صحیفه نور: مجموعه رهنمودهای حضرت امام خمینی (قدس سره الشریف ) جلد 10

مشخصات کتاب

سرشناسه : خمینی ، روح الله ، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368.

عنوان و نام پدیدآور : صحیفه نور: مجموعه رهنمودهای حضرت امام خمینی (قدس سره الشریف )/ تدوین سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی (گروه انتشارات ).

وضعیت ویراست : [ویراست ؟].

مشخصات نشر : تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، سازمان چاپ و انتشارات : سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی ، 1370 -

مشخصات ظاهری : ج.

شابک : دوره964-422-126-5 : ؛ 36000 ریال : ج. 1، چاپ دوم964-422-127-3 : ؛ 3500 ریال (ج. 2، چاپ دوم) ؛ 3500 ریال (ج. 3، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج.3، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج.3، شمیز) ؛ 3500 ریال (ج. 4، چاپ دوم) ؛ 3500 ریال (ج. 5، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج.5، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج.5، شمیز) ؛ 3500 ریال (ج.6) ؛ 4950 ریال (ج. 8، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج. 9، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج. 9، شمیز) ؛ 9500 ریال (ج. 9، چاپ دوم) ؛ 36000 ریال (ج. 10، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج.10، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج.10، شمیز) ؛ 39000 ریال (ج. 11، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج. 15، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج. 15، شمیز)

یادداشت : ج . 1و 2 (چاپ دوم : 1370).

یادداشت : ج. 3 - 5 (چاپ دوم: تابستان 1371).

یادداشت : ج.3، 5 و 10 (چاپ ؟: بهمن 1361).

یادداشت : ج.6 (چاپ اول : زمستان 1371).

یادداشت : ج. 8 (چاپ دوم : 1373).

یادداشت : ج. 9 و 15(چاپ ؟: بهمن 1361).

یادداشت : ج. 9 (چاپ دوم : پائیز 1374).

یادداشت : ج . 10 (چاپ دوم : بهار 1378).

یادداشت : ج . 11 (چاپ دوم : 1378).

موضوع : خمینی ، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران ، 1279 - 1368. -- پیام ها و سخنرانی ها

موضوع : فتوا های شیعه -- قرن 14

موضوع : ایران -- تاریخ -- انقلاب اسلامی، 1357 -- اسناد و مدارک

موضوع : ایران -- تاریخ -- جمهوری اسلامی، 1358 - -- اسناد و مدارک

شناسه افزوده : سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی. گروه انتشارات

شناسه افزوده : سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

شناسه افزوده : سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی

رده بندی کنگره : DSR1572 1370

رده بندی دیویی : 955/08308

شماره کتابشناسی ملی : م 73-66

ص: 1

اشاره

عکس

ص: 2

عکس

ص: 3

عکس

ص: 4

عکس

ص: 5

عکس

ص: 6

عکس

ص: 7

عکس

ص: 8

عکس

ص: 9

عکس

ص: 10

عکس

ص: 11

عکس

ص: 12

عکس

ص: 13

عنوان و نام پدیدآور : صحیفه نور : مجموعه رهنمودهای امام خمینی(قدس سره)/تهیه و تدوین انتشارات سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی

مشخصات نشر : تهران: انتشارات سروش، 1369.

مشخصات ظاهری : ج.

وضعیت فهرست نویسی : در انتظار فهرستنویسی (اطلاعات ثبت)

یادداشت : عنوان عطف: صحیفه نور

شماره کتابشناسی ملی : 2 0 4 3 6 8 5

ص: 14

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى انجمن خیریه بانوان اصفهان

خواهران در نهضت پیشوا و موجب قدرت بودند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از آمدن بانوان محترم ، خواهرهاى عزیز براى ملاقات من ، تشکر مى کنم و خوش آمد عرض مى کنم و سعادت و سلامت همه شما را، همه ملت ایران را از خداوند تعالى مسئلت مى کنم . شما خواهران در این نهضت سهم بسزائى داشتید و در همه جا کمک کردید و پیشوا بودید نسبت به مردها و موجب قدرت شدید نسبت به آنها، از این جهت هم تشکر مى کنم .

و چون در بین راه هستیم و باز مراحلى هست که این مراحل باز باید طى بشود، من امیدوارم که باز شما تتمه این راه را با قدرت و با ایمان طى بکنید تا اینکه نهضت ما که نهضت اسلامى است به آخر برسد و اسلام آنطور که خواست خداى تبارک و تعالى است ، در ایران و در سایر مناطق پیاده بشود.

راه مستقیم الهى انسانى را از نقص به کمال مى برد

در رأس همه امور تربیت انسانى است براى همه انبیا، براى تربیت مردم که اشخاصى که در قوه دارند چیزهائى را، انبیا آمدند که این قوه ها را بالفعل کنند، انسان بالقوه انسان بالفعل بشود، استقامت داشته باشد در کارها، در عقائد، و به صراط مستقیم کنند. شما خواهران ، آنى که متکفل بچه هاست توجه کنند که بچه ها را تربیت انسانى بکند و آن که متکفل یک جمعیت است ، آن جمعیت را به راه خدا و صراط مستقیم بکند. این راه مستقیم الهى است که مى تواند انسان را از نقص رو به کمال ببرد، از ظلمات به نور برساند. خداى تبارک و تعالى مردم را دعوت کرده است که از ظلمت ها به سوى نور بروند و در ظلمات باقى نمانند. کارهائى که انحرافى است ظلمات است ، اخلاق زشت ظلمت است ، اعمال زشت ظلمت است . نور آن است که خداوند دعوت به او کرده است و اسلام هدایت به او.

اصل امر به معروف و نهى از منکر جهت اصلاح جامعه

کوشش کنید که احکام اسلام را، هم عمل کنید و هم وادار کنید که دیگران عمل کنند. همانطورى که هر شخص و هر فردى موظف است که خودش را اصلاح کند، موظف است که دیگران را هم اصلاح کند. اصل امر به معروف و نهى از منکر براى همین است که جامعه را اصلاح کند.

جامعه

ص: 1

ما در زمان این طاغوت رو به فساد رفته بود، رو به تباهى رفته بود و مهم این بود که جوان هاى ما را، چه جوان هاى مرد و چه جوان هاى زن ، اینها را رو به تباهى کشیدند و در این پنجاه سال ، تمام تبهکارى بود. الان که بحمداللّه آن رژیم هم ، رژیم منحط از بین رفت و انشأ اللّه دیگر مثل آنها برگشت ندارند. امیدواریم که همه چیزمان را اسلامى کنیم و تربیت _ تربیت _ تربیت هاى اسلامى باشد و تربیت هاى انسانى باشد، حرکات و سکنات منطبق بر قواعد اسلامى باشد.

اگر بخواهید مملکت خودتان ، کشور خودتان مستقل باشد، اگر بخواهید از زیر قید گرفتارى هاى اجانب بیرون بیائید، باید متشبث به اسلام بشوید. اسلام بود و این صداهاى (اللّه اکبر) که شما را به پیروزى رساند. من امیدوارم که باز این صداها محفوظ باشد و این علاقه هائى که به اسلام هست محفوظ بماند و به آن حدى که باید برسیم ، برسیم و مملکت ما سعادتمند باشد.

راجع به بنگاهى که دارید (معلولین ) من راجع به مستضعفین اجازه سهم امام تاکنون نداده ام ، لکن به این موسسه که شما ذکر مى کنید، من اجازه دادم که در اصفهان کسانى بخواهند از بابت سهم امام به این موسسه کمک کنند، به این معلولین کمک کنند مجاز هستند.

انشأ اللّه خداوند همه شما را سعادتمند کند و همه ما را خدمتگزار اسلام و خدمتگزار به میهن عزیز.

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 2

تاریخ : 21/7/58

فرمان امام خمینى به حجت الاسلام قوچانى

بسمه تعالى

جناب مستطاب حجة الاسلام آقاى حاج شیخ رمضانعلى قوچانى دامت افاضاته

طومارى به امضأ جمع زیادى از جامعه روحانیت و اهالى محترم قوچان واصل گردید که درخواست نموده اند جنابعالى جهت ارشاد و تبلیغ و رسیدگى به امور مذهبى و اقامه نماز جماعت و رفع نیاز دینى بدانجا بروید و در آنجا بمانید و با توجه به وضع زمان و آشنایى جنابعالى به محل ، مقتضى است دعوت آقایان محترم را پذیرفته و ضمن انجام وظایف مذهبى ، اهالى را به اتحاد و یگانگى دعوت کنید.

امید است اهالى محل نیز قدردان وجود شریف بوده و از همکارى هاى لازمه در پیشبرد اهداف عالیه اسلام دریغ نورزند. از خداى تعالى موفقیت همگان را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 3

تاریخ سخنرانى : 21/7/58

فرمان امام خمینى به آیت اللّه مدنى

بسمه تعالى

خدمت جناب مستطاب سید العلمأ الاعلام و حجت الاسلام آقاى حاج سید اسد اللّه مدنى دامت افاضاته به قرار گزارشاتى که از شهرستان همدان مى رسد آشفتگى هائى در سطح شهر موجود و بیم آن مى رود که گروه هاى منحرف اسلامى اختلافات و انحرافاتى نمایند که با نهضت اسلامى و انقلاب اسلامى مخالف باشد لهذا جنابعالى با آنکه در مجلس خبرگان نماینده هستید عجالتا به مدت ده روز یا دو هفته به همدان تشریف ببرید و اوضاع منطقه را بررسى نمائید و احوال و فعالیت هاى منحرفین را از نزدیک سخت مورد مراقبت قرار دهید و انشأ اللّه تعالى پس از برگزارى مجلس خبرگان مدتى طولانى براى بررسى اوضاع و سامان دادن به اوضاع آشفته به همدان تشریف برده و به مسائل مربوطه و امور شرعیه و گرفتارى شهر و منطقه مربوط به آن رسیدگى و اصلاح فرمائید.

جنابعالى که به شایستگى علمى و عملى موصوف هستید منصوب به امامت جمعه در شهر همدان مى باشید و چون امامت جمعه از مناصب مربوط به ولى امر است کسى بدون نصب نمى تواند تصدى کند و نیز جنابعالى مجازید در تعین قاضى شرع براى دادگاه هاى شهر و حومه .

اهالى محترم و مؤمن انقلاب موظفند از معظم له پشتیبانى قاطع کرده و وجود محترم ایشان را غنیمت شمارند. جناب ایشان وکیل اینجانب در اخذ وجوه شرعیه و صرف در موارد مقرره هستند. اهالى محترم وجوه شرعیه خود را به ایشان بدهند که مورد قبول است .

والسلام على عباد اللّه الصالحین و رحمة اللّه و بر کاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 4

تاریخ : 22/7/58

گفتگوى امام خمینى با ابوجهاد عضو سازمان مقاومت فلسطین

بسم اللّه الرحمن الرحیم

امام : آقاى ابوعمار چگونه است ؟

ابوجهاد: الحمدلله ، در جو مبارزه قرار دارند و پیوسته از جائى به جاى دیگر سیر انقلابى دارند.

امام : امیدوارم که انشأاللّه به زودى در قدس مستقر شوند.

ابوجهاد: انشأاللّه ما امیدواریم قدس از جاهائى باشد که به زودى بتوانیم از شما در آنجا استقبال به عمل آوریم .

امام : قدس مال همه مسلمانان است .

ابوجهاد: انشأاللّه و این آرزوى همه ماست که با پیگیرى و مقاومت مى توان به این آرزو رسید. عزم راسخ مسلمین و ایمانشان ما را به موفقیت خواهد رساند.

امام : و با وحدت کلمه مسلمان ها و خصوصا سران آنها. اما این گرفتارى هائى که در این مدت طولانى براى برادرهاى ما در قدس پیدا شده است ، در اثر سهل انگارى روساى اعراب بوده است . و من بیش از بیست سال در خطابه هایم ، در گفتارم به اینها توصیه کردم ، به سران دولت ها که این اختلافات محلى جزئى را کنار بگذارند و براى اسلام و براى پیشبرد اهداف اسلام باهم همفکرى کنند و با هم اتحاد داشته باشند. و من باید بگویم که اظهار خجلت مى کنم که در مقابل بیش از صد میلیون جمعیت عرب و صد میلیون جمعیت مسلم ، هشتاد میلیون تقریبا جمعیت مسلم ، یک عده معدودى بیایند و در مقابل اینها آنطور کارها را بکنند و این هم نمى شود عذر باشد که پشتیبان آمریکاست ، براى اینکه آمریکا پشتیبان شاه هم بود، لکن وقتى که یک ملت اجتماع کردند بر یک مطالبى ، نه قدرت شیطانى شاه توانست مقاومت کند نه پشتیبانى

ص: 5

ابر قدرت ها، بلکه مطلق قدرت ها اگر اتحاد پیدا بکنند، جمعیت عرب و سران مهم این جمعیت ها اگر اتحاد پیدا بکنند، شکى نیست که نه امریکا مى تواند در مقابل شان کارى انجام بدهد و نه دیگر قدرت ها. و این مع الاسف مطلبى است که مشکل است که تحقق پیدا کند، لکن من از خداى تبارک و تعالى مى خواهم که یک همچو مشکلى را با قدرت خودش حل کند. و اضافه کنید به اینکه در عین حال که ملت ما نه اسلحه داشت و نه تربیت نظامى و آنها مجهز به همه جهازات بودند و آن انتظامات هم داشتند و مجهز به جهاز نظامى بودند، معذلک چون شعب واحد بودند و قوه واحده بودند و مهمتر اینکه استناد به خداى تبارک و تعالى داشتند و با فریاد (اللّه اکبر) زن و مرد و بچه و بزرگ پیش رفتند به طورى که همه قدرت ها در هم شکسته شد. و دولت هاى اسلامى مجهز به جهازات هستند، معذلک در مقابل یک همچو عنصرى قیام نمى کنند، بلکه بعضى از آنها خیانت هم بکنند. خداوند انشأاللّه آنها را بیدار کند و مسلمین را پیروز.

ما چون مبتلاى به مشکلاتى شبیه به مشکلات شما هستیم مى دانیم که وضع شما و مشکلات شما چیست . ما الان مبتلا هستیم به نظیر همین مشکلات مثل مشکلاتى که در کردستان ایجاد کردند و دول خارجى به وسیله عمال شان در خوزستان براى ما آنهمه اشکالات ایجاد کردند که ما باز مبتلاى به آن هستیم و در سیستان و بلوچستان هم ممکن است که ایجاد این مشکلات را بکنند.

البته جهاد براى خداى تبارک و تعالى مشکلات دارد. بیشتر از این مشکلات ، مشکلاتى بود که پیغمبر اکرم در صدر اسلام داشت و مسلمین داشتند، لکن چون قدرت ایمان داشتند توانستند که اسلام را قبل از گذشت نیم قرن ، در تقریبا تمام آن کره که آنوقت معموره بود مستقر کنند و شما با تمام مشکلات که دارید یک مطلب دارید و آن اینکه ایمان با شماست و شما استناد به خدا داشته باشید و این استناد به خدا تمام مشکلات را انشأاللّه حل خواهد کرد. مشکلات زیاد است لکن اراده مصمم ملت و مهمتر استناد به خداى تبارک و تعالى مشکلات را آسان مى کند. و ما هم امیدواریم که همه مشکلات شما رفع بشود. و باز از خدا مى خواهیم که ما را متوجه به خداى تبارک و تعالى بکند، و هم مشکلات شما رفع بشود. و باز از خدا مى خواهیم که شما را بیشتر از پیش متوجه به قدرت لایزال الهى بکند و با استناد به خداى تبارک و تعالى باکى نیست و نصر با شماست انشااللّه و با ما. و البته هر مسلمى باید با مسلم دیگر برادر باشد و با مشکلات سهیم باشد و ما هم با شما سهیم هستیم در این مشکلات چنانچه سابقا بودیم من راجع به مشکلات مادى هم بعضى اقدامات کردم . و من امیدوارم که ما بتوانیم هم مشکلات معنوى و هم مادى را به خواست خداى تبارک و تعالى ، هم از شما و هم از خودمان ، با هم رفع بکنیم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 6

تاریخ : 26/7/58

بیانات امام خمینى در دیدار با سفیر الجزایر

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از عواطف شما متشکرم . ما این نهضت را یک نهضت ایرانى نمى دانیم ، بلکه نهضت اسلامى و نهضت مستضعفین در مقابل مستکبرین است .

ما با شما در این نهضت نیز شریک هستیم . امیدوارم که حکومت مستضعفین بر ضد مستکبرین تحقق پذیرد و اسلام با آن محتواى مترقى که دارد در همه جا پیاده شود و تمام ملت ها بیدار شوند و براى اسلام قیام کنند و نیز دولت هاى اسلامى با هم وحدت کلمه داشته باشند و براى اسلام و تحت لواى اسلام براى رفع گرفتارى هاى ملت هاى ضعیف از دست شرق و غرب کوشش کنند. خداى تبارک و تعالى قادر است که مشکلات را رفع نماید. ما در عین حالى که گرفتار مشکلات فراوانى هستیم ، لکن اعتماد به خداى تبارک و تعالى داریم و امیدواریم که تمام مشکلات و گرفتارى هاى ما و سایر مسلمین با کمک خداوند حل بشود ملت برادر ما الجزایر، با عزت و سلامت بر مشکلات خود غلبه کند.

سفیر الجزایر: ما در یک مقطع تاریخى ملت ایران قرار گرفته ایم ، درک مى کنیم که باید به مبارزه ادامه داد و ما در خدمت شما هستیم ، نه یک خدمت کلاسیک ، بلکه متعهد به خدمت شما و به ملت ایران و اسلام مى باشیم .

امام فرمود: من به شما اطمینان مى دهم که مبارزه در راه خدا همراه با موفقیت است و دعاى ما هم همین است که توجه به خدا را فراموش نکنیم .

سفیر الجزایر گفت : ما زیاد به زیارت شما مى آئیم تا احترامات و سلام رهبران و ملت مسلمان الجزایر را خدمت شما و ملت مبارز ایران ابلاغ نمائیم . ما در ایران و در میان شما زندگى کرده و وضع را درک مى کنیم . امیدواریم این انقلاب که یک انقلاب اسلامى و قرآنى است به رهبرى شما تحقق یابد و تا پیروزى کامل ادامه پیدا کند. البته این آرزوى هر مسلمانى است در هر لحظه . دنیا و تمام مسلمانان واقعى دنباله رو راه و گام هاى مثبت شما مى باشند، گام هائى که همیشه به نفع ملت هاى مسلمان برداشته شده و مى شود.

ص: 7

تاریخ : 28/7/58

بیانات امام خمینى در جمع روشندلان

انسان ، با (بصیرت ) انسان است نه با (بصر)

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من از شما روشندلان تشکر مى کنم که تشریف آوردید از نزدیک شما را ببینم . و من روى اسلامى نورانى شما را مى بینم و به شما مژده مى دهم که خداى تبارک و تعالى یار شماست ، یار همه است و از خداى تبارک و تعالى توفیق و سعادت شما را خواستارم . و این معنا را باید بدانید که انسان به روح انسان است ، انسان به بصیرت ، بصیرت قلبى انسان است . این آلات ظاهرى ، آلاتى است که وسیله است و اینها از بین رفتنى است . آنچه باقى مى ماند روح انسان است و آنچه در انسان سعادت را ایجاد مى کند بصیرت انسان است . و من امیدوارم که شماها بصیرت به طور کامل داشته باشید و خداى تبارک و تعالى به شما توفیق و سعادت عنایت کند.

تلاش بى ثمر مغرضین و شایعه سازان به منظور متوقف ساختن نهضت

و چیزى که مى خواهم به شما آقایان عرض بکنم این است که ما امروز مبتلا هستیم به یک شایعه هائى که روى آن شایعه ها مى خواهند این نهضت را نگذارند تحقق پیدا کند. یکى از شایعه ها که شایعه سازان نشرش مى دهند و گاهى براى ما مى نویسند، گاهى در نطق هاى اشخاصى دیده مى شود حتى شنیدم که دیشب هم در مسجد امام یک آقایى همین معنا را گفته است ، این است که فلانى اصلا دست به او نمى رسد، هیچ کس نمى تواند با او ملاقات کند، فقط چند تا اهل علم ، چند تا معمم ، همین یک کانال است و آن کانال معممین ، مردم دیگر اصلا ملاقات با ایشان نمى کنند. شما الان آقایانى هستید که روشندل هستید و آمدید اینجا و از نزدیک دارید مرا مى بینید و هر روز قریب چند صد نفر در اینجا مى آیند و بسیاریشان مى آیند در این منزل ، در این اطاق به اندازه اى که گنجایش دارد اینجا از اشخاص مختلف ، اینطور نیست که اینها مى گویند، مغرضین مى گویند که یک کانال فقط فلانى دارد. من هیچ کانال خاصى ندارم ، من هیچ اصحابى ندارم ، من با همه مردم ، با همه قشرها ملاقات مى کنم ، مطالب همه را مى شنوم ، کاغذها به من مى رسد و همه اخبار که در ایران واقع مى شود آنهائى که مهم است و باید به ما برسد مى رسد. من ، هم گوش مى کنم رادیو را در وقتى که اخبار را پخش مى کند و هم نگاه مى کنم تلویزیون را، هم تمام یعنى اکثر مطبوعات اینجا آنهائى که مورد اهمیت است مى آیند و هم

ص: 8

خلاصه اینها براى من نوشته مى شود مى آید و هم اخبار همه جا به وسیله وزیر ارشاد براى من مى آید و هم اخبار مملکت به وسیله ژاندارمرى کل و رئیس ارتش و عرض مى کنم که جاهاى دیگر، شهربانى براى من مى آید، من بى خبر نیستم از اوضاع مملکت .

اینها یک دسته مغرض هستند که خیال مى کنند که مرا توى تخته اى ، چیزى ، جعبه اى گذاشته اند در آن را هم قفل کرده اند در آن را هم یکى دو تا معمم باز مى کنند و مرا مى بینند و دیگر مردم دیگر نمى بینند. شما الان مى بینید و مى شنوید که بیرون این خانه چه اشخاص و چه جمعیتى هستند (گوش کن آقا، گوش کن ) چه اشخاصى هستند، چه جمعیت هائى هستند که من باید گاهى در این اطاق ، گاهى در بیرون ، بله اگر توقع این است که من با یکى یکى افرادى که روزى چند هزار نفر در اینجا مجتمع مى شوند، من با یکى یکى وقت خاصى بدهم ، خلوت بدهم ، من وقت خلوت ندارم که بدهم همیشه از صبح که من پا مى شوم تا ظهر جمعیت هاى متعدد هى مى آیند، عده کثیرى هم در این اطاق مى آیند با من ملاقات مى کنند. حتى منتشر کردند که این کسى که گفتند دیشب در مسجد امام صحبت کرده است که آقاى نجفى هم حتى آمدند منزل ایشان ، راهشان ندادند. آقاى نجفى دیشب پیش من بودند، چه کسى راهشان نداده است ؟ مگر آقاى نجفى را مى شود کسى راه نداد؟ دیشب آقاى نجفى قریب سه ربع ساعت ، یک ساعت اینجا من خدمتشان بودم . من نصیحت مى کنم به این آقایان ، من عرض مى کنم به این آقایان که یا تحت تاثیر اشخاص و گفته هاى اشخاص واقع نشوند یا اعمال غرض نکنند. بعصى از اشخاص غرضمندند لکن بعضى ها اینطور نیست فقط کنار نشسته اند، هر کس هر چه مى گوید باورشان مى آید و آنوقت هم منتشر مى کنند. خوب ، این خلاف انسانیت است ، خلاف اسلامیت است که انسان هر چه شنید فورا پخشش کند در همه جا که فلانى هیچ کس با او ملاقات نمى کند، آقاى نجفى هم رفتند آنجا، راهش نداده اند. خوب ، این اهانت به یک مسلمانى است مثل آقاى نجفى ، به یک عالمى است که شما بگوئید که راهش نداده اند آنجا. این چه حرف نامربوطى است که گفته شده است . من از کسانى که با من ملاقات دارند، مى بینند من را و هر روز دارند مى آیند مى بینند، خواهش مى کنم که اینها را بگویند به مردم که ما در خانه مان باز است من از بس که ملاقات مى کنند خسته مى شوم . خوب ، من یک پیرمرد 80 ساله هستم ، ضعف دارم ، معذلک خوب ، وقت دارم براى مردم و مردم با من ملاقات مى کنند. اخبار مردم به من مى رسد، احتیاجات مردم به من مى رسد، لکن البته مشکلاتشان زیاد است مشکلات همه زیاد است و براى رفع اشکالات یک اشخاصى هستند که آنها مشغولند و قشرهائى هستند که مشغول رفع اشکالات هستند و دولت هم مشغول است لکن کار زیاد است ، اشکالات زیاد است و خوب است که آقایانى که یک قدرى توجه دارند، گویندگان و آنهائى که حرفشان در رادیوها پخش مى شود، یک قدرى ملاحظه کنند، خلاف واقع نگویند یا باور نکنند خلاف واقع ها را که فلانى یک کانال دارد، اى امام حرف هاى مردم را گوش بکن . آقا حرف هاى مردم پیش من است ، شما هر حرفى را که مى خواهید بپرسید که من از مملکت اطلاع دارم ، همه جهات را گزارش کردستان هر روز براى من مى آید. شما این چه حرف هاى نامربوطى است که مى زنید و چه تبلیغات سوئى که مى کنید و

ص: 9

غرضمندانه فریاد مى زنید؟

خداوند همه تان را انشأاللّه اصلاح کند و خداوند انشأاللّه این نهضت را به پیروزى برساند و اشخاصى که غرضمند هستند هدایتشان کند خداى تبارک و تعالى ، و مسلمین نصرت و اسلام را قوت بدهد.

ص: 10

تاریخ : 29/7/58

بیانات امام خمینى در جمع شوراى پنج نفرى صدا و سیماى جمهورى اسلامى

اگر این دستگاه (رادیو و تلویزیون ) اصلاح بشود، امید است یک مملکت اصلاح شود

بسم اللّه الرحمن الرحیم

دستگاه رادیو تلویزیون چنانچه من کرارا گفته ام ، یک دستگاهى است که حساسترین دستگاه هاى تبلیغاتى هر کشورى است که هم از از طریق بصر و هم از طریق سمع از آن مردم استفاده مى کنند و آنطورى که به رادیو و تلویزیون _ به تلویزیون _ توجه مى کنند مردم ، به هیچ دستگاهى آنطور توجه نمى کنند، از دستگاه کوچکى که براى بچه ها گذارده تا آن برنامه هایى که براى دیگران .

اگر این دستگاه اصلاح بشود و برنامه هاى آن برنامه هاى اصلاحى باشد، امید است که یک مملکت اصلاح بشود و اگر این دستگاه یک دستگاهى باشد که نظیر زمان همان طاغوت باشد، مردم به همان حال باقى مى مانند. از وظائف مهمى که این شورا دارد که در آنجا اعضا محترمشان مجتمعند و آقاى موسوى هم که ما از سوابقشان اطلاع داریم و مى شناسیم ایشان را، هستند، وظیفه مهم این است که مراقبت بشود از این دستگاه به طورى که محتوایش یک محتواى جمهورى اسلامى باشد.

تحقق جمهورى اسلامى در گرو اسلامى شدن مراکز ملى و دولتى

ما بخواهیم یک جمهورى اسلامى در ایران محقق بشود، همین که ما بگوئیم جمهورى اسلامى ، راى بدهیم به جمهورى اسلامى ، کار تمام نیست ، باید دستگاه هاى اطلاعاتیش ، روزنامه هایش ، رادیو، تلویزیون ، ادارات ، تمام مراکز دولتى و تمام مراکز ملى ، بازار، در صحرا، در داخل ، در کارخانه ها، باید طورى بشود که هر کسى وارد اینجا شد، خودش را احساس کند که وارد شده است در یک دستگاهى که از اسلام آنجا خبر هست اثر هست از اسلام ، باید قدم اسلام در همه این دستگاه ها باشد و آن چیزهائى که برخلاف موازین اسلامى است ، برخلاف جمهورى اسلامى است که همه بر خلاف مصالح ملت است ، اگر باشد، اینها باید از بین برود. مثلا در تلویزیون یک قضایا، قضایاى فیلم هاست ، این فیلم هاباید یک فیلمهاى آموزنده باشد. فیلم هائى که وقتى نگاه کنند جوان هاى ما، منحرف بشوند، اینها را باید از آن احتراز کرد.

اگر چنانچه یک وقتى اشخاصى در آنجا باشند که بخواهند یک همچو اعمالى را انجام بدهند،

ص: 11

اگر نصیحت مى شود بکنید، نصیحت کنید اگر نه تصفیه باید بشود. یک مسوولیت بزرگى است مسوولیت شما، و آن این است که یا این جمهورى اسلامى را به جلو مى رانید به واسطه تبلیغاتتان ، به واسطه نمایش هایى که در آنجا داده مى شود، فیلم هائى که در آنجا داده مى شود و یا به عقب مى رانید، این خیلى مسوولیت بزرگى است . ما تا بخواهیم این کارکن هاى هر جا را، کارمندهاى هر جا را، تا بخواهیم که به آنها بفهمانیم که ما نباید همه چیزمان تقلید از غرب باشد، این طولانى است .

اینها گمان مى کنند که وقتى که در رادیو تلویزیون مثلا آمریکا یک جورى بود، انگلستان یک طورى بود، ما هم باید از آنها تقلید بکنیم ، هر چه آنها کردند، ما بکنیم . چنانچه این یک مساله اى است که تقریبا ما مواجه با آن هستیم و در همه جا که گمان مى کنند که باید فرم ممالک ما هم ، فرم آنجا باشد تا ما بخواهیم این فرم را تغییر بدهیم و بفهمانیم به همه قشرها که نباید اینطور باشد و ما خودمان باید در افکارمان ، در آرائمان مستقل باشیم ، این طولانى است .

باید اشخاصى که متعهد و معتقد به جمهورى اسلامى باشند، در راس کارها قرار دهید

الان شما موظفید که همه این کسانى که در این کارها هستند و راس کار هستند در تلویزیون (البته بنگاه بزرگى است ) مراقبت کنید که یک اشخاصى که متعهد باشند و به اسلام و معتقد به جمهورى اسلامى باشند و بدانند که جمهورى اسلامى یعنى چه ، محتوایش باید اسلامى باشد، باید آنها را در راس کارها قرار بدهید در سرتاسر ایران ، در همه جا و برنامه هایتان ، آنهائى که گفتنى است گویندگانى پیدا بکنید و خیلى ها حاضرند که بیایند آنجا صحبت بکنند از اشخاص فاضل و دانشمند، از علما و اشخاص منورالفکر، اشخاص هر طبقه اى بیایند صحبت بکنند و از آنها استفاده بکنید و باید هم این کار بشود.

و آنچه راجع به دیدنى هاست و فیلم هاست توجه کنید که فیلم ها یک فیلمهاى انحرافى نباشد، فیلم هایى نباشد که مثلا فرض کنید که یک منظره هائى که سابقا بود و انحرافات براى جوان هاى ما ایجاد مى کرد، نباشد. ما اگر این جوان هایمان را و این بچه هایمان را، حتى آنچه که براى بچه ها نمایش داده مى شود باید یک جورى باشد که این بچه از اول یک طورى بار بیاید که مستقل باشد در فکر، مستقیم باشد و متعهد بار بیاید و همین طور فیلم هاى بالاتر باید خیلى توجه به آن بشود که رسیدگى بکنید، نظارت بکنید، نگذارید دست اشخاصى که متعهد نیستند. اگر پیدا شدند اشخاص ، باید به آنها حالى کنید، اگر نمى شود، تصفیه کنید و این یک امر ضرورى و لازم است .

سرتاسر این مملکت ، فریادشان این بود که ما اسلام را مى خواهیم

و از مسائلى که لازم است من تذکر بدهم ، این است که این انقلابى که در ایران حاصل شد، این انقلاب پیروزیش در اثر دو مطلب بود: یک مطلب مهمش که از همه مطالب بالاتر بود این بود که مردم

ص: 12

با اسلام پیش رفتند، یعنى سرتاسر این مملکت فریادشان ، فریاد این بود که ما اسلام را مى خواهیم . از آن رژیم سابق که یک رژیم فاسد بود، مردم بدى دیدند در طول عمرشان ، جوان هاى ما در تمام عمرشان از آنوقت که چشم باز کردند، بدى دیدند و این رژیم را فاسد مى دانستند، و از آن طرف مسلمان بودند، به اسلام عقیده داشتند. از این جهت _ فریادها _ ما هر مطلبى را از یک ملتى بخواهیم اخذ بکنیم ، باید ببینیم که زبان ملت چیست تا بفهمیم که این ملت چه مى خواهد، خودمان بخواهیم حکم بکنیم ، باید ببینیم که زبان ملت چیست تا بفهمیم که این ملت چه مى خواهد، خودمان بخواهیم حکم بکنیم که این ملت ما فلان چیز را مى خواهد، این حرف غلطى است ، حرف صحیح این است که ما مطالعه کنیم در حال ملت ، گوش بدهیم به صداى ملت ببینیم چه مى خواهد؟ یک ملتى که همه فریاد مى زنند که ما جمهورى اسلامى مى خواهیم ، (نه شرقى و نه غربى ، جمهورى اسلامى ) ما دیگر حق نداریم که بنشینیم بگوئیم که نه ، این ملتى که قیام کرده اند، براى این قیام کرده اند که دموکراسى باشد، در اسلام همه چیز هست به معناى سالمش ، اما ما مى بینیم که همه مردم دارند مى گویند که ما جمهورى اسلامى مى خواهیم ، ما حق نداریم که تاویل کنیم و بنشینیم خودمان هر چه دلمان مى خواهد بگوئیم که نخیر، مردم که این حرف ها را دارند مى زنند، یک چیز دیگر را ما گردنشان بگذاریم . این خلاف واقع است .

امر دومى که بود، این بود که همه قشرها با هم متحد شدند، در این مساله همه متحد بودند، اگر یک اشخاصى هم بودند که یک انحرافى داشتند، در این شورى که مردم داشتند، آنها ساکت بودند، کارشکنى نمى کردند، همه با هم مجتمعا عمل کردند و پیش رفتند و همه با هم اسلام را مى خواستند، این دو تا مطلب اساس پیروزى این مملکت بود.

هوشیارى در مقابل اعمال آلوده خائنین به اسلام و مملکت

و اگر چنانچه ما خیال کنیم که الان ما تا آخر مساله را حل کرده ایم یک خیال باطل است . ما الان اگر اوائل راه نباشیم ، بین راه هستیم ، باز نرسیده ایم به آن مقصدى که داریم . خوب مقصد بزرگ ما این بود که اینهائى که تصرف در مملکت ما داشتند، مستشارانشان در مملکت ما کار مى کردند، همه چیز ما را آنها نظارت مى کردند، دستور از آنجا صادر مى شد و دولت ها عمل مى کردند، خود محمدرضا این را اقرار کرد که از سفارتخانه ها تعیین مى کردند که وکلائى باشند و ما هم عمل مى کردیم ، منتها این را که گفت ، مى خواست بگوید که نه ، حالا دیگر ما اینطور نیستیم ، در عین حالى که پدرش را اینطورى معرفى مى کرد، خودش هم در اوائل امر، خودش را اینجورى معرفى مى کرد، لکن اینکه گفت ، روى ناشیگرى کرد، روى این نظر گفت که مى خواست حالا بگوید که من دیگر حالا آنطور نیستم و بعد هم که همه فهمیدند که در زمان این بسیار بدتر بود وابستگیش به خارج از زمان پدرش ، این وابستگى که این داشت ، بسیار زیادتر بود از آن وابستگى هائى که او داشت ، او هم وابسته بود نه به اندازه این . و آنى که براى ما همه چیز را آورد، این دو مطلب بود: اسلام ، وحدت کلمه . مع الاسف بعد از اینکه این انقلاب این قدم اول را برداشت و پیروز شد و این سد را شکستش ، این اشخاصى که آن وقت هم مخالف

ص: 13

بودند، لکن حرف نمى زدند و آن اشخاصى که تحت تاثیر تبلیغات سوء غربى ها و اینها واقع شدند، اینها شروع کردند یک جبهه هائى درست کردن ، جبهه هاى مختلف ، در صورتى که صلاح نبود، صلاح این بود که جبهه ها همه با هم باشند تا اینکه ما این مساله را وقتى که به آخر رساندیم آنوقت هر جبهه اى دلش بخواهد علیحده ، هر حزبى بخواهد علیحده ، هر چیزى علیحده . اما به این زودى که ما باز در بین راه هستیم بیائیم متفرق بشویم ، این صحیح نبوده است ، لکن خوب ، شده است .

و الان در آذربایجان شما گمان نکنید که ملت آذربایجان از اسلام رویش را برگردانده ، آنها همیشه توجه به اسلام داشتند، همیشه متوجه به مصالح کشور بودند، همیشه پیشقدم بوده است آذربایجان ، همیشه خون جوانانش را داده اند براى اسلام ، اینجور نیست که حالا گفته بشود که نه دیگر آذربایجانى دیگر کارى به اسلام ندارد، پشت کرده به اسلام و دولت اسلام را دارد مى شکند، آذربایجانى رفته است و تلویزیون را گرفته است ، رفته است و استاندار را بیرون کرده است . این کارهائى است که مسلمان نمى کند، این کارهائى است که اشخاصى مى کنند که توطئه گرند و از امریکا دستور مى گیرند یا از جاهاى دیگر دستور مى گیرند. ملت آذربایجان همچو کارى نمى کند و لهذا آنها فریاد مى کنند که ما اسلام را مى خواهیم .

ما احتمال این معنا را که ملت آذربایجان یک چنین کارى بکند آنهم نسبت بدهند به یک کسى که خودش مى گوید دروغ است این حرف ها، در رادیوهایشان بخوانند به اینکه لشگر هم به ما پیوست ، قواى انتظامى به ما پیوست ، این مساله همان مسائلى است که یک مملکت دیگرى است که به ما پیوست ، این از حلقوم کسى بیرون مى آید که اصلا به اسلام اعتقاد ندارد، از حلقوم کسى بر مى آید که خائن به این مملکت است . اینهائى که رفتند الان تلویزیون را گرفتند و به خیال خودشان یک فتحى کردند، اینها همان دست نشانده هائى هستند که پرونده هاى بعضى شان موجود است . باید آذربایجانیها توجه داشته باشند، یک وقتى تحت تاثیر واقع نشوند که خداى نخواسته براى آذربایجانى یک لکه ننگى بشود تا ابد که آذربایجانى که همیشه طرفدار اسلام بود، حالا اینها به اسم اینکه ما مثلا چه مى خواهیم و چه مى خواهیم ، بر خلاف مصالح اسلام ، بر خلاف دولت اسلام . این مساله ، قیام بر ضد اسلام است ، قیام بر ضد دولت اسلام است .

ما نمى خواهیم که خونریزى بشود، ما نمى خواهیم که برادرکشى بشود والا این پوسیده ها که نمى توانند این کارها را انجام بدهند. ما اگر یک روز بگوئیم به مردم ، خود مردم آذربایجان کار را اصلاح مى کنند، لکن باید ملتفت باشند، لااقل پشت کنند به این اشخاص . و باید این مطلب را برادرهاى آذربایجانى ما، برادرهاى کردستانى ما، برادر بلوچستانى ما عرض مى کنم سیستانى ما، هر کجا که هستند، بختیارى ها، همه جا باید این معنا را بدانند که یک مملکتى مال خودتان است ، خودتان باید اداره اش کنید. تا حالا مال شما نبود این مملکت ، هیچ چیز دست شما نبود، همه چیز دست دیگران بود.

حالا که این زحمت ها کشیده شده است این خون ها ریخته شده است ، این نابسامانى ها براى

ص: 14

یک مملکت پیدا شده ، حالا مى خواهیم بگوئیم دست خود شما باید باشد، حالا یک دسته مغرض یک دسته انگل هستند، اینها آمده اند و میدان افتاده اند و هر جا یک فسادى ایجاد مى کنند. باید اهالى هر منطقه اى خودش توجه به این داشته باشد که آلوده اش نکنند اینها، یک وقت خداى نخواسته هر جا یک صدائى بلند بشود و هر جا یک مساله اى ، غائله اى درست بشود و نتوانند دیگر اصلاحش بکنند.

در هر صورت باید توجه به این معنا داشت و یکى از وظائف تلویزیون و رادیو این است که مسائل را آنطورى که هست ، به مردم بفهمانند که مسائل چیست ، اصلا از کى صدا دارد بلند مى شود. اعلام کردند که گروه فرقان هم به ما متصل شده چریک هاى خلق هم به ما متصل شد. گروه فرقان کى اند؟ چریک هاى خلق کى اند؟ هر آدمى و هر گروهى را باید از رفقایش فهمید که کى ها هستند تا بفهمیم اینجا چکار هستند. آن کس که مى گوید گروه فرقان به ما گرایش پیدا کرد، چریک هاى خلق به ما متصل شد، این همان است مقصدش ، همان ها هستند، اینهایى که اینها را دارند اداره مى کنند، همان قضایا همان ها هستند، همان هایند که روابطشان با غیر، الان بعضى شان معلوم شده است . بازى نخورند برادرهاى ما، توجه داشته باشند که هیچ مسلمانى با این امر موافق نیست ، هیچ ملائى با این امر موافق نیست ، هیچ مرجعى با این امر موافق نیست و هرگز همچو چیزى را به مراجع نسبت ندهند، که آنها موافق نیستند با یک مساله خلاف اسلامى .

قیام بر ضد حکومت اسلامى در حکم کفر است

قیام بر ضد حکومت اسلام ، خلاف ضرورى اسلام است ، خلاف اسلام است بالضروره . حکومت الان حکومت اسلامى است . قیام کردن بر خلاف حکومت اسلامى ، جزایش جزاى بزرگى است . این را نمى شود بگوئیم که یک ملائى عقیده اش این است که باید بر خلاف حکومت اسلامى قیام کرد. همچو چیزى محال است که یک ملائى بگوید، یک ملائى عقیده داشته باشد به این معنا که بر خلاف اسلام باید عمل کرد، باید شکست اسلام را. اینها نسبت مى دهند به بعضى از مراجع این مسائل را. دروغ است این حرف ها، هرگز نخواهند گفت . قیام بر ضد حکومت اسلامى در حکم کفر است ، بالاتر از همه معاصى است ، همان بود که معاویه قیام مى کرد، حضرت امیر قتلش را واجب مى دانست قیام بر ضد حکومت اسلامى یک چیز آسانى نیست و اینها الان قیام کرده اند بر ضد حکومت اسلامى . در هر صورت من امیدوارم که سر عقل بیایند همه و از این مفسده ها دست بردارند و همه علما بلاد، اینها را نصیحت کنند. مراجع اینجا، مراجع جاهاى دیگر، علما بلاد اینها را نصیحت کنند که دست از این کارهاى خلاف بردارند، بر ضد حکومت اسلامى قیام نکنند، خیال نکنند که نمى شود آنها را دفع کرد، ما نمى خواهیم ، ما نمى خواهیم که یک برادرکشى در ایران بشود، چنانچه در کردستان هم نخواستیم و نمى خواهیم و دلمان مى خواهد که با آرامش و با صحت درست بشود.

در هر صورت یکى از وظائف رادیو و تلویزیون این است که مسائل را آنطورى که هست پخش بکنند. اختیار را دست اشخاصى که مى خواهند مسائل را معوج ، کج و معوج عرضه بکنند، اختیار را

ص: 15

دست آنها نباید آقایان بدهند و باید درست توجه کنند و رادیو تلویزیون سرتاسر مملکت را همچو کنند که همه اش محتوا، محتواى اسلامى ، موافق مصالح کشور، موافق مصالح اسلام . امروزى که ما با یک همچو قدرت بزرگى مواجه هستیم و آنها پى توطئه ها مى گردند، از خارج ، از داخل ، حالا مبادا یک وقتى ملت ما غفلت از این دشمن عظیم بکند، از این دشمن شیطان بکند و مشغول بشود به این کارهائى که در یک وقت فرصت هم مى شود این کارها را بکنید. در یک همچو موقعیتى که ما هستیم ، هر ندائى که بر خلاف پیدا بشود، هر ندائى که موجب تضعیف بشود، این ندا از کفر است و این ندا از زندقه است و باید ملت ما توجه به آن داشته باشد.

خداوند همه شما را موفق کند که حالا که این دستگاه در شوراى شما هست ، به خوبى انجام وظیفه بدهید و همه برنامه هاتان را رسیدگى کنید که از چیزهائى که بر خلاف اسلام است ، برخلاف مصالح اسلام است ، اجتناب بشود.

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 16

تاریخ : 29/7/58

بیانات امام در دیدار با کارکنان بخش زبانهاى خارجى رادیو تلویزیون

رادیو تلویزیون حساسترین دستگاه کشور است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من کرارا به آقایانى که از رادیو تلویزیون اینجا آمدند تذکر دادم که این دستگاهى که شماها اداره مى کنید حساسترین دستگاهى است که در این کشور است .

سایر رسانه ها از قبیل مطبوعات و اینها موثرند، لکن در یک قشر خاصى ، اولا تیراژشان آنقدر زیاد نیست که به همه کشور و به همه افراد برسد و ثانیا بسیارى از افراد کشور ما هستند که سواد ندارند تا بتوانند استفاده کنند، لکن از آن طرف تا آمده است که روزنامه ها به دست اشخاصى که دور هستند برسد باز دو سه روزى ، دو روزى طول مى کشد. اما رادیو یک دستگاهى است که همه قشرهاى ملت و همه افراد چه باسواد و چه بیسواد از آن استفاده مى کنند و رادیو تلویزیون علاوه بر اینکه جهت سمعى دارد استفاده سمعى ، استفاده بصرى هم دارد و الان هم وضع طورى است که در همه دهات کشور ما، بلکه سایر همه کشورها هم در دهات کوچکش هم ، این رادیو و تلویزیون هست ، مثل سابق نیست که به یک دسته اى منحصر باشد، اشخاصى هم که مثلا ضعیف هستند از حیث مادیات ، معذلک کوشش مى کنند که از مخارج خودشان کاهش بدهند و یک رادیو بخرند در صورتیکه شاید بسیارشان هم تلویزیون هم داشته باشند و شما هر حرفى را که منعکس کنید در رادیو، همان آن ، به همه کشور و به همه جاهائى که موج رادیو مى رسد، همان آن ، مى رسد و اگر این دستگاه یک دستگاه صحیح باشد، این مى تواند یک خدمت بسیار بزرگى بالاتر از همه خدمت ها به مملکت بکند.

هیچ واعظى نمى تواند حرف خودش را جز در آن چهار دیوارى که او هست (اگر رادیو نباشد) نمى تواند برساند و هیچ گوینده اى نمى تواند حرفش را بیش از آن جائى که محیط خودش هست یا حالا بلندگو هم که هست یکقدرى زیادتر، اما این دستگاه دستگاهى است که حرفها را تا اعماق دهات و شهرستان ها و خارج و اینها مى رساند. اگر یک دستگاهى باشد که آموزنده باشد، دستگاهى باشد که تربیت کننده باشد، مسائل کشور را به آنطورى که هست طرح کند، مشکلات را به آنطورى که هست بگوید، از انحرافات پرهیز کنند، از آن اشخاصى که توطئه بر ضد اسلام دارند، بر ضد کشور دارند و با گفتارشان اگر در رادیو واقع بشود، مردم را منحرف مى کند و کشور را به تباهى مى کشد، اگر چنانچه از آنهم احتراز بکنند که هم در جانب برنامه هائى که مى خواهند پخش بکنند دقت بکنند که چه

ص: 17

برنامه هائى باشند و هم در جانب احتراز از آن چیزهائى که مضر به حال کشور است مضر به حال ملت است و موجب تباهى کشور مى شود، اگر چنانچه از آنها احتراز بکنند خدمت بزرگى است که به کشور خودشان و به ملت خودشان و به اسلام مى توانند بکنند. اگر خداى نخواسته از آن طرف واقع بشوند مثل آن دستگاه در زمان طاغوت که در خدمت او بود و همه دستگاه ها انحراف در آن باشد، عکس هائى که جوان ها را به تباهى مى کشد، برنامه هائى که بر ضد نهضت اسلامى مردم ماست ، برنامه هائى که بر ضد انقلاب اسلامى است که این جوان هاى ما خونشان را در راهش دادند، اگر خداى نخواسته یکوقت این دستگاه یک همچو کارهائى را بکند، یک خیانت بسیار بزرگى است که از همه دستگاه ها، خیانت این اثرش بیشتر است .

اصلاح رادیو تلویزیون اصلاح جامعه است

بنابراین اصلاح این دستگاه ها، اصلاح جامعه است و فساد اگر در این دستگاه ها واقع بشود، فساد جامعه است . مسوولیت بسیار بزرگ است ، مسوولیت شماها بسیار بزرگ است ، خصوصا شماهائى که به زبان هاى مختلف دنیا پخش مى کنید مسائل را، مى توانید که مسائلى را که خارج پخش مى کنید طورى باشد که به این نهضت ، به اسلام ، به کشور خدمت بکند و مى شود هم خداى نخواسته یک مسائلى باشد که در خارج که منعکس بشود اسلام را یک جور دیگرى ، نهضت را یک جور دیگرى تحقیر بکند، خوب مع الاسف ما الان در وضعى واقع هستیم که دشمن هاى ما از همه اطراف براى اینکه منافعشان به خطر افتاده است یا دستشان از منافع ما کوتاه شده است اینها از همه اطراف کوشش دارند که به هر طورى شده است ، یک تشنجى ایجاد کنند مثلا یکى از مسائلى که خوب اخیرا به آن مبتلا هستید و هستیم مسائل کردستان است در کردستان اشخاصى که منحرف هستند، مى روند و تبلیغات مى کنند که اینها اصلا کردها را مى خواهند نباشند. اینها مى خواهند _ به _ کردها را، همه را مى خواهند از بین ببرند _ تبلیغات مختلفى _ آن اشخاصى تبلیغ مى کنند که با، نه کرد رفیق هستند و نه ترک و نه فارس اینها عمال خارج هستند و براى آنها مى خواهند کار بکنند.

اسلام مرز ندارد

ما کرارا عرض کردیم به همه برادرهاى کردمان که آمدند اینجا، برادرهاى بلوچمان که آمدند اینجا که اسلام اینطور مرزهائى که در سایر مسلک ها هست ، ندارد اسلام با صراحت مى گوید که آنى که پیش خدا کرامت دارد، آدم متقى است ، آدمى است که روشش صحیح باشد، تقوا داشته باشد، فاسد نباشد، مفسد نباشد و نسبت به همه عرب و عجم و کرد و ترک و اینها بطور على السوا به همه نظر دارد. همانطورى که خداى تبارک و تعالى در ایجاد یک طایفه با طایفه دیگرى فرق ندارد، همه را نعمت _ ایجاد _ داده است و همه را نعمتهائى در دستشان گذاشته است که خودشان باید فعالیت ، البته موادش را گذاشته است ، فرق نگذاشته است بین این ناحیه که کرد مى نشیند، آن ناحیه که ترک

ص: 18

مى نشیند آن ناحیه که عرب است ، آن ناحیه عجم است ، این حرف ها در کار نیست .

پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) در عین حالى که خودشان عرب بودند، از ایشان نقل مى کنند که فرموده اند که فخرى بر عرب و از عرب بر عجم نیست و از عجم بر عرب نیست ، هیچکدام به دیگرى تفوقى ندارد، همه آنها از یک پدرند و از یک مادرند و على السوا هستند، در عین حالى که اسلام این معنا را مى گوید، جمهورى اسلامى هم همین معنا را مى خواهد پیاده بکند، ما همین معنا را در راس برنامه هایمان هست معذلک خوب ، تبلیغات مى کنند، در خارج ایران به یک جور تبلیغ مى کنند، در داخل ایران به یک جور تبلیغ مى کنند، در خارج ماها را یک دیکتاتورى که مثل هیتلر یا بدتر از هیتلر معرفى مى کنند که این یک آدمى است که پستان هاى زن ها را داده بریده اند، خوب البته آنها تبلیغ مى کنند _ اما این خوب _ کردستان که پیش ماست ، اینجا هم که در آغوش ماست ، پیش ماست ، اینجا هم مع الاسف تبلیغ مى کنند و یکدسته اى از مردم ساده باور مى کنند.

تبلیغات مفسدین در کردستان

ما برادر همه هستیم ، آنها برادر ما هستند، آنها حمله مى کنند و برادرها را مى کشند، از این طرف مى روند براى دفاع از این کردستان که نگذارند که مفسدین که از خارج الان دارند هم فوج فوج مى آیند و هم اسلحه مى فرستند و هم مبلغ مى فرستند و هم چریک درست مى کنند و مى فرستند و مى خواهند یک منطقه را به آتش بکشند، از این طرف وقتى که مى روند براى دفع آنها، تبلیغات مى کنند به اینکه اینها اصلا مى خواهند جوان هاى کرد را بکشند _ اینها _ خود آنها مى ریزند مى کشند، وقتى اینها دفاع از آنها مى کنند، همان معنائى که خودشان کردند، گردن این طرف مى گذارند.

در بیمارستان ها آنطور فضاحت آنها در آوردند و اینها رفتند جلوگیرى کردند، عین همین معنا را به اینطرف نسبت دادند، همین دیروز چند تا ورقه با امضاى چریکهاى فدائى خلق اینجا پیش آوردند که اینها را منتشر کردند در آنجا چه چیزهائى را نسبت دادند به جمهورى اسلامى ، چه حرف هایى نسبت دادند، خوب جمهورى اسلام ، اگر اسلام نباشد که دیگر جمهورى اسلام معنا ندارد. ما همه فریادمان و همه ملت مان فریادشان این بود که ما اسلام را مى خواهیم .

رفع نابسامانى هاى کشور با اجراى احکام اسلام

ما هم الان تمام کوششمان اینست که احکام اسلام را پیاده کنیم ، مى خواهیم تفاوت ما بین طبقات را که یکى مثلا کرد است در کردستان است به او نرسیدند سابق ، آن یکى فرض کنید که جاى دیگر است به او نرسیدند سابق و آقا مى گویند که کردستان از همه جا عقب تر است و من این را کرارا عرض کردم که شما کردستان را فقط اطلاع دارید _ که شما _ بختیارى ها هم که پیش ما مى آیند، مى گویند که بختیارى از همه جا عقب مانده تر است براى اینکه آنها همان محیط را دیدند، بلوچى هم وقتى که مى آید، مى گویند از همه عقب افتاده تر و گرسنه تر و بیچاره تر بلوچها هستند براى اینکه آنها

ص: 19

هم همین جا را دیدند.

تبلیغات آنها به گوششان خورده ، آنى که وجدانا دیدند که کردستان هیچ برایش کارى انجام گرفته نشده است ، نه بیمارستان دارد، نه اسفالت دارند، نه چه دارد، خیال مى کنند که فقط اینجا ندارد، جاهاى دیگر همه آن تبلیغات را که کردند، همه را درست کردند، اینجا را نکردند، بلوچ ها هم خیال مى کنند که این تبلیغاتى که شده است و آنى که خودشان به چشم مى بینند، عینا مى بینند، مى بینند که اینها خوب با هم مخالف است ، مى گویند پس جاهاى دیگر درست است و حال آنکه در مدتى که ما به ایران آمدیم و طوائف مختلفه آمدند اینجا و همه این مسائل را گفتند، من گفتم ، درست شما مى گوئید براى اینکه یک چیزى آدم با چشمش مى بیند، یک چیزى را مى شنود، شما گوش هایتان پر شده از تبلیغاتى که تمدن بزرگ و دروازه تمدن بزرگ گوش ها را پر کرده ، از آنطرف مى بینید که خوب ، اینجا که نیست ، خیال مى کنید که همینجا نیست ، دیگر جاها تمدن بزرگ رسیده ، آنها هم خیال مى کنند همه جا هست الا اینجا، وقتى بگردیم مى بینیم هیچ جائى ، خوب از تهران ، تهران که پایتخت است شما بروید تهران در این زاغه ها ببینید که کردها و عرض کنم بلوچ ها کارشان بدتر است یا این زاغه نشین هاى اطراف تهران ، اینهائى که الان در حاشیه تهران هستند، من اینها را گاهى وقت ها در تلویزیون مى بینم خانه شان را نشان مى دهند، سوراخ هائى که از این سوراخ ها بیرون مى آیند، بچه هاشان ، زندگیشان را، اینها را من باید بگویم خیلى بدتر از کردستان ، خیلى بدتر از بلوچستان ، در حاشیه تهران هستند. آقا بنابراین بود که این مملکت را اینطورى بزرگ کنند نگذارند اصلا یک رشدى بکند، اصلا بنابراین بود که ما ذخائر زیر پایمان را آنها ببرند، ذخائر ما را ببرند و ملت ما خودشان گرسنگى بخورند، خودشان بدبختى بکشند. شما گمان نکنید که کردستان بدتر از همه جاست ، بلوچستان از کردستان مى گویند بدتر است ، بلوچ مى گوید بلوچستان بدتر، شما مى گویید کردستان بدتر، هر دو درست مى گویید براى اینکه مى بینید قضایا را مى گوئید، مى بینید از بدتر که چیزى نمى شد و من که اطراف تهران را از نجف که بودم به من هى اطلاع دادند، اینجا هم که آمدم در تلویزیون چند دفعه تا حالا دیدم ، دیگر زندگى از این بدتر؟ باید چه بگوییم اسمش را؟ یک سوراخ آدم مى بیند که یک مرد آمد بیرون ، یک زن آمد بیرون ، چند تا بچه آمدند، یک سوراخ ، اصلا بنا بر این بوده است که اینطور بکنند و حالا هم بنا بر این است که نگذارند این نهضت به ثمر برسد، برنامه هائى که در اسلام هست پیاده بشود، چه کنند که نمى گذارند، مى روند در هر جا که ببینند چند تا گوش هست ، آنها به آن مى خوانند به اینکه ، نه این اسلام بدتر از سابق ، اینها همان مسائل است _ اسمش _ اسم رویش گذاشتند، اینها دیکتاتورتر هستند از دیگران ، دیکتاتورى عمامه بدتر از دیکتاتورى کذا، کدام دیکتاتورى ؟ خوب من یک عمامه اى هستم ، کدام از ما، چه دیکتاتورى ؟ همه آقایان دیدند که دارند ترویج مى کنند، البته اینها _ مى خواهند _ چیزهائى که داشتند از دستشان رفته و مى خواهند تبلیغ کنند بر ضد ما.

ص: 20

آنان که بر ضد ما تبلیغ مى کنند، از اسلام مى ترسند

مع الاسف برادرهائى که در عراق هم هستند به گوششان همین مسائل فرو رفته است از بس که در چیزهاى عراق ، در روزنامه هاى عراق ، همین امروز یک آقائى که از عراق آمده بود به من گفت که اینقدر در روزنامه ها به ایران تاخت مى کنند و به انقلاب ایران تاخت مى کنند و انقلاب ایران را مثلا انقلاب غیر اسلامى مى دانند، انقلاب فاشیستى مى دانند، از این مسائل اینها مى گویند، شاید بسیارى از برادرهاى عراقى ما باورشان بیاید، لکن برنامه این است که نگذارند، ترسیدند از اینکه نبادا اسلام تحقق پیدا کند، آنها از اسلام مى ترسند، اینهائى که تمام ذخائر شما را به چپاول بردند و هر چه هم اینجا جواهر داشت و ارز داشت ، هر چه داشت بار کردند و بیرون رفتند، اینها مى ترسند، اتباع اینها مى ترسند، اینهائى که عرض مى کنم که دارند این آشوب ها را مى کنند، مى ترسند که نبادا یکوقت اسلام تحقق پیدا کند و کلاه اینها پس معرکه باشد.

از برنامه هاى انحرافى پرهیز کنید

آقا من دارم عرض مى کنم ، به کردها عرض مى کنم ، به ترک ها عرض مى کنم ، به بلوچ ها عرض مى کنم ، به همه قشرها عرض مى کنم گول این حرف هائى که اینها مى زنند نخورید. بگذارید این خونى که از جوان هاى ما رفته است به ثمر برسد، کارى نکنید که تمام خون ها هدر برود و ما باز گردیم به رژیمى که یا مثل آن رژیم شاهنشاهى یا بدتر از او بیاید و حکومت کند اینجا باز کردستانش تا آخر عقب و بلوچستانش تا آخر عقب ، همه جا عقب . باید همه بنشینید، با هم فکر کنید، توجه کنید، گول این حرف هائى که اینها مى آیند مى زنند نخورید، اینها هستند که ، همین هائى که هى مى گویند خلق ، خلق ، براى خلق عرض مى کنم که دارند نوحه سرائى مى کنند، خوب همین هایند که خرمن ها را از آتش مى زنند! همین هایند که یک کشاورزى ، یک عمر براى خودش ، یک سال زحمت مى کشد یک خرمن درست مى کند که نان بچه هایش را بدهد، یک کبریت مى زنند آتشش مى زنند، همین ها مى گویند ما براى خلق داریم چه مى کنیم و چه مى کنیم ، گول اینها را نخورید.

و من از همه شما تقاضا دارم به اینکه برنامه هایتان را اصلاح کنید، برنامه هائى باشد که مفید باشد براى جامعه ، برنامه هائى باشد که مسائل و مشکلات جامعه را بگوید، از برنامه هاى انحرافى پرهیز بکنید. گاهى من مى بینم که در رادیو هست چیزهائى که انحرافى است و مع الاسف آن انحرافى را چند دفعه مى گذارند و آن چیزى که صحیح است یا نمى گذارند و یا منحرفش مى کنند و مى گذارند. خوب این یک خیانت بزرگى است ما چه باید، چقدر باید به اینها بگوئیم ، من کرارا گفتم که شما باید خدمت بکنید به این دستگاه ، به این کشور _ نه اینکه کشور _ نه اینکه یک اشخاص منحرفى را در آنجا راه بدهید که برنامه هاى انحرافى را اگر یک کسى یک صحبت انحرافى بکند، مکرر، مکرر تمامش مى گذارند، در رادیو مى گذارند، در این رادیو و تلویزیون هم مى گذارند همین که یک مساله انحرافى شد در رادیو مى گذارند، در تلویزیون هم مى گذارند، اگر یک کسى جواب این انحراف را

ص: 21

بدهد یا نمى گذارند اصلا و یا اگر بگذارند بطور انحراف مى گذارند.

ضد انقلاب مى خواهد کردستان را از ایران جدا کند

این مصیبت هائى است که ما الان به آن مبتلا هستیم ، من مصیبت هاى زیاد دارم و لکن نمى توانم همه مصیبت هایم را بگویم شما فکر بکنید، شما توجه بکنید، اینها مى خواهند کردستان را از ایران اصلا کنار بگذارند و ببرند سراغ یک چیزهاى دیگرى نمى خواهند خدمت به شماها بکنند. قصد خدمت نیست ، قصد این است که ایران را تکه تکه بکنند، بعد همه یک کودتا درست کنند و تمامش کنند و همه اش تحت نظر دیگران و همان برنامه هاى سابق و همان بساط سابق را مى خواهند درست بکنند. بیدار بشوید، ملت ما باید بیدار بشود، ملتى که توانست با توانائى خودش و با مشت محکم خودش توى دهن تمام قدرتمندها زد، این ملت قدرتمند است ، لکن باید وحدتش را حفظش بکند، اگر وحدتش را حفظ کند قدرتمند است یعنى خدا همراه او است . اگر شما وحدتتان را حفظ کنید (یداللّه مع الجماعه )، با جماعت شما خدا هست و شما، همه را از بین خواهید برد. نترسید از این هیاهوى اینها، این چهار تا از اشخاص منحرف هستند که مى شود بزودى اینها را از بین برد.

ما نمى خواهیم برادرکشى بشود

من این را گفتم قبلا که قضیه کردستان اگر نبود، اختلاط اینها با برادرهاى کرد که اگر بخواهند یکوقتى اینها از بین ببرند، بسیارى از زن و بچه کرد از بین مى رود اینها یک روز، ده روز، چند روز از بین مى رفتند. لکن ما چه بکنیم ، اینها حالا مختلط شدند و جمعیتشان در بین جمعیت اینها مختلط است . اگر بخواهند خداى نخواسته یک کارى بکنند، خوب همه افراد از بین مى روند و ما نمى خواهیم یک چنین چیزى بشود. ما مى خواهیم کردها محفوظ بمانند. مسلمان ها را ما مى خواهیم حفظشان بکنیم و اینها مع الاسف چون مختلط با آنهاست ، ما دستمان الان بسته است که نمى توانیم بطور قاطع عمل بکنیم والا کارى ندارد اینها را از بین بردن . از اطراف ایلات ، بعضى ایلات و عشایر به من مى نویسند که شما بگوئید ما مى رویم کار را انجام مى دهیم و من چه بکنم ؟ خوب ما به ایلات بگوئیم بروید بجنگید، یکوقت یک جنگ برادرکشى بشود؟ ما نمى خواهیم این کار بشود، خود کردستان باید اینها را تصفیه بکند. راهشان ندهد توى دهاتشان ، راهشان ندهد توى شهرستانهاشان ، خودشان باید این کار را بکنند، نگذارند که یکوقتى خداى نخواسته دیگر کارد به استخوان برسد و یک کشتارى بشود که دیگر تر و خشک خداى نخواسته با هم بسوزد. باید خودشان جلوگیرى کنند، خودشان این اشخاص را معرفى کنند. ما گفتیم که غیر از یک چند نفر از این سران که دیگر خیانتکار و آدمکش _ و این _ هستند، تمامشان مورد عفو هستند، تمامشان برادرهاى ما هستند، آنها هم که در حزب دموکرات هستند، برادرهاى ما هستند، بیایند برگردند به آغوش ملت ، بیایند با خود ملت بشوند، شلوغى نکنند، اینقدر کارهاى خلاف نکنند، اینقدر گمان نکنند که نمى شود اینها را از بین برد، نمى خواهیم که یکوقت

ص: 22

خداى نخواسته در بین آنها اشخاصى که گناه ندارند، زن و بچه مردم کرد که از خود ما هستند، به منزله اولاد ما هستند، ما نمى خواهیم که صدمه به آنها وارد بشود والا کارى ندارد که اینها را از بین بردن هم ارتش قوى است ، هم ژاندارمرى قوى است و هم سپاه پاسداران . این سپاه پاسداران از اطراف یکوقتى اگر صحبت بشود، از اطراف مى ریزند و کار را تصفیه مى کنند.

ما نمى خواهیم که برادرکشى بشود، ما مى خواهیم با مسالمت ، با ملایمت ، با برادرى کارها درست بشود، شما این عده فاسدى که نمى گذارند زندگى شما زندگى صحیح باشد و مى خواهند کردستان را به خون بکشند، بعد هم هر جا توانستند شما خودتان اینها را تصفیه کنید، نگذارند که کسى دیگر بیاید و تصفیه کند. خودتان ، جوان هاى محترم خودشان ، جوان هاى برومند خودتان تصفیه کنید اینها را.

خداوند انشااللّه همه شما را حفظ کند، موفق باشید، موید باشید و باز هم تکرار مى کنم که برنامه هایتان را برنامه هاى خوب قرار بدهید، برنامه هاى (پلتیک ) قرار بدهید، درست با زبان (پلتیک ) مسائل را بگوئید براى آنها، این مفاسدى که در آنجا هست ، آن اشخاصى که در آنجا مفسده جو هستند، مسائل ، مسائل مفسده هستند، اینها را بگیرید و معرفى کنید، اینها نمى خواهند که آرامش در این مملکت پیدا بشود. به زبان هاى خارجى اگر چنانچه پخش مى کنید بگوئید مسائل ایران را مسائل ایران ، مسائلى نیست که مثلا یک مسائلى باشد که بخواهند مردم را زیر بار ستم مثلا چه بکنند، همین چند وقتى بود که باز اسلام تحقق پیدا نکرده است ، مهلت نمى دهند که برنامه هاى اسلامى تحقق پیدا بکند، مگر مى شود یک جایى را اصلاح کرد وقتى شلوغ است و بهم ریخته ، وقتى جنگ است در یک جایى که نمى شود رفت خانه ساخت ، نمى شود رفت اسفالت کرد، نمى شود رفت مریضخانه درست کرد، خوب نمى گذارند اینها، اینها را بیرون کنید از مناطق خودتان ، آنوقت ببینید چه خواهد شد در اینجا و همینطور سایر مناطق ، شما هم که هر کدامتان برنامه هاى خارجى دارید، مسائل ایران را درست آنطورى که هست بگوئید، مطالبى که آنها در روزنامه هایشان مى نویسند، مطالبى که آنها در رادیوهایشان مى گویند بفهمانید به مردم خارج که اینها دروغ دارند مى گویند، اینها همان عمال ساواکى سابق یا از اجانب هستند، از ابرقدرت ها هستند که مى خواهند که مملکت ما به همان حال باشد و اینها همه چیز آن را ببرند، از این جهت اینطور تبلیغات را مى کند.

انشااللّه خداوند همه تان را تایید کند و مؤید و موفق باشید.

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 23

تاریخ : 29/7/58

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى خانواده هاى شهداى سردشت

همه انسان ها رفتنى هستند، چه بهتر که در راه خدا فدا شوند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من به همه شهدائى که در راه اسلام جان خودشان را فدا کردند، سلام مى فرستم و از خداى تبارک و تعالى براى همه رحمت و آمرزش از خدا طلب مى کنم و به همه بازماندگان آنها تسلیت عرض مى کنم و من شریکم در غم همه و من خدمتگزار به همه هستم و دعاگو.

البته مصیبت براى بازماندگان زیاد است ، لکن چون در راه خداست و شما خودتان را با صاحب شرع ، با ولى اعظم ، با رسول اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) در بین آنها خودتان را وارد کردید، آنها هم عزیزان خودشان را در راه اسلام داده اند و شما هم عزیزان خودتان را داده اید و خواهرها هم همین طور. و آن چیزى که آسان مى کند مصیبت ها را، این است که همه انسان ها رفتنى هستند و همه ماها رفتنى هستیم و چه بهتر که در راه خدا فدا بشویم و فدا شدند آنهائى که رفتند به جوار رحمت خدا.

با وحدت کلمه و قدرت ایمان ، بدون توجه به تبلیغات دشمنان به پیش بروید

و من امیدوارم که این نهضت تا اینجا که آمده است و با همت جوان هاى برومند ما و با همت ملت بزرگ ما به اینجا رسیده است ، از این به بعد هم با همت آنها، این راه را طى بکنیم و انشااللّه اسلام به آنطورى که هست ، به آن مترقى که هست در ایران تحقق پیدا بکند. مى دانید که دشمن هاى اسلام الان به دست و پا افتاده اند که نگذارند اسلام تحقق پیدا بکند. در کردستان آنهمه غائله را درست کردند و اینها دشمن هاى اسلامند که آنجا غائله هارا درست کرده اند و عزیزان ما را کشته اند و در عین حال در نوشته هایشان نسبت مى دهند به جمهورى اسلامى که جمهورى اسلامى اینها را کشته است و کردستان را مى خواهد قتل عام مثلا بکند.

اینها تبلیغاتى است که بر ضد جمهورى اسلامى مى شود و برادرهاى ما نباید گوش کنند به این تبلیغات و باید همانطورى که با قدرتمندى پیش رفته اند، از این به بعد هم با همان قدرت ، قدرت ایمان ، قدرت اسلام ، با وحدت کلمه ، همه با هم انشااللّه با وحدت کلمه ، با وحدت اسلام این راه را طى بکنیم . از این حرف هائى که اینها مى زنند و از این دست و پائى که الان اینها مى زنند هیچ وحشتى نیست ، هیچ کارى اینها نمى توانند انجام بدهند. البته یک شلوغ کارى هائى مى کنند، یک زحمت هائى تولید

ص: 24

مى کنند، لکن آنها مى خواهند باز رژیم سابق را یا شبیه او را برگردانند و این آرزوئى است که به گور خواهند برد.

من از خداى تبارک و تعالى سلامت همه شما را خواستارم و رحمت براى شهدا و سعادت و عافیت و اجر براى شما از خداوند تبارک و تعالى مى خواهم و من خدمتگزار همه تان هستم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 25

تاریخ : 30/7/58

بیانات امام خمینى در جمع علماى غرب تهران

هدف اصلى مخالفت ها و توطئه هاى دشمنان ، از بین بردن اسلام است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من باید از آقایان تشکر کنم که تشریف آورده اند و از نزدیک _ یک _ با هم ملاقات مى کنیم و مسائلى که داریم طرح مى کنیم ، شما فرمودید و ما هم بعضى عرائض را عرض مى کنیم .

من مى دانم که شما آقایان و سایر اهل علم همیشه از اول ، از اول نهضت تا حالا در این نهضت شرکت داشتید و مردم را شماها واداشتید به عمل و از این به بعد هم امید به شماست و امیدوارم که از این به بعد هم موفق باشید براى خدمت به اسلام . چیزى که الان هست ، تشکلى که اهل باطل دارند باهم پیدا مى کنند. کسانى که سابق با هم متفرق بودند و در این مدت ها کنار بودند، دخالت نداشتند در این نهضت ، نشسته بودند کنار منتظر فرصت بودند و حالا فرصت به دستشان آمده است ، قلم هایشان آزاد شده است و گفتارشان آزاد شده است ، مجالسشان آزاد شده است . متفرقات اهل باطل با هم دارند مجتمع مى شوند و مجتمعات اهل حق دارند خداى نخواسته از هم متفرق مى شوند.

ما باید آن اشخاصى که ، گروه هائى که در مسیر اسلام نیستند، در مسیر نهضت اسلامى نیستند، در مسیر ملت نیستند، آنها را از مقالاتشان ، از گفتارشان ، از کردارشان بشناسیم و شما که بحمداللّه زمام امت اسلام در دستتان هست ، روحانیون که زمامدار امور اسلامى هستند، وفادار به نهضت هستند، متعهد هستند، آنها را به مردم ، مردم را توجه بدهند به این تشکل ها، تشکل هائى که مشغولند شیاطین و مجالس درست مى کنند و حرف ها مى زنند اینها از یک مطلب مى ترسند و آن اسلام است . مخالفین ما از اسلام مى ترسند. هر چه وابسته به اسلام است ، اینها اگر از آنها انتقاد مى کنند، آن نقطه اصلى که آنها مى خواهند حمله کنند خود اسلام است . همانطورى که در زمان این پدر و پسر خبیث ، از اسلام چون خارجى ها مى ترسیدند، اینها را وادار کردند که با اسلام مخالفت کنند، لکن در پوشش اینکه با روحانیت مخالفت کنند، با منبر مخالفت کنند، با محراب مخالفت کنند، مجالس را قدغن کنند. در این پوشش ها، اسلام نقطه نظر بود، براى اینکه آنها از شما اگر بترسند، براى اینکه شما کارمند اسلام هستید، شما طرفدار اسلام هستید. از این جهت مخالفتشان با شما مخالفت با اسلام است . تشکلات آنها الان همان نحوى که در سابق بوده است و آنها با قلدرى عمل مى کردند، حالا اینها با تشکل و با قلم هاى زهر آگین و صحبت هاى انحرافى مشغول شده اند. آنها سابق با سر نیزه اهل علم را،

ص: 26

اهل تقوا را، مومنین را مى کوبیدند، با سر نیزه مجالس وعظ و خطابه را، مجالس عزادارى بر شهدا را مى کوبیدند، اینها با قلم . قلم اینها همان سر نیزه سابق است ، آن سرنیزه به صورت قلم در آمده ساواک به منزله ، به صورت یک گروه هاى دیگر در آمده و مقصد همان مقصد است . باید بیدار بشود ملت ما.

به صورت هاى مختلف با اسلام مخالفت مى کنند، در مجلس خبرگان به مجرد اینکه صحبت ولایت فقیه شد، شروع کردند به مخالفت حتى در آخر، در این اخیرا، در همین دو روز سه روز پیش از این ، در یکى از مجالسشان این منحرفین (اینهائى که از اسلام هیچ اطلاعى ندارند، اینهایى که مخالف با اسلام هستند) در مجلسشان گفتند که این مجلس خبرگان باید منحل بشود و دیگران هم دست زدند براى آن تظاهر کردند. اینها از مجلس خبرگان مى ترسند براى اینکه مجلس خبرگان مى خواهند ولایت فقیه را اثبات کنند، مجلس خبرگان مى خواهند تصویب کنند آن چیزى را که خداى تبارک و تعالى فرموده است و اینها از او مى ترسند. اینها خیال مى کنند که اگر چنانچه ولایت فقیه پیش بیاید، قضیه قلدرى پیش مى آید و دیکتاتورى پیش مى آید، در صورتى که در اسلام این حرف ها نیست . خیر، اینها حرف مى زنند، اینکه مى گویند که دیکتاتورى پیش مى آید، نه این است که ندانند اینطور نیست ، لکن اینها از اسلام متنفرند. اینها باید بفهمند این را که تا این محراب و منبر هست و تا این خطابه خوان ها و این اسلام و مسلمین و این بازار اسلام و این جوانان مسلمان هستند، نمى توانند کارى بکنند. اینها باید بفهمند این را که در خدمت رژیم سابق یا در خدمت ارباب هاى رژیم سابق دارند کار مى کنند، اگر فهمیده هستند، از روى فهم مى کنند، خائن هستند و اگر چنانچه از روى بى اطلاعى و جهالت هست ، جاهل هستند.

ولایت فقیه همان ولایت رسول اللّه است

قضیه ولایت فقیه یک چیزى نیست که مجلس خبرگان ایجاد کرده باشد. ولایت فقیه یک چیزى است که خداى تبارک و تعالى درست کرده است ، همان ولایت رسول اللّه است و اینها از ولایت رسول اللّه هم مى ترسند. شما بدانید که اگر امام زمان سلام اللّه علیه حالا بیاید، باز این قلم ها مخالفند با او و آنها هم بدانند که قلم هاى آنها نمى تواند مسیر ملت ما را منحرف کنند. آنها باید بفهمند اینکه ملت ما بیدار شده است و مسائلى که شما طرح مى کنید ملت مى فهمد، متوجه مى شود، دست و پا نزنید، خودتان را به ملت ملحق کنید، بیائید در آغوش ملت . قلم هاى شما از تفنگ هاى آن دموکرات ها به اسلام بیشتر ضرر دارد. نطق هاى شما به اسلام ضررش بیشتر از آن توپ هائى است که آنها به جوانان ما مى بندند و تفنگ هائى که آنها مى بندند، ضررش به اسلام بیشتر است براى اینکه آنجا دشمن معلوم است و شما به صورت هاى مخفى به میدان مى آیید. قلم هاى شما از سر نیزه هاى رضاخان بدتر است براى اسلام و شما مضرتر هستید از رضاشاه و محمدرضا براى اسلام براى اینکه آنها معلوم بود مخالف هستند و مردم مى شناختند آنها را مخالفت مى کردند با آنها، مقاومت مى کردند. شما در پوشش اسلام ، در پوشش طرفدارى از خلق مسلمان بر خلاف اسلام دارید عمل مى کنید. ملت شما را

ص: 27

مى شناسد و شما نمى توانید این نهضتى را که به دست ملت بپا شده است و این نهضتى را که با خون جوان هاى ما و با آنهمه زجر و با آنهمه زحمت و با آنهمه کارهائى که انجام دادند آنها و مقاومت کردند اینها، این نهضت را به اینجا رساندند، شما نمى توانید، کوچکتر از آن هستید که این نهضت را منحرف کنید، بیخود کوشش نکنید. اگر همه ملت مجتمع شدند که ما نمى خواهیم مجلس خبرگان را، خوب آنها گفته اند، خودشان هم مى توانند برگردند، اما شما چکاره هستید؟ شما چند نفر آدم که یکى تان مى گوید و باقى تان هم دست مى زند. اینها همان هائى است که در زمان رضاخان هم ، در زمان محمدرضا هم یکى مى گفت و باقى دست مى زدند، شماها نمى توانید در مقابل ملت بایستید، شما راى نداشتید، هیچ یک از شما وارد نشده است در این مجلس خبرگان ، اگر وارد شده هم ، یکى دو تاى منحرف وارد شده است که کارى از او نمى آید، از این جهت است که شما وحشت تان برداشته است . مگر شما نمى توانید که مجلس خبرگانى که ملت با آن آرأ زیاد این مجلس را درست کرده ، با یک کلمه اى که شما مى گوئید (ما مى گوئیم که منحل باشد) مگر با این حرف ها شما مى توانید، مگر شما قابل آدم هستید. (اگر چنانچه ولایت فقیه بشود، دیگر همه قدرت ها دست فقیه مى آید) پس بنابراین عزا باید بگیرید.

اینها اگر همه قدرت ها دست رئیس جمهور مثلا کذایى بیاید، هیچ حرفى ندارند، همه قدرت ها دست رئیس جمهور باشد. اگر همه قدرت ها دست یک نخست وزیر مثلا منحرفى بیاید، آن هم حرفى به آن ندارند، اما اگر قدرت ، نه آن قدرتى که قدرت شیطانى است ، اینکه نظارت بر امور مملکت است که مبادا معوج بشود، باز هم با راى ملت ، باز هم راى ملت است که آن اشخاص را یا آن هیات هائى را که مثلا مى خواهند درست بکنند، با راى ملت درست مى شود، با اکثریت . شماها در اقلیت هستید، نشسته اید آنجا با قلم مى خواهید حکومت کنید بر اکثریت . شماها قلدر هستید، او با سر نیزه حکومت مى کرد، شما با قلم خواهید حکومت کنید و سر نیزه او شکست ، قلم شما هم مى شکند. بیدار باشید آقایان و بیدار باشند ملت ما که این منحرف ها در کنار نشسته اند و با هم دارند مجتمع مى شوند و مى خواهند ملت ما را منحرف کنند و نهضت ما را اینها خیال دارند سرکوب کنند ولکن بدانید که نمى توانند و همه آنها با تمام طوائفشان یک عده معدودند که در قضیه رفراندوم معلوم شد چى هستند. مردم همان مردمند، بیخود اینها زحمت به خودشان ندهند. ملت همان ملت است ، بازار همان بازار است ، دانشگاه همان دانشگاه است ، مدارس علمى همان مدارس علمى است ، خطبأ ما همان خطبا هستند، علمأ بلاد ما همان علمأ بلاد هستند، هیچ تزلزلى در آنها حاصل نشده است . گمان نکنید که این حرف هاى شما تزلزل ، بلکه تصمیم را زیادتر مى کند، قوت مى دهد به اینهائى که براى اسلام مى خواهند کار بکنند. هر چه شما قدم بر خلاف اسلام بردارید، این جمعیت مصمم تر مى شود. بیخود آبروى خودتان را نبرید. بیخود هى مقاله ننویسید، بیخود هى صحبت نکنید، زحمت به خودتان ندهید، ملت همان ملت است و راه هم همان راه است و دارند مى روند.

ص: 28

ولایت فقیه ضد دیکتاتورى است ، نه دیکتاتورى

شما از ولایت فقیه نترسید، فقیه نمى خواهد به مردم زورگوئى کند. اگر یک فقیهى بخواهد زورگوئى کند، این فقیه دیگر ولایت ندارد. اسلام است ، در اسلام قانون حکومت مى کند. پیغمبر اکرم هم تابع قانون بود تابع قانون الهى ، توانست تخلف بکند. خداى تبارک و تعالى مى فرماید که اگر چنانچه یک چیزى بر خلاف آن چیزى که من مى گویم تو بگوئى من ترا اخذ مى کنم و وتینت را قطع مى کنم ، به پیغمبر مى فرماید. اگر پیغمبر یک شخص دیکتاتور بود و یک شخصى بود که از او مى ترسیدند که مبادا یک وقت همه قدرت ها که دست او آمد دیکتاتورى بکند، اگر او شخص دیکتاتور بود، آنوقت فقیه هم مى تواند باشد. اگر امیرالمومنین سلام اللّه علیه یک آدم دیکتاتورى بود، آنوقت فقیه هم مى تواند دیکتاتور باشد. دیکتاتورى در کار نیست ، مى خواهیم جلوى دیکتاتور را بگیریم . ولایت فقیه ولایت بر امور است که نگذارد این امور از مجارى خودش بیرون برود، نظارت کند بر مجلس ، بر رئیس جمهور که مبادا یک پاى خطائى بردارد، نظارت کند بر نخست وزیر که مبادا یک کار خطائى بکند، نظارت کند بر همه دستگاه ها، بر ارتش که مبادا یک کار خلافى بکند. جلو دیکتاتورى را ما مى خواهیم بگیریم ، نمى خواهیم دیکتاتورى باشد، مى خواهیم ضد دیکتاتورى باشد، ولایت فقیه ضد دیکتاتورى است نه دیکتاتورى . چرا اینقدر به دست و پا افتاده اید و همه تان خودتان را پریشان مى کنید بیخود؟ هر چه هم پریشان بشوید و هر چه هم بنویسید، کارى از شما نمى آید. من صلاحتان را مى بینم که دست بردارید از این حرف ها و از این توطئه ها و از این غلط کارى ها. برگردید به دامن همین ملت ، همانطورى که توصیه به دموکرات ها کردم به شما هم مى کنم و شما و آنها را مثل هم مى دانم منتها شما ضررتان بیشتر از آنهاست .

من توصیه مى کنم به شماها اینقدر اجتماع نکنید و اینقدر حرف نزنید. هر روزى یک چیزى درست کنید و هر روز یک کاغذ بنویسید و هر روز یک نشریه اى بدهید، نه ، اینها غلط است ، اینها اسباب این مى شود که نهضت ما خداى نخواسته اگر (اگر، والا شما کوچکتر از آن هستید) اگر این نهضت خداى نخواسته به ثمر نرسد، تمام شماها، آنهایى که البته پیوسته به خارجى ها هستند و پیوسته به رژیم هستند، آنها در صف بالا مى نشینند و باز پارک ها و باز بساط را درست مى کنند، اما ملت ما چه مى شود حالش ؟ این ملت ضعیفى که دو هزار و پانصد سال زیر یوغ آنها بوده که شما برایشان مرثیه خوانى مى کنید و پنجاه سال زیر یوغ این پدر و پسر، پنجاه و چند سال زیر یوغ این پدر و پسر بودند که شما حالا دارید طرفدارى از آنها مى کنید، منتها با صورت و طرفدارى از تزشان مى کنید، طرفدارى از مقصدشان مى کنید، این ملت ما حالش چه مى شود؟ این مملکت ما حالش چه مى شود؟ این اسلام حالش چه مى شود؟ شما دارید کمک مى کنید به دشمن هاى کشور ما، به دشمن هاى ملت ما و خودتان یا ملتفت نیستید یا از روى التفات مى کنید، بعضى تان از روى التفات است ، بعضى تان هم التفات ندارید به مساله . اینقدر هیاهو درست نکنید.

هر چند روزى که یک اجتماعى مى شود یکى مى ایستد صحبت مى کند، یا نوار مى گوید و هر چه

ص: 29

مى گوید همه اش خلاف واقع ، مى گویند که فلانى را اصلا هیچ کسى ملاقات نمى کند. این فلانى که از صبح (من را مى گویند) که از صبح که بیدار مى شوم تا ظهر اینهمه جمعیت که شما بیرونش را مى بینید، آن حیاطش را مى بینید، اینجایش را مى بینید و حالا هم شما همه مجتمع هستید، قبلا این طایفه اى که علیل بودند، بودند پیش من و قبلش هم یک عده اى ، بعد هم یک عده اى تا ظهر هم همین طور، مى گویند ایشان ، کسى با او ملاقات نمى کند. مقصود اینها این است که نگذارند یک نضجى پیدا کند این ، مایوس کنند مردم را. (خیر هیچ راهى دیگر، راهى بر فلانى نیست ) حتى دیشب از قرارى که گفتند، یکى از گویندگان که البته سوء نیت ندارد، لکن سوء ادراک دارد، یکى از گوینده ها در مسجد امام گفته است که فلانى را هیچ اصلش نمى شود دیگر ملاقات کرد. الان ، الان من ملاقات با شما ندارم ؟! و قبل از این هم نداشتم ؟! و بعد از این هم ندارم ؟! _ عرض مى کنم _ ملاقات هیچ ما نداریم ؟! با مردم هم همین مى گویند که فلانى را نمى گذارند با او ملاقات کنند. آن آقایى که هر روزى که فرصت پیدا کند، صحبت مى کند، آن هم همین طور دنبال اینکه فقط یک راه ، یک کانال هست براى فلانى ، یک چند نفرى هستند که همان ها مى توانند، اما سایر مردم اصلش راهى ندارند. این جمعیت ، مردم نیستند؟! و این اطاق که هر ساعت پر مى شود از جمعیت ، از زن ، از مرد و همه طوائف مختلف ، اینها همه اش موهومات است ؟! واقعیت ندارد؟! این فرمایشات آنها صحیح است که یک مطلب است . اینها مى خواهند که مردم را بترسانند، تضعیف کنند از آن طرف من را تضعیف کنند و روحانیت را تضعیف کنند، از آن طرف مردم را تضعیف کنند. مردم را نمى توانند تضعیف کنند، مردم همان مردم هستند من هم تضعیفم اشکالى ندارد و من چهار روز دیگر مى میرم و همه شما هستید و همه شما پیش مى برید، این حرف نیست .

در هر صورت بیدار بشوید آقایان ، توجه داشته باشید دشمن ها در صدد هستند و قلم ها در صدد هستند، قدم ها در صدد هستند، زبان ها در صدد هستند، اغفال مى خواهند بکنند مردم را، ملت را، بیدار باشید و گول اینها را نخورید و توجه به مسائل بکنید، مسائل را درست حل بکنید.

نقش مجالس سوگوارى و گریه بر شهید در زنده نگه داشتن قیام کربلا و حفظ اسلام

و اما قضیه اى که آقا فرمودند راجع به منبر و راجع به محراب ، این را من باز هم گفته ام (اگر سانسور نشود، و اگر سانسور بشود، ممکن است من یک کار دیگر بکنم ) اسلام را تا حالائى که شما مى بینید، اینجا ما نشسته ایم ، سیدالشهدا زنده نگه داشته است . سیدالشهدا سلام اللّه علیه تمام این چیز خودشان را، همه جوانان خودش را، همه مال و منال ، هر چه بود، هر چه داشت (مال و منال که نداشت )، هر چه داشت ، جوان داشت ، اصحاب داشت ، در راه خدا داد و براى تقویت اسلام ، مخالفت با ظلم ، قیام کرد، مخالف با امپراطورى آن روز که از امپراطورى هاى اینجا زیادتر بود، قیام کرد در مقابل او با یک عده قلیل و با این عده قلیل در عین حالى که شهید شد غلبه کرد، غلبه کرد بر این دستگاه ظلم و شکست داد آنها را.

ص: 30

ما که دنبال او هستیم و مجالس عزا از آن وقت به امر حضرت صادق سلام اللّه علیه و به سفارش ائمه هدى علیهم السلام ، ما بپا مى کنیم این مجالس عزا را، ما همان مساله را داریم مى گوییم ، مقابل ظلم است ، مقابل ظلم ستمکاران ، ما زنده نگه داشتیم ، خطباى ما زنده نگه داشتند قضیه کربلا را و زنده نگه داشتند قضیه مقابله یک دسته (یک دسته کوچک اما با ایمان بزرگ ) در مقابل یک رژیم طاغوتى بزرگ . گریه کردن بر شهید، نگه داشتن ، زنده نگه داشتن نهضت است . اینکه در روایت هست که کسى که گریه بکند یا بگریاند یا به صورت گریه دار خودش را بکند، این جزایش بهشت است ، این براى این است که حتى آنى که با صورت گریه دار خودش را چیز مى کند، صورتش را یک حال حزن به خودش مى دهد و صورت گریه دار به خودش مى دهد، این نهضت را دارد حفظ مى کند، این نهضت امام حسین سلام اللّه علیه را حفظ مى کند. ملت ما را این مجالس حفظ کرده . بیخود نبود که رضاخان ، مامورین ساواک رضاخان ، تمام مجالس عزا را قدغن کردند، این همین طورى نبود. رضاخان همچو نبود که اصل مخالف با این مسائل بشود. رضاخان مامور بود، مامور بود به اینکه آنهائى که کارشناس بودند، آنهائى که ملتفت بودند مسائل را، دشمن هاى ما که مطالعه کرده بودند در حال ملت ها و مطالعه کرده بودند در حال ملت شیعه ، مى دیدند آنها که تا این مجالس هست و تا این نوحه سرائى هاى بر مظلوم هست و تا آن افشاگرى ظالم هست ، نمى توانند برسند به مقاصد خودشان . زمان رضاخان قدغن کردند به طورى که تمام مجالس در ایران قدغن شد، کارهاى خودشان را انجام دادند، دست اهل منبر را، دست علما را بستند و نگذاشتند که اینها تبلیغات خودشان را بکنند و آنها تبلیغات را از آن طرف شروع کردند و ما را به عقب راندند و تمام مخازن ما را به چپاول بردند. در زمان محمدرضا هم به همین معنا منتها با فرم دیگر، به فرم دیگر، نه با آنطور سر نیزه به یک جور دیگر این طایفه را مى خواستند کنار بگذارند، حالا هم همان ها، منتها جوان هاى ما را بازى مى دهند، همان مساله است ، همان مساله زمان رضاخان است که مجالس را او قدغن کرد.

حالا یک دسته اى آمدند مى گویند که نه ، دیگر روضه نخوانید. نمى فهمند اینها که روضه یعنى چه ، اینها ماهیت این عزادارى را نمى دانند چیست . نمى دانند که این نهضت امام حسین آمده تا اینجا، تا این نهضت را درست کرده ، این تابع ، این یک شعاعى است از آن نهضت ، نمى دانند که گریه کردن بر عزاى امام حسین ، زنده نگه داشتن همین معنا که یک جمعیت کمى در مقابل یک امپراطورى بزرگ ایستاد. دستور است این ، دستور عمل امام حسین سلام اللّه علیه ، دستور است براى همه : (کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا) دستور است به اینکه هر روز و در هر جا باید همان نهضت را ادامه بدهید، همان برنامه را. امام حسین با عده کم همه چیزش را فداى اسلام کرد، مقابل یک امپراطورى بزرگ ایستاد و (نه ) گفت . هر روز باید در هر جا این (نه ) محفوظ بماند و این مجالسى که هست ، مجالسى است که دنبال همین است که این (نه ) را محفوظ بدارد. بچه ها و جوان هاى ما خیال نکنند که مساله ، مساله ملت گریه است ، این را دیگران القأ کردند به شماها که بگوئید ملت گریه . آنها از همین گریه ها مى ترسند براى اینکه گریه اى است که گریه بر مظلوم است ،

ص: 31

فریاد مقابل ظالم است ، دسته هائى که بیرون مى آیند، مقابل ظالم هستند، قیام کرده اند. اینها را باید حفظ کنید، اینها شعائر مذهبى ماست که باید حفظ بشود، اینها یک شعائر سیاسى است که باید حفظ بشود. بازیتان ندهند این قلمفرساها، بازیتان ندهند این اشخاصى که با اسمأ مختلفه و با مرام هاى انحرافى مى خواهند همه چیز را از دستتان بگیرند و اینها مى بینند که این مجالس ، مجالس روضه ، ذکر مصائب مظلوم و ذکر جنایات ظالم در هر عصرى مقابل ظالم قرار مى دهد. اینها ملتفت نیستند که اینها خدمت دارند مى کنند به این کشور، خدمت دارند مى کنند به اسلام ، توجه ندارند جوان هاى ما. بازى این بزرگ ها را نخورید، اینها خیانتکارند، اینهایى که تزریق مى کنند به شما ملت گریه ، ملت گریه ، اینها خیانت مى کنند. بزرگ هایشان و ارباب هایشان از این گریه ها مى ترسند، دلیلش این است که رضاخان آمد همه اینها را برد از بین و مامور بود. دلیلش این است که رضاخان آخرش که رفت ، انگلستان در رادیوى دهلى اعلام کرد که ما این را آوردیم ، حالا هم بردیم ، راست هم مى گفتند. آورده بودند براى سرکوب کردن اسلام و یکى از راه هایش همین بود که این مجالس را از دست شما بگیرند. جوان هاى ما خیال نکنند که دارند یک خدمتى مى کنند مى روند توى مجلس ، اگر صحبت عزا بشود، مى گویند نه ، این را نگو، غلط است این حرف ، باید این را بگوید، باید این ظلم ها را بگوید تا مردم بفهمند که چه گذشته آن وقت و باید هر روز این کار بشود، این جنبه سیاسى دارد، جنبه اجتماعى دارد.

قلمفرسائى مغرضین بر علیه روحانیت ، این طلیعه داران آزادى

بازى نخورید از این حرف هاى نامربوطى که مى زنند و از هر طرف حمله کرده اند به اینکه اسلام را از بین ببرند و از هر طرف حمله کرده اند به اینکه این نهضت را از بین ببرند، گاهى روحانیتش را از بین مى برند، گاهى چه . این روحانیون بودند که شما را آزاد کردند، حالا قلم هایتان را به ضد روحانیون قلمفرسائى مى کنید؟! شما کجا بودید آنوقتى که روحانیون حبس مى رفتند؟ آنوقتى که پاى روحانى ما را اره کردند. شما کجا بودید؟ آنوقتى که با روغن پاى روحانى ما را سوزاندند، شما کجا بودید؟ حالا سر درآوردید و حرف مى زنید و _ نمى دانم _ به ولایت فقیه اشکال مى کنید؟ _ نمى دانم _ مجلس را مى خواهید منحل بکنید؟ مگر شما قدرت این را دارید؟ توى دهنتان مى زنم من . دست بردارید از این حرف ها، از این مزخرفات ، وارد بشوید در جرگه اسلام ، وارد بشوید در جرگه مسلمین بگذارید که این مملکت سر و سامان پیدا بکند. او در کردستان ، دموکرات در کردستان خلاف مى کند، آقایان در تهران . بس است دیگر، کفایت کرد.

خداوند همه شمارا انشأاللّه موید و منصور و نهضت را به پیش ببرید. از هیچ چیز نترسید، هیچ خوف به خودتان راه ندهید. تا اتکال به خدا دارید، تا اسلام را سرمشق خودتان قراردهید، کسى نمى تواند به شما تعدى کند. خداوند همه تان را انشأاللّه حفظ کند. موفق باشید.

ص: 32

تاریخ : 1/8/58

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از اهالى مسجد ارباب تهران

این آقایان روشنفکر که حالا در اقلیت واقع شده اند، مى خواهند بگویند راى اکثریت میزان نیست

بسم اللّه الرحمن الرحیم

انسان باید به تدریج تجربه پیدا کند. ما قبل از انقلاب نمى دانستیم که بعد از انقلاب چه خواهد شد، تجربه نداشتیم . حالا که انقلاب شده است مى بینیم که یکى از ثمرات انقلاب هرج و مرج شده است ، هر کس هر چه دلش مى خواهد مى گوید، هر کس هر عملى را که مى خواهد انجام مى دهد و ابدا در فکر این نیستند که آیا این حرفى که مى زنند در مسیر ملت است ، آنکه ملت خواسته بود و راى مثبت به او داد یعنى راى اکثریت قاطع که تمام مخالفین وقتى یک طرف شدند و ملت هم یک طرف ، صد، صدى نود و هشت ملت راى داشتند و دو، تمام مخالفین ، و ملت ما با فریاد و با راى ، راى به جمهورى اسلامى داد. جمهورى که ملت ما مى خواهد این است که محتواى این جمهورى احکام اسلام باشد و تمام مملکت روى احکام اسلام اداره بشود و آنچه که خداى تبارک و تعالى فرموده است به وسیله پیغمبر اکرم و به ما رسیده است به وسیله ائمه اطهار، آنها تحقق پیدا بکند. حالا که راى مردم دادند و تمام کارها با نظر مردم انجام گرفته است ، مى بینیم که گروه هاى مختلفى پیدا شده اند و هر کس هر جور دلش مى خواهد صحبت مى کند، وقتى هم که از آنها سوال بکنند، برهانش این است که انقلاب شده است و چون انقلاب شده است دیگر باید همه انقلابى باشند و معنى انقلابى این است که دیگر موازین ندارد و میزان عقلى ، میزان انسانى و میزان اسلامى در کار نیست . نطق ها مى شود، کاغذها نوشته مى شود، قلم ها به کار افتاده است در گوشه و کنار کشور و هر کس هر چه به نظرش مى آید مى نویسد و مى خواهد تحمیل کند به یک ملت سى و چند میلیونى . همین آقایانى که فریاد مى زنند که باید دموکراسى باشد، باید آزادى باشد، همین آقایان مى نشینند دور هم و یک چیزى پیش خودشان مى گویند و مى خواهند تحمیل کنند به یک ملت سى و چند میلیونى . مثلا مجلس خبرگان با اکثریت ملت رفته است و مشغول کار است حالا مى بینیم که یک دسته چند نفرى دور هم جمع مى شوند و مى گویند مجلس خبرگان باید منحل بشود.

من نمى دانم که این آقایان (باید منحل بشود) چکاره اند که مى گویند باید منحل بشود. براى چه منحل بشود؟ براى اینکه این آقایان اهل علم هستند؟! براى اینکه آقایان به اسلام عقیده دارند و احکام

ص: 33

اسلام را دارند جمع مى کنند؟! چون گفتند که ولایت فقیه باید باشد و نظارت فقیه باید باشد؟! اینها از نظارت فقیه در امور مى ترسند، مى گویند قدرتمند مى شود فقیه ، وقتى قدرتمند شد هرج و مرج مى شود و _ عرض مى کنم که _ از آن مسائل که مى گویند، لکن مضایقه ندارند که مثلا یک قدرتى دست نخست وزیر باشد، یک قدرتى دست رئیس جمهور باشد لکن معمم نباشد، غربى باشد، هر چه مى خواهد باشد. منطق تقریبا به حسب واقع این ، لکن صورت یک صورت دیگر است . ما مى گوئیم که شما مى توانید که ، یک اقلیت ده نفر، صد نفر، هزار نفرى مى تواند که حالا بگوید ملت راى داده است به جمهورى اسلامى ، لکن باید جمهورى باشد، نه اسلامى ؟ این (باید) یعنى چه ؟ (باید این کار بشود)، این (باید)، این صد نفر، هزار نفر چکاره اند که در مقابل یک ملت (باید) مى گویند؟ مجلس خبرگان را مردم تعیین کردند، تهران بیش از دو میلیون به مرحوم آقاى طالقانى راى دادند، بیش از دو میلیون به آقاى منتظرى راى دادند، قریب دو میلیون به دیگران راى دادند یک میلیون و چقدر به دیگران راى دادند، اکثریت آوردند، در شهرهاى دیگر اکثریت آوردند، اکثریت قاطع آوردند و دیگران در اقلیت بودند، حالا که در اقلیت واقع شدند، این آقایان روشنفکر و این آقایانى که ادعاى دموکراسى مى کنند، حالا که در اقلیت واقع شدند، مى خواهند که بگویند نه ، راى اکثریت میزان نیست ، باید منحل بشود.

من مى پرسم از این آقایان که چرا باید منحل بشود، چه شده است ؟ چطور شما (باید) مى گوئید؟ شمائى که مدعى این هستید که باید آزادى باشد، شما مى گوئید راى آزاد ندادند مردم ؟! شما مى گوئید که مردم آزاد نبودند در راى و راى درست ندادند؟!

فرض این است که از اول شما این مطلب را نگفتید آن وقتى که مردم راى دادند و همه مردم هم دیدند که راى آزاد مردم دادند اینها خیال مى کنند که اگر مجلس منحل بشود، مجلس دیگر نمى خواهیم یا دوباره از سر باید انتخاب بشود. اگر صد مرتبه انتخابات بشود مردم علمایشان را انتخاب مى کنند صد مرتبه ، اگر صد مرتبه انحلال پیدا کند مجلس و دوباره مردم چیز باشند، مردم اشخاصى که متدینند و اشخاصى که شناخته شده اند و اشخاصى که _ عرض مى کنم که _ غربزده نیستند و اشخاصى که توجه به اسلام دارند، اینها را تعیین مى کنند. شما باورتان بیاید که اینطور نیست که شما خیال مى کنید که اگر چنانچه منحل بشود، اولا انحلال نمى شود، کسى حق ندارد، خود ملت حق دارند، و ثانیا اگر منحل بشود یک وقت بگوئید که خوب ، ما قانون دیگر نمى خواهیم ، بس است ، خوب ، شما حق یک همچو چیزى ندارید. یک وقت مى گوئید که قانون مى خواهیم ، قانون هم ملت باید تعیین کند. مجلس موسسان باشد. ملت متدینین را، علمایشان را، متدینین شان را تعیین مى کند. و کلاهم ، وکلأ دارالشورا هم باشد، باز همین طور است . شماها باید عزا بگیرید براى اینکه نه در مجلس خیلى راه دارید و نه در مجلس موسسان خیلى راه دارید و نه در جاهاى دیگر راه دارید و علتش این است که یک ملتى است فریاد زده است که ما اسلام را مى خواهیم و دنبال این است که اسلام را به دست بیاورد، وقتى دنبال این است که اسلام را به دست بیاورد، صد دفعه هم که شما آن را به هم بزنید (با اینکه نمى توانید به هم بزنید) صد دفعه هم که آن را به هم بزنید باز مردم مى گویند همان اسلام . بله ، مى توانید شما تبلیغ کنید که

ص: 34

یک وقتى مردم از اسلام برگردند، همه ملت برگردند آنوقت دست شما مى افتد، اما مادامى که مردم فریاد مى زنند که ما اسلام را مى خواهیم ، هر روز هم دارند باز داد مى کنند که ما اسلام و جمهورى اسلامى را مى خواهیم ، مادامى که این مساله هست ، دیگر نمى شود این را تغییرش داد و معنا ندارد که یک اقلیتى بخواهد تحمیل کند به یک اکثریتى ، این خلاف دموکراسى است که شما به او عقیده دارید، خلاف آزادى است ، خلاف همه انسانیت است بخواهند یک عده معدودى که اقلیت هستند تحمیل کنند بر یک عده ، این همان است که زمان رضاخان هم بود که یک عده معدودى بودند و با سر نیزه تحمیل کردند بر ملت یک چیزها را، حالا سر نیزه تبدیل شده است به منطق و تبدیل شده است _ عرض مى کنم _ به قلم و تبدیل شده است به توطئه و اینها، و اینطور مى خواهند که به مردم اغفال کنند، تحمیل کنند، چیز بشود، آن هیچ نیست .

