صحیفه نور: مجموعه رهنمودهای حضرت امام خمینی (قدس سره الشریف ) جلد 11

مشخصات کتاب

سرشناسه : خمینی ، روح الله ، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368.

عنوان و نام پدیدآور : صحیفه نور: مجموعه رهنمودهای حضرت امام خمینی (قدس سره الشریف )/ تدوین سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی (گروه انتشارات ).

وضعیت ویراست : [ویراست ؟].

مشخصات نشر : تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، سازمان چاپ و انتشارات : سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی ، 1370 -

مشخصات ظاهری : ج.

شابک : دوره964-422-126-5 : ؛ 36000 ریال : ج. 1، چاپ دوم964-422-127-3 : ؛ 3500 ریال (ج. 2، چاپ دوم) ؛ 3500 ریال (ج. 3، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج.3، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج.3، شمیز) ؛ 3500 ریال (ج. 4، چاپ دوم) ؛ 3500 ریال (ج. 5، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج.5، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج.5، شمیز) ؛ 3500 ریال (ج.6) ؛ 4950 ریال (ج. 8، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج. 9، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج. 9، شمیز) ؛ 9500 ریال (ج. 9، چاپ دوم) ؛ 36000 ریال (ج. 10، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج.10، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج.10، شمیز) ؛ 39000 ریال (ج. 11، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج. 15، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج. 15، شمیز)

یادداشت : ج . 1و 2 (چاپ دوم : 1370).

یادداشت : ج. 3 - 5 (چاپ دوم: تابستان 1371).

یادداشت : ج.3، 5 و 10 (چاپ ؟: بهمن 1361).

یادداشت : ج.6 (چاپ اول : زمستان 1371).

یادداشت : ج. 8 (چاپ دوم : 1373).

یادداشت : ج. 9 و 15(چاپ ؟: بهمن 1361).

یادداشت : ج. 9 (چاپ دوم : پائیز 1374).

یادداشت : ج . 10 (چاپ دوم : بهار 1378).

یادداشت : ج . 11 (چاپ دوم : 1378).

موضوع : خمینی ، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران ، 1279 - 1368. -- پیام ها و سخنرانی ها

موضوع : فتوا های شیعه -- قرن 14

موضوع : ایران -- تاریخ -- انقلاب اسلامی، 1357 -- اسناد و مدارک

موضوع : ایران -- تاریخ -- جمهوری اسلامی، 1358 - -- اسناد و مدارک

شناسه افزوده : سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی. گروه انتشارات

شناسه افزوده : سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

شناسه افزوده : سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی

رده بندی کنگره : DSR1572 1370

رده بندی دیویی : 955/08308

شماره کتابشناسی ملی : م 73-66

ص: 1

اشاره

عکس

ص: 1

عکس

ص: 2

عکس

ص: 3

عکس

ص: 4

عکس

ص: 5

عکس

ص: 6

عکس

ص: 7

عکس

ص: 8

عکس

ص: 9

عکس

ص: 10

عکس

ص: 11

عکس

ص: 12

عنوان و نام پدیدآور : صحیفه نور : مجموعه رهنمودهای امام خمینی(قدس سره)/تهیه و تدوین انتشارات سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی

مشخصات نشر : تهران: انتشارات سروش، 1369.

مشخصات ظاهری : ج.

وضعیت فهرست نویسی : در انتظار فهرستنویسی (اطلاعات ثبت)

یادداشت : عنوان عطف: صحیفه نور

شماره کتابشناسی ملی : 2 0 4 3 6 8 5

ص: 13

فرمان امام خمینى به ثقة الاسلام منهاج

بسمه تعالى

جناب مستطاب ثقة الاسلام و المسلمین آقاى حاج شیخ محمد منهاج دامت افاضاته

جنابعالى با سابقه اى که در امر تبلیغ دارید و با توجه به نیاز شدیدى که مسلمانان جهان به تبلیغ صحیح احکام مقدس اسلام دارند ، مسافرتى به کشور استرالیا نموده و این وظیفه مهم اسلامى را در آن منطقه انجام دهید .

امید است ایرانیان مقیم آن کشور و سایر مسلمانان متعهد نیز در این باب همکارى هاى لازمه را با جنابعالى بنمایند . از خداى تعالى موفقیت جنابعالى را خواستارم .

و السلام علیکم و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 1

تاریخ : 25/9/58

فرمان امام خمینى به آیت اللّه خزعلى

بسمه تعالى

جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ ابوالقاسم خزعلى دامت افاضاته

با توجه به مشکلاتى که از نظر پاره اى اختلافات در منطقه خوزستان پدید آمده و با سابقه اى که جنابعالى از وضع منطقه و آشنائى محل دارید ، مقتضى است مسافرتى به مناطق مختلف خوزستان نموده و به مشکلات رسیدگى نموده و با مشورت افراد ذیصلاح و معتمد محلى در رفع آنها بکوشید و اهالى محترم محل ها را به حساسیت وضع و وظیفه خطیرى که از نظر حفظ وحدت در برابر توطئه دشمنان داخلى و خارجى دارند آگاه نمائید . امید است اهالى محترم نیز کمال همکارى را در مورد انجام وظایف محوله با جنابعالى بنمایند . از خداى تعالى موفقیت همگان را مسئلت دارم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 2

تاریخ : 25/9/58

فرمان امام خمینى به حجت الاسلام خسروشاهى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقاى سید هادى خسروشاهى دامت افاضاته

با توجه به سوابقى که جنابعالى در امر تبلیغات و مطبوعات دارید به نمایندگى از طرف اینجانب در وزارت ارشاد ملى در قسمت مطبوعات و تبلیغات داخلى و خارجى و دایره روابط بین الملل اسلامى به وظیفه اسلامى و ملى خویش به بهترین وجه عمل نمائید . از کارمندان محترم وزارت ارشاد ملى مى خواهیم تا با ایشان همکارى هاى لازم را بنمایند .

توفیق جنابعالى را از خداوند متعال خواستارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 3

بیانات امام خمینی در جمع اعصای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مسجد ابوالفضل تهران و ستاد تبلیغات اسلامی شهرستان بابل

تمام حکومت هاى غیر توحیدى ، نظم و عدالت را براى سلطه جوئى مى خواهند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از خواهران و برادران محترم که از تهران و از بابل تشریف آوردند که از نزدیک با هم صحبت کنیم متشکرم و از اینکه همه شماها چه خواهرها و چه برادرها مجهز هستید براى خدمت به اسلام و جمهورى اسلام مباهات مى کنم . اسلام مال همه است ، مال شخصى . . . نیست اسلام مال همه بشر است نه مال مسلمین ، اسلام آمده است تا بشر را از ضلالت به راه مستقیم هدایت ببرد ، و اسلام مثل مکتب هاى دیگر نیست که فقط براى یک حکومت مادى و دنیائى برنامه داشته باشد .

تمام حکومت هاى بشرى ، تمام سیستم هاى غیر توحیدى برنامه شان همین است که در اینجا ، در این دنیا یک کارهائى بکنند ، آنهائى که فرض کنید خوب هم هستند یک نظم دنیایى ایجاد کنند ، و اکثرا که منحرف هستند براى این کار مى کنند که سلطه جوئى کنند و دیگران را تحت سلطه خودشان بیاورند و استثمار کنند .

الان شما نمى توانید در تمام حکومت ها پیدا کنید . یک حکومتى که روى عدالت ولو در همین حیطه اى که خودش دارد روى عدالت رفتار کند ، کم است ، کم مى توانید سراغ کنید یک حکومتى که حکومت عدل باشد ولو راجع به نظم دنیا ، ادعا زیاد است ، ادعاى اینکه مى خواهیم براى عدالت عمل بکنیم زیاد است .

به اسم تمدن بزرگ ، تمام مظاهر تمدن را در کشور از بین بردند

شما هم گوشتان پر شده است از این حرف هائى که محمدرضا مى گفت که ، عدالت اجتماعى ، عدالت اجتماعى .

دائما از عدالت اجتماعى و از ترقیات این مملکت گوش ماها را و شماها را پر کرده بود ، مملکت به دروازه تمدن بزرگ رسیده و یا همین چند وقت دیگر همه در تمدن بزرگ وارد مى شویم و ایران مى شود مثل یک ممالک پیشرفت کرده و ترقیاتش چه خواهد شد ، چه خواهد شد ، ادعا زیاد است ، اما وقتى که همین صاحب ادعائى که مال اینجا بود معلوم شد حالش ، فهمیدند و فهمیدیم که این

ص: 4

آدم نه اینکه مى خواست این ملت را به تمدن برساند ، بلکه مى خواست این ملت به عقب برگردد و نگذارد جلو برود یک قدم ، مأمور این کار بود و خدمتش هم تا بود خوب انجام داد ، یعنى همه دستگاه ها را فلج کرد ، شما ملاحظه کردید که چه هیاهوئى اینها درست کردند ، اینها براى اصلاحات ارضى چه بساطى در آوردند ، در تمام مملکت براى اصلاحات ارضى برنامه این بود ، با این اسم اصلاحات ارضى ، کشاورزى را زمین بزنند که ما الان براى گندممان هم محتاجیم به اینکه از کشورهاى دیگر وارد کنند ، چه هیاهوئى اینها درست کردند براى اینکه آزاد زنان و آزاد مردان ، چه بساطى خودشان و آن انگل هائى که در مجالس شورأى سلطنتى نه ملى و سنا ، مأمورهاى سازمان امنیت و مأمورهاى خود این شاه چه هیاهوئى درست کردند ، براى اینکه دیگر مملکت ما آزاد شده ، آزاد زنان و آزاد مردان و شما در طول سلطنت این پدر و پسر و خصوصا پسر که یک یادگار خلفى بود براى آن پدر و از او هم جلو افتاد ، شما دیدید در طول تصدى این دو تا جنایتکار ، آزادى براى هیچ کس نبود ، هیچ کس آزاد نبود که یک کلمه حقى بگوید ، آزادى در آن جهت بود که آزاد کنند تا هر فحشائى بخواهند ایجاد کنند براى عقب راندن نیروى جوان هاى ما ، اینها آنقدر که به نیروى انسانى این کشور ضرر زدند به آن ذخائر آنها ضرر نزدند . انسان ها را فلج کردند ، جوان هاى ما را از بین بردند ، جوان هاى ما که باید خدمت بکنند به این کشور ، کشاندند به یک جاهائى که در آنجاها جز اینکه افکارشان فلج بشود و نتوانند خدمتى بکنند به این مملکت ، چیز دیگرى نبود .

تمام مراکز فحشا را اینها درش را باز کردند و با بوق و کرنا ، ترویج کردند و کمک کردند که این جوان هاى ما بروند در این مراکز فحشا و فلج بشوند . همانجا باید دفن بشود جوانى شان ، جوانى این جوان هاى ما را ، از آنها گرفتند ، فلجشان کردند ، این خواهرهاى محترمى که در دام اینها افتادند و در دام ترویج هاى آنها افتادند و در دام تبلیغات آنها افتادند و از آن وظیفه انسانى شان سلب شدند ، ملعبه دست جنایتکاران شدند ، این تأسفى براى اشخاصى که غیرتمندند ، اشخاصى که خوى انسانى شان را از دست ندادند یک تأسفى همیشگى هست که این محترمات را اینها چه کردند به اسم آزادى .

با رفتن شاه و عمالش ، ملت عزیز ما زنده شدند

و شما دیدید که همچو که این ورق برگشت و اینها به همت همه قشرهاى ملت شکست خورده از اینجا رفتند ، این ملت عزیز ما چطور زنده شدند ، چطور متبدل شدند به یک موجود دیگر . چطور همه شان مشغول شدند به خدمت . الان شما در هر جاى مملکت که بروید بینید که مشغولند به خدمت کردن . جهاد سازندگى کسى نرفته الزامشان کند ، خودشان داوطلب از توى مدارس ، از توى جاهاى دیگر مى روند و خدمت مى کنند . همه جاى ایران وقتى مى رویم سپاه پاسداران هست ، کسى ایجادشان نکرده ، خودشان ایجاد شدند ، هر جائى ، هر محلى خود آن محل اقدام کردند ، روحانى محل ، معتمد محل ، روشنفکر محل ، اقدام کردند و سپاه درست کردند ، کمیته درست کردند ، مردم خودشان مشغول خدمت به کشورشان شدند . البته من باید راجع به این موضوع ، قبلا هم عرض کنم ، حالا هم باید عرض کنم که

ص: 5

شما آقایان که سپاه پاسدار هستید ، خداوند تأییدتان کند انشأاللّه و تمام سپاه پاسداران و تمام دادگاه ها و تمام کمیته ها و تمام قشرهایى که مى خواهند خدمت کنند به این کشور ، توجه داشته باشند که همه اینها خدمتگزار به اسلامند الان جمهورى اسلامى است و شماها از جنود اسلامى هستید ، لشگر اسلام هستید ، شما کارمند اسلام و کارمند امام زمان هستید ، توجه کنید که نبادا یک وقتى یک خطائى بکنید بر خلاف مسیر اسلام ، بر خلاف مسیر جمهورى اسلامى یک قدمى بردارید ، این یک وظیفه خطیرى است براى همه ، براى ما و براى شما .

خطاى روحانى باعث بدبین شدن مردم به روحانیت و اسلام است

روحانیون که نماینده رسول خدا هستند در بین مردم ، اگر خداى نخواسته روحانیونى که مدعى این هستند که نماینده امام زمان الان هستند در بین مردم ، اگر خداى نخواسته از یکى شان یک چیزى صادر بشود که بر خلاف اسلام باشد ، اینطور نیست که فقط خودش را از بین برده باشد ، این حیثیت روحانیت را لکه دار کرده . این یک وظیفه بزرگى به عهده اش هست ، روحانى همچو نیست که اگر یک خلافى بکند ، بگویند که زید این را کرده ، خلاف روحانى ، به اندازه اى که سعه شعاع نفوذش هست ، خطایش یک خطاى بزرگى هست ، خطائى است که عفوش در دادگاه خدا بسیار مشکل است ، براى اینکه این نماینده ، یعنى مدعاى نمایندگى از طرف امام زمان سلام اللّه علیه و اسلام دارد ، نماینده امام زمان اگر خداى نخواسته یک قدمى کج بردارد ، این اسباب این مى شود که مردم به روحانیت بدبین بشوند . بدبین شدن به روحانیت و شکست روحانیت ، شکست اسلام است که حفظ کرده تا حالا اسلام را این طبقه بوده ، و اگر در این طبقه شخصى اشخاصى پیدا بشود که بر خلاف مصالح اسلام خداى نخواسته عمل بکند ، جرمى است که از آدمکشى بدتر است ، جرمى است که از همه معاصى بدتر ، براى اینکه جرم صادر مى شود از کسى که آبروى یک روحانیت را از بین مى برد ، و آنهائى که غافل هستند از اسلام گاهى وقت ها بر مى گرداند ، این اینطور نیست که وارد شده است که اگر چنانچه عالم فاسد بشود عالم فاسد شود . براى اینکه عالم نماینده به حسب ظاهر نماینده امام است و اگر خداى نخواسته یک فسادى در او پیدا بشود ، فاسد بشود ، قشرهاى ملت را فاسد مى کند و از آن طرف اگر چنانچه صالح باشد ، صالح کند قشرهاى ملت را ، صالح مى کند عالم را .

من در جوانى در یکى از شهرهاى اینجا وقتى که رفتم دیدم که ، (محلات ، محلات رفتم دیدم که ) مردم اینجا صالحند ، فرق دارند با جاهاى دیگر ، خوبند مردمشان کم در آنها پیدا مى شود که منحرف باشد ، بعد که توجه پیدا کردم دیدم که عالم آنجا آنوقتى که من بودم عالم آنجا عالم خوب ، علما آنجا علمائى بودند که خیلى خوب بودند ، مردم چشمشان و گوششان و همه هوششان توجه دارد به اینکه این آقا ، این امام جماعت ، این چه جور است ، اگر این امام جماعت و آقا ، آقاى وارسته اى باشد ، توجه به دنیا نداشته باشد ، توجه به خدا داشته باشد ، مردم تبعیت از او مى کنند ، از این جهت یک تکلیف زائد بر همه تکالیف به عهده طبقه روحانیین است ، این از روحانى ، شما هم که حالا وارد شدید در همان

ص: 6

کارى که روحانیین مى خواهند بکنند و مى کردند ، آنها خدمت مى کردند ، شما هم دارید خدمت مى کنید به اسلام ، شما پاسداران اسلام هستید .

خلاف یک پاسدار باعث لکه دار شدن حیثیت پاسداران و رژیم اسلامى

اینها هم سپاه پاسداران اسلام ، همه با هم یک کار را انجام مى دهید ، پست هاتان اختلاف دارد ، شما هم همین طور هستید ، خیال نکنید که اگر خداى نخواسته یک کار خلافى کردید ، این فقط مى گویند که این آدم این کار را کرده ، مى گویند سپاه پاسداران این جورى اند ، سپاه پاسداران چه اند ، سپاه پاسداران اسلام ، جمهورى اسلام ، آنهائى که غرضمندند ، آنهائى که مى خواهند یک نقطه ضعفى پیدا بکنند ، آنها شروع مى کنند به تبلیغات که رژیم سابق رفت ، یک رژیمى آمد ، این هم مثل او ، این هم بدتر از او ، این اسباب این شود که رژیم ، بد معرفى بشود ، معرفى اش کنند به اینکه رژیم فاسدى است .

اینهمه زحمت که کشیدید ، شماها ، خداوند همه تان را حفظ کند و اینهمه زن و مرد کشور و خصوصا این خانم ها که در صف اول در این نهضت و آنقدر زحمت کشیدند براى اینکه اسلام تحقق پیدا بکند ، همه نظرشان به این بود که یک جمهورى اسلامى ، یک عدل الهى پیدا بشود ، اگر خداى نخواسته از ما و از شما یک مطلبى درست بشود و ظاهر بشود که بر خلاف عدالت اسلامى بود و بر خلاف احکام اسلام بوده است ، آنهائى که نشسته اند و دارند نگاه مى کنند به شماها ، خدشه اى پیدا بکنند و این را بردارند زیادش کنند و بگویند ، اینها نمى گویند که این آقاى حسن و آقاى حسین بد کرده ، مى گویند سپاه پاسداران این جورند ، آنهائى هم که صالح هستند براى خاطر یک عملى که انجام مى گیرد ، آنها هم در ردیف آنها مى کنند ، اسباب این مى شود که بروند از اینجا بالاتر بگویند جمهورى اسلامى اینطورى است ، اسباب این مى شود یک قدم بالاتر بروند بگویند اسلام همین است ، عرضه کنند .

تلاش کارتر به خاطر وحشت او از تحقق اسلام در سایر جاهاست

الان در خارج همین تبلیغات هست ، در خارج که منافعشان از دستشان رفته است که نمى نشینند نگاه کنند ، قدرت هاى بزرگ ، این آقاى کارتر نمى نشیند که همه منافع مادى اش از دست رفته ، حالا شکست سیاسى هم دارد مى خورد یا خورده است نمى نشیند ، مشغول به توطئه است ، مشغول به این است که دست را به دامن این رئیس جمهور ، آن رئیس جمهور ، این نمى دانم رئیس کذا ، این مجلس کذا ، آن مجلس کذا ، دست را به دامن اینها بیندازد و وادار کند به اینکه اینها هم همفکر او بشوند در مخالفت با ایران ، براى اینکه الان یک وحشتى اینها را برداشته و آنها را ، آن تنها نه ، همه را ، یک وحشتى برداشته است که نبادا یک وقتى اسلام هم تحقق پیدا بکند ، نبادا یک وقتى از ایران این صدا بلند شده و این نهضت بلند شده ، الان هم شعاعش رفته در همه جا ، همه جاى دنیا الان حرف این ،

ص: 7

روزنامه ها راجع به ایران ، رادیوها ، تلویزیون ها همه راجع به ایران و راجع به این نهضت دارند بحث مى کنند ، اینها وحشتشان از این است که نبادا این موج اسلام به خارج و یکى یکى ممالک را فتح بکند و اینها را فلج کند ، در دنیا شکستشان بدهد از این جهت نمى نشینند همین طور نگاه کنند . دوره افتادند براى اینکه همصدا پیدا بکنند تا ببینیم دنیا و رؤساى جمهور دنیا اینها چه مى کنند ، ممالک دیگر آیا تا چه اندازه نوکر آقاى کارتر هستند و حیثیت خودشان و ملتشان را براى خاطر آقاى کارتر از دست مى دهند .

کارتر به خاطر حفظ حیثیتش ، شاه مجرم را پناه داده است

آقاى کارتر براى خاطر اینکه به خیال خودش یک مفلوکى را ، یک مریضى را ببرد و در آمریکا حفظش کند و عرض مى کنم که معالجه اش کند تا اینکه به ملت آمریکا و سایر ملت ها وفادارى خودش را از آن خائن هائى که براى او خیانت کردند ، نشان بدهد و در دوره آتیه هم رئیس جمهور بشود براى خاطر این خودش را رسوا کرد .

الان هر جا اشخاص دانشمند دنیا ، اشخاص متفکر دنیا تقبیح مى کنند ، براى خاطر یک آدمى که اینقدر خیانت به یک ملتى کرده است و حالا ملت مى گوید آقا این جانى که آمده پیش شما و او را پناه داده اید ، پناهنده سیاسى نیست ، تا اینکه ما پناهنده سیاسى را بگوئید تحویل نمى توانیم بدهیم ، روى قواعد ، این یک مجرم است ، روى قواعد همه عالم یک کسى که به یک ملتى پنجاه سال و این آدم سى و چند سال به یک ملتى آنقدر جرم کرده و آنقدر اذیت کرده و آنقدر از این ملت کشته و آنقدر در تاوه ها اینها را بو دادند ، بعضى از اشخاص پاهایشان را قطع کردند ، جرائم آنها را ما نمى توانیم ، الان تصورش هم نمى توانیم بکنیم ، که در این حبس ها که در زیر زمین بوده و دالان هائى یک وقت نشان دادند ، دالان هائى که از این سازمان خیانتکاران بوده است . در این دالان ها به این مردم اسلامى ، به این مردم انسانى ، به این متفکرین به این روشنفکرها چه گذشته ما نمى توانیم تصور کنیم ، اینها هم که رفتند و آمدند ، شاید براى ما همه مسائل را نتوانند بگویند که چه کردند به ما ، ما یک ملتى هستیم که مى گوئیم که ، اعلام مى کنیم به همه دنیا که ما اینقدر جریمه بر ما وارد شده ، اموالمان اینقدر به غارت رفته و به جیب آقاى کارتر و امثالش رفته است ، به دست این آدم ، آنقدر جنایات به این مملکت واقع شده است ، آنقدر قتل و غارت وارد شده ، ما این را مى خواهیم بیاوریم اینجا و محاکمه اش کنیم ببینیم چرا این کارها را کرده .

اساس مطلب این است که کارتر از همین مى ترسد که نبادا یک وقتى این بیاید و بروز بدهد ، مى گویند مشغول شدند که این را یک شستشوى مغزى بدهند و کارى کنند که فراموشى برایش بیاید که نتواند دیگر بروز بدهد ، مشغول این کارها هستند . از اینها همه کارى بر مى آید ، ما نمى دانیم اما از اینها همه کارى بر مى آید .

ص: 8

اعمال ضد انسانى کارتر در لواى انساندوستى

هر چه مى خواهند شستشو بدهند مغز او را ، هر چه بخواهند او را بکشانند به اینکه همه چیز را نسیان کند ، لکن ملت ما که نسیان نمى کند ، این ملت ما هستند الان صداشان اینجا بلند است ، این ملتى که الان دارند فریاد مى زنند (مرگ بر آمریکا) مقصودشان کارتر است ، ملت امریکا که به ما کارى نکرده ، ملت امریکا اگر بفهمد مطلب را ، اگر بفهمد ، اگر بفهمد مطلب را ملت امریکا ، به حسب وجدان انسانیش با ما موافق است .

اینهائى که مخالفت مى کنند ، اینها از وجدان انسانى بیرونند ، اینکه این ابرقدرت ها فکر انسان نیستند ، یک فکرهاى جنون آمیزى در مغز آنها هست که با اسم انساندوستى که مى گوید من مردم را براى انساندوستى محاصره اقتصادى و دخالت نظامى در یک مملکت سى و پنج میلیونى انسان که خوب آن هم یک نفر از اینهاست ، دیگر آن که از یک جاى دیگر نیامده ، این هم یک نفر از افراد اینجاست ، شما براى این یک نفر جانى ، سى و پنج سال جنایت کن به اسم دوستى انسان و انساندوستى سى و پنج میلیون جمعیت از همین جمعیت ، نمى توانم بگویم از این قماش ، قماش اینها فرق دارد با او ، قماش انسانى ، سى و پنج میلیون را خواهى در فشار اقتصادى قرار بدهى که بمیرند ، اگر زورتان برسد ، مى کنید ، اما همچو قدرتى ندارید ، شمائى که مى گوئید ما انساندوستیم ، سى و پنج میلیون انسان اینجا هست ، این سى و پنج میلیون انسان بمیرند براى یک نفر که شما جنایاتتان معلوم نشود ، آقاى انساندوست پنجاه نفر ما ، پنجاه هزار نفر انسان در امریکا داریم که این دانشجوهاى عزیز است ، پنجاه هزار نفر دانشجو را بیخودى مى خواهى از امریکا خارجشان کنى ، شما ، انساندوستى ؟ شما مطابق حقوق بین المللى دارید عمل مى کنید ، شما بشر مى خواهید؟ شما بشر را مراعات مى کنید؟ این سى و پنج میلیون جمعیت اینجا ، سى و پنج میلیون جمعیت اینجا که بسیارشان چیز هستند ، روحانى هستند ، تحصیلکرده هستند ، همه شان مؤمن و متقى هستند ، این سى و پنج میلیون جمعیت مى گوئید اصلا حقى در دنیا ندارند ، فقط حق مال محمدرضاست ، حق مال این جانى است ، غیر از این است که ما اینطور فکر کنیم که ایشان نه براى این امت ، یک حس انساندوستى اش او را وادار کرده به این معنا براى اینکه این بر خلاف حس انساندوستى است .

کارتر بد تشخیص داده ، ملت دیگر ظلم را نمى پذیرد

اینها نیست مسأله ، مسأله این است که بدتشخیص داده اند . روى آن تشخیص بدش ، مثل اینکه لج کرده ، از اول بد تشخیص داده ، مى گویند هم تحمیلش کرده ، تشخیصش از اول براى اینکه موفقیت پیدا کند براى ریاست جمهورى دوره بعد ، راهش را بد رفته است ، راه این نبود که ایشان شاه را بردارد برود آنجا و بخواهد یک توطئه بکند یا بگوئید بخواهد معالجه بکند ، حالا من اطلاعى ندارم ، یک عده اى مى گویند براى توطئه رفته است ، بردند او را آنجا و یک عده اى هم مى گویند که نه این مفلوک است و این مریض است دیگر ، سرطان دارد ، این ، راه را بد رفت ، خیال کرده به اینکه حالا هم وضع

ص: 9

مثل وضع سابق است که یک کلمه اى القا مى کرد به محمدرضا آن هم تحمیل مى کرد به ملت ، ملت هم حرف نمى زد ، وضع آنوقت اینطور بود .

تا گفته مى شد که تو باید این کار را بکنى ، مأمورى که این کار را بکنى ، آن هم مى آمد آنجا و به وسیله این عمالش آن کار را تحمیل مى کرد و مردم هم یک وضعى پیدا کرده بودند که تسلیم بودند ، او خیال مى کرد حالا هم ملت ما مثل آنوقت است ، نمى داند که ملت ما تحول پیدا کرده ، یک موجود انسانى به تمام معنا شده ، موجودى که دفاع مى خواهد از خودش بکند ، یک موجودى که زیر بار ظلم نمى رود ، دستور اسلام این است که نه ظلم بکنید نه زیر بار ظلم بروید ، انظلام یعنى زیر بار ظلم رفتن از ظلم کمتر نیست ، انظلام به خودت ظلم کردن ، به یک ملت ظلم کردن ، ظلم هم از همین قماش ، هر دویش در اسلام ممنوع است ، نه شما حق دارید به کسى ظلم کنید نه حق دارید که از کسى ظلم بکشید ، دیگر ملتمان این است که نمى خواهند از تو ظلم بکشند ، نمى خواهند .

رؤساى جمهورى امریکا تا حالا به ما ظلم کردند و به وسیله عمالشان همه چیز ما را از بین بردند و بالاتر از همه نیروى انسانى ما را عقب راندند ، ما از این به بعد نمى خواهیم این ظلم را بکشیم .

کارتر از محاکمه شاه مى ترسد چون حیثیتش به باد مى رود

ما مى خواهیم این آدم بیاید اینجا و محاکمه اش بکنیم ، خودش مطرح نیست ، خودش یک آدم نیست ، آنوقت هم که بود آدم نبود ، خودش مطرح نیست ، ما مى خواهیم چه کنیم یک مفلوکى که بیاید اینجا و ما عاشق جمالش که مردم نیستند ، ما مى خواهیم این آدم بیاید اینجا محاکمه اش کنند و پرونده هاى قطورى که از او هست ارائه بدهند و اینهمه معلول و اینهمه ناقص العضو که به وسیله او شده است ، ارائه بدهیم به عالم ، آقا وضع ما این است ، وضع ملت ما در این سى و چند سال حکومت ، این است ، وضعمان این است که جوان هاى ما ، پیرزن ها را بیاوریم که جوان هاشان را از دست دادند ، که جوان هاشان را نشان بدهند که اینها آنهایند که در سینما رکس مثلا از بین رفتند .

امروز ، الان یک پیر مردى _ که _ آمده بود که چهار تا یا پنج تا شش تا از اولادهاى من در آنجا ، خوب ما این را مى خواهیم بگوئیم ، این آقاى انساندوست این را برده نگه داشته ، نه اینکه انسان مى خواهد نگه دارد ، خوب انسان نیست که نگهش دارد ، این نه این است که براى انساندوستى دارد این کارها را مى کند ، این خوف این را دارد که نبادا تحویل اینجا بدهند و مشت رئیس جمهور امریکا باز بشود که در آینده نتواند دیگر رئیس جمهور بشود ، یعنى قلم نه ، روى او امریکا بکشد که شما دیگر لایق رئیس جمهورى نیستید ، ملتش بفهمند که رؤساى جمهورى اینها چه مى کردند با مردم ، با دنیا چه کردند ، ملت ها که اینطور نیستند که افکارشان مسموم شده باشد مثل این رؤسا ، ملت ها افکارشان محفوظ است ، مگر آنهائى که دور و بر اینها جمعند ، اینها خوف این معنا را دارند . اگر ملت ما از اول گفته بود که محمدرضا را آنجا نگه داشتید بکشیدش ، مى کشتندش همچو آنها باکى از کشته شدن ندارند .

ص: 10

براى کارتر رئیس جمهور شدن مطرح است نه جان انسان ها

شما خیال مى کنید که براى این پنجاه نفر که در اینجا هستند ، پنجاه و چند نفر جاسوسى که در اینجا هستند ، اینها دلشان سوخته و انساندوستى شان و حب به اهل ملتشان اسباب این شده ، شما مطمئن باشید که مسأله این نیست ، اینها فوج فوج سربازهاى خودشان براى اینکه خدمت به آنها بکنند مى فرستند به جبهه ها که بریزند در جبهه ها بکشند و کشته بشوند . هزاران افراد را از خود ملتشان به کشتن مى دهند ، براى اینکه یک صدائى در خود آمریکا پیدا بشود که این رئیس جمهور ما چه آدم کذائى است ، وضع این ، روحیه اینها اینطورى است ، اینها وضع روحشان ، روح الان دیگر آن روح اولى که فطرت انسان و فطرت اولى است ، اینها از دست دادند ، همه انسان ها به فطرت صحیح موجود مى شوند ، اینها عوض شدند ، از آن فطرت اولیشان عوض شدند ، اینها براى خاطر پنجاه و چند نفر که در ایران حبس اند ، یعنى حبس هم خوب در محلشان هست ، همان جائى که زندگى مى کردند حالا هم همان جا دارند زندگى مى کنند ، آنطور هم که تا حالا به من اطلاع دادند و من همیشه سفارششان کردم در کمال رفاه هم هستند ، منتها آنها سروصدا بلند کردند که اینها چطور و کذا . بعضى از اینها هم که رفتند آنجا گفتند نه ، مسائل این نیست ، نه براى خاطر این پنجاه و چند نفرشان دست و پاکنند همه تشبث اش این است که رئیس جمهور بشود ، اصلا تمام نظرش آنجاست و من به او قول مى دهم که نشود انشأاللّه ، رئیس جمهور شدن راه دارد حال ما فرض هم مى کنیم دو سال دیگر هم ، پنج سال دیگر هم بخواهى رئیس جمهور بشوى ، آخر ارزش دارد که یک انسانى ، یک ملتى را ، ملت دویست و چند میلیون در نظر مردم اینطور جلوه بدهد ارزش دارد ، براى پنج سال دیگر جنایت کردن ، خوب ، ریاست کردن اینها ، همان جنایت کردن ارزش دارد . براى ریاست کردن که مساوى با جنایتکارى است پنج سال ، اینکه اینقدر یک ملت امریکا را آنها که تقصیرى در این باب ندارند اینقدر آنها را آلوده کند و مردم دنیا را هم به ملت امریکا بدبین کند ، تو خدمتگزار به ملت خودت هستى ، تو اگر خدمتگزار به ملت بودى ، مى گفتى خوب این خیانت کرده ، ما این خیانتکار را مى دهیم دست کسانى که به او خیانت کرده ، این خدمتگزارى بود ، این آبروئى بود ، همه ملت ایران براى تو هورا کشیدند ، اما حالا چه شده ؟ حالا نزدیک جنایتکار ، بدتر از جنایتکار مى دانند ، حالا مشتت باز شده و دیگر و تو را یک آدمى دانند که دارى ملت خودت را هم به باد مى دهى ، ارزش دارد ، اگر فرض کنید تو رئیس جمهور هم بشوى ، این ارزش دارد که انسان به اینقدر جنایات خودش به پنج سال ، حالا این شاه ، شاه مخلوع از باب اینکه به قول خودش شاه بود مى گفت ، من تا آخر عمرم شاهم . جنایات که مى کرد مى گفت : ارزش دارد ، مى گفت من تا آخر عمرم هستم ، نمى دانست که خداخواهد ، اما شما رئیس جمهورى پنج ساله اید ، شش ساله ، یک همچو چیزى است ، بعدش باید بروى ، تا آخر هم که دیگر نوبت شما نمى رسد ، رقباى شما هستند در این معلوم نیست ، تو براى تو هم اینکه برسى به این مقام ، الان براى تو هم ، الان که تو نمى دانى تو مى شوى یا آن نفر دیگرى که کاندیدا هستند ، تو سر هم دارید مى زنید ، شما براى خاطر توهم اینکه من در پنج سال دیگر ، شش سال دیگر مشغول به این ریاست و نمى دانم این بساط

ص: 11

باشم ، این را براى توهم ، ملت خودت را از دست مى دهى ، دارى ملت خودت را و همه شوون امریکا را در نظر شرق فاسد جلوه مى دهید ، این ارزش دارد که براى یک توهم ، آدم این کار را بکند ، این عقل اقتضأ مى کند که انسان براى توهم اینکه شاید برسم به آنجا ، اینقدر جنایت فعلى بکنند . اینها اینطورند وضعشان و مبتلاى با یک همچو انسان ها یا آدم ها یا موجوداتى هستیم که باید همه ملت ما با آن مبارزه کنند .

ما از محاصره اقتصادى و نظامى نمى ترسیم

و ما نمى ترسیم از اینکه در اقتصاد ما را منزوى کند یا فرض کنید که چیز نظامى ، دخالت نظامى ، ما از این چیزها نمى ترسیم . ما قبل از این حرف ها ، شاید شما هیچ کدامتان یادتان نباشد ، همه این شلوغى ها که حالا بینید ما شاهدش بودیم ، ما در همان محلى که بودیم ، یعنى خمین که بودیم سنگربندى مى کردیم ، من هم تفنگ داشتم ، منتها من بچه بودم به اندازه بچگى ام ، بچه شانزده هفده ساله ما تفنگ دستمان بود و تعلیم و تعلم تفنگ هم مى کردیم ، من بلدم الان تفنگ بیندازم ، این اخوى ما بزرگتر از ما بود ، ایشان تفنگ انداز است ، منتها حالا پیرمرد است ، ما سنگر رفتیم و با این اشرارى که بودند و حمله مى کردند و مى خواستند بگیرند و چه بکنند ، هرج و مرج بود ، دیگر دولت مرکزى قدرت نداشت و هرج و مرج بود ، قبل از این خان بود ، هرج و مرج و دولت مرکزى هم بدون قدرت و همه جا ، کاشان و این حدود قم و . . . . است ، چیز کاشى بود ، نائب حسین و پسرش ، آن حدود ما هم حمله مى کردند زلقى ها و نمى دانم . . . حمله مى کردند و یک دفعه هم آمد یک محله اى از خمین را گرفتند و مردم با آنها معارضه کردند و تفنگ دست گرفتند ، ما هم جزء آنها بودیم که به اندازه اى که مى توانستیم حرکت بکنیم ، امیدواریم که این ملت ما همه تفنگدار باشند و همه جنگجو ، آنقدرى که مى توانیم مى زنیم ، حالا شما فانتوم آوردید ریختید سر ما ، هر کارى مى خواهید بکنید ، ما را نترسانید از اینکه نظامى مى آوریم ، ما نظامى هاى شما را دفنشان مى کنیم و ما را نترسانید از اینکه به شما براى خاطر انساندوستى گرسنگى مى دهیم تا بمیرید نخیر ، اینطور ، روزى ما با خداست و ما قدرت این را داریم که از این زمین خدا روزیمان را بیرون بیاوریم ، همه کشاورزهاى ما انشأاللّه بیدار شدند و کشاورزیشان را تقویت کنند .

توطئه ایادى امریکا براى نابودى اسلام

در هر صورت مسأله این است که ما الان مبتلاى به یک همچو قدرتى هستیم و مع الاسف که در داخل ما هم که جناح هائى هستند دست و پا مى کنند که همان مسائل را درست کنند ، یعنى دست و پا مى کنند که امریکا قدرت پیدا کند ، این ننگ را ما کجا ببریم که اهالى یک کشورى ، افرادى که از همین مملکت است اینجا زاده شده و اینجا پرورش پیدا کرده ، حالائى که مملکت ما و ملت ما قدرت امریکا را در اینجا شکست داده است ، باز روابط با امریکا دارند که برگردانند ، این ننگ را کجا

ص: 12

باید برد ، این شکایت را پیش کى بکنیم که باز هم در بین جمعیت اشخاصى هستند که اخلال مى کنند که خواهند جمهورى اسلامى تحقق پیدا بکند .

جمهورى اسلامى اگر تحقق پیدا کند ، دست ارباب ها کوتاه مى شود ، نبادا این کار بشود از آن روز اولى که ما آمدیم به اینجا و قبلش ، اخلال مى کردند ، قدم به قدم اخلال مى کردند ، خواستیدبدهید ، نمى گذاشتند بدهید . یک دسته اى آنجا جلو رفتید و شکست دادید آنها را ، بعدش قدم بعدش راجع به قانون اساسى ، چه حرف هاى مزخرف زدند و گفتند اخلال به اینکه نبادا یک چیزى بشود ، بعد مردم رأى دادند و در این صد در نود از آن رأى سابق بود ، صد نود مردم رأى دادند ، حالا به دست و پا افتادند که ارباب ها دارند شکست مى خورند ، چه بکنند اینها ، حالا باز هیاهو مى کنند ، مى خواهندچند نفر را بر رأى تمام ملت به اسم مصلحت ملت ، این همان منطق کارتر ، منطق کارتر این است که ما براى خاطر این انسان داریم ، سى و پنج میلیون جمعیت را زیر پا له مى کنند ، اینها هم براى خاطر چند نفر آدم ، براى خاطر فرض کنید که یک عده معدودى یا براى خاطر عشق به آمریکا مى خواهند نهضت اسلامى ما را شکست بدهند و اسلام را شکست بدهند ، تاسف این ، اسلام راخواهند شکست بدهند ، دانسته یا ندانسته . و نمى توانند ، امروز مردم مملکت ما ، ملت ما همچو شده است ، همچو بیدار شده است و چشم هایش را باز کرده که این توطئه ها دیگر فائده ندارد ، همه این توطئه ها را این ملت دفع مى کند .

خداوند انشأاللّه به شما سلامت بدهد ، به خواهران من ، برادران من ، به همه شما دعا مى کنم و تا نفس مى کشم خدمت به شما مى کنم ، خداوند همه تان را انشأاللّه حفظ کند .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 13

تاریخ : 25/9/58

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى انجمن اسلامى پزشکان اصفهان

نخوت قدرتمندى در مغزهاى کوچک منجر به لگدمال کردن ملت مى شود

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من از آقایان تشکر مى کنم که زحمت کشیده اند آمده اند ، خواهرها ، برادرها ، تا از نزدیک یک مطالبى که باید گفته بشود ، لااقل بعضى از آن گفته بشود . شما لابد امروز از رادیو شنیدید که شاه از امریکا رفت به جاى دیگر . این اثر جرم و این مجرم که باید بیاید و در اینجا محاکمه بشود تا ما پرده از روى جنایات امریکا یعنى رؤساى جمهور امریکا که در طول این مدت که این جانى در اینجا جنایت کرده ، ریشه اصلى اش امریکا بوده ، این یک شاخه اى از آن ریشه بوده است ، اینجا فاش کنیم ، اینها گمان مى کنند که شاه را از امریکا که خارج کردند تمام شد قضیه ، مثل اینکه وزیر خارجه امریکا هم گفت که حالا ببینیم که عکس العمل ایران چه خواهد بود . اگر ایران تمام حرفش این بود که شاه چرا در امریکاست دیگر حالا تمام شده بود براى اینکه شاه در امریکا نیست اما قضیه این است که شاه ، شاه مخلوع که الان یک موجود مفلوکى است و به نظر من آن وقت که در اریکه قدرت بود مفلوکتر بود ، مفلوک از جهت ادراکات که نمى توانست بفهمد وظیفه او با ملت چیست و ملت چه مقامى دارد در هر کشورى ، این معنا را ادراک نکرده بود ، از این جهت مفلوک بود و حالا هم مفلوک است چنانچه آقاى کارتر هم مفلوک است ، آنهائى که خودشان در اریکه قدرت نشستند و این نخوت قدرتمندى در مغزهائى که کوچکند ، این اسباب این مى شود که هر کارى که مى خواهند انجام بدهند ، هر چه دستشان مى رسد به او انجام بدهند ، هر ظلمى که مى توانند بکنند ، هر ملتى را که مى توانند زیر پاى خودشان له کنند . اینها جزء مفلوک هاى عالم هستند براى اینکه قدرت روحى ندارند که هر چه وارد در مغزشان مى شود بتوانند کنترلش کنند ، همانطور که آدم مفلوک نمى تواند یک راه صحیحى را پیش بگیرد ، آدم علیل نمى تواند یک راه صحیحى را پیش بگیرد ، آدم علیل نمى تواند یک راه صحیحى برود ، آنهائى که براى خاطر قدرتمندى ، کوچک بودن مغز و قدرت زیاد ، در آن وارد شدند نمى توانند کنترل کنند خودشان را و حفظ کنند مغزشان را ، اینها جزء مفلوک ها هستند . انبیا و اولیا که هر چه وارد مى شد ، هر چه قدرت در عالم وارد مى شد ، در اینها هیچ ، در آنها تأثیرى نمى کرد . آن کسى که زمام یک مملکتى از حجاز گرفته تا مصر و اینجاها را ، ایران و سایر جاها تحت سلطه او بود و قدرت جسمى و روحى خودش آنطور بود ، مى بینیم از یکى از افراد پائین و متوسط متواضعتر است و این قدرت ها ابدا در

ص: 14

روح او تأثیر نکرده براى اینکه روح اینقدر بزرگ است که همه عالم را مى گیرد ، یک روح مجردى که از آن آلایش ها تجرد پیدا کرده است اینقدر وسیع است که همه عالم مثل یک نقطه مى ماند در او ، آنها لایق زمامداریند ، اسلام آنها را زمامدار کرده است ، وقتى هم که دست به دامن آنها نمى رسد باید آن اشخاص که نزدیکتر به آنها هستند از سایر افراد ، آن اشخاص که بهتر توانند هضم کنند قدرت ها را ، کمتر قدرت مابى در کله آنها تأثیر بکند ، باید زمامدار باشند ، مع الاسف دستمان کوتاه است . امثال اینهائى که تا یک ریاست پیدا مى کنند ، تا یک قدرت ریاست پیداکنند ، تا یک قدرت پیدا مى کنند ، مثل حیوان هاى چموش شروع مى کنند به شرارت ، اینها مفلوکند ، همانطورى که اینها الان اسم محمدرضا را گویند یک مریض مفلوکى که ، من مى گویم در آن زمان که قدرتمند به نظر شما بود مفلوکتر بود از حالا ، حالا هم شما مفلوکید و همه قدرتمندهائى که به واسطه یک قدرت نمى توانند خودشان را کنترل کنند و نمى توانند هضم کنند آن قدرتى که بر ایشان وارد مى شود ، اینها جزء همان مفلوک ها هستند و لهذا این مفلوک ها هستند که دور هم نشینند و به تبع این مفلوک اصلى یک ملتى را محکوم مى کنند .

وجود لانه جاسوسى و افرادش براى ایجاد توطئه بود نه روابط سیاسى

لابد این را هم شنیدید که لاهه ایران را محکوم کرد ، حالا دیگر خواب به چشم ایرانى ها نمى آید ، لاهه محکوم کرد ، این لاهه مدت هاست ، این سازمان ها مدت هاست که اسرائیل را در این شرارت هایش محکوم کردند و هیچ اعتنا به آنها نکرد ، هیچ غلطى هم آنها نکردند . ما که مسأله مان یک مسأله حق است که مى گوئیم که بیائید ببینید که اینجا اصلا سفارتخانه نیست ، شما مى گوئید که سفارتخانه باید جزء احکامى که کردند آقایان ، سفارتخانه باید به تصرف آمریکا داده بشود ، ما مدعى هستیم که اینجا سفارتخانه نیست ، اصلش قضیه سفارت در کار نبوده و ما مدعى هستیم که این آدم هائى که در اینجا بودند ، اینها اجزأ سفارتخانه نبودند ، به اسم سفارتخانه شما یک چیزى درست کردید که لانه جاسوسى است و بیایند ببینند که آیا این چیزهائى که در این سفارتخانه هست ، اینها اسباب دست جاسوس هاست یا وسائلى است که سفارتخانه لازم دارد؟ بیایند سفارتخانه هاى دیگر را ببینند ، سفارتخانه ایران را در خارج ببینند که آیا این سفارتخانه ایران وضعش اینطور است که اینجا هست و همین طور سفراى ایران در خارج ؟ یا فرض کنید اجزأ سفارتخانه ها را ببینید که آنها در آنجا یک همچو مسائلى ندارند و اگر یک وقتى مثلا یا جاى دیگر در امریکا یک جائى را به اسم سفارتخانه ، مرکز توطئه و جاسوسى قرار بدهد ، آقایان گویند که خوب ، شما چون که یک اشخاصى بودید دیپلمات ، بیائید ، تشریف ببرید دیگر راه را باز کنند؟ و گر نه مسأله این نیست ، شما با این حرف مى خواهید کلاه سر عالم بگذارید و وقت دیر شده است و دیگر از شماها قبول نمى کنند ، شما شاه را دک کردید براى اینکه مشت تان باز نشود ، ما محاکمه تان مى کنیم ، در همین جا محاکمه رژیم این پهلوى را و محاکمه رژیم جمهورى امریکا را ، در این مدتى که به ما ، اینطور جرم را نسبت به ما روا داشتند و اینطور توطئه ها را کردند ، آنها گفتند که ، محکوم کردند ما را به اینکه سفارتخانه ها و سفارتخانه آمریکا

ص: 15

باید تحویل داده بشود و این دیپلمات ها را با سفرا و اجزأ سفارتخانه باید راه بیندازند ، اینها بیایند به امریکا ، ما مى گوئیم که سفارتخانه نیست ، اینجا شما سفارتخانه ، ما گوئیم امریکا اصلا سفارتخانه ندارد اینجا ، ما مى گوئیم که مأمور سیاسى ندارد اینجا ، اینها مأمورهاى امنیتى هستند نه مأمور سیاسى ، اینها از اجزأ امن امریکا هستند که در اینجا بودند ، اینها نیامدند براى اینکه بین ایران و امریکا را روابط سیاسى ایجاد کنند ، اینها آمدند آنجا و این مرکز مهم هم براى همین است که در ایران توطئه کنند و حالا که شکست خوردند بیشتر توطئه کنند ، حالا که آن شخص رفته و دست آنها هم از مملکت تا حدودى بریده شده است زیادتر مى خواهند توطئه کنند ، ما این معنا را مى گوئیم . ما اشخاصى را که مى خواهیم دعوت کنیم در اینجا ، از دانشمندهاى دنیا و از سیاسیون دنیا و از کارشناس هاى دنیا ، براى این است که بیایند تشخیص بدهند که این وضعى که در اینجا بوده است و این اشخاصى که در اینجا مشغول کار بودند ، این وضع سفارتخانه است ؟ این وضعش وضع سفارتخانه است ؟ این یک مکانى است که باید اسمش را سفارتخانه گذاشت یا نه ؟ و بیایند و ببینند اشخاص را و بررسى کنند از پرونده هائى که اینها دارند و از پرونده هائى که اینها دارند و از کارهائى که آنجا انجام مى دهند ، مى دادند ، ببینند این کارهاى سفارتخانه است یا کارهاى سفارتخانه نیست ؟ پس شما یک موضوع غلطى را در لاهه ، یک موضوع غلطى را حکم کرده ، یک موضوعى را حکم کرده که در اینجا نیست همچو موضوعى ، او گفته است باید سفارتخانه را تحویل بدهند ، ما سفارتخانه امریکا اینجا نداریم ، کجاست این سفارتخانه ؟ مى گویند که باید دیپلمات ها را رها کنند ، ما نمى شناسیم دیپلماتى در اینجا ، آنها که نگفتند که باید مرکز جاسوسى را ، باید یک مجلس دیگر بگویند ، آنجا هم باز به اتفاق آرأ بگویند که مرکز جاسوسى را باید به امریکا تحویل بدهند و جاسوس را باید رها بکنند ، اگر این را گفتند یک حکمى بر ضد ما هست ، اما اینهایى که گفتید ، حکمى بر ضد ما نیست براى اینکه ما که مرکز جاسوسى را گرفتیم نه سفارتخانه را ، اصلا ما هیچ سفارتخانه اى را نگرفتیم ، امریکا سفارتخانه ندارد اینجا ، اصلا آقایان مى گویند که سفارتخانه را باید تحویل امریکا داد ، نه ، سفارتخانه ندارد تا ما تحویل بدهیم ، آمریکا مأمورین سیاسى ندارد اینجا ، اینکه مى گویند باید مأمورین سیاسى را تحویل بدهید ، مأمورین سیاسى کى هست ، پیدا کنند تا ما تحویل بدهیم . ما مدعى هستیم که اینها هیچ کدام مأمورین سیاسى نیستند و مى گوئیم بفرستید و ببینید ، قضیه را بررسى کنید .

ما شاه و رؤساى جمهور امریکا را غیابى محاکمه مى کنیم

و ما مى آوریم بررسى مى کنیم این مطلب را ، محاکمه مى کنیم اینها را و محاکمه کنیم رؤساى جمهور را منتها محاکمه غیابى ، دستمان به آنها نمى رسد ، محاکمه غیابى آن مقدارى از پرونده هایشان که در اینجا هست و آن مقدارى از جنایاتشان که بر ما در اینجا ثابت است که این مقدار ، من مکررا این را گفتم ، اینها یک کارهاى زیر پرده اى داشتند که غیر از رئیس جمهور و شاه شاید کسى نمى دانسته آنها را ، ما نمى توانیم پیدا کنیم آن مقدارى که منعکس است در خارج ، آن مقدارى که در وزارتخانه هاى

ص: 16

ما منعکس است ، آن مقدارى را ما مى خواهیم حالا بررسى بکنیم و پرونده هایشان را مشغول جمع آورى هستند گروه هائى تا اینکه جمع بشود و ما دعوت کنیم از اشخاص بیایند بررسى بکنند . ما یک حرف غیر حقى نداریم ، این حرف ساده اى که همه عالم این حرف را باید اگر بفهمند ، بپذیرند ، البته آقاى کارتر نمى پذیرد براى اینکه آقاى کارتر اصلا از آن مفلوک هائى هست که حق را نمى تواند بپذیرد ، مغز او دیگر حق را نمى تواند بپذیرد ، آن دارد شاه را از این دست به آن دست مى گرداند ، در یک جزیره اى در آنجاها بردند و نگهداریش مى کنند مبادا گرفتار بشود و به ایران بیاید و مقدارى که بین خودش و او هست هم کشف بشود ، اسرارى که ما بین شاه و کارتر هست و سایر چیزهاى امریکا هست ، باید کشف بشود . محمدرضا گفته بود که اگر چنانچه بناست من را محاکمه کنند ، باید رؤساى جمهورى امریکا هم ، چند نفر که در زمان من بودند ، محاکمه کنند . بله ، باید محاکمه کنند آنها را منتها ما دستمان به آنها نمى رسد ، ما همچو قدرتى نداریم که احضار کنیم رئیس جمهور امریکا را ، لکن این قدرت را داریم که در محل خودمان پرونده هایشان را رسیدگى کنیم و اشخاصى را دعوت کنیم از خارج و بیایند و رسیدگى کنند و ببینند چیست قصه . ما آنها را هم مى خواهیم محاکمه کنیم ، بنابراین ، این فایده ندارد که ایشان بر دارد این را ببرد از یک مملکتى به مملکت دیگر و خیال کند حل شد قضایا ، از اول هم همه حرف ها این بود که اگر او را تحویل ما ندهید ، ما اینهائى که اینجا هست محاکمه مى کنیم و حالا هم مى گوئیم که ما یک محاکمه اى از رژیم پهلوى مى کنیم و یک محاکمه هم از جمهورى امریکا در زمانى که این آدم ، از آن زمانى ، که این آدم در رأس آن بود تا حالا و تا آن وقتى که اینها در اینجا هستند و بساطشان اینجا هست . بنابراین ، مسائل حل نشده است ، آنها خیال مى کنند که اگر چنانچه این را فرستادند آنجا ، دیگر مسائل حل است .

قصد ما روشن کردن ظلم مستکبرین به مستضعفین است

خوب ، ما یک مطلب دیگرى هم غیر از اینکه اساس مطلب است که مى خواهیم جرم آنها را به دنیا ثابت بکنیم و مستضعفین وظیفه شان را با مستکبرین بفهمند ، مستضعفین اکثرا نمى دانند ، ما هم نمى دانیم ، ما هم جزء مستضعفین هستیم ، نمى دانیم که اینها به سر ما چه آوردند ، بعضى از ورقه هاى کوچکش دست ماست و مى داینم ، بعضى مشاهدات ما هست و چیزهائى که به چشم دیدیم اما مسائل زیاد زیر پرده را ما نمى توانیم بفهمیم ، ما مى خواهیم آن مقدارى که امکان دارد بفهمیم این را ، درست عرضه کنند به مستضعفین دنیا ، به ممالک دنیا ، تا بفهمند مستضعفین که این مستکبرین با آنها چه مى کنند ، این ابرقدرت ها با اینها چه مى کنند ، ما مى خواهیم بفهمانیم به خود ملت امریکا که نسبت به ملت امریکا اینها چه کردند تا حالا ، اینها چه جنایاتى کردند که ملت امریکا را هم از نظر مردم دارند از بین مى برند ، اینها چقدر به خود امریکا لطمه وارد کردند ، لطمه حیثیتى ، لطمه انسانى و چقدر به سایر کشورها و ملت ها و اینها .

بنابراین مسائل به اینجا ختم نمى شود ، ما یک ملت ضعیفى هستیم ، ما یک ملتى هستیم که

ص: 17

اتکالمان به خداست و ما جمعیت مان کم است ، شما جمعیت تان زیاد ، جمعیت شان زیاد ، یعنى اینکه ملت امریکا با آنها نیست تا جمعیت شان زیاد باشد ، شمائید و سرنیزه ها و فانتوم ها و آن بساطى که دارید ، و مائیم و مشت و صدا و فریاد مظلومیت تا ببینیم آیا چه خواهد شد ، آیا غلبه باز با ظالم هاست ، این راجع به مسائل امروزى که به ما متوجه است اما مسائل داخلى خودمان . شما ملاحظه کردید که ما در آنوقت که با ، ملت ما در آنوقتى که با این رژیم در افتاد ، یک مقابله یک آدم هیچ ، آدمى که هیچ نداشت با یک آدمى که همه چیز داشت ، شما یک وقت مقابله کردید با یک رژیمى که قدرتمند بود و مجهز بود به همه جهازات جنگى و داراى قدرت زیاد که دنبال او و پشتیبان او هم قدرت هاى عالم بود ، یعنى شما یک طرف ایستاده بودید با دست خالى ، او آن طرف ایستاده بود با تمام تجهیزات و پشت سر او پشتوانه او همه عالم ، بود شما خیال نکنید که از این همه عالم که مى گویم ، ملت ها را گویم ، همیشه مقصودم دولت هاست ، این دولت ها الا کمى شان ، پشتیبانى از او مى کردند ، این قدرت هاى بزرگ پشتیبانشان بودند و خصوصا امریکا و انگلستان ، در یک همچو موقعى آن که شما را پیروز کرد و اینها در عین حال که همه چسبیده بودند که این آدم را نگهش دارند در اینجا و بعد هم بختیار را نگه دارند در اینجا که در آن هم خیلى جدیت کردند ، اینکه موفق نشدند آنها و شما موفق شدید چه بود؟ شما قدرت نظامى داشتید؟ شما اصلا تعلیمات نظامى دیده بودید؟ ما یک دسته طلبه بودیم که نمى دانستیم نظام چه مى کند ، شما هم یک دسته پزشک هستید که باز هم از نظام اطلاع ندارید ، تعلیمات نظامى ما ندیده بودیم ، ملت ما تعلیمات نظامى ندیده بود ، آنها تعلیمات نظامى داشتند اما ما نداشتیم ، هیچ نداشتیم ، حالا هم که مى بینید چهار تا تفنگ دست جوان هاى ما هست ، اینها غنیمتى است که از آنها گرفتند والا قبلا که نداشتند ، این را قبلا با زحمت ، نمى دانم یک چیزى درست مى کردند پرت مى کردند که در مقابل آنها چیزى نبود ، اینها ، آنى که این ملت را پیش برد ، آن یک قدرت غیبى بود ، یک قدرت الهى بود ، پاى هیچ کس حساب نکنید شما . در عین حالى که تشکر مى کنم از شما که این مقاله ها را خواندید ، لکن تذکر مى دهم اینقدرها تعریف نکنید از یک شخص ، براى اینکه چیزى نیست ، هر چه هست ، اوست ما چیزى نیستیم ، ما جز یک بنده ضعیف چیزى نیستیم ، آنها با یک فوت مى توانستند _ اینها _ ما را بیرون کنند ، آن که این قدرت را به این ملت داد و آنطور وارد شد به میدان و بیرون کرد حریف خودش را ، آن یک قدرت روحى بود که خدا داد به اینها ، یک قدرت الهى و غیبى بود که این ملت را متحول کرد به یک چیز دیگرى ، این مردمى که وقتى اسم سازمان امنیت مى آمد به خودشان مى لرزیدند ، ریختند و گفتند ما اصلا نه شاه مى خواهیم و نه سازمان امنیت و نه اصلا رژیم شاهنشاهى را مى خواهیم و به واسطه این امرى که خداى تبارک و تعالى انجام داد به اراده مبارک خودش ، و یک نکته بزرگى که شاید اکثرا از آنها غافل باشند ، آن ایجاد رعبى بود که در اینها کرد . در قرآن هست که نصر گاهى به رعب ، گاهى جمعیت اینها را جورى مى کنند که به نظرشان زیاد مى آید ، گاهى قدرت نمایى اینها ، ولى چیزى نیست ، در نظر آنها بزرگ است . اینها همه چیز داشتند و مطمئن باشید که اگر این رعبى که خدا در قلب اینها انداخته بود ، نبود ، اینها مى توانستند یک شب تمام تهران را خراب کنند ، همه چیز داشتند ،

ص: 18

قبلا هم که ایشان گفته بود که اگر من بروم ایران را خرابش مى کنم ، خراب هم کرده ، آنوقتى که اینجا بود خراب کرده ، حالا که رفته ، ما بتوانیم آیا آباد کنیم این خرابى را یا نه ، نمى دانم ، این معنا که توى دل آنها را خدا خالى کرد و از آن طرف سربازها و درجه دارهاى پائین از آنها دیگر اطاعت نکردند ، اینها کارهائى بود که خدا کرد ، من و شما نمى توانستیم بکنیم ، اینها کارهائى بود که جزء آن رده اول که آنها دیگر منقلب شده بودند به یک آدم فاسد ، به یک حیوان ، رده هاى بعد از او ، هم افسرهایشان ، هم درجه دارهایشان ، هم سربازهایشان ، اینها از آنها برگشته بودند ، اگر امر هم کردند ، اطاعت نمى کردند ، حتى من آنطور که شنیدم بختیار وقتى که مى خواسته برود ، در همین راهى که داشته مى رفته که برود ، امر کرده است که به عنوان اینکه خوب ، نخست وزیر است ، امر کرده است که آن را بمباران کنید ، گوش به او ندادند ، این تخلف این جمعیت از آنها یک چیزى بود که خدا درست کرد براى آنها ، اگر این جمعیت ، این سرباز مجهز و کذا . . . تبعیت کرده بودند از این درجه اولى ها ، از شاه و از بختیار و از آن بالاترها و بالاها ، اگر اطاعت کرده بودند ، حالا نه من اینجا نشسته بودم و نه آقا و نه جمع شما ، نبود ، یا در بیغوله ها بودیم یا در حبس بودیم یا قتل عام ، ماها را مى کشتند ، اما غفلت نباید بشود از این نصرى که خداى تبارک و تعالى ، نصرتى که خداى تبارک و تعالى نصیب ما کرد ، از اینکه آنى که باید مقابل ما بایستد ، به ما ملحق شد . آن شبى که خواستند اینها کودتا بکنند ، ما تهران بودیم و یک شب بنا بود کودتا بکنند ، به ما هم اطلاع دادند حتى آمدند اصرار هم بعضى کردند که شما از این خانه بیائید بیرون ، گفتم نه ، همین جا هستم . آن شبى که اینها خواستند کودتا بکنند و بناى آنها ، بعدها ما فهمیدیم که بناى آنها بر این بوده است که هر کس احتمال بدهند که چه باشد بکشند ، از بین ببرند و اعلام کردند حکومت نظامى روز را که روز هم نباید بیرون بیائید ، خدا خواست که شکسته شد ، من هیچ فکر نمى کردم که این روى چیست ، بعد به من گفتند کودتاست ، فکر نمى کردم که این حکومت نظامى را براى چه دارند تاسیس مى کنند ، ما براى اینکه یک مقابله اى با آنها کرده باشیم گفتیم به این اعتنا نکنید به اینها ، بعد معلوم شد که این را خدا خود پیش آورده که این نقشه اى که اینها کشیدند که حکومت نظامى روز درست بکنند و تمام خیابان ها را بگیرند و تمام قدرت هایشان را در اینجاها مجهز کنند و با هر چیزى که دارند در خیابان ها نصب کنند ، کودتا کنند و بساط را تمام کنند ، مردم آمدند خنثى کردند ، مردم ریختند بیرون و خنثى کردند ، اینها یک چیزهائى بود که ایجاد کرده بودند یک کسى نسبت به شما یا نسبت به کس دیگر بدهد ، همه از اوست ، همه چیز از اوست ، تا روحیه شما توجه به آن مبدا قدرت دارد پیروزید ، از آن منفصل نشوید ، از این مبدا قدرت منفصل نشوید ، اتصالتان را زیاد بکنید به مبدا قدرت .

ناتوانى قدرت نظامى در مقابل ملت آماده شهادت

اینها الان دست بردار نیستند ، اینها یک چیز کمى از جیب ، هم از حیث مال کم از دستشان نرفته که نفت هاى ما را همین طورى مى خوردند و مهمترش آن جهات سیاسى است که یک قدرتى که تحمیل کرده بود بر دنیا که دیگر مقابل آن کسى نمى تواند بایستد ، یک جمعیت کمى در مقابل آنها ایستاد و

ص: 19

حرفش را زد و بیرون کرد آنى که آنها مى خواستند باشد ، این شکست در این معنا یک شکست کمى و آسانى براى آنها نبود که آن وضع که آنها پیش آورده بودند که به همه مغزها تحمیل کرده بودند که شماها هیچ کارى نمى توانید بکنید ، تا ما حرکتى بکنیم چه خواهد شد ، سابق اینطور بود اگر یک کارى بکنند ، یک قراردادى ، یک کارى و ایران یک اهمالى مى کرد ، یک کشتى از انگلستان مى آمد طرف هاى خرمشهر و آنجاها خودش را نشان مى داد تمام مى شد ، آن قرارداد بسته مى شد به هر طورى که آنها مى خواستند ، اگر یک کشتى از آمریکا مى آمد در نزدیکى هاى خلیج ، مطلب تمام بود ، دیگر همه دست ها را رو دست هم مى گذاشتند ، اما حالا مى بینید اینطور شده است که یک جمعیتى در این طرف دنیا قیام کرده است و کشتى هاى اینها همه اش مى آید اینجا و سرگردان دارد مى گردد ، اینها هیچ ترس هم نمى کنند تا ملزم بشود به اینکه شاه را از آنجا ببرد ، خوب ، این یک شکستى بود ، ایشان مى خواست نگه دارد ، مهمان عزیزش را مى خواست نگه دارد آنجا ، دنبال این بود که او را نگه دارند ، محاجه بکنند یک قدم را که عقب رفت که از آنجا سر این را از سر خودش کند ، اگر عقل حسابى به سرش ، عقل حسابى بیاید و آن نخوت قدرت را کنار بگذارد ، با قدرتمندى نخواهد پیش برود ، به طور سیاسى پیش برود _ به طورى که _ نه سیاست به اصطلاح آنها با سیاست سالم پیش برود ممکن است مسائل را بشود تا یک حدودى حل کرد و آنى است که به آنکه گفته است آن را ببر آنجا ، به او بگوید که ببر بده به ایران ، برایش هم خیلى ننگ نیست ، برایش ، براى اینکه آنوقت مى گفتند ننگ و سر لج ایستاده بود که از آمریکا راست بیاید اینجا ، این را به شما عرض بکنم که یک نفر آمد پیش من گفت که اینها حاضرند ، الان یادم نیست که از کجا آمده است ، یکى از خارج آمد اینجا به من گفت ، شاید بیست روز پیش از این که اینها حاضرند که این شاه را بنشانند توى طیاره اى به اسم اینکه یک جائى ببرند و بعد چند نفر از اینهائى که طیاره ها را مى ربایند ، اینها بربایند و بیاورند اینجا ، حاضرند این کار را بکنند براى حل مسأله . من خیلى زود باور نیستم ، گفتم نه ، ما این کار را نمى کنیم ، ما مى خواهیم تحویلش بدهند ، اگر چنانچه اینها درست توجه بکنند به مصالح و مفاسد خودشان ، نه اینکه فکر این باشد که من قدرتمندم ، هر کارى دلم خواهد مى کنم به فکر این معنا ، در این زمان دیگر اینطور نیست که قدرتمند هر کارى دلش مى خواهد بکند ، قدرتمند خیلى زیاد است در دنیا که مقابلتان مى ایستند نمى گذارند بکنید ، همچو نیست که اگر تو از آن طرف صدایت در بیاید ، رفیقت از آن طرف صدایش در بیاید ، آن رفیقت از آن طرف صدایش در بیاید ، آن هم صداشان در مى آید . بنابراین مطرح نیست این معنا که تو بتوانى با قدرت نظامى پیش ببرى . حالا اگر درست سر عقل بیاید و آن که آن وقت هى مى ترساند ما را و خیال مى کرد که مثل سابق است که تا کشتى بیاید ما بگوئیم آقا ، بفرمائید هر کارى مى خواهید بکنید و تا یک کلمه نظامى پیش بیاید ما از آن بترسیم ، حالا آن وقت گذشته و ملت ما حاضر به شهادت است ، کفن پوش شده است .

ص: 20

تمام اموال رژیم پهلوى از آن ملت است

سر عقل بیاید ، مسائل را تواند حل بکند . اموال این را الان هر چه آنجا دارد بدهند ، اموال خود ملت است . ما مدعى هستیم که ، یعنى تا تاریخ هست ، کتاب هست ، رضاخان که آمد در این اراک بوده ، رضاخان و یک سربازى ، یک همچو چیزى بوده ، آنجا شرح حال خودش را براى اینها نقل کرد ، خودش نقل کرده است که من در اراک بودم و ماهى نمى دانم چقدر داشتیم و ما ، هى دنبال این بودیم که اول ماه این را دست ما بدهند ما زندگى مان را بکنیم ، ماهى هفت تومان ، چقدر ، چیز کمى بوده ، این در آن گفتگویش که در آن وقت با وزرأ خودش صحبت مى کرده این را ، قصه گفته این را ، پس رضاخان خودش گفته که ما هیچ نداشتیم . همه ما مى دانیم که یک آدم مجهولى بود و نه مالک بود و نه عرض مى کنم کاسب بود و نه تاجر بود ، هیچ اینها نبود ، این در این حال آمد اینجا و بسیارى از شما شاید یادتان باشد و اکثرتان یادتان نیست که وقتى رضاشاه مازندران را ، آنجائى که این طرف شمال را که این مى خواست بگیرد ، وقتى بردند آنجا نگاه کرد بعضى جاهایش یک خطى مثلا چطورى ، غیر از جاهاى دیگر ، گفت اینها چیست ؟ گفتند اینهاست که حالا نشده ، یعنى به تملک شما در نیامده ، به تملک شما در نیامده ، نه اینکه خریدیم ، از آنها ، مردم را به قباله کردن الزام کردند ، انداخته دور ، خوب ببرید تمامش کنید ، وقتى که آمد اینجا هیچ نداشت ، مازندران یا شمال را هر جائى که توانست این املاک را گرفت خوب البته بعدش دیگر نتوانستند نگه دارند ، آن بعدش ، بعدش ، ایشان نتوانست نگه دارد ایشان هم وارث یک آدمى است که هیچ نداشته ، حقوق سلطنتى هم که به زور ، بیخود مى برده است ، براى اینکه سلطان قانونى نبوده است . من مکررا این را ارشادش کردم ، این قانونى نبوده است ، آن حقوق سلطنتى هم ببینید چقدر بوده است ، خرج ایشان چقدر بوده ، حقوقش چقدر بوده حساب کنید ببینید که این اموالى که الان در خارج دارد ، اینکه در بانک هاى همه جا ، تقریبا در بانک ها دارد ، در سوئیس دارد ، در جاهاى دیگر دارد ، اگر طلب دارد واقعا خوب ، به او بدهند و اگر یک آدمى که هیچ ندارد حالا اینها را دارد ، خوب ، از او مى پرسیم از کجا آورده ، یک وقتى اینهاگفتند که قانون ، قانون (از کجا آورده اى )؟ حالا به خودشان مى گویم ، به شما ، از کجا اینها را آورده اید؟ جز این است که مال ملت است ، حرفمان یک حرفى نیست محتاج به تامل باشد ، محتاج به بررسى باشد ، یک حرف روشنى است ، این آقا ، آنوقتى که پدرش آمده است وضعش آن بوده به قرار خودشان ، بعد هم که خودش آمده ، نه تجارت و نه کسب و نه چیزى داشته و شده است اینها و این اموالى که از این ملت برده است ، ما اینها را مى خواهیم بگوئیم بررسى کنند ببینند اگر از ما طلب دارد به او بدهند ، اگر از ما طلب دارند به فشار اقتصادى از بین ببرند .

توطئه بزرگ دشمنان ، عدم استقرار جمهورى اسلامى است

براى یک مفلوکى حس انساندوستى این است که سى و پنج میلیون جمعیت بمیرند ، یک مفلوک زنده بماند آن خیال کرده که ما را محاصره اقتصادى بکند و ما دیگر از گرسنگى چه بشویم ، خوب

ص: 21

اینها نمى شود یک همچو چیزى ، در هر صورت الان اینها به واسطه اینکه هم از جهت جنبه سیاسى شکست خوردند و هم از جهت مادى و مالى اش شکست خوردند ، اینها دست بردار نیستند ، اینها در خارج و داخل مشغول توطئه اند ، یکى از توطئه هاى بزرگشان این است که نگذارند یک حکومت مستقرى ما پیدا کنیم ، براى اینکه اگر یک حکومت مستقر پا برجائى پیدا کنیم ، دیگر گذشته است ، حالائى که بین دعوا و این چیزها هست کارشکنى کنند ، شما ملاحظه کردید که از آن اولى که صحبت جمهورى اسلامى شد اینها شروع کردند به کارشکنى ، یک دسته اى را تراشیدند به اینکه ما هم بگوئیم جمهورى اسلامى اش چیست و عجب این بود که ملت ما جمهورى مى خواهد جمهورى اسلامى یعنى چه ، تا اینکه نگذارند اسلام پایش تو کار بیاید ، اگر جمهورى اسلام باشد جمهورى ، همه کارى مى شود با آن کرد ، اما اگر جمهورى اسلامى باشد اسلام نمى گذارد کسى کارى بکند ، یک دسته دیگر تراشیدند بگویند که جمهورى دموکراتیک ، باز از اسلامش فرار مى کردند ، یک دسته سومى هم که یک خرده مى خواستند نزدیکتر بشوند و بازى بدهند ماها را مى گفتند جمهورى اسلامى دموکراتیک ، این هم غلط بود ، ما همه اینها را گفتیم ما قبول نداریم ، ما دموکراتیک سرمان نمى شود براى اینکه دموکراتیک در عالم معانى مختلفه دارد ، یک معنى ندارد ، در سابق یک معنا داشته ، در حالا یک معناى دیگر دارد ، ما یک مطلبى که پیشمان معلوم نیست قبولش نمى کنیم ، ما آنکه پیشمان مطرح است اسلام را مى شناسیم ، یعنى مى دانیم که احکامش چیست و چه وضعى دارد و جمهورى هم اسمش را مى دانیم ، مى دانیم چیست ، اینکه مى دانیم ما به آن رأى مى دهیم ، آنکه نمى دانیم ، توانیم رأى بدهیم . اینها نه اینکه مى خواستند واقعا یک جمهورى بیاید و یک جمهورى دموکراتیک ، اینها مى خواستند غائله ایجاد کنند ، خواستند وضع را طورى کنند که یک تشنجاتى پیدا بشود ، یک دسته آن ور بیفتد و یک دسته از آن ور و نگذارند رأى به جمهورى اسلامى داده بشود ، خوب ، اینجا که شکست خوردند ، یعنى صد و نود و هشت یک قدرى بیشتر مردم رأى دادند ، یعنى ، یک رفراندمى که نظیرش در دنیا نمى یابید یا کم مى یابید ، اینجا که باختند ، بعد رفتند در درجه دوم براى اینکه مجلس خبرگان نگذارند وجود پیدا کند ، هى مناقشه کردند ، نگذاشتند هى چه ، هى اشکال ، بالاخره مجلس خبرگان هم مردم رأى دادند ، تعیین کردند . از آنوقتى که مجلس خبرگان تهیه شد و آنها رفتند سراغ بررسى تا حالا همه اش اشکال مى کنند . همین ها یک ریشه هایى هستند از آنها که مى خواهند با اشکال تراشى نگذارند این جمهورى اسلامى پیدا بشود ، هر کس یک جور اشکال مى کند ، یک مطلبى که یک اکثریتى که به نود و نه در صد راجع به قانون اساسى اش ملت رأى داد یک دسته فرض کنید پنجاه هزار نفرى ، فرض کنید ، و الا کى هستند اینقدر یک دسته اى اینطورى به اسم اینکه ما مى خواهیم که مملکت دموکراسى باشد ، یک پنجاه هزار نفر بر یک سى و پنج میلیون نفر مى گویند تحمیل کنید ، بروند ، بزنند و بکشند و ببرند ، بگیرند ، فلان جا شلوغ بکنند براى اینکه نگذارند جمهورى اسلامى تحقق پیدا بکند ، نگذارند قانون اساسى ، قانون اساسى گذشته را که دیگر بیجاست که کسى صحبتش را بکند ، هر که صحبت بکند معلوم مى شود به دموکراسى اعتقاد ندارد ، معلوم مى شود دیکتاتور است . شما همیشه مى گوئید که

ص: 22

قانون اساسى ، این قانون اساسى به دیکتاتورى مى رسد ، این یک قانون اساسى که به وفق احکام اسلام ، نمایندگان خود مردم ، یک سر نیزه اى که طرف مردم نبوده است که اینها را تعیین کنید ، یک دولتى که تحمیل بخواهد بکند که نبوده است ، تحمیلى در کار نبوده ، خود مردم با آزادى رفتند یک دسته اى را تعیین کردند ، این مخالف با دموکراسى است که شما مى گوئید . بعد به این اکتفا نشد ، بعضى از اینهائى که حالا اشکال مى کنند آن وقت مى گفتند لازم نیست دیگر چیز بشود ، لازم نیست که دیگر رفراندم بشود ، همین مجلس خبرگان کافى است ، رأى به آن داد و رفراندم هم شد ، حالا اشکال مى کنند ، این جز اینکه یک مرضى تو کار هست و آن مرض این است که مبادا یک وقت جمهورى اسلامى تحقق پیدا بکند و دست این ارباب ها کوتاه بشود ، براى خاطر این الان هى شلوغ مى کنند این ور ، آن ور و من مى دانم فردا هم که فرض کنید که مى خواهند رئیس جمهور تعیین کنند ، این بساط است و پس فردا هم که مى خواهند وکیل تعیین کنند ، مصیبت آن وقت زیادتر است .

بدون خوف از توطئه ها ، با اتکال به خدا ، نهضت الهى را پیش ببرید

ملت باید با تمام هوشیارى این مراحل را طى کنند ، از اینکه حالا فلان جا شلوغ است ، فلان جا غیر شلوغ است ، از اینها هیچ نترسید ، یک انقلاب بزرگى شما ایجاد کردید که این نحو انقلاب که خود ملت هیچ ندارد ، انقلاب تحقق پیدا بکند ، کودتا در کار نبوده ، نظامى در کار نبوده ، ملت بوده است ، این انقلابى که شما ایجاد کردید و بعد از تمام انقلاب هاى دنیا این شلوغى ها هست ، وقتى که یک حکومت مرکزى قوى نباشد این شلوغى ها هست ، علاوه بر اینکه شلوغى ها بیشترش را همین ریشه هاى گندیده اى که از رژیم سابق در داخل و خارج هستند و آنهائى که براى امریکا دارند خوش رقصى مى کنند ، از اینهاست و از اینها هیچ خوفى نداشته باشید ، یک ملت با یک قدرت الهى و اتکال به خدا تا اینجا آمده است و این اتکال به خدا و قدرت الهى را حفظش کنید و وحدت کلمه خودتان را حفظ کنید . یک عده اقلیت ، خیلى اقلیتى که هر چه هم نصیحتش بکنید برایشان فایده ندارد ، آنها را به چیزى حساب نکنید . و من امیدوارم که همه قشرهاى ملت ، همه جاهاى مملکت توجه بکنند به اینکه رژیم جمهورى ، جمهورى اسلامى یعنى احکام اسلام ، احکام اسلام براى همه خوب است ، احکام اسلام براى حتى اقلیت هاى مذهبى به قدرى رفاه خواهد ایجاد کرد که اینها خوابش را نمى بینند ، ظلم حتى به یک آدمى که منحرف است اسلام جایزداند ، اصلا ظلم پایه کن شده است در اسلام و شما مطمئن باشید که اگر چنانچه این اتکال به خدا را حفظ بکنید و توجه به خدا را و این وحدت تان را حفظ بکنید و این نهضت را همین طور گرم نگه دارید ، انشأاللّه امیدوارم که به زودى پیش ببرید .

وجود حس مسؤولیت در کارها ترمیم کننده سریعتر خرابى هاست

و اما راجع به شما ، طولانى شد ، ولى خوب حالا چند کلمه اى : همه جاى این مملکت را اینها خراب کردند و رفتند ، یعنى هر جا دست بگذارى خراب است ،

ص: 23

چه کسى باید این را درستش کند؟ شما خیال کردید که یک قدرتى مى تواند این را درست کند الا ملت ؟ ملت یک قدرت بزرگى است ، اگر بخواهد یک کارى بکند ، چون یک سى و پنج میلیون فرض کنید قیام به یک امرى بکند ، آسان عمل به آن بکند ، اگر بخواهد هر قشرى بگذارد گردن دیگرى ، شما بگوئید خوب ، دولت این کار را بکند ، دولت بگوید ملت ، نمى شود ، باید همه دست به هم بدهیم و هر کس در هر جا هست خوب کار بکند هر کس هر چیزى را که مشغولش هست همان پست خودش را خوب انجام بدهد ، نگاه نکند که چه کسى مى کند یا نه ، این لازم نیست که شما بروید مناقشه کنید که در عدلیه چه خواهد شد ، در نظام ، در فرض کنید که در دادگسترى چه خواهد شد اینها به ما ربط ندارد ما پزشکیم ، کار پزشکى مان را خوب مى کنیم ، کسان دیگر نمى کنند ، خلاف وظیفه مى کنند ، آنها در دادگسترى باید کار خودش را خوب انجام بدهد ، آن شبیه خوان هاى سابق را یادتان است که شبیه مى خواندند حالا هم خیلى مى پرسند و ما هم مى گوئیم بهتر این است روضه بخوانند ، شمر خوب آن بود که در شمرى خوب باشد و شبیه سیدالشهدأ خوب این بود که شبیه او را خوب در بیاورد ، در این امور آن کسى که کار خودش ، این تصرف در کار او نکند ، او هم تصرف در کار او نکند ، هر کسى کار خودش را خوب انجام بدهد ، اگر هر کسى خودش را موظف داشت به اینکه آن کارى که محول به اوست خوب انجام بدهد ، خواهد خوب انجام گرفت . شما پزشکید ، خداوند حفظتان کند ، شما مثل یک پدرى نسبت به مریض باید باشید که علاقه مند به این باشید که این خوب بشود ، همانطورى که اگر خداى نخواسته فرزندتان مریض بشود ، چطور علاقه مند و از روى محبت این کار را مى کنید ، اینها برادر شما هستند ، خواهر شما هستند ، خداوند عقد اخوت بین همه مؤمنین انداخته (المومنون اخوه ) برادر شما هست ، مریض شده ، اینجا خواهر شماست مریض شده این را باید با کمال رافت ، محبت ، انجام بدهید . پرستارها اینطورى ، آنکه خواهد اداره کند ، این فرض کنید که ، محل را ، این بیمارستان را ، آن هم باید با علاقه که مى خواهد یک خانه خودش را اداره کند ، به علاقه این کار را بکنید ، هر کس باید آن کار که به او محول مى شود خوب انجام بدهد ، دیگرى انجام مى دهد یا نمى دهد ، به من چه ، من کار خودم را خوب انجام مى دهم ، او مسؤول است ، نباید اگر یکى دیگر این کار را بد انجام داده ، به من سرایت بکند ، من کار را بد انجام بدهم ، باید کار خوب شما را دیگران سرمشق قرار بدهند ، کار بد دیگران را شما سرمشق قرار ندهید ، اگر یک همچو روحیه اى در ملت پیدا شد و بحمداللّه شده است ، یک همچو مسائلى الان پیدا شده ، یک همچو تعاونى الان در ملت ما هست و باید تقویت کرد این حس را ، خوب ، ملاحظه مى کنید که الان اشخاصى که اهل مثلا این کار نبودند که بروند در بیابان ها درو بکنند یا بروند خانه بسازند یا براى چه الان اشخاصى که از مدارس روند آنجا ، از فرض کنید که پزشک است ، دکتر است ، چه هست ، پا مى شود مى رود آنجا مشغول به همان کارها ، این حس تعاونى است که اگر تقویت بشود ، این حس تعاون به زودى این خرابى ها ، اینها مرتب انشأاللّه خواهد شد ، خداوند انشأاللّه همه شما را حفظ کند و موفق باشید .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 24

تاریخ : 26/9/58

مصاحبه امام خمینى با خبرنگاران مسلمان مقیم انگلستان و خبرنگاران آفریقائى وآسیائى

سوال : وضع اقلیت ها در حکومت اسلامى چگونه است و آیا با داشتن اقلیت هاى متعدد در کشور ، حکومت به شکل فدرال در یک دولت مرکزى با قدرت ، ترجیح نخواهد داشت ؟

جواب : بسم اللّه الرحمن الرحیم . اقلیت ها یک وقت گفته مى شود به اقلیت هاى مذهبى که در ایران این اقلیت ها هست ، آنها با سایر افراد ایران در همه چیز مشترک و حقوقشان به حسب قوانین داده مى شود و در حکومت اسلامى آنها در رفاه و آسایش و آزادى هستند و یک وقت گفته مى شود و مراد این است که طوایفى که در ایران هستند مثل کرد و لر و ترک و فارس و بلوچ و امثال اینها ، این را البته من میل ندارم که اسمش را اقلیت ها بگذارند براى اینکه این کانه یک جدایى بین برادرها از آن فهمیده مى شود و در اسلام همچو جدایى ابدا مطرح نیست ، جدایى نیست ما بین دو تا مسلمى که با دو زبان صحبت مى کنند ، مسلمى که عرب است ، مسلمى که عجم است . این مسائل بسیار محتمل است که از دست هایى که مى خواهند ممالک اسلامى با هم وحدت پیدا نکنند پیش آمده است . قضیه عرب را پیش کشیده اند و عجم را ، در داخل ممالک قضیه کرد را و عرب را ، کرد را و فارس را ، در مملکت ما قضیه کرد و عرب و لر و ترکمن و بلوچ و امثال اینها را پیش کشیده اند مخالفین ما که داراى مطالعات زیادى در این مملکت ها هستند ، اینها به آنجا رسیدند که اگر چنانچه اسلام به آنطورى که هست پیاده بشود و آنطورى که اسلام دعوت کرده است تحقق پیدا بکند ، تمام این قدرت هایى که در عالم هستند ، اینها منعزل مى شوند و قدرت بالاتر از همه قدرت ها به دست مسلمین که جمعیتشان اکثر هم هست ، ذخائرشان بیشتر هم هست مى افتد ، از این جهت در یک سطح وسیعى اینها بین عرب این ناحیه ، ترک آن ناحیه ، فارس این ناحیه ، اینها جدایى مى خواهند بیندازند و لهذا بر خلاف منطق اسلام ، این ملیت ها پان ایرانیسم ، پان ترکیسم ، از این ایسم درست مى کنند و مقصد آنها این است که اینجا اسلام و منطق اسلام نباشد و ملیت ها را پیش بکشند و جدا کنند اسلام را ، بعض طایفه اش را از طایفه دیگر ، اقلیت هاى مثلا کرد و ترک و کذا ، اصل قاعده اش این است که در ایران مطرح نباشد اینکه این اقلیتى است ، آن یک اقلیتى است ، این یک اکثریتى است . مگر اینها از هم جدا هستند؟ اخوت اسلامى شان مگر یکى نیست ؟ و

ص: 25

علاوه ، من یک مطلب دیگرى هم باید تذکر دهم و آن اینکه این حرف را که پیش آمده است ، کردها گویند که حق کردستان را بدهید ، فرض کنید که بلوچ هم مى گویند حق بلوچ را بدهید و همین طور ، این براى این است که فرم حکومت هایى که در ایران حکومت کردند یک حکومت ظالمانه بوده است و چون این حکومت ها اکثرا یا دائما از یک قشر بودند ، فارس مثلا بودند ، از این جهت به حوائجى که باید به کرد بدهند نمى دادند یا کم مى دادند ، حاجت هاى بلوچ را بر نمى آوردند یا کم بر مى آوردند همین طور بختیارى و همین طور سایر قشرها . آنها رژیم هاى غیر اسلامى بودند ، رژیم شاهنشاهى یک رژیم طاغوتى غیر اسلامى بود ، از این جهت این اختلافات در بطن کشور پیدا شد و این تبعیض ها هم مع الاسف پیدا شد .

اگر چنانچه حکومت اسلامى به آنطور که خداى تبارک و تعالى مقرر فرموده است شرایط حاکم را ، شرایط مامورین دولت را ، کیفیت حکومت را آنطورى که در اسلام مقرر است ، همانطورى که در صدر اسلام بود که حکومت نسبت به تمام افراد به یک نظر و قانون نسبت به تمام افراد یک طور جریان دارد ، حکومتى که رئیس حکومت را به دادگاه مى خواهد و مى رود به دادگاه . در زمان على ابن ابیطالب سلام اللّه علیه که اختلافى بین ایشان و یک نفر از افراد ذمى ، یهودى پیدا شد ، همان قاضى که خود ایشان تعیین کرده بودند ، احضار کرد حضرت را ، حاکم وقت را احضار کرد ، ولى امر وقت را احضار کرد ایشان هم رفتند ، وقتى هم رفتند آنجا قاضى مى خواست یک احترامى بگذارد ، حتى به اینکه کنیه _ با کنیه _ حضرت را ذکر کند ، به حسب نقل این است که ایشان گفتند نه ، قاضى باید نسبت به همه على السوى باشد ، نظرش یک جور باشد . از آداب قضاى اسلامى یکى این است که وقتى نگاه هم خواهد بکند به طرفین ، یکى را بیشتر نگاه نکند از دیگرى ، على السوى باشد ، در نشستن جورى نباشد که یکى بالاتر بنشیند ، یکى پائین تر بنشیند . اگر یک همچو حکومت اسلامى که در آرزوى ماست ، آمال ماست ، آمال اسلام است ، آمال ائمه اسلام و خلفاى اسلام از اول بوده است ، اگر یک همچو حکومتى پیدا بشود ، من مطمئنم که این صحبت هاى حق من و حق تو از بین خواهد رفت براى اینکه همه یک روالند ، همه یک جور حق دارند . حق ندارد حاکم و ولى امر در وقت ، یک ناحیه را بیشتر به آن توجه بکند تا ناحیه دیگر ، حق ندارد یک طرف از کشور را زیادتر از طرف دیگر کشور آباد کند ، حق ندارد حتى یک جایى را کمتر از جاى دیگر فرض کنید که خیابان کشى کند یا اسفالت کند . اگر یک همچو حکومتى که آرزوى ماست پیدا بشود ، گمان نکنم که نه کرد و نه ترک و نه فارس و نه عرب و نه سایرین این مسائل را پیش بیاورند . این مسائل از اینجا پیش آمده است که دولت ها اسلامى نبودند ، اجحاف مى کردند . وقتى بین تهران و پاوه فرق نباشد ، بین اصفهان با ترکمن ، محل ترکمن فرقى نباشد در حکومت کردن ، در قضاوت کردن ، در اجراى قوانین ، در اجراى برنامه ها ،

ص: 26

آنوقت چه نظرى دیگر هست به اینکه ما محل دست خودمان باشد یا دست آنها باشد . این حرف ها از آنجا پیدا شده است که ظلم شده است به آنها . حالا چون این حرف ها پیدا شده است ، خوب ناچار ما هم تا یک حکومت اسلامى به همان معنایى که مى خواهیم پیش نیاید ، براى اینکه آقایان خیال نکنند که بناى بر این است که خیر ، یک حکومت مرکزى هر کارى دلش مى خواهد بکند ، با هر قشرى هر کارى مى خواهد بکند ، ما هم بناى بر این داریم که امور هر طرفى ، هر جایى ، خود اهالى آنجا ، خود آن کسانى که در آنجا قرار داده مى شوند ، امور آنجا را خود آنها راجع به _ این _ امور تعمیر و راجع به امور زراعت و راجع به امور مثلا شهردارى و راجع به تعیین مثلا بعض از اجزأ اینها خودشان تعیین کنند و _ این _ من به همه دارم عرض مى کنم این را ، تا آنوقتى که حکومت اسلامى آنطور که دلمان مى خواهد حاصل نشده است ، شما میل دارید و ما هم تقدیم مى کنیم ولى بدانید آن روزى که حکومت اسلامى پیدا شد ، کردها هم مى گویند هر که مى خواهد بیاید ، فارس ها هم مى گویند هر که مى خواهد حاکم بشود ، عرب هم همین را مى گوید ، همه همین را مى گویند . آیا در صدر اسلام اصلا این مطرح بوده است که یک جایى خودشان براى خودشان تعیین کنند کسى را؟ نبوده ، براى اینکه اجحاف نبوده . بنا نبوده است که یک حاکمى وقتى که حکومت کند ، یک جایى را از جاى دیگر فرق بگذارد ، مگر آنوقت که انحراف پیدا شد ، اگر یک همچو حکومتى ما فرض کنیم در یک کشورى پیدا شد که نظر حاکم به حسب تکلیف الهى ، مکلف است به طور تکلیف الهى ، موظف است به حسب قانون که همه اهل کشور را با یک نظر نگاه کند ، تمام اهل کشور را برادر خودش بداند ، در اجراى قانون ما بین حاکم و محکوم یک جور باشد ، در پروژه هایى که درست مى کنند براى تعمیرات ، براى هر چیزى ، همه جا مثل هم باشد ، به عدالت باشد ، آیا آن روز هم باز فرض کنید که کردستان مى گوید که براى ما خودمان چه باشد؟ آنها براى اینکه ناراحتى دیدند این حرف را زنند . آن روزى که حکومت اسلامى به آنطورى که ما مى خواهیم ، خدا خواهد ، تحقق پیدا کند ، همه برادر با هم هستند و کرد بیاید تهران حاکم باشد مانعى ندارد ، فارس برود کردستان حاکم باشد ، پیش آنها مانعى ندارد و همه اینها براى این است که اینها ناراحتى دیدند از حکومت هاى سابق ، حکومت اسلام را ندیدند چه جورى است ، مسح اش نکردند حکومت اسلام را ، حرفش شنیده شده است ، بلکه حرفش هم این آخرى شنیده شده لکن حرفش هم نبوده است . چون این را احساس نکردند که حکومت اسلامى چى هست ، از این جهت این حرف ها پیش آمده است ، ما هم حالا حرف هاى آنها را به آنطورى که مخالف با استقلال کشور نباشد ، مخالف با مصالح مملکت نباشد ، مضایقه نداریم ما که نمى خواهیم حکومت بکنیم ، ما نظر به این نداریم که اجحاف بکنیم ، حکومت بکنیم . اسلام حکومت طرح پیش اش نیست ، اسلام اخوت است . آن صدر اسلام ، آن شخص هاى اول هم با آخر آنها مثل هم بودند ، یک طور زندگى مى کردند . خلیفه

ص: 27

ثانى وقتى که در یک سفرى رفت براى یکى از کشورهایى که تحت سلطه اش بود ، نزدیک آنجا که رسیده بودند نوبت غلامش بود که سوار بشود و خلیفه پیاده افسار را بگیرد ، اینطور نقل کنند ، وقتى وارد شهر شدند ، اینطورى وارد شهر شدند خلیفه افسار شتر را گرفته بود داشت مى برد و آن غلام هم سوار شتر شده بود . اگر یک همچو حکومتى پیدا بشود که در صدر اسلام به واسطه قدرت اسلام و به واسطه قوه اسلام بوده است این مسائل ، دیگر کسى آرزوى این را مى کند که من از اهل خودم ؟ اصلا دیگر خودى باقى مى ماند که خودم و اجنبى ؟! بومى و اجنبى ؟! اصلا این مسأله طرح مى شود در اسلام که یکى بومى است یکى غیر بومى ؟! بومى و غیر بومى دیگر در کار نیست ، همه اسلام است و همه مسلمین اند و همه برادرند و همه مثل هم هستند ، آن بیاید در این شهر و این برود در آن شهر ، هیچ فرقى در اسلام نیست . در اسلام نه اینطور نژاد و تعصب نژادى هست و نه اختلافاتى که در جاها و رژیم هاى دیگرى هست ، هست . و من امیدوارم که اگر چنانچه اسلام آنطور که خواست اسلام است تحقق پیدا بکند ، تمام این حرف ها از بین برود _ اساس _ ببینند اساس نداشته است ، آنوقت ما هم خجلت پیدا کنیم که چرا ما گفتیم فارس و آن هم خجلت بکشد چرا گفتیم ترک . مگر ما مسلمان نیستیم ؟ مگر ما اهل یک کشور نیستیم ؟ اهل یک ملت نیستیم ؟ برادر نیستیم ؟ برادر که دیگر نباید بگوید که من بومى هستم و تو غریبه . اینها براى این است که نشده تا حالا اسلام ، نتوانستند تا حالا اسلام را متحقق اش کنند روى یک حکومت اسلامى ، روى عدل اسلامى ، روى برنامه اسلامى ، تا نشده ، خوب این مسائل هست و ما هم همین مسائل را آنطور که دلخواه همه ملت هست عمل مى کنیم . اختصاصى هم ندارد به کرد و ترک و عرض مى کنم که بختیارى ، همه جا همین جور است براى اینکه همه برادرند . بنابراین دیگر _ مسأله _ این مسأله اى که ایشان طرح کردند که بهتر این است که _ یک _ مثل ، مثلا آلمان باشد و فدرال باشد ، اصلا این صحبت پیش نمى آید در اسلام . همه با همند ، قضیه قدرت نیست که ، قدرت نمائى نیست در اسلام که بخواهند قدرت به دست بیاورند . حکومت اسلامى حکومتى نیست که بخواهد قدرت به دست بیاورد و این قدرتش زیادتر باشد و آن قدرتش کمتر ، یک حکومت خاصى است که اگر پیدا شد آنوقت مى بینید چى هست .

سؤال : گفته مى شود که انقلاب اسلامى ایران به خارج هم صادر مى شود ولى بعضا دولت هاى اسلامى موافق نیستند و حتى مخالف هم هستند ولى دنیاى اسلام تأیید خودش را کرده ، آیا به نظر حضرتعالى این علامتى نیست براى ایجاد یک امت قوى اسلامى در سراسر جهان ؟

جواب : ما امید این را داریم ، اسلام براى یک کشور ، براى چند کشور ، براى یک طایفه ، حتى براى مسلمین نیست ، اسلام براى بشر آمده است ، خطاب هاى اسلام یا ایها الناس است ، گاهى یا

ص: 28

ایها المؤمنین ، والا یا ایها الناس است و همه بشر را اسلام مى خواهد زیر پوشش عدل خودش قرار بدهد . حکومت ها مع الاسف توجه ندارند به اینکه در زیر سایه اسلام ، زیر بیرق اسلام همه مسائل کشورهایشان حل مى شود . بعضى از این حکومت ها هستند که ترجیح مى دهند که زیر سلطه مثلا کارتر باشند و به اسلام گرایش پیدا نکنند ، براى این است که شناخت اسلام را ندارند ، اینها از اولى که متولد شدند ، در یک محیط که از اسلام خیلى خبر نبوده است زندگى کردند و بعد هم هر کدام توانستند رفتند به خارج ، به اروپا به آمریکا و آنجا هم تحصیلاتشان را کردند و بیخبر از احکام اسلام و اسلام ، حکومت اسلام به گوششان نخورده است تا بدانند چى هست ، اگر هم یک وقت به گوششان خورده نتوانستند بفهمند که حکومت اسلام چى هست و آیا اسلام اگر چنانچه به آنطورى که هست تحقق پیدا بکند ، این آیا براى آنها ضرر دارد؟ این مطلب اصلا طرح نشده تا حالا پیششان که بتوانند بفهمند که اسلام برایشان مفید است یا ضرر دارد . اگر اینها بفهمند اسلام را و بدانند که اسلام براى همه شان مفید است . بلکه اگر بشر بفهمد که حکومت اسلام براى همه مفید است ، ما امید این را داریم که همه گرایش پیدا بکنند به اسلام ، حکومت ها هم گرایش پیدا بکنند .

الان حکومت ها از باب اینکه اجنبى هستند از ملت هایشان اکثرا ، و توجه به ملت هایشان ندارند ، بر خلاف موازین اسلام ، ملت از حکومت جداست ، حکومت از ملت جداست ، حکومت ها بعضى ها از بعضى جدا هستند و دشمن با هم هستند ، بر خلاف موازین اسلام اینها خیال این معنا را مى کنند که ما باید قدرتمان در اینجا چه باشد که یک قدرت دیگرى که یک جاى دیگر است بکوبیم آن را . نمى دانند که اسلام آمده است این بت ها را بشکند ، آمده است این قدرت ها را بشکند ، یک طرز حکومت الهى پیدا بشود که براى همه مفید باشد . اگر این را حکومت ها هم ادراک بکنند ، بفهمند که اسلام وضعش چطورى است ، به نظر مى رسد که گرایش پیدا بکنند ، بله ، ممکن است که یک کسى هم از بس هواى نفس دارد با عدالت هم مخالف باشد ، نخواهد عدالت اصلش در دنیا پیدا بشود ، چنانچه حریف ما الان در آمریکا اینطورى است که با عدالت اصلش مخالف است ، با حقوق بشر مخالف است ، مى گوید حقوق بشر ، ادعا زیاد است لکن وقتى که انسان بررسى مى کند در حالاتشان ، بررسى کند در برنامه هایشان مى بیند که آن قضیه سازمان حقوق بشر و _ نمى دانم _ شوراى امنیت و اینها یک چیزهایى است که قدرتمندان درست کردند که این ضعفا را هر کارى مى خواهند بکنند _ سرشان _ و هر بلایى خواهند سرشان درآورند و بعد آنهایى که آنجا نشسته اند به اسم حقوق بشر و چه ، وقتى که مطالبشان آنجا برود آنها را محکوم کنند و آنها را حاکم کنند . الان قضیه ایران مطرح هست و شما و همه ، همه ملت ها بلکه دولت ها هم مى دانند این را ، مى دانند این مطلب را که به سر این ملت از دست این آدم خائن چه آمده است ، با این ملت این چه کرده است ، همه چیز این ملت را از بین برده است ، حالا رفته است در آنجا ، برده اند او را

ص: 29

در آنجا ، یا براى توطئه یا براى معالجه پناه داده اند و ما از آنها مى خواهیم که خوب ، این مجرم ماست ، به حسب همه قوانین عالم ، به حسب عقل ، به حسب قوانین یک کسى که به یک ملتى ظلم کرده و مال یک ملتى را از بین برده و هدر داده و تمام حیثیت یک ملت را از بین برده است ، این را بدهید اینجا ما محاکمه اش مى خواهیم بکنیم . حالا ملاحظه خواهید کرد که هر جا که یک جمعیتى باشد ، یک سازمانى باشد ، سازمان بین المللى نمى دانم شوراى امنیت ، سازمان حقوق بشر ، هر جایى یک همچو جمعیتى باشد ، ما را محکوم مى کند . الان شما ملاحظه مى کنید و همه دیدند و شواهد و پرونده ها بیرون آمده است که این محلى که اسمش را گذاشته اند سفارت ، این اصلا سفارت نبوده از اول معلوم شود سفارت نداشته اند اینها ، یک جایى محل جاسوسى بوده است اسم سفارت هم رویش گذاشته اند . یک محل جاسوسى و یک عده اى که شغل جاسوسى دارند در اینجا هستند ، اشخاصى که متخصص هستند در جاسوسى و در امثال ذلک اینجا هستند . حالا شما خواهید دید که این جاسوس ها را ، همان اشخاصى که در اینجا جمع شده اند و سازمان ملل را درست کرده اند و اجتماع در این معنا و شوراى امنیت و اینها ، راجع به اینها ، اینها را به عنوان _ یک _ دیپلمات دارند جا مى زنند ، آنها هم تاییدشان مى کنند و ما هم همه جا محکوم . ضعیف همیشه محکوم است . ضعیف محکوم سرنیزه است . محکوم قلم هایى هست که این قلم ها از سرنیزه بدتر است . محکوم این است که ابرقدرت ها هر چه دلشان مى خواهد بگویند و هر کارى مى خواهند سر این ضعفا ، این ممالک ضعیف بیاورند و آنها هم صحه بگذارند . شما خواهید در این قصه ما ، در این مصیبت مملکت ما و ملت ما و ملت اسلام خواهید دید که همه سازمان ها با ما مخالفت مى کنند . آن روزى که خواستند که وزیر خارجه اینجا برود به آنجا براى نمى دانم چه ، ما دیدیم که رفتن ایشان صحه گذاشتن به یک چیزى است که بر خلاف مصلحت اسلام است ، بر خلاف مصلحت مسلمین است ، از این جهت نگذاشتیم برود . اگر رفته بود ، ما را محکوم مى کردند با دست خودمان ، ما را محکوم مى کردند با کسى که خود ما فرستادیم آنجا و ما نمى خواهیم . وقتى که بناست ما محکوم باشیم چرا خودمان ، خودمان را محکوم کنیم ؟ بگذارید دنیا بداند که یک دسته دیگر ، یک دسته دیگر را دار محکوم مى کنند و یک سازمان هایى هم هست که مال آنهاست ، آنها حق و تو دارند و هر جایى که بزرگ ها هر جایى که بر خلاف مصلحت آنها باشد و تو مى کنند و ماها هیچ حقى نداریم جز اینکه مصیبت بکشیم و صدایمان در نیاید . بنابراین اینطور سازمان ها و اینطور بساط مسأله نیست که ما بتوانیم قبولشان بکنیم و بتوانیم به آنجا یک نماینده اى بفرستیم و ما از اول اعلام مى کنیم که به حسب نظر شوراى امنیت و سازمان بین المللى ، ما محکوم هستیم . نظرهاى آنها ما را محکوم مى کند براى اینکه نظرهاى آنها همان نظر سرنیزه است ، یک جا سرنیزه است و یک جا قلم است ، این قلم از سرنیزه بدتر است . بنابراین دانم

ص: 30

حالا تتمه سؤال ایشان چه بود ، لکن مصیبت هاى ما اینقدر است که ما از جواب سوال ها هم یک وقت غفلت مى کنیم .

این بود که گویند آیا قدرت هاى اسلامى به هم پیوند دارند؟ ما امید این را داریم که این نهضت ایران روشن کند مسائل را به همه ملت ها و روشن کرده است نسبت به ملت ها . ملت ها الان با ما هستند ، اگر سرنیزه را از این ملت ها بردارند ، از عراق بردارند ، از نمى دانم ترکیه بردارند ، از جاهاى دیگر بردارند ، همه یکصدا با ما موافقند . سرنیزه جلو را گرفته است منتها ایران سرنیزه را شکست ، ایران ایستاد ، ملت ضعیف ایستاد در مقابل قدرت هاى قوى و این سرنیزه هاى اینها را شکست و خودشان را هم بیرون کرد . ملت هاى دیگر هم اگر بیدار بشوند ، بتوانند که دولت ها را همراه کنند ، دولت ها نصایح ما را بشنوند که با ملت ها یکى باشید ، ملت ها و دولت ها سر جا هستند و اسلام ، همه با هم مى شوند و اگر نشنوند ، همان سرنوشتى که براى محمدرضا بود براى دیگران هم همین هست . یکى چهار روز زودتر ، یکى چهار روز دیرتر و ما امید این را داریم که یک قدرت اسلامى ، قدرت عدل ، قدرتى که در پناه عدل باشد ، نه در پناه سرنیزه ، نه در پناه نمى دانم توپ و تانک ، یک همچو قدرتى پیدا بشود و تمام بشر با هم باشند . به ما این وعده را داده اند که در یک وقتى که امام زمان سلام اللّه علیه ظهور کند ، این اختلافات از بین مى رود و همه برادروار با هم هستند دیگر زورمند و عرض مى کنم که زورکشى در کار نمى ماند . ما امیدواریم یک قدرى از این مطلب را ، یک ورقى از این مطلب را بتوانیم آنقدرى که قدرت داریم اجرا کنیم و ما امیدواریم که ملت ها که با ما هستند ، دولت ها هم با ما بشوند و صلاح خودشان هم این معناست که با ما بشوند و امیدوار این معنا هستیم انشأاللّه .

