما را نجات دادند . شما حبس ها را دیدید و زجرها را چشیدید و الان هم آزادى را و شهد آزادى را دارید مى چشید . براى شکر این نعمت ، شماها خدمتگزار باشید . براى شکر این نعمت همه باهم در یک راه باشید . این را من کرارا گفتم اگر همه انبیا جمع بشوند در تهران و بخواهند کار بکنند ، بخواهند دخالت در امور بکنند ، هیچ با هم اختلاف پیدا نمى کنند ، امکان ندارد ، براى چه ؟ براى اینکه آنها نفس خودشان را کشته بودند و مبدأ خلاف ، نفس انسان است . مبدأ همه خلاف هایى که پیدا مى شود ، انسان خیال مى کند که نه ، من براى مصلحت این کار را مى کنم ، عمر خودش را انسان نمى فهمد ، وضع خودش را انسان نمى فهمد . شما اگر بخواهید مقایسه کنید ، شمایى که مى گوئید که من براى مصحلت مسلمین فلان کار را مى کنم ، شما فکر این را در خلوت بکنید که اگر یک کسى دیگر به جاى شما بود و بهتر هم مصالح مسلمین را انجام مى داد ، شما باز همانطور بودید؟ خواستید خودتان نباشید و او باشد؟ یا نه مى خواهید که این مصلحت مسلمین به اصطلاحتان به دست شما انجام بگیرد؟ منم که این مصلحت را دارم ایجاد مى کنم ،

ص: 73

این همان شیطان است ، همان شیطانى که اغوا مى کند آدم را ، اکثر اغوائاتش این است که انسان را بازى مى دهد وسوسه مى کند در انسان ، وسوسه هاى دامنه دار از همه طرف ، وسوسه مى کند که تو حالا صاحب قدرت هستى ، تو حالا صاحب کذا هستى ، دیگران چکاره اند؟ شما حالا وزیر هستید دیگران باید اطاعت بکنند ، چشم بسته باید اطاعت بکنند ، شما وکیل هستید دیگران باید از شما اطاعت بکنند و چشم بسته هم باشند . این ، همه براى این است که انسان خودش را نساخته ، اگر انسان خودش را ساخته بود ، هیچ بدش نمى آمد که یک رعیتى هم به او انتقاد کند ، اصلا بدش نمى آمد ، از انتقاد بدش نمى آمد این چرا انسان اگر انتقاد دو انسان را فرض کنید یکى خودتان یکى دیگرى ، هر دو داراى یک صفت متوازى هستید ، اگر یک کسى از آن رفیقتان تکذیب کند براى خاطر آن صفتش ، شما خوشتان مى آید براى اینکه آن را مقابل خودتان مى دانید ، از این جهت همان صفتى که در شما هست در دیگرى اگر باشد و انتقاد بکنند ، شما خوشتان مى آید ، او بدش مى آید ، او هم وقتى ببیند همان را در شما هست در دیگرى اگر باشد و انتقاد بکنند ، شما خوشتان مى آید او بدش مى آید ، او هم وقتى ببیند همان را در شما عیبجوئى مى کنند خوشش مى آید و اگر خودش ، از خودش عیبجوئى کنند ، بدش مى آید . اینها همه از حیله هاى شیطان است که شیطان ، بزرگتر از همه شیطان حتى از این شیطان بزرگ معروف ، این شیطان نفس اماره خود آدم است . ما که الان یک مملکت اسلامى به ما سپرده شده است یعنى این مردم با فریادهایشان سدها را شکستند و راى به همه شماها دادند و به وکلا و به عرض مى کنم که به رئیس جمهور و بعد هم وکلاى آنها به شما و اینها ، این مردمى که با این زحمت راى به شما دادند و شما را برسر مسند نشاندند ، حالا شما بخواهید سر مسند با هم اختلاف کنید ، ببینید پیش خدا چه هست . یک دسته زحمت کشیدند و جوان هایشان را دادند و الان هم شما کردستان را مى دانید چه جور هست و این پاسدارها در کردستان و این ارتشى ها در آنجا هر روز دارند جان مى دهند ، هر روز دارند خون مى دهند ، مردم آنجا دارند بمباران مى شوند ، دشمن هاى ما مشغول فعالیت زیاد هستند ، در این حالى که همه جوانب بر ضد ما هست ، همه قدرت هاى بزرگ و کوچک بر ضد ما هست و این ملتى که با این زحمت به دست شما این مملکت را داده است شما حالا بنشینید سر اینکه من چطور ، شما چطور و همه اش هم از شیطان است . هیچ شکى در این نکنید که هر که گفت من ، این من ، شیطان است . هر که گفت که باید به من اطاعت کنید ، این شیطان است . ما بنشینیم سر این معنا که شما بگویید که من ، آن هم بگوید من ، آن هم بگوید من ، این سرسفره شیطان بنشینیم و با هم تسابق بکنیم به اینکه آن طعمه شیطان را که خودخواهى است هى تقویت کنیم . شما ببینید که در بارگاه خدا این چه جور ، چه صورتى دارد و در پیش ملت که بشنود یک همچو چیزهائى هست ، ببیند یک همچو مسائلى طرح است ، خوب ، این ملت بر فرض اینکه حالا صحبت هم نکند اما این زن داغدار که بچه اش را براى این جمهورى داده و براى اسلام داده ، حالا در ذهنش چه مى آید ، چه ناراحتى در این زن هاى داغدار و در این پدرهاى جوان مرده ، چه وضعیتى در قلب آنها پیدا مى شود ولو حرفى نزنند ، ولو هیچ صحبت نکنند ، براى خدا آنها صحبت نکنند ، براى آنها ، آنها قیام بر ضد نکنند اما ببینید چطور داغدارها چه حالى پیدا مى کنند که ببینند که جوان هایشان را براى جمهورى اسلامى دادند و حالا در جمهورى اسلامى داد و قال است

ص: 74

سر اینکه من جلو باشم یا شما جلو باشید . این روزنامه هائى که من امروز دیدم و بعضى شان را هم دیروز دیدم ، این روزنامه ها ببینید که در آن چه مسائلى هست که مردم وقتى این روزنامه ها را بخوانند چه خواهند گفت . یک قدرى توجه داشته باشند همه کسانى که متصدى امرند .

اگر براى مصالح خودمان دعوا کنیم نه براى مصالح ملت ، ما هم طاغوتیم

اینها خیال نکنند که ما حکومت هستیم و مارأس هستیم و ما وزیر هستیم و ما نخست وزیر هستیم و ما رئیس جمهور هستیم و ما باید هر کارى دلمان بخواهد بکنیم . نه ، مملکت اسلامى است ، نه طاغوتى . مملکت اسلامى را به طاغوت نکشید . من خوف این را دارم که خداى نخواسته اگر چنانچه این امور زیاد انباشته بشود ، یک وقت همان مسائلى پیش بیاید که مردم با طاغوت عمل کردند . طاغوت براى خاطر اینکه پسر کى بود و نوه کى بود که نبود ، براى اعمالش بود . اگر اعمال ما هم یک اعمال طاغوتى باشد ، براى خود باشد ، نه براى ملت ، دعوا بکنیم سر خودمان ، نه براى مصالح ملت ، این همان طاغوت است منتها به یک صورت دیگرى درآمده اما طاغوت است ، طاغوت هم مراتب دارد ، یک طاغوت مثل رضاخان و محمدرضا خانمان و یک طاغوت هم مثل کارتر و امثال آنهاست ، یک طاغوت هم مثل ماهاست . همه از جند ابلیس مى شویم شما فکر این ملت ، فکر این زاغه نشین ها ، فکر این مردمى که همه چیزشان را دادند و شما را به مسند نشاندند ، فکر آنها را بکنید . شب وقتى خلوت مى کنید فکر بکنید که من امروز که کار کردم براى خودم کردم یا براى مردم ، امروز که صحبت مى کنم براى خودم صحبت مى کنم یا براى مصالح کشور .

جنگ و نزاع بین شما و غافل شدن از ملت خواست اجانب است

اگر اینها را فکر بکنید ، توجه بکنید و خطراتى که در کشور ما الان در موجود است فعلا و در . . . موجودیت است ، خطراتى که از خارج و از داخل براى ما دارد پیش مى آید ، اگر اینها را ما توجه به آن بکنیم و یک ملتى که یک مملکت را به شما سپرده است براى اینکه حفظش را بکنید و مصالحش را ایجاد بکنید و متحقق بکنید ، اگر بنا باشد که شما با هم شروع کنید به جنگ و نزاع و آن هم نه براى خاطر اینکه یکى مصلحت را این مى داند یکى نمى داند ، اینها شعر است ، همه خودمان را خواهیم ، اگر من یک دفعه گفتم به اینکه بیائید فلان کار را بکنید براى مصلحت و انتقاد از شما کردم براى اینکه شما چنین مى کنید ، این از نفس اماره است که بروز مى کند و لهذا مقایسه اش همین است که اگر آن دیگرى همین کار را بکند ، این آقایى که مثلا حالا اعتراض کرده او ، دیگرى همین کار او را بکند ، اگر او همین اعتراض را بکند ، اشکال مى کنند به او . این حیله هاى نفسانى ، حیله هاى شیطانى بسیار دقیق است و بسیار مشکل است شناختنش که ما بتوانیم بفهمیم ، لکن خوب ، حالا این چیزهاى واضح ترش که انسان مى تواند بفهمد . خوب ، شما انصاف مى دهید که یک مملکتى که خونش را داده و شما را به مسند نشانده ، سر مسند جنگ بکنید ، دعوا بکنید ، هر روز صحبت بکنید ، هر روز انتقاد بکنید ،

ص: 75

روزنامه ها هر روز انتقاد بکنند ، هم را بکوبند ، به هم تهمت بزنند ، به هم افترا بزنند ، آخر این انصاف است پیش خدا چه مى خواهد شد این ؟ پیش ملت چه انعکاسى دارد خارجى ها چه استفاده از آن مى کنند؟ آنها همه دلشان مى خواهد که شما سروکله هم بزنند و از مصالح مملکت غافل باشید و آنها یک وقتى کار خودشان را ، ضربه خودشان را بزنند . آنها در طول تاریخ و خصوصا در این پنجاه سال کوشش کردند که جوان هاى ما و ملت ما را غافل کنند و احیانا به جان هم بریزند و خدا خواست که آن خدعه آنها تا این حد باشد و از بین بروند و رفتند . اگر حالا همان مسائل را ما تکرار کنیم ، یعنى مسائلى که امریکا براى ما پیش مى آورد که مارا از مسائل اصلى غافل کند ، به مسائل دیگر متوجه کند ، به هروئین متوجه کند ، به فحشا متوجه کند ، براى اینکه از آن راهى که باید برود منحرف بشود ، برود دنبال عشرتخانه ها ، امریکا در یا ابرقدرت هاى دیگر ، آنهائى که مى خواستند ما را غارت کنند ، در طول تاریخ و در طول این پنجاه و چند سال کوشش کردند که جوان هاى ما را بى تفاوت بار بیاورند . آن روز آنها مى کردند ، حالا دست شما افتاد . اگر حالا هم شما کارهایى بکنید که توجه مردم را از مصالح و توجه خودتان را از مصالح به چیز دیگر متوجه بشود ، عوض اینکه فکر حل مشکل کردستان را بکنید بنشینید و با هم دعوا بکنید ، عوض اینکه براى این پابرهنه ها ، براى این ضعفا ، براى اینهایى که زحمت کشیدند و شما را به اینجا رساندند و حالا هم توقع از شما خیلى ندارند براى اینکه یک آب و نانى ، یک آبى ، یک نانى ، یک برقى ، آن چیزهاى اولیه را به اینها برسانید ، از این غفلت کنید و بروید سراغ جنگ - نمى دانم اعصاب و بساط ، خوب ، این همان است که آنوقت امریکا مى کرد ، حالا شما مى کنید ، آنوقت آن طاغوت مى کرد ، حالا شما مى کنید . شما هم طاغوتید ، آنها هم طاغوتند ، فرقى نمى کند ، یکى شیطان است ، یکى شیطان کوچکتر . اگر بناباشد که شما به جاى اینکه اقتصاد مردم را درست کنید ، به جاى اینکه این کشور را بررسى کنید ببینید کجاهاست که مخروبه است و مردم از همه چیز ساقط هستند ، به جاى این اگر چنانچه بنشینید سر مسند و با حرف و با فحاشى به هم مسائل را غفلت از آن بکنید ، این همان است که قدرت هاى بزرگ مى خواهند تا این مملکت خرابه بماند و صداى مردم در آید ، این همان است . شما هم عمال امریکائید منتها ملتفت نیستید . یک عاملى داریم که مستقیما از سفارت امریکا دستور مى گیرد ، یک عاملى داریم که براى او کار کند و خودش نمى فهمد ، خود آدم نمى فهمد که براى کى دارد کار مى کند . اگر شما به مردم کار نداشته باشید ، به مصالح مردم ، به مصالح کشور کار نداشته باشید ، فقط مشغول این باشید که من چطور ، شما چطور ، من چطورم ، شما چطورید ، مردم با من هستند ، مردم با شما هستند ، اگر فکر این باشید ، این همان است که امریکا مى خواهد و شما از عمال امریکا هستید و در عذاب با آنهائى که از عمال امریکا بودند با توجه ، مشترک هستید با کم و زیادش .

خودتان را حاکم مردم ندانید ، خدمتگزار بدانید

ملتفت باشید که شمایى که الان به حکومت رسیدید ، حکومت نیست ، خدمتگزار هستید . اسلام

ص: 76

حکومت به آن معنا ندارد ، اسلام خدمتگزار دارد ، منتها قواى انتظامى هم دارد براى سرکوبى آنهایى که مى خواهند خیانت بکنند والا نه این است که اگر خیانتکار نباشد دیگر چیزى نمى خواهند ، آنها نمى خواهند که حکومت کنند به مردم و خود فروشى کنند به مردم و مردم را از خودشان بترسانند . شما خیال مى کنید آنطور که محمد رضا در خیابان ها مى آمد ، حضرت امیر هم با اینکه ده مقابل او سعه مملکتش بود ، در خیابان ها آنطورى ، در کوچه و بازار آنطور ، خوب ، در کوچه و بازار مثل یک آدمى مى آمد که نمى شناختندش بعضى ها . مالک اشتر که یکى از سردارهاى بزرگ اسلام بود ، خیال مى کنید که مثل یکى از درجه دارهاى زمان طاغوت بود؟ نه ، این توى مردم مى آمد نمى شناختندش . آن روز یک کسى نشناخت و به او فحش داد و بعد هم ببینید کرامت او را ، رفت مسجد به او دعا کرد . این اخلاق را ، این تاریخ اسلام را باید مطالعه کرد و خصوصا حکومت هائى که در اسلام بوده است مطالعه کرد و از آن پند گرفت . شما خودتان را حاکم مردم ندانید ، شما خودتان را خدمتگزار مردم بدانید . این پیش خدا ثوابش بیشتر از این است که خودتان را حکومت بدانید . حکومت هم همان خدمتگزار است ، ارتش هم باید خدمتگزار مردم باشد . اگر همه شماها خدمتگزار ، خودتان را حساب بکنید ، نخواهید که هى به شما مدح بگویند و ثنا کنند و نمى دانم فریاد بکشند و با هم دعوا بکنید ، اگر این چیزها را کنار بگذارید و خودتان باهم تفاهم کنید و دوستى داشته باشید ، این براى ملت چه لذتى دارد . آن که دیده است بچه هایش از بین رفته ، حالا این حکومتى پیش آمده است که همه شان باهم برادرند و همه کوشش مى کنند که براى مردم یک کارى بکنند ، تا توان دارند براى مردم مى خواهند کار بکنند ، اگر به جاى این ببینند که حالا که اینها رسیدند به یک چیزى و آمدند سر یک سفره اى نشستند ، اینها باهم سر اینکه بیشتر این طعام سفره را ببرد یا آن یکى بیشتر ببرد دارند جنگ مى کنند ، خوب ، ببینید چه تلخ است در ذائقه این ملت و در ذائقه اسلام و پیش خداى تبارک و تعالى ، به ما چه مى گوید .

بدون اختلاف هم تان را صرف خدمت به ملت کنید تا پیش خدا آبرومند باشید

این عنایت خدا بود که همه رابه این آزادى و به این عرض کنم - استقلال و به این مقام رسانده است . حالا ما عوض اینکه شکر نعمت خدا را بجا بیاوریم و براى خاطر خدا قیام کنیم و براى ملت کار بکنیم تمام هم مان را صرف کنیم که این بیچاره هائى که توى این زاغه ها باز هم نشسته اند اینها را از اینجا بیرون بیاوریم ، جائى برایشان درست بکنیم ، آب و برق این مملکت را درست بکنیم و الان شما مى دانید که در بعضى از جاها هیچ ندارند ، هیچ . بعضى از جاهائى که ، دیروز یکى از آقایان که آمده بود از طرف بختیارى و آنجاها ، مى گفت مردم همه اخلاص دارند اما هیچ ندارند . بعضى جاها هیچ ندارند ، براى این هیچ ندارها یک فکرى بکنید ، هى ننشینید دعوا بکنید ، هى هم دنبال این نروید که همانطورى که در طاغوت مى کرد شهرها را خیلى مزین کنید و شهرها را خیلى بزرگ بکنید و همه هم دولت و همه بودجه مملکت خرج شهرها بشود و خرج شمال شهر بشود که باز همان طاغوتى ها از آن استفاده بکنند . براى این پایین شهرى ها ، براى این بیچاره ها اسلام است ، حکومت اسلام است ، براى

ص: 77

اینها فکر بکنید ، هم تان را صرف این بکنید ، نه صرف اینکه دعوا کنید . وقت ، وقتى بنا شد که به دعوا بگذرد ، دیگر نمى رسد انسان ، مجال ندارد دیگر بنشیند یک کارى بکند ، یک طرحى بریزد براى این ملت ، براى این بیچاره ها . من تقاضا مى کنم از همه آقایانى که متصدى یک امرى از امور هستند ، چه آنهایى که در وزارتخانه ها و در طبقه پایین تر مشغول کارند و چه خود وزرا و چه نخست وزیر و چه رئیس جمهور و چه همه کسانى که در امور هستند ، در شوراى انقلاب بودند و حالا هستند ، در عرض مى کنم که جاهاى دیگر بودند من از همه شان تقاضا دارم که از این چیزى که برخلاف رضاى خداست و برخلاف رضاى اولیاى اسلام است و برخلاف رضاى ملت است اجتناب کنید این دنیا چند روزش آمده پیش شما ، این را خدمت کنید تا آبرومند باشید پیش خدا ، این را با دعوا نگذرانید ، با صلح بروید سراغ مردم . اگر بروید سراغ مردم ، دیگر دعوا پیش نمى آید براى اینکه وقت دعوا نمى ماند . اما افسوس این است که شما مشغول دعوا هستید و از مردم غافل ، نه اقتصاد را توانستید درست کنید و نه امنیت را توانستید درست کنید و نه هیچى ، همه اش دعوا و همه اش با هم دعوا ، همه توى تهران نشستند دعوا مى کنند این صحیح نیست ، این خلاف اسلام است ، خلاف اخلاق اسلامى .

اگر کسى قلم که دستش گرفت انتقاد کند براى انتقامجوئى ، این همان شیطان است

به همه آقایان من مى گویم با هم جنگ نکنید ، روزنامه هارا پر نکنید دوباره از بدگویى از هم و از انتقاد از هم . انتقاد غیر انتقامجوئى است . انتقاد ، انتقاد صحیح باید بشود . هر کس از هر کس مى تواند انتقاد صحیح بکند اما اگر قلم که دستش گرفت انتقاد کند براى انتقام جوئى ، این همان قلم شیطان است . اگر روى مصالح عامه یک کسى به کسى اشکال مى کند و همچون است که اگر خودش را بردارند یک کسى دیگر را اینجا بنشانند و همین حرف ها را بزند خودش ناراحت نشود ، این میزان دستش باشد که قلم دست شیطان است مى نویسد یا دست رحمان است ، زبان ، زبان شیطان است یا زبان رحمان است .

سعى کنید کارهایتان ضربتى و براى مردم باشد

این را باید انسان توجه بکند به اینکه این چند روز مى گذرد ، این ریاست ها مى گذرد ، شما هر چه هم بخواهید چیز بکنید از محمد رضا توانید بالاتر بروید ، هر چه هم دست و پا بکنید ، آنها را پیدا نمى کنید و انشأ اللّه نخواهید پیدا کرد و نخواهید که بخواهید . او رفت تمام شد ، حالا پیش خداست . چه خواهد شد ، خدا مى داند . ما هم این روز را داریم ، ما هم فردا یکى مثل من دیرتر و زودتر و آن هم که معلوم نیست که کى زودتر ولى خوب ، ما آخر است و باید برویم ، شما که الان جوان هستید ، به فکر این باشید که اصلاح کنید خودتان را ، به فکر این باشید که براى این مملکت کار بکنید ، ننشینید بازتو وزارتخانه ها و هى همان حرف هاى سابق باشد و همان کاغذبازى ها و یک بودجه اى که براى یک جائى مى خواهند ، اینقدر ، این طرف و آن طرف برود که منسى بشود . اینها را به طور ضربتى کار بکنید .

ص: 78

براى مردم کار بکنید . این غائله کردستان را هم جمع بشوید با هم طرح بدهید کار بکنید تا این غائله رفع بشود نه اینکه وقتى در کردستان فرض کنید که یک جوان هایى مى خواهند فداکارى کنند ، یک هلیکوپتر هم به آنها ندهند که این کار را بکنند . امروز نظارت مى خواهد ، باید این کار بشود ، اینها باید نظارت بشود ، باید توبیخ بشوند ، باید محاکمه بشوند آنهایى که نمى گذارند کارها انجام بگیرد . در هر صورت من از همه شما خواهان این برادرى اى که سفارش خداى تبارک و تعالى است و خدا شما را ، مومنین را برادر قرار داده و با هم برادر باشید ، برابر باشید و با هم براى این مملکت کار بکنید و در رأس برنامه تان براى این بیچاره ها و این مستضعفینى که هستند براى اینها کار بکنید ، امنیت کشور را ایجاد بکنید .

خداوند انشأ اللّه همه شمارا موفق کند و همه شما را سلامت و رفاه بدهد که براى ملت کار بکنید و پیش خداى تبارک و تعالى آبرومند بروید .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 79

تاریخ : 21/6/59

پیام امام خمینى به زائرین بیت اللّه الحرام

بسم اللّه الرحمن الرحیم

سلام بر زائرین بیت اللّه الحرام ، سلام بر زائرینى که در مرکز وحى الهى و محل هبوط ملائکه اللّه اجتماع نمودند ، سلام بر مومنینى که از خانه خود به سوى خانه خدا هجرت نمودند .

سلام بر همه مسلمین جهان که پیامبر عظیم الشان و خاتم نبیین (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) ، پیامبر آنان و قرآن کریم کتاب آنان و کعبه معظمه قبله آنان است . سلام بر آنان که از همه اقسام شرک روبر گرداندند و به سوى مرکز توحید رو آوردند و از قید عبودیت و اطاعت همه بت هاى جهان مراکز استکبار و استعمار و قدرت شیطانى رها و به قدرت مطلقه الهى و حبل المتین توحید پیوستند و سلام بر آنان که رمز دعوت حق تعالى را در وفود(1) به سوى خانه خدا دریافتند و لبیک گفتند .

اکنون به شما مسلمانان وارسته که در محل وحى براى ادأ این فریضه عبادى سیاسى اجتماع نمودید لازم است تذکراتى داده شود تا بدانید در کشورهاى اسلامى چه مى گذرد و براى استعمار و استثمار مسلمین و تحت سلطه قرار دادن آنان چه نقشه ها در کار و چه دست هاى خبیثى آتش افروزان آنند:

1- در آستانه به هم نزدیک شدن جمیع مسلمانان جهان و تفاهم همه مذاهب اسلامى براى رها شدن کشورهایشان از چنگال پلید ابرقدرت ها و در آستانه قطع ایادى ستمگران غرب و شرق از ایران با رمز وحدت کلمه و اتکال به خداى بزرگ و اجتماع در زیر پرچم اسلام و توحید ، شیطان بزرگ جوجه خود را فرا خوانده است تا با هر حیله متصور ، بین مسلمین تفرقه افکند و امت توحیدى و برادران ایمانى را به اختلاف و دشمنى کشاند و راه سلطه گرى و چپاول را براى خویش هرچه بیشتر باز کند . شیطان بزرگ که خوف آن دارد که انقلاب اسلامى ایران به سایر کشورهاى اسلامى و غیر اسلامى صادر شود و دست پلید او را از کشورهاى تحت سلطه قطع کند . در حالى که از حصر اقتصادى و حمله نظامى طرفى نبست به حیله دیگرى دست زده است تا انقلاب اسلامى ما را در پیشگاه مسلمانان جهان خدشه دار کند و مسلمانان را به جان هم اندازد و خود به ستمگرى ها و چپاول هایش در کشورهاى اسلامى ادامه دهد و آن اینکه درست در آستانه کوشش بى امان ایران براى وحدت کلمه و

ص: 80


1- وفود:به رسولی رفتن

تشبث به اسلام بزرگ و توحید بین جمیع مسلمین جهان ، به یکى از مهره هاى خبیث امریکا و از دوستان شاه مخلوع معدوم ، دستور دهند تا از فقها و مفتیان اهل سنت ، فتوا بر کفر ایرانیان عزیز بگیرد و بعضى از این مهره ها گفته اند: (اسلامى که ایرانیان مى گویند ، غیر از اسلامى است که ما مى گوئیم ) . آرى اسلام ایران غیر از اسلام آنان است که از مهره هاى امریکا چون سادات و بگین پشتیبانى مى کنند و در مقابل فرمان خداى متعال با دشمنان اسلام دست دوستى مى دهند و براى تفرقه بین مسلمین ، از هیچ افترا و کوششى دریغ نمى کنند .

مسلمانان جهان باید این تفرقه افکن ها را بشناسند و توطئه پلید آنان را خنثى کنند .

2- در آستانه هجوم ابرقدرت ها به کشورهاى اسلامى ، همچون افعانستان و کشتار بیرحمانه و وحشیانه مسلمانان افغانى (که نمى خواهند اجنبى در مقدرات آنان دخالت کند و یا امریکا که در هر فسادى دست دارد) و همزمان با هجوم همه جانبه اسرائیل جانى به مسلمین در فلسطین و لبنان عزیز ، و همزمان با طرح جنایتکارانه اسرائیل براى انتقال پایتخت خود به بیت المقدس و گسترش جنایات و کشتار وحشیانه مسلمانان آواره از وطن خویش و در وقتى که مسلمانان بیشتر از هر زمان احتیاج به وحدت کلمه دارند ، سادات ، این نوکر خیانتکار امریکا و دوست و برادر بگین و شاه مخلوع معدوم ، و صدام ، آن خادم سرسپرده امریکا ، دست به تفرقه افکنى مسلمانان زده اند ، از هیچ جنایتى در این راه که ارباب جنایتکارشان امر نموده است ، فروگذار نمى کنند . امریکا با حمله هاى پیاپى به ایران و فرستادن جاسوسان براى شکست دادن انقلاب اسلامى ما و توطئه با سادات براى ایجاد اختلاف و تبلیغات سوء و پخش اکاذیب و افترا به متصدیان حکومت اسلامى از طریق عراق ، از آن قماش است . مسلمین باید به خیانت این سر سپردگان امریکا به اسلام و مسلمین توجه داشته باشند .

3- از مسائلى که طراحان براى ایجاد اختلاف بین مسلمین طرح و عمال استعمارگران در تبلیغ آن بپا خاسته اند ، قومیت و ملیت است که دولت عراق سال هاست بدان دامن مى زند و بعضى از طوایف هم همان راه را پیش گرفته اند و مسلمانان را در مقابل هم قرار داده اند و حتى به دشمنى کشیده اند ، غافل از آنکه حب وطن ، حب اهل وطن و حفظ و حدود کشور مسأله اى است که در آن حرفى نیست و ملى گرائى در مقابل ملت هاى مسلمان دیگر ، مسأله دیگرى است که اسلام و قرآن کریم و دستور نبى اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) بر خلاف آن است و آن ملى گرائى که به دشمنى بین مسلمین و شکاف در صفوف مومنین منجر مى شود بر خلاف اسلام و مصلحت مسلمین و از حیله هاى اجانب است که از اسلام و گسترش آن رنج مى برند .

4- از ملى گرایى خطرناکتر و غم انگیز تر ، ایجاد خلاف بین اهل سنت و جماعت باشیعیان است و القأ تبلیغات فتنه انگیز و دشمنى ساز بین برادران اسلامى است و بحمد اللّه تعالى در انقلاب اسلامى ایران هیچ اختلافى بین این دو طایفه وجود ندارد و همه با دوستى و اخوت در کنار هم زندگى مى کنند و اهل سنت که در ایران جمعیتش بیشمارند و در اطراف و اکناف کشور زیست مى کنند و داراى علما و مشایخ بسیار هستند ، با ما برادر و ما با آنها برادر و برابریم و آنان با نغمه هاى

ص: 81

نفاق افکنانه اى که بعضى جنایتکاران و وابستگان به صهیونیسم و امریکا ، ساز نموده اند مخالفند . برادران اهل سنت در کشورهاى اسلامى بدانند که عمال وابسته به قدرت هاى شیطانى بزرگ ، خیر خواه مسلمین و اسلام نیستند و لازم است مسلمانان از آن تبرى کنند و به تبلیغات نفاق افکنانه آنان گوش فرا ندهند . من دست برادرى به تمام مسلمانان متعهد جهان مى دهم و از آنان مى خواهم که به شیعیان با چشم برادرى عزیز نگاه کنند و با این عملشان همانند همیشه نقشه هاى اجانب را خنثى کنند .

5- از تبلیغات دامنه دار که به ظاهر ضدایران و در حقیقت بر ضد اسلام است آن است که انقلاب ایران نمى تواند کشور ما را اداره کند و یا دولت ایران در حال سقوط است چون نه اقتصاد سالم و نه فرهنگ صحیح و نه ارتش منسجم و نه قواى مسلح آماده دارد و این تبلیغات از همه رسانه گروهى آمریکا و وابستگان به آن پخش مى شود و مایه دلخوشى دشمنان ایران و اسلام است و در حقیقت این تبلیغات علیه اسلام است و مى خواهند وانمود کنند که اسلام در این زمان قدرت اداره کشورها را ندارد . اکنون مسلمانان باید با دقت مسائل را بررسى کنند و انقلابات غیر اسلامى را به انقلاب اسلامى ایران مقایسه کنند . انقلاب اسلامى ، در عین حال که وارث یک کشور صد در صد وابسته و مخروبه و عقب رانده شده در تمام جهات بود و رژیم دست نشانده پهلوى در مدت بیش از پنجاه سال این کشور را از هر جهت به سقوط کشانده بود و ذخائر سرشار آن را به جیب اجانب خصوصا انگلیس و امریکا ریخته و باقیمانده آن را به نفع خود و وابستگان و سرسپردگان خود برداشت کرده و ما را با مشکلات بسیار روبرو کرده بود ، ما به برکت اسلام و ملت مسلمان در ظرف کمتر از 2 سال تمام آنچه را که مد خلیت در اداره کشور داشت تصویب و اجرا کردیم و با همه مشکلاتى که امریکا و اقمار او از جهت حصر اقتصادى و دخالت نظامى و تهیه وسیع کودتا فراهم آورده بود ، ملت رزمنده ما ارزاق را نزدیک به خود کفائى رسانده اند و سایر ما یحتاج کشور نیز تهیه شده است و به زودى فرهنگ استعمار زمان رژیم سابق را به فرهنگ مستقل اسلامى تبدیل مى کنیم و قواى مسلح ارتش و سپاه پاسداران و ژاندارمرى و شهربانى آماده براى دفاع و نظم و همه در راه اسلام جان بر کف مهیاى جهادند . علاوه بر این ارتش بیست میلیونى و بسیج عمومى که با سازماندهى خود ملت مجهز مى شوند ، آماده فداکارى در راه اسلام و کشور است و دشمنان ما باید بدانند که هیچ انقلابى در جهان همانند انقلاب اسلامى ما ، باضایعه اى کم و ره آوردى عظیم ، همراه نبوده است و این نیست جز به برکت اسلام . این بدخواهان چه مى گویند؟ اسلامى که چندین قرن بر نیمى از معموره دنیا حکومت کرده بود و کمتر از نیم قرن بر حکومت هاى کفر ستم چیره شد ، اکنون چطور از اداره کشورها عاجز است ؟ امروز ملت ما در کمک به اداره کشور و سازماندهى آن مهیا و فعالند . دشمنان اسلام از قدرت اسلام در هدم اساس ظلم و بر پا داشتن اساس اداره کشور بر عدالت غافلند و یا تغافل مى کنند . دشمنان اسلام و بلکه بسیارى از دوستان اسلام هم از قدرت اداره و احکام سیاسى و اجتماعى اسلام بى اطلاعند . در حقیقت اسلام در طول تاریخ پس از صدر اسلام مهجور و محجوب بوده است و اکنون

ص: 82

باید با کمک همه مسلمانان و دانشمندان و متفکران و اسلام شناسان معرفى شود تا چهره تابناک آن چون خورشید جهانتاب جلوه کند .

اى مسلمانان جهان که به حقیقت اسلام ایمان دارید! بپا خیزید و در زیر پرچم توحید و در سایه تعلیمات اسلام ، مجتمع شوید و دست خیانت ابر قدرتان را از ممالک خود و خزائن سرشار آن کوتاه کنید و مجد اسلام را اعاده کنید و دست از اختلافات و هواهاى نفسانى بردارید که شما داراى همه چیز هستید . بر فرهنگ اسلام تکیه زنید و با غرب و غربزدگى مبارزه نمائید و روى پاى خودتان بایستید و بر روشنفکران غربزده و شرقزده بتازید و هویت خویش را دریابید که روشنفکران اجیر شده بلائى بر سر ملت و مملکتشان آورده اند که تا متحد نشوید و دقیقا به اسلام راستین تکیه ننمائید ، برشما آن خواهد گذشت که تاکنون گذشته است . امروز زمانى است که ملت ها چراغ راه روشنفکرانشان شوند و آن را از خود باختگى و زبونى در مقابل شرق و غرب نجات دهند که امروز روز حرکت ملت هاست و آنان هادى هدایت کنندگان تاکنونند . بدانید که قدرت معنوى شما بر همه قدرت چیره و قریب یک میلیارد جمعیت شما با خزائن بى پایان مى تواند تمام قدرت ها را در هم شکند . نصرت کنید خدا را تا نصرت دهد شما را اقیانوس بزرگ مسلمانان ! خروش بر آورید و دشمنان انسانیت را در هم شکنید که اگر به خداى بزرگ رو آوردید و تعلیمات آسمانى را وجهه خود قرار دهید ، خداى تعالى و جنود عظیم او با شماست .

6- مهمترین و درد آورترین مسأله اى که ملت هاى اسلامى و غیر اسلامى کشورهاى تحت سلطه با آن مواجه است موضوع امریکاست . دولت امریکا به عنوان قدرتمندترین کشورهاى جهان براى بیشتر بلعیدن ذخایر مادى کشورهاى تحت سلطه ، از هیچ کوششى فروگذار نمى کند .

امریکا دشمن شماره یک مردم محروم و مستضعف جهان است . امریکا براى سیطره سیاسى و اقتصادى و فرهنگى و نظامى خویش بر جهان زیر سلطه ، از هیج جنایتى خوددارى نمى نماید . او مردم مظلوم جهان را با تبلیغات وسیعش که به وسیله صهیونیسم بین الملل سازماندهى مى گردد ، استثمار مى نماید . او با ایادى مرموز و خیانتکارش ، چنان خون مردم بى پناه را مى مکد که گوئى در جهان هیچ کس جز او و اقمارش حق حیات ندارند . ایران که خواسته است از هر جهت با این شیطان بزرگ قطع رابطه کند ، امروز گرفتار این جنگ هائى تحمیلى است . امریکا عراق را وادار نموده است خون جوانان ما را بریزد . او سایر کشورهاى تحت نفوذش را وادار نموده است تا ما را با حصر اقتصادى از پاى در آورد ، مع الاسف اکثر کشورهاى آسیائى هم با ما سر ستیز برداشته ملت هاى مسلمان باید بدانند که ایران کشورى است که رسما با امریکا مى جنگد و شهداى ما ، این جوانان و دلاوران ارتش و سپاه از ایران و اسلام عزیز در مقابل امریکا دفاع مى کنند . پس ذکر این مسأله ضرورى است که درگیرهاى غرب کشور عزیز ما درگیرى هائى است از جانب امریکا که گروه هاى از خدا بى خبر وابسته ، هر روز ما را با آن مواجه کرده اند و این به محتواى انقلاب اسلامى ما مربوط مى شود که بر پایه استقلال واقعى بنا گشته است . چه اگر ما با آمریکا و یا سایر ابر قدرت ها و قدرت ها کنار آمده بودیم ، گرفتار این

ص: 83

مصائب نبودیم ، ولى مردم ما دیگر به هیچ وجه حاضر نیستند تن به خوارى و ذلت دهند و مرگ سرخ را به زندگى ننگین ترجیح مى دهند . ما براى کشته شدن حاضریم و با خداى خویش عهد نموده ایم که دنباله روى امام خود سیدالشهدا (علیه السلام) باشیم . اى مسلمانانى که در کنار خانه خدا به دعا نشسته اید! به ایستادگان در مقابل آمریکا و سایر ابر قدرت ها دعا کنید و بدانید که ما با عراق جنگى نداریم و مردم عراق پشتیبان انقلاب اسلامى ما هستند ، ما با آمریکا در ستیزیم و امروز دست آمریکا از آستین دولت عراق بیرون آمده است و به امید خدا این ستیز تا استقلال واقعى ادامه دارد که بارها گفته ام ما مرد جنگیم و تسلیم براى مسلمان معنا ندارد . این کشورهاى بى طرف ! شما را به شهادت طلبیم که امریکا قصد نابودى ما را دارد ، کمى به خود آئید و ما در هدفمان کمک کنید ، ما به شرق و غرب و به شوروى و امریکا پشت کرده ایم تا خود ، کشور خود را اداره کنیم ، آیا حق است تا اینچنین مورد هجوم شرق و غرب واقع شویم ؟ با اوضاع فعلى جهان این یک استثناى تاریخى است که با مرگ و شهادت و شکست ما ، مطمئنا هدف ما شکست نمى خورد . بارها گفته ام که گروگانگیرى توسط دانشجویان مسلمان و مبارز و متعهد ما عکس العمل طبیعى صدماتى است که ملت ما از آمریکا خورده است و اینان فعلا با باز پس دادن اموال شاه معدوم و لغو تمام ادعاهاى آمریکا علیه ایران و ضمانت به عدم دخالت سیاسى و نظامى آمریکا در ایران و آزاد گذاشتن تمامى سرمایه هاى ما آزاد مى گردند که البته این امر را محول به مجلس اسلامى نموده ام تا آنان به هر نحو که صلاح مى دانند عمل نمایند . با اینان در ایران به بهترین وجه رفتار شده است ولى تبلیغات آمریکا و اقمارش از هیچ دروغ و افترا و تهمتى دراین مورد فروگذار نکردند ، در حالى که آمریکا و انگلیس به فرزندان عزیز ما بدترین اهانت ها و شکنجه هاى روحى و جسمى را نمودند و هیچ مقام رسمى اى در مجامع بین المللى از این دوستان عزیز ما دفاع ننمود و هیچ کس آمریکا و انگلیس را در مقابل این رفتار وحشیانه ، محکوم نکرد . از خداوند متعال آزادى و استقلال و جمهورى اسلامى را براى تمام ملت هاى در بند آرزومندم .

والسلام على عباد اللّه الصالحین

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 84

تاریخ : 22/6/59

پاسخ امام خمینى به تلگرام آیت اللّه العظمى گلپایگانى

حضرت آیت اللّه آقاى گلپایگانى دامت برکاته - قم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

تلگرام شریف مبنى بر نگرانى اوضاع واصل گردید . انشأ اللّه تعالى ارشادات حضرتعالى و سایر مراجع و علمأ اعلام موجب آرامش و عمل به موازین اخوت اسلامى گردد . معلوم است اختلافات ریشه دارى در کار نیست و همه بحمداللّه تعالى وفادار به جمهورى اسلامى و پیرو احکام آن هستند و گله هاى لفظى انشأ اللّه تعالى حل و موجب تفاهم خواهد شد . آقایان متذکر هستند که با مشکلات فراوان کشور و خطرهاى متوقع براى اسلام و مسلمین ، این برخوردها که به نقع دشمنان است ، با موازین عقلى و شرعى وفق نمى دهد . از خداوند تعالى اصلاح امور و عظمت اسلام و مسلمین را خواستارم . سلامت و سعادت جنابعالى را از خداوند تعالى خواهانم

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 85

تاریخ : 22/6/59

پاسخ امام خمینى به تلگرام آیت اللّه العظمى مرعشى نجفى

حضرت آیت اللّه آقاى نجفى مرعشى دامت برکاته - قم

به دنبال مذاکرات و مصاحبات چند روزه که اظهار تأسف و ناراحتى کرده بودید و وسیله مخابره تلگرام اعلام آن را نموده بودید ، باید عرض کنم گرچه قشرهاى مختلف نیز ناراحت شده اند لیکن آقایان متوجه هستند که در این وضع فعلى باید به این اختلافات جزئى پایان دهند و ملت را از نگرانى در آورند . امید است به دعاى جنابعالى و سایر آقایان ، مسائل به خوبى حل شود .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 86

تاریخ : 22/6/59

پاسخ امام خمینى به تلگرام آیت اللّه العظمى شیرازى

حضرت آیت اللّه آقاى شیرازى دامت برکاته - مشهد مقدس

بسم اللّه الرحمن الرحیم

تلگرام شریف پیرو بعضى مصاحبات و برخوردهاى لفظى بین متصدیان امور واصل ، امید است با خواست خداوند تعالى و ارشاد علمأ اعلام مسائلى که پایه هاى اساسى ندارد ، حل شود و واضح است که این نحو برخوردها گر چه کوچک و بى ریشه است ، مخالف مصالح اسلام و کشور اسلامى است . از جنابعالى امید دعاى خیر دارم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 87

تاریخ : 25/6/59

پاسخ امام خمینی به نامه حجت الاسلام مولائى سرپرست آستانه مقدسه حضرت معصومه (علیه السلام)

بسمه تعالى

آستانه مقدسه قم و موقوفات مربوط به آن از اوقاف جداست و مستقلا تحت نظر فقیه باید اداره شود .

روح اللّه الموسوى الخمینى

عکس

ص: 88

59/6/26

فرمان امام خمینى به جناب آقاى محمد على رجائى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب آقاى رجائى نخست وزیر ایده اللّه تعالى

چون وضع بنیاد مستضعفین موجب نگرانى اینجانب است و مسائل آن پیچیده است ، لازم است جنابعالى امور بنیاد را در دست گرفته و تحت نظر اشخاصى متدین متعهد کاردان ، آن را به نفع مستضعفین اداره نمائید . اطلاعات لازم را مى توانید از هیاتى که اینجانب معین نمودم به دست آورید . انشأ اللّه تعالى موفق در خدمت به اسلام و مسلمین و خصوص مستضعفین باشید .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 89

تاریخ : 31/6/59

بیانات امام خمینى به مناسبت آغاز تحصیلى جدید

اگر چنانچه عراق تجاوز را تکرار کند ما دستور مى دهیم ملت ما بسیج بشوند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

در این موقع که مدارس ایران باید باز بشود و امیدوارم که جوانان ما و اطفال ما با تعهد به اسلام و جمهورى اسلامى ، به مدارس بروند و کار خودشان را شروع کنند ، باید به این جمعیت هایى که مى خواهند نگذارند مدرسه هاى ما باز بشود ، توجه داد که شما در یک همچو موقعى که ایران در این وضع واقع است و عراق رسما اعلام جنگ کرده است به ایران ، اگر راست مى گوئید که شما با ملت هستید و نسبت به خلق وفادار هستید ، باید شما خودتان در این امر با دولت ایران همراهى کنید . و اگر ما دیدیم که شما در مدارس ایجاد یک اغتشاش کردید ، ماهیت شما با اینکه مقداریش معلوم است ، بیشتر معلوم مى شود پیش ملت ایران . در یک همچو وقتى که ایران در حال جنگ است با آمریکا و این آلت دست آمریکا تجاوز کرده است به ایران ، شما اگر چنانچه براى باز شدن مدارس اغتشاش بپا کنید یا شایعه سازى کنید ، معلوم مى شود که شما عمال آمریکا و همدست صدام حسین خبیث هستید . بنابراین ملت ما باید با آگاهى و با خونسردى به این مسائل توجه کند .

بعض نکات باید گفته بشود . یکى اینکه گمان نکند ملت ما که دولت ایران و ارتش ایران عاجز از این است که جواب به اینها بدهد . هر وقتى که مقتضى بشود من پیامى به ملت خواهم داد و به صدام حسین و امثال او خواهم ثابت کرد که اینها ، این اذناب آمریکا قابل ذکر نیستند و ما همیشه بنا داریم که دراین برخوردها طورى برخورد بشود که ، جواب برخورد آنها داده بشود که به ملت عراق خداى نخواسته صدمه اى وارد نشود ، لکن ما عازم بر این هستیم ، مصمم بر این هستیم که اگر چنانچه عراق حد خودش را نداند و تجاوز را تکرار بکند ما دستور بدهیم و ملت ما بسیج بشوند و آن وقت براى ملت عراق معلوم باشد که ما با آنها هیچ کار نداریم بلکه این صدام حسین است که به واسطه تحریک آمریکا به ما تجاوز کرده است و ما اگر جوابى به او بدهیم ، هرگز به ملت عراق که برادر ما هستند مربوط نیست . امروز من صداى منحوس این آدم را شنیدم ، یعین بیانیه اش را شنیدم ، ایشان معلوم مى شود که تازه مسلمان شده است براى اینکه به حضرت امیر ، على بن ابیطالب و امام حسین سلام اللّه علیه و اینها تشبث کرده و مردم را مى خواهد گول بزند . ایشان نمى داند که مردم عراق ایشان را مى شناسند و از اولى که این حکومت اشتراکى روى کار آمد و مرحوم آقاى حکیم تحریم کرد و آنها را تکفیر کرد ، مردم

ص: 90

عراق اینها را شناخته اند و بعد هم از اعمالى که انجام داده اند اینها شناسایى شده اند . اینها علماى بزرگ عراق را اعدام کردند ، اینکه الان به شعب عراق متوسل مى شود اینها شعب عراق را سرکوب کرده اند . این صدام حسین من از اول وقتى که روى کار آمد تنبه دادم که این دیوانه است ، این عقلش درست کار کند و لهذا با دیوانگى دارد عمل مى کند و خودش را به هلاکت رساند .

سفارش به ملت ایران در حفظ خونسردى و جلوگیرى از شایعه سازان

من از ملت ایران یک صحبت دارم براى ملت ایران و براى ملت عراق و ارتش عراق هم یک صحبت . براى ملت ایران این صحبت را دارم که گمان نکند ملت ایران که ارتش ایران نمى تواند جلوى اینها را بگیرد . خیر ، ارتش ایران و قواى مسلح ما ، پاسدارهاى عزیز ما قادر بر این معنا هستند ، لکن تا مسأله جدى نشود آنها جدا عمل نمى کنند . آن روزى که مسأله جدى شد تمام اینها به طور جدامر مى کنم که عمل بکنند و عراق را سر جاى خودشان بنشانند . ملت ایران نباید خیال بکنند که جنگى شروع شده است و حالا فرض کنید که دست و پاى خودمان را گم کنیم . نه این حرف ها نیست یک چیزى آوردند و یک بمبى اینجا انداختند و فرار کردند ، رفتند ، الان هم دولت ایران جواب آنها را مشغولند که جواب آنها را بدهند و مى دهند جواب آنها را . قواى بحریه شان بکلى از بین رفته است و قواى بریه شان هم از بین خواهد رفت . شما خیال نکنید که یک چیزى است . ما این جنگ هاى متعددى که واقع شده است یک مقدارش هم نصیب ایران شده است که من هر دو جنگ را یادم هست . هیچ ، ابدا مسأله اى نیست و شایعات یا چیزهائى را که اگر دشمن هاى ما ، این احزاب مختلفه اى که الان در ایران هستند ، این گروه ها و گروهک هایى که در ایران هستند ، حالا اگر فرصت مى خواهند به دست بیاورند و شایعه سازى کنند و هى تلفن کنند به این طرف و آن طرف که چه شده است ، چه شده کودتا شده - نمى دانم این حرف ها در کار نیست . این یک دزدى آمده است یک سنگى انداخته و فرار کرده ، رفته است سر جایش ، دیگر قدرت اینکه تکرار بکند انشأ اللّه ندارد . من به ملت ایران سفارش مى کنم که چند جهت را ملاحظه کنند . یک جهت اینکه خونسردى خودشان را حفظ کنند و ابدا توجه به این معنا که یک قضیه اى واقع شده است (و واقعا واقع نشده قضیه اى ) توجه نکنند به این معنا ، یک وقت اغتشاشى از این راه بار نیاید . یک جهت هم اینکه ممکن است که این اشخاصى که با اسلام مخالفند و با جمهورى اسلامى از اول مخالف بودند حالا شایع کنند که خود لشکر ایران و ارتش ایران و ژاندارمرى ایران دارند خرابکارى مى کنند تا شما را وادار کنند که با آنها مقابله کنید . خیر ، اینطور نیست . ارتش ایران ، ژاندارمرى ایران وفا دارند به ما و مشغولند آنها به کوبیدن عراق . شما گمان نکنید که یک وقت بیایند به شما بگویند که تحریک کنند شماها را به اینکه بروید سراغ مثلا پادگان ها . یک همچو کارى جایز نیست و از معاصى بزرگ اسلام است و مخالف رضاى خداست و ابدا به اینها اعتنا نکنید و اگر از این افراد کسى پیدا شد که یک همچو تحریکى کرد ، بگیرید او را تحویل بدهید به کمیته هایى که هستند ، به آنها تحویلشان بدهید تا آنها را به جزاى خودشان برسانند . این حرفى است که

ص: 91

ما با ملت ایران داریم که اینها با آرامش ، بدون اینکه اصلا خوفى از چیزى داشته باشند ، خوفى در کار نیست اصلا ، چیزى نیست اینکه خوف داشته باشد . یک حرف با ملت ایران است که هم خونسردى خودشان را حفظ کنند و هم این شایعه سازها را جلویشان را بگیرند و هیچ اعتنا به شایعه ها نکنند . من خودم تماس دارم و همه مطالب پیش من مى آید و من امروز هم آقاى رئیس جمهور و آقاى نخست وزیر آمدند اینجا و گزارش دادند اینجا و من هر روزى که محتاج به این بشود که بسیجى بکنم خواهم کرد و انشأ اللّه نیاید آن روز که یک همچو امرى واقع بشود .

ارتش عراق بداند که این جنگ هوادارى از کفر و برخلاف رضاى خداست

و یک حرفى که با ارتش عراق دارم این است که ارتش عراق با کى جنگ مى خواهد بکند؟ طرفدار کى هست و مخالف کى ؟ طرفدار صدام است که اشتراکى است و کافر است ؟! بر ضد کى ؟ بر ضد اسلام ؟! ارتش عراق باید بدانند که این آدم که حالا آمده است اسم على بن ابیطالب سلام اللّه علیه را مى آورد و اسم حسین بن على سلام اللّه علیه را مى آورد این دشمن اینهاست ، این شخص با اینها دشمن است با اسلام اصلا دشمن است این ، ارتش عراق باید بداند که این جنگ جنگ با اسلام است به هوادارى کفر . و یک همچو جنگى بر خلاف رضاى خداست و خداى تبارک و تعالى نخواهد بخشید بر آن کسانى که بر ضد اسلام قیام کنند بر ضد اسلام به واسطه همراهى با کفر ، که هم خود صدام حسین به حسب حکم شرعى کافر است و هم این طرفدار کفار است ، طرفدار کارتر است و به واسطه طرفدارى از کارتر و گرفتن قوا از او ، دارد به ایران حمله مى کند و کارتر این نوکرهاى خودش را مثل صدام حسین و مثل سادات و امثال اینها را وادار کرده است که به ایران حمله بکنند یا به ایران صدمه بزنند و ملت عراق و ملت مصر باید بدانند این معنا را که اگر خداى نخواسته با ایران طرف بشوند و ارتش عراق با ایران طرف بشود ، صرف شدن با اسلام است و ضرر زدن به اسلام و ضرر زدن به پیغمبر اسلام است به طرفدارى از کفر ، به طرفدارى از صدام ، به طرفدارى از کارتر .

ملت عراق با تمام قوا کوشش کند که صدام فاسد را از بین ببرد

و ملت عراق باید بدانند که این جرثومه فساد همانطورى که دارد با شما عمل مى کند که محمد رضا با ایران عمل مى کرد و ما محمدرضا را بیرون کردیم و شما هم باید این شخص را بیرون بکنید از عراق . تا قیام نکنید و تا مقابله نکنید با این جرثومه فساد ، این مى خواهد اسلام را از بین ببرد و مى خواهد عربیت را به خیال خودش آن هم نه اینکه واقعا عقیده دارد به او - مى خواهد او را جانشین کند و همچو خیالى هم ندارد . مى خواهد امریکا را دستش را باز کند در این ممالک اسلامى و ما جرممان این است که با آمریکا مخالف هستیم . این جرمى که پیش صدام حسین بخشودنى نیست ، این است که ما برخلاف آمریکا هستیم و لهذا ما را هر چه مى خواهد مى گوید ، ما را مجوس مى گوید هستند ما که داریم در مملکتمان قرآن را ترویج مى کنیم ، در مملکتمان احکام اسلام را داریم ترویج

ص: 92

مى کنیم و پیاده مى کنیم به جاى آن احکامى که در سابق بوده است ، این آقا ما را مجوس مى داند و خودشان که بر ضد اسلام و بر ضد مسلمین هستند خودشان را طرفدار على بن ابیطالب سلام اللّه علیه و اصحاب رسول اللّه مى دانند . باید ملت عراق بداند که این آدم ، آدم خطرناکى است براى ملت عراق و خطرش بر ملت عراق زیاد است والا به ملت ما او که نمى تواند صدمه اى بزند ، او او به ملت عراق خطرناک است . و ملت عراق باید با تمام قوا کوشش کنند که این شخص فاسد را از بین ببرند و این جمعیتى که برخلاف اسلام و بر خلاف مصالح اسلام و قرآن دارند عمل مى کنند ، آنها را از بین ببرند . و سربازهاى ارتش عراق و صاحب منصب هاى ارتش عراق باید بدانند که جنگ با ایران جنگ با اسلام است ، جنگ با قرآن است ، جنگ با رسول اللّه است و این از اعظم محرماتى است که خداى تبارک و تعالى نمى گذرد از او . شما هم همان کار را بکنید که ارتش ایران نسبت به شاه سابق کردند . همانطورى که آنها رها کردند او را و متصل شدند به ملت و سربازها فرار کردند از پادگان ها و متصل شدند به ملت شما هم فرار کنید و قواى خودتان را صرف این کنید که این جرثومه فساد را از بین ببرید . خدا به شما تأیید مى کند اگر چنانچه قیام کنید و این شخص را از بین ببرید و یکى را خودتان به جاى او بگذارید . ما هم کمک شما هستیم در اینکه خود شما ، از ملت شما یک نفر اداره کند حکومت عراق را . و این آدمى که برخلاف اسلام و برخلاف مصالح اسلام مشغول مفسده شده است این فاسد را از بین ببرید ، با ملت همراه بشوید . ملت عراق هرگز با صدام حسین مؤافق نیست ، یک روز هم موافقت ندارد ، ملت عراق با اسلام مؤافق است ، کسى که کتاب او قرآن است ، کسى که کعبه قبله اوست نمى شود با یک آدم کافرى که در پناه کفار دارد زندگى مى کند و در پناه کارتر و امثال کارتر دارد به حیات خودش ادامه مى دهد ، نمى شود با این همراهى بکنید . من به آنها سفارش مى کنم ، به ارتش عراق که اگر مى توانند قیام کنند بر ضد این آدم و این آدم را از بین ببرند و خودشان جانشین او بشوند ما هم تأییدتان مى کنیم و اگر چنانچه این برایشان میسور نیست فرار کنند و جنگ با اسلام نکنند و با ملت عراق هم عرض مى کنم که با همه قوا قیام کنید بر ضد این آدمى که الان قیام بر ضد اسلام کرده است . قیام این نسبت به ایران ، قیام کافر بر مسلم است و قیام لشکر کفر بر لشکر اسلام است . باید با همه قوا با این شخص مقابله کنید و مقاتله کنید و من ، اگر چنانچه خداى نخواسته دامنه پیدا کرد این کارهاى صدام حسین و ارباب هاى صدام حسین ، تکلیف ملت ایران را تعیین خواهم کرد و امیدوارم به آنجا نرسد و اگر برسد دیگر بغدادى باقى نخواهد ماند .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 93

تاریخ : 1/7/59

پیام امام خمینى به ملت ایران

بسم اللّه الرحمن الرحیم

مطالب زیر ابلاغ مى گردد :

1- باید اطاعت از شوراى فرماندهى بدون کوچکترین تخلف انجام گیرد و متخلفین با سرعت و قاطعیت باید تعیین و مجازات شوند .

2- باید اشخاص و مقامات غیر مسؤول از دخالت در امر فرماندهى خوددارى کنند و فرمانده کل قوا به نمایندگى اینجانب و شوراى فرماندهى ، مسؤول امور جنگى هستند .

3- در شرایط فعلى اقدام دادگاه هاى ارتش در امورى که شوراى فرماندهى صلاح نمى داند ، بدون اطلاع اینجانب ممنوع اعلام مى گردد .

4- رادیو و تلویزیون موظفند اخبارى را نقل کنند که صد در صد صحت آن ثابت مى باشد و براى عدم اضطراب و تشویش اذهان ، اخبار را از غیر موثق نقل ننمایند .

5- نیروهاى انتظامى مؤظف هستند کسانى را که دست به شایعه سازى مى زنند از هر قشر و گروهى که باشند ، فورا دستگیر و به دادگاه هاى انقلاب تسلیم و دادگاه هاى مذکور آنان را در حد ضد انقلابیون مجازات نمایند . مردم مبارز ایران مؤظف هستند شایعه سازان را به دادگاه هاى انقلاب معرفى و با نیروهاى انتظامى همکارى نمایند .

6- روزنامه ها در وضع فعلى مؤظفند از نشر مقالات و اخبارى که قواى مسلح راتضعیف مى نماید جدا خوددارى نمایند که امروز تضعیف این قوا عقلا و شرعا حرام و کمک به ضد انقلاب است . من کرارا از نیروهاى مسلح عزیز پشتیبانى نموده ام و امروز که آنان در جبهه جنگ با صدام کافر هستند ، تشکر مى کنم و از زحمات آنان قدردانى نمایم و از خداوند متعال تؤفیق و پیروزى براى آنان طلب نمایم .

7- اکیدا همه قشرهاى ملت و ارگان هاى دولتى مؤظف شرعى هستند که دست از مخالفت هاى جزئى که دارند ، بردارند و با مخالفت خود کمک به دشمنان اسلام ننمایند .

والسلام

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 94

تاریخ : 2/7/59

پیام امام خمینى به ارتش و اقشار مختلف مردم عراق

بسم اللّه الرحمن الرحیم

ملت شریف و مبارز و مسلمان عراق ! ارتشیان رزمنده ! افسران ، درجه داران و سربازان مسلمان عراق ! کارگران و کارمندان مسلمان عراق شما همه از نزدیک جنایت ها و خیانت هاى حزب کافر بعث رادیده و مى بینید ، شما تلخى حکومت کافر بعثى را چشیده اید ، شما مى دانید که صدام حسین و رفقاى کافر او تابع میشل عفلق ملحد و نوکر چشم بسته صهیونیسم و امپریالیسم به امر اربابان جهانخوار خود به ایران و ملت ایران که با اللّه اکبر و پشتوانه اسلام عزیز کفار را از میهن خود راندند ، حمله نموده و بیرحمانه برادران ایمانى شما را به قتل مى رسانند . شما مى دانید که این جنگ بین ایران و بعثى هاى عراق ، جنگ بین اسلام و کفر و قرآن کریم و الحاد است ، از این جهت بر همه شما و ما و مسلمانان جهان است از اسلام عزیز و قرآن کریم دفاع کنیم و این خیانتکاران را به جهنم بفرستیم . اکنون تکلیف شرعى ، الهى انسانى شماست که در هر محلى هستید به ضدیت و کارشکنى بر آئید . ارتش عراق به ارتش ایران ملحق شود و امروز نزدیک به صد نفر از درجه داران و افسران و رزمندگان عراق به ایران آمده و در آغوش اسلام قرار گرفته اند و باید ارتش عراق بداند که ایران با آغوش باز برادران ایمانى ارتش عراق خود را پذیرائى و پشتیبانى مى کند . باید به حسب تکلیف شرعى کارگران از هر طبقه که هستند و کارمندان در هر اداره که مى باشند با اعتصاب ها و مخالفت ها خدمت خود را به اسلام عزیز و قرآن کریم نشان دهند . ملت عراق از دادن مالیات و پول آب و برق به دولت خوددارى کند ، که کمک به دولت غیر قانونى کافر است ، کمک به مخالفین اسلام است که در حال جنگ با اسلام مى باشند و با راهپیمائى هاى میلیونى عمل جنایتکاران عراقى را محکوم نمایند . شما برادران عراقى باید بدانید که برادران ایرانى شما اکنون در حال آماده باش هستند و هر وقت که لازم باشد با بسیج عمومى مخالفین با اسلام را سرکوب مى کنند . شما برادران ارتشى و غیر ارتشى و همه قواى مسلح از عمل ملت ایران که با دست خالى قدرت شیطانى ابرقدرت ها را در هم شکست ، عبرت بگیرید و از شیطان هاى بزرگ کوچک نهراسید و براى دفاع از اسلام و کشورهاى اسلامى بپا خیزید ، خداوند با شماست . (ان تنصروااللّه ینصرکم و یثبت اقدامکم ).

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 95

تاریخ : 3/7/59

پیام امام خمینى در رابطه با مانور هوائى جمهورى اسلامى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

در دو سه ساعت قبل یک صدائى در بالاى آسمان پیدا شد و از جاهاى مختلف از قرارى که گفتند اظهار نگرانى کردند . در صورتى که مسأله نبود که نگرانى داشته باشد ما قوى هستیم و قدرتمند هستیم و ما بر آنها غلبه خواهیم کرد . ملت ایران باید از اینطور مسائل هیچ نترسد ، در صورتى که مسأله اى نبوده است و فقط آنطورى که به ما اطلاع دادند یک مانور هوائى بوده است براى امتحان و هیچ خوفى نیست در کار و همه ما سالم و سلامت هستیم و در اینجا هم هیچ قضیه اى واقع نشده و من از ملت بزرگ ایران خواهانم که در هر مسأله اى که پیش مى آید قواى باشند ، قدرتمند باشند ، متکى به خداى تبارک و تعالى باشند و از هیچ چیز باکى نداشته باشند . ما از آن قدرت هاى بزرگ نترسیدیم ، این که قدرتى ندارد ، عراق که چیزى نیست . در صورتى که در خود عراق و در بغداد از قرارى که اطلاع دادند الان در بغداد مشغول به تفنگ اندازى و انفجارات است و اینها در حال انفجار هستند ، در حال احتضار هستند و انشأ اللّه با دست قوى ملت و با تأیید خداى تبارک و تعالى این ریشه هاى فساد قطع خواهد شد و اسلام گسترش پیدا خواهد کرد در همه جا و ما متکى به خدا هستیم و با اتکأ به خدا از هیچ چیز ترسى نداریم و شما ملت عزیز مجتمع باشید ، مصمم باشید و از هیچ چیز هراس نداشته باشید که هراسى هم نیست .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

ص: 96

تاریخ : 4/7/59

پاسخ امام خمینى به تلگرام روحانیون تبریز

بسم اللّه الرحمن الرحیم

به وسیله حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقاى حاج میرزا حسن آقاى انگجى دامت برکاته خدمت حضرات حجج اسلام و علماى اعلام تبریز دامت برکاته تلگرام شریف مبنى بر پشتیبانى از دولت و ارتش و سپاه پاسداران جمهورى اسلامى ایران موجب کمال تشکر گردید .

آذربایجان همیشه سنگر پایدار و محکم اسلام و کشور بوده و انشأ اللّه خواهد بود . علمأ عظیم الشأن تبریز و سایر نقاط آذربایجان چون مردم دلیر و غیورش در صف مقدم دفاع از کیان اسلام بزرگ و کشور اسلامى بوده اند و در مقابل رژیم منحط سابق به مجاهدت برخاسته و زحماتى جانفرسا متحمل گردیده اند . جنابعالى و سایر حجج اسلام اخلاف صالحه اسلام عظیم مى باشید و واضح است که در این جنگ بین ایران عزیز و اسلام مقدس با آمریکاى ستمگر و نوکران سرسپرده آن ، اهالى معظم آذربایجان و در رأس آن ، حضرات حجج اسلام و علما ، در طلیعه هستند و درموقع لزوم در صف مقدم رزمندگان اسلامى ، براى سرکوبى دولت کافربعث خواهند جنگید چنانچه قشرهاى عظیم ملت اسلامى چون صفوف ملائکه اللّه همرزم و همصدا خواهند بود .

در خاتمه در صورتى که علمأ آن منطقه با اینجانب کارى دارند مى توانند به وسیله جنابعالى و یا سایر برادران با اینجانب تماس برقرار نمایند . امیدوارم در خدمت به آقایان کوتاهى نشود .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 97

تاریخ : 5/7/59

پیام امام خمینی خطاب به علمای اعلام و حجج اسلام و مشایخ اهل سنت و نمایندگان مجلس شوراى اسلامى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

خدمت حضرات آقایان علماى اعلام و حجج اسلام و مشایخ بزرگ اهل سنت و نمایندگان محترم مجلس شوراى اسلامى

تلگرافات حضرات آقایان محترم و اصل گردید . اظهار آمادگى و پشتیبانى هیا بى دریغى که از سوى تمام اقشار مختلف و بخصوص آقایان علماى اعلام دامت برکاتهم مى شود ، پشتوانه عظیمى براى سربازان و مجاهدان عزیز است که در سنگرهاى جنگ ، عرصه را بر دشمنان اسلام تنگ کرده اند و با رشادت هاى اعجاب انگیز خود ، تاریخ سربازان از جان گذشته صدر اسلام را مجسم ساخته اند و پیروزى کامل را در تمام جبهه هاى جنگ ، بر ضد دشمنان و ابر قدرت هاى شرق و غرب نوید مى دهند . انسجامى که امروز بین ملت دلیر و ارتش و سپاه شجاع دیده مى شود ، در تاریخ ایران و جهان بى سابقه است . حضرات آقایان ! در هر نقطه که هستید مردم را براى جنگ و درگیرى با آمریکا و اذناب خونخوارش چون عراق آماده کنید که جنگ ، جنگ است و عزت و شرف میهن و دین ما در گرو همین مبارزات است و میهن از جان عزیزتر ما ، امروز منتظر است تا یکایک فرزندان خود را براى نبرد با باطل مهیا سازد . ما براى میهن عزیزمان تا شهادت یکایک سلحشوران ایران زمین مبارزه مى کنیم و پیروزى ما حتمى است .

امروز ، روزى است که تمام مردم باید از شهرهاى خود دفاع کنند و به شهرهاى جنگزده کمک نمایند . امروز ، روزى است که بر تمام ملت واجب است با سربازان و پاسداران اسلام و ایران همکارى لازم و نزدیک داشته باشند . امروز ، روزى است که عشایر عزیز و غیور ما از مرزهاى کشورشان باید دفاع نمایند . امروز ، روزى است که ملت ما باید دست در دست سپاه و ارتش نجیب و دلیر گذاشته و به دشمنان بفهمانند که بر فرض محال اگر وارد شهرى شدند ، تازه با مردمى مسلح و جنگجو مواجه خواهند شد که از وجب به وجب شهرشان دفاع مى نمایند . امروز ، روزى است که روحانیون ما در شهرها باید روح شهامت و شجاعت و شهادت را در کالبد مردم ما بدمند که بحمداللّه دمیده شده است . امروز ، روز اتحاد و یگانگى است و این هم از الطاف بزرگ و تأییدات الهى است که درست برخلاف تصور و خواست فتنه انگیزان و جنگ افروزان ، همه توطئه ها و جنگ ها ، به اتحاد و یکپارچگى ملت بیدار و زنده ما در برابر ابر قدرت ها مى انجامد و انشأ اللّه تعالى براى همیشه فکر تجاوز و سرکوبى

ص: 98

انقلاب عظیم اسلامى را از سر این کوته فکران و خیره سران بیرون خواهد برد . اینجانب ضمن تشکر و سپاسگزارى از همه آقایان محترم ، از اینکه به واسطه کثرت تلگرافات و کمى فرصت نمى توانم به یکایک تلگرافات جداگانه پاسخ بدهم معذرت خواسته و موفقیت همگان را از درگاه خداوند تعالى مسئلت دارم .

والسلام علیکم ورحمة اللّه و برکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 99

تاریخ : 5/7/59

بیانات امام خمینی خطاب به ملت و ارتش جمهورى اسلامى ایران و ارتش و ملت عراق

وحدت کلمه و اتکال به ذات مقدس حق تعالى رمز پیروزى ارتش اسلام

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من یک کلمه با ارتش خودمان صحبت دارم و یک کلمه با ملت و یک کلمه با ارتش عراق و یک کلمه با ملت عراق . جوانمردى ارتش و سایر قواى مسلحه مثل سپاه پاسداران و دیگران ما را به یاد جوانمردى هاى صدر اسلام انداخت . در صدر اسلام با اینکه قوا قواى دشمن با قواى اسلام قابل مقایسه نبودید ، در جنگ روم ، هفتصد یا هشتصد هزار آنها بودند و سى هزار هم لشکراسلام و آن طلیعه لشکر که پیشروها هستند ، شصت هزار نفر بودند ، دو مقابل تمام لشکر اسلام ، خالدبن ولید که یکى از سردارهاى اسلام بود گفت : ما باید یک ضربه اى به اینها بزنیم تا اینکه روحیه شان را از دست بدهند حالا به این تعبیر که من گویم و ما سى نفر مى رویم با این طلیعه که شصت هزار نفرند ، سى نفرمان رویم با آنها جنگ مى کنیم . بالاخره عده اى قبول نمى کردند چه بالاخره بنا شد شصت نفرشان بروند و جنگ کنند ، شبیخون بزنند . شصت نفر رفتند و شب شبیخون زدند و آن شصت هزار نفر را تار کردند تارو مار کردند ، از بین بردند . ما در تمام طول مدتى که در این قضایاى ایران بودیم همیشه به حسب قوا و به حسب آن چیزهائى که در جنگ مثلا باید به کار برد ، ما در مقابل ارتشى که آنوقت شاه مخلوع داشت یک چیز ناچیزى بودیم و دنبالش بگذارید که او قواى بزرگ دنیا ابرقدرت ها را همراه داشت و ما از این اسباب طبیعى کسى را نداشتیم که همراه باشد ، آخر هم که سى میلیون جمعیت ایران بود باز در مقابل چند صد میلیون جمعیتى که با ما مخالف بودند . این چیزى که مطرح است در جنگ عدد نیست ، آن چیزى که مطرح هست آن قدرت فکرى انسان هست ، همان قدرتى که با اتکال به خدا در صدر اسلام یک عده کمشان لشکرهاى زیاد را به هم مى زد و اوضاعشان را به هم مى زد . بحمداللّه در مملکت ما هم با اینکه عدد کم است و آنها ، دشمن هاى ابرقدرت زیاد ، لکن امتحان داد ملت ما به اینکه با این وحدت کلمه و با این اتکال به ذات مقدس حق تعالى مى تواند که آن لشکرهاى زیاد را و آن جمعیت هاى زیاد را شکست بدهد . پس آنکه مطرح هست ، آن قدرتى است که براى اشخاص از غیب پیدا مى شود و آن قدرت بحمداللّه الان هست و آنطورى که براى ما ذکر مى کنند الان در بسیج ، ارتش و در سپاه پاسداران و در سایر قواى انتظامى نظامى ما آن قدرت هست ، همچو هست که اگر چنانچه دم مرگ هم باشند ، معذلک فریادشان به اللّه اکبر بلند است و حمله مى کنند . چند

ص: 100

نفر معدود در یک پایگاهى هستند و بودند آنوقت و از آن طرف آن جمعیت زیادى که در کردستان بود و حمله مى کرد ، اینها با جمعیت کمى جواب آنها را مى دادند براى اینکه اینها اتکال به خدا داشتند و آنها اتکال بر خدا نداشتند پس ارتش ما نباید بگوئیم که یک ارتشى است که مثل ارتش هاى دیگر است ، ژاندارمرى ما هم مثل ژاندارمرى دیگر هست ، سپاه پاسداران ماهم مثل قواى مسلح دیگران هست . این صحیح نیست ، براى اینکه سپاه دیگران ، ارتش دیگرى براى چى جنگ مى کند؟ ارتش عراق براى صدام حسین . کدام عاقل است که براى صدام حسین جان خودش را بدهد؟ که چه بشود؟ ارتش ما حجت دارد ، مى گویند که ما اگر بمیریم پیش خدا رویم . این روحیه است که مقدم مى دارد . این روحیه اى که عقیده ایمانیش این است که من اگر کشته بشوم ، یک توفیقى است براى من و من مى روم در جوار رحمت الهى . این روحیه است که ما را پیروز کرده و ارتش ما هم این روحیه را بحمداللّه دارند و سایر قواى مسلحه ماهم از قبیل پاسدارها و ژاندارمرى و شهربانى و همین هائى که در حال نظم و انتظام هستند . پیام من به ارتش این است که اولا تقدیر مى کنم از شماها ، از همه قواى مسلحه تقدیر مى کنم به اینکه شماها مردانه و مثل سربازهاى صدر اسلام الان دارید عمل مى کنید و به آنها بشارت مى دهم که شما اگر بکشید آنها را ، شما به بهشت مى روید و اگر آنها هم شما را بکشند ، شما به بهشت مى روید . این هم بشارت است . پس این قدرت ، یک قدرت الهى است و قواى انتظامى نظامى و سپاه پاسداران ما مجهز به قوه الهى هستند ، سلاحشان اللّه اکبر است و هیچ سلاحى در عالم مقابل همچو سلاحى نیست و ملت ما هم همین طور است

تجلى نصرت و قدرت الهى در تحول روحى ملت براى مقابله با دشمن

این تحولى که پیدا شد در ملت ، یک تحولى بودکه الهى بود ، امکان نداشت کسى تصور این را بکند که سى میلیون جمعیت یا بیشتر که اکثرا کار نداشتند به این کارها ، زمان طاغوت مردم کارشکنى مى کردند یا اکثرشان کارى هم نداشتند ، هر کارى مى کردند ، کرده بودند و همچو خوف در آنها پیدا شده بود که یک پاسبان اگر مى رفت در بازار و هر حکمى مى کرد ، تخلف کردند . یک وقت یک دست غیبى پیدا شد که این دست غیبى متحول کرد این مردمى که ضعیف بودند ، به یک اشخاص پولادین و با عده اى که البته زیاد بودند لکن مجهز نبودند ، همه سلاح ها دست آنها بود ، بدون خوف از اینکه این چیزى که دارد مى آید تانک است ، این چیزى که دارد مى آید مسلسل است ، بدون خوف این وارد مى شدند ، بعضى شان رفتند روى آن چیزهائى که مى آوردند ، آن آلاتى را که مى آوردند ، روى آن سوار مى شدند ، و مى رفتند . این یک قدرت الهى بود که ملت ما داشت و الان هم بحمد اللّه دارد . و این تو هم است که انسان خیال کند که حالا دیگر کارى ندارند ، حالا دیگر چه . اینها دلخوشى است که بعضى طایفه ها و بعضى گروه ها به خودشان مى دهند که حالا دیگر مثلا آنطور نیست . ولى ما مى بینیم که در مشکلات یکدفعه همه اینها دارند قیام کنند . الان در خرمشهر و در جاهاى دیگرى که هست ، آبادان و اهواز و اینها سنگر بندى کردند و آقاى رئیس جمهور الان آنجا بودند ، گفتند ما رفتیم دیدیم

ص: 101

سنگربندى کردند و مجهز هستند و این مطالبى که براى ما و براى ملت ما از خارج نقل مى شود اینها شایعات هست ، شایعه کردند که خرمشهر را آنها گرفتند ، اصلا نزدیک ، خوب آقاى بنى صدر رفته در خرمشهر ، در آبادان ، در جاهاى دیگر رفته ، خودش رفته . این شایعات را درست مى کنند براى دلخوشى خودشان . شنیدم که امروز هم یک شایعه مرگ فلانى شده است و عراق دلخوش کرده خودش را به اینکه فلانى مرد . من بمیرم که ، شما باید دعا کنید خدا بمیرد! خدا هست من کى هستم . ملت ما خدا دارد . ملت ما از اول تا حالا همیشه ملت پشتیبانش خداى تبارک و تعالى بوده ، منتها گاهى ملموس بوده است و گاهى غیر ملموس . حالا الان ملموس است که کارها بر خلاف آن چیزى که آنها خیال مى کنند انجام مى گیرد . پس ملت ما یک ملتى است که از ضعف به قدرت متحول شده است و آرزوى شهادت مى کند . یک همچو ملتى که آرزوى شهادت مى کند ، این ملت دیگر خوف ندارد ، خوب پیروز است انشأاللّه .

نصیحت به قواى مسلح عراق براى بازگشت به آغوش اسلام

و آنکه مى خواهم به ارتش عراق بگویم ، من متأسفم که ارتش عراق که مسلم هستند حالا آنهائى که از اسرائیل آوردند من اطلاعى ندارم و ما با آنها کارى نداریم ارتش عراق که مسلمان هستند ، کعبه قبله آنهاست و قرآن کتاب آنهاست و پیغمبر اکرم رسول آنهاست ، آنها براى چه جنگ مى کنند؟ با کى جنگ مى کنند روى چه انگیزه اى جنگ مى کنند؟ مقابل آنها مسلمان ها هستند . البته صدام حسین منطقش در اسلام غیر ماهاست او البته ما را مى گوید مجوسند اینها ، اهل مجوسى هستند . این یک چیزى که کهنه شده است و سابقا یک کسى مى گفت یک چیزى . این ارتش عراق براى چى دارند خون خودشان را مى دهند؟ اینها نمى دانند که اگر به جنگ ایران بیایند اینطور کشته مى شوند؟ الان نفهمیدند که در جنگ ایران نمى توانند هیچ اعمال قدرتى بکنند؟ اینها براى چى خون خودشان را مى دهند؟ روى چه انگیزه اى خونشان را مى دهند؟ اینها مى توانند بگویند ما براى خدا داریم کار مى کنیم ؟! صدام حسین به خدا چکار دارد؟ میشل عفلق به خدا چکار دارد؟ حزب بعث ، حزبى است که به خدا کارى ندارد ، مانوس به خدا نیست این . پس شما دارید در غیر راه خدا خون خودتان را مى دهید . انگیزه شما چى است ؟ انگیزه قدرت هائى که ما داریم ، انگیزه این است که ما براى خدا جنگ مى کنیم ، خدا به ما همه چیز داده ، ما از او هستیم و به او هم تحویل مى دهیم . این انگیزه لشگر اسلام است ، در صد راسلام هم همین انگیزه بوده ، الان هم همین انگیزه است . شما انگیزه تان چیست ؟ شما براى خدا با اسلام مخالفت مى کنید؟! براى خدا با قرآن مخالفت مى کنید یا براى صدام حسین ؟! اگر براى خداست که راهى ندارید شما ، راهى ندارید که بگوئید براى خداست . پس براى صدام حسین است . انگیزه تان هم این است که اسلام قدرت پیدا بکند؟! خوب اینجا اسلام است قدرت هم دارد . عراق ، خود ملت عراق که با صدام حسین مؤافق نیست ، او مخالف است ، تمام توده هاى اسلامى مخالفند براى اینکه صدام حسین ، هم مسلکش الحادى است و هم خودش ملحد است . پس انگیزه ، آن انگیزه اى که در ارتش و در قواى مسلحه ما و پاسدارها و همه نیروهائى که هست ، نیروى دریائى ، نیروى زمینى ،

ص: 102

نیروى هوائى و سایر نیروهائى که در ایران هستند انگیزه آنها یکى است و اینکه ما براى خدا داریم کار کنیم . مملکت ، مملکت اسلامى است . طاغوت را از بین بردند و اسلام به جاى طاغوت نشسته است و ما براى اینکه اسلام را پیاده کنیم و طاغوت را هم همه ریشه هایش را بکنیم ، براى این انگیزه داریم جنگ مى کنیم اما شما ، ارتش عراق براى چه انگیزه اى خون خودشان را مى دهند؟ خون خودشان را هم که دادند چه تحویلشان مى دهند آنها ، آنها چه دهند به شما وقتى خون خودتان را دادید؟ اینجا مى گویند که ما وقتى خون خودمان را دادیم خدا در بهشت ما را مقامات عالیه از اینجا بهتر دهد . شما براى چى ؟ برگردید به اسلام اى ارتش عراق ، این قواى مسلح عراق برگردید به اسلام تا وقت نگذشته ، آن روزى که وقت گذشت دیگر نمى توانید برگردید ، الان که وقت باقى است توبه کنید ، همانطورى که از برادران شما بسیارى توبه کردند و آمدند اینجا و جزء لشکر اسلام شدند ، شما هم برگردید و ملحق بشوید به کشور اسلامى و به لشکر اسلامى ، هم براى دنیا و هم براى آخرتتان ، این صلاحتان هست . دنبال یک کافر ، یک ملحد که هم مسلکش الحادى است و هم خودش ملحد است ، دنبال این نروید ، دنبال یک مسلکى بروید که مى گوید من اسلام مسلکم است . دنبال رسول خدا شما باشید ، نه دنبال صدام ، رها کنید اینها را . اگر شما رها کنید اینها را ، اگر شما رها کنید اینها را ، آنها دیگر چیزى نیستند . شما رها کنید اینها را ، اگر مى توانید بکشید اینها را ، سلاح ها را در مقابلشان قرار بدهید و بکشید اینها را و اگر دستتان هم نمى رسد به اینها رها کنید ، اعراض کنید ازشان ، بیائید در ایران ، جاى شما در ایران باز است و کشور ایران خانه خود شماست ، بیائید در اینجا ما از شما هم پذیرائى مى کنیم هم خدمت به شما مى کنیم .

ملت عراق بپاخیزید و از اسلام و حیثیت خودتان دفاع کنید

ملت عراق هم با اینکه من سابقا این معنا را به نظرم بود که این عشایرى که در عراق هستند مسلمند و ملت عراق هم یک ملت زنده اى است ، حالا هم همین طور است لکن نمى دانم چه ، چه شده است الان که آنطورى که باید حرکت کنند و نهضت بکنند ، آنطور نیست . من مى دانم که همه دل خون دارند از این حکومت و هیچ مسلمى نمى تواند مؤافق باشد با او لکن حالا که سرگرم جنگ با ایران هستند و قبل از اینکه ما آنها را اعدام کنیم ، از بین ببریم ، ملت قیام کند و نهضت کند مثل قیامى که ملت ایران کرد ملت ایران قیام کرد و یک قدرت صد چندانى قدرت صدام حسین را از بین برد ، شماها هم قیام کنید . الان این آدم مشغول است به ایران ، شما از پشت خنجر به او بزنید ، قیام کنید ، اعتصاب کنید ، راهپیمائى کنید بر خلافش ، مگر مى تواند قتل عام بکند وقتى همه شهرهاى عراق راهپیمائى کردند بر ضد او و منطقشان هم این بود که تو دارى بااسلام مخالفت مى کنى . براى خدا ، براى اسلام راهپیمائى کنید اقتصادش را فلج کنید ، ندهید مالیات به او ، حرام است دادن مالیات به این ، از گناهان کبیره است براى اینکه اعانت بر یک کسى است که بر خلاف اسلام است . و پول آب و برق را ندهید ، چیزهاى دیگر را که مى خواهند ، ندهید ، زیر بار نروید و تظاهرات بکنید و راهپیمائى بکنید ، محکوم کنید او را ،

ص: 103

نمى تواند با یک ملت طرف بشود او . حالا هى در رادیوشان گویند که ملت عراق چطور ، ملت عراق چطور . این را شما مى دانید ملت عراق مى دانند که این با ملت عراق دارد چه مى کند و چه کرده است تا حالا و اگر این دستش برسد ، اگر این خبیث دستش برسد ، تمام آثار اسلام را در عراق از بین خواهد برد ، تمام مساجدتان را از بین خواهد برد . الان این فرصت نیست برایش اگر فرصت پیدا بشود برایش تمام آثار اسلام را به آنطورى که راى اینها اینطور است ، مسلک اینطور است ، تمام آثار اسلام را اینها خواهند از بین برد . قبل از اینکه اینها فارغ بشوند از جنگ با ایران ، شما از پشت مشغول بشوید ، راهپیمائى کنید ، منفجر کنید جاهائى را که مال دولت است ، آنطورى که در ایران عمل مى کردند و حالا هم عمل مى کنند . پس شما باید در مقابل جمعیتى که بر ضد اسلام است ، قیام کرده است بر ضد اسلام باید دفاع از اسلام بکنید . دفاع از اسلام یک چیز واجبى است ، چیز لازمى است ، بعلاوه این دفاع از حیثیت خودتان است . این آدم با تشبثات مختلف که همه اش دروغ است ، تشبث به اینکه ما عربى هستیم ، دروغ مى گوید ، خیر شما امریکائى هستید ، شما عرب نیستید ، عرب مسلم است ، شما عرب نیستید ، شما امریکائى هستید ، آمدى و حالا در اینجا ادعاى اسلام کنید . این مطلب را باید ملت عراق بدانند که امروز جنگ بین اسلام و کفر است و بر همه مسلمین واجب است که دفاع کنند از اسلام . اگر این آدم به فرض محال غلبه پیدا کند بر ایران و جمهورى اسلامى را از بین ببرد ، این عکس العملش در همه کشورهاى اسلامى مى شود . اینها مایلند که اصلا کشور اسلامى نباشد ، اینها تابع میشل عفلق هستند . میشل عفلق به اسلام کار دارد؟! میشل عفلق اسلام را منافى با مقاصد خودش داند . این حزب بعث ، اسلام را منافى مى دانند با مقاصدى که دارند . ملت عراق باید بیدار بشوند ، باید قیام کنند ، باید نهضت کنند ، باید انقلاب کنند . انقلاب کنید تا این را از بین ببرید و بدانید این را که اگر براى خدا انقلاب کنید ، شما پیروز خواهید بود چنانچه ما براى خدا ، ملت ما براى خدا قیام کرد و پیروز شد حالا هم پیروز خواهد شد و انشأ اللّه این مرد را از بین هم شما و ما با هم دست به هم بدهیم و این حزب را منحلش کنیم و اشخاص حزبى که بر نگردند به اسلام اعدامشان بکنیم تا اینکه این مملکت از شر اینها و از شر میشل عفلق و صدام حسین ها و سادات ها ، از شر اینها فارغ بشود و دیانت خودشان را پیاده کنند و بشود یک مملکت اسلامى . همه جا حکومت خودش سر جاى خودش ، حکومت اسلامى سر جاى خودش ، ایران حکومت خاص دارد ، عراق حکومت خاص دارد ، مصر حکومت خاص دارد ، اینها سر جاى خودشان لکن همه باهم اسلام ، در تحت لواى اسلام و همه با هم در تحت لواى اسلام باشید و انشأ اللّه اینها را از بین ببریم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

ص: 104

تاریخ : 8/7/59

پاسخ اما خمینى به تلگرام تبریک آیت اللّه العظمى مرعشى نجفى

بسمه تعالى

حضرت آیت اللّه آقاى حاج سید شهاب الدین مرعشى دامت برکاته - قم

تلگراف شریف در مورد پشتیبانى مبارزات قهرمانانه نیروهاى مسلح عزیز و مردم مبارز و تبریک پیروزى هاى ارزشمند آنان واصل گردید این پیروزى ها در گرو ایمان به خداى تعالى و فداکارى هاى بى دریغ آنان و پشتیبانى هاى صمیمانه تمام اقشار محترم ملت از این رزمندگان جان بر کف مى باشد و امید است تا پیروزى کامل بر همه ابر قدرت هاى اشغالگر جهان و دشمنان اسلام ادامه داشته واین همبستگى و وحدت همچنان استمرار یابد . از خداى تعالى سلامت و تؤفیق جنابعالى را مسئلت دارم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 105

تاریخ : 8/7/59

بیانات امام خمینى در جمع مردم مرزنشین کشورمان

در جنگ ، واقعیت فعال و متحرک انسان بروز مى کند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

بعضى قضایاست که انسان گمان مى کند که این شر است ، لکن به حسب واقع خیر است . در این قضایاى اخیر که دولت جابر عراق تحمیل کرد بر ایران باید بگویم (الخیر فى ما وقع براى اینکه چند مطلب را ثابت کرد . یکى اینکه ضد انقلاب در ایران شایع مى کردند که ارتش ایران ارتشى است که از بین رفته است و دیگر نمى تواند در مقابل دشمن ها مقاومت کند و شایعه افکنى مى کردند بلکه ابتدائا مى گفتند که اصلا ارتش لازم نیست ، ارتش باید به هم بخورد و بعد از سر یک مسائلى شروع بشود . در این جنگ تحمیلى ثابت شد که ارتش نیرومند است و ارتش با سایر قواى مسلحه با هم هستند ، تفاهم دارند ، با هم مى جنگند و همه کسانى که در ارتش هستند ، در رأس ارتش هستند ، وفا دارند و این خود یک خیرى بود که جلوى این شایعات را گرفت . و یک جهت دیگر اینکه این اشخاصى که ادعا مى کنند و ادعا مى کردند که ما طرفدار مظلومین هستیم ، طرفدار خلق هستیم ، فدائى خلق هستیم مجاهده براى مردم مى کنیم ، ثابت شد به اینکه همه این حرف ها صحبت هاى خلاف واقع بوده است و الان که کشور ایران با حزب بعث منحط در جنگ هستند الان از آنها هیچ خبرى نیست و آنها باز به فسادهائى که اندیشه مى کردند ادامه دارند مى دهند ، لکن بر آنها هم ثابت شد که اگر یک روزى دولت ایران بخواهد شر آنها را بکند با یک یورش همه آنها را از بین مى برد . این هم یکى از خیراتى بود که براى ما در این جنگ ، در این جنگ تحمیلى حاصل شد.