نصیحتى به مخالفین براى بازگشت به مسیر ملت و پرهیز از توطئه و هرج و مرج

من اعتقادم این است که آقایان باید فکر بکنند، آقایانى که علاقه مى گویند داریم به اسلام ، علاقه مى گویند داریم به ملت ، علاقه داریم به کشور، باید فکر بکنند، باید در همین مسیرى که این سیل دارد مى رود، خودشان را وادار کنند، اگر بخواهند برخلاف آن مسیر بروند سیل آنها را خواهد برد از بین . اینها بر همان مسیر ملت راه بروند و خیال نکنند که این ملت نمى فهمد چیزى ، نخیر، ملت بهتر از ماها مى فهمد، همانطور راه خودش را پیدا کرده و دارد مى رود و آن معنایى که شما خیال کردید که اینها تحصیل نکرده اند، تحصیل اگر کدورت در ذهن ها و در قلوب اشخاص بیاورد، معلوم نیست که آن تحصیل هائى که شما مى گوئید، یک هدایتى بکند. مردم هدایت شدند و هدایت کردند مردم را، الان هم همه مطلع هستند که چه مى خواهند بگویند. یک وقت مى گوئید نمى دانند چه مى خواهند. آخر مردم مطلعند که چه مى خواهند. اگر چنانچه ولایت فقیه را که معنایش این است که آنى که خداى تبارک و تعالى براى نظارت در امور و تعیین مراکز قدرت مشخص کرده آن عبارت از فقیه جامع الشرائط است ، اگر همین را شما به رفراندم ملت بگذارید، همان رایى که او آورد، این راى را هم خواهد آورد. مردم همین را مى خواهند، مردم آن چیزى که خدا مى خواهد، آن چیزى که پیغمبر خدا فرموده ، مى خواهند. بیخود دست و پا مى کنند، باید به مسیر ملت بیایند و اگر واقعا علاقه مندند که این مملکت یک مملکت صحیحى بشود بگذارند یک آرامشى پیدا بشود، بگذارند که یک آرامشى پیدا بشود، توطئه در اطراف نشود، توطئه در مرکز، در کردستان و در سایر جاها نشود تا یک آرامشى پیدا بشود، وقتى که این آرامش پیدا شد آنوقت همه چیز ملت به جاى خودش هست ، همه چیز ملت درست مى شود، دست اجانب کوتاه مى شود و نمى گذارند دیگر برگردند. اما الان یک دسته در تهران توطئه کنند، یک دسته در بلوچستان توطئه کنند، هر دسته در یک جائى ممکن است یک وقتى به اینطور چیزها یک نهضت خداى نخواسته شکست بخورد و اگر شکست بخورد همه چیزمان از بین خواهد رفت . همه با هم باشید، همه ملت باشید، همه دست به دست هم بدهید، همانطورى که از اول هم این نهضت را آنهائى که شرکت

ص: 35

داشتند، نهضت را رساندند تا اینجا، باز هم با هم باشید تا این نهضت انشااللّه به ثمر برسد و انشااللّه آن چیزى را که خدا و رسول خدا مى خواهد و آن چیزى را که قرآن مجید مى خواهد، این چیزها عملى بشود و این صلاح دین و دنیاى همه ملت است و صلاح همه مملکت است . و هیچ وقت خیال نکنید که دیکتاتورى در اسلام است ، یا دیکتاتورى در روحانیت است ، یا دیکتاتورى در اینطور چیزها، ابدا این حرف ها در کار نیست ، دیکتاتورى در کار نیست . شماها دیکتاتورى نکنید، ملت ما دیکتاتور نیستند، ملت ما هم دیکتاتور نیستند، علمأ ما هم دیکتاتور نیستند.

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 36

تاریخ : 1/8/58

بیانات امام خمینی در جمع دانشجویان دانشکده افسرى و فرماندهان ارتش جمهورى اسلامى

ارتش ، اساس و رکن استقلال یک کشور است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

شما مى دانید که ارتش اساس و رکن استقلال یک کشور است . اگر ارتش اصلاح بشود، استقلال کشور حفظ مى شود و اگر خداى نخواسته در ارتش یک فسادى ، یک فسادى باشد، استقلال کشور به خطر مى افتد. و مى دانید که امروز افرادى که ناصالح هستند و افراد چپ ، افراد وابسته به رژیم سابق در همه جا نفوذ دارند ولا محاله در ارتش هم هستند و اگر اینها بمانند در ارتش ، ممکن است که ریشه بکنند، ممکن است توطئه بکنند و خداى نخواسته یک وقت یک ارتش را به فساد بکشند.

با تصفیه و اصلاح ارتش ، استقلال کشور حفظ مى شود

بنابراین تصفیه ارتش از مسائل بسیار مهم است که با تصفیه ارتش حفظ استقلال کشور مى شود و شما موظفید به اینکه استقلال کشورتان را حفظ کنید و موظفید به اینکه انشااللّه تصفیه بکنید و افرادى که مى دانید که نالایق هستند، مى دانید که فاسد هستند، مى دانید که مفسده جو هستند، اینها را از خودتان ، از بین خودتان خارج کنید، تصفیه کنید، یک ارتش مستقل اسلامى _ انسانى که در خدمت کشور و در خدمت ملت و در خدمت اسلام باشد.

شما مى دانید که سابق ، بنا بر این بود که ارتش را در مقابل قرار بدهند. این نکته اش این بود که چون سران بالا خیانتکار بودند و از ملت ها مى ترسیدند، چون از ملت مى ترسیدند، علاج را این مى دیدند که باید با ملت مقابله کنند. از این جهت قواى انتظامى را و بالاتر قواى ساواک را در مقابل ملت قرار داده بودند براى ایجاد رعب . مردم وقتى که این لباس را مى دیدند به وحشت مى افتادند، وقتى اسم ساواک را مى شنیدند وحشت مى کردند. اگر یک مشکلى براى کشور پیش مى آمد، اگر دامن نمى زدند به آن ، (به آن مشکل ) لکن همراهى نمى کردند، بى تفاوت بودند براى اینکه مى دیدند که اینها مقابل هم هستند، تربیت اینطور شده است که تمام قواى انتظامى و دولتى در مقابل ملت باشند.

بحمداللّه آن طرز فکر رفت و به جاى او طرز فکر دیگر آمد و حالا مهم است این مطلب که شماها حفظ کنید این معنا را که با ملت پیوندتان پیوند برادرى باشد، آنطورى نباشد که از شما بترسند، اینطور باشد که شما را با آغوش باز بپذیرند. الان مى بینید که هر جا که شما بروید، مردم به شما اظهار

ص: 37

بشاشت مى کنند، شعار مى دهند براى شما، در صورتى که سابق فرار مى کردند. این را نباید حفظ کرد، چنانچه در بین خودتان (که من افسر ارشد هستم ، من افسر هستم ) دیگران به دیگران ظلم بکنند، خداى نخواسته این طرز نباشد. همه مراتب باید محفوظ باشد، اطاعت باید بشود اما برادرى هم باید باشد، اطاعت فرزندى از پدر باشد. شما با زیردستان خودتان خوشرفتارى کنید و آنها احساس کنند که شما مسائل آنها را مى خواهید، آنها را دوست دارید، آنها از خود شما هستند، پیوند شما هستند. وقتى اینطور شد، یک ارتش ، ارتشى اسلامى مى شود. ملت هم با ارتش اسلام دوست است ، رفیق است ، پشتیبان است . و همه با هم برادر باشید و همه با هم در خدمت اسلام و در خدمت کشورتان و امیدوارم که دیگر آن مسائل سابق و چپاول سابق ، آن زورگوئى هاى سابق برنگردد، همه با هم برادرانه زندگى کنیم و همه با هم برادرانه حفظ کشورمان بکنیم . من دعاگوى همه تان هستم ، خدمتگزار همه هستم خداوند همه تان را انشأاللّه حفظ کند.

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 38

تاریخ : 2/8/58

بیانات امام خمینى در جمع کارمندان شهردارى قائم شهر (شاهى سابق )

هیچ یک از این خرابى ها از نهضت نیست

بسم اللّه الرحمن الرحیم

همانطور که تذکر دادید، ملت ایران وارث یک مملکتى است که پنجاه و چند سال در زیر فشار و صدماتى از داخل و خارج بوده است و یک مملکت خرابه تحویل دادند و رفتند. هم خزانه هاى اینجا را خالى کردند و هم شهرها و دهات و همه جا را به فساد کشاندند و هم با اسم تمدن بزرگ خرابکارى کردند و الان که آنها رفتند، یک کشور به هم ریخته در هر جهت و خرابه ، نه اقتصاد سالم دارد و نه جهات دیگرش سالم است و مردم در فقر و فاقه فرو رفته اند و همه این فقر و فاقه ها و نابسامانى ها ارثى است که به شماها رسیده است و هیچ یک از این خرابى ها از نهضت نیست ، از آنهاست ، حتى در وقتى هم که نهضت شد و انقلاب شد، خرابى ها را نسبت به مردم آنها کردند. و یک مملکت به ظلم کشیده دو هزار و پانصد سال و به خراب کشیده و ظلم کشیده پنجاه سال که ما شاهد آن بودیم ، نمى شود با یک ماه ، دو ماه ، یک سال ، دو سال تعمیرش کرد. لکن مردم ایران ، مثل یک سى و پنج میلیون جمعیت محبوس که در حبس را باز کردند و ریختند بیرون و از آن حبس که بیرون آمدند ناراحتى هاى ایام حبس را هم در بیرون دارند.

الان ناراحتى هایى که این ناراحتى ها هم همان ارث رژیم سابق است ، یعنى اشخاصى که پنجاه سال تحت فشار بودند، اختناق بوده است ، الان یکدفعه خودشان را آزاد مى بینند، ناراحت بودند حالا خودشان را مى بینند آزادند، حالا که آزادند فکر این معنا را نمى کنند که از این حبس که بیرون آمدند، خودش یک نعمت بسیار بزرگى بود که محتاج به تشکر است از خداى تبارک و تعالى که ما را از یک همچو قید و بندى ، از همچو زجرى خلاص کرده ، لکن به جاى اینکه تشکر کنند، به جاى اینکه همراهى کنند، همه دست به هم بدهند براى تعمیر این خرابه ، مع الاسف یک دسته اى کارشکنى مى کنند، یک دسته اى باور. دستجاتى از منحرفین ، از اشخاصى که آنها هم باز مانده ، باقیمانده رژیم سابقند و طرفداران او و مى خواهند نگذارند این مملکت سر و سامان پیدا بکند، بین مردمى که از حبس بیرون آمدند مى افتند و مردم هم عقده هاى حبس را دارند و عقده هاى پنجاه و چند ساله در آنها هست ، مى افتند بین آنها آن عقده هایى که مردم از رژیم سابق برایشان باقى مانده است ، اینها به حساب دولت حالا و رژیم حالا و نهضت مى آورند و مع الاسف بسیارى از جوان هاى پاک ما باورشان مى آید، کمک به آنها مى کنند.

ص: 39

تکلیف بر ملت در تلاش جهت نیل به خودکفائى و استقلال با استفاده از ذخائر خداداد

ملت ما باید بدانند که یک نعمتى خداى تبارک و تعالى به او اعطا کرد که همه دنیا الان نظر دارند و با اعجاب به آن نگاه مى کنند. خداى تبارک و تعالى یک نظر عنایتى به این ملت فرمود که این سد بزرگ شیطانى را که همه قدرت ها با او موافق بودند شکسته شد و شکستند و ملت ما با قدرت ایمان این سد را شکستند و کسانى که آنها را غارت مى کردند و همه اموالشان را به غارت مى بردند و خرابى کردند و بدتر از آن نیروهاى انسانى را نمى گذاشتند رشد بکنند، اینها رفتند، حالا ملت فکر نمى کند که دزدها رفتند و چپاولگرها بیرون رفتند. الان یک چیزى است که مال خودتان است مثل اینکه هر کسى موظف است به حسب وجدان خودش که عائله خودش را خدمت به او بکند و اداره بکند، الان به حسب وجدان ، ما همه موظفیم که یک مملکتى که از حلقوم دیگران بیرون آوردیم و مال خودمان شده است ، خودمان خدمت به آن بکنیم ، نرویم کنار بنشینیم بگوئیم که شما از چنگال دیگران بیرون آوردید، خودتان درستش بکنید، نمى شود. این دیگر همچو چیزى است . شماها بیرون آوردید، ملت بیرون آورده . همین ملتى که یک همچو نهضتى کرد و یک همچو پیروزى برایش حاصل شد، باید این مملکت را خود ملت اداره بکند، هر کس به هر اندازه اى که مى تواند، البته یک قشر نمى تواند، دو قشر نمى تواند، روحاینت نمى تواند، دولت نمى تواند _ عرض مى کنم که _ کارگر تنها نمى تواند، صنعتگر تنها نمى تواند، لکن هر کدام یک گوشه آن را باید بگیرند. هر کس در هر کارى که مشغول است ، آن کار را خوب انجام بدهد.

اینهمه خرابى ها که هست و اینهمه گرفتارى هائى که هست الان براى ملت شما که مع الاسف گنج ها زیر پایشان بود و خودشان گرسنگى مى خوردند، ذخیره ها زیر پایشان بود خودشان نشسته بودند گرسنگى مى خوردند و اینطور برنامه بود، حالا که این مملکت مال خودتان شده است ، حالا باید کوشش بکنید، خصوصا در امر زراعت باید کوشش بکنند، سستى به خرج ندهند، اگر بخواهند سستى به خرج بدهند در امر کشت و زرع و اینها، باز ما این پیوستگى که به آمریکا و سایر جاها داشتیم ، این پیوستگى را باز هم باید ادامه بدهیم . وقتى یک مملکتى مال خودتان شد، یک مملکتى که قابل است ، یک مملکتى است که همه چیزش خوب است ، غنى است مملکت ما، منتها دست خائن ها افتاده بود، حالا که دست خودتان افتاده ، کشاورزى این مملکت که باید علاوه بر اینکه اداره خود مملکت را بکند، صادرات هم داشته باشد، نباید به یک روزى بیفتد که باز دست ما طرف آمریکا دراز باشد به اینکه گندم بده ، جو بده _ نمى دانم _ چه بده و اگر یک روز نخواهند بدهند، ما گرسنه بمانیم . باید خود کفا بشویم ، ما باید بیدار بشویم ، باید خدمت کنیم به این مملکت . خدمت به این است که کشاورزها در زمین هایى که دستشان است زرع بکنند، کشت بکنند، آبیارى بکنند و همت به خرج بدهند و این معنى را هم باید تذکر بدهم که غصب نباید بکنند مال مردم را. اینکه بعضى ها گفتند که نخیر هر کس هر چه دستش آمد بکارد، خیر، باید زمین ها روى موازین شرعى روى موازین الهى ، مالکینى که دارد، آنها کشت و زرع بکنند و کسانى که متکفل کشت و زرع هستند، روى موازین کشت و زرع بکنند، مسامحه نکنند در این مطلب تا

ص: 40

بلکه انشااللّه در ظرف یکى دو سال ، دو سه سال دیگر ما خودمان لااقل خودکفا بشویم و بتوانیم خودمان سرپا بایستیم .

اگر ما مسامحه بکنیم و وابسته به خارج باشیم ، این وابستگى اقتصادى به خارج قهرا وابستگى سیاسى مى آورد، قهرا وابستگى اجتماعى مى آورد و ما همان اسیرها خواهیم بود که بود و به ما همان ها حکومت خواهند کرد که کردند. ما باید از این جهت اقتصادى فارغ بشویم ، یعنى دستمان پیش دیگران دراز نباشد که بده به من ، که هر وقت جلو آن را بخواهد بگیرد ما فلج بشویم . باید ما خودمان و این مواد غذایى که لازم داریم که مواد اولیه اى است که هر مملکتى احتیاج به آن دارد، این مواد اولیه مان را به دست بیاوریم و تغذیه مان با خودمان باشد و این به این است که کشاورزها در سرتاسر ایران الان که پائیز است ، کشت هاى پائیزى را بکنند، وقتى که بهار شد، کشت هاى بهارى را بکنند و همه دست به هم بدهند و دولت هم کمک بکند و مى کند کمک و باید کمک بکند. با کمک دولت و کمک خودتان و مردم دیگر هم به آنها کمک بکنند. این یک مساله حیاتى است براى مملکت ما که به هم زدند همه کشاورزیش را و از بین بردند. حالا بخواهیم ادامه حیات داشته باشیم باید احیائش بکنیم . احیائش به این است که همه با هم دست به هم بدهند و اداره بکنند مملکت شان را و همین طور در هر شهرى که این شهردارى ها و اینها هستند و این شوراى شهر هست کمک کنند مردم به آنها، نمى توانند. الان امروز همین اهالى شوراى شهر قم آقایان آمده بودند اینجا و اظهار مى کردند که اینقدر خرابى هست که ما نمى توانیم بدون اینکه یک کمک هایى باشد از طرف دولت ، از طرف مردم ، از همه اطراف باشد، نمى توانیم ما اداره بکنیم اینجا را. خرابى ها زیاد است ، اشکالات زیاد است ، فقر زیاد است . این باید در هر شهرى اهالى شهر کمک بکنند. اینها بندگان خدایند که گرفتار هستند. خداى تبارک و تعالى عنایت دارد به بندگان خودش . این مستمندها، فقیرها عیال خدا هستند، اداره باید اینها بشوند، فقرا را خداى تبارک و تعالى امر کرده است که اداره شان باید بکنیم ، یک دسته غنى بنشینند کنار و اینها، بیچاره ها به فقر بگذرانند. من پیشتر به این کارخانه دارها و این متمکنین که گاهى مى آمدند اینجا و بعضى شان هم مى خواستند من را اغفال بکنند، به آنها گفتم آقا این نمى شود که همان مسائل زمان طاغوت حالا هم اجرا بشود. یک دسته آن بالاها بنشینند و مرفه و هر چه بخواهند هرزگى بکنند، یک دسته هم این زاغه نشین هاى تهرانى که همه تان مى بینید و در شهرهاى خودتان هم هست امثالش ، این نمى شود، این عملى نیست . من اخطار کردم ، این یک خطرى براى مردم هست . اگر خداى نخواسته جمهورى اسلامى نتواند جبران کند این مسائل اقتصادى را که اول مرتبه زندگى مردم است و مردم مایوس بشوند از جمهورى اسلامى و مایوس بشوند از اینکه اسلام هم براى آنها بتواند در اینجا کارى انجام بدهد، اگر در این محیط یک انفجار حاصل بشود، دیگر نه من و نه شما و نه هیچ کس ، نه روحانیت و نه اسلام نمى تواند جلویش را بگیرد. انفجار اگر در زمان طاغوت حاصل مى شد، ماها مى توانستیم با نصیحت ، با موعظه ، با امر، مهارش کنیم ، اما اگر انفجار در متن اسلام حاصل بشود، مردم با یاس از جمهورى اسلامى منفجر بشوند، دیگر قابل مهار نیست . این ثروتمندها بفهمند این مطلب را که اگر خداى

ص: 41

نخواسته یک وقت یک انفجارى که نشود مهارش کرد در یک ملتى پیدا بشود، همه این بزرگ ها و همه این ثروتمندها و اینها تر و خشک با هم خواهند سوخت . فکر بکنند، بنشینند براى این ملت فکر بکنند، هى ننشینند آن کنار و خودشان هر طورى بخواهند عمل بکنند و هر طورى بخواهند زندگى بکنند و تماشا کنند این زاغه نشین ها و تماشا کنند این مردمى که نمى شود اسمش را گذاشت . این زندگى است که اینها مى کنند؟ زندگى است که من وقتى نگاه مى کنم حیوانات هم بهتر از اینها زندگى مى کنند، حیوانات را هم در این تلویزیون نشان مى دهند، خیلى خوب در این جنگل هایى که دارند زندگى مى کنند، خیلى هم خوب زندگى مى کنند. و در ضمن جهاد سازندگى که هست ، خانه هایى که مردم در آنها زندگى مى کنند، آنها را هم نشان مى دهند خیلى زندگى آنها بهتر از اینهاست ، یعنى اصلا طرف نسبت نیست . چرا باید اینطور باشد؟ باید همه دست به هم بدهند. ملت ، دولت ، ثروتمندها، کارخانه دارها، همه اینها دست به هم بدهند و این مشکله را حلش بکنند. اگر این مشکله حل نشود و خداى نخواسته یک انفجارى در متن اسلام ، در متن جمهورى اسلام پیدا بشود، این دیگر قابل مهار نیست ، هیچ کس نمى تواند جلویش را بگیرد. قبل از اینکه یک همچو مسائلى پیش بیاید و خصوصا که خوب ، دشمن هاى اسلام و دشمن هاى مسلمین و دشمن هاى کشور اسلامى هم از خارج و داخل مشغول شدند به _ عرض مى کنم _ توطئه کردن .

محاکمه شاه و استرداد اموال به یغما رفته از طریق وى

و اخیرا هم که شاه رفته آمریکا و پذیرفتند او را منتها به اسم اینکه سرطان دارد و انشااللّه صحیح باشد این ، منتها دیروز که آقاى یزدى اینجا بودند و گفتند که یک همچو کارى شده است و ما هم شرایطى کردیم ، لکن بردند او را به اسم اینکه در مریضخانه باید بخوابد و دیگر هم قابل علاج نیست . من به ایشان گفتم که خوب ، پس پول هاى ما چه مى شود، خوب ، او بمیرد، پول هاى ما چه مى شود؟ ایشان گفتند که باید در محاکمه اینجا پرونده ها جمع بشوند و در محاکم اینجا محکمه تشکیل بشود و تعیین بشود، این پرونده هایشان رسیدگى بشود تا آن پرونده ها را در خارج که ببریم دادگسترى هاى آنجا رسیدگى مى کنند و آنوقت ممکن است که ما به دست بیاوریم و بنابراین است که پرونده ها را اشخاصى که اطلاع بر آن دارند، هر کس اطلاع دارد، هر بنگاهى که اطلاع دارد، وزارتخانه ها که اطلاع دارند، اینها را جمع بکنند و دادگاه جمع آورى بکنند و بعد هم به توسط وکلائى که در آنجا قرار مى دهند این رسیدگى بشود که نرود از بین . مرحوم مدرس خدا رحمتش کند یک وقتى که رضاخان رفته بود و در یک جایى در یک سفرى و برگشته بود، ایشان گفته بود که من به شما دعا کردم ، تعجب کرده بود که خوب ، ایشان دشمن سر سخت من است چطور به من دعا کرده ؟ گفته بود نکته اش این است که اگر تو در این سفر از بین مى رفتى پول هاى ما از بین مى رفت ، ما براى حفظ پول هایمان به تو دعا کردم . حالا ما دعا نمى کنیم به این ، اما انشأاللّه امیدواریم که نتوانند. این پول ها را و این ثروتى را که اینها بردند، یک چیز کوچکى نیست . دیشب این آقا مى گفت که پول ، پولى که مال

ص: 42

خود این شخص است پول یک سال نفت است ، یک سال نفت ، الان در بعضى از این بانک هاى خارجى پول شخصى این است که خودش شخصا گذاشته است که میلیاردها دلار است . در هر صورت ، اینها خراب کردند اینجا را و خوردند و بردند، نه خود او تنها، اقشار دیگرى که اطراف او بودند.

اعمال رسواى جاسوسان به اصطلاح فدائى خلق

الان هم اینها که هستند و فدایى خلق ، فداى خلق و با فدایى خلق ، خلق را به باد فنا دارند مى دهند و خرمن ها را آتش مى زنند و کارخانه ها را از کار باز مى دارند و همه خرابکارى ها را دارند مى کنند و جاسوسى شان هم ثابت است و ارتباطشان هم با _ عرض مى کنم که _ با صهیونیسم و اینها ثابت است ، اینها الان افتاده اند بین مردم و به اسم اینکه ما فداى شما هستیم ، ما چه ، فداى اینها هستند لکن خرمنشان را آتش مى زنند!! فدائى اینها هستند، لکن در کردستان آنقدر آدم مى کشند و الان هم در کردستان مشغول همین فتنه گرى هستند!! فدائى هاى اینطورى هستند.

ضرورت همکارى مردم در اداره مملکت بر حسب وظیفه الهى

در هر صورت مملکت باید با دست خود مردم ، با دست خود اشخاص اداره بشود و شهرها باید به توسط خودتان اداره بشود، به توسط خودتان آباد بشود. ننشینید کنار بگوئید که شوراى شهر درست شد و برویم کنار. شوراى شهر خودش کارى نمى تواند، چند نفر آدمى است که مثل سایر دیگران ضعیف است و نمى تواند کارى بکند. تا همه با هم نباشند، همه با هم دست به هم ندهند، نمى شود این کارها انجام بگیرد. و این وظیفه انسانى ماست ، وظیفه الهى ماست که کمک کنیم همه به هم ، معاونت کنیم همه با هم تا بلکه انشأاللّه کارها اصلاح بشود. خداوند همه شما را موفق و مؤید کند.

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 43

تاریخ : 2/8/58

بیانات امام خمینی در جمع افسران فارغ التحصیل

افسران ارشد با زیردستان خود همان کنند که پیغمبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) مى فرمود

بسم اللّه الرحمن الرحیم

آقایان توجه دارند که انتقال پیدا کردند از ارتش طاغوتى به ارتش الهى . توجه دارند که رژیم تبهکار سلطنتى مبدل شد به رژیم جمهورى اسلامى که عدل در او سرلوحه تمام برنامه هاست . توجه دارند که حالا که ارتش اسلامى است وظائفشان با آن وقت که ارتش ، ارتش طاغوتى بود فرق دارد. همانطورى که موظفند سلسله مراتب را حفظ کنند، بزرگترها، صاحب منصب ها و افسرهاى ارشد موظفند که با سایر طبقات به طور سلامت و به طور اسلامیت رفتار بکنند و گمان نکنند سربازان که حالا که انقلاب شد ما باید اطاعت نکنیم . اسلام اطاعت فقیه را واجب دانسته است و من امر مى کنم به شما که اطاعت کنید از مافوق هاى خود و حفظ نظام را بکنید و من سفارش مى کنم به افسرهاى ارشد و دیگر افسرها که مراعات اسلامى خودشان را بکنند و با زیر دستان همان کنند که پیغمبر اسلام با زیردستان مى فرمود و امیر المومنین سلام اللّه علیه .

توجه به اسلام ، ضامن استقلال مملکت

الان شما در آغوش اسلام هستید و برادر با همه مسلمین و همه در آغوش اسلام هستیم و باید وظائف اسلامى را عمل کنیم ، همچو نباشد که فقط اسم جمهورى اسلامى باشد، اسم ارتش اسلام باشد، ولى معنا و محتوا آنطور نباشد. برادرها! اگر بخواهید استقلال مملکت خودتان را حفظ کنید و اگر بخواهید از تحت یوغ ابرقدرت ها تا آخر خارج بشوید به اسلام توجه کنید و به احکام اسلام سر فرود آورید. اسلام براى شما و براى ما و براى ملت ما تمام آزادى ها و استقلال را فراهم مى کند و در سایه اسلام ما مى توانیم مملکت خودمان را حفظ کنیم . شما دیدید که ملت ما با نداشتن ابزار جنگى ، لکن داشتن ایمان بر تمام ابرقدرت ها که پشتیبانى مى کردند از رژیم سابق غلبه کردند و این نبود جز اتکال به اسلام و اتکال به قرآن کریم .

اکنون که لشکر اسلام هستید، در خدمت اسلام باشید

و من امیدوارم که شما برنامه تان ، برنامه اسلامى باشد، در زندگانى شخصى در زندگانى نظامى ،

ص: 44

در برخورد با ملت . برخوردهاى سابق ، برخوردهاى دشمنى بود، ملت ما با ارتش آشتى نداشت ، براى اینکه آنها را وادار مى کردند به اینکه به ملت ظلم کنند و ملت هم وادار مى شد به اینکه به آنها پشت کند. لکن اکنون که شما لشگر اسلام هستید، ارتش اسلام هستید، ملت پشتیبان شماست و شما هم باید پشتیبان ملت باشید. مرزهاى خودتان را باید حفظ کنید، مرزدارى کنید. باید نظم را حفظ کنید، سلسله مراتب باید حفظ بشود و تمام شما در خدمت اسلام و همه ما در خدمت اسلام و من در خدمت همه شما. سلام بر همه شما و درود الهى بر همه ملت .

ص: 45

تاریخ : 3/8/58

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از پرسنل پایگاه نیروى هوائى آذربایجان شرقى

با حفظ وحدت و اتکال به اسلام نهضت را پیش ببرید

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من از شما تشکر مى کنم که از نزدیک آمدید با هم ملاقات کنیم ، ملاقات برادرانه و ذکر گرفتارى هائى که داریم ، البته مطمئن باشید که گرفتارى ها یک انگیزه اساسى که جلوى این نهضت را بگیرد ندارد. آن نهضتى که نهضت ملتى که ابرقدرت ها را از پا درآورد و به عقب کشاند نمى شود که با شرارت بعضى اشرار و بعضى باقیمانده هاى رژیم سابق یا دست نشانده هاى امریکا و صهیونیسم بتوانند بر این نهضت غلبه کنند. غلبه با شماست . شما همانطور که با کمک ملت و وارد شدن در صف ملت بر مشکلات بزرگ غلبه کردید، انشأاللّه از این به بعد هم با حفظ وحدت خودتان و با اتکال به اسلام و احکام اسلام این مقصد را به پیش خواهید برد و من امیدوارم که یک مملکت اسلامى که در هر جا شما بروید اسلام را ببنید و هر جا قدم رسول اللّه را ببینید و همه مان با هم در هر جاى مملکت برویم رفاه ملت را ببینیم و عظمت مملکت را، عظمت کشورهاى اسلامى را ببینیم ، انشأاللّه امید است متحقق شود. خداى تبارک و تعالى با شماست .

تکلیف اقشار ملت در رفع و بازسازى خرابى ها و عقب ماندگى هاى حاصل از رژیم شاهنشاهى

البته تکلیف هائى است ، الان بر ما و شما و همه ملت هست . ما الان در بین راه هستیم سد بزرگ را شکستیم ، لکن فسادهائى که آنها به جا گذاشتند و گرفتارى هائى که آنها به جا گذاشتند بازمانده است . خرابى ها مانده است ، آشفتگى ها مانده است ، عقب ماندگى ها مانده است ، ما وارث یک مملکتى هستیم که در پنجاه و چند سال تحت فشار امریکا و انگلستان و سایر ممالک ابرقدرت بوده است و به صورت خرابه اى در آمده است که همه چیزش عقب مانده است و بالاتر از همه نیروى انسانیش عقب مانده است ، نگذاشتند که رشد بکند، نیروى انسانى را نگذاشتند که اسلام آن کارهائى را که مى خواهد بکند، از این جهت ما یک مملکتى هستیم که جنگزده هستیم ، مملکتى هستیم که پنجاه سال فساد در آن بوده است ، فسادزده هستیم و باید با همت همه قشرها این فسادها از بین برود و همه با هم دست به هم بدهیم و این بار را به محل خودش برسانید و این نهضت را ثمر بخش کنید. و تکلیف همه ما

ص: 46

این است که همه در هر محلى که هستیم به تکلیف خودشان عمل بکنند، تکالیف شخصى ، تکالیف اجتماعى و تکالیف سیاسى ، شما که در ارتش هستید (و امیدوارم که نیروى شما هر روز بیشتر بشود) شما در آنجا مشغول باشید براى اصلاح امور.

نیروهاى نظامى باید اسلامى شوند

ارتش اساس یک مملکت است ، حافظ یک مملکت است و اگر ارتش ، اسلامى و فکرش اسلامى بشود، مملکت را به کمال مطلوب مى رساند. شما حافظ حدود کشور هستید و کسى که حافظ حدود کشور اسلامى است باید خودش هم اسلامى باشد. باید در پادگان هاى شما اسلام حکومت کند، باید شما اسلامى باشید. باید تمام نیروهائى که هست ، چه نیروهاى نظامى و چه نیروهاى دیگر، همه باید اسلامى بشوند. جمهورى اسلامى باید محتوایش تحقق پیدا بکند و اگر محتوا تحقق پیدا بکند، دیگر دست همه اجانب از شما کوتاه است .

از تشبثات و تبلیغات ضد انقلابیون نهراسید

توجه داشته باشید این قدرتى که داشتید حفظ بکنید، وحدت کلمه را حفظ بکنید، با هم باشید، همه گرفتارى هایى که بعد از هر انقلاب است ، خیلى به نظر نیاورید. بعد از هر انقلاب البته گرفتارى هاى زیادى است خصوصا یک انقلابى که وارث یک مملکتى است که پنجاه سال کوبیدند آن مملکت را و همه چیزش را از بین بردند. شما وارث یک همچو مملکتى هستید. بعد از هر انقلابى یک بیمارى در ملت ها پیدا مى شود و بحمداللّه این انقلاب ما از همه انقلاب هائى که تاکنون اتفاق افتاده است پاکتر و صافتر و باید این را انقلاب سفید اسمش را گذاشت و من امیدوارم که چون انقلاب اسلامى بوده است و براى اسلام بوده است و با فریاد اللّه اکبر این انقلاب به پیروزى رسید، خداى تبارک و تعالى با ما باشد و انشأاللّه هست و خداى تبارک و تعالى پشتیبان شما و پشتیبان ما پشتیبان ملت هاى اسلامى ، پشتیبان ملت ایران باشد و همه با هم به پیش بروید و گرفتارى ها را انشأاللّه رفع کنید قدرتمند باشید. هیچ از این حرف هائى که زده مى شود، از این قلمفرسائى هائى که مى شود و از این چیزهائى که در مثلا بعض مکتوبات گفته مى شود که ایران حالا شلوغ شده و چطور است ، خصوصا چیزهاى خارجى هیچ از اینها نترسید، هیچ خبرى نیست . قدرت دست خودتان است و مملکت هم دست خودتان است . این چهار نفر و چند نفرى هم که مفسده مى کنند، اینها هم به قبرستان فرستاده مى شوند. شما انشأاللّه باقى هستید و باقى بمانید انشأاللّه .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 47

تاریخ : 3/8/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضاى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى شهرستان بابل

آشوب ضدانقلابیون سدى براى انجام اقدامات عمرانى در کشور

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من این چیزهائى که شما خواندید، نه اینکه دفعه اول بوده که مى شنوم ، ما از اول که این انقلاب بحمداللّه به آن پیروزى نسبى رسید و سى و پنج میلیون جمعیت از حبس ها بیرون آمدند و بیرون ریختند، و بعد از آنى که از آن جهت هجمه اى بیرون آمدند، به فکر خودشان افتادند و توجه شان از نهضت کم شد و به فکر گرفتارى ها افتادند، تقریبا هر روز چندین مرتبه یا در کاغذها مى خوانید یا در صحبت ها مى شنوید. نه این است که ما غافل باشیم از این مسائل ، این مسائل معلوم است و شما مى دانید که اقلا حالا ما وقتى صرفنظر از دو هزار و پانصد سال بکنیم ، در این پنجاه و چند سال برنامه این بوده است که وضعیت ایران _ آشوب _ به آشوب بکشند، به تباهى بکشند، یعنى همه چیز ما را از بین ببرند. کشاورزى را که خود شما مطلع بر آن هستید مى بینید که چه به روزش آوردند به اسم اصلاحات و همه چیز را، همه جا را عقب مانده نگه داشتند که الان که از هر جا که مى آیند مى گویند، هر گروهى که مى آیند مى گویند که اینجائى که ما هستیم از همه جا بدتر است . از کردستان همین حرف را مى زنند، از بختیارى همین حرف را مى زنند، از بلوچستان همین را مى گویند، از خوزستان همین را مى گویند و این براى این است که در همه جا این حرف ها هست . این عقب افتادگى ها و نگه داشتن مردم را در فقر و فاقه و بردن ذخایر ملت و دادن به دشمن هاى اسلام به طور رایگان ، تقریبا این مساله ، مسائل را پیش آورده است و مسائل هم بیشتر از اینهاست که شما مى گوئید. شما یک مقدارش را البته گفتید، لکن مى دانید که بیشتر از اینهاست ، لکن به مملکتى که اولا جمعیت سى و پنج میلیونى یکدفعه از اختناق بیرون آمد و آزاد شده ، این تقریبا بعد از آزادى ، همه براى خودشان حق قائلند که در همه مسائل دخالت کنند و باید هم بکنند. خوب ، مسائل ، مسائل خودشان است ، لکن باید فکر این هم بکنند که آیا این مسائل که ذکر مى شود، همه اش قابل حل است به این زودى ها؟ این خانه ندارى مردم ، این فقر و فلاکت مردم ، این زاغه نشینى مردم ، این عقب ماندگى اقتصاد، این فاسد شدن رژیم ، کار کردن و _ عرض مى کنم _ کشاورزى و امثال ذلک ، اینها قابل این است که یک دولتى ، یک جمعى مثلا بتوانند این را به این زودى ها به حال اول ، یعنى نه به حال اول ، به حال صحیح برگردانند؟ این البته وقت لازم دارد. از آن طرف هم که شما مى بینید که مهلت نمى دهند به دولت ، مهلت نمى دهند به ما که بتوانیم با یک فراغى

ص: 48

فکر این مسائل را درست بکنیم ، آشوب بپا مى کنند. خوب ، در یک کردستانى که آشوب هست ، زد و خورد هست و دائما فتنه گرى هست ، مى شود در آنجا حالا اسفالت بکنند؟ در نظر بگیرند آسفالتش بکنند؟ جنگ است در یک حال جنگ نمى شود که اسفالت کرد، نمى شود که خانه سازى کرد، نمى شود که کارهاى عمرانى کرد و در یک حالى که دامن دارند مى زنند به اینکه مردم را مایوس کنند از این مسائل ، باز مردم را مى خواهند کنار بگذارند، مایوس بکنند تا اینکه آن قدرتى که مى تواند کارها را انجام بدهد و آن قدرت ملت است متشتت بشود و مایوس بشود و نتواند کار بکند، باید همه این امور را در نظر گرفت .

پوچى شایعات مفسده جویان

این مسائل که گفتید بسیاریش در دست مطالعه است که انجام بدهند. همین دیروز که بعضى از آقایان اینجا بودند، راجع به همین ، بعضى از مسائل که گفتید، با من صحبت کردند و _ عرض مى کنم که _ بناست که مطالعه کنند و عمل بکنند. شما خیال نکنید که به فکر ما نیستیم . _ ما _ مى بینید که الان همه اینجا هستند و مسائل خودشان را مى گویند و بعد از شما هم باز یک دسته دیگر هستند، بعد از آنها هم باز یک دسته دیگر هستند و ما باید بالاى پشت بام برویم با مردم تماس بگیریم ، پائین و اینجا و در عین حال مى بینید که آنهائى که مى خواهند مفسده کنند مى گویند که فلانى اصلا کسى با او ملاقات نمى کند. الان شما که اینجا هستید، آنها نشسته اند با قلم خودشان مى گویند که با فلانى کسى ملاقات نمى کند، یک کانال دارد و آن هم مثلا بعض از اهل علم هست . در صورتى که من از صبح که پا مى شوم (که شما مى دانید خوب ، من سنم هشتاد سال است ) از صبح که پا مى شوم تا ظهر که گاهى وقت ها نماز ظهرم یک قدرى هم عقب مى افتد، با مردم مختلف ، با اشخاص مختلف ، با زن ها، با مردها، با اهل علم ، با غیر اهل علم طوایف مختلف با من صحبت مى کنند و حرف هایشان را مى زنند، همانطور که شما دارید مى گویید، شما حرف هایتان را زدید. اینها که مى گویند که فلانى کسى با او ملاقات نمى کند نظرشان این است که به مردم حالى کنند که فلانى نمى تواند کار بکند براى اینکه هیچ اطلاعى از هیچ جا ندارد، براى اینکه هیچ اطلاعى از جائى ندارد نمى تواند یک کارى انجام بدهد. در صورتى که من از همه جاها مطلعم . الان مسائلى که آقا راجع به کردستان مى گفتند، من مطلع بودم ، آن مسائل را بیشترش را مطلع بودیم .

اسلام ، خطرى براى مستکبران و رباخواران

و مسائلى که الان شما چیز کردید، مسائلى است که مکرر صحبت شده است ، عرض مى کنم که در فکر هستیم و شما مطمئن باشید که اسلام براى مستضعفین است . من اشخاصى که سرمایه دارها بودند، اشخاصى که _ عرض مى کنم که _ کارخانه دارها بودند، مکرر اینجا، جمعیت شان گاهى آمدند اینجا، من با آنها صحبت کردم گفتم به اینکه نمى شود اینطور که یک دسته اى آنطور زندگى بکنند و

ص: 49

آنطور حتى براى سگ هایشان اتومبیل داشته باشند و یک دسته دیگر توى این زاغه ها باشند که هر ده نفرشان یک سوراخى ، اصلا قابل تحمل نیست . و من اعلام خطر کردم به آنها گفتم اگر خداى نخواسته یک وقت مردم ، در متن اسلام انفجار پیدا بشود، یک وقت این است که در زمان طاغوت یک چیزى واقع مى شد، خوب ، مى گفتند طاغوت است و ماها هم به آنها مى گفتیم که انشأاللّه اسلام اگر تحقق پیدا کند، کارها انشأاللّه درست مى شود و حالا هم همان معنا را مى گوییم ، یک وقت این است که در اسلام خداى نخواسته یک یاسى پیدا بشود براى خاطر اینکه ما هم نتوانیم این اشخاص فاسد را بکشیم یک قدرى پایین و این مستضعفین را یک قدرى بالا و به هم نزدیکشان بکنیم ، اگر یک انفجارى پیدا بشود با یاس از اسلام ، هیچ قدرتى نمى تواند خاموشش کند و این خطرى است براى این طبقه اى که به فکر نیستند. من به آنها نصیحت کردم ، حالا هم به همه کسانى که داراى اموال زیاد هستند نصیحت مى کنم که شما فکر بکنید، بدانید که اگر خداى نخواسته این جمعیت مایوس بشوند، انفجار در آنها پیدا بشود، همه شما، همه ما از بین خواهیم رفت . باید فکرى بنشینید بکنید خودتان ، خودتان فکر بکنید، البته آنها فکر نکنند، ما فکر مى کنیم ، اینطور نیست که ما فکر نکنیم ، ما با وجوه شرعیه ، با ولایت الهیه با آنها عمل مى کنیم . من در نجف هم که بودم ، در صحبتى که ، مصاحبه اى که از لوموند آمدند کردند گفتم به آنها که ما وضعمان چه جورى است . خودمان آنهائى که داراى کذا و کذا هستند به حساب مى کشیم و حساب هایشان را رسیدگى مى کنیم و اسلام اینطور نیست که همچو اجازه بدهد که این دسته آنطور، آن دسته آنطور، این ابدا اسلام همچو اجازه اى را نداده . اینها باید حساب هایشان کشیده بشود، اینها اصلا حساب نداشتند با اسلام ، رباخوارها باید حسابشان کشیده بشود در موقعش ، البته حالا هم مى کنند اما باید به طور صحیح بشود. در هر صورت شما متوجه باشید به اینکه ما مى دانیم این گرفتارى ها را و من مى دانم که در بعض از جاها. و اما راجع به اینکه گفتید هماهنگ نیستند این دادگاه ها، همین معنا در چند روز پیش از این ، در قم یک اجتماعى از همه اینها شد و همه را دعوت کردند و یک وضع هماهنگى را پیشنهاد کردند، و انشأاللّه این هم درست خواهد شد و ما مى دانیم که خوب بعضى از اشخاص هستند و حتى بعضى از معممین هستند که درست عمل نمى کنند و ما باید البته با تدریج آنها را اصلاح بکنیم . درست خواهد شد، مطمئن باشید.

شما بودید که با مشت خالى این دولت قوى را، این قدرت شیطانى را شکستید و به جهنم فرستادید. شما حالا از چه مى ترسید؟ از چهار تا دموکرات که ترس ندارد و چهار تا دزد. اینها دزدهائى هستند که من یادم هست ، شما شاید هیچ کدام یادتان نباشد که دزدها مى آمدند، حتى در خمین که ما بودیم ، وقتى ریختند که مى خواستند خمین را بگیرند منتها مردم جلوگیرى کردند، اینها هر روز سر گردنه ها بودند و دزدى مى کردند. ولى در یک مدتى دزدى ها همه متمرکز شد در یک جا و او در پیش رضاخان و پسرش ، همه دزدى ها را متمرکز کردند در یک جا، جلو گرفتند از سایر دزدها اما دزدى ها را خودشان کردند. حالا آنها رفتند و یک قدرى بر آنها آزادى پیدا شده و چهار تا دزد هم دزدى مى کند. از این چهار تا دزد چه کسى باید بترسد؟ هیچ کس از این چهار تا دزد نمى ترسد. اینها اصلاح مى شود،

ص: 50

درست مى شود.

برترى انقلاب ایران در مقایسه با سایر انقلابات به دلیل ماهیت اسلامى آن است

شما اگر ملاحظه کنید آن انقلاباتى که در سایر جاها و کشور پیدا شده ، انقلابات ، انقلابى که در شوروى پیدا شده است ، شصت و چند سال از آن مى گذرد الان هم نابسامان است ، الان هم در آن فساد هست . میلیون ها آدم را اینها مى کشتند در این انقلابات ، میلیون ها آدم . الان یک انقلاب هاى جزئى که واقع مى شود مى گویند _ کشتارش _ دو میلیون جمعیت کشته شده . این انقلاب ایران از باب اینکه انقلاب اسلامى بود، یک انقلابى بود که وقتى آنها که بر انقلاب تسلط پیدا کردند اعتقاد به اسلام داشتند، نمى ریختند بیخودى مردم را قتل عام بکنند، این انقلاب بهترین انقلاب هائى است که تاکنون واقع شده است . البته کشتار هم داشته است ، لکن کم بوده زیاد نبوده ، از آن طرف هم اشخاصى که در مرکز فساد بودند، اشخاصى که چندین سال مردم را به آتش کشیدند، چندین سال قتل عام کردند، اینها هم به سزاى خودشان یک مقدارى رسیدند هم فرار کردند ولیکن از همه انقلاب هائى که در عالم پیدا شده است این انقلاب اسلامى ایران براى خاطر اینکه اسلامى بوده از همه بهتر است و یک انقلاب صحیح است ، یک انقلاب اسلامى است . و لهذا بعد از انقلاب یک آزادى مطلقى به همه داده شد. شما خیال مى کنید در انقلابات دیگر آزادى مى دهند؟ آزادى به مردم نمى دادند. بعد از انقلاب تمام مطبوعات را جلویش مى گرفتند، تمام مجالس را جلویش مى گرفتند، همه دستجات را جلویش مى گرفتند، همه را به طور اختناق جلویش مى گرفتند به اسم اینکه انقلاب ، در انقلاب باید این چیزها بشود، لکن این انقلاب اسلامى جلوى هیچ طایفه اى را نگرفته ، جلوى هیچ قلمى را نگرفت . چند ماه که معلوم شد که مى خواهند توطئه کنند، توطئه گرهائى که بر ضد اسلام مى خواستند توطئه بکنند، یک چند نفرى را جلویشان را گرفتند که نه ، چه بکنید. حالا هم یک قلم هاى فاسد باز مى گویند چرا جلوى فلان مجله ، چرا فلان مجله ، نمى دانند اینها، خوب ، آن مجله ، روزنامه کذا تمام چیزش از اسرائیل بوده است . اینها مى خواهند که ، توقع این را دارند که اسرائیل هم که در اینجا مى خواهد توطئه کند نباید جلویش را گرفت ، باید آزاد کرد قلم را. قلم آزاد، قلمى است که توطئه گر نباشد. قلمى آزاد است ، روزنامه اى آزاد است که نخواهد این ملت را به عقب و به تباهى بکشد. این قلم ها همان سرنیزه سابق است که مى خواهند ملت را به تباهى بکشند اینها. البته ملت تحمل نمى کند که جوان هایشان داده ، حالا چهار نفر پشت میزنشین و بالانشین بنشینند و طرح بدهند و درست بکنند و بگویند که قلم آزاد نیست ، چه آزاد نیست . کدام قلم ها آزاد نیست ؟ قلم هاى فاسد آزاد نباید باشد. الان هم فاسدهاشان خیلى هایشان آزادند منجمله همین قلم هائى که مى گویند چرا آزاد نمى گذارید، اینها هم توطئه گر هستند.

با دل محکم و مشت گره کرده نهضت را به پیش ببرید

در هر صورت شما مطمئن باشید، با دل محکم ، با مشت گره کرده و محکم به جلو بروید و شما

ص: 51

پیروزید، اما شرط این است که آن نهضت به همان وضعى که آمد، به همان قدرتى که آمد، حفظش کنید. حالا هى نروید سراغ اینکه من چیزى ندارم ، توى اداره مثلا جاى من کمتر از کسى است . اینها چیزهاى بعد از انقلابى است یعنى یک بیمارى بعد از انقلاب . بیمارى هاى بعد از انقلاب مضر است ، آن توجه کردن به اینکه حالا، حالا من چه باید داشته باشم ، ندارم ، مثلا من باید مقامم چه باشد، نیست .

و این چیزهائى که مى بینید گفته مى شود، البته یک دسته ما مى دانیم که دسته اى هستند که زاغه نشین ها، ما مى بینیم ، متاسفیم براى آنها، متاثریم براى اینها، لکن اینطور نیست که به فکر اینها نباشند، به فکر اینها هستند، به تدریج دارد مى شود. همین الان که اینهائى که در بنیاد مستضعفین بودند، آمدند اینجا چیزهایشان نشان دادند که ما اینقدر عمل کرده ایم ، اینقدر خانه درست کرده ایم . دارد مى شود. البته سى میلیون جمعیت که بیشترشان (اگر نگوییم بسیارى شان ) بى خانمان و زندگى صحیح ندارند، یک همچو چیزى باید با تدریج درست بشود، پهلویش بگذارید اینکه اقتصاد ما را از بین بردند بکلى ، قرض ها را هم گذاشتند به دوش ملت ما و از بانک ها قرض کردند و هر چه که داشتند برداشتند بردند، همه اینهائى که شما مى بینید، فرض کنید این چیزهائى که اینها داشتند گرو بانک هاست و پول از آن گرفته اند، اینها در چند ماه قبلش معلوم مى شد که به فکر این بودند که از بین خواهند رفت ، دنبال این بودند که همه چیز را ببرند و بردند همراه خودشان .

قیام براى خدا شکست ندارد

ولى خدا با ماست و خدا با شماست و کسى که براى خدا کار مى کند، قیام براى خدا مى کند این از هیچ چیز نباید بترسد، یعنى از اینکه شکست هم بخورد نباید بترسد. این شکست نیست . ما براى خدا کار مى کنیم . سیدالشهدا هم شکست خورد اما براى خدا کار مى کرد و شکست داد، در عین حالى که در صورت شکست خورد، شکست داد شما هم انشأاللّه پیروز خواهید شد و انشأاللّه امیدواریم که آنطورى که ما مى خواهیم اسلام تحقق پیدا بکند، اسلام متحقق بشود وقتى که متحقق شد همه چیزها درست خواهد شد.

و از مجلس خبرگان گله نکنید آنها علمأ هستند، آنها در فکر همه چیز هستند، طرح دارند آنها _ خیال نکنید _ همین کسى که از مجلس خبرگان و عضو آنها بود دیروز پیش من بود، طرح دادند اینها. خیال نکنید که اینها مى خواهند مستکبرین را دوباره سر کار بیاورند، اصلا مطرح نیست این مسائل ، نه در مجلس خبرگان مطرح است و نه پیش مسلمان . یک کسى که مسلمانى فکر مى کند، مطرح است که بخواهند دوباره بساط غارتگرهاى سابق و رباخورى هاى سابق و نمى دانم سوار شدن به دوش کشاورزها و اینها و آن بساطى که خان ها براى کشاورزها درست مى کردند؟ هیچ این مطرح نیست و هیچ خوف اینها را نداشته باشید و گول اینهائى که از مجلس خبرگان هى تکذیب مى کنند، فریب نخورند، اینها همان ها هستند که مى خواهند که مجلس خبرگان نتواند کار بکند و این نهضت نتواند به نتیجه برسد و برگردد به آن حالى که خودشان مى خواهند، آن حال ، آنهائى که خوب هایشان

ص: 52

هستند یک جمهورى دموکراتیک مى خواهند منهاى اسلام ، آنهائى که وابسته هستند که همان مسائل را مى خواهند.

ولایت فقیه مجرى قانون و مخالف دیکتاتورى است

در هر صورت ، ما باید خودمان ، شما، همه ملت مان دست به دست هم بدهیم و همانى که از اول فریاد مى کردیم که آزادى ، استقلال ، جمهورى اسلامى ، همین را تعقیب کنیم . جمهورى اسلامى ، احکام ، احکام اسلام ، باید احکام ، احکام اسلام باشد. این حرف هایى که مى زنند که خیر، اگر چنانچه ولایت فقیه درست بشود دیکتاتورى مى شود، از باب اینکه اینها ولایت فقیه را نمى فهمند چیست . _ اگر ولایت _ ولایت فقیه نباید بشود، براى اینکه باید به حکومت ملت باشد. اینها ولایت فقیه را اطلاع از آن ندارند. مسائل این حرف ها نیست ، ولایت فقیه مى خواهد جلوى دیکتاتورى را بگیرد، نه اینکه مى خواهد دیکتاتورى بکند. اینها از این مى ترسند که مبادا جلو گرفته بشود. جلو دزدى ها را مى خواهد بگیرد. اگر رئیس جمهور باید با تصویب فقیه باشد، با تصویب یک نفرى که اسلام را بداند چیست ، درد براى اسلام داشته باشد، اگر درست بشود نمى گذارد این رئیس جمهور یک کار خطا بکند. اینها این را مى خواهند. اینها اگر یک رئیس جمهور غربى باشد همه اختیارات دستش بدهند هیچ مضایقه اى ندارند و اشکالى نمى کنند، اما اگر یک فقیهى که یک عمرى را براى اسلام خدمت کرده ، علاقه به اسلام دارد، با آن شرایطى که اسلام قرار داده است که نمى تواند یک کلمه تخلف بکند. اسلام دین قانون است ، قانون ، پیغمبر هم خلاف نمى توانست بکند، نمى کردند، البته نمى توانستند بکنند. خدا به پیغمبر مى گوید که اگر یک حرف خلاف بزنى رگ و تینت قطع مى کنم . حکم قانون است ، غیر از قانون الهى کسى حکومت ندارد، براى هیچ کس حکومت نیست ، نه فقیه و نه غیر فقیه ، همه تحت قانون عمل مى کنند، مجرى قانون هستند همه ، هم فقیه و هم غیر فقیه همه مجرى قانونند. فقیه ناظر بر این است که اینها اجراى قانون بکنند، خلاف نکنند، نه اینکه مى خواهد خودش یک حکومتى بکند، مى خواهد نگذارد این حکومت هائى که اگر چند روز بر آنها بگذرد برمى گردند به طاغوتى و دیکتاتورى ، مى خواهد نگذارد بشود، زحمت براى اسلام کشیده شود. خون هاى جوان هاى شما در راه اسلام رفت ، حالا ما دوباره بگذاریم که اساسى که اسلام مى خواهد درست بکند و زمان امیرالمومنین بوده و زمان رسول اللّه صلى اللّه علیه و سلم بوده ، بگذاریم اینها را براى خاطر چهار تا آدمى که دور هم جمع مى شوند و پاهایشان را روى هم مى اندازند _ عرض مى کنم _ چائى و قهوه مى خورند و قلمفرسائى مى کنند، مگر ما مى توانیم اینها را بزنیم ، مگر ما مى توانیم ؟ قدرت جائر است براى کسى ، براى یک مسلمان که تمام این خون هائى که ریخته شده هدر بدهد و اسلام را بگذاریم کنار و چیزهائى هم که ولایت فقیه (یک همچو ولایت فقیهى نداریم ) خوب شما نمى دانید، شما فقیه را اطلاع بر آن ندارید که مى گویند ولایت فقیه نداریم . ولایت فقیه از روز اول تا حالا بوده ، زمان رسول اللّه تا حالا بوده . این حرف ها چه است که مى زنند اینها، همه این اشخاص غیر مطلع بر فقه ، غیر مطلع بر مجارى

ص: 53

امور، این حرف ها را مى زنند و اذهان را مشوب مى کنند و اشخاص خیال مى کنند که هى اینها نشسته اند اینجا براى سرمایه دارها، حالا این هم یک حرفى بود که حالا _ شما _ امروز من شنیده بودم که براى سرمایه دارها. مساله این حرف ها نیست ، این مطالب تبلیغات است . هیچ ابدا دنبال این مطلب نباشید که اینها چیز بودند. اشخاص صالحند، دائما مشغول کار هستند و آنهائى که از اسلام مى ترسند البته باید به همه چیز، چیز بکنند، اشکال ، به همه چیز اشکال دارند، از آن طرف به هر فردى که پیش مى آید اشکال دارند و به هر جمعى که پیش مى آید اشکال دارند، هر که بگوید اشکال ، به او اشکال دارند. انشأاللّه خداوند همه شما را تایید کند، موفق باشید. من خدمتگزار همه شما هستم و ما انشأاللّه امیدواریم که به آن مقصدى که همه مان داریم ، مال همه است ، اسلام مال همه است ، به آن مقصد انشأاللّه برسیم .

ص: 54

تاریخ : 4/8/58

بیانات امام خمینى در میان جمعى از دبیران عضو انجمن اسلامى آذربایجان شرقى

راس همه اصلاحات ، اصلاح فرهنگ است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

آنچه که بعد از انقلاب بر شما معلمین و بر همه قشرهایى که سمت تعلیم و تربیت را دارند وظیفه است و لازم ، اینکه این مغزهائى که در طول پنجاه و چند سال حکومت جائرانه و سلطه اجانب باید بگوئیم غربزده شدند، نجات بدهید، اگر بخواهید ملت شما نجات پیدا بکند. نجات ملت در فرهنگ و در دانشگاه ها باید طرح بشود. مادامى که ما پیوستگى مغزى داریم به خارج و اجانب ، هیچ یک از این گرفتارى هایى که شمردید، نمى توانیم از زیرش فرار کنیم . راس همه اصلاحات ، اصلاح فرهنگ است و نجات جوان هاى ما از این وابستگى به غرب ، غرب بسیار چیزهاى مفیدى دارد که براى خودش نگه داشته و یک قدرى از آنها را صادر کرده است با بسیارى از جنایت ها به ممالک شرق . آن چیزى که آنها به اسم علم صادر مى کنند، به اسم فرهنگ صادر مى کنند، به اسم ترقى و تعالى صادر مى کنند آن غیر از آنى است که پیش خودشان است . آنها براى ممالک شرقى یک طور دیگرى فکر مى کنند. اگر ملاحظه کرده باشید، همین چند روز، قبل ، چند هفته قبل در یکى از روزنامه ها یا مجلات نوشته بود که فلان دواها، فلان قسم از دواها در آمریکا ممنوع است لکن براى جهان سوم صدورش مانع ندارد، اطبائى که در خارج مى روند و تحصیل مى کنند و داراى جواز مى شوند، دیپلم مى شوند و این کارهایشان را تمام مى کنند، بسیارى از آنها را اجازه اینکه در خود آن کشور طبابت کنند نمى دهند، مى گویند بروید در مملکت خودتان طبابت کنید. کیفیت تحصیلى که جوان هاى ما مى روند به آنجا تحصیل مى کنند و به خیال خودشان براى ترقى مى روند، کیفیت تحصیل صحیح نیست یعنى آنها این معنا، این چیزهائى که نفع دارد براى همه به اختیار ما نمى گذارند. اگر چنانچه یک تعلیمى هم بکنند، یک تعلیم جزئى است و باید بگوئیم تعلیم استعمارى . همه چیز ما را وابسته به خودشان در عین حال مى کنند و به ما هم چیزى نمى دهند. ما الان در همه چیز به گمان همه یک نحو وابستگى داریم که بالاتر از همه ، وابستگى افکار است . افکار جوان هاى ما، پیرمردهاى ما، تحصیلکرده هاى ما، روشنفکرهاى ما، بسیارى از این افکار وابسته به غرب است ، وابسته به آمریکاست و لهذا حتى آنهائى که سوءنیت ندارند و خیال مى کنند مى خواهند خدمت بکنند به مملکت خودشان ، از باب اینکه راه را درست نمى دانند و باورشان آمده است که ما باید همه چیز را از غرب بگیریم ، این وابستگى را دارند و این

ص: 55

وابستگى سرمنشأ همه رابستگى هاست که ما داریم . اگر ما وابستگى فرهنگى را داشته باشیم دنبالش وابستگى اقتصادى هم هست ، وابستگى اجتماعى هم هست ، سیاسى هم هست ، همه اینها هست .

مفهوم آزادى و اختناق در قاموس رژیم سابق و غربزدگان

شما معلم ها و همه اساتید، توجه کنید به این معنا که غرب به ما چیزى نمى دهد که مفید باشد. دارد چیز مفید، اما به ما نمى دهد، صادر نمى کند، آنى که _ به ما صادر _ براى ما صادر مى کند آن چیزهایى است که مملکتهاى ما را به تباهى مى کشد. آزادى صادر مى کند، اما آزادى براى اینکه هر که هر فحشائى را مى خواهد بکند آزاد است . مع الاسف اینهائى هم که در ایران هستند و آزادى طلب هستند باز وقتى که مى بینید یک چیزى که براى مملکت ما تباهى داشته است و جلویش را گرفتند آنها فریادشان در آمده است که اختناق است . اختناق این است که قلم هائى که بخواهند به نفع یک کشورى ، به نفع کشور شما، به نفع اسلام شما، به نفع ملت شما به کار برود، جلویش را بگیرد. اگر چنانچه یک چیزى که بر ضرر جامعه ما هست ، بر ضرر نهضت ما هست ، بر ضرر کشور ما هست ، توطئه در کار باشد جلویش را بگیرند این اسمش اختناق نیست ، این اسمش جلوگیرى از فساد است . این دو تا را باید، این دو مرز را از هم جدا کرد. جلوگیرى از فساد، آزاد قرار ندادن جوان ها را به اینکه در این مراکز فحشا وارد بشوند، هروئینى بشوند، تریاکى بشوند، به فحشا وارد بشوند، قمار باز بشوند و امثال ذلک ، جلوگیرى از اینها اسمش جلوگیرى از آزادى نیست و اسمش اختناق نیست ، اسمش عمل کردن به نفع خود جوان هاست . در طول این مدتى که این سلسله خبیث در ایران حکومت کردند، یک چیزهائى آزاد بودند، هر که هر کارى دلش بخواهد بکند _ که _ دخالت در امور مملکتى و دخالت در سرنوشت خود کشور نباشد، هر کارى بخواهند بکنند، دامن هم به آن مى زدند. مراکز فحشا در شهرهاى بزرگ و خصوصا در تهران از همه جا بیشتر و از مراکز صلاح بسیار بیشتر بود. مى گفتند که مشروب فروشى بیشتر از کتابفروشى است . مراکز قمار، مراکزى که مهیا مى کردند براى اینکه بچه ها را به فحشا بکشند، دخترها و پسرها را به فحشا بکشند، اینها آزاد، دامن هم به آن مى زدند، وسائل هم برایش فراهم مى کردند، تبلیغات هم از همه طرف مى کردند، از تلویزیون تبلیغ مى کردند، از رادیو تبلیغ مى کردند، از مجلات _ چیز مى کردند _ از روزنامه ها تبلیغ مى کردند. گفته هایشان اینطور بود، نطق هایشان اینطور بود، این تبلیغات آزاد بود و جوان هاى ما را فاسد کرد لکن یک قلم که بتواند یک کلمه راجع به گرفتارى هاى ملت بنویسد آزاد نبود. یک زبان که بتواند یک کلمه راجع به مقدرات مملکتش صحبت بکند آزاد نبود. یک کلمه بر خلاف آن چیزى که آنها دلشان مى خواست از کسى صادر مى شد، سرنوشتى به دست ساواک بود و به آن بساط. آنها آزادى را در یک جبهه نگه داشته بودند و فریاد هم مى زدند: (آزاد زنان و آزاد مردان ) همین ها بودند مقصودشان که اینها آزادند هر کارى که مى خواهند بکنند، به هر مرکز فحشائى مى خواهند بروند. اختناق در یک جبهه دیگر بود، براى قلم هائى که اگر مى خواست کسى یک کلمه راجع به مصالح مملکت بنویسد، راجع به مصالح اسلام بنویسد،

ص: 56

اینها آزاد نبود و اختناق بود. الان هم که ملاحظه مى کنید، بعضى از قلم ها همین جور، همین طور دارند مشق مى کنند، وقتى که یک توطئه گرى را، یک توطئه گرهائى را که فسادشان براى ملت ثابت است جلویشان را مى گیرند، فریادشان در مى آید که اى کذا و کذا! اگر جلوى یک فحشائى را بخواهند بگیرند باز هم صداى این آقایان در مى آید که آزادى نیست لکن اگر کسى بخواهد یک عملى بکند که براى کشورش مفید است ، براى آتیه کشورش مفید است ، بیمه مى کند استقلال کشور را، صدایشان در مى آید که چرا باید اینطور بشود. مى خواهند سانسور کنند. اشخاصى هستند که سانسورچى هستند با قلم هاى خودشان ، منتها زورشان نمى رسد که با عمل بروند جلو بگیرند، با قلم هاى خودشان مى خواهند سانسور کنند حتى مجلس خبرگان را مى خواهند سانسور کنند، انتقاد مى کنند، وقتى ریشه انتقاد را بررسى بکنید مى بینید که ریشه انتقاد برمى گردد به اینکه اگر این درست بشود، بر خلاف امپریالیسم است ، برخلاف مقاصد آنهاست . ریشه این است لکن در لفظ جور دیگر جلوه مى دهند. الان ما گرفتار یک همچو مسائل هستیم و جوان هاى ما هم گرفتار، این وابستگى به غرب را دارند. ما باید همه دست به دست هم بدهیم و این گرفتارى را بیرون کنیم . غرب را فراموش کنید.

روابط ما با آمریکا و شوروى ، مثل رابطه بره با گرگ است

من فکر مى کردم که اگر ما بتوانیم یک دیوارى مثل دیوار چین بین شرق و غرب بکشیم ، بین ممالک اسلامى و چه بکشیم ، دیوار زمینى و هوایى که مملکت ما از دست آنها نجات پیدا کند و حتى ترقیاتشان را هم ما عذرش را بخواهیم به نفع ما بیشتر است ، حتى آنهائى که _ به اسم _ ترقى به ما مى دهند _ به اسم _ شما ملاحظه کردید که در زمان محمدرضا، این خائن بدبخت که حالا نمى دانم آیا صحیح است که مى خواهد به جهنم برود باز توطئه است این الان در دست بررسى است ، در زمان این چقدر از ذخایر این مملکت براى خرید یک ابزارهاى جنگى که خود ایرانى ها نمى توانند استعمالش کنند چقدر ذخایر ما، بودجه این مملکت صرف شد براى خریدن اینها، چیزهائى که به درد ما نمى خورد و براى پایگاه درست کردن براى آمریکا بود. نفت ما را، ثروت ما را دادند، در مقابلش به ما چه دادند؟ به ما این معنا را دادند که پایگاه براى امریکا درست کردند. عوض پول نفتى که از ما گرفتند، نفت را از ما گرفتند عوضش یک اسلحه هائى ، یک چیزهائى که ما خودمان نتوانیم استعمال کنیم و محتاج به کارشناس باشیم و مستشار باشیم و امثال ذلک و به درد خود آنها بخورد، پایگاه ، خود آنها درست کنند در این مملکت و از پول ما براى خودشان پایگاه درست کنند. وارد کردن چیزهاى مترقى آنها اینطورى است ، براى خودشان است . شما تصور نکنید که اینها براى ما و براى صلاح ما یک قدم بردارند. هر که این را تصور بکند این جاهل است ، که اینها بخواهند ممالک شرق یک قدم رو به ترقى برود. اینها نمى خواهند. ممالک شرق باید فکر خودشان باشند، نسیان کنند غرب را و خودشان مشغول بشوند به اصلاح حالشان . اگر ما مى توانستیم که بکلى منقطع بشویم از اینها، اجازه مى داد این مسائل که بکلى منقطع بشویم از اینها، به صلاحمان بود. خیال نکنید که روابط ما با امریکا و روابط ما با _ نمى دانم _

ص: 57

شوروى و روابط ما با اینها یک چیزى است که براى ما یک صلاحى دارد. این مثل رابطه بره با گرگ است . رابطه بره با گرگ ، رابطه صلاحمندى براى بره نیست . اینها مى خواهند از ما بدوشند. اینها نمى خواهند به ما چیزى بدهند. اینها اعلام مى کنند که این دوا در آنجا قدغن است ، در شرق بفروشید. به حال ما چه فکرى مى کنند اینها؟ آن دوائى که آنجا قدغن است ، دوائى است که مضر است لابد، تا قدغن کردند، اگر مضر نباشد که قدغن نمى کنند، این باید آنجا فروش برود. آنها چه فکر مى کنند در حال شرق و در حال دنیاى سوم ؟ اینها چه فکرى مى کنند؟ اینها را چه جورى تصور مى کنند؟ همین هائى هستند که براى حقوق بشر و نمى دانم براى حتى حقوق حیوانات مجامع دارند اما همه اش این مجامع ، مجامع براى حفظ حقوق خودشان با اسم حقوق بشر، حقوق خودشان را حفظ مى کنند و حقوق ما را پایمال مى کنند. اینکه مى گویند حقوق حیوانات هم باید باشد، طرفدارى از حتى حیوانات ، یک طایفه اى مى گویند طرفدارى از حیوانات که در ویتنام هزارها مردم را در سایر شهرها هزارها، صدها میلیون مردم را به آتش مى کشند!! یک طایفه اى قضیه حقوق بشر را مى گویند که این بشر را پایمال کردند و ما مع الاسف باورمان مى آید از این مسائل و گویندگان ما از همین حقوق بشر و از همین ها پشتیبانى مى کنند. حقوق بشر را اسلام مى تواند پایه گذارى کند که سرانش مثل على ابن ابیطالب است ، نه کسانى که بشر را مى خورند و اسم حقوق بشر رویش مى گذارند. شرق باید بیدار بشود از این خوابى که او را کردند، از این غفلتى که آنها ایجاد کردند در ما باید بیدار بشویم . اگر بیدار نشویم ما طعمه آنها خواهیم بود. باید دانشگاه ها بیدار بشوند، باید از همین دبستان تا آخر دانشگاه از این افکار غربزده تهى بشوند و شرق روى پاى خودش بایستد. اگر شرق روى پاى خودش نایستد، باز وابسته باشد، وابسته فکرى عمده است ، خیال کند که همه چیزى از اوست ، تا یکى مریض مى شود به اطبأ اینجا رجوع نمى کنند فورا باید برود امریکا یا باید برود انگلستان ، نمى شود اینجا، با اینکه یک دسته از اطبأ که آمدند اینجا من گفتم که شماها، دانشگاه هاى ما چه کردند تا حالا که حالا وقتى که یک مریضى مى شود باید بروند آنجا. مى گفتند ما مى توانیم معالجه کنیم لکن مردم اینجور شدند. این افکار، افکارى است که مملکت ما را به تباهى دارد مى کشد که همه چیز ما از آنجا بیاید و همه چیز ما باید وابسته به آنجا باشد. حالا چون اتومبیل ما از آنجاست و برق ما هم نمى دانم چه و زهر مار ما از آنجاست پس باید فرهنگ ما از آنجا باشد، پس باید همه چیز ما از آنجا باشد. آقا بدانید که اینها براى ما هیچ صلاحى نمى خواهند، اینها کوشش مى کنند که ما از حیوانات پست تر باشیم ، اینها کوشش مى کنند که ما یا اشخاصى بار بیائیم غربزده ، براى آنها کار بکنیم و اگر نه بمانیم در این حال عقب افتادگى و ببرند آنها همه چیز ما را. شرق باید بیدار بشود، باید حساب خودش را از غرب جدا کند، تا آنقدر که مى تواند. اگر مى توانست باید تا آخر جدا کند، حالا که نمى شود، تا آنقدر که مى تواند باید جدا کند لااقل فرهنگش را نجات بدهد.

ص: 58

اى فدائیان خلق ! شما از کجا اسلحه آوردید؟

جوان هاى ما را نجات بدهید. دولت ها موظفند جوان هاى ما را نجات بدهند دانشگاه ها موظفند این جوان ها را نجات بدهند. مع الاسف افرادى که از خود آنها، وابسته به آنها، وابسته به امریکا و امثال اینهاست ، الان در بین دانشگاه ها موجود، در بین دانشسراها موجود، در صحراها موجود، در کردستان موجود، در بلوچستان موجود، اینها اشخاصى هستند که از آنها ارتزاق مى کنند و براى آنها خدمت مى کنند والا جوان ها پول از کجا آوردند که یک وقت بگویند به دو هزار نفر، سه هزار نفر کارمند، نفرى چقدر ما مى دهیم که کار نکنند. پولشان کجا بود؟ از کجا آمده این پول ؟ اینها که پول ندارند خودشان . اینها از آنجا دارد برایشان مى آید. این اسلحه هائى که الان در کردستان به کار مى رود از کجاست ؟ اگر اینها خودشانند، واقعا مردمى هستند که براى مملکت خودشان دارند خدمت مى کنند، اسلحه ها را باید بپرسیم از آنها که شما از کجا آوردید. اى فدائیان خلق ! شما از کجا اسلحه آوردید؟ شما وقتى کردستان فساد هست مى روید به کردستان ، حالا که کردستان مى بینید که نمى توانید عمل بکنید از قرارى که مى گویند راه افتادند راه افتادند طرف رشت و آن حدود انزلى و آنجا. اسلحه را از کجا، پول را از کجا مى آورید شما؟ جز این است که از خارج است ؟ از هر خارجى وقتى که جوان هاى ما استفاده بکنند خائنند. از هر خارجى ، پول از خارج بگیرند براى فلج کردن مملکت ، اسلحه بگیرند براى فلج کردن مملکت ، بالاترین خیانت این است . معذلک خودشان را روشنفکر و از آن طرف مردم را مى کشند، از آن طرف منتشر مى کنند که جمهورى اسلامى دارد کرد را مى کشد. جمهورى اسلامى مى خواهد کرد را نجات بدهد از دست شما، نمى خواهد که کرد را بکشد. اینها گرفتارى هاست و گرفتارى زیادتر از این است لکن من به شما مژده مى دهم که ما پیروز هستیم من به شما مژده مى دهم که این حالى که ملت ما الان پیدا کرده است و این حال بیداریى که ملت ما پیدا کرده است ، نتوانند آنها پیروز بشوند و خود شما خواهید پیروز شد. با قدرت فکر و تصمیم ، با قوه به پیش بروید که شما پیروزید.

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 59

تاریخ : 5/8/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از پاسداران سمیرم و اعضاى جهاد سازندگى اصفهان

توطئه اجانب و عمالش در تضعیف نیروهاى دفاعى کشور

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من امیدوارم که این جوان هاى برومند ما بتوانند آن خدمت شایسته اى که باید، به اسلام و کشور خودشان هست بکنند. و من امیدوارم که با نیروى اسلامى وزیر پناه اسلام بتوانیم به مشکلاتى که هست غلبه کنیم . عشایر ایران در زمان سابق یکى از پشتیبان هاى کشور بودند که به واسطه سلطه این رژیم و دستیارى اجانب اینها را یکى بعد از دیگرى تضعیف کردند. این عشایر بودند که مى توانستند در مقابل اینکه دیگران بخواهند تجاوز کنند به کشور خودشان ، جلوگیر باشند، لکن پدر این محمد رضا، رضاخان که آمد، دستور این را ظاهرا( داشت که این عشایر را تضعیف کند. البته بعضى از خان هایى که در آن وقت بودند تعدیات داشتند، لکن رضا خان از این باب تضعیف کرد آنها را بلکه شاید دستوراتى داشت که نباشند این کسانى که مى توانند از کشور خودشان دفاع کنند و نمى گذارند به دیگران تجاوز کنند، یک دستور هم این بوده است که عشایر را از بین ببرند. آنها همه قدرت هائى که احتمال مى دادند که در مقابل اجانب ایستادگى کنند، شکستند، قدرت روحانیت را شکستند، قدرت عشایر را شکستند و هر جائى که مى شد، مى توانستند، اینها را از بین بردند، اینها را از بین بردند و کوچ دادند.

از این جهت یک خیانتى به ایران کردند و حالا که دست اینها کوتاه شده است باید عشایر ایران به وظائف ملى خودشان عمل کنند. و طورى نکنند که گفته بشود که حالا که رژیم رفته است اینها به جان مردم افتادند. باید این جهت خیلى مراعات بشود که همه جهات اسلامى باشد.

کوشش در خودکفائى کشاورزى گامى به سوى رهائى از سلطه ابرقدرت ها

یک کشورى که الان مال خودتان شده است ، این است که زراعت ، الان یک زراعت است . فصل زراعت پائیزى است ،این زراعت را کوشش کنید که به طور شایسته انجام دهند. ما اگر چنانچه زراعت خودمان ، کشاورزى خودمان نتواند کفاف براى خودمان باشد، دستمان دراز باشد پیش امریکا و امثال امریکا براى ارزاقمان ، وابسته خواهیم بود، نمى توانیم کارى انجام بدهیم ، آنوقت در جهات سیاسى هم باید وابسته بشویم . باید شماهائى که ، مردمى که مسوول کشاورزى بودند، باز هم مشغول باشند و کسانى که پیشتر به واسطه مشکلاتى که برایشان ایجاد شده بود نمى توانستند عمل بکنند، حالا

ص: 60

عمل کنند، دولت هم لازم است که پشتیبانى کند از کشاورزها، همراهى کند با آنها، هم آنها مشغول باشند، هم دولت ، تا اینکه راجع به کشاورزى که یکى از امور مهمه مملکت ماست و ما باید صادر کنیم محصولات خودمان را به خارج ، اینطور نباشد که ما باز هم هى گرفتار باشیم ، دستمان پیش خارجى ها دراز باشد براى اینکه نان به ما بدهند.

این براى _ یک مملکتى اولا به _ مملکت اسلامى عار است که دستش را دراز کند طرف امریکا که شما نان ما را بدهید، حالا بفروشید به ما، این یک عارى است براى ما. ما باید خود کفا بشویم در همه چیز، منجمله در قضیه کشاورزى . ایران مملکتى است که کشاورزى او باید کشاورزى غنى اى باشد. ایران مى تواند که یکى از استان هایش مال خودش را کفاف بدهد و مابقى صادر بشود. چرا باید ایران محتاج باشد به غیر؟ اینها این کار را کردند. به اسم اصلاحات ارضى ، بکلى کشاورزى را از بین بردند و مملکت ما را به تباهى کشیدند. حالا با خود شماهاست ، با خود کشاورزهاست که کارى بکنند، مسامحه نکنند، مملکت مال خود شما الان شده است ، مملکت مال خودتان است ، خودتان باید آبادش بکنید.

یک باب ، باب کشاورزى است که باید کشاورزى به طور شایسته عمل بشود و در طرف شما که مناطق کشاورزى است و در هر منطقه اى ، ایران تمام مناطقش تقریبا_ مناطق کشاورزى است و در همه مناطق که زمین دارند و صلاحیت دارد زمین ها از براى کشاورزى ، کشاورزى بکنند. در جهات اسلامى و شرعیش البته حفظ بکنند و کشاورزى بکنند تا انشأاللّه از این جهت مستغنى شویم .

وظیفه کارگران و کارمندان دولت در اصلاح کارخانه ها و وزارتخانه ها

باز یکى از گرفتارى هائى که هست قضیه کارگرهاست که در کارخانه ها یک قدرى اخلال مى شود، کم کارى مى شود، بیکارى مى شود. این کارخانه ها مال خودتان است ، حالا باید شما هم ، کسانى که در کارخانه ها هستند، آنها هم کارى بکنند، بلکه کار را زیادتر بکننند از سابق تا جبران بشود. چنانچه یکى از مشکلات و چیزهائى که هست ، قضیه کارمندهاى دولت است . کارمندهاى دولت هم از قرارى که اطلاع به ما مى دهند کارى نمى کنند، کم کارى مى کنند، این تشریفات طاغوتى ، باز هست اینها غلط است ، اینها باید همه تبدیل بشود و در صدد برآیند که اصلاح بکنند. وزارتخانه ها در صدد برآیند که هر کدام خودش را اصلاح بکنند. تا کى باید ما در قید و بند این مسائل طاغوتى باشیم . یک مطلبى که دولت تصویب هم مى کند، وقتى که گرفتار کاغذبازى ها مى شود باز تا مدتى این گرفتارى وجود دارد و این شکایات مکرر دارد براى ما مى آید. در هر روز شاید شکایت بیاید از دولت ، از کارمندها، از ادارات ، از اینها. اینها باید اصلاح بشود. نمى دانم کى مى خواهند اصلاح بکنند این امور را.

لزوم پاکسازى منحرفین از تلویزیون

در هر صورت من از شماها متشکرم و از این مادرها و برادرها که در جهاد سازندگى هستند و

ص: 61

زحمت کشیدند خیلى تشکر مى کنم . من وقتى که در تلویزیون این جهاد سازندگى را ارائه مى دهند، البته آنطورى که باید ارائه نمى دهند، دست هائى در تلویزیون هست که انحراف پیدا مى شود در آن و مثل اینکه مدیران تلویزیون درست نمى توانند برسند به مسائل ، دست هائى فاسد هست که بسیارى از کارها و بسیارى از چیزهائى که در تلویزیون هست چیزهاى انحرافى است . بسیارى از شعارهائى که در تلویزیون هست ، اشعارى که در آنجا مى خوانند، چیزهائى که در آنجا مى کنند از همین گروه هاى انحرافى است . اینها باید اصلاح بشود. تا کى باید باز تلویزیون ما تابع مسائلى باشد که همه اش انحرافى است ؟ یک مساله انحرافى را چند دفعه د ر تلویزیون گویند، اظهار مى کنند، آن مصاحبه چى ، مى رود مصاحبه کند، توى دهان مى گذارد چیزهائى را که براى ناراحتى مردم است ، چند دفعه تکرار مى کند یک مطلب را، که از آنها یک اقرارى بگیرد هر که آنجا هم که مى گوید حالمان خوب است آن باز اصرار مى کند به اینکه مردم را وحشت بیندازد که کارها هیچ که خوب نیست ، همه جهات فاسد است . اینها را باید بریزید بیرون از تلویزیون . اگر نمى توانند، من بفرستم بکنند این کار را. چرا این مسامحه این همه دارد مى شود و در همه جا دارد مسامحه مى شود و ما نمى دانیم باید چه بکنیم با این وضعى که هست . همه شان اهل مسامحه هستند، همه شان اهل این هستند که مى خواهند براى خودشان یک مساله اى درست بکنند که مبادا یک قلمى بر خلافشان گفته بشود. باید یک جورى عمل بکنند که موافق رضاى خدا باشد، موافق مسیر ملت باشد. باید این امور اصلاح بشود. اگر این امور اصلاح نشود، ما عقب افتاده مى مانیم . و جهاد سازندگى را در عین حال بعضى از جاهایش که مى بینیم خیلى خوشحال مى شویم .

ملت ، با وحدت و اتکال به خدا در اصلاح امور کشور بکوشند

و من امیدوارم که خود ملت هیچ اتکال به قواى دیگر نکند، خود ملت مشغول بشوند به اصلاح کارهایشان و امیدوارم که با وحدت کلمه ملت و با پشتکارشان کارها اصلاح بشود و مملکت ما سر و سامان پیدا کند و مطمئن باشید که این وضعى که الان دارید که خانم هائى که مثلا باید در شهرها باشند و به رفاه _ به قول آن سابقى ها باشند _ حالا مى روند از دهات و از جهاد سازندگى وارد مى شوند مهندسین مى روند، اطبا مى روند، تحصیلکرده ها مى روند، این همدردى که پیدا شده است در بین ملت ما، اسباب اطمینان است که انشأاللّه مسائل حل بشود و ما بر همه مشکلات غلبه کنیم و انشأاللّه اطمینان داشته باشید که شما پیروز هستید. همه مسائل به دست خودتان حل مى شود و من امیدوارم که کردستان هم به دست شما جوان ها و به دست پاسدارها و به دست ارتش و ژاندارمرى و اینها چیزهایش حل بشود. این مسائل چیزى نیست و با قدرت پیش بروید. خداوند همه شما را حفظ کند.

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 62

تاریخ : 6/8/58

بیانات امام خمینى در جمع مسوولان جهاد سازندگى قم

قم ، شهر همیشه پیشقدم در امور نهضت

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من در این حالى که هستم و ملاحظه مى فرمائید، کمتر موفق شدم که برادرهاى قمى خودم را از نزدیک ببینم و آن علاقه اى که من به این جوان ها دارم ، البته به همه جوان ها لکن قم که محل خود ماست و م ما سوابق زیاد با این آقایان داریم ، علاقه خودم را به آنها تقدیم کنم ، این مساله باید براى همه ملت ، توجه به آن بشود که امروز که این مملکت به دست تواناى شماها (و مبدا آن از قم بود) به دست شما افتاده است و کشور مثل خانه خود شما هست باید خود صاحبخانه ها به فکر خانه هایشان باشند. صاحبخانه ها ملت هستند و خصوصا این طبقه اى که کار مى کنند، این طبقه اى که زحمت مى کشند براى ملت خودشان و این خانه اى که الان مخروبه بوده است و به دست شماها افتاده است باید خودتان به فکر آن باشید. قم همیشه پیشقدم در امور بوده است و حالا هم آقا، آقازاده خودم مسائل را گفتند و زحمت هاى شما و فعالیت هاى شما را در امور مختلف شهرستان خودتان گفتند، باید تشکر کنم ، هم از آقا و هم از همه آقایانى که شرکت کردند در این امور و مى کنند. باید همه استان ها و شهرستان ها و روستاها، یک دست با هم مشغول بشوند براى ساختن .

قطع وابستگى از شرق و غرب به شرط فعالیت همه جانبه اقشار

من این را باز هم گفتم به بعضى از گروه ها که انسان خجلت مى کشد که یک کشورى که باید صادر کند و صادرکننده باشد دستش را پیش آمریکا، این دشمن ملت و دشمن بشریت دراز کند و از او کمک بخواهد و او هم کمک را همین طورى به ما نمى دهد. آنها روى مقاصد خودشان اگر بخواهند کمک بکنند کمک به خودشان هست ، نه کمک به ما و_ این _ باید ما این عار را از کشور خودمان بزدائیم . به فعالیت جوانها، به فعالیت قشرهاى مختلف ، کشاورزى مان را باید همچو تقویت بکنیم که بعد از یکى دو سال صادر کننده باشیم ، دیگران از ما بخواهند نه ما از آنها. مى دانید که اگر چنانچه ما احتیاج داشته باشیم در ارزاقمان به خارج ، این وابستگى براى ما اسباب این مى شود که در امور سیاسى هم وابسته باشیم ، و ما باید وابستگى مان را از اجانب و از غرب و شرق قطع کنیم . اگر ما بخواهیم که مملکتمان یک مملکت مستقل آزاد مال خودمان باشد، باید در این امورى که مربوط به

ص: 63

اقتصاد است ، مربوط به فرهنگ است ، مربوط به امور دیگر کشور است خودمان فعالیت کنیم و ننشینیم دیگران انجام بدهند. دولت هم مثل خود شما یکى از افراد این مملکت است ، آن هم به اندازه قدرتش باید همراهى کند لکن ما نباید بنشینیم که دولت همراهى بکند و اگر او نکند ما کارى نکنیم . شما الان مى بینید که به طورى که آقا فرمودند آنقدر کار پیش بردید با همت خودتان بدون اینکه به شما یک کمک صحیحى کرده باشند، حالا از این به بعد هم همه ملت اینطور باید باشد. باید همه دست به دست هم بدهند و این بار را به منزل برسانند.

اغفال یک ملت رشید و متحول ، رویائى است باطل

شما مى بینید که الان توطئه ها باز در کار است و امریکا که دشمن شماره اول بشر و ماست باز این شخص خائن را با بهانه اینکه مریض است برده است امریکا و ما نمى دانیم که آیا صحیح مى گویند یا نه ، بلکه بعضى اطبائى که در آنجا بودند و مطالعه بعضى پرونده ها را کردند گفتند مرض این مرضى نیست که احتیاج به آمدن آمریکا باشد، او در همانجا هم که بود مى شد که همانجا باشد و معالجه کند. از این معلوم مى شود که یک توطئه اى در کار است ، البته دیگر محمد رضا قابل اینکه یک آدمى بشود و بتواند یک نفسى بکشد این نیست لکن این را آلت قرار مى دهند. این قدرتمندها و شیاطین این را آلت قرار مى دهند براى اینکه با آلیت این ، یک فعالیت هاى دیگرى بکنند و بک تیپ هاى دیگرى و قشرهاى دیگرى برایشان خدمتگزارى بکنند لکن باید این مطلب را بدانند که شما دیگر دستتان کوتاه شد از ایران ، دیگر شما نمى توانید دوباره همان مسائلى را که براى بدبختى این ملت پیش آوردید پیش بیاورید. ملتى است که خودش دیگر بپاخواسته است و همه تکلیف خودشان را مى دانند. این تحولى که الان در ملت پیدا شده است که یک نمونه اش شما جوان هاى عزیز من هستید که مشغول اینطور فعالیت ها هستید، زن ها مشغول فعالیت هستند، مردها مشغول فعالیت هستند، جوان ها همه مشغول فعالیت هستند، این تحول دیگر طورى است که پشتوانه این کشور است . آنوقت اینها مى توانستند رخنه بکنند به اینجا که این تحول حاصل نشده بود، این بینائى براى ملت ما حاصل نشده بود. حالائى که از هر فردى بپرسى که دشمن تو کیست مى گوید دشمن من غرب و شرق است و امریکا هم در درجه اول است ، صهیونیست هم در درجه اول است این را دیگر نمى توانید شما اغفال بکنید، این ملت را نمى توانید اغفال بکنید. بیخود متشبث شدید که یک جنازه اى را ببرید در کشور خودتان و او را بخواهید آلت دست قرار بدهید. البته ما اعتراض داریم به اینکه دشمن ما را و جنایتکار درجه اول را به ملت ما خیانتکار بزرگ را بردند و ما از آنها مطالبه مى کنیم که باید این را به ما تحویل بدهند. ما از او طلبکار هستیم ، ما خزائن مان پیش اینهاست ، بانک هاى خارجى از پول هاى ملت ما که به وسیله شخص او و اتباع او ذخیره شده است الان موجود است و ما آنها را لازم داریم و باید براى ملت خودمان اخذ بکنیم و امریکائى که ادعا مى کند که ما در این نهضتى که بوده است ما هم حالا خوشحال هستیم ، این حرف هائى است که مى زنند والا در حالى که نهضت بود، همین آمریکا، من که پاریس بودم کرارا

ص: 64

فرستادند به اینکه شما شاه را حالا کاریش نداشته باشید، بگذازید باشد چه بعد هم بختیار را. در عین حالى که اینطور بوده است حالا آن آمریکا هم انقلابى شده است !!

اشکال تراشی هاى بیمورد دلیلى روشن بر عدم رشد سیاسى

همانطورى که حالا ملاحظه مى کنید که هر کس مى آید اینجا اشخاصى که من مى شناسم آنها را چه جور اشخاصى هستند، مى آیند اینجا ادعا مى کنند که ما در زمان سابق چه فعالیت ها کردیم و چه مجاهده ها کردیم و چه زجرها کشیدیم ، در صورتى که من مى دانم که در زمان سابق آنها در رفاه بودند و هیچ فعالیتى هم نکردند، اگر هم فعالیت کرده باشند فعالیت هائى بوده است که برخلاف مسیر ملت بوده . حالا این یک مساله اى است که دیگر رسم شده و چون دیدند که یک سیل خروشانى در حرکت است و اگر چنانچه بخواهند خلاف این را بگویند این سیل آنها را مى برد، البته بعضى از آنها باز هم یک حرف هائى مى زنند و من میل دارم که این همه این روشنفکرهاى به اصطلاح و همه این دانشگاه و روساى دانشگاه و معلمین دانشگاه و اساتید دانشگاه و همه این قشرها، من میل دارم که اینها همه به فکر این مملکت باشند، هى به فکر اینکه اشکال بکنند و بنشینند هى اشکال به این ، اشکال به دادگاه ها و اشکال به پاسبان ها و اشکال به پاسدارها و اشکال به دولت و اینها، این کاشف از این است که ما باز رشد سیاسى نداریم . اگر یک ملتى رشد سیاسى داشته باشد، آن روزى که مى بینید که از چنگال این گرگ ها، این ملت نجات پیدا کردند و ممکن است که آن ریشه هاى پوسیده باز به هم پیوند بکنند و اسباب زحمت بشوند براى این ملت ، باید همه اینها با هم دست به هم بدهند، دیگر آن ننشیند توى منزلش با الفاظش یا قلمش یا با مقاله اش مطالبى بگوید که برخلاف مسیر ملت است ، این دلیل بر این است که ما رشد نداریم ، هر چه هم روشنفکر باشیم لکن رشد سیاسى یک مساله دیگر است . هر چه هم عالم باشیم لکن رشد سیاسى یک باب دیگر است . ما اگر رشد سیاسى داشته باشیم حالا یک کشورى که از خودمان شده و مى توانیم در این کشور زندگى صحیح بکنیم ، زندگى انسانى بکنیم ، زندگى آزاد و مستقل بکنیم ، نباید همه گروه گروه بشویم که در ظرف مثلا چند ماه دویست گروه با اسمأ مختلف و با حرف هاى مختلف و باز همان مسائلى که در صدر مشروطیت براى شکستن آن قدرت هائى که آن وقت مجتمع شده بودند باز حالا دوباره مشغول شدند و آن وقت هم با حزب بازى و احزاب متعدد و اینها و مع الاسف احزاب هم که در این ممالک پیدا مى شود همه مخالف با هم و همه توى سر هم مى زنند. نباید حالا مردم یک همچو کارى را بکنند. اقشار ملت ما باید همه دست به هم بدهند و این مملکت را نجات بدهند نه اینکه حالا بنشینند هر چه مى خواهند به دولت حمله بکنند، هر چه خواهند به ملت حمله بکنند، هر چه مى خواهند به مجلس خبرگان حمله بکنند، هر چه بخواهند به کمیته ها و هر چه بخواهند به پاسدارها و سپاه پاسداران و هر چه بخواهند به اینها حمله بکنند و تضعیف بکنند. امروز تضعیف ملت و پاسدار و این قشرى که الان مشغول خدمت هستند، خیانت به این مملکت است . باید ما دست برداریم از این افکارى که داشتیم و داریم که ما هر چه دلمان مى خواهد

ص: 65

بنویسیم (چون خوب مى نویسم فکر این نباشم که چه چیز مى نویسم ) گاهى نویسنده ها اینطورى هستند، نویسنده اند، خوب چیز مى نویسند لکن چیز خوب نمى نویسند، یک مساله مضر به مملکت را خیلى قشنگ و آب و تاب دار و طورى که پسند مثلا بعضى جوان ها باشد نویسند لکن محتوایش مضر به مملکت .

دعوت از روشنفکر نمایان و مدعیان خلق به حرکت در مسیر ملت

آقایان ! به خود بیائید نویسنده هاى ما! گوینده هاى ما روشنفکرهاى ما! این مملکت حالا از خودتان هست ، بنشینید همه دست به دست هم بدهید، با این قشرهائى که مشغول فعالیت هستند شما هم فعالیت کنید. این بیچاره هائى که خانه مى سازند، حمام مى سازند، مسجد مى سازند، داروخانه درست مى کنند و امثال ذلک که حالا آقا شرح یک مختصرش را فرمودند، خوب شما هم بنشینید کمک بکنید. نمى توانید بروید حمام بسازید، لااقل حمام را خراب نکنید، نمى توانید بروید در بین کشاورزها درو بکنید، لااقل با قلم هاى خودتان این دروگرهاى ما را اذیت نکنید. من متاسفم واقعا که مى بینم یک اشخاصى که ممکن است به درد یک مملکتى بخورند دارند یک کارهائى مى کنند که اگر چنانچه انشأاللّه این نهضت پیش ببرد و پیش مى برد (مطمئن باشید که شماها پیروز هستید و متکى به خدا چون هستید خداوند با شماست ) من متاسفم که اگر این مملکت آنطورى که ما مى خواهیم پیش ببرد، آن آنوقت اینها دیگر به درد ما باید بگوئیم نمى خورند براى اینکه کسى که در بین انقلاب با انقلاب مخالفت مى کند، کسى که در بین انقلاب شروع مى کند چیزهائى را گفتن که در امریکا عمال صهیونیسم مى گویند (اینها نیستند، من نمى گویم اینها عمال او هستند، نفهمند بعضى شان همان حرف هائى که آنجا مى زنند، اینها مى زنند) خوب وقتى این انقلاب به آخر رسید دیگر جاى شما را نمى گذارند در این مملکت باشد و ما میل داریم شما کار بکنید توى این مملکت چرا خودتان را در بین ملت ضایع مى کنید؟ چرا خودتان را از ملت جدا مى کنید؟ چرا یک نهضتى که تا این اندازه جلو رفته است شما کارى مى کنید که خداى نخواسته این توقف بکند یا یک قدرى دیرتر به مقصد برسد؟ به مقصد مى رسد لکن ممکن است که حرف هاى شما دیرتر اینها را به مقصد برساند چرا هر روز یک کارى مى کنید که جوان هاى غافل از شما متاثر بشوند و بروند در دانشگاه و نمى دانم بروند در خیابان ها و این کارها را بکنند که خلاف مسیر ملت است ؟ آخر فکرى بکنید شما، بنشینید همه تان با هم جلسه کنید، فکر بکنید. هى ننشینید و بنویسید و بر خلاف مسیر ملت هم بنویسید. من همین امروز یک روزنامه معوجى که پیش من آمد دیدم ، سرتاسر دیشب یک قدرش را نگاه کردم ، البته حالش را هم نداشتم بخوانم . سرتاسر یک روزنامه اى با اینکه خودش را مثلا گوید که ما با خلق ، کذا هستیم سرتاسرش همه چیزهائى است که برخلاف مسیر ملت است ، آخر چرا باید اینطور باشد؟ چرا شمائى که مدعى هستید که ما با ملت موافقیم ، مدعى هستید که ما خدمت براى ملت کنیم ، چرا باید روزنامه شما اینطور تحریک آمیز باشد؟ چرا روزنامه شما باید اینطور باشد که جوان هاى ما را منحرف کند؟

ص: 66

یک قدر فکر بکنید، یک قدر توجه بکنید، به خود بیائید.

من از شما قمى ها همیشه متشکر بودم و حالا هم متشکرم و براى شما و براى همه ملت دعا مى کنم . خداوند انشأاللّه شمارا حفظ کند. همه ما را در پناه امام زمان سلام اللّه علیه حفظ کند و خدمتگزار به این مملکت قرار بدهد. همه را تایید کند انشأاللّه .

ص: 67

تاریخ : 6/8/58

بیانات امام خمینی با نمایندگی دانش آموزان تبریز و اعضاى جهاد سازندگى فیروزآباد

انقلاب ایران بهترین انقلابى بوده است که در دنیا تا کنون پیدا شده است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من اول تشکر کنم از همه خواهرها و برادرها که از راه هاى دور آمده اند و در این اطاق کوچک ملاقات کنند و مطالب خودشان را بگویند تا آنجائى که من هم مى توانم مطالبى به آنها عرض کنم . من مطلعم از اینکه گرفتارى زیاد است و مطلعم از اینکه در همه جا آشفتگى ها هست و البته اینطور آشفتگى ها دنبال یک انقلاب بزرگ هست و بحمداللّه آشفتگى هائى که در ایران پس از انقلاب هست ، خیلى زیاد نیست ، چشمگیر نیست ، موجب خوف نیست ، لکن هست ، اسباب زحمت هست . خیلى انقلاب ها را اگر ملاحظه کرده باشید بعد از گذشتن سال هاى طولانى ، باز هم آرامش در مملکت ها نیست و در دنبال سر بعضى انقلابات ، تمام احزاب را از فعالیت باز داشته اند، تمام روزنامه ها را توقیف کرده اند، تمام اجتماعات را منع کرده اند به اسم اینکه انقلاب است و انقلاب معنایش این است که هیچ کس حق هیچ نفس کشیدن را ندارد، اما شما ملاحظه کردید که انقلاب ایران ، همان روز انقلاب ، همه گروه ها را فرصت داد، همه روزنامه ها را اجازه داد، همه اجتماعات را اجازه داد فعالیت کردند، چند ماه هم فعالیت کردند تا آنکه به ملت ثابت شد که بعضى از جناح ها مخالف مسیر ملت هستند و به ضد انقلاب عمل مى کنند و توطئه ها دارند، از آنها بعضى شان جلوگیرى شد و مشغول بررسى هستند. باید گفت که انقلاب ایران در ایران بهترین انقلابى بوده است که در دنیا تا کنون پیدا شده است و نکته اش هم این است که ملت مسلمان ، انقلاب کردند. انقلاب ، مربوط به حزبى مثلا فرض کنید نبوده است ، مربوط به یک فرض کنید کودتائى نبوده است ، مربوط به یک کودتائى فرض کنید از طرف نظامى نبوده است ، یا از طرف حزب ، بلکه مال خود ملت بوده است و خود ملت قیام کرده است و خود ملت پیش برده است و طرف را شکست داده است و ملت هم ملت اسلامى بوده است از این جهت که ملت یک ملت مسلم بوده است بى جهت نمى خواسته است که اشخاصى را بکشد، اشخاصى را حبس کند، اشخاصى را منع کند از فعالیت ، هیچ ابدا نظر به این معانى نبوده است . از این جهت یک انقلاب بسیار آرامى بوده است ، ولو اینکه الان مفسده جوها کارشکنى هایى مى کنند، لکن خوب اینها اشخاصى هستند که ضد انقلاب هستند و ریشه دار هم نیستند، فعالیت هاشان یک فعالیت هاى سطحى است که اصلاح مى شود انشأاللّه .