سوال : شاه مخلوع گفته که اگر قرار باشد او را محاکمه کنند ، هفت نفر از آخرین روساى جمهور هم باید محاکمه بشوند ، از طرف دیگر مطبوعات غرب خواسته اند که جریان استرداد شاه را یک حس انتقامجوئى تلقى کنند . لطفا بفرمایید هدف از استرداد و محاکمه شاه مخلوع چیست ؟

جواب : شاه این یک کلمه اش درست است . ولو هیچ وقت بنا نداشت که یک حرف حسابى بزند ولى این یک کلمه اش درست است که اگر ایشان محاکمه بشود ، رؤساى جمهورى هم باید محاکمه بشوند و ما قبل از محاکمه ایشان ، محاکمه آنها را مى کنیم . البته ما همچو قدرتى نداریم که بفرستیم و نیکسون را بیاوریم اینجا یا کارتر را بیاوریم اینجا ، قدرت ما نداریم اما قدرت این را داریم که اینجا خودمان محاکمه اش کنیم ، محاکمه غیابى ، ما عده اى از اشخاصى که کارشناسند ، عده اى از اشخاصى که قوانین بین المللى را مى دانند ، اشخاص منصف ، یک دادگاه بین المللى اینجا ما درست کنیم اگر بتوانیم (اگر گوش به حرفمان ندادند ، خوب چه بکنیم ) و محاکمه کنیم اینها را و این متوقف به این نیست که شاه را محاکمه

ص: 31

کنیم ، این حرفش هم این تکه اش درست نیست که "اگر من را محاکمه کنند" ، نه ، دو تا مجرم هستید که یکى تان از دیگرى مجرمتر یعنى آنى که امر به تو کرده و الزام کرده تو را به این کار ، او پیش ما مجرمتر است ، تو آلت فعل بودى ، آنها فعل را به توسط تو ، کارها را به توسط تو انجام دادند و ما آن مجرم بالاتر را عبارت از رؤساى جمهور مى دانیم و آنها را باید محاکمه کنیم . اگر مى توانستیم ، مى رفتیم همه شان را آوردیم اینجا و مى نشاندیم و از آنها محاکمه شان مى کردیم ، محاکمه عدالت و اگر واقعا اینها وجدان دارند ، همانطورى که قصه را براى شما نقل کردم که یک قاضى که از طرف خود حضرت امیر تعیین شده بود ، حضرت امیر را احضار مى کند و آن هم مى رود ، براى اینکه عدل است خواهند بروند ، خلاف دین نمى خواهند کارى بکنند ، اگر اینها وجدانشان بیدار باشد و منقلب نشده باشند از آن وجدان انسانى به یک وجدان دیگرى ، ما اگر احضارشان کنیم که ما مى خواهیم به طور عادلانه با شما رفتار کنیم ، مى گویید که از خودمان هم باشد ، از خودتان هم باشد ، بیائید اینجا ما محاکمه کنیم مى خواهید هم ، خود شما ما البته شاه را باید اینجا محاکمه کنیم لکن مى خواهید هم خود شما آنجا ما بفرستیم شما را محاکمه کنند . اگر وجدانشان بیدار باشد قبول مى کنند لکن ما همچو امیدى نداریم اما این را ما مى توانیم که در اینجا غیابا آنها را محاکمه کنیم و این موقوف به این هم نیست که شاه را محاکمه کنیم ، شاه باید اینجا بیاید محاکمه بشود ، براى اینکه جرم هاى او اینجا موجود است و ما آن جرم هاى موجود اینجا را نمى توانیم نقلش بدهیم به آنجا ، جرم هاى آنها هم همین طور است که اینجاست و قابل نقل نیست لکن ما به آنها نمى توانیم یک همچو تحمیلى بکنیم ، زورمان به آنها نمى رسد و اگر توانستیم آن یک مجمعى که مى خواهیم ، درست بکنیم براى محاکمه و براى اینکه بررسى کنند به اوضاع ما ، به این جنایاتى که به ما شده بررسى بشود ببینند ما چه مى گوییم و نمى گذارند که صداى ما به دنیا برسد . حالا من هم نمى دانم که شماها مى توانید برسانید یا توانید ، یا وقتى بروید آنجا نمى گذارند صداى ما را نمى گذارند به دنیا برسد . ملت امریکا اصلا مطلع نیست که ما چه مى گوییم ، بعضى شاید اسم ایران را نشنیده باشند . وقتى که اینطور باشد و نگذارند حرف ما به جامعه امریکا برسد ، خوب آنوقت امریکایى ها خیال مى کنند که ما یک دسته دیپلمات را گرفتیم اینجا و داریم هر روز هم کتکشان زنیم و سرنیزه هم بالایشان نگه داشتیم که نمى گذاریم نفس بکشند و نمى گذاریم حمام بروند و نمى گذاریم غذا بخورند و از این حرف هایى که تبلیغات آنها ، قلم دست دشمن است . مى گویند که شیطان را یک وقت کسى خواب دید ، دید چه صورت خوشگلى دارد گفت آخر این که تو هستى با آنى که به ما نشان مى دهند دوتاست ، آن یک جور دیگر است ، تو یک جور دیگرى ، گفت قلم دست دشمن است . قلم الان قلم مطبوعات خارج ، قلم دشمن هاست که از سرنیزه ها براى بشر بدتر است . وقتى قلم دست آنهاست هر چه مى خواهند مى گویند . خوب ، در یکى از حرف هایشان هم

ص: 32

نوشته بودند که خمینى پستان زن ها را دارد مى برد ، شما الان نشستید اینجا مى بینید خمینى یک طلبه ضعیفى است اینجا نشسته با شما صحبت مى کند و مردم هم به او علاقه دارند چون نوکر خودشان هست ، آدم به نوکرش ، به خادمش علاقه دارد ، نه پستانى بریده شده و نه کسى چیزى شده ، اینها فقط دیدند که هویدا را اینجا گرفتند و اعدامش کردند ، هویدا را خیال کردند که جامعه زن است و این را که اعدام کردند ، پستان بریدن است !! نه ، مسائل این نیست ، دست خود آنهاست هرچه دلشان مى خواهد بگویند . شما که شاهد مسائل هستید بروید شهادت خودتان را بدهید که وضع ما اینطورى است ، نه ما مى خواهیم یک حکومتى داشته باشیم ، اگر مى خواستیم حکومتى داشته باشیم که اینطورى تو این اتاق نبودیم ، تو آن اتاق هایى بودیم که آقاى کارتر بودند ، تو آن عمارت هایى که آنها هستند ، کاخ سفید بودیم . ما این مسائل پیشمان مطرح نیست ، ما مى خواهیم یک حکومت عدلى در دنیا پیدا بشود و این مجرم هایى که به ما جرم کردند و مال ما را ، مال ملت ما را بردند و هدر دادند و نیروى انسانى ما را هدر دادند ، اینها بیایند اینجا ما محاکمه شان کنیم و آقاى کارتر که مایل نیست ، با هر قمیتى هست نمى گذارد که شاه بیاید ، حق دارد ، اگر شاید من هم بودم همین کار را مى کردم براى اینکه یک کسى که کلید جرمش را شاه مى تواند باز کند ، چطور بگذارد بیاید اینجا؟ کلید جرم این ، جرم هاى این و خیانت ها و جنایت هایى که به ملت ما کردند دست اوست ، اگر چنانچه او بیاید اینجا و از او بپرسند و عرض بکنم که در بازپرسى بخواهد جواب بدهد ، او هم آن مجرم اصلى را خواهد گفت ، قبلا هم گفته است ، قبلا هم خود همین آقاى محمدرضا گفته است که اینها مى فرستادند و تعیین مى کردند وکلا را ، آن لیستش را به ما مى دادند ، وقتى لیست را به ما مى دادند ما تعیین مى کردیم همان ها را . خوب یک همچو جرم به این بزرگى را این قبلا اقرار کرده ، گفته این معنا را که این هم جرم خودش و هم جرم رؤساى جمهور است ، اینها یکى از جرم هاى کوچکش است که ایشان گفته است و الا جرم ها اینقدر زیاد است ، پرونده ها اینقدر زیاد است ، مظلوم ها اینقدر در اینجا زیادند که به این زودى ها ما نمى توانیم نه جرم هاى آن را بشماریم و این مظلومین را نمى توانیم که تظلمشان را به دنیا برسانیم .

سوال : دانشجویانى که سفارت را اشغال کرده اند خودشان را پیرو خط امام مى دانند ، با وجود این به نظر خارجى ها این خود دانشجویان هستند که سیاست خارجى ایران را هدایت مى کنند ، در این باره حضرتعالى چه نظرى دارید؟ آقاى قطب زاده در این مورد چه کارى انجام مى دهند؟

جواب : اگر مقصود این است که سیاست خارجى را دارند اینها هدایت مى کنند ، این یک افترایى است که مى زنید به آنها ، اینطور نیست و اگر مقصود این است که این کارى را که اینها مطلع شدند به اینکه اینجا محل جاسوسى بوده است و روى حس انسانیت خودشان براى حمایت

ص: 33

از مظلوم ها رفتند آنجا را گرفتند ، اگر مقصود از سیاست خارجى این معناست که اینها را گرفتند و حالا مى گویند که بیائید مجرم ما را بدهید تا اینکه ما آنها را رها کنیم یا محاکمه شان بکنیم ، اگر سیاست این است ، آنها کردند و همه ملت هم موافقند ، وزیر خارجه و تمام ملت و دولت و همه با این موافقند . چنانچه اگر چنانچه باز رسیده باشد فریاد این ملت به آنها مى بینید که اقشار ملت همیشه دنبال این قضیه هستند و اعلامیه هایشان و فریادهایشان و پیاده روى هایشان و راهپیمائى همه دنبال تایید این مطلب است و چرا تایید نکنند؟ براى اینکه یک جایى است که محل توطئه است . مردم جوان هایشان را دادند ، مردم خانه هایشان را سوزاندند ، خراب کردند ، همه چیزشان را دادند براى اینکه یک حکومت اسلامى پیدا بشود ، حالا احساس مى کنند که یک جایى درست شده است براى توطئه ، روابط ما بین ریشه ها با دولت امریکا بلکه محل جاسوسى براى منطقه در اینجا هست . اصلا ما اینجا را سفارتخانه نمى دانیم ، ما اینها را اجزاى سفارتخانه نمى دانیم ، اینجا جاسوسخانه است و آنها هم جاسوس هستند ، اینهمه فریادى هم که قشرهاى مختلفى که در خارج هستند دارند مى زنند که همه رأى به این مى دهند که اینها باید رها بشوند براى اینکه اینها اشخاصى هستند ، اجزاى سفارتخانه هستند ، مامورین کذا هستند ، ما همه اینها را منکر هستیم و مى گوییم بیائید ببینید ، دعوت مى کنیم از این قشرهاى مختلف که بیائید ببینید که وضع اینجا ، وضع سفارتخانه است ؟ سفارت ما را در امریکا ببینید ، سفارت امریکا را در اینجا ببینید . سفارت سایر مملکت ها را ببینید ، سفارت ایشان هم ببینید ، ببینید این سفارتخانه اصل اسمش هست تا شماها مى گویید سفارتخانه را گرفتید؟ و اینها دیپلمات هستند که شما مى گویید که دیپلمات ها را گرفتید؟ یا نه اینجا محل جاسوسى است لیس الا ، و اینها هم جاسوس هستند و اصلا ربطى به سفارت و سفارتخانه ندارد . ادعاى ما این است ، اینها هم که رفتند و آنجا را گرفتند نمى خواهند که وزارت خارجه را اداره کنند ، اینها در یک قضیه جزئیه و آنکه یک مجرم خودشان را یافتند و محل جرمش هم یافتند ، رفتند گرفتند آنجا را ، همه ما هم موافقیم با آنها .

سوال : اگر حکومت اسلامى بخواهد به این ترتیبى که هست پیش برود طبیعى است که اکثریتى از کشورهاى جهان با او مخالف خواهند بود و جز با دشمنى رفتار نخواهند کرد ، بنابراین اساس روابط خارجى شما و دوستانتان به چه شکل و است آیا شما به دوستانى نیازمند هستید در روابط خارجى یا خیر؟

جواب : اگر خارجى ها بتوانند بفهمند ، ادراک کنند مسائل ما را ، همانطور که ملت ها وقتى ادراک کردند و ادراک کنند با ما موافقند ، دولت ها هم اگر ادراک کنند که ما چه مى گوییم با ما موافقند . اگر مقصود از روابط آن روابطى است که تا حالا بین ایران و امریکا بوده است ، در

ص: 34

زمان شاه سابق بین ایران و امریکا بوده است ، این روابط نبوده است ، این یک آقایى بوده با نوکرش هر کارى مى خواسته ، هر امرى که مى کرده عمل مى کرده اگر مى گویید ما اگر چنانچه بخواهیم اسلام را پیش ببریم دیگر نباید نوکر باشیم . اگر نوکر نباشیم رابطه اش را با ما قطع مى کند ، ما از خدا مى خواهیم که رابطه قطع بشود . ما ذلت را نخواهیم پذیرفت براى خاطر اینکه یک رابطه با یک ابرقدرت داشته باشیم . شرافتى نیست رابطه داشتن با امثال امریکا ، دولت امریکا یک شرافت انسانى مع الاسف الان ندارد که ما بخواهیم به واسطه آن شرافت انسانى اش با آن رابطه داشته باشیم . دولت امریکا این است که دارید مى بینید که مظلوم را دارد در هر جا پیدا مى کند پوست مى کند ، هر جا بتواند مى رود و بمب سرشان مى ریزد ، هر چه بتواند ذخائر ملت ها را مى برد ، ما بخواهیم روابط با اینها داشته باشیم ؟ بهتر این است که ما با اینها روابط نداشته باشیم ، بهتر این است با آنهائى که مى خواهند ما را بچاپند رابطه نداشته باشیم تا یک وقتى که به خود بیایند و بفهمند شرق هم هست در عالم . آن روزى که بفهمند که شرق هم یک جایى هست که تمدن از او پیش آنها رفته است و مع الاسف خود شرق هم خودش را گم کرده است ، آن روز ما روابط ممکن است پیدا بکنیم ، روابطى که متقابل باشد با هم ، متعادل باشد با هم و الا رابطه اى که اینطور باشد که سابق بود و آنطور باشد که اینها دلشان خواهد ، ما همچو رابطه اى را مى خواهیم چه بکنیم ؟ چه فایده اى براى ما دارد که رابطه داشته باشیم و آنوقت محلى که باید سفارت باشد این وضع را داشته باشد؟ روابط ما این است که اجازه بدهیم سفارتخانه به اسم سفارتخانه محل جاسوسى درست بکنند و این خون هایى که ما دادیم هدر برود و باز محمدرضا را بیاورند اینجا!! چون خودش حالا مفلوک است ، پسرش را!! یک نقشه اى که مى گویند دارند این است که در خواب دارد آقاى کارتر براى خودش نقشه مى کشد که با بختیار آنجاست و آن هم آنجا و بعضى از اشخاص هم اینجا و روابط هم اینجا دارند با آنها ، مع الاسف تو مغزشان دارند یک همچو نقشه اى کشند ، تخیلاتى مى کنند براى خودشان لکن مطلب از اینها گذشته است ، دیگر حناى اینها رنگى ندارد . نه حناى آقاى کارتر رنگ دارد و نه حناى آنهایى که در اینجا دلشان مى خواهد آنها بیایند و دوباره اینجا همان بساط پیدا بشود و همان قضایا تجدید بشود ، اینها دیگر نمى شود . اگر رابطه اى مى گویند که ما با دنیا رابطه داشته باشیم ، رابطه متقابل و دوستى باشد ، ما باید با همه دنیا روابط داشته باشیم اگر اینطور رابطه باشد ، ما هرگز نمى خواهیم که رابطه با اینها داشته باشیم ، نه با اینها ، نه با هر کس که بخواهد تحمیل به ما بکند . دول اسلامى با ما روابط دارند آن هم تا حدى که روى مصالح اسلامى ، روى مصالح مسلمین باشد ما با آنها روابط داریم . سایر دول غیر اسلامى هم هر کدامشان با ما بخواهند با عدالت رفتار بکنند ، ما را به حساب بیاورند ، ما را بدانند که یک ملت هستیم ، یک دولت داریم ، یک ملت هستیم ، یک رژیم هست در اینجا ، این را بفهمند و از آن سوارى که هستند

ص: 35

پیاده بشوند یک قدرى با هم راه برویم ، اگر پیاده شد آقاى کارتر از آن عرشى که دارد آمد روى زمین نشست با ما زمین نشین ها تفاهم کرد ، ما هم با او تفاهم مى کنیم و به استثناى اینکه باید آن ظلم هایى که به ما کرده است باید جبران بکند . با ملت امریکا که هیچ چیز نداریم ، هیچ اختلافى نیست بین ملت ها با هم با دولت هایشان دولتى که بعد پیش مى آید ، تفاهم کند با ما ، اینطور نباشد که من در کاخ سفید نشستم و شما در کوخ نشستید و کاخ نشین با کوخ نشین باید ارباب و رعیت باشد این اگر این کلمه را بردارند و ما را همانطور که هستیم ، بفهمند ، ادراک کنند ماها را ، ما با آنها چرا رابطه اى نداشته باشیم ؟ با دولت امریکا هم رابطه پیدا مى کنیم ، با همه جا و اما اگر وضع اینطور باشد ، ما مى خواهیم چه کنیم که پیشقدم بشویم براى اینکه نوکرى کنیم ؟! پیشقدم بشویم براى اینکه هم نوکرى کنیم هم همه چیزمان را تقدیم کنیم ؟! آنوقت نوکر که مى گرفتند یک اجرتى به او دادند ، اینها نوکر مى گیرند و همه چیزش را هم مى گیرند ، ما خواهیم چه کنیم با اینها رابطه داشته باشیم ؟ هیچ لازم نیست رابطه داشته باشیم .

سوال : بعد از تصویب قانون اساسى شکلى از حکومت که مطرح شده دو شکل است ، یکى اینکه یک حکومتى با استبداد روحانیت بر سر کار مى آید و یا اینکه یک حکومتى که روحانیت در آن نقش فرعى دارد روى کار مى آید ، این دو تا شکلى است که در جهان مطرح است ، نظر حضرتعالى چیست در این مورد؟

جواب : جهان ، اسلام را نمى دانند یعنى چه . آن جهانى که شما مى گویید ، یک جهان جاهل هست به اسلام ، اینها نمى دانند که حکومت اسلامى مى آید براى اینکه دیکتاتورى نباشد ، نه در شهر خودش ، در مملکت خودش نباشد ، در امریکا هم نباشد . حکومت اسلام یک حکومتى است که براى از بین بردن دیکتاتورى مى آید . آن کسى که اسلام قرار داده براى حکومت ، آن کسى است که با دیکتاتورى به حسب مذهبش مخالف است ، مذهبش حکم مى کند به اینکه دیکتاتورى نباید باشد . اینها خیال مى کنند که همچو که گفتند فقیه عادل عالم مطلع بر موازین غیر جائر ملتفت کذا ، باید فلان مقام را ، قضاوت را تعیین کند ، باید اگر مردم تعیین کردند یک رئیسى را براى کشور ، آن هم اجازه بدهد ، این مى شود دیکتاتورى !! اما اگر چنانچه یک نفر آدم ظالم جائر دیکتاتور همه چیز بیاید ، نه این دیکتاتورى نیست !! فرق فقط این است که معلوم مى شود با علم مخالفند ، با عدالت مخالفند اینهایى که با حکومت فقیه مخالفند . با اینکه الان هم در قانون اساسى که درست کردند قضیه حکومتى نیست در کار ، اصلا اسلام حکومت ندارد ، اسلام اینطور نیست یک حاکمى مثل آقاى هیتلر داشته باشد آنجا ، مثل آقاى کارتر که نظیر هیتلر است داشته باشد آنجا و سرکوبى کند همه را و بزند و بکوبد . اصلا این چیزها در

ص: 36

اسلام مطرح نیست . اسلام که فقیه عادل مطلع دلسوز براى ملت را قرار مى دهد که این نظارت کند یا فرض کنید حکومت کند ، براى این است که جلو بگیرد از غیر عادل ، غیر عادل نیاید و مردم را بچاپد . از صدر اسلام تا حالا شما ملاحظه کنید که آن حکومت هاى صدر اسلام مثل على ابن ابیطالب سلام اللّه علیه چه جور بود ، یک حکومت اسلامى روى عدالت ، بعدش افتاد دست بنى امیه و بنى عباس و حکومت هاى جائر دیگر و شاهنشاهى و امثال ذلک . مسلمین آنجاها را هم گرفتند و بعد شاهنشاهى شد و نتوانستند مسلمین اسلام را درست پیاده کنند و حکومت اسلامى را ، نشد . اسلام غریب است الان ، اسلام غریب است ، همانطور که غربا را نمى شناسند ، یک غریبى وارد یک شهرى بشود مردمش نمى شناسند ، اسلام الان غریب است توى ملت ها ، نمى شناسند اسلام را . چون نمى شناسند اسلام را ، احکام اسلام را هم نمى دانند ، اسلام شناس هاى ما هم اسلام را نمى شناسند ، نمى شناسند این چى هست ، وقتى نشناختند خیال کنند که اگر چنانچه فقیه حکومت فقیه باشد ، حکومت دیکتاتورى است و اگر چنانچه فقیه در کار نباشد ، دیگر هر که خواهد باشد ، اگر شمر هم باشد این آقایان اشکالى به آن ندارند فقط فقیه را بهش اشکال دارند . اشکال هم براى این است که از اسلام مى ترسند ، از اسلام ترس دارند . اسلام نمى گذارد این حیثیت فاسدها را باقى باشد . اینها ترسند از آن ، بعضى ها هم گول خوردند بعضى ها متعمدند در این امر ، بعضى ها هم گول خوردند والا حکومت اسلامى مثل حکومت على ابن ابیطالب دیکتاتورى تویش نیست ، حکومتى است که به عدل است ، حکومتى است که زندگى خودش از زندگى سایر رعیت ها بدتر است ، آنها نمى توانستند مثل او زندگى کنند ، او نان جو هم سیر نمى خورد ، یک لقمه ، دو تا لقمه برمى داشت با یک خرده نمک مى خورد . این حکومت اصلا مى تواند دیکتاتورى ؟ دیکتاتورى براى چه بکند؟ عیش و عشرتى نیست تا اینکه بخواهد دیکتاتورى بکند براى او . حکمفرمایى اصلا در اسلام نیست ، حکمفرمایى اصلا در کار نیست . پیغمبر اسلام که راس مسلمین و اسلام بود وقتى که در یک مجلسى نشسته بودند تو مسجد روى آن حصیرها (معلوم نیست حصیر حسابى هم داشته باشد) آنجا نشسته بودند ، دور هم که نشسته بودند ، عرب که خارج بودند و نمى شناختند پیغمبر را مى آمدند مى گفتند که کدام یکى محمد هستید ، نمى شناختند براى اینکه حتى یک همچون چیزى هم زیر پیغمبر نبود . حالا ما اشراف هستیم . یک همچو حکومتى که بنا باشد اینطورى باشد ، یک خانه گلى داشته باشد ، یک گلیم هم حتى نداشته باشد ، یک حکومتى که یک پوست مى گویند داشته است که روزها علوفه شترش را حضرت امیر رویش مى ریخته ، شب ها زیر خودش و فاطمه مى انداخته و مى خوابیده رویش ، اینکه دیکتاتورى نمى تواند باشد . اینهایى که مى گویند دیکتاتورى ، اسلام را نمى فهمند چى هست ، فقیه اسلام را نمى دانند ، خیال مى کنند ما ، هر فقیه ، هر فقیه ، هر چه هم فاسد باشد این حکومت ، فقیه اگر پایش را اینطور بگذارد ، اگر یک گناه صغیره هم بکند از ولایت ساقط

ص: 37

است . مگر ولایت یک چیز آسانى است که بدهند دست هر کس ؟ اینها که مى گویند که دیکتاتورى پیش مى آید نمى دانم این مسائل پیش مى آید ، اینها نمى دانند که حکومت اسلامى حکومت دیکتاتورى نیست . مذهب مقابل اینها ایستاده ، اسلام مقابل دیکتاتورها ایستاده و ما مى خواهیم که فقیه باشد که جلوى دیکتاتورها را بگیرد ، نگذارد رئیس جمهور دیکتاتورى کند ، نگذارد نخست وزیر دیکتاتورى کند ، نگذارد رئیس مثلا لشکر دیکتاتورى بکند ، نگذارد رئیس ژاندارمرى دیکتاتورى بکند ، نه اینکه بخواهیم دیکتاتورى درست کنیم ، فقیه خواهد چه کند دیکتاتورى را؟! کسى که زندگى ، زندگى عادى دارد و نمى خواهد این مسائل را ، دیکتاتورى براى چه مى خواهد بکند؟ حکمفرمایى در کار نیست در اسلام ، علاوه حالا در این قانون اساسى که اینقدر احتیاط کارى هم شده ، آقایان هم اینقدر احتیاط کارى کرده اند که یک دفعه مردم بیایند خودشان تعیین کنند یک خبره هایى را ، این دیکتاتورى است ؟! این خبره ها را یکى بیاید بگوید که در یک شهرى از این شهرها یک کسى فشار آورد روى مردم که بیایید به این شخص بدهید ، حتى تبلیغات هم نشد ، مردم اینها را مى شناختند ، مردم دانستند اینها را . اگر صد دفعه دیگر ما بخواهیم خبرگان تعیین کنیم ، یا خود این آقایان تعیین مى شوند یا یکى مثل اینها . مردم با آزاد ، من گمان ندارم در هیچ جاى دنیا اینطور واقع شده باشد ، اینطور داده باشند ، مردم اینطور عاشقانه رأى داده باشند به یک مطلبى ، هم جمهورى اسلامى اش را آنطور عاشقانه رأى دادند و آنطور اکثریت . در زمان شاه سابق که یادتان هست شما ، اینها یک رفراندمى مى خواستند بکنند من از قم فرستادم ببینم که وضعش چه جورى است ، اینها آمدند گفتند بیش از 2000 نفر نمى توانند تهیه کنند معذلک گفتند "همه ملت " براى اینکه 6 میلیون رأى داد گفتند 6 میلیون راى ، دروغ مى گفتند 6 میلیون دروغى را آنها مى گفتند همه ملت . حالا ما یک جا 20 میلیون رأى داشتیم ، یک جا هم که یک دسته اى نیامدند و قهر کردند از باب اینکه آنها هم نمى دانستند که ما چه مى خواهیم بگوییم ، قهر کردند رفتند کنار نشستند معذلک 16 میلیون جمعیت تقریبا رأى داد و 90 درصد مردم گفتند ما رأى مى دهیم الان هم بعدها آنها هم گله خواهند کرد که چرا ما را نگذاشتند رأى بدهیم شاید آنها هم همین رأى را بدهند و باز بشود بیست و چند میلیون .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 38

تاریخ : 27/9/58

پیام امام خمینى به مناسبت شهادت دکتر مفتح

بسم اللّه الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون

آنگاه که منطق قرآن آن است که ما از خدائیم و به سوى او مى رویم و مسیر اسلام ، بر شهادت در راه هدف است و اولیأ خدا ، علیهم السلام شهادت را یکى از دیگرى به ارث مى بردند و جوانان متعهد ما براى نیل شهادت در راه خدا درخواست دعا مى کرده و مى کنند ، بدخواهان ما که از همه جا وامانده دست به ترور وحشیانه مى زنند ، ما را از چه مى ترسانند؟ آمریکا خود را دلخوش مى کند که با ایجاد رعب در دل ملت که سربازان قرآنند ، مى تواند وقفه اى در مسیر حق و عقب گردى از جهاد مقدس در راه خدا ایجاد کند ، غافل از اینکه ترس از مرگ براى کسانى است که دنیا را مقر خود قرار داده و از قرارگاه ابدى و جوار رحمت ایزدى بى خبرند اینان از کور دلى ، صحنه هاى شورانگیز ملت عزیز و شجاع ما را در هر شهادتى ، پس از شهادتى که در پیش چشمان خیره آنان منعکس است نمى بینند . (صم بکم عمى فهم لا یعقلون ) اینان مى بینند که هزار و سیصد سال بیشتر از صحنه حماسه آفرین کربلا مى گذرد و هنوز خون شهیدان ما در جوش و ملت عزیز ما در حماسه و خروش است . جناب حجت الاسلام دانشمند محترم آقاى مفتح و دو نفر پاسداران عزیز اسلام رحمة اللّه علیهم به فیض شهادت رسیدند و به بارگاه ابدیت بار یافتند و در دل ملت و جوانان آگاه ما حماسه آفریدند و آتش نهضت اسلامى را افروخته تر و جنبش قیام ملت را متحرک تر کردند . خدایشان در جوار رحمت واسعه خود بپذیرد و از نور عظمت خود بهره دهد . امید بود از دانش استاد محترم و از زبان و علم او بهره ها براى اسلام و پیشرفت نهضت برداشته شود و امید است از شهادت امثال ایشان بهره ها برداریم . من شهادت را بر این مردان برومند اسلام تبریک و به بازماندگان آنان و ملت اسلام تسلیت مى دهم . سلام بر شهیدان راه حق .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 39

تاریخ : 27/9/58

بیانات امام خمینى در جمع معلولین انقلاب اسلامى

قدرتمندها مى خواهند باقى بمانند ولو اینکه همه قشرهاى مظلوم زیر پایشان له بشوند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

ما اصرار داریم که این شخص جانى در ایران محاکمه بشود و محکمه اى براى جنایات امریکا در ایران بازرسى و تشکیل گردد . کرارا گفته ایم که ما یک مدارکى از جنایاتى که امریکا انجام داده ، در اینجا داریم که نمى توانیم مدارک این جنایات را به آمریکا منتقل کنیم . علاوه بر اینکه مجالس و سازمان هائى که در آنجا هست ، همه در خدمت ابرقدرت ها مى باشد ، علاوه بر این ، چطور این همه معلول را ، این همه مادران داغدیده را ، اینهمه زنان جوان از دست داده را ما توانیم به امریکا ببریم و عرضه کنیم .

پرونده هاى آنان در اینجاست . ما نمى توانیم همه آن پرونده ها را به آنجا حمل کنیم . اصرار ما بر این است و من وقتى که این اشخاصى را که در این راه معلول شده اند ، یا در این راه جوان هایشان از دست رفته است ، مى بینم ، دو احساس برایم پیدا شود . یکى احساس تاثر و تالم که چرا باید یک رژیم اینقدر از خدا بى خبر و اینقدر حیوان منش و سبع طبع باشد که براى چند روز ریاست ، اینقدر جنایت بکند . چرا انسان اینقدر جنایتکار است ؟ چرا انسان از همه حیوانات بدتر است و اینکه این همه تعلیمات الهى و انبیا از اول تا حالا نتوانسته است که این انسان هاى فاسد را تربیت کند ، امثال محمدرضا و کارتر را به راه بیاورد . کارتر دعا مى کند براى کى ؟ مجبور مى کند تا ناقوس ها آهنگ بزنند براى کى ؟ به خیال خودش براى به دست آوردن یک حیثیتى که چهار سال دیگر هم جنایت بکند . به اسم اینکه یک بیمار را من نگهدارى مى کنم ، به اسم اینکه من براى پنجاه نفر آمریکائى دارم ادعا مى کنم و وادار مى کنم به دعا . و حالا هم افتاده دنبال قشرهاى مختلف و در مدرسه ها مى روند و عزا مى گیرند و این مسائل . اینهاست مسأله . مسأله همین است که این قدرتمندها خواهند با قدرت خودشان آن اندازه که مى توانند ، باقى بمانند ، ولو اینکه همه قشرهاى مظلوم زیر پایشان له بشوند . اینها ادعا مى کنند که ما این مفلوک را نگه داشتیم براى حفظ انساندوستى ، و در عین حال فوج هائى از انسان ها را مى کشند یا وادار مى کنند به کشتن ، در ویتنام این کارها را کنند ، در ایران که ما خودمان شاهدش هستیم چه کرده اند . پشتیبانى از یک نفر که جنایاتش آنطور است و با دست آنها در اینجا جنایات را انجام داده است ، یعنى پشتیبانش آنها بودند . پشتیبانى از یک کسى که اینقدر جنایت کرده و

ص: 40

براى ما اینقدر معلول گذاشته و آنقدر شهید و آنقدر مادر داغدیده به جاى گذاشته ، اینها صحبت است که انساندوستى به بشردوستى ، تمام مقصد این جنایتکارها رسیدن به یک نقطه است ، قدرت . قدرت براى کوبیدن هر کسى که در مقابل شان است و براى استفاده .

ما شاه مخلوع را باز از آمریکا مى خواهیم که او را تحویل دهد

اینکه ما مى گوئیم بیایند اینجا را ببینند ، براى اینکه در اینجا معلولین را ما چطور از داخل مریضخانه به آمریکا منتقل کنیم . ما خواهیم در اینجا عرضه بکنیم . ببریم آنها را در مریضخانه ها و در جاهائى که معلولین آسایش مى کنند ، نشان بدهیم که اینها آثار جرم است ، آثار جرم را به آنها نشان بدهیم و اینکه کارتر اصرار دارد که شاه به ایران نیاید ، تا مى توانست در آمریکا نگهش داشت و حالا او را به جاى دیگر برده است و از او نگهدارى مى کند ، او هم مربوط به خودش است . همه براى این است که مبادا در اینجا بیاید و مسائلى در اینجا کشف بشود که در زیر پرده بوده است . مسائلى براى ملت آمریکا کشف بشود و بفهمند مستضعفین در دنیا با چه اشخاصى و با چه جنایتکارهایى مواجه هستند که خودشان را به صورت یک آدم انساندوست خواهند در آورند و جا بزنند . به صورت یک کسى که به تعلیمات حضرت مسیح اعتقاد دارد و اهل این است که دعا بکند و برود به کلیسا دعا بکند و وادار بکند اهل کلیسا را برایش ناقوس بزنند در سرتاسر اروپا . براى این است که در آنجا خودش را جاى دهد . ما نظائر این را خودمان دیدیم .

ما دیدیم که رضاخان (البته اکثر شما یادتان نیست شاید بین شما یکى دو نفر باشند که یادشان باشد) دیدیم که رضاخان راه مى افتاد دنبال اینکه برود این روضه خوانى و آن تکیه و این تکیه و حتى مى گفتند پیاده مى رود آنجا . ما دیدیم که مجلس روضه بپا مى کند و خودش وارد مى شود و در مجلس روضه و همه اینها و بعد هم دیدیم آن روزى که قدرت پیدا کرد که تمام مجلس روضه خوانى ما را تعطیل کرد . ما دیدیم که محمدرضا قرآن طبع و منتشر کرد و به اسم اسلام این کارها را کرد و دیدیم که در سال یک دفعه به مشهد مشرف مى شد ، در آنجا با کمال بى حیایى در مقابل حضرت رضا مى ایستاد و دلش آنجا نبود و براى اغفال ملت بود و دیدیم که هم این جانى و هم آن جانى در ایران چه کردند و آنچه که او اظهار اسلامیت مى کرد و در جوار حضرت رضا علیه السلام چه کرد و چه قتل عامى که در مسجد گوهرشاد و معبد مسلمین و دیدیم که این آدم که اظهار مى کند من یک مسلمان هستم و اظهار مى کند که من قرآن طبع کنم و متعهدم و قرآن قسم خوردم (در نطق هایش بود که من قسم خوردم که براى شیعه خدمت کنم ) ما دیدیم خدمت او به این مملکت چه بوده است . علاوه بر اینهمه کشتار و اینهمه معلولین که به جاى گذاشته اند ، تمام حیثیت مملکت ما را از بین بردند و تمام ذخائر ما را از بین بردند . تمام قدرت هاى انسانى و نیروهاى جوان ما را عقب زد و نگذاشت ترقى کنند . ما که مى گوئیم باید این جانى بیاید ایران و اینجا رسیدگى بشود ، براى اینکه اموریست که باید اینجا معلوم بشود و ما شاه مخلوع را مى خواهیم ، حتى از آنجا هم که رفته است و این را باز از آمریکا خواهیم که او را تحویل دهد .

ص: 41

امریکا او را از یک محلى به یک محل دیگرى که باز مربوط به خودش است برده است .

مباهات مى کنیم به جوان هایى که عصر اول اسلام را زنده کردند

در هر صورت ، من از یک جهت متالم هستم براى این برادرها و فرزندها و عزیزها ، چه آنهائى که اینجا هستند و چه آنهائى که در مریضخانه هستند و در یک جهت هم من و همه مسلمان ها ، مباهات مى کنیم به یک چنین جوان هائى . مباهات مى کنیم به جوان هایى که عصر اول اسلام را زنده کردند . مباهات مى کنیم به افرادى که صحنه کربلا را در ایران ایجاد کردند . همانطور که آنها خدمت کرده اند و جان داده اند و از بین رفتند لکن اسلام را زنده کرده اند . جوان هاى ما هم معلول شده اند و جان داده اند و همه چیزشان را از دست داده اند و اسلام را زنده کردند . امروز غیر از آن است که پیشتر بوده . الان همه قشرهاى دنیا توجه شان به ایران است ، جمهورى ایران . قشرهاى دنیا توجه شان به ایران است که ایران چه خواهد شد . یک دسته خوف این را دارند که مبادا این اسلام به دیگر جاها برود و دسته اى شوق این را دارند که اسلام به همه جا برود . اگر ملت هاى مستضعف غیر اسلامى هم به خواسته هاى ما توجه بکنند ، همه آنها عاشق این هستند که رژیمى که در اینجا انشأاللّه تحقق پیدا مى کند آنجاها هم تحقق پیدا بکند . و آنهایى که خائن بودند و خواستند استفاده بکنند ، از این عدم تحقق اسلام در غیاب اسلام مى خواستند استفاده بکنند ، خوف این را دارند که مبادا یک همچو امرى تحقق پیدا کند . از آن جهت است . آقاى کارتر هم از این اشخاصى است که ترسد اسلام در ایران تحقق پیدا بکند . اگر اسلام تحقق پیدا کرد ، آنها تا آخر منافعشان مدفون است . و من امیدوارم آقایان ، آقایانى که وحدت دارند و راهپیمائى کرده اند ، براى اظهار وحدت حرکت کردند و پیاده آمدند اینجا و براى این معلولین عزیزى که من تاثر دارم براى آنها و براى خانم هاى محترمى که تشریف آوردند ، من تشکر مى کنم از همه و امیدوارم که همه آنها در سلامت و صحت و خداوند شفا بدهد تمام معلولین ما را که در سرتاسر ایران هستند . انشأاللّه همه شما موفق و موید باشید .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 42

تاریخ : 28/9/58

بیانات امام خمینى در میان جمعى از قهرمانان کشتى آزاد ایران در آسیا واروپاوپهلوانان کشتى باستانى

وقتى که جهاد معنوى باشد تا آن فرد آخر هم براى جهاد حاضر است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من از آقایان ورزشکارها و سایر آقایان تشکر مى کنم که گاهى تشریف مى آورند و ما را از کارهاى خودشان ، از موفقیت هاى خودشان و از کارهائى که در سطح بین المللى انجام داده اند و موفقیت هائى که تحصیل کرده اند براى جمهورى اسلامى ، تشکر مى کنم و دعا مى کنم که انشأاللّه همیشه موفق باشند و به دشمن هاى ما بفهمانند که مردانى که در ایران هستند ، مرد مبارزه هستند و مرد مى دانند ، مرد جهادند و امیدوارم که خداوند شما را تایید کند در اینوقتى که مملکت ایران مبتلاست به اینطور مصیبت ها که البته از یکطرف مصیبت است و از یکطرف هم سرفرازى براى یک ملت که در راه هدف تا پاى جان ایستاده است و همه جوان هاى ما در این راه مشترک هستند و بسیارى از آنها براى شهادت از من دعا مى خواهند و من دعاى پیروزى مى کنم براى آنها که خداوند همه آنها را حفظ کند و همه شما جوان ها را براى کشور ما حفظ کند .

امیدوارم که از اینجا به بعد هم که مشکلات براى کشورتان زیاد است و این ریشه هاى فاسد الان در ایران هستند و چون مایوس شده اند ، دست به یک همچو جنایاتى مثل ترور شخصیت هاى محترم مى زنند و البته آنها خیال این را دارند که ما را و شما را سست کنند در این جهاد اسلامى و اینها غافل از این هستند که وقتى که جهاد براى خدا شد ، براى اسلام شد ، جهاد معنوى ، جهادى است که جهاد معنوى است ، نه جهاد صورى و مادى ، وقتى بنا شد که جهاد معنوى باشد تا آن فرد آخر هم براى جهاد حاضر است .

و من از حماقت اینها هم تعجب مى کنم ، اینها نمى خواهند که یک فردى مثل آقاى مطهرى و مثل آقاى مفتح را از بین ببرند ، اینها وسیله است براى اینکه نهضت را سست کنند حماقتشان این است که دیده اند اینها که هر فردى را که اینها ترور مى کنند مردم ایران براى نهضت بیشتر وارد میدان مى شوند . اگر اینطور بود که مثلا آنوقتى که مرحوم آقاى مطهرى را ترور کرده بودند ، یک نیمى از مردم عقب نشینى کرده بودند ، آنوقت براى نیم دیگرش هم مرحوم آقاى قاضى را مثلا ترور مى کردند و مرحوم آقاى مفتح را و دیگران را . اما وقتى دیدند که هر شخصى را که اینها ترور کردند بازار نهضت گرمتر شد و مردم بیشتر به این نهضت اقبال کردند ، این چه انگیزه اى دارد که اینها به این جنایت دست

ص: 43

مى زنند؟ اینها همه براى این است که خداى تبارک و تعالى اینها را کر و کور کرده است ، اینها را از آن ادراک راه صحیح محروم کرده است یعنى خودشان اسباب محرومیت را فراهم کردند . خودشان اسباب این شدند که عنایت خدا که باید همه قشرها را هدایت کند ، اینها خودشان را محروم کردند و بعد از آنکه خودشان را محروم کردند کارهائى انجام مى دهند که برخلاف مصلحت خودشان است .

امروز روزى نیست که کسى اتکأ به سر نیزه بکند

شما ملاحظه کنید این آقاى کارتر براى رسیدن به مقام ریاست جمهور دست و پا کنند لکن خدا او را کر و کور کرده است که راه ها را اشتباهى دارد مى رود . این اگر چنانچه همان وقتى که ما اشتغال داشتیم به مخالفت با این مرد ، آنوقت که دید این دیگر در حال سقوط است ، دید نمى تواند این را نگهش دارد ، اگر کمک کرده بود به ایران و اقبال کرده بود به ایران و تصدیق کرده بود حرف هاى ایران را ، برایش بهتر بود یا آن پافشارى که آنوقت کرد براى حفظ او و آن پافشارى هائى که کرد براى حفظ یادگار او بختیار و آن پافشارى هائى که بعد کرد؟ آن بهتر بود براى رسیدن به آن مقام ، یا این ؟ حالا رفت ، آنها از بین رفتند ، بعد بردن یک نفر آدم جانى را به امریکا و پناه دادن به اصطلاح خودش آنجا و پرستارى از یک مفلوک به اصطلاح آنها ، این بهتر بود براى او یا اینکه او را نبرند؟ جاى دیگر برود زندگى کند (خوب ، بود جاى دیگر) .

اینها از باب این است که کر و کور شده اند . یک کارى حالا ، مثل این بچه ها که لج مى کنند ، سر آن لجبازى مى کنند ، حالا نتوانست او را نگه دارد ، این قدم دومى بود که نتوانست نگه دارد این مرد را در آمریکا و فرستاده است او را به یک جاى دیگر . خوب این بهتر بود براى او که باز سروصدا در دنیا راه بیندازد و در پاناما آنقدر تظاهر بر ضد این مرد بکنند که بر ضد آمریکاست ، یا اینکه او را مى فرستاد اینجا و به عالم ثابت مى کرد که من هم طرفدار مظلوم ها هستم ، طرفدار آنها هستم که غارت شده اند ، نه طرفدار غارتگرها؟ خودش هم غارتگر است اما قاعده این بود که اگر عقلش سر جایش بود ، قاعده و این بود که اگر کسى بخواهد راه خودش را ، آنى که خیالش هست پیش ببرد ، اینها را پیش نیاورد تا اینکه یک مملکت هائى برضد او تظاهرات در آنها واقع بشود .

امروز روزى نیست که کسى اتکأ به سرنیزه بکند دنیا عوض شده ، ملت ها یکى بعد از دیگرى دارند بیدار شوند ، دارند از تحت سلطه استعمار بیرون مى روند . در یک چنین موقعى دیگر جاى صحبت اینکه ما مداخله نظامى مى کنیم ، یک وقت بگوید مداخله نظامى مى کنیم ، یک وقت بگوید نه ما مداخله نظامى نمى کنیم ، همین طور مشوش هى صحبت کردن ، براى همان است که چشمشان باز است و کورند ، نمى بینند اینها همانى است که به چشم ها و گوش ها و عقل هاى آنها غل انداخته ، نه از باب اینکه او ابتدأ ، خود آنها وسیله فراهم کرده اند تا غشاوت واقع شده است بر عقل هایشان و بر چشم هایشان و بر گوش هایشان این یک کمکى است براى مستضعفین ، اینطور راه را گم کردن یک کمکى است به مستضعفین . اگر قبل از این قضایا یعنى قبل از اینکه این مرد را ببرد به امریکا و

ص: 44

به اصطلاح خودش بخواهد پرستارى از یک مفلوکى بکند ، ما یک ، بعضى از ممالک با ما متحد بودند ، یعنى از ملت ها ، حالا بسیارى از ملت ها با ما همراهند . نهضت ما دارد توسعه پیدا مى کند و مى رود توى ملت ها ، ملت هائى که ، ببینند که ملت ایران در مقابل یک قدرت بزرگ ایستاده و پیش برده ، یک قدرت شیطانى را که همه قدرت ها دنبالش بودند یک ملتى ایستاده و ایستادگى کرده و پیش برده ، سایر ملت ها هم گرفتارند دیگر ، آنها هم همین گرفتارى هائى که ما داریم آنها دارند . مصر به دست سادات و جاهاى دیگر هم به دست دیگران . همه ملت ها مبتلاى به دولت هایشان هستند ، آنها هم خواهند از زیر این بار بیرون بیایند . وقتى دیدند که ایران قیام کرد و پیش برد ، ولو کشته داد اما پیش برد و دیگران هم همین فکر در مغزشان پیدا مى شود ، ملت هاى دیگر هم همین معنا را مى خواهند ، آنها هم همین کار را خواهند کرد .

نهضت ملت ایران عظمت قدرتهاى بزرگ را شکست

شما بدانید که این نهضت ملت ایران ، این عظمت قدرت هاى بزرگ که با تبلیغات تحمیل کره بودند بر دماغ ها که اصلا نمى شود با انگلستان در افتاد ، حالا هم دیگر اصلا با امریکا نمى شود دیگر در افتاد ، این عظمت را شکست . یعنى شما ملت عزیز ایران ، زن و مردتان ریختند در خیابان ها و با فریاد اللّه اکبر ، این عظمتى که در قلوب اشخاص پیدا شده بود و ملت ها را وادار مى کرد که ساکت باشند مبادا یکوقتى بربخورد به آنها ، این را شکست . ما در آن قضیه سابق هم کوشش مى کردیم که این معنا که نمى شود با دولت در افتاد ، این را بشکنیم ، نمى شود در مقابل قدرت ها نفس کشید و باورانده بودند به ملت ما به طورى که به خودشان حق نمى دادند ، اگر یک پاسبانى مى آمد مى خواست یک چیزى تحمیل کند ، به خودشان حق نمى دادند که در مقابلش یک کلمه اى بگویند ، سکوت پرده انداخته بود ، سایه انداخته بود به سر ملت ما . این معنا کم کم شکسته شد ، صداها در آمد ، نهضت شما او را شکست و نهضت شما الان این معنا را هم شکست در دنیا که نمى شود در مقابل آمریکا ، اول قدم این است که انسان "مى شود" و "نمى شود" را ارزیابى کند . اول قدم هر مبارزه اى ارزیابى این است که در این مبارزه مى شود یا نمى شود و شما ثابت کردید که نه مى شود . مى شود با آمریکا هم طرف شد ، مى شود که لانه جاسوسى آمریکا هم تصرف کرد ، مى شود جاسوس هاى آمریکائى را هم گرفت و نگه داشت و حفظ کرد شما این را ثابت کردید به دنیا . آن عظمتى که از آنها به واسطه تبلیغات زیادى که داشتند ، در دنیا سایه افکنده بود که ابر قدرت است و کسى حق حرف زدن ندارد ، آن شکست . معلوم شد نه ، ملت ها مى توانند فریاد بزنند ، مى توانند مرگ بر کارتر بگویند ، فریاد هم الان دارند مى زنند ، نه اینجا جاهاى دیگر هم ، هندوستان هم همین است ، ممالک خودشان هم ، ممالک غربى هم همین است ، امریکا هم همین است . امریکایى که هى مى گفت ما با قدرت نظامى ، هى ما را مى ترساند ، اینها دنبال همان بودند که سابق انجام مى دادند . سابق اگر چنانچه یک کلمه اى فرض کنید که در یک روزنامه اى از ایران واقع مى شد برضد انگلستان یا برضد آمریکا ، با یک کلمه اى که آنها به محمدرضا مى گفتند که فضولى موقوف ، جلویش را اینجا مى گرفت . اگر یک کارى مى خواستند انجام بدهند ، مثلا در فرض کنید

ص: 45

مجلس شوراى استعمارى غلط ، همچو که کشتى انگلستان مى آمد طرف ایران مسأله ختم بود با همان حرکتش . همچو که اطلاع مى رسید که کشتى انگلستان راه افتاده از آنجا به کجا ، اینجا دیگر باید حتما تسلیم شد . قراردادى اگر مى خواستند ببندند و اینها یکوقتى ، در آنوقتى که فرض کنید یک سرسختى مى خواستند نشان بدهند ، یک چیزى که در سرحدات واقع مى شد ، این کافى بود براى اینکه در مرکز اینها دیگر دست بردارند از مخالفت و موافقت کنند و تسلیم بشوند . اینها چیزهائى بود که اینها با بوق و کرنا ، با رادیوها ، با تبلیغات ، تبلیغاتى که بسیاریش هم در خود کشورها بود یعنى عمال آنها در خود این کشورها تبلیغات مى کردند برضد خود کشور ، اینها به مردم همچو بزرگ نشان داده بودند مسائل را که مردم خیال مى کردند که اگر الان یک حرفى بزنیم ، یکدفعه چتربازى هاى آمریکا مى آیند مى ریزند و ایران را خراب مى کنند . در همین قضیه این را کرارا براى ما آمدند گفتند که ، مى نوشتند ، از خارج هم مى نوشتند که چتربازها بناست که از بالا بیایند بالاى سرسفارت ، از آن بالا یک دوائى بریزند و بیهوش کنند همه را و بیایند پائین و همه را ببرند و در قم هم مى خواهند بیایند و شما را بربایند ، حتى بعضى آمده بودند به من مى گفتند که شما نمانید اینجا شب . خوب آقا این شعر است که اینها مى گویند . این حرف هائى است که در کتاب حسین کرد نویسند و مى نوشتند . اینها ، این حرف است که مى زنند والا "چتر بازها مى آیند و همه را بیهوش مى کنند" این همان حرف هایى بود که "هى دوا مى زدند ، همه چیزها بیهوش مى شدند" حرف هائى که در الف لیل مى گویند . خواستند اینطورى ما را مثل سابق که از این حرف ها ترس داشتند ، اینطورى ملت ما را بترسانند ، غافل از اینکه مسائل این نیست ، اصلا مداخله نظامى دیگر حالا در دنیا اصلا شکست خورده است ، صحبتش هم شکست خورده . اینها به اعتبار اینکه ما را در افکار باز عقب مانده مى دانستند این حرف را مى زدند ، بعد هم حالا مى گویند که وقتى که در آمریکا چیز کردند رأى گیرى کردند (حالا به آن اندازه اى که خودشان مى دانند) امروز یا دیشب بود که پنجاه و پنج درصد از جمعیت آمریکا با مداخله نظامى مخالفند . یک غلطى از اول مى کنند بعد مى خواهند عذرش را بخواهند حالا مى گویند ملت ما مخالف است . خوب ملت آنها موفق باشد بسم اللّه ، مگر مى شود حالا در دنیا یک چنین کارهائى را کرد ، این حرف ها مال سابق بود ، نه مال حالا ، حالا دنیا یک چیز دیگر شده . حالا اگر صداى اینها در آید در اینجا . شرق منفجر مى شود ، نه شرق تنها ، غرب هم منفجر مى شود . مگر مى شود حالا از این کارها کرد بعد حالا از آنجا دست بردارند . نه مداخله نظامى نه از باب اینکه مثلا فرض کنید خوب ملت هم با آنها موافق نیست حتى گفته بودند که اینها مى گویند که اگر اینها را هم بکشند ، مداخله نظامى نباید بشود ، اگر این جاسوس ها را بکشند هم ، مداخله نظامى نباشد . خوب اگر یک چنین حرفى راست باشد معلوم مى شود که آنها به عقل آمده اند که پنجاه نفر آدم جاسوس را فرضا کشته (که بنا ندارند حالا اینها را بکشند) پنجاه نفر را بکشند اسهل است از اینکه یک مملکتى ، چند تا مملکت ، خود آمریکا به خاک و خون کشیده بشود . این معلوم مى شود یک خرده اى به عقل آمده اند از اول هم معلوم نبود که این خیال ها باشد . حالا دیگر چسبیده اند به اینکه (ما خیر ، محاصره اقتصادى مى کنیم ) بسیار خوب محاصرۀ

ص: 46

اقتصادى بکنید ببینیم چه مى کنید . اینها حرف است ، محاصره مگر دنیا تابع آقاى کارتر ، مگر همه دنیا مى خواهند زحمت بکشند که آقاى کارتر بشود رئیس جمهور . سران که مى شناسند هم را ، سران ممالک هم را مى شناسند که از چه قماشى هستند ، مى دانند که قضیه ، قضیه ملت نیست . قضیه ، قضیه این است که من مى خواهم چه بشوم او مى خواهد رئیس جمهور کجا بشود ، او مى خواهد رئیس جمهور کجا بشود . اینها که هم را مى شناسند مى دانند که مسأله ، مسأله این نیست که براى پنجاه تا مثلا جاسوس خیلى دلشان سوخته یا براى فرض کنید چه . این را من کرارا گفته ام ، ما در فرانسه که بودیم یک نفر از اشخاص که مى گفتند که این از طبقه بالاست (چه بود ، من نمى دانم ) از آنها مى آمدند زیاد ، راجع به همین مردیکه هم مى آمدند ، گاهى هم از آمریکا پیغام مى آوردند ، از رئیس جمهور آمریکا پیغام مى آوردند که ما را سست کنند ، این در یک قضیه اى که آمده بود و حرفش را نقل کردند ، گفته بود که یک قضیه اى در چین واقع شد که سفارتخانه ما در خطر بود ، ما راجع به افرادش هیچ ابدا نگرانى نداشتیم ، افراد چیزى نیستند ، راجع به مبلش ما نظر داشتیم ، مبل هایش زیاد قیمت داشت . اینها یک چنین قماش مردمى هستند که مبل ها را اهمیت مى دهند ، نه آدم ها را . رئیس جمهور شدن پیش آقاى کارتر ارزش دارد ، نه پنجاه نفر . اینها یک چیزهائى درست مى کنند براى اینکه آنجا براى خودشان یک راهى پیدا کنند و پیش ملت خودشان یک وجاهتى پیدا کنند و همانطور که گفتم خدا کر و کورشان کرده که هر راهى که اینها بروند ، برخلاف مصلحتشان است ، هر طریقى که بروند خلاف آن . بردند او را آنجا به خیال اینکه یک کارى بکنند ، شکست خوردند ، یعنى افکار مردم عوض شد ، بعد لجاجت کردند در اینکه این را تحویل بدهند ، باز هم به ضرر خودشان شد . نتوانستند نگه دارند ، فرستادند او را به پاناما . این هم به ضرر خودشان . حالا اهالى پاناما دارند فریاد مى زنند در خیابان ها ، چه مى کنند که این مردیکه را آورده اند اینجا چه کنند . خوب این یک بنجلى است که باید بیخ ریش ما باشد ، اینها اشتباه دارند اینها باید بیاید در همین مملکت ، بنجل از ماست ، براى چه به پاناما برود؟ مردم پاناما را چرا اذیت مى کنند؟ خوب بفرستند او را محل خودمان ، ما خودمان مى دانیم چه بکنیم .

محاکمه شاه مفلوک ، محاکمه رؤساى جمهور آمریکاست

و عمده این است که خوف آنها نه براى این آدم است ، نه براى آن پنجاه تاست . اینها نیست . اینکه اصرار دارند که این مردیکه نیاید ، براى این است که اگر این بیاید و اینجا محاکمه بشود و محاکمه اش هم یک محاکمه همچو پنهانى و زیر جلى نیست ، محاکمه اى است که با حضور اشخاص برجسته دنیا مى شود براى اینکه محاکمه یک آدم مفلوک نیست ، محاکمه رؤساى جمهور است . همانطورى که این مرد گفته بود که اگر من را محاکمه بخواهند بکنند ، رئیس جمهور چند سال هم باید محاکمه بکنند ، چند نفر از اینها هم ، صحیح است ، این محاکمه یک شخص نیست ، یک آدم نیست ، یک مفلوک نیست . ما هم او را نمى خواهیم براى اینکه یک آدم مفلوکى را چه بکنیم ، ما مى خواهیم این را

ص: 47

بیاوریم اینجا و در مقابل این مستکبرین ، مستضعفین تکلیفشان را بدانند ، مستضعفین دنیا یعنى مملکت آمریکا هم ، ملت آمریکا هم تکلیفش را با رؤساى جمهورش بفمهد که اینها چه سنخ آدم هایى بودند که به ما حکومت مى کردند . همانطورى که ما اینجا فهمیدیم که اینها چه سنخ آدم هائى بودند به ما حکومت مى کردند . فهمیدیم و خدا خواست که قیام کرد ملت و خدا خواست که این را بیرونش کرد . مستضعفین دنیا بفهمند اینجا وقتى ما یک محاکمه اى راه انداختیم که دنیا را شریک کردیم در این محاکمه ، از همه جا دعوت کردیم و در اینجا متفکرین دنیا ، نویسندگان دنیا ، سیاسیون دنیا ، شخصیات معتبر دنیا را از همه جا ، حتى از آمریکا ، از هر جا ما دعوت مى کنیم اینجا و این آدم را اینجا محاکمه مى کنیم ، یک محاکمه جار و جنجال دار تا معلوم بشود به همه دنیا ، به همه مستضعفین که اینها خودشان را جا زدند آنجا و با یک حرف هاى نامربوطى مى خواهند خودشان را تحمیل کنند به ملت ها . ما به ملت ها بفهمانیم که اینها لایق نیستند براى شما حکومت کنند ، خودتان فکر کنید . خودتان فکر کنید بین خودتان ، یک حکومتى که دست خودتان باشد ، نه اینکه کسى ارباب شما باشد . ما مقصدمان یک چنین مطلبى است ، مقصدمان این نیست که یک نفر آدم بیاید اینجا و مثلا چه بکند ، نه . و همه خوف آقاى کارتر این است که مبادا یک چنین قصه اى پیش بیاید ، پیش بینى یک چنین مسائلى مى کند . دست و پا مى کند ، او را مى رود نگه مى دارد و بعد هم حالا جاى دیگر و بعدش حالا چه خواهد شد نمى دانم و ملت ایران باید توجه داشته باشد که یک ملتى است که الان همه دنیا توجهشان به اینجاست . شما رادیوهاى دنیا را ، مطبوعات دنیا را ببینید و در راس حرف هایشان همین مسائل ایران است الان .

ایجاد حکومت اسلامى آرزوى رسول اکرم همه مسلمین است

وقتى یک ملتى تحت توجه همه دنیا شد ، باید خودش را درست بفهمد ، بفهمد که پا را غلط نگذارد . این خیانت هائى که الان در ایران مى شود ، در آذربایجان پیش آوردند ، در بعضى جاهاى دیگر پیش آوردند . این خیانت ها هم در نظر ملت ها منعکس بشود که چیست . ملتى که پا شده خودش خودش را اداره کند ، از دست ابرقدرت ها مى خواهد خارج کند خودش را ، چپاولگرى ها را مى خواهد قطع کند از مملکتش ، باز از اهل خود مملکت بیایند و مخالفت کنند!! همه ملت ها توجه دارند که چیست این ، خودش را در دنیا رسوا مى کند ، همانطورى که کارتر خودش را در دنیا رسوا کرد . اینهائى هم که مى گویند ما اهل ایران هستیم و به ایران علاقه داریم ، به ملت علاقه داریم و اینها ، در یک وقتى که ملت قیام کرده و قدرت ها را شکسته حالا مى خواهند یک حکومت ملى با دست خبرگان خودشان در اینجا تصویب بشود و چه بکند ، همین هائى که مى گویند ما از ملت هستیم و ما علاقه به ملت داریم ، همین ها مخالفت مى کنند . دنیا مى فهمد که این قشر مخالف چه هستند ، آنطورى که شما فهمیدید و ما فهمیم ، دنیا هم مى فهمد . کارى نیست که فقط در آذربایجان ایجاد بشود و خداى نخواسته ملت آذربایجان را خدشه دار بکند ، ملت آذربایجان خدشه دار نمى شوند همانطور که ملت ایران ، همه ملت هاى ما (یعنى

ص: 48

ملت ها نیست که یک ملتند) همانطورى که آذربایجان خدشه دار نمى شود و تهران خدشه دار نمى شود و کردستان خدشه دار نمى شود و بلوچستان خدشه دار نمى شود همه اینها خدشه دار نمى شوند ، همانطور هم که انظار دنیا متوجه است که این یک عده خائن اقلیت چه چیزى مى گویند . این یک عده اقلیتى که ایستاده اند در مقابل سى و پنج میلیون جمعیت و در آرأ آرائشان را دیدید که در رفراندم اول همه قوا را روى هم گذاشتند باز صدى هشتاد با ما بود . حالا با اینکه یک مقدارى را بازى دادند و قهر کردند حالا هم صدى نود باز رأى مثبت دادند . دنیا نظر مى کند که این آدم ها چه مى گویند در مقابل یک ملت . این مردم چه مى گویند در مقابل ملتى که همه ایستاده اند و هر روز فریاد دارند مى زنند که (بعد از تصویبش هم دارند فریاد مى زنند) که ما همین قانون اساسى را مى خواهیم ؟ این چند نفر آدم چه چیزى گویند در مقابل این ملت ؟ چه حرف حسابى دارند؟ چرا باید اینها یک چنین فکر معوجى داشته باشند که یک عده یاغیگرى کرده اند ، یک چنین عده معدودى مى خواهند بر همه ملت ما حکومت کنند . مگر حکومت محمدرضا غیر از این معنا بود که یک عده معدودى مى خواست دیگران را تحت سلطه قرار بدهد؟ حالا هم همین ها نظیر او هستند . و از ریشه هاى او هستند چه مى گویند اینها در مقابل یک ملت که زن و مردش خون دادند و بچه دادند و جوان دادند و یک حکومت اسلامى مى خواهند درست کنند؟ آقایان چه مى گویند در مقابل اسلام ؟ چطور جواب اسلام را مى دهند؟ ملت باید درست توجه کند ، دشمن هاى خودش را در این مسائل بشناسد که چه قشرهائى با ملت دارند مخالفت مى کنند و دشمن هستند با ملت ما . باید مردم بشناسند اینها را و من امیدوارم که این تحولى که پیدا شده و اینکه هر قصه اى که به نظر آنها این است که ما در این قصه یک شکستى بخوریم ، بیشتر صدا در مى آید بیشتر مردم با هم منسجم مى شوند ، من امیدوارم که انشأاللّه این راه را تا آخر برویم آنى که آرزوى همه مسلمین است ، آنى که آرزوى رسول اکرم است ، آنکه آرزوى ائمه ما هست و آن ایجاد یک حکومت اسلامى ، همه چیزى اسلامى باشد ، من امیدوارم که با دعاى همه شما و با توجه همه شما به خدا و با وحدت کلمه این راه را به آخر برسانیم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 49

تاریخ : 28/9/58

متن مصاحبه امام خمینى با حسنین هیکل

حسنین هیکل : تا 3 روز دیگر یک سال از آخرین دیدار با شما در پاریس مى گذرد و در این سال چیزهاى زیادى گذشت .

امام : بله ، الحمداللّه . انشأاللّه . . . امیدواریم از این به بعد هم چیزهاى زیادى بگذرد .

سوال : در نظر شما مهمترین چیزى که در سال گذشته رخ داد چه بود و چه توقعى دارید در سال آینده بگذرد؟

جواب : بسم اللّه الرحمن الرحیم : مهمترین چیزى که در سال گذشته براى ملت ما حاصل شد ، قطع ایادى ابرقدرت ها از کشور و قطع ظلمى که بر اینها در سال هاى طولانى شد ، آن بزرگتر چیزى بود که بر ما گذشت و بزرگتر چیزى که ما آرزو داریم این است که در این سال انشأاللّه ممالک اسلامى به ما متصل بشوند و ملت هاى مسلمین بیدار بشوند و متوجه به این بشوند که این تبلیغاتى که ابرقدرت ها کردند و خودشان را آسیب ناپذیر معرفى کردند ، اینها حقیقت نداشته است . دیدند ملت ها که ملت ما بزرگتر آسیب را به بزرگتر رژیم وارد کرد و الان هم مشغول است که آسیب ها را پشت آسیب ها وارد کند و آن که بت بزرگى که براى دنیا درست کرده بودند ، ملت ما شکست آن را و مى شکند . آرزوى بزرگ ما این است که ملت هاى دیگر هم با ما متصل بشوند و همانطور که اسلام دستور داده است که مؤمنین اخوه هستند ، همان مسائل در پیش روى ملت ها باشد . البته من از دولت ها باید بگویم مایوسم لکن ملت ها اینطور نیستند . ملت مصر یک حکم دارد و آقاى سادات هم یک حکم و همین طور سایر ملت ها نسبت به دولت ها . کمى از دولت ها هست که امیدى به آنها هست والا اکثرا امید بر آنها نیست و ما آرزوى بزرگمان این است که ملت ها این معنایى که در ایران واقع شد و دیدند آن چیزهایى که به نظرشان امکان نداشت تحقق پیدا کرد ، آنها هم توجه داشته باشند که غیرممکن ها با اراده ملت ها ، اراده اى که تبع اراده خداست ، اراده اى که براى خداست ، غیر

ص: 50

ممکن ها ممکن مى شود و محال ها واقع .

سوال : در سال گذشته چیزهاى زیادى رخ داد و چیزهاى زیادى هم شنیدیم و الان که من آمدم اینجا ، مى بینم مشکلات زیادى در عین پیروزى هاى زیاد در کشور ایران موجود است مثلا اجانب ، تبلیغات ، حمله تبلیغاتى و حمله هاى دیگرى مى کنند و ممکن است که یک وقت منجر به حمله نظامى هم بشود کما اینکه حمله هاى اقتصادى هم دارند به ایران و در آینده چیزهاى زیادى رخ خواهد داد . شما آیا براى آینده ممکن است من براى آینده سوالى بگیرم از شما که شما چه در نظر دارید درباره روابط با آمریکا ، مثلا ، من باب مثال در روابط با آمریکا و مثلا درباره مسائل و مشکلات دیگرى که متوجه ملت ایران و انقلاب ایران خواهد شد ، شما چه در نظر دارید و مى خواهید چه عملى انجام بدهید؟ دیروز کارتر چیزى گفت که شبیه به تهدید جنگ بود که این تهدید اول ایشان نیست .

جواب : پشت سر هر انقلابى در عالم اینطور آشفتگى ها هست و من باید بگویم که انقلاب ما انقلاب بزرگى بوده است و در حد خودش بالاترین انقلاب بوده است ، با وضعى که حاضر است و ما شاهد بودیم و پشت سر آن آشفتگى هایش ناچیز است . آنطورى که انقلاب هاى دیگر بودند که بعد از 50 سال ، 60 سال ، بعد از چند سال باز گرفتار هستند ، ما آن گرفتارى ها را نداریم و مهم هم این است که انقلاب ما اسلامى است و ملى ، ملت مسلم قیام کرده است براى اسلام و هر قیامى که اینطور باشد پشت سرش آنطور خونریزى ها ، آنطور وحشیگرى ها پیدا نمى شود . شما مطلع هستید که در این انقلابات یک میلیون و یک میلیون و نیم مقتول داشتند . پس از پیروزى ، فلان کسى که پیروز شده است مى گوید من تا این سیگار را کشیدم هر چه مى توانید بکشید و آنطورى که الان براى من یعنى چند روز پیش از این ، صورت آوردند از ممالکى که در آن یک انقلابى واقع شده و صورتى که از حبسى ها دادند ، از مقتولین و اینها دادند عددها ، عددهاى زیادى مثل یک میلیون ، یک میلیون و نیم ، دو میلیون بود . و کشور ما بعد از اینکه انقلابش پیروز شد ، یک نفر هم حتى بیگناه کشته نشد . آن اشخاصى که در محکمه بردند و ثابت شده است به اینکه مفسد بوده اند و فساد ایجاد کرده اند و قتل عام ها کرده اند ، امر به قتل عام ها کرده اند ، آنها یک عده معدودى بودند که بعد از اینکه محاکمه شدند به جزاى خودشان رسیدند . بعد از انقلاب ما ، یک آزادى داده شد ، تمام مرزها باز و تمام فرودگاه باز و تمام احزاب و تمام نویسندگان آزاد ، در صورتى که بعد از انقلاب ، شما مى دانید که تمام اینها به روى دنیا بسته مى شود . انقلاب ما ، غیر از انقلاب جاهاى دیگر است . انقلاب وقتى متکى بر اسلام شد و ملت متعهد به اسلام بودند این انقلاب نمى تواند آنطور خسارات را داشته باشد . ما هر چه خسارت دیدیم در حالى بوده است که با شاه ، شاه

ص: 51

مخلوع و دار و دسته او برخورد داشتیم و حالا هم هر چه مقتول هست آنهایى هستند که آنها دارند جنایت مى کنند و باز هم ناچیز هست ، چیزى نیست در نظر ما . اما قضیه تشرهاى آقاى کارتر ، نمى دانم شما این مثل را مى دانید ، من حیفم آید که مثل بزنم به شیر ، که مى گویند وقتى که مقابل یک دشمن مى ایستد هم فریاد مى زند هم از آن طرفش چیزى بیرون مى آید و هم دمش را حرکت مى دهد ، فریاد مى زند براى اینکه طرف را بترساند ، مى ترسد ، از این جهت از او چیزى هم صادر مى شود ، دمش را حرکت مى دهد براى اینکه میانجى پیدا کند . آقاى کارتر را من حیفم مى آید که بگویم شیر ، لکن یک موجودى است که همین کارها را دارد مى کند این هیاهو و این فریادها و آن ترساندن ماها را از اقدام نظامى ، دخالت نظامى ، اینها کهنه شده است و لهذا یک دفعه یک چیزى مى گوید فورا بعدش یک چیز دیگر مى گوید خلاف آن . اینها همان فریادهایى است که آن حیوان زد براى اینکه بترساند طرفش را الان ملت هاى اسلامى و ملت هاى غیر اسلامى هم توجه شان به اینجاست و دلهاى شان با ماست . شما این را بدانید که اگر چنانچه سرنیزه سادات از روى مصر برداشته بشود ، ملت مصر با ماست براى اینکه ما اسلام را مى خواهیم ، مصر هم اسلام را مى خواهد . ما مى خواهیم یک حکومت اسلامى باشد ، ملت مصر هم همین را مى خواهند . ما مى خواهیم یک ملت اسلامى باشد ، ملت عراق هم همین را مى خواهند ، ملت هاى دیگر هم ، ترکیه هم همین را مى خواهد . هر جا که مسلم است ملتش مایل است که یک رژیم اسلامى ، یک رژیم عدل باشد بلکه اگر ما تبلیغاتمان برسد به دنیا و ما به مردم دنیا حالى کنیم که اسلام چه چیز است ، اسلام اصلا شناخته نشده است ، تا حالا اصل اسلام شناخته نشده است ، کسى نمى داند چیست تا حکومت مى گویند ، به نظرتان حکومت محمدرضا مى آید و سادات و کارتر ، تا رژیم گفته مى شود ، این رژیم ها به نظرشان مى آید . ما هر چه هم بخواهیم به آنها بفمانیم ، تا نتوانیم درست پیاده کنیم آن چیزى را که موافق رضاى خدا و رسول خداست ، نمى توانیم ادعا کنیم که ما یک رژیم اسلامى داریم . ما الان در آستانه این واقع شده ایم که یک رژیم اسلامى متحقق بشود و انشأاللّه متحقق بشود لکن اگر دنیا بفهمد که این اسلام چیست ، حکومت اسلام چه جورى است ، چه وضعى دارد ، حاکم اسلام و رئیس اسلام با محکومین و با اشخاصى که به آنها حکومت مى کند چه وضعى داشته اند ، سردارهاى اسلام در صدر اسلام با مردم چه وضعى داشته اند ، سردارى که یک نفر آدم بازارى ، صوفى به او فحاشى مى کند ، نشناخته و بعد او راه مى افتد مى رود بعد به او مى گویند که این مالک اشتر ظاهرا بود که این مالک اشتر بود ، فهمیدى چه کردى ؟ فهمیده و مى دود دنبالش که مى بیند رفته مسجد ، مى گوید که من آمدم مسجد دعا مى کنم براى تو . این یک فرم حکومتى است که دنیا ندیده است یعنى تا حالا در دنیا نشده است پیاده بشود . زمان حضرت امیر و زمان پیغمبر اکرم و خلفا یک مقدارى ، آنطورى که مى خواستند یک مقدارى شد والا آنطورى که آنها مى خواستند نشده است تا حالا . بعد از

ص: 52

آن هم که بنى امیه آمدند و بنى عباس آمدند و حکومت هاى ایرانى و نمى دانم بومى و اینها بودند که دیگر بدتر شد مصیبت ها . ما اگر بتوانیم و شما نویسنده هایى که مسؤول هستید همه شما مسؤول هستید ، همه نویسندگان اسلام مسؤول هستند ، همه گویندگان اسلام مسؤول هستند که معرفى کنند اسلام را به مردم ، حکومت اسلام را معرفى کنند به ملت هاى خودشان که حکومت این است وضعش ، نه آنى که محمدرضا داشت نه آنى که سادات دارد و نه آنى که سایر سران قوم دارند . آنها اصلش اجنبى است از اسلام ، ربطى به اسلام ندارد . اگر ما معرفى کنیم اسلام را به دنیا ، همه دنیا با ما موافق مى شوند ، همه قلوب دنیا مى خواهند عدالت باشد ، اینجور عدالتى که در اسلام هست لکن خوب ، ما یک اشخاص ملت ضعیفى هستیم ، تبلیغات نداریم در دنیا ، دنیا برضد ما دارد تبلیغات مى کند ، همه قلم هاى خارج به ضد ماست ، همه رادیوهاى خارج تبلیغات برخلاف ما مى کنند ، معذلک یک معجزه است که در عین حالى که همه دارند برخلاف دارند عمل مى کنند باز هم این قافله دارد جلو مى رود و جلوتر خواهد رفت . پس این معنا که شما مى گوئید که تشر زده آقاى کارتر و ما را خواسته بترساند ، این نظیر همان تشرى است که آن حیوان مى زند و ما هم بنا نداریم بترسیم ، یک قومى مى ترسند که بر ایشان مردن یک مسأله باشد . شما یک مقدارى باشید توى این مردم ، همین هائى که اینجا الان فریاد دارند مى زنند ، یک مقدارى توى اینها باشید ببینید که اینها منطقشان چیست ؟ اینها مى گویند که ما مى خواهیم که شهید بشویم . همین امروز که در روزنامه من دیدم این عیال مرحوم آقاى مفتح مى گوید که ما افتخار مى کنیم که یک شهید دادیم . یک مردمى که بانوانش اینطور باشند که به شهادت سرپرستشان آن هم یک چنین سرپرستى افتخار بکند و بسیارى از این زن ها که جوانشان را از دست دادند مى آیند پیش من مى گویند که ما باز هم داریم ، باز هم داریم که تقدیم کنیم ، یک چنین ملتى را آقاى کارتر از نظامى مى ترساند؟ از نظامى باید خودش را بترساند که به آنطور اعتقاد ندارد و آنهائى که دعا را مى خواهند وسیله ریاست قرار بدهند ، ناقوس را مى خواهند وسیله بلندگویشان باشد براى ریاست . ما از چه مى ترسیم ؟ مائى که معتقدیم که از اینجا که برویم به یک جاى بهتر مى رسیم چرا باید بترسیم ؟ پس ما از نظامیشان نمى ترسیم ، ما مهیا هستیم ، تا آن اندازه که مى توانیم مقابله کنیم ، اگر نتوانستیم شهید مى شویم کارى نیست این ، اولیأ ما هم همین طور بودند . لکن من به شما مى گویم که اصلا این اسلحه پوسیده است ، این اسلحه اینکه ما مداخله نظامى مى کنیم یک اسلحه پوسیده اى است که سابقا اگر چنانچه یک چنین چیزى مى گفتند در ایران ، خوفى بود اما ایران الان از این چیزها خوفى ندارد و این اسلحه پوسیده است ، اصلا اسلحه در دنیا پوسیده است ، مسخره مى کند دنیا این حرف را ، این حرفى که ما مداخله نظامى مى کنیم ، این حرفى است که دنیا مسخره اش مى کند لکن حالا اگر دیوانگى کردند و یک چنین کارى کردند ما هم حاضریم ، ما ابائى از این نداریم ، البته ما حتى الامکان مى خواهیم که

ص: 53

بشر انسان باشد و مثل سباع به هم نریزند اما اگر سباعى به ما حمله کرد ما دفاع مى کنیم تا آن حد که مى توانیم . اما قضیه اقتصادى و اینها این هم از همانطور است ، از همان قماش است که کهنه شده این اسلحه ها . آقاى کارتر خیال مى کند که ماها از دنیا اصلا بى خبر هستیم ، هیچ اطلاعى از دنیا نداریم ، ایشان را هم به آنطور حالا مى شناسیم که ابرقدرت هست و داراى کذا و چقدر نمى دانم لشکر و چقدر سلاح و امثال ذلک و همه دنیا هم . ما عقیده مان مثلا این است که تا ایشان بگویند که "محاصره اقتصادى " در دنیا به روى ما بسته مى شود ، این هم از آن خیالاتى است که ایشان کردند پیش خودشان ، در آن کاخ سفید قهوه خوردند و یا اگر مى خوردند و پاهایشان را روى هم انداختند این فکر را کردند . ما پیشمان این حرف ها مطرح نیست ، ما این را گفتیم که ما خودمان از این زمین خدا ، روزى خودمان را در مى آوریم و علاوه کى گوش مى دهند مردم به این حرف ها؟ دولت خودشان هم در یکى دو دفعه تا حالا دو ، سه دفعه تا حالا گفته اند که این حرف صحیح نیست ، محاصره اقتصادى صحیح نیست ، بکلى نمى شود . ممالک دیگر هم که تابع ایشان نیستند ، بلى آقاى سادات تبعیت دارد ، تابع است ، او چشم و گوش بسته مثل شاه ما تسلیم است و من چقدر باید تاسف بخورم که یکى که در یک مملکت اسلامى دارد مى گوید "من راس این مملکت هستم با دو نفر که هر دو دشمن اسلام هستند ، دشمن اسلام هستند نه دشمن یک طایفه اى ، رژیم اسرائیل دشمن اسلام است نه دشمن ما ، دشمن شما ، کارتر برادر اوست اینها سر یک میز بنشینند و با هم معاهده کنند بر ضد اسلام و ما بنشینیم گوش کنیم ، ملت مصر هم بنشیند گوش کند ، شما نویسنده ها هم بنشینید گوش کنید . این چقدر تاسف دارد و چقدر من باید متاسف باشم به این وضع اینکه اینها یک چنین پیوندهایى دارند با دشمن هاى اسلام ، با کسانى که به روى مسلمین آتش کشیدند ، اینها بنشینند با هم سر یک میز و با هم قرارداد کنند برضد مسلمین و از آن بدتر اینکه هم مسلمین بنشینند نگاه کنند ، دولت هاى اسلامى هم بنشینند نگاه کنند ، ملت ها هم بنشینند نگاه کنند .

سوال : من یک چیزهایى دارم احساس مى کنم و مى بینم که از داخل نهضت است ، از داخل ایران است و از خارج نیست مثل قضایاى آذربایجان و اکراد و کردستان که شکل مسلح گرفت و مثلا قضیه دانشجویانى که این گروگان ها را گرفتند ، این از داخل ملت شروع شد . مثلا آیا دولت ایران با اینها موافق بود و آیا با آنها همکارى مى کرد و دلش مى خواست یک چنین چیزى بشود؟ من مى خواهم رأى امام را ببینم درباره قضایائى که در داخل کشور و از اندرون آن بروز مى کند و تراوش مى کند نه آن چیزى که از خارج مى آید اینها ، چه نظرى شما دارید و چه تفسیرى بر این قضایا دارید؟ حکومت هائى آمدند و رفتند ، وزیر خارجه اى آمد ، وزیر خارجه اى رفت ، چیزهاى دیگرى هست احتمال مى دهم یک فشارهاى اقتصادى داخلى هم

ص: 54

باشد که ما اطلاع نداریم این تغییراتى که دارد مى شود . نظر امام ، تفسیر امام براى قضایا چیست ؟ اینها از کجا مى شود اینجور چیزهائى ؟

جواب : قضایائى که در ایران واقع شده است اینها ریشه اش از خارج و یک مقدارى هم از ریشه هایى که رژیم سابق دارند و طرفدارانشان است . امت اصیل ، نه کرد و نه آذربایجانى با ما مواجه نیستند ، البته یک تبلیغاتى در کردستان همان اشخاص خارجى کردند که خیال کردند که یک تفرقه اى بین مثلا اکراد و غیر اکراد ، بین اقلیت هاى اینجا و غیر آن هست و این براى این است که اسلام را درست نمى گذارند ما معرفى کنیم . من امید این را دارم که اگر اسلام آنطورى که ما مى خواهیم در اینجا تحقق پیدا کند ، پیاده بشود ، نه کرد و نه لر و نه ترک و نه سایر قشرها که هستند هیچ یک از اینها اصلا نخواهند که خودشان علیحده باشند ، علیحده بودن روى این زمینه است که یک دولت مرکزى بخواهد بر آنها یک تحمیلاتى بکند . مثل همین است که اول هم گفتم که تا گفته مى شود رژیم ، دولت و اینها مردم توى ذهنشان همان رژیم سابق و همان دولت هاى سابق مى آید که در تهران نشسته بودند و تحمیل مى کردند به همه قشرهاى ایران ، زور مى گفتند و آنها را محروم مى کردند و تمام ذخائرشان را به دیگران مى دادند و در خوزستان مردم گرسنگى مى خوردند و نفت زیر پایشان براى خارج صادر مى شد . اینها اگر حکومت اسلامى را ببینند و بدانند که چه خواهیم کرد و چه میل داریم انجام بدهیم ، آن روزى که حکومت اسلامى پیدا بشود تمام این قشرهایى که هستند این مسائل از پیش آنها دیگر طرح نمى شود طرح اینکه ما مى خواهیم خودمان حکومتمان باشد ، ما مى خواهیم شهردارى ، خودمان باشد ، اینها روى این زمینه است که از دولت هاى سابق ضربه خوردند ، آن ضربه اى که از دولت هاى سابق خوردند . تلخى که در ذائقه همه قشرها هست این اسباب این شده است که اینها خیال کنند که این حکومت اسلامى هم مثل حکومت شاهنشاهى است همانطورى که حکومت شاهنشاهى همه ذخائر را مى برد و کردستان در حال فقر بود و عرض بکنم که بیمارستان نداشتند و دانشگاه نداشتند و هیچ چیز فرض کنید که بلوچستان هم همین طور بختیارى هم همین طور ، اینطور بود ، الان هم که مى شنوند حکومت ، اصلا در ذهنشان بیش از آن حکومتى که در رژیم سابق بود ، نمى آید . از این جهت این حرف ها را مى زنند و ما هم گفتیم که ما الان حرف هاى شما را همه را مى شنویم تا وقتى فهمیدید حکومت چیست ، وقتى گفتید حکومت ، دیگر خودتان حرفتان را پس مى گیرید و ما در داخل از خود ملت ، از خود داخل چیزى نداریم . ملت همه شان با ما هستند آنهائى که الان صدا در مى آورند در این قشرها اینهایند که از خارج الهام مى گیرند نه از داخل و آنها هم بسیارشان متوجه مسائل نیستند و بعضى شان هم البته کذا هستند و الا نه این است که ما ، شما خیال کنید که در داخل ما یک مشکلاتى الان مواجه هستیم و مردم در داخل نمى گذارند چه

ص: 55

بشود نه ، مسائل اینطور نیست ، البته یک قضیه که واقع مى شود قلم هاى دشمن هاى ما به راه مى افتد و یک قضیه کوچکى را بزرگش مى کنند الى ماشأاللّه . یک قضیه در آذربایجان مثلا پیش مى آید ، قضیه جزیى که قابل ذکر خیلى نبود ، آذربایجان مخالفتى با اسلام نداشت ، این را در خارج بزرگش مى کنند و در رادیوها سروصدا در مى آورند که حکومت آذربایجان چه مى خواهد بشود و جمهورى آذربایجان چه و این حرف ها نیست در کار ، این حرف ها این تبلیغات است همه اش ، واقعیت ندارد . شما الان مى بینید بازارهاى ایران باز است و هیچ خبرى نیست ، همه جا صحیح و سالم و مثل آن نهضت ها و آن انقلابات نیست که الان انقلابى باشد . ما انقلابمان باز یک سالش نشده است و انقلابى که باز یک سال نشده است و پیروزى اش چند ماه است ، شما متوقعید که تا این سد شکسته شد تمام امور همچو آسوده و راحت یکه . . . . . خوب ، یک سى و پنج میلیون حبسى از حبس بیرون آمدند ، ما یک محبس داشتیم ایران اسمش بود ، سى و پنج میلیون جمعیت هم توى آن محبوس بودند ، اختناق ها بود و فشارها بود ، یک دفعه یک سدى شکسته شد سى و پنج میلیون ریختند بیرون ، شما مى خواهید سى و پنج میلیون که بیرون مى ریزند ، تویشان هم یک عده اى هستند که اینها جاهل هستند ، یک عده اى هم هستند که آنها ملهم از خارج هستند ، شما مى خواهید که فورا همه سروصداها بخوابد و اینها . شما خاطر جمع باشید که این سروصداها چیزى نیست و یک چیزى که پیش ما یک اهمیتى داشته باشد نیست ، اینها مثل سروصداهاى آقاى کارتر است ، که هیچ خبرى نیست در اینجا ، دشمن هاى ما براى ما خبر خیال مى کنند مى خواهند درست بکنند و اما قضیه اینجایى که شما اسمش را سفارت مى گذارید و ما اسمش را جاسوسخانه مى گذاریم ، این قضیه را یک دسته از جوان هاى ما رفتند و آنجا را گرفتند و دیدند که محل جاسوسى است اینجا ، اصلا یک سفارتخانه نیست ، با اسم سفارتخانه یک محلى را درست کردند براى جاسوسى و توطئه منطقه نه توطئه تنها براى ایران ، اینها هم که دیدند در آنجا هستند ، آنها هم جاسوس هستند ، اصلا مامور سیاسى ما در ایران برایمان ثابت نیست که یک مأمور سیاسى آمریکا داشته باشد . امریکا ما را یک دولت سیاسى نمى دانسته که یک مامور سیاسى بخواهند بفرستند . دولت اینجا هم آنوقتى که بود ، رژیمى که بود نوکرش بود ، هر کارى مى خواست مى کرد . مى خواست چه کند؟ یک دیپلمات بیاورد اینجا ، مگر مواجه بود با یک مملکتى که مثل خودش بود؟ یک مملکتى بود که در قبضه او بود و همه چیز آن دست او بود ، این دیگر دیپلمات نمى خواست ، این اینجا مى خواست که یک مرکزى درست بکند و عمده نظرش خارج بود ، دشمنان خارجى او بود ، عمده نظر آقاى کارتر در این محل که این چیزها را درست مى کرد شوروى بود نه اینکه ایران برایش یک چیزى بوده خوب ایران در مشتش بود ، کارى به او نبود ، عمده نظر این بود که اینجا پایگاهى درست کنند ، در مقابل یک قدرت بزرگى پایگاه نظامى درست کرده ، پایگاه همه چیز و پایگاه

ص: 56

جاسوسى هم درست کرد ، که این مرکز است جوان هاى ما رفتند ، کشف کردند که مرکز ، مرکز جاسوسى است ، افراد ، افراد جاسوسى و یک موجودى که ، یک انسانى که ، یک آدمى که دیپلمات باشد و عرض بکنم که از اجزاى سفارتخانه به اینکه سفارت باشد معلوم نیست در اینجا باشد . بنابراین همه ملت ما هم دنبال اینها هستند دولت هم مى توانست خلاف بکند ، دولت اینجا هم ، ملت هست ، همه چیز دست ملت است ، دولت هم مخالفت نمى کرد براى اینکه دولت هم وقتى ببیند که یک مرکزى جاسوسى است که نمى تواند بپذیرد که به عنوان یک مرکز دیپلماتیک وقتى اینطور شد راجع به آن را نگذارید پهلوى آن شلوغ هایى که کرده اند ، آنها یک مسائلى است این مسأله دیگر است ، این یک مسأله ملى است که ملت ما همه شان با هم موافقند در اینکه این لانه باید از بین برود و ما دیگر اجازه این را نمى دهیم که در مرکز ما ، در محل ما یک مرکز جاسوسى براى جاهاى دیگر بشود ، این اجازه را نخواهیم داد و ملت هم نخواهد داد ، دولت هم نخواهد داد . پس قضیه آن گرفتن جوان ها آنجا را ، این را حساب نکنید که این هم جزء شلوغى هاست ، این اساسى است که براى رهایى یک ملت است نه اینکه جزء شلوغى هاست که شما کردستان را یا چیز را یک چیز حساب مى کنید ، آذربایجان را اینجا همردیف او ، ردیف او نیستند . یک مسأله است آن یک مسأله است ، آنها هم چیزى نیست آنها هم نه اهالى کردستان با ما مخالفند و نه اهالى آذربایجان ، همه شان اعلام همبستگى به جمهورى اسلامى . آخر چطور امکان دارد این معنا که یک طائفه اى از مسلمین با اسلام بد باشند ، یک طائفه اى که مى روند نماز مى خوانند ، یک طائفه اى که قبله شان مکه است ، یک طائفه اى که کتابشان قرآن است همه اینها را بگویند لکن شمشیر بکشند بر روى اسلام ؟ این معقول نیست که چنین چیزى ، آنها که این کارها را مى کنند یک اشخاصى هستند که اغفال مى کنند یک دسته را ، توجه به مسائل دیگر نمى گذارند پیدا بکنند ، اینها هم مهم نیستند ، اینها چیزى است که قابل حل است و شما از این جهت هم متاسف نباشید .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 57

تاریخ : 29/9/58

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى قم

شماها امروز فرزندان رسول خدا هستید

بسم اللّه الرحمن الرحیم

چقدر من از این صورتهاى نورانى ، ایمانى ، اسلامى ، خوشم مى آید ، (گریه حضار) چقدر من این برادرها و فرزندانم را دوست دارم ، (گریه حضار) شماها امروز فرزندان اسلام هستید ، شماها امروز فرزندان رسول خدا هستید ، خدمت به دیانت اسلام مى کنید و در راه خدا قیام کردید ، پاسداران قرآن کریم هستید ، پاسداران اسلام مقدس هستید ، چه مجلس خوبى است این مجلسى که من شما برادرها را همچو مى یابم که صادقانه براى اسلام خدمت مى کنید ، چه چهره هاى خوبى شما دارید و چه جوانهاى برومندى براى اسلام هستید ، اسلام عزیز به ما خیلى حق دارد و به شما خیلى حق دارد ، اسلام عزیز در طول تاریخ مخفى بوده است بر ما ، نگذاشتند که اسلام را ، آنطورى که هست در معرض نمایش عمومى بگذاریم .

ترس دشمنان از اسلام است

دشمنهاى اسلام کوشش کردند که بین برادرهاى اسلامى جدائى بیاندازند و کوشش کردند که تعلیمات اسلامى را نگذارند به گوش برادرهاى مسلم برسد چون از اسلام مى ترسیدند و از اجتماع مسلمین هراس داشتند . آنها امروز که ضربه خوردند ، ضربه اسلامى خوردند ، دیدند که ملتى به پاس اسلام قیام کرده است و یک جمعیت هاى زیادى ، جوانان برومندى ، براى خدا پاسدارى دارند مى کنند ، آنها دیدند که این ملت ، این پاسداران ملت آنها را به عقب راند و قدرت هاى آنها را شکست و دست هاى آنها را از مخازن ایران کوتاه کرد ، امروز که آنها ضربه دیدند حیله هاى آنها بیشتر به کار افتاده است ، نوکرهاى آنها بیشتر مشغول حیله شدند ، در اطراف ایران نوکرهاى اینها آشوب مى کنند ، ملت ما باید هشیار باشد و اتکال به خدا بکند و این تتمه اى که از آن ریشه هاى فساد بوده است از سر راه اسلام و قرآن بردارد .

پاسداران امروز مثل لشکرهاى صدر اسلام هستند

جوانان عزیز من ، برومند باشید ، قدرتمند باشید که پشتوانه شما خداست ، شما امروز مثل

ص: 58

لشکرهاى صدر اسلام هستید ، مثل آن است که در رکاب رسول اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) جنگ مى کنید همان طور که آنها با عده هایى قلیل به اذن خدا بر عده هاى کثیر ، بر لشکرهاى کثیر غلبه کردند ، شما هم غلبه خواهید کرد بر دشمن ها ، هر چه بزرگ باشد ، وقتى مقصد خدا باشد ، مقصد این باشد که اسلام زنده بشود ، مقصد این باشد که احکام اسلام در مملکت جارى بشود ، مقصد که الهى شد دنبالش پیروزى است

به فیض الهى اعمال دشمن به نفع ما تمام مى شود

این دست و پاهایى که مى زنند اینها و کارهاى غیر عقلائى که مى کنند ، مى بینید که به نفع ما تمام مى شود ، به نفع شما تمام مى شود ، ترور مى کنند به خیال اینکه ما را بترسانند ، ملت ما را بترسانند ، مى بینید که شجاعتشان افزون مى شود و فریادشان بیشتر و اجتماعاتشان بیشتر ، اینها خداوند عقلشان را گرفته است که کارهائى که مى کنند بر ضرر خودشان تمام مى شود ، کارهائى که مى کنند به نفع ما باشد ، شاه خائن را ، شاه مخلوع را که ملت ما عقب زده است با انهمه جرائمى که براى این ملت پیش آورده است و مرتکب شده است و با آنهمه جنایاتى که بر این ملت کرده است ، آنها به خیال توطئه ، یا به هواى دیگرى او را مى برند پناه مى دهند ، براى اینکه به ملت خودشان حالى کنند که ما انساندوست هستیم ، بر ضرر خودشان تمام مى شود . ملت ها بیدارند ، مى دانند که این ابرقدرت ها چکاره اند ، آنقدر پافشارى مى کنند و از اینطرف ، ملت قدرتمند ما در مقابل ایستاده است که مى بینند نمى شود او را نگه داشت در محل خودش ، به اسم اینکه ما مى خواهیم او را بیرون کنیم مى برندش به یک جاى دیگرى که باز تحت حمایت خودشان است ، غافل از اینکه عقب نشینى باز اثرى ندارد و ملت ما آماده است براى اینکه تا آخر نهضت قیام خودش را حفظ کند ، کارهائى که اینها مى کنند کارهائى است که به خیال خودشان ، براى خودشان است ، لکن ضرر خودشان در اوست .

شما امروز وقتى که مطالعه کنید ، بشنوید قشرهاى مختلف ملت ها را ، نه دولت ها ، ملت هاى جهان الان به نفع شما هستند ، دولت ها هر چه مى خواهند باشند ، از دولت ها هم کم کم دارند به نفع شما مى شوند ، در خود آمریکا هم ملت آمریکا کم کم بیدار مى شوند ، خواهند شناخت این ابرقدرت هائى که تحمیل مى کنند خودشان را بر ملت ها ، قبلا اینطور نبود که ملت آمریکا با ما باشد ، حالا بسیارى از آنها با ما شده اند ، حالا وقتى که خودشان اقرار کردند که وقتى که آرأ ملت را شمارش کردند ، به یک ارزیابى فهمیدند که پنجاه و پنج درصد اجازه نمى دهند که آمریکا دخالت نظامى بکند و شاید اجازه ندهند که دخالت اقتصادى بکند ، حصر اقتصادى را که او خیال مى کرد بر ضرر ملت ماست ، ملت هاى دیگر همه از این انتقاد کردند ، بلکه بسیارى از دولت ها هم ، ما مصممیم ، ملت ما مصمم است که این راهى که رفته است تا آخر برود ، من در چهره هاى نورانى و دوست داشتنى شما که نگاه مى کنم تصمیم را مى فهمم ، شما مصممید ، ما هم مصممیم ، ما از نظامى آمریکا و از حصر اقتصادى اش هیچ باکى ندارم و گمان نکنید که موفق بشود و اجازه بدهد ملت آمریکا و مجلس آمریکا بر اینکه یک دخالت نظامى بکند ، براى اینکه مى داند ملت آمریکا که دخالت نظامى به ضرر ملت آمریکاست و به ضرر دولت

ص: 59

آمریکا است و از حصر اقتصادى هم ابدا خوفى نداشته باشید ، براى اینکه ملت هاى دیگر و دولت هاى دیگر تابع آمریکا نیستند ، در دنیا به روى ما بسته نخواهد شد ، ما خدا را داریم ، در دنیا به روى ما بسته بشود ، در رحمت خدا به روى ما باز است . ما براى خدا مى خواهیم اقدام کنیم ، ما قیام کردیم براى خداى تبارک و تعالى ، ما دیدیم که ظلم در این مملکت هست ، ما دیدیم که چپاولگرى در این مملکت هست ، ما دیدیم که مستکبران ، مستضعفان را دارند از بین مى برند ، قیام کردیم ،ما برای قیام کردیم ، در همه اهالى ممالک هم به روى ما بسته بشود ، در رحمت خدا به روى ما باز است و ما اتکال به رحمت خدا و اتکال به قدرت خدا مى کنیم و شما قدرتمند باشید و به پیش بروید .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 60

تاریخ : 29/9/58

بیانات امام خمینی در جمع راهپیمایان کفن پوش کورانده و دانش آموزان دبیرستان الفتح نهاوند

قیام براى خدا شکست ندارد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از همه آقایان محترم ، برادرهاى عزیزم که از اطراف ، پاى پیاده آمدید تشکر مى کنیم . ملتى که اینطور تحول پیدا کرده است که در سرماى این راه ها ، با رنج ، جوان هایش پیاده مى آیند و غسل شهادت مى کنند و پیشقدم براى شهادت هستند ، پیروزند . شما جوانان پیروزید انشأاللّه و آنها که گمان مى کنند که با یک ترورى ، با یک راه انداختن ناراحتى هائى مى توانند این ملت را از راه خودش منحرف کنند اشتباه مى کنند .

ملت ما بیدار شده است و قیام کرده است و قیام براى خدا ، کسى که قیام براى خدا کرده است این شکست ندارد و کشته شدن بعضى افراد هر چه هم شخصیتى باشد ، در روحیه ملت ما تأثیر بد ندارد بلکه بیشتر تهییج مى کند . ملت ما ملتى است که مى خواهد کار بکند ، دانشجوئى که براى خدا مى خواهد این نهضت را برساند به آخر ، کشاورزى که براى خدا این نهضت را به آخر برساند هر چه هم با او مقابله کنند ، هر چند ناراحتى ایجاد کنند و هر چه هم جار و جنجال کنند دشمن هاشان ، فایده براى آنها ندارند اینها بیشتر به میدان مى آیند . عمده این است که راه ، راه خداست و اسلام است و جوان هاى ما این راه اسلامى را رفته اند و مثل سابق دیگر نیستند که از یک تشر دولت ، از یک پاسبان وحشت داشته باشند ، اینها دیگر از هیچ چیز ترس ندارند ، چنانچه در خیابان ها رفتند و در پشت بام ها رفتند و مقابله کردند با دشمن ها ، مقابله کردند با توپ و تانک و پیش بردند و از این به بعد هم انشأاللّه پیش مى برند .

شما نهضت تان براى خدا بوده است

لکن دو شرط در پیشرفت هست . یک شرط این است که براى خدا باشد ، اگر چنانچه یک قیامى براى خدا باشد خداى تبارک و تعالى کمک مى کند . از کمى جمعیت نترسید ، ولى بحمداللّه جمعیت هاتان زیاد است . در صدر اسلام یک جمعیت سى هزارى به دو تا امپراطورى که به همه جهازهاى سلاحى مجهز بودند و یکى شان هفتصد هزار نفر یا هشتصد هزار نفر نظامى مجهز به جنگ آورده بود ، اینها با سى هزار نفر غلبه کردند . یکى از سردارهاى اسلام آنوقت گفت که شصت هزار نفر

ص: 61

جلو آمدند پیشاهنگند از دشمن و دنبال آنها هم هشتصد یا هفتصد هزار نفر دشمن هست ، ما اگر یک ضربه اى به اینها نزنیم اینها جرى مى شوند . این سردار گفت که سى نفر همراه من بیاید شب مى رویم و به این شصت هزار نفر شبیخون مى زنیم ، سى عدد . تمام لشگرشان هزار نفر بود گفتند که آخر شصت هزار نفر هم آدم مقابل دو هزار نفر نمى شود . بالاخره راضى اش کردند این را که شصت نفر ببرد ، هر آدم مقابل هزار نفر . شب ، شبیخون زدند و تار و مارشان کردند ، شکست شان دادند ، شکستى که بعد منتهى شد به اینکه آن لشکر بعد را هم اینها شکست دادند .

چه بود که شصت نفر آدم ، شصت هزار نفر آدم را ، شصت نفر آدمى که مجهز به آن جهازها نبودند ، شصت هزار آدم را که به آن جهازها مجهز بودند شکست دادند . براى این بود که اینها یافته بودند این مطلب را که ما اگر کشته بشویم به شهادت مى رسیم . با این روحیه قوى ، که ما بکشیم سعادتمندیم ، کشته بشویم هم سعادتمندیم ، با این روحیه قوى با همچو روحیه اى پیش رفتند و شکست دادند . در عین حالى که لشکر اسلام در آنوقت یک لشکر بسیار ضعیفى از حیث قواى مادى ، و تجهیزات جنگى هم نداشتند ، هر چند نفرشان گاهى یک شمشیر ، یک شتر ، اسب کم و گاهى وقت ها یک روز ، یک شبانه روز را با یک خرما یک نفر آدم زندگى مى کرد و در یک نقلى هست که در یک جنگى یک خرما را این مى گذاشت دهن خودش یک قدرى شیرین مى شد ، مى داد به رفیق خودش ، او مى داد به رفیقش ، او به رفیقش ، او مى داد ، او مى داد تا آخر ، اما روحیه قوى بود . قدرت روحى ، آن قدرت روحى است که انسان را پیروز مى کند ، هر چه تجهیزاتشان زیاد باشد و هر چه هى عیش و نوش داشته باشند ، روحیه شان ضعیف است . ملت ما الان روحیه قوى است . بحمداللّه در این کشاورزهاى ما ، این دانشجوهاى ما ، این طلاب علوم دینیه ما و امثال اینها آنطور نیست که مشغول عیش و نوش باشند . عیش و نوش پیش آنها _ چیز نیست مطرح نیست ، دلشان قوى است ، زندگى شان در اینجا هر چه مى خواهد باشد طرف هاى ما اینطور هستند که در عیش و نوش هستند . دشمن هاى ما مى خواهند براى دنیا بزنند ، شما براى خدا مى خواهید جنگ بکنید یا نهضت تان براى خدا بوده است ، آنها براى دنیا بوده . این دو تا فرق ، فرق بین این دو تا خیلى زیاد است که یک دسته اى براى خدا قیام کنند ، یک دسته اى براى دنیا . آن که براى دنیاست تا ببیند شاید دنیایش متزلزل مى شود فرار کند . آن که براى خداست تا آخر هم فرار نمى کند . در این جنگ هائى که از صدر اسلام واقع شده یک امور آموزنده است ، خیلى امور آموزنده براى ماهاست . در یکى از افرادى که به حسب تاریخ یک فرد با یک فرد دیگرى مقابل شده بود ، آن طرف که دشمن بود نیزه را زد به سینه یا شکم این مسلمان از آن طرف بیرون و او توى این نیزه دوید و او را کشت ، یعنى نیزه تو شکمش بود فشار داد و همان تو نیزه آمد اینجا رسید و او را کشت . در یک جنگ قلعه اى که قلعه داشتند آنها ، مسلمین بیرون قلعه بودند و آنها در داخل قلعه مى خواستند این مى خواستند اینها فتح کنند آن قلعه را ، راه نبود درها بسته در و دیوارها بلند ، یکى شان داوطلب شد که من روى سپر مى نشینم و سپر و نیزه ها را بگذارید زیرش و بلند کنید تا من برسم به دیوار ، من مى روم تو این قلعه و راه را باز مى کنم . همین کار را کردند ،

ص: 62

رفت آن طرف و در عین حالى که اهل قلعه هم ، خوب ، افرادى بودند ، قلعه را باز کرد . وقتى روحیه قوى باشد ، اعتماد به خدا داشته باشد ، وقتى یک جمعیتى به خدا اعتماد داشته باشد این جمعیت پشتوانه اش خداست و جمعیتى که پشتوانه اش خداست شکست ندارد . یکى این است که باید همین روحیه را تقویت کرد . هرچه نصرت مى خواهید دست اوست . گمان نکنید که ایران ، ملت ایران خودش یک همچو قدرت بزرگى را ، یک همچو قدرتى که همه هم دنبالش بودند خودش بدون تاییدات غیبى که شد شکست داد . ایران چه از بچه هاشان تا پیرمردشان و تا جوان هاشان ، همه ، همه قشرها با سلاح اللّه اکبر پیش مى رفتند و مى گفتند ما جمهورى اسلام را مى خواهیم .

خداى تبارک و تعالى وضعى پیش آورد که دشمن هاى ما همچو ترسیدند که نتوانستند بمانند ، دست به سلاح به آنطورى که مى خواستند ببرند ، نبردند یعنى یک مانع غیبى مانع شد از اینکه اینها مثلا با آن سلاح هائى که داشتند بیایند همه تهران را ، همه قم را و سایر جاها را بمباران کنند و آنها را همچو ترساند که این سلاح را به کار نتوانستند ببرند . از آن طرف وقتى که هجوم آورد به آنها ، تمام قشرهائى که مادون آن طبقه اول فاسد بود پیوستند به ملت . اینها کارهائى بود که خداى تبارک و تعالى کرد که دشمن را برگرداند ، دوست کرد و آنها هم که در راس بودند همچو خوفى در دلشان انداخت که دیگر نتوانستند مقابله کنند .

حافظ الهیت نهضت و وحدت کلمه باشید

این روحیه اسلامى اگر بخواهید و مى خواهید که انشأاللّه پیروز بشوید و مملکت تان مال خودتان باشد ، شما تا حالا مملکت خودتان نبود ، شما زحمت مى کشیدید دیگران نفعش را مى بردند ، زحمت ها مال خودتان باشد ، دیانت تان محفوظ ، همه حیثیت مملکت تان محفوظ باشد ، این جهت الهیتش را حفظ کنید ، این خدائى بودن را حفظ کنید و مرتبه اجتماعتان را حفظ کنید این اختلافاتى که گاهى وقت ها مثلا توى دهات پیدا شود ، توى شهرستان مى شود ، وقتى بررسى کنید اختلافات سر چیزهاى جزئى است که ارزش این ندارد که با آنها براى چیزهاى جزئى اختلاف کنید که حالا زیاد هست براى ایجاد اختلاف ، حالائى که از هر جهت مأیوسند و دیدند که قدم به قدم این ملت دارد پیش مى رود نمى خواستند که این ملت پیش برود و این مرد خائن از ایران برود ، تا بیرونش کردید ، بعدش نمى خواستند که آن جانشین هاى فاسدش بیرون بروند ، آن هم اقدام کردید تا بیرونش کردید ، بعد هم نمى خواستند که این جمهورى اسلامى را مردم به آن رأى بدهند ، اقدام کردید پیروز شدید ، بعد هم نمى خواستند مجلس خبرگان پیدا بشود ، باز هم رأى دادید تا پیروز شدید ، بعد هم نمى خواستند که قانون اساسى را مردم رأى بدهند ، باز هم رأى دادید تا پیروز شدید .