یکى دیگر اینکه منتشر مى کردند و دائما مى گفتند که انقلاب در اول یک چیزى داشت مردم با هم بودند و حالا دیگر نیستند با هم ، با هم مختلف هستند . و از این حرف هاى نامربوط که هى دائما مى گفتند . باز در این جنگ ثابت شد که سرتاسر کشور با هم هستند و مردم به همان روح انقلابى باز باقى هستند و الان از همه جاهائى که جوان هاى ما هستند ، از همه اقطار کشور پیشنهاد مى کنند که به جنگ بروند ، لکن احتیاجى نیست الان به جنگ آنها و اگر خداى نخواسته یک وقت احتیاج شد آنوقت معلوم مى شود که چه خواهد شد . اینها از امورى بود که خیر بود براى ما ، و علاوه اصل جنگ که واقع مى شود و لو تحمیلى است این جنگ ، لکن جنگ وقتى که واقع مى شود انسان از آن خستگى و از آن چیزهائى که سست مى کند انسان را ، از آن سستى ها و خستگى ها بیرون مى آید و فعالیت مى کند و

ص: 106

جوهره انسان که باید همیشه متحرک و فعال باشد بروز مى کند و در استراحت و در راحت و در این امور انسان همیشه کسل مى شود ، همیشه خمود مى شود ، قواى انسان خمود مى شود و خصوصا آنهائى که به عیاشى عادت دارند یا به رفاه عادت دارند آنها دیگر بدتر خواهند شد لکن وقتى که جنگى در کار مى آید و حماسه وجود پیدا مى کند و تاریک مى شود شب و روشن مى شود روز و توپ انداخته مى شود و اینها ، انسان را از آن حال خمودى و از آن حال سستى بیرون مى کند و انسان آن واقع خودش را که فعال است و متحرک آن واقع را بروز مى دهد . و یکى از امور که با زخیر بود براى ما اینکه دولت عراق فهمید که با کى طرف است . اینها دائما هى پیش خودشان گفتند که ما اگر همچو خیالات مى بافتند که اگر ما حمله به ایران بکنیم ، در همان حمله اول دیگر کار تمام است و ما مى رویم براى مرکز ایران و همه جا . حالا فهمیدند که نه ، مسأله اینطور نیست . در عین حالى که ما باز به مردم اجازه ندادیم و آن بسیج عمومى را اجازه ندادیم ، الان معذلک فهمیدند اینها که خیر ، کارى از آنها بر نمى آید و اگر چنانچه دولت ایران بخواهد ، آنها را انشأ اللّه بزودى از بین مى برد . عمده حرف این است که فرق است ما بین قواى مسلح ایران با قواى مسلح عراق ، فرق است ما بین فرماندهان قواى مسلح ایران با فرماندهان قواى مسلح عراق ، و آن این است که اینها به اسلام فکر مى کنند و روى قواعد اسلام مى خواهند عمل بکنند و لهذا به شهرهائى که دفاع ندارند ، به مردم بازار و به مردم و فقراى جاهاى دیگر کارى ندارند و فقط اگر چنانچه الزام پیدا کردند که یک مثلا توپى بیندازند ، یک بمبى بیندازند ، به همان مراکزى که مراکز قدرت شیطانى است اینها هجوم مى کنند ، لکن فرماندهان عراق از خدا بى خبرند ، اعتقادى به این مسائل ندارند و لهذا توى شهرها مى اندازند بمب هایشان را ، در خرمشهر ، در اهواز ، در این جاها شهرها را چیز قرار مى دادند هدف قرار مى دهند و ما دستمان بسته است از این جهت که نمى خواهیم مردم عادى و مردم بى گناه تلف بشوند و آنها دستشان باز است از باب اینکه اعتقاد به آن چیزهائى که در اسلام مطرح است ، آن چیزهائى که انسان (بما انه انسان مى فهمد ، آن چیزهائى که شرف انسان اقتضا مى کند ، آنها این مسائل پیش شان مطرح نیست ، آنها همان پیش بردن و رفتن و زدن و اینطور چیزها لکن اینطور نیست که مملکت ایران نتواند اینها را از بین ببرد لکن مى خواهد قدم به قدم پیش برود که مبادا بى گناه ها خداى ناخواسته زیر پا بروند . پس ما باید روى قواعد اسلامى عمل بکنیم . قدم قدم پیش رفتیم ، تکه تکه جلو رفتیم و آنها خیال کردند قدرتى در کار نیست ، حالا فهمیدند آنها که نه ، قدرت هست لکن قدرتمندان اینجا روى یک قواعد عمل مى کنند و قدرتمندان اشرار روى یک قواعد دیگر عمل مى کنند و لهذا آنها مراکز جمعیت را هر جا پر جمعیت است آنها به توپ مى بندند یا نارنجک مى اندازند ، اینها مى خواهند همان هدف هائى که مربوط به قواى مسلحه آنهاست چیز بکند . بنابراین در این جنگ یک ، خیلى از امور ، که بعضى دیگرش هم هست البته خیلى از امور معلوم شد و باز خوب شد که صدام حسین را به ظواهر اسلام کشاندند ، براى اینکه این روزها گویند نماز هم مى خواند ، توى مسجد هم مى رود . این همان کارهائى بود که محمد رضا مى کرد ، عینا همان اینها از یک آخور ارتزاق مى کنند . آن هم یک وقتى که پیش مى آمد

ص: 107

بدترین فحش ها را به علماى اسلام مى داد و به اسلام هیچ کار نداشت ، ضربه مى زد ، یک وقت که ضعیف و بیچاره مى شد مى رفت نماز خواند و در حرم حضرت رضا مى رفت و نماز مى خواند و از این بساط در آورد . حالا ایشان هم که همه ملت عراق مى شناسند او را کى هست ، نمى دانند که ایشان که حالا هم مى خواهد نماز بخواند و در مسجد برود کى را خواهد بازى بدهد ، ملت عراق را مى خواهد بازى بدهد که ملت عراق ایشان را ماهیتش را مى شناسد ، ماها را هم مى خواهد بازى بدهد ، ماها هم ماهیتش را مى شناسیم . کسانى که آن طرف دنیا هستند ، در آمریکا و اروپا هستند ، اگر بعضى اشخاص پیدا بشوند نشناسند این را ، ممکن است اما آنجاهائى که ایشان هستند مثل بغداد و عرض بکنم که عراق ، مردم ایشان را مى شناسند . مردم سال هاى دراز با این حزب بعث زندگى کردند و از این حزب بعث اینها صدمه ها دیدند . این آدمى که حالا دارد مى گوید من مسلمان هستم و ما در مقابل کفار داریم جنگ مى کنیم ، این آدم همان آدمى است که براى اربعین وقتى که زوار حضرت سیدالشهدا حرکت کردند ، آنها را به توپ و تفنگ بستند و آنقدر جنایت کردند . دیگر ملت عراق با اینکه این جنایات را از شما دیده باور مى کند که شما یک آدم دینى باشید؟ در هر صورت جنگ خیلى خوب است از یک جهت و آن این است که انسان را ، شجاعتى که در باطن انسان است بروز مى دهد و تحرک براى انسان حاصل مى شود ، انسان از آن خمودى بیرون مى آید و ملت ایران باید توجه داشته باشد که براى اسلام دارند خدمت مى کنند . فرق ما بین ما و آنها این است که ما انگیزه مان اسلام است و ما اشخاصى که در اسلام خدمت کردند و جنگ کردند و فداکارى کردند از صدر اسلام تا حالا تاریخشان محفوظ است . پیغمبر اکرم از همه این گرفتارى هائى که ما داشتیم بیشتر گرفتارى داشت ، چندین ماه یا چند سال در حبس بود ایشان ، در شعب ابوطالب محصور بود و معذلک مقاومت کرد و باید مقاومت کند و ملت ایران مقاومت مى کند و باید مقاومت کند و ارتش ایران و پاسدارها و سایر قواى مسلحه باید قدرتمندى خودشان را نشان بدهند و باید اینها سرکوب کنند این قدرت پوشالى امثال صدام حسین و اینها . و باز معلوم شد به اینکه این عروسک چه عروسکى است که هر جورى که خواهند حرکتش مى دهند ، هر روزى حرکتش مى دهند ، به یک جور حرکت دهند ، این هم باز معلوم شد و بسیارى از چیزهاى دیگر در این جنگ معلوم شد . حالا آنچه من به ملت خودمان مى خواهم بگویم این است که ملت ما باید متوجه باشد که اسلام است و قضایاى اسلام در کار است و ما تبع اسلام داریم جنگ مى کنیم ، دفاع مى کنیم و به واسطه اسلام داریم دفاع مى کنیم . ملت ما باید مجهز باشند ، جوان هاى ما باید تدریب کنند ، مجهز باشند ، براى اینکه ما ممکن است در آتیه یک جنگ هاى طولانى ترى داشته باشیم و براى اسلام باید جنگ بکنیم ، براى اسلام باید فداکارى بکنیم . ما باز هم در این مواردى که کشته دادیم به قدرى که در صدر اسلام کشته دادند ما باز کشته ندادیم . ما باید فداکارى بکنیم ، ما باید همه عزیزانمان را فداى اسلام بکنیم و باید این کار انجام بگیرد و بلااشکال باید همه افرادى که قدرتمند هستند ، چه آنهائى که در سر حدات هستند ، آنهائى که در مثل خرمشهر و مثل اهواز و مثل آبادان و اینها هستند پافشارى کنند ، نگذارند از شهر خودشان بیرون بروند . این ضعف است ، اسلام گفته است شما

ص: 108

باید پایدارى بکنید . در هر صورت من به آنها هم سفارش مى کنم که با قدرتمندى و با شجاعت و با عزت نفس داشته باشند پایدارى کنند و هیچ گاه از مسائلى که گفته مى شود و آن ضد انقلابى ها منتشر مى کنند ، نترسند . ما پیروز هستیم . صدام حسین دستش را دراز کرده براى اینکه با ما مصالحه کند ، ما با او مصالحه نداریم . یک آدمى است که کافر است ، یک آدمى است که فاسد است ، مفسد است و مفسد را ما نمى توانیم با او مصالحه کنیم ، ما تا آخر با آنها جنگ خواهیم کرد و انشأ اللّه تعالى پیروز خواهیم شد و هر یک ازدول هم که با او همراهى بکند ، ما هیچ ابدا اعتنائى نداریم به این ، براى اینکه ما هدفمان این است که تکلیف مان را عمل بکنیم ، تکلیف ما این است که از اسلام صیانت کنیم و حفظ کنیم اسلام را . کشته بشویم تکلیف را عمل کردیم ، بکشیم هم تکلیف را عمل کردیم . این همان منطقى است که در اول هم که با این رژیم فاسد پهلوى مخالفت مى کردیم منطق ما همین بود منطق این نبود که ما حتما باید پیش ببریم ، منطق این بود که براى اسلام مشکلات پیدا شده است ، احکام اسلام دارد از بین مى رود ، مظاهر اسلام دارد از بین مى رود و ما مکلفیم که به واسطه قدرتى که هر چه قدرت داریم مکلفیم که با آنها مقابله کنیم ، کشته هم بشویم اهمیتى ندارد ، بکشیم هم که انشأ اللّه موفق خواهیم شد به جنت و به بهشت انشأ اللّه . شما هیچ وقت از هیچ چیز هراس نداشته باشید . شما براى حفظ اسلام دارید جنگ مى کنید و او براى نابودى اسلام . الان اسلام به تمامه در مقابل کفر واقع شده است و شما باید از اسلام پایدارى کنید و حمایت کنید و دفاع کنید . دفاع یک امر واجبى است بر همه کس ، بر هر کس که هر مقدار قدرت دارد باید دفاع بکند از اسلام ، و الان اینها هجوم کردند بر اسلام و ما باید دفاع بکنیم و ابدا قضیه صلح و قضیه سازش در کار نیست و ما اصلا مذاکرات کنیم با اینها ، اینها براى اینکه فاسد و مفسد هستند و ما با این اشخاص مذاکره نمى کنیم . بله اگر اینها بروند کنار و از همه جا بروند و بیرون بروند از همه جا و تسلیم بشوند ، ما آنوقت ممکن است به واسطه اینکه بین مسلمین خیلى چیز نشود ما هم یک سکوتى بکنیم والا و مادامى که اینها دست شان ، اسلحه دست شان است ما هم اسلحه مان ایمان است سلاحمان اسلام است و ما با آن سلاح ایمان و اسلام پیش مى بریم و خواهیم پیش برد و همه اینها را سرکوب خواهیم کرد چنانچه تاکنون ما با همان اسلحه ابرقدرت ها را از بین بردیم و دست شان را از این مملکت قطع کردیم و حالا آنها مى خواهند باز با اینطور مسائل دست باز یک دست درازى به کشور اسلامى بکنند و ما مکلفیم که جلوى آنها را بگیریم . چه پیروز بشویم و چه نشویم دفاع باید بکنیم و باید حتما دفاع بکنیم و همه ملت در وقتى که اجازه داده شد ، همه باید بروند و دفاع بکنند . انشأ اللّه امیدوارم که با آنجاها نرسد و مسائل آنقدر ریشه دار نباشد و اینها بفهمند که با چه مملکتى و با چه ملتى طرف هستند و دست از شیطنت و فضولى هاى خود بردارند .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

ص: 109

تاریخ : 12/7/59

پیام امام خمینى به ملت و ارتش عراق

بسم اللّه الرحمن الرحیم

سلام بر ملت مظلوم و شریف عراق که سال هاى طولانى در تحت سلطه رژیم سفاک بعث متحمل انواع خیانت ها و جنایت هاى این حزب کافر فاجر بوده و هستید و شاهد ستمگرى ها و فشارهاى جانفرسا نسبت به بزرگان و مراجع و مجاهدین کشورتان بوده اید . شما و ما شاهد بودیم که این حزب فاسد با مرحوم آیت اللّه حکیم و آفازاده هاى معظم ایشان چه ها کردند و آن سید بزرگوار مظلوم در آخر عمر با چه خون دل به اجداد بزرگوارش ملحق شد و شاهد حبس و زجر و فشار به فرزندان محترم ایشان بودید و شما و ما شاهد بودیم که با سید مجاهد بزرگوار آقاى صدر و خواهر مظلومش چه کردند و با چه شکنجه ها آنان را به شهادت رساندند و شما و ما شاهد بودیم که با حوزه علمیه نجف و سایر مشاهد مشرفه چه ستم ها و چه وحشیگرى ها کردند و گروه گروه علما و طلاب را به حبس و شکنجه کشیدند و شما و ما شاهد بودیم که این سفاکان جنایتکار چه اهانت ها به بقاع مطهر ائمه اسلام نمودند و دیدید و دیدیم که دژخیمان رژیم در صحن مطهر مولا امیر المومنین علیه الصلوه و السلام ریخته و مردم مظلوم را با چه وضعى مضروب نمودند و بقعه شریفه را به مسلسل بستند و شما و ما شاهد بودیم که در اربعین حسینى چه جنایت ها نسبت به زوار عزیز آن مظلوم کردند و شما و ما شاهد بودیم که مردم مظلوم بى گناه را گروه گروه از وطن خودشان آواره کردند ، که اکنون این آوارگان ، در کشور اسلامى ایران با سلامت و عزت بسر برند .

اى ملت شریف ! واى ارتش گرفتار تحت سلطه کفر! اکنون بیش از ده روز است که رژیم بعث و فاسد به امر قدرت هاى کافر ، به کشور اسلام و همسایه شما هجوم و حشیانه نموده و شهرهاى بى پناه و برادران مسلمان مظلوم شما را مورد تجاوز و ستم قرار داده و منازل و پناهگاه هاى آنان و احزاب و اطفال و زنان مظلوم را قتل عام نموده اند که جرم آنان هیچ نیست جز آنکه مى خواهند در کشورشان جمهورى اسلامى باشد و احکام قرآن مجید جارى شود و مى خواهند مستقل و آزاد باشند و زیر سلطه و ستم ابرقدرتان نباشند و مخازن کشورشان از خودشان و مستمندان میهن شان باشد ، و چه جرمى در نظر چپاولگران و نوکران و جیره خوران آنان بالاتر از این جرم ها .

برادران ارتش عراق ! تا کى مى خواهید اسیر کفار باشید و به امر آنان با کشور برادر و همسایه و اسلامى خود در جنگ باشید؟ تا کى مى خواهید به نفع کفار ، به اسلام و قرآن مجید و کشور اسلامى

ص: 110

هجوم نموده و برادران خود را شهید کنید؟ بپاخیزید و دست این جنایتکاران را از کشور اسلامى خود قطع کنید . تا کى خواهید خود و عزیزان خود را براى خدمت به کفر به هلاکت کشید؟ شما دانید که این جنگ به کشور ایران تحمیل شده و ما از کشور خود دفاع مى کنیم ، دفاعى که عقلا و شرعا واجب است و با کمال تأسف و تأثر مشاهده کنیم که کفار و نوکران خبیث آنان دو طایفه از مسلمانان را به جان هم ریخته و خودشان در کنارى نشسته و مى خواهند از این موضوع استفاده کنند . اى افسران و درجه داران و سربازان عراق آیا مى دانید چه مى کنید و خود را براى چه انگیزه اى به هلاکت مى کشید؟ آیا مى دانید که براى استفاده دیگران خود را با چه ارتش و با چه نیروى عظیم انسانى و با چه ملت مشتاق جهاد در راه خدا طرف نموده و به کام مرگ مى کشانید؟ آیا مى دانید خداوند متعال و پیامبر اسلام از کسانى که به روى برادران اسلامى خود اسلحه بکشند بیزار است و عاقبت این امر ، جهنم و غضب خداى جبار مى باشد؟ دست بردارید از این برادرکشى و به کشور اسلامى ایران با سلاح خود پناه آورید که ما شما را با آغوش باز پذیرا هستیم . و اى عشایر غیور دجله و فرات ! و اى رزمندگان و سلحشوران ! بپاخیزید و از اسلام دفاع کنید و قرآن و احکام آن را حفظ کنید که بر تمام مسلمین چه زن و چه مرد ، دفاع از اسلام و قران کریم واجب است . واى ملت عراق که جنایات این مزدوران را چشیده و چشید! همچون ملت رزمنده ایران بپا خیزید و انقلاب کنید و از این حزب کافر هراسى نکنید و بدانید اگر به اینان مهلت دهید و فرصت پیدا کنند اسلام را محو و آثار آن را از بین مى برند . اینان با اسلام دشمن هستند . آمریکا و بستگان و نوکران آن از اسلام سیلى خورده و با اسلام به دشمنى برخاسته اند . شما از عفلق ها و صدام ها و سادات ها توقع نداشته باشید که دست از دشمنى با اسلام بردارند . و هان اى علماى اعلام و مشایخ اهل سنت و خطاب عظام و روشنفکران مسلمان عراق مردم را بیدار کنید و براى اسلام و حفظ کشورهاى اسلامى قیام کنید که خداوند معین شماست . شما و ما دیدید که ملت رزمنده ایران ، با ایمان به خدا و وحدت کلمه بر قدرت شیطانى عظیم که همه قدرت پشتیبان آن بودند غالب شد و دست همه ابرقدرت ها را از کشور خود قطع کرد . و شما اى ملت عزیز و ارتش عراق ! بدانید که قواى مسلح ما ، ارتشیان دلاور و پاسداران قدرتمند و شهربانى و ژاندارمرى شجاع و پیشمرگان فداکار همراه با قشرهاى رزمنده ملت و سپاه ، بسیج سلحشور ، قدرت عظیمى است ، منسجم و چون سد آهنین در مقابل همه قدرتمندان ایستاده است و چون خداى متعال و اسلام و قرآن کریم انگیزه نبردشان و شهادت وصول به حق آرمانشان است ، پیروزى با آنان است و ملت شریف ما در عین حال که بر اساس تعلیمات اسلام ، صلح جو و عدالتخواه است با اسراى خود آنچنان مردانه و اسلامى رفتار کند که با جوانان ملت خود ، ولى با مخالفان اسلام و مهاجمان به کشور اسلامى خود کوبنده و شدید القوا و افتخار آفرین مى باشد . و ما و شما دیدیم که در این جنگ تحمیلى که مخالف با میل آنان بود چطور به خصم خیره سر فهماندند که در میدان نبرد ، رزمندگان شیردلى هستند که بر نیروهاى شیطانى . آنان چون عقاب حمله آوردند و جوانان آنان از هیچ قدرتى هراس ندارند و آنچنان بر دشمن ضربه زدند که هر چه داشت گذاشت و فرار را اختیار کرد . و نیاید روزى که محتاج به بسیج

ص: 111

عمومى شویم ، که دنیا خواهد دید قدرت اسلام چیست و نیروى ایمان بر همه قوا پیروز است . و شما و ما دیدیم که صدام پس از آنهمه شرارت و خونریزى و حمله به شهرهاى بى پناه و مسلمین بى گناه ، اکنون تقاضاى آتش بس کرده . البته هر جنایتکار و غارتگر ، پس از جنایت مایل است حریف ساکت باشد تا او با کمک گیرى از اشرار و دیگران همچنان خود و تجدید قوا ، به شرارت و خونریزى خود ادامه دهد . لکن ملت و قواى مسلح ما تا پیروزى نهائى و انتقام جنایت حزب خونخوار بعث از پاى نخواهد نشست و به نبرد خود دلاورانه ادامه خواهند داد و به بازیگرى هاى دزدان بین المللى اعتنا نخواهند کرد .

شما شنیده و ما هم شنیده ایم که بعضى شیخ نشین هاى خلیج و بعضى دولت هاى کشورهاى اسلامى در جنگ بین اسلام و کفر ، طرف کفر را اختیار و کمک هاى نظامى و تبلیغاتى از دولت غاصب بعث و جنایتکار مى کنند و جاى تأسف و شگفت است که کسانى خود را مسلمان بدانند و حکام کشورهاى اسلامى ، و بر ضد اسلام و قرآن کریم قیام کنند و آتش به روى مسلمانان بى گناه گشایند . اینان 0 باید بدانند اگر ثابت شود که بر خلاف مصالح اسلام عملى انجام داده اند و برائت خود را ثابت نکنند ، دولت و ملت اسلام با آنان به وظیفه شرعیه عمل مى نمایند . اینجانب آنان را موعظه مى کنم که دست از مخالفت با اسلام و طرفدارى از کفر بردارند و به وظیفه انسانى و اسلامى خود عمل کنند و با سرنوشت خود بازى نکنند اینجانب در حالى که به حسب اخبار موثق مى دانم ملت و قواى مسلح ما با آوارگان به طور اسلامى و انسانى رفتار مى کنند ، از همه آنان مى خواهم که با اسرا ، خصوصا مجروحین و مصدومین آنان هر چه بیشتر محبت و خدمت کنند و از نیروى مسلح مى خواهم که چون گذشته مواضع دشمن را بمباران نمایند ، گر چه قواى دشمن حتى بیمارستان ها را مورد حمله قرار داده اند و همین فرق بین حق و باطل است . و شما و ما مى دانیم که دستگاه هاى تبلیغاتى غرب و گروه هاى خبرى آنان با پخش اکاذیب ، به دشمن اسلامى ایران کمک هاى فراوان مى کنند و مع الاسف در دستگاه هاى تبلیغاتى بعضى کشورهاى اسلامى نیز این معنا دیده شده است . به کشورهاى اسلامى اخطار مى کنم که جلو این تبلیغات باطل را بگیرند و با اسلام عزیز مخالفت نکنند . و اخیرا از جمیع ملت ها و دولت اسلامى و غیر اسلامى و جمیع گروه هاى مسلمان و غیر مسلمان که جنایات ابر قدرت ها و نوکرهاى چشم بسته آنان را محکوم و به کشورهاى اسلامى و جمهورى اسلامى ایران کمک مى کنند تشکر فراوان مى کنم و به آنان دعاى خیر مى نمایم ، چنانچه از گروه هاى دانشجو و غیر دانشجو که در کشورهاى اروپائى و غیر اروپائى ، صدام جنایتکار و اربابانش را محکوم نموده و مى نمایند جدا متشکرم و سلامت و سعادت همگان را از خداوند متعال خواستارم . و از ملت شریف مبارز ایران و قواى مسلحه و نظامى و انتظامى و برادران پاسدار و پیشمرگان اسلام و سپاه ، بسیج و روحانیون و غیر روحانیون عزیزى که در جبهه نبرد رفته و فداکارى مى کنند شکر گزارم و از عزیزانى که در سطح کشور با کمک هاى شایان ، تقدیر مادى و معنوى به برادران مجاهد خود مى نمایند تقدیر و تشکر مى کنم و از خداوند تعالى نصرت اسلام و مسلمین را خواستارم و انتظار نصرت و فرج نهائى را دارم .

ص: 112

انه على نصرت لقدیر سلام و درود فراوان بر ملت شریف عراق که قلبشان با ماست و امیدوارم در بقاع متبرکه ، پیروزى اسلام و قلع و قمع کفار را بخواهند .

والسلام علیکم وعباداللّه الصالحین و رحمة اللّه وبرکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 113

تاریخ : 14/7/59

تلگراف تسلیت امام خمینى به حجت الاسلام اشتیانى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقاى حاج میرزا محمد باقر آشتیانى دامت برکاته

خبر ضایعه تأسف انگیز رحلت مرحوم آیت اللّه آقاى حاج میرزا محمود آشتیانى رضوان اللّه علیه ، موجب تأسف و تأثر گردید . زحمات آن مرحوم در خدمت به فقه اسلام و تألیفات ارزنده معظم له خدمتى بزرگ و جاودانى به حوزه هاى علمیه است . از خداوند تعالى رحمت براى آن بزرگوار عظیم الشان و صبر و شکیبائى براى فامیل معظم و خصوص جنابعالى خواستار است .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 114

تاریخ : 16/7/59

بیانات امام خمینى در دیدار با گروهى از جوانان مبارز عراقى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

و قاتلوا المشرکین کافه

انشأ اللّه خداوند تبارک و تعالى به شما قدرت بدهد و این شخص کثیف را از مملکت خودتان دور کنید . خداوند با شماست و شما پیروز هستید و این حکومت رفتنى است ، انشأ اللّه .

ص: 115

59/7/17

مصاحبه امام خمینی با خبرنگاران خارجی

سؤال : شما راجع به جنگ چه فکر مى کنید و نظرتان درباره این جنگ و آینده آن چیست ؟

جواب : بسم اللّه الرحمن الرحیم - اولا ما به تبع اسلام با جنگ همیشه مخالفیم و میل داریم که بین همه کشورها آرامش و صلح باشد لکن اگر جنگ را بر ما تحمیل کنند ، ما تمام ملتمان جنگجو است و با تمام قوا مقابله مى کنیم ولو اینکه همه ابرقدرت ها هم دنبال او باشد ، براى اینکه ما شهادت را یک فوز عظیم مى دانیم و ملت ما هم شهادت را به جان و دل قبول مى کند و از جنگ نخواهیم هراسید و مرد جنگ هستیم لکن مایل نیستیم به اینکه جنگ واقع بشود . الان دولت دست نشانده و جنایتکار عراق به شهرهاى ما و مردم عادى حمله کرده و دیشب نیز در دزفول حمله کردند و با موشک هاى خودشان بسیارى از مردم را کشتند ولى ما مواضع نظامى آنها را خواهیم زد و آتیه جنگ با ماست . براى اینکه ما تمام ملت همراهمان است و صدام ملت خودش بر ضد خودش است و حتى ارتش خودش هم متزلزل است و خواهند در این جنگ باخت و بعثى ها انشأاللّه از عراق خواهند رفت و یک دولت اسلامى در آنجا خواهد آمد و ما با کمال قدرت دفاع از خودمان خواهیم کرد و کشور عراق را نجات خواهیم داد از دست این جنایتکارانى که نوکر ابرقدرت ها هستند و ما باکى از اینکه ابر قدرت ها به آنها پشتیبانى مى کنند نداریم و امیدواریم که همانطور که شاه مخلوع را با دست خالى از بین بردیم و دست ابرقدرت ها را از کشورمان قطع کردیم این شخص هم که جنایتکارتر از شاه معدوم است از بین ببریم ، کشور و ملت عراق را که برادر ما هستند آزاد کنیم تا خود کشور عراق و ملت بر سرنوشت خودش حکومت کند و حکومت را خودش تعیین کند . و ما برنده جنگ هستیم و هیچ تردیدى در این نیست و به فرض اینکه ما هم کشته بشویم و ملت ما در حال جنگ هستند و شهادت را با دل و جان مى پذیرند و من امیدوارم که با خداى تبارک و تعالى باشیم و خداى تبارک و تعالى با ماست انشأ اللّه .

امام تأکید فرمودند: اخبار را همانطور که هست به ممالک و کشورهاى خودتان گزارش بدهید . ما نمى خواهیم هیچ طرف ما باشید ، همین طور که الان مملکت را مى بینید آنطور گزارش بدهید .

ص: 116

تاریخ : 20/7/59

فرمان امام خمینى در مورد هماهنگى نیروهاى مسلح جمهورى اسلامى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

نظر به موقعیت استثنائى دفاع از کشور اسلامى و حساسیت فوق العاده آن ، تا موقعى که جنگ افروزان به کار تجاوزگرانه خود ادامه مى دهند ، مراتب زیر اخطار و مقرر مى شود :

1- کلیه امور مربوط به جنگ ، در تحت نظر شوراى عالى دفاع به اضافه یک نفر از نمایندگان از قبل مجلس شوراى اسلامى باید اداره شود و این شورا مؤظف است تمام قواى مسلح را هماهنگ نماید و هیچ گروه یا شخصى ، تخلف از او امر شوراى مذکور نباید بکند و در غیاب آقاى خامنه اى و آقاى چمران ، دو نفر از نمایندگان که یکى از آنها رئیس مجلس شوراى اسلامى است ، باید در شورا شرکت نمایند .

2- در اداره مناطق جنگى کلیه نیروها باید از شوراى مذکور تبعیت نمایند و تصمیمات در این باره با شوراى مذکور است .

3- تبلیغات مطلقا چه به وسیله رادیو و تلویزیون یا مطبوعات در تحت نظر شوراى مذکور باید اجرا شود و رسانه هاى گروهى و مطبوعات ، حق پخش مصاحبات یا نطق ها و نوشته ها را بدون مراجعه و دستور از شوراى مذکور ندارند .

4- سیاست خارجى مربوط به دفاع ، با شوراى مذکور است و کسان دیگر بدون اجازه حق دخالت ندارند .

5- کلیه بیانیه ها و نوشته ها و تبلیغات و پخش اعلامیه ها بدون اجازه مستقیم از شوراى مذکور جدا ممنوع است .

6- دولت مأمور جلب متخلفین و تحویل به دادگاه هاى انقلاب است . 7- دادگاه ها به جرائم ، حسب وضع دفاعى و انقلابى مى کنند .

8- شورا مؤظف است در مناطق جنگى نمایندگانى تعیین نماید که بوسیله آنها امور انجام گیرد و موجب تأخیر نشود .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 117

تاریخ : 21/7/59

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از طلاب و روحانیون مبارز عراق

بسم اللّه الرحمن الرحیم

این مسائل که براى اسلام و مسلمین پیش مى آید و آمده است ، اینها سابقه دار است ، اینطور نیست که حالا براى ما پیش آمده باشد . شما دانید که تاریخ اسلام مشحون بوده است از این مجاهدت و شهادت ها ، از این خون دادن ها و از این خرابکارى ها به دست فجار . ائمه ما علیهم السلام هم مبتلا بودند به همین طور لیکن استقامت و خوددارى و صبر باید کرد که خدا با صابران است و ما با دست خالى بر این قدرت فوق العاده شیطانى که همه قدرت ها دنبال او بودند ، غلبه کردیم و این نبود جز اینکه ملت ما همراه باهم بودند و صبور بودند و بر مشکلات صبر مى کردند و مشکلات را با صبر و با اتکال به خداى تبارک و تعالى حل کردند . این مشکلى که حالا هست مشکل خیلى مهمى نیست و این حل مى شود انشأ اللّه ، چنانچه مشکل عراق هم حل مى شود . همان نمونه هائى که در زمان محمدرضا در ایران بود الان در عراق است و همان کارهائى که مبدأ شد از براى اینکه این حیثیت خودش را از دست داد و تاج و تخت غصبى را از دست بدهد ، همین معنا الان در عراق است . اینها گمان مى کنند که با سرنیزه مى شود حکومت کرد و این یک اشتباهى است که از براى این قلدرها سرنیزه نمى تواند یک ملتى را خاضع کند ، مى تواند یک مدتى باشد ، لیکن نمى تواند همیشه بر یک ملتى حکومت کند . ملت ها وقتى با هم شدند ، هیچ حکومتى و هیچ قدرتى بر آنها نمى تواند غلبه کند و الان بحمداللّه هم ملت ایران و هم ملت عراق قیام کرده اند و نهضت کرده اند . امیدوارم انشأ اللّه موفق و مؤید باشید .

ص: 118

تاریخ : 24/7/59

پیام امام خمینى به ملت شریف و قواى مسلح عراق

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اینجانب بر حسب وظیفه شرعیه و عقلیه ناچارم مطالبى را به قواى مسلح و به ملت شریف و مظلوم و مسلم عراق تذکر دهم ، شاید خداوند تبارک و تعالى آنان را متذکر نماید و ملت اسلام و قرآن کریم را از شر دشمنان شهرت طلب و اربابان سود جوى آنان نجات دهد . (انه على کل شى ء قدیر . شما اى قواى مسلح عراق ! بهتر مى دانید که این جنگ که به ایران به وسیله قدرت هاى بزرگ تحمیل شده است ، تاکنون چه خسارت هاى جانى و مالى و حیثیتى به شما وارد نموده است . من بسیار متأسفم که براى شهوت و شهرت طلبى ، یک یا چند نفر از خدا بى خبر جوانان برومند عراق را با اغفال و اکراه و جبربه میدان نبرد با برادران مسلم خود فرستاده اند و تاکنون چند هزار نفر از جوانانى که باید در خدمت اسلام ، با کفار به جنگ برخیزند ، در خدمت دشمنان اسلام به هلاکت کشانده و فداى اغراض شیطانى خود نموده اند . شما اى ارتش عراق ! از ما بهتر مى دانید که چه جوانانى را که پشتوانه ملت شما بوده از دست داده اید و در پیشگاه خداوند قادر عظیم و ملت هاى مسلمان جهان و ملت شریف خودتان هیچ عذرى ندارید . آیا تاکنون از خود پرسیده اید که با چه انگیزه ، دوستان و عزیزانتان را از دست مى دهید؟ آیا مى دانید با خودتان و کشور اسلامى خودتان چه مى کنید؟ و شما از ما بهتر مى دانید که در این جنگ خانمانسوز چه خسارت هاى عظیم مالى به کشورتان وارد شده است . آیا مى دانید که میلیاردها دینار خسارت به مخازن و ساز و برگ جنگى شما وارد شده است و اینهمه به نفع ابرقدرت ها و ضرر ملت شماست ؟ آیا مى دانید براى جبران ساز و برگ جنگى میلیاردها دینار ملت ستمدیده شما و کشورتان باید به ابر قدرت ها بپردازند؟ و آیا مى دانید که آبرو و حیثیت شما در جهان و حتى نزد ملت خودتان ریخته وبه باد فنا داده شده است ؟ و مى دانید که انگیزه این خسارات چه بوده ؟ اگر نمى دانید ما مى دانیم ، قدرت هاى بزرگ که دستشان از مخازن بزرگ ایران کوتاه شده و سلطه و قدرتشان با همت ملت ایران و قواى مسلح آن قطع گردیده ، اکنون به دست و پا افتاده اند تا با جنگ افروزى بین برادران ، سلطه خود را اعاده دهند و چپاولگرى خود را از سر گیرند . و شما اى ارتش عراق ! آلت دست نوکران سرسپرده ابرقدرتها و دشمنان ملت هاى ضعیف شده اید و شما از ما بهتر این حزب کافر بعث را مى شناسید ، صدام را از نزدیک دیده و جنایات او را مشاهده کرده اید و مى دانید که شماها نیز از شر این شخص در امان نیستید . شما دیده اید که این شخص با شبهه و احتمال ، حتى

ص: 119

دوستان نزدیک خود را با بدترین وجه اعدام نموده . تا کى اسارت و ننگ را تحمل مى کنید؟ تا کى شاهد کشته شدن جوانانتان و به باد رفتن مخازنتان و از دست رفتن حیثیت تان هستید؟ برخیزید اى غیرتمندان و این حزب جنایتکار را در هم کوبید و صدام و رفقاى فاجر او را به جهنم فرستید و حکومتى اسلامى انسانى با همراهى ملت به دست آورید و تا دیر نشده است فرصت را از دست ندهید که اگر براى خداوند تعالى قیام کنید خدا با شماست ، همانطور که دیدید خداوند قادر با ملت ایران که براى رضاى او نهضت کردند بود و اکنون نیز پشتیبان آنان است . و شمااى ملت شریف و مظلوم عراق که هر روز شاهد جنایت هاى این حزب و سران آن بوده و هستید! بدانید که این اشخاص شهرت طلب و سر سپرده به اجانب اگر فرصت یابند ، دیرى نخواهد گذشت که اسلام و همه مظاهر آن را از بین خواهند برد و کشور اسلامى شما را به سوى کفر خواهند کشاند و مخازن شما را به اربابان خود هدیه خواهند کرد و اگر فرصت به این حزب کافر دهید ، دیرى نپاید که قبور ائمه اسلام و مشایخ و امامان تشیع و تسنن را از بین خواهند برد . دشمن اصلى اینان اسلام و قرآن است . اینان اسلام را مخالف مرام و هواهاى نفسانى خود دانند . عفلق و اتباع او به هیچ دینى و مذهبى عقیده ندارند . بهوش باشید و از سالوس و فریبکارى صدام بازى نخورید که نماز او در حرم سیدالشهدا علیه السلام همچون نماز محمدرضا در حرم حضرت رضا علیه السلام است این جنگ به شما ملت غیور فرصت مى دهد که سکوت را شکسته و با فریاد اللّه اکبر بپاخیزید و دشمنان اسلام و قرآن را به سزاى خودشان برسانید . این جوانان دانشگاهى ! اى دانشجویان عزیز! به فریاد کشور و اسلام و ملت خودتان برسید و قهرمانانه قیام کنید که فرج شما نزدیک است و حزب خدا بر حزب شیطان غلبه مى کند . و اى عشایر دلیر دجله و فرات ! فرصت را از دست ندهید و دشمن اسلام و میهن عزیز خودتان را با قیام قهرمانانه از پاى در آورید و دین خودتان به اسلام و قرآن مجید را ادا کنید که با از دست دادن فرصت بدبختى ها به شما روى خواهد آورد . و باید همه قشرهاى ملت از قواى مسلح و دستگاه هاى دولتى تا دانشگاهیان و کارگران و کارمندان و بازاریان و کشاورزان بدانند که اعانت و کمک به این دولت غیر قانونى غاصب کافر از گناهان کبیره و مخالفت با خداى تبارک و تعالى است و کارشکنى و مخالفت عملى و قولى ، در حد امکان ، از واجبات الهیه است . به خداى تعالى اتکال کنید و با وحدت کلمه نهضت کنید که خدا با شماست . و من به همه دولت هائى که در این جنگ تحمیلى و یورش غیر انسانى به ایران ، با دولت کافر بعث همکارى مى کنند ، چه همکارى تبلیغاتى و چه نظامى به هر نحود که باشد ، جدا اخطار مى کنم که علاوه بر خذلان الهى و ننگ ابدى ، از جزاى عاجل به دست ملت هاى خود و ارتش نیرومند کشور اسلامى ما غافل نباشید و خود را به هلاکت نکشید ، که هنگام عقوبت الهى و انتقام منتقم حقیقى ، هیچ یک از ابر قدرت ها به فریاد شما نخواهند رسید . تا عذاب الهى نازل نشده و راه برگشت به اسلام باز است ، به خود آیید و از مخالفت با اسلام عزیز و قرآن مجید دست بردارید . از خداوند تبارک و تعالى عظمت اسلام و مسلمین جهان را خواستار و قطع ایادى دشمنان بشریت را از سر ملت مستضعف جهان خواستار است

والسلام على من التبع الهدى

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 120

تاریخ : 27/7/59

پیام امام خمینى به مناسبت عید اضحى (قربان )

بسم اللّه الرحمن الرحیم

مبارک باید عید سعید قربان بر جمیع مسلمانان جهان و بر امت پیامبر عظیم الشأن . مبارک باد این عید بزرگ اسلامى بر مستضعفین جهان که در مقابل مستکبرین و اولیأ طاغوت قیام نمودند . مبارک باد بر ملت عظیم اسلامى ایران که صادقانه و دلاورانه در مقابل اولیأ شیطان بپا خاستند و مبارک باد بر قواى مسلح جمهورى اسلامى و بر دلیران رزمنده غرب و جنوب که با تعهد اسلامى و فداکارى در راه خداوند تعالى به جهاد مقدس و دفاع از کشور اسلامى چون سدى آهنین ایستاده و خون آشامان حزب کثیف بعث عراق و سر سپردگان به دشمنان اسلام و بشریت را از کشور خود رانده و خواهند راند .

آن روز مبارک است براى اسلام و ملت هاى اسلامى که دست ستمگران و خون آشامان از کشورهاى اسلامى کوتاه شود و آن روز مبارک است براى ملت شریف ما که جمهورى اسلامى به تمام معنا در کشور اسلامى پیاده شود و احکام مترقى اسلام به جاى احکام ضد انسانى برقرار گردد . اکنون ، شما این ملت اسلامى ایران ! بر سر دوراهى مى باشید ، راه سعادت و افتخار ابدى در سایه پر افتخار جهاد براى خدا و دفاع از کشور اسلام و راه ذلت و ننگ ابدى ، اگر خداى نخواسته در این جهاد مقدس سستى و سردى از خود نشان دهید و من امید واثق دارم که ملت ما تن به ننگ نداده و نخواهند داد و تا سقوط رژیم منحط بعث عراق از پاى ننشینند و تا ملت شریف عراق را از اختناق و جنایاتى که بر آن سایه شوم افکنده نجات ندهند ، دست از جهاد مقدس بر ندارند . و شما اى جوانان برومند خوزستان و منطقه غرب و دیگر جبهه ها! در این میدان شرف پایدار باشید و از وطن اسلامى خود با تمام کوشش و فداکارى دفاع کنید و به خواست خداوند متعال پیروز خواهید شد و جنود ابلیس را با فضاحت تمام به عقب خواهید راند . و شما اى قواى مسلح که در خوزستان و مرزهاى جنگزده در مقابل کفار ایستاده اید! بهوش باشید و هماهنگ باشید و به دستورات شوراى دفاع عمل کنید و از اختلاف و تفرقه بر حذر باشید که نصرت خدا را انشأ اللّه در آغوش گرفته و سر بلند و مفتخر از میدان بیرون آیید . و اینجانب اولا به ملت ایران هشدار مى دهم که خود را مهیا کنند و اسلحه هاى خود را آماده کنند و به حال آماده باش باشند که اگر خداى نخواسته محتاج بسیج عمومى شد و امر به جهاد مقدس عمومى داده شد ، فورا به میدان رفته و از دین خدا و کشور اسلامى دفاع نمایند . و ثانیا به قواى نظامى

ص: 121

اخطار مى کنم که با کمال جدیت و بدون فوت وقت ، ساز و برگ جنگى را که بحمداللّه در حد کافى در اختیار دارید در اختیار رزمندگان ، چه قواى مسلح و چه سایر جوانان فداکار گذاشته و کوچکترین مسامحه را جایز ندانید . و از شوراى دفاع خواهم که هر روز اینجانب را از وضع جبهه ها مستحضر کنند و چنانچه احتیاج به نیرو دارند تذکر دهند که جوانان پر شور در سطح کشور آماده جهاد هستند و باید فرماندهان نظامى داوطلبانى را که در جبهه مى توانند بى درنگ مجهز کنند به جبهه بفرستند و نیروى زمینى را با اقسام سلاح ها و آتشبارها و توپ ها تقویت کنند و بدانند که مسامحه در این امر نزد خداوند و ملت گناهى نابخشودنى است و از عواقب آن بر حذر باشند

من از خداوند تعالى رحمت براى شهداى عزیز در این جنگ تحمیلى خواستارم . اینان براى اسلام فدا شدند و در نزد خداى تعالى و در جوار رحمت واسعه او به سعادت ابدى و افتخار دائمى رسیدند و به بازماندگان آنان تبریک و تسلیت عرض مى کنم . شما مسلمانان متعهد دین خود را به اسلام بزرگ و خداوند متعال ادأ کردید و راه وفادارى و فداکارى را به ما آموختید . خداوند تعالى ما را به شما ملحق کند و از این فیض عظیم محروم نفرماید و اخیرا تأکید مى کنم که پایدارى در این امر حیاتى و شدت عمل موجب افتخار جوانان ماست .

از خداوند تعالى عظمت اسلام و مسلمین و پیروزى مجاهدین در راه خدا را خواستار است .

والسلام على من التبع الهدى

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 122

تاریخ : 28/7/59

بیانات امام خمینى در جمع سفراى کشورهاى اسلامى

اسلام یک دین عبادى سیاسى است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

ما در روزى مجتمع هستیم در این محل حقیر که انبوه مسلمین از سراسر کشورهاى اسلامى در مکه معظمه مجتمع هستند این اجتماع دینى سیاسى . اسلام یک دین عبادى سیاسى است که در امور سیاسى اش عبادت منضم است و در امور عبادى اش سیاست . این مجتمعاتى که اسلام براى مسلمین به طور سهولت تهیه فرموده است ، در سال یک دفعه فریضه فرموده است بر کسانى که استطاعت دارند که مجتمع بشوند درمکه معظمه و در مواقف شریفه و براى همه مسلمین مستحب است که مستطیع هم که نباشند این عبادت الهى را بجا بیاورند و نکته مهم این اجتماعات این است که مسلمین با هم در یک محیط دور از تشریفات ، یک محیطى که همه آن جهات شخصیات ها را ریخته و با یک کفن و با دو ثوبه مختصر در این مواقف حاضر شوند و مهم این است که آن چیزهائى که در بلاد مسلمین در طول سال گذشته است به اطلاع هم برسانند و براى رفع اشکالات مسلمین فکر بکنند و اجتماع بزرگ میلیونى اسلامى در حجاز براى همین نکته است در عین حالى که عبادت است . و مع الاسف ما مسلمان ها که از اسلام دور افتاده ایم و از حقایق اسلامى منزوى شده ایم در این فکر ابدا نیستیم که اولا کسانى که مى توانند بروند ، بروند مشرف شوند در خانه خدا و کسانى که اصحاب تفکر هستند ، نویسنده هستند ، روشنفکر هستند و عالم هستند ، در آن محیط مجتمع بشوند و مشکلات مسلمین را در تمام جهان بررسى کنند و آنچه که مى توانند حل کنند . ما الان از تشرف مکه و حج بیت اللّه جز اینکه یک دسته اشخاص عامى مردم ، عامه مردم در آنجا مجتمع بشوند و اشخاص مؤثرى که مى توانند ، از حکومت ها ، از بزرگان قوم در آنجا مى توانند مجتمع بشوند و مسائل اسلام را و مسائل مسلمین را و مسائل سیاسى و اجتماعى مسلمین را بررسى کنند ، مع الاسف این امر مغفول عنه است و در عین حال که باید در آنجا بررسى مشکلات را بکنند بر مشکلات افزوده مى شود . مشکلات مسلمین زیاد است ، لکن مشکل بزرگ مسلمین این است که قرآن کریم را کنار گذاشته اند و تحت لواى دیگران در آمده اند . قرآن کریم که مى فرماید که واعتصموا بحبل اللّه جمیعا و لا تفرقوا ما اگر همین یک آیه را ، مسلمین اگر همین یک آیه را عمل به آن بکنند تمام اشکالات اجتماعى و سیاسى و اقتصادى و همه چیزشان بدون تشبث به غیر رفع مى شود . اسلام براى مردم در هر ناحیه یک امور سیاسى عبادى قرار داده

ص: 123

است . این اجتماعات در تمام کشورهاى مسلمین و در هر شهر و ده و روستا ، اینها یک امور اجتماعى - سیاسى است که اهل بلد در مساجد مجتمع بشوند و مشکلات خودشان را نسبت به آن بلد حل بکنند و نماز جمعه یک عبادت سیاسى و اجتماعى است که در هر هفته مردم اجتماعات زیاد بکنند و مسائلشان را حل بکنند در آنجا و اجتماع کعبه بزرگترین اجتماعى است که هیچ دولتى نمى تواند خودش این اجتماع را ایجاد کند و خداى تبارک و تعالى همچو کرده است که مسلمین بدون یک مزاحمت ها و زحمت هائى و بدون یک خرج هائى که بر دولت باشد ، مجتمع مى شوند در آنجا و مع الاسف استفاده از آن نمى شود .

بردولت هاى اسلامى واجب است که با دولت عراق مقاتله کنند

ما الان در یک روزى مجتمع هستیم که دولت صدام ، دولت غاصب صدام بدون یک عذر موجهى در بین تمام دول عالم ، بدون اطلاع و بدون سابقه با دریا و هوا وزمین هجوم کرد بر ایران و به خیال خودش خواست که کشورگیرى کند و خلافت مسلمین را یک آدمى که به اسلام اعتقاد ندارد ، ریاست مسلمین را به دست بگیرد . و مع الاسف در عین حالى که در قرآن کریم است که اگر دو طایفه اى از مسلمین با هم اختلاف کردند شما مصالحه بدهید بین آنها را و اگر چنانچه یکى از آنها باغى باشند و طاغى باشند ، با او قتال کنید تا اینکه سر نهد به احکام خدا . کدام یک از کشورهاى اسلامى بررسى کردند در اینکه طاغى و باغى کیست و آن کسى که هجوم کرده است کیست تا اینکه همه به امر خدا با او مقاتله کنند؟ بر کدام مملکت اسلامى پوشیده است این معنا که صدام به مابغى کرده است و طغیان کرده است و ظلم کرده است و هجوم کرده است چرا ممالک اسلامى به آیه شریفه اى که مى فرماید که ففاتلوا التى تبغى حتى تفى الى امر اللّه چرا عمل نمى کنند؟ مع الاسف بعضى ازممالک اسلامى یعنى ممالکى که دولت هایشان به اسم اسلام بر آنها حکومت مى کنند در عین حالى که مى بینند که او طغیان کرده است و هجوم کرده است بر یک مملکت اسلامى بدون جهت ، بدون یک حجت ، با او اعلام موافقت مى کنند یا بعضى پشتیبانى مى کنند . ما باید مشکلات اسلامى را در کدام نقطه عالم طرح کنیم و حل کنیم ؟ مسلمین عالم باید مشکلاتشان را در چه محفلى حل بکنند؟ در محافل بین المللى که دستاورد دولت هاى بزرگ است ؟ در آن محافلى که به اسم اسلام است لکن اثرى از اسلام در آن نیست ؟ باید مملکت ایران شکواى خودش را به چه مقامى عرضه کند؟ ملتى که مورد هجوم واقع شده است بدون جهت ، بدون عذر ، باید با کى طرح کند این مطالب را؟ با کدام یک از دولت ها این مسأله را طرح کند؟ بر همه دولت اسلامى به نص قرآن واجب است که مقابله کنند با دولت عراق تا بر گردد به ذکر خدا و امر خدا .

بله صدام گمان مى کرد که با یک مملکت آشفته که منزوى شده است و همه دولت ها پشت به او کرده اند یا او را در فشار اقتصادى گذاشته اند طرف شده است و ما نه قواى نظامى داریم و نه انتظامى داریم و نه ساز و برگ جهاد و جنگ . او همچو گمان کرد و گمان مى کرد با چند ساعت تهران را هم فتح خواهد کرد . او غافل از خدا بود ، او فکر نکرده بود که ما یک ملتى داریم که منسجم با هم است و

ص: 124

همه ایمان دارند و ایمان است که آنها را بر مسائل و بر مشکلات غلبه مى دهد . آنها تفکر نکردند که ، تأمل نکردند که شاه خائن سابق که داراى همه قوا بود و همه قدرت ها با او بودند و پشتیبانى مى کردند ، همین ملت غیور ایران با قدرت ایمانى او را به جهنم فرستادند . او تصور این را نکرد که ملت ایران همه قدرت هائى که پشتیبان محمد رضاى مخلوع بودند کنار زد و دست همه را از منابع خودش و سلطه همه را قطع کرد . او از این معانى غفلت کرد از باب اینکه اعصابش ضعیف است من از اولى که این شخص روى کار آمد گفتم به اشخاص که آدم خطرناکى است براى اینکه این در حال جنون است ، اعصاب این آدم کار نمى کند و حالا ثابت شد این معنا .

مع الاسف گمان مى کنند بعضى که ما منزوى شده ایم به واسطه مخالفت با آمریکا . خیر ، آمریکا منزوى شد . میزان ملت هاست . شما سرنیزه را از روى ملت بردارید و مردم را آزاد بگذارید ببینید کى منزوى است . الان هم که سرنیزه ها هست در داخل عراق ، ملت عراق با ما هستند و عنقریب انشأ اللّه انفجارى در عراق پیدا خواهد شد نظیر انفجارى که در ایران بود ما منزوى نیستیم ، آنهائى که ظالم هستند و به ما ظلم کرده اند منزوى هستند براى اینکه میزان ملت ها هستند . ما قبل از این انقلاب منزوى بودیم براى اینکه ملت ها با ما توجهى نداشتند ، بعد از انقلاب ، هم ملت ما منسجم شد و یک شد ، یدا واحده على من سواهم شد و هم همه ملت هاى ضعیف حتى ملت هاى غیر اسلامى که جزء مستضعفین شدند با ما هستند ، چطور ما منزوى هستیم ؟ بله دولت هائى که هستند ، دولت هائى که ملت هایشان هم با آنها مؤافق نیستند ، آنها با ما مخالفند و ما با کى نداریم از این معنا . ما این انزوا را با آغوش باز استقبال مى کنیم براى اینکه ما تا منزوى نشویم و تا دست مان از پیش ابرقدرت ها قدرت هاى دیگر کوتاه نشود ، خودمان نمى توانیم کار خودمان را انجام بدهیم و سر پاى خودمان بایستیم . ما باید منزوى بشویم تا مستقل بشویم ، باید منزوى بشویم تا آزاد بشویم انزوا براى ما هیچ طرح نیست و ما از انزواى اقتصادى و سیاسى و اجتماعى ابدا باک نداریم ، براى اینکه میزان ملت ها هستند و ملت ها با ما هستند . شما اگر رادیوها را ملاحظه کنید ، در سطح جهان ، تمام جهان با ما اظهار موافقت کردند و با ما خواسته اند که در جبهه جنگ حاضر بشوند و ما را از این غائله به اصطلاح خودشان نجات بدهند و ما احتیاج به این نداریم . ما همچو سیلى خواهیم زد به صدام و حزب بعث عراق که دیگر بلند نشود از جاى خودش . ما باید این اشتباه را رفع کنیم هم از دولت غاصب عراق و هم از سایر دولت هاى اسلامى که گمان مى کنند اگر چنانچه هجومى به ایران بشود ایران صدمه به آن وارد مى شود . ایران یک موجود ، یک موجود الهى است که هیچ چیز او را صدمه نخواهد زد . ایران واحد است و با دست واحد ، 35 میلیون جمعیت با صداى واحد در مقابل قدرت ها ایستاده است و هیچ قدرتى نمى تواند یک ملت را منزوى کند و هیچ ملتى نمى تواند بر یک ملتى که بپاخاسته اند حکومت کند . شما ملاحظه کنید افغانستان را ، افغانستان در عین حال که احزاب چپى دارد که قدرتمندند و حکومتش هم با ملت مخالف است و ملت هم با حکومت ، و آن قواى ابرقدرت هم وارد در آنجا شده است آنچنان صدمه سیاسى به شوروى وارد شد در این کار که پیش همه ممالک مفتضح شد ، آنچنان سیلى زدند چریک هاى قدرتمند

ص: 125

افغانستان به روى شوروى که باید سرش را بلند نکند و ایران از افغانستان قویتر است براى اینکه ایران دستجات مختلف ندارد . اگر چهار تا فرض کنید که ساواکى یا کمونیست در اینجا هست ، اینها چیزى نیستند و در قبال ملت ما ناچیزند و در قبال ملت ما ناچیزند اما ملت ما با دولت ، ملت ، دولت ، قواى انتظامى همه با هم هستند و بحمد اللّه ، هم قواى انتظامى ما الان قوى است و هم ساز و برگ ما قوى است و این ساز و برگى است که دشمن ما براى ما تهیه کرد . این ساز و برگ بسیار زیادى است که آمریکا براى ما تهیه کرد . او تهیه کرد که در مقابل شوروى بایستد و به دست ما افتاد و ما در مقابل خودش و هر دولت دیگرى ایستادگى داریم . قدرت ما را اینها نمى دانند ، آن قدرت معنوى که در ایران هست ، آن قدرت اسلامى که در ایران هست باز ادراک نکرده اند .

مسلمین باید توجه به قدرت اسلام داشته باشند

مسلمین باید توجه به قدرت اسلام داشته باشند . این قدرت اسلام بود که با دست خالى یک ملتى را بر یک دولت غاصب بزرگ و ابرقدرت هاى بزرگ عالم غلبه داد ، این قدرت اسلام بود . چرا مسلمین از این قدرت غافلند؟ چرا دولت هاى اسلامى از این قدرت اسلام غافل هستند؟ چرا باید در طول سال هاى متمادى دولت هاى عربى سیلى بخورند از صهیونیسم ؟ چرا باید در تحت سلطه قدرت هاى خارجى باشند؟ چرا خودشان با هم مجتمع نمى شوند؟ چرا به آیات شریفه قرآن عمل نمى کنند؟ چرا با هم مجتمع نیستند؟ چرا به احادیث نبى اکرم اعتنا نمى کنند که فرموده است مسلمین ید واحده على من سواهم ؟ مع الاسف بین خودشان اختلافات است . مشکل مسلمین همین است که اختلاف انداخته اند بین شان و بعد از جنگ عمومى این نقشه کشیده شد و قدرت اسلام را دیدند و نقشه کشیده شد و دولت اسلامى را از هم جدا کردند و مسلمین را با هم مخالف کردند و دولت اسلامى با هم دشمن شدند . این مشکلى است که حل باید بشود . این مشکلى است که در روز عید و در روز عرفه در پناه خانه خدا باید حل بشود . این مشکلى است که سران قوم مجتمع بشوند در مکه معظمه امر خداى تبارک و تعالى را اطاعت کنند و با هم در آنجا اجتماع کنند و با هم مشکلات خودشان را در میان بگذارند و غلبه کنند بر مشکلات خودشان . اگر یک همچو امرى واقع بشود احدى از قدرت ها نمى تواند با شما مقابله کند . شما مسلمین همه چیز دارید ، شما مسلمین قدرت اسلام دارید که بالاترین از چیزها است ، بالاترین سلاح هاست و شما مسلمین صحراها و دریاهاى وسیع و کشورهاى بسیار وسیع دارید و غنى هستید . در عین حالى که شما از حیث همه چیز غنى هستید معذالک بیشتر مستمندان شما به حال فقر دارند زندگى مى کنند این براى این است که شما به اسلام عمل نمى کنید . شما اموال مسلمین را ، آن چیزهائى که باید به نفع مسلمین باشد به غیر مسلمین مى دهید آن هم به یک ثمن بخس ، همان ثمن هم در زمان شاه مخلوع همان ثمن بخس هم دوباره برمى گشت به جیب خود آمریکا و بعد هم سلاح ها را درست مى کردند براى خودشان که مقابله کنند با شوروى و بحمد اللّه این سلاح ها را خدا خواست که به دست ما بیفتد و امروز در مقابل همه کشورهائى که بخواهند به ما تعدى

ص: 126

کنند قیام خواهیم کرد و ملت ما با قدرت اسلامى با قواى نظامى و انتظامى با مجاهدین اسلام و با همه قدرت هاى مسلح و غیرمسلح با هم هستند و کسى نمى تواند به این مملکت تعدى کند و ما نمى دانیم که چرا مسلمین (یعنى ممالک اسلامى ، والا خود مسلمین با ما هستند) چرا ممالک اسلامى پا میان نمى گذارند و این آدم را به پاى میز محاکمه نمى کشانند از چه مى ترسند صدام باید محاکمه بشود همانطورى که کارتر باید محاکمه بشود . او براى نفع خودش عمل مى کرد و این ملعون براى نفع آمریکا عمل کند . او براى اینکه چند کیلومتر زمین خشک ، براى این لشکر کشى نمى کند و اینهمه جمعیت اسلام را چه از آن طرف و چه از این طرف به قتال وادارد و به کشتن بدهد و آنهمه میلیاردها دینار عراقى و تومان ایرانى را به این دو تا کشور ضرر بزند و آن سلاح هائى که باید ما در مقابل دشمن و در مقابل صهیونیسم و امپریالیسم باید به کار بیندازیم به روى هم بکشیم و این یک جنایتى است که صدام کرده . ما مدافع هستیم از منافع خودمان ، ما مدافع از اسلام هستیم ، ما مى شناسیم این آدم را ، من در عراق هم شناختم این آدم را که این آدم اگر چنانچه خداى نخواسته دستش باز بشود از عفلق بدتر است و عفلق اسلام را مخالف همه چیز خودش داند .

ما مدافع اسلام هستیم و مدافع اسلام با جان و مال و عزیزان خودش دفاع مى کند و هرگز نخواهد نشست . ما چه پیروز بشویم در عالم ماده و چه غلبه بکنیم ، غلبه با ماست . پیغمبر اسلام هم در بعضى از جنگ ها شکست خورد لکن غلبه با او بود . اولیأ اسلام هم در بعضى از جنگ ها دشمنان بر آنها غلبه کردند ، لکن غلبه با آنها بود . غلبه با حق است ، باطل زهوق است (ان الباطل کان زهوقا ما در این روز به همه مسلمین دعا مى کنیم و دست تضرع پیش خداى تبارک و تعالى بلند مى کنیم که مسلمین بیدار بشوند ، حکومت هاى اسلامى بیدار بشوند ، حکومت اسلامى توجه کنند به اینکه مشکلاتشان را رفع کنند ، این وابستگى خودشان را به ابرقدرت ها بردارند از میان ، مستقل بشوند ، خودشان باشند ، خودشان اداره کنند ممالک خودشان را . ما اینکه گوئیم باید انقلاب ما به همه جا صادر بشود ، این معنى غلط را از او برداشت نکنند که ما مى خواهیم کشور گشائى کنیم . ما همه کشورهاى مسلمین را از خودمان مى دانیم . همه کشورها باید در محل خودشان باشند . ما مى خواهیم این چیزى که در ایران واقع شد و این بیدارى که در ایران واقع شد و خودشان را از ابر قدرت ها فاصله گرفتند و دادند و دست آنها را از مخازن خودشان کوتاه کردند ، این در همه ملت ها و در همه دولت ها بشود . آرزوى ما این است . معنى صدور انقلاب مااین است که همه ملت ها بیدار بشوند و همه دولت ها بیدار بشوند و خودشان را از این گرفتارى که دارند و از این تحت سلطه بودنى که هستند و از اینکه همه مخازن آنها دارد به باد مى رود و خودشان به نحو فقر زندگى مى کنند نجات بدهد .

خداى تبارک و تعالى این عید را بر همه مسلمین مبارک کند و این عید مبارک است بر ملت ایران که در جنگ است و مبارک است بر آنهائى که شهید شدند و مبارک است بر آنهائى که شهید دادند . خداى تبارک و تعالى به ما هم این فرصت را بدهد که درراه او شهید بشویم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

ص: 127

تاریخ : 28/7/59

بیانات امام خمینی خطاب به حبیب شطی ، دبیرکل کنفرانس کشورهاى اسلامى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

الان جنگ در ایران است و این خود دلیل بر تهاجم آنها بر ماست و اگر ما مهاجم بودیم در عراق بودیم .

بدون هیچ سابقه و بدون هیچ دلیلى با پایمال کردن تمام مواضع بین المللى ، صدام اقدام کرد بر هجوم به ایران ، آن هم با اسلحه هائى که آنطورى که اشخاص مطلع به من توضیح داده اند از اسلحه هائى است که تاکنون اسرائیل استفاده نکرده است و ایشان استفاده کرده است و بسیارى از پیرمردها و جوان ها و کودکان ما را کشته و بسیارى از مخازن ما را خراب کرده است . البته هر کس اینچنین جنایاتى بکند و شهر و روستاهاى ما را بگیرد ، آرزو مى کند آتش بس قرار شود . او خورده است و برده است و ظلم کرده است و ما خسارات را بدون جهت دیده ایم و این امرى است که اینطور امکان ندارد . دولت اگر چنانچه مى خواهند عملى بکنند و صلح و صفا باشد ، باید با آن کسى که مهاجم بوده است و بغى کرده است و هجوم کرده است به یک مملکت اسلامى ، فرضا اگر دولت عراق مسلم باشد ، باید با او قتال کنند تا اینکه برگردد به امر خدا و برگشتن به امر خدا ، مجرد این نیست که از کشور ما بیرون برود ، بلکه خسارات ایران را ، خسارات مالى ایران را جبران کند ، خسارات جانى که قابل جبران نیست و قواى خودش را بیرون بکشد و دستش را از مملکت عراق کوتاه کند و حکومت غاصب خودش را کنار بگذارد و ملت عراق را آزاد بگذارد که سرنوشت خودشان را به دست بگیرند . مسأله نزاع بین حکومت و حکومت نیست ، مسأله هجوم یک بعث عراقى غیر مسلم است بر یک حکومت اسلامى و این قیام کفر علیه اسلام است و بر همه مسلمین ، قتال با او واجب است . اگر مسلمین تکلیف خودشان را عمل کنند ، ما هرگز بنا نداریم در مملکت دیگرى دخالت کنیم . هجوم از طرف آنهاست و بر خلاف میل ملت عراق است . شما حکومت هاى اسلامى بیائید و این ملت عراق را آزاد کنید و تضمین کنند آزادى ملت عراق را و ببینند که آیا ملت عراق این حکومت را مى خواهد یا نه . صدام اخیرا انتخاباتى در عراق انجام داد ، در مجلس قانونى گذراند که هر کس مخالفت کند محکوم به اعدام است . حتى از علمائى که ضد او بودند ، با فشار از آنها رأى گرفتند . صدام آنهمه ظلم که مرتکب شده است و آن مقدارى که رجال دینى و اسلامى را قتل عام کرده است به مملکت ما تجاوز نکرده است . تجاوز او بر ملت خودش بیشتر از تجاوزى است که بر ما کرده است . بر ما و شما و همه مسلمین

ص: 128

واجب است که او را بر سر جایش بنشانید و خساراتى که بر عراق و ایران وارد شده از او مطالبه کنید . ما دعوا با کسى نداریم لکن خسارات عراق و ایران را مطالبه مى کنیم . ما مى خواهیم اسلام را حفظ کنیم و با بودن این حزب در عراق ، اسلام در خطر است آن هم در خطر کفر . و شما در این امر مى توانید با دولت و مجلس و رئیس جمهورى ایران مذاکره کنید که آنها هم همین را خواهند گفت . و ما از خداوند تبارک و تعالى مى خواهیم که بین مسلمین اتفاق و وحدت حاکم باشد تا اینکه دیگران ما را نچاپند و مستقل باشیم و خودمان کشورمان را اداره کنیم .

در پایان این دیدار و گفتگو آقاى حبیب شطى از امام پرسید: آیا اجازه مى دهند که عده اى از رؤساى دولت هاى اسلامى در رأس هیاتى جهت بررسى به ایران بیایند و با شما دیدار کنند . امام در پاسخ وى فرمودند : براى رسیدگى به جنایات صدام ، آمدن به ایران مانعى ندارد .

ص: 129

تاریخ : 6/8/59

بیانات امام خمینی درجمع نخست وزیر ، اعضاى هیأت دولت ، نمایندگان مجلس شوراىاسلامى ، مدیران مراکز رادیوئى شهرستان ها و اقشار مختلف مردم

انسان یک موجود عجیبى است در جمیع مخلوقات باریتعالى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

مبارک باشد این عید سعید بزرگ بر ملت هاى مستضعف جهان و بر توده زیر بار استکبار و بر ملت شریف رزمنده اسلامى ایران .

انسان یک موجود عجیبى است ، در جمیع طبقات موجودات و مخلوقات باریتعالى ، هیچ موجودى مثل انسان نیست ، اعجوبه اى است که از او یک موجود الهى ملکوتى ساخته مى شود و یک موجود جهنمى شیطانى هم ساخته مى شود . موجودات دیگر اینطور نیستند ، اینطور نیست که این فاصله باشد بین فرد کامل و ما بین فرد جهنمى ناقص . این از مختصات انسان است که حق تعالى او را با جمیع اوصاف و صفات مقدس خودش ایجاد کرده است و همه چیز در او هست . از این موجود ، پیغمبر اکرم و سایر پیغمبرها محقق شده است و ابوجهل و سایر ابوجهل ها هم هست و واسطه مابین این دو تا هم الى مالا یعلم هست و کارهائى که از این انسان صادر مى شود حسن و قبح و صلاح و فسادش بستگى دارد به آن جهات روحى انسان . اعمال به حسب صورت با هم خیلى فرق ندارند ، آن چیزى که فارق بین اعمال است ، آن نیات است (انما الا عمال بالنیات ) ملاحظه مى کنید که شمشیر دست دو نفر باشد و مثل هم فرود بیاید و مثل هم دو نفر را هلاک کند ، یکى از آنها مثل عبادت ثقلین باشد ارزشش و یکى از آنها طورى باشد که در فساد و در تباهى قابل ذکر نباشد ، اما عمل یک عمل است دست بالا مى رود و فرود مى آید و یک نفر را مى کشد . این اختلاف ، مال اختلاف خود انسان است ، اختلاف روحیات انسان است و اختلاف قصدهائى است که روى آن قصدها و اغراضى که روى آن اغراض ، اعمال موجود مى شوند انگیزه اعمال به غایات است . آن چیزى که اعمال را با هم مختلف مى کند ، آن غایاتى است که انسان را وادار مى کند به اینکه عملى را انجام بدهد و مراتب حسن و قبح و مراتب فضیلت و رذیلت هم روى همین معناست و انگیزه هائى هم که در اعمال بشرى است اختلافش روى همین معنویات است و اراده و تصمیم و غایات . یک فعلى مى بینید که غایتش الهى است و غیر غایت الهى هیچ چیز در آن دخالت ندارد . آن عملى که الهى باشد و انگیزه اى جز الوهیت نداشته باشد ، مثل اعمالى که انبیا علیهم السلام در تبلیغات خودشان انجام مى دادند ، این اعمال طورى است که هیچ انگیزه اى ندارد الا خداى تبارک و تعالى و لهذا انبیأ بزرگ در عین حالى که دراین تبلیغ شان و در

ص: 130

این ارشادشان آنقدر زحمات را متحمل مى شدند ، هیچ یک از این زحمات آنها را از آن عملى که داشتند سست نمى کرد و باید گفت که هیچ یک از آن زحماتى که ما و به حسب انگیزه هاى بشرى به نظر مى آید که زحمت است ، براى آنها اینطور نبود براى اینکه روى آن مقصدى که آنها حرکت مى کردند و عمل مى کردند ، آن مقصد به قدرى بزرگ بود و به قدرى عالى بود که تمام زحماتى که براى آن مقصد متحمل مى شدند ، به نظرشان زحمت نبود . مقصد نظر بود و لهذا مى بینید که تمام عمرشان را انبیا صرف مى کردند در همان مقصدى که داشتند و یک قدم عقب نمى گذاشتند و هیچ تزلزلى در روح آنها حاصل نمى شد .

وقتى که مقاصد عالى شد ، زحمت هاى در راه آن باید در نظر انسان نباشد

من گمان ندارم که هیچ کس به قدر رسول اکرم صلى اللّه علیه و آله و سلم در آن سیزده سالى که مکه تشریف داشتند و در آن ده سالى که در مدینه ، اگر کسى درست توجه بکند به زندگى حضرت مولا رسول اللّه ، مى بیند که شاید آدم بتواند بگوید یک روز ایشان ، یک حالى که به حسب نظر ما استراحت است ، ایشان نداشته اند . آنوقتى که در مکه بودند ، آنقدر فشار داشتند و آنقدر اذیت به ایشان مى کردند و آنقدر ایشان را در تنگناى همه طور و همه جانبه مى گذاشتند که بالاخره مجبور شدند که بروند در یک غارى و در آنجا هم تحت نظر اینها بودند و زندگى ایشان آنطور گذشت . یک روز براى ایشان استراحت نبود و بعد از اینکه دیدند نمى شود در مکه ماند و تبلیغاتشان در مکه آنقدر تاثیر ندارد و یک عده معدودى ، چند نفرى به ایشان ایمان آوردند ، ایشان هجرت کردند و اگر چنانچه وضع ایشان را در مدینه هم ببینیم ، مى بینیم که در این ده سال مدینه ، جز زحمت و اشتغال به جنگ هائى که بیش آمد و غزوه هائى که پیش آمد ، نداشتند و در آن غزوات هم سنگینى اش به دوش خود ایشان بود ، لکن مقصد یک مقصدى بود که اینها پیش او هیچ نبودند . در مکه وقتى که به ایشان پیام دادند که تو بیا دست از این دعوتت بردار و تو هر چه مى خواهى ما در اختیارات مثلا مى گذاریم ، ایشان فرمودند که اگر همه عالم (تعبیرشان تقریبا این است که ) همه زمین و آسمان را به من بدهید ، من این دعوت را دست از آن بر نمى دارم براى اینکه این دعوت الهى است ، این ماموریت الهى است . ماموریت الهى را براى اینکه یک منصبى ، یک مقامى ، یک مالیتى ، یک چیزى پیدا کنم معنا ندارد . مقاصد وقتى که عالى شد ، زحمت هاى در راه آن مقصد باید در نظر انسان نباشد . از آن طرف آن افرادى که از فطرت انسانى خارج شدند و حیوانى هستند به صورت انسان ، سبعى هستند به صورت انسان ، شیطانى هستند به صورت انسان ، آنها هم در راه مقصد خودشان کوشش مى کنند ، مقصدى که دارند آنها هم کوشش مى کنند ، لکن فرق ما بین این دو راه و این دو مقصد این است که آنها کوشش مى کنند براى به دست آوردن یک مارب حیوانى ، شیطانى و اینها کوشش مى کنند براى یک مقصد الهى ، اینها مى خواهند که جامعه را ، تمام جامعه را انسان کنند . انبیا مامورند از جانب خداى تبارک و تعالى که بیایند و جامعه ها را که در سر دو راهى واقع شدند ، یک راه ، راه انسانیت است و یک راه ، راه شیطانى و طاغوتى و

ص: 131

غیر انسانى و خود مردم نمى توانند درست تشخیص بدهند راه را ، انبیا موظفند که ملت ها راو گروه ها و جمعیت ها را با دعوت هاى خودشان ، با تعلیمات و ارشادات خودشان انسان کنند . از اول خلقت تا آخر ، همین معنا طرح است که این جمعیت ها انسان بشوند

معیارها را باید معیارهاى الهى قرار بدهیم

همه زحمت هاى انبیا و همه کتب آسمانى و همه دعوت هاى اولیا و انبیا براى این بوده است که این موجودى که اگر به خودش واگذاشته بشود ، از تمام حیوانات بدتر است و از تمام شیاطین شیطانتر است ، این را هدایت کنند و به صراط مستقیم دعوت کنند و الهى کنند ، انسانى الهى کنند . البته تؤفیق نبوده است که همه را انسان کنند ، سرکش ها زیاد بودند ، کسانى که از فطرت انسانى خارج بودند ، زیاد بودند و زیاد هستند ، لکن آنها کوشش خودشان را کردند و آن مقدار از برکاتى که در دنیا هست ، همه از برکات انبیأ بزرگ الهى است و اولیا . ما نباید معیارها را معیارهاى مادى قرار بدهیم و پیروزى و شکست را هم روى معیارهاى طبیعى و مادى مطالعه کنیم . ما معیارها را باید معیارهاى الهى قرار بدهیم و پیروزى و شکست هم در همان میدان الهى تشخیص بدهیم . ما اگر در آن میدان الهى و در آن صراط مستقیم انسانى پیروز باشیم ، اگر تمام عالم هم به ضد ما قیام کنند و ما را هم نابود کنند ، ما پیروزیم براى اینکه معیار ، معیار طبیعى نبود . عالم هم همین عالم طبیعى نیست . این عالم طبیعى ، اخیره موجودات است ، تفاله موجودات است . عوالمى که الى ما شأ اللّه هست و ما از آنجا آمده و به آنجا خواهیم رفت . میزان ، آن میدان است و میزان ، آن راه است . انسان به ماهو ، انسان شکست و پیروزیش ، معیارش آن راه است ، نه طبیعت . اگر ما در آن راهى که داریم ، همان راهى که انبیا داشتند ما هم موفق بشویم که همان راه را برویم همانطور که انبیا علیهم السلام پیروز بودند ، در آن راهى که راه مستقیم انسانیت است پیروز بودند ، ولو اینکه کشته شده اند ، ولو اینکه آتش زدند بعضى شان را ، ولو اینکه به زحمت انداختند آنها را ، لکن در آن راهى که راه انسان بود همه آنها پیروز بودند در مقابل آنهایى که طاغوت بودند . فرعون ها و امثال آنها در این راه شکست خوردند ، در راهى که راه انسان است ، آنها شکست خوردند ، اصلش در این راه نیامدند . دشمن هاى انسانیت و اسلام اصلش شم این معنا را نکردند که یک چیز دیگر غیر از این حیوانیت و غیر از این طبیعت هم هست . آنهایى که فهمیدند که مقصد ، مقصد الهى باید باشد و ما از خدائیم و به او رجوع مى کنیم (اناللّه و انا الیه راجعون ) ما از خدائیم ، ما کارى انجام مى دهیم ، ما همان چیزهائى که خدا به ما داده است در راه خودش ، اگر چنانچه مثل انبیا هم فرض کنید ، یا در طریق انبیا هم باشیم ، این کوردلى است که انسان خیال کند من یک کارى کردم . تو غرق نعمت هاى خدا هستى ، چشمت از خداست ، گوشت از خداست ، قدرتت از خداست ، دستت از خداست ، پایت از خداست ، همه از اوست . من نمى توانم اسمش را هم امانت بگذارم ، باز یک نفسانیتى هست در کار ، وقتى همه از او هست ، در راه او اگر دادید کارى نیست این ، چیزى که از خود اوست در راه خود او . اگر بنا باشد که ما این ارزش انسانى را ادراک بکنیم و این ارزش الهى را ادراک بکنیم ،

ص: 132

نباید متاثر بشویم از اینکه ما را در تنگناى اقتصادى قرار دادند . تنگناى اقتصادى ، هر کارى بکنند راجع به دنیاست ، راجع به طبیعت است . ما را در هجوم نظامى قرار بدهند ، یک وقت خودشان مستقیما ، یک وقت با ابادیشان ، ما نباید از این معنا اصلا آزرده بشویم ، چرا آزرده بشویم ؟ ما مامور خدا هستیم و خداى تبارک و تعالى همه نعمت ها را به ما عطا فرموده است و آن چیزهائى که عطا کرده ، در راه او باید صرف بکنیم .

آنچه که انسان را مطمئن مى کند ، ذکر خداست

اگر موفق شدیم که صرف کردیم آن چیزهائى که خدا به ما داده در راه او ، ما پیروز هستیم . یک مسلمان و مومنى که به آن وظیفه شرعیه اى که دارد ، به آن وظیفه فطرى که دارد ، اگر عمل بکند ، آن پیروز است ولو در جامعه حیوانى انسان ها هم مفروز باشد و مطرود باشد . و آن صورت انسانى که بر خلاف آن مسیر انسانى رفتار مى کند ، هر چه هم که پیش برود ، هى حیوانیتش زیاد مى شود ، سبعیتش زیاد مى شود . انسان یک اعجوبه اى است که از هر دو طرف غیر متناهى است ، از طرف سعادت غیر متناهى و از طرف شقاوت غیر متناهى . ما باید میزان فصل ما بین انسان و حیوان را انسان و شیطان را به دست بیاوریم تا بتوانیم بفهمیم کى پیروز است و کى شکست خورده . این ابر قدرت ها که ما اسمش را ابر قدرت مى گذاریم ، اینها تمام قدرتشان صرف حیوانیت مى شود ، تمام قدرتشان را روى هم مى گذارند و صرف آمال حیوانى و شیطانى مى کنند و به آن هم درست نمى رسند . اگر بنا بود که به آن چیزى که مى خواهند برسند که باید وقوف کنند . اینکه مى بینید که این قدرت ها هى جلو مى روند و هر چه داشته باشند باز یک قدم جلوتر مى روند و اگر تمام این عالم را هم داشته باشند باز کافى برایشان نیست ، این براى این است که در طرف آن طرف هم غیر متناهى هست انسان . آن چیزى که انسان را مطمئن مى کند آن خداست . آن ذکر خداست (بذکر اللّه تطمئن القلوب ) آن موجودات الهى از باب اینکه پناهگاهشان خداى تبارک و تعالى است ، آنها اطمینان دارند . این موحودهاى دیگرى که طاغوتى هستند ، پناهى ندارند . اینها هر چه دستشان بیاید و هر چه ظلم بکنند و هر چه کشور گشایى کنند ، یک کشور دیگرى هم مى خواهند باز بگشایند و گمان نکنید که به این سنخ افراد اگر همه این کره ارض را بدهند ، این سیر بشود . تمام این سیاره را اگر به یک نفر بدهند ، این سیر نمى شود ، دنبال این مى رود که خوب ، ما برویم در این سیارات دیگر ، ببینیم آنجا چه خبر است ، برویم آنجا هم بیرق خودمان را بزنیم ، چنانکه رفتند در کره ماه هم بیرق زدند . این براى این است که در طرف آمال حیوانى هم انسان غیر از سایر حیوانات است . حیوانات وقتى که آن کار خودشان را ، مثلا خوردند ، سیر شدند ، دیگر مى نشیند و کارى ندارد تا وقتى گرسنه بشود ، انسان اینطور نیست . کارى بکنیم که این راه را ، راه مستقیم را انتخاب کنیم ، تا مطمئن بشویم ، تا خوف از ما زدایه بشود ، از بین برود . انبیا هر کس به آنها هم جسارت کرد هیچ ابدا چیزى به نظرشان نبود ، چون که مقصد یک مقصد دیگرى بود ، مطلب یک مطلب دیگرى بود ، نه مایوس مى شدند و نه دلسرد مى شدند و نه گلایه مند مى شدند . بله ، انبیا دنبال این

ص: 133

بودند که چرا باید این بشرى که فطرتا باید فطرت سالم داشته باشد ، چرا باید اینطور باشد . رسول اکرم براى این غصه مى خورد در وحى هم به او گفته است که مثل اینکه تو خودت را دارى به کشتن مى دهى که اینها ایمان نمى آورند . این نظر این بود که اینها را آدم کند . هر کس که آدم مى شد ، یک بشارتى براى رسول اکرم یا انبیا بود و اما اینکه بخواهند یک کشورى را بگشایند و بخواهند یک فرض کنید که بلوکى داشته باشند و این حرف هاى نامربوطى که بین اصحاب طاغوت هست ، اینها در بین انبیا مطرح اصلا نبوده ، اصلا مطرح نیست . عالم طبیعت پیش انبیا مطرح نیست . آمدند این طبیعى ها را ، این موجودات طبیعى را از اینجا بکشندشان ببرندشان طرف یک ممالک دیگر ، یک عالم دیگر و آنچه درو هم من و شما نمى آید .