ص: 68

همه قشرها باید کمک بکنند تا این مملکت را نجات بدهند

و شما دانید که یک مملکت اینطور خرابى که براى شما گذاشته اند که همه جایش آشفتگى بود و خرابى بود و عقب ماندگى بود، این بخواهد اصلاح بشود، به طریق عادى یک زمان طولانى مى خواهد اصلاح بشود، آنها همه چیز را خراب کردند و بالاتر از همه چیز که خراب کردند دانشگاه و مراکز تحصیل بود، اینها از دانشگاه ها از باب اینکه مى ترسند که در دانشگاه اشخاص صحیح تربیت بشود و مقابلشان بایستد نمى گذاشتند دانشگاه ها آنطورى که باید، مشغول کار بشوند و تحت نظر خودشان اداره مى شد و تحت نظر خودشان این تعلیمات به آن قدرى که مفید به خودشان بود بود فعالیت هایمان به همان حد بود و روى این اصل نیروى انسانى ما را نگذاشتند که ترقى بکند و رشد بکند و حالا که مجالى اگر بگذارند پیدا بشود باید از سر شروع کنند. طرح برنامه هائى براى فرهنگ و اصلاح فرهنگ و تصفیه از اشخاصى که باز هم در فرهنگ یا در جاهاى دیگر هست که این همه باید با تدریج درست بشود، فورا نمى شود پشت سر انقلاب این کارها درست بشود. کارهائى است که باید با تدریج درست بشود. خوب ، انشأاللّه امیدواریم که درست بشود. وقتى یک مجلس شورا با خود ملت ، با راى خود ملت انشأاللّه تحقق پیداکرد و یک حکومت مستقر و مستمرى به وسیله مجلس درست شد. بسیارى از کارها آنوقت اصلاح مى شود، لکن البته مهلت مى خواهد، نمى شود، یک آدم که ممکن است یک سرمابخورد وبه چند دقیقه سرما خوردن مریض مى شود این را بخواهند صحیحش کنند گاهى یک ماه ، دو ماه طول مى کشد این چند دقیقه اى که این سرما خورده جبران کند. یک مملکتى که دو هزار و پانصد سال زیر ظلم این رژیم سلطنتى بوده و آنقدرى که ما شاهد بودیم ، پنجاه و چند سال زیر ستم بوده است و همه اشخاص دولت هاى بزرگ در او تصرف داشتند در همه چیزش و همه چیزش را آشفته کردند و البته باید با یک مدت طولانى اصلاح بشود، لکن امید است که اصلاح بشود. بحمداللّه ما الان همه جا وقتى که بروید مى بینید که همه توجه به اسلام دارند و توجه به اینکه باید از زیر بار ظلم بیرون بروند، از زیر بار اجانب خارج بشوند، این مطلبى شده است که عمومى شده ، بچه هاى کوچک هم مى گویند، پیرمردهاى افتاده هم مى گویند، جوان ها هم که باید بگویند، بحمداللّه این روشنى و این بیدارى که براى ملت ما حاصل شده است امید بخش است . همانطورى که شما ملت با نداشتن تجهیزاتى غلبه کردید بر این قدرت هاى بزرگ که همه قدرت ها دنبالش بودند، حکومت هاى اسلامى هم دنبالش بودند، لکن ملت وقتى یک چیزى را خواست ، نتوانستند حفظش بکنند، با قدرت ملت حفظش بکنند. با قدرت ملت و با توجه ملت به اسلام و خداى تبارک و تعالى این سد بزرگ را شکستند و من امیدوارم که این ملت و با همین بیدارى و یک قدرى اغماض کردن از مشکلات ، یک قدرى توجه به اینکه کار باید با تدریج انجام بگیرد، کار باید با یک قدرى حوصله ، یک قدرى صبر، یک قدرى توجه به اینکه ، مشکلات کم نیست زیاد است ، نباید هر قشرى فکر این بکنند که یک مشکلاتى ما داریم چرا الان درست شود، این اسباب این شود که نتوانند آنهائى که مى خواهند رفع مشکلات را بکنند. نتوانند رفع بکنند. و لهذا من از همه قشرها، خصوصاً از جوان هاى دانشگاهى و

ص: 69

دانشسرائى و محصلین و اینها خواهش مى کنم یک قدرى توجه داشته باشند به اینکه آلت دست ، یک وقت واقع نشوند که با یک طورى که خود ماها هم ، خود شماها هم نمى توانید مطلع بشوید که چه است ، همچو مطلب را درست مى کنند که حتى اعتقاد کنند که نه الان باید اعتصاب کرد، الان باید ریخت در خیابان ، اگر نریزیم در خیابان ، چه خواهد شد. شما بدانید که هر چه آرامتر باشد مملکت ، بهتر مى شود اصلاحش کرد، در یک محیطى که توى خیابان بریزند به جان هم نمى شود اقتصادش را درست کرد، نمى شود دانشگاهش را درست کرد، وقتى محیط آرام باشد، توجه بکنید که باید آرام بشود، محصلین سر کلاس بروند، مشغول کارشان بشوند، معلمین مشغول کارشان بشوند، اساتید مشغول کارشان بشوند، زارع مشغول کارش بشود، کارگر مشغول کارش بشود، آرامش در یک مملکتى پیدا بشود، آنوقت کسانى که مى خواهند خدمت بکنند، این را مى توانند خدمت بکنند، اما اگر آرامش نباشد، مثلا فرض کنید که کردستان این اشخاص فاسد ریختند و به همش زدند، خوب ، کردستان نمى شود با اینکه به هم خورده است آسفالت بشود، یک جائى که جنگ با هم مى کنند، آسفالت معنا ندارد یا مریضخانه درست بشود این باید آرامش پیدا بشود، تا بتوانند آنهائى که مى روند براى اصلاح ، اصلاح بکنند. مثلا آقایان که در جهاد سازندگى رفتند و خداوند همه شان را حفظ کند یک همچو کار بزرگى را مشغول شده اند و یک همچو فداکارى مى کنند جوان ها، مى روند در جهاد سازندگى ، کار بسیار با ارزش است ، لکن اگر یک وقتى فرض کنید در آنجا هم آمدند یک شلوغکارى کردند، یک کارى کردند، یک کار انجام بشود، خوب ، محیط وقتى به هم خورده بشود، آنها هم نمى توانند کارشان را انجام بدهند. ما به همه ملت باید عرض بکنیم که ملت باید بداند که الان مملکت مال خودش است ، یک مملکتى که مال خودش است باید آرامش را خودش حفظ بکند تا آنهائى که مشغولند کار را انجام بدهند، بتوانند مجال پیدا کنند که انجام بدهند. اگر این آرامش محل درست نشود کارها درست نمى شود. به هم ریختن مثلا فرض کنید که دانشگاه ها، ریختن در خیابان ها، نرفتن سر کلاس ها کار را درست نمى کند، کار وقتى درست مى شود که اینها مطالبى که دارند، بگویند، به آرامش بگویند تا رسیدگى بشود به آن مطالب و انشأ اللّه به آرامش عمل بشود به آن . شما خیال نکنید که دولت یک دولتى است که مى خواهد کارشکنى بکند، خودش خواهد خیانت بکند، این حرف ها نیست در کار، خوب این اشخاص معلوم است اشخاصى اند که مى خواهند کار انجام بدهند، البته کار، کار بزرگى است و به این زودى نمى توانند انجام بدهند، کار کارى است که یک قشر نمى تواند انجام بدهد. اگر همه ملت با هم دست به دست هم ندهند و کمک نکنند به هم ، نمى شود انجام داد، باید کمک کرد، کشاورزها کمکشان به این است که کشاورزیشان را زیاد بکنند، ما اگر کشاورزیمان طورى نشود که خودمان براى خودمان نتوانیم وسیله معاش را تهیه کنیم و دستمان پیش امریکا باشد که نان ما را بده خوب ، این پیوستگى است به آنها و آنها هر روز جلویش گرفتن ، ما ناچاریم که تحمیل هر چه بکنند، قبول کنیم از آنها تا اینکه نان به ما بدهند، در صورتى که آنها به ما خیانت خواهند کرد، باید فداکارى بکنیم که در معاشمان احتیاج به کسى نداشته باشیم و به قدرت این کشاورزهاست . الان وقت این است که فعالیت

ص: 70

بکنند، از آن طرف دولت همراهى بکند و کمک بکند و رفع گرفتارى ها را بکند از آن طرف هم آنها مشغول فعالیت بشوند و کشاورزیشان را توسعه بدهند. خوب ، شما دیدید که در این سال گذشته که یک قدرى توسعه دادند، خوب ، خیلى فرق کرد با سال هاى قبل و من امیدوارم به اینکه این کشاورزها روز به روز رو به رشد بروند، به طورى که ما صادر کننده باشیم مملکت ما یک مملکتى است که مى تواند صادر کننده باشد، زمین دارد، آب دارد و همه چیز دارد، مخازن همه جور دارد و ما مى توانیم که در این امور صادر کننده باشیم ، ما باید صادر کننده باشیم ، ما نباید دستمان دراز باشد به پیش غیر که به ما گندم بدهید، جو بدهید در صورتى که مملکت ما باید صادر کند، باید همه دست به هم بدهند کمک بکنند و همین جهاد سازندگى کمک بزرگى است که اینها در همه چیز کمک باید بشود که همه قشرها باید کمک بکنند تا این مملکت را نجات بدهند. یک مملکتى که بخواهید از خودتان باشد و دیگر نتوانند در آن دخالت کنند، اول باید آن چیزى که مربوط به ارزاق خودمان است که احتیاج از حیث رزق ما به دیگران نداشته باشیم ، نان ما را دیگران ندهند. براى ما عیب است که ما بنشینیم و نانمان را دیگران بگویند که ما به شما مى دهیم ، ما به شما نمى دهیم ، ما به شما نمى دهیم باید خودمان تهیه کنیم و این به این است که کشاورزى را توسعه بدهیم . اگر قبلا کم کارى مى کردند، حالا زیادتر کار بکنند. اشخاص کمک کنند به آنها و دولت کمک شایان به آنها بکند و از همه اطراف کمک بشود تا این کشاورزى به خوبى راه بیفتد. وقتى که راه افتاد، ما احتیاجمان را از غیر در جهت اقتصاد بریده بشود، آنوقت در همه کارها مى توانیم با آنها مقابله کنیم و چه بکنیم ، الان هم الحمداللّه مى توانیم در هر صورت همه قشرها الان موظفند که کوشش کنند براى حفظ آرامش و فعالیت کنند، بیکار ننشینند، فعالیت بکنند، کار بکنند، تا اینکه مملکت خودشان را نجات بدهند.

شرق یک فرهنگ اسلامى دارد که مترقى ترین فرهنگ است

و همین طور این دانشگاه ها باید یک دانشگاه هائى باشد که ما دیگر احتیاج به خارج پیدا نکنیم که دستمان در آنوقتى که مى خواهند یک کسى را معالجه کنند به دیگران دراز کنیم که بروید آنجا معالجه کنید، باید دانشگاه هاى ما و همه قشرها کارى بکنند که لااقل ما محتاج به غیر نباشیم ، اینطور نباشد که اگر یکى مریض بشود، بگویند اینجا نمى شود معالجه اش کرد، اینطور نباشد که اگر یک گرفتارى بشود، بگوید نه ، نمى شود دیگر درستش کرد، خودمان سر پاى خودمان بایستیم ، شرق باید سر پاى خودش بایستد، اگر شرق بخواهد باز وابستگى فکرى داشته باشد به آنها و گمان کند که همه چیز از آنجا باید بیاید، باید تا آخر وابسته باشد. شرق یک فرهنگ اسلامى دارد که بلندترین ، مترقى ترین فرهنگ است ، با این فرهنگ اسلامى باید تمام احتیاجاتش را اصلاح کند و دستش را پیش غرب دراز نکند، پیش این غرب و از غرب بخواهد، خودش باید درست بکند، سابق اینطور بوده است که کتب طبى شرق در اروپا رفته است ، اروپا را طبیب کرده و آن طبیب هاى بزرگ را درست کرده ، کتب شرق بوده است ، کتاب شیخ الرئیس بوده ، کتب رازى بوده است و اینها کار کردند، حالا چه شده

ص: 71

است که ما حالا باید بعد از اینکه تمدن از شرق طرف غرب رفته است شرق تمدن را صادر کرده به غرب ، حالا ما به واسطه یک کارهاى ناشایسته اى باید عقب افتاده باشیم و دستمان را طرف غرب دراز کنیم باید شرق سرپاى خودش بایستد و خودش را بیابد، تبلیغات زیاد اسباب این شده است که شرق خودش را گم کرده ، خودمان را گم کردیم ، هر چیز صحبت مى شود گوید باید شما ببینید اسمائى که در اینجا متعارف بود مى گذاشتند، داروخانه اسمش اروپائى باشد خیابان هم باید اسم یکى از اروپائى ها یا امریکائى ها تویش باشد، هر جا مى رفتى باید این باشد. اجناس هم که درست مى کردند، خود ایران جنس مى بافت باید این کنارش خط انگلیسى باشد، یا خط لاتین باشد و بگویند از انگلستان آمده است این ، گم کردیم ما خودمان را، باید پیدا کنیم خودمان را، خودمان را باید از همه این خیابان ها، از همه این داروخانه ها، از همه این موسسات ، این اسمأ نحس خارجى ها زدوده بشود تا اینکه کم کم افکار متوجه خودمان بشود که ما خودمان دارا هستیم اینجا، فرهنگ دارد شرق ، فرهنگ غنى دارد، کسى که فرهنگ غنى دارد چرا برود سراغ دیگران و از دیگران بخواهد فرهنگ را بگیرد و دیگران هم به ما فرهنگ نمى دهند نا فرهنگى مى دهند، دیگران به ما نخواهند یک مطلبى که به درد ما بخورد به ما بدهند آنها چیزهائى که به درد خودشان مى خورد به ما دهند، شواهد زیاد است در اینکه هر چه به درد خودشان مى خورده است اینجا فرستادند در صورتى که آن چیزها ممکن است تباه کند ما را، باید اگر ما بخواهیم استقلال پیدا کنیم _ گم کردیم ما خودمان را _ باید از این غربزدگى بیرون برویم ، خیال نکنیم همه چیز آنجاست و ما هیچ نداریم ، خیر، ما همه چیز داریم و فرهنگمان فرهنگ غنى است ، باید پیدایش کنیم این فرهنگ را. خوب ، بالاخره هر کارى مبدائى لازم دارد و ابتدائى لازم دارد الان ابتدا این است که ما باید برویم دنبال اینکه همه چیز از خود ما باشد.

انشأاللّه خداوند همه تان را تایید کند، همیشه موفق کند و گرفتارى ها را رفع کند و همه مسائل را به قدرت خودش حل بکند.

ص: 72

تاریخ : 6/8/58

پیام امام خمینی به شوراى انقلاب جمهورى اسلامى به مناسبت آغاز قرن 15 هجرى

شوراى انقلاب جمهورى اسلامى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

در آستانه فرا رسیدن یکهزار و چهار صدمین سال هجرت پر برکت حضرت خاتم الانبیأ صلى اللّه علیه و آله و سلم که سر لوحه نهضت انقلابى اسلامى تحت راهنمائى قرآن کریم و رهبرى انسان ساز والاترین مرد جهان است ، مقتضى است با همکارى ملت و دولت براى بزرگداشت این قرن عظیم و پر برکت برنامه هاى انقلابى برپا دارید.

قرن گذشته گر چه براى ملت عزیز ما و براى اسلام و کشور مصیبت بار بود، لکن نهضت اسلامى ایران در اواخر این قرن ، سرنوشت امت اسلام را در قرن آتى دگرگون خواهد نمود. امید واثق که شرق در بند و خصوصا کشورهاى اسلامى ، در زیر پرچم توحید به مبارزات خود براى استقلال و آزادى ادامه داده تا از چنگ غرب و شرق توطئه گر نجات پیدا کنند و این قرن ، قرن نورانى کشورهاى اسلامى باشد. از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین را خواستارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى .

ص: 73

تاریخ : 7/8/58

بیاتات امام خمینی در دیدار با اعضای انجمن اسلامى دانشجویان مدرسه عالى ترجمه مفیدى

ما باید خودمان را پیدا کنیم تا بتوانیم سر پاى خودمان بایستیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

مثل کشور ما مثل بیمارى است که لااقل پنجاه و چند سال بیمارى کشیده است و همه قشرها به بیمارى او دامن زدند و الان از بار قشرهائى که دامن به بیمارى او مى زدند فارغ شده است لکن بیمار است . از بیمارى که پنجاه و چند سال به بیمارى او کمک کردند و خائنین دامن زدند، نباید متوقع بود که به مجرد اینکه دامن زن ها خارج شدند بیمار فورا صحیح بشود. این بیمارى که در جامعه ما از غرب پیدا شده است ، از ممالک خارجى که مى خواستند ما را همه چیزمان را ببرند، این بیمارى غربى را توقع نداشته باشید که با هشت ماه یا با هشت سال یا با بیست سال این بیمارى رفع بشود. اینهایى که در دانشگاه ها هستند بعضى شان البته پنجاه سال اینها از غرب به مغزهاى آنها بیمارى تزریق شده و تربیت شدند اینها به همان تربیت هاى غربى و آنها اینها را آماده کردند براى اینکه جوان هاى مارا آنطورى بار بیاورند. شما بخواهید که فورا این بیمارها سالم بشوند یا این بیمارها را کنار بگذارید و سالم پیدا بکنید، این توقع غیر معقولى است . من مى دانم که در همه قشرها و خصوصا در مراکز تعلیم و تربیت که بیشتر خارجى ها عنایت داشتند به نگهدارى آنها در یک سطح معینى یا منحرف کردن آنهیا از آن راهى که باید بروند آنقدرى که به دانشگاه ها آنها عنایت داشتند که نگذارند رشد بکند بلکه آنها را به مسیر دیگرى ببرند، به راه دیگرى ببرند، شاید به جاهاى دیگر اینقدرها عنایت نداشتند. در یک همچو مسیرى که آنها عمال خودشان را وادار کردند و جوان هاى ما را به مسیر دیگرى بردند، شما متوقع نباشید که فورا آنها از آن مسیر برگردند و به مسیر ملت بیایند. لکن مایوس نباشید، ملت راه خودش را پیدا کرده است ، شما جوان ها راه خودتان را پیدا کردید.

اگر امروز نشود تصفیه ، فردا تصفیه مى شود، ناچار از این تصفیه است یعنى یک ملتى که فهمیده مرضش چیست ، ابتداى هر چیزى فهم این است که گرفتارى چیست . در این پنجاه سال ما را از اینکه بفهمیم گرفتارى ما چیست اغفال کرده بودند ما آن میکروب هاى فاسد را و مفسد را براى خودمان درمان مى دانستیم . ما آنهایى که ما را به تباهى مى کشیدند براى خودمان معالج مى دانستیم . ما را اینطور درست کرده بودند، این تبلیغات دامنه دارشان به ما اینطور حالى کرده بودند که شماباید هر چه که مى خواهید، هر تمدنى که خواهید، هر فرهنگى مى خواهید، از غرب باید، به دست خودتان ندارید.

ص: 74

به این افکار پوسیده اى که اینها تزریق کردند به وسیله قلم هاى فاسد و به وسیله گفتارهاى منحرف کننده و اینها ما را همچوبار آوردند و جوان هاى ما را همچو بار آوردند که آنکه زهر مهلک براى جامعه ما بود، خیال کند دواى دردش است . الان هم همین فاسدها بعضى از همین فاسدها در جامعه ما هستند، در همه جا هستند، در دانشگاه هم هست ، در همه جاى مملکت ما هست و توقع این را نداشته باشید که یک درد پنجاه و چند ساله ، یک چند روزه و چند ساعت و چند وقت و چند ماه و چند سال معالجه بشود. شما ملاحظه کنید، یک کسى که یک ربع ساعت سرماخوردگى برایش پیش مى آید یک ماه گاهى احتیاج به معالجه دارد و یک جامعه اى که 2500 سال زیر یوغ اشخاص بوده است که براى خودشان مى خواستند جاه و مقام درست کنند و ظلمشان بر جامعه همه طرف بوده است و آنکه ما یادمان است پنجاه و چند سال بدترین اوقات را مملکت ما گذارند، بدترین اوقات تاریخ ما بود یعنى از همه اطراف به ما هجوم آورده بودند، به مملکت ما هجوم آورده بودند، همه قشرها را بعد از مطالعه در خدمت گرفته بودند و ما را از خودمان بکلى تهى کرده بودند.

باید ما، نه ما تنها، شرق باید شرق خودش را که گم کرده پیدا کند. اینها با تبلیغات خودشان ما را همچو به غرب برگرداندند و غربزده کردند که همه چیز خودمان را، همه مفاخر خودمان را یادمان رفت ، براى خودمان دیگر چیزى قائل نیستیم . همین چند روز پیش از این یک آقایى که من او را نمى شناسمش آمد اینجا نشست همچو تند تند هى شروع کرد گفتن که آقا ما محتاجیم به آنها، محتاجیم به آنها، ما از آنها باید همه چیز بگیریم ، من اصلا جوابش را ندادم لکن یک همچو مغزهایى است . ما تا نفهمیم که محتاج به آنها نیستیم ، نفهمیم که آنها محتاج به ما هستند، نه ما محتاج به آنها، نمى توانیم اصلاح بشویم . شرق همه چیز دارد فرهنگش از فرهنگ غرب بهتر است فرهنگ غرب از شرق رفته است همه چیزش از غرب بهتر است فقط تهى اش کردند از خودش ، فقط تبلیغات دامنه دارى که به وسیله نوکرهاى اینها که الان هم موجودند در مملکت ما، الان هم با صورت هاى مختلف در مملکت ما موجودند و مع الاسف اشخاصى دامن مى زنند به اینکه . اینها را بزرگ کنند، اینها ما را از خودمان تهى کردند به طورى که ما خیال مى کنیم هر چیز هست از آنجاست . ما تا خودمان را پیدا نکنیم ، تا شرق خودش را پیدا نکند، تا آن گمشده پیدا نشود، نمى توانیم سر پاى خودمان بایستیم . باید از مغزهاى ما اسم غرب زدوده شود. در مقابل آنوقت که هر خیابانى که مى خواستند بیشتر ترویجش کنند خیابان روزولت ، خیابان نمى دانم زهر مار هى از آنها هر دواخانه اى که مى خواستند بیشتر مشترى پیدا کند یک اسم خارجى رویش مى گذاشتند. هر دوائى را که مى خواستند دوا را خودشان درست مى کردند لکن مى خواستند ترویج بشود، یک اسمى از آنها رویش مى گذاشتند. هر پارچه اى را که مى بافتند، اصفهان پارچه مى بافت لکن اسم آنها را رویش مى گذاشت . ما همه چیزمان را باختیم . حالا دزدها را بیرون کردیم اما خودمان را پیدا نکردیم باید خودمان را پیدا کنیم . شرق باید در غرب را ببندد، در غرب را به روى خودش ببندد. تا غرب راه به اینجا دارد شما به استقلال خودتان رسید و تا این غربزده هایى که در همه جا موجودند از این مملکت نروند یا اصلاح نشوند شما به

ص: 75

استقلال نخواهید رسید، اینها نمى گذارند. ما باید خودمان را پیدا کنیم تا بتوانیم سر پاى خودمان بایستیم و بفهمیم ما هم موجودى هستیم .

تمام گرفتارى هاى مسلمین از امریکاست

غرب به ما یک چیزى که مفید به حال ما باشد نخواهد داد و نداده است غرب هر چه به این طرف فرستاده آنهائى بوده که براى خودش مفید بوده است حالا مضر به حال ما باشد یا نباشد مطرح نیست . من این را مکرر گفته ام و از بس متاثر شده ام این را باز مکرر مى کنم که در چند روز پیش از این ، چند وقت پیش از این در مجله ، در روزنامه خواندم که دواهایى در امریکا قدغن شده است که استعمال بکنند آنجا، لکن مجازند که به دنیاى ثالث بفرستند. شما ببینید اینها چه نظرى به ما مى کنند ما را مثل یک موجود زنده شاید فرض نمى کنند، و اللّه براى هر موجود زنده هم انسان اینطور حاضر نیست که یک دوایى که مضر است ، بفرستد که به حیوان بدهد. شما ببینید که ما با چه موجوداتى مقابل هستیم ، با چه موجودات کثیفى در آمریکا ما مواجه هستیم . آمریکا (ملت را نمى گویم دولت را مى گویم ) دولت هاى ابر قدرت با ما چه معامله مى کنند و ما باز خاضع آنها هستیم باز براى آنها کار مى کنیم . بشکند قلم هایى که براى اینها دارد کار مى کند و بشکند زبان ها و ببرد زبان هایى که به نفع اینها دارد صحبت مى کند و باز ملت را مى خواهد تباه کند. شما فکر کنید که دوایى که آنجا نباید استعمال بشود، بفرستند به دنیاى ثالث ، بفرستند پیش ما، جهنم ، ما هر چه به سرمان آمد از این دواها مانعى ندارد، آنها پولش را بگیرند. از اول همین بوده است ، چیزهایى که به حال ما مفید باشد به ما ندادند. آقا، تمام گرفتارى هاى شرق از این اجانب است ، از این غرب است ، از این آمریکاست . الان تمام گرفتارى ما از آمریکاست . تمام گرفتارى مسلمین از آمریکاست ، از این آمریکایى است که صهیونیسم را آنطور تقویت کرده است و آنطور دارد تقویت کند و برادران ما را فوج فوج مى کشند.

تا فکر شما مستقل نباشد کشور شما مستقل نمى شود

ما تا تمام حیثیت خودمان را نفهمیم ، نفهمیم که چى بودیم ، ما در تاریخ چه بوده و چه هستیم ، چه داریم ، تا اینها را نفهمیم استقلال نمى توانیم پیدا بکنیم . تا فکر شما مستقل نباشد، کشور شما مستقل نمى شود. بروید دنبال اینکه فکرتان را مستقل کنید. دانشگاه ها بروند دنبال اینکه جوان هاى ما را مستقل بجا بیاورند، تربیت کنند که بفهمند خودشان یک فرهنگ دارند، یک فرهنگ بزرگ دارند، بفهمند که فرهنگ از اینجا صادر شده است به خارج ، بفهمند که ما هم یک چیزى در عالم هستیم و ما خودمان مى خواهیم خودمان را اداره کنیم .

باید اینطور تربیت بشود حالا، باید تصفیه بشود از این مغزهاى پوسیده اى که عاشق آمریکا هستند و عاشق غرب هستند، باید تصفیه بشود از این موجودات ، باید ادارات ما تصفیه شود از آن خائن هایى که الان هم به نفع رژیم سابق یا کم عمل مى کنند و یا عمل نمى کنند و یا ضدش را عمل

ص: 76

کنند. تصفیه مى خواهد این مملکت و البته تصفیه وقت مى خواهد، باید بشود اما یک دفعه نمى شود. تکلیف ما چیست ؟ تکلیف هر یک از ما و هر یک از افراد ملت این است که آن کارى را که مى کند خوب انجام دهد. شما متوقع این نباشید که استاد چه جور هست آن را هم باید دنبالش باشید اما نایستید به اینکه او عمل خوب بکند، خوب ، اول عمل خوب را بکن . اول خودمان ، از خودمان شروع بشود تا برسد به جامعه مان . اصلاح از اول باید از خود آدم شروع بشود تا برساند به اینکه دیگرى را اصلاحش کند. خوب کار بکنید، جدى کار بکنید. کشاورزانمان جدى کار بکنند، کارگرانمان جدى کار بکنند، گول اینهایى که مى خواهند ما را دوباره برگردانند به حال سابق ، به حال اینکه وابسته ، همه چیزمان وابسته به خارج باشد گول اینها را نخورند، گول تبلیغات اینها را نخورند. تکلیف ما این است که اولا هر کارى که محول به ماست خوب انجام دهیم . محصلید خوب تحصیل کنید، معلمید خوب تعلیم کنید، استادید خوب استادى کنید، کارگرید خوب کار کنید، کشاورزید خوب کشاورزى کنید، ملائید خوب ملائى ات را بکن ، هر چى هستى همان کارى که به تو محول است او را خوب انجام بده . اگر یک ملتى یک چنین هوشیارى برایش پیدا شد که هر که ، هر شخصى کار خودش را خوب انجام بدهد، یک ملت اصلاح مى شود زود هم اصلاح مى شود.

اما اگر من بنشینم براى اینکه یکى دیگر کار بکند، شما بنشینید که من کار بکنم ، من بنشینم شما کار بکنید، نه من کار انجام مى دهم نه شما انجام مى دهید. منتظر نباشید دیگران براى شما کار بکنند این انتظارى بود که ما منتظر باشیم آمریکا براى ما دلسوزى بکند، منتظر باشیم که آمریکا به ما اسلحه بدهد. اسلحه هایى به ما دادند که به دردمان نمى خورد و به ضرر ما بود. قراردادهایى با ما کردند که همه قراردادهایشان به ضرر ما بود یا اکثرش . آنها براى ما کار نمى کنند. ننشینید دیگران براى شما کار بکنند، خودتان کار کنید. ملت خودش کار بکند، هم خودش عملى را که مى خواهد انجام بدهد خوب انجام دهد وهم به رفیقش بگوید خوب انجام دهد، هم به جامعه . (کلکم راع و کلکم مسئول ) همین است . همه مسوولیم در مقابل ملت و مسوولیم در مقابل خودمان . خودم را اصلاح کنم دیگران را هم اصلاح کنم ، به هر مقدارى که مى توانید، باز ننشینید به اینکه من اهل منبر نیستم نمى توانم یک جامعه اى را دعوت کنم ، من اهل خطابه نیستم نخیر، شما همان مقدارى که مى توانید خودت عمل بکن ، به رفیقت هم به همان زبانى که دارى بگو که خوب عمل کن ، او هم خودش عمل کند به رفیقش بگوید. اگر یک همچو حسى در یک مملکت پیدا شد، مملکت زود اصلاح شود که ما ننشینیم که دیگران براى ما کار بکنند، ما ننشینیم که از غرب براى ما وارد بشود، ما خودمان کار بکنیم و خودمان کارهایمان را انجام بدهیم و غرب را فراموش کنیم . خداوند انشأاللّه همه شمارا حفظ کند و موفق و موید و به پیش بروید.

ص: 77

تاریخ : 7/8/58

استفتأ گروهى از زنان مبارز ایران از محضر امام خمینى در مورد طلاق گرفتن زنان

بسم اللّه الرحمن الرحیم

حضور مقدس رهبر انقلاب اسلامى ایران امام خمینى دام ظله

مساله اختیار طلاق به دست مرد، موجب ناراحتى و تشویش خاطر گروهى از زنان مبارز ایران شده است و گمان مى کنند که دیگر به هیچ وجه حق طلاق ندارند و از این موضوع افرادى سوء استفاده کرده و مى کنند. نظر جنابعالى راجع به این مساله چیست ؟

پاسخ امام خمینى به این استفتأ:

بسم اللّه الرحمن الرحیم

براى زنان محترم ، شارع مقدس راه سهل معین فرموده است تا خودشان زمام طلاق را به دست گیرند. به این معنى که در ضمن عقد و نکاح اگر شرط کنند که وکیل باشند در طلاق ، به صورت مطلق یعنى هر موقعى که دلشان خواست طلاق بگیرند و یا به صورت مشروط، یعنى اگر مرد بدرفتارى کرد یا مثلا زن دیگرى گرفت ، زن وکیل باشد که خود را طلاق دهد، دیگر هیچ اشکالى براى خانم ها پیش نمى آید و مى توانند خود را طلاق دهند. از خداوند متعال توفیق بانوان و دختران محترم را خواستارم . امید است تحت تاثیر مخالفین اسلام و انقلاب اسلامى واقع نشوید که اسلام براى همه مفید مى باشد.

روح اللّه الموسوى الخمینى .

ص: 78

تاریخ : 8/8/58

پیام امام خمینی به مناسبت بیست و پنجمین سالگرداستقلال الجزایر

بسم اللّه الرحمن الرحیم

در آغاز بیست و پنج سال رهائى کشور عزیز الجزایر از تحت سلطه جابرانه استعمارگران متمدن نما، درود و تحیات خود و ملت شریف ایران را نثار آنان نموده و به ملت برادر خویش صمیمانه تبریک عرض مى نمایم . ملت ما تلخى سلطه اجانب و مفتخواران نفتخوار مخصوصا آمریکا را چشیده و غم شما برادران را احساس نموده است و به حسب اخوت ایمانى در غم و شادى ملت شریف الجزایر و سایر ملت هاى عزیز اسلامى شریکند. من امیدوارم که مسلمانان جهان در آستان قرن حاضر گرفتارى هاى خود و منشأ آن را به درستى بررسى کنند و با اتحاد همه جانبه و اتکال به اسلام و در زیر پرچم پر افتخار آن از قید و بندهاى استعمارگران رهائى یابند. مسلمین که در آستان این قرن ، دردهاى جانفرساى خود را یافته و از قدرت هاى شیطانى بزرگ جز گرفتارى هاى گوناگون و چپاولگرى ها و جنایات چیزى ندیده اند باید با به هم پیوستگى صمیمانه و توجه به خداوند بزرگ و اسلام عزیز به فکر چاره برآیند. چاره و یا مقدمه اساسى ، آن است که ملت هاى مسلمان و دولت ها اگر ملى هستند کوشش کنند تا وابستگى فکرى خود را از غرب بزدایند و فرهنگ و اصالت خود را بیابند و فرهنگ مترقى اسلام را که الهام از روحى الهى مى باشد بشناسند و بشناسانند. شرق و آفریقاى عزیز، این قاره اى که با نهضت اسلامى ملى و قیام خونین مردم دلاور الجزایر از خواب گران بیرون آمد و کشورى بعد از کشور دیگر، خود را از چنگال آمریکا و کشورهاى استعمارگر دیگر نجات داد باید روى پاى خودشان بایستند و شدیدا با فرهنگ صادارتى مبارزه کنند. کشورهاى آفریقا و آسیا و سایر کشورهاى در بند در قاره هاى دیگر باید بدانند که آنچه از غرب و شرق توطئه گر و استعمارى و از آمریکاى متجاوز بر کشورهاى ستم کشیده صادر شود، تباهى و فساد آن قابل مقایسه با صلاح آن نیست . تمام کشورهاى اسلامى چون ایران بنا به وظیفه اسلامى خویش باید از کشورهاى در حال رشد و مبارزه با استعمار مادى و معنوى پشتیبانى کنند. کشورهاى اسلامى باید در مقابل اسرائیل اشغالگر که اکثر گرفتاریهاى کشورهاى اسلامى به دست آن است موضع خصمانه داشته باشند و با تمام نیرو از آرمان فلسطینى و لبنان عزیز دفاع کنند. کشورهاى اسلامى باید از سازمان هاى آزادیبخش سراسر جهان دفاع کنند ما توطئه مصر و آمریکا و اسرائیل را براى درهم کوبیدن نهضت بزرگ مردم مبارز فلسطین شدیدا محکوم مى کنیم . سران و نمانیدگان کشورهائى که در الجزایر عزیز جمع شده اید! بیائید

ص: 79

متحد شویم و دست جنایتکاران چپ و راست را که در راس آن آمریکاست قطع نموده و اسرائیل را از ریشه برکنیم و حق مردم فلسطین را به خودشان بسپاریم . از خداوند متعال بیدارى مسلمین و اتحاد کلمه آنان و عظمت کشورهاى اسلامى را خواستارم .

والسلام علیکم و على عباداللّه الصالحین

روح اللّه الموسوى الخمینى .

ص: 80

تاریخ :8/8/58

بیانات امام خمینى در دیدار با گروه امداد تهران

ما از اول هم امیدمان به نیروى انسانى الهى ملت بوده است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از زحمت هائى که شمردید و فعالیت هائى که در منطقه خودتان انجام دادید من تشکر مى کنم و خداوند تعالى اجر به شما خواهد داد. باید ما بدانیم که خود ما باید مشغول فعالیت باشیم . خود ملت در هر جا که هست باید به خرابى هائى که در طول شاهنشاهى و در طول این پنجاه و چند سال براى مملکت ما پیش آمده است خود ملت باید قیام کند، قیام براى خدا و قیام براى بندگان خدا. شما منتظر این نباشید که این ادارات ، این استاندارى ها و امثال اینها براى شما کار بکنند، اینها بسیارشان همان مغزهاى فاسد رژیم سابقند بسیارى از اینها اگر کار شکنى نکنند، کمک نمى کنند و ما نباید بنشینیم که این مغزهاى فاسد به ما کمک کنند. ما جوان هاى خودمان بحمداللّه زیاد و تحول بزرگى که در مملکت ما حاصل شده است و جوان هاى ما را که بسیارى در مراکز غیر مشروع بوده اند کشانده است در خدمتگزارى به خلق و خدمتگزارى به خداى تبارک و تعالى ، باید ما از نیروى این جوان ها استمداد کنیم . ما از اول هم امیدمان به ملت و جوان هاى برومند ملت بود. ما همیشه توجه مان به خود ملت ، به نیروى انسانى الهى ملت بوده است و با استمداد از همین طبقه کارگر، طبقه تحصیلکرده جوان ، بازارى ها، از همین طبقات به قول آنها طبقات پائین و به قول من طبقات بالا استفاده کردیم . اینها بودند که نهضت را به اینجا رساندند و اینها هستند که مى توانند به پیش ببرند، اینها بودند که در آنوقت که نهضت کرده بودند، ننشستند که فلان استاندار با آنها همراهى کند یا فلان اداره با آنها همراهى کند اینها خودشان قیام کردند و بسیارى از ادارات و کارمندان ادارات هم کمک کردند لکن در بین اینها اقشارى هستند، افرادى هستند که الان هم مشغول کارشکنى هستند و اینکه مى بینید که به شما کمک نمى کنند این روى همان طرز فکرى است که اینها در آن رژیم طاغوتى داشتند که آن طرز فکر را به این زودى نمى توانیم ما عوض کنیم .

این مغزهاى پوسیده را بگذار فرار کنند

این ملت ما در طول پنجاه سال یک طرز فکرى در آن پیدا شده است ، یک وضعى در دماغش پیدا شده است که به این زودى نمى شود عوضش کرد.

آنهائى که در خدمت رژیم بودند و چندین سال

ص: 81

خدمت کردند به آنها و الان هم خدمتگزار به اجانب هستند و الان هم آرزوى این را کنند که باز آن رژیم و یا فاسدتر از او برگردد که اینها باز کاخ نشین بشوند و ملت ما حتى کوخ هم پیدا نکند، اینها الان هم در صدد هستند، اینها چند تایشان ، چند نفرشان که در همین چند روز اجتماع کرده بودند در یک جائى ، افسرده بودند براى اینکه _ قهر _ در ایران اشخاصى را اعدام کردند، همان معنائى را که آمریکائى ها آنجا مى گفتند اینها در ایران و در یک محضر محترم مى گفتند که این اعدام ها اسباب این مى شود که ما دیگر حیثیتمان را در دنیا از دست بدهیم ما یک حیثیتى در زمان محمد رضا داشته ایم حالا داریم از دست مى دهیم !! ما خیلى حیثیت داشتیم ؟ کدام حیثیت را شماها دارید پیش خارج که حالا مى خواهید از دست بدهید؟ ما جنایتکارهایمان را بگذاریم راه بروند در بین مردم و مادرها و پدرهائى که بچه هایشان را کشته اند، براى اینکه شما دلتان مى خواهد که در خارج به شما تبریک بگویند؟ شما اینقدر مغزهاى خودتان را باخته اید که خیال مى کنید که اگر چند تا جنایتکار را مثلا اعدام کنند و چند تا جنایتکار را تادیب کنند، حیثیت ما از بین مى رود. شما چه حیثیتى دارید در دنیا که از بین برود؟ دنیا شما را به چه حیثیتى قبول کرده است ؟ دنیائى که آمریکایش اینطورى است که دوا را مى گوید که در اینجا صرف نکنید و بفرستید در دنیاى ثالث ، در دنیاى سوم . دوائى که آنجا به مردمش نمى دهند از باب اینکه ضرر دارد، مى گویند بفرستید به دنیاى سوم ، شما این حیثیت را در دنیا دارید و ما مى خواهیم این حیثیت را که شما دارید از بین ببریم ، یک حیثیت انسانى براى شما پیدا کنیم . شما اینقدر گریه نکنید براى این خائن ها که کشته شدند از قبیل نصیرى و امثال ذلک مى گوئید مغزها فرار مى کنند، این مغزهاى پوسیده بگذار فرار کنند، این مغزهائى که براى اجانب کار کردند، این مغزهائى که جزء سازمان امنیت بودند بگذار فرار کنند. شما براى آنها خیلى افسرده نباشید، این مغزها باید فرار کنند، البته الان مى بینید که این مغزها، مى بینید که نمى توانند در اینجا به آن استفاده هائى که مى کردند استفاده کنند حالا از اینجا فرار مى کنند دنبال همان معانى که دلشان مى خواهد مى روند. مگر هر مغزى که علم به قول شما در آن بود این مغز شریف است ؟ احمدى هم در زمان رضاخان دکتر بود، لکن دکترى بود که با آمپول خودش مرگ بر مردم تزریق مى کرد. احمدى را شاید اکثر شما اسمش را هم نشنیده باشید، اما ما بودیم در آن زمان که مامور این بود که به ملیین ، به اشخاصى که اظهار مخالفت با دیکتاتورى مى کردند آمپول مرگ تزریق مى کرد. آن هم یک مغزى بود. حالا اگر یک همچو مغزى از ایران فرار کرد، ما بنشینیم غصه بخوریم که مغز فرار کرده ؟ شماها چطور اینطور تشخیص مى دهید که این مغزهائى که رفته اند پیش ارباب هایشان ، این مغزهائى که مجتمع شده اند در انگلستان و بر ضد ایران دارند تبانى مى کنند و تظاهر مى کنند، این مغزهائى که دنبال بختیار دارند جمع مى شوند و بختیار و اینها را انگلستان پناه داده و در زیر پناه سر نیزه انگلستان دارند زندگى مى کنند، ما براى اینها بنشینیم اظهار تأسف بکنیم ؟ یا این مغزهائى که به آمریکا فرار کردند براى اینکه بروند آنجا پولهائى که در اینجا جمع کرده اند آنجا خرج بکنند، ما براى اینها باید اظهار تأسف بکنیم ؟ فکرهایتان را عوض کنید، افکارى که پنجاه سال در مغزهاى شما جمع شده است و اصلا تشخیص نمى توانید بدهید به واسطه آن افکار مابین

ص: 82

صحیح و غیر صحیح را.

عوض کنید خودتان را. ما باید این مملکت را عوض کنیم ، این افکار را عوض کنیم . دانشگاه ما باید عوض بشود، از این افکار عوض بشود. این مغزهائى که بچه هاى ما را سى سال ، چهل سال به تباهى کشیدند بگذار فرار کنند، یک مغزهائى صحیح بیایند روى کار. حالا که مى خواهند تصفیه کنند و اشخاصى خیرمند مى خواهند تصفیه بکنند، شما نشسته اید غصه مى خورید که چرا تصفیه مى کنند، غصه مى خورید که چرا اعدام مى کنند. کى ها را اعدام کردند؟ براى کى غصه مى خورید؟ اى اساتید دانشگاه (یعنى بعضى شان ) براى کى غصه مى خورید؟ براى نصیرى نشسته اید نوحه سرائى مى کنید؟! براى هویدا نوحه سرائى مى کنید؟! براى کى ؟ بعد هم مى گویند که یک بچه دوازده ساله را اعدام کرده اند. خوب اینهمه آنهائى که با ما مخالفند مى گویند، آن مخالفین مى گویند من هم امر کرده ام که پستان زن ها را ببرند؟ آنها مى گویند که یک بچه دوازده ساله را، آنها مى گویند یک زن حامله را، والا نه بچه دوازده ساله اعدام مى شود و نه زن حامله اعدام مى شود. این چه حرف هائى است که شما مى زنید؟ چرا کمک مى کنید به استعمار؟ چرا کمک مى کنید به رژیم شاهنشاهى ؟

اى مغزهاى پوسیده ! اى انسان هاى از بین رفته ! بیدار بشوید یک قدرى چرا اینطور بحث مى کنید؟ چرا اسلام را تخطئه مى کنید؟ چه شده شما را که اسلام را تخطئه مى کنید؟ جوان هاى ما بیدار بشوید. اى جوان هاى برومند! اى خواهران ما! اى برادران ما! بیدار بشوید. اى شمائى که با دست شما نهضت به اینجا رسید، و این آقایان که حالا اشکال مى کنند، در کنار نشسته بودند و یا کمک مى کردند و یا بى تفاوت بودند و حالا آمده اند در میدان ، اى جوان هائى که در مقابل توپ و تانک رفتید، اى خواهرهائى که جوان هاى خودتان را از دست دادید و خودتان هم در بین مردم تظاهر کردید و اللّه اکبر گفتید، حفظ کنید خودتان را، نهضت خودتان را حفظ کنید، ننشینید دیگران براى شما کار بکنند اینها براى شما کار نمى کنند همانطور که اجانب کار نمى کنند اینها هم کار نمى کنند.

باید ادارات تصفیه بشود، باید فرهنگ تصفیه بشود، باید دانشگاه ها تصفیه بشود، باید به دست اشخاصى بیفتد که پیوندش با رضاخان پهلوى و با محمدرضاخان پهلوى در سال هاى طولانى نبود. اینهائى که با آنها پیوند دارند نمى توانند در این مملکت ، مملکت ما را اداره کنند، اینها باید تصفیه بشوند، دولت باید تصفیه کند اینها را. اتکال به قدرت خودتان بکنید همانطورى که مى بینید خودتان اینهمه کار را انجام دادید و مى گوئید استاندار ما همراهى نمى کند و شاید بعضى وقت ها هم کارشکنى بکند، ابدا اعتنا به همراهى او نکنید و خودتان کار بکنید، اتکال به قدرت الهى ، همانطور که از اول نظرتان به این نبود که این قشرهاى بالا با شما کمک بکنند و نکردند و کارشکنى هم شاید کردند، همین طور حالائى که به سازندگى رسیدید خودتان سازنده باشید خودتان دنبال مطالب خودتان بروید.

مملکت مال زاغه نشینان است

ملت خودش باید قیام کند مملکت مال شما است ، این مغزها فرار مى کنند و مملکت مال شماست ، اینها ارزها را برداشتند و فرار کردند و حالا هم دارند یکى یکى فرار مى کنند و مى بینند دیگر

ص: 83

اینجا جاى دزدى نیست . مملکت مال خود شماست ، مال جوان هاى ماست . مملکت مال زاغه نشینان اطراف تهران است که من خدا مى داند براى اینها غصه مى خورم و براى اینها تا حالا فکرى نشده . مملکت مال اینهاست نهضت را اینها پیش برده اند. در یکى از روزهائى که تلویزیون نشان مى داد اطراف تهران را و یکى از او پرسید که شما چه مى کردید، مى گفت که (یک مرد پیرمردى تقریبا بود، با یک عده از یک سوراخى بیرون آمد، از یک جائى که جاى انسان نبود بیرون آمد) گفت ما صبح که مى شود مى رویم به تظاهر، زندگیشان این بود و صبح مى رفتند تظاهر، مى رفتند کمک مى کردند به ملت . ما مرهون اینها هستیم ما زندگى مان را اینها اداره مى کنند، اینها اداره کردند و این جمعیت و امثال این جمعیت . جوان ها، جوان هاى دانشگاهى ، جوان هاى ادارى آنهائى که پیوند با ملت داشتند، بازارى ، کشاورز، کارگر، همه اینها، آن طبقه بالا به ما کارى نداشتند حالا هم کارشکنى مى کنند و همه چیز مى خواهند، مى گویند مغزها فرار کردند. بگذار فرار کنند، جهنم که فرار کردند این مغزها، مغزهاى علمى نبودند این مغزها، مغزهاى خیانتکار بودند والا کسى از مملکت خودش فرار مى کند به آمریکا؟! از مملکت خودش فرار مى کند به انگلستان و زیر سایه انگلستان مى خواهد زندگى بکند؟! پیوند مى کند با بختیار و امثال بختیار که مملکت ما را به تباهى کشیدند؟! این مغزها بگذار که فرار بکنند، بهتر که فرار مى کنند، غصه نخورید براى اینها، براى اینها که کشته شده اند غصه نخورید اینقدرها. برادرها خودتان بیدار باشید که این مغزهایى که دارند فرار مى کنند این مغزهاست که شما را به تباهى کشیده اند، این مغزهاست که نگذاشتند جوان هاى ما تحصیل کامل بکنند، اینها باید هم بروند، باید هم فرار کنند، دیگر جاى زندگى براى آنها نیست براى اینکه یک ملت بیدارند، یک ملت بیدار نمى گذارد که شما هر کدامتان هر کارى مى خواهید بکنید.

ما مغزهاى سازنده را مى خواهیم ، نه مغزهاى فاسد را

باید خودتان ، خودتان را اداره کنید، باید همه مان به میدان بیائیم و خودمان ، فکر اینکه یک استاندارى یک کارى بکند، یک کارى کسى بکند، این را اتکال به آنها نکنید، خودتان همانطورى که مى گوئید، الحمداللّه الان یک تحولى حاصل شده است که همه طبقات ، مهندسش مى آید کار مى کند، دکترش مى آید کار مى کند. اینهائى که حالا مغزهاى انسانى دارند، اینها که مغزهائى ندارند که فرار کنند. آقا مغزهائى که فرار مى کنند، ما هم یک مغزهائى داریم که _ دارد توى _ با اینکه مغز علمى هستند دارند به مردم کمک مى کنند، دارند مى روند درو مى کنند، این مغزها را ما مى خواهیم ، نه آن مغزهائى که حالا که برایشان تعیش حاصل نیست فرار کنند. چرا به خود نمى آیند اینها؟ چرا اینها نمى فهمند مقدار خودشان را و مقدار مملکت ما را؟ ما این مغزهائى را مى خواهیم که در عین حالى که دکتر است ؟ در عین حالى که مهندس است مى رود در جهاد سازندگى و جهاد سازندگى را راه مى اندازد. ما این مغزها را مى خواهیم که از آمریکا پا مى شود مى آید اینجا مى گوید من آمده ام براى کمک ، نه از اینجا پا بشود فرار کند از اینجا، این مغزهاى فرار به درد ما نمى خورد بگذار فرار کنند. اگر شما هم

ص: 84

مى دانید که در اینجا جایتان نیست شما هم فرار کنید، راه باز است . مملکت ما آدم مى خواهد حالا، نه مغزهائى که مى روند زیر پناه انگلستان و زیر پناه آمریکا. خداوند به همه شما توفیق عنایت کند و من وقتى شماها را، این چهره هاى انسانى ، نورانى ، خدمتگزار را مى بینم مباهات مى کنم به اینکه مملکت ما اینطور است .

دنیا الان نظرش به مملکت ماست ، نه به آن طبقه ، به شما، نه به آن طبقاتى که سابق هم سر همه کارها بودند و الان هم شما مى گوئید که اتومبیل هایشان ، بچه هایشان را مى برند به آنجا، به مدرسه و از همین اتومبیل ها هست و به ما نمى دهند براى جهاد سازندگى . دنیا به شما نظر دارند، نه به این اتومبیل سوارها، نه به اینهائى که در کاخ مى نشینند. کوخ نشین ها هستند که مؤونه این مملکت و سرمایه این مملکت است ، نه آن کاخ نشین ها. خداوند این کوخ نشین ها را براى ما حفظ کند و خداوند این مسلمین که تعهد دارند براى اسلام ، این جوان هائى که خدمت دارند مى کنند به کشور خودشان ، خدمت دارند مى کنند به اسلام ، خداوند براى ما حفظ کند. خداوند همه شما را، خواهرها را، برادرها را حفظ کند و قدرت عنایت کند. مطمئن باشید که با این روحیه اى که دارید پیروز هستید و نمى تواند کسى بر شما غلبه کند و شما بر همه غلبه خواهید کرد.

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 85

تاریخ : 9/8/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای خانواده های شهداى پانزده خرداد سال 42 و شهداى حوادث بندر انزلى

قیام پانزده خرداد نقطه عطفى در تاریخ و مبدأ نهضت ما

بسم اللّه الرحمن الرحیم

پانزده خرداد که ما مردان با اراده اى را از دست دادیم و جوانانى از دست ملت ما رفت ، نقطه عطفى در تاریخ و مبدا این نهضت است . آنها که در پانزده خرداد قیام کردند، قیام مردانه کردند و در مقابل دژخیمان نه گفتند و به شهادت رسیدند، آنها مبدا این نهضت عظیم شدند. من از خداى تبارک و تعالى براى آنها رحمت استدعا مى کنم و براى بازماندگان آنها سلامت و صبر و سعادت . همین قیام ها بود که امروز مى بینید در یک مجلس گروه هاى مختلف مجتمع مى شوند با مقصد واحد. همین قیام ها بود که مابین دانشگاه و مدارس قدیمى ما را جوش داد و مابین قشرهاى مختلف را جوش داد به طورى که همه با حال وحدت و با وحدت اراده ، با وحدت مقصد این راه را طى کردند و تا آنجا رساندند و به این نحو که ملت ما الان زنده است و راه خودش را یافته است این راه را هم طى خواهد کرد و نهضت را به ثمرهاى انسانى _ اسلامى خواهد رساند. این خواهرهائى که از بعض نعمت ها، از نعمت گوش و زبان محروم هستند و الان آمدند اینجا، این خود اسباب امیدوارى است که همه قشرها مجتمع هستند در این مقصد الهى ، خداوند آنها را حفظ کند و به سعادت برساند.

اینها (روشنفکرنماها) اشخاصى هستند که آزادى را در آن چیزهائى که تباهى مى آورد، مى دانند

من امیدوارم که این قشرهاى مختلفى که هست ، همه توجه داشته باشند که این توطئه هائى که الان در بین هست با توجه خودشان خنثى کنند. شما دیدید و خانم هاى به قول خودشان روشنفکر دیدند که یک دروغى در تهران منتشر کردند و این خانم ها بدون اینکه رسیدگى کنند به خیابان ها مى خواستند بریزند در صورتى که اصلا یک همچو قانونى که آنها خیال مى کردند مطرح نبود، معذلک ، مع الاسف این روشنفکرها معلوم شد که اینقدر بى توجه به مسائل روز هستند و به مسائلى که مربوط به سرنوشت شان هست که مطالبى که در رادیو، در رادیو و تلویزیون ، در مطبوعات منتشر شده است اینها نگاه نکردند و فقط به نوشته بعض اشخاص مفسد نگاه کردند و بدون توجه خواستند ترتیب اثر بدهند. اینها توطئه نیست ؟ اینها کشف از یک توطئه فاسد نیست که یک مساله اى که اصلا مطرح نشده

ص: 86

است نسبت بدهند که گذشت در قانون اساسى که زن هیچ حقى ندارد؟ در صورتى که اصلا مطرح نشده است و از امورى نیست که مربوط به قانون اساسى باشد. بیدار نمى شوند این جوان هاى ما؟ این جوان هاى زن و مرد ما بیدار نمى شوند که یک همچو توطئه هائى در کار هست ؟ توجه نمى کنند که یک دروغ را که بعد از یک روز کشف مى شود معذلک آنها منتشر مى کنند و از جهالت اشخاص بهره بردارى مى کنند؟ به کجا باید گفت که شمائى که اینقدر به قول خودتان دانشمند و روشنفکر هستید، به یک قانونى که سرنوشت شما بستگى به آن دارد اینقدر بى عنایت هستید که نه روزنامه را نگاه کردید، نه رادیو گوش کردید، نه رادیو تلویزیون را. و همین طور بى جهت اسباب این شد که ما را سرشکسته کنید که روشنفکرهاى ما اینطور مردم هستند، اینطور جمعیت هستند که تحت تاثیر یک دروغى که بعد از یکى دو روز فاش مى شود واقع مى شوند و خودشان اینقدر بى اطلاعند که از گزارش ها و از چیزهائى که مى گذرد در مملکت شان هیچ توجه ندارند، هیچ اطلاعى ندارند. خودتان را اصلاح کنید، توجه کنید به سرنوشتهاى خودتان . اینهایى که این دروغ ها را پخش مى کنند اینها براى شما نمى خواهند یک سعادتى ایجاد کنند، اینها همان ها هستند که با اسم آزادمردان و آزادزنان شما را و همه جوان هاى ما را به تباهى کشیدند. اینها اشخاصى هستند که آزادى را در آن چیزهائى که تباهى مى آورد مى دانند، و اما آن چیزهائى که تباهى ندارد، آن چیزهائى که براى سرنوشت ملت است در آن چیزها آزادى نمى دهند. اینها همان طائفه هستند و اینها مى خواهند همان مسائل را پیش بیاورند و از چیزهائى که اینها منتشر مى کنند، شما توجه داشته باشید. اسلام براى همه شماست .

ولایت فقیه براى شما یک هدیه الهى است

این معنا که از من قبلا سوال شده است و جواب دادم که طلاق در صورتى که در ضمن عقد با مرد (وقتى که مى خواهند عقد کنند) شرط بکنند و در ضمن عقد این شرط بشود که _ طلاق _ وکیل در طلاق خودش یا مطلق . یا در شرائطى یک سوالى پیش آورده است به اینکه این زن هائى که حالا تحت زوجیت هستند چه ؟ این ولایت فقیه را مخالفت مى کنند در صورتى که نمى دانند از شؤون فقیه هست که اگر چنانچه یک مردى با زن خودش رفتارش بد باشد او را اولا نصیحت کند و ثانیا تأدیب کند و اگر دید نمى شود اجرأ طلاق کند. شما موافقت کنید با این ولایت فقیه . ولایت فقیه براى مسلمین یک هدیه اى است که خداى تبارک و تعالى داده است . منجمله همین معنائى که شما سؤال کردید و طرح کردید که زن هائى که الان شوهر دارند اگر چنانچه گرفتارى هائى داشته باشند چه باید بکنند؟ آنها رجوع مى کنند به آنجائى که فقیه است ، به مجلسى که در آن فقیه است به دادگاهى که در آن فقیه است و فقیه رسیدگى مى کند و اگر چنانچه صحیح باشد، شوهر را تادیب مى کند، شوهر را وادار مى کند به اینکه درست عمل کند و اگر چنانچه نکرد طلاق مى دهد. ولایت دارد براى این امر که اگر چنانچه به فساد مى کشد، یک زندگى به فساد کشیده مى شود طلاق مى دهد و طلاق اگر چه در دست مرد است لکن فقیه در جائى که مصلحت اسلام را دید، مصلحت مسلمین را دید و در جائى که دید نمى شود

ص: 87

به غیر این ، طلاق بدهد این ولایت فقیه هست . ولایت فقیه براى شما یک هدیه الهى است . در هر صورت ما الان گرفتار یک مشت اشخاصى مختلف السلیقه و مختلف العقیده اى که _ همه در این معنائى که _ همه در این معنا که نخواهند این مملکت به سر و سامان برسد شریکند، در عقائد مختلفند، بعض گروه هاشان با بعض گروه هاى دیگر دشمن هم هستند لکن در یک چیز موافقند و آن اینکه مخالف با اسلام ، مخالفت با آن چیزى که همه ملت ما به آن راى دادند، در این ، اینها موافقند یعنى در باطل خودشان اتفاق دارند. شماها در حق خودتان مجتمع باشید این باطلها نمى توانند کارى بکنند شماها توجه داشته باشید که اسلام براى شما، براى ما، براى همه ، براى همه بشر مفید است . اسلام یک طرحى است که براى مستضعفین بیشتر از دیگران مفید است و براى همه مفید است . از اسلام نترسید و نترسانید مردم را. شماهائى که قلم دستتان مى گیرید و هر چه دلتان مى خواهد مى نویسید، یا هر چه دلتان مى خواهد صحبت مى کنید، شماها اسلام را بى اطلاع از آن هستید، شما یک کلمه اسلامى شنیدید، گاهى هم یک کتابى خواندید که نویسنده اش هم از اسلام اطلاع صحیحى نداشته است ، بدون اطلاع از اسلام ، بدون اطلاع از فلسفه احکام اسلام ، شماها سمپاشى مى کنید و معلوم هم نیست که واقعا مقصدتان این باشد که یک کار صحیحى انجام بدهید، منتها اشتباه بکنید. نخیر، من خیلى احتمال مى دهم که بسیارى از اینها، نه همه ، بسیارى از اینها اشخاصى باشند که حالا که دیدند آن رژیم به هم خورده است و آن _ چیزهائى که _ منافعى که آنها در آن رژیم مى بردند و آنقدر فاصله اى که مابین آنها و مابین مردم بوده است ، در طرح اسلامى آنطور نمى تواند مطرح باشد، اینها حالا به دست و پا افتادند که بلکه نگذارند این نهضت پیش برود. شما ملاحظه کردید که قدم به قدم مخالفت کردند، آن روز که نهضت بود همین در تهران و در سایر جاها، هى مخالفت ها بود و دست و پا مى زدند به اینکه (همین داخلى ها، خارجى ها که سر جاى خودشان دست و پا مى زدند) به اینکه شاه را نگه دارند، وقتى که شاه رفت دست و پا مى زدند به اینکه بختیار را نگه دارند، توى خیابان ها راه مى افتادند و قانون اساسى مى گفتند. قانون اساسى معنایش حفظ شاهنشاهى است و آنها قانون اساسى را براى شاهنشاهى اش مى خواستند نه سایر مسائلش . وقتى که بختیار هم رفت ، دنبالش باز هى صحبت قانون اساسى بود، مى خواستند حفظش کنند. من که در پاریس بودم مى آمدند آنجا پیغام مى دادند، خودشان مى آمدند که بگذارید که این شوراى سلطنتى باقى باشد و با شوراى سلطنتى یک کارهائى بکنید بعد ما کارهائى بکنیم بعد چه . خوب من مى دانستم اینها یا نمى فهمند مطلب را یا مقصدشان این است که همان مسائل حفظ بشود. شوراى سلطنتى را ما فرض کنید قبول کنیم معنایش این است که سلطنت را قبول کردیم والا شوراى سلطنتى با _ چیز _ شاه است ، هر وقتى بخواهد کنارش مى گذارد. این معنایش این است که ما خود شاه را قبول داریم . مى آمدند بعضى از همین روشنفکرها و بعضى از همین اشخاصى که حالا انقلابى شدند، همین ها مى آمدند مى خواستند ما را اغفال کنند یا خودشان هم نمى فهمیدند، که شما کارى بکنید که این شوراى سلطنتى باقى باشد در صورتى که آن که رئیس شوراى سلطنتى بود آمد پاریس من گفتم تا استعفأ نکردى من با تو ملاقات هم نمى کنم ، استعفا هم کرد او. ولى معذلک از

ص: 88

اینجا هى مى آمدند هى مى گفتند هى چه . _ این _ آن قدم هم که از بین رفت و ملت ما بحمداللّه پیروز شد، بعد در هر قدم مخالفت واقع مى شد، در رفراندمش باز مخالفت مى کردند، در مجلس خبرگانش ، در انتخاباتش باز مخالفت مى کردند، حالا هم با مجلس خبرگان مخالفت مى کنند، بعد هم با مجلس شورا مخالفت خواهند کرد، بعد هم با رئیس جمهورى مخالفت خواهند کرد. این مخالفت ها همین طور سلسله مراتب محفوظ است براى اینکه با اساس مخالفند چون با اساس مخالفند. اینها فروع آن اساس است ، و با آن مخالفت مى کنند. لکن باید بدانند که این دست و پا زدن ها دیگر فایده ندارد. ما هیچ وقت از این دست و پا زدن هاى شما نمى ترسیم . ما مى دانیم که شماها دیگر کارى از شما نمى آید، این نویسندگى از شما مى آید و یک گفتن از شما مى آید، خوب هر چه مى خواهید بنویسید و هر چه مى خواهید بگوئید، لکن شما بیدار بشوید، شما بفهمید که باید در مسیر این راه بروید. دنیاتان هم در مسیر این ملت است ، اگر شما دنیاتان هم بخواهید اداره بشود، یک سیلى راه افتاده ، برخلاف مسیر این سیل هلاکت مى آورد. شما بخواهید برخلاف مسیر این ملت که مسیر اسلام است ، برخلاف مسیر اینجا، این سیل خروشانى که این سلسله خبیثه را و آن رژیم شاهنشاهى را به هم کوبید شما چهار نفر بخواهید مقاومت بکنید و مقابلش بایستید، شما را این سیل مى برد. براى دنیاى خودتان هم (اگر اهل دنیا هستید) براى دنیاى خودتان فکر بکنید. اینقدر مخالفت نکنید با ملتى که جوان هایش و همه چیزش در راه این نهضت داده و در راه اسلام داده و شماها هیچ کاره بودید. اگر مخالفت هم نمى کردید کارى به این کارها نداشتید، نشسته بودید تو منازل خودتان و کاخ هاى خودتان و مشغول تعیش خودتان بودید، حالا آمدید و باز مخالفت با این ملت مى کنید. این صلاح خودتان نیست ، صلاح دنیاتان نیست ، صلاح دین تان نیست . بیائید با این سیل همراه بشوید تا اینکه بتوانیم ما این نهضت را تام و تمام به آخر برسانیم و به زودى انشأاللّه ، گر چه مخالفت هاى شما اسباب این نمى شود که این سیل خروشان توقف کند، لکن براى ما یک عیبى است که بگویند این اشخاصى که مثلا داراى کذا و علم کذا و کذا هستند اینها با ملت خودشان مخالفت دارند مى کنند، این اشخاصى که مدعى این هستند که باید دموکراسى باشد و آن حرف هائى که مى زنند، همین اشخاص با حکومت ملت دارند مخالفت مى کنند، با همین ملتى که نود و هشت و بیشتر درصد مردم راى داشتند، با اینها دارند مخالفت مى کنند، با همین مجلس خبرگانى که با آرأ عمومى آنطور تعیین شدند، حالا اینها دارند باز مخالفت مى کنند، اینها اصلا اطلاعى ندارند که قضیه ولایت فقیه چى هست ، اصلا از سر و ته ولایت فقیه سر در نمى آورند که اصلا چى چى هست ، در عین حالى که سر در نمى آوردند مى نشینند مى گویند اگر بنا باشد که ولایت فقیه بشود دیکتاتورى مى شود، کذا مى شود. مگر امیرالمؤمنین که ولى امور مردم بود دیکتاتورى بود، مگر خود پیغمبر که ولایت داشت دیکتاتور بود. مگر بگویند که ولایت براى پیغمبر هم نیست ، پیغمبر هم مثل سایر مردم ، و از اینها بعید نیست این را بگویند، لکن جرات نمى کنند بگویند. دیکتاتورى کدام است ، در اسلام همچو چیزى مطرح نیست ، اسلام دیکتاتور را محکوم مى کند، اسلام یک نفر فقیه بخواهد اگر دیکتاتورى بکند از ولایت ساقطش مى کند.

چطور دیکتاتورى مى گوئید مى کند اسلام و این حرف ها را

ص: 89

مى زنید. اگر مى دانید و مى گوئید، چرا باید در مخالف مسیر ملت سیر بکنید و این مسائل را بگوئید. و اگر نمى دانید، چرا انسان ندانسته یک حرفى را بزند همین بیخود بدون اینکه بفهمد چى هست مساله بیاید یک همچو مسائلى را بگوید.

انشأاللّه من امیدوارم که ما همه با هم ، آنهائى که از پانزده خرداد جوان دادند و سرپرست خودشان را از دست دادند و آنهائى که الان مشغول به فعالیت هستند، همه باهم مقصد را طى بکنیم و به آن نقطه آخر پیروزى برسیم . خداوند همه تان را حفظ بکند.

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 90

تاریخ : 10/8/58

بیانات امام خمینى در جمع سفراى کشورهاى اسلامى

عید مسلمین وقتى است که مسلمین استقلالشان را به دست بیاورند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من این عید بزرگ اسلامى را به همه ملت بزرگ اسلام تبریک عرض مى کنم و امیدوارم که عیدها برملت هاى اسلامى مبارک و سعید باشد و از شما آقایان تشکر مى کنم که تشریف آوردید تا از نزدیک ما با شما مطالبمان را در میان بگذاریم . عید مسلمین وقتى سعید و مبارک هست که مسلمین خودشان استقلالشان را و مجدشان را، آن مجدى که در صدر اسلام براى مسلمین بود به دست بیاورند. مادامى که مسلمین در این حال هستند، در حال تفرق و تشتت ، و در حالى که همه چیزشان پیوسته به غیر است ، هیچ روزى براى آنها مبارک نیست . مبارک آن روزى است که دست اجانب از ممالک ما، از ممالک اسلامى کوتاه شود و مسلمین روى پاى خودشان بایستند و امور مملکتشان را خودشان به دست بیاورند.

من نمى دانم که این مشکلاتى که هم دولت هاى اسلامى و هم ملت هاى اسلامى به آن توجه دارند، چه وقت باید حل بشود. یک مشکل ، مشکل بین ملت ها و دولت هاى آنها. از مشکلات بزرگى که مسلمین به آن گرفتار هستند مشکلى است که بین ملت ها و دولت هاست ، هر دولتى با ملت خودش . و مشکل دیگر اشکالى است که بین دولت هاى اسلام است ، بعضى ها با بعضى . مشکل دولت ها و ملت ها این است که دولت ها باز خودشان را نشناختند و ملت خودشان را نشناختند، اینها باز گمان مى کنند که باید فرمانفرمائى کنند و ملت باید کورکورانه اطاعت . مادامى که این مشکل هست که دولت ها مى خواهند فرمانفرمائى کنند و براى خاطر این فرمانفرمائى سرکوبى کنند ملتهاى خودشان را، این مشکل نخواهد رفع شد و اگر این مشکل رفع نشود، مشکل هاى اساسى ما که گرفتارى ماست به دست ابرقدرت ها، حل نخواهد شد و مادامى که دولت ها باز تکالیف خودشان را ندانند، مشکل را مى دانند، مى دانند که این اختلافاتى که بین خودشان هست موجب گرفتارى ها و نابسامانى هاى ممالکشان هست ، لکن به واسطه بعضى از مسائل یا اغراض یا خیانت بعضى از جناح ها این مشکل را حل نمى کنند، تا کى ما باید گرفتار این مشکلات باشیم و وابسته به غرب و شرق ؟ کى مى خواهیم ، کى دولت هاى اسلامى مى خواهند بیدار بشوند؟ و کى دولت هاى اسلامى با ملت هاى خودشان آنطور که در صدر اسلام بین دولت هاى اسلامى و اسلام و ممالک خودشان و کشور خودشان و ملت خودشان بوده است ، تا کى ما

ص: 91

مى خواهیم جدا باشیم از ملت ؟

اسلام مى خواهد که دولت ها خدمتگزار ملت ها باشند

شما ملاحظه بکنید این دو حالى را که ملت ما داشتند، یک حال ، حال زمان رژیم شاهنشاهى از اول شاهنشاهى تا آخر و خصوصا در این پنجاه و چند سال که من تمامش را یادم هست و شاید شماها یادتان نباشد لکن خوب بعضى اش را ادراک کردید، مقایسه با آن زمان ، با زمانى که ملت ما غلبه کرد بر همه قدرت ها و این سد بزرگ را شکست ، مقایسه ما بین این دو حال را بکنید و حکومت ها هم مقایسه کنند در بین این دو حال و ببینند باید چه بکنند. در حالى که رژیم سابق بود، ملت از دولت جدا بود، نه جداى بى تفاوت ، جدائى که در مقابل هم ایستاده بودند. دولت و شاه مخلوع تمام همش را بر سرکوبى ملت قرار داده بود و با تمام قدرت ملت را مى کوبید، حبس مى کرد، زجر مى کرد، اعدام مى کرد و اجازه نفس کشیدن نمى داد، ملت هم با او مخالفت داشت و اگر مشکلى براى دولت پیدا مى شد اگر ملت بر آن مشکل اضافه نمى کرد از آن مشکل هم چیزى را کسر نمى کرد، معاونت نمى کرد، بلکه اگر چنانچه شکست مى خورد دولت ، ملت خوشحال بود و اگر دولت یا شاه غلبه مى کرد، ملت متأثر بود، ما دیدیم و شما هم شنیدید و من هم بعضى اش را شنیدم و بعضى اش را دیدم ، رضاخان در اینجا حکومت کرد، حکومت جائرانه و غیرقانونى و با ملت آن کرد که تاریخ ثبت خواهد کرد. آن روزى که کشورهاى اجانب هجوم آوردند و کشور ما را گرفتند و همه چیز ما در معرض خطر بود لکن من شاهد بودم که وقتى که رضاخان از ایران بیرون رفت و بیرونش کردند، ملت ما، در عین حالى که آنقدر ناراحت بود از آمدن اجانب ، خوشحال شد، این را یک هدیه آسمانى مى دانست . من به پسر بى رشد او سفارش دادم که نکن کارى که مثل پدرت وقتى اگر از بین بروى مردم شادى بکنند. نشنید و بعد وقتى که رفت ملت ما شادى ها کردند، در خیابان ها شادى هاى زیاد کردند. این دولتى که با ملت خودش مخالف هست ، و حالا را ملاحظه کنید دولتى که در مقابل ملت نایستاده است . ملت هر روز نمى ترسند که مامورین دولت بریزند و بگیرند و ببرند و حبس کنند و آزار بدهند آنها را. الان ملت طورى است که اگر براى دولت مشکلى پیدا بشود خود ملت پیشقدم مى شوند براى رفع اشکال . الان که دولت نمى تواند این گرفتارى هایى که ملت ما پیدا کرده است به واسطه رژیم سابق ، نمى تواند همه اطراف او را حل بکند، ملت ما ریختند و در همه قشرها دارند کمک مى کنند. همین امروز قبل از آمدن آقایان _ که جهاد سازندگى _ اشخاصى که در جهاد سازندگى در خود قم مشغول فعالیت هستند، آمدند پیش من و فعالیت هائى که خودشان کرده بودند، بدون اینکه از دولت هم کمکى باشد، براى من شمردند که بسیار زیاد بود، چقدر ساختمان و چقدر درو کردن گندم ها و زراعت ها براى کشاورزها و چقدر حمام و چقدر بهدارى و امثال اینها. این ملتى که کشور خودش را از خودش مى داند و دولت خودش را هم از خودش مى داند، وقتى که کشور از خودش شد و دولت از خودش ، نه دولت احساس این را مى کند که باید با سرنیزه با ملت رفتار کند و نه ملت مى ترسد که دولت همچو کارى بکند و

ص: 92

احساس این را مى کند که اجنبى است و اگر خدمت به او کند، خدمت به اجنبى است . شما این دو حال را ملاحظه کنید، آن حال ، حالى بود که ملت از دولت جدا بود و این حالى است که ملت از دولت جدا نیست این حال همانى است که اسلام مى خواهد که دولت ها خدمتگزار ملت ها باشند مشکله بزرگ ما مسلمین این است که مع الاسف باید بگویم ما رشدمان کم است ، رشد سیاسى مان کم است . ما باز گمان مى کنیم که با سرنیزه و با فشار و با سازمان امنیت و با ارتش مى شود که یک ملتى را اصلاح کرد و یک مملکتى را استقلالش را به دست آورد، ما باز اینطور فکر کنیم ، دولت هاى ما باز فکر این هستند که ملت خودشان را با هر طورى که هست سرکوبى کنند. این مشکل کى باید رفع بشود؟ و این دولت ها کى به خود بیایند که با ملت هاى خودشان ، با ملت هایى که شما که زندگى مى کنید براى زحمت هایى است که آنها دارند مى کشند، با ملت هاى خودتان دوست باشید و آنها پشتیبان شما و شما خدمتگزار آنها اگر ملت ها احساس بکنند که دولت ها براى پشتیبانى و خدمت به آنها آمدند هیچ اشکال نیست که آنها هم در خدمت حاضرند و بیشتر حاضرند، این مشکله را به دست خود دولت هاست که حل بکنند و مع الاسف نمى کنند. این یکى از مشکلات ماست که تا این مشکل حل نشود امید اینکه ما بتوانیم با ابرقدرت ها مخالفت کنیم و بتوانیم آنها را از ممالک خودمان بیرون کنیم ، نیست .

مشکل دوم هم که مثل همین مشکل است ، مشکل دولت هاست با هم ، چرا باید دولت هاى اسلامى با هم اینطور باشند که هر کدام به طرف دیگر بکشند؟ چرا باید یک کشورهائى که داراى همه چیز هستند و داراى همه جور قدرت هستند، اسرائیل با آن عده کم بیاید و به آنها اینطور حکمفرمائى کند؟ چرا باید اینطور باشد؟ جز این است که ملت ها از هم جدا و دولت ها جدا و دولت ها از هم جدا و یک میلیارد جمعیت ، یک میلیارد جمعیت مسلمین با همه تجهیزاتى که دارند نشسته اند و اسرائیل آن جنایات را به لبنان مى کند و به فلسطین مى کند و آنها نشسته اند و تماشا مى کنند؟ تماشاگر هستند؟ آنقدر صداى برادرهاى ما از آنجا بلند است و ما گوش مى کنیم و نشستیم تماشاگر هستیم . کى ما باید قدرت خودمان را بیابیم ؟

ما باید با سلاح ایمان با قدرت ها مقابله کنیم

شما مى دانید، در تاریخ دیدید که مسلمین صدر اسلام با یک عده کم اما مجتمع و با ایمان غلبه کردند، در ظرف کمتر از نیم قرن بر تقریبا معموره آنوقت غلبه کردند براى اینکه با هم بودند و اسلحه ایمان دست آنها بود. کى ما مى خواهیم این اسلحه ایمان را که کنار گذاشته شده است به دست بگیریم و با این قدرت ها با اسلحه ایمان مقابله کنیم ؟ شما دیدید که یک ملتى که عددش کم و هیچ اسلحه نداشت و هیچ ابزار جنگى نداشت و هیچ نظامیگرى نداشت ابزار ایمان داشت و با ابزار ایمان غلبه کرد بر یک قدرت شیطانى که همه قدرت ها دنبال او بودند، نه همان ابرقدرت ها، همه قدرت ها دنبال او بودند. این قدرت ایمان بود که یک مشت مردم را که هیچ نداشتند غلبه داد، این همان قدرتى بود که در صدر اسلام با یک ابزار کم و یک عدد کم غلبه کردند بر روم با آن بساط. بر امپراطورى

ص: 93

ایران با آنهمه ابزار و با آن چیز، آنها تهى بودند از ایمان و اینها دست پر بودند در ایمان ، غلبه کردند. کى ما مى خواهیم ، مسلمین کى مى خواهند از این خواب بیدار بشوند؟ و کى مى خواهند که مشکلات بین خودشان را رفع بکنند؟ تا مشکلات بین خودتان رفع نشود، تا _ مشکل بین _ مشکلات بین دولت ها و ملت هاى خودشان رفع نشود و مشکلات بین خود دولت ها رفع نشود، امید اینکه شما بتوانید مجد خودتان را به دست بیاورید، نداشته باشید. ما از سال هاى طولانى در این مطلب هى گفتیم و هى نوشتیم و هى گفتیم و آنها هم شنیدند و تماشاگر بودند. خداوند انشأاللّه ما مسلمین را بیدار کند و ما مسلمین را به وظایف اسلامى خودمان ، به وظایف الهى خودمان آشنا کند و خداوند انشأاللّه یک توفیقى بدهد که ما عیدهایمان عید باشد، نه عیدهایمان عیدى باشد که ما گرفتار ابرقدرت ها هستیم ، عیدهاى مان عید باشد. خداوند همه شما را تایید کند و همه ممالک اسلامى را تقویت کند و ایمان به همه ما بدهد و توجه به مشکلات و رفع کردن مشکلات .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 94

فصل نهم

انقلاب دوم

سرانجام بذر رهنمودهای بیداری باغبان پیر و هشیار در کشتزار پاک ،امت جوانه میزند و در قلب ،خزان در 13 آبان به شکوفه

می نشیند.

گروهی از پاکترین و آگاهترین فرزندان امام امت، با رهنمود ولایت امر، اسماعیل وار با عزم شهادت، ابراهیم گون تبر را نه بر شانه بت اعظم» می نهد که بر فرق او می کوبند.... الله اکبر ... دانشجویان خط ،امام شیشه عمر دیو سپید دیوهای کاخهای سپید غول آمریکا را بر سنگ اراده الهی میکوبند... و جادو زدگان قرون و اعصار مستضعفان ،جهان با چشمانی لبالب از اشک شوق و شگفتی، می بینند که غول، دودی، خاکستری بیش نبود... و به هوا رفت...

اگر ابراهیم، نخست «خردک بت»ها را فرو شکست و سپس تبر را بر دوش «بت اعظم» نهاد؛ این فرزندان ناب ابراهیم زمان هم از آغاز تبر را بر فرق بت اعظم کوفتند و خرده ،بتان لعبتها را که در شکم کثیف وی پنهان بودند بیرون ریختند.

و ،امام بحق این حماسه عظیم را «انقلاب دوم» نامیدند... که در همین فصل می خوانید.

ص: 95

ص: 96

تاریخ : 10/8/58

پیام امام خمینى به مناسبت سیزده آبان (روز دانش آموز)

بسم اللّه الرحمن الرحیم

روز سیزده آبان ، روز هجوم وحشیانه رژیم منحوس به دانشگاه و کشتار دسته جمعى دانشجویان عزیز ماست .

رژیم مخالف با تمام مظاهر تمدن و پیشرفت کشور، یک روز به مدرسه فیضیه و مدارس علوم اسلامى در سراسر ایران حمله ور مى شد و یک روز به دانشگاه تهران و مدارس و دانشگاه هاى سراسر ایران ، این مراکز دانش و دانشمندان . اکنون که سالروز حمله به دانشگاه است ، براى پیوستگى بیشتر لازم است روحانیون عزیز قم و تهران و سایر شهرستان هاى نزدیک به تهران در مراسمى که در دانشگاه تهران است ، شرکت نمایند و همچنین روحانیون تمام شهرهاى ایران در دانشگاه هر نقطه از ایران که بدین مناسبت مجلس بزرگداشتى برقرار کرده اند، شرکت نمایند و با حضور در دانشگاه هاى سراسر ایران و پیوستن به دانش آموزان و دانشجویان و استادان عزیز، توطئه هاى جدائى افکنانه بین این دو نیروى مترقى را خنثى کنند.

دشمنان ما در هر فرصت خصوصا در این روز از هیچ توطئه اى دست بردار نیستند و با هر وسیله ممکن مى خواهند آرامش را از ملت عزیز سلب کنند.

بر دانش آموزان ، دانشگاهیان و محصلین علوم دینیه است که با قدرت تمام حملات خود را علیه امریکا و اسرائیل گسترش داده و آمریکا را وادار به استرداد این شاه مخلوع جنایتکار نمایند و این توطئه بزرگ را بار دیگر شدیدا محکوم کنند. بر دانش آموزان ، دانشگاهیان و محصلین علوم دینیه است که با تمام نیرو وحدت خویش را حفظ و از انقلاب اسلامى خود طرفدارى نمایند و بر ملت است که از این دو جناح عزیز با تمام قدرت پشتیبانى کنند. دست خدا به همراه همگى باد.

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 97

تاریخ : 11/8/58

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از دانش آموزان مدارس تهران

همه مسائل پیش من مى آید، من بى اطلاع از مسائل نیستم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اینطور نیست که من مطلع نباشم ، افراد و گروه ها مرتب مى آیند و وضع مناطق خودشان را مى گویند و نامه مى دهند، این اجتماعات بیرونى و این اجتماعات داخلى و از این مسائلى که شما گفتید، من اکثرش مطلعم . اینکه مى گوئید روزنامه ها را نمى دهند، من ، روزنامه ها پیش خودم مى آید خلاصه اش هم پیش من مى آید هم از ناحیه ارتش ، هم از ناحیه ژاندارمرى ، هم از ناحیه وزارت ارشاد مسائلى مى آید پیش من ، من بى اطلاع نیستم . اینکه مى گوئید که نمى گذارند به شما برسد، روى همین حرفى است که اشخاص غرضمند گفته اند و مع الاسف شما هم با آن ذهن صافتان باور مى کنید، باور کردید اما مى بینید که شما اینجا هستید و از صبح تا حالا دستجات مختلف در همین اطاق بودند و در این محل جمعیت هاى زیاد کاغذهاشان را مى دهند و منتها اکثر کاغذها چیزهائى است که به من ارتباط ندارد.

مقابله ملت ایران با تمام قدرتها

شما مثل اینکه از انقلاباتى که در دنیا واقع شده است ، کم توجهش کردید و انقلاب مثل یک تبدیل مثلا نخست وزیرى یا یک رئیس جمهور مى دانید شما مى دانید که این انقلاب ایران یک انقلاب نمونه است ، از حیث اینکه انقلاب هائى که در دنیا بوده است و در این صد سال اخیر زیاد هم بوده است ، آنها با یک کودتاى نظامى بسیارى از اوقات واقع مى شده است یک قدرت شیطانى مى رفته است ، یک قدرت شیطانى دیگر جایش مى آمده است . به مجرد اینکه انقلاب مى شده است و این کودتا تحقق پیدا مى کرده است ، دست و دهان و قلم همه را مى شکستند. در همین چند روز که ملاحظه مى کنید یک انقلابى در یکى از ممالک واقع شده است و دنبالش به طورى که رسانه ها مى گفتند تمام مطبوعات تعطیل ، تمام فعالیت هاى سیاسى تعطیل ، تمام احزاب تعطیل و خفقان براى همه . و باز انقلاباتى که در دنیا شده است مثل انقلاب اکتبر، انقلاب فرانسه ، اینها در سال هاى طولانى ، تا سال هاى طولانى این دنبالش زحمت ها، قحطى ها و کشتارهاى چند میلیونى . همین شوروى ها که حالا اینقدر هو بلند کرده که شصت و چند سال است انقلاب کردند و انقلاب هم در عین حالى نظامى بوده است معذلک باز

ص: 98

استقرار ندارد، قتلى که در آنجا واقع شده ، آنقدر کشتارى که در آنجا واقع شده است قابل احصأ نیست . انقلابى که در ایران واقع شده است اکثر مردم نمى دانند چه شده است ، نمى دانند مقابله کى با کى بوده است ، اطلاع ندارند که این انقلاب بى نظیر است . یک جمعیت سى و چند میلیونى دست خالى بدون ابزار جنگ و بدون اینکه نظامیگرى داشته باشند، اینها براى خاطر توجه شان به اسلام ، توجه شان به دیانت ، آنها حرکت کردند و نهضت کردند و چه کردند.

تمام قدرت هائى که ، تقریبا تمام قدرت هاى بزرگ و کوچک همه مخالف بودند، شوروى مخالف بود، انگلستان مخالف بود، در راس آنها آمریکا مخالف بود، دول غربى همه مخالف بودند، بعضى اظهار موافقت مى کردند، آنها براى اینکه کم کم دیده بودند که دارد جلو مى رود، و الا مخالف ایران بودند. ملت ایران بود با همه رژیم ها، مقابله ایران بود با تمام قدرت ها.

یک همچو انقلابى که همه قدرت هائى که چشم طمعشان به این مملکت دوختند، دستشان از منافع زیادى که از این مملکت مى بردند بریده شده است ، بازار از دستشان گرفته شده است ، نفت از دستشان گرفته شده است ، گاز از دستشان گرفته شده است ، منابع زیرزمینى و روزمینى ازشان گرفته شده است و اینها الان همه در مقابل اینها ایستادند و همه توطئه مى کنند. شما در یک همچو انقلابى توقع دارید که به مجرد اینکه این انقلاب واقع شد، مثل اینکه نخست وزیرى را تغییر دادند یا رئیس جمهورى را تغییر دادند. اینها، باید همه این امور درست باشد. یک نخست وزیرى تغییر کرده ؟ اما توجه نمى کنید که قضیه این حرف ها نبوده است ، قضیه مقابله یک عده بى سلاح با تمام قدرت هائى که در عالم روابط داشتند با اینجا، چشم داشتند به اینجا، همین دول عربى که مى گوئید، همین ها مخالف بودند، عراق مخالف بود، کویت مخالف بود _ عرض مى کنم که _ یمن بود، مصر بود، چه ، چه ... و آمریکا و انگلیس و همه شان ، فرانسه بود، همه مخالف بودند، آنوقت یک انقلاب و همه اینها را عقب زده با اینکه اکثر اینها یا بیشتر از اینها و با بسیارى از اینها منافع داشتند اینجا و حالا چشمشان را هم باز نمى توانند بپوشند از منافعشان . آمریکا نمى تواند چشم از منافعش بپوشد، انگلستان هم نمى تواند، سایرین هم نمى توانند، آنوقت شما مى فرمائید که هیچ قضیه اى تا حالا تحقق پیدا نکرده است و هیچ چیز درست نشده است ، عوض نشده است ، در صورتى که این چیزهائى که شمردید، بسیاریش درست شده منتها عرضه نشده است . شاید من هم خیال مى کردم گاهى که خوب ، چه مى کردند، گاهى وقتى عرضه مى کنند مى بینید که یک دولت هشت ماهه با این ترتیب ، با اینکه وضع آشفته است از همه جهت ، یعنى بعد از اینکه ملت ما پیروزى را تحصیل کرد، پشت دیوارى که شکست ، یک خرابه اى هم گذاشته بودند اسمش ایران بود. سى و پنج میلیون جمعیت که همه در حبس بودند، شما، براى حتى این خانم ها همچو ساده نبود که یک وقت اینجا جمع بشوید، براى ما امکان نداشت . اگر براى همچو حرف هائى راجع به اجتماع خودمان ، راجع به سیاست ، راجع به اجتماع ، راجع به مملکت مى خواستید بگوئید، امکان نداشت برایتان که بیائید اینجا بنشینید و آسوده و راحت مقاله خودتان را بخوانید و مقصد خودتان را طرح بکنید. شما اینها را کم نگیرید، کم حساب نکنید.

شما نمى دانید که الان در چه حالى

ص: 99

هستید، پنج سال پیش از این در چه حالى بودید. شما نمى دانید که مملکت ما سى و پنج میلیون حبسى ، از حبس بیرون رفته . اگر صد نفر حبسى را، در حبس را باز کنند، یکدفعه بگوئید بیائید بیرون ، خراب مى کنند، براى اینکه دیگر یک آشفتگى این است که خرابکارى مى کنند.

سى و پنج میلیون جمعیت که در همه جایش سازمان امنیت و سایر قواى انتظامى و دولتى در همه جا مردم را به سیخ کشیده بود، یا حبس ، یا نفس نکشیدن ، یک روزنامه نداشت که یک کلمه بتواند بنویسد، اگر بخواهد بنویسد یک کلمه ، در رادیو تلویزیون امکان نداشت که جز مدح آریامهر چیز دیگرى بگویند. تمام رسانه ها، رسانه بود که براى آنها داشتند فریاد مى زدند و تبلیغات مى کردند. امکان نداشت که یک نفر بتواند یک اجتماعى داشته باشد، یک راهپمائى امکان نداشت . در تمام آن مدت امکان نداشت براى کسى که یک پانصد نفر جمع کند و راه بروند، بر فرضى که بخواهند یک مطلب صحیحى هم بگویند، برسد آنجائى که در مقابل دولت بخواهند یک مطلبى را بگویند، هیچ امکان نداشت برایشان . این مطلب را شما هم کم حساب مى کنید که در پنج سال پیش از این نفس ها همه قطع شده بود، قدم ها و قلم ها همه شکسته شده بود، مطبوعات همه در اختناق بودند، مردم همه در گرفتارى بودند، جوان ها در حبس بودند، مردم ، سیاسیون نفس شان قطع شده بود، روحانیون امکان نداشت برایشان یک مطلبى را در منابر بگویند، امکان نداشت برایشان یک مساله مربوط به جامعه را بگویند. الان همه این مسائل یکدفعه حل شد، یکدفعه همه سر بلند کردند و دیدند و دیدند که بیرون حبسند و آزاد، آزادى بعد از اختناق و حبس پنجاه ساله ، امکان ندارد که دنبالش آن تقاضاهاى سى و پنج میلیونى نباشد، همه تقاضاها هم این است که شما نمى کنید، هى به من مى گویند. خوب _ من _ مگر من همه کاره ام ، من یک طلبه هستم ، هستم اینجا منتها من نصیحت مى کنم ، اینها هم که ملاحظه مى کنید از دولت و از قواى مردمى که اطراف هستند، همه مشغولند. شما نمى دانید که چقدر خانه درست شده است در این دهات و در این اطراف ، چقدر اسفالت کردند، خود مردم یا دولت چند مدرسه درست کردند. همه اینها درست شده است .

همه باید براى هم کار بکنند

اما یک مملکتى اینطور دست شما داده است ، درست شدنش ، سى و پنج ، پنجاه سال خراب کردند، اگر در این دو هزار و پانصد سال ، پنجاه سال ، تیشه برداشتند و بیل و کلنگ برداشتند و خراب کردند، مملکتى که پنجاه سال خراب شده است نمى شود هشت ماه ، شما هر چه دلتان بخواهد توى سینى بگذارند جلویتان و تعارفتان بکنند، خودتان باید خدمت بکنید، شما خودتان را کنار نگذارید و بگوئید نکردند. بگوئید نکردیم . ما باید بگوئیم چه کردیم . مگر این مملکت مال وزیر است ، مگر مملکت مال امیر است ، مگر مملکت مال روحانى است ، مملکت مال همه است ، همه باید بگوئیم چه کردیم ، ننشینید هى بگوئید چه کردند، آنها هم مثل شما مى مانند مثل سابق نیست که یک هیأت حاکمه اى باشد که همه چیز باید دست او باشد و شما هم قدرت نداشته باشید که کارى بکنید و هیچ حرفى نزنید همه

ص: 100

منافع هم تو جیب او برود. سابق اینطور بود که هر چه منفعت تو جیب هیأت حاکمه مى رفت و بستگان او، وقتى اینطور بود خوب مردم باید بگویند شما همه منافع را مى برید و هیچ کارى هم براى ما نمى کنید جز خرابى ، منتها جرات نمى کردند بگویند، مساله اینطور بود ولى جرات نمى کرد نفس بکشد. حالا که این مملکت مال همه شده است ، یک هیات حاکمه بخواهد هر چه دست مى آید بگذارد جیبش ، ما نداریم ، شما خیال کنید اینها یک کدامشان یک شاهى استفاده نامشروع داشته باشد، نیست در کار _ کارشان هست _ خودشان مردم صالحى هستند منتها نباید ما بنشینیم همه مان ، خانم ها و آقایان _ عرض کنم _ جوان ها، پیرمردها بنشینند بگویند که براى ما چه کردند. مگر آنها با شما فرقى دارند که براى شما، شما براى آنها چه کردید. همه باید براى هم کار کنند. همانطورى که آنها موظفند که کار بکنند، شما هم موظفید که کار بکنید براى مردم ، من هم موظفم کار بکنم . یک مملکتى است مال همه تان ، مال یک دسته خاصى نیست که شما بگوئید که این که منافعش مى برد پس چرا کار نمى کند. منافع مال همه است ، مضارش هم مال همه است ، مملکت هم مال همه است ، اما توقع نداشته باشید که یک بچه ششماهه ، هشتماهه ، ده ماهه این بتواند کارهاى فلاسفه را بکند. این مملکت ما الان مثل یک بچه هفت هشتماهه مى ماند که تازه تولد شده با همه دردها، با همه رنج ها، با همه بیمارى ها یک همچو مملکتى که مثل یک طفل هشتماهه مبتلا به تمام بیمارى ها خصوصا بیمارى هاى بعد از انقلاب زیاد است ، بسیار سخت است . شما یکى تان یک روز بیائید اینجا بنشینید و ببینید این افرادى که مى آیند اینجا چه مى گویند، چه مى خواهند. فلان مرد مى گوید که من زن ندارم براى من یک زن ، فلان دختر مى نویسد که من یک شوهر مى خواهم . خیلى از کاغذها از این سنخ حرف هاست ، از این سنخ حرف ها که اینهائى که مى آیند اینجا دست هاشان ، شما یک وقت بیائید تماشا کنید ببینید که خیلى از اینها دست شان بلند است و یک پاکت دست شان است آنوقت شما خیال مى کنید که این یک پاکت راجع به یک مسائل سیاسى و یک مسائل اساسى است و اینها را که ما نمى گیریم ، اطلاع بر جائى نداریم . الان تو این اطاقى که من نشستم آن یک جاى بزرگى است که براى کاغذ است ، آن کاغذهائى که آمده است و ما دیدیم که چه مى خواهند، چه مى گویند اینها الان اینطورى هست که هر که هر گرفتارى دارد، خیال مى کند، خوب ما انقلاب کردیم که زمین چطور بشود، ما انقلاب کردیم شوهر داشته باشیم ، ما انقلاب کردیم چه بشود _ نمى دانستیم _ ما انقلاب کردیم ، حالا که انقلاب کردیم خودتان درست کنید. به ما چه زحمت کشیدند، خود ملت زحمت کشیده و خودشان انقلاب کردند و خودشان این جرثومه فساد را از اینجا بیرون کردند. الان خودتان هستید، خودتان چرا، به من چکار دارد که به من مراجعه کنید. من هم مثل یکى از شما، من هم مثل شما هستم ، الحمدلله نعمت جوانى هم دارید و قدرت هم دارید من آنش را هم ندارم و دولت هم مثل شما مى ماند، شما دولت را _ یک چیزى هست _ یک چیز دیگرى حساب نکنید، آن هم یک قدرت محدود دارد، یک اشخاص محدود. اینها الان وقتى که کار یک نفر را مى خواهند عوض کنند مدت ها باید بگردند، فکر کنند که چه باشد، سابقه اش باید چه باشد. مثل سابق نیست که همه معلوم بشود که چه مردمى هستند، مردم جرارى

ص: 101

هستند که معلوم مى شود، آنها هم همان مردم جرار مى خواستند سر کار بگذارند و مى گذاشتند. حالا مى خواهند یک آدمى باشد که مسلم باشد، متدین باشد، امین باشد، تمایل به راست و چپ نداشته باشد شرائط دارد براى پیدا کردن یک نفرى که چه بکند و ندارند آن را من مى دانم که الان در ادارات خیلى هست اشخاصى که ناباب هستند، این اداره بخواهند این را برش دارند، کسى نیست که اینجا بنشیند این کار را درست کند معذلک دارند تصفیه مى کنند، مشغولند، بسیار هم از اینها بیرون کردند، بسیار هم از اینها تغییر داده شده است لکن شما توقع تان زیاد نباشد. آقا ما به شما بگوئیم که شما براى ما چه کردید، ما اینقدر زحمت کشیدیم حبس رفتیم ، شما هم حبس رفتید ما هم حبس رفتیم ، چرا شما به ما مى گوئید که براى ما چه شده ، ما به شما مى گوئیم چه مى کنید، براى ما چه کردید. فرقى نمى کند، همه مان باید بگوئیم که ما باید چه بکنیم (باید چه بکنیم ) بگوئید. اما باید چه بکنید شما، شما باید کارى بکنید که این صداها هى کم بشود. اگر بخواهید مملکت تان را درست بکنند، با آرامش باید درست کنند. اگر یکى جائى تظاهر و دعواست نمی شود اسفالتش کرد. اگر یک مدرسه اى که صبح وارد مى شوید مى بینید که یک دسته از آن ور ریخته ، یک دسته از آن ور ریخته ، تو سر هم مى زنند نمى شود تو این مدرسه درس خواند، نمى شود هم اصلاحش کرد. نمى شود بگوئید شما، آموزش و پرورش چرا کار نمى کند. خوب نمى گذارند.

عمال رژیم منحوس شاهنشاهى نمى گذارند براى کردها کارى انجام بگیرد

این کردستانى که الان مى بینید که به این خرابى است ، یک دسته از همین انگل ها و از همین هائى که مربوط به رژیم منحوس شاهنشاهى است یا مربوط به چپ و راست ، یا همه راست (چپى ها فعلا دخالت و اینها نمى توانند داشته باشند، الان آمریکائى به صورت چپ و راست ) خوب اینها نمى گذارند که براى کردها یک کارى انجام بگیرد. بودجه برایشان تعیین کردند اما خوب یک مملکتى که وقتى که یک فوج از آنجا راه مى رود و با تفنگ مى زنند، مى توانند بروند آنجا آسفالت کنند، مثلا بروند مدرسه بسازند، مى توانند بروند آنجا حمام و دبیرستان و آن چیزهائى که احتیاج دارند؟ خوب نمى شود این . کوشش کنید که این منحرف هائى که هى تضعیف مى کنند شماها را (هیچ کارى نشده ، هیچ کارى نشده ) الان تضعیف شماست . خیلى کار تاکنون شده ، یعنى من باید بگویم به شما که این هشت ماهى که اینها کار کردند در یک همچو محیطى ...... که کار تمام است در یک همچو محیطى ، با همچو وضعى ، با همچو کارشکنى هائى ، خیلى کار شده منتها این کارها عرضه نشد به مردم که بگویند چقدر کار کردیم . همین دیروز که آمدند اینجا یک دسته اى که مال قم بودند، اینجا وقتى که خواندند راجع به کارهائى که کردند، راجع به حمام ها، راجع به _ عرض مى کنم _ اسفالت ها و راجع به خانه سازى ها و امثال ذلک ، شمردند زیادش صفحه بزرگى بود که نوشته و قبل از آن هم راجع به همین جهاد _ چیز _ بنیاد مستضعفین ، شما خیال مى کنید بنیاد مستضعفین چیزى در آن نشده ، نه چیز خیلى زیاد شده منتها زیادتر از آن باید بشود. مستضعفین تقریبا جندین میلیونند، چندین میلیون

ص: 102

اشخاصى هستند که ضعیفند و همه هم از رژیم سابق به ارث برده شده . همه اینها که مى بینید که مثلا خانه ندارند، زندگى شان درست نیست ، اسفالت ندارند، اینها که در انقلاب اینجور نشده ، این در رژیم سابق اینها شده . در رژیم سابق جرات نمى کردند، آب نداریم ، به حبس مى بردندشان اگر مى گفتید اسفالت نداریم ، کتک شان مى زدند. حالا دیگر نه کتک است ، نه حبس و نه زجر، هیچ این حرف ها نیست در کار وقتى نیست همه صداشان در مى آید، تمام مستضعفین صداشان در مى آید که نه آب داریم و نه برق داریم . خوب از شما مى پرسم خوب شمائى که نه آب دارید نه برق ، تازه این کار شده ؟ مى گویند نه ، ما از سى سال چهل سال اینجور بوده . خوب از اول اینجور بوده ، اینها هم که دارند مى سازند. اگر بگویند هیچ کارى کردند، نخیر! خیلى کار کردند. اینقدرها لوله کشى کردند آب بردند و آب رساندند، اینقدر جاده ها را ساختند، در هر جا که بروید این مسائل هست ، خانه ها زیاد ساخته شده ، اما براى چند میلیون جمعیت به این زودى درست نمى شود آنها هم قبول دارند، البته خیلى از چیزها مانده است ، اما نه این است که کارى نکردند، تا حالا هیچ کارى نشده ، انقلاب شده مثل اول . اگر انقلاب نشده بود و مثل اول بود که شما اینجا ننشسته بودید، اگر شما اینجا آمده بودید، وقتى بیرون مى رفتید جایتان حبس بود. انقلاب شده مثل اول یعنى چه ؟ اینها تضعیف مى کنند روحیه شما را. شما قوى باشید، قدرتمند باشید، با همان قدرتى که همچو سد بزرگى را شکستید، جلو بروید، درست مى شود مملکت تان ، نترسید از این حرف ها یک دسته اى ماندند از این دسته هائى که مثل دزدها، دزدها هم هستند که سر گردنه مى روند دزدى مى کنند، من خودم اطلاع دارم ، از آنوقت هائى که در زمان احمد شاه یادم هست ما مبتلا بودیم به دزدها، مبتلا بودیم به این اشخاصى که مى آمدند مثل رجبعلى و مثل نایب حسین کاشى و مثل آن میرزا علینقى ها و آنها که شما حالا اسم شان را هم نشنیدید، اینها مى رفتند غارت مى کردند، دهاتى که ما در آن بودیم غارت مى کردند. کاشان ، اصل حکومت در کاشان نمى توانست کارى بکند، همه اش این غارتگرها بودند، غارتگرها آنجا غارت مى کردند، همه کارها را انجام مى دادند، تا زمان رضاشاه همه غارت ها را منحصر کردند به یک غارتگر، همه را سرکوب مى کردند، یک غارتگر جاى همه نشست و آن غارت مى کرد. پیشتر غارتگرها متعدد بودند بعدش همه سرکوبى شدند، آن هم به _ چیزى _ که دستورى که از خارج داشتند، همه را سرکوبى کردند و متمرکز شد قوا در یک نفر که آن هم غارتگر بود. شما خیال نکنید که کارى نشده . نه خیلى کار شده ، معجزه شده ، اعجاز شده . این فریادى که اینجا مى بینید امکان نداشت که سابق یک کسى بیاید و یک صدائى بکند. مى بینید آزادى ، نعمت آزادى از همه چیزهاى دنیا بیشتر است . شما الان طورى هستید که مى آئید منزلتان فکر این نیستید که خوب اینجا هستیم ، مبادا سازمان امنیت بیاید مثلا برادرم را بگیرد، پدرم را بگیرد، شوهرم را بگیرد _ عرض مى کنم _ آنطور چیزها، این خوف ها را داشتید. حالا راحت مى خوابید نه سازمان امنیت مى آید و کسى را بگیرد و نه دولت مى فرستد کسى را بگیرد و نه چى و دزدها را دولت گرفته ، آن غارتگرها را، آنهائى که شما را اذیت کردند در طول تاریخ ، آنها را دارند خوب یکى یکى مى گیرند، بعضى شان را به جزایشان مى رسانند بعضى شان را نمى رسانند.

اما شما

ص: 103

باورتان نیاید که به شما مى گویند که هى (چه شد، چه شد، چه شد) این حرف هائى است که همین کسانى که مربوط به رژیم سابق هستند این حرف ها را مى زنند براى اینکه به شما بگویند که اصلا اسلام هم مثل آنها. نمى دانند که برکت اسلام بود که دزدها را از این مملکت بیرون کرد، از برکت اسلام است که این آزادى الان هست ، برکت اسلام بود که بعد از انقلاب همچو آزاد کردند همه را، تمام مطبوعات آزاد شد، منتها بعدش دیدند که ، پنج ، شش ماه که گذشت ، دیدند که این مطبوعات وابسته به اسرائیل است بعضى شان ، بعضى شان دارند توطئه مى کنند بر ضد مملکت ، خوب روى یک قواعدى نباشد که رسیدگى بشود و هر کدام که اینطور هستند جلوشان گرفته بشود. که هیچ انقلابى در دنیا نمى توانید پیدا کنید مثل انقلاب ایران که بعد از انقلاب ابدا گرفتارى در کار نبود و آزادى مطلق بود، اجتماعات آزاد بود و حزب ها همه آزاد بود و مردم همه شان بطور آزادى مسائلشان را مى گفتند مطالبى که داشتند مى کردند، انتقادات مى کردند. این معنا هم که گفتید که به شما مطالب را نمى رسانند، این هم از جمله حرف هائى است که اینها مى زنند براى اینکه بفهمانند به مردم که من یک آدم بى اطلاعى هستم ، وقتى من یک آدم بى اطلاعى هستم نمى توانم حرفم یک حرف صحیحى باشد. من بى اطلاع نیستم . تا شما الان آمدید چقدر حرف زدید پیش من نشستید حرفتان را زدید، آن هم یک کسى او را نمى بیند. صبح و ظهر و شب و همه وقت هستم ، منتها از صبح تا ظهرش بنا بود که اجتماعات باشد و بعدش من را یک قدرى آزاد بگذارند. این وقت آزادى من است که الان شما دارید مى بینید. انشأاللّه که همه تان موفق باشید. من به همه دعا مى کنم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 104

تاریخ : 11/8/58

بیانات امام خمینى در دیدار با دانشجویان دانشکده علوم و ادبیات

تبلیغات دامنه دار اجانب در وابسته نمودن شرق به کشورهاى غربى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من یک جمله با آقایان صحبت کنم ، بعد هم ، ما باید زحمت بکشیم تا در همه جناح ها خودکفا باشیم . امکان ندارد که استقلال به دست بیاید، قبل از اینکه استقلال اقتصادى داشته باشیم . اگر ما بنا باشد که در اقتصاد احتیاج داشته باشیم ، در چیزهاى دیگر هم وابسته خواهیم شد و همین طور اگر در فرهنگ ما وابستگى داشته باشیم ، در اساس مسائل وابستگى پیدا مى کنیم .

مع الاسف تبلیغاتى که در طول تاریخ باید بگوئیم شده است از آنوقتى که این خارجى ها راه پیدا کردند به کشورهاى شرقى ، تبلیغاتى که شده است اسباب این شده است که شرقى ها این گمان را پیدا کردند که هر چه کمال است در غرب است و این اسباب این شده است که خودشان را بکلى در مقابل غرب و در مقابل شرقى که نظیر اوست و در مقابل آمریکا و اینها باختند خودشان را شرقیین . در هر جناحى که مى روید مى بینید که در آن جناح صحبت هى از غرب است ، صحبت هى از خارج است .

اگر یک دوائى در اینجا، در خود ایران هم پیدا بشود، باز به عشق دواى خارج به خورد ایرانى ها مى دهند. اگر یک پارچه خوبى هم ایران خودش تهیه کند و ببافد، باز باید با اسم فاستونى انگلیسى به مردم بفروشند. هر چیزى را که شما بروید سراغش مى بینید که هى صحبت از این است که _ باید ما از آنها _ باید از آنجا بیاید. از گویندگان سابق که حالا مرده است و آنوقت یا بعضى وقت ها رئیس مجلس بود یا در مجلس سنا بود گفته بود که نه ، ما اصلش باید همه چیزمان را انگلیسى کنیم . آن از خدمتگزارهاى انگلیس بود. این معنا که با تبلیغات دامنه دار وابسته هاى به آنها و خود آنها در ایران منتشر شده است ، اسباب این شده است که ما دیگر به خودمان اعتماد نکنیم ، استنادمان به خارج باشد، استقلال فکرى و مغزى نداشته باشیم .

اگر شما بخواهید استقلال و آزادى واقعى پیدا بکنید، باید کارى کنید که در همه چیز خودکفا باشید

اگر ما بخواهیم مستقل باشیم ، باید از همه جهات خودمان را مستغنى کنیم و از حالا در صددش برآئیم از حالا باید، حالائى که مملکت شده است مال خودتان و دست اجانب کوتاه شده است و امید

ص: 105

است تا آخر کوتاه باشد و این خیانتکارها هم رفتند و این ریشه هاى گندیده شان مانده است .

ما باید این مملکت که مال خومان شده است حالا، مثل خانه خودمان باید خدمت کنیم و از الان در صدد این برآییم که خودمان را مستغنى کنیم از این غرب و شرق . شما این را بدانید که غرب و شرق به ما بلکه به غرب و شرق آن بالاها و به این شرقى که ما در آن زندگى مى کنیم ، به ممالک اسلامى ، اینها هیچ ابدا یک منفعت صحیحى نمى دهند، هر چه به ما بدهند چیزهائى است که یا به درد خودشان دیگر نمى خورد و به ما مى دهند و یا اینکه به صورت ، یک چیزى را مى دهند که به درد ما دیگر نخورد.