اینها مى بینند شما در هر قدم پیروزى با شماست ، هر چه آنها جدیت مى کنند و سمپاشى کنند در این ملت تأثیر ندارد حالائى که سمپاشى کردند و این بساط درست کردند ، یک قشر بزرگى از ملت ما همه هم مسلمان هستند و میل دارند که این اسلام در این عالم پیدا بشود ، در این محیط پیدا بشود ، بعد بازیشان دادند که آنها قهر کنند و رأى ندادند ، در عین حال شانزده میلیون رأى دادند به این قانون

ص: 63

اساسى شانزده میلیون معنایش آن است که آن مقدارى که حق داشتند رأى دادند یک عده کمى هم رأى خلاف دادند ، صد نود رأى ، شاید یک قدرى بیشتر . اینها مى بینند که همچو سنگر به سنگر اینها پیش مى برند و آنها خالى مى کنند سنگر را . چه بکنند؟ حالا شخصیت ها را ترور کنند ، خیال مى کنند ، در عین حالى که دیدند یک شخصیتى که ترور مى کنند سرتاسر ایران تظاهر مى کنند و قوى تر مى شود معذلک از بى عقلى شان باز این کار را انجام مى دهند . الان در ترور مرحوم آقاى مفتح رحمة اللّه علیه مى بینیم که باز مردم به هیجان آمدند . اینها از امورى است که خدا وسیله اش را فراهم مى کند منتها اینها خیال مى کنند که اگر این کار بشود دیگر این ملت عقب مى نشیند . ملت از چى چى مى ترسد ، ملت ترس دیگر ندارد . لکن این دو جهت را حفظ کنید ، برادر باشید ، در دهات هوشیار باشید که این اشخاص فاسد خصوصا در آن طرف هاى شما ، این اشخاص فاسد نیایند بین شما و برادرهاتان فتنه کنند ، که هر کس آمد یک کارى مى خواهد بکند با برادرانتان که بینتان اختلاف بیندازد ، این از همان هائى است که مى خواهد این نهضت پیش نرود . با برادرانتان دوست باشید . شما همه اهل یک مذهب ، یک دین ، اهل یک کتاب ، براى خاطر یک امر جزئى دنیا نباید انسان برادرش را ، قوت ایمانش را از دست بدهد ، خصوصا در یک همچو چیزى که دشمن پشت سر ما ایستاده است . انشأاللّه خداوند همه تان را حفظ کند و موفق باشید .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 64

تاریخ : 29/9/58

بیانات امام خمینى در جمع دانشجویان دانشگاه شیراز

در اسلام و پیش من رهبرى مطرح نیست ، برادرى مطرح است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

دانشجویان عزیزى که پیشروان انقلاب بودند و انشأاللّه کسانى هستند که مقدرات کشور بعد از این در دست آنهاست ، دانشجویان عزیزى که در این انقلاب همدوش تمام برادران ، در راه اسلام قدم برداشتند ، خوش آمدند .

عزیزان من ! در اسلام و پیش من رهبرى مطرح نیست ، برادرى مطرح است . خداى تبارک و تعالى در قرآن کریم ما را برادر خوانده است (انما المومنون اخوه ) بزرگان اسلام ما هم در همین حالى که رهبرانى معذور بودند ، در عین حالى این موضوع نزد آنان به این معنا مطرح نبوده است . امیدوارم این چند روزى که در میان شما هستم در خدمت شما باشم . ما همه در صف واحد ، در صف برادران دینى ، برادران اسلامى ، برادران ایمانى براى آرمان هاى بزرگ اسلام باید کوشش کنیم و به پیش برویم . اگر ما برادرى خودمان را حفظ کنیم و با حفظ برادرى و اتکال به خداى تبارک و تعالى در صف واحد پیش برویم ، پیروزى نصیب ما خواهد بود . خداى تبارک و تعالى به مستضعفان وعده پیروزى داده است و نمونه هاى پیروزى نصیب مستضعفان یکى بعد از دیگرى پیدا مى شود . من امیدوارم این نقطه عطفى از ایران به کلیه ممالک اسلامى و به همه مستضعفان جهان پرتو افکن شود و شما جوانان و عزیزان ببینید که دولت اسلامى مبنایش بر اساس برادرى و محبت ، اخوت و اینکه فردى بالا و پایین و یا طبقه اى فوق طبقه اى نباشد و نه بر اساس حاکم و محکوم را ادراک کنید . امید است با این تحول و وضع روحى که در جوان هاى عزیز ما ایجاد شده است و این وحدت و توجهى که قشرهاى ما به اسلام و احکام اسلام پیدا کرده اند ما به زودى پیروزى را ببینیم .

با اتکال به خدا و قرآن کریم به پیش بروید که پیروزید

فرزندان محترم ! خواهران و برادران من ! کوشش کنید که وحدتتان را حفظ کنید . از اغراض جزئى که تمامش با اغراض دنیویه و به کارهاى شیطانى بر مى گردد احتراز کنید . امروز اسلام و قرآن در دست شماست و شما مى توانید قرآن را ترویج کنید و در همه قشرهاى دنیا پرچم اسلام را بالا ببرید و اگر خداى نخواسته در این حالى که در اثر قدرت ایمانى و وحدت کلمه یک نحو پیروزى پیدا شده

ص: 65

است ، سستى پیدا بشود ، اگر بخواهیم پیروز هم گردیم ، راهمان طولانى خواهد شد . الان در همه جا توطئه ها در دست تحقق است و ریشه هاى گندیده با هم مجتمع مى شوند و شما عزیزان و دانشجویان و همه قشرهاى ملت باید به هم بپیوندید . دست هاى کثیفى پیدا شده که بین قشرهاى ملت جدایى ایجاد کنند تا از جدایى و افتراق ما بهره بردارى کنند . کوشش کنید که این وحدت کلمه از دست نرود و مهم اینکه اتکال به خدا از دست نرود . به اتکال به خدا و قرآن کریم به پیش بروید که پیروزید . و من امیدوارم که به زودى شما پیروزى را در آغوش بگیرید و اسلام این رژیم عدل که برنامه هایش تاکنون تحقق نیافته است با دست برومند جوانان ما ، با دست برومند برادران و خواهران ما تحقق پیدا بکند . خداوند به همه شما نصرت عنایت کند و همه شما را در پناه اولیأ اسلام حفظ کند . به پیش بروید و شیاطین را برانید .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 66

تاریخ : 30/9/58

فرمان امام خمینى به شوراى انقلاب در مورد دعوت از کشیش هاى متعهد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

شوراى انقلاب اسلامى ایران

به مناسبت فرا رسیدن عید سعید میلاد مسیح پیامبر عظیم الشان علیهم السلام لازم است از چند کشیش متعهد و مسؤول دعوت به عمل آورید تا امریکائیانى که در اختیار دانشجویان مسلمان قرار دارند بتوانند مراسم مذهبى شان را با کمال آرامش انجام دهند . بدیهى است به مناسبت موضع خاص کشیشان سیاهپوست در مقابل جنایات آمریکا ، آنان از اولویت خاصى برخوردارند .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 67

تاریخ : 30/9/58

بیانات امام خمینى در جمع راهپیمایان کفن پوش مراغه

با اتکال به خدا غلبه بر دشمن ممکن است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من نمى دانم از شما جوان ها که اینهمه راه از مراغه تا اینجا پیاده آمدید و اینهمه تحمل زحمت کردید تشکر کنم یا اظهار خجالت . من وقتى که اینطور احساسات را از جوان هاى وطن مى بینم و اینطور مهیا بودن از براى شهادت ، مهیا بودن از براى دفاع از اسلام ، غرور مى گیرد مرا که ما همچو جوان هائى داریم . آذربایجان همیشه در صف اول بوده . و شما جوان ها که از این راه دور و پرمشقت آمدید ، آذربایجانى هستید ، همان مردانى که هر وقت براى ایران یک حادثه اى پیش مى آمد ، آنها جلوتر از دیگران براى او قیام مى کردند و شما بدانید حادثه اى که حالا ما در آن هستیم از بزرگترین حوادث کشور ماست چنانچه پیروزى اى که شما جوان ها با اتحاد با سایر قشرهاى ملت به دست آوردید در طول تاریخ اینطور پیروزى با این کیفیت پیدا نشده بود . پیروزى یک ملت مسلم بدون اتکأ به غیر خدا ، بدون تجهیزات نظامى ، بدون تعلیمات نظامى ، بر یک قدرت هاى مجهز ، داراى تجهیزات نظامى ، داراى تعلیمات نظامى ، علاوه بر آن یک ملتى ، یک قدرتى که همه قدرت ها هم دنبال او بودند . اینطور غلبه غلبه اسلام بود بر کفر ، غلبه متن اسلام بر متن کفر . شماها همان سربازهاى صدر اسلام هستید ، همان ها که با مشرکین مقابل بودند و با آنهائى که مى خواستند اسلام تحقق پیدا نکند ، توطئه مى کردند ، امثال ابوسفیان و دوستان ابوسفیان ، آنها هم مى خواستند که پیغمبر اسلام موفق نشد به اینکه اسلام را در جزیره العرب تحقق بدهد . تمام همشان این بود که اسلام تحقق پیدا نکند براى اینکه اسلام را با همه منافع خودشان مخالف مى دیدند . اینطور مى دیدند که اگر پیغمبر اسلام غلبه کند ، آنها دیگر آن ظلم ها را ، آن غارتگرى ها را نمى توانند بکنند ، از این جهت مجهز شدند و همه قشرها را تجهیز کردند بر ضد رسول اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) و بحمداللّه موفق نشدند و امروز همان معنى است ، همان معنائى که در صدر اسلام بود و مواجهه اسلام بود با کفر و پیغمبر اکرم تجهیزاتى نداشتند ، اینها تعدادشان کم ، تجهیزاتشان کم و آن طرف داراى ثروت هاى زیاد ، تجهیزات زیاد معذلک چون خدا مى خواست ، چون اتکال شان به خدا بود ، از این جهت غلبه کردند ، افراد کم بر افراد زیاد غلبه کردند و افرادى که هیچ تجهیزات صحیحى نداشتند ، بر افرادى که ، قشرهاى مختلفى که از اطراف جزیره العرب جمع شده بودند که نگذارند اسلام محقق بشود ، افراد کم و تجهیزات کم و افراد زیاد و تجهیزات زیاد غلبه کردند براى اینکه اتکال شان

ص: 68

به خدا بود . یک نفر از اینهائى که با اراده تابع اراده خدا مى رفت ، عده اى از آنها را از بین مى برد . شما الحمدلله الان جمعیت تان زیاد است و باید طورى کنید که هر روز زیاد بشود ، قدرت ایمانى هر روز زیاد بشود . با توجه به خداى تبارک و تعالى خودتان را تربیت کنید که یک انسانى بشوید متقى و یک انسانى بشوید مجاهد براى خداى تبارک و تعالى ، با تقوا . اگر چنانچه اتکال به خداى تبارک و تعالى بکنید ، و به تربیت روى خودتان عمل بکنند شما پیروز هستید . و ما امید این را داریم که این اسلام امروز همانطور که ابتلائى در صدر اسلام داشت و سربازهاى اسلام جانبازى کردند ، فداکارى کردند و اسلام را پیش بردند ، حالا در دست ماست این اسلام و در مقابل ما هم قدرت هاى بزرگ ایستاده است . ما الحمدلله جمعیت مان الان خوب است ، لکن در مقابل قدرت هاى بزرگ ، اگر منهاى اسلام ، قدرت اسلام باشد ، چیزى نیستیم ، لکن با اسلام همه چیز هستیم . با اتکال به خدا همان سربازهاى صدر اسلام هستیم ، که سى نفر ، سى و یک نفر با شصت هزار نفر غلبه کردند ، شصت نفر با شصت هزار نفر ، اول مى خواستند سى نفر بروند بعد شصت نفر شدند ، شصت نفر مجاهد ، مجاهد براى خدا زدند شبیخون ، بر شصت هزار نفر غلبه کردند ، اسلام غلبه داد آنها را .

توطئه گران در پى ضربه زدن به اسلام و نهضت براى عدم تحقق آن

الان وضعیت کشور ما و وضعیت اسلام در کشور ما همان وضعیت صدر اسلام است ، یعنى همانطورى که ابوسفیان و دارودسته ابوسفیان و کسانى که با او متحد بودند و با او هم پیوند بودند بر ضد اسلام قیام کردند که نگذارند اسلام تحقق پیدا بکند ، حالا هم همان قضایا هست . الان هم اینهائى که در مقابل اسلام ایستاده اند و ضربه از اسلام خورده اند و فهمیده اند که اگر اسلام تحقق پیدا بکند به آنطورى که باید تحقق پیدا بکند ، دست اجانب و دست آنهائى که دنبال اجانب هستند و تأیید از آنها مى کنند ، از ذخائر ما کوتاه مى شود ، نمى توانند دیگر در مملکت ما حکومت کنند ، اینها اینطور ادراک کردند و در این نهضت ضربه دیدند و دست بردار نیستند و مى خواهند نگذارند اسلام تحقق پیدا کند همانطور که در صدر اسلام دارودسته ابوسفیان نمى گذاشتند به بهانه هائى مختلف ، به اشکالات مختلف ، با اشکال مختلف توطئه مى کنند که نگذارند در ایران یک رژیم جمهورى اسلامى متکى بر قانون اساسى اى که از روى اسلام است ، متکى بر اسلام ، احکام اسلام ، نگذارند این تحقق پیدا کند ، هر روز به یک بهانه اى ، یک بساط درست کنند . و من امیدوارم که شما جوان هاى عزیز مراغه و همه جوان هاى عزیز آذربایجان توجه بکنند به اینکه امروز وضع اسلام ، وضع همان روزى است که پیغمبر قیام کرد و نهضت کرد و اسلام را خواست محقق کند . امروز هم شما جوان ها نهضت کردید براى خدا ، براى اسلام و با تکبیر ، با اللّه اکبر این نهضت را به پیش بردید و از این به بعد هم با همین تکبیر ، با همین اراده مصمم و قوه ، اسلام را به پیش خواهید برد . با هم اتحاد داشته باشید . دست هاى خائن از راه نفاق افکنى ، خلل مى خواهند وارد کنند بر نهضت ما ، از راه اینکه یک دسته اى را در مقابل دسته دیگر قرار بدهند ، اغفال کنند یک دسته اى از جوان ها ، یک دسته از روستائى هائى که دل صاف دارند ، قلوب

ص: 69

الهى صاف دارند ، از آنها استفاده کنند و بر ضد شما جوان ها که پاسدار اسلام هستید و براى اسلام قیام کردید و براى اسلام این مشقت ها را متحمل شدید ، آنها را مى خواهند در مقابل شما قرار بدهند و نگذارند این مسائلى که الان ما مبتلا به آن هستیم به پیش برود . آذربایجان توجه بکند به این قضایا ، توجه بکند به اینکه امروز هر کس برخلاف این مسیر بخواهد یک حرکتى بکند ، مثلش مثل همان ابوسفیان و همان اشخاصى که در آنوقت با هم پیوند مى کردند که نگذارند پیغمبر اسلام یک حکومتى تشکیل بدهد . آنها از اسلام مى ترسیدند براى منافع خودشان ، اینها هم که الان دارند مخالفت مى کنند از اسلام مى ترسند براى منافع خودشان و براى منافع اربابان خودشان . خدمتگزار اجانب هستند . آنها از اینها حال شان بهتر بود ، براى اینکه آنها براى اجانب نبود ، آنها براى خودشان مى خواستند قیام کنند و برخلاف اسلام قیام کردند براى اجانب ، اینها براى اجانب دارند قیام مى کنند و براى اجانب فعالیت مى کنند که قیام شما مردان خدا را فلج کنند .

باید همه ایران این توجه را داشته باشند و خصوص آنجاها که در معرض این است که خداى نخواسته یک آسیبى ببیند نهضت ، مثل آذربایجان ، مثل کردستان ، مثل بلوچستان که در معرض آسیب است به واسطه اینکه اجانب در آنجاها بیشتر مى توانند فعالیت بکنند ، باید همه ایران خصوصا این مناطق مرزى و این مناطقى که آن اشخاص بیشتر مى توانند فعالیت بکنند ، باید بیدار بشویم ما و همه بیدار بشوند و براى خدا و به اذن خدا این جهاد را که همان جهاد زمان رسول اللّه هست به پیش ببرند . خداوند همراه شماست و همراه شما باشد .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 70

تاریخ : 1/10/58

فرمان امام خمینى به تیمسار شادمهر

بسم اللّه الرحمن الرحیم

تیمسارهادى شادمهر

بنابر اصل قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران ، تیمسار به خدمت اعاده و به درجه سرلشکرى مفتخر و به ریاست ستاد مشترک منصوب مى گردید . از پرسنل ارتش جمهورى اسلامى ایران انتظار دارم که براى اداره امور ارتش و پاسدارى از انقلاب و استقلال ایران در کمال صمیمیت ، اخلاص و ایثار همکارى نمایند .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 71

تاریخ : 1/10/58

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از دانشجویان تبریز

اتکال به ذات مقدس حق و اجتماع اقشار در زیر یک پرچم از رموز پیروزى نهضت

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از شما دانشجویان عزیز که از راه دور آمدید و از سایر گروه هائى که آمده اند و در این هواى سرد ، در این منزل محقر با من ملاقات کردند متشکرم . شما مى دانید که ما امروز در مقابل چه قدرتى واقع شده ایم ، ما در قدم اول که مقابل این قدرت ها واقع بودیم ، آن چیزى که رمز پیروزى ما بود چه بود و از این به بعد باید چه باشد .

شما مى دانید که ما نه قدرت نظامى داشتیم و نه ملت ما تعلیمات نظامى ، شما جوانان عزیز مشغول تحصیل دانش بودید و سایر قشرها هم مشغول کارهاى مخصوص خودشان بود روحانیون هم مشغول تحصیل علوم خودشان بودند ، ما نداشتیم یک جمعیتى که تعلیمات نظامى دیده باشد و نه یک تجهیزاتى داشتیم لکن یک چیز داشتیم و دنبال آن یک چیز دیگر ، عقیده به اسلام ، ایمان به خدا ، قیام براى خدا که دنبال آن جمع شدن همه قشرها در زیر بیرق اسلام بود . این دو نیروى عظیم را ما داشتیم که یکى اصیل و یکى دنبال او نیروى اصیل ، نیروى ایمان ، توجه به خدا ، اتکال به ذات مقدس حق . از همه زبان ها ذکر خدا بیرون مى آمد ، با اللّه اکبر جلو مى رفتند و دنبال این مطلب اصیل همه قشرها با هم مجتمع شدند و همه اغراض کنار رفت یک صدا و آن اینکه ما جمهورى اسلامى مى خواهیم ، این یک صدا که از حلقوم شما فرزندان اسلام در آمد و این صداى اسلام بود . صداى ملکوت بود ، صداى عالم غیب بود و این صدا همچو این ملت را منسجم کرد و همچو قدرتى به ملت داد که با دست خالى بر قدرت هاى بزرگ غلبه کردند . از این به بعد هم ما ، احتیاج به این صداى ملکوتى الهى داریم و احتیاج به این انسجام .

این که همه یکصدا جمهورى اسلامى را مى خواستند ، ضربه اى بود به آمریکا و رفقاى آمریکا

دشمن هاى ما مى خواهند این دو چیز را از ما بگیرند ما را اول از هم جدا کنند ، هر جائى یک صدائى درآورند . ملت اسلام که به تبع اسلام ، به تبع قرآن کریم باید همه با هم باشند و متحد باشند و برادر باشند ، مؤمنین سرتاسر دنیا برادرند به حسب حکم قرآن و برادرها برابرند و در شادى و غم هم

ص: 72

مشترکند . در اسلام همین برادرى است که مبدأ همه خیرات است و اینها که مى خواهند این برادرى را از ما بگیرند غائله بپا مى کنند . برادرها را مى خواهند از هم با لهجه مختلف کنند ، یک وقت هم غائله آذربایجان را به کار مى آورند که آنجا هم فریاد مى زنند که جمهورى آذربایجان ، یعنى جمهورى آذربایجان جمهورى غیر از جمهورى اسلام است ، یعنى به حسب فهم آنها آذربایجان جدا از اسلام . این هم توطئه است براى اینکه برادرها را از هم جدا کنند . اسلام ، قرآن ، عقد اخوت بین ما انداخته است (المومنون اخوه ) مؤمنون ، همه ، نه ترک و نه فارس و نه عرب و نه عجم نه از چه ، همه مؤمنین برادرند . این قرآن است . اینها که مى خواهند این برادرها را از هم جدا کنند در هر جا با یک نغمه اى وارد مى شوند و اذهان صاف جوان ها را و اذهان صاف اشخاصى که در روستاها هستند اینها را تبلیغ مى کنند و برضد برادرهاى خودشان آنها را تجهیز مى کنند ، این دست آنهائى است که تمام حیثیات این مملکت را در طول تاریخ و خصوصا در این پنجاه سال از بین بردند و تمام غارتگرى ها را آنجا کردند و حالا چون از این جهت مأیوس شدند دنبال اینطور توطئه ها برآمدند آنها فهمیدند که ضربه را از اخوت اسلامى کشور ما خوردند ، اخوت اسلامى عملى . همه یک کلام مى گفتند ، همه یک صدا درآوردند ، همه اللّه اکبر مى گفتند ، همه اتکال به خدا داشتند ، همه جمهورى اسلامى مى خواستند . این جهت که همه با هم بودند و یکصدا جمهورى اسلامى مى خواستند ، ضربه اى بود که بر آمریکا و رفقاى آمریکا خورد . آنهائى که تبع بودند . آنها الان یافته اند که ضربه را از کجا خوردند ، همان نقطه اى را که از آن ضربه خوردند هدف قرار دادند ، همان چیزى را که موجب شکست آنها شده است حالا هدف قرار دادند ، به همان موضعى که شما پیروز شدید آنها حمله کردند . موضع پیروزى اتفاق کلمه بود وحدت بین آذربایجان و کردستان و بلوچستان و ایران ، همه جا بود ، همه جاى ایران بود و اتکال به خدا آن جهت را که وحدت کلمه و طرح نبودن در انقلاب اینکه من از کدام طایفه ام ، شما از کدام طایفه اید ، من چه مسلکى دارم ، شما چه مسلکى دارید . این در انقلاب ، در ابتداى انقلاب که همه با هم متوجه بودید به اینکه آن سد شیطانى را بشکنید آنوقت این مسائل اصلا طرح نبود ، مسأله احتیاجات هم طرح نبود مسأله اینکه ما امشب وقتى برویم منزل آیا شاممان چیست ؟ منزلمان کجا است ؟

رمز پیروزى نهضت (گسستن از خود و پیوستن به خدا) بود

شما شاید در تلویزیون دیده باشید آن کنار شهر تهران که این زاغه نشینان هستند ، خوب اینها معلوم است که منازلشان چى هست و زندگى شان چى در تلویزیون که نشان داد گفت شما چه مى کنید روزها یا چه مى کردید . گفت ما صبح که مى شد زن و بچه مان را بر مى داشتیم براى تظاهرات مى رفتیم . اصلا به فکر اینکه من در این زاغه زندگى مى کنم ، به فکر اینکه من بچه هایم چه حالى دارند در این فکر نبودند . شما هم در فکر اینکه ما گرفتارى مان چیست مدرسه مان چه گرفتارى داریم معلممان چه آدمى است ، شما هم این فکر را نمى کردید . این القاه افکار متعدد و پشت کردن بر خود و روکردن به خدا ، حقیقت این است که ملت ما به خودش پشت کرد به خدا رو آورد ، آن چیزهائى که نفسش خواهش

ص: 73

داشت توجه به آن نداشت ، همه توجهش به این بود که جمهورى اسلامى را ایجاد کند ، این توجه به خدا بود ، از خود گذشته بود به خدا پیوسته بود . این رمز بود ، این رمز ، رمز پیروزى است . تا انسان به خود مشغول است نمى تواند کارى بکند براى اینکه خودها هستند ، افراد هستند تا شما به خود مشغول هستید برادرتان هم همین طور و من هم همین طور ، برادرم همین طور ، هر کدام یک آمال خاصى دارید ، تا توجه به خود است اقبال به خود است و پشت به خدا ، همه نکبت ها هست . در پیروزى شما عکس بود مطلب ، از آمال خودتان دست برداشته بودید ، آنوقت اگر یک کسى به شما مى گفت که شغل شما آیا خوبست ، آیا دکانتان مثلا چطور است شاید مسخره اش مى کردید که حالا وقت این حرف نیست . پشت کردید به آمال خودتان و رو کردید به خدا . این توجه به خدا و هجرت از خود به خدا که بزرگترین هجرت هاست ، هجرت از نفس به حق و از دنیا به عالم غیب شما را تقویت کرد ، یعنى دیگر براى شما مطرح نبود که من چند روز زنده بمانم این هم مطرح نبود . جوان ها مى دیدند که دارند تیراندازى مى کنند ، مى دیدند که تانک ها دارند مى آیند ، مى دیدند که مسلسل ها در کار است لکن حمله مى کردند . این نیروى خدائى است ، آن نیروى خدایى که از اول اسلام را تقویت کرد همین است که در شما پیدا شده بود : پشت به دنیا و رو به عالم غیب ، پشت به انانیت خود و رو به رحمت الهى ، قدرت الهى . این را حفظش کنید ، این نعمتى که خدا به شما داد و شما را متحول کرد به یک ملت دیگرى شمائى که از پاسبان مى ترسیدید از رژیم شاهنشاهى نترسیدید ، شمائى که از یک باتوم مى ترسیدید از مسلسل ها نترسیدید ، این نیروى خداست . این نیروى خدائى را حفظش کنید ، حفظ به این است که باز توجه تان به آنجا باشد . اینقدر دنبال این نباشید که ما خانه مان چه جور است و زندگى مان چه جور است و چه ، دنبال آن شرافت انسانى باشید ، دنبال آن معنا باشید که شما را پیروز کرد . پیروزى بر دشمن آن هم یک همچو دشمنى که همه چیز ما را مى خواهد از بین ببرد بالاترین چیزى است که براى یک ملتى حاصل مى شود . ما اگر مى توانستیم هدایت مى کردیم آنها را ، پیغمبرها آمده اند که همه هدایت کنند ، کفار را هدایت کنند ، ما اگر قدرت داشتیم همه اینها را هدایت مى کردیم ، لکن بعد از آنکه آنها به ما حمله بکنند ما با همان قدرت الهى که آن سد را شکستیم این سد هم مى شکنیم . ما که در این مبارزه ، در این مبارزه اى که همه با هم متحد بودند به واسطه پشت کردن بر آمال خودمان و رو کردند به خداى تبارک و تعالى پیروز شدیم حالا هم همین معنا را انشأاللّه حفظ مى کنیم و با همین اسلحه پیش مى رویم . متوجه باشید که بر همین معنائى که نکته و رمز پیروزى شما بود اینها حمله کردند . اگر در نظرتان باشد بعد از اینکه شما شکستید این سد شیطانى را و طرح کردید جمهورى اسلامى را ، دستجاتى پیدا شدند که (جمهورى ، اسلامى اش را کنار بگذارید) ، این حمله به آن نقطه اى بود که با آن نقطه ، در آن نقطه شما پیروز شدید .

ترس و رعب از اسلام موجب مخالفت آشوبگران با جمهورى اسلامى

آن موضعى که شما را پیروز کرد که اسلام بود و جمهورى اسلامى حمله به او شد گفتند (اسلامش نه ) همین اشخاصى که این کارها را دارند انجام مى دهند همین ها بعضى شان از همان ها بودند

ص: 74

که مى گفتند (اسلامش نه ، جمهورى بس است . جمهوریش را خوب پهلویش هم جمهورى دمکراتیک بگذارید از اسلام کنار بروید هر چه اسمش را مى خواهید بگذارید) هر اسمى مى گذاشتید با آن مخالفت نمى کردند براى اینکه از آن ضربه نخورده بودند از جمهورى ضربه نخورده بودند ، از جمهورى دمکراتیک ضربه نخورده بودند ، از جمهورى اسلامى ضربه خورده بودند از اللّه اکبر ضربه خورده بودند . اینها مى گفتند (اللّه اکبرش را بگذار کنار ، قرآنش هم بگذار کنار) در آنجا شما پیروز شدید گفتید جمهورى اسلامى هیچ این طرف و آن طرف نیست همین یک کلمه است مابقیش را نمى دانیم ، جمهورى اسلامى ، رأى دادید به جمهورى اسلامى ، یک رأى بى سابقه در دنیا یک رأى تقریبا مى شود گفت که اتفاق یکى درصد تا دو درصد کمتر ، آنجا اینها شکست خوردند مى گفتند (جمهورى اسلامى لازم نیست ، جمهورى یا جمهورى دمکراتیک ) آنجا هم شکست خوردند ، بعدش صحبت از قانون اساسى شد خواستند نگذارند این قانون اساسى اصلش نوشته بشود . از اینجا شروع کردند که بگذارید تا مجلس مؤسسان پیدا بشود ، مجلس مؤسسان یعنى چه ؟ یعنى سیصد نفر در قشرهاى مختلف براى اینکه مى دیدند که اگر سیصد نفر در ایران بخواهند این کار را بکنند ، ممکن است یک مقدارى از این قاچاق ها هم تویش باشد . ما مى گفتیم نه ، ما یک خبرگانى درست مى کنیم بعد مى گذاریم به آرأ ملت . خبرگانش با آرأ ملت و بعد از اینکه آن هم قبول کردند باقیش هم با آرأ ملت ، قانون اساسى اش هم با آرأ ملت . اینجا هى ایراد مى گرفتند و همه ایراد براى همین معنا بود که از اسلام مى ترسیدند و رمز پیروزى شما را اسلام دیده بودند و اینها مى خواستند که نگذارند جمهورى اسلامى قانون اساسى اسلامى داشته باشد . از آن که گذشت و رأى دادید و در بینش هم یکى دو تا از آن قاچاق ها پیدا شد ، آنها مى خواستند در ششصد نفر عدد زیاد پیدا بکنند که کارشکنى بکنند لکن الحمدلله نشد . بعد که خواستید رأى بدهید باز کارشکنى مى کردند ، در رأى دادن هم کار شکنى مى کردند ، اینقدر تبلیغات کردند که یک دسته از برادرهاى ما قهر کردند معذلک نود درصد رأى دادید ، یک دموکراسى به اصطلاح آنها حالا ما به اصطلاح آنها مى گوئیم یک دموکراسى دو آتشه یعنى دو دفعه به رأى عمومى گذاشتن . یک دفعه خبرگان را خود ملت تعیین کرد ، یک دفعه بعد از اینکه خبرگان تعیین شدند و به رأى ملت تعیین شدند خود قانون را رأى ملت تصویب کرد . در عالم یک چنین دموکراسى ما نداریم ، در عالم ما نداریم که تبلیغات نشده کار انجام بگیرد ، تبلیغاتى نتوانستند بکنند ، نکردند نگذاشتند .

پیشرفت شما در مقابل آن قدرت ، اعجاز بود

از آن طرف البته تبلیغات بود ، یک همچو مطلبى که در ایران اتفاق افتاد از آن معجزاتى است که در صدر اسلام اتفاق مى افتاد مسائل اسلام و ایران در این مدت مسائل اعجازى است ، پیشرفت شما در مقابل آن قدرت اعجاز بود ، توجه همه ملت به یک نقطه ، بچه کوچولو که تازه زبان درآورده با آن پیرمردى که در مریضخانه و بیمارستان افتاده یک چیز بود ، یک حرف بود کانه یک حلقوم صدا مى کرد ، هر جا مى رفتى همان صدا را مى شنیدى . این هم یکى از اعجازها بود اینجور رأى به اشتیاق

ص: 75

دادن که در بعضى جاها به من گفتند که در یک جا آن بیمار را آوردند لب صندوق رأى داده و همان جا مرده است ، اینقدر ناتوان بود . اما براى رأى دادن گفته است که مرا باید ببرید رأى بدهم . این معلولین ، این بیماریها اینهمه رأى دادند ، آنهائى که سن قانونى شان نرسیده بود اعتراض داشتند به ما یک روز همین جا جمع شده بودند اعتراض به اینک خوب چرا ما رأى ندهیم ؟ ما هم در اینجا شرکت داشتیم خوب ما هم رأى بدهیم . وضع اینطورى بود ، ایران سابقه نداشت اینطوردادن بلکه دنیا هم سابقه معلوم نیست که داشته باشد . اینجا هم شکست خوردند شد نود درصد . دو جور رجوع به آرأ ، دو دفعه رجوع به آرأ عمومى و ملت دو دفعه رأى داده است بر این قانون اساسى . حالا هم باز اشکال دارند . من نمى دانم اشکالشان این است که چرا ملت رأى داده است ؟ شما صد دفعه دیگر هم اگر این قانون اساسى را به این ملت مسلم عرضه بدارید همان است که هست ، به همان رأى مى دهند براى اینکه شما یا باید تبلیغ کنید که این ملت ما از اسلام رو برگرداند و بیاید طرف شما ، آنوقت رأى نمى دهند . اما تا اسلام است ، تا مبانى اسلام است ، تا زیر سایه قرآن هستیم ما زیر بیرق اسلام هستیم همین است که هست ، همین آش و همین کاسه صد دفعه هم از سر گرفته بشود همین است ، یا همین آقایان که خبرگان هستند یا نظیر همین ها ملت هم رأى به همین قانون اساسى و همین که موافق اسلام است ، مخالفتى با اسلام ندارد به همین رأى دادند ، صد دفعه دیگر هم به رأى بگذارید همین است . حالا یک عده اى که ادعا مى کنند که ما مثلا مى خواهیم دموکراسى باشد ، یک عده اى در مقابل همه ملت ایستاده اند و مى گویند که ما قبول نداریم . شما در دنیا به هر مکتبى رجوع کنید که آقا ملت یک چیزى را مى خواهد یک پانصد نفر ، یک هزار نفر ، یک ده هزار نفر (فرضا باشند) اینها هم یک چیزى را مى خواهند ، ملت رأى به این دادند ، این چند نفر هم مى گویند که ما قبولش نداریم این را ، مى گویند که اینها برخلاف آن چیزى که همه بشر بر آن متفق شدند برخلاف _ او دارند مى گویند ، برخلاف دموکراسى است ، برخلاف اسلام هم است . اسلام که مى گوید ، مى فرماید که شورا باشد کارهاتان ، خوب این یک کارى بوده است و به شورا گذاشته شده است . وقتى که شورا یک چیزى را به اکثریت قبول کردند معنایش این است که همان را عمل بکنید ، هر که رد بکند معنایش این است که ما قبول نداریم این را . این برخلاف دموکراسى است ، برخلاف اسلام است ، برخلاف مصالح مملکت است و حمله به همان جائى است که شما از آنجا پیروز شدید . همانى که به آن پیروز شدید حمله دارد مى شود . چشم ها را باز کنید من دارم تکلیف را از خودم برمى دارم به گفتن ، شما مکلفید که با توجه به همه مصالحى که دارید و مى کنید عمل بکنید ، من مى گویم این توطئه است براى اسلام و به ضد اسلام و دلیلش این است که همانى که اسلام مى خواهد ، به آن حمله کردند ، جمهورى اسلامى را خواستند به آن حمله کردند ، شما هم باید چشم و گوشتان را باز کنید .

جلوگیرى از مشتبه شدن جمهورى اسلامى در اذهان مردم

نگذارید اشخاص اشتباه بکنند ، اگر چنانچه اشتباه دارند مى اندازند ، مردم را تبلیغ کنید هر

ص: 76

کدامتان تبلیغ کنید . اگر در روستاها رفتند یک عده اى که شیطنت دارند ، در روستاها رفتند و دارند تبلیغات مى کنند شما هم بروید در روستاها مطالب را بگویید . مسأله این است اینها به همان چیزى که شما مى خواهید دارند حمله مى کنند . شما اسلام را مى خواهید اینها مى گفتند جمهورى اسلام ما نمى خواهیم . تا همه با هم نباشید و همه از این آمال دنیائى که به زودى از دست همه مان مى رود پشت نکنید و توجه به مبدأ قدرت که همیشگى است نداشته باشید پیروزى نیست و من امیدوارم که همانطور که تا حالا همه قشرها توجه به خدا داشتند و فکر این نبودند که زندگیم چطور است ، تا آنوقتى که مستقر بشود جمهورى اسلامى و احکام اسلام مستقر بشود ، همین حال باقى باشد و ما انشأاللّه پیروز بشویم و پیروز مى شویم . من به شما عرض کنم تا این چهره هاى نورانى و متوجه به خدا هست پیروزى همراه است و ما امیدواریم که هم از جهت اقتصادى ، هم از جهت سیاسى ، هم از جهت فرهنگى پیروز بشویم و اگر خداى نخواسته یک روز قضیه دخالت نظامى باشد ما همه با هم سرباز اسلام هستیم . خداوند همه تان را انشأاللّه حفظ کند ، موفق باشید .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 77

تاریخ : 2/10/58

پیام امام خمینى به مسیحیان جهان به مناسبت عید میلاد حضرت مسیح

بسم اللّه الرحمن الرحیم

(یا ایها الذین آمنوا کونوا قوامین لله شهدأ بالقسط و لا یجرمنکم شنئان قوم على الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوى واتقوااللّه ان اللّه خبیر بما تعملون )

1خوشا ، 3خوشا به حال آنان که گرسنه و تشنه عدالتند ، از آن رو که سیر نخواهند شد (انجیل متى )

1خوشا ، 3خوشا به حال آنان که از بهر عدالت زحمت مى کشند ، به سبب آنکه مملکت آسمانى از آنهاست (انجیل متى )

عید سعید میلاد مسیح پیامبر عظیم الشأن که براى طرفدارى مظلومان و برقرارى عدل و رحمت مبعوث و با گفتار آسمانى و کردار ملکوتى خود ظالمان و ستمکاران را محکوم و مظلومان و مستضعفان را پشتیبانى فرمود بر ملت هاى مستضعف جهان و ملت مسیح و مسیحیان هم میهنان مبارک باد ، هان اى پدران کلیسا و روحانیون تابع حضرت عیسى بپاخیزید و از مظلومان جهان و مستضعفان گرفتار در چنگال مستکبران پشتیبانى کنید و براى رضاى خدا و پیروى دستور حضرت مسیح یک بار ناقوس ها را در معابدتان به نفع مظلومان ایران و محکوم نمودن ستمگران به صدا درآورید .

کارتر سردمدار ستمکاران عالم تقاضا کرد تا ناقوس را در سرتاسر آمریکا به نفع جاسوسان در مقابل ملت مظلوم ایران به صدا درآورید . چه خوب و بجاست که ناقوس ها را به فرمان خداى عالم و دستور عیسى مسیح به نفع ملت هاى مستضعف که در زیر چکمه دژخیمان کارترها از هستى ساقط مى شوند به صدا درآورید .

خوشا به حال آنان که گرسنه و تشنه عدالتند و از بهر عدالت زحمت مى کشند و واى به حال آنان که برخلاف دستور عیسى مسیح و برخلاف دستور همه پیامبران به نفع ظالمان و جاسوسان و پایمال کنندگان حقوق ملت ها زحمت مى کشند . واى ملت مسیح و پیروان عیسى روح اللّه بپا خیزید و از شرافت عیسى مسیح و ملت عیسوى دفاع کنید و اجازه ندهید دشمنان تعلیمات آسمانى و مخالفان دستورات الهى ، ملت مسیح و روحانیت عیسى را به خلق هاى مستضعفه جهان بد معرفى کنند . حضور ابرقدرت ها در معابد و دست آسمان کردن آنان براى دعا به جاسوسان و خائنان علیه مظلومان و مستضعفان شما را اغفال نکنند که اینان جز براى رسیدن به قدرت بیشتر و نیل به ریاست دنیا که خلاف دستور آسمانى است به چیز دیگرى فکر نمى کنند .

ص: 78

ملت ما سال ها مبتلا به سالوس ستمگران بود و رنج ها از آن برد .

اى ملت مسیح چه شد که آقاى کارتر در کشتارهاى دستجمعى ایران ، ویتنام ، فلسطین و لبنان و دیگر مناطق به دعا برنخاست و تقاضاى آهنگ ناقوس ها را نکرد ولى اکنون براى رسیدن به ریاست جمهورى و ادامه چند سال دیگر ستمگرى بر ملت هاى ضعیف دست به دعا برداشته است و کلیسا را به آهنگ ناقوس فرا خوانده است .

هان اى پدران کلیسا بپا خیزید و عیسى مسیح را از چنگال این دژخیمان نجات دهید که آن پیامبر بزرگ از ستمگرى که دین را وسیله ظلم و دعا را وسیله رسیدن به مسند ستمگرى به بندگان خدا قرار مى دهد بیزار است ، که دستورهاى آسمانى همه براى نجات مظلومان ، از ملکوت نازل شده است . و اى مستضعفان جهان برخیزید و هم پیمان شوید و ستمگران را از صحنه برانید که زمین از خداست و وارث آن مستضعفانند .

و اى ملت آمریکا به تبلیغات رؤساى جمهورى که جز نیل به قدرت فکرى ندارند گوش فرا ندهید و بدانید که جوانان ما با جاسوسان رفتارى خداپسندانه دارند ، که دستور اسلام رحمت بر اسیران است گرچه ظالم و جاسوس باشند .

شما اى ملت آمریکا از کارتر بخواهید شاه مخلوع و جنایتکار را به ایران برگرداند که کلید رهائى جاسوسان به دست اوست و شما اى اصحاب ناقوس دست ها را به دعا بردارید و ناقوس ها را به آهنگ درآورید و از خداى بزرگ بخواهید که به رؤساى جمهور شما عدل و انصاف مرحمت کند .

خوشا به حال آنان که از بهر عدالت زحمت مى کشند و دعا مى کنند .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 79

تاریخ : 2/10/58

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از کارکنان بخش خبر و جهاد سازندگى صدا وسیماى جمهورى اسلامى

سازندگى هاى روحى مقدم بر همه سازندگى هاست

بسم اللّه الرحمن الرحیم

کشور ما و ملت ما احتیاج به سازندگى دارد ، سازندگى هاى روحى مقدم بر همه سازندگى هاست ، جهاد سازندگى از خود افراد باید شروع بشود و خودشان را بسازند و با شیطان باطنى جهاد کنند که این جهاد منشأ همه جهادهائى است که بعد واقع مى شود . انسان تا خودش را نسازد نمى تواند دیگران را بسازد و تا دیگران ساخته نشوند ، نمى شود که کشور ساخته بشود . جهاد سازندگى از خود آدم باید شروع بشود ، جهاد نفس ، جهاد اکبر است ، براى اینکه همه جهادها اگر بخواهد نتیجه داشته باشد و بخواهد انسان در جهادها پیروز بشود موکول به این است که در جهاد نفس پیروز باشد اگر انسان ها توجه به خودشان داشته باشند ، جهاد نکرده باشند با شیطان خودشان ، اینها واحد واحدهائى هستند که علاوه بر اینکه نمى توانند اصلاح جامعه را بکنند ، فساد هم در جامعه مى کنند ، همه فسادهائى که در عالم واقع مى شود ، براى اینکه آن جهاد واقع نشده ، آن جهاد اکبر واقع نشده . تمام این گرفتارى هائى که بشر دارد از دست خود بشر دارد ، بشر است که به بشر جنایت وارد مى کند ، سایر موجودات ، سایر حیوانات ولو سبع هم باشند ، آنقدرى که بشر جنایت مى کند آنها نمى کنند . این بشر است که چون اصلاح نشده است و جهاد سازندگى نکرده است ، این از همه حیوانات سبعتر است ، هیچ سبعى مثل انسان نیست و هیچ حیوان دیگرى هم به پاى این حیوان نمى رسد .

آنقدر که این انسان ، این حیوان دوپا در عالم فتنه و فساد مى کند هیچ موجود دیگرى نمى کند و آنقدرى که این حیوان دو پا محتاج به تربیت است هیچ حیوانى محتاج نیست . تمام انبیا از اول تا حالا ، تا خاتم ، از آدم رسول اکرم براى یک مقصد آمدند و آن مقصد این است که این حیوانات را انسان کنند . مقصد این است . تمام کتاب هائى که از آسمان براى انبیا آمده است که بزرگترش قرآن کریم است . همین یک مقصد را دارد که این انسان هایى که در این ظلمات واقع شده اند غرق شده اند در دنیا ، همه توجه شان به خودشان است ، هر چه مى خواهند براى خودشان مى خواهند ، اصلا پیش شان مطرح نیست یک چیز دیگرى غیر از خودشان ، آنها مى خواهند اینها را از این ظلمت ها نجات بدهند ، به عالم نور برسانند ، ظلمت هاى زیاد ، ظلمات ، آیه شریفه این طرفش را ظلمات مى فرماید (اللّه ولى الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الى النور) آن طرف را نور مى فرماید ، این طرف را ظلمات .

ص: 80

ظلمت ها زیاد است ، تاریکى هائى که بشر به آن مبتلاست ، چه تاریکى هائى که در نفس خودش هست و در باطن خودش هست و چه تاریکى هائى که در جامعه هست ، اینها زیاد هستند ، از اینها وقتى انسان تخلص پیدا کرد نور یک امر واحد است ، همه به یک مبدا واحد به یک مبدا نور باید برگردند . انبیا آمدند که اینهائى که در ظلمت ها واقعند ، اینهائى که هیچ نمى بینند الا خودشان و هیچ نمى خواهند الا براى خودشان ، براى هیچ کس دیگرى ارزش قائل نیستند ، هر چه هست براى خودشان مى خواهند ، اینها را از این خودخواهى که منشأ همه ظلمت هاست ، نجات بدهند و برسانند به خداخواهى که نور است . آنهائى که رسیده اند به این مقام خداخواهى که این یک مرتبه از کمالات است آنها اینطور نیستند دیگر که مثل ماها فکر کنند ، آنها فکر دیگران هستند قبل از اینکه فکر خودشان باشند . پیغمبر اکرم براى این کافرهایى که مسلمان نمى شدند و مؤمن نمى شدند غصه مى خورد ، در آیه شریفه هست که ، مثل اینکه مى خواهى خودت را هلاک کنى براى اینها . خواست که همه عالم به نور برسند ، مبعوث شده بود براى اینکه همه این هیاهوهائى که در دنیا هست و این هیاهوها براى خود است ، براى رسیدن به قدرت خود است این هیاهوها را از بین ببرد و یک خداخواهى در مردم ایجاد کند ، توجه به نور ایجاد کند . اگر ایجاد بشود او ، دیگر اینهمه نزاع هائى که در دنیا هست از بین مى رود . اگر تمام انبیا جمع بشوند در یک محلى هیچ وقت با هم نزاع نمى کنند اگر اولیا و انبیا را شما فرض کنید که الان بیایند در دنیا ، هیچ وقت با هم نزاع نمى کنند براى اینکه نزاع مال خودخواهى است ، از نقطه نفس انسان پیدا مى شود که آنها نفس را کشته اند ، جهاد کرده اند و همه خدا را مى خواهند ، کسى که خدا را مى خواهد نزاع ندارد ، همه نزاع ها براى این است که این براى خودش یک چیزى مى خواهد این هم براى خودش یک چیزى مى خواهد ، این دو خودها تزاحم مى کنند ، این قدرت را مى خواهد مال خودش باشد ، آن هم قدرت را مى خواهد مال خودش باشد ، تزاحم مى کنند ، این قدرت را مى خواهد مال خودش باشد ، آن هم قدرت را مى خواهد مال خودش باشد ، تزاحم مى کنند ، جنگ درمى آید . اگر مردم تربیت بشوند به تربیت انبیا که همه کتب آسمانى براى این تربیت آمده است ، همه این نزاع ها از بین مى رود ، همه این گرفتارى هائى که براى بشر است از بین مى رود ، برادر مى شوند همه ، همانطورى که در قرآن کریم همه را برادر خوانده است ، مؤمنها برادرند ، از این آیه استفاده این معنا شود که اگر چنانچه دو نفر به اخوت ایمانى شان عمل نکنند ، برادر نباشند ، مؤمن نیستند ، (المومنون اخوه ) مى گوید برادر هستند ، این مؤمنها برادرند ، همانطورى که یک برادر براى برادر خودش خیر مى خواهد مؤمن این است . اگر یک وقت ما دیدیم که کسى براى برادرهاى خودش خیر نخواست ، نزاع راه انداخت ، هیاهو راه انداخت ، این به طرف خودش بکشد ، او به طرف خودش بکشد ، این از ایمان معلوم مى شود که حظ صحیح نبرده است ، آنى که باید ایمان در قلب این تأثیر بکند ، نکرده است .

ایمان فقط این نیست که ما اعتقاد داشته باشیم که خدایى هست و پیغمبرى هست و چه ، نه ، ایمان یک مسأله اى بالاتر از این است این معانى را که انسان ادراک کرده به عقلش ، باید با مجاهدات به قلبش برساند که قلبش آگاه بشود ، بیابد مطلب را . خیلى چیزهاست که انسان به برهان مى داند که فلان قضیه فلان طور است یا فلان طور نیست ، لکن چون ایمان نیامده است ، تأثیر نمى کند مثلا نوع مردم

ص: 81

اینطور هستند که در یک شب تاریکى ، اگر یک مرده اى در محلى باشد پیش او مى ترسند بخوابند و همه عقیده شان هم براى این است که مرده هیچ اثرى ندارند ، هیچ کارى از او نمى آید ، عقلشان مى گوید که مرده است ، این مرده اصلا حرکت ندارد تا بتواند به من ضرر بزند ، عقل این را مى گوید ، لکن این مطلب به قلب نرسیده ، مرده شورها به واسطه تکرارى که کرده اند ، عمل تکرار شده را به واسطه تکرار ، آنها پیش مرده مى خوابند ، هیچ برایشان چیزى نیست ، این فرق ما بین ادراک عقلى و ایمان است . ادراک عقلى آدم مى کند تأثیر در آدم ندارد ، تا ایمان نباشد ، مسأله عقلى را قلبش نفهمیده باشد ، باورش نیامده باشد ، آن مسأله عقلى تأثیرش کم است .

ایمان عبارت از این است که آن مسائلى را که شما با عقلتان ادراک کرده اید آن مسائل را قلبتان هم به آن آگاه بشود ، باورش بیاید ، این محتاج به یک مجاهده اى است تا به قلب شما ، بفهمید ، بفهمید که همه عالم محضر خداست ، محضر خداست ، ما الان در محضر خدا نشسته ایم . اگر قلب ما این معنا را ادارک بکند ما الان در محضر خدا هستیم ، همین مجلس محضر خداست ، این را اگر ایمان انسان در آن راه پیدا نیست مؤمن بشود انسان به آن ، قلب انسان بیابد این مطلب را ، از معصیت کنار مى رود . تمام معصیت ها براى این است که انسان نیافته این مسائل را ، برهان هم بر آن دارد ، برهان عقلى هم قائم است به اینکه خداى تبارک و تعالى همه جا حاضر است ، هم برهان است و هم همه انبیا گفته اند (و هو معکم اینما کنتم ) قرآن است ، آن با شماست ، هر جا هستید آن با شماست ، ما آن را از قرآن شنیده ایم ، به برهان هم ثابت هست لکن به قلب ما نرسیده است . ما مثل مرده شور شده ایم تا حالا در این باب ، ما مثل مردم عادى هستیم که مطلب نرسیده به قلبمان ، تا اگر بخواهیم یک غیبت بکنیم ، یک تهمت بزنیم ، یک کار زشت بکنیم ببینیم محضر خداست ، در محضر خدا که ، محضر احترام دارد ، انسان در محضر یک بزرگى که در نظر خودش بزرگ است ، احترام مى کند از آن محضر . اگر یک نفر وقتى که در نظرتان بزرگ است پیش شما باشد ، در محضر او کار خلاف نمى کنید چه رسد به اینکه در محضر او به او خلاف بکنید ، کار خلاف مطلقا آدم نمى کند در محضر یک کسى که ادراک کرده است که این بزرگ است ، محترم است ، چه رسد به این که در محضر آن محترم به خود آن محترم خلاف احترام بکند ، محضر ، محضر خداى تبارک و تعالى است عالم محضر است ، تمام عالم محضر است ، معصیت مخالفت با خود اوست ، با آن کسى است که در محضرش هستیم .

بسازید ، باید بسازیم خودمان را ، جدیت کنید که این جهاد سازندگى را از خودتان شروع کنید ، وقتى از خودتان شروع کردید هر کارى بکنید ، این کارى است الهى وقتى خودتان را ساختید ، تمام کارهایتان الهى مى شود ، براى اینکه از ظلمت ها بیرون رفته اید ، در نور وارد شده اید ، همه اعمالتان نورانى مى شود حرف که مى زنید نور است ، با گوش هم که مى شنوید نور است ، با قلبتان هم ادراک مى کنید و با نور ادراک مى کنید ، اصلا شما شده اید نور .

انبیا آمدند که ما اشخاصى که از نور بهره اى نداریم و ظلمات به ما احاطه کرده است از هر طرف ما را ، از این ظلمت هاى گوناگون نجات بدهند و برسانند به عالم نور که اگر رسیدید به عالم

ص: 82

نور ، شما سر تاپایتان نورانى مى شود ، نور مى شوید ، اصلش حرفى که مى زنید نورانى است ، حرفى که مى شنوید نورانى است ، گوش و سمع و بصر ، همه گوش خودت را رها کرده اى و گوش نورانى پیدا کرده اى . چشم ظلمانى را رها کرده اى یک چشم نورانى پیدا کرده اى . چشمى است که با او توجه به خدا دارید ، گوشى است که با او توجه به خدا دارید ، ما باید خودمان را بسازیم ، خودتان را که بسازید همه کارهایتان جهاد سازندگى است . هر کارى بکنید دیگر در حیطه جهاد وارد شده اید شما ، شما مجاهد هستید دیگر ، کارهاى مجاهد کارهاى جهادى است ، کوشش کنید که این جهاد سازندگى را در خودتان ایجاد کنید ، یعنى مشغول بشوید به این کارها . نگذارید براى اینکه بعد آخر عمر ، بسیارى از وسوسه هاى شیطان یکیش همین است شیطان باطنى انسان ، همین است که حالا جوانیم ، انشأاللّه وقتى که پیر بشویم آن وقت توبه مى کنیم ، شما نمى دانید که براى پیر توبه کردن دیگر به این زودى ها امکان ندارد . یک درختى که تازه در آمده است مى شود کند آن را و یک بچه هم مى کند آن را ، این درخت وقتى که یک مقدارى بزرگ شد ، یک مرد بزرگ مى تواند بکند ، یک قدرى بزرگتر شد محتاج به آلات است که کنده بشود یک وقت درختى که تناور شد و بزرگ شد مثل چنار امام زاده صالح ، نمى دانم حالا هست یا نه ، این را دیگر به این چیزها نمى شود کند آن را . این ریشه هاى اخلاق فاسده ، ریشه هاى اعمالى که در انسان هر عملى بکند یک ریشه اى در نفس پیدا مى شود ، اولش آسان است یک معصیتى کرد ، مى تواند زودى برگردد ، یک قدرى که اضافه شد مشکلتر مى شود . هر چه برود طرف پیرى این قویتر مى شود و انسان ضعیفتر مى شود . اراده انسان ضعیفتر مى شود ، لکن این معانى که انسان گرفتارش بوده زیادتر مى شود ، نگذارید براى زمان پیرى توبه را ، نگوئید که ما وقتى که حالا رسیدیم به بالاتر ، آنوقت ، آنوقت دیگر نمى شود ، همین طور وسوسه مى کند شیطان تا آخر که نگذارد ما با ایمان وارد بشویم به آن عالم ، تمام وسوسه هاى مقابل دعوت هاى انبیا همین است که نمى خواهند ما برسیم به آن نور . شیطان ها نمى خواهند ، این شیطان هائى که الان نمى خواهند که این جهاد سازندگى هائى که اینها ، خواهرها ، برادرهایمان با این زحمت مى روند جهاد سازندگى مى کنند ، این شیطان هائى که مى خواهند نگذارند این جهاد سازندگى پیدا بشود ، اینها مى خواهند نگذارند که اسلام تحقق پیدا بکند . اینها از همان ریشه هاى شیطانند ، اینها اولاد شیطانند ، اینها همان وسوسه هاى شیطانى را مى کنند ، اینهائى که وارد مى شوند در مزارع ، وارد مى شوند در کارخانه ها و جوان ها را از کار باز مى دارند ، به اعتصاب وا مى دارند ، اینها همان از ریشه هاى شیطانند ، آن در باطن ما هست ما را نمى گذارد که جهاد بکنیم ، اینها هم در ظاهر اینها را نمى گذارند جهاد بکنند ، باید شیطان ها را بشناسید تا نشناسید نمى توانید دفاع کنید از خودتان ، شیطان خودتان را بشناسید ، شیطان باطن خودتان را بشناسید ، شیطان هاى خارجى را هم بشناسید تا بتوانید با آنها جهاد کنید ، شیطان باطنى انسان خود آدم است ، خود انسان ، آن نفسیت انسان ، آن هواهاى انسان . اینها قشرهاى شیطانى است در انسان ، جنود شیطانند اینها ، آن را تا نشناسد انسان نمى تواند با او مجاهده بکند ، این انسان هائى هم که شیطان هائى هستند که مانع از این هستند که این اسلام تحقق پیدا بکند در اینجا و یک رژیم انسانى اسلامى پیدا بشود آن رژیمى که انبیا

ص: 83

مى خواستند ، آن رژیمى که اولیأ خدا مى خواستند ، همه زحمت هایشان براى این بود که انسان درست کنند ، انسان که درست بشود رژیم حکومتش هم درست مى شود . چیزهاى دیگرى هم درست مى شود ، همه چیز درست مى شود همه زحمت انبیا براى این بود که یک عدالت اجتماعى درست بکنند براى بشر در اجتماع و یک عدالت باطنى درست کنند براى انسان در انفراد . زحمت هاى انبیا براى این بود ، اینها زحمت هاى انبیا را مى خواهند هدر بدهند . شما جوان ها که ایستادید و با مشت محکم جمهورى اسلامى را خواستید ، شما خواستید که اسلام رژیم این کشور باشد ، شما کوشش کردید که اسلام باشد ، اینها کوشش کنند که نباشد ، اینها جنود شیطانند ، باید آنها را بشناسید تا بتوانید دفاع کنید ، دفاعشان کنید و هستند اینها ، تا انسان هست همین مسائل هست .

کوشش کنید که زیر پرچم اسلام بروید

انبیا هم دعوت کردند ، زحمت کشیدند ، اولیا هم دعوت کردند ، رحمت کشیدند . جنگ ها کردند براى همین که این انسان هاى فاسد را کنار بزنند و یک جامعه انسانى درست بکنند ، لکن مع الاسف توفیق حاصل نشد ، براى ما هم نمى شود ، براى شما هم نمى شود . اما حتى الامکان البته آن معنائى که اسلام مى خواهد به این زودى ها حاصل نمى شود ، اما حتى الامکان ما مکلفیم نباید بگوئیم که حالا که آن مطلب اعلى حاصل نمى شود این پائین ترش هم حاصل نشود .

ما مکلفیم که هر مقدارى که مى توانیم این رژیم را رژیم انسانى ، رژیم اسلامیش کنیم ، هر قدر مى توانیم زیر پرچم قرآن برویم ، هر مقدارى که شما عمل کردید به قرآن ، زیر پرچمش رفتید ، پرچم قرآن این نیست که پرچم هاى دیگران هستند ، پرچم قرآن عمل به قرآن است ، زیر پوشش قرآن که انسان رفت ، زیر پرچم اسلام است ، زیر پرچم قرآن است . کوشش کنید که زیر پرچم اسلام بروید ، هر مقدارى که مى شود خودتان و هر کس را با او آشنا هستید ، هر مجلسى که پیدا شود ببینید که یک کسى از این پوشش اسلامى مى خواهد یک قدرى کنار برود دعوتش کنید . امر به معروف و نهى از منکر از امورى است که بر همه کس واجب است ، یک چیزى نیست که بر یکى واجب باشد بر دیگرى نه ، همه ما مکلفیم که همانطور که مکلفیم که خودمان را حفظ کنیم و خارج کنیم از ظلمت به نور ، مکلف هستیم دیگران را همین طور دعوت کنیم . هر مقدارى که مى توانیم ، شما نباید بگوئید که خوب ، من که خطیب نیستم ، من که اهل منبر نیستم ، من که اهل محراب نیستم ، شما اهل این هستید که در خانواده تان با آن پسرتان و با دخترتان و با اولیائتان ، با آن کسى که رفیق شما هست ، مى توانید حرف را بزنید ، همین مقدار شما مکلفید . اگر انسان دید معصیت خدا مى شود ، باید جلویش را بگیرد ، نگذارد معصیت خدا بشود . انشأاللّه خداوند همه ما را هدایت کند و همه ما را از این ظلمت هائى که در اطرافمان ، در قلوبمان ، در همه اعضا و جوارحمان قرا گرفته ، این ظلمت ها را به نور هدایت کند .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 84

تاریخ : 3/10/58

بیانات امام خمینى در جمع دانشجویان هنرى شیراز

تعیین رئیس جمهور باید با توجه به صفاتش در قانون باشد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من در عین حال که حالم مقتضى صحبت نیست لکن براى تشکر از آقایان چند کلمه اى عرض مى کنم . آقایان زحمت کشیدند که از راه هاى دور تشریف آوردند . خداوند همه را حفظ کند ، موفق باشید . چیزى که لازم است عرض کنم این است که در این موقع که یک مرحله دیگرى از مراحلى که در کشور ما مى خواهد تحقق پیدا کند در دست اجراست و آن تعیین رئیس جمهور است ، باید توجه داشته باشند آقایان که آن صفتى که در قانون اساسى براى رئیس جمهور تعیین کرده اند مراعات کنند ، قانون اساسى را ملاحظه کنند و رئیس جمهور را در آنجا ملاحظه کنند و کسى که داراى این صفات بود او را به آن صفات مى شناسند به او راى بدهید و اگر چنانچه فاقد آن صفات باشد ، احتراز کنید از رأى دادن به او .

به کسى که لایق براى این مقام است رأى بدهید

روز سرنوشت سازى است . مى خواهید زمام کشور را به یک کسى بدهید که مؤثر در مقدرات کشور شما باشد . سهل انگارى نکنید و به پاى صندوق ها بروید و با هم اجتماع کنید و کسى که لایق براى این مقام است و داراى صفاتى است که سوء سابقه نداشتن ، وابستگى به رژیم سابق نداشتن ، اینها از امورى است که باید ملاحظه بشود و آقایان نباید سستى کنند در رفتن ، به پاى صندوق بروند لکن به کسى که این صفات را دارد رأى بدهند . خداوند انشأاللّه شماها را حفظ بکند و من از اینکه معذورم از اینکه زیاد صحبت کنم عذرخواهى مى کنم و شما را به خداى تبارک و تعالى مى سپارم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 85

تاریخ : 3/10/58

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از فرهنگیان و معلمان شهرستان محلات

اگر چنانچه انسان تحت تربیت انبیا متحول بشود ، جامعه هم به تبع او به ترقى مى رسد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

محلات یک محلى است که من بعضى تابستان ها مى رفتم ، تابستان ها را آنجا بودم و در آنوقت که من آنجا بودم احساس مى کردم که مردم محلات با مردم بسیارى از جاها فرق دارند ، توجهشان به دیانت بیشتر بود از بعضى جاهاى دیگر ، از خیلى جهات و من اینکه فهمیدم این بود که محل به واسطه خوبى علما خوب بوده . علمائى بودند که در محلات بودند ، علمائى بودند که افراد صحیح ، وظائف ملائى شان را ، وظائف دیانت شان را خوب عمل مى کردند ، مردم هم تبعیت آنها خوب شده بودند ، اهل مسجد بودند ، همه اهل دعا و اهل عبادت و اهل کار و همه چیز بودند . محلات ، من حالا قریب بیشتر از شاید سى سال است ، یک همچو چیزهائى است که دیگر آنجا را ندیدم ، نمى دانم الان باز همان است ، من امیدوارم که همان باشد . اگر چنانچه انسان خودش متحول بشود به یک انسانى که تحت تربیت انبیا انسان بشود ، جامعه هم به تبع او به ترقى مى رسد . گاهى یک فرد در یک جامعه موجب فساد مى شود و گاهى هم یک فرد در یک جامعه موجب صلاح مى شود . این فرد گاهى از قشر قدرتمندان است که مردم به او توجه دارند ، گاهى از قشر روحانیین است که آن هم مردم به او توجه دارند . قشر قدرتمندها کمتر در شأن پیدا مى شود که اشخاص ساخته شده باشد ، من که حالا یاد ندارم ، کمتر پیدا مى شود ، در قشر روحانیین پیدا مى شود . و اگر روحانى ، در یک محل یک روحانى متعهد باشد ، آن محل را تصفیه مى کند و اگر در هر یک از بلاد چند نفر روحانى باشند که آنها آنطور که باید ، آنطور که دستور اسلام است باشند ، از باب اینکه مردم تبعیت از آنها مى کنند ، مردم هم اصلاح مى شوند و با اصلاح مردم یک جامعه صحیح پیش مى آید .

مهمترین مأموریت رضاخان یکى این بود که روحانیون را بکوبد

شما دیدید که در این 50 سال ، خوب اکثرا یادتان نیست ، زمان رضاخان را اکثرا یادتان نیست لکن من یادم است ، یعنى من از قبل از اینکه رضاخان کودتا کند یادم هست ، رضاخان به واسطه مأموریتى که داشت ابتدا به یک صورت مقدس مابى آمد تو کار ، مقدس مابى آن حدودى که یک نظامى باید باشد ، در محرم روضه داشت ، در یک جائى بود که روضه خوانى داشت و خودش هم حاضر

ص: 86

مى شد ، دستجات از ارتشى ها راه مى انداخت که من او را خودم دیدم ، دستجات مختلفى از ارتشى ها راه مى انداخت و آنوقت هم معروف بود که خود او در ماه محرم تکیه هائى که در تهران بود مى گفتند که مى رفت . بعضى ها مى گفتند پیاده مى رفت ، همه تکیه ها را در این شب هاى محرم ، به تدریج تکیه ها را مى رفت تا آنوقتى که قدرتش مستقر شد ، با اسلحه دیانت آمد تا آنوقتى که قدرتش محکم شد ، آنوقت که محکم شد مأموریتش را شروع کرد و مهمترین مأموریتش یکى این بود که روحانیون ، را بکوبد روحانیون را آنطورى که کوبید که تبلیغات را راه انداختند ، شعرا بر ضد روحانیون ، دستگاه ها تجهیز شدند بر ضد روحانیین ، به طورى که قشرهاى ناآگاه هم برگشتند از روحانیون ، شوفرها روحانى را یا سوار نمى کردند ، یا اگر سوار مى کردند ، اهانت مى کردند . من خودم سوار اتوبوس بودم که یک شیخ هم بود ، بنزین تمام شده بود ، تمام شدن بنزین را گردن شیخ مى گذاشتند . یکى از رفقاى ما گفت که من در اراک بودم و مى خواستم بیایم قم مثلا ، رفتم ، شوفر گفت که ما بنا گذاشتیم دو طایفه را سوار ماشین نکنیم ، یکى فواحش ، یکى آخوندها . از همه جهات شروع کردند فشار آوردن ، ممنوعشان کردند از منبر رفتن ، اصلا مجالس را از بین بردند ، شروع کردند به سربازى بردن ، شروع کردند عمامه ها را برداشتن و به طورى که ما شاید مثلا قبل از آفتاب ، چه وقت ، که خلوت باشد مى رفتیم در یک جائى رفقا یک چند نفرى که بودند ، اینها یکى یکى مى آمدند و در آنجا که نمى توانستیم بیرون برویم براى تعرض مى کردند و من یک درسى که _ من داشتم ، یک روز دیدم که یک نفر آمد ، جمعى بودند ، یک نفر آمد ، گفتم که رفقاتان ؟ گفت اینها قبل از آفتاب مى روند در باغات براى اینکه مأمورین مى آیند در توى مدرسه ها مى گردند معممین را مى برند . این براى چه بود ، این براى این بود که این قشر را مؤثر مى دانستند اینها ، ولو حالا به خیال خودشان این قشر را مى گفتند که نماینده اسلامند ، مردم به آنها توجه دارند ، اگر اینها یک قدرتى داشته باشند ، نمى گذارند کارها انجام بگیرد ، کارهائى که مى خواستند ، نمى گذارند انجام بگیرد ، از این جهت به اینها فشار مى آوردند .

یک کار دیگر هم که آنها مى کردند کارها زیاد بود ، یعنى برنامه زیاد بود اینکه قشر جوان را ، در مفاسد را به روى آنها باز کردند ، در همه شهرها خصوصا تهران که بیشتر از همه جا مورد نظر بود ، آن جاهائى که جوان اگر برود در او فاسد مى شود ، درهاى او باز بود به روى آنها ، تبلیغات هم از همه طرف ، سینماها به آن وضعى که شنیدند ، مراکز فساد به آنطورى که گفته شده است ، مراکز فروش مشروبات الکلى که از کتابخانه زیادتر بود ، از کتابفروشى زیادتر بود ، گفتند بین تهران تا شمیران آنجاها چقدر جاهائى بود که براى فحشا مهیا کرده بودند . این قشر جوان که باید از او کار برآید و از او امید هست و مى تواند براى کشور خودش خدمت بکند ، اینها را از آنجائى که مرکز خدمت است مى کشاندند به مراکز فحشا تا اینها را یک موجود مهمل بار بیاورند ، چنانچه این خوب دیگر اخیرا منتهى شد به اینکه زمان این مردک شد . و این از پدرش عمیق تر کار مى کرد ، این بیشتر از او نقشه داشت یعنى نقشه اى که برایش دستش داده بودند .

این هروئین به این فراوانى که الان هم ملت ما به شرش مبتلاست ، این یک مسأله اى نبود که

ص: 87

همین من باب اتفاق چنین توسعه پیدا کند ، این یک برنامه بوده است براى اینکه یک وقتى یک جوانى هروئینى بشود دیگر همه چیزش را از دست مى دهد . یک قوه فعاله است ، این قوه فعاله وقتى که مبتلاى به هروئین بشود ، مبتلاى به مشروبات بشود ، عادت کند که به سینما برود ، به سینماى کذائى ، عادت کند به این مرکزهاى فحشا برود که همه اینها را براى اینکه این قشر جوانى که آمال یک کشور است این را نگذارند که بیدار بشود ، همه چیزش را ببرند این بى تفاوت باشد ، عادت هروئینى اینطورى است ، آدم تریاکى اینطورى است ، آدمى که مبتلاى به مسکرات است اینطورى است ، آدمى که مبتلاى به فحشأ است اینطورى است که اگر هر بساطى سرش درآورد این دیگر نمى تواند که قیام کند و کار انجام بدهد . اینها خواستند مملکت ما اینطور بشود که قشر جوانش از بین برود ، بى تفاوت باشد و هر چه اینجا دارند ببرند و آنها هم توجه به او نکنند . در هر جا به یک نقشه اى توسل پیدا کردند تا اینکه نگذارند این مملکت بیدار بشود .

خدا خواست که به داد این مملکت رسید و مردم را بیدار کرد

خدا خواست که به داد این مملکت رسید که مردم را بیدار کرد ، خدا بیدار کرد مردم را ، توجه مردم از آن مسائل کم کم برگشت ، همان جوان هائى که یک وقت اصل به این مسائل اعتنائى نداشتند ، خداوند تایید کرد و توجه پیدا کردند ، به حیث جوان هائى که باید بروند سراغ مثلا جوانى شان ، در این نهضت آمدند ریختند به خیابان ها و فعالیت کردند و براى اسلام خدمت کردند و این پیروزى که نصیب ما شد ، نصیب ملت ما شد در اثر تحولى بود که به اراده خداى تبارک و تعالى براى ملت حاصل شد . تحولى که ملتى که توجه به این مسائل نداشت ، آنهائى که به مسائل سیاسى توجه داشتند کارى به دیانت نداشتند ، مسائل سیاسى آنها به نرخ روز ، آن روزى که بیرق آمریکا بالا شد براى او صحبت مى کند ، آن روزى که بیرق فرض کنید انگلستان بلند شد براى او صحبت مى کند ، آن روزى که بیرق اسلام باشد براى او صحبت مى کند ، اینها یک مبنائى ندارند ، اینطورى هستند ، یک مبنائى ندارد آن مبنا یک کارى بکند و این قشرشان که توجه به مسائل ممکن بود پیدا بکنند ، اینها توجه اینجورى بود وضعشان ، قشرهاى دیگر هر کس مشغول کار خودش بود ، کاسب کسب مى کرد ، زارع زراعت مى کرد ، همه چیزشان را که مى بردند هى مى گفتند خوب آقا ، از اینکه توجه مى کرد ، مى گفت ما چه بکنیم ، نمى توانیم ، اکثرا هم توجه نداشتند به این مسائل ، این یک دست غیبى الهى بود که این ملت را از آن حال رخوت ، از آن حال سستى ، از آن حال بیخبرى برگرداند به یک حال خبردارى ، همه مجهز شدند . نمى شود که بدون تایید الهى یک چنین توسعه اى پیدا بکند یک مسأله ، همه جا مى رفتید مى دیدید یک مطلب مى گویند که ما جمهورى اسلامى مى خواهیم ، نه شرقى ، نه غربى ، جمهورى اسلامى ، آزادى ، استقلال ، جمهورى اسلامى . این یک مسأله اى نبود که بشود یک نفر آدم ، ده نفر آدم ، صد نفر آدم ، کار انجام بدهند ، یک مسأله اى الهى انجام گرفت به طورى که تمام قشرهاى ملت ما هم یکصدا شدند ، با آن یک صدا هم پیش بردند ، و ما مادامى که این نهضت را نگهش داریم ، حفظش کنیم پیروز هستیم و ما

ص: 88

امیدواریم که حفظ بشود .

امروز روز این است که یک توجه داشته باشیم و آن توجه به اینکه دشمن را عقب بزنیم

توجه داشته باشید به اینکه امروز روزى نیست که ما و شما و ملت ما و همه توجه به گرفتارى خودشان ، گرفتارى شخصى داشته باشند . یک روزى که یک گرفتارى براى اسلام دارد پیش مى آید ، یک گرفتارى براى کشور دارد پیش مى آید ، در معرض این است که مفسدها افساد بکنند و بخورند کشور را ، برگردانند به حال دیگر که همه چیزمان از بین برود ، روز این نیست که ما بنشینیم که حقوقم کم است ، خانه ام چه جورى است ، الان روز این نیست . ، باید الان ما این کشتى که از همه اطراف موج هاى بسیار خطرناک به او متوجه است ، ما باید بنشینیم حالا که ، همان نظیر خود کشتى ، حالا اگر یک عده اى در کشتى بودند و کشتى افتاد به خطر غرق ، آنوقت اینها بنشینند بگویند که خانه مان چه جورى است !! هیچ کس نمى نشیند ، همه در صدد اینند کشتى را نجات بدهند . یک وقت یک کشورى مبتلا شده است به یک چنین مسائل ، مثل الان که کشور مبتلاست به ، مواجه با یک قدرتى که تمام تبلیغات دنیا دستش هست ، دولت ها هم الا نادر ، همراه او هستند ، یک چنین موقعى ملت ما نباید در فکر این باشد که حالا در اداره که من مى روم جایم کجا باشد ، در فرهنگ باید چه جور باشد . همه اینها یک موقع آرام باید طرح بشود .

امروز روز این است که ما تمام چیزهائى که مربوط به خودمان است ، مربوط به اداره مان است همه را کنار بگذاریم یک نظر ، یک توجه داشته باشیم و آن توجه به اینکه این دشمن را عقب بزنیم و مى توانیم و مى توانید . یک ملت اگر یک چیزى خواست ، نمى شود خلافش کرد ، خدا به همراهش (یداللّه مع الجماعه ) یک جمعیت که براى خدا قیام کرده و با اللّه اکبر مطلبش پیش برده است این را نمى شود تحمیلش کرد . تحمیلاتى که بر ملت ها مى شود از باب این بود که قشرهاى مختلف هر کدام مشغول کار خودشان بودند ، آنها هم ایجاد اختلاف مى کردند بینشان ، حرف هاى مختلف درست مى کردند که هر کدام دشمن همدیگر بودند ، در قشرهاى مختلف مملکت کارهاى مختلف ، این کى هست ؟ ترک ، آن کى ؟ کرد ، آن کى ؟ سیستانى ، آن کى ؟ بلوچ ، آن کى ؟ فارس . حتى در یک شهر ، این محله و آن محله با هم اختلاف داشتند ، شاید شماها یادتان نباشد ، محله کذا با محله کذا با هم اختلاف داشتند ، که اگر از آن محله یک کسى مى آمد به این محله ، کتک مى خورد و رفت . اینها یک چیزهائى بود حساب شده که نگذارند یک ملت با هم مجتمع بشوند ، نگذارند که یک جمعیت هائى یک طرف بروند ، متوجه بشوند به یک چیزى ، متوجه به یک طرف . این وقتى اختلاف پیدا شد ، نخواهد شد . خدا خواست که به همه نیرنگ هائى که آنها داشتند ملت ما یکصدا شد ، صدا هم همچو نبود که براى دنیا باشد ، اصلش توجه به اینکه گرفتارى من دارم نبود ، این مردم ریختند در خیابان ها و در پشت بام ، پائین و اینها و همه آن روزى که داد مى زدند این بود که این شخص ، این سلسله ، بلکه اصل شاهنشاهى باید

ص: 89

برود و اسلام بیاید . ما با این مطلب پیروز شدیم و بعد از پیروزى ، دشمن ها بیشتر به این معنا ، به این نیرنگ توجه پیدا کردند براى اینکه دیدند ضربه خوردند ، دیدند از وحدت ملت و اینکه براى اسلام داشتند فریاد مى کردند ضربه خوردند ، آنها از اسلام ضربه خوردند ، دیدند از وحدت ملت و اینکه همه براى اسلام داشتند فریاد مى کردند ضربه خوردند ، آنها از اسلام ضربه خوردند ، از اسلام که ضربه خوردند دنبالش هم براى اسلام یک حرف هائى پیش مى آوردند که جمهورى اسلامى لازم نیست بشود ، ما نمى خواهیم جمهورى باشد و هکذا تا حالا باز صداشان هست . ملت باید توجه به این بکند که آنى که ملت ما را پیش برد و آنها را عقب زد ، آن را نگه دارد ، آن توجه به خدا و وحدت کلمه . تا توجه تان به خداست و هى توجه به اینکه فرشم چه جورى و نمى دانم چه جورى و اینها ، تا این هست اگر این پیدا بشود ، اختلافات شروع مى شود .

اگر انسان متوجه شد به اینکه من حالا باید کارم چه جور باشد ، حالا باید وضعم چه جور باشد ، این متوجه این مى شود که یک اختلافاتى پیدا بشود . امروز روز این کار نیست ، امروز روز این است که ما از اختلافاتمان دست برداریم و آن چیزهائى که مربوط به حفظ وحدتمان هست و مربوط به مصالح کشور ، امروز مى دانید که ما را دارند تهدید مى کنند به حصر اقتصادى ، ما باید فکر بکنیم براى این کار ، فکر این است که کشور مشغول کشاورزى بشوند ، مشغول کشت بشوند . آنهایى که شلوغکارى مى کنند ، در کشاورزى خرابکارى مى کنند ، آنها باید کنار بروند . به اسم هاى مختلف مى روند نمى گذارند کشاورزها مشغول بشوند ، آنها را باید خود مردم کنار بزنند و قواى انتظامى هم کنارشان بزنند . مردم با آسوده خاطر بودن مشغول زراعت بشوند . فردا اگر خداى نخواسته جلو گرفتند ، ما محتاج نشویم به خارج ، اگر محتاج شدیم به خارج ، همه مسائل برمى گردد ، شکم گرسنه مى کند ایمان ندارد . اگر خداى نخواسته اینها چنین کردند ، ما احتیاج پیدا کردیم که گندم بدهد ، این احتیاج اسباب این مى شود که ما وابستگى سیاسى هم پیدا کنیم ، وابستگى فرهنگى هم پیدا کنیم ، وابستگى نظام هم پیدا کنیم و همه چیزمان از دست برود و از یک چنین حالى نباید اختلافات را دامن زد ، نباید آن بگوید من حزب کذا ، آن بگوید من حزب کذا ، نباید اینقدر حزب ها پیدا بشود ، دویست تا حزب پیدا بشود ، اینقدر جمعیت ها پیدا بشود ، باید همه شان با هم مجتمع براى نجات یک کشورى که همه در آن مى خواهند زندگى بکنند ، نجات به این است که جهت اقتصادیش را ، هر که مشغول هر کارى هست خوب انجام بدهد تا جهت اقتصادى درست بشود ، کارخانه ها را راه بیندازند ، کارخانه هاى خصوصى ، بزرگ ، کوچک . آنهائى که مى آیند آشوب مى کنند در کارخانه ، بدانند که اینها مانع هستند ، اینها نمى خواهند که این مملکت سروسامان پیدا بکند ، جلوشان را بگیرند و کشاورزها هم همین طور ، هر کس مشغول هر کارى هست خوب انجام بدهد آن کار را .

ما باید بناى بر این بگذاریم که احتیاجمان را از غیر سلب کنیم

فرهنگى ها یک بسیار بزرگى در گردنشان هست و او تربیت است ، تربیت جوان ها ، تربیت

ص: 90

بچه هاست . این تربیت بچه ها اگر تحقق درست پیدا بکند که این بچه هاى کوچک که تحت تربیت معلمین هستند خوب تربیت بشوند ، مملکت ما بعدها نجات پیدا مى کند . ما از اینکه فاقد یک مغزهاى متفکر صحیح و سالم ، مغز متفکر زیاد ، اما متفکرى که سالم نیست مغزش ، ما باید کوشش کنیم که این مغزهاى کوچولوى بچه ها را از حالا سالم بار بیاوریم تا بتوانند اینها بعدها دفاع کنند از کشورمان . آتیه کشور شما دست این بچه هاست که بعدها باید اینها دست بگیرند . اینها را اگر حالا تربیت بکنید . . . . .

الان ما همه جهاتمان باید متوجه این باشد که این دشمن را از میدان بیرون کنیم ، بعد بنشینیم همه چیز _ باید _ بسازیم ، البته نمى گویم حالا نسازیم ، حالا باید بسازیم . الان ما محتاج به کشاورزى هستیم ، باید کشاورزى به یک حال توسعه اى چیز بشود انجام بگیرد . ما نباید هى بنشینیم اینجا محتاج به این باشیم که برویم پیش دشمن هامان از آنها یک چیزى را بخواهیم ، دستمان را دراز کنیم پیش دشمن هامان از آنها یک چیزى بخواهیم ، دستمان را دراز کنیم پیش دشمن مان که از آنها یک چیزى بگیریم براى زندگیمان . ما باید خودمان بناى بر این بگذاریم که خودکفا باشیم . بناى به این بگذاریم که از این زمین خدا که به ما داده است که کشور ما ، کشور خیلى بزرگى داریم ، اینجا مى گویند که صد و پنجاه میلیون جمعیت مى توانند زندگى کنند . ما حالا سى و پنج میلیون فرض کنید هستیم در یک کشور که صد و پنجاه میلیون جمعیت مى توانند در آن زندگى بکنند . ما اگر روى یک اصول صحیح این مملکت را اداره بکنیم ، بهترین زندگى براى ملت ، ممکن حاصل بشود ، لکن نمى خواهند اینطور بشود ، نمى گذارند . این شط کارون تا برسد به آنجائى که به شط العرب مى خواهد برسد ، این شط همین طور آبش هرز مى رفت ، یک وقتى که من رفته بودم از آنجا عبور کنم ، بیابان و هم زمین هاى سالم ، همین طور افتاده بود . این آب اگر خرج این زمین مى شد و این زمین آباد مى شد ، براى صد میلیون جمعیت مى توانست ایران ارزاق بدهد ، نه اینکه حالا که سى و پنج میلیون است نتواند خودش اداره کند . ما باید بناى بر این بگذاریم که احتیاجمان را از غیر سلب کنیم ، احتیاجمان را از دشمن هاى خودمان سلب کنیم که ما محتاج به دشمن مان نباشیم که از دشمن مان بخواهیم یک چیزى بگیریم براى رزق خودمان و این به این است که همه همت کنند ، ملتى باشند که بیدار شدند بحمداللّه ، همت کنند و این قشرهاى فاسد که نمى گذارند کار انجام بگیرد ، آنها را طردشان کنند این بین خودشان ، پشت بکنند به آنها . و خداوند انشأاللّه به همه شما سلامت بدهد . و آقا سال هاى طولانى خدمتشان بودم ، در خدمتشان بودیم و بنابراین است که ایشان آنجا اقامه جمعه بکنند و امیدواریم که از ایشان استفاده بکنند ، از خطبه هاى ایشان استفاده بکنند و خطبه هاى ایشان خطبه هاى آموزنده باشد و خداوند همه شما را حفظ کند انشأاللّه .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 91

تاریخ : 4/10/58

بیانات امام خمینى در دیدار با چند تن از کشیش هاى امریکائى و الجزایرى

روحانیون مسؤولند در مقابل پیامبران و در مقابل خدای تبارک و تعالى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من متقابلا ولادت عیسى مسیح را به همه ملت هاى مستضعف دنیا و به ملت مسیح و به مسیحیان هم میهن مان تبریک مى گویم . عیسى مسیح همه چیزش معجزه بود ، معجزه بود که از یک مادر باکره متولد شد ، معجزه بود که در مهد سخن گفت ، معجزه بود براى بشر صلح و صفا و روحانیت آورد . همه معجزه ، همه انبیا معجزه هستند و همه براى ساختن بشر آمدند ، همه مى خواهند که بشر به راه مستقیم الهى سیر کنند و همه مى خواهند که تمام افراد بشر در صلح و صفا و برادرى زیست کنند . این وظیفه مأمورین الهى است که در دنیا آمده اند براى آنکه بشر را از این عالم به عالم بالا ببرند و یک وظیفه هم روحانیین ملت ها دارند ، روحانیین مسیح ، روحانیین مسلم ، روحانیون یهود ، همه روحانیون ، و آن وظیفه تبعیت تام از پیغمبرها و از آنهائى که آمدند براى تربیت بشر و براى صلح و صفا بین تمام افراد بشر . روحانیون در مرتبه اول واقعند براى تحقق دادن به آرمان هاى انبیا که همان وحى الهى است . روحانیون یک وظیفه الهى دارند که این وظیفه الهى بالاتر از آن وظائفى است که سایر مردم دارند . یک مسؤولیت الهى دارند . روحانیون مسؤولند در مقابل پیامبران و در مقابل خداى تبارک و تعالى که تعلیمات انبیا را به مردم برسانند و دست مردم را بگیرند و از این گرفتارى ها که دارند نجات بدهند . مردم دنیا امروز مبتلا هستند به قدرت هاى بزرگ و به قدرت هائى که شیطانى هستند و در مقابل انبیا بزرگ ایستادند و نمى گذارند تعلیمات انبیا تحقق پیدا بکند . روحانیت مسیح یک خصوصیت زیادى دارد و آن اینکه قدرت هاى بزرگ مسیحى هستند ، مدعى مسیحیت هستند و آن قدرت هاى بزرگند که در دنیا برخلاف تعلیمات خداى تبارک و تعالى که به همه انبیا تعلیم فرموده است و برخلاف تعلیمات عیسى مسیح عمل مى کنند . روحانیت مسیح موظف است به حسب تعلیمات مسیح و به حسب تعلیم خداى بزرگ که با این قدرت هائى که برخلاف مسیر انبیا و برخلاف مسیر مسیح رفتار مى کنند مبارزه معنوى بکنند ، آنها را ارشاد بکنند به ملت مسیح ، هدایت کنند ملت مسیح را که تبعیت از این قدرت هائى که بر ضد مسیح هست نکنند .

ص: 92

لزوم بازدید آثار و جنایات رژیم گذشته از جانب روحانیت مسیح

من وقتى با روحانیین مسیح مواجه مى شوم باید مسائلى که مربوط به روحانیت است عرض کنم . مسائل مربوط به شما این است که مسائل دنیا را آنطور که هست بررسى کنید و ببینید به ملت ها از دست مدعیان مسیحیت چه مى گذرد . شما آمدید ایران و معلوم نیست بتوانید ایران آنقدر بمانید که شهداى ما را ببینید ، قبور شهداى ما را ببینید . شما در بهشت زهرا رفتید و قبور یک عده از شهدا را دیدید . هر جاى ایران بروید از این قبور هست . شما معلولین ما را ندیدید ، هر جاى ایران بروید کسانى که دست و پاى خودشان را از دست دادند و مجروح شدند ، معلول شدند و از زندگى ساقط شدند خواهید دید . چه خوب بود که شما مسیحیین و شما روحانیین مسیح یک مدتى مى ماندید در ایران و به شهرهاى مختلف ایران و به دهات و روستاهاى مختلف ایران مى رفتید و مشاهده مى کردید آثار جرم آن کسى را که طرفدار او رؤساى جمهور آمریکا بودند ، آن کسانى که آمریکا به ما تحمیل کرد و رؤساى جمهور آمریکا تحمیل ما کردند . اى کاش مى رفتید و مى دیدید که جرم هایى که واقع شده است در ایران چه جرم هایى است ، اى کاش در آن وقتى که شاه مخلوع ایران بود مى آمدید و به شما اجازه مى دادند که بروید و زندان هاى ما را ببینید ، ببینید در این زندان ها به علماى اسلام ، به روشنفکرهاى ایران ، به محصلین ایران ، به دانشگاهى هاى ایران چه مى گذرد . ببینید که در این بیغوله هایى که در زیرزمین ایجاد کرده بودند و جوان هاى متعهد ما را براى اینکه آزادى مى خواستند ، براى اینکه استقلال مى خواستند ، در این بیغوله ها با آنها چه رفتار کردند . من اگر بخواهم براى شما کلیات مسائل را هم بگویم وقت ضیق است لکن بدانید با این ملت همچو رفتار کردند که هیچ وحشى اى با هیچ وحشى عمل نمى کند . پاهاى بعضى از جوان هاى ما را با اره بریدند ، بعضى از جوان هاى ما را روى تابه گذاشتند و سرخ کردند ، در حضور پدرها ، پسرها را دست بریدند ، پسرهاى کوچک را براى اقرار گرفتن از پدر ، کارهایى کردند که خجلت آور است گفتنش و کارهایى کردند که به استناد اینکه ما مأمور هستیم از طرف دولت هاى بزرگ و مأمور براى وطن مان هستیم و مستند مى شد همه اینها به رؤساى جمهور آمریکا و امثال آنها ، کارهایى شده است که ملت مسیح را اگر مطلع بشوند سرافکنده مى کند .

کارهایى کرده اند که روحانیت مسیح را در نظر مردم شاید به آن قداستى که هستند برخلاف او جلوه دهند . شما روحانیت مسیح باید مسیح را از این تنگنایى که ایجاد کرده اند رؤساى جمهور شما ، نجات بدهید . مسیح چشمش به علماى مسیحیون و سایر قشرها ، روشن است . مسیح چشمش این است ، مطالعه مى کند ، تحت نظر قرار داده است شما را که شما با این ظالم هائى که با بشر اینطور کردند چه رفتار مى کنید . آیا در کلیساهاى شما هیچ وقت راجع به این جرائم صحبتى شده است ؟ آیا از پاپ انکارى راجع به این مصائب شده است ؟ آیا پاپ که ما را به حسب آن چیزى که در روزنامه بود محکوم کرده است که این گروگان ها را نگه داشتیم ، پاپ مطلع هست از اینکه اینها چه بودند و چه هستند؟ آیا محکوم کردن یک ملت ضعیف در خورشان یک روحانى اى است که خود را روحانیت بزرگ مسیح مى داند؟ آیا محکوم کردن آنهائى که پنجاه سال در زیر یوغ این قدرت هاى بزرگى که با طرفدارى

ص: 93

حکومت هایى که خودشان را به مسیح نسبت مى دهند و مى گویند مسیحى هستیم ، آیا هیچ وقت به اینها انکار شده است ؟ آیا روحانیون مسیح انکار این اعمال ظالمانه اى که برخلاف دستورات عیسى مسیح سلام اللّه علیه است ، هیچ وقت انکار این مسائل را کرده اند؟ ما در پاریس در عید مولود حضرت مسیح اعلام کردیم و راجع به مظالمى که شده است ، آنجا چیزهایى نوشتیم و مع الاسف گفته شد که پاپ اجازه نشر آن را ندادند .

چرا باید یک روحانیت بزرگ مسیح با مظلوم ها اینطور عمل کنند؟ چرا باید روحانیت بزرگ مسیح مظلوم ها را محکوم کنند و طرفدارى از ظالم کنند؟ آیا شماها اطلاع ندارید از این جریمه هایى که در اینجا واقع شده است ؟ آیا شما اطلاع ندارید که یک ملتى را تمام ذخائرش را بردند و خودش گرسنه مانده است ؟ آیا اطلاع ندارید که یک ملتى را چندین سال در طول پنجاه سال با زجر و زحمت تحت فشارها قرار دادند و همه دارایى او را به دولت هاى بزرگ دادند؟ آیا روحانیت مسیح اطلاع ندارد که برخلاف گفته همه انبیا و برخلاف گفته مسیح دارائى هاى ایران را آقاى کارتر حبس کرده است در سد کرده است در همه بانک ها؟ آیا عیسى که براى عدالت آمده است و مردم را به عدالت مى خواهد وادارد و شما موظفید که عمل کنید به آن چیزى که عیسى مسیح فرموده است و ظالم ها را وادار کنید به عمل کردن ، آیا مطلع هستید که یک ملت ضعیف را چطور مى خواهند در تحت فشار قرار بدهند آیا مطلع هستید که حصر اقتصادى که آقاى کارتر مى خواهد انجام بدهد ، معنایش این است که مى خواهد (در نظر او این است ) که سى و پنج میلیون جمعیت از گرسنگى بمیرد؟ آیا آقاى پاپ که مطلع از این مسائل هست و ما را محکوم مى کند؟ با به او بد مسائل را مى رسانند؟ اگر مطلع هست واى به حال ما و واى به حال مسیحیت و واى به حال علماى مسیح و اگر مطلع نیست واى به حال واتیکان . چرا باید شما آقایان که آمدید اینجا مسائل را آنطور که هست ادراک بکنید و به واتیکان چرا نباید برسانید؟ آیا واتیکان از شما قبول نمى کند؟ آیا واتیکان از اشخاصى که طرفدار ابرقدرت ها هستند و طرفدار ظالم ها هستند قبول مى کند مسائل را ، از مظلومین قبول نمى کند؟ آیا مظالم این ابرقدرت هائى که خودشان را به مسیحیت زدند و مى چسبانند به حضرت مسیح ، این مظالمى که اینها کردند ، به کجا باید گفت ؟ با کى باید در میان گذاشت ؟ با شما روحانیون مسیح باید در میان گذاشت ؟ با آقاى پاپ باید در میان گذاشت ؟ صداى ما به آقاى پاپ مى رسد؟ مى گذارند برسد؟ اگر رسید ترتیب اثر به صداى مظلوم مى دهد ایشان ؟ بناى ایشان هست که با مظلوم ها ، با آن اشخاصى که تحت ظلم هستند و برخلاف دستورات حضرت مسیح با آنها عمل مى شود یک معارضه اى بکند؟ ایشان از این مظالمى که الان در دنیا واقع مى شود و با دست رئیس جمهور آمریکا واقع مى شود و قبل هم شد و به دست رؤساى جمهور واقع شد ، ایشان بى اطلاع هستند؟ ایشان نمى دانند در فلسطین و لبنان و ویتنام و سایر جاها چه مى گذرد و از کى این مظالم واقع مى شود؟ به آقاى پاپ این مسائل اصلا نمى رسد؟ ایشان در محاصره هست و کسى با او نمى تواند صحبت بکند؟ یا مى دانند ، مطلعند ، مسائل را مى دانند و ساکت نشستند؟ ما این سؤال را داریم که چرا سکوت در مقابل ظلم ؟ این دستور حضرت مسیح هست ؟! چرا واگذار کردند

ص: 94

ابرقدرت ها را به حال خود تا هر چه جنایت مى خواهند بکنند و هر چه مظلومان را مى خواهند از بین ببرند؟ عیسى مسیح که پیامبر صلح هست و مى خواهد صلح در دنیا باشد و الان عید صلح هست ، شما مى دانید که در عید صلح در این مواردى که الان اینها مشغول جنگ هستند چه مى گذرد؟ شما از امثال این رؤساى جمهور باور مى کنید که یک وقت مى آیند و دعا مى کنند ، دعاى آنها را باور کنید؟ شما این تبلیغاتى که الان در آمریکا برضد ما مى شود ، این روزنامه که بر ضد ما تبلیغ مى کنند ، این رادیوها و تلویزیون هائى که برضد ما تبلیغات مى کنند ، آیا از آنها مطلع هستید؟ آیا از وضع مظلومان مطلعید و مى دانید که این تبلیغات برضد مظلوم ها و بر وفق مرام ظالم هاست ؟ شماها وظیفه ندارید که از این تبلیغات جلوگیرى کنید؟ آقاى پاپ وظیفه ندارند که هدایت کنند اینهائى که برضد مظلومین قیام کردند؟ با قلم خودشان ، با قدم خودشان ، با همه وسائل تبلیغاتى برضد مظلومین قیام کردند ، آقاى پاپ وظیفه ندارند از اینها جلوگیرى کنند؟ پس کى وظیفه دارد؟ مذهب مسیح را کى باید ترویج کند؟ کى باید تعلیمات مسیح را به مردم بگوید؟ فقط تعلیمات مال آن قشر پائین است ؟ تعلیمات مال این زاغه نشین هاست ؟ تعلیمات مال کشاورزان است ؟ یا اولى به تعلیمات آن طبقه بالا هستند؟ آیا نباید آنها را به تعلیمات مسیح آشنا کرد؟

دردها زیاد است و نه وقت شما و نه وقت من مجال این را دارد که دردهاى یک ملت ضعیف را به شما برسانند . من به شما که روحانیین مسیح هستید ، به وسیله شما به ملت آمریکا ، به روحانیین آمریکا ، به روحانیت مسیح در تمام دنیا پیام مى فرستم که هم مظلومین را دریابید و هم حضرت عیسى را هم مذهب مسیح را . مذهب مسیح و حضرت عیسى در معرض اتهام واقع شده است این مذهب را دریابید . آقاى پاپ در معرض اتهام است . مردم حق ندارند بگویند این (چرا) را ، حق ندارند که چرا آقاى پاپ مظلومین را محکوم مى کنند براى ارضأ ظالم ها؟! شماها برسانید این مسائل را به مردم . ملت آمریکا را مى گویند برضد ما تجهیز کردند در این عیدى که باید عید صلح باشد و رئیس جمهور آمریکا در همه جا در بین مظلومین جنگ راه انداخته است ، مظلومین را دارد مى کوبد ، معذلک روحانیین مسیح ساکتند . چرا باید ساکت باشند؟ چرا باید از حال مظلومین مطلع نباشید؟ چرا اگر از حال مظلومین مطلعید باید با ظالم ها مقابله نکنید و لااقل هدایت نکنید آنها را؟ هدایت محصور به کلیساست ؟ هدایت محصور به یک جمعیت پائین است ؟ با هدایت اول مال بالاهاست ؟ انبیا که مبعوث شدند اول با طبقه بالا مقابله کردند . حضرت موسى با فرعون مقابله کرد . طبقه بالا اولى هستند به اینکه مقابل بشوند و هدایت بشوند . شما روحانیون هدایت کنید این طبقه بالا را ، هدایت کنید این رؤساى جمهور را ، دریابید عیسى مسیح را ، دریابید ملت مسیح را ، دریابید مسیحیت را ، نگذارند مسیحیت در نظر مردم مشوه بشود ، نگذارید روحانیت مسیح در نظر مردم یک روحانیتى باشد طرفدار ظالم ها . خداوند انشأاللّه بشر را از شر این بشرهائى که بر ضد تعلیمات آسمان ، بر ضد تعلیمات ملکوت رفتار مى کنند هدایت کند و خداوند مظلومان را از چنگ ظالمان نجات دهد .

ص: 95

تاریخ: 58/10/4

بیانات امام خمینی در جمع رؤسای دانشگاهها و مدارس عالی سراسر کشور و وزیر فرهنگ و آموزش عالی

شغل روحانی و دانشگاهی مثل شغل انبیا انسان ساز است

بسم اللّه الرحمن الرحيم

من از آقایان متشکرم که تشریف آوردند تا از نزدیک با هم ملاقات کنیم و مطالبی که به نظرمان می رسد در میان بگذاریم و باز تشکر میکنم که در این امر انسانی آقایان اظهار تمایل کردند که خدمت بکنند و این خدمت البته ارزنده است.

لكن اساس در دانشگاه مطلب دیگری است. ما روحانیون با دانشگاهی ها یک مسیر داریم و مسؤولیت این دو طایفه از طوائف دیگر بیشتر است چنانچه شغل شریفتر است. شغل شریفتر است برای اینکه با شغل دانشگاهی و روحانیت اگر چنانچه به شرایط عمل بشود انسان درست می شود و این است که این شغل انبیا بوده است. تمام انبیا برای آدم درست کردن آمدند و قرآن کتاب آدم سازی است.

پس این شغل، شغل بسیار شریفی است و مسؤولیت بسیار زیاد است برای اینکه در این دو دانشگاه یعنی دانشگاه روحانی و دانشگاهی که آقایان در آن هستند مقدرات کشور، چیزهایی که باید در کشور درست بشود از این دو دانشگاه ناشی میشود اگر شما یا ما گمان کنیم که علم منشأ سعادت است ولو هر چه باشد این اشتباه است برای اینکه علم گاهی منشأ بسیاری از تفاوتهاست. چو دزدی با چراغ آید گزیده تر برد «کالا گفته حکیم سنائی است ظاهراً.

اگر روحانی علم داشته باشد لکن ایمان نداشته باشد و مسیرش مسیر انبیاء نباشد منشأ مفاسد بسیار می شود.

اکثر این دین سازیها که بوده است اینها از طبقه ملاها بوده است ملاهایی که فقط علم به خیال خودشان کافی بوده است و دنبالش مسیر انبیا نبوده است. اگر دانشگاه فقط دنبال این باشد که فرزندان ایران را با معلومات بار بیاورد و معلومات را روی هم بریزد این برای سعادت ملت ما زیاد فایده ندارد یا ضرر دارد یک فرد دانشگاهی که انحراف پیدا بکند غیر از یک فرد بازاری است غیر از یک فرد کشاورز است یک فرد روحانی که انحراف پیدا کند غیر از یک فرد بازاری و کارگر .است کارگر و بازاری و کشاورز و امثال اینها اگر چنانچه انحرافی داشته باشند انحرافی شخصی و برای خودشان است لکن انحراف اساتید دانشگاه انحراف خودشان تنها نیست انحراف یک گروه

ص: 96

است چه گروهی؟ آن گروهی که میخواهند مملکت را اداره کنند که گاهی به انحراف یک کشور منجر میشود انحراف یک روحانی انحراف خودش تنها نیست انحراف یک ملت است بنابر این این دو طایفه هستند که میتوانند خدمت بکنند و کشور را نجات بدهند و ممکن است که مسیرشان مسیر حق نباشد و کشور را به تباهی بکشند گمان نشود کسانی که ایمان ندارند اینها هم خدمت به کشور میکنند و فرقی بین آنها و آن کسانی که ایمان دارند نیست.

«الذين كَفَروا يأْكُلونَ كَما تَأكل الاَنْعامْ و النار...»(1) شما می توانید جوانها را طوری تربیت کنید که تقوا در آن باشد و بداند که وظیفه او چیست و چه کاری را باید انجام دهد .

اگر چنانچه شما و طبقه روحانیون که هر دو یک شغل دارید هر دو شغل واحد دارید و مع الاسف این دو قشر را که مربی جامعه هستند دستهای ناپاک از هم جدا کرد. ما تا حالا با آقایان روبرو نمیشدیم یعنی شما از ما فرار میکردید و ما از شما شما ما را قبول نداشتید و ما هم شما را قبول ،نداشتیم شما برای ما یک چیز میگفتید ما هم برای شما یک چیز دیگر می گفتیم من نه از «شما» مقصودم آن افراد است و نه از «ما» مقصودم ،خودم لکن قشرها اینطور شده بود. می رفتند توی دانشگاه ها به دانشجو و استاد و به همه یک ظاهر زیبائی ارائه میدادند که این آخوندها مرتجعند، اینها می خواهند ما را برگردانند به عصر حجر محمدرضاخان در یکی از حرفهایش قبل از پانزده خرداد گفت که این آخوندها طیاره سوار نمیشوند اتفاقاً همان روزها بود که یکی از مراجع با طیاره رفته بود مشهد او میگفت اینها با تمام اساس تجدد و تمدن مخالفند و یا اینکه مطرح می کردند که آخوندها همه درباری هستند و اصلاً وجود اینها را دربارها آورده اند و سلاطین این وجودها را در خارج محقق کرده اند و می آمدند پیش روحانیون میگفتند اینها دین ندارند اینها یک مشت فکلی بی دین هستند و طوری تزریق میکردند که مع الاسف بعضی از اشخاص بی عمق باورشان می.آمد این باور آمدن اسباب این شد که این دو قشر از هم جدا شد و هر دو به هم بدبین شدند و دو قشری که مربی جامعه بودند، دو قشری که باید جامعه را با مساعی هم جامعه را اصلاح ،بکنند اینها را از هم جدا کردند، دو قشری که اگر در مسیر صحیح باشد تمام ملت به راه صحیح می رود.

ایمان مبدأ خیرات و ترقیات یک کشور است

اینطور نیست که یک قشر فاسد باشد و فقط خودش اگر ناصالح شود خودش است و غیر نیست با اصلاح این دو قشر جامعه اصلاح میشود اذا فسد العالم فسد العالم است. این عالم من نیستم شما هم هستید شما همه جزء علما هستید که اگر خدای نکرده فاسد باشید عالم را به فساد میکشید و اگر صالح باشید عالم را به صلاح میکشید. صلاح و فساد یک جامعه به دست مربیان آن جامعه است و این مربی ها شما هستید و قشر روحانی آنها به نوعی و شما هم به نوعی دیگر اگر بنا باشد فقط تربیت

ص: 97


1- الَّذِينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَ يَأْكُلُونَ كَما تَأْكُلُ الْأَنْعامُ وَ النَّارُ مَثْوىً لَهُمْ

علمی باشد شما یک طبیب درست میکنید ولی نظر این طبیب چه باشد این طبیب فردا می شود یک کاسب که یک مریض را معطل میکند برای اینکه حق ویزیت را زیاد بکند ممکن است از نظر طبابت خوب طبیبی باشد ولی چون مهذب نیست چون متقی نیست با دوا فروش می سازد تا نسخه هر چه گرانتر بنویسد. یک مهندس درست میکنید که در علم خودش خیلی خوب است اما وقتی که می خواهد یک نقشه ای بدهد آن استادیهایی را که دارد طوری به کار میبرد که مفید نباشد و به شکل منفعت طلبی .باشد در قشر ما هم اگر بنا باشد که همین ملانی باشد این ملا بسیار ملای خوبی است بسیار آدم فهمیده ای است کتاب و سنت را بسیار خوب میفهمد اما اگر چنانچه تقوا در کار نباشد فهم کتاب و سنت او موجب اعوجاج مردم میشود.

ما احتیاج به آدم داریم مملکت ما احتیاج دارد به اینکه در اجتماع انسان درست بشود. کسی که از زیر دست ما در می آید مومن باشد اگر مؤمن باشد دیگر زیر بار ظلم اجانب نمی رود و نمی توانند او را تطمیع بکنند تهدید و تطمیع در کسانی اثر میکند که ایمان ندارند.

اگر شما و ما دست به هم بدهیم و برای ایجاد یک جامعه توحیدی به معنی اینکه همه معتقد ب-ه خدا و همه معتقد باشند به اینکه کارها جزا دارد و اگر جوانها را مؤمن و معتقد بار بیاوریم مملکت مان تا آخر احیا می شود و اگر چنانچه در این مسئولیت بزرگ ما کوتاهی بکنیم و در حق فرزندان ای--ن مملکت کوتاهی بکنیم فرض کنید چند روز چنین صورتی پیدا بکند فردا بدتر از این است و مملکت می افتد اشخاصی که ایمان ندارند اعتقاد به مصالح کشور ندارند و فقط برای مصلحت خودشان کار می.کنند همه اینهایی که این فضاحتها را در ایران درست کردند و این گرفتاریها را برای مملکت ما بوجود آوردند برای این بود که ایمانی در کار نبود. اگر ایمان در کار بود، ممکن نبود یک آدم قراردادهائی منعقد بکند که حالا دولت ما گرفتارش شده باشد زیرا این قراردادها طوری درست شده است که می گویند هر طرف قضیه را بگیریم ضرر دارد. اگر اینها ایمان داشتند همه چیز مملکت را به باد نمی دادند و چون ایمان نداشتند و فقط برای اینکه چند تا قصر در خارج داشته باشند و یا چند تا بانک را در خارج پر کنند این کارها را کرده اند. مبدأ همه خیرات و مبدأ همه ترقیاتی که برای یک مملکت است چه در جهت مادی چه در جهت معنوی این است که ایمان در کار باشد.

