صحیفه نور: مجموعه رهنمودهای حضرت امام خمینی (قدس سره الشریف ) جلد 12

مشخصات کتاب

سرشناسه : خمینی ، روح الله ، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368.

عنوان و نام پدیدآور : صحیفه نور: مجموعه رهنمودهای حضرت امام خمینی (قدس سره الشریف )/ تدوین سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی (گروه انتشارات ).

وضعیت ویراست : [ویراست ؟].

مشخصات نشر : تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، سازمان چاپ و انتشارات : سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی ، 1370 -

مشخصات ظاهری : ج.

شابک : دوره964-422-126-5 : ؛ 36000 ریال : ج. 1، چاپ دوم964-422-127-3 : ؛ 3500 ریال (ج. 2، چاپ دوم) ؛ 3500 ریال (ج. 3، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج.3، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج.3، شمیز) ؛ 3500 ریال (ج. 4، چاپ دوم) ؛ 3500 ریال (ج. 5، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج.5، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج.5، شمیز) ؛ 3500 ریال (ج.6) ؛ 4950 ریال (ج. 8، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج. 9، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج. 9، شمیز) ؛ 9500 ریال (ج. 9، چاپ دوم) ؛ 36000 ریال (ج. 10، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج.10، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج.10، شمیز) ؛ 39000 ریال (ج. 11، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج. 15، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج. 15، شمیز)

یادداشت : ج . 1و 2 (چاپ دوم : 1370).

یادداشت : ج. 3 - 5 (چاپ دوم: تابستان 1371).

یادداشت : ج.3، 5 و 10 (چاپ ؟: بهمن 1361).

یادداشت : ج.6 (چاپ اول : زمستان 1371).

یادداشت : ج. 8 (چاپ دوم : 1373).

یادداشت : ج. 9 و 15(چاپ ؟: بهمن 1361).

یادداشت : ج. 9 (چاپ دوم : پائیز 1374).

یادداشت : ج . 10 (چاپ دوم : بهار 1378).

یادداشت : ج . 11 (چاپ دوم : 1378).

موضوع : خمینی ، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران ، 1279 - 1368. -- پیام ها و سخنرانی ها

موضوع : فتوا های شیعه -- قرن 14

موضوع : ایران -- تاریخ -- انقلاب اسلامی، 1357 -- اسناد و مدارک

موضوع : ایران -- تاریخ -- جمهوری اسلامی، 1358 - -- اسناد و مدارک

شناسه افزوده : سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی. گروه انتشارات

شناسه افزوده : سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

شناسه افزوده : سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی

رده بندی کنگره : DSR1572 1370

رده بندی دیویی : 955/08308

شماره کتابشناسی ملی : م 73-66

ص: 1

اشاره

عکس

ص: 2

عکس

ص: 3

عکس

ص: 4

عکس

ص: 5

عکس

ص: 6

عکس

ص: 7

عکس

ص: 8

عکس

ص: 9

عکس

ص: 10

عکس

ص: 11

عکس

ص: 12

عنوان و نام پدیدآور : صحیفه نور:مجموعه رهنمودهای امام خمینی مدظله العالی/تهیه و جمع آوری مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی

مشخصات نشر : تهران: وزارت ارشاد اسلامی، 1364.

مشخصات ظاهری : ج.

وضعیت فهرست نویسی : در انتظار فهرستنویسی (اطلاعات ثبت)

یادداشت : فهرست نویسی بر اساس جلد هفدهم٬ 1364.

یادداشت : عنوان عطف: صحیفه نور

شماره کتابشناسی ملی : 2 0 4 3 6 5 8

ص: 13

پیام امام خمینى به ملت ایران در رابطه با کمیسیون تحقیق جنایات دولت آمریکا

بسم اللّه الرحمن الرحیم

ملت شریف و مبارز ایران ! جنایات شاه و امریکا چیزى نیست که احتیاج به اثبات داشته باشد . شاه و امریکا ما را در تمام زمینه ها وابسته نموده اند . قتل و ضرب و شتم و زندان و تبعید از امور رایج این جانیان بوده است . ما تا آخر عمر علیه دولت آمریکا مبارزه مى کنیم و تا آن را به جایش ننشانیم و دستش را از منطقه کوتاه نکنیم و به تمام مبارزان راه آزادى کمک نکنیم تا آنها را شکست دهند و خود مردم ایران سرنوشت خویش را به دست گیرند ، از پاى نمى نشینیم . براى ما شرق تجاوزگر و غرب جنایتکار فرقى نمى کند . ما مى جنگیم و چون حق پیروز است پیروزیم . سلطه امریکا تمام بدبختى هاى ملل مستضعف را به دنبال دارد و تجاوز شرق متجاوز روى تاریخ را سیاه نموده است .

ملت عزیز ایران ! بیدار باشید که سالیان دراز مبارزه در پیش دارید ، ابر قدرتها براى نابودى شما هر روز نقشه مى کشند ولى ان کید الشیطان کان ضعیفا . مسأله اى که این روزها عنوان شده است ، قضیه امریکا و گروگان هاى جاسوس امریکائى است که در دست دانشجویان مسلمان و مبارز است در این مورد مطالبى چند را متذکر مى شوم :

1 _ رونوشت کلیه مدارک مربوط به دخالت آمریکا و شاه خائن را باید در اختیار هیأت بررسى و تحقیق جنایات دولت امریکا و شاه گذاشت و دانشجویان مسلمان هم اگر مدارکى در این مورد دارند ، رونوشت آن را در اختیار این هیأت بگذارند .

2 _ ملاقات با گروگان هایى که در پرونده جنایات امریکا و شاه دخالت دارند ، براى بازجوئى از آنان آزاد است .

3 _ اگر هیأت بررسى ، نظر خودش را در تهران ، درباره جنایات شاه مخلوع و دخالت هاى امریکاى متجاوز ابراز داشتند ، ملاقات با تمامى گروگان ها بلامانع است .

بار دیگر پشتیبانى خود را از شوراى انقلاب و شخص جناب رئیس جمهور اعلام مى دارم و از همه مى خواهم که آنان را یارى کنند و در پشتیبانى از آنان کوتاهى نکنند و از همه قشرها مى خواهم که از اخلاق پسندیده اسلام پیروى نمایند و حقوق برادرى را حفظ نمایند .

خواهران و برادران عزیزم ! امروز روز اتحاد و اتفاق است . امروز روزى است که اگر هماهنگ نباشید ، یا گرفتار شرق مى شوید و یا غرب . هرگز روى یک سخن نایستید و هر چه صلاح این مرز و

ص: 1

بوم و ملت اسلام است ، انجام دهید . نهضت ملت شریف ایران براى قطع ایادى دشمنان ادامه دارد و تا امریکا و سایر ابرقدرتها به ستمکارى و جنایات خود ادامه مى دهند ملت ما به مقابله و مبارزه خود با آنان ادامه مى دهد و استقلال همه جانبه خود را با تمام قوا حفظ مى کند . بر روشنفکران است که هر چه بیشتر در رسوائى ابرقدرت بکوشند و امیدوارم که خمینى از راه مستقیم اسلام که مبارزه با قدرت هاى ستمگر است ، هیچ گاه منحرف نشود و براى به ثمر رساندن اهداف اسلام از پاى ننشیند ، چنانکه امیدوارم ملت هاى مسلمان و خصوصا ملت مبارز ایران ، در این هدف کوشا باشند و مبارزه خود را علیه ستمگران شرق و غرب ادامه دهند . از خداوند متعال نصرت اسلام و مسلمین را خواستارم .

و السلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 2

تاریخ 21/12/58

پیام امام خمینى به مناسبت انتخابات شوراى اسلامى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

ملت شریف و مجاهد ایران ایدهم اللّه تعالى .

در آستانه انتخابات مجلس شوراى اسلامى ، دو چیز موجب نگرانى اینجانب است :

1 _ خوف آن دارم که در اثر تبلیغات دامنه دار دشمنان نهضت اسلامى و مخالفان جمهورى اسلامى که در ظرف این یک سال با هر وسیله ممکن به تضعیف آن کوشا بوده اند و اخیرا که قدم آخر پیروزى را ملت عزیز هوشیار برمى دارد ، تبلیغات و شایعه سازى ها به اوج خود رسیده و چون خود و الهام دهندگان خود را در آستانه شکست نهائى یافتند از هیچ تشبثى دست بردار نیستند که جوانان عزیز ما که به همت والاى خود نهضت اسلامى را پیش برده اند ، در این مرحله نهائى سردى و سستى از خود نشان دهند و تحت تأثیر این شایعه ها واقع شوند و از شرکت در این امر حیاتى اسلامى خوددارى کنند . اینجانب که عمر نالایق خود را براى خدمت به اسلام و ملت شریف در طبق اخلاص تقدیم مى کنم ، امید است تقاضاى متواضعانه و استدعاى خیرخواهانه ام را بپذیرید و با شرکت عمومى خود در انتخابات ، قطع امید دشمنان جمهورى اسلامى و وابستگان به رژیم منحط سابق و هواخواهان آن خصوصا دولت امریکاى ستمکار را بنمائید .

عزیزان من که امید نهضت اسلامى به شماست ، در روز تعیین سرنوشت کشور بپاخیزید ، و به صندوق ها هجوم آورید و آرأ خود را در آنها بریزید و با کمال آرامش و مراعات کامل اخلاق انسانى اسلامى ، این امر مشروع را انجام دهید . من نیز با حال نقاهت ، خود را براى شرکت مهیا مى نمایم .

2 _ خوف آن دارم که تبلیغات براى اشخاص که به اسلام و جمهورى اسلامى اعتقاد ندارند و اعمال و گفتار آنان در این یک سال شاهد آن است و اکنون براى راه پیدا کردن به مجلس و براى کارشکنى و جنجال در محیط مقدس مجلس شوراى اسلامى ، خود را هوادار اسلام و مسلمانان جا مى زنند ، در قشرى از ملت و جوانان پاکدل تأثیر کند و آرأ مقدس خود را به کسانى دهند که به نفع اجانب ، با اسلام و جمهورى اسلامى مخالفت اساسى دارند . امید است ملت مبارز متعهد به مطالعه دقیق در سوابق اشخاص و گروه ها ، آرأ خود را به اشخاصى دهند که به اسلام عزیز و قانون اساسى وفادار باشند و از تمایلات چپ و راست ، مبرا باشند و به حسن سابقه و تعهد به قوانین اسلام و خیرخواهى امت معروف و موصوف باشند . باید ملت شریف بدانند که انحراف از این امر مهم

ص: 3

اسلامى ، خیانت به اسلام و کشور است و موجب مسؤولیت عظیم امت . از خداوند تعالى خواهانم که پشت و پناه شما ملت عزیز باشد و در موارد لغزش ، دستگیر همگان باشد .

من در این مرحله حساس ایران ساز ، چشم امیدم به شما ملت بزرگ است و انتظار روز موعود رامى کشم که ملت عزیز با همت والاى خود ، پیروزى نهائى را به دست آورد . اخیرا لازم است مطلب مهم دیگر را تذکر دهم تا با مراعات آن از هر گونه تقلب اشخاص فاسد جلوگیرى شود . لازم است در تهران که باید به سى نفر رأى داد و در شهرستان هائى که چند نفر مورد انتخاب است ، انتخاب کنندگان قبل از رفتن به سر صندوق انتخابات ، منتخبین خود را با تحقیق و دقت کامل روى یک ورقه بنویسند که در وقت رأى دادن ، با ذهن حاضر رأى بدهند و لازم است که خودشان مستقیما رأى خود را به صندوق بیندازند و به احدى اعتماد نکنند که فرصت طلبان در کمینند . کسانى که سواد نوشتن ندارند ، قبلا به شخص مطمئنى مراجعه کنند و منتخبین خود را به او بگویند تا در ورقه بنویسند پس از آن ورقه را به یکى دو نفر مورد اطمینان بدهند بخواند که اشتباهى رخ ندهد و از خیانت و تقلب مصون باشد . لازم است از اوراقى که دیگران به آنهادهند ، جدا اجتناب کنند . از خداوند تعالى توفیق همگان را در یارى به اسلام و مسلمین خواستارم .

و السلام على عباداللّه الصالحین

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 4

تاریخ : 22 / 12 / 58

بیانات امام خمینى در آستانه برگزارى انتخابات مجلس شوراى اسلامى

در مجلس شاهنشاهى ، هم سنا و هم شورایش مردم هیچ دخالتى نداشتند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

در این موقع که انتخابات را مى خواهید شروع کنید ، من با اینکه بعضى مطالب را نوشته ام و پخش شده است ، معذلک چون امر مهم است و من احتمال مى دهم که یک وقت مسؤولیتى به من متوجه باشد ، و من براى ادأ وظیفه باز چند کلمه عرض مى کنم .

ملت ما از مجلس زمان رضا شاه و محمدرضا پهلوى ، یک خاطرات تلخى دارد . من قبل از زمان رضاخان هم یاد دارم بعضى از دوره هاى انتخابات را و حاضر بعضى حوزه هاى انتخاباتى هم بوده ام . از آن زمانى که من یادم است تا حالا ، مجلس شوراى ملى یک لفظى بوده است که بى محتوا مجلس شوراى ملى معنایش این است که ملت اشخاصى را خودشان تعیین کنند و آنها هم به شور بنشینند و مصالح کشور خودشان را تعیین کنند . قبل از آمدن رضاخان ، زمان احمدشاه ، امر انتخابات با خان ها بود و مالکین بود و گردن کلفت هاى هر منطقه ، آنوقت دولت نفوذ نداشت لکن شاهزاده هائى که داراى ملک بودند و خان هایى که داراى قدرت بودند و قلدرهایى که در اطراف کشور بودند ، آنها رعیت هاى خودشان را ، مردم خودشان را با زور مى آوردند پاى صندوق ها و هرچه آنها مى گفتند اینها هم عمل مى کردند . در زمان رضاخان ، آنوقت که قدرت پیدا کرد و در زمان محمدرضا مجلس باز به ملت کار نداشت ، مجلس شوراى ملى نبود . آن اول را باید بگوئیم مجلس خان ها و این را بگوئیم مجلس شاهنشاهى ، هم سنایش ، هم شورایش ، مردم هیچ دخالتى نداشتند و مردم هم که مى دیدند که کارى از آنها نمى آید ، کنار مى نشستند و دیدند که اشخاصى را که مى برند در مجلس ، یک اشخاصى هستند که خود آنها ساخته اند و مصلحت مملکت تو کار نیست ، حرف البته همیشه بود ، همیشه حرف و ثناخوانى و ترقیات ، هم در زمان محمدرضا بود و هم در زبان آنهائى که او را تعیین کرده بود . اگر الان صورت مجلس هایى آن وقت پیدا بشود ، مى بینید که سر تا ته مجلس به ثنا و مدح محمد رضا و کسانى که به او مربوط بودند مى گذشت . در آن زمان مسؤولیت ملت نداشت براى اینکه قدرت نداشت و تحت سلطه خان ها در آن وقت و تحت سلطه این دو نفر ، رضا و محمدرضا در این دوره و ملت هم هیچ کارى از او نمى آمد و نمى توانست ، نفس هم نمى توانست بکشد ، از این جهت هر مسؤولیتى پیش خدا و پیش نسل هاى آینده متوجه مى شد ، بر خان ها و بر وکلاى خان در آن زمان بود و بر رضاخان و محمدرضا

ص: 5

و وکلاى منسوب از قبال اینها در این زمان بود . این مال آن زمان .

امروز سرنوشت اسلام و کشور به دست ملت است

این تلخى مطالب و بى بند و بارى انتخابات و مجلس و امثال ذلک شاید یک وقت اسباب این بشود که بعضى ها گمان کنند که خوب حالا هم مثل آنوقت است و به اصطلاح آدم مارگزیده از ریسمان خط و خالدار هم مى ترسند و ملت ما مار گزیده است ، استعمار گزیده است ، خان گزیده است و محمدرضا و رضاخان گزیده است ، از این جهت یک وقت مى بینید که در ذهنشان مى آید که خوب این هم مجلسى مثل آن مجلس ها ، لکن همه باید بدانند که امروز هیچ قدرتى نیست که بتواند یک وکیل را تحمیل کند ، از رئیس جمهور گرفته تا ارتش ، تا شهربانى ، ژاندارمرى ، خان ها هم که دیگر چیزى از آنها باقى نمانده است . و اشراف و اعیان هم همین طور ، متنفذینى هم نداریم ، هیچ کس الان در ایران ، هیچ مقامى در ایران نیست که قدرت این را داشته باشد که یک وکیل تحمیل کند . بنابر این امروز مسؤولیت به عهده ملت است ، ملت اگر چنانچه کنار بنشیند ، اشخاص مؤمن ، اشخاص متعهد کنار بنشینند و اشخاصى که نقشه کشیده اند براى این مملکت از چپ و راست ، آنها وارد بشوند در مجلس ، تمام مسئولیت به عهده ملت است ، هر قدمى که بر ضد اسلام بردارند ، در نامه اعمال ملت نوشته شود ، هر کارى که انجام بدهند مسؤولیتش متوجه ملت است امروز سرنوشت اسلام و سرنوشت مسلمین در ایران و سرنوشت کشور ما به دست ملت است و اگر مسامحه کنند در این امر ، اهمال کنند ، نروند و رأى ندهند ، مسؤولیت متوجه خود آنهاست عینا ، و اگر بروند و در تشخیص مسامحه کنند و اشخاص متعهد مسلم ، کسانى که براى کشور و اهالى کشور ارج قائل هستند ، کسانى که نمى خواهند زمام امور کشور ما به دست چپ بیفتد یا به دست راست بیفتد ، این اشخاص را اگر چنانچه تعیین کنند ، به تکلیف خودشان عمل کرده اند و اگر چنانچه مسامحه در این امر کنند و آنها پیش ببرند ، آنهائى که مى خواهند ما را به زنجیر چپ و راست بپیوندند و ما را اسیر کنند در دست قدرت هاى بزرگ ، اگر آنها پیش ببرند و شما ساکت باشید ، تمام مسؤولیت متوجه شماست . امروز مسؤولیت بزرگى به عهده همه ماست ، من آن مقدارى که قدرت دارم براى گفتن ، در عین حالى که حال من حال نقاهت است ، احساس وظیفه مى کنم و به ملت عرض مى کنم و اگر ملت به این حرف گوش نکرد ، من حجت دارم ، فردا در پیشگاه خداى تبارک و تعالى از من سؤال خواهد شد ، من عرض مى کنم در آنجا که من به ملت ، مصالح و مفاسد را گفتم ، من گفتم به اینکه اگر شما مسامحه کنید ، آنهایى که مى خواهند شما را به بند بکشند ، آنهایى که با اسلام مخالفند ، آنهایى که با جمهورى اسلام از اول تا حالا مخالفت کرده اند ، آنها خواهند پیش برد و اگر چنانچه خداى نخواسته آنها پیش ببرند و مملکت ما باز برگردد به حالى که سابق بود ، یا به دست چپى ها بیفتد یا به دست راستى ها بیفتد تمام مسؤولیتش به عهده شماست . امروز مثل زمان سابق نیست ، مثل زمان رژیم سابق نیست . رژیم سابق شما نمى توانستید ، قدرت نداشتید ، امروز قدرت دارید براى اینکه حفظ کنید حیثیت اسلام را و حفظ کنید مصالح کشور را و حفظ کنید استقلال

ص: 6

خودتان را و حفظ کنید آزادى خودتان را . اگر مسامحه کنید ، در پیشگاه خداى تبارک و تعالى ، اگر نروید و رأى ندهید و آنها که جدیت دارند به اینکه وارد بشوند در مجلس و به هم بزنند اوضاع ایران را ، آنها خداى نخواسته بروند ، مسؤولیتش به عهده شماست مستقیما . مسؤولیت همه طبقات دارند ، مراجع مسؤولند ، علما مسؤولند ، ائمه جماعت مسؤولند ، خطبا مسؤولند ، تجار مسؤولند ، بازرگانان مسؤولند ، دانشگاهى ها مسؤولند ، طلاب علوم دینیه مسؤولند ، کارگرها مسوولند ، همه مسؤولند ، تمام قشرهاى مملکت مسؤولند ، امروز روزى است که آنهایى که از اول تا حالا مخالف با جمهورى اسلامى بودند ، اسلام را مخالف مقاصد خودشان مى دیدند ، آنها به دست و پا افتاده اند و دارند تبلیغات مى کنند . اگر مؤمنین کنار بروند ، آنهایى که متعهد به اسلام هستند کنار بروند و اینها بیایند و قبضه کنند ، مثل صدر مشروطه که رفتند کنار اشخاصى که متعهد بودند و قبضه کردند مشروطه را آنهایى که متعهد به اسلام نبودند ، اسلام را به آنجا کشاندند که همه دیدید . اگر در صدر مشروطه علما آمده بودند در میدان ، مؤمنین آمده بودند ، روشنفکرهاى متعهد آمده بودند و مسلمان متعهد آمده بودند و قبضه کرده بودند مجلس را و نگذاشته بودند که دیگران بیایند مجلس را بگیرند ، ما به این روزگار نمى رسیدیم ، ما مملکت مان خراب نمى شد ، ما عزتمان از بین نمى رفت لکن شیاطینى که در آنوقت بودند ، بیخ گوش اینها خوانده اند که شما در سیاست داخل نشوید ، سیاست است این ، شما را به سیاست چه و آنها باور کردند که خیرخواه هستند . امروز هم همان مسائل ممکن است در یک قشرهائى پیش بیاید که بگویند ما چکار داریم به این کارها ، این کارها مال اشخاصى است که خودشان مى کنند . باید همه بدانند که همه تان مسؤولید ، همه معاقب هستید ، فردا در پیشگاه خداى تبارک و تعالى نه ملاحجت دارد اگر عمل نکند و نه کاسب حجت دارد اگر عمل نکند و نه زارع حجت دارد اگر عمل نکند و نه دانشگاهى و نه دانشجو و نه طلاب علوم دینیه ، کارگر و کارفرما ، همه در پیشگاه خداى تبارک و تعالى مسؤول هستید و در پیشگاه ملت و نسل هاى آتیه هم مسؤول هستید . گمان نکنید که به ما چکار دارد . خیر ، همه چیز به شما مربوط است . امروز مثل زمان سابق نیست که بگویید که قدرت نداشتیم ، نمى توانستیم . امروز مى توانید ، امروز همه قدرت دست ملت است ، امروز رئیس جمهور ، رئیس ارگان هر رئیس ارتش ، با شما ، با آن بازارى مثل هم هستید ، در امر ، نه او مى تواند به شما تحمیل کند و نه شما مى توانید تحمیل کنید و نه شما زیر بار مى روید . امروز همه مسؤولیم . امروز همه باید با هم پاى صندوق ها برویم و همه با اشخاص متعهد مسلم ، کسانى که نه گرایش چپ دارند ، نه گرایش راست دارند ، نه ما را مى خواهند به آنها بفروشند ، نه ما را مى خواهند به آن طرف بفروشند ، این اشخاص را تعیین کنید تا سرنوشت شما و سرنوشت اسلام ، سرنوشت صحیح باشد . خدایا! من ادا کردم وظیفه که به عهده من است در این حالى که ضعف و نقاهت دارم و تو را شاهد مى گیرم که من براى اداى وظیفه این مسائل را مى گویم و انشأاللّه براى روز اول سال مسائل مهمى دارم که اگر چنانچه زنده ماندم تا آنوقت آن مسائل را مى گویم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 7

تاریخ : 25 / 12 / 58

فرمان امام خمینى به حجت الاسلام کروبى در مورد تأسیس بنیاد شهید انقلاب اسلامى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ مهدى کروبى ایداللّه تعالى

ملت شریف ایران مى داند که نهضت اسلامى و پیروزى انقلاب اسلامى مرهون فداکارى قشرهاى مختلف ملت است که در صف اول باید شهداى انقلاب رحمة اللّه علیهم و کسانى که در این راه معلول و آسیب دیده شده اند محسوب داشت . لهذا باید رسیدگى کامل به خاندان شهدا و آسیب دیدگان و معلولین در این راه ، چه در راه انقلاب و چه قبل و بعد از آن به نحو احسن و با مراعات احترام آنان بشود . ابتدا لازم است سازمانى به سرپرستى جنابعالى و هیأتى از معتمدین متدین و آگاه و آشنا بدین گونه امور ، براى این مقصد مهم تأسیس شود که اجراى طرح هاى مفید آن ، ملت و دولت انقلابى دین خود را در مقابل این گروه فداکار در راه انقلاب اسلامى ادا نمایند ، شوراى انقلاب موظف است براى این شروع مهم ، بودجه کافى تصویب نماید و در اجراى آن سرعت عمل به خرج دهد و دولت و متصدیان امور موظف هستند مواد زیر را مورد تصویب و اجراى سریع قرار دهند:

1_ اولویت فرهنگى : یعنى در مدارس و دانشگاه با تسهیلات مقتضى وارد شوند .

2_ اولویت اقتصادى : یعنى مسکن ، وسائل زندگى و سایر مایحتاج زندگى براى آنان تهیه گردد .

3_ اولویت در استخدام : یعنى خانواده شهدا و معلولین در استخدام دولتى اولویت داشته و آنان که قدرت خدمت دارند به استخدام دولت درآیند .

4_ کارت مجانى براى سوار شدن آنان در اتوبوس هاى دولتى داخل شهرها تهیه گردد .

5_ کارت نیمه بها براى استفاده از وسائل نقلیه بین شهرى مثل قطار و هواپیما و غیره .

6_ تشکیل دفترچه مخصوص براى قدرت خرید از تعاونى هاى دولتى . 7_ بیمه درمانى و استفاده از کارت ویژه خرید دارو .

8_ قراردادن حقوق رسمى براى معلولین که قدرت کار ندارند و خانواده شهدا بالنسبه به افراد آن خانواده .

9_ ایجاد برنامه هائى در رادیو به عنوان معلولین و خانواده شهدا .

ص: 8

10_ سازمان موظف است بدون فوت وقت ، معلولین و آسیب دیدگانى که احتیاج به معالجه دارند تحت علاج قرار دهد و در صورتى که با تصدیق طبیب لازم است براى معالجه به خارج از کشور بروند ، اسباب مسافرت و مخارج معالجه آنان را فراهم نماید .

ضمنا متذکر مى شود که اگر سازمان در موارد مرقومه به اشکالى برخورد نمود و یا از طرف بعضى متصدیان اهمالى شد ، اینجانب را مطلع نمایند تا در رفع آن به طور مقتضى عمل نمایم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 9

تاریخ : 27/12/58

پاسخ امام خمینى به تلگرام آیت اللّه العظمى گلپایگانى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

حضرت آیت اللّه گلپایگانى دامت برکاته

تلگرام شریف و اصل و موجب تشکر گردید . امید است ملت شریف ایران ، راه نهضت اسلامى را به پیش برد و از ارشادات جنابعالى بهره مند شوند و انتخاباتى که در دوره دوم صورت مى پذیرد ، چون این دوره ، با تعهد و وظیفه اسلامى انجام گیرد .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 10

تاریخ : 27/12/58

پاسخ امام خمینى به تلگرام پادشاه عربستان

بسم اللّه الرحمن الرحیم

حضرت آقاى خالد بن عبدالعزیز پادشاه کشور عربستان

وصول تلگرام آن حضرت نسبت به وضع کسالت و بهبودى اینجانب موجب تشکر گردید . خوشوقتى کامل ما آن روزى است که سلطه همه استعمارگران شرق و غرب و بخصوص آمریکاى جهانخوار از سر مسلمانان قطع شود و عموم پیروان مکتب مقدس اسلام بتوانند با کمال برادرى و محبت استقلال خود را به دست آورده و عظمت از دست رفته خود را بازیابند .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 11

تاریخ : 27/12/58

پاسخ امام خمینى به تلگرام ولیعهد عربستان سعودى (فهد بن عبدالعزیز)

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب آقاى فهد بن عبدالعزیز ولیعهد کشور عربستان

تلگرام آن جناب در مورد بازگشت اینجانب از بیمارستان و رفع کسالت واصل و موجب تشکر گردید . امید است عموم مسلمانان جهان به پیروى از تعلیمات عالیه اسلام ، قطع هرگونه وابستگى خود را از دول استعمارگر جهان و بخصوص دولت جهانخوار امریکا بنمایند و استقلال کامل خود را بازیابند . و السلام .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 12

تاریخ : 28/12/58

متن امام خمینى در مورد عفو عمومى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

گر چه ملت شریف ایران خاطره هاى تلخى دارند از دستگاه سازمان امنیت و گروهى از قواى انتظامى و افرادى از روحانى نماها که به طور قاچاق خودشان را در سلک روحانیت و گویندگان اسلامى در آورده بودند ، بسیارى از گروههاى فوق پس از انقلاب اسلامى به مجازات خود رسیدند ، لکن با گزارشاتى که از اطراف مى رسد ، توطئه هائى از گروههاى منحرف که به نظر مى رسد الهام از خارج مى گیرند و مى خواهند همان نقشى را که در زمان رضاخان بازى کردند عمل کنند و با شکست حتمى روحانیت متعهد و آسیب رساندن به قواى انتظامى ، کشور عزیز را به دامن چپ و یا راست بکشانند و با ملت آن کنند که در زمان رژیم طاغوتى کردند و این خطر عظیمى است که غفلت از آن و بى تفاوتى در مقابل آن به هدم اسلام و کشور منتهى شود . من خود شاهد زمان رضاخان از کودتا تا انقراض فضاحت بار رژیم بوده ام و توطئه هائى را که به دست عمال خارجى مى شد ، یکى پس از دیگرى دیده ام . من شاهد بودم که روحانیت را به اسم ارتجاع و اسم هاى ننگین دیگر در نظر ملت ساقط نمودند و سنگرهاى بزرگ اسلام را یکى پس از دیگرى با دست جوانان بیخبر از عمق توطئه ها ، شکستند و راه را براى مقاصد شوم استعمارگران باز کردند و شاعران دربارى و نویسندگان مزدور و گویندگان وابسته بر ضد اسلام ، خدمتگزاران به کشور و اسلام ، از رجال پاکدامن گرفته تا علمأ بزرگ طراز اول ، با قلم و زبان و شعر و مقاله ، آنان را از ملت و ملت را از آنان جدا کردند و سایه شوم استبداد و استعمار را در طول پنجاه سال ، آنچنان بر سرتاسر کشور عزیزمان گستردند که احدى را مجال گفتن حق نماند . من به شما ملت شریف ستمدیده اخطار مى کنم جاى پاى آن شیطان بزرگ و شیاطین دیگر را در سراسر کشور مى بینم که با نقشه حساب شده همان طرح زمان رضاخان را ریخته و با شیطنت در صدد اجراى آن هستند و آن نقشه تضعیف روحانیت متعهد و تضعیف قواى انتظامى است به اسم ساواکى و وابسته به رژیم طاغوتى ، لهذا من براى احساس خطر و جلوگیرى از این نقشه شوم و حفاظت کشور عزیز و اسلام بزرگ ، کلیه قشرهایى که دستشان به خون بیگناهى آغشته نشده و امر به قتل نفوس نکرده و شکنجه گر نبوده و امر به شکنجه منتهى به قتل نکرده و از بیت المال و اموال مردم سوء استفاده ننموده ، در آستانه سال جدید عفو عمومى نمودم ، چه انتظامى و چه سایر قواى انتظامى و چه ساواکى و چه روحانى نماى وابسته و پیوسته به رژیم سابق . از این تاریخ به بعد احدى حق تعرض به

ص: 13

کسى را ندارد و نه مقامات مسؤول و نه گروه غیر مسؤول و جناب آقاى رئیس جمهور موظف هستند که از این هرج و مرج موجود اکیدا با قوه قهریه جلوگیرى نمایند و متخلفین را از هر قشرى هستند به دست قانون بسپارند و جناب آقاى قدوسى دادستان کل انقلاب موظف هستند که اشخاص متخلف را از هر طبقه هستند به دادگاه احضار و به وسیله آقاى رئیس جمهور آنان الزام به حضور ، و عدالت را درباره آنان اجرا کنند . اما اشخاصى که متهم هستند به یکى از امور فوق که مورد عفو نمى توانند باشند ، احدى حق تعرض به آنان را ندارد جز محاکم صالح و مأمورین از قبل آن محاکم براى تحویل به محاکم . تمام محاکم ایران موظفند که پس از اتمام پرونده متهم ، پرونده یا رونوشت آن را به تهران نزد آقاى قدوسى دادستان کل انقلاب بفرستند براى رسیدگى نهائى و آقاى قدوسى موظفند هیأت یا هیأت هائى مرکب از قضات شرع تشکیل دهند و رسیدگى به این قسم پرونده ها بکنند و حکم عدل اسلامى را جارى نمایند و جناب آقاى رئیس جمهور پس از رسیدگى به جرائم محکومین که در زندان هستند به گروه هایى که لایق تخفیف هستند یک درجه تخفیف دهند و آنانى را که مى شود آزاد کرد آزاد کنند و باید تذکر دهم که این عفو و تخفیف مشروط است به آنکه این اشخاص پس از عفو و آزادى ، مرتکب اعمال سابق خود یا مشابه آن نشوند والا علاوه بر مجازات جرم فعلى ، مجازات جرم سابق نیز اعاده مى شود و من از عموم برادران ایمانى مى خواهم که براى رضاى خداوند تعالى از انتقامجویى و بهانه گیرى اجتناب کنند و به پیروى از رسول اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) عفو و اغماض را شیوه خود قرار دهند و من از جوانان عزیز مى خواهم که از خود عطوفت نشان دهند و از شیوه احسان که مرضى خداوند است و قرآن کریم بر آن تاکید فرموده ، پیروى کنند .

از خداوند تعالى سلامت و سعادت همگان را خواستارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 14

تاریخ : 28/12/58

پاسخ امام خمینى به تلگرام آیت اللّه مرعشى نجفى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

حضرت آیت اللّه آقاى مرعشى نجفى دامت برکاته

تلگرام حضرتعالى در مورد قدردانى از فرمان عفو عمومى واصل گردید . از این ابراز محبت شما متشکرم . امید است مسلمانان از ارشادات و راهنمائى هاى آنجناب بهره مند گردند . سلامت و موفقیت شما را از خداوند متعال مسئلت دارم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 15

تاریخ : 29/12/58

بیانات امام خمینی خطاب به ملت ایران به مناسبت تحویل سال نو

پیروزى انقلاب ما پیروزى بود که به برکت اسلام به دست آمد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من مسائلى داشتم که ابتدائا بنا داشتم به طور صحبت ، آن مسائل را به عرض ملت برسانم لکن چون طولانى است ، از این جهت آن مسائل را با نوشته انشأاللّه روز جمعه به عرض آقایان مى رسانم . آنچه که حالا باید عرض کنم این است که من امیدوارم که در این سال جدید ملت ما همانطور که پیروزى پیدا کردند و بحمداللّه قریب یک سال از انقلاب گذشته همه نهادهاى انقلابى به طور شایسته تحقق پیدا کرد و آرامشى که در انتخابات مجلس شوراى اسلامى دیده شد و به من اطلاع دادند آرامش چشمگیرى بود و باید عرض کنم که همانطور که سال تجدید مى شود باید یک تجدیدى هم در اشخاص ، یک تحولى هم در ارواح و اشخاص پیدا بشود . اختلافاتى که بعد از هر انقلابى هست و سى و پنج میلیون جمعیت از حبس بیرون آمده اند و آزاد شده اند ، البته در بین اینها اشخاصى هستند که انحرافاتى داشته باشند ، لکن باید همه متذکر این معنا باشند که این پیروزى انقلاب ما پیروزى بود که به برکت اسلام و گرایش به اسلام و با فریاد اللّه اکبر این پیروزى به دست آمد . کسى گمان نکند که اشخاصى یا گروه هائى پیروزى را براى ما تحصیل کردند . خیر ، این خداى متعال بود که وقتى دید مردم در راه او قیام کرده اند ، با آنها همراهى کرد . شما غافل نباشید از این انصرافى که دشمن هاى ما پیدا کردند راجع به مواجهه جدى . این چه بود ؟ اگر اینها مى خواستند که با طیاره هایشان ، با توپ هایشان ، با تانک هایشان بریزند در خیابان ها و تهران را بمباران کنند ، شما راه دفاعى نداشتید . کى منصرف کرد اینها را و کى خوف در دل آنها انداخت که نتوانستند بکنند ؟ شما که قوه اى نداشتید ، ما که قدرتى نداشتیم آن که در دل آنها خوف ایجاد کرد و پیروزى ما پیروزى به رعب شد آن خداى تبارک و تعالى بود . وقتى ملتى توجه به خدا پیدا کردند و دیدند که راه ، راهى است که باید به طور شایسته اقدام در آن بکنند و سرتاسر کشور ، همه جا صداى اللّه اکبر بلند شد ، خداى تبارک و تعالى با آنها همراهى کرد و دشمن هائى که نه فقط قدرت هاى داخلى بود قدرت هاى خارجى هم به هم شکست و همه انصراف پیدا کردند از اینکه مقابله کنند و در دل همه رعب پیدا شد . این کارى بود خدائى و از دست هیچ بشرى این کار قابل انجام نبود پس پیروزى ما پیروزى است که به برکت اسلام و به برکت گرایش به قرآن پیدا شد . بعد از پیروزى انسان گاهى مى بیند که یک اختلافاتى ، یک چیزهائى است که

ص: 16

بر خلاف مشى اسلام است و بر خلاف دستور پیغمبر اکرم است . مى بینیم گاهى یک همچو چیزهائى واقع مى شود و ملت ما مى داند که در عین حالى که الان پیروزى را به دست آورده است لکن دشمن ها ننشسته اند ، آنهائى که از ایران و از منطقه استفاده کلان داشته اند اینها ننشسته اند و در کمینند و عمال آنها ، منحرفینى که الهام از آنها مى گیرند آنها هم در کمینند . غفلت از اینکه این اشخاص در کمین هستند و غفلت از اینکه دشمن هاى ما باز بیدار هستند ، ما را ممکن است خداى نخواسته دچار یک زحمت هاى فوق العاده بکند . نباید ملت ما غافل از این مسائل باشند .

مجلس شوراى اسلامى تنها مرکزى است که تمام قوا باید تبع آن باشد

مثلا انتخابات مجلس که یک مرحله اش گذشته است و مرحله بعدش هم بعد انشأاللّه مى شود این انتخابات یک انتخابات آرامى بود ، آنطورى که به من گزارش دادند انتخابات به طور آرامش تحقق پیدا کرد ، حالا اگر بعضى ها در انتخابات شکست خوردند نباید اینها که قصد خدمت داشتند ، منتها در مجلس حالا دست شان از آن کوتاه شده است ، نباید یکسره ملت را به باد انتقاد بکشند . اگر شما شکست خوردید ، نباید بگوئید ملت ایران همه شان خلاف کرده اند ، چطور یک ملت مسلمى ، در یک امر حیاتى که با این آرامش و خوبى انجام داده است ، اینها خیانتکار باشند ؟ یک ملت که خیانتکار نمى تواند باشد ، این را باید آداب اسلامى را حفظ کنند اشخاص . به مجرد اینکه یکى مى خواهد وکیل بشود و فرض کنید که دوست من است مى خواهد وکیل بشود یا از گروه من است مى خواهد وکیل بشود و ملت او را وکیل نکردند ، نباید یکدفعه قلم ها را بردارند و بر ضد اصل انتخابات چیز بنویسند ، حمله کنند به اصل انتخابات . شکایتى دارند ، خوب شکایت شان را رسیدگى مى کنند ، هیاهو درست کردن جز اینکه دامن زدن به این است که خیانتکارها راهشان باز بشود چیز دیگرى نیست . اگر شما خدمتگذار به کشور هستید در مجلس یک جور خدمت مى توانید بکنید در خارج از مجلس هم یک جور خدمت دیگر . مگر همه اهالى ایران توى مجلس مى روند ؟ خوب در مجلس یک عده معدودى هستند ، اگر غرضى در کار نیست و مى خواهید خدمت بکنید ، حالا مى بینید که شما راى نداشته اید ، شما در خارج مجلس خدمت بکنید ، تأیید کنید این مجلس را ، اینطور نباشد که منعکس کنید در خارج که خیر مملکت ایران یک مملکتى است که انتخاباتش کذا شد . این حرف غلطى است ، این حرف غلط را آنقدر نزنید . براى خاطر خدا توجه داشته باشید که یک مجلس شورا که مجلس شوراى اسلامى است و مى خواهد براى ایران خدمت کند و باید قوه داشته باشد ، تنها مرکزى است که تمام قوا باید تبع آن باشند . شما بخواهید براى اینکه شما وکیل نشده اید در کجا هیاهو کنید که انتخابات ، انتخابات کذابوده ، این حرف خلاف اسلام است . شکایت اگر هست ، شکایت پذیرفته است و مقاماتى که باید شکایت ها را بپذیرند ، مى پذیرند ، اما هیاهو کردن و فریاد زدن و انتقاد بیجا کردن ، این برخلاف دستورات اسلام است . باید مسلمین با هم برادر باشند ، همه با هم خدمت بکنند . شما یک مملکتى را از دست یک قواى کثیرى ، یک قواى بزرگى ، از چنگال آنها درآورده اید ، حالا که در آورده اید دوباره از

ص: 17

این حرف ها بزنید و با هم اختلاف بکنید و اینها دوباره برگردد به چنگال آنها ؟ !

این صحیح است که انسان از یک مجلسى که باید مقدرات یک مملکت در دست او باشد و با این آرامش هم تحقق پیدا کرده است ، شما بنشینید و در روزنامه ها و در عرض مى کنم حرف هاى خارجى و داخلى هى دامن بزنید به اینکه نه و این مجلس ، مجلس کذا نیست ؟ ! این حق نیست و غیر حق را پافشارى نکنید . و من از ملت ایران مى خواهم که انشأاللّه در این مرحله ثانى هم که آن وقتى که تحقق پیدا کرد همین آرامش را حفظ کنند . یک مملکتى است مال خود شما ، خود شما باید خدمتگزار به این مملکت باشید و آرامش را حفظ کنید و همانطورى که در این انتخابات با شوق و شعف رفتید و رأى دادید ، در مرحله ثانى هم کار را انجام بدهید و انشأاللّه مجلس تحقق پیدا بکند . مجلس تنها مرجعى است که براى یک ملت است . مجلس قوه مجتمع یک ملت است در یک گروه ، تمام قواى یک ملت در یک گروه مجتمع است و مجلس از همه مقاماتى که در یک کشورى هست بالاتر است . بنابراین یک همچو مقامى را نشکنید ولو نمى توانید . لکن گفتنش اصلش ، ذکرش اصلش کار قبیحى است و بر خلاف مصلحت است و بر خلاف مسلک اسلام است . من از خداى تبارک و تعالى در سال نو عظمت اسلام ، عظمت مسلمین ، عظمت ملت شریف اسلام را خواهان هستم و امیدوارم که این سال نو یک سال فرح و انبساطى براى ملت ما باشد ، همه چیزها نو بشود ، اخلاق نو بشود ، اعمال نو بشود ، همه چیزشان نو بشود و یک نوسازى از ایران بکند و با هم دست به هم بدهند و این مملکت را بسازند . و چیز دیگرى که مى خواهم به ملت عرض کنم این است که توجه داشته باشند که در این ایام سال نو بسیارى از مستمندان ، بسیارى از مستضعفین هستند که براى سال نوشان مثلا نتوانسته اند آن چیزهائى را که مى خواسته اند ، بچه هایشان خواستند تهیه کنند . آنهائى که دارند ، به اینها کمک بکنند و این جمعیت هائى که هستند از ایتام ، از فقرا از مستمندان ، از مستضعفین ، از اینها ، به اینها رسیدگى بکنند تا انشأاللّه خداوند سال نو را بر همه ما و بر همه مسلمین و بر همه امت اسلامى مبارک کند ، خداوند به همه شما تأیید عنایت کند .

و السلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 18

تاریخ : 1/1/59

پیام امام خمینى به مناسبت حلول سال جدید

بسم اللّه الرحمن الرحیم

حلول سال جدید را که ره آورد آن تمامیت ارکان جمهورى اسلامى است به همه مستضعفین و به ملت شریف ایران تبریک عرض مى کنم . اراده خداوند متعال و له الشکر تعلق گرفت که این ملت مظلوم را از زیر بار ستمگرى ها و جنایات حکومت طاغوتى و از زیر سلطه قدرت هاى ستم پیشه خصوصا دولت امریکاى جهانخوار نجات دهد و پرچم عدل اسلامى را بر فراز کشور عزیزمان به اهتزاز در آورد . و وظیفه ماست که در مقابل ابر قدرت ها بایستیم و قدرت ایستادن هم داریم ، به شرط اینکه روشنفکران دست از غرب و شرق و غربزدگى و شرق زدگى بردارند و صراط مستقیم اسلام و ملیت را دنبال کنند .

ما با کمونیسم بین الملل به همان اندازه در ستیزیم که با جهانخواران غرب به سرکردگى امریکا ، و با صهیونیزم و اسرائیل شدیدا مبارزه مى کنیم . دوستان عزیزم ! بدانید که خطر قدرت هاى کمونیستى از امریکا کمتر نیست و خطر امریکا به حدى است که اگر کوچکترین غفلتى کنید نابود مى شوید . هر دو ابر قدرت کمر به نابودى ملل مستضعف بسته اند و ما باید از مستضعفین جهان پشتیبانى کنیم . ما باید در صدور انقلابمان به جهان کوشش کنیم و تفکر اینکه ما انقلابمان را صادر نمى کنیم کنار بگذاریم ، زیرا اسلام بین کشورهاى مسلمان فرقى قائل نمى باشد و پشتیبان تمام مستضعفین جهان است . از طرفى دیگر تمام قدرتها و ابرقدرتها کمر به نابودى مان بسته اند و اگر ما در محیطى در بسته بمانیم قطعا با شکست مواجه خواهیم شد . ما باید حسابمان را صریحا با قدرت ها و ابرقدرت ها یکسره کنیم و به آنها نشان دهیم که با تمام گرفتارى هاى مشقت بارى که داریم ، با جهان برخوردى مکتبى نمائیم . جوانان عزیزم که چشم امید من به شماست ! با یک دست قرآن را و با دست دیگر سلاح را برگیرید و چنان از حیثیت و شرافت خود دفاع کنید که قدرت تفکر توطئه علیه خود را از آنان سلب نمائید . چنان با دوستانتان رحیم باشید که از ایثار هر چه دارید نسبت به آنان کوتاهى ننمائید . آگاه باشید که جهان امروز دنیاى مستضعفین است و دیر یا زود پیروزى از آنان است و آنان وارثین زمین و حکومت کنندگان خدایند .

من بار دیگر پشتیبانى خودم را از تمام نهضت ها و جبهه ها و گروه هائى که براى رهائى از چنگال ابرقدرت هاى چپ و راست مى جنگند اعلام مى کنم . من پشتیبانى خود را از فلسطین رشید و

ص: 19

لبنان عزیز اعلام مى دارم . من بار دیگر اشغال سبعانه افغانستان را توسط چپاولگران و اشغالگران شرق متجاوز شدیدا محکوم مینمایم و امیدوارم هر چه زودتر مردم مسلمان و اصیل افغانستان به پیروزى و استقلال حقیقى برسند و از دست این به اصطلاح طرفداران طبقه کارگر نجات پیدا کنند .

ملت شریف باید بداند که تمام پیروزى ها را به اراده خداوند قادر و با تحولى که در سراسر کشور تحقق پیدا کرد و روح ایمان و تعهد و تعاونى که در اکثریت قاطع ملت پیدا شد به دست آمد . توجه به خداى متعال و وحدت کلمه اساس پیروزى ما شد و با از یاد بردن رمز پیروزى و سرپیچى از اسلام بزرگ و احکام مقدس آن و پیمودن راه اختلاف و تفرق ، خوف آن است که عنایت حق تعالى سلب و راه براى مستکبرین باز و حیله ها و دسیسه هاى قدرت شیطانى ملت عزیز ما را به اسارت کشد و خون هاى پاکى که در راه استقلال و آزادى ریخته شده و رنج هائى که جوانان و پیران عزیز ما برده اند به هدر رود و بر کشور اسلامى تا ابد آن گذرد که در رژیم طاغوتى گذشت و شکست خوردگان از انقلاب اسلامى با ما کنند که با مستضعفان مظلوم جهان کرده و مى کنند . لهذا من با احساس وظیفه الهى و شرعى مطالبى را گوشزد مى کنم و جناب آقاى رئیس جمهور و شوراى انقلاب دولت و قواى انتظامى را اکیدا عهده دار اجراى آن مى نمایم و از عموم ملت مى خواهم که با تمام قوا و تعهدى که به اسلام عزیز دارند در سرتاسر کشور از پشتیبانى جدى آنان خوددارى نکنند . من توطئه هاى شیاطین ضد انقلاب را براى بازکردن دست شرق و غرب در حال گسترش بینم و براى دولت و ملت ما وظیفه الهى ، انسانى ، ملى است که با تمام توان از آن جلوگیرى نمایند . اینک مسائلى را متذکر مى شوم :

1 - امسال سالى است که باید امنیت به ایران بازگردد و مردم شریف در کمال آسایش زندگى نمایند . بار دیگر پشتیبانى کامل خود را از ارتش نجیب ایران اعلام مى دارم . ولى ارتش جمهورى اسلامى باید ضوابط و مقررات را کاملا مراعات نمایند . جناب آقاى رئیس جمهور که به نمایندگى از طرف اینجانب به فرماندهى کل قوا منصوب شده اند موظف هستند که هر کس با هر درجه و مقامى که خواست در ارتش اخلال کند و یا اعتصاب راه بیندازد و یا کم کارى کند و یا نظم و مقررات ارتش را نادیده گیرد و یا از قوانین ارتش سرپیچى کند شدیدا مؤاخذه نمایند و در صورت اثبات جرم ، بلافاصله از ارتش اخراج نمایند و تحت تعقیب قانونى قرار دهند . من دیگر بى نظمى در ارتش را به هیچ وجه تحمل نمى کنم و هر کس که در کار ارتش اخلال نماید بلافاصله به عنوان ضد انقلاب به ملت معرفى مى شود تا ملت عزیز حسابش را با باقیمانده ارتش شاه جنایتکار روشن گرداند .

برادران عزیز ارتشیم ! اى کسانى که به شاه پلید و ایادى چپاولگرش پشت نمودید و به ملت پیوستید! امروز روز خدمت به ملت و ایران عزیز است . سعى کنید با تلاش پیگیر خویش این مرز و بوم را از دست دشمنان اسلام و ایران نجات دهید .

2 - بار دیگر پشتیبانى خود را از سپاه پاسداران اعلام مى نمایم و به آنان و فرماندهان آنان گوشزد مى نمایم که کوچکترین تخلف موجب تعقیب است و اگر خداى ناکرده کارى کنید که موجب اخلال در نظم سپاه شود ، بلافاصله اخراج مى گردید و تمام آنچه را که درباره ارتش گفتم درباره آنان

ص: 20

به اجرا در مى آید . فرزندان انقلابیم ! مواظب باشید که با همه با مهربانى و اخلاق اسلامى مواجه شوید .

3 _ شهربانى و ژاندارمرى کشور باید نظم را رعایت نمایند . از قرار اطلاع کم کارى عجیبى در کلانترى ها دیده مى شود . اینان که از گذشته تجربیات خوبى ندارند براى هر چه بیشتر همگامى با مردم و نظم در سراسر ایران کوشش نمایند و مردم را از خودشان بدانند . امید است در آینده تجدید سازمان اساسى براى ژاندارمرى و شهربانى در نظر گرفته شود . قواى انتظامیه خود را از اسلام و مسلمین بدانند . انفجارات جنوب مرا شدیدا متأثر کرده است که چرا سپاه و شهربانى و ژاندارمرى ، عده اى خدانشناس وابسته به رژیم فاسد خارجى متکى به امریکا را دقیقا شناسائى نمى نمایند و به مجازات نمى رسانند . اینان مفسدین فى الارض هستند ، چه آنان که مستقیما در این گونه اعمال شرکت نمایند و چه آنان که این گونه جریانات را هدایت مى کنند ، و حکم مفسد فى الارض روشن است . دادگاه هاى انقلاب هر چه بیشتر قاطعیت به خرج دهند تا ریشه آنان را بر کنند .

4 _ دادگاههاى انقلاب در سراسر ایران باید نمونه کامل اجراى حدود اللّه باشند . باید سعى کنند که قدمى از احکام خداى تعالى منحرف نشوند و احتیاط کامل را رعایت نمایند . باید با صبر انقلابى به قضاوت بنشینند . دادگاه ها حق ندارند نیروى مسلح از خود داشته باشند . باید بر طبق قانون اساسى عمل نمایند و به تدریج دستگاه قضائى اسلامى مسؤولیت هاى این دادگاه ها را بر عهده گیرند . قضاوت باید با تمام جدیت جلوى تخلفات را بگیرند و اگر خداى ناکرده کسى از دستورات الهى سرپیچى کرد ، بلافاصله به ملت معرفى شده و به مجازات برسد .

5 _ دولت موظف است اسباب کار و تولید را براى کارگران و دهقانان و زحمتکشان فراهم آورد ، ولى اینان نیز بدانند که اعتصاب و کم کارى نه تنها موجب تقویت ابرقدرت ها مى شود ، بلکه سبب مى شود امید مستضعفان کشورهاى اسلامى و غیر اسلامى اى که بپاخواسته اند به یأس مبدل شود . مردم هر شهر به محض اطلاع از اعتصاب هر کارخانه ، خود را به آنجا برسانند و ببینند آنان چه مى گویند . باید ضد انقلاب را شناسائى و به مردم معرفى نمایند . مردم شریف ایران دیگر نمى توانند حقوق بى جهت به عده اى از خدا بى خبر بدهند .

زحمتکشان عزیز! بدانید آنانى که هر روز در گوشه اى بلوا بپا مى کنند و اصولا با منطق اسلحه به میدان مى آیند ، دشمنان سرسخت شما هستند و مى خواهند شما را از مسیر انقلاب منحرف نمایند . آنان دیکتاتورانى هستند که اگر روزى روى کار آیند به هیچ کس حق نفس کشیدن نمى دهند . با آنان در تمام زمینه ها مبارزه کنید و آنان را به عنوان دشمنان شماره یک خود به مردم معرفى نمائید و از بستگى آنان و وابستگى آنان به شرق متجاوز و یا غرب استثمارگر پرده بردارید . دولت موظف است اشخاصى که در این گونه اعمال دست دارند شدیدا مجازات کند .

6 _ من نمى دانم دولت چرا طرح هاى متوقف شده خود را که به سود ملت مى باشد به کار نمى اندازد . باید دولت هر چه سریعتر طرح هایى به سود ملت را که متوقف شده و آنها که جدید است به اجرا گذارد تا وضع اقتصادى کشورمان سر و سامان یابد .

ص: 21

7 _ در ادارات دولتى باید همه از دولت برگزیده تبعیت کنند ، در غیر این صورت شدت عمل لازم است . باید بى درنگ هر کس در هر اداره اى که خواست اخلال کند او را اخراج و به ملت معرفى نمایند . من تعجب میکنم که چرا اولیأ امور از نیروى مردم غفلت مى کنند ، مردم خود حساب ضد انقلاب را مى رسند و او را رسوا مى کنند .

8 _ مصادره اموال متجاوزین بکلى از طرف افراد غیر مسؤول و یا محاکم غیر صالحه شدیدا محکوم است . تمام مصادرات باید از روى موازین شرعیه با حکم دادستان و یا قضات دادگاه ها باشد و هیچ کس حق دخالت در این گونه امور را ندارد . متخلفین باید شدیدا مواخذه شوند .

9 _ زمین ها باید روى موازین شرعیه توزیع گردد و بعد از اثبات این موضوع ، محاکم صالحه حق اخذ دارند . هیچ کسى حق تجاوز به زمین و یا مسکن و یا باغ کسى را ندارد و اصولا اشخاص غیر مسؤول حق دخالت در این گونه امور را ندارند ولى اطلاعات خود را درباره زمین و مسکن و باغ طاغوتیانى که به ناحق اموال مردم را غصب نموده اند به مسؤولین امور برسانند و اگر کسى بر خلاف موازین اسلامى و قانونى اقدامى بنماید شدیدا قابل تعقیب است .

10 _ بنیاد مسکن و بنیاد مستضعفین هر چه زودتر بیلان کار خودشان را بدهند تا مردم از فعالیت این دو نهاد انقلابى مطلع گردند . بنیاد مسکن باید روشن کند که چه میزان کار کرده است و بنیاد مستضعفین صورت اموال منقول و غیرمنقول طاغوتیان خصوصا شاه و خاندان و دار و دسته کثیفش در سراسر ایران را به روشنى براى مردم بیان دارند و بگویند چه کرده اند ، اموال شاه خائن را به چه کسانى داده اند ؟ آیا راست است که بنیاد مستضعفین ، بنیاد مستکبرین گردیده است ؟ اگر چنین است تصفیه ضرورى است و غفلت از این امر مهم حرام . باید این دو نهاد دقیقا براى مردم شرح دهند که چرا از این سریعتر نتوانسته اند کار نمایند و اگر کسانى به اسم مستضعفین خلاف مى کنند ، بر دادگاه هاى سراسر ایران است که سریعا اقدام نمایند .

11 _ باید انقلابى اساسى در تمام دانشگاه هاى سراسر ایران بوجود آید تا اساتیدى که در ارتباط با شرق و یا غربند تصفیه گردند و دانشگاه محیط سالمى شود براى تدریس علوم عالى اسلامى . باید از بدآموزى رژیم سابق در دانشگاه هاى سراسر ایران شدیدا جلوگیرى کرد زیرا تمام بدبختى جامعه ایران در طول سلطنت این پدر و پسر از این بدآموزى بوجود آمده است . اگر ما ترتیبى اصولى در دانشگاه داشتیم ، هرگز طبقه روشنفکر دانشگاهى اى نداشتیم که در بحرانى ترین اوضاع ایران در نزاع و چند دستگى با خودشان باشند و از مردم بریده باشند و از آنچه که بر مردم مى گذرد چنان آسان گذرند که گوئى در ایران نیستند . تمام عقب ماندگى هاى ما به خاطر عدم شناخت صحیح اکثر روشنفکران دانشگاهى از جامعه اسلامى ایران بود و متأسفانه هم اکنون هم هست . اکثر ضربات مهلکى که به این اجتماع خوره است از دست اکثر همین روشنفکران دانشگاه رفته اى که همیشه خود را بزرگ دیدند و مى بینند و تنها حرف هائى که مى زدند و مى زنند که دوست به اصطلاح روشنفکر دیگرش بفهمد و اگر مردم هیچ نفهمند ، نفهمند زیرا دیگر چیزى که مطرح نیست مردمند و تمام چیزى که مطرح

ص: 22

است خود اوست ، براى اینکه بدآموزى هاى دانشگاهى زمان شاه ، روشنفکر دانشگاهى را طورى بار مى آورد که اصولا ارزشى براى خلق مستضعف قائل نبود و متأسفانه هم اکنون هم نیست .

روشنفکران متعهد و مسؤول ! بیائید تفرقه و تشتت را کنار گذارید و به مردم فکر کنید و براى نجات این قهرمانان شهید داده ، خود را از شر (ایسم ) و (ایست ) شرق و غرب نجات دهید . روى پاى خود بایستید و از تکیه به اجانب بپرهیزید .

طلاب علوم دینى و دانشجویان دانشگاه ها باید دقیقا روى مبانى اسلامى مطالعه کنند و شعارهاى گروه هاى منحرف را کنار گذارند و اسلام عزیز راستین را جایگزین تمام کج اندیشى ها نمایند . این دو دسته باید بدانند اسلام خود مکتبى است غنى که هرگز احتیاجى به ضمیمه کردن بعضى از مکاتب به آن نیست و همه باید بدانید که التقاطى فکر کردن خیانتى بزرگ به اسلام و مسلمین است که نتیجه و ثمره تلخ این نوع تفکر در سال هاى آینده روشن مى گردد . با کمال تأسف گاهى دیده مى شود که به علت عدم درک صحیح و دقیق مسائل اسلامى ، بعضى از این مسائل را با مسائل مارکسیستى مخلوط کرده اند و معجونى بوجود آورده اند که به هیچ وجه با قوانین مترقى اسلام سازگار نیست . دانشجویان عزیز! راه اشتباه روشنفکران دانشگاهى غیر متعهد را نروید و از مردم خود جدا نسازید .

12 _ مسأله دیگر مطبوعات است . من بار دیگر از مطبوعات سراسر ایران مى خواهم که بیائید و دست در دست یکدیگر نهید و آزادانه مطالب را بنویسید ، ولى توطئه نکنید . من بارها گفته ام که مطبوعات باید مستقل و آزاد باشند ولى متأسفانه و با کمال تعجب تعدادى از آنها را در مسیرى دیدم که با کمال بى انصافى مقاصد شوم راست و یا چپ را در ایران پیاده مى کردند و هنوز مى کنند . مطبوعات در هر کشورى نقش اساسى را در ایجاد جوى سالم و یا ناسالم دارند . امید است که در خدمت خدا و مردم در آیند .

و همچنین رادیو تلویزیون باید مستقل و آزاد باشند و همه گونه انتقاد را با کمال بیطرفى منتشر سازند تا بار دیگر شاهد رادیو تلویزیون زمان شاه مخلوع نگردیم . رادیو تلویزیون باید از عناصر طرفدار شاه و یا منحرف پاکسازى شود .

13 _ این روزها حملات به روحانیت اصیل که به راستى چه در زمان شاه و چه در زمان پدرش از بارزترین اقشارى بودند که با قیام هاى متعدد خود در مقابل فساد دستگاه به افشاگرى و مبارزه پرداختند و مبارزات ضد شاهى امریکائى را در طول مبارزات بر حق مردم شریف هدایت مى کردند و به پیروزى رساندند ، از طریق ایادى شاه و دار و دسته اش گسترش پیدا کرده است . درست زمانى که روحانیت ، مبارزه سرسختش را در سالهاى 42 - 41 علیه شاه خائن شروع کرد ، شاه روحانیت متعهد و مسؤول را در (ارتجاع سیاه ) نامید ، زیرا تنها خطر جدى براى او و سلطنت روحانیون مبارزى بودند که ریشه در عمق جان مردم داشتند و در مقابل او و ستمکاریش ایستادند .

درست اکنون ایادى شاه براى خرد کردن روحانیت که اساس استقلال و آزادى این مملکت است کلمه ارتجاع را در دهان فرزندانم که از عمق جریانات مطلع نیستند انداخته اند . فرزندان عزیز و

ص: 23

انقلابیم ! امروز توهین و تضعیف روحانیت ضربه به استقلال و آزادى و اسلام است . امروز راه شاه خائن را رفتن و کلمه ارتجاع را به این طبقه محترم که از نادرترین قشرهایى هستند که زیر بار شرق و غرب نمى روند ، خواهران و برادران عزیزم ! بدانید آنانى که روحانیون را مرتجع مى دانند در نهایت راه شاه و امریکا را مى روند . ملت شریف ایران با پشتیبانى از روحانیت اصیل و متعهد ایران که همیشه حافظ و سنگربان این مرز و بوم بوده اند ، دین خود را به اسلام ادا مى نمایند و طمع ستمکاران تاریخ را از کشور قطع مى نمایند . از طرف دیگر من به روحانیین محترم در هر جا هستند اعلام مى کنم ممکن است شیاطین با ایادى خود تبلیغات سوئى علیه جوانان عزیز خصوصا جوانان دانشگاهى بکنند ، باید روحانیون بدانند که امروز تکلیف آن است که همه قشرهاى ملت خصوصا دو قشر معظم که مغز متفکر ملت هستند دست به دست هم داده و علیه قدرت هاى شیطانى و مستکبرین کوشش نموده و در صف واحد نهضت اسلامى را جلو رانده و استقلال آزادى را چون جان عزیز خود نگهبانى کنید . نقشه جهانخواران و عمال آنان جدا کردن این دو طبقه مؤثر متفکر در زمان رژیم طاغوتى بود و مع الاسف موفق شد و کشور را به تباهى کشاند و آن نقشه بار دیگر در دست اجراست که با غفلت جزئى رو به تباهى خواهیم رفت . امیدوارم که همه طبقات ملت بخصوص این دو طبقه محترم در این سال جدید از توطئه ها و دسیسه ها غافل نباشند و با وحدت کلمه نقشه هاى شوم را باطل کنند .

در خاتمه لازم است در این سال جدید بعد از طلب مغفرت براى شهدأ انقلاب اسلامى و قدردانى از فداکارى هاى آنان به بازماندگان آنان ، مادران و پدران آنان تبریک عرض مى نمایم که چنین شیرزنان و شیرمردانى تربیت نمودند و نیز به معلولین و آسیب دیدگان انقلاب که در پیشبرد نهضت ملت و تحقق جمهورى اسلامى پیشقدم بودند ، تبریک عرض کنم . الحق انقلاب اسلامى ما مرهون فداکاریهاى این دو قشر عزیز است اینجانب و ملت ما این دلاورى ها را فراموش نمى کنیم و یاد آنان را گرامى مى داریم . از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین را خواستارم .

و السلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 24

تاریخ : 6/1/59

پاسخ امام خمینى به تلگرام آیت اللّه العظمى شیرازى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

مشهد مقدس ، حضرت آیت اللّه آقاى حاج سید عبداللّه شیرازى دامت برکاته

تلگرام شریف واصل گردید . از ابراز لطف شما متشکرم . موفقیت و سلامت آن حضرت را از خداى تعالى مسئلت دارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 25

تاریخ : 10/1/59

بیانات امام خمینی با رئیس دیوانعالی و دادستان کل کشور و قضات دادگسترى

قاضى در اسلام ، استقلال قضائى دارد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

قضا در اسلام از حیث اهمیت شاید در ردیف اول مسائل اسلام و تعبیراتى هم که در لسان ائمه شده است ، کشف از اهمیت بسیار مى کند و امیر المؤمنین علیه السلام به شریح مى فرمایند که : (یا شریح قد جلست مجلسا لا یجلسه الانبى او و صى نبى او شقى ) . یا نبى باید متکفل قضا باشد و یا وصى نبى ، یعنى کسى که نبى به او سفارش کرده باشد ، از این دو که گذشت شقى است . یا مثلا گفته شده است اگر کسى نسبت به دو درهم قضاوت ناحق کند کافر است ، قضاوت در اسلام که حفظ حقوق ناس است و حقوق ناس است و حقوق اللّه ، دو صورت دارد . یک صورت قضاوتى که قاضى مستقل در قضاست ، یعنى که در اسلام استقلال قضائى دارد ، شرایط سنگینى دارد که من در ایران افراد کمى را سراغ دارم که حائز چنین شرایطى باشند . مجتهد عادل بر جهات قضا که در همه جهات بیطرف باشد ، پیش او رئیس جمهور و یک کارگر ساده فرق نکند این از امورى است که قاضى مطلق باید دارا باشد و من هم که سراغ دارم ، یعنى در حوزه هاى علمیه هم کم سراغ دارم .

یک قسم از قضاوت هم در شرع هست که قضاوت قاضى مستقل نیست و قاضى را جعل مى کنند . در قسم اول ، قاضى جامع الشرایط است و لازم نیست که هیچ کسى او را نصب کند ولى در قسم دوم ، در بعضى از احوالى که قضاوت زیاد است و افراد به آن زیادى نیستند که بتوانند همه مراکز قضاوت را قاضى واجد همه شرایط گذارند و قاضى واجد شرایط کم است ، در این صورت فقیه مجتهد عادل اشخاصى را که مورد اطمینان هستند که اجتهاد را نمى دانند ولى از روى کتاب هائى که در این باب نوشته شده است مى توانند مسائل قضا را بفهمند و مورد اطمینان هم هستند و ظاهرا عدله هم هستند ، اینها را فقیه نصب مى کند که قضاوت کنند . این قضاوت هم در اسلام از این جهت ، این آقایان بعد از آنکه اشخاص را پیدا کردند مورد اطمینان و مطلع بر موازین قضا ولو از راه تقلید باشند ، آنوقت جعل قضاوت برایشان مى کنند و از طرف من هم مجازند که جعل قضاوت بکنند تا قضاوت شرعى بشود .

ص: 26

ضرورت تحول دادگسترى طبق موازین اسلامى

در قضیه اى که در قانون اساسى مى گوید که این دو مقام دادستان کل و رئیس دیوانعالى کشور باشد باید رهبر با مشورت این کار را انجام دهد ، از دو جهت موضوع دارد: یک جهت اینکه مشورت در وقتى است که شبهه باشد . در امورى که شبهه نیست مشورت هم نیست هر امرى که مورد شبهه باشد بین چند نفرى که مثلا بخواهند دادستان کل باشند و این چند نفر مورد اشتباه ، که هر کدام چطورند ، در مورد این اشتباه باید با قضات مشورت کنند ولى اینجا موضوع ندارد ، از باب اینکه مورد اشتباه من هم نبود . من این دو نفر آقایان را منصوب کردم به این دو مقام عالى با سوابق طولانى و ادراک همه جهات در آنها هست و در خیلى از افرادى که من سراغ دارم همه این جهات یا وجود ندارد و یا اینکه اگر باشد شغل هائى دارند که نمى توانند بیایند و مشغول کار شوند . از این آقایان خواستم که این کار را بکنند و در مرکزى که در اسلام جزء طراز اول مراکز با اهمیت ادارى است حاضر شوند ، وضع این اداره را از سابقش بیرون بیاورند و به یک قضاوت اسلامى متحولش کنند . مى دانید که جمهورى ما اسلامى است و اگر چنانچه قضاوتش که در رأس آن تقریبا واقع امت اسلامى نباشد ، ما نمى توانیم به جمهورى مان ، جمهورى اسلامى بگوئیم و این باز جمهورى غیر اسلامى مى شود . جمهورى اسلامى باید همه نهادهائى که دارد اسلامى باشد و از همه مهمتر قضا و قضاوت است ، که باید روى موازین اسلام باشد . امیدوارم آقایان با کمک همه اقشارى که در این امر اطلاع دارند مشغول کار شوند و این کار را بکنند .

همه آقایان احساس این را بکنند که امروز با زمان رژیم سابق فرق دارد ، چون امروز یک مملکتى است که نه یک نفرى است که زورگویى بکند و فشار بیاورد که یک کارى به ملت تحمیل بکند . ما یک چنین مقامى اصلا نداریم ، یعنى ملت ما هم دیگر تحمل چنین مقامى را نمى کند وضع ملت طورى است که اگر یک مقام بخواهد چیزى را تحمیل کند ، جلویش مى ایستند و مشت شان را گره مى کنند و مانع مى شوند . این یک نعمت بزرگى است براى یک ملتى که یک مقامى نتواند ظلم کند البته ظالم را سر جاى خودش مى نشانند ، با قدرت هم مى نشانند ، اشخاص مختلف را مقامات عالى با قدرت هم سر جایشان مى نشانند . اما اگر بخواهند کارى بکنند ، نظیر کارهاى زمان سابق که همه کارهایشان از این قبیل بود ، ما چنین مقامى نداریم . بنابراین ، مملکتى است مال خود شما و باید شما همانطورى که به منزل خودتان علاقه مندید که مرتب باشد و جریاناتش درست باشد ، به مملکت خودتان بیشتر باید علاقه مند باشید . براى آنکه مملکت خودتان هم منزل خودتان هست و هم منزل دوستان و همکیشان خودتان از این جهت در این امر سستى نکنید و نگذارید کم کارى بشود و نکنید و همه با هم همراهى بکنید .

منشأ اختلافات جهات نفسانى است

اختلاف نداشته باشید در امور ، اختلاف همیشه ناشى از جهات نفسانى است . اگر همه انبیا

ص: 27

الان در اینجا جمع بشوند ، اختلاف ندارند براى آنکه آن جهات نفسانى را ندارند . آنوقت که یک طرف جهت نفسانى دارد و یا هر دو طرف جهت نفسانى دارند آنوقت اختلافات پیدا شود . کوشش کنید که آن جهات نفسانى بازیتان ندهد که منشأ مناقشه و اختلاف شود و در روزنامه ها این اختلافات منعکس شود و یا در جاهاى دیگر صحبت شود . یک مملکتى که گرفتار است در مقابل اجانب و در معرض خطر است و باید با همت خود مردم این مملکت مستقر شود و اساسش درست شود ، اگر چنانچه اشخاص بخواهند با تفرقه و تشتت این مملکت را از باطن پوسیده کنند ، قهرا به چنگ دیگران خواهد افتاد . همانطورى که ملاحظه کردید ، مردم با هم مجتمع شدند و همه با هم فریاد اللّه اکبر زدند و این موانعى را که در مقابلشان بود همه را کنار زدند و الان وضع جورى شده است که هیچ قدرتى نمى تواند کارى بکند ، یعنى نمى شود بر یک ملت مطلبى را تحمیل کرد ولى ممکن است زورگوئى بیاید و زورى بگوید و مثلا وبائى وارد مملکت شود لکن نمى تواند یک ملتى که همه ایستادند و مى خواهند نشود ، چنین مطلبى شود هیچ قدرتى نمى تواند تحمیل کند . نه آمریکا مى تواند تحمیل کند ، نه شوروى ، هیچ کدام تحمیل نمى توانند بکنند . من آن روزى که سفیر شوروى آمد پیش من ، گفت که دولت افغانستان خواسته است که شوروى نظامى به آنجا بفرستد به او گفتم که این اشتباهى است که شوروى مى کند . البته دولت شوروى مى تواند افغانستان را قبضه کند ولى نمى تواند در آنجا مستقر شود . اگر شما خیال کردید بتوانید افغانستان را بگیرید و آن را آرام کنید این خیالى باطل است ملت افغانستان مسلم است ، ایستاده اند در مقابل حکومت افغانستان ، شما هم اگر بروید و هر قدرت دیگرى هم برود ، آنجا را مى گیرد ، اما نمى تواند آنجا را آرام کند و بالاخره شکست مى خورد . حالا هم عقیده ام همین است که در یک ملتى که همه شان یکصدا هستند و بحمد اللّه ایران دیگر حکومتى نداریم مخالف با ملت ، ملت و دولت همه با همند در یک چنین مملکتى ، کسى نى تواند بیاید و به این مملکت مطالبى را تحمیل بکند . و لهذا از خارج هى فریاد مى زنند که چه خواهیم کرد و چه خواهیم کرد . اگر یادتان باشد ، آن اولى که این جوان ها رفتند و این مرکز جاسوسى را گرفتند ، حرف هاى زیاد آمدند و گفتند و مثلا گفتند بنا دارند چتر بازها را پیاده کنند ، بنا دارند جوان هاى مسلمان را بیهوش کنند و بعد وارد لانه جاسوسى شوند و جاسوس ها را ببرند ، که این حرف بى ربط است ، بنا دارند دخالت نظامى کنند و یا بریزند و همه را قلع و قمع کنند همه اش حرف بود ، حالا هم همه اش حرف است ، از حرف ها هیچ وقت نترسید عمل توى این حرفها نیست که یک وقتى مثلا اشغال نظامى بکنند . ما هم از آن ترسیم افغانستان هم اشغال نظامى شده و ما از افغانستان بهتر مى توانیم مبارزه کنیم .

على اى حال عمده این است که مبلغین آنها مع الاسف در بین خود ایرانى ها هستند وخواهند کارى بکنند که از داخل یک پوسیدگى پیدا شود و افراد و سازمان هاى داخل را به هم بریزند . اگر توانستند بین رئیس جمهور و شورا اختلاف بیندازند ، اگر این مطلب را نتوانستند جناح هائى درست کنند براى ایجاد اختلاف و ایجاد شلوغى و از این کارها که دارند کنند . باید همه توجه به این داشته باشیم که یک مملکتى که پنجاه و چند سال ، غیر از آن دو هزار و پانصد سال که بسیارى از مردم

ص: 28

شاهدش بودند و همه شاهد بودند که یک چنین گرفتارى هائى را داشته است و حالا بحمداللّه از این گرفتارى بیرون آمده است .

وحدت کلمه ، ضامن پیروزى نهضت

خودشان دوباره کارى نکنند که همان گرفتارى ها برگردد ، خود ما نباید کارى بکنیم که دوباره مبتلا بشویم به آن چیزهائى که پیشتر به آن مبتلا بودیم ، و اگر خداى نخواسته ما با هم اختلاف کنیم و آن جهت الهى را که خداى تبارک و تعالى به ما امر فرموده است که : (و اعتصموا بحبل اللّه ) را فراموش کنیم ، یک وقت مى بینید که عنایت خدا کنار مى رود و ما همان خواهیم شد که بوده ایم ، ما خودمان کارى نمى توانیم بکنیم ، باید ما آن مقدارى که مى توانیم الهیت مطلب را حفظ کنیم و اجتماع داشته باشیم و وحدت کلمه داشته باشیم . خداى تبارک و تعالى تأیید مى کند و کارها انجام گیرد . و من از همه آقایان ، از همه قشرهاى ملت این مطلب را کرارا خواسته ام و شما آقایان که در رأس قضا واقعید توجه کنید که همه با هم همصدا ، همدل و کمک کارى باشید و بگذارید دادگسترى که مد نظر شماست تصفیه شود ، اشخاصى که مفسد هستند و اشخاصى که قضاوت نمى دانند و خواهند براى خودشان دکانى باز کنند و یا اهل کار قضاوت نیستند این افراد تصفیه شوند و اشخاص صالح را جلب نکنند . و من از خداوند ، سلامت همه آقایان را و سعادت همه ملت را و سعادت همه ملت هاى اسلامى را مى خواهم و از شماها متشکرم که تشریف آوردید و از نزدیک با هم آشنا شدیم .

ص: 29

تاریخ : 12/1/59

پیام امام خمینی به مناسبت 12 فروردین (سالروز تأسیس جمهورى اسلامى )

بسم اللّه الرحمن الرحیم

روز دوازدهم فروردین سالروز رسمیت یافتن حکومت مستضعفین بر مستکبرین در ایران است ، سالروز تحقق وعده حق تعالى است .

منت خداى را که ملت مستضعف ایران بر مستکبرین جهان ، چه شرقى چه غربى چیره و پیروز شد .

دوازده فروردین روز غلبه جنود اللّه بر جنود شیطان و روز فتح و نصر خدا و بندگان مؤمن به اوست . ملت ایران این روز را عیدى اسلامى ملى تلقى مى کند . و آن روز فتح مطلق و نصر به تمام معناست که همه مستضعفین جهان را این نور سنت الهى و سایه پرچم (نصر من اللّه ) فرا گیرد . آن روزى که مسلمین جهان با مدد غیبى در هر کشور و قطر دست جنایتکار ستمگران و چپاولچیان را از کشور خود قطع کنند و پرچم اسلام و آرم اللّه اکبر را افراشته نمایند ، آن روزى که با قیام دلاورانه و بانگ اللّه اکبر ، با امثال سادات و هم مسلکان شاه مخلوع ، آن کنند که ملت شجاع ایران با محمدرضا پهلوى کرد .

ملت بزرگ مصر که از ننگ سادات خیانتکار به تنگ آمده بودند ، اکنون مواجه با تحمل ننگ بزرگترى شده اند که با دسیسه و توطئه شیطان بزرگ ، بر آنان تحمیل شده است . شیطان بزرگ براى رسیدن به چند سال مسند جنایت ، به هر وسیله ممکن دستاویز و به هر نقشه شیطانى متشبث شود ، محمدرضا را به مصر تحمیل و خود را از آن بى خبر معرفى مى کند . غافل از آنکه ملت ها بیدار شده اند و دست امثال او را خوب خوانده اند . او که گاهى با اشغال نظامى و پیاده کردن چتربازان در لانه جاسوسى و گاهى با محاصره اقتصادى و منزوى کردن کشور ، ما را تهدید مى کرد و از آن نتیجه نگرفت ، اکنون دست به یک نقشه سیاسى و یک نیرنگ شیطانى زده است و با نرمش و چاپلوسى مى خواهد ما را اغفال کند و قمار سیاسى خود را از رقیبان خود با نیرنگ به ملت ما ، ببرد .

این نیرنگ جدید کارتر شبیه همان نیرنگى است که شاه مخلوع در اواخر عمر سلطنت ننگینش زد و در مقابل ملت و روحانیون به چاپلوسى و حیله گرى پرداخت و دسیسه او نقش بر آب شد .

آقاى

ص: 30

کارتر باید بداند که با فرستادن شاه مخلوع به مصر و عذر خواهى از اشتباهات گذشته و اعتراف به خیانت هاى آمریکا به ملت هاى مظلوم ، از آن جمله ایران و راه حل لانه جاسوسى را از من که یک نفر از ملت بزرگ ایران هستم خواستن ، به بیراهه رفتن است . حل این مسأله به دست هیچ کس جز ملت شریف ایران و مجلس شوراى اسلامى منبعث از آرأ ملت نیست و باید بداند که حمایت از شاه مخلوع بعد از آنهمه جنایات بزرگ و آن چپاولگرى ها مجالى براى حل به اصطلاح شرافتمندانه نگذاشته است . با سپردن شاه مخلوع دشمن اسلام و ایران به دست دشمنى که با اعمال ننگین خود مسلمانان جهان را سخت آزرده است ، راه حل پیچیده تر نموده است . عجب آن است که سادات نیز مثل کارتر مدعى است که حس انساندوستى ، او را وادار به پذیرفتن شاه مخلوع نموده است . اینان که در هر فرصت ، ملت هاى بزرگ را که جرمى جز حق طلبى ندارند ، از پا در مى آورند با ادعاى احساس انساندوستى یک نفر جنایتکار را که در ظرف قریب به چهل سال ، ملتى بزرگ را به تباهى کشید و ده ها هزار انسان بیگناه را به خاک و خون کشید و نزدیک به صد هزار نفر را مجروح و معلول نمود و اموال یک ملت فقیر را به یغما برد ، پناه داده و از او حمایت نموده و مى نمایند و این را احساس انساندوستى مى نامند و ملت ما و ملت خودشان را به بازى سیاسى گیرند .

اکنون که ما گرفتار اشخاصى هستیم که از هیچ امرى ، ارتکاب هیچ جرمى براى رسیدن به مسند چند ساله روگردان نیستند و از دروغگویى و یاوه سرائى و گفتن و حاشا کردن ابا ندارند و مع الاسف داراى قدرت شیطانى نیز مى باشند ، بر همه مستضعفین و خصوص مسلمانان جهان است که به خود آیند و از حق و حقیقت دفاع کنند و کشورهاى خودشان را از لوث وجود این اشخاص پاک کنند .

بر ملت شریف ایران است که در هر مسلکى و با هر گروهى هستند ، از اختلاف و نفاق و کارشکنى براى یکدیگر دست بردارند و دشمنان را با وحدت کلمه و اعتصام به حبل اللّه در هم کوبند و نزاع هاى شخصى و گروهى را که جز از هواى نفس برنمى خیزد و در صورت رشد همه را به تباهى کشد و کشور را به خرابى سوق مى دهد کنار گذارند و گویندگان و روشنفکران و متفکران و دانشگاهیان و دانشمندان ، همه توان خود را صرف قطع امید دشمنان اصلى ما آمریکا کنند که با سلطه دشمن قدرتمند ، براى هیچ یک چیزى باقى نخواهد ماند .

من از برادران و خواهران کردستانى مى خواهم که برادرانه با سایر برادران مسلمان مسلمان خود و در کنار هم از کشور خود دفاع کنید و ارتش و سایر قواى انتظامى را که خدمتگزاران به کشور و براى امنیت و رفاه ملت تحمل زحمت و مشقت مى کنند ، چون برادران خود را پذیرا شوید و به منحرفین که به اسم کرد و ملت کرد مى خواهند کشور شما را به دامن قدرت هاى شیطانى بیندازند و گرفتارى ها و رنج هاى سابق را اعاده کنند و از اسلام عزیز و احکام آن اطلاعى ندارند و با آن دشمن هستند ، گوش فرا ندهید که با استقرار حکومت اسلامى همه قشرهاى ملت در کنار یکدیگر با امن و امان و رفاه ، به خواست خداى متعال ادامه زندگى مى دهند . برادران من ! اگر خداى نخواسته نهضت اسلامى به شکست گراید ، نه کردستان باقى مى ماند و نه خوزستان و نه استانهاى دیگرى . بیائید براى رضاى

ص: 31

خداوند ، دست از اختلاف بردارید و با برادران دیگر خود با صلح و صفا رفتار کنید و با تمسک به قدرت الهى از کشور خودتان دفاع نمائید که در این صورت خدا با شماست و هیچ قدرتى نخواهد توانست بر شما غلبه کند . از خداوند متعال پیروزى اسلام و مسلمین و هدایت منحرفین را خواستارم .

والسلام على عباد اللّه الصالحین

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 32

تاریخ : 15/1/59

پاسخ امام خمینى به تلگرام لئونید برژنف

بسم اللّه الرحمن الرحیم

حضور آقاى لئونید برژنف صدر هیأت رئیسه اتحاد جماهیر شوروى مسکو تلگرام آن حضرت به مناسبت نخستین سالگرد جمهورى اسلامى ایران واصل و موجب تشکر گردید امید است به همانگونه که براى ملت ما آرزوى حق حاکمیت و استقلال نموده اید ، استقلال همه ملت ها و بخصوص ملل اسلامى پیوسته مورد نظرتان باشد و جلوى هر گونه دخالت نیروها را در امور دیگران بگیرید تا همگان در پناه استقلال و آزادى بتوانند حقوق از دست رفته خود را از استعمارگران باز پس گیرند .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 33

تاریخ : 15/1/59

پاسخ امام خمینى به تلگرام یه چین اینگ

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب آقاى یه چین اینگ رئیس کمیته کنگره ملى نمایندگان مردم جمهورى خلق چین

تلگرام تبریک جنابعالى به مناسبت نخستین سالگرد جمهورى اسلامى ایران واصل و موجب تشکر گردید . انتظار ما و ملت مسلمان و انقلابى ما از تمام کشورهاى جهان ، احترام گذاردن به حق حاکمیت و استقلال همه کشورها بخصوص ملل اسلامى است که امید است مورد توجه همه ملت ها و دولت ها قرار گیرد .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 34

تاریخ : 15/ 1/ 59

پاسخ امام خمینى به تلگرام رئیس جمهور دموکراتیک خلق کره

بسم اللّه الرحمن الرحیم

حضرت آقاى کیم ایل سونگ رئیس جمهور دموکراتیک خلق کره

تلگرام تبریک آن حضرت به مناسب نخستین سالگرد جمهورى اسلامى ایران واصل و موجب تشکر گردید . از خداى تعالى موفقیت همه ملل مستضعف جهان را در راه رسیدن به پیروزى و آزادى کامل از سلطه گران جهان بخصوص امریکاى جهانخوار مسئلت مى نمایم و امید است دولت ها در این راه مقدس به کمک و یارى ملت هاى خویش بشتابند و با اتحاد و یگانگى ریشه استعمار را از کشورهاى خویش قطع کنند .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 35

تاریخ : 17/1/59

پاسخ امام خمینى به تلگرام تبریک رئیس جمهور سوریه

بسم اللّه الرحمن الرحیم

حضرت آقاى ژنرال حافظ الاسد رئیس جمهور کشور سوریه دمشق

پیام آن حضرت به مناسبت حلول سال نو و نخستین سالگرد جمهورى اسلامى ایران دریافت و موجب تشکر گردید . امید است عموم ملل مستضعف جهان و بخصوص ملت اسلامى با اتحاد و همبستگى کامل و رفع اختلافات خود در برابر قدرت هاى پوشالى استعمارگران قیام نموده و سلطه آنان و بخصوص امریکاى جهانخوار را از کشورهاى خویش قطع نموده ، استقلال واقعى خود را باز یابند .

موفقیت همگان را در راه رسیدن به این هدف مقدس از خداى تعالى مسئلت دارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 36

تاریخ : 17/1/59

پاسخ امام خمینى به تلگرام تبریک رئیس جمهور سوریه

بسم اللّه الرحمن الرحیم

حضرت آقاى سرهنگ معمرالقذافى رئیس جمهور کشور لیبى

تلگرام تبریک آن حضرت به مناسبت سالگرد جمهورى اسلامى ایران واصل گردید از ابراز محبتى که نسبت به اینجانب و ملت شریف و مبارز ایران نموده اید متشکرم . امید است انقلاب اسلامى ملت بزرگ ما و پیروزى عظیم آنان بر دشمنان اسلام و مملکت ، راهنمائى براى سایر ملل ستمدیده و تحت سلطه قرار گیرد و با اتحاد و همبستگى ، شر همه سلطه گران و بخصوص امریکا این دشمن بزرگ را از خود کوتاه نموده در تحت تعالیم مقدسه اسلام ، عظمت از دست رفته خود را باز یابد .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 37

تاریخ : 17/1/59

پاسخ امام خمینى به تلگرام رئیس جمهور الجزایر

بسم اللّه الرحمن الرحیم

حضرت آقاى شاذلى بن جدید رئیس جمهور کشور الجزایر

پیام تبریک آن حضرت به مناسبت سالگرد جمهورى اسلامى ایران واصل و موجب تشکر گردید . انقلاب عظیم ملت شریف و مبارز ایران پیامد انقلاب هاى رهائى بخش و نهضت هاى اصیل ملت هاى مبارز جهان و بخصوص ملت برادر و قهرمان الجزایر بود که سبب شد تا بزرگترین قدرت هاى شیطانى را از میان بردارند و امید است رهنمودى براى سایر ملل مستضعف و مسلمانان جهان بوده و بتوانند با همبستگى و اتحاد ، سلطه همه استعمارگران و بخصوص شیطان بزرگ ، آمریکاى جهانخوار را از سر ملت هاى خود کوتاه نمایند .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 38

تاریخ : 18/1/59

پاسخ امام خمینى به پیام تبریک رئیس بنگلادش

بسم اللّه الرحمن الرحیم

حضرت آقاى ژنرال ضیأ الرحمن رئیس جمهور کشور بنگلادش - داکا

تلگرام تبریک آن حضرت به مناسبت نخستین سالگرد جمهورى اسلامى ایران واصل و موجب تشکر گردید . از خداى تعالى موفقیت ملت هم کیش بنگلادش را در راه رسیدن به رفاه و سعادت و استقلال کامل خواستارم و امید است همه ملل مسلمان جهان با اتحاد و همبستگى و رفع اختلاف و تفرق ، عظمت از دست رفته خود را باز یافته از تحت سلطه دشمنان اسلام و بخصوص آمریکاى جنایتکار نجات یابند .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 39

تاریخ : 19/1/59

پیام امام خمینى به مناسبت قطع رابطه آمریکا و جنایات صدام

بسم اللّه الرحمن الرحیم

ملت شریف ایران ! خبر قطع رابطه بین آمریکا را دریافت کردم اگر کارتر در عمر خود یک کار کرده باشد بتوان گفت به خیر و صلاح مظلوم است ، همین قطع رابطه است . رابطه بین یک ملت بپاخاسته براى رهائى از چنگال چپاولگران بین المللى با یک چپاولگر عالمخوار ، همیشه به ضرر ملت مظلوم و به نفع چپاولگر است . ما این قطع رابطه را به فال نیک مى گیریم چون که این قطع رابطه دلیلى بر قطع امید آمریکا از ایران است ملت رزمنده ایران این طلیعه پیروزى نهایى را که ابرقدرت سفاکى را وادار به قطع رابطه یعنى خاتمه دادن به چپاولگرى ها کرده است ، اگر جشن بگیرد حق دارد . ما امیدواریم که نابودى سرسپردگانى مثل سادات و صدام حسین به زودى انجام بگیرد و ملت هاى شریف اسلامى به این انگل هاى خائن ، آن کنند که ملت ما با محمدرضاى خائن کرد و به دنبال آن براى آزاد زیستن و به استقلال تمام رسیدن ، قطع روابط با ابر قدرت ها مخصوصا آمریکا نمایند . من کرارا گوشزد نموده ام که رابطه ما با امثال آمریکا ، رابطه ملت مظلوم با جهانخواران است .

شما اى ملت عزیز که براى رضاى خداوند متعال ، با بانگ اللّه اکبر بر دشمنان خود چیره شدید و آزادى و استقلال را به دست آوردید ، با اتکال به خداوند تعالى و حفظ وحدت کلمه مهیا باشید براى رودررویى دشمنان اسلام و دشمنان مستضعفین ، شما به خواست خداى تعالى پیروز هستید و بر مشکلات غلبه خواهید کرد . صدام حسین که همچون شاه مخلوع چهره قبیح غیراسلامى و انسانى خود را نشان داده و به هدم اسلام و حوزه مقدسه نجف کمر بسته و با مسلمانان مظلوم براى رضاى کارتر ، آن کند که مغول کرد و با علماى اسلام خصوصا حضرت آیت اللّه آقاى سید محمد باقر صدر ، آن کند که رضاخان و محمدرضا پهلوى با علما و روحانیون و سایر طبقات کردند ، باید بداند که با این اعمال ضد اسلامى ، گور خودش و رژیم تحمیلى غیرانسانى و غیرقانونى بعث را با دست خود مى کند .

ملت شریف عراق ! شما اخلاف آنان هستید که انگلیس را از عراق راندند ، بپاخیزید و قبل از آنکه این رژیم فاسد همه چیز شما را تباه کند ، دست جنایتکار او را از کشور اسلامى خود قطع کنید . اى عشایر فرات و دجله ! همه با هم و همه ملت اتحاد کنید و این ریشه فساد را قبل از آنکه فرصت از دست برود ، قلع و قمع نمائید و براى خدا دفاع از کشور اسلامى خود و از اسلام مقدس نمائید که خدا با شماست .

ص: 40

اى ارتش عراق ! اطاعت از این مخالف اسلام و قرآن نکنید و به ملت بگرائید و دست آمریکا را که از آستین صدام بیرون آمده است قطع کنید و بدانید اطاعت از این سفاک ، مخالفت با خداى متعال است و جزاى آن عار و نار است . از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین و کشور ایران را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 41

تاریخ : 20/1/59

پیام امام خمینى به ملت ایران در مورد معاودین عراقى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

ملت شریف ایران ! میهمانان عزیزى را که به توطئه امریکا و دست جنایتکار رژیم منحرف بعث از خانه هاى خود آواره شده اند و به ایران با وضع اسفناک فجیعى فرستاده شدند ، گرامى دارید . اینان برادران مظلوم شما هستند که بدون هیچ مجوزى و فقط براى ارضأ هواهاى نفسانى و اطاعت کورکورانه از شیطان بزرگ از خانه هاى خود به دست دژخیمان رژیم بعث آواره شدند اینان برادران مظلوم ما هستند .

ملت شریف و دولت جمهورى اسلامى لازم است وسائل زندگى آنان را به طور شایسته اى فراهم کنند و نگذارند به آنها بد بگذرد . رژیم منحوس بعث که خود را براى معارضه با اسلام و مسلمین آماده نموده ، باید بداند که در اشتباه است و ملت مسلمان ایران و عراق سردمداران آنان را به جاى خودشان مى نشانند و آنان را از صحنه خارج و به دست فراموشى تاریخ مى سپارند .

صدام حسین که با ملت شریف عراق مواجه شده است و خود را در معرض هلاک مى بیند ، مى خواهد با صحنه سازى اذهان برادران اسلامى ما را از خود و رژیم منحط خود منصرف کند تا چند صباح دیگر به جنایات خود ادامه دهد . آنکه دستش تا مرفق به خون جوانان غیور عراق آلوده است ، مى خواهد خود را طرفدار ملت عرب جا بزند آن که به خیال خود عروبت را از اسلام والاتر مى داند و به اسلام پشت کرده به زعم آنکه ملت هاى عرب را به خود متوجه کند ، غافل است که ملت عزیز عرب از اسلام چون جان شیرین حفاظت کند و با دشمنان اسلام ، چون اسلاف خود در صدر اسلام به جنگ و ستیز برمى خیزد .

برادران عرب ما بدانند که ملت عزیز ما با دشمنان آنان که در راس آنها رژیم منحوس بعث است دشمن و با دوستان آنان دوستند و در مصیبت هائى که آنان از آن رژیم فاسد مى کشند با آنان شریکند . به امید آنکه رژیم بعث چون رژیم شاهنشاهى به زباله دان تاریخ افکنده شود و امید است نصر و فتح مسلمین نزدیک باشد . از خداوند متعال غلبه مسلمین را بر قدرت هاى فاسد خواستار است .

والسلام علیکم و على سائر عباد اللّه الصالحین

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 42

تاریخ : 25/1/59

پاسخ امام خمینى به پاپ ژان دوم (رهبر کاتولیکهاى جهان )

بسم اللّه الرحمن الرحیم

عالیجناب پاپ ژان پل دوم

مکتوب آن عالیجناب بر اساس نگرانى از تیرگى بین کشور اسلامى ایران و ایالات متحده امریکا واصل گردید . از حسن نیت آنجناب قدردانى مى کنم و خاطر محترم را متوجه مى کنم که ملت شریف مجاهد ما این قطع روابط را به فال نیک گرفته و براى آن جشن عظیم بپا کرده و چراغانى ها و پایکوبى ها نمودند . از دعاى شما به درگاه خداوند متعال براى ملت مبارز ما شکرگزارم ، لکن متذکرشود که جناب شما از انگیزه هاى تیرگى هاى دیگر و مشکلات خطرناک بزرگتر که مرقوم داشته اید نگران نباشید که ملت اسلامى ایران از مشکلاتى که در این قطع روابط بوجود آید استقبال مى کند و از خطرهاى بزرگتر که مرقوم شده است ، هراس ندارد و آن روز براى ملت ما خطرناک است که روابطى نظیر روابط رژیم خائن سابق تجدید شود و با امید به خداى متعال تجدید نخواهد شد .

من از جنابعالى با نفوذ معنوى که بین ملت مسیح دارید مى خواهم که دولت امریکا را از عواقب ستمگرى ها و زورگوئى ها و چپاولگرى ها بترسانید و آقاى کارتر را که با شکست نهائى مواجه است نصیحت کنید که با موازین انسانى با ملت هائى که خواهند استقلال مطلق داشته باشند و وابسته به هیچ قدرتى در جهان نباشند ، رفتار کند و از تعلیمات حضرت مسیح سلام اللّه علیه پیروى نمایند و خود و دولت امریکا را بیش از این در معرض رسوائى قرار ندهد . از خداوند متعال سعادت مستضعفین جهان را خواستار و قطع ایادى ستمگران را امیدوارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 43

تاریخ : 26/1/59

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى بسیج شهرستان ها

در دفاع از اهداف اسلامى و دستاوردهاى نهضت ، بسیج باید عمومى باشد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اول باید تشکر کنم که آقایان زحمت کشیدند تشریف آوردند اینجا که از نزدیک با هم ملاقات کنیم . ما الان که با قدرتهاى بزرگ دنیا مواجه هستیم ، حال دفاعى داریم یعنى ما مدافع از آن چیزهائى که نهضت ما ، قیام ما براى ما هدیه آورده است و از اهداف اسلامى و از کشور اسلامى خودمان و از تمام چیزهائى که مربوط به اسلام و مربوط کشور است در حال دفاع هستیم و در حال دفاع ، بسیج باید عمومى باشد . یعنى قضیه جهاد یک قضیه است ، قضیه دفاع قضیه دیگر . قضیه جهاد یک شرائطى دارد ، براى اشخاص خاصى هست ، براى گروه معینى هست با شرائطى ، لکن قضیه دفاع ، عمومى است . مرد ، زن ، بزرگ ، کوچک ، پیر ، جوان همانطورى که عقل انسان هم حکم مى کند که اگر کسى هجوم آورد براى منزل یک کسى ، اهالى آن منزل ، هر یک که هست دفاع مى کنند از خودشان . اگر چنانچه هجوم آورد کسى به شهر یک کسى ، اهالى شهر براى حفظ جهات خودشان دفاع مى کنند دیگر اینجا هیچ شرطى نیست ، همه دفاع باید بکنند . و اگر به کشور ما ، کشور اسلامى ما هجوم بکنند و بخواهند تعدى بکنند ، تجاوز بکنند ، بر همه افراد مملکت ، بر همه افراد کشور ، چه زن ، چه مرد ، کوچک ، بزرگ ، اینجا دیگر شرطى نیست ، بر همه واجب است که دفاع کنند و لهذا حال دفاع فرق دارد با حال جهاد ، حال جهاد شرائط دارد ، حال دفاع شرطى ندارد ، باید دفاع بکنند حتى یک پیرمردى هم که خیلى کار از او بر نمى آید باید شرکت کند در دفاع ، آنقدر که مى تواند دفاع کند .

با تمام قوا مهیا شوید به طورى که موجب ترس و عقب نشینى دشمن گردد

و ما امروز که مواجه هستیم با قدرت هاى بزرگ ، و شیطنت هاى بزرگ ، ما باید مهیا شویم براى دفاع البته این احتمال بسیار کم است که ما یک وقت محتاج به دفاع نظامى بشویم ، کم است احتمال ، براى اینکه قدرت هاى بزرگ هم مى دانند که نباید حالا هجوم کنند لکن هر چه هم احتمال کم است لکن از باب اینکه دفاع از یک مملکتى است ، دفاع از اسلام است ، این محتمل ، بزرگ است از این جهت ما باید مهیا بشویم . مهیا شدن یکى این است که با قوه ، چه قوه افرادى و چه قواى دیگر باید مهیا بشوند چنانچه قرآن کریم دستور داده است و مهیاشدنمان هم به طورى باشد که با این مهیا شدن

ص: 44

بترسند آنهائى که بناى ، خیال هجمه دارند ، دشمنانتان بترسند از قوه شما . اگر بنا شد که در یک کشور سى و چند میلیونى ، بیست میلیون قیام کردند براى اینکه مهیا کنند خودشان را از براى دفاع ، ولو آن تتمه هم در وقتى که مقتضى شد و محتاج به دفاع شد آنها هم باید بکنند لکن حالا که مى خواهیم ما مهیا بشویم ، باید این بیست میلیون یعنى همه جوان ها ، همه اشخاصى که ازشان کارى برمى آید باید خودشان را مهیا کنند ، آن روزى را ملاحظه کنند که یک وقت دشمن رو آورد به طرفشان ، هم باید تجهیزات مهیا بشود به قدرى که بترساند دشمن ها را و هم باید قواى افراد ، قواى نظامى ، قواى چریکى ، قواى پارتیزانى باید مهیا بشود و هم قوه ایمان باید زیاد بشود .