اگر چنانچه به ما از علوم خودشان فرض کنید یک چیزى بدهند، یک چیزى که به درد ما درست نخورد مى دهند. اگر این جوان هاى ما بروند در آنجا، در مدارس آنجا تحصیل کنند، آن تحصیلى را _ که به جوان هاى _ و آن علمى را که به جوان هاى ما یاد مى دهند، این در آن مدارس استعمارى است . مدارس خودشان ، آن مدارسى که براى خودشان است ، غیر آن مدارسى است که براى دنیاى سوم است . آنها دنیاى سوم را یک چیز دیگر مى دانند، براى انسان دنیاى سوم اصلش چیزى قائل نیستند، اصلش براى انسان هاى دنیاى سوم هیچ حیثیتى قائل نیستند بلکه شاید حیواناتى که در آنجا زندگى مى کنند عنایت آنها به آنها بیشتر از انسانى است که در اینجا زندگى مى کند، دوائى که در آنجا استعمالش ممنوع است در اینجا استعمالش مجاز است ، مى فرستند در دنیاى سوم ، طبیبى که در آنجا طبابتش ممنوع است ، مى فرستند او را اینجا و اینجا طبابتش مجاز.

این طبیب هائى که آنجا درس مى خوانند، آنها را _ اجازه _ بسیارى شان را اجازه این نمى دهند که در آنجائى که تصدیق هم به او دادند و دیپلم هم به او دادند، همه تصدیق ها را دادند به او اما مشروط به این است که تو بروى در محل خودت طبابت بکنى ، اینجا حق ندارى طبابت بکنى ، براى اینکه وضع آن چیزى که براى ممالک به نظر آنها استعمارى ، براى دنیاى سوم که برایش هیچ حیثیت قائل نیستند، همه چیزهائى که آنها براى خودشان مى خواهند براى ما نمى خواهند، براى ما یک چیز دیگر مى دهند. این را من سابق هم گفتم که ما در پاریس که بودیم ، از این جوان هائى که در آلمان مشغول تحصیل بودند آمدند پیش ما و گفتند که ما در اینجا که تحصیل مى کنیم ، نمى گذارند ما بالا برویم ، در یک حد معینى ما را نگاه مى دارند نمى گذارند که ما مرتبه بالا برویم . مع الاسف در همین دانشگاه هاى ما هم راه پیدا کرده بودند و نمى گذاشتند آن رشدى که باید جوان هاى ما ببینند بکنند و بعضى از این اساتید دانشگاه و اینها وابسته بودند و مامور بودند به اینکه نگذارند اینها یک رشد صحیحى بکنند. اگر شما بخواهید استقلال پیدا بکنید و آزادى حقیقى پیدا بکنید، باید کارى بکنید که در همه چیز خودکفا باشید، مستغنى باشید. کشاورز باید کارى بکند که دیگر ما احتیاج گندمى به خارج نداشته باشیم ، دانشگاهى باید کارى بکند که ما در طبابت دیگر احتیاج به خارج نداشته باشیم ، در مهندسى احتیاج به خارج نداشته باشیم .

رژیم منحوس پهلوى عامل عقب ماندگى کشور

این بى انصاف ها در آن رژیم سابق آنطور مى خواستند ما را عقب مانده نمایش بدهند و به

ص: 106

خودمان حالى کنند که اسفالت هم وقتى مى خواستند بکنند از خارج مى آوردند، اگر مى خواستند جاده سازى بکنند، یک اسفالت بکنند، یک بنائى درست کنند، یک راهى درست کنند، هر چه ، مى گفتند متخصص باید از خارج باشد. نه اینکه اینجا نبود، هست اینجا، لکن اینها مى خواستند جورى بکنند که ما همه چیزمان را ببازیم و وابسته به غیر باشیم . هر چیزى را اینها مى گفتند باید ما از خارج وارد کنیم . هى با فلان شرکت ، با فلان شرکت خارجى ، با فلان شرکت خارجى پیمان و چیز مى بستند و راهسازى را به آنها مى دادند و راهسازها یا کنار باید بنشینند، عمله ها باید یک چیز جزئى بکنند و مهندسین آنها با حقوق هاى فلان و فلان آقائى و فرمانفرمائى بر ما حکومت بکنند و ما را یک دسته ، مملکت ما را یک دسته وابسته بکنند و عمله و پائین و اینطور نمایش مى دادند و هر چه از خارج مى آمد، یک مهندسى از خارج مى آمد، یک مهندسى از خارج مى آوردند که مهندسین خود شما بهتر از آنها بود لکن او را مى آوردند با صد هزار تومان یا کمتر یا بیشتر مى آوردند به او مى دادند و اینهائى که از او هم بهتر بودند زیر دست او قرار مى گرفتند.

وضع مملکت ما در این مدت و خصوصا در این پنجاه سال اخیر یک همچو وضعى شده بود و ما باید از این ، خارج کنیم خودمان را. ما اگر بخواهیم که یک مملکت مستقل باشیم باید همه چیز، در همه چیزمان جدیت کنیم که خودکفا باشیم ، مریض ما دیگر خارج نرود، چیزهائى که ما خودمان مى توانیم درست کنیم خودمان درست کنیم و هر چیز را مى توانید در صدد برآئید. وقتى انسان باشد مى تواند درست کند، مى تواند همچو کارى را بکند لکن وضع را اینطورى به بار آورده بودند که ما باورمان آمده بود که چیزى نداریم ، ما چیزى نمى دانیم باید ما از خارج بگیریم ، باید همه چیز از خارج بگیریم . و اگر واقعا اینطورى است که یک مصیبتى است و اگر اینطور نیست و ما را اینطور تربیت کردند که باورمان بیاید، این هم یک مصیبت دیگرى است .

باید دانشگاه افرادى را تربیت کند که احتیاج را از خارج سلب کند

باید دانشگاه جدیت کند به اینکه افرادى را همچو بار بیاورد که ، همچو تربیت و تعلیم بکند که احتیاج را از خارج سلب کند، طبیبش طبیب خودمان باشد و ما احتیاج نداشته باشیم به طبیب خارج یا رفتن به خارج ، وقتى مى خواهد یک لوزه اى عمل کند، در رژیم سابق لوزه یکى از بچه هایش _ نمى دانم _ یا از بستگانش مى خواست عمل کند از اروپا مى آورد که لوزه اش را عمل کنند.

یک همچو وضعى را مى خواستند به ما و به دنیا اینطور نمایش بدهند که ما یک طبیب لوزه عمل کن نداریم ، اینطور مى خواستند ما را در خارج نمایش بدهند یا مامور بودند که اینطور بکنند که ما را یک مردمى که اصلا هیچ از هیچ چیز اطلاع نداریم ، مملکت ما اسفالت هم نمى تواند درست کند، یک راهسازى هم نمى تواند بکند، مملکت ما یک بنا هم نمى تواند درست کند. بناهاى شهر، همین مدرسه فیضیه که ملاحظه مى کنید و در این درى که از مدرسه فیضیه وارد مى شوند به صحن ، یک حاشیه اى آن بالا دارد با یک نقشى (آنوقت ها که من دیدم ، حالا که مدت هاست من ندیده ام ) تا آخر

ص: 107

کاشیکارى ، آنوقت که ما قم بودیم در سى سال ، چهل سال پیش که ما اینجا بودیم و نرفته بودیم بیرون ، این بساط نبود. براى من نقل کرده بودند که یکى از متخصصین خارجى آمدند و این را دیدند گفتند این دیگر قابل این نیست که کسى بتواند مثل این درست کند براى اینکه این رنگ آمیزى که در آن شده ، هر یک از این رنگ ها یک مقدار حرارت خاصى مى خواست و چون این مقدار حرارت خاص مى خواهد که زیادیش مى برد و کمى اش نمى رساند او را و اینها پهلوى هم که اینها را که گذاشتند، اینها اینطورى هست ، نمى توانیم دیگر ما درست کنیم . اساتید ما اینطور بودند، بناهاى ما، کاشیکارى ما اینطور بوده که آنها تصدیق مى کردند که ما نداریم مثل این را. طب ما را در اروپا تا حالا هم شاید طب ابوعلى را و رازى را، حالا هم شاید تدریس بکنند. مع الاسف ما آنها را کنار گذاشتیم ، مفاخر خودمان را کنار گذاشتیم چسبیدیم به آنها. تا ما از این وابستگى درنیائیم ، امید اینکه براى ما یک استقلال صحیحى ، یک مملکتى که بتوانیم به آن بگوئیم که یک مملکت مستقل است نباید داشته باشیم .

شما جوان ها، شمایى که جوان ها را تربیت کنید در صدد این باشید که اولا مغزهاى ما را، آنها را از این چیزى که پر کردند از آنها، این مغزهائى که پر شده است از اینکه مغز شرقى را برداشتند جایش مغز غربى گذاشتند، شستشو کنید و به آنها حالى کنید که شما خودتان مفاخر داشتید، خودتان فرهنگ دارید، خودتان همه چیز دارید. به آنها حالى کنید که باید خودتان هر کارى بکنید. ما اگر خودمان یک امر ناقص هم داشته باشیم ، بهتر از این است که پیش دشمن مان دست دراز کنیم و یک امر کامل از آنها بگیریم . من متأسفم از اینکه ما پیش دشمن هامان باید برویم و اظهار احتیاج بکنیم . اگر باز احتیاج به یک ممالکى بود که دوست بودند به ما، خوب ، روابط دوستانه بود اما ممالکى که امروز الان ملاحظه مى کنید در انگلستان بختیار دشمن ایران را آنجا بردند و زیر پرچم خودشان حفظ کردند و _ پلیس _ آنجا در حمایت پلیس آنجا حفظ مى شود و بر ضد ایران مقاله مى نویسد و حرف مى زند و اجتماعات درست مى کند و اینها و اگر جوان هاى ما بخواهند یک چیزى بگویند، پلیس آنجا جلوشان را مى گیرد و آن دشمن شماره یک ما را بردند در امریکا به اسم اینکه معالجه کنند (حالا یا معالجه مى خواهند بکنند یا به اسم معالجه ) بردند براى اینکه توطئه کنند. ما باز دست مان دراز کنیم پیش آمریکا بگوئیم گندم بده ، یا پیش انگلستان بگوئیم چه بده ؟!.

استقلال با وابستگى جمع نمى شود

من متأسفم واقعا و همه متأسفند که ما باید احتیاج داشته باشیم به دشمن هاى خودمان . ما باید خودکفا باشیم . این را باید کشاورزى مان را همچو درست بکنیم ، همه دست به هم بدهند، کشاورزها، دولت ، اشخاصى دیگر که این کشاورزى به حدى برسد که ما بتوانیم صادر بکنیم مملکت ما صادر کننده بوده است و حالا ما گرفتار این معنا شدیم .

ص: 108

مملکت ما یک آذربایجانش اگر چنانچه درست کشاورزى بشود، یک خراسانش اگر درست کشاورزى بشود برایمان کافى است ، مابقى اش باید صادر بکنیم . مع الاسف با اسم اصلاحات ارضیه ما را به این روز نشاندند که مى بینید و چیزهاى دیگر ما هم همین طور. همه چیزمان باید مستقل بشود. استقلال با وابستگى جمع نمى شود. و ما فرهنگمان وابسته بشود استقلال نداریم ، اقتصادمان وابسته بشود استقلال نداریم . اول باید آن مطلب را درستش کرد، استقلال فرهنگى ، استقلال اقتصادى اول باید او را درستش کرد تا ما بتوانیم اسم خودمان را یک مملکت بگذاریم ، یک مملکت مستقل بگذاریم .

اصلاح و اداره امور مملکت با تعلیم و تربیت صحیح نسل آینده

و من امیدوارم که جوان هاى ما، اساتید ما، اساتید دانشگاه ما، همه نویسندگان ما، روشنفکرهاى ما همه بیدار بشوند، متوجه بشوند که غفلت ها شده است ، تا حالا اغفال ها ما را کردند، مغزهاى ما را عوض کردند. باید همه دست به هم بدهیم ، نویسنده کمک کند به این نهضت ، گوینده کمک کند به این نهضت ، روزنامه ها کمک کنند به این نهضت ، نه اینکه روزنامه ها را آدم ببیند، بعض روزنامه ها را گاهى من مى بینم (به غیر این معروف ها) بعضى از آنها سر تا ته آن چیزهائى است که به حال این ملت مضر است . در بین همین روزنامه ها هم باز پیدا مى شود اگر بخواهد یک ، البته یک دسته اى هستند نمى خواهند، یک دسته منافعشان را به این دیدند که غربى ها به اینجا حکومت بکنند یا امثال این خائن ها بیایند سر کار، آنها نمى خواهند.

اما آنهائى که اینطور نیستند، آن دسته از نویسنده ها و روشنفکرها، از اساتید دانشگاه ، از معلمین ، از سایرین که اینطور نیستند و جوان ها که باز اینطور بلا اشکال نیستند، براى اینکه آنها در رژیم سابق کارى نداشتند تا آنطور بشوند، باید فکر این معنا باشند که ما خودمان انسانیم ، ما خودمان فرهنگ داریم ، ما خودمان مى توانیم تربیت و تعلیم کنیم و مى توانیم کار انجام بدهیم و مشغول بشویم . حالا اول وقت است ، اولى است که دست این جنایتکارها کوتاه شده است از مملکت ما، آنها هم که ما را چاپیدند آنها هم حالا دستشان کوتاه شده ، ما به فکر این باشیم که خودمان را درست بکنیم . اول مطلب این است که جوان هاى ما درست بشوند، این جوان هائى که در آتیه باید این مملکت را حفظ کنند، این مملکت را اداره بکنند، اینها باید درست تربیت بشوند و اصلاح بشوند.

خداوند همه شما را انشأاللّه توفیق بدهد و همه ما را، خواهرها را، برادرها را توفیق بدهد که خدمتگزار این مملکت باشیم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 109

تاریخ : 11/8/58

پیام امام خمینى به مناسبت آیت اللّه قاضى طباطبایى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اناللّه و انا الیه راجعون

با کمال تاسف ضایعه ناگوار شهادت عالم مجاهد حجت الاسلام و المسلمین آقاى حاج سید محمد على قاضى طباطبائى رحمة اللّه علیه را به عموم مسلمانان متعهد و علماى اعلام مجاهد و مردم غیور مجاهد آذربایجان و خصوص بازماندگان این شهید سعید تسلیت عرض و از خداوند متعال صبر انقلابى براى مجاهدین راه حق و اسلام خواستارم .

ملت عزیز برومند ایران و آذربایجانیان غیرتمند عزیز باید در این مصیبت هاى بزرگ که نشانه شکست حتمى دشمنان اسلام و کشور و عجز و ناتوانى و خود باختگى آنان است ، هر چه بیشتر مصمم و در راه هدف اعلاى اسلام و قرآن مجید بر مجاهدات خود افزوده و از پاى ننشینید تا احقاق حق مستضعفین از جباران زمان بنمایند. عزیزان من در انقلابى که ابر قدرت ها را به عقب رانده و راه چپاولگرى آنان را از کشور بزرگ بسته است ، این ضایعات و ضایعات بالاتر اجتناب ناپذیر است . ما باید از کنار این وقایع با تصمیم و عزم و خونسردى بگذریم و به راه خود که راه جهاد فى سبیل اللّه است ، ادامه دهیم . شهادت در راه خداوند، زندگى افتخار آمیز ابدى و چراغ هدایت براى ملت هاست .

ملت هاى مسلمان از فداکارى مجاهدین ما در راه استقلال و آزادى و اهداف توسعه اسلام بزرگ الگو بگیرند و با پیوستن به هم سد استعمار و استثمار را بشکنند، به پیش به سوى آزادگى و زندگى انسانى بروند. از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین و رحمت و مغفرت براى شهداى راه حق و شهید سعید طباطبائى خواستارم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 110

تاریخ : 11/8/58

بیانات امام خمینى در گروهى از زندانیان سیاسى رژیم گذشته

سعادت از آن کسانى است که تکلیف خویش را ادا کردند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

آنچه بود گذشت و سعادت را آنها بردند که تکلیف خودشان را ادا کردند، چه در حبس چه در زیر شکنجه و چه بیرون از حبس . باید مهیا باشید براى مصیبت ها، یکى بعد از دیگرى . شما یک انقلابى کردید و یک سدى را شکستید که در دنیا نظیرش کم یا نبوده است ، منتظر نباشید که بعد از شکستن این سد و کوتاه شدن دست ابرقدرت ها از خزائن شما و رفتن خائنین از این کشور و کوتاه شدن دست استفاده جوها همین طور به این سادگى مطلب بگذرد.

به دنبال شهادت مردان بزرگ باید اراده ها مصمم تر گردد

ما باید مهیا باشیم که باز شهید بدهیم . چنانچه دیروز، دیشب یکى را دادیم ، مرحوم آقاى قاضى رحمة اللّه به شهادت رسید و قبل از او هم بوده است و بعد از او هم خواهد بود، لکن این شهادت ها اراده هاى شماها را باید مصمم تر کند. شما در یک راهى قدم بر مى دارید که در این راه شهادت هاى بسیار از مردان بزرگ واقع شده . راه اسلام است ، براى اسلام قیام کردید و براى حق قیام کردید و کسى که براى حق قیام کند، براى اسلام قیام کند، همه چیز باید پیش او سهل و آسان باشد. شهادت یک هدیه اى است از جانب خداى تبارک و تعالى براى آن کسانى که لایق هستند و دنبال هر شهادتى باید تصمیم ها قوى تر بشود و بفهمانید به اینهائى که اینطور کارهاى ناجوانمردانه کنند که دیگر نمى توانند با یک همچو کارهائى اعاده بدهند آن مسائل سابق را، بلکه این نحو کشتن که به طور ناگهانى و دزدکى مى کشند این دلیل بر شکست آنها است . اگر اینها قدرتى داشتند در میدان مى آمدند، تا آن وقتى که یک قدرتى داشتند در میدان بودند و شما هم در میدان و ملت ما آنها را عقب زد، دیگر این آشفتگى هاى جزئى و این دست و پازدن هائى که گاهى یک کسى را به شهادت مى رسانند، گاهى یک دزدى کنند، سرگردنه ها دزدى مى کنند، این دغلبازى ها دلیل بر این است که اینها دیگر مایوس هستند و شکست خورده هستند.

ص: 111

براى پیاده کردن محتواى مترقى اسلام ، مردانه در میدان باقى بمانید

شما هم قویدل باشید و از این شهادت ها هیچ ابدا باکى نداشته باشید و مردانه همانطورى که تا حالا قیام کردید و نهضت کردید و این سد عظیم را شکستید، مردانه در میدان باقى باشید و جلو ببرید این نهضت را تا اینکه انشأاللّه اسلام با آن محتواى مترقى اش پیاده بشود و مملکت ما یک مملکت اسلامى به تمام معنا بشود یعنى تمام قشرهایش اسلامى بشود یعنى هم دولت یک دولت اسلامى باشد هم وزارتخانه ها یک وزارتخانه هاى اسلامى باشد، هم ادارات ، ادارات اسلامى باشد هم استاندارى ها استاندارى هاى اسلامى باشد، هم بازار و دانشگاه و امثال ذلک .

باید ما کوشش کنیم براى این مقصد بزرگ یعنى این مقصدى که انبیا دنبال این مقصد بودند و تا آخر هم دنبال این مقصد بودند و به پیش رفتند، ماها باید به تبعیت از انبیأ خدا، به تبعیت اولیأ خدا این مکتب را به پیش ببریم و انشأاللّه این مملکت را یک الگوئى قرار بدهیم از براى سایر کشورهاى اسلامى و بلکه سایر کشورهائى که مستضعفین گرفتار مستکبرین هستند و امیدوارم که موفق بشوید.

در انجام کارها توجه تان به خدا باشد که عمل برای خدا باخت ندارد

شما در این کارهائى که انجام مى دهید، چه در جهاد سازندگى ، چه در پاسدارى و چه در دادگاه ها و هر جا هستید، ادارات ، توجه تان به خدا باشد. (کى کمک به من مى کند کى نمى کند) خیلى مطرح نباشد پشتیبان . شما دارید یک عمل انسانى _ اسلامى براى خدا انجام مى دهید، توانستید انجام بدهید که به آن نتیجه هم رسیدید، اگر نتوانستید هم انجام بدهید باز شما برد دارید، براى اینکه پیش خداست ، مطلب الهى است . کسانى که براى خدا کار مى کنند هیچ وقت باخت در آن نیست آنهائى که براى دنیا کار مى کنند باخت دارند که اگر نرسیدند خوب ، باختند و عمرشان هم هدر دادند، اگر برسند هم باخت دارند لکن آنهایى که براى خدا قیام مى کنند، اطاعت امر خدا را مى خواهند بکنند، نهضت براى خدا، قیام براى خدا، عمل براى خدا، این هیچ وقت شکست ندارد. در ظاهر هم اگر خیال بشود که ما نتوانستیم عمل بدهیم پس شکست خورده ایم ، به حسب واقعش شکستى نخوردیم ، براى اینکه ما براى خدا کار کردیم و کسى که براى خدا کار بکند همین دنیا نیست قضیه ، جاهاى دیگر ما داریم ، برد آنجا است . البته دولت مکلف است ، استاندارها مکلف هستند که همراهى کنند و این جهاد سازندگى که جوان ها مشغول هستند یا سایر کارهائى را که جوان ها مشغول هستند، به قدر احتیاجى دارند، احتیاجات آنان را برآورند به مقدارى که مى توانند. دولت مسامحه نشود و آنها هم باید عمل بکنند. یعنى همه ما موظفیم به اینکه یک کشوررى که از گلوى استعمار بیرون کشیدیم ، حالا خودمان اداره اش کنیم به طورى که دیگر محتاج به آنها نباشیم . این احتیاج به دشمن تلخترین چیزهائى است که در ذائقه انسان باید باشد یک وقت انسان احتیاج دارد به برادرهاى خودش ، اینهم خوب نیست لکن یک وقت احتیاج داشته باشد به دشمن خودش ، یعنى آنى که در طول تاریخ ما را استضعاف کرده ، در طول تاریخ به ما خیانت کرده ، جنایت کرده است ، حالا ما محتاج به او باشیم در ارزاقمان ، دستمان را پیشش دراز

ص: 112

کنیم که گندم بده ، دستمان را پیشش دراز کردیم که مستشار بده ، این به نظر انسان تلخترین چیزهائى است که در ذائقه انسان باید باشد که پیش دشمنش ، پیش آنکه همه چیزش را از بین برده ، دست دراز کند که به من ارزاق ما را بده . باید ملت ما این تحول را پیدا کند که عارش بیاید که به آمریکا بگوید گندم به ما بده یا مستشار به ما بده ، خودش باید دنبال کار خودش باشد، خودش باید قیام کند و حوائج خودش را برآورد.

همه اقشار ملت قیام کنند براى رسیدن به خودکفائى و رفع حوائج خویشتن

همه باید با هم کمک بکنیم ، یعنى ملت ، همه قشرهاى ملت باید در صدد این باشند که خود کفا باشند، محتاج نباشند. آنوقت قشر کشاورز، کشاورزیش باید توسعه بدهد و زیاد توسعه بدهد. الحمدلله در این سال توسعه پیدا کرده بود بلکه در جائى دیدم که راجع به قم و اطراف قم بود که چهار مقابل قم و اطراف قم زیاد شده است امسال از سال هاى سابق . ما امیدواریم که سال هاى بعد زیاد جورى بشود که ما صادر کننده باشیم و آنها محتاج به ما باشند، نه جورى باشد که ما پیش کسانى که به ما آنطور رنج دادند برویم و بگوئیم شما به ما گندم بدهید. بعدش هم باید در همه امور اینطور باشد.

اگر یک مملکتى بخواهد مستقل باشد، اول شرط این است که احتیاج نداشته باشد به غیر اگر احتیاج داشت که نمى تواند مستقل باشد، احتیاج خودش یک وابستگى است . اگر یک روزى آن کسى که ما به او محتاج فرض کنید باشیم ، یک روزى جلویش را بگیرد، خوب ما باید تسلیمش بشویم . ما باید کارى بکنیم که مستقل بخواهیم بشویم ، کارى بکنیم که محتاج نباشیم . این هم به اینکه دانشگاهى بنایش را بر این بگذارد در دانشگاه خودش کارى بکند که آن مقدارى که مملکت خودش محتاج است بتواند آن مقدار را درست بکند. اطبا، عار است براى یک مملکتى که خارج از طب او استفاده کرده ، حالا هم هر کس هر چیز مى شود از اینجا پا شود و برود به لندن پیش دشمن هاى ما، پیش آن که الان دشمن ما را در آنجا دارد حفاظت مى کند، آمریکا، پیش آن که دشمن بزرگ ما را دارد حمایت مى کند و پشتیبانى از او مى کند و توطئه گرى مى کند. عار است براى ما که مریض هاى ما بروند در یک چنین مملکتى که آنطور هستند. ما باید اطبأمان هم در خود مملکت ما تربیت بشوند هى مایوس نباشند از اینکه ما نمى توانیم اینقدر خودشان را نبازند. خوب پیش هم هى مى گفتند: (خوب نمى شود با این قدرت ها، نمى شود با این قدرت ها در افتاد، بیائید بسازیم ، بیائید بسازیم ) لکن شما دیدید وقتى ملت خواست شد. وقتى یک ملتى یک چیزى را مى خواهد بشود، خدا همراهش است . همانطورى که آن وقت مى گفتند نمى شود این قدرت را به هم زد و شما عمل کردید و شد، حالا هم که مى گویند ما نمى توانیم مثلا خود کفا بشویم راجع به چیزها، خیر مى توانیم و باید همت کنیم و بشویم . باید طبیب از خود ما باشد، مهندس از خود ما باشد، همه چیز از خود ما باشد، احتیاج به این نداشته باشیم که ما از خارج وارد کنیم ، مغز از خارج وارد کنیم ، ما خودمان باید داراى مغز صحیح باشیم . این مغزهائى هم که مى گذارند مى روند، اینها هم به درد ما نمى خورند. خودتان باید حالا از اول بسازیدخودتان را براى

ص: 113

اینکه کشور خودتان را خودتان اداره بکنید خیلى هم دنبال این نباشید که حالائى که دارید کار مى کنید خیر باید حتما همه ادارات هم با شما همراهى کنند، شما براى خدا کار بکنید البته آنها باید این کار را بکنند لکن اگر یک وقتى یک لنگى پیدا شد هیچ ابدا خوف به خودتان راه ندهید و یاس به خودتان راه ندهید. خودتان قدرتمندید، خودتان مى توانید عمل بکنید.

کوشش کنید که کارتان براى خدا باشد

من امیدوارم که خداوند همه شما را توفیق بدهد و همه ما را توفیق بدهد که براى خدا کار بکنیم تا شکست در آن نباشد. این از همه توفیق ها بالاتر است که ما خودمان طورى بکنیم که کارهایمان براى او باشد. خدمت به ملت خدمت به او است . خدمت به مملکت خود شما خدمت به خداست . مملکت ، مملکت خداست . خدمت کردن براى اینکه ما محتاج به اجانب نباشیم ، این خدمت بزرگى است ، خدمت الهى است ، براى خداست این . کوشش کنید که کارتان براى خدا باشد وقتى براى خدا باشد از هیچ چیز باک نداشته باشید، خدا همراه شماست و کسى که خدا همراهش است از هیچ نباید باک داشته باشد.

امیدوارم که خداوند همه شما را تایید کند و موفق باشید و اگر مطالبى هم هست ممکن است بنویسید چون من وقت اینکه حالا بنشینم یک مدتى صحبت کنم ندارم .

ص: 114

تاریخ : 11/8/58

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از دانشجویان عربستان سعودى مقیم ایران

نهضت اسلام نمى تواند محصور در یک کشور باشد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

مع الاسف آقایان وقتى آمدند که ظهر است و من وقتى ندارم لکن چند کلمه عرض کنم . این نهضت ایران نهضت مخصوص به خودش نبوده و نیست ، براى اینکه اسلام مال طائفه خاصى نیست ، اسلام براى بشر آمده است ، نه براى مسلمین و نه براى ایران . انبیأ مبعوثند بر انسان ها و پیغمبر اسلام مبعوث بود بر انسان ها، خطاب به ناس یا (ایها الناس ) و ما که نهضت کردیم براى اسلام نهضت کردیم . جمهورى ، جمهورى اسلامى است . نهضت براى اسلام نمى تواند محصور باشد در یک کشور و تواند محصور باشد در حتى کشوررهاى اسلامى نهضت براى اسلام همان دنباله نهضت انبیاست . نهضت انبیا براى یک محل نبوده است ، پیغمبر اکرم اهل عربستان است لکن دعوتش مال عربستان نبوده ، محصور نبوده به عربستان ، دعوتش مال همه عالم است .

براى منادیان حقوق بشر سیاست و موجودیت شان مطرح است ، نه جان انسان ها

انبیا آمدند که انسان را بسازند. انسان یک موجودى است در ابتدا مثل سایر حیوانات است ، اگر رشد بکند یک موجود روحانى مى شود که بالاتر از ملائکه اللّه مى شود و اگر طرف فساد برود یک موجودى است که از همه حیوانات پست تر است الان شما در این انسان هائى که در دنیا هستند و ادعاى انسانیت مى کنند، ادعاى طرفدارى از بشر مى کنند، ادعاى حمایت از حیوانات مى کنند، شما الان این اشخاص را که بک همچو ادعاهایى دارند ملاحظه مى کنید، که گمان ندارم در تمام حیوانات یک حیوانى به درندگى اینها پیدا بشود، یک حیوانى که ، یک موجودى که تمام این بشر و بشریت را براى نفع خودش مى خواهد، میلیون ها آدم را مى کشد براى اینکه یک نفعى ببرد. حیوانات اگر چنانچه حیوانخوار باشند، به اندازه شکم شان وقتى سیر شدند رها مى کنند، و عده دیگر سراغ کار، اما این انسانى که انسان که از حیوانات است و بدترین حیوان است براى یک منفعت جزئى حاضر است که فوج فوج این انسان ها را بکشد، انسان هاى دیگرى ، آنهائى که سر راه نفع او ایستاده اند یا لااقل به نفع او عمل نمى کنند، این انسان ها پیش آنها اصلا موجودیت شان مطرح نیست . آنها حاضرند که چند صد هزار، چند صد میلیون جمعیت را بکشند تا اینکه یک جائى را براى سیاست خودشان

ص: 115

تصاحب کنند. جنگ هائى که الان در دنیا هست و بوده است و سابق بوده است شما ملاحظه کنید که چه مى کنند اینها با این بشرى که ادعا مى کنند که ما براى حقوق بشر مثلا طرح داریم ، مجله داریم . همین ها وقتى که چهار نفر در ایران به واسطه جنایات پنجاه ساله شان کشته شوند، در محاکمه اینجا محکوم به اعدام مى شوند. همین هائى که در آنجا در روزنامه هایشان شروع مى کنند به نوحه سرائى کردن و انتقاد از محاکم اینجا، همین هائى که الان در میدان هاى جنگ براى سرکوبى و کشتن آدم ها براى رسیدن به یک چیزى که مثلا فرض کنید براى او یک به حسب تو هم یک نفعى دارد.

داشتن زندگى شرافتمندانه در گرو یافتن اسلام واقعى و انسان ساز است

اینهائى که الان مشغول کشتن فوج فوج آدم هستند، از دو سه نفر چند آدمى که در اینجا پنجاه سال جنایت کرده اند و چند صد نفر آدم کشته یا امر به کشتن کرده اند وقتى که اینها را در محاکم محکوم به اعدام مى کنند فریادشان بلند مى شود، در همین حالى که افراد آنها الان مشغول آدمکشى هستند، فوج فوج مردم را کشند. همین ها براى اینها نوحه خوانى مى کنند و مع الاسف در بین خود جمعیت هاى اسلامى ، جمعیت شرقى ، در مملکت ، در ممالک شما موجودهایى هستند که یا باورشان آمده است حرف هاى اینها را که آدم بگوید اینها بسیار عقب مانده اند. از حیث افکار، یا باورشان نیست لکن براى آنها کار مى کنند که باید بگوئیم خیانتکارند. در بین ما هست در بین شما هم هست افرادى که همان مسائلى که آنها مى خواهند، همان مسائلى که در غرب گفته مى شود آنها در بطن جامعه خودشان طرح کنند و مى گویند. همانطورى که مطبوعات آمریکا، مطبوعاتى که تحت نظر مستقیم صهیونیسم هستند، اینها همان مطالبى را که آنها مى نویسند در نویسنده هاى ما بعضى شان ، در گوینده هاى ما بعضى شان ، همان مسائل اینجا هم هست ، در ممالک شما هم هست . الان تا ممالک شرق ، ممالک اسلامى تا اسلام را نیابند نمى توانند زندگى شرافتمندانه بکنند. مسلمین باید اسلام را پیدایش کنند، اسلام از دست شان فرار کرده . ما الان اسلام را نمى دانیم چیست . اینقدر به مغز ما خوانده است این غرب و این جنایتکارها که اسلام را ما گمش کردیم . تا اسلام را پیدا نکنید نمى توانید اصلاح بشوید. از آن مرکز که کعبه معظمه است و مرکز اجتماع مسلمین است در هر سال گرفته تا آخر بلاد مسلمین ، اسلام گم است نمى دانند چیست و لهذا مسلمین جمع مى شوند و در مکه معظمه در یک محلى که خداى تبارک و تعالى آن محل را قرار داده براى اجتماع مسلمین ، اجتماع معنوى مسلمین ، جمع مى شوند و نمى دانند چه مى کنند، استفاده اسلامى از آن نمى کنند. یک همچو مرکز سیاسى را متبدلش کردند به یک امورى که اصلا غفلت از همه مسائل مسلمین ، باید اسلام را پیدایش کنند. مسلمین اگر حج را پیدا کنند آن سیاستى که در حج به کار رفته است از طرف اسلام ، همان را پیدا کنند کافى است براى اینکه استقلال خودشان را پیدا کنند، ولى مع الاسف ما گم کردیم اسلام را. آن اسلامى که الان دست ماست بکلى از سیاست جدایش کردند، سرش را بریدند، آن چیزى که اصل مطلب است از آن بریدند و جدا کردند و مابقى اش را دست ما دادند. همان ما را به این روز نشانده است که ما نمى شناسیم سر

ص: 116

اسلام را، ما نمى شناسیم . ما تا پیدا نکنیم اسلام را، تا همه مسلمین پیدا نکنند اسلام را نمى توانند به مجد خودشان برسند.

اسلام براى اصلاح جامعه شمشیر کشیده ، نه براى کشورگشائى

مجد اسلام آن بود که در صدر اسلام بود، آن بود با یک جمعیت کم دو تا امپراطورى را از بین برد. آن مجد اسلام بود، نه براى کشورگشائى ، براى آدم سازى . این خیال است ، اشتباه است که خیال مى کنند که کشورگشائى مى کند اسلام ، اسلام کشورگشائى نمى کند. اسلام مى خواهد همه کشورها آدم بشوند. اسلام دنبال این مى رود که آنهائى که آدم نیستند آدمشان کند. در یک جنگى وقتى که اسیر کرده بودند یک عده اى را، به حسب تاریخ هست که اینها را بسته بودند داشتند مى آوردند رسول اکرم گفت ببین من باید با زنجیر اینها را به بهشت ببرم . اسلام براى اصلاح جامعه است و اگر شمشیر کشیده ، شمشیر را براى این کشیده است که مفسدهائى که نمى گذارند این جامعه اصلاح بشود را از بین ببرد تا سایرین اصلاح بشوند مسائلى هم که آن آقا خواندند مسائل کثیرى بود. اینها انشأاللّه امیدوارم که اگر ما توفیق پیدا بکنیم ، اگر مسلمین توفیق پیدا کنند، بتدریج درست بشود. حالا ما گرفتارى هاى زیادى داریم که محتاجیم به دعاى همه مسلمین . خداوند همه شما را تایید کند.

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 117

تاریخ : 12/8/58

بیانات امام خمینى در جمع ورزشکاران و گروهى از اهالى مردم قزوین

لزوم احساس مسوولیت و همیارى کلیه اقشار ملت در آباد ساختن کشور طاغوت زده

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من خوشحالم که با شما ورزشکارهاى عزیز، ورزشکارهائى که براى ملت ما پشتوانه هستید، امروز مواجه هستم . من به شما دعا مى کنم ، به همه ملت و به شما ورزشکارها که قدرت جسمى و انشأاللّه قدرت روحى هم دارید. البته مشکلات هست و مشکلات دنبال هر انقلابى اجتناب ناپذیر است لکن مشکلاتى نیست که نشود جبران کرد، مشکلاتى است که با یک فرصتى قابل جبران است لکن باید این احساس در ملت ما باشد که بعد از آنکه طاغوت رفت ، یعنى قدرتى که هر چه مى خواست براى خودش مى خواست و همه ثروت ما و ذخائر ما را به نفع خودش و ارباب هاى خودش چپاول کرد، بعد از رفتن یک همچو طاغوتى کشور به دست خود شما افتاده است ، یعنى مال شماست ، هر جائى دیگر مال خود اهالى آنجاست ، باید اهالى هر ناحیه اى ، اهالى هر شهرستانى ، اهالى هر روستائى کوشش کند براى ساختن همان جائى که هستند. اگر همه دست به هم ندهید و همه قشرها کمک نکنید، به این زودى نمى شود این کشور را که پنجاه سال اقلا درخرابیش کوشیده شده است آباد کرد.

تبلیغات مفسده جویانه شیاطین با سمپاشى و ایجاد یاس در میان مردم

الان دست هائى ، قلم هائى ، زبان هائى در کار است که ملت ما را مایوس کند، اشکالاتى مى تراشند و نقل مى کنند و مى نویسند و مى گویند. همه اش براى این است که روح یاس در شما، در جوان هاى ما، در قشرهاى ملت ما ایجاد کنند. اگر روح یاس پیدا بشود در یک جامعه اى ، آن جامعه سست مى شود و اگر سست شد، نمى تواند به پیروزى برسد. آنها هم چون به حسب شناخت روانشناسى خود به اینجا رسیده اند که باید این ملت را مایوس کرد، هر چه بشود، هى مى گویند هیچ نشد. همین که تبلیغات و بوق هاى تبلیغاتى شان در صدد این است که بگویند خوب ، انقلاب شد و هیچ کارى نشد، این براى این است که شما را از این انقلاب مایوس کنند. این یک مطلبى است که شیاطین الهام به اینها کرده اند که این ملتى که با عزم راسخ خودش یک همچو قدرت بزرگى را شکست در صورتى که هیچ در دستش نبود و با ایمان راسخ خودش و اجتماع و وحدت کلمه این سد را شکست ، آنها یک همچو قدرتى از کشور ما و جوان هاى ما دیدند و این خوف درشان پیدا شد که اگر اینطور

ص: 118

پیش برود، دیگر امکان ندارد که آنها بتوانند باز آن چپاولگرى خودشان را اعاده بدهند، پس چه بکنند؟ از طریق هاى مختلف شروع کردند به سمپاشى ، هر جا توانستند عملا هم خرابکارى کردند مثل کردستان ، خوزستان ، اینجاها عملا هم مشغول به فساد و مفسده شدند، چنانچه مى دانید اخیرا هم جنایت بزرگى کردند و عده اى را از سربازها به شهادت رساندند و همین طور باز جنایت دومى را که اشاره کردید که مرحوم آقاى قاضى طباطبائى رحمة اللّه که از دوستان سابق من هستند و سوابق دارم با ایشان ، ایشان حبس ها رفته است ، مجاهدات کرده ، تبعیدها شده است ، آنها اینطور اشخاص را یکى یکى ترور مى کنند و منظور این است که مایوس کنند شما را، آنجا هم که عملا دست به کار توانند بشوند، شروع مى کنند با تبلیغات .

شرح خدمات و تحولاتى که پس از پیروزى انقلاب اسلامى به وقوع پیوسته است

هر روز ما مشاهد این مطلب هستیم که یک دسته اى مى آیند اینجا شکایت مى کنند که مثلا فرض کنید که در بلد ما، در طرف هاى ما کارهائى نشده است و پیشرفت هائى نکرده اند و گاهى هم به طور کلى مى گویند که این انقلاب شد اما چیزى به دست نیامد. از این جهت من باید به شما عرض بکنم که انقلاب هشتماهه _ حدود هشت ماه است على الظاهر _ باید شما ببینید که در این انقلاب هشتماهه باید چى به دست ما بیاید، چه آمده است تا شکایت از آنهائى که نیامده است بکنیم . آمده ها را هیچ اصلا این نویسنده ها توجه به آن نمى کنند، یعنى توجه دارند لکن براى ایجاد روح یاس در مردم آنها را اصلا ذکر نمى کنند، هى از آن چیزهائى که باید بشود و حالا نشده ، هى آن را به رخ مى کشند و آن چیزهائى که شده اصلا از آن ذکرى نمى کنند، هى مى گویند چه شده . حالا من عرض مى کنم که آن چیزى که به تصدیق همه ملت شده است و آن اینکه دزدها را بیرون کرد، اشخاصى که سرمایه هاى این مملکت را مى دزدیدند و به خارج بردند و نفت ما را، گاز ما را و سایر معادن را به خارج مى فرستادند در ازایش هم چیز مختصرى مى گرفتند آن هم براى خودشان ، به ملت کارى نداشتند، خوب ، این کار شده است . این را کسى مى تواند بگوید که این کار نشده است و محمد رضا باز مشغول به خرابکارى است یا آمریکا باز در ایران مستشار دارد و مشغول به بردن و خوردن است ؟ یک همچو کار بزرگى که سابقه در دنیا ندارد که یک ملت بدون هیچ ساز و برگى مثل آمریکا که اینجا را در حلقومش بلعیده بود، از حلقومش بیرون کشیدند، این را هیچ ذکر نمى کنند که یک همچو کارى شده است . مى توانند بگویند نشده است ؟ نمى توانند بگویند، اما اصلا این را هیچ حرفش را نمى زنند، حرف نمى زنند که ما امروز یک وضعیتى داریم که مملکتمان دست خودمان است . شما این آزادى که الان دارید شما مى توانستید در پنج سال پیش از این ، پیش من بیائید؟ اگر یک همچو اجتماعى قاچاقى مى آمد بیرون ، سرنوشتش جز این بود که باید برود حبس ؟ خوب ، این یک نعمتى نیست که براى ما حاصل شده است که حالا ما با هم که سال هاى طولانى شاید هیچ وقت هم ما خدمت شما نرسیده باشیم حالا در یک مجلس نشسته ایم با هم صحبت مى کنیم ، مسائل کشورمان را، مسائل مملکتمان را داریم مى گوئیم ؟ این کار شده

ص: 119

است ، این شده ها را اصلا ذکرى از آن کنند، گویند انقلاب چه کرده ، انقلاب اسلامى چه کرده است . این انقلاب اسلامى براى خاطر اسلامى بودنش با انقلاب هائى که در دنیا واقع شده است ، فرق ها دارد. یک فرقش این است که در انقلاب هائى که مى شده در کودتاهائى که مى شده (همین چند روز کودتائى که شده است در یک جائى ، تمام مطبوعات و تمام احزاب و تمام اجتماعات را قدغن کردند) انقلاباتى که شده است گاهى یک میلیون ، دو میلیون جمعیت کشته شده است . بعد از انقلاب کشتار دستجمعى مى شود. این انقلاب ، اسلامى چون بود، هیچ بعد از انقلاب کشتارى که مردم را بکشند و مثلا اینهایى که حالا غلبه کرده اند، مردم چون غلبه خود ملت بود، آن هم ملت اسلامى ، آن هم با اسم اسلام . دنبال این نه مطبوعات قدغن شد و نه اجتماعات قدغن شد و نه احزاب قدغن شد، تا چند ماه بعد بعضى ها را دیدند مشغول توطئه اند، الان هم مشغولند، بعضى ها را دیدند که از خارج چیز اخذ مى کنند و دارند توطئه مى کنند، بعضى مجلات اینطورى و بعضى مطبوعات اینطورى را دادگاه جلو گرفت براى اینکه ملت را داشت به تباهى مى کشید اما باز همه مطبوعات هستند سر جایشان ، احزاب هم هستند سرجایشان و درهاى این مملکت هم باز به همه جا. این یک نعمتى است که ما از اسلام داریم و از این انقلاب اسلامى ، نعمت بزرگ آزادى . شما الان دیگر نمى ترسید از اینکه سازمان امنیت شب بیاید بهانه بگیرد، شما را بگیرد ببرد و حبس کند و اصلا معلوم نشود که چه شد. چقدر جوان هاى ما در حبس رفتند که معلوم نشد چه شد. آنهائى که معلوم شد و ماها مطلع از آن هستیم چقدر زیاد هست و چقدر جوان هاى برومند ما را کشتند و چه کردند، اما عده کثیرى اصلا اطلاع از آنها حاصل نمى شد. عده زیادى را اینها آنطورى که آنوقت ها که حمله مى کردند به هر طرف ، مى گفتند نشاندند آنها را توى هلیکوپتر یا چى ، مى برند بالاى دریا باز مى کنند و مى ریزند آنجا. اینها حالا هست دیگر؟ اینها از آثار این انقلاب نیست ؟! این بى انصاف ها که مى گویند که انقلاب شد و چیزى نشد، اینها را نمى بینند؟ کورند اینها؟ یا مى بینند و خائنند؟ اشکالتراشى هاى دیگر که برق ، آب ، خرابى ، چه ، چه ، چه . خوب ، اولا ما به آنها مى گوئیم که اینها در انقلاب حاصل شده یا از اول بوده ؟ آیا آنهائى که آسفالت نداشتند، آنهائى که آب آشامیدنى نداشتند، آنهائى که بهدارى نداشتند، آنهائى که حمام نداشتند، این از چیزهائى است که در انقلاب این نادارى حاصل شده است یا نداشتند؟ قبلا نداشتند. ما از هر کس مى پرسیم که خوب ، شما که اسفالت مى گوئید نداریم ، از کى ندارى ؟ مى گویند از اول هیچ براى ما آسفالت درست نکرده اند. راست هم مى گویند. خوب ، آنها نکردند و خراب گذاشتند و رفتند، از ناحیه انقلاب این ضرر وارد نشده منتها شما مى گوئید باید انقلاب این کار را بکند. انقلاب مال همه شماست ، انقلاب را همه شما کردید، مملکت هم مال همه شماست . همه باید کمک بکنید، دولت هم یکى است ، ننشستیم ما به اینکه همه کارها را دولت بکند. آن کارهائى که شده است که از ناحیه هاى مختلف باز مى آیند به ما مى گویند که فلان کارها شده است ، چقدر عمارت ساخته شده ، چقدر خانه براى مستضعفین ساخته شده ، چقدر زمین ها آسفالت شده است ، چقدر زمین ها را درو کرده اند، چقدر این جهاد سازندگى خدمت کرده ، اینها را هیچ ذکر کنند، اینها را جزء اینکه چیزى نشده ذکر مى کنند. همین پریروز از

ص: 120

جهاد سازندگى قم آمدند پیش من و آنها گفتند که الان در تمام اطراف قم و چیزهائى که مربوط به قم است دیگر ما نقیصه نداریم ، همه را درست کردیم . اینها را هیچ ذکر نمى کنند. چقدر حمام ، چقدر اسفالت ، چقدر عرض بکنم که درو، چقدر فلان ، اینها را اصلا ذکر نمى کنند. این برکتى که از ناحیه انقلاب پیدا شده است که خود ملت مشغولند، این احساسى که در ملت ما پیدا شده است که باید تعاون کند، باید اعانت کند، این از برکات این انقلاب است ، اینها را اصلا ذکر نمى کنند مى گویند چى شده ، هیچى نشده ، اما فرض کنید که یک نفر آدم یا چند نفر آدم حالا داراى قرض هستند، داراى نمى دانم چى هستند، مى گویند خوب ، بعد از انقلاب قرض ما ادا نشده . مگر انقلاب که مى شود باید قرض ها ادا بشود؟ بتوانند، ادا مى کنند. اگر بتوانند قرض هم ادا مى کنند اما این بهانه گیرى ها براى این است که شماها را، جوان هاى ما را مایوس کنند، اگر مایوس کردند جوان هاى ما، این نهضت پیش نرود. کار زیاد شده است و خدمت به مملکت زیاد شده است و این خدمت هایى که شمردم در راس همه خدمت هاست . بالاترین خدمت بیرون کردن این دزدها از مملکت بود که شده است این ، این را انقلاب کرده ، نشده یعنى چى ؟ چه چیز نشده ؟ اینها مى گویند که باز سازمان امنیت ما داریم ؟! باز اویسى و نمى دانم کذا هستند سر کار؟! نصیرى و امثال اینها؟! خوب ، همه اینها از بین رفتند، کى این کار را کرد؟ ملت این کار را کرد براى انقلاب اسلامى اش ، این انقلاب است که این کارها را انجام داده است و مشغولند الان به کار، هم ملت مشغول است و هم دولت مشغول است . این جهاد سازندگى که مى روند براى خدمت به مردم ، گاهى وقت ها من در تلویزیون مى بینم خیلى من خوشحال مى شوم از این روحیه اینها، البته این خانم هاى ضعیف البنیه البته نمى توانند بروند یک زمین بزرگى را درو بکنند لکن حضور آنها در این مزرعه ها موجب این مى شود که این ، خود صاحبان آنجا تقویت مى شوند و کارهاشان دو چندان مى شود. این دکترها و مهندسین و تحصیلکرده ها و اینها که وارد مى شوند در یک جائى مشغول مى شوند به ساختمان یک چیزى و مشغول مى شوند به کار یک چیزى ، اینها اسباب این مى شود که خود آن اهالى آنجا هم به کار واداشته مى شوند. کار زیاد شد، اینها کارهائى است که در سطح مملکت دارد مى شود و شده است لکن این بى انصاف ها مى خواهند مایوس کنند شما را، ایجاد یاس کنند تا اینکه به واسطه ایجاد یاس هى کم کم دست بردارند از کار و بگویند که کارى نشده . خوب ، تبلیغات تاثیر دارد در انسان ، خوب ، تبلیغ ، تبلیغ که کارى نشده ، این کارهائى که شده را آدم یادش مى رود.

توصیه به ملت در حفظ کیان مملکت و هدم اخلالگران

شما قوى باشید چنانچه هستید، شما ورزشکارید و ورزشکارها قویند و مومن . ایمانتان را حفظ کنید و از این حرف هائى که اینها مى زنند و گفتگوهائى که مى کنند ابدا خوف به خودتان راه ندهید و توجه به این داشته باشید که مملکت مال خود شماست و مال خودتان را خودتان باید حفظ بکنید و کسانى که در هر جا هستند باید مملکت را به عنوان اینکه مال خودشان است خودشان حفظ بکنند و

ص: 121

اینهائى که شلوغکارى مى کنند باید به آنها یا بى اعتنائى کرد یا مشت توى دهانشان زد و از بین برد اینها را تا مملکت آرامش پیدا کند و با آرامش ، آنوقت ساختن حسابى نهائى خواهد شد. مادامى که آرامش در یک مملکتى نباشد و شلوغکارها و آن اشخاصى که ریزه خوار آن رژیم سابق بودند و خدمتگزار به آن رژیم سابق بودند مشغول شدند به اینکه شلوغکارى بکنند و نگذارند آرامش پیدا بشود، وقتى آرامش نباشد نمى شود سازندگى صحیح بشود. در یک شهرى که آرامش نیست نمى شود در آن شهر دیگر ساختمان بشود و در آن شهر آسفالت بشود یا در آن ناحیه آسفالت بشود باید آرامش حفظ بشود تا به دنبال این کارها بروند و من امید وارم که شماها با قدرت جسمى و روحى که دارید در این نهضت پیش بروید و ابدا به خودتان هیچ یاس راه ندهید که یاس از جنود شیطان است . یکى از جنود شیطان یاس است و این شیاطین که دارند یاس ایجاد مى کنند اینها هم از جنود شیطانى هستند و شما یاس به خودتان راه ندهید، امیدوار باشید، پشتوانه شما خداى تبارک و تعالى است و مملکت ، مملکت امام زمان است و شما انشأاللّه پیروز خواهید بود. و به خدا خداوند شما ورزشکارها را و اهالى قزوین را که سوابق دارند و سوابق دینى دارند، خداوند همه را حفظ کند.

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 122

تاریخ : 12/8/58

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى کمیته ها و سپاه پاسداران انقلاب اسلامى استان خراسان

هراس منحرفین از تحقق اسلام

بسم اللّه الرحمن الرحیم

عتبه بوسى مولا على ابن موسى (علیه السلام) از آرزوهاى من است . کرارا هم از خراسان اظهار لطف کردند آقایان و دعوت کردند و من اگر فرصتى پیدا بکنم ، آرزو دارم که بیایم خدمت ایشان و خدمت همه ملت خودم خراسان ، لکن شما مى دانید که الان من گرفتارى هائى دارم و در یک اجتماعات بزرگى هم براى من میسور نیست که رفت و آمد کنم ، از این جهت عجالتا، موقتا معذور هستم و امیدوارم که دعا بفرمائید من موفق بشوم به یک همچو توفیق بزرگ .

اسلام یک خار بزرگى شده است در چشم اشخاصى که از اول نمى توانستند اسلام را ببینند، منتها قبل از انقلاب از باب اینکه دولت طاغوت بود، قلم ها و قدم ها و گفتارها به اسلام خیلى توجه نداشت ، حالا که دولت طاغوت منقرض شد و تا آخر برگشت ندارد و رژیم جمهورى اسلامى شد، اینهائى که اسلام مثل استخوانى در گلوى آنهاست در صدد برآمدند که نگذارند این حقیقت تحقق پیدا بکند. تمام این اختلافاتى که مى بینید با شماها دارند، با کمیته ها دارند، با دادگاه هاى انقلاب دارند، با روحانیون دارند و با پاسدارها دارند، اساسش اختلاف با اسلام است . آنهائى که نمى توانند بشنوند اسم اسلام را، حالا مى بینند که اسلام پیش آمده است و انشأاللّه با مختواى خودش تحقق پیدا مى کند، آنها را خوف بر داشته است که اگر این حقیقت تحقق پیدا کند، شیاطین طرد خواهند شد. از این جهت با تمام قوائى که دارند، با اسمأ مختلف ، با اسم اسلام ، با اسم خدمتگزارى به مردم ، با اسم فدائى خلق ، با اسم هاى مختلف ، اینها به میدان آمدند، یعنى به میدان خدا آمده اند و اینها نمى فهمند به اینکه اگر همه اینها مجتمع بشوند و براى ملت خدمت بکنند، زود این ملت و این کشور به نتیجه که خواهد مى رسد، و اگر همه اینها مخالفت بکنند مخالفت شان به جائى نمى رسد، لکن مشکلاتى ایجاد مى کند. اگر در کردستان این مشکلات را ایجاد نکرده بودند، حالا مثل سایر جاها آرام بود و توانستند مسلمین که در آنجا هستند، دولت و ملت ، آنجا را آباد کنند لکن آنها که نمى خواهند این آرامش پیدا بشود و حقیقت مطلب این است که اسلام را نمى خواهند، در آنجا به یک طورى فتنه گرى مى کنند و در هر مرکزى با یک اسمى . همان ها باز اسلام را نمى خواهند، بعضى شان هم اگر اسلام را بخواهند یک اسلام وارونه مى خواهند. آن اسلامى که اسلام پیغمبر اکرم است و آن اسلامى که به وحى الهى آمده

ص: 123

است ، وحى را هم در آن تصرف مى کنند و به صورت دیگر در مى آورند.

اشاعه مادیت ، هدف شوم منحرفین در برداشت مغرضانه از اسلام

من کرارا این مطلب را در نجف هم گفتم و اینجا هم گاهى گفته ام که ما در یک مدتى گرفتار بودیم به یک قشر از مردم و به قشرى از اهل علم که اینها اسلام را از آن طرف نگاه کردند. عرفا اسلام را قبول داشتند لکن تمام مسائل را برمى گرداندند به آن معانى عرفانى ، مسائل روز قائل نبودند و حتى اگر روایتى یا آیه اى در جهاد مى آمد آنها همان جهاد نفس را مى گفتند هست و اسلام را با یک صورت دیگرى غیر از آن صورت واقعى که جامع است ، جامع همه اطراف است نظر مى کردند. من گفتم ما یک مدت هائى مبتلاى به آنها بودیم که البته مردم صالحى بودند لکن اسلام را با یک صورت مى دیدند، یک بعد اسلام را نظر مى کردند. و یک مدتى اخیرا ما مبتلا شدیم به یک عده اى که اینها عکس آنها هستند، تمام معنویات را اینها به مادیات برمى گردانند. مى گویند مسلمیم ، لکن نه توحیدشان توحید اسلامى است و نه بعثت شان بعثت اسلامى است و نه نبوت شان نبوت اسلامى است و نه امامت شان و نه معادشان ، همه اش بر خلاف اسلام است ، نه اینکه تازه ، یعنى ده سال ، پانزده سال است پیدا شده اند. در وقتى که اوائل شاید حوزه علمیه قم بود، بعضى از همین سنخ آدم ها که معمم بودند یک روزى آمدند بعضى شان پیش من و گفتند که اینطور فهمیدم که معاد همین عالم است ، جزا هم همین عالم است . این آدم ها بودند، از سابق هم بودند، حالا زیاد شدند. من نجف که بودم یک آدمى آمد از طرف یک گروهى و بیشتر از بیست روز، بعضى ها مى گویند بیست و چهار روز آنجا ماند، هر روز هم آمد پیش من ، من یک ساعت یا بیشتر به او مهلت دادم که صحبت کرد، تمام صحبتش هم از قرآن بود و نهج البلاغه ، تمام صحبتش ، من سوءظن به او پیدا کردم و یادم آمد قصه اى که مرحوم سید عبدالمجید همدانى داشته است که نقل مى کنند که یک نفر یهودى آمده بود پیش ایشان و مسلمان شده بود، بعد از یک چند وقتى ایشان دیده بود ایشان خیلى مسلمان شده خواسته بودش ، گفته بود تو من را مى شناسى ؟ گفت بله شما از علمائید. مى دانید که من مثلا اولاد پیغمبر هستم ؟ مى دانید که من پدرانم مسلمان بودند؟ (اینهمه چه ، چه ) حالا هم عالم هستم در این جمعیت ؟ بله همه اینها را مى دانم . خودت را هم مى شناسى ؟ بله ، یهودى زاده ام . همه پدرهایت یهودى بودند خودت هم یهودى و تازه مسلمان شدى ، من یک معمائى پیشم هست و او این است که چطور تو از من بیشتر مسلمان شدى ، چه شده است که تو اظهار اسلامت بیشتر از آنى است که ما هستیم . شنیدم که بعد رفته و دیگر ایشان را ندیده بود. معلوم شد حیله اى بوده براى یک کارهائى . از این حیله ها هست . من دیدم که این خیلى مسلمان شده و تمام حرفش از اسلام و نهج البلاغه و فلان و در خلال حرف هایش دیدم که روى اعوجاج دارد مسائل را، حرف هائى را مى زند. من هیچ حرف با او نزدم ، جوابش را ندادم ، فقط گوش کردم که بفهمم چه آدمى است ، فقط یک کلمه اى که او گفت که ما مى خواهیم قیام مسلحانه بکنیم ، گفتم قیام مسلحانه حالا وقتش نیست ، براى اینکه نیروى خودتان را از بین مى برید و کارى ازتان نمى آید. یک دسته اى از اینها که حالا شما

ص: 124

بینید که اظهار اسلام مى کنند، از شما هم بیشتر دارند اظهار اسلام مى کنند، از این سنخ جمعیت هستند که اسلام را اگر هم بخواهند، نه آن اسلامى است که پیغمبر اکرم فرموده است ، یک چیز دیگرى ، وارونه اش مى خواهند بکنند به یک صورت دیگرى ، در ارتش همه چیزش را مى خواهند وارونه کنند. در بین این افراد خیلى از اینها هستند که بسیار اسم اسلام را مى برند و بسیار هم دلسوزى براى اسلام مى کنند، اما اگر دلسوزى بکنند، براى آن اسلام خودشان ، نه براى اسلام ما. بعضى دیگر هم هستند که اصلا نه ، اعتقادى به اسلام هم ندارند چنانچه به این انقلاب هم اعتقادى نداشتند ولى حالا صد در صد اسلامى شدند و انقلابى . حالا شما توانید یک کسى را پیدا کنید که بگوید من انقلابى نیستم . همه هم مى گویند ما از اول بودیم . الان همه اینهائى که مى آیند، مى گویند ما حبس ها رفتیم ، چه کردیم ، مخالفت ها کردیم در زمان طاغوت . حالا دیگر اسم آن رژیم پیش آنها هم طاغوت شده است در صورتى که در دلشان این نیست . اینها الان از اسلام مى ترسند، سخت هم مى ترسند، در صورتى که اسلام براى همه خوب است ، لکن اینها وحشت شان زد، البته براى خیانتکار، اسلام هم خوب نیست ، هیچ دین توحیدى براى اسلام خوب نیست ، اسلام مخالف با خیانت هاست ، مخالف با این است که این جوان هاى ما را به تباهى بکشند به اسم اسلام یا به اسم ترقى و تعالى و این مملکت ما را به آنطور که دیدید کشیدند، به اسم تمدن بزرگ . اینها هم که مى گویند اسلام ، نظیر تمدن بزرگ آن مردک است که با اسم تمدن بزرگ مملکت ما را به اینجا رسانید که الان همه جمع شدند و نمى توانند اصلاحش کنند. اینها هم با اسم اسلام مى خواهند بکلى اسلام را کنار بگذارند و یک چیز مادى جاى او بگذارند که همه چیزش مادى باشد. به اسم اسلام ، ترویج مادیت را مى کنند بعضى شان . ما باید یک اسلامى که براى همه خوب است ، این اسلامى که هم معنویات دارد، معنویاتش بالاترین معنویات است ، مادیاتش هم سالم ترین مادیات ، بیایند در همین با ما، همراه با مسلمان ها، همراه با جوان ها، همراه با این روحانیون عزیزى که همه چیزشان را الان گذاشتند براى همین کار این آقائى نیست که مى بینند. یک وقتى است که باید رفت ، وظیفه است .

لزوم بقاى کمیته ها و دادگاه هاى انقلاب جهت حفظ نظام کشور

این کمیته ها باید باشد. غلط مى کند کسى که مى گوید کمیته نه . کمیته ها اگر نباشند، پاسدارها اگر نباشند، این دادگاه ها اگر نباشند، کى مى تواند این مملکت را اداره کند؟ کى اداره کرد این مملکت را آن روزى که این مردک رفت و آشفته شد همه چیز؟ همین روحانیون اطراف همه ولایات و این جوان هائى که براى خدا قیام کرده بودند و این مردم متعهدى که براى خدا قیام کرده بودند، اینها آمدند و همه جا را دست گرفتند، و درست کردند آشفتگى ها را. اگر نبودند، حالا هیچ کس نبود، هیچى نبود. حق ندارد کسى نسبت به اینها یک تعدى بکند و یک فرمانفرمائى . این کمیته ها باید باشند، این پاسدارها باید باشند، این دادگاه انقلاب باید باشند. دادگسترى غلط مى کند که به اینها حرفى زند. دادگسترى روى موازین خودش برود، آن هم موازین غلطى که باید اصلاح بشود. این بعضى از این

ص: 125

روساى دادگسترى از همان طاغوتند که باید گم بشوند بروند سراغ کار خودشان ، نباید بنشینند و حکمفرمائى کنند و به دادگاه هاى ما یا به سپاه پاسداران ما یا به اهل علم ما که در کمیته ها هستند حرفى بزنند. غلط مى کنند اینها، اینهائى که باید بروند گم بشوند از این مملکت ، حالا آمدند نسبت به اشخاص دارند حرف مى زنند. همین طور اشخاص دیگرى که در استان ها هستند، در جاهاى دیگر هستند، اینها نمى توانند و نباید یک وقتى اهانت کنند راجع به مسلمان ها، راجع به این اهل علمى که مشغول براى خدمت به این خلق هستند، براى پاسدارها که مشغول خدمت هستند، براى کمیته ها که مشغول خدمت هستند، براى دادگاه ها که مشغول خدمت هستند. اگر اینها نباشند، که تو نمى توانى هى حرف مفت بزنى . اینها اصلا کارى کردند که مجال دادند به شما که مى توانید حرف بزنید و هر چه دلتان هم مى خواهد بگوئید.

قدرتمند باشید، شما خراسانى ها قدرتمند هم هستید الحمدلله و قدرتمند باشید. شما یک پناهگاه دارید، پناهگاه اسلامى و آن بقعه مطهر على ابن موسى (علیه السلام) است که کسى که یک همچو پناهگاهى دارد این قدرتمند است . کمیته ها قدرتمند باشند، دادگاه ها قدرتمند باشند، علمائى که در آنجا در کمیته ها هستند قدرتمند باشند، اعتنا نکنند به این حرف هاى مفتى که بعضى ها که مخالف با این انقلاب هستتند و اسلام در چشم شان مثل خارى فرو رفته است ، اعتنا به اینها نکنند. البته من راجع به بعض مسائل هم با دولت باز صحبت خواهم کرد و امیدوارم که با قدرت و قوه و ایمان همانطورى که تا اینجا آمدید و همه چیز را رفتند آنها، تمام شد، این ریشه هاى گندیده هم زیر خاک گندند، اگر یک وقت هم بخواهند بیرون بیایند قیچى شان مى کنند تمام مى شود. انشأاللّه خداوند شما را حفظ کند، موفق باشید. من دعاگوى همه هستم و شما احتمال این را بدهید که اگر به من بگویند که خدمتگزار، بهتر از این است که بگویند رهبر. رهبرى مطرح نیست ، خدمتگزارى مطرح است . اسلام ما را موظف کرده که خدمت کنیم ، خدمتگزارى مطرح است . ما همه با هم ، همه مجتمعا با هم دست به دست هم ، از پاسدارهاى عزیز تا اهل علم عزیز، تا اهل منبر عزیز، تا اهل کمیته ها، تا اهل همه ، ما همه ملت با هم . یک مملکتى است مال همه ، یک مملکتى مال همه است ، همه موظفیم این مملکت را خودمان اداره بکنیم . حال دیگر مال خودمان ، منافع مملکت ما را دیگر امریکا نمى تواند ببرد، منافع مال خودتان است ، مملکت هم مال خودتان ، خودمان باید زحمت بکشیم و کشت بکنیم و منافعش مال خود ملت ما باشد. انشأاللّه خداوند تاییدتان کند.

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 126

تاریخ : 13/8/58

بیانات امام خمینی در جمع دانش آموزان و دانشجویان در دبیرستان حکیم نظامى قم به مناسبت روز دانش آموز

تا حیات دارم خدمتگزار همه هستم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من امروز آمده ام د رمیان شما دانشجویان عزیز به دو منظور: یکى بزرگداشت روز شهادت جوان هاى عزیز در دانشگاه در اثر هجوم وحشیانه مامورین جبار و یکى براى پیوند بین قشر روحانى و قشر دانشگاهى و دانشجویان ، من این پیوند را تبریک عرض مى کنم به روحانیون و تبریک عرض مى کنم به دانشگاهیان . من آمده ام تا پیوند خدمتگزارى خودم را به شما عزیزان عرضه کنم که تا حیات دارم خدمتگزار همه هستم ، خدمتگزار ملت هاى اسلامى ، خدمتگزار ملت بزرگ ایران ، خدمتگزار دانشگاهیان و روحانیون ، خدمتگزار همه قشرهاى کشور و همه قشرهاى کشورهاى اسلامى و همه مستضعفین جهان .

همه گروه ها در یک معنى مجتمع شوند و آن حفظ کشور و کیان اسلام است

یک پیوند باید بین این دو قشر مترقى و این دو مغز متفکر باشد، یعنى روحانیون عزیز و دانشگاهیان عزیز و یک پیوند باید بین روشنفکران ، نویسندگان ، تمام کسانى که منور الفکر هستند، با قشرهاى ملت ، با این دو قشرى که قبلا ذکر کردم باشد، برادران ما در هر جا که هستند و به هر شغل که اشتغال دارند و به هر لباس که هستند و به هر مرتبه اى که از دانش و علم هستند باید بدانند که اگر چنانچه با هم اجتماع نداشته باشند، اجتماع فکرى نداشته باشند، براى این ملت مستضعف خدمتگزار نباشند، براى این کشور اسلامى خدمتگزار نباشند، کار این کشور و بار این کشور به منزل مشکل رسد، مى رسد لکن مشکل مى رسد و اگر چنانچه این قشرهاى متفرق ، این گروه هاى متفرق ، این آرأ متفرق ، این مسلک هاى متعدد در یک معنا با هم مجتمع بشوند و آن حفظ کشور و حفظ کیان اسلام ، با تحقق یک همچو معنا ما به مقاصد عالیه اسلامى که همان مقاصد عالیه ملت ها و همان مقاصد مستضعفین است به زودى خواهیم رسید.

مقصد ما، استقلال ، آزادى ، جمهورى اسلامى است

ما اینهمه جوان دادیم ، در دانشگاه ها جوان دادیم ، در مدرسه هاى قدیمى جوان دادیم ، در مدارس

ص: 127

علمى و اسلامى و فرهنگ جوان دادیم ، در خیابان ها و بازارها و کوچه ها شهید دادیم که به مقصد برسیم ، براى مقصد بود و آن مقصد همان بود که ملت ما فریاد کشیدند و آن را خواستند: استقلال ، آزادى ، جمهورى اسلامى .

برادرهاى عزیز من ، برادرهاى روشنفکر، برادران نویسنده و صاحب قلم ، برادران دانشگاهى ، دانشجویان محترم ، روحانیون معظم ، بازاریان محترم ، کارگران عزیز، کارمندان محترم بیائید به هم بپیوندید، بیائید تمام قلم ها و تمام قدم ها و تمام گفتار ما بر منافع این قشر مستضعف باشد، نگذارید خون این شهیدان هدر برود، نگذارید زاغه نشینان ما باز ادامه بدهند به زاغه نشینى ، نگذارید ابر قدرت ها باز به طمع بلعیدن ما بیفتند، نگذارید توطئه هاى ابر قدرت ها و خائنین رشد پیدا کنند.اى قشرهاى روشنفکر واى قشرهاى نویسنده ، قلم ها و گفتار خودتان را در راه این مستضعفین صرف کنید، اى دانشمندان ما، اى دانشجویان ما،اى فرهنگیان ما،دانشگاهیان ما، اجتماعات خودتان را براى راه این مستضفین تقویت کنید، شما بودید که اینهمه خدمت کردید و اینهمه خون دادید و اینهمه حبس رفتید و اینمه زجر کشیدید براى خلاصى از یوغ دشمنان ، خلاصى از چپاولگرى چپاولگران ، نگذارید زحمات خودتان هدر برود، قلم ها را در راه خدمت به این خلق به کار بیندازید، گفتار را در راه خدمت به مستضعفین و اعمال را در خدمت به مستضعفین .

با وحدت ، اعجاز بزرگ تاریخ یعنى شکست همه ابرقدرت ها را ایجاد کردید

اى دوستان من !اى برادران من ! از تفرقه بپرهیزید و همانطور که امروز روز پیوند روحانى و دانشگاهى و دانشجویان است ، ادامه بدهید به این پیوند و روشنفکران و نویسندگان ، تمام قشرها به این دو پیوند عزیز بپیوندند. شما دیدید با پیوند قشرهاى مختلف اعجاز بزرگ تاریخ را ایجاد کردید و آن شکست همه ابرقدرت ها بود، امروز آنها از کار ننشسته و مشغول توطئه هستند، شما را به روى هم بازى مى دادند، وا مى دارند و از اجتماع باز مى دارند، هر قشر شما با قشر دیگر تفرقه افکنى مى کنند، آنها بین اقشار تفرقه افکنى مى کنند، کمک نکنید به این تفرقه افکنى ها که این ، کمک به دشمنان کشور است ، به دشمنان اسلام است انتقاد اینقدر نکنید بدون جهت ، بهانه گیرى نکنید بدون جهت که این به نفع دشمنان ماست . هر روز نگوئید انقلاب شد و هیچ نشد این خیانت به ملت است . ملت همه چیز داد و بزرگترین چیز را به دست آورد و آن آزادى و کوتاهى دست دشمنان و براى همین فریاد مى کرد و این را به دست آورد، نگوئید چیزى نشد، شد و معجزه شد، آنهائى که مى گویند نشد، براى تضعیف روحیه ملت است ، براى سست کردن اراده ملت است ، این دانسته یا ندانسته خدمت به استعمار است ، این دانسته یا ندانسته خدمت به رژیم منحط شاهنشاهى است . کارهاى بزرگى شد، کارهاى معجزه آسا، شکست طاغوت ، شکست ابرقدرت ها، امروز مملکت ما مستقل است احدى در او تصرف نمى تواند بکند و اجازه نمى دهیم که چپ و راست در این مملکت دخالتى بکند، اجازه دهیم که ذخائر ما را به چپاول ببرند، از این چیز بهتر چه مى خواستید از یک انقلاب ؟ همان که ملت مى خواست ، آزادى را

ص: 128

مى خواست ، حاصل است ، همه الان آزاد نشسته اید و در همه جا آزاد مجتمع هستید و در پنج سال پیش هیچ توانستید یک همچو اجتماعى را ایجاد کنید. آزادید، این چیزى بود که ملت مى خواست و شد، مستقل هستید، هیچ قدرتى به شماتواند حکومت کند، مستقل هستید و این مطلبى است که شد، این چیزى است که ملت مى خواست و شد. رژیم را ساقط کردید و جمهورى اسلامى را ایجاد کردید و این امرى است که شد، این سه مطلب را ملت ما مى خواست و هر سه مطلب شد.

اشکال تراشى براى تضعیف ملت است

اى کوتاه فهمان ! اى خیانتگران ! اینقدر تزویر نکنید که چه شد، همان که ملت مى خواست شد. ملت ما براى شکم قیام نکرده بود، ملت ما براى این امور منحط قیام نکرده بود، ملت ما براى آنچه قیام کرده بود، شد، چطور مى گوئید نشد؟ و از این به بعد هم تمام خواست هاى دست دوم ملت انجام خواهد گرفت . و نه قدرت هاى خارجى و نه توطئه هاى داخلى و نه قلم ها و نه گفتارها نمى تواند جلوگیرى کند از این سیل خروشان . برادران من بدانید که این مسائلى را که طرح مى کنند و این اشکالاتى که مى تراشند همه براى تضعیف شماست ، همه براى این است که شما را مایوس کنند، مى خواهند شما را از اسلام مایوس کنند، آنهائى که منافع خودشان را از دست داده اند یا در خطر مى بینند خواهند شما را مایوس کنند، مى خواهند شما را از قدرت خودتان مایوس کنند تا سست بشوید و آنها به مقاصد خودشان برسند لکن باید بدانند که ملت ما دیگر نه سست خواهد شد و نه شما دیگر به مقاصد خودتان مى رسید.

اى ملت عزیز، قوى باش که پشتیبان تو خداست

این اشخاصى که طرفدارى مى کنند از قدرت هاى بزرگ ولو به واسطه تضعیف ملت ، اینها هستند که فرانسه شان آنطور است که بختیار را پناه داده است و جوانان ما را به حبس کشیده و آمریکایشان آن است که جرثومه فساد را در پناه خودش دارد حفظ مى کند اگر دست برندارند از این شیطنت ها، اگر او بختیار را بخواهد حفظ بکند و او محمد رضاى مخلوع را، ما با آنها به طور دیگر معامله مى کنیم ، ما نخواهیم گذاشت که توطئه هاى آنها به ثمر برسد و ما با وضع دیگر با آنها معامله خواهیم کرد، ملت ما براى همه چیز حاضر است ، توطئه ها را مى شکنیم و این جرثومه هاى فساد را یا اصلاح مى کنیم و یا طرد.اى ملت عزیز! قوى باش که پشتیبان تو خداست ، با اراده مصمم به پیش برو که نگهدار تو خداست ، تو براى خدا و براى جمهورى اسلامى قیام کردى ، قویدل باش که پیروز خواهى شد.

خداوند انشأاللّه جوان ها را براى ما حفظ کند، همه طبقات را براى ما حفظ کند.

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 129

تاریخ : 13/8/58

بیانات امام خمینی در جمع مسوولین امور تربیتى نواحى نوزده گانه و دانش آموزان مدارس تهران

قیام ملت ایران جهت مطالبه حق و آزادى و استقلال بود

بسم اللّه الرحمن الرحیم

شما برادرها و خواهرها چه فکر مى کنید راجع به امور انقلاب و چه تزریقاتى به شما مى کنند راجع به این نهضت ؟ من باید به شما عرض بکنم که نهضت ما با پیروزى آمده است و با پیروزى جلو مى رود و هیچ نگران این معنا نباشید براى اینکه یک ملتى وقتى که یک مطلبى را خواست آن هم مطلبى که حق است ، حق ملت هاست ، یک ملتى که تمام قشرهایش نهضت کرد و بپا خاست و این قیام هم قیامى بود که حق خودش را مطالبه کرد، آزادى را مطالبه مى کرد، استقلال را مطالبه مى کرد و چون مسلم است جمهورى اسلامى را، یک همچو ملت بپاخاسته براى مطالبه حق خودش ، همین اسباب این شد که نتوانستند. این ابرقدرت ها سال هاى دراز این حق را از این ملت سلب کرده بودند و آزادى به هیچ وجه نبود، استقلال نبود، رژیم ، رژیم غیر قانونى سلطنتى بود، نتوانستند که حفظ کنند آن رژیم را و نتوانستند آن اختناقى که سابق بود و سابقه داشت در این مملکت ، باز نگهش دارند و نتوانستند وابستگى ما را به غیر حفظ کنند.

توطئه دشمنان جهت مایوس نمودن ملت از انقلاب اسلامى

ما الان مستقلیم ، مملکت مال خود شماست ، نه شرق ، نه غرب ، نه قدرت هاى بزرگ ، هیچ کدام تصرف در اینجا ندارند و توانند داشته باشند. با همان قدرتى که شما بیرونشان کردید، با همان قدرت حفظ مى کنید استقلال خودتان را، حفظ مى کنید این آزادى خودتان را، حفظ مى کنید رژیم حاضر که جمهورى اسلامى است . هیچ نگرانى نداشته باشید، من به شما اطمینان مى دهم که با این روحیه اى که در ملت ما پیدا شده است و با این قیام مردانه اى که ملت ما کرد، شکست داد قدرت هاى بزرگ جهانى را، قضیه ، قضیه محمد رضا تنها نبود، قضیه ، قضیه آمریکا بود، شوروى بود، انگلستان بود، قضیه اینها هم نبود، قضیه همه ممالک ، دولت هائى که یک روابطى با اینجا داشتند، همه دولت ها مخالفت مى کردند، منتها بعضى ها به صراحت مخالفت مى کردند و بعضى ها به کنایه . در عین حال که شما یک طرف بودید همه قدرت ها یک طرف و نباید به حسب حساب هائى که این حسابگرها کنند، نباید ما پیروز بشویم ، نباید این سد را ما بشکنیم براى اینکه ما چه دستمان بود، حالا چهار تا

ص: 130

تفنگ شما مى بینید دستتان است اینها از غنائم جنگى است ، شما قبل از این دستتان چیزى نبود، آنها تا دندان مسلح بودند، همه چیز داشتند و شما با دست خالى لکن با قلب پر از ایمان ، قلب هاى نورانى پر از ایمان و فریادهاى اللّه اکبر، در مقابل فریاد اللّه اکبر نمى تواند کسى بایستد. یک ملت سرتاسر، یک بچه اینقدرى که تازه زبان باز کرده ، با سایر مردم هم صدا اللّه اکبر و مرگ بر شاه ، این سیل خروشان خراب کرد همه سدهائى که در مقابل شما بسته بودند و الان شما پیروز هستید منتها آنها حالا به دست و پا افتادند که ناراضى درست کنند در صورتى که شما از این پیروزى خودتان راضى هستید، شما همان ها را که مى خواستید دستتان آمد. این فریادها چه بود؟! این بود، (آزادى ، استقلال ، جمهورى اسلامى )، الان دست شماست . چطور این خانه خراب ها مى گویند چیزى گیر ما نیامده ، اینهائى که خواهند شما را باز مایوس کنند، سست کنند، اینها مى گویند چیزى نشده است . مگر ملت چه مى خواست که بشود. شما هیچ وقت صدا، فریاد کردید که نان مى خواهیم ؟! فریاد کردید منزل مى خواهیم کى همچو فریادى ؟ همه تان با هم جمع شدید، زن و مرد، بچه و بزرگ فریاد کردید آزادى ، استقلال ، جمهورى اسلامى . همانى که ملت ما خواست دستش آمد، چطور اینها مى گویند که جمهورى اسلامى ، انقلاب شد چیزى دست ما نیامد. مگر انقلاب براى چه شده بود. انقلاب براى این سه تا مقصد، سه تا مطلب بود که اساس مطلب است . آقا شما آزادى را کم چیزى فرض مى کنید. از بالاترین نعمت هائى که در عالم هست آزادى انسان است . انسان حاضر است همه چیزش را فداى آزادى خودش بکند. این حبس سى و پنج میلیونى شکست و شما آزاد شدید. انقلاب شما کارى ازش نیامد؟ اینها اینطور تحقیر مى کنند ملت ما را، این نویسنده هاى ما اینطور تحقیر مى کنند ملت را که ملت انقلاب کرد چیزى گیرش نیامد.

خائنین تلاش مى کنند براى اینکه مردم را بازى بدهند

ملت هر چه خواست گیرش آمد. ملت گندم نمى خواست ، آن هم گیرش مى آید، اما هیچ کس فریاد کرد در این فریادها _ که ما فریاد کنند _ که ما گندم مى خواهیم ؟ فریاد کرد که ما خانه مى خواهیم ؟ ما اجاره خانه مى خواهیم ؟ ما منفعت مى خواهیم ؟ اینها اصلا مطرح نبود پیش ملت ما، ملت ما هر چیزى که خواست به تمام عیار گیرش آمده ، البته رژیم جمهورى اسلامى آمده است ، لکن خوب ، باید محتوایش هم به تدریج گیر بیاید. هیچ از این صحبت هائى که این گوینده ها مى کنند، از این مقالاتى که این نویسنده ها مى نویسند و از این شب نامه هائى که این چپى ها منتشر مى کنند هر روز منتشر امروز شاید هفت ، هشت تایش پیش من آمد، این خانه خراب ها مى گویند که حالا بدتر از زمان محمد رضا شد، براى اینکه الان زندانى سیاسى بیشتر از آن وقت ها، سرتاته بگردید اگر یک زندانى سیاسى آدم پیدا کردید که توى حبس باشد، بله ، زندانى سیاسى به آن معنا که مى خواهد این مملکت را به عقب براند، هست در حبس هاشان از همان رژیم سابق ، از همان رژیم سابق باز هم هست ، اما آنى که آن وقت بود، با اینى که حالاست مقایسه بکنید، آنى که آن وقت بود، بهترین فرزندهاى اسلام و بهترین

ص: 131

فرزندهاى ایران زیر شکنجه بودند و زیر ظلم بودند و در حبس بودند و حالا بدترین خیانتکارها آنجا هستند. اینها فکر نمى کنند، مى دانند اما براى اینکه مردم را بازى بدهند، جوان هاى ما را بازى بدهند این را نویسند که حالا هم با آن وقت فرقى نکرده ، آن وقت زندانى سیاسى داشتیم حالا هم زندانیان سیاسى . اولا دروغ مى گویند که این سرتاسر مملکت پر زندانى ، خوب ، حالا که مى گوئیم که صحیح ، اما کى ها آن وقت زندان بودند، کى ها حالا زندان هستند، آن وقت امثال طالقانى و امثال اینها زندان بودند، حالا امثال نصیرى زندان است . حالا فرقى نکرده با آن وقت ؟! حالائى که تمام آزادگان از زیر بند ستم بیرون آمدند و آزادند الان ، الان همه مان با هم آزادانه نشستیم صحبت مى کنیم که پیشتر امکان نداشت بر ایمان ، اینها آزاد، خائن ها در حبس ، آن وقت خادم ها به ملت ، خادم هاى به انسانیت ، به اسلام در زندان بودند، خائن ها بیرون بودند اشتلم مى کردند، حالا خادم هاى ملت ، دوست هاى ملت ، خدمتگزارهاى به ملت بیرون هستند، خیانتکارها، آن هم یک مشتشان ، خیانتکارها بیش از اینهاست بسیارشان فرار کردند، بسیاریشان هم این زیرها گم شدند و بسیاریشان هم خودشان را جا زدند که اینها باید به تدریج درست بشود. پس فرقى مابین آنوقت و حالا نیست ؟! در نظر توى بى اطلاع از همه چى یا بااطلاع و خائن فرق نیست . تو فرقى مابین طالقانى و نصیرى چون نمى گذارى ، از این جهت نصیرى در حبس باشد یا طالقانى ، پیشت فرق نمى کند بلکه بعکس است ، تو مى خواهى او آزاد باشد و او در حبس باشد. حالا که امثال اینها بیرون آمدند و دارند _ و دارند _ خدمت مى کنند و امثال آن خیانتکارها یا فرار کردند یا چیز کردند، این فرق کرده است . البته جنابعالى و امثال شما و امثال شب نامه نویس ها و امثال آنهائى که مى خواهند باز رژیم سابق را یا امثال او را به میدان بیاورند، به این معنا مى گوئید فرقى نکرده شما، البته پیش شما هم باز فرق کرده ، شما متأسفید از اینکه این جمعیت خدمتگزار بیرون بیایند و آن جمعیت در حبس باشند، براى این حبسى حالا دارد فریاد مى زند که اى حبسى هاى ما چه ، اى حبسى هاى ما چه . این حبسى هائى که الان هستند، این آقاى نویسنده اى که به یک گروهى هستند، نمى دانم چه گروهى ، زهر مارى هستند، این اظهار تأسف مى کند بر اینهائى که حالا در زندان هستند مثل اظهار تأسف امریکا بر قتل نصیرى و هویدا و امثال اینها. البته همه از این سنخ هستند همه چون باهمند، برادرها! با هم باشید، جوان ها خواهرها! عزیزان من ! همه تان با هم باشید. این حرف هائى که اینها مى زنند درست تامل کنید در آن که اساس چه است که مى گویند چیزى نشده است ، مى گویند آنجا هم حالا حبسى هست ، این اساس مطلب درد اینها ببینید چه است ، نمى فهمند اینها که آنى که ملت مى خواهد، شد. نشد یعنى چه ؟ یعنى حالا باز رژیم سلطنتى است ؟ حالا باز امریکا در اینجا حکومت مى کند؟ حالا باز مستشارهاى آمریکا در اینجا حکومت مى کنند؟ حالا باز ما در توى حبس و تبعید _ عرض مى کنم _ اینها هستیم ؟ حالا مملکت ما مال خودمان نیست ، دیگران مى برند؟ حالا باز آن ظالم هائى که آنقدر ستم به ما مى کردند باز مشغول همان کارها هستند؟ اینها نیست در کار، همه چیز تحقق پیدا کرد یعنى آنى که ملت مى خواست ، ما خواست ملت را از فریادش باید بفهمیم ، خواست ملت ، یعنى همه ملت خواستشان این بود که داد مى زدند، خواستشان این بود که _ مى توانستند _

ص: 132

مى گفتند، فریاد مى زدند روز و شب در پشت بام ها و در توى خیابان ها به فریاد مى نشستند و فریاد مى کردند، سر تا ته فریادشان هر چه بپرسید جز این سه تا کلمه نبود، ما در هیچ یک از این فریادها نشنیدیم که خانه ما مثلا خانه خوبى نیست ، حتى این زاغه نشین ها به فکر این نبودند که توى زاغه نشستند، تمام نظر، تمام خواست ، این سه تا مطلب بود و این سه تا مطلب تمامش حاصل است .

لزوم تحول فرهنگی در همه شؤون کشور برای نیل به پیروزى نهائى

چطور جمهورى ، انقلاب واقع شد و هیچ چیز نشد؟ انقلاب براى آن که واقع شد، شد، انقلاب براى چیزهاى دیگر نبود، براى این بود. بله ، جمهورى اسلامى شده است اما محتوایش الان محتاج به یک زمانى است که اسلامى بشود. شما توقع دارید که دو هزار و پانصد سال تعلیمات غلط، حالا ما از آن دو هزار و پانصد سال و اینها را گذاشتیم ، پنجاه سال در مرئى و منظر ما بود، شما توقع دارید که یک جمعیتى که پنجاه سال جوان هایش با این تبلیغات بزرگ شدند، بچه ها از سن کوچکى که چشمشان را باز کردند تا وقتى که به دانشگاه رفتند، تا وقتى که به بازار رفتند، تا وقتى که به کارگرى رفتند، به دهقانى رفتند، هى در گوششان خواندند که تمدن بزرگ و آریامهر کذا، و یک رژیمى که تمام اداراتش اداراتى بود که برخلاف مصالح کشور بود، از همه اش ، حتى هر جایش بگردید، مصالح کشور مطرح نبود، مصالح خود آنها یا مثلا فرض کنید که ارباب ها. اگر دانش به ما مى خواستند به جوان هاى ما دانش بیاموزند، یک دانش استعمارى مى آوردند، اگر تعلیم و تربیت بود، تعلیم و تربیتى بود که به نفع آنها باشد، تعلیم و تربیتى که به نفع خود کشور باشد در کار نبود. شماها توقع دارید که اینها که پنجاه سال در این اداره کار خلاف کردند، فورا متبدل بشود یک شیطان به یک ملائکه ؟ امکان ندارد، تدریج لازم دارد، بخواهند اینها را، ادارات را خالى کنند از این جمعیتى که اینقدر تربیت شدند، خوب ، اداره نمى شود، این باید به تدریج هى فرد خوب پیدا بشود جاى این بگذارند، فرد بد را بگذارند کنار باید بشود، هیچ چاره ندارند. اگر مملکت بخواهد یک مملکت مستقل براى خودتان باشد، باید این تحولات حاصل بشود، یک فرهنگ استعمارى برگردد به یک فرهنگ استقلال ، مستقل . همه چیز باید عوض بشود، مغزهاى استعمارى برگردد به یک مغزهاى مستقل ، تا این نشود، ما نمى توانیم به آن پیروزى نهائى برسیم . به این پیروزى رسیدیم که این پیروزى یعنى آنى که ملت خواست اولش بود و از دلش فریاد مى کرد، به او رسید، خدا به او داد، لکن خوب ، تتمه دارد. حالا خواست هاى ثانى هست ، خواست هاى ثانى این است که همه ادارات ما اسلامى باشد _ بشود _ بازار ما یک بازار اسلامى باشد، در کشاورزى که مى رویم ، ببینیم که اسلامى است ، در ادارات مى رویم در کارخانه ها مى رویم ، هر جا برویم ببینیم که قدم اسلام در آنجاست . خواست دوم هر مسلمانى است _ و تو نگوید، اگر صحبتش نکند او خواست است ، _ هر مسلمانى مى خواهد که اسلام که یک مذهب مترقى است و ابعادش تمام اینجاها را مى گیرد به همان تربیت و تعلیم اسلامى که با آن تربیت و تعلیم انسانى یک جوان هائى رشد بکنند، یک ملتى رشد بکند و به آن تربیت تمام چیزهایش درس مى شود، دیگر از

ص: 133

استعمار بوئى پیدا نخواهد شد، از استعمار بوئى نخواهد شد، از استعمار بوئى نخواهد بود، از این اشتباهاتى که مى شود و از این غلط اندازى هائى که مى شود و از این کاغذ بازى هائى که مى شود و از این رفتن توى عدلیه ، در این گیر و بندى هاى عدلیه ، از اینها هیچ اسمى نخواهد بود. این خواست ماست ، خواست ملت است لکن خواست دومى است که اولش حاصل شد، آنى که ایستاد و گفت مى خواهم ، او شد. بیخود این را مى گویند که انقلاب شد و چیزى نشد، مى دانند هم ، بعضى از اینها شیاطینند مى دانند، لکن مى خواهند اینطورى بگویند براى اینکه شماها را، مردم را سست کنند. جوان هاى ما باید متوجه این معنا باشند که این شیاطین را بشناسند و این وسوسه ها، وسوسه هاى خناس است ، اینها را بشناسند و به خدا پناه ببرند از وسواس خناس که در رأسشان آمریکاست و اذناب او تا برسد به آنهائى که در بین قشرهاى ما هم از اذنابشان موجود است .

خداوند همه شما را انشأاللّه حفظ کند، موفق باشید، مؤید باشید و همه با هم باشید و من هم به خدمتگزارى قبول کنید که من خدمتگزار هستم و تا آخر خدمتگزارم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 134

تاریخ : 14/8/58

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از دانشجویان اصفهان

محکوم کردن اقدامات اسلامى _ انقلابى با استفاده از انگ ارتجاع

بسم اللّه الرحمن الرحیم

چاره نیست که ما تحمل کنیم برچسب ارتجاع را. ما ارتجاعى هستیم که دست خائنان را از مملکت قطع کردیم و ما ارتجاعیون آزادى را به مملکت برگرداندیم و ما ارتجاعیون استقلال را به مملکت خودمان برگرداندیم و ما ارتجاعیون دزدها را که بر ذخائر ما سلطه داشتند، از مملکت خودمان خارج کردیم و ما ارتجاعیون آزادى به همه قشرها دادیم و بعد از اینکه توطئه معلوم شد، از بعضى دادگاه ها به واسطه توطئه اى که شده بود، نگذاشتند توطئه را انجام بدهند. ما باید تحمل کنیم این مسائل را و باید هم از همین هایى که در ایران هستند و به اسم روشنفکر یا به اسم نویسنده و امثال ذلک هستند و خرابکار هستند، این برچسب ها را قبول کنیم .

شرایط مالکیت مشروع و چگونگى مصادره اموال طبق موازین شرعى

مسائل اسلام مسائلى نیست که الان بشود در یک مجلسى یا چند مجلس مسائل اقتصادیش را، مسائل اجتماعى اش را، مسائل سیاسى اش را طرح کرد. مساله مالکیت به یک معنا، مالکیت هم مشروع ، هم مشروط، محترم است ، لکن معنا این نیست که هر کس هر کارى مى خواهد بکند و مالکیت از هر جا مى خواهد پیدا بشود. مشروع بودن معنایش این است که روى موازین شرعى باشد، ربا در کار نباشد، مال مردم استثمار بى جهت نباشد. اگر به من نسبت دادند که حد و مرزى ندارد، اگر مقصودشان این است که حد و مرزى ندارد یعنى نه قیدى دارد و نه حدى دارد، این غلط نسبت دادند. من نمى دانم این کسى که گفتید نسبت داده است ، چه کسى است و چرا نسبت داده است ؟ مالکیت در صورتى که مشروع باشد، روى موازین باشد، محترم است ، چه ما مرتجع باشیم ، چه نباشیم ، و مالکیت غیر مشروع محترم نیست . اینهائى که اندوخته کردند و هیچ حسابى نداشتند و هیچ موازینى نداشتند، مال هاى مردم را اینها اندوخته کردند، مال هاى مردم مصادره باید بشود لکن این معنا باید معلوم بشود که مصادره اموال روى موازین ادارى ، روى موازین قانونى باید باشد، اگر بنا باشد که هر کس برسد، بریزد و مصادره کند، این هرج و مرج است ، هرج و مرج نباید _ در یک مملکتى ، حالا که شما انقلاب کردید پس باید هرج و مرج هم باشد؟ _ هرج و مرج نباید باشد، باید روى موازین باشد.

دادگاه هاى

ص: 135

انقلاب هستند، وقتى که مراجعه کنید به آنها، که این سرمایه ها که اینها پیدا کردند، آنها کردند، از غیرمشروع بوده ، آن رسیدگى مى کند، اگر چنانچه غیر مشروع بوده مصادره مى کنند اما به مجرد اینکه فرض کنید که کسى بگوید که مال زاغه نشین هاست ، ما هم حالا مى گوییم که مملکت اولى هست به زاغه نشین ها تا دیگران ، اما معنایش این نیست که الان زاغه نشینان بریزند و مردم را از خانه شان بیرون کنند یا بگیرند جاها را معنایش این است که روى موازین باید عمل بشود به طورى که زاغه نشین ها هم _ عرض بکنم که _ خانه نشین بشوند و مرفه باشند. در هر صورت ملاحظه این معنا باید بشود که الان از هر جوى استفاده مى کنند این اشخاصى که دشمن با شما هستند، از هر تربیتى ، از هر جوى استفاده و استفاده ها مى کنند. یکى اش همین است که بریزند مردم را به هم ، آنها بریزند بگیرند و آنها بریزند اخراج کنند و این خودش یک اغتشاشى مى شود. موازین باید داشته باشد، اسلام اینطور نیست که هرج و مرج را بگوید که نه ، هرج و مرج جایز است ، اسلام حدود دارد و باید روى حدودش عمل بشود. اگر اشخاصى باشند که مال مردم را بردند، هر کس نمى تواند برود مال را از او بگیرد که این مال مردم است ، باید روى موازین باشد، روى موازین قانونى باشد. یا فرض کنید مالى یا زمینى یا آپارتمانى یا هتلى مال مردم باشد و یک کسى از مال مردم درست کرده باشد، این هم باید روى موازین قانونى باشد و به طور هرج و مرج نباشد. مساله مصادره ، یک مساله است ، مساله هرج و مرج ، یک مساله دیگر.

آقایان باید توجه داشته باشند که به مجرد اینکه یک چیزى به گوششان خورد و مطلب را هم درست نفهمیدند چیست ، بریزند و بشکنند _ و عرض بکنم _ که مصادره کنند و بعد هم اعلام کنند که ما با قوه قهریه مقابله خواهیم کرد؟! خوب این معنایش هرج و مرج است ، همانى است که مى خواهند یک عده اى که این مملکت اینطورى بشود، به هرج و مرج کشیده بشود، آرامش نباشد تا نتوانند مسائل را حل بکنند.

نصیحت به اقشار ملت در حفظ حدود و ثغور اسلام و جلوگیرى از هرج و مرج

شماها کوشش کنید که مسائل را روى موازین عمل بکنید، شما کوشش کنید که آرامش محفوظ باشد و روى موازین پیش برود. وقتى که آرامش شد و روى موازین پیش رفت ، ظلم به کسى نخواهد شد و اما اگر بنا باشد که روى موازین نباشد، این بالاخره وقتى دست یک دسته اشخاص جوان افتاد که آدم هاى خوبى هستند، بین آنها هم یک دسته اشخاص مفسد افتادند، این کم کم مى رسد به هرج و مرج و کم کم به زد و خورد و کم کم به کشت و کشتار و یک شهرى را، یک مملکتى را ناآرام مى کند وقتى ناآرام کرد دیگر نمى شود کارهاى اصلاحى را کرد. شما همیشه باید توجه به این بکنید کارها اصلاحى باشد، نه کارها روى موازین فساد باشد. کار اصلاحى هم باید روى آرامش باشد، نه اینکه هر کس هر کارى دلش مى خواهد بکند و بگوید که ما انقلابى هستیم ، حالا که انقلابى هستیم دیگر نه دادگسترى و نه قوانین شرع و نه هیچ چیز دیگر در کار نیست ، ما خودمان هر کارى دلمان مى خواهد بکنیم . نخیر مساله اینطور نیست ، در هیچ حکومتى ، در حکومت على بن ابى طالب هم اینجور نبوده که

ص: 136

هرج و مرج باشد، هر کس هر کارى دلش بخواهد بکند. اگر یک کار خلاف مى کرد، حضرت امیر مى آورد و حدش مى زد. اینطور است مسأله .

شما خیال نکنید که حالائى که انقلاب شده پس ما هر کارى دلمان مى خواهد بکنیم . ضد انقلابى ها جزء شماها مى شوند، شما هم نمى شناسید آنها را، تحریک هم مى کنند، مى ریزید مى شکنید و یک مملکت را اینطورى نمایش مى دهید که اینجا هرج و مرج است ، یک مملکت هرج و مرجى است ، هر کس هر کارى دلش مى خواهد بکند، هر کس هم هر خانه اى را مى خواهد بگیرد و هر هتلى را هم مى خواهد بگیرد. اینها صحیح نیست ، اینها را من نصیحت مى کنم به شما که متوجه باشید که کارى نکنید که دنیا به ما بگویند یک دسته وحشى جمع شدند در شهرها و در ایران و هر کارى هر کسى دلش مى خواهد مى کند، نه موازین قانونى هست ، نه موازین شرعى هست ، نه رجوع به دادگاه ها هست ، نه رسیدگى هست و هر کس ، هر کى را تشخیص داد به اینکه فرض کنید که ناباب است ، بدون اینکه مراجعه به مواردش بکند، خودش برود عمل بکند. یک همچو چیزى حکومت جنگل است . کارى نکنید که ایران را متهم کنند به اینکه حکومت جنگل دارند، حکومت وحشیگرى دارند. باید شما الان همه جهات را حفظ کنید و بیشتر آداب اسلامى را باید حفظ بکنید. آداب اسلامى این است که هر کسى موظف بداند خودش را به اینکه حفظ حدود و ثغور را بکند، نه اینکه هرکس هر کارى ، هر کمیته اى دلش مى خواهد هر کارى بکند، از او بپرسند چرا، مى گوید انقلاب است . هر پاسدارى هر کارى دلش مى خواهد بکند از او بپرسند، مى گوید این انقلاب است . هر جوانى هر کارى مى خواهد بکند، بگوید انقلاب است ، معنایش این است که اصلا انقلاب آن هم انقلاب اسلامى هرج و مرج است ، انقلاب اسلامى حکومت جنگل است . این غلط است باید موازین داشته باشد، روى موازینش ، همانطورى که دیدید مال بسیارى از این اشخاصى که ثابت شده است که اینها اموال شان ، اموال غیر مشروع بوده است ، مصادره شده است و به بیت المال برگشته است ، آنجا هم همین طور است . اگر چنانچه شما اطلاعاتى دارید به اینکه این آدم مال مردم را مصادره کرده ، باید بروید بگوئید و چیز بکنید تا ثابت بشود که روى موازین نبوده و اینها البته یک مساله دیگر هم هست و آن این است که حساب آنها کشیده خواهد شد ولى با یک صبر، با یک حوصله حساب این سرمایه دارهایى که بزرگند و معلوم است که این سرمایه دارها روى مشروعیت به این زیادى نمى شود، اینها را حسابشان را مى کشند و آن مقدارى را که غیر مشروع است ، ازشان مصادره مى کنند. اما نه معنایش این است که شما بگوئید که حالائى که بنا شد چه باشد پس تا یک هتلى ما دیدیم از یک کسى است ، بریزیم و بگیریم ، دیگر هیچ موازین نداشته باشد. باید موازین داشته باشد نه اینکه هر کسى هر کارى دلش مى خواهد بکند و هر کس هر طورى عمل بکند و اسمش هم این است که انقلاب است . انقلاب اسلامى معنایش این است که متحول شده است یک مملکت طاغوتى که هر کس مى خواست ظلم بکند، مى کرد به اتکال سرنیزه ، مبدل شده است به یک مملکت اسلامى که روى موازین اسلامى عمل مى شود. موازین اسلامى این است که اگر فرض کنید که یک کسى جرمى کرده است ، خودش نمى تواند برود آن جرم را عوض کند،

ص: 137

باید برود به محکمه ، محکمه عرض حال بدهد اثبات بکند، وقتى که ثابت شد، کار را بکند. یا فرض کنید که یک مالى را غیر مشروع مى داند از کسى یا طلبى از کسى دارد، مال غیر مشروعى دست کسى هست ، باید برود به محکمه عرض بکند به اینکه مساله اینطورى است که این آدم اموالش چطور است ، آنها تحقیق بکنند، محاکم هم تحقیق بکنند، اگر چنانچه اموال چى هست مصادره بکنند.

این یک عرضى است که مى کنم که اگر شما بخواهید مملکت تان استقلال داشته باشد، آزادى در آن باشد، مملکت ، یک مملکت اسلامى باشد، اول چیزى که بر همه ما لازم است این است که از هرج و مرج جلوگیرى بکنیم . نباید هر کس صبح از خواب بلند شد، هر کارى دلش بخواهد بکند. این معنایش این است که اصلا حد و مرزى براى هیچ چیز نیست و این غلط است و باید از آن جلوگیرى بشود و خود جوان ها و خود اشخاص که متعهد به اسلام هستند، اینها باید جلوگیرى بکنند از این معانى و شما بدانید که اشخاصى که با اسم اسلام توى شما وارد مى شوند، با اسم تعهد به انقلاب توى شما وارد مى شوند و آنها مى خواهند نگذارند این انقلاب به ثمر برسد، یک کارهایى را انجام مى دهند، یک درگیرى ها را درست مى کنند، یک تظاهرات درست مى کنند _ عرض مى کنم _ مدارس را به هم مى زنند، همه جهات را به هم مى زنند براى اینکه مقصد خودشان که عبارت از آن است که ارجاع بشود باز همان مسائل اول ، آن عمل بشود. شماها با یک هوشیارى ، با توجه باید این کار را بکنید.

دخل و تصرف در حدود مالکیت ها از اختیارات ولى فقیه است

اسلام با مستمندان بیشتر آشنایى دارد تا با آن اشخاصى که چه هستند. این اشخاص هم اموالشان همانطورى که گفتید این اموال بسیار مجتمع اینها از راه مشروع نیست ، اسلام اینطور اموال را به رسمیت نمى شناسد و در اسلام اموال مشروع و محدود به حدودى است و زائد بر این معنا ما اگر فرض بکنیم که یک کسى اموالى هم دارد، خوب اموالش هم مشروع است ، لکن اموال طورى است که حاکم شرع ، فقیه ، ولى امر تشخیص داد که این به اینقدر که هست نباید اینقدر باشد، براى مصالح مسلمین مى تواند غصب کند و تصرف کند و یکى از چیزهایى که مترتب بر ولایت فقیه است و مع الاسف این روشنفکرهاى ما نمى فهمند که ولایت فقیه یعنى چه ، یکى اش هم تحدید این امور است . مالکیت را در عین حال که شارع مقدس محترم شمرده است ، لکن ولى امر مى تواند همین مالکیت محدودى که ببیند خلاف صلاح مسلمین و اسلام است ، همین مالکیت مشروع را محدودش کند به یک حد معینى و با حکم فقیه از او مصادره بشود.

انشأاللّه خداوند همه شما را محترم و معظم کند.

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 138

تاریخ : 14/8/58

بیانات امام خمینى در جمع کارکنان بیمه مرکزى ایران

اینها مى خواهند شایعه درست کنند و روحیه شما را تضعیف کنند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

در یک روایتى است که رسول خدا که مبعوث شد، آن شیطان بزرگ فریاد کرد و شیطان ها را دور خودش جمع کرد و اینکه مشکل شد کار بر ما. در این انقلاب شیطان بزرگ که آمریکاست شیاطین را با فریاد دور خودش دارد جمع مى کند و چه بچه شیطان هائى که در ایران هستند و چه شیطان هائى که در خارج هستند، جمع کرده است و هیاهو به راه انداخته است .