این تحولى که در جامعه ما پیدا شده است ، این تحول معجزه آسا ، این تحولى که راه صد ساله را در یک شب کانه پیمودند ، این را چه کسى کرده است ؟ این تحول ، یک تحولى است که اگر یک استادى ، عارفى ، یک شخص الهى بخواهد با موعظه و نصیحت و اینها بکند ، بعد از سى سال ، چهل سال زحمت ، ده تا پانزده تا را تربیت مى کند . یک کشور سى و چند میلیونى یکدفعه از آن ظلمت هائى که (بعضها فوق بعض ) ، یکدفعه جهش کرد و در نور واقع شد ، نورهاى غیر متناهى . این تحولى که الان در کشور ما هست ، همه روى این مقصد است که از اول فریادشان بلند بود که ما اسلام را مى خواهیم ، طاغوت را نمى خواهیم . این عنایت خدا را به اینها جلب کرد . خداى تبارک و تعالى که مشاهده مى فرماید که یک ملتى از کوچک و بزرگشان مى گویند ما اسلام را مى خواهیم ، عنایتش را به اینها متوجه کرد . این عنایت الهى است که جوان کذایى که باید در (به حسب طبع خودش ) باید در فرض کنید که کجا باشد ، این را کشاند به جنگ هاى بین اسلام و غیر اسلام و با چه روى گشاده ، مثل سربازهاى دیگران نیست که باید با فشار و زور و وعده و و عید آنها را وادار کرده اند ، اینها همچو به طبع خودشان . من وقتى که در تلویزیون مى بینم که یک گروه هائى ، زن یک بلدى (خوب ، همه بلاد اینطورند) نشستند و دارند براى این جوان هائى که در جبهه ها مشغول هستند با کمال جدیت دارند بسته بندى مى کنند ، دارند نان مى پزند ، دارند بسته ها را درست مى کنند ، من خجالت مى کشم که ما چرا ، ما چه هستیم و اینها چه هستند . یک ملت اینطورى شده است . یک ملت ، ملتى شده است که براى اسلام و براى وطن اسلامى خودش تمام قشرها قیام کردند ، هر که هر چه مى تواند . خوب ، دیدید که بعضى این پیر مردها ، یکى از آنها هم آمده بود اینجا ، از این پیرمردها مى روند التماس مى کنند که ما جبهه جنگ برویم . با اینکه نمى تواند برود مى گوید نه ، من قدرتش را هم دارم بفرستید مرا ، مى توانم . بچه هاى کوچک هم همین فکر را دارند همین کار را که بزرگ مى کنند ، بچه ها هم همان کارها را انجام مى دهند و تعلیمات نظامى کانه مى خواهند بگیرند . یک مملکتى اینطورى شده است ، این عنایت خداست که به ما توجه پیدا کرده است . ما تا این عنایت را داریم شکست نداریم . تا این سایه عنایت حق تعالى به سر ملت ماست خوف از هیچ چیز نداریم . اگر ما یک موجود مادى بودیم ، یک موجودى بودیم که نمى دیدیم ، چشم هایمان را از آن عالم بسته بودیم و هر چه مى دیدیم اینجا را

ص: 134

مى دیدیم ، باید اگر یک نفر ازما کشته مى شود بنشینیم عزایش را بگیریم ، لکن وقتى یک موجود ، موجود اسلامى و براى مقصد اسلامى دارد کوشش مى کند ، تمام کوشش ها را مى کند و در عین حال در خودش اصلا شکست نمى بیند . میدان هاى جنگى که شما الان ملاحظه مى کنید و همه رفتند و اشخاصى رفتند و ملاحظه کردند ، این جوان هائى که در آن میدان دارند جنگ مى روند و برادرهایشان مى بینند کشته شد و افتاد ، هیچ فترت و فتورى در آنها دست نمى دهد ، به همانطورى که از اینجا با شوق رفتند ، با همانطور در جنگ هم با اشتیاق و با دلاورى و با جرات ، با آغوش باز شهادت را استقبال مى کنند . این یک مسأله اى است ، ایران یک وضعى پیدا کرده است که ما نمى توانیم این وضع را تعبیرى از آن بکنیم جز اینکه بگوئیم یک مملکت الهى است ، یک مملکتى است که فهمیدند افرادش و اشخاصش که براى اسلام باید جانفشانى کرد . شما مقایسه اى بکنید بین ملت ما و سایر ملت ها (نه ، ملت ها همه خوبند ، آنها باز یک قدرى به واسطه آن فشارهائى که بر آنها مى آید نمى توانند درست قیام کند و انشأ اللّه مى کنند) یک مقایسه اى بکنید بین سردمدارهاى ممالک دیگر با رؤساى این مملکت . آقاى کارتر در کدام جنگ ها رفته است توى جبهه جنگ ؟ ایشان در همان کاخ سفید و آن کاخ ییلاقى اش نشسته و وا مى دارد اشخاص را جنگ بکنند ، کشته هم بشوند به جهنم ، شما براى من کار بکن ، بمیر و بدم . و آقاى صدام در کدام جبهه ها آمده است و سرکشى کرده ؟ این از سربازهاى خودش هم مى ترسد ، از ملت خودش هم مى ترسد . در کجا شما سراغ دارید که رئیس جمهورش در جبهه دائما در جبهه از این شهر به آن شهر باشد؟ و رؤساى دیگرش ، این آقاى رئیس مجلسش هم جبهه برود؟ کجا این مسائل هست ؟ امام جمعه ها را در کجا شما دیدید که مثل جندى ها لباس بپوشند و در جبهه بروند؟ کجا هست اینها؟ در کجا شما دیدید که سربازهایش و ارتشى هایش و رؤساى ارتشش اینطور فداکارى بکنند از آنها کشته مى شود ، باز جلو بروند . در کجا هست این مسائل ؟ یک مسائلى است که جز در راه صراط مستقیم انسانى حل نمى شود . براى این است که ملت ما با دولتش ، با ارتشش ، با این چیزهایش دو تا نیستند ، همه از هم هستند ، از هم نمى ترسند . کى ما الان گرفتارى این را داریم که تهران مان یا اصفهان مان یا شیرازمان یا کجا حکومت نظامى بشود؟ کى ما همچو نگرانى داریم که نبادا فلان قشر ، فلان عشیره ، فلان - عرض کنم که - جمعیت در اطراف ایران به ضد ما قیام کنند؟ ما همچو نگرانى نداریم . یک چهار نفر بچه و جوان گول خورده اى که هستند ، اینها هم حالا دیگر فهمیدند نباید این کارها را بکنند ، انشأ اللّه درست بفهمند . این یک مملکت نمونه است الان و ما دلمان مى خواهد که این مملکت نمونه آن نمونه عالى بشود و الگو بشود براى همه مملکت ها . این یک مملکت ، شما در تاریخ نگاه کنید از صدر تاریخ تا آخر اگر پیدا کردید یک جایى را که زن ها و زن هاى جوانى که حالا باید فرض کنید که بروند سراغ جوانى شان ، و پیرزنش ، و پیرمردش ، پیرزنش اینطور کوشش کند در اینکه پشتیبانى از ارتشش بکند ، پشتیبانى از پاسدارهایش بکند . شما کجا ، اگر دارید سراغ بگوئید ما هم بفهمیم . کجا شما همچو چیزى دارید که دوش به دوش مردها و پاسدارها و ژاندارمرى و ارتش و همه قواى مسلح ، دوش به دوش اینها زن ها هم همراهى بکنند؟ هر که هر قدرى مى تواند . عراق اینطورى است ؟ همه مردم

ص: 135

عراق ؟! خیلى مضحک است این مطلب ، ایشان گفته بودند که ، آقاى صدام ، که فرق ما بین اینهائى که داوطلب شدند براى ما که چهار صد هزار نفرند با آنهائى که در ایران هستند ، اینها به ما احترام مى گذارند و به ما توجه دارند ، آنها اصلا پشتشان را کردند به پاسدارها و نظامى ها . خوب ، انسان دهنش باز است ، هر چه دلش بخواهد مى گوید . اما خوب وقتى مطالعه کنید ، وقتى ، ایشان خیال مى کند که عراق را توى محفظه اى گذاشتند هیچ کس نمى بیندش یک محفظه اى هست که جمعیت عراق توى آن محفظه است فقط ، هر چه به آنها نسبت بدهند هم چیزى خوب ، اگر اینطورى هست ، که این حکومت نظامى ها چیست ؟ اگر مطلب این است که همه همراه شما هستند ، خوب ، شما یک وقتى صاف و پاک برو تو این جمعیت ها ببین مى توانى قبل از این ، همانطورى که زمان محمد رضا بود ، شما دیدید که اینها اگر یک ، اگر محمدرضا مى خواست از یک خیابانى عبور کند ، در عین حالى که اتومبیلى که نشسته بود ، مسلح به همه جور چیزى بود و شیشه هایش هم ضد گلوله و همه بساط بود ، معذلک از یک هفته قبل مى رفتند همه خانه ها را تخلیه مى کردند و جایش نظامى ها و ساواکى ها را مى نشاندند تا ایشان بیایند از اینجا عبور کنند بروند آن طرف . حالا ما مى بینیم که همه این اشخاص ، این نخست وزیر ما مى رود توى جمعیت با آنها صحبت مى کند ، رئیس جمهور ما هم همین طور مى رود آنجا و همه ارکان ما . این ، اگر ایشان درست مى گوید ، خوب ، برود توى جمعیت ها ، چرا خودش را قنداق کرده آن کنار؟

ما سر اسلام دعوا داریم ، اسلام و ضد اسلام نمى شود با هم تفاهم کنند

خوب ، چه داعى داشت ایشان که بى مطالعه ، بدون اینکه بفهمد قصه چه است ، بدون اینکه ملت ها را در حساب بیاورد ، همین که بعضى از شیاطین مثل خودش ، به گوشش خواندند که الان وقت این است که حمله بکنیم و ایران را ، یک شخصیتى براى خودمان درست کنیم (اینها راهش انداختند براى همچو جنایتى ) چه داعى داشت این کار را بکند که حالا افتاده به این طرف و آن طرف که بیائید ما را صلح بدهید؟ چه جورى صلح بکنیم ما؟ با کى صلح بکنیم ؟ این همانى است که یک کسى بگوید که فرض کنید که پیغمبر اسلام با ابوجهل صلح بکنند ، آخر این قابل صلح نیست . توئى که اینهمه جنایات وارد کردى به کشور خودت و کشور ما ، توئى که اینهمه مسلمان ها را به کشتن دادى ، توئى که این جنایات را که گمان ندارم در تاریخ نظیرش زیاد باشد ، اینهمه جنایات را کردى ، توئى که در دزفول آنطور جنایات را کردى ، حالا ما فرض کنید رئیس جمهور ما و مجلس ما و نخست وزیر ما بنشینند در یک جلسه اى با شما جلسه کنند و دست بدهند و احوالپرسى کنند و بگویند بیائید ، بسم اللّه ! شط العرب مال شما ، دیگر ما را رها کنید مسأله این است ؟! ما جواب ملت عراق را چه بدهیم ؟ حالا ملت خودمان هیچ ، جواب ملت عراق را چه بدهیم که یک رژیمى که چندین سال بر او حکومت کرده است غاصبانه و آنقدر از جوان هاى آنها را کشته و آنقدر از جوان هاى آن را معیوب کرده و آنقدر از علماى آنجا را شهید کرده و حالا ما بنشینیم ، ما که ادعا مى کنیم مسلمانیم ، بنشینیم سر یک میز و با ایشان صحبت کنیم که بیائید با هم مصالحه کنیم ؟ جواب ما ، حالا جواب خدا هیچ که جواب باید بدهیم ، جواب انبیا هیچ که

ص: 136

جواب باید بدهیم ، جواب ملائکه اللّه هیچ که جواب باید بدهیم ، جواب مستضعفین جهان هیچ که باید جواب بدهیم ، جواب این ملت عراق را ما چه بدهیم اگر از کربلا یک طومارى براى ما برسد که شما چرا با یک آدمى که علماى ما را شهید کرده ، روشنفکرهاى ما را در حبس کرده (حبس هایشان الان جا نمى شود ، یک جاهایى را تخلیه کردند براى حبس از براى اینکه ، از طورى که نقل کردند براى ما) شما نشستید با اینها صلح مى کنید؟! چه صلحى ما داریم ؟ ما با این شهدائى که داریم چه جواب بدهیم ؟ ما اینقدر شهید دادیم حالا بنشینیم سر یک میز و با ایشان صحبت کنیم ؟! مسأله ما ، مسأله مکتبى است ، مسأله دلخواهى نیست ، ما سر اسلام دعوا داریم ، ما مى گوئیم که یک نفر آدمى که اسلام را اصلش مخالف با حزب خودش مى داند ، اسلامش اسلام عفلقى است که از اسلام کارترى هم بدتر است ، یک نفر آدم و حزبى که اسلام را مخالف همه چیز خودش مى داند و با تمام قوا اگر دستش برسد مى کوبد اسلام را ، ما با او مى توانیم مصالحه کنیم ؟ یعنى اسلام را ما فدا کنیم ؟ مگر اسلام زمین است ؟ مگر اسلام آسمان است ؟ همانطورى که در زمان شاه مخلوع اگر به ما گفتند بیائید با هم مصالحه (گفتند هم ) ، با ما بیائید مصالحه بکنید ، خوب ، ما حق داشتیم مصالحه کنیم ، یک کسى که با اسلام مخالف است ؟! باز مخالفت او کمتر از این است ، منتها همان حقه بازى هایى که آن مردک مى کرد و در ایران او مى رفت به چیز حضرت رضا مى آمدند عکسش هم مى انداختند ، همان کارها را این مى کند ، حالا مى رود ، در رادیو بود ، کجا بود ، نوشته بود که بى رکوع نماز خوانده ، حال این اشکال به او نیست ، ما با اینها هیچ راه مصالحه اى نداریم براى اینکه مقصد ما یک مقصدى است و آن اسلام است ، همه ملت ما اسلام را مى خواهند ، مقصد آنها هم یک مقصد ضد اسلامى است ، و آن اسلام است ، همه ملت ما اسلام را مى خواهند ، مقصد آنها هم یک مقصد ضد اسلامى است ، اسلام و ضد اسلام نمى شود با هم تفاهم کنند . بله ، اسلام اجازه داده به اینکه یک کسى اگر مسلمان شد و به آداب اسلامى اش رفتار کرد و فهمیدید که مسلمان است و اینها ، او را قبول کنید . ایشان خودش را دست بردارد از این کارها و از مملکت عراق هم دست بردارد و بشود یک نفر مثل افراد عادى و توبه کند و بگوید من مسلمان شدم حالا (الاسلام یجب ماقبل ) و اما خدا همچو قلب هاى اینها را در آن مهر زده است و سیاه کرده است به واسطه اعمال خودشان که اینها دیگر قابل اصلاح نیستند ، هیچ قابل نیستند ، اینها دیگر نمى توانند اصلا توبه کنند ، اینها کارهاى خودشان را ، اینها آدمکشى را ، آنطور جنایت را به اینها تبریک گفته ، به اینهائى که جنایت ها را کردند ، این اصلا قابل اصلاح نیست و ما هم حق نداریم اصلاح کنیم ، فرضا من بخواهم ، فرض کنید شهوت نفسانیم اقتضا کند ، اما تکلیف الهى را چه بکنیم ؟ ما مکلف هستیم ، ما همانطورى که با محمد رضا نمى توانستیم اصلاح بکنیم ، جواب نداشتیم از اینهایى که شصت هزار جمعیت از آنها مرده است و کشته شده و شهید شده ، اگر آن پیرمرد ، من بعضى وقت ها با کسانى که خیر خواهى مى کردند ، مى گفتم خوب ، من جواب این پیرزنى که جوانش را از دست داده ، چه بگویم ؟ ما بیائیم آقاى محمدرضا را با او مصالحه کنیم به اینکه او حکومت نکند ، سلطنت بکند!! معنى سلطنت این است که ایشان آن بالاها بنشینند و ما اعلیحضرت آریامهرش را بگوئیم و عرض مى کنم همه تشریفات و همه تجلیلات را از او بکنیم ، منتها او دیگر تو سر ما نزند . من مى گفتم من جواب این

ص: 137

پیرزنى که آمده مى پرسد از من که تو چکاره بودى که جوان من از دستم رفت تو او را اعلیحضرت همایونى مى خوانى ؟ الان هم همان حرف است ، ماها چکاره هستیم که برویم بنشینیم با اینها صلح کنیم . این دنیایى که هى فریاد مى زنند به اینکه بیائید با هم مصالحه کنید و به اسلام برگردید ، اینها اسلام را مثل اینکه نشناختند ، بعضى از این آخوندهاى دربارى که ما را نصیحت مى کنند که بیائید به اسلام برگردید ، اینها اسلام را نمى دانند چه است ، اینها اسلام را جز خوردن چیزى نمى دانند ، همان مسائل حیوانى اگر اینها اسلام را مى دانستند ، اینها که مى دانند که این مردک ، این حزب عفلقى مسلمان نیست و هجوم کرده به یک مملکت اسلامى ، تکلیف آن کسى که هجوم مى کند به مملکت اسلامى ، تکلیف همه مسلمین است که به او هجوم کنند ، تازه آن آخوند دربارى مى گوید که بیائید با هم به اسلام برگردید !! آخر تو بیا به اسلام برگرد ، تو بیا بفهم اسلام چه است . اگر اسلام خلاصه مى شد در اکل و شرب و مارب حیوانى ، آنوقت بله باید بیائیم با هم بنشینیم به آن اسلامى که شما مى گوئید برگردیم ، اما اسلام آن است که آن شهدا را داده است ، اسلام آن است که براى رسیدن به مقصد آنهمه زحمت را نبى اکرمش و اولیائش متحمل شدند ، حالا ما براى اینکه چند نفر جوان از دستمان رفته است (با اینکه خیلى عزیزند) از اسلام دست برداریم و برویم بنشینیم مصالحه کنیم ؟ ما و ملت ما همانى است که در این خیابان هاى تهران و در شهرستان هاى دیگر آنهمه جوان ها را از دست داد و مصالحه نکرد ، در صورتى که همه قدرتها دست آن شخص خبیث بود و دنبال کرد مقصد خودش را تا به مقصد رسید . جوان هاى ما ، مردم ما ، زن و مرد مااینها هستند که دنبال مقصد و مکتب شان هستند و مصالحه نخواهند کرد با هیچ قدرتى و با هیچ ابر قدرتى . فرق ارتش ما و ارتش آنها این است که ارتش ما دستش بسته است ، ارتش ما اسلام برایش تکلیف معین کرده ، ارتش آنها دستشان باز است ، توپ ، موشک زمین به زمین به اصطلاح خودشان مى اندازند ، نه مترى ، ده مترى ، یک شهر هم همه اش را خراب کنند ، آنوقت تبریک مى شنوند . ارتش ما نمى کند این کار را ، نمى تواند این کار را بکند و نخواهد کرد ، ارتش ما فقط موارد جنگى آنها و اشخاصى که مخالف اسلام و قیام بر ضد اسلام کردند ، مى کوبد و خواهد کوبید . من باید یک تسلیت به سرتاسر ایران و تبریک عرض کنم و خصوصا به خوزستان و اخص ، بالاخص به دزفول تبریک عرض کنم براى اینکه آنطور روح مقاومت دارند و آنطور مردانه قیام کردند و مشغول به مقابله با دشمن هستند و تسلیت به کسانى که جوان هایشان را از دست دادند و ما همه هستیم ، همه شریک هستیم ، جوان ها مال همان تنها پدر و مادرها نبود ، جوان ها مال اسلام بود . پیغمبر اسلام تسلیت به شما مى گوید ، مصیبت بر اسلام وارد شده به آنها از آنها تشکر کنم به اینکه براى اسلام خوب قیام کردید و اجر شما با اسلام است ، با خداى اسلام است و تشکر کنم از همه قواى مسلحه اى که در این جنگ بین اسلام و کفر ، قیام به وظیفه کردند و خوب هم قیام کردند ، شهید دادند و خرابى براى مملکت مان وارد شد ، اینها هم شهید دادند و کوشش کردند و مردانه قیام کردند ، از آنها هم همه و از همه رده هاى بالائى که (بالا و پائین ما نداریم انشأ اللّه ) برادرهایى که در این مسائل وکیل بودند رفتند آنجا ، نخست وزیر است نمى دانم رئیس جمهور است ، امام جمعه

ص: 138

است ، همه اینها که مشغولند به این خدمت و صادقانه هم مشغولند ، از آنها تشکر کنم و ملت ما باید قدردانى بکنند از آنها . اینها برادرهاى شما و ما هستند که در جبهه ها رفتند و شهید مى دهند و جدیت مى کنند و انشأ اللّه پیروز مى شوند ، کسانى که بر ضد اسلام هستند ، به جاى خودشان مى نشانند . و از مملکت عراق و از ملت عراق تشکر کنم که در این وقت آنها هم به آنقدرى که میسورشان هست پشتیبانى مى کنند از مملکت ایران که پشتیبانى از اسلام است ، از آنها هم تشکر کنم و از همه جوان هایى که ، و غیر جوان هایى که از همه بلاد عالم ، از اقصى بلاد ، از آمریکا ، از اروپا و از پاکستان ، از هندوستان ، از همه جا پشتیبانى کردند از ما ، اظهار پشتیبانى کردند ، مهیا بودن خودشان را براى دفاع از اسلام اعلام کردند ، از همه آنها هم تشکر کنم و از خداى تبارک و تعالى تؤفیق سعادت براى همه بخواهم و انشأ اللّه به آنجا نمى رسد که محتاج بشود که همه جوان ها از همه اطراف و همه مردم دنیا و متعهدین از همه جا هجوم کنند و یک همچو آدمى را از بین ببرند ، ما جوان هاى خودمان و ارتش خودمان کافى است براى این امر و عمده این است که خداى تبارک و تعالى با ماست و ما اتکال به خداى تبارک و تعالى داریم و امیدواریم که این اتکال را تا آخر داشته باشیم تا عنایات حق تعالى را حفظ کنیم . از خداوند تعالى سلامت و سعادت همه ملت ها را ، مستضعفین را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

ص: 139

تاریخ : 12/8/59

بیانات امام خمینى در جمع دانشجویان مسلمان پیرو خط امام

اگر یک ملتى بخواهد پیش ببرد ، باید بت ها را بشکند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از جمله چیزهائى که دولت هاى بزرگ ، ابر قدرت ها و به تبع آنها دولت هاى کوچک عمل مى کنند و از چیزهائى که آنها براى پیشرفت مقاصد خودشان اجرا مى کنند این است که ایجاد خوف بکنند در ملت ها ، دولت هاى کوچک در بین ملت خودشان ایجاد خوف بکنند . شما دیدید که در این مدتى که محمد رضا غصب کرده بود حکومت ایران را ، ساواک آنطور تبلیغات مى کرد که هر خانواده اى شاید گمان مى کرد که اگر یک کلمه راجع به دولت یا راجع به شاه مخلوع بگوید این کلمه را آنها مى شنوند و این را به جزا مى رسانند . در همه قشر ملت ، این خوف را اینها ایجاد کرده بودند با تبلیغات دامنه دار خودشان که ساواک همچو هست که در هر چند نفر آدم یکى از آنها ساواکى است و حرف ها را اگر در داخل خانه ها هم بر ضد رژیم گفته بشود به ساواک مى رسانند و ساواک هم خواهد چه کرد و چه کرد . اینها در خود کشور خودشان ، هر کشورى که زیر دست آن کشورها بود ، در کشور خودشان این معنا را دامن مى زدند به طورى که در زمان شاه مخلوع آنطور در بین مردم خوف بود که شاید برادر از برادرش مى ترسید ، پدر از پسر ، پسر از پدر ، هر دو از زن مى ترسیدند که مبادا یک وقت ما یک حرفى بزنیم و موجب گرفتارى و آزار و اذیت بشود و اعدام و حبس و کذا . دولت هاى بزرگتر که شیاطینى هستند معلم این شیطان ها ، آنها از باب اینکه دایره سلطه شان زیاد بود به همه کشورها ، اینطور مسائل را با حکومت هاى آنها و با ملت هاى دیگر باز تبلیغ مى کردند و ایجاد خوف و رعب مى کردند در همه کشورها و اینطور وانمود مى کردند که اگر یک کشورى یک کلمه بر خلاف این قدرت بزرگ ، آن قدرت بزرگ ، بر خلاف آمریکا ، برخلاف شوروى و قبلا بر خلاف انگلستان یک کلمه اگر بگوید ، دولت را چه خواهند کرد و مملکت را خواهند گرفت و خواهند چه و چه کرد . این یک حیله اى بود که از سال هاى طولانى اینها براى پیشرفت مقاصد خودشان این حیله را به کار برده بودند و ملت ها هم باورشان آمده بود و دولت هاى کوچک هم نسبت به آن بزرگ ها باورشان آمده بود که اگر یک کلمه بر خلاف فلان دولت بگویند اینها ساقط خواهند شد و از بین خواهند رفت و آنها هجوم خواهند کرد و لهذا در بعضى از اوقات که در چندین سال پیش از این یک اولتیماتومى آنها مى دادند به ایران مثلا ، با همان لفظى که آنها ، تشرى که آنها مى زدند هر امرى را که مى خواستند ، به مجلس تحمیل مى کردند و به

ص: 140

دولت تحمیل مى کردند ، اینها هم نسبت به ملت خودشان همین طور بود . همچو که صحبت حکومت نظامى مى شد دیگر مردم بکلى به واسطه خوفى که از اینها داشتند ، بکلى خودشان را مى باختند . این معنا را ما را از اول به نظرمان آمد که باید این خوف را شکست ، این یک رعبى است و ارعابى است که واقعیت ندارد زیاد ، آنقدر که واقعیتش است صد چندان تبلیغات است و دامن مى زنند به آن و همه مردم را یا همه دولت ها را مى ترسانند . به نظر مى رسید که باید اگر بخواهد یک ملتى پیش ببرد یا مقابله بکند با دولت یا مقابله بکند با دولت هاى بزرگ ، به نظر مى رسید که اگر ما بخواهیم یک عملى انجام بدهیم باید این بت ها را شکست و او به این است که باید خود آنهائى که در رأس واقع شدند ، هدف قرار داد و ابتدا با صحبت ، با حرف اینها را همچو کرد که از دل مردم این مسأله خارج بشود که نمى شود بر خلاف فلان قدرت حرف زد . کم کم مردم این معنا را حس کردند که نه ، آنطورها نیست که تصور مى شد که اگر یک کلمه راجع به آن درجه اولى ها صحبت بشود عالم به هم مى خورد و لهذا دیدید که وقتى که صحبت از خود آن مردک هم شد هیچ اشکالى پیش نیامد . اگر هم اشکالى پیش آمد اشکالى بود که رفع مى شد و دیدید که وقتى که اعلام حکومت نظامى در روز هم کردند مردم ریختند بیرون و شکستند حکومت نظامى را و هیچ چیز نشد .

عمده این است که این خوف هائى که اینها ایجاد کردند در دل ملت ها ، این شکسته بشود . از جمله چیزهائى که خیلى به آن دامن زده بودند و مى ترساندند همه را این معنا بود که این دو تا قدرت بزرگى که الان در عالم هست ، از این دو قدرت نمى شود اصلا کسى احتمال بدهد که کنار برود و خودش مستقل باشد ، حتما یا باید در بلوک شرق باشد یا در بلوک غرب ، از این دو حال هیچ نمى شود خارج شد . اگر یک وقتى کسى بخواهد خیال این معنا را بکند که خودش هم یک آدمى است ، خودش هم مستقل است ، این یک خیال غلطى است که همان تصورات است واقعیت نمى تواند داشته باشد . لکن وقتى که کم کم ملت ها به خود آمدند و فهمیدند که نه ، آنطورها نیست ، ما دیدیم که مداخله نظامى شوروى در افغانستان که یک ملت ضعیفى ولى زنده اى هست و با قدرت ایمان مقابله کرد ، در عین حالى که حکومت افغانستان ، حکومت غاصب افغانستان با شوروى و حزب ها ، بعضى از حزب چپى همه با هم هستند معذلک جوان هاى برومند افغانستان در مقابل آنها ایستادند و الان مدت هاى زیادى است که از براى شوروى ایجاد اشکالات کردند به طورى که باید بگوییم شوروى را شکست سیاسى دادند . این براى این بود که فهمیده شد که اینطور نیست که اگر شوروى به یک جائى حمله بکند ، دیگر مى شود حرفى زد ، این صد در صد باید تسلیم شد ، یا اگر آمریکا یک وقت دست به آن زده بشود ، دیگر مملکت مثلا ایران بکلى منهدم مى شود و از بین خواهد رفت . کم کم این مسأله ، این رعب شکسته شد نسبت به رژیم منحوس پهلوى که همه دیدید که با همان فریادهاى شما جوان ها ، مردها و قیام ملت نتوانستند آنها دیگر نگه دارند او را . با همه قوائى که داشتند بالفعل و دنبال او هم بودند ، معذلک فریادهاى شما و وحدت کلمه شما آنها را شکست داد .

پس این معنا که اگر ما بر خلاف این دستگاه یک کلمه اى بگوییم نابود خواهیم شد ، معلوم شد نه ، مسأله

ص: 141

درست نبوده . اینها به واسطه تبلیغاتشان ایجاد خوف کرده بودند که با همین خوف کارهاى خودشان را انجام مى دادند . بیشتر مردم به واسطه این خوف کنار مى گرفتند و بى تفاوت مى شدند و مى ترسیدند ، آنها هم با اینکه قدرتشان به آن بزرگى نبود که یک ملت را از بین ببرند ، استفاده مى کردند لکن ملت ایران این مطلب را شکست در هم و این رژیم را از بین برد . نسبت به قدرت هاى بزرگ هم همین طور است قضیه و همین طور بود قضیه که ارعابش بیشتر از واقعیتش بود . اگر یک مطلبى فرض کنید در یک دولت کوچکى واقع مى شد بر خلاف میل شوروى مثلا یا بر خلاف میل آمریکا ، کافى بود که آمریکا یا شوروى یک تشر بزنند ، با همان یک تشر مسأله ختم مى شد ، یا مثلا در آنوقتى که انگلستان قدرتش زیادتر بود از دیگران ، یک کشتى را بیاورند در این آب هاى نزدیک ایران ، یک کشتى را که آوردند اینجا ، دیگر نه مجلسش مى توانست حرفى بزند و نه دولتش و هر چه آنها مى خواستند ، تحمیل مى کردند . این مطلب هم در ایران شکسته شد ، این معنا که یکى برود در سفارت آمریکا و یک تعرضى بکند به سفارت آمریکا ، در سابق و در زمان رژیم سابق ، جزء تخیلات و شعرها به نظر مى آمد ، چطور امکان دارد که ملتى که هیچى ندارد ، جوان هائى که دستشان چیزى نیست بروند و سفارت آمریکا را یک تعرضى به آن بکنند ، یک سنگى حتى بیندازند ، اگر یک همچو چیزى بشود اصلا ملت و دولت ایران به باد فنا خواهد رفت . اینها چیزهائى بود که با شیطنت و تبلیغات تو مغز مردم کرده بودند و مردم را از آن قدرت ملى و انسانى و اسلامى که داشتند غافل کرده بودند . ما دیدیم که جوان ما به واسطه آنهمه ناراحتى هائى که ملت ما از این قدرت فاسد کشیده بود عکس العمل نشان دادند و رفتند و ریختند و آن اعضاى آنجا را گرفتند و اینها و هیچ آسمان به زمین نیامد . ویژگى این عمل ، این بود که این قدرت آمریکا و این ارعابى که کرده بودند اینها که اگر چنانچه یک تعرضى بشود ، به دیوار سفارت آمریکا کسى یک خطى بکشد چه ها خواهد شد این از بین رفت . شما جوان ها که رفتید و آنجا را گرفتید و بعد هم به همه معلوم شد که اینها اصلش یک افرادى نبودند که راجع به یک سفارتخانه متعارف باشند ، اینها مرکز یک توطئه اى بودند که در همه شوون کشور ما بلکه منطقه دخالت مى کردند و دولت هاى سابق دانسته یا ندانسته از آنها باید تبعیت بکند و هر کارى که مى خواهد انجام بدهد باید با مشورت اینها باشد چنانچه خود محمد رضا گفت که ما لیست وکلا از سفارت مى آمد و ما باید این لیست را همانطورى که آنها نوشتند عمل بکنیم . این خدمتى که این جوان ها کردند و رفتند و شکستند و گرفتند آنجا را و آن افراد فاسد را نگه داشتند ، این یک مطلبى بود که آن واهمه هائى که در ذهن مردم بود ، در ذهن ملت ها بود ، در ذهن دولت ها بود و آن هیولائى که نشان داده بودند آنها از قدرت هاى بزرگ ، آن را شکستند . این یک مطلبى است که اگر چنانچه ملت ما هم دنبال او هر جور زحمتى به خودش راه بدهد ، هر جور گرفتارى و تنگنائى که برایش پیش بیاید ارزش دارد . ارزش این عمل به این نیست که ما شکم مان یک وقتى گرسنه مى ماند یا مثلا راه وقتى بخواهیم برویم با اتومبیل مى توانیم برویم از باب اینکه نداریم چیزى ارزش این به اینها نیست . ارزش این در عالم به این است که شما یک بتى که درست کرده بودند اینها که ، بت بزرگى که همه ممالک را گرفته بود ، شکستید ، و این یک

ص: 142

جنبه سیاسى داشت که ، و یک ارزش سیاسى داشت که همه ارزش ها پیش او کوچکند . اینهائى که خیال مى کنند که به واسطه اعمال اینها ما در تنگنا واقع شدیم ، اشتباه مى کنند ، در عین حالى که سوء نیت ندارند ، البته یک دسته هائى هستند که شما را هم آمریکائى مى دانند ، پاسدارهاى ما را هم مى گویند مرتجعند ، آمریکائى اند . اینها ، این دسته ها بیچاره اند ، بدبختند اینها . و اما بعض از اشخاصى که خوب ، دلسوز هم هستند براى کشور ما و براى کشور خودشان و مخالف هم هستند با هم ارگان هاى خارجى و اجانب ، لکن آنها هم تحت تاثیر همان تبلیغات واقع شده اند و گمان مى کردند که اگر چنانچه به زودى و فورا ما تقدیم نکنیم این جاسوس ها را به آمریکا و یک عذر خواهى هم نکنیم ، چه ها و چه ها خواهد شد . ارزش این عمل این است که این اشتباهات را رفع کرد . شما الان یک سال است که این جاسوس ها را ، این توطئه گرها را ، این مجرم ها را در آنجا حبس کردید و خبرى هم نشد ، نه بازارمان خوابید و نه اقتصادمان به هم خورد ، و اینها ، بعد هم هر کارى آنها خواستند هى کردند و هى ترساندند و هى عمل مذبوحانه کردند و ما دیدیم که یک سال از این امر گذشت و نه ، هم بازارهاى ما سر جاى خودش هست و هم کشاورزى ما سر جاى خودش هست و هم چیزهاى دیگرمان ، هیچ چیز نخوابید ، هیچ مطلبى نشد . ارزش این است ، ارزش این عمل این است که شکسته شد آن بت بزرگى که براى ملت ها تراشیده بودند . ارزش این چریک هاى افغانى این است که شکستند آن بت هاى بزرگى را که تراشیده بودند که اگر چنانچه کسى با شوروى یک کلمه بگوید ، باید به فنا برسد . اینها شکستند این را . آنها هم چندین ماه است که الان با همه قوائى که آن قدرت بزرگ پیش آورده براى آنها و حکومت خودشان هم با آنها مخالف است ، باملتش مخالف است ، چریک هاى افغانستانى شکستند آن هیولا و چیزى که براى ملت ها پیش آورده بودند . این عمل شما در اینجا و آن عمل آنها در آنجا ارزشش یک ارزشى نیست که ما بتوانیم به میزان در آوریم . اینها ارزش دارد به اینکه ، مانصف ملت مان هم اگر کشته مى شد ارزش داشت این ، براى اینکه قضیه ، قضیه شکم نیست تا ما عزا بگیریم که مبادا یک وقت گندم ما نداشته باشیم . مادر پنجاه و شصت سال پیش از این که من یادم هست ، با اسب و الاغ از این راه به آن راه مى رفتیم و با عرض مى کنم که نه برقى بود و نه بساطى بود و آنطور همه مردم زندگى شان را مى کردند .

ما براى شکم قیام نکردیم ، ما براى اسلام قیام کردیم

آن چیزى که براى ما ارزش دارد اولا اسلام است که در آن همه چیز هست . ما براى شکم مان قیام نکردیم که اگر شکم مان را یک فرد جلویش را بگیرند مابنشینیم سر جایمان . ما براى اسلام قیام کردیم ، همانطورى که درصدر اسلام پیغمبر اکرم براى اسلام قیام کرد و آنقدرى که او در زحمت و رنج واقع شد ، ما نشدیم . ما الان بازارهایمان سر جاى خودش هست و امسال که مى گویند میوه ها هم بیشتر از همیشه هست ، ارزاقمان هم سر جاى خودش هست و گرفتارى این چیزها ابدا نداریم.

عمده این است که ما یک ملتى داریم که این ملت همه بیدار شدند ، آن خوف را شکستند ، آن

ص: 143

خوفى که اگر یک پاسبان مى آمد یک بازار را مى بست هیچ کس حرف نمى زد او را شکستند ، فریاد زدند ، با فریاد خودشان قدرتى را که در اینجا بود شکستند و قدرتها را شکستند . ما وقتى یک ملت داریم که سى و چند میلیون است و بیست میلیون جوان داریم که آرزوى شهادت بسیاریشان مى کنند ، دیروز یک پیرمرد نزدیک به هشتاد ، تقریبا بین هفتاد و هشتاد بود ، طورى که چیز بود ، آمد با من مصافحه کرد و رفت آن کنار و دوباره من دیدم ایستاد و دوباره دارد مى آید ، دفعه دوم که آمد اینجا گریه مى کرد اشکهایش رامن دیدم که آنجا جارى بود مى گفت من مى خواهم بروم جنگ بکنم . من گفتم به او که من و تو باید دعا بکنیم ، جوان ها باید جنگ بکنند . الحمدلله ما که جوان هایمان ، پیرهایمان ، زن ها ، دخترها ، همه ، بچه ها همه مان یک تحولى در ما پیدا شده است که نمى خواهیم دیگر زیر بار ابرقدرت ها برویم ، باید البته ملتى که اینطور باشد خودش را مهیا کند براى همه چیز . قدرت هاى بزرگ عالم هست ، شما هم ایستادید در مقابل قدرتهاى بزرگ عالم ، از ارعاب هایشان نترسید خیلى ، اما مهیا بشوید براى این شلوغ کارى ها ، براى این کارهایى که دارد انجام مى گیرد باید ما مهیا بشویم . یک کار ارزشمندى شما کردید ، یک کار بزرگى کردید که تمام دنیا به صورت اعجاب دارند به شما نگاه مى کنند . کسى که یک همچو کار بزرگى را به عهده گرفته است نباید خیال کند که امروز که ما این را بیرونش کردیم فردا کس دیگر مى آید ، نخواهد آمد ، خیر ، شما و ما مهیا هستیم و مهیا باید باشیم که آنقدرى که ارزش دارد عملمان ، باید برایش فداکارى بکنیم . ما باز با آن تنگناى اقتصادى که پیغمبر اکرم در آن چند سال که در آن غار بود واقع شده بود ، واقع نشدیم . آنها نان خوردن هم نداشتند ، آنها با زحمت براى خودشان به طور قاچاق یک چیزى مى آوردند مى خوردند ، زندگى مى کردند ، لکن ارزش عمل یک ارزشى بود که مى ارزید به اینها ، تحمل مى کرد ایشان اینها را . ما الان چیزى برایمان واقع نشده ، خوب ، یک گوشه کشور ما یک جنگى واقع شده و آن هم دارند سرکوبشان مى کنند . ما باید مهیا باشیم که فردا اگر از یک گوشه دیگرى هم یک شیطان دیگرى سر در آورد ، آن هم سرکوبش بکنیم . ما مى خواهیم زنده باشیم و ما مى خواهیم شرافت خودمان را حفظ کنیم و ما مى خواهیم اسلام عزیز را که همه چیز درش هست ، استقلال درش هست ، آزادى درش هست ، شرافت درش هست ، مى خواهیم این را حفظش بکنیم و قرآن کریم را حفظ بکنیم و این ارزش دارد به اینکه ما همه مان هم از بین برویم ، رفتیم . مگر ما از پیغمبر بالاتریم ، مگر ما از حسین بن على بالاتر هستیم . آنها هم همه چیزشان را دادند در راه هدفشان ، لکن ما قدرت داریم الان ، آنها آنوقت نداشتند همچو قدرتى . حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله و سلم در آن غارى که پناه برده بودند کسى را نداشتند ، یک چند نفرى آنجا بودند و همه در خوف زندگى مى کردند ما به آنجا نرسیده است حالا . زمانى هم که در مدینه تشریف آوردند ، آنقدر رنج ایشان کشیدند ، اینقدر زحمت کشیدند که هیچ یک از آنها را تا حالا ما نکشیدیم .

ما ملتى هستیم که با وحدت کلمه و اتکال به خدا همه چیز را مى توانیم پیش ببریم

ما از جنگ نباید بترسیم . پیغمبر اکرم جنگ کرده است براى اسلام حضرت امیر جنگ کرده

ص: 144

است براى اسلام . صدر اسلام در یک چند سال چندین جنگ ، هشتاد تا ، چقدر جنگ واقع شد . ما باید مهیا باشیم براى جنگ ها و ما قدرت داریم ، ما جوان ها را داریم . یک ملتى هستیم که با وحدت کلمه و با اتکال به خداى تبارک و تعالى همه چیز را ما مى توانیم پیش ببریم ، هیچ خوف از این مسائل نداریم . اینها که ایجاد خوف مى خواهند بکنند در شما ، همان هائى هستند که در زمان شاه مخلوع هم ایجاد خوف کرده بودند و آن به واسطه همان ایجاد خوف سرجاى خودش نشسته بود و به خیال خودش سلطنت مى کرد . وقتى این خوف شکسته شد دیدیم که تو خالى ، بود واقعیت آنطورى که مى گفتند نداشت . قدرت هاى دیگر هم همین طور است ، خیال نکنید که اینها شاخ و دم خیلى بزرگى دارند ، اینها هم همین طورهاست . مهم این است که ما با هم منسجم باشیم ، مهم این است که قواى مسلح ما که خداوند انشأ اللّه نصرت به آنها بدهد منسجم باشند با هم . سپاه پاسداران و قواى انتظامى دیگرى خودشان را یک بدانند . همه تان براى یک مقصد دارید عمل مى کنید و آن مقصد این است که کشور خودتان را آزاد نگه دارید و مستقل ، نوکر نباشید ، شرافت خودتان را حفظ بکنید . همه قواى مسلحه ، هر کس هست ، از ملت هم هر کس متصل شد به آن جبهه ، همه همدم باشید و هماهنگ . اگر هماهنگ باشید و همه روى یک رویه کار بکنید و یک فرماندار از براى فرمانده براى شما باشد که روى نقشه عمل بکند مطمئن باشید که پیروز هستید و هیچ قدرتى هم نمى تواند با شما مقابله کند براى اینکه قدرت ، قدرت ملت است . ارتش وقتى اتکالش به این دیوار بزرگ شد ، به این سد عظیم ملت شد قدرتى پیدا مى کند که هیچ چیز نمى تواند مقابل او بایستد . ارتش ما وقواى مسلح ما و پاسدارهاى ما و همه اینها پشتوانه شان همه ملت هست . الان شمابینید سرتاسر مملکت ما در حال جنگند ، دخترهاى توى خانه هایشان هم در حال جنگند ، براى جنگى ها دارند کار مى کنند یک همچو مملکتى که ارتشش با ملتش یک است ، رؤسایش با دیگران برادرند ، اینها همه خدمتگزار هستند نسبت به ملت شان ، ملت شان از آنها پشتیبانى مى کند ، یک همچو ملتى از چى مى ترسد ، و شما مطمئن باشید . چند وقت است که الان ما را حصر اقتصادى کردند ، چه شد مثلا؟ ما کجایمان گیر کرده است که حصر اقتصادى ، حصر اقتصادى خیال مى کنند اشخاص که ما اگر چنانچه از آمریکا مثلا فرض کنید که فلان چیز را نخریم ، خیر ، دیگر نمى توانیم . نخیر ما داریم زیاد ، آمریکا اینجا برایمان ذخیره کرده اینها را . بدانید کارهاى خدائى است اینها ، کارهاى خدائى است که پنجاه سال آن یا کمتر یک قدرى ، این مرد بیست و چند سال ، این دومى زحمت کشید و آمریکا هم به خیال اینکه خوب ، مملکت خودش است دیگر ، هر چه هست مال خودش است ، نفت هاى ما را البته گرفتند و خوردند و بردند و اسلحه هاى زیاد آوردند براى ما . این کوه هائى که در ایران هست بسیاریش زیرش اسلحه و مهمات هست و اینها همان هائى بود که دشمن ما ، دشمن فعلى و همیشگى ما براى خودش تهیه کرده بود و حالا مال ماست . عمده این است که ما خودمان ، خودمان را بشناسیم و قواى مسلح ما و ملت ما یکپارچه بشود . اگر اینها همه با هم یکپارچه باشند ، پشت به پشت هم بدهند ، هیچ قدرتى نمى تواند اینها را بشکند . این قدرت هاى بزرگ آنقدر گرفتارى دارند که به این مسائل خیلى نمى توانند برسند ، هر

ص: 145

کدامشان مقابل هم ایستادند . این گرگ ها را مى گویند که وقتى شب هم میخواهند بخوابند دور هم ، همه رویشان را به هم مى کنند از خوف اینکه اگر یکى شان غفلت کند باقى شان او را مى خورد . حالا اینطوریست که شما خیال نکنید که آمریکا اگر بخواهد یک چیزى بکند ، آمریکا مقابلش یک گرگ دیگرى ایستاده درست دارد نگاهش مى کند ، آن هم همین طور مقابلش یک گرگ دیگرى ایستاده مقابلش (اللّهم اشغل الظالمین بالظالمین ) مسائل اینطور نیست که به گوش ما مى خوانند که اى ، اگر آمریکا چه بشود ، چه . خوب ، یک سال تمام است که این جوان هاى عزیز ما رفتند و البته رنج کشیدند ، زحمت کشیدند و ماجورند در این امر پیش خداى تبارک و تعالى . من نباید تشکر کنم از آنها ، عمل آنها پیش خدا ارزش دارد . یک سال است که اینها رفتند و آنجا را گرفتند . آنها جز ، هى حرف آنها زدند ، آن ور ایستادند و حرف زدند و چه کردند ، خوب ، حصر اقتصادى کردند و چه کردند ، لکن ملت سر جاى خودش ایستاده و هیچ نقصى در خودش نمى بیند . ده سال دیگر هم که بشود همین است . عمده ارزش این عمل ها این است که از ذهن توده هاى ضعیف مردم در سرتاسر دنیا ، مستضعفین جهان در سرتاسر دنیا ، از ذهن اینها این رعب ها را خارج مى کند به خود مى آیند ، الان هم آمده اند . هى مى گویند که ماها در انزوا هستیم ، آنوقت که در انزوا نبودیم چه بودیم ؟ یک ملت زیر دست ضعیف بیچاره ، یک پاسبان در بازار بزرگ تهران حکومت مى کرد بر بازار . این آنوقت بود که ما منزوى نبودیم ، منزوى نبودیم یعنى روابطمان با آمریکا و با شوروى و با کذا و کذا سر جایش بود .

تا منزوى نشوید ، نمى توانید مستقل شوید

حالا که منزوى هستیم چه هستیم ؟ حالا که منزوى هستیم جوان هاى ما ایستاده اند و سفارت آمریکا را گرفتند و پنجاه و چند نفر جاسوس ها را گرفتند و نگه داشتند البته انسانى هم با آنها رفتار کردند . آنطورى که به من دائما رسیده این است که خیلى خوب با اینها رفتار کردند و اخلاق اسلامى هم همین است .

حالا که منزوى هستیم اینکه بازارمان سر جایش هست با عزت و احترام ، هیچ کس به ما نمى تواند ظلم کند ، هیچ کس نمى تواند بگوید بازارتان را ببندید ، یا با الزام بازار را ببندند ، هیچ کس نمى تواند بیاید بگوید چهارم آبان است بیرق ها را همه جا بزنید و باید همچو بشوید ، هیچ . حالا که منزوى نیستیم خود مانیم ، مستقلیم . انزوا اگر پیدا شد ، انسان خودش را بهتر پیدا مى کند . دیروز چند تا ، دو سه تا جوان آمدند و یک تفنگى را که من خوب نمى شناسم تفنگ چه هست آوردند نشان دادند ، گفتند این را ما خودمان درست کردیم ، وقتى هم به ارتش نشان دادیم گفتند صحیح است و خوب است و وسائل را فراهم مى کنیم . این براى این است اگر چنانچه ما منزوى نبودیم هیچ وقت به فکر این کار نمى افتادند . شما که حالا به خیال اینها منزوى هستید شما الان در فکر این هستید که خودتان کارهاى خودتان را انجام بدهید . منزوى نبودن یعنى متکل بودن به غیر ، یعنى اسیر بودن منزوى هستیم یعنى ارتباطمان با دیگران قطع است و ما نوکر دیگران نیستیم . آنها هى مى آیند به ما مى گویند که بیا

ص: 146

روابطمان را درست کنیم ، ما همه جور حاضریم ، چطور . و ما مى دانیم شیطنت است این . البته اگر چنانچه همه احترام به همه بگذارند ، همه دنیا با هم باید برادر باشند اما مسأله این نیست مااز این انزوا نمى ترسیم ، ما استقبال مى کنیم یک همچو انزوائى را که ما را وادار مى کند که خودمان به فکر خودمان بیفتیم . وقتى این انزوا نباشد ما متکل به غیریم ، هر چى مى خواهیم دستمان پیش غیر دراز هست . گندم هم مى خواهیم از آنها بگیریم و ارزاقمان را از آنها بگیریم و صنایع مان را آنها برایمان بیایند درست بکنند ، همه چیزمان دست آنها باشد . ملت تا اینطور باشد مى تواند خودش داراى یک چیزى باشد ، در اقتصاد مستقل باشد ، در جنگ مستقل باشد ، در اجتماع مستقل باشد وقتى شما منزوى باشید مى توانید این کارها را بکنید . شماى منزوى مى توانید که فکر بکنید که باید کشاورزى مان را خودمان اداره کنیم محتاج نشویم به دیگران ، براى اینکه منزوى هستیم دیگران نمى دهند به ما . وقتى یک ملتى احساس کرد که ارزاقش را دیگران نمى دهند به او ، خودش به فکر مى افتد که براى خودش درست کند . مادامى که در نظرش این است که نه ، ما مى آورند برایمان ، مى دهند به ما ، نمى تواند کار بکند . اینهائى که وقتى در اطرافشان ده تا پانزده تا نوکر هست ، مى افتند و تنبل مى شوند و هیچ کار از آنها نمى آید ، وقتى مى بریشان حبس ، خودش تو حبس کارهاى خودش را مى کند براى اینکه منزوى شده . ملتى که منزوى بشود مى تواند ترقى کند ، مترقى مى شود . ملتى که منزوى نیست نمى تواند به ترقى راه خودش را برود . ملت غیر منزوى یعنى ملتى که اتکالش به دیگران هست ، خوراکش را از دیگران مى گیرد ، اتومبیلش هم از دیگران مى گیرد ، برقش هم از دیگران مى گیرد . این ملت تا آخر باید اسیر باشد . تا منزوى نشوید نمى توانید مستقل بشوید . از انزوا ما چه ترسى داریم ، ما آن روزى که منزوى نبودیم همه گرفتارى ها را داشتیم ، حالائى که منزوى هستیم مستقل هم هستیم . الان هر کسى آقاى خودش هست ، هى زیر بار دیگرى نیست . الان مى تواند یک سفارتخانه اى (هر سفارتخانه اى خواهد باشد) مى تواند که به حکومت ما ، به دولت ما یک چیز را تحمیل کند؟ پس ما منزوى نیستیم شما خیال مى کنید منزوى هستیم . منزوى به آن معنائى که شما مى خواهید نباشیم ، این معنایش این است که ما وابسته باشیم و تا آخر غلام حلقه بگوش باشیم . خدا مى داند آن روزى که من عکس این محمد رضا را دیدم در روز نامه هاى اینجا ، در مجله اى بود ، چیزى که در آمریکا مقابل یکى از ریاست جمهورى هاى آنها ایستاده بود مثل یک بچه اى و او عینکش را برداشته بود و به روى او نگاه هم نمى کرد ، اینطور نگاه مى کرد و اینطورى ایستاده بود ، خدا مى داند تلخى این در ذائقه من شاید حالا هم باشد که ما اینطور هستیم که یک نفر آدمى که مى گوید من همه کاره هستم و کشورم را مى خواهم برسانم به کذا و از ژاپن باید جلو بیفتیم و فلان ، یک همچو آدم ضعیف زبونى است که مى رود در آمریکا بعد از همه تشریفات که اجازه بدهند و چه بکنند و برود آنجا ، مى ایستد آنجا پهلوى آن جانسون (ظاهرا بود) ایستاده آنجا و آن مردک تو صورتش نگاه نمى کند ، عینکش را برداشته و آنطور نگاه نمى کند و این اینطورى ایستاده . خدا مى داند که این غیر انزوا براى یک ملتى از هر انزوائى بدتر است . بله ، او منزوى نبود ، آقایان مى خواهند ما هم اینطور بشویم . ما انزوائى را که این آقایان خیال

ص: 147

مى کنند ، با آغوش باز این انزوا را مى پذیریم . تا انزوا نباشد افکار شما به راه نمى افتد . مغزهاى شما از مغز آمریکائى کوچکتر نیست لکن شما رااز انزوا بیرون آوردند و مرتبط کردند ، تا آخر قیامت شما باید منزوى آنوقت باشید ، وابسته ، افکارتان اصلا به راه نیفتد ، مغزهایتان بخشکد آنجا و هیچ راه عمل نکنید . اگر مغزهاى ما عمل مى کرد ، حالا وضع کشور ما غیر از این بود ، لکن نگذاشتند مغزهاى ما عمل بکند . همه چیز را آوردند ، اموال زیرزمینى ما را دادند و همه چیز را آوردند ، فراهم کردند که مبادا شما به فکر این بیفتید یک صنعتى ایجاد کنید تا ارتباطتان را از دنیا قطع نکنید ، این ارتباطى که شما را به انزواى حقیقى مى کشد ، نمى توانید خودتان اهل صنعیت بشوید و نمى توانید مملکت تان صنعتى بشود ، نمى توانید مستقل باشید و نمى توانید آزاد باشید . این انزوا از نعمت هاى بزرگ خداست . شما مقایسه کنید بین کشور خودتان امروز که منزوى هستید با کشور خودتان در ده سال پیش از این که نبودید ، مقایسه کنید ، فکر کنید . هى فکر اینکه اى ما چیزى نداریم ، اى ما چیز . ما انسان داریم ، ما آدم داریم ، ما جوان داریم ، ما جوان هائى داریم که با همه قوا- دارند در مقابل همه قدرت ها ایستاده اند . چى هیچ چیز نداریم . ما همه چیز داریم . ما این زمین هاى وسیع داریم ، ما آنقدر چیزهاى زیرزمینى داریم ، چطور ما نداریم . ما همه چیز داریم ، فقط این انزوا نبودن ، منزوى نبودن ، ما را به این حال رسانده است که ما براى هر چیز باید دستمان را پیش دیگرى دراز کنیم . یک چند سال باید سختى را تحمل کنیم (سختى هم خیلى نیست تحمل کنیم تا بتوانیم خودمان سر پاى خودمان بایستیم و آدم باشیم .

با تمام قدرت بیست سال هم این جنگ اگر طول بکشد ، ما ایستاده ایم

این قدرت ها دیگر شکسته شدند و علامتش هم همین است که یک سال است این جوان هاى ما این کار را کردند و ارزش کارشان هم بسیار زیاد است و هیچ عالم به هم نخورد . حالا فرض کنید که این نوکر بدبخت ، این صدام بدبخت که ملت خودش را به تباهى دارد مى کشد و آنقدر به ملت خودش دارد تحمیل مى کند ، این هم یک حمله مذبوحانه کرده است ، ما هم صبر داریم و حوصله داریم . ملت ما پنجاه شصت سال ، جوان هاى ما تا چشم شان را باز کردند زیر یوغ این مسائل و این مصائب بودند . عادت داریم ما به زحمت کشیدن ، جوان هاى ما عادت دارند به این زحمت ها . حالا که خودشان را یافتند و مستقل مى دانند ، با تمام قدرت بیست سال هم این جنگ طول بکشد ما ایستاده ایم ، در صورتى که این پوسیده است دیگر . شما خیال نکنید که این یک کاریست . اینکه مى بینند موشک مى اندازند ، این براى این است که نمى تواند بیاید با اینها مقابله کند ، از دور ایستاده است و موشک مى اندازد . اینکه این جنایات را مى کند و مى خواهد ملت ما را بترساند به خیال خودش ، این براى این است که قدرت آنکه مقابله کند با این جوان ما را ندارد ، در همه جا هم دارد هى کشته مى دهد و هى دارد ضایعات مى دهد ولى آن خوى غلطش و آن تخیل باطلش و اینکه اعصابش بکلى خرد شده است و حالا خردتر ، نمى گذارد که به خودش بیاید و بفهمد باید چه بکند . این در آنجا ، در خود عراق هم پوسیده

ص: 148

شده است و در همه ممالک دنیا هم آبرویش را از دست داده است . البته رادیوى بغداد و نمى دانم روزنامه هاى بغداد هى هیاهو مى کنند ، هیاهو زیاد است ، اما در دنیا ببینید چه جورى است وضع . در همه کشورهاى دنیا اینها حیثیت سیاسى اگر داشتند هم از دست رفت و در خود عراق هم ملت با او مخالفند و کم کم صدایشان در مى آید و پیدا هم شد آثارش . و فرق ما بین دولت ما و بین قواى انتظامى ما با آنها این است که اینها از ملتند و با ملتند و ملت هم با آنهاست ، دلیلش هم همین است که آن دسته دارند جنگ مى کنند ، خداوند همه را حفظ کند و سرتاسر ایران دارند کمک مى کنند . اگر پیدا کردید یک دهى در عراق اینجورى کمک کرده باشد به اینها ، اینها به زور البته مى گیرند ، غارت مى کنند ، به زور مى گیرند ، اما اگر پیدا کردید یک ده را در تمام کشور عراق که جوان هایش ، زن هایش دارند آنها نان بپزند و نمى دانم دسته بندى کنند ، ندارند اینها . یک همچو ملتى از کى مى ترسد ، چرا باید بترسد . ما خدا را داریم ، ما اسلام را داریم ، ما براى خدا داریم عمل مى کنیم . کسى که براى خدا عمل مى کند چرا بترسد ، از کى بترسد . آنها باید بترسند که اگر از اینجا رفتند ، جهنم هست آمالشان . جوان هاى مائى که براى خدا دارند جنگ مى کنند اجرشان با خداست . امکان دارد که یک کسى براى خدا کار بکند و خداى تبارک و تعالى به او عنایت نداشته باشد شهیدشان با همان شهداى صدر اسلام انشأ اللّه محشورند و قدرتمند هستند . خداوند همه تان را حفظ بکند و همانطورى که این آقا گفتند ، اولا من تشکر مى کنم از زحمات شما و من نباید تشکر بکنم ، براى اینکه کشور خودتان هست و خودتان براى خودتان عمل کردید و ارزش عمل شما بسیار زیاد است و حالا که بنا دارید که مجلس کار خودش را انجام داده است و محول مى خواهید بکنید به دولت ، امر صحیحى است و انشأ اللّه شما هر جا باشید ، در جبهه ها هم که مى روید سلامت باشید و امیدوارم که با قدرتمندى غلبه کنید بر همه شیطان ها .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

ص: 149

تاریخ : 14/8/59

بیانات امام خمینى در جمع وعاظ و خطباى مذهبى

اهداف شوم کارشناسان خارجى از شناسائى ذخائر فرهنگى و اقتصادى کشور

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از آقایان که تشریف آورده اند در این هواى سرد و در این محل حقیر تشکر مى کنم . سلامت و سعادت همه را از خداى تبارک و تعالى خواستارم . من یک نکته اى باید عرضى کنم . ما باید از این کارشناس هاى قدرت هاى بزرگ بعض مطالب را یاد بگیریم ، اینها از طول مدتى که شاید قریب بیش از سیصد سال است در این ممالک راه پیدا کردند ، همه چیز این ممالک را ، خصوصا آنهائى که مورد اهمیت است خیلى براى آنها مثل ایران ، مطالعه کردند ، هر چه ما داریم از دارائى هاى زیر زمینى و از دارائى هاى روى زمینى و از چیزهائى که در رفاه یک کشور دخالت دارد مثل فرهنگ ، اقتصاد ، امثال ذلک ، اینها مطالعه کردند و مطالعاتشان بیشتر از ماست . اینها در آنوقتى که این وسایل نقلیه فعلى نبوده است مى آمدند در ایران و با کاروان ها راه مى افتادند ، سوار شتر مى شدند و گردش مى کردند اطراف ایران و تمام بیابان هائى که در ایران بود مطالعه مى کردند و جاهائى که احتمال ذخائر بود ، عکسبردارى مى کردند ، کشف مى کردند و همه این چیزهائى که ما در زیر زمین داریم آنها از ما بهتر مطلعند و در مسائل فرهنگى و سیاسى هم آنها مطالعات فراوان دارند . از ایلات و عشایر اطراف ایران ، همه جا آنقدرى که آنها مطالعه کردند در روحیات عشایر و مسائلى به دست آوردند ، ماها آنقدر مطالعه نکردیم و در مطالعاتى که اینها از شهرهاى ما و دهات ما و فرهنگ ما و عقائد ما و گرایش هاى ما ، آنها مطالعه کردند بسیار است . ما باید ببینیم که اینها بعد از مطالعات زیادى که کردند که مى خواهند براى خودشان ، مى خواستند و مى خواهند بهره بردارى کنند ، آنها چه چیز را مؤافق با مصلحت خودشان و بهره بردارى خودشان مى دانستند و چه چیز را و چه گروه را مخالف مى دانستند آنها کدام دستجات را مخالف سلطه خودشان بر شرق و خصوصا ایران که یک ویژگى خاصى دارد ، کدام گروه را مخالف با این سلطه مى دانستند و کدام گروه یا گروه ها را مخالف نمى دانستند یا مؤافق مى دانستند . ما از وقتى که رضاخان کودتا کرد و آمد ایران که من یادم هست ، مطالعه کنیم این مسائلى که در ایران واقع شد و انگلیس اول او را آوردند و به قدرت رساندند تا وقتى که محمد رضا به جاى او آمد و نمى توانیم بگوئیم کدام خبیث تر بودند ، لکن خباثت دومى اثراتش براى ما زیادتر بود که دومى را متفقین تحمیل کردند و خود محمد رضا هم در کتابش نوشت ، حالا شاید نباشد در آن کتاب ، اگر کسى آن چاپ اولش

ص: 150

را داشته باشد ، نوشت که اینها صلاح دیدند که ما باشیم ، من باشم در اینجا حکومت کنم . ما مطالعه کنیم از آنوقت تا زمانى که این آدم رفت ببینیم که اینها با چه گروه هائى مبارزه کردند و با چه گروه هائى مصالحه و سازش . رضاخان اول که آمد ما شک نداریم که یک آدم عامى بود و آنها فهمیده بودند که یک آدم قدرتمندى است و جسورى است و کار از او مى آید . آنها این را آوردند این هم در رادیو دهلى اگر شماها که یادتان نیست ، شاید آنهائى که سن شان بلا باشد ، یادشان هست که در رادیو دهلى گفتند (که رادیو دهلى از چیز انگلیس ها بود آنوقت ) که رضاخان را ما آوردیم روى کار و بعد از اینکه مخالفت کرد و با آلمان ها مثلا یک رفت و آمدى داشت ما او را بیرون بردیم . این یک آدمى بود که با مطالعات آنها ، ادراک کردند که یک آدم قلدرى است و شعور سیاسى هم ندارد آنقدرها ، این را خوب مى شود آلت دست قرار داد ، آوردند و کودتا کردند و آنوقت اشخاص زیادى را از همه طوایف گرفتند و ابتداى امر و وجب به وجب به نظر مى رسد که روى یک نقشه اى که آنها برایش مى دادند عمل مى کرد ، ابتدائا شروع کرد به ریاکارى و مجالس روضه مى رفت و خودشان مجلس روضه بپا مى کردند و از قرارى که آنوقت مى گفتند در همه تکیه هاى تهران هم آنوقت مى گفتند پا برهنه مى رود ، همه جارفت و با مردم خوش وبش مى کرد و این کارها را مى کرد تا آنوقتى که قدرت دستش آمد و محکم شد پایش . ببینیم که در آنوقتى که قدرت دستش آمد با کى و با چه گروهى مخالفتش زیاد بود و با چه طرح هائى مخالفتش زیاد . این را بسیارى البته یادشان است که شروع کرد مخالفت با روحانیون با اسم اینکه مى خواهیم اصلاح بکنیم ، چه بکنیم ، مجلسى در جاهاى دیگر و در مدرسه فیضیه که ما شاهدش بودیم مجلس امتحان درست کردند و اشخاصى که مال خودشان بود مى آمد آنجا براى امتحان و اینها به خیال اینکه به ، تبلیغاتشان این بود که ما مى خواهیم این اشخاصى که صحیح اند و اهل علم صحیح هستند ، از آنهائى که نه ، لیاقت این لباس را ندارند ، مى خواهیم تمیز بدهیم . حتى بعضى از آقایان محترم قم هم این معنا را باور کرده بودند . خدا رحمت کند مرحوم آقاى فیض را ، به من فرمودند که ، در مدرسه فیضیه ، که خوب ، این که بدکارى نیست که اینها بیایند خوب ها را از بدها جدا کنند . من به ایشان عرض کردم که بله ، اینها مى خواهند خوب ها را از بدها جدا کنند که خوب ها را از بین ببرند ، نه بدها را . و همین طور هم شد . ابتدا براى این معنا آمدند و چه تلخى ها بر ماها گذشت از این امتحان و از این بساط ، بعد هم با یک بهانه دیگر شروع کردند به اینکه باید ملت لباس واحد داشته باشد و عمامه ها را از سرها برداشتند و آنقدر خرابکارى که کردند که روى تاریخ را سیاه کردند . و البته اینها یک مسائل طولانى است که شاید در تاریخ ، حالا که مى توانند بنویسند اشخاصى که اطلاع دارند ، بعد هم یا در همان وقت ها هم مجالس روضه را با کمال جدیت منع کردند که شاید در شهرها یک مجلس علنى که مثل مجالس متعارف ، آنوقت ها بپا نبود .

من در قم یادم هست که یکى از آقایان ، بین الطلوعین (قبل از طلوع فجر) یک مجلس چند نفرى داشت و قبل از طلوع آفتاب هم متفرق مى شدند و گمانم این است که همین مجلس را هم آمدند جلویش را گرفتند . این دو جناح جناح که هر دوش از جناح روحانى است ، جناح روحانیت و جناح خطبا ،

ص: 151

این دو جهت وجه نظر آنها بود و به هر دو حمله کردند ، عمامه ها را از سر آنها برداشتند . یکى از کسانى که در قم مشغول این خرابکارى بود یک روز گفت که در تمام ایران شش نفر باید عمامه اى باشد و حال آنکه آن هم دروغ مى گفت ، اگر مى توانستند یک نفر هم نمى گذاشتند باشد . این حمله اى که اینها کردند به روحانیت و حمله اى که کردند به مجالس تعزیه ، ما از آن مى فهمیم که این دو جناح در نظر آنها ، مخالفتشان با ابر قدرت ها و این معنا که اینها مانع از آن مقاصدى که آنها دارند ، بیشتر هستند اینها ، این دو جناح بیشتر بوده و لهذا بیشتر مورد آزار واقع شدند . بعد هم که قضیه کشف حجاب به آن فضاحت و به آن رسوائى را درست کردند ، آن هم روى همین بود که اینهائى که علاقه به اسلام داشتند و علاقه به دیانت و احکام دیانت داشتند ، اینها را سرکوب کنند و خدا مى داند که در کشف حجاب چه جنایت هائى اینها کردند . حتى به علماى بزرگ هم پیشنهاد مى کردند که شما مجلس بگیرید با خانم هایتان ، با زن هایتان بیائید در مجلس براى اینکه فرمودند . نقل کردند که یکى رفته بود پیش مرحوم آقاى کاشانى گفته بود که فرمودند که شما باید در آن مجلسى که چیز است شرکت کنید . ایشان فرموده بودند فلان خوردند . او گفته بود که آن بالائى ها گفتند . گفته بود من هم همان بالائى ها را مى گویم . بله ، اینها مى خواستند با ارعاب و هو و جنجال کار را انجام بدهند ، لهذا به ایشان هیچ تعرضى نکردند و پیش علماى شهرها مى رفتند مى گفتند ، هر کدام ضعیف بودند و ضعیف القلب بودند ، شرکت مى کردند و هر کدام قوى بودند ، نمى کردند .

ما باید از اینها عبرت بگیریم از این مسائل ، با تبلیغات مختلف ، نه همان بازور ، با تبلیغات مختلف ، این مسائلى که داشتند و آن مطالبى را که خودشان مطالعه کرده بودند و موانع را پیدا کرده بودند با تبلیغات دامنه دار از هر نحو ، قلم ها و نطق ها و روز نامه ها و همه چیز به کار افتاد براى اینکه این مسائل را به ثمر برسانند و موفق هم ابتدا شدند به طورى که این را من کرارا گفتم ، مرحوم آقاى آشیخ عباس تهرانى رحمة اللّه گفتند که من اراک بودم و مى خواستم بیایم به قم یا به تهران مى خواستم بروم ، از اراک مى خواستم بیایم ، خواستم اتومبیل بگیرم ، آن شوفر اتومبیل گفت که ما عهد کردیم ، قرار دادیم با خودمان که دو طایفه را سوار اتومبیل نکنیم یکى فواحش را ، یکى هم آخوندها را . در اثر تبلیغاتى که کرده بودند ، شعرهاى شاعرشان را که لابد بعضى شنیدند که تا آخوند و قجر در این مملکت است ، این ننگ را کشور دارا به کجا ببرد ، این را آن خبیث خدا نشناس در شعرش گفت ، شعرا هم شعر گفتند ، مجالس درست کردند ، محافل درست کردند ، تبلیغات کردند ، هر طور توانستند با هر شیوه این روحانیون را و این متدینین را کوبیدند و مقصود اصلى این بود که اسلام را از بین ببرند . آنها مى فهمیدند که تا اسلام قدرت دارد در یک کشورى نمى توانند آنها آنطور که مى خواهند سلطه پیدا کنند ، باید اسلام را و مظاهر اسلام را و احکام اسلام را اینها از بین ببرند و موفق بشوند به آن مقاصدى که دارند و لهذا مطالعه مى کردند چه چیز براى اسلام بیشتر مى تواند خدمت بکند ، قدرت اسلام را بهتر مى تواند حفظ بکند آن را بیشتر مى کوبیدند و کدام احکام اسلام بیشتر پیش مردم مثلا رایج است و بیشتر علاقه به آن دارند آن را بیشتر مى خواستند از بین ببرند .

ص: 152

در مقابله با نقشه هاى غارتگران هوشیار باشید

ما باید توجه به این معنا داشته باشیم ، ما باید گمان نکنیم که مسائل ایران ختم شده است ، تمام شده است ، هم مسائل فرهنگى اش تمام نشده است و هم سایر مسائل . شما هیچ وقت خوف از این نداشته باشید که مثلا دولت غاصب عراق حمله کرده است و دارد مثلا کارهاى خلاف مى کند ، از اینها هیچ وقت خوف نداشته باشید ، اینها نمى توانند کارى انجام بدهند ، شما از این خوف داشته باشید که همان نقشه هایى که قبل از انقلاب اینها داشتند ، در زمان رضاخان و محمد رضاخان داشتند ، حالا بیشتر داشته باشند . آنها قبلا از باب اینکه به طور ذهنى و علمى یافته بودند که اسلام اگر چنانچه رواج داشته باشد و مظاهر اسلام رواج داشته باشد ، نمى گذارند که مااستفاده هایمان را بکنیم ، حالا که عینا سیلى را خوردند و مشاهده کردند قدرت اسلام را در یک ملت سى و چند میلیونى و اسلامى که داراى یک میلیارد جمعیت است ، اینها ملاحظه مى کنند که بعد از اینکه سى و چند میلیونشان به ما اینطور کردند ، پس وقتى که یک میلیارد جمعیت دنیا که قریب به یک میلیارد مسلم دارد اگر اینها همه مثل ایران بشوند ، ما چه خواهیم کرد؟ امروز نقشه دقیقتر از آن وقت است ، امروز طرح هائى که اینها مى خواهند پیاده کنند از آن وقت شدیدتر است و ما باید بیشتر چشم و گوشمان را باز کنیم . شما امروز هم مى بینید که چهار نفر ، ده نفر روحانى که با کمال صداقت دارد خدمت به این انقلاب مى کند ، از هر گوشه صدا مى شود که حکومت آخوندى ، این زمزمه تازه کم کم هان نقشه هاى سابق است ، آنوقت هم یکدفعه نشد ، ابتدا کم کم ، یکى یکى ، دو تا دو تا اهل علم بلاد را ، اهل منبر بلاد را انتقاد کردند ، گفتند ، گفتند ، روزنامه ها بعد شروع کردند و نطق ها و مجالس و اینها درست کردند و بعد هم کار خودشان را انجام دادند ، حالا هم این نقشه هست در کار .

نقش مجالس روضه خوانى و عزادارى سیدالشهدا در حرکت مردم

در آنوقت یکى از حرف ها که هى رایج بود مى گفتند: ملت گریه ، براى اینکه مجالس روضه را از دستشان بگیرند . اینکه همه مجالس روضه را آنوقت تعطیل کردند ، آن هم به دست کسى که خودش در مجالس روضه مى رفت و آن بازى ها را در مى آورد ، قضیه مجلس روضه بود یا از مجلس روضه آنها یک چیز دیگر مى فهمیدند و آن را مى خواستند از بین ببرند؟ قضیه عمامه و کلاه بود یا از عمامه یک چیز دیگرى آنها مى فهمیدند و روى آن میزان عمامه را با آن مخالفت مى کردند آنها فهمیده بودند که از این عمامه یک کارى مى آید که نمى گذارد اینها آنى را که مى خواهند عمل کنند و از این مجالس عزادارى یک کارى مى آید که نمى گذارد اینها کارهایشان را انجام بدهند . وقتى یک ملتى در ماه محرم ، سرتاسر یک مملکت ، یک مطلب را مى گویند ، شما انگیزه این گریه و این اجتماع در مجالس روضه را خیال نکنید که فقط این است که ما گریه کنیم براى سیدالشهدا ، نه سیدالشهدا احتیاج به این گریه ها دارد و نه این گریه خودش فى النفسه یک کارى از آن مى آید ، لکن این مجلس ها مردم را همچو مجتمع مى کنند و یک وجهه مى دهند ، سى میلیون ، سى و پنج میلیون جمعیت در دو ماه محرم و خصوصا دهه عاشورا یک

ص: 153

وجهه ، طرف یک راه مى روند ، اینها را در این ماه محرم ، خطبا و علما در سرتاسر کشور مى تواند بسیج کند براى یک مسأله . این جنبه سیاسى این مجالس بالاتر از همه جنبه دیگرى است که هست ، بیخود بعضى از ائمه ما نمى فرمایند که براى من در منابر روضه بخوانند ، بیخود نمى گویند ائمه ما به اینکه هر کس که بگرید ، بگریاند یا صورت گریه ، گریه کردن به خودش بگیرد اجرش فلان و فلان است . مسأله ، مسأله گریه نیست ، مسأله ، مسأله تباکى نیست ، مسأله ، مسأله سیاسى است که ائمه ما با همان دید الهى که داشتند ، مى خواستند که این ملت ها را با هم بسیج کنند و یکپارچه کنند ، از راه هاى مختلف ، اینها را یکپارچه کنند تا آسیب پذیر نباشند . مسائل اسلام ، مسائل سیاسى است و سیاستش غلبه دارد بر چیزهاى دیگرش . اجتماعاتى که اسلام بعضى اش را فرض کرده است ، واجب کرده است و بعضى اش را به طور استحباب و مبالغه در استحبابش کرده است اینها یک مسائل سیاسى است . قضیه مکه یک مسأله ، اجتماع در مکه در این محافل مختلف با این یکپارچگى مردم که از همه بلاد مسلمین واجب شده است که بیایند در آنجا ، بروند چه بکنند ، خدا که احتیاج به عبادت من و تو ندارد . خداى تبارک و تعالى مى خواهد که مردم را مجتمع کند ، واجب کرده است که اینها را ، جمع بشوند در آنجا و مسائل اسلام را طرح کنند و حل کنند .

مع الاسف در اثر بى اطلاعى ماها ، در مکه مجتمع مى شوند لکن به مسائل خودشان درست رسند . حالا اخیرا یک قدرى بهتر شده است ، لکن اگر مسلمین در یک همچو مجلس بزرگى که از تمام دنیا مجتمع شده است و هیچ قدرتى نمى تواند اینطور مجلس را درست بکند ، دولت ها هر چه زحمت بکشند یک عده اى از مملکت خودشان را مى توانند یک جایى جمع کنند یا از چند تا مملکت . خداى تبارک و تعالى مردم را ، موثرها را برایشان فرض کرده است که مجتمع بشوند در آن مجالسى که در مکه هست و همه با هم آنجا جمع بشوند و نکته سیاسى این اجتماع این است که اولا خودشان مطلع بشوند از حالات هم ، تفاهم کنند با هم ، برادر باشند با هم برادرى کنند با هم و مسائل بلاد خودشان ، ممالک خودشان را طرح کنند در آنجا و چاره جویى کنند براى مسائل خودشان . ما اگر همین حج را به آن معنایى که روح حج اقتضا مى کند عمل مى کردیم ، این گرفتارى هاى زیادى که براى مسلمان ها پیش آمده است ، پیش نمى آمد . اگر دولت هاى اسلامى واقعا به خود مى آمدند ، توجه مى کردند که یک همچو محفل بزرگى که خداى تبارک و تعالى بر ما لازم کرده است ، بر عددى از ما الزام کرده است و بر همه مستحب کرده است که آنجا برویم ، این دولت ها ، وسائلش را فراهم مى کردند و ملت هائى که مى رفتند آنجا با دست باز با هم ملاقات مى کردند ، با هم دردهاى بلاد خودشان را میان مى گذاشتند ، گرفتارى هائى که از قدرت بزرگ براى آنها پیش مى آمد و پیش مى آید ، طرح مى کردند ، گفتگو مى کردند و بر مى گشتند به محال خودشان و تبلیغ مى کردند مسائل را ، اگر دولت ها ، دولت هائى بودند که توجه داشتند به این مسائل و نمى خواستند که زیر بار قدرت هاى بزرگ باشند و مى فهمیدند لذت اینکه یک حکومت بر یک جامعه بیدار بشود از یک حکومت بر یک جامعه اى که هیچ خبر از هیچ چیز ندارد ، بهتر است . از زیر بار بیرون آمدن از ابر قدرت ها ولو هر جور مصیبت هم براى ملتهاى ما

ص: 154

داشته باشد بهتر است از اینکه ما در کاخ هاى بزرگ و در خانه هاى چه و کذا و اتومبیل هاى کذا باشم و نوکر باشیم اگر اینها این را مى فهمیدند ، دست از این کارها بر مى داشتند و با ملت ها همصدا مى شدند و وسائل را فراهم مى کردند و این محفل بزرگ حج را نه اینطورى که حالا هست ، درست بجا مى آوردند و خودشان هم مى آمدند در آن محافل و مى نشستند و مسائلشان را حل مى کردند ، آنوقت اسلام یک قدرتى مى شد که هیچ قدرتى مقابل او نبود . این یک راه هست که مردم را ، همه مردم را سالى یک دفعه همه بلاد را دعوت کردند و (لله على الناس حج البیت ) هر کس بتواند باید برود . یک راه دیگر این نماز عید و اجتماعات در عید است در سالى دو مرتبه ، این هم یک مسأله اى است که در بلاد باید مجتمع مى شدند ، مى شوند و باز مسائل ، مسائل سیاسى است . نماز جمعه در هر هفته یک دفعه آن اجتماعات بزرگ بشود و بررسى بشود در هر جا راجع به مسائل روز ، که بحمداللّه این مسأله در این سال ها شده است و امید است که بیشتر بشود و آقایان هم باید تبلیغ کنند که این مجالس بهتر بشود و مجالس جماعت است که مردم در هر روز مجتمع بشوند در مساجد ، نه همان مجتمع بشوند بگذارند این پیرمردها و از کار افتاده ها بروند ، نه ، مساجد باید مجتمع بشود از جوان ها ، اگر ما بفهمیم که این اجتماعات چه فوائدى دارد و اگر بفهمیم که اجتماعاتى که اسلام براى ما دستور داده و فراهم کرده است ، چه مسائل سیاسى را حل مى کند ، چه گرفتارى ها را حل مى کند ، اینطور بیحال نبودیم که مساجدمان مرکز بشود براى چند نفر پیرزن و پیرمرد . وقتى جماعت برود و اشخاص موثر بروند ، مردم بروند ، همه بروند آنجا مجتمع بشوند و در آنجا خطیب برایشان مسائل روز را بگوید و مسائلى که ، مشکلاتى که دارند بگوید ، این حل مى کند مطالب را . همین ماه محرم و ماه رمضان ، محرم و صفر و ماه رمضان آنقدر برکاتى که بر این سه ماه مرتب است نمى شود انسان احصأ کند . این اجتماع عاشورا و این برگزارى عزاى شهید ، بزرگتر شهید عالم ، این آنقدر برکات دارد . همان وقتى هم که این مسائل سیاسى در آن مطرح نمى شد آنقدر برکات داشت براى ملت ها که قابل احصأ نبود .

تبلیغات منحرفین و روشنفکرنمایان در جهت تضعیف شعائر و مظاهر اسلامى

الان بیشتر ما احتیاج داریم به این مجالس ، تو گوش شما نخوانند به اینکه این مجلس ها بگذاریم حالا و مجالس روضه را ، خرج هائى که مى کنیم حالا نکنیم و خرج مثلا این جنگزده ها بکنیم ، نه ، مسأله اینطور نیست ، خرج جنگزده ها را باید بکنیم ، ملت ما باید کسانى که در جنگ آنطور لطمه ها را دیدند ، جوان هائى که در جنگ ، آنطور فداکارى مى کنند ، قدردانى کنیم و کسانى که از منزل خودشان دور شدند ، باید پذیرائى از آنها بکنیم ، یک وظیفه انسانى ، وظیفه الهى است نه به معناى اینکه ما حالا کارهاى دیگرمان را رها کنیم به این کار فقط بچسبیم ، همه را باید ما بگیریم . امروز ما به مجالس تعزیه و روضه بیشتر احتیاج داریم از سابق . این اجتماع سرتاسرى کشور ، این دستجات سرتاسرى کشور ، امروز دیگر یک رنگ سیاسى پیدا کرده است و حق هم همین است . اگر ما سى و چند میلیون جمعیت در این دهه محرم که وسیله شان را خدا براى ما فراهم کرده است و آنقدر ائمه

ص: 155

اطهار راجع به اینطور امور سفارش فرموده اند و آنطور ثواب ها را خداى تبارک و تعالى برایش مرتب فرموده است ، اگر سى و پنج میلیون جمعیت در این ماه محرم ، در این دهه محرم اجتماعات داشته باشند ، خطبا هم بروند مسائل روز را برایشان بگویند و تعزیه بگویند و گریه کنند براى سیدالشهدا ، این یک شعارى است ، یک شعار الهى است . امروز دیگر ما انقلاب کردیم ، روضه دیگر لازم نیست ، از غلطهائى است که تودهن ها انداختند ، مثل این است که بگوئیم امروز ما انقلاب کردیم ، دیگر لازم نیست که نماز بخوانیم ، انقلاب براى این است ، انقلاب کردیم که شعائر اسلام را زنده کنیم ، نه انقلاب کردیم که شعائر اسلام را بمیرانیم . زنده نگه داشتن عاشورا یک مسأله بسیار مهم سیاسى عبادى است . عزادارى کردن براى شهیدى که همه چیز را در راه اسلام داد ، یک مسأله سیاسى است ، یک مسأله اى است که در پیشبرد انقلاب اثر بسزا دارد ، ما از این اجتماعات استفاده مى کنیم ، ما از آن اللّه اکبرها ، ملت ما از آن اللّه اکبرها استفاده کرد ، آن اللّه اکبرها را باید حفظ بکنیم . این مظاهر و مشائر و امورى که در اسلام در آن سفارش شده باید فکر کنید که اینها یک مسأله سطحى نبوده است که مى خواستند جمع بشوند و گریه کنند ، خیر ، ما ملت گریه سیاسى هستیم ، ما ملتى هستیم که با همین اشک ها سیل جریان مى دهیم و خرد مى کنیم سدهایى را که در مقابل اسلام ایستاده است . چطور شد که اینها در زمان رضاخان یک محفلى جمع شدند و براى شکست ایران از اسلام گریه کردند؟ اگر گریه اشکال داشت ، چطور اینها گریه کردند؟ اینها مى خواستند که مجوس را و آن ملت و ملیتى که خودشان در نظر است احیا کنند ، لهذا ، در آن محفل حرف ها زده شد و گریه ها شد براى اینکه چرا مجوس از اسلام شکست خورده است . آن افکار پوسیده الان هم در مغزهاى بعضى ها هست . اینها نمى خواهند که شما براى یک شهید اسلام گریه کنید . اگر چنانچه براى شکست اسلام گریه کنید آنها مى گویند نه ، گریه چیز خوبى است ، اینها نمى خواهند که شما براى کسى که همه چیزش را براى اسلام داد ، اینها نمى خواهند شما زنده نگه دارید یک واقعه اى را که قدرت هاى بزرگ را آن واقعه کوبید و در اثر او ، شما هم اگر بشوید مى کوبید ، اینها نمى خواهند این مسائل واقع بشود ، مع الاسف تبلیغ مى کنند این منحرفین ، اینهائى که مامورند که اینجور تبلیغات را بکنند و جوان ما بعضى شان باورشان مى آید . باید جوان هاى ما بدانند که هر نحو تبلیغى که بر ضد یکى از مظاهر اسلامى واقع شد این تبلیغى است که از جانب بزرگترها و چپاولگرها به دست عمالشان واقع مى شود براى اینکه اسلام را بکوبد . این جوان هاى ما که بحمداللّه مسلمند و فعال ، باید توجه بکنند به اینکه هر یک از این شعائر اسلامى چه چیزى دارد که اینها با آن مخالفند ، چى زیر سر عمامه است که اینها مخالفند و چى زیر سر مجالس عزاست که اینها با آن مخالفند ، از این چه ، چه چیزى مى آید ، از مجالس عزا هماهنگ کردن همه ملت همه ملت در یک روزى از منزل ها بیرون مى ریزند و فریاد مى زنند و اگر یک وقتى اینها فکر این را بدهند که در این روز اینها را منسجم بر ضد یک قدرتى بکنند ، چه خواهد شد؟ اینها از این مى ترسند با گریه شما ما هى بنشینید گریه کنید اما نفت را به ما بدهید ، ما اشکال نداریم . هى مجلس بگیرید ،

ص: 156

با ما مخالفت نکنید ، اشکال ندارد . اینها از این مجالس از آن جنبه سیاسى اش مى ترسند . امروز هم مجالس ما تحول در آن پیدا شده است ، مثل سابق نیست ، متحول شده است ، همه افراد ملت ما ، مجالس ما متحول شده است . لکن گمان نکنند آنهائى که جنبه هاى سیاسى به نظرشان دارند و مثلا روشنفکر هستند به نظرشان که مجالس گریه دیگر چیزى نیست . همین گریه هاست که کارها را پیش برده است ، همین اجتماعات است که مردم را بیدار مى کند . ما از این مخالفت هائى که شد در زمان رضاخان و شک نداریم که به دستور بوده ، خود او خیلى معلوم نبود که اگر دستور ندهند ، این حرف ها را بزند ، از این مخالفت هائى که شد باید عبرت بگیریم ، ببینیم با مجالس روضه مخالف بودند ، معلوم مى شود که مجالس روضه با آنها مخالف است . با روحانیت مخالف بودند ، ببینیم که روحانیت براى آنها مضر است . با دانشگاه مخالف بودند ببینیم که دانشگاه با آنها مخالف است . بودن یک دانشگاه صحیح با آنها مخالف است ، بله ، آنها دانشگاهى که به دست خودشان درست بشود و همه چیزش را هم خودشان درست بکنند و جوان هائى که از دانشگاه بیرون بیاید همه براى خودشان عمل بکنند ، با آن مخالف نیستند ، اما امروز با دانشگاه مخالفند . در انقلاب اسلامى با دانشگاهش مخالفند ، با مجالس روضه اش مخالفند ، با روحانى اش مخالفند ، با جوان متدین بازاریش مخالفند ، با همه مخالفند .