توجه به خداى تبارک و تعالى و مبدأ قدرت است که شما را پیروز مى کند

یک فردى که با قوه ایمان پیش رود با افراد زیادى که همان قوه دارند لکن ایمان ندارند این مقابله مى کند . در اسلام اگر ملاحظه کرده باشید ، در بعضى از جنگ ها که پیش آمد براى مسلمین و مسلمین یک عده کمى بودند تمام قوایشان به حسب آنطورى که در تاریخ هست ظاهرا سى هزار بود و پیشقراول لشکر روم ظاهرا بود ، پیشقراولشان شصت هزار بود و دنبالش هشتصد یا هفتصد هزار جمعیت با ساز و برگ هائى که آنوقت روم و ایران داشتند این کتیبه آنها یعنى پیشقراول هاى آنها وقتى که رو آوردند که شصت هزار ظاهرا بود ، یکى از سردارهاى اسلام گفت که من با سى نفر مى روم با اینها مقابله کنم با سى عدد و ما اگر اینها را ترساندیم و سى نفرمان رفت و شصت هزار نفر را عقب نشاند ، این چشم زخم اسباب این مى شود که اینها آن لشکر بزرگشان هم شکست بخورد . خوب اشخاصى که آنجا بودند گفتند سى تا آخر نمى شود ، شصت هزار نفر با سى نفر ؟ بالاخره قرار شد که شصت نفر آدم برود و اینها مهیا شدند و شصت نفر از جوان ها مهیا شدند و شب شبیخون زدند به این اردوى شصت هزار نفرى ، هر نفر مقابل هزار نفر و شکست دادند اینها را و این اسباب این شد که لشکر روم که تهیه دیده بود و هشتصد هزار هم دنبالش بود ، آنها هم شکست بخورند و بروند سراغ کارشان . این قوه ایمان است یعنى یک مؤمنى که اگر بکشد ، بهشت مى رود و از اینجا بهتر است و اگر کشته بشود ، بهشت مى رود و از اینجا بهتر است ، با یک همچو حربه اى که حربه ایمان است ، این دیگر ترسى از این ندارد که کشته بشود . این شهادت را براى خودش یک سعادت مى داند . آنهائى که مقابل شما هست ، براى دنیا مى زنند ، آنهائى که اعتقاد به ماوراى طبیعت ندارند ، اعتقاد به قیامت ندارند ، اعتقاد به بهشت و جهنم ندارد ، آنها براى همین دنیاست ، مى خواهند دنیایشان درست بشود . خوب کسى که مى خواهد دنیایش درست بشود ، اگر بمیرد ، هیچ این نمى تواند بزند تا آنجائى که بمیرد ، این مى خواهد هى خودش را حفظ کند که غلبه کند و دنیایش چه بشود . اما این آدمى که براى خدا ، این آدمى که براى مقصد الهى قدم برمى دارد و وارد میدان مى شود ، این آدم براى دنیا نیست تا اینکه لرزه اى در قلبش بیابد ، این براى خداست . شما الان که مهیا هستید و رفقاى شما ، دوستان شما و آنهائى که تربیت مى خواهند بشوند به این تربیت اسلامى ، به این تربیت نظامى ، اینها این حربه اسلام که ، سلاح اسلام که

ص: 45

عبارت از ایمان است ، باید به این هم مجهز بشوند و اگر به این مجهز شدند این ، طرفشان را مى ترساند ، همین قوه ایمان شما ملاحظه کردید که ایران ولو سى و چند میلیون جمعیت دارد لکن در دو سال پیش از این ، این سى و پنج میلیون جمعیت به فکر این معنا که بزنند _ و عرض بکنم که جنگ بکنند اینها نبودند ، اسلحه هم که نداشتند اما خدا خواست که سى و پنج میلیون جمعیت بسیج ایمانى بشوند براى خدا یک تحولى پیش آورد خدا که نفوس این سى و چند میلیون جمعیت را متحول کرد به یک نفوس داراى ایمان ، قدرت ایمانى پیدا کردند یعنى جوان ها ترسیدند از اینکه حالا اگر رفتند مقابل تانک کشته بشوند . شهادت را مى خواستند . مى دانید که جوان هاى ما شهادت را مى خواهند و از آنها گاهى وقت ها که با من ملاقات مى کنند گاهى بعضى شان قسم مى دهند ، بعضى از خانم ها قسم مى دهند که شما دعا کنید که ما شهید بشویم و من دعا مى کنم که آنها ثواب شهید را ببرند و پیروز بشوند . وقتى شما مجهز باشید به جهاز ایمان و آن ایمان وادار کند شما را که مجهز بشوید به سلاح هاى مشابه سلاح طرفتان یا مثل چیزهائى که در اینجاها امکان دارد ، آن پشتوانه ایمان است که شما را پیروز مى کند توجه به خداى تبارک و تعالى و مبدأ قدرت است که شما را پیروز مى کند . شما و همه دوستانى که مى خواهید مهیا بشوند از براى این ارتش بیست میلیونى که انشأاللّه موفق بشوند به همه آنها سفارش این معنا را که قدرت ایمان در خودتان ایجاد کنید ، اطمینان قلبى پیدا بکنید ، قوه الهى در خودتان ایجاد کنید . این قوه الهى و قدرت الهى موجب این معنا مى شود که خداى تبارک و تعالى طرف شما را بترساند و هر چند هم زیاد باشند شما غلبه به آنها بکنید . و من امیدوارم که شما هم آن چیزهایى که در نظام هست و یا در چریکى هست و یا در پارتیزانى هست و در این چیزها که هست ، به شایستگى به خوبى یاد بگیرید و هم تجهیزات به مقدارى که امکان دارد براى یک مملکت ، آن تجهیزات را هم دولت فراهم خواهد کرد براى یک موقع که لازم است . هم تجهیزات داشته باشید که بحمداللّه ایران دارد ، تجهیزات مدرن دارد ایران ، و از همه اینها بالاتر قدرت ایمان است که خودتان را تربیت کنید ، تزکیه کنید ، توجه به این نباشد که من با قدرت خودم مى خواهم کى را بزنم زمین و فرض کنید غلبه کنم . توجه این باشد که با قوه الهى پیش بروید یعنى دستتان را ، چشمتان را ، نفستان را ، همه چیزهائى که در اختیار شماست اینها را تبدیل کنید از قواى شیطانى به قواى الهى . انسان اگر غفلت کند ، قوایش ، قواى شیطانى است ، چشمش هم شیطانى است ، دستش هم شیطانى است ، لکن اگر تربیت کند خودش را همه الهى مى شود ، همه قواى شما قوه الهى مى شود و قوه الهى غلبه خواهد کرد .

شما ابدا نباید خوف محاصره اقتصادى و نظامى را داشته باشید

خداوند انشأاللّه شمارا به همه دشمنان اسلام غلبه بدهد و شما ابدا ، ایران ابدا نباید خوف این معنا را داشته باشد که اینها مى خواهند محاصره اقتصادى بکنند ، اینها مى خواهند محاصره نظامى بکنند ، نه ما از محاصره اقتصادیش مى ترسیم ، کسى که اسلام را ، نهضت اسلامى را منشأ همه چیزها مى داند و مى خواهد مجاهده کند با یک طایفه اى که مى خواهد هجوم کنند بر اسلام و کیش انسان و

ص: 46

بر مملکت انسان و بر نوامیس این مملکت و اینها ، این خوف از این ندارد که کسى حمله بکند . همانطورى که آنجا یک نفرشان مقابل هزار نفر ایستادند ، شما هم یک نفرتان مقابل هزار نفر انشأاللّه مى ایستید و دفاع از مملکت تان مى کنید و هیچ ترس از این معنا که آنها داراى چه و چه هستند ، اینها طبل هاى توخالى شان زیادتر از واقعیت است ، البته خوب ، واقعیت هم دارد ، مجهز هم هستند لکن یک خوفى در دل اینها هست .

ننگ است براى اروپا که به دنبال تثبیت جنایتکارى چون کارتر باشد

یک کسى که تمام توجهش به این هست که رئیس جمهور بشود ، همه این حرف هائى را که مى بینید الان پیش آورده آقاى کارتر ، هیچ ابدا مطرح نیست پیش او که مملکت امریکا چه بشود ، چه بشود ، او همه اش دنبال این هست که حالا یک چهار سال دیگر هم رئیس جمهور بشود و چهار سال دیگر هم این جنایات را بکند ، همه مقصدش این است و مثل اینکه شکست هم خورده است در این معنا و اینها هر قدمى که برمى دارند به خیال خودشان مى خواهند پیش ببرند ، پیش مملکت خودشان آرأ پیدا بکنند نه اینکه مى خواهند یک کارى انجام بدهند براى کشورشان ، مى خواهند راى پیدا بکنند ، خوشرقصى بکنند براى آمریکا که راى پیدا بکنند . یک کسى که اینطور است ، این قدرت اینکه بتواند یک کارهاى اساسى بکند ندارد ، این باید همه اش ، نقشه اش و عقلش دنبال این است که راى پیدا بکند و لهذا مى بینید که حالائى که گفته است که من محاصره اقتصادى مى کنم و مى بیند که موافقش کم است و غالبا زیر این بار نمى روند و همچو نیست که همه نوکر آقاى کارتر باشند و یا وابسته به آمریکا باشند ، همه اینها خودشان استقلال دارند ، خودشان عقل دارند ، عیب است براى یک اروپائى که دنبال آقاى کارتر باشد ، آن هم دنبال چه ؟ دنبال اینکه راى براى او درست کند . همه ممالک غربى ، همه عقل شان را روى هم بگذارند و قوت ها ، قوه هایشان را روى هم بگذارند و همه دنبال این باشند که آقاى کارتر راى پیدا بکند و غلبه بکند بر رقیب هاى خودش در قضیه جمهورى ، این یک ننگى است براى بشر ، براى انسان . مگر اروپائى ها یا سران کشورهاى اروپائى انسان نیستند ، خوب آنها باید توجه به این معنا بکنند که این آقا آخر چه مى خواهد درست کند ، اینکه توبره اش را برداشته و دور دارد مى گردد و گدائى مى کند که این اقتصاد ، تو هم موافقت کن ، تو هم با ما موافقت کن ، تو هم با ما ، این دنبال این مى گردد راى پیدا بکند ، همه عالم خودشان را ذلیل این بکنند و زحمت براى خودشان ایجاد بکنند و ننگ براى خودشان ایجاد بکنند ، اینهائى که همه مى گویند ما براى حقوق بشر مثلا اقدام مى کنیم ، یک سى و چند میلیون جمعیت را در محاصره اقتصادى (به خیال خودشان ) درآورند و یک وقت هم فرض کنید به محاصره نظامى درآورند ، همه اش چه ؟ خوب براى چه شما این کارها را مى کنید ؟ براى اینکه آقاى کارتر راى بیاورد و چهار سال دیگر جنایتى بکند ؟ من گمان نکنم که یک کسى که استقلال داشته باشد و قوه فکرى و استقلال فکرى داشته باشد این زیر این بار برود که همه قوه هایش را صرف بکند که یک آقائى مى خواهد در آمریکا مثلا چه بکند ، خودش را رسوا بکند و بین جمعیت هاى دنیا ، بین

ص: 47

جمعیت هاى مستضعفین که غلبه دارند بر همه چیز و اگر خداى نخواسته یک وقت همچو بى عقلى کردند ، شکست مال اروپاست و آمریکاست و شرق و غرب ، مال آنهائى که مستضعفین هستند ، نیست براى اینکه ملت ها موافق با ما هستند و آنى که مخالف با ما هست دولت ها یا اکثرشان یا بعضى شان از دولت ها هستند مثل دولت عراق .

بر ملت و ارتش عراق واجب است که پشت کنند به حزب مشترک بعث و متصل شوند به اسلام

دولت عراق از اول دولتى نبود ، اینها مجلس هم ندارند ، شما خیال مى کنید حالا یک دولتى است ، یک دولتى است که یک عده نظامى آمدند و خودشان دور هم نشستند و هر چه مى خواهند مى کنند ، با مردم هیچ تماسى ندارند ، اینها پوسیده هستند ، این صدام حسین عقلش هم خیلى عقل درستى نیست ، پوسیده اند اینها و حالا هى نقشه مى کشد براى اینکه ما چه و فلان ، و همه حرف هایش هم این است که ما عرب هستیم . این کلمه اى که (ما عرب هستیم ) ملت هاى مسلمان بدانند که معنایش این است که ما عرب هستیم اسلام را نمى خواهیم . اگر این کسى که مى گوید مقصد من این است که عرب چه بشود (عرب در مقابل اسلام مى خواسته یک وقتى بایستد) اینها مى گویند که ما مى خواهیم مجد بنى امیه را (تصریح به این معنا مى کنند) ما مى خواهیم مجد بنى امیه را چه بکنیم . خوب بنى امیه را دیدید و دیدند و تاریخ دید که مقابل اسلام بودند .

اینها مى خواهند به همان زمان جاهلیت برگردند که قواى عربى باشد و اسلام از آن خبرى نباشد ، تازه اینها اعتقاد به اسلام ندارند . ملت عرب مى داند که حزب اینها را مرحوم آیت اللّه حکیم ، حکم به شرکشان کرد ، مشرک گفت هستند اینها . اینها الان یک دسته مشرکین هستند به امر مرحوم آیت اللّه حکیم که از آنوقت اینها را گفت مشرک هستند و ملت عرب باید اگر چنانچه براى خدا ، براى اسلام مى خواهند عمل بکنند ، با اینها مخالفت بکند . این ارتش اینها خوب از همین مسلمان ها هستند ، از همین اهل سنت هستند ، از همین شیعه ها هستند ، از همین مسلمین هستند . خوب این ارتشى که از مسلمین است ، قیام مى کند و عربیت را در مقابل اسلام مى خواهد ؟ یا اسلام را مى خواهد که اسلام هم عربیت دارد ، عجمیت هم دارد . اینها ضد اسلامند و باید این مملکت شریف عراق خودش را از چنگ اینها بیرون بیاورد ، این ارتش عراق باید همانطورى که در ارتش ایران وقتى که فهمیدند که این دارد جنگ مى کند با اسلام ، جنگ با نهضت اسلامى مى کند ، همانطور که اینها قیام کردند و ارتش هم ملحق شد به خود مردم و کلک شاه را کندند ، ارتش عراق هم باید همین کار را بکند . این جنگ با اسلام است ، ارتش عراق حاضر است با اسلام جنگ کند ؟ حاضر است سرنیزه را به قرآن بزند ؟ این سرنیزه به قرآن زدن است ، باید واجب است بر آنها ، لازم است بر آنها ، هم ملت عراق و هم ارتش عراق ، ارتش عراق لازم است که پشت بکند به این حزب غیر اسلامى ، پشت بکند به این افراد غیر اسلامى که یک عدد کمى هستند و همانطور که ارتش ایران متصل مردم شد ، متصل به ملت شد و

ص: 48

کلک این نظام باطل را کند ، شما هم همینطور . شما عذرى پیش خدا ندارید ، این لشکرى که الان سرنیزه را کشیده اند و توپ و تانک ها را کشیده اند و با مردم مخالفت مى کنند یا آمده اند با ایران که یک مملکت اسلامى است دارند جنگ مى خواهند بکنند یا هجوم مى خواهند بکنند ، این جنگ با اسلام است ، جنگ با قرآن است ، جنگ با رسول اللّه است . ارتش عراق حاضر است که با رسول اللّه جنگ کند ؟ با قرآن جنگ بکند ؟ ایران الان مملکت رسول اللّه است ، ایران الان نهضت اسلامى است ، مملکت اسلامى است و قانون اسلامى است حکومت اسلامى است ، افراد حکومت همه آرأ اسلامى دارند . ما مى خواهیم مملکت اسلامى درست بکنیم ، ما مى خواهیم عرب و عجم و ترک و سایر چیزها را همه را در تحت لواى اسلام در بیاوریم ، چرا نشسته اند ؟ چرا عشائر عرب نشسته اند و نگاه مى کنند و اینها به برادرانشان تعدى مى کنند و فوج فوج جوان ها را اینها مى کشند در سیاهچال ها ؟ چرا ارتش عراق نشسته اند و یک کسى که مخالف با اسلام ، مخالف با قواعد اسلام ، مخالف بر قرآن است از او تأیید مى کنند ؟ نمى دانند اینها که اگر خودشان را بکشند در راه کفر و جنگ با اسلام ، عاقبت کسى که کشته بشود براى کفر و براى مخالفت با اسلام چه خواهد بود ؟ نمى دانند که اگر اینها بخواهند تعدى به ایران بکنند ، ایران خردشان مى کند و تا بغداد مى رود ، ملت را مى خواهد ، دولت را از بین مى برد . آنوقت این ارتش اسلامى که براى اسلام باید کار کند ، آنها همه سعادتمندند ، چه کشته بشوند چه بکشند ، اما آن که مقابل اسلام ایستاده ، مقابل قرآن ایستاده . مملکت ما مملکت اللّه اکبر است ، مملکت قرآن است ، اینها در مقابل قرآن و در مقابل اسلام ایستاده اند و این ارتش عراق باید توجه به این معنا داشته باشد که اینها را خودش سرکوب کند ، خودش از بین ببرد اینها را . خوب ، صاحب منصب هاى خوب ما داریم در عراق ، صاحب منصب هاى صحیح و متدین هستند ، خود آنها کودتا کنند و این را از بین ببرند و حرام است بر آنها که قدم دنبال این شخص لعین باشند و باید قیام کنند بر ضد او و مملکت خودشان را اسلامى کنند و حکومت خودشان را اسلامى کنند و قواعد هم اسلامى باشد ، نه مثل حالا که چهار نفر بنشینند و سرنوشت یک ملت اسلامى را یک چهار نفر کافر که تابع مى دانم میشل عفلق هستند که مسیحى هم نیست حتى مسیحى هم معلوم نیست این مرد باشد ، برخلاف ما و برخلاف اسلام کارى بکنند . خداوند انشأاللّه شما را تأیید کند ، موفق کند و شما را غلبه بدهد هم بر شیاطین باطنى و هم بر شیاطین ظاهر .

والسلام علیکم و رحمة و برکاته

ص: 49

تاریخ : 26/1/59

پاسخ امام خمینى به تلگرام آیت اللّه العظمى مرعشى نجفى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

قم _ حضرت آیت اللّه آقاى حاج سید شهاب الدین مرعشى نجفى دامت برکاته

تلگرام شریف در مورد تبریک قطع رابطه با آمریکاى جهانخوار و اصل و موجب تشکر گردید . از خداى تعالى موفقیت همه مسلمانان جهان را در راه مبارزه و پى روزى کامل بر دشمنان اسلام مسئلت دارم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 50

تاریخ : 31/1/59

پیام امام خمینى به مناسبت سالگرد شهادت استاد مطهرى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

گر چه انقلاب اسلامى ایران به رغم بدخواهان و ماجراجویان به خواست و توفیق خداوند متعال به پیروزى رسید و نهادهاى اسلامى انقلابى یکى پس از دیگرى در ظرف تقریبا یک سال با آرامش و موفقیت انجام گرفت لکن بر ملت و به حوزه اسلامى و علمى خسارت هاى جبران ناپذیر به دست منافقین ضد انقلاب واقع شد همچون ترور خائنانه مرحوم دانشمند و اسلام شناس عظیم الشان حجت الاسلام آقاى حاج شیخ مرتضى شهید مطهرى رحمة اللّه علیه .

اینجانب نمى توانم در این حال احساسات و عواطف خود را نسبت به این شخصیت عزیز ابراز کنم . آنچه باید عرض کنم درباره او آن است که وى خدمت هاى ارزشمندى به اسلام و علم نمود و موجب تاسف بسیار است که دست خیانت کار ، این درخت ثمربخش را از حوزه هاى علمى و اسلامى گرفت و همگان را از ثمرات ارجمند آن محروم نمود . مطهرى فرزندى عزیز براى من و پشتوانه اى محکم براى حوزه هاى دینى و علمى و خدمتگزارى سودمند براى ملت و کشور بود . خدایش رحمت کند و در جوار خدمتگزاران بزرگ اسلام جایگزین فرماید .

اکنون شنیده مى شود که مخالفین اسلام و گروه هاى ضد انقلاب در صدد هستند که با تبلیغات اسلام شکن خود دست جوانان عزیز دانشگاهى ما را از استفاده از کتب این استاد فقد کوتاه کنند . من به دانشجویان و طبقه روشنفکران متعهد توصیه مى کنم که کتاب هاى این استاد عزیز را نگذارند با دسیسه هاى غیراسلامى فراموش شود . از خداوند متعال توفیق همگان را خواهانم .

والسلام على عباداللّه الصالحین

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 51

تاریخ :1/2/59

بیانات امام خمینى در جمع دانشجویان عضو انجمنهاى اسلامى و سازمان هاى دانشجویان مسلمان دانشکده هاى سراسر کشور وگروهى از مردم تهران

ما مى گوئیم دانشگاه باید از بنیان تغییر بکند و اسلامى باشد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

سلام بر شما ملت بزرگ ایران ، سلام بر ملت مسلمان جهان ، سلام بر دانشگاهیان و دانشجویان معظم که سربازانى براى اسلامند . و من لازم است که یک تذکر به شما بدهم که بدانید مقصود ما از اصلاح دانشگاه ها چیست . بعضى گمان کردند که کسانى که اصلاح دانشگاه ها را مى خواهند و مى خواهند دانشگاه ها اسلامى باشد این است که گمان کردند که این اشخاص توهم کردند که علوم دو قسم است ، هر علمى دو قسم است ، علم هندسه یکى اسلامى است ، یکى غیر اسلامى ، علم فیزیک یکى اسلامى است یکى غیر اسلامى ، از این جهت اعتراض کردند به اینکه علم ، اسلامى و غیر اسلامى ندارد و بعضى توهم کردند که اینها که قائلند به اینکه باید دانشگاه ها اسلامى بشود یعنى فقط علم فقه و تفسیر و اصول در آنجا باشد یعنى همان شأنى را که مدارس قدیمه دارند باید در دانشگاه ها هم همان تدریس بشود . اینها اشتباهاتى است که بعضى مى کنند با خودشان را به اشتباه مى اندازند . آنچه که ما مى خواهیم بگوئیم این است که دانشگاه هاى ما ، دانشگاه هاى وابسته است ، دانشگاه هاى ما دانشگاه هاى استعمارى است ، دانشگاه هاى ما اشخاصى را که تربیت مى کنند تعلیم مى کنند ، اشخاصى هستند که غربزده هستند ، معلمین بسیارشان غربزده هستند و جوان هاى ما را غربزده بار مى آورند . ما مى گوئیم که دانشگاه هاى ما یک دانشگاه هائى که براى ملت ما مفید باشد نیست . ما بیشتر از پنجاه سال است که دانشگاه داریم با بودجه هاى هنگفت کمرشکن که از دسترنج همین ملت حاصل مى شود و در این پنجاه سال نتوانستیم در علومى که در دانشگاه ها کسب مى شود خودکفا باشیم ما بعد از پنجاه سال اگر بخواهیم یک مریضى را معالجه کنیم ، اطبأ ما بعضى هایشان یا بسیارشان مى گویند این باید برود به انگلستان . پنجاه سال دانشگاه داشتیم و طبیبى که بتواند کفایت از ملت بکند ، از احتیاج ملت بکند به حسب اقرار خودشان نداریم . ما دانشگاه داشتیم و داریم و براى تمام شوونى که یک ملت زنده لازم دارد احتیاج به غرب داریم . ما که گوئیم دانشگاه باید از بنیان تغییر بکند و تغییرات بنیادى داشته باشد اسلامى باشد نه این است که فقط علوم اسلامى را در آنجا تدریس کنند ، نه اینکه علوم دو قسمند هر علمى دو قسم است یکى اسلامى و یکى غیر اسلامى . ما مى گوئیم که در این پنجاه سال یا

ص: 52

بیشتر که ما دانشگاه داریم ، فراوردهاى دانشگاه را براى ما عرضه دارید . ما مى گوئیم که دانشگاه هاى مانع از ترقى فرزندان این آب و خاک است . ما مى گوئیم که دانشگاه ما مبدل شده است به یک میدان جنگ تبلیغاتى . ما مى گوئیم که جوان هاى ما اگر علم هم پیدا کردند تربیت ندارند ، مربا به تربیت اسلامى نیستند . آنهائى که تحصیل مى کنند ، براى این است که یک ورقه اى به دست بیاورند و بروند و سربار ملت بشود . آنطور نیست که به حسب احتیاجات ملت ، به حسب احتیاجاتى که کشور ما دارد دانشگاه به آن ترتیب رفتار کند و نگذارد این نسل هاى بزرگ و این جوان بسیار عزیز به هدر بروند قواى آنها به هدر برود قواى ما را به هدر بردند یا به خدمت خارجى ها وادار کردند . معلمین مدارس ما ، معلمین اسلامى به حسب نوع نیست و تربیت در کنار تعلیم نبوده و لهذا آن چیزى که از دانشگاه هاى ما بیرون آمده است ، یک انسان متعهد ، یک شخصى که براى مملکت خودش دلسوز باشد و تمام نظرش به این نباشد که منافع خودش را به دست بیاورد ، ما نداریم . ما که مى گوئیم باید بنیادا باید اینها تغییر بکند ، مى خواهیم بگوئیم که دانشگاه هاى ما باید در احتیاجاتى که ملت دارند ، در خدمت ملت باشند ، نه در خدمت اجانب . ما معلمینى که در مدارس ما ، اساتیدى که در دانشگاه هاى ما هستند بسیارى از آنها در خدمت غربند ، جوان هاى ما را شستشوى مغزى دهند ، جوان هاى ما را تربیت فاسد مى کنند . ما نمى خواهیم بگوئیم ما علوم جدیده را نمى خواهیم ، ما نمى خواهیم بگوئیم که علوم دو قسم است که بعضى مناقشه مى کنند عمدا یا از روى جهالت ، ما مى خواهیم بگوئیم دانشگاه هاى ما اخلاق اسلامى ندارند ، دانشگاه ما تربیت اسلامى ندارد . اگر دانشگاه هاى ما تربیت اسلامى و اخلاق اسلامى داشت ، میدان زد و خورد عقایدى که مضر به حال این مملکت است نمى شد . اگر اخلاق اسلامى در این دانشگاه ها بود این زد و خوردهائى که براى ما بسیار سنگین است ، تحقق پیدا نمى کرد . اینها براى این است که اسلام را نمى دانند و تربیت اسلامى ندارند . دانشگاه ها باید تغییر بنیانى کند و باید از نو ساخته بشود که جوانان ما را تربیت کنند به تربیت هاى اسلامى ، اگر چنانچه تحصیل علم مى کنند ، در کنار آن تربیت اسلامى باشد نه آنکه اینها را تربیت کنند به تربیت هاى غربى ، نه آنکه یک دسته به طرف غرب بکشانند جوان هاى ما را و یک دسته به طرف شرق و یک دسته با اشخاصى که با ما جنگ دارند و بالفعل اشخاصى که ما را مى خواهند در انحصار اقتصادى قرار بدهند یا براى ما ادعا مى کنند که ما شما را ، حصار اقتصادى مى کشیم دور شما ، و دست و پا مى کنند در این موارد ، یک دسته از دانشگاهى هاى ما ، از جوان هاى ما کمک به آنها نکنند . ما مى خواهیم که اگر چنانچه ملت ایران در مقابل غرب ایستاد جوان هاى دانشگاهى ما هم همه در مقابلش بایستند . ما مى خواهیم که اگر ملت ما در مقابل کمونیست ایستاد ، تمام دانشگاهى هاى ما هم در مقابل کمونیست بایستند نه اینکه وقتى این جوان هائى که به واسطه ساده لوحى خودشان ، تربیت هاى باطل بعضى از معلمین را قبول کردند و حالا که ما مى خواهیم یک دانشگاه مستقل درست کنیم و تغییر بنیادى بدهیم که مستقل بشود ، وابسته به غرب نباشد ، وابسته به کمونیسم نباشد ، وابسته به مارکسیسم نباشد ، اگر چنانچه ما بخواهیم اینطور کنیم جبهه بندى مى کنند همین دلیل بر این است که ما دانشگاه اسلامى و

ص: 53

دانشگاهى که تربیت کرده باشد جوانان ما را نداشتیم و نداریم . همین شاهد است بر اینکه جوان هاى ما تربیت صحیح نشدند و از آن طرف دنبال تحصیل نیستند ، تمام عمرشان را صرف شعار مى کنند و صرف تبلیغ سوء باطل ، طرفدارى از آمریکا ، طرفدارى از شوروى . ما مى خواهیم که جوانان ما ، جوانان مستقل باشند و خودشان را ببینند ، احتیاجات خودشان را ببینند شرقى نباشند ، غربى نباشند . اینهائى که راه افتادند در خیابانها یا در خود دانشگاه ها و درگیرى ایجاد مى کنند و زحمت براى دولت و ملت ایجاد مى کنند ، اینها اشخاصى هستند که طرفدار غرب یا شرقند و به عقیده من طرفدار غربند ، طرفدار آمریکا هستند . ما که امروز با آمریکا در قبال هم ایستادیم ، در قبال این ابرقدرت ایستادیم و احتیاج به این داریم که جوان هاى ما هم در قبال آنها بایستند ، جوان هاى ما در مقابل خودشان مى ایستند و براى آمریکا کار مى کنند . ما مى خواهیم دانشگاه ها را طورى کنیم که جوان هاى ما براى خودشان و براى ملتشان کار کنند . این آقایانى که اشکال مى کنند در این معانى و کنار نشسته و اشکال مى کنند ، اینها گمان مى کنند که اعضاى شوراى انقلاب نمى فهمند به اینکه معنى اسلامى کردن این نیست که دوتا در همه علوم دو قسم ما داریم ، یک قسم هندسه اسلامى داریم ، یک قسم هندسه غیر اسلامى . اشکال مى کنند نمى دانند که اعضاى شوراى ما که بعضى از آنها دکتر هستند و بعضى از آنها مجتهد هستند ، نمى فهمند اینها که علوم اسلامى جائى دارد در مدارس قدیمه هست و اینجا جاى علوم دیگر است ؟ لکن باید دانشگاه اسلامى بشود تا علومى که در دانشگاه تحصیل مى شود در راه ملت و در راه تقویت ملت و با احتیاج ملت همراه باشد . ما مى گوئیم که برنامه هائى که در دانشگاه ها هست ، منتهى مى کند جوانان ما را به اینکه طرف کمونیسم کشیده بشوند یا طرف غرب و نباید اینطور باشد . ما مى گوئیم که جوانان ما را این معلمینى که یا اساتیدى که در دانشگاه ها بودند بعضى از آنها که هستند ، نمى گذارند تحصیل حسابى بکنند ، آنها را متوقف مى کنند ، مانع از پیشرفت آنها هست ، در خدمت غرب هستند و مى خواهند ما در همه چیز محتاج به غرب باشیم .

معنى اسلامى شدن دانشگاه این است که استقلال پیدا کند

معنى اسلامى شدن دانشگاه این است که استقلال پیدا کند و خودش را از غرب جدا کند و خودش را از وابستگى به شرق جدا کند و یک مملکت مستقل ، یک دانشگاه مستقل ، یک فرهنگ مستقل داشته باشیم . عزیزان من ! ما از حصر اقتصادى نمى ترسیم ، ما از دخالت نظامى نمى ترسیم ، آن چیزى که ما را مى ترساند وابستگى فرهنگى است ، ما از دانشگاه استعمارى مى ترسیم ، ما از دانشگاهى مى ترسیم که جوان هاى ما را آنطور تربیت کنند که خدمت غرب بکنند ، ما از دانشگاهى مى ترسیم که آنطور جوان هاى ما را تربیت کنند که خدمت به کمونیسم کنند ما مى خواهیم که دانشگاه ما مثل اشخاصى که (بعضى از این اشخاصى که ) اشکال به این مسأله کردند ، نباشند . اینها نمى فهمند معناى استقلال و معناى اسلامیت دانشگاه را .

من آن چیزى را که شوراى انقلاب و رئیس جمهور گفته اند راجع به تصفیه دانشگاه و راجع به

ص: 54

اینکه باید دانشگاه از این جهاتى که در آن هست بیرون برود تا مستقل بشود تا بتوانیم ما استقلالش را حفظ کنیم ، پشتیبانى مى کنم و من از تمام جوانها ، از تمام جوان ها خواستارم که کارشکنى نکنند و مقاومت نکنند و نگذارند که اگر مقاومت کردند ، ما تکلیف آخر را براى ملت معین کنیم . از خداوند تعالى سعادت ملت اسلام را و سعادت جوان را خواستارم و امیدوارم که همانطورى که پیشنهاد شده است ، دانشگاه را از همه عناصر تخلیه کنند و از همه وابستگى ها تخلیه کنند تا اینکه انشأاللّه یک دانشگاه صحیح با اخلاقى اسلامى و فرهنگ اسلامى تحقق پیدا بکند .

و السلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 55

تاریخ : 2/2/59

پیام امام خمینى به مناسبت شهادت آیت اللّه سید محمد باقر صدر

بسم اللّه الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون

با کمال تأسف حسب گزارش جناب آقاى وزیر امور خارجه که از منابع متعدده و مقامات کشورهاى اسلامى به دست آورده است و حسب گزارشاتى که از منابع دیگر به دست آمد ، مرحوم آیت اللّه _ شهید سید محمد باقر صدر و همشیره مکرمه مظلومه او که از معلمین دانش و اخلاق و مفاخر علم و ادب بود به دست رژیم منحط بعث عراق با وضع دلخراشى به درجه رفیعه شهادت رسیده اند . شهادت ارثى است که امثال این شخصیت هاى عزیز از موالیان خود برده اند و جنایت و ستمکارى نیز ارثى است که امثال این جنایتکاران تاریخ از اسلاف ستم پیشه خود مى برند . شهادت این بزرگواران که عمرى را به مجاهدت در راه اهداف اسلام گذرانده اند به دست اشخاص جنایتکارى که عمرى به خونخوارى و ستم پیشگى گذرانده اند عجیب نیست ، عجب آن است که مجاهدان راه حق در بستر بمیرند و ستمگران جنایت پیشه ، دست خبیث خود را به خون آنان آغشته نکنند . عجب نیست که مرحوم صدر و همشیره مظلومه اش به شهادت نائل شدند ، عجب آن است که ملت هاى اسلامى و خصوصا ملت شریف عراق و عشایر دجله و فرات و جوانان غیور دانشگاه ها و سایر جوانان عزیز عراق از کنار این مصیبت بزرگ که به اسلام و اهل بیت رسول اللّه صلى اللّه علیه و اله وارد مى شود بى تفاوت بگذرند و به حزب ملعون بعث فرصت دهند که مفاخر آنان را یکى پس از دیگرى مظلومانه شهید کنند و عجب تر آنکه ارتش عراق و سایر قواى انتظامى آلت دست این جنایتکاران واقع شوند و در هدم اسلام و قرآن کریم با آن کمک کنند .

من از رده بالاى قواى انتظامى عراق مأیوس هستم لکن از افسران و درجه داران و سربازان مأیوس نیستم و از آنان چشمداشت آن دارم که یا دلاورانه قیام کنند و اساس ستمکارى را برچینند همان سان که در ایران واقع شد و یا از پادگان ها و سربازخانه ها فرار کنند و ننگ ستمکارى حزب بعث را تحمل نکنند . من از کارگران و کارمندان دولت غاصب بعث مأیوس نیستم و امیدوارم که با ملت عراق دست به دست هم دهند و این لکه ننگ را از کشور عراق بزدایند . من امیدوارم که خداوند متعال بساط ستمگرى این جنایتکاران را در هم پیچند .

اینجانب براى بزرگداشت این شخصیت علمى و مجاهد که از مفاخر حوزه هاى علمیه و از

ص: 56

مراجع دینى و متفکران اسلامى بود ، از روز چهارشنبه سوم اردیبهشت به مدت 3 روز عزاى عمومى اعلام مى کنم و روز پنجشنبه چهارم اردیبهشت را تعطیل عمومى اعلام مى نمایم و از خداوند متعال خواستار جبران این ضایعه بزرگ و عظمت اسلام و مسلمین مى باشم .

و السلام على عباد اللّه الصالحین

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 57

تاریخ : 5/2/59

پیام امام خمینى به ملت ایران به مناسبت دخالت نظامى آمریکا

بسم اللّه الرحمن الرحیم

ملت رزمنده ایران ! دخالت نظامى امریکا را شنیدید و عذرهاى کارتر را نیز شنیدید . اینجانب که کرارا گفته ام کارتر براى وصول به ریاست جمهورى حاضر است به هر جنایتى دست بزند و دنیا را به آتش بکشد ، شواهد آن یکى پس از دیگرى ظاهر شده و میشود و اشتباه کارتر در آن است که گمان مى کند با دست زدن به این مانورهاى احمقانه مى تواند ملت ایران را که براى آزادى و استقلال خویش و براى اسلام عزیز از هیچ فداکارى روى گردان نیست ، از راه خودش که راه خدا و انسانیت است منصرف کند . کارتر باز احساس نکرده با چه ملتى روبروست و با چه مکتبى بازى مى کند . ملت ما ملت خون و مکتب ما جهاد است . این شخص انساندوست براى رسیدن به چند سال ریاست و جنایت ، جان گروهى را تباه کرد که محتمل است براى کم جلوه دادن جنایتش ، هشت نفر را اقرار کرده باشد در صورتى که طبع واقعه شهادت مى دهد که ده ها نفر جان خود را در راه شهوات او از دست داده اند و ده ها نفر هم در کویر لوت سرگردان و در معرض مرگند . ادعاى اینکه همه مسافران هواپیما را برده اند ، مخالف گزارشاتى است که به ما داده اند .

کارتر باید بداند که اگر این گروه به مرکز جاسوسى امریکا در تهران حمله کرده بودند اکنون از هیچ یک از آنها و از پنجاه نفر جاسوس محبوس در لانه جاسوسى خبرى نبود و همه رهسپار جهنم شده بودند . کارتر باید بداند که حمله به ایران حمله به تمام بلاد مسلمین است و مسلمانان جهان در این امر بى تفاوت نیستند . کارتر باید بداند که حمله به ایران موجب قطع نفت از تمام دنیا خواهد شد و دنیا را بر ضد او بسیج مى کند کارتر باید بداند که این عمل احمقانه او در ملت امریکا چنان اثرى خواهد گذاشت که طرفداران او را مخالفان او خواهد کرد . کارتر باید بداند که با این عمل بسیار ناشیانه حیثیت سیاسى خود را به صفر رساند و از ریاست جمهورى باید قطع امید کند . کارتر با این عمل خود ثابت کرد که قدرت تفکر را از دست داده است و از اداره یک کشور بزرگ مثل امریکا عاجز است . کارتر باید بداند که ملت سى و پنج میلیونى ما با مکتبى بزرگ شده اند که شهادت را سعادت و فخر مى دانند و سر و جان را فداى مکتب خود مى کنند . و کارتر باید بداند که تمام ساز و برگ هاى مدرن جنگى که امریکا به ایران براى پایگاه خود در زمان شاه مخلوع داده است ، اکنون موجود است و به دست ارتش بزرگ و سایر قواى انتظامى است و بلاى جان اوست . اکنون که شیطان بزرگ دست به

ص: 58

کار احمقانه زده است ، ملت شریف و رزمنده ما باید براى خداى تبارک و تعالى با تمام توان خود و با اتکال به قدرت خداى متعال مهیا شود و آماده نبرد با دشمنان خود گردد . نیروهاى انتظامى ، ارتش و ژاندارمرى و سپاه پاسداران به حال آماده باش باشند و سپاه بیست میلیونى که خود را مجهز نموده اند امروز براى فداکارى اسلام مهیا باشند که در موقع لزوم از کشور اسلامى خود دفاع کنند و از این مانور احمقانه که به امر خداى قادر شکست خورد ، هراسى به خود راه ندهند که حق با ما و خدا پشتیبان ملت مسلمان است . اینجانب به کارتر اخطار مى کنم که اگر دست به امثال این کار ابلهانه بزند ، کنترل این جوانان مسلمان و مبارز و غیورى که نگهبان جاسوسان جاسوسخانه هستند براى ما و دولت امکان ندارد و مسؤول جان آنان شخص اوست و من اخیرا باید تذکر دهم که در قضایاى کردستان که گروه هاى منحرف چپ و مخالف با اسلام به آشوبگرى برخاسته اند و در قضایاى دانشگاه ها که گروه هاى چپ امریکائى در آن مکان هاى مقدس دست به آشوب زده اند و آشوبگرى هاى دولت غیر قانونى عراق در مرزهاى ایران با حمله کارتر و دخالت نظامى در ایران رابطه ملموسى دارد و در این موقع حساس اگر این گروه هاى منحرف در دانشگاه ها و یا خارج آنها دست به آشوب بزنند ، ملت رابطه مستقیم سران آنان را با امریکاى جهانخوار خواهد فهمید و تکلیف خود را با آنان روشن خواهد کردو اغماض و عفو مخالف سیاست اسلامى خواهد بود . و اینجانب به همه جوانان نصیحت مى کنم به ملت بپیوندند و از کشور خود دفاع کنند و مکتب هاى اغراضى را کنار گذارند که وحدت صفوف به مصلحت همه است . از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین و قطع ید مفسدین و جباران را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 59

تاریخ : 6/2/59

فرمان امام خمینى به رئیس جمهور در مورد رسیدگى به جنایات آمریکا

جناب آقاى بنى صدر رئیس جمهور ایران

بسم اللّه الرحمن الرحیم

مقتضى است براى رسیدگى به جرائم آمریکا در حمله نظامى به ایران ، از گروه هاى مختلف کشورهاى جهان دعوت شود که مشاهده کنند آمریکاى جهانخوار با ادعاهاى طرفدارى از حقوق بشر و صلح دوستى و انساندوستى با یک ملت مستقل چه معامله اى کرده است و مى کند تا مشاهده کنند آثار جرم این رژیم آدمخوار را که مع الاسف دولت هاى غربى ، جمعیت هاى طرفدار حقوق بشر و سازمان ملل متحد و شوراى امنیت سازمان ملل متحد همگى طرفدارى از او مى کنند و به عیان ببینند تا آنچه اینجانب مکرر گفته ام که تمام این سازمان ها و گروه ها براى طرفدارى از قدرتمندان بوجود آمده است و این جمعیت ها به دست قدرتمندان براى سلطه بر ضعیفان و مکیدن خون محرومان جهان بوجود آمده است ، تا ببینند که به بهانه نجات جاسوسان چه نقشه اى براى ملت مظلوم ما طرح کرده اند ، تا ببینند و باور کنند که سازمان هاى کذائى آنجا که به نفع قدرتمندان و سرمایه داران بین المللى است حقوق مستضعفین را نادیده گرفته و جز براى سلطه آنان عملى انجام نمى دهد .

دولت غاصب عراق به دستور آمریکا مدت هاست به ایران تجاوز مى کند و ما ندیدیم این جمعیت ها و سازمانها ولو براى یک مرتبه هم که شده است اعتراض کنند ، لکن براى 50 نفر جاسوس که با کمال انسانیت با آنها عمل مى شود هر روز اعتراضات و فریاد نقض حقوق بشر از حلقوم آنان طنین انداز است . ما ندیدیم که طرفداران حقوق بشر از حق دولت ضعیف و ملت مظلوم ما دفاع کنند .

این سازمان ها نه تنها این تجاوز واضح به یک کشور مستقل را نادیده مى گیرند ، بلکه ما را به نقض قراردادهاى بین الملل محکوم مى کنند ، در صورتى که ما جز جاسوسان را که براى توطئه به ایران آمده اند کسى را توقیف نکردیم و ببینید که آنان که به طرفدارى از آمریکاى متجاوز ما را مى خواهند در حصر اقتصادى قرار دهند ، با اینکه کارتر آنان را در جریان خیانت هولناکش قرار نداده و نقض حاکمیت یک کشور مستقل را کرده است ، باز از او طرفدارى مى کنند و خواهند کرد و ما را به حصر اقتصادى مى کشند و باز براى طرفدارى ظالم هیاهو مى کنند . شما به طرفداران آمریکا که مع الاسف در این به اصطلاح روشنفکران خودمان فراوانند و به جوانانى که فریب این گروه ها را خورده اند تذکر

ص: 60

دهید که خود را عوض کنند و به ملت خود بپیوندند و براى دیگران و اجانب جان خود را تباه نکنند و به نصیحت ما گوش دهند که خیر و صلاح خودشان در این است . شما به قشرهائى مثل خرابکاران کردستان و آشوبگران دانشگاه ها تذکر دهید که در این موقع حساس از این اعمال خلاف ملیت و اسلامیت و انسانیت که کشور را ممکن است به تباهى کشد دست بردارید که امروز هر صدائى و هر عملى بر خلاف جریان انقلابى ایران خدمت به جهانخواران است و دلیل بر وابستگى اینان به آنان است .

و السلام علیکم و على عباد اللّه الصالحین

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 61

تاریخ : 8/2/59

پیام امام خمینى به فیدل کاسترو

بسم اللّه الرحمن الرحیم

حضرت آقاى فیدل کاسترو رئیس جمهورى کشور دمکراتیک کوبا هاوانا

تلگرام پشتیبانى آن حضرت از انقلاب عظیم ملت شریف ایران واصل گردید . از اظهار همدردى و حمایتى که در این موقع حساس از ملت مظلوم و رنجدیده ما نموده اید متشکرم . آقاى کارتر با تجاوز آشکار خود به خاک ایران چهره واقعى خود را به مردم دنیا نشان داد و ادعاهاى دروغین دفاع از حقوق بشر و انساندوستى خود را با این عمل وحشیانه به اثبات رسانید و ما به یارى خدا تا نابودى کامل دشمنان اسلام و ملت هاى مستضعف جهان در برابر آنان و بخصوص در مقابل آمریکاى جهانخوار ایستادگى خواهیم کرد و همان ایمان به خدا ضامن پیروزى ما بر همه دشمنان خواهد بود . تأیید آن حضرت و ملت شما را خواهانم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 62

تاریخ 8/2/59

فرمان امام خمینى به دکتر ابراهیم یزدى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب آقاى دکتر ابراهیم یزدى ایده اللّه تعالى

با اهمیتى که مطبوعات و نقشى که در ساختن جامعه دارند ، با گذشت بیش از یک سال از برقرارى جمهورى اسلامى باز دیده مى شود که بسیارى از مطبوعات در خط انقلاب اسلامى نیستند و اصلاحاتى بنیادى در آنها باید تحقق یابد که اشخاص منحرفى که موجب این امور انحرافى مى شوند دستشان از این رسانه هاى گروهى کوتاه شود . لهذا جنابعالى که شایستگى و قدرت اداریتان محرز است ، براى این امر حیاتى و اصلاح امور به سرپرستى مؤسسه کیهان که از مؤسسات مربوط به مستضعفین است منصوب هستید که با کمک کارمندان محترم و متعهد ، این موسسه را هر طور صلاح مى دانید ، به طور اسلامى و مناسب با جمهورى اسلامى اداره نمائید .

از خداوند تعالى توفیق و تأیید جنابعالى را خواستارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 63

تاریخ: 59/2/9

پیام امام خمینی به آیت اللّه صدوقی

بسم اللّه الرحمن الرحيم

خدمت جناب مستطاب عمدة العلماء اعلام و حجت الاسلام والمسلمین آقای صدوقی دامت افاضاته

مرقوم محترم که حاکی از سلامت مزاج شریف و حاوی تفقد از اینجانب بود و اصل و موجب تشکر گردید مطالبی که مرقوم شده بود انشاء اللّه تعالی مورد توجه قرار خواهد گرفت. آنچه که امروز لازم است با کمال کوشش به آن توجه شود قضایایی است که اخیراً برای کشور و ملت اسلامی ایران به دست آمریکا و عمال داخلی و خارجی آن پیش آمده و ناچار خواهد آمد. حمله نظامی آمریکا که مخالف جميع موازین و قراردادهای بین المللی است و اگر با شکست مفتضحانه در هم کوبیده نشده بود منطقه را به آتش کشیده بود و دست و پازدن عمال داخلی و چپ نماهای امریکائی و درباری در دنبال آن و انفجارهای متعدد که در تهران در مجامع عمومی با دست این عمال خبیث موجب شهادت بعضی از کارگران و زحمتکشان مظلوم گردیده باید با دقت مورد بررسی مقامات مسؤول و بیداری و توجه دقیق عموم ملت قرار گیرد.

جنابعالی که سوابق ممتدی در خدمت به اسلام و حوزه های علمیه دارید و از شناخت و آگاهی خاص بر خوردار هستید لازم است به عموم برادران محترم آن ناحیه هشدار دهید و راهنمائی های لازم را بنمائید که همگان با تمام توان و قدرت اسلامی مهیا و در حال آماده باش باشند و از این خرابکاری های ناجوانمردانه که صد درصد به ضرر خلق بپا خاسته ایران و به نفع جهانخواران خصوصاً امریکای شکست خورده است نهراسند که خداوند عادل با ماست.

اینجانب از اهالی محترم یزد و خصوصاً جوانان عزیز اسلامی می خواهم که از توطئه ضد روحانی که مقدمه توطئه ضد اسلامی است و با دست عمال اجانب در دست اجراست، جداً جلوگیری نمایند و به پشتیبانی از علمای اعلام ناحیه خصوصاً حضرت آقای صدوقی که حقاً غمخوار اسلام و ملت هستند برخیزند و به ارشاد آنان توجه نمایند.

از خداوند متعال توفیق و سعادت همگان خصوصاً جنابعالی را خواستارم.

والسلام عليكم و رحمة اللّه و بركاته

روح اللّه الموسوى الخمينی

ص: 64

تاریخ : 10/2/59

پیام امام خمینى به مناسبت روز جهانى کارگر

بسم اللّه الرحمن الرحیم

روز کارگر را به ملت هاى زحمتکش و خصوص کارگران به واژه اعم ، تبریک عرض مى کنم . کارگران از ارزشمندترین طبقه و سودمندترین گروه در جامعه ها هستند . چرخ عظیم جوامع بشرى با دست تواناى کارگران در حرکت و چرخش است . حیات یک ملت مرهون کار و کارگر است . کار خلاصه نمى شود به جنبش مخصوص و کارگر خلاصه مى شود و به گروهى خاص و به این انگیزه ، روز کارگر روز همه ملت است نه بخش خاصى از آن از این عموم استثنأ مى شود کارهاى تخریبى و کارگران مخرب ، همان ها که به اسم طرفدارى از کارگران از کار آنان جلوگیرى مى کنند و پشت نقاب طرفدارى از دهقانان خرمن هاى آنان را که حاصل دسترنج یکساله آنان است به آتش مى کشند و زیر ماسک خدمت براى کارگران در کارخانه ها با تمام توان اخلال مى کنند ، این روز از آنان نیست و از دشمنان آنان است . آنان که در نقاب خدمت به خلق ، مسلحانه بر ضد خلق قیام مى کنند و ناجوانمردانه دست به انفجار در مجامع عمومى که اکثرا خلق زحمتکش و کارگر مستمند در آنجا حضور دارند مى زنند و ملت شریف دید که در انفجار تهران آن که شهید شد کارگر بود و ناچار زخمى ها هم اکثرا از این طبقه هستند . در این قیام هاى مسلحانه در اطراف کشور و در دانشگاه ها و در این انفجارهاى متعدد در اهواز و غیره دست جنایتکار آمریکا پیداست و از ماهیت این گروه ها که در خرابى و ضدیت با توده هاى مستضعف پیشگام هستند پرده برداشته مى شود .

روز کارگر روز دفن سلطه ابر قدرت هاست که با کار با واژه اعم ، استقلال در همه ابعادش به مستضعفین جهان برگردد و ابر قدرتهاى آدمخوار و عالمخوار خلع سلاح مى شوند و گوئى که در آستانه روز کارگر ، این انفجارهاى پى در پى بى رابطه با این روز نباشد . ملت شریف ما اگر در این انقلاب بخواهد پیروز شود باید دست از آستین بر آرد و به کار بپردازد . از متن دانشگاه ها تا بازارها و کارخانه و مزارع و باغستان ها تا آنجا که خودکفا شود و روى پاى خود بایستد . ملت اسلامى ما باید به قدرت الهى خود اتکأ کند و از این انفجارهاى خائنانه که به دست گروهک هاى بى فرهنگ و وابسته به اجانب وجود پیدا مى کند نهراسد که اینان با این خرابکارى ها و شرارت ها گور خود را و اربابان جهانخوار خود را مى کنند . نویسندگان و گویندگان ما ملت را با قلم ها زبان هاى خود به پیش ببرند و جوانان برومند ما را از این پیشامدهاى ناچیز نترسانند که جوانان ما مرد شهادت و شهامتند و

ص: 65

از قلم هاى مزدور آسیب بر نمى دارند .

کار آقاى کارتر که از رزمندگى به راهزنى و از دخالت نظامى به پنهانکارى و انفجار کشیده است او را به صورت یک موجود مفلوک در آورده که همکاران متوجه خودش به او پشت کرده اند و در قدرت نظامى او تردید نموده اند و چنین موجودى ملت شجاع ما را نخواهند ترساند . اى ملت عزیز! بهوش باشید و هوشمندانه این ریشه هاى پوسیده رژیم سابق را شناسائى کنید و به کمک شهربانى و سپاه پاسداران و کمیته ها در این شناسائى بشتابید و به خداى بزرگ اتکال کنید و از تفرقه و تشتت بپرهیزید که خدا با شماست و دست خدا فوق دست هاست .

اینجانب اخیرا از تمام قشرهاى متعهد تقاضا مى کنم در این لحظات حساس دست از انتقاد نهادهاى اسلامى ، خصوصا قواى انتظامى بردارند و براى تربیت روحى آنان کوشش کنند . از خداوند متعال وحدت کلمه ملت هاى اسلامى و قشرهاى ملت مبارز ایران را خواستارم .

و السلام على عباد اللّه الصالحین

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 66

تاریخ : 12/2/59

بیانات امام خمینى در جمع فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى

خوف مرگ براى دنیا پرستان جنایتکار است ، نه پویندگان راه حق

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من وقتى شما جوان ها را مى بینم که با صداقت ، با سلامت روح فعالیت براى اسلام مى کنید و خودتان را در معرض خطر مرگ قرار مى دهید مباهات مى کنم . افتخار مى کنم که در بین مسلمان ها یک همچو جوان هاى رشید متعهد هست . از این جهت ما نباید از قدرتمندهائى که اتکال به خدا ندارند ، اتکال به مسلسل دارند ، ما نباید بترسیم . ترس مال آن است که براى شهادت حاضر نباشد .

در روایتى است که حضرت على ابن الحسین (علیه السلام) در کربلا که بودند به پدرشان گفتند که (قریب به این معنا که به آنها گفته بودند که شما کشته مى شوید) عرض کرد به سید الشهدا که مگر ما بحق نیستیم ؟ فرمود چرا . گفت دیگر مبالات از مردن نداریم . کسى که بحق است و کسى که قائل است به اینکه این عالم تما یک مدبر دارد و او خداست و عالم طبیعت پایین ترین عوالم است (در قرآن از او به دنیا تعبیر شده ، دنیا یعنى پائین ) وقتى بنا باشد که شهید منزلش در ملأ اعلى باشد ، این چه خوفى دارد ؟ خوف را باید امثال کارترها داشته باشند که اعتقاد به این مسائل ندارند ، اینهائى که همه مقصدشان این است که در اینجا چند روزى به یک قدرتمندى برسند یا به یک جنایتکارى برسند آنها باید بترسند اما جوان هاى ما که اعتقاد به ماورأ طبیعت دارند و شهادت را براى خودشان یک فوزى مى دانند اینها ترس ندارند . ما فرض مى کنیم که همچو قدرتى براى آن قدرتمندان باشد که بریزند بکشند و همه چیز را از بین ببرند ، معذلک ما چون بحق هستیم نباید بترسیم .

حمله نظامى کارتر به طبس نمونه اى آشکار از نقض قوانین بین المللى

در صورتى که نه اینطور هم نیست مسائل ، آقاى کارتر از روز اول هى با فریاد و با صدا مى خواست تحمیل کند . اگر شما یادتان باشد اولى که این جوان هاى ما رفتند و این لانه جاسوسى را گرفتند ، هى مسائلى را اینها پخش مى کردند ، یعنى آنها تعلیم مى دادند و اینهایى که در ایران داشتند اینها پخش مى کردند (بناست که بیایند به لانه جاسوسى و چتر بازها بیایند و اینها را بیهوش کنند و عرض مى کنم که وارد بشوند و چه بکنند یا همه تهران را بیهوش بکنند) . وقتى که اعتنا به این حرف نشد معلوم شد مسأله این نیست . حالا هم که اینها امتحان کرده اند که آمدند و با آن تجهیزاتى که مى گویند

ص: 67

زیاد بوده است آمدند و در ایران هم پیاده شدند ، خوب ضربه سیاسى خوردند ، ضربه روحى خوردند ، جوان هاى مردم را آوردند اینجا به کشتن دادند و به نظر من آید که بیشتر از این مقدارى است که اینها مى گویند . اینهائى که ، بعضى از اینهائى که رفته اند و آنجا را دیده اند مى گویند نخیر یک مقدارى از اینها همچو سوخته شده اند که از آنهااثرى خیلى باقى نمانده است یک همچون جنایتکارى که جوان هاى مملکت خودش را براى جنایت مى فرستد به اینجا ، این آقایى که هى فریاد مى زند که شما نقض قراردادهاى اجتماعى و بین المللى را کردید ، خودش همین نقض قرارداد بین المللى را کرده است که نظامى وارد کرده در یک مملکتى که مستقل است . این یکى از چیزهایى است که نقض حقوق بین المللى است ، نقض قراردادهاى بین المللى است . این نقض قرارداد بین المللى را که ایشان آنجا هى فریاد مى زند ، خودش نقض مى کند و اینقدرها هم این مجالسى که در دنیا هست از او انتقاد نمى کنند ، البته در این وضعیت که حالا شکست خوردند انتقادات زیاد است لکن بدانید که اگر این توفیق پیدا کرده بود ، همه این انتقادهایى که اینها مى کردند بر مى گشت به تعریف و ثنا خوانى .

منبع قدرت ملت ایران اتکال به خداوند است

در هر صورت ما از اینطور ارعاب ها نمى ترسیم . من نمى گویم که ما یک قوه سلاح زیادى داریم که نمى توانیم با همه قدرت ها طرف بشویم ، همچو چیزى ما نمى گوئیم . آنها شاید به اندازه جمعیت ایران قواى انتظامى داشته باشند فرض کنید ما مى گوئیم که ما اتکال به یک مبدایى داریم به اتکال به آن مبدأ ، از مردن نمى ترسیم ، شما هم آخر کارتان این است که بیائید همه مارا بکشید همانى که جوان هاى ما کرارا از من خواستند که شما دعا کنید ما شهید بشویم کسى که مى گوید دعا کنید شهید بشویم دیگر نمى ترسد از اینکه آقاى کارتر بفرستد اینها را به شهادت برسانند . بنابراین ابدا خوفى از این مسائل نیست . قوى باشید ، قدرتمند باشید ، اتکال به خدا بکنید . یک نفر شما وقتى اتکال به خداى تبارک و تعالى دارد ، با عده اى از آنها مى تواند مقابله بکند . اینها اگر هم یک وقتى بى عقلى کنند و فرض کنید بریزند به ایران ، این جوان هاى ما آنها را با چنگ و دندان از بین مى برند ، نمى گذارند اینها یکى شان هم بروند . اگر هم این کارى که کرده بود رسیده بود به آنجایى که بیایند در تهران و بیایند در این لانه جاسوسى آنوقت مى فهمیدند که با چه اشخاصى طرف هستند . در هر صورت من از شماها تشکر مى کنم که خودتان بدون اینکه غیر از خدا یک کسى وادارتان بکند (این چیزى است که از مبدأ الهى جوشش پیدا کرده ) خودتان وارد این میدان شدید ، اینطور نبوده است که یک کسى بیاید شمارا وادار بکند . سرتاسر ایران یکدفعه سپاه پیدا شد ، نه یک جمعیتى بودند که بروند یکى یکى اینهارا اسم نویسى کنند و چه ، نه مسأله الهى بود . وقتى که دیدند یک مطلبى است که براى حفظ مملکت اسلامى است و این اطاعت خداست ، از سر تا ته ایران دیدیم که یکدفعه جوشش پیدا کردند ، از متن ملت اسلامى جوشش پیدا کردند و خودشان هم تنظیم امور را کردند و خودشان هم کارها را درست کردند .

ص: 68

سفارش به عمل طبق رضاى حق و حفظ آبروى نهضت

ولى آن چیزى که باید من عرض کنم به شما آقایان که سران این جمعیت هستید ، این است که کارى بکنید که این نهضت لکه دار نشود . شما الان جزء جنود الهى هستید ، جنداللّه شما هستید ، شما لشکر خدائید ، کسى که لشکر خداست اگر خداى نخواسته یک کارى بکند که مرضى خدا نباشد و آنوقت یک جورى باشد که گفته بشود که خوب ، اینها هم مثل سابق ، اینها حالا دستشان رسیده به یک چیزى اینها هم زور مى گویند به مردم ، اینها هم اذیت مى کنند مردم را ، اینها هم مثلا مال مردم را خداى نخواسته بر مى دارند ، اینطور نباشد . به جوان هایتان سفارش کنید ، از قول من سلام به همه برسانید ، سفارش کنید که شما جوان ها جند خدا هستید ، شما دست خدا هستید ، شماها کارى بکنید که ایران سربلند باشد در دنیا ، ما پیش خدا سربلند باشیم ، خود شما پیش خدا آبرومند باشید . یک وقتى کارى نشود که ملت ها ، دیگران ما را تعیب کنند به اینکه شما دستتان نمى رسید ، حالا که دستتان رسید شما هم همان هستید . بفهمانید به آنها که نه ، ما براى دنیا پا نشدیم راه بیفتیم و گرنه معقول نیست که آدم جانش را بدهد براى دنیا . کسى که دنیا را مى خواهد جانش را مى خواهد حفظ کند تا دنیا را ببلعد ، شمائى که جانتان را در معرض خطر قرار دادید اگر یک وقتى در بین تان یک جوانى ، یک جاهلى پیدا شد که یک کارى انجام داد خلاف موازین ، خودتان جلویش را بگیرید ، نصیحت شان کنید ، نگذارید یک طورى بشود که در دنیا منعکس بشود که ایران وقتى که به نوا رسیدند خودشان ریختند و چه کردند و چه کردند . من امیدوارم که خداوند مؤید شما باشد ، خداوند پشتیبان شما باشد با قدرت جلو بروید ، اتکالتان به یک مبدأ قدرتى است که هیچ قدرتى در مقابل او چیزى نیست ، با همان قدرت جلو بروید و شما پیروزید بحمداللّه .

اشاره به ماهیت بى نظیر انقلاب اسلامى ایران در طول تاریخ

من امیدوارم که تا آخر پیروز باشید و شما بدانید که در تمام تاریخ یک همچو قضایایى که در ایران واقع شد ، واقع نشده است . در تمام این انقلاباتى که در دنیا واقع شده است مثل انقلاب اکتبر ، مثل انقلاب فرانسه ، سایر انقلاباتى که در ممالک کوچکتر پیدا شده است اینطور نبوده است که به این آسانى و سهلى . اولا مرحوم قرنى خدا رحمتش کند به من گفت که (بعد از پیروزى گفت ) مبارزه ما بین ملت و دولت سه ساعت و نیم بود ، سه ساعت و نیم ، اینها غلبه کردند . این یک مسأله خیلى نادرى است در دنیا یا غیر واقع است . آنوقت بالاتر از اینکه ، دنبال اینکه شما غلبه کردید آن کارهایى که در انقلاب هاى دیگر مى شد هیچ نشد . انقلاب که مى شد ، اول مى ریختند و یک عده زیادى را شاید گاهى یک میلیون جمعیت را مى کشتند . اینها در این صورتى که به من داده بودند حالا یادم نیست اما در آن بود که در انقلاب فلان یک میلیون جمعیت کشته شد ، یک میلیون و نیم حبس شد ، تمام مطبوعات ، تمام

ص: 69

رادیوها ، تمام چیزها کنترل شد ، تمام احزاب را درش را بستند . اول کارى که مى کنند ، اینهایى که احتمال مى دهند که یک صدایى بکنند ، این را خفه مى کنند . ایران وقتى که انقلاب کرد تقریبا تا پنج ماه به تمام احزاب و به تمام روزنامه ها و به تمام چیزها اجازه داد که هر چه بخواهید بگوئید ، تمام راه ها باز بود براى همه بیایند و بروند . این در دنیا سابقه ندارد ، این براى این بود که این انقلاب ، انقلاب اسلامى بود ، خود ملت بودند که انقلاب کرده بودند ، خود ملت مسلمان بودند که انقلاب کرده بودند ، اینجور نبود که یک کودتایى واقع بشود ، یک قدرتمندى بیاید و یک قدرتمند دیگر را بیرون کند ، یک امیر لشکرى بیاید مثلا رئیس جمهور را از بین ببرد . اینجور نبود . خود این ملت بودند همه کارها هم دست خود ملت بود ، ملت ما هم مسلمان بودند و آداب اسلامى داشتند از این جهت نه جلو گرفتند ، دولت ما هم همین طور آداب اسلامى داشتند نه جلو گرفتند و نه عرض مى کنم که آن حرف ها و آن کشتارها و اینها واقع شد . یک عده معدودى که همه مى شناختندشان آنها چکاره بودند یک عده شان فرار کردند ، یک عده شان که این جا ماندند اینها را گرفتند محاکمه کردند و در حبس هم من وقتى سؤال مى کردم مى گفتند خیلى حالشان خوب است و در حبس ، جایشان هم خوب است . محاکمه کردند ، هر کدام اشخاصى را کشته بودند یا اینکه بساط و آنطورها کرده بودند ، به جزائشان رساندند ، اینها چیزهائى است که سابقه ندارد در دنیا .

لزوم ملاحظه آداب اسلامى و جلوگیرى از شرارت بقایاى رژیم سابق

از آن طرف ما یک سال و دو سه ماه است که از پیروزى مى گذرد ، در این یک سال و دو سه ماه همه کارها اطلاح شده ، همه کارها ، در بین خودمان البته یک دسته شیطان ، یک دشته فضول هست که در ایران که اینها تتمه همان ها هستند ، تتمه همان جمعیتى که کشته شدند یا فرار کردند ، طرفدارهاى شاه مثلا هستند ، یک عده اى هستند اینها ، منتها یک عده اى هستند که چون چیزها از آنها گرفته شده ، قدرت ها از آنها گرفته شده ، منابع انتفاعات از آنها گرفته شده است فعالیت زیاد مى کنند . باید همه ، خود ایران ، خود ملت اینهارا شناسایى کنند ، جلویشان را بگیرند تا تمام بشود قضیه ، همه کارهایى که در مملکت هاى دیگر بعد از سى سال ، چهل سال ، پنجاه سال که انقلاب کردند نتوانستند درست کنند ، قانون اساسى نتوانستند درست کنند ، ایران ، هم رئیس جمهور تعیین کرد ، هم قانون اساسى تعیین کرد ، هم رأى به جمهوریت اسلامى داد و هم مجلس عرض کنم خبرگان درست کرد و هم قانون نوشت و همه کارها را کرد و انتخابات هم مى بینید کرده است و یک قدریش را هم یک چند وقت دیگر ، چند روز دیگر تمام کند . این کارهائى است که در بعضى جاهاى دیگر بعد از 20 سال یا ده سال پیروزى باز قانون ندارند ، همین طورى دور هم مى نشینند یک چیزى درست مى کنند ما نباید از این چیزها بترسیم اینها هم فرض کنید که در کردستان فضولى مى کنند یا دولت عراق هم که در آنجا هى تأیید مى کند و هى هجوم مى کند اینها چیزى نیستند اینها ، اینها قابل ذکر خیلى نیستند ، شیطنت هائى مى کنند . شمائى که یک همچو قدرتى را از ایران بیرون کردید و تمام قدرت هاى دنیا هم

ص: 70

پشت سرش بود و اعتنا نکردید و بیرون کردید ، دیگر از این چهار نفرى که فضولى مى کنند و یک خلافکارى مى کنند یا توى دانشگاه مى روند بچه بازى در آورند یا شرارت مى کنند ، اینها دیگر هیچ خوفى ندارند . البته باید ما آدابمان آداب اسلامى باشد ، همه جهات اسلامى را ملاحظه بکنیم ، همه تان ملاحظه کنید و انشااللّه خداوند به شما سعادت بدهد ، پیروزى بدهد و همه کارها اصلاح بشود و مملکت مان یک مملکت اسلامى باشد که همه قشرها در آن راحت باشند .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 71

تاریخ : 15/2/59

پیام امام خمینى به مناسبت روز زن

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اگر روزى باید روز زن باشد ، چه روزى والاتر و افتخار آمیزتر از روز ولادت باسعادت فاطمه زهرا سلام اللّه علیهاست ، زنى که افتخار خاندان وحى و چون خورشیدى بر تارک اسلام عزیز مى درخشد ، زنى که فضائل او همطراز فضائل بى نهایت پیغمبر اکرم و خاندان عصمت و طهارت بود ، زنى که هر کسى با هر بینش درباره او گفتارى دارد و از عهده ستایش او بر نیامده ، که احادیثى که از خاندان وحى رسیده به اندازه فهم مستمعان بوده و دریا را در کوزه اى نتوان گنجاند ، و دیگران هر چه گفته اند به مقدار فهم خود بوده ، نه به اندازه مرتبت او . پس اول آنکه از این وادى شگفت در گذریم و به فضائل زن رو آوریم که قلم هاى مسموم خطاکار و گفتار گویندگان بى فرهنگ در این نیم قرن سیاه اسارت بار عصر ننگین پهلوى زن را به منزله کالائى خواستند در آوردند و آنان را که آسیب پذیر بودند به مراکزى کشیدند که قلم را یاراى ذکر آن نیست . هر کس بخواهد شمه اى از آن جنایات مطلع شود ، به روزنامه ها و مجله ها و شعرهاى اوباش و اراذل زمان رضاخان از روزگار تباه کشف حجاب الزامى به بعد مراجعه کند و از مجالس و محافل و مراکز فساد آن زمان سراغ بگیرد . رویشان سیاه و شکسته باد قلم هاى روشنفکرانه آنان و گمان نشود که آن جنایات با اسم آزاد زنان و آزاد مردان بدون نقشه جهانخواران و جنایتکاران بین المللى بود . یکى از نقشه هاى آنان کشیدن جوانان به مراکز فحشا بود که موفق شدند و کشور ما را از جوانانى که عضو فعال جامعه اند ، تهى کردند و مغزهاى آنان را از قوه تفکر خلع سلاح نمودند که هر چه از این کشور آفت زده و غربزده بچاپند و به یغما ببرند ، همگان بى تفاوت باشند . امروز به برکت نهضت اسلامى ، زن عضو موثر جامعه تا حدودى مقام خود را یافته است . از یک عده معدود در رده بالا که میراث زمان سیاه رژیم منحط سابق است و مقام زن را به خود آرائى و حضور در مجالس عیش و عشرت مى دانند و خود را به صورت کالائى در آورده اند و پیرو و عمال همان رژیم هستند و پیاده کنندگان همان نقشه اجانب مى باشند و کمک کاران سیا و ساواک هستند که بگذریم ، دیگر زنان شیردل و متعهد ، همدوش مردان عزیز به ساختن ایران عزیز پرداخته چنانکه به ساختن خود در علم و فرهنگ پرداخته اند و شما شهر و روستائى را نمى یابید جز آنکه در آنها جمعیت هائى فرهنگى و علمى از زن هاى متعهد و بانوان اسلامى ارجمند بوجود آمده است . و نهضت اسلامى به برکت اسلام چنان تحولى در نفوس زن و مرد جامعه بوجود آورده که ره صد ساله را

ص: 72

یکشبه طى نموده است و شما ملت شریف دیدید که زن هاى محترم متعهد ایران پیشاپیش مردان به میدان رفته و سد عظیم شاهنشاهى را در هم شکستند و ما و همه مرهون قیام و اقدام آنان هستیم و پس از شکست ابر قدرت ها و ریشه هاى فاسد آنان مى توانیم بحق ، روزى را روز زن قرار دهیم و به جهان و جوامع بشرى با افتخار و سر فرازى از زن و پیشرفت آن در جمهورى اسلامى گفتگو کنیم .

امروز زنان در جمهورى اسلامى ، همدوش مردان در تلاش سازندگى خود و کشور هستند و این است معناى آزاد زنان و آزاد مردان ، نه آنچه در زمان شاه مخلوع گفته مى شد ، که آزادى آنان در حبس و اختناق و آزار و شکنجه بود . اینجانب به زنان توصیه مى کنم که رفتار زمان طاغوت را فراموش کنند و ایران عزیز را که از خودشان و فرزندانشان است ، به طور شایسته بسازند که باهمت همه قشرها از وابستگى ها به تمام ابعادش نجات یابیم . من به زنان متعهد ، روز بیستم جمادى الثانى را که روز مبارک زن است تبریک عرض مى کنم و از خداوند متعال سلامت و سعادت آنان و عظمت اسلام و مسلمین را خواستارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 73

تاریخ : 16/2/59

نامه بنى صدر به محضر امام خمینى

بسمه تعالى

حضور مبارک حضرت آیت اللّه العضمى امام خمینى رهبر انقلاب اسلامى ایران دامت ظله العالى

نظر به اوضاع کشور و مقابله قاطع با توطئه ها و حوادث ضروردید بر اساس گفتگوهاى مفصلى که حاج آقا به عرض مى رسانند خواهان سه امر زیر بشوم :

1 _ انتخاب نخست وزیر با تصویب امام .

2 _ قواى انتظامى در اختیار و به دستور عمل کنند .

3 _ دستگاه هاى تبلیغاتى باید برخلاف مصالح کشور و مخالف سیاست جمهورى اسلامى نباشد و آزادى آنان در حدود قوانین اسلامى باید مراعات شود . اطمینان مى دهد که با وجود همه مشکلات در صورتى که وسائل کار در دسترس و به اختیار باشند ، هیچ گونه خطرى متوجه انقلاب اسلامى و کشور عزیز نخواهد شد .

ابوالحسن بنى صدر

تاریخ : 17/2/59

پاسخ امام :

بسمه تعالى

موافقت شد .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 74

تاریخ : 17/2/59

پیام امام خمینى به ملت ایران (در آستانه دومین مرحله انتخابات مجلس شوراى اسلامى)

بسم اللّه الرحمن الرحیم

روز جمعه نوزده اردیبهشت روزى است که ملت شریف مسلمان که به جمهورى اسلامى رأى مثبت داده اند ، براى تعیین کاندیداهاى معتقد به اسلام و احکام خداوند متعال و متعهد به جمهورى اسلامى به پاى صندوق هاى رأى مى روند و یا با اخلالگران و معتقدان به مکتب هاى ضد اسلامى در مجلس اسلامى مواجه مى شوند و اسلام و قرآن را در معرض خطر قرار مى دهند . باید ملت شریف ایران بدانند که اسلام عزیزتر از آن است که براى هواهاى نفسانى و جلب توجه گروه ها یا اشخاصى پشت به آن نموده و مقاصد فانى خود را بر مقاصد عالى و باقى حق تعالى مقدم دارند . در این گروه که اولین مجلس اسلامى است و سرنوشت مجالس دوره هاى بعد هم امروز باید تعیین شود ، هر خشت کجى که در این مجلس به دست کسانى که اسلام را مى خواهند پیاده شود و یا از روى جهالت با مسائل برخورد مى کنند گذاشته شود ، سنتى مى شود براى همیشه وکسى که سنت کجى را بنا گذارد تمام گناهانى که به واسطه آن ارتکاب شود به عهده اوست . ملت عزیز در این روز امتحان الهى باید توجه به امورى داشته باشد:

1 _ کسانى را انتخاب کنند که صد در صد مسلمان و معتقد به احکام اسلام و معتقد به اجراى احکام اسلام و مخالف با مکتب هاى انحرافى و معتقد به جمهورى اسلامى باشند .

2 _ شناخت این اشخاص یا با آشنائى به اعمال و رفتار آنان از زمان رژیم طاغوت تاکنون است و یا به معرفى روحانیون متعهد در شهرستان ها یا اشخاص متدین موجه که گرایش به چپ و راست یا دسته اى نداشته باشند .

3 _ باید به اشخاصى که احتمال انحراف در آنان مى رود رأى ندهند ، چه احتمال انحراف عقیدتى ، اعمالى و یا اخلاقى باعث مى شود که به چنین اشخاص اعتماد نمى شود کرد و راى به آنان موجب مسؤولیت خواهد بود .

4 _ تحت تاثیر تبلیغات واقع نشوند و خودشان با موازین اسلامى اشخاص صحیح را انتخاب کنند .

5 _ ممکن است بعضى شیاطین مطالبى را بین مردم ناآگاه پخش کنند و آنان را در رأى دادن یا رأى به اشخاص صحیح دادن منحرف کنند . یک آنکه گفته شود کسانى که در مرحله اول رأى دادند

ص: 75

نباید در این مرحله رأى دهند ، در صورتى که این مرحله با مرحله اول فرقى ندارد و مقتضى است همه ملت در رأى شرکت کنند ، دوم آنکه گفته شود خوب است به همه گروه ها چه چپى و چه انحرافى رأى دهید که مجلس شورا جامع همه گروه ها باشد ، این یک مطلب غلطى است که منحرفین درست کرده اند تا در مجلس با خدعه شرکت کنند و ملت به این مطالب انحرافى گوش فرا ندهد و به اشخاص با شرایط فوق رأى دهد .

6 _ امید است ملت مسلمان ایران در این امر حیاتى که سرنوشت جامعه بدان مرتبط است شرکت کنند و روز جمعه همه قشرها زن و مرد بپاخیزند و به سوى صندوق ها بروند و رأى خود را بدهند .

7 _ در این روز افرادى فرصت طلب در حوالى صندوق ها جمع مى شوند و به مردم پیشنهاد افرادى خاص را مى کنند ، به حرف هاى آنان گوش ندهید و آراى خود را به اشخاص صحیح بدهید .

8 _ اشخاص بیسواد قبلا با مشورت اشخاص مطمئن متدین ، کاندیداهاى خود را در تهران 12 نفر و در شهرستان ها به تعدادى که لازم است مى باشد ، به وسیله شخص متدینى بنویسند و باز به شخص دیگرى که مطمئن است بدهند بخواند و خودشان با دست خودشان رأى خود را به صندوق بیندازند و اختیار نوشتن رأى یا به صندوق انداختن را به هیچ کس ندهند .

من از خداى تعالى توفیق و تأیید همگان را خواهانم ، سعادت و عظمت اسلام و مسلمین را امیدوارم .

و السلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 76

تاریخ : 19/2/59

بیانات امام خمینى به هنگام رأى دادن

بسم اللّه الرحمن الرحیم

مبارک کند انشأاللّه . مبارک آن روزى است که ایران از سلطه اجانب مستخلص بشود و مجلس شوراى اسلامى به وظایف خطیر خود عمل کند و ایران استقلال پیدا کند و همه دشمنان ایران ذلیل و نابود شوند و مسلمین همه با هم پیوند کنند . خداوند همه دوستان ، همه مسلمانان را موفق و مؤید کند .

ص: 77

تاریخ : 20/2/59

فرمان امام خمینى به حجت الاسلام و المسلمین سید على خامنه اى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقاى حاج سید على خامنه اى دامت افاضاته براى تشکیل شوراى عالى دفاع ملى بر مبناى اصل یکصد و ده قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران ، جنابعالى به عنوان مشاور از طرف اینجانب منصوب مى شوید و در این موقع چون در وضع استثنائى هستیم لازم است هر هفته با بررسى کامل دقت رویدادهاى داخلى ادارات مختلف ارتش را براى اینجانب ارسال دارید .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 78

تاریخ : 20/2/59

فرمان امام خمینى به دکتر مصطفى چمران

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب آقاى دکتر مصطفى چمران ایده اللّه تعالى

براى تشکیل شوراى عالى دفاع ملى بر مبناى اصل یکصد و دهم قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران ، جنابعالى به عنوان مشاور از طرف اینجانب منصوب مى شوید و در این موقع چون در وضع استثنائى هستیم لازم است هر هفته با بررسى کامل و با کمال دقت رویدادهاى داخلى ادارات مختلف ارتش را براى اینجانب ارسال دارید .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 79

تاریخ : 20/2/59

فرمان امام خمینى به حجت الاسلام دعائى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج سید محمود دعائى دامت افاضاته

از آنجا که مطبوعات کشور در ساختن جامعه نقش مؤثرى را ایفا مى نماید جنابعالى را به خاطر شایستگى و لیاقتى که در اداره اینگونه امور دارید به سرپرستى روزنامه اطلاعات که مربوط به مستضعفین است منصوب مى نمایم و البته متوجه هستید که مطبوعات باید همیشه در خدمت اسلام عزیز و مردم و کشور باشند وآزادى ها در حدود قوانین مقدس اسلام و قانون اساسى به بهترین وجه تأمین شود . امید است به یارى خدا و با همکارى کارمندان متعهد ، این روزنامه را در راه تحقق بخشیدن به آرمان هاى انقلاب اسلامى اداره نمایند . از خداى تعالى و توفیق همگان را در این راه مسئلت دارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 80

تاریخ : 23/2/59

بیانات امام خمینى در جمع پرستاران و پزشکان بنیاد خدمات پزشکى امام خمینى

پزشکى و پرستارى از شغل هاى بسیار ارزنده است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

انسان در انتخاب شغل ها و سایر انواع انتخابات آزاد است ، آزاد خلق شده است و در اسلام آزادى به او اعطا شده است ، لکن خود انسان ها در انتخاب شغل ، مختلف هستند و این اختلاف تابع آن اختلاف نفسانى خودشان و اختلاف باطنى خودشان است . یکى دزدى را انتخاب مى کند شغل ، یکى غارتگرى را براى خودش شغل انتخاب مى کند ، یکى شغل هروئین فروشى و مواد مخدره فروشى و امثال اینها را انتخاب مى کند . انتخابات ، یک انتخاب آزادى است که تابع آن نفسیت اشخاص است . نفوس انسان در این عالم به حسب خلقت اختلاف دارد و به حسب تربیت هائى هم که در محیطها مى شود باز یک اختلافات زیادى در این تربیت ها حاصل مى شود . در یک محیط مى بینید که تربیت ها ، تربیت هاى ضد انسانى است ، ضد اخلاقى است و در یک محیط تربیت هاى انسانى است .

از جمله شغل هاى بسیار مقدس پزشکى است ، شغلى است که اگر پزشک ها به تکالیف خودشان ، تکالیف انسانى خودشان عمل بکنند ، این شغل بسیار شریف و یک عبادتى است . و همین طور پرستارى ، این شغل پرستارى از شغل هاى بسیار شریفى است که اگر چنانچه انسان با وظایف انسانى و شرعى خودش عمل بکند ، این یک عبادتى است که در فراز عبادت هاى درجه اول است . البته مسوولیت هائى هم دارد ، هم در پزشک و هم در نرس ها و هم در همه قشرهائى که در بیمارستان ها هستند یک مسوولیت بزرگى هست برایشان . پزشک ها همچو نباشد که براى جمع آورى مال و منال این خدمت را انجام بدهند . خدمت بکنند ، خدمت بکنند و نظرشان خدمت به انسان ها که بندگان خداست باشد تا این شغل عبادت بشود ، آن منافعى هم که پیدا مى شود ، منافعى است که از این عبادت برایشان پیدا شده است و اما اگر بنا باشد که آنها خداى نخواسته انحراف داشته باشند و گاهى انحرافات به جائى برسد که جان هاى مردم را در خطر بیندازد ، این یک جنایتکار است مثل همان جنایت هائى که ساواکى ها مى کردند ، یا یک قدرى بدتر . و همین طور پرستارها ، پرستارى از بیمار امر بسیار مشکلى است لکن خیلى ارزشمند است . انسان با یک بیمارى به طور محبت ، به طور برادرى ، به طور خواهرى مراعات احوال او را بکند و این براى انجام یک وظیفه انسانى الهى باشد ، از عبادات بسیار ارزشمند است . شما متوجه باشید که شغل شما شغل بسیار شریفى است و از

ص: 81

آن طرف مسؤولیتش هم زیاد است ، مسؤولیتش را خود شما مى توانید جبران بکنید ، به محبت کردن به مرضى . اینها احتیاج دارند به محبت بیش از آن که احتیاج به دوا دارند . یک مریضى که از خانه اش آمده است در بیمارستان ، این مریضى خودش را مثل اینکه یک غریب مى داند ، اگر چنانچه این پرستارها با او با ملایمت ، با رفتار انسانى ، با محبت ، مثل برادر و خواهر با او رفتار کنند ، این حس غربت از او منفصل مى شود و آرامش برایش حاصل مى شود و این آرامش روحى در بهبودى او کمک مى کند ، کمک طبیب است ، کمک پرستار است . شما متوجه باشید که این شغل را خداى نخواسته آلوده نکنید به جهات مادى ، به جهات دنیائى ، که هم کار کرده باشید و هم اجرا الهى نبرده باشید . شما کارى بکنید که این شغل شما الهى باشد ، براى خدا باشد . منافات ندارد اینکه براى خدا باشد لکن به شما هم مثلا اجرى بدهند . اینها منافات با هم ندارند . شما توجه داشته باشید به اینکه با این بیماران خوشرفتارى کنید ، کمک کنید آنها را ، دلجوئى کنید از آنها . اینها افسرده هستند ، باید دلجوئى کنید . این شغل شما از آن شغل هاى بسیار ارزنده است .

غارتگران در کردستان در صدد هستند راه را براى اجانب باز کنند

لکن ما مى بینیم که اشخاص دیگرى هم در این دنیا هستند که انتخاب مى کنند یک شغل هاى بدى را ، مثلا شما ملاحظه کنید در کردستان یک دسته اى از مردم هستند که اینها تابع اجانب هستند و به مملکت خودشان خیانت مى کنند و به افرادى که در محیط خودشان و از جنس خودشان هستند ، خیانت مى کنند و دسته بندى مى کنند براى اینکه مردم را ناراحت کنند و دیدید که در این مدتى که گذشت بر اینها ، چه جنایاتى کردند و چه غارتگرى هائى از همان هائى که مى گویند ما طرفدار آنها هستیم ، ادعا مى کنند که ما طرفداریم ، طرفدار خلق هستیم ، لکن روند خرمن هاى آنها را آتش مى زنند ، خانه هاى آنها را خراب مى کنند . حالا هم که شکست خورده اند ، از قرارى که اطلاع مى دهند شروع کرده اند به اذیت و آزار مردم و غارتگرى و کارهاى رذالت دیگر . یکى هم شغل پاسدارى را براى خودش انتخاب مى کند ، یکى هم شغل ژاندارمرى را براى خودش انتخاب مى کند ، یکى هم شغل ارتشى را انتخاب مى کند . اینها اگر چنانچه به وظایف خودشان عمل کنند ، به وظایف انسانى خودشان عمل کنند ، به اعتبار اینکه خدمتگزار اسلام هستند ، خدمتگزار مملکت اسلامى هستند ، حافظ کشور هستند ، شغلشان یک عبادت است ، و اگر خداى نخواسته کشته شدند ، یک شهادت . اشخاصى که الان در این کردستان کشته شده اند و مع الاسف زیاد هم هستند از سپاه پاسداران ، از ژاندارمرى ، از لشکرى ها و آنها و از سایر مردم ، این بسیار موجب تأسف من است که یک دسته اى اینطور از انسانیت دور باشند که جمعیتى که ، ارتشى که آمده است براى حفاظت آنها ، براى حفاظت کشور آنها و پاسدارانى که آمده اند براى حفاظت شهر آنها ، براى حفاظت مملکت آنها ، آنها در عین حالى که در گفته هایشان مى گویند که ما مى خواهیم با ارتش همراه باشیم و برویم و سرحدات را حفظ کنیم ، راه نمى دهند به این ارتش برود سراغ سرحدات که سرحدات در خطر هست . این چه جور جمعیتى هستند ؟ چقدر انسان باید متاسف

ص: 82

باشد از این مردم که اینطور تربیت شده اند و اینطور از انسانیت دور شده اند و یک حال سبعیت به خودشان گرفته اند که اصلا نصیحت به آنها هیچ اثر ندارد . من از اول این بساطى که اینها در آورده اند نصیحت کردم آنها را ، سفارش کردم به ارتش ، به سران ارتش سفارش کردم ، به سران ژاندارمرى که با مسالمت رفتار کنید با آنها با خشونت رفتار نکنید و عمده هم نظر این بود که خوب ، اشخاص بیگناهى در این محیطها هست ، لکن ژاندارمرى و لشکرى و پاسداران یک قدرى که دست نگه داشتند آنها حمله کردند . دائما در صدد این هستند که گول بزنند طرف را ، دائما در صدد این هستند که در قراردادهایشان خیانت بکنند ، دائما در صدد این هستند که راه را باز کنند براى اجانب ، راه را باز کنند براى آمریکا یا براى شوروى ، فرق ندارد . این چه جور جمعیتى هستند ؟ من متأسف هستم از اینکه چرا باید انسان اینقدر منحط باشد ، اینقدر بد طینت باشد که در کشور خودش ، اهل مملکت خودش ، اهل دین خودش را اینطور در زحمت واقع کند و اینطور خرابى بار بیاورد و مملکت را بخواهد به باد بدهد و به دست دشمن هاى اسلام بسپارد ، دشمن هاى ایران بسپارد . من تأسفم از آنها از باب این است که چرا آدم نیستند و تأسف دیگرم راجع به این کشتن هائى که ، این شهدائى است که در راه اسلام شهید شدند که عده شان خیلى زیاد است در همین کردستان و در سایر مناطق عده شان هم خیلى زیاد است . هر روز به ما اطلاع مى دهند که در کجا کى را کشته اند ، چند نفر ، در کجا چند نفر . و این اسباب تأسف است از طرفى و اسباب مباهات است از طرف دیگر . این نهضت اسلامى براى این دسته این تحول را به بار آورده است که اشخاصى که اصلا وارد در این کارهاى جنگى نبوده اند یکدفعه متحول شده اند و اشخاصى که جنگى شده و اشخاصى که در راه اسلام فداکارى کرده اند و شهید داده اند و من در عین حالى که بسیار متأسف هستم از این عزیزانى که از دست ما رفته است و لیکن مباهات مى کنم به این تحولى که از براى آنها پیدا شده و آنها بحمد اللّه به وظایف شرعى و دینى خودشان عمل کرده اند و جان خودشان را براى خدا فدا کرده اند و خداى تبارک و تعالى به آنها هر چه بخواهند در آن عالم مى دهد براى اینکه هر چه داشته اند داده اند و خدا هر چه بخواهد به آنها خواهد داد . و من باز بر مى گردم سراغ شما خواهران و عزیزان که توجه داشته باشید در این محیطى که هستید رعایت احکام اسلام را بکنید . مملکت اسلامى است ، جمهورى اسلامى است ، باید در همه شوونش تحول حاصل بشود . همانطور که مى بینم تحول روحى از براى شما حاصل شده است ، همین طور باید در اعمال هم یک تحولى زیاد حاصل بشود ، تخلف از موازین الهى نشود و با رحمت و عطوفت با این کسانى که در زیر دست شماها ، چه پزشکان و چه نرس ها و چه سایر قشرهائى که در آنجا خدمت مى کنند . خدمت شما یک خدمت بسیار با ارزشى است ، خدمت مشکلى است . پرستارى ، پزشکى ، هر دو مشکل است و اما بسیار شریف است در صورتى که به آن وظایفى که باید بشود عمل بکنند و من دعاگوى شما همه هستم و آنقدرى که از من مى آید این است که براى مرضاى شما دعا کنم که کمک شما باشند و براى شماها هم دعا کنم و براى پزشکان هم دعا کنم و براى همه اهالى کشور عزیزمان دعا کنم . خداوند همه شما را با سعادت و سلامت و رفاه قرار دهد .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 83

تاریخ : 23/2/59

بیانات امام خمینى خطاب به مدیر عامل و سرپرست صدا و سیماى جمهورى اسلامى

جدیت در اسلامى کردن جو رادیو و تلویزیون و تصفیه عناصر منحرف و خود باخته به شرق و غرب

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از اولى که رادیو و تلویزیون در اختیار جمهورى اسلامى واقع شد راجع به آن نگرانى داشتم ، براى اینکه این سازمانى است که اگر خوب باشد مملکت ما خوب مى شود و اگر فاسد باشد ، ممکن است که بسیار فساد ایجاد کند ، از این جهت تذکراتى باید به شما بدهم . یکى اینکه این دستگاه رادیو تلویزیون که در خانه حتى روستاها ، در همه جا نفوذ دارد ، اگر صددرصد اسلامى نشود ، معنایش این است که اسلام در ایران پیاده نشده است . اگر بنا باشد رادیو تلویزیون در خدمت دسته اى و یا گروهى که منحرف هستند و اعوجاج دارند قرار داده بشود ، ممکن است که سرتاسر مملکت را به فساد بکشد . از این جهت شما موظفید ، هم وظیفه شرعى و هم وظیفه قانونى دارید که دستگاه رادیو تلویزیون را از گروه هائى که منحرف هستند و یا ارتباط با رژیم سابق داشته اند و در خدمت آنها بوده اند تصفیه کنید و اشخاصى که فاسد هستند که موجب فساد مى شوند را هم تصفیه کنید ، شما باید اینها را با کمال قدرت بدون هیچ ملاحظه اى از رادیو و تلویزیون تصفیه کنید و مهمتر از همه ، قضیه اخبار است که باید کاملا دقت شود که اشخاص منحرف در آن راه نیابند ، آخر جمهورى اسلامى فقط لفظش که نیست ، باید واقعیت پیدا کند . الان ما به هر کجا که سر مى زنیم مى بینیم که فسادهائى در آن هست ، باز اسلام به صورتى درست پیاده نشده است ولى چون این مهمتر از همه است پافشارى من نسبت به رادیو تلویزیون بیشتر از چیزهاى دیگر است براى اینکه این فسادش موجب فساد ملت و جامعه مى شود ، براى اینکه چیزى که در اینجا گفته مى شود ، سر تا سر مملکت آن چیز پخش مى شود و انحراف در سطح مملکت و همچنین در خارج پیدا مى شوداز این جهت این سازمان باید صد درصد به صورتى باشد که با نهضت اسلامى بسازد نه اینکه ما بگوئیم رادیو تلویزیون اسلامى هست ولى ببینیم یک حرف هائى در آن مى زنند که به اسلام و به انقلاب اسلامى لطمه وارد مى آورد باید کاملا توجه داشت که به هیچ وجه ما نباید مقلد شرق و غرب باشیم زیرا تقلید از شرق و غرب با رادیو تلویزیون اسلامى نمى سازد ، باید کاملا مراقبت کنید و خوف از گفته ها و نوشته هاى این روشنفکران غربزده ابدا نداشته باشید . این روشنفکران در فکر این هستند که مملکت را به خواست خودشان یک مملکت لوکس

ص: 84

درست بکنند و دیگر هر چه خرابى هم باشد مانعى ندارد . آنها دلشان مى خواهد یک مملکت غربى درست بشود و حال اینکه مردم اینجا همه جدیت کردند براى اینکه اسلام در ایران پیاده شود ، نه فقط یک صورت اسلام و وقتى سر به هر اداره اش مى زنیم اسلام در کار نباشد . باید شدیدا با روشنفکران غربزده مبارزه کرد . از این جهت شما مأموریت دارید با همکارى کارمندان مسلمان و متعهد و غیر منحرف این سازمان را تصفیه کنید بدون اینکه خوفى از کسى و یا گروهى داشته باشید . باید توجه داشته باشید که در این سازمان مسلمانان متعهد حتى یک نفرشان نباید بیرون بروند مگر تخلفاتى کنند که این مسأله دیگرى است و فرقى با دیگران ندارند اما یک وقتى گفته نشود اینها مثلا یک قدرى ارتجاعى هستند ، از این حرف هائى که شاه هم به مسلمانان مبارز و متعهد در آن دور مى زد . مسلمانان مبارز و متعهد باید آنجا باشند و دیگرانى هم که تصفیه مى شوند باید جایشان را افراد مسلمان مبارز غیر منحرف گذاشت . ما بحمد اللّه گویندگان و نویسندگان خوب داریم ، ما همه چیز داریم . من غالبا فیلم هائى که خود ایرانى ها درست مى کنند به نظرم بهتر از دیگران است مثلا فیلم گاو آموزنده بود اما حالا این فیلم ها باید حتما از آمریکا یا از اروپا بیاید با یک بى بند و بارى ، تا روشنفکران غربزده شاد شوند . فیلم هائى که از خارج به ایران مى آید اکثرا استعمارى است لذا فیلم هاى خارجى استعمارى را حذف کنید ، مگر صد درصد صحیح باشد در هر صورت این به عهده شما و مسؤولین آنجاست . بار دیگر تذکر مى دهم که آنجا را از وابستگان رژیم سابق تصفیه کنید . البته مصاحبه اشکالى ندارد ولو یک کمونیست بیاید و حرفش را بزند و در همانجا از شخص دیگرى جواب بگیرد ، این مانعى ندارد . خلاصه رادیو تلویزیون نباید در دست یک عده مفسده جو باشد . با کمال تأسف هنوز ریشه هاى رژیم سابق هستند ، حالا یک قدرى جلوى منافعشان گرفته شده اخلال مى کنند و مى خواهند همان عیاشى ها را بکنند و رادیو تلویزیون را براى خودشان دکان کنند . من صریحا مى گویم ما مى خواهیم نه غرب و نه شرق از ما تعریف کنند . نمى خواهیم روشنفکران غربزده و قلمداران خود فروخته از ما تعریف کنند ما مى خواهیم یک مسأله اى را که اسلام مى فرماید عمل بکنیم و براى کشورمان خدمت بکنیم ، نه یک دستگاهى درست بشود که همه اش خراب و فاسد باشد و بچه هاى ما را به فحشا بکشند و افراد را بى تفاوت کنند که اگر همه چیزشان را ببرند ، اینها اصلا ککشان نگزد و هیچ توجه به این مسائل نداشته باشند . ما مى خواهیم ادارات را متحول کنیم ، همین طور که الحمدلله الان همه مردم متحول شده اند . باید توجه به این مسائل داشت من دعا مى کنم که انشأاللّه موفق باشید .

تلاش در جهت حفظ استقلال رادیو تلویزیون و پیاده کردن محتواى اسلام

من بارها گفته ام رادیو تلویزیون باید کاملا مستقل باشد و باید استقلالش محفوظ باشد و هیچ کس در آن دخالت نکند . شما فقط در هر چه اسلامى شدن آن کوشش کنید تا مطابق با خواست مردم باشد . مردم خونشان را داده اند ، نمى شود که مسلمان ها خونشان را بدهند و بعد اشخاصى منحرف بیایند و نتیجه اش را ببرند و مسأله این است که هیچ عقل شرعى این را نمى گوید . مردم

ص: 85

مسلمان ریختند در خیابان ها ، اللّه اکبر گفتند ، جانشان را فدا کردند و گفتند ما جمهورى اسلامى مى خواهیم جمهورى اسلامى محتوایش این است که همه چیزش اسلامى باشد . یکى از مهمات ، همین قضیه رادیو تلویزیون است که از همه چیز اهمیتش بیشتر است . این دو دستگاه است که باید اسلامى بشود . استقلالش را حفظ کنید ، کسى اگر آمد خواست یک چیزى را تحمیل کند ، ابدا به آن اعتنا نکنید و با استقلال و با قدرت این دستگاه را راه بیندازید . مؤید باشید .

و السلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 86

تاریخ : 25/2/59

بیانات امام خمینى در دیدار با سرهنگ صدرى (فرمانده لشکر 28 کردستان )

اشرار باید از کردستان تصفیه شوند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من امیدوارم که به خواست خدا و همت ارتش و پاسداران ، کردستان به زودى تصفیه و درست شود . من از فداکارى هاى شما براى کشور خود و براى اسلام تشکر مى کنم . حال که اشرار را از آنجا راندید باید توجه به این معنا داشته باشید که آنان شما را رها نخواهند کرد . من به شما ارتشیان دلیر و سپاه پاسداران و شوراى انقلاب و فرمانده کل قوا هشدار مى دهم که اشرار باید از کردستان تصفیه شوند ، آنان کردستان را به فساد کشیدند و مردم کردستان را به طرز وحشتناکى اذیت و آزار کردند ، آنان مردم را غارت کردند و همه را کشتند ، دیگر نباید به اینها مهلت داد ، باید منطقه درست پاکسازى شود تا دست آنها کوتاه و امیدشان قطع شود .

با وجود انسجام ، هیچ قدرتى نمى تواند به شما زور بگوید

البته مسأله مهم این است که ارتش و پاسداران و ژاندارمرى ما با یکدیگر هم زبان و هم پیمان باشند و مهمتر اینکه در عمل با هم هماهنگى داشته باشند زیرا در هماهنگى است که پیروزى میسر مى شود ، باید سران با هم تفاهم داشته باشند که بحمداللّه دارند ، باید سلسله مراتب محفوظ باشد ، باید اطاعت بى چون و چرا انجام گیرد ولى درست مثل صدر اسلام ، اطاعت بدون هیچ اغماض باید باشد و محبت و دوستى و برادرى هم باید باشد . حضرت امیر علیه السلام رئیس کل قوا بودند ولى نسبت به سایر افراد ارتش اسلام هم عطوفت داشتند . هرگز در سپاه اسلام تحمیل نیست یعنى درست یک عده برادر هستند که در کنار هم براى خدا مى جنگند ، که یکى فرمانده و دیگرى فرمانبردار است و تخلف از دستور فرمانده جایز نیست . باید نظم کاملا رعایت شود ، باید فرماندهان به سربازان بفهمانند که همه با هم برادریم و همه با هم مى خواهیم کارى را انجام دهیم ، ولى ارتش هم باید از فرمانده کل قوایش که آقاى بنى صدر است اطاعت کند . خلاصه امروز که ما از طرف قدرت ها در خطر هستیم ، البته به نظر من بعید به نظر مى رسد ، باید منسجم باشیم زیرا اگر انسجام بوجودآید ، هیچ قدرتى نمى تواند به شما زور بگوید و پیروزى از آن شماست . امروز ارتش پشتیبان بسیار قوى دارد و آن ملت است ملت با ارتش است و ملت با ارتش عزیز ما همراه است . امید است که دولت و ملت و ارتش و گروه هاى متعهد با هم

ص: 87

منسجم و یکدست شوند تا نیروئى به دست آورید که هیچ کس نتواند در مقابل آن بایستد . من از ارتش و سپاه پاسداران و ژاندارمرى و سایر نیروهائى که براى اسلام زحمت کشیده اند ، خصوصا در کردستان فعالیت کردند تا کفار را شکست دادند ، تشکر مى کنم . و به خانواده هاى شهداى بزرگ خود تسلیت مى گویم و از خداوند مى خواهم که به شما و سایرین قدرت عنایت فرماید . شما الان سرباز اسلام هستید ، درست مثل سرباز زمان حضرت رسول با شما عمل مى کنند و مقامتان عالى است و پیش خداى تبارک و تعالى ارجمند هستید . این مملکت مال شماست و خودتان هم باید نگهش دارید ، مهم رضایت خداست ، که عمل شما موجب رضایت خداست . انشأاللّه خداوند همه شماها را در پیشرفت و پیروزى تأیید کند .

سر پیروزى صدر اسلام ، ایمان به خدا بود

خداوند انشأاللّه همه شما را تأیید کند و سر پیشرفتگى که در صدر اسلام شد این است که سربازان اسلام با تعداد کمى که داشتند در مقابل تعداد زیادى از سربازان دشمن که یکى ایران و یکى روم بود و بسیار هم مجهز بودند ، ایستادند و پیروز شدند ، زیرا سلاح معنوى داشتند یعنى اعتقادشان بر این بود که ما اگر برویم و کشته شویم ، باز هم سعادتمند هستیم و اگر بکشیم هم ما سعادتمندیم ، آنوقت دشمن براى دنیا بود که آن هم با فشارى بر آنها که مى آوردند مى جنگیدند . ببینید در جنگ ذات سلاسل ، دشمن ، سربازان خود را به زنجیر بسته بود که فرار نکنند . آیا با این اعتقاد مى شود جنگید ؟ سر اینکه لشکر اسلام پیروز شد و آنها شکست خوردند همین بود که آنها روحیه شان را به واسطه اینکه ایمان به خدا نداشتند ، بکلى از دست داده بودند . آخر آنها براى چه کسى کار بکنند و براى چه منظورى خود را بکشند ؟ آیا خودشان را بکشند که یک نفر ، فرض کنید شاه و یا پسر شاه آنهمه بساط داشته باشد ؟ براى چه این سربازها آنطور فداکارى کنند ؟ اما اینجا اینطور نیست ، اینجا فداکارى براى اسلام است .