شما مى دانید که ایران در مدت حکومت این دو خبیث که حکومتشان هم برخلاف قانون بود، یک برهه اى از زمان گرفتار انگلستان بود و بعد هم گرفتار آمریکا یعنى عمده اش آمریکا. رضاخان را انگلیس ها آوردند و مامورش کردند براى ما و محمدرضا را متفقین که آمدند ایران (به حسب گفته خودش ) صلاح دیدند که محمدرضا باشد. البته آنها صلاح ملت را که نمى دیدند صلاح خودشان را مى دیدند. در طول این مدت هم گرفتارى هاى همه جانبه ملت ما را، چه زن ها و چه مردها همه مى دانید، شاید بسیاریش را یادتان نباشد که من یادم است که اینها در زمان رضاخان به اسم اتحاد شکل ، به اسم کشف حجاب چه کارها کردند، چه پرده ها دریدند از این مملکت ، چه زورگوئى ها کردند و چه بچه ها سقط شد در اثر حمله هایى که اینها مى کردند به زن ها که چادر را از سرشان بکشند. آن زمان گذشت با تلخى و همان متفقینى که این را آورده بودند یعنى انگلیس ها که آورده بودند، همان ها او را از اینجا بردند و اعلام هم کردند. رادیوى دهلى آنوقت دست اینها بود، اعلام کردند که ما این را آوردیم و بعد که خیانت کرد، بردیم . و بعد هم جواهراتى که جمع کرد و چمدان ها را بست و برد و در کشتى گذاشت که همراهش ببرد، بین راه آنطورى که یکى از همراهانش نقل کرده بودند، بین راه یک کشتى مخصوص حمل دواب آوردند متصل کردند به آن کشتى رضاخان را آنجایى که جایش باید باشد، آنجا بردند و او گفته بود که چمدان ها، گفتند چمدان ها بعد مى آید. او را بردند به آن جزیره و چمدان ها را هم آنها بردند و خوردند. بعد نوبت غارتگرى به این دومى رسید که آن را اکثرا یادتان است ، یعنى اواخرش را که همه یادتان است ، از اولش هم بسیاریتان یادتان است که اینها چه کردند و چه جنایاتى در این مملکت کردند با چه اسمأ فریبنده . مع الاسف از این تبلیغات همه جانبه اى که اینها کردند بعضى از افراد باورشان آمده است و بعضى ها هم که شریک جرمند با آنها و حالا هم مشغول فعالیت هستند.

ص: 139

اینها همان شیاطینى هستند که حالا به فریاد آمریکا مشغول انجام عمل هستند، مشغول شیطنت هستند و باید ملت ما با هوشیارى ، با بیدارى این توطئه ها را خنثى کند. و مهم توطئه ها این دروغ پراکنى هائى که ، شایعه سازى هائى است که الان متعارف است ، شایعه هاى زیاد براى تضعیف روحیه ملت ، فرض کنید که چند تا دزد در یک جایى چند نفر را مى کشند، یکوقت مى بینیم که خبر مى رسد که صد نفر را کجا کشتند، 25 نفر را سر بریدند، در خبر دومش چهارصد نفر آنها را کشتند و حال آنکه اینها نبوده است . اینها مى خواهند شایعه درست کنند براى تضعیف . (تمام پاسگاه ها از بین رفت ، تمام چه شد) همه اش براى این است که یک شیطنتى بکنند و تضعیف کنند روحیه شما را، روحیه ما را. از جمله حرف هایى که هى زده مى شود و هى پراکنده مى شود از اطراف که (یک انقلابى شده است اما چیزى نشده است فقط یک انقلابى شده است و از فرم شاهنشاهى به فرم آخوندى برگشته است اصلا چیزى نشد.)

جوان هاى ما باید با تمام قدرت این توطئه ها را از بین ببرند

این یک مطلبى است که من دیروز هم باز گفته ام ، حالا هم عرض مى کنم که آنکه ملت مى خواسته همه آن شده است . چه ملت مى خواست ؟ ملت آن فریاد که مى کرد چه مى گفت ؟ نمى گفت که آزادى و استقلال و جمهورى اسلامى ؟ کدام یکیش نشده است ؟ الان آزادى هست ، به طورى که من و شما مى توانیم اینجا بنشینیم صحبت کنیم ، پنج سال پیش از این مى توانستیم ؟ استقلال هست . الان این بساطى که آمریکا درآورده است و این هیاهویى که این شیطان بزرگ فریاد مى زند و شیاطین را دور خودش جمع مى کند این ، براى این است که دستش کوتاه شده است ، دستش از ذخایر ما، از منافعى که در اینجا داشت کوتاه شده است و ترس این را دارد که دیگر تا آخر این کوتاهى باشد، از این جهت توطئه مى کند و آن مرکزى هم که جوان هاى ما رفتند گرفتند آنطور که اطلاع دادند مرکز جاسوسى و مرکز توطئه بوده است . آمریکا توقع دارد که شاه را ببرد به آنجا مشغول توطئه ، پایگاهى هم اینجا براى توطئه درست کنند و جوان هاى ما بنشینند و تماشا کنند؟! باز ریشه هاى فاسد به فعالیت افتاده بودند که ما هم یک دخالتى بکنیم و جوان ها را بگوئیم که شما بیرون بیائید از _ چیز _ آنجائى که رفتند. جوان ها یک کارى کردند براى اینکه دیدند، خوب ناراحت کردند این جوان ها را، یک شاهى که در طول 50 سال این مملکت را به غارت کشیده است و به چپاول برده است و داده است و داده خوردند و خودش خورده است و بالاتر از این آنقدر قتل نفس کرده است ، کشتار عمومى کرده است ، پانزده خرداد آنطورى که معلوم شد، پانزده هزار نفر کشته شده است در روز پانزده خرداد و از آنوقت تا حالا شاید صد هزار نفر ما مقتول داشته ایم و چند صد هزار نفر ما معلول داشته ایم که ما هر روز مواجه با این معلول ها هستیم . الان به من گفتند که معلولینى که در اینجا هستند معلولین یک دسته اى از اینهاست ، بسیارى از اینها همان معلولین زمان این انقلاب است و به دست آنها شده . گفتند که روز عید غدیر خم جلسه اى دارند شما هم بیائید، البته من هم مى روم آنجا. توقع دارند که یک کسى که پنجاه سال به این ملت آنطور کرده است و حالا آمریکا با یک بهانه بیخود او را برده است نگه داشته است در پناه

ص: 140

خودش و برایش وسائل آرامش تهیه کرده است و به اسم مریض بودن یا به واقع مریض بودن (فرقى نمى کند) او را برده در آنجا و نگه داشته و جوان هاى ما که آنجا اظهار مخالفت مى کنند، آنها را یا متفرق مى کنند یا حبس مى کنند، به همین دو، سه روز که در این مجسمه آزادى که یک دروغ شاخدارى است در آمریکا آزادى ، جوان هاى ما رفتند به آنجا متوسل شدند و یک پارچه بستند به آنجا که شاه را باید بدهید، پلیس رفته و آنها را متفرق کرده و چند نفر از آنها را گرفته است . توقع این هست که جانى دست اول ما را ببرند آنجا نگه دارند و حمایت از او بکنند و اینجا هم مرکز توطئه درست کنند و مرکز پخش چیزهایى که توطئه گرى است درست بکنند _ و تربیت _ نمى دانم همه چیزهایى که مى خواهند بکنند و ملت ما و جوان هاى ما و جوان هاى دانشگاهى ما و جوان هاى روحانى ما بنشینند تماشا کنند تا خون این صدهزار نفر تقریبا (یا کمتر یا بیشتر) هدر برود براى اینکه احترامى قائل بشوند به آقاى کارتر و امثال اینها!! توطئه ها نباید باشد. البته اگر توطئه نبود، اگر این خرابکارى ها نبود، اگر آن کار فاسد نبود، همه مردم آزادند در اینجا موجود باشند، اما وقتى توطئه است در کار، وقتى که آنطور کارهاى فاسد انجام مى گیرد، ناراحت مى کند جوان هاى ما را، جوان ها توقع دارند در این دنیا که مملکتشان که آنقدر برایش زحمت کشیدند، دستشان باشد. وقتى مى بینند توطئه است که مى خواهند که دوباره برگردد به حال سابق و دوباره همه چیزشان به باد برود، نمى توانند بنشینند. توقع نباید باشد که اینها بنشینند تماشا کنند و آنها چپاولگرى هایشان را کردند حالا توطئه هاشان را بکنند و رشد پیدا بکند این توطئه و چه بشود جوان هاى ما باید با تمام توجه و با قدرت این توطئه ها را از بین ببرند.

با انقلابى بزرگتر از انقلاب اول ریشه غارتگران را قطع خواهیم کرد

امروز روزى نیست که ما بنشینیم و نگاه کنیم . امروز، حال از آنوقتى که محمدرضا بود یکقدرى عمیق تر است ، بدتر است . آنوقت معلوم بود که این خائن ایستاده در مقابل ملت ، ملت هم مى شناخت او را و مقابل ایستاده بود. امروز خیانت هاى زیرزمینى است ، یک توطئه هاى زیرزمینى است که توطئه هاى زیر زمینى در همین سفارتخانه ها که هست ، دارد درست مى شود که مهمش و عمده اش مال شیطان بزرگ است که آمریکا باشد و نمى شود بنشینید و آنها توطئه شان را بکنند. یک وقت ما بفهمیم که از بین رفت یک مملکتى و با حرف هاى نامربوط دموکراسى و امثال ذلک ما را اغفال کنند که مملکت دموکراسى است و هر کسى حق دارد در اینجا بماند، هر کس حق دارد توطئه بکند. این حرف هاى نامربوط را باید کنار گذاشت و ملت ما همانطورى که تا حالا پیش آمده ، از اینجا به بعد هم باید پیش برود و قطع کند دست اینها را و اگر چنانچه اینها آدم نشوند و شاه را که خزائن ما را در برده است و در بانک ها مقادیر بسیار زیادى که ما حالا شاید بعضى از آن را مطلع باشیم در بانک ها سپرده است و همه مال ملت است ، تا این را برنگرداند و اگر این را برنگردانند ما طورى دیگرى با آنها رفتار مى کنیم ، با انگلستان هم طورى دیگر رفتار مى کنیم . اینها خیال نکنند که همین طور نشستیم گوش مى کنیم که هر غلطى اینها مى خواهند بکنند. نخیر، اینطور نیست . مسأله ، مسأله _ باز _ انقلاب است .

ص: 141

یک انقلاب زیادتر از انقلاب اول خواهد شد. باید سر جاى خودشان بنشینند و این خائن را او برگرداند و آن خائن ، بختیار خائن را هم او برگرداند. نه اینکه بختیار خائن را ببرند آنجا و بنشیند و توطئه کند و افراد دور خودش جمع کند و _ عرض بکنم _ روزنامه بنویسد و اطلاعات درست بکند و جوان هاى ما را دولت انگلستان توقیف کند و بگیرد براى خاطر اینکه تظاهر بر ضد شاه یا بر ضد بختیار کرده اند. اگر دست برندارند از اینها و این جانى ها را تحویل ندهند یا لااقل بیرون نکنند از مملکت خودشان ، ما تکلیف دیگرى داریم و عمل مى کنیم به آن تکلیف .

تضعیف روحیه ملت با نشر مطالب خلاف واقع به منظور شکست نهضت اسلامى

باید به قدرت پیش برویم . اگر اظهار ضعف ، اگر احساس این را بکنند که ما ضعیف شدیم _ احساس بکنند _ اگر این تضعیف هایى که این نویسنده هاى بى انصاف ما از این ملت مى کنند، احساس بکنند اینها که این نوشته ها در ما تأثیر کرده است ، این احساس را اگر بکنند، جرى خواهند شد و حمله خواهند کرد، کارهاى خودشان را بدتر خواهند کرد. احساس ضعف در خودتان نکنید، هر چه این نویسنده ها بنویسند که (چیزى نشده است و این مملکت به همان حال سابق هست ) و همانطور در یک نوشته اى که من پریروز دیدم نوشته است که (در رژیم سابق سیاسیون در بند بودند، در حبس بودند، حالا هم سیاسیون در حبسند، هیچ فرقى نکرده در رژیم سابق آن اختناق و کذا بود، حالا هم همانطور است .) خوب این براى این است که روحیه را تضعیف کنند. حالا ما حساب مى کنیم این را، در رژیم سابق عده اى محبوس بودند، عده اى گرفتار بودند، حالا هم عده اى محبوسند، این شک ندارد، اما چه کسانى هستند؟ در رژیم سابق جه کسانى حبس بودند و در رژیم حالا چه کسانى حبس هستند؟ چه گروهى در رژیم سابق اعدام مى شدند؟ _ در رژیم حالا هم اعدام _ ما ببینیم در رژیم سابق کى اعدام مى شد و در این رژیم کى اعدام مى شود؟ این را دیگر حساب نمى کنند اینها. سربسته مى گویند، که خیال مى کنند جوان ها بازى مى خورند از این حرف ها. در رژیم سابق آنهائى را که مى کشتند، بهترین جوان هاى ما و متعهد و مسلم ، براى اینکه مى گفتند که خلاف نکنید، مى گفتند که مملکت ما را به باد ندهید. علماى اسلام بودند. این آقاى منتظرى مدت ها در حبس بود، آن مرحوم آقاى طالقانى مدت ها در حبس بود و امثال اینها زیاد. آنهایى که اعدام شدند چه اشخاصى اعدام شدند؟ مرحوم سعیدى اعدام شد و امثال اینها. از همین علمایى که در همه اطراف اینها گرفتند و در بعضى وقت ها در حبس ، این آقاى لاهوتى که الان در _ چیز _ پاسداران هست ، ایشان مدت ها حبس بود و چه زجرهایى این مرد دیده است و چه اهانت هایى دیده است . در تبعید فضلاى این حوزه ، علماى این حوزه ، دانشمندهاى این حوزه در تبعید بودند، این طرف ، آن طرف اینها را مى بردند و تبعید مى کردند. آنهایى که حبس بودند در آنوقت این صنف مردم بودند، آنها هم که اعدام شدند آنجور اشخاص بودند، آنها هم که تبعید شدند، آنجور اشخاص بودند. حالا بیائیم این طرف قضیه را ببینیم که فرقى ما بین حالا و آنوقت نیست . اعدام شده است هویدا، نصیرى ، اینها براى او دارند سینه مى زنند. اینهایى که الان دارند

ص: 142

مى نویسند که فرقى نکرده ، اینها همین هایى است که در آمریکا صحبتش را مى کنند که چرا؟ چرا؟ و آن بى انصاف هاى طرفدار حقوق بشر صدایش را درآوردند که چرا اعدام مى شود. همان هائى که در آنوقتى که دارد مى نویسد چرا در ایران اعدام مى شود؟ در جاهاى زیادى از قبیل همین آمریکاى فاسد قتل عام دارد مى شود، یک کلمه راجع به آن نمى گویند، اما این طرفش را که هویدا را اعدام کردند یا نصیرى را اعدام کردند یا این اشخاص فاسد را، صداى هیاهوشان در آمده و اینها هم که در اینجا و از عمال آنها هستند مى نویسند که فرقى نکرده است ، حالا هم اعدام هست ، آنوقت هم اعدام بود. حبسى ها چه کسانى هستند؟ آنوقت چه کسى بودند؟ شما حالا یک دانه حبسى پیدا مى کنید که این یک آدم صحیح باشد و حبس باشد؟ یک آدمى پیدا مى کنید یک آدم متدین ، یک آدم ملى یک آدم باشد؟ آنوقت که حبس بودند، همه ملیون حبس بودند _ و همه عرض بکنم که _ امثال ذلک و حالا کى حبس هست ؟ اینهایى که جنایت زیاد کردند و آنهمه جنایات را کردند اینها حبس هستند. آنوقت وضع حبس حالا را با این جنایتکاران ببینید، با وضع حبس آنوقت را با آن جنایتکاران . با آن مردم صحیح ، وضع آنوقت آنطور بود، که باید از آنهایى که حبس بودند بشنوید چى شده است . اینها را تا آن حدودى که ما اطلاع داریم ، که مهمش تهران است ، اشخاصى که در آنجا هستند و مکررا ما هم سفارش کرده ایم ، ابدا تعدى به کسى نمى کنند. از حبس ها، حبس هایى نیست که نارضایتى داشته باشند، حبس هستند، اما این بى انصاف ها مى نویسند که در حبس بدتر مى گذرد از آنوقتى که در آنجا در آن حبس ها، آن حبس ها پاى یکى از علماى ما را اره کردند (اینطورى که نقل کرده اند) این حبس هاى حالا بدتر از آن حبس ها هست ؟! اینها همه همان شیاطینى هستند که به فریاد کارتر، دور خودش جمع شده است براى اینکه از این ، همانطور که آن شیطان بزرگ از قرآن و اسلام مى ترسید، حالا اینها هم از این نهضت که یک نهضت اسلامى است مى ترسند و دنبال همان شیطان بزرگ مشغول شیطنت هستند و تضعیف مى کنند روحیه ملت ما را. باید ملت ما، جوان هاى برومند ما باید با کمال قدرت پیش بروند و از این توطئه ها اصلا نترسند، اینها قابل آدم نیستند که انسان ازشان بترسد و این شلوغى ها هم که گاهى وقت ها همین شیاطین ایجاد مى کنند و همین طرفدارهاى این فاسدها ایجاد مى کنند، اینها هم حلش اشکالى ندارد.

ص: 143

تاریخ : 14/8/58

بیانات امام خمینى در جمع شهرداران سراسر کشور

لزوم توجه به قشر مستضعف و منطقه غیر مرفه

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من میل دارم که عمل ما بیشتر از قولمان باشد یا موافق با قولمان . الان شهرها و روستاهاى ایران و حتى شهر تهران گرفتار کمبودهائى بوده و هست و این به عهده شهردارى ماست که با کمک مردم اقدام کنند و شهرها و روستاهاى اطراف را آباد کنند و آنچه که مهم است این است که آن قشر مستضعف بیشتر مورد نظر باشد، آن حاشیه هاى اطراف تهران ، آن زاغه نشین ها و آن چادرنشین هاى اطراف تهران بیشتر مورد نظر باشند تا قسمت شمال شهر و در شهرهاى دیگر، روستاهاى دیگر توجه به این قشر مستضعف از توجه بر قشر مرفه بیشتر باشد.

مع الوصف در رژیم سابق این قشر اصلا مورد عنایت نبود و اگر کارى مى کردند براى همان قشر مرفه مى کردند و لهذا در شمال تهران شهرى است غیر از جنوب شهر است ، اصلا آنجا یک شهر دیگرى است این هم یک شهرى دیگرى و این غیر مطابق بودن دو طبقه به این شدیدى ، خداى نخواسته سبب مى شود انفجارى حاصل بشود که کسى نتواند مهارش کند. شما شهردارى هاى محترم باید توجه کنید که امروز شهرها و دهات و روستاها همه مال خود ملت است و در تصرف دیگرى نیست و حتى مال خود ملت شده . خود ملت و خود شهردارها که از ملت هستند باید در آباد کردن این مملکت کوشش کنند خصوصا آن طرف هائى که خرابى داشته و به آنها نرسیده بودند. دهات و شهرهائى که دو طرف دارند یک طرف مرفه و یک طرف غیر مرفه شروع کنید وقتى به درجه مرفه رسید آنوقت یک کار اساسى شما کردید. من امیدوارم خداوند همه شما را تایید کند و در راه خدمت به این کشور و خدمت به اسلام همه موفق باشید و همه ما موفق باشیم در این خدمت .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 144

تاریخ : 14/8/58

فرمان امام خمینى به ثقة الاسلام رکنى

بسمه تعالى

جناب مستطاب سیدالاعلام و ثقه الاسلام آقاى سید محمد جواد رکنى حسینى دامت افاضاته

نامه اى از اهالى محترم بندر لنگه واصل گردید که درخواست کرده بودند جنابعالى در محل ، اقامه نماز جمعه نمایید و با توجه به وضع زمان ، مقتضى است دعوت آقایان را پذیرفته و بدین وسیله جنابعالى به امامت نماز جمعه منصوب مى شوید تا ضمن انجام این فریضه الهى مردم را به وظائف خطیرى که بخصوص در این برهه از زمان دارند، آشنا سازید. امید است اهالى محترم نیز از این فرصت استفاده نموده و با اجتماع بیشتر و بهتر در انجام این فریضه بزرگ همکارى هاى لازمه را مبذول دارند.

والسلام علیکم و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى .

ص: 145

تاریخ : 15/8/58

فرمان امام خمینى به هیأت حسن نیت مأمور در کردستان

بسم اللّه الرحمن الرحیم

هیأت حسن نیت مأمور در کردستان _ سنندج

جناب آقاى مهندس مهدى بازرگان به جهاتى از مقام نخست وزیرى استعفا نمودند و امور کشور محول شد به شوراى انقلاب . هیات حسن نیت لازم است به کار خود ادامه دهد و با شوراى انقلاب در تماس باشد. امید، رفاه حال برادران کرد به طور شایسته فراهم شود.

روح اللّه الموسوى الخمینى .

ص: 146

تاریخ : 15/8/58

فرمان امام خمینى به شوراى انقلاب در رابطه با استعفاى مهندس بازرگان

بسم اللّه الرحمن الرحیم

شوراى انقلاب جمهورى اسلامى

چون جناب آقاى مهندس مهدى بازرگان با ذکر دلائلى براى معذور بودن از ادامه خدمت در تاریخ 14/8/58 از مقام نخست وزیرى استعفا نمودند، ضمن قدردانى از زحمات و خدمات طاقت فرساى ایشان در دوره انتقال و با اعتماد به دیانت و امانت و حسن نیت مشارالیه استعفا را قبول نمودم . شوراى انقلاب را مأمور نمودم براى رسیدگى و اداره امور کشور در حال انتقال ، و نیز شورا در اجراى این امور بدون مجال ماموریت دارد:

1 _ تهیه مقدمات همه پرسى قانون اساسى

2 _ تهیه مقدمات انتخابات مجلس شوراى ملى

3 _ تهیه مقدمات تعیین رئیس جمهورى

لازم به تذکر است که با اتکال به خداوند متعال و اعتماد به قدرت ملت عظیم الشأن ، باید امور محوله را خصوصا آنچه مربوط به پاکسازى دستگاه هاى ادارى و رفاه حال طبقات مستضعف و بى خانمان است ، به طور انقلابى و قاطع عمل نمایند.

روح اللّه الموسوى الخمینى .

ص: 147

تاریخ : 16/8/58

بیانات امام خمینی در جمع دانشجویان دانشکده اقتصاد دانشگاه اصفهان و گروه فنى عمران اعزامى به کردستان

مقصد توطئه گرها این است که جوانهاى ما را از راهى که رفتند مایوس کنند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از مشکلاتى که ما مواجه هستیم ، همین استفاده توطئه گرها از احساسات جوان هاست ، این توطئه گرها که دیدند شکست خورده اند و نمى توانند با ملت ما به مبارزه برخیزند، براى اینکه ملت ما یکپارچه در مقابل آن قدرت هاى بزرگ ایستاده و پیش برد، حالا درصدد این برآمدند که از این احساسات پاک جوان هاى ما استفاده هائى به نفع خودشان بکنند و جوان هاى ما غافل از این هستند. از جمله استفاده هائى که اینها مى خواهند بکنند این است که : این تحولى که حاصل شد، این انقلابى که شد، این هم چیزى نشد. این را در سطح کشور با تبلیغاتى که آنها دارند، دارند منتشر مى کنند و مقصد آنها این است که جوان هاى ما را از آن راهى که رفتند مایوس کنند. جوان هاى ما هم مع الاسف با تمام احساسات پاکى که دارند (که امید ما به آنهاست ) نمى نشینند حساب بکنند که روى حساب با آنها صحبت بکنند. اینها مى گویند که انقلاب شد و هیچ نشد، خوب جوابشان را شما جوان ها مى گوئید که آن اصولى که اصل مقصد ملت بود، چه بود؟ تا ببینیم آن شده است یا نشده است . آن اصول را ما باید یک قدم ، چند قدم برگردیم جلو. آن روزى که ملت ما در خیابان ها ریختند، از بانوان محترمه و جوان هاى محترم ، ببینیم اینها چه مى خواستند، اینکه خواستند شده است یا نشده است ؟ آنهائى که مى خواستند، آنکه از سرتاسر کشور فریادش در خیابان و در کوچه ها و در مدارس و در همه جا بلند بود این بود که (استقلال ، آزادى ، جمهورى اسلامى ) این سه تا کلمه سر زبان همه بود. آن روز هیچ فکر دیگر نداشتند جز اینکه این رژیم را ساقطش کنند و تبدیلش کنند به یک رژیم دیگرى و آزادى به دست بیاورند، بعد از اختناق پنجاه و چند ساله (اگر نگوئیم دو هزار و پانصد ساله ) و استقلال به دست بیاورند که ممالک دیگر آقائى اینجا نکنند و نیایند و ما را اسیر خودشان بکنند. اصول مسائلى را که ابتدائى ، یعنى مسائل ابتدائى ملت ما بود این سه تا بود. اینها که مى گویند انقلاب شد و هیچى نشد، مى گویند این اصولى که اصول خواست دست اول ملت بود، این نشده است ؟ یعنى الان باز رژیم سلطنتى است ؟ یعنى الان باز اختناق است ؟ یعنى الان باز مشاورهاى این دولت هاى بزرگ در اینجا مشغول کار هستند و مشغول فعالیت هستند و دولت ما یا ملت ما تحت سلطه آن هاست ؟ خوب ، اگر اینها را به شما بگویند، جوابش را شما خودتان مى دهید که نه اینها الان حاصل است این آزادىاست که شما و ما را در اینجا

ص: 148

جمع کرده است . شما پنج سال پیش از این امکان براى تان داشت که در یک همچو جلسه اى بنشینید صحبت بکنید؟ این آزادى است که شما در بیرون ، در هر جا صحبت مى کنید، انتقاد مى کنید، از رژیم سابق انتفاد مى کنید، از دولت لاحق انتقاد مى کنید، اینها همه آزادى است ، هیچ کس هم نمى آید به شما بگوید که نه انتقاد نکنید. پس آزادى الان حاصل است براى ما. یکى از آن چیزهائى که ملت ما فریاد مى کرد برایش ، به دست آورده .

آمریکا هیچ غلطى نمى تواند بکند

استقلال هم اگر چنانچه آنها مى گویند که الان آمریکا در اینجا دارد حکومت مى کند، شما مى بینید که الان مرکز فساد امریکا را جوان ها رفته اند گرفته اند و آمریکائى هائى هم که در آنجا بودند گرفتند و آن لانه فساد را به دست آوردند و آمریکا هم هیچ غلطى نمى تواند بکند و جوان ها مطمئن باشند که آمریکا هیچ غلطى نمى تواند بکند. بیخود صحبت اینکه اگر دخالت نظامى ، مگر آمریکا مى تواند دخالت نظامى در این مملکت بکند؟ امکان برایش ندارد، تمام دنیا توجهشان الان به اینجاست . مگر امریکا مى تواند مقابل همه دنیا بایستد و دخالت نظامى بکند؟ غلط مى کند دخالت نظامى بکند. نترسید، نترسانید. هم این تعبیرى که جوان هاى ما از روى باز احساسات جوانى کردند که اگر چنانچه آمریکا بخواهد دخالت نظامى بکند ما چه خواهیم کرد، اصلا این اگرش را هم نباید بگویند. آمریکا عاجز از این است که دخالت نظامى در اینجا بکند اینها یک مسائلى در پیش شان است ، یک مطالبى در پیش شان است که روى آن مطالب گرفتارى هائى دارند، نمى توانند این کارها را بکنند. اگر آنها مى توانستند دخالت نظامى بکنند، شاه را نگه مى داشتند. با تمام قدرتشان ، قدرت هاى تبلیغى چیز کردند که نگهش دارند و ملت ما اعتنا نکرد به آن و نه تنها او، همه قدرت ها پشت سر هم ایستاده بودند که نگه دارند شاه را و نتوانستند نگه دارند براى اینکه ملت یک چیزى را که خواست نمى شود مقابل ملت بایستد کسى و چه بکند، هیچ ابدا. این مطلب را اصلا جوان هاى ما پیش نیاوردند این مطلب را که دخالت نظامى . آنها همیشه دخالت هایشان دخالت هاى شیطنتى است ، توطئه است . آنها اگر بخواهند یک کارى هم بکنند، وادار مى کنند جوان هاى ما را که آنها تظاهر بکنند و در تظاهر عمال آنها بیایند درگیرى بکنند با اینها و یک غائله راه بیندازند که ما نتوانیم یک محیط آزاد پیدا بکنیم ، یک محیط آرام پیدا بکنیم و مسائلى را که مى خواهیم طرح بکنیم و مى خواهیم ایجاد بکنیم ، بتوانیم آنها از این راه شیطنت ها پیش مى آیند. آنها شیطان هایشان را پیش همین جوان هاى صاف دل عزیز مى فرستند تبلیغات مى کنند، مى نویسند به دیوار چه مى کنند، عده ، عده ، یک وقت مى بینید که یک عده جوان را راه انداختند توى خیابان ها به یک تظاهراتى ، تظاهرات بحق لکن آنها از همین تظاهرات بحق مى خواهند استفاده ناحق بکنند.

همین قضیه اى که الان قضیه روز است در دنیا، قضیه قبضه سفارت آمریکا یعنى نه سفارت ، محل توطئه آمریکا که جوان ها کشف کردند خیلى از چیزهایش را در همین قضیه دیشب به ما اطلاع

ص: 149

دادند که زمزمه است در تبریز و در تهران و در بعضى جاهاى دیگر که یک تظاهراتى بکنند براى پشتیبانى از آقاى مهندس بازرگان خوب همین قضیه را آنها خواستند (حالا نمى دانم موفق بشوند یا نه ) خواستند که یک همچو چیزى درست بکنند بعد کم کم این را بکشانند به یک جائى که مثلا سفارت عراق هست بریزند بشکنند، سفارت _ فرض کنید که _ افغانستان هست بریزند بشکنند که مملکت ایران را مواجه کنند با همه ممالک . آن شیاطین یک همچو نقشه هائى دارند. جوان هاى ما باید بیدار بشوند که تحت تاثیر اینها واقع نشوند، اینها که مى گویند تظاهر بکنید. مگر آقاى بازرگان با شوراى انقلاب مخالفتى دارند؟ اینها همه ، همه یک باب است منتها آقاى بازرگان یک قدرى خسته شده بودند، یک قدرى _ عرض کنم _ عذرهائى داشتند و گفتند که حالا من کنار باشم ، لکن نه این است که حالا ایشان که کنار هست دیگر آقاى بازرگان دخالتى در امور ندارد، ایشان یکى از آن اشخاصى است که مورد احترام همه است خیال نکنند که یک بى احترامى به ایشان شده است ، نخیر مورد احترام است . و براى خاطر یک امرى که ملت هم قبول دارند، نیفتند توى خیابان ها راه بیندازند یک چیزى که آنها که مى خواهند یک بازى درست کنند یک وقتى یکى را بزنند بکشند. یک دو تا شعار از، (شما اگر یادتان باشد من نبودم در اینجا لکن براى من نقل مى کردند) این دستجاتى که در قم آنوقت بر ضد رژیم سابق شعار مى دادند، اینها شعار آرام مى دادند، یکدفعه مى دیدند که از اینجا یک کسى یک چیزى انداخت یک شیشه اى را شکست ، یک بانکى را شکست ، یک جائى را خراب کرد، گاهى یک آدمى را کشت مى ریختند به جان هم ، یک کشتارى پیدا مى شد زیاد. آنها روى حساب ، همیشه روى نقشه حساب مى کنند و اینطور کارها را مى کنند. قضیه دخالت نظامى ابدا مطرح نیست ، دخالت هاى توطئه گرى اینطورى یعنى از قواى خود ما استفاده مى کنند، قوه خودشان را از آن استفاده نمى کنند، در این ممالک از قواى خود ما استفاده مى کنند خوب شما کردستان را ببینید که اینها از چه استفاده مى کنند، یک نفر سرباز آمریکائى نمى آید آنجا یک کارى بکند، آنها با شیطنت استفاده مى کنند از خود این افرادى که یا وابسته هستند به آنها یا اعوجاج دارند، آنوقت این دست دومى ها که اعوجاج دارند، از ساده دلى بعضى از کردها استفاده مى کنند، با آنها یک _ چیز _ صحبت مى کنند منتشر مى کنند که بنا دارند که تمام کردستان را بکوبند. این ارتش ایران که رفته آنجا براى اینکه جلوگیرى کند از اینکه آنها دارند مى کشند و سر مى برند و اذیت مى کنند، فورا آنها دنبالش بر مى دارند مى نویسند که ما مى خواهیم ، یعنى دولت ایران مى خواهد که کردها را بکوبد. آن رفته که کردها را حفظ بکند اینها مى گویند رفته کردها را بکوبد.

باید جوانهاى ما گول تبلیغات فدائیان خلق را نخورند

این اشخاصى که هى فدائى خلق خودشان را معرفى مى کنند، من که در این چیزهائى که براى پشتیبانى از این جوان ها بود که آنجا را گرفتند، به گوش من نخورد که اینها پشتیبانى کرده باشند. اگر اینها آمریکائى نیستند، چطور پشتیبانى نکردند از اینها؟ اگر اینها مال شوروى هستند خودشان یا خیر

ص: 150

ملى هستند، آدمى که ملى است با آمریکا خوب دشمن است همانطورى که همه ملت ما دشمن است ، همانطورى که همه ملت ما دشمن شماره اول خودش را امروز آمریکا مى داند، براى اینکه دشمن شماره اول ما را برده است آمریکا نگه داشته است . آنوقت هم که آن بود، دشمن شماره یک ما آنها بودند اینها اذناب آنها بودند، اینها کسانى بودند که ماموریت داشتند براى وطنشان ، یعنى ماموریت داشتند که این وطن را نگذارند که یک قدم جلو برود. مائى که و شمائى که و ملت ما که دشمن شماره یکش را آمریکا مى داند و حالا هم که جوان ها رفتند آنجا را گرفتند دیدند که مرکز توطئه بوده آنجا، به گوش من نخورد که از این فدائیان خلق یک پشتیبانى از اینها شده باشد. از سایر گروه ها به گوشم خورد، حالا شاید بوده الان من نشنیده باشم و لکن شاید شماها شنیده باشید، به گوش من نخورد. اگر اینها یک چیزى بر خلاف دولت بود یا بر خلاف اسلام بود یک قضیه اى واقع شده بود، اینها حالا مى دیدید که چقدر به آن دامن مى زدند. یکى از نقشه ها همین است که همین ها (همین الان در این منزل من موجود است ، یعنى تقریبا مى آورند براى من اینها را از طریق هائى ) همین هائى که با امضأ چریک هاى فدائى خلق است ، همین ها دارند هى یک دروغ هائى را منتشر مى کنند که نگذارند این نهضت به چیزش برسد. منتشر مى کنند که خوب در کردستان هیچ کارى نشد، هیچى ، هیچى . شما الان خواندید اینقدر کارها در عین حالى که آنها نمى گذارند بشود، در عین حالى که اگر بخواهد یک کارهائى اساسى تر بشود، محیط آرام لازم است . مى شود با اینکه در یک شهرى جنگ باشد بعد یک دسته اى بروند آسفالت کنند؟ خوب ، نمى شود این . الان شما اینقدر کارها را خواندید که در کردستان شده است و کردید شماها، جوان ها (خدا حفظتان کند) اینها معذلک بدون اینکه یک حیائى داشته باشند مى گویند هیچ کارى نشده اصلش در آنجا، اصلا همان قضیه اى بود که بوده . در یکى از نوشته هایشان نوشته اند که حبس هاى سیاسى در زمان محمدرضا بوده است لکن حالا همانطور است یا بیشتر، حبسى سیاسى . اینها فکر این را نکردند که آخر حبسى سیاسى که الان شما اسمش را مى گذارید، حبس هاى سیاسى بوده است که در زمان محمدرضاخان آن کارها را مى کرده است ؟ دزدها را شما حبسى سیاسى حساب مى کنید؟ آنهائى که بر ضد این مملکت و بر ضد این ملت قیام کرده بودند و آن همه خیانت کرده بودند، آنها را جزء رجال سیاسى شما حساب مى کنید؟ نصیرى جزء رجال سیاسى است ؟ هویدا جزء رجال سیاسى است یا جزء دزدها هستند اینها؟ شما چرا رجال سیاسى را بدنام مى کنید به اینکه اینها را اسمشان را رجال سیاسى مى گذارید؟ ساواکى ها جزء رجال سیاسى هستند؟ آنى که الان در حبس فعلى دادگاه هاى ما هست همین ساواکى ها هستند و همین خیانتکارها و همین اشخاصى که یا کشته اند یا امر به کشتن کرده اند و یا زجر کرده اند جوان هاى ما را، آنطور کارها را با همه طبقات کردند. زمان رضا، محمدرضا کى حبس بود؟ چه طبقه اى حبس بودند؟ علما، دانشگاهى ها، رجال ملى ، اینها حبس بودند. حالا کى حبس است ؟ ساواکى ها. خوب ، شما اگر ساواکى نیستید، چطور اینها را رجال سیاسى مى دانید؟ شما چطور ساواکى ها را جزء رجال سیاسى حساب مى کنید؟ اگر شماها پیوندى با رژیم سابق ندارید، اگر شما جزء اجزأ ساواک نیستید، اگر شما فعالیت براى ساواکى ها نمى کنید، چطور

ص: 151

ساواکى ها که الان در حبسند در مقاله تان مى نویسید که رجال سیاسى ، حالا بیشتر از آنجا از زمان چیز حبسند؟ شما دزدها را جزء رجال سیاسى مى آورید؟ معلوم شد سیاست شما غیر آن سیاستى است که در نظر ملت ماست و مردم اصیل ماست .

اگر شما با آنها پیوند ندارید، چطور مى گوئید که آنوقت و حالا هر دو دسته رجال سیاسى بودند که اینها محبوس بودند. آنوقت وقتى که ما حبس داشتیم ، حبسى داشتیم مثل مرحوم طالقانى مثل آقاى منتظرى ، مثل آقاى لاهوتى ، از اهل علم کثیرى از اینها در حبس بودند و زجر کشیدند. یکى از ملاهاى محترم ما را پایش را در آنجا اره کرده بودند از قرارى که براى ما گفتند از رجال سیاسى طبقه غیر ملاها هم خوب ، اشخاصى محترمى بودند که سال هاى طولانى در حبس بودند و سال هاى طولانى در زیر شکنجه و زجر بودند براى اینکه مخالف بودند با آن رژیم . آنوقت اینها حبس بودند، حالا ساواکى ها حبس هستند. این آقایانى که اسم خودشان را چیز خلق ، فدائى خلق گذاشتند مى گویند فرقى نکرده ، خیال مى کنند حبس (خیال نمى کنند، مى خواهند اغفال کنند، خیال نمى کنند) که نخیر، حبس میزان است ، چه دزد را حبس بکنند و چه یک شخص امین را، فرقى ندارد، فرقى ندارد که دزدها را حبس بکنند یا اشخاصى امین را حبس بکنند، فرقى ندارد که چپاولگرها و آدمکش ها را حبس بکنند یا اشخاصى که مى خواهند جلوگیرى از چپاولگرى بکنند حبس بکنند. اینها منطقشان این است ، باید در مقابلشان جوان هاى ما گول نخورند از این تبلیغات فاسد. آمریکا اینطورى تبلیغ مى کند، آمریکا نظامى مى آورد اینجا، آمریکا نویسنده مى آورد اینجا، امریکا گوینده مى آورد اینجا، آمریکا عمال خودش که سال هاى طولانى آنها را تربیت کرده است مى فرستد اینجا که اوضاع ما را بهم بزنند. آمریکا کردستان را آنطورى به هم مى زند، تهران را آنطور مغشوش مى کند و گاهى فرض کنید که دانشگاه ها را به هم مى زند و گاهى تو خیابان ها مى ریزند و چه مى کنند. و این اینطور کار مى کند. امروز که جوان هاى ما این لانه فساد را گرفتند و در مقابل اینکه آنها بدترین خلق خدا را و بدترین جانى هاى ما را گرفتند آنجا بردند و نگه داشتند و پذیرائى از او مى کنند و مى خواهند معالجه اش بکنند و با این بهانه هاى خلاف انسانى ، امروز هم الان توطئه هست براى اینکه از حسن نیت جوان هاى ما، از صفاى سریره جوان هاى ما استفاده سوء بکنند فرض کنید بیخ گوش آنها بخوانند که خوب انگلیس هم مثل آمریکا چه فرقى مى کند، بریزند آنجا را خراب کنند، خوب عراق هم مثل آنجا چه فرقى مى کند، بریزند آنجا را هم بگیرند، فرانسه هم مثل آنجا، که ما را معرفى مى کنند که نه تنها قضیه روى موازین نیست قضیه روى هرج و مرج است . اینها مى خواهند ما را معرفى کنند که ما مملکتمان هرج و مرج و درهم و برهم و هر که هر کارى دلش مى خواهد بکند، تا به دنیا بفهمانند به اینکه یک مملکتى است که محتاج به قیم است ، قیمش هم کى است ؟ آقاى کارتر. خودش محتاج به قیم است که اینقدر آدمکشى نکند. اینها جنون سیاسى دارند، اینها جنون دارند که اینقدر مردم را به کشتن مى دهند و اینقدر فساد مى کنند، اینها مجنونند، اینها باید بروند در تیمارستان ها معالجه بشوند، مغزهاى اینها باید معالجه بشود. اینها مى خواهند معرفى کنند ملت ما را که یک ملت هرج و مرج طلب و یک ملتى هستند که وحشى و چه .

ص: 152

(یکى از الان یادم نیست که کى بود که ) نقل کردند از او که ما ایستاده بودیم در یکى از جاهائى که تظاهرات اینها، ایرانى ها بود آنوقت که زمان محمدرضا بود، یک آمریکائى هم پیش من ایستاده بود گفت ببین این وحشى ها را، گفته بود، من به او گفتم اینها وحشى اند که دارند حق خودشان را مى گیرند؟ اینها مى خواهند ما را اینطورى . ما آنوقت هم که یک کلمه حقى مى گوئیم اینها ما را به وحشیگرى منتسب مى کنند. جوان هاى ما ملتفت باشند، توجه داشته باشند که هر کسى هر چه مى گوید باور نکنند. یکى از چیزهاى بزرگى که اینها دارند این است که سمپاشى کنند به طورى که ما را از این انقلاب مایوس کنند. این یکى از کارهاى بزرگ اینهاست که مى خواهند بکنند که از این انقلاب ملت ما مایوس بشوند و بگویند خوب کارى انجام نگرفته . اگر کارهاى دست اول است ، که عرض کردم همه اش انجام گرفته است کارهاى دست دوم هم چیزى است که مشغول انجامش هستند. همین در دولت آقاى بازرگان چقدر کارها انجام گرفته ، چقدر خانه سازى شده و بى انصاف ها مى گویند یک خانه ساخته نشده . در این جهاد سازندگى چقدر خدمت کرد این ملت به این ملت خودش و به این اشخاصى که مشغول کشت و زرع بودند. چقدر شما الان خدمت ها شمردید که رفتید همه جا هر چه نابسامانى بوده درستش کردید، اینها باز مى گویند هیچى نشده . از آنطرف خودشان فعالیت مى کنند که چیزى نشود، این اشخاصى که خودشان را معرفى مى کنند که ما فدائى خلق هستیم ، با یک کبریت آتش مى زنند حاصل عمر چندین نفر کشاورز را که این خرمن را تهیه کرده است ، این فدائى خلق یک کبریت مى زند این را آتشش مى زند، این فدائى خلق یک تفنگ مى زند، آن لوله نفت را سوراخ مى کند که حاصل زحمت این ملت از بین برود. آمریکا اگر کار مى کند اینطورى کار مى کند. آمریکا نظامى اینجا نمى فرستد آمریکا بدتر از نظامى اینجا مى فرستد. اینها بدتر از نظامى هستند، انسان با نظامى حال خودش را مى داند، نظامى مى آید جلو ما هم مى رویم جلو، نظامى آمریکا اگر بیاید اینجا ما هم مى رویم جلو، من هم مى روم جلو، همه شما مى روید جلو نظامى نمى فرستد او، خاطر جمع باشید. از آمریکا هیچ نترسید از این توطئه هایش بترسید، اینها را هم باید خنثى کنید. این هم خود شما جوان ها باید در دانشگاه هستید اگر آمدند توى دانشگاه خواستند اخلال بکنند جلوشان را بگیرید، در کارخانه ها هستید اگر آمدند آنجا جلویشان را بگیرید، در جهاد سازندگى هستید اگر آمدند آنجا خواستند اخلال کنند جلوشان را بگیرید، هر جا هستید جلوشان را بگیرید، نگذارید اینها رشد پیدا بکنند. اینها الان نوکر شماره یک آن کسى است که ما دشمن شماره یک حساب مى کنیم .

باید با همت ملت یک انتخابات صحیحى بشود

انشأاللّه خداوند همه شما را تأیید کند و موفق باشید و این معانى که شما فرمودید، باز از ریشه همان است که عرض کردم . شما توقع این را نداشته باشید که یک مملکتى که همه چیزش را آشفته کردند و فرار کردند، همه چیزش را، اقتصادش را از بین بردند، اینقدر قرض به عهده این ملت گذاشتند و فرار کردند، همه چیز ما را اینها به هم زدند و فرار کردند، توقع این را نداشته باشید که حالا

ص: 153

انقلاب که شد فورا همه چیز سر جایش بیاید، اینها وقت لازم دارد، باید یک دولت مستقرى با همت شماها، با همت ملت ، یک انتخابات صحیحى بشود با همت ملت ، ملت مى شناسند افراد صالح را، لازم نیست که حالا یک چند سال هم ما درسشان بدهیم ، نخیر خودشان مى فهمند، این ملت چیز مى فهمد، مى فهمد کى آدم صالح است کى آدم ناصالح ، البته گاهى هم یک کسى خودش را جا مى زند اما این گاهى است . هر کسى در هر شهرى که هست طول این بیست ، سى سالى که همراه با این مردم بوده مى داند که اینها کدام یکى شان از ریشه هاى آنهاست کدام یکى شان نیستند، مى فهمند کى بوده است که در آنجا خوش رقصى کرده و کى بوده است که نه ، آنطور نبوده مخالف بوده و نتوانسته صحبت کند، مى شناسند. مردم آنى را باید انتخاب بکنند که مى شناسند که به این ملت خدمتگزار است و دلش براى این طبقه ضعیف مى سوزد. ما نمى خواهیم یک مجلس اعیان درست کنیم . مجلس سنا را، مجلس اعیان به آن مى گویند، ما مى خواهیم اعیان را از بین ببریم ، آدمشان کنیم آنها را، آن اعیانى که در مجلس سنا نشستند و آنقدر خیانت به مملکت ما کردند آن مجلس را ما اصلا بستیم درش را. مجلس شیوخ و مجلس اعیان و مجلس سنا، اینها یک دسته مفتخوارى بودند، پیر مردهاى آخر عمرشان بعد از همه خیانت ها، پیر مردهائى بودند که آنجا مى رفتند جمع مى شدند و عرض مى کنم شاید رفیقش هم که نشسته بود راجع به اینکه دوایش چه است یا غذایش چه است صحبت مى کرد و پول این ملت را مى خورد. این را درش را بستند، تمام شد دیگر، ما مجلس سنا نداریم ، مجلس شورا داریم ، مجلس شورا هم نمى خواهیم از طبقه بالا درست بشود، مجلس شورا مى خواهیم از آدم ها، آدم هائى که متوجه اند به اینکه به این ملت چه گذشته است در پنجاه و چند سال و در طول نظام شاهنشاهى و لااقل در این مواردى ، در این مدتى که دیده اید خودتان ، این آدم هائى که مى بینند اینطور بر این ملت گذشته است اشخاص را هم مى شناسند در شهرهاى خودشان ، در روستاهاى خودشان مى شناسند اینها را و دیدند اینها در طول این مدت چه کرده اند، آنها که مخفى آنوقت کار کردند علنا مردم را اذیت مى کردند، آن اشخاصى را باید کنار بگذارند و یک اشخاصى که امین هستند، اشخاصى که معروف است پیش شان به امانت ، به دیانت ، به خدمت به مردم ، آنها را تعیین مى کنند باید هم تعیین بکنند. مجلس انشأاللّه مستقر بشود، انشأاللّه قانون اساسى مان به رأى گذاشته شود، تقریبا نزدیک به تمام شدنش است به رأى گذاشته مى شود بعد از اینکه ما ملاحظه اش کردیم و تصدیقش کردیم به رأى گذاشته مى شود.

ولایت فقیه این قانون مترقى اسلام ، خارى است در چشم دشمنان

ملت ما اگر بخواهند سردى بکنند، یکى از امورى که توطئه در آن هست این است که راجع به این قانون اساسى مردم را سرد کنند. از آنها بپرسید خوب این قانون اساسى که شما مى گوئید که قانون است ارتجاعى ، کدام یکى از این موادش ارتجاعى است ؟ اولى که دست رویش گذارند، دست مى گذارند روى ولایت فقیه اول دست آنجا گذارند براى اینکه این یک طرح اسلامى است و

ص: 154

آنها از اسلام مى ترسند. آنها اسلام را ارتجاع مى دانند، آنها جرات نمى کنند به کلمه اسلام بگویند ارتجاعى است ، مى گویند که اینها مى خواهند مارا به 1400 سال پیش برگردانند. این همان تعبیر دیگر است منتها کلمه اسلام را نمى گویند. آنقدر به ولایت فقیه اثر مترقى بار است که در سایر این موادى که شما ملاحظه مى کنید، معلوم نیست مثل آنجا باشد یک نفر آدمى که همه جهات اخلاقیش و دیانتى اش و ملى بودنش و علم و عملش ثابت است پیش ملت و خود ملت این را تعیین مى کنند، این نظارت مى کند بر اینکه مبادا خیانت بشود. همان رئیس جمهورى که ملت خودشان تعیین مى کنند و انشأاللّه دیگر از این به بعد امین تعیین مى کنند، لکن معذلک براى محکم کارى یک فقیهى که عمرش را صرف در اسلام کرده است و عمرش را براى اسلام خدمت کرده گذارند ببینند این چه مى کند، مبادا یک وقت خلاف بکند. رئیس جمهور آتیه ما خلاف نمى کند لکن محکم کارى شده که نگذارند این خلاف بکند. روساى ارتش ما و ژاندارمرى ما و این رؤساى درجه اول ، دیگر از این به بعد اشخاصى نیستند که خیانت بکنند لکن محکم کارى شده است که همین فقیه را ناظر قرار بدهند و هکذا آن موارد حساس را نظارت کند فقیه و تصرف مى کند فقیه و این از امورى است که مترقى ترین موادى است که در قانون اساسى اینها چیز کردند و اینها دشمن ترین مواد پیش شان این است . همین ها بودند که فریاد مى کردند و مى نوشتند که خوب دیگر اسلام را مى خواهد چه کند، خوب بگوئید جمهورى ، از اسلام مى ترسیدند (خوب به جاى اسلام بگذارید دمکراتیک ، جمهورى دمکراتیک ) اینها نمى فهمند که این همه دموکراسى که در عالم معروف است ، کجاست ؟ کدام مملکت را شما دارید؟ این ابرقدرت ها کدام یکى شان به موازین دموکراسى عمل کرده اند؟ یک دموکراسى که در هر جائى یک معنا دارد، در شوروى یک معنا دارد، در آمریکا یک معناى دیگر دارد، پیش ارسطو یک معنائى دارد، پیش حالا یک معناى دیگر دارد، ما مى گوئیم یک چیزى که مجهول است و هر جا یک معنا از آن مى کنند ما نمى توانیم آن را در قانون اساسى مان بگذاریم که بعد هر کسى دلش مى خواهد آنجورى درستش کند. ما مى گوئیم اسلام . اسلام هر جا یک معنا ندارد، اسلام یک معناست و همه مسلمان ها شناسند آن را. ما مى گوئیم جمهورى اسلامd ، ملت ما هم جمهورى اسلامى را خواسته بود. همینى را که ملت ما با تقریبا ( اتفاق کلمه (درصد دو، یک و نیم ) مخالفت ، این مخالفت اسمش نیست همین که ملت ما خواست و با اصطلاح آنها دموکراسى بودن اقتضاى این را مى کرد با جمهورى اسلامى ، از اسلامش مى ترسند، نه از جمهورى اش . حالا با مجلس خبرگانش قبل هم با انتخابات مجلس خبرگان مخالفت کردند و بعد هم با مجلس خبرگان مخالفت مى کردند و بعد هم خواهد آمد که با مجلس شورا مخالفت خواهند کرد و بعد هم با این رفراندمى که براى قانون اساسى است خواهند مخالفت کرد. درد همین است که چرا اسلام . این دردشان است و ملت ما هم همه مقصد خودش را اسلام داند براى اینکه از اسلام مى بیند که آن چیزى که مى خواهد حاصل مى شود. اسلام ، هم دنیاست و هم آخرت . ملت ما اسلام را مى خواهد و اینها با ملت ما مخالفند براى خاطر اینکه اسلام را مى خواهد. اگر این ملت مى گفت که جمهورى فقط، اینها همه برایش سینه مى زدند و برایش تبریک مى گفتند، اما حالا که کلمه اسلام آمده توى کار،

ص: 155

نه با این مخالفند، این ارتجاعى است . اینها اسلام را ارتجاعى مى دانند، اینها خدا را مرتجع مى دانند یک همچو مرد مى اند. اگر اعتقاد به او داشته باشند (اعتقاد که ندارند) اینها با پیغمبر اسلام بدترند تا با شماها، براى اینکه اساس را او گذاشته است . این ارتجاعى بود که شما ملت ارتجاعى ، این ارتجاعى بود که دست خیانتکارها را از این مملکت برید و اینها این را مساله ارتجاعى مى دانند. این ارتجاعى بود که شماها را به سرنوشت خودتان حاکم کرد. نمى دانم کى اینها مى خواهند بیدار بشوند و کى مى خواهند دست بردارند از این مغلطه کارى هاى خودشان ، از این مخالفت هاى خودشان . من متأسفم که یک جمعیتى که باید به این مملکت خدمت بکنند، باید الان قدردانى بکنند که این ملت خون خودش را داد و چپاولگرها را بیرون کرد و مفتخورها را دستشان را قطع کرد و آدمکش ها را بعضى شان را به جزاى خودشان رساند و بعضى شان را هم مى رساند انشأاللّه ، من متأسفم که اینها نمى آیند میدان با این ملت موافقت کنند. ملتى که همه چیزش را داده و حالا شما آزادانه نشسته اید توى اتاق هاى تان و پاى تان را روى پاى خودتان اندازید و بر خلاف این ملت قلمفرسائى مى کنید. انسان متأسف مى شود از اینکه این چه افکارى است که اینها دارند، هى (ارتجاع ، ارتجاع ( هر کلمه ارتجاع که مى گویند اگر دلشان را بشکافید، بر مى گردد به اینکه اسلام ارتجاعى است ، منتها جرات نمى کنند بگویند. بعضى شان هم با صراحت یک کلمه اى گفتند و توبه کردند و بعدش و معلوم نیست که توبه حقیقى هم باشد.

آمریکا با سرنیزه نمى آید به میدان شما، با قلم مى آید

بیدار بشوند ملت و بیدار بشوند جوان هاى ما، توجه داشته باشند به اینکه آمریکا با سرنیزه نمى آید به میدان شما، با قلم مى آید به میدان شما، با قواى انتظامى نمى آید به اینجا، با آن اشخاصى که دارد و دارد این امور را مى گرداند به دست آنها، با آنها مى آید به میدان ما، اینها را باید توجه به آن داشته باشید. آلت دست واقع نشوید. هى سردتان بکند که هیچى نشد. همه چیز شده است شما این چیز را چطور کم حساب مى کنید که یک قدرت شیطانى که پشت سرش همه قدرت ها بودند، نه فقط قدرت هاى ابر قدرت و نه قدرت هاى دست دوم هم پشت سرش بودند، شما شکستید او را، از این بالاتر چه مى خواهید؟ شما در دنیا یک آبروئى پیدا کردید، یک عظمتى الان در دنیا پیدا کردید که کسى ندارد. این را از بین نبرید براى خاطر اینکه مثلا فرض کنید فلان جا آسفالتش کم است (بااینکه مشغولند به همه کارها) چرا آسفالت نشده . مگر شما خون بچه هاى تان را دادید که آسفالت عوضش بگیرید؟ مگر شما عوض مى خواستید براى این کار، آسفالت مى خواستید مگر شما؟ شما براى خدا کار کردید و براى خدا کسى کار مى کند از آسفالت بالاتر است ، از همه چیز بالاتر است . ننشینید و هى بگوئید، هى هر روز بیائید اینجا شکایت از امور بکنید این شکایت ها را بگذارید براى بعد، حالا ما بین راهیم باید این قدرت را بشکنیم تا آخر، باید این توطئه را خفه کنیم و این توطئه هاست که شماها را وادار مى کند که هى بیائید بگوئید که هیچى نشده هیچى نشده ، فلان جا نشده . ببینید اینها چه مى گویند، چه شده ، اینهاست که شده . خدا انشأاللّه شما را حفظ کند. همه تان را حفظ کند. انشأاللّه خدا این جوان هاى

ص: 156

ما، این جوان هاى ما که مشغول بودند از اول تا حالا و فداکارى کردند براى ما، براى اسلام نگه دارد اینها را. من دعاگوى اینها هستم ، من خدمتگزار اینها هستم . من اگر مى توانستم مى رفتم من هم مثل آنها خدمت کردم لکن خوب من یک پیرمردى هستم اینجا نشستم و جز یک زبان الکن چیزى ندارم . خداوند همه شما را حفظ کند و موفقتان کند.

ص: 157

تاریخ : 16/8/58

پیام امام خمینى در رابطه با سفر دو تن از نمایندگان ویژه آمریکا

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از قرار اطلاع نمایندگان ویژه کارتر در راه ایران هستند و تصمیم دارند به قم آمده و با اینجانب ملاقات نمایند. لهذا لازم مى دانم متذکر شوم دولت امریکا که با نگهدارى شاه ، اعلام مخالفت آشکار با ایران را نموده است و از طرفى دیگر آنطور که گفته شده است سفارت آمریکا در ایران محل جاسوسى دشمنان ما علیه نهضت مقدس اسلامى است ، لذا ملاقات با من به هیچ وجه براى نمایندگان ویژه ممکن نیست و علاوه براین :

1 _ اعضاى شوراى انقلاب اسلامى به هیچ وجه نباید با آنان ملاقات نمایند.

2 _ هیچ یک از مقامات مسؤول حق ملاقات با آنان را ندارند.

3 _ اگر چنانچه آمریکا شاه مخلوع ، این دشمن شماره یک ملت عزیز ما را به ایران تحویل دهد و دست از جاسوسى برضد نهضت ما بردارد، راه مذاکره در موضوع بعضى از روابطى که به نفع ملت است باز مى باشد.

روح اللّه الموسوى الخمینى .

ص: 158

تاریخ : 17/8/58

بیانات امام خمینى در جمع کارمندان و کارکنان شهردارى اهواز

غارت کشور پرثروت ما، سوغات تمدن بزرگ

بسم اللّه الر حمن الرحیم

یکى از آثار این نهضت اسلامى این است که قشرهاى مختلف با ما ملاقات مى کنند و مسائلى که دارند آنها، طرح مى کنند و مسائلى هم که ما داریم با آنها در میان مى گذاریم . شما که کارمندان شهردارى اهواز هستید و حالا زحمات خودتان را، خدمات خودتان را در آنجا شرح دادید، این موجب تشکر من است و خداى تبارک و تعالى به شما اجر خواهد داد انشأاللّه . امروز کشور شما احتیاج به خدمت دارد. شما مطلعید که کشورى براى شما گذاشتند که شهرهایش هم مخروبه بوده است ، تهران که مرکز است جنوبش آن است که مى بینید و حاشیه هایش و این بیچاره هاى زاغه نشین و امثال اینها، آن است که گاهى در تلویزیون مى بینید و خودتان مطلعید. بنابراین بوده است که این طبقه ضعیف ، طبقه مستضعف ، اینها به همین حال عقب ماندگى در هر جا هست باشند و ذخائر آنها به عیاشى یک دسته و به دادن به مفت و رایگان از بین برود. اهواز با آن ذخیره خداداد، خوزستان با آن ثروت هنگفت باید شهرش آنطور باشد، دهاتش بدتر. من یک وقتى که ، خیلى سال قبل از آنجا عبور کردم دیدم که این ، در با راه آهن مى رفتیم نزدیک بعضى از دهات ، این بچه ها و بزرگ ها و اینها هجوم مى آوردند طرف آنجائى که ما عبور مى کردیم و مع الاسف همه به حالى بودند که موجب تأثر بود، در جائى که ثروتشان ، ثروت خدا داد در زیر پایشان بود، خودشان آنطور مستمند بودند، مملکتى که ثروتش زیاد بوده است ، ذخایر زمینى اش الى ماشأاللّه بوده است باید باز به حال مخروبه باشد. این تمدن بزرگ ، این را به ما، براى ما سوغات آورد که همه چیزهاى ما را دادند به غیر و خود ما را در یک مملکت پرثروت ، یک مملکتى که قابل است از براى اینکه صد و پنجاه میلیون جمعیت یا بیشتر در او زندگى مرفه داشته باشند، سى و چند میلیون جمعیت که اکثرشان وضع شان وضع صحیح نیست ، ثروت ها به جیب یک دسته مجتمع شده و به خارج منتقل شده و علاوه بر آن تمام ذخائر ما را دادند به خارجى ها و یک ثمن بخسى گرفتند، آن هم صرف مملکت نشد، خوردند و بردند حالا هم که ملاحظه مى کنید آن دشمن شماره یک شما را که همه ثروت هاى ما را برده است و در بانک ها جمع کرده است ، امریکا برده است در آنجا دارد لالائى براى او مى خواند و دارد از او پذیرائى مى کند.

ص: 159

مملکت را باید خود ملت اداره کند

وضع اینطور بود و بحمداللّه شما موانع را مرتفع کردید. آنهائى را که نمى گذاشتند کار انجام گیرد، مرتفع شدند. حالا دیگر دست خودمان است و باید همت کنید، براى ساختن یک کشورى که خرابه بود، همت لازم دارد و مهم این است که افراد هر یک خودشان را مسؤول بدانند، هم مسوول خودشان بدانند، هم مسؤول کارهاى دیگران ، مسؤول خودشان که کارى که به آنها محول شود مثل مثلا شماها که در شهردارى اهواز هستید، هر کارى که محول به هر فردى است ، منتظر این نشود که یک کس دیگرى کارى بکند، این باید کار خودش را خوب انجام بدهد و اگر چنانچه دید آن برادرش ، آن رفیقش کارش را خوب انجام نمى دهد، مسؤول او هم هست باید او را هدایت کنند. (کلکم راع )، همه باید مراعات بکنید و همه تان هم مسؤولید، همه ما مسؤولى یک مملکتى را باید خود شما اداره کنید، باید خود ملت اداره کنند.

سمپاشى خدمتگزاران رژیم سابق براى مایوس کردن ملت از دولت اسلامى

و مع الاسف الان گروه هاى مختلفى با عقاید مختلفى که بسیارشان خدمتگزاران همان رژیم سابق بودند یا خدمتگزارهاى خارجى ها هستند، اجنبى ها هستند، بین مردم در تمام قشر مملکت افتادند به طریق هاى مختلف ، به راههاى مختلف سمپاشى مى کنند. یکى از چیزهائى که اینها زیاد صحبتش را مى کنند این است که براى مردم هیچ فکرى نشده است و هیچ کارى تا حالا انجام نگرفته است ، در صورتى که براى مردم هم خیلى کار شده است منتها ارائه نشده است و این هم از خطاهائى است که تا حالا واقع شده است که کردید زیاد هم کار کردید لکن تبلیغات مى کنند که هیچ کارى نمى کنند، تبلیغات زیاد مى کنند. در رژیم سابق عمده کارشان تبلیغات بود، کار انجام نمى دادند، لکن هر دفعه که شما رادیو را گوش مى دادید که تمدن بزرگ ، تمدن بزرگ . حالا کار زیاد مى کنند، خوب ، شما الان دارید مى گوئید که ما شهر را چقدر برایش خدمت کردیم . دیروز هم یک دسته اى آمده بودند باز راجع به جاى دیگر، تقریبا (بسیار مى آیند اینجا، گروه هائى که خدمت کردند و کار کردند و در جهادسازندگى زیاد کار انجام گرفته و الان خانه براى مستمندها زیاد درست شده است ، لکن تبلیغات نمى شود، نشده است ، باید به ملت فهماند که مشغول خدمت است ، دستگاه هاى دولتى مثل سابق نیست ، حالا مشغول خدمتند، البته همچو نیست که رضایتبخش باشد به تمام معنا، پاکسازى لازم دارد، بدون پاکسازى نمى شود، یعنى هم وزاررتخانه ها، هم ادارات ، همه جا پاکسازى مى خواهد باید از عناصرى که آن عناصر برخلاف ملت بودند و مردم خودشان شناسند آنها را، باید از این عناصر پاک بشود. مملکت اگر بخواهید یک مملکتى باشد که مستقل و آزاد براى خودتان باشد، در عین حالى که پاکسازى لازم است و آنطورى که باید نشده است و حالا بناست بشود، من تأکید راجع به این کار زیاد کردم ، لکن عرضه تبلیغات نداشتند، عرضه نکردند کار خودشان را که ما این کارها را کردیم ، باید عرضه کنید کارهاتان را به ملت و بفهمانید به ملت . اینها افتادند دنبال این مطللب که مایوس کنند ملت را از این نظام جدید،

ص: 160

بگویند حالا هیچ کارى نشده است ، هیچ در آنوقت نبوده ، حالا هم نیست . باید شما با تبلیغات خودتان ، با عرضه خودتان کارهائى که انجام مى دهید، ملت ما باید آن کارهائى که انجام مى دهید و ما مى بینیم که مهندسین شان ، اطبائشان ، دکترهایشان مى آیند مى روند در همین جهاد سازندگى کار مى کنند براى مردم و سازندگى مى کنند، لکن چون عرضه نمى شود درست ، آن دسته خائن ، آن دسته اى که براى دیگران کار مى کنند، افتادند به اینکه کارى نشده است ، هیچ کارى نشده است این رژیم هم مثل رژیم سابق است در صورتى که هیچ شباهتى این جمهورى اسلامى با رژیم سابق ، هیچ شباهتى ندارد. در رژیم سابق کسى قدرت حرف زدن نداشت ، کسى قدرت انتقاد نداشت ، یک کلمه انتقاد با نابودى او تمام مى شد، یک قلم که یک نصف سطر در انتقاد نوشت نابودش مى کردند. حالا راه انتقاد باز است ، همه مى آیند انتقاد مى کنند، همه از دولت انتقاد مى کنند همه از هر چیزى که صحیح نیست انتقاد مى کنند، ارشاد مى کنند، چطور حالا با آنوقت مثل هم است ؟ سابق همه دارائى شما را مى بردند و عوضش این کار آمریکا نفت ما را مى بردند و به جاى نفت ، ازأ نفت ، به ما اسلحه هایى مى دادند که نتوان آن اسلحه ها را با آن اعمال کنیم . براى چه مى دادند، براى اینکه پایگاه درست کنند آنجا، عوض نفت ما براى خودشان پایگاه اینجا درست مى کردند، مستشاران اینجا حاکم بر ما بودند و ما یک مملکتى شده بودیم که پایگاه براى آمریکا، و الان هم در خیلى جاها مى گویند هست این پایگاه ها، نه اینکه آنها تصرف دارند، لکن جاهاشان هست . آن روز نفت ما مى رفت به مفت و مجان براى آمریکا و یک مقدارى هم که مى خواستند عوض به ما بدهند، عوضش اسلحه بود و آن چیزهائى بود که براى خودشان در اینجا فایده داشت ، نه براى ما، این اسلحه هایى که آوردند، براى خودشان فایده داشت براى ما هیچ فایده اى نداشت . حالا در عین حالى که باز یک سلطه حسابى پیدا نشده است ، باز استقرار پیدا نکرده حکومت ما، در عین حال نفت دیگر آنطور رایگان نمى رود، براى هیچ جا رایگان نمى رود و مال خود شما هست ، در ازاى نفت دیگر نمى توانند تحمیل کنند که باید حتما آهن پاره بردارید، براى ما پایگاه درست کنید، این هم از این جهت ، چطور فرقى نکرده است حالا با سابق ؟ این هم یک فرق . فرق هاى اساسى ، آزادى ، استقلال ، فرق اساسى راجع به سازندگى هم که معلوم است که یک مملکت به این و سیعى با آن خرابى با یک ماه ، دو ماه ، یک سال ، دو سال نمى شود آن را برگرداند به بهشت برین ، زحمت لازم دارد، خراب کردند اینها، پنجاه و چند سال کوشش کردند در خرابى این مملکت به اسم آباد کردن و به اسم تمدن بزرگ ، آباد کردن یک جائى که پنجاه سال ، پنجاه و چند سال به خرابیش کوشش شده است ، به این آسانى درست نمى شود. این اشخاصى که دور افتادند و پیش جوان هاى ما، از احساسات پاک جوان هاى ما استفاده غیر صحیح مى کنند، اینها هر جا مى رسند مى گویند خوب ، هیچ کارى نشده . کارهائى که شده است یک کارهاى اعجاز آمیز بوده است ، اینها را اصلش صحبتش نمى کنند، کارهاى اعجازآمیز کرده این مملکت ، کارهائى کرده است که تمام حساب هاى حسابگرها را باطل کرده است معذلک اینها هیچ صحبتش نمى کنند، اگر یک جائى یک چیزى ببینند صد مقابلش مى کنند و منتشرش مى کنند.

ص: 161

نگه داشتن شاه در امریکا و نوازش او به اسم انسان دوستى

اینها نمى دانم چه جور مردمى هستند، خودشان را به اسم خدمتگزار جا مى زنند، لکن دائما بر خلاف مسیر ملت قدم بر مى دارند و قدم هاشان برخلاف مسیر ملت است ، کارشکنى مى کنند، مردم را به یاس کشانند. اینها نمى دانند این معنا را که اگر مردم مأیوس بشوند به منزله شکست خوردن است ؟ یا مى دانند و عمدا این کار را مى کنند؟ من بسیاریشان را عقیده ام هست که عمدا، با حساب دقیق ، این اعمال حساب شده است ، حسابش هم از خارج است . حالا هم که آن لانه فساد را جوان هاى ما رفتند و گرفتند، روى این اصل که دشمن ما را شما نگه داشتید و نوازش مى کنید، در صورتى که ما خزائن مان پیش او هست ، طلب از او داریم ، باید بیاید اینجا طلب هاى ما را بدهد، خزائن مملکت را برده است و بانک ها را پر کرده است ، این همه جنایات کرده و این همه جوان هاى ما _ را _ در حبس هاى آنها و در خیابان ها به دستور این فاسد، این عنصر خبیث به خاک و خون کشیده شدند، حالا بردند در آمریکا و نوازشش مى کنند و به اسم انساندوستى ، انسان دوستى آنها این نحوه است ، انسان دوستى سران امریکا این است که کسى که پنجاه سال یا سى و چند سال مملکتى را به خرابى کشیده است و یک انسان هاى بزرگ را کشته است یا از بین برده است یا حبس کرده است یا تبعید کرده است یا خانمان هاشان را خراب کرده است ، این انسان را آنها انسان حساب کنند و انسان دوستى شان هم این است که یک همچو جانى درجه اول را ببرند و معالجه کنند و به اسم معالجه ببرند و بخواهند نوازش کنند و توطئه کنند.

سفارت آمریکا، مرکز جاسوسى و توطئه بوده ، نه سفارتخانه

حالا که این لانه فساد کشف شده است خیلى چیزها براى ملت ما باید کشف بشود. آنجا دستگاه هاى جاسوسى زیاد، مع الاسف در ظرف چند ساعتى که نتوانستند این جوان هاى عزیز ما درها را درست باز بکنند براى اینکه درها جورى بوده است که قابل باز کردن نبوده است ، رمزهایش را نمى دانستند اینها، در آن زیر زمین هاى بزرگ ، اسناد بزرگى که از جاسوسى شان بوده است ، از جنایت هاشان بوده است ، از خائنینى بوده است که با آنها همکارى داشتند بکلى از بین بردند، تمام را به طور مثل پودر گرفتند در آوردند کاغذها را، معذلک یک مقداریش را که دیگر فرصت برایشان نشده است که از بین ببرند، دست دوم و سومش مانده است که براى کشف اینها و فهم اینکه اینها چه هست ، محتاج به کارشناسان است ، این جوان ها خودشان دانند لکن آن مقدارى که مى توانند باید، مى خواهند ارائه بدهند و ارئه مى دهند لکن بسیارى از آنها کارشناس لازم دارد، رمز است ، خیلى از جعبه ها را، صندوق هائى که در آنجا هست رمز است و باز کردنش محتاج به اینکه کارشناس باشد. اینها یک مرکز توطئه و مرکز جاسوسى در مملکت قرار دادند. سفارتخانه ها حق ندارند که (حفاظت شان با خود دولت است ) تفنگدار وارد کنند و اینها تفنگدارها در آنجا داشتند، اسلحه ها در آنجا داشتند. سفارتخانه ها حق ندارند که جاسوسى کنند، توطئه بکنند و اینها جاسوسى مى کردند.

ص: 162

ملتى که براى خدا قیام کرده و شهادت طلب مى کند از هیچ چیز نمی ترسد

بعد هم آقاى کارتر تفضل فرمودند که دو نفر بفرستند با ماصحبت بکنند. ما چه صحبتى با شما بکنیم ؟ صحبت با شما کى بکند؟ جواب این زن هائى که بچه هاشان را از دست دادند، پدرهائى که جوان هاشان را از دست دادند، آنهائى که در این طول زمان از آمریکا ضربه خوردند، ممالکى که ضربه خوردند اینقدر، ما جواب اینها را چه بدهیم ؟ ما جواب این مملکت هاى کثیرى که با امر آمریکا، با توطئه آمریکا، آنها را به نابودى کشیدند، وجدانا جواب آنها را چه بدهیم ؟ بنشینیم با کى صحبت کنیم ؟ رد کردم این را که نه ، نه ما یک همچو حقى داریم نه دیگران یک همچو حقى دارند. ما تابع ملت هستیم ، ما خدمتگزار ملت هستیم ، ما باید روى مسیر ملت سیر بکنیم ، ما هیچ خوفى از این نداریم که بر بخورد به آقاى کارتر یا امثال او و توطئه زیادتر بکند. یک کسى ، یک کشورى که براى خدا قیام کرده است ، فریادش اللّه اکبر بوده ، او را از چه مى ترسانند اینها. یک کشورى است که جوان ها در میدان رفتند و با تانک ها مقابله کردند، نه جوان ها، بچه ها، یکى از دوستان مى گفت که من خودم شاهد بودم که یک موتورسوارى ، بچه ده ، دوازده ساله حمله کرد به تانک و رفت زیر تانک . یک همچو مملکتى را نمى توانند اینها خوف در آن ایجاد کنند، کى را مى ترسانند، من از بچگى در جنگ بودم ، تا حالا نگفتم ، مأمورد هجوم زلقى ها بودیم ، مورد هجوم رجبعلى ها بودیم و خودمان تفنگ داشتیم و من در عین حالى که تقریبا اوائل شاید بلوغم بود، بچه بودم ، دور این سنگرهائى که بسته بودند در محل ما و اینها مى خواستند هجوم کنند و غارت کنند، آنجا رفتیم سنگرها را سرکشى مى کردیم . اینها از چى ما را مى ترسانند؟ ما بر ایمان مطرح نیست این امور، ما شیعه آنها هستیم که بچه هاى کوچکشان را فدا کردند براى اسلام ، ما از چه بترسیم ، مملکت اسلامى پیشمان مطرح است ، هیچ چیزى مطرح نیست پیشمان جز اسلام ، و یک ملتى فریاد مى زنند، اللّه اکبر مى گویند و جمهورى اسلامى را خواهند. ما پیشمان چیز دیگر مطرح نیست ، ما نمى ترسیم از اینکه آمریکا توطئه کند یا فرض کنید تهدید کند ما را، ما از تهدید او ترسیم ، ملت ما هم نمى ترسد، آن کسى مى ترسد که این دنیا را دار قرار مى داند، آنها که این را دار قرار نمى دانند، دارقرار را جاى دیگر مى دانند.

ملتى که مى گوید من شهادت را استقبال مى کنم ، جوان هائى که مى آیند، حالا هم مى آیند پیش من بعضى مى گویند که شما دعا کنید که ما شهید بشویم ، مادرها مى گویند دعا کنید که من یک جوان دادم این جوانم هم شهید بشود. یک همچو تحولى که در یک ملت پیدا شده از چه چیزى مى ترسد این ملت ، آقاى کارتر ما را از چه چیز مى خواهد بترساند. تفنگدارهاى آنها، نظامى هاى آنها از چه چیز ما را مى ترسانند، بفرستند هر کارى مى خواهند بکنند، ببینند مى شود یا نمى شود یک ملت بیدارى را با آن حرف هاى بیهوده آنها و چیز اغفال کرد.

با بودن شاه در آمریکا و لانه جاسوسى در اینجا، مذاکره با آمریکا فایده ندارد

ما با کى ملاقات کنیم ؟ با چه جمعیتى ملاقات کنیم ؟ با آنهائى که اسم خودشان را بشر دوست گذاشتند لکن دوائى اگر چنانچه ببینند که بخواهند تجربه کنند که آیا ضرر دارد یا ندارد مى فرستند در

ص: 163

طرف هاى ، همانطورى که شما، دکترهاى شما وقتى که بخواهند امتحان کنند یک دوائى را به خرگوش مى زنند با به موش مى زنند، اینها به دنیاى سوم مى فرستند، ما با اینها مى توانیم بنشینیم صحبت کنیم ؟! ما با اینها مى توانیم که ، مملکتى را که آنها اینطور ما را حساب مى کنند، مثل خرگوش ما را حساب مى کنند یا بدتر، امتحان دواهاشان را روى جوان هاى ما مى کنند، ما با اینها چه صحبت بکنیم . آنها که شبکه جاسوسى در اینجا درست کردند، توطئه درست کردند، کردستان و امثال اینها را، اینها نقشه مى کشند و راه مى دهند، ما با اینها بنشینیم صحبت بکنیم ، چى چى صحبت بکنیم ؟ ایشان مى خواهند چه صحبت بکنند؟ ما مى گوئیم یک نفر آدمى که پنجاه و چند سال خودش ، پدرش در اینجا حکومت جائرانه برخلاف قوانین اسلام ، برخلاف میل ملت حکومت کردند و همه چیز ما را از بین بردند، بدهند دست ما، یک مطلب حقى است ما بگوئیم بدهید این جانى را که جوان هاى ما را کشته است ، این جانى که همه ذخایر ما را به رایگان داده است و خیانت و جنایت به ما کرده ، این را دست ما بدهید. چه مى گوئید شما؟ خواهید بیائید بگویید که باشد آنجا، یا مى خواهید بیائید بگوئید که نه ، شما دیگر حالا ببخشید ایشان را؟ چه چیز مى خواهید به ما بگوئید؟ مى خواهید تحویل بدهید، خوب ، تحویل بدهید، دیگر گفتگو ندارد، حرف ندارد این ، خوب تحویل بدهید این جانى را، تحویل ما بدهید، لانه جاسوسى هم از اینجا بردارید، بنشینیم آنوقت دولت ما صحبت بکنند راجع به مسائل ارتباطاتى که معلوم نیست یک ارتباط صحیح هم باشد، لکن با همه ملت ها، ما با هیچ ملتى بد نیستیم ، اسلام آمده بود براى تمام ملل ، براى ناس (یا ایهاالناس )، اسلام براى همه است ، دلسوز براى بشر است ، ما هم تابع اسلامیم ، ما هم دلسوزیم براى بشر، ما با هر کس که با ما به طور انسانى رفتار کند ما با او دوستیم ، اما ما را حساب کنند، ما را از موش بدتر نکنند که دواهاى خودشان را روى ما حساب کنند، روى ما امتحان کنند، ما را هم آدم حساب کنند آنها. اینهائى که دم مى زنند از این طرف و از آن طرف ، فهمند این را که آنها به شما چه نظرى دارند، آنها شما را چه مى دانند. حیثیت ما از دست مى رود، این حبسى ها، این شلاق ها حیثیت ما را، آقا، آنها براى ما چیزى قائل نیستند، آنها شما را موش دانند بدتر از موش مى دانند، آنها از حیوانات مى گویند حمایت مى کنیم ، اما ما را آنطورى حساب مى کنند. شما چه حیثیتى دارید، ما چه حیثیتى پیش اینها داریم ، ما چه صحبتى با اینها داریم ، چه چیز بنشینیم با اینها بگوئیم . آن کسى که لانه جاسوسى اش در ایران هست و آنطورى که اینها مى گویند، مى گویند اصلا عقل ماها نمى تواند برسد که اینکه اینها چه بساطى اینجا درست کردند براى توطئه ، کارشناس ها باید بروند آنجا تا بفهمند، تا چه اندازه هم بفهمند، من نمى دانم ، یکى شان که اینجا بود، آنجا آمده بود پیش من گفت ما یک چیزى پیدا کردیم به اندازه عدس ، این گیرنده و فرستنده است ، گفت اندازه عدس است . روابط، اینها با همه جا داشتند، مرکز جاسوسى شاید شرق بوده اینجا، اینجا را جاى امنى براى خودشان درست کرده بودند، آقاى آریا مهر اینجا را تقدیم کرده بود به اینها هر کارى بخواهند بکنند، مرکز جاسوسى همه جا بوده ، مى گویند نه مخصوص به ایران بوده است ، براى همه جا، اینجا مرکزیت براى همه جا داشته است و مرکز توطئه براى همه جا بوده است . این مرکز را از اینجا کلکش را بکنند و آن خائن را هم دست ما

ص: 164

بدهند تا ما، جاى این پیدا بشود که حالا ما بنشینیم یک صحبتى بکنیم . در زمان محمدرضا، آن اوائل نهضت دست و پا کردند که یک تفاهمى بشود، یک دفعه که آمدند پیش ما که مى خواهیم که مثلا ملاقاتى ، چیزى طرح بشود، من به ایشان گفتم که علم هستش ، ما وارد مذاکره نمى شویم ، شما اول علم را کنار بگذارید، بعد وارد مذاکره بشویم ببینیم چه بگوئیم . حالا هم تا این مرکز جاسوسى در اینجا بپاست و تا آن خائن را که آنجا بردند و آنجا هم یک مرکز جاسوسى دیگر مى خواهند درست بکنند و یک مرکز، توطئه دیکر مى خواهند درست بکنند، تا آن آنجاست و این اینجاست جاى صحبت نیست . نه من صحبت مى کنم نه کس دیگر، وقتى این دو تا از بین رفت آنوقت بنشینیم ببینیم باید چه بگوئیم ، ببینیم که آیا رابطه ما، رابطه با یک مظلوم با یک ظالم ، یا قلدر با یک مستضعف است ، نه ما دیگر رابطه اى نداریم و اگر رابطه انسانى است ، روابط انسانى با هیچ جا مانعى ندارد و ما با ملت ها خوب هستیم .

ملت باید درمقابل توطئه هاى مفسدین بیدار باشید

اینها با هر طریقى که شده است مى خواهند که این نهضت را آلوده کنند. الان از قرارى که شنیدم راجع به این جوان هاى پاکى که رفتند در این مراکز فساد، این جوان هائى که من نمى شناسم شان لکن از عمل معلوم است که عمل انسانى بوده ، پاک بوده (اشخاصى هم که مى شناسند مى گویند که مسلم هستند) خوب ، الان یک دسته اى از همین خرابکارها و همین هائى که سنگ ملت را به سینه مى زنند دارند اینها را با توطئه خودشان مى خواهند بد نام کنند اینها را توى ملت ، بگویند باید این اسناد را بیاورند، همین امروز بیاورند اینجا والا خودشان چه جورند. آقا اسناد امریکاست ، اسناد کسى است که ورزیده شده و در توطئه ، مگر او، این را مى شود آوردش آنجا و علنى گفت که یک همچو، مگر اینطورى نوشته اند آنجا که چه قضیه چیست ، فلان حزب با ماست ، فلان جمعیت با ما. اینطورى نیست ، اینها را با حروف مى نویسند، یک جا نمى نویسند، اسنادش را آنى که مهم بوده است در نظر آنها بعد از چهار پنج ساعت ، آن چند ساعتى که اینها نتوانستند به آنها دستیابى کنند، از بین بردند، یک مقدارش هم که مجال نشده و به نظر آنها دیگر خیلى مهم نبود، باقى مانده . اینها مجال لازم دارد تا اینکه بشود کشفش کرد چه است ، لکن معذلک مفسده جوها شروع کردند به سمپاشى و مى خواهند چهره این جوان ها و چهره نورانى این جوان ها را پیش ملت لکه دار کنند. ملت بیدار باشند، به این حرف مفت ها گوش نکنند، اینها عمال همان ها هستند، هر کسى راجع به اینها کار شکنى بخواهد بکند، مى خواهند این لانه جاسوسى را از دست اینها بیرون بیاورند و اینها را پیش ملت لکه دار بکنند تا اینکه اربابانشان بتوانند باز تاخت و تاز بکنند. ملت بیدار باشد توجه داشته باشد، به این توطئه هائى که از طرف خود آنها دارد مى شود و روابط هست بین شان و این افراد ناصالح ، اینها مى خواهند کارى بکنند که این جوان هاى پاکدل ما را، به آنها تهمت بزنند تا بین ملت یک تفرقه اى حاصل بشود و این محل براى آنها محفوظ باشد و آن آدم جانى هم به اینجا برنگردد. اینها الان در فکر این معنا هستند. ملت ما باید بیدار

ص: 165

باشد، با بیدارى راه برود معذلک باید تشنج هیچ نباشد، آرامش باید باشد، اگر یک دسته اى آمدند گفتند که فلان سفارتخانه مثل این است ، هیچ گوش به آنها ندهید، همه سر جاى خودشان آرام . ما الان تمام نقطه نظرمان این سفارتخانه است ، ملت ایران تمام توجهش به این سفارتخانه است ، ملت ایران تمام توجهش به این است که این خائن را از آمریکا بیرون بکشد و بیاورد اینجا. بله ، اگر این خائن به یک مملکت دیگر، به انگلستان هم رفته بود، ما با انگلستان همان را مى کردیم که با این ، با آمریکا، اگر به فرانسه رفته بود همین طور. لکن آمریکا، آن که دشمنى اش از همه کس بر ما زیادتر است و ما آنقدر صدمه که از آمریکا دیدیم از هیچ کس ندیدیم ، این اوست که دست به اینطور جنایات دارد مى زند.

ملت راهش را پیدا کرده و بدون خوف از ابرقدرت ها آن راه را مى رود

و ما هیچ خوفى در دلمان نیست راجع به اینکه این یک کارى بکند، یک ترورى بکند، ترور را کسى از آن مى ترسد که اینجا را جایگاه خیال کند و جا گرم بکند. کسى که میل دارد از اینجا برود پیش آنهایى که جهاد کردند و مردند و کشته شدند، دیگر ترس ندارد این حرف ها، ترور به جهنم . همین پریروز به من مکرر گفتند، نه ، همین پریروز، پریروز هم باز بعضى از آقایان آمدند که توطئه اى شده است در اینجا، گفتم خوب ، این هم جزء آنها باشد، جهنم . ملت ما دیگر احتیاجى به افراد ندارد، احتیاج به یک فردى مثل من ندارد. ملت ما همه شان الان راه خودشان را پیدا کردند و دارند مى روند، من هم نباشم راه را مى روند، شما هم نباشید راه را مى روند. ملت ما اینطور شده دیگر خوفى در کار نیست تا ما را بترسانند از قدرت ها.

به جاى قلمفرسایى و کارشکنى ، نیرویتان را صرف خدمت به مستضعفین کنید

باید همه ش ما و همه ما با چشم هاى باز، دل هاى روشن ، به این توطئه ها نظر بکنیم و این توطئه ها را بشکنیم و باز همه ما باید همان نیرو را صرف کنیم ، خدمت بکنیم ، آن هم اول خدمت به مستضعفین ، اول خدمت به زاغه نشین ها، اینهائى که ما مرهون آنها هستیم در پیشبرد این نهضت ، این طبقه اى که همه چیز، از همه چیز محرومند و شما الان گفتید که آب وقتى مى خواستند ببرند، از چقدرها متر راه مى بردند، شیلنگ مى کشیدند و محله شیلنگ آباد شما گفتید که هست . براى اینها باید همه کار بکنند، همه دست به هم بدهند که خانه براى اینها درست بشود. چرا باید در زمستان یک عائله اى زیر چادر، خوب مى دانید زیر چادر سرماى اینجا نمى تواند جوابش بدهد، اینها هیچ زندگى ندارند، ثروتمندها به داد اینها برسند، اینها ننشینند آن طرف و بگویند که دولت بدهد، دولت هم باید بکند، همه باید انجام وظیفه بکنند، چرا نشستید تا همجنس ها، هم دین هاى شما، هم کشورهاى شما در این زاغه ها زندگى بکنند، با آن وضع فلاکت بار زندگى مى کنند، به داد اینها برسید آقا، نباید حالا مثل آنوقت باشد، یک دسته آن بالاها بنشینند و تفریح بکنند و پایشان را روى هم بیندازند و لم بدهند و مبل هاى گرانقیمت و بخندند به این جمعیت هاى زحمتکش و با قلم خودشان بر خلاف مسیر اینها و بر وفق خواست هاى

ص: 166

ابرقدرت ها قلمفرسائى کنند، ننشینند این کار را بکنند، ما همه با هم باشیم ، مملکت از خودتان است ، همه بچه این مملکت هستید پس چرا یکى به آن طرف مى کشد، یکى به این طرف مى کشد. آقا چرا یک دسته تبلیغ آن طرفى ها را مى کند، چپى ها را مى کند، یک عده چیز راستى ها را مى کند، مگر خودتان آدم نیستید، براى خودتان کار بکنید، براى این مملکت ، براى این ملت ، براى این بیچاره ها کار بکنید. کارشکنى لااقل نکنید، خوب ، بنشینید تو خانه مرفه تان و تفریحات خودتان را بکنید و عیاشى و هرزگى خودتان را بکنید، دیگر چرا کارشکنى مى کنید.

خداوند انشأاللّه همه ما را آدم بکند. قرآن براى آدم سازى آمده ، خدا ما را آشنا کند به قرآن کریم و به شما انشأاللّه توفیق بدهد. از خدمت هاى شما من متشکرم ، اجرش با خداست . خدا با شماست و انشأاللّه موفق و مؤید باشید.

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 167

تاریخ : 17/8/58

مصاحبه خبرنگاران شبکه رادیو تلویزیون آلمان غربى با امام خمینى

سؤال : امام ! شما که کوشش مى کنید جامعه اى برقرار کنید که نمونه ارزش هائى باشد که در صدر اسلام دیده ایم ، در زمان پیغمبر اسلام در مدینه و جامعه کوفه در زمان حضرت امیر دیده شده است ، شما تصور مى کنید که این ارزش ها که در آن جامعه بوده قابل انطباق با دنیاى جدید قرن بیستم هست یا خیر؟ و چگونه ؟

جواب : بسم اللّه الرحمن الرحیم . ارزش ها در عالم در دو قسم است یک قسم ارزش هاى معنوى ، از قبیل ارزش توحید و جهاد مربوط به الوهیت و از قبیل عدالت اجتماعى ، حکومت عدل و رفتار عادلانه حکومت ها با ملت ها و بسط عدالت اجتماعى در بین ملت هاو امثال اینها که در صدر اسلام یا قبل از اسلام از آنوقتى که انبیا مبعوث شدند وجود داشته و قابل تغییر نیست . عدالت معنایى نیست که تغییر بکند، یک وقت صحیح و زمانى غیر صحیح باشد. ارزش هاى معنوى ارزش هاى همیشگى هستند که قبل از صنعتى شدن کشورها، ضمن و بعدا در آن نیز وجود داشته و دارد، عدالت ارتباطى به این امور ندارد. قسم دیگر امورى است مادى که به مقتضاى زمان فرق مى کند، در زمان سابق یک طور بوده است و بعد رو به ترقى رفته است تا به مرحله کنونى رسیده است و بعد از این هم بالاتر خواهد رفت . آنچه میزان حکومت و مربوط به اجتماع و سیاست است ارزش هاى معنوى است . در صدر اسلام در دو زمان ، دو بار حکومت اصیل اسلام محقق شد، یک زمان رسول اللّه (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) و دیگر وقتى که در کوفه على ابن ابیطالب سلام اللّه علیه حکومت مى کرد. در این دو مورد بود که ارزش هاى معنوى حکومت مى کرد. یعنى یک حکومت عدل برقرار و حاکم ذره اى از قانون تخلف نمى کرد. حکومت در این دو زمان حکومت قانون بوده است و شاید دیگر هیچ وقت حاکمیت قانون را بدانگونه سراغ نداشته باشد حکومت که _ کم _ ولى امرش (که حالا به سلطان یا رئیس جمهور تعبیرش مى کنند) در مقابل قانون با پائین ترین فردى که در آنجا زندگى مى کنند على السوأ باشد، در حکومت صدر اسلام این معنى بوده است . حتى قضیه اى از حضرت امیر در تاریخ است : در وقتى که حضرت امیر سلام اللّه علیه حاکم وقت و حکومتش از حجاز تا مصر و تا ایران و جاهاى بسیارى دیگر بسط داشت ، قضات هم از طرف خودش تعیین

ص: 168

مى شد، در یک قضیه اى که ادعائى بود بین حضرت امیر و یک نفر یمنى که آن هم از اتباع همان مملکت بود قاضى حضرت امیر را خواست ، در صورتى که قاضى دست نشانده خود او بود، و حضرت امیر بر قاضى وارد شد و قاضى خواست به او احترام بگذارد، امام فرمود که در قضا به یک فرد احترام نکنید، باید من و او على السوأ باشیم ، و بعد هم که قاضى برضد حضرت امیر حکم کرد، با روى گشاده قبول کرد.

این حکومتى است که در مقابل قانون همگى على السوأ حاضرند، براى اینکه قانون اسلام قانون الهى است و همه در مقابل خداى تبارک و تعالى حاضرند، چه حاکم ، چه محکوم ، چه پیغمبر و چه امام و چه سایر مردم . ما حالا آرزوى این را داریم که حکومت ما شباهتى به حکومت صدر اسلام پیدا کند و اینطور نیست که همچو قدرتى داشته باشیم که بتوانیم همه محتواى حکومت اسلام را بلافاصله پیاده کنیم ، خصوصا که ما در زمانى زندگى مى کنیم که اقلا پنجاه و چند سال این مملکت محتوایش تغییر کرده است و همه چیزش منحط و غیر اسلامى شده است . اگر بخواهیم تمام مغزهاى فاسد شده را به مغزهاى اسلامى و صالح برگردانیم ، مدتى طولانى وقت لازم دارد اگر خدا بخواهد مى شود و اگر نخواهد باید این آرزو را به گور ببریم .

سوال : امام ! در کردستان فعالیت هاى نظامى یک مقدارى شدید شده ، چه راه حلى را در کردستان مى بینید و به بحران کردستان چگونه مى نگرید؟

جواب : کردستان قضیه اى نیست که بین ما و دولت ما و بین کردها باشد. کردها یا غیر کردها و همه طوائفى که در ایران زندگى مى کنند همگى در مقابل قانون على السوأ هستند، در مقابل دولت على السوأ هستند. هیچ فرقى بین کرد و ترک و لر و غیره نیست . ما حکومت اسلامى داریم مى گوئیم . حکومت اسلامى همان است که در صدر اسلام بوده است که همه طوائف در مقابل قانون على السوأ بودند. ما الان مى خواهیم یک همچو معنائى را متحقق بکنیم که تمام طوائف على السوأ باشند. ما با کرد هیچ اختلافى نداریم ، کردها هم با ما اختلافى ندارند. اینها که قضیه کردستان را ایجاد کردند دسته اى هستند که از خارج ارتزاق مى شوند و الهام مى گیرند که از این طرف یا از آن طرف ، اکثرا از آمریکا، چنانکه بعضى نوشتجات هم که اخیرا به دست آورده اند موید آن است و معلوم شده که در قضایاى خرمشهر و خوزستان و قضایاى کردستان آمریکا دست داشته است ، این مطلبى است که آنها پیش آوردند. ما گرفتار اجانب هستیم همانطور که تا حالا بودیم . مساله اى بین ما و کردها نیست که محتاج به حل باشد. مساله ما و کردها همان مساله اى است که بین ما و فارس ها است . فارس ها هم از ما مى خواهند که امور شهرشان را خودشان اداره کنند و هیأتى را براى امور شهرشان تعیین

ص: 169

کنند که آباد بشود و برق و اسفالت و همه چیزشان درست بشود. این همان چیزى است که کردها، لرها و ترک ها هم مى خواهند، فرقى بین آنها نیست . اگر نبود که ما براى خاطر کردها و زن و بچه هاى هموطنان خودمان فکر نمى کردیم ، قضیه کردستان پیش ما چیزى نبود که راه حلى لازم داشته باشد راه حل نظامى اش درست انجام مى شد بلکه اگر نظامى ها هم دخالت نمى کردند، خود افراد مملکت ایران مى رفتند. مکررا از ما خواستند که بروند، عشایر و کسان دیگر خواستند که براى اصلاح کارها به آنجا بروند و این کارها را اصلاح بکنند، لکن ما نمى خواهیم برادرکشى بشود. ما امیدواریم با توجه به کارى که رفتند کردستان ، قضیه با حسن تفاهم حل بشود و خود جمعیت کرد اشخاص خرابکار را کنار بگذارند تا تمام جهات حاصل بشود.

سوال : در اروپا تحرکى جدید به چشم مى خورد و آن یک تحرک مذهبى است که این تحرک وجود نداشته ، عموما پیروان کاتولیک یعنى کسانى که به کاتولیک اعتقاد داشتند بوجود آوردند. این تحرک را چگونه ارزیابى مى کنید و نظرتان در مورد پاپ چگونه است ؟

جواب : آن تحرک مذهبى از این است که مردم از این پیشروى مادى سر خورده اند و دیدند که تمام این پیشرفت هائى که شده است چیزهائى نیست که براى بشر آرامش بیاورد بلکه زندگى آنها را بیشتر تباه کرده است ، بیشتر این صنف ها به ضرر بشر بوده تا به نفع بشر. و آن چیزى که بشر طالب است این است که به روحش آرامش بدهد و آن چیزى که آرامش مى آورد مذهب است از این جهت ممکن است که جاهاى دیگر این احساس را کرده باشند، چنانچه ممالک ما این احساس را دارند که تنها در سایه مذهب است که بشر به آن آرامش روحى مطلوب مى رسد چرا که در امور مادى این آرامش نیست ، یک تحرکاتى است که منافى با آن آرامش است که بشر طالب است .

سوال : در خواست هاى شما نابودى کشور اسرائیل است ، اگر این منجر به نابودى اسرائیل شود و فلسطینى ها پیروز گردند، یهودیان چه سرنوشتى خواهند داشت ؟

جواب : یهودى ها حسابشان از صهیونیست ها جداست . اگر چنانچه مسلمین بر صهیونیست ها غلبه پیدا بکنند، همان حالى را پیدا مى کنند که شاه مخلوع پیدا کرد و اما با یهودى ها کارى ندارند، ملتى هستند مثل سایر ملل زندگى آنها انجام مى گیرد و تصرفى به آنها نیست .

سوال : حضرت امام ! رابطه بین واشنگتن و تهران در حال حاضر خیلى بحرانى است و در حال مهیبى

ص: 170

است (بخصوص بعد از اشغال سفارت امریکا توسط دانشجویان ) به نظر شما این روابط چگونه باید باشد و با نظر به موقعیت شخص شما چیست ؟

جواب : نظر من این است که تمام این بحران ها را آمریکا ایجاد مى کند. مسلمین و ملت ما به حسب نظر اولیائشان ، مابین ملت ها هیچ فرقى نمى گذارند، به این معنا که بخواهند با یکى عدالت و با یکى بى عدالتى بکنند، لکن آمریکاست که نمى گذارد این آرامش پیدا بشود. آمریکا، آن کسى که پنجاه سال به این مملکت خیانت کرد و به امر او جوان هاى ما دستجمعى در خیابان ها کشته شدند و علما و روشنفکران ما به حبس رفتند، کشته شدند، آواره شدند، تبعید شدند، یک همچو موجودى را که تمام ملت ما با او دشمن است آمریکا برد و در منزل خودش در جائى که براى او مأمن درست کرده و نگاه مى دارد و او و عائله اش را احترام مى کند و با جوان هاى ما که در آنجا اعتراض مى کنند با خشونت رفتار مى کنند، واکنش این اعمال است که ملت بریزند و این کار را انجام بدهند و مسوولیت آن از خود آمریکاست و سفارتى که در ایران است یک توطئه هائى بود که حالا کشف شده است و با وجود این توطئه ها نمى شود گفت که ملت بنشینند و نگاه کنند و آنها هر کارى که مى خواهند بکنند. از این جهت خود آمریکا منشأ این امور است ، منشأ کارهائى که انجام گرفته است مى باشد و در مقابل آن کارهاى ناحقى است که آمریکا ظرف چندین سال با ما کرده است و ما دیگر نمى توانیم کارهائى که آنها مى خواهند انجام بدهند تحمل کنیم ، از این جهت باید آمریکا بفهمد که دیگر وقت آن ظلم ها گذشته است و باید حساب کار خودش را بکند و اگر ما دیدیم که بیشتر از این مى خواهد جلو برود، ما هم کارهائى داریم که با ضرر آمریکا تمام خواهد شد.

سوال : امام ! خیلى از شما متشکر هستیم . در حال حاضر نفتى که صادر مى شود مقدار صدورش نسبت به سال هاى گذشته کمتر است ، آیا این وضع ثابت خواهد ماند، یا پائین تر خواهد رفت ؟ یا بالاتر خواهد رفت ؟

جواب : این تابع صلاحدید دولت است . دولت هر طور صلاح بداند و هر چه مصلحت مملکت باشد انجام مى دهد. اگر مصلحت مملکت شان در پائین تر صادر کردن باشد، پائین تر مى آید و اگر بالاتر برود، بالاتر مى رود.

ص: 171

تاریخ : 18/8/58

فرمان امام خمینى به دادستان کل انقلاب اسلامى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب آقاى دادستان کل انقلاب اسلامى ایران به مناسبت حلول عید سعید غدیر مبدأ نصب امامت امت ، تمام کسانى که در دادگاه هاى انقلابى جرم هاى آنان طورى بوده که کمتر از دو سال محکوم به حبس شده اند مورد عفو قرار گیرند. دستور دهید به پرونده هاى آنان به اسرع وقت رسیدگى و آنان را آزاد کنند. لازم است به شکرانه این نعمت از خطاهاى خود در پیشگاه خداوند متعال توبه کنند.

روح اللّه الموسوى الخمینى .

ص: 172

تاریخ : 18/8/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای انجمن تبلیغات فرهنگ اسلامى و جمعیت شیر و خورشید (سابق ) خرم آباد

عید غدیر روز نصب على (علیه السلام) شخصیت والاى تربیت یافته دامان پیامبر براى امامت

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من عید سعید را به همه مسلمین و بر ملت شریف ایران ، به شما آقایان تبریک عرض مى کنم ، عیدى که در آن امامت ثبت شد و پیغمبر اسلام امام را براى امامت امت نصب کرد، چه شخصى را، چه شخصیتى را. شخصیت این مرد بزرگ که امام امت شد، شخصیتى است که در اسلام و قبل از اسلام و بعدها هم کسى مثل او نمى تواند سراغ کند. یک موجودى که امور متضاده را در خودش جمع کرده . کسى که جنگجوست اهل عبادت نمى شود، کسى که قوه بازو مى خواهد داشته باشد اهل زهد نمى تواند باشد، کسى که شمشیر مى کشد و اشخاصى را که منحرفند درو مى کند، این نمى تواند که عاطفه و اهل عاطفه آنطور که این شخص داشت ، باشد. این شخصیت بزرگ امور متضاده را در خودش جمع کرده ، در عین حالى که روزها روزه ، و شب به عبادت مشغول و گفته شده است که شبى هزار مرتبه نماز مى خواند و در عین حالى که غذاى او آنطورى که در تاریخ ثبت شده است از نان و سرکه و فوقش زیت یا نمک بیرون نبوده است ، در عین حال قدرت بدنى ، آنطور قدرت است که ، آنطورى که در تاریخ است ، آن درى را که از خیبر ایشان کنده است و چندین زراع دور انداخته است ، چهل نفر نمى توانستند بلندش کنند.

در شمشیرزنى ، شمشیرهایش آنطور بوده است که با یک ضربه از این طرف که مى زده دو نیم مى کرده است ، از این طرف مى زده دو نیم مى کرده ، در صورتى که آنهایى که ضربه را مى خوردند خود آهنى داشتند، زره آهنى داشتند و گاهى هم دو تا زره به تنشان مى کردند. آدمى که با نان و سرکه زندگى مى کرده و بسیارى از روزها را روزه مى گرفته است و افطار را با چند لقمه نان و نمک یا نان و سرکه افطار مى کرده است ، جمع کرده است مابین آن زهد و این قوت بازو و این جمع بین دوامر متضاد است . آدمى که جنگجوست به آنطور که جنگجویان بزرگ را، دلاوران بزرگ را به هزیمت وا مى دارد و مى فرماید اگر تمام عرب یک طرف باشند به من هجوم کنند، من پشت نمى کنم ، این آدم در عطوفت آنطور است که وقتى یک خلخال از پاى یک زن یهودى ربوده اند مى فرماید که مرگ براى انسان آسان است (قریب به این ) آدمى که در عرفان و علم ماورأ طبیعت آنطور است که نهج البلاغه حکایت

ص: 173

مى کند از مقام عرفانش ، در عین حال شمشیر مى کشد و کفار و اخلالگران را از دم شمشیر مى گذراند. ما شیعه همچو اعجوبه معجزه آسا هستیم .