امروز مخالف همه جانبه ابر قدرت هاست با این ملت در همه مظاهر اسلامى اش و ما باید بیدار باشیم و توجه داشته باشیم . تبلیعات اینها براى ما ضررش بیشتر از جنگ هاست ، ساده نباید برخورد کرد به این تبلیغات . ما از جنگ چه ترسى داریم ؟ یک ملتى که حاضر است براى شهادت و شهادت را فوز عظیم مى داند ، چه باکى از این مسائل دارد؟ از این ، از اینکه باکى نیست ، تازه وقتى که یک جنگى شروع مى شود ، ملت ما بیدار مى شود ، بیشتر متحرک مى شود . شما ببینید که در این جنگى که به ایران تحمیل کردند و اشخاص خائن به اسلام ، مخالف سر سخت با اسلام ، این جنگ را بپا کردند ، ایران چه جور باز زنده شد ، یکپارچه ایران دوباره انقلاب کرد و توجه کرد به یک مقصد ، سرتاسر ایران کدام کار ممکن بود که اینطور مردم را بسیج کند؟ این جنگ بود که بسیج کرد . پس جنگ چیزهائى است که ما خیال مى کنیم بد است ، بعد خوب از کار در مى آید . التبه جوان هائى ما از دست دادیم این اسلام از این جوان ها خیلى از دست داده و ما در این جنگ بیشتر از جنگ صفین تا حالا از دست ندادیم ، خیلى هم کمتر از اوست ، لکن براى اسلام است ، وقتى براى اسلام است ما چه باکى داریم . جنگ براى ما ، ما را بیدار کرد ، آن رخوه و سستى اگر پیدا مى شد ، دوباره برگشت به یک قرصى و محکمى ، آنى که انسان را مى ترساند این تبلیغاتى است که بیخ گوش اینها ، یکى ، یکى گفته مى شود و بعد یک جمعیتى مى شوند و بعد زیادتر . از این شیطنت ها باید یک قدرى ترسید و توجه به آن کرد ، از اینکه مجالس اسلامى را ، مجالس عزا را در نظر شما سست مى کنند و مى روند تو دهات ، این ور آن ور مى افتند که فلانى گفته است که مجالس عزا لازم نیست و شما خدمت کنید به اینها ، فلانى چطور همچو حرفى مى زند؟ کسى که مى داند که مجالس عزا چه جهت سیاسى دارد ، چه جهت اسلامى دارد ، البته باید آنها را هم بررسى کرد و تکلیف است براى دولت و براى ملت ، براى همه ، از خود ما هستند آنها ، برادرهاى

ص: 157

ما هستند ، آنها را خانه هایشان را خراب کردند و عده شان ، زیادى را کشتند و از بین بردند و اینها هم بى خانمان شدند آمدند ، هر جا آمدند باید مهماندارى کرد از آنها .

لزوم طرح مسائل سیاسى - اجتماعى روز از سوى وعاظ در مجالس عزادارى

لکن این به این معنا نیست که ما در آن مسأله اى که همه با هم باید مجتمع بشویم براى کوبیدن ابرقدرت ها ، از آن مسأله دست برداریم و برویم این کار را بکنیم ، نخیر ، هر دو را باید بکنیم ، مجالس سر جاى خودش باید باشد و مجالس عزا باید باشد و اهل منبر باید این شهادت امام حسین سلام اللّه علیه را زنده نگه دارند و ملت باید با هم قدرت این شعائر اسلامى را ، خصوصا این را زنده نگه دارند ، با زنده نگه داشتن او ، اسلام زنده مى شود (انا من حسین ) که روایت شده است که پیغمبر فرموده است ، این معنایش ، معنا این است که حسین مال من است و من هم از او زنده مى شوم ، از او شده است . اینهمه برکات از شهادت ایشان است ، با اینکه دشمن مى خواست آثار را از بین ببرد ، آنها در صدد بودند که اصل بنى هاشمى در کار نباشد (لعبت هاشم بالکذا) این حرف بود ، آنها مى خواستند اصل اسلام را ببرند و یک مملکت عربى درست کنند و این کارشان اسباب این شد که عرب و عجم و همه ، همه مسلمین توجه پیدا کردند که نه ، قضیه ، قضیه عربیت و عجمیت و فارسیت و اینها نیست ، قضیه خدا و اسلام است . این مجالس را حفظ کنید ، همه مجالسى که اجتماعات دینى هست ، اجتماعات اسلامى هست ، اینها اسلام را در قلوب ما زنده نگه مى دارد . جماعات را حفظ کنید ، جمعه را حفظ کنید ، اعیاد اسلامى را ، شعائرى که در آن هست حفظ کنید و مجالس عزارا با همان شکوهى که پیشتر انجام مى گرفت و بیشتر از او حفظ کنید و اهل منبر ایدهم اللّه تعالى کوشش کنند در اینکه مردم را سوق بدهند به مسائل اسلامى و مسائل سیاسى اسلامى ، مسائل اجتماعى اسلامى و روضه را دست از آن برندارید که ما با روضه زنده هستیم . خوب ، بعضى از امور هست که باید به وسیله آقایان ، آقایانى که خطبا هستند و اهل منبر هستند ، در سرتاسر کشور تذکر داده بشود به مردم . یکى همین که گفتم که انشأ اللّه تذکر داده مى شود و انشأ اللّه مسلمین هم توجه مى کنند به آن ، یکى اینکه از جنگ خسته نشوند مردم ، جنگ یک چیز خوبى است ، البته ما پیشقدم نیستیم ، براى جنگ ما پیشقدم نیستم لکن حالائى که به ما تحمیل شده است این یک آثار بزرگى دارد براى نهضت ما . یکى از آثارش این است که دشمن ما را روسیاه کرد در دنیا ، این مى خواست که براى خودش یک حیثیتى پیدا بکند و اینکه دشمن اسلام بود و قبل از این هم که هجوم کند به ایران ، با عراق آنطور معامله کرد و با علماى عراق آنطور معاملات کرد و با ملت عراق آنطور و با دستجات براى عاشورا آنطور و با زائرین کربلا که براى اربعین مى رفتند آنطور جنایتکارانه عمل کرد ، این در دنیا رسوا شد و حالا هم هر چه مى خواهد سالوسى کند و نماز بخواند و اظهار اسلامیت بکند و امثال ذلک ، دیگر فایده ندارد ، این دیگر نمى تواند با سالوسى خودش را جا بیندازد ، نمى توانست لکن شاید بعضى ها آنهائى که خارج بودند از عراق باورشان مى آمد که این یک آدمى است که مى خواهد خدمتى

ص: 158

بکند و کذا و این حرف ها ، حالا معلوم شد که نه ، همه فهمیدند که این آدم اینطورى است ، وضعش اینطورى است و معلوم شد که یک آدمى است که براى عرب مى خواهد کار بکند ، این خوزستان عرب ها را غالبا کشتند . اگر ایشان با عرب مؤافق است ، چطور عرب کشى مى کند؟ براى این هم نبوده است که چند کیلومتر از مملکت ایران را او ادعا دارد چقدر ضرر کرده در این ، ملت عراق بیچاره چقدر ضرر کرد در این جنگ و ملت اسلام چقدر ضرر برد ، ضرر جانى ، ضرر مالى ، ضرر حیثیتى او برد . یکى از مسائلى که باز مرتب شد بر این ، اینکه شیاطین فهمیدند قدرت اسلام در ایران چیست و قدرت ارتش ما و پاسدارهاى ما که خداوند همه را حفظ کند ، آنطور نیست که آنها خیال مى کردند . خلیجى ها هم فهمیدند که نه ، مسائل آنطورها نیست و اگر خداى نخواسته یک وقت شیطنت کنند ، ممکن است عکس العمل داشته باشد ، دیگران هم فهمیدند که نه ، قدرت اسلام بیش از این مسائل است که اینها خیال مى کنند ، قدرت اسلام است که یک مملکت را یکپارچه بر ضد آنها به راه مى اندازند ، بسیج مى کند ، این قدرت اسلام است . این هم یکى از برکاتى بود که از این جنگ تحمیلى براى آنها ننگ بار آورد و براى ملت ما سلحشورى و قدرتمندى و بیدارى این جنگى که حالا به ما تحمیل شده است براى ما البته یک ضررهایى هم داشته است و برادرهاى ما در آنجا و اشخاصى که در آنجا تلف شدند و در خرمشهر و در آبادان و در دزفول و اینها تلف شدند ، خساراتى برایشان بار آمده و عده اى از زن و بچه هایشان هم که سرپرست هاى خودشان را از دست مثلا دادند ، آنها هم کوچ کردند براى بلاد دیگر . باید آقایان به مردم سفارش کنند که اینها برادر ما هستند ، اینها در راه اسلام و جنگ در اسلام اینطور آواره شدند ، اینها را باید مثل خودتان و مثل اولاد خودتان بدانید ، اگر بچه هاى بى سرپرستى هستند و مى توانید سرپرستى یکى از اینها را براى خودش نگه دارد و حفظ کند ، حفظ کند . دولت باید اینها را با یک ترتیبى ، مرتبى ، منظمى ، محترمانه براى اینها جا تهیه کند براى اینها غذا تهیه کند ، اینها آواره شدند . نباید فکر این باشیم که ما خودمان هر چه مى خواهیم داشته باشیم ، دیگران هیچى نخیر ، باید کمک کنند به اینها ، ثروتمندها کمک کنند به اینها برادرهاى مؤمن ، خواهرها به اینها کمک کنند و اینهائى که در جنگ آسیب دیده اند اینقدر نگذارند مصیبت بیشتر برایشان بشود و آنها را مثل مهمان عزیز مهماندارى کنند و دولت هم باید جاهایى را براى اینها معین کند و آنها را حفاظت کند .

با مسائل و مشکلات کشور از راه اسلامى برخورد کنید

یکى هم اینکه باید دولت ما ، ملت ما توجه به این معنا داشته باشد که در یک مملکتى که جنگ در آن هست ممکن است که یک چیزهائى هم کمبود توى آن باشد ، در ایران الحمدلله کم است این اما اینطور نباشد که خودشان کمک کنند ، مردمى کمک کنند بر اینکه کمبودى حاصل بشود ، هجوم کنند مثلا به خرید یک چیزى و نگهدارى بخواهند بکنند ، گمان نکنند که با این جنگى که آنجا واقع شده است ، ایران در مضیقه واقع مى شود ، نه ، ایران در مضیقه واقع نمى شود . شما توجه کنید که مسائل را از راه اسلامى با آن برخورد کنید ، از راه انسانى با آن برخورد کنید ، اگر مسائل را از راه اسلامى اش ما با

ص: 159

آن برخورد کنیم ، نمى رسد به اینکه ما بخواهیم یک چیزى را احتکار کنیم یا مثلا گرانفروشى کنیم یا زیاد در رفتار خلاف انسانى بکنیم . وقتى یک جنگى پیش آمد باید مردم بیشتر به فکر این باشند که ایران را آرام نگه دارند ، الحمدلله آرام هم هست . اینهائى که جمع بشوند در یک جایى براى خرید یک چیزى که نمى دانم حالا هم هست یانه ، که مى شدند قبلا اینها یک اشخاصى هستند مفسده جو و مى خواهند تضعیف کنند روحیه شما را . ما هیچ واقعه اى برایمان واقع نشده یک دسته اى آمدند در یک گوشه مملکت ما خرابکارى مى کنند ، از این دزدها در ایران همیشه بوده ، این دزدها خیلى بوده ، زمان هاى سابق زیاد بود که یک شهرى را شلوغ مى کردند ، یک جایى را مى بریدند ، یک ، از بین مى بردند . نباید با اینکه یک شلوغکارى در یک جایى شده است که الان هم انشأ اللّه از بین مى رود .

هشدارى بر لزوم شکست حصر آبادان توسط قواى مسلحه

و من منتظرم که این حصر آبادان از بین برود و هشیار مى دهم به پاسداران ، قواى انتظامى و فرماندهان قواى انتظامى که باید این حصر شکسته بشود ، مسامحه نشود در آن ، حتما باید شکسته بشود و فکر این نباشند که ما اگر اینها هم آمدند ، بیرونشان مى کنیم ، اگر اینها آمدند خسارات بر ما وارد مى کنند ، نگذارند اینها بیایند در آبادان وارد بشوند ، از خرمشهر اینها را بیرون بکنند ، حال تهاجمى بگیرند .

تقویت روحیه قواى مسلحه با تقدیر و پشتیبانى ملت

و باز توجه داشته باشند به اینکه اینهائى که از فرماندهان و از پاسداران و از سربازان و از ژاندارمرى و همه اینها در آنجا مشغول هستند ، اینها دارند جانفشانى و فداکارى کنند ، اینها همچو نیست که توى خانه اى نشسته باشند و راحت باشند ، اینها هر کدام که رفتند در این جبهه ها فداکارى دارند مى کنند در هر حال به نظرشان ممکن است که یک وقت مثلا یک موشک فلان بیاید و اینها را از بین ببرد ، باید از اینها قدردانى کنند تقویت کنند روحیه اینها را ، ملت باید تقویت کند روحیه اینها را ، اینها مشغولند ، مشغول بررسى هستند ، مشغول برنامه ریزى هستند ، از یک طرف مسامحه نباید بشود ، از یک طرف هم مشغول به کار هستند اینها ، کسانى که اطلاع نظامى ندارند نباید دخالت کنند در کار نظامى . این مثل این است که ما بگوئیم که فلان سرهنگ یک وقت بیاید به ما بخواهد بگوید که فقه اسلام اینطورى است ، همین طورى که مى بینید بعضى ها از قرآن یک آیه اى را بردارند مى خوانند و دنبال او یک مسائلى را مى گویند در صورتى که از قرآن هیچ اطلاعى ندارند و از اسلام هم هیچ اطلاعى ندارند . مائى که از نظام اطلاع نداریم و از جنگ اطلاع نداریم نباید اظهار نظر بکنیم که خوب است اینجورى بکنند ، آخر شما چه مى دانید که خوب است اینجورى بکنند ، من و شما اطلاع از این نداریم . هى برنامه ندهد کسى که ندارد یک چیز را ، نمى فهمد یک چیزى را ، تضعیف نکنند روحیه سربازهاى ما را که با تمام قدرت ، همه جناح هایشان دارند جانفشانى مى کنند و ضربت هاى زیاد به آنها

ص: 160

زدند شما کنار نشستید ومى گوئید خوب است اینجورى بکنند . آدمى که کنار گود نشسته خیلى حرف ها مى تواند بزند ، بگذارید که آنها روى نقشه هائى که دارند روى طورى که مى توانند عمل بکنند و بحمداللّه مى توانند وانشأ اللّه عمل مى کنند و ما هم صبر داریم ، اینقدرها بى صبرى نکنید . جنگ صفین هیجده ماه طول کشید با آن زحمات ، هیجده ماه طول کشید با آنهمه رنج هائى که بردند و با آنهمه تلفاتى که دادند ، ما تازه دو ماه است که کمتر از دو ماه است الان که یک همچو چیزى هست شمائى که با همه ابر قدرت ها مى گوئید ما ایستادیم و مقابله مى کنیم و مشتتان را گره مى کنید که ما آمریکا و شوروى و کذا را ، شما باید همچو قدرتمند باشید که اگر پشت این خانه هایتان هم خداى نخواسته سرباز اجانب آمد باز هم همان مشت گره کرده بروید و با هم در بیفتید و جنگ تن به تن بکنید . شما که یک همچو کار بزرگى را کردید و حالا انگور را خوردید نمى خواهید تبش را بکنید؟ یک همچو کار بزرگى که اعجاب دنیا را براى شما جلب کرده است ، زحمت دارد ، حفظ اسلام زحمت دارد . شما براى اسلام از اول قیام کردید و فریاد زدید ما جمهورى اسلامى مى خواهیم ، آنها هم همه شان مخالف با جمهورى اسلامى اند ، همه قدرت ها مخالف با جمهورى اسلامى اند ، کسى که با همه قدرت ها در افتاده است و بحمداللّه پیش بده تا حالا ، حالا نباید به واسطه اینکه یک چیزى واقع مى شود ، یک شلوغى در یک جایى واقع مى شود این خیال کند که نه ، به هم خورد وضع . شما در جنگى که جنگى داخلى که با محمدرضا و ساواکش داشتید ، چقدر شهید دادید ، از پانزده خرداد به این ور شاید صد هزار شهید ما داده باشیم یا بیشتر ، چقدر هم معلول داریم . حالا ما همه این بساطى که تا حالا واقع شده است اینقدرها نیست خیلى چیز کمى است و آنقدرى که به آنها ضایعه واقع کردیم ، لشکر ما ضایعه واقع کردند ، چندین برابر است . محکم باشید آقا ، جوان هاى ما محکم بایستید (یکى از حضار: ما همه سرباز توایم خمینى ، گوش به فرمان توایم خمینى ) ما همه سرباز خدا هستیم انشأ اللّه ، نه تو سرباز منى ، نه من سرباز تو . همه ما با هم قیام کردیم که اسلام را در اینجا زنده کنیم و انشأ اللّه به سایر جاها هم صادر کنیم . و ما همه برادر با هم هستیم ، دوست با هم هستیم و امیدوارم که همه ما دوش به دوش هم ، هر کس هر مقدار که مى تواند ، منى که یک پیرمرد هستم ، صحبت بکنم براى شما ، آقاى فلسفى که پیرمرد قوى انشأ اللّه ایشان هم براى شما صحبت بکنند ، آقایان اهل منبر هم براى مردم صحبت بکنند ، این یک خدمتى است که از ماها برمى آید ، ما انشأ اللّه انجام بدهیم و امیدوارم که براى خدا باشد . شما هم هر کدام هر کارى ازتان بر مى آید انجام بدهید .

دولت و ملت براى خودکفائى کشاورزى و صنعتى کوشش کنند

جهاد کشاورزها این است که کشاورزى شان را تقویت کنند . امسال شنیدم بعضى ها سستى کنند و این برخلاف مسیر اسلام است . شما پارسال با آن گرفتارى ها زیاد کردید کشت تان را ، و امسال الحمدلله آن گرفتارى ها کم است و به شما کمک هائى هم از طرف دولت مى شود و باید خودتان به فکر باشید که اگر ابرقدرت ها فردا منع کردند همه کشورها را که به ما گندم ندهند ، خودمان داشته

ص: 161

باشیم . خوب ، کشاورزها باید به این فکر باشند و کشاورزى خودشان را تقویت کنند و بیشتر کنند و کارها را جورى کنند که ما دیگر محتاج نباشیم در خوردنمان هم به مردم . و من امیدوارم که اشخاصى که تفکر دارند ، مغز صنعتى دارند اینها هم کارها را راه بیندازند و صنعت درست کنند خودشان . شما بدانید که اگر خودتان به فکر بیفتید که براى خودتان انجام بدهید ، کارهاى خودتان را مى توانید انجام بدهید ، گمان نکنید که ما حتما باید همه چیزمان را از دیگران بگیریم ، نه ، شما به فکر این باشید که همه چیزتان را خودتان درست کنید . این ژاپن بود که در سال هاى قبل محتاج بود و خودش به فکر افتاد و خودش کارهاى خودش را درست کرد و الان صادر مى کند به آمریکا هم . و آن هندوستان بود که در آن زمان آنقدر احتیاج داشت ، حالا الان دارد خودش احتیاجات خودش را رفع مى کند . مغزهاى شما کوچکتر از مغزهاى دیگران نیست شما خودتان به فکر باشید ، توجه کنید که کار خودتان را خودتان انجام بدهید و الان مهم این است که کشاورزى باید چندین برابر سابق باشد ، دولت باید کمک بکند و مردم باید جدیت بکنند و من امیدوارم که در این سالى که مى آید به کوشش شماها ، به کوشش جوان هاى ما ، کشاورزى هاى ما ، کارهاى کشاورزى ما همچو بشود که مامحتاج نباشیم به دیگران در خوراکمان و همین طور کارخانه ها کارها را انجام بدهند ، خودشان راه بیندازند کارخانه را ، شما خودتان باید انجام بدهید کار خودتان ، هى منتظر این نباشید که یکى دیگر بیاید شما را اداره کند ، خودتان اداره کنید خودتان را و من امیدوارم که همه این کارها به دست خودتان بشود و هیچ به خودتان خوفى راه ندهید ، ما آن قدرت هاى بزرگ را هل دادیم و بیرونشان کردیم و کسى نمى تواند شما را انشأ اللّه دیگر هل بدهد از مملکت خودتان .

ص: 162

تاریخ : 16/8/59

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از حجاب پاکستانى

کعبه خانه ناس و محلى براى اجتماع و زیارت مسلمین

بسم اللّه الرحمن الرحیم

با تشکر از حضور آقایان در اینجا و امیدوارى به اینکه خداوند زیارت آقایان را و سایر حجاج محترم را قبول کند ، عرض مى کنم که شما مؤفق شدید به زیارت خانه اى که خداوند براى ناس قرار داده است و اول بیتى است که خداوند براى همه مردم قرار داده است و فرموده است که اول بیت وضع للناس للذى ببکه این دلیل بر این است که ، یکى از ادله این است که خداى تبارک و تعالى همه عالم را دعوت فرموده است به اسلام و این خانه را براى تمام عالم از زمان بعثت تا آخر براى همه قرار داده است .

این خانه ناس است . شخصى یا اشخاصى یا گروهى یا طوایف خاصى اینطور نیست که اولى باشند به خانه خدا از دیگر ناس ، همه مردم ، آنهائى که در سرتاسر دنیا هستند ، در مشارق ارض و مغارب ارض ، مکلف هستند که مسلم بشوند و در این خانه که قرار داده شده است از براى ناس ، مجتمع بشوند و زیارت کنند آن بیت مقدس را . عقلا و علماى اسلام از صدر اسلام تاکنون کوشش کردند براى اینکه مسلمین همه با هم مجتمع باشند و همه ید واحد باشند بر غیر مسلمین . در هر جا که مسلمى پیدا بشود باید با سایر مسلمین تفاهم کنند و این یک مطلبى است که خداى تبارک و تعالى در قرآن کریم سفارش کرده است و پیغمبر اکرم صلى اللّه علیه و آله و سلم سفارش فرموده است و ائمه مسلمین سفارش فرموده اند و علماى بیدار اسلام دنبال این امر را گرفته و کوشش کرده اند به اینکه مسلمین را در تحت لواى اسلام به وحدت و یگانگى دعوت کنند

پیغمبر اسلام مبعوث شده است بر تمام بشر در مشارق ارض و مغارب ارض

مع الاسف بعض از عناصر منحرف ، از عناصرى که به اسلام اعتقاد هم ندارند با ادعاى خالى از حقیقت اسلام کوشش دارند به اینکه اسلام را در عربیت خالص کنند . گزارشى که در یکى دو روز پیش از خبر گزارى ها رسید به ما ، این بود که صدام حسین در مجلس غیر قانونى خودشان صحبت هاى متفرقه اى کرده است و اراجیفى بافته است از آنجمله اینکه فارس مسلم نیست به دلیل اینکه قرآن عربى است ، پیغمبر عرب بوده است و اسلام مال عرب است . به منطق این آدم منحرف که از اسلام

ص: 163

بى اطلاع است و از آنجمله اعرابى است که خداى تبارک و تعالى فرموده است (اشدکفرا و نفاقا واجدر الا یعلموا حدود ما انزل اللّه این ، سزاوارترند اینطور اشخاص از اینکه حدود خدا را و احکام خدا را نشناسند . به منطق این آدمى که اعتقاد به اسلام هم ندارند شما آقایان که به مکه مشرف شدید مسلم نبودید و تمام مسلمین دنیا که در شرق و غرب زمین هستند مسلمان نیستند . فارس مسلمان نیست ، ترک مسلمان نیست ، بلوچ مسلمان نیست ، پاکستانى مسلمان نیست ، مسلمانان هندوستان مسلمان نیستند ، اندونزى مسلمان نیستند ، مسلمانى فقط منحصر به عرب است ! نظیر عفلق ، نظیر صدام و نظیر حزب بعث عراق ! این منطق یک آدمى است که از اسلام بى اطلاع است ، از قرآن بى اطلاع است . ضرورت مسلمین است که پیغمبر اسلام آخر نبیین است و مبعوث شده است بر تمام بشر در مشارق ارض و مغارب ارض . قرآن کریم حکایت مى کند که اسلام مال تمام طوایف است ، هر کس به او رسید باید ایمان بیاورد و روایات از رسول اکرم این است که اسلام براى همه است . و این آدم اگر تا حالا هم فرض کنیم (به فرض غلط) که مسلم است ، براى این کلمه از اسلام بیرون رفته است براى اینکه خلاف ضرورت مسلمین و خلاف قرآن کریم و خلاف رسول اکرم گفته است .

قرآن کریم میزان را تقوا قرار داده است و صدام عربیت را

ما سال هاى طولانى است که دنبال این هستیم که مسلمین را با هم همقدم و هم کلام و مجتمع کنیم براى اینکه تمام گرفتارى هائى که مسلمین دارند و به دست قدرت هاى اجنبى ، آنهائى که مى خواهند از بلاد مسلمین بهره گیرى کنند ، آنهائى که مى خواهند ذخائر مسلمین را ببرند ، آنهائى که مى خواهند دولت هاى اسلامى را در زیر یوغ سلطنت خودشان قرار بدهند اینها کوشش کرده اند خودشان و عمالشان به اینکه تفرقه بین مسلمین ایجاد کنند . این کلام خبیث همان کلامى است که آنها مى خواهند که عرب را یک طرف قرار بدهند و همه مسلمین را در طرف دیگر . فقط عرب مسلم است ، پاکستانى مسلم نیست ، ایرانى مسلم نیست ، عرب مسلم واقعى است !! اینها همه باید (به حسب قولى که او باز در یک کلامش گفته است ) اینها باید آقائى عرب را بپذیرند!! این برخلاف اسلام است ، برخلاف دستورات قرآن است . قرآن کریم میزان را تقوا قرار داده است و فرموده است ان اکرمکم عنداللّه اتقیکم و صدام میزان را عربیت قرار داده است ، عربیت ، چه عربیتى باشد که مثل عقلق و امثال صدام باشد و چه سایرین . این برخلاف موازین اسلام و برخلاف ضرورت مسلمین است . این همان معنائى است که ابرقدرت ها مى خواهند که قشرها را از هم جدا کنند ، عرب را از غیر عرب جدا کنند ، عرب را در یک طرف قرار بدهند و عجم را در یک طرف دیگر . در بین خود عرب هم مى خواهند که طوایف مختلف را از هم جدا کنند و در بین عجم هم که سایر مسلمین هستند مى خواهند که اینها را از هم جدا کنند اینها مأمور این هستند ، محمدرضا مأمور این معنا بود که اینها را از هم جدا کند . کسانى که این معنا را مى گویند و این معنا را تعقیب مى کنند اینها همان مأمورینى هستند که مقاصد پلید اجنبى ها را که مسلمین را مى خواهند از هم مفترق کنند اجرا مى کنند .

ص: 164

ما بر حسب امر خدا از اسلام و کشور خودمان دفاع کردیم

مسلمین باید ید واحده بر ما سوایشان باشند (و لاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم قرآن شریف دستور داده است که اگر یک طایفه اى از مسلمین بر طایفه دیگر بغى کردند و تعدى کردند ، بر همه مسلمین واجب است که بر ضد او قیام کنند . فرضا از اینکه غیر مسلم بغى کند بر مسلم ، اگر یک طایفه اى از کفار هجوم بیاورند به مملکت اسلامى ، تکلیف همه مسلمین است که به او هجوم بیاورند و او را از صفحه روزگار نابود کنند . چه شده است که مسلمین در این امرى که همه مى دانند ، تمام کسانى که اطلاع دارند از منطقه مى دانند که دولت جابر صدام و بعث ناگهان بدون هیچ مقدمه حمله کرده است به ایران از طرف دریا و از طرف هوا ، از طرف زمین و بدون اینکه دولت متوجه بشود بعضى از بلاد ایران را غصب کرده است و بعضى از سرزمین ها . آن روزى که مطلع شد ایران ، جلویش را گرفت و بحمداللّه به قدرى صدمه بر او وارد کرده است و بر جنود او وارد کرده است که بر گرداندن به اصل اول محتاج به سال هاى طولانى است و این هجوم ناجوانمردانه ، کشور عراق را به تباهى کشاند و مى کشاند و سرمایه هایى که باید صرف بشود در راه ترویج اسلام ، اینها را صرف کرده اند در راه جنگ . ما بادى به جنگ نبودیم و نیستیم ، لکن اگر کسى تعدى بکند دهان او را خرد مى کنیم . ابتدا از آنها بوده است و لهذا در مملکت ما این واقعه واقع شده است . اگر ما بادى بودیم ، خوب بود اول ما رفته باشیم یکى از دهات آنجا را گرفته باشیم و آنها آمده باشند و ما را عقب زده باشند . ادعاى اینکه ما مدتهاست ، صدام در این نطق خبیثش گفته است که : ما مدتها با دولت ایران صحبت ها کرده ایم ، رفت ، آمد کردیم و خواستیم تفاهم کنیم و دولت ایران قبول نکرده است و ما ملزم شده ایم که به دولت ایران ، و آنها ، دولت ایران ، پاسگاه هاى ما را در مرز خراب کرده اند و چقدر از پاسگاه هاى ما را خراب کرده اند و از قبیل این اراجیف . دولت ایران قبل از حمله عراق حتى یک وجب در ملک آنها ، در مملکت آنها نرفته است و بنا هم نیست که برود و یک پاسگاه از آنها خراب نکرده است ، لکن بعد از آنکه آنها حمله کردند و مردم ایران را ، مردم عادى ایران را با توپ هاى دورزن و با موشک زمین به زمین خانه ها را خراب کرده اند ، زن و بچه هاى مردم را کشتند و همه شرارت ها را کردند ، البته دفاع بر هر مسلمى ، بر هر انسانى دفاع واجب است و ما به حسب امر خدا دفاع کردیم از خودمان و دفاع از اسلام ، نه دفاع از کشور خودمان فقط .

چرا مسلمین بر ضد مستکبرین قیام نمى کنند؟

صدام کسى است که تابع عفلق هاست و آنها حزبشان اسلام را منافى مى دانند با وضعیت خودشان ، دشمن اسلام هستند آنها این که مى گوید حسین ابن على سلام اللّه علیه چه ، این همان آدمى است که زوار حسین بن على را دستجمعى اعدام کرده است و به حبس کشانده است . این همان آدمى است که مرقد مطهر حضرت امیر را به امر او گلوله بستند ، که گلوله هائى که خراب کرده بود یک جائى از ، سوراخ کرده بود ، یک جائى از دیوار را به من نشان دادند اینها همان ها هستند که علماى

ص: 165

بزرگ اسلام را چه از طایفه سنى و چه از طایفه شیعه گرفتار کردند و حبس کردند و شهید کردند ، اینها از اسلام بوئى نبردند و حالا دعوى اسلامیت مى کند و مى گوید من مسلم هستم ایشان از همان اعرابى است که خداى تبارک و تعالى فرموده است اینها از اسلام و حدود اسلام بى اطلاع هستند . چه شده است که مسلمین توجه ندارند به این معنا؟ چرا این مسائلى که در ایران واقع شده است و این مسائلى که به مملکت ما وارد شده است و آنطور بچه و کوچک ها و زن ها و مردها را اینها قتل عام کرده اند ، بر خلاف موازین بین المللى و بر خلاف موازین جنگ به جاهاى مسکونى حمله کردند ، چرا مسلمین در این مطلب هیچ توجهى ندارند؟ چرا ساکت هستند؟ خداى تبارک و تعالى امر فرموده است که باید جنگ کنند با این ، حالا جنگ نمى کنند لااقل تبلیغ کنند ، ساکت نباشند . چرا رادیوهاى بلاد مسلمین ساکتند در این موضوع ؟ چرا مسلمین ساکتند و توجه ندارند که اگر چنانچه جمهورى اسلام در ایران خداى نخواسته شکست خورده است چرا توجه ندارند که ابرقدرت ها از اسلام مى ترسند و مخالفتشان با ایران به واسطه این است که مى ترسند اسلام در سایر بلاد رشد کند و همین معنائى که در ایران شده است در جاهاى دیگر بشود؟

مسلمین را چه شده است که در این مسائل که مربوط به اسلام است و مربوط به حیثیت مسلمین است ساکت نشسته اند ، تماشاچى شده اند؟ ما احتیاج به کمک هاى جندى و کمک هاى ارتشى نداریم و ما خودمان حساب اینها را پاک خواهیم کرد ، لکن تأسف دارد که مسلمین بى توجه هستند به این مسائل اسلامى ، بى توجه هستند به قرآن کریم ، عمل کنند به صریح قرآن کریم که فرموده است که : اگر یک طایفه اى ولو مسلم باشند اگر چنانچه حمله کرد بر طایفه دیگر از مسلمین ، بر مسلمین لازم است که از آن طایفه مظلوم دفاع کنند . چرا خبرگزارى هاى خودشان را فرستند و ببینند مسائلى که در ایران واقع شده است ، مصائبى که در ایران واقع شده است ؟ و چرا اگر خبر گزارى هائى باشد و اطلاع بدهد به آنها ، در رادیوهاى آنها منعکس نمى شود؟ این سکوت مرگبار چیست که در مسلمین است ؟ شما گمان مى کنید که مطرح عراق و ایران است و صدام است و مملکت ایران ؟ قضیه این نیست . مطرح اسلام است ، نه مطرح یک کشور . مطرح تمام کشورهاى اسلامى است ، مطرح مستضعفین جهانند . آن چیزى که آنها مى خواهند این است که مسلمین متفرق باشند و آنها حکومت کنند به این مسلمین . آنها تمام جوان هاى ما را به تباهى بکشند ، دانشگاه هاى ما را دانشگاه هاى استعمارى قرار بدهند ، اقتصاد ما را وابسته کنند ، ارتش ما را وابسته کنند . آنها به ایران فقط نظر ندارند ، آنها به همه بلاد مسلمین ، به همه بلادى که تحت سلطه اسلام باید باشد آنها نظر دارند . لکن مى بینند که اگر یک میلیارد مسلم با هم مجتمع بشود ، آن معنائى که در سى و پنج میلیون جمعیت ایران تحقق پیدا کرد و ضربه زد به آنها ، آنچنان ضربه اى که تا آخر سر خودشان را نمى توانند بلند بکنند ، اگر یک میلیارد جمعیت مسلم اینطور بشوند چه خواهد شد؟ آنها براى جلوگیرى از این معناست که این جنگ ها را بپا مى کنند . چراباید دولت هاى اسلامى اینطور از هم منفصل باشند و جدا باشند چرا باید دولت هاى اسلامى توجه به مسائل اجتماعى و سیاسى اسلام نداشته باشند؟ چرا باید ممالک اسلامى

ص: 166

توجه نداشته باشند که نقطه نظر آنها اسلام است نه ایران ؟ ملت ها همه توجه دارند ، چرا دولت ها توجه ندارند؟ تاکى باید ما و دولت هاى ما تحت سلطه اجانب باشیم ؟ تا کى باید مستشاران آمریکا و شوروى به ما حکومت کنند؟ تا کى باید یک گروهبان شوروى ، یک گروهبان انگلیسى ، یک گروهبان آمریکائى بیاید و به ارتش ما حکومت کند؟ ما آنها را بیرون کردیم شما هم بیرون کنید . سایر ممالک اسلامى هم بیرون کنند . ما آنهائى که تشتت ایجاد کنند در ایران به جاى خودشان نشانده ایم و مى نشانیم . سایر ممالک اسلامى هم مکلفند به اینکه آنهائى که بر خلاف اسلام ، بر خلاف دستور قرآن ، بر خلاف دستورات نبى اسلام ایجاد تشتت کنند ، آنها را بگیرند و بیرون کنند و از بین ببرند . چرا نشستیم ما؟ چرا مسلمین نشسته اند؟ چرا نهضت نمى کنند؟ چرا قیام نمى کنند مسلمین بر ضد مستکبرین ؟ چرا مستضعفین جهان قیام نمى کنند بر ضد مستکبرین سیاه هاى آمریکا ما را تأیید کردند لکن دولت هاى اسلامى اکثرا تأیید نکردند . ملت ها در هر جا بودند ما را تأیید کردند ، مسلمین ملت هاشان در هر جا بود ما را تأیید کردند و این دولت غاصب بعث را ، بعث عراق را محکوم کردند ، لکن دولت ها این کار را نکردند . چه شده است دولت را؟ چرا باید تا آخر اینها تحت فشار ظلم ابرقدرت ها تسلیم بشوند؟ چرا باید افغانستان را آنطور کنند و مسلمین نشسته باشند؟ چرا باید ایران را اینطور کنند و مسلمین ساکت باشند؟ نشسته اند که یکى یکى اینها را از بین ببرند ، نوبت بعدى بشود؟

من براى مسلمین و براى اسلام اعلام خطر مى کنم

این خطرى است براى مسلمین . من اعلام خطر مى کنم براى مسلمین و براى اسلام با این وضعى که دولت ها دارند . آنها کنار نشسته اند و شماها را به هم مى ریزند . دولت ها را با هم به جنگ وامى دارند و استفاده را خودشان مى کنند . چرا مطالعه نمى کنید در امر اسلام و در امر سرنوشت هاى مسلمین ؟ تا کى ما باید زیر سلطه اجانب باشیم و تاکى ممالک ما باید در تحت تاخت و تازه آنها باشد چرا از خواب بیدار نمى شوند مسلمان ها؟ مشکل مهم دولت هاى اسلامى هستند . باید دولت ها بیدار بشوند . اگر دولت هابیدار بشوند مشکلات مسلمین رفع مى شود با هم تفاهم مى کنند ، لکن دست هائى در کار است که نمى گذارد ، مأمورینى آنها دارند که نمى گذارند این کار بشود . من از خداى تبارک و تعالى مى خواهیم که همه مسلمین را بیدار کند و همه را در تحت لواى اسلام قرار بدهد و همه را با هم مجتمع کند و مسائل اسلامى را در دست مطالعه کنند و مسائل اسلامى را بین خودشان حل کنند .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 167

تاریخ : 25/8/59

بیانات امام خمینى در جمع فارغ التحصیلان دومین دوره دانشکده افسرى ارتش جمهورى اسلامى

دشمن اصلى ابر قدرت ها ، اسلام است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از شما برادران و عزیزان رزمنده تشکر مى کنم که در اینجا آمدید و از نزدیک با هم ملاقات کنیم و بعض مسائل را در میان بگذاریم . من از ارتش و از سایر قواى انتظامى و نظامى و از قواى مسلح دیگر ، پاسداران ، داوطلبان و همه قشرهایى که در جبهه مشغول فداکارى براى اسلام هستند ، کمال تشکر را مى کنم و همانطور که خود شماها مطللعید چون این یک لشگر اسلامى است و یک قواى مسلح اسلامى است ، تمام ملت ایران پشتیبانى از این قوا دارند و از زن و مردشان مشغول جهاد هستند ، هر کدام به آن مقدارى که مى توانند کمک مى کنند ، همراهى مى کنند . پشتوانه همه شما اسلام است ، قرآن کریم است و ملت هاى اسلامى در هر جا که هستند چنانچه ملاحظه مى کنید که از ملت ها پشتیبانى هاى زیاد ، اظهار همراهى با این ملت ستمدیده ایران و با ارتش ایران اعلام مى کنند که ما هم مى خواهیم بیائیم در جبهه ها با بازیخورده هاى رژیم بعث کافر عراق جنگ کنیم و البته احتیاج به این نیست که آنها بیایند ولى تشکر از آنها مى کنم و قواى مسلحه خود ما بحمداللّه کافى است براى جلوگیرى از این شرارت اشرار و انشأ اللّه به زودى غلبه اسلام بر کفر ظاهر مى شود . و انشأ اللّه ملت مظلوم عراق را از زیر ستم این ستمکاران نجات خواهیم داد .

من هیچ خوفى از جنگ ندارم و شما هم ندارید و ملت ما هم ندارند ، لکن آن خوفى که هست که من براى شما که مى خواهید افسر باشید و در جبهه ها بروید و با کفار جنگ کنید ، باید تذکر بدهم که نقشه هاى حساب شده در کار است براى شکستن اسلام ، مقصد اصیل این است که اینها چون از اسلام سیلى خورده اند و با قدرت اللّه اکبر آنها را از ایران بیرون کردند و دست چپاولگرها را کوتاه کردند و لهذا دشمن اصلى ، اسلام است ، نه ارتش است ، نه روحانیت است و نه جمهورى اسلام و نه حکومت اسلامى و نه آنهایى که در راه اسلام دارند فداکارى مى کنند ، دشمن اصلى اینها نیستند ، دشمن اصلى اسلام است منتها با یک نقشه حساب شده دارند پیشروى مى کنند . نمى دانم این مثل را شما شنیدید - مثل هایى که در بین مردم هست آموزنده است این مثل را که من شنیدم و لابد بسیارى از شما هم شنیدید ، مى گویند که ، یک آخوند و یک سید و یک نفر هم از اشخاص متعارف رفته اند در یک باغى براى دزدى ، صاحب باغ وقتى که آمد دید خوب ، اینها سه نفرند و نمى تواند با سه نفر ، این مقابله کند ،

ص: 168

رو کرد به دونفرشان گفت که خوب ، این به آنها رو کرد گفت که این سید اولاد پیغمبر است ، حق دارد ، ما باید احترام از او بکینم از این جهت قدمش روى چشم مثلا هر کارى کرده مال خودش بوده این آقاى شیخ هم خوب ، عالم است ، جلیل القدر است ، اسلام به او احترام گذاشته است ، ما باید به او احترام کنیم ، خوب ، این آدم عامى چه میگوید ، آن دو نفر را با خودش مؤافق کرد ، آن آدم عامى را گرفتند و بستندش ، زدندش ، بعد رو کرد به آن دو نفر گفت که این آقا اولاد پیغمبر است ، اولاد پیغمبر ، عزیز است پیش ما ، چطور توئى که صورت روحانى دارى ، آخر روحانى که دزدى نمى کند چرا تو آمدى در اینجا ، خودش با سید دست به هم دادند و آن روحانى نما را زدند و بستند و انداختند آنجا ، بعد رو کرد به سید گفت که سید اولاد پیغمبر! جدت به تو گفته است دزدى بکنى ؟ براى چه آمدى تو باغ مردم ، گرفت خودش دیگر زورش به او مى رسید ، آن هم گرفت و انداخت ، این یک مثل است که شاید واقعیت هم هم ندارد اما مثل است ، مثل خوبى است . الان وضع ایران اینطورى شده است ، یک وقت صحبت مى کردند که این ارتش طاغوتى است و مال رژیم سابق است و اینها قابل اینکه لشگر اسلام باشند ، قابل این نیستند و اینها باید اصلش منحل بشود ، خوب ، در مقابلش صحبت شد که نه ، نباید منحل بشود ، اینها نمى خواستند ارتش را منحل کنند اینها مى خواستند که یک قوه بزرگى که مى تواند کار انجام بدهد او را از دست بگیرند و کنارش بگذارند ، بعدش بیایند سراغ روحانیین که روحانیین نباید اصلا دخالت بکنند در امور سیاسى ، اینها باید بروند تو مسجدها و دعا بخوانند و از این کارها ، نماز و دعا بخوانند ، آنها را هم کنار بگذارند ، بعد بیایند سراغ دولت و مردم و اینها که آن قوا را از آنها گرفتند و این قوه روحانى را هم از آنها گرفتند و مردم را جدا کردند از ارتش و مردم را جدا کردند از روحانیت ، به حساب آنها برسند ، دولت را از بین ببرند و رئیس جمهور را از بین ببرند و عرض مى کنم که قدرت هاى دیگرى که هستند از بین ببرند ، چون مى بینند اگر اینها با هم مجتمع باشند ، یک قدرت بزرگى است که نمى شود این را از بین برد . خوب ، دیدند که اینها وقتى که با هم اتصال پیدا کردند ، وقتى مردم قیام کردند ، ارتش هم به آنها متصل شد ، بازار هم به آنها متصل شد دانشگاه هم به آنها متصل شد ، همه متصل شدند ، یک قدرت بزرگى بود که این قدرت بزرگ نمى شود مقابلش ایستاد ، هیچ حکومتى هم نمى تواند و دیدند که محمدرضا را با همه قدرتى که داشت بیرون کردند و آنهایى هم که تبع او بودند و در ردیف هاى بالا بودند که خیانتکار بودند ، آنها را هم همین ملت و همین ارتش و همین قواى مسلحه و نظامى و انتظامى از بین بردند ، از این جهت باز دنبال این نقشه هستند ، اینطور نیست که یک دسته اى که در تهران راهپیمایى مى کند و در قم راهپیمایى مى کنند ، اینها با اشخاص مخالف باشند ، اینها ، آنهایى که کارگردان ها هستند ، نه آنهائى که بازیخورده هستند ، آنها دنبال این هستند که اسلام را از بین ببرند چون از او بد دیدند از این جهت یک شعارهایى درست مى کنند که این شعارها به ذهن مردم زننده نباشد و همراه با هم پیدا بکنند و لهذا مى بینید که همین هایى که یک وقتى مى گفتند ارتش را باید کنار گذاشت ، حالا دارند مى گویند که روحانى باید کنار برود ، برود سراغ ارشادش در قم ، بعد از این که این عده بازیخورده از آنهایى که اساس کار را دارند راهنمایى مى کنند ،

ص: 169

این عده بازیخورده جمع مى شوند و در قم که مرکز روحانیت است ، مرکز اسلام است ، قطعنامه صادر مى کنند و در آن قطعنامه هست که روحانیون نباید اصلا دخالت بکنند دراین چیزها ، آزادى مطلق باید باشد ، آزادى مطلق باید باشد که آنها مى گویند ، این است که چریک هاى فدائى و فلان دسته منافق و فلان دسته کافر و فلان دسته اى که هیچ اعتقاد به اسلام ندارند اینها آزاد باشند و بیایند و هر چه دلشان مى خواهد بگویند و هر کارى مى خواهند بکنند و ولو فرض کنید که به ضد اسلام حرف بزنند آزادند و ولو به ضد قرآن حرف بزنند آزادند و ولو به ضد جمهورى اسلامى حرف بزنند و این هم آزادند و یک دسته نفهم هم مى گویند نخیر باید این چیزها باشد . اینها مقصودشان این نیست که آزاد باشیم ، اینها مقصودشان آن نقشه اى است که طرح شده است برایشان و مرتب خواهند پیاده کنند آن را . آزاد باشیم که به هر چیزى از اشعار اسلامى که هست بتازیم ، آزاد باشیم که در دانشگاهها آن شعارهایى که همه اش به ضد قرآن است بنویسیم ، آزاد باشیم که با همه شعائر اسلامى مخالفت کنیم ، آزاد باشیم که هر چه دلمان مى خواهد به ضد ارتش ، به ضد روحانى ، به ضد مؤمنین ، متدینین بگوئیم ، بعد اجتماعى درست بکنند و جدا کنند یکى یکى طوائف را از هم ، امروز طرزشان این است که روحانیین باید بروند و دعا بکنند و عرض مى کنم که اینها ، این همان طرزى است که امریکا نقشه اش را دارد و انگلستان هم از سابق داشته است و الان هم همه دولت هایى که ، ابرقدرت هایى که مى خواهند ایران را بچاپند و شرق را بچاپند و از اسلام مى ترسند و از مظاهر اسلامى ترسند . این همان طرح است و من متأسفم که این طرح در قم دارد انجام مى گیرد ، اگر بازارى قم ، بازارى تهران با این حرف مؤافق است مصیبت بسیار زیاد است براى اینکه طرحشان پیاده شد و اگر بازارى تهران و قم با این مؤافق نیستند ، چطور صحبتى نکردند ، این همان طرحى است که انگلستان از دویست سال پیش از این یا بیشتر طرح ریزى کردند که جدا کنند روحانیت را از سیاست ، جدا کنند روحانیین را از مردمى که مى خواهند فعالانه کار بکنند براى اسلام ، اینها بروند همان توى مسجدها بنشینند و دعا بکنند ، آنها هم هر کارى دلشان مى خواست بکنند و هر چپاولگرى و هر سلطه جویى که خواستند بکنند . در عرض پنجاه سال که روحانیین را عقب زده بودند و هر چه هم جدیت مى کردند نمى توانستند که کارى انجام بدهند از باب اینکه مردم را از روحانیون کنار زده بودند ، در عرض پنجاه سال همه حیثیت شما را به باد فنا دادند و اسلام را به آنجا رساندند که براى اینکه اسلام پیروز شده است بر ایران ، گریه کردند و حرف زدند و در شعرهایشان فحش دادند و همه الواطى را کردند و همه دارائى هاى شما را به چپاول برده اند براى اینکه یک کسى نبود بگوید چرا؟ این روشنفکرهایى که الان دارند مى گویند و مع الاسف بین شان بعضى متدینین هم هست که بازیخورده اند و غربزده اند ، مى گویند که روحانیون باید بروند سراغ کار خودشان و ملت را بگذارند ، سیاست را بگذارند براى ما ، شما سیاست را پنجاه سال داشتید و هیچ غلطى نکردید ، شما کجا یک کار مثبتى توانستید انجام بدهید هر کدامتان که ملى بودید یا فرض کنید متدین بودید ، تا صدایتان در مى آمد توى سرتان مى زدند ، چه بود که این ملت را غلبه داد بر همه ؟ آن چه گروهى بودند که نقش بزرگتر از همه را در این جنبش داشتند؟ شما با همه این جنبش ها آنوقت ها مخالف مى کردید ،

ص: 170

شما را من مى شناسم نمى خواهم اسمتان را هى ببرم ، سر جایتان بنشینید ، آدم بشوید

وقتى یک ملت در یک امر اسلامى همدست شدند ، هیچ قدرتى نمى تواند آنها را عقب بزند

در این راهپیمائى که روز تاسوعا و عاشورا مى شود باید توجه بکنید ، دو نکته را من بگویم : یکى اینکه راهپیمائى ، عزادارى را از شما نگیرد ، عزادارى کنید و با عزادارى راه بروید ، همه با هم مجتمع بشوید به عزادارى . وقتى کلمه راهپیمائى پیش مى آید خیال نکنید که معنایش این است که عزادارى نمى خواهیم ، ما از همین اسلام و مظاهر اسلام و شهداى اسلام مى توانیم کارهایمان را انجام بدهیم والا نه توپ ما و نه تانک ما مقابله با تانک و توپ آمریکا ندارد ، شوروى ندارد . ما یک ملتى مى خواهیم که براى اسلام همدست بشوند و مطمئن باشید که وقتى یک ملت در یک امر اسلامى همدست شدند که چنانچه مى بینید شدند ، هیچ قدرتى نمى تواند شما را عقب بزند ، آنها هم این معنا را فهمیده اند و مى بینند که خوب ، یکى از اشخاص ، یکى از گروه هایى که نقشى دارد در این امر و نقش بزرگى دارد ، روحانى است . از اولى که این انقلاب پیدا شد تا حالا یک دستجات روشنفکر وقلمدارى ، آنهایى که قلم هایشان و نطق هایشان و گفتارهایشان بر ضد اسلام است و یا خودشان نمى دانند و یا دانسته این کار را مى کنند ، از اول این مسأله را مى گفتند که روحانیون بروند یک کار دیگرى بکنند ، ماها هم مى رویم سراغ چیز ، همین ماهایى که ، مملکت اسلام را دو دستى مى خواهند تقدیم کنند به آنهایى که ارباب هایشان هستند یا آنهایى که به خیال خودشان براى ما مفید هستند . آقا مملکت اسلام از اول 15 خرداد تا حالا بیشتر از صد هزار جمعیت از آن کشته شده است و بیشتر از صد هزار معلول ما الان داریم ، اینها براى چه معلول شده اند؟ براى چه کشته شده اند؟ براى نفت بوده است ؟ آدم براى نفت خودش را مى کشد؟ براى خانه بوده است ؟ براى ارزانى بوده است ؟ خوب ، ما از تظاهرات مردم باید اینها را بفهمیم ، همه مى گفتند ما اسلام را مى خواهیم . اگر اسلام نبود ، نه نفت مى توانست هیچ کارى بکند و نه سایر چیزها ، مگر مردم مى شود جوان هایشان را بدهد براى نفت ؟ مى شود جوانشان را بدهند براى خانه ؟ الان که شما در جبهه هاى جنگ هستید و ارتشى هاى ما که خداوند نصرتشان بدهند در مراکز فعال هستند ، الان کى هست که دارد از آنها پشتیبانى مى کند؟ آن زن هایى که براى شما نان پزد و آن مردمى که براى شما پول مى دهد و آن مردمى که براى شما ذخیره مى دهد و آنقدر چیزها را مى فرستد ، همین مردم مسلمانند ، شما ببینید در تلویزیونتان که یک زنى که ده تا تخم مرغ آورده ، دارد مى آورد دهد همین را ، یک بچه اى که ده تومان دارد این را میدهد ، اینها براى چه اینها را مى دهند اینها براى اسلام است ، براى کشور اسلامى است ، چطور شماها هیچ کارى نمى کنید ، اینهایى که هى نق مى زنند چه مى کنند؟ چه غلطى مى کنند؟ کدام از اینها رفته است در جبهه ؟ این نقشه است ، شمایى که الان انشأ اللّه وارد مى شوید در ارتش و در جهات بالاى ارتش ، این نقشه را توجه بکنید ، شما که افسر هستید ، این نکته ها را باید توجه بکنید که مى خواهند شما را از مردم جدا کنند ، روحانیون را هم از

ص: 171

مردم جدا کنند ، مردم وقتى که نه قدرت روحانى دارند و نه قدرت عرض بکنم که اسلحه اى دارند یک کارى بکنند ، یک کودتایى بکنند ، تمام کنند قضیه را ، مسأله این است .

این روزنامه ها نمى فهمند یا فهمیده عمل مى کنند ، چرا باید این روزنامه ها دامن بزنند به اینطور اختلافات ، اختلافى که اشخاصى چیز مى کنند طرح ریزى اش را مى کنند که اگر این اشخاص پیش ببرند ، نه تو روزنامه نگار را و نه آن رئیس روزنامه را نخواهند گذاشت ، تمامتان را از بین خواهند برد ، آقا نقشه است ، شما را به بازى گرفته اند ، روزنامه ها را به بازى گرفته اند ، جبهه ها را به بازى گرفته اند ، نقشه است که شماها را از هم جدا کنند ، دولت را از ملت ، ملت را از دولت ، رئیس جمهور را از مردم ، مردم را از او ، حالا به تدریج . آن روزى که دست شان برسد ، اول کسى که در دولتى ها کشته مى شود همین رئیس جمهور است ، چشم هایتان را باز کنید ، همین رؤساى ارتش است ، همان رؤساى روحانى است وبعد هم مى آیند حساب احزاب را ، آنهایى که با آنها موافقند نه ، آنها که اهلا و سهلا و آنهایى که با آنهامخالف هستند حساب آنها را هم مى کشند ، بازار هم دستش اسلحه از دستش افتاد کارى دیگر از او نمى آید ، نه روحانى است که همه را مجتمع کند و نه ارتشى است که بتواند جلوگیرى کند . بیدار بشوید! چرا اینقدر خوابید! اى سران ! چرا اینقدر خوابید؟ چرا چشم هایتان را باز نمى کنید؟ هر که ، هر جا صحبت مى کند ، به ضد هم صحبت مى کند . هر جا مى نویسد به ضد هم مى نویسد . باید بیدار بشویم ما ، اگر خداى نخواسته جدا کردند روحانى را از ملت ، جدا کردند ارتشى را از ملت و هر کدام را علیحده کردند و آنطورها که مى خواهند انجام بدهند کردند ، ارتش را منحلش بکنند به واسطه یک تبلیغاتى ، روحانى را کنار بزنند و منزوى کنند به واسطه یک تبلیغاتى ، اگر یک همچو کارى بکنند ، دیگر نه بازارى او کارى مى آید که انجام بدهد و نه دانشگاهى ، تا شما با هم مجتمع هستید ، تا با هم هستید مى توانید کار بکنید . یکى از مثل هاى دیگرى که در بین مردم هست باید عرض بکنم ، یک کسى که خواست ، یک پدرى که مى خواست بمیرد ، چند تا پسر داشت ، هفت ، هشت تا پسر داشت ، خواست شان ، یک چوب هایى هم تهیه کرده بود ، یکى از این چوب ها را داد گفت این را بشکن ، شکستش ، دو تا را گذاشت پهلو هم گفت اینها را هم بشکن ، شکستش ، بعد آن 7 ، 8 تایى که به عدد بچه هایش بود پهلو هم گذاشت گفت اینها را بشکن ، هر چه زور زد نشکست ، گفت شما عددتان به عدد این چوب هاست ، اگر یکى یکى باشید ، شکسته مى شوید اگر دو تایتان یک طرف و چهارتایتان یک طرف باشد ، شکسته مى شوید اگر همه تان با هم باشید مثل این چوب ها که همه با هم باشند ، هیچ کس نمى تواند بشکند شما را . اگر روحانى تنها باشد ، مى شکنندش ، اگر ارتشى تنها باشد ، مى شکنندش ، اگر مردم تنها باشند ، مى شکنند آنها را ، آنى که آسیب بردار نیست آنى است که همه قوا با هم باشند ، حرفش را مى زنند و عملش بر خلافش است ، هر کدام صحبت مى کنند ، از اتحاد صحبت مى کنند ، لکن در عمل ، این عمل را انجام نمى دهند ، چه شده شما را؟ پیروز شدید؟ شمایى که الان لشگر کفر بر شما حمله کرده ، شمایى که الان در سوسنگرد آن بساط را دارید ، در آبادان آن بساط را دارید ، در اهواز آن بساط را دارید ، نباید به خودتان بیائید که دیگر توى روزنامه تان این غلطها را نکنند؟ روزنامه ها مى خواهند

ص: 172

که من یک وقت صدایم در بیاید؟ یک روزنامه به طرفدارى آن طرف ، یک روزنامه به طرفدارى آن جمله . آخر شما مسلمانید ، مسلمان باید با هم باشد ، اعتقاد به خدا دارید ، اعتقاد به اسلام دارید ، اعتقاد به معاد دارید ، چرا جلوى روزنامه ها را نمى گیرید؟ مکرر من گفته ام به آنها ، چرا نمى گیرند جلوى روزنامه ها را؟ من بگیرم جلویش را؟ چرا جلوى دهن هایشان را نمى گیرند؟ چرا جلوى قلم هایشان را گیرند؟ در یک همچو مشکلى که ما الان داریم ، شما هم باید به جان هم بیفتید؟

من امید این را دارم که شما جوان ها و جوان هاى ایران و همه قشرهاى ملت الا یک دسته اى که امیدى دیگر از آنها نیست اینها با هم مجتمع بشوند و همین طورى که الان اکثر مردم بلکه درصد نود مردم یا بیشتر الان وفادار هستند به جمهورى اسلامى و به اسلام و من امید این را دارم که اشخاصى که از این کارهاى خیلى ناجور و خیلى پست دست بردارند و همه مشغول بشوند براى اسلام کار بکنند ، اگر همه با هم مجتمع باشید ، اگر سران همه با هم مجتمع باشند ، ایراد نگیرند به هم ، آن به او اشکال کند ، او به او اشکال کند در یک همچو موردى ، در یک همچو موقعى که ما داریم ، کارها هم همه اصلاح مى شود ، و امیدوارم که خداوند هدایت کند همه ما را و همه شما را و همه ملت ما را و انشأاللّه تعالى پیروز باشید . و شما همه براى خدا انشأ اللّه عمل کنید ، همه تان با هم باشید ، پشت و پناه هم باشید ، ملت خوب است ، ملت یک ملت روشنى است ، یک ملت خوبى است ، شماها هم همه با هم مجتمع بشوید ،

دولت و ملت ، ارکان دولت ، رئیس جمهورش ، نخست وزیرش مجلسش ، همه اینها با هم مجتمع بشوند و در یک همچو موقع خطیرى که همه گرفتار پیروز بشوند ، نه نخست وزیرى باقى مى ماند و نه رئیس جمهورى باقى مى ماند و نه مجلسى باقى مى ماند و نه روحانى باقى ماند و نه بازارى ، باید با هم باشید تا اینکه کار را پیش ببرید ، اگر هر کدام علیحده ، علیحده و هر کس دلش مى خواهد یک جایى یک اجتماعى بکندو یک تظاهرى بکند و یک حرف مفتى بزند به اسمى که خودش براى همان آدمى که تظاهر مى کند ، اول او را مى کشند . آنهایى که تظاهرات مى کنند ، آنهایى که الان در این موقعى که جنگ هست در ایران و همه نوامیس مسلمین در خطر است و همه حیثیات مسلمین در خطر است امروز شلوغکارى مى کنند و اجتماع مى کنند و نطق مى کنند و حرف مفت مى زنند اگر آنها غلبه بکنند ، پدر خود شما را اول در آورند ، یک قدرى بیدار بشوید ، یک قدرى توجه کنید به مسائل ، اینقدر تو سر هم نزنید ، اینقدر به هم نپرید .

اگر کسى شعارهاى باطل خواست بدهد ، با قوت او را بکوبید

انشأ اللّه روز عاشورا که جمعیت بیرون بیاید ، مراسم تعزیه حسین سلام اللّه علیه باید با قوت خودش باشد و در راهپیمائى ها همه اش مراسم امام حسین (علیه السلام) باشد و اگر کسى شعارهاى باطل خواست بدهد ، با قوت او را بکوبید و نگذارید یک شعارهاى باطل بدهند ، خود مردم مأمورند ، تکلیف اسلامى شان این است که اگر یک کسى شعار علیه کسى ، علیه کسى ، براى کسى ، براى تفرقه انداختن بیاید ، خود مردم مأمورند که آن را بگیرند و تحویل به مراکز ، که باید بدهند ، بدهند . من از خداى تبارک

ص: 173

و تعالى خواهانم که خداوند همه ما را بیدار کند . اینهائى که هر کدامشان دیگرى را متهم کنند و غلط دارند رفتار مى کنند ، بیدار کند اینها را اینهایى که سران اسلام را دارند مى شکنند خدا بیدارشان کند . اینهایى که مى خواهند تفرقه بیندازند بین صفوف مسلمین ، خداوند بیدارشان کند . خداوندانشأ اللّه به همه شما نصرت بدهد و شما برادران عزیزى که الان از دانشکده بیرون آمدید و مى خواهید بروید به محل کارتان ، خداوند به شما نصرت عنایت کند . شما عزیزان ملت هستید شما پاسدارهاى ملت هستید و ملت باشماست ، امروز از هیچ نترسید براى اینکه سابق ملت و شما جداى از هم بودید و الان بحمداللّه همه با هم هستید و همه در یک جبهه هستید و من وقتى که نگاه مى کنم به تلویزیون که نشان مى دهند آنهایى که براى همین ارتش و براى همین سپاه پاسداران و براى همه اینهایى که در جبهه هستند زحمت مى کشند ، زن ها ، مردها ، بچه ها ، پیرمردها ، من این را به فال نیک مى گیرم که اجتماع است با هم و شما پیروز هستید انشأ اللّه . اسلام انشأ اللّه پیروز است . خداوند همه شما را حفظ کند و با سلامت و صحت وارد بشوید به این جنگى که بین اسلام و کفر است و امیدوارم که آن کسانى هم که در جبهه ها هستند با قدرت و با قوت و با قدرت اسلامى به جبهه ها بروند و امیدوارم که آن لشگر بازیخورده عراق هم که آمده اند و براى غیر مسلمین ، به ضد مسلمین دارند عمل مى کنند ، آنها هم بیدار بشوند و دست از این کارى که بر خلاف قرآن ، اسلام است و بر خلاف اسلام است و بر خلاف مصالح اسلام است ، بر خلاف پیغمبر اسلام است ، دست بردارند و خداوند همه شما را پیروز و موفق کند .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 174

تاریخ : 27/8/59

بیانات امام خمینى در جمع اقشار مختلف مردم قم

اسلام همه قدرتمندها را از بین برد و بیرون کرد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من مسائلى را در آن مطالعه کردم که براى خاطر آن مسائل ، گاهى یک صحبتى مى کنم . ما اگر چنانچه در تاریخ این صد ساله ، صد ساله اخیر مطالعه کنیم خواهیم دید که براى چه است که گروه ها از خارج و داخل ، توطئه کن ها از خارج و داخل ، به ضد روحانیت قلم دست مى گیرند و به ضد روحانیت صحبت مى کنند و در روزنامه هایشان مى نویسند ، این منشاش چى هست . در قریب صد سال سابق دیدند که یک پیرمردى در یکى از دهات عراق سامره وقتى که دید ایران در معرض فشار خارجى ها هست و آن قرارداد ننگین رادرآن زمان بسته بودند ، این پیرمرد که در کنج یک ده بود یک سطر نوشت و همه قواى خارج و داخل نتوانستند در مقابل این یک سطر استقامت کنند . آن ، مرحوم میرزاى بزرگ بود رحمة اللّه که در سامره تحریم کرد تنباکو را ، براى اینکه تقریبا ایران را در اسارت گرفته بودند به واسطه قرارداد تنباکو و ایشان یک سطر نوشت که تنباکو حرام است . و حتى بستگان خود آن جائر هم و حرمسراى خود آن جائر هم ترتیب اثر دادند به آن فتوا و قلیان ها را شکستند و در بعضى جاها تنباکوهائى که قیمت زیاد داشت در میدان آوردند و آتش زدند و شکست دادند بر آن قرار داد ، و لغو شد قرار داد و یک همچو چیزى را اینها دیدند که یک روحانى پیرمرد درکنج یک دهى از دهات عراق یک کلمه مى نویسد و یک ملت قیام مى کند و قراردادى که ما بین شاه جائر و انگلیس ها بوده است به هم مى زند و یک قدرت اینطورى دارد روحانیت باز ملاحظه کردند که در وقتى که انگلیس ها هجوم آورده بودند به عراق و عراق را در معرض استعمار قرار داده بودند ، یک پیرمرد به مردم امر کرد و حکم دفاع داد و قیام کردند مردم و ملت عراق را نجات دادند . این یک قدرتى بود از یک پیرمرد و آن میرزاى شیرازى دوم ، مرحوم آقامیرزا محمد تقى رضوان اللّه علیه است و در مشروطه دیدند که یک ملا یا چند ملا در نجف و چند معمم و ملا در تهران اساس استبداد و حکومت خودکامه اى که در آنوقت بود آن را به هم زدند و مشروطه را مستقر کردند . و در این مسائل آنهائى که مخالف هم بودند از پا ننشستند ، آنها هم فعالیت خودشان را مى کردند که حالا بخواهیم همه را بگوئیم طولانى است ، لکن راجع به همین مشروطه و اینکه مرحوم شیخ فضل اللّه رحمة اللّه ایستاد که : مشروطه باید مشروعه باشد ، باید قوانین مؤافق اسلام باشد . در همان وقت که ایشان این امر را فرمود و متمم قانون اساسى هم از کوشش

ص: 175

ایشان بود ، مخالفین ، خارجى ها که یک همچو قدرتى را در روحانیت مى دیدند کارى کردند در ایران که شیخ فضل اللّه مجاهد مجتهد داراى مقامات عالیه را ، یک دادگاه درست کردند و یک نفر منحرف ، روحانى نما ، او را محاکمه کرد و در میدان توپخانه شیخ فضل اللّه را در حضور جمعیت به دار کشیدند . این شاید گاهى شما یا مردم خیال بکنند که من اگر چنانچه ازروحانیت طرفدارى مى کنم براى این است که من هم یک معمم هستم و این گروه گرائى است و من کرارا گفتم که من با هر که معمم است و اسم خودش را روحانى گذاشته است مؤافق نیستم ، و من کرارا گفتم که روحانى که برخلاف مسلک روحانیت و اسلام عمل بکند و توطئه گر باشد این از ساواکى بدتر است ، براى اینکه ساواکى ساواکى است و این ساواکى به صورت معمم و - به صورت لباس روحانیت پوشیده است . قضیه این نیست که من بگویم هر که عمامه سرش است ، این مورد تأیید است . خیر ، من از بسیاریشان متنفرم و بسیاریشان هم اعتقاد به آنها ندارم و کرارا هم گفتم که اینجاهائى که دادگاه هست ، آنجاهائى که مثلا کمیته ها هستند باید مواظب باشند که اگریک روحانى بر خلاف کرد ، خودش را شکایت کنند و همان روحانى را هم بیاورند محاکمه کنند ، لکن مسأله این نیست که با روحانى بد ، اینها بدند ، مسأله این است که با آن روحانى که جلوى انگلستان را در زمان میرزاى شیرازى گرفته و جلوى استبداد را در زمان مشروطه گرفته است و جلوى انگلستان را در زمان مرحوم آقا میرزا محمد تقى گرفته است و جلوى ابرقدرت ها را گرفته است ، با این مخالفند .

توطئه براى این است که اینها در کار نباشند . اینها مى گویند که روحانى ها بروند در مسجدها و همان جا نماز جماعت بخوانند . بسیار خوب ، شما مى گذارید روحانى ها در مسجد نماز جماعت بخوانند شما توى همان مسجد هم مى روید یک عده اى را از اشرار مى برید ، یک نفر آدمى که از اسلام هیچ اطلاعى ندارد ، جلو وا مى دارید ، صورت نماز درست مى کنید براى اینکه مسجد را هم از اینها بگیرید . قضیه این نیست که اگر چنانچه روحانیین دست برداشتند از کارهاى ارزنده اى که دارند مى کنند و رفتند تو مسجدها ، رهایشان کنند ، مى خواهند مسجدها هم از روحانى پاک کنند به اصطلاح خودشان ، مى خواهند مسجدها را از مسلمان ها بگیرند . شما دیدید در زمان محمدرضا براى هر مسجدى در مساجد تهران ، که مسلم جاهاى دیگر هم شاید بوده نمى دانم یک نفر سرهنگ باز نشسته منحرف ساواکى را گذاشتند آنجا براى مراقبت کردن اوضاع . اگر اینها دست بردارند از این کارى که انجام دادند و به وسیله آنها انجام گرفته است ، از اینها دست برمى دارند اینها؟ یا خیر ، مسجد هم نباید داشته باشند؟ آن روز مى گفتند عمامه هم نباید داشته باشند ، حالا هم به آن خواهد رسید اگر شما مسلمان ها سست بگیرید . اینها به روحانى هم کارى ندارند ، اینها به اسلام کار دارند . آن که روحانى را تقویت مى کند که یک کلمه اش را همه مى پذیرند ، آن اسلام است ، اساس اسلام است . آنها با آن اساس مخالفند . آنها ، آنهائى هستند که دوستانشان قرآن کریم را دست گرفت و گفت : تا این (با کلمه فحش قرآن را دستش گرفت ) تا این بین مسلمین است انگلستان نمى تواند سیادت کند . اینها مقلدین آنها هستند . مع الاسف بچه ها را ، ساده دل را مى روند در مدارس پیدا مى کنند یک صورتى به آن مى دهند

ص: 176

اینها هم بیچاره ها خیال مى کنند که نه حق همین است . لکن عقلا باید فکر کنند ببینند که اینها اساسشان چى هست ، چه مى خواهند بگویند . البته من هم ، آنطورى که مى گفتند ، بسیار متعجب شدم که من قم را مى شناسم ، من که ، تو قم بزرگ شدم من ، من قبل ازاینکه همه شما تقریبا متولد بشوید آمدم قم و همان جا هم بودم و هستم ، حالا هم هر وقتى که حالم مساعد بشود باز مى آیم پیش شما . من مى دانم که شما قمى ها به این زودى از اسلام دست بر نمى دارید و به هیچ وجه هم دست بر نمى دارید . من این را یک کلمه اى است که مى گویم براى زمان هاى بعد که شما بعد از من هم توجه به این معنا داشته باشید . هر روزى که دیدید شخصى یا گروهى یا جبهه اى یا حزبى ، هر کس ، بر خلاف روحانیت چیزى گفت یک وقت یک نفر است به خلاف یک کسى با یک کسى دعوا دارد به خلاف او مى گوید ، صحبت نیست به خلاف روحانیت یک چیزى گفت ، یا به خلاف کسى که منشأ اثر است در روحانیت ، از حالا تا هر وقت که شما بودید و بعد نسل آینده هم آمدند ، هر وقت کسى برخلاف اصل روحانیت که گفت روحانیت باید برود منزوى بشود این معناى اینکه برود در مساجد با اینکه که گفتم نمى گذارند این را ، لکن برود در مسجد همان مشغول نماز بشود یا به شخصى که در روحانیت مؤثر است ، مورد توجه مردم است و مؤثر است در روحانیت ، اگر قلمى یا بیانى این را خواست بشکند این نظرش به این شخص نیست ، نظرش به آن گروه هم نیست ، این نظرش به این است که این قشر که مخالف با اساسى است که آنها دارند ، مخالف با این است که مملکت اسلامى تحت سلطه غیر باشد . قرآن امر فرموده است که نباید باشد ، و این کلام قرآن را منتشر مى کند . اینهائى که با اصل روحانیت ولو به صورت اینکه : نه ، ما مى خواهیم احترام اینها محفوظ باشد ، اگر اینها وارد در سیاست بشوند احترامشان از بین رود پیش مردم ، و ما میل داریم احترامشان محفوظ باشد با این دو زو کلک ها مى خواهند روحانیت را از صحنه بیرون کنند و کشور شما را تسلیم کنند یا به طرف شرق ، یا به طرف غرب ، اساس این است ، والا با چهار ذرع چلوارى کسى مخالفت نمى کند . روحانى هم از خود اینهاست ، پیش همین هاست . چطور وقتى رضاخان مى آید ، مطمح نظرش روحانیین هست ؟ آن که تعلیم به او مى داد چطور این را ، اینها را مطمح نظر قرار دادند؟ چطور حالا وقتى که آقایان مى خواهند دلسوزى کنند مى گویند روحانیین بروند کنار؟ خوب بروند کنار ، رفتند کنار ، شما مى گذارید اینها تو مسجدها باشند؟ یا اینکه تو مسجد هم وقتى که آمده است یک آقائى دارد نماز مى خواند ، یک دسته اى پا مى شوند مى آیند و مى ایستند نماز مى خوانند براى شکستن این نماز ، براى بیرون کردن این روحانى از مسجد ، مى خواهند این سنگر را از شما بگیرند مسجد یک سنگر اسلامى است و محراب محل جنگ است ، حرب است این را مى خواهند از دست شما بگیرند ، میزان هم همین نیست که این بگیرند ، اینها مقدمه است ، والا هى بروید نماز بخوانید . اما اینها از مسجد بد دیدند ، خصوصا در این دو سه سال اخیر ، در این دو سه سال اخیر مسجد یک محلى بود که مردم را به نهضت و به قیام بر ضد ظلم تهییج مى کرد ، اینها مى خواهند این سنگر را بگیرند . خوب ، این را گرفتند ، رها مى کنند؟ دانشگاه هم از باب اینکه در دنیا مثلا دانشگاه اگر نباشد خوب نیست ، یک دانشگاهى مى خواهند درست کنند مثل

ص: 177

دانشگاه زمان آریامهر که آنهائى که از آن بیرون مى آیند همان هائى باشند که در خدمت غرب باشند . اکثرا اینطور است یا در خدمت شرق باشند ، دانشگاه هم خواهند در خدمت آنها باشد و حکومتى هم که روى کار مى آید و مجلس شورائى هم که روى کار مى آید ، آن هم در خدمت آنها باشد . وقتى این مصادر در خدمت آنها واقع شد ، مردم این ملت کارگر ، کشاورز ، بازارى ، همه چیزهائى که اینها به دست مى آورند ، در خدمت آنهاست . اینها اساس را مى خواهند بگیرند و هر چیز را مى خواهند یک کارى کنند که غربى بشود ، استعمارى بشود . اینها مى خواهند این کار را بکنند . مطلب این نیست که اینها با آخوند بد هستند براى اینکه با اسلام بد هستند . مى بینند آخوند براى اسلام دارد چه مى کند ، چهار تا آخوند هم بد است ، جهنم ، اما نمى گویند چهار تا آخوند ، میگویند روحانیین ، وضع اینطورى است این یک نقشه اى نیست که حالا کشیده باشند ، این نقشه این است که بعد از آنکه دیدند که در این صد سال ، صد سال آخر ، دیدند که یک همچو قدرت هائى موجود است ، خوب ، باید این قدرت را بشکنند تا راه آنها باز بشود . تا یک چنین قدرتى هست ، تا وقتى که روحانى با دانشگاهى همراه هست ، تا وقتى که بازارى با روحانى ، با دانشگاهى همراه هستند ، تا وقتى که ملت همه گروه هایشان با دولت ، با همه ارگان هاى دولتى مؤافق هستند ، خوب نمى توانند آنها کارى بکنند ، نمى توانند آنها آسیب برسانند به یک کشورى که همه قشرهایش با هم مجتمعند . دنیا اجازه نمى دهند به آنها باید چه بکنند؟ باید خرده خرده جلو بیایند ، یک قدم جلو بیایند و سنگرگیرى کنند ، مثل همین هائى که حالا در مرز این کار را مى کنند . یک قدم مى آیند جلو سنگرگیرند ، بعد مى روند سراغ یکى دیگر . حالا یک روحانى ، دو روحانى را بکوبند دیروز کسى به من گفت پریروز یا دیروز که یک کسى مى گوید که اینکه در رادیو مى بینید که مردم چیز جمع مى کنند ، مردم جمع مى کنند مى دهند ، مردم جمع مى کنند مى دهند ، اینها را این آخوندها مى خورند اصلا نمى فرستند به آنها . اینها مى خواهند یک قدم یک قدم پیش ببرند ، حالا فرض کنید روحانى را ، فردا دانشگاهى ، پس فردا دولت را در تظاهراتشان ، به دولت هم تعرض بوده ، ناشیگرى کردند ، اینها مى خواهند که آنهائى که براى اسلام دارند خدمت مى کنند اینها را یکى یکى خلع سلاح کنند ، بعد بماند یک اشخاصى که هیچ کارى به این کارها ندارند و دخالتى در امور ندارند و اگر عالم را آب ببرد آنها را خواب مى برد . اینها نقشه صحیح پیش خودشان درست کرده اند از زمان سابق براى حالا ، و حالا بدتر دیدند . حالا از اسلام به حسب خارج دیدند چه جورى شد؛ دیدند که اسلام همه قدرتمندها را از بین برد و بیرون کرد ، وقتى دیدند اسلام یک همچو کاره اى است ، با اسلام اینجا مخالفت مى خواهند بکنند .

باید این اسلام را حفظش کنند و در زیر پرچم اسلام مجتمع بشوند

من این نصیحتى که مى کنم ، براى شماست و براى نسل هاى آینده که بدانند این را که هر وقت یک قلم فاسدى خواست مطلق روحانیت را از بین ببرد یا به یک صورتى منزوى کند ، یا روحانى که در بین ملت مؤثر است ، او را خواست که منعزل کند این روى آن نقشه دارد عمل مى کند . روى نقشه اى که

ص: 178

داشتند و دارند و خواهند داشت و همه ما باید بیدار باشیم ، توجه داشته باشیم که اینطور نشود که یک وقت ما را متشتت کنند باز؛ و ماها را رو به هم قرار بدهند و یک دسته اى از آن طرف و یک دسته اى از این طرف و یک دسته اى از آن طرف فریاد کنند و یک دسته از این طرف فریاد کنند ، ماها را مقابل هم قرار بدهند و نتیجه را آنها بگیرند . من به همه ملت این سفارش را کنم ، همه ملت هائى که در دنیا هستند سفارش مى کنم ، به همه ملت هائى که در آتیه خواهند آمد سفارش مى کنم که اساس این است که اسلام مخالف با مقاصدشان است و اسلام باید یا نباشد یا اگر چنانچه یک صورتى باشد به دست اشخاصى باشد که از اسلام هیچ اطلاعى ندارند ، یک آیه از قرآن مى گیرند ، یک جمله از نهچ البلاغه را مى گیرند و به دیگرهایش هیچ کارى ندارند و با آن یک جمله مى خواهند نهج البلاغه و قرآن کریم و اسلام را از بین ببرند . این جملاتى که از دهان بعضى از این منحرفین در مى آید ، در دیوارهاى عراق این جملات هست همین حزب بعث کافر این جملاتى که این اشخاص منحرف در اینجا ذکر کنند ، در دیوارهاى نجف هم ، در دیوارهاى سایر بلاد هم ، در کربلا هم بعضى هایشان را من خودم دیدم . این جملات نه این است که اینها به اسلام عقیده دارند ، حزب بعث ، اسلام را مخالف خودش مى داند نه اینکه اینها با اسلام آشنا هستند ، اینها مى خواهند با شمشیر اسلام خواهند اسلام را از بین ببرند همین ها که در این جا هستند و سینه مى زنند براى اسلام ، بعضى شان با شمشیر اسلام مى خواهند اسلام را از بین ببرند والا مسأله اگر یک مسأله اى بود و مثلا فرض کنید که با روحانى ها مخالف بودند ، روحانى ها هم فرض کنید بد بودند کى حرف مى زد؟ اگر مسأله این بود ، اما مسأله این نیست ، مسأله این است که قرآن را به بازى مى گیرند ، اینکه یک کلمه از قرآن را مى گیرد و به باقیش گوید من کار ندارم . حالا یادم آمد از یک نفرى که من در جوانى مى خواستم مشرف شوم حضرت عبدالعظیم ، یک نفر واعظ خیلى مقتدر ، خیلى واعظ اما به اسلام خیلى کار نداشت ، وقتى دید من معمم هستم ، به من گفت بیا اینجا بنشین پهلوى من ، ما با اتوبوس مى خواستیم تا حضرت عبدالعظیم برویم . وقتى که حرف هائى زد و چیزهائى گفت و من هم گوش کردم ، تا نزدیک شد به حضرت عبدالعظیم به شوفر گفت زود برو نماز مغرب قضا مى شود ، با اینکه اول مغرب بود من به او گفتم که نماز مغرب که حالا قضا نمى شود . گفت یک روایتى دارد که اگر تأخیر بیندازند چه مى شود . گفتم خوب ، آخر روایات دیگرى هم هست . گفت من به آنها کارى ندارم ، مسأله این است . مى گوید از نهج البلاغه این کلمه اش را قبول دارم باقیش را قبول ندارم ، از قرآن هم این را نمى گوید ، این را ندارد . از قرآن یک کلمه اش را ، یک جمله را مى گیرد اما نمى داند که این جمله مفسر دارد ، در خود قرآن تفسیر دارد ، در روایات دارد از چیزهائى که دراین زمان واقع شده . این هم براى شکستن اسلام و روحانیت است . همین چیزهائى است که همه این اشخاص منحرف ادعا مى کنند که ما اسلام را مى خواهیم بگوئیم اسلام غیر آن اسلام سنتى . یکى از مصیبت ها این است که یک آدمى که از اسلام نمى داند اسلام با سین است یا با صاد ، از اسلام بى اطلاع است ، از مدارک اسلام بى اطلاع است ، این یک کلمه را برمى دارد و مى رود پیش جوانان خواهند و داد مى زند و فریاد مى زند و جوان ها را وادار به یک کارى مى کند . یک نفر فقیهى

ص: 179

که 60 سال عمرش را صرف کرده در فقه و در مدارک فقه ، حالا هم وقتى که مى رسد به یک حکمى و مى بیند که روى مدارک نمى تواند به طورى جذب بشود باز با احتیاط از کنارش رد مى شود . لکن این آدمى که یک روز ننشسته در فقه نظر بکند و نمى تواند بنشیند نظر بکند ، یک همچو آدم هائى خیال مى کنند که حالائى که مثلا انقلاب شده ، باید در اسلام هم انقلاب بشود ، اسلام هم باید اینجورى بشود . اینها نمى فهمند یا بسیاریشان هم فهمیده هستند ، لکن مى خواهند اساس را از بین ببرند ، احکام اسلام را یکى یکى مى خواهند از بین ببرند . توجه داشته باشید شما برادرها! من مى دانم که شما قمى ها که خدا حفظتان کند و همه بازارى هاى ایران ، تهران ، یزد ، همه اینها علاقه مندند به اسلام . اینها زحمت کشیدند ، خون دادند ، جوان دادند براى اسلام . اینهائى که همه چیزشان را براى اسلام دادند و حالا هم دارند مى دهند ، اینهائى که جوان هایشان را مى فرستادند به سرحد و مى بینند در معرض خطر است ، در معرض کشته شدن است و بعضا اگر کشته بشود تبریک گویند ، یک همچو ملتى که براى اسلام اینطور فداکارى کرده است ، نخواهد کسى توانست که به این زودى ها منحرفش کند ، باز دو سال نگذشته اینها را منحرف کند و برگرداند از اسلام . اینکه نخواهد شد ، لکن شیاطین نقشه مى کشند براى صد سال بعد از این . آنها حوصله شان زیاد است ، از حالا نقشه مى کشند . خوب ، وقتى که این نقشه عمل بشود ولو پنجاه سال ، صد سال دیگر اینها نقشه هایش را مى کشند ، از حالا شروع کنند یکى یکى مسجد را خالى اش کنند ، آن مسجد را خالى کنند ، آن را عوضش یک نفر آدمى که از اسلام اطلاع ندارد و نمى داند نماز هم چند رکعت است ، مى رود نماز مى خواند برایشان . بعد این ، یکى یکى ، وقتى اینها چیز شد بعد مى روند سراغ یکى دیگر . ما باید در این زمان و نسل هاى آتیه باید در زمان هاى خودشان توجه به این داشته باشند که شیاطین در کمینند ، شیاطین دنبال این هستند که این اسلام را بشکنند ، شیاطین آنچه که از اسلام دیدند از هیچى ندیدند . در عین حالى که روحانیت مسیح مثل روحانیت اسلام نیست ، آنها روحانیتى است که فقط در کلیساست . اینها معذلک همان روحانیت آنجا را هم در آنوقت شکستند ، همان مقدار از روحانیت کمى که در آنجا بود ، باز آن را شکستند و گفتند باید شما بروید در کلیسا و مشغول عبادت بشوید و سیاست را به امپراطور واگذار کنید . همین حرفى است که پریروز در قم گفتند ، این همانى است که انگلیس ها سابقا و امریکا هم حالا دارد گوید و دیگران هم مى گویند .

ما باید ، نسل هاى آتیه باید متوجه باشند که این اسلام را حفظش کنند ، در زیر پرچم اسلام مجتمع بشوند . و اسلام همه چیز دارد ، اسلام هم دنیا دارد ، هم آخرت دارد ، اسلام همه بعدها را نظر به آن دارد . حکومت اسلامى مثل حکومت هاى دیگر نیست که فقط به یک بعد نظر داشته باشند ، حکومت اسلامى حکومتى است که همه اگر انشأ اللّه پیاده بشود ، انشأ اللّه اگر چنانچه موفق شود این ملت و اسلام به آنطورى که هست ، به آنطورى که بر پیغمبر اکرم نازل شده است قرآن کریم ، احادیث ائمه ، احادیث اسلام ، به آنطور اگر بشود ، سعادت دنیا و آخرت ملت ها را ضمانت کرده است و مى کند .

ص: 180

انقلاب اسلامى ما ، پرثمرترین و کم ضایعه ترین انقلاب جهان

البته یک انقلاب وقتى که واقع مى شود ، هیچ کس نباید توقع داشته باشد که فرداى آن انقلاب ، همه کارها درست بشود . این امر غیر معقولى است . انقلاب شوروى که به شصت و چهارمین سالش وارد شد ، باز هم نتوانستند درست اداره اش کنند ، و انقلاب هاى دیگر که بیست سال ، ده سال از آن مى گذرد ، باز نتوانستند که مهارش کنند . این انقلاب براى اینکه انقلابى نبوده است که یک حزبى این انقلاب را درست کرده باشد ، یک گروهى این انقلاب را درست کرده باشد ، انقلابى بوده است که از متن خود ملت بوده است و براى اسلام بوده است . وقتى انقلابى براى اسلام شد و از متن خود جامعه شد ، این آن انقلاب ها و آن اثراتى که بعد از انقلاب در جاهاى دیگر هست کمتر دارد ، اما نمى شود که هیچى نداشته باشد . در یک انقلاب اسلامى یک عده کثیرى هستند ، کثیر فى الجمله اى هستند که اینها محروم مى شوند از آن دزدى ها و از آن کلاهبردارى ها ، اینها مخالفند . خارجى ها هم که محروم شدند از آن چپاولگریشان ، آنها هم دست بردار نیستند ، آنها هم عمال دارند در اینجا و دار و دسته دارند . این دار و دسته ها که وقتى جمع شدند وبه هم پیوستند ، خوب ، یک جمعیتى هستند ، اما نه این است که در مقابل این سیل خروشان ملت چیزى باشند .