بنابراین سر پیروزى صدر اسلام همین دو کلمه بود ، ایمان به خدا و ایمان نداشتن به خدا . آنهائى که ایمان نداشتند ، ضعیف بودند و اینهائى که ایمان داشتند ، قوى . ما باید با یک همچو قدرت و روحیه اى که شما مى گوئید که آنها مى گفتند ما مى خواهیم شهید بشویم به پیش برویم . من از آنوقتى که این نهضت شروع شد مکرر هر چند روز یک مرتبه ، زنان و مردان مى آمدند پیش من و اصرار مى کردند که شما دعا کنید تا شهید بشویم ، من دعا مى کنم که شما موفق بشوید و ثواب شهادت داشته باشید . براى اسلام خدمت کنید ، این روحیه موجب پیشرفت است ، جدیت کنید که این روحیه محفوظ باشد . جوان هائى که در ارتش و سپاه پاسداران هستند ، تقویت روحى بشوند ، الحمدلله از نظر روحى قوى هستند ، ایمان آنها را تقویت کنید . یک سرباز مؤمن مى تواند یک گروه را در هم بشکند . انشأاللّه من امیدوارم این شهیدانى که براى خدا به شهادت رسیده اند ، نزد خداى تبارک و تعالى مقاماتى داشته باشند که لشکر امام در جنگ احد و در سایر جنگ داشتند . خداوند انشأاللّه خانواده هاى آنها را

ص: 88

سلامت بدارد و من هم به آنها تسلیت مى گویم . اینها از خود ما هستند ، مثل اینکه فرزندان خود من باشند ، متأثر هستم و مفتخر به اینکه همچو روحیه اى در تمام سربازها پیدا شده ، امیدوارم که با همین روحیه بر مشکلات غلبه کنید و مملکتتان یک مملکت مستقلى براى خودتان باشد ، دیگر نه ابرقدرت ها بر شما غلبه کنند و نه هر چه دارید در طبق بگذارید و به آنها بدهید و خداوند انشأاللّه همه را تأیید کند . من به همه سربازهائى که در کردستان براى اسلام سربازى کرده اند و همه پاسدارانى که براى اسلام پاسدارى و فداکارى کرده اند ، دعا مى کنم و از همه آنها متشکرم . من خود را منفعل مى دانم که چرا نمى توانم بروم و همراه آنان جنگ کنم براى اینکه من ضعیف هستم امیدوارم که آنها موفق و مؤید باشند و پیش خدا روسفید ، چنانچه هستند و در پیشگاه اسلام از سربازها و پاسداران اسلام محسوب مى شوند . با سلامت و سعادت و عظمت ، مملکت خود را اداره کنید و به پیش بروید ، انشأاللّه مؤید باشید .

ص: 89

تاریخ : 26/2/59

بیانات امام خمینى در دیدار با شمس آل احمد سردبیر روزنامه اطلاعات

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من با خانواده شما سابقه دارم و با مرحوم پدر شما آقاى حاج سید احمدآقا ، با مرحوم آقاسید محمدتقى _ خدا رحمتش کند که در خدمت اسلام فوت شد _ سوابقى دارم منتها آقاى جلال آل احمد را جز یک ربع ساعت بیشتر ندیده ام . در اوایل نهضت یک روز دیدم که آقائى در اتاقى نشسته اند و کتاب ایشان (غربزدگى ) در جلو من بود ایشان به من گفتند چطور این چرت و پرت ها پیش شما آمده است (یک همچو تعبیرى ) و فهمیدم که ایشان هستند مع الاسف دیگر او را ندیدم . خداوند ایشان را رحمت کند . شما را هم در تلویزیون گاهى مى بینم .

آنگاه شمس آل احمد در پاسخ امام گفت :

من سعادت داشتم یک بار در مجلس بزرگداشتى که براى مرحوم پدرم در سال 1341 در قم گذاشته بودید و یک بار دیگر نیز خدمت شما رسیدم و ضمن دست بوسى زیارت تان کردم و پس از آن همین طور به شوق دیدارتان انتظار کشیدم .

آنگاه امام فرمودند:

از قرارى که احمد گفت جنابعالى در موسسه اطلاعات رفته اید . شما بهتر مى دانید این اطلاعات و این کیهان وضعشان در سابق چطور بود و حالا چگونه مى باشد مع الاسف همانطور که شما مى دانید ما مبتلا به یک طایفه روشنفکر هستیم که هر اصلاحى در کشور خواهد بشود نمى گذارند . در گذشته شاه نمى گذاشت ، حالا اینها . اینها ولو همان ها نباشند اما کار همان ها را مى کنند . اگر ما بخواهیم یک روزنامه را بگوئیم که به خط ملت باشید ، تو روزنامه اى هستى که از ملت هستى و ملت هر چه مى خواهد شما باید در روزنامه هایتان بنویسید ، تا یک همچو حجتى مى شود و یک روزنامه اى که برخلاف مقاصد ملت و مقاصد اسلام است و بى اذن هم منتشر مى شده ، جلویش گرفته مى شود یک دفعه مى بینیم در روزنامه همان طایفه از روشنفکران شروع مى کنند به اعتراض که خیر . خوب قلم آزاد است ، اما هر قلمى ؟ ! بیان آزاد است ، اما هر بیان ؟ ! یک بیان است که مملکت را به دامن ابر قدرت ها اندازد ، آیا این بیان آزاد است ؟ ! این را ما مى گوئیم آزادى که مملکت ما را به فساد بکشید ؟ ! یک قلمى است که با صهیونیسم و امثال اینها روابط دارند ، یک روزنامه اى که با بودجه آنها اداره مى شود و خودشان تیراژى ندارند تا خود را اداره کنند ، ما باید به اینها بگوئیم آزاد هستید ؟ ! کجاى

ص: 90

دنیا وجود داشته که یک انقلابى بشود و اینهمه روزنامه داشته باشد . همه روزنامه ها را مى بستند و یک ، تنها یک روزنامه ارگان خود حزب مثلا یا خود دولت را مى گذاشتند باشد کجاى دنیا اینطور آزادى به مردم داده بودند که به مجرد اینکه انقلاب پیروز بشود همه به میدان بیایند و هر چه مى خواهند به هر کسى بگویند و تا پنج شش ماه هم هیچ کس به کسى حرف نزد تا فهمیدند به اینکه اینها دسته اى هستند در داخل که با خارج مرتبط هستند و بر ضد کشور و مصالح کشور دارند عمل مى کنند . باز هم ما بگوئیم که شما آزادید ؟ ! به واسطه کلمه آزادى باید حدود آزادى آن چیزى باشد که ملت مى خواهد ، نه آنى که به خلاف ملت آدم آزاد است . خوب من آزادم ، یک تفنگ هم دستم است بزنم یک کسى را بکشم ، این چه آزادى است ؟ آزادى موازین دارد و بحمداللّه شما اینطور که من تا حالا دیده ام و حرف شما را شنیده ام از روى میزان حرف مى زنید ، حالا که در مؤسسه اطلاعات وارد شده اید باز هم همان میزان که از آزادى پیش شما هست و همان میزان که در نشریات مى باشد که نشریات در خدمت این ملت باشد ، نه نشریات برضد ملت ، با کمال قدرت و پشتکار مشغول شوید و شما قدرتش را دارید . به شما کسى نمى تواند بگوید مرتجع هستید . دیگران اگر یک وقت بخواهند یک کارى بکنند ، ممکن است ارباب قلم یک همچو حرفى را به او بزنند ، اما نسبت به شما نمى توانند این حرف را بزنند . شما با قدرت عمل کنید و این عناصرى که بر ضد نهضت و انقلاب و مصالح کشورند تصفیه و پاکسازى کنید . خداوند انشأاللّه شما را موفق کند .

ص: 91

تاریخ : 27/2/59

بیانات امام خمینى در جمع اهالى جماران

با کمال قاطعیت و به خواست خداوند در مقابل ابرقدرت ها ایستاده ایم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

بسیار مسرور هستم که با برادران و خواهران خودم در اینجا مواجهم . من از زحمت اهالى این محل جماران تشکر مى کنم که زحمت زیادى کشیدند در صورتى که من خدمتى به آنها نکردم ، امیدوارم خداوند همه آنها را از همه بلیات حفظ کند و از شر شیاطین خصوصا شیطان بزرگ حفظ کند . برادرهاى من ! خواهرهاى من ! ما در یک موقعیتى واقع هستیم که باید هوشیارانه با آن مواجه باشیم ، ما با یک ابرقدرتى در طرف غرب و یک ابر قدرتى در طرف شرق مواجه هستیم که هر دوى آنها مى خواهند ما را ببلعند . ما به خواست خداى تبارک و تعالى و همت برادرها و خواهرهاى ایمانى ایران در مقابل همه آنها با کمال قاطعیت ایستادیم و اجازه نخواهیم داد که هیچ قدرتى با ما مواجهه کند و تصرف در مقدرات ما کند و شما هیچ از این قدرت هاى بزرگ نترسید که شما در پناه خدا هستید و قدرت ها همه فانى هستند در مقابل قدرت خداى تبارک و تعالى .

از محاصرات نظامى و اقتصادى ابدا باکى نداریم

اگر چنانچه گفته مى شود که دولت آمریکا مى خواهند نظامى بیاورد و این مملکت را به خاک و خون بکشد ، باور نکنید اوبا و ثانیا اگر بیاید ، خواهد سزاى خودش را ببیند . ما از محاصرات اقتصادى و محاصرات نظامى و دخالت هاى نظامى ابر قدرت ها نمى ترسیم ، فرضا که آنها وارد بشوند در اینجا ، ما با قدرت در مقابلشان ایستادگى مى کنیم و سایر ملت هاى اسلامى هم در مقابلشان هستند . با قدرت ، ما باید به پیش برویم تا اینکه احکام اسلام را در مملکت مان بلکه در منطقه ، بلکه در دنیا پیاده کنیم .

تکلیف ما مبارزه با ظلم هاست

و من امیدوار هستم که خداوند تأیید کند ما را در این مقصدى که داریم ، لکن مهم این است که ما تکلیفى ادا مى کنیم ، تکلیف ما این است که در مقابل ظلم ها بایستیم ، تکلیف ما این است که با ظلم ها مبارزه کنیم ، معارضه کنیم ، اگر توانستیم آنها را به عقب برانیم که بهتر و اگر نتوانستیم ، به تکلیف خودمان عمل کردیم . اینطور نیست که ما خوف این را داشته باشیم که شکست بخوریم ، اولا که

ص: 92

شکست نمى خوریم ، خدا با ماست و ثانیا بر فرض اینکه شکست صورى بخوریم شکست معنوى نمى خوریم و پیروزى معنوى با اسلام است ، با مسلمین است ، با ماست . شما قدرتمند باشید و در مقابل همه مشکلات قیام کنید و وحدت خودتان را حفظ کنید ، توجه به خدا را حفظ کنید . از خداوند تعالى سلامت و سعادت همه شما را خواستارم و امیدوارم که با صحت و سلامت پیروزى پیدا بکنید و بر همه مشکلات غلبه کنید .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 93

تاریخ : 28/2/59

فرمان امام خمینى به حجت الاسلام عبداللّه نورى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقاى عبداللّه نورى دامت افاضاته

جنابعالى به نمایندگى از طرف اینجانب در انجمن نظارت بر انتخاب سه نفر اعضاى شوراى عالى قضایى تعیین مى شوید تا بر جریان این انتخاب بر طبق مقررات نظارت نمائید . انشأاللّه تعالى موفق باشید .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 94

تاریخ : 28/2/59

فرمان امام خمینى به حجت الاسلام دانش آشتیانى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقاى حاج میرزا ابوالقاسم دانش آشتیانى دامت افاضاته

پیرو درخواستى که اهالى محترم آشتیان در مورد اقامه نماز جمعه در آن شهرستان از جنابعالى نموده اند ، مقتضى است دعوت آنان را بپذیرید و به همین منظور اینجانب جنابعالى را به سمت امام جمعه در آن منطقه منصوب نمودم که انشأاللّه تعالى ضمن انجام این فریضه بزرگ الهى مردم را به وظایف خطیرى که بخصوص در این برهه از زمان دارند آشنا سازید . از خداى تعالى ادامه توفیقات آن جناب را مسئلت دارم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 95

تاریخ : 28/2/59

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى شوراى فرماندهى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

با قاطعیت باید عمل کرد ، هیچ کس نباید اظهار یاس کند ، هر کس اظهار یأس کند نمى داند ایران در چه وضعى است . انقلاب ما با کودتا فرق دارد ، ایران مثل افغانستان نیست ، مردم ایران باید بدانند که حتى فکر کودتا در مغز احدى امکان ندارد وارد شود زیرا به محض اینکه این خیال در سرش بیاید اول خودش نابود مى شود . مگر ملت ما خواب است ؟ کودتا مقدماتى مى خواهد که یکى از آنها خواب بودن ملت است و دیگر اینکه ارتشى مى خواهد که آلت دست باشد ، نه ارتش ایران که اکثریت قریب به اتفاقش همراه و همدل ملت است . با چهار نفر مخالف که نمى شود کودتا کرد . این از شایعات دشمن است و عده اى هم ساده اند و گول خورده اند . ملت ما تمام خائنین رژیم سابق را به جزایش رسانده و یا آنها را بیرون کردند ، اگر کسى در ذهنش این مسأله بیاید ، ملت ما با چنگ و دندان آنان را خرد مى کند . الحمدلله ارتش و سپاه و ملت همه با هم هستند و اجازه نمى دهند که کسى علیه خودشان قیام کند ، 35 میلیون جمعیت است ، به حرفهاى ابلهانه عده اى که در اطاق هاى در بسته حرف مى زنند ، گوش ندهید . من اطمینان مى دهم که این ملت آسیب پذیر نیست . روزى سفیر شوروى آمد پیش روى من و گفت افغانستان از ما کمک خواسته است و ما مى خواهیم وارد افغانستان شویم . من گفتم البته مى شود افغانستان را گرفت ولى بدانید که نمى توانید دوام بیاورید ، تا ملت چیزى را بخواهد نمى شود کارى کرد . حالا فهمیده اند ولى پایشان گیر کرده است و مسأله همانطور که من گفتم خواهد شد . دولت افغانستان غاصب است و موافق خارجى هاست و مخالف مردم است ولى در ایران دولت و ملت و ارتش و سپاه همه و همه از هم مى باشند . امریکا آمدن و نظامى پیاده کردن همان و مردم آنان را از بین بردن همان . و اکنون هم باید بداند که قضیه ایران غیر از افغانستان است . در ایران همه مردم با هم همصدا هستند . در هر صورت من از ارتش ، سپاه و ژاندارمرى تشکر مى کنم و امیدوارم همه شماها با هم همکارى کنید و بدانید که اگر شهید شوید ، موفقید و اگر هم بر دشمن پیروز شوید ، موفقید . این سر پیروزى صدر اسلام است . دشمنان شما نمى توانند این چنین فکر کنند چون جانشان را دوست دارند و دنبال مال و غنیمت هستند . لشکر روم و ایران را عده اى از اهل ایمان با سلاح هاى شکسته و با تجهیزات کمشان و تعداد قلیلشان شکست داده اند .

انشأاللّه موفق و مؤید باشید .

ص: 96

تاریخ : 29/2/59

بیانات امام خمینى در جمع سرپرستان کمیته هاى انقلاب اسلامى

در این انقلاب سپاه و کمیته به طور خودرو از متن ملت جوشیدند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اول باید تشکر کنم از آقایان که آمدند اینجا و از نزدیک با هم مواجه مى شویم . از ویژگى هائى که انقلاب اسلامى ایران داشت این است که به مجرد اینکه پیروز شد ، تمام افرادى که در اطراف این کشور ، جوانانى که در اطراف این کشور بودند ، چه قشر روحانى و چه دانشگاهى و چه سایر قشرها براى خودشان یک احساس وظیفه کردند ، بدون اینکه یک سازمان مرکزى در اول باشد هر گروهى در هر جا که بودند به طور خودرو و از متن ملت کانه جوشیدند و سازمان هائى را ایجاد کردند مثل کمیته ها که آقایان از اجزأ و سرپرستان آن هستند و مثل سپاه پاسداران . اینطور نبود که از اول سپاه پاسداران با کمیته ها را یک مرکزى باشد که آن مرکز همه را دعوت کرده باشد و التیام داده باشد ، بلکه احساس یک وظیفه انسانى اسلامى بود که همه براى اسلام و براى کشور اسلامى خدمتگزار باشند . این یکى از ویژگى هایى است که براى این نهضت و براى این انقلاب بود و از ویژگى هاى اسلام است . همه افراد خودشان را موظف دیدند که به این انقلاب خدمت بکنند ، هر کس به یک ترتیبى . جوان هایى که قدرت داشتند که پاسدارى بکنند ، مجهز شدند براى پاسدارى ، آقایانى که قدرت داشتند که ایجاد کمیته ها را بکنند ، در سرتاسر ایران کمیته ایجاد کردند و هکذا سایر قشرهایى که کانه خودرو و با تعلیم اسلامى مشغول فعالیت شدند و این نهضت مرهون این جوان هاى برومند ، چه آنهائى که در پاسدارى مشغولند و چه آنهایى که در کمیته ها هستند و اشتغال به کارهاى کمیته ها را دارند ، مرهون این قشرهاست و خداوند انشأاللّه همه آنها را براى اسلام نگه دارد و همه را پیروز کند در این جهاد اسلامى .

امروز همه قشرها مسؤولیت حفظ آبروى اسلام و انقلاب اسلامى را دارند

لکن مسأله اى که باید من عرض کنم و کرارا هم عرض کرده ام ، این است که این انقلاب در اول که واقع شد به طور سرعت و به طور غیر مترقب ، یکدفعه مثل یک جامى که بترکد یک دفعه هجوم کرد و قدرت هاى بزرگ را از بین برد لکن بعد از اینکه این پیروزى حاصل شد ، کم کم یک سستى هاى مختصرى ، یک چیزهاى کمى در همه جا ، هم در کمیته ها و هم در دادگاه ها و هم در پاسداران و هم در

ص: 97

قشرهاى دیگر یک کمبودهائى پیدا شد . من باید به شما آقایان و همه ملت ایران خصوصا آنهائى که مشغول فعالیت هائى براى نهضت و انقلاب هستند عرض کنم که همانطور که پیروزى انقلاب مرهون شماهاست ، حفظ حیثیت انقلاب هم بسته به شماهاست . انقلاب ، یک دفعه انقلاب ملى است ، نه اسلامى ، یک انقلاب حزبى است ، نه اسلامى ، آن یک وضعى دارد ، یک وقت مثل انقلاب ایران که یک انقلاب اسلامى است و همه دیدیم و دیدید که جز فریاد اللّه اکبر و اینکه ما جمهورى اسلامى مى خواهیم ، هیچ صداى دیگرى نبود . تمام ملت در سرتاسر کشور فریاد مى زدند که (جمهورى اسلامى ) ، (نه شرقى ، نه غربى ، جمهورى اسلامى ) . این یک مسأله اسلامى است و ملت ما عاشق اسلام بود که در همه اطراف با دست تهى سینه هاى خودشان را سپر کردند ، جوان هاى خودشان را بردند در میدان ، زن ها و مردها رفتند و مبارزه کردند و پیروز شدند . این قدرت اسلام بود والا نه حزبى مى توانست این کار را بکند و نه ملیتى مى توانست این کار را بکند . و اگر ملاحظه کنید ، جنبش هاى ملى و جنبش هاى حزبى ، هیچ وقت اینطور نبوده است که تمام ملت ، بچه ، بزرگ ، زن ، مرد همه یکصدا دنبالش باشند ، این قدرت اسلام بود که همه را با هم همصدا کرد و همه را با هم بسیج کرد براى اینکه پیروز بشود و پیروز شد . ملت ما اسلام را مى خواهد و نه چیز دیگرى را . اگر ملیت را مى خواهد ، در پناه اسلام مى خواهد . خیال مى کنند که اگر یکصدنفر ، دویست نفر ، پانصد نفر را دور خودشان جمع کردند و یک عده هم نشریات براى خودشان درست کردند ، اینها مى توانند یک کارى در مقابل ملت بکنند . ملت اسلام را مى خواهد و اسلام و ملت ، روحانیت را به رسمیت شناخته است وخواهد . الان حفظ این آبروى این نهضت بسته به روحانیت است و بسته به پاسداران که پاسدار این نهضت هستند و دادگاه ها و همه نهادهائى که در خدمت این نهضت هستند ، در خدمت این انقلاب هستند . اسلام الان نظر دوخته است به ایران ، ببیند که اینها با اسلام چه مى کنند ، آیا وفادار هستند به اسلام و روى مصالح اسلامى کار مى کنند . چه در دادگاه ها ، چه در کمیته ها و چه در پاسداران انقلاب و چه در قواى انتظامى دیگر و چه در شورا و چه در هر جا ، در همه ادارات ، اسلام الان متوجه این است و نظر به این دارد که اینها چه مى کنند . اینها با قدرت اسلام پیروز شدند ، امروز که پیروز هستند با اسلام چه مى خواهند بکنند ؟ آیا در خط اسلام هستند و اسلام را مى خواهند پیش ببرند و احکام اسلام را در ایران جارى کنند و انشأاللّه در جاهاى دیگر هم این احکام محقق بشود و نهضت صادر بشود و یا اینکه خداى نخواسته یک راه دیگرى را پیش دارند ؟ امروز ، همه ما ، همه شما ، همه ملت ، همه قشرها و خصوصا) قشرهائى که در خدمت انقلاب هستند و مشغول فعالیت هستند ، مسؤولیت بزرگ دارند مسؤولیت حفظ انقلاب اسلامى و حفظ آبروى اسلام و آبروى انقلاب اسلامى . اگر خداى نخواسته در قشر روحانى ، چه آنهایى که در کمیته ها هستند و چه آنهائى که در مدارس هستند و چه آنهائى که در شهرستان ها هستند ، اگر خداى نخواسته یک کار اشتباهى واقع بشود ، این اینطور نیست که بگویند فلان فرد این کار را کرده است ، به جامعه روحانیت نسبت مى دهند مى گویند آخوندها اینطورند . اینهایى که غرض دارند ، اینهایى که مى خواهند روحانیت را بشکنند و اصل هدفشان اسلام است و مى خواهند اسلام را بکشنند

ص: 98

و چون اینها را قشرى مى دانند که خدمتگزار نگهدار اسلام هستند به اینها حمله مى کنند . اگر یک بهانه اى روحانیت دست اینها بدهد ، اسباب این شود که یک مطلب کوچک را بزرگ بکنند ، آن هم اگر از یک نفر صادر شده باشد ، به مطلق روحانیین نسبت بدهند اگر در این کمیته هاى شما خداى نخواسته یک امرى واقع بشود که بر خلاف موازین اسلامى است ، مى گویند که آخوندها کمیته ها را گرفته اند و مشغول کارهاى مثلا خلاف هستند . نمى گویند که فلان آدم اینطورى است ، مى گویند روحانیت اینطورى است . آنهایى که مى خواهند بشکنند روحانیت را و نمى توانند ببینند که روحانیین مشغول اصلاح امور هستند و دیده اند که تاکنون آنها بوده اند و هیچ کارى نتوانسته بکنند ، حالا که روحانیین آمده اند و سرتاسر ایران روحانى و کسانى که بسته به روحانیین هستند ، مثل پاسدارها و امثال اینها و کمیته ها و همه قشرهاى فعال ، این اشخاصى که روشنفکر غربزده هستند ، چون دیدند آنها نتوانسته اند هیچ وقت یک کار مثبت صحیح بکنند ، حزب نتوانستند یک کارى انجام بدهند ، حالا که این قشرهاى اسلامى و روحانى ، این قشرهائى که براى خدا بپا خاستند و جان خودشان را براى خداوند دارند فدا مى کنند ، اینها دارند حفاظت از اسلام مى کنند ، اینها به واسطه اینکه براى خودشان یک کمبودى متوجه شدند مشغول فعالیت شدند که این قشر را ، چه روحانى ، چه پاسدار ، چه کمیته ها و چه سایرین بشکنند که آن چیزى را که خودشان نتوانستند و اینها توانستند ، اینها را ناتوان عرضه بکنند . امروز روحانیت و سایر قشرهاى ملت مسؤولند در مقابل خدا که حفظ کنند آبروى اسلام را ، حفظ کنند آبروى انقلاب را ، حفظ کنند آبروى نهضت را و این مسؤولیت بزرگى است ، خدمت شماها خدمت بزرگى است و مسؤولیت تان بزرگتر ، باید متوجه باشید .

شما قصدهاى خودتان را براى خدا خالص کنید که این عبادت است

خداى تبارک و تعالى حاضر است همه جا ، شما باید حاضر بدانید او را ، در حضور خداى تبارک و تعالى خداى نخواسته چیزى که بر خلاف مشیت اوست ، بر خلاف دستور اوست عمل نکنید . به راه اسلام باشید ، براى اسلام خدمت بکنید تا اگر خداى نخواسته شکست خوردیم ، به شهادت رسیدیم ، براى اسلام باشد و شهید باشیم و اگر انشأاللّه پیروز شدیم ، اسلام را پیروز کرده باشیم و سرفراز باشیم در همه جا و اسلام را در همه جاى دنیا ، در همه کشورها ، اسلام را پیاده کنیم و بیرق اسلام را به اهتزاز در آوریم . آقایان عزیز من ! متوجه جهات مادى نباشید . شما نهضت که کردید براى شکم نهضت نکردید ، شما خون دادید ، نه براى اینکه پستى پیدا بکنید ، در ذهن شما اینها نبود . شما آنوقت که در میدان ها مى رفتید و در خیابان ها مى رفتید و با توپ و تانک مواجه مى شدید اصلا در فکر این نبودید که ما پیش ببریم تا بشویم رئیس یک چیزى ، تا بشویم داراى کذا . شما براى خدا بود و پیش بردید ، براى خدا باشد و به پیش بروید . اگر یک کمبودى مادى براى شما باشد ، اعتنا به آن نکنید براى اینکه شما براى مادیات قیام نکردید و براى مادیات عمل نمى کنید ، همانطورى که در صدر اسلام آنهائى که سربازان اسلام بودند براى خدا کار مى کردند ، با یک خرما در شب و روز ، گاهى با یک دانه

ص: 99

خرما شب و روز گاهى زندگى مى کردند و براى اسلام خدمت مى کردند و بعد هم که پیروز مى شدند در صدد این نبودند که رئیس یک جایى باشند و یک پستى براى آنها باشد . شما قصدهاى خودتان را براى خدا خالص کنید ، براى خداى تبارک و تعالى عمل کنید . این عبادت است ، خالص باشید در این عبادت . این نهضت تمامش عبادت بود ، این انقلاب تمامش عبادت است و شما خالص باشید در این عبادت ، خداوند همراه شماست . اگر چنانچه مسائلى دارید ، البته باید رسیدگى بشود و به نظر من تمام این مسائل در مجلس شوراى اسلامى باید حل شود و انشأاللّه موافق میل هاى شما که همان میل اسلام است و خواست هاى همه که خواست اسلام است تمام کارها انشأاللّه درست بشود و اصلاح بشود و امیدوارم که تا زمانى که مجلس به کار خودش ادامه بدهد و باز بشود مجلس ، دیگر وقت زیادى نمانده باشد و طرح هایى که شما مى دهید طرح ها در مجلس باشد که یک امر ثابت مستدام باشد و بحمداللّه افرادى که در مجلس انتخاب شده اند به حسب غالب ، اکثریت قاطع ، اکثریت اسلامى و متعهد است . و من امیدوارم که همه ما موفق بشویم به اینکه با قصد خالص براى اسلام خدمت بکنیم همانطورى که خداى تبارک و تعالى هر چه ما داریم از اوست ، ما هیچ نداریم ، الا از جانب خداى تبارک و تعالى ما هیچ هستیم آنچه هست اوست و ما هیچ ها باید ما هیچ ها ، ما اشخاصى که نیستیم و به اراده او چیز پیدا کردیم و باز همه مال اوست جدیت کنیم که این امانتى که خداى تبارک و تعالى به ما سپرده است و آن امانت روح است ، امانت زندگى است ، امانت حیات است ، امانت اسلام است ، امانت قرآن است ، اینها را پاسدارى کنیم از آن ، و وقتى که وارد مى شویم در محضر خداى تبارک و تعالى با روى سفید وارد بشویم . خداوند تعالى همه شما را نصرت بدهد و خداى تبارک و تعالى دشمنان اسلام را هدایت کند ، و اگر نمى شود شکست بدهد و نابود کند .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 100

تاریخ : 29/2/59

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از اهالى جماران و سایر مناطق شمیرانات

باید با اتکا به خدا و صرف نظر از امیال شخصى بیرق اسلام را در سراسر جهان به اهتزاز در آوریم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من این چهره هاى نورانى مصمم را هر وقت مى بینم ، این چهره هاى نورانى مسلمانان متعهد را هر وقت مشاهده مى کنم غرق سرور و مباهات مى شوم . شما برادران جوان و خواهران ، امید ملت هستید . نهضت را شما جوانان ، خواهران و برادران با نثار خون خودتان به پیش بردید . انقلابى کردیدکه در دنیا بى نظیر یا کم نظیر بود ، انقلاب اسلامى ، انقلاب گروهى که متعهد به اسلام بودند . من هر جا باشد خدمتگزار همه هستم و آنقدر خدمتى که از من مى آید و آن دعاست در حق شما جوانان ، برادران ، خواهران مى کنم . من امیدوارم که شما جوانان ، خواهران و برادران همانطور که از اول نهضت با کوشش ، انقلاب بزرگ را تحقق بخشیدید از این به بعد هم با وحدت کلمه و با اتکال به خداى تبارک و تعالى این نهضت را ادامه دهید . ما در بین راه هستیم و باید راه طولانى را طى کنیم و آن راه طولانى این است که بیرق اسلام را در همه قطب هاى زمین به اهتزاز در آوریم . من امیدوارم که موفق شویم و با همت و اتکال به خداى تبارک و تعالى این راه طولانى را به آسانى طى کنیم و مهم این است که از آمال شخصى ، گرفتارى شخصى ، خواست هاى شخصى دست برداریم و به خواست هاى اسلام و به خواست هاى بلند پایه قرآن کریم ، دنبال خواست بزرگ خداى تبارک و تعالى باشیم و اطاعت اوامر خداى تبارک و تعالى را بکنیم که ما را دعوت به اتحاد ، دعوت به اجتماع فرموده است و دعوت به اخلاص و دعوت به فعالیت براى پیشبرد اسلام فرموده است . ما باید اسلام را به پیش ببریم و در همه جاى دنیا انشأاللّه اسلام را صادر کنیم و قدرت اسلام را به تمام ابرقدرت ها بفهمانیم و شما برادران و خواهران که در اینجا مجتمع هستید ، من از همه تان تشکر مى کنم و من در هر جا هستم ، براى شما زحمت هستم لکن دعاگو هم هستم .

من در اینجا که آمده ام در این چند روز هم زحمت به آقاى امام (حجت الاسلام سید مهدى امام جمارانى ) دادم که از دوستان عزیز است و هم به آقاى موسوى که از دوستان عزیز است و هم به سایر اهالى این مرز من امید آن را دارم که بتوانیم انشأاللّه این خدمتى را که شروع کردیم به آخر برسانیم و بتوانیم با وحدت کلمه ، با اتکال به خداى تبارک و تعالى بیرق اسلام را در همه جا به اهتزاز درآوریم .

ص: 101

امر بر مقابله دادگاه ها و مردم با مفسده جوئى هاى سرسپردگان اجانب

و شما دوستان باید متوجه باشید که در داخل کشور ما گروه هاى مختلفى هستند که فساد مى کنند و تشتت بین برادرها ایجاد مى کنند . گروه هائى هستند وابسته به رژیم سابق ، گروه هائى هستند وابسته به امریکا یا احیانا به شوروى و شما باید با هوشیارى و با تسلیم الهى توطئه هاى اینها را خنثى کنید و نگذارید این عده قلیل زحمت براى نهضت ما و انقلاب ما ایجاد کنند . الان وقت خرمن است ، وقت برداشت محصول این خلق مستمند است و همین ها که ادعاى این را دارند که ما فدایى خلق هستیم ، همین هایى که ادعاى این را دارند که ما براى مستمندان خدمت مى کنیم ، مشغول آتش زدن خرمن ها شده اند و در یک روزنامه اى خواندم که صد خرمن در یک ناحیه اى آتش زده اند . اینها اگر چنانچه قدرت پیدا بکنند ، همه چیز را آتش مى زنند . مقصد آنها و اساس تفکر آنها تفکرى است که با تفکر اسلامى نمى سازد و چون مى بینند که اسلام دارد شکوفا مى شود و احکام اسلام دارد در ایران و انشأاللّه سایر مناطق پیاده مى شود ، اینها به دست و پا افتاده اند ، در بین مردم ایجاد تفرقه مى کنند ، زراعت هاى مردم را مى سوزانند ، کارخانه ها را نمى گذارند که به کار خودشان مشغول باشند . باید همه شما متوجه باشید که این اشخاصى که مفسده مى کنند ، انفجار ایجاد مى کنند در بازار مسلمین ، انفجار ایجاد مى کنند در لوله هاى نفت که مال مستمندان است ، انفجار ایجاد مى کنند در جاهائى که گروه هاى زیادى از مسلمانان هستند ، اینها در اصل مفسد فى الارض هستند و باید با تمام قدرت اینها را سرکوب کرد و دادگاه ها در هر جا باشند اینطور اشخاص را باید محکوم به مرگ کنند . اینها حیاتشان جز رحمت براى جامعه و جز تفرقه اندازى و جز خوردن مال مردم و ایران را به اغتشاش کشیدن براى اینکه باز ابرقدرت ها تسلط به ما پیدا کنند ، هیچ کار دیگر ندارند . شما جوان ها همه مراقبت کنید ، جوان هاى مملکت همه مراقبت کنند و جلوگیرى کنند از این فسادهائى که اینها مى کنند . مراقبت خرمن هایى را که با خون دل مردم جمع کرده اند ، مراقبت باغاتى را که مردم ایجاد کردند ، مراقبت همه چیز به عهده خود شماست . اتکال به دولت تنها نکنید ، اتکال به قواى انتظامى تنها نکنید . آنها هم مشغول خدمت هستند ، شما هم باید مشغول خدمت باشید و همه با هم دست به هم بدهیم و براى اسلام و مسلمین خدمت کنیم . خداوند همه شما را اجر عنایت کند و سلامت ، و کشور شما را از اشخاصى که فاسد هستند و ریشه هاى فساد هستند پاک همه شما را به سعادت دنیوى و اخروى برساند .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 102

تاریخ : 31/2/59

بیانات امام خمینی در دیدار با مدیر واحد اطلاعات و اخبار صدا و سیماى جمهورى اسلامى

تلویزیون باید بنگاه تعلیمات اسلامى باشد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من همیشه از این رادیو و تلویزیون نگرانى داشته ام براى اینکه این رادیو و تلویزیون یک بنگاهى است که از تمام رسانه هاى گروهى مهمتر است و براى اینکه الان در تمام دهات و شهرستانها تقریبا رادیو تلویزیون عمومى شده است و آنا هر مطلبى واقع مى شود ، همه جاى ایران و خارج متوجه مى شوند . و این رادیو و تلویزیون باید اصلاح بشود ، یعنى باید متحول بشود به یک بنگاه تعلیمى آن هم تعلیمات اسلامى .

اخبارى که در آنجا گفته مى شود باید بر خلاف موازین اسلام نباشد که هر گروهى بخواهند توطئه کنند ، بیایند در رادیو و تلویزیون حرف هائى بزنند که توطئه آمیز باشد . البته نه اینکه ما مى گوئیم باید سانسور باشد ، ما مى گوئیم باید بر طریق اسلام و ملت باشد .

ملت ، اسلام را مى خواهد و همه نهادهائى که در ایران هست باید اسلامى باشد . معنى آزادى این نیست که کسى بخواهد توطئه کند . در توطئه هم آزاد است ؟ ! نه ، در توطئه آزاد نیست . یا حرف هائى را بزند که شکست ملت است ، شکست نهضت است ، این آزادى نیست . در چهار چوب این نهضت ، انقلاب اسلامى ، همه مردم آزاد هستند ، کسانى که حرف دارند ، حرف هایشان را مى زنند حتى هر فرقه اى هم که باشند ، اما اگر بخواهند توطئه کنند و بخواهند اسلام را بشکنند ، بخواهند نهادهائى را که الان مشغول فعالیت اسلامى هستند اینها را بشکنند ، یک همچو چیزى نمى شود باشد .

شما هم از این تیپ روشنفکرى که همیشه با سر قلمشان مشغول یک فساد کارى هستند ، از اینها هیچ وقت نترسید ، اینها مى خواهند بهانه اى دستشان بیاید ، هر چه دلشان مى خواهد بگویند . از اولى هم که این نهضت شروع شد که رو به رشد و ترقى گذاشت ، این طایفه (البته نه همه شان اما آنهائى که سوء قصد دارند و غربزده هستند) ، آنها مشغول فعالیت بر ضد انقلاب بودند ، هر مطلبى پیش مى آید اینها یک سنگى جلوى پا مى انداختند . باید از اینها شما هیچ ملاحظه اى نکنید و از اینکه یک دسته اى مثلا مخالفت با شما بکنند ابدا باکى نداشته باشید . البته هر کار مهمى یک دسته مخالف دارد . شما با قاطعیت در آنجا اشخاصى که مى بینید در آنجا فاسد هستند ، اشخاصى که در آنجا توطئه گر هستند ، باید با شرکت همه این نهادهاى اسلامى ، آنها را کنار بگذارید و نگذارید فعالیت بکنند .

ص: 103

باید رادیو و تلویزیون مربى مردم کشور باشد

و بالاخره یک رادیو تلویزیون اسلامى و مربى جامعه در طول مدتى که محمد رضا شاه مخلوع ، این تلویزیون را در تحت سیطره خودشان داشتند کوشش مى کردند که جوان هاى ما را منحرف کنند یعنى نگذارند این قوه اى که باید براى کشور خدمت بکند ، اینها راهشان را کج مى کردند که در خدمت دیگران باشند این باید درست بشود ، باید متحول بشود ، باید رادیو و تلویزیون مربى جوان هاى ما ، مربى مردم کشور باشد ، نه اینکه مطالبى در آن گفته شود که مخالف وضعیت کشور است ، مخالف با مصلحت کشور است و جوان هاى ما را جورى بار مى آورند که براى خودشان نباشند ، براى دیگران باشند . جوان ها را یک قسمشان را اینطورى بار مى آوردند که به مراکز فساد مى کشاند ، همه جاى ایران را به صورت مراکز فساد درست کرده بودند و فاسدشان مى کردند . از راه شهوات یک دسته شان را مى کشیدند دنبال مواد مخدره ، از این راه فاسدشان مى کردند و تمام نقشه این بود که این قوه فعاله اى که همه کار از آن باید بر آید و مملکت خودش را اداره کند ، این ، یا لاقید بشود و یا اینکه مخالف بشود با کشور خودش (من حیث لایشعر) و بعضى هم با توجه . و یکى از موارد و بنگاه هائى که در این مطلب خیلى کوشش مى کرد رادیو و تلویزیون بود که اول از پخش کردن چیزهائى که مخدرات خودش بود ، این موسیقى ها همه مخدر هستند ، یعنى جوان هاى ما را ، جوانى که عادت به موسیقى کرد دیگر نمى تواند کار انجام بدهد ، دیگر نمى تواند قاطع باشد . رادیو و تلویزیون تقریبا اکثر اوقات جوان هاى ما را به گوش کردن اینطور چیزها وا مى داشت . از طریق چشم جوان هاى ما را فاسد مى کردند ، زن هاى کذا و کذا را پشت تلویزیون نمایش دادند و جوان ها از این راه فاسد مى شدند و همه مقصد این بود که در ایران یک قوه فعاله اى که بتواند که در مقابل دشمنان اسلام و ایران که هستند بایستد ، نباشد تا هر کارى که دلشان مى خواهد بکنند . این رادیو و تلویزیون باید متحول و همچو باشد که جوان ها را طورى بار بیاورد که مستقل ، داراى اراده و تصمیم باشد ، نه پایبند آن مسائل شهوانى یا این مسائل دیگرى مثل هروئین و امثال ذلک . اینها باید در رادیو و تلویزیون جورى عمل بشود که اینها را محترز کنند از آنها ، بترسانند آنها را از آنطور مسائل . و همین طور باید فیلم هائى که در رادیو و تلویزیون نمایش داده مى شود آموزنده باشد ، فیلم هائى باشد ولو از خود ایران درست کنند ، آموزنده باشد یا فیلم هائى که از خارج مى آید درست تفتیش بشود که چنین نباشد . آنها ممکن است با شیطنت فیلم هائى را به ایران بفرستند که بخواهند جامعه ما را فاسد کنند . باید وضع آنجا درست و اسلامى بشود ، روى مصالح و مقصد کشور باشد ، در خدمت خود کشور باشد ، نه در خدمت دیگران .

امیدوارم که شما موفق باشید و با قدرت و با تصمیم و اراده به آنجا بروید ، اصلاح کنید آن قسمت را و بخش اخبار را در اختیار بگیرید و نگذارید یک امورى که برخلاف مصالح کشور است پخش بشود . من دعا مى کنم که انشأاللّه موفق و موید باشید و سایر نهادهاى اسلامى هم با شما انشأاللّه همفکر هستند و انشأاللّه همه با هم این مرکز را یک مراکز اسلامى ، یک مرکزى که براى تربیت جوان هاى ما باشد و مربى باشد بسازند . اما راجع به افراد ، از قرارى که من شنیده ام بعضى از افرادى

ص: 104

که متعهد بودند و مسلمان بودند و براى کشور خودشان دلسوز بودند را از آنجا کنار گذاشتند و بعضى افرادى که باید تصفیه بشوند ، اینها باز سر کارها هستند . شما باید با سایر آقایان که در آنجا هستند و متعهد ، با هم این افرادى را که الان براى مملکت ما مضر هستند ، این چپى ها ، اینهائى که به این طرف وآن طرف رابطه دارند ، اینها را باید تصفیه کنید و بدون اینکه بترسید تصفیه کنید اینها را و به جاى آنها جوان هاى متعهد و اسلامى را بیاورید و آنهائى که متعهد بودند و بیرون کردند باز ببینید اگر کسانى هستند که به درد مى خورند اینها را وارد کنید . کسانى که مضر هستند براى این مرکز ولو فرض کنید متخصص هم باشند ، متخصص مضر ، ضررش بیشتر از غیر متخصص است ، اینها باید کنار بروند و انشأاللّه رادیو و تلویزیون تصفیه بشود . انشأاللّه تعالى موفق و مؤید باشید .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 105

تاریخ : 3/3/59

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى انجمن هاى دانشجویان دانشگاه هاى سراسر کشور واساتید دانشگاه و حوزه و طلاب حوزه عملیه قم

در رأس برنامه هاى رضاخان تضعیف روحانیت بود

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من باید یک تاریخچه اى براى شما آقایان که درک زمان رضاشاه را نکردید عرض کنم تا بفهمید که این دست هائى که در کار است چه دست هائى است . رضا خان بعد از اینکه کودتا کرد و آمد تهران را گرفت ، به صورت یک آدم مقدس اسلامى خدمتگزار به ملت در آمد . حتى در جلسه هائى که در محرم انجام مى گرفت در تکیه هاى زیادى که در تهران بود آن وقت ، مى گفتند او مى رود و شرکت مى کند و دستجاتى که از نظامى ها در تهران بیرون مى آمد من خودم دیده ام و مجلس روضه اى که از طرف خود رضاخان با شرکت خودش تأسیس مى شد من یکى اش را خودم دیده ام ، این بود تا وقتى که حکومتش مستقر شد . اغفال کرد ملت را ، اغفال کرد همه قشرها را تا اینکه جاى پایش محکم شد ، وقتى که جاى پایش محکم شد هدف اول و آن چیزى که در رأس برنامه اى بود که براى او تنظیم کرده بودند تضعیف روحانیت بود . شروع شد برنامه به تضعیف این قشر . برنامه این بود که این قشر در بین ملت حیثیت خودش را از دست بدهد تا اینکه بتوانند آن کارهائى که مى خواهند انجام بدهند . روزنامه نویس هاى آن وقت و رسانه هاى گروهى آن وقت و قلمداران آن وقت مجهز شدند و همه به ضد روحانیت مشغول کار شدند . طورى کردند که روحانیت را منزوى کردند و حتى در ماشین ها و تاکسى سوار نمى کردند اینها را . تبلیغات به طورى دامنه دار بود که جوان هاى ما را حتى جوان هاى متدین را منحرف کردند . اول ، هدف روحانیت بود . این مدرسه فیضیه را که ملاحظه مى کنید که آن وقت شاید ششصد ، هفتصد نفر طلبه در خود مدرسه فیضیه ساکن بود ، روز نمى توانستند در مدرسه باشند ، فرار مى کردند به باغات شهر و آخرهاى شب مى آمدند براى اینکه مأمورها دنبال این بودند که اینها را بگیرند و ببرند و عمامه هاشان را بردارند . علماى تهران را تعقیب مى کردند و بعضى از اشخاص موجه از علما را در کلانترى مى بردند و همانجا لباسشان را مى بریدند که بلند نباشد ، لباس روحانى نباشد ، همانجا قیچى مى کردند . آن چه دستى بود که روحانیون را در آن روز سرنگون کرد و کوبید ؟ و در عین حال که آنهمه کوبیدند روحانیون را ، معذلک گروهى که فقط قیام کرد در مقابل رضاخان ، همان روحانیون بودند . یک دفعه از تبریز علماى تبریز ، یک دفعه از خراسان علماى خراسان ، یک دفعه از

اصفهان که این از

ص: 106

همه دامنه اش زیادتر بود . علماى اصفهان آمدند به قم و علماى بلاد هم به اینها متصل شدند و مع الاسف همه قیام ها را شکستند . قم هم که قیامش اساسى تر بود بسیار از ینها را آمدند بازى دادند ، اغفال کردند و از قرار که مى گفتند در راس آنها که مرحوم حاج آقا نوراللّه اصفهانى بود از قرارى که مى گفتند او را هم مسموم کردند و همان قم فوت شد . آن چه دستى بود که روحانیون را اینطور کوبید و روى چه مقصدى بود ؟ آن چه دستى بود که روحانیون را با قشر دانشگاهى آنطور از هم جدا کرد که در دانشگاه اسم روحانى را نمى شد ببرى و در مدرسه فیضیه هم دانشگاهى را ؟ این چه دستى بود که اینها را از هم جدا کرد و با هم دشمن کرد ؟ و این چه دستى بود که دانشگاه ما را به آن صورت در آورد که اشخاصى که از آن بیرون آمدند ، مگر یک دسته متعهد ، انحرافى بودند و گرایش به مکتب هاى دیگر داشتند ؟ و آن چه دستى بود که در همان زمانى که انقلاب پیروز شد دانشگاه را به صورت یک دژ جنگى درآورد ؟ و آن چه دستى است که الان مشغول کاراست و مى خواهد باز روحانیت را بکوبد ؟ اینها چه دیده بودند از روحانیت و اخیرا چه دیدند که اینطور در فکر اینند که در بلاد شروع کردند که باز همان مطالبى که زمان رضاخان بود اعاده کنند و به روحانیون و معممین جسارت کنند و اهانت کنند ؟ روحانیون مگر چکاره اند و آنها چه دیده بودند ؟ این چه دستى است که این دو قشر را از هم اینطور جدا کرده بود و حالا هم جدا کرده است ؟ مگر انشأاللّه به فضل الهى اینها با هم پیوند کنند .

اگر بخواهند ملت را تحت سلطه بیاورند باید مردم را از روحانیین جدا کنند

اینها با مطالعه هاى طولانى که از مردم شرق و مسلمانان و بلاد اسلامى دارند و داشته اند و کارشناس هاى آنها در این بلاد اسلامى با شکل هاى مختلف آمده اند و مطالعه کرده اند و بررسى کرده اند ، این را یافتند که توده هاى مسلمین با روحانیین نزدیکند و روحانیین در آنها نفوذ دارند . در هر شهرى ملاى آن شهر ، امام جماعت آن شهر با مردم روابط دارد و مردم از او حرف شنوى دارند ، پس اگر بخواهند این ملت را بشکافند و تحت سلطه بیاورند باید مردم را از این روحانیین جدا و آنها را از آنها جدا کنند . خوب ، بین دانشگاه و روحانى چرا اینطور اختلاف ایجاد کردند که در دانشگاه نشود اسم روحانى را برد و دانشگاهى که بخواهد نماز بخواند به طور قاچاق نماز بخواند و در مدرسه هاى ما هم اگر اسمى از دانشگاه بیاید ، او را به خوبى دریافت نکنند ؟ این هم روى همان مطالعاتى که آنها دارند و این دیگر واضح تر است که این دو قشر مغز متفکر جامعه هستند ، این دو قشر را اگر از هم جدا کنند مى توانند کارهائى را که مى خواهند انجام بدهند و این دو قشر اگر با هم اتصال پیدا بکنند ، اینها نمى توانند مقاصد خودشان را انجام بدهند و لهذا قلم ها و نطق ها و رسانه ها و اینها که در خدمت اجانب بود ، به کار افتادند ، اینها را از هم جدا کردند و دشمن کردند و در هر قشرى هم ایجاد اختلافات کردند . حالا که اینها دیدند ، آن قدرت اسلام را دیدند و قدرت روحانیون را دیدند و قدرت دانشگاه را دیدند که یک همچو قدرت شیطانى را اینها با هم وقتى که شدند سرنگون کردند که در دنیا کسى احتمال این را نمى داد که بتواند ایران این مرد خائن را بیرون کند زیرا همه قدرت ها پشت سر او بودند ، همه قدرت ها ،

ص: 107

چه قدرت هاى غیر اسلامى که مهم امریکا بود ، براى شوروى هم و چه حکومت هاى انحرافى بلاد مسلمین ، تمام اینها طرفدار او بودند . شاهدید که ما وقتى در عراق خواستیم که شروع کنیم به طور بارزى به مقابله با شاه ، عراق نگذاشت ما آنجا بمانیم و وقتى خواستیم به کویت برویم کویت هم نگذاشت که ما وارد بشویم و من دیدم که ما در هر یک از بلاد مسلمین برویم ، همین حرف است . و خدا خواست که بهتر بشود و ما رفتیم به یک محلى که تحت سیطره ایران نبود گرچه آنجا هم ابتدائا با ما مخالفت هائى شد ، لکن کم کم آن مخالفت ها تخفیف پیدا کرد . اینها امروز از زمان رضاشاه بیشتر در فکر هستند . زمان رضاخان مطالعات بود و دهنیات که اگر چنانچه روحانى با دانشگاهى پیوند کند و اگر روحانى قدرت روحانیت خودش را دارا باشد نمى گذارد که ما آنطور که مى خواهیم استفاده کنیم از ایران ، این یک ذهنیتى بود مطابق با واقع هم بود اما ذهنیت بود . امروز آن ذهنیت دیگر براى آنها عینى شد ، دیدند که از روحانیت شروع شد و دانشگاه هم آنقدرى که متعهد بودند پیوند کردند و آنها هم که نبودند ، الزام پیدا کردند به اینکه همصدا باشند و سایر قشرها هم ، همه ملت . اینها دیدند که این روحانیین در عین حالى که آنها خیال مى کردند که نفوذ دارد لکن نمى دانستند اینقدر نفوذ دارد . آن وقتى که شاه به عذر خواهى افتاد ، شاه مخلوع به عذر خواهى افتاد و شریف امامى را آورد روى کار ، اینها هى گفتند که خوب ، ما اشتباه کردیم ، ما نمى دانستیم که مردم اینطور روحانیت را مى خواهند و ما این اشتباه را بر مى گردانیم ، ما خدمت مى کنیم به روحانیون . از این چرندها شروع کردند گفتن براى اغفال ، لیکن خوب ، دیگر گوش ها نمى شنید .

هیچ ارگانى نباید در کار ارگان دیگر دخالت کند

اینها امروز دیده اند قدرت اسلام را ، دیده اند که یک جمعیت سى و پنج میلیونى که این جوان هائى که بتوانند کار بکنند شاید پانزده میلیون ، هیجده میلیون ، بیست میلیون باشد بدون اینکه داراى یک تجهیزاتى باشند و بدون اینکه تربیت نظامى دیده باشند اینها با مشت غلبه کردند بر همه قدرت ها و آن کسى را که آنها همه مى خواستند نگه دارند نتوانستند ، اینها عینى شد بر ایشان که اسلام چقدر قدرت دارد ، حالا بدتر و بیشتر درصدد این هستند که اسلام را نگذارند تحقق پیدا کند . این سنگر بندى ها که در دانشگاه ها شد براى چى بود و کى بودند ؟ آنهائى که میل داشتند که دانشگاه که تبدیل شده بود به یک غرب ساختگى ، غربزده ساختگى ، برگردد به یک دانشگاه اسلامى که وقتى ولیده او مى آید ، نتیجه او بیرون مى آید ، افراد مسلم و متعهد باشد ، اینها بودند که سنگر گرفتند ؟ یا همان ها بودند که همان قلم و همان قدم و همان چیزهائى که زمان رضاخان مى خواستند بشکنند این اسلام را و این قدرت را ؟ اینها هستند که سنگرگیرى کردند . ما که مى گوئیم انقلاب فرهنگى و البته در همه چیز باید باشد ، لکن باید مخلوط نکنیم امور را به هم . اینهائى که در انقلاب فرهنگى هى صحبت مى کنند و صحبت کردند و من شنیدم اینها مخلوط مى کنند امور را به هم و این راه را دور مى کند . دانشگاه و فیضیه ، باید فقط راجع به دانشگاه شروع کنند . کار به این نداشته باشند اقتصاد ملت

ص: 108

چیست . اگر دانشگاه بیاید راجع به اقتصاد بخواهد فرهنگ را جارى کند و فرهنگ اسلامى درست کند ، از فرهنگ اسلامى دانشگاه هم باز مى ماند ، و اگر قشرى دیگرى که مى تواند انقلاب فرهنگى در مثلا ارتش بکند بیاید بخواهد مخلوط کند و انقلاب فرهنگى را در دانشگاه بخواهد بیاید عمل کند ، این کار خودش هم از دستش مى رود . باید هر قشرى در همان محل خودشان و در همان بنگاهى که آنها جزئیت دارند در آنها و عضویت دارند در آنجا ، همان را مشغول بشوند ، نه شما انقلاب اقتصادى را دنبالش بروید ، نه آنهائى که مى خواهند انقلاب اقتصادى درست کنند بیایند دنبال دانشگاه ها . و من به شما حالا دارم عرض مى کنم که این اختلاطها البته افرادى هم که این اختلاطرا مى گویند من سراغ ندارم که افرادى باشند که خداى نخواسته خیانتکار باشند ، اغفال مى شوند . اینهائى که مى خواهند ، مى گویند همه را باید با هم درست کرد و جدا نمى کنند ، قسمت قسمت نمى کنند ، همه چیز را یعنى این دستگاه را با آن دستگاه ، آن دستگاه را با این دستگاه و روى هر یک علیحده متخصصان خودشان ، متخصصان آن بنگاه مشغول کار نمى گذارند بشوند ، اینها متحمل است که اغفال شده باشند . نباید ما وقتى مى خواهیم دانشگاه را درست بکنیم و یک انقلاب فرهنگى در دانشگاه درست بکنیم بیائیم همه چیز را با هم مخلوط بکنیم ، همه جا باید چه بشود اما هر کدام در محل خودش . بازار باید درست بشود ، لکن دانشگاهى به بازارى کارى نباید داشته باشد . بازار یک دسته اى باید بروند و آنجا انقلاب اسلامى و فرهنگى را در آنجا پیاده کنند ، اینها یک دسته بازارى متعهد باید باشند . ارتش هم باید انقلاب در آن پیدا بشود و امید است که بسیار وقتش شده باشد لکن ارتش نباید کار داشته باشد که دانشگاه چه مى گذرد در آن ، به او چه ربطى دارد . در عین حالى که همه با هم پیوند هستند ، لکن هر کدام کار خودشان را باید انجام بدهند . پیشتر مى گفتند که در آن تعزیه هایى که در مى آوردند سابقا ، مى گفتند که شمر خوب این است که شمر باشد ، اگر بنا باشد که شمر هم وقتى صحبت مى کند یا شعر مى خواند مثل امام حسین بخواند این شمر نیست ، در عین حالى که همه بنگاه واحد بودند و همه با هم مى خواستند یک صحنه اى را درست کنند ، لکن هر کس کار خودش را باید خوب انجام بدهد ، نباید او دخالت کند در کار دیگرى . اگر هر کدام دخالت کنند در کار دیگرى ، این صحنه ، صحنه خوب نمى شود . ما هر کدام باید کار خودمان را خوب انجام بدهیم اگر هر کسى در هر کارى دخالت بکند هیچ کدامش را نمى تواند انجام بدهد .

با هم اجتماع کنید و مواظب باشید قلم هاى مسموم شما را بازى ندهند

و من حالا به شما عرض مى کنم که قلم ها ، قدم ها ، نطق ها ، شیطنت ها دنبال این است که نگذارند شما ادامه بدهید به این چیزى که مشغول شده اید ، اینها مى خواهند نگذارند که قشر روحانى با قشر دانشگاهى یکى بشود . شما الان اول کارتان است ، تازه شروع کرده اید . ممکن است به حسب حدسى که من مى زنم که بیایند بیخ گوش اشخاصى که در فیضیه و در جاهاى دیگر ، در مراکز علمى هستند ، بیخ گوش اینها چیزهائى بخوانند که نتیجه اش این باشد که شما با این دسته کنار بروید ، و بیایند بیخ گوش

ص: 109

دانشگاهى ها مطالبى بگویند که شما را از آنها جدا کنند . اینها صدمه دیده اند از اتحاد این ملت ، اینها از اسلام الان ترسیدند به طورى که دیدند خارجا چه جور واقع شد . اینها مى بینند این تظاهرات شما را ، اینها مى بینند این اجتماعات شما را و این فریاد اسلامى شما و ناراحت مى شوند .

چند روز پیش از این در یک نوشته اى دیدم که مى گوید که چرا از ملى مى ترسید شماها ؟ چرا نمى گوئید مجلس شوراى ملى ؟ من به آن آقا مى گویم شما چرا از اسلامى مى ترسید ؟ ! ما این ملى که مجلس شوراى ملى باشد ، حالا بیش از پنجاه سال هم از آن مى گذرد و ما یک اثر صحیحى از این ندیدیم . هر وقت یک آدم صحیح پیدا مى شد ، یک پنجاه نفر هم از نوکرهاى استعمار پیدا مى شدند و او را مى کوبیدند . من مى گویم به اینها که ما تابع این ملت هستیم ، این جمعیت . ما که خودمان براى خودمان یک کاره نیستیم ، ما مى خواهیم ببینیم خواست این سى و پنج میلیون جمعیت چى است . ما دیدیم که خواست این سى و پنج میلیون جمعیت این بود که ما اسلام را مى خواهیم ، در تمام صحبت ها از اول تا آخر این نبود که ما ملى گرا هستیم ، ملى گرایى بر خلاف اسلام است . اسلام آمده است که همه را یک نحو به آن نظر بکند ، همه جوامع را . ملى گرایى این است که الان در آمریکا بین سیاه و سفید دارد واقع مى شود و این کارترى که دعوى این را مى کند که من طرفدار بشر هستم این سیاهان را اینطور مى کشد و این طور آزار مى دهد . ملى گرایى اینست که بعضى از این دولت هاى عربى مى گویند عربیت و نه غیر . ملى گرایى این پان ایرانیسم است ، این پان عربیسم است . این بر خلاف دستور خداست و بر خلاف قرآن مجید است ما که مى گوئیم جمهورى اسلامى ، مجلس شوراى اسلامى ، براى اینکه از آن امامزاده ما معجزه اى ندیدیم ! پنجاه سال است ، بیشتر ، ما را عقب ، عقب راندند ، پنجاه سال بیشتر که اینها کارشکنى کردند . در طول مدتى که مجلس شوراى ملى آنها بود حتى یک دفعه نشد که مردم ، مردم سراسر کشور آزاد راى بدهند . آن وقتى که رضا خان نبود و محمدرضا خان نبود و زمان قاجار ، من یادم هست ، آن وقت خان ها بودند ، شاهزاده ها بودند ، خان ها دسته دسته این مردم را به زور مى آوردند و به صندوق ها راى براى خودشان مى گرفتند ، مردم هیچکاره بودند ، نمى دانستند که چیست ، یک ورقه اى را به آنها مى دادند ، اینها هم مى آوردند در صندوق مى انداختند . زمانى که رضاخان سلطه پیدا کرد و محمدرضا سلطه پیدا کرد که همه مى دانید که یعنى زمان محمدرضا را اکثرا دیدید که به مردم ارتباطى نداشت . خود محمدرضا گفت ، در یک گفتگوئى گفته است به اینکه لیست این وکلا را از سفارتخانه ها مى فرستند پیش ما مى فرستادند مى خواهد بگوید حال اینجور نیست ، مى فرستادند پیش ما و ما همان ها را ملزم بودیم که تعیین کنیم . این یک اقرارى است از یک کسى که به غصب سلطنت براى این مملکت مى کرد و مطلع بود بر مسائل . و این ما را شناساند که به ما مى فهماند که افرادى که آن وقت در این مجالس بود چه اشخاصى بودند . افرادى بودند که با لیست سفارت آمریکا یا با لیست سفارت شوروى تحمیل مى شدند ، این حرفى است که محمدرضا گفت که لیست ها را مى فرستادند . این را براى این تعریف کرد که مى خواست بگوید من دیگر اینطور نیستم . حتى پدرش را تضعیف کرد که خودش رو بیاید و مردم به خودش توجه پیدا کنند . این اقرارى بود که ایشان کرد که

ص: 110

لیست را مى فرستادند و ما مجبور بودیم که همان لیست را ، افراد را تعیین کنیم . این نمایانگر این است که اینهایى که در مجلس شوراى ملى بودند نه شوراى اسلامى ، اینها چه اشخاصى بودند ، اینها نوکرهائى بودند که نوکرهاى خارجى بودند و با زور این نوکر بزرگ اینها مى رفتند در مجلس . در طول تاریخ مشروطیت نمى توانید پیدا کنید که همه ایران خودشان راى داده اند ، حتى در آن دوره هاى اول ، بله ، تهران در آن دوره هاى اول خودشان راى مى دادند لکن در تهران خان ها نمى توانستند کارى بکنند اما در شهرهاى دیگر و در دهات و در اینطور چیزها این خان خانى بود و همان اشراف و همان خان ها مردم را مى بردند به آن کسى که نظرشان بود راى مى دادند . شما امروز . . . یا یک انحرافى حاصل شده ، آن هم آن مقدارى است که دیده اند چیز ناچیزى بوده ، اینطور آزاد مردم بروند و آنطور زن و مرد ، بچه و بزرگ ، آنهائى که مى توانستند راى بدهند ، آزاد بروند آنجا راى خودشان را بریزند . خوب ، شما تهران را دیدید ، قم را دیدید ، بعضى جاها را هم دیده اید و از بعضى جاها هم شنیده اید ، اینها نمى خواهند که یک همچو مجلسى که مال ملت است و مال اسلام است و افرادش به حسب غالب ، اسلامى هستند الا آنجاهایى که قالب زده اند ، نمى توانند ببینند این را . اینها نمى توانند ببینند که دانشگاهى و روحانى زیر یک سقفى جمع شدند با هم مخلوطند . اینها ، من تنبه به شما مى دهم که اینها مشغولند که شما را از هم جدا کنند . شما الان یک نهال کوچکى هستید که تازه ، این ارتباطتان تازه رس است ، باز شروع شده است الان ، نرسیده است به جایى و شما همه در هدف آنها واقع هستید که نگذارند ، نگذارند در دانشگاه یک کار مثبتى انجام بگیرد ، اگر شد با تفنگ و با سنگرگیرى و اگر این نشد ، با شیطنت . آن چه دستى است که در دیوارهاى دانشگاه آن شعارها را مى نویسند ؟ او چه مى خواهد بکند ؟ آنى که جمع مى کند جمعیت را ، یک بر خلاف اسلام چیزى مى گوید ، چه نظرى اینها دارند ؟ اینها واقعا اشخاصى هستند که مى بینند دانشگاه و روحانیون مضر به ملت هستند و چون اینها ضرر براى ملت دارند ، مى خواهند ما را از بین ببرند . ؟ خوب ، همین طایفه اى هستند که روبروى این ملت تفنگ مى کشند و اسلحه دارند و الان هم اسلحه هایشان در محل هایى هست براى وقتى که فرصت پیدا کنند . همین هایى هستند که مى خواهند کردستان به همان انقلاب و اینطور چیزها باشد و بحمداللّه آنجا تصفیه شد و تصفیه مى شود . همین هایى هستند که تفنگ هایى که دارند و چیزهاى که دارند ، مارک هایى که دارد معلوم است از اسرائیل هست ، از شوروى هم هست ، از طرفین قضیه . اینها اسلام را مى بینند که مقابلشان مى ایستد ، آن بزرگترها ، اینها که بچه اند ، آن بزرگترهایى که اینها را هدایت مى کنند و اینها را وادار مى کنند به امور ، اینها دیدند که اسلام اگر چنانچه باشد ، روحانى و دانشگاهى اگر با هم باشند ، این دو مغز متفکر با هم جوش بخورند قهرا سایر مردم هم با اینها جوش مى خورند ، نمى توانند دوباره برگردند به اینجا و کارهایى را که مى خواهند بدهند ، انجام بدهند . اینها مى دانند حالا که هیچ کودتایى در ایران نمى تواند درست باشد ، کسى هم فکرش نمى تواند باشد ، از خارج هم هیچ کسى نمى تواند در اینجا بیاید و دوام هم بیاورد . اینها از افغانستان هم یک درسى گرفته اند که همه سلاح هاى مدرن را آوردند و همه هلیکوپترها و طیاره ها و حتى نظامى هاى تدریب شده

ص: 111

را آوردند افغانستان ، لکن نتوانستند ملت افغانستان را خاضع کنند و هر روز رو به شکستند . افغانستانى که دولتش با آنها موافق است و آن اشخاصى که تبع دولتش هستند با آنها موافق هستند ، ایرانى که دولت و ملت دیگر نیست و همه باهمند ، همه دستشان توى دست هم است ، اینها نمى توانند در اینجا بیایند و یک مثلا کارى انجام بدهند . علاوه خداى تبارک و تعالى با ماست . ما براى خدا مى خواهیم این اجانب را از کشورمان بیرون کنیم و اینهائى که خلاف اسلامند عذرشان را بخواهیم یا هدایتشان کنیم . وقتى ما براى خدا مى خواهیم این انجام بگیرد ، خداى تبارک و تعالى با ما همراهى مى کند ، لکن به این شرط که ما همانطورى که اول انقلاب و در جوشش انقلاب همه مقصدها را کنار گذاشته بودیم و یک مقصد داشتیم و آن جمهورى اسلامى و اسلام ، و هیچ یک از ما دنبال این نبودیم که شب شاممان چیست یا در اداره منصبمان چیست ، همانطور پیش برویم . شما خیال نکنید که ما ، دیگر حالا گذشت و تمام شد و حالا برویم سراغ زندگیمان ، نخیر . اگر بخواهید یک زندگى با شرافت داشته باشید ، با عزت داشته باشید ، باید از این چیزهایى که القا مى کنند به شماها ، یعنى به ملت ، القا مى کنند به اینها که جمهورى اسلامى هم آمد و کارى انجام نداد ، این براى این است که دلسرد کند شما را از جمهورى اسلامى ، نقشه است که شما کنار بروید جمهورى اسلامى را بکوبند و تمام کنند . در صورتى که در این یک سالى که جمهورى اسلامى بوده است با همه کارشکنى هایى که از همه جا شده است ، به قدر طول سلطنت این دو مرد خائن خدمت شده است به این مردم . دهاتى که هیچ نداشتند در طول سلطنت غاصب این دو خیانتکار ، همه را از همه چیز محروم کرده بودند ، الان در بسیارى از جاها خدمت مشغول شده است و مردم ، خود ملت و دستگاه هاى دولتى و ملى با هم دست به هم گذاشته اند و آباد کرده اند آنجاها را . ملت ما نباید گوشش به حرف این اشخاصى باشد که بر خلاف اسلام شعار مى نویسند ، نباید حرف هاى آنها را گوش کند که کارى انجام نگرفته . اگر هیچ کارى انجام نگرفته بود الا اینکه من و شما حالا آزاد مى توانیم اینجا بنشینیم صحبت کنیم ، از آزادى بهتر یک چیزى ما داریم در دنیا ؟ اگر هیچ کارى انجام نگرفته بود الا اینکه دست اجانب از ممللکت ما قطع شد ، ولو حالا ریشه هایش یک قدرى هست اگر هیچ نشده بود ، اینها را نباید ما چیز حساب کنیم ؟ ما نباید رفتن محمدرضا را که با آنهمه قدرت بود یک چیزى حساب کنیم ؟ جمهورى اسلامى آمد و هیچ کارى نکرد ؟ پس این چیست ؟ حالا باز محمدرضا توى مملکت ماست و سلطنت مى کند و ساواک هم مشغول به نانجیبى هاى خودش است ؟ اینها جوان ها را مى خواهند گول بزنند و جوان ما الحمداللّه بیدار شده اند و گول نمى خورند به این زودى . اینهایى که شما را مى خواهند سرد کنند و اینکه کارى انجام نشده است ، و چیزى نشده است ، شما مى خواهید چه کارى انجام بشود ؟ در ظرف یک سال و چند ماه تمام نهادهائى که براى یک کشور اسلامى است تمام تحقق پیدا کرد . در هیچ جاى دنیا همچو چیزى نبوده ، جاهاى دیگر بیست سال ، سى سال ، پنجاه سال وقتى انقلاب کردند باز نتوانستند قانون اساسى داشته باشند . عراق الان هم قانون اساسى ندارد ، الان هم چند نفر دور هم نشسته اند با زور به مردم حکومت مى کنند . اما ایران از باب از خود مردم بود این جوشش ، از متن جامعه بود این انقلاب ، و

ص: 112

همه هم اسلامى بودند ، همه آن چیزهایى که باید براى یک مملکتى اساس مملکت باشد انجام گرفته . ما دیگر چیزى ، معطلى در این باب نداریم ، بعد باید سازندگى ها بشود که انشأاللّه مشغولند و خواهد شد . شما را بازى ندهند این قلم هاى مسموم ، این مجله ها و بعضى روزنامه هایى که در خدمت دیگران هستند و مع الاسف به آنها اجازه نشر مى دهند هر روز ، اینها شما را اغفال نکنند . آن چیزهایى که بیخ گوش شما در دانشگاه مى خوانند ، یا در مدرسه مثلا فیضیه مى خوانند به گوشتان نرود . این اجتماعى که شما با هم کردید الان هدف واقع شدید از براى آنهائى که با اسلام مخالفند و با دانشگاه مخالفند و با فیضیه مخالفند . الان شما هدف آنها هستید . ادامه دادن کار بالاتر از ایجادش است ، ایجاد را مى شود ، سه روز رفتید در قم و بحمداللّه با هم صحبت کردید و تفاهم کردید و الحمدلله با هم نزدیک شدید ، لکن ادامه این مهم است . باید شما قرار بدهید هر چند روز ، هر چند وقت یک دفعه با هم اجتماع کنید و با هم یکصدا باشید .

اگر دانشگاه از اول در خدمت مردم بود حالا ما محتاج نبودیم

و من امیدوارم که این ائتلاف شما با هم یک امر بسیار مبارکى باشد و با این ائتلاف بتوانید دانشگاه ها را ، مراکز علمى را به صورت اسلامى در آورید که اشخاصى که از ، ما هر بنگاهى را که ، هر کارخانه اى را ، از آن چیزى ک بیرون مى دهد مى فهمیم چیست . آن کارخانه اى که شکر بیرون مى دهد مى بینیم شکرش چطور است بعد مى فهمیم کارخانه اش چطور است . آن که فرض کنید که فاستونى بیرون مى دهد ما مى فهمیم چطور است . ما از این محصول کارخانه دانشگاهمان باید بفهمیم چى بوده ، این محصولش چه بوده . این آقایانى که مى گویند که ما خودمان در این یک سال دانشگاه را چه کردیم ، در این یک سال ما ببینیم این آقایان چه کرده اند ؟ محصولش چه بوده ؟ در این پنجاه سال محصولش چه بوده ؟ در این پنجاه سال مثلا یک میلیون دانشگاهى ملت براى ملت خدمت بکند نه براى دیگران ، درست شده است ؟ دانشگاه بیرون داده است افرادى که نظرشان این باشد که براى ملتشان کار بکنند و به دیگران مربوط نباشند ؟ این کمونیست ها از کجا آمده اند ؟ این مارکسیست ها از کجا آمده اند ؟ از توى دانشگاه ها . ما معلم ها را از اینها مى فهمیم ، که دانشگاه داخلش چه بوده براى اینکه محصولش این است . یک عده اى البته متعهد هستند ، در هر جا هستند اما دانشگاهى که چند میلیون جمعیت در آن باید باشد و در عرض این پنجاه سال باید بیشتر از صد میلیون جمعیت از آن بیرون آمده باشد و آمده و رفته باشد ، اگر بنا بود که این دانشگاه یک محصول دلخواهى داده بود بیرون ، حالا گلستان بود مملکت ما ، محتاج به جنگ نبودیم ، محتاج به نهضت نبودیم ، محتاج به انقلاب نبودیم . محصول آنجا یک محصول نامطلوبى بود که در هر پستى وارد شدند براى اجانب کار کردند . اینهایى که در این پستها وارد شدند ، براى کى کار کردند ؟ براى ملت کار کردند ؟ اینها محصول همین دانشگاه بودند و از دانشگاه آمدند در وزارتخانه ها در راس امور وارد شدند و همه اش براى اجانب کار کردند . اگر اینها براى ایران کار کرده بودند ، اگر دانشگاه در خدمت ایران بود حالا ما دیگر محتاج بودیم که

ص: 113

جنگ و نزاع کنیم ؟ دانشگاه دیگر مرکز این سنگربندى ها مى شد ؟ ادارات ما به این صورت در مى آمد که نکنند کار را ، کم کارى بکنند ؟ دانشگاه نتوانسته آن خدمت خودش را بکند به این ملت ، دانشگاه در خدمت دیگران بوده است ، جوان هاى ما را دانشگاه ها اینطور کردند . الان هم دنبال این هستند که نگذارند این دانشگاه یک دانشگاه در خدمت خود مردم باشد . ما که مى گوئیم دانشگاه اسلامى ، ما مى خواهیم که یک دانشگاهى داشته باشیم که روى احتیاجاتى که این ملت داشته باشد ، کرسى داشته باشد و براى ملت باشد . تربیت نبوده است در این دانشگاه ، تربیت بر ضد بوده است .

آموزش و پرورش لفظى بوده است که وزارت آموزش و پرورش ! نه آموزش ، آموزش بوده است ، نه پرورش ، پرورش . آموزش این بوده است که جوان هاى ما را گرایش غربى و شرقى مى دادند و پرورش هم این بوده است که لاابالى بار مى آورده اند و همین چیزهایى که مى بینید . حفظ کنید این وحدت خودتان را . اینها الان هجوم مى آورند که از دستشان بگیرند این را . بخواهید کشورتان کشور مستقل و خودتان اشخاص آزاد باشید ، این را تعقیب کنید و شما دو قشر با هم ارتباط دائم داشته باشید و برنامه ها را خود دانشگاهى ها و خود علماى حوزه برنامه ها را تنظیم کنند که یک آموزش موافق با احتیاج مملکت ، نه این چیزهایى را بخوانند که اصلا به درد ما نمى خورد ، خیلى از چیزهاست که اصلا به مملکت مربوط نیست و یک پرورش صحیح ، که از دانشگاه وقتى بیرون مى آیند مستقل در فکر باشند ، مستقل در عمل باشند ، تحت تاثیر گرایش هاى شرقى و غربى نباشند ، خدمتگذار به کشور خودشان باشند نه خدمت به دیگران بکنند . این معنى انقلاب دانشگاه است . ما انقلاب دانشگاه را از محصولش باید بفهمیم ، اگر انشأاللّه بعد از چند سال دیگر محصول ، محصولى شد انسانى ، محصولى شد اسلامى ، محصولى شد که براى کشور خودشان زحمت مى کشند و کار مى کنند ، مى فهمیم تحول پیدا شده و اگر چنانچه همان باشد و از آن کمونیست بیرون بریزد و مسلمان ها را از آن طرف بریزند ، کمونیست از آنجا در بیاورند ، اگر اینطور باشد ما تا ابد لنگ هستیم و منتظر بدترش باید باشیم . لکن ما امیدواریم که خداى تبارک و تعالى با ما همراهى و کمک کند و به زحمت هاى شما علما و شما دانشمندان ، انشأاللّه ما به واسطه زحمات شما مملکتمان اصلاح بشود .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 114

تاریخ : 4/3/59

بیانات امام خمینى در جمع نمایندگان مجلس شوراى اسلامى

مجلس محل طرح مسائل دلخواه اسلام و مردم است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من خوف این را دارم که مطالبى که آقاى حجازى فرمودند درباره من ، باورم بیاید . من خوف این را دارم که با این فرمایشات ایشان و امثال ایشان براى من یک غرور و انحطاطى پیش بیاید . من به خداى تبارک و تعالى پناه مى برم از غرور . من اگر خودم را براى خودم نسبت به سایر انسان ها یک مرتبتى قائل باشم ، این انحطاط فکرى است و انحطاط روحى . من در عین حال که از آقاى حجازى تقدیر مى کنم که ناطق برومندى است و متعهد ، لکن گله مى کنم که در حضور من مسائلى که ممکن است من باورم بیاید بیان کردند .

من چند کلمه اى که مى خواهم در حضور آقایان عرض کنم از باب اینکه امر شده است به تذکر ، (فان ذکرى تنفع المومنین ) . تصادف خوبى است که امروز که آقایان در اینجا تشریف دارند و با هم مواجه هستیم _ که _ مواجه با ملت هستیم ، تمام ملت خلاصه در وجود شما آقایان است ، تصادف خوبى است که با روز عید مبارکى مصادف شده است و از آن بهتر این است که روز گشایش مجلس اسلامى در روزى است که عدالت در عالم متولد شده است ، روزى است که امیرالمومنین سلام اللّه علیه به دنیا آمدند ، این مظهر همه عدالت ها و اعجوبه عالم هستند و از صدر عالم تا ابد به جز رسول اکرم کسى به فضیلت او نیست . این را ما به فال نیک مى گیریم و این فکر را مى کنیم که آقایان که در یک روزى که مظهر عدالت خدا ، پرتو عدالت انسانى در آن روز متولد شده است و شما مجلس را در آن روز افتتاح مى کنید بدانید که باید همان رشته را ، همان رشته على علیه السلام را پیروى کنید . من در بعضى مجالس زمان رضاخان رفته ام در مجلس ، به عنوان تماشاگرى و مجالس دیگرى هم که از آن زمان تا اخیر بوده است شنیده ام . آنجائى که من دیده ام ، مجلس ، مجلس شورا نبوده است ، مجلس مبارزه بین افراد در آمال خودشان بود ، جنگ و نزاع بود ، حتى بعضى اشخاص که اشخاص صحیحى بودند و در خارج از مجلس حدود را حفظ مى کردند در مجلس که وارد مى شدند مثل اینکه ملزم مى شدند به اینکه نظیر آنهاى دیگرى که به طور غیر اسلامى رفتار مى کردند ، گاهى هم بعضى از آنها منحرف بشوند . مجلس شوراى اسلامى مجلس مشورت است ، مجلسى است که باید متفکرین ، آقایان مسائلى که مایحتاج ملت است و کشور است در میان بگذارند و با هم مشورت کنند ، مباحثه کنند فقط

ص: 115

آن چیزهائى که مربوط به ملت است و به اسلام . مجلس شوراى اسلامى که شما آقایان وکیل هستید از طرف ملت براى خدمت در آن بنگاه باید آنکه دلخواه ملت است در آنجا طرح بشود و آنچه دلخواه اسلام است بحث و مشورت بشود و به ترتیبى که مقرر است تصویب بشود و همه چیزش اسلامى باشد . اغراض شخیصه را باید همه ما کنار بگذاریم . فرضا که من با شما خداى نخواسته یک حساب و خرده دارم این در مجلس نباید ، در مجلسى که مجلس اسلامى است نباید این خرده حساب ها را آنجا به آن رسید . مجلس شوراى اسلامى در یک محفظه سربسته نیست که اگر خداى نخواسته انحرافى در آن پیدا شد همان اجزاه خود مجلس بفهمند ، این سرباز است و رادیو و تلویزیون این را منتشر مى کند همه ایران مى بینند و مى شنوند و خارج از ایران هم تا آنجائى که موج اینها مى رود آنها هم مى شنوند و مى فهمند که چه شده است . اگر بنا باشد که خداى نخواسته از اول صف آرائى بشود براى جنگ اعصاب و آن مجالسى که در زمان طاغوت بود ، آن مجالس ، باز محتوایش تکرار بشود ، این مجلس اسلامى نیست و آقایان به وظیفه شرعى و الهى خودشان عمل نکرده اند . من امیدوارم که آقایان بدون اینکه جهات نفسیت را در نظر داشته باشند و بدون اینکه اغراض خودشان را و مخالفت هاى شخصى که با اشخاص دارند در نظر داشته باشند ، به آن چیزى که وکیل او ، به آن چیزى که در آن چیز وکیل هستند ، اندیشه کنند و مباحثه کنند و شور کنند . شورى که در محیطى واقع شد که اسلامى است و اخلاق اسلامى است منتهى به جنگ نمى شود ، منتهى به آن مسائلى که در آن مجلس ها و بعضى از آن مجلس ها واقع مى شد که انصافا شرم آور است نمى شود باید همانطورى که تا حالا تحولات زیادى پیدا شده است در این ملت شما که وکیل از جانب ملت هستید و عصاره فضائل ملت هستید ، باید در آنجا همان معنائى که مامور آن شدید از طرف ملت ، همان معانى باشد . ملت یک ملت اسلامى است و اسلام را مى خواهد و احکام اسلام را مى خواهد شما وکیل نیستید که بروید آنجا بنشینید و حساب هائى که خودتان با هم دارید صاف کنید اگر یک همچو کارى بشود ، این انحراف است و غصب است آن محل براى شما . شما باید (انشأاللّه همین طور هم هست ) شما باید در آنجا معلم اخلاق باشید و از براى همه کشور ، براى اینکه مطالب شما به همه کشور بسط پیدا مى کند . وقتى که همه مردم در تمام کشور دیدند که این وکلایشان با راستى و صداقت در خدمت کشور هستند و در خدمت اسلام هستند و مناظره هائى که مى کنند مناظره هاى اسلامى است و بحث و تفتیش اسلامى است ، این یک تعلیمى مى شود به همه افرادى که در این کشور هستند و به آنجائى که این موج ها مى رسد در خارج کشور . ماباید همه قشرها را تربیت کنیم . شماها باید در مجلس که مى روید علاوه بر اینکه مسائلى که طرح مى شود که مورد احتیاج ملت است باید آنها را در آن طرح کنید ، با سلاح اخلاق اسلامى وارد بشوید و با آن سلاح مردم را تربیت کنید که وقتى چند سال از مجلس گذشت ، در مردم آثار گفتگوهاى شما و مناظرات شما پیدا باشد . از مجلس منعکس مى شود کارهاى شما ، علاوه بر اینکه خداى تبارک و تعالى حاضر است در همه جا و ناظر است در همه جا و پرونده هاى همه شما پیش اوست و همه عالم ، علاوه بر اینکه باید ملاحظه کنید که در حضور خداى تبارک و تعالى هستید و هر نفسى که مى کشید در

ص: 116

حضور او هست و هر کلمه اى که ادا مى کنید در محضر مبارک خداى تبارک و تعالى هست و در محضر خداى تبارک و تعالى و برخلاف دستور او جرم عظیمى است و باید ناظر بدانید خدا را بر اعمال خودتان ، باید شما دیگران را هم تربیت کنید همه اشخاصى که در هر مرکزى هستند باید آن مرکز را به صورت یک تعلیم گاه در آورند همانطورى که در صدر اسلام آن که رئیس دولت بود و آن که سردار بود ، سردار لشگر بود با اعمال خودشان مردم را تربیت مى کردند ، با حرف هاى خودشان ، با کردار خودشان مردم را تربیت مى کردند . باید ما که دعوى این را داریم که مسلمان هستیم و تابع اولیاى اسلام هستیم ، باید ما هم با کردار و رفتار خودمان تربیت کنیم مردم را . اگر خداى نخواسته انحرافى در مجلس پیدا بشود ، چون منعکس مى شود به همه جا ممکن است که انحراف در سطح گسترده اى پیدا بشود و مسوولیت بزرگ باشد . چنانکه اگر انحرافاتى را شما به واسطه اعمال و افعالتان از ملت سلب کنید ، اجر بسیار بزرگى را دارید ، اجر انبیا را دارید . از الان بناى بر این نگذارید که ما یک جبهه کذا و یک جبهه کذا ، از اول بناى مبارزه باشد ، مبارزه نیست ، مباحثه است ، مباحثه ، مباحثه نرم اسلامى . مى خواهید هر کدام مسائلى که دارید به دیگرى بگوئید با برهان ، با بیان ، البته باید بگوئید اما مبارزه ندارید با هم . همه براى اسلام هستید و خدمتگزار اسلام هستید و مى خواهید براى اسلام خدمت بکنید . از حالا بنا نگذارید به اینکه یک جبهه بندى کنید ، یک دسته این طرف ، یک دسته آن طرف و همان کارهائى که در مجالس سابق مى کردند و همان دعواها و نزاع هائى که به انحطاط مى کشید خودشان و ملت را و من نمى دانم آیا در مجالس خارج از این کشور یک همچو نزاع ها و داد و قال ها و بدگوئى هائى بوده است که تقلید کردند اینها از آنها یا نه ابتکار بوده ، این را من اطلاع ندارم ، لکن على ایحال ، چه تقلید از دیگران بوده است و چه ابتکار خودشان بوده است ، یک امر بسیار مشوه بدى بود که تلخى او در ذائقه باید بماند تا آخر و من امیدوارم که کارهاى شما آن تلخى ها را از ذائقه ها بزداید .

کفران نعمت ، کار شکنى و تضعیف یکدیگر موجب انحطاط و سقوط مى شود

و یک مطلبى که باز مى خواهم عرض بکنم که دنباله همین است ، این است که الان کشور ما اول عملش و اول کارش است . بحمداللّه تا حالا تمام آن چیزهائى که یک حکومت لازم دارد ، محقق شده است ، لکن باز اول کار است در این کار یک ویژگى اى هست که بعدها آن ویژگى دیگر ممکن است نباشد . حالائى که از خارج و داخل به کشور ما هجوم مى شود ، در داخل با طرح مختلف ، قلم هاى مختلف ، مجله هاى مختلف و گویندگان مختلف و اشخاصى که شلوغ مى کنند در این مملکت ، ابتلأ هست و از خارج هم که با قدرت هاى بزرگ ، محل ابتلاى ما هست ، ما اگر بخواهیم براى کشورمان ، براى اسلام پیروزى حاصل بشود ، باید کارشکنى نکنیم از هم ، باید همه یکصدا باشیم . قضیه هدایت مساله اى است ، قضیه کارشکنى مسأله دیگر ، هدایت باید کرد . مرکز همه قانون ها و قدرت مجلس است . مجلس هدایت مى کند همه را و باید بکند ، اما بناى بر این نباشد که مجلس دولت را ضعیف کند و بناى بر این هم نباشد که دولت مجلس را ضعیف کند ، تضعیف هم یک ، تضعیف خودش

ص: 117

هم هست . اگر رئیس دولت ، رئیس جمهور تضعیف کند مجلس را ، خودش قبل از مجلس سقوط مى کند و اگر مجلس تضعیف کند دولت و رئیس جمهور و آنهائى که اجرا مى خواهند بکنند ، این خودشان هم تضعیف مى شوند و امروز صلاح نیست . اگر چنانچه در یک وقتى هم یک همچو مطلبى واقع بشود ، آن هم یک جرم است ، امروز این مسأله جرم بسیار بزرگ است براى اینکه در آن مواقعى که مملکت ما ابتلأ به این مصائب ندارد ، خوب یک کار خلاف است اما کار خلافى نیست که مملکت ما را تهدید به نابودى و شکست بکند اما امروز که مملکت ما وضعش اینطورى است و نمى توانند آنهائى که عمال خارجى هستند و خود خارجى نمى توانند ببینند که در ظرف یک سال و دو سه ماه ، چند ماه ، تمام کارهائى که در چندین سال انجام نگرفته اینجا انجام گرفت ، این را نمى توانند ببینند ، اینها از اول هى خیال مى کردند که خوب ، به خودشان وعده مى دادند که اصللا جمهورى اسلامى ، این پا نمى گیرد اصلش با او مخالفت مى کردند (جمهورى ، نه ، لازم نیست اسلامى باشد ، جمهورى ملى باشد) ما از این ملى ها هیچى ندیدیم جز خرابکارى ، اگر یک نفرشان آدمى بود که صحیحى بود ، اسلامى بود که صحیح بود ، ما ندیدیم چیزى از اینها . همه ما اسلامى پیش برویم ، با برنامه اسلامى پیش برویم . پیروزى ما مرهون اسلام است ، نه مرهون من است نه مرهون شما و نه مرهون هیچ قوه اى ، مرهون اسلام است . اسلام به ما این پیروزى را داده است این یک نعمتى است که خداى تبارک و تعالى به ما اعطا کرده است و این نعمت را اگر چنانچه شکرگزارى نکنیم ممکن است که یکوقتى خداى نخواسته از ما بگیرند . شکرگزاریش به این است که همانطورى که در اول همه دست ها بلند شد که ما اسلام را مى خواهیم ، جمهورى اسلامى را مى خواهیم ، خداى تبارک و تعالى عنایت فرمود و اعطا کرد ، اگر ما از حالا این دست ها را کنار بزنیم ، یکى از این طرف برود و یکى از آن طرف برود و یکى یک چیزى بگوید و یکى یک چیز دیگرى بگوید و جبهه بندى بشود و دولت با مجلس ، مجلس با دولت و همه با هم به هم بریزند ممکن است که عنایت خدا به واسطه کفران نعمت برداشته بشود و ما انحطاط همه چیز پیدا بکنیم و کشورمان باز برگردد به حال سابق ، به همان ظلم ها و همان ستم هایى که همه دیدید و همه دیدیم . شکرگزارى به این است که شماهائى که وکیل ملت هستید کارشکنى براى دولت نکنید ، هدایت کنید ، هر جائى که پا را کنار مى گذارند هدایتش بکنید ، دولت هم هر کس شود و هر کس هست و نخست وزیر هم هر کس هست ، دولت هم هر کس هست ، آنها هم کارشکنى براى مجلس نکنند ، آنها قوه مجریه هستند همه روى قانون عمل بکنند . این قانونى که ملت برایش راى داده است ، همین راى نداده است که روى طاقچه بگذارید و کارى به آن نداشته باشید ، بروید مشغول کار خودتان بشوید . این قانون باید دست همه باشد و همه خدود را قانون معین بکند . قانون براى مجلس حدود معین کرده است ، تخلف از این حدود نشود . براى رئیس جمهور تحدید کرده ، حدود قرار داده ، او هم تخلف نکند . براى نخست وزیر و امثال اینها و دولت ها حدود معین کرده ، آنها هم نباید خارج بشوند . هر که خارج بشود از حدود ، باید این را تنبه بدهند ، هدایت کنند او را .

ص: 118

تکلیف بر حرکت در مسیر خدا بدون خوف از چپ و راست

و شماها هم من امید این را دارم که چهره هاى نورانى که در مقابل من واقع شده اند بدانند که در پیشگاه خداى تبارک و تعالى هم هستید و باید براى اسلام و براى احکام و براى احکام اسلام (که به ما منت گذاشته است و همه پیروزى هاى ما به واسطه اوست ) خدمت بکنیم و با کمال قدرت خدمت بکنیم . خوف این معنا را نداشته باشید که اگر در مجلس شما یک مطلبى را بگوئید ، پیش روشنفکرها این خوب نیست . شما نماز هم اگر بخوانید بعضى از این روشنفکرها پیششان خوب نیست ، شما اگر دعا هم بخوانید بعضى از اینها پیششان خوب نیست . من نمى گویم همه روشنفکرها ، روشنفکر خوب در همه طبقات هست اما آنهائى که از اولى که این جمهورى اسلامى خواست پایش را بگذارد در این مملکت مخالفت کردند و آنهائى که به اسم خدمت به خلق مى خواهند نگذارند این جمهورى اسلامى تحقق پیدا بکند . شما خوف هیچ کس را نداشته باشید ، نه خوف چپى ها را داشته باشید ، نه خوف راستى ها را داشته باشید . شما در مسائل قانون اساسى است و اسلام و قانون اساسى هم تابع اسلام است باید به اسلام فکر بکنید ، نباید فکر کنید که حالا که در فلان کشور کذا چه جور واقع شده ما هم خوب است که التقاطى باشیم ، یک قدرى بگوئیم خدا ، یک قدرى هم بگوئیم چیز دیگر . مستقیم باشید و با استقامت کارتان را پیش ببرید پشتیبان شما خداست . از هیچ چیز ، از هیچ قوه نترسید من نمى گویم که شما بر همه قوه ها غلبه مى توانید بکنید . ما که چیزى نداریم ، همه چیز ما دست دشمن ماست . من عرض مى کنم که وقتى بنا شد که ما به تکلیفمان عمل بکنیم و ما آن راهى را که خداى تبارک و تعالى پیش پاى ما گذاشته است آن راه را برویم براى ما شکست هیچ نیست براى اینکه از دو حال خارج نیست یا این است که ما پیش مى بریم که شکست هیچ نیست و یا این است که نه ، مى آیند و ما را عقب مى زنند ، ما تکلیفمان را عمل کرده ایم ، چه شکستى است ؟ سیدالشهدا هم شکست خورد در کربلا ، اما شکست نبود این ، کشته شد و زنده کرد یک عالمى را . امیر المومنین هم در جنگ ها ، در جنگ صفین شکست خورد لکن شکست نبود این ، او به خدمت اسلام بود و براى خدا کار مى کرد ، کسى که براى خدا کار بکند ، هیچ وقت شکست در آن نیست ، برد با آنهاست . شما خوف این را نداشته باشید که اگر چنانچه یک چیزى برخلاف مثلا مسلک مارکسیسک بگوئید ، بگویند که اینها چه عقب مانده هستند ، خود آنها عقب مانده اند . همان هائى که ادعاى نمى دانم کمونیستى و کذا مى کنند خود آنها از همه قلدرتر و از همه دیکتاتورترند و ملت هایشان را همه به بند کشیده اند ، آزادى در آن ممالک نیست براى کسى ، همانطورى که در ممالک غربى هم آزادى نیست در کار ، صحبت آزادى ، حرف آزادى است . اگر آزادى باشد ، این سیاه هاى بیچاره چه کرده اند که اینطور تحت فشارند ؟ در هیچ جاى دنیا شما خیال نکنید که این طرح هائى که مى دهند و این بساطى که درست مى کنند یک واقعیتى باشد و بخواهند روى آن رفتار بکنند . این مجلس هاى کذا که در دنیا درست شده است و به دست قدرتمندها درست شده است و لهذا حق وتو دارند ، همه از آن قدرتمندها ، اینها همه بازى است براى بلعیدن ماها ، این یک مانور سیاسى است که با آن ماها را اغفال کنند و ماها با ببلعند . شما نباید گول از اینها بخورید و تحت

ص: 119

تاثیر نه شرقى ها واقع بشوید و نه غربى ها وارد بشوید ، شما آنطورى که اسلام مقرر فرموده است عمل بکنید ، اگر هر کس هم هر چه به شما بگوید اعتنا به او نکنید . اسلام مدنظر شما باشد و این را بدانید که آنهائى که با این مجلس مخالفند و آنهائى که با این انقلاب مخالفند و آنهائى که با اسلام مخالفند هر کارى بکنید آنها به مخالفت خودشان ادامه مى دهند منتها یک وقتى با یک بهانه است بعد یک بهانه دیگر پیدا مى کنند . شما توجه داشته باشید که اسلام به اسلام خدمت کنید و به کشور خودتان خدمت کنید . شما وکیل مردمى هستید که همه اسلام را مى خواهند و همه کشور خودشان را مى خواهند و شما باید براى این ملت خدمت بکنید ، به آن چیزى که شما را وکیل کرده است خدمت بکنید ، اگر انحراف پیدا کنید برخلاف ملت ، خیانت کرده اید به وکالتى که دارید . و من امیدوارم که انشأاللّه شما با کمال قدرت ، با کمال عزت و عظمت این نهضت را به پیش ببرید و مجلس ، یک مجلس اسلامى اخلاقى همه چیز تمام باشد و شما معلم اخلاق جامعه باشید و همه جامعه هم پشتیبان شما باشد و همه تان یک هویت بین دولت و ملت و ارتش و مردم همه یک هویت باشید ، همه اعضاى یک انسان باشید ، همه در خدمت انسان کامل که رسول اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) است باشید و همه به منزله اعضاى او باشید براى خدمت و اگر اینطور شد ، پیروزى نصیبمان هست و اگر خداى نخواسته انحرافات پیدا شد و اغراض شخصیه پیش بیاید و نمى دانم مسندها بحث بشود و مقام ها طرح بشود و امثال اینها ، این اولا انحطاط اخلاقى زیاد است و انحطاط در پیشگاه خداست و ثانیا خوف این است که نتوانید این بار را به منزل برسانید .

خداوند انشأاللّه همه شما را تایید کند و همه ما را و همه مسلمین را تایید کند و همه را از شر شیطان بزرگ و آنهائى که دنباله او هستند حفظ کند و ما را از شر نفس اماره بالسوء حفظ کند .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 120

تاریخ : 7/3/59

پیام امام خمینى به مناسبت افتتاح مجلس شوراى اسلامى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

با خواست خداوند متعال و به مبارکى و میمنت در روزى بسیار بزرگ مجلس شوراى اسلامى افتتاح مى شود . سیزدهم رجب که روز ولادت با برکت و سعادت بزرگمرد تاریخ و معجزه دهر امیرالمومنین على بن ابیطالب صلوات اللّه و سلامه علیه ، مجلس مقدس شوراى اسلامى که اولین مجلس جمهورى اسلامى است و اولین مجلس است که با انتخابات آزاد انجام گرفت ، گشایش مى یابد و من امیدوارم که این مجلس به برکت این روز مبارک ، مجلس عدالت و پیرو اسلام و به نفع مسلمین و کشور اسلامى باشد . سپاس خداوند بزرگ را که در مدتى کوتاه ملت ایران موفق شد که اساس جمهورى اسلامى را با آزادى و آرامش بنیان گذارد و این از برکت اسلام و وحدت کلمه قشرهاى متعهد اسلامى است . اینجانب طلیعه این مجلس مبارک را به ملت بزرگ ایران و شما نمایندگان محترم تبریک عرض مى کنم و تذکراتى را که دوستان من خود نیز توجه دارند تکرار مى نمایم :

1_ شما دوستان محترم نماینده ملتى هستید که جز به اسلام بزرگ و عدالت الهى اسلامى فکر نمى کنند و انتخاب شما براى پیاده نمودن عدالت اسلامى که در طول سلطنت ظالمانه و غاصبانه رژیم شاهنشاهى از آن محروم بودند ، رژیمى که ثروت سرشار کشور را به خود و هم پیمانان نامیمون خود اختصاص داد و براى ادامه سلطه جبارانه خود به جیب ابر قدرت ها ریخت و ملت مظلوم را در سطح بسیار وسیعى از اولین احتیاجات محروم و به خاک سیاه نشاند و کشور را در تمام زمینه هاى فرهنگى ، اقتصادى ، سیاسى و نظامى وابسته به اجانب و خصوصا آمریکا کرد . ببینیم شما و دولت منتخب شما با ملت مستضعف که به حرکت انقلابش همه ما را از انزوا خارج نمود چه خواهید کرد .

2_ امید آن است که رسیدگى به حال مستضعفین و مستمندان کشور که قسمت اعظم ملت مظلوم را در بر مى گیرد در راس برنامه ها قرار گیرد و در نخستین مجلس شوراى اسلامى طرح هائى جدى در رفاه حال این طبقه محروم داده شود و از طرف دولت منتخب شما بدون مسامحه به مورد اجرا گذاشته شود تا در پیشگاه خداوند متعال ، بعضى از دیون خودتان را به این طبقه عزیز که جان خود را براى اسلام و آزادى و استقلال کشور در طبق اخلاص گذاشته و پیروزى را براى انقلاب اسلامى به ارمغان آورده اند ، ادا کرده باشید .

3_ شما منتخبین مجلس که از پشتیبانى جدى ملت عزیز برخوردارید ، باید با کمال قدرت در

ص: 121

مقابل قدرت هاى شیطانى که در رژیم دست نشانده سابق ، حاکم بر سرنوشت ما بودند بایستید و از هیچ قدرتى غیر از قدرت خداوند قادر نهراسید و جز به مصالح کشور به چیز دیگرى فکر نکنید . متوجه باشید که در خارج از مجلس با صحنه سازى ها و اغفال ، چه بسا چپگرایان و یا راستگرایان و یا ریشه فاسد رژیم سابق طمع کنند که با نفوذ در مجلس مقاصد شوم اجانب را تحمیل نمایند . باید همه با هوشیارى در طرح ها و مسائل روز دقت فرمائید و از کید دشمنان به خداى تعالى پناه ببرید . خداوند متعال همه ما را از لغزش ها نگه دارد .

4_ بحمداللّه در مجلس ، دانشمندان و علماى آشنا به احکام شرع مطهر حضور دارند و فقهاى نگهبان حاضرند ، لیکن لازم است طرح هائى که در مجلس مى گذرد مخالف با احکام مقدسه اسلام نباشد و با کمال قدرت ، با پیشنهادهاى مخالف با شرع مقدس که ممکن است از روى ناآگاهى و غفلت طرح شود شدیدا مخالفت نمائید و از قلم هاى مسموم و گفتار منحرفین هراسى نداشته باشید و سخط خالق را براى رضاى مخلوق تحصیل نکنید و خداوند قاهر و قادر را حاضر و ناظر بدانید .

5 _ این مجلس که اولین دوره در جمهورى اسلامى است ، الگوئى است براى مجالس آینده و هر سنت حسنه و یا سیئه اى ممکن است هر مجالس دیگر اثر گذارد و براى شما اجر جزیل و یا خداى نخواسته وزر و وبال به بار آورد . لازم است در مذاکرات و برخورد آرا به طور آرام و با احترام متقابل عمل شود ، نه مثل دوره هاى رضا خان و بعد از آن و لازم است از دسته بندى ها و جهت گیرى هاى غیر اصولى براى کوبیدن طرف مقابل جدا احتراز شود که تنها حل مسائل در محیط آرام امکان پذیر است .

6 _ ویژگى این مجلس و محیط کشور در این دوره ایجاب مى کند که مجلس و دولت هماهنگ شود تا بر مشکلات کشور فائق آیند و هیچ یک از نهادهاى جمهورى اسلامى خصوصا مجلس و رئیس جمهورى و دولت براى یکدیگر و دیگران کارشکنى نکنند و خود را به طور جدى در خدمت اسلام و کشور در آورند تا خداى متعال آنها را پشتیبانى فرماید و نداى آسمانى انسان ساز (واعتصموا بحبل اللّه جمیعاو لا تفرقوا) را در نظر داشته و اطاعت نمایند و از منازعه و تفرقه اجتناب نمایند و به امر آموزنده الهى گوش فرا دهند و (و لاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم ) که دنباله آن تنازع ، فشل و شکست و رفتن رنگ و بو و آبروست .

7 _ سیاست نه شرقى و نه غربى را در تمام زمینه هاى داخلى و روابط خارجى حفظ کنید و کسى را که خداى نخواسته به شرق و یا به غرب گرایش دارد هدایت کنید و اگر نپذیرفت ، او را منزوى نمائید و اگر در وزارتخانه ها و نهادهاى دیگر کشور چنین گرایشى باشد که مخالف مسیر اسلام و ملت است اول هدایت و در صورت تخلف ، استیضاح نمائید که وجود چنین عناصر توطئه گر در راس امور یا در قطب هاى حساس موجب تباهى کشور خواهد شد .

8 _ طرح ها و پیشنهادهائى که مربوط به عمران و رفاه حال ملت خصوصا مستضعفین است انقلابى و با سرعت تصویب کنید و از نکته سنجى ها و تغییر عبارات غیر لازم که موجب تعویق امر است اجتناب کنید و از وزارتخانه ها و ماموران اجرا بخواهید که از کاغذ بازى ها و غلط کارى هاى

ص: 122

زمان طاغوت اجتناب کنند و رفاه ملت مظلوم و عقب افتادگى هاى آنها را به طور ضربتى تحصیل و ترمیم کنند .

9 _ در ادارات دولتى قوانین دست و پاگیرى که در مجالس غیر قانونى رژیم سابق به تصویب رسیده و موجب تعویق و یا تعطیل امور شده و مى شود و جامعه را به تنگ آورده است به طور انقلابى لغو کنید (گر چه خود لغو است ) و به جاى آنها قوانین مترقى را که رفاه ملت در آنها به بهترین وجه ملاحظه شده باشد جایگزین گردانید .