باید شما و ما دست به هم بدهیم و برای قشر آتیه که مقدرات مملکت را به دست میگیرند ایمان ایجاد کنیم شما از دانشگاه مؤمن بیرون بدهید و ما از مدرسهها مؤمن بیرون بدهیم. بنابر این وظیفه سنگینی به عهده ما و شما است و این وظیفه سنگین را اگر درست انجام دادیم و به شغلی که داریم درست عمل ،کردیم در کنار علم ایمان را هم تقویت کردیم.

کوشش کنید برنامه هائی که برای عقب نگاه داشتن ملت بوده است تغییر کند، البته در موقعش ما هم کوشش میکنیم ولی الان شما باید کوشش کنید نباید زیر بار برنامه هایی که دیگران برایمان درست کرده اند برویم باید تغییرش بدهیم تحول لازم است بزرگترین تحولی که باید بشود بایستی در فرهنگ ،باشد برای اینکه دانشگاه ها بزرگترین مراکزی هستند که ملت را یا به تباهی میکشند یا به

ص: 98

اوج عظمت و قدرت میرسانند برنامه های فرهنگی تحول لازم دارد. فرهنگ غیر از سایر ادارات است و بنابراین مشکلات زیاد است و از مشکلات نباید هراسی داشته باشیم. در هر صورت من از خدای تبارک و تعالی سلامت همه شما را میخواهم و دعاگوی همه هستم و خدمتگزار به همه و امیدوارم که همه ما از دردهای حقیقی ملت مطلع بشویم و در درمانش هر کس به اندازه ای که میتواند کوشش کند.

والسلام عليكم ورحمة اللّه و بركاته

ص: 99

تاریخ : 4/10/58

بیانات امام خمینى در جمع گروه کارگزاران مسجد قبا و دانشجویان مریوان

تلاش براى خود کفا شدن به منظور شکستن حصر اقتصادى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

ما امروز مواجهیم با چند مطلب که تذکرش لازم است : یکى همه مى دانید مواجه با قدرت هاى بزرگ که در خارج و داخل مشغول تبلیغات هستند برضد اسلام و توطئه هائى دارند ، یکى خرابى هائى که در داخل کشور است و اشخاصى دامن مى زنند به این خرابى ها و اغفال مى کنند جوان هاى ما را از هر طرف .

ما امروز اگر بخواهیم با این قدرت بزرگ مواجه باشیم و در این میدان شکست نخوریم احتیاج به چند امر داریم ، یکى اینکه ما اقتصاد خودمان را طورى کنیم که خودکفا باشیم که اولش قضیه زراعت است . مزرعه ها ، کشتزارها با فعالیت همه جانبه قشرهاى مختلف کشت مى شوند ، مع الاسف دستجاتى هستند که یا ندانسته و به واسطه تحریک بعضى عناصر ضد انقلاب یا شاید بعضى شان هم دانسته از باب اینکه از همان جمعیت هستند نمى گذارند کشت آنطورى که باید صورت بگیرد ، صورت بگیرد . با اسم هاى مختلف در اطراف ایران هر جا بروید این مسائل هست که در کشتزارها مى روند و به اسم اینکه ما مى خواهیم کمک کنیم به مستمندان کمک کنیم به مردم ، مانع مى شوند از اینکه یک کشت صحیحى بشود ، و این خطرى است براى کشور ما .

شما مى دانید که اگر یک مملکتى در اقتصاد ، خصوصا این رشته اقتصاد که نان مردم است ، در این احتیاج به خارج پیدا بکند و یک احتیاج مبرمى که نتواند خودش اداره کند خودش را و باید او را اداره کنند ، این وابستگى اقتصادى آن هم در این رشته موجب این مى شود که ملت ایران ، مملکت ایران ، تسلیم بشود و به دیگران . اگر آمریکا موفق بشود در این مطلبى که الان پیش آورده است که همه قدرت ها را دور خودش جمع کند و حصر اقتصادى بکند نسبت به ایران ، انشأاللّه موفق نمى شود ، لکن ما باید طرف احتیاط را بگیریم ، اگر خداى نخواسته موفق بشود و ایران را در حصر اقتصادى از جهات مختلف قرار بدهد که یک جهتش هم همین قضیه خواربارهائى است که ما احتیاج به او داریم ، خوب ، ما قاعدتا نمى توانیم دیگر مقاومت کنیم و این یک ضربه اى است که به نهضت ما مى خورد که ضربه به اسلام است . پس تکلیف همه ماهاست که هر کس به هر مقدارى که قدرت دارد در این امر کوشش کند . در امر زراعت ، در امر امدادى هم دولت باید کمک کند و هم مردم باید به هم کمک کنند و

ص: 100

هم کار بکنند ، مردم ، مردم باید مشغول کار بشوند ، یک مملکتى است که احتیاج به نیروى کار دارد اگر این نیرو به خدمت دیگرى کشیده بشود به کارهاى دیگر کشیده بشود این موجب این مى شود که نتوانند این حاجتى که ملت دارد برآورده کنند پس در رأس همه چیزها این است که یک کشورى راجع به ارزاقش محتاج نباشد به خارج ، راجع به گوشتش و راجع به نانش و راجع به اینطور چیزهایش ، محتاج نباشد . و این لازم است که دامدارى ها که رواج پیدا کنند و همین طور کشاورزى به طور وسیع درست بشود . دیروز بود ظاهرا که برادرهاى قمى ما که آمده بودند اینجا ، آنها مى گفتند که قم امسال خودکفاست براى اینکه فعالیت شده است ، خود مردم ، و جهات مختلفه شده است که زمین هاى زیادى زیر کشت رفته است و روى اینکه آن زمین هائى که زیر کشت رفته است و فعالیت هاى دیگرى که سایر کشاورزها کردند ، اگر بشود و انشأاللّه درست عمل ، قم احتیاج به خارج ندارد .

من خیلى از این جهت خوشحال شدم و اظهار تشکر کردم نسبت به آنها و خداوند انشأاللّه حفظ کند آنها را . این مطلب همه جا باید بشود این مطلب در همه جاى ایران باید بشود ، یعنى هر منطقه باید کوشش کند که براى منطقه خودش خودکفا باشد ، خوزستان آب فراوان ، زمین فراوان دارد ، هم آب فراوان دارد ، هم زمین فراوان دارد ، این اگر چنانچه کمک بشود ، هم از طرف دولت کمک بشود ، هم ملت ، دست به دست هم بدهند و هم مردم دست به دست هم بدهند و آنجا را کمک کنند و کشت کنند و دیمى ، آبى ، ایران هم دیمش خوب مى شود ، هم آبش از دیمش بهتر هم باشد و بیشتر هم ، دیم چیز مى کند یعنى اگر آبى یک تخم هشت درصد متداول باشد شاید آن بیست آن بشود . در هر صورت این یک تکلیفى است الان براى ما ، نه قضیه یک مسأله عادى است . الان مملکت ما در این امر یک وضع غیر عادى دارد زندگى مى کند . وضع عادى نیست که انسان بگوید که خوب ، نمى خواهم حالا این منفعت داشته باشیم . یک وضع غیر عادى است که نمى توانیم بگوئیم که خواهیم . معنى نمى خواهیم این است که وابسته به خارج باشیم ، وابستگى به خارج این است که همه چیزمان را دوباره در اختیار آنها بگذاریم .

پس بنابراین ، یک تکلیف شرعى است ، نه یک امر عادى باشد که ما از زراعت امسال ما دلمان نمى خواهد زیاد نفع ببریم ، نه این مسأله اینطور نیست ، دلخواه نیست ، در این وضع غیر عادى که ما به او ابتلأ داریم ، این یک تکلیف هم ملى است و هم شرعى . یعنى اگر ما بتوانیم یک کارى بکنیم و نکنیم ، پیش خداى تبارک و تعالى مسؤول هستیم . این یک باب است که باب کشاورزى و دامدارى و چیزهائى که مربوط به ارزاق مملکت است ، یک مملکتى که مى تواند و مى توانست در دامدارى جورى باشد که حتى به خارج هم شاید مى توانست بدهد ، حالا باید گوشتش را از یک جائى بیاورند و گندمش را از یک جائى بیاورند و تخم مرغش را از یک جائى بیاورند و همه چیزش را از یک جائى ، براى ما عیب است این مطلب که ما همه چیزمان به دست غیر باشد و چشم مان به این باشد که نان ما را ، که گوشت ما را بدهد .

بنابراین باید همت کنند ، همه قشرها همت کنند و این حاجت ، ارزاقى را که ما احتیاج به او

ص: 101

داریم و ملت ما محتاج است ، این را برآورند و انشأاللّه خودکفا بشوند . یک جهت دیگر ، این است که یک اشخاصى که مى خواهند اوضاع ایران آرامش نباشد در آن ، اینها در بین ارتشى ها ، ژاندارمرى ها و شهربانى ها رفتند و مى گویند ما این مراتب سلسله را نباید قبول کنیم ، یک کلمه غلطى را توى مغز اینها فرو کردند که جامعه توحیدى . نمى دانند هم جامعه توحیدى اصلا معنایش چیست ، اگر یک معناى صحیحى هم داشته باشد ، اینهادانند . اینها خیال کردند که جامعه توحیدى معنایش این است که اصلا ارتشى تو کار نباشد ، همه شان یا سرباز باشند یا همه شان سپهبد باشند ، این معنایش این است که ما ارتش نداشته باشیم ، این چیزى که قدرت کشور ما باید باشد و بازوى تواناى کشور باشد که ارتش است و همین طور ژاندارمرى و سایر قواى انتظامى . این چپگراهائى که به اسلام خودشان را بستند ، الان گرفتارى ما به این اشخاصى هست که با اسم دارند مقاصد دیگران را ترویج مى کنند ، یکیش هم همین است که روند در سربازخانه ها و در بین ارتش ، و بعضى شان هم شاید از همان ریشه هاى سابق باشند که دانسته مى خواهند نگذارند که ارتش قوت بگیرد ، قدرت ارتش را مى خواهند از دست بگیرند و فلج کنند ارتش را . مى گویند که نه باید شماها افسر باشید و نه ما درجه دار و باید یک توحیدى پیش بیاید ، مسأله توحیدى معلوم مى شود همه مان سپهبد باشیم یا همه مان سرباز ، هیچ کس از هیچ کس اطاعت نکند . این جز این است که اصل ارتش به هم بزند ، یعنى ارتش ما نمى خواهیم ، این معنایش این است که اصلا ایران ارتش نمى خواهد ، ایران ژاندارمرى هم نمى خواهد ، ایران شهربانى هم نمى خواهد ، دولت هم نمى خواهد ، اصلا جامعه توحیدى ، اینها اصلا نمى فهمند اگر یک جامعه ، توحیدى باشد ، معنایش چیست ؟ جامعه توحیدى معنایش این است که در عین حالى که فرض کنیدسرلشکر هست و دیگران باید از سرلشکر اطاعت بکنند و در عین حالى که سپهبد فرض کنید اگر باشد هست و در عین حالى که حکومت هست ، همه اینها یک فکر داشته باشند ، جامعه توحیدى معنایش این است که همه اینها به خدا فکر کنند ، توجه به خدا داشته باشند نه هرج و مرج باشد . جامعه توحیدى اصل قابل وجود به آن معنا که مى گویند نیست . جامعه توحیدى به آن معنا که مى گوئید خوب ، همه رعیت باشند ، ما نساج نمى خواهیم ، ما دیگر فرض کنید که آن کسى که آهنگر نمى خواهیم ، اینکه توحید نمى شود ، یکى زحمتش زیاد است ، یکى زحمتش کم ، جامعه توحیدى در حیوانات هم کم است ، در بعضى حیوانات یا اکثر حیوانات جامعه توحیدى است ، یعنى اینکه دیگر در حیوانات یک بالا و پائین نیست ، در بعضى شان ، در مثل موریانه ، آنها هم تمدن دارند و مى گویند تمدنشان اسبق است از انسان ، یا در مثلا زنبور ، زنبور نحل (یعنى زنبور عسل ) آنها هم بالا و پائین دارند ، اگر بنا باشد که به آن معنا که شما مى گوئید جامعه توحیدى معنایش این است که تفاوت مابین افراد نباشد . شما در غیر حیواناتى که آن هم حیواناتى که _ آن تمدن ندارند ، در غیر حیوانات در کجاى عالم پیدا مى کنید که تفاوت نباشد ، یعنى همه ما یا مهندس باشیم یا هیچ درس نخوانیم ، همه کشور ما یا همه شان باید مهندس باشند ، خوب ، همه مهندس ، ما کشاورزى نمى خواهیم . همه کشاورز ، ما کارگر نمى خواهیم . همه کارگر ، ما کارفرما

ص: 102

نمى خواهیم . پس قابل ذکر است ، این یک کلمه توحیدى به گوششان خورده است معنایش را نفهمیدند یا آنهائى که در کار هستند و در کمین هستند که مى خواهند این کشور را به هم بزنند و مى خواهند باز ما را تحت سیطره امریکا و امثال امریکا قرار بدهند آنها افتاده اند توى اینها ، جامعه توحیدى !! جامعه توحیدى !! مقصودشان چیست ؟ مقصود این است که ما درجه دار و افسر و سرباز نمى خواهیم ، همه مان سرباز ، اطاعت نمى خواهد ، وقتى که کسى فرمان بدهد هیچ کس نباید از او اطاعت کند ، یا همه فرمانده ، فرمانبر نداشته باشیم ، یا همه فرمانبر ، فرمانده نداشته باشیم . این کشور مى شود؟ این مملکت مى شود؟ این خیانت به ارتش نیست ؟ این خیانت به اسلام نیست ؟ اینها را به گوششان خواندند و یک شوراهائى درست کردند غلطى و به گوش اینها خواندند . مى آیند در آنجا ، درجه هاى خودشان را مى کنند مى دهند به افسر ، مى گویند تو درجه بده ، این جز این است که یک مملکتى را به فساد بکشد ، ما در این مملکت یک کاسب نمى خواهیم ؟ تاجر نمى خواهیم ؟ فرش فروش نمى خواهیم ؟ یک مملکت ما همه اش باید یکسان و به قول آنها جامعه توحیدى که آنها مى فهمند ، جامعه توحیدى باشد که همه یک جور باشند؟ محصل مى خواهیم براى اینکه اگر تحصیل کرد ، خوب فرق مى کند با دیگران ، جامعه توحیدى نیست این ؟ یکى بالاتر ، یکى پائین تر . آن کسى که با فکرش یک کار بزرگى انجام مى دهد ، این با آن رعیتى که با عملش یک جریب زمین را درست مى کند ، اینها در یک جامعه هاى عالم یک جور هستند اینها؟ اینها در جامعه هاى دنیا ، کسى که طیاره را درست مى کند با آن کسى که چاه مى کند براى آب ، اینها یک جورند در دنیا؟ اینکه جامعه توحیدى نیست اینکه . آن یک کار دیگر مى کند ، این یک کار دیگرکند . آن یک جور دیگر زندگى مى کند ، این یک جور دیگر . اینها چى مى گویند؟ کجاى دنیا جامعه توحیدى است که اینجا باشد؟ در شوروى دیگر رؤسا و مرئوسین نیستند؟ کرملین حکم نمى کند براى همه کشور ، سردارها آنجا حکم نمى کنند ، صاحب منصب ها آنجا همه اینها از زیر بارشان در مى روند ، درجه هاشان را مى کنند که جامعه توحیدى نیست ؟ چین که همین طور است ؟ کجاى دنیا هست که سرباز همه باشند ، هیچ صاحب منصب نداشته باشند ، همه صاحب منصب به یک درجه باشند؟ این چه غلطى است که در فکر اینها رفته ، خیانت است این به اسلام ، خیانت است این به کشور ، خیانت است این به ارتش ، ارتش باید باشد با همان قدرتى که باید باشد .

البته همه به یک فکر باید باشند ، جامعه توحیدى این است ، تمام ملت ایران باید یک فکر کنند و او این است که خودشان را از زیر بار اجنبى نجات بدهند و خودشان اداره کنند ملت خودشان را ، مملکت خودشان را . جامعه توحیدى آن بود که در این نهضتى که پیروز شدید شما ، آن بود که در این نهضت پیروز شدید ، یعنى همه آمدند با هم به طور وحدت کلمه ، وحدت فکر ، نه معناى جامعه توحیدى هرج و مرج باشد و نه دولتى باشد و نه ملتى باشد ، نه مدیرى باشد و نه ادارى باشد و نه مهندسى باشد ، این یک مسأله اى است که اصلا خطرناک است براى مملکت ما .

ص: 103

قبل از اینکه ما دخالت در امر تصفیه کنیم ، خودتان را اصلاح کنید

این جوان هائى که در بین چیز هستند ، در بین ارتش هستند ، توجه داشته باشند ، این ، یک خطرى دارد براى کشور شما پیش مى آورد ، این کار به دست دیگران دارد واقع مى شود ، و شماها گول مى خورید . قبل از اینکه شروع بشود به یک تصفیه اى و من آنطور قاطع که مى توانم عمل کنم ، عمل کنم ، خودتان را ، اصلاح کنید خودتان را و الا ما اینها را تصفیه خواهیم کرد . آنهائى که رفتند و کندند چیز خودشان را ، آنطورى که براى ما نقل کردند و به آنها هم گفتند شما هم بکنید ، دیگر سربازى و نمى دانم چى چیز نیست ، این بزرگترین خیانتى است که به مملکت ما دارید کنید ، قبل از اینکه ما دخالت در امر کنیم خودتان اصلاح بکنید .

این هم یکى از گرفتارى هائى است که ما داریم مواجه با او هستیم ، از آن طرف با امریکا ما مواجهیم ، از این طرف با این جوان هائى که دارند کمک به امریکا مى کنند ، نمى فهمند اینها که ما اگر آمریکا یک روزى بنایش بر این شد که بیاید اینجا شلوغى بکند ، ما ارتش لازم داریم ، ژاندارمرى لازم داریم ، جوان هاى پاسدار لازم داریم ، خودمان هم باید برویم ، نمى فهمند این معنا را ، گول خوردند از اشخاص ، این اشخاصى که این توطئه را براى شما مى کنند و مى آیند به شما مى گویند و شما را به خیال خودشان مى خواهند که جامعه توحیدى برایتان درست کنند ، اینها را معرفى کنند تا طرد بشوند . خودتان طردشان کنید ، خود این جوان هائى که در آنجا هستند طردشان کنند . این مسیر برخلاف اسلام است ، بر خلاف ملت ایران است ، برخلاف کشور است ، برخلاف مصالح مسلمین است . یک همچو کار غلط را نکنند . همه قواى لشکرى و هم ارتش و هم ژاندارمرى و هم پاسداران نباید هرج و مرج باشد . پاسدار ، من پاسدارم ، انقلاب است ، هر کارى دلم بخواهد بکنم ، این معنایش این است که یک انسجام نباشد در یک مملکت ، وقتى هرج و مرج در یک مملکت باشد ، زندگى تباه مى شود ، اگر فردا به شما هجوم کردند ، نمى توانید جواب بدهید . اگر یکى ، دشمنى به شما روآورد ، مى توانید جواب بدهید . خوب ، مى بینید الان هم در داخل ، هم در خارج ، ریختند به جان هم و یک قوه اى نیست که جلو اینها را بگیرد ، براى چى ؟ براى اینکه انسجام خودتان نیست بین قواى انتظامیه اصلا ، پاسدارها الان براى خودشان علیحده ، یک زندگى دارند ، هر کدام براى هرجا ، براى خودش و همین طور دیگران . اینها باید فکر بکنند ، خودتان اولا فکر بکنید ، این پاسدارهائى که من از آنها خیلى تشکر مى کنم ، مملکت ما را پاسدارها حفظ کردند ، لکن حالا بین آنها هم افتادند اشخاصى که نمى گذارند اینها منسجم بشوند . اینها انسجام مى خواهند . این قوا باید هماهنگ بشود . اگر یک قواى مملکت هماهنگ بشوند ، نمى توانند کارى انجام بدهند . همه جا باید هماهنگ بشوند . مى بینى که پاسدار مى رود توى پادگان ژاندارمرى ، تو پادگان ارتش ، تهدیدش مى کند ، اهانت مى کند ، چه مى کند ، به ما نوشتند مى آیند اهانت مى کنند . چه وضعى است این معنا؟ آخر شما مسلمانید ، شما ملى هستید ، شما براى خدا کار مى کنید ، براى کشورتان کار مى کنید ، خوب ، باید همه تان هماهنگ باشید تا کار بتوانید انجام بدهید . این هم یکى از گرفتارى هائى است که الان مملکت ما مبتلا به او هست و مبتلا به یک دست دوست ، دوستى که

ص: 104

توجه ندارند ، نادان ، اشخاصى که متعهدند که مى خواهند کار بکنند ، لکن یک دسته خدانشناس اینها را تحریکشان مى کنند . جوان ها هم با اذهان صاف خیال مى کنند اینها که حرف مى زنند درست مى گویند . شما این مسائل را پیدا کنید که کى دارد مى گوید ، این هم هست ، گرفتارى هاى دیگر هم هست ، لکن معذلک ما از باب اینکه متکى به یک قدرت بزرگى هستیم ، ما خودمان هیچ ، هیچ ابدا ، اگر یکى تان خیال بکنید که خودتان هم یک چیزى هستید خطا کردید ، خودتان هیچ ، این صداها هم که مى کنند ، خمینى کذا ، اینها هم بیخود است ، خمینى هیچ کاره است ، کار دست یک قدرت بزرگى است که او انجام داد ، آن است که کار دستش است . آن است که مى تواند که یک جمعیت بى سلاح را بر یک قدرت بزرگ موفق کند و پیروز کند تا خودتان را هى مى بینید که من کذا و شما کذا ، یک بشرى را کذا مى بینید و چه مى کنید ، این فایده ندارد .

ما برادر هستیم ، همه با هم باید توجه کنیم به خداى تبارک و تعالى و با اتکال به خداى تبارک و تعالى انشأاللّه پیروز مى شویم . و من امیدوارم که این جوان هاى ما در هر کجا که هستند ، در ارتش هستند ، در ژاندارمرى هستند ، در شهربانى هستند ، در سپاه پاسداران هستند ، در کمیته ها هستند ، در دادگاه ها هستند ، در بازارها هستند ، در خیابان ها هستند ، در کشاورزى هستند ، در دامدارى هستند ، در کارخانه هستند ، همه اینها به خودشان بیایند ببینند که ما مواجه با یک قدرتى هستیم که اگر با هم نباشیم و به خدا توجه نداشته باشیم ، ما یک لقمه آنها هستیم ، باید به خدا توجه کنیم و همبستگى با هم داشته باشیم ، یک مملکتى با هم جوش بخورد تا نتواند آسیب به او برساند ، اگر ما فرد فرد باشیم ، گروه گروه باشیم ، همه مان آسیب مى بینیم براى اینکه همه ضعیفیم ، اما اگر چنانچه انسجام پیدا بکنیم ، همه گروه ها پشتیبان هم باشند ، یک نظر باشند ، جامعه توحیدى به این معنا پیدا بشود که همه پشتیبان هم و همه با وحدت کلمه و با وحدت نظر بدون اینکه یکى بگوید نه ، یکى بگوید آرى ، اگر اینطور بشویم انشأاللّه پیروز هستیم . و من از خداى تبارک مى خواهم که این مملکت ایران که مملکت اسلامى است ، مملکتى است که خداى تبارک و تعالى به او نظر دارد و رسول اکرم نظر دارد ، ائمه هدى نظر دارند ، این مملکت را از شر اشرار ، چه اشرار خارجى و چه اشرار داخل ، نجات بدهد . خداوند شماها را ، جوان هاى ما را که خدمت مى کنند براى مملکت خودشان و مشغول هستند ، در هر نقطه خدمت مى کنند به کشور ، چه در زراعتش ، چه در صناعتش ، چه در ارتشش ، چه در سایر قواى انتظامى ، چه پاسدارها ، خداوند همه آنها را قدرت بدهد ، آنها را سالم و موفق کند . انشأاللّه موفق باشید و با قدرت پیش بروید که پیش مى روید .

ص: 105

تاریخ : 6/10/58

فرمان امام خمینى به حجت الاسلام یکتائى

بسمه تعالى

جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ هبه اللّه یکتایى دامت برکاته

پیرو درخواستى که اهالى محترم شهر خلخال در مورد اقامه نماز جمعه در آن شهرستان نموده اند ، جنابعالى به امامت نماز جمعه در شهر مزبور منصوب مى شوید تا ضمن انجام این فریضه بزرگ الهى ، مردم را به وظایف خطیرى که دارند آشنا نموده و از توطئه هاى دشمنان داخلى و خارجى آگاه سازید . امید است اهالى محترم فرصت را مغتنم شمرده و در انجام هر چه با شکوه تر آن اهتمام ورزند . از خداى تعالى موفقیت همکاران را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 106

تاریخ : 6/10/58

بیانات امام خمینى در جمع کارکنان شرکت نفت

امتیازات انقلاب اسلامى در مقایسه با سایر انقلابات

بسم اللّه الرحمن الرحیم

مسائل بعد از انقلاب ها دو قسم هست : یک مسائلى است که مربوط به ادامه انقلاب است انقلاب مثل یک طفلى مى ماند که باید تربیتش کرد و بزرگش کرد ، پرستارى مى خواهد یک مسائلى هم هست که مسائل فرعى است که انقلاب وقتى تحقق پیدا کرد باید آنها دنبالش رفت . بعد از هر انقلابى آشفتگى هائى هست و هیچ انقلابى نمى تواند نداشته باشد .

انقلاب هاى بزرگى که در عالم پیدا شده است مثل انقلاب فرانسه ، انقلاب اکتبر اینها بعد از انقلاب بسیار گرفتارى ها داشتند . بعضى از این انقلاب ها ، کشتارى که بعد از انقلاب واقع شده است بیشتر از یک میلیون ، گاهى به دو میلیون رسیده است ، براى اینکه انقلاب در آنجاها یک انقلاب اخلاقى نبوده است ، یک انقلاب اسلامى نبوده است و علاوه بر این به اینطورى که از قشر ملت و از متن جامعه ما انقلاب برخاسته در جاهاى دیگر اینطورها نبوده است ، گاهى بوده اما نه اینطور . بعد از انقلاب فقط آن اشخاصى که در رژیم جنایتکار بودند آنها هم بعد از اینکه محاکمه شدند و محکوم شدند و معلوم شده است که وضع جنایتشان تا چه حدود بوده است ، اینها تأدیب شدند یا اعدام شدند و اما آزادى مطلق بعد از آن اختناق مطلق بعد از انقلاب بلافاصله بود ، همه قلم ها و همه زبان ها باز بود ، قلم ها مى نوشت ، همه احزاب بودند و همه شان هم اظهار وجود کردند و کسى مزاحمشان نبود ، تا پنج ماه تقریبا اینطور بود که ابدا هیچ خلاف آزادى نشده ، بعد از پنج ماه دریافتیم ، دریافتند به اینکه بعضى از این روزنامه ها ، بعضى از این مجلات وابستگى به اسرائیل ، وابستگى به آمریکا دارد و مشغول یک توطئه هائى هستند ، برخلاف مسیر ملت توطئه مى کنند ، اینها را دادگاه چیز کرد که باید رسیدگى بشود ، تعطیل کرد تا رسیدگى بشود . همچو نیست که در جائى از عالم وقتى انقلاب واقع شده است ، اینطور رفتار کرده باشند ، بعد از انقلاب مطلق مطبوعات ، مطلق روزنامه ها ، مطلق گفتارها تعطیل شد . امکان نداشت براى کسى که یک روزنامه بعد از انقلاب منتشر کند و بعضى انقلابات بلافاصله بعد از انقلاب قتل عام شروع مى شد ، قتل عام هاى زیاد ، تصفیه هاى مهمى که همه اش کشتار بود به دریا ریخته بودند و این در انقلاب ایران هیچ چنین چیزى نبود که حتى یک روز اینطور نبود که از طرف دولت یا از طرف ملت بخواهد یک کارى بکنند و یک قتل هائى مثلا بکنند ، بعد

ص: 107

انقلاب اینطور بود .

توطئه گران مى خواهند این انقلاب را با ایجاد نفاق و اختلاف مدفون کنند

حریف هاى ما که کار کشته و کار کرده و مطالعه کرده هستند ، اینها مطالعه کردند که باید در این وقتى که یک چنین انقلابى با دست خود ملت پیش آمده است کودتا نبوده است که اختیارش را بشود یک کسى بگیرد و تحت نفوذ دیگرى باشد ، با دست همین ملت بوده است و یک ملت را نمى شود مهار کرد ، باید چه بکنند ، تا اینکه این انقلاب را نگذارند به ثمر برسد . باید خود انقلاب را از باطن داخل خودش فاسد کنند .

فعالیت الان در این جهت است که مى خواهند که این انقلاب را در خودش ایجاد نفاق و اختلاف کنند و مدفونش کنند و پس از اینکه خود انقلاب مدفون شد ، بیایند و یک نفرى که خودشان تعیین مى کنند ، یک کودتائى ، یک بساطى درست کنند و همان مسائل سابقش را پیش بیاورند . ملت ما باید این مطلب را لااقل که یک مطلب واضحى است فراموش نکند ، که قدرت بزرگى که منافع داشته است در ایران ، مطامع داشته است در ایران ، منافع نفت داشته است در ایران و نافع سوق الجیشى داشته در ایران .

ایران یک مرکزى است که حساس است براى ابرقدرت ها ، یک چنین کشورى که زن و مردش ، بچه و بزرگش قیام کردند و با خواست خدا و وحدت کلمه پیش بردند ، اینها حالا براى ضربه اى که خوردند ، منافع از دستشان رفته است نمى توانند در این محل دیگر آنطور توطئه هائى که پیشتر مى کردند ، زمان رژیم سابق که اینجا را محل از براى آن چیزهائى که مى خواستند خودشان ، پایگاه هائى که مى خواستند خودشان قرار بدهند حالا دیگر برایشان نمى شود ، اینها در صدد برآمدند که از باطن خود این نهضت ، انقلاب یک پوسیدگى ایجاد کنند ، در همه قشرها عمال آنها نفوذ کردند همه جا ، در نفت ، در مراکز نفت هستند از اینها ، در هر جائى که شما بروید ، در ارتش ، در ژاندارمرى ، در سپاه پاسداران ، در کمیته ها ، در ادارات از این قماش مردم هستند که اینها یک مقدارشان منفعت هاى زیادى که در آن زمان مى بردند ، از دستشان رفته است و براى اعاده او مى خواهند یک رژیمى نظیر آن رژیم پیش بیاید . یک عده شان هم که قدرت هاى بزرگند ، آنها هم منافعشان از دستشان رفته است و دست بردار به این زودى نیستند . در همه این قشرها به طورهاى مختلف نفوذ کردند و دارند ایجاد خلاف مى کنند . اینها دیدند که از این وحدت کلمه ملت و اتکال این ملت به خدا این پیروزى حاصل شده است و مى دانند که اگر این دوتا قضیه ، اتکال به خداوند و وحدت کلمه باشد پیروزى هاى بعد هم حاصل و دست آنها بکلى از ایران کوتاه مى شود ، از این جهت از قشر جوان که عمق مسائل را باز نمى تواند بفهمد ، استفاده مى کنند ، در هر جا مى روند سراغ جوان هاى پاکدلى که با تبلیغات آنها تحت تاثیر واقع مى شوند با دست این جوان ها به اسم اسلام به اسم دلسوزى براى ملت به اسم دلسوزى کشور از اینها استفاده مى کنند و مقصد این است که این مملکت را نگذارند ثبات پیدا بکند و بى نظمى را در همه جا

ص: 108

گسترش بدهند در همه قواى انتظامى ، در پاسدارى ها ، در کمیته ها ، در دادگاه ها ، در ادارات ، در بین کشاورزان ، در بین کارکنان صنعت نفت ، در همه اینها یک بساط ناآرامى تا در خارج منعکس بشود که این کشور ، این ممکلت نمى تواند خودش را اداره کند محتاج به این است که یک مدیرى برود این را اداره اش کند ، ایجاد نارضایتى ها ، این مى شود که این ناراحتى ها با اینکه سنگین است ، لکن ملت باید توجه داشته باشد که براى چه مقصدى ایجاد مى شود .

در این صحراهائى که کشاورزها مشغول کشاورزى هستند مى روند با عناوین مختلف جلوگیرى مى کنند ، نمى گذارند کار بکنند . در کارخانه ها هر چه بتوانند جلوگیرى مى کنند که کار نشود ، نتوانستند کم کارى ایجاد مى کنند . در دانشگاه ها به یک صورت دیگرى و در ارتش و در ژاندارمرى و در سایر قشرهاى انتظامى آنجا هم به یک جور دیگرى . تمام اینها یک مقصد دارند و آن مقصد این است که نگذارند این انسجامى که باید بین این ملت حاصل بشود و آن انسجامى که بود و با آن انسجام پیش بردند ، نگذارند این عمرش باقى باشد . مى دانند که اگر این انسجامى که بین اقشار ملت بود ، به عمرش ادامه بدهد ، ملت پیروز مى شود تا آخر هم دست آنها کوتاه مى شود . پس باید چه بکنند؟ بیایند بین قشرها ایجاد اختلاف بکنند . من خانه ندارم ، من حقوقم کم است ، من درجه ام کم است ، درجه دارى اصلا نمى خواهد ، یکى از حرف هایى که بین ارتشى ها است ، یک دسته جوان که گول خوردند ، درجه دارى نمى خواهد ، همه یک جورى باید باشند از این حرف ها ، از این نطق ها گاهى گول خورده اند به اسم اسلام یک چیزهائى را مى گویند که اسلام در آن نیست و گاهى هم متعمدند و از روى عمد این کار را مى کنند .

امروز این نحو اختلافاتى که ایجاد کردند و شما دیدید که در زمان نهضت آنوقتى که مشغول بودند همه رژیم ، مردم به مبارزه با رژیم ، اینجور اختلافات نبود اصلا ، اگر آن روز هم این اختلافات بود ابدا پیشبردى نمى شد ، این اختلافات بکلى نادیده بود ، هیچ کس فکر این نبود که زراعتم چه جورى است ، صنعتم چه جورى است و منزلم چه حالى دارد ، همه فکر این بودند که جمهورى اسلامى باید باشد ، این وحدت کلمه و انسجامى که در ملت بود و در دنیا چشمگیر بود و چشمگیر هست آنها که مى دانند باید از کجا شروع کنند و چه جور این انسجام را به هم بزنند کارگردان هاشان ، کارشناس هاشان هست و الهام مى گیرند از آن مبادى دیگر ، از خارج و بین قشرها اختلاف ایجاد مى کنند ، هر طورى بتوانند . اتهام ، هر جا برود اتهام هست ، هر جا بروى یک ناراحتى ایجاد کردند ، هر جا بروى یک شلوغى ایجاد کردند ، هر جا بروى یک ناآرامى است که کانه یک کشورى است که به طور هرج و مرج دارد پیش مى رود ، اصلا یک مدیریت صحیح در این کشور نمى گذارند آرام بشود تا اینکه صنعت نفت آنطورى که باید اداره بشود و همین طور همه جا . و این دلیل بر این است که جوان هاى ما غافلند از این توطئه بزرگى که براى ما دارد درست مى شود و در دست درست کردن است و آن توطئه اینکه همان نقطه که به آن نقطه اینها شکست خوردند همان نقطه را دست بگذارند رویش ، دست

ص: 109

مى گذارند رویش آن را مى خواهند بهم بزنند ، این موضع قدرت شما را متزلزل دارد مى کند .

دشمنان نهضت در صدد خلع سلاح ملت از وحدت کلمه و اسلام هستند

دیدید که دو جهت در این ملت بود که رمز پیروزى ملت ما بود ، یکى اینکه از آن چیزهائى که خودشان خواستند ابدا آنوقت مطرح نبود . همه با هم مى گفتند (اللّه اکبر) همه با هم جمهورى اسلامى ، همه با هم رژیم سابق نه ، هیچ کس در آن روز دنبال این نبود که من وضعم چه جورى است ، اگر یک کسى پیش رفیقش هم فرض کنید شکایت مى کرد رفیقش به او مى خندید که حالا وقت این حرف ها نیست . اینطور شده بود وضع ، یک جهت هم اینکه همه اینها که با هم مجتمع شدند ، براى خدا بوده شاهد اینکه هى مى آمدند و هر جا فریاد مى کردند که ما مى خواهیم شهید بشویم ، یک مطلبى بود که براى خداست .

پس دو جهت در این پیروزى بود : یکى اینکه براى خدا فریاد اللّه اکبر و ما براى خدا کار را مى خواهیم بکنیم ، جمهورى اسلامى خواهیم ، یکى هم اینکه با هم مجتمع بودند ، یکصدا بودند ، بچه کوچولو و پیرمرد هشتاد ساله ، یک جور حرف مى زدند و دشمن هاى ما این دو تا سنگر را هدف کردند . از اولى که این سد رژیم سابق شکست دشمن ها سر درآوردند و یک دسته شان راجع به جهت اسلامى شروع کردند کارشکنى ، درست توجه کنید که دو تا مطلب هر دویش شهود ماست که مورد حمله واقع شده بود ، جهت اسلامیتش مورد حمله واقع شد ، گفتند ، این حمله به جهت اسلامیتش بود که زیربار اسلامش مى خواستند بروند ، براى اینکه آن کارشناس ها فهمیده بودند که این پیروزى از اسلام است مردم براى جمهورى نمى آیند به شهادت برسند ، مردم براى اسلام مى گویند ما شهید مى خواهیم بشویم الان هم مى گویند ، کفن مى پوشند براى اسلام ، نه کفن براى جمهورى ، براى جمهورى دموکراتیک .

آنها یافته بودند که این جهت یک جهتى است که اصیل است ، اصل مطلب است ، این را باید شکستش . با قلم ها ، با گفتارها شروع کردند به این سنگر حمله کردن ، اسلام حالا دیگر به درد نمى خورد ، اسلام مال نمى دانم هزار و چهار صد سال پیش از این بود ، اسلام دیگر حالا بیخود است ، گاهى مى گفتند ، گاهى نمى گفتند ، لکن لازمه اش این بود جمهورى اسلامى ما مى خواهیم ، معنایش این است که جمهورى مى خواهیم ، معنایش این است که جمهورى اسلامى لازم نیست باشد ، این هدف بود تا حالا هم هست .

از اولى که شما این سد را شکستید و برگشتید که جمهورى اسلامى را درستش بکنید ، این دسته از مردمى که دنبال این بودند که شما آن رمزى که شما پیروز شدید ، چى بود؟ اسلام را فهمیدند که رمز اسلام بوده است ، حمله کردند به همان جهت اسلامیتش . نمى خواستند بگذارند که رأى بدهید براى جمهورى اسلامى در بسیارى از جاها جلو رأى را گرفتند ، در بعضى جاها آن صندوق ها را شکستند ، آتش زدند ، با تفنگ مانع شدند از اینکه رأى بدهند ، اینجا شکست خوردند . باز براى اینکه

ص: 110

مردم باز همان حال را داشتند ، رأى را دادند دنبالش هر مرحله اى را که یک قدم شما جلو گذاشتید آنها آن مرحله را که جهت اسلامیتش بود ، هدف قرار دادند .

_ شما درست _ من حالا به تفصیل بخواهم بگویم ، نه شما وقت دارید نه من ، اما درست مطالعه کنید که در هر مرحله مخالفت شد و مخالفت در همان جهتى بود که راجع به جهت اسلامیش بود که اینها یا آگاهانه این کار را مى کردند که اجیر بودند _ یا جوان هایى بودند که ناآگاه ، این آگاه ها بازى مى دادند به آنها صحبتش را مى کردند . بعد در این مرحله ، بعد هم تا حالا هى شکست خوردند ، یعنى جمهورى اسلامى را رأى دادند تقریبا نودوهشت درصد رأى مثبت بود ، یک قدرى هم بیشتر ، بعد هم خبرگان را که هى مخالفت ، هى مخالفت ، معذلک مردم تعیین کردند خبرگان خودشان را بعد هم به آرأ گذاشتند ، این قانون اساسى آنجا هم باز مخالفت ، مخالفت ، لکن معذلک ملت پیروز شد ، اینها ننشستند باز ، آن جهتش تا اینجا آمده است ، حالا بعدش هم البته رئیس جمهورى یا مجلس شوارى ملى اینها هم البته مواجه با خیلى مخالفت ها خواهد شد ، این یک جهت بود .

جهت دوم این قضیه ، اتحاد مردم که همه با هم بودند . یک کانه ، یک نفس بود ، یکصدا بود ، شما اگر بندرعباس مى رفتید همان را مى شنیدید که در شمال مى شنیدید ، در مشرق ایران مى رفتید همان را مى شنیدید که در مغرب مى شنیدید ، بچه ها همان را مى گفتند ، پیرمردها هم همان را مى گفتند ، رعیت ها هم همان را مى گفتند و متفکرین هم همان را مى گفتند ، آنهائى هم که برخلاف مسیر بودند ، آنوقت صداشان در نمى آمد ، نمى توانستند درآورند بعد که رسیدید به آنجائى که یک قدرى به نظر توده ها این بود که خوب ، الحمدلله پیروز شدیم ، توجه نداشتند به اینکه نه ما یک قدم از آن راه که گفتیم و از راه دیگر ، ایجاد اختلاف . شما الان در هر جا بروید یک دسته اى با دسته دیگر مخالفند یک دسته اى مخالفند که به روى هم اسلحه مى کشند ، مى کشند ، یک دسته هم که به آنطور نیست براى هم صحبت مى کنند حرف مى زنند ، تهمت مى زنند ، کارى مى کنند که در ادارات کار کم بشود که در مثلا صنعت نفت کم کارى بشود یا بیکارى باشد ، انفجار ایجاد مى کنند . از این مسائل که روى هم وقتى که بگذاریم یک دست دارد کار مى کند و آن دستى است که مى خواهد نگذارد جمهورى اسلامى به معنائى که خداى تبارک و تعالى امر فرموده است تحقق پیدا بکند ، براى اینکه با تحقق او همه آمال دشمن هاى ما از بین خواهد رفت . امروز ما گرفتار این مرحله هستیم که باید این بچه کوچولو را بزرگش کنیم ، اینکه الان تقریبا یکساله است و باز راه نیفتاده مثل یک بچه یکساله مى ماند که راه نیفتاده ، باید ما دستش را بگیریم راهش ببریم ، باید همه قشرهاى ملت متوجه باشند که اینها مى خواهند نگذارند این بچه بزرگ بشود از این بچه صدمه دیدند و اگر بزرگ شد صدمات زیادتر است ، مى خواهند نگذارند این بشود وارد مى کنند ، هر جا هر کس بتوانند هر قشرى را بتوانند مقابل دیگرى قرار مى دهند ، روزنامه ها ، مجلات ، رادیو ، چه ، چه ، هر وقت آدم مى بیند یک دسته اى ، به دسته دیگر حمله کردند ، اصحاب قلم به هم حمله کنند ، اصحاب بیان به هم حمله مى کنند ، این در آنجاهائى که با قلم ها این مقصد را مى خواهند پیش ببرند . هر اداره اى که بروى ، در هر جایى که بروى ، هر جا و حساستر بیشتر ، هر منطقه اى که حساستر

ص: 111

است آن منطقه آنها پیش مى روند ، تا این منطقه یک صدائى در مى آید از همه جا جمع مى شوند آنجا ، آذربایجان یک صدائى در مى آید مى بینید که از شمال حمله مى کنند ، مى زنند با آذربایجان دنبال اینکه این صدا را بزرگش کنند ، در شمال یک صدا دربیاید ، از جنوب حمله مى کنند به آن طرف تا اینکه اینجا دامن بزنند . در مرکز نفت یک صحبت مى شود ، اینها جمع مى شوند آنجا نبود ، اینکه براى کارکنان نفت در یک وقتى به ما گفتند نفرى چقدر مى دهند که کار نکنند ، که اعتصاب کنند . این پول از کجا بود که مى آوردند مى دادند که کار نکنید ، براى چه مقصدى اینها مى خواستند که مملکت ما سروسامان نداشته باشد و به این شریان حیات کشور صدمه مى زدند ، پول هم خرج مى کردند که کار نکنید .

هر جا بتوانند با ارعاب ، با تطمیع ، با خرج کردن پول در دستشان فراوان از غرب و شرق مى آید . همه هم نقشه همین است که این دو حیثیتى که با آن دو حیثیت پیش برده است ، این نهضت این را از دستش بگیرند ، وحدت کلمه را از دستش بگیرند ، اسلام را هم از دستش بگیرند ، خلع سلاحش کنند والا شما سلاحى نداشتید همه سلاح ها پیش دشمن شما بود پیش شما چیزى نبود ، سلاح شما ایمان بود به خدا ، اسلام بود و وحدت کلمه ، شما را مى خواهند وحدت کلمه را هم از دست تان بگیرند ، اسلام را دیرتر مى توانند بگیرند براى اینکه خوب مردم مسلمانند ، نمى آیند بگویند مسلمان نباشید ، با جورهاى دیگر جمهورى نگذارند اسلامى باشد ، الان هم براى همین معنا فعالیت مى شود ، پیشتر شده است الان هم مى شود ، اختلافات هم که خودتان مى بینید که هر جا بروید قشرى هستند که وسوسه مى کنند بین مردم ، به این عقده هاى مردم نفخ مى کنند ، این عقده ها را دامن به آن مى زنند .

با رعایت نظم و دورى از منفعت طلبى نهضت را حفظ کنید

خوب یک ملتى که پنجاه سال در اختناق بوده ، در حبس بوده ، این ملت حالا از آن حبس ، یک عقده ها پیدا کرده ، اینها این عقده ها را دامن به آن مى زنند که برخلاف مسیر راهش بروند ، آنهائى که صاحب عقده اند خیال مى کنند اینها اهل خیرند ، مى خواهند براى اینها یک ، یک کار خیرى بکنند ، آنهائى که اهل نقشه اند مى فهمند دارند چه مى کنند ، مى فهمند که اینها را برخلاف آن مسیرى که ملت دارد مى برد . تکلیف ما در این ، امروز چیست ؟ تکلیف ما اینست که این رمز را محکم نگه داریم ، الان به فکر اینکه یک نابسامانى هست در اداره و در کذا و در کذا ، این نابسامانى از آن ناحیه است آن ناحیه را تقویت بکنید ، همه شکایات را امروز باید کنار گذاشت ، همه چیزهائى که براى ما ناراحت کننده است و فرعى است کنار گذاشت و این امر اصلى که الان ما مبتلا به آن هستیم ، یعنى خواهند اصل نهضت را از بین ببرند .

این مرحله اول که عبارت از اینست که این نهضتى که با او ما پیروز شدیم باید مثل یک بچه اى روز به روز جلویش ببریم و تربیتش کنیم و بزرگش کنیم ، آن را مى خواهند از دست ما بگیرند ، اگر خداى نخواسته این معنا از دست ما گرفته شد ، اساس را از دست دادیم ، دیگر همه دیوارها فرو مى ریزد ، ما اگر چنانچه این انقلاب ، در این انقلاب با همانطورى که جلو آمدیم پیش نرویم و پوسیدگى ،

ص: 112

کرم خوردگى در این پیدا بشود ، مثل یک خربزه اى که ظاهرش چه است ، آب . . . هم به آن مى دهند همه چیزها ولى وقتى که مى بینند ، در باطن کرم زده است .

اینها مى خواهند ما را کرم زده کنند و به دنیا ارائه کنند که اینها یک خربزه کرمو هستند اینها به درد نمى خورند . به دنیا ارائه کنند که اینها رشد سیاسى ندارند ، ایران یک مملکتى هست که هرج و مرج است ، طبقه پائین به بالا اصلا اعتنا ندارد ، سرباز به درجه دار اعتنا ندارد ، یک چنین کشورى است که قواى انتظامیش انسجامش را از دست داده ، یک چنین کشورى است که اداراتش کار نمى کنند ، کم کارى مى کند ، یک چنین مملکتى است که همه به جان هم افتادند ، وقتى که مملکتى همه به جان هم بیفتند ، هر قشرى بخواهد دیگرى را بکوبد ، هر طایفه اى براى خودش بکشد و دیگرى را از بین ببرد ، یک چنین مملکتى در خارج منعکس مى شود که اینطورى قابل نیست ، باید کارى کرد که با دلسوزى هم بیایند جلو ، باید این نظم ایجاد بشود .

بیدار کنید مردم را ، به مردم بفهمانید ، مسأله بگوئید ، خواهرها به خواهرها بگویند ، به برادرها بگویند ، برادرها به خواهرها بگویند ، به برادرها بگویند ، مسأله اینست ، امروز مصیبت ما این است ، امروز که خواهند این مملکت را معرفى کنند به اینکه اینها قابل اینکه آزاد باشند ، قابلیت ندارند . من این را قبلا هم گفته بودم ، آقاى کارتر در پاریس که ما بودیم و آن اواخرى که در ایران دیگر خیلى پیشرفت کردند در خیلى از فرمایشاتشان فرمودند که اینها بهشان زیادى آزادى دادند . این یک موذیانه بود که مى خواست بگوید که اینها قابل این نیستند که آزاد بشوند ، اینها باید اختناق برایشان باشد ، حق مى داد به شاه که باید شاه اینها را مهار کند ، اگر این مهار را به هم بریزد ، این حرفى بود که آنوقت مى زد ، همین تعقیب مى شود عملا تعقیب مى شود ، همین معنا را مى خواهند در دنیا منعکس کنند که یک کشورى هست که اساسى ندارد ، قانون ندارد این کشور ، هر کس به هر کس تعدى کند یک دادگاهى نیست جلویش را بگیرد ، سرباز از بالاتر ، از درجه دار ، درجه دار از افسر ، افسر از بالاتر اطاعت نمى کند ، هرج و مرج است ، مردم از دولتشان اطاعت نمى کنند ، ادارات از رئیس اداره شان اطاعت کنند ، یک مملکت اینطورى قیم مى خواهد ، خودشان نمى توانند اداره کنند خودشان را ، این برنامه اى است که براى ما به حسب احتمال و شواهد ریخته شده است و ما از آن غافل هستیم .

آنهائى که مى آیند در هر جا ناراحتى ها را به گوش ما مى خوانند اینها غافلند از اینکه الان ما این ناراحتى بزرگ را باید علاج کنیم و . . . هم مى خواهد ، خوب جز این است که بفهماند به دنیا به اینکه اینها قابل نیستند که آزاد باشند؟ من یادم هست در آنوقتى که محمدرضا اینجا بود و این گیرودارها و جنگ و نزاع ها بود که کارتر در یکى از حرف هایش آنوقت ما در پاریس بودیم گفت به اینها آزادى زیاد دادند . اگر طبیب بالاى سرش بیاید و برود سراغ اینکه دستش یک قدرى زبر است این را علاج کنیم ، این طبیب ، این رابه کشتن مى دهد ، این باید سرطان را علاج کند . یک مملکتى که الان غده هاى سرطانى در آن هست ما باید فکر این باشیم که این غده سرطانى را بیرون بکشیم ، اگر دنبال این برویم که حقوقمان چقدر است ، در اداره درجه ما چیست ، در _ نمى دانم _ ارتش در چه

ص: 113

درجه اى واقع هستیم و هکذا و مثل آن طبیبى است که سرطان را برنداشته واین زبرى دست را دارد معالجه مى کند ، آن سرطان کار خودش را مى کند ، دیگر نه دستى مى ماند و نه زبرى دست .

این سرطانى که الان در ایران ما هست و آن غده اى است که ولده (1) این غده بزرگ هاست و براى آن غده بزرگ اینها کار مى کنند . اگر طبیب ها ، یعنى همه مردم که مى خواهند مملکت شان یعنى یک مملکتى باشد اگر دنبال این باشند این غده را از بین ببرند ، دنبال این باشند که این زبرى دست را ، من خانه ندارم ، من خانه ام کوچک است ، من در اداره حقوقم کم است ، من درجه ام کم است ، اگر ما مشغول این مسائل بشویم ، فلان آدم مثلا چه شده است حالا باید شکستش داد ، فلان آدم احتمال مى رود چه بشود ، نگذاریم بشود ، از این مسائل که همه بر مى گردد به منافع شخصى ، اگر ما برویم دنبال آنها و از این غده سرطانى که ما مبتلا به آن هستیم و نشستند در خارج کشور ما و چشم دوختند به اینجا و عمالشان در داخل کار مى کنند ، خودشان در خارج کار مى کنند ، اگر چنانچه ما دنبال آن نرویم و برگردیم به این کارهاى جزئى که مربوط به خودمان است خداى نخواسته مثل همان مریضى که به سرطان مبتلا شد و سرطان او را کشت و دیگر دستى باقى نماند تا زبرى دست بماند ، کشورى باقى نمى ماند تا ناراحتى هائى باقى بماند .

امروز روز اینست که همه با هم بدون اینکه فرصت بدهیم کوشش کنیم ، این اختلافات را از بین ببریم ، هر روز تحصن یک امرى است هر که یک ناراحتى پیدا مى کند تحصن مى کند ، یک عده را وا مى دارد به تحصن ، این به نفع کى تمام مى شود ، این تحصن ، این تحصن هاى یکى دنبال دیگرى به نفع کى تمام مى شود ، یک دسته بیکار مى شوند یا اداره شان را زمین مى گذارند و تحصن مى کنند ، یا زراعتشان را زمین مى گذارند ، و تحصن مى کنند ، این به نفع ملت هست یا به نفع آنهائى است که خواهند با این تحصن هاى بعد از تحصن و ایجاد اختلاف ها بگردد حال کشور ما ، برگردد به یک حالى که اگر از سابق بدتر نشود لااقل مثل او بشود ، همه چیز ما را ببرند . اینجا باید همه عقلأ ، همه نویسنده ها مال این مملکتند در این مملکت تربیت شدند ، این آب و خاک آنهاست ، این مملکت حق دارد به نویسندگان ، این مملکت حق دارد به روشنفکران ، این مملکت حق دارد به گویندگان ، این مملکت حق دارد به روحانیین ، این مملکت حق دارد به دانشگاهى ها ، این مملکت حق دارد ، این مملکت شما است ، این مملکت همه است ، به شما حق دارد ، به ایشان ، به خواهرها حق دارد ، برادرها حق دارد . این مملکتى که الان حق دارد به ما ، آن اسلامى که حق بر همه دارد ، حق به بالاترها دارد ، اگر اینها در معرض این باشند که خداى نخواسته سقوط پیدا بکند این نهضت ، این حق به عهده ماست که ما باید نگذاریم ، باید نجات بدهیم اینها را .

دست بردارید از این اختلافات جزئى که همه اش برمى گردد به نفسانیت خود آدم . به هر اسمى

ص: 114


1- وُلْدْ:هر چیزی که شیء آنرا زاده است.هم برای مذکر و هم مؤنث به کار می رود و جمع آن وِلْدَه است و اولاد و حضرت امام وِلده را بکار برده اند.

یک اعتصاب مى شود ، به هر اسمى یک اجتماع مى شود ، به هر اسمى یک راهپیمائى مى شود ، امروز همه اعتصاب ها ، همه راهپمائى ها ، همه اینها برخلاف مسیر ملت ما هست . مگر آنکه فریاد بزند کارتر کذا آنها جبهه را حفظ مى کنند باید آن جبهه را حفظ کرد و این تنور را نگذاشت که خاموش بشود این نور الهى نگذاشت منطمس(1) بشود .

این تکلیفى است براى همه ما ، تکلیفى است براى شما ، براى من ، براى همه قشرها . جوان ها بازى نخورند از این بازیگران که مى خواهند نگذارند این ملت سروسامانى پیدا بکنند . انشأاللّه خداوند همه ما را بیدار کند و به همه شما سعادت بدهد و شما برادرها و خواهرها که تشریف آوردید اینجا از شما تشکر مى کنم من خدمتگزار همه تان هستم و دعاگو .

ص: 115


1- ناپدید شونده، غروب کننده.

تاریخ : 6/10/58

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى مؤسسه اسلامى مبارزه با اعتیاد

وظیفه شرعى و الهى است که کارى کنید ، وابسته به غیر نباشید

بسم اللّه الرحمن الرحیم

کشورى که تمام جهات و حیثیت خود را از دست داده است ، ملت آن کشور براى جبران آنچه که از دست داده باید همه با هم اقدام بکنند . دولت یا قشر واحدى نمى تواند کارى صورت بدهد ، این مرحله اى است که همه باید متحد بشوند و مسائل هم زیاد است و بسیارى از آن اساسى است . مسأله فرهنگ یکى از آن مسائل مهمى است که ایران به آن مبتلا بوده است ، چرا که فرهنگ ایران را یک فرهنگ استعمارى کردند و مغزهاى جوانان ما را به طرف غرب سوق داده بودند . دانشگاه ها و دانشجویان و صاحبان افکار صحیح ، نویسنده ها و روشنفکران ایرانى نه غربى ، نویسندگان اسلامى نه غربى باید در یک مدت طولانى تصفیه شوند . جوان ها را باید اصلاح کنیم . تعلیمات ما باید تعلیمات غیر استعمارى ، و استقلالى باشد . این در یک مرحله طولانى است . مسأله اقتصاد هم همین طور یک مسأله مهمى است . وابستگى اقتصادى مسأله اى است که وابستگى هاى بسیارى را به دنبال مى آورد ، باید کارى بکنیم که زائد بر خودکفا باشیم . کشور ما یک کشورى است که مى تواند بیش از احتیاج خودش تولید داشته باشد و صادر کند ، مع الوصف به اسم اصلاحات ارضى ما را به عقب راندند . شما اینطور که گزارش دادید کار ارجمندى کردید . امید است که شما منطقه خود را که منطقه قم است خود کفا کنید ، بلکه انشأاللّه بعدها صادرات هم داشته باشید . لکن مسأله ، مسأله قم یا تهران و یا مسأله یک استان نیست ، مسأله همه ایران است . تمام ایران باید همین وضعى را که شما پیدا کردید و اجتماع نمودید و برنامه ریختید و روى برنامه ها به نحو صحیح و سالم بدون اینکه تعدى به کسى بشود ، بدون اینکه یک خلاف اسلامى در بین باشد کار کردید و انشأاللّه بهره گیرى هم مى کنید ، امید است در همه جا این مطلب محقق گردد . دو اصل را باید تمام قشرهاى ملت مراعات کنند ، یکى ادراک اینکه ما اگر اقتصاد خود را تابع خارج نمائیم ممکن است روزى خارجى ها نخواهند به ما چیزى بدهند ، وقتى که درها را بستند ما باید تسلیم آنها بشویم تا هر چه مى گویند عمل کنیم و این شایسته یک مملکت اسلامى و جمهورى اسلامى نیست که پیوسته در اقتصادش ، در گندمش ، در جو و در برنجش وابسته به غیر باشد . باید با همت کشاورزان و قشرهاى مختلف و با هیات دولت به کشاورزان کمک بکنند و اینکه همه یک وظیفه را احساس بکنند تا مشکلات حل شود . گاهى انسان مى خواهد براى منافعش یک

ص: 116

کارى بکند گندم زیاد شود که منفعت ببرد ، این یک مسأله اى است که در اختیار خودش مى باشد اگر نخواست هم نمى برد . الان کشور شما در یک حالى است که وظیفه شرعى و الهى است که کارى بکنید تا وابسته به غیر نباشید .

الان اینها ما را تهدید به حصر اقتصادى کرده اند و بسیارى از دولت ها هم موافقت نمودند ولى ملت ها موافق نیستند ، در عین حالى که به نظر من این هیاهوها هیچ واقعیتى ندارد لکن ما اگر یک احتمال ضعیفى هم بدهیم باید مجهز شویم . شما در حال جنگید ، در حال جنگ اقتصادى و این خود یک محاربه اى بین اسلام و کفر است . براى کشاورزان و براى کسانى که مى توانند کمک به کشاورزها بکنند ، تکلیف است که کشاورزى امسال جورى شود که انشأاللّه خودکفا بشویم و در سال هاى بعد صادرات داشته باشیم . این تنها موعظه نیست ، که مردم خوب است این کار را بکنند ، نجات دادن یک کشور اسلامى از زیر ، بار ظلم و از زیر بار استعمار است . نجات دادن مملکت اسلامى یک تکلیفى است که انسان موظف است انجام بدهد . اگر خداى نخواسته زمانى یک هجومى به مملکت اسلامى بشود باید همه مردم زن و مرد حرکت کنند . مسأله دفاع اینطور نیست که تکلیف منحصر به مرد باشد یا اختصاص به یک دسته اى داشته باشد ، همه باید بروند و از مملکت خود دفاع بکنند . اگر ما در یک هجوم اقتصادى هم واقع شدیم که سبب گردید تا وابسته به کشور دیگرى باشیم ، این هم یک وظیفه شرعى را ایجاد مى کند که ما باید خودمان را نجات بدهیم ، یک طبقه ننشینند تا یک طبقه دیگر کار کنند ، رعیت ها کم کارى نکنند ، آنهائى که در کارخانه ها کار مى کنند کم کارى و سستى نکنند امروز ملت شما در حال جنگ اقتصادى است . زمان ، زمان آرامى نیست که بگوئید خوب ، ما زیاد منفعت نمى خواهیم ببریم . در اینجا دیگر اختیار به مردم نیست اختیارى است که در دست خداست و او امر کرده است که ما نباید تحت نظارت یک کشور و یا تحت بیرق کفر باشیم . این یکى از مسائل مهم اسلام است و باید کوشش کنیم و اقتصاد خود را اداره نمائیم . باید قیام کنیم و غافل نباشیم . باید همه قشرهاى ملت ، هر کس هر جورى که مى تواند ، تولید بکند . مثلا باغداران ، دامداران و کشاورزان مى توانند تولید کنند و باید این کار را به خوبى انجام دهند . اشخاصى هم که توانند به کشاورزان و کارخانه ها کمک کنند باید این کار را بکنند . کارخانه هاى خصوصى در ایران زیاد بود و مع الاسف از بین رفته و دارد مى رود .

امروز باید کار کشاورزى که عبادت و اطاعت امر خداست ، تقویت گردد

باید جلوى نابودى آن گرفته شود . همه قیام کنند براى اینکه مملکت را از این وضع اقتصادى نجات بدهند . اگر مملکت شما در اقتصاد نجات پیدا نکند و وابستگى اقتصادى داشته باشد ، همه جور وابستگى دنبالش مى آید و وابستگى سیاسى هم پیدا مى کنیم ، وابستگى نظامى هم پیدا مى کنیم براى اینکه وقتى ما چیزى نداشتیم ، دستمان به طرف آمریکا دراز مى شود و امریکا همه چیز را به ما تحمیل مى کند . ما وقتى مى توانیم زیر بار او نرویم که قدرتمند باشیم .

ص: 117

کار کشاورزى عبادت و اطاعت امر خداست

خدا به ما زمین داده ، آب هم داده ، ولى زمین هاى موات زیاد و آب ها هم هرز مى رود ، رود کارون همین طورى هرز مى رود و زمین هاى اطرافش هم همین طور موات مانده است . باید همه دست به دست هم بدهند و کار کنند . امروز باید کار کشاورزى که عبادت و اطاعت امر خداست تقویت گردد ، هر کس هر جور مى تواند باید تقویت بکند به طورى که انشأاللّه ما از این گرفتارى خارج بشویم و امیدواریم از سایر گرفتارى ها هم خارج گردیم ، هم گرفتارى فرهنگى و هم سیاسى خارج گردیم و من از آقایان که اینطور مشغول فعالیت شده اند تشکر مى کنم .

نجات معتاد ، نجات یک فرد نیست نجات اسلام است

باب دیگر ، باب معتادین است . شما این را یک مسأله اتفاقى ندانید که من باب اتفاق یک دسته اى هروئین فروش شده اند و یک دسته اى هم مبتلا شده اند . این هم یک توطئه اى است که قدرت هاى بزرگ به این وسیله به ما ضربه مى زنند . قشر جوان قشرى است که مى شود از آن همه جور استفاده اى را کرد . قشر جوان قشرى است که مى تواند اقتصاد ما را اداره کند . قشر جوان مى تواند خود را در مقابل جهات فرهنگى ، نظامى و سیاسى مجهز کند . پیرمردها مثل من کنار افتاده اند ، آن که کار از او مى آید همین قشر جوان است . این جوان در حالى که جوانى اش ارزشمند است افکارش آنقدر عمیق نیست که توطئه ها را تا آخر بتواند بخواند ، خیال مى کند که خوب ، حالا دلمان خواهد که تریاک و یا هروئین بکشیم . این یک نقشه اى است که براى تو نیست ، براى قم نیست ، براى سرتاسر کشور است ، براى فلج کردن جوان هاى ماست . یک آدم هروئینى نمى تواند در سیاست فکر کند ، نمى تواند در اقتصاد عمل کند ، اگر یک گرفتارى پیش بیایدتواند در جنگ شرکت کند . یک آدمى که به مواد مخدر مبتلا شده است یک موجود مهملى به بار آمده که اگر همه عالم به هم بخورد او در آنجا نشسته چرت مى زند یا مشغول عیاشى مى باشد . این از نقشه هاى مختلفى است که براى جوان هاى ما ریخته اند . نجات معتاد نجات یک فرد نیست نجات اسلام است . پخش هروئین در سرتاسر کشور توسط اشخاص که یا نمى دانند چه مى کنند یا دانسته مى کنند ، بر اساس توطئه اى است که مى خواهند این قشر جوان را مهمل بار بیاورند تا نفتش را ببرند و او مشغول هروئینش باشد ، شرافت ملى اش را ببرند ، و او مشغول تریاکش باشد . باید اینها را معالجه کرد و همچنین نصیحتشان بکنند که آقا چرا خودت را مهمل مى کنى ، باید در بین مردم و در جناح خلاقه واقع گردى . این جوان ها ، جوان هاى ما بودند که فریاد زدند و مشتشان را گره کردند و اللّه اکبر گفتند . اگر فرض کنید که جوان هاى ما خداى نخواسته مبتلا به هروئین بودند ، مى توانند این کار را بکنند؟ آدم وافورى مى تواند بلند شود و در خیابان مشتش را گره کرده و جنگ کند؟ این یک باب است که باز چون برگشتش به حیثیت اسلام است جلوگیرى از آن بر همه واجب است و براى اشخاصى که در این باب نیستند حرام است بروند و هروئینى گردند ، چه هروئین و چه تریاک و چه مشروبات و امثال اینها ، انسان را از آنچه هست ساقط

ص: 118

مى کند ، یعنى از یک آدمى که همه کارى مى تواند بکند یک بیکاره مى سازد ، بیکاره اى که باید در کنار منقل بنشیند و چرت بزند .

و یک باب هم ، باب این فسادهائى است که پیش آورده اند . این هم یک مسأله اى نیست که خیال شود از باب اتفاق حاصل شده . تمام این مراکزى که براى فحشا و خوشگذرانى درست کردند همین طورى درست نشده است . در مجلاتشان ، در رسانه هاى گروهى چه سمعى و چه بصرى تبلیغات کردند و کلا در خدمت اینها بودند ، رادیو و تلویزیونشان مشغول بود که این جوان ها را از بازار ، از بیابان که مشغول خدمت بودند ، از ادارات به آن مراکز فساد بکشانند ، از دانشگاهى یک موجود فاسد بسازند ، از ادارى یک موجود فاسد درست کنند . انسان وقتى چنددفعه در آن سینماها و در مراکز فحشأ رفت به این امور عادت مى کند . وقتى یک جوان چند بار به یک مرکز فساد رفت دیگر نمى تواند نرود . جوان هاى ما را که باید میدان هاى رزم را اداره کنند ، به مراکز بزم بردند و جوانان هم خیال کردند که اینها فقط مى خواهند که آنان عیش و عشرت کنند . مسأله این نبود مسأله این بود که شما را از آن قوه فعاله که خدا در شما ایجاد کرده است و در مغز و بدن شما به ودیعت گذارده است تهى کنند و یک موجود عیاش که غیر از اینکه بنشیند بخندد و مشروب بخورد ، بسازند تا مبادا یک وقت در فکر این بیفتند که نفت را بگیرند . اینها همه نقشه است که ذخایر ما را ببرند . تنها نفت نیست ، ایران ذخائر فراوانى دارد و آنها اطلاع دارند . چه کسى مى تواند جلوگیرى از غارت اینها کند . نسل جوان است که مى تواند جلوى این فسادها و حمله ها را بگیرد . اینان خواهند نسل جوان را به موادمخدر یا به آن عیش و نوش که آن هم مخدر است مبتلا کنند ، اگر دنیا را آب ببرد این آدم را خواب مى برد ، این به دنبال آن مسائل است ، چکار دارد که مملکتش را مى برند ، جهنم که مى برند . مردم و جوانان را چنان بار مى آوردند که منطقى اینچنین پیدا مى کند که اگر هر کارى بشود مى گوید به من چه مربوط است . جوانى که اگر در جایى صحبتى شد ، به حیثیت کشور و ملتش ، به حیثیت اسلامى او بر مى خورد باید قیام کند و مبارزه کند ، چنان او را مى سازند که از پى این منقل نتواند و آن پیاله نتواند حرکت کند .

دشمنان ما بیدارند ، شما هم بیدار شوید

آقا این نقشه است ، قضیه عادى نیست که ما خیال کنیم که خوب جوانند و اقتضاى جوانى این است . الان مادر جنگ هستیم ، در جنگ سیاسى و اقتصادى هستیم ، محتمل است جنگ نظامى هم پیش بیاید ، جوان هاى ما باید براى خاطر اسلام و براى خاطر ملت و کشور و حیثیت خودشان ، براى نوامیس خودشان دست از آن مراکز بکشند و در مراکز صحیح تربیتى قرار گیرند .

خداوند انشأاللّه همه را توفیق بدهد . و من از این افرادى که عکس هایشان را نشان دادید وحشت کردم . من چند ورق را مى بینم که تمامى آن پر از عکس هائى است که اینها یا گرفتار هستند یا از بهبود یافتگان هستند . چرا ما اینقدر باید صدمه دیده و معتاد داشته باشیم ؟ چرا باید اینقدر اینها غفلت داشته باشند و مبتلا بشوند؟ امیدواریم که همه ایران متوجه این معنا باشند که مسأله نقشه و توطئه

ص: 119

است نه اینکه یک مسأله عادى باشد ، توطئه است تا این جوان هاى ما را به بهانه اینکه خواهیم براى شما مثلا مراکز عیش ونوش درست کنیم ، از همه چیز ساقط کنند . قم بحمداللّه در هر امرى پیشقدم است هم کشاورزى را تقویت مى کند و آنطور که شما گفتید انشأاللّه در همه ایران اینچنین شود و در سایر جاها نیز مشغول گردند و جوان هایشان را نجات بدهند . خود جوان ها نیز توجه داشته باشند که قضیه استعمار است و آلت دست استعمار نشوید و آلت دست دشمنان ما نشوید . دشمنان ما بیدارند شما هم بیدار بشوید . خداوند انشأاللّه همه شما را تقویت کند .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 120

تاریخ : 7/10/58

پیام امام خمینى در مورد بسیج عمومى براى مبارزه با بیسوادى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

والقلم و ما یسطرون

ملت شریف ایران ! شما مى دانید که در رژیم گذشته آنچه بر ملت مبارز ایران سایه افکنده بود ، علاوه بر دیکتاتورى و ظلم ، تبلیغات بى محتوا و هیچ را همه چیز جلوه دادن بود . ملتى که در همه ابعاد از حوائج اولیه محروم بود وانمود مى شد که در اوج ترقى است . از جمله حوائج اولیه براى هر ملت که در ردیف بهداشت و مسکن بلکه مهمتر از آنهاست ، آموزش براى همگان است . مع الاسف کشور ما وارث ملتى است که از این نعمت بزرگ در رژیم سابق محروم و اکثر افراد کشور ما از نوشتن و خواندن برخوردار نیستند چه رسد به آموزش عالى . مایه بس خجلت است در کشورى که مهد علم و ادب بوده و در سایه اسلام زندگى مى کند که طلب علم را فریضه دانسته است ، از نوشتن و خواندن محروم باشد . ما باید در برنامه دراز مدت ، فرهنگ وابسته کشورمان را به فرهنگ مستقل و خودکفا تبدیل کنیم و اکنون بدون از دست دادن وقت و بدون تشریفات خسته کننده براى مبارزه با بیسوادى به طور ضربتى و بسیج عمومى قیام کنیم تا انشأاللّه در آینده نزدیک هر کس نوشتن و خواندن ابتدائى را آموخته باشد . براى این امر ، لازم است تمام بیسوادان براى یادگیرى و تمام خواهران و برادران با سواد براى یاد دادن بپاخیزند و وزارت آموزش و پرورش با تمام امکانات بپا خیزد و از قرطاس بازى و تشریفات ادارى بپرهیزد . برادران و خواهران ایمانى ! براى رفع این نقیصه دردآور بسیج شوید و ریشه این نقص را از بن برکنید . تعلیم و تعلم عبادتى است که خداوند تبارک و تعالى ما را بر آن دعوت فرموده است . ائمه جماعات شهرستان ها و روستاها مردم را دعوت نمایند و در مساجد و تکایا ، با سوادان نوشتن و خواندن را به خواهران و برادران خود یاد بدهند و منتظر اقدامات دولت نباشند و در منازل شخصى ، اعضاى بیسواد را تعلیم کنند و بیسوادان از این امر سرپیچى نکنند . من از ملت عزیز امید دارم که با همت والاى خود ، بدون فوت وقت ایران را به صورت مدرسه اى درآورند و در هر شب و روز و در اوقات بیکارى یکى دو ساعت را صرف این عمل شریف نمایند .

بپا خیزید که خداوند متعال با شماست ، از خداى تعالى سعادت و سلامت و رفاه ملت شریف را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 121

تاریخ : 7/10/58

مصاحبه پروفسور الگار امریکائى با امام خمینى

پروسفور الگار : عرض شود بنده درست یک سال پیش در پاریس به حضور حضرتعالى مشرف شدم و در آن موقع بنده را به زیارت ایران تشویق فرمودید ، در آن موقع فرموده بودید که ایرانى که در اثر این انقلاب شکوهمند اسلامى بوجود آمده بود ، با آن ایرانى که سالها قبل با آن آشنائى داشتم ، بکلى فرق دارد و حالا بالاخره بنابر تشویق حضرتعالى به ایران آمدم و خود دیدم که ایران کاملا جدید و نوینى بوجود آمده در اثر این انقلاب مبارک اسلامى . چون همانطورى که مى دانید واقعیت انقلاب اسلامى ایران از طرف خبرگزارى هاى مغرض مورد تحریف مى شود ، در حال حاضر مشغول تألیف کتابى هستم که هدف آن معرفى صحیح انقلاب اسلامى ایران باشد و نتیجتا معرفى خود اسلام واقعى و در این خصوص چند تا سؤال داشتم که خواستم از حضرتعالى بکنم . اول اینکه براى همه روشن است که روحانیت مبارز به رهبرى حضرتعالى نقش مهمى در این انقلاب داشته است و این نقش روحانیت مبارز به رهبرى حضرتعالى نقش مهمى در این انقلاب داشته است و این نقش روحانیت در رهبرى ملت مسلمان ایران شاید بنابر استقلال روحانیت باشد در مقابل دولت ، مى بینم که در دوره هاى مختلف ، روحانیت استقلال تا مى داشته و جدا بود بکلى از دولت ، حالا مى بینیم در اثر انقلاب ، دولتى اسلامى بوجود آمده در ایران ، آیا روحانیت کماکان نهاد مستقلى خواهد بود؟ یا اینکه نوعى ادغام بین روحانیت و دولت انجام خواهد گرفت ، نظر به اینکه بعضى از شخصیت هاى روحانى از همین حالا وظائف اجرائى به عهده گرفته اند؟

امام : بسم اللّه الرحمن الرحیم

شما مى دانید که در رژیم سابق و رژیم هائى که در طول تاریخ رژیم سلطنتى بوده یا در اقلیم هاى دیگر رژیم غیر الهى ، غیر توحیدى بوده ، اصل رژیم و قوانینى که در آن رژیم ها بوده است و مقاصدى که در آن رژیم ها ، چه رژیم سلطنتى و چه رژیم هاى به طرزهاى دیگر ، قوانین ، قوانین بشرى و با دماغ بشر تاسیس شده است و رژیم ها هم رژیم هاى همان فرم قوانین شان بوده است و مقاصد هم اکثرا سلطه بر مردم بوده و گاهى هم پیدا مى شده است که روى قوانین عمل مى کردند ، مقاصدشان اجراى قوانینى که حدودش عبارت از نظم جامعه و آزادى دادن به مردم و امثال اینها .

اما آن رژیمى که توحیدى بوده است و رژیم تابع قوانین الهى بوده است که آن که ما مى توانیم

ص: 122

ارائه بدهیم ، اسلام است . شاید در قبل از اسلام یک چنین رژیمى که رژیم دولتى باشد و قوانین الهى باشد ، یا کم بوده است یا نبوده است . کم بوده است رژیم هائى که رژیم توحیدى باشد ، غیر از قانون الهى که از مغز بشر نیست ، از اراده خداست ، غیر از او اصل حکمفرما نبوده است ، در اسلام که خوب ، ما نزدیک به صدر اسلام هستیم نسبت به انبیأ سلف ، حکومت بوده است یک حکومت گاهى محدود و ضعیف و گاهى خیلى توسعه دار ، لکن تا آنجا که اسلامى بوده است حکومت ها و باز به اغراض دیگرى مخلوط نشده است ، آن که حکومت مى کرده است ، قانون بوده است یعنى اللّه ، غیر خدا کسى حکومت نداشت اصلا ، اینها انبیا و همین طور آنهائى که خلفأ انبیا بوده اند ، هیچ ابدا از خودشان یک مطلبى ، یک جریاناتى نبوده است ، آنها دنبال این بودند که قانون را اجرا کنند ، البته در بعضى از امورى که ، امور جزئیه بوده است ، خوب ، حاکم دخالت داشته است اما در اصول و در آن چیزهائى که باید در کشورى اجرا بشود ، تابع قانون الهى بودند . اصلا رسول خدا صلى اللّه علیه و آله که در راس همه است ، هیچ وقت یک مطلبى ، یک حکمى ، یک قانونى نداشته است در مقابل قانون خدا ، مجرى قانون خدا بوده است .

و تفاوت بزرگى که بین همه رژیم هاى دنیا به هر قسمى که مى خواهد باشد ، تمام رژیم هاى بشرى با هر فرمى که مى خواهد باشد و آن رژیمى که الهى است و تابع قوانین الهى است ، تفاوت بزرگ این است که تمام رژیم هاى آنى که دیگر عدل و داد و خوبست فقط در حدود طبیعت است . شما شاید در هیچ رژیمى پیدا نکنید که حکومت دنبال این باشد که تهذیب نفس مردم را بکند ، کارى به آن نداشتند ، حکومت دنبال این بوده است که بى نظمى نشود ، یک کسى در خانه خودش هر کارى بکند تعرضى به آن ندارد ، بیرون نیاید توى خیابان عربده بکشد و نظم را بهم نزند ، تو خانه خودش هر کارى مى خواهد بکند آزاد هست ، فقط حکومت هاى الهى است که براى اصل مقصد ، این بوده است که انسان را آنطور که باید باشد درست کند . انسان اولش یک حیوانست ، بدتر از حیوانات ، اگر سر خود باشد انسان ، همین طور بار بیاید ، هیچ حیوانى مثل انسان نیست در اینکه در شهوت ، در درندگى ، در شیطنت ، حیوانات دیگر محدود از حدود شیطنت شان محدود است ، حدود شهواتشان محدود است ، حدود آن سبعیت شان . انسان چون یک موجودیست که به حسب خلقت از همه موجودات بالاتر هست در طرف آن طرف ، شهوت و غضب و طرف شیطنت و اینها مى تواند تا تقریبا لامتناهى برود ، حد ندارد . شما مى بینید که اگر چنانچه انسان یک فرض کنید که خانه اى پیدا بکند ، دنبال این است که یکى دیگر هم پیدا کند ، اگر یک کشورى هم پیدا بکند دنبال این است که یکى دیگر هم پیدا بکند ، اگر همه دنیا هم تحت سیطره اش باشد به فکر این است که در کره قمر هم شاید باشد ، برود آنجا ، در مریخ هم باشد ، برود آنجا . محدود نیست ، نه شهواتش محدود است که با یک حد خاصى بسازد ، یکى ، دو تا ، ده تا ، صدتا ، و نه

ص: 123

طمعش محدود است که به یک کشور ، دو کشور ، ده کشور اکتفا کند ، انبیأ آمدند محدودش کنند یعنى مهارش کنند ، این حیوان افسار گسیخته که به هیچ حدى از حدود محدود نیست ، اگر آزاد بگذارند و این را تربیتش نکنند افسار گسیخته است ، به طورى که همه چیز را براى خودش مى خواهد و همه کس را فداى خودش مى خواهد ، انبیأ آمدند که این افسار گسیخته رامهارش کنند و بیاورند تحت ضوابط و بعد ار اینکه آن مهار شد ، راه نشانش بدهند براى اینکه تربیت بشود ، یک تربیتى که برسد به آن کمالاتى که تا آخر براى او سعادت است .

نه اینکه مطرح دنیاست فقط این طبیعت است ! پیش انبیأ این دنیا وسیله است ، یک راهى هست ، راه هست براى رسیدن به یک مقصد عالى دیگر که خود انسان نمى تواند و آنها مى دانند ، آنها مطلعند به اینکه منتهى به چه مى شود اگر افسار گسیخته باشد و منتهى به چه مى شود اگر مهار باشد ، از یک راهى که راه هست براى رسیدن به آن درجات عالیه انسانیت ، آنها همه امورى که در نظر این حکومت ها مقصد است ، در نظر انبیأ راه است ، تمام دنیا در نظر انبیأ خودش یک مقصود نیست ، خودش یک محراب و مقصد نیست ، خودش یک راه است که از این راه باید برسند به مرتبه اى که آن مرتبه ، مرتبه عالى انسانى است که اگر یک موجودى ، یک انسانى این مرتبه عالى انسانى را به آن رسید ، این سعادت دارد و سعادتش محصور به این عالم نیست ، در همین عالم هم سعادت دارد اما محصور نیست ، مقصود یک عالم ماورأ این عالم هست ، آنها ماورأ را دیدند ، یک عالم غیبى که بر ما الان مجهول است ، آنها دیدند و آمدند که این اشخاص که اگر رهاشان کنند افسار گسیخته اند و هر کارى که مى خواهند مى کنند آنها را ، هم قوه غضبیه شان را ، هم قواى شهوانى شان را و هم قواى شیطنت شان را که همه را دارد ، اینها را اول مهار کند و بعد از مهار ، یک راهى که باید بروند و این قوا مخالف با او هستند آن را بروند ، راه مى برند براى رسیدن به آن مقصد اعلأ آن کار انبیأ است ، مع الاسف این کارى که انبیأ خواستند مى کنند و همیشه هم دنبالش بودند ، کم موفق مى شدند ، موانع زیاد بود براى اینکه انسان به حسب طبع خودش مایل به شهوات و شهوت ، غضب و شیطنت و این مسائل است و آنهائى که مى خواهند مخالفت با این بکنند ، این را مهارش کنند ، مبتلاى به یک مخالفت هائى ، مبتلاى به یک موانعى مى شوند که موفق نمى شوند به آن . کم موفق شدند ، لکن معذلک هر چه که سلامت در دنیا هست و برکت هست ، باز از همین کوشش انبیأ است که کوشش کردند تا آن حدودى توانستند ، تا آن حدودى که شعاع تعلیماتشان رسیده است ، تا آن حدودى توانستند تا یک حدودى محدود کنند ، مطلقا مشکل بوده است و کم رسیدند ، لکن باز هر چه خوبى هست از آنهاست که اگر انبیا را از روى بشر منها کنند ، اسقاط کنند ، آنوقت خواهید دید چه خبر است ، دنبا چه خواهد شد . این انبیأ بودند که مردم را محدود کردند و تا یک حدودى موفق شدند و تا یک حدود این برکت و خیرى که در عالم هست از برکت آنهاست .

ص: 124

اسلام که همه جهات ، همه بعدهاى انسان را در نظر گرفته است و براى همه بعدها طرح دارد ، قانون دارد ، منحصر به غیب تنها نیست ، منحصر به شهادت تنها نیست ، همانطورى که خود انسان منحصر به یک بعد خاصى نیست ، اسلام هم آمده است این انسان را درستش کند و بسازد و همه بعدهایش را ، نه یک بعد فقط ، نه همان بعد روحانى تنها ، که غفلت کند از این جهات طبیعت و نه فقط بعد طبیعت که اکتفأ به این کند از او ، این وسیله است این مقصد ، لکن این وسیله را مأمور بودند که اصلاح کنند تا وسیله بتواند باشد ، اسلام مع الاسف بعد از صدر اول یک مدت کمى ، دیدید در تاریخ که بنى امیه با اسلام چه کردند و بنى العباس و بعد هم که اسلام توسعه پیدا کرد و افتاد به دست ایرانى ها و سلاطین با اسلام چه کردند؟ اصلا مسخ کردند ، یک چیز دیگرش کردند ، بنى امیه اسلام را مى رفت تا اینکه بکلى متبدل کنند مقصد اسلام را ، که مقصد ، که یک مقصد الهى معنوى داشت متبدلش کنند به یک حکومت ، آنهم حکومت عربى که اصلا مقصدش عربیت باشد و در مقابل سایر ملل ، درست مقابل مقصد اسلام که ملیت ها را مى خواست کنار بگذارد و همه بشر ملت واحده باشند و براى یک رژیم ، براى یک طایفه اى ، دون طایفه اى براى یک رنگى با رنگ دیگر فرقى نباشد ، بنى امیه آمدند ، همان عروبت را گرفتند که اگر آنها موفق شده بودند اسلام را متبدل کردند ، به یک معنائى که همه اش دنبال این باشد که آن عروبت جاهلیت زنده بشود . آنها مى خواستند که این عروبت جاهلیت زنده بشود ، حالا هم گاهى وقت ها در بعضى از این نقاطى که هستند عرب ها ، بعضى از سرانشان همین معنا را ادعا مى کنند که ما مى خواهیم آن عروبت اموى یعنى آن عروبت جاهلیت ، عروبت اموى مى خواهند زنده بشود . و نگذاشتند اسلام آنطورى که هست ادراک بشود و بشر بفهمد که این در حکومت چه وضعى دارد و در عین حالى که حکومت و اینها در نظر او یک مرتبه پائین است و مرتبه بالا غیر از این مسائل است ، حتى این رژیم طبیعى اش را نگذاشتند که معلوم بشود و در طول تاریخ تقریبا اسلام به دست هاى مختلف ، به تبلیغات مختلف ، اسلام باید گفت مجهول بود براى مردم .

ما دراین طول پنجاه سال که تمامش را من شاهد بودم ، شاید شما سنتان اقتضأ نکند ، اما من تمام این پنجاه سال را از زمانى که رضاخان آمد اینجا و کودتاى آن زمان را کرد _ 99 ظاهرا _ تا حالا ما شاهد این حکومت و طرز این حکومت و وضع اینها بودیم ، رضاخان که آمد ، این با دست انگلیس ها آمد که بعد انگلیس ها هم خودشان اقرار کردند این را که ما این را آوردیم ، در رادیو دهلى ، در جنگ عمومى و چون از ما تخلف کرد حالا داریم مى بریمش ، بردندش آنجا که باید ببرند ، ابتدا هم که آمد با حربه اسلام آمد ، حربه اسلام را بر ضد اسلام ، شروع کرد به کارهائى که مسلمان ها از آنها خوششان آمد ، خوب در ایران از باب اینکه قضیه سید الشهدا سلام اللّه علیه خیلى اهمیت دارد ، این روى آن نقطه خیلى پافشارى مى کرد ، خودش روضه مى گرفت و در تکایائى که روضه ها بودند پاى برهنه مى گفتند مى رود آنجاها ،

ص: 125

تکایا مى رود و مردم را گول زد به همین حربه که مردم به آن توجه داشتند که این را مى خواستند ، لکن او برضد مردم مى خواست درست کند ، تا مدتى اینطور بود ، تا اینکه حکومتش مستقر شد . حکومتش که مستقر شد ، شروع کرد به آن چیزهائى که به او ، حالا یا تعلیم شده بود یا خودش مثلا مى خواست ، تعلیم شده بود ، یک مقداریش هم از آتاتورک گرفت ، با حربه الحاد خودش پیش آمد و اول چیزى را که در نظر گرفت این بود که آثار اسلام را در ایران از بین ببرد ، آثار اسلام را چطور باید از بین ببرد یکى اینکه اینى که همه ملت به آن توجه دارند این را ببرد از دست ، از دستشان بگیرد ، این مجالسى که مجالس روضه سیدالشهدأ بود که پیش ملت آنقدر اهمیت دارد و آنقدر مربى هست و آنقدر تربیت کرده است مردم را ، این را دستشان بگیرد تمام روضه هاى ایران را قدغن کرد ، در هیچ جاى ایران یک کسى نمى توانست یک روضه اى که چند نفر محدود حتى باشند نمى توانستند که یک چنین مجلسى درست کنند ، در همین قم که خوب مرکز روحانیت بود آن وقت و حالا ، در همین قم مجلس روضه نبود ، اگر بود بین طلوعین تمام باید بشود قبل از اذان صبح یک عده کمى ، چهارتا ، پنج تا ، ده تا ، مى رفتند و یک صحبتى مى کردند و یک ذکر مصیبتى مى کردند و اول اذان یا یک قدرى بعد از اذان باید متفرق بشوند ، آنها هم حتى مفتشینى که آنها داشتند و اشخاصى که دنبال اینها بودند جاسوس هاشان اطلاع مى دادند این را هم تمام مى کرد .

و از آن بالاتر که اساس را تقریبا بهم مى زد ، این بود که روحانیت را از بین ببرد شروع کرد راجع به مخالفت با روحانیت و این که عمامه هاى روحانیون را بردارند و کسى حق ندارد عمامه داشته باشد ، حتى بعضى شان گفتند که در تمام ایران بیش از شش نفر نباید عمامه داشته باشند و این را هم دروغ مى گفتند اصلا نمى خواستند باشد و عمده نظر این بود که روحانیت را دیده بودند آنهائى که احتمالا این را وادار به این امور کردند ، دیده بودند که در لااقل این صد سال را درست دیده بودند که هر وقت که بنا بود یک شکستى به ملت بیاید ، روحانیت جلویش راگرفت یک شکستى به کشور بیاید روحانیت جلویش را مى گرفت ، دیده بودند که در مثلا عراق که انگلیسى ها عراق را آن وقت تقریبا گرفته بودند ، آن روحانى بزرگ مرحوم آقا میرزا محمد تقى جلویش را گرفت و از ایشان گرفت عراق را ، استقلال عراق را او مى گرفت از آنها ، و باز دیده بودند که قبل از او میرزاى شیرازى با یک کلمه ایران را نجات داد از دست انگلیسى ها و مزاحم را مى دیدند که همین روحانیین هستند و اگر چنانچه بخواهند آن چیزهائى که آنها مى خواهند که عبارت از مخازن شرق بود ، عبارت از معادن شرق بود ، اینها را آنها مى خواستند و علاوه بر این شرق را بازار کنند براى خودشان ، از آن طرف مخازنشان را ببرند و از آن طرف با صورت دیگر بازار درست کنند و هر چه دارند به این بازار صرف کنند ، ما را به صورت یک مصرف در آورند . مى دیدند که روحانیت اگر زنده باشد و چشمش را باز کند و بگذارند به حیات خودش ادامه

ص: 126

بدهد این مزاحم است ، از این جهت روحانیت را با تمام قوا کوبیدند ، به طورى که این حوزه علمیه اى که آن وقت البته هزار و چند صدتا محصل داشت ، رسید به یک چهار صد نفر ، آنهم چهارصد نفرى که تو سرى خورده ، چهار صد نفرى که هیچ نتواند یک کلمه صحبت کند یک کلمه ، تمام منابر را در سرتاسر ایران ، تمام خطبأ سرتاسر ایران زبانشان را بستند و تمام علمأ را در سرتاسر ایران زبانشان را بستند ، معذلک خوب ، در زمان رضاشاه هم یکى دو سه دفعه قیام کردند علمأ معذلک چون قیامى بود که ملت از بس ترسیده بود از او همراهى توانست بکند شکسته مى شد ، از آذربایجان قیام کردند ، از خراسان قیام مى کردند ، از همه ایران ، یک وقت در قم جمع شدند و نهضت کردند لکن شکسته مى شد این براى این بود که آنها مى دیدند اگر بخواهند همه چیز ما را ببرند و صدا در نیاید باید اینها را از بین ببرند ، تا اینکه ملت نتواند دیگر یک جائى باشد که به آن ، او را رهبرى کنند و متمرکز بشود قوا در آنجا ، این مقصد اینها بود . روحانیت در همه این موارد و قبل از او مدافع اسلام و مدافع قوانین اسلام بوده است لکن به حسب موارد البته ، گاهى پیش مى بردند ، مثل قضیه میرزاى شیرازى که همه ایران هم تبعیت کردند و گاهى هم شکست مى خوردند ، غالبا شکست مى خوردند .

این آخر که محمدرضا شروع کرد ، شیطنت هائى کردند اینهم با حربه اسلام ، اینهم شروع کرد ، ابتدابه همان حرف هاى کارهاى پدرش کردن ، قرآن مثلا طبع کرد ، سالى هم یک دفعه ، دو دفعه به مشهد مى رفت و نمازى مى خواند و از این مسائل مى خواست مردم را گول بزند و گاهى هم یک دسته اى را گول مى زد ، کم کم دیگر خودش را محتاج به گول زدن نمى دید شروع کرد به اعمال قدرت کردن ، از آن طرف مردم را از همه مواهب محروم کرد و شما مى دانید که در ایران نفس نمى شد بکشى و تمام روزنامه ها و مجلات و قلم ها و رادیو و تلویزیون در خدمت او بودند به ضد ملت ، همه اینها در خدمت او بود ، مردم در اختناق و در حبس بودند و همه مخازن هم از دست مردم گرفته شد و هیاهو ، به اینکه من مأمور خدمت به وطنم هستم و کتاب ماموریت براى وطنم را نوشت و آن همه هیاهو راجع به ترقیات ملت و ترقیات اینها ، خوب مردم هم مى دیدند که همه آن غلط است ، همه جاى ایران فقر است ، همه جاى ایران بیچارگى است ، مردم خانه ندارد مردم هیچى ندارند ، آنجائى که معدن نفت است ، روى این معادن همان مردم آنجا نشسته اند و گرسنگى مى خورند ، سروپاى برهنه راه مى روند ، گاهى من از آنجا که یکدفعه که عبور کردم از همان طرف اهواز اینها ، از این دهات اطراف ، از این راهى که ما مى رفتیم و خط قطار عبور مى کرد ، از این اطراف ، این بچه ها این سربرهنه ها ، این پابرهنه ها هجوم مى آوردند که یک چیز بگیرند از ما ، آنجائى بود که مخزن نفتشان زیر پایشان بود و داشت مى رفت جاى دیگر ، مخازن را دادند به غیر و عوضش براى آمریکا ، مى گویند این آخر دیگر آمریکا بود همه چیز ، انگلستان در اینجا دیگر خیلى

ص: 127

نداشت چیز ، آمریکا جلو بود ، مخازن را دادند به خارج و آمریکا بود همه چیز ، انگلستان در اینجا دیگر خیلى نداشت چیز ، آمریکا جلو بود ، مخازن را دادند به خارج و آمریکا چیزى که به ملت ما داد پایگاه هائى بود که براى خودش درست کرد ، یعنى هم پول ، هم نفت را گرفت ، هم پولش را به صورت پایگاه درست کردن براى خودش داد ، یک چنین ابتلائى براى ملت ما پیدا شد ، از آن طرف قراردادهاى سنگین که هیچ به نفع ملت نبود و ملت را تحت سیطره آنها قرار دادند ، همین چیزها بود ، این ملت به تنگ آمده است ، مردم به تنگ آمدند ، یک چنین حیاتى که یا باید تو حبس صرف بشود یا باید در تبعیدات از دستشان ، حیاتشان ببرد ، یا اگر بیرون هم هستند بیرونى نبود ، همه آن حبس بود ، مأمورین همیشه مراقب بودند که یکى یک کلمه صحبت نکند ، اگر مثل شمائى مى آمد در ایران امکان نداشت یک مصاحبه اى ولو چند کلمه اى راجع به این امور صحبتى بکنیم نه براى شما ، نه براى هیچ کس .

مردم به تنگ آمدند ، منتظر این بودند که یک صدائى بلند بشود ، دنبالش بروند ، در پانزده خرداد ، جلوى پانزده خرداد ، یک چنین صدائى در آمد ، از قم شروع شد ، از قم علماى قم شروع کردند به اینکه یک مخالفتى بکنند ، مخالفت کردند و صحبت ها ، چى ها شد تا اینکه منتهى شد به پانزده خرداد ، پانزده خرداد یک قیام بسیار بزرگى شد ، آنها هم یک کشتار بسیار بزرگى کردند من که در حبس بودم ولى وقتى که بیرون آمدم ، بیرون را اطلاعى خیلى از آن نداشتم ، هیچ اطلاعى نداشتم وقتى بیرون آمدم و بعدش هم یک مدتى در حصر بودم و در یک منزلى حبس بودم ، منتها خوب فرق داشت به آن حبس آنجا ، به من رساندند که پانزده هزار آدم را کشتند ، حالا چقدر هم گرفتند ، خدا مى داند ، نمى دانم . مردم به یک حالى درآمدند که دیگر برایشان زندگى یک چیزى نبود که خیلى دنبالش بودند ، زندگى این بود که با اشرار باید زندگى کنند ، زندگى با اشرار یک زندگى صحیحى نیست ، زندگى که پدر فرزندش را مى بیند گرفتار است ، فرزند پدرش را مى بیند گرفتار است ، زن شوهرش را مى بیند گرفتار هست و هکذا یک زندگى سختى براى مردم شده بود ، دنبال این بودند که یک جرقه اى بلند بشود و تحریک کنند ، پانزده خرداد آن جرقه اى که قبلش پیدا شد و پانزده خرداد را بوجود آورد و آنها پانزده خرداد را هم شکستند لکن ملت آنطور نشد که یک شکست تا آخر بخورد ملت در صدد نبودند ، اینطور کم و زیاد هى بود ، تا حوادثى پیدا شد ، که این حوادث از دو سال پیش از این تقریبا تا حالا یک حوادثى دنبال هم هى پیدا شد ، مردم هم مستعد بودند ، از حکومت ناراضى ، از زندگى به تنگ آمده بودند ، و یک تحول روحى هم که خدا به آنها داد و آن این بود که در این آخر یک جور تحولى پیدا شده بود که حالا هم باز یک مقداریش هست و آن اینکه مثل همان کسانى که در صدر اسلام بودند ، اینها آرزوى شهادت مى کردند ، الان هم شما وقتى که مى بینید توى این جمعیت ها کفن پوشیدند که ما براى شهادت حاضریم ، مادرهائى که بچه شان را از دست دادند یکى ، دوتا را ، مى آیند پیش من مى گویند که

ص: 128

شما دعا کنید ، این یکى دوتا هم که داریم هم شهید بشوند . مکرر این جوان ها زن و مرد جوان از من مى خواهند که من دعا کنم آنها هم شهید بشوند ، این یک تحول روحى بود که به دست خدا و به اراده خدا حاصل شد براى ملت . و اجتماعى که در یک امر کردند ، براى اینکه ناراضى همه بودند ، این نکرده بود ، یک قشرى را راضى نگهدارد ، فقط آن رده هاى بالاى ارتش و قواى انتظامى ، باقى را دیگر به هیچ نمى گرفتند ، نه ادارات و نه ارتش ، آن رده هاى پایین ، نه مردم و نه بازار و نه مسجد و نه روحانیت و نه دانشگاه ، هیچ یک را به حساب نمى آوردند اینها ، چیزى نمى دانستند اینها را و بزرگتر خطاى اینها همین بود که ملت را چیزى نمى دانستند ، ملت همه با هم شدند براى اینکه همه ناراضى بودند ، وقتى صدا درآمد که ما جمهورى اسلامى مى خواهیم ، مخالفت کسى با آنها نکرد _ سرتاسر ایران یک ابتدا را مى گویم _ سرتاسر ایران ، یک صدا بیرون مى آمد که ما جمهورى اسلامى مى خواهیم ، این رژیم شاهنشاهى را نمى خواهیم ، بعد از اینکه موفق شدند و با این قدرت الهى پیش رفتند و همه دولت ها هم ، ابرقدرت ها هم با او موافق بودند و پشتیبانش بودند ، آمریکا و انگلستان زیادتر اظهار مى کردند ، دیگران هم بودند ، مع الاسف ممالک اسلامى هم دولت هایشان بودند الا کم . بعد از اینکه مردم شکستند این سد را ، عقب زدند او را ، آنوقت صحبت ها درآمد ، اغراض پیدا شد ، اختلافات شروع شد و این اختلافات خیلى هایش امکان دارد که یک دست هاى پشت پرده اى در کار باشد و آنها وادار مى کنند که یک چنین مسائلى در ایران ایجاد بشود ، آثارش هست در جاهائى که آنها یک چنین نقشه هائى دارند که همان نقطه اى که نقطه قدرت ملت است ، همان را هدف قرار بدهند و از دستش بگیرند . دو چیز نقطه قدرت بود یکى وحدت کلمه اینها و یکى هم جمهورى اسلامى مى خواهیم ، اسلام این قدرت معنوى تا توانستند راجع به جمهورى اسلامى مخالفت کردند ، جمهورى باشد ، اسلامیش دیگر مى خواهید چه کنیم !! جمهورى دموکراتیک باشد ، اسلامش نباشد ، آخرش که آن خوب خوب هاشان صحبت مى کرد ، جمهورى اسلامى دموکراتیک ، ملت ما این را قبول نکرد ، گفتند ما همان ، آنکه مافهمیم اسلام را مى فهمیم ، از جمهورى هم مى فهمیم چیست !! اما دموکراتیکى که در طول تاریخ ، پیراهنش عوض کرده ، هر وقت یکى را ، الان این دموکراتیک در غرب یک معنا دارد و در شرق یک معنا دارد و افلاطون یک چیزى مى گفت و ارسطو یک چیزى مى گفت ، این را ما نمى فهمیم ، ما یک چیزى که نمى فهمیم چه ادعایى داریم که ذکرش بکنیم وبتوانیم به آن بدهیم ، آنى که مى فهمیم ، ما اسلام را مى دانیم چى هست یعنى مى دانیم که رژیم عدل است ، البته نه اینکه مى دانیم ، خوب ما که اسلام را نمى دانیم واقعا ، رژیم عدل است مى دانیم ، این عدالت است در آن از احکامى که درصدر اسلام بودند ، مثل على ابن ابى طالب فهمیدیم چه کاره است ، چه مى کند ، و جمهورى هم معنایش را مى فهمیم که باید ملت رأى بدهند ، اینها را قبول داریم ، اما آن دموکراتیکش را حتى پهلوى اسلامش

ص: 129

بگذارید ، ما قبول نداریم ، علاوه من این را در یکى از حرف هایم گفتم که اینکه ما قبول نداریم براى اینکه این اهانت به اسلام است ، شما این را پهلویش مى گذارید ، اسلام دموکراتیک نیست و حال آنکه از همه دموکراسى ها بالاتر است اسلام . ما از این جهت ما این را قبول نمى کنیم ، اصلا شما پهلوى این را بگذارید ، مثل این است که بگوید که جمهورى اسلامى عدالتى ، این توهین به اسلام است براى اینکه عدالت متن اسلام است ، از این جهت این را هم ملت ما قبول نکردند و اصحاب قلم و روشنفکرها بعضى از آنها را ، اینها جدیت داشتند به اینکه این کلمه اسلام نباشد و ما اینطور فهمیدیم که چون از اسلام ضربه دیدند مى خواهند این نباشد ، خوب همه قدرت ها دیدند که این نفت اینجا ، حالا از دستشان گرفته شده عجالتا و این را چه کسى گرفته است ؟ این را این ملتى که داد مى زند اسلام ، پس این اسلامش را حذف بکنید هر چه که باشد این دعوا هم دیگر ندارد ، دیگر پشتوانه ملت ندارد ، مى خواستند پشتوانه را از این جمهورى بگیرند . پشتوانه یک حکومتى ملت است ، اگر یک ملتى پشتوانه حکومتى نباشد این حکومتى نمى تواند درست بشود ، این تواند برقرار باشد ، آنها مى خواهند این مطلب را بگیرند از دست ، از این جهت اصرار به این داشتند ، حالا هم اصرار دارند چنین از اول هى اصرار ، اصرار دارند حالا هم اصرار! منتها به صورت دیگر ، قانون اساسى یک قانون ملى نیست ، این قانون اساسى اشکالات دارد ، که مطلبى که خود ملت ، وکلا تعیین کرده و گذراندند و بعد هم خود ملت به آن رأى دادند ، یک اقلیتى که ما سرانشان را مى شناسیم و سروته شان را اطلاع برایشان داریم ، اینها مخالفت مى کنند با چیزى که همه ملت مى کند ، این جز این معنا نیست که مى خواهند همان مسائل سابق عود کند و همان منافع سابق را ببرند . از اسلام ضربه دیدند مى خواهند نگذارند تحقق پیدا کند .

در تمام مراحل روحانیت هى نقش اول داشت ، یعنى دانشگاه ها بودند ، روشنفکرها همه شان نه البته ، دانشگاهى ها ، دانشجوها تقریبا اکثرا همیشه همه ، بازارى چه و چه ، همه اینها نقشى داشتند ، لکن آنکه ملت را بسیج کرد ، آن روحانیون بودند ، یعنى هر محله اى یک مسجد یا چهار تا مسجدى که دارد ، چهار تا روحانى دارد مردم به آن اعتقاد دارند ، آنکه من همیشه به ملت ایران سفارش کردم که این دژ محکم را از دست ندهید و به این روشنفکرهائى که مى خواهند ، شاید میل داشته باشند که مملکتشان استقلالى داشته باشد ، مملکتشان آزاد باشد ، سفارش کردم که اینها سد بزرگى است که اگر از دست بدهید نمى توانید کارى انجام بدهید ، اگر این روحانیت را از این نهضت از اول برمى داشتیم ، اصلا نهضتى نمى شد ، مردم به کس دیگر گوش نمى دادند مردم به این روشنفکرها گوش نمى دهند .

اینها یک ده نفر ، صد نفر ، هزار نفر ، آنکه خیلى از اینها ، من الان نمى دانم یک حزبى باشد ، هزار نفر داشته باشد ، غیر از حزب اسلامى اگر باشد مردم به آنها گوش نمى دهند هى فریاد بزنید ، هر چه فریاد بزنند ، مگر نه بیخود مى گویند ، اینکه مى تواند یک ملت را تجهیز کند

ص: 130

و تا پاى مرگ ببرد ، آن این جمعیت است ، اینکه مى گوئید نقش بزرگى داشتند ، واقعا اینطور است که مائى که مطلعیم بر میزان علاقه مردم به روحانیین شان منتها سعه شعاع نفوذ روحانیین مختلف است ، با هم ، اما هر کدام در هر شعاعى هستند ، آن عده اى که آنجا هستند به حرف او گوش مى دهند ، یعنى مى بینند که اگر چنانچه دنبال حرف این بروند ، این برایشان سعادت است ، خیر خواهشان هست ، اگر هم کشته بشوند ، سعادت است ، اینها بودند که تجهیز کردند سرتاسر ایران ، مردم را این خطبأ این روحانیین ، این مسجدى ها خودشان آمدند و دنبالشان هم اینها آمدند ، همه ملت آمدند و همه قشرها هم آمدند ، لکن آنى که ملت را همچو به طور عمومى تجهیز کرد این طایفه بودند .