تداوم رسالت پیامبر و ائمه هدى در سایه ولایت فقیه

من مى گویم اگر چنانچه پیغمبر اسلام صلى اللّه علیه و اله و سلم غیر از این موجود تربیت نکرده بود، کافى بود برایش . اگر چنانچه پیغمبر اسلام مبعوث شده بود براى اینکه یک همچو موجودى را تحویل جامعه بدهد، این کافى بود. یک همچو موجودى که هیچ سراغ ندارد کسى و بعدها هم سراغ ندارد کسى ، امروز روز نصب اوست به امامت امت . یک همچو موجودى امام امت است ، البته کس دیگر به پاى او نخواهد رسید و بعد از رسول اکرم کسى افضل از او در هیچ معنائى نیست و نخواهد بود. لکن در مراتب بعد هم که باید این امت هدایت بشود، پیغمبر اکرم که از دنیا مى خواست تشریف ببرد، تعیین جانشین و جانشین ها را تا زمان غیبت کرد و همان جانشین ها تعیین امام امت را هم کردند، به طور کلى این امت را به خود وانگذاشتند که متحیر باشند، براى آنها امام تعیین کردند، رهبر تعیین کردند. تا ائمه هدى سلام اللّه علیهم بودند، آنها بودند و بعد فقها، آنهائى که متعهدند، آنهائى که اسلام شناسند، آنهائى که زهد دارند، زاهدند، آنهائى که اعراض از دنیا دارند، آنهائى که توجه به زرق و برق دنیا ندارند، آنهائى که دلسوز براى ملت ، آنهائى که ملت را مثل فرزندان خودشان مى دانند، آنها را تعیین کردند براى پاسدارى از این امت .

ولایت فقیه حاکمیت قانون الهى است ، نه دیکتاتورى

مع الاسف اشخاصى که اطلاع ندارند بر وضعیت برنامه هاى اسلام ، گمان مى کنند که اگر چنانچه ولایت فقیه در قانون اساسى بگذرد، این اسباب دیکتاتورى مى شود، در صورتى که ولایت فقیه است که جلو دیکتاتورى را مى گیرد. اگر ولایت فقیه نباشد، دیکتاتورى مى شود. آن که جلوگیرى مى کند از اینکه رئیس جمهور دیکتاتورى نکند، آن که جلو مى گیرد از اینکه رئیس ارتش دیکتاتورى نکند، رئیس ژاندارمرى دیکتاتورى نکند، رئیس شهربانى دیکتاتورى نکند، نخست وزیر دیکتاتورى نکند، آن فقیه است .

آن فقیهى که براى امت تعیین شده است و امام امت قرار داده شده است ، آن است که مى خواهد این دیکتاتورى ها را بشکند و همه را به زیر بیرق اسلام و حکومت قانون بیاورد. اسلام ، حکومتش حکومت قانون است ، یعنى قانون الهى ، قانون قرآن و سنت است و حکومت ، حکومت تابع قانون است ، یعنى خود پیغمبر هم تابع قانون ، خود امیرالمومنین هم تابع قانون ، تخلف از قانون یک قدم نمى کردند و نمى توانستند بکنند.

خداى تبارک و تعالى مى فرماید که اگر چنانچه یک تخلفى بکنى ، یک چیزى را به من نسبت بدهى ، تو را اخذ مى کنم ، و تینت را قطع مى کنم . اسلام دیکتاتورى ندارد، اسلام همه اش روى قوانین

ص: 174

است و آن کسانى که پاسدار اسلامند اگر بخواهند دیکتاتورى کنند، از پاسدارى ساقط مى شوند به حسب حکم اسلام .

نترسانند مردم را از این قانون اساسى که تصویب کردند عده کثیرى ، عده اى از علمأ اسلام و دانشمندان . شماها را اغفال نکنند به اینکه بگویند که این قانون دموکراسى نیست ، ما اسلام را هم دموکراسى نمى دانیم . شما را اغفال نکنند اینها، که قانون اساسى براى چند هفته ، یک هفته ، دو هفته دیگر به آرأ عمومى گذاشته مى شود. شما را سرد نکنند از اینکه نروید راى بدهید. بروید راى بدهید. بعد مى خوانند براى شما، قانون را منتشرکنند، مختارید در راى دادن ، مى خواهید قبول مى کنید، نمى خواهید رد مى کنید، اگر رد کردید باز درست تر نوشته مى شود و اگر قبول کردید، راى بدهید به آن . بى تفاوت نباشید نسبت به آن چیزى که سرنوشت شما به او وابسته است ، اسلام شما به او بسته است . امروز آن چیزى که باید مطرح بشود، آن مسائل اساسى است ، مساله قانون اساسى است ، مساله رئیس جمهور است ، مساله شوراست . باید شما این مطلب را توجه به آن داشته باشید، منحرف از این به هیچ وجه نشوید.

شما پنجاه سال یا بیشتر دندان روى جگر گذاشتید براى این نابسامانى ها، دو ماه دیگر دندان روى جگر بگذارید. این حرف ها که منتشر مى کنند در اطراف که فلان جا فلان قضیه واقع شده است ، آسفالت نشده است ، بیمارستان نداریم ، طبیب صحیح نداریم ، کشاورزیمان کذاست ، تمام اینها براى این است که شماها را مایوس کنند از این مسائلى که در اول است و ما باید اول آنها را درست کنیم و بعد سراغ کارهاى دیگر. شما را از این منحرف کنند و متوجه کنند به آن مسائل فرعى ، نظیر این مى ماند که زلزله آمده باشد و اشخاصى را فرو گرفته باشد و باید همه برویم سراغ نجات آنها، یک دسته بیفتند بگویند آب ما کم است یا زراعت ما کم است و شما را از آن راه باز دارند. الان مملکت یک وضعى دارد که این شیطنت هاى اطراف ، دست هاى مختلف درصددند که راه را منحرف کنند و نگذارند که این قانون اساسى بگذرد و دنبالش هم نگذارند که مجلس شورا درست بشود و ریاست جمهورى و این مملکت متزلزل باشد و آنها توطئه بکنند و شما اغفال بشوید، شماها به راه هاى دیگر، راه هاى صحیح اما راه هاى دست دوم . تمامى مطالبى که شما گفتید صحیح است ، نه منطقه شما، همه مناطق اینطورى است . یک مملکتى که پنجاه سال کوشش کردند براى اینکه هم جوان هاى ما را عقب نگه دارند و هم فاسد کنند و هم مملکت ما را به هم بریزند، یک همچو مملکتى خیال نکنید که فقط خرم آبادش اینطور است ، شما خرم آبادش را مى بینید، کردستانش هم اینطور است ، کردستانى هم همین حرف شما را مى زند، خوزستانى ها هم همین حرف شما را مى زنند، خراسانى ها هم همین حرف شما را مى زنند، این زاغه نشینان اطراف تهران هم همین حرف شما را مى زنند که از شما زندگى شان بسیار بدتر است ، لکن مسائل ، این مسائل ، مسائل دست دوم است . یک مملکتى الان در معرض این است که این اشخاصى که افتادند توى جمعیت ها و دارند افساد مى کنند، در معرض این است که نگذارند این نهضت به آخر برسد یا لااقل معطلش کنند.

ص: 175

با قدرت پیش بروید، این مسائل دست اول را نظر کنید و با قوت و قدرت پیش ببرید و مطلب به آخر برسانید. وقتى که اصول مطلب تمام شد، این بیمار محتاج به معالجه است ، لکن باید اول حیاتش را حفظ کرد، بعد بیماریش را معالجه کرد. مملکت ما یک مملکتى است که پنجاه سال کوشش شده است که بیمار و بیمارترش کنند، لکن یک مسائل رؤوسى است که اگر به او رسیدگى نشود، این مریض مى میرد و یک مسائل دست دوم است که بعد از اینکه حفظ حیات او شد، آنوقت کوشش کنیم براى رفع بیمارى ها، رفع نابسامانى ها من به شما عرض مى کنم که تمام این مسائل که شما طرح مى کنید صحیح است ، لکن مسائل دست دوم است . فرهنگ باید بازسازى بشود، تصفیه بشود، ادارات باید تصفیه بشوند، همه اینها باید بشود، کشاورزى باید تقویت بشود که ما محتاج نباشیم به اینکه از دشمن هاى خودمان چیزى طلب کنیم ، فرهنگ درست بشود، دانشگاه ما باید درست بشود که ما راجع به همه امور خودکفا بشویم ، لکن آنها برنامه هاى دراز مدت است که باید با طول مدت این انجام بگیرد. این چیزى که الان محل بحث ما هست و مورد احتیاج همه ما هست ، این امرى است که در راس امور واقع شده است ، این امرى است که اساس مملکت شماست و او این است که بروید تمام افراد خودتان را، تمام ملت را آشنا کنید به اینکه قانون اساسى را باید به آن راى بدهید و ملاحظه کنید، راى بدهید، البته آزادید هر رایى دلتان مى خواهد بدهید اما بى تفاوت نباشید نسبت به سرنوشت مملکت خودتان ، نسبت به اسلام ، نسبت به ملت ، نسبت به کشور بى تفاوت نباشید، گوش نکنید به این حرف اینها که قانون اساسى خوب نشده و محتوایش چه است . اینها تمام در نظر دارند که نگذارند که شما راى بدهید به قانون اساسى و شما را بى تفاوت یا بدبین کنند. اینها آنهائى هستند که طرز فکرشان این است که اسلام اصلا عقب افتاده است . اینها طرز فکرشان این است که ، عده زیادیشان هم هستند که اجیرند، اجرت مى گیرند براى اینطور کارها، براى اینکه بنویسند، براى اینکه بگویند، براى اینکه بروند اطراف و شلوغکارى کنند، تمام مطلبشان این است که شما دیدید که در رفراندم راجع به جمهورى اسلامى کارشکنى مى کردند که راى داده نشود، بعضى صندوق ها را سوزاندند و بعضى جاها را با تفنگ جلوگیرى کردند که راى ندهند مردم . بعد از آنکه آنجا شکست خوردند، دنبال این رفتند که مردم راى ندهند راجع به وکلائى که ، خبرگانى که مى خواهند ملاحظه کنند، دستشان از آن کوتاه شد، دنبال این هستند که مردم راى ندهند براى قانون اساسى ، اینها همان مردمى اند که با اساس مخالفند و شما اشخاصى هستید که بچه هایتان را، جوان هایتان را دادید براى اینکه اسلام را زنده بکنید، شما تابع امیرالمومنین اید، شما جوان هاتان را دادید براى اینکه اسلام را زنده بکنید، نه تابع مکتب هاى انحرافى که اصل این مسائل را کار ندارند و کارى با آن ندارند.

باید همه ما در این زمانى که احتیاج دارد اسلام به شما جوان ها، پیغمبر اکرم به شما الان احتیاج دارد، شما الان رفع کنید این احتیاجش را. احتیاج این است که بى تفاوت نباشید نسبت به مملکت تان . احتیاج این است که قانون اساسى ، اساس مملکت شماست ، بى تفاوت نباشید که بروید سراغ کارتان بنشینید که فرض کنید که مى خواهم یک خیاطى بکنم ، مى خواهم یک کار دیگرى بکنم ، سرنوشت

ص: 176

مملکت شماست ، سرنوشت مذهب شماست ، سرنوشت کشور شماست ، سرنوشت ملت شماست ، بى تفاوت نباشید.

باید همه شما دست به دست هم بدهید، همانطورى که تا حالا با اتحاد کلمه و با دست به دست دادن به هم تا اینجا رساندید و دشمن هاى خودتان را کنار زدید و این مفسده جوها را بیرون کردید، از حالا به بعد هم با وحدت کلمه دست به دست بدهید و این بار را انشأاللّه به منزل برسانید. خداوند انشأاللّه همه شما را تأیید کند. من دعاگوى شما هستم . من صلاح حال شما را مى خواهم و صلاح دین و دنیاى شما این است که در این برهه از زمان که مسائل اصلى در کار است ، راجع به مسائل دیگر که حق است با شما. ولى وقتش یک قدرى زود است ، در یک وقتى است که مفسده جوها مى خواهند نگذارند کارها انجام بگیرد، یک قدرى آنجا را باید مهلت بدهید و همه در فکر این مطلب هستند و انشأاللّه موفق و مؤید باشید.

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 177

تاریخ : 19/8/58

بیانات امام خمینی در دیدار با نماینده پاپپل ششم

موضع گیرى سازشکارانه پاپ در برابر جنایات آمریکا

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من اگر در این موقع حساس ، مقامات دیگر تقاضاى ملاقات کرده بودند براى این موضوع نمى پذیرفتم لکن مقام روحانیت ملت مسیح و پاپ اعظم احترامى دارند که ما پذیرفتیم و اتفاقا خوشحال هم شدم از اینکه ایشان پیام فرستاده اند تا من مطلبى که باید به ایشان تذکر بدهم ، تذکر بدهم . من و ملت ما، بلکه ملت هاى مستضعف جهان اعم از مسلمین و نصارى و غیر آنها، یک نقطه ابهام پیش ماست که من میل دارم این نقطه ابهام را تذکر بدهم . گوش 35 میلیون جمعیت ایران که 50 سال است در زیر یوغ استعمار و فشار خصوص آمریکا و اخیرا فشار خصوص آقاى کارتر هستند و گوش میلیون ها جمعیت مستضعف ، انتظار نوازشى از مقام روحانیت پاپ داشت نوازش پدرانه اى که لااقل استفسار از حال این مستضعفین باشد و نسبت به مستکبرینى که به اینها ظلم شده است و در زیر فشار ظلم بودند، هشیارى داده شده باشد، میانجیگرى شده باشد بین ملت هاى مستضعف و آن ابرقدرت ها که خودشان را مسیحى معرفى مى کنند. و گوش ، همچو نداى روحانیى را نشنیده است تا حالا. چه شده است که ما 50 سال کشته دادیم ، کشته هاى دستجمعى ، در حبس بودیم ، حبس هاى غیر انسانى که بهترین افراد این ملت را در آنجا شکنجه هاى غیر انسانى مى دادند و یک میانجیگرى در کار نبود و آقاى پاپ اعظم به فکر این نیفتادند که از این ملت مستضعف پشتیبانى کنند یا لااقل میانجیگرى کنند که ایشان دست از سر این مستضعفین بردارند. چه شد که امروز که ملت ما، جوان هاى ما که سال هاى طولانى تحت فشار و تحت رنج بودند، رفته اند و این چند نفرى که در آن لانه جاسوسى بسر مى بردند و عامل توطئه و جاسوسى بر ضد ملت ما بودند بلکه بر ضد منطقه و قرائن و شواهد بر این امر زیاد است و بزرگتر شاهد اینکه تمام پرونده ها و چیزهائى که در آنجا بوده است تا توانستند آنها را بدل به یک پودرى کردند که قابل استفاده دیگر نیست . اگر اینها یک مسائل سفارتى بوده است احتیاج به این کار نبود، اگر یک مسائلى بود که مربوط به توطئه هایى که بر ضد ملت ماست نبود، این محتاج به این عمل نبود. حالا که این توطئه به ملت ما ثابت شده است و این عملى که این جوان هاى ما انجام داده اند، تمام ملت ، تمام قشرهاى ملت ، الا بعضى منحرفین ، در اینجا و در سایر ممالک دیگر از آن پشتیبانى کردند و این خواست تمام ملت ما بوده است ، نه یک خواست از روى هواى نفسانى ، بلکه یک خواست انسانى

ص: 178

بوده است که توطئه ها معلوم بشود، توطئه هایى که بر ضد بشر است ، بر ضد کشورهاى ماست و بالخصوص بر ضد ایران است معلوم بشود و این حق از براى ملت ما هست ، سفارتخانه ها حق قانونى ندارند که جاسوسى بکنند یا توطئه و این مرکز به حسب آنطورى که کارشناس ها تاکنون توانسته اند بفهمند مرکز جاسوسى و مرکز توطئه بوده است . چه شد که در این وقت آقاى پاپ اعظم به فکر این افتادند که ما براى حس انساندوستى و ایشان براى حس انساندوستى به فکر افتادند که اینها را باهاشان رفتار خوب بکنند و آزادشان بکنند؟ اما رفتار خوب ، اسلام با دشمن هاى خودش هم رفتار خوب مى کند و با اینها هم ، این جوان ها که اسلامى هستند تا آنقدر که من شنیده ام رفتارشان ، رفتار انسانى بوده است و نباید هیچ نگرانى از این باب داشته باشند.

جنایات و خیانت هاى رژیم پهلوى قابل شمارش نیست

و اما راجع به رهایى اینها، باید ما ببینیم که ما چه مى خواهیم و ملت ما چه مى خواهد. آن چیزى که ملت ما مى خواهد آیا یک امر غیر مشروع است یا یک امر انسانى است ؟ آیا بشر دوستى وادار کرده است این جوان هاى ما را که بروند و این مرکز را بگیرند و نگذارند توطئه به ثمر برسد یا خلاف این بشر دوستى است ؟ آن چیزى که ملت ما مى خواهد این است که این ملت از این آدم که الان در آمریکا هست 37 سال تقریبا رنج دیده است ، 37 سال این به ملت ما خیانت کرده است و 37 سال ذخائر ما را به باد فنا داده است و 37 سال جوان هاى ما در تحت سلطه اینها زندگى انسانى نداشتند و 37 سال اختناق همه جانبه بر این مملکت و بر این ملت از طرف ایشان حکمفرما بوده است و با دست خود ایشان ، به طورى که اشخاص نقل مى کنند و با مباشرت در پانزده خرداد عده کثیرى را به قتل رسانده است و با امرا و از پانزده خرداد تاکنون ما شاید بیش از صدهزارنفر مقتول و صدها هزار نفر مجروح و معلول داریم . این ملت با اینهمه رنجى که کشیده است ، حالا مى خواهد که این جانى برگردد و محاکمه به طور عدالت بشود، محاکمه بشود، اگر محکوم شد که اموال ما را برده است ، از او بگیرند. الان اموالى که از مملکت ما به دست ایشان و کسانى که مربوط به ایشان است ، بانک هاى خارج را از امریکا گرفته تا ممالک غربى پر کرده است ، در صورتى که من خودم مى دانم و ملت ما هم آن که به سن من است مشاهده کرده است و آن که نیست ، شنیده است و تاریخ براى او گفته است ، دیگران براى او گفته اند که پدر ایشان وقتى که کودتا کرد هیچ نداشت ، یک سرباز بود صفرالید وقتى که سلطه پیدا کرد بر این مملکت شروع کرد املاک مردم را به زور از آنها گرفتن . شمال مملکت ما، مازندران ، بهترین املاک سر سبز ما با فشارهاى او و عمال او به قباله او به زور در آمده اند و بسیارى از کسانى که مالک بودند یا از روحانینى که در این امر یک نظرى مى دادند اینها را مى گرفتند و به حبس مى بردند و گاهى مى کشتند و در زمان خود رضاشاه قتل عام مسجد گوهرشاد را من به خاطر دارم و کسانى که به سن من هستند به خاطر دارند که در مسجد و معبد مسلمین که مرکز اقامه نماز بود، عبادت خدا بود، اینها ریختند و یک عده از مظلومین که براى دادخواهى آنجا مجتمع شده بودند، قتل عام کردند و از بین

ص: 179

بردند. وقتى که او از ایران بیرون رفت یعنى بیرونش کردند، جواهرات ایران را هر چه توانست در چمدان هاى زیاد ریخت و از اینجا برد و در بین دریا انگلیسى ها از او گرفتند و بردند و خوردند. تا زمان او به سر رسید و نوبت به پسر رسید که همین پسر جانى را متفقین به ملت ما تحمیل کردند، در صورتى که ملت ما آن چیزهایى که از پدر دیده بود، هیچ راضى به این نبود که پسر او را بپذیرد لکن تحمیل کردند به ملت ما و این تحمیل اسباب این شد که هر چه آنها (براى خاطر اینکه او را به سلطنت رساندند) هر چه آنها بخواهند، این دست بسته و چشم بسته در اختیار آنها بگذارد. در طول مدتى که این سلطنت داشت ما اگر بخواهیم بشماریم اصول خیانت هایى که به ما کرده است ، طولانى است و ما وقت اینکه بشماریم ، نداریم لکن از نمونه هایى که به اسم خدمت به کشور ما ایشان انجام داده است ، این ماموریت بوده است که در ازأ نفتى که از مملکت ما براى آمریکا خارج مى شده است ، اسلحه مى گرفتند، مهمات مى گرفتند، در صورتى که آن اسلحه و مهمات براى خودشان و براى پایگاه هاى خودشان بود و این آدم نفت ما را داد و براى آنها پایگاه درست کرد به اسم پول نفت و در این چند سال اخیر و ده سال ، پانزده سال اخیر آنقدر این جنایت کرد و آنقدر جوان هاى ما را کشت و آنقدر حبس هاى اینها پر بود از جوان هاى ما که نمى توانیم بشماریم .

آقاى پاپ باید کارتر را استیضاح کند

ما میل داشتیم که در طول این مدت یکى از مقامات روحانى خارج و خصوص روحانى بزرگ نصارى یک تفقدى به حال این ملت ضعیف شده باشد. من نمى توانم باور کنم که واتیکان بیخبر بوده است از این مسائل و نمى دانم این نقطه ابهام را چه بکنم . اگر ملت ما از من پرسید که روحانیت مسیح موافق است بااین جنایاتى که اینها کردند من چه جواب به اینها بدهم ؟ روحانیت مسیح که مى داند که قرآن کریم به طرفدارى از مسیح و طرفدارى از صدیقه طاهره مریم برخاست و آن چیزى که به خلاف واقع نسبت به آن طاهره مطهره مى دادند، تکذیب کرد و با صراحت تکذیب کرد و اینطور طرفدارى از عیسى مسیح کرد و باز طرفدارى از علماى نصارى ، رهبانان و قسیسین نصارى در قرآن طرفدارى شده است ، در عین حالى که اسلام طرفدارى از مسیح و علماى مسیح کرده است در قرآن ، ما میل داشتیم که گوش ما را یک وقت هم نغمه امثال آقاى پاپ نوازش بدهد و استفسار کند که این ملت چرا به اینطور مى گذراند و از کارتر بپرسد، استیضاح کند که چرا یک همچو آدمى را شما مسلط کردید بر این ملت و الان هم بپرسد از کارتر که چرا یک نفرى که سى و چند سال جنایت کرده است ، خیانت کرده است و جنایات و خیانات او مشهود است ، چرا بردید آنجا و نگه داشتید و باز در آنجا هم مى خواهید توطئه بکنید.

ما از دست و پا کردن کارتر هیچ تعجب نداریم براى اینکه او مردى است که سیاسى و نه به معناى سیاست سالم ، به معناى سیاستى که در نظر امثال کارتر است ، به هر طور که شده است براى منافع خودش ، براى منافع شخصى یا منافع به تو هم اینکه منافع ملتش هست دست به هر جنایتى بزند و هر

ص: 180

دست پایى که دارد بکند براى اینکه این اشخاصى که الان پیش این جوان هاى ما هستند و ممکن است از آنها یک مسائلى بعدها کشف بشود، مبادا کشف بشود. او باید این کار را بکند، لکن آقاى پاپ چرا؟ ایشان چرا این کار را انجام مى دهند و واسطه مى شوند ما بین یک ملت مظلوم که مى خواهد یک مقدارى از مظلمه هایى که بر او شده است کشف کند و به مردم ، به مستضعفین بفهماند که راه ظلم اینها چه است و از چه راه اینها ظلم مى کنند و یک ظالم و یک کسى که توطئه گر است ، ما اگر چنانچه مى توانستیم در یک کشور دیگرى این را محاکمه کنیم یعنى وسایل اینکه جنایات او را ما همه اش را در محکمه ببریم ، اگر مى توانستیم پیشقدم مى شدیم که ایشان در یک کشور دیگرى محاکمه بشود لکن آن جرائمى که این کرده است و آن پرونده هایى که ما داریم از او و آن شهودى که هستند که بالغ بر چندین میلیون شهود ما داریم که اینها بهشان ظلم شده است ، به کشاورزها ظلم شده است ، به کارگرها ظلم شده است ، به علماى دین ظلم شده است ، به دانشگاهى ها ظلم شده است ، اینها همه شاهدهاى ما هستند و ما نمى توانیم چندین میلیون جمعیت را یا شما بگوئید بیست ، بیشتر از بیست میلیون جمعیت را ما در خارج بیائیم براى اداى شهادت لکن ما براى اینکه احترامى به مقام پاپ گذاشته باشیم حاضریم که ایشان را بیاورند در مملکت ما و آقاى پاپ هم بفرستند نمایندگانى در اینجا هر کس هم مى خواهد نمایندگانى بفرستد در اینجا و یک دادگاهى که هست و الان دعوت کرده است او را به دادخواهى ، در حضور نمایندگان پاپ و نمایندگان هر کس ، حتى نماینده بدترین دشمن ما که عبارت از کارتر هست بیایند و محاکمه کنند اینها را و هر طورى که محکمه حکم کرد ما همانطور، ملت ما حاضر است .

ما تابع آرأ ملت هستیم

و آقاى پاپ این را بداند که مساله ، مساله اى نیست که من بتوانم بالشخصه حل کنم . ما بناى بر این نداریم که یک تحمیلى به ملتمان بکنیم و اسلام به ما اجازه نداده است که دیکتاتورى بکنیم ما تابع آرأ ملت هستیم . ملت ما هر طورى راى داد ما هم از آنها تبعیت مى کنیم . ما حق نداریم ، خداى تبارک و تعالى به ما حق نداده است ، پیغمبر اسلام به ما حق نداده است که ما به ملتمان یک چیزى را تحمیل بکنیم . بله ممکن است گاهى وقت ها ما یک تقاضایى از آنها بکنیم ، تقاضاى متواضعانه ، تقاضایى که خادم یک ملت از ملت مى کند لکن اساس این است که مساله دست من و امثال من نیست و دست ملت است و ملت پشتیبانى از این کار را اعلام کرده است به طورى که اگر اطلاع داشته باشید رادیوها که اعلام مى کردند، کلیاتش را که اعلام مى کردند، انسان را خسته مى کردند که اعلام هاى متعددى که بود. در هر صورت مساله اى که ما مى خواهیم ، یک مساله انسانى است ، یک مساله اى است که بشر دوستى اقتضاى این معنا را مى کند. ملت ما به اعتبار اینکه مسلم است ، بشر دوست است و شما هم به اعتبار اینکه ملت مسیح هستید، باید تبعیت از مسیح بکنید و بشر دوست باشید به آنطورى که حضرت مسیح بود و حس بشردوستى است که ملت ما را وادار مى کند که جنایات ایشان رسیدگى بشود. رسیدگى بشود که معلوم بشود که چه در دنیا ایشان را وادار به این جنایات کرده است .

مردم دنیا بفهمند دشمن

ص: 181

بشر کى است و کى ایشان را وادار کرده است به اینکه تمام وقت خودش را صرف کند براى ظلم کردن به ما و براى جنابتکارى و براى بردن ذخائر ما، تا ملت ها، مردم عبرت بگیرند. بنابراین آقاى پاپ چه حکم مى کند؟ من از ایشان مى خواهم که ایشان تماس بگیرند با کارتر که کارتر به ایشان ملتجى شده است ، تماس بگیرند و مسائل را درست بررسى کنند و اشخاصى را بفرستند مسائل را بررسى کنند، اینجا بررسى کنند، آنجا بررسى کنند. اگر واقعا آقاى پاپ تشخیص دادند که اینهمه ظلم هائى که به ما شده است و اینهمه قتل عام هایى که شده است و اینهمه ذخائرى که از این ملت ضعیف بردند، ملتى که الان هم در کنار این شهرها، حتى شهر تهران ، نه خانه دارند و نه نان دارند و نه کار دارند، معذلک ذخائر ما انبار شده است در بانک هاى خارجى به دست ایشان ، اگر واقعا آقاى پاپ این مطلب را صحیح مى داند، یک وقت این است که ایشان نشنیده است این مطلب را، حالا ما به ایشان اعلام مى کنیم که مساله این است . اگر با این ترتیب ایشان باز مى گویند که باید وسایل رفتن اینها را بدون اینکه آن آدم را تحویل بدهند به ما، بدون اینکه حاضر بشوند به اینکه محاکمه بشود او، باز هم ما باید این کار را بکنیم ، اعلام بکنند و ما گمان نمى کنیم همچو اعلامى را ایشان بکنند براى اینکه ایشان حتما با اینطور جنایات مخالف است ، هر انسانى با اینطور جنایات مخالف است .

در هر صورت ما حرف غیر مشروع نداریم ، حرفى داریم که هر کجاى دنیا ببرید (الا پیش کارتر) حرف مقبول است ، حرف صحیح است ، جنایتکار ما را بردید نگه دارید، بدهید دست ما، آن که جوان هاى ما را کشته است ، آن که جوان هاى ما را در تاوه گذاشته و بو داده است ، آن که جوان هاى ما را پایشان را اره کرده است بدهید دست ما، محاکمه اش مى کنیم ، محاکمه به عدالت . بفرستید نمایندگان را و ما با عدالت محاکمه مى کنیم . اگر ما خلاف گفتیم ، ایشان را باز بیاورند و بنشانند به تخت سلطنت و مردم هم تبعیت کنند و اگر چنانچه او خلاف گفته و آقاى کارتر خلاف مى گوید، شما آقاى کارتر را به حسب نفوذ معنوى که دارید استیضاح کنید. شما بدانید که اینها به اسم اینکه ما مسیحى هستیم ، بر خلاف مسیر مسیح رفتار مى کنند. اینها اغفال کرده اند بعضى از جناح ها را در مال خودشان و این اگر به اسم نصارى ، به اسم مسیحى ها، به اسم عیسى مسیح تمام بشود، این مشوه مى کند روى ملت مسیح را.

آقاى پاپ باید به فکر ملت مسیح باشد، به فکر همه ملت هاى مستضعف باشد، به فکر آبروى مسیحیین باشد. اینطور اشخاصى که به اسم مسیح دارند یک همچو کارهاى خلاف مسیر مسیح را انجام مى دهند _ آقاى کارتر _ باید اعلام کنند، به ملت آمریکا اعلام کنند، به همه ملت مسیحیین اعلام کنند و جنایات این را بشمارند و اینها را معرفى کنند به ملت ها، همانطورى که ما نسبت به محمدرضا عمل کردیم که این را به مردم شناساندیم (مردم مى شناختند لکن تبلیغات کردیم باز هم ) شما هم این کار را انجام بدهید و ما در این صورت از شما متشکر خواهیم بود و ما یک مظلمه است که براى شما مى گوییم . ما به حکم اینکه مظلوم هستیم ، پیش شما دادخواهى مى کنیم که این ملت مسیح را نجات بدهید شما، ملت مسلم جاى خودش ، شما ملت مسیح را نجات بدهید. نجات به این است که این اشخاصى که در ممالک بزرگ به اسم مسیح و به اسم مسیحیت این جنایات را مى کنند، این براى مسیح علیه السلام

ص: 182

خوب نیست و مسیحیین مشوه مى شود وجهه شان و من به شما آقاى پاپ عرض مى کنم که اگر عیسى مسیح امروز بود کارتر را استیضاح مى کرد. اگر عیسى مسیح بود ما را از چنگال این دشمن خلق و دشمن بشر نجات مى داد و شما نماینده ایشان هستید و شما باید همان کارى که مسیح مى کند بکنید.

آقاى کارتر ما را از مبارزه نترساند، ما اهل مبارزه هستیم

خداوند انشأاللّه که همه ما را آشنا کند به وظایف الهى ، به وظایف دینى و همه ما طرفدار مظلومین باشیم و امید است که آقاى پاپ توجهى به حال این ملت مظلوم بکند و ما را از اینکه نمى توانیم الان با این وضع مسائل ایشان را بپذیریم معذور دارند. لکن مساله اولى که ایشان گفتند، حاصل است . مساله اى که با اینها خوشرفتارى بکنند این مساله حاصل است و من میل دارم که شما که نماینده آقاى پاپ هستید بروید و ببینید اینها را و آنها چه وضعى دارند، با آنها صحبت کنید ببینید که آیا آنها یک وضع بدى دارند. هیچ ابدا از این خوف نداشته باشید که اینها ناراحت باشند، ابدا ناراحت نیستند لکن خوب آقاى کارتر تشبثات زیاد به همه اطراف کرده است ، یک غریقى است که به همه چیز تشبث کرده است ، گاهى اضافه مى شود از یک جبهه اى که دخالت نظامى ، گاهى گفته مى شود که محصور کنید از حیث حصار اقتصادى ، و مع الاسف یک نفر آدمى که ایرانى خودش را مى داند و مى گوید من ایرانى هستم قبل از اینکه مسلمان باشم (در صورتى که مسلمان بودنشان را نمى دانم ، ایرانى بودنشان هم مى دانم نیست ) دستور مى دهد یا تقاضا مى کند از کارتر که محاصره اقتصادى بکن ایران را. ایرانى است ، در انگلستان است ، بختیار است مى گوید من ملى هستم . و من این مطلبى را که یک روزى گفتم ، شاهدش امروز پیدا شد. یک روز گفتم که اینها، این ابرقدرت ها ممکن است که 20 سال ، 30 سال ، یک کسى را در یک مقامى با یک وجهه اى حفظش کنند و نوکر آنها باشد لکن مامور باشد که به جهت لباس ملى به خودش بپوشد، مثل بختیار که خودش را به دکتر مصدق بسته است و ملى مى گوید هستم . بعد از اینکه این مدت ها گذشت ، آن روزى که باید از او استفاده کنند، بعد از 20 سال استفاده مى کنند. از ایشان هم که سال هاى طولانى در جبهه ملى بود و مدعى ملیت بود و مدعى این بود که من اول ایرانى هستم و دوم اسلام ، با اینکه این خودش کفر است معذلک آن روزى که آنها مى خواستند این عنصر به دردشان بخورد خورد و به جاى بدترین مخلوق خدا که محمدرضا بود، به جاى او مشغول شد به آدمکشى و جنایت و دستور آدمکشى داد منتها از او اطاعت نکردند. او هم مى گفت که این ملت را به حصار اقتصادى بکشید. و این هر دو را من باید بگویم ما نه از اقدام نظامى مى ترسیم و نه از محاصره اقتصادى . اما از او نمى ترسیم براى اینکه ما شیعه یک ائمه اى هستیم که آنها شهادت را استقبال مى کردند، ملت ما هم امروز شهادت را استقبال مى کند. فرضا که آقاى کارتر بتواند نظامى بیاورد اینجا، با اینکه نمى تواند همچو کارى بکند، دخالت نظامى بکند، نمى تواند بکند، فرض مى کنیم که خیر، تفاهم کنند این ابرقدرت ها که به ایران نظامى بفرستند، ما 35 میلیون جمعیت داریم که اینها بسیاریشان ، بسیار زیادشان ، آرزوى شهادت مى کنند، ما با این 35 میلیون به میدان مى رویم بعد که ما همه شهید

ص: 183

شدیم خودتان با ایران هر کارى مى خواهید بکنید. از این ما نمى ترسیم ، ما مرد جنگیم ، ما مرد مبارزه هستیم ، ما جوان هایمان با مشت مبارزه کردند با تانک ها و توپ ها و مسلسل ها. ما را آقاى کارتر از مبارزه نترساند. ما اهل مبارزه هستیم ولو نداشته باشیم ابزار مبارزه ، لکن بدن داریم در مقابل اینکه ما را بزنند و این را عمل خواهیم کرد. و اما قضیه اقتصاد، ما یک ملتى هستیم که به این گرسنگى خوردن ها عادت کرده ایم ، ما 35 سال یا 50 سال مى گوئید ما در این گرفتارى ها بودیم و عادت داریم به این گرسنگى خوردن ها، ما روزه مى گیریم ، ما یک وقت غذا مى خوریم . اگر بنا باشد که آنها محاصره اقتصادى بکنند، فرضا که بتوانند و همه ملت ها تبع ایشان بشوند و حال آنکه این خیالى است خام و همچو چیزى تحقق پیدا نمى کند، فرضا که تحقق پیدا بکند، ما همان جو و گندمى که خودمان در مملکت خودمان کشت مى کنیم ، اقتصاد مى کنیم و براى خودمان همان مقدار کافى است . ما در هر هفته یک روز گوشت مى خوریم ، گوشت خوردن خیلى چیز خوبى هم نیست و یک وعده هم ممکن است غذا بخوریم . ما را از این چیزها اینها نترسانند. اگر امر دایر بشود بین اینکه آبروى ما حفظ بشود یا شکم ما سیر بشود، ما ترجیح مى دهیم که آبرویمان حفظ بشود، شکممان گرسنه باشد. و من از شما مى خواهم که سلام من را به آقاى پاپ اعظم برسانید و بگوئید که روى علاقه دینى که ما به هم داریم ، همه اهل توحید هستیم ، اهل خداشناسى هستیم ، ما از شما مى خواهیم که به این ملت ضعیف کمک کنید و نصیحت پدرانه به همه ابرقدرت ها بکنید یا استیضاح کنید آنها را.

والسلام

ص: 184

تاریخ : 20/8/58

فرمان امام خمینى به ثقة الاسلام مروى

بسمه تعالى

جناب مستطاب ثقه الاسلام و المسلمین آقاى شیخ هادى مروى دامت افاضاته

با توجه به اختلافات و مشکلاتى که در شهر بهبهان و مسجد سلیمان موجود است و نظر به سوابقى که جنابعالى از وضع منطقه دارید مقتضى است مسافرتى بدانجا نموده و از نزدیک به آنها رسیدگى کنید و در رفع آنها بکوشید و اهالى محترم را از توطئه هاى دشمنان آگاه ساخته و به وظایف خطیرى که در این برهه از زمان دارند واقف سازید و به اتحاد کلمه و پرهیز از هر نوع اختلاف و تفرقه دعوت نمائید. از خداى تعالى دوام توفیقات جنابعالى را خواستارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 185

تاریخ : 21/8/58

بیانات امام خمینى در جمع پرسنل کلانترى بیست و یک تهران

لغزش در کارها به حساب جمهورى اسلامى ثبت مى شود

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من از شما برادرها و جوان هاى برومند که امروز عضو قواى انتظامى اسلام شده اید، تشکر مى کنم و امیدوارم این خدمت هائى که مى کنید مورد نظر خداى تبارک و تعالى باشد و در ساختن ایران به طورى که دلخواه اسلام است موفق باشید. اگر در دوره طاغوتى کارى مى کردید ضررش به اسلام نبود براى اینکه در دوره طاغوت عمل مى شد، اما امروز که در رژیم اسلامى هستیم و شما هم قواى اسلامى هستید، کلانترى اسلامى هستید، اگر خداى نخواسته یک لغزش براى ما و براى شما پیدا بشود به حساب جمهورى اسلامى ثبت مى شود و آنها که با این نهضت مخالفند دنبال این هستند که از ما و از شما و از جوان هاى ما یک لغزشى ببینند، لغزش را پاى جمهورى اسلامى حساب مى کنند و با هیاهو و بوق و کرنا راجع به جمهورى اسلامى کارشکنى مى کنند.

با پیاده شدن اسلام یک حالت اطمینان براى ملت و کشور پیدا مى شود

بنابراین وظیفه ما امروز بسیار سنگین است . وظیفه این است که همه با هم متحد و متفق بدون تحمیل بر ملت و حکفرمائى و بدون کارشکنى باید با هم برادروار این راهى را که تا اینجا آمده ایم انشأاللّه به آخر برسانیم . من به شما برادرها مژده مى دهم که اگر چنانچه برسیم به آنجائى که محتواى اسلام در همه جاى این مملکت پیاده بشود یک حالت اطمینان براى ملت و کشور حاصل مى شود که سرآمد همه خوبى هاست . انسان اگر چنانچه همه خوشى ها را داشته باشد لکن حال اطمینان نداشته باشد و متزلزل باشد، تمام آن خوشى ها تلخ مى شود. شما فرض کنید که در یک کشتى نشسته اید و همه اسباب خوشى براى شما مهیاست ، یک وقت کشتى متزلزل بشود و احتمال غرق باشد دیگر هیچ خوشى براى شما ندارد همه اش تلخ مى شود. یک مملکت اگر چنانچه متزلزل باشد، باز خوف این باشد که ما گرفتار آمریکا بشویم ، خوف این باشد که ما گرفتار سایر ابرقدرت ها بشویم ، طمأنینه نباشد، استقلال روحى نباشد، پاى خود قیام نکنیم ، این خوشى ها دیگر لذتى ندارد و اگر چنانچه ما مطمئن باشیم که مستقل هستیم و آقابالاسر نداریم و خوف اینکه آنها به ما هجوم کنند یا کارشکنى در کارهائى بکنند نداشته باشیم ، این طمأنینه روحى بهترین چیزى است که براى انسان هست .

ص: 186

من به شما مژده مى دهم که انشأاللّه این طمانینه به زودى براى شما حاصل بشود. شما هیچ خوف نداشته باشید این کسانى که به این ملت خیانت کردند و رفتند، دیگر برگردند. اینها دیگر برگشت برایشان نیست و خوف این را هم نداشته باشید که این قدرت هائى که چپاولگرى مى کردند در این مملکت و مال ملت را خوردند و بردند و از بین بردند برگردند. خود ملت مواجه با یک نابسامانى هائى است و نباید چنین خوفى به خودتان راه بدهید. با قدرت این راه را طى بکنید.

مردم را از خودتان و خودتان را از مردم بدانید

و آن چیزى که من باید به شما سفارش کنم این است که باید مراکزى که دست هر کس هست ، مراکز دولتى که دست ارتش ، دست ژاندارمرى یا دست شماهاست ، این مراکز باید مراکزى باشد که اشخاصى که در آن مراکز وارد مى شوند ببینند که دارند در یک جائى وارد مى شوند که آنجا مورد اطمینان آنهاست شما مى دانید که سابق اگر بیچاره اى مى خواست وارد کلانترى بشود، تا بیاید و برود چقدر ناراحتى روحى داشته ، این ناراحتى هاى روحى اسباب یک عقده هائى شده است که بعد از اینکه آن رژیم هم ساقط شد تا این عقده ها از بین برود طول مى کشد. باید اعمال و رفتار شما با مردم خوب باشد. مردم را از خودتان بدانید و خودتان را از مردم بدانید. الان وضع اینطورى است که شماها وقتى در آغوش مردم مى روید با کمال خوشروئى و کمال رافت با شما رفتار مى کنند، براى شما شعار مى دهند، براى ارتش شعار مى دهند و این بهترین چیزى است که براى یک ملتى هست که استقلال یک ملتى را حفظ مى کند که همه قوا با هم باشند. آنطور نباشد که ملت خودش را از مردم جدا ببیند، قواى انتظامى هم خودش را از مردم جدا ببیند. این جدائى ها اسباب این مى شود که تزلزل پیدا بشود. و هر چه با هم مجتمع تر باشید طمانینه بیشتر حاصل مى شود و به مقصود زودتر مى رسید من امیدوارم که همه ما تکلیف خودمان را بدانیم و همه ما احساس کنیم که ما در یک مملکتى با یک عده برادر داریم زندگى مى کنیم . انشأاللّه همه تان موفق و سالم باشید.

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 187

تاریخ : 22/8/58

فرمان امام خمینى به حجت الاسلام جنتى

بسمه تعالى

جناب مستطاب حجت الاسلام حاج شیخ احمد جنتى دامة افاضاته

پیرو درخواست هاى زیادى که در مورد اقامه نماز جمعه در شهر اهواز از طرف اهالى محترم شده است ، جنابعالى به امامت نماز جمعه در آن شهر منصوب مى شوید تا ضمن انجام این فریضه بزرگ ، مردم را در خطبه هاى نماز به وظایف خطیرى که دارند آشنا سازید و از توطئه هاى دشمنان اسلام و مملکت آگاه کنید و به اتحاد و وحدت کلمه دعوت نمایید. امید است اهالى محترم از این فرصت استفاده نموده و به اجتماع بیشتر و هر چه باشکوهتر آنرا انجام دهند. از خداى تعالى توفیق همگان را در انجام وظایف الهى و عمل به دستورات اسلام خواستارم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 188

تاریخ : 22/8/58

پیام امام خمینى به آیت اللّه شیرازى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

حضرت آیت اللّه آقاى شیرازى دامت برکاته _ مشهد مقدس

تلگرام جنابعالى از مکه معظمه در مورد پشتیبانى از عمل انقلابى دانشجویان مسلمان و مبارز ایران به مناسبت اشغال مرکز جاسوسى آمریکا و اقدامات متعاقب آن موجب مسرت گردید. تأیید جنابعالى و علماى اعلام و سایر اقشار ملت ایدهم اللّه تعالى از این اقدام شجاعانه سبب دلگرمى و پایدارى همه مبارزان راه اسلام و ناامیدى کامل دشمنان و نمایانگر اتحاد همکاران در راه رسیدن به پیروزى نهایى خواهد بود. سلامت و سعادت همگان را از خداى تعالى خواستارم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى .

ص: 189

تاریخ : 23/8/58

فرمان امام خمینى به شوراى انقلاب در مورد کمک به زلزله زدگان استان خراسان

بسم اللّه الرحمن الرحیم

شوراى انقلاب جمهورى اسلامى

به طورى که تاکنون اطلاع دادند، فاجعه زلزله خراسان مصیبت بزرگى به بار آورده است که محتاج به سرعت عمل است . لازم است تمام سازمان ها و نیروهاى امدادى ، با هماهنگى به کمک بشتابند و برادران و خواهران خود را نجات دهند. دستور به تمام سازمان ها دهید به طور ضربتى عمل کنند و هماهنگى را مراعات نمایند.

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 190

تاریخ : 23/8/58

پیام امام خمینى به ملت ایران در رابطه با کمک به زلزله زدگان استان خراسان

بسم اللّه الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون

تاکنون اخبار تاثرانگیز و وحشتناکى از فاجعه زلزله خراسان و خسارات جانى و مالى بسیارى که به برادران و خواهرانمان وارد شده است واصل شده . با عرض تسلیت به ملت عزیز، خصوصا بازماندگان این فاجعه ، از عموم ملت شریف تقاضا مى کنم که بدون فوت وقت به کمک برادران و خواهران خود بشتابند و با هر وسیله ممکن آنان را نجات دهند. این فاجعه احتیاج به کمک همگانى دارد. برادارن و خواهران محترم ! براى نجات بندگان خدا بپا خیزید و عجله کنید و آنچه در این مورد صرف نمودید و خواستید از وجوه شرعیه محسوب نمائید، مورد قبول است . از خداوند تعالى رفع گرفتارى ملت شریف را مسئلت مى نمایم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 191

تاریخ : 24/8/58

بیانات امام خمینى در جمع نمایندگان مجلس خبرگان

مردم بى تفاوت نباشند نسبت به سرنوشتشان ، سرنوشت ما این قانون اساسى است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

آن یک کلمه اى که مى خواهم عرض کنم این است که آقایان همانطور که زحمت کشیدند این مدت و بحمداللّه تمام کردند این خدمت را، در بلادشان که مى روند، مردم را دعوت کنند به اینکه بى تفاوت نباشند راجع به آن چیزى که سرنوشتشان است . سرنوشت ما این قانون اساسى است ، اگر بنا باشد که مردم بى تفاوت باشند معنایش این است که به اسلام بى تفاوت ، به سرنوشتشان بى تفاوت ، به کشورشان بى تفاوت . و این علاوه بر اینکه ، انعکاسش در دنیا انعکاس بسیار ناجورى است ، پیش اسلام و اولیأ اسلام هم یک انعکاس بدى دارد. این یک تکلیفى است براى همه ما که راجع به امورى که مربوط به سرنوشت ملتمان ، مربوط به اسلام است ما بى تفاوت نباشیم بلکه با تمام قوه که داریم تعقیب کنیم که انشأاللّه مسائل تمام بشود و قانون تصویب بشود، نه همین که اکثریت داشته باشند، این اکثریتى که رفراندوم داشت آن اکثریت را طالبیم . والا اکثریت که معلوم است ، اکثر مردم مسلمند و اکثر مردم اما ممکن است که یک وقتى این هیاهوئى که در اطراف این مسائل شده است و اینهایى که مى خواهند نگذارند این نهضت به ثمر برسد، تبلیغات سوء این طرف و آن طرف ، مع الاسف بعضى از خودمان هم بى توجه به مسائل باز راجع به قانون اساسى صحبتى مى کنند، این صحیح نیست براى اینکه ملت این آقایان را تعیین کرده است . ما حق نداریم که چیزى که خود ملت تعیین کرده است ماها دخالت بکنیم . ما تابع ملت هستیم ، ملت این آقایان را تعیین کرده است آقایان هم این قانون را نوشته اند، تصویب کرده اند و آقایان هم اهل خبره هستند و آنطورى که ملت مى خواستند اینها را تمام کردند. دیگر بعد از این هى صحبت کردن از اینکه (فلان ماده چطورى است ، با غرب نمى سازد ما تا آمدیم مغز این آقایان را از غرب زدگى خارج کنیم ، پشت هشتم ما شاید باشد، بشود این کار. من نمى دانم آقایان از غرب چه دیده اند؟

در غرب جز غارت ملت هاى مظلوم و خیانت و جنایت خبرى نیست

غرب همین است که شما ملاحظه مى کنید که اینطور جنایات مى کنند. آنوقت آن کسى که جانى مطلق است مى برند نگه مى دارند و پشتیبانى از او مى کنند. به حرف یک ملت مظلوم گوش نمى دهند،

ص: 192

نمى گذارند که شوراى امنیت تشکیل بشود. پول هاى ایران را مثل دزدهاى سرگردنه غارت مى کنند، توقیف مى کنند. غرب وضعش این است و این سازمان هائى هم که درست کرده اند براى خودشان همه براى منفعت غرب است ، هیچ براى مظلوم ها نیست . شما شاید در طول این مجالسى که اینها درست کرده اند یک جا پیدا نکنید که اگر آمریکا یا آن دیگران که قدرت هاشان زیاد است منافعش با یک مملکت ضعیفى تصادم پیدا بکند اینها یک کارى برایشان کرده باشند. الان چند وقت است که لبنان مبتلا به این سرطان است ، این مجلس ها چه کردند براى این در طول این مدتى که ما گرفتار این مسائل بودیم ؟ در طول پنجاه و چند سال که ما گرفتار این مسائل و مصائب بودیم این مجلس ها براى ما چه کردند؟ اینها همین است که یک وقتى منافع بزرگ ها یک چیزى بکند، اینها برایش به نفع بزرگ ها فعالیت بکنند، حفظ بکنند و یک کلاهى هم سر ماها بگذارند که یک همچون مجالسى هست و شوراهاى امنیت هست و سازمان ملل هست و این یک چیزهائى است که براى ماها درست کردند و ما را مى خواهند بازى بدهند و ما هم بازى مى خوریم ، ما، این آقایانى که هى مى روند سراغ اینکه ببینیم چطور یک چیزى باشد پسند غرب باشد، پسند غرب این است که ما همه چیزمان را تقدیمشان بکنیم و بى چون و چرا، این پسند غرب است . اگر آقایان این را مى خواهند این پسند ملت ما نیست و اگر آقایان یک چیزى خیال مى کنند که در غرب خبرى است بدانند که در غرب خبرى نیست جز جنایت ، جز خیانت . من ملتشان را نمى گویم ، _ این دولت ها _ که الان (غرب ) یعنى (دولت هایشان ). در هر صورت من خواهش مى کنم از این آقایان ، از اینهائى که یا روشنفکرند یا خودشان را به روشنفکرى زده اند که اینقدر با سرنوشت یک ملت بازى نکنند. الان شما مى دانید مملکتتان ابتلأ به هزار جور مصیبت دارد، مواجه با قدرت بزرگى مثل آمریکاست . نباید حالا دیگر دسته دسته هر کدام یک چیزى بگویند، برخلاف مسیر ملت حرف ها بزنند _ گفته بشود _ امروز روزى است که همه شان با هم بنشینند تفاهم کنند و دست به دست هم بدهند تا این مصیبت ها رفع بشود. اگر ملى هستند براى خاطر ملتشان ، اگر علاقه به اسلام دارند براى خاطر علاقه به اسلامشان و یک دسته اى هم معلوم بشود که اینها چکاره هستند. _ اینها، _ خوب ، همیشه در همه جا بوده است . در هر صورت آن چیزى که الان لازم است براى همه ما این است که تعقیب کنیم و وادار کنیم اقشار مختلفه را، آقایان هر کدام از اهل هر بلدى هستند خطباى آنجا را، علماى آنجا را، روشنفکران آنجا را وادار کنند که به مردم افهام کنند که بى تفاوت نباشند که ما وقتى بنا باشد رفراندم کنیم ، ببینیم که یک رفراندمى که مورد قبول ماهاست نباشد. و اما قضایایى که هست هیچ نباید از این قضایا ترسید، ما اینقدر ابتلأ به این قضایا داشتیم و بیشتر از این مسائل و این ملت ما، هى تا لب یک پرتگاهى رفته و آمده بیرون ، حالا دیگر موضع ملت ما یک موضعى است که این مسائل دیگر نمى تواند متزلزلش کند، حالا هر چه مى خواهند فریاد برنند و پول هاى ما را نگذارند بیاید و نگذارند شوراى امنیت درست بشود. شوراى امنیت هم درست شده بود چیزى نبود اما حالا بفهمند دنیا که مسائل اینطورى است و این اشخاصى که ادعاى این را مى کنند که براى حقوق بشر چه دارند، این مسائل ، این مردم هستند، این جمعیت هستند، ما با

ص: 193

اینها ابتلأ داریم .

تمام امور به ید قدرتمند خداوند انجام مى پذیرد

من امیدوارم که تا آخر با قدرت و با قوه و با اتکال به خداى تبارک و تعالى که فوق همه قدرت هاست ما پیش ببریم . همانطورى که با اتکال به خدا امور تاکنون خداى تبارک و تعالى کارها را انجام داده . ما خیلى از موارد مى بینیم که یک چیزى عمل مى کنیم خودمان هم درست سر در نمى آوریم که این چه خواهد شد مى بینیم خوب پیش رفته است این جز این نبوده است که خدا، بنابراین بوده است که خداى تبارک و تعالى انجام این مسائل را بدهد و ما اطمینان داریم به اینکه خداى تبارک و تعالى وقتى که یک جمعیتى توجه به او داشتند مأیوسشان نمى کند و ما هم متوجه به خدا هستیم و از خداى تبارک و تعالى مى خواهیم که این مملکت را از این مفسده ها نجات بدهد و این مملکت را مستقر کند و این حکومت را مستقر کند که این حکومت اسلامى است انشأاللّه .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 194

تاریخ : 26/8/58

فرمان امام خمینى درباره آزادى زنان و سیاهپوستان گروگان

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقاى موسوى خوئینى ها و برادران و خواهران دانشجوى محترم ساکن در مرکز جاسوسى آمریکا

مرکز توطئه و جاسوسى به اسم سفارت آمریکا و اشخاصى که در آن بر ضد نهضت اسلامى ما توطئه نموده اند، از احترام سیاسى بین المللى برخوردار نیستند، تهدیدات و تبلیغات دامنه دار دولت امریکا به قدر پشیزى نزد ملت ما ارزش ندارد، نه تهدید نظامى او عاقلانه است و نه تهدید اقتصادى او واجد اهمیت و کارتر یک اشتباه دارد و آن اینکه گمان مى کند همه دولتها چشم بسته به خدمت او ایستاده اند و اشتباه بزرگ به زودى براى خودش هم روشن خواهد شد و طلیعه آن نیز مشهود است . ملت ایران به پا خاسته که نگذارد این لانه هاى جاسوسى در ایران به عمل ننگین خود ادامه دهند و تا استرداد محمد رضا پهلوى براى محاکمه و استرداد آنچه به یغما برده است ، این لانه جاسوسى و آن جاسوسان حرفه اى به حال خود باقى خواهند ماند. لکن براى آنکه اسلام براى زن ها حقوق ویژه اى قائل است و سیاهپوستان ، که عمرى را تحت فشار و ظلم آمریکا به سر برده اند و شاید به طور الزام به ایران آمده باشند، نسبت به آنان در صورتى که جاسوسى آنها ثابت نشده باشد، تخفیف دهید. دانشجویان عزیز! سیاهپوستان و زنانى که جاسوسى آنان معلوم نیست ، به وزارت امور خارجه تحویل دهید که فورا آنها را از ایران خارج نمایند. ملت شریف ایران اجازه آزادى بقیه را نمى دهد لذا دیگران در بازداشت هستند تا دولت آمریکا به خواست ملت عمل کند.

والسلام علیکم

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 195

تاریخ : 26/8/58

پیام امام خمینى به خواهران و برادران کرد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

سلام بر خواهران و برادران کرد که با وفادارى خود به اسلام و جمهورى اسلامى از توطئه خائنین به کشور جلوگیرى کردید. گزارشات هیأت ویژه همانطور بود که متوقع از برادران و خواهران کرد بود که هرگز خود را از اسلام و ایران جدا نمى دانند و آنچه بدخواهان به آنان نسبت مى دهند، چیزى جز افساد و توطئه گرى نیست . اکنون من باید به شما برادران و خواهران کرد و سایر برادران مطالبى را تذکر دهم :

1 _ در این موقع حساس که ملت ما با چپاولگران که در راس آنها آمریکا مواجه هست و براى احقاق حق خود و به دست آوردن ذخائر هنگفتى که محمدرضا پهلوى به غارت برده و به محاکمه کشیدن این جانى قیام نموده و همه قشرهاى ملت با هم در این امر حیاتى متحد و همصدا شده اند، برادران و خواهران کرد ما هر جا هستند باید به طور اولویت در این امر شرکت کنند و با سایر خواهران و برادران هماهنگ شوند و لازم است از اختلافاتى که بدخواهان ایجاد مى کنند به طور قاطع جلوگیرى کنند. برادران من ! امروز هر اختلافى به نفع آمریکا و دیگر اجانب است . آنان هستند که از اختلاف ما بهره گیرى مى کنند و ما را مى خواهند به اسارت بکشند. بپاخیزید و توطئه گران را نصیحت کنید و در صورت عدم قبول از خود برانید و از مناطق خود بیرون کنید، یا آنان را گرفته تسلیم مقامات دولتى کنید.

2 _ اینجانب و همه ملت از ستم هائى که به شما برادران کرد در طول حکومت استبدادى شده است و از تبعیض هائى که بر خلاف اسلام بر شما روا داشته اند مطلع هستیم ، لکن باید بدانید که این شما برادران نبودید که مورد ستم و ظلم واقع شدید، سایر برادران ترک و لر و عرب و بلوچ و فارس و ترکمن هم با شماها شریک بوده اند و همه محروم بودند از آنچه شما محروم بودید. شما اگر به زاغه نشینان و گودنشینان تهران توجه نمائید، خواهید دید آنان از همه محرومترند. اینجانب مى دانم که در حکومت موقت هم آنطور که خواست شما و ملت است رسیدگى نشده لکن باید بدانید باز در این امر همه برادران شما شریک مى باشند و دولت موقت با کمال جدیت اشتغال به کار و سامان دادن بود لیکن آشفتگى ها به قدرى زیاد است که اصلاح محتاج به زمان است . و من امیدوارم که

براى همه ملت و

ص: 196

براى شما برادران کرد وسائل رفاه حاصل شود. شما برادران مى دانید که نوسازى و عمران در محیطى که آشفته است و مردم در امان نیستند، مشکل یا غیرممکن است . شما برادران غرب کوشش کنید و آرامش را حفظ کنید و بدانید که با آرامش کارها اصلاح مى شود و به صلاح شما و به صلاح اسلام و مسلمین است .

3 _ از هیأت ویژه مى خواهم که به مذاکرات خود با کمال حسن نیت ادامه دهند و با شخصیت هاى مذهبى و سیاسى و ملى و سایر قشرها تماس بگیرند تا تأمین خواسته هاى آنان که خواست ما نیز هست به طور دلخواه بشود و آرامش و امن که از بزرگترین نعمت هاى الهى است در منطقه برقرار گردد و شما برادران کرد در کنار سایر برادران به طور رفاه و آسایش زندگى نموده و طمع اجانب براى همیشه از کشورمان قطع شود.

4 _ اسلام بزرگ تمام تبعیض ها را محکوم نموده و براى هیچ گروهى ویژگى خاصى قرار نداده و تقوا و تعهد اسلام تنها کرامت انسانهاست و در پناه اسلام و جمهورى اسلامى ، حق اداره امور داخلى و محلى و رفع هر گونه تبعیض فرهنگى و اقتصادى و سیاسى متعلق به تمام قشرهاى ملت است منجمله برادران کرد که دولت جمهورى اسلامى موظف و متعهد به تأمین آن در اسرع وقت مى باشد و مقررات و قوانین مربوط به آن به زودى انشأاللّه تعالى تدوین مى شود.

5 _ اخیرا باز نظر شریف علمأ اعلام و مشایخ عظام و روشنفکران و سایر برادران عزیز در سراسر ایران را به موضع حساس امروز ایران و جبهه گیریهاى دشمنان میهن و اسلام در مقابل ملت عزیز و تشبثات همه جانبه آنان براى سرکوبى نهضت اسلامى و ملت معظم و براى اعاده سلطه همه جانبه بر کشور اسلامى ما جلب مى کنم . آیا در این موقع تقاضاى متواضعانه این خدمتگزار که روزهاى آخر عمرش را مى گذراند بجا نیست ؟

6 _ خواهران و برادران هم میهن در سراسر کشور! من دست خود را به پیش شما دراز مى کنم و از شما به خاطر خدا و اسلام و کشور عاجزانه مى خواهم که تمام توان خود را براى نجات کشورتان به کار برید و اسلحه هاى سرد و گرم یعنى قلم و بیان و مسلسل را از نشانه گیرى به روى یکدیگر منحرف و به سوى دشمن هاى انسانیت که در رأس آن امریکاست نشانه روید.

بار الها! من مأموریت خود را که نصیحت به ملت است به قدر توان ضعیف خود انجام دادم و تو اى خداى بزرگ با قدرت لایزال خود قلوب ملت ما را پیوند برادرانه عطا نما (انک قریب مجیب )، سلام گرم من به ملت عزیز و برادران کرد و رحمت خداوند بر همه .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 197

تاریخ : 26/8/58

بیانات امام خمینی در دیدار با استاندار اصفهان و اعضاى بنیاد مسکن انقلاب اسلامى شهرستان قم

عمل خلاف مقاصد اسلامى ، ضرر به جمهورى اسلامى است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از اصفهان شکایات زیاد هست حتى همین دیروز یا پریشب یک کاغذى از آقاى خادمى آمده بود و تعبیر ایشان در آن کاغذ این بود که در اطراف اصفهان مشغول غارت کردن مردمند این تعبیر ایشان است .

آقایان هم یک دسته مى آیند اینجا، یک جمعیت زیادى آمدند اینجا، بعد هم نماینده ایشان آمدند اینجا، من گفتم که من از وضع آنجاهائى که مشغولند براى خدمت اطلاعى ندارم که دقیقا بتوانم بگویم که در کجا مطلب چه جور واقع مى شود، من گرفتاریم زیاد است و نمى توانم هم به همه مسائل مطلع بشوم ، لکن من وظیفه ام هست که آقایان را متوجه کنم به این مطلب و آن این است که امروز که جمهورى اسلامى است و همه جناح ها در زیر پرچم اسلام مشغول انجام وظیفه هستند اگر خداى نخواسته یک مطلبى برخلاف مقاصد اسلامى واقع بشود، این نه اینکه ضرر به همان کسى که این کار را انجام مى دهد مى خورد، این ضرر به مثلا اگر در پاسبان ها اینطور، پاسدار اینطور باشد این ضرر به اصل پاسدارهاى جمهورى اسلامى مى خورد، از آنجا هم یک قدم بالاتر مى رود، به جمهورى اسلامى لطمه وارد مى شود، از آنجا هم آنهائى که با اسلام مخالفند مى گویند که این رژیم همان رژیم است ، به مردم مى گویند دیدید، خوب از دست یک ظلمى شما رها شدید به دست یک ظلم دیگر یا ظالم دیگر مبتلا شدید. این در آن زمان اگر هر چه براى مان واقع مى شد، بر ما واقع مى شد، بر اسلام واقع نمى شد، اسلام از آن نتیجه هم مى برد، لکن امروز که جمهورى اسلامى است و به اسم اسلام هر کس مشغول کارى هست ، اگر چنانچه یک خطائى واقع بشود، یک اشتباهى واقع بشود یا خداى نخواسته یک عمدى پیدا بشود، امروز پاى اسلام حساب مى شود، آنها هم که بخواهند فضولى کنند و قلم هاى مسمومى که در داخل و خارج الان مشغول توطئه هستند و مى بینند که منابع خودشان و اربابانشان از دست رفته و باید یک فکرى بکنند که اوضاع را منقلب کنند، آنها مشغول این هستند که یک چیزى ببینند آن را اضافه کنند و آنقدر که مى توانند باد بزنند به آن تا این نهضت را لکه دار کنند.

ص: 198

لزوم رعایت موازین عدل اسلامى در همه کارها

از این جهت وظیفه هر کسى که در هر جا مشغول خدمتى است ، در راس همه خدمت ها این است که موازین اسلامى را حفظ بکنند. اگر بنا شد که مثلا پاسدار اسلامى موازین اسلامى را حفظ نکند، این مثل این است که روحانى اسلامى موازین اسلام را حفظ نکند. همانطورى که اگر روحانى اسلامى موازین اسلامى را حفظ نکند، آن به اسلام صدمه وارد مى شود، این هم وقتى الان شده است جزء دستگاه اسلام ، جزو بنگاه اسلام ، اگر بنا باشد که یک وقت خداى نخواسته صداى مردم درآید از اینها، بگویند که اینها مثل سابق بودند، آنها هم که غرض دارند همین مسائل مطبوعات خارجى و در بوق هاشان بلند کنند که اینها دارند چه مى کنند و چه مى کنند و مسائل ، مسائل کمونیستى است ، نه مسائل اسلامى . آنوقت آنها هم بگویند که اسلام هم این است ، فرقى ندارد، یک دسته هم که خودشان را به اسم اسلام شناسى جا زدند، اینها هم همان مسائل را به اسم اسلام درست بکنند، این پوسیدگى است که از باطن براى نهضت پیدا مى شود که شما هر چه ظاهرش را خیلى پر سر و صدا درست کنید، تزیین کنید، یک وقت مطلع مى شوید که از باطنش پوسید و رفت از بین . همانطور که گفتم که مثل یک خربزه مى ماند که خیلى هم به آن خدمت بکنید، خیلى هم کارهایش را درست بکنید، لکن در باطنش یک کرمى است که آن کرم دارد خرابش مى کند، بعد هم خربزه را مى کنید مى بینید خربزه کرم زده است . کارى نباید بکنند، همه قشرهائى که الان مشغول خدمتند، قشر روحانى که مشغول خدمت است و مثلا دادگاه ها و اینها، قشر پاسدارها، قشر نظامى ها، ارتشى ها، اینهائى که همه الان در خدمت اسلام و براى اسلام مشغولند، اینها کارى نکنند که ما به دست خودمان اسلام را از پا درآوریم ، اسلام را در نظر خارج و داخل جورى جلوه بدهیم که برخلاف آنى است که هست ، عدالت در کار نباشد، موازین در کار نباشد، یک برنامه اسلامى در کار نباشد، هرج و مرج و هر کى هر کارى دلش مى خواهد بکند. آنکه من به حسب کلى باید بگویم و همه را تنبه بدهم این است که نباید در هر امرى هى قدرت نمائى بشود. باید همه قشرهائى که مشغول براى خدمتند و خودشان هم مى گویند براى اسلام است ، باید گوششان به این باشد که اسلام چه مى گوید ما هم به تبع او باشیم . اما من چه مى فهمم و از اسلام خودم مى خواهم بفهمم ، این میزان نیست . هر مسأله اى ، هر مطلبى کارشناس دارد. اگر یک مریضى بگوید که من چه کار دارم به نسخه ، من خودم مى خواهم خودم را معالجه کنم ، این مى میرد. مریض که بخواهد سر خود، خودش را علاج کند این منتهى به مردنش مى شود. اگر بنا باشد که کارشناس هاى اسلام را ما کارى به آنها نداشته باشیم ، آنهائى که مى دانند به قواعد اسلام چه جور باید عمل کرد، آنها را ما کارى نداشته باشیم ، خودمان هر چه به نظرمان رسید یا فرض کنید که آنهائى که از خارج الهام مى گیرند، از کمونیست ها و از مارکسیست ها الهام مى گیرند، آنها هم نفوذ کنند در بین ما و هر طورى که آنها مى خواهند عمل کنند، ما یک وقت بفهمیم که اسلام را مى خواهند با مارکسیستى منطبق کنند، این است که خطر براى اسلام دارد. این خطر را باید همه تان توجه کنید به آن و با جدیت این خطر را رفعش بکنید، شکست از دشمن اهمیتى ندارد.

ص: 199

اگر آمریکا بریزد و ما را از بین ببرد، من به نظرم خیلى چیزى نیست ، البته عظیم است اما از او عظیمتر شکست در مکتب است . شما مکتبى که دارید، جورى عمل به آن بکنیم ، نمایشش بدهیم که در خارج ملت ها، و قلم هایمان به آن باد بزنند _ عرض مى کنم _ هیاهو درست کنند و مکتب ما را شکست بدهند که ما نتوانستیم یا مکتب اسلام هم همین است که آنها مى گویند. خوب الان یک دسته اى هستند که اینطور تأویل و تفسیر مى کنند و اسلام را مى خواهند بدنام کنند، اینها نمى دانند که آن چیزى که نمى دانند، این است که در اروپا شکست خوده آن مسأله و تفاله اى که در اروپا کنارش ریختند، در خارج کنارش ریختند، اینها آمدند حالا در ایران و _ عرض مى کنم _ در ممالک اسلامى مى خواهند یک سر و صورتى به آن بدهند. حالا که نمى دانند این را، اینها چون مطلع از اسلام و از برنامه هاى اسلام و از وضع اسلام نیستند، خودسر هر کدام هر کار دلشان مى خواهد بکنند. از هر کدام بپرسید که چه ، مى گوید خوب ما انقلاب کردیم ، خیال مى کنند انقلاب کردیم یعنى هرج و مرج باشد. انقلاب که هرج و مرج نیست . البته لازمه هر انقلابى یک مفاسدى هست ، اما آنهائى که متعهد هستند به این انقلاب و اعتقادشان این است که منقلب کردیم یک رژیم ظالم را به یک رژیم عادل ، باید همه قشرها روى موازین عدل اسلامى رفتار کنند و هر کس خودش سر خود نباشد که هر چه دلش بخواهد بکند.

حالا من به عده اى که حالا آمده بودند و از رؤساى پاسدارها بودند، اینجا بودند، به آنها گفتم که بروند در تهران و با آن آقایانى که آنجا هستند یک جلسه اى قرار بدهند و مشورتى بکنند و یک راهى درست کنند که همه جا روى یک موازین عقلائى و روى موازین اسلامى عمل بشود و اگر چنانچه اینطور عمل بشود، من امیدوارم که انشأاللّه پیروز بشویم و همه را، همه کارهامان اصلاح بشود.

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 200

تاریخ : 27/8/58

مصاحبه خبرنگار سى . بى . اس امریکا با امام خمینى

مترجم : حضرت آیت اللّه ! آقاى مک فار است از تلویزیون (سى بى اس ) یکى از سه تا تلویزیون امریکا، برنامه اى دارند تحت عنوان شصت دقیقه که هر هفته روز یکشنبه پخش مى شود و این برنامه یکى از پربیننده ترین برنامه ها و در عین حال یکى از مورد اعتمادترین برنامه ها از نظر امریکائى ها هست ، استدعا کردند از حضورتان سوالاتى بکنند در مورد وقایع اخیرى که در این جریانات از سفارت امریکا هستند.

امام : بله مانعى ندارد اما من از ایشان تقاضا مى کنم که تحریف نکنند بعضى از اشخاصى که آمدند اینجا مصاحبه کردند، حرف هاى ما را تحریف کردند، بعضى دروغ ها هم اضافه کردند و این خلاف آداب خبرنگارى است و من از شما تقاضا دارم که حرف ها درست بدون کم و زیاد بدون تحریف بدون دخالت خودتان در مسائل پخش بشود.

مترجم : به عرض تان مى رساند حضرت آیت اللّه که اطمینان داشته باشید و ایشان یقین دارند که بعد از اینکه این مصاحبه پخش شد در امریکا حضرتعالى خیلى از نتیجه اش خوشحال خواهید بود، تشکر مى کنند از پذیرششان که حضرتعالى و اظهار امیدوارى مى کنند که انشأاللّه سرماخوردگى رفع شده باشد، رفع کسالت شده باشد. استنباط ایشان این است که حضرتعالى سوالات را رعایت فرمودید سوالاتى را که مى خواند خدمتتان ، خیلى مهم هست تنها مساله این است که احتمالا در رابطه با جواب هاى حضرت آیت اللّه ایشان سوالاتى در همان رابطه خواهند کرد ولى در اصل سوال ها همین هست و آن سوالاتى که احتمالا در آن رابطه چیز بشود فقط به اصطلاح ارتباط پیدا مى کند با سوالاتى که قبلا گذاشتند و بستگى به جواب حضرتعالى ، ممکن است سوالات به اصطلاح براى توضیح بیشتر، ولى اطمینان مى دهند که واقعا این مصاحبه در سرتاسر دنیا تاثیر خواهد گذاشت و ایشان خودشان اهمیتش را تشخیص مى دهند.

سوال : آیا حضرتعالى هنوز مى فرمائید که اگر شاه به ایران باز نگردد گروگان هاى آمریکائى آزاد

ص: 201

نخواهند شد؟

جواب : بسم اللّه الرحمن الرحیم . این مساله مربوط به ملت است . سى و پنج میلیون ملت ما خواستشان این است و باید ما بررسى کنیم راجع به اینکه چرا ملت ما مى خواهد که شاه بیاید و تا نیاید دست از این گروگان ها برداشته نخواهد شد و چرا کارتر اینقدر اصرار دارد که شاه را نگه دارد اما راجع به اینکه چرا ملت ما اصرار دارد، قضیه این نیست که شاه بیاید ایران . ملت ما شاه را که دشمن خودش مى داند مى خواهد چه بکند، یک تحفه اى نیست براى ملت ما که بخواهد او را در موزه نگه دارد، بلکه مطلب این است که دو جهت هست که ملت ما مى خواهند شاه بیاید و ما اصرار داریم ، که این دو جهت یکیش اهمیتش بیشتر از دیگرى است . یک جهت راجع به اینکه ما ملتى هستیم که الان اقتصادمان خیلى قوى نیست و دارائى هاى ایران بسیار در دست شاه مخلوع و بستگان اوست و این در بانک هاى امریکا و سایر کشورها متمرکز است . و اینها همه مال ملت است و اینکه ما اصرار داریم شاه را بیاوریم براى این است که معلوم بشود که این اموال فقرا که در دست اینها و عمال اینها هست در کجاها هست و باید برگردد به ملت . و مطلبى که اهمیتش بیشتر از این است ، این است که ما مى خواهیم او بیاید و ما ریشه این جنایاتى که این شخص در طول سى و هفت سال تقریبا به ایران کرده است و این خیانت هائى که به ایران کرده است و این آدم کشى هاى دستجمعى که کرده است ما به دست بیاوریم که این با امر کى بوده . یک انسان ، یک آدم که مى خواهد در یک مملکتى حکومت کند بى جهت اینقدر جنایت نمى کند. این عامل اشخاصى بوده است . خود ایشان هم مى گوید من مامور بودم براى وطنم . ما مى خواهیم آن آمر را پیدا بکنیم که آن که امر کرده است که ایشان در وطنش اینهمه جنایت بکند این کیست و چه اشخاصى هستند؟ از این جهت ملت ما اصرار دارد به اینکه این آدم بیاید و این دو مطلب ثابت بشود و در محاکمه ، محکمه هر جور حکم کرد عمل بشود. و اما اینکه کارتر اصرار دارد به اینکه ایشان نیاید باید ما ببینیم که این از باب این است که آقاى کارتر بشر دوست است و حس انساندوستى این آقا، این آقاى کارتر او را وادار کرده است که اینقدر اصرار بکند و در مقابل ملت هاى اسلامى بایستد و ارعاب بکند و آنهمه مطالب پیش بیاید و منطقه را به خطر بیندازد، این براى این است که یک آدمى است انساندوست و براى انساندوستى _ که _ این نحو مى کند؟ ما در آقاى کارتر این انساندوستى را سراغ نداریم براى اینکه از اعمال ایشان معلوم است که ایشان این حس را ندارند. کسى که یک جانى را در حفظ خودش و حمایت خودش به عنوان انساندوستى نگه مى دارد نباید در ممالک بسیار، اینقدر جنایت ها را و اینقدر آدم کشى ها را علت باشد. این آدم انساندوست نیست و حس انساندوستى این چیز را نکرده است . اگر در ایشان حس انساندوستى بود، سى و پنج میلیون انسان هایى که در ایران بودند که یکى شان هم

ص: 202

محمدرضا بود و همه از یک ملت و از یک کشور هستند، چه شد که در ظرف سى و هفت سال آنهمه جنایات بر ما شد و اخیرا با دست این شخص آنهمه کشتار مى شد و در حکومت آقاى کارتر بود و ایشان ابدا حس انساندوستى شان اسباب این نشد که یک تقاضائى لااقل از این شخص بکند که نکن این کار را، بلکه آنطور که ما مى دانیم ایشان علاوه بر اینکه تقاضا نکرده اند تهییج هم کرده اند. و اما اینکه اصرار دارند و از جهت انسان دوستى معلوم شد نیست ، معلوم مى شود براى این است که اسرار او فاش نشود، اسرار روساى آمریکا فاش نشود. ما با بودن شاه در اینجا اسرار شخص کارتر و اسرار اسلاف او را فاش خواهیم کرد و به ملت آمریکا ارائه خواهیم کرد و ملت آمریکا مى فهمد که گرفتار چه روساى جمهورى هستند که ملتشان را به تباهى کشیده است و آبروى ملتشان را در بین مسلمین از بین برده است . ما براى این مى خواهیم که بیاید ایشان براى این جهت مى خواهد که نیاید. این اصرار او به نیامدن براى اینکه خوف این را دارد که اسرار فاش بشود و ایشان دیگر نتوانند در مملکت خودشان یک زندگى صحیح داشته باشند و دیگر ریاست جمهورى ایشان هم فاتحه اش خوانده بشود و مملکت امریکا هم اگر مطلع بشود از مسائل و مطلع بشود از مصائب ما و مطلع بشود و رسانه هاى گروهى به آنها بفهمانند که در این مملکت چه گذشته است و اینها از دست روساى جمهور آمریکا و دیگر روساى ابرقدرت ، بر ما گذشته است اگر یک همچو احساسى را بکنند این طرفدارى از کارتر را نمى کنند و من هم احتمال این را مى دهم که طرفدارى از کارتر یک قشر از اشخاصى است که تحت نظر خود آنها هستند نظیر آن طرفدارى هایى که در اینجا از شاه مى شد، از شاه مخلوع مى شد که وقتى که مثلا رئیس جمهور آمریکا مى آمد به ایران عده کثیرى را مى بردند به استقبال به اسم ملت ، در صورتى که ملت هرگز از این امور اطلاع صحیح نداشت و هرگز حاضر نبود که استقبال بکند از شاه یا از مهمان هاى شاه لکن آنها عده زیادى داشتند که این کارها را انجام مى دادند. من احتمال مى دهم که آقاى کارتر هم عدد زیادى از قبیل سازمان امنیت و اشخاصى که مربوط به خودش است داشته باشد و آنها به دانشجوهاى ما در خارج این اهانت ها را مى کنند و این سختى ها را مى گیرند و خود آقاى کارتر هم که آقاى انساندوستى است دانشجوهاى ما که براى تحصیل علم آنجا رفتند، در آنجا آنطور با آنها رفتار مى کند و وادار مى کند که آنها را اذیت کنند، وادار مى کند که سگ به جان آنها بیندازند و آنطور جنایات را بکنند. این آقاى انساندوست وضعش این است و ما که یک ملت مظلومى هستیم ما مى خواهیم که آن کسى که به ما خیانت کرده است خودش و اساس کارها معلوم بشود.

سوال : ولى این جواب این نیست که آیا به اصطلاح اسرا آزاد خواهند شد یا نه ؟ و ایشان آن جواب را مى خواهند.

ص: 203

جواب : جواب شد، براى اینکه اسرا یعنى ملت نمى گذارد، ملت ما مى خواهد و نمى شود غیر از این ما برخلاف ملت نمى توانیم عمل بکنیم .

سوال : آیا این اسرا بنابراین همین جا خواهند ماند براى همیشه ؟

جواب : خواهند بود تا شاه بیاید. اختیار این اسرا در دست کارتر است . این اسرا را مى تواند کارتر اینجا آزاد کند مادامى که بفرستد مجرم ما را به ما تحویل بدهد و ما هم اسرا را.

سوال : و تنها در آن صورت است که شاه برگردانده بشود، در غیر این صورت و لا غیر؟

جواب : نه خیر اینقدر بخواهد سوال کند بیشتر از یک سوال را جواب نمى دهم . نه خیر بگویید من وقت ندارم . ما باید، بیشتر از این وقت ندارم سوال کنید جوابتان را بدهم .

سوال : البته من نظرم این است که فقط مشخص بشود و هیچ جسارت خاصى ندارم .

جواب : مشخص است دیگر صحبتى نیست . مشخص است دیگر، نه وقت نیست ، طولانى نمى شود. من اینطور که طولانى مى خواهد صحبت کند حالم مقتضى نیست و آنوقت جواب هاى دیگرش مى ماند. اگر میل دارند همین یک جواب را بحث کنند.

سوال : حضرت آیت اللّه ، آقاى کارتر مى گوید که ، دولت ایران را متهم به عملیات تروریستى مى کند و مصرا مى گوید که اگر خداى ناخواسته چنانچه صدمه اى به این اسرا وارد بشود رژیم شما مسؤول این مساله خواهد بود.

جواب : ملت سى و پنج میلیونى تروریست هستند؟! از آقاى کارتر باید پرسید که تشخیص شما در مسائل سیاسى هم همین طور است که یک ملت سى و پنج میلیونى که همه پشتیبانى از اینها کردند باز شما مى گوئید تروریست هستند! من دیدم کلامى که از ایشان صادر شده است . مع الاسف کلام عاقلانه اى نبوده است که اینها دانشجو نیستند اینها لات هستند، اینها تروریستند. شما دانشجوها با لات در منطق شما یکى هستند؟! لات ها و اراذل با دانشجوها را شما در منطقتان یکى مى دانید؟! توهین به دانشجوها در سراسر کشورهاى عالم نیست این مطلب ؟ ملت ما را شما تروریست مى دانید؟ تشخیص شما در مسائل سیاسى هم همین طور است که ملت ما را تروریست بدانید؟! شما مطمئن باشید که ملت ما مسلم است و مسلم

ص: 204

تروریست نیست و با اینها با کمال رأفت عمل مى کند، بهتر است از معامله شما با دانشجوهاى ما در خارج کشور که آنطور شما دارید عمل مى کنید. آیا عمل شما تروریستى است که دانشجوهاى ما را آنطور اذیت مى کنند و سگ ها را به جان آنها مى ریزند، یا نگهدارى اینها در یک محفظه اى که محل خودشان بوده است و همه جور آسایش برایشان فراهم است و آمدند دیدند و ما اجازه دادیم که هر روز بروند آنها را ببینند؟ این عمل تروریستى است یا این عمل انسانى است ؟ و اعمالى که امثال شماها انجام مى دهید یک اعمالى است که شبیه به اعمال تروریستى است .

سوال : حضرت امام ، آقاى سادات رئیس جمهور مصر که یک مرد بسیار مذهبى و یک مسلمان هست مى گفتند که (با عرض معذرت از جسارت ) که گفته ایشان نیست اینکه شما آبروى اسلام را مى برید. در واقع ایشان جسارتش را به حدى رسانده که حضرت امام را یک مرد دیوانه توصیف کرده ، ممکن است استدعا بکنم که حضرتعالى نظرتان را در مورد این اظهارات آقاى سادات بفرمائید؟

جواب : اسلامى که پیش انور سادات هست غیر از اسلامى است که پیش مسلمین هست . اسلام انور سادات با مخالفت نص قرآن مى سازد. قرآن کریم نصش هست که با دشمن هاى اسلام دوستى نکنید و ایشان با کارتر و بگین دوستى کردند برخلاف مسلمین . معلوم مى شود که الفاظ در نظر شما هم یک معانى دیگرى پیدا کرده است که او را مذهبى متعهد به اسلام مى دانید و او را یک مسلم صحیح مى دانید. در قرآن کریم هست کسانى که با دشمن هاى اسلام دوستى مى کنند اینها مسلم نیستند. آقاى سادات ادعاى اسلام مى کند لکن با دشمن هاى اسلام به مسلمین حمله مى کند. آقاى سادات مى داند که در جنوب لبنان از دست اسرائیل چه مى گذرد و بر فلسطین از دست این جانى چه مى گذرد و او با او دوستى مى کند و باز خودش را مسلم مى داند. کارهاى ایشان را باید با معیارهاى اسلامى سنجید تا ببینیم که آیا آبروى اسلام را ایشان حفظ کردند و کارهاى ملت ما را باید با معیارهاى اسلامى سنجید تا ببینیم به اسلام خیانت کردند، آبروى اسلام را بردند. کارهاى آقاى سادات همین هاست که گفتم و امثال اینها، حتى ملت خودش هم با او موافق نیستند و مسلمین هم او را محکوم کردند. و اما کارهاى ما از این قبیل است که ما یک ملتى بودیم در تحت فشار آمریکا و دیگر ابرقدرت ها، استقلال ما از دست رفته بود، آزادى ما از دست رفته بود، ذخائر ما به باد رفته بود و ما قیام کردیم ، براى اینکه آزادى خودمان را به دست بیاوریم ، قیام کردیم براى اینکه استقلال خودمان را به دست بیاوریم . آیا آقاى سادات قیام براى حفظ استقلال ، قیام براى حفظ اسلام ، قیام براى تحقق جمهورى اسلامى را برخلاف اسلام مى دانند؟! و آبروى اسلام را در خطر

ص: 205

مى دانند که یک ملتى جباران را از بین ببرد و رژیم شاهنشاهى را از بین ببرد و رژیم جمهورى اسلامى برقرار کند؟ آیا این آبروى اسلام را از بین مى برد؟! آیا ما که یک جانى را مى گوئیم باید بیاید و محاکمه بشود، جانى که به اسلام خیانت کرده است ، به قرآن کریم خیانت کرده است ، به ملت مسلم خیانت کرده است ، آیا ما که او را براى محاکمه مى خواهیم آبروى اسلام را بردیم یا کسى که مى گوید که طیاره من حاضر است براى پذیرفتن او و یک کسى که خیانتکار به اسلام و مسلمین است شما پذیرایى مى کنید، آیا شما خیانت به اسلام کردید و آبروى اسلام را بردید یا ملت ما که مى خواهند این جانى را بیاورند و محاکمه کنند و آن جنایاتى که کرده است و آن خیانت هائى که کرده است فاش کنند؟ این معلوم مى شود که الفاظ اسلام و الفاظ خیانت ، آن محتواى خودش را طور دیگرى پیش آقاى سادات هست ، بنابراین اینها باید تصحیح بشود، محتواى هر کلمه اى باید به همان معناى خودش باشد.

سوال : بنابراین آیا سادات خائن به اسلام است ؟

جواب : خیانت به اسلام و مسلمین کرده است . اینکه با کارتر و بگین در کمپ دیوید آن قرارداد را کرده است برخلاف مصالح مسلمین ، این خیانت به اسلام است . اینکه حمایت از خائن بر مسلمین مى کند خیانت به اسلام است . اینها همه خیانت به اسلام است و سادات خائن به اسلام است و من از ملت مصر مى خواهم که این خائن را برکنار کنند، چنانکه ما آن خائن را برکنار کردیم .

سوال : حضرت آیت اللّه ، در ازأ آزادى اسراى زن و سیاهانى که دستور فرمودید، شما چه انتظارى از دولت آمریکا دارید؟

جواب : ما آزادى زن ها را و آزادى سیاه ها را براى این قائل شدیم که زن ها در اسلام یک احترام ویژه دارند و سیاهپوستان هم تحت فشار آمریکا بودند و ظلم بر آنها شده است و آنها را ما آنطور مقصر نمى دانیم بلکه آنها شاید تحت فشار بودند که اینجا آمدند و لهذا ما براى امتثال امر اسلام و خدا این عمل را کردیم و انتظارى از آقاى کارتر نداریم و پاداشى نمى خواهیم ، تمام مطلب ما این است که کارتر، این خیانتکار را به ما پس بدهد و شخص مجرمى که در یک مملکتى به یک ملتى جرم کرده است ، در تمام قوانین دنیا این است که باید پس داده بشود به خود آن مملکت و ایشان _ بر تمام _ برخلاف تمام موازین عقلى و عقلائى عمل مى کند.

سوال : حضرت آیت اللّه ، به نظر ما یک مرد بسیار بسیار مهربان مى آیید، یک مرد مقدسى ، چهره

ص: 206

مقدسى دارید. خیلى قیافه حضرت آیت اللّه مردمى هست و من هم به عنوان یک انسان فقط آرزو مى کنم ، دعا مى کنم که خداى ناخواسته هیچگونه آسیبى به اصطلاح وارد نشود به روابط بین دو تا مملکت ، چیز خارق العاده اى پیش نیاید.

سوال : حضرت امام آیا جنابعالى یا به طور کلى ایران در حال حاضر با امریکا در حال جنگ هستید؟

جواب : جنگ مقصود چیست ؟ اگر مقصود این است که نظامى هاى ما با نظامیهاى امریکا در حال جنگند، همچو چیزى نیست و اگر جنگ اعصاب است ، آقاى کارتر جنگ اعصاب دارد پیش مى آورد و ما از همه جنگ ها همیشه گریزان هستیم و ما ملتى هستیم که مسلم هستیم و سلم را براى همه ملت ها آرزو داریم ، لکن آقاى کارتر نمى گذارند این سلم باقى باشد. بقأ این سلم براى ما و براى ملت آمریکا و براى ملت هاى منطقه به این است که آقاى کارتر این انساندوستى شان را یک قدرى کنار بگذارند و شاه ........ کار نیست و ما با ملت امریکا ابدا خلافى نداریم ، نزاعى نداریم ، ملت امریکا هم مثل سایر ملت ها پیش ما هستند و ما در سلم هستیم با همه ملت ها، لکن اگر چنانچه یک وقت آقاى کارتر بخواهد یک عملى انجام بشود که برسد به آن مسائل ، ما از آن هم استقبال مى کنیم .

سوال : اگر حضرت آیت اللّه اینقدر اطمینان داشتید که سفارت امریکا یک لانه جاسوسى هست ، چرا سفارت را تعطیل نفرمودید؟ چرا با امریکا قطع رابطه نفرمودید؟ چرا صبر کردید تا یک گروه جوان هاى ایرانى بروند و این کار را انجام بدهند، سفارت را تصرف بکنند؟

جواب : ما هرگز احتمال نمى دادیم که یک سفارت مرکز جاسوسى باشد و جوان هاى ما اگر این احتمال را دادند و رفتند آن غیر از آنى است که من احتمال بدهم ، من احتمال این مطلب را هرگز نمى دادم ، من احتمال نمى دادم که آقاى کارتر برخلاف همه موازین بین المللى عمل بکند و اینجا را مرکز جاسوسى و مرکز توطئه و مرکز حکومت بر ملت قرار بدهد ما حالا بعد از اینکه جوان هاى ما رفتند و شاید آنها روى این احتمالات رفته باشند که من نمى دانم که آنها روى چه احتمال رفتند و مورد تأیید همه ملت ما شده است ، الان ما فهمیدیم این مساله را و ما این مرکز جاسوسى را خواهیم بست و مادامى که کارتر در رأس امور است معلوم نیست که بتوانیم با دولت امریکا همکارى داشته باشیم .

سوال : ولى کارتر تا حداقل یک سال دیگر رئیس جمهور خواهد بود.

ص: 207

جواب : خوب قضیه روابط مربوط به دولت است و ما هر وقت توانستیم که صلاح دیدیم که روابط را به کلى قطع کنیم و دولت صلاح دانست این کار خواهد شد.

سوال : آیا این چیزى است که مورد بررسى هست در حال حاضر، آیا این قطع روابط یک چیزى است که الان دارد روى آن فکر مى شود.

جواب : بررسى مى شود.

سؤال : اجازه مى فرمائید دو تا از سوالاتى که قبول فرمودید سوال کنند؟ در سال هزار و نهصد و هفتاد و شش ایشان از قرار با شاه مصاحبه اى کردند در کاخ نیاوران و در آن مصاحبه براى شاه قمست هائى از روانشناسانى که مال سازمان سیا بودند برایش خواندند، آنها این مرد را خیلى زیرک ولى قدرت طلب و خطرناک بررسى کرده بودند، هفته گذشته روزنامه نیوزویک تایم با جسارت بسیار در این مورد راجع به حضرت آیت اللّه نظر داد، نظر عده اى از شخصیتهاى مختلف را جویا شد، در واقع حضرت آیت اللّه یک روانشناسى گفت که روحیه انتقام در وجود شما بسیار قوى است ، ممکن است استدعا کنم در این مورد توضیح بفرمائید نظرتان را.

جواب : این روانشناس ها حفظى صحبت مى کنند یا سیاسى ، حفظى بدون بررسى یا از روى سیاست بحث ها را مى کنند. اما شاه را مى گفتند که آدم باذکاوتى است ، اگر ذکاوت داشت مبتلا نمى شد به این ابتلایى که الان مبتلا شده است و به نصیحت علمأ اسلام گوش مى کرد، اینکه مبتلاى به این بلیات شد براى این است کودن بود و ذهنش صاف بود، نه .

و اما آن جهت دیگر که خودخواه و قدرت طلب و اینها بود، همین طور هست و شاید یک مقدار هم براى همین جهت بود که ابتلائات پیدا کرد، و اما راجع به اینکه ، انتقامجو هستیم ، این را باید شما خودتان از این ملت و از این اجتماع ملت بر یک مطلب توجه داشته باشید، آیا سى و پنج میلیون جمعیت ما همه انتقامجو هستند و از روى انتقامجوئى همچو قیامى کردند؟ یا سى و پنحج میلیون خودشان را خواستند از زیر بار ظلم و ستم و چپاولگرى و اینها خارج بکنند؟

این ملتى که مى خواهند آزاد باشند، به کسى که آزادى آنها را سلب کرده است با او مخالفت مى کنند این در لغت شما و در لغت این روانشناسان انتقامجوئى است ؟ یک ملتى که مى خواهند استقلال خودشان را به دست بیاورند و در مقابل کسانى که استقلال آنها را از آنها گرفته است قیام کردند، و نهضت کردند این در لغت روانشناسان شما انتقام جوئى است ؟

ص: 208

ما چه انتقامجوئى داریم ما مى خواهیم که این شخص بیاید اینجا و ما جنایاتى که او کرده است اصولش و ریشه هایش را پیدا بکنیم و ملت هاى دنیا را خبردار بکنیم از اینکه دشمن بشریت چه اشخاصى هستند این انتقامجویى نیست ، بلکه این یک امر انسانى است که ملت قیام به او کرده و براى دفاع از خودشان قیام کردند، دفاع از مصالح یک مملکتى در لغت ما اسمش انتقامجوئى نیست ممکن است در لغت روانشناسان شما اسمش انتقامجوئى باشد و لغت ها جاى خودش را عوض کرده باشند.

سوال : حضرت امام اجازه مى فرمائید که ایشان بروند به سفارت سابق آمریکا و با گروگان ها صحبت بکنند و از سلامتیشان به اصطلاح و رفتار خوبى که با آنها مى شود به دنیا بگویند.

جواب : مانعى ندارد خوب بروند آنجا جوان هاى آنجا هستند و آنها هم مانعى پیششان نیست که کسى برود ببیند _ آنها _ ببینند آنها سالمند و حالشان خوب است و در رفاه هستند ابدا چیزى که موجب گرفتارى آنها باشد نیست ، فقط در یک محلى هستند که حفاظت مى شوند و شما مطمئن باشید که آنها حفاظت مى شوند و ابدا آسیبى به آنها نخواهد وارد شد، اسلام اصلش با این امور با اسیر اسلام بسیار رفتار انسانى مى کند و او را از همه جهات حفظ مى کند و ما هم تابع اسلام هستیم و جوان هاى ما هم دانشجوهاى اسلامى هستند و به آنها حتما بدانید که رفتار خوب مى کند حتى من پسرم را گفتم که باید آن جهت را شما گوشزد کنید و خودتان مشاهده کنید و ایشان گفتند که نه آنها حالشان خوب است و من امیدوارم که تا آخر هم حال اینها خوب باشد و ابدا آسیبى به آنها وارد نشود و آنها از امریکا بخواهند و از کارتر بخواهند که وسائل آزادى آنها را او فراهم کند، ملت ما یک امر مشروعى دارد، یک حرف مشروعى دارد این حرف را قبول کنند، اینها هم آزاد خواهند شد.

سوال : اجازه مى فرمائید بگویم فقط خودشان بروند، مى فرمائید که خودشان تنها بروند.

جواب : این را باید با آنها تفاهم کنند.

ص: 209

تاریخ : 28/8/58

فرمان امام خمینى به حجت الاسلام نورى

بسمه تعالى

جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج میرزا حسین نورى دامت افاضاته

با توجه به درخواست هائى که از سوى دانشجویان اسلامى مقیم اروپا در مورد اعزام جنابعالى به اروپا شده است ، مقتضى است جنابعالى با سوابقى که دارید مسافرتى بدانجا بنمائید و از نزدیک یه وضع آنان و احتیاجات و کمبودهائى که دارند رسیدگى کنید و در رفع آنها به هر نحو صلاح مى دانید اقدام نمائید و به وظیفه حساس و خطیرى که در این برهه از زمان دارند آنان را آشنا سازید تا به یارى خداى تعالى توطئه هاى دشمنان اسلام و معاندین را خنثى نمایند و از راه انتشارات و سخنرانى ها و دیگر وسائل ، جلوى تبلیغات شوم آنها را بگیرند. از خداى تعالى موفقیت همگان را در این راه خواستارم . سلام اینجانب را به عموم آنان ابلاغ نمائید.

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 210

تاریخ : 29/8/57

بیانات امام خمینى در دیدار با جمعى از روحانیون

محرم امسال ، ماه مبارزه با ام الفساد قرن آمریکا

بسم اللّه الرحمن الرحیم

این ماه محرم با ماه محرم سابق فرق ها دارد، از جمله فرق ها این است که ما در ماه محرم سابق مواجه بودیم با دستگاه ستمکار پهلوى چون دستگاه شاخه اى از فساد ام الفساد بود و در این ماه ، در این ماه محرم مواجه هستیم با ام الفساد، با آنهائى که همه ملت هاى ضعیف را تحت سیطره خودشان قرار داده اند و در هر جا یک مامورى گذاشتند سر ملت ها براى چپاولگرى . بحمداللّه در آن مبارزه با آن شاخه کثیف به همت ملت عزیز ما و همت شما آقایان اهل منبر و خطباى سراسر کشور و خصوصا قم که مبدأ خیرات همیشه بوده است ، بحمداللّه ملت ما با اتکال به خداى تبارک و تعالى و وحدت کلمه پیروز شد.

کارتر و امثال او، توده هاى بزرگ ملت ها را، جزء جهان حساب نمى کنند

آقاى کارتر در یک کلامى گفته است که اگر چنانچه این اشخاص دیپلمات را که در این لانه جاسوسى هستند بخواهند بازداشت داشته باشند و آنها را محاکمه کنند خشم جهانیان برانگیخته مى شود. جهان در نظر این مستکبرین غیر جهان است . مستکبرین ، جهان را از آن دید خاص خود استکبارى و آن بیمارى روحى که در آنها هست نگاه مى کنند و این بیمارى موجب این شده است که توده هاى بزرگ ملت ها را اینها از جهان حساب نمى کنند. آقاى کارتر خودش و یک عده اى که شاید تمام جمعیتشان را ما حساب بکنیم در تمام مملکت ها از این قریب سه میلیارد جمعیت دنیا پنجاه هزار نیستند. آنهائى که سران دولت هائى هستند که دیگران را وادار به جور و تعدى مى کنند. این دید امثال ایشان این است که همه ملت ها، اینها چیزى نیستند، آنى که جزء جهان است و جهان است عبارت است از یک عده معدودى امثال کارتر و دار و دسته او و آنهائى که در سایر جاها هم مع الاسف جزء دار و دسته او شده اند، همه جهان را عبارت از این مى دانند. این دید مستکبرین است که سایر قشرهاى بزرگ ملت ها را آنهائى که دریایى هستند که کارتر و امثالش قطره است در مقابل آن دریاها، آنها را اینها نمى بینند یعنى این بیمارى ، اسباب این شده است که آنها را نبینند، از این جهت وقتى که در اریکه ریاست جمهور نشسته است و با آن دید بیمارگونه نگاه مى کند و مى بیند که چند تا وزیر در فلان جا و

ص: 211

چند تا مثلا اشخاصى که راجع به مجالس خودشان هست و اینها، یا در جاهاى دیگر عددى از این وابسته ها ممکن است که اینها خشمشان چه بشود، ایشان اینها را جهان حساب مى کند و مى گوید که اگر چنانچه این دیپلمات ها را (اینها را دیپلمات حساب مى کند) اینهائى که جاسوسى شان به حسب شواهد ثابت شده است ، اینها را دیپلمات حساب مى کند و جهان را هم عبارت از همان که خودش بیند حساب مى کند. این بیمارى تا یک اندازه اى هم در محمدرضا بود و همین بیمارى اسباب این شد که از بین رفت او. این بیمارى که خودش را ببیند و چند تا از این تملق گوهایى که اطرافش هستند و آن دلقک هائى که دور و برش هستند، همین ها را ببیند و ملت را اصلا به حساب نیاورد، نفهمد که هر مملکتى ملتش اساس هستند، دولت ها یک اقلیتى هستند که باید براى خدمت این ملت باشند و اینها فهمند که دولت خدمتگزار ملت باید باشد، نه حاکم بر ملت . این بیمارى در آن آدم هم بود که خودش را همه چیز مى دانست و خودش را فرمانفرما و خودش را همه ملت مى دانست دیگر براى دیگران اصلا چیزى قائل نبود و همین اسباب این شد که به این ملت این خیانت ها را کرد، همه آن خیانات هم روى همین خیال بود که نمى دید کسى را که بازخواست کند از ایشان ، به نظرش نمى آمد که یک قدرت دیگرى هم هست در مقابل سرنیزه و در مقابل مسلسل یک قدرت دیگرى هم هست و این بیمارى اسباب این شد که او مشغول شد به آن جنایات ، روى همان زمینه که قدرتى غیر از خودش نمى دید و منتهى شد به اینکه دیدید و دیدیم . ایشان هم همان بیمارى را یک قدرى بیشتر دارد براى اینکه این بیمارى در هر چه قدرت زیادتر باشد این بیمارى در آن زیادتر است .

پناه دادن این مجرم (شاه ) خودش یک شکست سیاسى است براى کارتر، لکن نمى تواند بفهمد

در شکست شاه ، آمریکا (یعنى دولت آمریکا، ما هر وقت از آمریکا صحبت بکنیم یا از جاى دیگرى ، مگر اینکه اسم ببریم ، ملتشان مراد نیست ما با ملت ها هیچ مقابله اى نداریم . ملت ها هم با ما مقابله ندارند، ملت آمریکا) در شکست محمدرضا یک شکست اقتصادى خورد و یک قدرى هم شکست سیاسى و هر چه هم کوشش کرد آقاى کارتر براى اینکه محمدرضا را نگهدارد و اخیرا هم کرارا پیش ما فرستاد که مثلا ایشان باشد و فلان و بعد هم بختیار را مى خواست نگه دارد ولى نتوانست و شکست خورد. آن یک شکستى بود، گر چه بزرگ بود لکن در مقابل این شکست دوم که خواهد خورد کوچک است . پناه دادن یک نفرى که مجرم است و قریب سى و چند سال مجرم بوده است و 35 میلیون جمعیت ما به مجرمیت او شهادت مى دهند (یک عده اى ممکن است که بدانند و شهادت ندهند) لکن 35 میلیون جمعیت دانند و صدها میلیون جمعیت سایر ممالک دنیا مى دانند که این آدمى مجرم بود، آدمى ستمکار بود، جنایتکار بود و این ملت را آنقدر در جنایت کشید و این ملت را آنقدر محروم کرد و آنقدر حبس و تبعید و کشتار کرد، پناه دادن این ، خودش یک شکست سیاسى است در دنیا لکن بیمارى که آقاى کارتر به آن مبتلاست این را نمى تواند بفهمد و باقى گذاشتن این

ص: 212

اشخاصى که جاسوس هستند و در این لانه جاسوسى هستند و نفرستادن این مجرم ملت ما را به ملت ما برنگرداندن ، این هم یک شکستى است که از این شکست دومى بالاتر است براى اینکه اگر ایشان نفرستند، ممکن است که اینها محاکمه بشوند و اگر محاکمه بشوند، کارتر مى فهمد چه اش هست ، چه خواهد شد.