10_ مجلس جمهورى اسلامى همان سان که در خدمت مسلمین است و براى رفاه آنان فعالیت مى نماید ، براى رفاه و آسایش اقلیت هاى که در اسلام احترام خاصى دارند و از قشرهاى محترم کشور هستند اقدام و فعالیت مى نماید و اساسا آنان با مسلمانان در صف واحد و براى کشور خدمت مى کنند و در صف واحد از تمام ارزش ها و ماثر آن برخوردار باشند .

11_ از حضرات فقهاى نگهبان تقاضا مى شود که در ماموریت مهم خود به هیچ وجه ملاحظه اشخاص و یا گروه هاى انحرافى را ننموده و به وظیفه بسیار خطیر خود قیام و اقدام نموده و نگهبانى از اسلام و احکام مترقى آن نمایند و خدمت خود را با قدرت تمام در پیشگاه خداوند متعال و ولى مطلق او حضرت ولى اللّه اعظم امام عصر عجل اللّه تعالى فرجه الشریف عرضه دارند . از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین و کشور عزیز را خواستارم .

والسلام على المسلمین و على عباداللّه الصالحین

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 123

تاریخ : 8/3/59

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از مسؤولان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى

میزان حاکمیت اللّه در نفوس ، محکى براى سنجش ایمان

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از آقایان متشکرم که در اینجا مجتمع شدند و با من مواجه شدند تا چند کلمه اى عرض کنیم . خداى تبارک و تعالى یک میزانى در قرآن کریم قرار داده است که با آن میزان ما باید خودمان را و دیگران را بشناسیم . مى فرماید که : (اللّه ولى الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الى النور و الذین کفروا اولیأ هم الطاغوت یخرجونم من النور الى الظلمات ) . میزان در مؤمن و غیر مومن ، مؤمن واقعى و غیر مؤمن این است که کتاب خدا مى فرماید که اگر چنانچه مؤمن است ، خداى تبارک و تعالى ولى اوست و مومنین را خداى تبارک و تعالى از همه ظلمت ها ، از همه تاریکى ها ، از همه چیزهائى که انسان ها را محجوب مى کند از حق تعالى ، از همه اینها اخراج مى کند و در نور وارد مى کند . این انسانى که در اینجا غرق حجاب هاست ، غرق ظلمات است ، اگر چنانچه ایمان واقعى بیاورد ، از همه انواع ظلمات ، خداوند او را خارج مى کند و به نور وارد مى کند . یک قلب ظلمانى که در این عالم تمام چیزهایش حجاب است براى او ، این حجاب ها را خداى تبارک و تعالى یکى پس از دیگرى بر مى دارد و نور را به جاى آنها مى گذارد که نور مطلق همان جمال خودش هست . ما اگر بخواهیم خودمان را بسنجیم و کسانى که مدعى هستند بسنجیم ، باید ببینیم که این میزان ، این دو تا میزانى که خداى تبارک و تعالى براى معرفى مومن ها و غیر مومن ها فرموده است ، در خودمان هست یا نیست . به مجرد اینکه من یا شما ادعا کنیم که ما مؤمن باللّه هستیم ، تا آن محکى که خداى تبارک و تعالى قرار داده است در ما نباشد یک ادعاى پوچى است . ببینیم که ما از اولیاى خدا هستیم و خدا ولى ماست ، یا از اولیاى طاغوت هستیم و طاغوت ولى ماست . اگر چنانچه از این گرفتارى هاى عالم طبیعت ، از این ظلمت هاى عالم طبیعت شما شما دیدید که خارج شدید ، علاقه هایى که انسان به این عالم طبیعت دارد ، این علاقه ها برداشته شده است یا کم شده ، اگر شما خودتان را یافتید که هر کارى مى خواهید بکنید براى خدا مى خواهید بکنید ، حکومت اللّه در شما و در قواى شما سلطه دارد ، شما همه چیزتان ، تمام اعضا و قوایتان فرمانبردار حکم خداست . چشم شما احتراز کند ار آن چیزهائى که موجب ظلمت قلب مى شود ، اللّه ولى است . محک بزرگى است که هرکس خودش را مى تواند بشناسد ، مى تواند بفهمد که این ایمانى که ادعا مى کند ، همان ادعاست یا خیر نور ایمان در قلب او وارد شده است و ظلمت ها همه بر کنار شده

ص: 124

است . ما ، هر کس ، در هر جا که هستیم و شما در هر محلى که هستید ، چه در بازار باشید و چه در مدرسه و چه سپاه پاسداران باشید و چه قواى انتظامیه دیگر و چه رئیس جمهور باشید یا وزیر باشید یا وکیل باشید یا سایر قشرهاى دیگر ، این حکم عمومى ، این میزان عمومى ، این محکى که براى عموم است در این معنا ، این محک را باید ما خودمان پیش خودمان وقتى که آن در شب خلوت هست و شما فارغ هستید ، فکر کنید که آیا قلب شما یک قلب نورانى متوجه به نور است یا یک قلب ظلمانى متوجه به آمال شیطانى یا اللّه است یا طاغوت ، این از این دو حال خارج نیست ، یا حکومت در ما ، حاکم در ما اللّه است یا حاکم در ما طاغوت است . اگر چنانچه ما توجه مان به این دنیا و به این مسائلى که بر ما عرضه مى شود در دنیا ، توجه مان به عالم طبیعت است ، هر چه مى خواهیم براى خودمان مى خواهیم ، هر کارى مى کنیم خدا در کار نیست ، ما از طاغوتیم و اولیأ ما هم طاغوت است و اگر چنانچه خودمان را تهذیب کنیم ، خودمان را تربیت کنیم و از این غلاف هائى که هست خارج کنیم و به مبدأ نور برسیم و قلب ما متوجه به حق تعالى باشد ، به نور مطلق باشد ، خدمتگذار حق باشیم هر چه نعمت خدا به ما داده است در خدمت او صرف کنیم ، این علامت این است که ما از ظلمت ها یا از بعضى ظلمت ها خارج شدیم و به نور و بعض مراتب نور وارد شدیم . شما آقایان که در راس سپاه پاسداران هستید ، خودتان را ، توجه کنید به خودتان ، توجه کنید ببینید که در این خدمت ، اخلاص دارید براى خدا ، براى خدا خدمت مى کنید ، براى احکام خدا خدمت مى کنید ، براى جمهورى اسلام خدمت مى کنید یا اینکه نه ، مقصدتان چیزهاى دیگرى است و این بهانه است . این محک را در خودتان آزمایش کنید ، اگر دیدید اغراض خیلى دنبال هم اغراض است که پیش مى آید ، غرض هاى نفسانى است ، این (من باید چه باشم ، او باید چه باشد) غرض هاى حیوانى است ، اگر دیدید اینطور است ، باید خودتان را از این ورطه اى که مهلک است نجات بدهید . مبادا یک وقت تمام عمر انسان در خدمت طاغوت بوده و خودش نمى فهمیده . این از امورى است که اینقدر دقیق است که خود انسان هم خودش را نمى تواند بفهمد . گاهى انسان از اول عمرش تا آخر عمرش دارد رو به جهنم مى رود و نمى فهمد . از اول عمر تا آخر عمر دارد روى اغراض نفسانیه عمل مى کند ، پاسدارى هم اگر مى کند ، روى اغراض نفسانیه است و به خدا ارتباط ندارد ، در ارتش هم که هست ، خدمت نظامى هم که مى کند روى اغراض نفسانیه است و ارتباط به خدا ندارد ، طلبه هم هست و درس هم که مى خواند روى اغراض نفسانیه است به خدا ارتباط ندارد ، ملا هم هست و فتوا مى دهد روى اغراض نفسانیه است به خدا ارتباط ندارد . این معیارى که خدا تعیین فرموده است اینهاست که (والذین کفروا و اولیأهم الطاغوت ) میزان ایمان و غیر ایمان ، ممکن است که ما بالفظ و با شهادت به آن چیزهائى که میزان است در اسلام ، شهادت بدهیم ، شهادتمان هم جدى باشد لکن باز در آن محکى که خدا قرار داده است ببینیم که ما در آن ، در آن جمعیتى که دو دسته کرده خدا ، (الذین امنوا و الذین کفروا) بخواهیم بفهمیم که ما از سنخ کفار هستیم ولو در مسلمین ، مسلمین و احکام اسلام به ما . . . . ، ما مسلمانیم ، مسلمان هم این است که شهادتین را بگوید و آدابش هم بجا بیاورد لکن ایمان یک مسأله فوق این است ، یک مطلبى بالاتر از این است . ما باید خودمان را امتحان کنیم به همین میزانى که

ص: 125

خدا قرار داده ، بفهمیم ولى ما خداست یا ولى ما طاغوت است ، ما داریم خدمت به شیطان مى کنیم یا خدمت به خدا مى کنیم . ما که داریم درس خوانیم ، براى خدا درس مى خوانیم یا براى هواهاى نفسانیه که همان شیطان است . ما که داریم فتوا مى دهیم ، براى خدا فتوا مى دهیم یا براى هواهاى نفسانى که همان شیطان است . ما که در ادارات کار مى کنیم ، براى خدا کار مى کنیم یا براى هواهاى نفسانیه که همان طاغوت است و شیطان است . این محکى است که خدا قرار داده . برادرها! اینجا یک منزلى است که شما هستید ، از این منزل باید بروید ، این خرقه را باید تهى کنید ، زود و دیر دارد اما اینطور نیست که نباشد ، هست ، ممکن است یکى صدسال هم زنده باشد لکن خواهد رفت . آیا وقتى مى رود در نور وارد مى شود ، یا در ظلمت ؟ میزان همین جاست . شما که پاسدارهاى اسلام هستید و رفقایتان پاسدار اسلام هستند ، ببینید که اغراض هست که شما را وادار کرده به اینها و هر روز یک بهانه اى مى گیرند و یک کار مثلا خداى نخواسته مى کنید یا نه شما یک راه مستقیم را ، یک صراط مستقیم را دارید مى روید ، انحراف از این طرف و آن طرف نیست ؟ صراط مستقیم آن صراطى است که یک طرفش اینجاست و یک طرفش خداست ، مستقیم که راه صاف است ، هر انحرافى از هر طرف ، انحرافى است که انسان را از راهش باز مى دارد و مى کشدش به طرف ظلمت ها .

ولایت خدا و روحیه الهى زاییده از نهضت را حفظ کنید

شما کوشش کنید که اغراضتان را کم کنید حتى الامکان تا انشأاللّه موفق بشوید که اغراض در شما بمیرد ، شما خدمت براى اسلام مى خواهید بکنید ، از اول هم همین طور ، وقتى که این نهضت و این انقلاب اسلامى بپا شد همه گروه هائى که در ایران بودند (الا آن منحرف هائى که همیشه منحرفند) اینها همین طور به طور خودکار ، هیچ کس نیامد به شما بیخ گوشتان بگوید بیا برویم چه ، خودتان اصل فهمیدید که باید این راه را رفت ، این راه ، راه خداست ، شما یک مرتبه اش را طى کردید و او اینکه موانع را که براى پیشرفت اسلام بود و براى پیشرفت احکام اسلام بود ، از بین برداشتید ، البته بعضى موانع هست اما مهمش را از پیش برداشتید و همه تان با هم ، همه اهالى این مملکت با هم یکصدا شدند و در آن حالى که همه با هم یکصدا مشغول به فداکارى بودند ، هیچ طاغوت در کار نبود ، اللّه بود ، یک تحول عجیب معجزه آسایى در شما و در سایر قشرهاى ملت پیدا شده بود که اصلا" فکر اینکه ما یک مقامى داشته باشیم یا این کار را مى کنیم براى مقامى ، این کار نبوده است . آن کسى که با مشت گره کرده جلوى تانک مى رود و زیر تانک مى رود این براى مقام دیگر نیست ، این براى خداست . آن کسى که بدون اسلحه حمله مى کند به اسلحه دارهائى که آنها بدون ملاحظه مى زنند ، این دیگر براى این نیست که برسد به یک نواى دنیائى ، دارد جانش را مى دهد ، کسى که از دنیا مى خواهد بگذرد ، دیگر نمى شود براى دنیا باشد . در آن تحول همه تان ، تقریبا همه آنهائى که در میدان وارد بودند زن ها ، مردها ، بچه ها ، بزرگ ها ، زن ها با بچه هاى کوچکى که در آغوش شان بود ، در آن حال هیچ ابدا شبهه شیطانى نبود ، هیچ آمال شیطانى توى آن نبود ، آن حالتان را یاد بیاورید . آن حالى که بالاى پشت بام ها مى رفتید و اللّه اکبر

ص: 126

مى گفتید و شیاطین در اطراف بودند که شما را نشانه بگیرند . در خیابان ها مى ریختند و مقابله مى کردید با آنهائى که از خدا نمى ترسیدند و شما را زیر تانک مى خواستند بگیرند . آن حالتان را یاد بیاورید . آن حال _ حال _ حالى است که ولى شما خدا بود یعنى همه چیزتان الهى بود ، همه حرکت ، حرکت الهى بود ، شماها یداللّه بودید در آنوقت و این جماعت ، این جماعت هائى که با هم یکصدا فعالیت کردند اینها یداللّه بودند (یداللّه مع الجماعه ) آن حال را یادتان باشد ، همان حال را حفظش کنید ، نگوئید حالا تمام شد قضیه و حالا بیائیم سر تقسیم ، تقسیمى توى کار نیست ، تقسیمى که نیست ، تقسیم مال آنهائى است که براى آمال دنیایى کار کردند ، شما رفتید جانتان را در طبق اخلاص گذاشتید و هدیه کردید ، براى شکم رفتید این کارها را کردید که حالا مى خواهید تقسیم کنید ؟ ! تقسیمى توى کار نیست ، از خدا بخواهید ، از خدا اجر بخواهید . آن چیزهائى که در دنیاست اجر این نیست که شما جانتان را فدا کردید و در طبق اخلاص گذاشتید حالا عوض اینکه جانتان را فدا کردید یک خانه مى خواهید ، یک دکان خواهید ، یک پست مى خواهید ، اصلا مى شود این عوض او باشد ؟ ! کسى که همه چیزش را ، خودش را ، جوانش را ، همه چیزش را فدا کرده است این حالا بیاید بگوید که یک خانه اى بدهید عوض این ، این عوض دارد اصلش ؟ ! این فداکارى جز خدا کسى نمى تواند عوض بدهد ، اگر همه این دنیا را به شما بدهند ، عوض او نیست . آن حال را حفظ کنید ، برگردید به آن حال ، دوباره شما تحت رهبرى شیطان نباشید ، ولى شما طاغوت نباشد . آن حال اگر حفظ بشود ، الان هم شما ، همان ولایت خدا در شما حکومت مى کند و هیچ چیز هم عوض این نمى شود . شمائى که مى روید در کردستان و فداکارى مى کنید ، این فداکارى در دنیا عوض ندارد که شما عوض بگیرید . اگر توى ذهن تان آمد برویم یک عوضى بگیریم ، معلوم مى شود براى خدا نبوده ، براى دنیا بوده اگر قضیه تقسیم اموال است این معلوم شد مال دنیا بوده که حالا مى خواهند تقسیم اموال بکنند . در جنگ حنین که مسلمین پیش بردند و غنائمى به دست آوردند ، پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) تمام این غنائم را داد به همین اهالى مکه و ابوسفیان و امثال اینها ، همه غنائم را به آن کسانى که مخالفش بودند داد بعضى ها گله کردند که آخر مثلا چه ، ما هم بودیم فرمود که شما حاضر نیستید که آنها شترها را ببرند و شما پیغمبر همراهتان باشد آنها شتر بردند ، قسمت شما پیغمبر است . حیف است انسان فداکارى بکند آنوقت شتر بخواهد . شمائى که الان بعضى تان در ، شاید خودتان هم بودید در کردستان و آن وقایع کردستان و آن فداکارى ها ، حالا که برگردید شتر مى خواهید ؟ ! براى خودتان یک چیزى مى خواهید ؟ ! چیزى مى تواند مقابل این فداکارى باشد ؟ ! بگذرید از این علائق ، اینها ، این علائق همه اش ظلمت است ، همان ظلماتى است که خدا مى فرماید و (الذین کفروا اولیأ هم الطاغوت یخرجونهم من النور الى الظلمات ) . فطرت همه بر نورانیت است . فطرت شما فطرت نورانى است ، فطرت توحید است ، به دست خود ما این فطرت به جهالت ها ، به ظلمات کشیده مى شود و ما باید خودمان را مواظبت کنیم ، باید مجاهده بکنیم خودمان را ، باید حساب خودمان را بکشیم قبل از اینکه آنجا حساب از ما بکشند . خودتان حسابتان را بکشید قبل از اینکه حسابگرها حساب شما را بکشند . همه لحظات چشم هاى شما ، همه خاطرات ذهن

ص: 127

شما ، تمام تفکرات باطن شما در حضور خداست و در نامه ها هم در پرونده ها ثبت است . هر لحظه اى که در لحظات چشم شما بر خلاف آن چیزى که دستور است واقع بود ، در حضور خداست و ثبت است و در روایات هم هست که اینها هفته اى دو مرتبه اعمال عرضه مى شود بر ولى امر ، بر امام زمان سلام اللّه علیه . توجه داشته باشید که در کارهایتان جورى نباشد که وقتى عرضه شد بر امام زمان سلام اللّه علیه خداى نخواسته آزرده بشود و پیش ملائکه اللّه یک قدرى سرافکنده بشود که اینها شیعه هاى من هستند ، اینها دوستان من هستند و بر خلاف مقاصد خدا عمل کردند . رئیس یک قوم اگر قومش خلاف بکند ، آن رئیس منفعل مى شود . اى پاسدارهاى عزیز و اى سربازهاى اسلام ! در هر جا هستید از خودتان هم پاسدارى کنید تا به پیروزى بر نفس خودتان و پیروزى بر همه شیاطین نائل شوید . من امیدوارم که شماهائى که در این نهضت با آن جوش و با آن خروش و با آن فداکارى شرکت کردید ، در این بین راه ، یک کسى نباشید که نارفاقتى بکنید و بین راه رها کنید . این قافله راه افتاده است و دارد طرف خدا مى رود ، همه با هم باشید در این راه ، وقتى همه با هم شدید در این راه ، خداوند با شماست ، تفرقه نکنید ، با هم برادرند همه (انما المومنون اخوه ) برادرید . باید باز این یک محکى است که ما ببینیم که به دیگران به چشم برادرى نگاه مى کنیم و برادروار با هم هستیم یا نه خداى نخواسته یک خصومتى توى کار هست و یک گرفتارى هائى هست . مؤمن آن است که با مؤمن دیگر برادر باشد ، این عقد برادرى را خدا در اصل براى شما ایجاد کرده . برادرها! ما بین راه هستیم و دشمن در کمین . یک راهى است که شخصى ما داریم مى رویم که این صراط الهى است دشمن ابلیس است و مى خواهد نگذارد شما این راه را طى کنید ، مراقبت از خودتان بکنید که این راه را با سلامت طى کنید و در آنجا که مى روید با سلامت وارد بشوید . یک راهى هم ، راهى است که اجتماعى باید برویم و بروید و او پیشبرد اهداف اسلامى است که بحمداللّه تا اینجا که آمدید ، خوب آمدید و از اینجا به بعد هم با سلامت و خوبى پیش بروید . اگر چنانچه همان حالى که در زمان انقلاب و آنوقتى که همه تان در خیابان ها و در میدان ها وارد مى شدید آن حال را به نظر بیاورید ، حالا هم همان حال را در خودتان احیأ کنید ، ایجاد کنید آن حال را اگر چنانچه در خودتان ایجاد کنید ، همه با هم برادر خواهید بود و این آمالى که در همه ممکن است خداى نخواسته باشد اینها از بین مى رود و به جاى او صفا ، برادرى مى نشیند .

جمهورى اسلامى امانتى در دست ملت

شما الان یک امانتى دست تان هست باید حفظش کنید ، آن امانت جمهورى اسلامى است این را خدا داد به ما ، ما نباید خیال کنیم که ماها چه کردیم . اگر ما بگوئیم ماها چه کردیم ، این همان حرف هاى شیطان است ، این را خدا به ما داده . یک جمعیت کمى که هیچ چیز نداشت ، خدا به او عنایت کرد که آن قدرت هاى بزرگ را شکست و جمهورى اسلامى را هم با همه نهادهائى که دارد بحمداللّه تعالى تحقق پیدا کرد . الان جمهورى اسلامى امانتى است دست ما ، اگر ما در اینجا یک وقتى خداى

ص: 128

نخواسته با هم خلاف بکنیم ، سپاه پاسداران بین خودشان اختلافى باشد ، بین خودشان با سایر قواى انتظامیه خلافى و اختلافى باشد ، آنها با شما خلاف و اختلافى بکنند ، قشرهاى دیگر ملت با هم سر دنیا هى خلاف کنند ، اگر اینطور بشود ، این امانت را ما نمى توانیم به صاحبش رد کنیم . باید امانت را به اهلش رد بکنیم ، جمهورى اسلامى را به آخر برسانیم و احکام اسلام را در کشور خودمان اول و انشأ اللّه در همه کشورها بسط بدهیم . این امانتى است که باید حفظش بکنیم . نروید دنبال آمال و آرزوها و مسائل دیگرى که پست هست و شیطانى . باید علو همت داشته باشید . همانطورى که جان را که مى خواستید فدا کنید بالاترین علو همت بود ، حالا هم علو همت پیدا بکنید و از اینکه یکى جلو و یکى عقب ، هیچ ابدا اعتنایى به این مسائل نکنید ، همه در محضر خدا با هم هستند و همه انشأ اللّه از جنود خدا و ولى همه انشأاللّه خداى تبارک و تعالى است و شما را از همه انواع ظلمات انشأاللّه خارج مى کند و به نور مطلق مى رساند . خداوند همه تان را تایید کند ، موفق باشید .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 129

تاریخ : 10/3/59

بیانات امام خمینی در جمع اعضاى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و سایر قواى انتظامى

شما باید همچون على (علیه السلام) در مقابل دشمن کوبنده و در بین خودتان رحیم باشید

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من این عید سعید را به همه ملت ایران و بخصوص سپاه پاسداران و سایر قواى انتظامى تبریک عرض مى کنم . این روزى است که به واسطه تولد مولا علیه السلام که تولد عدالت مطلق و تولد رحمت الهى است ، به همه شماها تبریک عرض مى کنم . من امیدوارم که این عدالت که به چهره تابناک على بن ابیطالب سلام اللّه علیه ظاهر شده است ، در ملت ما و بخصوص قواى انتظامیه جلوه گیر شود . شماها که پاسدار جمهورى اسلامى هستید و پاسدار اسلام و قرآن هستید باید به همان نحو که مولا علیه السلام مظهر عدالت بود و مظهر رحمت ، شما هم اقتداى به آن حضرت کنید و با عدالت با مردم و بین خودتان رفتار کنید و با عطوفت . از خاصه هائى که خداى تبارک و تعالى براى مؤمنین ذکر مى فرماید ، این است که (اشدأ على الکفار رحمأ بینهم ) بر کفار شدید هستند و کوبنده ، و در بین خودشان رحیم و با رحمت رفتار کنند . ما اگر بخواهیم بفهمیم که مؤمن هستیم و تابع دستورات اسلام هستیم ، باید این میزان را در خودمان ببینیم هست و براى مشرکین توفنده و کوبنده و براى مسلمین رحمان و رحیم و با رحمت . من امیدوارم که این عدالتى که به یمن وجود اسلام و اولیأ اسلام در بین بشر آمد ، ما بتوانیم بعد از دو هزار و پانصد سال ظلم و رژیم ظالم و بعد از پنجاه سال خیانت و ظلم ، ستم و چپاولگرى بتوانیم انشأاللّه تعالى در ایران اولا و در سایر جهان بعدها پیاده کنیم .

این تحول روحى معجزه آسا را حفظ کنید

برادران باید متوجه باشند که هر صفت کمالى که در دنیا بخواهد باشد ، هر شخصى باید از خودش شروع کند . شما اگر بخواهید انقلاب اسلامى و انقلاب فرهنگى در ایران پیاده کنید باید این انقلاب اول از باطن خودتان باشد ، روح شما منقلب بشود و بحمداللّه تعالى در این نهضت و در این انقلابى که واقع شد ، روح ملت ما و خصوصا جوان پاسداران ، سربازان ، انقلاب پیدا کرد . انقلاب معجزه آسا آنکه ، آن روحى که با سالها مجاهدت نمى شد متحولش کرد به یک روح انسانى ، فداکار براى انسان و اسلام ، کان در یک شب واقع شد . جوانان ما را که در طول تاریخ و خصوصا در این اواخر کشانده بودند به مراکز فساد و نقشه این بود که جوانها به مراکز فساد کشیده بشوند تا میدان

ص: 130

خالى بشود براى چپاولگران ، در این انقلاب به طور معجزه آسا از مراکز فساد کشیده شدند به میدان مبارزه . آنهائى که فکر نمى کردند جز براى عیاشى و امثال ذلک ، یکدفعه متحول شدند به یک انسان هائى که پشت کردند به آن رژیم و به آن پیوندهائى که رژیم در این عالم در ایران درست کرده بود ، به آنها پشت کرده و روى به قرآن کریم و به اسلام آوردند . مبارک باد بر شما این روز و مبارک باد بر شما این تحول . لکن از حالا به بعد هم ما احتیاج داریم که این تحول روحى محفوظ بماند ، احتیاج داریم همه ما به اسلام و تعالیم عالیه اسلام ، به اینکه این تحول روحى که در اول حاصل شد و معجزه آسا بود ، این را حفظ کنید ، در فکر پیشرفت باشید ، در فکر این باشید که به جلو بروید ، بر نگردید به عقب . اگر انحطاط اخلاقى یا فکرى حاصل بشود ، این برگشت به عقب است و ارتجاع و اگر پیش بروید و با همان خلقى که در مبارزه براى شما پیدا شد و همان تحولى که در اول انقلاب براى شما پیدا شد و با همان تحول ، بساط ظلم را به هم پیچیدید ، انشأاللّه رو به قرآن مى روید و رو به اسلام و رو به خدا ، صراط مستقیم ، همان راه اسلام و خدا را طى کنید که صراط انسانیت است . راه همین است ، راه مستقیم همین است . آن راهى که شما در سوره حمد در نماز مى خوانید که (اهدنا الصراط المستقیم ، صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لاالضالین ) صراط مستقیم همین صراط اسلام است که صراط انسانیت است ، که صراط کمال است که راه به خداست . سه راه هست ، یک راه مستقیم و یک راه شرقى مغضوب علیهم و یک راه غربى ضالین . شما به همین راه مستقیم که راه انسانیت ، راه عدالت ، راه جانبازى براى اسلام و عدالت اسلامى است بروید . این راه مستقیم را اگر چنانچه بدون انحراف به این طرف و آن طرف ، بدون انحراف به شرق و غرب ، بدون انحراف به آن مکتب هاى فاسد طى کردید ، این راه مستقیم ، منتهى به خدا مى شود . آن صراطى که تا جهنم کشیده شده است ، اگر مستقیم در این عالم حرکت کنید ، از آن صراط مستقیما رد مى شوید . جهنم باطن این دنیاست . اگر مستقیم از این راه رفتید و طرف چپ یا راست منحرف نشدید ، از صراط در این عالم هم مستقیم عبور مى کنید و به چپ یا راست متمایل نمى شوید ، که اگر به چپ متمایل بشوید به جهنم است و اگر به راست متمایل شوید جهنم است . راه خدا مستقیم است . (صراط الذین انعمت علیهم ) صراط ، راه آنهائى که خداوند به آنها منت گذاشته است و نعمت عطا فرموده است ، نعمت اسلام ، بزرگترین نعمت ، نعمت انسانیت ، بزرگترین نعمت شما به همین راه مستقیم ، در همین راهى که آمدید و براى اسلام آمدید و براى پاسدارى از اسلام آمدید و همه ما و همه ملت باید پاسدار باشد و پاسدار از اسلام و قرآن کریم باشد ، این راه مستقیم است . راه پاسدارى از اسلام ، راه مجاهده در راه اسلام ، در راه خدا ، این راه مستقیم است . این همان صراط مستقیمى است که شما در نماز از خدا مى خواهید . انحراف پیدا نکنید که انحراف یک طرفش مغضوب علیهم است و یک طرفش والضالین است . گمراهان ، آنهائى که خداى تبارک و تعالى به آنها غضب کرده و آنهائى که گناهکار هستند ، هر دوى آنها راهشان به جهنم است ، برادران ! تا اینجا آمدید خوب آمدید و خدا به شما توفیق بدهد . از اینجا به بعد هم خوب بروید و خداوند شما را تأیید کند . شما با خودتان ، با خداى خودتان قرار بدهید

ص: 131

که این راه را به آخر برسانید و قرار بدهید که سربازان اسلام باشید تا آخر و انشأاللّه دست تمام مغضوب علیهم و الضالین را از این مملکت کوتاه کنید . خداوند همه شما را موفق و مؤید کند و من خدمتگذار همه شما و دعاگوى همه شما هستم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 132

تاریخ : 11/3/59

پیام امام خمینى در رابطه با کنفرانس رسیدگى به جنایات آمریکا

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اکنون که نمایندگان بعضى از ملت ها و احزاب سیاسى براى رسیدگى به جرائم دولت آمریکا و وابستگان آن از آن جمله محمدرضا شاه مخلوع به ایران ، این کشور غارت زده و مظلوم آمده اند با تشکر از زحمات آنان باید تذکر دهم که ملت و دولت ایران قادر نیستند که جمیع اسناد جرائم پنجاه ساله رژیم سابق و جرائم بیش از سى سال دولت آمریکا را به شما نمایندگان محترم عرضه دارند .

چطور ممکن است اسناد قتل ها و شکنجه هاى وحشیانه و زندان هاى رژیم سفاک گذشته را در طول پنجاه سال از سراسر کشور جمع آورى کنند و چگونه مى توانند اسناد و اسامى شهداى مسجد گوهرشاد و قتل عام هاى مکرر در طول سلطنت غاصبانه محمدرضا و از 15 خرداد 42 تا زمان سقوط رژیم را خصوصا در دو سه سال اخیر را جمع آورى کرده و عرضه نماید و چطور مى توانند تمام قراردادهاى تحمیلى از طرف دولتمردان آمریکا توسط شاه خائن علیه ملت مظلوم ایران را مفصلا ارائه دهند . و چطور ممکن است قبرستان هاى شهداى ما را که در سراسر ایران بر اثر کشتارهاى دسته جمعى بوجود آمده است ارائه دهند .

و چگونه ممکن است معلولین از 15 خرداد 42 تا سال هاى اخیر را که در شهرهاى سراسر کشور متفرقند به شما ارائه دهند .

آنچه دولت مى تواند ارائه دهد اسناد ناچیزى است که عمال دولت آمریکا نرسیده اند تا آنها را محو کنند و اسنادى است که حتى بعد از سقوط شاه در اصطلاح سفارت آمریکا موجود است . با آنکه اکثر اسناد مهم به دست کارمندان این به اصطلاح سفارتخانه پودر شده است که امکان استفاده از آنها دیگر نیست ولى آنچه به دست آمده است دخالت آمریکا را در کشور ما ثابت مى کند .

مستشاران آمریکا در مقدرات کشور مظلوم ما دخالت هاى مستقیم داشتند . تحمیل کاپیتولاسیون بر ملت مظلوم ما به وسیله شاه مخلوع سابق از بزرگترین جنایات آمریکا بود که با مخالفت روحانیون و ملت متدین مواجه گشت و از آن پس چه ستم ها و چه جنایات که بر ملت ما وارد نشد .

شما آقایان نمایندگان بدانید سفارت آمریکا که به دروغ نام آن را سفارتخانه گذاشته اند داراى دستگاه هائى است که مخصوص جاسوسى در ایران و منطقه است و این محل براى جاسوسى و دخالت در مقدرات کشور ما تأسیس شده بود .

ص: 133

پیاده کردن قواى نظامى در کشورى مستقل جرمى است نابخشودنى و بار دیگر کارتر گفته است دوباره در ایران دخالت نظامى مى کنیم . باید بگویم ملت ما آنچه تاکنون از اکثر دولت ها دیده است طرفدارى از ظالم و محکوم کردن مظلوم مى باشد . ملت ما اکنون چشم به شما نمایندگان دوخته اند که براى رسیدگى به جرائم و شاه مخلوع به ایران آمده اید و از شما امید عدل و انصاف دارد . ما امیدواریم که نتیجه این بررسى محکوم نمودن ظالم باشد .

از خداوند متعال نجات مستضعفان جهان را خواستارم .

والسلام على من اتبع الهدى

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 134

تاریخ : 14/3/59

بیانات امام خمینی در جمع اعضای شرکت کننده در کنفرانس بین المللى بررسى مداخلات آمریکا در ایران

وحشت کارتر از بررسى مداخلات آمریکا در ایران دلیل مجرم بودن اوست

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من باید تشکر کنم از آقایانى که زحمت کشیدند و به کشور خراب مظلوم ما آمدند . انشأاللّه خداوند توفیق بدهد به همه که به راه حق بروند و از مظلوم ها طرفدارى کنند در تمام کشورها . من یک سؤالى دارم و آن اینکه چرا آقاى کارتر از آمدن این هیأت ها به ایران اینقدر وحشت دارد و چرا براى کسانى که از مملکت خودشان هستند و از شخصیت هاى بارز هستند ، براى آمدن ایران جریمه قرار داده است و چرا از آمدن شاه به ایران اینقدر وحشت دارد و چرا از محاکمه این اشخاصى که در سفارت اینجا که به اصطلاح ما لانه جاسوسى است وحشت دارد ؟ اگر ایشان دخالتى در مقدرات مملکت ما نکرده است و اگر دولت آمریکا با سرنوشت مملکت ما کار نداشته است و سفارتخانه او مثل سفارتخانه هاى صحیح هست ، این باید پیشقدم بشود به اینکه هیأت هائى بیایند رسیدگى کنند . چرا اینقدر وحشت دارد از اینکه رسیدگى بشود ؟ مگر چه کرده است ؟ مگر دولت آمریکا با مملکت ما چه کرده است که ایشان وحشتناک است ؟ اگر آنطورى که ایشان مدعى هستند و طرفدارهاى ایشان مدعى هستند ، با کمال خوبى رفتار کرده است و به قوانین بین المللى احترام گذاشته است و با ایران به طور ظلم و جور رفتار نکرده است ، باید ما که ادعا مى کنیم ، او بفرستد یک عده اى خودش ، تجهیز کند یک جمعیت هائى از همه اطراف دنیا که بیایند اینجا و ببینند که او چقدر رفتار خوب کرده است ، چقدر با مردم ایران به انسانیت رفتار کرده است و این ایرانیانند که نمک نشناسند! ما اگر دلیل دیگرى نداشتیم براى مجرم بودن آمریکا جز این جلوگیرى کردن از افرادى که از ملت خودش است و از شخصیت هاى بزرگ ملت خودش هستند و او براى آنها جریمه قرار داده است پنجاه هزار دلار و ده سال حبس . مگر چه شده است ؟ مگر چه کرده است در اینجا که براى افرادى که مى خواهند بیایند رسیدگى کنند جریمه قرار مى دهد ؟ ما اگر هیچ دلیلى نداشتیم الا این ، کسانى که اطلاع نداشتند مى فهمیدند که یک مسأله اى در کار هست که این وحشت را دارد ، کارهائى انجام شده است که این وحشت را دارد .

کشورهاى ضعیف میدان همیشگى تاخت و تاز ابرقدرت ها

مع الاسف ملت هاى ضعیف ، کشورهاى ضعیف در حال جنگ و در حال صلح ، اینها پایمال

ص: 135

مى شوند . گفته مى شود که خروس ، هم در عزا و هم در عروسى ذبح مى شود ، ملت هاى ضعیف هم اینطورند . من هر دو جنگ بین المللى را یادم هست و گمان ندارم هیچ کدام از شما جنگ بین المللى اول را یادش باشد . ما در جنگ بین المللى هم مشاهده مى کردیم ، من کوچک بودم لکن مدرسه مى رفتم و سربازهاى شوروى را در همان مرکزى که ما داشتیم در خمین ، من آنجا آنها را مى دیدم و مورد تاخت و تاز ما واقع شدیم در جنگ بین المللى اول . جنگ بین المللى دوم را بسیارى از شماها یادتان هست که ما مورد تاخت و تاز این سه قوه واقع شدیم ، آمریکا ، انگلستان ، شوروى . سربازهاى آنها در همه کشور ما تقریبا پخش بودند . شوروى تقریبا از بیرون تهران تا خراسان ، انگلستان در قم و آنجاها و کسان دیگر هم جاهاى دیگر . ما مورد تاخت و تاز بودیم به عنوان پل پیروزى . ما باید مورد تاخت و تاز بشویم تا آقایان پیروز بشوند بعد هم که پیروز شدند و حال صلح پیش آمد باز ما ذبح شدیم . کشورهاى ضعیف اینطورند ، در حال صلح مورد تاخت و تازند و ذبح و در حال جنگ هم همین طور . ما حال صلح مان بدتر از حال جنگ مان بود و در حالى که دنیا در صلح به خیال خودشان آرامش و صلح بود ، این قواى بزرگ جنگ نداشتند ، فرصت داشتند که همه چیز ما را از دست بدهند ، ببرند ، بگیرند از ما ، ما در طول مدتى که انگلستان و آمریکا در اینجا دخالت مستقیم داشتند ، هیچ چیز نداشتیم ، نه فرهنگ ما یک فرهنگ سالم بود و فرهنگ خودمان بود ، نه تربیت مى شد در دانشگاه هاى ما اشخاصى که براى خود ملت باشند و به درد خود ملت بخورند و نه قواى نظامى ما از ما بود و براى ما بود و نه جهات اقتصادى ما مربوط به خودمان بود ، تمام طرح هائى که ریخته مى شد از آنجا بود . شاه مخلوع در یکى از کتاب هایش که بعد جمع کردند ، این کلمه بود که بعد از اینکه این قواى ثلاثه آمدند و اجتماع کردند سرانشان در تهران ، او نوشته است که اینها صلاح دیدند که من باشم ، ما باشیم در ایران . بعد آنهائى که اطرافش بودند ، لابد به او فهماندند که بد غلطى کردى . آن کتاب را با آن جمله را دیگر محو کردند و جمع کردند از قرارى که گفتند . این یک سندى است از زبان یک نفرى که در اینجا به طور ظلم سلطه داشت ، این یک اقرارى است (که ) از او به اینکه آنها من را در اینجا قرار دادند . قبل از او براى پدرش هم همین مسأله بود منتها آن را خود انگلیس ها در رادیوى دهلى اقرار کردند ، گفتند ما رضاخان را آوردیم در ایران و سلطنت به او دادیم لکن به ما خیانت کرد و او را بیرون کردیم . این هم اقرارى بود که انگلستان کرد آن هم اقرارى بود که همان کسى که دست نشانده خود آنها بود کرد . در یکى از صحبت هایش محمدرضا گفت که لیست وکلا را از سفارتخانه مى نوشتند و پیش ما فرستادند و ما ملزم بودیم که آنها را وکیل کنیم . ما ، هم وکلا را با این کلمه مى شناسیم و هم محمد رضا را و دستگاه هاى دولتى را با این کلمه مى توانیم بشناسیم و هم آمریکا و شوروى و انگلستان را . اینها شواهدى است که هست .

ما نمى توانیم صداى مظلومیت این ملت را به دنیا برسانیم

ما مى خواهیم ببینیم که این ملت چه مى گفتند . از اول که رضاخان سرکار آمد و مشغول به

ص: 136

فسادکارى شد و قیام کردند علماى اسلام ، از آذربایجان یک دفعه ، از خراسان یک مرتبه ، بعدش هم باز یک دفعه دیگر و از اصفهان یک دفعه که علماى ایران هم تقریبا از بسیارى جاها به اینها ملحق شدند ، اینها مى خواستند جنگ بکنند ؟ چه مى گفتند اینها ؟ مردم در پانزده خرداد چه مى گفتند ؟ این پانزده خردادى که فردا سالروزش هست ، مردم چه مى گفتند که مستحق این بودند که آنطور که گفتند پانزده هزار مظلوم را اینها به خاک و خون کشیدند و از قرارى که مى گفتند هدایتش هم خود شخص شاه مخلوع مى کرده ، اینها چه مى گفتند که مستحق این مسائل شدند ؟ ملت ایران در طول این قریب بیست سال که از اول پانزده خرداد تا حالا هست ، اینها چه مى گفتند ؟ چه مى گویند ؟ مع الاسف تمام رسانه هاى گروهى خارج و بعضى از داخلى ها همه در خدمت ابرقدرت ها هستند ما مى توانیم صداى مظلومیت این ملت را به دنیا برسانیم ، ما وسیله نداریم . همه روزنامه هاى خارج به ضد ما چیز مى نویسند ، همه رادیوها و تلویزیون هاى خارج به ضد ما پخش مى کنند اکاذیب را . در دنیا ایران را مثل یک جنگلى که تویش یک دسته وحشى جمع شده اند و ریخته اند به جان مردم و دارند قتل عام مى کنند همه را و پستان هاى زن ها را مى برند و چه مى کنند و چه مى کنند . ما چطور نداى مظلومیت این ملت را به دنیا برسانیم ؟ کى مى رساند این ندا را به دنیا ؟ همه در خدمت آنها هستند . حالا ببینیم که شما آقایان و خانم ها که آمدید و رسیدگى کردید اینجا ، مى توانید ، همچو قدرتى دارید که این مسائل ایران را برسانید . ما مى خواهیم که آنى که حقیقت است ، هیچ نمى خواهیم طرفدارى از ما بشود ، ما مى خواهیم طرفدارى از حقیقت بشود ، آنچه که حقیقت است شما به ممالک خودتان برسانید ، آنجا بگوئید قضیه پانزده خرداد را که چه بوده است و فردا مشاهده مى کنید که این ملت که پانزده خرداد را همیشه عزادار خواهد بود مى بینید که این ملت چه مى گوید ، پانزده خرداد با آنها چه کرده است ، هفده دى با آنها چه کرده است . ما هر روز در طول این قریب دو سال که نهضت بالا گرفته بود ، ما هر روز یک مسأله اى داشتیم ، یک مسأله قتل عامى . آیا هیچ شما اطلاع از این حبسى هاى زمان رضاخان و محمدرضا ، خصوصا زمان محمدرضا هیچ اطلاعى از اینها پیدا کردید ؟ هیچ مى توانید تصور کنید که در این زیرزمین هائى که در محبس هاى اینها موجود است با این جوان هاى ما چه کردند اینها ؟ شما به تلویزیون در دیشب ، پریشب که دادگاه را نمایش مى داد نگاه کرده اید ببینید که آنهائى که خودشان را نشان مى دهند یکى دو تا مورد است این فعل که چه بوده است قصه ؟ شما مى دانید که پاى بعضى از روحانیین ما را در حبس اره کردند ؟ شما مى دانید که در تاوه گذاشتند این جوان هاى ما را و بو دادند ؟ ما چطور مطالبمان را به دنیا برسانیم ؟ من گمان مى کنم که شما هم نتوانید . فردا وقتى که رفتید در محل هاى خودتان ، شروع کنند آن قلم هاى اجیر و آن خیانتکارهاى به همه بشریت شروع کنند بر ضد شما یک چیزهائى را نوشتن که حرف هاى شما را خنثى کنند ، لکن به اندازه قدرت تان حق را بگوئید .

ملتى که شهادت آرزوى اوست از دخالت نظامى و حصر اقتصادى باکى ندارد

ملت ما الان قیام کرده است و نهضت کرده است و من امیدوارم که پیش ببرد و هیچ قدرتى

ص: 137

نتواند در ایران دیگر آن کارهائى را که مى کرد بکند . آقاى کارتر و امثال او الان تمام همشان این است که دوباره آن مسائل را برگردانند که در زمان شاه مخلوع بود لکن این یک آرزوئى است که این ابرقدرت ها باید به گور ببرند . ایران دیگر اجازه نمى دهد که اینها دخالت در آن بکنند . اگر چنانچه آنها خیال کرده اند که نظامى زیاد دارند و وسائل جنگ و آدمکشى زیاد دارند ، ما هم مظلوم زیاد داریم و مشت گره کرده ، و یوم مظلوم از یوم ظالم شکننده تر است . ما را اینها مى خواهند در تنگناى اقتصادى قرار بدهند و قرار داده اند و مع الاسف این دولت هائى که ادعا مى کنند که ما متمدن هستیم و ادعا کنند که ما مستقل هستیم ، از همین مسأله فهمیده مى شود که اینها چکاره اند . کارتر آنجا نشسته و حکفرمائى مى کند و این ملت ها ، دولت ها یعنى ، این دولت هائى که تحمیل شده اند بر ملت ها اینها هم فرمانبردارى مى کنند ، اینها هم استقلال ندارند . نه اینکه همین دولت هاى ضعیف استقلال نداشته باشند ، معلوم شد دولت هاى قوى هم استقلال ندارند . اینها نمى توانند ، مى ترسند از آمریکا که مخالفت با ما را نکنند ، نه اینکه بخواهند مخالفت کنند ، براى اینکه مخالفتشان براى خوشان هم ضرر دارد ، شاید بیشتر هم ضرر داشته باشد . بسیارى از دولت ها به ما گفته که ما همان چیزهائى که از دیگران مى گیرید ما به شما مى دهیم . ما کسى هم به ما ندهد ما یک مردمى هستیم مظلوم و استقلال خودمان را حفظ مى کنیم . ما اگر امر دایر بشود به اینکه برگردیم به حال سابق بشریت و با الاغ از این طرف به آن طرف برویم و آزادیمان را حفظ بکنیم یا خیر ، بنده آقاى کارتر و امثال او از ابرقدرت ها باشیم و زندگانى هاى فلان و کذا داشته باشیم ، ما آن را ترجیح مى دهیم ، ملت ما آن را ترجیح دارد مى دهد . ملت ما شهادت را دارد ترجیح مى دهد و مى گوید که ما مى خواهیم شهید بشویم . از اول نهضت تقریبا (من در نجف بودم آنوقت ) تا حالا زن ، مرد ، جوان ها مى آیند و از من استدعا مى کنند که شما دعا کنید ما شهید بشویم ، من دعا مى کنم ثواب شهید پیدا کنند . یک مجلس عقدى که ما چند وقت پیش از این در همین تهران داشتیم آن زن و مردى که با هم ازدواج کردند بعد آن زن یک کاغذى به من داد خواندم دیدم مى گوید که شما دعا کنید من شهید بشوم . زنى که تازه عروسى کرده ، شوهر کرده مى گوید شما دعا کنید من شهید بشوم . یک ملتى که شهادت را مى طلبند و دعا مى خواهند براى شهادت ، اینها از دخالت نظامى مى ترسند ؟ اینها از حصر اقتصادى مى ترسند ؟ همه عالم درهاى ممالک شان را به ما ببندند همه و ما باشیم ، این عده اى که ، سى و چند میلیونى که در این ایران زندگى مى کنیم یک دیوارى دور ایران بکشند و ما را در همین ایران حبس بکنند ، ما این را ترجیح مى دهیم به اینکه درها باز باشد و چپاولگرها بریزند به مملکت ما . مى خواهیم چه بکنیم که به این تمدنى که از توحش بدتر است ، این تمدنى که حیوانات بیابان در رفتارشان از آنها بهتر است ما مى خواهیم چه بکنیم به این تمدن برسیم ؟ این دروازه تمدنى که شاه مخلوع مى خواست به روى ما باز بکند یعنى قدرت ها را بر ما مسلط کند و همه دارائى ما را ببرد و چند تا عروسک براى ما بفرستد ، نفت ما را ببرند و براى ما پایگاه براى خودشان درست بکنند ، ما این تمدن بزرگ را مى خواهیم چه بکنیم ؟ این تمدن است ؟ این پدر و پسر و خصوصا این پسر کشور ما را به عقب راند و همه چیز ما را به باد داد به طورى که اگر الان همه ملت

ص: 138

دستشان را به هم بدهند و دستشان را به همه داده اند بحمداللّه و بخواهند تعمیر کنند آن چیزى که در این قریب پنجاه سال بر ما گذشته است و آن چیزى که از بیست و چند سال پیش از این به وسیله آمریکا بر مملکت ما گذشته است ، سال هاى طولانى لازم است تا ما ترمیم کنیم اینها را . ما مى خواهیم چه بکنیم روابط داشته باشیم با آنهائى که مى خواهند ما را بچاپند ؟ رابطه ما با آنها غیر از این است که رابطه چپاولگر و چپاول بشو است ؟ براى چه ما مى خواهیم این را ؟ درها را همه را ببندند و ما را محاصره اقتصادى بکنند ، ما خودمان در اینجا مملکت وسیعى داریم ، آب هم داریم ، خدا باران هم به ما مى دهد ، خودمان مى کاریم و مى خوریم و هیچ احتیاجى به این مسائل نداریم . آنها نترسانند یک ملتى را که مى خواهد خودش را به کشتن بدهد تا استقلالش را حفظ بکند . این استقلالى که ما پیدا کردیم و این آزادى که ما پیدا کردیم یک هدیه آسمانى است ، یک هدیه الهى است به ما رسیده و ما مکلفیم این را حفظش کنیم . اگر ما این را حفظش نکنیم قدردانى از نعمت خدا نکرده ایم کفران کرده ایم نعمت خدا را . ما باید این را حفظش بکنیم . ما از این تهدیدهائى که مى کنند و کشتى هایشان را مى آورند در مثلا خلیج و امثال اینجا و از آن طرف و از آن طرف و اینها ، حالا دیگر این حرف کهنه شده . پیشتر بله ، زمان سابق اینطور بود که تا یک قراردادى را مى خواستند تحمیل کنند یا یکى یک مثلا ناله اى مى زد یک کشتى از انگلستان مى آمد در آب هاى خلیج ، تمام مى شد مساله .

امدادهاى غیبى خداوند عامل شکست ظالمین و پیروزى مسلمین

حالا همه کشتى هایتان را هم بیاورید اینجا ، همه طیاره هایتان را هم بفرستید اینجا ، مسأله حالا غیر سابق است ، ما اتکال به خدا داریم ، ما براى این جهان یک مدبر را مى دانیم هست . آنهائى که تاکنون توجه نداشتند خوب توجه پیدا بکنند که یک ملتى که هیچ نداشت جز اللّه اکبر و او همه چیز است چطور همه قوا را کنار زد و این قواى شیطانى که همه پشتیبانش بودند ، نه فقط ابرقدرت ها ، قدرت هاى پائین دست هم دنبال او بودند و ما را نمى گذاشتند در یک مملکتى زندگى کنیم و فعالیت کنیم ، همه موافق با او بودند . این چه بود که این ملت ضعیف بدون تجهیز بدون تدریب نظامى را بر اینهمه قدرت ها غلبه داد ؟ این جز این بود که رعبى را که خدا در دل هاى این سران انداخت ، ما را به رعب ، به رعبى که خدا در قلب اینها انداخت پیروز کرد ؟ این جز همان است که در صدر اسلام هم یک عده قلیل را بر عده هاى کثیر پیروز کرد و همچو رعبى در قلب انداخت که نتوانستند مقاومت کنند در مقابل سى هزار جمعیت عرب که هر چندتایشان یک شمشیر داشت و هر چندتایشان یک شتر داشت و آنها هفتصد هزار جمعیت بودند که شصت هزارشان طلیعه بود و غلبه کردند اینها بر آنها ، چه بود ؟ این جز این بود که یک دست غیبى در کار است ؟ ! نباید بیدار بشوند آنهائى که توجه به معنویات ندارند و به این غیب ایمان نیاورده اند ؟ نباید بیدار بشوند ؟ کى این هلیکوپترهاى آقاى کارتر را که

ص: 139

مى خواستند به ایران بیایند ساقط کرد ؟ ما ساقط کردیم ؟ شن ها ساقط کردند ، شن ها مأمور خدا بودند ، باد مأمور خداست ، قوم عاد را باد از بین برد . این باد مأمور خداست ، این شن ها همه مأمورند . تجربه بکنند باز .

مشت هاى گره کرده را که مشت هاى الهى است حفظ کنید

لکن ما نباید مغرور بشویم . من به ملت ایران عرض مى کنم که مغرور نشوید . تمام قدرت ، قدرت خداست و باید اتکال به او بکنید و خودتان را فانى بکنید در آن قدرت بزرگ . مادامى که ملت ایران همان قدرت اول را که قدرت معنوى بود و با اللّه اکبر پیش برد ، مادامى که این حفظ بشود شما بیمه هستید ، بیمه الهى هستید . خدا نکند که دست هائى که الان در کار هست و مى خواهند شما را مأیوس بکنند ، اینها در این شیطنت شان پیروز بشوند و شما را از آن حالى که در اول انقلاب داشتید منحرف کنند که آن روز ، روزى است که خداى تبارک و تعالى عنایتش را خداى نخواسته از شما برمى دارد و شما به همان حال ها مى افتید . حفظ کنید ، حفظ کنید آن حالى که در اول نهضت داشتید ، شما نهضت براى شکم نکردید ، شما نهضت براى اطاق و حیاط نکردید ، شما نهضت نکردید براى اینکه یک مقامى پیدا بکنید ، شما آرزوى شهادت نمى کنید به اینکه برسید به یک مثلا فرشى و یک نوائى . این حال را که حالى است الهى حفظ کنید و مادامى که این حفظ بشود شما پیروز هستید و من وعده پیروزى به شما مى دهم و خداى تبارک و تعالى وعده پیروزى داده است به شما (ان تنصرواللّه ینصرکم ) اقدامتان را ثابت نگه دارید و مشت هاى گره کرده را که مشت هاى الهى است حفظ کنید و از هیچ ابرقدرتى نترسید و از هیچ تبلیغاتى ، هیچ خوفى نداشته باشید ما راه خودمان را مى رویم و آن راه خداست .

بیدارى مستضعفین اولین گام در مقابله با مستکبرین

و من امیدوارم که این هیأت هائى که آمدند و رسیدگى کردند گرچه نمى توانند رسیدگى کنند ، آنها نمى توانند به همه دردهاى ما برسند اسناد را به شما داده اند و اگر رفتید آن محل را هم دیدید و آن چیزهائى که در آنجا هست که هیچ شباهتى به سفارتخانه ندارد آنوقت تصدیق مى کنید که مسأله ، مسأله گروگان گرفتن یک عده دیپلمات نیست این چیزى است که قلم خارج و مطبوعات خارج به شما تحمیل کرده است که بگوئید دیپلمات ها ، والا اگر اینها را ببینند مى فهمید که این محل ، محل دیپلمات نیست و این اشخاص ، اشخاص دیپلمات نبودند . من امیدوارم که خداى تبارک و تعالى به همه ما و به همه مظلومین عالم و به همه مستضعفان جهان پیروزى عنایت کند تا همه از زیر بار این ابرقدرت ها خارج بشوند و مسأله اى است که باید بشود . مسأله اینطور شده است که دیگر مستضعفین در مقابل مستکبرین قیام کرده اند ، بیدارى اول قدم است ، او قدم یقظه است . در سیر عرفانى

ص: 140

هم یقظه اول قدم است . در این سیر ، این هم سیر الهى و عرفانى است . بیدارى اول قدم است و کشورهاى اسلامى ، ملت هاى مسلم ، ملت هاى مستضعف در سرتاسر جهان ، اینها بیدار شده اند و سیاه هاى آمریکائى کتک این بیدارى را مى خورند و انشأاللّه پیروز خواهند شد .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 141

تاریخ : 14/3/59

بیانات امام خمینی در جمع دانشجویان و اساتید دانشکده الهیات و معارف اسلامى

جمهورى اسلامى امانتى است الهى به دست همه ملت

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اول من دعا مى کنم که خداى تبارک و تعالى به شما جوان هاى محترم ، بانوان و جوانان عزیز سلامت و سعادت و دید اسلامى عنایت کند . هر قدر که این انقلاب اسلامى جلو مى رود ، هر قدمى که برمى دارد بر جلو ، دشمن ها که هر قدمى یک شکست مى خورند بیشتر مجهز مى شوند . در قدم هاى اول شاید امید داشتند به اینکه این نهضت و این انقلاب به طور نارس در همان اول از بین برود ، با این امید مخالفان ما و انگل هاى جامعه ما بودند تا اینکه شما قدم اول را برداشتید و رأى خودتان را به صندوق انداختید و جمهورى اسلامى را به آن رأى دادید با همه مخالفتهائى که از این گروه هائى که وابسته به رژیم سابق یا به چپ و یا به راست مى شد . حالا که همه قدم ها برداشته شد و دیگر از حیث اساس حکومت جمهورى و جمهورى اسلامى ما دیگر کسرى نداریم ، اساس درست شده است ، یأس آنها بیشتر شده است و ممکن است فعالیتشان هم ، براى اینکه نگذارند یک کارهایى که حالا دیگر در جمهورى اسلامى که تمام اساسش ریخته شده است ، نگذارند در مقام اجرا پیشروى کند . حالا شما و ما و همه ملت ایران بیشتر تکلیف داریم ، حالا این جمهورى اسلامى با همه محتوائى که اساسش دارد و تحقق پیدا کرده است ، یک امانتى است الهى به دست ملت ایران و همه ماها ، همه شماها بى استثنأ ملت ایران نگهبان آن باید باشند .

و شما دانشجوهاى محترم و سایر دانشجوها که براى اسلام دلتان مى تپد و مى خواهید فرهنگتان فرهنگ اسلامى باشد تا افرادى که از او بیرون مى آیند امثال آن افرادى که در رژیم سابق بودند ، نباشند . حالا بیشتر دنبال این هستند که نگذارند اینطور امور واقع بشود ، نگذارند دانشکده ها ، دانشگاه ها ، حتى دبستان ها و دبیرستان ها ، نگذارند که اینها که یک همچو خیالى دارند و تصمیم بر این گرفتند که اساس فرهنگ را اسلامى کنند تا نتیجه اسلامى از آن بگیرند ، اساس فرهنگ را طورى کنند که وقتى که افراد از آن بیرون مى آیند افرادى باشند که به درد جامعه بخورند و به درد اسلام و کشور اسلامى ، اینها تمام کوشش شان این است که جلوگیرى کنند از یک همچو مقصدى که ملت ما و شما دانشجوهاى محترم دارید . الان بسیار لازم است که با هوشیارى تمام توجه به دسیسه هاى آنها بکنید چه بسا که بیایند و عمال خارجى ها و ساواکى ها که آنها هم همان عمال خارجى هستند و گروه هاى منحرف که همه در یک

ص: 142

صف هستند بیایند در بین شما دانشجوها در دانشگاه ها ، در دانشکده هاى بیایند و آن وسوسه شیطانى را بکنند که شما را از آن مقصدى که دارید دلسرد کنند .

نصرت و عنایت الهى از موجبات پیروزمندى ملت ایران

این را کرارا من عرض کردم که آن چیزى را که دستگاه هاى جبار قدرت هاى بزرگ از آن مى ترسند آن عبارت از اسلام است ، از اسلام اینها مى ترسند و خصوصا حالا که آسیب دیدند از اسلام . پیشتر تصورات بود و اعتقاداتى که اعتقاد داشتند که اگر اسلام در این مملکت و در ممالک اسلامى تحقق پیدا کند آنطورى که باید باشد ، ممکن است که به آنها صدمه بزند و آن غارتگرى هائى که مى خواستند بکنند نتوانند بکنند . اما حالا آسیب را به عیان دیده اند ، اینها دیدند که یک قدرت بزرگ شیطانى ، یک قدرتى که همه قدرت ها هم همراه او بودند نتوانستند اینها را نگه دارند ، این قدرت داخلى را نتوانستند با همه قدرت هاى خارجى که پشت سرش بود نتوانستند نگه دارند . ملت ما این سد بزرگ را شکست . خوب ، آنها توجه به این دارند ، از ما بهتر هم توجه دارند که ملت ما یک ملتى بود که دستش از اسلحه هاى مدرن و اینها خالى بود ، حالا چند تا تفنگى که به دست پاسدارهاى ماست اینها غنائم حربى است که به دست اینها افتاده است . کى همچو چیزهائى بود ؟ پیشتر سنگ بود و آجر و بیل و کلنگ مثلا ، بعد هم یک چیزهاى مختصرى ، کم کم پیش رفتند و یک چیزهائى درست کردند . این در مقابل آن چیزهائى که دست دشمن ما بود چیزى نبود .

آنها مى توانستند با یک یورش بیایند و تهران را بمباران کنند و این نهضت را جلویش را مثلا بگیرند ، آن که نگذاشت این امور بشود ، آن که منحرف کرد همه را ، همه قدرتمندان را از اینکه دخالت حاد بکنند ، آن کى بود ؟ آن کى بود که مشت را بر مسلسل و تانک پیروز کرد ؟ غیر از خدا همچو قدرتى بود ؟ من و شما همچو قدرتى داشتیم ؟ آن کى بود که از مرکز تا سرحدات و همه اطراف تمام افراد کشور سى و چند میلیونى را به یک طرف بکشد و همه را یکصدا بکند ، از بچه هاى کوچک 7 ساله و 6 ساله اى که تازه یک صحبتى مى توانند بکنند تا آن پیرمردهاى 80 ساله اى که افتاده اند و دیگر نمى توانند کارى انجام بدهند همه اینها را یکصدا کرد . آن که این قلوب را با هم نزدیک کرد و این مشت ها را به یک طرف بسیج کرد ، آن کى بود ؟ کدام قدرت مى توانست یک چنین معجزه اى را بکند ؟ در آن دهات دور افتاده از قرارى که براى من در پاریس که بودم نقل کردند کسى آمده بود و گفت من دهات دورافتاده اى مثل چاپلق و بوربور (طرف هاى ماست این هم ) و کمره و اینها رفتند ، صبح که مى شود مردم دنبال آخوندشان مى افتند و راهپیمائى مى کنند . آن کى بود که یک همچو قدرتى داشت که سرتا ته کشور را افراد با همه گرفتارى هائى که داشتند از گرفتارى هاى خودشان منصرف کند و بیاورد در میدان مقابل توپ و تانک به مبارزه ؟ این کى بود که جوان هاى ما ، چه در مراکز فحشا در عصر تاریک پهلوى کشیده شده بودند در این شمیران و تمام بقعه هائى که در اینجاهاست مرکز اینطور گرفتارى ها براى جوانهاى ما بود ، این کى بود که این جوان ها را از مراکز فساد به میدان مبارزه

ص: 143

کشاند ؟ آن کى بود که این تحول را در کشور و در افراد ما این تحول را ایجاد کرد که اشخاصى که از یک پاسبان ، یک بازار از یک پاسبان مى ترسید ، یک بازار! شماها دیده بودید اگر یک پاسبان مى آمد در بازار تهران ، بزرگترین بازار ایران و مى گفت که باید بیرق بزنید کسى به خودش اصلا چنین اجازه اى نمى داد که نخیر نباید . ابدا چنین چیزى در کار نبود . آن کى بود که آن جمعیتى که اینطور بودند متحول کرد به یک جمعیتى که آمدند در میدان ها و فریاد زدند مرگ بر رژیم پهلوى ؟ آنهائى که نمى توانستند یک کلمه اى راجع به این رژیم صحبت بکنند ، نه راجع به رژیم ، راجع به یک نخست وزیرى ، راجع به یک پاسبانى ، آن کى بود که این تحول را یکدفعه ایجاد کرد ؟ مدارسى ما داشتیم که در مدارس بیایند تزریقاتى بکنند و از آن حال به حال دیگر ؟ با مدارس با یک قرن هم نمى شود این کار را کرد . تبلیغات اینطور بود ؟ تبلیغات ، یک قرن تبلیغات هم این کار از آن نمى آید که به این معجزه آسائى ، با وقت کم یک همچو کار بزرگى بکند . این ، آن بود که مقلب القلوب است . آن دعائى که در تحویل وارد شده است تحقق پیدا کرد در ملت ما: (یا محول الحول و الاحوال یا مدبر الیل و النهار یا مقلب القلوب و الابصار ، حول حالنا الى احسن الحال )

این تحقق پیدا کرد یعنى متحول شد حال ما از آن خوف به یک قدرت ، از آن ضعف به یک قدرت بزرگ ، از آن خوف ها به یک شجاعت ، تمام گرفتاریها را همه از یادشان رفت ، تمام خودبینى ها ، همه از بین رفت یکدفعه یک ملت سى و چند میلیونى از یک حالى که در طول مدت شاهنشاهى اینها داشتند و در این آخر تقویت شده بود ، روح یأس و روح بدبینى ، روح ترس و اینها که جرأت نمى کرد یک آدم که در داخل منزل خودش راجع به ساواک فرضا راجع به اعلیحضرت همایونى باشد ، در داخل منزلش پیش اولادش جرات نمى کرد یک کلمه بگوید ، پسر از پدر مى ترسید پدر از پسر ، برادر از برادر ، این چى بود ، این کى بود که ما را اینطور شجاع کرد ؟ ما بعد از آنهمه ترس و خوفى که همه مان داشتیم چه شد که یکدفعه متحول شدیم به یک روح شجاع ؟ آن کى بود که بازار و بازارى که دنبال کسب است و دنبال منافع خودش است همچو کرد که ایثار کرد و یک ماه بازار را گاهى در بعضى شهرستان ها مى بستند و هیچ فکر این نبودند که به ما ضرر خورده است ؟ آن کى بود که این معجزه ها را کرد ؟ غیر از خدا کسى دیگرى قدرت دارد ؟ آن کیست که ما را ، تا انقلاب ما گاهى وقت ها وقتى انقلاب به یک مقدار از پیروزى رسید دیگر رها مى کنند آن کیست که ما را باز نگه داشته است به یک حالى که باز همه فریاد مى زنند و جمهورى اسلامى را مى خواهند ؟

بیدارى و توجه به خدا مایه نجات و فلاح

از خدا غافل نباشید ، از یک قدرت مافوق الطبیعه ، قدرت بزرگ غافل نباشید اتکأ کنید به آن قدرت ، پشتیبان شما یک همچو قدرتى است ، پشتیبان شما یک همچو قدرتى است که الان با تمام قدرتى که امریکا دارد و با تمام تجهیزاتى که امریکا دارد و شاید هیچ قدرت دیگر هم مقابل او نباشد حتى قدرت شوروى ، با تمام قدرت حالا دارد مخالفت با شما مى کند با شمائى که اینجا نشستید و هیچ

ص: 144

هم ندارید ، وقتى هم دست به تفنگ بشوید یک تفنگ معمولى سابقى را دارید ، با تمام قدرتش دارد همه را تجهیز مى کند بر ضد شماها و باز زورش نمى رسد ، این چیست ؟ ما همچو قدرت بزرگى داریم که امریکا که دنیا را مى تواند بخورد از ما وحشت بکند ؟ ما هستیم که این کار را کردیم ؟

همین آقاى کارتر که همیشه از اول نهضت تا حالا هى فریاد مى زند و هى مخالفت مى کند ، هى ارعاب مى کند هى ماها را مى ترساند ، در امریکا اعلام کرد که کسى نباید از امریکا بیرون برود به ایران و در این هیاتى که آمدند ، هیأت هائى که آمدند دخالت کند از خود آمریکا وزیر دادگسترى سابق شان و اشخاص سرشناس شان اعتنا نکردند به اینکه 10 سال حبس و پنجاه هزار دلار هم جریمه ، لکن اعتنا به آن نکردند و بلند شدند آمدند و حالا هم در اینجا مى گویند که این بیخود دارد مى گوید ، یاوه مى گوید اینها حالا فهمیدند که یاوه مى گوید ، ما از اول مى دانستیم که ایشان یاوه گوست . ما در پاریس که بودیم ، در یکى از نطق هایى که ایشان فرمودند این بود که شاه به ایرانى ها زیاد آزادى داده ! در وقتى بود که البته آن اختناق را مردم شکسته بودند ، این خیال مى کرد که اعلیحضرت اعطا کرده آزادى را به مردم ، نمى داند که مردم گرفتند از او ، به غنیمت از او گرفتند نه اینکه او به ما چیزى اعطا کرد او با همه تشبث ها هر جور تشبثى که مى توانست بکند کرد ، قتل عام ها را کرد دید فایده نکرد بعد تغییر وزیرى به وزیر دیگر که او بیاید یک قدرى یاوه بگوید و مردم را خیال کند غفلت مى تواند بکند ، اغفال بکند این کار را هم کردید نخیر مردم باز همان هستند ، آمد توبه هم کرد همان آدمى که در یک سال ، دو ، سه سال قبل ، چند سال قبل در یکى از نطق هایش گفت این روحانیون مثل حیوان نجس مى مانند و به آنها نباید چیز کرد ، و آمد در محضر همه گفت اى علمأ اسلام ! اى مراجع عظام من جدا متأسفم .

این هم یک حقه اى بود که زد و نشد براى اینکه ملت 50 سال یاوه سرایى از اینها دیده است ، 50 سال فشار دیده ، 50 سال حبس و تبعید ، قتل و غارت دید بعد از 50 سال که همه چیز را این مردم دیدند ، از بچه اى که چشم هایش را باز کرده و فحاشى اینها را و یاوه گوئى اینها را دیده اند دیگر اینها باور نمى شود بکنند . ملت ما متحول شد به یک ملتى بیدار ، آشناى به همه امور و شما مطمئن باشید که این بیدارى انشأاللّه با شرط اینکه توجه تان را به خدا مستحکم کنید این بیدارى هست و شما را نجات مى دهد انشأاللّه .

هراس دشمنان از قدرت عظیم روحانیت و ائتلاف آنان با قشر دانشجو

پیشترها مجلس شوراى ملى آقایان اگر یک کلمه از طرف دولت انگلستان مى شد که باید فلان کار را انجام بدهید احتمال اینکه بتوانند مخالفت بکنند نداشتند ، همچو عرضه اى نداشتند . بله گاهى در بین آنها یک اشخاصى پیدا مى شد آن داشت که مثل مرحوم مدرس ، مرحوم مدرس یک کسى بود که در مقابل همه مى ایستاد و مع الاسف اینها مى گویند روحانیون نقشى نداشتند . یک روحانى در یک مجلسى رضاخان مى خواست که جمهورى درست کند و مدرس مخالفت مى کرد ، مى دانست که این مى خواهد حقه بزند و مردم را بچاپد ، فقط مدرس ایستاد و جلوى او را گرفت معذلک مى گویند روحانیون هیچ

ص: 145

نقشى نداشتند . در طول مدتى که از اولى که رضاخان آمد و اول سالوسى خودش را کرد و پایش را محکم کرد و شروع کرد با اسلام مخالفت کردن ، این کسى که در مقابل اینها ایستاد و مشتش را گره کرد همین روحانیون بودند ، همین علما بودند که از مشهد و از تبریز و از اصفهان و از سایر بلاد مخالفت کردند و این احزاب و این نهضت ها و اینها هیچ کدام با آنها مخالفت نکردند . آنها نشسته بودند و منتظر بودند که کار را دیگران انجام بدهند و اینها میوه اش را بکشند حالا هم الان شما این را بدانید که هدفى که براى اینها هدف صحیح است روحانیت است و قشر دانشگاه و دانشجو . اینها الان وحشت دارند از اینکه دانشجو با روحانى گیرم با هم مى خواهند مربوط بشوند و با هم ائتلاف کنند . این یک وحشتى است الان براى اینها ، ائتلاف این دو قشر یعنى ائتلاف همه ملت .

اینها سال هاى طولانى زحمت کشیدند که این دو قشر را از هم جدا کردند ، نقشه بود نه اینکه همین طور من باب اتفاق در دانشگاه به روحانیین فحش مى دادند و در محیط روحانى به دانشگاهى . مسأله اتفاقى نبود مسأله اى بود که در گوش ها خواندند هى تمام رسانه ها که به خدمت آنها بود در مقابل روحانیون هى ایستاد و هى فحاشى کرد . شعر ، ایشان این شعرها را گفتند تا آخوند در این مملکت هست این مملکت درست نمى شود ، یکى از شعرهاى این مرد نانجیب را اینها در گوش همه خواندند ، همه رسانه ها همه مطبوعاتشان همه چیزها و مقصد این بود که این دو تا طایفه از هم جدا بشوند دانشجو پهلوى آخوند ننشیند . آنها را مقابل هم قرار دادند براى اینکه مى دیدند که اگر اینها با هم باشند کارشان زار است حالا هم از آن خیال اینها منصرف نشدند شما خیال نکنید که حالا عمال اینها منصرف هستند . الان هم مثل همان اوایل زمان رضاخان شروع شده است به حمله کردن به روحانى در هر جا که هست . در شمال که این چپى ها زیادتر هستند زیادتر و در جاهاى دیگر هم ملایمتر ، لکن مشغول هستند . اینها با عمامه دعوا ندارند اینها اساس را مى بینند که اینها درست مى کنند . اینها دیده اند که این ملت با روحانى و دانشگاهى ، بازارى و کارگر و اینها با هم شدند و در ظرف یک سال و نیم تمام چیزهائى که یک حکومتى لازم دارد اینها درست کردند و این یک چیز بى سابقه اى در دنیاست ، یک چیزى که دیگران در 50 سال هم نمى توانند درست بکنند و در 50 سال هم قانون اساسى نداشته و ندارند ، اینها در یک سال و نیم تقریبا همه اینها را درست کردند . اینها از یک همچو اجتماعى مى ترسند ، اینها خودشان را شکست خورده مى بینند و چون مى بینند که این شکست از ناحیه روحانى و دانشگاهى که اینها مردم دیگر را بسیج کردند ، هر آخوندى در محلش ، در مسجدش بسیج کرد مامورین خودش را ، اینها از این مى ترسند . از اول هم هدف روحانى بود ، قضیه برداشتن عمامه روحانى که نمى توانست یک آخوند از توى خیابان بیاید براى اینکه مى ریختند و عمامه اش را مى خواستند بردارند و یا برمى داشتند ، این یک چیزى نبود که من باب اتفاق شده باشد ، یک نقشه اى بود که مى دیدند که این عمامه خیلى کار از آن مى آید . مردم عقیده دارند به اینها ، اینها وقتى یک چیزى را بگویند از آنها گوش مى کنند . از اول دنبال این افتادند که اینها را به زمین بزنند تا وقتى که بخواهند همه نفت ما را ببرند و همه چیزهاى زیرزمینى

ص: 146

ما را ببرند و جوان هاى ما را هم به نابودى بکشند ، یک کسى نباشد بگوید چرا .

اینها دیدند که (چرا) از دهان روحانى هى در مى آمد ، توى مجلس هم که بود یک روحانى پا مى شد و مى گفت چرا ، زمان رضاخان هم که همه نفس ها قطع شده بود باز روحانى بود که قیام مى کرد و چرا مى گفت ، منتها چون این بسیج عمومى نشده بود و اوایل امر بود هى با شکست مواجه مى شد ، سرکوبى مى کردند اینها را اما حالائى که دیدند یک بسیج عمومى شده است و مردم یک تحولى پیدا کرده اند دانشگاهى دیگر از آخوند رم نمى کند و آخوند هم از دانشگاهى ، هر دو نشسته در یک محیط مدرسه فیضیه و با هم دارند نقشه مى کشند که دانشگاه را درست بکنند و عرض مى کنم که جهات دیگر را درست بکنند ، اینها الان وحشت برشان داشته است ، اینها مى گویند که اگر این دو تا قشر را از هم جدا بکنیم بعد آخوند را از مردم جدا بکنیم کار دیگر تمام است ، دیگر یک همچو اجتماعى نمى شود پیدا بشود . از این جهت الان در هر جا که شما بروید همان حرف هاى زمان رضاخان دارد زمزمه مى شود ، از حلقوم اینهائى که ساواکى هستند و یا مثلا فداى خلق هستند همه زمزمه ها شروع شده است و هى هر که از هر جا مى شود به آخوند مى گوید ، به آخوند مى زند . اینها دیدند که راه این است ، راه براى اینکه این ملت را زیر بار بکشند و همه ذخایر اینها را ببرند جز این نیست که این قشر را از نظر مردم بیندازند . همانطورى که زمان رضاخان این کار را کردند و این کار ماسید در آنوقت ، الان مشغول شدند .

من تکلیفم این است که به ملت ایران اعلام کنم این را ، الان مسجدها را همین هرزه ها ، مسجدها را خالى کرده اند ، اینطور که به من اطلاع مى دهند . همین مسجدها که ستاد اسلام است و اسلام از توى این مسجدها ، در صدر اسلام از مسجدها لشکرها بیرون مى رفت ، یعنى نماز جمعه وقتى که بپا مى شد ، در نماز جمعه بسیج مى کردند طوایف را براى مقابله با دشمنان اسلام ، مسجدها ستاد بود اینها از مسجد صدمه دیدند و لهذا مى بینید خوب آقائى در مسجد مى خواهد نماز بخواند یک عده هم نماز خواندند یک دسته اى که اصل نماز را نمى خواهند و مى خواهند بازى درست کنند یک دسته اى جلو مى آیند و مى آیند آن طرف مى ایستند ، یک مردکه اى که معلوم نیست وضو اصلش دارد مى ایستد آنجا در مقابل این آقا که مردم به او اقتدا کردند و مى ایستند و ده ، بیست تا از این رفقایش اینجا مى ایستند و نماز مى خوانند ، این نماز است ؟ اینها مى خواهند نماز بخوانند ؟ اگر مى خواهند نماز بخوانند خوب این هم نماز است ؟ مى خواهند نماز را بشکنند ، عین همان که قرآن را سرنیزه کردند و امیرالمؤمنین را شکستند . هر چه حضرت فرمود که من قرآن هستم من قرآن ناطق هستم به من گوش کنید ، این حیله است . آن احمق شمشیرها را کشیدند و گفتند که اگر نگوئى برگردند مى کشیم . برگرداندند لشکر اسلام را و نگذاشتند که پیروز بشوند . الان همان قضیه است نماز مى خوانند و این نماز براى شکستن مسجد است مسجد را مى خواهند بشکنند مسجدها را من شنیدم خلوت شده است و این تأسف دارد .

ص: 147

نماز ، بالاترین فریضه و کارخانه انسان سازى است

شما انقلاب اسلامى کردید که اسلام را ترویج کنید که اسلام و احکام اسلام را پیاده کنید . در اسلام از نماز هیچ فریضه اى بالاتر نیست . چطور نماز را اینقدر سستى مى کنید در آن ؟ از نماز همه این مسائل پیدا مى شود . شما پرونده هایى که در دادگسترى ها در جاهاى دیگر ، دادگاه ها هست بروید ببینید ، از نمازخوان ها ببینید پرونده هست آنجا ؟ از بى نمازها پرونده هست ، هر چه پرونده پیدا کنید ، پرونده بى نمازها هست . نماز پشتوانه ملت است . سیدالشهدا در همان ظهر عاشورا که جنگ بود و آن جنگ بزرگ بود و همه در معرض خطر بودند وقتى یکى از اصحاب گفت که ظهر شده است فرمود که یاد من آوردید نماز را و خدا تو را از نمازگزاران حساب کند و ایستاد در همان جا نماز خواند . نگفت که ما مى خواهیم جنگ بکنیم ، خیر ، جنگ را براى نماز کردند . امیرالمؤمنین وقتى که یک مسأله اى یک چیزى از او پرسیدند در همان بحبوحه جنگ ایستاد و جواب داد گفت که حالا . . . من شمشیر براى این مى زنم . جنگ در اسلام یک چیزى نیست که خودش یک مطلبى باشد ، یک چیزى باشد که طرحى باشد . جنگ براى این است که آن زباله هایى که هستند ، آنهایى که مانع از پیاده شدن اسلام هستند ، آنهایى که مانع از ترقى مسلمین هستند ، آنها را از بین راه بردارند ، مقصد این است که اسلام را پیاده کنند و با اسلام انسان درست کنند . نماز یک کارخانه انسان سازى است .

فحشا و منکر را نماز ، نماز خوب فحشا و منکر را از یک امتى بیرون مى کند . اینهایى که در این مراکز فساد کشانده شده اند اینها این بى نمازها هستند . نماز خوان ها در مساجد هستند و مهیا هستند براى خدمت . مسجدها را خالى نکنید ، تکلیف است امروز . امروز ، یک روزى است استثنایى ما در یک مقطعى از عصر واقع شده ایم که استثنایى است .

مساجد را پر کنید و نماز را به جماعت بخوانید

ما با ذکر خدا ، با اسم خدا پیش بردیم و نماز بالاترین ذکر خداست . اگر در نماز کوتاهى بشود و هر کس بگوید خوب من خودم تنهایى مى روم در خانه ام مى خوانم ، خیر نماز را در جماعت بخوانید اجتماع باید باشد . مساجد را پر کنید ، اینها از مساجد مى ترسند . اینها بیخ گوش شما مى گویند که این آخوند که از او کارى نمى آید ، مسجد مى روید چه کنید خودمان مى رویم و فلان جا نماز مى خوانیم . نماز نمى خواهند بخوانند ، مى خواهند نماز را بشکنند نماز مى خوانند ، با این نمازهایى که در مسجدها مى روند و نمى گذارند که مسلمان ها نماز درست خودشان را بخوانند ، با این نمازها مى خواهند نماز را بشکنند .

اینها از مسجد مى ترسند . من تکلیفم را باید ادا کنم به شما بگویم ، شما دانشگاهى ها! شما دانشجوها! همه تان مساجد را بروید پر کنید ، سنگر هست اینجا ، سنگرها را باید پر کرد . محراب به آن مى گویند یعنى آنجائى که حرب از آنجا شروع مى شود ، محل حرب . امروز از همه روزها براى ما یعنى امروز مقصود اینوقت است این عصر است ، از همه وقت براى ما حساستر هست براى اینکه همه چیز

ص: 148

درست شده است و شیطان ها از اطراف جمع شده اند و مى خواهند حالا که همه چیز درست شده و مأیوس شدند نگذارند اجرا بشود کارها باز تهیه ببینند ولو 10 سال دیگر ولو براى 10 سال دیگر تهیه ببینند براى اینکه مسجدها را کم کم خالى کنند و آخوند مسجد را کنار بگذارند و یک کسى که وضو ندارد و به هیچ چیز معلوم نیست اعتقاد داشته باشد ، بیاورند آنجا پهلوى آخوند و نگذارند نمازش را بخواند و خالى کنند این سنگرها را و بعد از خالى کرده این سنگرها حمله کنند . این دژهاى محکم را محکم نگاه دارید نگویید که ما انقلاب کردیم حالا باید هى فریاد بزنیم ، خیر نماز بخوانید از همه فریادها بالاتر است .

اجتماع کنید ، نمازهاى جمعه را با شکوه بجا بیاورید و نمازهاى غیرجمعه را هم که شیطان ها از نماز مى ترسند از مسجد مى ترسند ، و این دانشجوها و دانشگاهى ها و معممین و علما و روحانیون و همه این قشرهائى که مغز متفکر هستند ، با هم ائتلافشان را زیاد کنند و متوجه باشند به اینکه مى خواهند این ائتلاف را بشکنند . اگر آمدند تو دانشگاه و گفتند ما با دانشگاهى ها کار نداریم اما آخوند بازى درست نکنید و رفتند توى مدرسه ها و گفتند ما به علما که کار نداریم لکن این دانشگاهى ها را راه ندهید به خودتان ، بدانید که این حیله اى است براى اینکه شما را از هم جدا کنند و راه را براى خودشان باز کنند . بیدار باشید ، متوجه باشید ، امروز همه چشم ها به شما دوخته شده است . اینهائى که ، هیأت هایى که از خارج آمدند بعضى شان گفتند ملت ها اطلاع ندارند از اوضاع ایران براى اینکه همه رسانه هاى گروهى دست دشمن ماست و مع الأسف در داخل ما هم اینقدر مجله است ، اینقدر روزنامه است و نه اینکه یک روزنامه اى براى خودش یک تیراژى دارد ، نخیر هیچ تیراژى هم ندارد اما درست کنند و به مردم مى دهند ، چنانچه کتاب هائى که با کامیون از شوروى حمل مى شود و دم دانشگاه ها مى ریزند . بیدار باشید که شما را اغفال نکنند اینها ، از شما صدمه دیدند اینها و آسیب دیده اند از شما ، مى خواهند تلافى کنند . نگذارید دست اینها باز بشود ، نگذارید اینها رشد بکنند .

اگر دانشگاه اسلامى داشتیم خون جوان هاى ما ریخته نمى شد

اجتماعاتتان را حفظ کنید ، مساجدتان را محکم نگاه دارید و دانشگاه را باید تغییر و تبدیل بدهید متحول بشود به یک دانشگاهى که براى خودمان باشد . اگر ما دانشگاهمان براى خودمان بود ، از اول این دانشگاه یک دانشگاه براى خودمان بود ، اسمش را دانشگاه ملى گذاشتند اما ابدا از ملت اسلام هیچ حرفى در آن نیست ، اگر ما یک دانشگاه اسلامى داشتیم ، اگر یک دانشگاهى که به درد بخورد داشتیم ، ما دیگر اینقدر خونریزى نمى کردیم ، در ایران اینقدر خون جوان هاى ما ریخته نمى شد . این براى این بود که ما دانشگاه نداشتیم . از دانشگاه هر که بیرون آمده بود یک پستى مى گرفت و به مردم زور مى گفت . هر که بیرون مى آمد براى دیگران خدمتگزار بود . وقتى که آن راس باطل شد و غلط شد ، تا آخر غلط مى شود . وقتى آن نوکر اول حسابش را با بالائى ها درست کرد دیگر همه را مى چاپند ، کدخدا را مى بینند و ده را مى چاپند . بیخود بود که آن سلطنت عثمانى را با آنکه آنها هم

ص: 149

خراب بودند لکن معذلک یک قدرت بزرگى بود ، بعد از جنگ عمومى آن را تکه تکه کردند ، هر جایش را دادند به یکى از نوکرهاى خودشان . الان هم عراق دست یک نوکر است و مصر هم دست یک نوکر هست و نمى دانم کجا هم مال این نوکرهاى خودشان گذاشتند و یک دیکتاتور گذاشتند بالاى سر ملت و ملت را خفه کردند .

بترسید از آن روزى که باز یک دیکتاتور را بیاورند و بالاى سر شما بگذارند و من امیدوارم که نشود یک همچو روزى . باید ما غفلت نکنیم ، هیچ اینطور نباشد که ما هى غرور پیدا کنیم که نه دیگر کسى به ما کارى نمى تواند بکند . البته محاصره اقتصادى را خیلى ازش نترسید و دخالت نظامى هم نترسید ، کارتر یک غلطى کرد و حالا شاید پشیمان هم باشد . اما از این وسوسه ها بترسید ، از این شیاطینى که توى جمعیت ها مى آیند و بیخ گوش ها وسوسه مى کنند ، از اینها بترسید . از اینها که مى آیند بیخ گوش شما و مى گویند که جمهورى اسلامى هم مثل زمان رژیم سابق ، از اینها بترسید . رژیم سابق شما مى توانستید اینجا بنشینید ؟ مى توانستید این اجتماع را بکنید ؟ از اینها که مى گویند هیچ نشده ، بترسید . از اینهائى که خرمن ها را آتش مى زنند و مى گویند ما براى خلق خدمتگزاریم ، بترسید ، از اینها بترسید . اینها افتادند توى جمعیت و مى خواهند وسوسه کنند و شما را منحرف کنند از راه راست . خداوند شما را به همین صراط مستقیم راهبر باشد و هدایت کند و ما همه را هدایت کند به راه مستقیم و از چپ و راست منحرف کند .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 150

فصل یازدهم

بنیان مرصوص

«... از هیچ راهی تا کنون نتوانسته اند توفیق پیدا ،بکنند هر جور اقدامی کردند اقدام نظامی می کردند، هجمه به کشور ما کردند، جنگ ایجاد کردند، در داخل جنجال ها و کارهایی راه انداختند، ترورها را کردند و انفجارات را انجام دادند و دیدند که با این ملت ما مستحکم تر شده است و از میدان خارج نمی شود و البته هم باید خارج نشود برای اینکه ملتی که برای خدا قیام کرده است و برای اسلام قیام کرده است و حکومت اسلامی را به دست آورده است با این مسائل کنار نخواهد رفت...»

فراز بالا، یکی از رهنمودهای حضرت امام است، که در دمندانه اما پر از حماسه و سطوت در مورد مصائب این انقلاب بیان فرموده اند به راستی هم چه بر سر انقلاب ما نیامد؟ انواع خدعه ها، نیرنگ ها، ترفندها، قیامهای مسلحانه خنجرها که از پشت زده شد ،تحریکات ،تبلیغات، ترور پیکرهای ارجمند ترور حیثیت انسانهای آبرومند حصر ،اقتصادی آتش زدن خرمنها خرید کلی مایحتاج عمومی و خارج کردن آن از رده مصرف با دور ریختن با احتکار، نفوذ در ارگان های خوشنام و والای

ص: 151

انقلاب و ایجاد نارضایی برای ضربه زدن به حیثیت آن ارگانها، گسیل جاسوس در لباس خبرنگار و امثال آن ایجاد جوهای کاذب داخلی یا بین المللی و مظلوم نمایی برای ضربه زدن به حیثیت انقلاب، چاپ یا وارد کردن کامیون کامیون کتاب فارسی از آن سوی مرزها رویاندن قارچوار حزیکها و گروهکها راه انداختن روزنامه های آنچنانی با مطالب کذایی ... ایجاد پدیده کاذب شکایت نویسی به مقامات و جهت القاء سراسیمگی در آنها و سنگ اندازی و ایجاد تراکم کاذب و نارسایی در انجام امور.....

سعی در ایجاد تفرقه تشیع و تسنن و امثال آن برای بهره گیریهای سیاسی و تضعیف نیروهای مردمی انقلاب پراکندگی شایعه های رنگ برنگ انتخاب و گزینش مهره های مناسب یا کشاندن برخی مهره های مستعد به سوی جبهه ضد انقلاب و سرانجام در این مقطع (تابستان 59) راه انداختن کودتای نوژه و دهها و صدها ترفند و توطئه پنهان و آشکار دیگر....

این شعر را به النسية حوراء حضرت فاطمه زهرا سلام الله وصلواته عليها نسبت میدهند که از شدت تحمل مصائب می فرموده اند:

صبت عَلَى مصائب لَوْآنها

صُبَّتْ عَلَى الايام، صِرْنَ ليالياً

مصیبت ها بر من چنان فرو بارید که اگر بر تن روزهای روشن می ریخت از تیرگی غم به شبهای سیاه مبدل می شدند .

اگر انقلاب زبان می داشت، با تأسی به دختر پیامبر مگرم ،خویش در مورد رنج هایی که بر سرش آمده است همین شعر را در وصف حال ،خود می سرود ،اما انقلاب مقدس اسلامی ما نیز همچون پیشوای خویش فاطمه سلام الله علیها و با رهبری فرزند برومند فاطمه (ص)، چون «بنیان مرصوص» زیر بار مشکلات نستوه و استوار ایستاده است و با پشت سر گذاردن آنها،سر بلند و دلیر، جاودانه خواهد ایستاد. انشاء الله.

ص: 152

تاریخ : 14/3/59

بیانات امام خمینى به مناسبت فرا رسیدن 15 خرداد

پانزده خرداد مبارک بود چون منتهى شد به استقلال و آزادى کشور

بسم اللّه الرحمن الرحیم

پانزده خرداد نزدیک است و این روزى است که ملت ما نباید از یاد ببرد و نمى برد . پانزده خرداد یک نقطه عطفى است در تاریخ کشور ما که از همان وقت شروع به فعالیت سیاسى شد و روحانیون از همان وقت خودشان را مجهز کردند . روز پانزده خرداد آنطورى که من بعد از اینکه از حبس بیرون آمدم براى من نقل کردند ، عمال شاه در بسیارى از شهرستان ها که قیام کرده بودند دست به کشتار زدند و آنطورى که به من مى گفتند حدود پانزده هزار شهید داشتیم در پانزده خرداد و ما این قلم را آنوقت خیلى بزرگ مى شمردیم و بزرگ هم بود لکن بعدها جنایاتى که از طرف شاه ، شاه مخلوع به کشور ما وارد شد بیشتر از این معانى بود . ما نمى توانیم تصور کنیم این جنایاتى که از پانزده خرداد تا رفتن بختیار از این مملکت به دست عمال شاه و به دست عمال آمریکا در این کشور واقع شد ، قدرت اینکه احصأ کنیم آنها را نداریم . ما اجمالى از این جنایات را مى توانیم بگوئیم یا تصور کنیم ، تفسیر این جنایات اصلا قابل احصأ نیست . ما چطور مى توانیم پانزده خرداد - معلولینش - را بفهمیم چقدر بود ، معدومینش و شهدا مى گویند پانزده هزار بوده است ، لکن مصدومین و معلولین ، کسانى که اعضاى خودشان را در آن گیرودار از دست دادند ما چطور مى توانیم بیان کنیم یا تصور کنیم . لکن در عین حالى که پانزده خرداد یک مصیبتى بود براى ملت ما ، لکن مبدأ جنبش بود . از همان وقت و جلوتر از آنوقت روحانیون قیام کردند و به دست روحانیون نهضت شروع شد ، از قم شروع شد و پانزده خرداد یک انعکاسى بود از همان قیام ، روحانیت را گرفتند و قریب تمام - تقریبا - علمأ تهران را گرفتند و حبس کردند و شاید مدتى هم علمأ تهران ، وعاظ تهران در حبس بودند و بعد به تدریج رها شدند و از آنجا شروع شد به نهضت و مخالفت . در عین حالى که پانزده خرداد مصیبت براى ما بود لکن این موهبت را هم خداى تبارک و تعالى به ما عطا کرد که مردم بیدار شدند و لبیک گفتند به صداى روحانیون و در همه جا ، در همه مملکت این نهضت شروع کرد و مبداش از همان پانزده خرداد بود و بعد کم کم تدریجا ریشه گرفت و بعد که در این آخرى دیگر زیادتر شد و بیشتر شد نهضت مردم ، پیشتر رفت نهضت مردم و قیام همگانى شد و بحمداللّه ریشه اجانب از این مملکت کنده شد و شاه سابق از ایران رفت ، گرچه آمریکا او را پناه داد و الان هم در پناه آمریکاست منتها در مصر یا در حوالى مصر

ص: 153

بسر مى برد که آنها هم در قبضه آمریکاست . بنابراین پانزده خرداد در عین حالى که مصیبت بود لکن مبارک بود براى ملت که منتهى شد به یک امر بزرگى و آن استقلال کشور و آزادى براى همه مملکت .

بدانید که دخالت نظامى آمریکا و شوروى در اراده ملت ما اثرى ندارد

آزادى را ما و ملت ما با قیمت گران به دست آورد و لیکن ارزشش بیشتر از این معانى بود . الان هم اشخاصى که طرفدار آمریکا یا رژیم سابق هستند ، الان هم دنبال این هستند که باز این مسائل سابق را به کشور ما برگردانند لکن این دیگر یک خیال باطلى است آمریکا اخیرا هم گفته است که کارتر گفته است که اگر چنانچه هیچ کس هم از دولت ها با من همراهى نکنند من خودم دخالت مى کنم و براى اشخاصى که در ایران هستند و محبوسند من دخالت مى کنم و این یک امرى است که براى رئیس جمهور یک کشورى که ادعاى این را دارند که ما حقوق بشر را مى شناسیم ، این یک جرمى است ، یک نفر قلدر بگوید من دخالت مى کنم در یک کشور دیگرى و دخالت هم کرده است ، این یک جرمى است که باید محاکمه بشود ، کارتر باید در دادگاه هاى عمومى دنیا محاکمه بشود و اینهائى که ادعاى این مى کنند که ما استقلال همه ممالک را ، همه کشورها را به رسمیت مى شناسیم اینها کجا هستند که جلوى کارتر بایستند و بگویند که تو مى گویى من خودم تنها دخالت در این کشور ایران مى کنم ، دخالت در یک مملکت مستقلى مى کنم . نظامى پیاده کرده است و مى خواهد باز پیاده بکند . اینها کجا هستند که یک همچو مجرمى را طرفدارى از او مى کنند . ما به کجا باید شکایت کنیم از این کشورهائى که دنبال آمریکا و دست نشانده آمریکا هستند و دنبال او هستند در جرایمى که آمریکا دارد مرتکب مى شود . ما به چه دستگاهى ، به چه دادگاهى شکایت ببریم از این قلدرها و از اینها که زمام امور کشورهاى بیچاره مظلوم را به دست گرفتند و مع الاسف آن کشورهائى هم که ادعاى استقلال مى کنند دنبال او هستند ، دنبال یک همچو جریمه اى . باید از این دولت ها پرسید که محاصره اقتصادى که شما مى کنید و یک ملت مظلوم را مى خواهید در تنگناى محاصره قرار بدهید این با چه اصلى از اصول دنیا ، از قوانین دنیا منطبق است ، مجرد اینکه آمریکا قدرت دارد و به شما امر مى کند ، همین عذر است براى شما که محاصره اقتصادى بکنید ؟ ! و شما گمان مى کنید که با محاصره اقتصادى ملت ما شکست مى خورد و ملت ما قانع خواهد شد و خاضع خواهد شد ؟ !

شما باید بدانید که دخالت نظامى آمریکا و همه شماها ، دخالت نظام شوروى و همه وابستگان به او ، دخالت شماها همه در کشور ما و حصر اقتصادى شماها ، در آن اراده ملت ما ، آن تصمیم و اراده ملت ما اثرى نخواهد کرد و ما مهیاى مرگ هستیم . شما ما را از چه مى ترسانید ؟ ما که مهیاى شهادت هستیم ، شما ما را از اقتصاد مى ترسانید ، از دخالت نظامى مى ترسانید ؟ ! شما کسانى را که از مرگ مى ترسند باید بترسانید ، نه مملکتى که حاضر شده براى شهادت و شهادت را یک فوز براى خودش مى داند . بنابراین هیچ ما از این مسائل خوفى نداریم و آمریکا چه با همه کشورها دست به هم بدهند و بخواهند دخالت کنند یا خودش به تنهائى به قول کارتر دخالت بکند ، دخالت بکند تا بفهمد قضیه

ص: 154

چیست ، دخالت نظامى بکند تا بفهمد که مطلب چیست . خوب است که از افغانستان آقاى کارتر عبرت بگیرد، افغانستان که دولتش با او ، با شوروى موافق است ، حزب هاى کمونیستى و چپگرا با او موافق است ، یک عده ملت که نداشتند و ندارند اسلحه مدرن ، آنها اسلحه هاى خود شوروى را گرفتند و سربازها و صاحب منصب خود شوروى را با اسلحه هاى خودشان کشتند و الان هم آنها مشغول هستند و شوروى هر روز مى فرستد و سلاح هاى مدرن را مى فرستد ، سرباز مى فرستد لکن نتوانسته تا حالا ملت افغانستان را ، ملت شجاع افغانستان را خاضع کند . آن افغانستان است که احزابش ، احزاب کمونیستى و چپگرا با شوروى دست به هم دادند ، با دولت دست به هم دادند لکن ملت را نتوانستند خاضع کنند .

ایران بحمداللّه دولتش موافق است و چپگرایان اینجا که تابع آمریکا هم هستند عددى نیستند که قابل ذکر باشند آنها را ما با آنها مسامحه مى کنیم والا یک روز تمام آنها از بین خواهند رفت . آمریکا خیال نکند که با دخالت نظامى مى تواند کارى بکند یا با حصر اقتصادى مى تواند کارى بکند . ملتى که روزه مى گیرد ، ملتى که شهادت را قبول کرده ، از این چیزها دیگر نمى ترسد . بنابراین ، این روز مبارک پانزده خرداد که در عین حال که شهیدهاى زیاد ما داشتیم لکن مبارک براى ملت ما بود ، من به همه ملت تبریک مى گویم و امیدوارم که همانطورى که تاکنون از پانزده خرداد تاکنون ملت ما ادامه داده است به نهضت خودش ، از این به بعد هم ادامه بدهد و همه قدرتمندان را مأیوس کند از دخالت در کشور ما . خداوند انشأاللّه همه را توفیق بدهد و همه را سلامت و اسلام را قوت بدهد و امیدواریم که این نهضت به سایر بلاد اسلامى هم صدور پیدا بکند و این مکتب ، مکتب همه مسلمین است بلکه همه مستضعفین . خداوند مستضعفین را از چنگال مستکبرین بیرون ببرد و بحمداللّه طلیعه اینکه مستکبرین به جاى خودشان بنشینند ، طلیعه این در دنیا پیدا شده است ، فقط ایران نیست ، همه دنیا تقریبا مستضعفین بیدار شده اند و جمعیت ، اکثریت قاطع با آنهاست و من امیدوارم که به زودى بساط ظلم برچیده شود . خداوند همه را توفیق عنایت کند .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 155

تاریخ : 15/3/59

بیانات امام خمینى در جمع دانشجویان دانشکده افسرى

نیروهاى مسلح آن روزها اشدأ بودند بر خود مردم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از این مسرورم که در روز پانزده خرداد که دیدید و دیدیم بر ملت ما چه گذشت و براى چه این ملت پایمال شدند و امروز هم پانزده خرداد است و مى بینم که شما امید آتیه ملت ، در اینجا با هم مجتمع هستیم که چند دقیقه اى صحبت کنیم و مطالبى که گذشته است و انشأاللّه مى گذرد در میان بگذاریم . این کلماتى که این آقا گفتند مضمون یک آیه نیم سطرى است که راجع به مؤمنین ، خداى تبارک و تعالى مى فرماید که اگر کسى بخواهد خودش را بفهمد که مؤمن و مسلم است (اشد اعلى الکفار رحمأ بینهم ) وقتى با اجنبى ها مواجه مى شوند با شدت و کوبندگى مواجه مى شوند ، وقتى بین خودشان هستند با رحمت و عطوفت مواجهند .

من از اول آمدن رضاخان به تهران و کودتا کردن تا حالا مشاهد مسائلى که بر این ملت گذشته است تا حدودى بودم در زمان رضاخان سرکوبى هر چه بود سرکوبى ملت بود ، زمان پسرش هم همین طور نسبت به ملت خودشان با شدت و با قدرت شیطانى عمل مى کردند و سرکوب مى کردند ملت را ، سرکوب مى کردند دانشگاه را ، آن وقت دانشگاه نبود لکن محصلین را سرکوب مى کردند ، علماى ، اسلام را . بین خودشان بعکس آنکه خداى تبارک و تعالى مى فرماید ، بین خودشان شدت بود ، خداوند مى فرماید ، بین خودشان عطوفت است لکن در زمان این دو نفر بین خودشان یعنى در وطنشان و بین ملتشان شدت و کوبندگى بود و وقتى که این قواى ثلاث ، انگلستان و شوروى و آمریکا از سرحدات ما ، آمدند به سرحدات و هجوم کردند به ایران ، از قرارى که گفتند یکى از صاحب منصب ها آن وقت گفته بود که ، یعنى رضاخان از او پرسیده بود که مقاومت چقدر بود ، گفته بود سه ساعت ، آنهم دروغ گفته بود . بعد ، چرا گفته بود ، چرا اینجور شد ؟ گفته بود این هم مهم بود ، اینها که آمدند ما ، من خودم شاهد این بودم در سرحدات وقتى که این اجنبى ها وارد شدند در تهران ، صاحب منصب ها گذاشتند و فرار کردند یعنى تمام پادگان ها را رها کردند ، سربازها را من مى دیدم که توى کوچه ها ، توى خیابان ، سرخود دارند مى گردند و حتى چیزى هم که بخورند نداشتند ، یک شترى عبور مى کرد ، غافله شترهائى عبور مى کردند ، مثل اینکه خربزه بود ، اینها که مى افتاد از رویشان ، اینها حمله مى کردند که بخورند و صاحب منصب هایشان بارهایشان را بستند و فرار کردند ، این وضع ما ، نه ، این خوب نمى توانیم ما بیان کنیم

ص: 156

مسائل را ، اما این اجمالى بود از ارتش آن روزى ما و همین طور شهربانیمان و همین طور ژاندارمریمان ، اینها بعکس آنکه در قرآن است اشدأ بودند بر خود مردم ، خدا مى فرماید که مؤمنین اشدأاند بر کفار ، اینها اشدأ بودند بر خودى ها و آن اشخاصى که در مملکت خودشان بود ، بر مسلمین .