و من همیشه از همه قشرها مى خواهم که شما ملى هم هستید ، اینها را حفظشان کنید ، الهى که حفظشان مى کند ، ملى هم هستید اینها را حفظ کنید ، اینها را از دست ندهید ، الان که ملاحظه کنید دنبال این هستند که هى مناقشه کنند شکست بدهند اینها را ، و این نه صلاح دینشان هست نه صلاح دنیاشان هست ، من نمى خواهم تطهیر کنم این طائفه را که بگویم هر که عمامه سرش هست این یک آدم مهذب ، صحیح ، سالم است نه چنین ادعائى ندارم ، هیچ کس چنین ادعائى ندارد ، لکن من مى گویم که آنهائى که مخالف هستند با این جمعیت ، اینطور نیست ، آنهایى که نقشه دارند آنطور نیست که با بدها مخالف باشند ، با خوب ها مخالفند ، با آنهایى که نفوذ دارند مخالفند ، اگر چنانچه یک مقصد صحیحى بود که اینها صحبت مى کردند خوب مطلبى بود ، یک مقصد صحیح است و باید تصفیه بشود ، ما هم این را قبول داریم وقتش هم اگر برسد تصفیه خواهد شد ، اما در یک وقتى که ملت ما دچار یک همچو آشوبى هست بعد از انقلاب است ، انقلاب بعد از اینکه یک قدرى جلو رفت و برگشت به حال خودش ، همین گرفتارى ها در همه دنیا بوده بیشتر از ما ، الانى که ملت ما مواجه است با یک قدرت بزرگ و بلکه با قدرت هاى بزرگ مواجه هست ، امروز روزى نیست که آن پشتوانه ملت را آن چیزى که مى تواند تجهیز کند ملت را ما بشکنیم ، ولو اینکه ما فرض کنید گله داریم از یک کسى ولو اشکال داریم به یک کسى و کسانى ، لکن وقت این نیست که بشکنیم و آنهایى که نقشه دارند همه را مى خواهند بشکنند منتها به تدریج . نمى دانم این مثل پیش شما هست یا نیست که یکى رفت توى باغش دید که یک سیدى و یک آخوندى و یک مرد عامى دارند دزدى مى کنند و رفت آنجا و گفت که خوب این آقا سید است و اولاد پیغمبر بسیار خوب این آقا از علماست و پائین روى چشم ما ، اما تو مردیکه چه مى گویى آن دو تا را با هم با خودش رفیق کرد آن را دست و پایش را بست ، بعد آمد نشست و گفت واقع مطلب این است ، خوب سید اولاد پیغمبر است با اولاد پیغمبر نمى شود چیز کرد ، خوب آشیخ تو چه مى گویى ، با این ریش و عمامه آمدى دزدى ، سید را با خودش موافق کرد ، آخوند را دستش ، این دو تا را که دستش را بست پاشد گفت سید جدت گفته دزدى کنى قلدر بود گرفت سید را

ص: 131

هم بست ، اینها وضعشان اینطور است ، روى این نقشه است که مى خواهند این سید اولاد پیغمبر است ، آن کذا و کذا است ، خوب این آخوندها حالا چى مى گویند اینها ، آخوندیسم یعنى چه ، مملکت ما نباید دست آخوندها باشد ، اینها خیال مى کنند که آخوندها مى خواهند مملکت را بگیرند و به کس دیگر بدهند و خودشان هر کارى مى خواهند بکنند مسأله این نیست ، اینها همین نقشه است که ملت را از این آخوندها جدا کنند با دست خود ملت آن چیزى که براى ملت سرمایه است و مى تواند کار بکنند ، آن را بگیرند و جدا کنند که نقشه در زمان رضاشاه هم به این معنا بود و بعد هم یکى یکى از اول از آن پائین ترها بگیرند و بیایند بالا ، بیایند بالا یکى یکى برسند تا آخر این جمعیت را از بین ببرند .

این است که آنکه اسلام راتواند نقش بدهد در دنیا ، آنکه مى تواند اسلام را در دنیا ابراز کند و ترویج کند از دست مردم گرفته بشود ، اسلام کم کم گرفته بشود ، اساس اسلام است ، اساس این طرف هم اسلام ، اساس دشمنى هم با اسلام است ، هر دویشان اینطورى است .

اینکه شما گفتید که علما نقش داشتند ، آیا بعدا نقش دارند؟ علما نقش شان این است که هدایت کنند و مردم را راه ببرند و کوشش شده بود به اینکه علمأ را منعزل کنند از ملت ، یعنى دین را از سیاست جدا کنند ، دین را بگذارند کنار ، سیاست را بگذارند کنار . اسلام دین سیاست است اصلش ، اسلام را شما مطالعه دارید در آن ، اسلام یک دینى است که احکام عبادیش هم سیاسى است این جمعه ، این خطبه هاى جمعه ، آن عید ، آن خطبه هاى عید ، این جماعت ، اجتماع ، این مکه ، این مشعر ، این منى ، این عرفات ، همه اش یک مسائل سیاسى است ، با اینکه عبادتند ، در عبادتش هم سیاست است ، سیاستش هم عبادت است ، اینها جدا مى کردند اسلام را و دین را از سیاست مى گفتند که امپراطور سرجاى امپراطورى است ، آخوند هم برود در مسجد ، آخوند چکار دارد به اینکه رضاخان مردم را چه مى کند و چه مى کند ، آخوند برود نمازش را بخواند و برود آخوند چکار دارد که نفت را دارند مى برند ، آخوند چکار دارد که قراردادهاى کمرشکن براى یک مملکتى حاصل مى شود ، آخوند برود عبایش را سرش بکشد ، توى مسجد نمازش را بخواند هر چه هم دلش مى خواهد دعا بخواند ، کى با او مخالف است ، هر که هر چى دلش مى خواهد دعا بخواند هیچ کس با او مخالف نیست ، من احتمال نمى دهم که حضرت مسیح به این جور باشد که حالا درستش کردند ، مگر امکان دارد که حضرت مسیح تعلیمش این داده که ظلم قبول کنى ، صورتت را اینطور بگیرى وقتى زنند ، آن طرف مى گیرى ، این تعلیم خدا نیست ، این تعلیم مسیح نیست ، حضرت مسیح مبراى از این است ، حضرت مسیح با زور مخالف است ، حضرت مسیح مبعوث شدند ، اینها براى اینکه رفع کنند این ظلم ها را براى اینکه چه بکنند منتها به مبتلا شده است ، به یک دستگاه هائى که بد معرفى مى کند از او ، اسلام هم همین ابتلأ را پیدا کرده بود ، لکن در

ص: 132

هر عصرى یک علمائى بودند که نمى گذاشتند اینطور بشود حالا یک قدرى توسعه پیدا کرده است زمان فرق کرده و افکار مردم فرق کرده و این چیزها هم فرق کرده .

اگر مقصود از اینکه نقش داشته باشد روحانیت بله روحانیت نقش دارد ، در حکومت هم نقش دارد . روحانى نمى خواهد حاکم باشد ، لکن مى خواهد نقش داشته باشد ، شما در همین قضیه رئیس جمهورى به ما پیشنهاد مى کردند که ، پیشنهاد کردند از اشخاص ، حتى از دانشگاه به اینکه ما حالا بعد از مدت ها فهمیدیم که اطمینان به دیگران نیست . روحانى باشد من مى گفتم نه ، روحانى نقش باید داشته باشد ، خودش رئیس جمهور نشود ، لکن در ریاست جمهور نقش باید داشته باشد ، کنترل باید بکند ، آن به منزله کنترل یک ملتى است ، یک مملکتى است ، نمى خواهد روحانى رئیس مثلا فرض کنید که رئیس دولت باشد ، لکن نقش دارد در آن ، اگر رئیس دولت بخواهد باشد کذا ، پا را کج بگذارد این جلویش را مى خواهد بگیرد . اینکه در این قانون اساسى یک مطلبى ولو به نظر من یک قدرى ناقص است و روحانیت بیشتر از این در اسلام اختیارات دارد و آقایان براى اینکه خوب دیگر خیلى با این روشنفکرها مخالفت نکنند یک مقدارى کوتاه آمدند اینکه در قانون اساسى هست ، این بعض شؤون ولایت فقیه هست نه همه شؤون ولایت فقیه ، و از ولایت فقیه آنطورى که اسلام قرار داده است به آن شرایطى که اسلام قرار داده است ، هیچ کس ضرر نمى بیند یعنى آن اوصافى که در ولى است در فقیه است که به آن و اوصاف خدا او را ولى امر قرار داده است و اسلام او را ولى امر قرار داده است با آن اوصاف نمى شود که یک پایش را کنار یک قدر غلط بگذارد ، اگر یک کلمه دروغ بگوید ، یک کلمه ، یک قدم بر خلاف بگذارد آن ولایت را دیگر ندارد ، استبداد را ما مى خواهیم جلویش را بگیریم ، با همین ماده اى که در قانون اساسى است که ولایت فقیه را درست کرده این استبداد را جلویش را مى گیرند ، آنهائى که مخالف با اساس بودند مى گفتند که این استبداد مى آورد ، استبداد چى مى آورد ، استبداد با آن چیزى که قانون تعیین کرده نمى آورد ، بلى ممکن است که بعدها یک مستبدى بیاید شما هر کاریش بکنید مستبدى که سرکش است بیاید هر کارى مى کند ، اما فقیه مستبد نمى شود . فقیهى که این اوصاف را دارد عادل است ، عدالتى که غیر از اینطورى عدالت اجتماعى ، عدالتى که یک کلمه دروغ او را از عدالت مى اندازد ، یک نگاه به نامحرم او را از عدالت مى اندازد ، یک همچو آدمى نمى تواند خلاف بکند ، نمى کند خلاف ، این جلوى این خلاف ها را مى خواهد بگیرد ، این رئیس جمهور که ممکن است یک آدمى باشد ولى شرط نکردند دیگر عدالت و شرط نکردند ، این مسائلى که در فقیه است ، ممکن است یک وقت بخواهد تخلف کند ، بگیرد جلویش را ، کنترل کند . آن رئیس ارتش اگر یک وقت بخواهد یک خطائى بکند آن حق قانونى دارد که او را رهایش کند ، بگذاردش کنار ، بهترین اصل در اصول قانون اساسى این اصل ولایت فقیه است و غفلت دارند بعضى از آن و بعضى ها هم غرض ، روحانى مى گوئید

ص: 133

که بعد مى خواهد در دولت نمى خواهد نخست وزیر بشود و نمى خواهد _ عرض بکنم که _ رئیس جمهور بشود و صلاحشان هم نیست که اینها بشوند ، لکن مراقبت دارد ، نقش دارد ، روحانیت در دولت نقش دارد ، نه روحانیت دولت است . این نقش از اول هم بوده است منتها این را کنارش زده بودند ، حالا خدا یک مهلتى داده است . یک جمعیتى ، این مردم جمع شدند هیاهو کردند ، این هیاهوهاست که این کارها را کرده است ، جمع شدند هیاهو کردند ، حالا یک نقشى پیدا کرده روحانیت ، همان نقشى که براى روحانیت است که باید کنترل کند این چیزها را ، و الا سر رشته ندارد مگر مى تواند که یک روحانى برود رئیس فوج بشود . سر رشته اى از این کار ندارد یک روحانى که اطلاعاتش در باب یک امورى کم است ، برود بخواهد آنها را بگیرد . این معنا ندارد ، اما روحانى چون موارد خطا و اشتباهى که از قانون اسلام که یک قانونى است که اگر اجرا بشود ، همه مقاصد براى ما حاصل مى شود این مطلع است ، این سر رشته دار این قانون است ، این را قرارش دادند با آن همه قیودى که همه اش قیود یک چیزى بوده است که قرار دادند و ما هم تابعیم ، لکن مسأله این نیست مسأله بالاتر از این است ، اما خوب البته ملت یک چیزى را که خواستند ما همه تابع او هستیم و یک همچو روحانى اگر نقش داشته باشد در دولت ، نمى گذارد دیگر نخست وزیرش ، رئیس جمهورش هر جا که ظلم ببیند ، روحانى نقش دارد بر اینکه جلویش را بگیرد و هر وقتى بخواهد یک قلدرى پیش بیاید جلویش را مى گیرد ، یک دیکتاتورى باشد جلویش را مى گیرد ، خواهد خلاف آزادى باشد ، جلویش را مى گیرد ، بخواهد یک دولتى یک قراردادى با یک دولتى ببندد ، که اسباب این بشود که این تابع او بشود ، پیوند او بشود ، پیوسته او بشود روحانى جلویش را مى گیرد . یک اصلى است که اصل یک مملکت را اصلاح مى کند ، این یک اصل شریفى است که اگر چنانچه انشأاللّه تحقق پیدا بکند ، همه امور ملت اصلاح مى شود ، بنابراین اینکه شما سؤال کردید که آیا روحانى مى خواهد به دولت منضم بشود یا چى ؟ نه نمى خواهد دولت باشد اما خارج از دولت نیست ، نه دولت است ، نه خارج از دولت . دولت نیست یعنى نمى خواهد برود در کاخ نخست وزیرى بنشیند و کارهاى نخست وزیرى را بکند ، غیر دولت نیست براى اینکه نخست وزیر اگر پایش را کنار بگذارد این جلویش را مى گیرد ، مى تواند بگیرد ، بنابراین نقش دارد و نقش ندارد وقت من هم گذشت دیگر ، مسائل دیگرى ، شما هم دیگر انشأاللّه سلامت باشید .

ص: 134

تاریخ : 8/10/58

بیانات امام خمینى در جمع پرسنل شهربانى جمهورى اسلامى شهرستان یزد

تفاوت دولت اسلامى با غیر اسلامى : حفظ سلسله مراتب و ظلم نکردن به زیر دست

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من توفیق همه گروه هاى ملت و خصوصا قواى انتظامى و شما پرسنل شهربانى یزد را از خدا مى خواهم و به همه شما دعا مى کنم که موفق باشید و به وظایفى که امروز به همه محول است ، شما همه عمل کنید . امروز تمام قواى انتظامى ، اینها همه در خدمت اسلام هستند . یک وقت بود که شهربانى و همین طور سایر گروه هاى انتظامى در خدمت طاغوت بودند و تکلیف آن روز یک طور بود و تکلیف امروز سنگین است . امروز که شما شهربانى جمهورى اسلامى هستید ، یعنى پرسنل شهربانى اسلام یعنى شهربانى امام زمان ، آن کارى که لشکر امام زمان باید بکند ، با آن کارى که لشکر طاغوت مى کرد فرق دارد ، همانطورى که خود امام زمان با طاغوت فرق داشت . آن حکومت جور بود و این حکومت عدل ، آن حکومت طاغوت بود و این حکومت خدا .

در اسلام یک حکومت است و آن حکومت خدا ، یک قانون است و آن قانون خدا و همه موظفند به آن قانون عمل کنند . تخلف از آن قانون هیچ کس نباید بکند . قانون عدل است ، عدالت است ، جامعه عدل و جامعه اى که در آن عدالت اجرا بشود . و یک اشتباه گاهى دیده مى شود که بعضى از افراد منحرف ، در بین پرسنل شهربانى یا در بین درجه دارهاى ارتش یا ژاندارمرى پخش مى کنند و جوان ها را وادار مى کنند به بعضى از کارهایى که ناشایسته است ، آن این است که به آنها مى گویند که حالا که انقلاب شده است و طاغوت از بین رفته و جمهورى اسلامى آمده است ، دیگر درجه دار و افسر و سرباز ندارد (جامعه توحیدى ) . این یک اشتباهى است که آنهایى که مى خواهند نگذارند اسلام آنطورى که هست ، در کارش تحقق پیدا بکند ، آنها این حرف ها را در اذهان جوان ها انداخته اند ، جوان ها هم غافل از مسائل ، دنبال کرده اند . جامعه توحیدى به آنطورى که آنها مى گویند یعنى جامعه هرج و مرج . حالا مثلا در شهربانى اگر بنا باشد که زیردست _ شهربانى _ رئیس شهربانى از رئیس شان اطاعت نکند ، خودش خودسر و به اسم اینکه جامعه توحیدى است ، ریاست و مرئوسیت اصلش در کار نباشد ، همه یا باید مثلا فرض کنید سرلشکر باشند یا همه سرباز . اگر یک لشکرى ، یک شهربانى اى همه شان رئیس باشند ، این شهربانى قابل دوام است ؟ همه شان سرباز باشند ، همه شان پاسبان باشند ، هیچ دیگر آن کسى که باید فکر کند و روى افکارش فرمان بدهد و نباشد در کار ، این

ص: 135

شهربانى دیگر شهربانى نیست . در ارتش هم همین طور . اگر همه سربازها باشند تا جامعه توحیدى به آن معناى غلطى که در اذهان انداخته باشد ، یا همه آنها سرگرد باشند ، یا همه آنها سرلشکر باشند مثلا ، آیا این ارتش مى شود براى یک مملکتى یا هرج و مرج مى شود؟ اساس ارتش ، اساس ژاندارمرى ، اساس نظام در عالم ، نه فقط در اینجا ، در عالم از اولى که یک نظامى در عالم پیدا شده است ، اساس بر این بوده است که مراتب محفوظ باشد . فرق ما بین دولت اسلامى و غیر اسلامى این است که ظلم نشود از بالا به پائین ، نه فرمان داده نشود ، اطاعت باید بشود ، ظلم نباید بشود . در زمان رسول اللّه هم ، همه مطیع رسول اللّه بودند و او فرمانفرما بود ، اما از طرف ایشان ظلم به کسى شد ، در زمان حضرت امیر هم ، حضرت امیر امر مى کرد و همه اطاعت کردند . مالک اشتر هم در آنجائى که حکمفرما بود امر مى کرد و همه مکلف به اجرا بودند ، لکن از طرف مالک اشتر ظلم به کسى نمى شد .

در جامعه توحیدى افراد مختلفند ، با یک هدف مشترک

جامعه توحیدى عبارت از جامعه اى است (توحیدى به معناى حقیقى نه ، به آن معناى غلطى که گفته شده است ) عبارت از جامعه اى است که با حفظ همه مراتب یک نظر داشته باشند ، کانه یک موجودند . شهربانى ، شهردارى _ عرض مى کنم که _ ارتش ، ژاندارمرى ، سایر قشرهاى دولت ، ملت ، رئیس جمهور ، پائین تر ، همه با حفظ مراتبشان یک مقصد داشته باشند و آن یک مقصد الهى ، کانه همانطورى که یک جامعه توحیدى در خود بدن انسان است . انسان به منزله جامعه توحیدى است ، چشم ، گوش ، دست ، اینها ، اما هم فرمانفرما دارد ، هم فرمانبرما دارد . مغز فرمان دهد و دست فرمان مى برد ، اما همه یک راه دارند ، همه براى این است که این کشور فردى را (انسانى را) اداره کنند . همه دنبال اینند که فرمان از بالا مى آید و پائین هم اطاعت مى کند ، لکن جامعه توحیدى است . اعضاى یک موجودند ، اعضاى یک هیکلند ، یک هویتند ، لکن در عین حالى که اعضاى یک هویتند و همه هم براى همین هویت دارند زحمت کشند ، لکن فرمانفرما و کارفرما و کاربر داریم . مغز فرمان مى دهد ، اعصاب دنبالش فرمان مى برند دست ها ، پاها ، چشم ، گوش ، همه اینها فرمان برند . جامعه توحیدى است یعنى همه شان براى یک مقصدند . جامعه توحیدى را وقتى که از انسان آوردیم براى جامعه ، این فرد که یک به منزله یک جامعه توحیدى بود ، یعنى قواى مختلفه ، اعضاى مخلتفه در یک فرمان و در یک راه تخطى نمى کنند . قوا مختلف ، قواى باطن ، ظاهر ، اجزا و اعضأ مختلف ، دست ، پا ، سر ، چه ، لکن همه در فرمان مغز هستند ، یا روح هستند و همه رو به یک مقصد هستند و او براى حفظ مثلا خودش ، حفظ هویت خودش ، حفظ مصالح خودش ، جامعه _ توحید _ توحیدى معنایش این است که در عین حالى که فرمانبرو فرمانفرما هست ، در عین اینکه رئیس جمهور هست عرض مى کنم مجلس شورا هست و مردم عادى هستند و سرلشکر هست و رئیس ستاد هست و اینها همه باید فرمان ببرند از آن کسانى که فرمانفرما هستند و روى قواعد ، لکن همه شان مثل یک بدن مى مانند ، همه براى یک مقصد باشند ، ارتش نکشد یک طرفى و ژاندارمرى یک طرف . و در یک کشور اگر ارتش یک طرف بکشد ،

ص: 136

ژاندارمرى یک طرف بکشد ، شهربانى یک طرف بکشد ، این اختلاف پیدا مى شود . همه باید با هم ، هم مقصد باشند براى حفظ کشورشان ، مقصد حفظ کشور باشد .

جامعه توحیدى مورد نظر منحرفین جامعه حیوانى است ، نه توحیدى

معنى جامعه توحیدى به اینطورى که این اشخاص منحرف القا کرده اند در اینها معنایش یک جامعه حیوانى است ، در غیر حیوان ، جامعه توحیدى ما نداریم . حیوان ها هم ، همه اینجور نیستند ، حیوان ها هم یک دسته شان متمدنند مثل موریانه ، مثل زنبور نر ، مثل مورچه ، اینها نحل تمدن دارند ، اینها هم بالا و پائین دارند . در حیوانات پائین ترى که ادراکاتشان به آن اندازه نیست ، جامعه توحیدى است یعنى الاغ ها هم یک جورند ، گاوها هم همه یک جورند ، فرمانبر و فرمانبردارند . یک همچو جامعه اى را آقایان مى خواهند؟ جامعه توحیدى که هیچ درجه دارى نباشد ، هیچ بالا و پائینى نباشد فرمانفر همه باید عطار باشند ، اگر عطار نباشند ، جامعه توحیدى نیست . اگر مقصود این معناست جامعه توحیدى ، جامعه توحیدى در بشر تا حالا وجود پیدا نکرده الا آنوقتى که وحشى بوده اند . اگر یک وقتى بشر وحشى بوده ، آنجا یک جامعه توحیدى (هر کسى براى خودش مى رفته علفى مى چیده و مى خورده ) اما آن روزى که تمدن در بشر آمده است ، لازمه تمدن این است که درجات باشد . لازمه تمدن این است که یکى دکتر باشد ، یکى فرض کنید که مهندس باشد ، یکى دیگرى باشد ، یکى سرگرد باشد ، یکى چه باشد . این چیزهائى که هست واقعا در عالم ، جامعه توحید به آن معنا درست بکنید برگشت به توحش است . آنهائى که این مطلب را در ذهن جوانان ما القا مى کنند براى این است که منعکس بشود در خارج که اینها یک جامعه حیوانى هستند ، اینها قابل این نیستند که براى خودشان حکومت کنند . کسى که حکومت را قبول ندارد ، این هرج و مرج است یک جامعه حیوانى است ، این محتاج به سرپرست است . اینها نقشه مى کشند که جوان هاى ما را در ارتش وادار کنند به اینکه هرج و مرج ایجاد کنند ، در ژاندارمرى هم هرج و مرج ایجاد کنند ، در پاسدارها هم هرج و مرج ایجاد کنند ، در شهر بانى هم هرج و مرج ایجاد کنند . قواى انتظامى _ هرج و مرج _ که ستون فقرات یک جامعه است به هرج و مرج کشیده بشود . یک مملکت هرج و مرج _ محتاج به یک قیمند . یک مملکتى که در آن نظام نیست ، در آن فرمانبردارى از بزرگترها نیست همه براى خودشان بخواهند یک بساطى درست کنند ، معنایش پوسیدن یک جامعه است از داخل .

حفظ مراتب در عین انسجام ، از خصوصیات جامعه توحیدى

اسلام هم اینجور نبوده ، هیچ ، هیچ رژیمى در عالم اینطور نیست که هرج و مرج باشد . جامعه توحیدى ، جامعه توحیدى با آنطور که من عرض کردم یک امر مطلوبى است که همانطورى که در بدون انسان یک جامعه توحیدى است ، اگر یک ملتى اینطور شد ، خودش را نگه مى دارد . شما دیدید که یک حدودى ملت ما با هم منسجم شدند و غلبه کردند بر همه چیز ، اگر همه قواى انتظامیه و همه قشرهاى

ص: 137

ملت از روحانى تا دانشگاهى تا بازارى تا کارگر تا زارع ، همه اینها اگر چنانچه منسجم بشوند به هم ، _ با عین در _ عین حالى که مراتب محفوظ است بین خودشان ، لکن منسجم باشند با هم ، مجتمع باشند با هم ، یک بدن ، حال یک بدن پیدا کنند ، همانطورى که بدن انسان جامعه توحیدى است ، جامعه هم یک بدن بشود ، اگر اینطور بشود ، آسیب دیگر بردارد این ، این معناى جامعه توحیدى ، به این معنا صحیح است ، این معناى صحیح جامعه توحیدى است . اگر در یک کلامى ، براى آدمى که ملتفت بوده است مسائل را ، یک کلمه جامعه توحیدى واقع شده است مقصود این است ، و اما مطلب غلطش را انداخته اند توى اذهان جوان هاى ما ، در عین حالى که حسن نیت دارند ، در عین حالى که صفاى باطن دارند ، ولى بازى مى خورند . مى خواهند زمینه را این شیاطینى که افتاده اند ، توى هم ارتش هست ، هم ژاندارمرى هست ، هم شهربانى هست ، هم بازار و هم کوچه هست ، اینها شیاطینى هستند که مى خواهند زمینه را فراهم کنند براى حکومت طاغوتى . من حالا به شما مى گویم (سنم هم اینقدرها نیست ، ممکن است که قبل از این حرف ها بروم از اینجا) لکن شما یادتان باشد این مطلب که این برنامه اى که الان دارند بعضى از مغرضین مى ریزند و جوان هاى ما را گول مى زنند این برنامه این است که آمریکا را به ما مسلط کنند . _ آمریکا بفهماند _ همه مطبوعات آمریکا شروع کنند و غرب ، همه اینهایى که با شما دشمنند ، شروع کنند به اینکه یک مملکت هرج و مرجى است ، نظام ندارد این مملکت ، بالا و پائین ندارد ، مثل حیوانات همه به جان هم ریخته اند ، همه مخالف هم هستند ، همه از هم تخلف مى کنند ، هیچ یک از هیچ کس حرف نمى شنود . یک همچو جامعه اى محتاج به قیم است . دنیا حکم مى کند که ایران محتاج به قیم است ، قیم برایش پیدا بکنید ، راه را باز مى کنند براى اینکه یک قیمى مثل محمدرضا بالاى سر ما بیاورند ، یک قیمى مثل رضاخان بالا سر بالاى سر ما بیاورند . حریف ما یک حریف عادى نیست ، حریف ما یک حریفى است که کارشناس هاى آنها تمام اوضاع همه ممالک تحت بررسى قرار داده اند و همه آنجاها مضبوط است پیش شان که باید چه کرد . یک همچو انقلابى که ضربه به آنها زد ، این انقلاب را چه جورى باید از بین برد ، با دست خود ارتش ، ارتش را از بین برد ، با دست خود ملا ، ملا را از بین برد ، با دست خود متدین ، دیانت را از بین برد ، اینها نقشه است آقا ، اینها همین طور نیست قضیه ، نقشه اند اینها . اگر یک جامعه اى _ سلسله _ ارتشش سلسله مراتب نداشته باشد آن ارتش که منحرفین اینطور القا مى کنند ، مى روند درجه شان را مى کنند که نه ، نباید باشد این ، نمى فهمد اینکه درجه اش را مى کند چى است ، چى مى خواهند ، ژاندارمرى هم مثل آن بشود ، شهربانى هم مثل او بشود ، پاسدارها هم آنطور بشوند ، قواى انتظامى ما بپوسد ، از بین بروند ، اینکه باید حفاظت یک کشورى را بکند این از بین برود . به این هم قانع نیستند ، مى روند صحراها را به هم مى زنند و نمى گذارند زراعت بشود ، غارت مى کنند ، درخت ها را مى برند نمى دانم از این بساط درست کنند ، بازار مى روند هزار جور بساط درست مى کنند ، دانشگاه مى روند هزار جور حرف درست مى کنند ، ماها را دارند از باطن مى پوسانند ، مائى که باید حالائى که رسیدیم به اینجا که این قدرت ها را کنار گذاشته ایم

ص: 138

و الان دنیا دارد نظر مى کند که این عده اى که این کار را کردند و اعجاب براى دنیا آورده ، بعد از این انقلاب چه مى کنند . اگر مردم دنیا دیدند که ما بعد از انقلاب هرج و مرج ایجاد کردیم به جاى اینکه بفهمیم چه بکنیم ، به جاى اینکه یک جامعه توحیدى ، آنطور جامعه توحیدى که همه منسجم با هم در یک راه با حفظ مراتب مثل بدن انسان ، منسجم است بدن انسان ، با هم است ، حفظ مراتب هم مى کنند ولیکن یک جامعه توحیدى است که همه یک جهت ، همه یک راه مى روند . اگر جامعه ما امروز اینطور نباشد ، یعنى همه قواى انتظامى مان با هم هماهنگ نباشند ، ملت مان با قواى انتظامى هماهنگ نباشد ، این جامعه اى است که زود یا دیر مى پوسد و انسجامش از بین مى رود . اینها باید با هم باشند ، به این معنا جامعه توحیدى مى خواهیم اگر اینطور شد ، آسیب بردار نیست ، اگر یک مملکتى همه اجزایش با هم چیز شدند ، اینها معتصم مى شوند ، اینها دیگر آسیب بر نمى دارند .

با ایجاد نظم در کشور به آمریکا بفهمانیم که جامعه توحیدى قیم نمى خواهد

این جوان هاى ما ملتفت باشند که از کجا دارند ضربه مى خورند . اینها خیال مى کنند که خدمت دارند مى کنند ، اینها خدمت نمى کنند ، اینها در عین حالى که خیال مى کنند خدمت مى کنند ، دارند ضربه مى زنند به این جمهورى شما . متوجه باشند آنهائى که مى آیند به گوش اینها این حرف ها را مى زنند ، ببینند از کجا تعلیم مى گیرند اینها ، کى است که اینها را وادار مى کنند که (در ارتش نظم لازم نیست ، در ارتش درجه لازم نیست ) درجه لازم نیست ، یعنى هیچ ، یعنى ارتش نه . جامعه توحیدى در به آن معنائى که آنها مى گویند جامعه توحیدى در ارتش ، معنایش این است که ارتش نمى خواهیم ، شهربانى هم معنایش این است که شهربانى نمى خواهیم ، ژاندارمرى هم معنایش این است که ژاندارمرى نمى خواهیم . در هر جا که یک همچو مسأله اى آنها پیش آوردند معنایش این است که ما هرج و مرج باید باشد ، باید ما یک نظمى در کارمان نباشد ، مملکت مان بدون نظم ، خوب ، رئیس جمهور هم نمى خواهیم . جامعه توحیدى است به حسب آنطورى که آنها مى گویند . درجه را بکنند که رئیس جمهور هم نمى خواهیم ، دولت هم نمى خواهیم ، وزرا هم نمى خواهیم ، این جز این نیست که بفهمانند به دنیا به اینکه اینها قابل این نیستند که آزاد بشوند .

من یادم است که در آنوقتى که محمدرضا اینجا بود و این گیرودارها و جنگ و نزاع ها بود ، کارتر در یکى از حرف هایش (ما پاریس بودیم ) گفت که به اینها زیادى آزادى داده اند . او با آن نظر موذیانه اش مى خواست بفهماند که این مملکت قابل آزادى نیست ، نباید به آن آزادى داد . ما از این باید درس بگیریم که این زیادى به آنها آزادى دادند ، او مى خواست اینطور بگوید که باید با این ملت همان رفتار را کرد که محمدرضا در زمان قدرتش کرده ، آزادى نباید داد به اینها ، باید اینها در اختناق باشند تا بشود حفظشان کرد . به نظر او ماها یک حیوان سرکش هستیم که باید مهارمان کرد . به نظر باطل او ، اگر ما مطلب آنى است که او مى گوید که گفت او که اینها قابل این نیستند که به آنها آزادى داد ، حالا دیده جلو برده اند اینها و پیش برده اند ، حالا همان نقشه را مى خواهد درست کند که این مملکت و این

ص: 139

افراد مملکت زود است برایشان آزادى ، زود است برایشان که کارشان دست خودشان باشد . شاهدش این است که در ارتش مى روى درجه ها را مى کنند که ما نمى خواهیم ، ما _ چیز جامعه توحیدى مى خواهیم . کدام اسلام گفته جامعه توحیدى به این معنا . اسلام مى گوید نظم امور باید بشود . نظم امور با درجات است ، نمى شود همین طورى . تو از براى خودت ، من براى خودم که جامعه توحیدى نمى شود . این ضد جامعه توحیدى است . اینکه نظم توى کار نباشد ضد جامعه توحیدى است . اگر بدن انسان این نظم را نداشت و این اطاعت مادون از مافوق را نداشت تمامش به هم مى خورد . اگر مغز _ اگر _ حکم مى کرد دست اطاعت نمى کرد ، به هم مى خورد اوضاعش . آن براى این است که به دنیا بفهمانند امروزى که ما در مقابل قدرت ها ایستاده ایم ، قدرتمندها به دنیا بفهمانند که این جامعه قابل نیست از براى اینکه خودش را اداره کند ، این نظامش دارد به هم مى خورد و خورده است ، این بازارش هم دارد به هم مى خورد ، این کشتش هم دارد به هم مى خورد ، این محتاج به این است که یک قیمى بالاى سرش باشد آن قیم کار را اداره کند . یک نفر آدم را بگذارند بالاى سرما و پیش دنیا حجت داشته باشند به اینکه خوب ، ما این وحشى ها را خواستیم مهارشان کنیم .

اى جوان هاى عزیز من ! گوش به این اشخاص ندهید که با برنامه دارند کار مى کنند . آنهایى که با توطئه و برنامه دارند بین شما کار مى کنند گوش به اینها ندهید ، به خود بیائید ، براى خود کار بکنید . تا گفتند جامعه توحیدى ، هرج و مرج در ذهنتان نیاید ، آنها به شما اینطورى مى فهمانند ، آنها وسیله اند از براى اینکه ما را نابود کنند . لازم است که همه بیدار بشویم ، توجه کنیم به عمق مسائل . جوان هاى ما به عمق مسائل به آنطورى که آنهایى که سال هاى طولانى برنامه ریخته اند ، سال هاى طولانى مطالعه کرده اند در احوال همه ما ، در احوال همه ملت ما مطالعه کرده اند آنها ، مى دانند در چه وقت باید چه بکنند براى اسارت ما ، الان وقت این است که باطن این نظم را به هم بزنند . این جامعه ما از باطن بپوسانند آن را . مى بینید وقت این است . آنى که به اینها ضربه زده این انسجام بوده که ضربه زده حالا این انسجام را از بین ببرند ، جدا کنند از هم ، به جان هم بریزند اینها را ، هر کسى از آن دیگرى تکذیب کند ، هر کسى براى آن دیگرى پرونده درست کند ، هر کسى براى آن دیگرى حرفى بزند . این معنایش این است که یک کشورى هست که یک نظام ندارد که اگر یک کسى یک کارى کرد ، اگر یک فرض کنید که نظامى یک کارى کرد این را بشود مجازاتش کرد ، ندارد یک همچو چیزى . هر که هر کارى دلش مى خواهد مى کند . چهار تا تفنگ دست شان افتاده ، هر کارى بخواهند مى کنند . اینطور ما را به دنیا معرفى کنند که اینها یک جامعه اى هستند که نمى توانند خودشان را اداره کنند . جامعه اى که نتوانست خودش را اداره کند این جامعه سفیه است جامعه سفیه محتاج به ولى است . یک ولى اى بیاورند ، یک آدم بالاى سر ما بگذارند . خداوند انشأاللّه همه شما را موید و منصور نماید .

ص: 140

تاریخ : 8/10/58

بیانات امام خمینی در دیدار با پاسداران ساوه و کفن پوشان هنرجوى آمل

توطئه هایى در کار است که نگذارند شما جوان ها به رشد انسانى خودتان برسید

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من در عین حال که نه وقتم مقتضى است نه حالم ، لکن چون برادرها هم از ساوه و هم از آمل تشریف آوردند یکى دو جمله عرض مى کنم . اول تشکر از اینکه اینطور احساسات در شما زنده است و باقى است . من از خدا مى خواهم که این احساسات محفوظ بماند که با محفوظ ماندن این احساسات ، احساسات اسلامى ایمانى ، امیدواریم که این نهضت به آخر برسد و بتوانیم یک حکومت عدل اسلامى آنقدرى که میسور ماست ، در ایران موجود کنیم و این بستگى به این دارد که جوان هاى عزیز ما در هر جا هستند ، در ساوه هستند ، در آمل هستند ، در هر جا که هستند بدانند که توطئه ها در کار است که نگذارند شما جوان ها به رشد انسانى خودتان برسید و این کشور ، کشور آزاد مستقل باشد . آنهائى که از این مملکت ، از این کشور استفاده مى بردند و همه منافع شما را مى بردند و مى خوردند و خرج عیاشى ها مى کردند ، باز مشغول توطئه هستند که نگذارند این کشور حال آرامش پیدا کند و وقتى که آرامش پیدا نکند ، نمى شود که اصلاحش کرد و اگر اصلاح نشود ممکن است که باز به حال هاى سابق برگردد . از این جهت باید با بیدارى ، همه جوان هاى محترم و عزیز با بیدارى توجه داشته باشند که اینهائى که در بین جمعیت ها مى آیند و مى خواهند با اظهار اسلامیت ، با اظهار اینکه ما براى کشور دلسوز هستیم ، مانع بشوند از اینکه مردم کار بکنند ، کشاورزها کار بکنند ، کارخانه ها کار بکنند ، اینها دوستان شما نیستند ، اینها همان هائى هستند که مى خواهند نگذارند مملکت شما ، کشور شما مستقل بشود .

خصوصاً در شمال که شما هستید این ریشه هاى فاسد زیاد است . باید با کمال توجه و با کمال دلسوزى براى کشور خودتان از اینطور ریشه هائى که مى آیند و نفاق افکنى مى کنند یا مانع از کار مى شوند یا سر و صدا درست مى کنند جلوگیرى کنید . خود جوان هاى آنجا جلوگیرى کنند ، نگذارند . البته من نمى گویم درگیرى و چه ، اعراض کنید از ایشان . آنهائى که مى آیند حرف هائى مى زنند که از این حرف ها تفرقه پیدا مى شود ، از آنها پشت کنید و اعراض کنید تا بروند سراغ کارشان . الان آنهائى که منافعشان از بین رفته یا به خطر افتاده است ، آنها به این زودى دست بردار نیستند از این کشور . آنها در صدد نقشه ها هستند که نگذارند یک حکومت مستقلى پیدا بشود ، از اول هم در فکر این معنا بودند

ص: 141

منتها هى قدم به قدم شکست خوردند الحمدلله و از این به بعد هم من امیدوارم که با حفظ وحدت خودتان و حفظ ایمان خودتان و توجه به خدا این راه را تا آخر برسانید .

امروز کشور محتاج تلاش همه اقشار مردم است

و انشأاللّه این جهت هم که باید کار بکنند ، همه اقشار ملت امروز باید یک کارى انجام بدهند . بیکارى ، کم کارى ، به خلاف مسیر ملت است . امروز این کشور ما احتیاج به کار دارد ، احتیاج دارد که همه قشرها در هر جا که هستند ، مثلا عمده کشاورزى را تقویت کنند که ما محتاج به دشمن هامان نباشیم در خوراکمان .

آقا خیلى براى مملکت اسلامى عیب است که در ارزاقش محتاج بشود به خارج که تهدیدشان کنند که ما نمى دهیم به شما دیگر . در صورتى که ایران زمین دارد الى ماشأاللّه و آب هم دارد ، برکات آسمانى هم هست ، چرا باید محتاج به خارج باشیم ؟ باید همت کنند ، باید بناى بر این بگذارند که مستقل باشند در اقتصاد . وقتى یک ملتى بناى بر یک چیز گذاشت که همه آنها عازم شدند که ما دیگر بعد از این از دیگران چیزى نخریم ، خودشان ایجاد مى کنند ، خودشان ارزاق خودشان را ایجاد مى کنند . همه تان موفق و موید باشید و این قدرت ایمانى و قوه اجتماعى باقى باشد و همه با سلامت و سعادت باشید .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 142

تاریخ : 8/10/58

بیانات امام خمینى در دیدار با گروهى از اهالى میانه ، کرج و محلات

با اراده مصمم ، راهى که سعادت ملت را در بردارد طى کنید

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من در این هواى سرد که آقایان از راه هاى دور تشریف آوردند ، از کرج آمدند ، از جاهاى دیگر آمدند ، معذرت مى خواهم که حالم مساعد نیست که خیلى مزاحمت کنم ، و علاوه آقایان در یک محل نمناک و سرد نشسته اند و سزاوار نیست که آقایان را معطل کنم . من همین قدر اعلام مى کنم که دعاگوى شما هستم و خدمتگزار و امیدوارم که این دعاگوئى و خدمتگزارى تا آنوقتى که هستم مستدام باشد .

و شما دوستان ، آقایان ، رفقا ، برادرها ، در این راهى که راه سعادت شماست و راه سعادت ملت شماست ، با توفیق و تایید و با اراده مصمم این راه را طى کنید و همانطور که تاکنون این راه شریف و راه الهى را طى کردید از این به بعد هم موفق و موید باشید که انشأاللّه همه با هم مجتمعا این راه را برویم و دشمن هائى که مى خواهند مانع بشوند از اینکه اسلام و جمهورى اسلامى در ایران تحقق پیدا بکند عقب بزنیم و انشأاللّه شما موفق خواهید شد ، براى اینکه شما براى خدا مشغول زحمت هستید و آنچه براى خداست عاقبتش پیروزى است و خیر است .

و من امیدوارم آنهائى که در راه اسلام و در راه هدف هاى مسلمین یک موانعى ایجاد مى کنند ، اینها بیدار بشوند ، اینها توجه بکنند که این اعمال مخالف با مصالح کشور است ، این اعمال مخالف با مصالح ملت است . امروز ملت ما احتیاج به وحدت کلمه دارد ، احتیاج به این دارد که همه قشرها با هم به پیش بروند . این اشخاصى که توطئه مى کنند و مى خواهند نفاق افکنى بکنند بین قشرهاى ملت ، آنها را بزرگترها ، عاقلترها ، به آنها نصیحت کنند و بفهمانند که همه این کارها بر خلاف مصالح کشور شماست ، بر خلاف مصالح اسلام و مسلمین است . و من امیدوارم که همه بیدار بشوند و همه توجه کنند که ما امروز که گرفتار یک مصیبت هائى هستیم ، امروز که در مقابل ما یک قدرت هاى بزرگ است ، توطئه هاست ، با هم باید متحد بشویم و اگر متحد با هم بشویم آسیب پذیر نیستیم . از خداى تبارک و تعالى وحدت کلمه همه ملت و سلامت شما آقایان که از راه هاى دور تشریف آوردید و علماى میانه ایدهم اللّه تشریف آوردند و آقایان هم که از کرج و از سایر جاها آمدند ، توفیق همه را از خداى تبارک و تعالى خواستارم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 143

تاریخ : 9/10/58

پیام امام خمینى به مناسبت هفته مصدومین و معلومین

بسم اللّه الرحمن الرحیم

سلام بر عزیزان ما که در راه عزت اسلام و عظمت کشور اسلامى بپا خاستید و در راه دفاع از میهن ، معلول و مجروح شدید و براى خودتان مایه افتخار و براى ملت بزرگتان ، هم مایه تاسف و تاثر و هم سربلندى شدید . درود بر شما معلولان و مصدومان که اعضا و سلامت خود را در راه اعتلأ قرآن کریم از دست دادید . ملت شریف و اسلام بزرگ هیچ گاه شما عزیران را از یاد نمى برد . ننگ بر رژیم خائن پهلوى و جنایتکاران بین المللى که با دست جنایتکار خود ، ملت ما را به سوگ عزیزان خود نشاندند و براى خود نفرین ابدى بجاى گذاشتند . ایکاش ! اعضأ سازمان ملل و شوراى امنیت حاضر بودند و شما معلولین عزیز را دیدند و آثار جرم دولت آمریکا و دست نشاندگان آن را مى دیدند سپس حکم صادر مى کردند . کاش ! کاخ نشینان ، حال دردمندان ما را مشاهده مى کردند تا به جنایات دولت جبار آمریکا دامن نزنند و براى سازمان هاى بین المللى و شوراى امنیت ننگ و نفرین به بار نیاورند . درود بر خواهران و برادران مصدوم و معلول که شجاعانه در راه حق و پیروزى قیام و فداکارى کردند و ملت را در جهان سرافراز کردند . اینجانب تقدیر و تشکر و دعاى خالصانه ام را به شما عزیزان اهدا مى کنم و از خداوند متعال سلامت و سعادت و بهبودى شما فرزندان اسلام را خواهانم .

روح اللّه الموسوى الخمینی

ص: 144

تاریخ : 9/10/58

بیانات امام خمینی در دیدار با پرسنل نیروى هوائى پایگاه حر وپرسنل هواپیمائى ژاندارمرى جمهورى اسلامى

لزوم اجتناب از تفرقه و جدائى براى تداوم و پیروزى نهضت

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من از خداى تبارک و تعالى سلامت و سعادت ملت شریف ایران و قواى انتظامى ، نیروهائى که براى خدمت به اسلام آماده هستند ، طلب مى کنم و امیدوارم که ما همه ، همه ما پاسدار اسلام باشیم . شما برادرها بدانید آن را که در پناه اسلام ، در پناه قرآن کریم اگر چنانچه ما باشیم ، در زیر پرچم توحید به همه قواى شیطانى پیروزى خواهیم پیدا کرد ، لکن مهم این است که ما چطور در زیر پرچم اسلام باشیم ، چکار بکنیم تا زیر پرچم اسلام باشیم یعنى اسلام ما را معلوم کند در یک همچو موقعى که اسلام گرفتارى دارد . آنهائى که از اینجا منافع را مى بردند ، ذخایر شما را مى بردند ، آنها طمع نبریدند از اینجا و باز در صددند که اعاده کنند جرائم خودشان را . ما چه بکنیم که اسلام ما را قبول بکند و ما خدمتگزار اسلام باشیم . آیا قواى انتظامیه ما ، چه ژاندارمرى ، چه ارتش ، چه سایر قوا ، پاسدارهاى اسلامى و چه شهربانى که به منزله ستون فقرات یک ملت است ، در این موقع گرفتارى باید چه بکنند که در مقابل این قدرت هاى بزرگ شیطانى بتوانند مقاومت کنند . و ملت ما چه بکند که در مقابل این سیل توطئه هاى خارجى داخلى بتواند آسیب ناپذیر باشد . هر جمعیتى هر چه زیاد باشند ، هر مقدار جمعیت شان زیاد باشد ، اگر چنانچه واحد ، واحد باشند ، دسته ، دسته باشند ، اینها آسیب پذیر هستند ، از باطن خودشان هم آسیب مى بینند . اگر در یک مملکتى سى و پنج میلیونى که ما در آن زندگى مى کنیم یک جمعیت هائى باشند متفرق ، احزاب مختلفه ، جمعیت هاى مختلفه باشند و انسجام با هم نداشته باشند که یک نیروى واحد بشوند ، آسیب پذیرند . شما فرض کنید اگر یک نیروى نظامى باشد ، چه ارتش ، چه ژاندارمرى ، چه شهربانى ، چه پاسدارها و فرض کنید که این نیرو قدرت نظامى اش زیاد است ، عدد آن هم زیاد است ، پنج میلیون فرض کنید نظامى داریم اگر پنج میلیون نظامى انسجام نداشته باشند یا گروه گروه بشوند و فرد ، فرد ، صد میلیون ، یکى از او کارى نمى آید ، مثل این قطرات منفصله از هم است که فرض کنید از باران باشد ، صدها میلیون قطره از آن کارى آید ، آنوقت از آن کار مى آید که این قطرات با هم منسجم بشوند و یک رودخانه راه بیندازند . وقتى آنها با هم منسجم شدند و به یک وجهه هجوم بردند . این شهرها را خراب مى تواتند بکنند ، دیوارها را از بن بکنند ، اما مادامى که یکى یکى هستند کار از آنها نمى آید . افراد انسان هم همانطور است مثل قطرات باران مى ماند که اگر مادامى که یکى یکى

ص: 145

هستند ، هر که براى خودش یک فکرى مى کند ، هر کسى براى خودش یک راهى دارد ، هر چه زیاد باشند ، فساد آن زیادتر مى شود عوض اینکه وقتى عدد زیاد باشد کار را انجام بدهد ، وقتى اینطور شد ، کارها معطل مى ماند . حالا اگر بنا شد این قطره ها به هم اتصال پیدا بکند ، اگر بنا شد که یک قطراتى با هم متصل شدند لکن یک قطرات دیگرى هم علیحده متصل شدند ، یک قطرات دیگر هم علیحده متصل شدند و اینها هر کدام یک راهى گرفتند ، باز هم کارى از آنها نمى آید و اگر اینها مثلا فرض کنید که قواى نظامى ، انتظامى اگر چنانچه یک میلیون جمعیت باشد لکن دستجات مختلفى که هر کدام براى دیگرى کارشکنى کند ، این از باطن مى پوسد به جاى اینکه با روش هاى مختلف یک قوه اى باشد که در مقابل دشمن بایستند قواى مختلفه اى است که خودشان به هم ریزند . اگر در باطن یک ارتشى ، پوسیدگى پیدا بشود خودش وا مى رود دیگر محتاج به این نیست که یک قدرتى بیاید او را بخواهد از بین ببرد ، این خودش از بین مى رود ، خودش از باطن مثل یک خربزه کرم زده ، از باطن فاسد مى شود ، ملت هم همین طور است .

اگر چنانچه 35 میلیون جمعیت ، 35 میلیون یک نفرى باشد ، یا 35 میلیون جمعیت 35 دسته باشند هر کدام فرض کنید یک میلیون ، این 35 دسته اى که هر کدام یک میلیون مى شوند وقتى در داخل یک مملکتى با آرأ مختلف ، با نظرهاى مختلف ، اینها آسیب مى بینند ، محتاج نیست که از خارج به ما حمله کنند خودمان در داخل خودمان را مى خوریم ، تمام مى کنیم .

ایجاد بى نظمى توطئه اى است از جانب دشمنان براى از بین بردن وحدت و انسجام

الان آنهائى که دیدند که 35 میلیون با هم منسجم شده بودند این قدرت بزرگ را از بین بردند و قدرت هاى خارجى که قدرت عالم بود نتوانست آن آدم را نگه دارد ، ملت پیش برد ، آنها هم مطالعه دارند ببینند که این خیلى هم مطالعه نمى خواهد ، مطلب واضحى است که 35 میلیون جمعیت با هم باشد وقتى 35 میلیون جمعیت یک ملت با هم شدند ، این آسیب نمى بیند ، وقتى هم هجوم کند اینها پیش مى برند ، دیدند که این انسجام ما را پیش برد ، به ما کمک کرد ، پیش برد و پیروز کرد این انسجام را مى خواهند به هم بزنند . در همه جا اینها اشخاصى دارند که دنبال همین معنا هستند ، همه جا ، در دانشگاه دارند ، بازار هم دارند ، خیابان ها هم دارند ، از آنجاها بیشتر در ارتش دارند ، در ژاندارمرى ، در شهربانى ، در پاسداران ، اینها همه جا آدم دارند و همه هم مقصدشان این است که ما را از باطن بپوسانند . مقصد این است که بگذارند خودشان خودشان را بخورند ، محتاج نیست به اینکه یک حمله اى از خارج بشود ، زحمتى به خودشان بدهند که از خارج بشود که بگذارند خودشان خودشان را بخورند . هر جا یک بساطى درست کردند که انسجام را از دست بگیرند ، جائى که باید نظم برقرار باشد تا منسجم بشود ، تا نظم نباشد انسجام نیست ، مى روند نظمش را از بین ببرند ، وسوسه بکنند ، این جوان ها عقده هائى از سابق دارند ، این عقده هایى که از سابق ، اینها در آن عقده ها انگشت مى گذارند و وسوسه مى کنند ، این عقده ها را دم به آن مى دهند ، این عقده ها را باد به آن مى زنند و از آن راه نظم را به

ص: 146

هم مى زنند . نظم به هم خورد ، انسجام به هم مى خورد ، یک دسته مى آیند ارتش ، این کار را مى کنند و امیدوارند که نظم را به هم بزنند . نظم به هم زدن چیست ؟ این است که از پائین ، از بالا اطاعت نکنند ، اطاعت این طبقه پائین و سرباز از درجه دار ، درجه دار از افسر ، افسر از بالاتر اطاعت نکند ، اطاعت که نکردند نظم از بین مى رود ، وقتى بنا باشد که از پایین از بالا اطاعت نکند ، معنایش این است که نظمى در کار نیست . نظم که از بین رفت ، انسجام وقتى که نشود ، خودش پوسیده مى شود . دیگر احتیاج نداریم که از خارج یکى بیاید ، پوسیده ، خودش پوسیده است . یک صدا یک جائى در بیاید ، خود این مى پوسد ، تمام مى شود . در ژاندارمرى هم همین بساط را درست مى کنند ، در شهربانى هم همین بساط را درست مى کنند ، تو پاسدارها هم همین بساط را درست مى کنند ، یکوقت چشم باز مى کنید مى بینید که قواى انتظامى از حالى که باید همه هماهنگ باشند و منسجم باشند از آن حال بیرون رفته است ، خود ارتش خودش دارد خودش را مى خورد ، ژاندارمرى همین طور و سایر قوا هم همین طور . اینها یک نقشه است ، اما اینها شما بینید که یک وقتى این حرف ها اصلا نبود که یک فرض کنید یک درجه دارى از یک افسر اطاعت نکند یا سرباز از بالا دست ها ، آن وقت این حرف ها نبود ، حالا پیدا شده ، حالائى که شما زدید آن قواى چپاولگر را و از مملکت تان بیرون کردید و مى خواهید یک مملکتى باشد که مال خودتان ، نظمش را خودتان بدهید ، منافع آنها هم مال خود ملت باشد ، حالا افتادند توى همه این دستگاه ها و دارند خودشان را توى خودشان منحل مى کنند . اگر یک قواى انتظامى که هر دسته اى یک مطلبى بخواهند بگویند ، هر دسته اى یک مطلبى مقابل مطلب دیگر ، مخالف دسته دیگر ، این دیگر محتاج به این نیست که یک تفنگى طرف آنها بکشد ، این خودش خودش را مى خورد . آنها نشستند سیگارشان را مى کشند و شما تو سر هم مى زنید تا خودتان را از بین ببرید . وقتى بنا شد که پائین از بالا اطاعت نکند معناى آن این است که نظمى تو کار نیست . وقتى بنا شد که متفرقات باشید هر کسى رائى براى خود آنها داشته باشد _ این _ معناى آن این است که نظم تو کار نیست ، انسجام تو کار نیست ، انسجام تو کار نباشد تمام مى شود ، خودش تمام مى شود ، این سرایت مى کند به خارج و در بین ملت هم همین مسائل هست . احزاب مختلفه بعد از این انقلاب از قرارى که مى گویند حدود دویست گروه پیدا شده ، دویست گروه به این معنا _ این _ است که یک جمعیتى که باید منسجم باشند دویست گروه شدند که از هم جدا بکنند مردم را هم در تهران اگر بنا باشد دویست تا حزب و گروه و امثال اینها باشد و هى اظهار وجود ، هر روز تو روزنامه فلان گروه هم اظهار وجود کرد ، این به این معنا این است که سى و پنج میلیون جمعیت مى خواهد از هم منفصل باشد ، یعنى آن انسجامى که باعث پیروزى شما شد ، آن کارشناس هایى که ملت ها را شناختند و راه ملت ها را مطالعه کردند ، راه شکست آنها را مطالعه کردند و طرح دادند براى آن ، بهتر از این چه بکنند ، بدون اینکه محتاج باشد که یک قدرت و یک قوائى بیاید ، خودشان را به جان هم مى اندازند . احزاب را دست شان قلم بدهند _ چیز بکند _ تهمت به او بزند ، این تهمت به او بزند او را تضعیف کند . من گمان مى کنم که از اول که احزاب پیدا شده در امثال ایران ، این یک طرحى بوده است از خارج ، آنها احزاب

ص: 147

دارند ، آن مملکت هاى دیگر است لکن احزابى که آنها دارند فرم آنها یک جور دیگر است اینطور نیست که یک کارى بکنند که براى کشورشان مضر باشد ، لکن وقتى صادر شد به این مملکت ها براى اینکه توجه به عمق مسائل ندارند ، احزابى درست مى شود که به حال کشورشان مضر است . اینها یک چیزى درست مى کنند که اینها خیال مى کنند باید ما احزاب داشته باشیم . عمق این مطلب که احزاب آنجا ، ضعف آنها چه جور است و احزاب اینجا باید چه جور باشد ، این را درست ادراک نکردند ، احزاب درست کردند لکن هر حزبى براى دیگرى کارشکنى مى کند ، آن حزب هم براى او . یک مملکتى که محتاج به این بود که همه احزاب آن مجتمع باشند براى پیشرفت مملکت ، همه احزاب درست شد و همه با هم مخالف هستند ، مع الاسف از این ممالک ما که تعلیماتش تعلیمات الهى باشد ، باید ببینند چه گفتند تا اطاعت بکنیم .

حفظ نظام از واجبات شرعیه و عقلیه است

خلاف تعلیمات اسلامى مجتمعات مختلف درست مى کنند . قرآن مى فرماید که : (المومنون انما المومنون اخوه ) و غیر از برادرى پیش مؤمنین پیش مؤمنین چیزى نیست ، منحصر برادرند نه غیر برادر ، هیچى نیستند الا برادرى . این هیچ نیست الا برادرى ، براى این است که اگر ما هیچ جهتى را ملاحظه نکنیم الا برادرى خودمان را ، انسجام پیدا مى کنیم . همه مؤمنین را ، همم مؤمنین را قرآن مى خواهد که با هم برادر باشند و غیر از این هم نباشند در بین ، اگر همه مؤمنین در قطرهاى اسلامى ، در تمام کشورهاى اسلامى همین یک دستور خدا را که خدا عقد اخوت بینشان انداخته است همین یک دستور را عمل بکنند ، قابل آسیب دیگر نیست . اگر یک میلیارد جمعیت مسلمان ، یک میلیارد جمعیت مسلمان که مع الاسف یک میلیارد جمعیتى هستند که تحت سلطه غیر هستند ، یک میلیارد جمعیت تحت سلطه دویست و پنجاه میلیون ، اگر این یک میلیارد جمعیت به این یک حکم خدا سر نهاده باشند ، اطاعت کرده بودند همین یک حکم را که (انما المومنون اخوه ) برادرند اینها ، اگر این برادرى در همه جا بود ، اگر این برادرى در تمام قشرهاى ملت ها بود ، این گرفتارى ها براى ما پیدا نمى شد ، برادرى این نیست که من یک کارى بکنم بر خلاف دستور ، بر خلاف نظام ، شما هم یک کارى ، این خلاف برادرى است .

حضرت امیر هم برادر بود با همه ، مسلمان بود ، مومن بود ، برادر بود ، راس مؤمنین بود و برادر بود . عقیل هم برادر حضرت امیر بود ، عقیل حق داشت بگوید که من و تو برادریم ، من از تو اطاعت نمى کنم ، این خلاف برادرى بود براى اینکه برادرند در اینکه آن معنایى که اسلام مى خواهد با هم پیش ببرند ، این برادرى است ، برادرى را براى این درست کردند که منسجم بشوند به هم و با هم یک ندا پیش ببرند . اگر در یک نظامى فرض کنید در ژاندارمرى یک دسته بایستند بگویند که ما به تو اطاعت نداریم ، ما از تو اطاعت نمى کنیم ، این اینطور نیست که بتواند یک همچو نظامى براى آن مقصدى که خداى تبارک و تعالى فرموده است شماها برادر هستید ، بتوانید برادرى کنید . برادرى در این مقصد این است که پشت به پشت هم بدهند و همه پشتیبان هم باشند براى پیشبرد مقصد . پشتیبان هم بودن این

ص: 148

است که این نظم را ملاحظه بکنند ، این درجاتى که ارتش دارد و روى آن نظم پیدا کرده ، درجاتى که ژاندارمرى دارد و روى آن نظامى است و هکذا سایرین و هکذا همه مردم ، باید اینها برادر باشند ، یعنى محبت برادرى به هم داشته باشند و همه پشتیبان هم باشند براى آن مقصد ، براى اینکه پیش ببرند ، براى اینکه نجات بدهند ملت خودشان را . این برادرى اقتضا مى کند که چون روى این مقصد است که باید پیش ببرند ، اقتضا مى کند که این برادر کوچک از آن برادر اطاعت کند در این مقصد ، آن برادر بزرگ هم به این برادر کوچک محبت کند براى این مقصد ، آن رئیس باید برادر اینها باشد در پیشبرد مقصد و فرمان بدهد ، فرمانى که برادر بزرگ به برادر کوچک مى دهد که همه آن رحمت است .

این پائین دست ، رده پائین به حسب نظام ، اطاعت باید بکند از او و الا برادرى نکرده است ، همه مقصد راه خداست ، همه مقصد واحد جامعه اگر بنا بشود اینطور باشد جامعه توحیدى مى شود یعنى توحید در مقصد . اگر ما یک جامعه توحیدى پیدا بکنیم یعنى اینطور باشد که هر کدام در محل خود ، کار خودشان را انجام بدهند براى آن مقصد ، شمائى که در ژاندارمرى هستید کار ژاندارمرى را به همان نظم که در آن جا مقرر است انجام بدهید براى مقصد واحد و آن حفظ کشورتان ، آنها هم در ارتش هستید ، آنها هم نظم خودشان حفظ بکنند براى همان مقصد ، ماها هم که طلبه هستیم نظم خودمان را حفظ کنیم براى آن مقصد ، آنها هم که ادارى هستند ، آنها هم که در راس کار هستند ، آنها هم در پائین هستند و بالا همه حفظ بکنند همه جهات را براى یک مقصد ، همه مقصدشان این باشد ، انسجام پیدا بکنند یعنى روى مقصد و الا . انسجام که معناى آن این نیست که ما دوتا به هم بچسبیم ، معناى آن این است که ما همه با هم یک مقصد داریم و روى آن مقصد راه برویم . اگر اینطور شد ، جامعه توحیدى است و اگر بنا شد که نظم را از دست بدهیم ، جامعه از توحیدیت بیرون مى رود . اگر شما از بالا اطاعت نکنید بالا به شما تعدى بکند ، من از بالاترم اطاعت نکنم بالاتر به من تعدى بکند ، این انسجام از بین مى رود ، این جامعه توحیدى از بین مى رود و جامعه توحیدى این است که همه کار خودشان را انجام بدهند روى نظام و همه هم مقصدشان یکى باشد ، این جامعه توحیدى است . اینهائى که مى آیند در داخل ارتش ، در داخل ژاندارمرى ، در داخل پاسبان ها ، در داخل شهربانى ، توى جمعیت ها ، توى دانشگاه ها ، همه جا این شیاطین هستند ، همه جا اینهائى که مى آیند با اسم اینکه جامعه توحیدى ، مى خواهند توحید را از بین ببرند . اینها هم نقشه دارند براى اینکه همه را بپوسانند ، این جامعه را بپوسانند ، مقصد دارند اینها . ما باید آگاه باشیم از این معنا ، جوان هاى ما را باید آگاه بکنند ، شماها باید آگاه باشید ، جوان ها را آگاه بکنید که مقصد این است .

آقایانى که روابط دارند ، با شما هستند ، آنجا باید آشنا بکنند جوان ها را به اینکه جامعه توحیدى معناى آن این نیست که هرج و مرج باشد ، جامعه توحیدى معناى آن این است که همچو با هم پیوست باشند که آسیب دیگر نبینند که یکى بشوند کانه یک موجود ، نه این است که جامعه توحیدى معناى آن این است که بالا و پائین تو کار نباشد ، مگر امکان دارد یک همچو چیزى ، مگر انسجام حاصل بشود . که اگر چنانچه پائین و بالائى نباشد و همه خودسر باشند ، پائین و بالا نبودن معناى خودسرى است ،

ص: 149

نظم نبون معناى خودسرى است ، خودسرى منافى با جامعه توحیدى است ، اطاعت نکردن مخالف با جامعه توحیدى است . آنهائى که به خورد جوان ها مى دهند ، جوان هاى ما مى دهند که جامعه توحیدى مى خواهیم پس نه افسرى و نه درجه دارى و نه چیزى ، همه ما سرباز باشیم ، کى از کى اطاعت کند . چه وقت مى توانید وحدت پیدا کنید ، هر کدام اینها مثل او ، انسجام از کجا پیدا بشود . وقتى نظم نباشد ، وقتى هر کسى براى خودش علیحده باشد و سرخود باشد ، انسجام پیدا نمى شود . شما صد میلیون قاطر چموش را مى توانید وادار کنید به یک کار ، صد میلیون کارى یک کار انجام مى توانند بدهند ، همه تو سر هم مى زنند صد میلیون جمعیت اگر چنانچه نظم در کارشان نباشد . حضرت امیر در دستورى که مى دهد مى گویند که امورتان را نظم بدهید . نظم همین ، نظام همین است . همه جامعه باید نظم داشته باشند ، انحصار به ژاندارمرى و انحصار به ارتش و اینها نیست ، همه جامعه نظم لازم دارد ، اگر نظم از کار بداشته بشود جامعه از بین مى رود . حفظ نظام ، یکى از واجبات شرعیه و عقلیه است که نظام باید محفوظ باشد . آنهائى که مى گویند نظام به این معنا نمى خواهیم و همه مان یک جور ، همه مان بدون اینکه یک ضابطه اى در کار باشد عمل بکنیم ، خلاف قرآن دارند عمل مى کنند ، خلاف اسلام دارند عمل مى کنند ، خلاف مصالح مملکت دارند عمل مى کنند . آنها در خارج نشسته اند و مى خندند به ما که اینها را ما بازى دادیم ، خودشان را به جان هم انداختیم . آنها در خارج نشسته اند و به ما مى خندند که ما احزاب را وادار کردیم که به جان هم بیفتند . هر کس براى دیگرى حرف مى زند . شما روزنامه ها را که مى خوانید مى بینید که در روزنامه زیاد این به چشمتان مى خورد که این به او بدگوید ، این به او بد مى گوید . حالا که قلم آزاد شد باید اینطور باشد که هر کس به دیگرى هر چه دلش بخواهد بگوید و هر کس به دیگرى کارى بکند که این مملکت از نظم بیرون برود ، از نظام بیرون برود ، این معناى آزادى است ؟ آن آزادى که در ممالک که ما را مى خواهند بخورند هست ، اینطورى است ؟ اگر اینطور بود ، انسجام را پیدا نمى کردند ، این ترقیات را پیدا نمى کردند . آنها با اسم آزادى که در این مغز این جوان ها مى اندازند ، با اسم آزادى مى خواهند شما را تحت حمایت خودشان قرار بدهند و آزادى را از شما سلب بکنند ، آنها دارند مى فهمند چه مى کنند به اسم اینکه انقلاب کردید آزادید دیگر ، آزادند دیگر ، تو به او بد بگو ، او به او بد بگوید ، او قلم بردارد و به ضد تو بگوید ، تو قلم بردار به ضد او بگو ، آنها مى دانند دارند چه مى کنند ، مى خواهند آزادى شما را با آزادى سلب کنند ، آزادى ناسالم در شما ایجاد کنند و آزادى حقیقى را از شما بگیرند و یک روزى همه ما باز گرفتار یک همچو مسائلى بشویم یا بدتر از آن . باید دانشمندها ، روحانیین ، خطبا ، سران لشگر ، سران ژاندارمرى مردم را آگاه کنند ، جوان ها را آگاه کنند که دارند گول مى خورند ، دارید به یک راهى مى روید که راه دشمن تان است گولتان زدند و من امیدوارم که خداوند ماها را بیدار کند و به وظائف اسلامى خودمان آشنامان کند و انشأاللّه من به شما مژده پیروزى مى دهم براى اینکه ما براى خدا مى خواهیم کار بکنیم انشأاللّه و کسى که براى خدا کار مى کند شکست در آن نیست ولو کشته بشویم شکست نداریم . حضرت سیدالشهدا هم کشته شد لکن شکست خورد؟ الان بیرق او بلند است و یزیدى تو کار نیست .

ص: 150

تاریخ : 9/10/58

بیانات امام خمینى در دیدار با خانواده هاى شهداى سردشت و اعضاى انجمن اسلامى دانشجویان دانشکده تکنیکوم

با وحدت کلمه و اتکال به خدا سرنوشت کشور خودتان را تعیین کنید

بسم اللّه الرحمن الرحیم

سلام بر شما جوانانى که در این موقع حساس براى این مطلب مهم آمدید و مى خواهید راه را بدانید . مراحلى که طى شد ، بحمداللّه خوب طى شد . گرفتارى هاى زیادى براى شما جوان ها ، براى ملت ما پیش آمد لکن بحمداللّه تاکنون با پیروزى جلو رفتیم و امید است که با اتکأ به خداى تبارک و تعالى و با وحدت کلمه مراحل بعد را هم که بسیار حساس است با پیروزى جلو بروید . شیاطین در صددند که نگذارند شما راه خودتان را ادامه بدهید ، از اول هم نمى گذاشتند ، بناى این را داشتند که جلو پاى شما مانعى ایجاد کنند ، با طرق مختلفه و با توطئه هاى زیاد و حساب شده ، الان هم دست برنداشته اند و در این مراحل بعد هم دست بر نمى دارند و شما جوان ها و همه قشرهاى ملت باید با بیدارى به پیش بروید . وقتى بناست که سرنوشت یک ملتى به دست خودش باشد که بحمداللّه به اینجا رسیدید و امروز کسى به شما تحمیل نمى کند چیزى را و شما آزادید در اینکه سرنوشت خودتان را تعیین کنید ، در این مرحله هم من امیدوارم که با روشن بینى ، با تفکر ، با مال اندیشى این مراحل را طى کنید .

اعتقاد به ولایت فقیه از خصوصیات لازمه براى مقام ریاست جمهورى

و من امیدوارم که اشخاصى که کاندیدا شدند براى ریاست جمهورى شما توجه کنید و کسى که از همه متعهدتر باشد ، نه غربى باشد ، نه غربزده باشد ، نه شرق زده باشد ، مسلمان باشد ، پیرو احکام اسلام باشد ، ملى باشد ، دلسوز به ملت باشد ، خدمتگزار به ملت باشد ، سوابقش خوب باشد ، در رژیم سابق هیچ گاه وارد نشده باشد و با اجانب پیوند نداشته باشد ، از خودتان باشد و براى خودتان . اختیار دست شماست ، من بنا ندارم به اینکه کسى را تعیین کنم ، ما همین اوصاف رئیس جمهور و اوصاف وکلائى که بعد مى خواهید انشأاللّه تعیین کنید باید بگویم و شما خودتان انتخاب کنید و از تفرقه و تفرق پرهیز کنید . اشخاص را هم ملاحظه سوابق شان را بکنید که قبل از انقلاب چه بوده اند ، در حال انقلاب چه بوده اند و بعد از پیروزى نسبى چه کردند و چه بودند و بعد از اینکه همه اوصافش را به دست آوردید و او را شخصى دانستید که لیاقت دارد براى یک همچو مسندى و مى تواند این مملکت را به طورى که خدا مى خواهد اداره کند تا آن حدودى که در اختیار اوست و شخصى است که تعهد به

ص: 151

اسلام دارد ، اعتقاد به قوانین اسلام دارد و در مقابل قانون اساسى خاضع است و اصل صدو دهم ظاهرا که راجع به ولایت فقیه است ، معتقد است و وفادار است نسبت به او ، یک همچو شخصى را شماها خودتان انتخاب کنید و گروه هاى مردم را هم وادار کنید که یک همچو شخصى را انتخاب کنند و از تفرقه بپرهیزید .

با تمام قوا جدیت کنید شخص لایق انتخاب شود

ممکن است که اگر شماها یا سستى کنید براى یک همچو امر مهمى و طورى باشد که به نظر بیاید که بى تفاوتید (اگر شد؛ که بروید رأى بدهید ، اگر نشد نروید) و یا گروه هاى شما با هم افتراق بکنند ، ممکن است اشخاصى که لایق این مقام نباشند به این مقام برسند . این امرى است که بسته به نظر خودتان و باید با تمام قوا جدیت کنید که سرنوشت اسلام و مسلمین را به دست کسى که لایق براى این مقام نباشد ، ندهید . و من امیدوارم که با اتکأ به خدا این مطلوب هم حاصل بشود و از خداى تبارک و تعالى سلامت و توفیق و رفاه ملت را خواستارم . و از قرارى که تذکر دادند خانواده هاى شهداى سردشت در اینجا هستند . من به آنها تسلیت عرض مى کنم ، من در غم ملت شریک هستم . خداوند شهداى شما را رحمت کند و شما را برکت و خیز و صبر عنایت کند و ملت ما را و اسلام را عظمت .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 152

تاریخ : 10/10/58

بیانات امام خمینى در جمع روحانیون ارومیه

شکست نهضت ، شکست مکتب است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

ما تاریخ اسلام پیشمان است و مى بینیم که پیغمبر اکرم در بعضى از جنگ ها شکست خورد ، در مکه هم که بوده است دائما در انزوا بود ، بدون اینکه بتواند یک کارى انجام بدهد . گاهى حبس بوده است توى آن غار ، خوب حبس بود آنجا ، مدینه هم که تشریف آوردند ، البته نهضت را پیش بردند ، لکن در بعضى از جنگ ها شکست خورد .

حضرت امیر سلام اللّه علیه هم در جنگ با معاویه شکست خورد ، یعنى شکستى از لشکر خودش ، از آن اشخاص نادان مقدس مآب شکست خورد . حضرت سیدالشهدا هم شکست خورد اما پیروزى نهائى را داشتند ، مکتبشان شکست نخورد با کشته دادن ، دشمنشان را عقب زدند ، بساط معاویه را که مى خواست اسلام را به صورت یک امپراطورى درآورد ، برگرداند به زمان جاهلیت و آن اوضاع جاهلیت ، شکستش دادند . یزید و اتباع یزید دفن شدند تا ابد ، و لعن مردم بر آنهاست تا ابد ، لعن خدا هم بر آنهاست و آنها خودشان محفوظ بودند .

ما هم اگر چنانچه اینطور شکست بخوریم ، افتخارى است بر ایمان و اشکالى هم برایمان نیست که همانطورى که مجاهدین صدر اسلام شکست مى خوردند ، ما هم شکست بخوریم ، این نهضتمان پیش مى رود و آبروى اسلام محفوظ مى ماند ، تا آخر هم محفوظ مى ماند و اما اگر حالا که مدعى این هستیم که انقلاب اسلامى است و جمهورى اسلامى است و امثال ذلک و ما در این جمهورى اسلامى شکست بخوریم به عنوان ، یعنى شکست مکتب ، یعنى گفته شود که رژیم طاغوتى عوض شده یک رژیم طاغوتى دیگر آمده است که دشمن هاى ما هم همچو نیست که اکتفا کنند به اینکه مثلا فلان کمیته خلاف کرده ، فلان دادگاه خلاف کرده ، این را مى آورند . روى اینکه آخوندها اینجوریند ، به این هم اکتفا نمى کنند که روحانیین اینجوریند ، این ها با اسلام مخالفند ، مى گویند اسلام هم همان بود ، اسلام هم همان مثل رژیم هاى دیگر است ، اینطور نیست که اگر من شکست بخورم ، شما شکست بخورید ، بیایند بگویند زید شکست خورده ، یا اگر من خلاف بکنم ، بیایند ، بگویند خلاف کرده ، اینجور نیست . از فرد به نوع و از نوع به اصل مقصد مى کشانند دشمن اصل اسلامند و قلم ها هم براى اصل اسلام به کار مى رود .

ص: 153

بازى با اساس اسلام گناهى است نابخشودنى

و ما را مى خواهند که در داخل خودمان پوک کنند و منهدم کنند از داخل خودمان . اگر هم همین قدر بود که ما از بین مى رفتیم لکن مکتبمان محفوظ مى ماند ، اشکال نداشت ، لکن آنها مقصدشان این است که مکتب را بهش صدمه بزنند . و این یک مسؤولیت بزرگى ، جانفرسائى براى ما آمده است ، یک مسوولیتى است که اگر خداى نخواسته تقصیر بکنیم در این قضایا ، اگر چنانچه ما بخواهیم براى _ مثلا فرض کنید _ فلان امام جماعت بخواهد براى رواج بازار خودش یک کارى انجام بدهد ، در کمیته عمدا یک کسى کارى انجام بدهد ، به طورى که دست دشمن هاى ، قلم هاى مسمومشان که هست بهانه پیدا بکنند و حمله کنند به آن چیزى که اساس است و آن عبارت از اسلام است ، ما یک گناهى مرتکب شدیم که بخشودنى نیست ، گناهى بخشودنى است بخشودنى هست پیش خدا که صدمه اش به خود آدم برسد ، خود آدم آلوده بشود یا افرادى فرض کنید اما آنى که با اساس اسلام برخورد بکند و بازى با اساس اسلام با اساس اسلام باشد ، این مطلبى نیست که به ما ببخشند و این ننگى براى ما ، براى جامعه روحانیت در تاریخ پیدا خواهد شد که تا آخر جبران نمى تواند شود .

در مقابله بین اسلام و کفر همه مسؤولند ، بخصوص علما و روحانیون

تکلیف اهل علم در این زمان از همه زمان هائى که بر اهل علم گذشته بیشتر است ، از صدر اسلام تا حالا براى اهل علم اینطور صحنه پیش نیامده . آن روزى که حضرت امیر سلام اللّه علیه در جنگ خیبر بود که پیغمبر اکرم مى فرماید که اسلام تمامش با کفر تمام مقابله کرده ، آن روز براى حضرت امیر صحنه اى پیش آمده بود و مسوولیتى پیش آمده بود که اگر چنانچه خداى نخواسته به فرض محال سستى مى شد ، تا آخر ، ابد ، بخشودنى نبود ، لکن او که اهل سستى نبود ، او پیش مى برد . او یک ضربتش افضل از عبادت ثقلین شد در آن روز . امروز هم ما مواجهیم ، آنطورى که در این برهه از زمان که هستیم ، اسلام مقابل با تمام کفر است . نه من و شما مقابلیم ، من و شما مطرح نیستیم ، نه ملت ایران ، این هم مطرح نیست ، اسلام الان مطرح است ، یعنى مقابله بین اسلام و کفر ، و در این مقابله ما بین اسلام و کفر همه ملت مسوولند ، همه مسوولند . لکن روحانیت بیشتر مسوول است ، براى اینکه پاسداران درجه اول روحانیین اند ، اینها بیشتر مسوول از دیگران مى شود گفت که سنخ ، صنف مثلا کاسب ، صنف کذا ، اینها مثلا اکثرا قاصرند ، چطور ، اما در اهل علم این کم است ، قصور کم است ، مسؤولیت هم زیاد . باید فکر بکنید .

این مسوولیتى که الان به عهده همه ما هست ، چطور ما از زیر بار مسوولیت بیرون برویم . نه شما آقایان ارومیه و نه آقایان آذربایجان و آقایان تهران و قم ، همه علمأ ایران ، این بار به دوش همه است ، همه ملت است . سنگینى اش بیشتر به دوش علما است ، باید علما فکر بکنند ، باید محاسبه بکنند خودشان را . یکى از چیزهائى که در منازل سیر است ، محاسبه است که انسان آنوقتى که محاسبه شده است بین خودش و خدا ، خودش را به حساب بکشد ، محاسبه کند خودش را که من در این راهى که دارم

ص: 154

مى روم چه کردم امروز ، من چه کردم ؟ محاسبه کنید خودتان را ، هم محاسبه کنیم همه خودمان را و همه ملت ، همه مسلمان ها و در راس ، علما ، آنقدر مسوولیتى که به عهده آقایان اهل علم است ، به عهده دیگران نیست ، آنقدر آنها ، اگر چنانچه خداى نخواسته یک راهى بروند که راه خدا نباشد ، چهره اسلام به دست آنها جور دیگر مى شود ، کارى بکنید که به عهده ما یک همچو مسوولیتى که هست ، بتوانیم به آخر برسانیم .

لغزش علما ، اسلام را در خطر مى اندازد

از خدا بخواهید که ماها از لغزش دور باشیم . خودتان براى خودتان ، براى همه ملت ، ملت بخواهد براى خودش و براى علما دعا کنند که این طبقه لغزش پیدا نکنند که به لغزش آنها اسلام در خطر است . همه ما مکلفیم ، همه مسوولیم و (کلکم راع و کلکم مسوول ) این براى همه است ، لکن به عهده شما بیشتر است . شماها باید بیشتر رعایت بکنید . بیشتر در این پستى که هستید که مسند اسلام است ، بیشتر مراعات بکنید . بیشتر مردم را مراعات کنید ، جامعه را بیشتر تربیت کنید و همه مسوولیم و همه مسوولید و هر کس سعه نفوذش بیشتر است ، مسوولیتش بیشتر است .

از خدا بخواهید که ما بتوانیم و خودتان بتوانید و ملت بتواند از این مسوولیت بزرگى که به عهده اش هست ، لااقل پیش خدا آبرومند باشد . ما رفتنى هستیم ، آقا این یک مسأله واضحى است ، همه مان خواهیم رفت ، همه مان در رحیل هستیم ، توى راهیم همه . از من نزدیک است ، شما جوانید یک قدرى عقب تر ، آن هم معلوم نیست ، مرگ هم معلوم نیست که براى پیر و جوان فرقى بگذارد ، یک امد معینى است ، همه رفتنى هستیم ، کوشش کنید که آن وقت که ملک موت مى آید و مشاهده مى کنید او را ، آن با شما به یک صورت رحمانیت عمل کند ، شما را که مى برد به یک صورت خوب ببرد . کوشش کنید که آنجا که باب رحمت است بسته نشود و باب غضب باز بشود ، از خدا بخواهید که بشود اینطور ، و اگر چنانچه ما در این قدم که حساسترین قدم است در اسلام و براى همه و براى روحانیت و براى همه متفکرها و براى همه ملت ، در این موقعى که حساسترین مواقع است بین تان ، ایجاد اختلاف بین تان نکنید ، دسته بندى نکنید ، هر کسى براى خودش نکشد . خدا هست ، غفلت نکنید از او ، خدا حاضر است ، همه ما تحت مراقبت هستیم (واللّه من ورائکم محیط) مراقب است . آن خطرات قلب شما در مراقبت حق تعالى است ، آن لحظات چشم شما در مراقبت حق تعالى است ، آن حرکات زبان شما در محضر حق و در مراقبت اوست ، توجه داشته باشید که این دنیا رفتنى است و حساب شما با کسى است که همه چیزشان تحت مراقبت بوده است . قضیه ، قضیه معصیت انسان و قضیه اینکه من بنده خدا هستم و بنده خدا معصیت کار مى شود و این کذا ، قضیه ، قضیه محاسبه بین شما و خدا تنهائى ، قضیه ، قضیه این است که امروز غیر زمان طاغوت است ، زمان طاغوت اگر یک شخصى ، ملائى یک کار خلاف مى کرد ، مى گفتند این طاغوتى هست و این مثلا آخرش مى گفتند ساواکى هست ، نمى آمدند سراغ اینکه بگویند این حرفى که آخوندها از اول داد مى کردند و مردم را هم وادار مى کردند به داد کردن ، این حرف دروغ

ص: 155

از کار در آمد ، این نمى گفتند به آنها ، آخوندها آن وقت مظلوم بودند . چهره مظلوم چهره محبوب است ، شما در آن رژیم هر چه مظلومتر مى شدید محبوبتر مى شدید ، هر که مظلومتر بود محبوبتر بود . چهره امروز ، چهره مظلومیت نیست تا محبوب بشوید ، چهره این است که وقتى که کار در اینها درآمد ، اینها هم همانند . شما را به صورت دیگر در مى آورند ، آنها هم که فرض کنید که در این کارى که من مى کنم یا شما مى کنید ، دخالت ندارند ، آنها را هم پهلوى شما مى گذارند با یک چوب مى زنند .

پس ما مسوولیت اسلام را داریم ، مسؤولیت مسلمان ها را هم داریم ، مسوولیت روحانیت را هم داریم ، همه چیز را داریم ، همه چیز را داریم ، همه مسوول و هر کس سعه نفوذش بیشتر ، مسوولیتش بیشتر . کارى بکنید که آن اسلام عزیز که امروز دست شماست ، با یک صورت خوبى تحویل بدهید به اعقابتان ، یک صورت مشوه درست نکنید که بگویند همین بود . اسلام نورانى است ، با دست ماها مشوه مى شود .

کار بکنید که اسلام از ما گله مند نباشد

و امروز روزى است که اگر خداى نخواسته ما در این نهضت شکست بخوریم ، شکست خوردیم تا آخر . یک وقت بود که ما هى مى گفتیم که طاغوت هست ، انشأاللّه حکومت اسلامى بشود ، انشأاللّه آن درست مى شود ، همه حرفمان این بود ، ملت هم فریاد کردند که ما اسلام را مى خواهیم .

اگر خداى نخواسته حالا یکى اینطور شده ، به واسطه کجروى ماها ، کجروى طوائف مختلف ، کجروى احزاب ، بعضى از احزاب ، اگر خداى نخواسته از باطن ما را تهى کنند و ما را به جان هم بریزند و مهم این نیست ، مهم اینست که با به جان هم ریختن ، صورت اسلام را یک جور دیگر جلوه بدهند به دنیا ، بگویند سر و کار آنها با دنیاست . قلم آنها دستشان هست ، همه چیزهاى گروهى ، رسانه هاى گروهى دست آنهاست ، ماها یک ملت ضعیفى هستیم ، و جز یک حربه که ایمان بود ، نداشتیم . همه تبلیغات مال آنهاست ، ما راه تبلیغى نداریم ، کارى ما نکنیم در همه تبلیغاتشان و همه جاى دنیا بگویند که اسلام اینطورى بود که در ایران بود .

شما ملاحظه مى کنید در بعضى از این ممالک که اسم اسلامى رویش هست ، الان هم در همه جا مى گویند که اسلام این است که در اینجاست ، خوب ، این یک چیز ، مائى که ادعا داریم و ادعا مى کنیم همه مان _ و صحیح هم هست ادعامان _ که اسلام آن نیست که آنها مى گویند ، اسلام یک اسلامى است که حکومتش یک حکومت خاص است ، رژیمش یک رژیمى است غیر همه رژیم هاى دنیا ، عدل و انصاف هست در آن ، حکومت خداست . مائى که این حرف را مى زنیم و صحیح هم هست حرفمان اگر گفتارمان با اعمالمان مخالف باشد ، مگر منافق چیست ؟ یک دسته از منافقین در صدر اسلام بودند که گفتارشان با واقعشان مخالف بود ، راجع به اصل اسلام مى آمدند مى گفتند ما مسلمانیم و نبودند .

ما ادعا مى کنیم که ما روحانیون مى گذاریم ، ما اول باید از خودمان مایه بگذاریم . بیخود هى

ص: 156

نگوئیم ما خوبیم و دیگران بد ، مائى که دعوى این را داریم که ما هستیم که اسلام را مى خواهیم ترویج کنیم ، اسلام را مى خواهیم تقویت کنیم ، علاقه به اسلام داریم ، احکام اسلام پیش ماست ما ، باید احکام اسلام را پخش بکنیم . مائى که این مسائل را داریم مى گوئیم و خودمان هم به صورت یک نفر آدمى که به اسلام به همه معنا ایمان آورده است و قبول دارد همه چیزش را و یک آدم متقى صالح کذاست ، اگر خداى نخواسته در باطن بر خلاف این باشیم ، منافق نیستیم ؟ همان ابوسفیان منافق است ؟ من و شما هم منافقیم ، آن ایمانش را عرضه مى کرد و نداشت ، شما هم کمال ایمانتان را عرضه مى دارید . بله ، مسلمان هستید ، اما منافقید ، این مسلمان منافق در جهات دیگر . اینها هیچ کدام مهم نیست ، مهم این است که اسلام دست ما آمده است ، امانت خداست دست ما آمده است ، این امانت را باید به آنطورى که هست بدهیم به اعقابمان ، عرضه کنیم این اسلام را به آنطورى که واقع اسلام است به دنیا ، و خودمان جورى نکنیم که این اسلام را یک طور دیگر نمایشش بدهیم به غیر ، آنطورى که هست نمایشش بدهیم . این دیگر فرق نمى کند بین آن بچه طلبه و طلبه نارسى که تازه تو مدرسه رفته است و شما آقایان که از علما هستید و در مساجد هستید با سایرین ، هیچ فرقى مابین آنها نیست ، منتها شما آقایان که بزرگتر و بالاتر هستید ، مسؤولیت تان بیشتر است . امثال من طلبه است ، اما همه مسوولند ، مسؤولیت کم و زیاد دارد ، به حسب اختلاف نفوس ، اختلاف سعه کلمه ، کارى بکنید که اسلام از ما گله مند نباشد ، قرآن کریم از ما گله مند نباشد ، که آقایان که شما خودتان را مى گفتید که ما مروج قرآن هستیم ، مبین احکام قرآن هستیم ، چرا خودتان یک کارى دارید مى کنید یا کردید که اسلام یک جور دیگر جلوه کند پیش مردم .

خیلى مواظب باشید ، این مسند خطرناک است ، این عمامه خطرناک است ، این محاسن خطرناک است . خودتان را از این خطرها نجات بدهید ، حفظ کنید خودتان را ، این مال ما ، همه همین طور ، فرق ندارد ، اسلام مال اهل علم نیست ، اسلام مال همه است ، این امانتى است که خدا به همه داده است . شما هم اگر چنانچه فرض کنید پاسدارید و در یک جائى به اسم پاسدارى اسلام ، پاسدارى شدید ، شما حالا پاسدار طاغوت نیستید ، پاسدار اسلام هستید ، اگر چنانچه پاسدار اسلام هم یک کارى بکند که بگویند اینها هم مثل سابق ، در بین همین مردم ضعیف الایمان هست که مى گویند که ایکاش نشده بود براى اینکه ما حالا از دست بعضى از مامورین بیشتر بر ایمان بد مى گذرد از سابق ، ولو درست نمى گویند لکن خوب ، گفته مى شود ، آنها هم که شیطانند تزریق مى کنند به آنها یک همچو مسائلى .

این یک مساله اى نیست که مربوط به من و آقا و آقا باشد ، این یک مساله اى است مربوط به ملت است ، یک ملتى که اسلام را راى به او داده ، گفته است ، راى داده ملت به جمهورى اسلامى ، یعنى قبول کرده است که باید ما نظاممان نظام اسلام باشد ، آنوقت اینکه قبول کرده است که نظامش باید نظام اسلامى باشد ، پاسدار است ، بر خلاف نظام اسلام عمل مى کند ، کاسب است بر خلاف نظام اسلام عمل مى کند . نظام مال همه است ، نظام یک چیزى است که همه ملت در تحت پوشش نظم باید باشد . بازارى یک کارى مى کند که بر خلاف آن نظامى است که اسلام قرار داده است و هکذا ، ادعا کردید که ما اسلام

ص: 157

را قبول کردیم رژیممان حالا رژیم اسلامى است ، از طاغوت منتقل شدیم به اللّه ، از حکومت شیطان بیرون آمدیم تحت حکومت رحمان رفتیم ، ما که این ادعامان است همه ملت راى به این دادند ، اگر کارهاى زمان طاغوت را اعاده کنند ، اینها در این ادعا منافق بودند .

باید از حالت شیطانى به حالت رحمانى متحول شویم

کارها را باید عوض کرد ، باید تحول پیدا کرد ، باید همه ملت متحول بشود . این نباشد که ما متحول ، انقلاب چیز کردیم ، از طاغوت بیرون ، باید انقلاب باطنى بکنیم ، باید نفوسمان هم منقلب بشود ، اگر تا حالا در تحت سلطه شیطان و طاغوت بوده است ، متحول بشویم و بیرون برویم از این پوشش شیطانى به پوشش رحمانى . آن به این است که ما مطابق نظام اسلام عمل کنیم . رباخوارى مخالف با نظام اسلام است ، جنگ با خداست به حسب قرآن (فاذنوا بحرب من اللّه ) بیائید به جنگ خدا ، اینها به جنگ خدا رفتند .

اگر بازار مسلمان ها همان بازار زمان طاغوت باشد ، نمى تواند بگوید که من رژیم اسلامى را قبول کردم ، نخیر ، شما در تحت رژیم شیطان هستید و طاغوت هستید باز و هکذا همه قشرها یک مساله اى است مال همه قشرها و ما اول براى خودمان قبول مى کنیم مساله را و بعد هم براى همه تان . مسوول اول خود ما هستیم و بعد هم همه شما . فکر اسلام باشید که این مساله را نگذارید صدمه بخورد ، از دست ما صدمه بخورد . از دست دشمن ها مى خورد ، اگر دولت ها با هم باشند آسیب نمى توانند بزنند ، آسیب نمى توانند بزنند ، اما اگر چنانچه ماها از دست به جان هم بیفتیم ، با هم مختلف باشیم ، ماها بخواهیم هر کدامى یک کارى را انجام بدهیم ، از نظم اسلامى بیرون برویم ، از تحت فرمان حکومت اسلامى بیرون برویم ، از فرمان خدا بیرون برویم آسیب مى بینیم ، از باطن ما را از هم منفصل مى کنند و آسیب پذیر مى کنند ، و الان تمام افکار ، افکار آنهائى که مى خوردند مال این ملت را ، متوجه این معنا است .

اگر ما را محاصره اقتصادى بکنند ، ما فعالتر مى شویم

هیچ وقت از نظامى نترسید ، هیچ وقت از این حرف هائى که مى زنند که ما مداخله نظامى مى کنیم ، از این هیچ وقت نترسید ، بلکه آنوقت هم مداخله نظامى بکنند به نفع ماست . از حصر اقتصادى هم ابدا نترسید ، نمى توانند ، اگر براى اینکه خوب ، روزیش از آسمان مى رسد و هى مى دهند به او کارى نمى کند ، اگر ما را محاصره اقتصادى بکنند ما فعالتر مى شویم ، به نفع ماست ، بکنند ما را محاصره ، از این هم هیچ نترسید . از این دشمنى که آمده در داخل و ما را مى خواهد از داخل فاسد کند ، این ترس دارد که ما به جان هم بیفتیم ، من شما را لعن کنم ، خداى نخواسته شما من را لعن کنید ، و ملت را با صورت هاى مختلف ، حزب هاى مختلف ، جمعیت هاى مختلف _ در عرض چند ماه قریب دویست تا جمعیت مى گویند هست ، جمعیت مختلف _ این جمعیت هاى مختلف اگر همه وجهشان یک طرف بود ،

ص: 158

همه براى خدا بود ، خوب ، هر کسى مى خواهد یک راهى ، مثل یک کسى بقال است و توجه به خدا دارد ، یک کسى ملاست و توجه به خدا دارد ، اما احزابى که در ایران پیدا مى شود ، جمعیت هائى که در این طرف ها پیدا مى شود ، اینها (کل یلعن صاحبه ) همه مخالفند با هم ، آنها هم همین را مى خواهند که از راه زیاد شدن احزاب ، زیاد شدن اختلاف درست کنند . این راه ، راه احزاب که از آن راه پیش مى آید ، در قضایاى دیگر هم همین حرف ها را پیش مى آورند ، این زیانش چیست ، آن زیانش چیست ، این باید چه جور باشد ، آن باید چه جور باشد . تمام اینها نقشه است ، این غائله هائى که یکى بعد از دیگرى پیش مى آورند ، این نقشه هائى است که طرح ریزى شده است و به دست خود ماها انجام مى گیرد که بین خود ماها را از هم جدا کنند ، آنها نتیجه اش را ببرند . و خدا همه ما را حفظ کند از اینطور اختلافات ، از اینطور چیزها .

خداوند انشأاللّه همه تان را تایید کند ، موفق باشید ، سلامت باشید و متشکرم از آقایان که اظهار لطف کردند و در این منزل حقیر وارد شدند .

ص: 159

تاریخ : 10/10/58

بیانات امام خمینى در جمع گروه بانوان دوازده فروردین شماره 2 کن و حومه

تحقق جمهورى اسلامى یک ضربه اى است به شرق و غرب

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من هر وقت بانوان محترم را مى بینم که با عزم و اراده قاطع در راه هدف ، حاضر به همه طور زحمت بلکه شهادت هستند مطمئن مى شوم که این راه به پیروزى منتهى مى شود .

ملتى که تمام قشرهایش ، خانم هاى محترمش و مردان معصومش با هم هستند و یک راه مى روند ، این راه آسیب نخواهد دید ، شما نگران آسیب هاى خارجى نباشید ، از خارج نمى توانند شما را آسیب برسانند مادامى که خودتان منسجم هستید . نه دخالت نظامى از آن کارى ساخته است و نه حصر اقتصادى و این مسائل که آنها پیش مى آورند آنها ازشان کارى ساخته نیست و شاید آنها هم که این حرف ها را مى زنند و ظاهرا جدى هم نیست براى اینکه ما را از این حرف هاى دیگر اغفال کنند . آن مسائلى که ممکن است از آن مسائل ، آسیب ببینیم ، آن مسائل داخلى است . توطئه ها اینطور است ، از خارج یک چیزهائى گفته مى شود تا اذهان متوجه به خارج بشود مثل همین حصر اقتصادى و مداخله نظامى که دولت آمریکا تهدید مى کند ملت را ، به نظر مى رسد که این یک توطئه باشد که اذهان را از داخل کشور متوجه به خارج بکند ، غافل بشوند از توطئه ، غافل بشوند از شیطانى داخل . بعید به نظر نمى رسد آن چیزى که پیش اجانب اهمیت دارد و به آن اصرار دارند آن توطئه اى است که در داخل حاصل مى شود . اگر ما را از خارج اغفال نکنند و توجه ملت ما به داخل کشور و توطئه هاى داخلى باشد ، ممکن است که ما بتوانیم و انشأاللّه مى توانیم که آن توطئه ها را خنثى کنیم . لکن آنها از خوف اینکه مبادا ملت همه قوایش را صرف داخل بکند و این توطئه هائى که اصیل است پیش آنها ، این توطئه ها را خنثى بکند ، یک طرح هاى خارجى مى ریزد ، یک مسائل خارجى پیش مى آورد ، مثلا بعض از اقشار را متوجه مى کنند که در انگلستان توطئه اى است در فلان محل ، یک توطئه اى است ، در فرانسه یک توطئه اى است و مى خواهند از آنجا توطئه اى را بجا بیاورند که بیایند ایران چه بکنند . خود این هیچ اساس ندارد ، محتمل هم هست که همین صحبت هائى که با تناقض گوئى هاى مختلف و تضادگوئى هاى مختلف از دولت امریکا صادر مى شود راجع به اینکه گاهى دخالت نظامى ما مى کنیم ، آن یکى مى گوید نه نمى شود دخالت ، دوباره دخالت مى کنند ، دوباره مى گویند نه ، نمى شود دخالت ، دوباره دخالت مى کنند ، دوباره مى گویند نمى شود دخالت و از این حرف ها ، حصر اقتصادى مى کنیم ، حالا چند

ص: 160

روز صبر کنید به سازمان ملل مى بریم خوب حالا یک قدرى صبر کنید ، به شوراى امنیت مى بریم ، یک قدرى مهلت بدهید ، این حرف هائى که به نظر مى رسد براى مقصد دیگر است نه براى خودش ، نه حصر اقتصادى مى کنند و مى توانند ، نه دخالت نظامى مى کنند و مى توانند ، اما مى توانند با این حرف ها ما را ، اذهانمان را متوجه به آن طرف کنند . و از خودمان غافل بشویم .

در عین حالى که ملت ما باید هوشیار باشد راجع به همان مسائلى که در خارج هم طرح مى شود و غفلت از او هم نکند ، بیشتر نظر باید به توطئه هاى داخل باشد ، توطئه هائى که در داخل انجام مى گیرد خیلى زیاد است و اینها در این توطئه ها فن هاى زیادى دارند ، ذوفنون هستند! یک قسمش همین شلوغى هائى است که راه مى اندازند . در آذربایجان این بساطى که درست مى کنند و دامن به آن مى زنند یک قسم اینهاست ، در سیستان ، در زاهدان ، در کجا ، یک قسم دیگرش این اختلافاتى که در شهرها و در دهات و در سایر جاها ایجاد مى کنند گروه هاى مختلف ، اختلافات زیاد ایجاد مى شود ، او جمهورى اسلامى مى گوید ، آن یکى چیز دیگر مى گوید ، آن یکى چیز دیگر مى گوید ، مقابل اسلام هى طرح هاى متعدد مى دهند در عین حالى که مى دانند پیش نمى رود ، لکن مى خواهند ناراحت کنند . همانطورى که خارجى ها طرح مى دهند براى دخالت نظامى یا حصر اقتصادى و خودشان مى دانند که یک چیز صحیحى این نیست ، این طرح براى مقصد دیگرى ممکن است باشد و آن اینکه ما را از این آشفتگى هاى داخلى متوجه به آن بکنند ، به نظرمان بیاید که آن مشکل است ، اینها دیگر مشکلات ندارد ، احتمال این معنا هست .

ما در عین حالى که باید توجه به آن مشکل داشته باشیم و با تمام قوا متوجه به آنجا باشیم ، اما از این مشکلات داخلى که شاید پیش آنها اصیل باشد ، از این غفلت کنیم ، این اختلافاتى که از اول تا حالا ایجاد کردند ، از آن روزى که یک پیروزى نسبى براى این ملت حاصل شد و این سد را شکستند و دست اجانب قطع شد از این کشور ، از آنوقت شروع کردند به ایجاد اختلافات و توطئه ها ، یک راهش این بود که در هر قدمى که ملت بر مى دارند یک اختلاف ایجاد کنند ، راجع به اصل جمهورى اسلامى حرف ها بزنند و مقاله ها بنویسند و نطق ها بکنند ، راجع به مجلس خبرگان صحبت ها بکنند که حالا هم دارند مى کنند ، راجع به قانون اساسى مسائل بگویند و حالا هم دارند مى گویند که قضیه رئیس جمهور است . تاکنون از قرارى که گفتند صد و بیست نفر خودشان را کاندید کردند . نه اینکه نمى دانند که کاندیدى است که اثرى ندارد براى اینکه رئیس جمهور بشود فلان آدم ، بیشتر اینها الا نادرشان مى دانند که موفق نمى شوند ، لکن یک مقصد دیگرى در کار است غیر از ریاست جمهور و آن این است که همان ایجاد یک تشنج و اختلاف و این چیزها براى آنها مطلوب است که کشور ما مشغول باشد ، همیشه مشغول باشد به چیزهاى داخلى خودش و این شلوغى هائى که در داخل هست و متوجه توطئه نباشد و متوجه علاج نباشد و فلج بشود ، بعد هم راجع به مجلس شورا مصیبت زیادتر است ، آنجا دیگر از همه زیادتر است . در هر صورت تمام این مسائل دور مى زند به اینکه این جمهورى اسلامى آنطورى که باید تحقق پیدا نکند ، اگر تحقق پیدا بکند ، براى آنها ضرر دارد و دست آنها تا آخر کوتاه مى شود و

ص: 161

این یک ضربه اى است بر غرب ، بر شرق و آنها مى خواهند که نشود همچو مطلبى . و ملت ما باید آنقدرى که باید توجه به این آشفتگى هاى داخلى داشته باشد توجه به چیزهاى دیگر نداشته باشد ، همه ما باید این را تحت نظر بگیریم ، لکن آنکه صدمه بیشتر به ما مى زند همین اختلافات داخلى است ، او براى یک طرف مى کشد ، او براى طرف دیگر ، همین هواهاى نفسانى است که در انسان هست ، همین خودخواهى و خودپسندى ها در انسان هست ، همین گروه دیدن و خودگرائى به گروه و اینهاست که در انسان هائى که براى خدا مى خواهند کار بکنند هست .

یک ملت وقتى همه با هم منسجم شدند دیگر قابل آسیب نیست

ملت ما اگر بخواهد از این اسارت در طول تاریخ بیرون بیاید و خودش ، خودش را اداره کند و استقلال پیدا کند ، آزاد باشد ، اگر ملت ما بخواهد اینطور بشود ، باید از یک راه پیش برود ، آن راهى که ملت دارد پیش مى رود . ملت این توده جمعیت است . این زن و مرد توده جمعیت که خودشان را علیحده نکردند و جدا نکردند از ملت ، اگر بخواهند این مملکت سر و سامان پیدا بکند باز از این گروه گرائى و از این اختلافات که او براى خودش بکشد ، او براى خودش بکشد دست بردارند ، همه همان راهى که ملت دارند مى روند ، همه همان راه را بروند ، دیگر آسیب نمى بینند . یک ملت وقتى همه با هم منسجم شدند دیگر قابل آسیب نیست ، اما اگر چنانچه خداى نخواسته در بین خودشان اختلاف حاصل بشود ، بین خودشان یک دشمنى ها پیدا شود ، هواهاى نفس نگذارند که یک راه بروند ، آنوقت است که آسیب ممکن است .

لکن من امید این را دارم که با این تحولى که حاصل شده است ، من در جامعه زن ها یک جور تحول عجیبى مى بینم که بیشتر از تحولى است که در مردها پیدا شده و آنقدرى که این جامعه محترم به اسلام خدمت کردند در این زمان ، بیشتر از آن مقدارى است که مردها خدمت کردند ، خدمت مردها هم بسیارش مرهون خدمت زن هاست . در مردها یک حسى است که اگر ببینند زن ها بیرون آمده از خانه ها براى یک مقصدى ، اگر قوه شان یکى باشد ، ده تا مى شود و در مملکت ما اینطور شد که بانوان همدوش بلکه جلوتر از مردها از خانه ها بیرون آمدند و در این راه اسلامى زحمت کشیدند و رنج دیدند ، جوان دادند ، شوهر دادند ، برادر دادند معذلک رنج کشیدند ، عمل کردند ، پشتیبانى از اسلام کردند و مردها هم بسیارى به تبع زن ها این کار را کردند و من امیدوارم که این وحدت کلمه و این انسجامى که ملت ما دارند ، محفوظ باشد و این اشخاصى که افکار متعدده دارند اینها ، خداوند آنها را برگرداند به فکر واحد و ملت ما را منسجم کند با هم به طورى که از آسیب مصون باشند . خداوند انشأاللّه به شما عمر و سلامتى بدهد .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 162

تاریخ : 10/10/58

بیانات امام خمینی در جمع کفن پوشان شهرکرد و بابل

تحمل مصائب و مشکلات در راه رضاى خدا آسان است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

این عواطفى که من از اقشار ملت مى بینم ، عواطفى که آنها را وادار مى کند از راه هاى دور ، از بختیارى ، از شمال اینجا آمدند ، تحمل زحمات کردند در این هواى سرد ، در این راه هاى دشوار ، این عواطف ، یک بارى است بر دوش من . من نمى دانم چطور از زیر بار این عواطف بیرون بیایم . امروز یک عکسى پیش من از یک جوانى فرستادند که او نزدیک دانشگاه شهید شده بود و وصیت کرده بود که اگر من ، فلانى را ندیدم ، این عکس را براى او بفرستید و من از دیدن این عکس و باز عکس هاى دیگرى که از جوان هاى ما در این راه شهید شدند باز احساس یک سنگینى مى کنم . بر دوش من سنگین است این عواطف و آن چیزى که همه سنگینى ها را سبک مى کند ، این است که ما از خدا هستیم و به سوى او مى رویم . راه ، راه خداست ، شما از بختیارى که حرکت کردید تا اینجا براى خدا بوده است ، من مطرح نبودم ، خدا مطرح بوده و آن آقایان که از شمال آمده اند ، آنها هم راه را که طى کرده اند ، راه خدا بوده است ، براى خدا بوده است . آن چیزى که سهل مى کند مشکلات را ، این است که ما براى اسلام تحمل زحمت مى کنیم . ما تبعیت از موالى خودمان ، از آقایان خودمان ، از اولیأ خودمان ، از معصومین خودمان تبعیت مى کنیم ، ما از رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلم تبعیت مى کنیم ، آنها هم تحمل مشاق زیاد کردند ، مشقت هائى که براى ما شاید ممکن نیست که تحمل کنیم . اینقدرى که پیغمبر خدا صلى اللّه علیه و آله وسلم تحمل مشقت براى خدا کرد ، ماها نمى توانیم ، لکن ما هم که قطره اى هستیم از این دریاى بى پایان ، به اندازه یک قطره ، یک ذره مى توانیم فداکارى کنیم ، باید فداکارى کنیم .