ما روى موج هاى نفت نشسته ایم ، و دنیا نفت مى خواهد

کارتر گاهى ما را از نظامى ، گاهى ما را از جهات اقتصادى مى ترساند و خودش هم مى داند که این طبل میان تهى است که دارد مى زند و نه همچون عرضه نظامى دارد و نه از او گوش مى کنند. باز این اشتباه روى همان بیمارى که این ابرقدرت ها دارند، این باز یک اشتباهى است که گمان مى کند که تمام کشورها مثل یک انگشتر در دست اوست که اگر یک وقت گفت که مثلا گندم نفروشید به ایران ، تمام کشورها دستشان را به سینه مى گذارند و تعظیم مى کنند و مى گویند چشم ، و ایشان فهمید این را که حتى در کشور خودش هم از او اطاعت نکردند، وزیر کشاورزى خودش هم گفت که امرى است غیر صحیح . و ما چه احتیاجى داریم به گندم آمریکا، ما نفت داریم ما آن را داریم که آن سیاستمدار بزرگ انگلستان در زمان جنگ (چرچیل ) وقتى که مواجه بودند با آلمان و تقریبا (از ترس اینکه حالا دیگر باید شکست بخورند، وقتى که آمد در ظاهر (در مجلس انگلستان صحبت کرد و مصیبت هاى خودش را که ما چه شدیم ، چه شدیم ، کجا شکست خوردیم ، آخرش گفت که اما پیروزى مال آن است که روى موج هاى نفت نشسته است . ما روى موج هاى نفت نشسته ایم . شما غارت کردید ما را، نفت هاى ما را بردید در ازاى آن به ما تفنگ و توپ دادید، آن توپ و تفنگى که و آن سلاح هایى که براى خودتان بود، نه براى ما. ما نفت داریم ، دنیا نفت مى خواهد، آمریکا را نمى خواهد دنیا. دنیا کارتر را نمى خواهد، دنیا نفت مى خواهد. ما که نفت داریم ، مملکت هاى دیگر به ما خضوع خواهند کرد، نه تو که مى خواهى ریاست جمهورى پیدا بکنى راهش را نمى دانى تمام دست و پاهاى این براى این است که در بعد از اینکه این دوره گذشت باز او را رئیس جمهور کنند لکن سوراخ دعا را گم کرد او خیال مى کرد که اگر ارعاب کند مملکت ایران را و اگر بگوید ما حصار اقتصادى دور ایران مى کشیم و به اقتصاد ایران ضرر زنیم ملت ملت او براى او دست مى زنند و بعد هم چنین مى شود که رئیس جمهور بشود لکن فهمید این معنا را که الان قشر بزرگى از ملت که سیاهپوست ها بودند از او جدا شدند. پانصد نفر از ملاهاى ، روحانیون مسیحى سیاهپوست برخلاف او چیز کردند. و براى ایران تظاهر کردند و بعد هم دیگران خواهند کرد جز آنى که آنها را از جهان مى داند، بله آن عده ، اگر جهان عبارت از آن عده اى است که رفیق و دوست آقاى کارتر هستند، تمام جهان با اوست نه آمریکا و اما اگر جهان آنى است که هست و به دوش مستضعفین است ، جهان عبارت از مستضعفین هستند، اگر جهان عبارت از آن واقعیتى است که هست ، که مستضعفین هستند که جهان را اداره مى کنند و این مستکبرین جز فساد ایجاد نمى کنند چیز دیگر، جهان اگر آن هست آن جهان با شما موافق نیست . آن جهان موافق نیست که

ص: 213

یک رئیس جمهورى که ادعا مى کند که من طرفدار حقوق بشر هستم ، آنقدر بشر را به تباهى بکشد و آنقدر بکشد. یک کسى که دعوى این مى کند که من حقوق بشر را حفظ مى کنم از او نمى پذیرند که تویى که مى گویى من حقوق بشر را حفظ مى کنم ، ایران بشر هستند، ایرانى ها بشر هستند، چه شد که در حکومت شما این چند سال و در حکومت اسلاف شما پنجاه سال این ملت اینهمه زجر دیدند و نه شما و نه اسلاف شما که مدعى این هستید که ما طرفدار حقوق بشر هستیم و نه مجلس هایى که تاسیس کردید، شماها براى اینکه ما را بازى بدهید هیچ یک کلمه اى نگفتید که چرا محمدرضا این کارها را مى کند بلکه طرفدارى کردید از او، بلکه کوشش کردید که باقى بماند او. مضحک این بود که در آنوقتى که شدت خفقان در ایران بود کارتر مى گفت که آزادى زیاد به ایران دادند از این جهت این صداها درآمده است !! مردم فریاد که مى زنند مى گویند آزادى مى خواهیم چون آزادى شان زیاد است !! اینها تخمه کردند از آزادى !! این روى همان بیمارى است که اینها دارند.

ملت از موضع بحق خود یک قدم به عقب نخواهد رفت

ایشان گمان نکند که ما یک قدم عقب برویم راجع به این مساله اى که داریم و این چیزى که حق ماست در دنیا، همه دنیا مى دانند که در همه قوانین بین المللى است که مجرم باید برگردد در همان محلى که جرم کرده است و در آنجا محاکمه بشود. ما این مجرم را از او خواهیم که در اینجا محاکمه بشود. بله اگر مجرم ما را برگرداندند، این خانه را هم که ما مى بندیم ، خانه جاسوسى اینجا دیگر قابل این نیست که یک سفارتخانه اى بشود، مگر این بساط جاسوسى به هم بخورد و بخواهند یک سفارتخانه اى بشود، مگر این بساط جاسوسى به هم بخورد و بخواهند یک سفارتخانه باشد، نه یک محل جاسوسى ممکن است ، آن هم نه مسلم . ممکن است اگر او را برگرداندند و این لانه جاسوسى را به هم زدند، روابطى که براى ما نفع دارد محفوظ باشد و مادامى که آن شخص در آنجا هست ما روابطمان را قطع نمى کنیم از باب اینکه باید اینها را حفظشان کنیم . اینهایى که الان بین ما هستند اینها جاسوس هستند، نه دیپلمات . معلوم شد که ایشان باز با آن دیدى که دارند و روى آن بیمارى روانى که دارند و امثال اینها دارند، جاسوس ها را هم جزو دیپلمات ها مى دانند.اینها باید خودشان را عوض کنند. این سران کشورهایى که با ملت هایشان آنطور رفتار مى کنند، با مستضعفین جهان آنطور رفتار مى کنند، اینها باید افکارشان را عوض بکنند. این افکار دیگر در دنیا خریدار ندارد، این مال یک زمانى بود که آنوقت باز مردم بیدار نشده بودند. مردم در همه جا الان چشم و گوششان را باز کرده اند. ما مى بینیم که در ظرف این چند سال و خصوصا این دو سال آخر کشور ما تحول در آن پیدا شده ، یعنى افراد یک افراد دیگر شدند، افراد همان هستند لکن افکارشان یک افکار دیگر شده ، عوض شده است این افکار. همانطورى که ملت ها تغییر و تحول پیدا کردند و این ملت ها، آن ملت هاى خواب نیستند که شما حکومت کنید برشان و آنها تسلیم محض باشند، شماها هم ، این سران کشورها اعم از آمریکا و غیر آمریکا باید خودشان را عوض بکنند، اگر خودشان را عوض نکنند، براى خودشان صلاح نیست و به تباهى کشیده مى شوند.

ص: 214

مادامى که ما با هم اختلاف داریم ، این قدرت هاى بزرگ از ما استفاده مى کنند

این را من گاهى با اشخاصى که از خارج آمدند گفتم که مشکل دولت ها یکى مشکله بین خودشان و ملت هایشان است . یک اشکال ، اشکالى است که بین ملت ها و دولت هاست که دولت ها خودشان را فرمانفرما و ولى امر و همه چیز مى دانند و براى ملت هیچ قائل نیستند از این جهت از پشتیبانى ملت محرومند. ما آن چیزى را که مشهودمان بود همین خود ایران بود که در ایران مادامى که حکومت خودش را مسلط بر مردم ، فرمانفرماى مردم مى دانست و شاهنشاه مى دانست و آریامهر مى دانست ، ملت همراه او نبود. اگر ملت همراه او بود ممکن نبود که از اینجا جاى دیگر برود. این تحول پیدا کرد به یک حکومت دیگرى که این حکومت دیگر البته محتوایش تا حالا باز اسلامى نیست اما یک نسیمى از اسلام آمده ، یک نسیمى آمده است همین مقدار که یک نسیمى آمده است دولت ها خودشان را فرمانفرما دیگر نمى دانند، همچو نیست که بفرستند و بگیرند و بزنند و حبس کنند، هیچ چنین چیزى نیست ، وقتى که آنها فرمانفرما نداشتند، ملت پشتیبانشان است . شما مى بینید که الان هر اشکالى که براى دولت پیدا بشود ملت خودش پیشقدم است براى رفع آن . اگر این دولت ها از آن بیمارى که عرض کردم بیرون بیانید و حل این مشکل ها را بکنند، حالا من راجع به این دولت هاى اسلامى مى گویم این را، آن دولت هاى خارجى سر جاى خودشان ، من براى این دولت هاى اسلامى مى گویم که این دولت هاى اسلامى این مشکله را رفع بکنند، این مشکل کلیدش دست خودشان است ، عبرت بگیرند از ایران و وضع این دو حال که زمان محمدرضا و این زمان . آن روز اگر یک مشکلى براى دولت پیدا مى شد ملت اگر این مشکل را اضافه نمى کرد رفع هم نمى کرد، اگر مى توانست ، اضافه اش هم مى کرد. امروز همین ملت اگر براى دولت یک پیشامدى بکند ملت خودش پیشقدم است . مى بینیم که همان بیمارى که محمدرضا به آن مبتلا بود و به طور زیادتر کارتر بر آن مبتلاست ، آنها هم مبتلا هستند، آنها هم خودشان را مى بینند و یک دسته اى که اقلیتى هستند و به آنها چسبیده اند براى منافعشان ، ملت خودشان را نمى بینند، اصلا توجه ندارند که ملت هم یک چیزى است . و لهذا برخلاف موازین اسلامى ، برخلاف موازین عدل و انصاف هر چه ظلم مى توانند بکنند به این مستضعفین بکنند جمع مى کنند و مى دهند به آن عده اى که دوروبرشان جمع است . اگر مشکلى برایشان پیدا بشود، ابدا (ملت با آنها همراه نیستند، پشت مى کنند ملت به آنها. اگر این مشکله را حکومت ها رفع بکنند، حالشان خوب مى شود. و اگر مشکله بین خودشان هم رفع بکنند که با هم اینقدر اختلافات نداشته باشند، از تحت یوغ این ابرقدرت ها در مى آیند. مادامى که ما با هم اختلاف داریم ، این قدرت هاى بزرگ استفاده از ما مى کنند. مسلمین اگر با هم مجتمع بشوند، حکومت ها با هم تفاهم کنند ملت ها تفاهم خواهند کرد، ملت ها مخالف نیستند با هم ، حکومت ها نمى گذارند که ملت ها با هم تفاهم کنند. اگر این مشکله حکومت برداشته بشود از ممالک اسلامى ، هیچ قدرتى بالاتر از قدرت اسلام نیست و مسلمین براى اینکه بیش از یک میلیارد جمعیت دارند با خزائن فراوان.

ص: 215

رمز بقاى اسلام و پیروزى نهضت ، حفظ سنگر مساجد و مراسم سوگوارى سیدالشهدا و روضه خوانى

ما حالا بیائیم سراغ تکلیفمان در این زمان که مواجه هستیم با این قدرت بزرگ و با آن توهماتى که در ذهن این آقا هست . ما باید همانطورى که در این یک سال از محرم سال قبل و یک قدرى جلوترش تا آنوقتى که سقوط کرد محمدرضا عمل کردیم ، حالا هم همانطورى باید باشیم . حالا باید بیشتر قشرهاى مختلف ملت به هم پیوند کنند. آن روز ممکن بود که یک دسته اى باشند که مثلا به خیالشان که خوب شاه مملکت است (از این حرف ها داشتند) شاه مملکت است خوب از خودمان است ، ظل اللّه است ، از این مزخرفات . در صورتى که ظل اللّه یک مساله اى است که اگر این صادر باشد از ائمه علیهم السلام براى حکومت ها کار را خیلى مشکل مى کند براى اینکه ظل ، سایه ، آن چیزى است که از خودش هیچ ندارد، هر حرکتى هست از ذى ظل است . ظل اللّه پیغمبر اعظم است که از خودش هیچ نیست ، هر چه هست وحى است ، هر چه هست از خداى تبارک و تعالى است . اگر این مطلب را که وارد شده باشد که السلطان ظل اللّه ، فاتحه همه سلاطین عالم را مى خواند براى اینکه اینها ظل اللّه نیستند، اینها شیطانند. منتها این منطق ها با اشتباهاتى هم بود در کار. حتى از یک معممى فاضل هم هست ، کسى نقل کرد که من در مکه بودم ، در همین گیرودارهائى که شاید همان سال قبل بوده ، در همان گیرودارهاى ما، شماها، با این شخص گفت من در مسجدالحرام نشسته بودیم رو به کعبه ، گفتم که خوب اینجا الان خوب است دعائى بکنیم گفت نه ما تکلیف مان این است که عین آن به این معنا که دعا کنیم براى حفظ او ... خوب این منطق ها گاهى بود اما این منطق ها نسبت به قدرت هاى خارجى اگر هم باشد خیلى کمتر است . دیگر خیلى اشتباه باید باشد یا خیلى خیانتکار انسان باید باشد که ملتش اگر با خارج هم ، آن هم خارجى که غیر خودمان هست ، خارجى که معلوم نیست که حالا آن هم خیلى به مبانى مذهبش هم عمل که حتما (نمى کند، خوب معلوم نیست اقتدایش هم خیلى باشد و با ملت ما مخالف است ، در ملت ما باز قشرى باشد که خلاف ملت باشد و موافق او، این باید خیلى کم باشد و لهذا در این زمان باید این وحدت قوى تر باشد، اگر آنوقت هم یک نق و نقى بود، حالا دیگر نباید باشد باید همه دستجمعى با هم باشیم و این راه را برویم و مطمئن باشید که پیروز خواهید شد. حق پیروز است . حق پیروز است منتها ما رمز پیروزى را باید پیدا بکنیم که رمز پیروزى ما چه بوده است و رمز بقاى شیعه در این طول زمان ، از زمان امیرالمومنین سلام اللّه علیه تا حالا، در زمان هایى که شیعه جمعیتش کم بوده است ، ناچیز بوده است ، حالا الحمدلله زیاد است اما آنوقت کم بوده ، نه اینکه زیاد در مقابل دیگران ، رمز بقاى این مذهب و بقأ ممالک اسلامى ، ممالک شیعى باید ببینیم چه بوده است ، ما آن رمز را باید حفظش بکنیم .

یکى از رمزهاى بزرگى که بالاترین رمز است قضیه سیدالشهدا است . سیدالشهدا سلام اللّه علیه مذهب را بیمه کرد. با عمل خودش اسلام را بیمه کرد، نگه داشت و آن نهضتى که آن بزرگوار کرد و شکست داد ولو کشته شد لکن شکست داد بر اموى و بر دیگران ، آن نهضت باید حفظ بشود. اگر ما

ص: 216

بخواهیم مملکتمان یک مملکت مستقلى باشد، یک مملکت آزادى باشد، باید این رمز را حفظ بکنیم ، این مجالسى که در طول تاریخ برپا بوده است و با دستور ائمه علیهم السلام این مجالس بوده است ، خیال نکنند بعضى از این جوان هاى ما که این مجالس ، مجالسى بوده است که گریه در آن بوده است ، حالا ما باید گریه دیگر نکنیم ، این یک اشتباهى است که مى کنند. حضرت باقر سلام اللّه علیه (شما بهتر مى دانید) حضرت باقر سلام اللّه علیه وقتى که خواستند فوت کنند وصیت کردند که ده سال ظاهرا( که در منا اجیر کنند کسى را، کسانى را که براى من گریه کنند. این چه مبارزه اى است ؟ حضرت باقر احتیاج به گریه داشت ؟ حضرت باقر مى خواست چه کند گریه را؟ آنوقت هم در منا چرا؟ ایام حج و منا. این همین نقطه اساسى ، سیاسى ، روانى ، انسانى است که ده سال در آنجا گریه کنند. خوب مردم مى آیند مى گویند چه خبر است چیست ؟ مى گویند این اینطور بود. این توجه مى دهد نفوس مردم را به این مکتب و ظالم را منهدم مى کند و مظلوم را قوى مى کند. ما جوان ها دادیم . کربلا جوان ها داده ، ما این را باید حفظش کنیم . این نمى شود اینطور باشد شما خیال بکنید که گریه است ، خیر گریه نیست . یک مساله سیاسى ، روانى ، اجتماعى است . اگر قضیه گریه است تباکایش دیگر چیست ؟ تباکى مى خواهد. تباکى دیگر یک چیزى شد؟ اصلا حضرت سید الشهدأ چه احتیاجى به گریه دارد؟ ائمه اینقدر اصرار کردند به اینکه مجمع داشته باشید، گریه بکنید، چه بکنید، براى اینکه این حفظ مى کند این کیان مذهب ما را. این دستجاتى که در ایام عاشورا راه مى افتند خیال نکنند که ما این را تبدیل کنیم به راهپیمائى . راهپیمائى است خودش اما راهپیمائى با یک محتواى سیاسى ، همانطورى که سابق بود بلکه بالاتر، همان سینه زنى ، همان نوحه خوانى همان ها، همان ها رمز پیروزى ماست . در سرتاسر کشور مجلس روضه باشد، همه روضه بخوانند و همه گریه بکنند. از این هماهنگ تر چه ؟ شما در کجا سراغ دارید که یک ملتى اینطور هماهنگ بشود؟ کى اینها را هماهنگ کرده ؟ اینها را سیدالشهدا هماهنگ کرده است . در تمام کشورهاى اسلامى ، ملت هاى اسلامى در روز عاشورا و تاسوعا و مثلا هشتم و چندم ، این دستجات با آن عظمت (البته جهات غیر شرعى اش باید حساب بشود، باید جهات شرعى محفوظ بماند) این دستجات با آن عظمت ، با آن محتوا همه جا، کى مى تواند یک همچنین اجتماعى درست کند؟ در کجاى عالم شما سراغ دارید که این مردم اینطور هماهنگ باشند، بروید هندوستان همین بساط، بروید پاکستان همین بساط، بروید اندونزى همین بساط، بروید عراق همین بساط، بروید افغانستان ، هر جا بروید همین بساط، کى اینها را هماهنگ کرده ؟ این هماهنگى را از دست ندهید. این جوان ها را اغفال مى کنند. این جوان هاى صاف دل ما، عزیز ما، صاف دل ما توجه به شیطنت اینهایى که تزریق مى کنند، ندارند آنها دیگران تزریقشان مى کنند اینها هم تزریق به اینها مى کنند. یک وقت بود که این دست ناپاک اجنبى آمد و بین روحانیون و قشرهاى جوان را جدا کرد از هم . این اساس داشت . اینطور نبود که همین طور بیخود بیخودى باشد. هى تزریق کردند به ماها. به قشر ماها هى تزریق کردند که این فکلى ها چه ، این ریش تراش ها چه ، این فکلى ها چه . تزریق کردند به اینکه این آخوندها را انگلیس ها آورده اند. ماها را از هم جدا کردند، کى نفعش را برد؟ آنهائى که

ص: 217

مى خواستند نفت هاى ما را ببرند. آنهائى که مى خواهند نفت ما را ببرند، اینطور ما را از هم جدا مى کنند، کنارمان مى گذارند و این هماهنگى که ما باید داشته باشیم از بین مى رود وقتى که از بین رفت این هماهنگى هر چه دلشان خواست مى کنند و ما هم هیچ کارى نمى کنیم . امروز هم که نزدیک محرم است مى بینیم که گفته مى شود (حالا امیدوارم که صحیح نباشد) گفته مى شود که بعضى از این جوان هاى پاکدل ما بازى خورده اند اگر یک آقایى بخواهد مثلا روضه بخواند مى گویند که نه دیگر روضه لازم نیست . اینها ملتفت نیستند که آنهایى که با روضه مخالفند همان هایى بودند که با روحانیت مخالف بودند و همان هایى بودند که با دانشگاه مخالفند و همان ها هستند که با کارگر مخالفند و همان هایى هستند که با کشاورز مخالفند و همان ها هستند که مى خواهند که ما را بدوشند و ما را ذلیل نگه دارند. این هماهنگى که در تمام ملت ما در قصه کربلا هست این بزرگترین امر سیاسى است در دنیا و بزرگترین امر روانى است در دنیا، تمام قلوب با هم متحد مى شوند. اگر خوب راهش ببریم ، ما براى این هماهنگى پیروز هستیم و قدر این را باید بدانیم و جوان هاى ما توجه به این مسائل داشته باشند.

دست هائى الان در کار است که مى خواهند یکى یکى اشخاص موثر را از بین ببرند

جوان هاى ما ملتفت این معنا باشند که دست هایى الان در کار است که مى خواهند یکى یکى اشخاص موثر را از بین ببرند، یکى یکى مجالس را از بین ببرند، مساجد را، محتوایش را از بین ببرند. ما همین مساجد و همین روضه ها و همین روضه هاى هفتگى هم باز همین ها، همین ها توجه مردم را و همان هماهنگى را ایجاد مى کند. شما اگر دولت هاى دیگر بخواهند یک هماهنگى بین تمام قشرها پیدا کنند میسر نیست بر ایشان ، با صدها میلیارد تومان هم برایشان میسر نیست ما را سیدالشهدا اینطور هماهنگ کرده . ما براى سیدالشهدایى که اینطور هماهنگ کرده اظهار تاسف نکنیم ، ما گریه نکنیم ؟ همین گریه ها نگهداشته ما را. گول این شیاطینى که مى خواهند این حربه را از دست شما بگیرند گول اینها را نخورند جوان هاى ما، همین ها هست که ماها را حفظ کرده ، همین ها هست که مملکت ما را حفظ کرده . تکلیف آقایان است روضه بخوانند. تکلیف مردم است دسته هاى شکوهمند بیرون بیاورند، دسته هاى سینه زن شکوهمند. البته از چیزهائى که برخلاف مثلا چه هست از آنها پرهیز کنند اما دسته ها بیرون بیایند سینه بزنند، هر کارى که مى کردند بکنند. اجتماعاتشان را حفظ کنند، این اجتماعات است ما را نگهداشته ، این هماهنگى ها هست که ما را نگهداشته . گولشان مى زنند این جوان هاى عزیز صاف دل را. مى آیند توى گوشش مى خوانند، خوب دیگر گریه مى خواهیم چه کنیم ؟ گریه مى خواهیم چه کنیم یعنى چه ؟ ما تا ابد هم اگر براى سیدالشهدا گریه بکنیم ، براى سیدالشهدا نفعى ندارد، براى ما نفع دارد. همین نفع دنیائیش را شما حساب کنید، آخرتش سر جاى خودش . همین نفع دنیائیش را حساب کنید و همین جهت روانى مطلب را که قلوب را چطور به هم متصل مى کند. ما این سنگر را نباید از دست بدهیم و کسانى که کوشش دارند که این سنگر را از ما بگیرند آنهایى که از ما هستند و مردم صالحى هستند بازى خورده اند، پشت اینجا یک دست مرموز

ص: 218

فاسد مفسدى هست که مى خواهد ملت ما را به تباهى بکشد و ما باید بیدار باشیم ، ملت ما باید بیدار باشد.

از مناقشات دست برداشته و تسلیم راى ملت شوید

و کلمه آخرم این است که من از همه ملت مى خواهم ، از همه قشرهاى ملت که ما امروز مواجه با یک اجنبى هستیم ، یک اجنبى که مى خواهد این مملکت ما را به غارت هر چه هست ببرد، ما که الان مواجه با یک اجنبى هستیم ، با یک کسى که جاسوسى ، مرکز جاسوسیش براى همه ملت هاى مسلمین یا زیادتر از آنها مستضعفین در اینجا هم بوده است ، دیگر ما نباید بنشینیم و هى نق بزنیم من به او و شما به او و آن به او. نویسنده هاى ما! گوینده هاى ما! کانون هاى عرض مى کنم که ، که هستند کانون هاى نویسنده ! کانون هاى وکلاى چه ! همه مملکت مال خودتان است ، آقا نگهش دارید این مملکت را، مملکت مال شماست ، مى خواهند ببرند، باید نگهش دارید. نگه داشتن به این است که هماهنگ بشوید. همین طورى که مى بینید این درجه هایى که شما اسمشان را مى گذارید مثلا طبقه کذا طبقه پایین و من آنها را بالا مى دانم ، ببینید چطور هماهنگند، اینها اللّه اکبر مى گویند، بروید بگردید، کاش فیلم از همه برمى داشتند بعد نشان مى دادند ببیند کى ها اللّه اکبر مى گویند. همین طبقه اند ما از اینها منت مى کشیم ، من دست اینها را مى بوسم ، ما مرهون همین طایفه هستیم که امشب مى روند اللّه اکبر مى گویند و فردا راهپیمائى مى کنند. اینها را حفظ بکنید ننشینید شما و بنویسید و بگوئید و مناقشه بکنید و چه .

این مجلس خبرگانى که همه ملت یک دسته اى را تعیین کرده اند، دیگر هر کس در محل خودش یک کسى را وکیل کرد، شمائى که مى گوئید دموکراسى ، دموکراسى بهتر از این چه که شما پیدا کنید که در یک جایى یک کسى به روز گفته باشد تو راى بده ، در تمام ایران پیدا بکنید یک جایى که الزام کرده باشد یک کسى را که راى بده . حتى تبلیغات هم کم شد ولى مردم مى شناختند اینها را، هر کسى اهل بلد خودش را مى شناخت و راى به او مى داده . با آن اکثریت قاطع که پیدا کردند اینها، چرا دیگر مناقشه مى کنند؟ چرا بعدش هى چى گفتند مجلس خوب چیز، مجلس خوب . این مجلسى است که مردم مى خواهند، شما چکاره اید؟ مجلسى که مردم خودشان اشخاصى را فرستادند، وکیل کردند، اینها وکیل مردم بودند و وکیل مردم یک قانونى را یک قوانینى را چیز کردند و من تا آن اندازه که نگاه کردم ، بلکه شاید همه اش را نگاه کرده باشم انحراف اسلامى هیچ ندارد، هیچ ابدا (شما آقایان و همه آقایان اهل منبر و همه خطبا و همه نویسنده ها و همه گوینده ها تایید کنید. عیب است که ما بنشینیم هى چیز بکنیم تا قانون اساسى مان را نتوانیم درست بکنیم . این قانون اساسى ، قانون اساسى صحیحى است . راى بدهند به این دیگر، الزامى نیست مى خواهند راى ندهند خودشان مى دانند. در این جهت هم باید آقایان بگویند به مردم ، بیدار کنند مردم را در همه جا. این آقایان طلابى که از قم مى روند به جاهاى دیگر و براى ترویج ، اینها هم باید بگویند این مطلب را و بمانند آنجا تا این کار انجام بگیرد. همچنین روز دوازدهم

ص: 219

است ، چیزى نیست دیگر، خوب ایام عاشورا که هستند، دیگر نگذارند روز بعد از عاشورا برگردند، بمانند آنجا مردم را بیدار کنند، هدایت کنند مردم را. نویسنده هاى ما همین طور، گوینده هاى ما همین طور. فرض کن حالا یک چیزى هم مخالف راى فلان فرض کنید که متجدد هست ، خوب وقتى مردم راى دادند او هم باید بگذرد از آن . مردم راى دادند آنها وکیل شدند و گذشتند مطلب خود را، ثابت کردند این را حالا ما باید بگذاریم به آرأ خود مردم و خود مردم هر چه راى دادند. من امیدوارم که انشأاللّه همانطورى که آن محرم براى ما هدیه آورد و مجرم فرعى را از بین برد، همین طور این محرم هم براى ما هدیه بیاورد و مجرم اصلى ما را به جاى خودش بنشاند. خداوند همه شما را حفظ کند و موفق و موید باشید.

ص: 220

تاریخ : 30/8/58

پیام امام خمینى به مناسبت روز عرفه

بسم اللّه الرحمن الرحیم

ولکم فى رسول اللّه اسوه حسنه

صلوات و سلام خداوند بر رسول خدا پیامبر عظیم الشان که یک تنه قیام فرمود در مقابل بت پرستان و مستکبرین و پرچم توحید را به نفع مستضعفین به اهتزاز درآورد و از قلت عده و عدد نهراسید و با عده قلیل بدون ساز و برگ جنگى کافى و با نیروى ایمان و قدرت تصمیم بر سرکشان و ستمکاران تاخت و نداى توحید را در کمتر از نیم قرن بر بزرگترین معموره جهان به گوش جهانیان رسانید.

همه شما اى زائران بزرگوار بیت اللّه الحرام که از چهار سوى عالم به طرف خانه خدا، مرکز توحید و محل وحى و مقام ابراهیم و محمد، دو ابرمرد بت شکن و پرخاشگر بر مستکبرین ، شتافتید و خود به مواقف کریمه اى که در عصر وحى زمین هائى خشک و کوهسارهائى بى آب و سبزه بود لکن محل هبوط ملائکه اللّه و هجوم جنوداللّه و توقف انبیأ اللّه و عباد اللّه الصالحین بود رساندید، حال بشناسید این مشاعر بزرگ را و مجهز شوید از مرکز بت شکنى براى شکستن بت هاى بزرگ که به صورت قدرت هاى شیطانى و چپاولگران آدمخوار درآمده اند و از این قدرت هاى تهى از ایمان نهراسید و با اتکال به خداى بزرگ در این مواقف عظیمه پیمان اتحاد و اتفاق در مقابل جنود شرک و شیطنت ببندید و از تفرق و تنازع بپرهیزید (و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم ) رنگ و بوى ایمان و اسلام که اساس پیروزى و قدرت است با تنازع و دسته بندى هاى موافق با هواهاى نفسانیه و مخالف با دستور حق تعالى زدوده مى شود و اجتماع در حق و توحید کلمه و کلمه توحید که سرچشمه عظمت امت اسلامى است ، به پیروزى مى رسد.

اى مسلمانان جهان ! شما را چه شد که در صدر اسلام با عده بسیار کم قدرت هاى عظیم را شکستید و امت بزرگ اسلامى انسانى ایجاد نمودید، اکنون با قریب یک میلیارد جمعیت و دارا بودن مخازن بزرگ که بالاترین حربه است در مقابل دشمن . اینچنین ضعیف و زبون شدید؟ آیا مى دانید که تمام بدبختى هاى شما در تفرقه و اختلاف بین سران کشورهاى شما بالنتیجه بین خود شماست ؟ از جاى برخیزید و قرآن کریم را به دست گرفته و به فرمان خداى تعالى گردن نهید و تا مجد و عظمت اسلام عزیز را اعاده کنید بیائید به یک موعظه خداوند گوش فرا دهید، آنجا که مى فرماید: (قل انما

ص: 221

اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنى و فرادى (همه قیام کنید و براى خدا قیام کنید، قیام فرادى در مقابل جنود شیطانى باطن خودتان و قیام همگانى در مقابل قدرت هاى شیطانى اگر قیام و نهضت ما الهى و براى خدا باشد پیروز است .اى مسلمانان و اى مستضعفان عالم ! دست به دست هم دهید و به خداى بزرگ رو آورید و به اسلام پناهنده شوید و علیه مستکبران و متجاوزان به حقوق ملت ها پرخاش کنید. اى زائران خانه خدا! در مواقع مشاعر الهى به هم بپیوندید و از خداوند تعالى نصرت اسلام و مسلمین و مستضعفان جهان را بخواهید.

اى گویندگان ! نویسندگان ! در اجتماعات بزرگ ، عرفات و مشعرومنا و مکه معظمه و مدینه منوره مسائل اجتماعى و سیاسى مناطق خود را به گوش برادران ایمانى برسانید و از هم طلب نصرت کنید. اى زائران خانه خدا! توطئه هاى راست و چپ بخصوص آمریکاى چپاولگر و متجاوز و اسرائیل جنایتکار را به گوش عالمیان برسانید و از آنان استمداد کنید و جنایات این جنایتکاران را بشمارید و به خداوند متعال براى اصلاح حال مسلمین و قطع ایادى جنایتکاران التجأ پیدا کنید. و من به خواست خداى قادر مژده نصرت و پیروزى به شماها مى دهم . (انه على ذلک قادر والسلام على رسول اللّه و على ائمه المسلمین و على عباداللّه الصالحین و رحمة اللّه و برکاته .)

ذى الحجه الحرام 1399

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 222

تاریخ : 3/9/58

بیانات امام خمینى در جمع افسران نیروهاى سه گانه ارتش جمهورى پاکستان دربازگشت از سفر حج

ما با همه ملت هاى مسلم برادریم و در شادى و غم آنها شریک هستیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

چه سعادتى داشتید که مشرف شدید به مکه معظمه مرکز وحى و به مدینه منوره مرکز رسالت . خداوند از شما برادران به طور شایسته این زیارت ها را قبول فرماید. ما با همه ملت هاى مسلم برادر هستیم و در شادى و غم آنها شریک هستیم و امید این را داریم که آنها هم با غم ها و شادى هاى ما شریک باشند. امروز ملت ما مقابل است با قدرت شیطانى بزرگ که در طول سیصد سال این اجانب بر ما ملت ها، بر ملت هاى مسلمین ، بر ملت هاى شرق حکومت هاى غیر مشروع کرده اند و در طول پنجاه سال هم در حکومت این رضاخان و محمدرضا به این ملت با دست آنها ظلم و خیانت کردند و جنایات آنها اخیرا بالا گرفت و این جنایات به پشتیبانى از ابرقدرت ها خصوصا آمریکا بود، به طورى که تحمل دیگر از این ملت ما برداشته شد و به اتکأ به خداى کریم و اسلام ، با وحدت کلمه نهضت کردند و نظام شاهنشاهى را که یک نظام پوسیده غیرقانونى بود به هم زدند و جمهورى اسلامى را در اینجا برقرار کردند در این حال که ما مشغول هستیم براى سازندگى خرابى هائى که در طول این تسلط وحشت انگیز اجانب بر ما و تفاله هاى آنها که در این کشورها حکومت مى کردند، امروز مواجه شدیم با دولت آمریکا و ما امیدواریم که ملت هاى برادر ما، ملت هاى اسلامى که همانطور که ما گرفتار بودیم بر ظلم و تعدى اجانب ، آنها هم گرفتار بودند، امروز که ملت ما قیام کرده است آنها هم قیام کنند.

مسلمین باید در مقابل ابرقدرت ها ید واحده باشند

و موجب خرسندى است که پاکستان قیام کرده است و الان که من روزنامه را تیترش را دیدم ، دیدم که نوشته است که تمام پاکستان بر ضد آمریکا قیام کرده است و دانشگاه ها ظاهرا (نوشته بود که سه روز تعطیل شده است و این یک مژده اى بر ملت مظلوم ما هست که تنها نیست . مسلمین باید با هم ید واحده باشند (هم ید واحده على من سواه ) اینها باید دست واحد باشند، مجتمع باشند، یک باشند، خودشان را از هم جدا ندانند، مرزها را اسباب جدائى قلب ها ندانند. مرزها جدا، قلب ها با هم . مسلمین داراى قدرت بسیار هستند و داراى خزائن بسیار، اگر چنانچه با هم مجتمع بشوند، اگر چنانچه مسلمین با هم اتحاد پیدا کنند، با حفظ مرزهاى خودشان ، لکن قلب هایشان با هم متحد بشود، اینها جمعیت

ص: 223

بسیار کثیرى هستند، یک میلیارد جمعیت شاید الان بیشتر باشند و خزائن بسیار دارند و احتیاج به هیچ کشورى ندارند و همه کشورها تقریبا (به آنها محتاج هستند. مع الاسف در اثر تبلیغات سوئى که در طول تاریخ شده است و مردم را از این ابرقدرت ها ترسانده اند، تبلیغات خود آن ابرقدرت ها این بوده است که ملت هاى ما را، ملت هاى شما را از اینها بترسانند، به طورى که ما گمان بکنیم که این ابرقدرت ها آسیب پذیر نیستند، اگر ملتى نفس بکشد، آنها نفسش را خفه مى کنند.

آمریکا در مقابل مسلمین نمى تواند خودنمائى کند

لکن ما دیدیم که اینها تبلیغاتى بود که صحیح نبود و قدرت هاى بزرگ هم با مقدرات یک مملکتى وقتى که خود ملت با هم مجتع شدند و نمى توانند بازى بکنند. و ما اتکال به خدا داریم ، اتکال به اسلام داریم ، پشتیبان ما اسلام و خداست و امید این را داریم که همه ملت هاى اسلامى به ما بپیوندند. این نزاعى که ، مبارزه اى که الان بین کفر و اسلام است ، این منازعه بین ما و آمریکا نیست ، بین اسلام است و کفر، اگر چنانچه غلبه کنند خداى نخواسته اینها بر نهضت ما (که نخواهند کرد) این غلبه ، غلبه بر اسلام است ، غلبه بر مسلمین است . باید همه مسلمین بدانند که مقدرات ما الان تنها نیست که بین وجود و عدم است ، مقدرات اسلام ، مقدرات همه مسلمین است ، همه مسلمین در این مساله با هم باید شرکت کنند که اگر این نهضت خداى نخواسته به سستى گراید یا از بین برود حساب شرق و حساب تمام شرق و خصوصا مسلمین خواهند به تباهى کشید. من از همه ملتهاى اسلامى ، از همه مسلمین ، از همه ارتش هاى اسلامى ، از همه قواى انتظامى اسلامى ، از همه روساى جمهور ممالک اسلامى مى خواهم که با این نهضت ما همراه باشند. با این مقابله اى که ما بین کفر و اسلام است ، نه ما بین ایران و آمریکا، ما بین تمام کفر و تمام اسلام است . مسلمین بپاخیزند، برخیزند و در این معارضه پیروز شوند و پیروز خواهند شد و از این طبل هاى میان تهى نترسند، نترسند که آمریکا یک قدرت بزرگ است ، یک قدرت شیطانى است و مى تواند که با یک روز همه را به هم بزند، اینها تبلیغات است آمریکا نمى تواند این کار را بکند، در مقابل مسلمین نمى تواند آمریکا خودنمائى کند. دنیا توجهش الان به این مبارزه است ، دنیا الان توجه به این دارد که در این مبارزه چه خواهد شد و خود مملکت آمریکا در آن اختلاف واقع شده است ، سیاه هاى آمریکا که در تحت ظلم آمریکا بودند الان آنها هم موافقت با ما دارند و ممکن است آنها هم قیام بکنند باید مسلمین در یک چنین موقع حساسى که ما مقابل ایستادیم در مقابل آمریکا و در مقابل دسایس شیطانى او، با ما موافقت کنند، با ما همراهى کنند، ما و خود را از هم بدانند، مملکت ایران را با سایر ممالک ، با پاکستان ، با عراق ، با اندونزى ، با تمام این ممالک اسلامى یک بدانند و همه قیام کنند و همه تظاهر کنند در مقابل این ظلمى که این شخص به ما دارد کند.

ص: 224

ملت ما شهادت را براى خود سعادت و شرف مى داند

یک نفر مجرمى که پنجاه سال خانه هاى این مملکت را سوزانده است ، مردم این مملکت را به حبس انداخته است ، قتل هاى زیاد، قتل عام هاى زیاد کرده است و سنگفرش هاى خیابان ما را، اسفالت هاى خیابان ما را رنگین کرده است با خون جوان هاى ما، ذخائر ما را برداشته و دزدیده و برده است ، اینها برده اند پناه داده اند یک چنین مجرمى را و مخالف همه قوانین دنیاست که هر مجرمى که در یک جائى جرم کرد باید در محل خودش ، در همان جائى که جرم کرده محاکمه بشود. اینها با یک انگیزه هاى بچگانه این را برده اند نگه داشتند و حالا هم که مطالبه آنها را مى کنیم ، ما را مى ترسانند از کشتى هایشان که آمدند در آب هاى نزدیک آب هاى خلیج و از طیاره هاشان و از اینها. ما از چه مى ترسیم ؟ ما از طیاره هاى اینها مى ترسیم ؟ ما از کشتى هاى اینها مى ترسیم ؟ ما اشخاصى هستیم که در این راه ، شهادت را سعادت براى خودمان مى دانیم . ملت ما الان هم از من مى خواهند که دعا کنم که شهید بشوند، ملتى که شهادت را مى خواهند، او را از چه مى ترسانند؟ او را از مردن مى ترسانند؟ اینها شهادت را شرف خودشان مى دانند، آنها ما را از مردن مى ترسانند؟ مردن براى آنها ترس دارد که قائل نیستند به ماورأ طبیعت . کسى که خدا را مى شناسد، کسى که قیامت را اطلاع دارد بر آن ، کسى که اعتقاد دارد به ماورأ طبیعت ، این از چه مى ترسد؟

آمریکا اشتباه مى کند، آقاى کارتر اشتباه مى کند که خیال مى کند که مى تواند یک چنین کارى بکند، دنیا نمى گذارد که او چنین کارى بکند، خود ملت آمریکا نمى گذارد که او این کار را بکند. مگر یک کار آسانى است براى آمریکا که بیاید و ملت ما را قتل عام کند. یک کارى نیست که او بتواند این کار را بکند. بر فرض اینکه بتواند، ملت ما با چنگ و دندان آنها را نابود خواهند کرد و جوان هاى ما الان اعلام کرده اند که اگر اینها یک وقت بخواهند یک چنین کارى بکنند، سفارتخانه را با هر کس در آن هست منفجر مى کنیم و اگر یک همچو بشود ما نمى توانیم این جوان هائى که الان در غرور جوانى هستند و ظلم دیدند، ما نمى توانیم آنها را کنترل کنیم . ما نمى توانیم جلوى یک ملتى را که پنجاه سال ظلم دیده است و پنجاه سال و بیش از سى و چند سال از یک آدمى ظلم دیده است ، از یک آدمى قتل عام ها دیده است ، برادرها را کشته اند، پدرها را کشته اند، زن ها و شوهرهایشان از بین رفته است ، یک همچو ملتى را ما نمى توانیم کنترل کنیم که اگر آمریکا بخواهد یک غلطى بکند، مردم بنشینند همین طور نگاه کنند که آقا بیایند و چتربازهایشان بیایند و امتحان کنند، بیایند ببینند چطور مى توانند این کار را بکنند؟ تمامشان را از بین خواهیم برد و خودمان هم کشته مى شویم ، آنها را هم از بین مى بریم .

اگر ایران شکست بخورد مستضعفین شکست خورده اند

شما برادرها سلام مرا به ارتش خودتان برسانید و از قول من به آنها بگوئید که برادرهاى شما در مقابل کفر گرفتار هستند، شما قیام کنید، ارتش پاکستان قیام کند در مقابل یک همچو ظلمى که الان

ص: 225

دارد به برادرهایشان مى شود. یک همچو قیامى که الان ما کردیم ، در مقابل کفر است ، این نسبت به مقدرات شما هم تاثیر دارد. کسى خیال نکند که اگر ایران شکست بخورد، خودش باقى مى ماند. اگر ایران شکست بخورد شرق شکست خورده است . اگر ایران شکست بخورد مستضعفین شکست خورده اند. باید همه با هم متحد، با هم قیام کنیم و این جرثومه فساد را از تاریخ بیرون کنیم و لااقل از ممالک خودمان اینها را برانیم که دیگر فکر اینکه بیایند در اینجا، مستشارهایشان بیایند در اینجا، مامورینشان بیایند در اینجا، چپاولگرانشان بیایند در اینجا و ما را چپاول کنند، این فکر را از سر آنها باید ما بیرون کنیم و بیرون مى کنیم این فکر را از سرشان .

خداوند انشأاللّه به شما همه برادرها سلامت بدهد، عزت بدهد، عافیت بدهد. خداوند اسلام را تقویت کند. خداوند لشکر مسلمین را تقویت کند. خداوند روساى مسلمین را که علاقه مند به اسلام هستند، خدمت به مسلمین مى کنند، آنها را حفظ کند.

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 226

تاریخ : 4/9/58

پیام امام خمینى به جنبش هاى آزادیبخش جهان

سازمان هاى آزادیبخش مجتمع در الجزایر

بسم اللّه الرحمن الرحیم

تلگرام برادران محترم در پشتیبانى از ملت مظلوم ایران در قیام براى احقاق حق خود از دولت امریکا موجب تشکر گردید. شما مى دانید که خیانتکارى که در طول حکومتش ایران را به تباهى کشیده و ملت شریف ما را در عزاى فرزندان رشید خود نشانده و ذخائر کشور ما را به تاراج برده است ، اکنون در پناه دولت آمریکا به سر مى برد. از حقوق مسلم یک ملت است که جانى تبهکار را به محاکمه دعوت کند و از حقوق مسلم بین المللى است که تبهکار باید در محل تبهکاریش محاکمه شود. آقاى کارتر با زور سرنیزه تمام حقوق انسانى را نقض مى کند و در مقابل ملتى که مى خواهد حقوق خویش را مطالبه کند، به توطئه و ارعاب ، دخالت نظامى و محاصره اقتصادى پرداخته است . در منطق آقاى کارتر جواب درخواست بحق یک ملت را باید با قدرت و قواى نظامى داد و در این منطق ، منطق قرون وسطائى و حکومت جنگل بر تمام ارزش هاى انسانى و قوانین بین المللى حکومت دارد.

این است منطق همه زورمندان و مستکبران در مقابل ملت ها و توده هاى ستمدیده . قدرت هائى که با تعلیمات انسانى آسمانى مهار نشده است ، چشم ها را کور و عقل ها را آفت زده مى کند. یکى از اشتباهات بزرگ آقاى کارتر و امثال او آن است که عمق نهضت اسلامى عصر حاضر و نسل معاصر را نشناخته اند. آنان با افکار جنون آمیز قدرتمندان و بیمارى روحى مستکبران به نهضت هاى معاصر و ملت هاى از قید اسارت روحى رها شده مى نگرند و این اشتباهى است فتنه انگیز. باید ملت هاى اسلامى با وحدت ایمانى و قدرت الهى ، آنان را براى همیشه از این اشتباه بیرون آورند، باید شرق و جمیع مستضعفین و ابرقدرت ها و مستکبرین خود را بیابند و خود گمشده را پیدا کنند. آنان از اسارت تبلیغات بلندگوهاى شیطانى بیرون آمده و قدرت خدائى توده اى خویش را دریابند و اینان به زبونى واقعى خود در مقابل ملت هاى بپا خاسته واقف شوند تا آرامش ، دنیا را فرا گیرد و دست ستمگران از جنایات کوتاه شود. برادران شجاع من که براى آزادى وطن هاى خود قیام کرده اید، ملت هاى خود را هشدار دهید و مغزها را از آثار تبلیغات چند صد ساله و خود باختگى در مقابل غرب و مستکبرین شستشو دهید و به نهضت ما که نهضت اسلامى و مستضعفین است بپیوندید، که امروز اسلام عزیز در مقابل کفر و منطق در برابر زور واقع شده است و نهضت ما اسلامى است قبل از آنکه ایرانى

ص: 227

باشد، نهضت مستضعفین سراسر جهان است قبل از آنکه به منطقه اى خاص متعلق باشد. اى مسلمانان جهان ! و اى مستضعفین بپا خاسته ! و اى دریاى بى پایان انسان ها! بپا خیزید و از کیان اسلامى و ملى خویش دفاع کنید. اسرائیل بیت المقدس را از مسلمین گرفت و با مسامحه دولت ها مواجه شد. اکنون چنانکه آثارش ظاهر شده است ، امریکا و شاخه فاسد آن اسرائیل در صدد است که مسجدالحرام و مسجدالنبى را قبضه کند. باز هم مسلمانان نشسته و تماشاگرند و بى تفاوت . برخیزید و از اسلام و مرکز وحى دفاع کنید و از این هیاهوها نهراسید که امروز اسلام به شما محتاج است و شما در قبال خداوند متعال مسوول هستید. به خداوند تعالى اتکال نمائید و با وحدت کلمه به پیش روید. ما به پیروى از اسلام بزرگ از جمیع حمایت مى کنیم و از شما و هر سازمانى در جهان که براى نجات کشور خویش بپا خاسته است پشتیبانى مى کنیم . ما از مبارزات برادران فلسطینى و مردم جنوب لبنان در مقابل اسرائیل غاصب کاملا (پشتیبانى مى نمائیم و به خواست خداى تعالى بر دشمنان بشریت و اسلام پیروز خواهیم شد و امید است که نصر خدائى و فتح مسلمانان نزدیک باشد. از خداوند تعالى سلامت و سعادت همه را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 228

تاریخ : 5/9/58

مصاحبه خبرنگار ژاپنى با امام خمینى

خبرنگار ژاپنى : به نام تمام مردم ژاپن تشکر مى کنم که اجازه داده اید که با شما مصاحبه کنیم . دفعه قبل ، سال گذشته در نوفل لوشاتو بود که با شما یک مصاحبه اى کرده ایم که کوتاه بود. امسال را مى خواهیم با عمق بیشترى واقعیت ایران را به مردم ژاپن نشان بدهیم و متاسفانه شناخت کاملى از ایران نداریم .

سوال : مى گویند که در مبارزه اى که علیه امریکا شروع کرده اید، در مورد سایر کشورها، شما ژاپن را در جمع این متجاوزین مى بینید یا تبعیضى قائل هستید؟

جواب : بسم اللّه الرحمن الرحیم اول من راجع به آن حرفى که ایشان زده اند که ژاپنى ها اطلاع ندارند از اوضاع کشور ما، باید یک کلمه بگویم که چرا باید ژاپنى ها اطلاع نداشته باشند و چرا باید مطبوعات ژاپن و گروه تبلیغاتى ژاپن یک چنین مهمى که در دنیا واقع شده است و یک چنین ظلمى که در طول پنجاه سال بیشتر به ما شده است و یک چنین تعدى که دولت امریکا به ما روا داشته است ، چرا نباید در مطبوعات ژاپن ، در گروه تبلیغى ژاپن منعکس بشود تا مردم بى خبر باشند. این را من باید یک چنین احتمالى را بدهم که دست امریکا در کار است که نمى گذارد مسائل ما به دنیا برسد و مع الاسف به این اعترافى که شما کردید که ملت ژاپن اطلاع از مطالب ما ندارد، این احتمال پیش مى آید که این فعالیت در ژاپن هم بوده است که نگذارند مسائل ما منعکس بشود و یا بالعکس منعکس بکنند. و اما راجع به سوالى که کردید راجع به ملت ها، حتى ملت امریکا و هر ملت دیگرى ، ملت ما و ما هیچ ابدا (مخالفتى با آنها نداریم و از آنها هم به ما ظلمى نشده است که ما مخالفت با آنها داشته باشیم ، مسائل روى دولت هاست . ما الان منتظر این هستیم که ببینیم دولت هاى اروپائى ، دولت هاى آسیایى ژاپن در این غصه اى که ما داریم و این مظلومیتى که براى ماست و این تعدیاتى که دولت امریکابر ما کرده است و این خلاف قوانینى که آقاى کارتر مى کند و یک نفر مجرم را پناه داده است و براى اینکه ما مطالبه آن مجرم را مى کنیم ، این هیاهو را در عالم راه انداخته است و ما را تهدید به حصر اقتصادى یا دخالت نظامى مى کند، ما ببینیم که دولت هاى اروپایى و آسیایى ،

ص: 229

دولت ژاپن در این قضیه چه عملى خواهند کرد، آیا با مظلوم ها موافقند یا با ظالم ؟ آیا با ما که دادخواهى مى کنیم از همه عالم ، در همه عالم دادخواهى خودمان را بلند مى کنیم و مع الاسف نمى گذارند که صداى ما برسد به دولت ها، حالا ما ببینیم که آیا ژاپن و امثال ژاپن در این امتحانى که براى همه پیش آمده است ، مقابله یک ملت مظلوم که همه چیزش را پنجاه سال بیشتر است برده از بین و یک دولت ظالم که همه چیز ما را برده است ، آیا دولت ها در این باب چه مى کنند؟ ما در اینجا حسابمان با دولت ها جدا مى شود. در همین مبارزه ، حساب ما با دولت ها معلوم مى شود که دولت هائى که طرفدارى ظلم بکنند پیش ما ممتازند از دولت هائى که طرفدارى مظلوم را بکنند و اگر ژاپن هم در آن طرف واقع بشود، در صف ظالم ها واقع بشود، ما در صف مظلومین هستیم و با او هم موافقتى نداریم و اگر در صف مظلوم ها واقع بشود و کمک به مظلوم ها بکند، ما همانطور که با ملت ژاپن هیچ مخالفتى نداریم با دولت هم نخواهیم مخالفت داشت .

سوال : از زمانى که ما به ایران آمده ایم مى بینیم که مردم ایران خیلى لطف دارند نسبت به ژاپنى ها و با محبت با آنها رفتار مى کنند، مى خواستیم بدانیم که آیا شما ژاپن را در اردوگاه غرب قرار مى دهید یا اینکه او را متمایز مى دانید از غرب ؟

جواب : من جواب را الان دادم که ما با ملت ژاپن ابدا (مخالفتى نداریم و با ملت امریکا هم مخالفتى نداریم ، لکن آقاى کارتر دارند منعکس مى کنند در امریکا که ملت ایران با ملت امریکا مخالف است و این هم یکى از جنایاتى است که دارد واقع مى شود در تاریخ که ما فریاد مى زنیم که ما با آقاى کارتر مخالف هستیم براى اینکه او برده است جانى ما را و حمایت از او مى کند و او دارد منعکس مى کند که ما با ملت امریکا مخالف هستیم و ملت امریکا را وادار مى کند که از ما عصبانى بشوند و با ما مخالفت کنند، در صورتى که اینطور نیست . ما الان هم فریاد مى زنیم که ما با کارتر که جانى ما را برده و حفظ کرده است و هیاهو در دنیا به راه انداخته است و برخلاف واقع دارد مطالب را منعکس جلوه مى دهد و تحت تاثیر این قدرت هاى شیطانى صهیونیسم واقع شده است ، ما از او فریاد مى زنیم . ما با ملت ها به هیچ وجه مخالفت نداریم بلکه ما با مظلوم ها که ملت ها هم از طبقه مظلومین هستند موافق هستیم و با اشخاصى که ظلم مى کنند، چه در مملکت خودشان و چه به ملت خودشان ظلم بکنند و چه به ملت هاى ضعیف ظلم بکنند، با آنها ما مخالف هستیم .

سوال : ایشان مى گویند که کتاب شما را که در فرانسه به اسم حکومت اسلامى درآمده است که همان ولایت فقیه است ، خوانده اند و در این کتاب خوانده اند که اسلام باید مذهب عفو اغماض

ص: 230

باشد، در حالى که پرسشى که از افکار عمومى در فرانسه شده نشان مى دهد که 79 درصد مردم فکر مى کنند که مبارزه شما بر ضد شاه انتقام گیرى شخصى شما بوده است ، در این باره نظرتان چیست ؟

جواب : این هم از مسائلى است که ابرقدرت ها، قدرت هاى بزرگ براى ما پیش آورده اند، ملت ها به واسطه اعمال قدرت بزرگ قدرت ها اطلاع از مسائل ما پیدا نکردند. اگر اطلاع پیدا کرده بودند، راى آنها غیر راى دولت ها بود. منطق ملت ها با منطق دولت ها فرق دارد وقتى دولت ها مسائل را وارونه برخلاف واقع جلوه مى دهند، البته ملت ها هم منحرف مى شود افکارشان . اینکه شما مى گوئید که در فرانسه یک چنین امرى واقع شده است و عفو و اغماضى که در اسلام مطرح است آنها مبدل کردند به انتقامجویى ، چنانچه آقاى کارتر هم این مسائل را مى گوید و در ملت خودش منتشر کرده است ، اینها براى این است که مسائل ما پیش مردم معلوم نیست ، مطالب ما را اگر بدانند که ما چه مى گوئیم و در مقابل ما چه منطقى است ، ما مى گوئیم که ما پنجاه سال مظلوم واقع شده ایم و تاریخ ما، تاریخ عالم اگر چنانچه ضبط کنند تاریخ ایران را، شاهد بر این بوده است که ما از زمانى که رضاخان آمده است در ایران و او را انگلیسى ها آوردند و تا این وقتى که محمدرضا بود که او را امریکائى ها تایید کردند و دنبال حرف هاى آنها بودند، ما در این پنجاه سال همه چیزمان به باد رفته است . ما یک ملت مظلوم هستیم . در این پنجاه سال ، ذخایرمان که باید صرف مستمندان ما، زاغه نشینان ما بشود، برده شده است ، به کاخ نشینان داده اند و ابرقدرت ها از آن استفاده کردند. ملت ما روى یک گنج بزرگى که آن نفت است ، نشسته اند و گرسنگى مى خورند و امریکا و امثال امریکا این مخزن هاى ما را مى بردند، چپاول مى کردند در این پنجاه سال و مى دادند به اشخاصى که کاخ نشین هستند و قدرت طلب هستند و مى دادند به اجانب و در مقابلش براى این ملت هیچ چیز نبود.

یک مطلب ما این است که ما مى گوئیم که این آدم که الان امریکا او را نگه داشته است و از او حمایت مى کند و دنیا را متزلزل کرده است امریکا براى خاطر یک نفر جانى ، ملت ما مى گویند که این جانى که به ما آنقدر خسارت مالى وارد آورده است و خسارات جانى این پدر و پسر براى ملت ما بار آورده اند، قتل عام هائى که در زمان این پدر و پسر واقع شده است و جوان هائى که از ما تلف شده است ، قبرستان هاى ما را اینها آباد کردند و خانه هاى ما را خراب و مملکت را خراب ، مملکت ما ویرانه اى شده است به واسطه بودن این شخص و پدرش در این مملکت و حکومت کردن آنها و به دست حکومت هاى بزرگ اینها را به ما سلطه داده اند و ما این مطلب را مى گوئیم که ما یک ملت مظلوم هستیم که همه چیز ما را اینها از بین برده اند و ما حالا این مجرم خودمان را مى خواهیم بیاوریم اینجا که این چیزهائى را که از ما

ص: 231

برده به بانک ها سپرده شده است ، ما به دست بیاوریم و ما آن جانى اصلى را پیدا بکنیم که آن کسى که این آدم را وادار کرده است به این کار و مامور کرده است و به ما مسلط کرده است ، ما مى خواهیم این آدم را پیدا بکنیم که مخازن خودمان را که برده است و در بانک ها هست ، کشف بکنیم و بگیریم و اینهمه جمعیت که از ما کشته است ، ما نمى توانیم از او انتقام بگیریم تا اینکه کسى بگوید انتقامجویى است . یک نفر آدم در مقابل یک نفر آدم باید قصاص بشود. یک نفر آدم که از اول حکومتش تا حالا بیش از صد هزار جمعیت را از ما کشته است ، ما چطور مى توانیم از او انتقام بگیریم تا این منطق بیاید پیش که شما مى خواهید انتقام بگیرید. ما مى خواهیم اموالمان را از او پس بگیریم ، ما مى خواهیم بیاید اینجا و معلوم بشود به مظلوم هاى دنیا که ظالم اصلى کى هست ، کیست که دنیا را اینطور مشوش کرده ، آنهائى که اینها را مامور کرده اند، در حکومت هائى که به دست آنها در این مملکت هاى اسلامى و در سایر ممالکى که حکومت هایشان دست نشانده اینها هست ، ببینیم که ظلم هائى که شده است از چه راهى شده است و کى این ظلم ها را کرده است و چه کسى وادار کرده است که این ظلم ها را بکنند. این را اگر چنانچه منطق دولت ها این است که این انتقامجویى است معلوم مى شود منطق آنها غیر منطق مظلومان است ، چنانچه همیشه اینطور بوده است که منطق ظالم یک منطق بوده است و منطق مظلوم ها منطق دیگر بوده است . ما با منطق مظلوم ها داریم صحبت مى کنیم ، نه با منطق ظالم ها.

ظالم ها البته از ما منافع ما را بردند و حالا که یک نفر کار گذاشته شده است که به آنها منفعتى نمى رسد آنها البته این مسائل را طرح مى کنند و (قضیه انتقامجویى ) والا اسلام تمامش عفو است ، تمامش این است که کسانى که خلاف مى کنند و البته مظلوم ها مى توانند که از آنها چیز بگیرند، لکن اسلام مساله عفو است . لکن منطق آقاى کارتر و امثال آقاى کارتر غیر از این مطلب است . مائى که یک نفر آدم را مى خواهیم که بفهمیم که ریشه فساد، چه کسى است و به دنیا معرفى کنیم این ریشه فساد را، تا اینکه فساد در دنیا از بین برود، مائى که مى خواهیم یک نفر آدمى که اموال ما را برده است بیاید اینجا و بگوید اموال شما کجاهاست ، تا ما برویم سراغ اموالمان و این ملتى که گرسنگى مى خورد و اموالش در بانک هاى خارجى مانده است و آقاى کارتر هم جلوى اموال او را گرفته است و این مظلوم ها را گرسنگى مى دهد، منطق ما این است . این را آقاى کارتر اسمش را انتقامجوئى مى گذارد و دولت هایى هم که تابع او هستند آنها هم اسمش را انتقامجویى مى گذارند و در منطق مظلومین این اسمش انتقامجویى نیست ، اسمش این است که مى خواهند ملک خودشان را، مال خودشان را که باید صرف خودشان بشود، در بانک ها متمرکز نشود و آقاى کارتر جلویش را نگیرند و بگذارند بیاید که مردم زندگى بکنند در اینجا.

ص: 232

سوال : حضرت امام به نظر بسیارى از ناظران از پیروزى انقلاب به این سو، به نظر مى آید که نظم حکومت رو به انحطاط دارد، شما در این باره چه فکر مى کنید؟

جواب : این منطق چپاولگر است . باید ما مقایسه کنیم انقلاب اسلامى ایران را با انقلاب هائى که در دنیا واقع شده است ، ببینیم که آیا انقلاب هائى که در دنیا واقع شده است ، به مجردى که انقلاب شد و پیروز شد مردم نظم همه چیزها فورا برقرار شد یا اینکه اینطور نبوده است ؟ ما به مجردى که انقلاب واقع شد و پیروز شدیم تمام راه ها باز بود بر دنیا، و تمام احزاب آزاد بودند و تمام جمعیت ها آزاد بودند و تا پنج ماه تمام این امور آزاد بود و ایران هم مشغول زندگى خودش بود و نظمش برقرار بود و بى نظمى به اینکه آنطورى که در مثل انقلاب اکتبر واقع شد، مثل انقلاب فرانسه واقع شد، این قتل و غارت ها نبود در ایران و الان هم ایران نظمش محفوظ است و خود مردم حفظ مى کنند نظم را و این فرقى است که مابین انقلاب اسلامى با انقلاب هاى دیگر است . انقلاب اسلامى چون مردم مسلمان هستند، بدون اینکه یک ارتباطى بین حکومتى باشد که بخواهد یک نظمى را ایجاد بکند، مردم نظم را ایجاد کردند. به مجردى که انقلاب واقع شد و اوضاع آشفته شد، خود مردم اوضاع را به دست گرفتند و نظم را ایجاد کردند. و ما نظم را بعدها به طور کامل ، خود ملت ایجاد مى کند. ملت ما موافق با حکومت اسلامى است ، راى داده به حکومت اسلامى ، راى قاطع قریب به اتفاق داده است به حکومت اسلامى و موظف مى داند ملت ما به قواعد اسلام عمل کند و یکى از قواعد اسلام حفظ نظم است ، حفظ نظم را خود مردم دارند مى کنند و این که گفته مى شود که حکومت دارد رو به انحطاط مى رود، نخیر حکومت دارد رو به اعتلا مى رود، اشتباه مى کنند آنها. ما یک ملتى بودیم که در تحت فشار ابرقدرت ها بودیم و الان از تحت فشار آنها بیرون آمدیم و داریم به پیش مى رویم و این اعتلاى ملت است . اعتلا به این نیست که شکم ما سیر باشد، اعتلا به این است که ما مسلکمان را و مکتبمان را به پیش ببریم و ما بحمداللّه داریم مکتب را پیش مى بریم و مکتبمان را گسترش خواهیم داد به همه ممالک اسلامى ، بلکه در همه جا که مستضعفین هستند و ما رو به اعتلا هستیم و بشر را رو به اعتلا مى خواهیم ببریم . چطور گفته مى شود که ما رو به انحطاط هستیم ؟ آنها خیال مى کنند که انحطاط و اعتلا، سیر شدن شکم است . انسان حیوان نیست ، انسان هست . انسان که بعد مسائل انسانى را باید مراعات بکند، مملکت ما مسائل انسانى را دارد طرح مى کند، دارد رو به اعتلا مى رود، نه دارد رو به انحطاط مى رود، اینها همه از تبلیغاتى است که امثال کارتر مى کنند. و آنها منطق آنها، اعتلا این است که همه نفت ها را ما به آنها بدهیم خودمان بنشینیم اینجا و تماشا کنیم و انحطاط این است که ما نفتمان را از آنها بگیریم و تو دهانشان بزنیم . اگر این انحطاط است ما منحطیم لکن این انحطاط نیست ، این اعتلاست و ما مملکتمان را به پیش مى بریم و دست

ص: 233

ظالم ها را کوتاه مى کنیم از مملکت و اجازه نمى دهیم کسى دخالت در مملکتمان بکند و این اعتلاست ، نه انحطاط.

سوال : حضرت امام در نوفل لوشاتو شما وعده کردید که نه تنها آزادى ها حفظ مى شوند، بلکه تعمیم نیز مى یابند، در صورتى که بعد از پیروزى انقلاب دیده ایم که تظاهراتى بر ضد زنان شد و اقلیت هاى قومى مثل کردها تحت فشار قرار گرفتند و روزنامه ها و احزاب سیاسى ممنوع شد، آیا ممکن است این تناقض هاى ظاهرى را براى ما روشن بفرمایید؟

جواب : این هم از همان ریشه همان امورى است که امثال کارتر پیش آوردند. باید دید که این تشنجاتى که در ایران واقع مى شود، این را چه کسى دارد ایجاد مى کند، قضیه کردستان را چه کسى دارد ایجاد مى کند و ایجاد کرده است ؟ و چه کسى کوشش مى کند که قضیه کردستان را خاتمه بدهد و برادران کرد را از آن ظلم هائى که بر ایشان شده است نجات بدهد؟ ما کوشش داریم که تمام قشرهاى ملتمان در رفاه باشند و همانطورى که اسلام طرح کرده است هیچ یک از افراد ملتمان مظلوم واقع نشوند و هیچ یک از افرادمان ظلم نکنند این یک مطلبى است اسلامى و ما در صدد همین معنا هستیم و ما از اول که انقلابمان واقع شد تمام آزادى ها در ایران بود و مجالى به تمام دستجات ما دادیم و هیچ ابدا جلوگیرى از هیچى نشد، لکن توطئه ها شروع شد. وقتى که دیدند آزادند توطئه ها شروع شد، توطئه قلمى که مى خواستند مسیر ملت ما را منحرف کنند و اینها همان اشخاصى بودند که جیره خوار شاه سابق یا جیره خوار امریکا و امثال امریکا بودند و مى خواستند که نهضت ما را به تباهى بکشند و ما بعد از پنج ماه که به همه فرصت دادیم ، توطئه گرها را پیدا کردیم ، قلم هائى که توطئه گر بودند و مى خواستند باز سلطه اجانب را بر مملکت ما مسلط کنند، آنها را گفتیم که نباید این کار را بکنند و باید محکمه ببیند که آیا اینها چکاره هستند و دیدیم که بعد از اینکه بررسى شد، اینها از اسرائیل خیلى شان ارتزاق مى کردند و بلندگوى اسرائیل بودند، بلندگوى امریکا بودند منتها با صورت هاى دیگر و یک ملتى حق دارد که کسى که بخواهد ملتش را به تباهى بکشد و توطئه کند و باز همان مسائل سابق را براى او پیش بیاورد، از آن جلوگیرى بکند و الا ملت ما طرفدار آزادى است ، طرفدار همه جور آزادى است ولیکن طرفدار توطئه نیست ، طرفدار تباهى نیست .

زن هایى که تظاهر کرده اند همان زن هایى بودند که از تتمه آن مسائل بودند، آنهائى بودند که شاه آنها را به عنوان (آزاد زنان ) به میدان آورده بود و آنها را به تباهى کشیده بود، آنها هم چون از این وضعى که آن تباهى آورد، آن آزادى هایى که آنها مى خواستند، مى خواستند که جوان ها آزاد باشند که هر کارى مى خواهند بکنند و مى خواستند با تباهى ها هم آغوش باشند،

ص: 234

مى خواستند کارهاى برخلاف عفت بکنند و مى دیدند که اسلام با کارهاى خلاف عفت ، با کارهائى که مملکت را به تباهى مى کشد و ملت را به عقب مى راند موافق نیست ، آنها بودند که آمدند در خیابان ها و با آن صورت هایى که مردم دیدند تظاهر کردند. والا جلوى آزادى هرگز گرفته نشده است و نمى شود و مردم آزادند، الا آنجائى که بخواهند تباهى بکنند و بخواهند ملت را به عقب برانند.

سوال : مساله سفارت ایالات متحده ، کشورهاى بسیارى را نگران کرده ، فکر مى کنند گروگانگیرى یک سابقه خطرناکى خواهد شد، آیا شما واقعا فکر مى کنید که با گرفتن این 50 گروگان فشارى مى آورید و در مقابل ، شاه را مى گیرید؟

جواب : کشورها معلوم مى شود که در نظر شما هم همان هست که در نظر کارتر است . کشورها را این ابرقدرت ها خیال مى کنند همان دستگاه دولتى است که وقتى دستگاه دولتى از یک چیزى ناراضى شد، کشور ناراضى است . در صورتى که دستگاه هاى دولتى نسبت به کشورها، نسبت به جمعیت هائى که اساس کشورها بر آنهاست ، یک قطره اى در مقابل دریاست . باید دید که این عملى که ما کردیم چه بوده است و اگر این عمل منعکس بشود در دنیا به طور صحیح ، ببینیم موافقین ما کیست ، مخالفین ما کیست . آیا مظلوم ها در دنیا بیشتر است عددشان یا ظالم ها؟ وقتى که مطالعه بکنند در حال همه کشورهاى دنیا مى بینید که اکثریت قاطع با مظلوم هاست ، ظالم ها یک عدد قلیلى هستند مجهز به جهاز شیطانى و مظلوم ها عدد کثیرى هستند و همیشه در طول تاریخ ظالم ها عدد محدود بودند و مظلوم ها عددهاى بسیار زیاد اگر مراد شما از ناراحتى ، ناراحتى ظالم هاست ، مطلب صحیحى است براى اینکه ظالم ها با امثال خودشان رفیق هستند و هر کسى به آن جنسى که دارد متمایل است ، به اشباه خودش متمایل است . ظالم ها با ظالم ها همیشه هستند و اینها اقلیت هستند. اگر مطلب ما بر دنیا منعکس بشود، آنى که با آن مخالف است ظالم ها هستند که اقلیت دارند و آنى که موافق است مظلومین هستند که اکثریت قاطع دارند.

شما که مى گوئید که ناراحت شدند و کشورها ناراحت شدند، همان منطق ابرقدرت ها را دارید تکرار مى کنید و تحت تأثیر حرف هاى ابرقدرت ها واقع شدید که کشورها را عبارت از همان عده ، همان پارک ها و همان عمارت هاى بزرگ و همان ها و همان کاخ نشین ها عبارت از ملت است و این جمعیت کثیر، بسیار کثیرى که زاغه نشین هستند و خانه هاى گلى دارند، اینها اصلا از کشور نیستند و از ملت نیستند. اگر این مقصود است ما اینها را از هم جدا کنیم و مى گوئیم که آنى که از این عمل ناراحت است ، این دسته کاخ نشین و ابرقدرت و سرنیزه به دست است و آن که اگر مطلب ما را در دنیا منعکس بشود با ما موافقند، و آن ملت ها هستند،

ص: 235

ملت ها که مثل یک دریائى هستند و یک سیل هاى خروشان هستند، آنها با ما موافقند. ما مسائلمان ، مسائل مظلومین است و موافق با طبقات مظلوم و آنها با ما موافقند، اگر ظالم ها بگذارند صداى ما به آنها برسد و اگر نگذاشتند یا منعکس جلوه دادند، این مخالفت نیست ، این مخالف آن عملى است که شده است که ما از آن عمل برى هستیم . ما تمام مسائلمان ، مسائل مظلوم است در مقابل ظالم ، غارت شده است در مقابل غارتگر، کشته شده است در مقابل کشنده . اینها مسائل ماست و از اینها خارج نیست . ما مى خواهیم مملکتمان مال خودمان باشد، مستقل باشیم . ما مى خواهیم آزاد باشیم ، مطبوعاتمان آزاد باشد، قلم هایمان آزاد باشد. ما مى خواهیم ذخائر مملکتمان خرج مملکتمان بشود، گرسنه ها را سیر کنیم ، برهنه ها را لباس بدهیم ، بى خانه ها را خانمان دار کنیم . ظالم ها با این منطق مخالفند، با این مطلب که لانه جاسوسى که به اسم سفارت در ایران بوده است و جوان هاى ما لابد مطلع شدند بر اینکه مسائل جاسوسى در اینجاست و رفتند و آنجا را قبضه کردند، ظالم ها با این مساله جاسوسى موافقند همه شان . ظالم ها همه مى خواهند که مساله جاسوسى رواج پیدا بکند و لانه هاى جاسوسى در ممالک مظلوم باشد لکن منطق مظلوم غیر از این منطق است . منطق مظلوم که اکثریت قاطع دنیا را تشکیل مى دهد این است که باید هر مملکتى آزاد باشد، هر مملکتى مستقل باشد، هر مملکتى ذخائرش خرج خودش بشود. این منطق مظلوم هاست . منطق ظالم ها این است که باید اینها را غارت کرد، اینها آدم اصلا نیستند. این ابرقدرت ها ما را اصلا آدم نمى دانند مظلوم ها را در هر جا هست ، در ممالک خودشان که هست . مظلوم ها را جزء بشر حساب نمى کنند. حقوق بشر مى گویند، حقوق بشر یعنى حقوق ظالم ها، حقوق بشر یعنى اینکه حق دارند که تمام نفت هاى ما را ببرند و در ازأ آن چیزى ندهند الا براى خودشان نفع داشته باشد، باید همه این ملت ها بى چون و چرا تحت قدرت آنها باشند و نفس نکشند. اینها منطق ظالم هاست که اقلیت هستند و اینها که ناچار باید آنها نگران باشند از این امرى که در ایران پیدا شده است بر اینکه همه ظالم ها را ما اعلام مى کنیم که در خطر هستند و از بین خواهند رفت و مملکت ها، مملکت هاى مظلومین است و خداى تبارک و تعالى اراده فرموده است که زمین را به این مستضعفین بدهد و این مستکبرین را از صحنه تاریخ خارج بکند و ما ابتداست که قیام کردیم براى این معنا و تمام ملت هاى مظلوم را پشتیبانى مى کنیم و تمام ملت هاى مظلوم باید ظالم ها را از صفحه روزگار بیرون کنند و از تاریخ بیرون برانند. آن که با ما مخالف است طبقه ظالم است و طبقه ظالم یک اقلیت ناچیزى است و آنى که با ما موافق است و اگر مطلب ما را بشنود بسیار خوشحال مى شود راجع به این لانه جاسوسى ، آن عبارت از طبقه مظلوم است . شما ببینید که الان در ممالکى که دولت هایشان اگر اجازه به ایشان بدهند (الان هم که اجازه ندادند دولت ها) در بسیارى از ممالک مظلوم ها موافقت خودشان را با ما اظهار کردند، تظاهرات کردند بر ضد امریکا، تظاهر کردند و ظالم ها نمى گذارند که آنها تظاهر کنند، پلیس نمى گذارد که آنها تظاهر

ص: 236

کنند. اگر این سرنیزه برداشته بشود، تمام ممالکى که مظلوم هستند و اکثریت قاطعى که مظلومین هستند، اینها بر وفاق ما هستند و این لانه جاسوسى را به منطق مظلومین این است که باید بسته بشود و منطق ظالمین این است که باید به حقوق خودشان برسند و این ظالم ها هستند کى مى گویند حقى براى مظلومین نیست . این دستگاه هایى که براى حقوق بشر درست کردند، تمام دستگاه هایى است که براى چپاول بشر است . این دستگاه هاى شوارى امنیت که با طمطراق اسمش را مى برند، دیشب بعد از اینکه اجازه داد آقاى کارتر به اینکه شوراى امنیت باشد، مى گوید که فقط راجع به این کسانى که گرفتار هستند و گروگان هستند، فقط راجع به اینها، اما راجع به شاه نباید شوراى امنیت دخالت بکند. اما راجع به چیزهائى که آنها از ما برده اند، مظلومیتى که براى ما واقع شده است و ظلمى که بر ما شده است ، اجازه ندارد شوراى امنیت دخالت بکند. شوراى امنیت را از اول تکلیف آن را معین کرده اند که باید راجع به گروگان ها تو بحث بکنى و راجع به شاه نباید تو بحث بکنى و راجع به این مظلومیت هائى که بر ما واقع شده و بر ملت ما واقع شده است نباید دخالت بکنى . او مى داند که اگر دخالت ، دخالت صحیح باشد خودش گرفتار خواهد شد، خودش به آن سرنوشتى که شاه پیدا کرده است خواهد گرفتار شد، از این جهت از اول معلوم کرده است که باید این نوکر مآب ها بنشینند و فقط گوش به فرمان آقاى کارتر بدهند که ایشان اجازه بدهند که فقط راجع به این گروگان ها بحث بکنند. ما هرگز همچو بحثى را با آنها نمى کنیم و هرگز یک همچو شوراى امنیتى را پذیرفته نداریم و نخواهیم پذیرفت .

والسلام

ص: 237

تاریخ : 6/9/58

بیانات امام خمینى در جمع پاسداران مرکز تهران

در راس همه مسائل اسلامى ما، قضیه مواجهه با آمریکاست

بسم اللّه الرحمن الرحیم

شما غافلید که الان با امریکا که مجهز به همه جهازهاى درجه اول دنیاست یعنى یک قوه اى است که در دنیا مقابل ندارد روبرو هستید، اما ما مجهزیم به یک قدرت بالاتر از او و آن توجه به خدا و به اسلام است . ولى نباید فراموش کنیم ما مواجهیم با یک چنین قدرت بزرگ که علاوه بر قدرت تسلیحاتى ، قدرت هاى بزرگ شیطانى هم دارد که الان در همه دنیا فعالیت و تبلیغات مى کند و وادار مى کند ممالک دیگر را که آنقدر که بتوانند تجهیز کنند. از این جهت من آن چیزى را که به صلاح ملت و به صلاح اسلام است و به صلاح شماست باید عرض کنم و آن اینکه تشنج صحیح نیست . قواى شما باید الان همه مجتمع در یک راه باشد. قواى فکرى تان ، قواى غیر فکرى تان همه باید در یک راه برود شما مى خواهید براى اسلام خدمت بکنید. الان در راس همه مسائل اسلامى ما، قضیه مواجهه با امریکاست . امروز اگر قواى ما از هم منفصل شوند، به نفع امریکاست و الان دشمن ما امریکاست و باید تمام تجهیزات ما به طرف این دشمن باشد. مبادا یک وقتى یک تبلیغات سوئى بشود و نظرهاى ما تشتت پیدا کند و افکارمان افکار مختلف بشود و در نتیجه ما یک افکارى داشته باشیم و شما یک افکارى داشته باشید و دستجات دیگر افکار دیگرى داشته باشند. باید الان همه افکار یک چیز باشند. چطور در آن وقتى که ما مواجه با این قدرت شیطانى داخلى بودیم هیچ دیگر تشتتى در کار نبود، همه با هم یک فکر داشتید و همه اللّه اکبر گفتید و مقابله با یک چنین قدرتى مى کردید. شما الان مى دانید که مقابله ما با یک قدرتى است که قدرتش صدها برابر و بلکه زیادتر از آن قدرت قبلى است . شما امروز یک چنین حالى دارید و مملکت تان یک چنین حالى دارد. مملکت شما الان یک حالى دارد که اگر دیر بجنبیم ، براى همیشه تا آخر از بین رفتیم . همه باید یکصدا باشند. سروصداى امروز، فقط مقابله با امریکاست . امروز هر سروصدائى بلند بکنید که غیر از این مسیر باشد، بدانید که بردش را آنها دارند. شما این را بدانید که من به شماها علاقه دارم ، به پاسدارها علاقه دارم ، پاسدارها بودند که مملکت ما را در چنین زمانى که هیچ کس نمى توانست حفظ بکند، حفظ کردند. الان هم حفظ مى کنند، این یک علاقه الهى است که ما به شما داریم و این را بدانید که یک مطلبى که برخلاف صلاح شما باشد، برخلاف صلاح اسلام است و ما نخواهیم زد، لکن اگر یک مطلبى را من الان گفتم به شما که

ص: 238

باید راه را چطورى رفت ، بدانید که این هم صلاح شماست و هم صلاح مملکت تان .

مملکت اسلامى باید همه اش نظامى باشد

باید ما همه قواى مان را مجتمع کنیم براى نجات دادن یک کشور، باید اگر مسائلى براى ما پیش بیاید هرچه هم سخت باشد تحمل کنیم . باز من تکرار مى کنم که بدانید شما با یک قدرتى مواجه هستید که اگر غفلت بشود، مملکت تان از بین مى رود، غفلت نباید بکنید. غفلت نکردن به این است که همه قوا را و هر چه فریاد دارید سر امریکا بکشید، هر چه تظاهرات دارید بر ضد امریکا بکنید. قواى خودتان را مجهز بکنید و تعلیمات نظامى پیدا کنید و به دوستانتان تعلیم دهید، به همه اشخاصى که همین طورى راه مى روند تعلیمات نظامى بدهید. مملکت اسلامى باید همه اش نظامى باشد و تعلیمات نظامى داشته باشد. یکى از ابواب فقه باب رمى است ، باب تیراندازى است ، آن وقت تیراندازى بوده ، حالا هم تیراندازى هست به یک طور دیگرى .

در اسلام با اینکه رهان ، یعنى یک چیزى را بگذارند براى چیزى که نظیر قماربازى مى شود حرام است ، براى تیراندازى حرام نیست ، براى اسب دوانى حرام نیست . سبق و رمایه یکى از مسائل فقه است براى اینکه براى همه افراد مستحب است که سوارى را یاد بگیرند. حالا اتومبیل سوارى و رانندگى را یاد بگیرند و براى همه است که تیراندازى را یاد بگیرند، فنون جنگى را یاد بگیرند. باید ملت ما جوان هاى شان مجهز باشند به همین جهاز و علاوه بر جهاز دینى و ایمانى که دارند مجهز به جهازهاى مادى و سلاحى هم باشند و یاد گرفته باشند. اینطور نباشد که یک تفنگى که دست شان آمد ندانند که با آن چه کنند. باید یاد بگیرند و یاد بدهند. جوان ها را یادشان بدهید، همه جا باید اینطور بشود که یک مملکتى بعد از چند سالى که بیست میلیون جوان دارد، بیست میلیون تفنگدار داشته باشد و بیست میلیون ارتش داشته باشد و یک چنین مملکتى آسیب پذیر نیست و الان هم الحمدلله آسیب پذیر نیست . الان هم ما پشتیبانمان خداست و ما براى او نهضت کردیم ، براى پیاده کردن دین او نهضت کردیم ، و خدا با ماست و من امیدوارم که شکست براى شما نباشد.

امروز باید همه یک شعار بدهند

خداوند همه تان را حفظ کند و این معنائى را که عرض کردم توجه به آن داشته باشید به رفقائى که دارید، به دستجاتى که هستند و هر جا که هستند توجه بدهید که امروز یک روزى است که همه با هم یک مطلب را باید بگوئیم ، همان که الان شعار مردم شده . الان محرم است و همه دستجات بیرون مى آیند و دستجات باید عزادارى بکنند. عزادارى مهم است ، در ضمن عزادارى همان شعارهائى هم که مى دهند، بدهند ولى عزاداریشان هم باید باشد. خداوند همه شما را انشأاللّه حفظ کند. من دعاگوى همه شما هستم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

ص: 239

تاریخ : 6/9/58

پیام امام خمینى در رابطه با تشکیل شوراى امنیت براى رسیدگى به امر جاسوس هاى آمریکائى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

این روزها زمزمه آن است که شوراى امنیت براى رسیدگى به امر گروگان ها که نزد ملت ما جاسوسى آنها ثابت است تشکیل شود. آقاى کارتر پس از مانور نظامى و سیاسى راضى شده اند که شوراى امنیت فقط براى رسیدگى به این امر تشکیل شود، غافل از آنکه ملت ما مى دانند که هر شورایى یا محکمه اى که تحت نفوذ مستقیم آمریکا تشکیل شود، از اول راى آنان دیکته شده است و محکومیت ملت مظلوم ما مورد استقبال آنان است . ملت ما با شوراى امنیت فرمایشى که از اول تکلیف آن معلوم شده موافق نیست . رسیدگى به امر شاه مخلوع و امر جاسوسان در مرکز جاسوسى جز در ایران امکان ندارد زیرا علائم و شواهد جرم در ایران است و قابل انتقال به غیر از ایران نیست . ما قریب صدها هزار شهید دادیم و چندین میلیون شاهد و بیش از صدهزار معلول داریم که امکان ندارد به خارج روند و عرضه شوند و شهادت دهند. علاوه بر پرونده هاى بسیارى که در اینجا هست و رسیدگى به امر لانه جاسوسى باید در همان محل به اصطلاح سفارت صورت گیرد زیرا شواهد جرم در همان محل است با توجه به مراتب فوق تشکیل هر محکمه یا شورائى بر خلاف موازین قضائى و از نظر ملت ما مردود است . ملت عزیز ما باید بدانند که در این میدان پیروز و به خواست خداوند تعالى و با اتکأ به قدرت اسلام و ایمان ، نقشه هاى شوم قدرتمندان یکى پس از دیگر نقش برآب خواهند شد. من براى چندمین بار تکرار مى کنم که در این امر حیاتى قشرهاى ملت با هر مسلکى که دارند و با هر فکر سیاسى یا مذهبى که دارند لازم است وحدت خود را حفظ نموده و علیه جنایات بیشمار دولت امریکا موضعى خصمانه گرفته و اشکال تراشى و تفرقه اندازى که به سود دشمنان کشور ماست ، نباشد.

والسلام على عباداللّه الصالحین

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 240

تاریخ : 6/9/58

فرمان امام خمینى به حجت الاسلام ربانى املشى

بسمه تعالى

جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ مهدى ربانى املشى دامت افاضاته

با توجه با مشکلاتى که در منطقه گیلان پیش آمده مقتضى است جنابعالى که در منطقه هستید مسافرتى به نقاط مختلف استان کرده و از نزدیک مشکلات را بررسى کرده و با مشورت علماى اعلام محل جناب حجت الاسلام آقاى احسانبخش و آقایان محترم دیگر ایدهم اللّه تعالى در رفع آنها سعى کافى را مبذول دارید، اهالى محترم منطقه را با اتحاد کلمه و پرهیز از اختلاف و تفرقه در این موقعیت حساس دعوت نمائید. بدیهى است که سازمان هاى مختلف دیگر مانند سپاه پاسداران و ستاد جهاد سازندگى و گروه هاى دیگر نیز همکارى هاى لازمه را در این مورد با جنابعالى خواهند داشت و از ارشاد و راهنمائى هاى آن جناب بهره مند خواهند شد از خداى تعالى موفقیت همگان را خواستارم .

والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 241

تاریخ : 7/9/58

پیام امام خمینى به ملت ایران پیرامون همه پرسى قانون اساسى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

خواهران و برادران ! محرم ماهى است که به وسیله سید مجاهدان و مظلومان اسلام زنده شده و از توطئه عناصر فاسد و رژیم بنى امیه که اسلام را تا لب پرتگاه برده بودند رهائى بخشید. اسلام از اول پیدایش ، با خون شهیدان و مجاهدان آبیارى شد و به ثمر رسید. اسلام در کشور ما مى رفت تا به تباهى کشیده شود که با خون شهیدان ملت ما حیات خود را باز یافت .

در این موقع که بحمداللّه تعالى قانون اساسى را نوشتند و به تصویب علمأ اعلام و روشنفکران رسید، عناصر توطئه گر که با قدم و قلم مى خواستند جمهورى اسلامى تصویب نشود و راى نیاورد، اینک مى خواهند به ثمر نرسد. قانون اساسى یکى از ثمرات عظیم ، بلکه بزرگترین ثمره جمهورى اسلامى است و راى ندادن به آن به هدر دادن خون شهیدان ماست . مبادا تحت تاثیر دشمنان اسلام رفته و از راى دادن و حضور در حوزه هاى راى گیرى خوددارى کنید. اسلام بزرگتر از آن است که به واسطه یک اشکالى قابل رفع از اساس آن صرف نظر نمائید. اگر اشکالى باشد ممکن است در متمم که در نظر گرفته اند رفع شود. عزیزان کرد و عرب و بلوچ و ترکمن و سایر قشرهاى محترم ! اسلام براى همه و به نفع همه است و جمهورى اسلامى انشأاللّه تعالى تامین تمام نابسامانى ها را مى کند. عناصرى که در اطراف از آن جمله مناطق کردنشین و مناطقى که برادران اهل سنت هستند تبلیغ مى کنند که مانع از راى دادن به قانون اساسى شوند دوستان شما نیستند، دلسوز براى شما و کشور شما نیستند از این تکلیف شرعى شما را باز ندارند، شما را باز در مقابل برادران خود قرار ندهند.

اینجانب در روز اخذ آرأ رأى مثبت دهم و از تمام برادران و خواهران عزیز خود از هر قشرى و در هر مسلکى هستند تقاضا مى کنم که به این قانون سرنوشت ساز رأى مثبت بدهند. عزیزان من ! امروز که ما در مقابل یک قدرت شیطانى قرار داریم ، کشور ما را مى خواهند به تباهى بکشند، نگذارید اساس جمهورى اسلامى سست شود و دشمنان اسلام دلشاد شوند. از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین و توفیق همگان را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 242

تاریخ : 8/9/58

مصاحبه امام خمینى با پنج نفر از خبرنگاران مطبوعات اروپا

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من آنچه از خبرنگارها انتظار دارم این است که مطالب من تصحیح نشود، همانطور که من گفته ام بخواهند منتشر کنند، بى کم و زیاد باشد، خودشان تصرف نکنند، عقاید خودشان را داخل نکنند در آن چیزى که من گفته ام ، تحت تاثیر تبلیغات سوء واقع نشوند، مسائل ایران را آنطورى که من مى گویم ، همانطور منعکس کنند.

سوال : ما از کشورهاى کوچک اروپائى مى آئیم که ما هم در تحت فشار امپریالیسم امریکا هستیم و خیلى از شما تشکر مى کنیم که وقت دادید و این کشورها را مخاطب قرار دادید. بعد از حوادث اخیر به نظر مى رسد مداخله امریکا در ایران به نام حفظ جان گروگان ها تهدیدى جدى براى صلح جهانى خواهد بود. آیا حضرت امام تصور مى فرمایند که امریکائیان حاضر به مواجهه با چنین خطرى براى محمدرضاى جنابتکار باشند یا آنها مقاصد دیگرى دارند؟

جواب : ممکن است که آنها مقاصد دیگرى داشته باشند چون ما آنطور بشردوستى در کارتر و آنهائى که مصادر امورند سراغ نداریم که حس بشردوستى آنها را وادار کرده باشد که محمدرضا را برنگردانند و دلیل این است که اینها در همین موضوع هم اگر چنانچه بشر دوست بودند، این معنا را نمى گفتند که ما براى خاطر مثلا چند تا بشر، 35 میلیون بشر را یا در محاصره اقتصادى مى گذاریم که به خیال آنها، اینها از گرسنگى تلف بشوند، یا اینکه ما جنگ راه مى اندازیم که مملکت خودشان و مملکت ما و بسیارى از ممالک دیگر به خاک و خون کشیده بشود. اینها به نظر مى آید که قضیه ، قضیه انسان دوستى نیست . قضایاى دیگر در کار است که یک احتمال که شاید از احتمالات دیگر قوى تر باشد این است که آنها مى دانند که به وسیله این شخص فاسد، چه جرم هائى ارتکاب کرده اند، خودشان مطلع هستند از این . شاید بسیارى از جرم هائى که محمدرضا ارتکاب کرده است ، غیر از او و رؤساى جمهور اطلاع نداشته باشند، حتى شاید خود دستگاه دولتى هم ، نه دولتى ما و نه دولتى آنها، شاید، و این اسرارى باشد، این حد جرائم اسرارى باشد پیش رئیس جمهور وقت و محمدرضا. آنچه به نظر

ص: 243

مى رسد آقاى کارتر خوف این معنا را دارد، وحشت زده شده الان که اگر چنانچه محاکمه بشود محمدرضا و ما او را محاکمه بکنیم ، علاوه بر جرائم خودش که ثابت خواهد شد، جرائم دیگران که روساى جمهور وقت بوده اند و خصوصا آقاى کارتر که در اخیر رئیس جمهور بوده ، جرائم آنها هم ثابت خواهد شد و همانطورى که ما تقاضاى محاکمه محمدرضا را کرده ایم و مى کنیم و محاکمه انشأاللّه خواهیم کرد، آنوقت تقاضاى محاکمه روساى جمهور را هم خواهیم کرد. آنهائى که در این جرائم شریک بوده اند، هر مقامى که مى خواهد باشد، کارتر باشد یا نیکسون باشد یا جانسون باشد و یا هر که باشد، ما تقاضاى این را کنیم که آنها را محاکمه کنند و خوفى که الان کارتر دارد این است ، او خوف این را دارد که جرائمش ثابت بشود و ما تعقیب کنیم او را براى جرائم و شانس او در ریاست جمهورى که طمعش را دارد، از بین برود. از این جهت به دست و پا افتاده است ، به وسائل مختلف الان او دست و پا کند. شاید روزى نباشد که یکى ، دو تا، سه تا از وزارت خارجه ما براى ما اوراقى مى آید که از خارج آمده است ، از ممالک مختلف که آنها تشبث کرده اند و آنها سفارش اینکه این گروگان ها را رها کنید و یک قدرى مثلا چه بکنید و این مسائل . بنابراین انگیزه اى که آقاى کارتر دارند، ما شاید شک نداشته باشیم که این انگیزه ، انگیزه انسان دوستى نیست ، این انگیزه ، انگیزه این است که خوف دارد، او الان وحشتزده شده است و حق هم دارد که وحشتزده بشود براى اینکه آدمى که خائن هست ، خائف است ، مى ترسد و ایشان خیال کرده بود که با یک مانورهائى که پیش بیاورد مى تواند در امریکا براى خودش یک مقامى تحصیل کند و تمام نظرش هم به این است که در دوره آتیه هم رئیس جمهور بشود، تمام نظر او این است . اصل این ابرقدرت ها، ما آنطورى که تجربه بر ایمان ثابت شده است ، این قدرت هاى بزرگ ، چه ابرقدرتها، چه قدرتهاى مادون آنها، اینها اصلش به اینکه به بشر نظر داشته باشند حتى به بشر مملکت خودشان ، اینها سودجو هستند، خودشان را مى بینند، غیر خودشان چیزى را نمى بینند و براى خودشان فعالیت مى کنند، حالا یک عده اى هم از مملکت خودشان به باد فنا برود، از ممالک دیگر به باد فنا برود، اینها شانس پیدا بکنند در ریاست جمهور چند سال ، دیگر عالم هر چه مى خواهد بشود، شده است . از این جهت من احتمال این را مى دهم . من یک قصه اى دارم در پاریس ، یکى از مقامات بالا آمده بودند پیش من ، آنجا صحبت از اینکه یک وقت در چین که شلوغى واقع شده بوده است ، چه شده بوده است که ، حالا تفصیل را خوب یادم نیست و خوف این را داشتند که سفارتشان را که در چین هست آنجا چه بکنند، آن شخص گفته بود، براى من ترجمه کرده بودند، اینطور ترجمه کردند که مى گوید که ما افرادى که از خودمان در آنجا بود، برایمان خیلى مطرح نیست ، مبل ها مهم است ، آنکه براى ما مهم است ، آن مبل ها قیمتى بودند و ما خوف این را داشتیم که آن مبل ها از بین برود اما افراد بروند، بروند. اینطورى است مساله ، آنهائى که تربیت انسانى ندارند، آنهائى که مهذب

ص: 244

نیستند، آنهائى که تحت فرمان هاى آسمانى تربیت نشده اند، آنها غیر از خودشان هیچ نمى بینند و تمام منافع را براى خودشان مى خواهند آقاى کارتر هم از آن اشخاصى است که تربیت آسمانى ندارد. اگر چنانچه شنیده باشید، این چند روز، یک دفعه رفته است کلیسا و دعا کرده که این افراد خارج بشوند، شما بدانید که این دعاى او هم مثل دعاهاى محمدرضاست که مشهد مى رفت و دعاکرد. اینها همان مثلى است که یکى از حکماى ما عبید زاکان گفته است که مژدگانى که گربه عابد شده است ، همین است مساله . بنابراین هیچ احتمال این معنا که ایشان براى خاطر محمدرضا یک کارى را بکند و انسان دوستى وادار کرده باشد که آن کار را بکند، ما همچو احتمالى را نمى دهیم . حالا این امر محول به خود این آدم است که ببینیم چطور تشخیص مى دهد، آیا تشخیص مى دهد که براى به دست آوردن ریاست جمهورى این است که یک جنگى در دنیا راه بیندازد و مملکت خودش را به خرابى بکشد؟ اینطور تشخیص مى دهد تا وارد بشود به جنگ ؟ آن هم در جنگ شکست خواهد خورد. احتمال اینکه او در جنگ پیروز بشود نیست در کار و یا تشخیص مى دهد که اگر چنانچه روى موازین عقلى و عقلائى رفتار کند که یک مجرمى که به این مملکت پنجاه و چند سال جرم کرده و جوان هاى ما را کشته و همه ذخائر ما را برده است و از بین برد و مملکت را به تباهى کشیده ، او را تحویل بدهد. وقتى تحویل داد ما هم این اشخاصى را بر فرض اینکه اینها مجرم باشند که مجرم هم هستند، اینها را ما مجرم مى دانیم که در اینجا هستند لکن اگر او را تحویل داد و اموال ما را هم تحویل داد، آنوقت ما مضایقه نداریم که اینها را عفوشان کنیم .

سوال : مطبوعات غرب دائما در مورد دیکتاتورى و هرج و مرج در ایران گزارشات دروغین طرح مى نمایند، از آنجائى که اولین بار است که شما اروپا را مخاطب قرار مى دهید، پاسختان در مورد این اکاذیب چیست ؟

جواب : خود شما دارید مى گوئید که دروغ دارند مى گویند. من متاسفم از اینکه غرب با آن هیاهو که در دنیا راه انداخته است راجع به تمدن ، راجع به انسانیت غرب و اینها، آنوقت این دستگاه مخابراتى آنها که حساسترین دستگاه است ، اینطور باشد که مطالبى که در ایران اصلا وقوع پیدا نکرده ، آنها در آنجا تبلیغ مى کنند و نشر مى دهند و اگر یک چیزى اینجا یک طور تحقق پیدا کرده ، آنجا عکسش را منتشر مى کنند. این چه ممالکى است که مطبوعاتشان اینطور است . این آزادى که این آقایان به این مطبوعات داده اند این آزادى سالم است ؟ صحیح است ؟ مطبوعاتى که لسان یک مملکت است ، آبروى یک مملکت به آنها بسته است ، اینها بنا بگذارند اینطور اراجیف را بنویسند؟ دروغ ها را بنویسند؟ مملکت را بگویند که دیکتاتورى است ؟ کجاى مملکت ما دیکتاتورى است ؟ بیایند ببینند اشخاص ، ببینند کجاى این مملکت

ص: 245

دیکتاتورى است ؟

چه دیکتاتورى کرده اند اینجا؟ اینجا همه دارند به آزادى رفتار مى کنند، همه کارى را دارند مى کنند و ما تا پنج ماه همچنین آزاد قرار دادیم همه جبهه ها و همه جناح ها را که اشخاصى که خیانتى به این مملکت کرده بودند، مشغول فعالیت و توطئه شدند. بعد از آنکه مشغول فعالیت و توطئه شدند که الان در همان لانه جاسوسى آمریکا جرم بعضى از این روزنامه نویس ها، بعضى از این مجله نویس ها، توطئه ، آنها در اینجا پرونده دارند و منعکس خواهد شد. ما بعد از چهار، پنج ماه به آنها مهلت دادیم ، همه احزاب آزاد، همه روزنامه ها آزاد، همه قلم ها و قدم ها و گفتارها آزاد. یکوقت ملتفت شدیم که دست هاى خارجى در کار است ، مثل صهیونیسم و امریکا و اینها و دارند توطئه مى کنند و مى خواهند مملکت ما را به خرابى بکشند و از این جهت دادگاه ، بعضى از این روزنامه هائى را که ثابت شد که اینها از امریکا و از صهیونیسم الهام مى گیرند و توطئه مى کنند، آنها را جلوشان را گرفته اند تا محاکمه بشوند، آنها بعد باید محاکمه بشوند اما گفته مى شود که اینجا دیکتاتورى است ، چه دیکتاتورى در اینجا هست ؟ خوب شما که الان آمدید و در اینجا هستید، یک قدرى گردش کنید اطراف مملکت را، گردش کنید، چه دیکتاتورى را شما ملاحظه مى کنید در اینجا؟ و اما آشفتگى _ عرض مى کنم _ که اینطور امور، این لازمه هر رژیمى است که تبدیل به رژیم دیگر مى شود. مگر فرانسه که ادعا مى کند که متمدن ترین مثلا ممالک است ، بعد از اینکه در آنجا انقلاب شد، مثل انقلاب ما به این سفیدى و به این خوبى بود؟ چقدر آنجا کشته شده اند، در انقلاب شوروى چقدر آدم کشته شده است و سایر انقلابات . ما مدعى هستیم که انقلاب ما در عالم نظیر نداشته است براى اینکه اسلامى بوده است و چون اسلامى بود و تمام افراد ملت شرکت در این امر داشتند، یک انقلابى نبود که یک حکومتى بیاید و حکومتى را ببرد، یا یک نظامى بیاید و یک حکومتى را ساقط کند، آنطور نبود. یک ملتى قیام کرد و ملتى که اسلامى بود، ملتى که خودش را پایبند اخلاق و پایبند اسلام مى دانست و مى داند، اینها قیام کردند و حریف خودشان را بیرون کردند و غلبه کردند. همان روزى که غلبه کردند، تمام پایگاه ها، تمام فرودگاه ها باز بود، در صورتى که در انقلابات دیگر فرودگاه ها در آن بسته مى شود، تمام مطبوعات را از بین مى برند، تمام روزنامه ها را از بین مى برند و نمى گذارند منتشر بشوند. همین حالا هم که گاهى جاها که ما مى شنویم که یک کودتائى شده است ، دنبالش اختناق تام است و ما مدعى این معنا هستیم که هیچ انقلابى مثل انقلاب ما از باب اینکه ما تابع اسلام بودیم و اسلام دستور داشته و ما عمل مى کردیم به آن دستور، آنطور نبوده است به این آرامى که بعد از پیروزى بر یک همچون قدرتى ، حتى آنها هم که به این ملت ، آنقدر زیاد به این ملت خیانت کردند، جنایت کردند، آنها را هم نریختند و بکشند، آنها را گرفتند و آوردند و آن هم عده اى شان را آوردند و نگهشان داشتند و در حبس هم که نگه داشتند، آنقدرى که به ما اطلاع دادند و اشخاصى که ما فرستادیم و دیدند که در حبس هم با آنها خوشرفتارى کردند،

ص: 246

در صورتى که مجرم بودند، تا وقتى محاکمه کردند و بعد از آنکه محاکمه ثابت شد که این یک آدم ، چقدر آدم کشته ، چقدر خیانت کرده ، آنوقت به جزاى خودش رساندند. و اما سایر قشرهاى ملت سر جاى خودشان هستند و ما آشفتگى که نگرانى داشته باشد، ابدا نداریم . ما از همه انقلاب هایى که در عالم شده است ، الان کم آشفته ترین هستیم و هیچ آشفتگى در مملکت ما نیست ولى خوب از آن تفاله هاى سابق ، از آن اشخاصى که میل ندارند این مملکت به آرامش خودش باقى باشد، از آنها البته هستند. از خارج هم به آنها الهام داده مى شود، به آنها کمک مى شود، اینها یک مقدارى هستند و لکن ما نگران از اینها هیچ نیستیم براى اینکه اساس امور دست خود ماست و ما کنترل امور را داریم و ابدا نگرانى در این کار نیست و اگر گفته اند که یک خلاف نظم و اینهاست ، اینها هم جزو همان هاست که این روزنامه نویس هائى که اجیرند، اینهائى که الان هم از شاه اجرت مى گیرند، الان هم الهام مى گیرند از سایر کشورها، آنها اینطور اراجیف را درست کرده اند و الا مسائل اینطور نیست .