ارتش در برابر مردم باید رئوف و در مقابل اجانب کوبنده باشد

من باز این ناراحتى که برایم پیدا شد در ملاقاتى که محمدرضا با یکى از رئیس جمهورهاى آمریکا بود ، گمان مى کنم نیکسون بود ، من آن تلخى در ذائقه ام باز مثل اینکه هست که مى دیدم که این آدمى که وقتى که در ایران است با مردم رفتار مى کند ، آنطور سرکوب مى کنند مردم را ، آنجا جلوى میز آن رئیس جمهور ایستاده بود و او عینکش را برداشته بود و به او نگاه نمى کرد ، از این طرف نگاه مى کرد و این مثل یک بچه مکتبى ، آنوقت من تشبیهش کردم به یک بچه مکتبى هاى زمان سابق که مقابل معلمشان که خیلى از او مى ترسیدند و وحشت داشتند ، یک همچو صحنه اى بود و من اینقدر ناراحت شدم که تلخى اش الان هم وقتى فکر مى کنم در ذائقه ام هست که ما مبتلاى به چه وضعى بودیم ، چه اشخاصى به ما حکومت کردند و چه اشخاصى به این ملت حکومت کردند . اشخاصى که در مقابل اجنبى ها و کفار آنطور بودند و در مقابل ملت خودشان آنطور سرکوبى مى کردند . شما که براى آتیه این مملکت انشأاللّه امید هستید ، باید همین دستورى که از جانب خداى تبارک و تعالى براى شناخت مؤمن وارد شده است مد نظرتان داشته باشید ، با ملت خودتان ، با ملت مسلم رحیم باشید ، لطیف باشید ، رئوف باشید ، در مقابل اجانب توفنده و کوبنده باشید عکس زمان رژیم سابق و مثل زمان صدر اسلام . صدر اسلام وقتى که مسلمین مواجه مى شدند با کفار ، طورى رفتار کرده بودند با آنها که از قرارى که گفته مى شود بین آنها معروف شده بود که این عرب ها آدم را مى خورند ، بین خودشان آنطور رئوف و مهربان بودند که سردار بزرگ ، مالک اشتر از بازار عبور مى کرد ، یک کسى نشناخته به او فحاشى کرد ایشان هم سرش را زیر انداخت و رفت . کسى به او گفت که تو شناختى این را ؟ گفت نه . گفت این مالک اشتر است ، دوید ، دنبالش دوید ، دید که رفته توى مسجدى ایستاده نماز مى خواند آمد پیشش عذرخواهى ، گفت نه ، عذر خواهى نکن من آمدم اینجا نماز بخوانم و براى تو طلب مغفرت بکنم از خدا ، این تربیت اسلامى است .

تحقق ادب و فرهنگ اسلامى عامل جلوگیرى از آسیب پذیرى

اگر چنانچه ارتش ما که یک ملت است به ادب اسلامى درآید ، امکان ندارد که یک هجومى بر آنها بشود ، متزلزل بشود . براى اینکه تزلزل مال آن کسى است که ایمان ندارد ، اینکه ایمان دارد متزلزل نیست . اگر چنانچه ادب اسلامى در بین ملت ما متحقق بشود ، همه قشرها یک قشرهاى اسلامى بشوند ، آسیب دیگر در این ملت نخواهد تحقق پیدا کرد ، آسیب پذیر نخواهد شد . کوشش کنید که در این دانشکده ها و دانشگاه ها که هستید ایمان را در خودتان تقویت کنید ایمانى که هم در اینجا شما را

ص: 157

شرافتمند مى کند و هم در پیشگاه حق آبرو دارید و با آبرومندى وارد مى شوید به حق تعالى کوشش کنید که عادت بدهید خودتان را بر اینکه با اهالى کشور خودتان حکمفرمائى بر خلاف حق نکنید ، رحیم باشید ، اگر چنانچه یک کسى هم خلاف کرد شما به طور خشونت با او عمل نکنید . به قانون باید عمل بشود همانطورى که سربازهاى صدر اسلام بودند و با عدد کمى فتح هاى بزرگى کردند سر اینکه این عدد کم به امپراطورى ایران غلبه کرد ، این بود که آنها ایمان داشتند از روى ایمان و با این روحیه که ما اگر هم کشته بشویم شهید هستیم و پیش خدا مى رویم و آبرومندیم اقدام مى کردند و آنها به این مبانى اعتقاد نداشتند و با زور آورده بودند آنها را براى جنگ و با فشار آنها آمده بودند براى جنگ و وقتى که وضع اسلام را مى دیدند ، ایرانى ها وقتى دیدند که لشگر اسلام وقتى آمد اینجا یک وضع دیگرى دارد ، غیر امپراطورى ایران است ، مردم اقبال کردند با آنها ، این سر پیروزى مسلمین شد بر آن لشگر مجهز ایران و همین طور در روم ، همین طور اگر چنانچه ما ارتشمان یک ارتش صحیح اسلامى ملى بود نمى توانست کسى از خارج به ما تحمیل شود ، اینکه مستشاران آمریکائى بر ما تحمیل شد براى اینکه سردمداران آن وقت همه شان از آنهایى بودند که ایمان نداشتند و هر چه مى خواستند ، مى خواستند یک روزگارى را با خشونت به مردم بگذرانند و یک نوائى هم در اینجا با دله و دزدى و امثال ذالک پیدا بکنند .

ارتش ما مردمى است ، نه طاغوتى ، که سرکوب کند

اگر امروز بخواهد آمریکا یا شوروى یا هر کس براى شما یک مستشارى بفرستد ، خود شما جلویش را مى گیرید و خود شما مانع مى شوید . اگر یک صاحب منصبى هم فرض کنید یک سرلشگر یا ارتشبدى هم بخواهد یک همچو کارى بکند خود سربازها و خود درجه دارها و خود افسرهاى زیردست زیر این بار نمى روند و جلوگیرى مى کنند براى اینکه متحول شده اند این جوان هاى ما ، ارتش هاى ما متحول شده اند به یک چیز دیگرى ، غیر زمان سابق است ، اینها حالا یک موجود دیگرى شده اند . برادرهاى من ، اگر بخواهید آبرومند بشوید در دنیا و آخرت و شرافتمند زندگى کنید ، باید با قدرت و شدت در مقابل دیگران بایستید و در بین خودتان رحیم و رئوف و دوست باشید و اگر یک ارتشى پشتوانه ملى نداشته باشد ، مثل همان ارتش سابق مى ماند که اینها مى دیدند که اگر چنانچه صاحب منصب ها مى دیدند که اگر چنانچه در تهران هم بخواهند بمانند و وضع اینطور باشد خود مردم آنها را چه خواهند کرد لهذا چمدان ها را بستند و فرار کردند اما شما انشأاللّه پشتوانه ملت را دارید و شما عددتان فرض کنید چند هزار باشد لکن پشتوانه تان سى و چند میلیون است ، همه مردم است . ارتش ، ارتش مردمى است نه ارتش طاغوتى که سرکوب کند ، ارتشى است که با مردم زیر یک سقف جمع مى شوند و مردم براى آنها تظاهر مى کنند و اینها هم براى مردم تظاهر مى کنند ، این یک چیز تازه اى است که خداى تبارک و تعالى به ما عنایت کرده و این را حفظش کنید . این پشتوانه را حفظ کنید ، که این پشتوانه آنچنان قدرتى به شما خواهد داد که یکى تان در مقابل صد تا ، در مقابل چند صد تا

ص: 158

خواهید بود . وقتى شما خودتان را در آن طرف مواجه با دشمن دیدید ، در این طرف مواجه با ناراضى دیدید ، نمى توانید خودتان را حفظ کنید . ارتشى که ملت از آن ناراضى است ، ارتشى که مى بیند ملت پشت به او کرده ، اگر یک دشمنى از آن طرف بیاید پناهگاه دیگر ندارد این ، این نمى تواند دیگر مقاومت کند به خلاف ارتشى که مى بیند آن طرف دشمن است و این طرف بیست و چند میلیون ، سى و چند میلیون دوست است و پشتیبان اوست همانطورى که او در میدان جنگ ، جنگ دارد مى کند اینها هم بزرگ و کوچکشان ، زن و مردشان دنبال او جنگ مى کنند ، یک همچو ارتشى پیروز است ، سعى کنید اینطورى باشید . آیا آن پانزده خرداد بهتر بود که از ارتش ما به جان مردم ریخت و همین ملت بیچاره را آنطور قتل عام کرد یا این روز پانزده خرداد و سالروز پانزده خرداد که شما با ملت در آغوش هم هستید و آمده اید با هم صحبت مى کنید ؟ حفظ کنید این موهبت الهى را ، این یک موهبت الهى است که خدا به ما داد که ارتش و ملت و ژاندارمرى و ملت و پاسدار و ارتش و همه با هم دوست باشند و با هم در مکروهات و در خوشى ها شریک باشند . ارتش هماهنگى داشته باشد با ژاندارمرى و پاسدار ، پاسدار هماهنگى داشته باشد با ارتش و ژاندارمرى ، ژاندارمرى هم همین طور ، همه قواى انتظامى اینطور باشند که هماهنگ باشند ، با هم کار را انجام بخواهند بدهند . اگر بنا باشد که پاسدارها از یک طرف بکشند و ارتش از یک طرف و ژاندارمرى از یک طرف و شهربانى از یک طرف ، این یک مملکتى مى شود که لازم هم نیست از خارج به این یک آسیبى برسد ، خودش آسیب دیده است و خودش مثل خربزه کرمو مى ماند که از باطن خراب است . شما که رمز پیروزى تان را دیدید و دیدید که به همه قدرت هائى که پشتوانه این قدرت شیطانى بود پیروز شدید و دیدید که رمزش این بود که ایمان داشتید و اللّه اکبر همراه شما بود و وحدت داشتید و همه یک وجهه داشتید ، اینطور نبود که یکى از این راه برود و یکى از آن راه برود ، همه از یک راه مى رفتید . ملت و آن ارتشى که آن پایین هایشان که مؤمن بودند و ژاندارمرى و اینها همه ملحق شدند به هم و همه یک راه رفتند و همه هم ایمان داشتند ، هیچ در آن وقت مطرح نبود که من مى خواهم یک منصبى پیدا کنم همه روى ایمان به خداى تبارک و تعالى و فریاد اللّه اکبر و اینکه ما جمهورى اسلامى مى خواهیم ، این رمز پیروزى شماست . این سند پیروزى ملت ایران است ، پیروزیى که باز ملت ایران نمى داند در خارج کشور چه نظرى به ایران دارند . باز ، ملت ما بازداند که آنجا بیشتر از خود ایران احترام به ما مى گذارند ، احترام به ملت مى گذارند ، آنها که در خارج هستند و زیر بارهاى ستمگران هستند مى فهمند که ما چه کرده ایم و ملت ما چه کرده است و چه شده است .

پیروزى ما آن روزى است که مستضعفین از بند رها شوند

باید همه همانطورى که از اول آن رمز را خداى تبارک و تعالى تعلیم شان کرد و با الهام خداى تبارک و تعالى همه با هم مجتمع شدند و با یک ایده و با یک حرکت ، حرکت کردند و همه بساط را به هم زدند ، این رمز را باید نگه داشت . اگر بنا باشد که شما خیال کنید ما حالا پیروز شدیم و دیگر باید

ص: 159

برویم سراغ کارهاى خودمان ، نه ، ما پیروز نشده ایم ، باز ما مورد تهدید اقتصادى و نظامى بزرگترین امپراطورى هاى دنیا هستیم و آن امریکاست که قضیه رئیس جمهور نیست ، قضیه امپراطورى است ، قضیه استبداد است . ما الان در مواجهه با یک همچو قدرتى هستیم و سایر قدرت ها ، ما در این طرفمان یک قدرت واقع شده ، آن طرف یک قدرت ، آن طرف یک قدرت و همه هم مى خواهند وضع ایران را از اینکه هست به هم بزنند . ما پیروز نیستیم الان ، پیروزى ما آن روزى است که ایران و انشأاللّه سایر ممالکى که مستضعفین دربند هستند همه رها بشوند و این ریشه هاى فاسدى که بین مردم افتاده اند و مى خواهند آنها را از جمهورى اسلامى و از اسلام دلسرد کنند اینها هم با قدرت شماها از بین بروند ، آنوقت پیروز هستیم و آنوقت هم باید با هم باشیم .

مسلمین باید در مقابل آسیب ها (ید واحده ) باشند

مسلمین به حسب دستور خداى تبارک و تعالى (یده واحده ) نه دو تا دست ، (ید واحده على من سواهم ) همه مثل اینکه یک دستیم ، باز دو دست هم نفرموده است براى اینکه دو دست هم ممکن است این از این طرف برود ، این از آن طرف ، دست واحد همه شان مثل دست واحد مى مانند ، مسلم اینطورى است و اگر چنانچه مسلمین اینطور باشند که آنطور وحدت با هم داشته باشند که مثل یک دست باشند ، ید واحده باشند ، این دیگر آسیب بردار نیست آسیب از داخل خود آدم ، داخل خود ملت و کشور بر ما وارد مى شود و بر شما ، از خارج هیچ ترسى نداشته باشید ، از داخل خودمان بترسید ، از اینکه با توطئه ها شماها را از هم جدا کنند و شماها را از پاسدارها و پاسدارها را از شما و ژاندارمرى را از دیگران و شهربانى را از دیگران و ملت را از آنها . این آسیب یک آسیب بزرگى است که خود به خود ، ما تحلیل مى رویم ولو اینکه از خارج هم به ما حمله اى نشود و نمى شود ، این آسیب ، آسیب مهم است .

از وسوسه هائى که در داخل مى شود غفلت نکنید

و شیاطین شروع کردند از اینجا شروع کردند . آن هیاهوى خارجى احتمال بدهید که براى اغفال ما از داخل باشد ، آن هیاهو که در خارج مى کنند و آن تهدیداتى که از خارج مى کنند احتمال بدهید که براى این باشد که ما جهت را گم کنیم و متوجه به خارج بشویم ، از داخل غفلت بکنیم . از داخل غفلت نکنید و از وسوسه هایى که در داخل واقع مى شود ، در داخل مثلا پادگان ها ، در داخل ارتش و ژاندارمرى ، که مانع مى شود از اینکه یک نظم صحیحى در کار باشد از این بترسید ، از اینکه بین خود ارتش اختلاف باشد و آن بگوید صاحب منصب اوست ، آن بگوید او و آن بگوید او ، که هرج و مرج درست بشود ، از این بترسید که یک ارتش را متزلزل مى کند ، نظام از دست گرفته مى شود .

ص: 160

لزوم حفظ نظم در نیروهاى مسلح و رعایت سلسله مراتب

ارتش اگر نظم نداشته باشد ارتش نیست و شیاطین که ممکن است نفوذ کرده باشد هم در ارتش ، هم در ژاندارمرى و هم در سایر قواى انتظامى و غیر انتظامیه ، آنها در هر جا به یک صورتى دامن مى زنند به اینکه نظم را از ارتش و ژاندارمرى و سایر قواى انتظامیه بگیرند و در باطن خود ارتش ، هرج و مرج ایجاد کنند . اگر یک ارتشى با هرج و مرج بخواهد مواجه باشد و بپذیرد این هرج و مرج را ، معنایش این است که ارتش نیست ، هیچ امکان ندارد که او بتواند با یک قدرتى هر چه هم باشد مقابله کند . اگر نتواند ارتش خودش را اصلاح کند و قدرت خودش را و پیوند خودش را و نظمى که در باطن باید باشد این را ایجاد بکند ، این نمى تواند در مقابل غیر ، هر غیرى باشد ، مقاومت کند . اینهایى که مى آیند به جوان ها از راه دلسوزى مى گویند که چرا باید شما مثلا ، این مثل زمان طاغوت مى ماند که شما اطاعت کنید ، خیر ، این مثل زمان امیرالمؤمنین مى ماند ، اطاعت از طاغوت بد است نه اطاعت از ارتشى که مال اسلام است ، اطاعت از یک فرماندهى که فرمانده اسلام است واجب است به حسب حکم اسلام ، تخلف حرام است ، طاغوت براى طاغوتیش بد بود نه براى نظمش . اگر شما بخواهید که به هم بزنید اوضاع را و یک دسته جوان نپخته و بى تفکر بیایند در اینجا و بخواهند به هم بزنند اوضاع را ، تمامتان آسیب پذیر خواهید شد ، نه فقط صاحب منصب ها ، خیر ، همه آسیب پذیر خواهید شد اگر بنا باشد درجه هاى بالا ، البته آنهائى که انشأاللّه اسلامى حالا هستند و مى شوند ، اینها را از آنها اطاعت نکرد و از فرمانده کل قوا اطاعت نکرد اگر بنا شد یک همچو چیزى باشد هیچ وقت نمى تواند ارتش ، ارتش باشد . زمان حضرت امیر هم اطاعت واجب بود بر ارتش نسبت به فرماندار ، حکم اسلام است ، البته فرماندار هم باید با نظر طاغوتى نگاه نکند به آنها ، با نظر عطوفت ، مهربانى باشد . باید همه شما قوه واحده باشید ، ید واحد ، (ید واحد ، واحد على من سواهم ) باید همه شما نظم را حفظ کنید ، همه قواى انتظامیه نظم را در باطن خودشان حفظ کنند تا یک ارتش صحیح باشد ، یک ژاندارمرى صحیح باشد ، یک سپاه پاسداران صحیح باشد اگر بنا باشد که سپاه پاسداران به طور هرج و مرج کار بکنند ، هر که ، هر جا چهار نفر باشد برود به مردم تعرض بکند و مال مردم را خداى نخواسته بگیرد ، این پاسدار اسلام نمى شود ، این طاغوت است به صورت دیگر درآمده مگر طاغوت چى بود ؟ طاغوت همین بود که جان و مال مردم در امان نبود در زمان او . اگر بنا باشد که جان و مال مردم در این زمان هم از قواى انتظامیه در امان نباشد این هم طاغوت است ، منتها با صورت دیگر آمده بیرون و طاغوتى که به صورت مسلم بیرون بیاید خطرش از آن طاغوت بدتر است ، این منافق است . عذاب منافق ها بیشتر از عذاب کفار است . سعى کنید همه تان ، همه قواى انتظامیه سعى کنند که هماهنگ بشوند ، سعى کنند که به آن موازینى که در ارتش هست ، موازینى که در سپاه پاسداران هست ، موازینى که در سایر قواى انتظامیه هست عمل بکنند ، خیال نکنند که اطاعت از مافوق ، خیر ، این طاغوتى است ، خیر اطاعت از مافوق در جمهورى اسلامى و در لشکر اسلام حکم اسلام است ، حکم خداست ، اطاعت از فرماندارها که به یک تعبیر اولى الامر هستند این در قرآن واجب شمرده مى شود و واجب است این . این

ص: 161

جوان هاى دلپاک و صاف ما گول نخورند از شیاطینى که مى آیند با آنها صحبت مى کنند ، هر که با شما صحبت کرد راجع به بى نظمى و بى اطاعتى ، دنبالش بروید ببینید این کى است و از کجا آمده و الهام از کجا مى گیرد . بدانید که این الهام از غیر مسلمین مى گیرد ، این الهام از اشخاصى مى گیرد که مى خواهند و نمى توانند ببینند که یک کشورى روى پاى خودش ایستاده و مى ایستند . شما الان مورد حسادت همه اجنبى هایى که مى خواستند ایران را و مى خواهند ایران را ببلعند ، شما مورد حسادت آنها هستید ، آنها توطئه مى کنند که شما را از هم جدا کنند پاسبان ها را از ژاندارمرى ، ژاندارمرى و پاسبان را از ارتش و هم ارتش ، هم بین خودشان از هم گسیختگى پیدا بکند ، اگر اینطور باشد ، خطر براى همه تان هست . و من دعا مى کنم که همه شما انشأاللّه و همه ملت ایران و همه قواى انتظامى سلامت و سعید باشند و همه با هم هماهنگ باشند و حفظ مراتب را بکنند و انشأاللّه شماها که در تحصیل هستید خودتان را مجهز کنید براى خدمت مردن به کشور خودتان ، خدمت کردن به اسلام که آن هم خدمت به کشور است و انشأاللّه با قدرت ملت ما پیش برود و از این حرف هایى که در خارج و داخل گفته مى شود هراس نداشته باشد .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 162

تاریخ : 20/3/59

بیانات امام خمینى در جمع سرپرست و معاونین وزارت کشور و استانداران سراسرکشور

ناسازگارى بین ارگان ها باعث تزلزل و آسیب کشور مى گردد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من در طول این مبارزه از قبل 15 خرداد 42 تا وقتى که بساط شاهنشاهى به هم خورد ، هیچ وقت نگران نبودم براى اینکه مى دیدم ما مقابل هستیم با یک دستگاه جبار و ظالم و اجنبى ها ، و ما مکلف هستیم کوشش کنیم براى اینکه این مسائل تبدیل بشود و اگر هم پیش نبردیم ، پیش من هیچ اهمیتى نداشت براى اینکه ما به تکلیف خودمان عمل کرده بودیم و پیش خدا مسؤولیت نداشتیم . بعضى از آقایانى که در پاریس پیش من مى آمدند ، اظهار مى کردند که نمى شود این کار را انجام بگیرد . شما مثلا بخواهید بعضى از اینها را اجازه بدهید بعضى از اینها بیایند و فلان . و بعد از رفتن شاه هم من به آنها مى گفتم که ما یک تکلیفى داریم و داریم عمل مى کنیم . کسانى که تکلیف عمل مى کند ، دنبال این نیستند که ببینند آیا غلبه مى کنند یا مغلوب مى شوند . ما غلبه کنیم ، خوب بهتر ، اگر مغلوب هم شدیم که حضرت امیر (علیه السلام) هم مغلوب شد در جنگ با معاویه ، امام حسین هم کشته و مغلوب شد اما تکلیف را عمل کردند و ما هم تکلیف را انجام مى دهیم . من در تمام طول این مدت از باب اینکه مقابله بین ما و دستگاه جبار و کفر و اینها بود نگرانى نداشتم ، لکن حالا نگرانم . در وقتى که جمهورى اسلامى بنا داشتیم که تحقق پیدا بکند ، بحمداللّه خیلى چیزهایش هم تحقق پیدا کرد ، لکن نگرانى من از داخل خودمان است از دو جهت که یک جهتش سبک است و جهت دیگر سنگین . این جهت سبک آن کارهائى که مخالفین ، توطئه ها و دسته بندى هائى که مخالفین دارند ، این چیز مهمى به نظر من نیست ، آنچه مهم است این ناسازگارى هائى که در ارگان هاى اسلامى است ، مملکتى اسلامى و تا به هنگامى که همکارى همه طبقات به هر کجا که بروى با هم توافق ندارند و مرتبا دعوت به توافق مى کنند همه لکن خودشان هم توافق ندارند ، این موجب نگرانى است براى اینکه این اسباب این مى شود که کشور به حال تزلزل باقى بماند و اگر یک مدتى به حال تزلزل باقى بماند ، آسیب از خودش پیدا مى شود و از داخل آسیب مى بیند و محتاج به این نیست که از خارج بیایند و به ما آسیب برسانند ، ما خودمان به جان هم مى افتیم و خودمان را از بین مى بریم . آنچه که الان موجب نگرانى است این است که ما از یک طرف دستمان بسته است براى اینکه ما بخواهیم انگشت بگذاریم روى افراد ، بگوئیم این خرابکار است یا آن خرابکار است ، یک افرادى هستند که ما نمى توانیم بگوئیم اینها خرابکار هستند و اشتباه

ص: 163

کارند و نمى شود که ما اشخاصى که ، از استاندارهائى که در اطراف هستند یا وزرائى که در فلان وزارتخانه هستند یا اشخاصى دیگر و اینها را بگوئیم که نه ما با اینها مبارزه کنیم . اینها از خودمان هستند . ما قبلا مبارزه مى کردیم ، مبارزه یا شکست است یا پیشرفت که ما هر دویش را برده ایم ، اما حالا دیگر مبارزه نداریم ، ما با هم باید حالا سازش بکنیم تا اینکه این مملکتى که اینطور در هم و برهم است و از همه اطراف به آن هجوم است ، خودمان این را پیش ببریم . لکن مع الاسف آدم مى بیند که به هر جا دست مى گذارد اختلاف است . اختلاف بین استاندار با کسان دیگر ، ژاندارمرى با کسان دیگرى ، ارتش ، پاسدار ، چه و چه ، همه بنگاه هائى است که با هم اختلاف دارند و ممکن است که بسیارش از روى اشتباهات باشد ، لکن اشتباه بزرگتر این است که این اشتباه را رفع نکنند که مطلب واضح این است که ما اگر چنانچه به این حال باقى بمانیم ، نمى توانیم این مملکت را اداره بکنیم و هیچ کسى نمى تواند ، تا یک نظامى در کار نباشد و یک هماهنگى بین حوزه و بین استان ها نباشد ، این مطلب پیش برده نمى شود و مع الاسف این معنا تاکنون درست بین مردم ، بین آقایان ، بین عرض مى کنم که بین سردمدارها و دولتمندها ، اینها تا حالا ، به طور دقیق شناخته حتى نشده است و اگر شده است عمل به آن نشده است .

باید هر کس که در هر جا هست آنجا را درست کند

این مسأله نیست که شما حالا بگوئید فرض کن فلان وزارتخانه اى یک اشکال دارد . هر وزارتخانه اى که بروید الان در داخل آن یک افرادى و اشخاصى هستند که با هم سازش ندارند . بین این وزارتخانه ها و وزارتخانه دیگر هم ممکن است همین طور باشد ، همه دستگاه ها الان در هم و بر هم است و این را باید کى درست کند ، به غیر از این است که باید هر کس که در هر جا هست آنجا را درست کند ؟ مثلا فرض بفرمائید شماها که در شهرستان ها هستید ، در استان ها هستید باید کوشش کنید که این استانى که هستید آنجا را درستش کنید ذهنتان را متوجه نکنید که یک جاى دیگر خراب است . اگر بنا باشد که ذهن آدم متشتت بشود ، شمائى که استاندارید بروید و بگوئید که در فرض کن در فلان وزارتخانه اى کجا هم یک همچو اشکالاتى هم هست ، شما کار خودتان را هم مى توانید انجام بدهید . باید وزارتخانه ها را اشخاصى که در آن وزارتخانه هستند اداره کنند . فرض کنید بعد انشأاللّه مجلس تحقق پیدا کند ، به وسیله مجلس باید اینطور مسائل حل بشود . انشأاللّه امید است که حل بشود انشأاللّه لکن این مسأله است که باید هر کسى مثلا یک کسى که خانه اش ، یک اختلافاتى در داخل خانه خودش است اگر بنا باشد که این آدم آنجا را کار نداشته باشد برود سراغ همسایه ها که ببیند که همسایه ها چطور هستند ، این نمى تواند اداره کند . این کسى که در خانه اش اختلاف است باید تمام همش را ، این اختلاف خانه اش را بردارد و بعد اگر هم یک جاى دیگر هم خرابکارى است کار صحیحى است که برود آنجا هم امر به معروف کند .

شما آقایان استانداران اگر چنانچه که یک استانى که به منزله خانه خودتان است ، تمام توجه تان

ص: 164

را متوجه خودتان بکنید که اولا خود استاندارى چه اشخاصى در آن است اشخاصى همه اشخاص صحیحند یا غیر صحیح ، شما خودتان مى توانید آن اشخاص را تغییر بدهید . شما به عنوان اینکه در وزارت نفت مثلا یک کسى خراب است ، نباید از کارى که خودتان الان در استاندارى خودتان هست کوتاهى کنید و بروید سراغ آن . شما هم همه تان ، هر فردى در هر مقامى که هست ، ملاحظه کنید آن محلى که هست ، آن همان مثل خانه خودتان ، اول داخل همان استاندارى چه جورى است ، آنها را تصفیه کنید بعد جاهاى دیگر که تحت نظارت شماست ، مثل فرماندارها و اینها که هستند ، اینها را شما باید وادار کنید به اینکه درست بکنند و مسائلى هم که در فرض کنید در وزارتخانه ها مى گذرد ، آقاى کنى در وزارت کشور هستند . ایشان آن وزارتخانه را ببیند که چه جور مى شود اصلاحش بکنند و یک کسى هم که در وزارتخانه دیگرى است ، باز او هم دنبال آن بگردد و اصلاح بکند . اگر هر کسى که در هر محلى است همان محل را اصلاح بکند ، مملکت عبارت از همین جامعه است ، اگر این جامعه هر کدام در هر محلى که هستند در صدد این باشند که اصلاح بکنند کار را و همان محلى که خودشان هستند اصلاح بکنند ، جامعه اصلاح مى شود .

با حفظ تفاهم و برادرى از شکست نهضت جلوگیرى کنید

در هر صورت آنچه موجب نگرانى است آن است که جمهورى اسلامى شکست بخورد . ما قبلا با طاغوت مقابل بودیم طاغوت ما را شکست مى داد ، بسیار خوب خیلى از جاها طاغوت غلبه کرده است و حالا هم در عالم ، طاغوت باز غالب است اما جمهورى اسلامى و جایى که ما ادعاى این را داریم که این اسلام درش است ، احکام اسلام در آن است ، این بخواهد شکست بخورد به واسطه اشخاصى که خودى هستند ، فرق نمى کند بین فرض کنید روحانیون همه سرتاسر مملکت ، اگر روحانیون سرتاسر مملکت خداى نخواسته یک کارى بکنند که ضررش به جمهورى اسلامى برسد ، دادگاه همه مملکت آنها یک کارى بکنند که ضررش به جمهورى اسلامى برسد و یا اینکه وزارتخانه و همه جا اگر اینطور باشد ، آنوقت ما اسلام را به دست خودمان لطمه زدیم . آنچه موجب نگرانى است ما خودمان ، فرض کنید که ما فعالیت خودمان و اسلام را به هم بزنیم ، تا حالا داد مى زدیم جمهورى اسلامى ، حالا که جمهورى اسلامى ارکانش هم تحقق پیدا کرده است ، محتوایش را ما نتوانیم اسلامى بکنیم ، علاوه بر این هى به همش بزنیم ، هر کسى یک طرف را بگیرد ، آن از آن طرف بکشد ، هر کس هر وقت صحبت مى کند به ضد دیگرى صحبت بکند ، آن یکى اگر صحبت کند ، بر ضد دیگرى صحبت بکند ، این یک مملکت آشفته مى شود . همه گناه را به گردن دیگرى مى گذارند . نه ، گناه گردن همه ما هست ، همه ما مسؤول هستیم پیش خدا (کلکم راع و کلکم مسؤول ) همه ما باید مراعات بکنیم و راع بکنیم و همه ما مسؤول هستیم از این کارى که مى کنیم . نباید من بگویم که همه گناه ها گردن کس دیگر است و او هم بگوید که گردن یک کسى دیگر است . خیر باید همه ما اعتراف بکنیم که رشید نیستیم ، رشد نداریم . این مردم ، این توده مردم ، مردمى بودند که ریختند و کارها را انجام دادند ، حالا

ص: 165

به عهده شماهاست ، به عهده همه ماست که اینکه اینها گرفتند ما نگهش داریم . توده که دیگر نمى تواند مملکت را اداره کند ، توده راه افتاد همه کارها را توده مردم انجام داد و سپرد آن را دست شما آقایان که در راس امور هستید ، اینها حالا باید نگاهش دارید ، این یک امانت الهى است که باید ماها نگهش داریم . اگر بنا باشد که ما هر کدام در محلى که هستیم هر یکى طرفدار یکى دیگر و طرفدارش مخالف باشد ، هر قدرتى باید از دیگرى اطاعت نکند ، از تهران گرفته تا سرحدات اینطور باشد ، یک مملکت هرج و مرجى است که مستوجب یک قیمى است ، بعد هم براى ما یک قیم معین بکنند . اگر ما خودمان رشید باشیم و حالائى که ما پیروز شدیم ، نسبت به این مسائلى که تا حالا بوده است اگر بنا باشد که ما رشد نداشته باشیم که اداره کنیم مملکتمان را ، بتوانیم اداره کنیم مملکتمان را ، بتوانیم که آن چیزى که امانت دست ماست حفظ بکنیم ، اگر همچو رشدى نداشته باشیم که مساوى با قیم هستیم و دنیا مى گوید اینها قیم مى خواهند و یک وقتى یک قیم مى خواهند ، فرقى نمى کند یا آمریکا باشد یا شوروى . ما باید از اول متوجه این معنا باشیم که خودمان هستیم ، خودمان را گم نکنیم که اگر انسان نیست دیگر ، یک کس دیگر باید ما را اداره کند . شماها باید اداره کنید ، شماها که در استان ها هستید و آقایان دیگر هم هستند در استان ها ، استان ها را باید شماها اداره کنید و شماها اداره کنید . استان ها را درستش بکنید و با قدرت درستش بکنید . این نقصى که پیدا مى کند و عرضه مى کند به مجلس ، درست مى کند اینها را . در هر صورت آنچه موجب نگرانى بزرگ است این است که یک وقت نهضت ما شکست بخورد . شکست شخص چیزى نیست ، کشتن شخص چیزى نیست ، اما نهضت را ما کارى بکنیم که با اعمال ما این نهضت ما به هم بخورد!! ما باید یک کارى بکنیم . هر کس به کشورش اعتقاد دارد ، به دیانتش اعتقاد دارد ، به خدا اعتقاد دارد ، امروز باید این را حفظش بکند و اختلافات جزئى که بین افراد است ، این را کنار بگذارد و اینطور نباشد که تمام هم ما صرف این شود که او را کنار بزنیم و خودمان جلو بیائیم ، این نباشد . همه ما هممان این باشد که صرف این شود که اگر کسى هم خلاف کرد ، برادرانه به او بگویید و حالى کنید که این کار شما غلط بوده است ، اگر باورش نیامد و دیدید آدم صحیح نیست ، باید آنوقت به مقامات گفته شود تا جلویش را بگیرند .

در هر صورت این مرا نگران مى کند و من مدت هاست که براى این جهت نگرانم و به همه آقایان این نگرانى را گفته ام و ما نمى توانیم با اشخاصى که داخل خود جمعیت ما هستند مبارزه کنیم . مبارزه با خارج ، مبارزه با طاغوت خواهیم کرد . منظور ، مبارزه کنید ، ما نباید مبارزه با خودمان بکنیم ، باید با هم تفاهم کنیم و با هم برادر باشیم . همه اهل یک مملکت و یک ملت و همه ما ارادت به اسلام داریم ، اینطور نباشد که هر کدام بگوید ما اسلامى هستیم و دیگران نیستند . نخیر ، همه ما اگر کارهائى که محول به خودمان است آن را به طور صحیح انجام ندهیم ، ما اسلامى نیستیم ، ما طاغوت هستیم . عین همان بود که کارها را بر خلاف مملکت خودش انجام مى داد . حالا هم اگر بنا باشد هر کدام در یک محلى بر خلاف مصلحت کشور خودمان آنچه در تهران ، آنچه در شهرستان است اگر بنا باشد اینطور باشد باید ما کمر ببندیم به نابودى آن . نابودى که نهضت ما نابود نشود . خودمان نابود بشویم اشکال ندارد ،

ص: 166

نهضت ما نابود نشود .

کوشش کنید یک کشور اسلامى با محتواى اسلامى داشته باشید تا پیروز باشید

در هر صورت من امیدوارم که مسائلى که دارید خودتان کوشش کنید براى رفعش و انشأاللّه وقتى که مجلس به کار افتاد مسائل در مجلس برود و از مجلس سایر جاها الهام بگیرد و قواى انتظامى اجرا بکند تا انشأاللّه همه مسائل حل بشود . امیدوارم که حل بشود مسائل . در هر صورت حالا من همه اش را روضه خوانى نکنم . این را به شما عرض بکنم که شما ، این توده جمعیت سى و چند میلیونى ، آنها قیام کردند و یک قدرت بزرگى را شکستند و قدرت هاى دیگر هم نتوانستند هیچ کارى بکنند با اینکه همه به فکر این هستند که اینجا را چه بکنند .

دنیا ما را پیروز دانست و الان هم این امریکائى که دارد عربده مى کشد دیگران الان دارند توى دهنش مى زنند و از هیچ نترسید که شما پیروزید انشأاللّه و امیدواریم که با همان پیروزى جلو بروید ، هر کسى نتواند در این مملکت به شماها تعدى بکند . یک مملکت اسلامى باشد ، محتوایش اسلامى باشد . کوشش کنید محتواى آن را اسلامى کنید . کار نداشته باشید که فرض کنید بندر کجا یک مسأله اسلامى نیست . شما همان ها را اسلامى کنید . اگر ما هر کدام هر جا که هستیم آنجا را تصحیح کنیم ، همه جا درست مى شود . انشأاللّه امیدوارم که با قدرت ، شماها پیش بروید و مملکت هم مال خودتان است بتوانید آن را اصلاحش بکنید و مصلحتش را در جهت ، خودتان هستید ، دیگر یک آقا بالا سر نیست که بیاید و به شما بگوید که این کار را بکنید و مملکت هم مال خودتان و مملکت خانه خودتان و خانه خودتان را باید اصلاح بکنید .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 167

تاریخ : 20/3/59

بیانات امام خمینى در جمع مدیران صندوق هاى قرض الحسنه سراسر کشور

شریف ترین روز ، از ازل تا ابد ، بعثت پیامبر گرامى اسلام است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

این عید سعید بزرگ را به همه ملت ایران و تمام مسلمین و شما آقایان حاضر تبریک عرض مى کنم .

زمان ها خودشان هیچ مزیتى ندارند بعضى بر بعضى ، زمان یک موجود سارى متحرک است ، متعین و هیچ فرق ما بین قطعه اى با قطعه اى دیگر نیست . شرافت زمان ها یا نحوست زمان ها به واسطه قضایائى است که در آنها واقع مى شود . اگر چنانچه شرافت زمان به واسطه حادثه اى است که در آن زمان واقع مى شود ، باید عرض کنم که روز بعثت رسول اکرم در سرتاسر دهر (من الازل الى الابد) روزى شریفتر از آن نیست براى اینکه حادثه اى بزرگتر از این حادثه اتفاق نیفتاده . حوادث بسیار بزرگ در دنیا اتفاق افتاده است ، بعثت انبیأ بزرگ ، انبیأ اولوالعزم و بسیارى از حوادث بسیار بزرگ ، لکن حادثه اى بزرگتر از بعثت رسول اکرم نشده است و تصور هم ندارد که بشود زیرا که بزرگتر از رسول اکرم در عالم وجود نیست غیر از ذات مقدس حق تعالى و حادثه اى بزرگتر از بعثت او هم نیست . بعثتى که بعثت رسول ختمى است و بزرگترین شخصیت هاى عالم امکان و بزرگترین قوانین الهى ، و این حادثه در یک همچو روزى اتفاق افتاده است و این روز را بزرگ کرده است و شریف ، و همچو روزى ما دیگر در ازل و ابد نداریم و نخواهیم داشت ، لهذا تبریک این روز را بر همه مسلمین و بر همه مستضعفین جهان عرض مى کنم .

فقط انسان نامتناهى در کمال و بینش و صفات ، قادر به برداشت صحیح از اسلام است

از اسلام و بعثت رسول اکرم برداشت هاى مختلفى است به حسب آن چیزهائى که در برداشت کننده موجود است . انسان ها مختلفند در دید خودشان و به واسطه اختلاف در دید ، اختلاف در برداشت ها هم مى شود . برداشت از رسول اکرم به حسب دیده هاى مختلفى که در جهان بوده و هست و خواهد بود مختلف است و برداشت از انسان هم به حسب اختلاف نظرها و اختلاف دیدها مختلف است و برداشت از قرآن هم به حسب همین اختلاف مختلف است و برداشت از احکام اسلام هم و اسلام هم مختلف . هر دیدى محدود به حدود آن کسى است که آن دید را دارد . انسان یک موجودى است محدود

ص: 168

لکن قابل حرکت الى غیر متناهى و دید انسان موجود محدود است مگر آنکه دید انسان غیر متناهى باشد . انسان غیر متناهى در کمال ، غیر متناهى در جلال و جمال ، دید غیر متناهى دارد و او مى تواند از اسلام و از انسان و از بعثت و از رسول اکرم و از عالم ، برداشت صحیح بکند . از انسان بزرگ که گذشت ، از انسان کامل که گذشت ، تمام دیدهایى که در بشر هست ، در انسان ها هست ، همه محدود است و برداشت صحیح نه از اسلام و نه از قرآن و نه از بعثت و نه از رسول اکرم و نه از انسان به طورى که هست مى توانند برداشت کنند . محدود نمى تواند غیر محدود را در حیطه بیاورد مگر خودش هم غیر محدود بشود . انسان کامل غیر محدود ، انسان کاملى که در همه صفات غیر محدود است و ظل ذات اقدس الهى است ، این مى تواند از اسلام آنطور که هست برداشت کند و از انسان آنطور که هست و از بعثت آنطور که هست و از قرآن آنطور که هست و از عالم آنطور که هست . دیگران به حسب مراتب وجودشان ، به حسب مراتب کمالشان برداشت هایى دارند لکن محدود است ، باید خودشان سیر بکنند و مراتب کمال را یکى پس از دیگرى به آن برسند و به اندازه کمالى که پیدا مى کنند از این حقایق و منجمله از بعثت برداشت به حسب آن مقدار از کمال که دارند بکنند . رسول خدا صلى اللّه علیه و آله وسلم انسان کاملى است که در راس مخروطه این عالم واقع است . ذات مقدس حق تعالى که غیب است و در عین حال ظاهر است ، مستجمع همه کمال به طور غیر متناهى است ، در رسول اکرم متجلى است به تمام اسمأ و صفات و در قرآن متجلى است به تمام اسمأ و صفات . و روز بعثت روزى است که خداى تبارک و تعالى موجود کاملى که از او کاملتر نیست و نمى شود باشد مأمور کرد که تکمیل کند موجودات را ، انسان ها را که ابتدائا یک موجود ضعیف ناقص هست لکن قابل اینست که ترقى کند ، انسان را مترقى کند . ابعاد انسان ابعاد همه عالم است و اسلام براى تربیت انسان در همه ابعاد است برداشت هاى مختلفى که از اسلام شده است به حسب نظرهاى مختلفى که صاحب نظرها داشتند و بینشى که داشتند بسیار اختلاف هست و هیچ کدامش نرسیده است به حدى که اسلام را بشناسد یا انسان را بشناسد یا رسول اکرم را بشناسد یا عالم را بشناسد همه شان در یک سطح محدود هستند ، چه بسا اشخاصى که خیال مى کنند که پیغمبر اکرم که آمده است یا سایر انبیائى که خداى تبارک و تعالى فرستاده است ، براى این است که مردم را از این ظلم ها و بى عدالتى ها و امثال این نجات بدهد و مأموریت همین است که عدالت ایجاد کند در اجتماع و در افراد و مأموریت به همین قدر بیشتر نیست . چه بسا اشخاصى که اقتصاد را در یک مطلب با اهمیتى تلقى مى کنند و ماموریت انبیا را محدود به این بکنند که اینها آمده اند مردم را به یک شکم سیر و یک زندگى رفاه برسانند و همین است ماموریت انبیا . و چه بسا اشخاصى که به حسب دید عرفانى که دارند بعثت انبیا را محدود مى کنند به اینکه براى بسط معارف الهى است و غیر از این بعثت چیزى نیست . و همین طور فلاسفه یک طور فکر مى کنند ، فقهاى اسلام ، ملت ها یک طور فکر مى کنند ، روشنفکرها یک طور فکر مى کنند و مومنین هم هر کدام به یک نحو فکرى دارند و همه قاصرند از رسیدن به آنچه که هست . این روایتى که وارد شده است (من عرف نفسه فقد عرف ربه ) این به ما مى فهماند که انسان آنطور موجودى است که اگر چنانچه شناخته بشود ،

ص: 169

شناسائى خدا با اوست . به هیچ موجودى این مطلب صادق نیست . رب انسان را کسى نمى تواند بشناسد الا اینکه خودش را بشناسد و خودشناسى که دنبالش خداشناسى است حاصل نمى شود مگر براى اولیأ خدا . و گمان نباید بشود که اسلام آمده است براى اینکه این دنیا را اداره بکند یا آمده است فقط براى اینکه مردم را متوجه به آخرت بکند یا آمده است که مردم را آشناى به معارف الهیه بکند . محدود کردن هر چه باشد خلاف واقعیت است . انسان غیر محدود است و مربى انسان غیر محدود است و نسخه تربیت انسان که قرآن است غیر محدود است ، نه محدود به عالم طبیعت و ماده است ، نه محدود به عالم غیب است ، نه محدود به عالم تجرد است ، همه چیز است .

نوع انسان در خسارت است مگر آنان که در حصار ایمان و تربیت انبیا وارد مى شوند

مى گویند اول سوره اى هم که به پیغمبر وارد شده است (اقرا باسم ربک ) است نگفته است اقرا باسم اللّه ، نگفته است اقرا باسم الناس ، فرموده است اقرا باسم ربک ، یعنى رب رسول ، یعنى آن که تربیت کرده است رسول اکرم را ، یعنى خداى تبارک و تعالى به تمام اسمأ و صفات ، با تمام اسمأ و صفات . اینکه رب رسول اکرم است ، انسان کامل است ، ذات مقدس حق تعالى با تمام اسمأ و صفات است و اسمأ و صفات حق تعالى احاطه بر تمام موجودات دارد و با یک تعبیر دیگر همه موجودات ظهور اسمأ و صفات الهى هستند . و خداى تبارک و تعالى که امر مى فرمایند که (اقرا باسم ربک ) یعنى به این اسمى که تمام اسمأ و صفات در آن است و مربى به تمام معناى تربیت در عالم طبیعت ، تربیت در عالم ماوراى طبیعت ، تربیت هاى مناسب با عالم مجردات ، با عالم جبروت ، با تمام عوالم ، این رب رسول است و پیغمبر هم مأمور است که قرائت بکند و اول چیزى که به او حسب این روایت امر شده است ، امر به قرائت است و تعلیم و تربیت . کانه مى خواهد بفرماید که آن ربى که رب تو است و احاطه به همه موجودات دارد ، تو باید قرائت کنى و تربیت کنى مردم را به آن راه ، همان راه رب رسول ، آن هم رب رسول خاتم . پیغمبر مأمورند که مردم را دعوت کنند به رب رسول ، به رب رسول اکرم و رب رسول خاتم . و قرآن براى همین آمده است و اسلام براى همین آمده است که تربیت کند انسان ها را که اگر تربیت برایشان نباشد ، از همه حیوانات درنده تر و موذى تر است . انسان یک چنین موجودى است که اگر در تحت تربیت واقع نشود ، هیچ حیوانى در عالم ، هیچ موجودى در عالم به خطرناکى این موجود نیست و به موذیگرى این موجود نیست . همه انبیا که آمدند ، براى تربیت این موجودند که اگر سر خود باشد عالم را به هم مى زند و مع الاسف انبیا هم موفق نشدند به اینکه مأموریت خودشان را تحقق بدهند .

(والعصر ان الانسان لفى خسر) عصر هم محتمل است که در این زمان حضرت مهدى سلام اللّه علیه باشد یا انسان کامل باشد که مصداق بزرگش رسول اکرم و ائمه هدى و در عصر ما حضرت مهدى سلام اللّه علیه است . قسم به عصاره موجودات عصر ، فشرده موجودات ، اینکه فشرده همه عوالم است ، یک نسخه اى است ، نسخه تمام عالم . همه عالم در این موجود ، در این انسان کامل عصاره است و خدا

ص: 170

به این عصاره قسم مى خورد و مى فرماید که (ان الانسان لفى خسر) انسان در خسارت است ، انسان شقى است (الا الذین امنوا) یعنى الا آن اشخاصى که تحت تربیت واقع شده اند . نه اسلموا ، آمنوا . غیر مومن ها ، غیر اشخاصى که در تحت تربیت انبیا عظام واقع شدند و در این زمان در تحت تربیت رسول اکرم واقع شده اند ، همه شان خسارت دارند ، در زیان و خسر هستند ، مستثنى فقط مومنینند که مومنین البته داراى این صفات هم هستند (و عملوا و تواصوا بالحق وتواصوا بالصبر) این استثناست ، ما بقى همه ما دیگر در خسران هستیم و اسلام آمده است که این همه خسارتمندها را ، همه این ناقص ها را بیاورد در این جمعیت مومنین . اسلام نیامده است که جنگ بکند ، اسلام نیامده است که کشورگیرى بکند ، نیامده است که فتح بکند ، اسلام و سایر ادیان حقه آمده اند که مردم را از این خسران بیرون کنند و وارد کنند در این حصار ایمان و مع الاسف موفق نشدند ، کوشش خودشان را کردند و موفق نشدند الا مقدارى . این مقدار از کمال هم که در انسان ها در عالم هست به تبع انبیاست ، اگر انبیا نیامده بودند ، شاید همه مردم ، الا نادرى ، همه شان مثل حیوانات جنگل و بدتر از او به جان هم مى افتادند . حالا هم مى بینید که آنهایى که به این حصار ایمان نزدیکترند از این جنایات دورترند . حالا هم که شما در دادگسترى هاى عالم و در محکمه هاى قضائى همه جا مراجعه کنید ، مومن ها پرونده اى اینجا ندارند پرونده مال آنهائى است که ایمان ندارند ، پرونده هاى قتل و پرونده هاى در مى زدى و فحشا و امثال ذالک مال آنهائى است که ایمان به اسلام یا ایمان به خدا ندارند . این مقدار هم توفیق زیادى است که گروه هاى زیادى از انسان را تربیت کردند ولو همین مقدار از تربیت و اگر این تربیت نبود ، همه کارتر بودند و همه هیتلر بودند . تربیت هاى انبیاست که نجات داده این مردم را از حد حیوانیت و آن جنونى که انسان دارد در قدرت طلبى و شهوترانى باز یک مقدار زیادى توفیق حاصل شده لکن باز توفیقى که آنها مى خواستند نشده است ، این که انبیا مى خواستند باز نشده ، پیغمبر غصه مى خورد براى اینکه دعوت مى کند و اجابت کم مى شود .

(فلعلک باخع نفسک ) و یکى از غصه هاى انبیا هم همین است که تعلیماتشان را نتوانستند به ثمر برسانند به آن طورى که تعلیم اقتضا مى کند . پیغمبر مى خواست همه مردم را على ابن ابیطالب کند ولى نمى شد و اگر بعثت هیچ ثمره اى نداشت الا وجود على ابن ابیطالب و وجود امام زمان سلام اللّه علیه این هم توفیق بسیار بزرگى بود . اگر خداى تبارک و تعالى پیغمبر را بعث مى کرد براى ساختن یک چنین انسان هاى کامل ، سزاوار بود لکن آنها مى خواستند که همه آنطورى بشوند آن توفیق حاصل نشد . اسلام یک قوانینى است که انسان مى خواهد درست کند ، قرآن هم کتاب انسان سازى است مى خواهد انسان درست کند ، پیغمبر هم از اول که مبعوث شد تا آخر وقتى که از دنیا تشریف بردند در صدد این بود که آدم درست کند ، در فکر این بود . تمام جنگ هائى که در اسلام واقع شده براى این بوده است که این جنگلى ها و وحشى ها را وارد کنند در حصار ایمان ، قدرت طلبى توى کار نبود و لهذا در سیره نبى اکرم و سایر انبیا و اولیأ بزرگ ، حضرت امیر سلام اللّه علیه ، اولیاى بزرگ در سیره آنها مى بینیم که اصل قضیه قدرت طلبى در کار نبوده و اگر براى اداى وظیفه نبود و براى ساختن این

ص: 171

انسان ها نبود ، حتى این خلافت ظاهرى را هم قبول نمى کردند ، مى رفتند ، اما تکلیف بود ، تکلیف خداست باید قبول کند تا بتواند آن مقدارى که مى تواند انسان درست کند ، مع الاسف نتوانست معاویه را آدم کند چنانکه پیغمبر نتوانست ابوجهل و ابولهب و این صنف جمعیت را آدم کند ، امیرالمومنین هم نتوانست معاویه و اتباع معاویه را آدم کند اما آمدند براى این کار ، گمان نشود که اسلام شمشیر کشیده است براى این که قدرت پیدا کند مثل سایر حکومت ها ، حکومت اسلامى اینطورى نیست ، اگر کسى براى قدرت اقدام بکند و براى تحصیل قدرت شمشیر بکشد ، این از اسلام دور است ، این وارد در اسلام نشده است باز ، ظاهرا مسلم است اما آن ایمانى که باید داشته باشد ندارد . انبیا آمده اند براى اینکه این قدرت ها را بشکنند ، این قدرت هاى شیطانى را سرکوب کنند و نبى اکرم هم آمده بودند ، آمدند براى اینکه این قدرت ها را بشکنند . این یکى از کارهائى است که انبیا دارند نه اینکه فقط این است . کار مهم انبیا این است که مردم را برسانند به آن نقطه کمال و سایر کارها وسیله است غایب ، کمال مطلق است . انبیا مى خواهند که همه مردم بشوند مثل امیرالمؤمنین سلام اللّه علیه ، لکن نمى شود ، توفیق پیدا نمى کنند . اینطور نیست که انبیا براى دنیا آمده باشند ، دنیا یک وسیله اى است براى کمال ، چنانکه اهل دنیا هم این وسیله را به ضد کمال استعمال مى کنند . جنگ على ابن ابیطالب با جنگ معاویه ماهیتا فرق دارد ، ذاتا فرق دارد ، یکى شمشیر مى کشد و ظل اللّه است ، ظل خداست ، یکى شمشیر مى کشد و ظل شیطان است ، ماهیتا این دو تا با هم فرق دارند . آن که براى قدرت طلبى و شیطنت فعالیت مى کند با آن که براى خدا فعالیت مى کند ، ذاتا این دو تا با هم فرق دارند و کارهایشان ذاتا فرق دارد . انبیا براى ثروت و قدرت و دنیا و رسیدن به حکومت ابدا یک قدم برنداشتند و اگر کسى گمان کند که انبیأ یا اولیأ بزرگ قدمى براى مسند برداشتند ، این نمى شناسد آنها را ، این انبیا را نشناخته است . مسندها همه در نظر انبیا پوچ است و قدرت همه پوچ .

روش پسندیده قرض الحسنه باعث از میان رفتن ربا و حرکت آفرین است

در اعمالى که ما انجام مى دهیم و شما آقایان هم یک مصداق خوبش را دارید انجام مى دهید و آن تکفل صندوق هاى قرض الحسنه است ، گاهى عمل ، خوب عملى است ، نماز دیگر از اعمال بسیار بزرگ است لکن نمازگزار بد است ، نماز خوب است ، نمازگزار این را به ریا انجام مى دهد ، جهنم مى رود ، با نمازش جهنم مى رود . صندوق قرض الحسنه خوب است ، صندوقدار خیلى کارش مشکل است ، جدیت کنید که صندوقدار امینى باشید که براى ملت خودتان ، براى مستمندان خودتان با فایده باشید و قصد اینکه به آنها یک مثلا چیزى هم بفروشید نداشته باشید ، براى خدا کار کنید و امانت را حفظ . این پول هایى که مردم به صندوق قرض الحسنه مى دهند اینها یک امانت هائى است دست صندوقدارها . من هیچ یک از آقایان را هم مى شناسم بله بعضى آقایان را مى شناسم نمى دانم که این بعضى آقایان واردند یا من باب اتفاق آمدند اینجا ، لکن به عنوان صندوقدار کسى را نمى شناسم - شما همه خودتان مى شناسید خودتان را ، هر آدمى خودش را خوب مى شناسد

ص: 172

یعنى نه به آن خوبى که مراتب کمال را بشناسد ، راجع به اعمال خودش مى داند دارد چه مى کند ، شماها هم مى دانید که در این امانت آیا چه مى کنید ؟ آیا به این طورى که رضاى خداست عمل مى کنید ؟ و انشأاللّه امیدوارم عمل بکنید و اگر خداى نخواسته قصورى در این امر دارید ، جبران کنید ، کار بسیار خوبى است ، مسؤولیتش هم بسیار زیاد است . کار هر چه بزرگتر باشد مسوولیت هم به حجم آن بزرگ است .

قرض الحسنه از اعمال بسیار خوبى است و بهتر از همین طور پول دادن است و نکته اش هم ، شاید یکى از نکته هایش هم این باشد که در قرض الحسنه ، فعالیت دنبالش هست ، در مجانى ، شاید گدا درست کردن باشد ، از این جهت این یک فعالیتى ایجاد مى کند ، آن کسى که قرض مى کند و موظف است که بدهد این به فعالیت مى افتد که در وقت خودش بتواند قرضش را ادا کند و بعد هم مازادى که پیدا کرده است ادامه بدهد به کار خودش لکن آن کسى که نشسته کنار کوچه و از مردم چیزى مى خواهد ، آن هیچ وقت در فکر این نیست که یک کارى بکند براى اینکه مطالبى ندارد ، کسى نمى آید از او مطالبه کند که این که گرفتى بده . قرض بسیار اهمیت دارد و قرض الحسنه بسیار اهمیت دارد و در کمتر جاهائى است که به اندازه ربا در قرآن و سنت به او اهمیت داده شده باشد و او را مطرود کرده باشد و نکته اش هم این است که اگر ربا رواج بگیرد ، فعالیت کم مى شود ، یکى از نکاتش در مقابل کار نیست این سودى که مى برد ، این توى خانه اش نشسته و عیاشى مى کند و پولش دارد مى زاید ، یک همچو چیزى را که بخواهد ربا بگیرد آدم و تحمیل بکند به مسلمین ، این از یک طرف یک ظلمى است به حسب آیه شریفه که تعبیر ظلم کرده است و از یک طرف دیگر بیکارى درست مى کند ، این پول باید راه بیفتد و کار انجام بگیرد از آن و رزق پیدا بکند . اینها پول را همین طور مى گذارند آنجا دست یک کسى و مى خواهند این پول بزاید برایشان بدون کار و این در جامعه فساد بزرگى است و این را ظلم گفته است قرآن شریف (لا تظلموا و لا تظلموا) و آنطور تشبیه کرده است (فاذنوا بحرب من اللّه ) این اهمیت زیاد دارد و به همان اندازه اى که قرض به ربا محکوم است به همان اندازه قرض به حسنه و بدون ربا و همین طور قرض دادن مطلوب است . و شما تکفل به یک امر بسیار بزرگى کردید و انشأاللّه با اعمال شما و امثال شما ربا از مملکت اسلامى کوچ مى کند لکن توجه به خودتان باید داشته باشید . هر شخصى باید خودش را محاسبه کند . یکى از مناطق سیر ، محاسبه آدم است ، نوع انسان مراقبت از خودش بکند در روز که مشغول عمل است که خلاف نکند ، شب هم که ، آخر شب هم که مى رود از منزل خودش محاسبه کند ، مثل یک کسى که از او استنطاق مى خواهد بکند ، بازرسى مى کند ، خودش را بازرسى کند ببیند که امروز چه کرده است . شما از خودتان هر شب بازرسى کنید و ببینید با این صندوق چه عمل کردید ، آیا این بیچاره اى که آمده است قرض بگیرد با تلخى با او روبرو شدید ؟ خیلى این اهمیت دارد ممکن است که یک نفر آدم هم قرض بدهد ، جان هم بدهد ، قرض الحسنه بدهد لکن ترشروئى کند یعنى قلب این قرض گیرنده را آزرده کند یعنى قلب محل تجلى خداست ، قرض که مى دهید با خوشروئى ، زود عملش را انجام بدهید هى مثل ادارات دولتى نباشد ، زود کار را

ص: 173

انجام بدهید با خوشروئى ، با بشاشت ، با احترام . آن که آمده است قرض مى کند خوب یک نقیصه اى در خودش مى بیند ، به واسطه این نقیصه شاید یک خجالتى براى خودش خیال بکند و حالا آنکه نه فقر خجالت دارد و نه قرض خجالت دارد لکن خوب یک احساس حقارتى ممکن است بکند ، شما با اعمالتان رفع کنید این را ، شمائى که متکفل قرض الحسنه دادن هستید ، با خوشروئى و عمل خوب این نقیصه اى که آن آدم در خودش مثلا مى بیند و حقارتى که شاید در خودش مى بیند ، شما آن را رفع کنید ، این از قرض الحسنه دادن بهتر است حسنه او قرض الحسنه دادن بالاتر است . دلجوئى از مستمندان و از ضعفا و از مستضعفان از اعمال دیگر محتمل است بسیار بزرگتر باشد و شما در حالى که آن عبادت را انجام مى دهید که متکفل شدید براى یک عبادتى که قرض الحسنه بدهید و صندوق را باز کنید به روى اشخاص احتیاج دار ، این مطلب ، این عبادت بزرگ را هم انجام بدهید ، این عبادت بزرگ که دلجوئى از یک نفر انسان ، از یک نفرى که ممکن است از خود شما شریفتر باشد و شما نمى دانید ، ممکن است از خود شما ایمانش به خدا بالاتر باشد و شما مطلع نیستید ، دلجوئى از او از آن کار دیگرتان ، بالاتر است و اگر کسى صدقه بدهد و منت بگذارد ، مطرود است ، پیش خدا مطرود است این صدقه است اصلا مطرود است . باید انسان در فکر این باشد که خودش را مهذب کند ، تهذیب کند خودش را . و من از خداى تبارک و تعالى مى خواهم که همه ما ، همه ملت ما متوجه به اسلام باشند و همه منزه باشند باشند از صفات بد .

با مشت گره کرده ، نهضت را تا رسیدن به مطلوب حفظ نمائید

و اخیرا عرض مى کنم که سستى در این نهضت نکنید ، شما بین راه هستید و این راه با قدرت ، با تصمیم و با ارادت ، با مشت محکم به پیش ببرید این نهضت را و مادامى که مشت شما گره کرده است آسیبى به شما نخواهد رسید . مشت خودتان را باز نکنید . رفتن دنبال اینکه فلان کار را کى انجام خوب مى دهد ، کى انجام بد مى دهد و من چه مى خواستم به من نرسید ، من خانه مى خواستم به من نرسیده ، این مشت گره کرده را باز کردن است . مشت خودتان را پیش خداى تبارک و تعالى باز نکنید . به همانطورى که در اول نهضت گره کرده بودید مشت را و هیچ اعتنا نداشتید به اینکه به یک منصبى برسید و جوان ها را زن ها دادند و هیچ نظرى نداشتند که برایشان یک چیزى بشود ، براى خدا بود و شما هم همه براى خدا عمل مى کردید ، این را حفظش کنید ، این مشت گره کرده را همین طور گره کرده نگه دارید و در مقابل قدرت هائى که هست ، از آن قدرت ها نترسید ، اینها قدرت هائى هستند که پیش آن قدرتى که شما اتکال به آن دارید هیچ نیست ، هیچ نیست ، اینهمه کوشش هم که دارند مى کنند و از همه اطراف دارند کوشش ها مى کنند براى اینکه این جمهورى اسلامى را نگذارند به محتواى حقیقى خودش برسد موفق نمى شوند ، ملت ما تصمیم خودش را گرفته است . اگر چهار نفر هم پیدا بشوند که بر خلاف مسیر ملت هستند اینها چیزى نیستند ، اینها قابل ذکر اصلا نیستند و با این همتى که ملت ما کرده است و الان هم بحمد اللّه محفوظ است آن اراده و عزمشان ، ما پیروزى را انشأاللّه با تمام

ص: 174

حدودش ، با تمام وجودش ادراک مى کنیم . شما بناى بر این داشته باشید که این نهضت را پیش ببرید ، پیش بردن نهضت براى آن اشخاصى که در کارخانه ها کار مى کنند این است که کار کنند ، از کارشان ندزدند ، آنهائى هم که در صحراها و در محل زراعت کار مى کنند کار کنند و ملت ما هم به این کشاورزها که زحمت کشیدند از قرارى که مى گویند بسیار زیاد امسال کار کردند لکن ممکن است نتوانند خودشان جمع بکنند یا شیاطین نگذارند که اینها جمع بکنند باید کمک بکنند ، این نهضت باید اینطور پیش برود . اگر شما توانستید که زراعت خودتان را و صنعت خودتان را و فرهنگ خودتان را و اینها را درست بکنید ، این نهضت را تا یک حدودى پیش بردید . و من امیدوارم که این نهضت ، یک نهضت نفسانى هم باشد ، روحانى هم باشد و همانطورى که کارهاى زراعى و دیگر کارها انجام مى گیرد مجاهده با نفس هم انجام بگیرد و همانطورى که در اول نهضت تحول بزرگى براى ملت ما حاصل شد ، این تحول محفوظ باشد و رو به کمال برود . از هیچ بوقى نترسید . اینها همه این حرف هائى را که آقاى کارتر مى فرمایند ، اینها یک بوقى است ، یک طبل میان تهى است ، دنیا اینها را محکوم کرده است ، دنیا الان ، دنیاى آزاد و بیدار دنبال شماست ، نهضت شما پیش دنیا معجزه است این نهضت را با همین بعد اعجازیش حفظ کنید و با اتکال به خداوند و وحدت کلمه پیش بروید و من امیدوارم که ما به مطلوب حقیقى برسیم و متصل بشود این نهضت به نهضت بزرگ اسلامى و آن نهضت ولى عصر سلام اللّه علیه هست . خداوند همه شما را موفق و مؤید کند و ملت ما را به پیش ببرد و کسانى که با ما مخالف هستند تأدیب کند .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 175

تاریخ : 20/3/59

پیام امام خمینی به آیت اللّه العظمی منتظرى در مورد معرفى اعضاى شورایعالى قضایى

بسمه تعالى

جناب مستطاب حجت الاسلام و المسلمین آقاى حاج شیخ حسینعلى منتظرى دامت برکاته ، جنابعالى براى احراز مقام اجتهاد قضاتى که خود داوطلب شده و یا دیگران آنها را براى عضویت در شورایعالى قضایى معرفى کرده اند ، به هر نحو صلاح مى دانید اقدام نمائید . از خداى تعالى ادامه توفیقات آن جناب را خواستارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 176

تاریخ : 23/3/59

فرمان امام خمینى در مورد تشکیل ستاد انقلاب فرهنگى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

مدتى است ضرورت انقلاب فرهنگى که امرى اسلامى است و خواست ملت مسلمان مى باشد ، اعلام شده است و تاکنون اقدام مؤثر اساسى انجام نشده است و ملت اسلامى و خصوص دانشجویان با ایمان متعهد نگران آن هستند و نیز نگران اخلال توطئه گران که هم اکنون گاه گاه آثارش نمایان مى شود و ملت مسلمان و پایبند به اسلام خوف آن دارند که خداى نخواسته فرصت از دست برود و کار مثبتى انجام نگیرد و فرهنگ همان باشد که در طول مدت سلطه رژیم فاسد کار فرمایان بى فرهنگ ، این مرکز مهم اساسى را در خدمت استعمارگران قرار داده بودند که از دستاوردهاى دانشگاه ها به خوبى ظاهر مى شود که جز معدودى متعهد و مؤمن که علیرغم خواست دانشگاه ها در خدمت کشور و اسلام بودند ، دیگران جز ضرر و زیان چیزى براى کشور ما بار نیاوردند و ادامه این فاجعه که مع الاسف خواسته بعضى گروه وابسته به اجانب است ، ضربه اى مهلک به انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى وارد خواهد کرد و تسامح در این امر حیاتى ، خیانت عظیم بر اسلام و کشور اسلامى است . بر این اساس به حضرات آقایان محترم محمد جواد باهنر ، مهدى ربانى املشى ، حسن حبیبى ، عبد الکریم سروش ، شمس آل احمد ، جلال الدین فارسى و على شریعتمدارى مسؤولیت داده مى شود تا ستادى تشکیل دهند و از افراد صاحب نظر متعهد ، از بین اساتید مسلمان و کارکنان متعهد و دانشجویان متعهد با ایمان و دیگر قشرهاى تحصیلکرده ، متعهد و مؤمن به جمهورى اسلامى دعوت نمایند تا شورائى تشکیل دهند و براى برنامه ریزى رشته هاى مختلف و خط مشى فرهنگى آینده دانشگاه ها ، بر اساس فرهنگ اسلامى و انتخاب و آماده سازى اساتید شایسته متعهد و آگاه و دیگر امور مربوط به انقلاب آموزشى اسلامى اقدام نمایند . بدیهى است بر اساس مطالب فوق دبیرستان ها و دیگر مراکز آموزشى که در رژیم سابق با آموزش و پرورشى انحرافى و استعمارى اداره مى شد ، تحت رسیدگى دقیق قرار گیرد تا فرزندان عزیزم از آسیب و انحراف مصون گردند . از خداوند متعال توفیق آقایان را در این امر مهم مسئلت مى نمایم و عظمت اسلام و کشورهاى اسلام را خواهانم .

والسلام علیکم

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 177

تاریخ : 24/3/59

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى جهاد سازندگى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من از زحمت هاى طاقت فرساى شما آقایان و خواهران مطلع شدم . آنچه که از دست من بر مى آید این است که به شما خواهران و برادران دعا کنم امید آن دارم که همه در درگاه خداى تبارک و تعالى روسفید باشید و خدمت هاى شایان شما که با رنج و با فعالیت هاى زیاد انجام گرفته ، مورد نظر خداى تبارک و تعالى و امام عصر علیه السلام باشد . آنچه که این زحمت ها و رنج ها را آسان مى کند و تسلیت به انسان مى دهد این است که اینها براى خداست . آنهائى که سال هاى طولانى براى خدمت به طاغوت با ملت ما آن کردند که همه مى دانید آنها زندگى هایشان بر فرض اینکه خیلى مرفه و طاغوتى بود لکن هم در دنیا مارک طاغوت و خیانت به جبین هایشان زده شد و هم در پیشگاه خدا که مى روند به جزاى خودشان مى رسند . جزاى بعضى از اشخاص در اینجا اصلا امکان ندارد ، مثل نصیرى و امثال او که هزاران خانه را بى صاحب کرده اند و هزاران پدر و مادر را بدون جوان .

من امیدوارم که این زحمت که جوانان مى کشند ، نظیر همان جوان هائى که در صدر اسلام زحمت مى کشیدند که دنبال این نبودند از مردم اجرتى بگیرند . گاهى همین لشکرهائى که در صدر اسلام بودند ، آنقدر فقیر بودند که شبانه روز با یک خرما در حال جنگ زندگى مى کردند و گاهى هم از این بدتر مى شد ، ولى خدمت مى کردند براى اسلام و اسلام را عظمت و گسترش دادند و حالا نوبت ماهاست ، پاسدارهاى ما و شما آقایان هم از اینکه در اینجا جبرانى نمى شود ابدا افسرده نباشید ، اعمالى که براى خداست جبران ندارد جز آنچه خدا مى دهد . یک عمل صالحى که براى خدا باشد همه این دنیا هم جبران آن نیست .

الان کشور مال خود شماهاست و آقا بالاسر ندارید . در ظرف این پنجاه سال همه ما در اسارت بودیم و همه دیدیم از اولى که رژیم منحوس آمد روى کار ، من یاد دارم که چه تلخى هائى از این رژیم به ملت شریف ما رسیده است . مأمورهاى آنوقت اصلا از انسانیت به دور بودند ، از یک حیوان جنگلى هم بدتر . در آنوقت مملکت از ما نبود فقط نوکرى در اینجا گذاشته بودند ، - مثل اینکه هم اکنون یک نوکرى در عراق و یک نوکرى هم در مصر دارند - که هر کار مى خواستند انجام مى داد و ملت ما را به فقر و فلاکت مى کشید و تمام ثروت این ملت را به جیب آمریکائى ها و انگلیسى ها و دیگران مى ریخت .

(امام در پایان سخنانشان از زحمات این گروه تشکر کرده و موفقیت آنان را خواستار شدند) .

ص: 178

تاریخ : 25/3/59

بیانات امام خمینی در جمع اعضاى انجمن اسلامى و مدیران واحدهاى مختلف صداى جمهورى اسلامى

رادیو و تلویزیون باید تحت نظارت سه قوه اداره بشود

بسم اللّه الرحمن الرحیم

شما توقع این را نداشته باشید که یک مرکزى که پنجاه و چند سال است تحت سیطره یک حکومت جائر و به وسیله سازمان امنیت و امثال اینها اداره مى شد و افراد هم منتخب خود اینها بوده است حالا به زودى بشود که یکدفعه برگردد به صورت اسلامى . البته من هم مى دانم که خوب شده است لکن نه به آن خوبى که اسلام مى خواهد و باید به طور جدى پاکسازى بشود یعنى در مرکزى که مرکز تبلیغات اسلامى است و مهمترین مرکز تبلیغات است نباید اشخاصى باشند که بر خلاف مسیر اسلام و از ریشه هاى سابق آن رژیم باشند . و رادیو و تلویزیون به طورى که در قانون اساسى مان هست این باید تحت نظارت مجلس و دولت و قواى اجرائیه ، با نظارت همه اینها اداره بشود . مجلس باز راه نیفتاده است به طورى که حالا بتواند مستقیما در امور دخالت کند . از این جهت یک قدرى باید شما تأمل کنید تا انشأاللّه مجلس استقرار پیدا کند و به کار مشغول بشود و این مرکز را مجلس و سایر قوائى که باید اداره کنند یعنى باید نظارت کنند ، آنها نظارت کنند . و الان هم باید اشخاصى که متکفل هستند و خصوصا آن که سرپرست است باید به خط اسلام باشد و اگر چنانچه انحرافى براى یکى از اینها یا خود سرپرست خداى نخواسته یا آنهائى که در مراکز حساس این مرکز هستند پیدا بشود ، هیچ اشکال ندارد که باید کنار برود و من او را کنارش مى کنم . لکن باید یک قدرى باز تحمل کرد و شما هم مشغول مطالعه باشید براى افرادى که لایق نیستند به جاى اینها مطالعه کنید افرادى که لایق هستند پیدا بکنید تا وقتى که بناست شروع بشود به کار و بعدا شروع بشود به پاکسازى این مرکز - که از امور لازم است - دیگر اینطور نباشد که گفته بشود افراد متخصصى هستند که ما نداریم به جاى او کسى بگذاریم . افرادى باشند که به جاى اشخاصى که اگر خداى نخواسته انحرافى دارند گذاشته بشود و انشأاللّه اصلاح مى شود این امور . البته انقلابى به این بزرگى نمى شود که یکدفعه متحول شود به یک جو سالم ، این باید به تدریج این جو سالم پیش بیاید و من امیدوارم که با کوشش کسانى که در اینجا هستند و اسلامى هستند و متعهد ، با کوشش آنها این اداره بشود و خوب اداره بشود و با پیدا شدن این و تحقق مجلس شورا حتما با نظارت مجلس و نظارت دیگران که در قانون تعیین شده اینهمه اشکالات رفع بشود . و هیچ اشکالى نیست که باید این رفع بشود و من از اولى که این نهضت رو به چیز شد و

ص: 179

استقرارى پیدا کرد ، از اول راجع به رادیو و تلویزیون همیشه این مطلب را مى گفتم که اینجا باید اصلاح بشود و با اصلاح این ، خیلى از امور اصلاح مى شود چنانکه با فساد این ، خیلى از امور فاسد مى شود . حالا هم شما کوشش کنید که در هر مرکزى که هستید خدمت خودتان را به طور اسلامى انجام بدهید و اشخاصى که اسلامى نیستند یادداشت کنید که وقتى که بنا شد انشأاللّه به طور جدى عمل بشود و اشخاص نالایق کنار بروند ، داشته باشید افرادى که به جاى آنها بگذارید . من امیدوارم که انشأاللّه زودتر اصلاح بشود این امور و البته یک قدرى هم صبر لازم است در امور و همچو نیست که فقط در رادیو و تلویزیون اینطور باشد ، همه نهادها یک همچو آشفتگى هائى الان در آن هست که باید با تدریج درست بشود و من امیدوارم که انشأاللّه به تدریج این امور همه درست بشود و مطابق دلخواه اسلام و احکام اسلامى باشد . انشأاللّه موفق و موید باشید شما و این خدمتى است که یک خدمت ارجمندى است که باید همه بکنید و انشأاللّه آنجا را تصفیه کنید به طورى که یک بنگاه اسلامى بشود به همین معنا .

(آنگاه یکى از مسؤولین در مورد پخش سرودهائى که از صدا و سیماى جمهورى اسلامى پخش مى شود نظر حضرت امام خمینى را جویا شد . امام در پاسخ فرمودند:)

این جور سرودهائى که مهیج است و سرودهائى که مفید است ، اشکال ندارد . از جمله سرودى که درباره آقاى مطهرى ساخته شده است اشکالى ندارد .

ص: 180

تاریخ : 26/3/59

پیام امام خمینى به مناسبت روز پاسدار (سوم شعبان )

بسم اللّه الرحمن الرحیم

روز مبارک سوم شعبان المعظم ، روز پاسدار است و روز تحقق پاسدارى از اسلام ، از حقیقت ، از مکتب الهى ، روز تولد بزرگ پاسدارى که با خون خود و فرزندان و اصحابش مکتب را زنده کرد ، مکتبى که مى رفت با کجروى هاى تفاله جاهلیت و برنامه هاى حساب شده احیاى ملى گرایى و عروبت با شعار (لا خبر جأ و لا وحى نزل ) محو و نابود شود و از حکومت عدل اسلامى یک رژیم شاهنشاهى بسازد و اسلام و وحى را به انزوا کشاند که ناگهان شخصیت عظیمى که از عصاره وحى الهى تغذیه و در خاندان سید رسل محمد مصطفى و سید اولیأ على مرتضى تربیت و در دامن صدیقه طاهره بزرگ شده بود قیام کرد و با فداکارى بى نظیر و نهضت الهى خود ، واقعه بزرگى را بوجود آورد که کاخ ستمکاران را فرو ریخت و مکتب اسلام را نجات بخشید . سلام و صلوات خداوند بر روان پاک آن حضرت و خاندان و اصحابش که ما را ظلمت جاهلیت به نور اسلام هدایت فرمود . حال اى ملت اسلام و امت محمد! بر ماست که از امام بزرگمان پیروى کنیم و با فداکارى از انقلاب اسلامى پاسدارى کنیم و براى ادامه این مکتب عزیز که رهائى مستضعفان جهان و سرکوبى مستکبران است ، از هواهاى نفسانیه که میراث شیطان است بر حذر باشیم و توطئه دشمنان کشور اسلام را که ایجاد یأس و سستى است ، در نطفه خفه کنیم . و اى پاسداران عزیز! که از متن ملت مسلمان متعهد بپا خاسته اید و از انقلاب اسلامى و نهضت مقدس پاسدارى کردید و با فداکارى و خون پاک برادران جانباز مجاهد خود ، انقلاب را به ثمر رساندید و با همت بزرگ خود و ملت غیور و قواى نظامى و انتظامى متعهد ، ایران عزیز را از لوث رژیم منحط شاهنشاهى پاک و دست جنایتکار اجانب را از کشور اسلامى قطع کردید ، بهوش باشید که دشمن در کمین است و طرفداران شیطان بزرگ و رژیم غاصب ، دست اندر کار توطئه .

اینجانب در روز ولادت سید شهیدان و پاسدار عظیم الشان اسلام و حضور شهداى انقلاب تذکراتى مى دهم ، باشد که گوشه اى از تکلیف اسلامى خود را ادا نموده و به شما خیانت نکرده باشم :

1_ ممکن است در بین شما پاسداران عزیز در سرتاسر کشور ، افرادى خیانتکار نفوذ کرده باشند و با کشیدن بعضى از جوانان پاکدل متعهد ، به انحراف از قبیل سرپیچى از احکام دادگاه هاى انقلاب و عدم رعایت انضباط و مقررات و اقدام به مصادره اموال و بازداشت

اشخاص بدون مجوز

ص: 181

قانونى ، شما را در بین ملت به غیر از آنچه هستید جلوه دهند و زحمات طاقت فرساى شما عزیزان را در پیشگاه ملت هدر دهند و باید بداند اشخاصى که دعوت به هرج و مرج مى کنند ، دشمنان شما و انقلاب اسلامى هستند و در صورتى که به چنین اشخاصى برخوردید ، به دادگاه ها معرفى نمائید تا با موازین اسلامى و قانونى آنان را مجازات کنند .

2_ لازم است از فرماندهان خود اطاعت کنید که عدم مراعات انضباط سربازى و پاسدارى موجب تضعیف قواى مسلح است و کسانى که شما را به این نحو اعمال دعوت مى کنند در صدد تضعیف شما هستند و اگر آگاهانه عمل کنند ، از دشمنان انقلاب و اسلام هستند و لازم است آنان را معرفى نمائید تا قاطعانه با آنان برخورد شود .

3_ مراعات هماهنگى با سایر قواى نظامى و انتظامى و ارگان دولتى ، از وظایف حتمى شما پاسداران محترم و سایر قواى مسلح است و اطاعت از فرمانده کل قوا که نماینده اینجانب است ، از وظایف شرعى و اسلامى شما و همه قواى مسلح است .

4_ من مى دانم که شما عزیزانم از طبقه محروم و حقوق شما ناچیز است ، ناچار شما دلاوران که خود را به آب و آتش زدید و انقلاب را پیروز کردید و ادامه دادید ، براى دریافت حقوق و رسیدن به زرق و برق دنیا نبود و اکنون نیز نیست و براى خداوند و در خدمت اسلام بوده و هست ، توجه به وضع سربازان صدر اسلام که گاهى با یک دانه خرما روز خود را به سر مى بردند و با دشمن به جنگ بر مى خاستند و اجر خود را از خداى تعالى مى خواستند ، همه سختى ها را جبران مى کند .

5 _ آقاى رئیس جمهور و دولت ، لازم است در تقویت قواى مسلح خصوصا پاسداران انقلاب ، کوشش کنند و نقیصه و کمبود آنان را جبران نمایند و شوراى انقلاب و پس از آن مجلس شوراى اسلام بودجه نیروهاى مسلح خصوصا پاسداران را به طور شایسته تصویب ، که تقویت اینان حافظ استقلال کشور و ادامه نهضت است .

6_ کمیته ها تا موقعى که محل احتیاج هستند و ضرورت اقتضا مى کند باید باشند ولى تصفیه آنها لازم است و کسانى که بر خلاف مقررات اسلامى عمل مى کنند باید اخراج شوند .

7_ اینجانب همانطور که در ارتش بعضى از آقایان را منصوب نموده ام تا گزارشاتى از ارتش در سراسر کشور تهیه و هر هفته اینجانب را از آنچه در آنجا مى گذرد مطلع سازند ، در سپاه پاسداران و ژاندارمرى و شهربانى هم اشخاصى را تعیین خواهم کرد تا با اعضاى مسلمان و متعهد و مسؤول ارتش و این ارگان ها ، دست به تشکیل سازمان بررسى نیروهاى نظامى و انتظامى زده و بر تمام این نهادها نظارت نموده و گزارشات جامعى تهیه و اینجانب را نیز آگاه گردانند . و من امیدوارم که تمام قواى مسلح که امروز در خدمت اسلام هستند هماهنگ و همصدا در حراست از کشور عزیز و اسلام بزرگ کوشش کنند و با پشتوانه ملت از هیچ آسیبى نهراسند .

8_ من از همه ارگان هاى دولتى و ملى و همه گروه ها مى خواهم که از گروه گرائى و دسته بندى و فرصت طلبى و هواهاى نفسانى احتراز کنند و خود را در راه خدمت به ملت و خلق مستضعف قرار

ص: 182

دهند و از راهى که ملت مى رود منحرف نشوند و خداوند عالم را حاضر و ناظر ببینند و از اختلاف و نفاق دست بردارند و مصالح کشور را بر مصلحت خویش مقدم دارند و در صدد تضعیف یکدیگر بر نیایند و با ملت رزمنده به پیش روند که خدا با آنان است و پیروزى نهائى نصیب آنان است . خداوند قادر ، حافظ همگان باد . درود خدا و بندگان صالحش بر روان شهداى انقلاب . و اخیرا لازم است تذکرى که همگان بدان آگاهى دارند بدهم و آن لزوم تقدیر از شهداى انقلاب و خانواده آنان و معلولین و مصدومین مى باشد و لازم است عموم دستگاه اجرائى امورى را که مربوط به شهدا و خانواده آنان و معلولین و مصدومین است با کمال سرعت عمل نموده و تسهیلات لازم را در مورد آنان معمول دارند که اینان بر ما و ملت شریف حق بسیار بزرگى دارند و اگر معلوم شود که کسانى در بعضى از ادارات و وزارتخانه ها براى اجراى امور شهداى انقلاب و خانواده آنها اشکالتراشى مى کنند ، به عنوان ضد انقلاب باید مورد تعقیب واقع شوند . از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین و کشور عزیز را خواستارم .

و السلام على عباداللّه الصالحین

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 183

تاریخ : 27/3/59

فرمان امام خمینى به حجت الاسلام و المسلمین امام کاشانى

بسم اللّه االرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ محمد امامى کاشانى دامت افاضاته

جنابعالى به نمایندگى از طرف اینجانب در شهربانى منصوب مى شوید تا با همکارى حضرات آقایان نمایندگان اینجانب در ارتش و ژاندارمرى و سپاه پاسداران و هیاتى از اعضاى مسلمان متعهد و مسؤول نیروهاى انتظامى که مورد قبول اکثریت آقایان محترم باشند ، سازمانى جهت بررسى امور نیروهاى مسلح تشکیل دهید . این سازمان موظف است آنچه را که در ارتش و شهربانى و ژاندارمرى و و سپاه پاسداران مى گذرد ، به بهترین وجه و با کمال دقت بررسى نموده و گزارشات هفتگى را براى اینجانب ارسال دارد . افراد قواى انتظامى موظفند با کوشش و جدیت با آقایان همکارى نمایند .

والسلام علیکم

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 184

تاریخ : 27/3/59

فرمان امام خمینى به حجت الاسلام شیرازى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ ابوالحسن شیرازى دامت افاضاته

بدینوسیله جنابعالى به سمت امام جمعه در شهر مقدس مشهد منصوب مى شوید که انشأاللّه تعالى ضمن انجام این فریضه بزرگ الهى اهالى محترم را به وظایف مهم اسلامى و انقلاب که در این برهه از زمان دارند آشنا ساخته و در حفظ اتحاد و همبستگى آنان بکوشید . بدیهى است اهالى محترم ایدهم اللّه تعالى نیز فرصت را مغتنم شمرده در انجام هر چه باشکوهتر نماز جمعه همکارى لازمه را خواهند نمود .

از خداى تعالى توفیق همگان را مسئلت دارم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 185

تاریخ : 27/3/59

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى جهاد سازندگى

مکتبى و مردمى بودن از امتیازات بى نظیر انقلاب اسلامى ایران

بسم اللّه الرحمن الرحیم

با اینکه جا تنگ است و شما آقایان در مضیقه هستید و هوا هم گرم است معذالک چند کلمه به آقایان عرض مى کنم . انقلابهایى که در دنیا واقع شده یا پس از این واقع مى شود ، یا از طریق ملت ها بوده است و یا از طریق حکومت ها که به یک نحو کودتا یک انقلابى انجام مى دادند . اکثرا انقلابات کودتائى بوده ، آن انقلاب هم که از قبیل ملت بوده است شاید کم انقلابى پیدا بشود که به هدایت احزاب و دستجات معین واقع نشده باشد . شما اگر بگردید در تمام انقلاباتى که واقع شده است ، نخواهید پیدا کرد انقلابى که این دو خاصیت را داشته باشد ، یکى اینکه از ملت واقع شده باشد بدون دخالت احزاب و گروه ها و دستجات سیاسى و امثال اینها و یکى دیگر اینکه مکتبى باشد و آن هم یک مکتب الهى . در همه انقلاباتى که در دنیا واقع شده است ، مثل انقلاب ایران پیدا نخواهید کرد . انقلاب ایران یک جهت اسلامى داشت و حالا هم دارد و آن اینکه سرتاسر ایران که مسلمان هستند (مگر نادرى ) اینها به همان ایده اسلامى قیام کردند . همه دیدند که در سرتاسر ایران آنوقت که هجوم از طرف رژیم فاسد به مردم بود مردم همه از پیر و جوان و زن و مرد با اللّه اکبر پیش رفتند و همه هم از رژیم طاغوتى منحرف بودند و رژیم اسلامى مى خواستند . اینطور نبود که یک حکومت طاغوتى را بردارند و طرفدار یک حکومت طاغوتى باشند یا طرفدار یک حزب سیاسى ، هیچ ، ابدا این مسائل نبود و این انقلاب تبع ایده اسلامى بود . اسلام همه چیز دارد لکن اینطور نبود که ملت ما بریزند بیرون و بگویند که ما مثلا فلان رژیم کذایى را مى خواهیم . همه مى گفتند ما اسلام را مى خواهیم . همه اجتماع داشتید در کلمه اسلام و جمهورى اسلامى و هیچ یک از گروه هاى دیگر چه سیاسى و چه غیر سیاسى هیچ دخالتى در این نهضت نداشت و اینکه به طور معجزه آسا پیشرفت کرد همین قضیه اسلامى بودن بود . وقتى یک ملت همه شان قیام کردند و همه هم نظرشان خدا بود این ملت پیش مى برد براى اینکه خوف از مرگ ندارد ، الهى است . کسانى که الهى هستند خوف ندارند از هیچ چیز ، از خداترسند و دنبال اینکه احکام خدا را در کشورشان ایجاد کنند و متحقق کنند بپا خاستند . هیچ حزبى ، هیچ گروهى ، هیچ شخصى حق ندارد که بگوید این را من ایجاد کردم ، ما ایجاد کردیم . این را ملت درست کرد و این را خدا درست کرد . معجزه اى بود که به اراده خداى تبارک و تعالى تحقق پیدا کرد و تا این جهت الهى و خدایى است این

ص: 186

ملت دیگر آسیب پذیر نیست .

نهادهاى انقلاب کوشش کنند خدمت براى مستضعف باشد

و خاصیت یک نهضت اسلامى که از خود توده ها و خود ملت برخاسته همین هائى است که در ایران واقع شد . یکدفعه سرتاسر ایران بعد از اینکه انقلاب به پیروزى تا حدودى رسید سرتاسر کشور بدون اینکه یک نظمى در کار باشد و یک اشخاصى بخواهند مردم را آگاه کنند ، خودشان برداشتند و سازمان هائى درست کردند و گروه هایى درست کردند . سرتاسر ایران خود ملت دادگاه درست کرد و در هر شهرى ، در هر ناحیه اى یک ملائى قاضى شد و چند نفرى هم دادستان و امثال ذلک بدون اینکه از مرکز یک تعیین شده باشد و سرتاسر کشور نهادهاى مختلف پیدا شد ، جوشید . یکى از نهادهایى که از خود ملت جوشید و متکفل آن خود ملت بود ، همین جهاد سازندگى بود . کمیته و پاسداران و همه این نهادهاى تازه و جدید بدون اینکه یک سازمانى در کار باشد خود همان مردم درست کردند و مادامى که این معنا باشد که مردم خودشان موظف مى دانند خودشان را براى ساختن ، آسیب نخواهند دید .

آن روز آسیب خداى نخواسته به کشور ما و به ملت ما مى رسد که این معنائى که در اول نهضت پیدا شد و سبب پیروزى شد ، این معنا از بین مردم برود یعنى به واسطه اختلافات و تشتتات و هواهاى نفسانى طورى بشود که از آن معناى الهى که در بین ملت بود و موجب پیروزى شد تهى بشود و در آنوقت دست رحمت الهى از سر این کشور خداى نخواسته برداشته بشود . کارى بکنید که این کلمه (ید اللّه مع الجماعه ) از دستتان نرود . اگر جماعت ها همه با هم باشند و ایده اسلامى باشد دست خدا همراه شماست .

نهادهائى که در ایران از خود ملت پیدا شد اولش با یک قصد خالصى ، الهى پیدا شد و ظاهر شد . اگر این قصد خالص از پیش شما کوچ بکند دست خدا هم برداشته مى شود . کوشش کنید که این نهادى که شما در آن خدمت مى کنید و خدمت ارزنده اى است ، بسیار کوشش کنید که این خدمت در راه خدا باشد . خدمت به بندگان خدا ، خدمت به بندگان مستضعف خدا که مورد عنایت حق تعالى هستند . کوشش کنید خدمت براى مستضعف باشد ، نه براى هواهاى نفسانى و کوشش کنید که این خدمت آلوده نشود به بعضى از کارهائى که ناپسند است . شیاطین در صددند که هر یک از این نهادهاى اسلامى را لکه دار کنند . دست هاى خائنین در کار است ، توطئه ها در کار است که این نهادهاى اسلامى را به دنیا بر خلاف آنچه که هست معرفى کنند . اگر خداى نخواسته در این نهادها یک کارهاى بر خلاف موازین انجام بگیرد فرصت دست بدخواهان مى افتد و در بوق و کرنا این مطلب را بزرگ مى کنند و شما که براى خدا مشغول کار هستید شما را بدنام مى کنند . دادگاه هاى سرتاسر کشور توجه داشته باشند که در دادگاهى ، خداى تبارک و تعالى را در نظر بگیرند و از اشتباهات و خطاها و انحرافات پرهیز کنند و در اموال و نفوس مردم با احتیاط رفتار کنند که اگر خداى نخواسته یک بیگناهى به دست اشخاص ، مجرم حساب بشود یا براى او جزائى تعیین بشود ، این در دستگاه الهى بسیار بزرگ است جواب ندارند بدهند .

ص: 187

شما آقایان هم که در جهاد سازندگى هستید توجه کنید که جهاد سازندگى ، سازندگى باشد ، در آن تخریب نباشد ، در آن انحراف نباشد . اگر جهاد سازندگى در آن انحراف نباشد و براى خدا باشد این همان جهادى است که توام با جهاد اکبر هم هست .

من ضمن تقدیرى که از تمام شما جوانان و جوانان سرتاسر کشور که در جهاد سازندگى هستید و زحمت مى کشید ، لکن از شما مى خواهم که در ضمن جهاد سازندگى جهاد نفس هم داشته باشید . اگر این کارى را که انجام مى دهید براى خدا خالص بشود جهاد نفس هم تحقق پیدا کرده است و من براى خاطر اینکه این ازدحام موجب زحمت جمعى از آقایان است مطلب را تمام مى کنم و از خداى تبارک و تعالى مى خواهم که همه شما پیش خداى تبارک و تعالى آبرومند باشید .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 188

تاریخ : 28/3/59

فرمان امام خمینى به حجت الاسلام فضل اللّه محلاتى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ فضل اللّه محلاتى دامت افاضاته

جنابعالى به نمایندگى از طرف اینجانب در سپاه پاسداران منصوب مى شوید تا با همکارى حضرات آقǙʘǙƠنمایندگان اینجانب در ارتش و ژاندارمرى و شهربانى و هیاتى از اعضاى مسلمان و متعهد و مسوول نیروهاى انتظامى که مورد قبول اکثریت آقایان محترم باشند . سازمانى جهت بررسى امور نیروهاى مسلح تشکیل دهید . این سازمان موظف است آنچه را که در ارتش و شهربانى و ژاندارمرى و سپاه پاسداران مى گذرد به بهترین وجه و با کمال دقت بررسى نموده و گزارشات هفتگى را براى اینجانب ارسال دارید . افراد قواى انتظامى موظفند با کوشش و جدیت با آقایان همکارى نمایند .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 189

تاریخ : 28/3/59

فرمان امام خمینى به حجت الاسلام انوارى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ محى الدین انوارى دامت افاضاته

جنابعالى به نمایندگى از طرف اینجانب در ژاندارمرى منصوب مى شوید تا با همکارى حضرات آقایان نمایندگان اینجانب در ارتش و سپاه پاسداران و شهربانى و هیاتى از اعضاى مسلمان و متعهد و مسؤول نیروهاى انتظامى که مورد قبول اکثریت آقایان محترم باشند ، سازمانى جهت بررسى امور نیروهاى مسلح تشکیل دهید . این سازمان موظف است آنچه را که در ارتش و شهربانى و ژاندارمرى و سپاه پاسداران مى گذرد ، به بهترین وجه و با کمال دقت بررسى نموده و گزارشات هفتگى را براى اینجانب ارسال دارد . افراد قواى انتظامى موظفند با کوشش و جدیت با آقایان همکارى نمایند .

والسلام علیکم

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 190

تاریخ : 1/4/59

بیانات امام خمینى در جمع مسؤولین اطلاعات و تحقیقات سپاه پاسداران انقلاب اسلامى تهران و شهرستان ها

بسم اللّه الرحمن الرحیم

متوجه باشید که امروز آن چیزى که اهمیتش بیشتر از چیزهاى دیگر است این است که ما حفظ اسلامیت این نهضت را بکنیم . این نهضت از اولش اسلامى بود و تا اینجا هم اسلامى هست و انشأاللّه تا آخر هم اسلامى باشد و همه ما و همه شما و همه ملت و همه کسانى که در سپاه و ارتش و در ژاندارمرى و در شهربانى و ادارات هستند و دولت و همه باید همشان این باشد که نهضت را اسلامى پیش ببرند . اگر اسلامى بودن نهضت محفوظ باشد ، دیگر آسیب نمى بینید . اگر چنانچه نهضت از اسلامیتش بیرون رفت ، هر کس یک راهى دارد ، راه ها مختلف خواهد شد . وقتى راه ها مختلف شد ، آسیب مى بیند . اما اگر ما همه زیر یک پرچم باشیم همانطورى که در صدر اسلام جمعیت ها کم بودند لکن زیر یک پرچم بودند و با یک ایده حرکت مى کردند ، اینها پیش مى برند . الان ما در یک همچو محلى واقع شدیم که اسلام به دست ما سپرده شده است . خواهى نخواهى شما پاسدار اسلام هستید ، حالا همه قوا ، ارتش و شما ، پاسدار اسلام هستند . پاسدار اسلام باید همه خودش اسلامى باشد و هم دیگران را اسلامى کند و هم مشى آن اسلامى باشد و اگر انحرافاتى که گاهى در بعضى از جوان ها ، آنهائى که درست مسائل را ادراک نمى کنند واقع بشود و نیز شمائى که مى خواهید با فعالیت خودتان جلوى این مسائل را بگیرید دیده شد ، سعى کنید جلو انحرافات خودتان را هم بگیرید . مثلا به پاسدارها نسبت مى دهند که بیخود به مردم تعرض کردند ، بیخود به خانه هاى مردم رفته اند و من هم نمى دانم که صحیح باشد اما کلى اش این است که ما باید بر اساس اسلام حرکت کنیم و بر اساس اسلام این نهضت را پیش ببریم و از اختلافات و این چیزهائى که اخیرا مى بینید که به جان هم افتاده اند و روزنامه ها چه مى کنند ، باید از این اختلافات برى باشیم و باید همه تان با هم مجتمع و برادر و تحت لواى توحید پیش بروید و پیروزى هم نصیب شماست و اگر اینطور باشد ، در همین حرکت پاسدارى تان عبادت دارید مى کنید ، همانطور که در نماز وقتى مى ایستید ، باید همه جهات نماز را حفظ کنید تا نماز درست باشد ، باید در اینطور مسائل عادى هم که شما الان پاسدار اسلام هستید ، از همه جهات پاسدارى کنید تا اینکه همه چیزتان در خدمت اسلام باشد . وقتى اینطور شد ، شما یک لشکرى هستید مثل لشکر اسلام ، در این موقع ، نه تنها نمازتان ، بلکه همه کارهایتان عبادت است . این امورى که گفتید ، به تدریج درست مى شود و امورى که وقت مى خواهد . من از خداى تبارک و تعالى توفیق و سعادت و سلامت شما را مى خواهم .

ص: 191

تاریخ : 4/4/59

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى شوراهاى اسلامى کارگران

آشوبگرى هاى عمال امریکا در لباس گروهک ها به منظور جلوگیرى از تحقق انقلاب اسلامى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از آقایانى که زحمت کشیده اند و آمده اند اینجا با من مواجه باشند چه آن آقایان کارگران و چه آن آقایان ارتشیان و چه اشخاص متفرقه تشکر مى کنم ، و اگر به من خدمتگزار بگویند بهتر از این است که رهبر . من امیدوارم که همه ما ، چه شما آقایان کارگر و سایر رفقایتان و چه آن آقایان ارتشى و سایر رفقایشان و چه سایر قشرهاى این ملت ، توجه به یک مسئله قابل اهمیت داشته باشید و آن اینکه شما مى دانید و خصوصا شما کارگرها مى دانید که از اول انقلاب تا حالا چه اشخاصى و چه قشرهایى بوده اند که مبارزه با انقلاب کرده اند با شکل هاى مختلف و مرام هاى مختلف که رویهمرفته همه شکل ها و مرام ها بر ضد این انقلاب و ضد اسلام بوده است . این گروه هائى که بعد از انقلاب هى جوشیدند و و بیرون آمدند و گاهى ادعاى اسلامیت مى کنند و از شما مسلمانتر مى شوند و گاهى ادعاى انقلابى بودن مى کنند و از شما انقلابى تر مى شوند و گاهى خودشان را مؤسس انقلاب مى دانند و انقلاب را که این توده محروم ملت ما از کارگر و کشاورز و دانشجو و شما همه انقلاب را به پایان رساندید یعنى تا اینجا و آنها یا در خارج بودند و تماشاگر و یا در داخل بودند و تماشا مى کردند که ببینند کى غالب مى شود ، اگر شاه مخلوع و آن تیپ غالب شدند ، اینها بروند آنجا و از آنها طلبکارى کنند و اگر شما غالب شدید و ملت ، اینها بیایند و با اسم هاى مختلف طلبکار بشوند و بخواهند خودشان همه چیزها را داشته باشند حتى با اسم شما ، با اسم کارگر ، کارگر را به حساب نیاورند ، با اسم هاى مختلف مشغول بشوند به اینکه نگذارند این انقلاب به ثمر برسد ، یعنى این ثمر آخرى که اسلام مى خواهد و پیغمبر اسلام مى خواسته است . اینها چون از اسلام لطمه دیده اند و ارباب هاى اینها از اسلام سیلى خورده است با اسلام اگر سابق کم مخالف بودند حالا دیگر صد در صد مخالفند . این گروه هاى مختلفى که مثل قارچ از زمین جوشیدند و آمدند و از اطراف کشورهاى دیگرى که متفرق در آنجا بودند و منتظر فرصت بودند ، حالا آمدند به ایران و مى خواهند نگذارند این انقلاب تحقق پیدا بکند ، این یک خطرى است از براى انقلاب ما ، نه به آن معنا که اینها عرضه این را داشته باشند که یک کار مثبتى بکنند و این انقلاب را برگردانند لکن به آن معنا که ایجاد زحمت بکنند . شما ملاحظه کردید که در کردستان ایجاد زحمت

ص: 192

کردند نه اینکه توانستند غلبه بکنند ، لکن مدت ها ایجاد زحمت کردند ، در تهران ایجاد زحمت کردند ، نمى توانند کارى بکنند ، لکن غائله مى توانند درست بکنند . در هر موقعى که یک اساسى مى خواهد روى کار بیاید ، این جمعیت هاى مختلفى که الان در ایران هستند ، در همان موقع یک غائله اى درست مى کنند . از اولى که جمهورى اسلامى را بنا بود که شماها و ملت ما رأى به آن بدهند ، آنوقت یک غائله هایى در اطراف درست کردند . این قدم که برداشته شد ، در هر مرحله اى که شما یک قدم پیش رفتید ، آنها هم در همان جا باز غائله درست کردند . در همان وقتى که مجلس شوراى اسلامى تأسیس شد و مشغول به کار شدند ، باز غائله درست کردند . غائله درست مى کنند و خودشان غائله درست مى کنند و فریاد مى زنند ، خودشان دیگران را کتک مى زنند ، باز خودشان فریاد مى کنند ، این یک جهتى است که در آنها هست ، یعنى روى این ترتیب ، اینها عمل مى کنند که نگذارند شما کار بکنید ، نگذارند خرمن کشاورزها درست جمع بشود و در عین حال فریاد بزنند که ما براى ملت داریم فداکارى مى کنیم . اینهایى که در کنار جمهورى اسلامى هستند و مى خواهند به اسم جمهورى اسلامى ، به اسم اسلام ، به اسم خلق ، به اسم ملت کار بکنند ، اینها را ببینید چه مى کنند . ممکن است من هى بگویم اسلام و هى بگویم فداى اسلام و فداى خلق و هى بگویم مجاهد اسلام و مجاهد خلق ، این حرف ها را بزنم ، لکن وقتى به اعمال من شما ملاحظه کنید ، ببینید که از اول ، من مخالفت کردم ، در هر جا تفنگ کشیدم و مخالفت کردم ، هر جا بنا بود که یک اصلاحى بشود ، شما دیدید که من آمدم و مقابلش ایستادم و مشتم را گره کردم و تفنگم را هم کشیدم ، مى خواستند که دانشگاهى هائى که در خدمت استعمار بود و جزء مهمات این مملکت است که باید دانشگاهش اصلاح بشود ، همین که طرح اصلاح دانشگاه شد ، سنگربندى شد در دانشگاه که نگذارند این کار بشود . حالا هم باز پشت همان سنگرها ، نه آنجا در دانشگاه اما در خارج دنبال این هستند که نگذارند این اصلاح فرهنگى بشود ، انقلاب فرهنگى بشود . اینها مى خواهند که فرهنگ ، همان فرهنگ باشد که از آن امثال این اشخاصى که وزیر و وکیل سابق بودند از آن اینها در مى آیند و همین ها این کشور ما را به باد فنا بدهند ، چنانکه دادند . همان وکلائى که در سابق بودند و همان وزرائى که در سابق بودند و همان سردمدارهاى سابق ، همان تحصیلکرده ها و روشنفکرهاى دانشگاه داخل و خارج بودند و همان مصیبت هایى که به این ملت وارد شد ، به دست همین اشخاصى که با اسم ملت و با اسم مجاهدت و با اسم فدائى و با اسم چه وارد شدند و نگذاشتند که این ملت به حال خودش باشد و هر چه شما داشتید به جیب دیگران کردند و یک قدریش هم خوردند دار و دسته شاه مخلوع ، همین جمعیت ها بودند که الان بر خلاف این نهضت دارند فعالیت مى کنند . هر روزى که بخواهد این نهضت ، یک قدم بردارد ، مجلس شورا مى خواهد مفتوح بشود ، مى بینیم که یک بساطى در امجدیه پیش مى آید ، یک غائله درست مى شود و مع الاسف جوان هاى ما معطل نیستند که اینها چه دارند مى کنند ، این اشخاص چه دارند مى کنند و بعضى از اشخاصى که با من هم مربوط هستند اینها هم ملتفت نیستند که مسائل عمقش چى هست خیال مى کنند که مسأله چماقدار است و تظاهر کننده ، مسأله این است . نه ، مسأله این نیست ، این یک ظاهرى است براى آشوب درست کردن ، مسأله عمق دارد ، مسأله

ص: 193

امریکاست ، مسأله این است که باید آمریکا بیاید اینجا و مقدرات کشور ما را به دست بگیرد ، نه مسأله ، مسأله این است که یکى مى خواهد تظاهر کند ، یکى مى خواهد ضد تظاهر ، اینها مسأله نیست ، اینها غائله ایجاد کردن است براى اینکه نگذارند این مملکت به حال خودش باشد و روى میزانى که دارد حرکت مى کند ، حرکت بکند .