تا امروز شما هیچ انقلابى را پیدا نخواهید کرد که مثل انقلاب ایران پر ثمر و کم ضایعه ، انقلاب ها که شده است یک میلیون جمعیت را یک وقت مى گذاشتند جلو مسلسل کشتند ، تمام مطبوعات از بین مى رفت ، تمام حزب ها را تعطیل مى کردند و سرانشان را حبس مى کردند . در یک نوشته اى که چند وقت پیش از این پیش من آورد ، که حالا درست هم همه اش را یادم نیست نوشته بود که یک میلیون کشته و یک میلیون و نیم هم حبسى ، تمام روزنامه ها تعطیل ، یک روزنامه دو روزنامه دولتى هست . تمام درها را در اول انقلاب مى بندند به روى خودشان و مشغول مى شوند به جنایت . شما در تمام دنیا انقلاباتى را که ملاحظه کنید ، هیچ انقلابى مثل ایران نبود که به اتکاى اینکه مردم مسلمند و مردم خودشان انقلاب کردند ، درها باز بود بر همه جمعیت ها ، مطبوعات تا چند ماه باز بود ، هر کس هر چه مى خواست مى نوشت ، حالا هم بعضى ها که منحرفند ، دارند نویسند و در عرض دو سال که بر این مملکت گذشته است و انقلاب گذشته است ، تمام چیزهایش که باید بشود ، مجلس و نمى دانم چه و رئیس جمهوریش ، همه چیزش درست شده و همه را هم مردم رأى داده اند ، در این ، بعد از اینکه مدت ها حکومت عراق نه قانون داشت ، نه مجلس داشت ، نه چیز دیگر ، فقط یک مجلس انقلاب بود و با همه خشونت ها کارها را انجام مى دادند ، بعد که مى خواستند مجلس درست بکنند و رأى بگیرند اعلام کردند که هرکس رأى ندهد یا در مجلس شان از قرارى یکى از علما گفت این را که آمده بود از آنجا ، در مجلس شان گذراندند که هر کس مخالف ، به هر جور مخالفتى بکند ، حکمش اعدام است ، اعدام است . یعنى اگر به شما بگویند که امروز شما بروید آنجا ، شما نروید ، حکمتان اعدام است ، نه مخالف دولت ، مخالف با این مثلا سازمان امنیت یک چیزى بگویند ، بگویند شما نماز نرو ، چنانچه اینطور شد یکى از علماى آنجا به او گفتند نماز نرو ، نماز رفت ، او را با یک عده اى گرفتند خودش را کشتند ،

ص: 181

آن عده را هم حبس کردند اینها یک همچو اعلام مى کردند که هر کس مخالفت کند با امر حاکم ، حکمش اعدام است ، و بعد اعلام کردند که هر کس رأى ندهد ، حکمش اعدام است . رأى داد نشان اینجورى بود ، رأى آزاد یعنى آزادى که یاراى بدهى یا کشته بشوى . ایران از 35 میلیون جمعیت 22 میلیون رأى داد بر جمهورى اسلامى سابقه در دنیا ندارد ، سابقه ندارد 35 میلیون جمعیت 22 میلیون رأى دادند بر جمهورى اسلامى . این معنایش این است که اتفاق آرأ بوده است ، لکن آن عده دیگر همچو هست و مریض هست و غیره ، یک همچو وضعى است . کجا ما یک همچو چیزى داریم ؟ حفظ کنید یک همچو وحدتى را ، نگهش دارید این را . اینهائى که نق مى زنند براى نمى دانم چه و چه ، اینها متوجه نیستند که این صف ها ، الان درشوروى به یک کسى که اینجا بود خودش گفت نوشته ، گفت پسر من آنجاست و به من نوشته ، نوشته این صف ها در آنجا هست ، در شوروى که شصت و چند سال است انقلاب کرده است و به خیال خودش انقلاب این چیزها را دارد .

شما اسلام را مى خواهید ، اسلام که مى خواهید زنده کنید اسلام را البته فداکارى مى خواهد ، بدون فداکارى که نمى شود آدم یک اسلامى را زنده کند . همین فداکارى بود که در صدر اسلام خود پیغمبر اسلام و اولیاى اسلام کردند . حالا نوبت شماست ، نوبت ماست . انشأ اللّه خداوند همه شما را تأیید کند ، مؤفق باشید ، مؤید باشید . و این را هم باز تأکید کنم که انشأاللّه فردا و پس فردا که راهپیمائى هائى هست ، عزادارى ها باید باشد ، منتها عزادارى یک وقت در یک جائى است و یک وقت همه در خیابان ها عزادارى مى کنند . انشأ اللّه همه مؤید و موفق باشید .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

ص: 182

تاریخ : 28/8/59

بیانات امام خمینی در جمع فارغ التحصیلان آموزشگاه افسرى شهربانى جمهورى اسلامى

قواى مسلحه باید خدمتگزار ملت باشند ، نه حاکم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من اولا معذرت مى خواهم که طولانى نباید صحبت کنم و اطبأ از اصل صحبت بلکه ممنوع کردند لکن گاهى یک قدرى اش را اجازه داده اند و از شما آقایان تشکر کنم که در اینجا آمدید و یک بعضى مسائل را با هم صحبت کنیم . شما اکثرا وضع پلیس و سایر قواى مسلحه را ، نظامى و انتظامى را در زمان سابق مطلعید . مطلعید که این قواى نظامى و انتظامى از ملت به طورى جدا بود که هیچ کدام از طبقات چشم دیدن طبقه دیگر را نداشتند و این نکته اش این بود که سران پلیس ، سران ارتش و سران شهربانى و سایر قواى مسلحه اشخاصى بودند که با کارهایى که کردند و کارهایى که تحمیل مى کردند به زیردستان خودشان ، وسایل نفرت ملت را از مطلق قواى مسلحه فراهم مى کردند . شما مى دانید که وقتى که یک پلیس ، یک پاسبان وارد بازار مى شد ، هم این مى خواست به مردم یک تحمیلاتى بکند و هم مردم مى خواستند که از گیر او فرار کنند و نفرت داشتند از او . در عین حالى که پلیس و همین طور ژاندارمرى و همین طور ارتش ، اینها به حسب وضع اولى که وجود آمده است ، این است که اینها براى کشور و براى ملت خدمتگزار باشند ، نه حاکم . اصل دولت هم همین است حتى مثل دولت حقه حضرت امیر سلام اللّه علیه که ولى امر بر همه چیز بود معذلک آن حکومتى که در صدر اسلام بود ، در خدمت مردم بود ، اینطور نبود که حکومت بخواهد حکومت کند و مردم همین طور بى خود اطاعت کنند . اینطور نبود که حکومت بخواهد به وسیله قدرتى که دارد اجحاف کند به مردم و ظلم کند که مردم به واسطه آن ظلم از او متنفر باشند و الان هم که وضع تغییر کرده است و انشأ اللّه امیدوارم که دیگر این وضع برنگردد به آن اوضاعى که در سابق بود ، وظیفه همه ما و همه شما و همه کسانى که دست اندر کار امور مردم هستند ، از دولت و از همه ، این وضع را پیدا بکنند که خودشان را خدمتگزار بدانند . از آن نقطه اولى که آقاى بنى صدر هستند تا آن مراتبى که هستش ، حکومت ها باید خدمتگزار مردم باشند . مردم احساس کنند که اینها به نفع آنها عمل مى کنند . اگر مردم احساس این را بکنند که پلیس براى حفظ مصالح آنهاست ، پلیس نمى خواهد که به آنها تحمیلى بکند ، مردم با آغوش باز پلیس را در برمى گیرند و از پلیس پشتیبانى کنند سابق که ملاحظه کردید همچو مجلسى که پلیس و مردم دیگر و زن ها و مردها و ملت ، اینها در یک جا مجتمع نمى شدند ، اینها همه از هم دورى مى جستند و لهذا اگر

ص: 183

یک مشکلى پیدا مى شد براى دولت علاوه بر اینکه مردم همراهى نمى کردند ، هر چه مى توانستند کار شکنى مى کردند براى اینکه پلیس را در نظر آنها آنطور جلوه داده بودند که مثل گرگى است که در گله مى خواهد بیفتد و شکار کند . این تلخى الان در ذائقه مردم هست و لهذا به واسطه این معنا که این تلخى هست شما آقایان خیلى باید توجه بکنید که این تلخى را از ذائقه مردم بیرون کنید . شما باید توجه بکنید به اینکه در طول پنجاه سال اخیر و خصوصا این سال هاى اخیر ، مردم از این قواى نظامى ، انتظامى که باید براى نظام باشد ، براى انتظام باشد ، چقدر زحمت دیده اند و چقدر بدى از اینها دیده اند و سران اینها چقدر با مردم بد رفتار کرده اند و سازمانى که به اسم سازمان امنیت است چقدر امنیت را از بین این مردم جدا کرده بود و مردم همیشه توجه به این داشتند که مبادا یک وقت بى خودى بیایند و ما را گرفتار کنند این ذائقه تلخ الان هست باز هم ، تتمه اش هست و لهذا شماها یک تکلیف بزرگى گردنتان است که باید این ذائقه تلخ را برگردانید به یک ذائقه شیرینى و آن با عمل شماست ، با عمل ژاندارمرى است با عمل ارتش است . با عملتان مى توانید که شما کارى بکنید که مردم از یاد ببرند آن سختى ها و آن زورگوئى هاى سابق را و این ذائقه هاى تلخ را شما شیرین کنید ، با عمل خودتان ، با رفتار خودتان ، با محبت خودتان . همه شماها برادر هستید ، یک مملکتى اسلامى همه شان با هم برادر هستند . وقتى ما احساس این را بکنیم که ما همه با هم برادر هستیم ، با هم رفتارمان خوب است ، و اگر این احساس پیش بیاید که من آن بالا هستم و دیگران باید اطاعت از من بکنند ، من رئیس شهربانى هستم و دیگران باید از من اطاعت بکنند و یک تکلیفى است و بخواهید با تکلیف و تکلف به مردم حکومت کنید ، این باز برمى گردد به آن حالات سابقه و مردم از شما جدا مى شوند و مردم وحشت از شما مى کنند ، ترس در دلشان پیدا مى شود وقتى شماها را مى بینند . در زمان سابق من خیلى قصه ها یادم هست که آن قصه ها اگر یک کسى توانست بنویسد طولانى بود . شما نمى دانید که وقتى یک پاسبان را از دور دیدند ، خصوصا معممین یک پاسبان را از دور مى دیدند چه حالى به آنها دست مى داد ، مى توانستند یک جا فرار کنند فرار مى کردند . این نبود جز اینکه بالائى ها اینطور دستور مى دادند ، خود پائینى ها هم اینطور تربیت شده بودند . تربیت اسلامى اصلش در کار نبود . یک تربیت هاى غربى ، یک تربیت هائى که از آنجا گرفته شده بود . بدهایش را اینجا آورده بودند پیاده کرده بودند . شما گمان نکیند که از غرب براى ما یک تحفه اى آورند . شما گمان نکنید که از غرب براى ما چیزى مى آورند که ما را مترقى کنند ، ترقى به ما بدهند . غرب تا ما را در سطح پائین نگه ندارد ، نمى تواند از ما استفاده کند . کوشش آنها این است که ماها ، این ممالک اسلامى ، این ممالک مستضعف در یک سطح پائینى از همه امور باشیم . هر امرى را که آنها براى ما بیاورند ، یک امر استعمارى است یعنى اگر طب را براى ما بیاورند طب استعمارى است اگر دارو براى ما صادر کنند آن هم استعمارى است ، اگر دانشگاه براى ما بخواهند درست کنند آن هم دانشگاه استعمارى است . همه چیز را آنها مى خواهند به طورى درست کنند که براى خودشان نافع باشد و ما چشم و گوش بسته تسلیم آنها باشیم و الان که به خواست خداى تبارک و تعالى و به برکت اسلام ما از این قید و بندها خارج شدیم ، باید خیلى متوجه باشیم به

ص: 184

اینکه نبادا ما را دوباره در این قید و بندها قرار بدهند . باید ما عبرت بگیریم از آن پلیس زمان محمدرضا و از آن ارتش زمان محمدرضا و از آن ژاندارمرى زمان او و ببینیم که مردم با آنها چه جور بودند و آنها با مردم چه جور بودند و نتیجه اش چه شده . مردم با آنها مخالف بودند ، آنها هم با مردم مخالف ، مثل دو تا دشمن با هم برخورد مى کردند . شما نمى دانید ، شماها که اکثرا یادتان نیست آن زمان سابق را که وضع کلانترى ها چه جور بود . یک کسى که مى خواست توى کلانترى برود براى احتیاجى ، چقدر قلبش مى طپید که حالا مى رود در اینجا چه خواهد شد . این وضع در زمان رضاخان خیلى شدید بود ، در زمان دومى هم شدید بود . انسان وقتى کارى داشت وقتى احتیاجى داشت که باید برود آنجا ، عزا مى گرفت که حالا چه بکنم من ، در اینجا با من چه خواهند کرد ، در حالى که کلانترى ها باید مرکز احتیاجات مردم و برآوردن احتیاج مردم باشد . آنطور کردند و آنطور شدند و ما باید از این مسائل تاریخى عبرت بگیریم و ما آنطور نباشیم ، تا آنطور نشویم . برادرها! همه مردم با شما ، با بالاترى ها یک جورند . اگر با مردم خوب رفتار بکنید ، براى خودتان هست و اگر با مردم خداى نخواسته بد رفتار کنید ، به ضرر خود شماست . آنقدر که ظالم ضرر مى برداز ظلمش ، مظلوم از ظلم ظالم آنقدر ضرر نمى برد . ما و شما یک روزى در بارگاه الهى ، پیشگاه الهى خواهیم رفت و آن روز از ما سؤال خواهد شد و از شمائى که پلیس هستید ، از شغل شما و از عمل شما و از رفتار شما سؤال خواهد شد . غفلت نکنید از خدا ، غفلت نکنید از آن روزى که همه محتاج هستید . با برادرانتان خوب رفتار کنید ، با ملت تان خوب رفتار کنید و خداى تبارک و تعالى با شما رحمت خواهد کرد و انشأ اللّه همه مؤفق باشید و مؤید و پیروز باشید و از اینکه شماها با اینکه باید در شهرها باشید لکن در موقعى که کشورتان مبتلا هست به جنگ ، رفتید آنجا و وظیفه خودتان مى دانید و وظیفه همه است که در آنجا بروند و همکارى کنند با سایر برادرها و انشأ اللّه به زودى این اشرار را از مملکت تان بیرون کنید . من دعا مى کنم به شما و خداوند تؤفیق به همه شما عنایت کند .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

ص: 185

تاریخ : 5/9/59

استفتأ رئیس کل بانک مرکزى ایران از محضر امام خمینى

بسمه تعالى

محضر رهبر عالیقدر انقلاب و بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران حضرت آیت اللّه العظمى امام خمینى دامت برکاته

عده اى از طاغوتیان و فراریان رژیم گذشته که اموالشان اینک در اختیار بنیاد مستضعفان و سایر نهادهاى انقلابى مى باشد به شبکه بانکى کشور مقروض مى باشند . تقاضا مى شود دستور فرمائید شبکه بانکى کشور بتواند مطالبات خود را از محل این دارائى ها که اینکه در اختیار نهادهاى فوق الذکر مى باشد تأمین و اخذ نماید .

ایام عمر و عزت مستدام باد

با تقدیم احترام - علیرضانوبرى

پاسخ امام :

بسمه تعالى

موافقت مى شود . لازم است نمایندگانى از طرف بنیاد براى رسیدگى به این امر تعیین شود و نمایندگان بانک مدارک را ارائه دهند و پس از ثبوت ، بدهکارى به بانک ادا شود و مازاد به نفع مستضعفین برداشت شود .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 186

تاریخ : 15/9/59

بیانات امام خمینى در جمع استانداران سراسر کشور

آن چیزى که اسباب ضعف دولت و جدائى مردم از آن دولت است آن عبارت از کیفیت عمل همه دستگاه هاست

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من یک مطلب راجع به آقایان استاندارها که تشریف دارند و عموم استاندارها و عموم ادارات دولتى و عموم کسانى که در جمهورى اسلامى دست اندر کار هستند چه لشگرى ، چه کشورى . من از زمان احمد شاه تا حالا این رژیم زمان احمدشاه را دیده ام ، اواخر آن رژیم را از زمان رضاشاه و پسرش را تمامش را تا منتهى شده به حالا . آن چیزى که اسباب ضعف دولت و جدائى مردم از آن دولت هستند آن عبارت از کیفیت مسلمان هاست ، کیفیت عمل همه دستگاه هاست ، یعنى یک حکومتى که در یک جایى مى رود ، در مرکز کارهایش را درست کرده بود و رشوه هایش را به آنهایى که باید بدهد ، داده بود ، آنها هم اجازه اینکه هر کارى مى خواهد بکند داده بودند و هر کارى در آنجا مى کرد یا کسى جرات نمى کرد صحبت کند یا اگر مى کرد اثر نداشت . این منحصر به آن رده بالا نداشت همه رده ها تا آخر وضع اینطورى بود . در بعضى از اوقات ، در بعضى از جاها یک حکومتى که آنوقت مى خواست برود ، که حالا استاندار بوده ، از فرض کنید خراسان مى خواست یک کسى برود به حسب اختلاف در آمد در آنجا براى استاندار و براى حکومت ، او اجاره مى کرد آنجا را ، تیول بود خراسان ، تیول مثلا فلان شاهزاده بود و چقدر به شاه یا به دستگاه داد و آنجا را تیول مى کرد و بعد هم آنجا هر کارى مى خواست مى کرد . باید آن چیزى را که داده است در آورد و مضاعف بر او ، زیاد براى خودش و دوستانش ذخیره کند . وهمین طور نظامى ها ، ژاندارمرى مثلا فرض کنید که کلانترى ها یا ، همه باب این باب بوده است . اگر کسى آن مسائل آنوقت را درست بررسى بکند و بنویسد ، یک کتاب قطورى خواهد شد که چه مى کردند اینها با مردم و از صدر تا ذیل وضع همین طور بود . زمان رضا شاه از باب اینکه همه دزدى ها منحصر به خودش بود ، انحصار دست خودش بود ، حکومت ها به این قدرت نبودند ، زمان احمدشاه اینطور نبود که خود آنها بتوانند همه برداشت ها را براى خودشان بکنند ، این بود که دار و دسته هائى که مى فرستادند این بساط را درست کردند . زمان رضاشاه همه دزدى ها از گردنه ها رفته بود تهران ، همه زلى ها از همه جا متمرکز شده بود در خود دستگاه دولتى و از همه بالاتر خود رضاشاه و امثال اینها و این اسباب این شده بود که مردم با دستگاه هاى دولتى مطلقا

ص: 187

مخالف بودند منتها جرأت نمى کردند

حرف بزنند ، بعضى وقت ها هم مى کردند جرأت . من یادم است بچه بودم که حکومت خمین یک نفر از خان ها را گرفته بود بعد از دو سه شب ، سه چهار شب ریختند خان ها و حکومت را گرفتند و حبسى خودشان را بیرون آوردند و حکومت را به اسیرى بردند ، واحدى از مردم هیچ ، همچو نبود که چرا بگویند ، خوشحال هم بودند ، شاید بعضى شان هم منزل حکومت را آمدند تتمه را غارت کردند . من شاهد قضیه بودم که آن خانه اى که حکومت را از آن بردند ، من بچه بودم پشت یک درى ایستاده بودم و نگاه مى کردم به وضع آنها که آنها حمله کرده بودند و حکومت هم مرد قلدرى بود ، او هم باز آنوقت ده تیرى داشت او ، او هم حمله مى کرد و یک نفر را هم ظاهرا از آنها کشته بود لکن بعد اسیر شد . این وضع حکومت بود در آنجا که شرح طولانى دارد و زمان رضاشاه را هر که یادش باشد مى داند چه قضایا واقع شد و زمان محمدرضا هم که همه یادتان هست . این اسباب این شد که دولت مقابل ملت ، ارتش مقابل ملت ، همه هم مقابل ملت بودند ، یعنى هر چه مى توانستند این کلانترى ها و این ارتش و این ژاندارمرى و اینها هر چه مى توانستند از مردم اخاذى مى کردند به زور ، به ارعاب شاید یادتان باشد ، که این را گفتم ، نمى دانم ، در مطبوعات لابد نبوده ، رضاخان یک وقتى که وارد شده بود در ژاندارمرى ، دست هایش را در جیبش گذاشته بود ، وقتى که وارد شده بود . گفته بود مى ترسم از جیبم بدزدند . این ممکن است که اولا راه نشان دادن به آنها باشد که باید دزدید ولو از من ، و ممکن است معرفى آنها باشد به اینکه وضع اینطورى است ، همه ملت هم دستشان در جیبشان باید باشد که خود اعلى حضرت ندزدند ، مسأله این است .

باید لفظا و عملا به مردم حالى کنند که ما خدمتگزاریم

دولت و همه ارگان هاى دولتى که شما آقایان هم در هر استانى در رأس هستید ، باید فکر این مسائل را ، این تاریخ آخر این زمان ها را یک قدرى مطالعه کنید . نه آن تاریخى که براى شاه نوشتند آنها تاریخ نیستند ، آنها دروغ هستند ، مشاهده کنید و کارهاى اینها را ببینید و ببینید که چرا ملت از اینها جدا بود چرا کارشکنى مى کرد ملت ؟ من یادم است این را ، شاید خیلى شما یادتان است اینها هم خیلى هایتان یادتان است که وقتى این متفقین از اطراف ریختند به ایران و زمان رضاخان ریختند به ایران و آن مردم آنقدر خوف داشتند از اینها که آیا چه خواهند کرد لکن خوشحال بودند از اینکه رضاخان را بردند ، یکى از برکات این هجوم را با اینکه همه اشکالات را مردم در نظرشان این بود که چه خواهد شد و چه خواهند کرد ، لکن این معنا مثل اینکه یک هدیه اى بود آسمانى براى اینها رسیده بود که رضاخان رفت و مع الاسف آنوقت اشخاصى که خود ملت یک رأسى که بتواند آنها را جمع بکند ، نبود که پسر رضاخان را آنها گذاشتند اینجا و در صورتى که اگر آنوقت در دو سه تا شهر تظاهر مى شد به ضد ، نمى گذاشتند او را ، لگن هیچ کس حرف نزد تا اینکه آن خوف سابق بود و ریخته نشده بود آن خوف ، از این جهت مردم جرأت نمى کردند ، کسى هم نبود که آنها را وادار کند به یک همچو مسائلى ، شاید اگر مرحوم مدرس در آنوقت بود ، آن کار را مى کرد لکن کسى نبود که این کارها را بکند .

ص: 188

این قصه ها که من براى شما مى گویم خیلى هم خودتان مى دانید ، این راهى است براى همه شماها و همه کسانى که دست اندر کار هستند و امور مملکت را مى گردانند به هر جورى که هست که بفهمند که حکومت ها از بالا گرفته ، رئیس جمهور گرفته تا آنجاهائى که در ده ، یک نفرى ، فرض کنید بخشدار است اینها باید در خدمت ملت باشند . اگر اینها در خدمت ملت نباشند باز کم کم همان خواهد شد که در زمان آنها شد . حالا بدتر از آنوقت است ، براى اینکه حالا مردم دیگر آن خوف را ندارند از هیچ کس . اینها تا آمدند خوف ایجاد کنند ، یکى دو نسل بعدش شاید ثمر برسد ، خیال نکنند که مثلا اگر بخواهند یک نفر یا چند نفر دیکتاتورى بکنند در این نسل ، مى شود ، نه نمى شود . این یک مطلبى است که اگر حالا پایه اش ریخته شد ، در دو نسل دیگر آنوقت نتیجه گرفته مى شود یعنى اینها کارش را مى کنند ، آنها نتیجه اش را مى گیرند . از این جهت ما باید درست همه ملت و همه استاندارها و همه کسانى که دست اندر کار هستند اینها ، مواجهه با ملت اینطور نباشد که در آنوقت بود که یک بیچاره اى اگر خواست استاندار را ببیند نتواند تا آخر ، یک کسى که به او ظلم شده است اگر مى خواست حکومت یک شهرى را ببیند ، فرض است که استاندار یک فرض کنید ناحیه باشد اصلا قدرت این را نداشت که ، همچو جرأتى به خودش نمى داد که من ببینم ایشان را . جرأت نبود یک همچو چیزى ، نمى شد یک همچو چیزها ، از این جهت عقده ها در دل مردم همین طور انباشته شد تا یک وقتى که آن عقده ها باز شد و آن کار را انجام دادند . ماها باید متوجه این مسائل باشیم که حالا اینکه دست شما آقایان آمده است حکومت و دست بالاترى آمده است حکومت خوى مثلا ، توجه به این معنا باشد که باید اینها در خدمت مردم باشند و به مردم حالى کنند که ما خدمتگزاریم ، حالى کنند لفظا ، حالى کنند عملا . در عمل اینطور باشد که مردم ببینند که این استاندارى که آمده است در اینجا ، آمده است خدمت کند به مردم ، مشغول خدمت به مردم است و وقتى مردم ببینند که کسى مشغول به خدمت است دیگر دعوا ندارند با او ، دعوا آنجا پیدا مى شود که ببینند آمده است که مردم را داغ کند ، آمده که با هر وسیله اى اخاذى بکند ، آمده است قدرت خودش را تثبیت کند . وقتى مردم ببینند که یک نفرى مى خواهد قدرت خودش را تثبیت کند ، مردم با او مخالف مى شوند و حالا هم مى گویند مردم ، مثل آنوقت نیست که عقده بشود ، حالا دیگر عقده ها شکافته شده است ، حالا دیگر اجازه نمى دهند به کسى که بخواهد این کارها را بکند ، این جز آبروریزى خود آنها چیز دیگرى بار نمى آورد . آدم عاقل فرضا اگر یک نفرى باشد که در باطنش یک دیکتاتوریى باشد ، خوب ، در شرق تقریبا این جورى هست ، خیلى ، غرب هم هست ، همه جا هست ، انسان اینجورى است . بر فرض اینکه باشد لکن باید اگر عقل دارد این را حالا ذخیره کند براى یک وقتى که اگر وقت باشد ، نه براى هم (حالا) عجله نکند در کار ، این عجله اسباب این است که انسان را از بین ببرد . در هر صورت من عرضم به آقایان این است که منحصر به شما هم نیست ، به هر کس هست این است که توجه کنید به اینکه هم صلاح خود شماست و هم صلاح کشور شماست و هم صلاح ملت است که شما با مردم دوست باشید ، مردم احساس کنند که اینها دوست هاى آنها هستند که آمده اند براى اینکه مثلا فرض کنید که ژاندارمرى مثل آنوقت نباشد که مردم از ترس او

ص: 189

نمى توانستند عبور کنند نه از دست دزدها ، مثل عرض مى کنم که شهربانى نباشد که مردم از ترس آنها نمى توانستند اظهار بکنند که یک کسى به ما چه کرده است . شاید شما آنوقت در شهربانى نرفته باشید یا رفته باشید شاید هم ، در این کلانترى ها که مردم کار داشتند عزا مى گرفتند . اگر مى خواستند بروند توى کلانترى ، آیا چه خواهدشد؟ یک مظلومى مى خواهد برود آن چیزى که به او شده است آن ظلمى که شده است به اینها بگوید ، عزا مى گرفتند چطور ما برویم توى اینجا ، این مثل از حبس بدتر بودند اینها ، اینها یک چیز عجیبى بود ، یک ارعاب عجیبى کرده بودند ، بنابراین بود که ایجاد خوف بکنند در مردم ، ارعاب کنند مردم را که کسى در ذهنش هم نیاید که مخالفت کند . این بساط بنابراین بوده است ، حالا یا تعلیم بالاترها بوده است یا خودشان ، شیطنت خودشان . در هر صورت ما براى خاطر حفظ یک کشورى ، براى خاطر استقلال یک کشورى که باز یک قدرت هائى نیایند دوباره در کشور ما و بخواهند چه بکنند ، باید مردم را نگه دارید . هر کدام در هر جا که هستید مردم را همراه خودتان نگه دارید و مردم را با هم جوش بدهید یعنى صحبت هائى که مى کنید ، در مجالسى که مردم دارند ، بروید صحبت کنید براى مردم و مردم را آگاه کنید که این بساطى که فرض کنید که بعضى از روشنفکرها خواهند درست بکنند ، این بساط ، بساطى است که اگر اشتباه کرده اند خوب ، اشتباه است یا اگر یک نقشه اى در کار هست که یک همچو کارهایى بشود ، نقشه اش را به هم بزنند ، مردم با هم باشند . آقا مردم تا حالا در این چند سال آخر که چقدر اینها زحمت کشیده اند ، مردم خیلى خوبند ، مردم ما واقعا خوبند شاید نظیر ملت ایران در هیچ جا نباشد ، ماها بدیم ، آنها خیلى خوبند . من گاهى در ذهنم این معنا مى آید که اگر چنانچه در آخرت من خودم را مى گویم من جهنم بروم آن کسى که براى من یک کارى کرده ، به خیال اینکه من آدم هستم براى من یک کارى کرده است در بهشت باشد ، مى گویند بهشت مشرف به جهنم است ، مى بینند آنها را ، خوب من چه جواب بدهم به او ، اینها به من بگویند که ما براى تو مثلا اللّه اکبر گفتیم تظاهر کردیم تو جورى بودى که رفتى جهنم و ما براى خاطر تو بهشت رفتیم تو خودت ملعون بودى ، رفتى جهنم . این مردم خوبند ، این خوب ها را نگه دارید ، این مردم خوب را با خودتان همراه کنید . وقتى تمام استان ها ، اشخاصى که در استاندارى هستند ، تمام استاندارها بنا را بر این بگذارند که کارهاى خودشان را خوب انجام بدهند ، در خدمت مردم باشند ، حالى کنند به مردم که حکومت اسلامى ، حکومت خدمت است ، پیغمبر اکرم خدمتگزار مردم بود با آنکه مقامش آن بود ولى خدمتگزار بود ، خدمت مى کرد . آن قصه مالک اشتر را من کرارا گفته ام : عبور مى کرد از یک جائى سردار اول اسلام بود ، از یک جایى عبور مى کرد یک کسى نشناخت و یک فحشى داد ، یک چیزى گفت ، وقتى رد شد آن کسى که آنجا نشسته بود گفت : تو او را شناختى ؟ گفت نه . گفت : مالک اشتر بود ، دوید مردک ، دید رفته مسجد ، رفته مسجد نماز مى خواند ، رفت عذرخواهى کرد . گفت : من نیامدم مسجد الا اینکه براى تو طلب مغفرت بکنم ، این یک کلمه ببینید چه مى کند با قلب آن آدم .

ص: 190

باید جورى باشید که مردم مثل برادر شما را در آغوش بگیرند ، مملکتتان با این ترتیب حفظ خواهد شد

این قلب هاى صاف پاک مردم را نگه دارید ، این کشاورزها و نمى دانم کارگرها و اینها بودند که شما را به استاندارى رساندند والا شما را استاندار نمى کردند . زمان رضاشاه هیچ کدامتان استاندار بوده اید؟! راه نمى دادند شما را ، این مردم بودند که این دولت را بوجود آوردند و این رئیس جمهور را ، رئیس جمهور کردند و عرض مى کنم این مملکت را برگرداندند از آن حالى که یک حاکمى که وارد یک جایى مى شد هزار جور فساد مى کرد حالا آنجور نباشد . ما باید درست توجه داشته باشیم به این مسائل و خدا را حاضر ببینیم همه جا ، در قلوب ما حاضر است ، در هر مجلس حاضراست ، ما در محضر خدا هستیم ، وقتى ما در محضر خدا هستیم ، بندگان خدا که عزیز خدا هستند در محضر خدا ما به آنها اذیت بکنیم این جرم بخشودنى نیست . باید نگه دارید این مردم را . اگر بخواهید کشور شما دوباره اسیر نشود و همه چیز را از شما نگیرند و این پنجاه سال اختناقى که بعضى از شماها یادتان هست و ده ، پانزده سال که بعضى یادتان هست ، همه یادتان هست ، آن اختناق دوباره بوجود نیاید و آن ذلتى که براى همه بود ، براى بزرگان بیشتر بود منتها نمى فهمیدند ، اینها اینقدر قلبشان ظلمانى شده بود که نمى توانستند ادراک کنند . من خدا مى داند این مطلب هیچ از یادم رود که وقتى دیدم یک کسى که خودش را شاه یک کشورى مى داند ، ما التبه هیچ وقت او را نپذیرفته بودیم به اینکه این شاه است ، این یک دزدى بود آمده بود اینجا به زور ، اما یک کسى که به عنوان شاهى ، مردم ممالک دیگر شناخته بودند او را ، در مقابل نیکسون بود ، نیکسون گمان مى کنم بود ، جانسون بود ، او آنجا ایستاده بود و او اینجا ایستاده بود ، او اصلا توى صورت او نگاه نمى کرد ، از خودش ، عینکش را برداشته بود ، چشمش را از آن طرف دوخته بود ، این هم مثل یک بچه مکتبى که مقابل آن معلم هاى سابق بود نه حالا ، معلم هاى سابق ، اینطور ایستاده بود . من خجالت مى کشیدم از اینکه ، خوب ، ما در مملکتمان یک نفر مقامى که عالم او را شناخته اند به اینکه او مثلا شاه ایران است ، او در مقابل یک رئیس جمهور آنطور ذلیل هست ، چرا باید باشد؟ براى اینکه مى خواهد از آنجا اجازه حکومت بگیرد و اینجا بچاپد ، همان کارى که خود آن سلاطین سابق هم کردند و نخست وزیرهاى آنوقت و نمى دانم فرمانفرماهاى آنوقت مى کردند که به تیول مى دادند کشور چیز را ، حکومت هاى تکه تکه را ، همین کار را مى خواهد او بکند که آنها اجازه غارت بدهند ، بیاید هر کارى بکند آنها هم نگذارند کسى صدایش در بیاید . خوب ، اگر بخواهید که برنگردد این اوضاع ، من چند روز دیگر بیشتر نیستم اما مملکت ، مملکت شماست ، مملکت ، مملکت ایران است ، اگر ایرانى ها از آن صدر تا آن ذیل بخواهند که این مملکت شان اینطورى که حالا پیش خودشان هست و انشأ اللّه این غائله ها هم ختم مى شود ، به خیر ختم مى شود انشأ اللّه ، اگر بخواهید مملکت تان مال خودتان باشد و مال خود این ملت باشد ، باید این ملت را به همان گرمى اى که هست نگه دارید و تخیل اینکه ما یا به شرق متمایل باشیم یا به غرب متمایل باشیم این در ذهنتان اصلا دیگر وارد نشود و نگذارید در ذهن کسان دیگرى که با شما تماس دارند یا ملت وارد بشود ، اینها را

ص: 191

همین طور منسجم نگه دارید . یک ملت اصلا نظیر ندارد این ، اگر زمان محمدرضا یک جنگى واقع مى شد ، آن در مثلا فرض کنید در اهواز واقع مى شد ، در خراسان برایش زن ها نان مى پختند؟! دعا مى کردند که انشأ اللّه شکست بخورد ، حالا وضع اینطورى است . در کجاى دنیا شما سراغ دارید یک همچو مطلبى یک همچو پشتیبانى مردم از حکومت ، از ارتش ، سراغ نداریم ما جائى در این ، نظیر نداشته است این ، در تاریخ هم نمى توانید پیدا بکنید ، از بچه هاى کوچکى که ده تومان دارند مى دهند به ، براى ارتشى که آنجا ، قواى مسلحه اى که آنجا کار مى کنند با آن پیرزن هشتاد ساله اى که چند تا تخم مرغ دارد ، این ارزش دارد ، ارزش اینها زیاد است اما باید حفظ کنیم این ارزش را . پیروزى مملک ما براى همین ارزش هاست ، این پیروزى قلوب ، بالاتر از پیروزى کشور است . از قلوب اینطور ، اینطور فتح قلوب بالاتر از فتح کشورهاست ، این را حفظش بکنید و دائما در نظرتان باشد که ما یک بنده خدایى هستیم که این مردم ما را به این محل رساندند و ما براى آنها باید خدمت بکنیم . رئیس جمهور باید فکر بکند که این مردم کوچه و بازار من را از پاریس آوردند اینجا و رئیس جمهور کردند ، من باید خدمت بکنم به مردم . نخست وزیر باید فکر همین معنا باشد که این مردم بودند که من را از حبس ها و زجرهاى آنجا بیرون آوردند و نخست وزیر کردند ، من باید خدمت به آنها بکنم . شما آقایان هم همین طور ، هر کدام که در آنوقت زجر کشیدید و حبس رفتید همین ملت شما را نجات داده است ، هر کدام هم که نبودید ، اصلش مملکت یک حبسى بود ، تمام کشور یک زندانى بود براى همه ، بنابراین آن چیزى که اساس است در این مملکت ، هم سیاست اقتضا مى کند ، هم دیانت اقتضا مى کند ، هم انصاف و وجدان اقتضا مى کند ، این است که این خدمتگزارهایى که مجانى براى شما دارند خدمت مى کنند و براى حکومت دارند خدمت مى کنند ، اینها را ارجشان را بدانید و بدانید که اگر خداى نخواسته این پیوند سست بشود و گسسته بشود ، خداى نخواسته کار همان است که اول بود ، حالا نشود چند وقت دیگر ، چند وقت دیگر . از حالا باید این بنیان محکم باشد ، این بنیان باید همیشه دنبال استحکامش باشید و این استحکام را هر کدام شما در محل تان عهده دارش هستید ، یعنى یک تکلیف شرعى ، وجدانى است که شما نگذارید در هر جایى که هستید آن کسانى که در زیر نظر شما وزیر عرض کنم حکومت شما هست به مردم بد سلوکى کنند ، مردم را بپذیرید براى خودتان ، بروید توى مردم ، جدا نشوید از مردم . آنوقت اینطور بود که مردم را نمى پذیرفتند ، جدا بودند از مردم . اگر محمدرضا مى خواست از یک راهى برود ، چند روز از قبلش باید همه آنجا را ، خانه ها را کنترل کنند تا بتواند از آنجا عبور کند ، این سلطنت نیست که ، این ذلت است ، اسمش را سلطنت گذارند . باید جورى باشید که مردم مثل برادر شما را در آغوش بگیرند ، الان اینجورند مردم ، این را حفظش کنید ، مملکتتان با این ترتیب حفظ خواهد شد ، هر روزى براى مملکت مشکل پیدا مى شود ، حلالش خود مردم . الان این مشکلى براى کشور ما پیدا شده است خوب مردم دارند کمک مى کنند . حلالش خود این مردم هستند ، این پشتیبانى عظیمى که مردم مى کنند و آن حضورى که خودشان دارند و خودشان هست ، از خودشان مى دانند همه چیز را ، ارتش را از خودشان مى دانند ، همه چیز را از خودشان

ص: 192

مى دانند ، این باید حفظ بشود تا حفظ بشویم ، تا کشورتان حفظ بشود و اگر خداى نخواسته این از دست ما برود ، ما برمى گردیم به آنطورى که اول بودیم .

کارهاى انجام شده را به مردم عرضه کنید تا شیاطین نگویند کارى نشده

و من خوف این را دارم که ما نعمت خدا که به ما داده است و همه آنها از جانب خداى تبارک و تعالى بوده است ما کفران این نعمت را بکنیم و عنایت خدا از ما منحرف بشود ، ما خودمان اسباب این بشویم و ما بدتر از آنکه بودیم بشویم .

اما مشکلاتى که شما گفتید و آقایان گفتند من نه اینکه نشنیده بودم من گزارش زیاد برایم مى رسد ، اینها انشأاللّه کم کم باید رفع بشود و رفع مى شود و در صدد هم هستند و من هم تعقیب خواهم کرد و شاید همین دو روز هم بیایند اینجا ، من تعقیب خواهم کرد این را و من براى همین جهت هستم . یک مملکتى که دو سال است با آن زحمت ها و با آن رنج ها فتح شده است و یک مملکتى گذاشته اند که آنهمه عیب دارد ، آنهمه عیب را گذاشته اند و فرار کردند اصلا مال مردم را ، مال ملت را برداشتند ، غارت کردند و رفتند ، اینهایى که از زمین هایشان و نمى دانم چه شان مصادره شده ، بیشتر از این را بدهکار هستند اینجا . غارت کردند این مملکت را رفتند ، محمدرضا گفته بود که من مملکت را خراب مى کنم مى روم ، درست گفت ، خراب کردند و رفتند منتها ما خیال مى کردیم که خرابى به این است که مثلا بمباران کنند و بروند ، آنها خراب بدتر کردند براى اینکه بمباران یک دفعه مى شود و تمام ، اما اینها ریشه اقتصاد ما را از بین بردند که حالا سال هاى طولانى باید زحمت بکشند مردم تا این خرابى ها را جبران کنند و این کارهایى که شماها انجام مى دهید ، من این را از زمانى که آقاى مهندس بازرگان نخست وزیر بودند ، به ایشان کرارا گفتم با یک مثلى و حالا به شما عرض مى کنم . من عرض کردم به ایشان که یک مرغ یک تخم مى کند ، ببینید چقدر هیاهو مى زند ، چه اعلام هائى مى دهد ، فریادهایى مى زند یک تخم کرده ، شما کار مى کنید و سکوت ، خیال نکنید که ما براى خدا سکوت مى کنیم ، خیر براى خدا بگوئید ، براى اینکه این مملکت را این شیاطین دنبال این هستند که بگویند هیچ کارى نشد ، جمهورى اسلامى آمد و هیچى ، مثل اول . این بى انصاف ها که حالا خودشان افسار گسیخته هستند و توى خیابان ها و همه جا با افسار گسیختگى دارند هر شرارتى مى خواهند بکنند و آنوقت نفسشان نمى توانست در بیاید حالامى گویند چیزى نشده است ، جمهورى اسلامى آمده و آن هم هیچ کارى نکرد ، در صورتى که آنطورى که به من گزارش مى شود این مقدارى که جمهورى اسلامى به مردم ، با همه گرفتارهایى که داشته در ظرف این دو سال ، یک سال و نیم انجام داده ، بیشتر از آن مقدارى است که در طول سلطنت اینها ، کارى نکردند آنها ، بیشتر از آن مقدارى است که یک حکومت عادلى در آنوقت مى کرد لکن گفته نمى شود ، مردم را ، شما عرضه نمى دارید .

در هر صورت این هم جزء نقص است ، ما باید هر کارى مى کنیم شماها آقایان هر کارى که مى کنید عرضه کنید به مطبوعات ، در رادیو تلویزیون ، در رادیو ، در مطبوعات عرضه کنید . گاهى مثلا

ص: 193

یک چیزى در تلویزیون فیلم مختصرى مى آید خیال مى کنند مردم همین بود در صورتى که پریروز آقاى با هنر اینجا بودند و قضیه مدارسى که ساخته شده است ایشان مى گفت : مدارس ، پانزده هزار مدرسه است که تا چند روز دیگر ، چند وقت دیگر پانزده هزار تمام شوند ، ده هزار تمام شده و در طول تاریخ اینها ، در طول تاریخ ، سه مقابل این در تمام تاریخ ایران بود و این پانزده هزار به قدر ثلث تمام آن کارهایى است که از اول تا حالا کردند ، اینها عرضه باید بشود ، گفته باید بشود ، مردم بفهمند که چقدر خانه ساخته شده است ، چقدر مسجد ساخته شده است ، چقدر حمام ساخته شده است ، چقدر زمین احیا شده است ، چقدر آسفالت شده است ، کار زیاد شده است ، باید این کارها را به مردم گفت که خیال نکنند ، شیاطین هى نیایند بگویند که کارى نشد ، کارى نشد ، خوب این کارها شده است منتها یک مملکتى است که باید بشود . بعد هم انشأ اللّه مى شود و حالا هم همت باید بکنید ، همه آقایان همت بکنند که این کارها پیش برود .

به این بندگان خدا باید خدمت بکنیم ، چون خدا احتیاج به خدمت ما ندارد

و من امیدوارم که انشأ اللّه مؤفق باشید و همه مان مؤفق باشیم و همه مان عازم خدمت به مردم . اینها بندگان خدا هستند ما به خدا بخواهیم خدمت کنیم ، به این بندگان خدا باید خدمت بکنیم و خدا احتیاج به خدمت ما ندارد . اینها عیال مردمند و شماها پرستار آن عیال . باید حفظ بکنید آنها را و خودتان تا حفظ بشوید خودتان .

انشأ اللّه خداوند همه شما را تأیید کند و تؤفیق بدهد ، مؤفق و مؤید باشید و براى مملکت خودتان خدمت بکنید و در ذهنتان همیشه این باشد که این شرق و غرب دشمن ماست و هر چیزى که او به ما بدهد دشمنى است که براى هلاک ما به ما مى دهد و ما باید کارى بکنیم که دستمان پیش دشمن مان دراز نباشد .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

ص: 194

تاریخ : 16/9/59

بیانات امام خمینی در جمع گروهى از پاسداران انقلاب اسلامى عازم جبهه هاى جنگ

لزوم وحدت و پرهیز از اختلافات یک تکلیف شرعى و الهى براى همه

بسم اللّه الرحمن الرحیم

تاریخ اسلام جز یک برهه از صدر اسلام ، جوانانى مثل جوان هاى ایران ما سراغ ندارد و ملتى مثل ملت ایران در تاریخ ثبت نشده است . شما در کجاى تاریخ ، جز یک برهه در صدر اسلام آن هم نه به طور وسیع بلکه به طور محدود سراغ دارید که جوانان یک کشور اینطور عاشق جنگ باشند؟ اینطور عاشق دفاع از کشور خودشان باشند؟ و اینطور ملت همه با هم یکصدا دنبال پیروزى ارتش و سپاه پاسداران و سایر قواى مسلحه باشند؟ کجا دیدید که عاشقانه دنبال شهادت باشند؟ من از این چهره هاى نورانى و بشاش شما و از این گریه هاى شوق شما حسرت مى برم . من احساس حقارت مى کنم وقتى من وقتى با این چهره ها مواجه شوم و این قلب هائى که به واسطه توجه به خداى تبارک و تعالى اینطور در چهره ها اثر گذاشته است ، احساس حقارت مى کنم . من غیر از دعا که بدرقه شما کنم چیزى ندارم که به شما ، من چطور به این احساسات خداگونه و به این توجهاتى که شما به خداى تبارک و تعالى دارید و به این عزم راسخ شما و این شجاعت بى نظیر شما ، چطور من مى توانم از شما ستایش کنم ؟

عزیزان من ! شما در بارگاه حق تعالى منزلت دارید . شما و ملت ما در یک برهه حساسى از زمان واقع شده اید که باید همان کلامى را که در صدر اسلام گفته شده است که تمام اسلام با تمام کفر مواجه هستند ، براى شما گفته بشود . شما امروز پاسداران اسلام هستید . اى دوستان من ! اى عزیزان من ! توجه بکنید که این سفرها که مى کنید ، این مجاهدات که مى کنید خالص باشد ، براى خدا باشد . اختلافات را ، اختلافات شخصى ، اختلافات گروهى در ذهن خودتان نیاورید . همه شماها ، چه ارتش ، چه ژاندارمرى و چه سپاه پاسداران و سایر داوطلبانى که براى دفاع از اسلام و دفاع از شرافت اسلامى خودشان به جبهه ها مى روند همه شماها لشکرهاى اسلامى هستید ، همه شما ارتش امام زمان سلام اللّه علیه هستید . توجه کنید که آن آداب اسلامى را حفظ کنید ، با هم اختلافات نکنید . دشمن مى خواهد که بین این گروه هاى مجهز براى جهاد ، اختلاف بیندازد ، ارتش را از سپاه پاسداران جدا کند ، سپاه پاسداران را از آنها جدا کند . شما همه اهل یک ملت هستید ، اهل یک اسلام هستید ، همه در پناه قرآن هستید ، زیر پرچم اسلام هستید ، با هم هماهنگ باشید . اگر خداى نخواسته اختلاف پیدا بشود در شما ، اختلاف پیدا

ص: 195

بشود در سران شما ، اختلاف بشود در گروه هایى از شما ، خداى نخواسته یک کشور اسلامى به دست کفر مى افتد و اسلام تا زمان هاى بسیار طولانى باز به انزوا کشیده مى شود . این تکلیفى است براى همه جوانان ایران و همه ملت که در یک همچو وقت حساس اختلاف نکنند و اختلاف ایجاد نکنند . خداى نخواسته با اختلاف ، تمام این کشور از دست مى رود و تمام جوان هاى ما باز به آن حالى که در سابق بودند خداى نخواسته مبتلا مى شوند . کوشش کنید در اینکه با هم همه برادر باشید . امروز هم ارتش ایران و هم ژاندارمرى ایران و هم سایر قواى مسلحه و هم شما برادران همه تان در زیر بیرق اسلام هستید و برادر باید باشید . اگر برادر باشید و با هم و با یک توجه الهى ، با یک وحدت ، به دشمن حمله کنید شما پیروز هستید و خداى نخواسته در بین شما خلافى پیدا بشود که آرزوى دشمن ماست ، دشمن شماست ، ممکن است طور دیگر پیش بیاید . این یک تکلیف الهى است براى همه ، براى همه گویندگان ، براى همه نویسندگان ، براى همه شماها که در جبهه ها جوانمردانه در جبهه ها به پیش مى روید و فداکارى مى کنید ، یک تکلیف الهى است براى همه که دعوت به وحدت بکنند ، دعوت به اجتماع بکنند . این جوان هاى ما از هر طایفه اى و از هر گروهى که هستند و در جبهه ها براى اسلام جنگ مى کنند ، اینها نور چشم هاى اسلام هستند اینها کسانى هستند که اسلام و مسلمین به اینها باید ارج بگذارد ، به اینها باید افتخار کند . کسانى که اهل قلم هستند ، اهل بیان هستند کوشش کنند که مردم را دعوت به وحدت بکنند ، مردم را دعوت به جهاد بکنند . اگر خداى نخواسته از قلمى ، از زبانى چیزى بیرون بیاید که موجب تشتت بشود ، جرمى است نابخشودنى پیش خداى تبارک و تعالى . همه اهل این کشور هستید و مى خواهید کشورتان را حفظ کنید . اختلاف نباشد بین تان ، گوش به اشخاصى که ایجاد اختلاف مى کنند ندهید و همه همصدا با هم توجه کنید به خداى تبارک و تعالى . قدرت هاى بزرگ که مأیوس شدند از اینکه با جنگ و با حمله نظامى بتوانند کارى بکنند ، دست به شیطنت زده اند و مى خواهند شماها را از هم جدا کنند و اختلاف بین شما بیندازند .

تضعیف روحانیت ، توطئه براى غارت و وابسته کردن ما

بیدار باشید ، ملت ما بیدار باشد ، توجه داشته باشد که هر گوینده اى که بخواهد ایجاد اختلاف بکند ، هر گوینده اى که بخواهد روحانیوین را تضعیف بکند ، نظر به روحانیون تنها نیست . آنها را تضعیف مى کند ، دنبالش شما هستید . آنها مى خواهند که هجوم به این مملکت بکنند و همه چیز این مملکت را ببرند و کسى نباشد یک تعرضى بکند ، یک مقابله اى بکند . شما هر کدامتان که یادتان باشد ، از اولى که این کودتاى رضاخان تحقق پیدا کرد تا حالا در هر قضیه اى که بوده است روحانیون درصف مقدم مخالفت کرده اند و زجرها کشیدند و حبس ها رفتند و تبعیدها رفتند و مردم مسلمان دنبال آنها هستند و اگر چنانچه آنها از مردم گرفته بشوند و مردم از آنها گرفته بشوند ، آن روزى است که ابرقدرت ها جشن مى گیرند . روشنفکرهایى که عامل ابرقدرت ها نیستند لکن اعمالى مى کنند ، صحبت هائى کنند که در نتیجه ، همان نتیجه اعمال آنها را مى دهد ، بیدار بشوند ، توجه بکنند به اینکه

ص: 196

یک مملکت اسلامى است ، یک مملکتى است که مال خودتان شده است ، مستقل است ، وابسته به هیچ جا نیست ، کارى نکنید که این وابستگى که گسسته شده است دوباره پیوسته بشود . دعوت به اسلام بکنید ، دعوت به صلاح بکنید ، دعوت به تجهیزات سلاحى بکنید ، دعوت به فرهنگ اسلامى بکنید . این فرهنگ هاى غربى را بیش از پنجاه سال است که شما دیدید و هر چه به سر این ملت آمد از این فرهنگ غربى آمد ، هر انحرافى که براى جوان هاى عزیز ما پیدا شد به واسطه این فرهنگ غربى بود . روشنفکرها توجه کنند به اینکه مهلت بدهند یک چندسالى هم فرهنگ اسلامى باشد ، تجربه کنند ببینند که با فرهنگ اسلام چه خواهد شد .

مقصد ، شکست ابرقدرت هاست

من دعاگوى همه شماها هستم و باز تأکید مى کنم که در جبهه ها که انشأ اللّه با سلامت بروید و با سلامت برگردید و پیروز باشید با پیروزى برگردید ، پیروزى شما در گرو وحدت شماست و در گرو ایمان شماست . ایمان داشته باشید ، قوى کنید ایمان خودتان را و با همه قواى مسلحه همراه باشید ، مقصد یک مقصد است و آن شکست ابرقدرت هاست و من امیدوارم که شما با سلامت و سعادت باشید و این راهى که راه خداست طى کنید و با پیروزى برگردید و اینجا من شما را پیروزمندانه باز ملاقات کنم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

ص: 197

تاریخ : 17/9/59

بیانات امام خمینى در دیدار با سه تن از مخترعین

بسم اللّه الرحمن الرحیم

مهم این است که ایرانى ها بفهمند که خودشان مى توانند کار بکنند . در این طول زمان این معنا را همچو کرده بودند که ایرانى ها چیزى نیستند و باید همه ، همه چیز را بروند از خارج بیاورند ، از اروپا بیاورند ، از آمریکا بیاورند ، این شد که اسباب این شد که مغزهاى ایرانى به کار نیفتاد و نگذاشتند به کار بیفتد . ایران افرادش ، مردمش از سایر افراد کمتر نیستند بلکه از بسیارى بالاترند لکن نگذاشتند که این استعدادها به کار بیفتد . باید استعدادها را به کار بیندازند و دولت و ملت تأیید کنند از این کسانى که اختراع و ابداع کنند تا انشأاللّه ایران خودش همه چیز را بسازد و مستقل بشود . مى گویم انشأ اللّه که به دولت تذکر بدهند که همراهى کنند و ملت هم البته مؤظف است که با شما همراهى کند تا انشأ اللّه کارها را راه بیندازید و ایران انشأ اللّه مستقل بشود و استقلال وقتى است که شما دیگر احتیاج به اینکه دستتان را دراز بکنید به خارج چیزى بگیرید نداشته باشید . مادامى که ما محتاجیم از دیگران چیز بگیریم مستقل نیستیم ، مادامى که ما زراعتمان به اندازه اى نشود که دستمان پیش دیگران دراز نباشد وابسته هستیم ، تا ما نتوانیم صنعت خودمان را برسانیم به آنجائى که دیگر محتاج به دیگران نباشیم وابسته ایم ، باید همه کوشش کنیم ، آنهائى که مخترع هستند ، آنهائى که متفکرهستند ، زارعین ، کارخانه دارها ، همه کوشش کنند که خودشان کار خودشان را انجام بدهند . من دعا مى کنم انشأ اللّه مؤفق و مؤید باشید و مى گویم سفارش هم کنند که همراهى کنند با شما و کمک کنند تا انشأ اللّه کارها را به خوبى انجام بدهید . مؤفق و مؤید باشید ، انشأ اللّه .

ص: 198

تاریخ : 22/9/59

بیانات امام خمینى در جمع فرماندهان سپاه پاسداران و مسؤولین دایره سیاسى - ایدئولوژیک ارتش جمهورى اسلامى

یکى از چیزهایى که براى ساختن انسان مفید است ، تلقین است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من اول باید از همه توده هاى ملت تشکر کنم که در این برهه از زمان اینطور که شایسته حکومت اسلامى است که تمام با هم پشتیبان هم باشند ، بپاخاستند و همه قشرها به وظایف انسانى اسلامى خود عمل مى کنند ، و از تمام قواى مسلحه ، چه ارتش و چه سپاه پاسداران و چه ژاندارمرى و چه شهربانى و چه بسیج و همه تشکر کنم که در این موقع حساس همه آنها با هم مشغول فداکارى هستند و براى اسلام خدمتگزار هستند و من امید این را دارم که همه اینها از جنود اسلام و امام زمان سلام اللّه علیه باشند . بعضى از مسائل است که اهمیتش اینقدر زیاد است که باید آن مسائل را تکرار کرد . کتاب هائى که براى انسان سازى آمده است مثل قرآن کریم و کتاب هائى که در اخلاق نوشته مى شود و مقصود ساختن یک انسان است و ساختن یک جامعه است ، به حسب اهمیت ، هر موضوعى در آنها تکرار شده است . تکرار در قرآن مجید زیاد است و بعضى ها خیال مى کنند که این تکرار چرا؟ و حال اینکه لازم است یکى از چیزهائى که براى ساختن انسان مفید است تلقین است . انسان خودش هم اگربخواهد ساخته بشود ، باید آن مسائلى که مربوط به ساختن خودش است تلقین کند به خودش ، تکرار کند . یک مطلبى که تأثیر در نفس انسان باید بکند ، با تلقینات و تکرارها بیشتر در نفس انسان نقش پیدا مى کند . نکته تکرار ادعیه و تکرار نماز در هر روز چندین دفعه و همیشه این است که انسان با گفتن و شنیدن ، خود انسان قرائت مى کند و مى شنود این آیاتى که سازنده است مثل سوره مبارکه حمد که یک درس سازنده است ، انسان باید اینها را تکرار کند و تلقین کند و نفس را حاضر کند براى شنیدن . انسان خودش که یک مطلبى مى گوید ، سامع یک دفعه مى شنود و در قلبش هم وارد مى شود لکن گوینده اول در قلبش نقش مى بندد ، بعد او را مى گوید و بعد مى شنود و بعد باز در قلبش وارد مى شود . تلقین از امورى است که لازم است . اینکه من در بعضى از مسائل براى دوستان دائما یک مطلب را تلقین مى کنم و اظهار کنم براى این است که مطلب مهم است ، ساختن یک جامعه است ، ساختن یک ملت است و تا ساخته نشود یک ملت و یک جامعه ، نمى تواند به آن مقاصد عالیه اى که دارد برسد و لهذا مسائل مهم را باید تکرار بکنند ، گویندگان تکرار بکنند و شنوندگان هم هم خودشان به خودشان تلقین بکنند تا انشأ اللّه تأثیر بکند در نفس .

ص: 199

گاهى وقت ها گوینده در عین حالى که خوب مى گوید ، در عین حالى که خوب مى نویسد ، کتاب توحید هم مى نویسد ، کتاب اخلاق هم مى نویسد لکن همان نوشتن است و گفتن است و عرضه داشتن است خودش از آن بى خبر است . بسیار مسائل است که گویندگان هر جا باید باشند گویند ، مسائل را طرح مى کنند و خیلى هم خوب طرح مى کنند و خیلى هم خوب عرضه مى کنند و دعوت خوب مى کنند و موعظه خوب مى کنند لکن از باب اینکه خودشان ساخته نشده اند مى گویند و خودشان بى خبرند . چه بسا اشخاصى که کتاب اخلاق مى نویسند و بسیار هم خوب مى نویسند و خودشان متصف به اخلاق حسنه نیستند و چه بسا اشخاصى که توحید را خوب تدریس مى کنند و خوب القا مى کنند و خودشان بى خبرند . گوینده اگر خودش بى خبر شد ، تاثیر در کلامش هم کم خواهد شد . گاهى یک انسانى در گفتار بسیار خوب است و بسیار جلیل صحبت مى کند ، در نوشتن هم بسیار خوب چیز مى نویسد و خوب القا مى کند لکن خود نویسنده و خود گوینده و خود موعظه کننده را وقتى انسان مى بیند ، مى بیند عملش آنطور نیست . گر چه گفته شده است که : (انظر الى ما قال و لاینظر الى من قال ) نگاه کن به آن چیزى که گفته مى شود ، نه به آن شخصى که آن چیز را مى گوید ، و حکمت را باید اخذ کرد و لو از یک مشرک ، لکن در عین حال که این مطلب صحیح است ، این مطلب هم باید مورد توجه واقع بشود که وقتى (ماقال ) را ، آن چیزى که گفته مى شود ، شنیدیم ، یک نظرى هم به (من قال ) بکنیم ببینیم که خودش چکاره است .

دعوت به وحدت از اهم امورى است که امروز در جامعه ما لازم است و تا قشرهاى این ملت وحدت نداشته باشند ، همفکر نباشند ، هم عقیده نباشند و باهم آن راهى که صراط مستقیم است اتخاذ نکنند با هم آن راه را ، به مقصد نخواهند رسید . شما دیدید که این ملت در یک برهه از زمان که با هم وحدت داشتند و مقاصد دیگرى که داشتند کنار گذاشته بودند و یک مطلب را دنبال مى کردند و آن مطلب اینکه رژیم باید برود ، آنوقت همه با هم این مطلب را دنبال مى کردند و عمل هم مى کردند ، همچو نبود که بگویند باید برود لکن عمل نکنند . من که ملت مى گویم ، ملت همین جمعیت کوچه و بازار و خیابان هاست و همین جنوب شهرى ها . آنها آنوقت مستهلک بودند ، در عین حالى که از رفتن رژیم متاثر بودند لکن جمعیت بوده که در مقابل این سیل خروشان ملت و آن دریاى خروشان ملت چیزى نبودند و لهذا حرفى نمى زدند ، نمى توانستند اظهار کنند و شما دیدید که با آن وحدتى که ملت ما پیدا کرد و همه از یک راه مى رفتند و یک مقصد داشتند ، همه قدرت هائى که دنبال این قدرت شیطانى شاه بود ، شکستند و شاه حتى از سربازهاى خودش هم ، آنهائى که جز با ملت و جزء توده ها بودند ، منزوى شد و نتوانست بماند و رفت به جایى که باید برود این وحدت و توجه به خدا و اللّه اکبر بود که شما را بر آن قدر ت ها پیروز کرد و تا امروز هم در قله پیروزى هستید . بنابراین من آن توصیه را که مى کنم بر همه ملت اولا" و بر قواى مسلح ثانیا این است که توجه بکنند که آن وحدت از دست نرود . و آن توجه به خدا ، توجه به قدرت مطلق از دست شما انشأ اللّه نرود . شما گمان نکنید که ما الان تمام مقاصدمان حاصل است و دیگر احتیاج به این مسائل نداریم و برویم سراغ زندگیمان ، یک زندگى

ص: 200

پست حیوانى . ما الان در بین راه هستیم و بحمداللّه پیروزمندانه تا اینجا راه را طى کردیم و این ریشه هاى فاسدى که در ایران بود ، یکى بعد از دیگرى از بین رفته و خواهد رفت و شما انشأ اللّه پیروزمندانه احکام اسلام را در این مملکت اجرا خواهید کرد ، لکن مسائلى که باید طرح بشود در یک جمعیتى که از ارتش و از افسرهاى عزیز و از پاسداران و رؤساى پاسدار در اینجا مجتمعند ، مسائلى که اینجا باید گفته بشود ، یک قسم راجع به این است که خودشان را بسازند . گمان نکنند که حالا که ما آن قدرت بزرگ را از بین بردیم و رسیدیم به یک قدرت و پیروز شدیم بر آن قدرت ، حالا ما باید همانطورى که آن قدرت شیطانى در راه شیطان عرضه مى شد و عمل مى کرد ، خداى نخواسته شماها و ما هم اینطور باشیم .

امروز همه اقشار ملت باید پاسدار اسلام باشند

اشخاص بسیار با شماها دشمن هستند از باب اینکه شماهائى که پاسدار اسلام هستید و کسانى که در ارتش و ژاندارمرى و همه جا ، دنبال این است که اسلام را تحقق بدهد در این محیط و در این مملکت و انشأ اللّه بعدها هم در جاهاى دیگر ، ناچار شیاطین دشمن شما هستند و آن شیاطینى که دشمن شما هستند بیکار ننشسته اند ، دائما مشغول نقشه هستند . نقشه هاى نظامى آنقدرها تاثیر ندارد ، آن که تاثیر دارد نقشه هائى است که با آن نقشه ها شما را از باطن و از داخل پوسیده کنند و شما را پیش ملت ، از چشم ملت بیندازند و پشتیبانى ملت را از شما بردارند . نقشه این است که اولا" بین خود ارتش تا مى توانند اختلاف ایجاد کنند ، تا مى توانند بین سران ارتش ، اگر توانستند بین سران و پایین ترها ، تا آخر هر جا توانستند اختلاف ایجاد کنند و بین ارتش و سپاه پاسداران اختلاف ایجاد کنند ، هر یک را پیش چشم دیگرى از چشم دیگرى بیندازند ، این طایفه را بگویند که اینها تعهد به اسلام ندارند ، آن طایفه را بگویند که آنها اطلاعاتى ندارند ، سر خود هستند ، نظم ندارند ، تمام این مسائل براى اینکه شما را فقط از بین ببرند نیست ، اساس اسلام است ، آن چیزى که آنها فهمیده اند و امروز احساس کرده اند این است که اسلام است که آنها را عقب نشانده ، اسلام است که این قشرهاى مختلف را با هم مجتمع کرده است ، اسلام است که قطره ها را به صورت یک سیل خروشان در آورده . آنها اساس مطلبشان این است که به اسلام صدمه وارد کنند و امروز همه ملت از نظامى و قواى مسلح گرفته تا بازارى و دانشگاهى و همه جا ، زارع و کارگر و کارمند و همه قشرهاى ملت ، اینها امروز باید پاسدار اسلام باشند . اسلام عزیز امروز به ما سپرده شده است و شما باید این اسلام را نگه دارید و به نسل هاى آتیه بسپارید .

الان اسلام در دست ماست و اگر آسیب ببیند همه ما مسوول هستیم

اگر امروز اسلام خداى نخواسته لطمه ببیند ، آسیب ببیند ، این گناهش به گردن همه ماست ، یک قشر خاصى مسوول نیستند . (کلکم راع و کلکم مسوول ) همه مسوول هستید ، همه ملت مسوول هستند

ص: 201

همه ملت باید مراعات بکنند آن احکام اسلام را . اسلام حق دارد به همه ما و به همه انسان ها . الان اسلام در دست ماست و ما پاسدار او هستیم و اگر آسیب ببیند همه ما مسوول هستیم ، در بارگاه خدا همه مسوول هستیم . اگر خداى نخواسته در بین پاسداران یک اختلافى باشد یا یک کارهائى در بین آنها واقع بشود که بر خلاف مصلحت اسلام است ، بر خلاف مصلحت ملت است ، بر خلاف مصلحت کشور اسلامى است ، این مسوولیت دارد . گمان نکنید که خوب من یک نفرم و یک عمل مى کنم این چه ربط دارد به دیگران ، امروز اینطور نیست ، قبلا" هم اینطور نبوده . عمل یک شخص در یک جامعه اثر دارد ، جامعه عبارت از این اشخاصند ، یک چیز دیگرى نیست . عمل هر یک از شما تاثیر دارد ، وقتى شما یک عمل زشتى کردید ، دیگران هم که مى بینند در آنها تاثیر مى کند ، وقتى شما یک عمل صالحى انجام دادید ، دیگران هم وقتى که مى بینند در آنها تاثیر مى کند ، اگر خداى نخواسته شما یک کارى بکنید که براى اسلام ضرر داشته باشد ، یک ظلمى بکنید ، یک خلافى بکنید شماها مسوول هستید و همه ملت مسوول هستند . همه باید جلوگیرى کنند . همه رعیت هستند ، همه راعى هستند و همه مسوول . مبادا اینطور بشود که اسلحه را از ظالم گرفتید و خودتان ظلم کنید . رژیم سابق براى کارهایش شد آن رژیم منفور و ملعون ، براى خرابکارى شد او ، نه براى شخص که شخصش کى بود و پسر کى ، عمل اسباب این شد که مردم را از او منحرف کرد و با انحراف مردم نتوانست دوام بیاورد .

منافق شما را دعوت به اسلام حقیقى مى کند و خودش آن را نمى خواهد

ینطور نباشد که ما بگوئیم و نکنیم ، اینطور نباشد که ما دعوت به اتحاد بکنیم و عملمان برخلاف باشد ، اینطور نباشد که ما در روزنامه هایمان دعوت به اتحاد بکنیم و عملمان غیر از او باشد معنى منافق همین است که چیزى را مى گوید و خودش عمل نمى کند ، شما را دعوت به خیر و صلاح مى کند و خودش خیر و صلاح ندارد ، شما را دعوت به اسلام حقیقى مى کند و خودش آن را نمى خواهد ، شما را دعوت به اتحاد مى کند و خودش دنبال این نیست که اتحاد را ایجاد کند ، شما را از نفاق پرهیز مى دهد و خودش آنطور نیست . ما باید با توجه به خداى تبارک و تعالى قشرهاى خودمان را با هم فشرده کنیم . شما آقایان افسران که انشأ اللّه موفق باشید ، توجه داشته باشید ، توجه داشته باشید که ارتش سابق که مورد آنهمه طعن و لعن مردم بود ، براى کارهائى بود که کرده بود و براى خلاف هائى بود که تحمیل به او شده بود و بعد از آنکه آن قشرهاى فاسد آن از بین رفت و آن قشرهائى که فاسد نداشتند ملحق به ملت شده اند ، مى بینید که پیش ملت چه ارزشى شما دارید . آن روز وقتى که شما تنها یا جمعا از بین مردم عبور مى کردید ، مردم اگر به شما هم نگاه مى کردند از ترس بود و الا قلب هاى آنها با شما نبود و به شما پشت کرده بودند . امروز دل هاى ملت همه با شماست ، دل ملت با قواى مسلحه است . شما از ملت هستید ، جدا نیستید ، اگر حساب خودتان را همانطورى که در سابق بود از ملت جدا بکنید ، ملت به شما پشت خواهد کرد و براى شما دوام نخواهد بود . همه قواى مسلحه اینطور هستند ، همه ارگان هاى دولتى اینطور هستند . اگر یک دولتى ، یک قواى مسلحه اى ، یک کارمندى بخواهد به مردم تحمیل

ص: 202

بکند ، این از اسلام نیست ، قواى مسلحه در خدمت ملت هستند نه تحمیل به ملت ، نه زور گویى به ملت . دولت و اتباع دولت خدمتگزار به ملت هستند نه آقاى ملت ، خدمتگزارند اینها . اگر بخواهید بر همه قدرت ها مسلط بشوید و نتواند هیچ قدرتى شما را برگرداند به آن حال اول ، که حال ذلت ، حال مسکنت ، حال غارت زدگى بود ، باید همه با هم باشید ، خیال نکنید پاسدارها علیحده هستند و ژاندارمرى علیحده و ارتش علیحده و هر کدام یک بساط علیحده . همه خودتان را برادر بدانید و همه مقصدتان یکى است ، مقصدتان این است که اسلام را انشأ اللّه تقویت کنید و اسلام را پیاده کنید ، آن چیزى که سعادت همه ملت ها بر پیروى از اوست ، همه زیر پرچم توحید هستید ، زیر پرچم اسلام هستید ، و با این وضع که زیر پرچم اسلام هستید ، آسیب پذیر نخواهید بود . و من اینکه مکرر این مطلب را عرض مى کنم براى اهمیت مطلب است که باید هى تلقین کنیم ما به هم . هر کس موعظه مى کند همین را بگوید ، هر کس سخنرانى مى کند همین مطلب را بگوید ، خیال نکند این را گفته اند ، باید همیشه گفت ، باید همیشه به گوش مردم و به گوش ملت و به گوش همه ارگان هاى دولتى هى خواند به اینکه آقا فراموش نکنید وحدت را ، هى نگوئید وحدت و دنبالش نباشید ، عملا" با هم وحدت داشته باشید شما برادرهاى هم هستید . خداى تبارک و تعالى در قرآن کریم شما را به عنوان برادرى شناخته است . اگر چنانچه خداى نخواسته اختلافات سر هواهاى نفسانیه در کار باشد ، به قوت ایمانى از بین مى رود و آن کسى که اختلاف ایجاد مى کند از فرقه اسلام خارج مى شود به حسب واقع ، ولو در صورت هم بین مسلمین باشد . من از خداى تبارک و تعالى خواستار هستم که همه شما را و همه ملت ما را و همه قواى مسلح را با هم منسجم کند که همه آنها قدرت واحده باشند در مقابل ابر قدرت ها .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 203

تاریخ : 23/9/59

تلگرام امام خمینى به آیت اللّه العظمى گلپایگانى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

حضرت آیت اللّه آقاى گلپایگانى دامت برکاته

مصیبت وارده را به جنابعالى و فامیل محترم تسلیت ، سلامت وجود محترم را از خداوند تعالى خواستار است .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 204

تاریخ : 26/9/59

بیانات امام خمینى در جمع معلولین و پاسداران انقلاب اسلامى شهرستان تبریز

شما زبان گویاى اسلام و افتخار هستید

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من نمى دانم از کجا شروع کنم و نمى دانم با مواجهه با اشخاصى که در راه اسلام ، در راه خداى تبارک و تعالى معلول شده اند و در اینجا حاضرند و چهره هایى که عازم به سفر براى دفاع از اسلام هستند ، چطور ستایش کنم . من ازشما جوان ها ، از شما که در راه اسلام و در راه ایمان خودتان رنج دیدید و معلول شده اید و شما جوان ها که عازم به جبهه هستید ، چطور تشکر کنم . من وقتى این صحنه هاى تأسف آور و افتخار آمیز را مى بینم عاجزم از اینکه در مقابل آنها مطلبى بگویم . شما خودتان زبان گویاى افتخار هستید ، زبان گویاى اسلام هستید . شماها افتخار براى این ملت آفریدید و شماها بودید که دست قدرت هاى بزرگ را ، چپاولگررا ، معاند با اسلام را ، طاغوت را از این مملکت کوتاه کردید و شما هستید که براى اسلام باز کوشش مى کنید و جانفشانى مى کنید و هیچ چیز در مقابل این خدمت ها جز خداى تبارک و تعالى ، نمى تواند به شما اجرى بدهد . زحمت هاى شما را خداى تبارک و تعالى اجر خواهد داد . شما اگر چنانچه معلول هستید که خداوند شفا بدهد همه شما را و براى خدمت به اسلام معلول شده اید و شمایى که عازم جبهه ها هستید ، براى خدمت به اسلام هستید ، اسلام براى شما بسیار ارج قائل است و تشکر از شما مى کند و همه ملت از شما متشکر هستند . الان مى بینید که سراسر کشور ما در حال جهاد هستند ، هر کدام به یک قسمى . شما جهاد خودتان را کردید و خداوند به شما اجر بدهد و شما هم براى جهاد مى روید و خداوند به شما پیروزى بدهد و ملت هم پشتیبان شما هست ، آنها هم در حال جهاد مى روید و خداوند به شما پیروزى بدهد و ملت هم پشتیبان شما هست ، آنها هم در حال جهاد هستند ، زن و مردشان ، کوچک و بزرگشان ، لکن آنچه که هست این است که ما هر چه داریم از خداى تبارک و تعالى داریم و باید این امانت را به او بسپریم . شما موفق شدید که در جبهه ها رفتید و در میدان ها رفتید و معلول شدید ، موفق شدید و شما هم انشأ اللّه موفق خواهید شد به پیروزى . من باید از همه شما و از همه ملت ایران که اینطور براى کشور خودشان ، براى اسلام عزیز و براى نجات مستضعفین کوشا هستند ، تشکر صمیمانه کنم . خداوند همه شما را به عنایت خودش غریق رحمت هاى واسعه خودش و غریق تشکرهایى که دنبال او همه برکات هست ، بفرماید .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

ص: 205

تاریخ :27/9/59

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى دفتر تحکیم وحدت حوزه - دانشگاه

علم و تعهد به منزله دوبال براى رسیدن به مراتب ترقى و تعالى هستند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

چه مجلس شورانگیزى است و چه اجتماع مبارکى ، یک روز بود که دانشگاه و حوزه هاى علمیه نه آنکه از هم جدا بودند ، جوى بوجود آورده بودند که با هم شاید دشمن بودند ، نه دانشگاهى تحمل روحانى را داشت و نه روحانى تحمل دانشگاهى . اساس هم این بود که این دو قشرى که با اتحادشان تمام ملت متحد مى شوند ، از هم جدا نگه دارند و باهم مخالفشان کنند تا ملت اتحاد پیدا نکند . بحمداللّه در این نهضت اسلامى ، این انقلاب اسلامى ، این تحول بزرگ حاصل شد که هیچ یک از این دو طایفه خودشان را از دیگرى انشأ اللّه جدا نمى دانند . آن وحشتى که دانشگاهى ها از معمم داشتند و آن وحشتى که معممین از دانشگاهى ها داشته اند ، به اذن خداى تبارک و تعالى مرتفع شد و حالا شما برادران دانشگاهى و برادران روحانى در کنار هم براى رفع مشکلات و براى به پیروزى رساندن انقلاب مجتمع هستید .

دانشگاه و حوزه هاى علمیه روحانیون مى توانند دو مرکز باشند براى تمام ترقیات و تمام پیشرفت هاى کشور و مى توانند دو مرکز باشند براى تمام انحرافات و تمام انحطاطات . از دانشگاه هست که اشخاص متفکر متعهد بیرون مى آید . اگر دانشگاه ، دانشگاه باشد ، اگر دانشگاه واقعا دانشگاه باشد و دانشگاه اسلامى باشد یعنى در کنار تحصیلات متحقق در آنجاتهذیب هم باید ، تعهد هم باشد ، یک کشورى را اینها مى توانند به سعادت برسانند . و اگر حوزه هاى علمیه مهذب باشند و متعهد باشند ، یک کشور را مى توانند نجات بدهند . علم تنها اگر ضرر نداشته باشد ، فایده ندارد . تمام این ، وقتى ما به یک نظر وسیعى به همه دنیا و به همه دانشگاهائى که در دنیا هست بیندازیم ، تمام این مصیبت ها که براى بشر پیش آمده است ریشه اش از دانشگاه بوده ، ریشه اش از این تخصص هاى دانشگاهى بوده . اینهمه ابزار فناى انسان و اینهمه پیشرفت هایى که به خیال خودشان در ابزار جنگى دارند ، اساسش از دانشمندانى بوده که از دانشگاه بیرون آمده اند . دانشگاهى که در کنار او اخلاق نبوده است ، در کنار او تهذیب نبوده است و تمام فسادهائى که در یک ملتى یا ملت پیدا شده از حوزه هاى علمیه اى بوده که متعهد به دستورات اسلامى نبوده اند . تمام این ادیانى که ساخته شده است از دانشمندان و علما سرچشمه گرفته است ؛ علمى که پهلوى او اخلاق و تعهد اسلامى نبوده است ، تهذیب نبوده است . دنیا را

ص: 206

دانشگاه به فساد کشانده است و دنیا را دانشگاه مى تواند به صلاح بکشد . دانشگاه سرتاسر جهان اگر چنانچه موازین انسانى را ، اخلاق انسانى را ، آنچه که در فطرت انسان است ، در کنار تعلیم و تعلم قرار بدهند ، یک عالم ، عالم نور مى شود . و اگر چنانچه تخصص ها و علم ها منفصل باشد از اخلاق ، منفصل باشد از تهذیب ، منفصل باشد از انسان آگاه ، انسان متعهد ، اینهمه مصیبت هائى که در دنیا پیدا شده است از همان متفکرین و متخصصین دانشگاه ها بوده . این دو مرکز که مرکز علم است هم مى تواند مرکز تمام گرفتارى هاى بشر باشد و هم مى تواند مرکز تمام ترقیات معنوى و مادى بشر باشد . علم و عمل ، عمل و تعهد به منزله دو بال هستند که با هم مى توانند به مراتب ترقى و تعالى برسند .

دانشگاه در سراسر دنیا در خدمت ابرقدرت ها هستند و ما مى خواهیم نباشند

شما 50 سال دیدید که در این حکومت جائر دانشگاه بود ، اساتید دانشگاه بودند و کشور ما را همان اساتید دانشگاه و همان دانشگاه ها کشاندند به دامن ابر قدرت ها . این فاجعه بوده است براى این ملت که ابزار علمش دست کسانى باشد که متعهد نیستند و به فکر کشور خودشان نیستند . این فاجعه است که ابزار علم در دست اشخاصى باشد که متعهد نیستند و اخلاق اسلامى ندارند . فرق ، بین دانشگاه و حوزه هاى علمیه نیست در اینکه اگر همراه با علم ، تعهد باشد ، تزکیه باشد ، با این دو بال علم و اخلاق و عمل مملکت خودشان را ، کشور خودشان را نجات مى دهند و از حلقوم آنهائى که مى خواهند همه چیز ما را ببرند نجات مى دهند و اگر علم تنها باشد ، فقط در دانشگاه ها تحصیل علم باشد ، در مدارس تحصیل علم باشد ، این علم انسان را به فنا مى کشد منشأ همه گرفتاریهاى یک کشور از دانشگاه و حوزه هاى علمى و منشأ همه سعادت ها ، مادى و معنوى . از دانشگاه است و حوزه هاى علمى . اینکه نقشه هاى بزرگ براى نفوذ کردن در دانشگاه ها و تربیت کردن جوان ما را به یک تربیت هائى که بر خلاف مصالح کشورشان است ، این براى این است که اگر دانشگاه فاسد بشود ، یک کشور فاسد مى شود . اگر دانشگاه فقط نظرش به این باشد که تحصیل علم بکند ، ما فرض این را مى گیریم که خیر ، خوب هم تحصیل مى کرد (در صورتى که اینطور نبود) ، اگر ما فرض بکنیم که در دانشگاه تمام علوم و فنون به وجه اعلا پیاده مى شود و به جوان هاى ما تعلیم مى شود ، لکن در پهلوى او تبلیغاتى است که همین علم را آلت قرار مى دهند از براى انحطاط یک کشور . اینهائى که از دانشگاه ها بیرون آمده بودند و به مقام هاى وزارت و کذا رسیده بودند و به مقامات دیگر ، همین ها بودند که ما را به دامن شرق و غرب کشاندند و ما را وابسته کردند به آنها . ما که مى گوئیم که باید دانشگاه و فرهنگ اصلاح بشود ، ما نمى خواهیم که دانشگاه نباشد ، ما مى خواهیم دانشگاهى باشد که براى ملت باشد ، براى خودمان باشد . دانشگاهى که در خدمت آمریکا باشد ، نبودش بهتر است . اینقدر اشخاص از تعطیل دانشگاه ناراحتند ، دانشگاهى که به حسب آنچه که به من یکى از مطلعین گفت همین چند روز پیش از این ، دانشگاهى که اتاق جنگ بوده براى کردستان یعنى در دانشگاه اتاقى بوده است که جنگ کردستان را ، جنگ دموکرات را و سایر اشرار را اینها اداره مى کرده اند ، شماها یک همچو دانشگاهى

ص: 207

مى خواهید؟

شما که فریادتان بلند شده است که چرا دانشگاه تعطیل است ، مى خواهید یک همچو دانشگاهى باز بشود؟ اتاق جنگ باز بشود براى هدایت دموکرات و امثال این که ایران را به باد فنا بدهند این دانشگاه را شما مى خواهید؟ تاسفتان براى این دانشگاه است آیا این دانشگاه اگر بسته باشد بهتر نیست که باز باشد؟ البته باید براى این اشخاصى که مامورند که انقلاب فرهنگى دانشگاه را درست بکنند تعجیل بکنند که در اول مرتبه ، فرصت عمل حاصل شده باشد و دانشگاه ، دانشگاه اسلامى و دانشگاه براى خود ملت باشد . والا همین ما در دانشگاه را باز کنیم و هر که مى رود برود ، شما مگر ندیده اید که آنوقت که دانشگاه باز بود چه فسادهائى بود ، دانشگاه سنگر بود از براى کمونیست ها و اتاق جنگ بود براى کمونیست ها و شما تأسف مى خورید که این دانشگاه نیست ؟ مى فهمید چه مى گوئید؟ از روى فهم مى گوئید؟ اگر از روى فهم مى گوئید ، باید تکلیفتان معین بشود و اگر از روى نادانى مى گوئید ، چطور شما این دانشگاهى را که در چندین ماه پیش ، در یک سال ، چقدر پیش ، مرکز همه فسادها قرارش داده بودند و در چنگال کمونیست ها و چریک ها و سایر ارگان هاى منافق بود حالا مى خواهید باز بشود ، مى خواهید باز آنها بیایند؟ تأسف شما بر این است که چرا منافقین نباشند در دانشگاه تأسف شما بر این است که چرا اسلام باید باشد در دانشگاه دانشگاهى که مرکز یک همچو کارهایى باشد ، این دانش هم حتى ندارد ، براى اینکه تحصیل و دانش وقت مى خواهد ، وقت آرام مى خواهد ، محیط آرام مى خواهد ، محیطى که هر روز به جان هم بیفتند و به هم بکوبند هم را ، این محیط نمى تواند محیط حتى علم باشد . شمایى که دانشگاه را مى خواهید با همان وضعش باز بشود ، شما مى خواهید ما را به همان وابستگى هایى که داشتیم ما را برسانید و ما بر گردانید به حال وابستگى . نه دانشگاهى دیگر حاضر است به این کار و نه ملت حاضر است . شماها که اینقدر دلسوزى براى دانشگاه مى کنید و تعطیل ، خوب بیائید وارد بشوید در کار ، دانشگاه را یک دانشگاه اسلامى اش کنید ، کمک کنید ، نه اینکه بنشینید بنویسید که چرا دانشگاه تعطیل است آن دانشگاه را شما مى خواهید؟ دانشگاه زمان رضاخان و زمان محمدرضا را مى خواهید شما؟ مى خواهید از دانشگاه امثال شریف امامى بیرون بیاید؟ اصلاح کنید خودتان را آقا ، توجه شما ندارید به مسائل ، خدا نکند که توجه داشته باشید ، لکن حمل به صحت این است که توجه شما ندارید به مسائل ، شم سیاسى شماها ندارید . دانشگاه در سرتاسر دنیا در خدمت ابر قدرت ها هستند و بوده اند و ما مى خواهیم نباشد این . در دانشگاه هاى ما هم اصلا" علمش هم اینقدرها نبود ، یک عده اى ، البته هم متعهد بودند و هم چه ، اما در اقلیت واقع شده بودند که مشت محکم کمونیست ها نمى گذاشت اینها کارى انجام بدهند . حالا هم اگر دانشگاه باز بشود ، اساتید متعهد داشته باشیم ، نمى گذارند اینها که دانشگاه ، دانشگاه باشد ، حتى دانشگاه ، دانشش هم در آن نبود ، اگر دانش در آن بود ، چرا الان بعد از اینهمه سال و میلیاردها خرج و بودجه این ملت صرف شد و حالا وقتى که مى خواهند یک مریضى را که یک قدرى مرض آن مشکل است معالجه کنیم ، مى گوئید باید برود به خارج ؟ این وابستگى نیست ؟ شما یک همچو دانشگاهى

ص: 208

مى خواهید که بعد از پنجاه سال مریضش باید برود در انگلستان خودش را معالجه کند؟ اگر دانشگاه به همان حال باشد ، هر روزى که بر دانشگاه بگذرد بر فساد این مملکت اضافه مى شود ، ما را خواهى نخواهى دانشگاه مى کشد به دامن آمریکا یا شوروى . این نمى شود غیر از این ، براى اینکه اساس از دانشگاه شروع مى شود ، مردم بازار نمى توانند ما را بکشند به دامن شوروى یا آمریکا ، مردمى که دهقان هستند نمى توانند ما را بکشند به دامن این و آن ، مردمى که در کارخانه ها هستند نمى توانند این کار را بکنند معممین هم نمى توانند این کار را بکنند ولو اینکه در آنها آدم فاسد باشد . آن که مى تواند ما را وابسته کند و در دامن آمریکا یا شوروى بکشد ، دانشگاه است براى اینکه همه چیز ما در دانشگاه است . همت کنید با هم دانشگاه را اصلاح کنید . هى ننویسید که چر دانشگاه باز نمى شود . آن دانشگاه نباید باز بشود . دانشگاهى که امثال شریف امامى را تربیت مى کند نباید هم باز بشود . دانشگاه باید علم و تخصص را به آن مرتبه عالى برساند و تعهد و اخلاق و اسلامیت را هم به آن مرتبه عالى . باید مهذب بشود ، هم دانشگاه هم حوزه هاى علمیه .