برچسب هاى ارتجاعى به ملت استقلال طلب و فداکار ایران

این اسلام است و قرآن است و خدا ، هر چه در راه اسلام بدهیم و هر چه در راه خدا بدهیم و هر چه در راه قرآن بدهیم فخر ماست ، افتخار ماست ، راه حق است . بگذار باطل ها هر چه مى خواهند

ص: 163

بگویند ، بگذار باطل ها شما را مرتجع بدانند ، بگذار آنهایى که مى خواهند براى دیگران زحمت بکشند ، از ملت خودشان غافلند ، از کشور خودشان غافلند ، پشت کردند به ملت و کشور و براى شرق و غرب زحمت مى کشند ، بگذار آنها ، کسانى را که در کشور خودشان و براى خودشان و براى استقلال خودشان زحمت مى کشند ، مرتجع بدانند . دنیا باید حکومت کند و در این امر توجه کند و نظر بدهد که آیا ملتى که دشمن ها را ، دشمن هاى کشور را ، جنایتکارها را از صحنه بیرون رانده است و مى خواهد آزادى براى خودش به دست بیاورد ، مى خواهد استقلال براى خودش به دست بیاورد ، این ملت مرتجع است ، یا آنهائى که الان هم که جنایتکارها بیرون هستند و رفتند ، براى آنها کار مى کنند ، براى آنها در مدارس مى روند و تبلیغات سوء مى کنند ، براى خارجى ها آنها زحمت مى کشند . آیا آنهائى که استقلال ملت ما را مى خواهند سلب کنند ، آزادى کشور ما را و ملت ما را مى خواهند از دستش بگیرند ، آنها مرتجع هستند ، یا آنهائى که مى خواهند از زیر بار ظلم خارج بشوند و مستقل باشند . آیا کسى که مى خواهد پیوسته به شرق و غرب نباشد و با مشت محکم در مقابل شرق و غرب ایستاد و ملت خودش را نجات داد این مرتجع است ، یا این که از اول تا حالا به اسم خلق مى خواهد فدا بشود ، براى دشمن خلق فداکارى مى کند . به طرف چپ مى کشد ، به طرف راست مى کشد .

بگذار دشمن ها هر چه مى خواهند بگویند ، شما راه خدا را پیش بگیرید ، شما راهتان واضح است . راه شما ، راه خداست ، راهى است که انبیأ خدا رفتند . انبیا را اینها مرتجع مى دانند ، اینها قرآن را هم کتاب ارتجاعى مى دانند ، لکن مطلب اینها نیست . اینها براى دیگران دارند زحمت مى کشند جوان هاى روشنفکر ما عواقب امور را ملاحظه کنند و از اینها سؤال کنند شما چه مى گوئید؟ شمائى که براى خلق مى خواهید فداکارى کنید چرا مانع مى شوید از اینکه این خلق مشغول زراعت باشد؟ چرا مانع مى شوید از اینکه کارخانه هاى مردم راه بیفتد؟ چرا خرمن هاى حاصل یک سال عمر یک خانواده را آتش مى زنید؟ شمائى که براى خلق هستید و دیگران را مرتجع دانید ، حساب کار خودتان را بکنید . اینها براى ملت دارند زحمت مى کشند و شما براى دیگران .

من بار دیگر از شما ، از شما جوان ها ، از پیرمردهائى که تحمل این زحمت را آنطورى که آقا مى گویند کشیدند ، از کسانى که بچه هستند و تحمل زحمت کردند ، از کسانى که معلول هستند و تحمل زحمت کردند و از کسانى که به وسیله شما براى ما پیغام فرستادند ، از همه شما تشکر مى کنم و به همه شما دعا مى کنم . خدمتگزار همه شما هستم و امیدوارم که شماها سعادتمند باشید و سعادت دنیا و آخرت نصیب شما بشود .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 164

تاریخ : 11/10/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضاى خانواده هاى شهدا و امدادگران شهرهاى شیراز وتهران و کارکنان شرکت هپکو

تا قطع تمام ریشه هاى فاسد ، ملت نباید آرام بگیرد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

تقریبا هر روز مواجه هستیم با این مادرهائى که بچه هایشان را از دست دادند و این پدرهائى که عزیزانشان را از دست دادند و این معلولین و این مجروحین و این گرفتارى هائى که در رژیم سابق براى ملت مهیا شده بود . ما هر روز تأثرات زیادى در این مسائل داریم ، لکن خودمان را تسلیت مى دهیم به اینکه ملت ما به صورت مجاهدین صدر اسلام در آمدند ، همین طور که در صدر اسلام در رکاب رسول اللّه و امیرالمؤمنین سلام اللّه علیه عده کثیرى از فرزندان اسلام از دست رفتند ، لکن اسلام را حفظ کردند . امروز هم که ما در یک موقعیتى واقع هستیم که اسلام روبروى کفر ایستاده است و احتیاج به فداکارى دارد ، ملت ما بحمداللّه مردانه ایستاده و فداکارى مى کند ، نه مردها ، زن ها و نه زن ها و مردها ، بچه ها همه ایستاده اند و اسلام عزیز را مى خواهند که به پیش ببرند . امروز روزى است که ما مواجه با قدرت هاى شیطانى بزرگ هستیم و آنها هم از توطئه ها ننشسته اند ، مشغول توطئه هستند ، توطئه هاى زیادى در داخل دارند ، مهم آن توطئه هاى داخلى است ، آن حرف هاى خارجى که مثلا انحصار اقتصادى ، مداخله نظامى ، اینها مهم نیست خیلى ، چیزى نیست که قابل اعتنا باشد و امریکا هم در این اعلام کردند که شکست خورد . لکن توطئه هاى داخلى که عمال اجانب و بیشتر از همه عمال امریکا در داخل مشغول توطئه هستند ، آنها هستند تا حالا آن شکست نهائى را نخوردند ، آن مقدارى را که ملت ما شکست داد آنها را ، این است آن عمال ظاهریشان را که در رأسشان محمدرضا بود ، آنها را دستشان را کوتاه کردند و از ایران راندند و دست هاى خیانتکار اجانب هم آنها که ظاهر بود قطع شد ، لکن ریشه هاى زیرزمینى ، توطئه هاى دامنه دار همه جانبه در همه قشرها مشغولند . ملت ما گمان نکند که پیروزى نهائى را پیدا کرده است . بین راه هستیم ، در حال انقلابیم ، تا تمام این قشرها ، تمام این ریشه هاى فاسد از این مملکت قطع نشود ملت ما نباید آرام بگیرد . همان نهضت را که بحمداللّه با قدرت تا اینجا رسانده است ، باید با قدرت هم پیش ببرد و من امیدوارم که با این روشنى که پیدا شده است این ، با نورى که در دل همه فرزندان اسلام روشن شده است و راه خودشان را پیدا کرده اند و فهمیده اند که دشمن ها کى هستند و دوست ها کى و توطئه گرها چه صنف مردمى هستند . امید هست که انشأاللّه

ص: 165

پیروزى را شماها در آغوش بگیرید .

عوامل پیروزى انقلاب و انگیزه مردم براى جنبش

لکن مهم دو مطلب است ، یکى که بسیار مهم است ، این است که جوان هاى ما در هر رشته اى که هستند و خصوصا آنهائى که در رشته خدمت به نهضت هستند ، چه آنهائى که در کمیته ها هستند و چه آنهائى که پاسدار هستند و چه قواى انتظامیه و همه قشرها ، توجه کنند که اسلام که ما را پیروز کرده است همان فریاد (اللّه اکبر) و تقاضاى شهادت که در همه قشرها پیدا شده است . پدرش که فرزندش را از دست داده افتخار مى کند که شهید شده است ، مادرى که چند تا فرزند داشته و بعضى اش را از دست داده و آرزو مى کند ، مى گوید ، دعا مى کند ، آنهاى دیگر هم شهید بشوند . و این دنبال این است که نهضت اسلامى بوده است . اگر چنانچه یک نهضت غیراسلامى بود ، براى دنیا بود ، معنا نداشت که یک کسى بگوید . من بچه هایم را مى دهم براى دنیا ، چون براى خداست و نهضت براى خدا بوده است . در آنوقتى که همه شما توجه داشتید به اینکه پیش ببرید ، هیچ راجع به خودتان دیگر توجه نداشتید و باید گفته بشود که از خود گذشته و به خداى تبارک و تعالى پیوسته بودید پیروزى را به دست آوردید ، آن هم یک پیروزى که در تاریخ نظیر باید گفت ندارد .

در طول تاریخ بسیار کم است انقلابى که از متن مردم جوشیده باشد

تقریبا تمام انقلاباتى که پیدا شده است به توسط یک قشر نظامى ، یک حزبى که پیوند با نظامى داشته است ، یک اشخاصى که از غیر ، از خارج تقویت مى شدند واقع شده است . شما همین کودتائى که در افغانستان در این چند روز واقع شد یک شخص که اعلام کرده است من کمونیست هستم ، از سران کمونیست بوده است ، با نظامى کشور شوروى این کودتا را کرده است ، آن هم الان معلوم نیست که بتوانند به آخر برسانند ، ملت افغانستان هم یک ملتى است که بپا خاسته اند ، لکن کودتاهایى که در آنجا هى پیدا شده است ، هى یکى بعد از دیگرى ، حکومت هاى نظامى بوده است و به وسیله خارجى ها بوده است . سایر کودتاها هم اینطور بوده است ، انقلاباتى هم که پیدا شده است ، آن مقداریش که نظامى ها دخالت داشتند و احزاب دخالت داشتند ، ملت آنقدر دخالت نداشت . شما شاید در طول تاریخ کم پیدا کنید یک انقلابى که از متن خود مردم جوشیده باشد و هیچ اتکائى به قوه نظامى ، به قدرت خارجى نداشته باشد ، اسلحه نداشته باشد ، تعلیمات نظامى در کار نباشد ، همین توده مردم ، دانشگاهى که شغلش تحصیل بوده ، طلبه که شغلش تحصیل بوده ، بازارى که شغلش کسب بوده ، کشاورز که شغلش معلوم بوده است و آنهائى که در کارخانه ها کار مى کردند ، همه یک شغل هاى خاصى داشتند و اصل نظامى در کار نبوده ، نه تعلیمات نظامى دیده بودند ، نه سازوبرگ نظامى داشتند ، با یک قدرت معنوى یک تبدیل از انسان مادى به انسان معنوى پیشبرد شد .

آنها مجهز به همه قوا ، به همه آلت تجهیز ، داراى همه جور ساز و برگ جنگى و افراد نظامى که

ص: 166

تعلیمات نظامى دیده و پشت سرشان تمام قدرت ها ، ابرقدرت ها بود ، پائین تر از آنها و شما اتکا به خود و از باطن خود جمعیت جوشیده این نهضت ، و اتکا به خدا ، این شما را پیش برد . این را باید حفظش کنید .

پیروزى انقلاب به واسطه هاى رها کردن جهات مربوط به خودتان و توجه به خدا بود

اگر بخواهید که نهضت تان انشأاللّه به آخر برسد و همه احکام اسلام انشأاللّه پیاده بشود و یک مملکت اسلامى ، یک مملکت الهى پیدا بشود ، باید این رمزى که شما را به پیروزى رساند حفظش کنید و این توجه به خدا ، همین ایمانى که شما را پیش برد و بى اعتنائى به آن چیزهائى که خود آدم مى خواهد ، بلا اشکال شما توجه به این داشتید . همه خواهرها ، برادرها ، که آن روزى که تو خیابان ها مى آمدید و فریاد مى زدید که این رژیم را ما نمى خواهیم و جمهورى اسلامى را مى خواهیم ، توجه داشتید که هیچ کدام فکر این نبودید که لباستان چى است ، خانه تان چى است ، زندگى تان چى است ، مدرسه تان چه جورى است ، هیچ ابدا این فکر در مغز شماها نبود . اگر این فکر بود پیروز نمى شدید . اگر هر کدام فکر این بودید که زندگیم باید چه جورى باشد ، پیروز نمى شدید براى اینکه هر کس فکر خاصى دارد و دنبال اوست . همه جهات مربوط به خودتان را رها کردید و وجهه قلبتان خدا بود و اینکه اسلام را مى خواهید زنده کنید ، از ظلم و از بیدادگرى ها به تنگ آمده بودید ، توجه کرده بودید به عدالت الهى و آن روزى که پیش مى رفتید هیچ در فکر خود نبودید ، همه به فکر آن مقصد بودید . این معنا اگر چنانچه از دست شما گرفته بشود و حالا هى مربوط باشد به کارهاى خودتان ، اگر ما به آخر رسیده بودیم آنوقت وقت این بود که بنشینیم راجع به اینگه چه باید بکنیم ، سازندگى . اما ما به آخر نرسیدیم ما الان نظیر همان وقت هاست که توى خیابان ها فریاد مى زدید ، حالا آن جهت خیابانش رفته است لکن مواجهه با یک قدرت بالاتر و آن قدرت امریکا و دیگران .

اگر خودمان را پیروز حساب بکنیم همین جا متوقف مى شویم

اگر ما خودمان را پیروز حساب کنیم و برویم دنبال اینکه باید ما حالا که پیروز هستیم برویم ببینیم کى چى دارد ، چى ندارد برگردیم به خودمان و به حال خودمان ، این پیروزى همین جا توقف مى کند ، اگر توقف هم بکند خوب است ، عقب مى رود . آنها توطئه مى کنند و با هم مجتمع مى شوند ، شماها وقتى که برگشتید به حال خودتان ، با هم متفرق مى شوید . آنوقت شما مجتمع بودید و آسیب ناپذیر و اینها نمى توانستند کارى بکنند ، آنها ، حالا شیاطین با هم اجتماع مى کنند و با هم پیوند مى کنند و شما اگر چنانچه از حالى که داشتید برگردید به حال خودتان ، هر کدام آن چیزى را که مربوط به خودتان هست توجه به آن پیدا بکنید متفرق مى شوید و آسیب پذیر ، در صورتى که بین راه هستید . اگر به مقصد رسیده بودید ، اشکال خیلى نداشت ، لکن بین راه هستید الان ، یک قافله اى که یک گردنه را گذرانده است و مجهز رفته است ، گذرانده ، اگر خیال کند که تمام شد قضیه و گردنه هاى دیگر را به فکرش

ص: 167

نباشد ، با چند نفر دزد از بین مى رود ، اما اگر همانطورى که در گردنه اول مجهز و خودش را براى مقابله با سارق مهیا کرده ، در گردنه هاى بعد هم به همانطور مجهز باشد نمى تواند آسیب ببیند ، شما حالا یک گردنه را گذراندید ، آن گردنه شاهنشاهى است این را گذراندید ، اما گردنه هاى دیگر هست الان ، باید هم بگذرانید و مى توانید اگر آن معنائى که در میان حاصل بود که آن گردنه را از آن گذشتید آن را نگهش دارید ، محکم نگهش دارید ، همه گردنه ها را خواهید گذراند .

علت اساسى مخالفت ضدانقلاب با جمهورى اسلامى و عملکردهایشان در مخالفت

امروز چیز مهم این است که اختلافات بکلى از بین برود ، آنهائى که مى خواهند این جمهورى به آخر نرسد و ضربه دیدند از جمهورى اسلامى ، ضربه دیدند از ملت ایران ، و مى دانند این ضربه را از اسلام دیدند ، آنها قدم به قدم مخالفت با اسلام مى کنند و مى خواهند نگذارند ، نمى خواهند که جمهورى اسلامى پیدا بشود . اول راجع به جمهورى اسلامى اش ، اسلامى اش را مى گفتند لازم نیست ، بعدا نمى خواستند بگذارند بدهند ، بعد هم در مجلس خبرگان بساط درست کردند تا رسید به اینجا که حالا مى خواهید رئیس جمهور معین کنید ، اینجا هم باز همین مسائل پیش مى آید ، بعد هم در مجلس شورا همین مسائل پیش مى آید . اینها نمى خواهند که یک مملکتى با رژیم اسلامى تحقق پیدا بکند براى اینکه ضربه را از اسلام خورده اند . توطئه هاى یک قسم زیادش به وسیله آنهائى که وابسته به آن قدرت هاى بزرگ ، وابستگى به قدرت هاى بزرگ دارند . یک مقدار زیادش صرف مى شود فعالیت ها در اینکه ، نگذارند جمهورى اسلامى پیدا بشود ، نگذارند یک رئیس جمهور متعهد و مسلمان دلسوز براى ملت ، غیر وابسته به شرق و غرب پیدا بشود ، این یک قضیه هست که شما با قدرت اسلامى پیش رفتید و خودتان چیزهایى که احتیاجات شخصى بود کنار گذاشته بودید . حالا هم باید همین طور جلو بروید و تا آنجائى که انشأاللّه مستقر بشوید انشأاللّه .

یک قضیه هم که دنبال این مطلب است و آنها باز جدیت در آن دارند این است که بار راه هاى مختلف ، گروه هاى مختلف درست کنند و این یک گروهى که شما داشتید ، همه یک حزب کانه بودید همه حزب خدا بودید ، آن را مى خواهند از دستمان بگیرند . این وحدت را مى خواهند از دستمان بگیرند ، یک جمعیتى هر چه افرادش زیاد باشد ، اگر جمعیت با هم منسجم نشوند یک نحو وحدت پیدا نکند ، آسیب برمى دارد ، اصلا خودشان آسیب خودشان مى شوند .

اگر یک جمعیتى در یک کشورى ، در یک استانى ، در یک شهرى با هم یک وحدتى نداشته باشند ، اینها به جان هم مى ریزند ، بعدا خود باطنشان آسیب مى بیند و اگر چنانچه وحدت داشته باشند هر چه وحدت زیادتر باشد ، آسیب کمتر مى شود . در راه که ما بودیم این نهضتى که داشتیم در اول راه ، این وحدت و این انسجام زیاد بود ، محکم بود ، یعنى اصل فکر اینکه (کى دشمن من است ) نبود تو کار ، همه یک نظر بود ، اگر هم یک فکرى بود خیلى در اقلیت بود ، یک انسجامى بین ملت حاصل شد کانه از یک حلقوم صدا در مى آید ، شما اگر در تهران مى آمدید همان معنا راشنیدید ، در تظاهرات که در

ص: 168

آخر ایران مى شد ، مى شنیدید همان مطلبى که ایران ، همان فریادى که از حلقوم تهرانى ها در مى آمد از حلقوم آبادانى ها هم در مى آمد ، بندرعباسى ها هم در مى آمد ، مشهد هم همین طور ، همه جاى ایران یک صدا داشتند مثل اینکه یک حلقوم دارد صدا مى کند . اینطور منسجم شده بودید ، یک جامعه توحیدى ایجاد کرده بودید که همه یکى بودید . آنها هم این جهت را دیدند که سیلى که خوردند از این حیث خوردند ، از دو حیث بود : یکى اسلامش بود ، یکى هم این حیثیتى که ، انسجامى که شما با هم داشتید ، این دو تا هر دو مورد نظر بوده است . اینجا را کوشش مى کنند با قلم ها و با قدم ها ، با تبلیغات ، اسلام را از دستمان بگیرند ، نگذارند حکومت اسلامى پیدا بشود . از این طرف هم انسجام را مى خواهند از دست شما بگیرند ، این وحدت و جهت جامعه توحیدى که عبارت از این بود که همه با هم یک مقصد داشتید و کانه از یک حلقوم صدا در مى آید ، یک اراده کانه دارد عمل مى کند . این را مى خواهند از دستمان بگیرند ، متفرق کنند همه را از هم . طرح هاى مختلف در این دارند ، ایران را از دست شما بگیرند ، این وحدت را از دست شما بگیرند ، راه هاى مختلفى دارد در هر جا .

عمل نکردن به موازین اسلامى ، خلاف بیعت با اسلام است

آن لشکرهاى شیطان ، جنود ابلیس ، الان در همه جاى ایران رفتند و هستند ، هر جا هم که صدائى در مى آید از همین هاست ، از همین شیطان هائى است که تابع همان شیطان بزرگ ها هستند . از اینها هر جا یک صدائى در مى آید و تفرقه افکنى مى شود ، از همین هاست . هر جا صحبت این است که ما مى خواهیم چه بشود در مقابل نهضت ، در مقابل این جمهورى اسلامى یک قدى علم مى کنند ، از این تبلیغات اینهاست ، توى شهرها ، بیشتر توى دهات ، حالا توى روستاها . حالا بیشتر با اسم هاى مختلف ، با فرم هاى مختلف مى روند و این اشخاص خوب را ، اشخاصى اسلامى را گولشان مى زنند ، اینها شیطانند و اینها یک مردم سالمى هستند ، مى آیند به اسم اسلام آنهائى که مى خواهند اسلام را بشکنند ، با اسم اسلام اینها را گول مى زنند ، اوراقى مى نویسند متفرق مى کنند در همه جا که چه و مى خواهند تفرقه بیندازند بین قشرها ، دانشگاه مى روند یک چیز مى گویند ، بازار یک چیزى مى گویند ، در پیش کشاورزها مى روند یک چیز مى گویند ، در کارخانه ها مى روند به کارگرها یک چیزى مى گویند ، هر جا به یک فرم وارد مى شوند ، در شهرها هم الى ماشأاللّه تفرقه مى خواهند بیندازند و اینها بین همه قشرها مى خواهند همانطورى که تا حالا زحمت کشیده شد و دانشگاهى را به اهل علم و به طلبه هاى مدرسه نزدیک کرد و با هم شان کرد و همفکرشان کرد ، مى خواهند این را از هم جدا کنند باز . بازارى و دانشکده اى هم رفیق شده بودند ، دانشگاه و بازار کانه یک موجود بودند ، با هم عمل مى کردند اینها مى خواهند حالا جدا کنند از هم . در همه قشرها یک همچو کارى توطئه هست و در صددند که بشود تا ببینیم که ملت ما تا چه اندازه اى بیدار هست ، آیا دست هاى اینها را خوانده است ؟ آیا توطئه هاى اینها را توجه به آن کرده است ؟

باید بگوئید ، همه ما مکلفیم که این مسائل را تبلیغ کنیم ، اهل علم و اهل منبر بیشتر ، روشنفکر و

ص: 169

اهل قلم بیشتر . دیگران هم باید بگویند به همه ، به طور توصیه از هم ، به هم ، سفارش کنند به هم که گول این شیاطین که مى خواهند جدا کنند شماها را از هم ، گول اینها را نخورید . با اسلام اسلام هم مى آیند ، با اسلام مى خواهند جدا کنند از هم . این ، باید این دو تا مطلب در نظر گرفته بشود که یکى حفظ وحدت ما ، یکى هم این جهت اسلامیت که توجه به مقصد اسلام بود ، نه توجه به خود و یکى از مسائل دیگرى هم که باز شیاطین دارند دنبال مى کنند و ما باید توجه داشته باشیم این است که کارهائى که انجام مى گیرد ، چه از دولت و چه از ملت ، چه از پاسدارها و چه از کمیته ها ، چه از دادگاه ها و چه از نظامى ها ، از هر طائفه اى که انجام مى گیرد ، توجه داشته باشید که روى موازین اسلام انجام بگیرد ، ما انقلاب که کردیم ، انقلاب از تقریبا رژیم طاغوت و کفر به رژیم اسلام و عدل است . نباید به اسم انقلاب ما خلاف کار انقلابى بکنیم . انقلاب اسلامى است ، انقلابات دیگر دنیا اسلامى نبوده دنبالش هزار جور فسادها بوده است اما انقلاب ما انقلاب اسلامى است ، همه شما به جمهورى اسلامى رأى دادید یک عده معدودى نه ، رأى ندادند اما ملت رأى به جمهورى اسلامى ، رأى داد به جمهورى اسلامى ، یعنى پذیرفت که نظام ، نظام اسلامى باشد ، این را ملت پذیرفته است و رأى به آن داده است ، باید وفادار باشد به این رأى ، وفادار باشد به این تعهد شما با اسلام یک تعهدى الان کردید ، همه مان متعهدیم براى اسلام ، اما تازه یک تعهد خاصى با اسلام بستیم و ما بیعت کردیم با اسلام ، بیعت ما این است که جمهورى اسلامى و نظام اسلامى مى خواهیم و رأى به این دادیم و بیعت کردیم با این . اگر ما بنا باشد بگوئیم که ما بیعت کردیم با اسلام ، با جمهورى اسلامى ، رأى دادیم به جمهورى اسلامى ، لکن به احکام اسلام عمل نمى کنید ، این خلاف بیعت است ، این خلاف معاهده است ، باید همه چیز ، همه چیزها اسلامى باشد ، اگر مصادره مى شود باید روى موازین اسلامى باشد ، اگر مال دیگرى را ، هر چه باشد ، مال او باشد از او به اسم مصادره بگیرند این خلاف بیعتى است که شما با اسلام کردید ، اگر یک دادگاهى مال یک شخصى را که احراز نکرده است که این مال از طریق حرام آمده پیش او ، از چپاول آمده پیش او ، بخواهد او را مصادره کند با آن بیعتى که کرده است که من اسلامى هستم ، مخالفت کرده است ، اگر یک وجب زمین مصادره بشود و از مردم گرفته شده باشد بدون میزان هاى شرعى ، خلاف معاهده اى است که با اسلام ما کردیم ، اگر یک نفر آدم ظلم به او بشود ، برخلاف موازین به او یک تعدى بشود هر که این کار را بکند ، این معاهده اى که کرده است ، مخالفت کرده .

در اسلام ، قانون خدا حکم مى کند

ما همه چیزمان باید اسلامى باشد ، نباشد آنطورى که اسم اسلام را رویش بگذاریم ، در واقع طاغوت باشد . یک وقتى ما توجه به این نکنیم که ما از طاغوت سر در آوردیم با اسم اسلام . آنها طاغوت بودند و اسم اسلام هم تو کار نبود ، ما مى گوئیم اسلام ، لکن یک وقت سر از طاغوت در مى آورد ، طغیان بکنید به مردم ، پاسدار مردم را اذیت کند ، پاسبان مردم را اذیت کند ، دادگاه ها برخلاف حکم

ص: 170

بکنند ، باید همه چیز اسلامى بشود . اگر همه چیز اسلامى بشود یک جامعه اى پیدا مى شود غیر قابل فساد ، آسیب دیگر نمى بیند آن جامعه ، و اگر بنا باشد که اگر باز یک جامعه اى هرج و مرج باشد آسیب بردار هست ، همه چیزش باید سرجاى خودش محکم باشد و موازین باید موازین الهى باشد و مملکت یک مملکت اسلامى باشد ، قانون اسلام باشد . در اسلام یک چیز حکم مى کند و آن قانون است ، زمان پیغمبر هم قانون حکم مى کرد ، پیغمبر مجرى بوده ، زمان امیرالمؤمنین هم قانون حکم مى کرد ، امیرالمؤمنین مجرى بود . همه جا باید اینطور باشد که قانون حکم کند ، یعنى خدا حکم بکند ، حکم خدا . حاکم یکى است ، خدا ، قانون ، قانون الهى ، دیگران مجرى او ، اگر بخواهند از خودشان یک چیزى بگویند ، پیغمبر اکرم که رأس همه عالم هست ، خدا به او خطاب مى کند که اگر چنانچه یک چیزى برخلاف آن چیزى که من گفته بودم بگوئى ، قطع و تینت را مى کنم ، اخذت مى کنم و رگ کمرت را پاره مى کنم براى اینکه اجرا باید بکنى آنى که اسلام گفته ، آنوقت تو مجرى او هستى . البته معلوم بود که او مجرى است و هیچ وقت تخلف نمى کند ، لکن سرمشق است این ، به آن فرد اول این اخطار را مى کند تا من و شما بفهمیم مطلب را ، تکلیف مان را بفهمیم ، به فردى که معلوم است ، خدا هم مى داند این را که این تخلف کن نیست ، این قدم آن طرف نخواهد گذاشت لکن به او به طور اینکه اگر این کار را بکنى به او مى گوید تا همه مردم تکلیفشان را بفهمند که اگر پیغمبر هست ، دیگران هم همین طور و اگر ما تخلف کنیم از قوانین الهى ، تا یک حدودى خداى تبارک و تعالى مهلت مى داد ، لکن یک وقت هم اگر از مهلتش گذشت دیگر معلوم نیست چه خواهد شد . حالائى که ما همه فریاد مى زنیم و بر ضد این اشخاص که همه چیز ما را بردند این صداها را مى کنیم که امریکا کذا ، اگر خودمان یک وقت تخلف بکنیم و توجه نداشته باشیم به اینکه نباید تخلف کنیم ، اعتنا نکنیم به قوانین اسلام ، یک وقت خداى نخواسته عنایت خدا از ما سلب مى شود ، خودمان را به خودمان واگذار مى کند اگر اینطور شد ، بکلى از بین خواهیم رفت . باید همه توجه داشته باشیم و همه دعا کنیم ، از خدا بخواهیم که ما پیرو اسلام و پیرو قوانین اسلام باشیم .

خداوند انشأاللّه همه تان را حفظ کند . موفق باشید و من متشکرم از اینکه در این هواى سرد از راه هاى دور تشریف آوردید اینجا و امیدوارم که همه تان با سعادت و سلامت ، خواهرها همین طور ، برادرها همین طور و مؤید و منصور باشید .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 171

تاریخ : 11/10/58

بیانات امام خمینى در دیدار با گروهى از بانوان آذربایجان

اینها (اخلالگران ) با وسائل مختلف اغفال مى کنند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اشکال این است که آنهائى که آشنا نیستند به وضع آذربایجان و به حالات مردم غیور تبریز ، آنهائى که نمى دانند تبریز و آذربایجان همیشه طرفدار اسلام و کشور بودند که قشرهائى از خارج کشور و مردم بیرون هستند ، اشکال این کارها این است که در خارج منعکس مى شود که آذربایجان اینطور شد ، تبریز اینطور اختلافات شد . شما خودتان که آگاهید و ماها آگاه هستیم ، مى دانیم که این جمعیتى که در اینجا اینطور شرارت ها را مى کنند ، اینها یک اشخاصى هستند که هر جا یک صدائى بلند مى شود ، از اطراف جمع مى شوند آنجا و آنوقت یک دسته اشخاصى که آگاه نیستند ، مردمى هستند ، خوب هستند ، لکن از روستاها ، از اهل دهات که توجه ندارند به عمق مسائل که اینها چه نقشه اى دارند ، اینها مى روند اینها را با وسائل مختلف اغفال مى کنند ، آنوقت یک آشوب بپا مى کنند ، یک کارهائى که برخلاف اسلام است ، برخلاف نهضت اسلامى است ، آنها را وادار مى کنند آن کارها را بکنند و در خارج منعکس کنند به اینکه آذربایجانى ها اینطورند یا آذربایجان اینطور است . اگر مرزهاى خودشان را مشخص مى کردند که ما چه اشخاصى هستیم و چه مى خواهیم ، این اشکال خیلى نداشت ، چه مى خواهیم شان .

دشمنان از اسلام ضربه دیدند و سیلى خوردند

ما از اول انقلاب تا حالا فهمیدیم که این اشخاص چه مى خواهند ، این اشخاص مى خواهند که اسلام نباشد . یک دسته اى هستند که از اول انقلاب اینها در فکر این بودند که این جمهورى اسلامى در ایران تحقق پیدا نکند و لهذا دیدید که از آرأ مردم جلوگیرى مى کردند . یک دسته اى بعضى صندوق ها را آتش زدند ، با اسلحه جلوگیرى کردند از رأى دادن بعض جاها و بعد هم قدم به قدم با جمهورى اسلامى مخالفت کردند و حالا هم مخالفند . مطلبشان معلوم است که این است و چرا اینطور است ، آنها هم باز معلوم است ، براى اینکه آن اشخاص از ریشه هاى آنها هستند و همدست با آنها هستند ، آنها از اسلام ضربه دیدند ، سیلى خوردند از اسلام ، نمى خواهند که اسلام در خارج تحقق پیدا بکند ، لکن مرز خودشان را معین نمى کنند که ما کى هستیم ، ما چه جور اشخاص هستیم ، از این جهت این خطر براى

ص: 172

آذربایجان هست که در خارج بگویند که آذربایجان اینطورى است و این را باید جوان هاى آذربایجانى ، آقایان از آذربایجان کارى بکنند که این خطر مخالفت با اسلام برداشته شود . آذربایجانى که همیشه طرفدار اسلام بوده ، براى هر قضیه اى پیشقدم بوده ، براى رفع ظلم پیشقدم بوده است ، آذربایجانى که در صدر مشروطیت ستارخان و باقرخانش آن زحمات را کشید ، بعد خیابانى آن کارها را کرد ، در زمان ما از آذربایجان قیام شد و بر ضد رضاخان . مرحوم آمیرزا صادق آقا مرحوم انگجى و بعضى دیگر از علمأ آذربایجان قیام کردند ، تبعید شدند ، مدت ها تبعید بودند در خارج ، شاید در سنقر بود یا سقز بود ، یک همچو جائى . آذربایجان همیشه در صف اول واقع بوده است براى مخالفت با اشرار ، براى پیشبرد اهداف اسلام . آنوقت یک دسته اى ، خوب ، اشرار هم ، در هر طایفه اى چند نفر از اشرار هم هست ، لکن از اطراف جمع مى شوند ، اعلام مى کنند که ما هم ملحق شدیم ، آنوقت گروه فرقان مثلا ، یک گروهى که تروریست هستند و مثل آقاى مطهرى را مى کشند و اعلام مى کنند ، آقاى قاضى را مى کشند و آن چریک هاى کمونیست وقتى بنا شد که یک همچو جمعیتى باشند که رفقاشان اینها باشند ، آنهائى که متصل به آنها مى شد اینها باشند ، یعنى اینهائى که اسلام به خودش راه نمى دهد ، اسلام راه نداده به خودش ، اسلام به این راه نداده ، اینها آمدند در قبال جمهورى اسلام ، یک جمعیتى که محل نماز جمعه را آتش مى زنند . یک وقت مخالفت یک دسته با دسته دیگر است ، از آثار هر کارى معلوم است اینکه چکاره اند اینها ، آن که محل خطبه امام جمعه را ، محل عبادت مسلمین را آتش بزند ، به نمازگزارها حمله مى کند و زخمى مى کند و چه مى کند ، خوب ، اینها معلوم است که وضع روحى شان چیست . کارهاى آدم انعکاس روحش است . از اینطور کارها ، اینطور شرارت که به عبادتگاه خدا حمله بکنند ، آتش بزنند محلى را که نماز خدا در آنجا انجام مى گیرد ، حمله کنند به عبادتگاه مردم ، به جائى که مردم نماز مى خواهند بخوانند ، خوب اینها ، از اینها معلوم مى شود که اینها سنخ روحشان چه است و عقائدشان چه است . باید آذربایجان خودش را از این لکه اى که مى خواهند به او بچسبانند مبرا کند ، تبرئه کند خودش را از مردمى که با این اسم ها ، اسم هائى که اصلا مربوط به انسانیت و اسلام نیست ، دارند یک همچو کارى مى کنند که خلق آذربایجان را آلوده کنند . این یک مسأله مهمى است براى آذربایجان ، آذربایجانى که در طول تاریخ مخالفت کرده است با اینها . زمان سابق که ایران را گرفته بودند و پیشه ورى آن بساط را درست کرد ، آذربایجانى نجات داد ایران را ، یک جمعیتى که همیشه خدمتگزار اسلام بوده اند .

جوان هاى آذربایجان باید نگذارند که این لکه به دامن آنها بچسبد

حالا براى خاطر اینکه یک دسته اى به هواهاى نفسانى خودشان دارند آنها را لکه دار مى کنند ، آذربایجان باید خودش را از اینها نجات بدهد ، باید خودش را از این عیبى که برایش درست مى کنند ، لکه اى که برایش مى چسبانند ، باید نجات بدهد خودش را . جوان هاى آذربایجانى باید نگذارند که این لکه به دامن آنها بچسبد و در خارج اشخاصى که نمى دانند ، به اسم آذربایجان یک همچو مسائلى تمام

ص: 173

بشود و ما امیدواریم که اینهائى که براى رسیدن به مقاصدى که طرحش از خارج دارد ریخته مى شود ، خارج است که اینها را راه مى برد ، راهنمائى مى کند ، آذربایجان از خارج باید به این توجه داشته باشد و ما امیدواریم که خداوند تأیید کند مسلمان ها را و تأیید کند شماها را و من باید از شما بانوان محترم تشکر کنم که از راه دور در هواى سرد آمدید و در این منزل محقر در زحمت واقع شدید . خداوند شماها را انشأاللّه در پناه خودش حفظ کند و به سعادت و رفاه و سلامت برساند و دشمن هاى اسلام را محو کند و آثار آنها را از بین ببرد .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 174

تاریخ : 12/10/58

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى جهاد سازندگى تبریز

برگرداندن قدرت فعاله جوانان به رخوت و بى تفاوتى ، از توطئه هاى اجانب

بسم اللّه الرحمن الرحیم

این تحولى که در جوان هاى ما ، در انسان ها ، آنهائى که متعهد هستند پیدا شده است ، اهمیتش بیشتر از آن تحولى است که در مملکت پیدا شده است . این بود که با همت شما جوانان ، همه قشرها ، زن و مرد ، بزرگ و کوچک این سد باطل را ، سد شیطانى را شکستید و شیطان ها را از حریم اسلام بیرون کردید . این تحولى است که در کشور پیدا شد و رژیم طاغوتى به رژیم اسلام آن هم به همت همه برگشت . لکن آن چیزى که بسیار مهم است ، آن چیزى که اجانب روى آن بیشتر کار مى کردند و کردند ، آن انسان هاست . در سال هاى طولانى که اخیرا هى قوه پیدا کرد ، اینها درصدد بودند که این انسان ها را از آن حالى که به حسب طبع خودشان و فطرت اسلامى خودشان هست برگردانند به یک حال دیگر و نگذارند نیروى انسانى این کشور بلکه نیروى انسانى شرق نگذارند که _ پیش برود . با شیوه هاى مختلف ، در هر جا به یک شیوه خاصى و طرح خاصى انجام این کار را مى خواستند بدهند که جوان هاى ما از آن قدرت فعاله که دارند برگردند به یک حال رخوت و بى تفاوتى . اینهمه مراکز فحشا که اینها درست کردند و دامن به آنها زدند ، تبلیغات کردند ، روزنامه ها و مجلاتشان ، رادیو و تلویزیونشان دامن زد به این مراکز و به این فساد ، اینها همچو نبود که بدون توطئه اى باشد . اینکه به نظررسد این بود که یک توطئه اى بود براى اینکه جوان ها را وارد کنند به این مراکز و از آن قدرت فعاله اى که دارند اینها را خلع سلاح کنند . شما مى دانید که خوب ، جوان ها در آن غرور جوانى که دارند به دام یک مراکز شهوانى و مراکز فساد کشیده مى شوند و باز با تجربه معلوم است که اشخاصى که عادت کردند به اینکه در این مراکز بروند و مشغول باشند ، اینها مى توانند آن قوه فعاله اى که باید ، داشته باشند . هروئین و تریاک و مواد مخدر و مشروبات یک باب است که کسانى که عادى بشوند به اینها ، دیگر از آن کار نمى آید . شما اگر توجه داشته باشید در همین جهاد سازندگى که شما جوان ها (خداوند حفظتان کند) وارد شدید اگر شخصى باشد که عادت به هروئین داشته باشد نمى تواند اینجا کار کند . آنهائى که از این فعالیت بر کنار باشند ، آنهائى که عادت کردند به اینکه در این مرکزهائى که براى به خیال خودشان تفریح ، به حسب واقع براى فاسد کردن جوان ها درست کردند ، آنهائى که عادت کردند به آن ، نمى آیند دنبال این کارها . اینهائى که وارد شدند در جهاد سازندگى از همه قشرها ، از

ص: 175

دکترها ، از مهندسین ، از محصلین ، از بازرگانان ، از همه قسم ها ، کارگرها ، همه آمدند ، اینها غیر از آنهائى هستند که آن عادت را دارند . البته در این نهضت آن چیز مهمى که باز اسلام دریافت ، این بود که جوان هاى بسیارى از آن مراکز کشیده شدند به میدان ، رها کردند آنها را . همین دیروز پریروز بود یک کسى گفت که این خیابان کجا و کجا که یک مراکزى بود براى یک مسائلى ، الان هیچ در آن نیست .

تبدیل خوف ملت به قدرت ، از کارهاى خدا بود

این نهضت براى اینکه اسلامى بود و براى خدا بود ، خداى تبارک و تعالى کمک کرد در همه مراحلش ، کمک کرد در مراحل ابتدائى راجع به شکست دشمنتان ، این تأیید خدا بود والا ماها که اسلحه نداشتیم و اسلحه را بلد هم نبودیم چطور باید مثلا چى کرد ، لکن یک تفنگ هم داشتیم مى توانستیم که تفنگ بیندازیم ، ما تعلیمات نظامى نداشتیم ، آنهائى که تعلیمات نظامى داشتند ، خوب ، ابتدائا با آنها بودند . ملت ما تعلیمات نظامى و بى ساز و برگ ، با قدرت ایمان به میدان رفت و در مرحله اول آنها را شکست داد و این نبود جز تأیید خداى تبارک و تعالى و قدرت اسلام .

یعنى آن تحولى که در ملت پیدا شد که از حال خوف برگشت به حال قدرت ، از حال ضعف برگشت به حال قدرت ، این تحول ، تحول الهى بود ، دست بشر امکان ندارد برایش که بتواند در یک ملتى اینطور تحول ایجاد کند ، هیچ امکان ندارد . اگر کسى بخواهد پاى خودش حساب کند ، آدم جاهلى است یا آدم خودخواهى است . این قدرت ، قدرت خدا بود که از بچه کوچک تا پیرمرد و جوان ها ، همه ، زن ها و مردها ، همه با یک قدرتى ، با یک قوه اى ریختند در خیابان ها و با دست خالى دشمن را به همه جهازى که داشت از صحنه بیرون کردند و باز این قدرت الهى بود که آنها را بک رعبى در دلشان افکند که نتوانستند حتى آن سلاح هائى که دارند به کار بیندازند و باز قدرت الهى بود که وقتى شماها به میدان رفتید ، فوج فوج سربازها به شما متصل شدند . اینهائى که باید تحت فرمان آنها باشند نبردند فرمان آنها را ، متصل شدند به شماها . این یک تحول روحى بوده براى ملت ما که فوق پیشبرد ما و فوق این پیروزى است که در او پیدا شده ، یعنى غلبه کرد هر انسانى بر آن حالات نفسانیه اى که داشت که خوف داشت ، احتمال اینکه بشود مثلا ما یک همچو قدرتى را از بین ببریم ، اول نمى داد ، بعد یکدفعه خدا خواست و متحول شد به یک موجودى که مصمم و فریاد اینکه باید دیگر این جرثومه فساد نباشد ، و یک تحول دیگرى که امیدوارى براى انسان مى آورد ، این حس تعاون که پیدا شده است در ملت .

بوجود آمدن حس تعاون در ملت از معجزات خداست

شما را یک قدرت غیبى وادار کرده است که بروید مشغول بشوید به این کارهائى که براى ملتتان فایده دارد . یک قدرت غیبى ، ملائکه اللّه ، آنها شما را وادار کردند که بروید این کارها را انجام بدهید . شماها و همه جوان هاى ما که در همه قشرهاى ملت و کشور دارند زحمت مى کشند و گاهى از

ص: 176

خارج مى آیند در ایران و زحمت مى کشند ، اینها یک قدرت الهى است که اینها را وادار کرد به این کار . این یک امر بسیار مهمى است که براى جوان هاى ما حاصل شده ، حس تعاون ، احساس ، همه احساس مى کنند یک وظیفه الهى است داریم انجام مى دهیم ، همه با محبت و عشق عمل مى کنند وقتى مى رند در من گاهى وقت ها در تلویزیون دیدم که این زن ها ، این مردها ، این جوان ها ، این بچه ها توى این بیابان مشغول هستند و معلوم است با یک اشتیاقى مشغولند ، اینطور نیست که یک امرى تحمیل به خودشان کرده باشند یک امرى است که نفسشان کانه عاشق این مطلب هست .

و آن تحولى که پیدا شده است که جوان هاى ما فریاد مى زنند که ما مستعدیم براى شهادت ، کفن مى پوشند ، اینها یک تحولاتى است که بشر نمى تواند این کارها را بکند ، اینها کار خداست . من دیروز یک عقدى اینجا کردم بین یک جوانى و یک دخترى ، این دختر بعد که مى خواست برود یک کاغذى داد کاغذ را که من خواندم دیدم که خوب ، بعد از اینکه ، شما دعا کنید که این جوان هاى ما چه ، چه ، چه ، آخرش نوشته (من عاشق شهادتم ) و از این قبیل زیادند . اینها یک تحول انسانى است که خدا ایجاد کرده در شما ، قدرش را بدانید که از ناحیه خدا اهدأ شده به شما .

و این حس تعاونى که شما الان احساس مى کنید که میل دارید بروید کار بکنید و مى دانید که کشور ما الان محتاج به کار است یعنى کشور ما به تبلیغات به اینجا رسیده ، هى تبلیغ کردند ، هر چه صرف تبلیغ کردند ، همه چیز ما را دادند به غیر و همه نیروهاى جوانى ما را از بین بردند و همه جا را خراب کردند با تبلیغات ، هى تبلیغ کردند به اینکه به تمدن بزرگ مى خواهیم برسیم ، بعد از مثلا همین زودى ما در عرض ممالک پیشرفته ، جلو رفته ، چه شده ، مى رسیم باز این سال دیگر . مثلا از این حرف هائى که اغفال مى خواستند بکنند کشور ما و جوان هاى ما را و اینکه توجه نداشته باشند به اینکه دارد سرشان چه مى آید . من و شما باز اطلاع نداریم که به سر ما چه آمده ، مسائلى بوده است که بین خود این شخص با اجانب ، شاید این را بروز هم ندادند به کسى . قراردادهائى که این رژیم کرده ، این رژیم فاسد کرد و همه چیز ما را داده است ، وابستگى که از همه جانبه پیدا کرده است ، ایران را وابسته کردند و از آن طرف بوق و کرنا به اینکه مملکت چه و چه و چه ، از آن طرف همه چیزش را تهى کردند و با تبلیغات انسان ها را هم تهى کردند از آن واقعیتى که باید داشته باشند .

خودتان را به خدا ، آن مبدأ قدرت متصل کنید

و خدا خواست که به داد این مملکت رسید ، به داد این کشور رسید . اگر یک چند سال دیگر ادامه پیدا مى کرد این خیانت ها و جنایت ها ، دیگر معلوم نبود که بشود اصلاحش کرد . خدا خواست که این ملت را برگرداند از حالى که داشت به یک حال دیگرى ، بیدارشان کرد . یکدفعه ما دیدیم سرتاسر کشور بیدار شدند و همه هم آنهائى که تا آنوقت از پاسبان مى ترسیدند حالا از تانک نترسیدند ، آنهائى که از باتوم مى ترسیدند از مسلسل دیگر نترسیدند . اینها یک مسائل غیبى است ، الهى است . دل ها را به آن مبدأ قدرت متصل کنید ، گمان نکنید که خودمان یک چیزى هستیم ، از این وابستگى هاى دنیائى

ص: 177

بیرون بروید و وابسته کنید خودتان را به آن مبدأ قدرت . قطره ها خودتان را به دریا برسانید . ماها قطره ایم ، از قطره هم کمتر ، اما اگر متصل بشویم به آن دریا ، کار ازمان خیلى مى آید . خدا با جماعت است . ایران همه باید مشغول کار بشوند تا نجات پیدا بکنند . کشور خودتان را نجات بدهید .

نگذارید یک عده مفسد سابقه درخشانتان را آلوده کنند

من متأسف مى شوم از اینکه مى بینم در محیط آذربایجان که محیطى بوده است که همیشه طرفدار اسلام ، همیشه طرفدار استقلال کشور ، یک اشخاصى پیدا بشوند ، یک ریشه هاى فاسدى پیدا بشوند که بخواهند بدنام کنند آذربایجان را . این اهمیت داشته باشد پیشتان ، شما سرافراز در ایران و در دنیا بودید براى اینکه همه توطئه هائى که واقع مى شد ، مى شکستید ، شما در صف اول بودید در مشروطه و در بعد از مشروطه در صف اول مجاهده بودید ، شما مجاهدین خیلى دارید ، شما (خیابانى ) دارید و ستارخان دارید و باقرخان دارید ، علما دارید ، مرحوم آقامیرزا صادق آقا از مجاهدین بود و مرحوم انگجى که اینها از تبریز در زمان ما بودند . شاید شماها خیلى ها یادتان نباشد ، این دیگر در زمان ما بود که اینها را گرفتند آوردند ، تبعید کردند در یکى از شهرستان ها و بعد هم مرحوم آقامیرزا صادق آقا آمد قم ، دیگر نرفت به تبریز ، همین جا فوت شد و قبرشان هم همین جاست . شما مردها داشتید ، مردهاى بزرگ داشتید از همه طبقه ، نگذارید شما را آلوده کنند و این نشان الهى که در پیشانى هاى آذربایجانى است اینها بکنند و به جاى او یک چیز دیگر بچسبانند . الان این مفسدین ، این فاسدها درصدد اینند که هر جا یک بساطى درست کنند ، در آذربایجان هم مشغولند به اسم اسلام ، به اسم اینکه ما مسلمانیم ، به اسم اینکه ما چطور هستیم ، حمله مى کنند به معبد مسلمان ها ، جماعت مسلمان ها را به کتک مى گیرند . این با اسلام مى سازد؟ این جز این است که در خارج گمان بکنند که یک دسته اى از آذربایجانبین دارند این کار را مى کنند؟ در صورتى که معلوم نیست اینطور باشد ، یک دسته فاسد هستند ، یک دسته را هم اغفال کردند ، یک دسته اشخاص فاسد اغفال کردند یک دسته جوان هاى ما را اینها را از این غفلت بیرون بیاورید ، بسازید این جوان هاى خودتان را که براى اسلام باشند ، آبروى آذربایجان را حفظ بکنید شماها .

خداوند انشأاللّه شماها را حفظ کند و این جهاد سازندگى شما انشأاللّه ایران را حفظ کند ایران را خودکفا کند . با کار خودمان ، دسترنج خودمان مملکت خودمان را از گیر اجانب ، از چنگال آنها بیرون بیاوریم ، خودمان اداره کنیم کشور خودمان را . خداوند همه تان را حفظ کند و مؤید باشید .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 178

تاریخ : 12/10/58

بیانات امام خمینى در جمع کارگران کارخانه ذوب آهن

امروز ضدانقلاب کسى است که در کارها سستى و اخلال کند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

قبلا تشکر مى کنم از همه گروه هائى که زحمت کشیدند و آمده اند در هواى سرد اینجا و ما اعلام هم کردیم که زحمت نکشند عجالتا تا هوا خوب بشود اگر عمرى بود آنوقت تشریف بیاورند . از همه شما جوان ها تشکر مى کنم و دعا مى کنم به همه شما . شما مى دانید که امروز آنهائى که مى خواهند نگذارند این نهضت ، نهضت اسلامى به ثمر برسد ، با طرح هاى مختلف ، با فرم هاى مختلف در بین قشرهاى ملت ایجاد تشنج ، ایجاد اختلاف بکنند . مسأله کم کارى و بیکارى در ادارات ، در کارخانه ها خصوصا کارخانه هائى که جهت حیاتى براى یک کشور دارد ، مثل ذوب آهن که شما آقایان هستید ، مثل نفت ، این عناصر بیشتر آنجا مى خواهند نفوذ کنند براى اینکه هر جا که خدمتش به ملت زیادتر باشد ، اینها مى خواهند آنجا را فلج کنند که استقرار پیدا نشود در این کشور و نتواند حکومت مستقر پابرجا تعیین کند . امروز ضدانقلاب کسى است که آن کارى که مشغول هست ، در آن کار سستى کند ، در آن کار بیکارى کند یا وادار کند اشخاصى را که آنها کم کارى کنند ، از زیر بار شانه خالى کنند که این ضربه اى است به کشور خودشان و آنها همین معنا را مى خواهند که جاهائى که محیط کار است نگذارند کار انجام بگیرد ، بین کشاورزها بروند و نگذارند کشاورزى کنند ، با اسم هاى مختلف بریزند و جلوگیرى کنند از کشاورزى ، در محیط کار بیایند و نگذارند شما آقایان کار کنید ، یا وسوسه کنند که منتهى به کم کارى یا بیکارى یا تحصن یا راهپیمائى و اینطور مسائل بشود . باید توجه کنید که تمام اینها توطئه است ، از اشخاصى که از اسلام ضربه خوردند و از وحدت شما آسیب دیدند .

اگر چنانچه یک ملتى نخواهد آسیب ببیند باید این ملت اولا با هم متحد باشد و ثانیا در هر کارى که اشتغال دارد او را خوب انجام بدهد . امروز کشور ، محتاج به کار است . یک کشورى که فقیر است ، یک کشورى که همه چیزش را غارت کردند و بردند و شما هم مى خواهید که محتاج به اجانب نباشید ، محتاج به دشمن هاى تان نباشید ، باید کار بکنید . شمائى که در ذوب آهن هستید (و خداوند توفیقتان بدهد) کار بکنید و براى خدا هم این کار را بکنید ، یک نحو عبادتى است براى شما . و آنهائى که در کشاورزى مشغول کشاورزى هستند ، آنها هم کار بکنند که ما در کشاورزى در ارزاقمان خودکفا باشیم . براى ما ننگ است که در ارزاقمان دستمان را پیش آمریکا دراز بکنیم . ما باید جدیت کنیم . خداوند به

ص: 179

ما هم زمین داده ، هم آب داده است و هم برکات آسمانى هست . باید کار کنیم تا خودکفا باشیم ، بلکه انشأاللّه صادرات هم داشته باشیم . شما برادرها الان عبادت تان این است که کار بکنید . این عبادت است . همانطورى که فرض کنید آمدن به زیارت حضرت معصومه سلام اللّه علیها عبادتى است ، کار کردن هم یک عبادتى است و شاید از بسیارى از مستحبات بالاتر باشد .

همه مکلفند که در امور با جدیت و اتکال به خدا پیش بروند

توجه داشته باشید که با اینطور وسوسه ها ، با ایجاد اختلاف ، با ایجاد یاس ، با ایجاد بیکارى مى خواهند نتیجه بگیرند . اینها یک مسائلى است که حساب کردند روى آنها و در کشور ما مى خواهند پیاده کنند . اینکه مى بینید که در هرجا یک صدائى در مى آید ، این همین صداهائى است که از حلقوم اجانب بیرون مى آید و اینهائى که در داخل هستند ، عمال آنها هستند . شما اشخاصى که در بینتان مى آیند و وسوسه مى کنند راجع به این امور و مى خواهند که شما را از کار بازدارند ، از پیش خودتان آنها را بیرون برانید ، راه ندهید پیش خودتان . اگر اشخاصى در آنجا هستند که مى خواهند نگذارند که کارها انجام بگیرد معرفى کنید به آن اشخاصى که متصدى کارند آنها را کنار بگذارند و خودتان باید کمک بکنید . الان خود ملت باید در همه امور کمک بکند . در یک وقت انقلابى ملت خودش باید قیام کند تا اینکه کارها را انجام بدهد . اگر ملت بنشیند کنار و بخواهد دولت یک کارى را بکند ، دولت همچو قدرتى ندارد . در مواقع انقلاب که همه دشمن ها ، آنهائى که چپاولگر بودند و دستشان کوتاه شده است ، در توطئه هستند ، نمى تواند یک قشر کار را انجام بدهد ، این به عهده خود ملت است . همه ما مکلف هستیم که در امورمان با جدیت و اتکال به خدا پیش برویم . خداوند شما را انشأاللّه مؤید و منصور قرار بدهد و همه آقایانى که از اطراف آمدند و اینجا هستند ، از همه تشکر مى کنم و به همه دعا مى کنم و خدمتگزار همه هستم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 180

تاریخ : 12/10/58

بیانات امام خمینى در جمع نمایندگان مردم آذربایجان

امروز تمام اسلام با تمام کفر مواجه است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

درود بر شما جوانان عزیزى که از راه دور و از مرکز قدرت در این منزل کوچک که نتوانست این منزل که تمام رفقاى شما را جا بدهد مى فرستم . درود بر ملت ایران ! درود بر اهالى غیور آذربایجان درود بر مردم غیرتمند تبریز و سلام بر همه مومنان و عباداللّه الصالحین !

ما امروز محتاج به قدرت هستیم . امروز که اسلام مواجه با دشمن است و تمام اسلام با تمام کفر مواجه است ، احتیاج به قدرت داریم ، قدرت با توجه به خداى تبارک و تعالى و وحدت کلمه حاصل مى شود . آذربایجان همیشه سد محکمى در مقابل دشمنان اسلام بوده است و آسیب پذیر نبوده است . آذربایجان آسیب پذیر نبوده است و نخواهد بود . آذربایجان طرفدار اسلام و پشتیبان اسلام است . آذربایجان با ملت ایران یکى است و ملت ایران ملت آذربایجان و ملت ایران ، دو نیست ، همه یک هستند . اسلام به همه ما حق دارد ، ما باید حق اسلام را ادا کنیم . ادا کردن حق اسلام به این است که تفرقه در بین خودمان نباشد . آنهائى که مى خواهند ایجاد تفرقه کنند ، از خود برانید . توطئه هائى که از شرق و غرب در ایران دارد نضج گیرد ، نگذارند که نضج بگیرد . اهالى آذربایجان نگذارند اختلاف در میان ملت حاصل بشود ، اختلاف در بین خودشان حاصل بشود . اسلام بین همه افراد مسلمین عقد اخوت بسته است ، مؤمنین را برادر خوانده است . شما برادرها پشتیبان هم باشید ، نکند که اعدأ اسلام بخواهند با طریق هاى مختلف تفرقه بیفکنند بین شماها و دیگران . نگذارید قشرهائى که الهام از خارج مى گیرند و از دشمنان اسلام مى گیرند بین جوانان شما نفوذ کنند و نگذارند وحدت حاصل بشود ، تفرقه ایجاد کنند .

هر ندائى بر خلاف دولت اسلامى ، به ضرر اسلام و به نفع اجانب است

امروز هر ندائى برخلاف انقلاب اسلامى ، برخلاف جمهورى اسلامى بلند بشود به نفع اجانب است ، به ضرر اسلام ، جمهورى اسلام . جمهورى اسلامى ، جمهورى است که بر آن احکام اسلام باید جارى بشود و مخالفت با جمهورى مخالفت با اسلام است . کسانى که نغمه مخالفت باجمهورى اسلام دارند ، مى خواهند اسلام را نگذارند در ایران پیاده بشود .

ص: 181

شما برادرها بیدار باشید و هوشیار ، توجه داشته باشید که اجانب و توطئه گران ننشسته اند و از همه طرف مشغول توطئه هستند . جوانان عزیز آذربایجانى را نگذارید آنها اغفال کنند ، نگذارید با شیوه هاى مختلف اغفال بشوند . عزیزان آذربایجانى شما همیشه طرفدار اسلام و همیشه سد بزرگ بودید و این سد بزرگ را حفظ کنید . شما مدیون اسلام هستید . امروز اسلام در موضع حساسى واقع است و کشور شما در موضع حساسى واقع است در مقابل قدرت هاى بزرگ و توطئه هاى داخلى و خارجى ، اینها که موجب تفرقه مى شوند آلت دست خارج هستند ، آنها در بین اقشار ملت ایجاد نفاق مى کنند . ملت ما هوشیار باشد و بیدار . آن روز که مى خواستید رأى به جمهورى اسلامى بدهید ، مخالفت کردند و آن روز که مى خواستید خبرگان خودتان را تعیین کنید ، مخالفت کردند و آن روز که قانون اساسى را رأى دادید ، مخالفت کردند و امروز که مى خواهید رئیس جمهور تعیین کنید ، مخالفت خواهند کرد و فردا که مى خواهید مجلس شوراى ملى را تاسیس کنید ، مخالفت خواهند کرد . اینها مخالفت با اسلام است ، آنها از اسلام ضربه خوردند و با اسلام آشتى نمى کنند . شما پاسداران اسلام هستید و با مشت محکم باید در مقابل آنها بایستید .

همه در صف واحد ، ما همه در یک صف ، در مقابل اجانب ، در مقابل توطئه ها ایستادگى کنیم و نخواهیم گذاشت که اجانب به وسیله عمالشان نفوذ کنند و به خواست خداى تبارک و تعالى استقلال را در کشورمان ایجاد مى کنیم و برنامه هاى اسلامى را و احکام اسلام را در همه جا پیاده خواهیم کرد . خداوند همه ملت ایران را از شر اجانب حفظ کند . خداوند آذربایجانى هاى غیور را از شر اجانب حفظ کند . خداوند به شماها عزت و سعادت عنایت فرماید .

والسلام علیکم و رحمة

ص: 182

تاریخ : 12/10/58

بیانات امام خمینى در جمع نمایندگان دانشجویان دانشکده حقوق و دانشجویان اردبیل

وابستگى فرهنگى اساس و منشا گرفتارى هاى ملل محروم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

در عین حال که هم وقت گذشته است و هم هوا سرد است و هم شما دوستان در یک منزل مرطوبى به هم فشرده نشستید و موجب تاثر است ، معذلک چند کلمه عرض مى کنم . هیچ ملتى نمى تواند استقلال پیدا بکند الا اینکه خودش ، خودش را بفهمد ، مادامى که خودشان را گم کردند و دیگران را به جاى خودشان نشاندند ، استقلال نمى توانند پیدا کنند .

کمال تأسف است که کشور ما که حقوق اسلامى و قضاى اسلامى و فرهنگ اسلامى دارد ، این فرهنگ را ، این حقوق را نادیده گرفته است و دنبال غرب رفته است ، غرب در نظر یک قشرى از این ملت جلوه کرده است که گمان مى کنند غیر از غرب هیچ خبرى در هیچ جا نیست و این وابستگى فکرى ، وابستگى عقلى ، وابستگى مغزى به خارج منشا اکثر بدبختى هاى ملت هاست و ملت ماست . در هر امرى که پیش مى آید ، از باب اینکه مغزهاى آنهائى که در راس بودند به طورى بار آمده بوده است که از خودشان بکلى منصرف و قبله شان غرب شده بود ، یکى از روشنفکرهاشان ، متفکرین شان به اصطلاح گفته بود که ما تا همه چیزمان را انگلیسى نکنیم نمى توانیم یک رشدى بکنیم . یک همچو مغزهائى در رأس کارها واقع شد و از آن طرف هم تبلیغات دامنه دارى که غربى ها و غربزدگان شروع کردند و شاید حالا هم باز باشد ، اسباب این شد که مغزهاغربى شد ، قبله غربى شد و تا بیاید این غربزدگى و اجنبى زدگى از این قلب ها و از این مغزها زدوده بشود ، وقت طولانى لازم است ، در این پنجاه سال قبل هم بوده است ، لکن در این پنجاه سال اخیر و خصوصا در این زمانى که شخصى فاسد ، این محمدرضاى فاسد ، زمامدار این کشور بود ، این مسائل به رشد خود رسید ، غربزدگى به کمال خودش رسید ، در همه جهت وابستگى پیدا شد ، در عین حالى که قضایمان ، قضاى حقوقى مان و مسائل حقوقى مان و مسائل فرهنگى مان یک مسائل پیشرفته و از سایر جاها جلوتر هست ، لکن در هر امرى دستشان را دراز کردند از جاى دیگر گرفتند حتى آنوقتى که در صدر مشروطیت که باز این مسائل کمتر بود ، باز دست یک غربزده گاهى آنوقت هم در کار بوده است که قانون اساسى آن زمان را از غرب گرفته بودند تا این ملت به خود نیاید و فرهنگ خودش را پیدا نکند و توجه به اینکه فرهنگى دارد ، فرهنگ غنى دارد ، نمى شود اصلاح بشود . الان در مدرسه هائى که

ص: 183

دانشگاه ها و دانشسراها اینها که ما داریم ، فرم هایش فرم غرب است ، دادگاه هاى دادگسترى هم همین طور است ، مراحل دادگاهى هم از غرب گرفته شده است و همه چیز را از غرب گرفته اند ، فرهنگ به این غنى اى کنار زده شده است و چسبیده اند به فرهنگ غرب ، آنهم نه فرهنگ اصیل غرب ، فرهنگ استعمارى غرب . غرب همه چیز استعمارى دارد ، طب استعمارى دارد ، فرهنگ استعمارى دارد ، صادر مى کند براى کشورهائى که عقب افتاده اند به اصطلاح آنها آن چیزى که مناسب با آنجاست به طورى که وابستگى داشته باشد ، آنها مى خواهند ما وابسته باشیم و چیزهائى که به ما مى دهند چیزهائى است که وابستگى آورد ، استقلال نمى خواهند ما داشته باشیم ، استقلال فرهنگى نمى خواهند داشته باشیم ، استقلال فکرى نمى خواهند داشته باشیم ، عمالى که آنها تربیت کرده اند در پیش خودشان و صادر کردند براى ما ، آنها هم کمک کردند به آنها و طرز فکر جامعه را طورى عوض کردند که اگر یک مطلبى غربى نباشد جامعه نمى پذیرد این را ، حالا شاید در این نهضت کم شده باشد ، لکن شما مى دانید که قبلا تا یک اسم غربى روى دوائى ، روى یک فاستونى ، روى چیز دیگرى نبود ، مردم هم نمى پذیرفتند . خیابان ها ، خیابان هاى ما باید یک اسم غربى داشته باشند ، از همان اشخاصى که ما را آنطور ناتوان کردند و آنطور چپاولى کردند و آنطور ستم ها را به ما کردند ، بعض از خیابان هاى ما به اسم همان هاست ، همان هاى غربى ، همان هاى آمریکائى ، خیابان هاى روزولت . مثلا اگر جنسى رویش اسم غربى نمى بود ، آن را درست نمى پذیرفتند ، اگر یک دوائى نمى گفتند از غرب آمده است نمى پذیرفتند ، چیزهائى که خود ملت درست مى کرد باید با اسم غرب فروش برود .

این غربزدگى است ، یعنى بازار ما هم غربزده هست ، یعنى ملت ما الان باز هم غربزده هست ، و تا از زیر بار این در نیائید و تا این وابستگى مغزى و فکرى از بین نرود ، رشد حقیقى پیدا نمى شود و شما نمى توانید مستقل بشوید ، شما اگر بخواهید از همه وابستگى ها خارج بشوید ، اول این وابستگى مغزى را ، قلبى را کنار بگذارید ، گمان نکنید که هر چه آنها دارند خوب هست ، اگر یکى فرض کنید که یک پیشرفتى داشته باشد در صنعت ، این دلیل این نیست که پیشرفت دارد در فرهنگ ، گاهى اشتباهات مال همین جاهاست که آن که مثلا فرض کنید فلان طیاره را درست مى کند به خورد ما اینطور مى دهند که همه چیزش اینطورى است و حال آنکه نیست اینطور ، فرهنگشان مثل فرهنگ ما نیست ، علم حقوقشان مثل ما نیست ، علومشان مثل ما نیست ، علم فلسفه شان مثل ما نیست ، طب هم از شرق اخذ کرده اند . کتب شرقى در دانشگاه هاى آنجا تا آن اواخر ، شاید حالا هم باشد تدریس مى شده است ، ما اگر بخواهیم از این بیچارگى بیرون برویم ، باید این وابستگى مغزى را کنار بگذاریم ، باید دانشگاه هاى ما یک دانشگاه هائى باشد که تا مدت ها زحمت بکشند این جوان ها را از آن حال سابق رژیم شاهنشاهى برگرداند به یک حال سالم رژیم اسلامى .

باید زحمت بکشند ، جوان هاى ما هم باید جدیت کنند در این معنا که خودشان را گم کردند ، پیدا بکنند ، تا اسم غرب مى آید ، خودشان را نبازند . شما دیدید که در مقابل غرب ایستادید ، آنهم در آن چیزى که غرب جلو افتاده است ، در نظامى ، در تجهیزات عرض مى کنم که با سلاح و امثال ذلک ، شما در مقابل

ص: 184

اینها که زورمند بودند ایستادید و با دست خالى هم ایستادید و پیش بردید . اگر قبلا به ما گفتند که ما مى خواهیم یک حرفى بزنیم که آمریکا خوشش نیاید ، ترسیدیم ، سابق هم اینطور بود که اگر یک مسأله اى مى شد تا سفیرى که اینجا داشتند چه سفیر انگلستان بود یا شوروى بود یا امریکا بود ، مى آمد اخطارى مى کرد همه عقب مى نشستند ، لکن شما دیدید که قیام کردید و در مقابل قدرت هاى بزرگ ایستادید و حریف خودتان را در عین حالى که همه جدیت داشتند که باشد ، عقب زدید ، معلوم شد ، مى شود مقابل غرب ایستاد ، مى شود حتى جلو قدرت هاى غرب ایستاد ، در این قضیه خودتان را پیدا کردید ، دیدید که ما خودمان هم مى توانیم با مشت خالى جلو برویم ، در فرهنگ هم باید خودتان را پیدا کنید .

آنها الان در صددند که با هر جهتى که شده است شما را باز به خودشان متوجه کنند ، همه کوشش شان این است که شما را وابسته قرار بدهند ، وابسته کنند ، نگذارند این وابستگى از بین برود و شما دانشجوهاى عزیز خودتان درصدد این باشید که از غربزدگى بیرون بیائید ، این گمشده خودتان را پیدا کنید ، گمشده شما خودتان هستید ، شرق خودش را گم کرده و شرق باید خودش را پیدا بکند . آنها درصددند که با هر ترتیب شده است خودشان را به ما تحمیل کنند و شما باید مقاومت کنید . شمائى که خواهید مستقل باشید ، مى خواهید آزاد باشید ، همچو خودتان سرپاى خودتان ایستاده باشید ، باید همه قشرها در این مملکت ، همه قشرهاى بناى بر این بگذارند که خودشان باشند . باید کشاورزها بناى بر این بگذارند که خودشان از زمین روزى خودشان رابیرون بیاورند و مملکت را خودکفا کنند و باید کارخانه هاى ما خودکفا بشود و باید صنایع را خود مردم ، خود این توده هاى مردم صنایع را رشد بدهند و باید دانشگاه ها خودکفا بشوند که احتیاج به دانش غرب نداشته باشند .

جوانان ما از غرب نترسند و اراده کنند ، در مقابل غرب قیام کنند

بنا از اول هر امرى این است که انسان اراده کند یک مطلبى را همچو نترسانندش که نتواند اراده بکند . قبلا ما را همچو از دستگاه سلطنت ترسانده بودند که اراده نمى کردیم مخالفت را ، نمى توانستیم اراده کنیم که مخالفت کنیم ، احتمال نمى دادیم که ما بتوانیم مخالفت بکنیم لکن خداى تبارک و تعالى خواست و شما اراده کردید ، شد ، حالا هم همین طور است ، نترسید از غرب ، اراده کنید ، دانشمندهاى ما نترسند از غرب ، اساتید دانشگاه ما نترسند از غرب و جوانان ما نترسند و اراده کنند ، در مقابل غرب قیام کنند و شرق اراده کند که در مقابل غرب قیام کند .

خداوند انشأاللّه شما جوان ها را براى اسلام نگه دارد و اشخاصى که در بنیاد مستضعفین هستند و همه دانشجوهاى عزیز و همه قشرهاى ملت را خداوند حفظ کند . با قدرت انشأاللّه به پیش بروید و پیروز هم خواهید بود .

ص: 185

تاریخ : 13/10/58

بیانات امام خمینى در جمع گروه هاى مختلف مردم

لازمه استقلال ، زدودن غربزدگى و یافتن فرهنگ اصیل شرق است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

هیچ ملتى نمى تواند استقلال پیدا بکند الا اینکه خودش ، خودش را بفهمد و تا زمانى که ملت ها خودشان را گم کرده اند و دیگران را به جاى خودشان نشانده اند ، نمى توانند استقلال پیدا کنند . کمال تاسف دارد که کشور ما حقوق اسلامى و قضاى اسلامى و فرهنگ اسلامى دارد و این فرهنگ و حقوق را نادیده گرفته به دنبال غرب است . چنان غرب در نظر یک قشرى از این ملت جلوه کرده است که گمان مى کنیم غیر از غرب ، دیگر هیچ چیز نیست . این وابستگى فکرى ، عقلى و مغزى غربى ، منشأ اکثر بدبختى هاى ملت ها و ملت ما نیز هست و تا این غربزدگى از ملت ها و مغزهاى ملت زدوده شود ، وقت طولانى لازم است و اگر شما دیدید که غربى ها در صنعت پیشرفتى دارند ، اشتباه نشود ، خیال نکنید که در فرهنگ هم پیشرفت دارند . شما دانشجویان عزیز خودتان درصدد باشید که از غربزدگى بیرون بیائید و گمشده خود را پیدا کنید . شرق ، فرهنگ اصیل خود را گم کرده است شما که مى خواهید مستقل و آزاد باشید باید مقاومت کنید و باید همه قشرها بناى این را بگذارند که خودشان باشند . باید کشاورزان درصدد باشند که روزى خودشان را از زیرزمین بیرون بیاورند و کارخانه ها خودکفا باشند تا صنایع کشورمان رشد پیدا کند . همچنین دانشگاه ها خودکفا و مستقل باشند تا نیاز به غرب نداشته باشیم . جوانان ما ، دانشمندان ما ، اساتید دانشگاه هاى ما از غرب نترسند ، اراده کنند در مقابل غرب قیام کنند و نترسند .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 186

تاریخ : 14/10/58

پیام امام خمینى در آستانه انتخابات ریاست جمهورى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

در این موقع که به خواست خداوند متعال یکى دیگر از مراحل استقرار نظام جمهورى اسلامى در دست تحقق است و ملت مبارز بیدار ایران درصدد تعیین انتخاب رئیس جمهور مى باشد ، لازم است تذکراتى داده شود :

1 _ با اینکه در این دوره به حسب قانون اساسى مصوب از ناحیه ملت ، تصدیق صلاحیت رئیس جمهورى و واجد بودن شرایط او به عهده اینجانب است ، به واسطه بعضى مصالح و جهات لازم المراعات ، از آن جمله وضع استثنائى که کشور دارد ، لازم است در این امر مهم حیاتى تأخیر نشود ، از طرفى شناسائى بیش از یکصد و بیست نفر محتاج به زمانى طولانى است و تاخیر در این حال استثنائى به صلاح ملت و کشور نیست ، به این جهت و جهات دیگر انتخاب امر صلاحیت و اینجانب را به ملت واگذار نمودم که خود سرنوشت خویش را تعیین نمایند .

2 _ در دوره هاى آینده که انشأاللّه استقرار کامل حاصل شد ، به حسب قانون اساسى باید این امر به وسیله شوراى نگهبان عمل و آنان هستند که باید تشخیص صلاحیت رئیس جمهور را به حسب موازین قانونى بدهند .

3 _ اینجا از ملت شریف ایران تقاضا مى کنم که در این امر مهم حیاتى سستى و بى تفاوتى نشان ندهند و انتظار دارم همانطورى که با شور و شعف به پاى صندوق هاى رأى براى تصویب جمهورى اسلامى رفتند ، در این امر با جدیت و علاقه به اسلام شرکت کنند که خداوند متعال با آنان است و پیروزى نصیب ملت شریف مسلمان است .

4 _ ملت شریف با کمال هوشیارى و توجه به توطئه ها و بند و بست ها که در دست اجرا است و مى خواهند نگذارند ملت در این مرحله مهم پیروز شود و درصدد ایجاد انحراف مى باشند و مراعات شرایطى را که در قانون اساسى ذکر شده است با کمال دقت بنمایند .

5 _ از آقایان کاندیداها و دوستان آنان انتظار دارم که اخلاق اسلامى انسانى را در تبلیغ براى خود ، کاندیداهاى خویش مراعات و از هر گونه انتقاد از طرف مقابل که موجب اختلاف و هتک حرمت باشد خوددارى نمایند که براى پیشبرد مقصود ، ولو اسلامى باشد ، ارتکاب خلاف اخلاق و فرهنگ ، مطرود و از انگیزه هاى غیر اسلامى است .

ص: 187

6_ اینجانب بنا ندارم از کسى تأیید نمایم ، چنانکه بنا ندارم کسى را رد کنم و از تمام احزاب و گروه ها و افراد مى خواهم از نسبت دادن کاندیداى خود به من که از آن استفاده تأیید و یا تعیین و یا رد شود ، ندهند . من بسیار مایل هستم که گروه هائى که متعهد و معتقد به جمهورى اسلامى و خدمتگزار به اسلام هستند ، در مبارزات انتخاباتى کمال آرامش را در تبلیغ کاندیداهاشان رعایت نمایند و نسبت به یکدیگر تفاهم و صمیمیت و اخوت اسلامى داشته باشند و از تفرقه و کدورت شدیدا احتراز کنند که تفرقه و تشتت دوستان را نگران و دشمنان را کامیاب مى کند و موجب تبلیغات سوء مى شود . از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین را خواستارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 188

تاریخ : 14/10/58

بیانات امام خمینى در جمع اساتید دانشگاه تهران

دنباله هر انقلابى احتراز از مشکلات امکان ندارد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من از توجه شما آقایان دانشمندان به مسائل محل احتیاج تشکر مى کنم و امیدوارم که با همت والاى همه قشرها ، خصوصا دانشگاهى ها و دانشمندان ، متفکرین ، مشکلات کم کم رفع بشود ، البته مشکلات زیاد است و دنباله هر انقلابى هم احتراز از مشکلات امکان ندارد ، لکن من به شما آقایان مژده مى دهم به اینکه این انقلاب اسلامى از تمام انقلاباتى که در دنیا اتفاق افتاده است بهتر است و ضایعاتش کمتر و آن چیزى که به دست آمده و امید است زودتر به دست بیاید ، بیشتر . مهم این است که انقلابات دیگر نوعا از یک قوه جباره اى منتقل مى شد به یک قوه جباره دیگر ، کودتا واقع مى شد یا احزاب ، مثلا یک حزبى تقویت مى شد و به طور کودتا یک رژیمى را از بین مى بردند و یک رژیمى دیگر مى آمد در کار که هر دو آنها شبیه به هم بودند ، یک قدرت طلبى بود .

سرنیزه مى تواند یک مردمى را سرکوب کند ، لکن نمى تواند مستقر باشد

الان شما مى بینید که در افغانستان که ما الان فعلا مورد ابتلائمان است ، کودتا مى شود ، لکن کودتاهایى است که یک قدرتمندى به وسیله قدرتمند دیگر مى آید روى کار ، بعد او مى رود یک قدرتمند دیگر مى آید روى کار و ملت هیچ ، ابدا رضایت از این امور ندارد ، ملت ها کار ندارند به آن . الان ملت افغانستان با این انقلابى که در اغتشاشى که در افغانستان اتفاق افتاده و آنى که از طرف شوروى تقویت مى شود و اصل کودتا ، کودتاى شوروى است ، نه کودتاى آن شخص ، قبل از سرکار آمدن آن شخص ، آن قواى شوروى وارد شد به افغانستان و وارد شد و حکومت را از بین برد ، نه اینکه حکومت او بیاید ، به رغم حکومت ، اینها آمدند و افغانستان را گرفتند و قبضه کردند و حکومتش یک حکومت فاسدى بود ، آن حکومت فاسد را بردند ، یک حکومت فاسدترى به جاى او گذاشتند و الان هم افغانستان در قبضه آنهاست برخلاف ملت و همه اشخاصى که متفکرند و همه دولت هائى که وابسته به خود شوروى نیستند این امر را محکوم کردند و سفیر شوروى همان چند ساعت بعد از آن کارى که کرده بودند آمد اینجا و مانده بود اینجا تا وقتى که من همین وقت ها ملاقاتش کردم ، این گفت : من یک پیامى آوردم و پیامش را ذکر کرد و همین مطالب بود که اشخاص خارجى آمده بودند و در افغانستان

ص: 189

مشغول به مثلا اخلال بودند و مخالف با ملت بودند و دولت افغانستان از شوروى خواست که بیاید این کار را بکند و آن هم بنا دارد بیاید ، در صورتى که آمده بودند و از بین برده بودند او را ، من از او پرسیدم که آن خارجى که شما مى گویید کى هست ؟ کدام خارجى ها آمدند؟ با تمجمج گفت : پاکستان ، بعد من برایش قصه اى را گفتم که اساس مسائل ما هم همان قصه است ، گفتم اگر شما خیال کنید که با سرنیزه بتوانید یک ملتى را خاضع کنید و استقرار هم پیدا بشود این اشتباه است ، سرنیزه مى تواند یک مردمى را سرکوب کند ، بکشد ، چه بکند ، لکن نمى تواند مستقر باشد ، ملت اگر یک چیزى خواستند ، نمى شود به خلاف میل ملت همیشه یک کارى را انجام داد و اگر رژیمش با حکومت با ملت ، دو رژیم باشد ملت مسلم باشد ، حکومت کمونیست باشد ، این نخواهد درست شد و شما همچو امیدى نداشته باشید ، با بودن یک ملتى به حال نظام اسلامى و آمدن یک حکومتى براى این ملت به نظام دیگرى مثل کمونیست است این مى شود اول شماها بریزید و بکشید (و چنانچه دارند همین کار را مى کنند) و مردم را سرکوب کنید ، لکن این استقرار نمى تواند پیدا کند .

در دنیا ما نداریم یک همچو انقلابى که دنبالش آزادى باشد

و عمده این است که حکومت ها نمى توانند بفهمند تکالیف خودشان را راجع به ملت ها ، حکومت ها هر چه روى کار آمدند ، تقریبا آمدند براى سرکوبى ملت ها ، در صورتى که حکومت یک ملت (خصوصا در آنجاهائى که دعوى دموکراسى و امثال ذلک مى کنند) براى خدمت مردم است نه براى سرکوبى مردم ، لکن مابینیم حکومت ها اینطور نیستند . این حکومت هائى که ما با ایشان مواجه بودیم و دیدیم که همه مى دانید وضعشان چه بوده و این حکومت هاى همجوار ما هم مى دانید که همه اینطور هستند که یک دسته اقلیتى با قدرت و سرنیزه و پشتیبان داشتن از خارج مى آیند و یک ملتى را سرکوب مى کنند تا آن اندازه اى که بتوانند ملت ها بیدار بشوند . از آن جمله مسأله ایران بود ، که ایران مبتلا بود به یک حکومتى که با سرنیزه انگلیسى ها اول و با سرنیزه این قواى ثلاثه ، این متفقین و در ادامه اش با سرنیزه امریکا به این ملت مسلط شد و رساند کار را به آنجاهائى که همه دیدید . لکن اینطور نبود که این نهضت ایران یک قدرتمندى باشد ضد یک قدرتمند دیگر که آن قدرتمند با سرنیزه بیاید این قدرتمند را خارج کند و خودش با سرنیزه سرکوبى کند ، این یک نهضتى بود که از متن ملت بپا شد ، نهضت ، نهضت ملى بود ، یعنى ملت از زن و مرد ، از بچه و بزرگ همه قیام کردند و این حکومت جائر را از بین بردند ، این یک امتیازى است بین این نهضت اسلامى ایران با نهضت هاى دیگر که این صددرصد ملى بود ، یک شخصى که سرنیزه دستش باشد ، بیفتد جلو ، همه مردم را بکشاند با توپ و تانک ، یک توپ و تانک دیگرى را بکوبد ، این نبود ، ملت در مقابل یک دولت ایستاد و هیچ هم توپ و تانکى نداشت ، همه اش فریاد و تظاهر . اتکال به خدا بود ، از این جهت این امتیاز هست که مال ملت هست این ، این نهضت نه کودتاست و نه اینکه یک قدرتى قدرت دیگر را از بین برده باشد ، یک ملتى یک قدرتى را از بین برده ، یک ملتى در صورتى که نه نظامى بود ، نه تعلیمات نظامى داشته و

ص: 190

نه چیزى ، دانشگاهى بودند و یا دانشجو بودند و یا طلبه بودند و یا زن بودند و یا مرد ، مثلا بازارى بودند و اینها هیچ کدام تعلیمات نظامى نداشتند و ابزار نظامى نداشتند و ابراز نظامى هم دستشان نبود ، لکن همه بودند ، وقتى همه بودند ، یک قدرت ملت ، یک قدرت الهى بود و نکته دیگر ، اینکه همه هم قیام کرده بودند ، یک چیز مى خواستند و آنکه حکومت عدل مى خواستند ، حکومت اسلام مى خواستند ، این آمال همه بود ، آن بچه هائى که تازه زبان باز کرده بودند از مادرهاشان یاد گرفته بودند و مى گفتند (جمهورى اسلامى ) زن و مرد و آنهائى که مطلع بودند ، همه مى گفتند ما حکومت اسلامى مى خواهیم . پس این نهضتى که در ایران شده است به واسطه این دو نکته که یکى نهضت از متن ملت و یکى هم عقائد اسلامى و براى اسلام ، این اسباب این شده که این نهضت وقتى جلو رفت دیگر شروع نکرد به سرکوبى مثل الان شما وضع افغانستان را ببینید به مجرد اینکه حکومت حالا ، حکومت امین را زده زمین ، حالا افتاده به آدمکشى ، طیاره هاى شوروى بالاى سر ملت افغانستان و قواى چهل و پنجهزار که مى گویند قواى شوروى مجهز توى شهر ریختند و دارند چه مى کنند البته آنها مقاومت دارند مى کنند و بالاخره پیروزى با ملت است انشأاللّه ، اینجا اینجور نبود . اینجا بعد از اینکه همه ، دیگر این یک چیزى است که ما همه شاهد بودیم بعد از اینکه قوا شکسته شد و شاه اول رفت و شاه مخلوع اولى رفت و دنباله اش هم بعد رفت و اینها بعدش بنا نداشتند به اینکه بریزند تو خانه هاى مردم ، سرکوب کنند مردم را ، طیاره بیاید و چه ، براى آنکه آن ملت بود همه با هم بودند دیگر یک قدرتى نیامده بود روى کار به ضد ملت ، ملت بودند همه با هم رفیق و برادر .

بنابراین ، این یک خاصیتى بود در این نهضت ما که براى این خاصیت دنبالش دیگر این آدمکشى ها شروع نشد ، که چند هزار جمعیت ، در یکى از اینها در افغانستان گفتند بیشتر از سه هزار در یک محل ، بیشتر از سه هزار را کشتند ، یک مسجد که دویست و پنجاه نفر مشغول نماز بودند و افراد دیگرى هم در کار بودند ، همه شان را با چیز کشتند اینجا این حرف ها نبود در کار ، براى اینکه اینجا یک قدرتى با یک قدرتى مواجه نبود ، یک ملتى با یک قدرت مواجه بود ، ملت دیگر بعد از اینکه غلبه کرد ، براى کى چیز بکند ، تا پنج ماه هم تقریبا ، یک آزادى در این مملکت بود که در هیچ انقلابى در دنیا نبود ، فرانسه را مى گویند که از همه ممالک مثلا اقدم یا زودتر است به تمدن ، فرانسه بعد از اینکه انقلاب در آن پیدا شد اینقدرها آدم کشته شد ، الان هم باز معلوم نیست آنطور استقرا پیدا کرده باشد ، اینطور آزادى باشد . اینجا بعد از اینکه این سد شکسته شد ، پشت سر سد یک آزادى مطلق ، تمام فرودگاه ها باز بود ، بنابر این نبود که یک چیزى که بشود فرودگاه باز باشد ، همه جاها را مى بستند ، تمام مخابرات را کنترل مى کردند ، قطع مى کردند بین آنجا و همه جا و تمام فرودگاه ها بسته مى شد ، تمام مطبوعات قدغن مى شد ، توقیف مى شد ، در کودتاهائى که بوده است و در انقلاباتى که بوده ، اینطور بوده که پشتش یک اختناقى بوده است که بالاتر از هر اختناقى ، اختناق دنبال کودتا بوده ، دنبال انقلاب بوده و همه دیدید که دنبال سر این انقلاب یک آزادى مطلق بوده ، یک آزادى بود که شروع کردند اشخاص مفسد و فاسد استفاده از آن کردند . تا پنج ماه همه چیز آزاد بود ، همه روزنامه ها و همه مقالات و همه

ص: 191

گویندگان و همه چیزها و همه راه ها هم باز بود ، حالا هم که باز است . بعد از چند ماه معلوم شد که خوب ، این مطبوعات همچو نیست ، یک مطبوعاتى باشد که مثلا یک دسته اى یک عقائدى دارند مى خواهند آن عقائد را ذکر بکنند معلوم شد یک توطئه هائى دارند اینها و از اسرائیل که دشمن بشریت است اینها دارند ارتزاق مى کنند و توطئه دارند . بعد از این هم یک دسته اى از چند تا روزنامه ، براى اینکه محاکمه بشوند ، ببینند که اینها چرا این کارها را مى کنند چیز شد . اما کشتار دستجمعى ، و آن مسائل هیچ نبود . چند نفر از اینهائى که پنجاه سال مشغول هرزگى بودند و مشغول کشتن و وادار کردن به کشتن بودند ، یک عده معدودى از اینها را آوردند محاکمه کردند ، بعد از اینکه معلوم شد که اینها اینطور بودند ، چند نفر کشتند و چقدرها را چه کردند ، اینها را به جزاى خودشان رساندند . در دنیا ما نداریم یک همچو انقلابى که دنبال سرش اینجورى با انسانیت رفتار شده باشد ، آزادى داده شده باشد ، نداریم ما یک همچو چیزى و این براى این بود که از ملت بود و براى اسلام بوده ، ملت خودش را موظف مى دانست به اینکه کار خلاف نکند ، خوب ، البته در یک همچو جمعیت سى و چند میلیونى هستند ، خوب ، یک عده اى هم هستند کار خلاف مى کنند همیشه بوده و حالا هم هست و از زمان سابق هم بوده تا حالا ، اما اینطور نبوده است که یک کشتار دستجعى ، آن اشخاصى که غلبه کردند یک کشتار دستجمعى بکنند ، آن اشخاص که غلبه کردند یک اختناق فوق العاده پیش بیاورند ، این حرف ها نبوده در کار و عمده اش همین بوده که مال ملت بوده و براى اسلام بود . این مسأله اى بود که فرق هست مابین این نهضت و نهضت هاى دیگر از این جهت که نهضت ملى است و اسلامى .

اگر ما به تمدن فاسد غرب پشت کنیم خودکفا خواهیم شد

مى بینید شما که همه قشرها الا یک دسته هاى کوچکى که فاسد هستند و آنها از خارج الهام مى گیرند همه مشغول اینها شدند ، همه احساس این معنا را مى کنند که ما باید براى کشورمان یک کارى بکنیم ، دانشگاه هم مشغول همین کار است ، دانشسراها هم مشغول همین کار هستند ، رعیت ها هم مشغول همین زراعت هستند . در دو روز پیش از اینکه رعیت هاى اطراف قم آمده بودند با بیل هاشان (جالب هم بود) و فریاد هم مى زدند که ما خودمان مى خواهیم چیز خودمان را درست بکنیم و کشاورزى خودمان را ، کشاورزها مشغولند ، لکن مى دانید که یک مملکتى که خوب لااقل حالا از سابق بوده ، لااقل پنجاه سال کوشش شده در فساد ، نه اینکه همین مشغول کار خودشان بودند و کارى نداشتند ، به رعیت کارى نداشتند ، به ملت ، نخیر کار داشتند ، کوشش کردند که از همه جهات این مملکت را به آسیب برسانند ، در دانشگاه ها یک جور ، به یک وسیله ، یک دانشگاه استعمارى درست کرده بودند براى ما که جوان هاى ما وقتى آنجا مى رفتند ، وقتى که بیرون مى آمدند به نفع دیگران بیشتر صحبت مى کردند تا به نفع خودشان ، تربیت اینطور مى خواستند بکنند و هر جا را دست گذاشتید مى دیدید که خرابى کردند . هر جا به یک قسمى ، در این توده هاى مردم ایجاد اختلافات ، کم کارى ، نگذارند مردم کار بکنند و مى خواهند وابسته به غیر باشند ، ما را وابسته به غیر ما . عقیده مان این شده است که

ص: 192

غیر از غرب دیگر کسى نیست ، جائى نیست که بشود ، ما باید وابسته باشیم یا به شرق و یا به غرب . آدم خوب هاى ما مى گفتند به غرب وابسته باشیم ، براى اینکه این مقدار ادراکشان نبود که نه ، ماتوانیم خودمان بایستیم کار بکنیم ، خودمان مى توانیم سرپا بایستیم ، ما ترجیح مى دهیم به اینکه از این تمدنى که ما را فاسد دارد مى کند دست برداریم و برسیم به یک زندگانى بسیط انسانى .

اگر ما یک همچو چیزى پیدا بکنیم واز این تمدن مفسد و فاسد پشت بکنیم به آن ، خودمان کم کم خودکفا خواهیم شد . آن که ما را نمى گذارد به اینکه در هر قشرى که داریم خودکفا باشیم ، وابستگى است که ما به آنها داریم . وقتى بنا شد که قبله یک ملتى غرب باشد ، روبه آنجا مى ایستد و حرف مى زند . آتاتورک عکسش ، من در آنوقت که در ترکیه بودم ، من مجسمه اش را دیدم که مجسمه اش این بود ، دستش را اینطور دراز کرده بودند ، گفتند آنهائى که آنجا بودند ، که دستش را طرف غرب دراز کرده است و مى گفت که همه چیز از آنجا باید باشد و یکى از دانشمندان به اصطلاح ما که در زمان سابق بود و بعد هم فوت شد ، او در ایران گفته بود که ما تا همه چیزمان انگلیسى نشود نمى توانیم درست کنیم خودمان را . یک همچو مغزهائى که همه چیز را آنجا مى دانند ودامن زده با تمام تبلیغاتى که بوده است در عرض این سال هاى طولانى به اینکه به ما باور بدهند و تحمیل کنند به ما که خودمان آدم نیستیم ، تحمیل کردند به ما ، تا یکى دلش درد مى گیرد برود اروپا ، یکى مى خواهد چند تا کلمه چیزى یاد بگیرد برود اروپا ، شما اگر اینهائى که رفتند اروپا و تحصیل به خیال خودشان کردند بیاورید به آن کسى که صحیح در اینجا تحصیل کرده باشد (والا اینجا هم تحصیل صحیحى براى ما درست نکردند) اگر مقایسه کنید مى بینید که اینکه رفته اروپا ، رفته تفریح بکند ، رفته کاغذ بگیرد بیاید اینجا ، تحمیل مردم بشود اجازه بگیرد ، اجازه تحمیل به مردم ، آن دیپلمى را که به جوان هاى ما مى دهند خیلى آسانتر و زودتر است از آنکه به خودشان مى دهند ، براى اینکه خودشان مى خواهند دانشمند بشوند ، ما را مى خواهند نگذارند ، ما را همچو کردند که هر چه هست از آنجاست و خودتان هیچ چیز نیستید . این را باید به خودمان اثبات کنیم که ما هم آدمیم ، که ما هم هستیم در دنیا ، که شرق هم یک جائى است ، همه اش غربى نیست ، شرق هم یک جائى است که خزائنش بیشتر از همه جا و متفکرینش بیشتر از همه جا بوده است . تا آنوقتى که ما را اسیر کردند ، طب از شرق رفته به غرب ، تمدن از شرق رفته به غرب ، لکن مع الاسف قضایا چه شده است و دسته بندى ها چه جور بوده و تبلیغات چه بوده است که ما را به عقب زدند به طورى که ما خودمان را هیچ مى دانیم . این را کرارا من گفتم ، فاستونى را در کارخانه اصفهان مى بافتند پشتش مى نوشتند انگلیسى ، براى اینکه تا انگلیسى نباشد بازار هم نمى خرد آن را . من و شما هم نمى خریم ، باید انگلیسى باشد تا بخریم ، خیابان هاى ما اگر مى خواهد چه بشود ، خیابان روزولت ، آن روزولتى که ما را به این مصیبت نشاند و آمدند این مرد را به قولى که خودش گفت : (من را صلاح دیدند که باشم اینجا و خدا لعنتشان کند که همچو صلاحدیدى را کردند ، باز خیابان باید خیابان روزولت ، خیابان چرچیل ، خیابان کذا . شما بروید بگردید در همه خیابان هاى غرب ، من که نمى دانم اما من گمان ندارم که اسم یکى از سلاطین در آنجا باشد ، مگر اینکه بخواهند بازى بدهند ما را ، گاهى

ص: 193

اینطورى است که بخواهند بازى بدهند ما را ، یکى آنجا بگذارند . شما بیائید صد تا اینجا درست کنید ما ر اینطورى کردند که بکلى در همه معلومات خودمان را بستیم و معلومات دیگران را نه ، معلومات صادراتى ، اگر یک معلوماتى ، که معلومات واقعى بود که ما حالا به این روز نبودیم . معلومات صادراتى یعنى آنکه نتواند به درد ما بخورد آنى که نتواند ما را به مرتبه کذا برساند ، لکن اسم زیاد بود ، تبلیغات ، دروازه تمدن کذا . شما مى دانید مائى را که این آقا به دروازه تمدن رسانده ! حالا که رفته مى بینید چیست ، وضع چیست ، وضع ما چیست ، هیچى نداریم ، همه خزائنمان را بردند ، هر چه نفت داشتیم بردند و ایشان هم وعده کرده بود تا بیست سال دیگر ما نفت داریم و از خورشید استفاده مى کنیم ، البته اگر ایشان بودند تا بیست سال دیگر شاید نفت نداشتیم دیگر ، ولى بحمداللّه داریم نفت ، دزدى وقتى در آن نباشد هست .

مطالعات کارشناسان خارجى براى غارت منابع کشور

در هر صورت این خاصیتى که در این انقلاب هست که اسلامى است و ملى ، این خاصیت اسباب این شده است که همه شما آقایان را وادار به کار کرده هر چه کار ازتان بیاید مى کنید براى اینکه مى بینید کار براى خودتان است ، نه براى غیر منزل خودتان . شما الان ایران را منزل خودتان مى دانید ، قبل از این مى گفتید براى چه من کار کنم ، خوب من کار کنم که آمریکا ببرد . در صنعت نفت فرض کنید که ما کار کنیم که امریکا ببرد ، براى چه بکنیم اما حالا مى بینید مال خودتان است . بله در همه جا حالا یک ریشه هائى از آنها باقى مانده که مى خواهند ما کار کنیم و امریکا ببرد . این اشخاصى که خودشان را معرفى مى کنند که فرض کنید براى ملت و براى خلق و براى بساط ، اینها دارند کوشش کنند به اینکه ما کار کنیم خارجى ها ببرند ، اینها کوشش شان این است ، لکن به اسم اینکه نه اینطور نیست ، مى خواهیم ملت چه باشد ، ملت ، خواهیم چه باشد ، یک ملتى که همه ایستادند رأى به یک قانونى دادند ، مخالفت مى کنند ، مى گویند که این دموکراسى نیست ، دموکراسى غیر از این است که مردم خودشان سرنوشت خودشان را دست بگیرند ، کجاى دنیا اینقدر دموکراسى هست که براى قانون اساسى ، دو دفعه مردم رأى بدهند ، کجاى دنیا شما سراغ دارید که براى یک قانون دو دفعه رأى بدهند ، یک دفعه رأى بدهند به اشخاص خبرگانى که بیایند این را ببینند و چه بکنند ، یک دفعه دیگر هم ، همه شان رأى بدهند به خود آن قانون ، باز هم آقایان مى گویند این محل اشکال است ، ملت یک چیزى یک چیزى را که خواسته ، شما اگر بگوئید محل اشکال است ، شما مى خواهید تحمیل کنید ، شما دیکتاتور هستى که مى خواهى تحمیل کنى ، قضیه هم این نیست که حالا اینها دلشان مى خواهد یک مجلس کذائى باشد و یک مثلا رژیم کذایى ، قضیه این است از این یک رژیم که به دست خود ملت و با اسلامیت پیش بیاید مى ترسند . این خارجى ها همه چیز ما را مطالعه کردند ، اینها یک جانورهاى عجیبى هستند ، همه چیز ما را مطالعه کردند ، یعنى آمدند کارشناس هاشان تمام بیابان هاى ما را آنوقت که اتومبیل نبود با شتر مى رفتند ، با شتر و ساربان مى رفتند ، تمام این بیابان هائى

ص: 194

بود که در جاهائى که مثلا کاروان ها مى رفتند ، اینها مى رفتند از بیابان ها ، از جاهاى دیگر نقشه برمى داشتند و آن چیزهائى که زیرزمین بود ، اینها با چیزهائى که داشتند مى فهمند اینجا چیست . در همدان که بودم یکى از دوستان من یک صفحه بزرگى را آورد من دیدم که گفت نقشه همدان است . نقشه همدان و حومه همدان ، بزرگ بود ، در نقشه دیدم که یک نقطه هاى زیادى در آن هست ، گفت این نقشه مال خارجى ها است ، این نقطه هائى است که یک چیزى در آن هست ، این نقطه هائى که گذاشتند جاهائى است که اینها کشف کردند یک چیزى در این محل ، یک چیزى پیدا مى شود ، اینها علاوه بر اینکه زمین هاى ما را تفحص کردند و همه چیزش را تحت نظر قرار دادند و مى دانند ما چه داریم ، علاوه بر این قشرهاى ملت ما را مطالعه کردند .

در بختیارى ها رفتند ، آنجا یک نفر آدم رفته چند سال مانده آنجا در بختیارى ها مطالعه کرده که اینها را چطور مى شود رام کرد ، چطور مى شود برانگیخت ، روحیات اینها چه جور است ، در بلوچستان هم رفتند ، در کردستان هم رفتند ، همه جا ، ممکن است یک نفر هم باشد که کردها ندانند ، غیر کرد ، خیال کنند کرد است . گاهى وقت ها یکى از آنها پیدا شده ، عمامه سرش بوده ، آخوند شده ، همه جا رفتند اینها و همه انگیزه هائى که در یک ملتى ممکن است منشا یک امرى بشود ، اینها مطالعه اش را کردند ، قبلا اینها مطالعه داشتند لکن خارجى ، و عینى چیزى به دست شان نیامده بود ، آنطورى که باید بیاید ، مطالعات بود و عملیات بود .

اسلام و وحدت کلمه اقشار مردم ، دو نقطه اساسى و مورد حمله اجانب

شما ملت بزرگ ، آن مطالعات آنها را عینیت دادید ، یعنى آنها بعد از مطالعاتشان به اینجا رسیده بودند که آن چیزى که مضر است ، اسلام است برایشان و وحدت کلمه ملت ، اگر همه ملت یکى بشود و همه اسلامى باشند ، این نمى گذارد آنها زندگى شان درست بشود ، این دو نقطه را اینها به آن حمله کردند زمان رضاشاه به اسلام حمله کردند و به روحانیت حمله کردند ، آن کردند ، آن کردند که کسانى اگر یادشان باشد دیدند ، کسانى که ندیدند در تاریخ بعدها ببینند ، چون تاریخ هم نمى توانست بنویسد ، بعدها شاید بیاید در تاریخ و در زمان ما هم با فرم دیگر ، اساس این بود که اسلام را ببرند ، تاریخ اسلام را به اسم اینکه ما خودمان یک کذائى هستیم ، تاریخ اسلام را مى خواست از بین ببرد ، موفق نشد ، همه چیز را اینها مى خواستند از بین ببرند موفق نشدند . همه چیز را اینها مى خواستند از بین ببرند ، اسلام را ضعیفش کنند و مردم را از آنهائى که کار براى اسلام مى کردند یا کارشناس اسلام بودند جدا کنند ، به اسم اینکه اینها مرتجع هستند . از این طرف هم دانشگاهى ها یک دسته فکلى آنجا نشستند براى خودشان چه مى کنند به ما مى آمدند اینطور تزریق مى کردند که اینها یک دسته بى دین و ریش تراش و فکلى ، به شما مى آمدند از آن طرف مى گفتند اینها یک دسته انگلیسى اند . اینها ، همان عمال انگلیسى مى آمدند مى گفتند اینها یک دسته انگلیسى اند . اینها ، همان عمال انگلیسى مى آمدند مى گفتند آخوندها ، این آخوندها انگلیسى اند ، انگلیسى ها این حوزه ها را درست کردند ، من خودم با

ص: 195

گوشم شنیدم گفت : انگلیسى ها نجف و قم را _ انگلیسى ها _ درست کردند ، مى خواستند وحدت کلمه اى که امکان داشت بین این دو قشر متفکر پیش بیاید ، نگذارند .

خدا خواست که در یک برهه از زمان ، این دو قشر با هم شدند ، هر دو یک قصد داشتند ، هر دو یک مطلب داشتند .

و حالا باز همان قضایا مى خواهند پیش بیاورند ، باز دانشگاهى ها را از مدارس قدیمه جدا کنند ، حزب ها پیش بیاورند و گروه هاى فراوان که همه با هم مختلف باشند و مع الاسف ملتفت نیستیم ، عمق مسائل را نمى توانیم درک کنیم که در ظرف یک سال کمتر دویست تا گروه در یک مملکت پیدا شد و دویست تا حزب اظهار وجود کردند ، این یعنى چه ! این چه بوده ، چیست اینطور مى شود ، دویست تا گروه در اینجا پیدا بشود ، هر چه گروه ها هم زیادتر بشود اختلافات زیادتر مى شود .

اصل حزب بازى را به نظر من که در صدر مشروطیت حزب را در ایران درست کردند ، حزب بازى را براى همین درست کردند که نگذارند این ملت با هم آشتى کند . براى اینکه حزب را مى دیدند که اینجا بناى اینها این است که وقتى این حزب شد حزب عدالت و این حزب شد حزب دموکرات که درصدر مشروطه بوده ، اینها با هم دشمنند . این براى آن مى زند ، این براى او مى زند ، احزاب در خارج اینجور نیستند ، اگر نمایش بدهند که اینجور هستند براى اینکه کلاه سر ما بگذارند ، اگر نمایش بدهند که اینها اختلاف دارند ، اختلاف اساسى ندارند ، اینها کلاه سر ما مى خواهند بگذارند تا ما اختلاف پیدا بکنیم ، مثل یک بچه اى ما را حساب مى کنند که یک توپ مى اندازند میدان که سرگرم کنند مردم را .

ما با تمدن مخالف نیستیم با تمدن صادراتى مخالفیم

اگر شما آقایان و همه ملت بخواهند استقلال خودشان را ، (و مى خواهند) بخواهند آزادى خودشان را ، باید اول افکارشان را آزاد کنند ، افکار ما الان در قید و بند است حالا هم هست انشأاللّه بشود الان یک نهضت ، یک نهضت فکرى هم شد الان ، لکن باید این را تتمیم کرد ، نهضت شماهائى که در دانشگاه هستید و دانشمند هستید و متفکر هستید ، این جوان هاى ما را یک جورى بار بیاورید که خودشان بفهمند که خودشان یک چیزى اند ، نگویند که ما باید جور غرب باشیم ، شرقى باشند ، اگر از غرب هم صنعتى مى آید ، یاد بگیرند ، اما غربى نشوند ، یاد گرفتن مسأله ، یک چیزى است و مغز را غربى کردن و از خودش غافل شدن ، مسأله دیگر است .

ما با تمدن مخالف نیستیم با تمدن صادراتى مخالفیم تمدن صادراتى ما را به این روز نشانده است .

آزادى صادراتى ! آزادى است که بچه هاى ما را به فحشأ کشاند و مراکز فساد هر چه خواست زیاد شد به اسم آزادى ، همه مطبوعات ما در خدمت آنها بودند براى اینکه این بچه هاى ما را ، این جوان هاى ما را از دانشگاه منصرف کنند و به فحشأ بکشند . در عین حالى که دانشگاه باز یک

ص: 196

دانشگاه مطبوع نبود ، باز همین مقدارش هم دوست نداشتند اینها باشد . اینها جوان هاى ما را از آنجائى که مرکز کار است ، براى فعالیت است ، بیرون بردند ، به مراکزى بردند که تنبل پرور است ، تمام مراکز فحشأ تنبل پرور است ، آدم را تنبل مى کند .

یک کسى که عادت کرد که شب برود به سینما ، آن سینماها ، نه سینماهاى آموزنده ، آن سینماهائى که همه اش براى این بود که ما را تخدیر کند ، این وقتى عادت کرد به آن مراکز یا به آن مراکز فحشائى که لابد شنیدید که در تهران چقدر بوده ، بین تهران و شمیران چقدر بوده است وقتى بنا شد جوان هاى ما کشیده شدند به آنجا ، یعنى عضو فعاله اى که باید یک مملکت را اداره بکند مهمل بشود ، هروئین را اینطور ترویج کردند که همه قشر مملکت پر از هروئین شده است و شده بود ، این همچو نبود که خود به خود شده باشد . این نقشه بود ، وقتى بنا شد یک جوانى که قدرت فعاله یک مملکت هست مبتلاى به هروئین بشود مى شود هیچ ، مهمل مى شود ، اینها ما را مهمل مى خواستند بکنند که هر چه از ما ببرند و هر بازى سر ما درآورند ما هیچ نفهمیم ، اصلا فکر این نباشیم که چرا باید بشود ، آدم هروئینى و آدم تریاکى و آدم مثلا دنبال فحشأ رفتن ، فکرش نمى آید به اینجا که نفت ما را چرا مى برند . کى برد ، کى مى خورد ، به فکر این آید . آن فقط فکرش این است که چه وقت ، وقت این است من تریاک بکشم یا چه وقت ، وقت این است بروم در آن مرکز ، یا چه وقت ، وقت هروئین است . اصلا فکر آن قضیه نمى آید و اینها همین نقشه را داشتند که جوان هاى ما را از این افکارى که باید با آن افکار ما برسیم به یک مطلبى ، بازدارند و آن فعالیتى که باید جوان ما ، طبقه جوان ما داشتند از دستش بگیرند مهمل بارش بیاورند . هر چه بخواهند بکنند و ما حرفش را نزنیم ، لکن خدا نخواست به دادشان رسید ، خدا نخواست اینطور بشود و در بین راه ، خدا دریافت شما را و شما حفظ کنید این را .