شما آقایان کارگر که عضو مؤثر این کشور هستید ، براى اینکه دست دیگران را از آن کوتاه بکنید ، دیدید که در این یک سال و چند ماه آمدند هى در بین شماها هى یا نطق کردند ، یا وسوسه کردند ، یا یک دسته اى را وادار کردند به اعتصاب و امثال ذلک به اسم اینکه ما طرفدار شما هستیم . اگر کارگر در یک کشورى کار نکند و اعتصاب کند ، این کشور به هلاکت مى رسد . اینها که با اسم اینکه ما با شما موافقیم و مثلا شما چه جور و آنها چه جور ، نمى خواهند براى شما دلسوزى به حسب واقع داشته باشند ، با اسم دلسوزى مى آیند و فلج مى کنند کارخانه هاى مملکت را و با اسم دلسوزى مى روند و فلج مى کنند کشاورزى را ، همین ها هستند که وقتى کشاورزها خرمن هایشان را جمع مى کنند ، آتش مى زنند ، الان هم باز دارند آتش مى زنند و اگر محافظت نشود ، محافظت صحیح نشود ، همه اش را آتش مى زنند . ما دشمن نهضت و انقلاب را از این مى فهمیم که آنهائى که با این انقلاب راه دارند مى روند ، با این ملت راه دارند مى روند ، با این کشاورز و کارگر دارند راه مى روند و مى خواهند کشور را از قید و بند خارجى ها آزاد کنند آزاد کردن هم به کار کردن است و کشاورزى کردن است و کار در کارخانه ها کردن است و کار در سایر جاها کردن . کشور ما اگر بخواهد آزاد باشد ، اگر بخواهد مستقل باشد ، وابسته به خارج نباشد ، باید خودش کار کند . آنهائى که مى آیند در بین شماها و مانع از کارتان شوند ، یا یک دسته اى درست مى کنند مانع از کارتان مى شود یا اینکه پول ها را از خارج به ایشان مى دهند که بیایند بدهند به بعضى از این کارگرهاى غافل تا اعتصاب بکنند ، و آنها که در کشاورزى مى روند ایجاد زحمت مى کنند ، یا آنهائى که مى افتند در کشور ، سرتاته کشور و شلوغ مى کنند کشور را به اسم اینکه مثلا این آدم خانه دارد ، این آدم ملک دارد ، بدون یک میزان شرعى الهى مى ریزند و خانه اش را غارت مى کنند و خانه اش را از او مى گیرند ، اینها ریشه همان رژیم سابق است و غافل هستیم از آن ، آنها نمى توانند به این زودى دست از ما بردارند ، آنها منافعشان ، منافع عظیمشان ، چه منافع مادى شان و چه منافع اینکه کشور ما در یک حالى است و در یک جائى هست که همه محتاج به آن هستند ، کشور ما آن است که پل پیروزى شد براى اشرار ، براى اجانب ، اینها به این زودى دست از ما بر نمى دارند و ما نباید غافل بشویم که حالائى که آزاد شدیم خودمان هم کمک کنیم براى شلوغ کردن ، براى اعتصاب کردن ، براى مخالفت کردن ها ما باید متوجه باشیم به اینکه یک مملکتى که انقلاب در آن پیدا مى شود ، دنبال انقلاب خیلى آشفتگى ها هست . شما آقایان متوجه هستید که لااقل در این پنجاه سال و پنجاه و چند سال که همه اش را من یادم است و کمى از شما هست که تمامش را یادتان باشد و این کارهاى اخیر شاه مخلوع را هم شماها یادتان است که با اسم تمدن بزرگ ، با اسم اینکه من مى خواهم این مملکت را در دو سال ، سه سال دیگر ، مثل ژاپن بلکه مثل امریکا کنم ، با این اسم ، تمام حیثیت این

ص: 194

مملکت را از دست داد و تقدیم آنهائى که باید بخورند کرد . البته آن که مى خواهد خرابکارى کند ، نمى آید اعلام کند که من خرابکارم ، او مى آید اعلام کند که من دوست شما هستم ، ما فدائى شما هستیم و این آخوندها ارتجاعى هستند و اینها حرف هاى بیخودى مى زنند و اینها طرفدار مثلا سرمایه دارى هستند . اگر یک کسى واقع مطلب را بیاید به ایشان بگوید که کارش پیش نمى رود ، اینها باید بگویند که آخوندها مرتجعند و آخوندها چه اند و مائیم که براى شما مى خواهیم خدمت کنیم ، همان حالى که دارند مى گویند مائیم که مى خواهیم که خدمت کنیم ، کردستان را درست مى کنند ، یکوقت مى بینید که از همه اطراف این گروه ها ، همه این گروه هائى که این مفسده ها و این میتینگ را درست مى کنند ، جمع مى شوند در کردستان و آنجا فساد مى کنند . همچو که کردستان یک قدرى رو به آرامش مى شود و مى بینند آنجا نمى توانند ، از آنجا جمع مى شوند و مى روند به بلوچستان آنجا را خراب مى کنند . اگر بلوچستان هم درست بشود ، مى آیند مرکز ، مرکز ، بهتر مرکز فعالیت است براى اینکه یک جاى بزرگى است . در مرکز مى آیند با اسم اسلام و با اسم قرآن و با اسم کذا و کذا غائله ایجاد مى کنند که نگذارند این مملکت یک آرامشى پیدا کند .

هدف اصلى حملات اجانب ، اسلام واحکام آن است .

این یک سالى که ، یک سال و چند ماهى که انقلاب اسلامى شما با دست تواناى شما مللت اسلام به پیش رفت و تمام چیزهائى که مربوط به دستگاه دولتى و جریان امور مملکتى است درست کردید از جمهورى اسلامى اش تا مجلس شورایش ، چندین دفعه رفتید به صندوق ها و رأى دادید و آزاد ، آزاد رأى دادید ، این یک تیرى است در چشم این اشخاصى که اسلام راخواهند ببینند . اینها مى دانند که اگر این نهضت اسلامى نبود ، نمى شد به این زودى کارها انجام بگیرد ، این کارها را قدرت اسلام است که پیش مى برد . شما مى بینید که بیشتر از بیست سال است که در عراق که نزدیک ما هست ، به اصطلاح خودشان انقلاب کردند و حالا امسال براى تقلید از ایران براى اینکه بگویند ما هم بله ، آدمى هستیم ، امسال شروع کردند به انتخابات و آن هم بلا اشکال بدانید که آن انتخابات بدتر از انتخابات زمان شاه است ، نه این است که مردم مى روند آنجا رأى مى دهند . همانطورى که زمان شاه مخلوع یک دسته اى را راه مى انداختند یک جائى و فشار مى آوردند یا با زور تطمیع مى بردند پاى صندوق ها براى خودشان رأى درست مى کردند ، آنها بدتر از اینها هستند . اینها مى بینند که در ایران در ظرف یک سال و چند ماه تمام اصولى که باید در یک کشورى براى جریان امور باشد ، تحقق پیدا کرد و خودشان بعد از بیست و چند سال نتوانستند یکى از این کارها را بکنند هى با سر نیزه و با زحمت و با کتک زدن ، با حبس و با کشتار . اینها نمى توانند ببینند این انقلاب اسلامى شما را ، و وقتى تحلیل مى کنند که خوب ، چه شد ، آدم اینجا با آدم جاهاى دیگر که هر دو آدمند ، همه جا هم یکى دعوى رهبرى مى کند و مى گوید من رهبر ، همه جا یک حزبى پیدا مى شود و مى گوید که من حزب ، لکن ایران چه بود که به این سرعت ، به این سرعت معجزه آسا پیشبرد کرد ؟ وقتى تحلیل مى کنند همه چیزها رابینند که مکتب بود

ص: 195

که این کار را کرد ، این مکتب اسلام است که این کار را کرد . مردم براى خدا این کار را کردند . وقتى خدا آمد در بین مردم ، یعنى مردم شدند دست خدا ، وقتى براى خدا کار کردند و مشت ها گره شد براى خدا و الان هم همین طور انشأ اللّه هست و تا آخر باشد . خوب ، آنى که باید هدف قرار بدهند ، باید اسلام باشد ، و آنهائى که به اسلام نزدیکند ، آنهائى که احکام اسلام را مى خواهند براى مردم بگویند ، آنها را باید هدف قرار بدهند تا کم کم این محتوائى که انقلاب دارد ، از آن بگیرند ، وقتى محتوا از آن گرفتند و یک ظاهرى بى محتوا شد ، ضربه آخر را بزنند . ضربه آخر اینکه برگردانند مطلب را به همان مسائل اول با یک صورت دیگرى ، البته با برگشت مثلا شاه و اینها ، نیست ، این مطرح نیست پیش آنها ، مطرح این است که اسلام نباشد هر چه مى خواهد باشد ، الان هم همین قشرهاى بعضى از این روشنفکرها مى گویند این مجلس ملى باشد ، مجلس شوراى ملى ، چون اسمش توى قانون ، ملى بوده ، از اسلام مى ترسند ، مجلس اسلامى نباشد ، شوراى اسلامى نباشد ، اینها نه اینکه ملى اش را مى خواهند ، اسلامى اش را مى خواهند نباشد ، در صورتى که در قانون همچو ماده اى ندارد که مجلس شوراى ملى ، همچو چیزى در قانون نیست . بله گفته اند از باب اینکه اسم باید ببرند یک چیزى را ، مجلس شوراى ملى گفته اند ، اما نه اینکه قرار داده اند که اسم این مجلس شوراى ملى ، در ضمن مثل اینکه بگویند مثلا در مجلس شورا ، بگویند که در کاخ سنا چطور شده ، این معنایش این نیست که الان قانون اسلامى ما کاخ سنا خواسته درست کند ، این اسمى بوده آنوقت گفتند حالا باید مجلس شوراى اسلامى باشد . اینها حتى از اسم اسلام هم مى ترسند ، هى نق مى زنند که نه ، ملى ، ملى اینها نه این است که من باب اتفاق اینجور شده است که هر وقت شما خواستید یک مطلبى را درست کنید ، یک اجتماعى درست کردند و به هم ریختند همه چیز را ، اذهان را از یک جائى برده اند به یک جاى دیگرى ، اینها مى خواهند اذهان ملت را از این مسیرى که خودش دارد برگردانند به یک مسیر دیگرى ، به یک راه دیگرى ، هر جا ، هر راهى مى خواهد باشد . یک غائله یک جائى درست مى کنند که مردم متوجه بشوند ولو حالا یک ماه متوجه بشوند . یک غائله اى درست مى کنند که ولو یک ماه مردم متوجه به آن غائله بشوند ، لعل بشود در این یک ماه ، کارى کرد .

شناسائى دشمنان اسلام از طریق عملکرد آنان

باید متوجه باشید ، باید شما دشمنتان را بشناسید ، اگر نشناسید ، نمى توانید دفعش بکنید . دشمن شما ، آنها هستند که از روز اولى که جمهورى اسلامى آمد توى کار ، یا تحریم کردند رأى دادن را ، یا رفتند صندوق ها را آتش زدند و بعضى از صندوق ها را که توانستند ، آتش زدند یا شکستند . آنهائى که تحریم کردند جمهورى اسلامى را ، حالا آمده اند جمهورى اسلامى شده اند ، آنهائى که آتش مى زدند صندوق هاى آرأ مردم را ، براى جمهورى اسلامى حالا آمده اند طرفدار شده اند . این طرفدارى نیست ، این یک حقه بازى است به صورت طرفدارى . اگر بخواهند بگویند من به اسلام کار ندارم و من ضد اسلامم خوب ، مى دانند که مملکت ایران اسلام است و نمى گذارد که اینها کارى بکنند ، چاره

ص: 196

ندارند جز اینکه بگویند که ما هم اسلامى هستیم ، لکن ما اعمالشان را باید ببینیم چطورى است ، غائله هائى که بپا مى کنند ، باید ببینیم چه جورى است ، از اول تا حالا غائله بپا کردند ، این گروه هاى مخالفى که هر کدام یک اسمى براى خودشان درست کرده اند هى غائله بپا کردند که نگذارند شما آن مسیرى را که باید بروید ، آن صراط مستقیمى را که باید بروید ، آن چیزى را که خداى تبارک و تعالى پیش پاى شما گذاشته است باید بروید نگذارند این کار بشود . آنهائى که وقتى محمدرضا در اینجا بود در دربارش خدمتگزار بودند ، حالا ضد محمدرضا شده اند ، این ضدیت نیست ، این ضدیت براى این است که بازى بدهند من و شما را که ما خیال کنیم اینها اسلامى هستند ، و یا بیطرف بشویم نسبت به آنها یا طرفدار بشویم . توانستند که جوان هاى پاک و صاف و صحیح ما را گول بزنند با تبلیغاتى که بلدند و خوب هم بلدند . باید توجه داشته باشد این ملت که گول نخورد از اینهائى که براى اسلام دارند سینه مى زنند ، ببینند اعمالشان چیست ، ببینند اینهائى که مى گویند اسلام ، آیا در عمل هم اینطورى هستند یا یک سنگر بندهائى هستند که با اسم اسلامى مى خواهند از بین ببرند اسلام را و لعل دزدهاى سرگردنه هم اسم اسلام روى خودشان مى گذارند لکن دزدى مى کنند . باید ما با اسم گول نخوریم بلکه ببینیم چه مى کنند ، ببینیم سابقه اینها چى هست ، ببینیم کتاب هایى که اینها مى نویسند محتوایش چى هست ، ببینیم تبلیغاتى که اینها مى کنند چه تبلیغ مى کنند ، به مجرد اینکه بگویند من مسلم هستم که فایده ندارد با ادعا . الان همه مى گویند ما مسلمیم ، همه مى گویند ما انقلابى هستیم ، کسى نیست که بگوید من انقلابى نیستم ، هر کس مى گوید من انقلاب را درست کردم . این ملت بیچاره ما ، این ملت بزرگ ما ، این ملتى که با دست خالى رفت توى میدان ها و توى خیابان ها و مشتش را پر کرد و مخالفت کرد با رژیم سابق و با همه ابرقدرت ها و مطلب را به اینجا رساند ، حالا من آمده ام مى نشینم مى گویم من رهبر شما . تو غلط مى کنى که هستى ، یا آن مى گوید که نه ، ما این کار را کردیم ، آخر کجا این کار را کردید ؟ اگر یک دزدى را یک جایى کشتند و از طایفه شما بود ، آنوقت شما مى شوید انقلابى ؟ ! باید ببینیم چکاره اند این جمعیت هایى که افتاده اند توى این مملکت و دارند خرابکارى مى کنند و مع الاسف بعضى از اشخاص هم که متوجه این مسائل نیستند ، یکوقت آدم مى بیند که طرفدارى از اینها کردند یا یک چیزى گفتند که آنها از آن طرفدارى استفاده کردند . اینها گول مى زنند ، همه را گول مى زنند . اینها مى خواستند من را گول بزنند ، من نجف بودم ، اینها آمده بودند که من را گول بزنند ، بیست و چند روز بعضى ها مى گفتند بیست و چهار روز من حالا عددش را نمى دانم بعضى از این آقایانى که ادعاى اسلامى مى کنند ، آمدند در نجف ، یکى شان بیست و چند روز آمد در یک جایى ، من فرصت دادم به او حرف هایش را بزند ، او به خیال خودش که حالا من را مى خواهد اغفال کند ، مع الاسف از ایران هم بعضى از آقایان که تحت تأثیر آنها واقع شده بودند خداوند رحمتشان کند آنها هم اغفال کرده بودند آنها را آنها هم به من کاغذ سفارش نوشته بودند . بعضى از آقایان محترم ، بعضى از علمأ ، آنها هم به من کاغذ نوشته بودند که اینها (انهم فتیه ) قضیه اصحاب کهف ، من گوش کردم به حرف هاى اینها که

ص: 197

ببینم اینها چه مى گویند ، تمام حرف هاشان هم از قرآن بود و از نهج البلاغه ، تمام حرف ها . من یاد یک قصه اى افتادم که در همدان اتفاق افتاده بود ، ظاهرا زمان مرحوم آسید عبد المجید همدانى ، یک یهودى آمده بود مسلمان شده بود خدمت ایشان ، ایشان دیده بود که بعد از چند وقت این یهودى خیلى مسلمان است و اینقدر اظهار اسلام مى کند که ایشان تردید واقع شده بود برایش که این شاید قضیه اى باشد ، یک وقت خواسته بودش ، گفته بود که تو مرا مى شناسى ؟ گفته بود که بلى ، شما از علمأ اسلام هستید و چطور . مى دانید پدرهاى من چه کسانى اند ؟ بلى ، پیغمبر از اجداد شماست فلان . خودت را مى شناسى ؟ بلى ، من پدرانم یهودى بودند و حالا خودم مسلمان شدم . گفته بود سر این را به من بگو که چرا تو مسلمانتر از من شدى ؟ مردک فهمیده بود که این آن چیزى را که مى خواهد بازى کند فهمیده است ، فرار کرده بود . این که آمد بیست و چند روز آنجا و تمامش از نهج البلاغه و تمامش از قرآن صحبت مى کرد ، من در ذهنم آمد که نه ، این آقا هم همان است و الا خوب ، تو اعتقاد به خدا و اعتقاد به چیز دارى ، چرا مى آیى پیش من ؟ من که نه خدا هستم ، نه پیغمبر ، نه امام ، من یک طلبه ام در نجف . این آمده بود که من را بازى بدهد من همراهى کنم با ایشان . من هیچ راجع به اینها حرف نزدم ، همه اش را گوش کردم ، فقط یک کلمه را که گفت ما نمى خواهیم قیام مسلحانه بکنیم ، گفتم نه ، شما نمى توانید قیام مسلحانه بکنید ، بیخود خودتان را به باد ندهید . اینها با خود قرآن ، با خود نهج البلاغه مى خواهند مارا از بین ببرند و قرآن نهج البلاغه را از بین ببرند ، همان قضیه زمان حضرت امیر و قرآن را سرنیزه کردند که این قرآن حکم ما باشد . حضرت امیر مظلوم بود واقعا ، هر چه به این بدبخت ها گفت اینها حیله دارند مى کنند ، بگذارید ، گذشت مطلب . الان آن مرکز راگیرند ، جمع شدند دورش شمشیر کشیدند ، گفتند مى کشیمت اگر چنانچه نگویى برگردند _ قرآن اینطور نوشته _ مجبور شد حضرت امیر که امر کند که لشکرى که الان فتح مى کردند ، یک ساعت دیگر اگر مانده بود فتح مى کردند برگردند ، برگشتند و شکست همان شد که خوردند و بعد از اینکه این مسائل واقع شد ، باز همین عده اى که آنجا شمشیر کشیده بودند ، باز شمشیر کشیدند بر ضد حضرت امیر . باید ما ببینیم که عمل اینها چى هست آنها در پیشانى شان هم آثار سجده بود ، ابن ملجم در پیشانى اش آثار سجده بود ببینیم چه کرد ، با این آثار سجده چه آمده بکند .

با اسم (اسلام ) مى خواهند اسلام را از بین ببرند

اسلام همیشه گرفتار یک همچو مردمى بوده است که با اسم اسلام ، مى خواستند اسلام را بکوبند ، مگر محمدرضا قرآن طبع نمى کرد ؟ مگر سالى یک دفعه نمى رفت به مشهد ؟ مگر دائما صحبت از عدالت اسلامى و عدالت چه نمى کرد ؟ مگر نمى گفت حضرت عباس مرا در یک قضیه اى نجات داد ؟ مى گفت اینها را ، اینها یکى از قدرت هاى ، واقعا قدرت است ، قدرت بزرگى که دارند این است که همچو با جدى بدون اینکه هیچ پرده حیائى در کار باشد ، جدا مى گویند که این کار را خدا کرده است ما هم این کار را ، دنبال خدا هستیم ، ما هم دنبال چه هستیم که شاید شماها هم اگر یکوقتى ببینید ،

ص: 198

باورتان بیاید . خیلى ها باورشان آمده بود . خوب ، یک شاهى است که دارد مى گوید قرآن و دارد مى گوید اسلام و دارد مى گوید چه ، خوب ، چکارش دارید ؟ ما مدتى باید زحمت این را بکشیم که آن چهره دوم این را به مردم بفهمانیم ، این یک چهره است ، یک چهره با اسم قرآن و اسم خدا و اسم نهج البلاغه و اسم اینها مى آید توى میدان ، خطرناک است ، ما اگر بتوانیم آن چهره دوم این جمعیت ها را ، این چهره دوم امثال محمدرضا را به مردم معرفى کنیم ، آنوقت ما پیروز مى شویم و این در قضیه محمدرضا شد ، چهره دومش را به قاعده نشان داد .

ما در هر قصه اى که واقع مى شویم مى بینیم که روحانیت ، هدف است ، محمدرضا هم در نطق هایى که کرده بود و مى کرد ، اینها را ارتجاع ، (اینها عمال ارتجاعند) حتى اینها مى گفتند اینها عمال انگلیس ها هستند این را من خودم با گوشم ، در یک اتومبیلى که در تهران یکوقت نشسته بودم دیدم که آن یکى به آن مى گوید ما سه نفر بودیم که معمم بودیم من مدت هاست این هیکل ها را ندیدم ، اینها را انگلیس ها درست کردند در نجف و قم براى اینکه ملت ما را چه بکنند ، ما در آن دوره عمال انگلیس بودیم و ارتجاع ، الان هم ما ارتجاعى هستیم ، الان هم روحانیون ما ارتجاعى اند ، روشنفکرها آنها هستند ، در تمام مدتى که رضاخان آمد و کودتا را بپا کرد ، تا آخر که ایستاد مقابلشان و مشتش را گره کرد ، همین ، همین مرتجعین بودند ، همین آخوندهاى مرتجع ما ، همین ها قیام کردند بر ضد او ، همین ها روشنگرى کردند به مردم و مردم را خواستند بفهمانند . اینها از این جمعیت لطمه خوردند و مى خواهند مردم را از اینها جدا بکنند ، دانشگاهى را بیشتر جدا کرده بود و حالا مى خواهند همه مردم را از این جمعیت جدا بکنند که هر کارى که مى خواهند بکنند ، یک کسى نباشد که بگوید چرا ، که یک جمعیتى دنبالش چرا بگوید .

هشدار به رسوخ مفسدین در جمع مصلحین و لزوم هوشیارى ملت

من یک مطلبى را باید بگویم به همه ملت ایران و به همه روحانیین ایران ، من خوف این را دارم که بعضى از این معممینى که در بین روحانیون ، خودشان را جا زده اند و خرابکارى دارند مى کنند در بعضى از جاهایى که اینها یک چیزى دستشان آمده است ، من خوف این را دارم که اینها چهره اسلام را برگردانند از آنى که هست . من به روحانیین ایران مى گویم به اینکه این اشخاصى که خودشان را جا زدند یا رفتند در کمیته ، یا رفتند در کجا ، این اشخاص را شما به مردم معرفى کنید که اینها ربطى به ما ندارند ، یکوقت ما مى فهمیم که سرتاته ایران کمیته امام درست شده است ، این امام کیست که کمیته درست شده است ؟ چه اطلاعى از این دارد ؟ ما بى اطلاع بودیم ، هر کس خودش خواسته یک کارى بکند با اسم فلان . چند روز پیش از این در حضرت عبدالعظیم غیر آن کارى که آقاى خلخالى کرد ، آن مطلب صحیحى بود یک شیخ دیگرى کیست من نمى شناسمش ، به اسم نماینده فلان ، نماینده امام به قول خودش رفته یک مقبره هایى را خراب کرده و مقبره هایى که مال اشخاص بوده ، ملک شخصى شان بوده ، مقبره اى که موقوفه بوده ، خانه اى که مرقوفه بوده خراب کرده ، اینها یک اشخاصى

ص: 199

هستند که یا نمى فهمند دارند چه مى کنند و اگر خداى نخواسته بفهمند ، اشخاصى هستند که مى خواهند نهضت را به تباهى بکشند . من به سرتاسر کشور ایران ، به سرتاسر روحانیون ایران ، این خطر را که براى اسلام پیش آمده و براى روحانیت پیش آمده مى گویم به شما و حجت را بر همه تمام مى کنم . این آخوندهایى که خودشان را جا زدند و مى روند و مردم را آزار مى دهند و اذیت مى کنند ، بدون یک مجوز شرعى الهى ، اینها را از خودشان برانند ، اینها نماینده من نیستند ، اینها با اسم نماینده فلان مى خواهند که حالا شلوغ بکنند تا اینکه ملت بگویند خوب ، این هم این ، به اصطلاح این اشخاص و باز باید بگویم که این پاسدارهایى که انصافا در این کشور خدمت کردند و دارند خدمت مى کنند و وجودشان مغتنم است براى این ملت ، زحماتشان پیش خدا مغتنم است ، گاهى وقت ها در بینشان یک کسى جا مى زند و آبروى اینها را از بین مى برد . یک کسى مى آید به اسم اینکه من پاسبان هستم ، یا اینکه خیر ، یک مقدس مابى هم مى کند ، او را به عنوان پاسبان مى شناسند ، مى آید بعد مى رود ، یک دفعه ما دیدیم که خانه کى را غارت کردند ، پاسبان ها کردند ، بابا این پاسبان نیست ، پاسبان اسلامى است ، آدم مسلمان که نمى رود خانه مردم را غارت کند ، آدم مسلمان که نمى رود ملک دیگرى را مصادره کند ، اینها یک دسته دیگرى هستند که آمده اند این کارها را دارند مى کنند باید ما بفهمیم که ما این کارى را که تا اینجا آوردیم چطور به آخر برسانیم ، به هرج و مرج نکشد . البته که دولت اسلامى این زمینخوارهاى بى انصاف را و این مفتخورهاى بزرگ را ، سرجایش خواهد نشاند و محاسبه از آنها باید بکنند ، حسابشان را مى کشد ، اما این معنایش این نیست که پاسبان ها بریزند هر کارى دلشان مى خواهد بکنند ، یک جا بحق باشد ، ده جا هم بیحق ، صداى مردم را در آورند . اینها متوجه نیستند که یک اشخاصى توى اینها آمده اند و خودش را جا زده ، مثل اینکه توى روحانیون آمده و خودش را جا زده ، توى اینها هم آمده و خودش را جا زده و دارد خرابکارى مى کند تا به اسم (اسلام ) خرابکارى بکند و اسلام را بکوبد .

باید توجه داشته باشید ، باید متوجه باشید که آنهایى که خرابکارى مى کنند و آنهایى که به جان مردم مى افتند و این کارهایى که مى گویند دارند مى کنند ، خوب ، یک دسته اى جهاد سازندگى است ، بسیار خوب ، بسیار خوب است و از اول هم همین معنا بود و خیلى هم زحمت مى کشند و خیلى هم ارج مى برند اما در بین همین جهاد سازندگى یک افرادى پیدا مى شوند که برخلاف موازین قانون اسلامى ، بر خلاف مقررات دولتى و اسلامى ، یک کارهایى انجام مى دهند که جهاد سازندگى را مردم صدایشان بلند شود که این جهاد سازندگى دارد پدر ما را در مى آورد ، همین امروز هم یکى از علماى مشهد به من این را مى گفت . بشناسید صالح و فاسد را ، بشناسید مفسد و مصلح را ، بشناسید ، توجه داشته باشید کى دارد خلاف مى کند به اسم اسلام ، کى دارد خرابکارى مى کند به اسم اسلام ، اگر عمامه سرش است بزنیدش کنار ، خود معممین بزنندش کنار ، اگر توى پاسدارهاست ، پاسدارهاى مسلم ، اسلامى که همه زحمت را به عهده دارند بزنندشان کنار ، اگر در ارتش است ارتشى ها بزنندشان کنار ، ژاندارمرى است آنها بزنند ، توى بازار است بازارى ها بزنندشان کنار ، توى کارخانه هاست آنها بزنندشان کنار .

ص: 200

اینها در هر جایى مى خواهند یک نفوذى بکنند و یک فسادى بکنند به اسم اسلام و این خطر است براى نهضت شما ، با اسم اسلام مى خواهند این اسلام را در بین مردم خود مملکت مشوه نمایش بدهند ، بد صورتش را نمایش بدهند و این یک جرم بزرگى است که آنها مرتکب مى شوند و ما هم اگر ساکت باشیم جرم است براى ما ، باید بگوئیم ، باید شماها هم عمل کنید ، کسانى که با اسم اسلام مى آیند و مى خواهند خرابکارى بکنند و مثلا یک کارهاى زشتى بکنند و خلاف اسلام بکنند ، بدانید اینها اسلامى نیستند اینها ضد اسلام هستند ، ضد انقلاب هستند ، نفوذ کرده اند در بین جمعیت همه جا هست ، ملت ما باید هوشیار باشد ، الان هوشیارى بیشتر لازم است از اول ، اول آن کسى که مخالف با اسلام بود مى شناختندش مردم ، سازمان امنیت را همه مردم مى گفتند اینها برخلاف ملت و اسلام هستند ، مى شناختند این را ، این سردمدارها هم مردم شناختندشان ، چون مى شناختندشان با آنها مبارزه مى کردند . مبارزه با آنها آسان بود ، منافق ها هستند که بدتر از کفارند . آنى که مسلمان مى گوید هستم و به ضد اسلام عمل مى کند و مى خواهد به ضد اسلام عمل بکند ، آن است که در قرآن بیشتر از آنها تکذیب شده تا دیگران . ما سوره منافقین داریم اما سوره کفار نداریم ، سوره منافقین داریم که براى منافقین ، از اول شروع مى کند اوصافشان را مى گوید . اسلام همیشه گرفتار یک همچو جمعیت هائى بوده است ، در صدر اسلام زیاد . در زمان حکومت امیرالمومنین (علیه السلام) زیاد اینها بودند ، در زمان خود پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) زیاد بودند و همین طور در طول تاریخ ، اسلام گرفتار یک همچون مسائل بوده است و گرفتار اینکه اشخاص هم از خود مسلمان ها ، مردم خوب ، مردم اسلامى گول مى خوردند از اینها ، از این اشخاصى که با صورت اسلامى مى آمدند و چى مى کردند ، گول مى خوردند . یکى از این ثروتمندهایى که در یک زمانى آمد نجف پیش من ، من که راجع به قضیه ایران صحبت مى کردم ، مى گفت مى ترسیم بدتر بشود . نه آقا ، شما نمى ترسید بدتر بشود ، شما از خوبش مى ترسید . آنوقتى که رضاخان عمامه هاى معممین را برمى داشت بعد هم یک حوزه امتحانیه گذاشته بود به اصطلاح خودش ، یکى از علماى قم خداوند رحمتش کند به من فرمود که خوب ، مى خواهند بدها را از خوب ها جدا کنند چه اشکال دارد ، من به ایشان عرض کردم که اینها با خوب هایش بد هستند ، نمى خواهند بدها را بشناسند ، مى خواهند خوب ها را بشناسند ، کمر خوب ها را بشکند . حیله همیشه بوده است از اول اسلام تا حالا ، از اولى که بشر بوده تا حالا ، یک اشخاص حیله باز ، چهره هاى مختلف بوده است در این ممالک اسلامى . چهره ، چهره اسلامى بسیار خوب و نماز هم مى آیند مى خوانند و روزه مى گیرند و در ظاهر ، ولى چهره ، چهره اسلامى است باطنش ضد اسلام ، شناخت اینها مشکل است ، شناختن اینها مشکل است و لهذا جوان هاى ما از اینها گول مى خورند .

شما کارگرها که خداوند انشأاللّه شما را حفظ کند براى مملکت ما و شما ارتشى ها که خداوند شما را هم حفظ کند براى ما ، توجه داشته باشید که امروز اسلام یک امانتى است دست من و شما ، در زمان محمدرضا ما معذور بودیم اکثرمان ، مى گفتند سرنیزه است ما چه بکنیم ، با زور نمى توانیم ، خوب ، سر نیزه است ما چه بکنیم . خیلى ها همین عذرها را مى آرودند و داشتند واقعا بعضى شان و اما امروز

ص: 201

سرنیزه در کار نیست ، امروز اسلام به دست ما سپرده شده است و از ما امانتداریش را مى خواهند . اگر ما امروز به این گروه هایى که مخالف با اسلام هستند و با اسم اسلام پیش ما نفوذ دارند مى کنند ، اگر امروز گول بخوریم از اینها ، یا خداى نخواسته دنبال اینها برویم ، این امانتى که دست ما بوده است به آن خیانت کرده ایم . به این امانت ما نباید خیانت بکنیم ، ما باید امانتدار باشیم و اسلام را حفظ بکنیم و خداوند شماها را حفظ کند و موفق . و شما اسلامى هستید و با همین خط اسلام پیش بروید و این نهضت را به پیش ببرید .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 202

تاریخ : 6/4/59

بیانات امام خمینی در جمع اعضاى خانواده هاى شهدا و معلولین و گروهى از پاسدارانواحد آموزش و عملیات سپاه پاسداران انقلاب اسلامى

شهدا بودند که شما را به این مسندها نشاندند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

در آستان سالروز ولادت پر برکت حضرت مهدى ارواحناله الفداه این عید سعید بزرگ را بر همه مسلمین و بر همه مستضعفان جهان و ملت شریف ایران و شما برادرهاى عزیز و خواهرهاى محترم تبریک عرض مى کنم و سلامت و سعادت تمام مسلمین را و تمام مستضعفین را در مقابل مستکبرین از خداوند تعالى مسئلت مى کنم . من بعد از پانزده خرداد که از حبس بیرون آمدم و مطلع شدم بر وقایعى که در ایران اتفاق افتاده بود و بعد هم که به قم آمدم و مواجه شدم با بعضى کسانى که عزیزان خودشان را از دست داده بودند ، گمان نمى کردم که دنباله این معنا براى من ، این صحنه هایى که حالا مى بینم باشد . من آنوقت مجروحین و شهداى پانزده خرداد را به اسم اینکه یک واقعه تاریخى بزرگ واقع شده است ، گرچه یک بار سنگینى به عهده من بود و وقتى مواجه مى شدم با بعضى از کسانى که عزیزان خودشان را از دست داده بودند ، یک حال انفعال باید بگویم براى من دست مى داد ، من نمى دانستم که بعد از پانزده خرداد هم ما مواجه خواهیم شد با یک همچو صحنه هایى و با یک برادران عزیزى ، خواهران محترمى که عزیزان خودشان را از دست داده اند و ما مواجه باشیم با خانواده هاى شهدا ، خانواده هاى مصدومین و مضروبین و خود آنها . و گر چه این یک مشتى از خروار است و در سراسر ایران این مسائل هست و من باید از همه شما عذر بخواهم به اینکه ما نتوانستیم و نمى توانیم این مصیبت هائى که شماها تحمل کردید و مصیبت براى همه ملت هم بوده است ، نمى توانیم ما جبران بکنیم . ما عاجزیم از اینکه به شماها تسلیت بدهیم ، لکن در آستان تولد حضرت مهدى ارواحناله الفداه به ایشان تسلیت عرض مى کنم و از خداى تبارک و تعالى مى خواهم که ظهور مسعود ایشان را نزدیک کند و تشریف بیاورند و ما هم جمال او را ببینیم و ایشان هم در میان ما ، شماها را از نزدیک ببینند ، گرچه ایشان مطلع هستند بر مسائل و مصائب ، ما مرهون زحمت هاى شماها و عزیزان شماها هستیم .

و همه ملت ایران مرهون این جوان هائى که با مشت گره کرده نهضت را به اینجا رساندند و باز هم حاضرند لکن من نمى دانم که آیا از این قشرهایى که امروز هم مخالفت با نهضت مى کنند چه باید بپرسیم . اینها شما را دیده اند ، اینها بى اطلاعند از اینکه به شماها چه مصیبت هائى وارد شده است .

ص: 203

اینهائى که طرفدارى از رژیم سابق مى کنند ، این قلم هاى مسمومى که با نوشته هاى خودشان مى خواهند این انقلاب را عقب بزنند و شکست بدهند ، اینها هیچ وقت به فکر این افتاده اند که این شهدا ، این خانواده هاى شهدا ، در سرتاسر کشور ما که عزیزهاى خودشان را از دست داده اند ، به آنها چه مى گذرد ؟ اینها چه مى گویند ؟ اینها چه مى کنند ؟ اینها چه مى کنند ؟ اینها براى کى با شماها مقابله مى کنند و معارضه و آیا این ادارات دولتى و وزارتخانه ها و همه گروه هایى که در اداره این مملکت مشغول هستند ، جواب شماها را چه مى دهند که باز هم در عین حالى که سفارش شده است که این کاغذبازى هاى مزخرف را و این کارهاى ضد انقلابى را نکنید ، باز مى شنویم که حتى براى شما کار شکنى مى کنند ؟ اینها چه مى گویند ؟ اینها چه هستند ؟ اینهائى که در راس هستند ، چطور توجه به این مسائل ندارند ؟ چطور آقاى رئیس جمهور دخالت در این امور نمى کند ؟ چطور شوراى انقلاب در این امور رسیدگى نمى کند ؟ چه شده است اینها را ؟ به کارهاى دیگر مشغولند اینها ، ما مرهون اینها هستیم ، اینها بودند که شما را به این مسندها نشاندند . اگر اینها نبودند ، نه من اینجا بودم نه شما آنجا بودید ، نه آنها آنجا و نه دستجاتى که مخالفت با این نهضت مى کنند در اینجا . آنها که مخالف نهضت هستند حسابشان علیحده است اما شمائى که با نهضت هستید و در امور این کشور دارید دخالت مى کنید ، اداره این مملکت دست شماها هست ، چطور است که شما رسیدگى به این ادارات نمى کنید ؟ و این وزارتخانه ها ، این وزرائى که اشخاصى تحت اداره آنها هست و باز هم از این اشخاصى که از رژیم سابق مانده اند هست ، اینها چه مى گویند ؟ به اسلام عقیده ندارند ؟ یا عرضه ندارند ؟ نمى توانند این اشخاصى که کارشکنى براى این افراد مى کنند ، براى این معلولین حتى کارشکنى مى کنند و براى این شهدا کار شکنى مى کنند نمى توانند اینها ، نمى فهمند اینها که باید اینها نشود ؟ نمى دانند که ایران مرهون اینهاست ؟ نمى دانند که رژیم منحوس شاهنشاهى را اینها از بین بردند و شما را به اینجا رساندند ؟

اگر شاهنشاهى هستید بگوئید تا ما تکلیفمان را با شما تعیین کنیم

این چه وضعى است در این مملکت ؟ همه که نمى شود ، همیشه نمى شود که با حرف مردم را قانع کرد . باز هم آرم هاى شاهنشاهى در کاغذهایشان هست ، من نمى فهمم که اینها چه اشخاصى هستند ، باز هم مریضخانه ها ، مریضخانه بنیاد فلان هست در ایران ، باز هم تذکره ها ، تذکره هاى شاهنشاهى هست ، باز هم کاغذهاى اداره ، کاغذهاى شاهنشاهى هست . اگر شاهنشاهى هستید ، خوب بگوئید تا ما تکلیفمان را با شما تعیین کنیم . تا من بگویم ملت با شما چه کند و اگر نیست ، چرا این آرم ها را بر نمى دارید ؟ چرا این اشخاصى که در این ادارات مشغول فساد هستند ، چرا اینهائى که مشغول هستند که جوان هاى ما را تباه کنند ، در این ادارات تصفیه نمى کنید ؟ من نمى دانم این مملکت وضعش چه هست ؟ بیست سال است که این ملت ، ملت محروم دارد زحمت مى کشد ، کشته مى دهد . پانزده خرداد آنقدر کشته داد و بعد هم هى پانزده هاى خرداد براى ما پیش آمد ، اینهمه اینها به شهادت رسیدند ، ما تا کى باید مواجه با این چهره هاى افسرده باشیم ؟ ملت ایران تا کى باید منتظر باشند که شماها از آن

ص: 204

گرفتارى هایى که مى گوئید داریم در ادارات ، بیرون بیائید ؟ تا کى صبر کند ملت ایران و تا کى شما مى خواهید اصلاح کنید امور را ؟ یک سال و نیم بیشتر گذشته است از این انقلاب و باز آرم هاى شاهنشاهى هست اگر شاهنشاهى هستید بگوئید . اگر تا ده روز دیگر ، تا ده روز دیگر ، در یکى از این چیزهائى که از ادارات صادر مى شود ، عکس همان آرم هاى شاهنشاهى باشد و اسم آنها باشد ، من با ملت مى گویم که با شماها آن رفتار کند که با شاهنشاه کرد . ما هى سکوت مى کنیم هى مى خواهیم مطالب را خودشان حل بکنند ، معذلک به فکر این حرف ها کم هستند . چرا به فکر نیستید ؟ چرا شوراى انقلاب به فکر این مطلب نیست ؟ چرا رئیس جمهور به فکر این افراد نیست ؟ این امور نیست ؟ به آن حرف هائى که مى زنید ، یکقدرى هم عمل کنید . شما همه مخالفید با شاهنشاهى ، راس شما ، آنهائى که در راس هستند که من مى شناسمشان ، اینها همه مخالفند با این وضع ، مخالفند با اوضاع سابق ، اسلامى هستند ، لکن مسامحه مى کنند . من نمى فهمم این مسامحه چیست ؟ در همین دو سه روز براى من یک چیزى آوردند که تذکره اى بوده است که همان آرم شاهنشاهى و همان کثافتکارى ها . در وزارت خارجه و در همه وزارتخانه ها همه مراکز ، فساد ، باید اصلاح بشود این امور ، نمى شود اینطور ، اگر عاجزند ، کنار بروند تا ما افرادى پیدا بکنیم که عاجز نباشند و اگر عاجز نیستند ، چرا عمل نمى کنند .

من از شماها عذر مى خواهم ، من از ملت ایران عذر مى خواهم ، من از ملت ایران عذر مى خواهم ، من از این مادرهائى که بچه هاى خودشان را از دست دادند ، معذرت مى خواهم ، من از این برادرهائى که عزیزان خودشان را دادند ، از دست داده اند ، معذرت مى خواهم ، من از این ارتشى هایى که جوانان خودشان را از دست داده اند ، از این پاسدارها که جوان هاى خودشان را از دست داده اند و برادران خودشان را ، معذرت مى خواهم که عرضه این را ندارم که کار را درست کنم . من از حضرت مهدى سلام اللّه علیه ، من از پیشگاه پیغمبر اکرم معذرت مى خواهم ، من از پیشگاه ولى عصر امام مهدى سلام اللّه علیه معذرت مى خواهم ، من از پیشگاه ملت ایران معذرت مى خواهم ، من از شما برادران ، برادران ارتشى ، برادران پاسدار ، برادران ژاندارمرى و سایر قواى انتظامى که در راه اسلام جوان هاى خودشان را دادند ، معذرت مى خواهم . ما نتوانستیم براى شما کارى انجام بدهیم ، ما ضعیف هستیم ، ما باز گرفتار کاغذ بازى هستیم ، ما باز گرفتار آرم شاهنشاهى هستیم . مملکت ما باز مملکت شاهنشاهى است ، وزارتخانه هاى ما ، وزارتخانه هاى ما باز وزارتخانه هاى طاغوتى است و ما نتوانستیم اینها را اصلاح کنیم . باید به اسرع وقت اصلاح شود و اگر اصلاح نشود به اسرع وقت اصلاح مى کنیم .

خداوندا! ملت ما را ، ملت مظلوم ما را از همه گرفتارى ها نجات بده . خداوندا! کسانى که دست اندر کار هستند ، قواى تقنینى ، قواى اجرائى ، قواى قضائى و کسان دیگرى که در راس این امور هستند ، توفیق بده که بتوانند عمل کنند . خدایا! به این اشخاصى که با قلم خودشان ، با قدم خودشان و با نطق هاى خودشان ، کارشکنى براى این نهضت اسلامى مى کنند ، هدایت کن ، آنها را به آغوش ملت برگردان ، عطوفت به آنها عنایت کن که بفهمند در مقابل اینهمه مصائب چه دارند مى کنند . خداوند شما

ص: 205

را و همه ملت ایران را در محضر مبارک امام زمان ارواحنا فداه آبرومند کند . شما غم نداشته باشید که پشتیبان شما خداست و امام عصر سلام اللّه علیه . در محضر او واقع شد همه این امور . خداوند انشأاللّه به همه ملت اسلام در سراسر دنیا و به ملت شریف ما قدرت عنایت فرماید که ما و ملت ها بتوانند مقاصد اسلامى را پیاده کنند . خداوند به همه ما قدرت بدهد که در مقابل شیاطین و در مقابل کسانى که مخالف اسلام و مقاصد اسلام هستند ، با قدرت ایستادگى کنیم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 206

تاریخ : 7/4/59

پیام امام خمینى به مناسبت نیمه شعبان خطاب به ملت ایران

حضرت مهدى (عج ) ذخیره خداوند براى هدایت بشریت

بسم اللّه الرحمن الرحیم

این عید سعید پانزده شعبان را به همه مسلمین و به همه ملت ایران تبریک عرض مى کنم . ماه شعبان ماه بزرگى است که در آن ، در سوم آن ، بزرگ مجاهد عالم بشریت متولد شد و در پانزده آن ، حضرت مهدى موعود ارواحناله الفدا پا به عرصه وجود گذاشت . و قضیه غیبت حضرت صاحب ، قضیه مهمى است که به ما مسائلى مى فهماند منجمله اینکه براى یک همچو کار بزرگى که در تمام دنیا عدالت به معناى واقعى اجرا بشود در تمام بشر نبوده کسى الا مهدى موعود سلام اللّه علیه که خداى تبارک و تعالى او را ذخیره کرده است براى بشر ، هر یک از انبیا که آمدند ، براى اجراى عدالت آمدند و مقصدشان هم این بود که اجراى عدالت را در همه عالم بکنند لکن موفق نشدند حتى رسول ختمى صلى اللّه علیه و آله و سلم که براى اصلاح بشر آمده بود و براى اجراى عدالت آمده بود و براى تربیت بشر آمده بود ، باز در زمان خودشان موفق نشدند به این معنا و آن کسى که به این معنا موفق خواهد شد و عدالت را در تمام دنیا اجر خواهد کرد ، نه آن هم این عدالتى که مردم عادى مى فهمند که فقط قضیه عدالت در زمین براى رفاه مردم باشد بلکه عدالت در تمام مراتب انسانیت ، انسان اگر هر انحرافى پیدا کند ، انحراف عملى ، انحراف روحى ، انحراف عقلى ، برگرداندن این انحرافات را به معناى خودش این ایجاد عدالت است در انسان ، اگر اخلاقش اخلاق منحرفى باشد ، از این انحراف وقتى به اعتدال برگردد این عدالت در او تحقق پیدا کرده است . اگر در عقائد یک انحرافاتى و کجى هایى باشد ، برگرداندن آن عقاید کج به یک عقیده صحیح و صراط مستقیم ، این ایجاد عدالت است در عقل انسان . در زمان ظهور مهدى موعود سلام اللّه علیه که خداوند ذخیره کرده است او را از باب اینکه هیچ کس در اولین و آخرین ، این قدرت برایش نبوده است و فقط براى حضرت مهدى موعود بوده است که تمام عالم را ، عدالت را در تمام عالم گسترش بدهد و آن چیزى که انبیا موفق نشدند به آن با اینکه براى آن خدمت آمده بودند ، خداى تبارک و تعالى ایشان را ذخیره کرده است که همان معنایى که همه انبیا آرزو داشتند ، لکن موانع اسباب این شد که نتوانستند اجرا بکنند و همه اولیا آرزو داشتند و موفق نشدند که اجرا بکنند ، به دست این بزرگوار اجرا بشود . اینکه این بزرگوار را طول عمر داده خداى تبارک و تعالى براى یک همچو معنایى ، ما از آن مى فهمیم که در بشر کسى نبوده است دیگر ، قابل یک همچو

ص: 207

معنایى نبوده است و بعد از انبیا که آنها هم بودند لکن موفق نشدند ، کسى بعد از انبیا و اولیاى بزرگ ، پدران حضرت موعود ، کسى نبوده است که بعد از این ، اگر مهدى موعود هم مثل سایر اولیا به جوار رحمت حق مى رفتند ، دیگر در بشر کسى نبوده است که این اجرأ عدالت را بکند ، نمى توانسته و این یک موجودى است که ذخیره شده است براى یک همچو مطلبى و لهذا به این معنا عید مولود حضرت صاحب ارواحنا له الفدا بزرگترین عید براى مسلمین است و بزرگترین عید براى بشر است نه براى مسلمین .

اگر عید ولادت حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله وسلم بزرگترین عید است براى مسلمین ، از باب اینکه موفق به توسعه آن چیزهایى که مى خواست توسعه بدهد نشد ، چون حضرت صاحب سلام اللّه علیه این معنا را اجرا خواهد کرد و در تمام عالم زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد به همه مراتب عدالت ، به همه مراتب دادخواهى ، باید ما بگوئیم که عید شعبان ، عید تولد حضرت مهدى سلام اللّه علیه بزرگترین عید است براى تمام بشر _ تمام بشر را _ وقتى که ایشان ظهور کنند انشأاللّه (خداوند تعجیل کند در ظهور او) تمام بشر را از انحطاط بیرون مى آورد ، تمام کجى ها را راست مى کند (یملا الارض عدلا بعد ما ملئت جورا) همچو نیست که این عدالت همان که ماها از آن مى فهمیم که نه یک حکومت عادلى باشد که دیگر جور نکند آن ، این هست اما خیر ، بالاتر از این معناست . معنى (یملا الارض عدلا بعد ما ملئت جورا) الان زمین و بعد از این ، از این هم بدتر شاید بشود ، پر از جور است ، تمام نفوسى که هستند انحرافات در آنها هست حتى نفوس اشخاص کامل هم در آن انحرافاتى هست ولو خودش نداند در اخلاق ها انحراف هست ، در عقائد انحراف هست ، در اعمال انحراف هست و در کارهایى هم که بشر مى کند انحرافش معلوم است و ایشان مامورند براى اینکه تمام این کجى ها را مستقیم کنند و تمام این انحرافات را برگردانند به اعتدال که واقعا صدق بکند (یملا الارض عدلا بعد ما ملئت جورا) از این جهت این عید ، عید تمام بشر است بعد از اینکه آن اعیاد ، اعیاد مسلمین است این عید ، عید تمام بشر است ، تمام بشر را ایشان هدایت خواهند کرد انشأاللّه و ظلم و جور را از تمام روى زمین بردارند به همان معناى مطلقش ، از این جهت این عید ، عید بسیار بزرگى است که به یک معنا از عید ولادت حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله که بزرگترین اعیاد است ، این عید به یک معنا بزرگتر است .

و ما باید در اینطور روزها و در اینطور ایام اللّه توجه کنیم که خودمان را مهیا کنیم از براى آمدن آن حضرت . من نمى توانم اسم رهبر روى ایشان بگذارم ، بزرگتر از این است ، نمى توانم بگویم که شخص اول است براى اینکه دومى در کار نیست ، ایشان را نمى توانیم ما با هیچ تعبیرى تعبیر کنیم الا همین که مهدى موعود است ، آنى است که خدا ذخیره کرده است براى بشر و ما باید خودمان را مهیا کنیم از براى اینکه اگر چنانچه موفق شدیم انشأاللّه به زیارت ایشان ، طورى باشد که رو سفید باشیم پیش ایشان . تمام دستگاه هایى که الان به کار گرفته شده اند در کشور ما و امیدوارم که در سایر کشورها هم توسعه پیدا بکند ، باید توجه به این معنا داشته باشند که خودشان را مهیا کنند براى ملاقات حضرت

ص: 208

مهدى سلام اللّه علیه .

رسالت خطیر رسانه هاى گروهى در حفظ آرامش کشور

رادیو تلویزیون را که من مکرر ذکر کرده ام از آن و گفته ام این باید یک مرکز آموزشى باشد و حالا هم مى گویند که یک تحت دیگرى هم در آن پیدا شده است ، یک دستگاه دیگرى ، دوره دومى هم برایش هست ، این باید به طور آموزشى ، تربیتى مردم را تربیت بکند ، باید ما متوجه این معنا باشیم که در یک زمانى داریم زندگى مى کنیم ، در یک وقتى داریم زندگى مى کنیم که ملت ایران به بعضى از آرزوهاى خودش که عبارت از عدالت باشد ، عدالت اجتماعى فى الجمله باشد رسیده اند و دست اشرار را کوتاه کرده اند ، حالا باید این دستگاه هایى که سابق در خدمت ظالم ها بودند و در خدمت حکومت جور بودند و براى آنها کار مى کردند ، اگر اشخاصى هم در این زمان هستند که آنوقت هم کار مى کردند ، براى جبران آن معصیت هایى که در آنوقت کرده اند در اینجا جبران کنند و این دستگاه را ، دستگاه دومى که گفته مى شود که باید باز اجرا بشود ، یک دستگاه عدالتى ، یک دستگاه آموزشى به حسب معناى واقعى ، متوجه باشند که این جوان هاى ما در همه جایى که هستند ، در پنجاه سال آموزش خراب داشتند نه فقط در دانشگاه ها که آنقدر خراب بوده ، در همه جا ، براى اینکه وقتى یک تلویزیونى ، یک _ عرض مى کنم که _ رادیویى ، یک روزنامه اى ، یک مجله اى ، مجله اى باشد که ، یا دستگاه هایى باشد که فاسد کننده است ، این در تمام قشر ملت فساد ایجاد کرده است ، جوان هایى هم که در صحراها بودند که به این چیزها گاهى گوش مى کردند و این روزنامه ها را گاهى مى خواندند ، آنها هم به فساد کشیده شده اند ، حالا باید جبران بشود این معانى ، باید معصیت هایى که کرده اند جبران بکنند ، باید دستگاه تلویزیون یا مطبوعات ما جبران بکنند آن کارهایى را که سابق شده است و کرده اند و باید دستگاه آموزشى باشند واقعا به تمام معنا و جدا دنبال این باشند که فیلم هایشان فیلم هاى فاسد نباشد ، فیلم هایى باشد که براى مملکت ما الان به درد بخورد ، آموزش باشد در آن ، تربیت باشد در آن و همین طور مقالاتى که در آنجا گفته مى شود ، در روزنامه ها نوشته مى شود و نطق هائى که در رادیو پخش مى شود ، همه اینها باید یک چیزهاى آموزنده باشد . و یکى از مسائلى که الان لازم است من عرض کنم ، ما الان در ایران احتیاج به آرامش داریم ، اگر ما بخواهیم که این نهضت پیروز بشود ، باید ما آرامش این مملکت را حفظ بکنیم ، باید همه قشرها متوجه باشند که آرامش را حفظ کنند ، نباید به جان هم بریزند و هم را چیز بکنند ، ارشاد باید بکنند ، تلویزیون باید ارشاد بکند ، رادیو باید ارشاد بکند ، روزنامه باید ارشاد بکنند ، روزنامه ها نباید یک چیزهائى را که موجب تهییج مردم است و موجب انحراف مردم است در آنجا بنویسند ، رادیو نباید این کار را بکند ، باید ارشاد بکنند و در عین حال مردم را متوجه به این بکنند که ما دشمن داریم و دشمن دنبال این است که تشنج پیدا بشود ، باید از تشنج ها جلوگیرى کرد و باید آن اشخاص منحرف را ارشاد کرد و اگر ارشاد نشدند ، آنها را منزوى کرد ، بى اعتنایى کرد به آنها . هر دفعه اى که شما یک طورى بکنید که با شدت رفتار کنید ، آنها مظلومیت به خودشان مى دهند و

ص: 209

براى ما ضرر دارد . باید هم مسائل را گفت و هم آرامش را حفظ کرد ، هم مطالب را مردم بدانند (گویندگان باید بگویند) و هم آرامش را باید حفظ بکنند . و من امیدوارم که کسانى که منحرف بودند ، حالا از انحراف بیرون بروند ، کسانى که در آغوش ملت نبودند ، در آغوش ملت بیایند و من امیدوارم که در این عید سعید مردم به تمام معنا جشن بگیرند و خودشان را مهیا کنند از براى زیارت امام زمان سلام اللّه علیه و انشأاللّه همه موفق باشند و همه قشرها این معنا را بدانند که مهمترش رادیو تلویزیون است و مطبوعات ، بدانند که ما امروز احتیاج به این داریم که اختلافات کم بشود ، باید ما اختلافات را کم بکنیم ، باید چیزهایى که موجب اختلاف مى شود اینها را کم بکنیم لکن معذلک دشمن ها را بشناسیم ، هم دشمن را بشناسیم و هم در صدد این باشیم که دشمن را کارهایش را فلج بکنیم و هم آرامش را حفظ بکنیم ، طورى نباشد که ما فرصت به دست دشمن ها براى تبلیغات یا براى کارهاى دیگر .

و من امیدوارم که ملت ایران در این روز مبارک پانزده شعبان که روز مبارکى است ، در سعادت و سلامت و آرامش تمام بسر ببرند و خداوند این مولود سعید را بر همه مبارک کند و خداوند این مولود مبارک را ، ما را موفق کند به دیدار ایشان که چشم هاى ما روشن بشود به زیارت این وجود مبارک که واقعا شخصى است که نمى توانم بگویم شخص اول دنیا و نمى توانم بگویم رهبر ، بالاتر از این مسائل هست . خدا همه ما را موفق کند به خدمت ایشان و به خدمت به اسلام و به خدمت به کشور خودمان .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 210

تاریخ : 10/4/59

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى انجمن اسلامى کارکنان وزارت کشور و استاندارى ها ورؤساى ادارات آموزش و پرورش سراسر کشور

دستاوردهاى حاصل از آموزش و پرورش ، در طول پنجاه سال سلطه طاغوت

بعد از تشکر از آقایان که تشریف آورده اند در جاى تنگى و با زحمت تشریف دارند ، چند کلمه عرض مى کنم . بسیارى از اوقات الفاظ خیلى الفاظ جالبى است ولکن سرپوش از براى چیزهایى است که جالب نیستند ، آموزش و پرورش ، هر دو لفظ از الفاظ جالب هست و زمان طاغوت هم وزارت آموزش و پرورش داشتیم . انجمن اسلامى که الان در تمام ایران هست این هم لفظ جالبى است که همه مى دانید که این لفظ نمایش این است که اسلام را ما مى خواهیم پیش ببریم . لکن ما ، هم در آموزش و پرورش گرفتار الفاظ بودیم و هم در انجمن اسلامى گرفتار الفاظ . در زمان طاغوت آموزش مى گفتند و پرورش ، لکن شما ملاحظه کنید آموزش ها چه بود و پرورش ها چه . انسان خیال مى کرد که آموزش صحیح هست ، آموزش چیزهائى است که ملت ما به آن احتیاج دارند ، آموزش علومى است که ملت ما را بعد از چندى خودکفا کند . و پرورش هم به نظر مى آمد براى آدم غافل که یک پرورش صحیحى است که انسان هائى که در آنجا آموزش مى بینند پرورش هم مى بینند و وقتى که از این مدارس ، دانشگاه ها و غیر دانشگاه ها بیرون آمدند یک اشخاصى هستند که در جهت آموزش براى وطن خودشان مفید و در جهت پرورش صاحب اخلاق کریمه ، آداب صحیح ، عقاید صحیح و اینطور چیزها ، لکن شما دیدید و ما دیدیم که آن دستاوردهاى فرهنگ ما ، دانشگاه هاى ما چه بودند و چه اشخاصى بودند ، تحصیلات چه جور تحصیلى بود و آموزش چه آموزشى بود و براى چه مقصودى بود . اگر آموزش یک آموزش مایحتاج ایران بود و براى ایران بود ، ما بعد از پنجاه سال یا کمتر یا بیشتر که داراى مدارس عالیه بودیم به اصطلاحشان ، نباید حالا که یک مریضى یک قدرى مرضش پیچیده است ، اطباى اینجا بگویند که این نمى شود اینجا ، بروند خارج . بعد از پنجاه سال ، خرج هاى فوق العاده ، اینهمه گرفتارى هاى فوق العاده و اینهمه دانشگاه ها و مدارس ما ، حالا یک مریضى که یک قدرى مرضش چه باشد باز باید کوچ کنیم از اینجا و برویم انگلستان یا آمریکا . دانشگاه چه کرده در این پنجاه سال . اینهائى که مى گویند ما دانشگاه را حفظ کردیم و ما دانشگاه را چه کردیم ، خوب بیایند بگویند ببینیم که این دانشگاه در این پنجاه سالى که طاغوت بود و شما هم خدمتگزار طاغوت ، چه کردید . عرضه کنید کارهائى را که کردید ، عرضه کنید آن تعلیماتى را که کردید و آن اشخاصى را که در

ص: 211

آنجا تربیت علمى کردید . مى گوئید پرورش هم در کنار آموزش است . این پرورده هاى شما ، این فرآورده هاى شما که در این مملکت ، سرتاسر این مملکت مشغول عمل بودند ، اینها وضع روحى شان وضع عقیده اى شان ، وضع اخلاقى شان چه بوده است ، این چه بوده است که ما الان بعد از یک سال و نیم یا یک قدرى بیشتر که هى جدیت شده است از اطراف که یک قدرى اصلاح کنید امور را ، حالا هم این آقاى جوان بر مى خیزند و مى گویند که در آنجا زن هائى هستند که موجب کذا و کذا مى شوند و من مى دانم که نه منحصر به آنجاست ، در وزارتخانه ها هم هست و بعضى از وزارتخانه ها بسیار بد است و من حالا اسم نمى خواهم ببرم لکن وزیر اگر این حرف ها را شنید ، اصلاح کند . مرکز فحشا نیست وزارتخانه ، مرکز فحشا نیست دانشگاه ها ، مرکز آموزش و پرورش باید باشد .

تزکیه مقدم بر تعلیم و تعلم است

خداى تبارک و تعالى در یک سطح آموزش و پرورش را ذکر مى فرماید و در هیچ چیز از امور دنیائى خدا نفرموده است که من منت بر مردم گذاشتم ، لکن در قضیه آموزش و پرورش مى فرماید که (لقد من اللّه على المومنین اذ بعث فیهم رسولا) من انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه ) .

خداى تبارک و تعالى در مورد تزکیه ، در مورد تعلیم ، تربیت ، آموزش و پرورش با تعبیر منت گذاشتن بر مردم مى فرماید منت گذاشته و پیغمبر را براى آموزش و پرورش فرستاه و پرورش را قبل از آموزش ذکر مى فرماید (یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه ) اول تزکیه است . البته آیه شریفه آیه اى است که اگر بخواهد در اطرافش بحث بشود ، طولانى باید باشد لکن من یک کلمه را عرض مى کنم که وضع آموزش و پرورش را این آیه شریفه به ما مى فرماید و محتاج به شرح تفصیل است . با آن تعبیر (من اللّه على المومنین ) فرستادن پیغمبر ، از این آیه شریفه استفاده مى شود که اصل آمدن پیغمبر براى آموزش و پرورش بوده است . آیات را تلاوت کند ، آیات را ، علومى که از آن علوم همه به طور آیه نظر بشود ، آیات را تلاوت کند برایشان و تزکیه کند آنها را ، آنها را تطهیر کند ، نفوس را تطهیر کند بعد از اینکه تطهیر کرد (یعلمهم الکتاب و الحکمه ) . پرورش قبل از آموزش است ، اگر هم قبل نباشد ، همراه باید باشند و رتبه او مقدم است . اگر چنانچه نفوس تزکیه نشوند ، تطهیر نشوند ، از آن اوصاف فاسد بیرون نروند ، علم اثر سوء در آنها مى کند . تمام ادیان باطله را علما اختراع کردند ، دانشمندها اختراع کردند براى اینکه علم وارد شده بود در یک جائى که پرورش نداشته ، تزکیه نشده . وقتى که علم آمد در جائى که تزکیه نشده ، این عالم که حامل این علم است و مزکى هم نیست ، خطرناک مى شود . براى جامعه فرقى نیست ما بین علماى دانشگاهى و غیره . اگر در حوزه هاى علمیه و همین طور در دانشگاه ها تزکیه نباشد ، این علم هائى که در آنجا انباشته مى شود یک انبارى است که خداى تعالى این تعبیر را در آن فرموده (مثل الذین حملوا التوریه ثم لم یحملواها کمثل الحمار یحمل اسفارا این کسى که حتى علم توحید را ، علم ادیان را ، علم اخلاق را ، همه این علوم را دارد لکن تزکیه نکرده

ص: 212

نفسش را ، این یک موجود خطرناک مى شود براى جامعه و یک دانشگاهى که ، جوان هائى که در آنجا مى روند که آموزش ببینند ، نه آموزش آن آموزش است و نه پرورشش پرورش و اگر آموزشش هم آموزش صحیح باشد ، اگر تزکیه نشده باشد این آدم ، بعد از تزکیه تعلیم و تربیت هست ، اگر تزکیه نشده باشد و علم وارد بشود در یک قلبى که مزکى نیست ، این فساد ایجاد مى کند و خدا نکند که فسادى از جانب عالم غیر مزکى واقع بشود . در احادیث ما هست که در جهنم از بوى تعفن عالم سوء ، جهنمى ها در ایذأ هستند . شما دیدید که در این مدتى که دانشگاه هاى ما دست نا اهل ها بود ، تعلیمات ، تعلیماتى بود که جوان وقتى از آنجا با این تعلیمات بیرون مى آمد غربزده بود ، حتما باید پیوسته به غرب باشد ، پیوسته به خارج باشد . آموزش اینطور بود ، نه آن هم یک آموزش صحیح ، یک حدودى داشت . دانشگاه هاى استعمارى یک حدودى دارد در تعلیمات ، نمى گذارند که جوان هاى ما تعلیم صحیح ببینند ، درست تحصیل بکنند ، تا یک حدودى اینها را آموزش مى دهند ، جوان هاى ما که خارج هم مى روند اینطور نیست که وقتى خارج رفتند همدوش جوان هاى انگلستان و آمریکا تحصیل بکنند و همانطور که آنها تحصیل کردند به اینها هم همانطور آموزش بدهند ، ؟ آنجا هم آموزش براى ممالک استعمارى ، پرورش هم پرورش براى مملکت استعمارى و لهذا از پرورش شان و از آموزش شان امثال شریف امامى ها بیرون مى آید و امثال نصیرى ها . اینها همه در فرنگ کار کردند و تحصیل کردند و دکتر شدند و مهندس شدند و امثال ذلک ، لکن وقتى که یک شوره زارى بوده است ، علم وقتى که در یک نفس غیر سالم واقع شد مثل بارانى مى ماند که ببارد در جائى که عفونت بار است ، عفونتش را زیاد مى کند . همین باران رحمت که در یک جا بوى عطر را بلند مى کند ، در یک جا بوى کثافت را بلند مى کند . آن عالمى که تزکیه نشده است ، خطرش از جاهل بسیار زیادتر است ، جاهل اگر فاسد هم باشد ، خودش فاسد است اما عالم اگر فاسد باشد ، عالم را فاسد مى کند ، کشور را به فساد مى کشد . تزکیه قبل از تعلیم و تعلم است (یزکیهم ) پیغمبر آمده است اینها را تزکیه بکند ، پرورش بدهد ، نفوس را مهیا کند و بعد (یعلمهم الکتاب و الحکمه ) بعد تعلیم کتاب و حکمت بکند که اگر کتاب و حکمت با پرورش توأم نباشد و با تزکیه توأم نباشد ، موجودى که او بیرون مى آید همین موجوداتى بود که در مجلس سنا و در مجلس شوراى قبل از انقلاب بود . مجلس خیلى طاغوتى و خیلى با عظمت ، دانشگاه هم بسیار بناها با عظمت . خارجى ها به این کار ندارند ، بنا هر چه مى خواهد ، باشد ، هرچه این دستاوردهاى ملت را صرف این اباطیل بخواهند بکنند ، هر چه وزارتخانه ها طول و عرض و عمق مى خواهد داشته باشد ، بودجه هاى هنگفت در آنجا خرج بشود ، اینش را کار نداشتند اما محتوا را کار داشتند ، معلم ها (مگر بعضى شان ) اینها از استعمار بودند و براى آنها کار مى کردند و جوان هاى ما را براى آنها بار مى آوردند .

آموزش وقتى مفید خواهد شد که تربیت روحى و اخلاقى باشد

شما حالا اشخاصى هستید که در آموزش و پرورش هستید ، تا چه آموزشى باشد و چه پرورشى باشد . با الفاظ نباید گول بخورید . خودتان را گول نزنید که ما در آموزش و پرورش هستیم . آقایان هم با

ص: 213

اینکه ما انجمن اسلامى هستیم ، با لفظ اسلامى خودشان را گول نزنند . خودشان ببینند که چه کارهائى دارند مى کنند و چه کارهائى بنا دارند بکنند که آن کارها به نفع کشور است و به نفع اسلام . اگر آموزش و پرورش به نفع کشور و به نفع اسلام ، به نفع اسلام باشد و انجمن اسلامى که در همه ادارات الان هست و صحبتش هست ، به نفع کشور و به نفع اسلام باشد ، آثارش بعد از چند سال بعد بر همه معلوم مى شود . اینهائى که مخالفند با اینکه دانشگاه درست بشود ، دانشگاه و فرهنگ ، فرهنگ صحیح بشود ، اسلامى بشود ، اینها همان ها هستند که در دامن آن خارجى ها بزرگ شده اند و خوف این را دارند که مبادا یک وقتى یک دانشگاهى اسلامى بشود و ما نتوانیم دیگر دزدى بکنیم و ما نتوانیم دیگر عیش و عشرت بکنیم . دانشگاه شاید یک وقت اسلامى بشود و آنجا مرکز فساد نباشد و اینها خوف این را دارند . تا حالا مراکزى بوده است که شرم دارد انسان از این مراکزى که در همه کشور بوده ، در همه وزارتخانه ها بوده ، در همه ادارات بوده ، شرم دارد انسان که اسم ببرد چه بوده قصه . آنهائى که در خود وزارتخانه ها بودند و هستند ، آنهائى که من فرستادم و داخل زارتخانه ها را دیدند و براى من نقل کردند ، چیزها نقل مى کنند از آنجا . به مجرد اینکه وزارت فلان و وزارت فلان دیگر انجمن اسلامى دارد ، اگر انجمن اسلامى دارد این انجمن اسلامى چطور گذاشته است تاحالا اینطور خرابى ها باشد و اگر آموزش و پرورش صحیح باشد ، مملکت ما از حیث فرهنگ باید خودکفا باشد نه اینکه بعد از اینهمه سال ها خرج و اینهمه سال ها رنج و اینهمه سال ها براى این ملت رنجدیده اموالشان را به باد بدهیم و هزینه هاى هنگفت بسیار خرج این مسائل بشود و باقى این امت گرسنگى بخورد . آنى که از اینها بیرون مى آید یک ماشینى است که از این طرف مسلمان را مى اندازند توى آن ، از آن طرف کمونیست ها بیرون مى آیند ، از این طرف افراد مؤمن را مى اندازند توى آن ، از آن طرف غیر مؤمن از کار در مى آید ، از آن طرف هم آن اشخاصى که به حسب فطرتشان سالم بودند مى ریزند توى این کارخانه ، از آن طرف وقتى در مى آید یک آدم فاسد در مى آید اگر اینطور باشد ، معلوم مى شود که این دستگاه چه دستگاهى بوده . ما از نتیجه دستگاه ها مى فهمیم که این دستگاه چه است . ما این اشخاصى که در این پنجاه سال در حکومت اینجا بودند ، در مجلس شورایش بودند به اصطلاح خودشان ، در مجلس سنا بودند ، این اشخاص را ما باید ببینیم چه اشخاصى بودند که از همین دانشگاه ها بیرون آمدند و از همین جاهائى که آموزش و پرورش هست و اینها بیرون آمدند . اگر اینها آموزش داشتند ، اگر اینها پرورش داشتند که این مملکت ما را دو دستى تعارف نمى کردند به خارج .

گرفتارى زیاد است و باید رفع بشوند این گرفتارى ها ، خودتان باید رفع بکنید ، منتظر نباشید که یکى بیاید از خارج رفع بکند . اگر کسى از خارج بیاید براى شما ، نمى خواهد شما را تعلیم و تربیت کند ، مى خواهد همان جا ، همان ها باشد که در زمان رژیم سابق بود ، همان آموزش و همان پرورش . باید محتوا را درست بکنید . باید کوشش کنید به اینکه آموزش ، آموزش صحیح باشد ، آموزش صحیح باید باشد . آموزش وقتى مفید خواهد شد که تزکیه باشد ، که نربیت روحى و اخلاقى در آن باشد . در دانشگاه ها و در سایر مراکز علم ، چه در آنجاهائى که علماى روحانى هستند و چه در آنجاهائى که

ص: 214

دانشمندهاى غیر روحانى هستند ، اینها باید اشخاصى باشند در آنها که این طلاب را در آنجا و این دانشجوها را در آنجا تربیت اخلاقى بکنند ، تزکیه بکنند نفوس اینها را . همانطورى که دارند تحصیل مى کنند تزکیه نفس هم داشته باشند . اگر یک عالم مزکاى به همه معنا ، در یک جامعه باشد ، ممکن است یک وقتى جامعه را این ور آن ور کند ؟ ! من در جوانى در بعضى وقت ها که در بعضى از این شهرها مى رفتم مى دیدم بعضى از این شهرها خیلى مردمش مودب به دیانت هستند ، دنبال این شدم که چطور شده است که اینجا اینطورى است و آن شهر دیگر اینطور نیست ، مى دیدم که اینجا آن عالمى که در اینجا هست یک عالمى است که خودش را تزکیه کرده ، یک عالمى است که خودش اصلاح شده است ، مردم را او اصلاح کرده . باید عالم وقتى که در یک جامعه اى مى رود ، در یک محلى مى رود ، در یک دهى مى رود ، در یک شهرى مى رود ، دنبال این باشد که تزکیه کند آنها را ، قبل از اینکه تعلیم کند آنها را . باید معلمینى که در دانشگاه مى آیند و مى خواهند تربیت کنند و تعلیم بدهند به دانشجوها ، همراه آنها یک عالمى باشد که تزکیه کند این جوان ها را . از آن افرادى که کوشش دارند که این جوان هاى ما را به انحراف بکشند ، باید تزکیه بشود این دانشگاه ما از اینطور افراد ، باید ادارات ما از این چیزهائى که جوان هاى ما را به فساد مى کشند ، جوان هاى ما را به تباهى مى کشند ، باید اینها تزکیه بشود تا اینکه افراد بشود تزکیه بشود . اگر یک معلمى مى رود در آنجا و به این بچه هاى کوچک حرف هائى را مى زند که اینها را منحرف کند ، اینها را باید شماها ببینید ، توجه کنید آن را ، معرفى کنید و کسانى که تصفیه مى خواهند بکنند تصفیه کنند . این شیاطین هستند باز ، این قشرهاى فاسد هستند باز در همه جاها ، چه در دانشگاه ها ، چه در جاهاى دیگر . اینهائى که اصرار دارند که در این محل هائى که هستند یک اشخاصى باشند که آنها جوان ها را به انحراف مى کشانند ، اینها دشمن ما هستند ، دشمن اسلام هستند ، چه وزیر اسمش باشد و چه معلم اسمش باشد . آن وزیرى که بعد از یک سال و نیم یا بعد از چندین ماه وزارت نتوانسته . . . یا خودش را از آنجائى که ، از آن اشخاصى که بچه ها را به فساد مى کشانند (نمى آیند کار بکنند ، مى آیند آدامس مى جوند و بچه ها را به فساد مى کشانند ، من فرستادم دیدند) اگر اینها تصفیه نکنند ، من لازم نمى دانم که معرفى شان بکنم با اسم . من در بعد از حبس ، در آن حصرى که بودم و منصور شده بود نخست وزیر ، وزیر کشور را فرستاد پیش من ، مثل اینکه صدر وزیر کشور بود ، صدر پسر صدر الاشرف ، فرستاد آنجا پیش من که بلى حکومت سابق چه بوده و چه بود و ما مى خواهیم چه باشیم و چه باشیم و از این حرف ها . گفتم به ایشان که ما نه با حکومت سابق دشمنى داشتیم و نه با شما برادرى ، ما باید ببینیم شما چه مى کنید و بیخود من هم از اینجا که الان محصورم (آمده بودند که من دیگر بروم ) حالا که محصورم بیخود من را رها نکنید براى اینکه من وقتى رها بشوم باز هم همان حرف هاست ، من با شما هیچ قوم و خویشى ندارم و من اگر یک چیزى را دیدم ، مى گویم . حالا هم من اعلام مى کنم به همه کسانى که دست اندر کارند من با هیچ کدامتان عقد اخوت نبستم و اگر عقد اخوت هم بسته بودم ، خلاف مى کردید ، مى گفتم . اصلاح بکنید خودتان را ، وزارتخانه را ، هر یک از وزراکه در یک وزارتخانه اى هستند آنجا را تصفیه کنند ، هم از اشخاصى که منحرف هستند به حسب

ص: 215

عقاید و هم از اشخاصى که منحرف هستند به حسب عمل و هم از اشخاصى که به انحراف مى کشند جوان هاى ما را در عمل و در عقاید .

اگر شما خودتان را اسلامى نکنید نمى توانید دیگران را به اسلام دعوت کنید

انجمن هاى اسلامى سرتاسر کشور که الان در همه جا هست و من امیدوارم که با تأیید خدا اینها اسلامى باشند ، این انجمن هاى اسلامى هم باید درست توجه به این داشته باشند که در آن وزارتخانه اى که هستند ، در آن اداره اى که هستند ، در آن کارخانه اى که هستند ، هر جا که هستند اول متوجه باشند که خودشان اسلامى هستند یا نه . انسان اگر خودش منحرف باشد نمى تواند دیگران را مستقیم کند . این شکى نیست که آدمى که خودش فرض کنید خداى نخواسته شرابخوار باشد نمى تواند دیگران را از شرابخوارى باز دارد ، او دعوت مى کند دیگران را به آن . اگر شما خودتان ، خودتان را اصلاح نکنید و خودتان همانطورى که اسم انجمن اسلامى روى خودتان گذاشتید اسلامى نباشید و خودتان را اسلامى نکنید ، نمى توانید دیگران را به اسلام دعوت کنید . خداى تبارک و تعالى که براى مردم هادى مى فرستد و پیغمبران را انتخاب مى کند ، کسى که خودش از اول عمر تا آخر عمرش یک لغزش نداشته معصوم بوده ، یک همچو موجودى را انتخاب مى کند براى اینکه تربیت کنند مردم را ، تزکیه کنند و تعلیم کنند . اگر آن کسى که مى خواهد مربى یک جامعه اى باشد ، مربى یک دستگاهى باشد ، آنها را به اسلام دعوت کند ، اولش باید خودش را اسلامى کند و خودش را ، باطن خودش را دعوت به اسلام بکند ، اسلامى بکند تا دیگران را بتواند اسلامى کند . اگر خودش را اسلامى نکند نمى تواند دیگران را اسلامى کند . معلمین آموزش و پرورش اگر خودشان یک پرورش صحیح نداشته باشند ویک تعلیم صحیح ، نمى توانند جوان ها را تعلیم کنند و آموزش بدهند و پرورش بدهند . مبدأ هر امرى از خود آدم شروع مى شود . پیغمبر هم وقتى که تشریف آوردند ، از خودشان ، خودشان کامل بودند ، از منزل خودشان شروع کردند ، حضرت خدیجه را دعوت کردند او هم قبول کرد ، امیرالمومنین سلام اللّه علیه بچه بود آنوقت ، دعوت را قبول کرد . قوم و خویش هاى خودشان را جمع کردند و فرمودند که یک همچو مسأله اى است ، یک دسته اى قبول کردند ، یک دسته اى قبول نکردند . از خودش انسان باید شروع کند . منى که مى خواهم بگویم شما فلان کار را نکنید ، اگر خودم فاسد باشم ، این حرفم هیچ تأثیرى هم ندارد . شمائى که انجمن اسلامى دارید و هر کس که انجمن هاى اسلامى را تأسیس کرده است انشأاللّه خداوند همه را حفظ کند لکن توجه داشته باشید که از خودتان شروع کنید و این انجمن یک انجمنى باشد به همه معنا اسلامى ، اخلاق اسلامى ، عقاید اسلامى ، اعمال اسلامى یعنى تزکیه شده باشد و کتاب و حکمت را هم تعلیم دیده باشد نه به آن معناى مرتبه عالیش ، به همان مقدارى که کتاب دعوت مى کند که آنچه صلاح شماست و منع مى کند از آنچه بر خلاف مصلحت شماست . شما آقایان اول باید خودتان را اصلاح کنید و امید است که اصلاح بکنید و همه مان در این صدد باشیم تا بتوانید جامعه را اصلاح بکنید .

ص: 216

دانشگاه ها و مدارس باید مرکز تربیت صحیح باشند

دانشگاه که مى خواهد از آن دانشمندها بیرون بیاید باید اول داخل دانشگاه اصلاح بشود نه اینکه سنگربندى بشود توى دانشگاه و زد و خورد و آن بساط . اصلاح بشود دانشگاه . باید آن اشخاصى که متعهد هستند کوشش کنند به اینکه یک دانشگاه محل تربیت و تزکیه و محل علم به آن معنائى که براى کشور ما لازم است نه آن چیزى که لازم نیست و نه آن چیزى که کشور ما را به فساد و جوان هاى ما را به فساد مى کشد . بسیارى از این چیزهائى که در دانشگاه ها براى جوان ها به عنوان تعلیم هست اینها فاسد مى کنند جوان هاى ما را . باید اشخاصى باشند و انشأاللّه هستند و برنامه بریزند ، برنامه اى که تعلیمات به مقدار احتیاج و به آن اندازه اى که ما محتاج به آن هستیم و آن چیزهائى که براى اصلاح کشور ما هست آنها را در برنامه ها بگذارند و آن چیزى که برخلاف صلاح ما بوده است در آن زمان ، آن را حذف بکنند تا انشأاللّه یک دانشگاهى بشود از حیث علم ، دانشگاه خوب و همین طور باید دانشگاه را اشخاصى بیاورند که تهذیب کنند این افراد را ، این جوان ها از ابتدا خوبند ، مربى ها ضایع کنند انسان را ، والا اول بچه اى که متولد مى شود (کل مولود یولد على الفطره ) به فطرت انسانیت و به فطرت خوب تولد پیدا مى کند بعدش مربى ها هستند که این را مى کشانند به فساد ، محیط است که اگر فاسد باشد اینها را مى کشد به فساد ، باید محیط دانشگاه یک محیطى باشد که اگر انسان رفت توى آن ببیند محیطى است که همه اینها متعهدند و همه اینها خدمتگزا کشور هستند و همه براى اسلام و کشور دارند خدمت مى کنند . این آدمى هم که از خارج رفت توى آن طبعا اینطورى بار مى آید . وقتى در یک جامعه اى سلامت حکفرما باشد افراد خود به خود سالم بار مى آیند . یک خانواده اى که همه شان اشخاص خوب هستند بچه هاشان سالم بار مى آیند مگر باز وارد بشوند در یک جامعه فاسد که آنها فاسدشان بکنند و الا طبعا اینطورى است ، بچه هاى کوچک نفس شان مستعد از براى این است که نقش بگیرد یا از طرف فساد یا از طرف صلاح . اگر در یک جامعه صالح بود ، بچه هایش هم صالح بار مى آیند ، اگر فاسد بود ، بچه ها هم فاسد بار مى آیند . شما آقایان و همه اشخاصى که مى خواهید آموزش و پرورش بدهید یا در بنگاه هاى آموزش و پرورش هستید همه دانشگاه ها ، همه مراکز تربیت ، همه مدارس قدیمى باید در آن اشخاصى باشند که آن اشخاصى که در آنجا هستند تربیت بکنند ، تربیت اخلاقى بکنند . علمأ اخلاق لازم است در ، هم دانشگاه و هم در مدارس و هم در همه جا . این مساجد باید مرکز تربیت صحیح باشد و مساجد بحمد اللّه اکثرا اینطورى است . اشخاصى که در مسجد مى روند باید تربیت بشوند به تربیت هاى اسلامى . مساجد را خالى نگذارید . آنهائى که مى خواهند نقشه بکشند و شما را دور کنند از مساجد ، دور کنند از مراکز تعلیم و تربیت ، آنها دشمن هاى شما هستند . ماه مبارک نزدیک است در ماه مبارک باید به قدر چندین ماه تربیت بشود (لیله القدر خیر من الف شهر) .

مساجد را خالى نگذارید

باید در ماه مبارک تربیت و تعلیم به تمام معنا در همه بعدهایش در مساجد باشد ، در محافل دیگر

ص: 217

باشد . مساجد را خالى نگذارید . اینهائى که هى صحبت این را مى کنند که حالا ما انقلاب کردیم برویم سراغ کارهاى دیگر ، خیر انقلاب از مساجد پیدا مى شود ، از مساجد اینطور امور تحقق پیدا مى کند ، هم دانشگاه ها را حفظ کنید ، هم مساجد را حفظ کنید ، منافات با هم ندارد . دانشگاهى باشید مسجد هم بروید ، مساجد را هم تعمیر کنید ، مساجد را هم آباد کنید از رفتن خودتان . انجمن هاى اسلامى و شما که در آموزش و پرورش هستید البته خیلى شغل گرانبهائى دارید و مسؤولیت زیاد هم دارید و من امیدوارم که همه شما و همه ملت ما راه سعادت را به پیش بگیرند و همه سعادتمند بشوند و جوان هاى ما از گرفتارى هائى که برایشان دارند منحرفین پیش مى آورند نجات بدهد خداى تبارک و تعالى . خداوند همه شما را حفظ کند .

والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته

ص: 218

تاریخ : 13/4/59

پیام امام خمینى در رابطه با عدم تعرض افراد به بانوان بى حجاب

بسم اللّه الرحمن الرحیم

امام خمینى رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران در پاسخ استعلام در مورد تعرض عده اى از افراد ناآگاه و احیانا ضد انقلاب ، به بانوان بى حجاب دستورى به این شرح صادر فرمودند: ممکن است تعرض به زن ها در خیابان و کوچه و بازار ، از ناحیه منحرفین و مخالفین انقلاب باشد . از اینجهت کسى حق تعرض ندارد و اینگونه دخالت ها براى مسلمان ها حرام است و باید پلیس و کمیته ها از اینگونه جریانات جلوگیرى کنند .

ص: 219

تاریخ : 15/4/59

بیانات امام خمینی در جمع فرماندهان ، افسران و درجه داران وپرسنل نیروى دریائى ارتش جمهورى اسلامى

مقصد عالى اسلام و همه مکتب هاى توحیدى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اولا از آقایانى که زحمت کشیدند و تشریف آوردند در این محل تنگ و زحمت زا ، تشکر مى کنم و توفیق و سعادت همه را از خداى تبارک و تعالى مسئلت دارم . وضع اسلام در همه ابعادى که دارد با وضع حکومت هاى دیگر بلکه با وضع ادیان دیگر آنچه که الان در دست است مغایرت دارد . در تمام دوران بشریت آنقدر که تاریخ به ما اطلاع مى دهد هیچ حکومتى و هیچ دیانتى مثل دیانت اسلام و حکومت اسلام نبوده است و بعدها هم نخواهد بود . اسلام یک حقیقتى است که انسان را در تمام ابعادى که دارد ، چه از بعدهاى مادى و چه بعدهاى معنوى تا برسد به آنجائى که آنچه در وهم تو ناید آن شود ، در همه این ابعاد نظر دارد و طرح تربیتى . شما به حکومت هاى دنیا ، غیر ادیان وقتى که نظر بکنید چه حکومت هاى شرق و غرب و چه حکومت هائى که در بین شرق و غرب هستند هیچ حکومتى را نمى بینید که با کیفیت باردارى زن ها کار داشته باشند ، بابچه هاى شیرخوار کار داشته باشند ، با کیفیت ازدواج که چه وقت باشد ، چه وقت نباشد کار داشته باشد ، با بچه هاى کوچکى که در دامن مادرشان هست و تکلیف پدر و مادر ، با آنها کار داشته باشد ، بلکه هیچ حکومتى با اخلاق افراد هم کار ندارد الا آن چیزى که به حکومت ضرر بزند . نظر حکومت هائى دنیائى این است که یک کسى مخالفت با نظم نکند ، مخالف با حکومت آنها نکند ، بیرون نیاید و عربده بکشد و بخواهد نظم را به هم بزند تا این حدود کار دارند آنها ، اما در باطن منزل ها چه مى گذرد و غیر از توطئه که این هم مربوط به نظام است این آدم در خانه خودش چه مى کند ابدا کارى به این ندارد ، هر کارى مى خواهد بکند . آزادى که حکومت مادى به مردم مى دهند غیر از آن آزادى است که حکومت هاى معنوى و خصوصا اسلام به جامعه مى دهد . طرز حکومت اسلام با سایر حکومت ها در تشکیلات ، طرز نیروهاى مسلح اسلامى با سایر نیروهائى که غیر اسلامى هستند همه اینها فرق دارند . اسلام از قبل از اینکه شما ازدواج بکنید ، با ازدواج شما سروکار دارد ، مى خواهد نتیجه این ازدواج یک انسان سالم باشد ، مثل حیوانات نباشد که به طور هرج و مرج هر کارى مى خواهند مى کنند . از قبل از ازدواج قوانین اسلام هست که چه شخصى را زن قبول کند به ازدواج و چه زنى را مرد قبول کند براى ازدواج ، اوصاف مرد ، اوصاف زن ، اینها در اسلام مطرح است ، در هیچ حکومتى این مطرح نیست که مرد اوصافش چه باشد ، زن اوصافش چه

ص: 220

باشد . در اسلام این مطرح است ، وقت ازدواج چه وقت باشد ، بعد از ازدواج چه روابطى بین زن و مرد باشد ، وضع زندگى زن و مرد با هم چه جور باشد . وقتى زن و مرد با هم خلوت مى کنند وقت این خلوت چه وقت باشد .

همه اینها براى این است که مى خواهد ، مقصد عالى اسلام و همه مکتب هاى توحیدى این است که انسان درست بشود ، این انسان اگر چنانچه سر خود باشد و مهار نداشته باشد ، از همه حیوانات درنده تر و موذى تر است . شما مى بینید که این جنایاتى که الان بر بشر واقع مى شود از طرف قدرت هاى بزرگ که به خیال خودشان اینها تربیت شده هم هستند ، این جنایاتى که از طرف این دولت ها بر بشر و بر همجنس خودشان وارد مى شود و در طول تاریخ از هیچ حیوان درنده اى واقع نشده است . حیوان درنده هم طعمه مى خواهد آن طعمه که دستش آمد و شکمش سیر شد دیگر نمى خواهد یک عده از حیوانات را استثمار کند و تحت سلطه در مى آورد . این انسان است که سیر نمى شود ، این انسان است که هواهاى نفسانیه اش آخر ندارد . اگر چنانچه یک مملکت را به او بدهند ، دنبال یک مملکت دیگر است آن مملکت را هم که گرفت دنبال یکى دیگر است اینطور نیست که حدود داشته باشد آمال انسان ، هر چه که یافت دنبال این است که آنچه را که نیافته او را هم بیابد ، انسان اگر به حال خودش باشد در شهوت غیر متناهى است آمالش ، و در غضب هم غیرمتناهى است و در حس سلطه جوئى هم غیرمتناهى است . شما گمان نکنید که اگر منظومه شمسى را تمامش را یک انسانى به دست بیاورد باز بنشیند که خوب ، بس است و مى گوید یک منظومه دیگرى برویم ببینیم چه خبر است . شما مى بینید که الان دنبال این هستند که به مناطق دیگرى که غیر زمین است ، به سیارات دیگر هم دست یابند اینطور نیست که اگر دست یافتند به یک سیاره اى ، دنبال سیاره دیگر نباشند اینطورى انسان خلق شده است ، غیرمتناهى در غضب ، غیر متناهى در شهوت ، غیر متناهى در خودخواهى . هیچ چیز انسان را سیر نمى کند مگر اینکه تربیت بشود که با این تربیت به منتهاى سیرى که در این سیر آن منتها تمام چیزهائى است که انسان مى خواهد و آن رسیدن به کمال مطلق ، به کمال مطلق اگر رسید این طمانینه برایش حاصل مى شود ، اطمینان قلوب به رسیدن به خداست ، به غیر او هیچ آرام نیست قلوب ، خودشان هم ملتفت نیستند که این نفس توجه به کمال مطلق دارد ، منتها کمال را گم مى کنند ، نفس انسان متوجه به این است که برسد به کمال مطلق ، تشخیص اینکه این کمال است ، آن کمال است اشتباه در اینجاهاست . یک کسى علم را کمال مى داند ، دنبال علم مى رود ، یک کسى قدرت را کمال مى داند ، دنبال قدرت مى رود ، همه اینهائى که دست و پا مى زنند در دنیا ، دنبال این هستند که کمال مطلق را پیدا کنند ، همه دنبال این هستند خدا را پیدا کنند ، متوجه نیستند خودشان .

اسلام هادى انسان هاى سرگردان به سوى کمال مطلق و نور

اسلام آمده است راه را نشان بدهد ، سرگردانى ها را از بین مى برد و راه را نشان مى دهد که از این راه باید رفت ، اسلام نیامده است که سلطه پیدا کند بر این مملکت و آن مملکت و آن مملکت ، اصلا

ص: 221

مطرح نیست پیش اسلام سلطه جوئى ، مطرح نیست پیش اسلام غلبه به یک قومى و زیر بار قرار دادن و به استعمار کشیدن آنها ، هیچ مطرح نیست پیش اسلام . اسلام اگر چنانچه ارتش دارد براى این دارد که این ارتش مردم را بیاورد براى هدایت نه ارتش برود یک جائى را بگیرد . ارتش مى خواهد قلوب را جلب کند . ارتش اسلام ، اسلام آمده است که قلوب یک انسان را ، قلب هاى انسان را که سرگردان هستند و کمال مطلق دنبالش هستند و نمى دانند کجاست ، این سرگردان را مى خواهد هدایت کند و راهنمائى کند به آن راهى که به آنجا مى رسند . در قرآن و در نماز مى خوانید (اهدنا الصراط المستقیم ) یک راه مستقیمى هست که این راهى است که انسان را به کمال مطلق مى رساند و آن سرگردانى که از براى انسان از بین مى رود و بشر این راه مستقیم را اگر خودش مى خواهد طى کند نمى تواند ، اطلاع در آن ندارد . خداست که اطلاع دارد بر این راه مستقیم ، یعنى آن راهى که انسان را از این آشفتگى ها و از این حیرت ها بیرون مى آورد ، مى فرستد او را طرف یک راهى که منتهى الیه اش خداست . ما از خدا در نمازهایمان مى خواهیم که خدا هدایت کند ما را به راه مستقیم ، نه راه کج و نه راه از این طرف کج ، راست و چپ . (غیرالمغضوب علیهم ولاالضالین اینها راه هایشان علیحده است و هر چه جلو بروند دور مى شوند از آن مقصد . ارتش اسلام ، ارتش هدایت است ، سردارهاى صدر اسلام اساتید اخلاق بودند ، کسانى بودند که مردم را در همان حالى هم که جنگ مى کردند ، هدایت مى کردند با اسم خدا شروع مى کردند . دستور بود که تا آنها ، تا آن مقابل هاى ما شروع نکنند ، شما بایستید . شروع هم اینطور نبود که همانطور که آنها مى خواستند اینها را مغلوب کنند و یک غنیمتى به دست بیاورند و یک کشورى را بگیرند اینها هم آنطور باشند ، خیر ، اینها مى خواستند قلوب را به دست بیاورند ، ارتش اسلام هر جا رفته است و سردارهاى اسلام هر جا پا گذاشتند همانجائى که پا گذاشتند اول مسجد درست کردند ، وقتى به قاهره رسیدند اول خط کشیدند براى مسجد . و هر جا اینطور بود ، مسجد مطرح بود ، معبد مطرح بود و ارتش اسلام براى آباد کردن مساجد و محراب ها کوشش مى کردند و پیغمبرها براى همین آمده بودند که مردم را هدایت کنند به آن راهى که مى رسند به آن کمال مطلق و از این حیرت ها و از این سرگشتگى ها نجات پیدا مى کنند ، براى نجات انسان است از این ظلمت طبیعت به نور ، بلکه از حجاب هاى نور و ظلمت براى ماوراى اینها . در دعاى شعبانیه مى خوانید:(الهى هب لى کمال الا نقطاع الیک و انرابصار قلوبنا بضیأ نظرها الیک حتى تخرق ابصار القلوب حجب النور) ما را هدایت کن به آنجائى که دیدگان قلوب ما ، چشم هاى قلب ما ، حجاب هاى نورانى هم از بین بردارد ، به تو برسد . اسلام آمده است که انسان را از این ضلالتى که دارد ، از این حجاب هائى که دارد ، حجاب هائى که بالاتر از همه حجاب خودبینى است ، خود گنده بینى ، تا انسان یک چیزى دستش مى آید یک غرورى در او پیدا مى شود و خودش را بزرگ مى بیند ، اسلام آمده است که سرکوب کند این غرور را ، مادامى که انسان خودش را مى بیند نمى تواند به آن راهى که راه هدایت است دست پیدا بکند . باید پا بگذارد روى این ، اول امر این است که پا بگذارد روى این شهواتى که دارد ، هواهاى نفسانیه اى که دارد .

ص: 222

در اسلام هر چه هست براى صلاح حال ملت هاست

و ارتش اسلام براى این آمده است که مردم را صید کند و قلوب آنها را به دست بگیرد ، نه مردم را بخواهد جهات مادى به دست بیاورد . هیچ جنگى در دنیا که بین انبیا بوده و غیرشان ، نبوده است الا اینکه مى خواستند این سرکش ها را آرام کنند و این انانیت ها را بکوبند . خداى تبارک و تعالى وقتى به حضرت موسى و هارون امر مى فرماید ، مى فرماید بروید این فرعون را نصیحت کنید شاید ، شاید ، به راه بیاید . مطرح این است که فرعون آنهائى که همه شان نفس فرعونى دارند ، خیال نکنید که یک شخصى یا یک اشخاصى بودند ، فرعون بودند ، انسان تا تربیت اسلامى یا ترتیب مکاتب توحید پیدا نکند ، این فرعونیت در باطنش است شیطنت هم در باطنش هست ، خودخواه است و اسلام براى این آمده بود که این خودخواهى هائى که مانع از رسیدن به آن هدایت مطلقند ، از پیش پاى مردم بردارند . در نقل است که پیغمبر اسلام دید یک عده اى را گرفتند ، اسیر کردند دارند مى آورند فرمود که ما باید با زنجیر اینها را به بهشت ببریم . آنقدر پیغمبر غصه مى خورد به اینکه این مردم هدایت نمى شوند که خدا به او تسلیت مى فرماید: (فلعلک باخع نفسک على آثار هم ان لم یومنوا هذا الحدیث اسفا) . قضیه ، قضیه ایمان است نه قضیه گرفتن یک جائى و سلطه پیدا کردن به یک کشور است ، قضیه این است که ایمان بیاورند . جمهورى اسلامى باید مشى اش این باشد که هدایت کند مردم را ، خدا انشأاللّه این منحرفینى که الان در کشور ما و در سایر کشورهاى اسلامى هستند هدایت کند که اینها به راه بیایند . اسلام مى خواهد که مردم بیایند در تحت لواى او و آنها را از این گرفتارى هائى که دارند و سرگشته اند و حیرانند و این ور و آن ور مى زند براى پیدا کردن کمال ، خودشان هم ملتفت نیستند که کمال مطلق چى هست ، آمده است اینها را از این سرگردانى ها بیرون بیاورد ، همه را به یک راه مستقیم هدایت کند و تا آخر برساند ، چرا از این اسلام فرار مى کنند ؟ در اسلام هر چه هست براى صلاح حال ملت هاست ، براى صلاح حال بشر است . اسلام مى خواهد اینهایى که منحرف هستند اینها را برگردانند به یک راه راستى ، به یک راه سلامتى ، همه با هم برادر باشند ، همه با هم دوست باشند ، محبت داشته باشند ، مثل اهل بهشت باشند که (اخوانا على سرر متقابلین ) برادرند همه ، هیچ حقد و حسدى آنجا دیگر نیست ، شستشو شده اند ، اگر خداى نخواسته هم جهنمى باشیم در جهنم شستشو مى شود ، جهنم راه بهشت است . اسلام آمده است که همه این گرفتاریهائى که در بشر هست زائل کند و همه را به راه راست و با برادرى ، با برابرى ، با خوشى اینها را ببرد ، راه ببرد همانطورى که چوپان گوسفندهاى خودش را راه مى برد ، همانطور که چوپان علاقه دارد که این گوسفند در یک جاى خوبى چرا بکند ، پیغمبرها مى گویند غالبا یا همه چوپانى هم کردند . چرا این گروه هاى منحرف از آغوش اسلام کنار مى روند ؟ بیایند ببینند که اسلام چه مى گوید و از اولى که بشر مى خواهد ازدواج کند همراهش هست که این بچه اى که مى خواهد از این بشر تولید بشود یک بچه خوبى باشد . بعد هم در دامن مادرش اینطور ، بعد در دبستانش اینطور بالا و پایین تا آخر . اسلام مى خواهد شما را هدایت کند به یک راه راستى ، اسلام اینطور نیست که بخواهد به شما یک سلطه اى پیدا کند و یک آقایى بفروشد ، خیر ، پیغمبر اکرم که

ص: 223

شخص اول بود و بنیانگذار اسلام و بنیانگذار هدایت مردم ، سیره اش را بروید ببینید چه جور بوده ، آیا هیچ وقت سلطه جو بوده است ؟ وقتى با همین اشخاصى که رفقایش بودند ، دوستانش بودند دیگر سیاه و سفید و اینها مطرح نبود ، نشسته بودند همه با هم دور هم مى نشستند یکى آنجا بنشیند یکى پهلویش ، یکى بالا و پایین باشد این هم نبوده . از اول بنا بوده است که یک اخلاق صحیح انسانى آنکه براى انسان صالح است ، آن را تربیت کنند به آن اخلاق و تربیت کنند به آن عقاید و تمام اعمالى که دستور داده اند همه اش براى این است که این را تربیت کنند ، که به آن مقصدى که بر حسب فطرت دارد (فطره اللّه فطرالناس علیها) این فطرت توحید است فطرت خداجوئى است در همه هست کافر هم که دارد مى رود دنبال اینکه یک چیزى پیدا بکند خودش ملتفت نیست این دنبال کمال مطلق است این را کمال خیال کرده است . هر کس هر عملى انجام مى دهد براى اینکه آن را یک چیز خوبى مى داند یک کمالى داند . این دزدهاى سر گردنه هم این را یک کمالى مى دانند که بروند دزدى بکنند به هم فخر مى کنند ، همه دنبال کمالند ، همه دنبال خدا هستند ملتفت نیست . بشر خداخواه هست ، لکن اعوجاجات نمى گذارد ، فطرت را خاموش مى کند .