این دو مرکز (فیضیه و دانشگاه ) باید با هم باشند و علم و عمل را به منزله دو بال بدانند

باید از حوزه هاى علمیه یک عالمى به تمام معنا متعهد بیرون بیاید و مرکز ساخت انسان باشد و دانشگاه هم مرکز ساخت انسان . ما انسان دانشگاهى مى خواهیم ، نه معلم و دانشجو . دانشگاه باید انسان ایجاد کند و انسان بیرون بدهد از خودش ، اگر انسان بیرون داد از خودش ، انسان حاضر نمى شود که کشور خودش را تسلیم کند به غیر ، انسان حاضر نمى شود که تحت ذلت برود و اسارت ، آنها هم از انسان مى ترسند . سابق رضاخان از مدرس مى ترسید براى اینکه انسان بود . آنوقت هم مدرس از قرارى که از او نقل کرده اند گفته بود که : (در مجلس ما یک مسلمان هست ، آن هم ارباب کیخسرو) . رضاخان رقیب خودش را مدرس مى دانست ، به دیگران اعتنایى نداشت . رقیب خودش را مدرس مى دانست که وقتى که مى ایستاد و صحبت مى کرد ، متزلزل مى کرد همه را . یک انسان بود ، وضع زندگیش آن بود که شما شنیدید که من دیدم . وقتى که وکیل شد یعنى از اول به عنوان فقیهى که باید در مجلس باشد تعیین شد ، آنطور که نقل کرده اند یک گارى با یکى اسبى در اصفهان خریده بود و سوار شده بود و خودش آورده بود تا تهران ، آنجا آن را هم فروحته بود و منزلش یک منزل محقر از حیث ساختمان ، یک قدرى بزرگ بود ولى محقر از حیث ساختمان و زندگى یک زندگى مادون عادى که در آنوقت لباس کرباس ایشان زبانزد بود ، کرباسى که باید از خود ایران باشد مى پوشید . این وطنخواه ها کدام لباسشان مال ایران است ؟ باید همه اشخاصى که علاقه دارند به این کشور ، علاقه دارند به اسلام ، علاقه دارند به این ملت توانشان را روى هم بگذارند براى اصلاح دانشگاه ، خطر دانشگاه از بمب خوشه اى بالاتر است ، چنانچه خطر حوزه هاى علمیه هم از خطر دانشگاه بالاتر است . باید تهذیب بشوند اینها ، باید اشخاص متعهد چه در حوزه هاى علمیه و چه در دانشگاه کمر خودشان را

محکم

ص: 209

ببندند براى اصلاح . حالا شما آقایان یک قدم را برداشتید و این قدم پربرکتى است و او اینکه آن دیوار بزرگى که بین شما کشیده بودند آن سد عظیمى را که ما بین به اصطلاح فیضیه و دانشگاه کشیده بودند ، آن سد را شما شکستید . این قدم اول است که شما برداشتید و قدم هاى بعد کوشش در اینکه از همه جهات مستقل باشید و وابسته نباشید . من این عرضى را که مى کنم ، خوب دیگر نمى توانم بعد ببینم شما را که به آن مرتبه رسیده اید ، من دیگر اواخر کار است براى من اما من مى گویم که دیگران و نسل هاى آتیه اى که انشأ اللّه مى آیند متوجه باشند که این دو مرکز باید با هم باشند و این دو مرکز باید علم و عمل ، علم و تهذیب را به منزله دو بالى بدانند که با یکى از آنها نمى شود پرید ، قدم هاى بعد تهذیب است . مهم این است که دانشگاه یک کسى که از آن بیرون بیاید بفهمد که من با بودجه این مملکت تحصیل کرده ام ، متخصص شده ام ، به مقامات عالیه علم رسیده ام و باید براى این مملکت خدمت بکنم و براى استقلال این کشور باید خدمتگزار باشم . باید این اساتید دانشگاه آن چیزهایى که در سال هاى طولانى و خصوصا در این تقریبا 50 سال آخر در مغز این جوان ها انباشته کرده اند و به آنها همچو باورانده بودند که ما خودمان چیزى نیستیم و باید همه چیزمان از آنجا باشد ، که این موجب این شد که مغزهاى اینها به کار نیفتاد براى اینکه خودشان یک چیزى را ایجاد کنند ، باید آنهائى که به این کشور علاقه دارند ، آنهائى که به این ملت علاقه دارند ، آنهائى که خودشان وابسته نیستند و خدمتگزار ابرقدرت ها نیستند ، آنها همت کنند به اینکه دانشگاه را یک مرکزى درست کنند که مرکز علم و تهذیب باشد ، که همه تخصص ها در خدمت خود کشور باشد نه اینکه متخصص بشود و با آن تخصصش ما را به دامن آمریکا بکشد ، متخصص بشود و با آن تخصصش به کشور ما ضربه وارد کند ، هر چه متخصص تر بدتر . آن کسى که مهذب نشده است و آن کسى که براى کشور خودش احساس نکرده که من براى این کشور هستم و از این کشور من استفاده کرده ام و استفاده علمى ام را باید به این کشور تحویل بدهم ، اگر چنانچه این احساس نباشد و این باور نباشد ، دانشگاه بدترین مرکزى است براى اینکه ما را به تباهى بکشد و اگر این احساس پیدا شد و این اساتید دانشگاه ، آنهائى که متعهدند ، آنهائى که توجه دارند ، آنهائى که در زمان سابق براى این مملکت غصه مى خوردند باید خودشان را مجهز کنند که این فرزندان ایران ، متعهد و در خدمت خود ایران باشند . اگر اینطور بشود ، دانشگاه بالاترین مقامى است که کشور ما را به سعادت مى رساند . دانشگاه دو راه دارد: راه جهنم و راه سعادت ، راه ذلت و مسکنت و نوکر مابى و امثال اینها و راه عظمت و عزت و بزرگ منشى . دانشگاه ، همین دانشگاه را تا دانشگاه ما داریم فایده ندارد ، ما دانشگاه 50 سال است داریم و از دانشگاه هر چه فساد توى این مملکت پیدا شد از این اشخاصى بود که در دانشگاه تحصیل کرده بودند ، تخصص هم شاید داشتند . آن احمدى زمان رضاخان که بسیارى از رجال این مملکت را او با آمپولش کشت ، آن هم از دانشگاه ها ، تخصص هم داشت ولى تخصص را به این راه که آنهائى را که امر مى شد به او که باید کشته بشوند ، با یک آمپول مى زد و مى کشت . شما یک همچو دانشگاهى مى خواهید و یک همچو اساتیدى و یک همچو تخصصى از آن طرف هم دانشگاه ، از آن اشخاص شریف بیرون مى آید و ما مى خواهیم همه شان شریف باشند . و

ص: 210

فیضیه ، اگر تهذیب در کار نباشد ، علم توحید هم به درد نمى خورد . (العلم هو الحجاب الاکبر) هر چه انباشته تر بشود علم ، حتى توحید که بالاترین علم است انباشته بشود در مغز انسان و قلب انسان ، انسان را اگر مهذب نباشد ، از خداى تبارک و تعالى دورتر مى کند . باید کوشش بشود در این حوزه علمیه ، چه حال و چه بعدها کوشش بشود که اینها را مهذب کنند . در کنار علم فقه و فلسفه و امثال اینها ، حوزه هاى اخلاقى ، حوزه هاى تهذیب باشد و حوزه هاى سلوک (الى اللّه تعالى ) . شما میدانید که مرحوم شیخ فضل اللّه نورى را کى محاکمه کرد؟ یک معمم زنجانى ، یک ملاى زنجانى محاکمه کرد و حکم قتل را او صادر کرد . وقتى معمم ملا ، مهذب نباشد ، فسادش از همه کس بیشتر است . در بعضى روایات هست که در جهنم ، بعضى ها ، اهل جهنم از تعفن بعضى روحانیین در عذاب هستند و دنیا هم از تعفن بعضى از اینها در عذاب است . تا اصلاح نکنید نفوس خودتان را ، از خودتان شروع نکنید و خودتان را تهذیب نکنید ، شما نمى توانید دیگران را تهذیب کنید . آدمى که خودش آدم صحیحى نیست نمى تواند دیگران را تصحیح کند ، هر چه هم بگوید فایده ندارد . کوشش کنند علمائى که الان در حوزه ها هستند ، در هر حوزه اى از حوزه هاى اسلامى که این جوان ها که با یک فطرت سالم مى آیند ، بعد از ده ، بیست سال با یک فطرت فاسد بیرون نروند . تهذیب لازم است ، هم در شما و هم در شما ، التبه همه ، همه ملت و همه انسان ها باید مهذب بشوند ، لکن تاجر اگر مهذب نشد ، کارش یک کار گرانفروشى و نمى دانم اینهاست که وقتى همه اش را روى هم بگذارند فسادش زیاد است اما یک نفر اینقدرها فساد ندارد ، اما عالم اگر فاسد بشود یک شهر را ، یک مملکت را به فساد مى کشد ، چه عالم دانشگاه باشد و چه عالم فیضیه فرقى نمى کند . انشأ اللّه خداوند تبارک و تعالى این قدمى را که شما عزیزان برداشتید و آن وحدت بین شما و دانشگاه و شما و روحانیون ، این قدم را مبارک کند و توجه به این داشته باشید که حالا که شما نزدیک به هم دارید مى شوید نقشه هائى که براى جداکردن شما از هم است بیشتر به کار مى افتد .

حالا شیاطین بیشتر در فکر هستند که روحانى را از یک طرف بکوبند و دانشگاهى را از یک طرف

آنوقت جدا کرده بودند شما را از هم ، یک دیوارى کشیده بودند ، شما آنطرف و آنها هم آن طرف ، هر دو هم به هم بدبین و آنها هم استفاده اش را مى کردند . حالا که مى بینند که یک تحولى پیدا شده است ، دانشگاهى متمایل شده است به روحانى ، روحانى متمایل شده است به دانشگاهى ، با هم هستند و مى خواهند با هم کشور خودشان را به پیش ببرند ، حالا شیاطین بیشتر در فکر هستند که روحانى را از یک طرف بکوبند و دانشگاهى را از یک طرف و فساد کنند بین این دو تا ، به آنها بگویند که اینها چطورند ، به اینها بگویند آنها چطورند . چشم هایتان را باید خیلى باز کنید در این زمان چشم و گوش ها باید خیلى باز باشد که یک وقت مى بینید از داخل خود دانشگاه و از داخل خود فیضیه شما را به فساد مى کشانند ، شما را به تفرقه مى کشانند . اینها نمى توانند ببینند ، اینهایى که نمى خواهند این

ص: 211

کشور یک کشور صحیح و سالم باشد و ارباب هاى آنها که از اول هم نمى خواستند مى توانند ببینند که شما با هم مجتمع شده اید و مى خواهید با هم کار کنید . آنها عواقب این امر را براى خودشان مى دانند که اگر حقیقتا دانشگاهى و حوزه هاى علمى و همه دانشگاه ها در هر جا که هستند اینها با هم بشوند و با هم نقشه داشته باشند براى پیروز کردن انقلاب ، این براى آنها چه عواقبى دارد . آنها این مطالب را مطالعه کرده اند ، مى فهمند و در صدد این هستند که نگذارند شماها با هم باشید . چشم و گوشتان را ، چه دانشگاهى ها و چه طلاب علوم روحانى چشم و گوشتان را باز کنید و هر که به شما یک مطلبى بود گفت که در آن مسیر باشد ، توجه کنید که این یک غرضى در آن هست . هر وقت آمدند گفتند روحانى چه جورى است و هر وقت آمدند گفتند دانشگاهى چه جورى است ، بدانید که این کارى که شما کردید ، براى آنها سنگین دارد تمام مى شود و باید انشأ اللّه به پیش بروید و اشخاصى هم که هر کس در هر جا هست و مى تواند خدمت بکند به این اجتماع و خدمت بکند به این دانشگاه و خدمت بکند به این فیضیه ، باید خدمت بکند که آنها را ، هم مهذب کند و هم عالم ، متخصص و هم متحد . من امیدوارم به اینکه شماها این قدم را برداشتید ، این قدم ها یک قدم هاى بلندترى در دنبال داشته باشد و با فضل خداى تبارک و تعالى شما این مملکت خودتان را نجات بدهید از این انگل هائى که حالا دارند فساد مى کنند و از انگل هائى که بعدها هم خواهند آمد .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

ص: 212

تاریخ : 27/9/59

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى خانواده هاى شهداى اصفهان

سعادت را آنها بردند که آن چیزى را که خدا به آنها داده بود تقدیم کردند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

ما هر روز مواجهیم با صحنه هائى که در عین حال که دلخراش است غرور آفرین است . دیروز جمع کثیرى از معلولین آمدند و امروز هم معلولین از اصفهان آمده اند با عکس هاى زیادى که از شهدا آورده اند . من این تحول عظیمى که در ایران پیدا شده است که در عین حالى که پدرها با عکس جوان خودشان آمده اند و مادرها چند نفر از فرزندانشان را از دست داده اند ، لکن روحیه آنها روحیه بسیار بلندى است و این تحول مبارک است بر ملت ایران . من در این مجمعى که این جوانان را و این عکس جوانان را مى بینم باید تأثرات خودم را به بازماندگان اینها تسلیت خودم را به پدرها و مادرهاى اینها تقدیم کنم و براى آنها هم طلب مغفرت . خداوند به شماها اجر عنایت کند و صبر عنایت کند و آن جوان هاى غرور آفرین ما را به رحمت واسعه خود غریق کند . این مسائل در طول تاریخ بوده است ، در صدر اسلام اینطور مصائب براى اولیأ خدا و براى مسلمین صدر اسلام بسیار بوده است و شاید از آنوقت تاکنون اینطور وضعیتى که در ایران هست و این تحولى که براى ملت ما از زن و مرد ، بزرگ و کوچک حاصل شده است ، سابقه نداشته باشد . خداوند تبارک و تعالى به ما هر چه داریم ، داده است و ما هر چه داریم از اوست و باید تقدیم او کنیم . سعادت را آنها بردند که آن چیزى را که خدا به آنها داده بود تقدیم کردند و ما عقب مانده آنها هستیم . من به شما همه برادران و عزیزان که فرزندان خودتان را از دست داده تسلیت و تبریک عرض مى کنم . تبریک براى اینکه شما خانواده هائى بودید که در دامن شما این جوان هاى برومند تربیت شده اند که فداکارى کردند براى اسلام . اسلام به ما حق بزرگ دارد ، حق حیات دارد و ما هر چه در راه اسلام بدهیم آن حقى که اسلام به ما دارد ادا نکردیم . من خداى تبارک و تعالى سلامت و سعادت همه شما را و رحمت براى این جوان هائى که فداکارى کرده اند ، طلب مى کنم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

ص: 213

تاریخ : 2/10/59

تلگرام تسلیت امام خمینى به حجت الاسلام سید محمد على انگجى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

حضرت حجت الاسلام آقاى حاج سید محمد على انگجى دامت افاضاته خبر ضایعه رحلت حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقاى انگجى رحمة اللّه علیه موجب تأثر گردید . ضایعه بزرگ وارد بر مسلمین را به جنابعالى و خانواده محترم ایشان و حضرات حجج اسلام و اهالى محترم آذربایجان تسلیت عرض و از خداوند تعالى رحمت براى ایشان و عظمت براى اسلام و مسلمین و اهالى غیور تبریز و آذربایجان مسئلت مى نمایم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 214

تاریخ : 2/10/59

فرمان امام خمینى به حجت الاسلام شیخ مهدى کروبى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ مهدى کروبى دامت افاضاته

پیرو ماموریتى که جنابعالى در مورد رسیدگى به وضع بازماندگان شهداى انقلاب اسلامى از طرف اینجانب دارید چون اخیرا گاهى دیده شده است که براى سرپرستى فرزندان شهدا بین اولیأ آنان اختلافاتى صورت گرفته لذا جنابعالى موظفید از طرف اینجانب به این موضوع رسیدگى نموده و حتى المقدور آنان را به صورتى راضى کنید و اگر میسر نشد ، به هر نحو مصلحت دیدید رفع مشکل کنید و از اولیأ فرزندان شهدا نیز مى خواهم که با در نظر گرفتن سعادت فرزندان شهدا و آینده آنان این کار را به نحو آبرومندى فراهم کرده و روح شهداى عزیز را شاد نمایند و امید است مسوولین محترم ادارى و مردم نیز همکارى هاى لازم را با جنابعالى در انجام وظایف محوله داشته باشند . از خداى تبارک و تعالى موفقیت شما را مسئلت دارم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 215

تاریخ : 3/10/59

بیانات امام خمینى در جمع ائمه جمعه شهرستان ها

تاثیر القائات شیاطین مبنى بر عدم دخالت روحانیون در امور سیاسى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من اول باید از علماى اعلام بلاد ، برادران ائمه جمعه از اهل سنت و از اهل تشیع تشکر کنم که زحمت کشیدند و اینجا تشریف آوردند و همین طور از سایر برادرانى که در اینجا تشریف دارند و با ناراحتى نشسته اند یا ایستاده اند تشکر کنم و بعض مطالبى که تنبهش لازم است ولو خود شما مى دانید . یک مطلبى که همه مى دانید و مى دانیم این است که شیاطین بزرگ و کوچک و آنهائى که مى خواستند و مى خواهند تمام قدرت ها را در هر جا قبضه کنند و تمام منافع ملت ها را چپاول کنند ، از سال طولانى نقشه هاى عجیب و غریبى داشته اند و مع الاسف قشرهاى زیادى غافل بودند ، از جمله این مطلب که روحانیون در امور سیاسى نباید دخالت کنند ، آنها باید مردم را در این نماز و روزه و امثال اینها هدایت کنند و جاى آنها و شغل آنها مسجد است و منزل ، مسجد بیایند نماز بخوانند ، منزل بروند استراحت کنند و به طورى این تبلیغ شده بود که همه باورشان آمده بود تقریبا و دخالت در سیاست یک فحشى بود براى اهل علم . اگر مى گفتند فلان آخوند سیاسى است ، این به منزله یک فحش تلقى مى شد و خود مردم و بلکه خود روحانیون هم بسیاریشان این مسأله را باورشان آمده بود . اگر راجع به یک امر اجتماعى ، یک امرى که راجع به ملت است گفته مى شد ، بعضى ها مى گفتند که ما در امور سیاسى دخالت نمى کنیم ، و اگر یک ملائى در امر سیاست ملت و مصالح کشور صحبت مى کرد ، مى گفتند که این سیاسى است و بر خلاف موازین است . این مسأله اى بود که اینقدر رویش تبلیغات کرده بودند در داخل و خارج ، که به این زودى نمى شد از ذهن مردم بیرون کرد . آنها مى خواستند که یک قشر بزرگى از جامعه که جامعه هم تبع آنها هست منزوى کنند و خودشان به جاى آنها بنشینند ، حکومت مال ما ، نماز جماعت خشکى که در آن اصلا" صحبت اجتماعى و سیاسى نباشد هم مال شما . من یک قصه اى از مرحوم حاج آقا روح اللّه خرم آبادى شنیدم و یک قصه هم خودم دارم . مرحوم آقاى کاشانى رحمة اللّه را که تبعید کرده بودند به خرم آباد و محبوس کرده بودند در قلعه فلک الافلاک یا کجا ، آقاى حاج آقا روح اللّه مى فرمودند که من از آن کسى که رئیس ارتش آنجا و آقاى کاشانى هم تحت نظر او بود و محبوس بود (من حالا وقتى مى گویم محبوس در زمان رضاخان شما خیال مى کنید مثل حبس هاى عادى زمان هاى دیگر بود ، البته پسرش هم مثل پدر بود لکن آن کسى که گرفتار مى شد اگر از اشخاص

ص: 216

عادى بود همچو مرعوب مى شد که در حبس یک کلمه اى که بر خلاف مثلا" دولت یا آن کسى که در آنجا هست بزنند ، امکان نداشت برایشان ) مرحوم حاج آقا روح اللّه گفتند که من از این رئیس ارتش که در آنجا بود خواهش کردم که من را ببرد خدمت مرحوم آقاى کاشانى ، قبول کرد و ما را بردند پیش ایشان . آن رئیس ، آنجا بود و من هم بودم و آقاى کاشانى . آن شخص شروع کرد صحبت کردن و رو کرد به آقاى کاشانى که آقا شما چرا خودتان را (قریب به این معانى ) به زحمت انداختید؟ آخر شما چرا در سیاست دخالت مى کنید؟ سیاست شان شما نیست ، چرا شما دخالت مى کنید؟ از این حرف ها شروع کرد گفتن . آقاى کاشانى فرمودند: (خیلى خرى ) ، شما نمى دانید که این کلمه در آنوقت مساوى با قتل بود ، ایشان گفتند: (تو خیلى خرى ، اگر من دخالت در سیاست نکنم کى دخالت بکند؟) یک قصه هم من خودم دارم . وقتى که ما در حبس بودیم و بنا بود که حالا دیگر از حبس بیرون بیائیم و برویم قیطریه و در حصر باشیم آن رئیس امنیت آن وقت در آنجا حاضر بود که ما بنابود از آن مجلس برویم ، ما را بردند پیش او ، او ضمن صحبت هایش گفت که آقا سیاست عبارت از دروغگویى است ، عبارت از خدعه است ، عبارت از فریب است ، عبارت از پدر سوختگى است ، این را بگذارید براى ما من به او گفتم این سیاست مال شماست . البته بعدش آمد دروغى گفت که بنا مى گذاشتند که در سیاست دخالت نکنند و ما هم جوابش را دادیم . مسأله این است . البته سیاست به آن معنایى که اینها مى گویند که دروغگوئى ، با دروغگوئى ، چپاول مردم و با حیله و تزویر و سایر چیزها ، تسلط بر اموال و نفوس مردم ، این سیاست هیچ ربطى به سیاست اسلامى ندارد ، این سیاست شیطانى است و اما سیاست به معناى اینکه جامعه را راه ببرد و هدایت کند به آنجائى که صلاح جامعه و صلاح افراد هست ، این در روایات ما براى نبى اکرم با لفظ سیاست ثابت شده است و در دعاى ، در زیارت جامعه ظاهرا هست که ساسه العباد هم هست ، در آن روایت هم هست که پیغمبر اکرم مبعوث شد که سیاست امت را متکفل باشد .

سیاست که عبارت است از (هدایت جامعه ) ، مختص انبیاست

باید عرض کنم که سیاست براى روحانیون و براى انبیا و براى اولیاى خدا حقى است ، لکن سیاستى که آنها دارند ، دامنه اش با سیاستى که اینها دارند فرق دارد . ما اگر فرض کنیم که یک فردى هم پیدا بشود که سیاست صحیح اجرا کند ، نه به آن معناى شیطانى فاسدش ، یک حکومتى ، یک رئیس جمهورى ، یک دولتى سیاست صحیح را هم اجرا کند و به خیر و صلاح ملت باشد ، این سیاست یک بعد از سیاستى است که براى انبیا بوده است و براى اولیا و حالا براى علماى اسلام . انسان یک بعد ندارد ، جامعه هم یک بعد ندارد ، انسان فقط یک حیوانى نیست که خوردن و خوراک همه شوون او باشد . سیاست شیطانى و سیاست هاى صحیح اگر هم باشد امت را در یک بعد هدایت مى کند و راه مى برد و آن بعد حیوانى است بعد اجتماع مادى است و این سیاست یک جزء ناقصى از سیاستى است که در اسلام براى انبیا و براى اولیا ثابت است ، آنها مى خواهند ملت را ، ملت ها را ، اجتماع را ، افراد را هدایت کنند ، راه ببرند در همه مصالحى که از براى انسان متصور است ، از براى جامعه متصور است ،

ص: 217

همانى که در قرآن صراط مستقیم گفته مى شود و (اهدانا الصراط المستقیم ) ما در نماز مى گوئیم ، ملت را اجتماع را ، اشخاص را راه ببرد به یک صراط مستقیمى که از اینجا شروع مى شود و به آخرت ختم مى شود ، الى اللّه است . سیاست این است که جامعه را هدایت کند و راه ببرد ، تمام مصالح جامعه را در نظر بگیرد و تمام ابعاد انسان و جامعه را در نظر بگیرد و اینها را هدایت کند به طرف آن چیزى که صلاحشان هست ، صلاح ملت هست ، صلاح افراد هست و این مختص به انبیاست . دیگران این سیاست را نمى توانند اداره کنند ، این مختص به انبیا و اولیاست و به تبع آنها به علماى بیدار اسلام ، و هر ملتى علماى بیدارش در زمانى که آن ملت نبى شان بوده است . اینکه مى گویند شما دخالت در سیاست نکنید و بگذارید براى ما ، شماها سیاست تان سیاست صحیح تان هم یک سیاست حیوانى است ، آنهائى که فاسدند سیاست شان سیاست شیطانى است ، آنهائى که صحیح راه مى برند باز سیاستى است که راجع به مرتبه حیوانیت انسان ، راجع به رفاه این عالم ، راجع به حیثیاتى که در این عالم هست راه مى برند لکن انبیا هم این عالم و هم آن عالم را (و اینجا راه است براى آنجا) اینها هدایت مى کنند مردم را به این راه و آنچه که صلاح ملت است ، صلاح جامعه است ، اینها آنها را به آن صلاح دعوت مى کنند و صلاح مادى و معنوى از مرتبه اول تا آخرى که انسان مراتب کمال دارد ، سیاستمداران اسلامى ، سیاستمداران روحانى ، انبیا علیهم السلام ، شغلشان سیاست است . دیانت همان سیاستى است که مردم را از اینجا حرکت مى دهد و تمام چیزهایى که به صلاح ملت است و به صلاح مردم است ، آنها را از آن راه مى برد که صلاح مردم است که همان صراط مستقیم است .

حیله ها در کار است که شما را از سیاست کنار بزنند

شما آقایان و همه ملت باید توجه کنید که سابقا ما را آنطور تربیت کرده بودند و به واسطه تبلیغاتى که قدرت هاى چپاولگر درست کرده بودند که ما را از سیاست جدا کنند و ما دخالت در هیچ امر اجتماعى مردم ، در هیچ امر سیاسى مردم نکنیم و آنهائى که مى خواهند انجام بدهند وظیفه شان را براى ابر قدرت ها ، به دست بگیرند سیاست را و حکومت را و همه چیزها را ، و بکشانند مردم را به طرف آن مرتبه اى ، آن چیزى که خودشان مى خواهند و قدرت هاى بزرگ مى خواهند ، یعنى ما را بکشانند یا به دامن شرق و یا به دامن غرب و این سیاست ، سیاست شیطانى است و بر فرض اینکه اینها سیاست انسانى هم داشته باشند ، بیش از یک بعدش را ندارند ، تمام ابعادش را انبیا داشته اند و از آنها ارث رسیده است به علماى متعهد . ما نباید ، خیال نکنید که این قدرت هاى بزرگ از ما دست برداشته اند ، الان همه حیله ها در کار است که شما را از سیاست کنار بزنند ، شما را نگذارند در امور اجتماعى دخالت بکنید ، شما را نگذارند که در حکومت هیچ دخالتى بکنید ، بله ، ما یک وقتى که در نجف بودیم این کلمه را گفته ام من که علما مرتبه شان بالاتر از این است که داخل بشوند در امور اجرائى ، لکن در وقتى که افرادى باشد که آن افراد ، متعهد به اسلام باشند و بتوانند کارها را روى موازین اسلامى اجرا کنند نه اینکه اگر هیچ کس هم نباشد و اشخاصى باشند که نتوانند روى مجارى اسلامى عمل کنند یا

ص: 218

نخواهند روى مجارى اسلامى عمل کنند ، باز هم آقایان بروند کنار بنشینند و تماشاچى باشند که آنها ما را بکشانند به آنجائى که خودشان مى خواهند . مسأله این نیست ، مسأله این است که اگر سیاستمدارانى باشند که همان معنائى را که مسلمین مى خواهند ولو در همین یک بعدش ، ولو در همین بعد دنیائى اش ، آنها طورى سیاست را انجام بدهند که ما استقلالمان و آزادیمان محفوظ بماند و ما به طرف شرق یا به طرف غرب کشیده نشویم ، البته آنها بکنند ، هیچ مانعى ندارد و علما هم مى روند وقتى دیدند که اینها هستند ، مى روند مشغول کارهاى خودشان مى شوند که آن هم سیاست است منتها سیاست روحانى . اما وقتى که ما ببینیم که اینطور نیست که تمام این پست ها را و تمام این قدرت ها را اینها اگر دستشان بیاید صرف مى کنند در اینکه جامعه مارابه جامعه مستقل و آزاد بکشند ، ناچاریم ما که اشخاصى که متعهد هستند و ما را نمى کشانند به این طرف و آن طرف ، دخالت بدهیم در امور ، نظارت بدهیم در امور و همه ما و همه شما و همه نسل هاى آتیه ، آنها باید چشم و گوششان را باز کنند که دوباره هى شیطان ها نیایند تزریق کنند که آقا ، علما را چه به سیاست ، علما را چه به دخالت در امور مملکتى . این یک نقشه شیطانى است که الان هم مشغول پیاده کردن آن هستند و مشغول تبلیغاتش هستند . بنائا علیه بر شما ائمه جمعه و جماعت و بر همه ائمه جمعه ها و جماعت ها در همه قطرهاى اسلامى ، در همه ممالک اسلامى این مطلب لازم است بلکه فرض است که مردم را بیدار کنید و به مردم بفهمانید این معنا را که این نغمه اى که در همه ممالک اسلامى بلند است که علما نباید دخالت در سیاست بکنند ، این یک نقشه اى است مال ابر قدرت ها ، مجریش اینها هستند که در داخل کشورها هستند . به حرف اینها گوش ندهید و بخوانید به گوش ملت که ملت بفهمد این معنا را که این نغمه ، نغمه است که مى خواهند علما را از سیاست کنار بزنند و آن بکنند که در زمان هاى سابق بر ما گذشته است . بیدار باشیم و همه توجه به این معنا داشته باشیم و نسل هاى آینده هم توجه به این معنا داشته باشند که راهشان را یک وقت ، این راهى که الان مسلمین خودشان این راه را پیدا کرده اند ، این راه را گم نکنند آنها .

همه ملت مسوولند در حفظ اسلام که امانت الهى است

مطلب دیگرى که باز دنباله همین مسائل است ، این است که روحانیون در هر جا که هستند ، چه ائمه جمعه و چه ائمه جماعات و چه کسان دیگرى که مشغول شغل روحانى هستند ، اسلام امروز به ملت ما و به شما که شاخص هستید و اولى هستید سپرده شده است ، ما امروز همه پاسدار اسلام هستیم ، تمام ملت از دولتى ها گرفته و قواى نظمى و انتظامى گرفته و نظامى و انتظامى گرفته و تا همه قواى مسلحه ، همه بازارها ، همه اداره جات ، تمام ملت بى استثنا مسوول هستیم در مقابل خداى تبارک و تعالى براى این امانت . این اسلام که امانت است و دست ماست ، اگر ما به این امانت خداى نخواسته خیانت بکنیم ، این یک گناهى است که معلوم نیست که آمرزیده بشود ، فرق دارد با گناه دیگرى حتى با کبائر گناه هاى دیگر ، براى اینکه بسیارى از گناه ها هست که به خود انسان بر مى گردد ، به جامعه بر نمى گردد ، لکن خیانت به این امانت ، خیانت به اسلام و خیانت به ملت هاى مسلم است .

باید توجه کنید که اگر

ص: 219

اشخاصى در تمام این ارگان هائى که الان بعد انقلاب بوجود آمده ، چه آنهائى که خود رو پیدا شده اند و خود ملت آنها را ایجاد کرده اند و چه آنهائى که مثلا" مقامات ایجاد کرده اند ، باید توجه به این معنا بکنید که اگر چنانچه اینها یک قدم بردارند بر خلاف اسلام ، بر خلاف مصالح مسلمین ، مسوول هستند ، مسوولیتى که بالاتر از آن مسوولیتى است که انسان نسبت به کارهاى خودش دارد ، شخصى خودش دارد .

هوشیارى در مقابل خلافکارهاى عوامل نفوذى و جلوگیرى از آنان

و این را باید توجه بکنند آقایان که در بین این ارگان هائى که هست مثل ، سپاه پاسداران ، مثل ارتش ، مثل کمیته ها ، مثل دادگاه ها و همه این جاهائى که بعد از انقلاب به عنوان یک گروهى پیدا شده است شیاطین ننشسته اند که اینها خالص باشند ، در بین شان افرادى نفوذ کرده اند و به واسطه آن نفوذ ، کارهائى در آنجا مى دهند ، براى اینکه روحانیین را و همین طور پاسدارها را و همین طور کسان دیگر را یا به جان هم بریزند و یا منزوى کنند . الان روزى شاید بیشتر از 100 تا گاهى 300 تا گاهى 200 تا نامه براى من مى رسد ، با اینکه من کاره اى نیستم و در آن شکایت مى کنند ، شکایات از همه این ارگان هائى که هست من نمى خواهم بگویم شکایات همه صحیح است ، بسیاریش هم نامربوط زیاد در آن هست ، لکن باید این مطلب که یک توطئه هست براى شکایت درست کردن ، این توطئه از شوفرهاى تاکسى ها و اتومبیل هاى دیگر ، اتوبوس و اینها شروع مى شود تا هر جائى که یک جمعیتى با هم مجتمع هستند ، در بین اینها افرادى هستند که اینها مامورند براى اینکه شایعه درست کنند و پراکنده کنند . مى گویند در تاکسى ها تا مى نشینیم یک کسى شروع مى کند یک حرفى از ، مثلا" از یک عالم یا علما یا از یک کمیسیون یا از مجلس شورا یااز کذا . الان همه اینهائى که اشتغال به یک کارى دارند ، چه دادگاه هائى که به قضاوت و به رسیدگى به امور قضائى مشغول هستند و چه این هیات هائى که براى اینکه زمین ها را مثلا" ، آن زمین هائى که مشروع است تقسیم کنند و چه جهاد سازندگى و جهاد دیگر و گروه هائى که هستند ، اینها در بین شان یک افرادى نفوذ کرده است که این افراد یک کارى انجام مى دهند و دستجاتى که مربوط به همین افراد هستند آن را دامن مى زنند و بزرگش مى کنند و شما یک وقت چشمتان راباز مى کنید که همه این ارگان هاى دولتى و اسلامى از مجلس گرفته تا دادگاه ها و تا همه جا به واسطه تبلیغات اینها مشوه مى شود روحشان ، یعین جمهورى اسلامى که عبارت از این چیزهائى است که حکومت است و مجلس است و سایر ارگان ها ، این را مى خواهند مشوهش کنند و به دنیا بفهمانند که این هم همان رژیم شاهنشاهى است ، این هم مثل همان رژیم است ، همه چیزش مثل همان رژیم است . مى آیند مى گویند که زمین هاى مردم و باغات مردم را غصب مى کنند و هیچ جا هیچ کس هم دخالت در این امر نمى کند ، مى گویند این گروه هاى هفت نفرى که گفته شده به آنها ، اعلام کردند بر آنها ، دولت هم اعلام کرده است که باید در آن چیزهائى که غیر مشروع است دخالت نکنند آنها دخالت مى کنند و هیچ اعتنا به این مسائل نمى کنند . مى گویند مصادره

ص: 220

اموال مردم ، بیجا مصادره مى شود اموال مردم بدون اینکه جهت شرعى داشته باشد . شما باید توجه داشته باشید و من از ائمه جمعه در همه بلاد مى خواهم و علمائى که هم در آن بلاد هستند همراهى کنند و گروه هائى را تعیین کنند براى رسیدگى به این امور ، رسیدگى به حال این افرادى که مى خواهند آشوب درست کنند ، رسیدگى به حال دادگاه ها و احکامى که از دادگاه ها صادر مى شود . چه بسا اشخاصى هستند که اطلاع قضائى ندارند و خودشان را به طور قاچاق وارد کردند در قضا . قضا شرط دارد و باید نصب بشود از طرف علمایى که بزرگ هستند ، اینطور نیست که هر کس هر جا برود قضا را متکقل بشود و حکم بدهد و حکم قتل بدهد و حکم چه بدهد . اینها باید شما آقایانى که در بلاد هستید ، خودتان رسیدگى کنید افرادى که از این جناح هاى منحرف وارد شدند در این ارگان ها ، در قضا ، در تقسیم اراضى ، در جهاد سازندگى ، در همه اینها ، افرادى را متعهد ، مطلع ، بیطرف ، این افراد را تعیین کنید تا اینکه اینها بروند رسیدگى بکنند و به شما گزارش بدهند و در صدد تصحیحش بر آیید . اگر ما بنشینیم اینجا ، هر چه مى شود در هر جا ، هر کس هر کارى مى خواهد بکند ما اعتنا به آن نکنیم ، این فاجعه به بار مى آورد بعدها . باید شما خودتان بنشینید این کار را بکنید . این یک چیزى است که مى خواهند تمام آن چیزهائى که فاسد است به گردن روحانیون و به گردن دولت اسلامى بیندازند و روحانیون و دولت و مجلس و همه اینها را از نظر مردم بیندازند و مشوه کنند . شما باید بیدار باشید ، جلوگیرى کنید از این معنا . اگر من ، من که یک پیر مردى هستم از من نمى آید این کارها ، شما آقایان الحمدلله هم جوان هستید و هم توجه دارید به مسائل ، خودتان یک گروه هائى را درست کنید در همه جاى مملکت ، یک گروه هائى درست کنید بررسى کند این امور را ، اگر چنانچه بر خلاف شرع عمل مى شود ، جلویش را بگیرید ، اگر چنانچه امر خلافى دارد و اقع مى شود ، اشخاصى که لایق نیستند براى این مسائل اگر اینها وارد هستند در دادگاه ها یا در سایر جاها ، در جهاد سازندگى ، در هیات هفت نفرى نمى دانم اینها ، ما نمى خواهیم که یک مملکتى باشد که هرج و مرج یا یک مملکتى باشد که نظر کمونیست ها را در این مملکت انجام بدهد یا نظر غربى ها را انجام بدهد . باید همه این کارها را قبل از اینکه فرصت از دستتان رفته است و قبل از اینکه این خیانتکارهائى که مى خواهند این مملکت را باز برگردانند به حال اول ، پیروزى پیدا کنند و مجال پیدا بکنند ، خود شماها باید این کارها را نجام بدهید و افرادى را صالح ، مطلع ، بیطرف تعیین کنید بروند در اینجاهائى که این کارها مى شود ، به شکایات مردم رسیدگى کنند . یک دفترى براى شکایات باز کنید ، تعقیب کنید شکایت را ، ببینید این که شکایت کرده از کجا پیدا شده ، صحیح مى گوید یا غیر صحیح ؟ غیر صحیح مى گوید ، چه کسى القأ به او کرده ؟ اینها را باید تعقیب کرد و فهماند به مردم که یک همچو بساطى در کار هست که مى خواهند خرابکارى کنند و افرادى هم که واقعا خرابکارى مى کنند . معرفى باید بشوند به جمعیت هائى که خود آقایان تعیین کنند تا تکلیف آنها را معین کنند . ما اگر چنانچه بنشینیم و الان در مملکتمان خلاف شرع هاى زیادى خداى نخواسته انجام بگیرد معنایش این است که ما خودمان با دست خودمان جمهورى اسلامى را جمهورى غیر اسلامى اش کردیم . ما مى خواهیم جمهورى اسلامى ، یعنى احکام ، احکام اسلام باشد نه اینکه

ص: 221

هر جایش که آدم دست بگذارد شکایات باشد که اینها خلاف دارند مى کنند ، شکایت باشد که فلان قاضى حکم خلاف دارد ، فلان فرض کنید که کسى که مى خواهد تقسیم زمین را بکند زمین هاى مردم را مى رود تقسیم مى کند ، باغات را مى رود نمى دانم درخت هایش را مى اندازد ، اینها رسیدگى مى خواهد . شما نشستید که یکدفعه صداى ملت بلند بشود که این دولت و این مجلس و این دادگاه ها و این کمیسیون ها و اینهمه اینهائى که هستند ، هیچ یک آنها اسلامى نیستند و به ضد شما قیام بکنند ، آنوقت هم من موافقت با آنها بکنم

وحدت برادران شیعه و سنى به برکت جمهورى اسلامى

انشأ اللّه خداوند شما را تؤفیق بدهد و جماعتتان را هر چه زیادتر و هر چه باشکوهتر . این جماعات بسیار موثر است ، بسیار خوب است . اگر برکت جمهورى اسلامى جز این نبود ، این یک برکت بزرگى است که ما را و همه برادرهاى اهل تشیع و تسنن را یک جا جمع کرده و همه مان براى اسلام مى خواهیم کوشش کنیم و باید همه ما توجه داشته باشیم که نبادا یک وقت تبلیغى بشود که در طول تاریخ تقریبا شده است که ما را ، برادرها را از هم جدا کردند ، اهل سنت را با ما جدا کردند ، ما را از آنها جدا کردند باید اینها را توجه بکنیم ، باید ما با هم برادر باشیم ، نگذاریم دیگران بیایند همه چیزمان را ببرند و ما بنشینیم دعوا کنیم سر یک چیزى که نباید دعوا بکنیم . در هر صورت جماعات باید این جمعه ها باید هر چه بیشتر و هر چه بزرگتر و ملت باید هر چه بیشتر به این جماعات حاضر بشود و جمعه را بزرگ بشمارد و خطبا هم در خطبه هاى خودشان مردم را بیدار کنند ، مردم را دعوت کنند به صلاح ، دعوت کنند به اینکه این توطئه هائى که در اطراف هست الان این توطئه ها براى محو اسلام است ، بیدار کنند مردم را تا انشأ اللّه تؤفیق حاصل بشود و ملت ما الان که بیدار است و متوجه است برسد به آنجائى که همه احکام اسلام در این مملکت پیاده بشود و این الگویى بشود از براى همه ممالک اسلامى و من از این جلسه اى که آقایان درست کردند و اجتماع کردند و برادرهاى اهل سنت و اهل تشیع همه جمع شدند و مسائل را طرح کردند بسیار کار خوبى است و من متشکرم از همه که انشأ اللّه باز هم اجتماعاتشان را بکنند و رسیدگى به حال ملت بکنند . شما باید به حال این ملت رسیدگى بکنید ، از توطئه ها خبر بشوید و جلوگیرى کنید و مردم را بیدار بکنید و امیدوارم که این اجتماعات در بلاد دیگر از مسلمین هم این اجتماعات باشد و همه گرفتارى هائى که ملت دارند ، حلالش خود شماها باشید . خداوند همه شما را عمر و عزت و عظمت عنایت کند و ملت ما را و ملت هاى اسلامى را از تحت قدرت شیطانى نجات بدهد .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

ص: 222

تاریخ : 4/10/59

بیانات امام خمینی در جمع گروهى از معلولین انقلاب اسلامى و جوانان داوطلب اعزامبه جبهه ها

آنها که خون شهیدان را براى به قدرت رسیدن وسیله قرار مى دهند از فطرت انسانى خارجند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

ما این منظره ها را که مى بینیم و این عزم راسخ و تصمیم هاى جزم که در شما جوانان مى بینم ، از وضع شما هم ابتهاج دارم و هم متاثرم . ابتهاج به اینکه یک ملتى آنطور متحول شده است که در راه خدا همه چیز خودش را نثار مى کند و با آغوش باز دنبال مرگ مى رود . این در طول تاریخ اگر نمونه اى داشته باشد در صدر اسلام است ، بعد از آن نمونه اى ندارد ، مثل شما جوان ها نمونه اى نیست . و تأثر براى اینکه این جوان هاى عزیز ما که باید براى ملت ما خدمت کنند و براى اسلام خدمت کنند ، به دست اشرار یا شهید شدند و یا معلول ، این موجب تأثر بسیار است . و تأثر دیگر اینکه این گروه هاى منحرف و این اشخاصى که طرفدار ابرقدرت ها هستند و مى خواهند همان وضع سابق را پیش بیاورند یا در صدد قدرت طلبى هستند ، چطور مى خواهند با خون این شهیدان ما و با این معلولان ما ، اینها را ندیده بگیرند و براى قدرت خودشان یا براى ابر قدرت ها خدمت کنند و از روى خون این جوان هاى ما بگذرند و خدمت به آمریکا یا شوروى بکنند . چطور انسان متاثر نباشد از اشخاصى که قدرتمندى خودشان را در خون شهیدان ما مى بینند؟ آنهائى که براى خودشان و براى قدرت خودشان خون شما جوان ها را و شما معلول ها را وسیله قرار مى دهند ، از فطرت انسانى خارجند ، اینها حیواناتى هستند به صورت انسان . آنهائى که در این موقعى که جنگ بر قرار است و ارتش ما و سپاه ما و همه ملت دنبال فکر جنگ هستند ، فکر این باشند که گروه خودشان قدرت به دست بیاورد ، اینها جزء انسان ها نیستند ، اینها حیواناتى هستند به صورت انسان . شما مى بینید که الان باز در هر گوشه اى از مملکت ما این گروه هاى منحرف وارد شدند و مشغول توطئه هستند و مشغول شرارت ، البته نه شرارت آنها و نه توطئه آنها درمقابل ملت ما و در مقابل قواى مسلح ما کارى از آنها نمى آید ، لکن موجب تأثر است که چه انسان هاى به صورت و چه سبع هاى به حسب واقع هستند که خون شهیدان ما را وسیله براى رسیدن خودشان به قدرت قرار مى دهند ، از روى کشته هاى ما مى خواهند عبور کنند و به قدرت برسند . تأثر این است که چرا انسان باید اینقدر نادان باشد ، اینقدر شقاوت داشته باشد . جوان هاى ما دارند در مرزها و در اطراف مملکت براى نگهدارى جمهورى اسلامى جانفشانى مى کنند و آنها که نه

ص: 223

به اسلام اعتقاد دارند و نه به جمهورى اسلامى ، دنبال این هستند که با خون اینها براى خودشان قدرت درست کنند .

چه بکشید و چه کشته شوید پیروزید

لکن من به شما عزیزان ، به شما ارتشیان ، به شما سپاه پاسداران ، به شما ژاندارمرى ها ، به شما ملت ، سرتاسر ، نوید مى دهم که پیروزى با شماست ، پیروزى با حق است . من کرارا این را گفته ام که ما چه کشته بشویم و چه بکشیم پیروزیم . شما که در میدان جنگ رفتید و معلول شدید و الان در منظره من هستید و من متاثرم براى شما ، شما پیروزید . شما در نظر اسلام پیروز هستید . شما در نظر خداى تبارک و تعالى لشکرهاى پیروزمندى هستید . خداوند انشأ اللّه شماها را از لشکریان امام زمان سلام اللّه علیه قرار دهد و اجر آن سپاهیان در رکاب رسول اللّه را به شما عنایت بفرماید ، آنها هم هر کمالى داشتند ، براى خدمت به اسلام و رسول خدا بود و شما هم همین خدمت را دارید انجام مى دهید . شما با آنها فرقى ندارید و شما هم مثل اشخاصى هستید که در غزوات رسول اللّه جنگیدند و شهید شدند یا معلول . شما هم در راه خدا و در راه رسول خدا و در راه اسلام فداکارى کردید ، معلول شدید ، شهید شدند دوستان شما وشما پیروز هستید . و کشورى که تمام قشرهایش اینطور مهیاى براى فداکارى هستند این کشور پیروز است . و خداوند به شما سلامت و اجر عنایت کند و به ما هم بیدارى بدهد که به دنبال شما بیائیم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

ص: 224

تاریخ : 5/10/59

بیانات امام خمینی در جمع عشایر خوزستان و اعضاى شوراهاى اسلامى دشت آزادگان

اسلام آمده است تا تمام ملل دنیا را با هم متحد کند به یک امت بزرگ

بسم اللّه الرحمن الرحیم

شما دوستان عزیز و برادران محترم که از صفحات جنگ آمده اید خوش آمدید . خداوند انشأ اللّه شما را موفق کند و دست ظالم ها را از مملکت ما کوتاه بفرماید . نقشه هاى قدرت هاى بزرگ که مى خواهند مسلمین را زیر سلطه خود بیاورند و مخازن آنها را به غصب ببرند و اموال آنها را به چپاول ببرند از سال هائى طولانى دنبال نقشه هائى بودند که از نقشه هاى بزرگ آنها مسأله ملت گرائى است . اسلام آمده است تا تمام ملل دنیا را ، عرب را ، عجم را ، ترک را ، فارس را همه را با هم متحد کند ، و یک امت بزرگ به نام امت اسلام در دنیا بر قرار کند تا کسانى که مى خواهند سلطه بر این دولت هاى اسلامى و مراکز اسلام پیدا بکنند ، نتوانند به واسطه اجتماع بزرگى که مسلمین از هر طایفه هستند . نقشه قدرت هاى بزرگ و وابستگان آنها در کشورهاى اسلامى این است که این قشرهاى مسلم را که خداى تبارک و تعالى بین آنها اخوت ایجاد کرده است و مومنان را به نام اخوت یاد فرموده است از هم جدا کنند و به اسم ملت ترک ، ملت کرد ، ملت عرب ، ملت فارس از هم جدا کنند بلکه با هم دشمن کنند و این درست بر خلاف مسیر اسلام است و مسیر قرآن کریم . تمام مسلمین با هم برادرند و برابرند و هیچ یک از آنها دیگرى جدا نیستند و همه آنها زیر پرچم اسلام و زیر پرچم توحید باید باشند . اینهائى که با اسم ملیت و گروه گرائى و ملى گرائى بین مسلمین تفرقه مى اندازند ، اینها لشکرهاى شیطان و کمک کارهاى به قدرت هاى بزرگ و مخالفین با قرآن کریم هستند .

حزب منفور بعث ثابت کرد که نوکر قدرت هاى بزرگ است

بحمداللّه مشت این حزب بعث عراق باز شد که این ادعاها که مى کند که من براى عرب چه هستم و براى قدرت عرب و براى ملت عرب چه هستم ، مشت او باز شد که در خوزستان با عرب بیشتر مقابل شد کشتارهائى که به وسیله این حزب منفور و صدام کافر بر برادرهاى عرب ما وارد شده است بیشتر از آن است که بر برادرهاى عجم ما وارد شد . اگر این مرد فاسق و کافر در ادعاى خودش راست مى گفت نباید مراکزى که مجتمع عرب است ، زن و بچه ، پیر و برنا را آنطور سرکوبى کند و اگر چنانچه با عجم دشمنى داشت ، چرا عرب را بیشتر مورد هجمه قرار داد؟ این مشت او را باز مى کند که

ص: 225

نه ،مسأله عرب نیست ، مسأله نوکرى ابر قدرت هاست . اینطور نیست که او بخواهد ملت عرب رانجات بدهد . از چى نجاب بدهد؟ از اسلام نجات بدهد؟! ملت عرب سال هاى طولانى همانطورى که عجم ها و ایرانى (غیر عرب شان ) سال هاى طولانى در زیر قدرت شیطانى ابر قدرت ها به وسیله حکومت فاسد پهلوى در رنج و عذاب بودند و بعد از اینکه آنها به واسطه قیام ملت ما ، عرب و عجم و همه قشرها ، آنها به جهنم رفتند ، تمام ملت ما زیر سایه اسلام و در جمهورى اسلام بودند و در تحت جمهورى اسلام و پرچم لا اله الااللّه کسى در رنج و عذاب نباید باشد و نبود . لکن منحرفینى که نوکرهاى اجانب هستند ، با اسم هاى مختلف به این مملکت که مملکت اسلامى است و عرب و عجم و فارس و غیر فارسش در کنار هم برادروار زندگى مى کنند ، نقشه هاى آنها این است که این برادرها را از هم جدا کنند و اختلاف ما بین اینها بیندازند و بعد همه دارائى هاى اینها را از بین ببرند و اسلام را زیر پا بگذارند . حزب بعث منفور عراق ثابت کرد که طرفدار عراق ، طرفدار عرب نیست بلکه طرفدار قدرت هاى بزرگ است و نوکر قدرت هاى بزرگ است و لهذا او درخود عراق هم ملت عراق را مى کوبد و ملت عراق را سرکوب مى کند و علماى بزرگ عرب را مى کشد و در حبس مى اندازند و همه مردم عراق که عرب هستند از دست او به تنگ آمده اند . و مسأله این نیست که او بخواهد براى عرب کارى بکند ، عرب و عجم هر دو زیر پرچم توحید و در پناه رسول خدا صلى اللّه علیه و آله مى خواهند زندگى کنند و جمهورى اسلامى مى خواهد مطلبى را که قرآن فرموده است ، مطلبى را که رسول خدا فرموده است در همه کشورها پیاده کند و ایران مقدمه اوست ، مى خواهد که به همه کشورها بفهماند که اسلام بنایش بر برادرى و برابرى و وحدت و همه مسلمین ید واحده هستند ، بر دیگران .

در اسلام هیچ یک از قشرها بر دیگرى تفوق ندارند مگر به تقوا

ما مى خواهیم به همه ملت ها بفهمانیم که اسلام یک دین وحدت است یک دین برادرى است ، دین برابرى است ، هیچ یک از قشرهاى او بر دیگرى تفوق ندارند مگر به تقوا ، مگر به پیروى از احکام اسلام حزب بعث عراق ثابت کرد که همانطورى که در رأس او عفلق غیر مسلمان است ثابت کرد که قضیه عرب مطرح نیست ، قضیه ملت عرب مطرح نیست قضیه ابرقدرت ها مطرح است ، مطرح این است که ما باید همه ملت هایمان در تحت سلطه قدرت هاى بزرگ باشد . و این یک خیال خامى است که صدام به سر خودش پخته بود که ایران را با یک هفته از بین خواهد برد . او در یک هفته نتوانست که خوزستان که یک تکه اى از ایران است به دست بیاورد و جز ننگ و نفرت در بین تمام مسلمین و تمام مستضعفان جهان چیزى براى خودش نیاورد و او الان به حال عصبى و دیوانگى هر طورى که شده است مى خواهد یک پیروزیى پیدا کند ولو نسبى .

ما امیدواریم که ملت هاى اسلامى بپا خیزند و دست هاى فاسد و خائن را قطع کنند

برادرهاى ما در همه جاها ، در خوزستان خصوصا در همه اطراف خوزستان ، سرتاسر جنوب ،

ص: 226

سرتاسر غرب و خوزستان بپا خاسته اند و در مقابل این شخصى که ادعا مى کند که من مسلمم و مسلم نیست ، ادعا مى کند که من براى عرب کار مى کنم و دروغ مى گوید ، در مقابلش ایستادند و مشت محکم را به دهانش زدند و انشأ اللّه به همین زودى به جهنم واصل خواهد شد . ما با غم هاى شما که برادران ما هستید ، چه در سوسنگرد ، چه در - سایر اهواز و چه در خوزستان ، همه اطراف خوزستان ، در جنوب ، در غرب ، با همه شما ، با همه کردستانى ها ، خوزستانى ها ، سوسنگردى ها و همین طور دشت آزادگان که آقایان از آنجا و از همه اطراف تشریف آوردید ما با شما همدرد هستیم در مصائبى که بر شما برادران ما وارد شده است و بر اسلام وارد شده است . این مصائب بر اسلام وارد شده است و شما هم فرزندان اسلامید ، هر چیزى که بر شما وارد بشود بر همه مسلمین وارد شده است و هر خیانتى که صدام بر خوزستان بکند بر همه ممالک اسلامى کرده است و ما امیدواریم که همه ملت هاى اسلام با بیدارى و با توجه بپاخیزند و این دست هاى فاسدى که مى خواهد همه ملت هاى اسلام را در تحت سلطه ابر قدرت ها قرار بدهد ، آنها را سر جاى خودشان بنشانند . و من از خداى تبارک و تعالى پیروزى اسلام و مسلمین و سلامت و سعادت شما برادران خوزستانى و برادرانى که از جنوب و از غرب اینجا هستید از خداى تبارک و تعالى سلامت و سعادت شما را مى خواهم و بدانید و یقین بدانید که این زحمت هائى که بر شما وارد شد واین قتل هائى که واقع شد بر برادرهاى ما پیش خدا محفوظ است و جائى نمى رود و شما بحمداللّه پیروز و روسفید هستید .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

ص: 227

تاریخ : 6/10/59

بیانات امام خمینى در جمع مسؤولان نهضت سواد آموزى سراسر کشور

قلم ها اگر در دنیا براى خدا و براى خلق خدا به کار بیفتد مسلسل ها کنار مى رود

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از آقایان تشکر مى کنم که در این هوا و محل ضیق ، مجتمع شدند تا بعض صحبت ها را بکنند و بکنیم . آقایان که حالا آمدند پیش من ، از اینکه در این یک سال آنطورى که باید مردم اقبال کنند و وسائل فراهم باشد براى نهضت سواد آموزى نشده است ولى امیدارم که بعد بشود . البته هر کارى که انسان شروع مى کند ابتدأ شروع ، یک امورى پیش مى آید که پیش بینى نشده است و یک احتیاجاتى است که در وقتى که مشغول به خدمت هستند احساس مى شود و من امیدوارم که از این به بعد ، هم ملت ما و هم دولت اهتمام داشته باشند که این امر حیاتى انجام بگیرد . در این تابلوئى که آقایان آوردند ، نوشته اند که اگر چه بشود قلم هایمان را به مسلسل تبدیل مى کنیم . ما امیدواریم که بشر به رشدى برسد که مسلسل ها را به قلم تبدیل کند . آنقدرى که قلم و بیان به خدمت بشر بوده است مسلسل ها نبوده اند . مسلسل ها غالبا در خدمت ابر قدرت ها بودند و براى تباهى بشر بوده اند و اسلام هم که امر فرموده است به اینکه جهاد بکنند و دفاع بکنند و البته محتاج به همه ابزار جنگى است ، اساس بر این است که دفاع از حق بکنند و حق را و علم را جانشین مسلسل بکنند . قلم و علم و بیان است که مى تواند بشر را بسازد ، نه مسلسل و نه سایر قواى تخریب کننده . مسلسل ها هم و همه آلات حربى هم در سایه علم تحقق پیدا کردند منتها گاهى مسلسل ها و سایر ابزار به اصطلاح تمدن را اشخاصى ایجاد کرده اند که موجب تخریب بلاد و عباد شده است و گاهى اشخاصى ایجاد کرده اند که موجب تایید انسان و ساختن انسان و آرامش در بین انسان هابوده است و در این خدمت بوده است . شما کوشش کنید که با بیان و قلم مسلسل ها را کنار بگذارید و میدان را به قلم ها و به علم ها و به دانش ها واگذار کنید . بشر تا در سایه مسلسل و توپ و تانک مى خواهد ادامه حیات بدهد ، نمى تواند انسان باشد ، نمى تواند به مقاصد انسانى برسد آنوقتى مردم به مقاصد اسلامى و انسانى مى رسند و به کمال دانش و علم مى رسند که قلم ها بر مسلسل ها غلبه کند و دانش ها در بین بشر به آنجا برسد که مسلسل ها را کنار بگذارد و میدان ، میدان علم باشد . در قرآن کریم وقتى که ظاهرا اول آیه اى که بر پیغمبر اکرم وارد شده است ، هم قرائت را توصیه کرده است ، از آن استفاده مى شود هم آن جهتى را که باید قرائت در خدمت او باشد و علم در خدمت او باشد ، هم آن را بیان فرموده است ، فرموده است :

ص: 228

(اقرأ باسم ربک ) قرائت مطلقا ، علم مطلقا ، دانش مطلقا مطلوب نیست چه بسا دانشى که بر ضد انسانیت انسان و بر ضد کرامت انسان است ، لکن دانشى که جهت داشته باشد ، براى خدمت بشر باشد ، به اسم رب باشد ، توجه به ربوبیت الهى داشته باشد ، توجه به اسم خدا داشته باشد ، آن قرائت و آن علم و آن مسلسل همه شان در خدمت انسانند . عمده آن جهت وغایاتى است که در افعال انسان و در آلاتى که انسان درست مى کند و در علم و دانش و سایر چیزهایى که افعال انسان است آن چیزى را که جهت مى دهد آن غایات است ، آن چیزهائى است که براى آن چیزها قلم ها وجود پیدا کرده است ، مسلسل ها وجود پیدا کرده است ، علم و دانش وجود پیدا کرده است اگر غایات و مقاصد و آن چیزهائى که براى او اینها وجود پیدا کرده است الهى باشد ، هم قلم و هم مسلسل و هم علم و دانش و هم هر عملى ارزش پیدا مى کنند ، ارزش الهى . ارزش قلم به غایتى است که براى او قلم زده مى شود . ارزش مسلسل هم به غایتى است که براى او مسلسل کشیده مى شود . اگر این ارزش غائى نباشد و اگر آن مقصد ، مقصد انسانى و الهى نباشد ، نه مسلسل آلتى است که به درد بخورد و نه قلم ، و خطر قلم بیشتر از مسلسل است و خطر بیان بیشتر از توپ و تانک است و خطر علم بیشتر از همه اینهاست لکن اگر چنانچه به خدمت خلق باشد و به دستور انسان باشد و در خدمت انسان باشد و در خدمت خداى تبارک و تعالى باشد تمام اینها ارزش پیدا مى کنند ، مسلسل هم همچون قلم مى شود ، قلم هم همچون مسلسل . باید بشر به فکر این باشد که آن چیزهائى که مقصد است و براى تربیت انسان است ، براى آموزش انسان است ، براى تعلیم انسان است ، جهت به آن بدهد . اگر چنانچه دانشگاه ها جهت به آن داده نشود ، همان دانشگاه هائى مى شود که در بین بشر هست و از همان دانشگاه ها قواى مخربه بیرون مى آید و اگر جهت به آن داده بشود ، دانشگاه ها کارى مى کنند که مسلسل ها نمى تواند بکند ، خدمتى مى توانند به بشر بکنند که هیچ کس دیگر نمى تواند اینقدر خدمت بکند . عمده آن جهتى است که طرف آن جهت رفته مى شود و قرآن این را فرموده است (اقرأ باسم ربک الذى خلق ) قرائت کن ، نه قرائت مطلق . بیاموز ، نه آموزش مطلق . علم تحصیل کن ، نه علم مطلق و تحصیل مطلق ؛ علم جهت دار ، آموزش جهت دار . جهت ، اسم رب است ، توجه به خداست ، براى خدا براى خلق خدا . قلم ها اگر در دنیا براى خدا و براى خلق خدا به کار بیفتند مسلسل ها کنار مى رود و اگر براى خدا و براى خلق خدا نباشد مسلسل ساز مى شود . ابزار کوبنده انسان با دست قلم دارها و با دست علمائى که در همه دانشگاه ها هستند ، با دست آنها وجود پیدا کرده است و همه ترقیات بشر هم با دست علما و بیان و قلم علما وجود پیدا کرده است . کوشش کنید که در این آموزشى که به مردم مى دهید جهت دار باشد . در کلاس هائى که جوان ها یا سالخوردگان براى آموزش مى آیند ، همانطورى که سواد را به آنها یاد مى دهید و همانطورى که نوشتن و خواندن را بر آنها یاد مى دهید جهت هم به آنها بدهید که براى خدا بخوانند و براى خدا بنویسند . براى خدمت به خلق و براى خدمت به خدا و براى خدمت به اسلام .

ص: 229

توجه کنید که آموزش و پرورش وقتى نافع است که به اسم ربّ باشد

باید آموزش و پرورش مردم توأم باشد . پرورش ، پرورش انسانى ، پرورشى که به درد انسان برسد ، آموزشى که براى انسان باشد ، جهت دار باشد ، اسم رب در آن باشد ، توجه به خدا باشد . باید تمام کلاس هائى که در سرتاسر کشور انشأ اللّه وجود پیدا مى کند و شما آقایان و کسان دیگرى که در خدمت یک همچو امر بزرگى هستید و متکفل یک همچو عبادت بزرگى هستید توجه داشته باشید که آموزگاران را جهت به آنها بدهید ، توجه به خدا بدهید ، علمشان براى خدا باشد ، براى اطاعت خدا . خداى تبارک و تعالى علم را یکى از عبادات بزرگ قرار داده است اگر چنانچه جهت داشته باشد ، جهت هم همان است که اقرأ باسم ربک . در هیچ ملتى مثل ملت اسلام از علم توصیف نکرده است ، قرآن کریم در جاهاى زیاد از علم و از عالم و توجه به علم توصیف فرموده است و در کم جائى از آهن صحبت کرده است ، آنجا هم که از آهن صحبت مى کند منافع ناس درنظر گرفته شده است انزلنا الحدید فیه باس شدید باس شدید دارد و منافع براى ناس . اگر منافع براى ناس نداشته باشد و در خدمت ابرقدرت هائى که مى بینید داشته باشد آهن هیچ ارزش ندارد و اگر آهن در خدمت نفع مردم باشد ، منافع مردم باشد ، ارزشش بسیار زیاد است . همانطورى که قلم ارزش دارد ، آهن هم ارزش دارد و همه چیز ارزش دارد . ارزش همه چیز به آن چیزى است که براى او انسان مى کند . نماز هم که انسان مى خواند ارزشش به آن نیتى است که به آن نیت وارد نماز مى شود اى چه بسا نمازگزارانى که نمازشان در جهنم وارد مى شود وقتى است که ارائه بخواهند بدهند به مردم و چه بسا نمازگزارانى که نمازشان در جهنم وارد مى شود وقتى است که ارائه بدهند به مردم و چه بسا براى خدا عمل مى کنند ، سربازهائى که براى خدا عمل مى کنند ، پاسدارانى که براى خدا خدمت مى کنند ، ارزش آنها از نماز هم بیشتر است ، ارزش مسلسل آنها از قلم هم در آنوقت بیشتر خواهد شد . توجه کنید که آموزش بدهید و در ضمن آموزش تربیت کنید . باسم ربک اختصاص این اسم که رب است براى اینکه توجه به تربیت را بدهد به مردم که باید قرائت کنید و به اسم رب براى تربیت بشر قرائت کنید ، قلم به دست بگیرید براى تربیت بشر ، آنقدرى که بشر از قلم هاى صحیح نفع برده است از چیزى دیگر نبرده است و آنقدر که ضرر کشیده است ، از چیزهاى دیگر ضرر نبرده است . قلم ها و بیان ها با مغزهاى مردم رابطه دارند . اگر قلم ها و بیان ها و علم ها و تعلیم ها و آموزش ها براى خدا باشد ، مغزها را الهى تربیت مى کنند و اگر چنانچه بر خلاف این باشد ، مغزها ، مغزهاى غرورمند ، مغزهاى طاغوتى از آن پیدا مى شود . من از همه ملت ایران مى خواهم که در این امر بزرگ و این امر حیاتى کمک کنند ، در روستاها که آقایان مى روند ، اقبال کنند کسانى که سواد ندارند ، وارد بشوند براى سوادآموزى طلب العلم فریضه خداى تبارک و تعالى به وسیله نبى اکرم فرموده است . بنابراین حدیث که طلب علم فریضه است و در بعض از روایات فریضه على کل مسلم و مسلمه براى همه زن ها و مردها فریضه است . با علم است که انسان مى تواند تأمین سعادت دنیا و آخرت را بکند ، با آموزش است که انسان مى تواند تربیت کند جوان ها را به طورى که مصالح دنیا و آخرت خودشان را خودشان حفظ کنند . اگر کشور ما علم را بیاموزد ، ادب را بیاموزد ، جهت یابى علم و عمل را بیاموزد ،

ص: 230

هیچ قدرتى نمى تواند بر او حکومت کند . تمام گرفتارى هائى که ما در این طول مدت تاریخ داشتیم بهره بردارى از جهالت مردم بوده است . جهالت مردم را آلت دست قرار دادند و برخلاف مصالح خودشان تجهیز کردند . اگر علم داشتند ، علم جهت دار داشتند ، ممکن نبود که مخربین بتوانند آنها را به یک جهتى که برخلاف آن مسیرى است که مسیر خود ملت است تجهیز کنند . علم و سواد است با آن جهتى که باید به او توجه کرد که مى تواند ملت را از همه گرفتارى ها نجات بدهد و نمى توانند کسانى که خواهند این نهضت را ، این نهضت اسلامى را مى خواهند به خلل برسانند و توانند ببینند که اسلام در این مملکت پیاده دارد مى شود . این علم است که مى تواند جلوى این فسادها را بگیرد . اگر ملت ما علم را ، آن علم جهت دار را یاد بگیرند ، تربیت بشوند ، در مقابل علم ، در پهلوى علم هم تربیت باشد تربیت دینى ، تربیت الهى ، تربیت انسانى و هم علم ، اگر این دو حربه در دست شما باشد ، کسى نمى تواند به شما تعدى کند ، کسى نمى تواند استبداد را برگرداند و اگر این علم نباشد مردم را توجیه کنند به جائى که باز هم آن مسائل سابق برگردد و آن استبداد سابق و آن وابستگى هاى سابق . شما سوادآموزان در تمام کشور بدانید که یک خدمتى دارید به این انسان مى کنید که بالاترین خدمت هاست و روستائیان و سایر قشرهاى بى سواد بدانند که این خدمت ، خدمتى است که باید آنها به جان و دل قبول کنند و اینطور که گمان کنند ما نمى توانیم ، اینطور نیست ، هر انسانى مى تواند سوادآموزى کند و مى تواند انسان بشود . علم از مهد تا لحد ، از بچگى تا نزدیک مردن . دنیا باید با علم و با علم جهت دار اداره بشود . پیرمرد و پیرزن هم مى توانند آموزش ببینند ، مى توانند تحصیل کنند مأیوس از خودشان نباشند . جوان ها ، پیرها ، بچه ها ، روستائى ها ، شهرى ها همه باید کمک کنند و این امر مهمى که تمدن شما ، اسلام شما ، انسانیت شما و همه چیز شما تابع اوست و بسته به اوست ، تربیت کنید اینها را و همه چیز بسته به اوست همه باید کمک کنند و همه با هم انشأ اللّه سال دیگر اگر من باشم ، ببینم که سوادآموزى به طور چشمگیرى پیش رفته است و اگر نباشم خود شما ببینید . خداوند انشأ اللّه به همه شما تؤفیق بدهد و به همه ملت ما تؤفیق بدهد که هم علم را یاد بگیرند و هم جهت علم را و هم مسلسل را براى آرامش دنیا به دست بگیرند و هم تربیت نظامى را .

والسلام علیکم ورحمة اللّه و برکاته

ص: 231

تاریخ : 6/10/59

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى انجمن هاى اسلامى و کسبه مشهد

امروز حفظ وحدت و آرامش مهم ترین وظیفه براى پیشبرد انقلاب است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

شما مهمان هاى عزیزى هستید که از محل تجلى نور ، از محل توجه ملائکه اللّه ، از آستان قدس رضوى آمدید و خوش آمدید . خداوند شماها را حفظ کند و اسلام را به جدیت هاى شما و همه ملت به پیش ببرد . و من امیدوارم که با دعاى شما در آستان قدس رضوى موفق بشوم به پاى بوس آن حضرت برسم .

آنچه که من باید در محضر شما دوستان ، عزیزان عرض کنم این است که قدرت هاى بزرگ توجه دارند به اینکه این ملت در سایه وحدت و اتفاق و توجه به خداى تبارک و تعالى پیروز شدند و منافع آنها را به خطر انداختند و آنها از پاى نخواهند نشست و هر روز یک راهى درست مى کنند براى اختلاف و براى اینکه وحدت ملت مارا به هم بزنند و ما باید چشم و گوش خودمان را باز کنیم و هوشیار باشیم که اختلافات را دامن نزنیم . ملت ما هر قشرى که توجه دارند به اینکه این کشور را اختلاف خواهد آسیب پذیر کرد و هر گروهى که علاقه دارند به اسلام ، علاقه دارند به کشور اسلامى ، علاقه دارند به ملت اسلامى ایران ، به ملت ایران باید کوشش کنند که خللى در این وحدت و اتفاق رخ ندهد . اگر خداى نخواسته دشمن هاى ما موفق بشوند به اینکه در هر گوشه اى بین ملت ما اختلاف بیندازند ، آنها به آرزوى خودشان مى رسند .

امروز آنچه که براى ما از همه چیز لازمتر است آرامش است . ما امروز مبتلاى به جنگ هستیم و مبتلاى به این خرابکارى هاى داخلى هم هستیم و دشمن هاى ما شاید اهمیت به این اختلال هاى داخلى بیشتر بدهند تا هجوم نظامى ، براى اینکه اختلافات داخلى ما را از باطن آسیب پذیر مى کند و ما خودمان ، خودمان را از بین مى بریم . باید ما توجه به این معنا داشته باشیم که مبادا در بین ما اشخاص مغرضى نفوذ کنند و اختلاف بیندازند . اگر خداى نخواسته این اشخاصى که مغرضند ، اختلاف بخواهند بیندازند شماها که بیدارید و ملت ما که بیدارند آنها را نصیحت کنند ، نگذارند که آنها به آمال خودشان برسند . ما خیلى احتیاج به آرامش داریم . من از همه شما دوستان و از همه ملت ایران مى خواهم که حفظ کنند آرامش خودشان را . اگر فرضا هم کسانى باشند که براى بعضى کارها

ص: 232

بخواهند اختلاف بیندازند ، شماها با عقل و تدبیر حفظ کنید آرامش را ، نگذارید در یک همچو موقعى که ما احتیاج به آرامش داریم خداى نخواسته اختلاف پیدا بشود . شما از مرکزى آمدید که آن مرکز ، مرکز حقیقت اسلام است و شما مى دانید که حضرت رضا سلام اللّه علیه در آن ابتلائاتى که داشت و در آن مصیبت هاى معنوى که برایش وارد مى شد ، بدون اینکه یک اختلافى ایجاد کند ، با آرامش راه خودش را به پیش مى برد ، مقید بود به اینکه آرامش ملت را حفظ کند و شما مى دانید که حضرت امیر سلام اللّه علیه ، ابوالائمه ، اول شخص اسلام بعد از رسول اللّه صلى اللّه علیه و آله ، در طول مدت عمرشان در جهاد بودند و در آن مدتى که اختلافات بین دستجات بود ایشان آرامش را حفظ کردند براى اینکه اسلام محتاج به آرامش است . ما همه اختلافات خودمان راباید عقلا حل بکنند و نگذارند به سر و صدا و به اختلاف اندازى منتهى بشود . فرضا اگر یک کسى بخواهد یک عملى بکند که به واسطه او تحریک عواطف را بکند ، تکلیف ما این است که باید در مقابل آنها امروز آرامش را حفظ کنیم و سکوت کنیم . من از خداى تبارک و تعالى سعادت و سلامت همه شما را و همه ملت ایران را خواستارم . و هدایت آنهائى که در صدد هستند که اختلاف ایجاد کنند از خداى تبارک و تعالى مسئلت مى کنم . من از شما برادران عزیز که زحمت کشیدید و آمدید در یک همچو فضاى تنگى نشستید و ایستادید تشکر مى کنم و سعادت و سلامت همه شما را از خداى تبارک و تعالى خواستار هستم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

ص: 233

تاریخ : 7/10/59

بیانات امام خمینی در حمع اهالی خرم آباد و خانواده های شهدای دزفول

عالم محضر خداست ، در محضر خدا معصیت نکنید

بسم اللّه الرحمن الرحیم

بعضى وقت انسان متحیر است که با این منظره هائى که مواجه است چه بگوید من الان در مقابلم عکس هائى از شهدا مى بینم و در آن تابلو نوشته بود که خانواده هاى شهداى دزفول آمده اند و جمعى هم از عشایر محترم خرم آباد و از اهالى خرم آباد آمده اند و در آن کنار هم کودکان موسویه تهران آمده اند . و با دیدن این منظره ها چه باید بگوئیم ؟ انسان در این دنیا ، هر انسانى که باشد از انسان هاى بزرگ مثل انبیا و اولیا تا هر جا که برسد ، مورد امتحان است . امتحان ملازم با وجود انسان است و هیچ انسانى بدون امتحان نخواهد در این عالم زیست کند . گاهى امتحان به خوف ، به جوع به نقص در اموال و انفس ، به نقص در ثمرات و امثال اینهاست که الان در مراکزى که جنگزده است ، بسیارى از اینها تحقق دارد . و این یک امتحانى است که از شما آقایان که در ذزفول و در اهواز و سوسنگرد و سایر محالى که مورد تعدى کفار شده است ، واقع شده اید ، این یک امتحانى است الهى براى آزمایش ما و شما . گاهى امنیت مورد آزمایش است ، انسان را گاهى به ناامنى و خوف امتحان مى کنند و گاهى به امنیت و اطمینان ، گاهى به نقص در ثمرات و انفس ، جوان ها را از انسان گیرند ، برادرها را مى گیرند و بچه ها و زن ها را به این راه امتحان مى کنند و گاهى به زیاد کردن ثمرات ، زیاد کردن اموال ، توسعه دادن و امنیت اعطا کردن امتحان مى کند . بشر در امتحان واقع است ، با ادعاى اینکه من مؤمن هستم ، رها نمى شود ، پیغمبرهاى بزرگ امتحان شدند . ابراهیم خلیل علیه السلام در آن قضیه حیرت انگیز امر به اینکه باید اولادت را ذبح کنى امتحان شد ، پیغمبرهاى بزرگ ، اولیأ بزرگ امتحان شدند . حضرت سیدالشهدا سلام اللّه علیه امتحان شد ، اولاد و احفاد او هم امتحان شدند ، و همه ماها هم امتحان مى شویم ، و همه بشر هم امتحان خواهند شد و امتحان به امنیت و دارائى و ثروت و ریاست و امثال ذلک بزرگتر است از امتحان در نقص اولاد و انفس ، چه بسا اشخاصى که ادعا مى کنند که ما مؤمن هستیم ، لکن وقتى که امتحان مى شوند معلوم شود که فقط ادعا بوده ، و چه اشخاصى که ادعا مى کنند که ما طرفدار ضعفا هستیم لکن وقتى که امتحان مى شوند از امتحان درست در نمى آیند و چه اشخاصى که ادعا مى کنند که اگر ما صفحه جنگ پیش بیاید ، پیشقدمیم و در وقت عمل از امتحان درست در آیند . شما دزفولى ها و اهوازى ها و سوسنگردى ها امتحان دادید و خوب از امتحان بیرون آمدید .

ص: 234

این عکس هائى که الان در مقابل من هست و موجب تأثر و تأسف این سند امتحان شماست و سند افتخار شما . خداى تبارک و تعالى فرماید: بشر الصابرین آنهائى که صبر مى کنند ، به آنها بشارت بده . آنهائى که در مصیبت ها ، در نقص ثمرات ، در نقص انفس ، در نقص اولاد صابر هستند و مى گویند که : اناللّه و انا الیه راجعون ما از خدا هستیم و به او بر مى گردیم ، از او هستیم و به او رجوع مى کنیم . جوان هاى ما از خدا هستند و در راه خدا فداکارى کردند و به خدا مراجعت مى کنند . انسان اگر چنانچه هر چه دارد بفهمد که از خداست ، اگر زندگى دارد ، خدا به او داده است و اگر اولاد دارد ، خدا به او اعطا کرده است و اگر ثروت دارد ، خدا به او اعطا کرده است و همه چیز را خداى تبارک و تعالى اعطا فرموده است ، اگر دل انسان به این معنا ایمان بیاورد و اطمینان به این معنا داشته باشد ، چیزى که امانت الهى است ، به خدا برگردانده ، اولادها اماناتى هستند از خدا ، زن و فرزند امانت هایى هستند از خدا ، دارائى ها امانت هائى هستند از خدا و به او رد شده است ، و ما از خدا هستیم و به سوى او رجوع مى کنیم . اگر امتحان را درست دادیم و همانطورى که اولیا و انبیا امتحان دادند ما هم به آنها اقتدا کردیم ، مورد آن بشارت هستیم که خداى تبارک و تعالى مى فرماید و به آنها رحمت مى فرستد ، مغفرت مى فرستد و آنها را اصحاب هدایت مى داند . این امتحان آسان تر است از آن امتحان هائى که به دولتمردان خدا دولتمردان را خدا امتحان مى کند . چه بسا از این رؤساى جمهورى که در دنیا هستند ، مدعى احترام به حقوق بشر هستند ، قبل از رسیدن به مقام ریاست جمهور مدعى آزادیخواهى ، مدعى دوستى با بشر ، مدعى پاسدارى رفاه بشر هستند ، لکن وقتى که مى رسند به مسند و امتحان مى کند خداى تبارک و تعالى آنها را ، نمى توانند از امتحان بیرون بیایند ، به جاى طرفدارى از حقوق بشر ، بشر را به تباهى مى کشند ، به جاى طرفدارى از ضعفا ، ضعفا را به هلاکت مى رسانند ، همانطورى که در آن طرف بشرالصابرین است به رحمت و مغفرت و حیات ابدى ، براى اینها هم بشارت و عذاب الیم است ، بشارت به ننگ است . باید امتحان بشویم . مجرد دعواى اینکه من خداخواه هستم من آزادیخواه هستم ، من حقوق بشر را مراعات مى کنم ، من اگر به ریاست جمهورى ، به حکومت ، به نخست وزیرى ، به رئیس مثلا قبیله ، به ریاست عشایر برسم با مردم رفتار خوب مى کنم و مردم را به آزادى و رفاه دعوت کنم و خودم هم همین طور هستم ، مجرد دعوا پذیرفته نیست ، وقتى که داده شد آن منصب به آن شخص رسید به آن منصب ، آنوقت است که مطالعه در حال او باید کرد که آیا مثل کارتر هست یا مثل على ابن ابیطالب ، با مستضعفین و مستمندان آن مى کند که على ابن ابیطالب سلام اللّه علیه کرد ، یا آن مى کند که کارتر کرد ، یا آن مى کند که استالین کرد . آنها هم همه مدعى هستند . استالین هم مدعى این بود که براى مردم مى خواهد کار بکند و مردم را به طور آزاد ، مساوى نگه دارد ، لکن وقتى که به مقام ریاست رسید فوج فوج مردم را فانى کرد و از بین برد ، کارتر هم همین ادعاها را مى کند که ما براى بشر آزادى مى خواهیم و رفاه مى خواهیم و بشر دوست هستیم ، لکن وقتى که به مقامش رسیدند دیدیم که آنطور بودند ، کردند با بشر آنچه را کردند ، صدام هم ادعاى این را مى کند که من مى خواهم که عرب را چه بکنم و با عرب چه بکنم ، لکن وقتى که امتحان پیش آمد ، اعراب را آنطور در خوزستان به کشتن داد

ص: 235

که مغول نکرده بود و اگر مهلت داده بشود به او ، با عراق و ایران و هر جا دستش برسد آن کند که مغول با ایران کرد . ادعا نمى شود کرد که ، من ادعا کنم که من یک ملائى هستم و مردم دوست هستم ، وقتى که رسیدى به منصب آنوقت ببین چه هستى . آنوقتى که امثال آقاى نخست وزیر در حبس بود و زجر بود ، ادعاى این معنا را البته در دل داشت که این حکومت بده است و اگر من به ریاست برسم چه خواهم کرد ، اگر در ذهنش بوده لکن الان در معرض امتحان است . الان همه این رؤسا ، رئیس جمهور ، نخست وزیر ، رئیس مجلس ، رؤساى دادگاه ها ، رؤساى همه استان ها ، حکومت ها فرماندارها ، استاندارها ، همه اینها در معرض امتحانند و این امتحان از امتحان در نقص اولاد و انفس بالاتر است . امتحان مردم به ریاست ، به ریاست در هر مقام ، به رسیدن به هر مقام ، این امتحان سخت تر است از امتحان در نقص اولاد و انفس و مشکل تر است که انسان بتواند از این امتحان نجات پیدا بکند و درست امتحان بدهد در معرض اعمالى که مى کند و در پیشگاه خدا آبرومند باشد . رؤسا هر جا هستند ، در هر کشورى هستند ، دولتمردان در هر کشورى که هستند و در هر جا که هستند باید بدانند که رسیدن به این مقام ، امتحانى الهى بوده است و سخت امتحانى است . خودشان توجه کنند به اینکه قبل از رسیدن به این مقام و بعد از رسیدن به این مقام ، چقدر در حالشان تفاوت حاصل شده است . قبل از رسیدن به این مقام به رؤساى جمهورى که سابق بودند ، به نخست وزیرانى که سابق بودند ، به وکلاى مجلسى که سابق بودند ، به استاندارهائى که سابق بودند ، به دادگاه هائى که در سابق بودند ، قبل از رسیدن خودشان به این مقامات به آنها اشکال داشتندو آنها را تقبیح مى کردند ، الان که خودشان رسیدند آیا همان نقشه را عمل مى کنند که آیندگان آنها را تقبیح کنند؟ یا خیر ، وقتى که به مقام رسیدند رفتارى مى کنند که همانطورى که بعد از هراز و چهار صد سال نسبت به امیر المؤمنین مردم نظر مى دهند؟ همان که بعد از اینکه مقام ریاست داشت ، به حسب اصطلاح شما تمام ایران و عراق و مصر و جاهاى دیگر در زیر سلطه او بود ، رفتارش با مردم آنطور بود که هیچ کس نمى تواند آن رفتار را داشته باشد . در خطبه جمعه ، گاهى که یک وقتى که در خطبه جمعه آمده بودند و منبر بودند ، دامنشان را حرکت مى دادند براى اینکه پیراهن را شسته بودند و پیراهن عوضى نداشتند . بیدار بشویم ما ، دولتمردان بیدار بشوند ، استاندارها بیدار بشوند ، دادگاه بیدار بشوند ، ما دعوى شیعه گرى را مى کنیم ، ادعا هست که ما شیعه و تابع هستیم ، در مقام امتحان باز شیعه هستیم تبع هستیم آنطورى که او هست ؟ به اندازه اى که وسعت وجودى ما هست تبعیت مى کنیم ؟ با دوستانمان ، با رفقایمان ، با همکیشانمان ، با بشر آنطور رفتار مى کنیم آن شخصى بود که وقتى یک خلخال را از پاى یک ذمیه یا یهودى یا نصارا بوده است بیرون آورده بودند اشرار ، قریب به این معنا فرموده است که اگر انسان بمیرد براى این ننگى که واقع شده و این چیزى که واقع شده است ، خیلى بعید نیست . ما هم مدعى هستیم که شیعه هستیم . رؤسا و دولتمردان بیدار بشوند ، مخاصمه را ترک کنند ، این منظره ها را ببینند ، این جوان هایى که خون خودشان را در راه اسلام داده اند ، ببینند ، این جوان هایى که شما را به این مقام رسانده اند ، ببینند و دست از مخاصمات بردارند ، آتش بس کنند . در محضر خداست ، همه ما در محضر خدا هستیم و

ص: 236

همه ما خواهیم مرد و همه ما خواهیم حساب پس داد . بیدار بشوید ملت ، بیدار بشوید دولت ، همه بیدار باشید ، همه تان در محضر خدا هستید ، فردا همه باید حساب پس بدهید ، از روى خون شهداى ما نگذرید بدو ن نظر ، و براى مقام دعوا نکنید با هم . ما همه که به صدام اینطور نفرین مى کنیم و ننگ نثارش مى کنیم ، مبادا خودمان آنطور باشیم . در حال خودمان مطالعه کنیم . وقتى که خلوت هست خودمان را آزمایش کنیم که ما اگر به مقام رسیدیم آیا همانطورى که صدام مى کند ، ما هم همانطور خواهیم کرد ، یا شبیه به او؟ یا ما شبیه به خلیفه رسول اللّه عمل مى کنیم حکومت کردن بر یک جامعه اى ، بزرگترین آزمایشى است که خداى تبارک و تعالى از بشر مى کند . حکومت کردن اگر حکومت اسمش باشد ، به اصطلاح حکومت کردن بر یک همچو جامعه اى که خون خودش را در راه اسلام و در راه کشور اسلامى دارد مى دهد و جوانان برومندش را دارد فدا مى کند ، از کارهاى بسیار مشکل و از امتحانات بسیار مشکل است . اى رؤسا! شماها در معرض امتحان در آمده اید و اعمال شما دقیقا تحت نظر خداى تبارک و تعالى است ، توجه بکنید به این ملتى که به اینطور همراهى به شما مى کند . اى پاسداران ! اى ارتشیان ! ژاندارمرى ! و اى سایر قواى مسلح نظامى و انتظامى ! و اى رؤساى هر جا که هستید ، هر قبیله که هستید و اى استاندارهاى همه سرتاسر کشور! در معرض امتحان هستید ، مبادا با خون اینها براى خودتان بخواهید مقامى درست کنید ، خدا نکند شماها بخواهید دیگران خون خودشان را بدهند و شما مقامتان بالاتر برود ، خدا نکند که یک همچو حیوانى در باطن شما باشد و شما خیال کنید انسانید . بشر در معرض امتحان است . احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لایفتنون شما گمان کنید ، مردم گمان مى کنند که همین که گفتند من مؤمنم رهایشان مى کنند امتحانشان کنند؟ همین که گفتید ما آزادیخواهیم رهایتان مى کنند بر مسند مى نشانند تا بفهمند که راست مى گوئید یا نه و بفهمانند ، به مجرد اینکه ادعا کردید که من براى این ملت و براى این کشور خدمتگزارم رها مى شوید؟ امتحان خواهید شد و در امتحان هستید . از من طلبه تا تمام افراد این مملکت و تمام افراد بشر و تمام انبیا و اولیا همه در معرض امتحانند ، به ادعا و گفتار رها نمى شوند . فرموده است که : سابقین را ما امتحان کردیم تا اینکه معلوم بشود که چه کسى مؤمن است و چه کسى منافق . همه گروه ها ، همه مردمى که در این مملکت یا در رأس امور هستند ، یا در بازار هستند ، یا در کشاورزى هستند ، یا در کارخانه ها هستند ، یا در گروهک هاى مفسد هستند ، همه بدانند که در محضر خدا هستند و در معرض امتحان . در گفتار بسیار آسان است که انسان ادعا کند که من چه هستم و چه هستم ، لکن همان معنائى را که ادعامى کند در همان امتحان مى شود ، همان شخصى که مى گوید من بشر دوستم ، در همان معنا امتحان مى شود ، همان شخصى که مى گوید که من طرفدار حقوق بشر هستم در همان معنا امتحان شود ، اگر در آن مقامى که رسید ، با آنوقتى که قبل از آن مقام بود هر دو مساوى است و نقش او یک طو راست و ریاست براى او سنگینى نمى کند ، این شیعه على ابن ابیطالب است و پیرو او ، و از امتحان روسفید بیرون آمده من خجالت مى کشم وقتى که شماها را مى بینم که از خوزستان و خرم آباد و از جنوب و از غرب آمده اید و آنهمه رنج دیده اید و آنهمه جوان هاى شما شهید شده اند و آنطور خانه هاى شما خراب

ص: 237

شده اند و وقتى که بیائید در اینجا ببینید اوضاع طور دیگرى است سرخون شما دعواست . قلم هاى در روزنامه ها ، دست هایى که این قلم ها به دست شان است ، آنهائى که در رادیو تلویزیون و در سایر جاها سخنرانى مى کنند همه مورد امتحان خدا هستند . آنوقتى که قلم به دست مى گیرید بدانید که در محضر خدا قلم دست گرفته اید ، آنوقتى که مى خواهید تکلم کنید بدانید که زبان شما قلب شما ، چشم شما ، گوش شما در محضر خداست . عالم محضر خداست در محضر خدا معصیت خدا نکنید ، در محضر خدا با هم دعوا نکنید سر امور باطل و فانى ، براى خدا کار بکنید و براى خدا به پیش بروید . اگر ملت ما براى خدا و براى رضاى پیغمبر اکرم به پیش برود ، تمام مقاصدش حاصل خواهد شد . خداوند ما و شما را از این امتحان بزرگ سرفراز و روسفید بیرون بیاورد . خداوند تمام افراد ملت ما را آبرومند کند . خداوند این نهضت را متصل به نهضت امام زمان سلام اللّه علیه بکند . خداوند دشمنان ما را هدایت کند .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

ص: 238

تاریخ : 8/10/59

بیانات امام خمینی در جمع اعضاى خانواده هاى شهداى نیروى هوائى ارتش جمهورى اسلامى

حضور شیرزنان در صحنه براى فداکارى و مجاهدت

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من از شما بانوان محترم ، بازماندگان شهداى نیروى هوائى و اقرباى معلولین نیروى هوایى تشکر مى کنم که با روى گشاده و با روحیه قوى با من مواجه هستید و به مخالفین نهضت با شجاعت ، استفامت ، نمایش مى دهید که شما شیرزنان مثل متعلقین شما ، شیرمردان ، در راه اسلام و در راه کشور اسلامى براى فداکارى و براى مجاهدت حاضرید . در قرآن کریم یک آیه در دو سوره وارد شده است که دریک سوره یک ذیل کوچکى دارد ، در یک سوره بدون آن ذیل است . در یک سوره وارد شده است فاستقم کما امرت امر به رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلم فرماید که استقامت داشته باش در آن امورى که مأمورى . در یک سوره دیگرى که سوره هود وارد شده است که فاستقم کما امرت و من تاب معک که هم به خود رسول اکرم امر مى فرماید که : استقامت و پایدار باش در آن مأموریتى که دارى و کسانى هم که ایمان به تو آوردند و برگشتند به خدا با تو ، آنها هم استقامت کنند . در این دنیا کسانى که براى شرافت خودشان ، براى شرافت اهل ملتشان ، براى شرافت اسلام امورى را انجام مى دهند ، کارهایى را انجام مى دهند اگر در دنبالش استقامت داشته باشند ، آنها را حوادث نلرزاند ، اینها به مقاصد مى رسند ، براى اینکه استقامت یک امر مهمى است و مشکلى . در سوره دومى که سوره هود است که داراى آن ذیل است که همه ما مأموریم به استقامت و در رأس ، رسول اکرم است ، ایشان در این سوره و در این آیه از ایشان وارد شده است که فرموده اند: شیبتنى سوره هود لمکان هذه الایه به حسب این روایت از ایشان نقل شده است که فرموده اند: سوره هود من را پیر کرد ، براى این آیه . براى اینکه همه مأمورین را ، همه ملت هاى اسلامى را ، همه افراد مسلم را امر فرموده است به اینکه در مأموریتى که دارید استقامت کنید ، پابرجا باشید ، متزلزل نشوید ، چه بسا افرادى که ابتدائا در یک امرى وارد مى شوند لکن بعضى مشکلات وقتى پیش آمد نمى توانند خوددار باشند ، توانند استقامت کنند و چه بسا اشخاصى که مستقیم هستند استقامت کنند ، پایدارى مى کنند تا آخر تعلیمى که خداى تبارک و تعالى به مسلمین داده است ، این است که باید در مأموریت خودتان استقامت داشته باشید ، پایدارى داشته باشید . بحمداللّه امروز ملت ما عموما و ارتش و قواى مسلح ما خصوصا و نیروى هوایى بالاخص این امتحان را و این مأموریت الهى را عمل

ص: 239

کردند ، هم فداکارى کردند و هم استقامت . شما بانوان محترم که بازماندگان آنها هستید و براى شما آنها شرافت و عزت به یادگار گذاشتند ، خودتان هم مى بینم در گفتارتان استقامت از آن ظاهر مى شود .