همه مملکت باید مشغول بشوند براى اصلاح خودشان

جوان هاتان را تربیت کنید به یک تربیتى که فعال باشد ، همه براى این نباشد که یک چیرى را بگیرند . آقا این مصیبت است که همه دانشگاه ها زحمت بکشند براى اینکه هى میز اشغال کنند ، چیست ، کار نیست ، بروند بنشینند آنجا حقوق بگیرند ، خوب سابق این بود دیگر ، ادارات ما الان هم خراب است . اینطور بود که فرض کنید اداره اى که این مى شد با صد نفر اداره بشود با پانصد نفر ، هزار نفر اداره مى شد . صد نفرش کار او از مى آمد ، به طور اهمال هم بازو باقى شان حقوق مى گرفتند و آنجانشستند تفریح مى کردند . یکدفعه هم در تلویزیون نشان دادند ، آن وضع اداره را نشان داد ، یک دفعه ، وضع همین بود ، اینها مى خواهند اینطور درست بکنند دانشگاه را ، دانشگاه باید عالم درست بکند نه ادارى ، ادارى یک مسأله کوچکى است حالا یک احتیاجى هست به او ، البته باید بروند آنجا ، اما دانشگاه باید عالم درست کند ، دانشگاه باید اشخاصى را درست کند که مملکت خودش را اداره کند از حیث علمیت ، اداره کند از حیث فرهنگ ، نه اینکه غایت آمال این باشد ، یک چیزى دستش بیاید برود در یک اداره اى بنشیند مهمل ، کار هم بود ، خوب ، اما کار نیست توى ادارات ، یک اداره که نمى تواند

ص: 197

اینهمه جمعیت را بپذیرد ، جز این است که آنجا بودجه مملکت را بیخودى صرف بکنند ، خودشان هم مهمل بار بیایند . یک قوه فعاله مهمل بار مى آید و بودجه مملکت را از بین مى برد . اینها باید اصلاح بشود . من ، آخر عمر من است اما شما جوانید ، اصلاح کنید اینها را ، اصلاح کنید اینها را اگر بخواهید مستقل باشید ، این چیزها را درصدد برآئید اصلاحش بکنید . همه مملکت باید مشغول بشوند براى اصلاح خودشان ، اول اصلاح آدم ها بکنند که مقدم بر همه چیز است ، دانشگاه ها را مرکز تربیت قرار دهید علاوه بر دانش ، تربیت لازم است ، اگر یک دانشمندى تربیت نداشته باشد مضر است . خیانت مى کند و آن کسى که با علم خیانت بکند ، با دانشمندى خیانت بکند خطرش بیشتر از سایر مردم هست . دانشگاهى ها را تربیت بکنید ، دانشگاهى ها تربیت بکنند ، این دانش آموزان را ، اینها قابل تربیتند ، اگر تربیتشان کردید درست و حسابى ، مى توانند اداره کنند ، شما بعدها باید این مملکت را با این جوان ها اداره بکنید . بخواهید مستقل باشید و انشأاللّه همه خواهید آزاد باشید و همه مى خواهید . باید شماهائى که اهل دانشگاه و تربیت اهل تعلیم هستید ، جوان ها را تربیت کنید و تعلیم ، همراه تعلیم تربیت باشد . خداوند انشأاللّه همه تان را حفظ کند ، همه موفق باشید موید باشید . من تاآنقدر که هستم خدمت مى کنم به شما ، آنقدر که مى توانم ، البته من که نمى توانم خدمت صحیح بکنم آنقدر که مى توانم مى کنم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 198

تاریخ : 15/10/58

مصاحبه خبرنگار مجله تایم با امام خمینى

سؤال : احساسات ضد امریکائى در ایران وسیع است ، امریکائیان هم به نوبت خود از ایران عصبانى هستند ، دورنماى روابط دو جانبه را پس از قطعنامه شوراى امنیت چگونه مى بینید؟

جواب : احساسات ایرانیان علیه ملت امریکا نبوده ، بلکه دولت آمریکاست . ما سال ها از بى عدالتى فریاد مى زدیم و از اختناق شکایت داشتیم . اما امریکا شاه را بر تخت نشاند یعنى در 1941 متفقین او را به جاى رضاخان که نوکر انگلیس بود نشاندند و دولت امریکا در برابر مخالفت مردم ایران پیوسته از او حمایت کرد . شاه همه منابع ما را غارت کرد ، شرف ملى ما ، سرمایه هاى ما ، استعدادهاى جوانان ما را بر باد داد ، بدین ترتیب ایرانیان نمى توانند نظر خوبى به دولت امریکا داشته باشند و اخیرا ملت ما به این نتیجه رسید که دولت کارتر ، به اصطلاح سفارتخانه خود را به صورت پایگاهى براى جاسوسى و توطئه علیه ایران درآورده است . جاسوسان تحت عنوان مأموران سفارت فعالیت مى کردند و اکنون که ملت ما این حقیقت را دریافته ، امریکا را دشمن شماره یک خود مى شناسد . به عقیده ما ، ملت امریکا به خاطر رفتار دولتشان در ایران ، به هیچ وجه قابل سرزنش نیستند . اگر امریکا بخواهد از طریق دخالت نظامى یا محاصره اقتصادى و یا شیوه هاى ارعاب ، ما را از عدالت محروم کند ، هرگز بحران حل نشده و در اندیشه مردم باقى خواهد ماند . مردم امریکا نباید بگذارند کارتر چنین شیوه اى را ادامه دهد ، در غیر اینصورت ملت ما متدرجا تصور خواهد کرد که مردم امریکا هم در سوءنیت کارتر نسبت به ایران سهیمند . راه دیگرى که در برابر دولت امریکا وجود دارد این است که به اقدامات ناصوابى که در ایران کرده اعتراف کند . از دیدگاه ما راه حل بحران ، تحویل شاه مخلوع به ایران و اقداماتى براى جبران ضایعاتى است که دیکتاتورى او بر ملت وارد آورده است . البته ضایعاتى جبران ناپذیر هم وجود دارد منجمله شهادت صد هزار نفر در مبارزه علیه شاه ، نیرو و استعدادهاى انسانى که در راه سرنگونى او به کار گرفته شد قابل اعاده نیست ، اما ما انتظار پس دادن ثروت هائى را داریم که از این ملت غارت کرده است . در صورتى که ملت ایران قانع شود که رئیس جمهور شایسته اى به جاى کارتر مایل به انجام عمل ناروا علیه ما نیست ، مى تواند رفتارى عادى با امریکا داشته باشد ،

ص: 199

آن نوع روابطى که ما با دیگر کشورها داریم .

سوال : اینکه بیشتر کشورهاى عالم گروگان گیرى را محکوم کرده اند ، تردیدى در شما در مورد موضعتان پدید نمى آورد؟

جواب : بیشتر کشورهائى که این کار را کرده اند ، زیر فشار امریکا بوده است . ما مى خواهیم به همه دنیا نشان دهیم که قدرت هاى فائقه را هم مى توان به نیروى ایمان شکست داد . ما در برابر دولت امریکا با همه قدرتش مقاومت مى کنیم و از هیچ قدرتى نمى ترسیم .

سؤال : آیا مى دانید که شما ایران را منزوى کرده اید؟ حتى ملت هاى اسلامى هم گروگان گیرى را محکوم کرده اند . شما امریکا را از ایران بیرون کرده اید ولى چه کسى مى تواند شما را از فشار شوروى رها سازد؟

جواب : ما امریکا را بیرون کردیم که دولتى اسلام به وجود آوریم ، نه اینکه شوروى را جانشین آن کنیم . شعارهاى ملت ما این حقیقت را جلوه گر مى سازد . ما مرتبا گفته ایم نه غرب و نه شرق . اگر روزى شوروى به ما فشار آورد ، با همان نیروئى با آن مقابله خواهیم کرد که به ما امکان بیرون راندن امریکا را داد یعنى نیروى ایمان .

سؤال : شما باید قبول کنید که امریکا هرگز شاه را تحویل ملت ایران نخواهد داد . اگر تردیدى دارید ، معلوم است که امریکا را نشناخته اید . اگر سازمان ملل حاضر به تحقیق در شکایات شما شود ، گروگان ها را آزاد خواهید کرد؟ در عین حال آیا همه دیکتاتورى هاى عالم باید مورد تحقیق سازمان ملل قرار گیرند؟

جواب : ما امریکا را خوب مى شناسیم و مى دانیم که مى توانیم در برابرش مقاومت کرده و از شرفمان دفاع کنیم . مانشان داده ایم که در برابر بیعدالتى بزرگ او که پناه دادن شاه است مى توانیم مقاومت کنیم . ما باید بر آمریکا غلبه کنیم و او را در همه منطقه شکست دهیم . خروج شاه از امریکا معما را حل نمى کند . یک سازمان بین المللى باید تلاش هاى جدى را صورت دهد تا امریکا را وادار به تحویل شاه خائن به ایران کند . این سازمان باید ثروتى را که شاه غارت کرده ، به صاحبان اصلیش که ملت ایرانند ، برگرداند . چنین سازمانى همچنین باید همه دیکتاتورها را محاکمه کند . ما تسلیم بى عدالتى نخواهیم شد و با ستمکاران کنار نخواهیم آمد .

ص: 200

سؤال : اگر بحران گروگان ها حل شود ، آیا پیش بینى عادى شدن روابط نظیر از سر گرفتن خرید اسلحه و معاملات تجارتى را از آمریکا مى کنید؟

جواب : ما با هر نوع معامله اى که مصالح مسلمین را آسیب رساند مخالفیم . پیوندهاى تجارتى و دیگر مبادلات ، مادام که به مصلحت ملت ما باشد براى ما مورد قبول است . در عین حال دولت مسؤول امضاى چنان موافقت نامه هائى است نه من .

سؤال : اقتصاد ایران زنده نشده ، فقیران جنوب تهران مثل گذشته اند ، نیروهاى مسلح احتمالا نمى توانند از ایران در برابر حمله دفاع کنند ، فعالیت سیاسى عادى به چشم نمى خورد ، با توجه به این خصوصیات نباید بگویم که انقلاب موفق نشده است ؟

جواب : ممکن است همه این مشاهدات درست باشد اما انقلاب موفق بوده است ، حتى ارکان انقلاب محکم تر شده است . این حقیقتى است که ملت ما به انقلاب عادت کرده اند و امروز همه انقلابى و آماده شهادت هستند . من جدا اعلام مى کنم که ماتوانیم به آسانى در برابر تجاوز آمریکا بایستیم . امریکا ممکن است ما را شکست دهد ولى نه انقلاب ما را و به همین دلیل است که من به پیروزى خودمان اطمینان دارم . دولت امریکا مفهوم شهادت را نمى فهمد . ما با چنین روحیه اى است که همه مشکلات ایران را حل مى کنیم . به شعارهاى مردم نگاه کنید که مى گویند ، (کارتر نمى داند منطق شهادت چیست ) . باید به شما بگویم که ضایعاتى که با آن روبرو هستیم زائیده پنجاه سال خیانت خاندان پهلوى است و حداقل بیست سال ترمیم آن طول مى کشد . آزادى و جمهورى اسلامى برقرار شده اما استقلال کامل نیازمند قطع وابستگى به شرق و غرب است و آن هم هدفى است که ما به آن خواهیم رسید .

سؤال : پاره اى اوقات شما با صدور اعلامیه هائى به مردم مى گوئید چه کار بکنند و در عین حال وقتى که مى خواهید از مسوولیت اجتناب کنید مى گوئید من نمى توانم کارى بکنم ، این در اختیار مردم یا دانشجویان است ؟

جواب : این حقیقتى است که من هم مثل دیگران نظرم را ابراز کرده و در مورد آنچه که باید انجام شود اظهار نظر مى کنم اما شما نباید تردیدى داشته باشید که گروگان ها در دست دانشجویانند .

سؤال : آیا هرگز در مورد چیزى اشتباه کرده اید؟

جواب : فقط محمد رسول اللّه و دیگر پیامبران و ائمه اشتباه نمى کردند ، هر کس دیگرى اشتباه مى کند .

ص: 201

تاریخ : 15/10/58

بیانات امام خمینى در دیدار با نمایندگان ارامنه ایران

کارشکنى مستکبرین و سلاطین جور در تحقق مکاتب الهى _ توحیدى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

مکتب هاى الهى _ توحیدى از اولى که در بین بشر بوده است مع الاسف به واسطه کارشکنى هاى مستکبرین ، آنطور که باید پیاده نشده است . بخصوص مذهب حضرت عیسى سلام اللّه علیه که به دست یک طایفه هائى افتاده است ، یک تحریف هائى شده است و یک چیزهائى که سزاوار حضرت مسیح نیست ذکر شده است و بدتر از او سلاطینى که خودشان را به مذهب مسیح بسته اند و مسیحى نبوده اند ، مانع شدند از اینکه تعلیمات حضرت مسیح تحقق پیدا بکند . اگر تعلیمات انبیأ حضرت مسیح در مسیحیین ، حضرت موسى در کلیمیین ، حضرت رسول اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) در مسلمین ، آنطورى که آنها مى خواستند تحقق پیدا مى کرد ، این گرفتارى هائى که الان براى همه بشر در همه جا هست پیش نمى آمد . الان شما مى بینید که دولت هاى بزرگ با اسم مسیحیت ، با اسم انتساب به مکتب حضرت مسیح سلام اللّه علیه چه جنایت ها در عالم مى کنند ، چنانچه سران ممالک اسلامى هم با اینکه مسلمان هستند و با اسم اسلام بلکه چه جنایاتى که نمى کنند . شما دیدید که محمدرضا در اینجا اظهار اسلامیت مى کرد و قرآن طبع مى کرد و اظهار تعهد به اسلام مى کرد ، معذلک با اسلام آنطور که همه دیدید . و امثال کارتر هم ، نظیر او در مسیحیت مى رود دعا مى خواند ، در کلیسا مى رود وادار مى کند که دعا بخوانند ، لکن برخلاف تعلیمات حضرت مسیح ، آنهمه ظلم ، آنهمه جنایت در دنیا مى کند . مذهب ها از اول گرفتار این طاغوت ها بودند .

رسالت انبیا در به تسلیم کشانیدن انسان و رهانیدن از سرکشى

از اولى که مذهب ها در عالم پیدا شده است جفتش یک طاغوتى یا طاغوت هائى هم بوده اند و صاحبان مذاهب کوشش کردند براى اینکه مردم را آدم کنند . این انسانى که اگر سرخود باشد از همه سرکش تر و بدتر است ، انبیا از اول خدا فرستاده که اینها را از آن سرکشى بیرون بیاورند ، مهار کنند ، لکن انبیا هم آنطورى که مى خواستند موفق نشدند ، معذلک همان مقدارى هم که موفق شدند الان سلامت دنیا هر چه باشد به تابع مذاهب است که هست . الان هم توده هاى مردم آنجاهائى که کلیمى هستند توده هاشان ، نه آن سران ، آنجائى که مسیحى هستند توده هاى مردم ، نه سران شان ، آنجائى که

ص: 202

مسلمین هستند همین طور توده هاى مردم از باب اینکه یک مقدار از تعلیمات انبیا را به آن تعهد دارند ، باز این سلامتى که در دنیا هست که اگر نبود این کوشش انبیا ، بدتر از همه حیوانات به هم مى ریختند ، این سلامتى که الان در دنیا هست ، این مقدارى که هست که اگر سران . . . مهار کرد ، سایر مردم سلامتند ، این باز هم همین مقدار از سلامت که هست در اثر کوشش انبیاست . کوشش انبیا اسباب این شده است که در هر مذهبى و ملتى افراد بسیار زیادى هستند که . . . کردن مذهب انبیا را ، از بسیارى از جنایاتى که بشر اگر همین طور بود مرتکب مى شد ، آنها مرتکب نمى شوند ، این کوشش انبیأ است . اگر این کوشش از انبیا نبود آنوقت معلوم مى شد چه خبر است این دنیا . مع الاسف در هیچ عصرى ندیدیم که مردم با اسلام آنطورى که هست آشنا باشند .

نابودى ظلم در سایه تحقق جمهورى اسلامى

شما گمان نکنید که الان ما باز یک مملکت داریم به معناى حقیقى اش . اسلام اگر چنانچه تحقق پیدا بکند انشأاللّه ، آنوقت شما خواهید دید که با سایر اقوام چه خواهند کرد و با آنها با چه سلمى ، با چه مسالمتى ، با چه محبتى رفتار خواهند کرد . خوب ، این رئیس ، حضرت امیر سلام اللّه علیه است که وقتى مى شنود که یک زن ذمى را که یهودى شاید بوده است ، این را خلخال از پایش لشکر کذا درآوردند ، آنقدر ناراحت مى شود که مى گوید اگر انسان بمیرد در یکى همچو امرى ، سزاوار است . یک همچو حکومتى است و اگر چنانچه یک حکومت اسلامى به آنطور که اسلام مى خواهد ، آنطورى که خداى تبارک و تعالى مى خواهد در ایران و در سایر جاها تحقق پیدا بکند ، دیگر ظلم درش بسته مى شود ، تعدیات درش بسته مى شود ، حکومت ها دیگر نمى توانند ظلم کنند و نمى کنند و ارتشى ها و سایر قواى انتظامى همه در خدمت هستند . دعا کنید که اینطورى که ما مى خواهیم بتوانیم موفق بشویم و بتوانیم که اسلام را عرضه کنیم و . . . که اینهائى که الان در اطراف مملکت ما به آشوبگرى مشغول هستند و اعتقاد به هیچ مذهبى ندارند ، اینها اصلاح بشوند یا از بین بروند تا یک حکومت اسلامى صحیح محقق بشود که براى همه شما ، براى همه بشر اسلام خوب است . خداوند همه شما را توفیق بدهد و موید باشید .

ص: 203

تاریخ : 15/10/58

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى انجمن اسلامى کارکنان وزرات صنایع و معادن

وابستگى اقتصادى موجب وابستگى سیاسى و نظامى است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

ایران امروز محتاج به کار است حتى من این اجتماعاتى که در اینجا و در بیرون منزل مى شود خیلى صحیح نمى دانم براى اینکه نباید اینها از کار دست بردارند و همه اش باب تظاهر باشد ، تظاهر البته در پیشرفت امور مملکت یک تقویت روحى مى کند لکن دائمى نباید باشد ، باید کار بکنند مردم ، کشاورز مشغول کشاورزى باشد ، آنهائى که کارخانه دارند مشغول تولید باشند ، صنایع کوچک و بزرگ مشغول کار باشند ، افراد خودشان را موظف بدانند که امروز مملکت احتیاج دارد ، یک مملکتى که الان اقتصادش شکست خورده است محتاج است ، نگذارند که این احتیاج باقى باشد که ما در هر چیزمان که آن رژیم ما را مبتلا کرد به وابستگى این ادامه پیدا بکند . البته یک وابستگى است که رژیم سابق ایجاد کرد در ایران ، به اسم اصلاحات ارضى ، زراعت را اوضاعش را به هم زد و با وابستگى در زراعت و در این چیزها که ارزاق عمومى است ، دامدارى را در اینجا ضایع کردند ، از بین بردند ، ما محتاج به این هستیم که گوشت از خارج بیاوریم و هکذا .

اگر ما یک وابستگى اقتصادى داشته باشیم این موجب این مى شود که وابستگى سیاسى هم پیدا بکنیم و وابستگى نظامى هم حتى پیدا بکنیم مملکت مان باز برگردد به آن حالى که سابق بود ، ما حالا مى خواهیم مملکت مال خودمان باشد و حالا مملکت مال خود مردم است ، در حالى که مملکت مال خودمان هست ، یک عده اى افتاده اند توى مردم تحریک مى کنند تحریکات زیاد مى کنند ، کشاورزى را به حال اینکه نگذارند تحقق پیدا بکند ، در آوردند ، به حال تعطیل دارند در مى آورند ، کارخانه ها را همین طور ، نمى گذارند که آرام باشد این مملکت ، تا اینکه صنایعش راه بیفتد ، کارخانه هایش راه بیفتد ، زراعتش راه بیفتد و صنعتش ترقى بکند .

تحریکات عناصر خرابکار و مزدور به منظور ایجاد اعتصاب و هرج و مرج در مملکت

عمده این است که عده اى که نمى خواهند این مملکت استقرار پیدا بکند و نمى خواهند که جمهورى اسلامى انسانى در ایران پیدا بکند و نمى خواهند که جمهورى اسلامى انسانى در ایران پیدا بشود ، اینها درصددند که در هر جا بروند یک خرابکارى

ص: 204

بکنند . هر جا انسان نظر مى کند یک دسته دیگر را ، جوان ها هم زود باور ، به مجرد اینکه یک نفر آدم مى آید یک چیزى مى گوید قبول مى کنند از او و نتیجه اش اینکه اعتصاب مى کند ، از کار کنار مى رود ، این اعتصاب پشت سر هم ضربه مى زند به این مملکت ، به این اقتصاد ضربه مى زند ، به اقتصاد ما _ ضربه مى زند به اقتصاد ما ضربه مى زند به حیثیت مملکت ما ، اینها نمى فهمند این را که اعتصاب در هر جا ، هر کس در هر جا ، ارتش روى اعتصاب هست ، در کارخانه ها مى روى اعتصاب هست ، مدرسه اعتصاب مى کنند ، دانشجوها اعتصاب مى کنند ، همه ، هر قشرى ، حالا دیگر این معنى رسم شده است که هر قشرى اعتصاب کند ، اینها نمى فهمند این معنا را؟ این اعتصاب ها حیثیت یک مملکتى را از بین مى برد و به خارج مى فهماند این معنا را و آنها که باید دامن به آن بزنند دامن مى زنند ، ابر قدرت ها دامن مى زنند به این معنا که بگویند که یک مملکت متزلزلى است ، محتاج به این است که اداره بشود ، یک نفر بیاورند اداره اش کند ، نمى فهمند اینها؟ توجه به این ندارند که اینهائى که مى آیند براشان نطق مى کنند و وادارشان مى کنند به اعتصاب و یک دسته هم دنبالش مى افتند داد و فریاد ، این مملکت را نمایش مى دهند که یک مملکتى است که آرامش ندارد ، متزلزل است ، حکومتى مرکزى نیست در کار .

این چه دستى است که جوان ها را وادار مى کنند تا به علمأ اسلام بدگوئى کنند؟

این چه دستى است در کار؟ این چه دستى است که در بین مردم است که دارد از هر طرف مى کوبد اسلام را؟ این چه دستى است که در بین مردم است که جوان ها را وادار مى کند که به علمأ اسلام بدگوئى مى کنند ، هر جا مى رویم مى بینیم یک دسته جوان بازیخورده ، یک دسته ملا را عقب زده و عرض مى کنم که چه مى کند ، ارتجاع ، آنها را مى داند ، از این الفاظ نامعلوم که پیش آمده ، اینها نفهمیدند که چه دستى در کار است که دارند بین خود شماها در هر شهرى ، بین خود افراد شهر دارند به هم مى زنند ، نمى فهمند که این انعکاسش در خارج از ایران چیست ، نمى دانند که بعد از اینکه منعکس شد که ایران نمى تواند خودش را اداره کند ، یک قلدرى را مى آورند کودتا مى کند ، پدر همه تان را در مى آورد ، نمى فهمند این را ، چرا باید اینطور؟ چرا جوان هاى ما اینقدر خوابند؟ چرا ضعیف الادراکند اینها؟ چرا عمق مسائل را درک نمى کنند؟

یک نفر آدم با اسم اسلام و با اسم قرآن و با اسم چه ، بدون اینکه اطلاعى از اسلام داشته باشد ، بدون اینکه اطلاعى از قرآن داشته باشد مى رود مردم را وادار مى کند به اعتصابات و فحاشى به علمأ ، فحاشى به مراجع ، فحاشى به همه . آخر نمى دانند اینها که این اسباب این است که در خارج گفته بشود مملکتى است ثبات ندارد باید ثبات به مملکت داد ، نمى دانند ، دشمن ها احاطه کردند الان به این مملکت و چون آن منافعى که مى خواهند از مملکت ببرند نمى برند احاطه کردند که نگذارند این مملکت آرامش پیدا کند ، دنبالش یک کودتا بکنند ، یک بساط درست کنند ، چرا جوان هاى ما اینقدر خوابند؟ چرا گوش به حرف افرادى مى دهند که اطلاعات از اسلام ندارند به اسم اسلام دارند اسلام را مى کوبند .

ص: 205

باید یک قدرى بیدار بشوند ، یک قدرى توجه بکنند به مسائل ، حالا وقت اعتصاب است ؟ یک مملکتى که از آن طرف گرفتار ، از آن طرف گرفتار ، تمام مجاورین با ما مخالف ، حالا وقت این است که هر جوانى ، هر دسته برسند یک جا اعتصاب کنند؟

امروز اعتصاب حرام است شرعا . اینهائى که اعتصاب مى کنند خائن به اسلامند ، دست بردارند از این الواطى ها ، دست بردارند از این بساط ، بازى نخورند اینقدر از این مردمى که مى خواهند استفاده از شما ببرند _ یک نفر آدم _ از شما استفاده مى خواهند ، از این اشخاص جوان که پاکدل هستند ، اشخاص صیادى هستند که مى خواهند استفاده از شما ببرند با اینکه اعتصاب کنید ، با اینکه هیاهو کنید ، با اینکه جلو چه بکنید ، اینها مى خواهند استفاده ببرند از شما ، اینها مى خواهند از شما استفاده کنند ، شما هم غافل از مسائل هستید ، اعتصاب مى کنید ، دعوى مى کنید ، جاروجنجال کنید ، نطق مى کنید ، فحش مى دهید ، یک مملکت بى ثبات معرفى مى کنید ، مملکت بى ثبات قیم لازم دارد ، قیمش یا باید آن طرفى ها باشد ، یا باید آن طرفى ها باشد و شما را ببرند بیرون کنند از اینجا ، نمى فهمند اینها را . این چه مصیبتى است که در این مملکت پیش آمده ، این چه برنامه است که براى شما ریختند از طرفین ، از همه طرف برنامه ریختند ، مدام شلوغ مى کنند ، هر جا یک اعتصاب ، هر جا یک جنبش ، هر جا یک فساد ، هر روز یک اجتماع ، یک نطق و چه و چه و چه ، فحاشى به این و آن ، بدگوئى به علمأ بدگوئى به کسان دیگر ، این چه معنائى است که ما گرفتارش هستیم در این مملکت ، چرا باید اوضاع یک مملکت اینطور باشد؟ چرا باید خود اهل مملکت به جان هم افتاده باشند؟

به خلاف موازین اسلام مال مردم را مصادره مى کنید

امروزى که همه باید با هم باشید ، همه باید دست به دست هم بدهید ، همه باید با اجتماع ، همه باید با تعهد به احکام اسلام باشید ، برخلاف موازین اسلام فحاشى مى کنید ، برخلاف موازین اسلام مال مردم را مصادره مى کنید ، برخلاف موازین اسلام مى ریزید توى صحراها کشت مردم را چه مى کنید ، باغات را عرض مى کنم که مى برید . همه اش خلاف موازین اسلام هست ، شما را وادار مى کنند ، جوان ها را وادار مى کنند به این امر ، یک دستى پشت پرده است که شماها را حرکت مى دهد به اینطور حرکت ها و اثبات کند که ایران قابل نیست که خودش مستقل باشد . هرج و مرج باشد ، هرج و مرج ایجادباشد ، الان یک هرج و مرجى است در سرتاسر ایران ، انسان مى بیند هرج و مرج است ، خوب چرا باید اینطور باشد ، چرا باید بیدار نشوید ، چرا جوان هاى ما سر عقل نیایند؟ امروزى که ما با یک مملکت ، مملکتى با یک قدرت بزرگى مواجه هستیم ، باید در هر شهر بریزید شماها به جان هم به اسم ارتجاع علماتان را بکوبید؟! به اسم نمى دانم چه باغات مردم را تصرف کنید؟! خانه هاى مردم را بروید بگیرید؟! زن و بچه مردم را از خانه هاشان بیرون کنید؟! آخر این چه وضعى است که شماها دارید؟

چرا باید شماها به احکام اسلام متعهد نباشید ، این اسلام بود که شماها را تا اینجا رساند ، این اسلام بود که محمدرضا را از خانه هاى شما بیرون کرد ، از مملکت شما بیرون کرد ، حالا برخلاف

ص: 206

موازین اسلام پشت به اسلام دارید مى کنید و خدا مى داند که اگر پشت به اسلام کنید ، همچو سیلى به شما مى زند که تا ابد بیدار نشوید . یک قدرى به خود بیائید ، برگردید به احکام اسلام . ما انقلاب کردیم هر چه دلمان بخواهد بکنیم ؟! ما انقلاب کردیم گوش نمى دهیم ، نه به دولت گوش مى دهیم ، نه به ملا گوش دهیم و نه به هیچ کس ؟! چون انقلاب کردیم ، انقلاب از _ غیر اسلام به _ اسلام به غیر اسلام ؟! مگر شما از _ اسلام به غیر اسلام انقلاب کردید که الان هر کارى مى خواهید بکنید؟ شما از غیر اسلام به اسلام انقلاب کردید ، رژیم اسلام پیش بیاورید ، گردن بنهید به رژیم اسلامى .

در نظام توحیدى با توجه به خدا سلسله مراتب رعایت مى شود

در ارتش بروید مى بینید که شوراها درست کردند و یک ارتش توحیدى ، ارتش توحیدى ، آن هم توحیدى اصلا نمى داند مرد که یعنى چه . یک کسى ، یک کمونیست آمده بیخ گوشش این را گفته ترویج کرده ، ارتش توحیدى یعنى دیگر یک ارتشى که هیچ نظام نداشته باشد ، هیچ نظمى نداشته باشد ، هیچ بالا و پائینى نداشته باشد ، این معنایش این است که ارتش نمى خواهیم ، مسأله نظام توحیدى معنایش این است که همه شان دنبال حکم خدا باشند ، همه توجه به خدا داشته باشند ، هر کس هر کارى بکند براى خدا بکند ، این نظام توحیدى است ، یعنى همه یکى است ، جوش خوردند به هم . آن نظامى که این براى خودش مى کشد ، آن براى خودش مى کشد و این به آن فحش مى دهد ، آن به آن بد مى گوید ، نظام توحیدى نیست ، آن نظامى که پائین از بالا اطاعت نمى کند ، بالا به پائین ظلم مى کند این توحیدى نیست ، این نظام شیطانى است ، نه نظام الهى نظام الهى باید همه جهاتش محفوظ باشد ، لکن همه متوجه به خدا ، ارتشش پائین از بالا خدمت بکند ، اطاعت بکند ، بالا به پائین محبت بکند و ظلم نکند و همه براى خدا باشد ، کشاورزش براى خدا باشد ، دانشگاهش براى خدا مشغول کار باشد . این نظام توحیدى است . نه این نظام توحیدى این نیست که چنان هرج و مرج است ، درجه دار اطاعت از افسر نکند و سرباز هم اطاعت از درجه دار و از افسر نکند و شهربانى هم هرج ومرج باشد ، از رئیس شهربانى هم هیچ کس اطاعت نکند و ژاندارمرى هم همین طور و از دولت هم هیچ اطاعت نکند . یک مملکت وحشى اى ، الان اسم یک مملکت وحشى دارند مى گذارند ، آخر به داد این مملکت برسید اى جوان ها! اى متوجهین ! اى اشخاصى که براى دیانت مى خواهید کار بکنید و شما را منحرف مى کنند به راه دیگر!

معذلک به شما توصیه مى کنم که حفظ کنید وحدت خودتان را ، و به شما مژده مى دهم که معذلک پیروز هستید ، این خرابکارها به جهنم مى روند و شما جوان هاى عزیز راه تان راه خداست ، براى خداست و پیروز خواهید شد انشأاللّه ، موفق باشید .

من از خواهرها ، از برادرها تشکر مى کنم و توصیه مى کنم به اینکه هر کارى مى کنید ، خدا را در نظر بگیرید ، هر کارى مى کنید براى خدا باشد و توجه به مبدا خیر باشد و خداى تبارک پشتیبان شما خواهد بود انشأاللّه .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 207

تاریخ : 15/10/58

بیانات امام خمینى در جمع خواهران فرهنگى استان گیلان

عقب ماندگى فرهنگى و اقتصادى میراث شوم رژیم پهلوى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من این مسائل و مشکلاتى که شما گفتید ، مى دانم و اینطور نیست که اختصاص به طرف شما داشته . همه جا مشکلات دارد و بعد از هر انقلابى این مشکلات هست . یک کشورى که لااقل در این پنجاه و چند سال که ما شاهد بودیم آنطور به هم ریخته و خراب و آشفته و همه چیزش عقب مانده و اقتصادش ورشکسته تقریبا و همه چیزش را عقب رانده و فرهنگش یک فرهنگ فاسد استعمارى ، یک همچو کشورى الان به دست شما افتاده است و به دست ملت . کشورى که پنجاه و چند سال لااقل در طول تاریخ از همه اطراف کوشش کردند که عقب مانده باشد و آشفته ، شما امید این را هم نداشته باشید که به مجرد اینکه آن سد بزرگ شیطانى شکسته شد ما به بهشت موعود برسیم . ما به یک خرابه رسیده ایم ، یک خرابه اى که فرهنگش سال هاى طولانى لازم دارد تا عوض بشود . مغزها که در آن رژیم تربیت شده است به تربیت خاصى ، طول یک نسل مى خواهد تا اینکه تغییر بکند . همه چیز باید تغییر بکند . فرهنگ هم از امور مهمى است که در راس امور تقریبا واقع شده است . اینطور نیست که مطالب معلوم نباشد واینطور نیست که در استان گیلان تنها مشکلات باشد . هر جا شما بروید همین مسائل هست منتها کم و زیاد دارد و از مشکلات خودتان که مشاهده مى کنید ، اطلاع بیشتر دارید ، از مشکلات دیگر کمتر و هر گروهى که مى آیند همان مشکلات منطقه خودشان که مشاهدشان هست ذکر مى کنند و گمان مى کنند که جاهاى دیگر اینطور نیست . این تبلیغاتى که در طول مدت سلطنت اینها و خصوصا دومى انجام گرفته است باور براى مردم آورده است که یک مملکتى که در آستانه تمدن بزرگ است دست ماست ، منتها هر جمعیتى در منطقه خودشان دیدند اینطور نیست لابد خیال کردند منطقه هاى دیگر اینطور شده و بعد نوبت مى رسد . علیهذا هر جا مى آیند مشکلاتشان را مى گویند ، آن چیزهائى که در زندگى ابتدائى لازم دارند . حالا شما در گیلان دیگر مبتلاى اینکه آب باید بروید از یک فرسخ بیاورید و مبتلاى به همین که در اطراف خود تهران ، در حاشیه تهران هست که این زن ها (آنطورى که من در نجف که بودم این را براى من نوشته بودند که شاید بیشتر از سى تا محل است در این حاشیه تهران یعنى از تهران است ، از حاشیه هست ، بعضى شان هم در خود متن است که اینها مبتلاى به این هستند که اینهائى که حاشیه هستند نه آب دارند ، نه اسفالت دارند ، نه فرهنگ دارند ، هیچ چیز ندارند) این

ص: 208

زن هاى بیچاره باید بروند از پله هاى زیاد ، بیشتر از پنجاه تا بروند بالا کوزه هایشان را آب کنند از این پله ها باز گردند بیایند براى این بچه هائى که توى آن زاغه نشسته اند . این ابتلائات همه جا هست . در بعضى از نقاط ایران طورى است که آب انبار باید داشته باشند که این آب باران جمع بشود در آن و براى تابستان شان آب باران داشته باشند ، حتى یک همچو آب انبارى ندارند . نجف که بودم ، بعضى اهل خیر مى آمدند و اظهار مى کردند که اینها لازم دارند و ما هم کمکى ، با اجازه کمک مى کردیم و این کارها را مى کردند . شما گمان نکنید که شما فقط مبتلاى به این نقیصه ها هستید . یک نقیصه عمومى است براى همه کشور و این نقیصه باید رفع بشود و این نقیصه با همت همه ملت باید رفع بشود ، یعنى اگر یک نقیصه در یک جا بود ، خوب ، دولت قدرت داشت که آن یک جا را زود درست بکند اما در سرتاسر کشور حتى در مرکز ، وقتى این نقیصه در سرتاسر کشورهست یک مملکت وسیع سى و چند میلیونى و فاقد تقریبا همه چیز ، باید این رفع بشود و این باید به دست ملت رفع شود . همانطورى که پیروزى ملت تحصیل شد ، شما همه ، مردها ، بچه ها ، بزرگ ها ، کوچک ها ، شهرى ها ، دهاتى ها ، همه با هم مجتمع بشوند و پیروزى را تحصیل کردند ، لکن بعد از اینکه پیروزى را تحصیل کردند دیدند همه تبلیغات سابق حرف بوده است ، هیچ ما نداریم ، تمدن بزرگ تمامش صحبت بوده است براى اینکه دلگرم کنند مردم را و اغفال کنند مردم را و همه چیزش را ببرند و این کار را هم کردند و بردند و خوردند و حالا هم که این پیروزى اولى که این قدم اول برداشته شده و اینهمه آشفتگى ها هست باز مجال نمى دهند .

کارشکنى قدم به قدم توطئه گران در ممانعت از تحقق جمهورى اسلامى

این ریشه هاى فاسدى که در مملکت هست و این توطئه هائى که در همه هست مجال نمى دهد که یک فکر اساسى بشود و آن فکرهاى اساسى که دارد مى شود پیاده بشود . خوب شما دیروز که آمدید قم مشاهد قم بودید که قم مرکز علم است و مرکز اسلام است ، یک وقت مى بینید که یک همچو توطئه اى هست که این توطئه مربوط به قم تنها نبوده است ، در همان حالى که قم یک همچو مسائلى بوده ، تبریز هم در همان حال بوده است و از یک دست بوده ، یعنى توطئه بوده و توطئه هم اختصاص به اینجا ندارد ، با خارج هم روابط هست . الان ما گرفتار این هستیم که این کشور را از دست دیگران که بیرون کردیم ، بتوانیم حفظش کنیم . همه قوه ها باید دنبال این معنا باشد ، همه افکار دنبال این معنا باشد که این توطئه هائى که هست اینها خنثى بشود و یک استقرارى براى کشور حاصل بشود . شما دیدید که در هر قدمى که این کشور مى خواست براى یک پیشرفت (پیشرفت راجع به اصل تاسیس حکومت که در درجه اول است ) هر قدمى که مى خواست بردارد ، مخالفت ها شروع شد و توطئه ها و کارشکنى ها در همه جا . الان هم این آشفتگى تازه اى که در قم و در تبریز تحقق پیدا کرد براى این است که آن قدمى که مى خواهند باز ملت بردارند که تعیین رئیس جمهور است ، این را نگذارند . یک نقشه حساب شده است که قدم به قدم هر چه مى خواهند یک کارى را انجام بدهند ، در آن قدم کارشکنى مى کنند و الحمدلله

ص: 209

شکست مى خورند ، لکن در قدم بعد هم دست بردار نیستند باز همان مسائل پیش مى آید . حالا که رئیس جمهور مى خواهد تعیین بشود و مردم مى خواهند با فکر آزاد ، با رأى آزاد یک کسى را تعیین کنند ، باز این توطئه ها پیش آمده است ، چنانچه قبلا که قانون اساسى را مى خواستند طرح ریزى کنند ، آن مسائل پیش آمد . آنوقت که مجلس خبرگان تأسیس شد باز کارشکنى کردند ، دیدند که تصویب شد قانون اساسى ، باز کارشکنى مى کنند و باز تعقیب مى کنند و همین ها هستند که روابط با خارج ، با دیگران دارند و قدم به قدم با جمهورى اسلامى مخالفت مى کنند و حالا این مخالفتى که ، آشفتگى که تازه دیدید ، این روى زمزمه ریاست جمهور است و در این هم شکست مى خورند ، لکن اینها دست بر نمى دارند . بعد از مجلس شورا که مى خواهند مردم وکیلشان را معین کنند منتظر مصیبت هاى زیادتر باشید ، آنجا دیگر آشفتگى بیشتر خواهد شد ، لکن باید با قدرت ، هیچ مایوس نباشید ، هیچ این آشفتگى ها شما را مأیوس نکند . آن روزى که ما باید ، به آن مسائل اساسى مى رسیم و بعد انشأاللّه این مسائل دوم را شروع مى کنیم .

با اراده مصمم و با تمام قوا در استقرار اصول حکومت اسلامى جدیت کنید

اگر ما بخواهیم حالا قوا را صرف بکنیم ، همه قوا را صرف بکنیم براى این سازندگى ها ، براى فرهنگ که در رأس است و براى همه چیز ، این مسائل اساسى آسیب ممکن است به آنها برسد . الان وقتى است که همه افکار ، همه فعالیت ها ، همه اراده ها مصمم باشد و فعالیت ها شروع بشود براى اینکه این سنگر هم ما پیش ببریم و یک رئیس جمهور به آنطورى که قانون اساسى تعیین کرده است و شرائطش را ذکر کرده است ، خوب آنطور تعیین کنیم و بعدش هم آنوقتى که مقتضى بشود ، مجلس شوراى ملى تاسیس بشود که ارکان حکومت مستقر باشد . حالا یک حکومت لغزان داریم ، یک حکومت که باز استقرار ندارد ، براى اینکه قانون اساسى مان مورد تأیید ملت شد ، لکن باز رئیس جمهور و مجلس شورا لازم داریم . الان اگر بخواهید افکار را متوجه بکنید به این مسائلى که دست دوم است و از آن مسائل غفلت بکنید ، خوب ، احتمال این است که یک رئیس جمهور ، یک وقتى آنها که در صددند و اشخاصى منحرف که درصددند که یک منحرفى را مثلا فرض کنید تعیین کنند و جا بزنند ، یک منحرفى که شاید در طول مدت حیاتش هم خودش را ملى جازده ، چنانچه دیدید مثل بختیار که در جبهه ملى و نمى دانم از طرفدارهاى دکتر مصدق و اینها ده بیست سال اینجا حفظش کردند و ملى ، بعد هم دیدید چه جنایتکارى از کار درآمد و الان هم مشغول هست . یک آدمى که به آمریکا چیز مى کند که دخالت نظامى مثلا بکن (شاید گفته است ) و قضیه اقتصادى را روى قاعده گفته است که نه ، باید ایران را در چیز اقتصادى قرار بدهى آدمى که مى گوید ملى ، خودش را ملى حساب مى کند آنوقت تایید مى کند که امریکا این کار را بکند . اینها دارند ، یک همچو اشخاصى ذخیره دارند ، یک اشخاصى خودشان را اگر ما غفلت بکنیم جا بزنند و یک مقامى را بگیرند ، یا در مجلس شورا اشخاصى وارد بشوند که آن اهمیتش خیلى بیشتر است و اصل اساسى رااز بین ببرند . حالا باید همه شماها ، همه خواهرها ،

ص: 210

همه برادرها ، همه قوا باید مجتمع بشوند براى اینکه این دو مرحله را بگذرانیم مرحله تعیین رئیس جمهور و بعد هم انشأاللّه مجلس شوراى ملى که یک حکومت مستقرى ، اسکلت حکومت تحقق پیدا بکند و بعد برویم سراغ اینکه محتواى این چه باید باشد . محتوا الان یک محتواى غربى تقریبا باید گفت هست ، نه غربى غربزدگى ، یک غربى وارداتى که این اجناس که خودشان نمى خواهند صادر مى کنند ، فرهنگى که خودشان نمى خواهند و نمى پذیرند براى ما صادر مى کنند ، یک همچو چیزهائى است الان در کار . لکن ما باید حکومت مان را اساسش را درست کنیم بعد برویم سراغ محتوا در درجه دوم ، نه اینکه حالا نباید اصلا در این کارها دخالت بکنیم ، لکن نباید از آن اصل و آن اساس غافل باشیم . گاهى وقت ها است که براى خاطر توجه به فروع ، آدم از اصل عقب مى ماند . باید کارى بکنیم که از آن اصل عقب نمانیم ، اصل قضیه که عبارت از استقرار یک حکومت مستقر تامى است اسلامى و صحیح این تحقق پیدا بکند ، آنوقت بعد از اینکه اصل تحقق پیدا کرد برویم سراغ فروعش . همانطورى که در اسلام هم از اول که اسلام را آوردند و یا انبیأ دیگر ، ادیان خودشان را آوردند ، اول دنبال این بودند که مشرک ها را متوجه بکنند به اصول ، اصول را اول پیشنهاد مى کردند بعد که اصول را پا بر جا مى کردند مى رفتند سراغ فروعش ، آن چیزهائى که شاخه هاى او هست . الان هم ما مبتلاى به این مسأله هستیم که راجع به اصل دارند کارشکنى مى کنند . همین توطئه دیروز قم (که دنباله هم دارد) همین توطئه به نظر مى رسد که براى این است که این قضیه اصلا پیش نرود و بعد هم منتظر این هستیم که توطئه هاى زیادتر در قضیه شوراى ملى ، مجلس شوراى ملى باشد . اینکه عرض مى کنم ، نه اینکه مى گویم نباید حالا فرهنگ هیچ دست به آن زد ، الان هم باید جدیت کرد و مشغول هم هستند ، مشغول طرح ریزى و مشغول این مسائل هستند ، نه اینکه خیال کنید نیستند ، لکن خوب این مجال مى خواهد ، لکن اینکه من عرض مى کنم این است که تمام فکرتان را متوجه . . . . .

ص: 211

تاریخ : 16/10/58

بیانات امام خمینى در جمع معلولین انقلاب اسلامى و پرستاران آنان

چیزى که براى خدا از دست دادید ، پیش خدا محفوظ است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

خداوندا! تو مى دانى که من در چه حالى هستم که این منظره را مى بینم . من چطور این منظره هائى که برادرهاى ما ، خواهرهاى ما ، بچه هاى ما ، براى اسلام اعضاى خودشان را از دست داده اند ، سلامت خودشان را از دست داده اند ، چطور این منظره ها را من تحمل کنم ؟ من چطور این بچه را که اینجا ایستاده و معلول است ، در اول بچگى معلول شده است ، ما چطور تحمل کنیم ؟ خدایا! آنها که براى ما این مصیبت ها را بار آوردند به جزاى خودشان برسان ، خدایا! این ابرقدرت ها که براى رسیدن به قدرت ، ولو چند سالى دیگر ، این جنایت ها را در دنیا ببار آوردند تادیبشان کن . با دست قدرت خود آنها را به جاى خود بنشان . برادرهاى من ! خواهرهاى من ! بچه هاى عزیز من ! من مى دانم که شما در رنج هستید و من هم شریک شما در رنج هستم . من هم مثل یک برادرى که برادرش و خواهرش در رنج است ، مثل یک پدرى که اولادش در رنج است ، من هم شریکم ، با شما در رنج ، لکن آنچه که رنج ها را آسان مى کند ، دردها را تخفیف مى دهد ، آنچه که بر همه ما آسان مى کند این مسائل را ، این است که این امور براى خدا انجام گرفت . شما براى خدا قیام کردید و براى خدا مجروح شدید و بسیارى از برادرها و خواهرهاى شما هم براى خدا مقتول شدند . آن چیزى که براى خدا از دست دادید جائى نمى رود ، پیش خدا محفوظ است دنیا وسیله است براى عالم هاى دیگر و خداوند براى شما مهیا مى کند مقام هائى که اگر دیگران ببینند آنها هم آرزو مى کنند که مثل شما بودند .

ملت مهیا باشد در مقابل شیاطینى که مانع رشد نهضت ما هستند

ملت ما الان در حال حرکت است باز به منزل نرسیده است . انقلاب ما در حال رشد انقلابى است لکن به مقصد نرسیده است . ملت ما با مشکلاتى روبروست که باید با قدرت و با هم پیوستگى و با حفظ ایمان و تصمیم و اراده ، این مشکلات را برکنار بزند . مشکلات سابق زیاد بود و با قدرت شما ملت عزیز عقب رفت و حل شد ، مشکلات دیگرى هم که هست انشأاللّه حل خواهد شد . این امورى که واقع مى شود و از اول تا حالا واقع شده است ، از اشخاصى واقع مى شود که نمى خواهند ببینند نهضت ما به ثمر رسیده است و نمى خواهند بگذارند که به ثمر برسد . اینها اشخاصى هستند که قدم به قدم با این

ص: 212

نهضت مخالفت کردند و کارشکنى کردند و حالا هم که قضیه تعیین رئیس جمهور در دست اجر است ، باز مشغول همان توطئه ها هستند و نمى خواهند رئیس جمهور تعیین بشود و بعد هم که شکست در اینجا خوردند و رئیس جمهور تعیین شد ، راجع به تعیین وکلا باز هم همین بساط هست ، شما مهیا بشوید ملت ما مهیا باشند که در هر قدمى که براى اصلاح و براى پیشبرد اسلام و نهضت اسلامى بر مى دارند ، شیاطینى که نمى خواهند اسلام به ثمر برسد و نمى خواهند جمهورى اسلامى برقرار بشود به مخالفت خودشان ادامه مى دهند . عازم باشید ، مجهز باشید براى اینکه مقابله کنید با این قشرهائى که مانع از رشد نهضت ما هستند ، مهیا باشید که تحمل بکنید . با صبر و بردبارى انقلابى تحمل بکنید این مصیبت ها را ، تحمل بکنید این توطئه ها را و به پیش بروید که خداى تبارک و تعالى با شماست و پیروزى نصیب ملت ایران است انشأاللّه .

ما مى خواهیم یک حکومت عدل اسلامى شبیه صدر اسلام پیدا بشود

ما چیزى نمى خواهیم ، ما حرفى نداریم الا اینکه یک ملتى که در طول تاریخ در شکنجه و اختناق بوده است و در این سنوات اخیر ، آخر مرتبه شکنجه و اختناق و جنایتکارى و چپاولگرى خارجى ها و داخلى ها بر این ملت سایه افکنده است ، ما مى خواهیم اینها نباشند ، ما مى خواهیم مردم ما آزاد باشند ، تحت فشار و تحت سلطه دیگران و داخل و خارج نباشند ، ما مى خواهیم مملکتمان از خودمان باشد ، مستقل باشد و تحت رهبرى دیگران نباشد ، ما مى خواهیم مخازن مملکت ما از خودش باشد ، ما مى خواهیم در این مملکت خودمان کار بکنیم و خودمان نتیجه کار را ببریم ، ما مى خواهیم یک حکومت عدل اسلامى ، یک حکومت شبیه حکومت هاى صدر اسلام پیدا بشود و ما مى خواهیم که ملت ما در رفاه و آسایش باشند . اینهائى که در قدم به قدم مخالفت مى کنند ، آنها چه مى گویند؟ به اسم اینکه ما طرفدار ملت هستیم ، با این مسائل مخالفت مى کنند ، در عین حالى که اینها مصالح ملت ماست ، شما بیدار بشوید اى ملت عزیز که دشمن در کمین است و ما بین راه هستیم . ما این گردنه ها را هم باید طى کنیم و انشأاللّه دشمن را تا آخر به عقب برانیم و کشور شما مال خود شما ، خداوند انشأاللّه به این مجروحین ، به این معلولین شفا عنایت کند و خداوند اجر و صبر عنایت کند .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 213

تاریخ : 16/10/58

بیانات امام خمینى در جمع فرماندهان ارشد ارتش جمهودى اسلامى

لزوم عمل نمودن مسوولین به وظائف خود ، جهت حفظ نهضت از آسیب

بسم اللّه الرحمن الرحیم

شما امروز از قواى انتظامى جمهورى اسلامى هستید ، با دیروزتان فرق دارد ، دیروز خواه ناخواه از رژیم طاغوت بودید و حالا از رژیم اسلام هستید و بین این دو تا همانطورى که به حسب واقع فرق دارد یکى رژیم شیطان است ، یکى رژیم اللّه . آنهایى هم که منتسب به این دستگاه هستند با آنهائى که پیشتر بود فرق مى کند ، فرق این است که امروز باید همه گروه هائى که مربوطند به جمهورى اسلامى ، چه دولت و دستگاه هاى ادارى و چه ارتش و ژاندارمرى و شهربانى و پاسدارها و اینها که قواى انتظامى هستند که اشخاصى هستند ، گروه هائى هستند که بالاصاله مربوط به جمهورى اسلامى هستند ، اینها باید اعمالشان هم ، افعالشان هم ، عقائدشان هم و اخلاقشان هم مناسب باشد با جمهورى اسلامى ، آن اخلاقى که سابقا مثلا بعضى ها داشتند که مناسب بود با طاغوت ، اگر خداى نخواسته از او در نفوس آثارى هست این آثار را باید مجاهده کنند تا زدوده بشود ، یعنى الان شما آقایان مسؤولیت زیاد دارید و عملتان هم یک عمل شریف است ، عمل شریفى است که اسکلت جمهورى اسلامى بسته بوجود شماهاست و مسوولیتتان زیاد است ، براى اینکه اگر سابق یک کارى از شما خداى نخواسته انجام مى گرفت مى گفتند در رژیم طاغوتى باید اینجورى باشد ، اما اگر حالا خداى نخواسته یک مسأله اى که بر خلاف رویه اسلام است انجام بگیرد گفته مى شود که ارتش اسلامى هم همین است و شما مى دانید که قلم ها و زبان هاى خائنى هستند و با آن چشم هاى خیانتکار مراقب هستند که یک چیز پیدا بکنند از یک گروهى ، از گروه هاى اسلامى و این را زیادش کنند و کم کم برسند به اینکه خوب ، این رژیم هم رژیم طاغوتى است مثل آن رژیم . همین امروز صبح من در یک مجله اى که مربوط به بختیار بود اینجا آورده بودند من دیدم که ایشان مى گوید این رژیم هم رژیم طاغوتى است و مشغول چپاولگرى و مشغول کذا هست و در یکى از نوشته ها بود که الان در ایران بعضى جاها حکومت نظامى است براى اینکه از این رژیم برگشتند و حالا دارند با فشار و زور و با چیز مردم را دارند رام مى کنند . خوب ، اینها چیزهایى است که در خارج ایران اینها منعکس مى کنند . حالا که چیزى دستشان نیست اینطور مى گویند ، اگر یک وقت یک بهانه اى به دستشان بیاید ، ما آنطورى که باید عمل کنیم عمل نکنیم ، این بهانه اسباب این مى شود که آن قلم هائى که مى خواهند بشکنند این نهضت را و نمى توانند

ص: 214

ببینند که یک رژیم اسلامى در کار هست ، آنها مشغول فعالیت مى شوند و آلوده مى کنند این نهضت را . ما باید این مکتب خودمان را حفظشان بکنیم ، یعنى الان این مکتب اسلام دست ماها و شماست و این مکتب باید محفوظ باشد . ماها کارى نکنیم که به مکتبمان ایراد بگیرند ، آنهائى که مى خواهند ایراد بگیرند به مکتب ایراد مى گیرند براى اینکه با مکتب بد هستند . یک مکتبى که مى بینند این قابل دوام است ، وقتى هرج و مرج بود و مکتبى تو کار نبود ، این چیزى نبود ، اما اینها که یک مسأله مکتبى دارند مى بینند هست و قابل دوام ، به مکتب ایراد مى گیرند و ما موظفیم که این مکتب را حفظش کنیم که اگر حفظ نکنیم آسیب بر مى دارد . باید کارى بکنیم که آسیب برندارد و آن کار این است که اگر چنانچه در هر جا هستیم به وظائفى که آنجا هست عمل بکنیم . اگر یک کشورى همه اشخاصى که در آنجا هستند وظیفه شناس بودند و به آن وظیفه و کارى که به او محول است ، خوب انجام بدهد ، آن کشور زود اصلاح مى شود . اگر ارتش افرادش وظیفه شناس باشند ، یعنى بدانند که این وظیفه این است ، خصوصا حالا که براى اسلام است ، وظیفه اسلامى این است و اگر ژاندارمرى هم همین طور و پاسدارها هم همین طور ، پاسبان ها هم همین طور ، این زود اصلاح مى شود و اگر چنانچه خداى نخواسته از زیر باز وظیفه بخواهند در بروند ، خیال کنند که حالا که آزاد شد هر کارى آدم دلش بخواهد بکند ، هر کارى از دستش آمد و بخواهد بکند ، روى وظایف عمل نکند ، این منتهى به هرج و مرج مى شود و آسیب مى بیند .

تبلیغات اجانب جهت بد جلوه دادن انقلاب ایران در افکار عمومى دنیا

آنها الان در صددند که اثبات کنند به خارج که ایران استقرار ندارند ، ایران هرج و مرج است ، و مى خواهند که یک وقت بخواهند یک دخالتى بکنند ، افکار عمومى دنیا را مهیا کرده باشند براى آن کار ، الان مشغول همین هم هستند و همه تبلیغاتشان براى همین معناست که منعکس بکنند که ایران الان به وضع هرج و مرجى دارد مى گذرد ، در هیچ جا یک نظمى نیست ، در هیچ جا وظیفه شناسى نیست ، هر که هر کارى دلش بخواهد بکند . این براى ما بسیار وظیفه آور است ، براى ما بسیار سنگین تمام مى شود که ما را جورى معرفى بکنند در دنیا که به آنها حق بدهند که با قواى انتظامى بیانید براى تربیت ما ، کانه ما یک جمعیتى هستیم که تربیت نداریم ، یک جمعیتى هستیم که هرج و مرج طلبیم ، یک جمعیتى هستیم که نظمى تو کارمان نیست و لا علاج باید یک قیمى بیاید براى اینکه ما را تربیت کند ، این دردناک است براى یک کشورى که نهضت اسلامى کرده ، از این جهت وظیفه اسلامى است و سنگین ولى باید عمل کرد . انشأاللّه خداوند شما را تایید کند ، موفق باشید و من امیدوارم که سالم و سعادتمند و با قدرت جلو بروید ، انشأاللّه پیروز هستید .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 215

تاریخ : 17/10/58

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى جهاد سازندگى اردستان و قم

ملت با یارى کردن دولت ، در امر سازندگى کشور تلاش مى کند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من بعد از این نهضت و انقلابى که نسبتا الحمدلله به پیروزى رسید و قدم اول را ملت بزرگ ما برداشت ، در این کارهائى که به دست ملت انجام گرفت ، از جهاد سازندگى خیلى خوشم مى آید . هر وقت که تلویزیون نشان مى داد که خواهرها و برادرها از همه طبقات مشغولند به یک عملى براى کشور خودشان ، من خوشحال مى شدم . باید شماها توجه داشته باشید که نگاه نکنید هى به اینکه اداره چه مى کند ، دولت چه مى کند . آنها مشغولند منتها نمى توانند آنقدرى که ایران احتیاج دارد آنها عمل کنند . ایران مال خود شماست و خود شما باید او را بسازید و اگر همه ملت در این امر سازندگى همت نکند ، کارها زمین مى ماند . انتظار اینکه یک دسته اى انجام بدهند تا ما انجام بدهیم ، یا کارشکنى کسى نکند البته حالا در هر گوشه و کنارى براى کارشکنى مهیا هستند ، این ملت است که باید این کارها را انجام بدهد . مثلا ملاحظه کنید که سابق ، در رژیم سابق که همه اش حرف بود ، یکى هم راجع به بیسوادى و اینها وقتى رفتند معلوم شد که مبارزه اى نکردند ، بله آن کارى که کردند این است که با سوادى را نگذاشتند ترقى بکند ، نه بیسوادها را سواددار کردند . این هم اگر منتظر بشوند آقایان ، منتظر این بشوند که دولت این کار را انجام بدهد ، نمى تواند انجام بدهد . الان تقریبا در صد شاید هشتاد (من اطلاع درست ندارم ) بیسواد ما داریم ، یا شاید مثلا شصت ، شصت و پنج ، همچو چیزهائى مى گویند . من اطلاعى ندارم ، اما مى دانم که بیسواد زیاد هست . افغانستان و ایران باید به حسب اینطور امور جلو باشد . بیسواد در آن کم هست ، سوادى که مى گویم یعنى همین خواندن و نوشتن و این چیز ، آن هم که ما مى خواهیم که همه ایران انشأاللّه سواد پیدا بکنند ، نمى خواهیم همه دکتر بشوند ، خوب چیز غیر معقولى است ، یا همه مهندس بشوند ، مى خواهیم یک مملکتى همه بتوانند آن مقصود خودشان را بنویسند ، امضأ کنند ، چه بکنند . من گاهى در نجف که بودم گاهى حرم مشرف مى شدم ، که افغانى ها آمده بودند براى زیارت خواندن ، مى دیدم همه از رو مى خواندند ، کتاب دعا را باز مى کردند از رو مى خواندند ، شاید مثلا از سى چهل نفر که آنجا بودند یک نفرشان شاید از رو نمى خواند ، شاید هم او خواندنش را تمام کرده بود ، اما همه شان از رو مى خواندند ، اینجور نبود که ، آن هم طبقه پایین بودند به اصطلاح اینها ، و ما هنوز داریم که این هم به همت همه واقع بشود . اگر منتظر باشید به اینکه دولت با سواد بکند ،

ص: 216

نمى تواند باز همان حرف هاى سابق . دولت هم حالا اقدام کرده اند ، وزارت آموزش اقدام کردند و خوب هم اقدام کرده اند . اما مسأله ، مسأله نیست که بتوانند اینها چه بکنند .

تبلیغات سوء اجانب علیه استقرار جمهورى اسلامى

همین طور در جهاد سازندگى ، سازندگى یک مملکتى که از دست رفت و خراب است ، این نمى شود با دست دولت انجام بگیرد یا دست یک قشرى انجام بگیرد . این را ، همه مردم باید مملکت را امروز از خودشان بدانند و همه با هم همت کنند ، یک مملکتى انشأاللّه درست بکنند به دست خودشان . لکن چیزى که الان مهم است این است (این را من از باب اینکه نگران هستم برایش کرارا هم گفتم این را به اشخاصى که اینجا آمدند ، باز هم عرض مى کنم ) که الان دست هائى در کار هست ، اکثرا از طرف امریکا و دیگران هم همین طور ، از شوروى و از سایر جاها هم همین طور ، یعنى اینهائى که به این مملکت ما طمع استفاده دوخته اند ، دارند و چشم این دارند که ما کارى بکنیم ، اینها ببرند و مخازن ما را ببرند و حالا هم دستشان کوتاه شده است و انشأاللّه تا آخر هم کوتاه هست . اینها الان در فکر اینند که نگذارند این ایران یک استقرارى پیدا بکند ، یک نظام صحیحى پیدا بکند ، در هر جا مثلا دقت کنید ، در جهاد سازندگى هم از این قشرها پیدا مى شوند که خودشان را جا مى زنند و در دانشگاه هم هستند ، در همه جا هستند ، در کارخانه ها هم زیاد هستند . این به نظر من مى آید که یک نقشه و توطئه اى است که براى اینکه استقرار در ایران و نظم در ایران پیدا نشود . در ارتش مى روند نمى گذارند که انتظامات صحیح پیدا بشود ، در ژاندارمرى مى روند ، آنجا را هم مانع مى شوند ، در شهربانى هم همین طور ، در سپاه پاسداران هم پیدا مى شود ، در دانشگاه زیادند و همه جا اینها هستند ، حاضرند و اینها براى این جهت نقشه دارند . به نظر من اینطور مى رسد که این است که در داخل ما را ، این ضربه را به ما بزنند که ما اغتشاش در خودمان پیدا کنیم ، یک انتظامى . . . . . . اختلافات باشد و یک هرج و مرجى باشد ، بریزند خانه هر کس را غارت کنند ، بریزند زمین هر کس را غارت کنند ، اموال هر کسى را ببرند ، نگذارند یک استقرارى پیدا بکند ، از آن طرف دشمن هاى این ملت ، دشمن ها با قلم هاى خودشان و با افکارى که دارند و طرح هائى که دارند در مطبوعات خارجى و رسانه هاى گروهى خارجى ، اغتشاشات ایران را ، اختلافات ایران را ، اینها را یکى اش را چند مقابل کنند و در خارج منعکس کنند که ایران مثل یک بچه صغیرى مى ماند که محتاج به قیم هست ، باز نرسیده به بلوغ که خودش ، خودش را نگه دارد . نقشه محتمل است این معنا باشد که در خارج منعکس بکنند که ایران هرج و مرج است و همه به جان هم ریختند و همه گروه ها در هر جا بروى یک اختلافات هست این را اسباب دست قرار بدهند که ایران قابل این نیست که خودش را اداره کند ، باید یکى دیگر اداره اش کند . اگر خداى نخواسته یک دخالت نظامى بخواهند بکنند ، یک کودتا بخواهند بکنند ، موجه نشان بدهند به خارجى ها ، به دنیا موجه نشان بدهند که ما براى خاطر حفظ ملت ، ملت نمى توانست خودش را نگه دارد ، ما باید حفظش کنیم ، این صغیر را ما باید قیم برایش تعیین کنیم .

ص: 217

آزادى مطبوعات و احزاب ، دستآورد ماهیت اسلامى انقلاب است

در عین حالى که تمام انقلاباتى که در دنیا پیدا شده هیچ کدام بهتر از ایران نبوده ، دنبال سر انقلابات ، میلیون ، میلیون و نیم کشته مى شوند (براى من صورتش را آورده اند) این انقلاباتى که واقع شده است ، دنبال سرش یک میلیون ، یک میلیون و نیم کشتار ، دو میلیو حبس ، در کشور را مى بستند به همه جا . الان هم هر جا که شما نگاه کنید که یک انقلابى واقع شده است و یک کودتائى واقع شده ، یک چیزى واقع شده ، در کشورشان را به خارج بستند ، همه فرودگاه ها را ممنوع کردند ، تمام مطبوعات را قدغن کردند که نباید منتشر بشود . براى مردم اختناق پیش آوردند ، اختناق فوق آن اختناق هائى که سابق بوده و گاهى هم به مجردى که این پیروز شده ، قتل عام ایجاد کردند ، شروع کردند به کشتن مردم ، هر که احتمال مى دادند که یک چیزى باشد مى کشتند ، نه اینکه یک کسى را ، یک شهرى را قتل عام مى کردند . و انقلاب ما از باب اینکه اسلامى بود ، از باب اینکه از ملت بود ، انقلابى نبود که یک قدرتى به یک قدرت غلبه کند ، یعنى یک قدرت نظامى ، یک کودتائى شده باشد ، این حرف ها نبود ، متن نهضت از خود مردم جوشید ، از خود مردم ، بین زن و مرد و انقلاب هم اسلامى بود ، اسلام اینها را وادار کرد که یک همچو انقلابى بکنند ، همچو انقلاب اسلامى که از متن ملت بجوشد ، دنبالش دیگر این مسائل کم است ، هست ، اما کم است و لهذا دیدید که دنبال این انقلاب ، تمام راه ها و همه جاها هم باز بود ، هیچ _ یک _ جائى را جلویش نگرفتند ، تمام روزنامه ها و احزاب آزاد شد ، آزاد آزاد و کشتار نسبت به مردم هیچ نبود در کار ، آنطورى که آنجا بساط درست مى کردند نبود ، بله آنهائى که کشتار کرده بودند گرفتند بعضى شان را محاکمه کردند و بعد از محاکمه به جزاى خودشان رساندند ، اما اینطور نبود که همین طور درو کنند مردم را ، یک میلیون جمعیت را بکشند ، این حرف ها نبود در کار و اینطور مسائل در عین حالى که در ایران نبوده است و باید گفت ایران آرامترین انقلاباتى که در دنیا واقع شده . انقلابات دیگر با یک سال و دو سال و سه سال اینها درست نمى شود ، جنگ باید بشود ، اینقدر خونریزى ، چه ، چه ، یک سال ، دو سال جنگ بشود تا بعد یک قدرتى بر قدرت دیگر پیروز بشود . اینجا آنجائى بود که انقلاب بود ، واقعا انقلاب بود . مرحوم قرنى به من گفت که سه ساعت و نیم ، سه ساعت و نیم غلبه کرد ملت بر رژیم . یعنى آنوقتى که آنها کودتا مى خواستند بکنند در تهران ما بودیم و آنها بنا داشتند کودتا بکنند و جلویش گفتند روز هم باید بیرون نیائید ، حکومت نظامى را روز قرار دادند . آن حکومت نظامى روز را خدا خواست که شکسته شد . آنها به من بعد گفتند که اینها بنا داشتند که کودتا بکنند و خیابان ها را وقتى که مردم نیستند ، خیابان ها را همه را بگیرند و شبش کودتا بکنند ، مردم که ریختند در خیابان ها اینها این طرحى که داشتند خنثى شد و ایشان مى گفت که آنکه جنگ بین ملت و دولت واقع شد و رژیم واقع شد سه ساعت ونیم بود ، در صورتى که جاهاى دیگر الان شما مى بینید که افغانستان چند سال است که همه مسائل هست و حالا هم معلوم نیست کى ختم بشود براى اینکه آنجا یک کودتائى است . کودتا یک نفر آدم بخواهد انجام بدهد ، یک قدرتى مى خواهد یک ملتى را از بین ببرد ، اما یک ملت خودش آمده است و خودش آمده و حریفش را بیرون کرده ، دیگر خود ملت

ص: 218

ما با خود ملت که کارى ندارد .

ملت متوجه توطئه ها و کارشکنى هاى دشمنان باشد

حالا هم اشخاصى در بین این ملت هست که الهام از خارج مى گیرند البته اقلیت هم هستند ، لکن اشخاصى هستند که با هر زبانى با مردم مى توانند صحبت بکنند و شیطنت بکنند . باید ملت ما توجه به این توطئه داشته باشد که توطئه اى که محتمل این است که ما را به هم بریزند ، حتى در جهاد سازندگى بروند یک کارهائى بکنند که آنجا هم یک اختلافى بشود ، نگذارند کار عمل بشود ، در دبیرستان بروند در چیز بروند دانشگاه بروند ، هر جا بروند و ما را به هم بریزند ، دائما شلوغى و دائما اعتصاب و دائما راهپیمائى و دائما کارشکنى براى دولت و ملت ، تا منعکس بکنند در خارج که اینها نمى توانند خودشان را اداره بکنند ، باید یک کسى برود اداره کند اینها را . ملت باید توجه داشته باشد به این توطئه و از اختلافات دست بردارند . آخر براى چى ما با هم اختلاف داشته باشیم ، سر چى اختلاف داشته باشیم ، براى چى به جان هم بریزیم ، چرا ما خودمان ، خودمان را از بین ببریم . باید ملت متوجه باشد که چیزهائى که اسباب اختلاف هست اصلا ایجاد نکنیم ، اشخاصى که مى خواهند ایجاد اختلاف بکنند موعظه شان کنند ، نصیحت شان کنند ، اگر گوش نکردند آنها را طردشان بکنند ، نگذارند اختلاف حاصل بشود ، نگذارند جورى وانمود بشود که این ملت ملتى نیست که قابل این باشد که آزاد باشد ، حالا که آزاد شده ببینید به جان هم ریختند ، قابل آزادى نیست _ چیزى که _ ملتى که قابل آزادى نیست ، باید یکى بیاید ، یک رضاخانى را پیدا کنند (و اینها دارند ، از این چیزها دارند) یک رضاخانى را پیدا بکنند . امروز به اسم اینکه این آدم ملى هست ، به اسم اینکه یک آدم از این چیزها ، از این عنصرها ، اینها دارند که بیست سال ، سى سال این را با یک صورت ملیت و با یک صورت دلسوزى نگه دارند ، آن روزى که مى خواهند کار را انجام بدهند ، به صورت ملیت ، به صورت چه انجام بدهند و توجه به این معنا را باید داشته باشند ملت ما . امروز که روز حساسى است براى اینکه ما مى خواهیم رئیس جمهور تعیین بشود ، امروز مى بینید که با این حساسیت باز مشغول شدند به توطئه ها و مشغول شدند به خرابکارى ها ، در قم دیدید ، در آذربایجان هم هست ، در جاهاى دیگر هم هست . فردا که شما مى خواهید انشأاللّه وکلاى خودتان را تعیین بکنید ، بدانید که اغتشاشات بیشتر ایجاد مى کنند ، بساط بیشتر در مى آوردند . باید توجه داشته باشد ملت به اینکه مبادا منعکس بشود ، کارى بکنیم که منعکس بشود اینها با هم نمى توانند بسازند ، اینها به جان هم ریختند و باید یکى برود . . . . کارها بگیرد ، تربیتشان بکند . این به این است که از کارهائى که ، از حرف هائى ، از نوشته هائى . . . . ، از نطق هائى ، از شعارهائى که اسباب اختلاف مى شود ، از اینها پرهیز بکنند . نباید امروز شعار بدهند بر ضد این ، بر ضد او ، بر اینطور چیزها ، این شعارها صحیح نیست ، نباید بکنند ، باید کارى بکنند که مستقر بشود . این حکومت ، بر قرار بشود و ما این دو قدم هم که اسکلت یک حکومتى است ، این دو قدم هم برداریم ، قدم تعیین رئیس جمهور انشأاللّه و قدم دوم وکلا . و باید ملت متوجه باشد که من چون بناى دخالت ندارم ،

ص: 219

متوجه باشند خودشان که اشخاصى که صحیح اند ، اشخاصى که متدینند ، اشخاصى که ملى هستند ، اشخاصى که چپ و راستى نیستند ، از افراد ، اینها را تعیین بکنند در رئیس جمهور همانطورى و در وکلاشان هم همین طور و مهم الان این است که از این اختلافات و از این شعارها و از این _ عرض مى کنم که _ چیزهائى که موجب اختلاف مى شود دست بردارند ، مشغول بشوند به اینکه همین طور بسازند ایران را و ایران امروز محتاج به کار است ، کارخانه ها احتیاج به کار دارند ، محتاج به سازندگى است .

هر قدمى که براى کشور اسلامى برمى دارید پیش خدا محفوظ است

خداوند انشأاللّه شماها را حفظ کند ، شما جوان ها را حفظ کند که همچو همت والائى دارید که مى روید در جهاد سازندگى و زحمت مى دهید به خودتان ، لکن براى خداست این . شما هر قدمى که الان بردارید براى کشور اسلامى پیش خدا محفوظ است ، خیال نکنید که این قوه هاى شما هدر مى رود . قواى انسانى وقتى هدر مى رود که براى خدا نباشد وقتى که قوا براى خدا کار بکند هدر نمى رود ، پیش خداست و این سازندگى شما انشأاللّه خودتان ساخته مى شوید به آنطورى که خداى تبارک و تعالى امر فرموده است و انبیا را براى او فرستاده که هم این جهاد ، جهاد نفسى باشد و هم سازندگى براى ملت . خداوند همه شما را موفق و موید بدارد و من دعاگوى همه تان ، خدمتگزار همه هستم . سلامت باشید انشأاللّه .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 220

تاریخ : 17/10/58

بیانات امام خمینى در جمع راهپیمایان کفن پوش الیگودرز

آمریکا از اسلام سیلى خورده است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من امروز شنیدم که آقایان از الیگودرز پیاده تشریف آوردند و اظهار کردند که ما حاضریم که _ اینها _ براى حفاظت تو پاسدارى کنیم . من متشکرم از عواطف آقایان ، و از زحمات شما تقدیر مى کنم لکن راضى نیستم که آقایان اینجا تشریف داشته باشند . تشریف ببرند و انشأاللّه مشغول کارشان بشوند . آمریکا نه دخالت نظامى مى کند در ایران و نه حصر اقتصادى مى تواند بکند ، توطئه امریکا این است که در داخل کشور ما کارى بکند که ما نتوانیم این راهى را که گرفته ایم برویم ، توطئه داخلى و به دست اشخاصى که در داخل کشور هستند و از کارکنان آنها هستند . نقشه این است که ایران را جورى نمایش به خارجى ها بدهند که نه دولت مى تواند اداره کند آنجا را و نه ملت قابل این است که آزاد باشد . در هر جا غائله بپا مى کنند این شیاطین و در همه کشور چه در دانشگاه و چه در شهرستان ها و چه در دادسراها ، چه در مراکز قدرت ، مراکز انتظامى ، همه جا با یک توطئه مى خواهند آشوب بپا کنند و نگذارند استقرار پیدا کند حکومت . الان که وقت این است ملت با هم مجتمع باشد و این دو مرحله دیگرى که اساس حکومت اسلامى است به طور شایسته انجام بدهد ، یکى قضیه تعیین رئیس جمهور و یکى هم قضیه مجلس شوراى ملى ، باز توطئه ها اوج گرفته است ، توطئه ها براى اینکه نگذارند رئیس جمهور تعیین بشود و بعد هم توطئه براى اینکه نگذارند مجلس شوراى ملى بر قرار بشود ، براى اینکه با بر قرار شدن این دو مرحله هم اسکلت حکومت اسلامى تحقق پیدا مى کند و اینها از حکومت اسلامى مى ترسند . امریکا ضربه از اسلام خورده است و از اسلام مى ترسد ، ضربه از این جوان هائى که براى اسلام قیام کردند و جان دادند و فداکارى کردند و از اسلام این ضربه مى ترسد از این جهت ، تفرقه افکنى دارد مى کند که نگذارد اجتماعى که با وحدت کلمه ، مقاصد خودشان را تا اینجا پیش بردند ، بین راه آنها را فلج کند . نقشه این است . صحبت از دخالت نظامى و حصر اقتصادى صحبت است و بعید نیست براى این باشد که اذهان را منصرف کند از آنى که اساس است . شماها باید توجه داشته باشید و این توطئه شیطانى که از همه توطئه ها بالاتر است و او این است که مى خواهند ما را به جان هم بریزند و در داخل نگذارند یک استقرارى پیدا بکند این نظام اسلامى .

شما جوان ها که زحمت کشیدید و از راه هاى دور ، در این سرما و در آن سرماهائى که در محل

ص: 221

خودتان هست آمدید و از اطراف آمدید ، از همه جا اینجا آمدید ، من تشکر مى کنم و شما را هشیار مى کنم به اینکه از تفرقه به هر صورتى که هست پرهیز کنید ، هر چیزى که موجب تفرقه مى شود از او پرهیز کنید ، هر شعارى که موجب تفرقه مى شود از او پرهیز کنید ، هر تحصنى که موجب تفرقه مى شود از او پرهیز کنید ، هر راهپیمائى که موجب تفرقه مى شود از او پرهیز کنید . شما امروز احتیاج دارید به وحدت کلمه ، امروز بیشتر از دیروز احتیاج دارید به فردا بیشتر از امروز . این وحدت کلمه خودتان را حفظ کنید ، از خداى تبارک و تعالى تبعیت کنید که فرموده است : (واعتصموا بحبل اللّه جمیعا ولا تفرقوا) همه به ریسمان بزرگ اللّه که اسلام است بپیوندید و تفرقه نکنید . تفرقه موجب این مى شود که نتوانید مملکت خودتان را به رشدى که باید برسد برسانید ، نتوانید حکومت اسلامى را به طورى که شایسته است در دنیا ، در کشور خودتان متحقق کنید و آنها در صدد همین معنا هستند . آنهائى که نمى خواهند اسلام تحقق پیدا بکند ، آنهائى که مى خواهند جمهورى اسلامى در ایران تحقق پیدا کند . کشورهائى که از اسلام مى ترسند ، از جمهورى اسلامى مى ترسند ، از صدور این جمهورى اسلامى از این کشور به کشورهاى دیگر مى ترسند ، آنها در صددند که شما را در بین راه متوقف کنند و نگذارند پیش بروید . شما به هوشیارى ، بیدارى از تفرقه بکلى پرهیز کنید .

براى نیل به خودکفائى تلاش کنید

و امر دیگر اینکه مملکت شما احتیاج به کار دارد ، مملکت خرابى است که محتاج به این است که ساخته بشود و ساختن مملکت به دست شماهاست . هر کس در هر جا هست اشتغال به کار پیدا کند و کار را خوب انجام بدهد . نباید ما در ارزاقمان محتاج به خارج باشیم . مملکت وسیعى که براى صد و پنجاه میلیون جمعیت کافى است (به حسب آنطورى که گفته مى شود) الان سى و پنج میلیون نفر زندگى مى کند و مملکت بیشتر از این گنجایش دارد ، زمین هاى وسیع دارید ، آب دارید ، برکات آسمانى دارید ، قدرت دارید ، قوه دارید ، جوان هستید ، جوان دارید ، عیب است از یک مملکت اسلامى که محتاج باشد در ارزاقش ، آن هم به دشمن هاى خودش . امریکا که دشمن ماست ما اگر محتاج به او باشیم براى ما سرشکستگى است . کارى بکنید که خودکفا بشوید و خودتان را از این زمین خدا و از این آب خدا ارزاق خودتان را بیرون بیاورید و امید است انشأاللّه که صادرات داشته باشید شما .

خداوند انشأاللّه شما را حفظ کند و من باز از زحمات شما تشکر مى کنم و دعا مى کنیم براى شما و خدمتگزار شما هستم .

ص: 222

تاریخ : 18/10/58

بیانات امام خمینى در دیدار با راهپیمایان کفن پوش لاهیجان و همدان

توطئه ها و کارشکنى قدم به قدم عوامل فساد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

درود بر شما جوانان که در این هواى سرد و راه هاى سرد پیاده آمدید تا از نزدیک با هم ملاقات کنیم . من از زحمات شما برادران متشکرم و به شما دعا مى کنم . خداوند شماها را براى اسلام حفظ کند و اسلام با قدرت شما به پیش برود .

برادرها! امروز روز حساسى است براى کشور ما ، مشکلاتى براى کشور ما پیش آمده و در دست پیش آمدن است . در این موقع که براى ملت ایران طرح تعیین رئیس جمهور شده است ، باز عوامل فساد توطئه مى کنند که این قدم را نگذارند پیش برویم چنانچه قبلا در قدم هائى که مى خواستیم برداریم توطئه مى کردند و کارشکنى مى کردند .

امروز هم همان عناصرى هستند ، کارشکنى مى کنند و بعد هم که مى خواهید وکلاى خودتان را به مجلس شورا بفرستید تا استقرار تام جمهورى اسلامى محقق بشود ، باز هم مى خواهند این تفاله هاى رژیم سابق و الهام بگیرهاى از امریکا و غیر امریکا باز فعالیت کنند و نگذارند . شما برادرها بیدار باشید و همانطور که از اول با قدرت کامل و با توجه به خدا و با مشت محکم سد را شکستید و تا اینجا با پیروزى آمدید ، از اینجا به بعد هم با همان مشت محکم ، با همان اراده مصمم این راه با باید بروید و انشأاللّه جمهورى اسلامى را با محتواى جمهورى ، با احکام اسلام در ایران ، و امید است که در سایر جاها برپا کنید و بیرق توحید را بر فراز مملکت خودتان و سایر ممالک افراشته کنیم .

شما خودتان باید پاسدار اسلام باشید

توجه به توطئه ها داشته باشید ، توجه به نفاق افکنى ها ، توجه به امورى که اسباب تفرقه مى شود ، خصوصا در این دهه آخر صفر باید بسیار متوجه باشید که مبادا اینها از این اجتماعات سوءاستفاده کنند و مبادا خداى نخواسته تفرقه بین شما ، درگیرى بین شما ایجاد کنند که هر تفرقه اى امروز و هر ندائى که بر خلاف مصلحت شماها باشد ، بر خلاف مصلحت اسلام است . شما خودتان باید پاسدار اسلام باشید ، همانطورى که تحمل این زحمت را کردید و از راه هاى دور و هواى سرد پیاده آمدید ، باید تحمل زحمت کنید و تا رسیدن به پیروزى نهائى همه با هم باشید و با هم فکر کنید و با هم راجع به این

ص: 223

مسائل مشورت کنید .

در خودکفائى کشور بکوشیم

خداوند همه شما را انشأاللّه نصرت بدهد و با پیروزى انشأاللّه پیش ببرید و مملکت را خودتان در دست بگیرید و براى خودتان خدمت کنید و من امیدوارم که همانطور که این آقا گفتند سطح کشاورزى را بالا ببرید تا محتاج به دشمن ها نباشیم . احتیاج به دشمن دردناک است ، ما محتاج باشیم که در گندم مان ، در برنج مان در سایر غذاهامان به دشمن هاى خودمان مثل امریکا ، این امر دردناکى است که باید ملت ما این امر را طورى کنند که انشأاللّه خودکفا شویم و انشأاللّه صادرات هم داشته باشیم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 224

تاریخ : 18/10/58

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از مردم ارومیه

امروز اسلام گرفتار نقشه هاى شوم ابرقدرت هاست

بسم اللّه الرحمن الرحیم

سلام بر شما برادران خواهران آذربایجان . درود بر شما مردم غیرتمند آذربایجان غربى و سلام بر اهالى ارومیه . شما زحمت کشیدید و از راه دور در این هواى سرد آمدید به قم و در این منزل محقر با من روبرو بشوید و مطالب خودتان را بفرمائید و من هم بعض کلمات را عرض کنم . برادرهاى من ! امروز روزى است که اسلام گرفتار ابرقدرت هاست و براى اسلام عزیز و میهن شما نقشه هاى شوم کشیده اند . امروز روزى است که اسلام محتاج به همه قشرهاى ملت و شما مردم غیرتمند است . اسلام عزیز براى ما و همه اقشار حق دارد و منت دارد و ما باید از عهده حق اسلام و کشور اسلامى مان بیرون بیائیم . ما قدم هاى کوچکى برداشته ایم و قدم هاى بزرگى مانده است که باید برداریم . در این قدم هاى کوچک مواجه با مخالفت هائى از طرف بازماندگان رژیم سابق و الهام گیرندگان از اجانب شدیم و در این قدم هاى بعد هم خواهیم شد و الان مبتلا هستیم و باید با همت ملت بزرگ ایران و با همت شما آذربایجانى هاى عزیز ، این گرفتارى ها رفع بشود . الان مملکت ما احتیاج به آرامش دارد ، احتیاج به این دارد که یک آرامش سرتاسرى پیدا بشود تا رئیس جمهور و مجلس شورا با هم تعیین بشود و بعد برویم سراغ فروع قضیه و ساختن یک ایران نوین . اسکلت اسلام ، الان باز در این رژیم مستقر نشده است ، باید این اسکلت مستقر بشود تا بعد دنبال آشفتگى ها برویم . این آشوب ها که ملاحظه مى کنید در اطراف ایران هست ، اینها توطئه هائى است براى اینکه نگذارند مملکت ما یک استقرار پیدا بکند .

اسلام امانتى است که الان به دست ما رسیده

برادران من ! در فکر اسلام باشید . اسلام امانتى است که الان به دست ما رسیده ، اسلام خون ها دیده است و جنایت ها بر اسلام و بر پیکر اسلام واقع شده است تا به دست ما رسیده است و ما باید آن را حفظ کنیم . باید نگذاریم که اسلام عزیز در خارج به دست اشخاصى که غرضمند هستند و مى خواهند اسلام را طور دیگر عرضه کنند و وانمود کنند ، باید همه ما به هم طورى عمل کنیم که نقشه هاى آنها خنثى شود . باید از این اختلافاتى که هست و ایجاد مى کنند و در هر جا ، هر گوشه اى از

ص: 225

این مملکت مشغول ایجاد اختلاف هستند ، باید خود ملت جلوگیرى کند و نگذارد این توطئه ها ثمر پیدا کند . لازم است همه شما برادرهاى عزیز در هر جا که هستید و با هر شغلى که هستید ، همان انقلاب اولى و شور انقلابى اولى را که داشتند حفظ کنید . امروز احتیاج به آن شور انقلابى از دیروز بیشتر است . ما به منزل نرسیده ایم و در بین منزل و در گردنه هاى این منزل طولانى ، دزدهائى هستند که مى خواهند ما را نگذارند به منزل برسیم . باید به دست شما جوان هاى غیور و همه قشرهاى ملت توطئه ها شکسته شود . باید بعد از اینکه این گردنه ها را طى کردیم و انشأاللّه رئیس جمهور را تعیین کردیم و انشأاللّه مجلس شورا را تاسیس کردیم ، همه با هم این کشور را بسازیم کارگر ، کاسب ، تاجر ، ادارى ، فرهنگى ، وزارتخانه ها ، تمام قشرهائى که در این کشور به هر صورت زندگى مى کنند ، باید همت کنند و مملکت خودشان را خودشان بسازند ، منتظر نباشید که از دولت ، فقط از دولت شروع بشود ، همه شروع کنید ، مملکت مال خود شماست ، مثل سابق نیست که شما همه منافعتان به دست دیگران به خارج مى رفت و همه مخازنتان با دست خائنان به خارج از مملکت تان صادر مى شد . امروز کشور مال شماست و شما باید سرنوشت خودتان را به دست بگیرید و الان از اختلافات احتراز و بعد هم با هم ، همه با همت والا براى خدا و براى رضاى ولى امر سلام اللّه علیه همه با هم دست برادرى داده و این کشورى که خرابه شده و به دست ما دادند و خودمان تعمیر کنیم . من باز از شما برادرها و خواهرهاى آذربایجانى تشکر مى کنم و امیدوارم که همه تان با سلامت و سعادت به مقصد عالى انسانى و اسلامى برسید .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 226

تاریخ : 19/10/58

بیانات امام خمینى در جمع طبقات مختلف مردم غیور ارومیه و مناطق دیگر

ما مکلفیم تا جمهورى اسلامى را متحقق سازیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

سؤال کردید که تکلیف ما الان چه هست و این سؤال همه قشرها هست که ما الان که در این مرحله رسیدیم تکلیف چیست ؟ شما مى دانید که الان از خیلى جهات کشور ما حساسترین مرحله حیات خودش را دارد مى گذراند ، از یک طرف با قدرت هاى بزرگ مواجه هست ، با آمریکا ، با شوروى هم که الان در افغانستان هست و قدرت هاى بزرگ تقریبا با کشور ماست ، از یک طرف موقعى است که مى خواهید شما رئیس جمهور را تعیین کنید و بعد هم انشأاللّه وکلایتان را و در این موقع تمام دستجاتى که نمى خواهند اسلام تحقق پیدا بکند ، نمى خواهند جمهورى اسلامى تحقق پیدا کند ، نمى خواهند این کشور به حال عادى برگردد و سرنوشت خودش را خود اهالى کشور به دست بگیرند ، اینها راه مى افتند و توطئه مى کنند . و در یک چنین موقع حساسى اینکه تکلیف است این است که باید ما بعض از آشفتگى هائى که در محل خودمان هست عجالتا ، موقتا صرف نظر کنیم و این دو مرحله را بگذرانیم ، مرحله تعیین رئیس جمهور که الان دست هائى در کار است که نگذارند و مرحله تعیین وکلا که مجلس شورایى بخواهند محقق بشود و این هم بدتر از این خواهد شد و شلوغى ها را زیادتر خواهند دامن زد ، اینها مى خواهند یک استقرارى در این مملکت نباشد و ما مکلفیم که کوشش کنیم که یک استقرارى باشد که این مراحل را ما بگذرانیم . در کشور ما ، این کشور ما ، یک کشورى بشود که جهات ، اسکلتش محقق شده باشد .

الحمدلله قانون اساسش خوب به تصویب رسید ، ملت هم رأى دادند و دیدند که چقدر کوشش شد که نگذارند و بحمداللّه اصل جمهورى اسلامى هم ملت رأى دادند و آنوقت یک اشخاصى مى خواستند نگذارند ، حالا هم هر چه ما نزدیک تر مى شویم به پیروزى ، اینها مصمم تر مى شوند در اینکه بشکنند ، اینها قدم به قدم دارند زندگى خودشان را از دست مى دهند و دست و پا مى زنند که حیات خودشان را ، حیات جنایتکارى خودشان را ادامه بدهند و ما مکلفیم که نگذاریم این توطئه ها رشد پیدا بکند و نگذاریم که اینها مسلط بشوند به اینکه بروند مثلا در دهات ، در جاهاى ، جاهائى که زیاد مى توانند تبلیغ بکنند ، تبلیغ بکنند که آشوب بپا کنند ، نگذارند این جمهورى اسلامى تحقق پیدا بکند . چنین نیست که من باب اتفاق ، اتفاق افتاده باشد که همان ساعتى که تقریبا در قم آن آشوب بلند

ص: 227

مى شود ، در تبریز هم این نمى شود بى رابطه باشد ، این یک توطئه اى است که با یک حسابى انجام مى گیرد و الا به همان لحظه ، با همان وضعى که در قم ، در آن روز جمعه در قم ، قبل از ظهر با همان ترتیبى که اینجا شروع کردند ، در تبریز شروع کردند ، یعنى کانه یک جمعیت بودند با چماق و با چیز دیگر ، یک جمعیت بودند که آنجا و اینجا با هم شروع کردند به شلوغکارى و این براى این بود که الان مى بینند که اگر چنانچه رئیس جمهور هم تعیین بشود ، خوب یک مرتبه پیروزى است براى ملت ، نگذاریم اینها پیدا بشود ، بعد هم مى گویند اگر چنانچه مجلس شورا تحقق پیدا بکند ، پیروزى ملت است ، این هم مى خواهند نگذارند .

توطئه این است که ما را سرگرم به بعض مسائل بکنند

الان اگر ما سرگرم بشویم به مسائل دیگر ، از این مسأله باز مى مانیم ، اینکه من به شما آقایان تذکر مى دهم و از آقایان مى خواهم که بلادشان که رفتند ، در محلشان که رفتند به مردم تذکر بدهند ، آن این است که ، توطئه این است که ما را سرگرم به بعض مسائل بکنند ، آن مسائل را ما غفلت از آن بکنیم . اگر ما از آن مسائل اصلى غفلت بکنیم ، مثلا فرض کنید اگر براى رئیس جمهورى ما موفق نشویم که یک رئیس جمهورى با یک آرأ زیادى ، مثلا ملت موفق نشود که چه بشود ، خوب ، این منعکس مى شود در خارج که مملکت ایران جورى است که نمى تواند رئیس جمهورش را تعیین کند ، چنانچه اگر موفق نشده بودیم به اینکه قانون اساسى را رأى به آن بدهیم و ملت رأى به آن بدهند ، باز این یک چیزى مى شد که مملکت ایران باز نرسیده به آن حدى که براى خودش یک نظمى تهیه کند . توجه داشته باشید که مبادا ما را در خارج از کشورمان متهم کنند به اینکه اینها رشد ندارند ، این یک مطلبى بسیار مهم است ، آنها دارند کوشش مى کنند به اینکه ، یعنى آن تفاله هاى رژیم سابق ، آن اشخاصى که وابسته به خارج هستند کوشش مى کنند که اینجا هم بزنند اوضاع را ، آنهائى که در خارج نشسته اند و مى خواهند مسائل را آنطورى که دلشان مى خواست منعکس کنند ، آنها در خارج منعکس مى کنند به اینکه ایران آشوب است ، ایران به هم ریخته است ، یکى اینجا واقع مى شود ، ده تا آنجا گفته مى شود ، کم کم یک چنین مطلبى در دنیا منعکس مى شود که ایران ثبات ندارد ، استقرار ندارد ، رشد سیاسى تا حالا پیدا نکردند ، اینها براى آزادى لایق نیستند ، این را مى خواهند ، مى خواهند موجه کنند این مطلب را که اگر دخالت نظامى کردند ، دنیا مقابلشان نایستد ، چرا؟ بگوید ، براى اینکه ملتى بود که نظامى نداشت ، به هم ریخته بود و متزلزل بود و در معرض این بود که بکلى از بین برود ، ما دیدیم که اینها رشد ندارند ، یک رژیمى را پیش آوردیم ، به اینها رشد بدهد ، سرپرستشان باشد ، این از مسائل بسیار مهم حالاى ما هست ، این مسائل دیگرى که مى گوید حکومتمان چه هست و نمى دانم رئیس جمهورمان چه هست ، اینها مسأله دوم است .

اینها مسأله دوم است ، اینها که شما مملکتتان را مستقرش کردید . آنوقت باید برویم سراغ اینکه زراعتمان چه هست ، خانه مان چه جورى است _ عرض مى کنم _ کشتمان چه جور هست ، رئیس مثلا

ص: 228

کذامان چه جور هست _ اینها _ آنوقت باید تمام قواتان را اینجا بیاورید ، آنها هم البته در درجه دوم ، آنها هم باید گفته بشود ، آنها هم باید اصلاح بشود اما غفلت از این نکنید که یک وقت شما را بدون اینکه توجه داشته باشید ، از آن مسلک اصلى و مقصد اصلى باز دارند و متوجه کنند به یک مقصد دیگرى ، از آن راهى که مى خواستید بروید ، شما را برگردانند به یک راه دیگرى ، این یک مسأله بسیار مهمى است که اگر ما این غفلت را بکنیم و از آن راه برگردیم به یک راه معوجى ، اساس مسلک از دست ما مى رود ، یک وقت اساس مطلب در معرض خطر است ، یعنى اساس کشور در معرض خطر است ، یک وقت اساس نه ، اما خوب حکومت کجا غلط است ، فلان مثلا کجا چه مى شود ، اینها بعد از استقرار اساس مطلب و مستحکم شدن اساس کشور ، آنها آسان است .

تغییر یک رئیس فوجى ، تغییر یک حکومتى _ عرض مى کنم _ رفتن یک روحانى یک جائى ، اینها یک مسائلى است که جزئى است و آسان ، غفلت نکنید از اینکه در اطراف این مملکت ، الان هر جا شما بروید در اطراف این مملکت ، دستجات مختلف همه دنبال این مطلبند که مردم را نگذارند آن راهى را که باید ، بروند ، هر جا به یک جور ، هر جا یک جور غائله بلند مى کنند که نگذارند مردم راه مستقیمى که باید بروند که برسند به اساس مطلب ، یعنى منتهى بشوند به اینکه مملکتشان جورى شده است که دیگر همه چیزش تمام است ، یعنى اساسش ، همانطورى که اگر ما رأى نداده بودیم به اصل جمهورى اسلامى یا مى رفتیم سراغ اینکه خوب حالا حکومت اینجا چه جورى است و فرض کنید شهربانى آنجا چه جورى است ، غلط بود ، الان که شما مى خواهید اساس را درست کنید که رئیس جمهور مى خواهید تعیین کنید ، الان همه قوا باید متوجه این بشود که توطئه هائى که مى شود که نگذارند رئیس جمهور تعیین بشود و غوغا خواهد شد ، این را بدانید که مهیا باشید ، همه جا خواهند یک غوغائى کرد ، متوجه باشید که شما را دیگر برنگردانند از راه مستقیم به یک راه دیگرى ، خودشان غوغا کنند و فائده ببرند ، همه متوجه این مسأله باشید ، همه جا . الان وقت اینکه من کسالت دارم نیست ، وقت اینکه من در محلم مثلا فرض کنید که فلان قضیه واقع مى شد ، الان وقتش نیست ، این وقت دارد ، این را کرارا من عرض کردم ، اگر یک وقت خداى نخواسته یک زلزله اى در یک شهرى بیاید ، شما هیچ فکر این هستید که من حالا خانه ام وضعش چه جورى است یا زندگى ؟ همه مى روید براى اینکه این زلزله زده ها را بیرون بیاورید ، هیچ در فکر این نیستید که حالا من وضعم چیست . شما آنوقتى که در حال نهضت بود که مى خواستید این مرد فاسد را که همه چیز را فاسد کرده ، از کشورتان فاسد کرده بیرون کنید ، تو خیابان ها مى رفتید ، پشت بام مى رفتید ، پائین ، بالا فریاد مى زدید ، هیچ فکر این بودید که رئیس شهربانى چه جور است ؟ هیچ فکر نبودید ، اگر آنوقت فکر این بودید ، این پیروزى ها را پیدا نمى کردید ، اینکه پشت کردید به همه مقاصد خودتان و رو کردید به دشمن ، دشمن را بیرون کردید . حالا هم همه مقصدهاى جزئى را که دارید رها کنید بروید سراغ این دو مرحله ، این مرحله را تمام بکنید و بعد از اینکه این دو مرحله تمام شد ، آنوقت اساسا باید این مملکت همه چیزش درست بشود .

خیال نکنید که فقط ارومیه شما اینطورى است ، همه جا اینطورى است ، همه جا یک مقدارى از

ص: 229

آن تفاله هاى سابق باقى مانده ، پاکسازى یک مملکتى که در طول تاریخ خراب بوده و این پنجاه سال خرابتر بوده و این سى سال اخیر دیگر بدتر از همه وقت شده ، خرابى این محتاج به طول زمانى است .

اینها جوان هاى ما را ضایع کردند که این یک عمر لازم دارد که یک جوانى که ضایع شد در این رژیم ، تریاکى شد در این رژیم ، شارب الخمر شد در این رژیم ، عادت به سینماهاى فاسد کرد ، عادت به این مراکز فحشا که همه را درست کرده بودند با نقشه براى اینکه نگذارند جوان هاى ما یک جوان هاى محکمى از کار درآیند که بتوانند مقابل آنها بایستند ، این محتاج به این است که یک ، مدت ها طول بکشد تا یک تحول حاصل بشود .

این تحولى که الان حاصل شده ، یک تحول معجزه آسائى است آقا ، یک مملکتى که جوانش مشغول بود به فرض کنید که تعیش ، سایرین هم مشغول ، هر کسى به کار خودش مشغول بود و در ذهنشان نمى آمد که مى شود یک همچو کارى انجام بگیرد ، خدا خواست که ، یکدفعه ملت را متبدل کرد به یک چیز دیگرى ، همه ایستادند در مقابل این دشمن و همه این را پیش بردند ، جوان ها از آن مراکز کشیده شدند به خیابان ها ، مردم از بازار و کسبشان دست برداشتند کشیده شدند به خیابان ها ، حتى آن پیرمردهاى زاغه نشین با اولادشان آمدند به خیابان ها و فریاد کردند ، با فریاد و مشت و با سنگ و یا اینها ، بر آنها ، تانک ها و آن بساطى که آنها داشتند ، موفق شدند و این یک چیز خدائى بود ، یک چیزى نبود که بشر بتواند این مسائل را درست کند ، خدا این کار را کرد . حالا باز شما باید همه با هم متوجه باشید به اینکه مملکت اسلامى الان دست شما امانت است ، تا حالا موظف نبودید ، از باب اینکه طاغوت بود بر شما مسلط ، (ما چه کنیم ) الان دیگر (چه کنیم ) ندارد .

الان یک مملکتى است ، دست ملت هست ، این ملت موظف است این مملکت اسلامى را سروسامان به آن بدهد ، سروسامان به آن دادن این است که هر اختلافى هر جا مى خواهد پیدا بشود ، خفه کنند آن اختلاف را ، نگذارند اختلاف پیدا بشود . هر جا مى خواهند این اشخاصى فساد بکنند ، بشناسانند آنها را ، بگیرندشان ، تسلیمشان کنند به دادگاه ، یک مسأله اى است عمومى باید انجام بگیرد . ننشینند شما براى اینکه دولت براى شما چکار بکند ، رئیس شهربانى چکار بکند ، خودتان هستید ، مال خودتان هست مملکت ، خودتان باید حفظش کنید ، بگذارید این مرحله هم انشأاللّه پیش برود ، بعد که پیش برود ، یک آرامشى قهرى حاصل مى شود ، یعنى آنها دیگر طمعشان تقریبا بریده مى شود (قهرا یک آرامش ممکن است که انشأاللّه بشود) و آنوقت هم با همت همه باید درست بشود ، یک مملکتى نیست که بتواند یک کسى ، شما بنشینید که دولت انجام بدهد ، دولت هم یک افرادى هستند مثل شما ، آنها هم قدرت یک همچو زیادى ندارند ، آنها هم افرادند ، همه باید با هم دست به هم بدهیم ، نه مرد تنها ، خانم ها هم همین طور ، طبقه واحدند ، همه طبقات باید دست به هم بدهند تا یک خرابه اى که برایشان گذاشتند آباد کنند و زندگى شان را در آنجا اداره کنند . خداوند انشأاللّه همه شما را حفظ کند و موفق باشید .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 230

تاریخ : 20/10/58

بیانات امام خمینی در جمع دانشجویان مسلمان پیرو خط امام مستقر در لانه جاسوسى آمریکا

بى نظم جلوه دادن جمهورى اسلامى ، از توطئه هاى اجانب براى شکست نهضت

بسم اللّه الرحمن الرحیم

خداوند شما جوان ها را که متعهد به اسلام هستید ، حفظ کند و توفیق شما را هر چه بیشتر به هدف هاى اسلامى . آنچه که من مى فهمم و احتمال زیاد مى دهم این است که امریکا نه دخالت نظامى در ایران مى خواهد بکند و نه حصر اقتصادى ، اگر هم حصر اقتصادى بکند ، ناجح نمى شود ، خودش هم مى داند ، لکن از راه اساسى تر پیش آمدند و آن راه این است که ما را از باطن خودمان آسیب پذیر کند و ما را بگنداند از باطن خودمان ، از اول هم بناشان بر همین معناست . شاید در انقلاب هائى که واقع مى شود آنهائى که مى خواهند نفع ببرند یا ضررى کشیدند که مى خواهند جبران کنند ، نفعشان این باشد که خود انقلاب را در باطن خودش آسیب برسانند .

الان همه دست ها در کار این معنا هستند ، شاید این صحبت هایى که در خارج مى کنند به اینکه ما دخالت نظامى مى کنیم یا حصر اقتصادى مى کنیم ، شاید براى این معنا باشد که اذهان ما را منصرف کنند به آن طرف و از آن چیزى که در کشور خودمان دارد مى گذرد غافل کنند . شما غافل از این شیاطین نباشید که اینها مطالعه کرده هستند ، ماها تازه وارد این میدان ها شدیم ، شماها تازه وارد این میدان ها شدید و بر حسب آن حس انسانى هم که دارید آن شیطنت ها که در آن هستند کمتر وارد هستید ، اینها مطالعه کردند ، نه ده سال و نه سال ، در طول تاریخى که راه پیدا کردند مطالعه کردند ، نه مطالعه فقط کشورها را ، یعنى مخازن اینجاها را ، این هم یک مطالعه طولانى در آن شده ، قبل از اینکه اتومبیل و طیاره و اینطور مسائل پیدا بشود ، اینها کارشناس هاشان را مى فرستادند در شرق و وجب به وجب این مملکت ها را گردش مى کردند ، با شتر مى رفتند این بیابان ها را ، با قافله ها مى رفتند این بیابان ها را گردش مى کردند و هر جائى که یک چیزى پیدا مى شد یادداشت مى کردند ، نقشه بر مى داشتند ، این یک سرى کارشان که بفهمند در کشور شما چه دارد ، مخازن شما چى هست ، این مال حالا نیست ، این مال ، از سابق که راه باز کردند دنبال این قضیه هستند . و یک مطلب دیگرى که شاید به آن بسیار اهمیت مى دادند این بود که مطالعه در حال مردم ایران بکنند یا مردم شرق بکنند ، حالا ما ایران مورد بحثمان هست ، این عشایر ایران ، عشایر بختیارى ، عشایر خوزستان ، (خیلى عشایر دارد در ایران ) توى این عشایر ، اشخاصى مى فرستادند براى مطالعه که اینها چه جور وضعى دارند ، چطور مى شود اینها را

ص: 231

تحریک کرد ، از تحرک بازداشت ، این ، مطالعات طولانى کردند در این باب و در افراد دیگر ، غیر عشایر ، مطالعات دارند ، احزاب را چه جورى باید درستش کرد و چه جورى به جان هم انداخت ، مطالعات اینها زیاد است و ما باید الان تمام توجه مان را به این مطلب که اینها الان نقشه این معنا را دارند طرح مى کنند و مشغول این معنا هستند که در خود ایران افراد را ، جمعیت ها را به جان هم بریزند و بعد منعکس کنند به اینکه این ایران ، یک جمعیتى هستند که نظمى در آنها نیست ، حکومتى ندارند . الان اگر ملاحظه کرده باشید این روزنامه هاى خارج را (که ماحصلش پیش من مى آید) هم خود آنها ، روزنامه نویس هاشان ، هم اینهائى که مربوط به آن دستگاه سابق بودند ، این مسائل راهى مى گویند ، الان معلوم نیست که مرکز قدرت کجا هست ، الان معلوم نیست که کى ایران را دارد تنظیم مى کند امورش را ، کى دارد این قافله را به جلو مى برد؟ هى اول به طور تردید ، معلوم نیست قضیه چیست ، بعد هم اینکه یک مملکتى هست که همین چند روز ، همین چند وقت نفس هاى آخرش را دارد مى کشد . بختیار در یکى از نوشته هائى که شاید دیشب من دیدم یا صبح دیدم که (خمینى دارد آن نفس هاى آخر را مى کشد و این کشور چه مى شود) . اینها بناى این دارند که در باطن خود ما ، با دست خود مردم ، اینجا یک صورتى پیش بیاورند ، یک حالى را پیش بیاورند و آن حال اینکه منعکس کنند در خارج که هیچ نظامى در ایران حکمفرما نیست . هیچى نیست در هیچ جاى ایران ، در ارتش ایران نظام نیست ، در پاسبان هاى ایران نظام نیست ، در ژاندارمرى نظام نیست ، در هیچ جا یک نظمى در کار نیست ، که روى این زمینه اگر یک وقتى بخواهند که دخالت نظامى بکنند ، موجه باشد . یعنى به این معنا که بگویند که یک مملکتى است که آزادى برایشان زود است ، حالا اینها رشد اینکه آزادى را احساس کنند ، استقلال هم برایشان زود است _ براى مردم _ خارج با قلم هاى مسموم هم که دارند هى اضافه اش مى کنند که ببینند ، آزادى داده شده است به این مملکت و هرج و مرج در مملکت هست ، الان همه چیزش به هم ریخته است و بعد موجه بشود این ، براى اینکه اگر یک وقتى یک دخالتى بخواهند بکنند ، در خارج بگویند که خوب ، یک ملتى بوده است که باید حفظش کرد و این ملت که باید حفظش کرد ، نظم ندارد و با بى نظمى دارد ، تباه مى شود ، ما سرپرستى مى خواهیم بکنیم از این ملت که رشد ندارد ، محتاج به قیم است .