کسى که به خدا متمسک است از هیچ چیز نمى ترسد

شما برادران ارتشى ، نیروهاى دریائى که امروز اینجا تشریف آوردید بعضى هایتان توجه داشته باشید که شما امروز لشکر پیغمبر اسلام هستید ، لشکر امام زمان ارواحنا فداه هستید ، الان نظر دارد به شماها . نامه اعمال شما به او عرضه مى شود بر حسب روایات ، طورى باشد که نامه ها وقتى عرضه مى شود ایشان را متأثر نکند . نیروهاى ما نیروهائى باشند که مردم را بخواهند هدایت کنند به انسانیت ، فرق ما بین نیروى توحیدى و طاغوتى همین است . نیروى طاغوتى مى خواست تو سر مردم بزند از مردم فاصله مى گرفت . توجه داشته باشید که هر چه قدرت پیدا کنید شما به اندازه محمدرضا پیدا نمى کنید و حالا او در یک بسترى خوابیده است که مرگ براى او عروسى است ، دنیا این است ! و آنهائى که اهل معرفت خدا هستند هر چه نزدیک تر به آن عالم بشوند ابتهاجشان زیادتر مى شود ، کمالشان زیادتر مى شود ، کوشش کنید که ارتش اسلامى باشید ، نیروى اسلامى باشید ، نیروئى باشید که بخواهید با این نیروى خودتان اشخاصى هم که خلاف مى کنند اینها را تربیت کنید . ضربه ، ضربه تربیتى باشد (ضربه على یوم الخندق افضل من عباده الثقلین ) این روایتى است از رسول اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) . ضربه ، یک ضربه یک دست بالا بردن و فرود آوردن و یک نفر آدم را سر آن خندق کشتن . البته از جهت سیاسى چون که این ضربه ، ضربه اى بود که اسلام را از شر کفار نجات داد . ولى از آن جهت ، جهت معنویش است ، این دست بالارود و پایین مى آید یک وقت آدم خیال مى کند منم که این کار را مى کنم ، من بودم که این کردم ، من بودم که اینجور کردم ، این شیطان است . یک وقت این را قدرت خدا مى داند خودش را هیچ مى داند براى خودش چیزى قائل نیست این دست را از خدا مى داند شمشیر را هم از خدا مى داند . هیچى ما نداشتیم ، ما قبل از چند سال پیش از این هیچ بودیم آنى که ما را هست کرد

ص: 224

و همه چیز به ما داد و همه قدرت ها داد و زمین را به این وسعت در اختیار ما گذاشت و آسمان و زمین را در اختیار ما و براى منافع ما گذاشت خدا بود ، ما خودمان که چیزى نبودیم ، چیزى نداشتیم حالا هم هیچ هستیم . بفهمیم این را که ما چیزى نیستیم هر چه هست اوست . هى نگویید که فلان این کار را کرد ، خیر ، اینها حرف است مبدأ مطلب را پیدا بکنید ، آن که انجام داده کارها را ، آنکه شما ملت ضعیف را غلبه داد بر یک همچو قدرتهاى بزرگى ، آن او بود . تا تمسک به او دارید از هیچ چیز ، از هیچ آسیبى نترسید ، کسى که به خدا متمسک است از هیچ چیز نمى ترسد براى اینکه آخرش این است که انسان را بکشند ، آخرش شهادت است از این ترسى ندارد . جوان هاى ما از باب اینکه از شهادت دیگر ترسى نداشتند بلکه استقبال مى کردند از شهادت ، این قدرت را پیدا کردند که همه به هم دست دادند و این مملکت را نجات دادند ، مى خواهیم مملکت نجات پیدا بکند از شرک ، نجات پیدا بکند از این الحادها ، همه بیایند ، همه با هم وارد بشوند در این مکتبى که براى خداست و شما را هدایت به روى خدا ، به طرف خدا مى کند ، نروید این طرف و آن طرف . هیچ جا بهتر از قرآن نیست ، هیچ مکتبى بالاتر از قرآن نیست . این قرآن است که هدایت مى کند ما را به مقاصد عالیه اى که در باطن ذاتمان توجه به او هست و خودمان نمى دانیم . شما ارتش عزیز ایران ، شما نیروهاى انتظامى ایران از هر طبقه اى که هستید شما امروز ، تمام نیروهاى شما امروز نیروى امام زمان سلام اللّه علیه است . کوشش کنید که رضاى او را به دست بیاورید ، توجه کنید به اینکه شما الان مستخدم او هستید و همه هستیم کوشش کنیم همه که رضاى او به دست بیاید که رضاى او رضاى خداست و اگر آن بدست آمد ما دیگر آسیب نمى بینیم و خوفى از چیزى نداریم . انشأاللّه خداوند به همه شما سلامت ، عزت ، قدرت عنایت کند و شماها را غلبه بدهد بر شیاطینى که در باطن خودتان و خودمان هست ، غلبه بدهد بر همه اشخاصى که بر ضد اسلام ، بر ضد این هدایت که هدایت خودشان هم هست بر همه غلبه بدهد .

و السلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 225

تاریخ : 20/4/59

بیانات امام خمینى در جمع روحانیون و ائمه جماعات تهران و شهرستانها .

دشمنان اسلام مقصدشان این است که روحانیت را پیش ملت ضعیف کنند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

آقایان اگر بفرمایند ، من راحت تر مى شوم ، بفرمایند بنشینند ، از اینکه آقایان در این هواى گرم و جاى تنگ و گرم هستند معذرت مى خواهم از آقایان . اینجا منزل خود شماست و من هم خدمتگزار خود آقایان . امیدوارم خداى تبارک و تعالى به همه آقایان و به همه ملت توفیق بدهد که این مشکلاتى که در پیش است با همت همه مرتفع شود .

من یک کلمه باید با علما و فضلا و ائمه جماعات و سنخ روحانیت در سطح کشور صحبت کنم ، یک کلمه هم با ملت . آن چیزى را که با آقایان روحانیون در میان مى گذارم این است که شما مى دانید که توطئه ها از همه اطراف هست و رو به افزایش است لکن از این توطئه هائى که منتهى به سلاح و قواى مسلح و اینها ، هیچ باکى نیست . آنها را خداى تبارک و تعالى همراهى مى کند چنانچه کرد و مى بینید . همین امروز هم یکى از علماى جماران آمد و قصه اى را نقل کرد که از آن قصه هم من فهمیدم که عنایت خدا با ماست . ایشان فرمودند که یک خانه اى را در ظاهرا شمیرانات این آقایانى که در کمیته بودند و پاسدارها و اینها ، به عنوان اینکه شنیده بودند اینجا قمارخانه است ، رفته بودند به عنوان اینکه در این قمارخانه را ببندند ، وقتى هم رفتند دیدند که بله بساط قمار و مشروبات و اینها هم هست یکى از پاسدارها رفته است پشت آنجا که برود ببیند اینجا چه خبر است ، یک سگى همچو حمله کرده به او که او را وادار کرده که برود در زیر زمین ، وقتى رفته در زیر زمین دیده یک مقدار زیادى اسلحه و امثال ذلک زیاد هست که شاید بعد در رادیو و اینها اطلاع بدهند به ملت . گفتم به آن آقا با هدایت سگ این واقع شده . این سگ مامور است ، همه عالم مامورند . آن روز باد و شن مامور بود امروز هم در این قصه سگ مامور بوده است که این پاسبان را ملزم کند که برود کشف بکند . از این امور خوفى نداشته باشید ، ملت ما هم از این امر خوف نداشته باشند و حماقت مال اینهائى است که در عین حالى که دیدند که آن رأسشان با آنهمه قدرت که در دست داشت بالفعل و با آنهمه پشتوانه هائى که از همه گروه هاى خارج و داخل داشت . در مقابل ملت و در مقابل تایید خداى تبارک و تعالى از ملت ما ، نتوانست کارى بکند . حالا که آنها رفتند و رو به جهنمند ، این عده بیچاره اى که براى خاطر یک دنیاى کمى ، فانى ، مى خواهند توطئه بکنند و آن هم اینطور توطئه اى که معلوم است که اگر چنانچه موفق به کشفش هم

ص: 226

نشده بودیم و قیام هم کرده بودند ، خفه مى کردند آنها را ، این خوفى ندارد . آن توطئه هائى که از اول نهضت یعنى پیروزى ما ، پیروزى شما شروع شده است و باز هم در کار است ، آن را باید آقایان توجه به آن داشته باشند . اینها از همه فرصت ها و از همه ابعاد مى خواهند استفاده بکنند ، مثلا یکى از مسائلى که دست خارج در آن هست و شیاطین داخلى ، این است که انتظامات را وارد کنند که محفوظ نباشد و به هم بخورد . در کمیته ها ، در انجمن اسلامى که در همه سطح کشور هست و در دادگاه ها و پیش پاسدارها و پاسبان ها و قواى مسلح دیگر یک جور تزریقاتى مى شود که نتیجه آن تزریقات و تبلیغات این است که انسجام ملت را از دستش بگیرد و ملت ما را معرفى کند به دنیا که اینها اصلا تحت هیچ نظامى نیستند ، اینها نظام ندارند ، اینها حکومت جنگلى دارند تا اینکه مصحح پیدا بشود پیش ابر قدرت ها براى اینکه یک (ولى ) اى براى ما بفرستند . داخل را به هم مى زنند ، انجمن هاى اسلامى یک کارهائى مثلا گاهى بچه هایشان ، جوان هایشان انجام مى دهند که موجب به هم ریخته شدن اوضاع است یا کمیته ها ، سر تا سر کشور بعضى از جاها که بعضى اشخاص درشان نفوذ کرده است وادار مى کنند که آنها هم یک کارهائى بکنند که موجب یک اختلالى بشود در نظم . جهاد سازندگى هم اشخاصى در آن نفوذ کرده و مى کنند که آنها هم کارى انجام بدهند که مردم را از خودشان متنفر کنند و در دادگاه ها هم گاهى بعض اشتباهاتى مى شود که آن هم موجب نارضایتى است . اینها مى خواهند شما را ، مقصدشان این است که روحانیت را پیش ملت ضعیف کنند و انسجام بین این قوایى که باید باشد و انتظامى که باید در یک مملکتى براى اداره اش باشد ، این انسجام را به هم بزنند و فرض کنید که هر چه قدرت هم داشته باشند قواى انتظامى و مسلح ، اگر منسجم نباشند کارى ازشان نمى آید . تا سپاه پاسداران ، ژاندارمرى ، ارتش ، شهربانى و سایر قواى مسلح باهم منسجم نباشند و همه از یک راه نروند ، نمى توانند یک توطئه هایى که هست و ممکن است یک وقت واقع بشود نمى توانند آن را خنثى کنند و خفه کنند . چنانچه اگر بین روحانیون ، تمام طبقاتى که روحانیت شامل آنهاست از علما و فقها ، از محصلین ، از خطبا ، ائمه جماعات ، همه ، اینها اگر چنانچه آن وظایفى که محول به خودشان است آن وظایف را فراموش کنند و یک راه دیگرى که محول به آنها نیست بروند ، این هم یک خلاف نظمى است و این خلاف نظم موجب این مى شود که اولا شما را در بین ملت یک جور دیگرى غیر از آنکه واقعیت هست معرفى کنند و ملت را از شماها کم کم جدا کنند . همین مسأله اى که در اوایلى که رضا خان آمد و کودتا کرد و بعد مستقر شد ، همان برنامه ها دارد حالا شروع مى شود . این خطاب من به همه علما و تمام روحانیون به کلمه عام و به همه ملت است . اگر چنانچه با هشیارى و با توجه کامل و تفکر کامل توجه نکنند به این توطئه ، این موجب این مى شود که ملت و روحانیت از هم جدا بشوند و روحانیت نتواند آن کارى که به عهده اوست انجام بدهد و اگر چنانچه یک وقتى آنها فرصت کنند ، از همین معنا ، از جداشدن ملت از روحانیت استفاده کنند و کارهاى سابق را اعاده کنند ، همان نقشه اى که من خوب یادم هست که در زمان رضاخان بود و آن نمایش دادن روحانیت به یک صورت غیر صحیح و جدا کردن مردم از روحانیت . در اوایل زمان رضاخان که قدرتش مستقر شد یکى

ص: 227

از امورى که او انجام داد همین بود که روحانیت را در بین مردم هى کم کم مى خواست از بین ببرد . از شوفرها شروع کرده بودند ، در آن زمان شوفرها یک آلت دستى بودند که یکى از علما براى من نقل کرد (خدا رحمتش کند) که من در اراک بودم و مى خواستم بیایم به تهران یا قم ، اتومبیل به من اجاره نمى دادند و آن شوفر گفت که ما به دو طایفه بنا داریم که اتومبیل کرایه ندهیم و آنها را سوار نکنیم ، یکى فواحش و یکى معمم . این از دست شوفرها در آن زمان . حالا هم من نمى دانم چه جورى است که باز شوفرها را کشیدند در کار با اینکه شوفرها حالا غیر آنوقت هستند ، البته حالا هم متعهدند اکثرا انشأاللّه لکن بعضى از آنها شروع کردند ، تبلیغاتى در آنها شده است ، یک دسته بندى هائى شده است که حالا هم اهل علم را بعضى از شوفرها سوار نمى کنند . این همان توطئه اى است که از اول انگلیس ها درست کرده بودند و حالا هم عمال همه قدرت هائى که با شما مخالفند . شما یک توجه باید داشته باشید و ملت هم یک توجه . توجه شما این است که از حدود وظایف شرعیه خودتان و روحانى تجاوز نکنید .

ضرورت حضور فعال روحانیون در صحنه سیاست همراه با حفظ حوزه فقاهت

روحانیون همه ، ملت همه باید حاضر باشند در مسائل سیاسى ، حضور داشته باشند . اینکه بعض از عناصر حالا هم گاهى مى گویند که روحانیون بروند توى مجلس ها ، توى مدرسه هاى خودشان و مشغول کارشان باشند و ماها باید وارد این کارها باشیم ، این یا از بى توجهى به عمق مسائل است که من باید بگویم بعضى شان بى توجه هستند و یا اینکه عمال همان ها هستند که در زمان رضاخان یک همچو کارهائى را مى کردند و در طول تاریخ تقریبا حدود سیصد سال اینقدر تزریق کردند بر این ملت و بر خود روحانیون که شما نباید در سیاست دخالت بکنید که خود آقایان هم باورشان آمده بود . اگر یک مطلبى مثلا راجع به یک امر سیاسى که به نفع ملت بود اینها مى خواستند دخالت بکنند ، یک قشر از خود روحانیت مى گفتند این یک امر سیاسى است به ما چه . خودشان را کنار کشیده بودند یعنى کنارشان زده بودند اینها را ، باورشان آورده بودند که روحانیون باید فقط بروند مسأله بگویند آن هم بعضى مسائل ، نه همه مسائل . مسائل اگر همه اش باشد که بیشتر کتب فقه ، کتب سیاست است لکن باورشان آمده بود این ، مردم هم این را باور کرده بودند و این تبلیغاتى بود که از آنوقتى که پاى غربى ها باز شد در ایران ، مطالعاتشان را کردند ، به آنجا رسید که این جمعیت خطرناکند و باید اینها را کنار زد و مشغول به خودشان کرد و ملت را هم باید از اینها جدا کرد ، اگر یکى از اینها بخواهد وارد بشود در یک امر سیاسى ، ملت با اینها موافقت نکند براى اینکه امر سیاسى است به شما چه . در عین حالى که باید همه قشرهاى ملت و خصوصا روحانیت حاضر باشند در سیاست کشور و توجه داشته باشند به مسائلى که در کشور مى گذرد ، چه در مجلس و چه در دولت و دیگران ، در عین حال باید آن شغلى را که دارند از آن دست بر ندارند ، گمان نکنند به اینکه ما باید ، (آنوقت این گمان بود) که ما هیچ نباید دخالت بکنیم حالا این باشد که ما شغلمان فقط دخالت است . خیر ، در آنوقت هم این کار صحیح نبوده براى ما و شما ، حالا هم این کار صحیح نیست . شما باید پست هاى خودتان را محکم نگه دارید ، ائمه جماعت باید

ص: 228

این مساجد را محکم نگه دارند و خطبا باید منابر را محکم نگه دارند و فقه را در حوزه هاى علمیه مثل قم و مشهد و امثال اینها و همین طور نجف باید فقاهت را حفظ کنند . حوزه ها باید حوزه فقاهت باشد . این حوزه هاى فقاهت بوده است که هزار و چند سال این اسلام را نگه داشته است . این مشى اى بوده است که از زمان قدیم ، از زمان ائمه هدى تا زمان ما ، مشى اى بوده است که علمأ ما داشته اند و آن حفظ فقاهت . نباید حالا شما فکر کنید که حالا که باید امور سیاست هم ما دخالت بکنیم پس به فقاهت کار نداشته باشیم ، خیر ، باید حوزه هاى فقاهت به فقه خودشان به همان ترتیبى که سابق بود هیچ تخطى نکنید ، به همان ترتیبى که سابق تحصیل مى کردید فقه و مقدمات فقه را ، محکم فقاهت را حفظ کنند و ائمه جماعت محکم مساجد خودشان را و ارشاد ملت را حفظ کنند و خطباى ملت هم باید منابر خودشان را و موعظه هاى خودشان را و ارشاد خودشان را حفظ کنند و در عین حال مراقب اوضاع مملکت خودشان باشند ، چنانچه اهل بازار باید بازار خودشان را حفظ کنند لکن مراقب باشند . اینطور نباشد که ما یک وقت خداى نخواسته از آن اصلى که اساس حفظ اسلام است رو بر گردان بشویم و حوزه ها به فقاهت کم توجه بشوند . این فقها هستند که حصون اسلام هستند و حفظ کردند اسلام را . باید حوزه عنایتشان به فقه و فقاهت از همه چیز بیشتر باشد . اگر حوزه فقاهت خداى نخواسته از بین برود یا سست بشود ، رابطه ما بین فقها و ملت قطع مى شود ، این حوزه فقاهت است که رابطه را محفوظ نگه داشته است . اگر یک اشخاصى آمدند در حوزه ها و پیشنهاد کردند که فقه لازم نیست مثلا به این طول و تفصیل باشد و فلان و بیائیم یک چیزهاى دیگر را هم چه بکنیم ، اینها اشتباه مى کنند یا مامورند . فقه به همان قوت اولیه باید باقى باشد . حوزه هاى فقاهت ، هم فقاهت را داشتند و هم یک جمعى هم معقول و سایر علوم را تحصیل مى کردند . علمأ اخلاق بودند در حوزه ها که مردم را و علما را و اهل علم را دعوت به مسائل اخلاقى مى کردند ، اهل معنویت و عرفان بودند که اشخاصى را دعوت مى کردند به آنطور و کارهاى خودشان را انجام مى دادند ، لکن فقاهت که اساس است سرجاى خودش بود و باید باشد و مسجدها را باید محکم آقایان بگیرند و نگهش دارند . دلسرد نشوید از حرف هائى _ را _ که این عمال خارجى در بین مردم منتشر مى کنند . باید در عین حالى که حضور دارید در صحنه سیاست و هر واقعه اى که واقع مى شود شما توجه باید داشته باشید که این واقعه آیا به نفع ملت است یا نه ، لکن حوزه هاى فقاهت را به همان قوت خودش حفظ کنید . این فقه هست که اسلام را حفظ کرده و تا آخر حفظ مى کند انشأاللّه . و از این شغلى که دارید و از این راهى که دارید منحرف نشوید و بروید یک کارهائى که شما نباید بکنید ، مثلا یک معممى چهار تا هم پاسدار داشته باشد و یا هر کارى دلش مى خواهد بکند ، یک کسى هم یک کمیته درست کند و چند تا پاسبان و هر کارى مى خواهد بکند . اینها یک طرحى است که ریخته اند براى اینکه شما را از صحنه خارج کنند ، وارد یک صحنه اى مى کنند که شما را بکلى خارج کنند ، همچو مى کنند که هى بیایند فریاد بزنند که امان از این آخوندها که در کمیته ها هستند و در دادگاه ها هستند و اینها که حتى آنها اگر دو تا ، سه تا قضیه برخلاف واقع شد آنها هم که قضایاى زیاد است و صحیح واقع مى شود ، پایمال مى کند . باید در عین حالى که هر کسى به شغل

ص: 229

خودش باید مشغول باشد و هر کسى باید همان کارى که دارد خوب انجام بدهد لکن حاضر باشد در مملکت و غایب نباشد از سیاستى که در مملکت مى گذرد ، توجه داشته باشد که اگر یک وقت مثلا یک جمعیتى یا یک فردى ، یا حکومتى پایش را کج گذاشت ، همه اعتراض کنند و نگذارند که واقع بشود ، یا یک افراد غیر صحیحى را اگر چنانچه در ماموریت هائى گذاشتند و آقایان و علمأ بلاد مى دانند که این فاسد است خودشان نروند سراغش ، اطلاع بدهند به آنجاهائى که باید اینها را تغییر بدهند و از آنها بخواهند که تغییر بدهند . اگر خودشان بروند ، ولو یک آدم فاسدى را خود آقایان بفرستند یا بروند و آن فاسد را از آنجا بیرون کنند ، این موجب وهم مى شود براى اهل علم ، اینها باید ارشاد کنند دولت را ، ارشاد کنند به اینکه این مامورى که اینجا فرستادى اشتباه بوده است و دولت را وادار کنند ، مجلس را وادار کنند تا اینکه اصلاح بشود . خودشان اگر بخواهند مستقیما دخالت بکنند ، موجب این مى شود که در بین مردم موهوم بشوند و شما حفظ حیثیت خودتان برایتان واجب است . هر مومنى حفظ عرض خودش برایش واجب است لکن علما بیشتر مامورند به این امور ، حجت بر علما تمامتر است . این وظیفه ماهاست که باید هر کسى شغل خودش را محترم بشمارد ، دلسرد نشود امام جماعت از جماعتش ، اهل منبر از منبرش و عرض مى کنم که مراجع از مرجعیتشان ، علمأ بلاد از مسائلى که خودشان دارند . اینها باید حفظ کنند آن چیزهائى که مال خودشان است و حاضر باشند براى امور سیاسى .

مسجد محلى است که از مسجد باید امور اداره بشود

و آنى که به ملت عرض مى کنم این است که توجه داشته باشد ملت که دشمن هاى اسلام و دشمن هاى کشور شما از هر راهى استفاده مى خواهند بکنند . این راه هائى که خوب ، دیده اید که واضح است که توطئه بکنند و مثلا شلوغى ها بکنند و فسادها بکنند ، اینها را که مى دانید ، راه دیگرى که الان در نظر آنهاست این است که این مراکزى که مربوط به ربط روحانیت و ملت است ، این مراکز را سست بکنند و کم کم از بین ببرند ، وسوسه کنند به اینکه این آخوندها که از آنها کارى نمى آید ، روید توى مسجد چه کنید ؟ بروید راهپیمائى کنید . خوب ، راهپیمائى سرجاى خودش اما مسجد محلى است که از مسجد باید امور اداره بشود . این مساجد بود که این پیروزى را براى ملت ما درست کرد . این مراکز حساسى است که ملت باید به آن توجه داشته باشند ، اینطور نباشد که خیال کنند که حالا دیگر ما پیروز شدیم دیگر مسجد مى خواهیم چه کنیم . پیروزى ما براى اداره مسجد است . ما اگر نماز نباشد و آداب اسلامى نباشد ، چه داعى داریم که بیائیم خودمان را به مهلکه بیندازیم و وارد این امور بشویم ؟ ما براى اسلام این کارها را مى کنیم و شما ، شما ملت براى اسلام قیام کردید و براى اسلام اینهمه زحمت کشیدید و دارید مى کشید . مراکزى که مراکز بسط حقیقت اسلام است ، بسط فقه اسلام است و آن مساجد است ، اینها را خالى نگذارید . این یک توطئه است که مى خواهند مسجدها را کم کم خالى کنند . یک چهار نفر آدمى که معلوم نیست اصلا به مسجد و به اسلام و به اینها اعتقادى داشته باشد یا معلوم

ص: 230

است که ندارد ، امام جماعت ایستاده آنجا نماز مى خواهد بخواند اینها هم چند نفر بر مى دارد مى آید آن طرف یکى شان مى ایستد جلو ، باقى شان نماز مى خوانند ، این نماز نیست ، با این نماز مى خواهند اسلام را بشکنند . روحانیون باید حفظ حیثیت خودشان را بکنند و خداى نخواسته کارى نکنند و خداى نخواسته کارى نکنند که بین ملت یک طور دیگرى وجهه روحانیت نمایش داده بشود و مردم موظفند که مساجد خودشان را ، مراکزى که مربوط به روحانیت است حفظ کنند . همان نقشه زمان رضاخان الان شروع شده است . آنوقت هم یکى یکى آمدند ، کم کم ، کم کم آمدند وارد شدند ، شعر ، ایشان شروع کرد شعر گفتن : (تا آخوند و قجر هست در این مملکت ، این کشور دارا به جائى نمى رسد) شاعرشان اینطور مى گفت . حالا من شعرش را نمى خواهم بخوانم . مقالاتى که مى نوشتند مقالاتى بود که به ضد روحانیت بود و آنوقت با کمال وقاحت مى نوشتند و تبلیغات مى کردند ، همه گروه ها را وادار کرده بودند که به ضد این طایفه انجام وظایف خودشان را بدهند یعنى وظایف انگلیس ها را آنوقت . اصلا رضاخان را آورده بودند براى اینکه این را تشخیص داده بودند که یک آدم قلدرى است و اول هم یک نفر روزنامه نویس را ، سید ضیأ را همراهش آوردند و بعد هم او را بیرونش کردند و خود این را گذاشتند که یک آدم قلدرى است مى تواند کارها را انجام بدهد . اولا سواد ندارد ، چیزهاى سیاسى را نمى داند و ثانیا آدم قلدرى است هر کارى به او بگویند مى کند . این در آنوقت این نقشه اى که آنها کشیده بودند و احتیاط این بود که مبادا آخوندها یک کارى بکنند ، حالا که دیدند آخوندها با دعوت خودشان و با همراهى همه قشرهاى ملت از دانشگاه گرفته تا بازار تا کارگر و تا کشاورز ، همه اینها با هم بودند و یک همچو کار بزرگى را کردند ، حالا بیشتر از آنوقت درصدد هستند . اگر آنوقت یک طرحى بود براى اینکه مبادا یک همچو چیزى بشود ، حالا فهمیدند که یک همچو چیزهائى مى شود . حالا فهمیدند که اگر چنانچه آخوند و دانشگاهى و دیگر قشرها با هم باشند یک همچو کار بزرگى ، یک همچو کارهاى بزرگى مى کنند . حالا بیشتر درصدد هستند که ملت را از این طایفه جدا کنند و دانشگاه را از مدرسه جدا کنند و بلکه همه قشرها را با هم بدبین کنند و به جان هم بیندازند .

همه اقشار ملت براى حفظ اسلام آماده و مجهز باشند

امروز وظیفه هست براى همه ما ، ملت ما باید این وظیفه را انجام بدهد . امروز روزى است که قدرت هاى بزرگ با توطئه هاى داخل و خارج مى خواهند این نهضت را بکلى به هم بزنند و اسلام را که الان از آن ضربه دیدند زیر پا بگذارند و قطع کنند ریشه هاى او را . امروز همه اهالى مملکت ما و کشور ما باید به حال آماده باش باشند . نروید سراغ زمین و _ نمى دانم _ این چیزهائى که مال دنیاست ، اینقدر دنبال این چیزها نروید شما باید اسلام را حفظ کنید ، در پناه اسلام همه این چیزها را هم داشته باشید . اگر اسلام را از دست شما بگیرند ، خیال نکنید که اسلام را که گرفتند یک ملتى مى گذارند و یک ملیتى که این آقایان ملت گراها ، هى دهن خودشان را پر مى کنند ، ملت ، ملت ! اگر اسلام را از دست شما گرفتند و آخوند و ملت را جدا کردند ، شما چهار نفر ملى نمى توانید هیچ کارى بکنید ، اگر بین شما

ص: 231

امثال بختیار نباشد و حال اینکه ممکن است باشد . اینقدر تفرقه ایجاد نکنید اى آقایان نویسندگان ! اینقدر تضعیف نکنید روحانیت را اى آقایان روشنفکران ! اینقدر مملکت را از این طرف به آن طرف نکشید تا اینکه خداى نخواسته بیایند همه تان را عذرتان را بخواهند . با هم باشید ، آماده باشید ، ملت باید آماده باشد براى این امورى که دارد پیش مى آید که آن روزى که خداى نخواسته فرض کنید فانتوم آنها آمد و اینجا را خراب کرد و من هم رفتم سراغ کارم ، ملت دستش باز و با مشت محکم حفظ بکند اسلام را . روحانى ، بازارى کارگر ، کشاورز ، کارمند ، قواى مسلح ، همه باید حال آماده باش داشته باشند ما اگر حالا در بین راه که هستیم و اینهمه توطئه الان هست ، اگر فراموش کنیم نهضت را ، اگر فراموش کنیم انقلاب را و برویم سراغ کارمان ، هر کدام برویم سراغ شغلى که داریم و حاضر نباشیم در صحنه سیاست و خودمان را مجهز نکنیم براى حفظ این مملکت اسلامى و حفظ اسلام ، خداى نخواسته یک وقت به کارهاى بد خواهد رسید و ممکن است که البته نمى توانند انشأاللّه که کارى انجام بدهند ، لکن تاخیر مى توانند بیندازند . شما ببینید که الان هر کارى که مى خواست در این مملکت انجام بگیرد ، یک جبهه هائى در مقابلش ایستاد که نگذارد ، شلوغکارى کردند لکن نتوانستند . من نمى گویم که مى توانند ، نمى توانند . اگر این فانتوم ها هم بلند شده بود که اینها مى خواستند چه بکنند ، پدر اینها را در مى آوردند .

مگر ملت ما حالا دیگر نشسته آنجا که یک فانتوم و دو فانتوم کارى انجام بدهد . این احمق ها نفهمیدند این را که با چهار تا مثلا سرباز (سربازها که با اینها موافق نیستند) با چهار نفر از این درجه داران مثلا و امثال اینها نمى شود یک مملکت سى و پنج میلیونى که همه مجهز هستند ، اینها بتوانند فتح کنند . اینها غلط فکر کردند ، اینها نفهمیدند که شوروى با همه قدرتى که دارد و با همه ابزارى که دارد و با همه سلاح هاى مدرنى که دارد ، در افغانستان پوزه اش به خاک مالیده شده است . در عین حالى که (حضار: توطئه چپ و راست کوبنده اش روح اللّه هست ) (امام : صبر کنید ، صبر کنید خواهش مى کنم ، شماها کوبنده هستید ، روح اللّه کى هست ) اینها یک حماقتى است منتها بعضى جوان ها ، بیچاره ها ، نفهم ها اینها را وادار مى کنند یک همچو کارى بکنند ، یک همچو کارهائى که همین دو ، سه روز مثلا بود . خوب ، اینها نمى فهمند که اگر چنانچه فرضا هم شما از پایگاه همدان پا شده بودید و آمده بودید و فرض کنید چند تا جا هم کوبیده بودید ، شما بالاخره باید زمین هم بیائید یا همان آسمان مى مانید ؟ ما از این امور نمى ترسیم ما از قشرهاى خودمان مى ترسیم ، از خودمان . اگر چنانچه شما آقایان و همپالگى هاى شما ، صنف روحانیت همه (ایدهم اللّه تعالى ) اگر چنانچه کارهائى خداى نخواسته انجام بدهید که از چشم ملت بیفتید ، ولو در دراز مدت ، آن روز است که فانتوم لازم نیست دیگر ، خود ملت شما را کنار مى زند و ملت هم بى هادى نمى تواند کارى انجام بدهد و آنها ولو حالا تهیه براى چندین سال دیگر هم باشد کار خودشان را آنوقت مى توانند انجام بدهند . من خوفم این است که ما نتوانیم ، روحانیت نتواند آن چیزى که به عهده اوست صحیح انجام بدهد . من خوف این را دارم که به واسطه بعضى تبلیغات ، حوزه هاى علمى از آن کار اساسى که حفظ فقاهت است سستى بکنند و کم کم فقه منسى بشود و در دراز مدت اینها نتیجه بگیرند . شما این را خیال نکنید که آنها خیلى

ص: 232

دستپاچه اند که همین دو ، سه روز این کارها را انجام بدهند ، اگر توانستند ، حالا ، اگر نتوانستند نقشه مى کشند که در پنجاه سال دیگرى کار خودشان را انجام بدهند ، دست بر نمى دارند . و از نقشه هاى مهم همین است که قشرهاى ملت را از هم جدا کنند و مهم این است که روحانیت را از ملت جدا کنند . اینها ضربه اى که از روحانیت خوردند از هیچ کس نخوردند براى اینکه ضربه را مى گویند که دیگران هم که زدند به ما ، اینها وادارشان کردند ، مسجدها مردم را وادار کرد ، پس باید مسجدها را ما شروع کنیم بشکنیم . اینکه مى آیند مسجدها را مى خواهند خلوت کنند و بیچاره جوان ها و متدینین ما هم اشتباها به خطا مى روند ، این است که مسجدها کم کم امسال یک قدرى ماه رمضانش کمتر باشد ، سال دیگر یک خرده کمتر ، بعد از ده سال ، پانزده سال دیگر چه بشود . آنها عجله ندارند ، به تدریج هر چه شد . شما باید هشیار باشید که مسجدهایتان و محراب هایتان و منبرهایتان را حفظ کنید و بیشتر از سابق ، شمائى که این معجزه را از مسجد دیدید ، حالا باید بروید دنبال این مرکز معجزه ، نه رها کنید او را شمائى که از اسلام یک همچو معجزه اى دیدید که همه قدرت ها را به هم شکست ، نه فقط ابرقدرت ها را ، قدرت هاى دیگر را هم به هم شکست ، شمائى که از ، ملت ما که از اسلام این معجزه را دارد نباید در اسلام سستى کند . فرضا چهار نفر پاسبان هم ، پاسدار هم یک خلافى کردند لکن همین پاسدارها هستند که _ این _ کشف کردند این توطئه را ، چرا قدر اینها را نمى دانید ؟ چرا اگر یکى شان یک جائى خلاف کرد مى گوئید پاسدارها اینجور ؟ یک آقائى یک کارى ، یک آخوندى یک کارى کرد ، یک شخصى یک کارى کرد ، مى گویند آخوندها اینطور . این همان نقشه است که پاسدار را و ارتش و ژاندارمرى را و قواى مسلح را و شما را از هم جدا کند و از چشم ملت بیندازد تا آنها وقتى کارى مى خواهند بکنند نه قوه روحانى در کار باشد که مردم را هدایت کند و بسیج کند و نه قواى مسلح باشند که کارى انجام بدهند ، همه را مقابل هم نگه دارند .

امروز ، روزى است که باید تمام قدرت ها هماهنگ باشند و همه حفظ نظم بکنند که اگر نظام به هم بخورد ، وضعیت به هم مى خورد و همه خودشان را فدایى اسلام بدانند و در هر جا هستند آماده باشند براى وقتى که شب فرض کنید آمدند و بمباران کردند ، آماده باشند که بیایند بیرون و اینهائى که بعد از اینکه بنزین هایشان تمام شد باید بیایند پائین ، قتل عامشان کنند . اگر شما مهیا باشید نروید سراغ _ هر کسى نرود سراغ _ اختلافاتى که خودشان دارند با هم ، شما بین راه هستید اختلاف ها را کنار بگذارید یک روزى براى اختلافات هم _ اگر خداى نخواسته بخواهید اختلاف کنید _ هست باز ، امروز ، روزش نیست ، امروز ، روزى نیست که انجمن هاى اسلامى انتظامات را خداى نخواسته به هم بزنند یا فرض کنید پاسدارها به هم بزنند یا ژاندارمرى به هم بزند . همه هماهنگ باشید . اگر هم با هم یک حساب هائى دارید ، بگذارید کنار این حساب ها را ، شما اگر دو نفر باشید با هم یک نزاعى داشته باشید و خداى نخواسته زلزله بیاید ، شما باز مى نشینید آنجا به اختلاف ؟ ! نه ، رها مى کنید و پا مى شوید سراغ دفاع از خودتان . این ابرقدرت ها در ایران زلزله راه انداختند نروید سراغ کارهاى خصوصى خودتان و اختلافاتى که خودتان با هم دارید ، نروید سراغ این ، مجهز باشید . _ اگر_ مجهز باشید ، همانطورى

ص: 233

که در اوایل انقلاب بودید ، حالا هم باشید و مسجدها را محکم نگه دارد و پر جمعیت کنید .

من امروز باید بگویم که تکلیف است براى مسلمان ها ، حفظ مساجد امروز جزء امورى است که اسلام به او بسته است . ماه مبارک رمضان و بعد از ماه مبارک رمضان هم ، مسجدها را آباد کنید . من در مکه که مشرف بودم یک روز مى خواستم یک کتابى بخرم که براى آن کتابفروش هم فایده داشت ، ایستاده بودم ، اذان گفتند یکدفعه رها کرد گفت که : (سنة الحنفیه ) دیگر با من حرف نزد رفت سراغ نماز ، در مدینه بازار را که من دیدم بسته بود ، یعنى باز بود لکن هیچ کس نبود ، مى رفتند سراغ نماز ، چرا شما نمى روید سراغ نماز ؟ چرا ظهر که مى شود بازار را رها نمى کنید که بروید سراغ نماز ؟ اگر بروید سراغ نماز ، احیأ کنید این سنت سیاسى اسلام را ، همانطورى که در روز جمعه حالا بحمداللّه مى روید ، روز غیر جمعه هم بروید مساجد را پر کنید . اگر این مسجد و مرکز ستاد اسلام قوى باشد ترس از فانتوم نداشته باشید ، ترس از آمریکا و شوروى و اینها نداشته باشید . آن روز باید ترس داشته باشید که شما پشت بکنید به اسلام ، پشت کنید به مساجد .

انشأاللّه خداوند همه شما را موفق و موید کند و اسلام و مسلمین را حفظ کند و دست اجانب را کوتاه کند از این کشور .

والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته

ص: 234

تاریخ : 21/4/59

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از اعضاى جامعه زنان انقلاب اسلامى منطقه شمیرانو سپاه پاسداران انقلاب اسلامى

کودتا در یک کشورى واقع مى شود که حکومت آن جداى از مردم باشد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از خانم ها و آقایان تشکر مى کنم که در این موقع که نزدیک ماه مبارک رمضان است در اینجا اجتماع کردند و ما با چند کلمه اى از آنها هم قدردانى مى کنیم و هم بعضى مسائل را در میان مى گذاریم و هم راجع به ماه مبارک رمضان چند کلمه عرض مى کنیم . این اشتباه است که مخالفین جمهورى اسلامى درصدد برآمده اند براى این کارهاى بچه گانه و شرارت مآبانه . اینها مقایسه کرده اند جمهورى اسلامى ایران را به حکومت هاى دیگر که گاهى حکومتى مى آید و یک حزبى یا یک فرد ارتشى اى با یک عده قیام مى کند و آن حکومت را از بین مى برد و یک حکومتى به جاى او مى نشاند یا یک رژیمى را از بین مى برد یک رژیم دیگرى مى آورد . اینها مقایسه حکومت اسلام را و نهضت اسلامى را با سایر نظام ها و با سایر حکومت ها عوضى گرفتند و لهذا هم گروه هائى که توجه ندارند به عمق این انقلاب و هم بعضى از افراد سیاسى و ارتشى و اینهائى که به خیال خودشان مى خواستند که در این سفره هم مثل سفره قبل یک حظ وافرى داشته باشند و دستشان در دزدى و در کارهاى خلاف باز باشد و حالا امیدشان کم کم دارد قطع مى شود دست به یک همچو کارهائى مى زنند بدون توجه به عمق مسائل . کودتا در یک کشورى که واقع مى شود آن کشورى است که یک حکومتى دارد و جداى از مردم و مردم هیچ کارى به آن حکومت ندارند یا ناراضى هستند که غالبا هم ناراضى هستند . اینجا یک تضاد و تعارضى بین سران کشور و حزب ها مثلا یا صاحب منصب هاى لشکرى یا اشخاص سیاسى کشور واقع مى شود و ملت حضور ندارند در آنجا ، اینها حضور ملت را نمى فهمند یعنى چه ، یا مى فهمند و از بس که حب جاه دارند و حب مال دارند دست و پا مى زنند که شاید ، شاید در یکصد احتمال یکى بتوانیم . اینها نمى دانند که فرق است ما بین قیام هاى سیاسى ، قیام هاى ملى ، قیام هائى که براى آمال دنیایى است با این نهضت اسلامى . نهضت اسلامى ایران ابدا نه ملیت و ملیت گرائى خصوصا به آن معناى فاسدش در آن دخالت داشت و دارد و نه احزاب سیاسى و طبقه روشنفکر و این مسائلى که در سایر جاها هست ، این نهضت از نفس توده مردم ، از نفس توده زن و مرد مردم بلند شد و به همانطور که مردها وارد میدان بودند بانوان محترم هم وارد بودند بلکه حظ اینها و زحمات اینها بیشتر از مردها باید گفت بود براى اینکه وقتى که بانوان مى آیند در میدان ، قوه مردها دو چندان مى شود یا ده چندان مى شود ، مردها

ص: 235

نمى توانند ببینند که خانم ها در میدان آمده اند و آنها کنار بروند . یک توده مسلم ، یک سى و پنج میلیون جمعیت _ به استثناى چند صد تا آدم هاى منحرف _ مؤمن به خدا ، مؤمن به اسلام ، مؤمن به قرآن کریم ، یک سى و پنج میلیون همصدا ، با ایمان به خدا و قرآن کریم برخاستند از جا . در هر خانه اى بروید مى بینید که همان مسائل نهضت هست تمام حرف هائى که بیشتر بین خانم ها هم با هم در مجالس بوده است به طورى که من اطلاع پیدا کرده ام یا مردها در مجالسشان بوده تمام آن مسائل برگشت یکدفعه به مسائل سیاسى . تمام طبقات کشور ، زن و مرد و بزرگ و کوچک یکوقت مسائلشان برگشت به مسائل سیاسى ، حتى گاهى بعضى بچه هاى کوچکى که در منزل ما هم مى آیند گاهى اینها هم وقتى که بازى مى کنند بازى سیاسى مى کنند یکى شان نقش رئیس جمهور را ، یکى شان نقش مثلا یکى دیگر را همین طورى . یک همچو واقعه اى که در ایران واقع شد این عمقش را باید این اشخاص که نظر دارند بفهمند قضیه چیست ؟ در چه موقع بود در طول این پنجاه سالى که خوب ، بسیارى یادشان هست یا ده ، بیست سالى که همه تان یا اکثرتان یادتان هست چه وقت بود که همانطورى که مردها وارد در میدان نبرد بودند ، زن ها هم وارد بودند ، زن ها هم جلو مى افتادند ، زن هم بچه هاى کوچکشان را به آغوش مى کشیدند و اگر دو تا بود یکى اش هم دستش را مى گرفتند و وارد مى شدند در تظاهرات و در مقابل این توپ و تانک و امثال اینها . چه وقت در ایران شماها و ما یادمان هست که اینطور انسجام باشد بین گروه هاى مختلف ملت و اینطور در امور کشورى و سیاسى همه حضور داشته باشند . اگر یک وقتى یک قصه اى هم در کشور واقع مى شد حتى مردها هم ، یک محله تهران اصلا مطلع از این چیزها نمى شدند خانم ها هم بى تفاوت بودند ، مردم هم بى تفاوت بودند ، آنها هم که مطلع مى شدند بى تفاوت بودند . این حضورى که الان تمام قشرهاى ملت دارند این حضور هیچ وقت نبوده است . همه افراد ملت الان در مسائل سیاسى و مسائل اجتماعى حاضرند و خودشان را موظف مى دانند ، اگر یک مطلبى واقع بشود که برخلاف موازین باشد اینطور نیست که بى تفاوت باشند ، مردم کار نداشته باشند ، خانم ها هم مشغول کار دیگرى باشند خیر ، اینجور نیست . حالا شما خانم ها که خداوند تاییدتان کند و شما پاسدارها که خداوند همه تان را تایید کند با هم حاضرید در صحنه . این اشخاصى که خیال کردند که یک کودتائى بکنیم و یک چند نفر را بکشیم و یک مثلا جاهائى را بکوبیم اینها خیال مى کنند که یک جاست مرکز ، یک محله است مرکز یا چند محله است مرکز یا چند محله است مرکز . اگر فرض کنید آن محل ، آن محل کوبیده بشود همانطورى که در کودتاهاى دیگر وقتى آن رأس را کوبیدند دیگر ، دیگران کم کار داشتند یا کار نداشتند حالا هم اینطورى است ، حالا همه خانه ها مرکز است ، همه افراد ملت ما سپاه اسلام هستند . مساله ، مسأله عقیدتى است نه مسأله مادى . خانم ها براى اینکه یک چیزى مثلا دستشان بیاید یا یک فرض کنید که صاحب منصب بشوند نمى آیند بیرون خودشان و بچه هایشان را به کشتن بدهند ، این اسلام و قرآن است که خانم ها را آورده است بیرون و همدوش مردها بل جلوتر از مردها وارد در صحنه سیاست کرده . همه خانه هاى این ملت خانه امید ماست . اینها گمان مى کنند با کوبیدن یک خانه یک نفر را یا صد نفر را یا یک دویست ، پانصد نفر را کشته کارها تمام است . مرد و زن این کشور همه پاسدار اسلام هستند ، مساله ،

ص: 236

مسأله عقیده است نه مساله ، مسأله مادیت و به دست آوردن یک چیزى تا اینکه بیائید بگوئید که خوب ، وقتى نمى شود دیگر برویم کنار ، خیر مسأله عقیده است ، دفاع از اسلام ، تا آن آخر فردى که زنده است باید دفاع بکند یا سى و پنج میلیون جمعیت باید از بین بروند ، کشورى دیگر نیست تا اینکه کودتائى باشد و هرگز نخواهد اینطور شد ، اینها اشتباه دارند ، نمى فهمند . هى روشنفکرهایشان دعواى فهم و سیاست مى کنند و عرض مى کنم که جبهه هاى این طرف ، آن طرفشان هى ادعاى این مسائل را مى کنند و ارتشى ها هم که یک طبقه شان باز توجه به مسائل ندارند اینها و همه کور فهمى شان از این است که این عمق مسأله را نفهمیده اند ، باز نفهمیده قدرت اسلام را ، اینها باز توجه به این معنا ندارند . این پاسدارها را کى رفته دعوتشان کرده که بیائید پاسدارى کنید ؟ این کمیته هاى از سرتاسر کشور را کى رفته دعوتشان کند که بیائید کمیته درست کنید ؟ این دانشجو و دانشمند و نمى دانم اجزأ دیگر این کشور را کى رفته بسیج شان کرده ؟ این بانوان را کى بسیج کرده که در همه شوون کشور دخالت مى کنند و دخالت بجائى هم مى کنند ؟ اینها را کسى ، اینها را خدا دعوت کرده است ، اینها لبیک براى خدا دارند مى گویند . یک مملکت اینطورى را خیال نمى شود کرد که کسى بتواند یک همچو مملکتى را با کشتن یک عده اى ، فرضا هم شما بکشید فرضا هم فانتوم هائى بیاید و این محل و آن محل ، آن محل را بکوبد . مگر اینجا الان قیامش به مثلا فلان آدم است ؟ خیر ، مسأله اینها نیست ، همه اشتباه اینها این است که اسلام را نمى شناسند از باب اینکه نبودند توى اسلام تا بفهمند چه خبر است ، شاید تاریخ اسلام هم اینها اصلش بنا دارند نخوانند ، از بس با اسلام مخالفند شاید تاریخ اسلام را دلشان نخواهد بخوانند ، اینها نفهمیده اند که در اسلام چه گذشته است . در تاریخ اسلام چه وقایعى اتفاق افتاده ، اسلام چه جور پیش رفته است ، همه چیز را به همین جهات مادى و به همین جهات به قول خودشان سیاسى دست چندم که دست اینها هست مقایسه مى کنند از این جهت یک وقت یک همچو کارهائى مى کنند یا دعوت یک همچو کارهائى . اسلام این کار را انجام داد . مگر غیر اسلام مى توانست یک مملکتى را از اول تا آخر ، از بچه تا بزرگ بسیج کند براى یک مطلب ؟ اینها هر کدام یک مقاصد علیحده داشتند قبل از این نهضت ، هر کس یک کار علیحده داشت کارى به این مسائل نداشتند ، آن که همه اینها را به هم پیوند داد و بسیج عمومى کرد آن اسلام بود که کرد . اسلام را بروند بشناسند ببینند چى هست تا دیگر اینطور خطاکارى ها را نکنند . ما فرض مى کنیم که آمدند و این چند نفر از سران موثر این کشور را از بین بردند مگر ملت ایران براى نخست وزیر و براى فلان آدم و فلان آدم قیام کرده است ؟ مگر قیام در دست کسى هست ؟ مگر کسى مهار قیام این کشور در دستش هست ؟ همه ، همه هستند ، اشخاصى که خودشان در این مسائل وارد هستند ، همه ملت وارد در این مسائل هستند . این اشتباه باید رفع بشود تا به این خطاها نیفتد و بعد هم به این محاکمه کشیده نشوند ، این اشتباه را رفع بکنند همه گروه ها ، همه گروه هاى سیاسى و همه گروه هاى روشنفکر و همه گروه هاى مختلفى که در این کشور هست این اشتباه را رفع بکنند ، توجه به این معنا داشته باشند که مسأله کودتا در کجا مى شود نتیجه پیدا کند ، در کجا نمى شود ، بفهمند که قضیه

ص: 237

بسیج عمومى یک ملت از مرکز گرفته تا سرحدات هر جا بروى یک کلمه هست ، هر جا مى رفتى صحبت بود از اینکه جمهورى اسلامى مى خواهیم مگر بشر مى تواند یک همچو بسیجى را بکند الا به تمسک به کتاب و سنت . آن مغزهاى با ایمان است که قیام کردند ، آن مغزهائى است که الان هم وقتى جوان هایشان ، چه جوان هاى از بانوان و چه جوان هاى از مردها وقتى با من ملاقات مى کنند کرارا ، نه یک دفعه و نه ده دفعه ، از نجف که بودم تا اینجا حالا هم همین طور است هى از من مى خواهند که شما دعا کنید ما شهید بشویم من هم دعا مى کنم که پیروز بشوید . یک همچو ، یک همچو مغز با ایمانى و یک همچو قلب نورانى را مگر ممکن است با کودتا از بین برد ؟ این اشتباه را اینها از خودشان رفع کنند و توجه کنند به ماهیت نهضت اسلامى و به ماهیت اسلام و به ماهیت کتاب کریم و به ایمان ، اگر توجه به این مسائل بکنند دیگر نه آن کسى که بخواهد با شلوغ کردن ، دانشگاه را به هم زدن ، دست به این کارها مى زند و نه آن کسى که فرض کنید که مى خواهد یک تظاهرى بکند و یک کارى بکند . اینها اگر ماهیت مسأله را بفهمند و بفهمند که پیشرو این قضیه اسلام است ، امام این قضیه ، امام زمان است ، اگر این را بفهمند که این مغزهاى سى و پنچ میلیون جمعیت ایران نورانى است و به نور اسلام زنده است در فکر این نمى افتند که ما برویم یک عده اى را بکشیم و بعد زمام را دستمان بگیریم مگر مى شود یک همچو چیزى ، بله ، آنجائى که زمام همین بود که یک رده بالایى بود و حکومت مى کرد به مردم ، مردم هم هیچ کارى نداشتند آن رده بالا ، یک رده دیگرى مى آمدند آنها را کنار مى زدند ، آنها مى شدند آنها ، همان اما قضیه این نیست که ما یک رده اى داشته باشیم و یک بالا و پائینى ، همه ، همدوشند ، برادر و خواهرند همه و همه خودشان را سهیم مى دانند در این مسائل ، براى اینکه اسلام هست اسلام اختصاص به یک شخص _ دانه شخصى _ ندارد ، ایمان است ، ایمان مربوط به یک کسى _ دانه کسى _ ندارد ، خانه به خانه باید این اشخاص که خیال کردند ، خانه به خانه باید بروند و جنگ کنند آن هم در همه کشور نه در تهران ، تهران را اگر چنانچه فرض بکنید ، فرض محال که شما تهران را تسخیر کنید سایر مملکت قیام کردند برخلافتان ، آنها مى آیند تهران را از دست شما مى گیرند . باید یک ابزارى بیاورد آمریکا و یک اشخاصى بیاورد آمریکا یا سایر کسانى که مى خواهند ، خیال مى کنند در اینجا باید یک کارى انجام بدهند که سى وپنج میلیون جمعیت را از صحنه بیرون کند . آن چه ابزارى است که مى تواند سى و پنج میلیون جمعیت زن و مرد که همه مجهز و همه حاضر در قضایا هستند این بخواهد از صحنه بیرون کند ؟ این امر محالى است . کسى را که خدا به میدان آورده نمى تواند بختیار از میدان خارج کند یا کارتر از میدان خارج کند . کسى که اعتیاد دارد نمى تواند کودتا بکند حرف است ، اینها حرف است که مى زنند که بنا بود که بیاید ، کى بیاید ؟ آن اگر دو ساعت از وقتش بگذرد آنطور که مى گویند خوب ، کى باید ؟ عمده همین است که اسلام را نمى شناسند ، خیال مى کنند اسلام یک رژیمى است مثل رژیم آمریکا ، مثل رژیم شوروى . شوروى و امریکا همان رده بالا هستند ، مردم دیگر ، مردم کشور خودش برخلافش هستند . آن رده بالا یک حکومتى مى کنند و یک زورى مى گویند و یک چرایى مى کنند در مملکت . مردم دیگر حاضر قضایا نیستند اینطور نیست که مردم دیگر مثل ایران

ص: 238

حاضر باشند در مسائل سیاسى ، بانوانشان همه حاضر باشند . اسلام را اگر بشناسند و بفهمند این اسلام چى هست و یک قدرى تاریخ اسلام و قضایائى که در صدر اسلام واقع شد ، شما ببینید در یک جنگى که واقع شده است و قتى که یک قلعه اى را بسته بودند و کفار در آن نشسته بودند و خوب ، آن وقت هم که وسایلى نبود که بروند بالا و بمباران کنند باید این قلعه فتح بشود ، خوب ، دیوارهاى بلند و کذا . یکى از سردارهاى اسلام گفت که : نیزه ها را زیر سپر بگذارید من مى نشینم روى سپر ، من را بالا کنید تا بروم به دیوار برسم مى روم آنجا با آنها در داخل جنگ مى کنم ، در را باز مى کنم . یک نفر براى یک جمعیتى که یک قلعه را داشتند همین کار را کردند ، این نیزه ها را زیر سپر گذاشتند او نشست روى سپر با این نیزه ها بلند کردند تا به برج رسید ، به دیوار رسید آن شخص رفت در آنجا و جنگ کرد و در را باز کرد . این اسلام است که این کار را مى کند ، این ایمان است که این کار را مى کند . این قشرهاى مختلفى که انحراف دارند خوب است یک قدرى مطالعه کنند در اسلام ، خوب است یک قدرى مطالعه کنند در تاریخ اسلام ، خوب است یک قدرى بفهمند که معنى ایمان چیست .

در ماه مبارک رمضان خودتان را تقویت کنید به قواى روحانى

ماه مبارک رمضان نزدیک شد و در این ماه مبارک خودتان را تقویت کنید به قوت هاى روحانى . در یک حدیث است که پیغمبر اکرم فرمودند که ماه رمضان آمد ، اقبال کرد آمد ، در ضمنش مى فرمایند که (دعیتم الى ضیافه اللّه ) ضیافت هاى خدا با ضیافت هاى مردم این است فرقش که وقتى شما را یک اشخاصى دعوت بکنند به یک مهمانى وقتى بروید در آن مهمانى به حسب فراخور حال یک چیزهائى براى خوردنى و یک چیزهائى براى تفریح و این چیزهاست . ضیافت خدا در ماه رمضان یک شعبه اش روزه است ، آن ضیافت خداست ، یک شعبه اش روزه است و یک کار مهمش که مائده غیبى و آسمانى است قرآن است . شما دعوت شده اید به مهمانى خدا و شما در ماه رمضان مهمان خدا هستید . مهماندار شما ، شما را وادار کرده است به اینکه روزه بگیرید . این راه هائى که به دنیا باز است و شهوات هست و اینها را ، اینها را سدش کنید تا مهیا بشوید براى (لیله القدر) ماه شعبان مقدمه است براى ماه مبارک رمضان که مردم مهیا بشوند براى ورود در ماه مبارک رمضان و ورود در (ضیافه اللّه ) . شما وقتى که مى خواهید به مهمانى بروید خوب ، یک وضع دیگرى غالبا البته ، یک وضع دیگرى خودتان را درست مى کنید . لباس تغییر مى دهید و یک طور دیگرى وارد مى شوید آنطورى که در خانه هستید یک تغییرى مى دهید ، ماه شعبان براى این است که همان مهیا بودنى که مى خواهید مهمانى بروید ، خودتان را مهیا مى کنید و سرو ظاهرتان را ، سر و صورتتان را یک قدرى فرق مى گذارید با آنوقتى که در خانه هستید ، در ضیافت خدا ، ماه شعبان براى مهیا کردن این افراد است ، مهیا کردن مسلمین است براى ضیافت خدا . عددش آن مناجات شعبانیه است . من ندیده ام در ادعیه ، دعائى را که گفته شده باشد همه امام ها این را دعا مى خواندند . در دعاى شعبانیه این هست که من یادم نیست که در یک دعاى دیگرى دیده باشم که همه ائمه این را مى خواندند . این مناجات شعبانیه براى این است که

ص: 239

شما را ، همه را مهیا کند براى (ضیافة اللّه )

آن که سبکبار مى کند انسان را و از این ظلمتکده بیرونش مى کشد (ادعیه ) است

یک کج فهمى هائى در انسان هست که این کج فهمى ها گاهى خیلى زیاد مى شود . اینها دعا را نمى فهمند چى هست لهذا خیال مى کنند که حالا ما خوب ، قرآن را مى گیریم دعا را رها مى کنیم . اینها نمى فهمند که دعا اصلا چى هست ، مضامین ادعیه را نرفته اند ببینند که چى هست به مردم چى مى گوید ، چه مى خواهد بکند ، اگر نبود در ادعیه الا دعاى مناجات شعبانیه ، کافى بود براى اینکه امامان ما ، امامان بحقند . آنهائى که این دعا را انشأ کردند و تعقیب کردند . تمام این مسائلى که عرفا در طول کتاب هاى طولانى خودشان _ یا _ یا خودشان گویند در چند کلمه مناجات شعبانیه هست ، بلکه عرفاى اسلام از همین ادعیه و از همین دعاهائى که در اسلام وارد شده است از اینها استفاده کرده اند و عرفان اسلام فرق دارد با عرفان هند و جاهاى دیگر . این دعاهاست که به تعبیر بعضى از مشایخ ما قرآن ، مى فرمودند که قرآن ، قرآن نازل است ، آمده است به طرف پائین و دعا از پائین به بالا مى رود این قرآن صاعد است . معنویات در این ادعیه ، آنى که انسان را مى خواهد آدم کند ، آنى که این افرادى که اگر سرخود باشند از همه حیوانات درنده تر هستند این ادعیه با یک زبان خاصى که در دعاها هست اینها این انسان را دستش را مى گیرد و مى بردش به بالا ، آن بالایى که من و شما نمى توانیم بفهمیم ، اهلش هستند . یکدفعه آدم مى بیند که کسروى آمد و کتابسوزى ، مفاتیح الجنان هم جزو کتاب هائى بود که سوزاند ، کتاب هاى عرفانى را هم سوزاند . البته کسروى نویسنده زبردستى بود ولى آخرى دیوانه شده بود یا یک مغزى است که این مغز بسیارى از شرقى ها اینطورى هست که تا یک چیزى ، چهار تا کلمه اى یاد مى گیرند ادعاشان خیلى بالا مى شود . کسروى آخرى ادعاى پیغمبرى مى کرد ، نمى توانست به آن بالا برسد آنجا را مى آورد پائین . این کتاب مفاتیح الجنان یک کتابى است که مال حاج شیخ عباس قمى نیست شیخ عباس قمى ، او جمع کرده اینها را _ در_ ادعیه را جمع کرده در آنجا . این آدمى که کتاب مفاتیح الجنان را سوزانده یا یک روزى براى سوزاندن امثال کتاب مفاتیح الجنان درست کرده بود این نمى دانست کتاب مفاتیح الجنان چى تویش است ، شاید یک دفعه هم مناجات شعبانیه را هم نخوانده بود ، فکرش اینطور فکر نبود . این دعاهائى که در ماه ها هست ، در روزها هست خصوصا در ماه رجب و شعبان و ماه مبارک رمضان اینها انسان را همچو تقویت روحى مى کند اگر کسى اهلش باشد ماها که نیستیم ، همچو تقویت روحى مى کند و همچو راه را براى انسان باز مى کند و نور افکن است براى اینکه این بشر را از این ظلمت ها بیرون بیاورد و وارد نور بکند که معجزه آساست . به این دعاها عنایت بکنید گول بعضى از نویسنده ها و مثل امثال کسروى را نخورید که ادعیه را تضعیف مى کردند . این تضعیف ، تضعیف اسلام است ، نمى فهمند اینها ، بیچاره اند ، نمى دانند در این کتاب چه چیزها هست . همان مسائل قرآن است با لسان دیگرى که لسان ائمه باشد . لسان قرآن یک جور زبان است ، زبان دعا یک جور زبان است ، زبان علما و عرفا و اینها هم یک زبان دیگر است آن که سبکبار

ص: 240

مى کند انسان را و از این ظلمتکده مى کشد او را بیرون و نفس را از آن گرفتارى ها و سرگشتگى هائى که دارد خارج مى کند این ادعیه اى است که از ائمه ما وارد شده اند ، ائمه ما علیهم صلوات اللّه که تقریبا همه شان گرفتار به یک ابرقدرت هائى بودند که نمى توانستند یک کارى را انجام بدهند شاخص ، علاوه بر آن هدایت هاى زیرزمینى که مى کردند این ادعیه براى تجهیز مردم بود ، برخلاف آن دولت هاى قاهرى که بودند همین ادعیه بودند که اشخاص وقتى که ادعیه را مى خواندند قوت روحى پیدا مى کردند و سبکبار مى شدند . و شهادت براى آنها هین و آسان مى شد . این ادعیه در ماه مبارک رجب و خصوصا در ماه مبارک شعبان اینها مقدمه و آرایشى است که انسان به حسب قلب خودش مى کند براى اینکه مهیا بشود برود مهمانى ، مهمانى خدا ، مهمانى اى که در آنجا سفره اى که پهن کرده است قرآن مجید است و محلى که در آنجا ضیافت مى کند مهمش (لیله القدر) است و ضیافتى که مى کند ضیافت تنزیهى و ضیافت اثباتى و تعلیمى . نفوس را از روز اول ماه مبارک رمضان به روزه ، به مجاهده ، به ادعیه مهیا مى کند تا برسند به آن سفره اى که از آن باید استفاده کنند و آن (لیله القدر) است که قرآن در آن نازل شده است . این ضیافت الهى انسان را منقلب باید بکند از این جهت حیوانى به آن جهت واقعى ، انسانى ، از آن ظلمت هائى که اطلاع به آن داریم منقلب کند انسان را به آن نورهائى و آن نورها و نور مطلقى که همه عالم تبع اوست .

همه دعوت انبیا این بوده است که مردم را از این سرگردانى اى که دارند هر که یک طرف مى رود و هر که یک مقصدى دارد این مردم را از اینجا دعوت کنند و راه را نشان شان بدهد که این راه است ، دیگر آن راه ها که مى روید رها کنید ، راه همین است (هدنا الصراط المستقیم ) ، (ان ربى على صراط المستقیم ) آن طرف ، طرف ندارد ، دنیاست و ماوراى آن ، آنچه که مربوط به نفسانیت انسان است ، شهوات انسان است ، آمال و آرزوهاى انسان است این دنیاست آن دنیائى که تکذیب شده است . این عالم طبیعت ، این عالم طبیعت نور است ، دلبستگى هاى به این عالم انسان را بیچاره مى کند ، ظلمت ما از این دلبستگى هائى است که ما داریم به این دنیا ، به این مقام ، به این مسند ، به این اوهام ، به این خرافات . همه انبیا آمدند براى اینکه دست شما را بگیرند از این علائقى که همه اش بر ضد آنى است که طبیعت و فطرت شما اقتضا مى کند ، شما را دستتان را بگیرند و از این علائق نجاتتان بدهند و واردتان کنند به عالم نور . اسلام هم در راس همه ادیان است براى یک همچو مقصدى . این ادعیه مهیا مى کنند این نفوس را براى اینکه این علائقى که انسان دارد و بیچاره کرده انسان را این علائق ، این گرفتارى هائى که انسان در این عالم طبیعت دارد و انسان را سرگشته کرده است ، متحیر کرده است نجاتش بدهند و آن راهى که راه انسان است ببرند ، راه هاى دیگر راه انسان نیست ، صراط مستقیم راه انسانیت است و این مناجات ها و این ادعیه اى که ائمه ما علیهم السلام بعد از اینکه دستشان کوتاه شده بود از اینکه دعوت ظاهرى خیلى واضح بکنند مردم را با همین ادعیه به آن راهى که باید ببرند ، راه مى بردند . مقصد انبیا این نبود که بیایند یک جائى را بگیرند و یک مثلا کارى براى خودشان درست بکنند ، مقصد این نیست آقا . مقصد پیغمبرها این نبود که دنیا را بگیرند و آبادش کنند ، مقصد این بود که

ص: 241

راه را به این اهل دنیا ، به این انسان ظلوم و جهول ، بسیار ظالم بسیار جاهل راه را نشان بدهند که از این راه بروید ، آن راهى که شما را مى رساند به خداى تبارک و تعالى این راه است (ان ربى على صراط المستقیم ) دنیاست و آن طرفش همه عالم دنیاست و آن طرفش ماورأ و ماوراى آن طرف نور مطلق ، انبیأ آمدند ما را به آن نور برسانند (اللّه ولى الذین امنوا یخرجهم من الظلمات الى النور والذین کفروا اولیائهم الطاغوت یخرجونهم من النور الى الظلمات ) طاغوت در مقابل انبیا هست ، در مقابل اللّه هست .

اگر راهمان بدهند به این ضیافت بزرگ الهى ، ممکن است راهى پیدا کنیم به سوى انسان شدن

اگر چنانچه ما در این ضیافت خدا ، در این سفره اى که خداى تبارک و تعالى افراشته است و براى همه ، اگر ما در اینجا موفق بشویم به اینکه راهمان بدهند در این مهمانهخانه بزرگ الهى ، جلویمان را نگیرند ، شیاطین ایستاده اند که راه را نگذارند برویم ، جلو گیرند ، اگر راهمان بدهند به این ضیافت ممکن است که راهى پیدا بکنیم به آنکه راه انسان است ، همه راه دیگر غلط است ، راه هاى حیوانى است ، انسان یک اعجوبه اى است که هم در او حیوانیت هست ، حیوانى شهوى الى غیر متناهى و هم در او شیطنت هست الى غیرمتناهى . یک موجودى است همه ابعادش غیرمتناهى است ، از هر راهى که برود آخر ندارد ، هر راهى که برود هیچ آخر ندارد و راه ها همه غلط ، همه اشتباه ، همه منتهى به جهنم مى شود الا صراط مستقیم آنى که راه انسان است . اگر راهمان بدهند در این ضیافت اللّه و مستعد شده باشیم که وارد بشویم در این ضیافت خدا و در این ماه مبارک ، امید است که انشأاللّه یک هدایتى شامل حالمان بشود . خودتان را تقویت کنید در این ماه مبارک ، مهیا بشوید براى همه پیشامدها ، در عین حالى که معنویات بود آنکه مى خواستند لکن با قوت معنویات اعوجاج هائى که در بشر بود و در این قدرت هاى بزرگ بود این اعوجاج ها را مى خواستند مرتفع کنند . یک چوپان با عصایش پا مى شد مى رفت فرعون و آن بساط فرعونى را مى رفت دعوت مى کرد که بیا مسلمان شو ، بیا آدم شو . یک صغیر یتیم چوپان زاده یا چوپان از حجاز پا مى شود همه دولت ها را دعوت مى کند که بیائید آدم بشوید . براى این است که آدم کنند همه را ، مقصد این است که ماها آدم بشویم و مع الاسف مشکل است . یک مثلى هست که مى گفتند که ملا شدن چه آسان ، آدم شدن چه مشکل ، مرحوم شیخ ما رحمة اللّه مرحوم آشیخ عبدالکریم رحمة اللّه مى فرمود که ملا شدن چه مشکل ، آدم شدن محال است . مثل محال مى ماند ، انبیا آمده بودند که این محال را جامه عمل به آن بپوشند . اینقدر دست و پا نزنید اینطرف و آنطرف بروید ، شما خدا را مى خواهید بروید دنبال همان که مى خواهید ، فطرت شما توجه به خدا دارد خودتان متوجه نیستید ، همه فطرت ها توجه به خدا دارد . این ماه رمضان و هر ماه رمضان دیگرى مهیا کنید خودتان را ، در این روز آخر فرضا آخر شعبان است شاید ، بیشتر مهیا کنید و مهیا کنیم خودمان را براى ورود در (ضیافه اللّه ) ، در مهمانى خدا ، که انشأاللّه با سلامت نفس ، با نور هدایت خداى تبارک و تعالى

ص: 242

وارد بشویم در این ماه عزیز معظم و فرق بکنیم ، در این ماه فرق داشته باشیم با سایر ماه ها و دنبال این باشیم که انشأاللّه (لیله القدر) را دریابیم ، برکات (لیله القدر) را که قرآن در آن نازل شده است ، همه سعادت عالم در آن شب نازل شده است و از این جهت از همه شب هاى عالم بالاتر است ، این را بتوانیم ادراک بکنیم ، درک بکنیم . خداوند انشأاللّه شماها را توفیق بدهد که با سلامت و سعادت وارد در (ضیافه اللّه ) بشوید و از آن مائده هاى آسمانى که قرآن و ادعیه است انشأاللّه همه مان مستفیض بشویم و با یک روح سالمى وارد بشویم و (لیله القدر) هم دریابیم ، (سلام هى حتى مطلع الفجر)

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

ص: 243

تاریخ 21/4/59

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از نمایندگان سازمان پیشمرگان مسلمان کرد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من از این جوان هاى پیشمرگ که به راستى اثبات کردند که فداکار اسلام هستند و لشکر پیغمبر اسلام هستند ، تشکر مى کنم . من به شما علاقه دارم ، علاقه یک مسلم با مسلم و یک پدر با فرزند ، و شما را دعا مى کنم . از وقتى که شما قیام کرده اید در مقابل اشرار و در مقابل اشخاص که مى خواستند نهضت اسلامى را سرکوب کنند ، من از شما با تمام قوا پشتیبانى و هم دعا کردم . خداوند شما را انشأاللّه براى اسلام حفظ کند و شما جوان ها را در پیشگاه خداى مقدس ، خداى بزرگ آبرومند کند . شما مى دانید که ما غرضى در این مسائل نداشتیم جز اینکه حکومت جبار برود تا به جاى آن حکومت اسلام برگردد . اینهائى که در طول این مدت چه در کردستان و چه در جاهاى دیگر با این نهضت مقابله کردند ، اشخاصى بودند که از اسلام اطلاعات نداشتند و نمى خواستند حکومت اسلام برقرار باشد . شما از طرز و شیوه حرکات اینها بهتر مى دانید که عمال غیر بودند . از کیفیت سلاح هائى که داشتند شما دیدید که این سلاح ها از کجا مى آمد . شما محکم و مستحکم باشید که براى اسلام دارید کار مى کنید مثل سربازهاى صدر اسلام هستید ، شما باکى از اینکه شکست بخورید نداشته باشید براى اینکه براى لشکر اسلام هیچ وقت شکست نیست ، شهادت شکست نیست ، پیروزى هم شکست نیست . شما یا پیروز مى شوید و یا شهید ، در هر دو جهت پیروزى با شماست . من امیدوارم که این ریشه هاى فساد که یک مقدارى از آنها از رژیم سابق هستند و یک مقدارى هم از این افرادى هستند که الهام از خارج مى گیرند ، نتوانند کارى انجام بدهند .

شما دیدید در این دو سه روزى که گذشت بنابود یک کودتائى مثلا همه طرفه بکنند ، خداى تبارک و تعالى با ما همکارى کرد و کشف شد و بسیارى از این جنایتکاران گرفتار شدند و بسیارى از آنها در تعقیبشان هستند و باندهائى هم داشتند انشأاللّه این حکومت اسلام مستقر بشود تا دنیا بداند که حکومت اسلامى یعنى چه . خداوند انشأاللّه به شما توفیق عنایت کند و در همه جهان موفق باشید . و ما امیدواریم که کردستان را قبل از اینکه به جاهاى دیگر عنایت شود ، به آنجا عنایت شود و دولت اسلام هم بنا بر همین دارد که کردستان را انشأاللّه آباد کند و مثل سابق نباشد که حرف بود و خرابى . امیدواریم که این دفعه دیگر حرف نباشد و همه جهات مملکت اصلاح بشود . انشأاللّه خدا به شما جوان ها سلامتى عنایت کند و شما را براى اسلام ذخیره قرار بدهد و موفق و مؤید کند .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 244

تاریخ : 22/4/59

فرمان انتصاب حجت الاسلام محمد حسن قدیرى به نمایندگى امام و امامت جمعه درکوهپایه

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقاى شیخ محمد حسن قدیرى دامت افاضاته

طبق درخواستى که از طرف اهالى محترم محل شده بود و تقاضا داشتند جنابعالى آنجا بروید ، مقتضى است دعوت آنان را بپذیرید و ضمن انجام این مسافرت به امور مذهبى و مسائل شرعى مرم منطقه نیز رسیدگى نموده و در رفع نابسامانى ها و کمبودها سعى کافى مبذول دارید و در رفع مشکلات نیز به هر نحو صلاح مى دانید بکوشید . ضمنا جنابعالى را به امامت نماز جمعه در آن محل منصوب نموده تا انشأاللّه تعالى جهت حفظ وحدت و همبستگى اهالى محترم این فریضه بزرگ الهى را اقامه نموده و مردم را به وظایف اسلامى و انقلابى که دارند آشنا سازید . موفقیت همگان را از خداى تعالى مسئلت دارم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 245

تاریخ : 27/4/59

فرمان امام خمینى به حجت الاسلام توسلى محلاتى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

خدمت جناب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ محمدرضا توسلى محلاتى دامت افاضاته

براى هر چه بهتر برپائى فریضه عظیم حج و رسیدگى به کلیه امور مربوط به این فریضه الهى و براى هر چه بیشتر اسلامى کردن کاروان ها و آنچه مربوط به اداره آنهاست ، جنابعالى را به سمت سرپرست حجاج بیت اللّه الحرام تعیین نمودم تا با همکارى جناب حجت الاسلام آقاى حاج سید على هاشمى گلپایگانى و با مشورت مقامات صالحه ، هیأتى از افراد صالح و متعهد و با ایمان انتخاب و با همکارى آنان کلیه امور مربوط به حج را تحت نظارت قرار دهید ، در ضمن در صورتى که کار امور حج با یکى از ادارات از قبیل هلال احمر و غیره بستگى پیدا کرد باید مسؤولین منتخب ادارات دولتى با تایید و تصویب شما بوده باشد و شما موظف هستید تا اشخاصى مسلمان و متعهد را براى این کار انتخاب نمائید . امیدوارم محتواى عظیم انسانى ، روحانى ، سیاسى ، اجتماعى حج را به بهترین وجه در نظر داشته و حجاج عزیز را از بعد اجتماع انقلابى سالیانه اسلام مطلع گردانید . لازم به تذکر است که تمام آثار شرک و طاغوت از مقدمات این سفر بزرگ باید حذف گردد . انشأاللّه موفق و موید باشید .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 246

تاریخ : 28/4/59

فرمان امام خمینى به برادر مرتضى رضائى

بسمه تعالى

فرماندهى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى شما مورد تایید است و لازم است با جدیت مواظبت کنید که احکام اسلام در سپاه پاسداران به مورد اجرا گذاشته شود . والسلام .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 247

تاریخ : 28/4/59

بیانات امام خمینى در دیدار با فرمانده جدید سپاه پاسداران انقلاب اسلامى

پیروزى قطعى در سایه سیطره اسلام بر همه دستگاه ها

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اساسا این انقلاب و این نهضت ، بر اساس اسلام است یعنى ما هیچ تز دیگرى ، هیچ امر دیگرى را غیر از اسلام نمى پذیریم و این قواى انتظامى اعم از سپاه پاسداران و ژاندارمرى و ارتش و دیگران ، باید خودشان را با اسلام منطبق کنند . افرادى که آن دید اسلامى را ندارند یعنى نپذیرفتند اسلام را ، این اشخاص را باید تصفیه کنند . اشخاصى که دید اسلامى دارند ، پذیرفته اند اسلام را ، لکن در عمل ، عمل اسلامى ندارند ، سر خود کارهایى که خودشان مى خواهند مى کنند ، اینها هم باید هدایت بشوند و اگر چنانچه مأیوس شدند سران از اینکه هدایت تأثیر بکند ، تصفیه بشوند . بالاخره آن که مردم را برانگیخت اسلام بود هیچ قدرت دیگرى قادر به این نبود که یک ملت سى و پنج میلیونى را به یک راه ببرد ، هیچ قدرتى قابل نبود نمى توانست و لهذا ما در طول تاریخ که دیده ایم ، آنهائى هم که خودمان یادمان هست مثل قضیه نفت چون اسلامى نبود ، ملى تنها بود به اسلام کارى نداشتند ، از این جهت نتوانستند کارى انجام بدهند ، کارهاى نصفه کاره اى هم که انجام دادند ، بعدش از دستشان گرفته شد و رفت کنار . اگر اسلام در کار باشد و مکتب اسلام در کار باشد در این قشر نظامى و غیرنظامى ما پیروز خواهیم شد . و اگر مکتب را ما فراموش بکنیم و هر کس بخواهد دنبال کار خودش باشد و فکر خودش باشد ، این آسیب پذیر خواهد بود و لهذا بر همه ما ، بر همه روساى ارتش ، روساى پاسداران ، روساى ژاندارمرى ، روساى شهربانى و همه روشنفکران و همه نویسندگان لازم است که ما همه را به یک وجه ، به یک وجه سوق بدهیم ، این ملت را ما به سوى اسلام و به سوى اللّه سوق بدهیم . اگر یک همچو کارى انجام بگیرد که اسلامى بشود همه دستگاه ها ، پیروزى ما داریم ، هیچ اشکال نیست که ما پیروز خواهیم شد . اما اگر متشتت بشود ، در هر جایى علیحده یک سازى بزنند ، مثلا سپاه پاسداران خودش علیحده ، هیچ کار ندارد به ژاندارمرى ، مثلا مخالفت هم حتى مى کند ، یا به ارتش گاهى هم مثلا مخالفت بکند ، یا آن دستگاه دیگر یک مخالفتى و روبه رویى باشد ، باید ما آماده این باشیم که ولو در دراز مدت شکست بخوریم .

ص: 248

لزوم هماهنگى میان قواى مسلح

از مسائل مهمى که اعتقاد دارم و مى گویم باید حتما بشود ، هماهنگى است بین این قوایى که قواى مسلحند ، از هم جدا نشوند ، با هم باشند . دیگر راهش و ترتیبش که هماهنگ بشوند ، باید خودشان فکر بکنند و آقایانى هم که از طرف من در آنجا هستند همفکرى بکنند که اینها را هماهنگ بکنند . اینطور نباشد که اگر یک مسأله اى خداى نخواسته پیش آمد ، این یک راهى برود ، آن یک راه دیگرى برود که موجب شکست بشود .

جدیت در پیاده کردن محتواى اسلام و تضفیه عناصر ناصالح

از مهمات مسأله این است که اولا اسلامى بشود همه چیز و ظواهر اسلام باید در آنجا حکمفرما باشد . اینکه بعضى ها عقیده دارند که حالا ظواهر را کار نداشته باشیم و برویم سراغ مکتب ، اینها بر خلاف اسلام است . آن چیزى که هست این است که باید ظواهر در این پادگان هاى ارتشى و در آن مراکزى که شما هستید و پاسدارها هستند ظواهر باید محفوظ باشد ، یعنى امروز که ماه مبارک رمضان است همه اینها روزه دار باشند ، آنهائى که واجب است برایشان روزه بگیرند ، روزه دار باشند ، نماز بخوانند در آنجا و کارهاى منکر در آنجا به هیچ وجه نباشد ضوابط اسلام باید محفوظ باشد جمهورى اسلامى معنایش این است والا اگر یک جمهورى باشد ، اسمش جمهورى اسلامى باشد لکن وقتى که برویم در ژاندارمرى ببینیم از اسلام خبرى نباشد ، در سپاه پاسداران بیائیم مثلا از آن خبرى نباشد ، ارتش برویم خبرى ، ادارات خبرى نباشد ، این جمهورى اسلامى نیست ، این یک لفظ غلطى است که گذاشتند روى ، روى جمعیتى که و روى مملکتى که دارد همان به طور طاغوت اداره مى شود . ما باید این محتواها را با جدیت اصلاح بکنیم . افراد ناصالح را اگر چنانچه واقعا برخلاف مکتب هستند ، از اول باید کنارشان زد و اگر چنانچه یک وقت خداى نخواسته خیانتى هم کردند ، باید به دادگاه سپردشان و افرادى که مکتبى هستند یعنى فکرشان فکر اسلام است لکن عملشان برخلاف است ، اینها را باید هدایت کرد اگر هدایت شدند که شدند ، اگر هدایت نشدند ، بعد از چندى که دیدید فایده ندارد کنارشان بگذارید ، تصفیه ان بکنید .

تأکید بر حفظ نظم و انسجام براى جلوگیرى از تزلزل

و از مهمات این است که نظم در کار باشد یعنى اگر چنانچه نظام نباشد در کار و امور تحت یک نظامى انجام نگیرد این تزلزل ایجاد مى کند . اگر بنا باشد که فرض کنید که سپاه پاسداران اطاعت نکنند از رئیسشان ، همه اینها اطاعت نکنند از آن فرمانده کل ، در ژاندارمرى همین طور ، در آنجا همین طور و خودشان بخواهند هر کدامى یک راهى بروند ، این اسباب این مى شود که یک قواى مسلح متزلزل بشود و با تزلزل قواى مسلح مملکت متزلزل است . بنابراین یکى از مهمات این است که نظم را حفظ بکنند یعنى بشناسند آن که رئیس فوج است ، آن که رئیس لشکر است ، آن که رئیس پاسداران

ص: 249

است . این را همه به نام اسلام بشناسندش به اینکه لازم است اطاعت از او بکنند . حالا مثل زمان طاغوت نیست که اگر خواستم اطاعت مى کنم ، اگر هم ظاهرى نخواستم در باطن اطاعت نکنم . حالا مسأله ، مسأله اسلام است . اسلام باطن و ظاهر همه را دارد مى بیند ، خداى تبارک و تعالى محیط باطن و ظاهرها هست ، آنى هم که در باطن مخالفت بکند ، آن هم مخالفت خدا را کرده است . این هم یکى از مسائل مهمى است که در ارتش و در سپاه پاسداران و در همه قواى انتظامیه و قواى مسلحه ، در همه اینهمه باید مراعات بشود .

یکى از مسائل مهم هم این است که گاهى در بین همین پاسداران انقلاب که من اینها را بسیار دوست دارم و بسیار به آنها محبت دارم و من از آنها متشکرم و ملت ایران اصل هر چه دارد از این سنخ جمعیت دارد ، گاهى اینها در بینشان اشخاصى نفوذ مى کنند یک کارهایى انجام مى دهند که موجب هتک حرمت سپاه پاسداران است مثلا مى روند خودشان یک چند نفرى حالا تشخیص دادند که آنجا فلان آدم ، بدآدمى است ، مى روند مى گیرندش ، مى روند فرض کنید باغش را مى گیرند ، مى روند زمینش را مى گیرند اینطور کارها اسباب این مى شود که مشوش کند امور را . این برخلاف نظام اسلام است ، بر خلاف نظام عرض مى کنم جمهورى اسلامى است . اینطور چیزها باید جدا جلویش گرفته بشود که پاسدار بدون امر دادستان کل ، بدون امر عدلیه نتواند دخالت بکند در امور ، نرود دخالت بکند در امور . اینطور نباشد که حالا ببیند یک قدرتى دارد هر کارى دلش مى خواهد بکند . این معنى هرج و مرج و طاغوتى معنایش همین است که بى نظم و بى انضباط یک کارى را انجام بدهد . این هم یکى از مهماتى است که شما باید در سپاه پاسداران با جدیت و همراهى با ایشان که در آنجا هستند و سایر اشخاصى که در آنجا هستند و با شما همکارى مى کنند ، جدا از این مسأله در سرتاسر ایران جلوگیرى بکنید یعنى اگر یک پاسدارى یا پاسدارانى رفتند در یک جائى و بدون در دست داشتن حکم مثلا دادگاه ها بروند خودشان خودسر ، زمینى بگیرند ، باغى بگیرند ، مالى تصرف کنند ، اشخاصى را - عرض بکنم - بازداشت بکنند ، این باید ازشان بازخواست بشود و خواسته بشوند آنها و تأدیب بشوند آنها .

بنابراین اگر بخواهند مملکت ایران یک مملکتى باشد که بتواند روى پاى خودش راه برود و بتواند انشأاللّه آتیه خودش را به طور شایسته انجام بدهد و اصلاح بکند ، اول باید این قواى مسلح تحت نظم بیایند و تحت انضباط بیایند ، چه آنهایى که در سپاه پاسداران واردند و چه آنهایى که در سایر قواى چیز ، اینها باید تحت نظام بیایند ، تحت انتظام بیایند و شرعیت خودشان را حفظ بکنند و اسلامیت خودشان را حفظ بکنند تا انشأاللّه کارها انجام بگیرد . و باز هم تکرار مى کنم این را که همکارى قواى انتظامیه ، از واجبات شرعیه است و متفرق شدنشان خلاف شرع است یعنى هر کسى علیحده بخواهد چه بکند ممکن است که البته نظر مختلف یک وقتى باشد اما باید بنشینند ، رؤسایشان بنشینند با آن اشخاصى هم که من نماینده دارم در آنجا بنشینند ، اگر یک اختلاف نظرى دارند ، حل بکنند . اینطور نباشد که یک وقت یک صدایى اگر درآید ببینیم پاسدارها یک کارى انجام دادند

ص: 250

علیحده و ژاندارمرى یک کارى علیحده ، ارتش یک کار علیحده ، انسجام نداشته باشد . باید این قوا منسجم و هماهنگ باشند و این با جدیت شما و آقاى محلاتى که در آنجا هستند و آقاى خامنه اى که در آنجا هستند و آقایان دیگر که در جاهاى دیگر هستند و مشورت بین خود شماها باید اینها انجام بگیرد . و اما این کلمه اى که گفتید که مى خواهند که من دخالت بکنم ، من که نمى توانم در همه امور دخالت بکنم ، بالاخره من اشخاص دارم ، باید اشخاص دخالت بکنند . من مثلا حالا شما را تایید مى کنم که در سپاه پاسداران باشید و در رأس باشید این معنى دخالت من است ، معنى این است که شما اگر کارى آنجا انجام بدهید من انجام داده ام در آنجا ، آنها اگر بخواهند شنوائى از من بکنند باید از شما شنوائى بکنند .

و همین طور سایرین از آن کسى که من قرار دادم وقتى که اطاعت بکنند ، همان اطاعت از من است و همان دخالت من است . اینطور نیست که هر کدام ، علیحده باشند . فرض کنید که آقاى رئیس جمهور را من قرار دادم براى اینکه رئیس کل قوا باشد و آن چیزى را که من قرار دادم اگر چنانچه با آن موافقت بکنند موافقت با من است و من خودم مستقیما نمى توانم همه امور را دخالت بکنم من باید بالاخره اشخاص را قرار بدهم و یک نظمى ایجاد بشود .

سفارش در حفظ امانت الهى به دور از اغراض نفسانى

در هر صورت یک مملکتى است مال همه شماها ، همه ما مسؤول هستیم در این امرى که براى حفاظت کشورمان هست و شما بینید که الان در معرض اینطور کارهایى است که شده است و بعدها هم خواهد شد . ما مکلفیم از طرف خداى تبارک و تعالى که این امانتى که به ما داده شده است و آن کشور اسلامى است و اسلام است و جمهورى اسلامى است حفظش بکنیم ، در این امر هیچ سستى به خودمان راه ندهیم ، هیچ مسائلى شخصى در کار نباشد ، هیچ اغراض نفسانى در کار نباشد ، همه ما با هم برادر و با هم براى حفظ یک امانتى که خدا به دست ما داده است و سپرده است و هم سفارش مى کنم به همه اشخاصى که در هر جا صحبت مى کنند یا فرض کنید که قلمفرسایى مى کنند که تضعیف قواى انتظامى ، سپاه پاسداران ، تضعیف اسلام است ، تضعیف لشکر اسلامى تضعیف اسلام است ، تضعیف ژاندارمرى تضعیف اسلام است ، تضعیف - عرض مى کنم - سایر قواى مسلح و انتظامى تضعیف اسلام است و این به آن معنا نیست که نباید آن اشخاص فاسد بیرون بروند ، اشخاص فاسد باید حتما به دادگاه سپرده بشوند ، در هر جا باشند و هر مقامى ، آنها باید به دادگاه سپرده بشوند و آنهایى که اسلامى هستند و روى خط اسلام دارند عمل مى کنند ، آنها باید تمام گویندگان و نویسندگان ، چه از قشر روحانى و چه از قشر غیر روحانى ، اینها را تقویت بکنند . یک کلمه تضعیف اینها ، تضعیف اسلام است و حرام است و جایز نیست . بنابراین امیدوارم که شماها همه موفق باشید ، موید باشید و این امانت را حفظ کنید . و ما یک عالم دیگرى داریم که همه آنجا حاضر مى شویم و از همه ما بازخواست مى شود ، یعنى یک خدشه اى اگر ما وارد کنیم به جمهورى اسلامى ، فردا آنجا در محضر خداى تبارک و تعالى از ما بازخواست خواهد شد و بازخواست شدید خواهد شد .

ص: 251

کمترین جزاى مفسد ، به حکم قرآن قتل است

توجه به این مسائل لازم است همه آقایان بکنند و کسانى که خداى نخواسته یک انحرافاتى دارند اگر قابل اصلاحند با موعظه ، با نصیحت ، با هدایت اینها را اصلاح بکنند و اگر نیستند ، پاکسازى بکنند و آنهایى که در این مسائل ، در این مسأله آخر همراه بودند با این خیال فاسد کودتا ، تمام اینها به حسب حکم قرآن حکمشان قتل است بلا استثنأ یک استثنأ درشان نیست ، هیچ کس حق ندارد که یک کسى را عفوش بکند ، یک کسى را مسامحه با او بکند . اینها به حکم اسلام و حکم قرآن فاسد و مفسد هستند و چهار حکم در قرآن هست که از همه کوچکتر کشتن است . و امیدوارم انشأاللّه همه شما با سلامت و صحت و عافیت این راه را بروید و این راه مستقیم را انشأاللّه طى بکنید . خداوند حفظتان کند انشأاللّه .

ص: 252

تاریخ : 29/4/59

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى شوراى عالى قضائى

ما در پیشگاه ملت جواب باید بدهیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من هر روزى که از این انقلاب مى گذرد توجه به این معنا بیشتر پیدا مى کنم که ملت ما انقلابى عمل کردند و ما نکردیم . ما یا مقصریم یا قاصر ، و در هر دو جهت آن ، در پیشگاه ملت جواب باید بدهیم . مردم ریختند همانطور که مى دانید این جرثومه فساد را بیرون کردند و به پیروزى نسبى رسیدند . وقتى که امر دست ماها افتاد ، هیچ کدام انقلابى عمل نکردیم . و اگر چنانچه ما تجربه داشتیم یعنى یک انقلابى کرده بودیم و از بین رفته بودیم و یک انقلاب دیگر کرده بودیم ، اینطور عمل نمى کردیم . ما با بى تجربگى این انقلاب را ایجاد کردیم یعنى ملت کرد و ما با بى تجربگى آن کارهاى انقلابى که باید در اول انقلاب بشود ، با مسامحه گذراندیم و همان مسامحه هم موجب شد که این گرفتارى ها را تا حالا پیدا کردیم و از این به بعد هم داریم ، مگر اینکه انقلابى جبران کنیم . ما ملاحظه مى فرمائید ، الان که مدت هاست یا عزاى عمومى اعلام مى کنیم یا تشییع جنازه مى رویم یا راهپیمائى مى کنیم براى کشتارهائى که شده است ، یا مجلس عزا منعقد مى کنیم . کار ما این شده است که در این مملکت پاسدارهاى ما اینطور قتل عام مى شوند و اینطور کشته مى شوند و این براى این است که ما انقلاب را آنطور که باید راه نبردیم اگر راه برده بودیم ، اگر آن روزى که مى خواستند در کردستان بروند براى مذاکره ، من به آنها تذکر دادم که اگر بخواهید مذاکره ، باید با موضع قدرت بروید ، اول باید ارتش و پاسدارها و اینها احاطه کنند آنها را ، محاط قرار بدهند ، بعد شما بروید صحبت کنید . مسامحه شد ، این اسباب این شد که آن گرفتارى طولانى براى ما پیش آمد و آنقدر ضایعه واقع شد و الان هم مى بینید که ضایعه پشت سر ضایعه . همین چند روز چقدر جمعیت از پاسداران شهید شدند و این همه اش براى این است که ما دو دسته بودیم یک دسته مان از مدرسه آمده بودیم وارد شده بودیم و یک دسته مان از خارج آمده بودیم و وارد شده بودیم . نه ما آن تجربه انقلابى را داشتیم و نه آنها آن روح انقلابى را و لهذا از اول هم که ما به حسب الزامى که من تصور مى کردم ، دولت موقت را قرار دادیم خطا کردیم . از اول باید یک دولتى که قاطع باشد و جوان باشد ، قاطع باشد بتواند مملکت را اداره کند ، نه یک دولتى که نتواند ، منتها آنوقت ما نداشتیم فردى را که بتوانیم ، آشنا نبودیم بتوانیم انتخاب کنیم ، انتخاب شد و خطا شد و حالا هم که دولت مى خواهد در مجلس شورا دولت ایجاد بشود ، حالا ما باید این مطلب را به مجلس

ص: 253

شورا اعلام کنیم که باید یک دولت متدین تمام ، صد در صد اسلامى و قاطع ، یک نفر وزیر اگر مثل بعضى از این وزرا که الان هستند باشد ، اینها نپذیرند ، تمام وزرا یکى یکى باید بررسى بشود ، وزیر متدین صد در صد انقلابى ، مکتبى و قاطع . اگر چنانچه ما دولتمان باز مثل سابق باشد و آنطور وضع و آنطور دید را داشته باشد ، ما باید عزاى این نهضت را بگیریم و پیروزى ما امکان ندارد و لهذا ما باید این اشتباهات سابق را جبران کنیم . اگر ما آن خطا را نکرده بودیم که هى آمدند به من گفتند ، هى گفتند ، هى گفتند این مصلحت اندیشان که (اینهائى که ، سازمان هائى که نکشته اند آدم و چه نکرده اند ، این عفو بشود) این عفو بر خطا واقع شد و اینها ریختند مشغول توطئه شدند . یک جمعیتى که در دست ما بودند رهایشان کردیم ، یک دسته اى را که باید بگیریم دیگر نگرفتیم .

توصیه به مجلس در اجراى حدود الهى با کمال قاطیعت و اصلاح سازمان هاى دولتى

ما اگر مثل آن انقلاب هائى که در دنیا واقع مى شود از اول عمل کرده بودیم که به مجرد اینکه پیروزى حاصل شد تمام درها را ببندیم و تمام رفت و آمدها را منقطع کنیم و تمام این گروه ها را خفه کنیم یا کنار بگذاریم و منحل کنیم تمام این گروه هائى که بودند و با شدت عمل کنیم با آنها ، این گرفتارى ها براى ما پیدا نمى شد که ما هر روز عزا بگیریم ، هر روز شهید داشته باشیم . و این از دست ما گذشت و در بارگاه خدا ما استغفار مى کنیم . از این به بعد نباید این تکرار بشود . باید دولت قاطع باشد ، باید مجلس قاطع باشد . اگر در مجلس اشخاصى هستند که اینها باز همان طبل را مى زنند و همان حرف ها را مى زنند ، به اینها نباید گوش بدهند . باید مجلس ، یک مجلسى باشد که با قاطعیت عمل کند و دولت اگر بخواهد یک قدم کنار بگذارد ، با قاطعیت بخواهند آن را ردش کنند و از اول هم که مى خواهند قرار بدهند یک دولتى را ، تصویب کنند یک دولتى را ، یک دولتى باید باشد تمام افرادش ، وزرایش تمامشان اشخاصى باشند که بفهمند چه شده است ، بفهمند که ما در چه حالى واقع هستیم ، بفهمند که اسلام چه جور باید در ایران پیاده بشود . اینها بسیارشان اصلا توجهى به این مسائل ندارند . وزارتخانه ها الان هیچ کدام یک وزارتخانه صحیح نیست . هر روز تقریبا از خارج به ما اطلاع مى دهند که سفارتخانه کجا به چه جور است ، سفارتخانه کجا ، اموال ایران در سفارتخانه ها دارد از بین مى رود ، میلیاردها اموال ایران در آنجا هست ، میلیاردها خانه هائى که ساخته شده اند ، قیمت دارند ، دارند از بین مى روند و کسى نیست که به اینها رسیدگى کند ، ما نداریم کسى که رسیدگى کند . الفاظ زیاد است هى مى آیند همه جا درست شد ، همه چیز شد ، لکن واقعیت ندارد . باید یک هیاتى از طرف مجلس تعیین شود از اشخاص قاطع ، راه بیفتد دور ممالکى که سفارتخانه داریم سفارتخانه ها را اصلاح کنند ، این اشخاص سازمانى ، این اشخاص فاسد را کنار بگذارند که سفارتخانه یک سفارتخانه انسانى بشود .

سفارتخانه حالا در هر جا که دست رویش مى گذارند فاسد است ، هر جا که دست مى گذارند جز خوردن و خوراک و جز تفریح و فحشا چیزى در آن نیست . اینها باید اصلاح شود ، این نمى شود که

ص: 254

تقریبا قریب دو سال است که مى گوئیم جمهورى اسلامى ، هیچ چیز اسلامى نباشد هر جاى آن دست بگذاریم مى بینیم خراب است ، اینجا هم وزارتخانه اش همین طور . این نمى تواند دوام پیدا بکند ما نمى توانیم تحمل کنیم این مطلبى را که آقایان مى خواهند با آن مغزهائى که در اروپا تربیت شده است درست بکنند . ما مى خواهیم اسلام را چه بکنیم . یکى از اینها آمده بود گریه مى کرد که چرا بعضى از اینها را مى کشند ، نه این آخرى ها را ، آنهائى که آقاى خلخالى مثلا مى کشتند . اینها باز توجه ندارند که اسلام در عین حالى که تربیت است ، یک مکتب تربیت است لکن آن روزى که فهمید قابل تربیت نیست ، 700 نفرشان را در یک جا ، یهود بنى قریضه را در حضور رسول اللّه مى کشند گردن مى زنند به امر رسول اللّه . اینها همین حرف غربى را مى زنند که ما باید اصلاح کنیم ، اول همه را اصلاح کنید بعد حد بزنید ، این عجیب است که اول ما باید این مملکت را همه را هدایت کنیم که همه تربیت بشوند ، بعد حد بزنیم . اگر یک کسى حالا شرب خمر کرد ، حالا حدش نزنیم ، اول چیزش بکنیم تا مغزش اصلاح بشود . اینها یک حرف هاى غلطى است ، باید حدود جارى بشود ، باید وزارتخانه ها اصلاح بشود .

مجلس امروز رسمیت پیدا کرد . با رسمیت مجلس ، دیگر باید تمام امور را مجلس اصلاح بکند ، یعنى با تمام قدرت ، دولتى که تعیین مى کند ، دولت صد در صد اسلامى داراى قدرت باشد و کارهائى را که مى کند دولت ، همین طور کارهائى که در وزارتخانه ها مى شود ، کارهائى که در استان ها مى شود ، همه تحت نظر باشد و مجلس بازخواست کند از اینها ، بخواهد اینها را و استیضاح کند اگر یک وقت خطا کردند ، کار را درست انجام بدهند . اگر ارتش ما کارش را درست انجام داده بود که ما حالا باز گرفتار بلوچستان نبودیم ، گرفتار کردستان نبودیم . اینها کارها را درست انجام نمى دهند زحمت کشیده اند البته من نمى خواهم تقدیر نکنم از زحمت هائى که کشیده شده است لکن مسامحه دارد مى شود رها مى کنند دنبالش را . باید استیضاح بشود که چرا این 14 نفر آدم در آنجا کشته شده اند ، با چه وضع اینجا کشته شده اند ، چرا باید اینطور بشود ؟ اینهائى که در این کوهستان مى رفتند و براى خودشان چیز کرده اند ، چرا رهایشان کرده اند ؟ چرا نمى روند پاکسازى کنند ؟ همه این حرف ها براى این است که ما نه رؤساى ارتشمان یک اشخاصى هستند انقلابى و نه وزارتخانه هایمان اینطورند و نه یک دولت انقلابى ما داریم و نه هیچ کداممان ، انقلابى نیستیم ما و صدمه خواهیم خورد و صدمه خوردیم . تا کى ما عزا بگیریم ؟ تا کى ما مجلس عزا بگیریم ؟ تا کى این جوان هاى بیچاره ما تلف بشوند و باز هم قدردانى از آنها نشود و توى سرشان زده بشود ؟ هى کشته بدهند و هى تو سرى بخورند ، هى کشته بدهند و هى تکذیب بشوند . تا کى ما باید اینها را تحمل بکنیم ؟ باید این کارها اصلاح بشود .