ملت باید علاوه بر جهاد ، استقامت در جهاد داشته باشد

ملتى که بخواهد شرافت خودش را حفظ کند ، اسلام را که مبدأ همه شرافت هاست بخواهد حفظ کند ، این ملت باید علاوه بر جهاد ، استقامت در جهاد داشته باشد . استقامت معنایش این است که اگر گرفتارى هائى پیدا شد در جهاد ، اگر در جنگ هایى که پیش مى آید براى یک ملتى که مى خواهد شرافتمند باشد ، خواهد اسلام را و نهضت اسلامى را به ثمر برساند ، از مشکلات هراس نداشته باشد ، در مشکلات سستى نکند ، این امر خداست . خداى تبارک و تعالى که دفاع را بر همه ملت و بر همه مسلمین واجب کرده است و ما هم الان در این امر واقع شده ایم که دفاع مى کنیم از شرافت خودمان ، دفاع مى کنیم از اسلام عزیز . همان که امر فرموده است که دفاع کنید ، به همه ملت ها امر فرموده است که پایدار باشید استقامت کنید . رسول اکرم در عین حالى که بالاترین موجود بود در استقامت و حضرت امیر سلام اللّه علیه در روایتى وارد شده است که ما در جنگ هر وقت که فشار بر ما مى آمد به رسول خدا پناه مى بردیم . در عین حال خداى تبارک و تعالى مى فرماید که : فاستقم کما امرت امر مى کند که پایدار باش ! نلرزاند تو را چیزى ، آنجایى که مى رسد به اینکه تو و امت پایدار باشید . پیغمبرمى فرماید که : من به واسطه این آیه پیر شدم براى اینکه استقامت مشکل است و من گرچه مى توانم استقامت کنم و افرادى هم مى توانند ، ولى همه ملت اطمینان نیست که بتواند مستقل باشد ، مستقم باشد . استقامت در امر از خود امر مشکلتر است . چه بسا پیروزى هائى که براى یک ملتى پیش مى آید براى اینکه استقامت در آن امر که موجود شده است ندارند ، سستى مى کنند آن پیروزى از دست شان مى رود .

تلاش مفسدین شایعه ساز براى تضعیف روحیه ملت

شما امروز هم و تمام ملت و هم قواى مسلحه که خداوند حفظشان کند و هم نیروى هوایى که از او بیشتر از دیگران تعریف شود به پیروزى هاى چشمگیر رسیده اند . ملت ما کارى کرده است که تمام دنیا را به تحیر وا داشته است . ملت مابر برزگترین قدرت هاى عالم غلبه کرده است . دست بزرگترین قدرت هاى عالم را از مملکت خودش قطع کرده است . دست دشمنان بشریت را از کشور خودش قطع کرده است . الگو شده است از براى همه کشورهاى مستضعفین . در عین حالى که این کار را کرده است ، مأموریم ما همه ، ملت ما ، ارتش ما و سایر قواى مسلح و همه مستضعفان ، مأموریم که در این امرى که کردیم ، در این پیروزى که به دست آوردیم ما استقامت داشته باشیم ، پایدارى داشته باشیم . جنگ ها کمبودى دارد ، جنگ ها شهادت دارد . جنگ ها خوف دارد براى بسیارى ، جنگ ها گرسنگى دارد ، جنگ ها گرانى دارد ، جنگ ها خرابى دارد و همه چیزهائى که لوازم جنگ است ، خصوصا جنگى

ص: 240

که در ایران پیش آمده است و خصوصا نهضتى که ایران کرده است که موجب این شده است که قدرت هاى بزرگ در مقابل او دست به یک توطئه ها زده اند و مى زنند که محاصره اقتصادى یکى از آنهاست جنگ این معانى را دارد و شما که مى خواهید کشور خودتان را نجات بدهید ، شمائى که قیام کردید و قریب صد هزار کشته دادید و قریب بیشتر از صد هزار ، بیشتر از صد هزار معلول داشتید تا پیروز شدید و به اینجا رسیدید ، باید استقامت داشته باشید ، پایدارى داشته باشید . این متاعى که گیر شما افتاده است در دنیا نظیر ندارد ، دیگران به این متاع نرسیدند استقلالى که شما پیدا کردید دیگران به آن نرسیدند . آزادى که شما پیدا کردید دیگران به آن نرسیدند . این آزادى ، حفظش و نگهداریش ، این استقلال حفظ و نگهداریش زحمت دارد . خداوند مى فرماید استقامت کنید ، پایدار باشید . از اینکه بنزین کم است نباید بلرزید . ارتش ما دارند جان مى دهند شما براى بنزین سست مى شوید . جوان هاى ما ، پاسدارهاى ما ، ارتش ما ، ژاندارمرى ما ، بسیج ما ، همه اینها در سرحدات دارند فداکارى مى کنند ، جانفشانى کردند و مى کنند ، شهید دادند و مستقیمند ، و در محال خودشان باز استقامت دارند مى کنند و هر روز پیشروى مى کنند . ملت باید توجه کند به این مسائل . اشخاصى که تبلیغات سوء مى کنند و از کمبود به گوش شما مى خوانند این اشخاص ، اشخاصى هستند که مى خواهند این پیروزى را از دست شما بگیرند ، مى خواهند استقامت را از دست شما بگیرند . امر دائر است ، یا حرف مفسدین را بشنوید یا حرف خداى تبارک و تعالى که مى فرماید فاستقم کما امرت و من تاب معک همه مأموریم ، همه مأمور هستیم که استقامت کنیم و پایدار باشیم . من از شما بانوان محترم و بازماندگان شهدا ، باز ماندگان شهداى نیروى هوائى و همه بازماندگان شهدا در هر جا که هستند تشکر مى کنم که چنین روحیه قوى اى دارید ، که باز در مقابل همه توطئه ها ایستادید و سخن مى گوئید و مقاله مى خوانید و مردم را دعوت به حیات مى کنید و خداوند تبارک و تعالى به همه شماها و به همه ملت ما عزت عنایت کند ، العزت لله عزت مال خداست . من امیدوارم که اعطا کند به همه شما و به همه ملت ما و به همه مسلمین عزت را ، شرافت را ، مستقیم باشید . پایدار باشید که پیروز هستید . از گرانى نترسید ، از کمبود نترسید . شوروى با آن قدرت بزرگش که شصت و چند سال است نهضت کرده است به قول خودش ، شورش کرده است ، الان هم صف هاى بلند در آنجا براى اینطور مطالب هست . الان هم اشخاصى که از آنجا مى آیند مى گویند همین کمبودهائى که هست در آنجاها هم هست . الان هم محتاج به این است که گندم از آمریکا بخرد . در خود آمریکا ، شما خیال مى کنید که آمریکا در رفاه دارد زندگى مى کند . آنقدر در امریکا فشار هست و مستمندان هستند که شاید جاهاى دیگر به آن اندازه شاید نباشد ، چرا باید گوش بدهد ملت ما به این مفسدینى که مأمورند از طرف قدرت هاى بزرگ ، براى شایعه درست کردن و براى تضعیف ؟ چرا باید گوش کند ملت مابه این شایعه سازان و این مفسدین که هر روز در بین مردم مى روند و تضعیف مى کنند روحیه آنها را؟ شما با آن روحیه بزرگ معجزه ایجاد کردید در دنیا . اعجاز کردید شما در دنیا . با استقامت خودتان حفظ کنید این اعجاز را . حفظ کنید این پیروزى بزرگ را و به کسانى که در مقابل شما مى ایستند و گویند کارى انجام نشده است ، بفهمانید که ایران کارى که

ص: 241

کرده است در دنیا نظیر ندارد . در طول تاریخ نظیر ندارد که یک ملت سى و چند میلیونى به یک قدرت هاى بزرگ چند صد میلیونى با آنهمه ابزار غلبه کرده است و دست آنها را کوتاه کرده است . چه مى خواهد دیگر بشود ، بالاتر از این امر چیست امروز روز استقامت است ، امروز روز پایدارى است . برادران و خواهران باید پایدار باشند و استقامت کنند و این نهضت را انشأ اللّه به پیروزى نهایى برسانند و من از خداى تبارک و تعالى رحمت براى شهداى شما و سلامت براى معلولین شما و عافیت براى خود شما و بستگان شما و براى تمام ملت ایران خواستارم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

ص: 242

تاریخ : 11/10/59

بیانات امام خمینی در حمع دانشجویان مرکز تربیت معلم تبریز و اعضاى بسیج مستضعفین مشهد و تنکابن

همه انسان ها در خسارت هستند مگر مومنینی که عمل صالح داشته باشند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

آقایان که از راه دور آمده اند ، از تبریز ، از خراسان در این هواى سرد زحمت کشیده اید و این راه هاى طولانى را طى کردید و در این جاى کوچک و حقیر مجتمع شدید با زحمت ، از همه تشکر مى کنم و از خداى تبارک و تعالى تؤفیق و سلامت همه شما را و همه ملت را خواستارم . برادران من ! شما مى دانید که امروز روزى است که ایران مواجه با مشکلات است ، مشکلات خارجى ، مشکلات داخلى و تا اینکه این مشکلات رفع بشود مقدارى زمان لازم دارد و آن چیزى که لازم است بر همه ما ، آن چیزى است که خداى تبارک و تعالى براى مؤمنین ذکر فرموده است که همه انسان ها در خسارت هستند مگر مومنینى که عمل صالح داشته باشند . و در تمام اعمال صالحه دو چیز را فرموده اند: یکى سفارش به صبر و یکى سفارش به حق . مى فرماید: والعصر ، ان الانسان لفى خسر الاالذین امنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر همه انسان ها در خسارتند مگر مؤمنین ، آنهائى که عمل صالح مى کنند و سفارش به صبر و حق مى کنند . امروز ما هم محتاجیم به اینکه هر کدام ، دوستان خودمان را دعوت به حق بکنیم ، دعوت به اسلام که در رأس حقوق است و حق مطلق است بکنیم و دعوت به آرامش در یک همچو موقعى که گرفتارى هست بکنیم و دعوت به جمهورى اسلامى بکنیم و دعوت به صبر . اگر انسان بخواهد حق را به دست بیاورد ، اگر انسان بخواهد یک حکومت حقى در کشورش باشد و اگر بخواهد اسلام که حق مطلق است در کشور پیاده بشود باید صبر کند ، آنطورى که اولیأ خدا سلام اللّه علیهم در همه مراحل ، در همه مصیبت ها ، در همه مشکلات صبر مى کردند . آنقدر مشکل که براى رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلم پیش آمد در زمان تشریف فرمائى شان در مکه و بعد در مدینه آنقدر که براى ایشان از همه طرف مشکلات بود ، محاصره اقتصادى بود و حمله نظامى ، براى ما آنطور پیش نیامده است . آن چند سالى که رسول اکرم به واسطه فشارهائى که بر او وارد شد در مکه مجبور شد که در یک کوهى و در یک غارى پناه بگیرد و مشرکین و منافقین و سایر قشرهاى فاسد او را در حصر اقتصادى گذاشتند که حتى براى ارزاق یومیه شان معطل بودند و با زحمت تهیه مى کردند و بعد هم که از مکه هجرت فرمودند و به مدینه تشریف آوردند ، آنطور هجوم هاى نظامى بر آنها شد و آنطور هجمه مشرکین و قدرت هاى آن زمان بر حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله و سلم و

ص: 243

یاورانشان شد براى ما تاکنون نشده است و ملت مادر عین حالى که در فشار اقتصادى از طرف آمریکا و بستگان او هست و همه ملت هاى غیر مسلم و همه دولت ها ، ملت ما و دولت ما را در فشار از همه اطراف گذاشتند ، معذلک چون یک امرى است که خود ملت قیام کرده است براى آن و ملت اولى از همه است براى حفظ آن ، این حصر اقتصادى و این هجمه هاى نظامى براى ملت ما آنطور ناگوار نیست و الحمدلله همه قشرهاى ملت و همه انسان هائى که در ایران هستند ، همه ، زن و مرد ، بچه و بزرگ براى حفظ نهضت اسلامى خودشان کوشا هستند و همه خودشان را در حال جنگ مى بینند و جوان هاى برومند ما از همه اطراف ایران داوطلب هستند براى جنگ با آن اشخاصى که گول خورده اند از طرف بعث کافر .

امروز ملت ما کشور و دولت را از خودشان مى دانند

برادران من ! شما مى دانید که در صدر مشروطیت ، ایران چقدر ابتلائات داشت و آذربایجان چه همتى در این امر کرد و سردارهائى که از آذربایجان برخاستند چقدر زحمت متحمل شدند و چقدر رنج کشیدند و پیروز شدند . الان همه ملت ما مثل آذربایجان هستند . آنوقت آذربایجان بود و بعضى جاهاى دیگر مثل گیلان و سایر جاها هم کم و بیش ، لکن به این وضعى که الان هست ، تاریخ سراغ ندارد الان تمام ملت از همه افراد کشور ، در تمام قشرهائى که هستند ، همه این نهضت را از خودشان مى دانند و پیروزى این نهضت را پیروزى خودشان مى دانند . مثل زمان سابق نیست که بین دولت و ملت جدائى بود ، بین ارتش و ملت جدائى بود و مردم آنها را از خود بیگانه دانستند . امروز بحمداللّه همه ملت ما الا بعضى مفسدینى که تابع ابرقدرت ها هستند ، این کشور را از خودشان مى دانند و دولت را از خودشان دانند و همه قواى مسلح را از خودشان مى دانند و همه کسانى که در رأس کارها هستند از خودشان مى دانند از این جهت آن فشارهائى که بر این مملکت وارد دارد مى شود تحمل مى کنند و باید صبر کرد ، سفارش به صبر کرد . براى احقاق حق صبر لازم است . اگر ما اسلام را مى خواهیم و اگر قرآن کریم را مى خواهیم که در این مملکت و انشأ اللّه در ممالک دیگر پیاده بشود و مى خواهیم که یک حکومت اسلامى داشته باشیم ، باید همه توصیه به حق بکنیم و سفارش به حق بکنیم و در همه اطراف کشور ، آنهائى که در کمیته ها هستند ، آنهائى که در بسیج هستند ، آنهائى که در دادگاه ها هستند و سپاه پاسداران شهربانى و همه با هم سفارش به حق بکنند و اگر اعوجاجى خداى نخواسته در یکى پیدا بشود یا نفوذى کرده باشد بعضى افراد منحرف و چپ نماى نوکر راست ، باید سفارش کنند و نگذارند بر خلاف حق کسى عمل کند . وقتى یک کشورى ادعا کند که جمهورى اسلامى است و مى خواهد جمهورى اسلامى را متحقق کند ، این کشور باید همه افرادش امر به معروف و نهى از منکر باشند ، اعوجاج ها را خودشان رفع بکنند . اگر در یک کمیته اى خلاف واقع شود ، خود افراد کمیته و خود مردم آن اعوجاج را سفارش بکنند که رفع بشود . سفارش به حق و صبر ، و سفارش به صبر . در مشکلات صبر بکنند و سفارش به صبر بکنند و در همه قشرهاى متصدى کار سفارش به حق بکنند .

ص: 244

نگذارند که بعضى افراد در هر ارگانى که هستند ، در هر جائى که هستند ، خود ملت نگذارند که بعضى افرادى که نفوذ کرده است در همه ارگان ها ، اینها خلافى بکنند خلاف شرعى بکنند ، خلاف عرفى بکنند و آنها را امر به معروف کنند و از منکرات نهى کنند تا به سفارش حق تعالى که فرموده است که همه مردم در خسرانند مگر مؤمنین که عمل صالح مى کنند و سفارش به حق مى کنند و سفارش به صبر . ما همه امروز وظیفه داریم ، امر به معروف و نهى منکر بر همه مسلمین واجب است ، جلوگیرى از منکرات بر همه مسلمین واجب است ، سفارش به حق که امر به معروف است و نهى از منکر است بر همه مسلمین واجب است . شما و ما مؤظفیم که هم در تمام امورى که مربوط به دستگاه هاى اجرائى است امر به معروف کنیم و اگر اشخاصى پیدا مى شوند که خلاف مى کنند معرفى کنیم به مقاماتى که براى جلوگیرى مهیا هستند و مشکلات را هم تحمل کنیم . مشکلاتى که امروز براى ایران هست و براى مملکت جنگ زده هست ، این مشکلات باید صبر بشود تا اینکه رفع بشود . شما که امروز کشور را از خودتان مى دانید و دولت را از خودتان مى دانید و رئیس جمهور را از خودتان مى دانید و ارتش را از خودتان مى دانید و همه مصالح کشور را مصلحت خودتان مى دانید و هر فسادى که در کشور واقع بشود نقص براى خودتان دانید ، مؤظف هستید و مؤظف هستیم که هر چیزى که برخلاف حق است سفارش کنیم که انجام نگیرد و حق در ایران انجام بگیرد و مشکلاتى که در اثر جنگ و در اثر انقلاب و در اثر مخالفت با ابر قدرت ها براى مملکت ما پیش آمده است ، خودشان صبر کنند و دوستان خودشان را به صبر سفارش کنند و انشأ اللّه امیدوارم که این صبر شما هم مورد رحمت الهى واقع بشود و هم فرج براى کشور ما و براى ملت ما حاصل بشود .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

ص: 245

تاریخ : 15/10/59

پاسخ امام خمینى به تلگرام رئیس جمهور در تبریک پیروزى سپاهیان اسلام

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب آقاى رئیس جمهور ، ایده اللّه تعالى

ان تنصروا اللّه ینصرکم و یثبت اقدامکم

خبر پیروزى چشمگیر قواى مسلح اسلام ، با هماهنگى بین جمیع رزمندگان عزیز موجب تقدیر و تشکر گردید . سلام و تقدیر اینجانب را به فرماندهان محترم و سران عزیز و سربازان و پاسداران معظم اسلام ابلاغ نمائید . انتظار دارم که با پشتکار و هماهنگى و انسجام همه رزمندگان محبوب به زودى کشور اسلامى از لوث وجود کفار خذلهم اللّه پاکسازى شود . از خداوند تعالى سلامت و پیروزى همگان را خواستارم . امیدوارم خبر پیروزى نهائى را به خواست خداوند تعالى به زودى دریافت دارم . سلامت جنابعالى و رزمندگان عزیز و فرماندهان و افسران و درجه داران و پاسداران و بسیج و شبه نظامیان و تمامى نیروهاى مسلح و نیروهاى مردمى که ستون فقرات انقلاب اسلامى ما مى باشند از خداوند تعالى خواستارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 246

تاریخ : 15/10/59

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى هیأت تحریریه مجله سروش

مطبوعات باید در خدمت خواسته مردم ، یعنى اسلام باشد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

در انقلابى که از خود مردم بوده است و انگیزه اش را هم خود مردم تعیین کرده اند ، باید همه گروه هائى که مى خواهند در این انقلاب خدمت کنند ، همان انگیزه را داشته باشند . انقلاب ایران به واسطه اینکه انگیزه اش اسلام بوده و از مردمى که علاقه اى به اسلام داشته اند ، شروع شده است و با همه علاقه پیروز شده است ، باید هر طایفه اى که مى خواهند یک کارى بکنند ، همان جهت را در نظر بگیرند و همان چیزهائى را که مبدأ پیروزى مسلمانان ایران شد ، تعقیب کنند . مع الاسف در مطبوعات دیده مى شود که آن انگیزه اى که مردم دارند و آن فکرى که روى آن فکر غلبه کرده اند و آن طرزى که جامعه ، به استثناى بعضى از افراد و یا بعضى از گروه ها ، دنبال آن بوده و هستند نیست ، من البته وقت ندارم که همه مطبوعات و همه آن چیزهائى که نوشته مى شود از قبیل مجله ها ، کتاب ها و روزنامه ها را بخوانم ، لکن به طور اجمال نگاه مى کنم .

مطبوعات باید به این ملت خدمت کند و باید همان راه را پیش بگیرند که ملت داشته و به واسطه همان پیروز شده است ، ولى انسان مى بیند که بعضى از مطبوعات اینطور نیستند . شما همه مى دانید که اگر این وحدت و یکپارچگى ملت و آن علاقه اى که ملت به اسلام داشت ، نبود ، ما توانستیم که چنین پیروزى به دست بیاوریم براى اینکه ما در آنوقت نه در ارگان هاى نظامى دستمان بود و نه تعلیمات نظامى داشتیم و نه یک اسلحه قابل ذکر ، بلکه هیچ نداشتیم ، معذلک آن چیزى که همه حساب ها را در هم کوبید ، توجه مردم در سراسر ایران ، از بچه کوچک تا پیرمردها ، به یک مطلب بود ، آن اینکه باید رژیم سابق نباشد و جمهورى اسلامى باشد و آنوقت اختلاف هم در کا رنبود ، آنها که بعدا ، اختلاف کردند آنوقت هم انگیزه اش را داشتند ، ولى در مقابل آن ، آن موجى که بود ، جرأت نمى کردند چیزى بگویند . ممکن است که خیلى از آنها خواستند خودشان را در جمعیت داخل کنند که بعدا بهره بردارى نمایند چنانچه مى بینید الان همین طور است . چه اشخاصى و چه گروه هائى که در این نهضت و در این کارى که مردم کردند ، بسیاریشان دخالت نداشتند ، بلکه بعضى از گروه ها هیچ دخالت نداشتند ، لکن خودشان را وارد کردند و دنبال این بودند که چه مى شود آیا رژیم سابق غلبه مى کند تا خودشان را داخل او بکنند؟ و یا رژیم بعدى غلبه مى کند تا خودشان را در آن داخل نمایند؟ و معنى

ص: 247

فرصت طلبى هم همین است که اشخاصى کنار بنشینند و نگاه کنند ببینند چه مى شود ، هر چه شد آنوقت خودشان را در آن گروهى که پیروز شده است ، جا بزنند . البته این گروه ها وقتى دیدند مسأله آنطور نیست که هر کسى بیاید و هر کارى دلش مى خواهد ، بکند و وقتى مواجه شدند با جمعیت هائى که توجه به اسلام داشتند ، مشغول شیطنت شدند . بنابراین ، مطبوعات باید خدمتى که به آنها محول شده است و براى کشور ما مطرح هست ، آن را انجام دهد تا به اسلام و به کشور خودشان خدمت کرده باشند و باید آن خط را دنبال نمایند . مطبوعات باید مسائلى را که مضر به وحدت جامعه و مضر به آن انگیزه اى است که جامعه براى آن قیام کرده است و در حقیقت مضر براى اسلام است ، از او احتراز کنند .

انتخاب افراد در مطبوعات امر مهمى است

باید آنهائى که در رأس مطبوعات هستند توجه داشته باشند که مبادا در بین آنها اشخاصى خودشان را جا بزنند . شما مى دانید که الان اینهائى که انحراف دارند مشغول فعالیت هستند و مى خواهند خود را در هر چه جایى که پیدا بشود به یک صورتى داخل کنند . ممکن است یکى از آنها تسبیحى دست بگیرد و ریشى هم بگذارد و در حضور شما نماز هم بخواند ، ولى شما باید فکر بکنید که این شخص سابقه اش چه بوده و چکاره است و فرض کنید وقتى در محله شما وارد مى شود مى خواهد چکار بکند . انتخاب افراد براى مطبوعات امر مهمى است خصوصا براى رادیو تلویزیون چون اشخاص زیادى در رادیو تلویزیون و مطبوعات هستند که مى خواهند وارد شوند ، به طورى که اشخاصى که درست فکر مى کنند متوجه نباشند و راه را منحرف کنند . الان شما بینید در سرتاسر کشور یک مسائل انحرافى هست که این مسائل ، این مسائل انحرافى نمى شود از آن اشخاصى باشد که مستقیمند . بنابراین معلوم مى شود که اشخاصى منحرف مثلا در کمیته ها ، در دادگاه ها ، در بسیج ، در همه جا ، در رادیو تلویزیون ، در مطبوعات هستند . البته در بین اینها الان بسیار اشخاص سالمى هستند ، اما چون ممکن است گاهى ساده فکر کنند و یک کسى را که درست نمى شناسند و از سوابق او درست اطلاع ندارند ، چون ظاهرسازى مى کند از او گول بخورند و او را در دادگاه و یا در کمیته و در مطبوعات که مهم است ، وارد بکنند و یک وقت متوجه شوند که آن خطى را که خود ملت داشته است که هم وحدت و هم اسلام در آن بوده ، نیست و یک وقت مى بینیم که در مطبوعات آن شخص راهى مى رود که به طرف چپ است و یا یک راهى را مى رود که به طرف راست است و مى بینیم آن راه مستقیمى که یک ملت دنبالش هستند ، آن راه اسلام است ، منحرف مى شود . این از مسائل مهمى است که بخواهند خدمتى بکنند این از مسائل مهم کسانى است که بخواهند خدمتى بکنند ، مجله اى بیرون بدهند یا روزنامه اى بنویسند . اولین مسأله آنها این است که افراد انتخاب کنند ، اولین مسأله آنها انتخاب افراد است ، چون افراد اگر چنانچه اشخاصى منحرف باشند ، بدون اینکه شما توجه داشته باشید ، یک وقت متوجه مى شوید که انحراف پیدا شده است چو ن اشخاصند که مى توانند انسان را به دامان امریکا و یا به دامان شوروى بکشانند . ملتى که براى اینکه از زیر این سلطه ها خارج شود آنقدر

ص: 248

مجاهده کرده است ، آنقدر جوان داده است ، آنقدر زحمت کشیده است ، یک وقت مى بینید راه مجله ، راه مطبوعات ، راه رادیو تلویزیون ، نطق ها و همه آن چیزهائى که الان هست ، به واسطه ورود اشخاصى که خلاف آن چیزى که مسیر ملت است ، عمل مى کنند ، منحرف شده و شما بعدا متوجه آن مى شوید . این از مسائل مهمى است که توجه به او لازم است و اغماض از آن جایز نیست .

رسانه ها مربى یک جامعه هستند

من امیدوارم این مجله اى که شما دارید و حالا آمده اید به اینجا بامن صحبت مى کنید ، این توجه در رأس همه توجهات آن باشد نوشته هائى که مى خواهید طرح بشود ، چند نفرى را که یقین دارید آدم هائى مستقیم هستند و در مسیر ملت و کشور هستند و وابستگى به هیچ جا ندارند ، مطالعه و درست در آن دقت کنند و بعد از دقت در روزنامه یامجله نوشته شود . اینطور نباشد که بنویسند و منتشر بشود ، بعد بفهمند که این نوشته بر خلاف بوده است ، و این مطلب یک امرى است لازم . کتاب هم وقتى که نوشته مى شود ، قبل از اینکه انتشار پیدا کند ، باید اشخاص کارشناس متوجه به شیطنت هائى که شیاطین مى خواهند بکنند ، باشند . فرض کنید کتابى اولش خیلى خوب است ، اواسطش هم خیلى خوب است ، ولى یک وقت مى بینید که یک جایش طورى از کار در مى آید که آنطور که ما تصور مى کردیم ، نیست . چیزهائى که منتشر مى شود باید به آن درست توجه شود و افراد مطلع و مدبر و کسانى که از مکتب ها اطلاع دارند و مسیر آنها را مى دانند به آن توجه کنند ، کتاب ها را مطالعه کنند ، مجله ها را قبل از انتشار درست مطالعه کنند مبادا یک وقتى یک جایش خلاف در آید و آنوقت براى شما دست بگیرند که مثلا این مجله انحرافى است . این مطلب هم به صلاح خود شماست و هم به صلاح ملت و از مسائل مهمى است که در درجه اول اهمیت واقع شده است . اشخاصى که اداره مى کنند یک جائى را باید از اول ارزیابى شود که این اشخاص چکاره بوده اند ، سوابقشان چیست و تحصیلاتشان در کجا بوده ، چه رویه اى در تحصیلات داشته اند و بعد از انقلاب چه وضعیتى داشته اند ، قبلا چه وضعیتى داشته اند ، افکارشان قبلا چه بوده . اگر کسى افکارش منحرف بوده و حالا بیاید ادعا بکند که من برگشته ام ، ما باید قبول کنیم ، اما نباید او را مجله نویس کنیم ، این دو ، با هم فرق دارد . بسیارى از اشخاص هستند که مى آیند و مى گویند ما توبه کردیم ، البته توبه آنها قبول است ، لکن نمى شود آنها را سرکارى گذاشت که آن کار اهمیت دارد ، براى اینکه ما نمى دانیم این شخص به حسب واقع توبه کرده است یا مى خواهد با کلمه توبه ما را بازى دهد . ما قبول مى کنیم که در جامعه مسلمین مثل سایر مسلمانان با او عمل کنیم ، اما نباید رادیو تلویزیون را به دست او بدهیم و یا او را در رادیو تلویزیون راه دهیم و یا مجله اى که براى تربیت افراد و براى ترویج مسیر اسلامى ملت است ، به دست او بدهیم و یا نوشته هایش را به دست او بسپاریم . ما نباید خوش باور باشیم ، خیلى از اشخاص هستند که تمام حرف هایشان حرف هاى اسلام است ، تمام حرف هایشان حرف هاى نهج البلاغه است ، تمام حرف هایشان حرف هاى قرآن است ، لکن مسیرشان این نیست . اشخاصى هستند که این راه را پیش گرفتند براى اینکه خودشان را در جامعه جا

ص: 249

بزنند و آن مقصدى را که دارند عمل کنند . باید قبول کنیم یک کسى که فرض کنید قبلا عاصى بوده ، این آدم مسلمان است و به او ترتیب اثر اسلام هم بدهیم . مثلا فرض کنید یک دزدى آمده توبه کرده است ، توبه دزد قبول است اما آیا شما مى توانید سرمایه هایتان را دست او بدهید و به او بسپارید؟ خیر ، چون این عقلائى نیست ، ممکن است این دزد براى اینکه سرمایه دستش بیاید ، توبه کرده است و ما مؤظفیم که در ظاهر قبول کنیم که دزد توبه کرده است و حتى اگر یک توبه اى هم که ظواهرش هم درست بوده ، کرده باشد ، مى توانیم در نماز هم به او اقتدا کنیم ، اما نمى توانیم چیزى که در او امانت و دیانت لازم است ، به دست او بدهیم . از همه بدتر همین مجلات است ، همین مطبوعات و رادیو تلویزیون است و همین چیزهائى است که براى تربیت جامعه لازم است . یک نفر آدم که قبلا فرض کنید انحراف داشته کمونیست بوده و حالا آمده است ومى گوید حرف هاى آنها درست نبوده و من برگشته ام ، مى گوئیم بسیار خوب ، شما برگشته اید ، اما ما نمى توانیم این شخص را در رادیو تلویزیون راهش دهیم و بگوئیم مردم را تربیت کن ، چون ممکن است کمونیست باشد لکن ما را بازى دهد ، ما مکلفیم با این شخص در ظاهر ، عمل مسلمانى بکنیم در صورتى که در عقیده کمونیست نشده باشد که آن مسأله دیگرى است . شما نمى توانید در مجله اى که دارید افرادى را انتخاب کنید که در سابقه شان انحراف بوده است به حساب اینکه حالا دیگر خوب شده است و آدم مسلمانى است و به این حساب او را در روزنامه تان وارد کنید . اینکه او خیلى خوب است براى خودش ، ما نمى گوئیم بد است اما نمى توانیم مطلبى را که در تربیت یک ملتى و در سرنوشت یک ملتى دخالت دارد ، به دست او بدهیم . این از مسائل مهمى است که در همه جا باید رعایت شود . اینکه ما بگوئیم اشخاصى که مى گویند ما خوب هستیم و باید وارد شویم و هر جائى که سرنوشت ملت است به دست او بدهیم ، این ساده اندیشى است و توجه نداشتن به مسائل است . ممکن است یک نفر آدم خیلى خوب هم ، خوب و متعهد باشد لکن اشتباه داشته باشد ، اشتباه براى او چیزى نیست اما براى یک ملت ممکن است صدمه وارد شود . فرض کنید اگر یک اشتباهى در ارتشى واقع شود و یا رئیس ارتش اشتباه کند ، فقط خودش معاقب آن نیست که اشتباه کرده است چون انسان همیشه اشتباه مى کند اما ممکن است یک اشتباه یک ملت را به باد دهد . ممکن است در یک مجله اشتباهى باشد ، لکن باید اشخاص دیگرى هم ببینند این مجله را تا اگر اشتباه شده است ، رفع کنند و آنوقت منتشر بشود . کار ، کار مهمى است در مطبوعات در رادیو تلویزیون و در این وسائلى که تقریبا عموم مردم نگاه مى کنند و یا مى شنوند ، نمى شود گفت ما حالا اشتباه کردیم و فردا اشتباه نمى کنیم . الان نوشته اى براى من که راجع به روزنامه اى که اشتباه کرده است آورده اند ، من نمى گویم که عمدى بوده ، ممکن هم هست که عمدى باشد ، اما اشتباهى کرده است که این اشتباه براى مملکت مضر بوده است . در هر صورت به مسائل باید توجه شود ، ما به این هیاهوئى که در اطراف مى شود و تضعیف مى کنند نباید اعتنا کنیم .

ص: 250

یکى از رسالت هاى مطبوعات سست کردن مبانى تحلیلى دشمن است

از مسائلى که در مطبوعات لازم است این است که مقدارى از اوراق خودشان را صرف این کنند که جمهورى اسلامى چه کرده است . شما مى بینید که الان آن اشخاصى که مى خواهند به جمهورى اسلامى صدمه بزنند ، راه افتاده اند که این رژیم هیچ کارى نکرده است و این همان رژیم شاهنشاهى است و فرقى با رژیم شاهنشاهى ندارد حتى بعضى از نویسنده هاى متعهد مسلمان که آدم هاى صحیح و با سوادى هستند شرح مفصلى نوشته اند راجع به اینکه جمهورى اسلامى حالا هم همان کارهاى سابق را مى کند ، اینها نگاه نمى کنند ببینند حالا چه شده است . آقاى وزیر آموزش و پرورش که چند روز پیش آمده بودند گفتند تعداد مدارسى که در این دو سال ساخته شده است ثلث مدارسى است که از اول تا حالا در ایران ساخته شده . آنهائى که غرض دارند اینها را نمى گویند مسائلى را که باید گفت ، نمى گویند ، آن چیزهائى را که عیب دارد ، مى گویند . حضرت مسیح سلام اللّه علیه آنطورى که نقل مى کنند با اصحابش مى رفت ، الاغ مرده اى یا یک حیوان مرده اى افتاده بود و آنجا را متعفن کرده بود ، آنها از تعفنش مى گفتند ، حضرت فرمود: چه دندان هاى سفیدى دارد . اینها تعلیم هست براى ما ، نباید انسان یک جمهورى اسلامى که تا به حال اینقدر برکات داشته است ، تمام مراکز فساد را بسته است ، اینقدر براى مستضعفین کار کرده است ، اینقدر مدارس و خانه براى مردم ساخته است را فراموش کنند و بیایند در فلان دادگاه که شخصى در آن دادگاه خطا کرده است این را بگیریم و هیاهو کنیم که این انحراف است . معلوم است این قلم از هر کس بوده است ، قلم انحرافى است . ممکن هم هست که خودش ملتفت نباشد . شود در یک جامعه اى که دو سال از زندگیش مى گذرد ، یک جامعه اى که همه چیزش خراب و فاسد بوده و بیش از دو سالش نیست ، این بچه دو ساله را بخواهید مثل یک انسان چهل ساله که همه کارهایش را انجام داده ، درست کنید . ما نباید خودمان به جان جمهورى اسلامى بیفتیم براى اینکه فرض کنید اعوجاجى در فلان جا واقع شده است و یا چون یک شخصى را که خیلى آدم خوبى بوده و حالا او کارى برنمى آید و کنارش گذاشته اند ، حالا ما قلم به دست بگیریم کتاب بنویسیم ، مجله بنویسیم و همه مفاسدى را که در یک یا دو گوشه مملکت واقع شده است ، به رخ جمهورى اسلامى بکشید که جمهورى اسلامى اینطورى است فرض کنید اگر یک نفر وکیل در بین دویست و پنجاه تا سیصد نفر وکیل یک کار خلافى کرد ، ما نباید بگوئیم که همه این وکلا خرابند و مجلس شوراى اسلامى مجلس خرابى است . اگر در این دادگاه هایى که در سرتاسر ایران است فرض کنید پنج نفر یا ده نفر خطا کردند ، آیا ما باید بگوئیم آن خطاست یا باید بگوئیم دادگاه ها خطاست ؟ اینها اشتباهاتى است که مى کنند یا غرض ورزى هائى است که مى کنند بعضى از اشخاصى که اشتباه کرده اند و بعضى از اشخاص غرض دارند . از وظایف رادیو تلویزیون و مجلات و سایر جاها این است که مسائلى که واقع شده است ، بگویند . من در همان اوایل امر که آقاى بازرگان نخست وزیر بودند به آقایان گفتم که شماها مسائلى که انجام مى دهید ، در رادیو تلویزیون اعلام کنید که این کارها را کرده ایم ، نگذارید آنها بگویند که این کار را نکردند ، فلان کار را نکردند و هیچ کارى نکردند . کار نکرده ها البته

ص: 251

زیاد است ، اما یک مملکتى که لااقل بیش از پنجاه سال به انحراف شدید کشیده شده است و در این پنجاه سال تعمد داشته اند که منحرف کنند و ما را از همه طرف وابسته کنند ، در این دو سال آنچه شده است ، اعجاز است .

وظیفه قلم ها سازندگى است نه غرض ورزى

توئى که حالا قلم به دست گرفته اى و براى همه مى نویسى ، از همه ارگان انتقاد مى کنى ، آزادى ، ولى آیا شما در سه سال پیش از این مى توانستى قلم را دست بگیرى و یک کلمه راجع به یکى از این ارگان ها صحبت کنى قلمت را مى شکستند و پدرت را در مى آوردند . شما قدر آزادى را نمى دانید . الان آزادى پیش بعضى از اشخاص ملعبه شده است که هر چه دلشان مى خواهد باید بنویسند و هر چه دلشان مى خواهد باید بگویند . در هر صورت ما یک وظیفه اسلامى و انسانى داریم که آن چیزهائى که در این جمهورى اسلامى شده است بگوئیم و به مردم برسانیم ، انتقاد هم اگر داریم ، البته اگر کوتاهى شده باشد ، باید نوشته شود . نمى گوئیم آن را ننویسید ، آنها را هم بنویسید اما انتقاد غیر از غرض ورزى است . یک وقتى قلمى مى خواهد مسأله اى را که کوچک است ، بزرگ کند ، چند مقابل کند ، تیتر بزرگ بنویسد و هر چه دلش مى خواهد بنویسد که مى بینیم گاهى تیترهائى مناسب با خود مطلب نیست بلکه تیتر را از جاى دیگر پیدا کردند و زیرش چیز دیگرى نوشته اند که البته این غرض ورزى است و یک وقت یک قلمى را مى بینیم که مى خواهد جامعه را اصلاح کند هم خوبش را مى گوید و هم آنچه ناقص است اما نه به طور انتقاد غرض آلود ، نه به طور تضعیف ، مسائل را دو جور ممکن است بگوید ، یک وقت مسائلى را که یک استاد شریف براى بچه ها مى گوید و این استاد شریف مى خواهد بچه هائى را که انحراف دارند ، آنها را از انحراف بیرون بیاورد ، در اینجا با زبان ملایم نصیحت شان مى کند و به آنها مى فهماند ، یک وقتى استادى داریم که مى خواهد به اینها ضربه بزند ، با ضربه مى خواهد اینها را اذیت کند ، دو فرض است ، دو جور قلم است ، دو جور گفتار است و دو جور نوشتن است . باید فکر این مطلب باشیم که اگر در کار شماى تنها و نه همه ، انتقاد است ، همه نویسندگان ، همه گویندگان به طور ملایم و به طور دلسوزانه مسائل را مطرح بکنند ، نه به طورى که بخواهند به جمهورى اسلامى ایران ضربه بزنند . اگر این جمهورى اسلامى به واسطه قلم اینها ضربه بخورد ، پیش خداى تبارک و تعالى و پیش ملت و پیش همه ملت ها مسؤولند .

یک چیزى که همه ملت ها از آن تعریف مى کنند ، ما خودمان نشسته ایم قلم به دست گرفته ایم و اگر یک عیب کوچکى در یک جا پیدا شد و فرض کنید که یک نفر در یک جا خطا کرد یا فرض کنید یک نفر هم عمدا مال کسى را مصادره کرد آنوقت بگوئیم که جمهورى اسلامى مثل رژیم شاهنشاهى است . آخر کجاى این رژیم مثل رژیم شاهنشاهى است ؟ در رژیم شاهنشاهى بازار اسلام اینطور بود خیابانتان اینطور بود؟ مراکز فحشا آنطور بود که دیدید ، همه چیزمان آنطور بود که دیدید ، نفتمان را مى بردند ، همه چیزمان را مى بردند . در این رژیم همه اینها جلویش گرفته شد ، از اینها هیچ نمى گویند و قلم ها در این

ص: 252

باره شکسته است اما فلان آدم در فلان جا فلان کار را کرده است ، فلان آدم را مثلا کشته است ، آیا این مربوط به جمهورى اسلامى است ؟ البته این به جمهورى اسلامى مربوط نیست ، باید یک نفر آدم که خطا کرده ، جلویش را گرفت . اگر نصیحت کنند که یک چنین آدمى در فلان جا چنین کارى کرده و جلویش را باید بگیرید ، البته باید جلویش را بگیرند . این قلم ها تا وقتى در اختیار امریکا و شوروى باشد ، خودش هم نمى فهمد ، قضیه ، قضیه نصیحت نیست ، قضیه غرض و عقده اى است که دارند و مى خواهند این عقده را صاف کنند . باید به این معانى توجه شود ، وظیفه من هم دعاگوئى است ، من به همه شما دعا مى کنم ، خداوند همه شما را حفظ کند و موفق کند تا خدمت کنید به کشور خودتان ، مسلمان هستید به اسلامتان خدمت کنید ، ملت را دوست دارید به ملتتان خدمت کنید ، کشورتان را دوست دارید به کشورتان خدمت کنید . در نوشته هایتان به خدا توجه داشته باشید ، بدانید که این قلم که در دست شماست در محضر خداست و اگر هر کلمه اى نوشته شود ، بعد سؤال مى شود که چرا این کلمه نوشته شده است . اگر به جاى این کلمه بشود یک کلمه خوبتر نوشت ، از شما سؤال مى کنند چرا این کلمه زشت را نوشته اید . انشأ اللّه خداوند همه ما را تأیید کند . موفق باشید .

ص: 253

تاریخ : 16/10/59

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى هیأت دولت برادر رجائى (نخست وزیر)

مقید باشید به اینکه کارهایتان را بگوئید به مردم ، اگر نگوئید موجب تضعیف مى شود

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من تؤفیق همه آقایان را از خداى تبارک و تعالى مسألت مى کنم و امیدوارم که در ضمن هم موفق باشید که خدمت بکنید به این کشور و از این حالى که داریم بهترش کنید و بعض مطالب که مهم است در نظرم ، عرض مى کنم .

گرفتارى امروز ما ، همین اختلافاتى است که مشاهده مى شود . شما هر چه کار مى کنید اگر اختلافات را کوشش نکنید که رفع بشود کارهاى شما را آن کسانى که بخواهند یک عیبى بگیرند به آن ، عیب مى گیرند . هیچ شکى نیست اینهائى که افتاده اند دور بازار و کوچه و این طرف و آن طرف و سمپاشى مى کنند ، آنها ، این کارها را مى کنند و اگر شما در همان سطح بالا ، این اختلافات را کوشش کنید که با عقل و تدبیر ، در رفعش بسیار کوشش کنید انشأ اللّه یک آرامش روانى پیدا بشود و کارها در آن آرامش زود انجام مى گیرد ، بهتر انجام مى گیرد . این مسائلى را که به من گفتید در یک همچو اطاق محدودى ، بهتر این است که هر یک از آقایان که متکفل یک امرى هستند ، وقتى کارى انجام مى دهند بروند در رادیو بگویند و از مردم بخواهند که هر کس اشکالى دارد که مثلا ما بر خلاف مى گوئیم ، بیایند اطلاع بدهند ، در روزنامه ها اطلاع بدهند ، خودشان بیایند در محضر عمومى اطلاع بدهند که این حرفى که ماراجع به برق زدیم ، راجع به امور دیگر زدیم اگر چنانچه مردم اعتقادشان این است که اینطور نیست و کارى انجام نداده است جمهورى اسلامى ، بلکه عقب رفته است از زمان طاغوت ، هر کس این ادعا را دارد ، بیاید بگوید که ما در این مواردى که داریم ، مى گوئید که : عمل کردیم ، بیایند بگویند که نخیر شما عمل نکردید . و اگر چنانچه نیامدند و نگفتند ، معلوم شود که ما عمل کردیم و مردم گوش ندهند به حرف اینهائى که مى گویند که دولت هیچ کارى نکرده و نمى تواند هیچ کارى بکند . من نمى گویم که بعد از اینکه این هم اعلام کردید ، باز مسائل نیست اما کم مى شود ، در بین مردم کم مى شود ولو آنهائى که مى خواهند بگویند ، مى گویند اما مردم دیگر باورشان نمى آید . این سکوت شما از کارهائى که انجام مى دهید البته بعضیش را مى گویند اما همه اش را نمى گویند ، شما هر کدام که در هر وزارتخانه اى هستید ، وزیر هر وزارتخانه اى هستید مقید باشید به اینکه کارهایتان را بگوئید به مردم ، آن

ص: 254

چیزى که نباید گفت ، آن عبادات شخصى آدم است که نباید بگوید اما کارها و خدمت هائى را که شما کردید ، اگر نگوئید فساد دارد یعنى موجب تضعیف مى شود ، لکن اگر به ملت بگوئید ، بیاید هر کسى بگوید مسائل خودش را که ما این کارها را کردیم ، در تلویزیون ، در رادیو اعلام کند و بعد هم اعلام کند که هر کس مخالف با این کارهائى است که ما کارى را کردیم ، مى گوید ما صحیح نمى گوئیم ، بیاید بگوید . هر دهى که ما برایش این کار را کردیم اگر نمى کردیم ، اگر اینها ادعا دارند که نکردیم ، بیایند بگویند و مقایسه اى هم بین این دو سال و این سال هاى طولانى که طاغوت بوده است این مقایسه را بکنید ، بروز بدهید .

یک روز البته آقاى با هنر راجع به مدارس گفتند که در ظرف این دو سال ، نسبت به طول مدتى که آنها بودند یک ثلث ، مثل اینکه ایشان گفتند که یک ثلث ما درست کردیم ، در صورتى که در طول آن سال هاى طولانى این دو مقابل آنها زیاد بوده است . اینها یک مسائلى است که باید گفته بشود ، مردم آشنا بشوند ، مردم بفهمند که دولت دارد چه کارهائى برایشان انجام مى دهد ، آدم خدمت به یک جامعه اى بکند و بعد هم خود جامعه ندانند که خدمت چه شده است ؟ البته آن دهات خودشان مى فهمند ، اما خوب سطح بالاها و خوب سطح شهرستان ها اینها خیلى نمى توانند بفهمند این معانى را ، باید گفته بشود و هر کدامتان یک روز در هر چند وقت یک دفعه بیائید و ریز اعمال خودتان را بگوئید که ما این کارها را کردیم .

و مهم در نظر من این اختلافاتى است که مشاهده مى شود و ریشه خیلى زیادى هم ندارد ، الا ریشه هاى نفسانى . باید یک قدرى این مسائل را خودتان حل کنید . در هر وزارتخانه اى اگر مثلا اشخاصى باشند که مى خواهند یک کارهاى چه اى بکنند ، نگذارند کارها انجام بگیرد ، با ملایمت ، با تدبیر آنها را به وظایفشان آشنا بکنید . و اگر یک وقت دیدید که کسى است که نه ، نخواهد گذاشت ، خوب ، تصفیه بکنید و اگر چنانچه کسانى که تصفیه شده اند اشتباه بوده است ، آنها را برگردانید باز به محل خودشان تا خدمت بکنند . و من امیدوارم که انشأ اللّه همه نقائص رفع بشود و انشأ اللّه این جنگ هم به زودى تمام بشود و آنطورى که دیروز صبح هم حتى گفته شد ، پیشرفت زیاد بوده است و من امیدوارم که دنبال بشود این وضع و آرام بشود مملکت ، گر چه اینها گذارند به این زودى ما آرام بگیریم ، ممکن است یک جاى دیگر یک فسادى بکنند ، لکن شما و ما باید مصمم باشیم ، ملت ما باید مصمم باشد به اینکه آن چیزى را که به دست آورده است از دست ندهد . ما الان آن چیزى که به دست آوردیم ، ارزشش بیشتر از این مقدارى است که ما از دست دادیم . با اینکه جوان هائى که ما از دست دادیم ، ارزششان خیلى زیاد است ، لکن براى ملتى که مى خواهد مستقل و آزاد باشد ، اینطور ضایعات هست و چون ملت ما همه با هم هستند ، دولت را علیحده از خودشان نمى دانند و کشور را کشور خودشان مى دانند و دولت را دولت خودشان مى دانند از این جهت کم مى شود که بتوانند آنهائى که بخواهند آسیب بزنند ، آسیب بزنند . اگر ملت را آشنا کنید ، باز نگذارید که آشنا نباشند به کارهائى که کردید ، آشنا کنید به مسائل ، برایشان مطالب را بگوئید ، بروید توى خود مردم ، با آنها مسائل را در میان

ص: 255

بگذارید که آن کسانى که مثلا گروه هائى که مى خواهند نشود این جمهورى اسلامى ، تحقق پیدا نکند این جمهورى اسلامى ، آنها دیگر حرف هایشان موثر واقع نشود .

به مردم بفهمانید که خدمتگزارشان هستید

در هر صورت مثل این ملتى که الان ما داریم ، کم نظیر است ، بى نظیر است . باید گفت که در جائى الان گمان ندارم هیچ کدام از شما سراغ داشته باشید که یک ملتى با دولت خودش اینطور بشود ، که کارها را مشترکا انجام بدهند . سابق که طاغوت بود که هر چه مى توانستند کارشکنى مى کردند ، هیچ همراهى تو کار نبود ، براى اینکه مردم دیده بودند که دولت به فکر آنها نیست ، شما باید آنطورى که به حسب واقع هم همین طور است به مردم حالى کنید که ما براى خدمت آمدیم ، ادارات براى خدمت آمدند ، مردم با دل راحت بیایند تو ادارات ، من آن تلخى هایى که در زمان سابق بود ، در زمان رضاخان بود ، بعدش هم درزمان این ، آنوقت آن تلخى ها را زمان رضاخان خود من چون جوان بودم توى این مسائل مى رفتم گاهى ، که اگر یک وقت ابتلأ به کلانترى پیدا مى شد ، آنوقت براى جاهایى هم که از اینجا مى خواستند بروند فرض کنید به آذربایجان هم ، باید بروند کلانترى و آنجا یک ورقه اى ، چیزى بگیرند ، مردم وقتى مى خواستند به کلانترى بروند با یک ترس و رعب و وحشتى کانه مى خواهند به حبس بروند . اینها عادت نباشد در ادارات که مردم وقتى مى خواهند تو اداره بروند بترسند . این بیچاره دهاتى ها سابقا اینطور بوده ، حالا خیال مى کنند باز هم اینطور است . حالا باید ادارات به روى مردم باز باشد و با آغوش باز مردم را بپذیرند ، دردهائى که مردم دارند بگویند به آنها ، بتوانند بگویند ، آنها هم کوشش کنند در اینکه حل بشود مسائلشان که مردم احساس کنند که یک دولتى است که مال خودشان است و براى خودشان دارند خدمت مى کنند هیچ اشکال ندارد که وقتى ملت فهمید که یک جمعى دارند خدمت مى کنند و خودشان هم آن قبه و بارگاه هائى که زمان سابق بود ندارند ، آنها هم مثل مردم عادى دارند زندگى مى کنند ، لکن شاید وضعشان خیلى هم کمتر باشد ، مردم وقتى ببینند به حسب فطرتشان فطرت صحیح است ، خوب به حسب فطرت ، عاشق یک همچو دولتى خواهند شد . خصوصا که بعد از یک همچو قضایایى که در زمان سابق بوده است این قضایاى زمان سابق ، خوب خیلى از اشخاص هست که یادشان هست آن مسائل را . حالا بعد از آ ن قضایائى که در زمان سابق بوده اگر دیدند یک دولتى آمده و عکس آن مسائل الان هست ، همه خدمت است ، همه اش این است که مى خواهند روح مردم آرامش داشته باشد مى خواهند مردم به چیزهائى که احتیاج دارند برسند در همه جهات هم در جهت فرهنگى ، هم در جهت اقتصادى ، از همه جهاتى که دارند . وقتى مردم احساس این مطلب را بکنند که یک دولتى است که از خودشان بوده است و همچو نبوده است که فلان الملک و فلان الدوله نمى دانم و فلان السلطنه باشند ، اینطور نبوده . الان یک اشخاصى هستند مثل خودشان عادى ، وقتى هم در تلویزیون مى بینند که این وزیر کذاست ، هم در پیش من هم گاهى بعضى بچه ها که هستند مى گویند نگاه کنید با چه جور هیکلى مى آید که این با وزارت چطور ، اینها باز در ذهنشان این است که

ص: 256

وزیر باید یک یال و کوپالى داشته باشد ، به عملشان کارى ندارند ، به صورتشان که آنوقت با آن بساط مى آمدند و مردم مى دیدند اینها را ، خیال مى کنند حالا هم باید آنطور باشد ، الان باید وضعش یک وضعى باشد غیر عادى . وقتى مردم آشنا شدند با این مسائل و دیدند - که خدمت هاى شما را ، خود شما را در تلویزیون دیدند ، خدمت شما را وقتى عرضه کردید در تلویزیون دیدند و در رادیو شنیدند ، قهرا پشتیبانى شان زیاد مى شود .

و الان هم بحمداللّه ملت پشتیبان همه هستند ، پشتیبان همه ارگان هاى دولتى هستند و هم راجع به دولت و هم راجع به ارتش و همه ، مردم الان از خودشان اینها را مى دانند . شما احتمال این را مى دادید که اگر یک جنگى پیش بیاید ، همه ایران دنبال این باشند که کمک بکنند؟ همچو چیزى در آنوقت نبود ، اگر یک چیزى پیش مى آمد از همه طرف ، اگر نمى کردند یک کارى که دولت را از بین ببرند ، همراهى دیگر نمى کردند . الان مى بینید بچه ، بزرگ ، پیرزن ، چه ، مى آورند چیزهایى که دارند ، تمام آن چیزى که دارند مى آورند مى دهند این را براى جنگزده ها ، این هم براى ارتش ، این هم براى چه . اینها یک چیزهاى نمونه اى است که آنهائى که چشم و دلشان باز است نه آنهائى که کوردل هستند ، اینها باید ببینند ، مى گویند جمهورى اسلامى عین سابق . حالا شما یک همچو چیزى در تمام طول تاریخ ، الان هم در تمام دنیا یک همچو چیزى را که مردم با روى گشاده خودشان براى لشکرشان ، براى ملتشان ، براى دولتشان همه شان دست به هم بدهند ، عمل بکنند ، جمهورى اسلامى بهتر از این چى ؟

این یک تحول معجزه آسایى است که شده است و امیدوارم که محفوظ باشد

خوب ، البته مشکلات هست ، همه جا مشکلات هست ، باید ملاحظه بکنید که مشکلات مثلا کسانى که در دولت هائى که در سابق انقلاب کرده اند ، آن مشکلات در ایران هست ؟ آنطور مشکلاتى که بعد از ، الان یک کسى که نوشته بود از شوروى ، یک کسى به من گفت ، او پسرش آنجا بوده است ، گفت الان هم صف هاى طولانى آنجا هست ، الان هم کمبود در آنجاهست ، الان هم شوروى احتیاج به امریکا دارد در اینکه مثلا ارزاقش را به او بدهد ، با آن بساطى که دارند ، خوب یک همچو انقلابى که در ایران شده است ، حالا هم مى گوئیم دو سال تقریبا یک خرده کمتر یا بیشتر از آن گذشته است آیا جاى دیگرى همچون چیزى هست که شما بگوئید که اینجا با سابق مثل هم است ؟ آیا اینقدر خدمتى که در این دو سال با همه گرفتارى هائى که هست ، شده است و همه جا مشغول به تعمیر ، مشغول به باز سازى ، مشغول به خدمت هستند و همه ملت کمک مى کنند آیا جاى دیگر همچو چیزى سراغ دارند تا بیایند بگویند که اینجا با زمان شاه . . . ؟ خوب باید یعنى اینقدر انسان بى انصاف باشد که بگوید که حالا با زمان شاه فرق نکرده است . حالا آزادیش را ملاحظه مى کنى ، خوب ، هر که هر نامربوطى مى خواهد مى گوید ، آزاد هم هست ، دارد مى گوید هر که هر نامربوطى مى خواهد ، مى گوید ، آزاد هم هست ، دارد مى گوید ، هر که هر نامربوطى مى خواهد ، تو خیابان فریاد مى زد که مى زد ، آن آزادى غلط الان هستش . ولیکن خوب ، کدام وقت در زمان شاه سابق شما یک کدامتان ، یک قدم مى توانستید خلاف بگوئید؟ همه دست به سینه ایستاده بودید یا نه ، اگر خیلى هم مردم خوبى بودید ،

ص: 257

کنج خانه هایتان بودید ، کارى به کارى نداشتید ، یا یک کلیاتى یک وقتى فرض کنید در یک روزنامه اى یا در نوشته اى مى گفتید ، حالا دارید شما یک وضع آزادى ، یک وضع خوبى دارید رفتار مى کنید بهتر از آزادى ما چه داریم ؟ آنوقت همه چیزمان بسته به غیر بود ، حالا بسته به غیر نیستیم ما . البته ، همه عالم ، یک احتیاجاتى دنیا به هم دارد ، این وابستگى نیست ، مثلا ما احتیاج داریم که گندم بخریم ، پول مى دهیم گندم مى خریم مثل یک آدمى که به نانوایى احتیاج دارد ، اینها اسمشان وابستگى نیست ، وابستگى این بود که زمان شاه بود والا خوب ، شوروى هم از امریکا احتیاجش را مى خرد اما وابسته به امریکا نیست . امریکا هم احتیاج دارد به یک جائى که از آنجا یک چیز ، از ژاپن مثلا چیز وارد بکند . مبادلات تجارتى اسمش وابستگى نیست ، وابستگى آن بود که ما در زمان شاه داشتیم که همه چیزمان را باید آنها بیاند اداره بکنند ، مستشار بیاید و لشکر ما را آنطور بکند که کردند و آنطور خرابکارى . این مبادلات و باب خرید و فروش که متقابل یک اشخاصى با هم خرید و فروش دارند این وابستگى اسمش نیست . الان ایران وابسته به هیچ جا نیست و این بهترین چیزى است که جمهورى اسلامى آورده است و آزادى هم هست .

بنابراین اینکه نق نق مى زنند نه این است که واقعا آنها عقیده شان این است که خیر ، دولت ، یک دولت چیزى نیست یا فرض کنید که یک گرفتارى الان هست و ما پس ، وابستگى هائى داریم و ما آزادى نداریم و این حرف ها ، اینجور نیست ، اینها کار شکنى است از اشخاصى که اشتباه مى کنند ، اگر مردم صحیحى باشند ، این هم براى این است که شما حرف هایتان را نزدید و مسائلى را که داشتید نگفتید و یا این است که یک اشخاص مغرضى هستند که آن اشخاص مغرض را با هیچ جور نمى شود درستش کرد ، اینها اشخاصى هستند که مى خواستند مثلا چه بشود ، خیال مى کردند که وقتى جمهورى اسلامى شد آنها هم باید بیایند ، آن که اصلا نه به اسلامش اعتقاد دارد و نه به جمهورى اسلامى اعتقاد دارد ، آن باید بیاید اداره مملکت را بکند ، حالا دیده نمى شود اینطورى ، آن نقش را مى زند ، نمى شود که ما بگوئیم که آن آدمى که سر تا ته بنایش بر این بوده است که بیاید یک مثلا وزارتى را بگیرد یا مثلا اصلا دولت را تشکیل بدهد ، حالا دستش کنار است و خودش هم فرارى هست ، نمى شود بگوئیم بیا نق نزن ، او نق خواهد زد .

بنابراین یک مقداریش تقصیر خود ماهاست وآن اینکه تمام کارهایى که کرده نمى گوییم و اینکه این ارگان هائى که در همه اطراف مملکت هست نرسیدیم به اینکه اصلاحشان بکنیم ، اشکالاتى در آنجا هست ، هیچ اشکال ندارد که در دادگاه ها ، در کمیته ها ، در اینطور موارد در بین مثلا این پاسدارها با اینکه خیلى مردم خوبى هستند لکن ممکن است یک اشخاصى وارد شده باشد به اسم پاسدارى و اینها و فساد بکند ، یا در دادگاه ها وارد شده باشد یک کسى و فساد بکند . در صدر اسلام هم بعضى اشخاص وارد مى شدند اشتباهى توى چیز اسلام و فسادکارى مى کردند . اینها را باید البته رسیدگى بشود و باید همه امورى که نقایصى که هست و زیاد هم البته هست این نقایص باید با بررسى ها ، با این رسیدن به اینطور موارد باید بررسى بشود و درست بشود که این نقایص هم که اشکال

ص: 258

دارند به آن ، مثلا به دادگاه ها گاهى ، یا به زندان ها ، یا به جاهاى دیگر رسیدگى مى خواهد که درست بشود که ببینیم چه جورى است و اصلاحش بکنیم و امیدوارم که اصلاح هم بشوند .

و این جمهورى اسلامى انشأ اللّه با آن معناى واقعى و محتواى حقیقى اش تحقق پیدا بکند و این تحولى که الان در ایران پیدا بشود اصلا نظیر ندارد این تحول ، که در ظرف مدت کوتاهى ، یک ملتى که توى فسادها داشت زندگى مى کرد یکدفعه متحول شدند به اینکه داوطلب شدند براى جنگ ، داوطلب شدند براى شهادت و خوشحالى مى کنند ، گریه مى کنند بعضى ها که ما را اجازه نمى دهند برویم ، شما یک کارى بکنید اجازه بدهند ، این یک تحول معجزه آسایى است که شده است و امیدوارم که این تحول محفوظ باشد و مادامى که محفوظ باشد آسیب نمى بیند اینجا . و فرض کنید که دخالت نظامى هم بکنند ، هر کارى بکنند آسیب نمى بینند من دست آخرش را مى گیرم که خیر آسیب هم ببینند و ما هم همه مان را از بین خداى نخواسته ببرند ، لکن ما تکلیفمان را عمل کردیم .

ما مسلمان هستیم ، ما مسؤولیم پیش خدا

ما مسلمان هستیم ، ما مسؤولیم پیش خدا ، ما امروز که کشور دستمان افتاد و شما آقایان دارید اداره اش مى کنید مسؤولید پیش خدا ، اینطور خیال نکنید که ما حالا هر کارى بکنیم شده است نه ، همه کارهاى شما در محضر خدا و مسؤولید و از شما سؤال مɠشود ، از الفاظتان سؤال مى شود ، از آن چیزهایى که عمل مى کنید سؤال مى شود ، همه اش سؤال شدنى است .

و اگر چنانچه ما هم فرض بکنیم اینکه ، فرضى است غیر صحیح اما فرض هم بکنیم که ما نابود بشویم اما ، ما در راه یک حقیقتى نابود شدیم و نابودى نیست این ، این بود است و این همچو است که اگر یک همچو چیزى در ایران فرض کنید واقع بشود ، دنیا را به تزلزل و چیز مى اندازد و زندگى براى دنیا حاصل مى شود . بنابراین هیچ خوفى ما از این مسائل نداشتیم و هیچ وقت هم از جنگ و نمى دانم از این ارعاب هائى که اینها مى کنند ما نباید بترسیم . چرا بترسیم ؟ براى اینکه ما تکلیف داریم عمل مى کنیم و ما حقیم . وقتى که حق هستیم چرا باید بترسیم ؟ همان کلمه اى که حضرت على بن حسین به پدرشان عرض کردند بعد از اینکه فرمود که خیر کشته خواهید شد و چطور ، فرمود که ما بحق نیستیم مگر؟ گفتند چرا ما بحقیم . گفت پس چرا بترسیم ، دیگر ترسى نداریم ما . مسأله اینطورى است . انشأ اللّه امیدوارم همه موفق باشید و هم کارهاى خودتان را زیر نظر خودتان بگیرید که کارهایتان در نظر خدا هست و اعمالتان ثبت مى شود و هم اداره خودتان را که شما متکفل اداره آن هستید . اشخاص را ، اشخاص صحیح در آنجا باشد ، یک وقت اشخاص فاسد در آنجا نباشد که بخواهد فسادکارى بکند و اگر اشخاص غیر صحیح هستند ، موعظه کنید ، چه بکنید ، اگر دیدید قابل اصلاح نیستند کنارشان بگذارید ، اشخاص صحیح پیدا بکنید .

و امیدوارم که همه کارها اصلاح بشود و با موفقیت پیش برویم و این گرفتارى ها انشأ اللّه بکلى رفع بشود .

ص: 259

تاریخ : 16/10/59

بیانات امام خمینی در جمع گروهى از اعضاى انجمن هاى اسلامى دانشجویان خارج ازکشور و سفرا و کارداران دولت جمهورى اسلامى

اعمال شما در خارج باید طورى باشد که صادر کننده انقلاب باشد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من سلامت همه آقایانى که از خارج به کشور خودتان آمدید ، چه اعضاى سفارتخانه ها و سفرا و چه دانشجویان عزیز خارج کشور ، از خداى تبارک و تعالى خواستارم . من گمان مى کنم که تکلیف شما آقایان که در خارج هستید و در سفارتخانه هاى اسلامى ایران در بیرون از کشور هستید و همین طور جوانان عزیز ما که در خارج کشور هستند ، مشکل تر است تکلیفتان از ما که در داخل هستیم . براى اینکه ملت ما وضع اسلام و جهات اسلامى را مى دانند و اگر فرض کنید یک گروهى یا یک شخصى بر خلاف اسلام رفتار کند ، آنها آن شخص را ، آن گروه را محکوم مى کنند ، و اما شما در محیطهائى هستید که آن محیطها مثل غرب ، مثل جاهائى که ملت ها اسلامى نیستند یا اگر اسلامى باشند توجه به مسائل ، باز آنطور که باید پیدا نکردند ، اگر چنانچه شما شخصا یا سفارتخانه هایتان وضعش یک وضعى باشد که با اسلام درست جور نیاید ، در آنجا خواهند گفت که اسلام همین است . اگر بنا باشد که سفارتخانه هاى ما در خارج از کشور به همان وضع طاغوتى یا نزدیک به وضع طاغوتى باشند ، معنایش این است که باز اسلام در سفارتخانه نرفته است . مع الاسف تا آنجا که به من در طول این مدت اطلاع دادند (که اخیرا را درست نمى دانم ) سفارتخانه هاى ما ، سفارتخانه هاى اسلامى که باید باشد نیست ، چه در مکان ها و چه در کیفیت مستخدمینى که آنجا هستند و خصوصا مستخدمین زن و چه در سایر جهاتى که هست ، باز احساس درست نشده است که جمهورى اسلامى یعنى چه . بعض از سفرائى که پیغمبر اکرم صلى اللّه علیه و آله و سلم به دربار سلاطین بزرگ آنوقت فرستاده بودند اینها وقتى وارد شدند با شمشیر خودشان آن پارچه اى که حریر بود زدند کنار . این شکستن آن دماغ فرعونى سلاطین آن زمان بود . مطلب به نظر ساده مى آید لکن مسأله اینطور نیست . اینها که رفتند ، یک اعراب ساده اى بودند ، متعهد به اسلام بودند ، از اول خواستند بفهمانند که وضع ما چى است و ما برخوردار از چه مکتبى هستیم و اینطور جلال و جمال و دستگاه به ما تاثیرى نمى کند . بسیارى هستند که وقتى که یک شخصیت خیلى به نظر خودشان عالى را دیدند ، دست و پایشان را گم مى کردند و مى کنند خصوصا در زمان قدرتهاى بزرگ و در این نیم قرنى که ما مبتلا بودیم ، جلوى او هم همین طور . یک حکومت

ص: 260

وقتى که مى آمد در یک محلى ، این حکومت مثل یک شاه با مردم عمل مى کرد ، مردم را هیچ به حساب نمى آورد و من خودم شاهد این معنا بودم که یک حاکمى که براى گلپایگان آمده بود و خمین هم آنوقت جزء گلپایگان بود ، این در حضور تجارى که آمده بودند براى آنجا ملاقاتش ، آن بزرگتر فرد تاجر را گفت ببرید ببندید به چوب . من شاهد بودم که بچه بودم شاهد بودم که یک نفر مرد متدین محترمى که در بازار رئیس تجار بود ، این شخص فاسد اینطور با او عمل کرد که در حضور جمع پایش را بستند به فلک و چوب زدند به او . این کارها را مى کردند و همین طور گاهى این کار را مى کردند که وقتى که یک محترمى مى رفت ، یک عالمى مثلا مى رفت ملاقات مى کرد با آنها ، در حضور آن عالم یک بیچاره دیگرى را مى آوردند به چوب مى بستند براى اینکه بفهمانند تو باید اطاعت بکنى . و از آنوقت یک همچو وضعى بود و از این بدتر . این عملى که سفیر یا سفراى حضرت رسول انجام دادند ، یک عمل ساده بزرگى بود . از اول ، شخصیت آن فرعون را از اول شکستند . مرحوم مدرس هم این عادت را داشت توى حیاطش یک فرشى انداخته بود و آنجا مى نشست ، قلیان هم وقتى مى خواست ، پا مى شد خودش شروع کرد درست کردن ، در این خلال فرمانفرما وارد مى شد فرمانفرماى آنوقت را شما شاید نمى دانید چه مسأله اى بود ایشان مى گفت که ، قلیان را دستش مى داد مى گفت که شما آبش را بریز تا من آتشش را درست کنم . فرمانفرما شکست مى خورد ، تحت تأثیر همچو واقع مى شد که مدرس به او گفت و تو آب قلیان را بریز و ادارش مى کرد که آب قلیان را بریزد و من خودم آتش را درست مى کنم تا قلیان درست بشود . این براى این بود که برخورد با این مغزهاى فاسد گاهى باید طورى باشد که از اول طمع نکنند به آن طرف ، اگر چنانچه با تواضع و خضوع و آنطورى که آن وقتها متداول بود رفتار مى کردند ، او طمع مى کرد که اگر چنانچه مطلبى دارد تحمیل کند ، اما وقتى برخورد یک برخورد اینطورى بود ، ساده و لکن کوبنده ، دیگر نمى توانست به او تحمیل کند مطلبى را . شما در خارج که هستید برخورد دارید با سفراى آنجا ، باوزراى خارجه آنجا ، با همه اینها برخورد دارید ، اگر بنا باشد که شما وقتى که مى خواهید در وزارت خارجه بروید خودتان را گم کنید ، خیال کنید که حالا در یک محضر کذا ، وزیر خارجه امریکا ، وزیر خارجه شوروى ، لکن باید شما توجه داشته باشید که شما سفیر مملکت اسلامى هستید که از همه این قدرت ها ، قدرتش بالاتر است و از همه این شریف ها (اگر آنها شرافتى داشته باشند) شرافتش بالاتر است و شما باید حیثیت خودتان را از اول حفظ کنید و از مسائل مهمى که شماها مثل ماها مؤظف به آن هستید این است که با عمل خودتان در آنجا ، سلوکتان با کارمندان با وضعیت اصل سفارتخانه و وضع سفارتخانه طورى باشد و طورى بکنید که با همین عمل به تدریج انقلاب شما صادر بشود به آن کشورى که در آن هستید . مسائل اخلاقى ، یک مسائلى است که وقتى که یک کسى مقید به آن بود و دنبالش بود ، این سرایت مى کند ، و مردم به حسب طبیعتشان ، به حسب فطرتشان فطرت ها سالم است منتها تربیت ها ضایع مى کند فطرت ها را.

ص: 261

با اخلاق و تبلیغات اسلامى بنیادهاى طاغوتى و غربى را در هم بکوبید

شما باید با خیال کنید خودتان که در یک مملکتى وارد شدید و مى خواهید این مملکت را مثل مملکت خودتان تربیت کنید و مى خواهید اسلام را در آنجا هم صادر کنید . صدور اسلام به این است که اخلاق اسلامى ، آداب اسلامى ، اعمال اسلامى ، آنجا طورى باشد که مردم توجه به آن بکنند . و از امور مهمه داشتن یک نشریه در هر سفارتخانه هست ، نشریه ، نه مثل نشریه هاى زمان طاغوت . نشریه ، یک نشریه اخلاقى اسلامى و در آن درج بشود مسائلى که در ایران گذشته است . شما مى بینید که الان در همه جاى دنیا تقریبا به ضد جمهورى اسلامى تبلیغات مى شود . تبلیغات همه جانبه ، چه دستگاه هاى تبلیغات غرب با همه وابستگان و چه دستگاه تبلیغات شرق با همه وابستگانشان ، این براى این است که اینها از جمهورى اسلامى وحشتزده شده اند ، علاوه بر اینکه منافعشان در خود ایران از دست رفته است و انشأ اللّه تا ابد از دست خواهد رفت علاوه بر این ، خوف این را دارند که این مطلب سرایت کند و این نهضت و انقلاب سرایت کند به خارج و صادر بشود در مملکت هاى دیگرى و آنها هم بعد از فهم این معنا که اسلام باید در آن محل باشد ، اسلام وضعش چطور است ، این را هم مى ترسند که نبادا آنجا هم مثل ایران بشود و آن دستگاه هاى طاغوتى شان کم کم رو به زوال باشد و انشأ اللّه هست رو به زوال . شما باید ، شما باید به هر سفارتخانه اى که دارید ، به جاى آن خرج هاى طاغوتى که در آنوقت مى شد ، آن مهمانى هاى طاغوتى که همه اش بر خلاف اخلاق اسلامى بود و آن خرج هاى دیگرى که خود شما هم مى دانید که در آنجاها مى شد ، آن مخارج را صرف تبلیغات بکنید و به دنیا بفهمانید که اسلام چطور است و مملکت ما چه وضعى دارد . در مقابل همه تبلیغاتى که مى شود ، از هر جور تبلیغى که مى شود ، جواب بدهید و آشنا کنید ممالک دیگر راکشورهاى دیگر را به آن چیزى که در ایران هست و آنطورى که در ایران مى گذرد . آشنا کنید مردم را به اسلام و به نهضت اسلامى و انقلاب اسلامى . خوف اینکه ما اگر ساده رفتار کنیم آنها با آن ، سفارتخانه آنها با آن وضعى که دارد ، ما در نظر آنها تحقیر مى شویم ، این خوف را خودتان راه ندهید ، بلکه شما با عملتان تحقیر کنید آنطور بناها و بنیادهاى ظلم و طاغوتى را . شما گمان نکیند که اگر چنانچه به طور ساده عمل بکنید و سفارتخانه شما یک امر ، یک جاى ساده اى باشد ، یک مرکزى باشد که از آنجا علم و دانش و اخلاق صادر بشود ، شما تحقیر خواهید شد . خیر ، این حرف ، حرف غربزده هاست که خیال مى کنند که ما اگر مثل غرب نباشیم ، ما تحقیر مى شویم . ما الان بنا داریم که مثل غرب نباشیم و بنا داریم وابسته نباشیم و بنا داریم مستقل باشیم و آزاد باشیم و الان مى بینید که آنهائى که ، ملت هایى که تحت تأثیر تبلیغات امریکا و شوروى و سایر اذناب آنها واقع نشدند ، همه آنها به نظر اعجاب و عظمت به شما نگاه مى کنند .

عظمت انسان به لباس و کلاه و اتومبیل و - نمى دانم پارک و امثال ذلک نیست . انسان یک حقیقتى است که آن حقیقت اگر بروز بکند شرافتمند است ، عظمت دارد . شما مى بینید که بزرگترین افراد بشر انبیا بودند و ساده ترین از همه هم آنها بودند . در عین حالى که بزرگتر از همه بودند و همه آنها را به بزرگى مى شناختند در عین حال ساده ترین افراد بودند در وضع زندگى شان تمام انبیا اینطور

ص: 262

بودند و تاریخ همه آنها را نشان مى دهد که با وضع بسیار ساده اى عمل مى کردند . در صدر اسلام آن امر بسیار روشن است که چه جور وضع داشتند ، حکومت ها چه وضعى داشتند و امراى ارتش چه وضعى داشتند و خود اشخاصى که در رأس بودند با مردم چه وضعى داشتند . در عین حالى که وضع شان آنطور بود که وقتى یک کسى از خارج مى آمد در مسجد رسول اللّه و این افراد نشسته بودند ، شناخت که کدام یکى اینها رسول اللّه هستند ، سؤال مى کرد که کدام یکى هستید؟ براى اینکه نه بالایى بود ، نه پائینى بود ، دور مى نشستند . اگر حصیرى هم بود یا بوریائى بود من نمى دانم لکن این فرش هایى که شما خیال کنید ، حتى این فرشى که شما زیرتان انداختید نبوده است . آنوقت دور هم نشستند ولیکن عظمت شان ، عظمتى بود که دنیا را تحت تأثیر قرار داد . عظمت انسان به روحیت روح انسان است . عظمت انسان به اخلاق و رفتار و کردار انسان است ، نه به اینکه اتومبیلش سیستم کذا باشد ، نه به اینکه گارد داشته باشد ، نه به اینکه خدمه داشته باشد . اینها عظمت انسان نیست ، اینها انسان را منحط مى کند از آن مقامى که دارد .

انسان باید تزکیه و تربیت اسلامى را اول از خودش شروع کند

شما آقایانى که در سفارتخانه ها هستید مؤظفید عقلا و شرعا به اینکه هر چه ساده تر ، سفارتخانه هاتان هر چه ساده تر باشد و کیفیت معاشرتتان با آن اشخاصى که کارمند هستند در آنجا و به اصطلاح شما زیر دست گفته مى شوند ، برادرانه باشد و در عین حالى که آنها باید از شما بپذیرند مطالبى که مى گوئید ، لکن برادرانه باید باشد و همین طور وضع مهمانى هایتان ، وضع گذران خودتان ، وضع کسانى که در آنجا کار مى کنند آنها باید یک وضع متحول بشود به یک وضع اسلامى که هر کس مى آید در آنجا اسلام را در آنجا عملا ببیند . ما هر چه فریاد بزنیم که ما اسلامى هستیم و جمهورى اسلامى هستیم ، لکن وقتى ببینند ما را که در عمل غیر او هستیم ، از ما دیگر باور نمى کنند . وقتى مى توانند باور کنند از ما که مائى که مى گوئیم جمهورى اسلامى هستیم ، عملمان هم آنطور باشد ، عمل طاغوتى نباشد و قول ، قول اسلامى ، عمل اسلامى باشد و خود رفتار ، اسلامى باشد ، گفتار اسلامى باشد تا صادر بشود این جمهورى اسلامى در سایر کشورها . صدور با سرنیزه صدور نیست ، صدور بازور صدور نیست ، صدور آنوقتى است که اسلام ، حقایق اسلام ، اخلاق اسلامى ، اخلاق انسانى در اینجاها رشد پیدا بکند و شما مؤظف به این معنا هستید و باید این کار را انجام بدهید که هم در عمل و هم در نوشته هائى که در آنجا منتشر مى کنید باید بکنید و مجله داشته باشید و آن مجله یک مجله اى باشد که هم در عکس هایى که در آن هست و هم در مسائلى که در آنجا طرح مى شود همه اش مؤافق باشد با جمهورى اسلامى تا به واسطه تبلیغات اسلام نفوذ کند در آنجا ، و این را بدانید که اگر چنانچه شما تبلیغات بکنید و همین طور دانشجوهاى عزیز ما در آنجا کوشش کنند در اینکه در هر جا که هستند و با هرطایفه اى که برخورد مى کنند مسائل ایران را ، مسائل اسلامى ایران را در آنجا طرح بکنند و آن چیزهائى که در مجلات خارج ، در روزنامه هاى خارج در هر جا نوشته مى شود ، آنها را یکى یکى براى

ص: 263

آنها تحلیل کنند و دروغ آن چیزها را بر آنها ثابت بکنند .