دشمنان چون از اسلام سیلى خوردند قدم به قدم با ما مخالفت مى کنند

ملت ما باید فکر این مطلب باشند ، قویا فکر این باشند ، از خارج نترسید ، تا داخل یک آسیبى نبیند ، از خارج نباید ترسید ، از داخل بترسید .

شما ببینید در هر قدمى که برداشتیم و ملت برداشت براى تحکیم حکومت ، در آن قدم شروع شد به مخالفت ، مى خواستند مردم رأى بدهند براى جمهورى اسلامى ، براى مردم بود ، مردم مى خواستند بدهند ، یک دسته که مى خواستند نشود این مطلب ، افتادند به این طرف و آن طرف براى اینکه جلوگیرى کنند از جمهورى اسلامى ، حتى بعضى از صندوق ها را شکستند ، بعض جاها را آتش زدند با قواى خودشان ، با اسلحه جلوگیرى کردند از رأى دادن ، آن قدم را ملت پیش برد و آنها هم مفتضح

ص: 232

شدند ولى دست برنداشتند . بعد که بنا بود که قانون اساسى تدوین بشود ، آنهائى که ارباب قلم بودند با قلم شروع کردند اشکالتراشى که نه حالا ، چى هست ، بعضى ها مى گفتند همان قانون سابق باشد ، بعضى مى گفتند خوب ، آن قانون باشد بعضى از موادش را تغییر بدهید . و براى تعیین خبرگان کارشکنى شد ، بعد که مجلس درست شد ، باز این قدم هم ملت رفت و خبرگان خودش را تعیین کرد . در طول مدتى که آنها مشغول بودند به بررسى قانون اساسى ، اینها هم مشغول بودند به اینکه اشکال کنند این ملى نیست . یک چیزى که خود ملت تعیین کرده ، این مى گفتند ملى نیست باید حتما موافق اقلیتى باشد تا ملى بشود ، همین طور تا آنوقتى که بنا بود رأى بدهند مردم به خود قانون اساسى ، شروع کردند باز کارشکنى ، کارشکنى ها از اطراف ، حالا که ملت مى خواهد رأى بدهد به رئیس جمهور ، حالا مى بینند این قدم اگر پیش برود ، یک قدم دیگر هم پیش برود ، استقرار حکومت زیادتر مى شود ، شروع کردند به کارشکنى . غائله اى در تبریز ، یک غائله در قم ، در تهران ، در همه جا ، مى خواهند نگذارند که این جمهورى اسلامى تحقق پیدا بکند ، منتها از اول شروع کردند و اینها همین طور قدم ، قدم . هر قدمى ملت پیش برود آنها قدم بعد را شروع کردند ، مایوس نشدند ، الان هم مایوس نیستند ، اینها در صددند که نگذارند این رئیس ، مردم خودشان باید تعیین کنند ، نگذارند تعیین بشود ، صد و بیست و چهار نفر بیایند و داوطلب بشوند براى رئیس جمهور ، معلوم است معنایش چیست ، صد و بیست و چهار نفرى که مردم اکثرشان را نمى شناسند ، شاید ده تاشان را بیشتر مردم نشناسند بین اینها ، اشخاصى که بى عقل هم هست ، مى گویند هست ، من نمى دانم ، اما مى گویند اشخاص منحرف هم هست ، این براى چیست ؟ صد و بیست و چند نفر کاندید ، واقعا اینها اعتقادشان این است ؟ احتمال این را مى دهند که پیش ببرند؟ احتمال مى دهند که یک جمعیت زیادى به آنها رأى بدهند؟ نمى خواهند اخلال کنند؟ اخلال است ، این خود اخلال است ، یک مملکتى ، صد و چند نفرى رئیس جمهور مى خواهند بشوند ، صد و چند نفرى آدمى که بعضى هاشان مثل اینکه مثلا بارفروشند ، یک همچو مسائلى در آن هست ، من نمى دانم درست ، نمى شناسم من ، این خودش یک نحوه اخلالى است که در یک کشورى ، صد و بیست و چند نفر ، اینها داوطلب بشوند براى اینکه مى خواهند رئیس جمهور بشوند و بعد هم خواهید دید به این مثلا تبلیغاتى که باید بکنند ، خواهید دید چه گروه هائى تبلیغات مى کنند ، نه از باب اینکه برسند به رئیس جمهور ، از باب اینکه نگذارند رئیس جمهورى پیدا بشود و لااقل اخلال کنند به اندازه اى که منعکس کنند در خارج که اینها یک همچو جمعیتى ، ایران یک همچو کشورى هست ، صد و بیست و چند نفر مى خواهند رئیس جمهور بشوند و همه هم به جان به هم ریختند و بعد خواهید دید که اینها چه بساطى سر هم در مى آورند . اینها همه اخلالگرى هست و ما از این مسائل ، اکثر جوان هاى ما از این مسائل غافل بشوند ، بعد خدا مى داند که در قضیه مجلس شورا چه خواهد شد و مى دانیم که بدتر از همه است براى اینکه حدود مثلا فرض کنید دویست نفر مى خواهند وکیل بشوند ، شاید چندین هزار نفر خودشان را منتخب کنند و _ رئیس _ مى خواهند نگذارند یک مطلبى بشود ، یک وقت این بود که یک اشخاصى ، ما مواجه یک اشخاصى بودیم ، اینها واقعا راه را ، راه ما را صحیح نمى دانستند ، خودشان یک راه

ص: 233

صحیحى داشتند ، خوب ، یک چیزى بود ، مى نشستند صحبت مى کردند این راه درست است یا آن راه ، یک وقت این است که قضیه این نیست ، قضیه این است که اینها از یک نقطه مى ترسند و آن اسلام است و از یک جمعیت مى ترسند ، آنهائى که به اسلام اطاعت دارند ، آنهائى که در راه اسلام فعالیت مى کنند . این سیلى که ابرقدرت ها از ایران خوردند ، از اول عمرشان تا حالا نخورده بودند این سیلى را .

این نصرت الهى را خدا نصیب ملت کرد

جنگ جهانى ، جنگ بود بین دو تا قدرت بزرگ ، یک قدرت این طرف بود ، یک عده اى از دولت ها این طرف بودند ، یک قدرت آن طرف بود و یک عده اى از قدرتمندها آنجا با توپ و تفنگ و چیزهائى که آن وقت بود به جان هم ریختند . هم در جنگ اول ، من هر دو آنها را یادم هست و شماها نبودید ، آن وقت ها هم در جنگ اینطور بود که دو تا قدرت بودند که مقابل هم ایستاده بودند ، زدند تو سر هم تا یکى غلبه کرد ، هم در جنگ دوم که باز دو تا قدرت با هم ، یعنى دو گروه از قدرت با هم اختلاف کردند ، زدند ، همه چیز کردند و از بین بردند . ایران را قضیه این نبود که دو گروه قدرتمند مقابل هم ایستاده باشند ، یک گروه بودند ، یک جمعیتى بودند ، یک دولت هائى بودند ، همه قدرت ها دست آن بود ، شاه مخلوع بود با تمام قدرت ، امریکا دنبالش ، شوروى دنبالش و سایر کشورها و مع الاسف کشورهاى اسلامى .

من در پاریس که بودم مواجه بودم با این مسائل ، از همه بیشتر امریکا دنبال این بود که آن وقتى که آن مردک بود ، آن مخلوع بود ، آن وقت اصرار داشتند ، بعدش که جانشین بدتر از خودش تقریبا بود ، آنوقت دنبال مى کردند که اخیرا مى گفتند نروید شما ایران ، ایران الان زود است _ الان _ بروید ، دشمن هاى ما براى ما صلاحدید مى کردند که شما صلاحتان نیست حالا بروید ایران . اینها از این قدرت ملت ، ملتى که ابزار جنگى نداشت و تعلیمات نظامى هم نداشت ، با تعلیمات نظامى این دست ، این طرف تعلیمات نظامى نداشتند ، یک دسته بازارى بودند ، یک گروه زیاد بانوان بودند ، یک گروه زیاد جوان ها بودند ، دانشگاهى بود ، بازارى بود ، چه بود که اینها هیچ کدامشان تعلیمات نظامى ندیده بودند ، طرف ما تعلیمات نظامى داشتند ، ماها این طرف ابزار جنگى نداشتیم ، حالا چهار تا تفنگ ، جزء غنائمى است که شما از آنها گرفتید و الا دست شما نبود ، یک چیزى که با آتش زدن مثلا لاستیک و این در مقابل مسلسل و توپ چیزى مى شود ، اینها البته مسأله نیست که خدا خواست ، این نصرت هاى الهى را ما از آن غافلیم . در همین قضایا ، چون یک ملتى بود مظلوم و یک ملتى بود که قیام کرده بود براى خدا ، فریاد مى زد ما جمهورى اسلامى مى خواهیم ، فریاد مى زد که ما ظلم نمى خواهیم خدا تایید کرد ملت را ، یعنى یک نصرت هائى به این ملت عنایت کرد که در تاریخ مگر در صدر اسلام دیگر نبود یک ملتى همه قدرت ها دست او ، دست طرف مقابل ، لکن یا بترسد استعمال کند ، یا وقتى فرمان بدهد ، از او فرمان نبرند ، خدا یک ترسى در دل اینها انداخت که همان ترس اسباب این شد که براى ما

ص: 234

یک نصرتى حاصل شد ، یک نصرتى بود خودش .

گاهى لشکر اسلام را با همین رعب ، رعب مى انداختند در دل آنها ، منتشر مى شد توى لشکر که این عرب ها آدم مى خورند ، این رعبى در دل اینها مى افتاد که نتوانند مقابله کنند ، این در این قضیه اى که براى ما اتفاق افتاد ، این مسأله بود که خدا تایید کرد این ملت را و هیچ کس غیر خدا نبود که کارى انجام بتواند بدهد ، این بود که یک اجتماع در یک مطلب ، سى و چند میلیون جمعیت همه یک مطلب بگویند ، همه یک راه بروند ، مگر این مى شود ، کسى مى تواند همچو کارى بکند ، مگر با تبلیغات مى شود این کار را کرد ، انسان بیست سال تبلیغ مى کند ، یک بازار تهران را نمى تواند قبضه کند ، در چند وقت تقریبا یکدفعه ما دیدیم که سرتاسر ایران حرف هاشان یک چیز است .

من که پاریس بودم یک کسى آمد از ایران پیش من (حالا هم یادم نیست کى بود) گفت که من رفتم به اطراف ، در ایران که بودم ، دهات آن جاپلق و کمره و آنجاها که من اطلاع ازشان دارم ، حتى یک جائى را گفت که من آنجا را خودم رفته ام ، یک ده ، نه ، یک قلعه اى بود ، یک قلعه توى کوهى است ، گفت که همه جاى آنجاها که ما رفتیم صبح که مى شد ، آخوندش توى ده جلو مى افتاد و مردم ده هم دنبالش تظاهر مى کردند و به من گفت من رفتم در آن قلعه حسن فلک که یک قلعه کوچکى است رفتم آنجا دیدم آنها همان را مى گویند که تهران مى گویند ، من در پاریس امیدوار شدم به اینکه ما انشأاللّه پیروز هستیم . وقتى بنا شد یک ملت اینطورى قیام بکند ، این یک دست غیبى در کار است ، این نمى شود که با تبلیغ و با صحبت ، آخوند منبر برود یک چیزى بگوید ، نمى شود ، این قضیه اى بود که خدا مى خواست و ما پیروز شدیم و بحمداللّه و امیدوارم که پیروز بشویم تا آخر .

براى برقرارى نظم ، تا استقرار رژیم اسلامى همه اسلامى کار کنید

لکن این توجه باید براى ملت ما باشد که اینها مهم شان این است که در همین داخل ما را آسیب بزنند ، آسیب بردار کنند ، این یک نقشه بود که قم و تبریز با هم شروع کردند ، نقشه است اینکه به همان وضعى که قم شروع کرد ، به همان وضع شروع کرد و در همان ساعت قبل از ظهر روز جمعه به یک وضع خاصى شروع شد به اخلالگرى و در تبریز همان وقت با همین وضع خاص یعنى مثل اینکه همین گروه دو تا شدند ، یک دسته اینجا به همین وضع اینجا شروع شد ، که معلوم است یک توطئه اى بوده است که در نظر دارند اینها و الان هم در تبریز همین هست . الان هم به من اطلاع دادند که دارند باز مجهز مى شوند اینها ، مى خواهند که نگذارند یک استقرارى در این مملکت پیدا بشود تا منعکس بشود به خارج که اینها ، قابل این نیستند که آزادى داده بشود و ما باید با تمام کوشش مان ، کوشش کنیم که این نقشه را خنثى کنیم ، یعنى هر که در هر جا هست خوب کار کند ، اسلامى کار کند ، اتکائش به اسلام باشد ، شما در همان محلى که هستید ، اسلامى کار کنید ، این خواهرها در هر جا که هستند ، اسلامى کار کنند ، کشاورزها در محل خودشان اسلامى کار کنند ، وقتى بنا شد همه جا اسلامى کار کنند نظم پیدا مى شود ، انتظام پیدا مى شود ، اگر در ارتش به طور اسلامى عمل بشود ، در ژاندارمرى ، در شهربانى ، در

ص: 235

پاسدارها ، در همه جا به یک نظم کار بشود ، به یک جور کار بشود ، کار پیش مى رود . الان مملکت شما _ الان _ فعلا احتیاج دارد که همان نهضتى که اول داشتید و هیچ کدام فکر این چیزهائى که خودتان مى خواستید نبودید ، آن وقتى که در خیابان مى رفتید و فریاد مى زدید (اللّه اکبر) و باید برود این رژیم ، ابدا به فکر این نبودید که نهارمان امروز چى هست _ یا امروز چى هست _ یا امروز چه جورى است ، هیچ به فکر این نبودید ، معلوم است اگر بودید نمى شد ، اینطور بود که دنبال هر انقلابى این هست ، بعد که رسید به یک قدم ، پیروزى به نظرتان آمد . ما حالا پیروزیم الحمدلله ، حال که پیروز برگشتید به وضع خودتان ، ببینید که وضع تان چه جورى است ، به وضع خودتان برگشتید دیدید که خوب ، نابسامانى هست ، اینها شروع کردند به ایجاد ناراحتى ، در این موقع ایجاد ناراحتى کردند ، هى رفتند پیش کارخانه دارها که ببینید به شما حقوق مى رسد ، به آنها زیادتر مى رسد ، خانه شما چطور است ، خانه آنها چطور است ، رفتند بین کشاورزها همین طور ، رفتند در دبیرستان ، در جاهاى دیگر همین طور ، هر جا توانستند رفتند ، حالائى که دنبال انقلاب است و ناراحتى شروع مى شود ناراحتى را دامن زدند ، زیادش کردند و حالا هم مشغولند به همین امر .

الان وظیفه ملت ما هر کدام در هر جا هست این است که همان نهضتى که از اول بود که متوجه به این نبود که من حالا چى دارم یا چى ندارم ، همان را ادامه بدهد تا وقتى مستقر بشود حکومت ، الان بین یک راه هستیم و متزلزل ، ما که نرسیدیم به نقطه اعلى ، ما الان رسیدیم به جایى که بعضى از ابزار حکومت درست شده ، قانون اساسى اش رأى داده شده است ، اصل جمهورى اسلامى رأى داده شده است ، حالا ، نه رئیس جمهورى داریم ، نه مجلسى داریم ، مجلس باید همه کارها را انجام بدهد . استقرار ندارد الان مملکتمان ، باید ما کارى بکنیم که با همان نهضتى که تا حالا آمدیم . این را نگهش داریم تا بتوانیم ما این مراحل بعد را به سلامت طى بکنیم ، اگر بنا باشد که از حالا شروع کنیم به اختلاف سر رئیس جمهور و سر _ عرض بکنم _ آنهائى که باید در مجلس بروند ، منتخب بشوند وکلا ، اگر ما شروع کنیم به اختلاف و یک اختلاف دامنه دارى که در یک حکومت هاى مثلا . . . . . بوده است ، هم بوده این اختلافات و حالا که یک حکومت مستقرى نیست ، چند صد سال آنوقت شد و زمینه از صد و بیست و چند نفر رئیس جمهور _ عرض مى کنم _ زمینه معلوم است که مى خواهند چه بکنند . اگر ما غفلت کنیم از مطلب و ندانیم ، نفهمیم این معنا را که این توطئه هست ، صد و بیست و چند نفر خودشان نرفتند سراغ این کار ، صد و بیست و چند نفر را وادار کردند به اینکه بروند و خودشان را منتخب کنند براى اینکه شلوغى ایجاد کنند و بعد هم از وکلا خدا مى داند چه خواهد شد . اگر ما چشممان را باز نکنیم و هر کس در هر جا هست عملش را اسلامى نکند و نهضتش را باز نیمه رس نداند ، نرسیدن به آخر ، بداند که ما بین راهیم و بین راه باز هم راهزن ها هستند ، الان هم مشغولند .

بقیه نهضت را با حفظ ایمان و وحدت کلمه به پیش ببرید

باید همه جوان ها ، همه جا در تبلیغاتشان ، در گفتارشان ، در صحبت هاشان تنبه بدهند مردم را ، که

ص: 236

آقا با هم بشوید ، الحمدلله هستند ، با هم خوب هم هستند ، لکن باید زیادترش کرد ، باید کارى کرد که آنها طمعشان را ببرند از اینکه مملکت را مى توانند ببلعند . آنها هم باز الان طمع دارند و از رو نمى روند ، لکن ما باید کارى بکنیم و همه مان موظفیم که کارى بکنیم که این اجتماعى که بود و این وحدت کلمه اى که بود و مهمتر ، این ایمانى بود که با آن ایمان پیش بردیم ، به پیش بردید شما ، آن محفوظ باشد تا انشأاللّه با همین گرمى و تنور گرم ما این دو تا نان را هم بپزیم ، نان رئیس جمهور و نان قضیه انتخابات ، وقتى این دو تا هم از این تنور درآمد آنوقت باقى اش دیگر آسان هست انشأاللّه .

خداوند همه شما را تایید کند ، موفق باشید و سلامت باشید و دعا به همه تان مى کنم و امیدوارم که شما هم غافل نباشید از اینکه توجه به خدا داشته باشید ، همه چیز از آنجاست ، هیچ چیز از ماها نیست ، هر چه هست به او متوسل بشوید و پیش مى روید انشأاللّه .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 237

تاریخ : 20/10/58

بیانات امام خمینى در جمع نمایندگان سازمان هاى آزادیبخش جهان

غیر قابل شمارش بودن خیانت ها و جنایات رژیم پهلوى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من تشکر مى کنم از آقایان که آمدند از نزدیک اوضاع این ملت ما را ببینند گر چه نمى توانند ببینند . ملت ما اخیرا پنجاه و چند سال گرفتار دو حاکم غیر قانونى و جائر که یکى از طرف انگلیس ها بر ما تحمیل شد و آن رضاخان بود و یکى هم از اجانب دولت هاى سه گانه که یکى از آنها انگلیس و یکى آمریکا و یکى شوروى بود و در طول این پنجاه سال جنایاتى کردند بر این و خیانت هائى کردند بر این ملت که در چند روز و چند سال نمى تواند کسى احصأ کند . بعضى از جنایات و خیانت هاى اینها در دست نیست ، کسى اطلاع ندارد ، فقط خودشان اطلاع دارند و بعضى نزدیکانشان که آنها هم در دست نیستند . بنابراین شما که آمدید نمى توانید آثار جرم را در این مدت آنطور که بوده است و آثار خیانت را آنطور که بوده است ببینید همین قدر است که بشنوید یا بعض معلولین ما هم که حاضر در آن قضایا بودند شاید دیده باشید .

تا شرق مکتب اسلام را پیدا نکند نمى تواند با غرب مقابله کند

باید عرض کنم که تا ملت شرق خودش نفهمد این معنا را که خودش هم یک موجودى است ، خودش ملتى است ، شرق هم یک جائى است ، نمى تواند استقلال خودش را به دست بیاورد . اینها در طول زمان هاى بسیار طولانى با تبلیغات بسیار زیاد حتى به دست خود قشرهاى ملت ها ، خود حکومت طورى کردند که ملت شرق خودش را بکلى در مقابل غرب و در مقابل ابرقدرت ها باخته است و گم کرده خودش را ، مکتبش را گم کرده . مکتب بزرگ اسلام که راس همه مکاتب است و در شرق است شرق او را گم کرده است ، تا این مکتب را پیدا نکند شرق و نفهمد مکتبش چه است و خودش چه است و خودش هم یک موجودى است و کشورش هم یک کشورى است ، نمى تواند مقابله کند با غرب براى اینکه هر جور مقابله اى که بکند ، آنها روى آن تبلیغاتى که دارند این مقابله را خنثى مى کنند . شماها فکر این را بکنید که مملکت خودتان را هر کدام در هر جا که هستید بیدار کنید ، ملت خودتان را بفهمانید که شما هم یک موجودى هستید ، شما هم مکتب دارید ، شما هم ذخائر دارید ، شما هم همه چیز دارید و آنها از دست شما همه چیز را گرفته اند و از همه بالاتر اینکه انحراف در ملت ها

ص: 238

پیش آوردند ، جوان ها را منحرف کردند . یک انحراف مکتبى است که مکتب هاى خود شرق را ، مکتب بزرگ اسلام را منحرفا به مردم تحویل دادند ، عرضه کردند ، آنکه اسلام است نبود و چیز دیگرى مبتذل در دست مردم دادند و آن مکتب هاى مبتذلى که در خود آنجاها هم که این مکتب ها بوده است شکست خورده اند ، در اینجاها او را ترویج کردند ، به طورى که جوان هاى ما شیفته آن مکتب ها شدند .

ایجاد مراکز متعدد فساد به منظور سلب هویت و قدرت تفکر جوانان

یک مطلب دیگر اینکه ابواب فساد را به روى جوان هاى ما باز کردند و دامن زدند . ما که شاهد مملکت خودمان هستیم و مى دانم ممالک شما هم همین است ، ما که شاهد هستیم مى بینیم مراکز فسادى که در مملکت ما هست و جوان هاى ما به آن مراکز فساد کشیده شدند و هویت خودشان را از دست داده اند ، زیاد است که گفته مى شود و مسلم اینطور است که مرکز فساد در تهران بیشتر از کتابخانه است . ما را تهى کردند از همه چیز ، جوان هاى ما را تهى کردند از آن خاصیتى که باید نیروى جوانى داشته باشد ، خواستند نیروى جوانى ما را از دست ما بگیرند و بعد از اینکه این نیروها گرفته شد خزائن ما ، ذخائر ما را ببرند و جوان هاى ما بى تفاوت باشند . در زمان رژیم سابق همین حال را پیش آورده بودند ، جوان هاى ما را به مراکز فساد کشیدند ، تبلیغات راجع به فسادهاى اخلاقى عملى به قدرى زیاد بود که تمام روزنامه ها ، تمام مجلات در این باب کار مى کردند و همین طور رادیو ، تلویزیون ، همه اینها مجهز بودند براى اینکه جوان هاى ما را از بین ببرند و نیروى جوانى را از آنها سلب کنند .

و یک باب واسع دیگر قضیه مخدرات مثل هروئین و خمر و تریاک و سایر اینها که باز اینهم یک باب واسعى بود که کشانده بودند جوان هاى ما را به مراکزى که مورد این معانى بود ، براى اینکه این جوان ها هر چه به سرشان بیاید سؤال نکنند که براى چه . (چرا) را از جوان هاى ما بگیرند ، جوان در فکر این نباشد که نفت او را کى مى برد و چرا مى برد ، ذخائر او را مى برد و چرا مى برد ، اختناق هست در مملکت و چرا اختناق هست ، آزادى مسلوب است و چرا مسلوب است . اینها نقشه هائى بوده است که براى ما کشیده بودند و براى شماها هم ، براى همه مملکت هاى شما هم ، این نقشه ها یکنواخت در همه جا بوده است .

این تحول و وحدت کلمه اى که در ایران پیدا شد باید الگوئى باشد براى همه ملت ها

بنابراین کوشش کنید و کوشش کنند کسانى که علاقه به کشورشان ، کسانى که علاقه دارند به ملتشان ، کسانى که علاقه دارند به اسلام ، کوشش کنند که این مسائلى که به صورت مصائب در این مملکت هاى ما پیاده شده است بزدایند ، مغزهاى منحرف را برگردانند به حال سابق ، تربیت کنند جوان ها را . دانشگاه ها اگر علاقه دارند به اسلام ، اگر علاقه دارند به کشورشان ، اگر علاقه دارند به ملتشان ، جوان ها را تربیت صحیح بکنند ، از این غربزدگى نجاتشان بدهند و همه جاها و همه کس باید دنبال این مطلب باشند و حکومت ها که مع الاسف کمترشان هست که در فکر این مسائل باشند باید اگر

ص: 239

چنانچه علاقه به اسلام دارند ، علاقه به کشور دارند ، علاقه به ملت دارند کیفیت اعمالشان را تجدیدنظر بکنند ، اینطور که تاکنون عمل شده است ، دست بردارند .

کشورهاى شرقى ، کشورهاى اسلامى ، یک کشورهاى وسیع غنى اى هست ، دیگران محتاج به شما هستند ، ابرقدرت ها محتاج به شما هستند ، سلاحى که در دست شما هست اگر یک روز از آنها قطع کنید ، آنها مطیع شما مى شوند . مع الاسف بعضى حکومت هاى ما ، هم ذخائر ما را دادند و هم اطاعت از آنها کردند . باید یک تحولى پیش بیاید ، یک تحولى که مردم مثل مردم صدر اسلام بشوند . ما یک نیم تحولى در مملکتمان پیش آمد که مردم شبیه شدند تا یک حدودى به آن مردم صدر اسلام و همه پیروزى ما دنبال این معنا و این تحول پیش آمد که مردم همانطورى که در صدر اسلام جوان هاى مسلمین آرزوى شهادت مى کردند ، در ایران هم این آرزو پیدا شد و شاید هر روز جوان هائى به ما مراجعه مى کنند و مى گویند دعا بکنید که ما شهید بشویم . این تحولى که پیدا شد در ایران و این وحدت کلمه اى که در ایران پیدا شد و این توجه به اسلام که در ایران پیدا شد باید یک الگوئى باشد از براى همه ملت ها .

اگر چنانچه این تحول پیدا بشود و همه رو به اسلام بیاورند و همه رو به یک نقطه باشند و آن نقطه (اسلام ) با این جمعیت زیادى که دارند ، با این تجهیزاتى که دارند ، با این سلاح هائى که دارند مثل نفت و غیر نفت اینها آقائى باید بکنند در دنیا و مع الاسف نمى گذارند اینها را اینطور بشوند . تحول لازم است ، باید همه کوشش کنند ، همه کوشش کنید که این تحول را به دست بیاورید و ملت خودتان را برگردانید به یک ملتى که هوشیار باشد . توجه داشته باشد که دیگر وقت اینکه همه باز دنبال یک ممالک دیگرى باشند و پیرو یک قدرت هاى بزرگ باشند ، آنوقت گذشته است . حالا ملت ها دیگر کم کم بیدار مى شوند ، ملت ما بیدار شده است منتها الان اشخاصى که باز بسته به همان ها هستند در سر راه ایستاده اند و مى خواهند نگذارند که ما به نهضت خودمان ادامه بدهیم و این خیال خامى است که آنها مى کنند و نهضت ما پیروز است و نهضت ما جلو خواهد رفت و امیدوارم که خداوند همه مسلمین را بیدار کند و همه مسلمین با هم متحد بشوند ، برادر باشند ، اختلافات را دست بردارند ، حکومت ها اختلافات را دست بردارند ، ملت ها با هم باشندو خداوند انشأاللّه این مشکلات را رفع کند تا مسلمین ید واحده باشند و خداوند با جماعت است .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 240

تاریخ : 20/10/58

بیانات امام خمینى در جمع کارکنان بیمارستان سهامیه و مردم با روح اسلامى در این مملکت پیش رفتند

مردم با روح اسلامی در این مملکت پیش رفتند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من از خواهران و برادرانى که در این اطاق کوچک جمع شدند و با روح هاى بزرگ بحمداللّه مجتمعند تشکر مى کنم و من امیدوارم که کشور ایران مایه افتخار اسلام باشد و امیدوارم که خواهرها و برادرهاى ما امروز که زیر پرچم اسلام هستند ، به وظایف اسلامى آنطور عمل کنند که مایه افتخار همه ما باشند . شما خواهرها امیدوارم که در محلى که هستید با حسن نیت براى اسلام ، براى سربلندى عمل کنید و همانطورى که مشغول کار ارجمندى هستید ، مشغول تهذیب نفس خودتان هم باشید که از شما به کسانى که آنجا مراجعه به شما مى کنند سرایت کند ، خلق خوب ، نفسانیت خوب ، اعمال خوب . ما امروز احتیاج داریم به اینکه همه مان یک راه انسانى را پیش بگیریم که کشورمان این ادعائى را که دارد جمهورى اسلامى است ، شاهد هم بر این ادعا داشته باشد . البته حالا جمهورى اسلامى است رژیم ایران به حسب رأى ملت ، لکن محتواى آن هم از هر جهت اسلامى باشد ، به طورى که هر جا قدم بگذارید مثل اینکه قدم در یک عبادتگاه گذاشتید . بیمارستان ها همچو باشد که در خدمت خدا باشد و ارتش همچو باشد که در خدمت خدا باشد . من امیدوارم که همانطور که گفتید پرچم جمهورى اسلامى را در مملکت هاى دیگر هم به اهتزاز درآورید ، امیدوارم که همه مستضعفین زیر پرچم اسلام به مستکبرین غلبه کنند و زمین را که خداوند ارث آنها قرار داده است از دست چپاولگرها بگیرند و آنطورى که شایسته است و دستور اسلام هست به آن عمل کنند . و امیدوارم که پهلوان هاى عزیز ما همه جا سربلند باشند و همه جا با یک روح انسانى ، یک روح اسلامى ، یک نفس مهذب عمل کنند که هر جا بروند علاوه بر اینکه در پهلوانى مقدم بر دیگران باشند در اخلاق و در آداب و در انسانیت مقدم بر همه باشند . و من امیدوارم که با دست همه خواهرها و برادرها اسلام در ایران تحقق پیدا بکند ، احکام اسلام در همه جا پیاده بشود ، اخلاق اسلامى در همه محقق بشود ، یک کشور نمونه اى به دنیا عرضه بشود که کشور وقتى رژیم اسلامى شد اینطور است وضعش . و الان مى دانید که قشرهاى مختلفى درصدد هستند که نگذارند این جمهورى اسلامى به ثمر برسد .

الان که ملت مى خواهند رئیس جمهور براى خودشان تعیین کنند ، الان مى بینید که چه بساطى در همه جا درست کردند . در آذربایجان ، در قم ، در تهران ، در مراکزى که مراکز حساس است و مراکز

ص: 241

اسلامى است که باید اسلام از اینجاها به جاهاى دیگر برسد ، این قشرهاى نادان که بسیارى از آنها از روى نادانى است ، در تحت تأثیر یک اشخاصى که الهام از خارج مى گیرند ، الهام از دشمن هاى کشور مى گیرند ، اینها به کارهائى دست مى زنند تا ایران را در خارج بدنام کنند و اسباب این بشوند که گفته بشود که یک مملکتى است که نمى تواند خودش را اداره کند . در صورتى که همه مى دانید و همه مى دانند که هیچ انقلابى از این انقلابى که در ایران واقع شد بهتر نبود و از همه انقلاب هاى دنیا آرامتر و پرمحتواتر است و این است که اسلامى است و مردم با روح اسلامى در این مملکت پیش رفتند و قشر آن اشخاصى که برخلاف مسیر ملت بودند و اشخاصى که چپاولگر بودند ، اشخاصى که خائن بودند آنها را کنار گذاشتند و بیرون کردند و مجازات کردند و بحمداللّه مملکت دست خود ملت است ، دست دیگران از آن کوتاه است و من امیدوارم که با وحدتى که حفظ بشود در همه قشرها ، باز هم قدم هاى دیگرى را به پیش ببرید و انشأاللّه مملکت مال خودتان باشد و خودتان اداره کنید .

بهترین وظیفه از براى همه مردم این است که هر کس مشغول هر کارى هست آن را با صفاى نیت ، با حسن نیت براى براى خدا خوب انجام بدهد . اگر همه ملت یک همچو روحیه اى پیدا بکنند زود کشور ما نجات پیدا مى کند . و خداوند انشأاللّه همه شما را حفظ کند و موفق باشید و از همه شما هم تشکر مى کنم دعاگوى همه هستم ، خدمتگزار همه هستم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 242

تاریخ : 20/10/58

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از اهالى مشهد و شهرستانهاى دیگر

وظیفه مردم است که توطئه اخلالگران را خنثى کنند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من از شما آقایان که از راه دور و از مرکز ولایت و از محل قدس ملکوتى آمدید تشکر مى کنم . چه سعادتى دارید که چشم هاى شما به آن بارگاه عظیم ملکوتى باز مى شوند و در آن حرم شریف مرکز علم و مرکز ملائکه اللّه مى روید و ما حسرت آن را داریم . من حسرت یک چنین توفیقى را دارم که خداى تبارک و تعالى موفق کند ما را که به پایبوس آن بارگاه معظم بیائیم ، لکن چه کنم ، چه باید کرد که دست هاى اجیر و اقدامات ناشایسته اشخاصى که از خارج هدایت مى شوند مانع از آن است که کشور ما یک آرامشى داشته باشد و من بتوانم از این محل خارج بشوم و به زیارت آن بارگاه ، موفق . دعا کنید در آن مرکز سعادت ، در آن معبد ملائکه اللّه که خداوند این مملکت را آرام کند و توفیق بدهد که اهالى این مملکت بتوانند به آن تکالیفى که خداى تبارک و تعالى براى آنها معین فرموده است عمل کنند .

برادران من ! ما در یک موضع حساسى واقعیم . عزیزان من ! چشم ها را باز کنید و توجه تان به اوضاع کشورتان باشد و این توطئه هاى اجنبى را در این کشور خنثى کنید . غفلت نکنید که مصالح کشور در کار است . اسلام امانتى است پیش شما ، امروز به دست شما امانت گذاشته شده است و اگر غفلت کنید از وظیفه الهى انسانى خودتان ، غفلت کنید از آن وظائفى که باید داشته باشید ممکن است خداى نخواسته پشیمانى هائى پیش بیاید که جبران نداشته باشد . این اشخاص فاسد در اطراف کشورتان مشغول به توطئه هستند و وظیفه خود مردم است که توطئه آنها را خنثى کنند . البته آن اراده صمیمانه اى که ملت ما دارد و با عزم جزمى که جوان هاى ما دارند ، توطئه ها همه خنثى و همه توطئه گرها دفن خواهند شد ، لکن ممکن است که توطئه ها اسباب تأخیر بشوند و باید هوشیارانه از آن جلوگیرى کرد .

شما آقایان که از مشهد ، از بروجرد و از شمال ، سلماس ، جاهاى دیگر تشریف آورده اید ، همه تان وقتى که به محل خودتان رفتید ، رفقاى خودتان را ، دوستان خودتان را آشنا کنید به وظائف خودشان و آن وظیفه حتمیه شرعیه که از اختلافات احتراز کنند و همه در صف واحد براى اسلام و براى جمهورى اسلامى و براى تعیین رئیس جمهور و براى تعیین وکلاى شورا ، همه با هم اتحاد کنند و نگذارند اخلالگران در این امور اخلال کنند . خداوند همه شما را توفیق و سعادت عنایت فرماید .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 243

تاریخ : 1023/58

اخطار شدید امام خمینى به شوروى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

چند روز قبل ورقه اى در تبریز منتشر شده بود که در آن آمده بود خمینى تقاضاى کمک نظامى از شوروى نموده . من تصور کردم این یک دروغ فاحشى است که یک نفر غرضمند نوشته و منتشر نموده و قابل توجه نیست لکن امشب در رادیو تلویزیون به وسیله خبرگزارى پارس از خبرگزارى فرانسه چنین آمده بود (کاردار شوروى در مکزیک اعلام کرد اتحاد شوروى آماده است به ایران کمک کند تا این کشور بتواند در برابر تحمیل آمریکا علیه خود مقاومت کند . وى گفت کمک نظامى نیز از کمک هاى شوروى به ایران خواهد بود . کاردار شوروى در مکزیک تصریح کرد این کمک ها در صورتى در اختیار ایران قرار خواهد گرفت که دولت ایران و خمینى خواستار آن شوند) و بعد بعضى مطالب نامربوط گفته بود . شوراى انقلاب جمهورى اسلامى و وزارت خارجه موظف هستند که به سفارت شوروى ابلاغ کنند که کاردار شوروى در مکزیک را تقبیح نمایند و از تکرار این نوع مطالب توهین آمیز جلوگیرى کنند . اینجانب و دولت ایران اجازه نمى دهیم که دولت شوروى و دولت هاى دیگر دست به این مطالب بى اساس که توهین به مقدسات ما و به ملت شریف ایران است بزنند . باید آمریکاى جنایتکار و شوروى بدانند که ما با تمام قدرت در مقابل تجاوز هر دولتى به کشور ما ایستاده و از میهن عزیز و اسلام بزرگ تا سر حد جان دفاع مى کنیم تکرار این مطالب موجب مى شود که ملت غیور ما دست به کارى بزنند که موجب تأسف شود و ممکن است در روابط دولتین تجدید نظر شود .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 244

تاریخ : 24/10/58

فرمان امام خمینى به حجت الاسلام خامنه اى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

خدمت جناب مستطاب سید الاعلام و حجت الاسلام آقاى حاج سید على خامنه اى دامت افاضاته

چون حضور جناب مستطاب حجت الاسلام و المسلمین آقاى منتظرى دامت افاضاته در حوزه مقدسه قم لازم بود و ایشان انصراف خودشان را از امامت جمعه تهران اعلام نمودند ، جنابعالى که بحمداللّه به حسن سابقه موصوف و در علم و عمل شایسته هستید به امامت جمعه تهران منصوب مى باشید . از خداوند متعال توفیق جنابعالى را در ارشاد و هدایت مردم خواستارم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 245

تاریخ : 26/10/58

پاسخ امام خمینى به سؤال درباره تبلیغات ریاست جمهورى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

به اطلاع هموطنان عزیز برسانید که عکس اینجانب دلیل بر تایید کسى نبوده چنانچه دلیل بر عدم تایید هم نمى باشد .

ص: 246

تاریخ : 1/11/58

نظر امام خمینى در مورد ترمیم اصل 12 قانون اساسى

بسمه تعالى

ترمیم این اصل و بعضى اصول دیگر که در متمم قانون اساسى نوشته مى شود و تصویب آن در صلاحیت ملت است و به رفراندم گذاشته مى شود ، از نظر اینجانب بلامانع است .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 247

تاریخ : 6/11/58

بیانات امام خمینى به مناسبت انتخابات ریاست جمهورى در بیمارستان قلب تهران

خوشحالى من روزى است که به زاغه نشینان عنایت بشود

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من دو کلمه مى خواهم صحبت کنم : یکى راجع به حال خودم که الحمدلله بد نیست و شاید تشریفات زیاد براى من مهیا کردند آقایان اطبا و وزیر بهدارى ، تشریفاتى که ما عادت به آن نداریم و ما طلبه ها عادى نیستیم به آن ، ولى وقتى خوشحال مى شوم که بفهمم آقایان در صدد این هستند که به این زاغه نشینان شهرها ، به این چادرنشین هاى شهرها که در زمان طاغوت به آنها هیچ عنایتى نشده بود ، در این زمان عنایت بشود . بهدارى که اول مرتبه احتیاجى است که مردم به آن دارند طورى باشد که براى همه باشد ، براى یکى تشریفات و براى یکى هیچ ، نباشد . و من امیدوارم که آقایان اطبا هر جا که هستند و دولت و وزیر بهدارى و خود ملت عنایت به این مطلب داشته باشند که این زاغه نشین ها و این فقرا ، اینهائى که عیال خدا هستند اینطور ابتلائات را نداشته باشند .

همه ملت استثنأ به پاى صندوق هاى رأى بروند

این یک کلمه ، کلمه دیگر فردا روز جمعه است و روز مبارک در ماه مبارک تولد با سعادت رسول اکرم در آن اتفاق افتاد و باز مبارک است از باب اینکه ملت ما به یک آرزوى دیگرى که داشتند رسیدند و آن تعیین رئیس جمهور . در این زمینه من چند مطلب دارم که اگر آن مطالب تحقق پیدا بکنند ، من خوشحال مى شوم و بیمارى من هم اینقدر مهم نیست .

یکى اینکه فردا همه ملت بى استثنأ به پاى صندوق ها بروند ، بى عنایتى نکنند به یک مطلبى که کشور آنها به آن احتیاج دارد ، سرنوشت ملت و اسلام به آن بسته ، همچو نباشد که اگر یک کسى مثلا میل داشت رئیس جمهور شود و حالا احتمال مى دهد که نشود ، کنار برود یا اشخاصى که با او رفیق هستند کنار بروند و رأى ندهند بهتر این است که آنهائى که مى دانند که نمى شوند ، آنها متصل بشوند به بعضى آنهائى که مى دانند مى برند ، تا اینکه انشأاللّه یک رأى کافى تحقق پیدا کند و ما سرشکسته نشویم به اینکه ملت اعتنائى به این مسائل ندارد ، اعتنائى به سرنوشت خودش و سرنوشت اسلام ندارد . همه با هم به پاى صندوق بروید . مطلب دیگر اینکه پاى صندوق ها که مى روید اینطور نباشد که با هم اختلاف پیدا کنید . یک مسأله این است که براى کشور است ، هر یک از اینها مى برند ، براى کشور

ص: 248

خدمت خواهند کرد و اگر خدمت نکنند ملت هست و آنها را بر کنار خواهد کرد . از این جهت به طور خصمانه با هم رفتار نکنید ، برادر باشید با هم . اگر یکى رئیس جمهور شد ، شما هم به او اعانت کنید ، اینطور نباشد که قبل از اینکه رئیس جمهور بشود بریزید به جان هم ، فردا پاى این صندوق ها بریزید به جان هم ، یا بعضى از قشرها شرکت نکنند . من از همه قشرهاى ملت ، چه فارس ، چه ترک ، و چه کرد و چه بلوچ و چه ترکمن و چه بختیارى و چه سایر قشرها و طوایفى که هستند در ایران ، از اینها تقاضا مى کنم ، عاجزانه تقاضا مى کنم که طورى نکنند که در خارج منعکس بشود که شما یک مردمى هستید که تربیت اسلامى ندارید ، شما یک مردمى هستید که با هم سر دنیا نزاع مى کنید ریاست جمهورى چیزى نیست که شما به آن اهمیت بدهید . اگر ریاست جمهور خوب باشد ، آن است که خدمت به ملت مى کند و اگر بد باشد ، آن است که راه جهنم را باید بپیماید . خیلى درصدد این نباشید که براى خاطر اینکه یکى بیشتر مى خواهد رأى ببرد و یکى کمتر مى خواهد رأى ببرد به هم بریزید و جنگ و نزاع باشد و اسباب ناراحتى همه را فراهم کنید و من که در اینجا هستم ، در بیمارستان هستم از این جهت ناراحت و ناراضى باشم . یکى دیگر اینکه بعد از اینکه رئیس جمهور به مبارکى انشأاللّه تعیین شود (و هر کس که باشد) دیگران قهر نکنند و عقب بنشینند . کشور ، کشور خود شماست . رئیس جمهور باشید ، کشور است . پاسبان باشید ، کشور است طلبه مثل من باشید ، کشور خود شماست . بعد از اینکه رئیس جمهور تعیین شد همه اعانت کنید از او ، همه وارد بشوید در کار و اعانت کنید از او و کنار ننشینید ، قهر نکنید و رشد خودتان را به دنیا نشان بدهید که شما رشید هستید و شما مى توانید که یک مملکتى را با هم اداره بکنید . وقتى که بنا باشد یکى رئیس جمهور شد ، دیگرى هم یک کار دیگر و دیگرى هم یک کار دیگر و کارها را به سلامتى انجام دهید . و من مجاز نیستم که بیش از این با شما صحبت کنم . انشأاللّه خداوند همه شما را حفظ کند و موفق باشید .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 249

58/11/7

پاسخ امام خمینی به تلگرام آیت اللّه شیرازی

بسمه تعالى

حضرت آیت اللّه آقاى شیرازى دامت برکاته

تلگرام محترم واصل ، از ابراز محبت جنابعالى تشکر مى نمایم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 250

تاریخ : 10/11/58

پیام امام خمینى به ملت ایران پس از انتخابات اولین ریاست جمهورى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من قبلا از عواطف گرم ملت ایران تشکر مى کنم و به همه دعا مى کنم و در اینجا در این فرصت کمى که هست به اندازه اى که اجازه دارم چند کلمه با شما صحبت مى کنم . یکى قدردانى از حضورتان در رأى ، که باید بگویم کم سابقه است یک همچون شرکتى که قریب از چهارده میلیون بیشتر در صورتى که کوهستانى ها و دهات دور دست نتوانستند رأى بدهند معذلک ملت شرکت کرد و رأى خودش را داد . و یکى هم از این بالاتر که باید بگویم که بى سابقه است در دنیا و شاید که در دنیا سابقه نداشت این آرامشى که در اخذ آرأ شد که مردم و ملت ما ثابت کردند رشد خودشان را و با این اثبات رشد ، دست رد به سینه اشخاصى که ، دولت هایى که باز طمع به ایران دارند زدند . و من امیدوارم که ملت خودش زنده باشد و ابدا خوفى نداشته و بعد از این هم ملت خودش زنده است و چنین خوفى نداشته باشد که شخصى بیاید و شخصى برود . الحمدلله ملت بیدار شده است و ملت ما را نمى شود هیچ عقب انداخت البته در بعضى از رادیوها مسائلى گفته اند لکن این دلشادى ها براى آنها اثر ندارد . ملت ما امروز اتکأ به هیچ کس ندارد جز خداوند تبارک و تعالى . و اما یک کلمه اى دیگرى که باید عرض کنم ، من استدعا مى کنم از تمام گروه ها و از تمام دستجات مختلف که در این وقتى که یک نفر از این آقایان رأى را برده و ملت به او رأى داده است ، دیگران عقب نشینى نکنند و کمک کنند . ممکلت مال خود شماست ، خود شما باید کمک کنید و اعانت کنید . ملت همه با هم ، روشنفکرها ، اطبأ بزرگان و همه باید با هم دست برادرى بدهید و همه برادر هستید و خداوند همه شما را توفیق بدهد و من دعاگوى همه شما هستم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 251

تاریخ : 11/11/58

پاسخ امام خمینى به تلگرام یاسر عرفات

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب آقاى یاسر عرفات رئیس کمیته اجرائى سازمان آزادیبخش فلسطین

پیام محبت آمیز جنابعالى را در بیمارستان دریافت داشتم از ابراز تأثرى که نسبت به عارضه بیمارى اینجانب نموده اید متشکرم و امید است به فضل الهى مختصر کسالت مرتفع گشته و با نیروى بیشتر بتوانیم وظایف سنگین را که بر عهده داریم انجام داده و مشکلاتى را که دشمنان اسلام و اسرائیل اشغالگر و عوامل صهیونیزم در سر راه ما ایجاد کرده اند ، یکى پس از دیگرى از سر راه مسلمانان جهان و بخصوص برادران فلسطینى برداریم و شاهد پیروزى هاى بزرگترى براى آنان باشیم . موفقیت همگانى را در این راه از خداى تعالى خواستارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 252

تاریخ : 12/11/58

بیانات امام خمینى در جمع بانوان شهرستان قم

شما بانوان شجاع دوشادوش مردان پیروزى را براى اسلام بیمه کردید

بسم اللّه الرحمن الرحیم

درود بى پایان بر بانوان ایران . سلام بر شما بانوان محترم . رحمت خدا بر شما شیردلانى که به همت والاى شما اسلام از قید اسارت بیگانه بیرون آمد . سلام خداى تبارک و تعالى بر ملت ایران ، بانوان آنها و مردان آنها . شما بانوان شجاع دوشادوش مردان ، پیروزى را براى اسلام بیمه کردید . من از تمام زن هاى ایران ، تمام بانوان ایران و از بانوان قم تشکر مى کنم . خداوند از شما راضى باشد ، امام عصر از شما دلخوش باشد . شما با بچه هاى کوچک خودتان در خیابان ها آمدید و از اسلام پشتیبانى کردید . من اخبار قم و سایر بلاد را مى شنیدم ، من اخبار چهار مردان را مى شنیدم . من در خودم غرور احساس مى کنم براى این شجاعت ها . بانوان ایران و بانوان قم و سایر بلاد ، در این پیروزى پیشقدم هستند ، آنها مردان را تشجیع کردند مردان ما مرهون شجاعت هاى شما زن هاى شیردل هستند من مرهون هم مرد و هم بانوان محترمات هستم .

قرآن کریم انسان ساز است و زنان نیز انسان ساز

اسلام نظر خاص بر شما بانوان دارد ، اسلام در وقتى که ظهور کرد در جزیرة العرب ، بانوان حیثیت خودشان را پیش مردان از دست داده بودند ، اسلام آنها را سربلند و سرافراز کرد ، اسلام آنها را با مردان مساوى کرد . عنایتى که اسلام به بانوان دارد بیشتر از عنایتى است که بر مردان دارد . مردان بر ملت ها حق دارند و زن ها حق بیشتر دارند ، زن ها مردان شجاع را در دامن خود بزرگ مى کنند . قرآن کریم انسان ساز است و زن ها نیز انسان ساز ، وظیفه زن ها انسان سازى است . اگر زن هاى انسان ساز از ملت ها گرفته بشود ، ملت ها به شکست و انحطاط مبدل خواهند شد ، شکست خواهند خورد ، منحط خواهند شد . زن ها هستند که ملت ها را تقویت مى کنند ، شجاع مى کنند . بانوان از صدر اسلام ، در صدر اسلام بلند پایه هستند . ما مى بینیم و دیدیم که زن ها ، بانوان محترمات همدوش مردان بلکه جلوى مردان در صف قتال ایستادند و بچه هاى خودشان را از دست دادند ، جوانان خودشان را از دست دادند و شجاعانه مقاومت کردند . ما مى خواهیم زن به مقام والاى انسانیت خودش باشد ، نه ملعبه باشد ، نه ملعبه

ص: 253

در دست مردها باشد ، در دست اراذل باشد . زن باید در سرنوشت خودش دخالت داشته باشد زن ها در جمهورى اسلام رأى باید بدهند . همانطورى که مردان حق رأى دارند ، زن ها حق دارند . زن ها را در این دوره هاى اخیر منحط کردند . از خیانت هاى بزرگى که به ملت ما شد این بود که نیروى انسانى ما را از دست گرفتند ، نیروى جوانان ما را به عقب راندند ، نیروى بانوان ما را به عقب راندند ، بانوان ما را منحط کردند ، خیانت کردند بر ملت ما ، بانوان ما را ملعبه کردند ، بانوان ما را مثل عروسک ها کردند . بانوان ما جنگجو بودند ، اینها خواستند ننگجو باشند و خدا نخواست . اینها اهانت به مقام زن کردند ، اینها مى خواستند زن را مثل شى ء ، مثل یک چیز ، مثل یک متاع به این دست و آن دست بگذرانند . اسلام زن را مثل مرد در همه شؤون ، در همه شؤون ، همانطورى که مرد در همه شؤون دخالت دارد ، زن هم دخالت دارد ، همانطورى که مرد باید از فساد اجتناب کند ، زن هم باید از فساد اجتناب کند . زن ها نباید ملعبه دست جوان هاى هرزه بشوند ، زن ها نباید مقام خودشان را منحط کنند و خداى ناخواسته بزک کرده بیرون بیایند و در انظار مردم فاسد قرار بگیرند . زن ها باید انسان باشند ، زن ها باید تقوا داشته باشند ، زن ها مقام کرامت دارند ، زن ها اختیار دارند ، همانطورى که مردها اختیار دارند . خداوند شما را با کرامت خلق کرده است ، آزاد خلق کرده است . خداوند همانطورى که قوانینى براى محدودیت مردها در حدود اینکه فساد بر آنها راه نیابد دارد ، در زن ها هم دارد . همه براى صلاح شماست ، همه قوانین اسلامى براى صلاح جامعه است . آنها که زن ها را مى خواهند ملعبه مردان و ملعبه جوان هاى فاسد قرار بدهند . خیانتکارند . زن ها نباید گول بخورند ، زن ها گمان نکنند که این مقام زن است که باید بزک کرده بیرون برود ، با سر باز و لخت . این مقام زن نیست ، این عروسک بازى است ، نه زن . زن باید شجاع باشد ، زن باید در مقدرات اساسى مملکت دخالت بکند . زن آدم ساز است ، زن مربى انسان است .

مرد و زن باید با هم این مملکت خرابه را بسازند

خداوند شما زن هاى ایران را و شما زن هاى قم را از خطرات انسان هاى فاسد ، انسان هایى که حیوانند به حسب واقع ، حفظ کند . شما همانطورى که تا کنون در نهضت ها دخالت داشتید و سهیم بودید در این نهضت و سهیم بودید و در این پیروزى ، حالا هم باز باید سهیم باشید و هر وقت اقتضا بکند ، نهضت کنید ، قیام کنید . مملکت از خود شماست انشأاللّه ، دست اجانب کوتاه شد از مملکت ، دست رشوه خواران و چپاولگران کوتاه شد ، رفتند ، مملکت از خود شماست ، شما باید بسازید مملکت را همه ملت ایران ، همه ملت ایران ، چه بانوان و چه مردان باید این خرابه اى که براى ما گذاشته اند ، بسازند . با دست مرد تنها درست نمى شود ، مرد و زن باید با هم این خرابه را بسازند . زن هائى که مى خواهند ازدواج کنند ، از همان اول مى توانند اختیاراتى براى خودشان قرار بدهند که نه مخالف شرع باشد و نه مخالف حیثیت خودشان ، مى توانند از اول شرط کنند که اگر چنانچه مرد فساد اخلاق داشت ، اگر بد زندگى کرد با زن ، اگر بدخلقى کرد با زن ، وکیل باشند در طلاق . اسلام براى آنها حق

ص: 254

قرار داده است ، اسلام اگر محدودیتى براى مردان و زنان قائل شده است همه به صلاح خودتان بوده است . تمام قوانین اسلام ، چه آنهائى که توسعه مى دهد ، چه آنهائى که تحدید مى کند ، همه بر صلاح خود شماست ، براى خود شماست . همانطورى که حق طلاق را با مرد قرار داده است حق این را قرار داده است که شما در وقت ازدواج شرط کنید با او که اگر چه کردى یا چه کردى ، من وکیل باشم در طلاق . و اگر این شرط را کرد دیگر نمى تواند او را معذور کند ، اگر این در ضمن شرط با در ضمن عقد واقع شد نمى تواند او را دیگر محدود کند ، نمى تواند اخلاق بد انجام بدهد و اگر مردى با زن خودش بدرفتارى کرد ، در حکومت اسلام او را منع مى کنند ، اگر قبول کرد تعزیر مى کنند ، حد مى زنند و اگر قبول نکرد مجتهد طلاق مى دهد . خداوند همه شما را با عزت ، سلامت سلامت سعادت ، با ایمان کامل ، با تربیت صحیح ، با فرهنگ صحیح ، خداوند همه شما را با سعادت ها ، با همه چیزها قرین کند . سلام بر شما زن ها ، بانوان عزیز محترم .

ص: 255

تاریخ : 14/11/58

پاسخ امام خمینى به تلگرام مدرسین حوزه علمیه قم

خدمت حضرات حجج اسلام آقایان مدرسین حوزه علمیه قم دامت افاضاتهم

تلگرام آقایان محترم واصل گردید . امیدوارم براى حفظ وحدت و یکپارچگى مردم مبارز چون گذشته کوشا باشید . خداوند حوزه هاى علمیه را در پناه خود حفظ فرماید . از لطف آقایان متشکرم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 256

تاریخ : 15/11/58

بیانات امام خمینى در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهورى بنى صدر

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من یک کلمه به آقاى بنى صدر تذکر مى دهم ، این کلمه تذکر براى همه است (حب الدنیا رأس کل خطیه ) هر مقامى که براى بشر حاصل مى شود ، چه مقام هاى معنوى و چه مقام هاى مادى روزى گرفته خواهد شد و آن روز هم نامعلوم است . توجه داشته باشند همه کسانى که براى بشر خدمت مى کنند ، کسانى که داراى مقامى هستند و داراى پستى هستند ، که مقام آنها را مغرور نکند . مقام رفتنى است و انسان در وجود خداى تبارک و تعالى ماندنى است . من از آقاى بنى صدر مى خواهم که مابین قبل از ریاست جمهور و بعد از ریاست جمهور در اخلاق روحى شان تفاوتى نباشد ، تفاوت بودن دلیل بر ضعف نفس است و من از همه کسانى که در مقامى هستند ، چه مقام هاى کشورى و چه مقام هاى لشگرى مى خواهم که به مقامات خودشان مغرور نباشند و در راه اعتلاى اسلام و اعتلاى ملت مسلمان و اعتلاى کشور ایران کوشا باشند . و اینطور نباشد که به واسطه تقدم و تأخر یک نفر یا چند نفر موقتا ، اسباب این بشود که کناره گیرى کنند و یا خداى نخواسته مخالفت و کارشکنى . از خداوند تعالى مسألت مى کنم همه ما را به خدا و به راه راست هدایت کند و از گرایش به شرق و غرب حفظ کند . و از خوف از ابرقدرت ها حفظ کند .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 257

تاریخ : 15/11/58

پیام امام خمینى به مناسبت ولادت و هجرت حضرت محمد (صلی اللّه علیه و آله و سلّم)

بسم اللّه الرحمن الرحیم

ولادت سراسر با سعادت و هجرت با برکت حضرت خاتم النبیین و افضل المرسلین را که مبدأ نهضت اسلام و الهى و مصدر بسط عدالت و فرهنگ انسان سازى و منشأ حرکت به سوى بر چیدن اساس ظلم و نابکارى و ارتقأ به مقام والاى انسانى و هجرت از تمام ظلم ها و خصلت هاى شیطانى و حیوانى به سوى نور مطلق و سرچشمه کمال و مؤسس امت و امامت است به جمیع مستضعفین و محرومین و تمام ملت هاى جهان خصوصا عموم مسلمین تبریک عرض مى کنم . باید مسلمین در آستانه قرن پانزدهم هجرى بپاخیزند و در زیر پرچم الهى اسلامى از حقوق حقه خود دفاع کنند و دست ستمکاران ، خصوصا ابرقدرت هاى شرق و غرب را قطع کنند و دیکتاتورى هاى مدعى دموکراسى و کمونیستى را به جاى خودشان نشانند .

انقلاب اصیل و عظیم الهى و اسلامى و ایرانى ما که اکنون سالروز آن است ، جلوه اى از نهضت پر عظمت حضرت محمد رسول اللّه (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) است که ولادت سعادتمند و هجرت حرکت بخشش در عصرى واقع شد که ظلمات جهالت سراسر جهان را فرا گرفته بود و قدرتمندان چون حیوان هاى آدمخوار ، روزگار مستضعفین را تباه نموده بودند . و نهضت اسلامى مردم ایران در عصرى که نمونه همان عصر جاهلیت است و در محیطى که سرنیزه جانشین عدالت و حبس و شکنجه و اختناق به جاى آزادى و فقر و فلاکت جانشین رفاه و آسایش گردیده بود ، پا گرفت و ملت ما قیام کرد ، چرا که چنگال سباع به صورت آدم ، تا مرفق به خون جوانان عزیز ما فرو رفته و نفس ها در سینه ها قطع شده بود و مى رفت تا آثار اسلام و انسانیت محو و کنگره عدالت فرو ریزد . اختناق و وحشت چنان حکمفرما بود که مردان در مقابل همسرانشان و برادران در مقابل خواهران خود جرات شکایت نداشتند قلم ها و رسانه هاى گروهى جز در خدمت ظالم نبودند . در این هنگام دست قدرت الهى از آستین عدالت بیرون آمد و در پرتو (اللّه اکبر) متبلور شد و ملت ایران را از ضعف به قدرت و از جبر به شجاعت و از رخوت به حرکت متحول نمود و سیل خروشان انسان هاى الهى که شهادت را سعادت و ایثار خون را بزرگترین عبادت مى دانستند ، دیوار دیومنشان و تخت و تاج 2500 سال ستمگرى و آدمخوارى و تن پرورى را چنان درهم کوفتند که نه از تاک نشان ماند و نه از تاکنشان .

اکنون مسلمین در آستانه قرن پانزدهم هجرى و ایران در آستانه سالگرد انقلاب و هجرت ، این

ص: 258

ولادت سعید و هجرت بزرگ و انقلاب اسلامى را جشن مى گیریم و مبارک باد مى گوئیم . ولى جشن بزرگتر در وقتى است که مستضعفین بر مستکبرین غلبه کنند و آنان را تا ابد منزوى نمایند و مسلمین با وحدت کلمه زیر پرچم توحید ، دست بیدادگران را از کشورهایشان قطع کنند و ملت ایران که بحمداللّه تعالى در عرض یک سال پس از انقلاب داراى جمهورى اسلامى و قانون اساسى و رئیس جمهورى شده است ، انشأاللّه با رشد معنوى و آرامش مجلس شوراى اسلامى را تأسیس خواهند نمود تا خرابى هاى عصر طاغوت ، خصوصا پنجاه سال اخیر را با همت والاى خود جبران نمایند ، خرابى هاى معنوى و مادى که با برنامه هاى ابرقدرت ها خصوصا آمریکا انجام گرفت و ملت هاى مسلمان خصوصا ملت ایران را تا آستانه سقوط کشاند . گرچه جبران تمام خسارت ها امکان پذیر نیست ، زیرا جبران ضررهاى خونبار جوانان غیورى که در دفاع از اسلام و کشور به شهادت رسیدند ، عزیزانى که در این مدت معلول و ناقص العضو شده اند چگونه میسر است . اى کاش ملت ما مى توانست از متفکران جهان ، آنگاه که خیابان ها و کوچه ها از خون جوانان برومند ما رنگین شده بود و آسمان ایران به رنگ شفق سرخ در آمده بود ، دعوت کند . اى کاش مردم آزاده جهان آه و ناله مادران و خواهران داغدیده ما را مى شنیدند تا مشتى از خروار جنایت هاى آمریکاى جهانخوار و شاه مخلوع را مشاهده مى کردند . ملت آزاده ایران هم اکنون از ملت هاى مستضعف جهان در مقابل آنان که منطقشان توپ و تانک و شعارشان سرنیزه است کاملا پشتیبانى مى نماید . ما از تمام نهضت هاى آزادیبخش در سراسر جهان که در راه خدا و حق و حقیقت و آزادى مبارزه مى کنند ، پشتیبانى مى کنیم . ملت هاى برادر عرب و برادران لبنان و فلسطین بدانند که هر چه بدبختى دارند از اسرائیل و آمریکاست ، هر چه گرفتارى دارند از اختلاف بین سران کشورهاى اسلامى است . باید متحد شوند و با نیروى ایمان ، (اسرائیل ) ریشه فساد منطقه را از بن برکنند .

ما بار دیگر پشتیبانى بى دریغ خود را از برادران مسلمان و مظلوم افغانى اعلام مى داریم و اشغالگران را شدیدا محکوم مى نمائیم . ما مسلمانیم و شرق و غرب بر ایمان مطرح نیست . ما از مظلوم دفاع مى کنیم و بر ظالم مى تازیم . این یک وظیفه اسلامى است .

هان اى ملت هاى جهان که همه مستضعفید! از جاى برخیزید و حق خود را بستانید و از عربده هاى قدرتمندان نهراسید که خداوند با شماست و زمین ارث شماست . وعده خداوند متعال تخلف ناپذیر است . از خداوند تعالى غلبه محرومین را خواستار و وحدت کلمه اهل حق را امیدوارم . و اخیرا امیدوارم که آقایان محترمى که براى مشاهده نمونه اى از جنایات شاه مخلوع در بهشت زهرا بر بالین سرخ شهداى به خون خفته اسلام جمع شده اند و صحنه کوچکى از صحنه هاى بزرگ جنایات بى دریغ آمریکا و شاه را از نزدیک مشاهده کرده اند ، فریاد مظلومانه ملت ایران را به جهانیان برسانند و تبلیغاتى را که با خرج سخاوتمندانه آمریکا و صهیونیسم بر ضد ملت ما انجام مى گیرد خنثى کنند ، باشد که در محضر انسانیت سرفراز شوند .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 259

تاریخ : 15/11/58

حکم تنفیذ ریاست جمهورى بنى صدر از سوى امام خمینى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

بر اساس آنکه ملت شریف ایران با اکثریت قاطع جناب آقاى دکتر سید ابوالحسن بنى صدر را به ریاست جمهورى اسلامى کشور جمهورى اسلامى ایران برگزیده اند و بر حسب آنکه مشروعیت آن باید به نصب فقیه جامع الشرایط باشد اینجانب به موجب این حکم رأى ملت را تنفیذ و ایشان را به این سمت منصوب نمودم لکن تنفیذ و نصب اینجانب و رأى ملت مسلمان ایران محدود است به عدم تخلف ایشان از احکام مقدسه اسلام و تبعیت از قانون اساسى اسلامى ایران . از جناب ایشان مى خواهم که مسؤولیت خطیرى که به موجب اراده ملت و بر اساس قانون اساسى به عهده ایشان گذارده شده است همچون امانتى الهى از آن پاسدارى نمایند و به پیمان خود در مقابل خداوند تعالى و خلق وفادار باشند و با اعتماد به فضل خداوند و اعتماد ملت همچون محورى استوار براى هماهنگى نهادهاى مسؤول و حمایت از مبانى جمهورى اسلامى ، در حوزه اختیارات و مسؤولیت هاى خود قرار گیرند و در راه هدف ملت که آن ندارم بخشیدن به انقلاب اسلامى و استقرار نظام عدل اسلامى است با تمام توان بکوشند و خداوند متعال را ناظر و حاضر دانند به وظیفه سنگینى که به عهده گرفته اند قیام کنند و از قشرهاى مختلف ایران خصوصا متفکران و دانشمندان و احزاب اسلامى و سیاسى و قواى انتظامى مى خواهم که در این لحظات حساس که بر کشور مى گذرد با حسن نیت از ایشان و دولت اسلامى پشتیبانى نمایند و از تفرقه و اختلاف و کارشکنى بپرهیزند و تا ایشان بر محور عدل اسلامى عمل مى کنند و جانبدار مستمندان و مستضعفان هستند و از اعمال شبه طاغوت اجتناب مى کنند از همکارى و معاونت دریغ ننمایند از خداوند تعالى توفیق ایشان را در راه خدمت به بندگان خدا و به کشور اسلامى خواستارم .

والسلام على عباداللّه الصالحین

(17 شهر ربیع الاول 1400) عید پر برکت ولادت با سعادت ختمى مرتبت

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 260

تاریخ : 19/11/58

بیانات امام خمینى در جمع میهمانان خارجى جشن هجرت

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از برادران محترم که در این جلسه شرکت کردید متشکرم ولى وقتى شما وقتى وارد این کشور شدید که اکثر آثار جرم چندین ساله محو شده است . شما امروز فقط قبرهائى از شهداى ما و بعضى از معلولین را مشاهده کردید . شما حاضر نبودید که در حبس هائى که در این مملکت بود چه بر مسلمان ها و مؤمنین و متعهدین گذشت . شما نمى دانید جوان هاى ما را در تاوه سرخ کردند . شما نمى دانید که دست هاى بعضى از جوان هاى ما را اره کردند . شما در وقتى آمدید که بحمداللّه مجرمین فرار کردند یا بعضى از آنها به جزاى خودشان رسیدند .

آغاز قرن پانزدهم که به همه مبارک است باید مسلمین آغاز پیروزى خود بدانند و دیگر دنیا طورى نیست که ابرقدرت ها هر چه بخواهند بکنند . مستضعفین باید قیام کنند . مستضعفین همه بلاد ، همه ممالک باید حق خودشان را با مشت محکم بگیرند ، منتظر نباشند که آنها حق آنان را بدهند . مستکبرین نخواهند حق کسى را داد .

باید مسلمین همانطورى که قرآن شریف شما را برادر خوانده است ، برادر باشید و در مصیبت و شادى هم شریک باشید . خداوند همه شما را تأیید کند و امید است که پرچم اسلام برفراز همه ممالک افراشته شود مسلمین تحت پرچم لااله الااللّه به مصالح خودشان برسند .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 261

تاریخ : 20/11/58

پیام امام خمینى به گردهمائى خانواده شهداى سراسر کشور

بسم اللّه الرحمن الرحیم

رحمت سرشار خداوند متعال بر شهداى فضیلت ، شهدائى که با نثار خون خود درخت با برکت اسلام را آبیارى نمودند . درود فراوان بر معلولین و مصدومین راه انقلاب اسلامى که ایران را در جهان سربلند نمودند .

ما هر روز که مى گذرد به عمق جنایات شاه مخلوع و پشتیبانان ستمکار او بیشتر پى مى بریم گرچه معلوم نیست تاریخ هم بتواند تمام این جنایات را ثبت کند . جنایات زورمندان ، خارج از فطرت انسانى است . زورمندانى که زندگى ننگین خود و سلطه و ادامه جنایات خویش را در سرکوبى و مرگ دیگران مى دانند و شهوت ریاست آنان را کور و کر کرده است . عموم مستضعفین باید به هم بپیوندند و ریشه فساد را از کشورهاى خود قطع کنند . سلامت و صلح جهان بسته به انقراض مستکبرین است و تا این سلطه طلبان بى فرهنگ در زمین هستند ، مستضعفین به ارث خود که خداى تعالى به آنها عنایت فرموده است نمى رسند .

هان اى مظلومان جهان ! از هر قشرى و از هر کشورى هستید به خود آئید و از هیاهو و عربده آمریکا و سایر زورمندان تهى مغز نهراسید و جهان را بر آنان تنگ کنید و حق خود را با مشت گرده کرده از آنان بگیرید . و هان اى مسلمین ! از هر تیره و پیرو هر مذهب که هستید دشمن خانگى را کنار بگذارید و به فرمان قرآن کریم و خداى بزرگ گردن نهید : (واعتصموا بحبل اللّه جمیعا ولاتفرقوا) خداوند تعالى عزت را براى خود و رسول عظیم الشأن خود و مؤمنین قرار داده . به حکومت هاى جابرانه که هستى شما را تحت اختیار دشمنان اسلام قرار داده بشورید و ممالک خود را از دست این خائنین سیه روى نجات دهید که خداوند با شماست . من به تمام بازماندگان شهدا و در راه اسلام تهنیت و تسلیت عرض مى کنم و آرزوى سعادت براى همه مى نمایم و از خداوند متعال بهبودى معلولین و مصدومین را خواستار و سلامت و سعادت همگان را امیدوارم .

والسلام على عباده اللّه الصالحین

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 262

فصل دهم

ان ربک لب المرصاد

مقطع زمانی این فصل صحیفه نور، از 21 بهمن 58، نخستین سالگرد بشکوه انقلاب اسلامی است تا 15 خرداد 1359.

کشتی انقلاب یک سال تمام در آبهای فتنه، شراع کشیده و راه پیموده است...

ولی از این پس لجه های سهمگین و امواج توطئه در پیش روست، اما چه باک از موج بحر آن را که باشد نوح کشتیبان.

شیطان بزرگ به بهانه «گروگان جاسوسان» خود از همه راه های ممکن در صدد توطئه های کوتاه مدت و بلند مدت است.... کودتای نوژه را از همین ایام طرح می ریزد تا در فصل بعد بهره بردارد، گروهکهای وابسته به خود را بر می انگیزد که در سراسر کارخانه ها و مدارس و دیگر جایها به توطئه و فتنه برخیزند و سرانجام خود نیز مستقیماً آستین پلید خویش را بالا می زند و دست کثیف خونالودش را به پلشتی و تنگ تاریخی «حمله طبس» می آلاید...

اما... روح خدا فرموده است: آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند.

و همان می شود که «او» فرموده است زیرا که آن گزیده سزیده کسی است که در مقام نیابت امام عصر ارواحنا فداه، از هر کس دیگر به سنت های الهی آگاه تر است و با روح سترگ خویش «روابط وضعی» عالم را در می یابد و خدای از پیش او را بدین خطاب و ذکر، اطمینان داده است که: «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ».

ص: 263

ص: 264

تاریخ : 22/11/58

پیام امام خمینى به مناسبت سالروز پیروزى انقلاب اسلامى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

سالروز پیروزى انقلاب عظیم ایران را به مستضعفین جهان و مسلمانان عموما و ملت شریف و شجاع ایران تبریک عرض مى کنم . در چنین روز فرخنده اى حق بر باطل و جنود رحمانى بر اولیأ شیطان و حزب اللّه بر طاغوت و طاغوتیان غلبه نمود و حکومت عدل اسلامى مستقر گردید و دست انتقام حق از آستین ملت رزمنده ایران بیرون آمد و نصرت اعجازآمیز اسلام بر کفر تحقق یافت . در چنین روز مسعودى همبستگى قشرهاى ملت دلیر روزافزون و ارتش و سایر قواى انتظامى وفادارى خود را به اسلام و ایران نشان دادند و میهن خود را از شر طاغوت هاى زمان که در راس آنان دولت آمریکاست رهائى بخشیدند .

درود بر چنین ملت زنده و هوشیار و آفرین بر قواى انتظامى و سپاه پاسداران انقلاب اسلامى . جاوید باد پرچم پرافتخار اللّه اکبر که رمز پیروزى معجزه آساى ملت بزرگ ایران است . پیروزى عظیمى که در ظرف یک سال فقط یک سال دفتر سیاه جباران را به هم پیچید و اساس جمهورى اسلامى را برقرار نمود . آنچه در انقلابات غیر اسلامى در سال هاى طولانى حاصل نشد در سایه اسلام براى ملت عزیز ما در ظرف یک سال تحقق یافت و آنچه در انقلاب ها با کشتار میلیونى و زندان میلیون ها به ثمر رسید در انقلاب ما با کمترین ضایعه و بزرگترین دستاورد حاصل شد . ما گر چه شهداى گرانمایه و جوانان برومندى را از دست دادیم و برادران و خواهران معلول و ناقص العضو به جاى گذاشتیم ، شهدائى که نور انقلابمان و خواهران و برادران معلولى که سرمایه انقلاب اسلامى ما هستند و از احترام خاصى در میان ملت قدرشناس ما برخوردارند ولى در عوض ملتى بزرگ را نجات دادیم و چنگال گرگان آدمخوار ، وحشیان به صورت آدمى را از شریان حیات امتى عظیم الشان قطع کردیم و با خواست خداوند و اراده مصمم ملت عزیز تا ابد صحنه میهن اسلامى خود را از لوث وجود جنایتکاران بى فرهنگ و خیانتکاران غارتگر پاک و در تحت لواى پربرکت اللّه اکبر براى هم میهنان خود آزادى و استقلال را تأمین نمودیم .

من بارها گفته ام و هم اکنون اعلام مى کنم که ایران باید تا قطع تمام وابستگى هاى سیاسى ، نظامى ، اقتصادى و فرهنگى خود از آمریکا به مبارزات قاطع خود علیه این جهانخوار بیرحم ادامه دهد و بعد در صورتى که ملت بیدار و شریف ما اجازه دهد ، ارتباط بسیار عادى خود را در حد سایر

ص: 265

کشورها با آمریکا برقرار مى کنند . من بارها گفته ام و در این روز بزرگ مى گویم تا قطع تمام وابستگى ها به تمام ابرقدرت هاى شرق و غرب ، مبارزات آشتى ناپذیرانه ملت ما علیه مستکبرین ادامه دارد . همه مى دانیم که جهان اسلام در انتظار به ثمر رسیدن کامل انقلاب ماست ، ما از تمام کشورهاى زیر سلطه براى به دست آوردن آزادى و استقلال کاملا پشتیبانى مى نمائیم و به آنان صریحا مى گوییم که حق گرفتنى است ، قیام کنید و ابرقدرت ها را از صحنه تاریخ و روزگار براندازید . من بارها گفته ام و هم اکنون هشدار مى دهم که اگر شرق ستم کشیده و آفریقا به خودشان متکى نباشند ، تا ابد گرفتارند . بیائید روى پاى خودتان بایستید و بر غرب بتازید و آنان را از میدان بدر کنید . من از گوشه بیمارستان به آفریقا و شرق و زیر سلطه و تمام کشورهاى تحت ستم اخطار مى کنم که متحد شوید و دست آمریکاى جنایتکار را از سرزمین هاى خود قطع کنید . دست آمریکا و سایر ابرقدرت ها تا مرفق به خون جوانان ما و سایر مردم مظلوم و رزمنده جهان فرو رفته است . ما تا آخرین قطره خون خویش با آنان شدیدا مى جنگیم ، چرا که مرد جنگیم . ما انقلابمان را به تمام جهان صادر مى کنیم چرا که انقلاب ما اسلامى است و تا بانگ لااله الااللّه و محمد رسول اللّه بر تمام جهان طنین نیفکند مبارزه هست و تا مبارز در هر کجاى جهان علیه مستکبرین هست ما هستیم . ما از مردم بى پناه لبنان و فلسطین در مقابل اسرائیل دفاع مى کنیم .

اسرائیل این جرثومه فساد همیشه پایگاه آمریکا بوده است . من در طول نزدیک به بیست سال خطر اسرائیل را گوشزد نموده ام باید همه بپا خیزیم و اسرائیل را نابود کنیم و ملت قهرمان فلسطین را جایگزین آن گردانیم . ما از ملت مسلمان و دلیر افغانستان کاملا پشتیبانى مى کنیم . ملتى که علیه تجاوزگران به مبارزه برخاسته بدانند که خدا با آنان است هر چه بیشتر صفوف خودشان را فشرده تر کنند و با ایمان راسخ بجنگند تا پیروز شوند و بدانند که پیروزى نزدیک است .

ملت عزیز ایران ! شما شرق تجاوزگر و غرب جنایتکار را به وحشت انداخته اید هیچ گاه با هیچ قدرتى سازش نکنید که یقین دارم نمى کنید و هر کس در هر مقام که خیال سازش با شرق و غرب را داشت بى محابا و بدون هیچ ملاحظه اى او را از صفحه روزگار براندازید که سازش با شرق و غرب خودباختگى است و خیانت به اسلام و مسلمین است . امروز روز شهادت و خون است و ما هر روز انتظار همه گونه توطئه را در سراسر ایران داریم ولى مکتب اسلام عزیزمان دستور مى دهد تا دست از آزادى خواهى و استقلال طلبى برنداریم و ما نیز برنخواهیم داشت . اینجانب مع الاسف به واسطه منع پزشکان نتوانستیم در جشن ملت غیور و ارتش اسلامى شرکت کنم ولى دلم با ملت شریف ، ارتش اسلامى ملى و سپاه پاسداران است و دعاى ناچیزم بدرقه آنان و تا رمقى دارم چون خادمى فداکار در خدمت همه هستم و از خداوند متعال عظمت اسلام و رفاه جامعه مسلمین را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 266

تاریخ : 23/11/58

پاسخ امام خمینى به تلگرام لئونید برژنف

بسم اللّه الرحمن الرحیم

حضرت لئونید برژنف صدر هیأت رئیسه شوراى عالى اتحاد جماهیر شوروى مسکو با تشکر از پیام آن حضرت به مناسبت اولین سالگرد انقلاب اسلامى ملت شریف ایران و ضمن ابلاغ مراتب توجه و علاقه ما به ملت دوست کشور شوروى ، امیدواریم که صلح جهانى بر پایه استقلال ملت ها و عدم مداخله در امور یکدیگر و مراعات اصل حفظ تمامیت ارضى کشورهاى منطقه بنا گردد و هرگونه تعرضى به کشورهاى دنیاى سوم و اسلامى و بخصوص در این منطقه بر خلاف موازین است که باید پایه و اساس درستى مابین ملت ها باشد .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 267

تاریخ : 23/11/58

پیام امام خمینى به ملت ایران

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من از عواطف ملت شریف نسبت به خادم خودشان تشکر مى کنم . از اینکه من کلمه اى گفته بودم که موجب نگرانى بعضى دوستان شده بود ، لازم دیدم که به عرض آقایان برسانم که حال من بحمداللّه رو به بهبودى است و از دکترها تشکر مى کنم . مطلبى که باید عرض کنم دو چیز است : یکى راجع به سیلى که آمده است در جنوب و گفته مى شود که خساراتى وارد آمده است به برادرهایمان . من از همه ملت مى خواهم که برادروار شرکت کنند با هم و جبران این خسارات را بکنند و ارتش باید هلیکوپتر و سایر وسائل نجات و وسائلى که در دست آنهاست ، در اختیار آنها بگذارد و کوشش خود را بکند ، امیدوارم که خداوند به آنها کمک کند . مطلب دیگرى که باید عرض کنم این است که تا آنجائى که من شاهد انتخابات در ایران بودم ، از زمان قبل از رضا شاه ، سال هاى طولانى که شاهد بودم انتخابات را ، انتخاب آزاد در ایران نبود . منتها انتخابات یک وقت با زور خوانین بلاد و مالکین بلاد انجام مى گرفت و زمان رضاشاه که دست آنها کوتاه شد ، تحت کنترل رضاشاه بود و دیگر مجلسى در کار نبود به جز انتصاباتى که از اشخاص معلوم و در زمان محمدرضا بدتر از او شد . من مى توانم ادعا کنم که انتخابات در این سال ، تنها انتخاباتى است که به رأى مردم و بدون فشار کسى و بدون اینکه دخالت داشته باشند اشخاص در آرأ مردم ، انجام خواهد گرفت . لکن من از همه قشرها ، از همه ملت مى خواهم که آداب اسلامى خودشان را نسبت به همه امور ، خصوصا در انتخابات حفظ کنند و مبادا خیال کنند که مبارزات انتخاباتى عبارت از این است که به دیگران بد بگویند و کارشکنى بکنند . البته دعوت به انتخاب اشخاص مانع ندارد لکن توجه داشته باشند که همانطور که انتخاب رئیس جمهور ، به آن سلامت و به آن آرامش و به آن خوبى گذشت که نمونه بود در ایران من امید آن دارم که این انتخابات هم به همانطور بگذرد و همه با هم برادروار در یک مقصد باشیم در یک مقصد باشید و خداوند را شاهد بدانید و ناظر بدانید و نهضت را لکه دار نکنید . دشمن ها در صددند که خرده گیرى کنند و من امیدوارم که خداوند همه شما را تایید کند و همه با سلامت این انتخابات را هم بگذرانید و بعد را هم همین طور .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 268

تاریخ : 23/11/58

پیام امام خمینى به ملت ایران در مورد انتخابات مجلس شوراى اسلامى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من با کمال مباهات از رشد سیاسى و تعهد اسلامى ملت شریف ایران تشکر مى کنم که در همه پرسى هاى گذشته ، خصوصا در انتخاب رئیس جمهور ، در اخلاق اسلامى و تعالى روحى ، گوى سبقت را ربودند و ثابت کردند که انقلاب اسلامى بزرگ ماقبل از آنکه انقلاب سیاسى و اجتماعى باشد ، یک انقلاب معنوى روحانى است . من در ایام آخر عمر با امیدوارى کامل و سرافرازى از نبوغ شما به سوى دار رحمت کوچ مى کنم . سرفرازى و مباهات آنگاه به حد کمال خواهد رسید که در انتخابات مجلس شوراى اسلامى چون انتخابات ریاست جمهورى کمال رشد انسانى اسلامى خود را نشان دهید . شما اى ملت عزیز که براى خدا و جلب رضاى او بپا خاستید و با تایید و توفیق ذات مقدسش به پیروزى معجزه آسا رسیدید ، اکنون نیز در این مرحله که مقام امتحان است کوشش کنید که مصالح اسلام و کشور اسلامى را فداى منافع شخصى یا گروهى نکنید . من انتظار دارم که وحدت کلمه خود را حفظ و در انتخاب وکلاى خود رضاى حق را بر رضاى خود مقدم دارید . من متواضعانه از شما مى خواهم که حتى الامکان در انتخاب اشخاص با هم موافقت نمائید و اشخاصى اسلامى ، متعهد ، غیر منحرف از صراط مستقیم الهى را در نظر بگیرید و سرنوشت اسلام و کشور خود را به دست کسانى دهید که به اسلام و جمهورى اسلامى و قانون اساسى معتقد و نسبت به احکام نورانى الهى متعهد باشند و منفعت خود را بر مصلحت کشور مقدم ندارند . من از شما مى خواهم که تا انعقاد مجلس شوراى اسلامى که شوراى انقلاب به منزله آن است ، از شوراى انقلاب اسلامى و از افراد آن شورا که خدمتگزار به اسلام و به ملت و مورد تایید اینجانب هستند پشتیبانى نمائید . من از شوراى انقلاب مى خواهم که صادقانه با آنان همکارى نمایند و چون برادران باوفا از هم پشتیبانى کنند و چنانکه دستور اسلام است ، ید واحد بر (من سوى ) باشند . من در بیمارستان دعاگوى شما هستم و انتظار آن دارم که همبستگى شما را در مسائل کشورى بشنوم . من از همه ملت و همه گروه ها خواهانم در این

ص: 269

لحظات حساس که دشمنان همه در کمینند و منتظر فرصت ، به خاطر خداى متعال و به خاطر مصالح کشور و ملت و به خاطر خون هاى ریخته شده در راه آزادى و استقلال ، به خاطر هر چه که آن را محترم مى شمارید از اختلاف و نفاق دست برداشته و خود را در مقابل حق و خلق سرفراز نمائید از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین را خواستارم .

والسلام على عباداللّه الصالحین

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 270

تاریخ : 27/11/58

پیام امام خمینى به بازماندگان سیل خوزستان و ملت ایران

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من اطلاع نداشتم که تلفات جانى داشته است این سیل و از خسارات هم کم اطلاع بودم ، اخیرا اطلاع حاصل شد که هم تلفات جانى سنگین و هم خسارات بسیار سنگین وارد شده است که موجب تأثر و تأسف است . من به بازماندگان درگذشتگان تسلیت عرض مى کنم و به ملت هم در این مصیبت بزرگ تسلیت عرض مى کنم و براى گذشتگان از خداى تعالى رحمت مسئلت مى کنم . و باید از همت والاى ملت تشکر کنم که با همت بزرگ مشغول هستند براى جبران خسارات و من امیدوارم که به طور شایسته این خسارات جبران شود و بازماندگان این اشخاص پرستارى بشوند . از خداوند تعالى سلامت و سعادت ملت بزرگ ایران و سعادت همه دوستان را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 271

تاریخ : 27/11/58

پاسخ امام خمینى به تلگرام سرهنگ قذافى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

حضرت آقاى سرهنگ معمر القذافى رهبر کشور اسلامى لیبى

پیام آن حضرت در مورد کسالت و احوالپرسى از اینجانب واصل گردید . از اظهار محبت جنابعالى متشکرم و پیرو آن پیام دیگرى را به مناسبت تبریک سالگرد انقلاب شکوهمند اسلامى ملت شریف از طرف شما دریافت نمودم . ضمن ابراز تشکر از دریافت پیام مزبور ، موفقیت روزافزون مسلمانان جهان را از خداى تعالى مسئلت نموده ، امید است ملل اسلامى با اتحاد و همکارى بیشتر بتوانند بر دشمنان داخلى و خارجى پیروز گشته و از تحت سلطه استعمارگران شرق و غرب خصوصا امریکا نجات یابند .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 272

تاریخ : 28/11/58

پاسخ امام خمینى به پیام اعضاى شرکت کننده در کنگره انقلاب اسلامى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

کنگره انقلاب اسلامى ! پیام جامع الاطراف را ملاحظه نمودم . از تفقد آقایان و حسن نظر به این ناچیز متشکرم . امید آن دارم که شما نخبگان ملت و متعهدان اسلام عزیز موفق باشید که انقلاب بزرگ اسلامى را تا به مقصد که حکومت اللّه بر جمیع شؤون کشور است ، ادامه دهید و امید آن دارم که با وحدت کلمه و کوشش در راه التیام بین قشرهاى مختلف موفق شوید که نمایندگانى متعهد ، متفکر ، دلسوز به ملت و خصوص طبقه مستضعف و خدمتگزار به اسلام و مسلمین ، در مجلس شوراى اسلامى بفرستید و ملت بزرگ را براى این امر اسلامى ملى برانگیزید و پس از تشکیل مجلس نیز از مجلس و دولت پشتیبانى کنید و در راس برنامه ملت و دولت باید استقلال همه جانبه کشور ، از قواى انتظامیه گرفته تا قواى تقنینیه و قضائیه و اجرائیه باشد و از پیوستگى هاى زمان طاغوت به قدرت هاى شیطانى احتراز و دست آنان را از این سفره یغماى عهد سلطنت شیطانى قطع نمائید و امید آن دارم که مجلس شوراى اسلامى و دولت انقلابى اسلامى تصفیه کامل از عناصر ضد انقلاب و ضد اسلام را بطور قاطع و انقلابى شروع نمایند و آخرین عرض من آن است که از اختلاف که منشأ همه بدبختى هاست و مخالف رضاى خداى متعال است احتراز و نمایندگان محترم مجلس از رفتار و گفتارى که در مجالس زمان طاغوت بر خلاف موازین شرعیه و اخلاقیه انجام مى گرفت اجتناب نموده ، در مخالفت هاى آرائى و سیاسى از حدود اخلاق انسانى تجاوز ننمایند . از خداوند متعال توفیق همگان را در خدمت به اسلام و مسلمین و کشور مسئلت مى نمایم . والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

روح اللّه موسوی الخمینی

ص: 273

تاریخ : 30/11/58

فرمان امام خمینی به بنی صدر (انتصاب بنی صدر به فرماندهی کل قوا )

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب آقاى بنى صدر رئیس جمهورى ایران

در این مرحله حساس که احتیاج به تمرکز قوا بیشتر از هر مرحله است ، جنابعالى به نمایندگى اینجانب به سمت فرماندهى کل نیروهاى مسلح به ترتیبى که قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران تعیین کرده است منصوب مى شوید . امید است که با شایستگى که جنابعالى دارید ، امور کشورى و لشگرى و قواى مسلح به نحو شایسته با موازین اسلامى جریان پیدا کند . از خداوند تعالى توفیق همگان را در خدمت به ملت اسلامى خواستارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 274

تاریخ : 21/12/58

پیام امام خمینى در رابطه با هفته بسیج مستضعفین

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اینجانب از ملت شریف ایران و از جوانان برومند که از بسیج عمومى استقبال نمودند تشکر مى کنم . دفاع از اسلام و کشور اسلامى امرى است که در موقع خطر تکلیف شرعى ، الهى و ملى است و بر تمام قشرها و گروه ها واجب است . در این موقع حساس که ملت با دشمنان سرسخت و ابرقدرت ها خصوصا امریکا که با مداخله جنایتکارانه خودش در طول سلطنت غاصبانه محمدرضا پهلوى ، ملت ما را از رشد سیاسى و فرهنگى و اقتصادى بازداشت و ذخائر این ملت فقیر را به یغما برد ، مواجه است ، اگر غفلت شود و با قدرت و پشتکار در مقابل دشمنان بشریت خود را مهیا نکند و با بسیج عمومى که به خواست خداوند متعال هیچ قدرتى نمى تواند با آن مقابله کند مهیاى دفاع از کشور اسلام نشود ، خود را و کشور خود را با دست خود به تباهى کشانده است . من از آنچه تاکنون به همت مردان و زنان باشرف و رزمنده شده است ، امید آن دارم که در بسیج همه جانبه آموزش نظامى و عقیدتى و اخلاقى و فرهنگى با تایید خداوند متعال موفق شوند و دوره تعلیمات و تمرین هاى عملى نظامى و پارتیزانى و چریکى را شایسته و به طورى که سزاوار یک ملت اسلامى بپا خاسته است ، به پایان رسانند . بکوشید تا هر چه بیشتر نیرومند شوید در علم و عمل و با اتکال به خداى قادر ، مجهز شوید به سلاح و صلاح ، که خداى بزرگ با شماست ، که دست قدرتى که قدرت هاى شیطانى را در هم شکست پشتیبان جامعه الهى است . من امیدوارم که این بسیج عمومى اسلامى ، الگو براى تمام مستضعفین جهان و ملت هاى مسلمان عالم باشد و قرن پانزدهم قرن شکستن بت هاى بزرگ و جایگزینى اسلام و توحید به جاى شرک و زندقه و عدل و داد به جاى ستمگرى و بیدادگرى و قرن انسان هاى متعهد به جاى آدمخواران بى فرهنگ باشد .

اى مستضعفان جهان ! بپا خیزید و خود را از چنگال ستمگران جنایتکار نجات دهید . و اى مسلمانان غیرتمند اقطار عالم ! از خواب غفلت برخیزید و اسلام و کشورهاى اسلامى را از دست استعمارگران و وابستگان به آنان رهائى بخشید .

اى ملت شریف ایران ! به نهضت اسلامى خود ادامه دهید و به اجانب (هر که باشد) اجازه ندهید که در سرنوشت شما دخالت کند و به غارتگرى ها براى همیشه خاتمه دهید و با قاطعیت از امریکا و هر

ص: 275

دولت دیگر که به حمایت خیانتکار به اسلام و ملت (محمدرضا پهلوى ) برخاسته است ، بخواهید که این جانى و اموال مسروقه ملت را به ما برگردانند و تا پیروزى از پاى ننشینیم .

بار الها! پشتیبان ملت و جوانان عزیز ما باش که اینان براى رضاى تو بپا خاسته اند و با نهضت خود دشمنان دین را از صحنه رانده اند : (انک على کل شى ء قدیر) .

سلام و درود بر ملت بزرگ و بر مبارزان راه حق و استقلال و آزادى .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 276

تاریخ : 4/12/58

انتصاب آیت اللّه اردبیلی به ریاست دادستانی کل کشور

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج سید عبدالکریم موسوى اردبیلى دامت افاضاته

نظر به اهمیت نقش قوه قضائیه در تأمین سعادت و سلامت جامعه و تمامیت نظام جمهورى اسلامى و ضرورت ایجاد تشکیلات نوین قضائى بر اساس تعالیم مقدس اسلام ، به ریاست دادستانى کل کشور منصوب مى شوید تا با همکارى رئیس دیوانعالى کشور ، فقها ، قضات ، کارمندان شریف و صالح دادگسترى و حقوقدانان دیگر به تهیه طرح و برنامه و ایجاد تشکیلات نوین به تدوین لوایح قضائى جدید جمهورى اسلامى ایران بپردازید . امیدوارم خداوند متعال شما را در انجام این امر خطیر یارى فرماید .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 277

تاریخ : 4/12/58

استفتأ از محضر امام خمینى درباره خروج ارز از کشور

خدمت حضرت امام خمینى رهبر انقلاب اسلامى ایران

پس از اهدأ سلام و تحیت ، نظر مبارک را در مورد اخراج ارز از مملکت به طرق مختلف به خصوص طلاى خالص و مشخص شدن رابطه خارج کنندگان از مرز با طلافروشان شهرستان ها و معاملاتى که کمک به اخراج ارز مى کند ، در شرایطى که خروج ارز به ضرر کشور است بیان فرمائید

متن فتواى امام :

بسمه تعالى

در فرض مذکور ، هم اخراج ارز و هم اعانت بر آن ، از جمله فروش به اشخاصى که اخراج مى کنند حرام است و لازم است مسلمانان پایبند به مصالح اسلام و مسلمین از اعمالى که مخالف مصلحت کشور است اجتناب کنند .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 278

تاریخ : 4/12/58

فرمان امام خمینی به آیت اللّه بهشتی در مورد انتخاب ایشان به عنوان رئیس دیوان عالى کشور

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج سید محمد حسینى بهشتى دامت افاضاته

نظر به اهمیت نقش قوه قضائیه در تأمین سعادت و سلامت جامعه و تمامیت نظام جمهورى اسلامى و ضرورت ایجاد تشکیلات نوین قضائى بر اساس تعالیم مقدس اسلام ، به ریاست دیوانعالى کشور منصوب مى شوید تا با همکارى دادستان کل کشور ، فقها ، قضات ، کارمندان شریف و صالح دادگسترى و حقوقدانان دیگر به تهیه طرح و برنامه و ایجاد تشکیلات نوین به تدوین لوایح قضائى جدید جمهورى اسلامى ایران بپردازید .

امیدوارم خداوند متعال شما را در انجام این امر خطیر یارى فرماید .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 279

تاریخ : 4/12/58

پیام امام خمینى در مورد گروگان ها و تصرف لانه جاسوسى آمریکا

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جنایات شاه مخلوع چیزى نیست که از یاد ملت رفته باشد و یا بشود از یاد برد . بر همه روشن است که محمدرضا پهلوى ما را از هر جهت وابسته به امریکا کرده بود ، چه از نظر اقتصادى و سیاسى و چه از نظر فرهنگى و نظامى و چه از نظر معنوى و خصلت هاى انسانى و اگر مهلت مى یافت ، به اسلام ضربه جبران ناپذیر مى زد . همه مى دانند که دست او و پدرش به خون بزرگ و کوچک این مرز و بوم آغشته است .

کشتار دستجمعى و زندان و شکنجه و تبعید از امور رایج رژیم این پلید بود . شاه به حمایت و پشتیبانى دولت امریکا دست به این جنایات وحشیانه زد و ملت ما را از هستى ساقط کرد .

ملت ایران در مقابل این خاندان کثیف و امریکا و عمال آنان دست از مبارزات برحق خویش بر نمى دارد و نخواهد برداشت .

دولت ایران و جناب آقاى رئیس جمهور تمام کوشش و سعى شان را در استرداد شاه خائن و اخذ اموال ملت ایران از او بنمایند که ملت دلیر دست از این خواست بر حقشان بر نمى دارند و قدمى به عقب نمى گذارند .

یکى از آثار این خواست ، تصرف لانه جاسوسى بود که مورد تایید ملت قرار گرفت و چیزى جز عکس العمل جنایات دولت امریکا نمى تواند باشد . اکنون که کمیسیون بررسى و تحقیق در مداخلات گذشته امریکا در امور داخلى ایران از طریق رژیم شاه سفاک ، توسط جناب آقاى رئیس جمهورى و شوراى انقلاب اسلامى ایران تحقق مى پذیرد ، جنایات آنان به اثبات خواهد رسید .

لازم است در آن روز ، معلولین عزیز و قهرمانان انقلاب ما در این مجمع حضور یابند و خانواده شهدا ، طومارهاى جنایات شاه و امریکا را به محکمه بفرستند .

همانطور که بارها گفته ام ما خواستار استرداد شاه و اموال ملت از او مى باشیم . دانشجویان مسلمان و مبارزى که لانه جاسوسى را اشغال کرده اند با عمل انقلابى خودشان ضربه اى بزرگ بر پیکر آمریکاى جهانخوار وارد نمودند و ملت را سرافراز کردند ولى از آنجا که در آینده نزدیک نمایندگان مردم در مجلس شوراى اسلامى اجتماع مى نمایند ، با نمایندگان مردم است تا نسبت به آزادى گروگان ها و امتیازاتى که در قبال آن باید بگیرند و تصمیم گیرند زیرا این مردمند که باید در جریانات

ص: 280

سیاسى دخالت داشته باشند ، البته تا تشکیل مجلس شوراى اسلامى ، شوراى انقلاب و جناب رئیس جمهور کوشش خودشان را درباره برگرداندن شاه و اموال ملت و جریانات سیاسى که زمینه اینگونه خواست ها را فراهم مى کند ، مبذول دارند .

از خداوند متعال نصرت اسلام و شکست دشمنان اسلام را خواستارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 281

تاریخ : 9/12/58

پاسخ امام خمینى به تلگرام رئیس شوراى دولتى جمهورى مردم لهستان

بسم اللّه الرحمن الرحیم

حضرت آقاى هنریک ژابلونسکى رئیس شوراى دولتى جمهورى مردم لهستان

بدین وسیله از پیام محبت آمیز جنابعالى به مناسبت نخستین سالگرد انقلاب اسلامى ایران تشکر مى کنم . از خداى تعالى رفاه حال مستضعفین جهان را مسئلت مى نمایم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 282

تاریخ : 9/12/58

پاسخ امام خمینى به تلگرام رئیس جمهورى بنگلادش

بسم اللّه الرحمن الرحیم

حضرت آقاى ضیأالرحمن رئیس جمهورى مردم بنگلادش

بدین وسیله از پیام محبت آمیز شما به مناسبت حادثه دلخراش سقوط هواپیما تشکر مى کنم . فرصت را مغتنم شمرده بهترین آرزوهاى خود را براى پیشرفت و تعالى ملت برادر مسلمان بنگلادش و کلیه مسلمانان جهان ابراز مى دارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 283

تاریخ : 11/12/58

بیانات امام خمینى در جمع مردم و کارکنان بیمارستان قلب

توصیه به اقشار ملت در خنثى نمودن توطئه هاى در حال اجرا

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من در این مدت که در این بیمارستان بودم و موجب زحمت همه آقایان ، و حالا که مى خواهم از آقایان مفارقت کنم از همه تشکر مى کنم و دعاگوى همه هستم . من امیدوارم که همه ما در این برهه از زمان در این موقع حساسى که بر مملکت ما مى گذرد و توطئه هائى که براى ملت و مملکت ما در دست اجراست ، همه ملت ، همه قشرهاى ملت ، دست به دست هم بدهند و توطئه ها را خنثى کنند . من از شما کارگرها و کارمندان این بیمارستان تشکر فوق العاده مى کنم و از اطبأ محترم که در این مدت با من کمال محبت را کرده اند و مثل فرزندى که پدر پیرش را پرستارى مى کند ، پرستارى کردند ، تشکر مى کنم . خداوند همه شما را حفظ کند و همه ملت را حفظ کند . یک کلمه اى که در این موقع لازم است به آن توجه بشود قضیه انتخابات است . این قدم آخرى است که ملت ما باید با شایستگى هر چه تمامتر _ شایسته _ این قدم را بردارند و توجه داشته باشند که دوره هاى سابق که دوره طاغوت بود ، براى انتخابات در عین حال که انتخاباتى در کار نبود ، لکن کارهاى طاغوتى انجام مى گرفت و حالا باید همه آقایان متوجه باشند که دولت اسلامى است ، جمهورى اسلامى است و مجلس ، مجلس اسلامى است و باید اخلاق همه در انتخابات هم اخلاق اسلامى باشد و افرادى را انتخاب کنید که متعهد به اسلام ، شرقى و غربى نباشند ، بر صراط مستقیم انسانیت و اسلامیت باشند . من امیدوارم که این مرحله را هم به شایستگى و به طورى که دلخواه همه ملت ماست و دلخواه ماست عمل بکنند و وکیل هائى که آراسته هستند به اخلاق خوب ، متعهد هستند به اسلام ، وفادار هستند به کشور خودشان ، خدمتگزار هستند به شما و به کشور ، آن اشخاص را انتخاب کنند و در مجلس بفرستند که انشأاللّه این قدم آخر هم با شایستگى برداشته بشود و ایران انشأاللّه سر و سامان پیدا بکند و از آن فشارها و اختناق ها که خارج شده است تا آخر خارج باشد . من دعاگوى همه هستم و در این روز آخر عمر به همه شما دعا مى کنم و هر چه خدمت از من برآید با حالى که دارم مضایقه ندارم و خدمتگزار همه هستم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 284

تاریخ : 20/12/58

پیام امام خمینى به ملت ایران در رابطه با کمیسیون تحقیق جنایات دولت آمریکا

بسم اللّه الرحمن الرحیم

ملت شریف و مبارز ایران جنایات شاه و امریکا چیزى نیست که احتیاج به اثبات داشته باشد . شاه و امریکا ما را در تمام زمینه ها وابسته نموده اند . قتل و ضرب و شتم و زندان و تبعید از امور رایج این جانیان بوده است . ما تا آخر عمر علیه دولت آمریکا مبارزه مى کنیم و تا آن را به جایش ننشانیم و دستش را از منطقه کوتاه نکنیم و به تمام مبارزان راه آزادى کمک نکنیم تا آنها را شکست دهند و خود مردم ایران سرنوشت خویش را به دست گیرند ، از پاى نمى نشینیم . براى ما شرق تجاوزگر و غرب جنایتکار فرقى نمى کند . ما مى جنگیم و چون حق پیروز است . پیروزیم سلطه امریکا تمام بدبختى هاى ملل مستضعف را به دنبال دارد و تجاوز شرق متجاوز روى تاریخ را سیاه نموده است .

ملت عزیز ایران ! بیدار باشید که سالیان دراز مبارزه در پیش دارید ، ابرقدرتها براى نابودى شما هر روز نقشه مى کشند ولى (ان کید الشیطان کان ضعیفا) مسأله اى که این روزها عنوان شده است ، قضیه امریکا و گروگان هاى جاسوس امریکائى است که در دست دانشجویان مسلمان و مبارز است . در این مورد مطالبى چند را متذکر مى شوم :

1 _ رونوشت کلیه مدارک مربوط به دخالت آمریکا و شاه خائن را باید در اختیار هیأت بررسى و تحقیق جنایات دولت امریکا و شاه گذاشت و دانشجویان مسلمان هم اگر مدارکى در این مورد دارند ، رونوشت آن را در اختیار این هیأت بگذارند .

2 _ ملاقات با گروگان هایى که در پرونده جنایات امریکا و شاه دخالت دارند ، براى بازجوئى از آنان آزاد است .

3 _ اگر هیأت بررسى ، نظر خودش را در تهران ، درباره جنایات شاه مخلوع و دخالت هاى امریکاى متجاوز ابراز داشتند ، ملاقات با تمامى گروگان ها بلامانع است .

بار دیگر پشتیبانى خود را از شوراى انقلاب و شخص جناب رئیس جمهور اعلام مى دارم و از همه مى خواهم که آنان را یارى کنند و در پشتیبانى از آنان کوتاهى نکنند و از همه قشرها مى خواهم که از اخلاق پسندیده اسلام پیروى نمایند و حقوق برادرى را حفظ نمایند .

خواهران و برادران عزیزم ! امروز روز اتحاد و اتفاق است . امروز روزى است که اگر هماهنگ نباشید ، یا گرفتار شرق مى شوید و یا غرب . هرگز روى یک سخن نایستید و هر چه صلاح این مرز و

ص: 285

بوم و ملت اسلام است ، انجام دهید . نهضت ملت شریف ایران براى قطع ایادى دشمنان ادامه دارد و تا امریکا و سایر ابرقدرتها به ستمکارى و جنایات خود ادامه مى دهند ملت ما به مقابله و مبارزه خود با آنان ادامه مى دهد و استقلال همه جانبه خود را با تمام قوا حفظ مى کند . بر روشنفکران است که هر چه بیشتر در رسوائى ابرقدرت ها بکوشند و امیدوارم که خمینى از راه مستقیم اسلام که مبارزه با قدرت هاى ستمگر است ، هیچ گاه منحرف نشود و براى به ثمر رساندن اهداف اسلام از پاى ننشیند ، چنانکه امیدوارم ملت هاى مسلمان و خصوصا ملت مبارز ایران ، در این هدف کوشا باشند و مبارزه خود را علیه ستمگران شرق و غرب ادامه دهند از خداوند متعال نصرت اسلام و مسلمین را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 286

عکس

ص: 287

عکس

ص: 288

عکس

ص: 289

عکس

ص: 290

عکس

ص: 291

عکس

ص: 292

عکس

ص: 293

عکس

ص: 294

عکس

ص: 295

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109