قضاوت در اسلام باید به دست اسلام شناس باشد

از جمله اصلاحات همین اصلاحات قضاوت است . قضاوت در اسلام نمى شود دست اینها باشد ، دست این جمعیتى که حالا هست . کدام یکى اینها قاضى اسلامى هستند ؟ کدام اینها ، شما

ص: 255

تشخیص مى دهید که اینها قضاوت به آن ترتیبى که اسلام گفته قضاوت ، قضاوت بکنند ؟ حالا ما مى گذریم از اینکه خیر ، مجتهد جامع الشرایط ، ما به اندازه این ، قضات نداریم ، به اندازه احتیاج نداریم . اما اشخاصى باشند که توجه داشته باشند به قضاوت اسلامى ، بتوانند بفهمند این مقدار ولو از روى - فرض کنید - تقلید بتوانند بفهمند که قضاوت چه است ، وضع قضاوت اسلامى چیست . اگر ما بخواهیم مسامحه کنیم در قضاوتش ، در عرض مى کنم پاکسازى آنجا مسامحه بکنیم ، تا آخر ما گرفتار هستیم قضاوتمان گرفتار است - عرض مى کنم که _ ارتشمان هست ، همین طور همه سازمان ما هست . ما باید از حالا به بعد اینطور رفتار نکنیم که تا حالا کردیم ، تا حالا خطا کردیم ، این خطا را باید جبران بکنیم و باید با کمال قدرت تمام این کارها عمل بشود و ما با هیچ کس قوم و خویشى نداریم . ما با اسلام ، مطیع اسلام هستیم و احکام اسلام را مى خواهیم جارى بکنیم . اگر در وزارتخانه اى ، اگر در جائى احکام اسلام بخواهد جارى نشود ، ما در وزارتخانه را مى بندیم . وزارتخانه اى که ضرر داشته باشد براى اسلام ، براى حکومت اسلامى ، به چه درد ما مى خورد . بودجه را تصویب مى کند شورا ، آقاى مثلا وزیر بودجه نمى دهد ، آنجا به هم مى خورد ، آن وضع به هم مى خورد . وضع اینطورى است که اشخاصى هستند افکارشان افکار انقلابى نیست افکارى است که مى گویند نه ، ما باید حالا با مسامحه ، با چه ، با چه رفتار کنیم .

ما اسلام را مى خواهیم و از ملى گرائى سیلى خورده ایم

این اشخاصى که انقلابى نیستند باید در راس وزارتخانه ها نباشند و آقاى بنى صدر باید امثال اینها را معرفى به مجلس نکند و اگر کرد ، مجلس رد بکند و هیچ اعتنا نکند الا اینکه وزیرى باشد که کارآمد باشد ، اسلامى باشد ، مسامحه کار نباشد ، انقلابى باشد تا یک مملکتى ما دستمان باشد . اگر بنا باشد اینطورى باشد باید ما عزاى اصل جمهورى را بگیریم ، عزاى اصل همه مسائل را بگیریم . آقایان سر یک ملى شدن چیز ، امروز دیدید که التماس مى کنند که بگذارید یک قدرى بگذرد ، یک قدرى بگذرد ببینیم ملى چطورى است . ما چقدر سیلى از این ملیت خوردیم . من نمى خواهم بگویم که در زمان ملیت ، در زمان آن کسى که اینهمه از آن تعریف مى کنند ، چه سیلى به ما زد آن آدم ، من نمى خواهم بگویم که طلبه هاى مدرسه فیضیه را به مسلسل بستند در آن زمان ، همانطور که در زمان پهلوى بستند که من و آقاى حائرى بالاى سر این جوان هائى که از مدرسه فیضیه به تیر بسته شده بودند ، رفتیم و اطبأ جرات نمى کردند بنویسند این زخمى شده است . بروند کنار اینها ، بروند گم بشوند اینها ، اینها منحل باید باشند . ما نمى توانیم تحمل کنیم به اینکه هر کس هر جورى دلش مى خواهد (خیر ، من دلم مى خواهد که حالا دموکرات باشد ، من دلم مى خواهد که ملى باشد ، من دلم مى خواهد که ملى و اسلامى باشد) ما از اینها ضربه دیده ایم ، ما اسلام را مى خواهیم ، غیر اسلام را نمى خواهیم ، مجلس باید اسلامى باشد ، مجلس باید افکارش افکار اسلامى باشد تا ما بتوانیم چه بکنیم . من نمى توانم تحمل بکنم که اینقدر ما جوان هایمان از بین بروند براى اینکه ما مسامحه داریم مى کنیم مسامحه ها از کار باید بروند و باید

ص: 256

حالا که مجلس تأسیس شد و مجلس رسمیت پیدا کرد ، همه امور باید بر نظارت مجلس به روال خودش بگذرد و با جدیت و با قاطعیت و بدون مسامحه ، هر کس خلاف کرد بخواهند او را و اگر خلافى واقعا کرده بدهند او را دست دادگاه ها و دادگاه ها محاکمه اش کنند .

از اینجهت حالا عرض مى کنم تمام کمیته ها در سرتاسر مملکت باید به قدرت خودش باقى باشد ، تمام سپاه پاسداران در سرتاسر کشور باید به قدرت خودش باقى باشد ، تمام دادگاه هاى انقلابى در سرتاسر مملکت باید به قدرت خودش باقى باشد . باید دادگاه ها با همان قدرت باشند منتها بر شماهاست ، بر آقایان است که اگر چنانچه یک قاضى نمى تواند قضاوت بکند یا منحرف است ، عوضش بکنید اما اینها باید ، این نهادهاى انقلابى تمامش باید بدون اینکه دستى به آنها زده شود تمام اینها باید سر جاى خودش باشد و کارها به طور انقلابى بگذرد . ما نمى توانیم این کارها را به آنطورى که فرض کنید که حالا دادگسترى سابق مى خواسته بگذراند بگذرانیم . این انقلاب است انقلاب غیر آنطورى است و ما خطا کردیم ، انصافا خطا کردیم که اینطور عمل کردیم . از این به بعد باید این خطا نشود و عمل شود ، به طور قدرت عمل بشود ، به طور قاطعیت عمل بشود . این حرفى است که من عرض مى کنم ، آقایان هم البته موافقند با همین حرف ، از اول هم موافق بودید و باید از این به بعد هم این عمل همین طور باشد .

ص: 257

تاریخ 30/4/59

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى شوراى نگهبان

شوراى نگهبان باید ناظر بر قوانین مجلس باشد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

شما ناظر بر قوانین مجلس باید باشید و باید بداند که به هیچ وجه ملاحظه نکنید . باید قوانین را بررسى نمائید که صد در صد اسلامى باشد . به هیچ و جه گوش به حرف عده اى که مى خواهند یک دسته کوچک مردم ما خوششان بیاید و به اصطلاح مترقى هستند ، ندهید ، قاطعانه با اینگونه افکار مبارزه کنید . خدا را در نظر بگیرید . اصولا آنچه که باید در نظر گرفته شود خداست ، نه مردم . اگر صد میلیون آدم ، اگر تمام مردم دنیا یک طرف بودند و شما دیدید که همه آنان حرفى مى زنند که بر خلاف اصول قرآن است بایستید و حرف خدا را بزنید و لو اینکه تمام بر شما بشورند . انبیا همین طور عمل مى کردند ، مثلا موسى در مقابل فرعون مگر غیر از این کرد ؟ مگر موافقى داشت ؟ بحمداللّه مجلس ما مجلسى است اسلامى و قوانین خلاف اسلام تصویب نخواهد شد ولى شما وظیفه دارید ناظر باشید . خلاصه گوش به حرف طبقه مرفه مترقى ندهید . خدا انشأاللّه با ماست . اگر ما عملمان براى خدا باشد ، خدا ما را موفق مى کند .

سپس یکى از فقهاى شوراى نگهبان راجع به تغییر نام مجلس شورا گفت ، که امام در پاسخ فرمودند . این تغییر نیز چون ماده اى تصویب نشده است که نام مجلس ، مجلس شوراى ملى باشد ، بلکه تازه مجلس مى خواهد نامى براى مجلس شورا انتخاب کند و انتخاب مى نماید . چقدر بگویم از این حرف ها نترسید . اینها حالا که دیدند نمى توانند به طور کلى منکر اسلام شوند مى خواهند نام اسلامى به آن اضافه کنند ، بعدا نام اسلامى را حذف کنند و بروند سراغ حرف هاى خودشان . محکم باشید و به چیزى به جز اسلام و قرآن اصولا فکر نکنید .

ص: 258

تاریخ : 31/4/59

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از نمایندگان مهاجرین نوسود و فرماندار وفرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامى شهرستان پاوه .

همه مسلمان هاى شیعه ، سنى ، حنفى ، حنبلى و اخبارى با هم برادر هستند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

یک دسته از مسلمانان شیعه هستند و یک دسته اى از مسلمانان سنى ، یک دسته حنفى و دسته اى حنبلى و دسته اى اخبارى هستند . اصلا طرح این معنا ، از اول درست نبود . در یک جامعه اى که همه مى خواهند به اسلام خدمت کنند و براى اسلام باشند ، این مسائل نباید طرح شود . ما همه برادر هستیم و با هم هستیم منتها علماى شما یک دسته فتوا به یک چیز دادند و شما تقلید از علماى خود کردید و شدید حنفى ، یک دسته فتواى شافعى را عمل کردند و یک دسته دیگر فتواى حضرت صادق را عمل کردند اینها شدند شیعه . اینها دلیل اختلاف نیست ، ما نباید با هم اختلاف و یا یک تضادى داشته باشیم . ما همه با همه برادریم . برادران شیعه و سنى باید از هر اختلافى احتراز کنند . امروز اختلاف بین ما ، تنها به نفع آنهائى است که نه به مذهب شیعه اعتقاد دارند و نه به مذهب حنفى و یا سایر فرق . آنها مى خواهند نه این باشد نه آن ، راه را اینطور مى دانند که بین شما و ما اختلاف بیندازند . ما باید توجه به این معنا بکنیم که همه ما مسلمان هستیم و همه ما اهل قرآن و اهل توحید هستیم و باید براى قرآن و توحید زحمت بکشیم و خدمت بکنیم . امیدوارم که شما در این جمهورى که مال خودتان است به یک دسته خاص ، چون جمهورى اسلامى است هیچ خدشه اى واقع نشود . موفق و مؤید باشید . و البته راجع به این مسائلى که در کردستان و یا در اطراف منطقه شما هست این مسائل حل مى شود و مى آیند اصلاح مى کنند و تمام مى شود . من دعاگوى تمام شما هستم و امیدوارم که همه ما در زیر سایه اسلام و بیرق توحید ، با هم مقابل آنهائى که برادرهاى ما را در آنجا بازى دادند و کشاندندشان به جاهاى دیگر بایستیم و البته اعلام شده است که هر کدام به آغوش اسلام برگردند و اسلحه را زمین بگذارند ، از خود ما هستند و همانطور که من اسلحه ندارم دعاگوى شما هستم آنها هم اسلحه نداشته باشند . هیچ ابدا اختلافى نیست و دیگر تعرضى بوجود نخواهد آمد . موفق باشید انشأاللّه .

ص: 259

تاریخ : 1/5/59

نامه بنى صدر به محضر امام خمینى

بنى صدر طى ارسال نامه اى به محضر امام امت ، حجت الاسلام حاج سید احمد خمینى را براى مقام نخست وزیرى پیشنهاد مى کند و از امام در این مورد نظرخواهى مى نماید .

پاسخ امام :

بسمه تعالى

بنا ندارم اشخاص منسوب به من متصدى این امور شوند . احمد خدمتگزار ملت است و در این مرحله با آزادى بهتر مى تواند خدمت کند .

والسلام علیکم

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 260

تاریخ : 3/5/59

بیانات امام خمینى در جمع جانشین ستاد مشترک و فرماندهان نیروهاى سه گانه ارتش جمهورى اسلامى

ما امروز در همه ارگان هاى دولتى احتیاج به تقویت داریم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من بسیار متأسفم از اینکه گاهى به واسطه خیانت یا ندانم کارى هاى بعضى از ارتشى ها ، این بهانه به دست اشخاص فاسد مى دهد که ارتش را تضعیف کنند . ما امروز در همه ارگان هاى دولتى و ملى احتیاج به تقویت داریم . این مسائلى که گاهى مى شود ، تضعیف ارتش و ژاندارمرى و قواى مسلح است ، این از جانب ملت نیست ، این از جانب آن گروهى هاى است که مى خواهند تضعیف کنند روحیه همه ارتش را و همه ملت را که دنبال این اگر خداى ناکرده مطلبى واقع شود ، آنها تضعیف شوند و این موجب تأسف است . و امروز مملکت ما با این وضعى که دارد احتیاج به همفکرى دارد و همکارى احتیاج به نظم دارد اگر در یک کشورى نظامش تحت قواعد و تحت مسائلى که در نظام مطرح است ، از اینکه فرمانده وقتى فرمان داد باید اطاعت شود ، فرمانداه کل قوا وقتى امرى کرد باید اطاعت شود ، فرماندهان هنگ ها و یا سایر جاها وقتى امر کردند باید اطاعت شود ، اگر این معنا نباشد در نظام ، این نظام نیست دیگر . اگر یک نظامى خودش بین خودش یک بى نظمى ها باشد ، اگر قواى مسلح در بین خودشان هماهنگى نباشد ، ما نیز توقع نداشته باشیم که کشور ما به پیش برود . تمام این مسائل را براى ما پیش مى آورند . صد نفر یا دویست نفر فرض کنید که در یک گروهى وقتى فاسد شدند و خیالى داشتند ، در عین حالى که خود ارتش با قدرت جلو آنها را گرفته است و کشف اینطور توطئه ها را کرد و همین طور پاسدارها هم کمک کردند و همه با هم این توطئه را خنثى کردند ، نباید در نظر اشخاص بیاید که ارتش ما چطور است . این ارتش ما همان است که خودش این کار را کرده و همان است که خودش کردستان را و جاهاى دیگر را به قوه خودش و با هماهنگى با سپاه پاسداران کارها را انجام داده اند . من متأسفم از اینکه هر جا انسان نگاه مى کند و دست مى گذارد اشخاصى هست در آن و یک عده اقلیت هایى هستند در آن که مى خواهند ضایع کنند آنها را ، حتى در مجلس ، دولت که مى خواهند تعیین کنند ، یک جور برخوردهایى من مى بینم که این برخوردها ، برخوردهایى نیست که موافق با صلاح کشور باشد و موافق با اسلام باشد . ما امروز اگر چنانچه همه این ارگان ها به هم جوش نخورند و همه با هم همدست نباشند ، باید در انتظار مصیبت باشیم . باید ارتش با کمال قدرت کار بکند و تمام قوایى که در تحت نظم هستند و در تحت قواى بالا هستند و در تحت درجه دارها و افسرهاى بالا هستند و

ص: 261

فرماندهان هستند ، اینها باید اطاعت بکنند . امروز اطاعت از بالا دست ها یک امر شرعى است ، یک مطلبى نیست که مثل سابق باشد بتوانند از زیر آن در بروند و مانعى نداشته باشد . امروز یک کسى است که بالاى سر همه است و آن خداى تبارک و تعالى است که همه چیز را در ظاهر و باطن مى بیند . اگر بخواهد این مملکت از این آشفتگى هایى که حالا مثلا هست جلوگیرى بکند ، جز اینکه هم قواى مسلح با هم و هم مجلس با دولت ، با رئیس جمهور ، با امثال ذلک با هم ، اگر چنانچه تشریک مساعى با هم نکنند نباید توقع داشته باشند که مملکت به پیروزى نهائى برسد . ما که الان پیروزى نهائى را به دست نیاورده ایم .

براى پاکسازى توطئه گران مفسد باید همه دست به دست هم بدهند

ما الان یک قدرتى را که مانع بود از اینکه ما هر کارى را بکنیم ، از بین برده ایم . در آن هم ، هم ارتش سهیم بوده است ، هم سپاه پاسداران و هم ملت و هم سایر قواى انتظامیه سهیم بوده اند در این امر . ما نباید این چیزى که اینها سهیم بوده اند در آن ، قدرشناسى نکنیم . ما باید قدرشناسى بکنیم . اگر یک وقتى در بین مثلا روحانیون که داراى مثلا چقدر جمعیت است ، اگر بنا شد صد نفر از آنها ساواکى از کار در آمدند ، نباید روحانیون را ما بشکنیم . اگر در بین مثلا فرض کنید که ارگان هاى دیگر دولتى یک یا چند نفر ساواکى بمانند ، نباید ما بگوئیم ، همه آنجا را بگوئیم که برخلاف هستید . البته در یک رژیمى که تقریبا پنجاه ، شصت سال حکومت کرده است و مغزها را به جورى تربیت کرده است که مطابق میل خودشان باشد ، توقع این نیست که فورا جمع کنند و همه چیز درست شده باشد ، توقع این است که الان همه با هم دست به هم بدهند تا اینکه هم پاکسازى بشود و هم شناسائى بشوند اشخاصى که مثلا در صدد توطئه هستند یا بوده اند و آنهایى که شناسایى شدند ، خودشان تحویل بدهند این را . کرارا من گفته ام که اگر چنانچه مثلا در ارتش اشخاصى هستند که برخلاف موازین هستند یا توطئه اى در کار دارند ، یا از طاغوت هستند ، یا اعتقادات آنها مضر است ، یا عمل آنها عمل فاسد است ، خود ارتش باید آنها را پاکسازى بکند و اگر دادگاه بخواهند از ارتش ، باید ارتش اطاعت کند و خود دادگاه ها هم مستقیما نروند ، پاسدارها هم مستقیما نروند . نباید یک هرج و مرجى پیش بیاید که ما براى هرج و مرج از بین برویم .

باید قوا همه با هم باشند و مراتب محفوظ باشد و سلسله مراتب محفوظ باشد و قدرت ها همه با هم باشند ، از بالاها حرف شنوى کنند ، از رئیس کل قوا حرف شنوى کنند ، از رئیس هایى که هر کدام قوایى دارند حرف شنوى کنند تا یک مملکتى بشود با نظم . خارجى ها مى خواهند که ما اینطور باشیم که هیچ نظمى نداشته باشیم و مثل جنگل با هم رفتار بکنیم تا اینکه بهانه به دست بیاورند که اینها احتیاج دارند که اینجا قیم برایشان معین کنند . ما باید الان با هوشیارى ، تمام ملت دنبال سر دولت و رئیس جمهور و ارتش و ژاندارمرى و پاسبان ها و پاسدارها باشد و همت ملت ، و یک مملکتى که ملتش دنبال سر قواى انتظامى و قواى مسلحش باشد هیچ آسیبى نمى بیند .

ص: 262

اگر چهار نفر آدم در جائى فاسد شد این دلیل نیست که همه فاسدند . خوب در بین روحانیون هم فاسد هست ، حالا باید بگوئیم که همه روحانیون فاسدند ؟ ! در بین تجار هم فاسد هست ، حالا باید بگوئیم همه تاجرها فاسدند ؟ ! البته در هر جمعیتى یک اشخاص فاسد هست . البته ارتش موظف است که پاکسازى بکند و اهمال نکنند که این اشخاصى که با ما نظر دارند ، نظر سوء دارند و مى خواهند توطئه کنند (بگوئید ارتش اعتنائى ندارد به اینکه پاکسازى شود) براى اینکه تضعیف کنند ارتش را ، ارتش باید پاکسازى بشود . خودتان باید شناسائى بکنید و همین طور ژاندارمرى باید شناسائى بکند و همین طور پاسدارها و همه . این یک مسأله اى است عمومى و یک مملکتى است مال همه شماها . مملکت الان مال خود شماست اینطور نیست که مثل سابق باشد که شماها زحمتش را بکشید ، منافعش را امریکا و شوروى ببرند . حالا شما هر زحمتى بکشید ، منافعش را ملت شما و خود شما مى برید .

ما باید خودمان را فانى کنیم تا مکتبمان پیش برود

بنابراین باید همه این قوا با هم مجتمع بشوند و همه تقویت بکنند همدیگر را . مجلس باید تقویت بکند همه قواى مسلحه را ، دولت را ، رئیس جمهور را تقویت بکند ، رئیس جمهور هم باید تقویت بکند اینها را . ارتش باید از رئیس جمهور اطاعت بکند چون رئیس کل قواست ، رئیس جمهور هم باید با آنها پدرانه رفتار بکند . اسلام است ، اسلام وضعش غیر از آن چیزهاى دیگرى است که مى خواهند قدرت نمائى بکنند و خودنمایى بکنند و هر کس خودش را نمایش بدهد . ما همه باید خودمان را فانى کنیم و همه ما دنبال این باشیم که مکتبمان پیش برود ، نه دنبال این باشیم که خودمان پیش ببریم . ما فردى نداریم ، ما هر چه هستیم مکتبمان هست . وقتى مکتب مطرح است من و شما و آقا و دیگران ، همه ارگان دولتى و همه اینها باید خود را کنار بگذارند دنبال مکتب باشند ، خودشان را فانى کنند در مکتبشان همانطور که در صدر اسلام بوده است . صدر اسلام این مسائل نبوده است که هر کسى بخواهد خودش را پیش ببرد ، هر کسى مى خواسته مکتبش را پیش ببرد . از این جهت پیش هم بردند ، در عین حال که ضعیف بودند قواى بزرگ را از بین بردند .

حالا الحمدلله شما قوى هستید ، سى و پنج میلیون جمعیت پشت سر شماست ، شما از چه مى ترسید ، از هیچ چیز نباید بترسید . سى و پنج میلیون جمعیت امروز پشت سر شماست که اگر خداى نخواسته اگر صدایى در یک جائى بلند بشود این سى و پنج میلیون جمعیت همه با هم همصدا پشتیبانى مى کنند از شما . بنابراین نباید ما بترسیم از اینکه توطئه در کار است . باز هم توطئه در کار است ، باز هم هست . نخیر هیچ توطئه اى ، هیچ کارى نمى توانند بکنند . اینها همه قدرت خودشان را روى هم گذاشته اند و الحمدلله شکست خورند و رفتند سراغ کارشان و بعد هم به این زودى ها نمى توانند خودشان اجتماع کنند ، دنبال این هستند که یک سوراخى پیدا بکنند و فرار کنند . نترسید از اینکه گفته مى شود باز هم توطئه است یا فرض کنید بختیار در خارج است . اینها مى خواهند روحیه ها را سست کنند و ما را تضعیف کنند و به واسطه تضعیف اگر یک وقتى بعد از پنج سال دیگر توانستند یک

ص: 263

کارى بکنند ، ما ضعیف باشیم .

براى پیشرفت کشور باید در عین همراهى با هم ، هر کس وظیفه قانونى اش را انجام دهد

لکن وقتى یک ملت همراه است با هم ، امروز قضیه ، قضیه ملت است ، شما به عنوان ملت هستید ، شما الان جدا از ملت نیستید ، شما آن هستید که وقتى وارد مى شوید پیش ملت ، براى شما گل مى بارند و ملت هم این است که شما به او نمى خواهید زور بگوئید ، شما با ملت برادر هستید و همه با هم هستید . باید همه این قوا دستشان را به هم بدهند . این یک واجب شرعى است براى همه .

یک واجب شرعى است براى وکلاى مجلس که با دولت و با رئیس جمهور همراهى کنند ، این یک تکلیف شرعى است براى رئیس جمهور و دولت که باید با مجلس همزبان باشند و هماهنگ باشند . اگر هماهنگ باشیم ما برده ایم و اگر بنا باشد هر کس از یک طرف بدود ، او بخواهد خودش را نمایش بدهد و او بخواهد خودش را نمایش بدهد ، هر کس بخواهد یک طرف برود ، پاسدارها بخواهند فرض کنید دخالت در ژاندارمرى بکنند ، ژاندارمرى بخواهد دخالت در کار پاسدارها بکند ، آنها بخواهند در ارتش دخالت بکنند ، کمیته ها بخواهند در جاهاى دیگر دخالت بکنند ، فاسد مى شود کار . هر کسى باید کار خودش را خوب انجام بدهد . اگر یک مملکتى همه گروه هایى که هستند ، همه جاهائى که اشخاص هستند و گروه ها هستند ، کار خودشان را خوب انجام دهند ، یک مملکت منظم مى شود ، یک مملکتى مى شود که پیشرفت مى کند اما اگر بخواهد هر کس در کار دیگرى دخالت بکند ، من بیایم در کار شما دخالت بکنم شما بیائید در کار من دخالت کنید ، نه من مى توانم کارم را انجام بدهم نه شما مى توانید کارتان را بکنید . این یک وظیفه شرعى الهى است که من به همه مى گویم ، نه مخصوص شما ، براى همه است این ، براى پاسدارهاست ، براى پاسبان هاست ، براى ارتش است ، براى ژاندارمرى است ، براى مجلس است ، براى دولت است ، براى رئیس جمهور است . این یک مسأله شرعى است . همه مکلفند شرعابه اینکه این کار را انجام بدهند و این چیزى که من مى گویم این است که لازم است این و باید بشود ، هر کدام به وظایف قانونى خود باید عمل کنند . قانون براى همه وظیفه معین کرده . اگر یکى دست از قانون بردارد و بخواهد دخالت به کار دیگرى بکند ، برخلاف شرع عمل کرده و آنوقت ممکن است که برخلاف شرع وقتى عمل کرد از باب نهى از منکر نسبت به او کارى انجام دهند . آقاى رئیس جمهور همان کارى که قانون برایش معین کرده ، آن همان کارهاى مهمى که قانون براى او آورده ، آن کار را خوب انجام دهد . مجلس آن وظایفى را که قانون برایش معین کرده همان را درست بکند ، دیگر مجلس دخالت نکند در اجرأ قوه مجریه و قوه قضائیه . قواى قضایى سرجاى خود کار قضایى را انجام دهند و این کار مهمى است . قواى مقننه باید کار تقنینیه شان را انجام بدهند و این کار مهمى است . دولت مجرى است و باید کار خودش را انجام بدهد و این کار مهمى است . ارتش باید کار خودش را انجام بدهد به آن حدودى که موظف است و این کار مهم است . اگر بنا باشد هر کدام در کار

ص: 264

یکدیگر دخالت بکنیم که این مملکت نمى شود . یک بازارى بیاید در ارتش دخالت بکند ، یک بازارى در فتوا دخالت بکند ، نمى شود ، نمى شود این . ارتش بیاید در فتوا دخالت بکند ، اهل فتوا بیایند در ارتش دخالت بکنند ، این معنایش این است که هیچ کدام کار خودشان را نمى توانند انجام دهند .

در عین حالى که از همه شما تشکر مى کنم لکن به شما تذکر مى دهم که نظم را حفظ کنید ، سربازها نظم را حفظ کنند ، پاسدارها نظم را حفظ کنند ، پاسبان حفظ بکنند ، اگر نظم حفظ نشود مملکت ما ممکن است خداى نخواسته آسیب ببیند و من امیدوارم که دیگر آسیبى براى این مملکت واقع نشود براى اینکه ما براى خدا مى خواهیم انجام وظیفه کنیم و خدا را همه در نظر داشته باشید . خدا حاضر است ، ناظر است ، اعمالتان را مى بیند . شما تنبه پیدا کنید از اینهائى که در این مملکت آن قدرت ها را به خرج دادند و آن فسادها را ، حالا هم در بستر بیمارى افتاده اند الان برایشان مرگ عروسى است . توجه داشته باشید به اینکه یک عالم دیگرى در کار است . ما مسؤول هستیم پیش خداى تبارک و تعالى ما امانت داریم الان ، اسلام و کشور اسلامى امانت است پیش ما ، این امانت را هر یک از ما اگر بخواهیم یک خلافى در آن بکنیم خیانت است و جواب باید بدهیم . در پیش اسلام این نباشد که هر کدام دیگرى را بکشیم ، هر کدام مفسده دیگرى را ، فساد دیگرى را بگوئیم . باید همه ما دست به دست هم بدهیم ، هم پاکسازى با کمال قدرت و هم دوستى و مهربانى با کمال قدرت . انشأاللّه خدا همه شما را حفظ کند موفق و موید باشید و اینکه مملکت تان را خودتان انشأاللّه به پیش ببرید . پیش خدا همه ما روسفید باشیم انشأاللّه .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 265

تاریخ : 5/5/59

بیانات امام خمینى در جمع علما و روحانیون مناطق ترکمن صحرا ، گنبد ، کلاله ، مراد تپهو گالیکش

جمهورى اسلامى باید بر وفق موازین شرعى باشد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

یکى از برکات این نهضت این است که ما سابقا با آقایان ، علمأ بزرگى که در اطراف کشور بودند ، ملاقات نمى کردیم و نمى شناختیم ولى حالا از نزدیک مى آیند ملاقات و زیارتشان مى کنیم و به آنها دعا مى کنیم و از آنها هم دعاخواهیم . آنچه که راجع به این گروه هائى که به عناوین مختلف در اطراف شما هستند ، نوشتید ، مع الاسف اینها در همه ایران هستند و اینطور که احساس مى شود در بین اینها اشخاصى هستند که مى خواهند کارى بکنند که این نهضت را در بین مردم ایران بد جلوه بدهند . ما همانطورى که تاکنون قلم ها و صحبت ها به صورتى واقع مى شده است که مى خواسته اند این نهضت را در خارج از کشور بد جلوه بدهند ، حالا مى فهمیم این گروه هاى مختلفى که در اطراف ، به اسم هاى مختلف مشغول فعالیت هستند و به اصطلاح خودشان گروه هاى اسلامى هستند ، افراد غیر اسلامى در آنان وجود دارد و بناى آنها بر این است که در خود کشور هم مردم را به نهضت بدبین کنند . باید وقتى که مجلس شروع به کار کرد ، مسائل و کارهاى شما ، این گروه ها ، در مجلس انعکاس پیدا کند و مجلس آنها را بخواهند ، از آنها باز خواست نمایند . این منحصر به گنبد و اطرف گنبد نیست ، هر جایى که الان آنها مشغول فعالیت هستند ، گاهى فعالیت هاى برخلاف موازین شرع صورت مى گیرد .

جمهورى اسلامى باید بر وفق موازین شرعى باشد . الان از طرف آیت اللّه آقاى گلپایگانى ، آقازاده شان آمده بود اینجا ، ایشان هم راجع به این مسائل ناراحت هستند ، سایر علمأ اسلام هم ناراحت هستند . باید مجلس رسیدگى کند و افرادى که بناى آنها بر این است که به اسم اسلام کارهایى انجام دهند که برخلاف اسلام است و یا موافق با مارکسیسم و کمونیسم است ، جلوى آنها را بگیرد . دولتى که حالا انتخاب خواهد شد باید افرادى باشند که به اسلام عقیده داشته باشند و گرایش به مکتب هاى انحرافى نداشته باشند . در هر صورت مسائلى است که باید درست طرح کند و مجلس رسیدگى نماید و اگر چنانچه چیزى برخلاف موازین شرع از مردم اخذ شده است ، برگردانند و اگر اشخاصى بر خلاف اسلام عمل کرده اند ، تربیت و بازخواست شوند . امیدوارم که انشأاللّه در این مجلس که اکثرا افرادش مردم صالحى هستند و شوراى نگهبان هم از علما هستند ، به این امور رسیدگى کنند و طرح هایى که دولت مى دهد و چه طرح هایى که دولت قبلا داده است باید در مجلس رسیدگى بشود ، هر

ص: 266

طرحى که مخالف با اسلام است باید رو بشود . امیدوارم مجلس به این امور رسیدگى کند . من هم پیشنهاد به آنها مى کنم که رسیدگى صحیح کنند و هر یک از پیشنهاداتى که قبلا شده و آن چیزهایى که گذشته است ، اینها بخوانند و مطالعه کنند و شوراى نگهبان هم مواظبت بکند که هیچ کلمه اى مخالف با اسلام نباشد . ما مى خواهیم جمهورى اسلامى و اسلام باشد . امیدوارم که همه شما موفق باشید و در این ماه مبارک رمضان از برکات لیلة القدر محروم نباشید . خداوند همه شما را انشأاللّه حفظ بکند .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 267

تاریخ : 12/5/59

بیانات امام خمینى در دیدار با اسقف هیلارین کاپوچى

آقاى پاپ باید طرفدار مظلومان باشد ، نه ظالمان

بسم اللّه الرحمن الرحیم

این دفعه دومى است که آقاى پاپ براى من کاغذ مى دهند و اشخاص را مى فرستند . دفعه اول براى آن لانه جاسوسى بود که جوان هاى عزیز ما اطلاع پیدا کردند که این مرکزى که در ایران به اسم سفارت آمریکا هست سفارتخانه نیست و اشخاصى که در آنجا هستند اشخاص دیپلمات نیستند بلکه جاسوسانى هستند که در یک مرکز جاسوسى متمرکز هستند و براى ضرر ملت ما ، کشور ما در آنجا مجتمع هستند و آقاى پاپ شاید ندانسته توصیه کردند براى آنها و من در آنوقت مفصل تنبهاتى به ایشان دادم . و این دفعه براى مدارس خودشان به اسم مدرسه اندیشه کاغذ نوشته اند و رسول فرستاده اند و از ما سفارش خواسته اند براى اینکه مدارسشان در اینجا باشد . ما با نصارى و با یهود و با سایر اقشار ملت ها هیچ دشمنى نداریم و از مدارس به هیچ وجه جلوگیرى نمى کنیم ، مادامى که مدرسه باشد و براى تعلیم و تعلم باشد ، حالا چه تعلیم و تعلم دستورات مسیح علیه السلام یا دستورات دیگران ، لکن اگر ما فهمیدیم که در ایران مدارس طور دیگرى هست ، آنجا هم نظیر همان لانه جاسوسى است ، نمى توانیم تحمل کنیم که در مملکت ما به اسم تعلیم و تربیت و به اسم مدارس ، یک امور دیگرى انجام بگیرد و البته این با دولت است که در این موضوع تأمل کند و این موضوع را درست بررسى کند . اگر چنانچه مدارس ، مدارس همانند ، براى تعلیم و تربیت هستند ، هیچ ممنوعیتى ایجاد نخواهد شد و اگر چنانچه خداى نخواسته این مدارس هم یک وضع دیگرى دارند و به اسم مدارس هستند ، آن هم ملت ما تحمل مى کند و ما نمى توانیم تحمل کنیم.

و من باید این مطلب را براى آقاى پاپ به وسیله شما پیام بدهم که شما آیا از اوضاع این آمریکا و این اشخاصى که خودشان را منتسب کرده اند به مسیحیت بى اطلاع هستید یا اینکه مطلع هستید و بدون اینکه توجهى به آن بکنید از آن مى گذرید ؟ آیا شما مطلع هستید که ما پنجاه سال در تحت سلطه انگلیس و آمریکا تمام هستى مان به باد رفت ؟ شما توجه دارید به اینکه کشور ما در تحت سلطه اى که توسط رضاخان ، انگلیس ها به ما تحمیل کردند و توسط محمدرضا که انگلیس ها و آمریکائى ها و شوروى ها به ما تحمیل کردند ، اینها چه کردند با مملکت ما ، با کشور ما ؟ شما آیا داد مظلوم ها را هیچ وقت بناى تان هست که گوش کنید ؟ یا همان فریاد ظالم ها را به آن ترتیب اثر مى دهید ؟ شما مى دانید که با

ص: 268

این جوان هاى ما ، با این دخترها و پسرهاى دانشجوى ما الان آمریکا چه مى کند و پلیس آمریکا با آنها چه کرده است ؟ مى دانید که خائن هائى که مى خواستند در امریکا بر ضد کشور مظلوم ما میتینگ بدهند و تظاهر کنند پلیس امریکا حمایت از آنها کرد و آنها کارهاى خودشان را کردند و وقتى دانشجویان مسلمان ما که مى خواستند آنها هم یک تظاهرى بکنند و مظلومیت ملت ما را برسانند پلیس آمریکا چه کرد با آنها ؟ آیا آقاى پاپ مى دانند که الان جوان هاى ما در غل و زنجیرند با دنده هاى شکسته ، بعضى در حال بیهوشى هستند و دخترهاى جوان ما در حبس ، در غل و زنجیر هستند و بعضى در حال بیهوشى ؟ ایشان این مسائل را اصلا توجه به آن دارند ؟ توجه به این دارند که حضرت مسیح علیه السلام با بشر چه جور بود و شما که مدعى نیابت از او هستید توجه به این مسائل هیچ نمى کنید ؟ کاش یک پیکى هم براى کارتر ایشان مى فرستادند . کاش شما را مى فرستادند با یک نامه اى پیش کارتر که با این جوان هایى که مى خواهند احقاق حق بکنند ، خواهند مظلومیت ملت ما را اظهار کنند ، آنها را گرفته اند و از حبسى به حبس دیگر مى برند و دست و پاى آنها را غل زده اند ، زنجیر زده اند و دنده آنها را با چکمه شکسته اند و الان هم آنها در زیر زنجیر آنها و در زیر چکمه دژخیمان کارتر و امریکا از بین دارند مى روند . من چطور جواب ملت را بدهم که ملت ما اگر بگویند که این روحانیت مسیح در خدمت ابرقدرت هاست ، ما چطور جواب آنها را بدهیم ؟ من متأسفم که نمى توانم جواب اینها را بدهم براى اینکه اگر من بخواهم دفاع کنم از روحانیت مسیح ، علائمى که در کار است ، شواهدى که در کار است ملت ما براى ما آن شواهد را به رخ ما مى کشند . چرا باید ایشان در این مدت طولانى که ما در زیر رنج بودیم و جوان هاى ما را در خیابان هاى ایران مى کشتند و خون آنها را روى آسفالت ها جارى مى کردند ایشان یک کلمه سفارش اینها را نکنند ؟ این تبعیض را چرا ایشان قائل هستند ؟ مگر حضرت مسیح تعلیماتش تعلیمات تبعیضى است ؟ مگر حضرت مسیح با یک طایفه خوبند و آن ثروتمندان ؟ و با طایفه دیگر بد هستند و آن مظلومان و اشخاصى که بیچاره و فقیر هستند ؟ که شما دارید این کار را مى کنید . من مى دانم که مذهب مسیح این نیست و هر کس که دنبال مسیح باشد باید حامى مظلومان باشد و باید با ابرقدرت ها مقابله کند ، همانطورى که کسى که تابع مذهب اسلام است باید با ابرقدرت مخالفت کند و مظلومان را از زیر چنگال اینها بیرون بیاورد . چرا باید آقاى پاپ احوالى از این دخترها و پسرهایى که امروز ، الان که من دارم با شما صحبت مى کنم در حبس ها و زنجیرها و گرفتارى ها و شکنجه ها بسر مى برند ، ایشان یک کلمه راجع به این مسائل صحبت نکنند ؟ چرا نباید به این اشخاصى که خودشان را مسیحى مى دانند و خودشان را اهل کلیسا مى دانند یک کلمه نگویند که که شما مسیحى هستید چرا این کارها را مى کنید ؟ من جواب این مظلوم ها را چه بدهم ؟ اینها که به ما اشکال مى کنند که شما طرفدار روحانیت هستید و این روحانیت هیچ کلمه اى در مقابل قدرت هاى بزرگ و ظلم هایى که بر مردم مى شود ، بر مظلومین مى شود ، حتى ظلم هائى که بر خود اشخاصى که در آمریکا هستند مى شود ، یک کلمه صحبت نمى شود و یک پیام فرستاده مى شود و یک رسول فرستاده نمى شود لکن وقتى که یک لانه جاسوسى را ما مى گیریم که جاسوسیتش مسلم است ، ایشان رسول مى فرستند و نامه مى فرستند و

ص: 269

حالا هم که مدارس اینجا ، مدارس علمى شان اینجا هست و اشخاص مى گویند (من این را مطلع الان نیستم ) اشخاص که رفته اند و دیده اند مى گویند اینجا هم مرکز تعلیم و تعلم نیست بلکه مرکز دیگرى است ، الان ایشان حالا باز نامه فرستاده اند و سفارش کرده اند . مگر ما با علم مخالفیم ؟ مگر ما با تعلیمات مخالفیم ؟ مگر ما با مدارس مخالفیم ؟ با مدارس نصارى ، با مدارس زرتشتى ، با مدارس یهود ما کى مخالف هستیم ؟

اما اگر مدارس جور دیگرى باشند ، ما نمى توانیم تحمل بکنیم . ایشان اول باید ببینند این مدارس چه بوده است ، بفرستند اشخاص را مشاهده کنند که این مدارس چه وضعى داشته است که دولت ما نتوانسته تحمل کند و البته این با دولت است لکن آنچه که من به شما مى گویم که به آقاى پاپ بگوئید این است که شما رویه خودتان را که روحانى هستید عوض کنید و با مظلومین و با اشخاصى که زیر چکمه امریکا دارند از بین مى روند و با این دختر و پسرهاى جوان ما که الان در حبس هاى آمریکا بسر مى برند و آنها را از یک حبسى به حبس دیگر و اخیرا در یک سلول هاى منفرد آنها را حبس کرده اند ، بپرسند چرا این کار شده است . چرا گوشمان نمى شنود یک وقت از آقاى پاپ که طرفدارى مظلومینى که مال ایران هست یا افرادى که در خود مملکت آمریکا هست و تحت ظلم و شکنجه هستند یک بازخواستى نمى کند ؟ شما از قول من به ایشان سلام برسانید و بگوئید که این رویه را طرد بکنید ، شما طرفدار مظلوم باشید ، شما طرفدار باشید از اشخاصى که چپاول شده اند ، مظلومند ، زیر چکمه هستند ، شما از این جوان ها و دخترها و پسرهاى ما که الان در زیر چکمه دژخیمان آمریکا هستند طرفدارى کنید ، به این اشخاصى که اظهار تبعیت از شما مى کنند دستور بدهید که اینها را رها کنند . ما نمى توانیم دیگر زیر بار امریکا برویم . امریکا اگر تمام افراد ما را هم از بین ببرد ، دیگر نمى تواند در اینجا بیاید منافع خودش را جبران کند و منافع خودش را تأمین کند و ملت ما را به ستم و زور در تحت شکنجه و اختناق قرار بدهد . امریکا باید این را بداند که دیگر گذشته است از اینکه او خیال بکند که مى تواند باز در ایران با این شیطنت ها برگردد و آقاى پاپ هم سفارش کند به این امریکا که نکنند اینطور با بشر ، اینطور دژخیمى نکنند با بشر ، اینطور ظلم نکنند به بشر . بشر اشخاصى هستند که عباداللّه هستند ، بندگان خدا هستند ، با بندگان خدا اینطور نکنند ، اینقدر ظلم نکنند ، اینقدر ستم نکنند . من امیدوارم که آقاى پاپ به وظیفه دینى خودشان ، به وظیفه مسیحیت خودشان عمل کنند و این کارهایى که دژخیمان امریکا مى کنند و پلیس امریکا مى کنند جلوگیرى کنند . و ما در مقابل امریکا ایستاده ایم تا آخر و نخواهیم گذاشت امریکا باز برگردد یا آن اشخاصى که تبع او هستند برگردند و ملت ما تا آخرین نفس براى دفاع از حق حاضر است و تحت بار ظلم نخواهد رفت .

والسلام على من اتبع الهدى

ص: 270

تاریخ : 15/5/59

بیانات امام خمینى به مناسبت روز جهانى قدس

اگر مسلمین با هم اتفاق پیدا بکنند هیچ مصیبتى پیش نمى آید

بسم اللّه الرحمن الرحیم

روز قدس را باید مسلمان ها زنده نگه دارند . من کرارا راجع به طمع اسرائیل تنبه داده ام که اسرائیل اینطور که اکتفا کند به آن زمین هائى که غصب کرده است ، حالا دیدید که پایتخت خودش را در قدس قرار داده است . و تمام این چیزهائى که از آمریکا و از طرفدارهاى حقوق بشر و از این محافل و مجالسى که در خارج هست ، اینها تمام یک شعرهاى غیر موزون است و لهذا مى بینید که انکار مى کنند و اسرائیل هیچ اعتنا نمى کند ، تنبه مى دهند ، اسرائیل آنها را محکوم مى کند . این براى این است که مسأله ، مسأله جدى نیست اینطور نیست که آمریکا جدا مخالف باشد با اینکه پایتخت اسرائیل در قدس باشد و معذلک اسرائیل بتواند یک همچو کارى بکند ، اینها همه یک مانورهائى است که مى دهند ، یا مثلا مجالس حقوق بشر و مجالس دیگرى که از همین ابواب هست در آنجا ، در آن ممالک هست ، اینها همه دستشان توى هم است و براى چاییدن ما مسلمین و کسانى که در آسیا ، در افریقا ، در آنجا هستند ، و مع الاسف مسلمین متنبه نمى شوند .

ملت ها باید خودشان راجع به این مسائل قیام کنند براى اینکه دولت ها هم غالبا الا کمى اگر باشد آنها هم دستشان با همان ابرقدرت ها توى هم هست و لهذا مى بینید که اینطور جنایاتى که از آمریکا واقع مى شود ، مسلمان ها یعنى دولت هاى اسلامى هیچ از خودشان گرایشى نشان نمى دهند ، گاهى هم اگر یکى شان یک چیزى بگوید ، یک حرفى است ، بیش از یک حرف نیست . الان شما دیدید که امریکا با این جوان هاى عزیز ما ، با این دخترها ، با این پسرها ، با این دانشجوهاى عزیز چه رفتار وحشیانه کرد و آنها چه شجاعتى در مقابل پلیس آمریکا از خود نشان دادند و در مقابل همه قدرت هائى که آنجا بود و همه پلیس ها و همه دستگاه هاى انتظامى ، اینها با مشت گره کرده ایستادند ، تحمل کتک ها را کردند ، تحمل جنایت هاى امریکا را کردند لکن از آن مسأله اى که پیش آنها مسأله بود ، اصلا نگذشتند . مسلمین باید از این جوان ها ، از این جوان هائى که از ایران در خارج هست ، چه در انگلستان و چه در اروپا و چه در امریکا هست ، تنبه پیدا کنند که باید چه کرد . ما دولت ها را ازشان مأیوس هستیم لکن ملت ها میزانند ، ملت ها در مقابل این جنایتى که امریکا کرده است و اخیرا هم انگلستان نسبت به این جوان هاى غیور ما ، چه نشان دادند ؟ چه عکس العملى نشان دادند ؟ اگر در بلادى باز عکس العملى

ص: 271

بود ، از جوان هاى ایرانى و گاهى هم از آنها بود اما ملت ها خیلى عکس العملى نشان ندادند و این براى این است که ملت هاى اسلامى باز تنبه به این پیدا نکردند که تعلیمات اسلام چى است .

اسلام همه مسلمان ها را وادار مى کند به اینکه با هم متفق باشید ، اختلاف نداشته باشید ، اگر اختلاف داشته باشید ، فشل مى شوید و رنگ و بویتان از بین مى رود و مع الاسف - با اینکه - ما مى بینیم که ما هر چه مصیبت پیدا کردیم از سال هاى طولانى تا حالا از این اختلافاتى بوده است که در داخل خودمان بوده . دولت هائى که ، دولت هاى ممالک اسلامى ، نه دولت هاى اسلامى ، من مى توانم بگویم دولت اسلامى ، چطور من به دولت عراق بگویم دولت اسلامى ؟ چطور من به دولت مصر بگویم دولت اسلامى ؟ این دولت هائى که در ممالک اسلامى هستند ، اینها را مى بینم که بر ضد مسلمین ، بر ضد این مسلمینى که الان در ایران مقابل امریکا و مقابل شوروى ایستاده اند ، آنها پایگاه درست مى کنند براى امریکا که بیا حمله کن به مسلمین . ما چطور مى توانیم امثال سادات را که پایگاه درست مى کند و دعوت مى کند از امریکا که هجوم کنند به ایران و به مملکت اسلامى ، چطور ما مى توانیم این را مسلم بدانیم ؟ و چطور مى توانیم عراق را ، دولت عراق را مسلم بدانیم در صورتى که اسلحه مى فرستند به ایران و دائما ایران را دارد مورد هجوم قرار مى دهد و براى امریکا دارد کار مى کند ؟ و من گمانم این است که امریکا ، شوروى را هم بازى داده . شورورى الان به عراق کمک مى کند در صورتى که عراق آمریکائى است ، نه شوروى . کمک ها را از او مى گیرد که به ایران صدمه وارد کند و راه را براى امریکا باز کند نه اینکه مى خواهد راه را براى شوروى باز کند . امریکا بازى داده این شوروى را هم و آنها اسلحه مى دهند که براى امریکا کار مى کنند . آنها به خیال اینکه این اسلحه را که مى دهند به نفع شوروى هست و حال آنکه نیست به نفع شوروى . و در هر صورت مسلمین اگر چنانچه با هم اتفاق پیدا بکنند و وحدت کلمه پیدا بکنند ، نه قضیه قدس پیش مى آید و نه قضایاى افغانستان پیش مى آید و نه قضایائى که براى مسلمین در جاهاى دیگر پیش مى آمد و پیش مى آید ، پیش مى آید .

تا یک دولت اسلامى به تمام معنا روى کار نیاید ما باید باز همین گرفتارى ها را داشته باشیم

باید تا کى ملت هاى مسلم هم در غفلت باشند ؟ چرا این ملت ها در مقابل این ابرقدرت ها قیام نمى کنند ؟ ایران قیام کرد ، الان هم دو سال است که مى گذرد بر امر و تمام قدرت ها هم مخالفت کردند معذلک ایران سر جاى خودش هست و ایستاده است و ابدا اعتنا به این هیاهو نمى کند و همه کارهائى هم که اینها کردند فلج کرده . خوب همین کودتائى که تمام این دولت هاى اطراف و آن دولت هاى بزرگ دست در آن داشتند و لکن نتوانستند کارى بکنند ، چرا ؟ براى اینکه مساله ، مسأله ملت است . اگر دولت شاه بود و امریکا مى خواست کودتا بکند فورا مى شد اما حالا مسأله ، مسأله ملت است یعنى اینطور نیست که دولت و ملت دو تا باشند ، اینطور نیست که مثل دولت عراق باشد که ملت با او دشمن است ، مثل دولت مصر باشد که ملت با او دشمن است . اینجا ملت اسلامى است که حکومتش اسلامى است و

ص: 272

ملت با این حکومت موافقند ، از این جهت توطئه ها را خود ملت به دست مى آورد . خود این سربازها توطئه هائى که در داخل سربازخانه ها انجام مى گیرد به دست مى آوردند و گزارش مى دهند . پاسدارها همه دنبال این مطلب هستند که این توطئه ها را خنثى کنند و خود ملت است که ناظر است ، در همه جا ناظر است و الان هم در همه اطراف ، این جنایتکارها را به تدریج پیدا مى کنند و معرفى مى کنند و خودشان مى گیرند و تحویل مى دهند . اگر دولت ها بفهمند این معنا را که اگر اینها با ملت خودشان درست رفتار کنند و ملت همراه آنها باشد چه خواهد شد ، اگر این خوفى که این ابرقدرت ها ایجاد کردند در این دولت ها بفهمند که در دولت ایران هم این اخافه ها همیشه بوده است و حالا هم هست لکن دولت فعلى ایران دیگر گوش به این حرف ها مى دهد ، اگر بفهمند که طرفدارى ملت از یک دولتى چه معنا دارد ، بفهمند این معنا را که اگر ملت ها را دلشان را به دست بیاورند و حکومت بشود یک حکومتى که مال خود ملت باشد ، از خود ملت جوشش کند و عقائد ، عقائد اسلامى باشد ، احکام ، احکام اسلامى باشد و زیر سایه اسلام بخواهند زندگى بکنند و ملت هائى که به اسلام عقیده دارند همراه آنها بشوند ، آنوقت مى فهمند که هیچ یک از دولت هاى بزرگ نمى توانند کارى انجام بدهند چنانچه در اینجا نتوانستند . تا الان دو مرتبه ، سه مرتبه به حسب تظاهر ، هى قیام کردند یا چیز کردند که کودتائى بکنند یا بریزند در ایران لکن فشل شدند و دائما هم در صدد هستند ، نه این است که در صدد نیستند ، لکن من مطمئنم و اطمینان مى دهم به ملت خودمان که نمى توانند کارى انجام بدهند . ملت باید توجه داشته باشد که تا توجه به خدا دارد ، تا توجه به اسلام دارد ، تا خدمتگزار اسلام است کسى نمى تواند به او آسیبى برساند ، مگر که این حیثیت از دستشان برود . باید این جهت اسلامیت را - خالص اسلامیت - حفظ کند . این ملى گراها و اینها که هى فریاد ملى ملى مى زنند ، همین هائى هستند که بعضى شان در این کودتا هم دخالت داشتند ، بر ضد این مملکت خودشان براى دیگران ، همین ها هستند که بعضى شان به طورى که شواهد هست دخالت در این امر داشتند . این جهات مختلفه ، گروه مختلفه اى که در ایران هست و هى داد خلق را مى زنند و داد اینکه ما چطور هستیم ، اینها هم همین هائى هستند که در این مسائل دخالت داشتند ، اینها هم همین هائى هستند که مى روند در امریکا این جوان هاى عزیز ما که گرفتار هستند ، همین اشخاص که دعوى خلقیت و - نمى دانم - چه مى زنند ، همین ها آنجا مى روند به آنها مى گویند اى مرتجعین . اینها چه جمعیت هائى هستند ؟ در داخل این کارها را مى کنند ، در خارج این کارها را مى کنند . تا ملت ها بیدار نشوند و این ریشه ها را نکنند و تا یک دولتى که دولت اسلامى باشد به تمام معنا ، دولتى باشد که متعهد باشد به احکام اسلام ، دولتى باشد که غربزده نباشد ، به اسلام گرایش داشته باشد ، روى کار نیاید ما باید باز همین گرفتارى ها را داشته باشیم .

تمام مقصد ما مکتب ماست

مجلس باید به تمام قوه اى که دارد و قوه او از همه قوه ها بالاتر است و تمام مسلمین واجب است بر آنها که پشتیبانى کنند از دولت و از ملت و از مجلس بالخصوص ، باید با تمام معنا کوشش کند که

ص: 273

افرادى که سرکار مى آیند ، نخست وزیر ، سایر وزرا و سایر کسانى که کارهاى مهم را دارند ، از اشخاص مسلمان متعهد ، متوجه به کارهائى که در دنیا مى شود ، مدبر ، لکن متعهد به اسلام ، متعهد به مکتب . مکتب بزرگترین چیزى است که از براى ما مطرح است ، نباید راجع به مکتب یک کلمه اى کسى بگوید اشتباه مى کنند اگر مى گویند مکتب چطور . تمام مقصد ما مکتب ماست و مسلمان هاى ما براى مکتب ماست که اینطور قدرت دارند و اینطور در مقابل دیگران مى ایستند . اگر چنانچه سایر ممالک اسلامى هم مکتب خودشان را حفظ کنند ، این مکتب اسلام را ، اگر مکتب اسلام را حفظ بکنند مطمئن باشند که هیچ قدرتى به آنها آسیب نمى رساند . و اگر ما مکتب خودمان را حفظ نکنیم ، که یکى از تعلیمات مکتب ما این است که متفق با هم باشیم ، هر یک از این گروه ها یا هر یک از این افراد که بر ضد آن رفیق خودش یک کلمه اى بگوید ، از مکتب خارج شده است و به درد - اصلا - ایران دیگر نمى خورد . هر کدام از اینها که دیگرى را بخواهند تضعیف کنند ، مجلس بخواهد یکى دیگر را تضعیف کند یکى دیگر بخواهد مجلس را تضعیف کند ، دولت بخواهد مجلس را تضعیف کند ، مجلس بخواهد دولتش را تضعیف بکند ، رئیس جمهور بخواهد مجلس را تضعیف کند ، مجلس بخواهد رئیس جمهور را تضعیف کند ، تمام اینها بر خلاف مکتب اسلام است ، مخالفت با اسلام است . باید این آقایان همانطورى که مدعى هستند اسلامى هستیم ، واقع مطلب این است که باید در علمشان ، در قولشان ، در خطابه هایشان ، در حرف هایشان ، در نوشته هایشان ، در روزنامه هایشان نشان بدهند که ما مسلمان هستیم . این چه مسلمانى است که هر روزنامه اى که مال یک طایفه است به طایفه دیگر فحاشى مى کند ؟ ما چى جواب این مردم را بدهیم که هى مى آیند از من الان وقت خواسته اند از بازار تهران که بیایند بگویند این چه خبر است ، که این آقایان چه شان است با هم . این آقاى رئیس جمهور با مجلس ، مجلس با رئیس جمهور چرا ، چرا اینطور رفتار مى کنند ؟ چرا باید اینطور باشد که صداى مردم دربیاید ؟ من نصیحت به آنها مى کنم ، من از لسان اسلام به آنها نصیحت مى کنم که با هم اختلاف نکنید . شما اگر اختلاف بکنید راه را براى دیگران باز مى کنید ، شما اختلاف با هم نداشته باشید . سر چه اختلاف مى کنید ؟ چه میراثى هست که شما مى خواهید قسمت کنید و سرش اختلاف مى کنید ؟ اینهمه مردم جوان هایشان را دادند ، میراث براى شما گذاشتند که اختلاف با هم بکنید و اینطور توى سر هم بزنید و اینطور فساد ایجاد کنید ؟ ! یک قدرى با هم رفیق باشید ، دوست باشید ، برادر باشید . آقاى رئیس جمهور افرادى که به درد جامعه اسلامى ما بخورد ، به درد مکتب ما بخورد باید تهیه کند ، معرفى کند یعنى نخست وزیر را او تهیه مى کند باید یک شخصى باشد که همه آن صفاتى که من گفته ام درش باشد که در راس همه صفات ، مکتبى بودن است . فکر بکند ، فکر مکتب اسلام ، در صدد باشد که اسلام را تقویت بکند ، در صدد باشد که احکام اسلام را پیاده بکند ، نه در صدد این باشد که ملیت را احیا بکند . آنهائى که مى گویند ما ملیت را مى خواهیم احیا بکنیم ، آنها مقابل اسلام ایستاده اند ، اسلام آمده است که این حرف هاى نا مربوط را از بین ببرد . افراد ملى به درد ما نمى خورند افراد مسلم به درد ما مى خورند . اسلام با ملیت مخالف است . معنى ملیت این است که ما ملت را مى خواهیم و ملیت را مى خواهیم و اسلام را

ص: 274

نمى خواهیم . آن مردیکه در خارج گفت که اول من ایرانى هستم ، ملى هستم دوم ایرانى هستم سوم اسلام . این اسلام نیست ، تو سوم هم اسلامى نیستى .

روز قدس فرصتى براى قیام یکپارچه ملت هاى مسلمان علیه مفسدین

باید آقایان توجه کنند ، تمام مسلمین توجه بکنند ، روز قدس روزى است که باید تمام ملت هاى اسلام با هم توجه بکنند و این روز را زنده نگه دارند . اگر یک هیاهوئى از تمام ملت هاى مسلمین بلند بشود ، روز جمعه آخر ماه مبارک که روز قدس است همه ملت ها قیام بکنند ، همین که حالا همان تظاهرات ، همان راهپیمائى ها را بکنند این مقدمه مى شود از براى اینکه انشأاللّه جلوى این مفسدین را ما بگیریم و کلک اینها از بلاد اسلام کنده بشود . ما ، هى سست مى گیریم ، مسلمان ها هى سست مى گیرند ، ملت ها بیطرف مى مانند کم قیام مى کنند و نهضت مى کنند ، کم تظاهر مى کنند راجع به این امور . اسرائیل وقتى که دید خوب ملت با هم مخالف هستند و دولت مصر هم که همراه اوست ، برادر است و عراق هم که با اینها برادر هست ، وقتى این چیزها را دید هى قدم به قدم پیش مى رود و شما مطمئن باشید که اگر سست بگیرید ، اینها تا فرات خواهند بروند ، اینها همه اینجا را ملک خودشان مى گویند هست . شما باید محکم بایستید در مقابل اینها و اگر چنانچه مسلمین ، ملت هاى مسلم بایستند در مقابل اینها و اگر دولت هایشان بخواهند مخالفت کنند ، مشت توى دهنشان بزنند چنانکه ایران مشت در دهن محمدرضا زد ، محمدرضا از همه دولت هاى مسلمین ، از همه آنها قویتر بود و از همه آنها پشتوانه اش بیشتر بود معذلک ملت ما قیام کرد و اسلام را وجه نظر خودش قرار داد و اللّه اکبر را فریاد کشید و این قدرت را از بین برد و قدرت هاى دیگر را هم و تا آخر هم همه قدرت ها اگر روى هم باشند نمى توانند آسیب به یک همچو ملتى برسانند .

یک همچو ملتى که ما داریم به این صفا ، به این خوبى که در همه قضایا پشتیبان دولتشان هستند ، پشتیبان رئیس جمهورشان هستند ، پشتیبان مجلسشان هستند حیف است که این ملت را ما عواطفشان را جریحه دار کنیم و ما بنشینیم با هم مخالفت کنیم ، نه خدا را خوش مى آید از این و نه ملت را . ملت ناراحت است از این کار . این روزنامه هایتان را جلویش را بگیرید . آقایان روزنامه هائى که به آنها مربوط است جلویشان را بگیرند . این عذر نمى شود که ما روزنامه ها را نمى دانیم چه نوشته است . نخیر این عذر نیست ، باید روزنامه ها را ببینند چه نوشته اند . خودش نمى رسد ، خود آقایانى که مثلا در مجلس هستند یا آقایانى که در خارج مجلس هستند نمى رسند بخوانند ، روزنامه ها را یک کس دیگر را وادار کند که بخوانند ، روزنامه ها ببینند چه است . در روزنامه مشغول فتنه انگیزى هستند و مشغول این هستند که دولت را با رئیس جمهور ، مجلس را با رئیس جمهور ، رئیس جمهور را با مجلس مخالف کنند و این یک توطئه اى است که در روزنامه ها ایجاد شده است و باید خود آقایان جلویشان را بگیرند قبل از اینکه ملت جلویش را بگیرد ، قبل از اینکه خود ملت بیاید و بى ملاحظه از کسى تمام این روزنامه ها را خفه کند خودشان جلویش را بگیرند .

ص: 275

و در مجلس هم آقایان با هم باشند ، رفیق باشند ، همه مسلمان هستیم همه باید دوست با هم باشیم ، مسلمین (ید واحده ) باید باشند ، اینقدر در مجلس با هم اختلاف نداشته باشند ، جهات شرعى را حفظ بکنند ، جهات اخلاقى را حفظ بکنند ، هى این به او بدگوئى کند او به او بدگوئى کند ، خوب ، این اسباب ناراحتى مسلمان ها هست . آقایان مى گویند ، مسلمان ها مى گویند خوب ما خون بچه هایمان را داده ایم یک قبرستان در اینجا پر است از جوان هاى ما ، قبرستان هاى شهرستان ها پر از جوان هاى ما هست که در راه این مملکت و در راه این اسلام اینها کشته شده اند حالا که اینها کشته شده اند گویا آقایان آمده اند از خارج و از داخل حالا با هم نشسته اند دعوا مى کنند . سر چه میراثى دعوا مى کنید ؟ میراث پدر کدامتان است ؟ یک قدرى آرام باشید ، یک قدرى توجه کنید به مسائل ، هر وقت هر کدام صحبت کنید به ضد دیگرى نباشد و این خلاف آداب اسلام است خلاف آداب مسلمین است ، خلاف انسانیت است ، خلاف مشى انبیا و مشى اولیا هست . نکنید این کار را ، یک قدرى آرام باشید ، یک قدرى هواى نفس را کنار بگذارید ، اشتها را کنار بگذارید . تمام گرفتارى ما سر این هواى نفسى است که ما داریم ، اعدى عدو انسان این نفس انسان است که در بین جنبین است ، این اعدى عدو انسان است . یک قدرى جلویش را بگیرید ؟ یک قدر مهار کنید .

ترغیب مسلمانان جهان به اتحاد بر علیه اسرائیل

خداوند انشأاللّه ما را موفق کند به اینکه یک روزى برویم و در قدس نماز بخوانیم و مسلمان ها امیدوارم که روز قدس را بزرگ بشمارند و در همه ممالک اسلامى در روز قدس در روز جمعه آخر ماه مبارک تظاهر کنند ، مجالس داشته باشند ، محافل داشته باشند ، مسجد داشته باشند ، در مساجد فریاد بزنند . وقتى یک میلیارد جمعیت فریاد کرد ، اسرائیل نمى تواند ، از همان فریادش مى ترسد . اگر همه مسلمینى که در دنیا هستند الان هستند که قریب یک میلیارد هستند ، اگر در روز قدس همه بیرون بیایند از خانه ، فریاد کنند مرگ بر امریکا و مرگ بر اسرائیل و مرگ بر شوروى ، همین قول مرگ بر شوروى براى آنها مرگ مى آورد . جمعیتشان یک میلیارد ، ذخائرشان اینهمه زیاد که همه دولت ها محتاج به ذخائر شما هستند معذلک شما را وادار مى کنند با هم مختلف باشید اختلاف کنید و ذخائرتان را ما ببریم و هیچ کدام صحبت نکنید . خوب است یک مقدار ملت هاى غیر ایران از ایران سرمشق بگیرند و از این ملت نجیب عزیز ما ، و خوب است یک قدرى از این جوان هائى که در امریکا و در انگلستان و در بلاد غرب هستند و تظاهر مى کنند و در مقابل پلیس مى ایستند و آنها را غل و زنجیر مى کنند در حال غل هم فریاد مى زنند و احقاق حق مى خواهند بکنند یک قدرى ما متنبه بشویم و ما تعلیم بگیریم از این جوان ها که آنها براى اسلام فریاد مى کنند و ملت ها بیطرف هستند کانه آنها براى اسلام دارند فریاد مى کنند و ما اینجا با هم اختلاف مى کنیم و انصافا انصاف نیست .

ص: 276

هى نگوئید من ، بگوئید مکتب من

خداوند همه تان را توفیق بدهد و همه مسلمین را توفیق بدهد که با هم (یدا واحده ) بشوند و خصوصا ملت ایران را توفیق بدهد و این نهادهائى که هستند و در دولت و در مجلس و در سایر جاها به اینها توفیق بدهد که با هم تفاهم کنند و با هم باشند تا اینکه این ملت آسیب نبیند . اگر خداى نخواسته آسیبى دید ، روى ماها سیاه است و روى دولت ها و روى اشخاصى که در رأس هستند ، در دنیا سیاه است در آخرت هم سیاه است . به خود باشند ، براى خدا قیام کنند ، براى خدا آرام باشند ، براى خدا به هم نپرند ، براى خدا این نگوید که توطئه بر علیه من است آن یکى بگوید توطئه بر علیه من است . نه ، توطئه خارجى علیه افراد نیست افراد قابل توطئه نیستند ، علیه اسلام است ، افراد قابل نیستند که امریکا توطئه کند به ضد _ این _ این آدم یا توطئه کند به ضد آن آدم . آمریکا مى فهمد چه هست ، امریکا به ضد اسلام است او از اسلام صدمه خورده است ، نه از افراد ، نه از فرد ، او از اسلام سیلى خورده است ، او از ملتى که مى گوید اسلام ، سیلى خورده است ، نه از من سیلى خورده و نه از آقاى رئیس جمهور سیلى خورده و نه از اشخاصى که در مجلس هستند و نه دولت ها ، هیچ کدام ، از ما سیلى نخورده است ، از این زاغه نشین ها سیلى خورده است ، از این ملت سیلى خورده و او در صدد است ، اگر توطئه کند بر ضد ملت توطئه مى کند نه اینکه بر ضد من یا برضد تو یا بر ضد آن . خیر ، این حرف ها نیست در کار . اینقدر خودنمائى نکنید این اشتباه است . انسان باید توجه به خدا داشته باشد و خودش را در مکتبش فانى کند ، هى نگوید من ، بگوید مکتب من . هر وقت مى گوئید ، مکتب من بگوئید . از پیغمبرها بشنوید این مطلب را ، از اولیأ خدا تعلیم بگیرید که همیشه دنبال مکتب بوده اند ، نه دنبال خودشان ، نه خودشان زرق و برق دنیائى داشته اند و نه اینقدر توجه به نفس داشتند که من چه کردم و من چه کردم ، خیر ، این حرف ها نبوده آنها _ از آنها باید تعلیم بگیریم و آدم بشویم . آدم ، وقتى مى شود که خودش را هیچ نبیند و هر چه مى بیند خدا ببیند و هر چه هم هست اوست (اللّه نور السموات والارض ) تمام قدرت ها مال اوست و تمام نورها مال اوست و همه چیز از اوست و ما هیچ هستیم و این معنا را باید ادراک بکنیم .

اگر چنانچه مسلمین ادراک بکنند که ما از خدا هستیم و براى خدا باید باشیم ، دیگر آسیب نمى بینند ، دیگر اسرائیل قدمش را باز پیش نمى آورد و ما باید جدیت کنیم که اسرائیل را برانیم از این زمین هاى اعراب نه اینکه بگوئیم در بیت المقدس چیزت را قرار نده ، خیر و نباید گول بخوریم از آمریکا و از این مجالسى که درست کرده اند و تعزیه گردانى مى کنند براى خوردن ما ، از آنها گول بخوریم . هر کس باید خودش قیام ، مسلمین باید خودشان قیام کنند در مقابل اینها ، دنبال این نباشند که دولت هایشان یک کارى بکنند ، دولت ها کارى نمى کنند ، خودشان باید بکنند ، دنبال این نباشند که در آغوش آن یکى برویم براى نگهدارى ما از آن یکى ، خیر ، همه گرگ هستند و همه شما را مى خورند باید خودتان را حفظ کنید ، توجه به خدا بکنید ، توجه به اسلام بکنید و براى خدا و براى اسلام قیام بکنید و براى خدا و براى اسلام به پیش بروید و پیروز هستید انشأاللّه .

والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته

ص: 277

تاریخ : 18/5/59

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى شرکت کننده در کنگره ، آزادى قدس

مشکل مسلمین حکومت هاى مسلمین است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

این ماه مبارک رمضان بر همه مسلمین مبارک باد و مبارک آن روزى است که مسلمین با احساس وظیفه بتوانند بر مشکلات خودشان غلبه کنند .

مشکل مسلمین فقط قدس نیست ، این یکى از مشکلاتى است که مسلمین دارند . افغانستان مگر از مشکلات مسلمین نیست ؟ پاکستان مگر از مشکلات مسلمین نیست ؟ ترکیه مگر از مشکلات مسلمین نیست ؟ مصر مگر از مشکلات مسلمین نیست ؟ عراق مگر از مشکلات مسلمین نیست ؟ باید ما تحلیل کنیم که مشکلى که در همه اقطار مسلمین هست ، از کجا پیدا شده است ؟ و راه حلش چیست ؟ چرا مسلمین در همه جاى دنیا تحت فشار حکومت ها و ابرقدرت ها هستند و راه حل این مسأله چیست ؟ تا اینکه هم رمز پیروزى بر همه مشکلات به دست بیاید و هم قدس و افغان و سایر بلاد مسلمین آزاد بشوند .

مشکل مسلمین ، حکومت هاى مسلمین است . این حکومت ها هستند که مسلمین را به این روز رسانده اند ، ملت ها مشکل مسلمین نیستند ، ملت ها با آن فطرت ذاتى که دارند ، مى توانند مسائل را حل کنند لکن مشکل ، دولت ها هستند . شما سرتاسر ممالک اسلامى را وقتى که ملاحظه کنید کم جائى را مى توانید پیدا بکنید که مشکلاتشان به واسطه حکومت هایشان ایجاد نشده . این حکومت ها هستند که به واسطه روابطشان با ابرقدرت ها و سرسپردگى شان با ابرقدرت هاى چپ و راست ، مشکلات را براى ما و همه مسلمین ایجاد کرده اند . اگر این مشکل از پیش پاى مسلمین برداشته بشود ، مسلمین به آمال خودشان خواهند رسید و راه حلش با دست ملت هاست .

علماى همه بلاد اسلامى باید مردم را بیدار کنند

شما دیدید که مشکل ما که از مشکلات دیگران بیشتر بود و قدرت شیطانى شاه مخلوع از همه قدرت ها بیشتر بود و طرفداران او ، ابرقدرت ها و همه حکومت هاى اسلامى و غیراسلامى بودند ، ملاحظه کردید که حل این مشکل به پناه بردن به یک کشورى یا یک قدرتى یا یک ابرقدرتى نبود . حل مشکل را خود ملت کردند . ملت ما متحول شد از خوف به شجاعت و از یأس به اطمینان و از توجه خود

ص: 278

به توجه به خدا و از تفرقه به اجتماع . این تحول ، تحول معجزه آسا اسباب این شد که این مشکل بسیار بزرگ را ، مشکلى را که شاید همه جا و همه دنیا محال مى دانستند حلش را ، حل کند شما گمان نکنید که ایران داراى سلاح بود ، ایران سلاحش سنگ بود ، چوب ، مشت ، لکن سلاح معنوى داشت ، سلاح معنویش ایمان به مکتب ، ایمان به خداى تبارک و تعالى و توکل به مبدأ قدرت و وحدت کلمه . حالا که مى بینید دست ملت ما ، یعنى غیرنظامى ها تفنگ است ، این تفنگى است که به غنیمت از بستگان شاه به دستشان افتاده والا تفنگى در کار نبود ، ایمان بود . ملت از مرکز گرفته تا سرحدات هر کجا بروید ، یک کلمه مى گفتند . آن روز این گروه هاى فاسد مفسد زیر خاک بودند ، مثل حیواناتى که در سوراخ بودند و میدان مال ملت بود . از مرکز تا سرحدات هر جا مى رفتى ، حتى بچه هاى کوچک صدایشان بلند بود که ما اسلام را مى خواهیم جمهورى اسلامى را مى خواهیم ، مریض هائى که در بستر در بیمارستان بودند هم همین منطق را داشتند ، جوان ها هم همین منطق را ، دانشگاه و مدرسه هم همین منطق ، زن ها و مردها هم منطقشان همین بود . از آن خواب گرانى که ما را ابرقدرت ها خوابانده بودند و غفلت از همه مسائلى که باید به آن توجه داشت ، کرده بودیم ناگاه بارقه اى از جانب خداى تبارک و تعالى پیدا شد و ما را بیدار کرد و این مشکل به نظر همه محال را ، حل کرد . مشکل شاه مخلوع ودار و دسته او بود و حل مشکل به دست خود ملت بود . نه یک تفنگ از خارج براى ملت ما آمد و نه یک حکومت خارجى به ما کمک کرد . بلکه آنها مخالف ما بودند ، عراق سرسخت مخالف با ما بود ، کویت سرسخت مخالف با ما بود و مصر هم که حالش را مى دانید و سایر ممالک را دولت هایشان را مى دانید ، در عین حالى که همه قدرت ها یک طرف صف آرائى کرده بودند و ملت ما با دست خالى یک طرف ، ملت ما هجوم کرد و این سد که خیال مى کردند ممتنع است شکستش ، شکستند .

باید کارى کرد که ملت ها هر جا هستند ، ملت ها بفهمند تکلیف خودشان را . اگر بخواهید و بخواهند و دانشمندها بخواهند ، علماى همه بلاد اسلامى و دانشگاه هاى همه بلادهاى اسلامى بخواهند حل مشکله اسلام و ممالک اسلامى بشود ، باید مردم را بیدار کنند . این مردمى که با تبلیغات چند صد ساله ، به آنها باور آورده بودند که نمى شود با امریکا یا با شوروى مخالفت کرد و الان هم باور ملت هاى دیگرى هست ، باید اینها به ایشان فهماند که مى شود . بهتر دلیل بر اینکه یک امرى ممکن است ، وقوع اوست و این امر واقع شد در ایران . دولت هاى دیگر ، ملت دیگر گمان نکنند که ایران از آنها عده و عده بیشتر داشت ، خیر . شاید در عشایر عراق بیشتر از ایران اسلحه باشد لکن مغزهاى اینها را به واسطه تبلیغات دامنه دارى که شده است ، شستشو کرده اند و از اسلام مأیوس کردند و این مغزها را پر کردند از اینکه با این ابرقدرت ها نمى شود طرف شد . این از چیزهائى است که با تبلیغات خود آنها و عمال آنها در داخل ممالک تحقق پیدا کرده است . باید آنهائى که در همه ممالک هستند ، آنهائى که دلشان براى ملت ها مى تپد ، آنهائى که به اسلام اعتقاد دارند و براى اسلام مى خواهند خدمت کنند ، هر کدام در محل خودشان ، ملت خودشان را بیدار کنند تا ملت خودشان ، خودشان را که گم کرده اند ، پیدا کنند . ملت ها خودشان را گم کردند ، مملکت خودشان را گم کردند ، هر چه در ذهنشان وارد مى شود ،

ص: 279

اینکه نمى شود با این قدرت ها طرف شد ، اینها چه ها و چه خواهند کرد . باید از مغز ملت ها این (نمى شودها) را بیرون کرد و به جاى آن (مى شودها) را گذاشت . نه مى شود این کار را کرد . یک میلیارد جمعیت تقریبا ، جمعیت مسلمین با دارا بودن آنهمه امکانات و آن سرزمین هاى وسیع و آن مخازن زیرزمینى وسیع و آن پشتوانه اسلامى الهى نباید در ذهنشان بیاید که نمى شود . این قدرت بزرگ شیطانى شوروى که با تمام قوا افغانستان را مى خواهد خفه کند ، نتوانسته است . ملت اگر یک چیزى را بخواهند ، نمى شود تحمیل شان کرد . باید ملت را بیدار کرد تا بخواهند . ملت ما هم قبل از بیست سال خواب بود ، توجه نداشت . از بیست سال به این طرف هى گفتند ، گویندگان گفتند ، علما گفتند ، دانشگاهى ها گفتند ، کم کم رسید به تظاهر ، کم کم رسید به ریختن در خیابان ها ، کم کم رسید به اللّه اکبر ، و قدرت بزرگ شیطانى در مقابل اللّه اکبر نتوانست بماند و همه مى خواستند بماند . من مطلع بودم همه قدرت ها مى خواستند که این نوکرى که براى همه شان خدمتگزار بى چون و چراست ، در ایران بماند تا منافعشان را ببرند و هر چه ما ذخائر داریم آنها به رایگان ببرند ، لکن ملت وقتى نخواهد ، نمى شود . باید ملت را بیدار کرد که آن چیزى را که خیال مى کرد نباید بخواهد ، بخواهد و آن امرى را که به خیالش نمى شود ، بیدارش کرد که مى شود و ملت از دولت هاى خودشان بخواهند که تسلیم بشوند والا همان کارى را که ملت ایران کرد ، با آنها بکنند تا حل مشکل بشود . حل مشکل بدون اینکه این اشخاصى که سر راه ایستادند و مانع هستند از اینکه مشکلات حل بشود ، اینها را باید از بین راه بردارند . هر جا شما بروید ، در هر کشورى از کشورهاى اسلامى نه ، بلکه همه کشورهاى دنیا این سران قوم هستند که مانع هستند از رشد فکرى و معنوى و مادى ملت ها ، این سران کشورها هستند که وابستگان خودشان را در دانشگاه ها معلم مى کنند و معلم هاى دانشگاه جوان هاى ما را خراب مى کنند . مانع ، این حکومت هاست ، حکومت ها با اختلاف مراتب ، حکومت ها جلوى رشد جوان هاى ما را گرفتند و جلوى پیشرفت مسلمین را .

ملى گرائى اساس بدبختى مسلمین است

آنهائى که ، آن قدرت هاى بزرگى که مطالعه کردند روى کار ما سال هاى طولانى ، صدها سال فرستادند و مطالعه کردند روى گروه ها ، روى افراد ، روى اشخاص مطالعه کردند ، حتى روى زمین جنگل ها و همه جا ، در جامعه ما این را یافته اند که اسلام است که مى تواند جلویشان بایستد . از این جهت آن چیزى که از همه چیز براى آنها مطرح است ، اسلام است و آن چیزى که سر راه اسلام قرار دادند ، این حکومت هاى فاسدند . با دست حکومت هاى فاسد و با تبلیغ حکومت هاى فاسد ، این نژادپرستى ها و گروه پرستى ها در بین مسلمین رشد کرده است . عرب ها را در مقابل عجم ها و ترک ها قرار دادند و عجم ها را در مقابل عرب ها و ترک ها را در مقابل دیگران و همه نژادها را در مقابل هم . اینکه من مکرر عرض مى کنم که این ملى گرائى اساس بدبختى مسلمین است ، براى این است که این ملى گرائى ، ملت ایران را در مقابل سایر ملت هاى مسلمین قرار مى دهد و ملت عراق را در مقابل

ص: 280

دیگران و ملت کذا را در مقابل کذا . اینها نقشه هائى است که مستعمرین کشیده اند که مسلمین با هم مجتمع نباشند . در عراق ، حکومت عراق ، حکومت سابق تر از این حکومت ، - که این بدتر از آن است - اینها طرح مى کردند که ما مى خواهیم مجد بنى امیه را احیا کنیم در مقابل اسلام . اسلام که آمده بود همه مجدها را فانى کند در مجداللّه ، اینها مى گفتند ما مجد بنى امیه را باید احیا کنیم و این چیزى نبود که شعور اینها برسد ، تلقینى بود که ابرقدرت ها مى کردند که اسلام متفرق بشود ، مسلمین با هم متفرق بشوند ، دشمن هم بشوند . در ایران از سال هاى طولانى اشخاص بى اطلاع از اساس مسائل ، ولو فرض کنید بعضى شان مغرض نبودند ، اینها هم هى طبل ملیت را کوبیدند ، همان ملیتى که مى خواست اساس اسلام را در ایران برچیند .

اسلام آمده است که همه نژادها به هم اند ، مثل دنده هاى شانه مى مانند ، هیچ کدام بر هیچ کدام تفوق ندارند ، نه عرب بر عجم و نه عجم بر عرب و نه ترک بر هیچ یک از اینها و نه هیچ نژادى بر دیگرى و نه سفید بر سیاه و نه سیاه بر سفید ، هیچ کدام بر دیگرى فضیلت ندارند . فضیلت با تقواست ، فضیلت با تعهد است ، با تعهد به اسلام است . اینها تبلیغاتى بوده است که ، تلقیناتى بوده است که از ابرقدرت که مى خواستند ما را بچاپند شده است و مع الاسف بعضى اشخاص مسلمان صحیح هم ، باورشان آمده است . در چندین سال قبل محتمل است ، گمان مى کنم زمان رضاخان بود یک مجمعى درست کردند و یک فیلم هائى تهیه کردند و یک اشعارى گفتند و یک خطابه هائى خواندند براى تأسف از اینکه اسلام بر ایران غلبه کرده ، عرب بر ایران غلبه کرده . شعر خواندند ، فیلم به نمایش گذاشتند که عرب آمد و طاق کسرى را ، مدائن را گرفت و گریه ها کردند . همین ملى ها ، همین خبیث ها گریه مى کردند ، دستمال ها را درآوردند و گریه کردند که اسلام آمده و سلاطین را ، سلاطین فاسد را شکست داده و این معنا در هر جا به یک صورتى به ملت ها تحمیل شده است . (در ممالک عربى ، عرب باید چه باشد) . این تلقین است ، این مخالف با قرآن است . (در ممالک غیر عربى هر کدام خودشان را باید ، ملت خودشان باید جلو باشد) این برخلاف تعلیمات اسلام است ، این آنى است که این ابرقدرت ها آرزویش را مى کنند و کردند و عمل کردند . وقتى اینها غلبه کردند ، در جنگ دوم غلبه کردند بر عثمانى ، عثمانى را تکه تکه کردند ، شاید قریب پانزده تا کشور کردند و هر کدام یک نوکرى از خودشان بالاى سرش گذاشتند ، مع الاسف آنهائى که اساس مطلب را مطلع نبودند ، آنها هم این مسائل را اهمیتى به آن نمى دادند و الان هم نمى دهند .

ما تا به اسلام برنگردیم ، مشکلاتمان سر جاى خودش هست

مشکل ما الان دولت هاى ماست ، مشکل اسلام دولت هاى اسلامى هستند ، این مشکل باید حل بشود . اگر دولت هاى اسلامى به خود بیایند و گرایش کنند به اسلام و از عربیت برگردند به اسلامیت و از ترکیت برگردند به اسلامیت ، حل مى شود مسائل ، و اگر چنانچه آنها نکنند ، این مشکل هست تا وقتى سایر کشورها مثل ایران بشوند . ایران با مشت ، این مشکل را حل کرد و باید همه کشورها با مشت

ص: 281

خودشان این مشکل را رفع کنند . ما نباید بنشینیم که حکومت هاى ما کارى براى ما انجام بدهند . حکومت هاى ما براى خودشان هستند ، این حکومت هائى که در بلاد مسلمین هست ، اینها به اسلام هیچ کارى ندارند ، اگر یک دفعه اسلام بگویند ، براى این است که شما را بازى بدهند . اسلام صدام هم مثل اسلام محمدرضا خان است ، اسلام آن مصرى هم ، سادات هم ، مثل اسلام صدام است . این یک اسلامى است که در لفظ گفته مى شود ، لکن پایگاه درست مى کند و مى گوید ما همراه هم مى شویم ، برویم ایران را از بین ببریم . ایران یعنى چه ؟ یعنى یک مملکت اسلامى . با کافر هم عهده مى شود براى کوبیدن مسلمین ، این فرم اسلام آقاى سادات ، اسلامش این فرم است و آقاى صدام هم اسلامش این فرم است که مى گوید اسلام ، مى گوید مسلم ، مى گوید چه . مى گوید ما با ملت ایران ، در بعضى از نطق هایش گفته که با ملت ایران ما کارى نداریم ، ما همراه هستیم ، با حکومت ایران هم همراهیم ، اما روزى نمى شود الا اینکه سرحدات این ملت را ، سرحدات این مملکت را به آتش و توپ هاى کذا مورد تجاوز قرار مى دهد . این یک فرم اسلامى است ، اسلام وارداتى از آمریکا و وارداتى از شوروى . ما تا به اسلام برنگردیم ، اسلام رسول اللّه ، تا به اسلام رسول اللّه برنگردیم ، مشکلاتمان سرجاى خودش هست ، نه مى توانیم قضیه فلسطین را حلش کنیم و نه افغانستان را و نه سایر جاها را . ملت ها باید برگردند به صدر اسلام ، اگر حکومت ها هم با ملت ها برگشتند که اشکالى نیست و اگر برنگشتند ، ملت ها باید حساب خودشان را از حکومت ها جدا کنند و با حکومت ها آن کنند که ملت ایران با حکومت خودش کرد تا مشکلات حل بشود والا هى ما روز قدس بگیریم ، فریاد بزنیم ، هى آقایان اجتماع کنند و حرف بزنند ، فریاد و حرف جلوى آنها را نمى گیرد ، بلى گاهى مى گیرد منتها ما حرف هم نمى زنیم .

اگر در روز قدس تمام ملت ها قیام مى کردند و فریاد مى زدند ، نمى توانست آن حکومت احمق جلوى فریادشان را بگیرد ، یک جمعیت کمى قیام مى کنند . اگر در روز قدس تمام کشورهاى اسلامى ، ملت ها همه برخیزند و فریاد بزنند ، نه براى قدس تنها ، براى همه ممالک اسلامى ، پیروز خواهند شد . ما با فریاد محمدرضاخان را بیرونش کردیم ، شما خیال مى کنید با تفنگ بیرون کردیم ؟ با فریاد ، با اللّه اکبر ، اینقدر اللّه اکبر بر مغز اینها کوبیده شد که خودشان را باختند و فرار کردند از این مملکت رفتند . مسلمین باید فریاد بزنند ، گمان نکنند که فریاد و شعار فایده ندارند ، نخیر شعار فایده دارد اما اگر همه فریاد بزنند ، فریاد من تنها هیچ چیز نیست ، فریاد یک محله ، یک شهر هیچ چیز نیست ، شما ببینید فریادهائى که حالا از ایران بلند مى شود منحصر به تهران ، قم ، اهواز نیست ، یک وقت مى بینید که سپاه پاسداران امر مى کند به تمام ملت که فلان شب بروید بالاى پشت بام اللّه اکبر بگوئید ، همه اطاعت مى کنند . در قبل از این انقلاب مگر مى شد که یک دسته اى بگویند بروید بالاى منبر ، گوش کنند به او ؟ مدرسین محترم قم مى گویند که فلان روز باید راهپیمائى بشود ، همه ملت راهپیمائى مى کنند . و همین طور باید ملت ها اینطور بشوند که وقتى یک گروه شان گفت که فلان عمل را انجام بدهید ، این را یک فرمانى بدانند که از بالا صادر شده و باید عمل کنند . ملت ما حالا اینطور شده ، ما میل داریم ملت ها همه اینطور بشوند .

ص: 282

ما مى خواهیم معنویت انقلاب اسلامى مان را به جهان صادر کنیم

ما که مى گوئیم (انقلاب ما مى خواهیم صادر کنیم ) مى خواهیم این را صادر کنیم ، مى خواهیم این مطلب را ، همین معنائى که پیدا شده ، همین معنویتى که پیدا شده است در ایران ، همین مسائلى که در ایران پیدا شده ، ما مى خواهیم این را صادر کنیم . ما نمى خواهیم شمشیر بکشیم و تفنگ بکشیم و حمله کنیم . عراق با ما الان مدت هاست دارد حمله مى کند و ما هیچ حمله اى به آنها نمى کنیم ، آنها حمله مى کنند ما دفاع مى کنیم ، دفاع لازم است . ما مى خواهیم که این انقلابمان را ، انقلاب فرهنگى مان را ، انقلاب اسلامى مان را به همه ممالک اسلامى صادر کنیم و اگر این انقلاب صادر شد ، هر جا صادر بشود این انقلاب ، مشکل حل مى شود .

شما کوشش کنید که اینطورى که ایران انقلاب کرد و اینطورى که ایران الان هم حاضر براى همه چیز است ، ملت هاى خودتان را بیدار کنید . آنهائى که براى اسلام دلشان مى سوزد ، آنهائى که براى کشورشان دلشان مى سوزد ، ملت هاى خودشان را بیدار کنند تا این تحولى الهى که در ایران پیدا شد ، در آنجاها بیدار بشود . هر جا پیدا بشود حل مسأله است ، دیگر آنوقت نترسید که چهار تا فاسد بیاید مسجدالاقصى را بگیرد ، آنوقت دیگر ترس نکنید ، حل است مساله ، اما وقتى یک ملتى ، دو طایفه ، ده طایفه صد طایفه مى شوند و هر کدام به خلاف دیگرى هستند و حکومت ها هم اینجور حکومت ها هستند ، دیگر توقع نداشته باشید که با این طرز فکر و با این طرز حکومت بتوانید غلبه کنید . باید تعلیمات اسلام را گرفت و همانطورى که اسلام دستور داده است که مومنین ، همه مومنین در همه جا برادر هستند و امر کرده است به اینکه اعتصام به حبل اللّه بکنید و متفرق از هم نشوید و دستور داده است به اینکه تنازع با هم نکنید والا فشل مى شوید ، مسلمین وقتى مى توانند از گیر ابرقدرت ها و از گیر حکومت هاى فاسد خودشان خلاص بشوند که این امر خدا را اجابت کنند ، این دعوت الهى است ، از صدر اسلام ، تا آخر این دعوت را اجابت کنند ، اگر دعوت را اجابت نکنند و هى بخواهند بگویند که آقا بیائید بکنید این کار را ، تا این دعوت اجابت نشود ، کار از ما نمى آید . کار وقتى از ما ساخته است که اسلامى فکر کنیم و به قرآن و اسلام گرایش پیدا کنیم ، به تعلیمات صدر اسلام عمل کنیم و من امیدوارم که شما عزیزانى که از اطراف آمدید براى روز قدس ، موفق بشوید و همه مسلمین موفق بشوند و انشأاللّه یک روزى همه مسلمین با هم برادر و همه ریشه هاى فاسد از همه بلاد مسلمین کنده بشود و این ریشه فاسد اسرائیل از مسجد الاقصى و از کشور اسلامى ما کنده بشود و انشأاللّه تعالى با هم برویم و در قدس نماز وحدت بخوانیم انشأاللّه .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

ص: 283

تاریخ : 20/5/59

بیانات امام خمینى در جمع نمایندگان و سفراى کشورهاى اسلامى به مناسبت عیدفطر

مبارک آن روزى است که تمام دولت هاى اسلامى با ملت ها با هم باشند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

این عید سعید مبارک فطر را به همه مسلمین جهان و به شما آقایان که در اینجا حاضر هستید ، تبریک عرض مى کنم ، و مبارک آن روزى است که تمام دولت هاى اسلامى با ملت ها با هم باشند و همه با هم همصدا و همه با هم ، هم مقصد و اسلام را در همه جا زنده کنند و همه ممالک اسلامى متحد شوند تا اینکه دست ابرقدرتها را از ممالک خودشان قطع کنند .

و من حالا مى خواهم یک قدرى از ویژگى هاى این انقلاب اسلامى که در ایران واقع شده است به شما عرض مى کنم و ما مى خواهیم که همه ممالک اسلامى این ویژگى ها را داشته باشد و این فضایى که در ایران تحقق پیدا کرده است در همه ممالک اسلامى باشد و این انقلاب صادر بشود به همه ممالک اسلامى و همه مستضعفان جهان در مقابل مستکبران بایستند و مسائل خودشان را اخذ کنند و حق خودشان را بگیرند و باید بدانند که حق گرفتنى است و الا نخواهند اعطأ کرد .

من بعضى از ویژگى هاى انقلاب را به شما آقایان و کسانى که مى شنوند کلام من را ، عرض مى کنم تا ببینند که آیا این وضع بهتر است یا اوضاعى که در جاهاى دیگر هست . شما به من بگوئید کهن در کجاى ممالک اسلامى و غیر اسلامى اینطور است که رئیس جمهور از همین مردم و در دامن همین مردم باشد و هر روز و در ماه مبارک ، هر شب برود توى جمعیت هاى متفرق و مردم را ارشاد کند بدون اینکه خوفى در دلش باشد .

ما مى دیدیم که در زمان حکومت غاصب شاه مخلوع ، اگر این آدم مى خواست در یکى از خیابانهاى تهران ظاهر بشود و قبل از اینکه او بخواهد بیرون برود ، مأمورهاى ساواک تمام خیابانهارا و تمام خانه هاى اطراف خیابانهارا خالى مى کردند و مأمور مى گذاشتند و محافظت مى کردند براى اینکه او از ملت نبود ، او در مقابل ملت بود . و الان رئیس جمهور که در رأس واقع شده است ، در هر مجلسى که او را دعوت کنند مى رود ، در هر شهرى که از او تقاضا کنند مى رود و مردم را ارشاد مى کند بدون اینکه یک ذره خوف در دل او باشد براى اینکه ملت را از خودش مى داند و ملت هم او را از خودش مى دانند ، برادر هستند ، رئیس جمهور با ادنى شخصى که در ایران زندگى مى کند برادر است و مردم با هم برادرند و پشتیبانى مى کنند . و همین طور در کدام مملکت شما سراغ دارید که رئیس مجلس

ص: 284

منبر برود و مردم را هدایت کنند ، و در ماه مبارک شاید بیشتر از سى تا منبر _ شاید _ رفته باشد و مردم را هدایت کرده باشد ؟ و در کجا شماسراغ دارید که رئیس دیوانعالى کشور ، یک عالمى باشد که برود مردم را هدایت کند و مردم هم از او هدایت بشوند ؟ و همین طور دادستان کل کشور و همین طور وزیر کشور و همین طور سایر ارگانى که هستند با کمال اطمینان بدون اینکه از کسى خوف داشته باشند براى اینکه مبادى خوف در کار نیست ، همه پشتیبان هستند ، همه برادر هستند . و در کجا سراغ دارید که مجلس شوارى آنجا مثل مجلس شوراى اسلامى ما باشد ؟ در سابق ، زمان شاه مخلوع سابق و رضاخان مطرود ، مجلس پر بود از دوله ها ، ممالک ها ، سلطنه ها ، متملکین ، اشراف ، طرفدارهاى شرق و غرب ، نوکرهاى ممالک اجنبى . والان در مجلس شوراى ما یک چهره پیدا نمى کنید که از این طبقه اشراف باشد ، از این طبقه بالا باشد ، همه از همین مردم هستند که در بین بازار راه مى روند و از همین جمعیت هستند ، عده اى شان از علما و فقها هستند و عده اى شان از چهره هاى متدین هستند و مجلس شوارى اسلامى ما _ نظیر _ الان در هیچ جا نظیر ندارد . چنانچه سایر نهادهاى دولتى ما اینطور است . و در کجا شما سراغ دارید که ارتشش اینطور ملى و در بین مردم باشد که وقتى در بین مردم ارتش برود یا ژاندارمرى برود یا سپاه پاسداران برود گل براى او نثار کنند و تظاهر کنند براى او ؟ و آنها هم از باب این است که از همین مردم هستند ، از همین جعمیت هستند و تمام جاهائى را که شما ملاحظه کنید ، همه چون از خود ملت هستند از این جهت با ملت اینطور روبرو مى شوند . و در کجاى دنیا شما سراغ دارید که از باطن ملت ، بدون اینکه هیچ کسى دعوت کند ، اینقدر کمیته ، اینقدر دادگاه ، اینقدر پاسدار که خون خودشان را در راه این کشور ، و در راه اسلام فدا مى کنند بدون اینکه کسى آنها را دعوت کرده باشد ، در سرتا سر کشور ، این سپاه پاسداران ، این کمیته ها ، این دادگاه ها همه براى همین اسلام و براى همین کشور خدمت مى کنند . و در کجاى دنیا سراغ دارید که ملت آنچنان در خدمت اسلام باشد ، آنچنان در خدمت دولت اسلامى باشد که هر وقت غائله اى پیش بیاید خود ملت پیشقدم است و پشتیبانى مى کند ؟

ما که مى گوئیم انقلابمان را مى خواهیم صادر کنیم و به همه کشورهاى اسلامى بلکه به همه کشورهائى که مستکبرین بر ضد مستضعفین هستند ، مى خواهیم یک همچو وضعیتى پیش بیاوریم که دولت یک دولت زورگوى جبار آدمکش امثال ذلک نباشد و ملت یک ملتى نباشد که دشمن با دولت است . ما مى خواهیم بین ملت ها و دولت ها آشتى بدهیم ، دولتها اگر توجه بکنند و یا مطالعه کنند وضع ایران را و ببینند ملت ایران با دولت چه وضعى دارد ، گمان ندارم که آنها تحت تأثیر واقع نشوند . البته قلم هاى مسموم خارج ، قلم ها و نوشته ها و مطبوعات خارجى ، رسانه هاى گروه خارجى همه بر ضد ایران و بر ضد دولت و ملت ایران تبلیغات مى کنند لکن شما که داخل این کشور هستید مى دانید که تبلیغات آنها براى چه هست . براى این است که این ملت و دولت با هم شده اند . وقتى ملت و دولت با هم شد ، قشرهاى روحانى و قشرهاى دانشگاه ها و سایر قشرها ، ارتشى و اشخاصى دیگر همه با هم هستند و همه یک فکر مى کنند ، البته منافع ابرقدرت ها دیگر نمى شود تعیین بشود ، یک حکومتى نمى آید

ص: 285

روى کار که براى یک ابرقدرتى یک کلمه بگوید ، اگر یک وکیل ، یک نخست وزیرى یک کلمه راجع به منافع ممالک دیگر ، منافع اجنبى ها حرف بزند ، همین ملت است که در مقابلش مى ایستد و نمى گذارد . ما میل داریم که همه ممالک اسلامى همه کشورهاى اسلامى ، همه کشورهاى مستضعفین دنیا اینطور بشود که یک جمعیت باشند ، در بین خود این جمعیت و در بین همین جمعیت ، نخست وزیر ، رئیس جمهور ، مجلس ، افراد دیگرى که در بنگاه هاى دولتى هستند تعیین بشوند تا آسیب بردار نباشد .

روحانیت بعضى ممالک با تکفیر ما دانسته یا ندانسته در خدمت ابرقدرت ها هستند

ما علاوه بر اینکه گرفتار امریکا هستیم و گرفتار شوروى هستیم گرفتار بعضى اشخاصى که دعوى اسلامى مى کنند ، بعضى ها که در راس روحانیت بعضى ممالک واقع هستند ، گرفتار آنها هم هستیم ، آنها هم ما را تکفیر مى کنند ، آنها هم کلمات ما را تعبیر مى کنند و دنبالش تکفیر مى کنند . اینها را اگر چنانچه واقعا خطاکار هستند ، خوب است که مطالعه کنند ، بفهمند دارند چه مى گویند و به نقع چه کسى کار مى کنند و اگر متعمد هستند و در مقابل یک کشور اسلامى ، در مقابل یک کشورى که کوشش مى کند که بین همه برادرها را متصل کند و همه را باهم آشتى بدهد و ماقبل از بیست سال به این طرف ، دنبال این معنى بودیم که ممالک اسلامى همه با هم برادر باشند ، این او را تکفیر نکند ، او ، او را تکفیر نکند ، اینهائى که اینطور سمپاشى مى کنند و مع الاسف در لباس مفتى هستند و یا مفتى اعظم هستند ، اینها نمى دانند که این کارها بر ضد اسلام و بروفاق میل ابرقدرت هاست ؟ اینها نمى دانند که دانسته یا ندانسته براى ابرقدرت ها دارند خدمت مى کنند ؟ چطور اینها در مقابل سادات و آن همه جنایاتى که سادات کرده است اینقدرها نمى ایستند و تکفیرى ما نشدیم از آنها ؟ اما ، ما که از امام مهدى که قوه اجرائى اسلام است صحبت مى کنیم و میگوئیم که عدل در زمان او فراگیر خواهد شد و از طرف خود آنها هم همین معنا هست که : (یملا الارض قسطا و عدلا بعد ما ملات ظلما و جورا) ما که راجع به آن مى گوئیم و مى گوئیم که انبیأ موفق نشده اند اجرا کنند مقاصد خودشان را و خداوند در آخر زمان کسى را مى آورد که اجرا کند مسائل انبیأ را ، این بیچاره ها براى خدمت به اجانب یا نفهمیده تأویل مى کنند که فلان گفته است که حضرت مهدى تکمیل مى کند شریعت را . این بسیار ناگوار است براى ما . ما حضرت مهدى را یکى از افرادى مى دانیم که تابع اسلام است ، تابع پیغمبر اسلام است لکن تابعى است که نور چشم پیغمبر اسلام است و اجرا مى کند این مطالبى را که حضرت رسول اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) فرموده است . چرا باید اینها را حجاز ، در کویت ، در بعضى جاهاى دیگر تاویل کنند حرف ها را و بر ضد یک مملکت اسلامى که کوشش دارد همه برادرها با هم مجتمع کند و کوشش دارد دست ابرقدرت ها را از سر این ممالک اسلامى کوتاه کند ، آنها در خدمت ابرقدرت ها دانسته یا ندانسته هستند و مى خواهند تفرقه بین مسلمین بیندازند . اینها نمیدانند که نباید تفرقه بین مسلمین انداخت و برخلاف نص قرآن است ؟ اینها مطلع نیستند یا اینکه در خدمت خداى نخواسته ، ابرقدرت ها هستند ؟ ما مى خواهیم که هم همه ممالک اسلامى اولا در محیطى که خودشان هستند ، به حسب حکم اسلام بین

ص: 286

حکومت و بین مردم مخالف نباشد و همه با هم باشند و همه متحد بشوند تا اینکه آسیبى براى اینها واقع نشود . شما دیدید که ما وقتى که در ایران ملتمان اتحاد پیدا کرد ، چه قدرت بزرگى را شکست داد . ما مى خواهیم که یک میلیارد جمعیت دنیا- اینطور- از مسلمین اینطور با هم متحد بشوند . اگر متحد بشوند ، نه قضیه قدس دیگر باقى مى ماند و نه قضیه افغانستان و نه قضایاى دیگر و اگر چنانچه وعاظ السلاطین بگذارند و اتحاد ما را به هم نزنند ، انشأ اللّه پیروز خواهیم شد و دول اسلامى و ممالک اسلامى پیروز خواهند شد . من از خداوند تبارک و تعالى عظمت اسلام و مسلمین و وحدت کلمه اسلام و مسلمین را خواهان هستم و این عید سعید را باز هم به همه مسلمین و همه کشورهاى اسلامى تبریک عرض مى کنم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

ص: 287

ص: 288

عکس

ص: 289

عکس

ص: 290

عکس

ص: 291

ص: 292

عکس

ص: 293

عکس

ص: 294

عکس

ص: 295

عکس

ص: 296

عکس

ص: 297

عکس

ص: 298

عکس

ص: 299

عکس

ص: 300

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109