عمده مسأله این است که ما فهمیده باشیم در قلبمان که ما مى خواهیم جمهورى مان اسلامى باشد . باید همانطورى که با زبان مى گوئیم ، قلب ما معتقد شده باشد به اینکه ما مى خواهیم اسلام باشد . ما مى خواهیم اسلام باشد دیگر با تمام اعوجاجات باید مبارزه بکند انسان ، اول از خودش شروع کند ببیند خودش چه اعوجاجاتى دارد . هر انسان لامحاله در خودش نقص هایى مى بیند ، کم است کسى که نقص نبیند در خودش و اگر کسى نقص در خودش نمى بیند ، این خودش یک نقصى است که دارد . انسان باید تربیت بشود ، باید به تزکیه تربیت بشود . و انسان از خودش باید شروع بکند ، از خانواده خودش باید شروع کند . و شما خودتان ، خانواده هایتان ، خودتان همه شروع کنید تا به خارج برسد . دانشجویان ما باید خودشان اول توجه بکنند که رفتار خودشان ، کردار خودشان ، گفتار خودشان همه اینها منطبق با موازین اسلامى و اخلاقى باشد تا اینکه اگر مردم را دعوت کردید به اسلام و باید هم دعوت بکنید ، حرف شما مخالف با عمل شما نباشد . خودتان یک وضعى نداشته باشید که وقتى بگوئید ، مسخره کنند که آقا خودش فلان است و ما را دعوت به چه مى کند .

وظیفه شما در معرفى اسلام بیشتر از ماست که در داخلیم

در هر صورت من از خداى تبارک و تعالى سلامت و سعادت همه شما را مى خواهم و همه ملت ما مؤظفند به اینکه رفتارشان یک رفتارى باشد که با همین رفتار اسلام را نمایش بدهند به خارج و اگر چنانچه رفتارى باشد ولو در بعضى از جاهایى که بعضى از اشخاص نفوذ کردند در آنجا ، رفتار طورى باشد که این رفتار ، مخالف با موازین اسلامى باشد این اسباب این مى شود که دست دشمن هاى ما یک بهانه بدهد و ما را و جمهورى ما را با تمام قوا بکوبند . هم جوانان خارجى ما و شما سفرا و کارمندانى که در سفارتخانه ها هستید ، همه شما ، همه انجمن اسلامى که در خارج هست و همه افراد این مسلم و همین طور ایرانى و غیر ایرانى که در خارج هست ، این معنا براى آنها بیشتر وظیفه است از ما که در داخل هستیم ، همه وظیفه داریم ولکن وظیفه شما سنگین تر است بیشتر است و باید با خواست خدا انشأ اللّه موفق بشوید که اسلام را در همه جا معرفى کنید و پس از معرفى نفوس سالم که اکثر مردم هستند ، پذیرش مى کنند ، پذیرش که کردند کم کم عمل مى کنند ، کم کم این انقلاب صدور پیدا مى کند به خارج . خداوند همه شما را انشأ اللّه حفظ کند و همه شما و ما را موفق کند به اینکه دنبال این باشیم تا انشأ اللّه حفظ کند و همه شما و ما را موفق کند به اینکه دنبال این باشیم که اسلام را در همه جا تقویت کنیم و از مروجین اسلام باشیم و از جنود خداى تبارک و تعالى باشیم تا انشأاللّه به سعادت و سلامت ، هم مملکت خودمان و هم سایر ممالکى که در اسلام هستند و همین طور مستضعفین جهان انشأ اللّه همه موفق و موید باشید .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

ص: 264

تاریخ : /1018/59

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از دانشجویان مراکز تربیت معلم شهرستانهاى اصفهان ، شیراز ، یزد و اراک

عالم ، مدرسه است و معلمین آن ، انبیا و اولیا هستند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

آقایانى که از بلاد مختلفه آمده اند و دانشجویان تربیت معلم هستند ، لازم است که راجع به معلم و تربیت معلم ، یک چند جمله عرض کنم . عالم ، مدرسه است و معلمین این مدرسه ، انبیا و اولیا هستند و مربیان و مربى این معلمین ، خداى تبارک و تعالى است . خداى تبارک و تعالى تعلیم و تربیت کرده است انبیا را ، و ارسال کرده آنها را براى تربیت و تعلیم کافه ناس . انبیأ بزرگ اولوالعزم مبعوثند بر تمام بشر و سمت معلمى و مربى دارند نسبت به تمام بشر ، و معلم آنها و مربى آنها حق تعالى است و آنها هم بعد از اینکه به تعلیمات الهى تعلم شدند و تربیت پیدا کردند مأمورند که بشر را تربیت کنند و تعلیم . راجع به رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلم در قرآن کریم است که هوالذى بعث فى الامیین رسولا مهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتابه و الحکمه انگیزه بعث را در این آیه شریفه ذکر مى فرماید که : خداى تبارک و تعالى است که در بین امیین و بى سوادها و کسانى که تربیت و تعلیم الهى نداشته اند ، رسول فرستاده است تا اینکه آیات خدا را بر آنها قرائت کند و آنها را با قرائت آیات قرآن و تربیت هائى که خود او شده است در تعلیمات الهى ، آنها را به مردم عرضه کند و تزکیه کند آنها را و تعلیم کند بر آنها کتاب و حکمت را . در این آیه نکات زیادى هست راجع به اهمیت تربیت معلم و اهمیت تعلیم و تعلم . با تعبیر هوالذى اوست که این کار را کرده است کانه یک مطلب با اهمیتى است که مى فرماید: هوالذى بعث آن است که فرستاده است بین مردم ، و همه عالم امى هستند ، حتى آنهایى که به حسب ظاهر درس هایى خوانده اید و به حسب ظاهر صنایعى را مى دانند و مسائلى را اطلاع بر آن دارند لکن همه آنها نسبت به آن تربیتى که از جانب خدا به وسیله انبیا به آنها مى شود همه امى هستند ، همه در ضلال مبین هستند . تنها راه تربیت و تعلیم راهى است که از ناحیه وحى و مربى همه عالم رب العالمین ، تنها راه آن راهى است که از ناحیه حق تعالى ارائه مى شود و آن تهذیبى است که با تربیت الهى به وسیله انبیا ، مردم آن تربیت را مى شوند و آن علمى است که به وسیله انبیا بر بشر عرضه مى شود و آن علمى است که انسان را به کمال مطلوب خودش مى رساند همانى که در آیه دیگر مى فرماید که : اللّه ولى الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الى النور و الذین کفروا اولیاوهم الطاغوت یخرجونهم من النور الى الظلمات . دو گروهند مردم ، یک گروه مؤمن هستند که تحت تربیت انبیا واقع شده اند ،

ص: 265

به واسطه تربیت انبیا از همه ظلمت ها و از همه گرفتارى ها و از همه تاریکى ها خارج شدند آنها ، به واسطه تعلیمات انبیا وارد شدندنور ، در کمال مطلق ، این آیه میزان مؤمن را و معیار ایمان را بیان مى فرماید و مدعیان ایمان را از مؤمنین جدا مى فرماید . مؤمنین آنها هستند که به واسطه تربت حق تعالى و به واسطه تربیت انبیائى که مربا هستند به تربیت الهى ، از همه ظلمت ها ، از همه نقیصه ها ، از همه چیزى که انسان را از راه باز مى دارد ، اینها را خارج مى کنند از همه ظلمت ها به نور ، میزان مؤمن ، این میزان است هر کس از همه ظلمت ها به واسطه تعلیم انبیا خارج شده است و به نور مطلق رسیده است این مؤمن است ، مدعیان ایمان زیادند ، لکن مؤمنین اند کند . آنهائى که در مقابل مؤمنین هستند ، والذین کفروا آنهائى که کافر هستند آنها اولیأشان خدا نیست و طاغوت است و طاغوت ، کفار را از نور خارج مى کند و به همه ظلمت ها واصل مى کند . معیار مؤمن و غیر مؤمن به حسب این آیه شریفه این است ، مؤمن حقیقى آنطور تبعیت از انبیا کرده است و آنطور در تحت تربیت انبیا واقع شده است که از همه ظلمت ها و از همه نقص ها بیرون آمده است و به نور رسیده است و مربى او و ولى او هم خداى تبارک و تعالى است و مربیان به واسطه هم انبیا هستند یعنى اینها تربیت شده هاى خدا هستند و آمده اند که ماها را ، همه بشر را تربیت کنند و اگر چنانچه ما در تحت تربیت آنها واقع بشویم ، از آن علومى که آنها براى بشر آورده اند ما استفاده کنیم و از آن تعلیماتى که کرده اند ما بهره برداریم ، ما در صراط مستقیم واقع مى شویم و هدایت به نور مى شویم ، هدایت به خداى تبارک و تعالى مى شویم که آن نور مطلق است .

تربیت و تزکیه مقدم بر تعلیم است

مسأله تربیت بالاتر از تعلیم است ، در آن آیه شریفه هم تلاوت آیات قرآن را ، یعنى رساندن آن تعلیماتى که در راه تربیت و تعلیم است ، بعد از اینکه این را مى فرماید ، بعد ویزکیهم را مى فرماید ، از این ممکن است استفاده بشود که مسأله تزکیه و مسأله تزکیه نفس اهمیتش بیشتر از مسأله تعلیم کتاب و حکمت است ، مقدمه از براى این است که کتاب و حکمت در نفس انسان واقع بشود ، اگر تزکیه بشود انسان ، تربیت بشود به تربیت هائى که انبیا علیهم السلام براى بشر هدیه آوردند ، بعد از تزکیه کتاب و حکمت هم در او به معناى حقیقى خودش ، در نفس انسان نقش مى بندد و انسان به کمال مطلوب مى رسد و لهذا بعد از یک آیه دیگر مى فرماید که مثل الذین حملوا التوریه ثم لم یحملوها کمثل الحمار یحمل اسفارا مى خواهد بفرماید که علم تنها فایده ندارد ، علمى که تربیت در او نباشد ، تزکیه در او نباشد این علم فایده ندارد ، همانطورى که اگر الاغ و حمال ، اگر چنانچه الاغ به بار او کتاب باشد ، هر کتابى باشد ، کتاب توحید باشد ، کتاب فقه باشد ، کتاب انسان شناسى باشد ، هر چه باشد ، در بار او باشد و به دوش او باشد چطور فایده ندارد و آن حمار از او استفاده نمى کند ، آنهائى هم که انبار علم در باطنشان هست و باطنشان تمام علوم را فرض کنید ، تمام صناعات را ، تمام تخصصات را داشته باشند ، لکن تربیت و تزکیه نشده باشند ، آنها هم آن علومشان براى آنها فایده ندارد بلکه بسیارى از اوقات مضر

ص: 266

است . بسیارى از اوقات هست که آن کسى که عالم است ، آن کسى که همه چیز را مى داند لکن تزکیه نشده است ، تصفیه نشده است ، تربیت الهى نشده است ، آن علمش وسیله است از براى اینکه بشر را به تباهى بکشد ، چه بسا عالمانى که براى بشر تباهى هدیه مى آورند ، آنها از جهال بدتر هستند و چه بسا متخصصانى که براى بشر هلاکت ایجاد مى کنند ، تباهى ایجاد مى کنند ، آنها از مردم عامى بدتر هستند ، ضررشان بیشتر است ، همان است که قرآن فرموده که : کمثل الحمار و از آن هم بالاتر اینکه موجب صدمه به دیگران مى شود . شما که براى تربیت معلم قیام کردید و هر کس که براى تربیت معلم قیام کرده است باید بداند که اولا شغل ، شغل الهى است . خداى تبارک و تعالى مربى معلمین است که انبیأ باشند ، اولا شغل ، شغل الهى است و ثانیا تربیت و تزکیه مقدم بر تعلیم است . مدرسه هاى ما ، دانشسراهاى ما ، دانشگاه هاى ما و همه مدارس علوم ، چه علوم اسلامى یا غیر اسلامى باشد ، اینها اگر چنانچه در آنها تربیت باشد ، تزکیه باشد ، آنها مى توانند خدمت ها بکنند و براى بشر سعادت را به هدیه بیاورند و همه سعادت هاى بشر از علم و ایمان و تزکیه است ان الانسان لفى خسر انسان ، اصلش این حیوانى که به اسم انسان خوانده مى شود ، در خسارت و زیان است مگر یک طایفه ، آنهائى که ایمان آوردند به خداى تبارک و تعالى و آنچه که او فرموده است و اعمال صالحه بجا آوردند وآثارش هم این است که تواصوا بالحق توصیه به حق و توصیه به صبر مى کنند و الا اگر چنانچه از این استثناى الاالذین امنوا خارج شد ، لفى خسر است ، در خسران است ، در زیان است . کوشش کنید که تربیت بشوید و تزکیه بشوید قبل از اینکه تعلیم و تعلم باشد ، کوشش کنید که همدوش با درس خواندن و تعلیم ، تربیت باشد که او مقدم است به حسب رتبه بر تعلیم و بر تلاوت آیات و در و بر تعلیم کتاب و حکمت . تربیت معلم باید بکنید یعنى معلمینى تربیت بشوند که این معلمین با ، علاوه بر اینکه آگاهى بر همه علومى که مورد احتیاج انسان است و مورد احتیاج بشر ، چه در دنیا و چه در آخرت هست علاوه بر این و مقدم بر این تزکیه در کار باشد ، تصفیه نفس درکار باشد والا تربیت هاى شما و تعلیم هاى شما بدون تزکیه و بدون اینکه تصفیه نفس بشود ، براى بشر اگر ضرر نیاورد ، نفع نخواهد آورد بلکه ضرر دارد . تمام این ضررهائى که بشر مى بیند ، تمام این خسران هایى که بشر در این سیاره مى بیند ، از دست همین عالم هائى هستند که تخصص را دارند ، لکن تربیت را ندارند . ما اگر چنانچه تزکیه داشتیم و تربیت اسلامى شده بودیم و خداى تبارک و تعالى ولى ما بود ولى ما طاغوت نبود ، این نقص هائى که در اطراف کشورمان و همین طور در اطراف جهان هست ، این نقص نبود ، این اختلافات نبود ، همه اختلافاتى که پیدا مى شود الا فقط یکى ، که آن اختلاف ما بین حق و باطل است ، تمام اختلافاتى که پیدا مى شود براى این است که ما تربیت نشدیم و ما تزکیه نشدیم . بزرگترین دشمنى که ما داریم عبارت از خودمان است اعدى عدوک آن نفسى است که در بین جنبه خودشما هست ، خود انسان دشمن بزرگ خود انسان است اگر چنانچه تربیت نشود ، اگر چنانچه تزکیه نشود ، انسان را همان خود انسان به تباهى مى کشد و به ظلمت ها وارد مى کند و آخرش ظلمت بزرگ است که آن جهنم است . ما اگر چنانچه خودمان را تربیت بکنیم ، مشکلاتمان همه رفع مى شود ، همه مشکلات از این است که ما تربیت

ص: 267

نشده ایم ، یک تربیت الهى و تحت بیرق اسلام در نیامدیم ، به حسب واقع ، همه این کشمکش هائى که شما ملاحظه مى کنید ، همه این کارشکنى هایى که براى ملت ما هست ، همه اینها براى این است که تربیت نیست در کار ، تزکیه نیست در کار فقط یا جهالت است و یا علمى که از جهالت براى انسان مضرتر است میزان علم را خداى تبارک و تعالى به وسیله انبیا ذکر فرموده است و واقع مطلب همین است که العلم نور علم نورى است که خدا در قلوب مردم او را وادار مى کند ، اگر نورانیت آورد ، براى انسان این علم است و اگر چنانچه حجاب شد براى انسان ، آن علم نیست ، آن حجاب است العلم هو الحجاب الاکبر .

شمایى که مى خواهید تربیت بشوید ، تربیت معلم یا تربیت بکنید ، تربیت معلم ، در رأس هر امرى این است که با این تعلیم تربیت را مقدم بدارید . این جوان ها نفوسشان مستعد است از براى گرفتن هر چیزى که وارد بشود در نفوس ، نفوس جوان ها یک آینه صیقلى است که باز از آن فطرت خودش جدا نشده است و این آینه همه چیز در آن نقش مى شود ببندد . اگر چنانچه معلم ، یک معلمى باشد که دعوت به نور بکند ، دعوت به صلاح بکند ، دعوت به اسلام بکند ، دعوت به اخلاق صالحه بکند ، دعوت به ارزش هاى انسانى بکند ، آن ارزش هائى که عنداللّه ارزش است ، اگر معلم این کار را بکند همانطورى که انبیا مردم را از ظلمات به نور مى کشانند ، این معلم هم این بچه ها را از ظلمات به نور وارد مى کند و همین شغلى است که شغل انبیاست و اگر خداى نخواسته معلمى یا معلم هائى بر خلاف مسیر حق باشند ، تربیت نشده باشند تزکیه نشده باشند ، بر خلاف صراط مستقیم الهى باشند ، این آینه هاى صیقلى که نفوس جوان هاى ماست ، در آن همان تعلیمات اعوجاجى که در این خود معلم هست نقش مى بندد و او را رو به انحراف مى برد یا به طرف شرق و یا به طرف غرب .

جمهورى ما وقتى اسلامى مى شود که خداى تبارک و تعالى در این ملت حاکم باشد

جمهورى اسلامى محتاج به تربیت و تزکیه است ، تمام قشرهاى ملت ما و همه ملت ها احتیاج به تربیت و تزکیه دارند ، احتیاج به تعلیماتى که از ناحیه انبیا آمده است دارند ، مجرد اینکه ما ادعا بکنیم که جمهورى ما اسلامى است این ادعا پذیرفته نیست . آنوقت جمهورى ما اسلامى مى شود و به کمال خودش مى رسد که خداى تبارک و تعالى در این ملت و در این کشور حاکم باشد یعنى از آن نقطه اولى تا آن آخر حکومت ، حکومت الهى باشد ، سردمداران همه الهى باشند ، کسانى که در رأس حکومت هستند ، کسانى که در رأس امور هستند ، الهى باشند ، از نفسانیت خارج شده باشند ، خود را نبینند ، شخصیت خود را نبینند چون نه خودى دارند ونه شخصیتى ، هر چه هست از خدا ست . اگر انسان الهى بشود و ادراک بکند که این بندگان راه خدا ، اینها بندگان خدا هستند و باید با آنها آن کرد که خدا راضى است ، اگر ما بیدار بشویم و بفهمیم که ما از خدا هستیم و به او رجوع مى کنیم اناللّه و انا الیه راجعون ، اگر این دو کلمه را ما در زندگى بفهمیم که ما از او هستیم و همه از اوست و ما هیچ هستیم و هیچ نداریم و هر چه داریم از اوست و ما به سوى او برگشت مى کنیم و از ما حساب مى برند ، ما را در

ص: 268

حساب واقع مى کنند ، این دو کلمه را اگر ما بفهمیم ، با بندگان خدا آنطور که خدا راضى است و آنطور که امر خداست عمل مى کنیم . در همه ارگان هاى دولتى ، در همه بازارهاى اسلامى ، در همه کوچه و خیابان هاى ممالک اسلامى و در همه جا اگر این کلمه الهى وارد بشود ، در کارخانه ها وارد بشود ، در مزارع وارد بشود ، در مدارس وارد بشود ، در وزارتخانه ها وارد بشود ، در مجالس شورا و شوراها این دو کلمه اگر وارد شد و ایمان به او آمد و انسان ادراک کرد این را و ایمان به او آورد یعنى در قلبش واقع شد که ما و همه از خدا هستیم و به او رجوع مى کنیم ، همه موجودات از خداست و باید با عدل الهى با آنها رفتار کرد و همه ما برمى گردیم به خداى تبارک و تعالى و اگر با عدل الهى رفتار کردیم ، خداى تبارک و تعالى به ما رحمت بزرگ را وارد مى کند و اگر با عدل الهى رفتار نکردیم ، آنجا خدا با ما با عدل رفتار مى کند که هیچ کس نمى تواند از زیر آن بار بیرون برود .

آن علمى میزان و براى بشر سعادت است که تربیت در آن باشد

آنها که گمان مى کنند که مدارس باید علم در آن باشد و دیگر کارى به این مسائل نداریم ، باید متخصصین باشند ، ساده اندیشند آنها ، ساده اندیشى است که انسان گمان کند که یک معلمى که انحراف دارد ، معلمى که یا طرف شرق است و یا طرف غرب ، یا تربیت شرقى دارد یا تربیت غربى ، آن را ما معلم قرار بدهیم از براى این فرزندانى که نفوسشان مثل آینه صیقلى است و هر چه در او وارد بشود مى پذیرد ، ساده اندیشى است که ما جوان هاى خودمان را به دست معلمى بدهیم که به طرف شرق مى رود و بچه هاى ما را شرقى کند یا به طرف غرب رود و بچه هاى ما را غربى کند ساده اندیشى است که ما گمان کنیم که فقط تخصص میزان است و علم میزان است ، علم الهى هم میزان نیست ، علم توحید هم میزان نیست ، علم فقه و فلسفه هم میزان نیست ، هیچ علمى میزان نیست آن علمى میزان است و آن علمى براى بشر سعادت است که تربیت در او باشد که از مربى القا شده باشد ، از کسى که تربیت الهى شده است القا بشود به بشر ، آن اگر چنانچه در همه مدارس ما ، چه مدارس علوم اسلامى و چه مدارس علوم دیگر ، اگر در همه آنها این معنا باشد و انحراف در کار نباشد و استقامت باشد ، چندى نمى گذرد که همه جوان هاى ما که امید آتیه این مملکت هستند ، همه اطلاح مى شوند و همه نه شرقى و نه غربى بار مى آیند و همه بر صراط مستقیم واقع مى شوند . ساده اندیشى است که ما گمان بکنیم که کافى است براى ما اینکه یک اشخاصى باشند داراى علم ، اشخاصى باشند که علم داشته باشند و تربیت ، و لااقل علم داشته باشند و انحراف نداشته باشند . فرضا که ما بخواهیم که علم را رواج بدهیم و با از علم علما استفاده کنیم . باید علمى باشد و لااقل انحراف نباشد ، کار نداشته باشد به شرق و غرب ، اینطور نباشد که معلمین ما و مربى هاى جوان هاى ما ، تربیت مسکو شده باشند یا تربیت واشنگتن ، ساده اندیشى است که ما گمان کنیم که باید همه اینها که تخصص دارند هر طورى مى خواهند باشند ، باید بیایند و ما از آنها استفاده کنیم . استفاده نمى توانیم بکنیم اگر مرض ظاهرى ما را یک متخصص خوب بکند ، امراض باطنى براى ما ایجاد مى کند ، از یک مرض کم به یک مرض بزرگ ، از یک مرض

ص: 269

کوچک به یک مرض بزرگ ما را مى کشاند .

باید توجه داشته باشیم ما به همه مسائل . همین حزب بعثى را که ملاحظه مى کنید که الان مبدااینهمه گرفتارى براى کشور ما و براى کشور مسلم عراق ایجاد کرده است و براى آنجا بیشتر از اینجا ایجاد کرده است ، اینها همین ها هستند که بسیارى شان متخصصند و بسیارى شان دانشگاه رفته بیرون آمده اند لکن تربیت نداشتند ، تزکیه نداشتند . اگر علم باشد و تزکیه نباشد ، هم آن رژیم سابق پیش مى آید و هم این رژیم صدام . اگر ما تزکیه نکنیم خودمان را و اگر چنانچه همراه با علم تزکیه نباشد ، کشور ما هم کشیده مى شود به همان طرف ها و ما هم صدام خواهیم شد . باید تربیت شما ، تربیت معلم ، یک تربیت اسلامى باشد ، یک تربیت انسانى باشد ، یک تربیت در صراط مستقیم باشد و الا تربیت مسکو را نمى توانیم بپذیریم و تربیت واشنگتن را هم نمى توانیم بپذیریم .

اسلحه داشتن دلیل بر خیانت است و توطئه

اگر ما تربیت بشویم ، و بحمداللّه ملت ما تحولى حاصل کرده است و مقدمه این است که تربیت آخر را هم بشود ، با همه اشخاصى که با ما هم حتى مخالف هستند به طور انسانیت عمل مى کنیم ، چنانچه الان مى بینید که ارتش ما و پاسدارهاى ما ، با این اسرایى که آوردند ، به طور انسانیت عمل مى کنند و باید بیشتر عمل کنند . من سفارش مى کنم به تمام کسانى که این اسرا در اسارت آنها هستند ، به حسن سلوک و به رفتار انسانى ، و مهمانند اینها براى شما و البته الان در دست آنها اسلحه نیست و من اعلام مى کنم که هر کس از افراد ملت ما اسلحه را کنار بگذارند بیاید در ملت ما وارد بشود مثل سایر افرادى که هستند آنها در پناه اسلام محفوظ هستند . ولى ما اینقدر ساده اندیش نیستیم که کسانى که اسلحه دارند و اتاق جنگ دارند آنها را هم وارد بکنیم در بین کشور خودمان و شغل به آنها بدهیم و یا معلمشان کنیم و یا در وزارتخانه ها ببریم . اسلحه داشتن دلیل بر خیانت است و توطئه . اسلام خیانتکار را تادیب مى کند و کسانى که توطئه گرند از دنیا بیرون مى کند . ما نه آنطور هستیم که اگر توبه کار بشوند و اسلحه را زمین بگذارند و بیایند ، آنها را نپذیریم . اگر چنانچه هر یک از جیش عراق که به روى ما اسلحه کشیده است اسلحه را کنار بگذارد و پناه بیاورد به مملکت اسلامى ما ، آنها را مثل مهمانان عزیز مى پذیریم و هر کس از این جناح هاى داخلى که تا حالا شرارت کردند و مشغول شرارت دست بردارند و اسلحه را کنار بگذارند و در دامن ملت وارد بشوند آنها را مى پذیریم و هر کس اسلحه در دست اوست مثل جیش صدام حسابش مى کنیم . الان این اشخاصى که اسیر مملکت اسلامى هستند اینها اسلحه ندارند و اینها باید به طور انسانى ، به طور خوب با آنها رفتار بشود که مى شود ، لکن در عراق آن دستگاه هاى تبلیغاتى عراق که هر روز دروغ مى گوید ، راجع به این هم دروغپردازى مى کند که نه ، اشخاصى که اسیر مى شوند با آنها چه مى کنند و چه مى کنند ، در صورتى که این حرف دروغ است و مملکت ما این اسرا را به طور انسانى ، به طور اسلامى ، به طور خوب با آنها رفتار مى کند و پذیرایى از آنها مى کند و هر کس که مى خواهد بیاید ، از دنیا بیایند ببینند که چه مى کنند اینها ، البته تبلیغات سوء زیاد

ص: 270

است و ما باید احتراز کنیم از کارهایى که تبلیغات سوء در آن کارها بهانه پیدا مى کند .

هر کس به من نسبت بدهد مطلبى را بر خلاف دستورات اسلامى ، دروغ گفته است

ما در هر جا که هستیم ، پاسبان ها در هر جا که هستند ، پاسدارها در هر جا که هستند ، ارتشى ها در هر جا که هستند ، ژاندارمرى در هر جا که هست و ارگان هاى دولتى هر جا که هستند موظفند که به مسائل اسلامى رجوع کنند و مسائل را اسلامى ختم کنند . ما مى خواهیم یک مملکت اسلامى باشد و من اعلام مى کنم که هر کس به من نسبت بدهد مطلبى را که بر خلاف دستورات اسلامى است . دروغ گفته است و هر کس که به من نسبت بدهد که من راضى هستم به اینکه یک وجب از زمین مردم غصب بشود ، بر خلاف موازین اسلامى اخذ بشود یا یک شاهى از مردم گرفته بشود و مصادره بشود و موازین اسلامى نداشته باشد یا یک محاکمه بشود بر خلاف موازین اسلامى ، یا یک تازیانه به کسى زده باشد بر خلاف مصالح اسلامى ، من از آنها برى هستم و خداى تبارک و تعالى هم برى است . من از خداى تبارک و تعالى سلامت و سعادت همه انسان ها را و سلامت و سعادت ملت خودمان و کشور خودمان را مى خواهم و از خداى تبارک و تعالى مى خواهم که شما موفق بشوید در تربیت معلم ، و معلم هاى تربیت شده صحیح را در کشور ما تربیت کنید که سعادت ملت ما حاصل بشود .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

ص: 271

تاریخ : 20/10/59

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از مسؤولین بنیاد شهید انقلاب اسلامى

شهید نظر مى کند به وجه اللّه

بسم اللّه الرحمن الرحیم

ارزش هر خدمتى مؤافق ارزش آن کسى است که برایش خدمت مى کنیم . هر کس هر خدمتى در راه خدا براى خلق خدا بکند این ارزش دارد لکن ارزش ها مختلف هستند به ارزش آنهایى که براى آنها خدمت مى کنیم . همه بنیادهایى که براى خدا در راه اسلام به کشور خودشان خدمت مى کنند و همه اشخاصى که براى اعتلأ کلمه اسلام خدمت مى کنند همه آنها پیش خداى تبارک و تعالى ارزش دارد و مورد عنایت حق تعالى انشأ اللّه خواهند شد لکن ارزش بنیاد شهید ، خدمت به شهید و خدمت به بازماندگان شهید و خدمت به آنهایى که در راه اسلام براى فداکارى حاضر شدند لکن معلول شدند و عضوى از اعضاى خودشان را از دست دادند یا جراحاتى بر آنها وارد شده است ارزش این خدمت که براى شهدأ اسلام و براى فداکاران اسلام انجام مى گیرد شاید از سایر ارزش هابیشتر باشد درباره شهید آنقدر از اسلام و از اولیأ اسلام روایات وارد شده است در فضل شهادت که انسان متحیر مى شود . من بعضى از یک روایت را براى شما ترجمه مى کنم تا بدانید که شما در خدمت چه اشخاصى هستید و بنیاد شما چه ارزشى دارد . در روایتى از رسول اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) نقل شده است که براى شهید هفت خصلت است که اولى آن عبارت است از اینکه اول قطره اى که از خون او به زمین بریزد تمام گناهانى که کرده است آمرزیده مى شود و مهم آن آخرین خصلتى است که مى فرماید ، مى فرمایند که به حسب این روایت ) که شهید نظر مى کند به وجه اللّه و این نظر به وجه اللّه راحت است براى هر نبى هر شهید . شاید نکته این باشد که حجاب هائى که بین ما و حق تعالى هست و وجه اللّه است و تجلیات حق تعالى هست ، تمام این حجاب ها منتهى مى شود به حجاب خود انسان . انسان خودش حجاب بزرگى است که همه حجاب هائى که هست ، چه آن حجاب هائى که از ظلمت باشند و آن حجاب هائى که از نور باشند منتهى مى شوند به اینکه حجابى که خود انسان است . ما خودمان حجاب هستیم بین خودمان و وجه اللّه و اگر چنانچه کسى فى سبیل اللّه و در راه خدا این حجاب راداد ، این حجاب را شکست و آنچه که داشت که عبارت از حیات خودش بود تقدیم کرد ، این مبدا همه حجاب ها را شکسته است ، خود را شکسته است ، خود بینى و شخصیت خودش را شکسته است و تقدیم کرده است و چون براى خدا جهاد کرده است و براى خدا دفاع کرده است از کشور خدا و از آئین الهى و

ص: 272

هر چه داشته است در طبق اخلاص گذاشته و تقدیم کرده است ، خود را داده است ، این حجاب شکسته مى شود . شهدا ، شهدائى که براى خداى تبارک و تعالى و در سبیل خداى تبارک و تعالى و راه خداى تبارک و تعالى جان خودشان را تقدیم مى کنند و آنچه که در دستشان است و بالاترین چیزى است که آنها دارند تقدیم خداى مى کنند ، در عوض خداى تبارک و تعالى این حجاب که برداشته شد جلوه مى کند براى آنها ، تجلى مى کند براى آنها چنانچه براى انبیا هم چون همه چیز را در راه خدا مى خواهند و آنها خودى را نمى بینند و خود را از خدا مى بینند و براى خودشان شخصیتى قائل نیستند ، حیثیتى قائل نیستند در مقابل حق تعالى ، آنها هم حجاب را بر مى دارند (فلما تجلى ربه للجبل جعله دکا) تجلى مى کند خداى تبارک و تعالى در کوه طور و یا در جبل انیت خود موسى و موسى (صعق ) . آنها در حال حیات ، انبیا و اولیا نظیر انیبا و تالى تلو انبیا در زمان حیات شان آن چیزهایى که حجاب بوده است بین آنها و بین حق تعالى مى شکنند و صعق براى آنها حاصل مى شود و موت اختیارى براى آنها حاصل مى شود ، خداى تبارک و تعالى بر آنها تجلى مى کند و نگاه مى کند به حسب آن نگاه عقلى ، باطنى و روحى و عرفانى و ادراک مى کنند و مشاهده مى کنند جلوه حق تعالى را و شهید هم حسب این روایتى که وارد شده است ، نظیر انبیا وقتى که شهید شد چون همه چیز را در راه خدا داده است خداى تبارک و تعالى جلوه مى کند به او و آن هم ینظر الى جلوه خدا ، الى وجه اللّه این آخر چیزى است که براى انسان ، آخر کمالى است که براى انسان هست . در این روایتى که در کافى نقل شده است در این روایت انبیا را مقارن شهدا قرار داده است که در جلوه اى که حق تعالى مى کند بر انبیا همان جلوه را هم بر شهدا مى کند . شهید هم ینظر الى و جه اللّه و حجاب را شکسته است همانطورى که انبیا حجاب ها را شکسته بودند و آخر منزلى است که براى انسان ممکن است باشد ، مژده داده اند که براى شهدا این آخر منزلى که براى انبیا هم هست شهدا هم به حسب حدود وجودى خودشان این آخر منزل به این آخر منزل مى رسند .

خدمت در بنیاد شهید در رأس خدمت هاست

بنیاد شهید از همه بنیادها افضل است براى اینکه شهید از همه افراد افضل است . خدمت در بنیاد شهید در رأس خدمت ها هست ، همه خدمت مى کنند و همه براى خدا و براى همه فضل است و براى همه ارزش هست در بارگاه الهى . همه خدمتگزارهایى که خدمت مى کنند ، آنهایى که خدمت مى کنند براى جنگزده ها آنها هم خدمتشان براى فداکاران است . این جنگزده ها که الان در ایران هستند و در خارج از وطنشان هستند اینها هم راجع به اینها هم هر کس خدمت بکند خدمت به فداکاران است لکن خدمت به شهید ارزشش بیشتر از همه خدمت هاست . معلولى که جان خودش را در دست گرفته و تقدیم کرده است لکن موفق نشده است به شهادت آن هم فداکارى خودش را کرده است . شما که خدمت به شهید مى کنید و بنیاد شما که بنیاد شهید است قدر این بنیاد را بدانید و قدر این خدمت را بدانید . براى کم کسى اینطور مطلبى که براى شهید گفته شده است براى کم کسى هست ، آنها را قرین

ص: 273

انبیا قرار داده اند . خدمت شما به آنها خدمت به نبى اکرم است ، خدمت به انبیاست . بدانید که شما در راه شهید دارید خدمت مى کنید و بنیاد شما بنیاد شهید است و شهید افضل است شهادت از همه چیزها و باز در روایتى است که هر خوبى بالاتر از او هم خوبى هست تا برسد به قتل در راه خدا ، شهادت در راه خدا ، بالاتر از او دیگر خوبى در کار نیست و معلوم نکته اش براى اینکه کسى که همه چیزش را براى خدا تقدیم کرده است و حیات که بالاترین سرمایه است براى او در این عالم تقدیم کرده است ، دیگر این بر و از این خوبى بالاتر نمى شود باشد . شما خدمت مى کنید به انسان هایى و به کسانى که وابسته هستند به این شهدا و شهدا به آنها علاقه دارند و الان هم شهید هستند نسبت به آنها و خدمت شما ارزشمندترین خدمت هاست که تصور مى شود و به حسب اینطور روایات من امیدوارم که همه ملت ما و همه افرادى که در سرتاسر کشور ما هستند خدمتگزار باشند به این کشور و خدمتگزار باشند به جمهورى اسلام به و خدمتگزارى آنها همان مجاهده در راه خداست و من امیدوارم که همه آنها با مجاهدین در راه خدا شریک و سهیم باشند براى اینکه آنها هم مجاهده مى کنند ولو آن پیرزنى که در اقصى بلاد دارد یک خدمتى مى کند براى این مجاهدین و یا یک پیرمردى که در اقصى بلاد دارد خدمت مى کند براى این شهدا و مجاهدین و بازماندگان شهدا . من امیدوارم که خداوند به همه آنها ثواب مجاهدین را عنایت بفرماید و عمده چیزى که هست این است که صادقانه خدمت کنید ، خدمت بکنید ، گمان نکنید که شما یک کارى که (براى آنجا) براى آنها انجام مى دهید یک منتى بر آنها دارید . منت آنها را بکشید ، منت آنها را بکشید خدمت بکنید ، احترام بکنید از آنها . اینها خانواده شهدا هستند و معلولین و خانواده هاى معلولین که ارزششان آنقدر است و ما باید خدمتگزار به آنها باشیم . هر عملى که انجام مى دهیم ، هر خدمتى که به آنها انجام مى دهیم عملى است که در پیشگاه خدا مقبول است و ما باید با کمال خرسندى منت آنها را بکشیم و خدمت به آنها بکنیم . مبادا یک وقتى یک کلمه درشتى گفته بشود به این بازماندگان شهدا یا به این معلولین و باز کسانى که عائله معلولین اند . توجه داشته باشید که عملى را که مى کنید خالص براى خدا باشد و براى آن کسى که فداکار براى خدا بوده است و جانش را در راه خدا اهدأ کرده است شما خدمت به او مى کنید و این خدمت به خداست همانطورى که ما منت از خداى تبارک و تعالى مى کشیم و عبادت او را که مى کنیم منت اوست بر ما خداى تبارک و تعالى ما را منت بر ما گذاشته است و ما را هدایت کرده است و هر عملى که بکنیم منت بر او نداریم و او منت بر ما دارد این خدمت هم خدمت به خداى تبارک و تعالى و مجاهدین در راه او و شهدأ در راه اوست و ما باید با سر و جان خدمت بکنیم و ابدا در نظرمان نیاید که ما یک کارى انجام دادیم ، آنها جان خودشان را دادند و شما قدرتى که دارید ، دارید خر ج مى کنید براى آنها و من امیدوارم که در راه خدا که شد ثواب مجاهدین را به شما عنایت بفرماید خداى تبارک و تعالى .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

ص: 274

تاریخ : 22/10/59

بیانات امام خمینى در میان جمعى از خانواده هاى شهداى رودسر ، کاشان ، تبریز واعضاى واحد فرهنگى ستاد جهاد سازندگى تهران

کوشش رضاخان در سرکوبى عشایر و روحانیون و منع مراسم و دستجات مذهبى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

این عکس هائى که از شهدا ، از جوان هاى نیرومند ملت ما ، در دست شما مردان و زنان هست ، غرور آفرین است و موجب تأثر و تأسف . من براى آنها رحمت و براى معلولین سلامت و براى شما و بازماندگان شهدا عافیت و سلامت و صبر از خداى تبارک و تعالى خواستارم . این مصیبت هائى که بر شما وارد شده است ، بر همه ملت ، بر همه ما وارد است . اینها فرزندان ملت هستند و برادران ما . یک مطلبى که باید عرض کنم و تنبه بدهم این است که این قدرت هاى بزرگ از زمانى که رضاخان آمد به ایران و رضاخان را فرستاد ند براى ایران تا این زمانى که نهضت شما ملت اسلامى تحقق پیدا کرد ، حساب هایى کرده بودند پیش خودشان و آن حساب هایى روى موازین دنیا و مادیت بود و بعضى حساب ها را نکرده بودند . یعنى نمى توانستند بعضى از مطالب را توجه پیدا کنند و حساب رویش بکنند . در زمان رضاخان کوشش هاى زیادى براى راه باز کردن به این ملت ها و خصوصا ایران و راه باز کردن براى تحت سلطه قرار دادن ملت ما چپاولگرى هاى بى حساب ، راه هاى مختلفى را داشتند . یک راه این بود که عشائر این کشور را سرکوب کنند و آنها را از حال عشائرى بیرون بیاورند و به اصطلاح خودشان تخته قاپو کنند . براى اینکه مى دیدند که این عشائر براى ایران یک پشتوانه است ، این عشائر مختلفى که در ایران هست ، در همه جاى ایران عشائر هستند ، در خوزستان هست ، در کردستان هست ، در کرمانشاه هست ، در فارس هست ، در سیستان و بلوچستان و آذربایجان و همه جا از این عشائر زیاد هستند و اینها یک پشتوانه اى بودند از براى ایران و آنها کوشش داشتند به اینکه عشائر را سرکوب کنند و لهذا همه عشائر را تقریبا سرکوب کردند به وسیله رضاخان و حالا ما مى فهمیم که عشائر چه نقشى دارند در ایران ، در عین حالى که الان بعضى عشائر ایران وارد جنگ هستند ، ولى این بعضى عشائر کارهاى شجاعانه مى کنند و عشائر دیگر از قبیل عشائر بختیارى ، عشائر قشقایى فارس و عشائر امثال اینها ، همه اینها به اسلام وفا دارند و داوطلبند از براى اینکه به جبهه ها بروند و امید است که احتیاج نباشد به اینکه همه عشائر ایران وارد جبهه ها بشوند و ما امروز مى فهمیم که آنها به واسطه مطالعاتى که داشتند براى عشائر چه قدرتى قائل بودند ، آنها ضربه اى از تنگستانى خورده بودند و در صدد این بودند که عشائر را بکلى از بین ببرند ، این یک نقشه اى بود که

ص: 275

در آنوقت اینها کشیدند ، چنانچه سرکوبى روحانیون نیز همانطور بود . آنها از روحانیون در طول تاریخ صدماتى دیده بودند و خصوصا انگلستان در باب قضیه قرار داد تنباکو صدمه دیده بود ، از این جهت یکى از نقشه ها هم این بود که این قدرت را از ملت بگیرند و این را سرکوب کنند و ملت را از آنها و آنها را از ملت جدا کنند و مسائل دیگرى که در زمان رضاخان بود از قبیل این منع کردن به دستجاتى که در همه ایران در ماه محرم و صفر این دستجات بیرون مى آمدند ، این هم قدرتى بود و آن را هم ممنوع کردند در آنوقت و امثال اینها که زیاد است ، تا نوبت رسید به پسر خلف او که همانطور که او جنایتکار و خائن بود این از پدر در آن جهت جلو افتاد و او هم آن کرد که شما همه مى دانید و تفصیلش را لازم نیست عرض کنم ، تا وقتى که انقلاب شد .

ابطال نقشه هاى عمال اجانب با مقاومت و هماهنگى قواى انتظامى و سپاه پاسداران در برابر حمله متجاوزین

در وقتى که انقلاب شد ، شما دیدید که آن سران ارتش که فاسد بودند یا فرار کردند یا گرفتار شدند ، لکن اصل ارتش که به حسب طبیعتش وفادار به کشور و اسلام است بود ، از آنوقت شروع کردند به اینکه ارتش طاغوتى است نباید باشد ، دنبال این مطلب تا حالا هم صحبت هست . این ارتشى که نشان داد در همین جنگ هائى که شده است مرتبه وفادارى خودش را و قدرت خودش را ، آنها براى اینکه دیدند ارتش توجه به ملت پیدا کرد و متصل به ملت شد او را هم یک خارى بر چشم خودشان حساب کردند ، از این جهت آن عناصرى که با آنها همدست هستند و خدمتگزار به آنها هستند ، در مطالبى که در طول این مدت بعد از انقلاب مى گفتند همه اش راجع به این بود که این قواى انتظامیه اى که هست و این قواى نظامى که هست اینها همه طاغوتى هستند ، نه ما باید ارتش داشته باشیم و نه ما باید ژاندارمرى داشته باشیم و نه ما باید شهربانى داشته باشیم ، همه اینها باید کنار گذاشته بشود از سر شروع کنیم . این هم معلوم شد که این نقشه هم براى چه بوده و امروز که نقش مهمى ، بالاترین نقش را این ارتش و این ژاندارمرى و این شهربانى دارند معلوم مى شود که آنها از چه مى ترسیدند و مى خواستند چه بکنند مى خواستند ما امروزى که مبتلا هستیم به جنگ بین قواى بعثى کافر ، ما هیچ نداشته باشیم و آنها همه چیز ، و از آنها هم بیشتر راجع به پاسدارها بود که پاسدارها هم تمام قدرت آنها صرف این مى شد که پاسدار اصلا لازم نیست ، کافى است همانى که بود و مى خواستند که پاسدارها را از معرکه بیرون کنند و ما دیدیم که نقش این پاسدارها هم جنگ چه بود و الان بحمداللّه پاسدار و پاسبان و ژاندامرى و ارتش و عشائر و سایر قواى مردمى و بسیج و همه اینها هماهنگ اند و قدرت باطل را در هم کوفته اند و خواهند کوبید . این نقشه ها بود که اینها کشیده بودند ، امروز هم در صدد همین نقشه ها هستند و شما باید غافل نباشید از این چیزهائى که منتشر مى کنند ، شما باید توجه داشته باشید که هر گروهى که بیشتر مورد حمله بود و این اشخاص منحرف بیشتر به او حمله مى کردند و مى کنند ، بدانید که این براى ملت مفیدتر است و براى اجانب مضرتر ، اگر دیدید پاسدارها را بیشتر مى کوبند ،

ص: 276

بدایند که آنها از پاسدار زیاد مى ترسند ، اگر دیدید ارتش را سرکوب مى خواهند بکنند و با ملت جدا کنند بدانید که از او هم مى ترسند و همین طور و اگر دیدید که روحانیون را مى خواهند از صحنه بیرون کنند و بدانید که آنها از روحانیون مى ترسند و ترسیده اند سابق هم .

ملت ما ، جریان تاریخ را عوض کرد

شما برادرهاى ما که بازماندگان افتخار ایران هستید ، بازماندگان اشخاصى هستید که در تاریخ افتخار براى ایران اثبات کرد و ثبت کرد و شما معلولانى که افتخار براى ایران آفریدید ، مطمئن باشید که در دنیا و در آخرت اسم شما ثبت است . شما تاریخ را عوض کردید ، ملت ما تاریخ را تاریخ دیگر کرد ، جریان تاریخ را عوض کرد ، آنها هم حساب همه چیز را مى کردند الا یک حساب و آن حساب معنویت . آنها از چشم هاى چپ نگاه مى کردند به دنیا که چشم عمیاست ، از چشم نابینا نسبت به معنویات که چشم راست انسان است نظر مى کردند ، هم چپى ها و هم راستى ها ، آنها با آن چشم کج بین خودشان حساب عشائر را کرده بودند ، حساب روحانیون را هم کرده بودند ، حساب ارتش را هم بعد کرده بودند ، حساب قواى نظامى و انتظامى را هم کرده بودند ، حساب پاسدارها را هم کرده بودند ، لکن یک حساب را نکرده بودند و آن حساب معنویت بود . آنها توجه به این نداشتند که ملت همه با هم علاقه به خدا دارند و علاقه به اسلام . آن علاقه اى که پیشقدم مى شوند به واسطه آن علاقه براى فداکارى و براى شهادت . ما هر روز مى بینیم اشخاصى که مى آیند با من صحبت مى کنند ، مصافحه مى کنند ، بینیم که اشخاصى مى آیند و گریه مى کنند مى گویند که براى ما - دعاى - دعا بکن شهید بشویم . من دعا مى کنم که پیروز باشند و ثواب شهید به آنها داده بشود . این حساب را نکرده بودند ، اینها تاریخ صدر اسلام را یا ندیده بودند یا غفلت از آن کرده اند . صدر اسلام اسلحه و مهمات غلبه نکرده برد تا امپراطورى به آن عرض و طول ، براى اینکه اسلحه نداشتند مسلمین هر چند تایشان یک شتر داشتند ، چند تایشان یک اسب ، شاید در همه لشکرشان چند تا اسب بود ، شمشیر کندى یا تیزى . آن طرف چه امپراطورى ایران و چه امپراطورى روم داراى همه چیز بودند تمام ساز و برگ هاى جنگى که در آنوقت در اختیار آنها بود مجهز به همه جهازهاى جنگى بودند ، لکن فقط یک چیز را نداشتند و آن ایمان . چون ایمان نداشتند باید در بعضى از جنگ ها آنها را امر مى کردند که ببندند به هم این ارتش خودشان را که فرار نکنند ، با زنجیر اینها را به هم مى بستند از قرارى که در تاریخ هست و مى آوردند در جبهه جنگ . امروز هم برادرها شما بدانید این را که مخالفین ما همه چیز دارند الا ایمان و شما ایمان دارید که فوق همه چیز است و بحمداللّه همه چیز هم دارید .

من امید این را دارم که همانطورى که در صدر اسلام ، قدرت ایمان آن امپراطورى هاى بزرگى که بر تقریبا همه دنیاى آنوقت سلطه داشتند و همه قدرت ها دست آنها بود و ارتش اسلام با ایمان خودش و با اعتقاد به مبدأ و معاد غلبه کرد بر آنها ، شما هم در عین حالى که مقابل سلطه هاى بزرگ و قدرت هاى بزرگ همه ماها با حساب دنیائى ناچیز هستیم ، با حساب معنویت به همه مقدم بشوید انشأ

ص: 277

اللّه و همه قدرت ها را منع کنید از دخالت در کشور خودتان و انشأ اللّه این نظام فاسد بعثى را که در حال احتضار است آن را هم به قبرستان بفرستید . لکن توجه به این معنا که باید این ایمان را حفظ کنید و آن وحدیت که به تبع ایمان براى شما حاصل شده است آن را هم حفظ کنید . ما اگر شهید دادیم زیاد ، معلول دادیم زیاد و خیلى از جوان ها را از دست دادیم ، لکن ایمان را بحمداللّه ملت ما زن و مردش ، بزرگ و کوچکش ایمان را از دست نداده است و مطمئن به این است که با ایمان خودش به همه قدرت هائى که قصد تجاوز داشته باشند غلبه خواهد کرد . خداوند همه شما را پیروز کند و شهداى ما را به رحمت خودش و اصل کند و معلولین ما را شفاى عاجل عنایت کند و به همه ملت ما اجر و مزد و وحدت کلمه عنایت فرماید .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

ص: 278

تاریخ : 25/10/59

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از اصناف و بازاریان تهران و جوانان خوزستانى

بازار باید مظهر تام اسلام و عدالت باشد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

بازار در طول تاریخ ، بازارهاى تمام کشور و خصوصا بازار تهران یک بازوى قوى اى از براى اسلام و از براى کشور بوده است و انشأ اللّه خواهد بود . اگر تمام شما یادتان نیست ، بعضى از سالمندان یادشان است که رژیم سابق (شاید زمان رضاشاه بود) اینها در صدد بر آمدند که اصل بازار نباشد در ایران ، از این مجتمع زیر سقف مى ترسیدند ، از مجتمعاتى که حصار داشت و زیر سقف بود و مجمع مومنین و متدینین و جوان هاى متعهد بود مى ترسیدند ، از مساجد که محل اجتماع همین بازاریان بود و از خود بازار که مجمع ملت بود خوف داشتند و همیشه بازار دنباله مقاصد اسلامى و براى پیشرفت اسلام و براى پیشرفت اقتصاد اسلامى یک بازوى ستبر قدرتمندى بوده است و الان هم همین طور است . منتها سابق ، دولت هاى رژیم سابق و خود رژیم سابق چون با مردم نبود و مردم هم با او نبودند ، شاید جرات نکرد یک دفعه محمدرضا توى بازار بیاید اما اکنون اینطور نیست براى اینکه دولت و بازار ، رئیس جمهور و بازارى اینها برادر هستند و از خود این مردم هستند ، اینطور نیست که در آن رده هاى به اصطلاح خودشان بالا باشند و به حسب واقع منحط باشند که مردم آنها را نپذیرند . در طول تاریخ هر مشکلى که پیدا مى شد براى اسلام و براى علماى بزرگ اسلام کافى بود که نصف روز بازار براى یک همچو امرى بسته بشود و مشکل حل بشود . یک پشتوانه عظیمى است بازار براى اسلام ، و بازارى ها باید با کمال دقت این مسأله را حفظ کنند .

در همه قشرها اشخاصى که مخالف با مصالح عمومى مسلمین باشند و فعالیت هایشان بر این باشد که جیب هاى خودشان را پر کنند ، هست . بازار هم افرادى هستند که در همچو وقتى که کشور ما مبتلاى به جنگ است و پیرزن ها و پیرمردهاى دهاتى هر چه دارند ، دارند در راه این اسلام و جنگ مى دهند ، باز در بین بازار اشخاص منحرفى هستند که از خدا بى خبرند و در یک همچو موقعى کارشکنى ها مى کنند براى دولت و کارشکنى ها مى کنند براى این جنگى که الان ما داریم . مورد تأسف است این معنا که قشرهاى میلیونى ملت در تمام دهات و قصبات و شهرها و بازارها براى این جنگ نگران هستند و پشتیبان این جنگ و این جنگزده ها واین ارتش و این پاسدارها هستند ، لکن یک عده اى در مقابل این توده هاى عظیم در هر جائى از مملکت هستند و در بازار هم هستند که در مقابل

ص: 279

اسلام خودشان را قرار دادند ، در مقابل کشور اسلامى خودشان را قرار دادند . کوشش کنید ، آقایان بازارى کوشش کنند در اینکه مبادا اینها بازار را متهم کنند ، مبادا اینها بازار را بدنام کنند . بازار ایران خوشنام است و همیشه پشتیبان کشور و ملت و اسلام بوده است و در هر مشکلى بازار درحل آن مشکل ها دخالت داشته است و جزء ملت بوده است و همان ملت است و همان مردم است که در بازارها مجتمع هستند و مشغول اقتصاد ملت هستند و مشغول کارهاى صحیح هستند . توجه داشته باشید که یک گروه کوچکى که منافعشان از دست یا رفته یا خوف این را دارند که از دست برود ، یعنى منافع نامشروعشان از دست شان رفته است ، کارى نکنند که بازار را متهم کنند از قول بازار یک چیزى نگویند ، اگر یک وقت از قول بازار یک مطلبى را منتشر کنند ، بازارى ها اعتراض کنند و به آنها بگویند که شما اسمأ خودتان را بنویسید در اعلامیه هاى خودتان . باید خیلى امروز ما توجه به این مسائل داشته باشیم . اجتماع بازار یک اجتماعى است که اگر در یک مسیر اسلامى حرکت بکند (و بحمداللّه حرکت مى کند) مملکت را از آسیب نگه مى دارد . همین بازار است که پشتوانه ارتش است و همین بازار است که در این زمان پشتوانه کشور است و دولت است و اگر چنانچه تفرقه در بازار نباشد و بعضى از اشخاص که تفرقه افکن هست گذاشته بشود که فعالیت بکنند ، خداى نخواسته این ستون ستبر اسلام را یک وقت از بین مى برند . باید توجه داشته باشید . شما مى دانید که در مشکلاتى که سابق بود در از زمان میرزاى شیرازى تا حالا مشکلات در بازارها حل مى شد . اگر یک وقت یکى از علمأ تهران به واسطه بدرفتارى دولت هاى زمان قاجار مى خواست از تهران برود ، بازار بست و همان بود که آنها توبه مى کردند و آن عالم را با التماس نگه مى داشتند . این بازار است که باید درست توجه بکند و قشرهاى مختلفى که دارد توجه بکند و مساجد را آباد بکنند و مساجد را پر بکنند از جمعیت هاى خودشان . در ممالک اهل سنت آنکه من دیدم در حجاز وقتى که اذان ظهر گفته مى شود بازارها بسته مى شود یا باز است و شرطه آنها را حفظ مى کند و مى روند مسجدالحرام براى نماز یا مسجد النبى براى نماز .

بازار باید مظهر تام اسلام و عدالت باشد . بازار باید احتراز کند از چیزهائى که مخالف دستورات اسلام است و اقبال کند به آن چیزهائى که مؤافق دستورات اسلام است . از ربا بازار باید مطهر باشد . اگر در بین بازارى ها اشخاصى باشند که خداى نخواسته ربا مى خورند ، خود بازارى ها آنها را نصیحت کنند . مبادا یک همچو مرضى توسعه پیدا بکند و مملکت ما را به نابودى بکشد . رباخورى ، بازارها را از بین خواهد برد ، مردم را خواهد تباه کرد . مبادا خداى نخواسته در بین بازار یک همچو معصیت بزرگى که در رأس معاصى ، خدا قرار داده است و آن را بالاتر از زنا و در حکم مقاتله با خدا قرار داده است مبادا یک وقت در بازار یک همچو امرى باشد و انصاف نیست که در بازار گرانفروشى باشد . در موقعى که مردم ایران ، زن و بچه مردم ایران براى جنگزده دارند از منافع خودشان مى گذرند و آن چیزى که دارند هدیه مى کنند ، مبادا در یک همچو موقعى در بازار اشخاصى پیدا بشوند که گرانفروشى کنند که موجب فلج مردم و ناراحتى مردم بشود . اگر خداى نخواسته از

ص: 280

اعمال ما یک شکستى واقع بشود به اسلام ، مسوولیت ما پیش خداى تبارک و تعالى بسیار بزرگ است .

اشخاصى که در جنگ تشخیص نمى دهند ، راجع به جنگ اظهار نظر نکنند

مبادا در بازار یک وقت راجع به ارتش ایران ، راجع به دادگسترى ایران ، راجع به پاسبان و پاسدارها و اینها مسائلى طرح بشود که اسباب تضعیف آنها شود و خصوصا ارتش و پاسدارها و ژاندارمرى که الان مشغول به جنگ هستند و در ردیف اول جنگ واقع شدند و کشته مى دهند و خون نثار مى کنند مبادا یک وقت مسائلى طرح بشود در بازار یا جاهاى دیگر که موجب تضعیف بشود . باید این نکته توجه به آن بشود که مردم عادى اطلاع از فنون جنگ ندارند ، فنون جنگ را ارتش دارد آن هم رده اول ارتش ، نه همه اگر یک روز پیشروى مى شود ، یک روز عقب روى مى شود ، نباید این را در مجلس یا در بازار یا در نطق ها طرح بکنند که چرا اینطور شد . شما مطلع نیستید از کیفیت جنگ ، کیفیت جنگ یک روز جلو رفتن هست ، یک روز عقب رفتن هست و اینها همه از مسائلى است که آنهائى که تشخیص مى دهند ، باید این امر را انجام بدهند . اشخاصى که تشخیص نمى دهند ، ننشینند توى خانه هایشان در بین مردم بیایند بگویند که چرا اینطور شد ، چرا اینطور شد . اینها از مسائلى است که امروز لازم است احتراز از آن بشود . من به همه نصیحت مى کنم که راجع به جنگ که الان ما مبتلا هستیم ، نیایند اظهار نظر بکنند که (به نظر من اینطور است ) . نظر شما هر چه هست ، اما اعلام نباید بکنید ، نباید یک مطلبى را که موجب تشویش خاطر رؤساى ارتش است ، موجب تشویش خاطر رئیس جمهور هست موجب تشویش خاطر دولت هست ، یک حرف هائى زده بشود بدون اینکه مطلع باشید دارید چه مى کنید . شما خیال مى کنید که مى خواهید خدمت بکنید و به حسب واقع خدمت نیست . توجه به این مسائل را باید کرد و هر کس رفت جبهه و برگشت نباید فریاد بکند که جبهه چه بود . شما و من تشخیص نمى دهیم که در جبهه باید چه بشود ، جبهه را آنهائى که متخصص اند تشخیص مى دهند که باید چه جور باشد و جبهه را چه جور نگهدارى کنند و چطور موازین جنگ را اجرا بکنند . اگر خداى نخواسته به واسطه حرف ما ، به واسطه اقدامات ما در جبهه یک سستى پیدا بشود ، یک دلسردى پیدا بشود در جبهه جنگ ، مسوولش همه ما هستیم . بازار باید یکدل دنبال جبهه باشد و از پشت سر جبهه را تقویت بکند و مجلس باید پشت سر جبهه باشد و مجلس را تقویت بکند و ناطق ها ، نویسنده ها روزنامه نویس ها و همه مطبوعات ، رادیو تلویزیون ، همه اینها باید امروز دنبال این باشند که پیروزى حاصل بشود ، ننشینند هى اشکال بکنند و هى تضعیف بکنند قواى انتظامى ما را . و من به قواى انتظامى و نظامى که الان دارند در سرحدات جانفشانى مى کنند همه طوایف شان ، چه عشائر و چه مردم عادى غیر نظامى و چه خود نظامى ها و چه قواى دیگر مسلح مثل پاسدارها و پاسبان ها به همه اینها من نوید مى دهم که ایران پشت سر شماست ، مملکت ایران پشت سر شماست ، شما اعتنأ نکنید به بعض حرف هائى که گاهى گفته مى شود ، آنها هم ممکن است بعضى شان از روى غرض باشد ولى شاید غالبا

ص: 281

غرض نداشته باشند ، توجه ندارند به مسائل .

باید قواى ما در سرحدات که الان جانفشانى مى کنند اتکال به خدا کنند و توجه داشته باشند که در تمام دنیا یک ارتشى که اینطور ملت با آنها مؤافق باشد ، نیست . الان ارتش عراق ملت عراق بکلى مخالف با ارتش عراق است و ملت ما بکلى مؤافق با ارتش ماست و پشتیبان ارتش ماست . بازارهاى مسلمین همه پشتیبان شما هستند ، توده هاى مردم همه پشتیبان شما هستند . اگر یک عده اى باشند که از رژیم سابق مانده اند ، از تفاله هاى آن امر فاسد مانده است ، یا بعض اشخاصى باشند که سرسپرده به ابر قدرت ها هستند و اسباب یک اغتشاشى یا اسباب یک دلسردى مى شود ، اینها ملت نیستند . آن که ملت است بازارهاى مسلمین است ، آن که ملت است آن کارخانه ها و این صحراها و آنهائى که براى این ملت دارند کار مى کنند ، اینها با شما موافقند . اگر یکى یک صحبتى کرد دلسرد نشوید و با کمال قدرت و اتکال به خدا به کارهاى خودتان به آن ترتیبى که نقشه هاى خودتان اقتضا مى کند به همان ترتیب توجه کنید و پیشروى کنید و من امیدوارم که به زودى همه مسائل ما حل بشود و همه بازارهاى ما اسلامى بشود و هم ماها به تبع اسلام هدایت بشویم . خداوند تبارک و تعالى به شما سلامت و صحت و عافیت و تؤفیق خدمتگزارى به اسلام بدهد .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

ص: 282

تاریخ : 29/10/59

بیانات امام خمینى در جمع کاگران و کارمندان چاپخانه هفده شهریور ،

باید براى استقلال ، از خواب غفلتى که اجانب در ما بوجود آورده بیدار شویم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

توجه به یک نکته و تذکر او لازم است ملتى که بخواهد سر پاى خود بایستد و اداره کشور خودش را خودش بکند ، لازم است که اول بیدار بشود ، در سیر الى اللّه هم اهل معرفت گفته اند که یقظه ، بیدارى اول منزل است . در طول تاریخ ، در این سده هاى آخر ، کوشش شده است که ملت هاى جهان سوم خواب باشند ، غافل باشند و توجهشان به شخصیت خودشان نباشند و شخصیت خودشان را اصلا وابسته به غیر بدانند . این قضیه از سال هاى بسیار طولانى بوده است و هى دائما رشد کرده است تا این اواخر به رشد تمام رسیده بود . من یک قصه شنیدم که مال شاید صد سال پیش از این باشد ، صد و بیشتر از صد سال از شیخ ما مرحوم آیت اللّه حائرى رحمة اللّه نقل شد که من بچه بودم ، فرموده بودند من بچه بودم در یزد و تازه این لامپا را ، لامپاهائى که آنوقت ها بود آورده بودند و یک جلسه اى درست کرده بودند ، مردم جمع شده بودند آنجا و این لامپا را گذاشته بودند ، یک پله هائى درست کرده بودند و آن لامپا را گذاشته بودند آنجا ، آن بالا ، مردم تازه مى دیدند او را ، چراغشان قبلا چراغ هاى غیر از آن ترتیب بوده و یک نفر فرنگى هم آنجا بود ، این هر چند دقیقه یا چند وقت یک دفعه از این پله هارفت بالا و آن ماشه لامپا را حرکت مى داد این یک قدرى نورش مى رفت بالا ، مردم صلوات مى فرستادند بعد مى آمد پائین یک قدرى مى ماند و مردم مشغول تماشا بودند دوباره مى رفت بالا آن را مى کشید پائین ، مردم باز تظاهر مى کردند . این از آنوقت ها مطرح بوده است که ما حتى نمى توانیم پیچ یک چراغ را بالا ببریم ، این باید فرنگى این کار را بکند ، باید از خارج فرنگى ها بیایند و دست شان را اینطور کنند تا این ماشه چراغ ، فتیله را بالا ببرد و بعد هم اینطور کنند تا پائین بیاورد . کم کم این در همه طبقات این انگیزه رشد کرد . من عکس مجسمه آتاتورک را در ترکیه آنوقت که تبعید بودم به آنجا ، دیدم که مجسمه او رو به غرب بود و دستش را بالا کرده بود و آنجا به من گفتند که این علامت این است که ما هر چه باید انجام بدهیم باید از غرب باشد . به اصطلاح ، آتاتورک یک مرد مثلا روشنى ، یک مرد کذائى بوده و در کشور ما هم بعضى از روشنفکرها به اصطلاح گفته بودند که ما باید از سر تا قدم اروپائى و انگلیسى باشیم تا بتوانیم ادامه حیات بدهیم . ما تا نفهمیم که خودمان هم یک شخصیتى داریم ، مسلمان ها هم یک گروهى هستند و شخصیتى دارند و مى توانند خودشان هم کار انجام بدهند ، تا نخواهیم یک کارى را ،

ص: 283

نمى توانیم و تا بیدار نشویم ، نمى خواهیم . ما را در غفلت و در خواب نگه داشتند که ما هیچ یک از امور صنعتى را قادر بر تحققش نیستیم ، ملت ما فقط لولهنگ مى تواند بسازد ، کار دیگر از او نمى آید . باور کرده بود این ملت بیچاره روى تبلیغاتى که قدرت هاى پیشرفته و بزرگ کرده بودند و تبلیغات داخلى که وابستگان به آن قدرت ها کرده بودند به اینکه ما باید همه چیزمان از خارج باشد و ما باورمان آمده بود یا بسیارى از ما ، که غرب یک نژاد برتر است ، همانطور که هیتلر این معنا را از قرارى که شنیدم مى گفته است که آلمان یک نژاد برتر است و بعضى از نویسنده هاى ما نوشته بودند که آن عمله اى که در آلمان هست و بیلش را دستش گرفته ولب خیابان ایستاده که برود کار بکند ، آن آدم چشم آبى را عقیده بسیارى هست به اینکه براى اداره ممکلت مثلا" امثال ما از اشخاصى که در این مملکت هستند بهتر و بالاتر مى تواند عمل بکند این طرز فکر ، ما را آنطور عقب نشانده بود که اعتقادمان این بود که اصلا"از ما کارى ساخته نیست . ارتش ما اگر بخواهد ارتش بشود ، مستشار لازم دارد ، از آمریکا یا از اروپا باید مستشارانى بیایند تا ارتش ما رابتوانند سروسامان بدهند . ما راجع به صنایع اصلا" نباید صحبتش را بکنیم ، ما یک ملت لولهنگ ساز هستیم ، ما نسبت به صنایع اصلا" نباید صحبت بکنیم ، این صنایع دربست به عهده اروپائى ها و آمریکائى هاست . ماتابیدار نشویم از این خواب و تا توجه به این نکنیم که ما هم انسان هستیم ، ما هم شخصیت داریم ، ما هم ملت هاى بزرگ هستیم ، ما هم ، مسلمین هم یک میلیارد تقریبا" جمعیت با همه وسائل دارند تا این معنا را ما باورمان نیاید ، نمى رویم دنبال کار . یک جمعیتى اگر نشستند و دست شان را دراز کردند پیش یک جمعیت هاى دیگر که بده به ما ، تمام همشان این بود که هر چه خواهند از خارج بیایند و بدهند به شما و ذخائر شما را از اینجا ببرند در ازاى آن چیزى که مى دهند ، این ملت اگر یک میلیون سال هم زندگى بکند ، همان حال اول است ، تنبل بار مى آید ، بى اراده بار مى آید . این تبلیغات دامنه دارى که کردند و حالا هم باز مى کنند ، به گوش شما نباید برود ، شما باید بیدار بشوید از این خوابى که بیشتر از چندصد سال به ما تزریق کردند و ما را خواب کردند ، اول قدم این است که ما بیدار بشویم ، بفهمیم که ما هم از جنس بشر هستیم و ممالک دیگر و رژیم هاى دیگر و نژادهاى دیگر برتر نیستند از ما ، منتها آنها با تبلیغاتشان مارا جورى کردند که همیشه دستمان طرف غرب یا طرف شرق دراز باشد و هر چه مى خواهیم از آنجا براى ما بیاید . اگر ما بیدار بشویم که ما هم موجودى هستیم مثل سایر موجودات و ما هم انسانى هستیم مثل سایر انسان ها و نژاد ما هم نژادى هست مثل سایر نژادها ، اگر این معنا را ما توجه به آن بکنیم و بفهمیم که ما باید خودمان براى خودمان وسائل زندگى را فراهم کنیم ، خودمان براى خودمان کار بکنیم ، اگر دستمان را از شرق و غرب کوتاه کنیم و خودمان مشغول فعالیت بشویم ، یاد بگیریم لکن بعد از یاد گرفتن خودمان کار بکنیم ، نرویم سراغ اینکه بنشینیم تا حتى یک گلیمى هم که مى خواهیم ، یک پتوئى هم که مى خواهیم از آنجا بیاورند ، یک تفنگى هم که مى خواهیم از آنجا بیاورند . اگر ما به این معنا توجه کنیم و بیدار بشویم ، دنبال بیدارى ، اراده پیش مى آید که ما بخواهیم که خودمان وسائل زندگى اجتماعى خودمان را فراهم کنیم با کوشش خودمان ، باید کارهاى خودمان را انجام بدهیم ، مدتى مى گذرد و ما خودمان صنعتگر

ص: 284

خواهیم شد . آنهائى که این صنعت هاى بزرگ را درست کردند ، آنها هم انسان هائى یک سر و دو گوشى هستند که مثل سایر انسان ها ، منتها قبل از ما بیدار شدند و ما را خواب کردند ، قبل از اینکه ما بیدار بشویم آنها بیدار شدند وهم خودشان را صرف این کردند که با ایادى خودشان مستقیما" یا به غیر مستقیم مارا غافل کنند ، ما را خواب کنند و به ما تزریق کنند به اینکه شما نمى توانید ، حتى تزریق کنند که شما نمى توانید حکومت کنید ، شما نمى توانید یک حکومت صحیح داشته باشید ، شما نمى توانید یک نظام صحیح داشته باشید شما نمى توانید یک صنعتى داشته باشید . اگر ما از این خواب بیدار نشویم ، هر چه فریاد هم بزنیم فایده ندارد ، شعارها فایده ندارد ، آن شعارى فایده دارد که از روى علم باشد و توجه البته در یک انقلابى و در یک نهضتى اولش شعارهاست که این نهضت را به پیش مى برد و اگر این شعارها نباشد ، انقلاب نمى تواند پیش ببرد ، لکن بعد از اینکه انقلاب پیروز شد باید عمل کرد ، باید توجه کرد به اینکه ما نباید همیشه دستمان دراز باشد ، یک دستمان طرف غرب دراز باشد ، یک دستمان طرف شرق دراز باشد ، تا این دو دست ما طرف شرق و غرب دراز است ، ما وابسته هستیم ، ما که مى خواهیم وابسته نباشیم باید اول بیدار بشویم به اینکه ما خودمان هم شخصیت داریم ، ما مى توانیم کار انجام بدهیم .

شما دیدید که قبل از اینکه این نهضت حاصل بشود و انقلاب ، کم شخصى بود ، کم کسى بود که احتمال این را حتى بدهد که مى شود بر این قدرت هاى بزرگ غلبه کرد ، آن هم یک ملتى که همه چیزش وابسته بوده و همه چیزش از آنجا آمده و چیزى ندارد ، این یک مسأله اى بود که باور کسى نمى آمد لکن شما مى دیدید که وقتى اراده کردید ، ملت اراده کرد ، دنبالش شد . وقتى ملت بیدار شد که نباید این ابر قدرت ها در اینجا حکومت کنند و نباید وابستگان آنهادر اینجا حکومت کنند ، با اینکه کمال قدرت را آنها آنوقت داشتند در عین حال همین سر و پا برهنه هاى بازار و کوچه و دانشگاه و جاهاى دیگر قیام کردند و با وحدت کلمه و با بیدارى ، دشمن را از صحنه بیرون کردند . اگر ملت ما در این طول مدت این بیست ، سى سال ، از بیست سال به این طرف باز همان بودند که از پاسبان مى ترسیدند ، اگر یک وقتى مى خواستند به کلانترى بروند خوفشان بود که بروند ، از اسم شاه کذا مى ترسیدند ، اگر اینها همان ها بودند ، نمى توانستند قیام کنند و این واقعه را ، این واقعه اعجاز آمیز را بوجود بیاورند . اول بیدار شدند ، با نطق ناطقین نویسندگان ، بیدار شدند یعنى نویسندگان متعهد ، بعد که بیدار شدند اراده کردند ، خواستند ، دنبال اراده و خواست قیام حاصل شد و دیدید که چیزى که ملت خواست متحقق مى شود ، ملت ما خواست که نظام جائر سلطنتى نباشد و به جاى او یک نظام انسانى اسلامى باشد ، این را خواست و این شد . البته نمى گویم که الان ما یک نظام اسلامى تمام عیار داریم ، لکن این را مى گویم که آن نظام جائر که همه چیز ما را به دیگران فروخت و از بین برد آن رفت از بین و دست آن ابر قدرت کوتاه شد از مملکت و ما الان در اول قدم هستیم و باید کوشش کنیم ، همه ما کوشش کنیم ، همه ملت کوشش کنند ، هر کسى در هر جا که هست کوشش کند و کوشش اش این باشد که ما باید وابسته نباشیم . اگر دهقان هاى ما در صحراها و در هر جا که هستند این معنا را بفهمند که کوشش باید کرد تا وابسته

ص: 285

نبود و هر کس وابسته است اسیر است و ممکن است که اسارتش زیادتر بشود ، اگر آنها در بیابان ها این معنا را احساس کنند ، اراده مى کنند که وابسته نباشند و اراده مى کنند که ارزاق خود مملکت را خودشان تهیه کنند و اگر در کارخانه هاى ما این معنا را متنبه بشوند که ما باید وابسته نباشیم و ما باید خودمان براى خودمان کار انجام بدهیم ، آنها کوشش مى کنند که کارخانه ها را بهتر راه ببرند و اشخاصى که مغز تفکر صنعتى دارند این مغزها را به کار مى اندازند و بعد از اینکه فهمیدند که باید براى خودمان کار بکنیم و باید صنعت را هم ، چه صنعت بزرگ ، چه صنعت کوچک را خودمان باید درست بکنیم ، این مبدأ عمل مى شود که بعد از آن بیدارى و این اراده راه بیفتند و مشغول بشوند و تفکر کنند و مغزها را به کار بیندازند و کار خودشان را خودشان انجام بدهند .

امید را که جنود اللّه است در خود زنده و یاس را نابود کنید

شما متوقع نباشید که همین امروز بتوانید طیاره درست کنید ، میگ درست کنید ، البته الان نمى شود اما مایوس نباشید از اینکه مى توانیم درست کنیم ، باید بیدار بشوید بروید دنبال اینکه آن صنایع پیشرفته را خودتان درست بکنید وقتى این فکر در یک ملتى پیدا شد و این اراده در یک ملتى پیدا شد ، کوشش مى کند و دنبال کوشش این مطلب حاصل مى شود ، یاس از جنود ابلیس است یعنى شیطان ها انسان را به یاس وا مى دارند همین ابلیس هائى که مى بینید در طول تاریخ ملت ضعیف را مایوس کرده اند ، همین هائى که به ملت هاى ضعیف تزریق کردند که ما هیچ نمى دانیم و هیچ نمى توانیم ، همین هائى که به ملت هاى ضعیف به واسطه وابستگى شان به خارج گفتند که ما باید غربى باشیم ، ما ارتشمان هم باید از غرب برایش یک کسى بیاید ، کارخانه هایمان هم باید از غرب بیاید ، راهش بیندازد ، ما باید این جنود ابلیس را کنار بزنیم و امید که از جنود اللّه است در خودمان زنده بکنیم ، به خودمان امیدوار باشیم ، تکیه به اراده خودمان بکنیم ، تبع اراده دیگران نباشیم لکن همه با هم مجتمعا این اراده را بکنیم تا کار انجام بگیرد . آنهائى که در ارتش هستند ، در قواى مسلح هستند ، با هم هماهنگ باشند و با هم بخواهند که ارتش شان قوى باشد و ارتش شان و قواى مسلحه شان را خودشان اداره کنند دنبال و مى توانند و مى بینید که توانستند و مى توانند و آنهائى که کارخانه ها هستند و در کارگاه ها هستند و در امور صنعتى هستند خودشان بگویند ما خودمان مى کنیم و مى توانیم .

نویسندگان و گویندگان باید به جاى اشکالتراشى به مردم امید و اطمینان بدهند

امید در خودتان ایجاد کنید ، نویسنده هاى ما ، گویندگان ما همه شان دنبال این باشند که به این ملت امید بدهند ، مایوس نکنند ملت را ، بگویند توانا هستیم ، نگویند ناتوان هستیم ، بگویند خودمان مى توانیم و واقع هم همین طور است ، مى توانیم اراده باید بکنیم . نویسنده هاى ما بهترین خدمتشان امروز این است که این ملتى که ایستاده در مقابل شرق و غرب و نمى خواهد تحت نظام شرق یا نظام غرب باشد ، امید به آنها بدهند که مى توانید تا آخر وابسته به شرق و غرب نباشید . اگر این نویسنده ها ،

ص: 286

این گوینده ها به جاى اینکه به هم اشکالتراشى بکنند ، به جاى اینکه به جان هم بریزند ، با هم امید در ملت ایجاد کنند ، اطمینان در ملت ایجاد کنند ، استقلال روحى در ملت ایجاد کنند ، اگر این خدمت را این رسانه هاى گروهى ، این مطبوعات ، این نویسندگان ، این گویندگان ، این اطمینان را در ملت ایجاد کنند ، ما تا آخر پیروز هستیم و حیف است که یک ملتى که ایستاده و خون جوانان خودش را داده و همه چیزش را فداى اسلام و استقلال کشورش کرده ، ماها که گوینده هستیم ، نویسنده هستیم ، آنهائى که در مطبوعات چیز مى نویسند ، در رادیو و تلویزیون صحبت مى کنند ، حیف است که اینها توجه به این معنا نداشته باشند که باید این ملت را امیدوار کرد و باید مطمئن کرد ملت را .

اطمینان داشته باشید که اگر بخواهید ، مى شود و اگر بیدار بشوید ، مى خواهید . شما بیدار بشوید و بفهمید این معنا را که نژاد ژرمن از نژاد آریا بالاتر نیست و غربى ها از ما بالاتر نیستند ، زودتر کار راه انداختند ، مشغول بشوید و کار را انجام بدهید . ژاپن همین معنا را مبتلا بود و بعد بیدار شد و اراده کرد و شد یک مملکت صنعتى که الان صنعت او مقابله مى کند با آمریکا ، هندوستان بیدار شد یا اینکه از همین نژادهائى بود که غیر عربى بودند و غیر آلمانى و غیر ژرمنى بودند که آنها مى گفتند اینها ابر هستند و اینها نمى توانند وقتى ملتشان خواست ، شد ، شما هم بخواهید ، مى شود . خواستید که سلطنت جائر پهلوى نباشد و از بین رفت ، خواستید که قدرت هاى دیگر بر شما و بر ذخائر شما سلطه نداشته باشند ، همین طور شد و الان سلطه ندارند .

گروهگ ها مى خواهند شخصیت هائى را که در رأس کارند ، از نظر مردم بیندازند

بخواهید که خودتان اداره کنید مملکت خودتان را ، بخواهید که کمک کنید به دولت ، تضعیف نکنید دولت را ، تضعیف نکنید اشخاصى که خدمتگزار هستند ، تمام این اشخاصى که الان مشغول کار هستند اینها خدمت به شما و ملت ما شما مى کنند ، در صدد نباشید که این گروه را عقب بزند و آن گروه ، این گروه را ، همه در صدد این معنا باشید که با هم این کشور را اداره کنید و این مردم را بیدار کنید . من طرفدار تمام قشرهائى هستم که به این کشور خدمت دارند مى کنند و متاثرم از اینکه اشخاصى که دارند به این مملکت خدمت مى کنند ، دست هائى که مى خواهد این کشور را باز به عقب بزند ، اینها را روبروى هم قرار داده است و هر کدام به دیگرى اشکال مى کنند ، به جاى اشکال هر دو با هم عزمتان را جزم کنید که این ملت را به جلو ببرید ، این ملت را بیدار کنید ، ارتش را تقویت بکنید ، دادگاه ها را تقویت بکنید البته اصلاح هم باید بشود ، اشخاصى که در رأس دادگاه هستند تقویت کنید تا آنها بتوانند کارهاى خودشان را انجام بدهند ، اشخاصى که در رأس ارتش و قواى مسلحه دیگر هستند تایید کنید تا آنها بتوانند ارتش را اداره کنند تا بتوانند قواى مسلحه کارهائى که بر آنها محول است به خوبى انجام بدهند ، مجلس را که در رأس همه امور است تقویت کنید و دنبال این باشید که یک مجلس قوى قانونگذارى داشته باشیم تا بتوانند مملکت را به راه راست ببرند .

من با همه این گروه ها ، با هیچ یک از اینها قوم و خویشى ندارم ولى با همه این گروه ها

ص: 287

موافقم مادامى که در پست هاى خودشان رفتار خوب دارند . شما بدانید که در بین این ملت ما الان اشخاصى هستند ، گروهک هائى هستند که مى خواهند یکى یکى اینهائى که مشغول خدمت به این مملکت هستند ، از نظر مردم بیندازند و آنها را از ملت جدا کنند . باید توجه داشته باشید که اینها که آمدند و مطلبى را گفتند مچشان را بگیرید که این آقائى که تو مى گوئى فلان است ، دلیلت چه است ؟ ببینید چه خواهد گفت . آن کسى که مثلا در ارتش است ، فرمانده ارتش است اگر گفتند فلان کار را کرده مچش را بگیرید که دلیل شما بر این مطلب چه است ؟ آن که در رأس دادگاه هست اگر به او اشکال کردند مچشان را بگیرید بگوئید دلیلت بر این مطلب چه است ؟ آنوقت خواهید فهمید که دلیلى در کار نیست فقط این است که تبلیغات است که مى خواهند شخصیت ها را بشکنند و مى خواهند نتیجه از آن بگیرند و مع الاسف ملت ما توجه به این مسأله بسیاریشان کم دارند ، به این تبلیغات سوئى که نسبت به بعضى از این روحانیون که مشغول خدمت به این ملت هستند ، نسبت به اینها مى کنند باور مى کنند ، اشخاصى را که من بیش از بیست سال است مى شناسم و مى دانم چه اشخاصى هستند لکه دار مى کنند . اینها از عیوبى است که در کشور ما هست ، اشخاصى که در ارتش الان دارند خدمت مى کنند ، در ژاندامرى خدمت مى کنند ، در سپاه پاسداران دارند خدمت مى کنند ، در بسیج دارند خدمت مى کنند ، کمیته هائى که دارند خدمت مى کنند ، همه اینها الان خدمتگزار هستند البته در هر قشرى و جمعیتى پیدا مى شوند بعض اشخاص غیر صالح ، نباید ما اگر در یک جمعیتى یک آدم غیر صالح پیدا شد ، تمام آن گروه ها را بکوبیم و نباید ما بدون دلیل و بدون شاهد یک مطلبى را قبول بکنیم . بعضى از فلاسفه مى گویند که کسى که بى دلیل یک مطلبى را قبول بکند از فطرت انسانى خارج شده است و صحیح است این . انسان نمى تواند به حسب فطرتش یک مطلبى را که مى شنود همین طورى خود بخود قبول کند . اشخاصى که مى خواهند الان شخصیت هائى که در این مملک مشغول خدمت و در رأس کار هستند از نظر مردم بیندازند ، اینها نظرشان به این است که این کشور را تهى کنند از شخصیات و از اشخاص مؤثر و آن کنند که سابق بود ملت ما باید هوشیار باشد و هیچ مطلبى را بى دلیل قبول نکند ، همین که یک کسى گفت فلان چه جور است باید بگویند به چه دلیل مى گوئى دلیلش را از او بپرسند ، اگر بى دلیل یک مطلبى را قبول بکنند از فطرت انسانى خارجند . انسان باید هر مطلبى که مى شنود دلیل براى آن اقامه بشود ، ما خدا را با دلیل قبول کردیم بى دلیل قبول نکردیم و ما انبیا را با دلیل قبول کردیم بى دلیل قبول نمى کنیم ، ما کسانى که خیانتکارند با شواهد آنها را خائن مى دانیم ، کسانى که به این ملت اذیت کردند و این ملت را جور کردند شاهدش همان بود که مى دیدید ، ولى یک نفر آدم ، هر کس مى خواهد باشد ، یک زارع باشد ، یک کاسب باشد یک بازارى باشد ، یک ادارى باشد ، اگر به ما گفتند این فلان است باید دلیل اقامه کند ، باید توجه داشت که مبادا خداى نخواسته بخواهند حکومت اینجا را و مملکت ما را بگویند: نه عرضه حکومت کردن دارند و نه عرضه اینکه دادگسترى را اصلاح کنند دارند و نه عرضه اینکه مجلس را اداره کنند دارند ، این مسائل مصیبت بار است و اشخاص توجه ندارند و غالبا هم آن اشخاصى که این حرف ها را مى زنند غرضمندند یا گول خورده اند .

ص: 288

اسلام پیش ما امانت است ، با قلم ها و قدم ها به آن خیانت نکنیم

برادرهاى من ! خواهرهاى من ! توجه بکنید که مسؤولیت داریم امروز ، مسؤولیت هاى بزرگ داریم ما ، اگر این نهضتى که تا اینجا رسیده و این انقلابى که تا اینجا رسیده است و یک جمهورى اسلامى در مملکت ما تحقق پیدا کرده است اگر این از دست ما برود همه ما مسؤولیم ، اگر قلم هائى که در روزنامه ها به ضد هم چیز مى نویسند کمک کنند بر این از بین رفتن جمهورى ، همه مسؤولند ، ما مسؤولیم و ما اسلام امانت است پیشمان ، احکام اسلام امانت است پیشمان و نباید با سر قلم ها خیانت کنیم بر این امانت و نباید با زبان ها خیانت کنیم به این امانت و نباید با قلم ها و قدم ها به این امانت خیانت کنیم . اگر بخواهید کشورتان مستقل باشد ، اگر بخواهید کشورتان روى پاى خودش بایستد و بخواهید آزاد باشید ، باید از اینطور مناقشات دست بردارید و همه نظر حسن بکنید و برادروار همه با هم کمک بکنید تا این کشور به مقصد خودش برسد .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 289

ص: 290

عکس

ص: 291

عکس

ص: 292

عکس

ص: 293

ص: 294

عکس

ص: 295

عکس

ص: 296

عکس

ص: 297

عکس

ص: 298

عکس

ص: 299

عکس

ص: 300

عکس

ص: 301

عکس

ص: 302

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109