سوال : بعضى احزاب سیاسى در ایران چنین برداشت مى نمایند که مجلس خبرگان طرح قانون اساسى را بر مبناى اصول اسلامى تدوین نموده ولى حقوق آنها را براى هرگونه فعالیت سیاسى در آینده نادیده گرفته اند، نظر حضرت امام چیست ؟

جواب : این (بعضى از احزاب سیاسى ) یا قانون اساسى را نگاه نکرده اند و به خودشان زحمت ندادند که قانون اساسى را نگاه کنند و روى آن مقاصد فاسدى که دارند، شروع کردند حرف مى زنند و یا دیده اند و عمدا مى خواهند خلاف بگویند. اصل بیست و ششم از قانون اساسى موجود، این قانون اساسى ما، احزاب و جمعیت ها و انجمن هاى سیاسى و انجمن هاى اسلامى ، اقلیت هاى مذهبى آزادند. و شرط این است که توطئه نکرده باشند براى اینکه مملکت ما را، ملیت ما را، جمهورى اسلامى ما را نقض کنند. این متن قانون اساسى است لکن گرفتارى که ما از این ، بعضى از این احزاب سیاسى ، بعضى از اینها که منحرفند، گرفتارى که ما از اول داشتیم این بوده است که از اول که این ملت آمده است و با فریاد اللّه اکبر و با فریاد اینکه ما جمهورى اسلامى مى خواهیم ، قیام کرده است و همین ملت که فریاد کرد و کشته داده است ، این ملت غلبه کرده است ، از آن اول که اینها غلبه کردند، دستجات اینها روئیدند، یا از خارج آمدند و یا در داخل که در انزوا بودند بیرون آمدند. از سوراخ ها بیرون آمدند و شروع کردند کارشکنى ، تا توانستند، شروع کردند به اینکه این جمهورى باشد، جمهورى اسلامى لازم نیست ، اسلامیش بیخود است ، بعد هم یک دسته دیگر جمهورى دموکراتیک باشد، اسلامیش لازم نیست ، بعد هم یک دسته دیگر جمهورى اسلامى دموکراتیک باشد. مردم ما، ملت ما، صددرصد اگر نگوئیم ، 98/2 درصد راى داده اند به

ص: 247

جمهورى اسلامى بعد یک دسته که جزء همان کمتر از دو قسمتى که از صد باقى مانده است ، اینها شروع کردند به اینکه مى خواستند که نگذارند اولا که رأى مردم بدهند، حالا که رأى دادند، شروع کردند به اینکه اخلال کنند بعد از آنکه از آن مرحله گذشت ، همچنین قدم به قدم ، سیاستشان سیاست قدم به قدم بود، از آن مرحله گذشت و دیدند که مردم رأى شان را داده اند، آمدند دنبال اینکه نگذارند قانون اساسى نوشته بشود، قانون اساسى را خواستند نوشته بشود. بعد که قانون اساسى را شروع کردند به نوشتن اینها باز شروع کردند اشکالتراشى . بعد که آرأ مردم را جستجو کردند راجع به اینکه وکلاى تان را_ مردم مى خواستند وکلایشان را تعیین بکنند، اینها شروع کردند به سمپاشى که وکلا تعیین نشوند. بعد که وکلا تعیین شدند و مجلس ، مجلس خبرگانى که مردم با یک آرأ زیاد، اکثریت قاطع تعیین کردند، اینها شروع کردند به اینکه هى اشکال کنند به خبرگان یا اشکال کنند به اصولى که خبرگان گذرانده اند. بعد از اینکه از آن هم گذشت و حالا مجلس خبرگان قانون را تدوین کرده است ، تثبیت کرده است و بعد هم بناست که به همه پرسى گذاشته بشود یعنى دموکراسى بالاتر از همه دموکراسى دنیا، یک دفعه راى عمومى براى افراد، یک دفعه راى عمومى باز براى قانون ، الان هم اینها به دست و پا افتاده اند که اشکال بکنند به قانون اساسى یک اشکالشان این است که شما مى بینید که براى احزاب سیاسى در آتیه چیزى نمانده . ما مى خواهیم ببینیم احزاب سیاسى و سایر جمعیت ها غیر از اینکه به آنها بگویند که همه شما آزاد هستید، سانسور هرگز نخواهد بود، اینها غیر از این چه مى خواهند؟ مى خواهند که ، اینکه مى گویند که براى ما مجال نگذاشته ، براى آن شرط است که نقض ملیت ما را نکنند. این آقایان مى خواهند نقض ملیت ما را بکنند؟ نقض جمهورى اسلامى ما را بکنند، این آقایان مى خواهند نقض جمهورى اسلامى بکنند؟ توطئه برضد اسلام نکنند. این آقایان مى خواهند توطئه برضد اسلام بکنند که مى گویند که (براى ما جاى فعالیت نگذاشته اند) معلوم مى شود، ما از اینجا مى شناسیم اینها را و ملت ما باید اینها را بشناسند که در عین حالى که قانون اساسى ما مى گوید که همه احزاب ، همه جمعیت ها، اقلیت هاى مذهبى و انجمن هاى اسلامى و انجمن هاى دیگر همه آزاد هستند، فقط گفته اند که شرطش این است که شما نقض ملیت ما را نکنید، نخواهید ملت ما را از بین ببرید، ملیت ما را نخواهید از بین ببرید، نقض جمهورى اسلامى ما را نکنید، نقض قانون اساسى ما را نکنید، نقض اسلام را نکنید، این شرطى که کرده اند اینها را ناراحت کرده که این آقایان اهل این هستند که مى خواهند ملت ما را از بین ببرند، ملیت ما را از بین ببرند، مى خواهند مملکت ما را تجزیه کنند که همچون آزادى به آنها ندادیم ، مى خواهند که قانون اساسى را بعد از اینکه تصویب هم شد و مردم هم گفتند، باز نقض بکنند. اگر نمى خواهند نقض بکنند، پس شما آزادى دارید، اگر مى خواهید نقض بکنید، خوب اظهار کنید که ما مى خواهیم نقض کنیم ملیت مملکتمان را، این مملکت را ما مى خواهیم

ص: 248

ملیتش را اصلا نقض بکنیم ، این مملکت را ما مى خواهیم که قانون اساسیش را نقض بکنیم ، ما مى خواهیم که جمهورى اسلامى را نقض بکنیم ، جمهورى اسلامى که مردم همه قریب به اتفاق آرأ راى به آن داده اند. شما چند نفر که حالا تازه یا از خارج آمده اید یا از این سوراخ ها که بودید یا خیر، بسیارى از اینها هم در آن دستگاه جزء عمال آنها بودند و جزء سیا بودند که بعدها یکى یکى پیدا خواهند شد و در این لانه جاسوسى هم اسمأ بعضى از آنها پیدا شده است ، بسیارى از اینها از این قماش مردمند. بنابراین قانون اساسى ما که تصریح مى کند که همه آزادند، اینها مى گویند که براى ما آزادى قرار نداده اند.

سوال : مذهب اسلام همیشه به خداوند رحیم اشاره مى نماید، آیا تصور مى فرمائید که عدالت خلق هم نسبت به سرنوشت جاسوسان آمریکائى قبل یا بعد از محاکمه آنان با گذشت رفتار خواهد کرد؟

جواب : مذهب اسلام عفو دارد، در موقعش گذشت هاى زیادى دارد، در موقعش براى مجرم هائى که جرمشان ثابت بشود حدود دارد، از آن طرف عفو دارد، از آن طرف براى مجرم در قوانین اسلام حد قرار داده شده است و جزا قرار داده شده است . بنابراین اینها اگر چنانچه مجرم باشند و جرمشان ثابت باشد، به حسب اسلام جزا برایشان هست لکن بر ولى امر است که در بعضى وقت ها که صلاح مى داند عفو بکند. ما هم اگر چنانچه امریکا مجرم ما را تحویل ما بدهد و اموالى که در آنجاها هست و جلوگیرى کرده اند، یا در بانک هاى آنها هست ، به ما تحویل بدهند، ما بر فرض اینکه اینها مجرم باشند، همچنین اختیارى از طرف شارع داریم به اینکه عفو بکنیم و ممکن است عفوشان بکنیم .

سوال : آیا حضرت امام تصور مى فرمایند که دول عربى که از اعمال جنایتکارانه امریکائى ها حمایت مى کنند، توسط ملت هایشان که به اسلام وفادارند به مجازات خواهند رسید؟

جواب : ما خیلى مایل هستیم که دول عربى که دیده اند یک مملکتى ، مطلعند که یک کشورى بیش از پنجاه سال و در زمان محمدرضا سى و چند سال به آن تباهى کشیده شده است و جوان هاى ما را آنطور قتل عام کرده است ، خانه هاى ما را آنطور خراب کرده است ، مملکت ما را آنطور به تباهى کشیده ، اقتصاد ما را از بین برده ، فرهنگ ما را از بین برده ، ما متوقع بودیم که دولت هاى اسلامى با ما در این امر موافق باشند که ما مى خواهیم یک مجرمى را از یک مجرمى بگیریم . ما میل داشتیم که این ممالک اسلامى ، این رؤساى ممالک اسلامى که مطلعند از این جرم ها، نروند طرف ظالم و مجرم بزرگ و خودشان را به او متصل کنند _ بیایند طرف _ به حسب دستور اسلام بیایند طرف مظلومین و دادخواهى بکنند، بیایند و ببینند

ص: 249

مملکت ما چطور شده است و آنها طرفدارى از ما بکنند، آنها مسلمند و ما مسلمیم . این شخص مجرم است ، مجرم بزرگتر کارتر است که دارد ظلم به ما مى کند چه شده است که باید دولت اسلامى بگوید من مسلم هستم و قرآن کریم او را وادار کرده است به اینکه با مسلمین ید واحد باشند و برادر باشند، چه شان شده است که اینها اینطور خودشان را در مقابل یک قدرتى باخته اند و بنابر اینکه باید به حسب اسلام با ما موافق باشند، اظهار موافقت با آنها مى کنند؟ و باید این را بدانند که ممکن است که براى آنها هم همان پیش بیاید که براى محمدرضا پیش آمد و بهتر این است که نصیحت ما را گوش کنند و با ملت ما موافقت کنند و امریکا را محکوم کنند و این حربه اى که در دست آنهاست که حربه نفت است ، این حربه را به کار ببرند. خارج به شما، اجانب به شما احتیاج دارند، شما به آنها احتیاج ندارید، چرا خودتان را ذلیل مى کنید در مقابل اشخاص دیگر؟ خداى تبارک و تعالى مى فرماید: عزت براى مؤمنین است ، مؤمنین باید عزیز باشند، چرا خودتان را ذلیل مى کنید براى یک خیال هائى که کردید که نمى شود این ابرقدرت ها چه بشود؟ امروز دیگر آن روزها نیست که نشود، همه کارى مى شود، از این جهت محتمل است که اگر چنانچه اینها برنگردند به آن چیزى که دستور اسلام است ، ملت هاى خودشان را هم ، خود آنها هم به آنها همان کنند که ملت ما به محمدرضا کرد.

سوال : آیا تصور فرمائید سایر تمایلات و عقاید مذهبى و معنوى از قبیل کلیساى کاتولیک یا کلیساى ارتدکس در مبارزه شما علیه بى عدالتى اجتماعى و ستمگرى شما را یارى خواهند کرد؟

جواب : آقاى پاپ یک کسى را فرستاد اینجا و با ما مذاکره کرد و نظرش این بود که ما این اشخاصى را که در این لانه جاسوسى ، جاسوسى مى کردند رها کنیم . ما مسائلى را با آقاى پاپ در میان گذاشتیم و جرائمى که در اینجا واقع شده بود و محتمل است که مثلا به ایشان درست نرسیده باشد، به وسیله فرستاده اش براى ایشان شرح دادیم و گله کردیم از ایشان که شمائى که یک پدر روحانى خودتان را حساب مى کنید و خودتان را نایب مسیح ، عیسى مسیح مى دانید باید آنطورى که عیسى مسیح رفتار مى کرد، شما بکنید. اگر عیسى مسیح الان بود پیش ما، آقاى پاپ و سایر رؤساى روحانى احتمال این را مى دادند که او متصل بشود به کارتر و به شاه مخلوع و این ملت مظلوم را رها کند؟! این احتمال را آقاى پاپ یا سایر روحانیون مسیح ، روحانیون همه مذاهب این را احتمال مى دادند که اگر عیسى مسیح بیاید در بین ماها، این به طایفه مظلومین متصل مى شود یا به طایفه ظالم ها؟ ما مظلومین که پنجاه سال جوان هاى ما کشته شده اند، ذخائر ما برده شده است ، فرهنگ ما به تباهى کشیده شده است ، اختناق در این مملکت واقع شده است ، همه چیز در زیر سلطه این پدر و پسر از بین رفته است و حالا ملت

ص: 250

ما قیام کرده است و او را کنار گذاشته است و آقاى کارتر هم او را برده است ، مجرم ما را برده است و آنجا نگه داشته است و ما از او مطالبه مى کنیم که این مجرم ما را بدهد. این اشخاصى هم که گروگان هستند در اینجا، اینها هم معلوم نیست پیش ما که اصلش اینکه مأمور سفارت باشند، سفیر که اینها نیستند، کاردارشان هم که در اینجا نیست ، اصل اینکه اینها از اجزأ سفارت باشند و از دیپلمات ها باشند، این پیش ما اصلا ثابت نیست بلکه خلافش بیشتر واضح است . این عده را ما عقیده مان این است که اینها آمده اند اینجا فقط براى جاسوسى و براى اینکه مملکت ما را به تباهى بکشند و شواهد زیاد الان در همین لانه جاسوسى هست . خوب ما اگر چنانچه عیسى مسیح سلام اللّه علیه تشریف بیاورند و این مطالبى را که ما به پاپ گفتیم ، خدمت ایشان عرض بکنیم ، ایشان ترتیب اثر به حرف ما نمى دهند؟! ایشان طرفدارى از کارتر مى کنند؟! طرفدارى از شاه مى کنند؟! یا طرفدارى از این ملت مظلوم مى کنند؟ اگر اعتقاد ایشان این است که نه ، این طرفدارى از ظالم مى کند، این خلاف مذهب مسیح است . مذهب مسیح این نیست . پس آقاى پاپ هم همچو اعتقادى ندارد. وقتى اعتقادشان این شد که پیغمبر بزرگ عیسى مسیح سلام اللّه علیه اگر تشریف داشتند، به داد این ملت مظلوم مى رسیدند، دادخواهى مى کردند از دشمن هاى این ملت مظلوم ، حالا این روحانیون مسیح که آقاى پاپ خودش را نایب حضرت مسیح مى داند و روحانیون دیگر هم که آنها هم معتقد به مسیح هستند و خودشان را روحانیون مذهب مسیح مى دانند، تابع مسیح مى دانند، بعد از اینکه مى دانند که اگر مسیح بود، با ما بود، خوب حالا آنها هم باید با ما باشند. قاعده این است که (به حسب مذهب مسیح من حرف مى زنم ، به حسب مقام مسیح من دارم مى گویم ) مقام بزرگ مسیح این اقتضا را مى کند که اعتراض کند به ظالم ، ظالم را از ظلمش باز دارد. شما هم که روحانیت مسیح هستید و ملت ها هم که تابع حضرت مسیح هستند، آن ملت ها هم باید تبعیت از حضرت مسیح بکنند. مگر ملت ها هم عقیده شان بر این است که حضرت مسیح نعوذ باللّه موافق با ظالم هست ؟! و مخالف با مظلوم ؟! و من گمان ندارم یک نفر مسیحى پیدا بشود یک همچو حرفى بزند. وقتى اینطور شد، ما، ملت امریکا که مسیحى هستند، ملت هاى دیگرى که مسیحى هستند، علاوه بر اینکه به روحانیت مسیح توجه مى کنیم و این حرف را مى زنیم به آنها هم مى گوئیم که شما ملت هائى که خودتان را مسیحى مى دانید و تابع عیسى مسیح سلام اللّه علیه مى دانید احتمال این را مى دهید که حضرت مسیح اگر اینجا بودند مخالفت با ما مى کردند و موافقت با کارتر؟! این احتمال را مى دادید؟! احتمال مى دهید که اگر عیسى مسیح نعوذباللّه به جاى کارتر بود، این اعمال را مى کرد؟ جوان هاى ما را تا حالا عده اى کشته اند، جوان هاى ما را پلیس آنقدر اذیت کرده ، سگ ها را به جان آنها انداخته است ، این ملت مسیح احتمال این را مى دهند که حضرت مسیح راضى به این امر باشند؟ یا نمى دهند؟ اگر احتمال مى دهند که حضرت مسیح به ظلم راضى باشد، این با مسیحیت منافات دارد، این کفر به حضرت

ص: 251

مسیح است . ما منزه مى کنیم حضرت مسیح را از همچو احتمالى و اگر این احتمال را نمى دهد، با ما باید باشد. مجرد اینکه آقاى کارتر سرنیزه دارد و طیاره دارد، تانک دارد، توپ دارد، قدرت دارد، این نباید ملت ها را، دولت ها را، نه فقط دولت هاى مسلم را، نه ، ملت هاى مسلم را، دولت مسیحى را، ملت هاى مسیحى را باید وادار کند به اینکه ، اگر شما مسیحى هستید، اگر یهودى هستید، اگر مسلم هستید، اگر زرتشتى هستید، به هر مذهبى که هستید رؤساى مذهب شما با ما موافقند و مخالف با کارتر و امثال کارتر، شماها هم باید با ما موافق باشید. ما همان مطلبى را که به آقاى پاپ گفتیم و گفتیم ما پیش شما دادخواهى مى خواهیم ، ما مى خواهیم شما برسید به این امر ما، ما ملت مظلومى هستیم ، شما برسید به این جنایاتى که اینها کردند و این جنایت بزرگى که الان کارتر دارد به ما مى کند، ما الان متوجه به تمام مسیحیون دنیا و تمام یهودى هاى دنیا و تمام زرتشتى هاى دنیا و تمام مسلمین دنیا مى گوئیم ، تمام شماها مسؤول هستید براى اینکه همه شماها اگر چنانچه مذهب خودتان را تصدیق کرده باشید، لازمه تصدیق مذهب خودتان این است که صاحبان مذهب شما و کسانى که مذهب شما را آوردند، اینها در صف مظلومین هستند، نه در صف ظالم ها، شما هم باید در صف مظلومین باشید، شما باید موافقت با ما بکنید، نه موافقت با کارتر.

سوال : سیاست جمهورى اسلامى ایران نسبت به دول اروپائى چیست ؟ آیا فکر مى کنید که کشورهاى اروپائى مى توانند به اقتصاد ایران کمک کنند؟ و اگر جواب مثبت باشد، شرایط ایران براى قبول این کمک چیست ؟

جواب : ما با همه ملت هاى عالم مى خواهیم دوست باشیم ، با همه دولت هاى عالم به حسب طبع اولى مى خواهیم دوست باشیم ، مى خواهیم که روابط حسنه ، با احترام متقابل نسبت به همه داشته باشیم ، مگر اینکه دولت هائى باشند که با ما خلاف رفتار کرده باشند و بخواهند به ما ظلم بکنند، تحمیل بکنند، سلطه جوئى کنند بر ما، که ما با آنها مخالف هستیم و هرگز اجازه نخواهیم داد که آنها دخالتى در مملکت ما بکنند و آن سلطه جوئى هائى که آنوقت کردند، بکنند و با آنها البته نمى توانیم روابط داشته باشیم و با دولت هائى که با ما روابط حسنه داشته باشند، ما هم با آنها روابط حسنه داریم و اگر چنانچه ما احتیاج به یک چیزى داشتیم و آنها هم احتیاج به یک چیزى داشتند، خوب تبادل مى شود. آنها فرض کنید که نفت مى خواهند، ما تا یک عدد معدودى ، محدودى ممکن است که بعضى از چیزها را بخواهیم ، این یک مطلبى است که ، یک مبادله اى است که بین افراد هست ، بین ممالک هم هست ، البته امرش با دولت هست و امرش با شورا عجالتا و بعد هم با دولت ها.

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

ص: 252

تاریخ : 9/9/58

مصاحبه خبرنگار روزنامه فرانسوى لوموند (اریک رولو) با امام خمینى

سوال : شما آمریکا را در حقیقت شدیدا ناراحت کرده اید و یا به زانو درآورده اید، از لحاظ اخلاقى توهین به آنها کرده اید، آیا زیادتر از این تا به کجا مى خواهید بروید؟ به کجا مى خواهید بروید؟ به کجا بسط مى شود؟ آیا داخل جنگ مى شوید؟

جواب : بسم اللّه الرحمن الرحیم . ما اول باید حساب ملت آمریکا را از دولت آمریکا جدا کنیم . ما به هیچ وجه مقابل با ملت آمریکا نیستیم . آقاى کارتر است که به این ناراحتى دامن مى زند از طریق جنگ اعصاب و ممکن است به دخالت نظامى منجر شود و ما به هیچ وجه ملت آمریکا را تحقیر نکرده ایم . آقاى کارتر است که دشمن ما و ملت را که غارتگر ما و ملت است نگه داشته و در دنیا برخلاف واقع هیاهو بپا کرده است . جوانان ما جاسوسان را نگه داشته اند تا ثابت کنند اینها چکاره اند.

سوال : افکار عمومى آمریکا ضربه خورده و گفته مى شود کارتر انتخاب دیگرى جز جنگ ندارد و حتى از بمباران قم و گروگانگیرى امام صحبت است ، حضرتعالى چه فکر مى کنید؟

جواب : اما راجع به ضربه به افکار عمومى آمریکا، این اشتباه است . مسائل پیش عموم مردم نیست زیرا دولت آمریکا نمى گذارد اخبار صحیح به آنها برسد، فقط این رویدادها به یک گروه معدودى رسیده است ممکن است آن عده اى که طرفدار کارتر هستند یا جزء دستگاه او هستند یک ناراحتى هائى پیدا کنند لکن ملت آمریکا اینطور نیستند. ما این حرف ها را زیاد شنیده ایم . شاه سابق اگر یک کارى مى کرد که ملت مخالف آن بود مى گفت که ملت همه موافقند، حالا هم همین طور است . آقاى کارتر پیش ملتش طرد مى شود و آقاى کارتر باید کارى غیر از ریاست جمهورى پیدا کند چون به طورى که معلوم مى شود نمى تواند ریاست کند. کسى که اعصابش ضعیف است و براى یک امر جزئى هیاهو راه مى اندازد، قابل این نیست که رئیس جمهور آمریکا شود و به ملت آمریکا حکومت کند.

ص: 253

سوال : رؤساى دولت هائى که در تونس جمع بودند، به نفع ایران موضع نگرفتند (منظور کشورهاى عربى است ) چگونه مى توانید روى همبستگى اعراب حساب کنید؟

جواب : ما امیدواریم همانطورى که ملت هاى عرب با ما موافقند، دولت هاى عرب هم با ما موافق باشند و دولت هاى عرب اگر به مسائل ایران توجه کنند که چه بوده و ما چه مى خواهیم ، ما آزادى از همه قید و بندهائى که تا حالا گرفتارش بودیم مى خواهیم ، ما مى خواهیم مستقل باشیم و منافع ممالک اسلامى به جیب دیگران نرود، این چیزى نیست که با ما مخالفت کنند. ممکن است بعضى از رؤساى مسلمین هم روى اشتباهات و تبلیغاتى که بر ایشان شده ، یک اشتباهاتى کنند لکن من امیدوارم که آنها از اشتباه بیرون بیایند و همه ممالک اسلامى با هم متحد بشوند و حساب خودشان را از حساب ابرقدرت هائى که مى خواهند آنها را بچاپند، جدا کنند.

سوال : شما موضع دانشجویان ایرانى را تأیید کردید، آیا نگهدارى گروگان ها با قوانین اسلامى مطابقت دارد، حتى در موقع جنگ ؟

جواب : آنچه من به شما گفتم مثل اینکه اشتباه به شما رسیده و شاید باز این اشتباه را دستگاه هاى تبلیغات صهیونیستى کرده باشند. آنچه من گفتم این بود که ما نمى توانیم ملتى را که اینقدر از آمریکا ضربه دیده ، اگر چنانچه آمریکا شاه را نگه دارد و این امر طولانى شود یا بخواهد مملکت ما را بمباران کند، ما نمى توانیم جوانان را کنترل کنیم . مردم ما پنجاه سال است که از آمریکا ضربه خوده اند. ممکن است که جوان هاى ما اینجاها را خودشان به هم بزنند. من اینطور گفتم ، نه اینکه ما ابتدائا این کار را مى کنیم . الان هم آنها در کمال خوشى و آسایش هستند و تبلیغات آقاى کارتر برخلاف این است لکن واقع این است . من فرستادم تحقیق کردم ، به گروگان ها هیچ صدمه اى نرسیده است و اسلام با همه مردم دنیا مى خواهد با خوبى رفتار کند. بله ، اسلام با کسانى که توطئه گر هستند و بخواهند برخلاف مصالح مسلمین و مصالح بشر عملى بکنند با آنها هم سختگیرى مى کند.

سوال : درباره بحران کنونى ایران چه فکر مى کنید؟

جواب : بحران کنونى ایران یک بحرانى نیست که ما از آن خوفى داشته باشیم . اما راجع به اینکه یک وقتى جنگى پیش مى آید، ولو اینکه یک مطلبى است از شیخ الرئیس بوعلى سینا نقل مى کنند که گفته است من از گاو مى ترسم براى اینکه اسلحه دارد، عقل

ندارد، حال این ابرقدرت ها

ص: 254

اسلحه دارند، مع الاسف عقل ندارند و آقاى کارتر هم ثابت کرد این مطلب را، معذلک نخواهند گذاشت چنین کارى بکنند. ملت ها و دولت هاى بزرگ نمى گذارند که چنین جنگى پیش بیاید. جنگ پیش آمده معنایش جنگ جهانى سوم است و همین ابرقدرت ها از این جنگ مى ترسند. ما ابدا از این مسائل ترسى نداریم براى اینکه وضعمان این است که مى بینید، وضع ملتمان این است که مى بینید. ما قائلیم که اگر از این عالم رفتیم ، به جاى بهترى منتقل مى شویم ، اگر کسى از یک عالم بدى به یک جاى خوبى برود، از چه مى ترسد؟ ما هیچ ترسى نداریم ، آنها باید بترسند که خیال مى کنند عالم دیگرى نیست ، یا ظالم هستند و از رفتن به آن عالم ترس دارند. ما نه از آن بحران اقتصادى مى ترسیم ، نه از جهات دیگر و ما بنا گذاشتیم که خودمان بکاریم و خودمان هم زراعت را برداریم و محصولش را هم خودمان بخوریم و به کسى راه ندهیم تا بیاید منافعمان را ببرد، بنابراین بحرانى براى ما نیست . اروپا از این مسائل و بحران ها مى ترسد و او هم حق دارد که بترسد و جلوگیرى کند از این مسائل دولت فرانسه جلوگیرى کند و سایر دولت ها جلوگیرى کنند و کارتر را سر عقل بیاورند که مجرم ما را به دست ما بدهد، همه مسائل حل مى شود

سوال : روحانیت شیعه همیشه در رأس مبارزات بوده است ولى آیا این هم صحیح است که روحانیت که در جهان به این پیچیدگى قادر به اداره مملکت نبوده ، در کارهاى تکنیکى از غیر روحانى استفاده نکنیم ؟

جواب : این هم جزء تبلیغات سوئى است که برضد روحانیت مى شود. آیا آقاى کارتر که رئیس جمهور است همه کارها را خودش در آمریکا انجام مى دهد؟ نه ، افرادى را وا مى دارد که کارها را انجام دهند. روحانیت نمى خواهد خودش کارخانه راه بیندازد یا طیاره ببرد. اینهائى که مى گویند روحانیت باید دخالت نداشته باشد، نمى فهمند یا مى فهمند و مردم را اغفال مى کنند، این اشتباه است ، روحانیت نظارت بر اوضاع دارد، کارها دست کارشناس هاى غیر روحانى است . روحانیون نظارتى بر امور دارند که غلطکارى نشود، یک وقت کودتا نشود، یک وقت ظلم به مردم نشود، روحانیت مى خواهد جلو غارتگرى و ستم و دزدى را بگیرد.

سوال : سوال آخرم این است ، این مشکل به نظر مى رسد که آمریکا بتواند شاه را پس بدهد و اگر این راه حل نباشد، چه راه حلى به نظر شما مى رسد؟

جواب : ما سؤال مى کنیم که چرا نمى تواند؟ چیزى که موافق همه قوانین بین المللى است ، در همه قوانین است که اگر کسى به ملتى ظلم کرده ، مال ملت را خورده است ، مجرم است ، باید بیاید

ص: 255

در

همان محل محاکمه شود. آقاى کارتر در این مورد لج کرده ، معلوم مى شود ایشان یک آدم لجوجى هست یا اینکه نمى خواهد واقعیت مسائل را ادراک کند. مملکت خودش و مملکت دیگران و مملکت هاى عالم را به آتش مى کشد که یک نفر آدم را آنجا چون رفیق و دوست سابقش بوده و جیبش را پر کرده ، حالا دلش نمى خواهد او بیاید اینجا و محاکمه شود و مبادا معلوم شود که جیب آقاى کارتر هم پر شده است و ما از او مطالبه کنیم ، این یک مسأله اى نیست که نتواند اگر بخواهد روى قواعد عمل کند، مى تواند و کسى جلوى او را نمى گیرد، حتى همه مملکت خودش هم از او تشکر مى کنند که آن بساط را به هم زده و اگر چنانچه شاه را پس ندهند، هر چه مى خواهد پیش آید ما پافشارى مى کنیم و از هیچ چیز نمى ترسیم . شیخ الرئیس ولو این کلمه را گفته لکن ما نمى ترسیم از این اسلحه اى که دست بى عقل است ، ما نمى ترسیم براى اینکه ما نمى خواهیم به این عالم خیلى عشق داشته باشیم براى اینکه این عالم چیزى ندارد. اینجا جز گرسنگى خوردن ، ظلم کشیدن ، تو سرى خوردن از قدرت هاى بزرگ چیزى براى ملت ما نمانده است که بترسیم یا ملت ما بترسند، ما تا همه جا حاضریم براى این امر.

ص: 256

تاریخ : 10/9/58

پیام امام خمینى به ملت ایران در رابطه با زلزله

بسم اللّه الرحمن الرحیم

ملت شریف و خیرخواه ایران ! خواهران وبرادران ارجمند! با آنکه مى دانم با احساس مسؤولیت و حس تعاونى که در همه قشرهاى محترم است ، براى نجات برادران و خواهران خود در این فصل سرما به مناطق زلزله زده خواهید رفت و با توان خود به مسلمانان و اطفال ناتوان کمک خواهید کرد لکن اینجانب نیز با احساس تکلیف از شما عزیزان مى خواهم که فرصت را از دست نداده و به این عبادت اسلامى و انسانى بشتابید. راضى نشوید که شما و اطفال عزیزتان در آسایش باشید و خواهران و برادران و عزیزان آنان در رنج .

بدانید که این حوادث دردناک جنبه آزمایش و امتحان نیز دارد. همانطور که در زلزله قبل با آن همت بزرگ انسانى آنچنان به کمک شتافتید که در مدت کوتاهى زائد بر احتیاجات اولیه اسباب رفاه آنان را فراهم کردید، امیدوارم که در این ایام هم که سرما بیشتر است همانطور عمل کنید. اینجانب اجازه مى دهم که از سهم امام (علیه السلام) و سادات محسوب نمائید. از خداوند متعال توفیق و سعادت و سلامت همگان را خواستار و نجات برادران و خواهران را خواهانم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 257

تاریخ : 15/9/58

پیام امام خمینى در رابطه با پرهیز مردم از اختلاف

استقبال ملت از قانون اساسى ، موجب یأس دشمنان اسلام

بسم اللّه الرحمن الرحیم

ملت شریف و مبارز ایران ایدهم اللّه تعالى

در این موقع حساس که کشور عزیز و اسلام بزرگ روبرو با آمریکاى خونخوار است و لازم است همه قشرها با هم هماهنگ و همصدا در مقابل دشمن بزرگ بایستند و فرصت به دست عمال اجانب و ریشه هاى گندیده طرفداران رژیم سابق ندهند، مع الاسف گاهى شنیده شود که اشخاصى بى خبر از عمق مسائل ، تحت تأثیر بدخواهان غائله بپا مى کنند و خداى نخواسته موجب اختلاف و شکاف مى شوند. من اکیدأ از همه ملت شریف مى خواهم که از مطالبى که باعث اختلاف و بهره بردارى دشمن است احتراز کنید و به مراجع عظیم الشان و علماى اعلام احترام گذارید. برادران بدانید فاجعه اى که در منزل حضرت آیت اللّه شریعتمدارى پیش آمد، به دست توطئه گران است که باید محکوم شود و توجه داشته باشند که این نحو امور را توطئه گران تکرار نکنند. من از همه قشرهاى جوان دانشگاهى و مدارس علوم دینیه و روشنفکران و دانشمندان و نویسندگان عاجزانه استدعا مى کنم در این وقت حساس از هر گونه اختلاف دست برداشته و دشمن بزرگ را هدف قرار دهند. من امروز این امر را تکلیف شرعى الهى و وظیفه ملى مى دانم . از خداوند تعالى وحدت کلمه ملت و عظمت اسلام و مراجع عالیقدر و پیروزى ملت مسلمان را خواستارم.

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 258

تاریخ : 15/9/58

بیانات امام خمینى در جمع نمایندگان مجلس خبرگان

بیانات امام خمینى در جمع نمایندگان مجلس خبرگان

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من از آقایان که در این مدت براى قانون اساسى و براى مجلس خبرگان زحمت کشیدید، تشکر مى کنم و امیدوارم که خدمت شما به اسلام مورد نظر صاحبان اسلام باشد و موفق باشید که از این به بعد هم همه با هم خدمت کنیم براى اسلام .

این قانون اساسى که تحت نظر علما و کارشناسان اسلام تهیه شده ، موجب نگرانى بعضى اشخاص هست و من هیچ نگران نیستم . قانون اساسى صحیح است و اگر بعض طوائف خیال مى کنند که آن چیزى که آنها مى خواهند در قانون اساسى نیست ، این یک اشتباهى است و این را باید بدانند که اسلام براى همه است و قانون اساسى همه دردها را انشأاللّه دوا مى کند. و امیدواریم که اگر فرض کنید که یک نقیصه اى در کار باشد، بعدها در مجلس شورا این نقیصه رفع بشود. نگران نباشند هیچ یک از طوائف لکن توجه به یک مسأله داشته باشند و آن این است که قدم به قدم ، از اول این نهضت تا حالا مواجه با مخالفت دسته ها بودیم و الان که از این جهت هم مأیوس شدند، گمان مى کردند که قانون اساسى مورد توجه مردم نیست . خیلى خوشحال شده بودند از اینکه در این ، راجع به شوراهاى شهر، مردم خیلى اقبال نکردند و آرزویشان این بود که در قانون اساسى هم مردم اقبال نداشته باشند، لکن دیدند که این قانون اساسى بهتر اقبال شد برایش ، از اصل جمهورى اسلامى . حالا البته من درست به تحقیق نمى دانم نسبت چى است لکن تا حالا به ما گفتند نسبت از آن بالاتر است . حالا مأیوس شدند بعض طوائف ، مى بینند خوب این قدم هم برداشته شد.

امروز غائله به پا کردن ، به نفع آمریکا و به ضرر اسلام است

دیگر چه بکنند؟ حالا افتادند به اینکه تظاهر کنند ما قانون اساسى را نمى خواهیم . با قلدرى یک حرف داشتند که بگویند قانون فلان جا یک اشکالى دارد، بیائید این اشکال را مثلا رفع کنید. یک وقت این است که افتادند به قلدرى و یک دسته از اشخاص مغرض ، از بستگان رژیم منحوس پهلوى ، از بستگان امریکا افتادند میان مردم ، یک دسته اشخاص ساده لوح هم تحت تأثیر واقع مى شوند و خیال مى کنند که اینها یک نظر صحیحى دارند. در صورتى که مسأله اینطور نیست ، آنها نظر صحیح ندارند و

ص: 259

اینها اول تا حالا قدم به قدم که مخالفت کردند، حالا این قدم هم برداشته شد و دیدند همه ملت تقریبأ موافق با قانون اساسى هستند، حالا مى خواهند با قلدرى کار را به پیش ببرند. یعنى خیال مى کنند که در مقابل یک ملتى که همه این ریشه هاى فساد را دارد مى کند و کنده است ، باز مى شود که یک عده اى قلدرى کنند و بگویند که ما نمى خواهیم این را. چطور مى شود در مقابل یک ملت چند نفر بگویند ما نمى خواهیم ؟ اختیار دست شما نیست که بخواهید یا نخواهید. بخواهید یا نخواهید، این قانون اساسى تصویب شد و مردم به آن رأى دادند، قریب به اتفاق به آن رأى دادند و دیگر دست و پا کردن صحیح نیست .

و من امروز به همه ملت ، به همه طوائف ، به همه دیگر گروه ها عرض مى کنم که امروز شما مخالفتان امریکاست ، مخالفتان دولت هاى بزرگ است . امروز مملکت شما مقابل با یک همچو قدرت هائى است .

شما اگر اسلام را قبول دارید، خوب مملکت اسلامى را هم باید قبول داشته باشید، و اسلام در خطر است . و اگر چنانچه ملى هستید، خوب ملت شما در خطر است ، کشور شما در خطر است . امروز بیائید باز تظاهر کنید و این او را بزند و اینطور مسائل واقع بشود، نه امرى است که عقل او را قبول بکند، برخلاف موازین عقلى است و برخلاف شرع است بلا اشکال و از گناهان کبیره است که معلوم نیست که اگر کسى الان اسلام را صدمه بزند اصلا قابل این باشد که توبه اش هم حتى قبول بشود. باید اشخاص روشن ، اشخاص صحیح ، این ریشه هائى که مى خواهند این کارها را بکنند، این فسادها را ایجاد کنند، غائله مى خواهند درست بکنند، اینها را نصیحت کنند، به اینها بگویند که آخر شما مسلمان هستید، چرا مسلمان باید با اسلام مخالفت کند. شما نمى دانید که دارید با اسلام مخالفت مى کنید، شما نمى دانید که اگر اختلاف بین خود ما واقع بشود نتیجه اش را امریکا مى برد و دولت هاى بزرگ . شما نمى فهمید این را، یا مى فهمید و تعمد دارید. ملت حالا باید موازین دستش باشد، کسانى که امروز غائله ایجاد مى کنند، اختلاف ایجاد مى کنند این کسان را بشناسند که اینها عمل شان صحیح نیست و به اسم فلان آقا یک غائله ایجاد مى کنند، به اسم فلان شخص یک غائله ایجاد مى کنند. اینها نه مورد نظر فلان آقا و فلان انسان است ، اینها یک اشخاصى هستند مى خواهند غائله ایجاد کنند و این غائله هم به نفع آمریکا تمام مى شود، به ضرر اسلام تمام مى شود، مخالف شرع اسلام است ، از گناهان بسیار بزرگ است . امروز این اختلافات را از آن دست بردارند.

لزوم حفظ آرامش ، جهت رفع گرفتارى ها

من این را اعلام مى کنم که اگر کسى به من سب بکند، فحش بدهد، عکس مرا پاره کند، احدى حق ندارد که به او تعرض کند. حرام است تعرض کردن به کسى که به من سب کند، به من فحش بدهد، عکس مرا پاره کند، مرا بزند، هر کارى بکند، احدى حق ندارد در این وقتى که ما گرفتار هستیم در این

ص: 260

مصیبت بزرگ ، با او مقابله بکند تا اینکه به زد و خورد برسد و غائله ایجاد بشود. امروز آرامش ما مى خواهیم . غائله نگذارید ایجاد بشود. باید همه با هم دست به هم بدهیم و ایجاد غائله نشود و همه دست به هم بدهید، آرامش خودتان را حفظ کنید و همه توجه به این داشته باشید که این چیز، گرفتارى هائى که براى ملت ما پیش آمده این گرفتارى ها رفع بشود. این را به همه مى گویم ، به کردها عرض مى کنم ، به بلوچ ها عرض مى کنم ، به ترک ها عرض مى کنم ، به فارس ها عرض مى کنم ، به سیستانى ها عرض مى کنم ، به بلوچستان ها عرض مى کنم ، به عرب ها عرض مى کنم ، به همه ملت ها عرض مى کنم که امروز اسلام در مقابل کفر واقع شده قضیه ایران نیست قضیه اسلام است ، اسلام امروز در مقابل کفر واقع شده . همه ملت ها باید با ما موافقت کنند، همه اختلافاتشان را کنار بگذارند و با ما موافقت بکنند. سر یک امور جزئى چرا باید با هم اختلاف بکنند؟ من دیشب شنیدم که یک اختلافى اینجا واقع شد. خدا مى داند که چقدر متاسفم از این معنا که یک عده جاهل ، یک عده اشخاص که بى اطلاع از مسائل و از ریشه هاى مسائل هستند، این یک چیزى ، یک کسى یک کارى مى کند یک کس دیگر مى زند او را. اشخاصى هستند مى خواهند غائله ایجاد کنند. در همان سابق هم اینطور بود که یکى از خود سازمانى ها یکى را مى کشت مردم خیال مى کردند آن کشته شده است مى ریختند به هم ، بعد غائله ایجاد مى شد. حالا ممکن است که یکى کسى از همان ریشه هائى که سابق بوده حالا باشد یک غائله ایجاد کند، یک کسى را بکشد، یک کسى را بزند، بعد اسباب این بشود که یک مملکتى به هم بریزد. این کار برخلاف شرع است ، برخلاف انسانیت است ، برخلاف ملیت است . دست از این کارها بردارند، برخلاف انسانیت است . چرا این کارها را مى کنند؟ چه شده است که حالا شما به جان هم افتادید؟ چرا باید به جان هم بیفتید؟

خداوند انشأاللّه همه شما را حفظ کند و این مملکت را از شر دشمنان انشأاللّه حفظ کند و ما را بیدار کند از این خواب .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 261

تاریخ : 16/9/58

بیانات امام خمینی در دیدار با نماینده کیمایل سونگ رئیس جمهور کره شمالى

عمال آمریکا با چماق مى خواهند قانون اساسى را نقض کنند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من از آقاى رئیس جمهور و همچنین از ملت کره تشکر مى کنم که در یک همچو موضع حساسى که کشور ما هست ، آنها هم بر حسب خلق انسانیت طرفدارى از ما مى کردند. ما در طول پنجاه و چند سال گرفتار آمریکا و دولت هاى بزرگ بودیم و آلت فعلشان هم رضاخان و محمدرضا پهلوى بودند که آنقدر به این ملت فشار آوردند و آنقدر قتل و غارت کردند که بالاخره ملت به جان آمد و با تمام قوا با نداشتن هیچ اسلحه در مقابل اسلحه هاى مدرن ایستادند و با قدرت ایمان پیش بردند. آمریکا از آن قدم اول با وضع ما مخالف بود، تا توانست براى حفظ شاه فعالیت کرد، دست و پا کرد، براى من پیام فرستاد و بعد از اینکه شاه بیرون رفت و بختیار آمد، باز کوشش مى کرد و تعقیب کردند که بختیار باقى باشد. بعد از اینکه بختیار رفت ، اینها مشغول فعالیت شدند براى اینکه نهضت ما به ثمر نرسد و قدم به قدم دنبال کردند. آنهائى که دنبال او بودند، از عمال آمریکا بودند، از ریشه هاى فاسد رژیم سابق بودند، غائله ها بپا کردند که از اول رفراندم براى جمهورى اسلام نشود و بعد که در این قدم شکست خوردند، قدم دوم پیش آمد و براى انتخابات مجلس خبرگان باز کارشکنى کردند عمال خبیث آمریکا و بعد که در آن قضیه هم شکست خوردند، راجع به رفراندم قانون اساسى مشغول شدند به کارشکنى ، صندوق ها را شکستند، مردم را بازداشتند از رأى دادن ، ولى مردم ایران بحمداللّه در این قدم فاتح شدند و راى قریب صددرصد به این قانون اساسى دادند. در عین حال که بعد از اینکه مردم هم نمایندگانشان رفت و نمایندگانشان را تعیین کردند براى بررسى قانون اساسى و همان نمایندگان مردم بودند که قانون اساسى را بررسى کردند و تصدیق کردند و بعد هم به رفراندم گذاشته شد، مردم قریب به اتفاق راى دادند بر قانون اساسى معذلک آمریکا از پا ننشسته است و غائله ها بپا مى کند و عجیب این است که اشخاصى که مدعى این هستند که روى اساس آزادى ، روى اساس دموکراسى عمل مى کنند (و هیچ دموکراسى بالاتر از این عملى که ما انجام دادیم که دو مرتبه به آرأ عمومى قرار داده شده است ، نیست ) معذلک حالا متوسل به چماق شده اند و با چماق مى خواهند قانون اساسى را نقض کنند و قانون اساسى را تغییر بدهند غافل از اینکه ملت همان ملتند و مردم همان مردمند و ایمان مردم همان ایمان مردم است . اگر صد دفعه این قانون اساسى را بخواهند اصلاح بکنند، نمایندگان ملت باز

ص: 262

نمایندگانى هستند که علاقه به اسلام دارند، علاقه به کشور خودشان دارند و همین طورى که این قانون را اینها تصویب کردند آنها تصویب مى کنند و اگر چنانچه صد دفعه به رفراندم بگذارند، مردم همان مردم هستند، مسلمان ها همان مسلمان ها هستند، علاقه مردم به کشور، به اسلام همان علاقه است و باز همان راى را خواهند داد و اینها بیخود دست و پا مى کنند و شلوغکارى مى کنند. و این آشوبى که الان در آذربایجان بپا کردند این هم با دست عمال آمریکا دارد انجام مى گیرد و مردم شریف آذربایجان بدانند که عمال آمریکا هستند که الان دست به کار هستند و وادار مى کنند مردم را به این آشوب ها و به اینکه یک وقت منجر به برادرکشى بشود.

آشوبى هم که در قم انجام شد باز به دست همان ها بود و آنها بودند که مى خواستند نگذارند قانون اساسى تصویب شود. حالا هم با قانون اساسى مخالفند. مخالفت با قانون اساسى مخالفت با اسلام است و شما بیدار باشید، برادران آذربایجانى بیدار باشند که امروز که مواجه هستیم با یک همچو قدرتى و اسلام مواجه با کفر است و اسلام در خطر است ، اینهائى که آشوب دارند بپا مى کنند، در هر جاى از مملکت که آشوب بپا بکنند، اینها اشخاصى هستند که مخالف با اسلام هستند و مى خواهند که اسلام متحقق نشود، جمهورى اسلامى متحقق نشود و باید درست متوجه باشند. البته اگر چنانچه قانون اساسى یک اشتباهاتى فرض کنید در آن بشود (با اینکه نشده است ، لکن اگر هم باشد) بعدها که مستقر شد حکومت اسلامى ، جمهورى اسلامى مستقر شد، رئیس جمهورى تعیین شد، مجلس تحقق پیدا کرد، باز ممکن است که رسیدگى بشود، اگر نقصى داشته باشد، باز نمایندگان مردم این کار را بکنند. چماق کشى نمى تواند کارى را انجام بدهد، اشخاصى که چماق دارند مى کشند و آشوب در آذربایجان بپا کرده اند، بعضى از آنها پرونده شان موجود است که روابط با آمریکا دارند، مردم بازى نخورند از اینها.

ما مجلسى را قبول داریم که ظلمهاى آمریکا را بررسى کند، نه این مجالس فرمایشى

خداوند انشأاللّه ملت ما را نجات بدهد از شر آمریکا. من امیدوارم که اگر صداى ما به مردم عالم برسد، ملت ها همه موافقند، اگر ملت آمریکا هم بفهمند ما چه مى گوئیم و کارتر و امثال کارتر در مملکت ما چه کردند در عرض این چندین سال ، در عرض این پنجاه سال چه کردند با این مملکت ما، آنها هم با ما موافق مى شوند و ما امیدواریم که در همین نزدیکى که پرونده هاى اینها تمام شود و پرونده هاى رؤساى جمهورى آمریکا درست تشکیل شود ما دولت آمریکا را با یک مجلسى از همه اشخاص حقوقدان مملکت ها، از همه فرستاده هاى دولت ها دعوت کنیم اینجا و بررسى کنند راجع به ظلم هائى که آمریکا راجع به این مملکت کرده است و ظلم هائى که وسیله آمریکائى ها به این مملکت شده است بررسى کنند تا معلوم بشود که آمریکا چکاره است در دنیا و چه مى کند با ضعفا و چه مى کند با مردم و ما امیدواریم در آن قدم هم پیروز بشویم و ما آمریکا را محکوم کنیم . این مجالسى که اینها درست کرده اند و ما را محکوم کردند، این از اول معلوم بود که ما محکوم هستیم ، براى اینکه مجلسى

ص: 263

است به فرمایش خود کارتر تحقق پیدا مى کند و آنها تخلف از قول ابرقدرت ها نمى کنند، بنابراین آن مجالس پیش ما ابدا ارزش ندارد و هر چه محکوم کنند ما را، غلط مى کنند، محکوم کردند، غلط کردند، اشتباه کردند و ما اینهائى که در اینجا هستند، اینها را ما از اجزأ سفارتخانه بودند، یک مطلبى بود که ممکن بود حق با آنها باشد اما ما اینجا را نه سفارتخانه مى دانیم ، اینجا مرکز جاسوسى است و نه آن افرادى که در آنجا هستند از سفرا و از اجزأ سفارتخانه مى دانیم و دیپلمات مى دانیم ، هیچ این حرف ها نیست ، اینها همه جاسوس هستند و مجرم هستند و مجرمین باید در خود این مملکت رسیدگى به حالشان بشود و ما انشأاللّه این مجلس را تهیه مى کنیم براى رسیدگى به تمام این اوضاع و از ملت ها دعوت مى کنیم که نمایندگانشان را در این مجلس بزرگ بفرستند و ما آمریکا را به او برسیم که باید چه بکنیم با او.

و من باز از همه ملت هائى که با این ملت ضعیف ، با این ملت مظلوم موافقت کردند، پشتیبانى کردند، تشکر مى کنم و از خداى تبارک توفیق همه انسان ها را، همه مستضعفین را مى خواهم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 264

تاریخ : 19/9/58

بیانات امام خمینى در جمع دانشجویان کرمانشاه (باختران )

پشتیبانى تمام قشرهاى ملت از اشغال سفارت

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من چهره هاى شما جوان ها را، چهره هاى ایمانى و نورانى شما دوستان عزیز را که مى بینم که شما از فرسخ ها دور آمدید براى اسلام ، پشتیبانى از احکام قرآن ، پیاده آمدید، دانشجویان معظمى هستید که راه هاى دور را طى کردید و پیاده آمدید براى اظهار پشتیبانى از جمهورى اسلامى و از آنهائى که در آن لانه جاسوسى براى افشاگرى خائنین هستند، بسیار تشکر مى کنم و دعا به شما مى کنم و از خداى تبارک و تعالى مى خواهم که همه شما را موفق کند، همه سالم باشید و همه این راهى را که تاکنون رفته اید، باز دسته جمعى به آخر برسانید و به پیروزى نهائى که آرزوى همه ماست و به قطع کردن دست اجانب از کشورتان و قطع کردن دست دنباله هاى اجانب موفق بشوید. شما آقایان از راه هاى دور آمدید و پیام روستائیان ، شهرستانى ها و دوستانى که در بین راه بودند رساندید که آنها همه از این راهى که راه اسلام است پشتیبانى مى کنند.

اشخاصى که مفسده مى کنند از آمریکا الهام مى گیرند

سایر قشرهاى ملت هم همینطور هستند، لکن مع الاسف در بین قشرهایى از مردم اشخاص مفسدى (اشخاصى که الهام مى گیرند از آمریکا، از اجانب ) هستند و مشغول مفسده هستند. لابد آقایان غائله اى که بوجود آوردند در تبریز شنیده اید، اینها تبریزى نیستند، اهل تبریز فکرشان این فکر نیست که با اسلام مبارزه کنند، تبریزى همیشه مثل سایر مسلمینى که در ایران هستند، مى باشند. اینها که این غائله را به راه انداخته اند از خدمتگزارهاى اجانب هستند و پرونده بعضى از آنها هم در همین لانه جاسوسى پیدا شد از سران همین ها که رفتند و رادیو و تلویزیون تبریز را گرفتند و بعد هم بیرونشان کردند، پرونده بعضى از اینها پیدا شد که مستقیما با آمریکا در رابطه بودند و از جاسوسان آنها بودند. امروز هم من شنیدم که اینها رفته اند در دهات ، دهات تبریز (بعد از آنکه اهالى محترم شهر تبریز ریختند و اینها را بیرون کردند) رفته اند در دهات و دهاتى ها را دارند بازى مى دهند و مى خواهند باز غائله ایجاد کنند و من به اهالى آذربایجان و به اهالى شهر تبریز، به مؤمنان متعهدى که در ایران هستند، هر جا هستند و در آذربایجان ، در هر نقطه هستند و به برادرانى که در روستاها هستند، هشدار مى دهم ، تذکر

ص: 265

مى دهم که اینهائى که مى آیند بین شما و مى گویند که فلانى حکم جهاد داده ، اینها همه دروغ مى گویند. جهاد بر علیه اسلام ؟ جهاد براى خاطر کارتر؟ شما بیائید جهاد کنید که کارتر توفیق پیدا بکند و مملکتتان را بگیرد؟ اینهائى که مى آیند اینها را مى گویند، اینها نوکرهاى سفارت هستند، بستگان سفارت هستند و اینها به محاکمه کشیده خواهند شد، اینها را دستگیر خواهند کرد، خود آذربایجانى ها اینها را دستگیر کنند تا محاکمه کنیم اینها را و این دشمن هاى اسلام را، دشمن هاى ایران را به جزاى خودشان برسانیم . متوجه باشند روستائیان محترم ، آنهائى که در بلاد متفرق هستند و از تبریز بودند، از علمأ تبریز سؤال کنند، وقتى که مى آیند در تبریز، بروند از علمأ سؤال کنند، دست به کارى نزنند که اسباب این بشود که اسلام از دستتان برود یا اینکه کشتارى بشود. ما اگر بخواهیم اینها را با اسلحه از بین ببریم ، همان خود تبریز اینها را از بین مى برد، اگر ما بگوئیم ، لکن ما نمى خواهیم اینطور بشود، ما مى خواهیم آرامش باشد، ما مى خواهیم مملکتمان آرام باشد تا بتوانیم اصلاح کنیم همه را.

ما الان مواجه هستیم با یک دشمن بزرگى ، در این حالى که ما متوجه و مواجه با یک دشمنى هستیم که اساس اسلام را مى خواهد از بین ببرد، کشورمان را مى خواهد مثل سابق باز به دست بگیرد، یک مشتى از اراذل ، یک مشتى از اشخاص از خدا بى خبر، یک مشت اشخاصى که از خانه هایشان چیزهاى ننگ آور بیرون آمده است ، دیگرانشان هم همینطور هستند، اینها آمدند در مقابل همه مسلمین به کمک کارتر و امثال کارتر فعالیت مى کنند. اهالى آذربایجان متوجه باشند، اهالى روستاهاى آذربایجان متوجه باشند، علمأ آذربایجان توجه کنند، هدایت کنند، آنهایى که در روستاها هستند، بفرستند اینها را هدایت کنند که به دام این اشخاصى که مفسده هستند نیفتند. اینها اشخاصى هستند، آنها را بازى مى دهند، خیال مى کنند که با یک کلمه اى که گفتند و بازى دادند کارها درست مى شود. باید اهالى محترم تبریز مجهز باشند براى جلوگیرى از این مفسده ها و باید خودشان جلوگیرى کنند، البته نباید به غیر آرامش باشد، باید با آرامش باشد و خداى نخواسته یکوقت خونریزى نشود. در هر صورت شما از راه هاى دور مى آیید براى پشتیبانى ، آذربایجانى ها قیام مى کنند براى پشتیبانى از اسلام ، آنوقت یک گروهى بیخبر از خدا، بیخبر از اسلام ، خائن به کشور ما، غائله مى خواهند بپا کنند، جمع شده بودند و حرف هاى نامربوط زده بودند تا غائله ایجاد کنند و جلوگیرى شد. رفتند آذربایجان غائله بپا کردند و حالا جلوگیرى شده است ، حالا رفته اند در دهات مى خواهند غائله بپا کنند. خود دهاتى ها اینها را راه ندهند، اینها مفسد هستند، اینها فاسد هستند، اینها محاکمه باید بشوند، گول نخورند از اینها.

با وحدت کلمه و اسلام امور را به پیش ببریم

الان بین راه هستیم ، ما الان مواجه هستیم به یک قدرتى که باید با وحدت کلمه ، با اسلام پیش ببریم . اینها آمدند مى خواهند نگذارند و مى خواهند مانع بشوند از اینکه اسلام پیشرفت کند، اینها از اول مخالف اسلام بودند. اینها روزنامه هائى که نوشتند، قاچاقى نوشتند و اعلامیه هائى که قاچاقى

ص: 266

دادند، همه اش برخلاف اسلام است . باید اهالى محترم آذربایجان خصوصا و اهالى همه ایران بیدار باشند و دسته جمعى با هم برخلاف این دشمن بزرگ و مخالف این دشمن بزرگ بپا خیزیم و انشأاللّه پیروز بشویم و پیروز خواهیم شد.

ما از این به بعد دیگر اجازه نخواهیم داد که اجانب در مملکت ما بیایند و آقائى کنند به ما، ما خودمان هستیم ، هر چه هم مى خواهند آنها فشار بیاورند و نقشه بچینند براى این که محاصره اقتصادى بکنند، ما از محاصره اقتصادى باکى نداریم . علاوه ، مگر دنیا تابع آقاى کارتر است که وقتى که بگوید باید محاصره اقتصادى بشود، همه دنیا بگویند که چشم ، ما محاصره اقتصادى مى کنیم . این از اشتباهاتى است که این ابرقدرت هاى خالى از عقل مى کنند که خیال مى کنند که حالائى که من یک قدرتى دارم تمام مردم ، تمام عالم تابع من هستند، حتى در مملکت خودشان هم در همان پست هاى وزارتشان هم با ایشان موافقت ندارند و ایشان را تقبیح مى کنند و ایشان را باید از صحنه سیاست خارج کنند.

آمریکا باید کارتر را از صحنه سیاست خارج کند

آمریکا باید کارتر را از صحنه سیاست خارج کند. کارتر بد سیاستمدارى بود براى آمریکا، بد رئیس جمهورى بود براى آمریکا، آمریکا را بدنام کرد در دنیا، مسلمین را بر ضد امریکا مجهز کرد کارتر و این کارتر لایق این نیست که رئیس جمهور آمریکا باشد. ملت آمریکا باید بدانند که کارتر را نباید راى به او بدهند براى اینکه کارتر خیانت کرده است به آمریکا و الان مشغول خیانت به آمریکاست ، مشغول دسیسه است و برخلاف مصالح آمریکا دارد عمل مى کند، چنانچه دانشمندان خود آمریکا این مطلب را دارند مى گویند و بعدها هم خواهند گفت .

من از خداى تبارک و تعالى سلامت شما جوان ها را، سلامت تمام اهالى ایران و مؤمنین را خواستارم و دعا مى کنم به شما، خدمتگزار شما هستم . خداوند همه شما را مؤفق کند. خداوند دشمنان شما را از بین ببرد و شما را پیروز کند.

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 267

تاریخ : 20/9/58

فرمان امام خمینى به مسؤولین امر، کمیته ها و سپاه پاسداران

بسم اللّه الرحمن الرحیم

شکایات زیادى از اطراف کشور شده است که به اسم بعضى از کمیته ها و دادگاه ها و به اسم بعضى از سپاهیان پاسدار، اشخاص شرور بدون جهت به منظور هرج و مرج به خانه هاى مردم مى ریزند و خانه و اموال مردم را مصادره مى کنند، زمین هاى مردم را مى گیرند و درخت ها و باغات سر سبز را قطع مى کنند و به کشاورزى صدمه وارد مى سازند. من به تمام مسؤولین امر، تمام کمیته ها و دادگاه ها و سپاهیان پاسدار ابلاغ مى کنم که با کمال قدرت و جدیت از این امور غیرمشروع جلوگیرى کنند. کشور اسلامى است و باید به موازین اسلامى عمل شود. من در این چند روز، هیأتى براى رسیدگى به امور به اطراف ایران اعزام خواهم کرد و کسانى که برخلاف دستور اسلام تجاوز به مال و زمین هاى مردم مى کنند به مجازات خواهند رسید. اهالى محترم کشور لازم است با مأمورین دولت و هیات ویژه که خواهم فرستاد همراهى کنند، با تشریک مساعى دست اشرار را از اینگونه تجاوزات کوتاه نمایند.

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 268

تاریخ : 20/9/58

فرمان امام خمینى به دکتر ابراهیم یزدى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب آقاى دکتر ابراهیم یزدى

شکایات بسیارى از استان هاى مختلف کشور رسیده است . جنابعالى که مورد اعتماد اینجانب هستید مأمور مى باشید با هیاتى که به اینجانب معرفى خواهید نمود به استان هاى کشور سرکشى نموده و پس از رسیدگى به شکایات مردم از موارد اختلاف و اشخاص متخلف گزارشى تهیه نمائید تا درباره آنان تصمیم مقتضى گرفته شود تا در محاکم صالحه رسیدگى و متخلفین مجازات شوند. لازم است در هر نقطه با علماى اعلام و معتمدین محل تماس گرفته و با همکارى آنان مأموریت را انجام دهید.

بدیهى است تمام قشرهاى مختلف کشور در این امر مهم از هیأت ویژه پشتیبانى مى نمایند و موضوعات مورد اختلاف را با این هیات مطرح مى نمایند.

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 269

تاریخ : 21/9/58

بیانات امام خمینى در جمع خواهران و برادران کفن پوش از بابلسر

مقصود عمال آمریکا این است که ملت را از آن راهى که مى رفت منحرف کنند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من نمى دانم از شما خواهران و برادران که با این حال ، با کفن پوشى ، براى پشتیبانى از اسلام و جمهورى اسلام تا اینجا آمدید چطور تشکر کنم . من دعاگوى همه شما هستم و همانطور خدمتگزار همه شما. مى دانید که در این موقعى که ما هستیم ، حساسترین موقعى است که در کشور ما مى گذرد، از آن طرف مواجهه ملت ما با قدرت بزرگ امریکا با همه وسائل تبلیغاتى و وسائل جنگى که دارد و از آن طرف ریشه هاى رژیم سابق و منحرفین از دیانت اسلام که در گوشه و کنار مشغول فعالیت هستند و مى خواهند نگذارند این جمهورى اسلامى به ثمر برسد.

اینکه گفتید در آنجا، در بابلسر، براى رد قانون اساسى و اینها اعلامیه ها دادند، اینها همین ها هستند که نمى خواهند اسلام در ایران تحقق پیدا بکند. اینها از اول دست و پا مى کردند که این شخص فاسد را نگه دارند و بعد هم دست و پا مى کردند که رژیم سلطنتى را نگه دارند و بعد هم دست و پا مى کردند که بختیار را نگه دارند و بعد هم دست و پا مى کردند که قانون اساسى سابق را که لازمه اش حفظ رژیم شاهنشاهى و رژیم سابق بود نگه دارند، در این مراحل شکست خورد. به مجردى که شکست خوردند صورت هاى خودشان را عوض کردند، در حال شکست شدند یک اشخاص ملى ، یک اشخاص دینى و اسم ها را تغییر دادند. یک وقتى شاهنشاه و آن بساط را مى خواستند، بعد حرف ها تغییر کرد و اسم شد طاغوت . همین هائى که ، بعضى از همین هایى که حالا مى گویند به رژیم سابق ، طاغوت ، طرفدار همین رژیم بودند و الان هم طرفدار رژیم و طرفدار آمریکا بعضى شان هستند، ملت ما در یک همچو موقع خطیرى که مواجه است با امریکا و قاعده این بود که همه افراد ملت دست از همه مسائل بردارند و متوجه همین یک نقطه بشوند، اینها نمى دانند که اگر چنانچه این نهضت شکست بخورد و این ملت در مقابل امریکا شکست بخورد، دیگر نه آذربایجانى مى ماند و نه ایرانى .

این اشخاص که در آذربایجان براى خدمت به آذربایجان دارند این فعالیت ها را مى کنند و آن فسادها را مى کنند، آنها نمى دانند که اگر مملکت ما به دست آنها بیفتد با اینها چه خواهند کرد، با این ملت شریف ایران چه خواهند کرد، با آذربایجان چه خواهند کرد، با خوزستان چه خواهند کرد، با کردستان چه خواهند کرد، با سیستان چه خواهند کرد، با بلوچستان چه خواهند کرد، با ترکمن صحرا

ص: 270

چه خواهند کرد، اینها غافلند از این معنا. ملت هاى شریف و توده هاى ملت شریف ما و ملت شریف ما و این قشرهاى مختلف همه با جمهورى اسلامى موافقند و با امریکا مخالف ، لکن با صورت هاى دیگرى ، با ماسک هاى دیگرى اشخاص در بین آنها نفوذ مى کنند و آنها را اغفال مى کنند و در یک موقعى که باید ما همه با آرامش خاطر روبروى این دیو بزرگ بایستیم و این شیطان بزرگ ، منحرف مى کنند ملت ما را از آن راهى که دارد مى رود، راه ضلالت پیش شان مى گذارند، همین قدر مقصود این است که ملت را از آن راهى که مى رفت منحرف کنند تا امریکا بتواند کارهایش را انجام بدهد. امریکا از این وحدت کلمه ملت و از اینکه ملت ما به اینجا رسیده است که جوان هاى غیور کفن پوش شدند، شهادت مى خواهند، از این وحشت دارد و از شکست سیاسى هم وحشت دارد و آن تابع این است که مهلت پیدا کنیم که جرائم امریکا را و رؤساى جمهورى امریکا را، بخصوص این رئیس جمهورى فعلى را، بر ملا کنیم ، اینها از این مطلب وحشت دارند، وحشت زده شدند اینها، لکن مى خواهند یک کارى بکنند که ما را مشغول بکنند به یک امور دیگرى در داخل ، مى خواهند این نهضت را از داخل بپوسانند، مى خواهند این نهضت را در داخل خودش اختلاف ایجاد کنند.

این اشخاص که فریاد مى زنند ما طرفدار خلق هستیم ، مى خواهند شما را از مقصد اصلى (دشمنى با امریکا) منحرف کنند

غائله آذربایجان براى این مقصد است و شواهد برایش هست که براى همین مقصد است که ملت ایران را مشغول به خودش بکنند و از امریکا و از دشمن هاى اصلى منحرف کنند، اذهان را متوجه کنند به آذربایجان ، با اینکه آذربایجان قضیه مهمى نیست ، آذربایجان یک دسته مفسدند و یک کارهائى کردند و ملت آذربایجان همچو چیزهائى را محکوم مى کنند، لکن اینها اشخاصى که درست مطالب دستشان نیست ، قشرهائى که درست توجه به مطالب ندارند، اینها با تبلیغات سوء خودشان ، با طرفدارى از بعض اشخاصى که خود آن آقا هم با آن مسائل موافق نیست ، با این مردم ساده را اغفال مى کنند و غائله درست مى کنند. هر روز در یک جائى غائله درست مى کنند و تمام مقصد این است که ملت ایران را از این راهى که دارد مى رود، از این مواجهه اى که الان پیدا شده است ما بین ملت ایران و آمریکا، از این باز دارند. تمام کوشش هاى این جمعیت ها این است که ما از این توجهى که الان پیدا کردیم و داریم ، سایر مملکت ها را، حتى بعضى ممالک غربى را، متوجه به این مقصد بکنیم و امریکا از این باب وحشت زده شده است . مى خواهند ما را به خودمان مشغول کنند و غائله درست کنند، در همین جاها جار و جنجال پیدا بشود، حتى در قم جار و جنجال پیدا بشود، در آذربایجان جار و جنجال پیدا بشود، در کردستان بشود، در هر جا، و ما مشغول بشویم به خودمان و از دشمن غافل بشویم . باید همه قشرهاى ملت بیدار بشوند، متوجه باشند که گول این اشخاصى که فریاد مى زنند که ما طرفدار خلق هستیم ، ما فدائى خلق هستیم ، آن اشخاصى که رفتند و تلویزیون تبریز را گرفتند و ادارات دولتى را گرفتند، اینها اشخاص هستند که مى خواهند شما را، ملت را از آن مقصد اصلى باز دارند، از آن

ص: 271

مطلبى که ما الان مى خواهیم امریکا را در تمام دنیا، رؤساى جمهورى ، جمهورى امریکا را در تمام دنیا، آن چیزهائى ، کارهائى را که کردند، فاش بکنیم . این یک مطلبى است که براى آنها بسیار ناگوار است و ناچارند که هى قشرها را وادارند در مقابل هم و بریزند به جان هم و بازى درست کنند، غائله درست کنند تا اینکه مجال ندهند به اینکه آن کار انجام بگیرد.

و ما باید هوشیار باشیم . ملت ما باید هوشیار باشند، توجه داشته باشند که امروز کار مشکلتر است از آن روزى که ما مواجه بودیم با محمدرضا. آن روز که ما مواجه بودیم با محمدرضا، همه ملت دشمن خودشان را فریاد مى زدند که نه ، آنهائى هم که دوست بودند با او آن وقت نمى توانستند اظهار کنند اما امروز ما مواجهیم با یک اشخاصى که اینها داخل هستند، از خود ملت مى گویند هستیم و برخلاف مسیر ملت دارند حرکت مى کنند و تحریکات مى کنند، ما از تحریکاتشان مطلعیم .

ما امروز کارمان مشکل است از این باب که ما از یک طرف مواجهیم با امریکا و مى خواهیم حساب او را بکشیم که ملت ما را چه کرده است . تا حالا یک طرف امریکا ایجاد کرده است یک دستجاتى را براى اینکه نگذارد این کار بشود، همه مقصد این است که نگذارند این دادگاهى که ما از تمام ملت ها مى خواهیم در اینجا تشکیل بدهیم و امریکا را ببینیم ، بررسى کنیم که در این چندین سال چه کرده است با این ملت و این ملت چه دیده است از او و خزائن این ملت کجا رفته است ، در جیب چه کسى رفته است . تمام این حرف ها براى این است که نگذارند این عمل بشود.

الان آنطورى که به من اطلاع دادند، در خود تبریز و در اطراف تبریز هم پول دارند خرج مى کنند و هم دارند اسلحه توزیع مى کنند و این ملت بیچاره غافل است از این معنا که دارند چه با او مى کنند. نمى دانید که این اسلحه ها را مى دهند که شما برخلاف اسلام قیام کنید، این پولها را مى دهند که شما برخلاف اسلام حرف بزنید، مبادى پولش هم به حسب احتمال معلوم است از کجاست . بیدار بشوند مردم ، همه جا، شما که از بابلسر، از شمال آمدید بیدار باشید که مبادا در آنجا یک همچو غائله اى پیدا کنند، حاصل بشود، مبادا مردم و جوان هاى ما تحت تأثیر این اوراقى که این خواهر گفتند که در آنجا منتشر مى شود تحت تأثیر آن واقع بشوند، مبادا خیال بکنند که قانون اساسى ، یک قانون اساسى ، یک قانونى است که ملى نیست ، یک قانونى است که اسلامى نیست . این قانون را اشخاصى که ملى بودند و اسلامى بودند، آنها این قانون را تصویب کرده اند. آنهائى که مى گویند این قانون نیست ، اینها برخلاف ملت دارند صحبت مى کنند، اینها مى خواهند این ملت به مقصد خودش نرسد والا ملت این را تصویب کرده است ، بیدار بشوید، توجه داشته باشید که امروز روز این نیست که به این صداهاى فاسد که دائما مشغول بوق زدن هستند گوش بدهید، امروز، روزى است که با مشت هاى گره کرده در مقابل همه بایستید و در مقابل امریکا بایستید. و ما انشأاللّه امیدواریم که در همه این سنگرها پیروز بشویم و در همه این سنگرها اسلام پیروز بشود. خداوند ما را از شر کسانى که برخلاف مسیر اسلام دارند سیر مى کنند نجات بدهد. خداوند ملت ما را از اشخاصى که برخلاف مسیر ملت دارند حرکت مى کنند نجات بدهد.

والسلام علیکم و رحمة اللّه

ص: 272

تاریخ : 21/9/58

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از جامعه پیشه وران اصفهان

تلاش و تبلیغات دشمنان اسلام در ممانعت از تحقق و معرفى اسلام

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از آقایانى که تشریف آوردید متشکرم و آنطور که ایشان تذکر دادند شما به رایگان در خدمت مردم بودید که فى الحقیقه خدمت به اسلام است . شما مى دانید که امروز کشور ما مبتلاى به چه امورى هست در حالى که با یک قدرت بزرگى مثل امریکا مواجه هست ، آنها هم همه طور دارند تبلیغات مى کنند در خارج ، تبلیغات دامنه دار در مطبوعات خارجى ، در مجالسى که در خارج دارند، در اجتماعاتى که دارند تبلیغاتى به ضد کشور ما مى کنند، به ضد نهضت ما مى کنند و در داخل هم که مطلع هستید که باز عمال آنها مشغولند از اسلام مى ترسند اینها تا حالا اسلام را اصلا نمى دانستند چه هست ، بعضى که آمده بودند، از خارج آمده بودند گفتند در فلان جا اصلا اسلام را نشنیده بودند، اصلا اسم اسلام را نشنیده بودند، آنجائى هم که اسم اسلام را شنیدند، معناى اسلام را نمى دانند. در ممالک خودمان هم که اسلامى هستند، اسلام را یک نیمه اى از آن جزئى از آن را اطلاع دارند، اسلام را اطلاع ندارند، اسلام شناسان ما هم یک ورقى از اسلام را اطلاع دارند، اسلام به آنطورى که هست نگذاشتند تا حالا ظهور پیدا بکند. کوشش هاى دائمى خلفاى بنى امیه ، خلفاى بنى عباس ، بعد هم خلفاى دیگر و سلاطین و سلاطین ایران بالخصوص و بعد هم در عصرهاى ما که مطلع هستید این دودمان فاسد، این پدر و پسر فاسد کوشش کردند به اینکه اسلام را نگذارند اصلا ظهور پیدا بکند و این عمده تبلیغات خارجى بوده است دست هاى خارجى که با مطالعات فهمیده بودند که اگر اسلام تحقق پیدا بکند دست آنها کوتاه مى شود، نگذاشتند که اسلام به آنطورى که هست تحقق پیدا بکند، اسلام را محصورش کردند در مدرسه ها و در مساجد آن هم ، همان جهات عبادیش که اگر فرض کنید از یک ملائى هم پرسیده مى شد، همان جهات عبادى را توجه به آن داشت آن جهات دیگر توجه به آن نشده بود، در کتاب ها هست اما در کتاب ها مدفون شده بود اسلام ، کتاب هاى علمى ما همه ابواب اسلام در آن هست ، همانطورى که ابواب عبادات و وظائف عبادى هست ابواب حکومت و وظائف حکومت و جزائیات و قضأ و همه اینها، چیزهائى که مربوط به حکومت است در کتاب هاى ما هست ، لکن همانجا مدفون شده است ، فقط توى کتاب است .

ص: 273

دو تاویل ناقص و نادرست از قرآن

اسلامى که آمده است براى اینکه در خارج یک وجود عینى پیدا بکند و مردم را در خارج تربیت بکند، تربیت همه جانبه در قطب هاى مختلف در بعدهاى مختلف یعنى آنطورى که انسان هست . انسان این هیکل موجود، این جثه موجود و این حواس موجودى که ما احساسش مى کنیم ، این انسان نیست ، به این معنا حیوانات و انسان مثل هم هستند، همه مادى هستند، همه این نحوه ادراکاتى منتها یک قدرى کم و زیاد، یک بعد انسان عبارت از این موجود فعلى که داراى این حواس و داراى خواص هست ، بعدهاى دیگرش اصلا به آن توجه نشده است و یا کم توجه شده است . مع الاسف ما در دو زمان مبتلاى به دو طائفه بودیم ، در یک زمان ما مبتلا بودیم به یک جمعیتى که قرآن را وقتى که نگاه مى کردند و تفسیر مى کردند، تاویل مى کردند، اصلا راجع به آن جهت بعد مادیش ، بعد دنیائیش توجه نداشتند، تمام را بر مى گرداندند به یک معنویاتى حتى قتال وقتى که در قرآن واقع شده بود _ قتال با مشرکین _ اینها قتال _ با نفس _ را تاویل به قتال با نفس مى کردند، چیزهائى که مربوط به زندگى دنیائى بود تاویل مى کردند به معنویات .

اینها یک بعد از قرآن را ادراک کرده بودند و آن بعد معنویش البته به طریق ناقص ، آن بعد معنویش بود و همه جهات را به همین بعد بر مى گرداندند و ما بعدها مبتلا شدیم یک عکس العملى در مقابل او که فعلا الان هست و از مدتى پیش این معنا تحقق پیدا کرده که در مقابل آن طائفه اى که قرآن را و احادیث را تاویل مى کردند به ماوراى طبیعت و به این زندگى دنیا اصلا توجه نداشتند، به حکومت اسلامى توجه نداشتند و به جهاتى که مربوط به زندگى است توجه نداشتند، این طائفه دوم عکس کردند، معنویات را فداى مادیات کردند آنها مادیات را فداى معنویات کرده بودند و اینها معنویات را فداى مادیات کردند، هر آیه اى که دستشان مى رسد و بتوانند، تعبیر مى کنند به یک امر دنیائى ، کانه ماوراى دنیا چیزى نیست . آنها کانه در نظرشان ماوراى عالم غیب چیزى نبود. آنها در یک حدودى که خودشان داشتند درست بود حرفشان ، اینها اعتقادشان این است یا مسائلى که طرح مى کنند این است که ماوراى این عالم خبرى نیست همه این مسائل را فداى همین عالم مى کنند.

نیل به دموکراسى و مادیات ، تاویل نادرستى از خواسته هاى ملت ایران

شما مى بینید حتى در اعمالى که از مردم صادر مى شود در این نهضتى که همه قشرها شریک بودند شما از مرکز که تهران است بگیرید بروید از آن طرف تا آخر، از آن طرف هم تا آخر، از آن طرف هم تا آخر، از آن طرف هم تا آخر، یک وقت تمام مردم راجع به یک مطلب قیام کردند همه با هم همصدا شدند، صدا چه بود؟ صدا این بود که ما جمهورى اسلامى مى خواهیم ، ما این رژیم را نمى خواهیم و ما اسلام را مى خواهیم . همه همصدا یک مطلب مى گفتند بچه کوچکى که تازه رفته بود در دبستان یا قبل از آن هم بود همین مطلب را مى گفت ، آن مریض پیرمردى هم که در بیمارستان خوابیده بود او هم همین را مى گفت . پشت بام ها هم وقتى که مى رفتید همه اش اللّه اکبر بود واز اسلام بود.

لکن اینها همین

ص: 274

معنایى که همه دارند مى گویند اسلام ، مى گویند که همه اینها دمکراسى فریاد مى کردند، در صورتى که اکثرا اینها کلمه دموکراسى به گوششان نخورده بود و معناى دموکراسى فاسدى که اینها مى گویند، اگر به ایشان مى گفتند اصلا قبول نداشتند. اینها مى گفتند اسلام . اینها که مى خواهند همه چیز را تاویل بکنند، حتى اقوال مردم کوچه و بازار را هم تاویل مى کنند به اینکه نه اینها که فریاد مى کردند و خدا مى گفتند و پیغمبر مى گفتند _ عرض مى کنم که _ جمهورى اسلامى مى گفتند، نه اینها او را نمى خواستند اینها مى خواستند همین زندگى مادیشان درست بشود. از این تنگ آمده بودند که معاششان درست نیست . آیا این معقول براى کسى هست که فریاد بزند براى شکمش و خودش را به کشتن بدهد؟! فریاد بزند براى شکمش و جوانش را بکشتن بدهد؟! این اصلا معقول است ؟ اینهائى که داوطلبانه در میدان مى رفتند و مقابل توپ و تانک و مسلسل مى ایستادند و آن شیاطین به آنها حمله مى کردند و اینها با مشت گره کرده به آنها حمله مى کردند و غلبه هم کردند، اینها براى این بود که یک خانه خوبى داشته باشند؟! براى این بود که مبل و میزى داشته باشند؟! اصلا تو ذهنشان آنوقت یک چنین چیزى بود یا خیر؟ همه مى دیدند که باید ما برویم و اسلام را زنده کنیم . از حرف هاشان همین معنا بود، اعمالشان همین معنا بود، از ما دائما این مطلب را حتى حالا مى خواهند که شما دعا کنید ما شهید بشویم . آخر کسى دلش مى خواهد شهید بشود براى شکم ؟! کسى جوانش شهید بشود براى اینکه یک خانه خوبى داشته باشد؟! یا مساله این نیست ، مساله یک عالم دیگرى است شهادت براى یک عالم دیگرى ، آن شهادتى که همه اولیأ خدا، همه انبیا دنبالش بودند و بسیارى از اولیأ ما به شهادت رسیدند، آن معنا را مى خواستند، مردم دنبال آن معنا هستند لکن حالا آنهائى که هم قرآن را همه چیز آن را به دنیا بر مى گردانند، هم احادیث را، همه چیز آن را به دنیا بر مى گردانند، اینها حتى همین فریادهاى مردم را عوضى تاویل مى کنند. قرآن راجع به معارف دارد، راجع به توحید دارد، راجع به نبوت دارد، راجع به عالم آخرت دارد، عوالمى که هیچ کس نمى تواند اطلاع پیدا کند الا به وحى ، همه چیز است قرآن ، اسلام همه چیز است ، این مثل رژیم هاى حکومتى نیست ، حکومت دارد، لکن رژیم ، یک رژیم حکومتى نیست مثل حکومت مثلا فرض کنید کارترى یا محمد رضائى .

هدف انبیا و ادیان الهى ، نجات انسان از ظلمات به نور

اسلام وقتى هم که جنگ مى کرد، جنگ کردنش مثل جنگ کردن هاى کشورگشاها نبوده است که بخواهد یک کشورى را بگیرد. اسلام مى خواسته آدم درست کند. آدم هائى که گرفتار بودند زیر چنگال مشرکین ، زیر چنگال ابرقدرت ها، اسلام و همه مکتب هاى توحیدى آمدند که این مردم را از این قید رها کنند، آزاد کنند از این قیدهائى که به قلوب اینها آنها انداختند و همه چیز آنها را تحت قید و اسارت قرار دادند. اسلام براى آزادى از اسارت آمده ، نه فقط اسارت مادى که نفت ما را ببرند، پیش اسلام ، نفت یک چیز، مطرح نیست ، باید حفظ بشود اما مقصد اسلام نفت نیست ، مقصد اسلام خانه نیست ، مقصد بالاتر دارد و همه چیز در آن هست یعنى اسلام همانطورى که به جهات مادى این عالم و

ص: 275

جهات حکومتى این عالم ، قضأ این عالم توجه دارد به جهات معنوى هم توجه دارد و توجه به جهات معنوى بالاتر از توجه به جهات مادى است . اسلام همه چیز است یعنى آمده است اسلام و همه مکتب هاى توحیدى آمده اند که این انسانى که یک موجود مادى است ابتدائا مثل سایر موجودات مادى یعنى بعد از اینکه یک مراحلى سیر کرده حالا رسیده است که شده است یک موجودى مادى داراى چشم و گوش و حواس و خواص ، سایر حیوانات هم همین را دارند، مکتب هاى الهى آمدند که این موجودى که قابل این است که همه چیز بشود، انسان یک نسخه کوچکى هست از همه عالم ، یعنى جثه کوچک ، یک نسخه اى از همه عالم هست ، یعنى انسان در آن همه چیزهائى که در همه چیز هست ، هست تمام عوالم غیب و شهود در انسان هست منتها یک مقداریش بالفعل است ، یک مقداریش بالقوه است .

انبیا آمدند که دست این انسان را بگیرند، از این چاه بیرون ببرندش ، دست انسان را بگیرند از این ظلمت ها بیرون ببرند و به نور برسانند (اللّه ولى الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الى النور) خدا اخراج مى کند به وسیله انبیأ بوسیله تعلیمات ، تعلیمات انبیأ براى این است که این ظلمت هایى که در اطراف یک موجودى هجوم به آن آوردند از همه اطراف دست آن ها را بگیرد و از این ظلمت ها بیرون بیاورد. ما وقتى در همین وضع فعلى که ملاحظه مى کنیم گرفتار یک ظلمت هایى هستیم غیر از این ظلمت هائى که براى ما هست راجع به ماورأ طبیعت . در همین جا ما یک گرفتارى هائى داریم که اینها ظلمات اند و انبیأ آمدند که ما را از این نجات بدهند.

استعمار فکرى از نقشه هاى بزرگ ابرقدرت ها

در مقابل انبیا این ابرقدرت هائى که مى خواستند همه چیز ما را ببرند و ما صدامان در نیاید و نفهمیم که دارند مى برند، ندانیم که دارند ما را لخت مى کنند، اینها آمدند نقشه ها کشیدند، یکى از نقشه هاى بزرگ اینها این است که مغزهاى ما را ازمان بدزدند و به جاى او یک مغز فرنگى بگذارند، که ما را همچو فرنگى درست بکنند که افکار ما افکار این بشود که هر چه ما داریم از آنجاست ، استقلال فکرى را از ما بدزدند، دزدیدند استقلال مغزى ما را، از ما دزدیدند. ما الان یک جمعیت سى و پنج میلیونى و شرق یک جمعیت چند میلیونى ، چند صد میلیونى همچو تعلق به غرب و به این قدرت هاى بزرگ پیدا کردیم و همچو مغزهاى ما متوجه به غرب است که وقتى در کارخانه هاى خودمان یک فاستونى را درست مى کنند به اسم انگلیسى مى خواهند آبش کنند به طور لاتین آنجا مى نویسند و بعد هم مى گویند فاستونى انگلیسى با اینکه فاستونى مال خودمان ، مال اصفهان است لکن به اسم انگلیسى است ، چرا؟ _ براى اینکه مشترى _ مغز همه اینجور شد، مغز بازار و مغز، خریدار اینجور شده که ما خودمان بلد نیستیم چیزى درست کنیم این را باید او درست کند. این که ما خودمان داریم از خودمان سلب مى کنیم . ما خیلى چیزها داریم که آنجا ندارند، ما این کاشى سازى هائى که ، این کاشى هائى که مى ساختند سابق ، در این مدرسه فیضیه اگر یکوقت رفتید ملاحظه کنید آن درى که از مدرسه فیضیه مى خواهد وارد بشود به صحن مطهر حضرت معصومه یک کتیبه دارد، داشت . من حالا سى سال است

ص: 276

ندیدم او را، یک کتیبه آنجا دارد آن کتیبه را آنوقت که ما در مدرسه بودیم گفتید که یک عده اى از کارشناس هاى خارج آمدند و اینها را بررسى کردند و گفتند این را در هیچ جاى دیگر نمى توانند درست کنند براى اینکه این مرکب از چند جور چیزهائى هست ، رنگ هائى هست که هر کدامشان یک پخت خاص دارد که اگر کم و زیاد بشود فرق مى کند یکیش چند درجه حرارت مى خواهد یکیش چند درجه حرارت و این را جورى اینها درست کردند، آنوقت کارشناس هاى ما و صناع ما طورى درست کردند که این چند جور حرارت را طورى درست کردند که روى اینجا خراب نشده . آنها نقل کردند که گفتند که این اصلا قابل قیمت کردن نیست براى اینکه دنیا دیگر نمى تواند این را درست کند.

ما چنان مغزمان تهى شد که صنعت هاى خوبمان را دست ازش برداشتیم ، صنعت هاى کاشیکارى ، صنعت هاى منبت کارى ، صنعت هاى قالى بافى ، صنعت هاى زرى بافى ، مخمل بافى اینها همه را هى کم کم با تبلیغات متفرقه که این دولت هاى فاسد هم به آن دامن زدند و این پدر و پسر هم به آن زیادتر دامن زدند یکى بعد از دیگرى فراموش شد، صنعت هاى ما هم فراموش شد براى اینکه ما را عاشق غرب کردند و تا یک فاستونى را به اسم فاستونى انگلیسى ما نامگذارى نکنیم مشترى هامان نمى خرند. ما طبیب داریم در ایران لکن اگر بعضى از آقایان یادشان باشد، یکى از بستگان محمدرضا پهلوى مبتلا شده ، همان که نقل مى کردند، مبتلا شده بود به لوزتین ، از خارج براى او طبیب آوردند عمل کنند. شما ببینید که این عمل چه عملى است ، چه خیانتى است به یک ملت اعلام به اینکه ما براى لوزتین هم طبیب نداریم و چنین تو سرى زدن به اطبأ جراح هاى ما، چنین تو دهان زدن به اینهاست که اینها را عقب رانده است ، خودشان را هم گم کردند. من یک وقت که بعضى اطبأ آمده بودند اینجا و مى گفتم که خوب شماها معلوم مى شود در این مدت ها درس نخواندید که _ ما _ هر که مریض مى شود مى خواهد اروپا برود، گفتند ما داریم ، طبیب داریم ، لکن وضع جورى شده است که هر کس هر مرضى پیدا مى کند راه مى افتد براى خارج ، این براى چیست ؟ براى اینکه مغز ما دزدیده شده است و یک مغز دیگرى جاى آن گذاشته شده ، مغز استعمارى . یک مغز استعمارى ما الان داریم و تا این مغز استعمارى را ما عوض نکنیم یک مغز استقلالى جایش نگذاریم نمى توانیم این مملکت را اداره کنیم ، هر چه بخواهید هم درست کنید نمى شود. کوشش کنید که این مغز عوض بشود، اساتید دانشگاه ما کوشش کنند که این جوان هاى ما مغزهاشان عوض بشود یک مغز استقلالى باشد، نه استعمارى ، و آن مغزى نباشد که درست کردند براى ما و مغز خودمان را از ما گرفتند، مستقل باشند فرهنگ هم باید اینطور باشد، اقتصاد هم باید اینطور باشد.

اتکأ به خود، رمز استقلال

ما تا بناى بر این نگذاریم که خودمان هم یک آدمى هستیم براى خودمان مى توانیم کار کنیم ، ما به آن نان جوى که خودمان درست کنیم تا بناى بر این نگذاریم که همان نان جو را مى خوریم و از خارج نمى خواهیم ، نمى توانیم درست کنیم کار را ما تا بناى بر این نگذاریم که همان منسوجاتى که خودمان

ص: 277

درست مى کنیم کافى مان هست منسوجات ما ترقى نمى کند و ما باز تابع غیر باید بشویم و دستمان پیش غیر دراز بشود.

چقدر براى یک مملکتى عیب است و سرشکستگى که دستش را دراز کند طرف امریکا که گندم بده ، کشکول گدائیش را باز کند پیش دشمنش و از او بخواهد که رزقش را بدهد، چقدر براى ما سرشکستگى دارد. تا _ بناى بر این _ این ملت بناى بر این نگذارد که کشاورزیش را تقویت کند و بسازد به آنکه خودش به دست مى آورد، ما نمى توانیم استقلال پیدا کنیم . تا این ملت بناى بر این نگذارد که ما باید همه چیزمان از خودمان باشد، ما باید قطع رابطه اقتصادى ، رابطه فرهنگى از خارج بکنیم ، فرهنگ از خود ما باید باشد اقتصاد هم از خود ما باید باشد، تا این بنا در توده ها نباشد و تا این مغزى که انگلى است و استعمارى است عوض نشود و باورمان نیاید که ما هم آدم هستیم ، نمى توانیم استقلال پیدا کنیم . ما باید کارى بکنیم که خودمان را، همه قشرهاى ملت و همه جوانان ما باورشان بیاید که ما هم آدمیم . تبلیغات چنان کرده است که ما را از آدم بودن بیرون کرده است ، باورمان آمده است که آنها هر چه هست ، هستند. اگر بخواهیم این مملکت ما یک مملکت مستقلى باشد، محتاج به غیر نباشد، باید آن کشاورزش و آن کارگرش و آن کارمندش و همه قشرها بناى بر این بگذارند که ما خودمان یک موجودى هستیم ، یک آدمى هستیم ، مملکتمان هم یک مملکتى است ، همه چیز هم دارد، یک مملکت غنى اى است . و چنان کردند که ما باید در آنجائى که چاه هاى نفتمان هست گرسنگى بخوریم ، آنجائى که آب ها دارد هرز مى رود و زمین هاى سرشار هست که همه چیز از آن مى شود ایجاد بشود، زمین ها افتاده باشد و آب ها هم هرز برود. این یک کارهاى استعمارى بوده . یعنى مى خواستند در محیط نفت مردم گدا باشند تا کارگر ارزان باشد تا بتوانند استعمارشان بکنند. همه جا را، هر جا را با یک نقشه اى عقب نگه داشتند تا استفاده کنند.

استقلال فکرى شرط اول استقلال است

ما تا نفهمیم این مسائل را، توجه نکنیم به این مسائل و خودمان را نیابیم ، این گمشده را پیدا نکنیم ، این مغزى که گم شده است و به جاى او یک مغز دیگرى نشسته عوضش نکنیم نمى توانیم مستقل بشویم . استقلال مغزى شرط اول استقلال است . استقلال فکرى شرط اول استقلال است که ما فکرهامان را عوض کنیم ، از این انگل بودن خودمان را در آوریم . باید ما اگر بخواهیم ، اگر همه ، همه ملت ادراک این معنا را کرده باشند که همه چیز ما را اینها برده اند و ما آنها را بیرون کرده ایم ، باید خودمان خودمان را نگه داریم ، اگر این نشود، بعدها باز همان مسائل کم کم با تدریج (حوصله آنها زیاد است ) با تدریج همین مسائل سابق تحمیل بر ما مى شود. و با دو چشم ، یک دو چشم دیگر هم قرض نکنیم و نگاه نکنیم به اطراف خودمان و به مملکت و احتیاجات خودمان ، کم کم به تدریج اینها باز به ما تحمیل مى کنند، همه چیز را به ما تحمیل مى کنند، با دست خودمان به ما تحمیل مى کنند.

ص: 278

فتاوى فقهاى اسلام ، ضربه اى بر پیکر استعمار

الان که مى بینید این آشوب ها را در اطراف مملکت راه انداخته اند همه اش براى این است که نگذارند شما به حال خودتان باشید و آرامش در مملکت باشد و یک مملکت اسلامى درست بشود. اینها از اسلام مى ترسند ضربه دیدند اینها از اسلام ، اینها چند دفعه از اسلام ضربه دیده اند، از یک فتواى فقیه ضربه دیده اند، از یک پیرمردى که در کربلا بود و اسمش هم مرحوم آمیرزا محمد تقى بود ضربه دید انگلستان ، بیرون کرد انگلستان را از آنجا، از عراق . اینها از اسلام و از ملاى اسلام و از کاسب اسلام و از دانشمند اسلامى ضربه دیدند، چون ضربه دیدند الان آنها توجه به این دارند که نگذارند این کار انجام بگیرد، هر جا یک غائله درست مى کنند، هر جا، یک اسمى با یک چیزى یک غائله درست مى کنند یک وقت مى روند کردستان غائله درست مى کنند، یک وقت مى آیند به آذربایجان که الان مبتلا به آن هستیم درست مى کنند، بعد هم جاى دیگر درست مى کنند، اینطور نیست که دست بردارند. اینها یک منفعت بزرگى از دست داده اند و یک شکست سیاسى خورده اند. کارتر در دنیا الان شکست خورده ، شکست سیاسى کارتر در این قضیه اى که طرح مى کنند و اینها خوب لابد شنیدید در روزنامه ها بود که وزیر خارجه اش را فرستاد دوره گردى ، این آقاى انساندوست ، این آقایى که براى انساندوستى محمدرضاى جانى را برده آنجا نگهش داشته یا توطئه گرى را مى خواهد از آنجا شروع بکند. این آدم انساندوست وزیر خارجه اش را دوره گردى فرستاد براى اینکه ما را در اقتصاد در انزوا بنشاند و محاصره اقتصادى بکند. این آقاى انساندوست همه دنیا را مى خواهد بسیج کند که ما از گرسنگى بمیریم ، خیال هم مى کند که مى تواند. مع الاسف _ با اسف _ کارتر که این وزیر خارجه اش که گردید دور، کسى به او اعتنا نکرد دست رد به سینه اش زدند گفتند نمى شود و همان مملکت خودش هم _ این که مى خواست _ که مى گفت که باید ما حصر اقتصادى بکنیم ، همان در مملکت خودش هم مواجه شد با مخالفت ، بعضى وزرأ مملکتش هم مخالفت کردند. این آقاى انساندوست که به خاطر انساندوستى این آدم را برده است و نگه داشته و ادعا مى کند که ما انساندوستیم که این را نگه داشتیم ، پنجاه هزار جوان ما را در امریکا و در آنجاها مى خواهد که به یک بهانه اى بیرون کند، حتى کشتار هم داشتیم ما، سگ ها هم به جان جوان هاى ما انداختند و اخیرا باز این بود که قاضى کذا گفته است که این خلاف قانون است ، نباید بشود، اینجا هم شکست خورد، شکست اخلاقى ، که اخلاقى در کار نبود که شکست بخورد. فاش شدن اینکه خلق اینها این است ، جا زدن خودشان را به اینکه ما یک انساندوست هستیم و هیاهو در اطراف اینکه انساندوستى ما را وادار کرده است که یک آدم مفلوکى را بیاوریم اینجا معالجه کنیم !!

این مشت باز شد که مساله این نیست _ این مشت باز شد که مساله این نیست _ که این پنجاه نفر جاسوس را بخواهد نجات بدهد، اصلا مطرح نیست پیش اینها آدم ، آن که مطرح است پیش امثال آقاى کارتر، همان است که این دوره هم رئیس جمهور بشود، همه دست و پا کردنش براى این است که این دوره هم باز رئیس جمهور بشود، بیش از این اصلا ادراک نمى کند. انسان را اصلا اینها چیزى نمى دانند. این آقایان انساندوست دواهائى که مى خواهند بفهمند که آیا مفید است یا مضر است

ص: 279

مى فرستند پیش ما، صادر مى کنند به شرق . همانطور که اطبأ یک موش را، یک خرگوش را براى بعضى دواها تجربه مى کنند و چکار مى کنند که بفهمند که این دوا چه جورى است ، اینها ماها را تجربه مى کنند.

وابستگى روشنفکران غربزده

اینها ماها را تجربه مى کنند و مع الاسف در بین این روشنفکرهاى ما که بعضى شان مطلبشان معلوم شد بین همین جزء شاخص ها همین آدمى بود که معلوم شد چکاره است ، مع الاسف همین ها باز از اینها تعریف مى کنند براى اینکه مغز عوض شده است . یک کسى که پنجاه سال مغزش را آنها تربیت کرده اند و از مغز انسانى بیرونش کردند یک مغز غربى روى آن گذاشتند، این هر چه هم که ضربه از غرب به این مملکتش بخورد، به این کشورش بخورد باز از آنها تعریف مى کند، باز هم دنبال این است که برگرداند. الان بعضى از این مفسدها که از ایران بیرونشان کردند رفتند در آنجا در پناه انگلستان ، آنجا رفتند توطئه گرى ، براى اینکه باز برگردانند وضع را، باز همان مسائل را برگردانند مشغول توطئه هستند، اینجا هم روابط بینشان هست ، از اینجا هم باز روابط هست ، از اینجا روابط با امریکا هست ، روابط اشخاص براى توطئه گرى با امریکا هست ، با انگلستان هم هست .

مى خواهند (نقشه این است ) که بعد از چند وقت دیگر همان مسائل را برگردانند، اینها هم خودشان را ملى مى دانند و خودشان را روشنفکر مى دانند و خودشان را نسبت به این مملکت دلسوز مى دانند. ما باید بیدار باشیم ، ملت ما باید چشم هایش را باز کند، دو تا چشم هم قرض کند با چهار تا چشم نظر کند که این اشخاصى که مشغول این کارها هستند، اینها چکاره اند، اینها که مشغول این توطئه ها هستند، اینها رفقاشان چه کسانى اند، چه کسى با این معاشرت مى کند. باید درست توجه بکنند و اگر درست توجه نکنند به تدریج ممکن است ما تحمیلمان بشود همان مسائل ، البته نمى شود به این زودى .

تا ما خودمان را پیدا نکنیم ، نمى توانیم مستقل بشویم

اما ما اگر چنانچه خودمان شعور سیاسى نداشته باشیم ، اسلام در اینجا اگر تحقق پیدا نکند، اگر مملکت ما یک مملکت اسلامى نشود که براى استقلال ، براى آزادى ، آنطور طرح ها دارد و جایز نمى داند، حرام مى داند که یک مسلمانى پیوند ببندد با یک غیر مسلمانى که مى خواهد بر او سلطه پیدا بکند، اگر اسلام را ما در اینجا توانستیم با دست همه شما آقایان ، با دست همه ملت توانستیم که اسلام را در این مملکت پیاده کنیم ، اسلام همه چیز ما را بیمه مى کند. دنبال این معنا باشید، فقط به انشأاللّه و بسم اللّه و دعا کفایت نکنید، عمل کنید، باید عمل بکنید، یعنى باید در دانشگاه عمل بشود، در ادارات عمل بشود. فرم را از آن فرم فرنگى بیرون بکنید، یک فرم شرقى روى آن بگذارید، یک فرم انسانى روى آن بگذارید، اسلامى روى آن بگذارید، نترسند. یکى از مسائلى که ما مبتلا هستیم این است که

ص: 280

مى ترسند اینها که اگر یک وقت بگویند که ما خودمان هم یک چیزى هستیم ، خوف دارند بگویند که ما آدم هستیم . از مسائلى که مبتلا ما به آن هستیم آدم عبارت از این است که چند تا کلمه مثلا فرنگى یاد بگیرد و دو سه دفعه هم که تو صحبت هایش مى شود، در هر چه کلمه اى یک کلمه فرنگى جایش بگذارد. شما نطق ها را ببینید هر کس بیشتر الفاظ فرنگى در کلماتش باشد این بسیار دانشمند است . دانشمندى را به این مى دانند که چند تا کلمه فرنگى در کلماتشان باشد. این براى این است که نطق ها هم استعمارى است ، خود، خودش آدم استعمارى شده است . شما بروید در امریکا آنهائى که صحبت مى کنند ببینید یک کلمه فارسى در تمام صحبت هایشان ، در تمام کتاب هایشان اگر پیدا کردید لکن ما کتاب وقتى مى نویسیم اسم هم که مى گذارند اسمى باشد لغت فرنگى بگذارند، در بینشان تا چند تا اسم فرنگى با حروف لاتین هم جایش نگذارند فایده ندارد براى اینکه هم مشترى بیشتر پیدا مى شود هم آن آقا بیشتر معروف مى شود به اینکه این آقا خیلى دانشمند است . یک چند تا ایسم بگذارد، دیگر تمام است و هر چه هم مطلبش ، هر چه هم مطلبش تهى باشد از مغز با همین ها جبران مى شود. ما تا خودمان را پیدا نکنیم ، لغت خودمان را استعمال نکنیم (نگوئید که لغت عربى هم از ما نیست . لغت عربى از ماست لغت عربى لغت اسلام است . اسلام از همه است . آن که از ما نیست این ایسم هایى است که ما را به گرفتارى انداخته ) تا _ ما _ نویسندگان ما از این دام بیرون نروند، گویندگان ما از این دام بیرون نرود، کتاب هاى ما تطهیر نشود، خیابان هاى ما اسمائش تغییر نکند و اجناس ما را اسم کذایى روى آن نگذارند (دواها را خودشان درست مى کنند و اسم فرنگى روى آن مى گذارند) تا ما خودمان را پیدا نکنیم و مغزهایمان عوض نشود نمى توانیم مستقل بشویم ، در هیچ چیز نمى توانیم مستقل بشویم . باید ما از حالا بنا بر این بگذاریم که خودمان آدم باشیم ، با لغت خودمان حرف بزنیم و با علم خودمان ، من نمى گویم که علم را از خارج یاد نگیریم ، خوب _ ما _ عقب نگه داشتند ما را، آنها الان خیلى از ما جلو هستند ما را عقب نگه داشتند لکن من مى گویم که از آنها خوب هایش را یاد بگیرید بدهایش را الغا کنید، اینها بدها را به ما تعلیم مى دهند خوب ها را نمى دهند. آقا مصیبت ما داریم . جوان هاى ما که در آنجا مى روند، جوان ها را درس ، درس استعمارى مى دهند طبشان هم استعمارى است نمى گذارند اینها ترقى بکنند. ما باید از آنها اگر چنانچه چیز خوبى دارند بگیریم ، مخالف نیستیم با این لکن به فکر این باشیم که خودمان درست بکنیم به فکر این باشیم که خودمان داشته باشیم . خوب بعضى ممالک بودند که اینها هم از غیر مى گرفتند لکن بعد از آن کم کم خودشان بهتر از دیگران شدند. ژاپن اینطور بود، هندوستان اینطور بود خوب ما هم باید درست کنیم و آن قدم این است که ما بفهمیم که خودمان هم مى توانیم ، هم هستیم یک چیزى . و من امیدوارم که آنطورى که خداى تبارک و تعالى مقرر فرموده است و آنطورى که اسلام را به ما عرضه داشتند بتوانیم ملت مستضعفى که آنها را در طول یا دو هزار و پانصد سال یا لااقل در این پنجاه سالى که ما شاهد آن بودیم ما را عقب نگه داشتند انشأاللّه بتوانیم اسلام تحقق پیدا کند و ما خودمان براى خودمان باشیم و منافع مملکتمان براى خودمان باشد.

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 281

تاریخ : 22/9/58

فرمان امام خمینى به وزیر امور خارجه

جناب آقاى قطب زاده ، وزیر امور خارجه ایران

بسم اللّه الرحمن الرحیم

لازم است هر چه زودتر یک هیات بین المللى بررسى با مشورت شوراى انقلاب تشکیل دهید تا سیاست تجاوزکارانه دولت آمریکا را در ایران ، خصوصا در طول حکومت شاه مخلوع خائن مورد بررسى قرار داده و در معرض افکار عمومى جهان قرار دهید تا سازمان بین المللى که زیر نفوذ آمریکا ایران را به اصطلاح محکوم کرده اند، از جنایات دولت امریکا نسبت به مردم محروم ما آگاهى بیشترى پیدا کنند. همچنین براى مقابله با تبلیغات سوء و تجاوزکارانه آمریکا در مورد گروگان ها در لانه جاسوسى آنها مى توانید یک هیات مستقل بین المللى دعوت نمائید تا از آنان دیدار کنند.

والسلام

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 282

تاریخ : 23/9/58

بیانات امام خمینى به حجت الاسلام ربانى شیرازى

بسمه تعالى

جناب مستطاب حجت الاسلام والمسلمین آقاى شیخ عبدالرحیم ربانى دامت افاضاته

با توجه به مشکلاتى که در مناطق عشایرى فارس وجود دارد جنابعالى ماموریت دارید جهت بررسى اوضاع و رفع مشکلات به مناطق مزبور بروید و با مشورت و کمک آقایان معتمدین محل و افراد ذیصلاح سعى کافى در این باره نمائید و ساکنین مناطق را به اتحاد و یگانگى و پرهیز از اختلاف و تفرقه دعوت کنید. بدیهى است که مقامات اجرائى نیز به وظیفه خود در پیروى از راهنمائى هاى آن جناب و همکارى هاى لازمه با شما عمل خواهند نمود. از خداى تعالى موفقیت جنابعالى را مسئلت دارم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 283

تاریخ : 24/9/58

بیانات امام خمینى در دیدار با سرپرست اعضا و کارکنان کمیته هاى چهارده گانه امدادامام

خسارات معنوى ، بیش از خسارات مادى نیاز به امداد دارد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من از شما خواهران و برادران که امروز تشریف آوردید و از کمیته امداد هستید، از مجاهدات شما تشکر مى کنم و به همه شما دعا مى کنم . شماها مى دانید که ما خرابى هاى زیادى از هر جهت داشتیم و محتاج به امداد هستیم و ملت ما از جهات مختلفه محتاج به امداد است براى اینکه از ابعاد مختلفه به این مملکت و به این کشور و به این امت خسارت وارد شده است که جبران این خسارت ها محتاج به امداد است . یک امدادهائى در مقابل خسارت هاى مادى است ، خسارت هاى جسمانى است که شما آقایان ، خواهران و برادران مجاهده مى کنید براى امداد به اینها که در این طول مدت در فقر بودند، جراحات بر آنها وارد شده است ، صدمات بر آنها وارد شده است ، اعضایشان نقص شده است و خانه هایشان از بین رفته است ، زندگى هایشان خراب شده است ، اینها یک خرابى هائى بوده است که از رژیم سابق بوده است و محتاج به مرمت است که بحمداللّه شما برادرها و خواهرها و سایر اهل خیر کمک کردند و مى کنند و جبرانش امید است که آسان باشد و زود. و یک خسارت هاى معنوى اى بر این مملکت وارد شده است ، یک خسارتهاى روحى بر این مملکت وارد شده است ، یک خسارت هاى فرهنگى بر این مملکت وارد شده است که آن بیشتر محتاج به امداد است تا این خسارت هاى مادى و این جراحاتى که بر این افراد وارد شده است و این نقص اعضایى که وارد شده است و این فقرهایى که هست در این مملکت . آن خسارات معنوى بیشتر محتاج به امداد است و دیرتر قابل جبران است .

طرفداران طاغوت ، امروز به حسب ظاهر طرفدار اسلامند

جبران خسارات معنوى محتاج به مطالعات است که مطالعه کنند کارشناس هائى که واقعا دلسوز بر این ملت هستند، نه آنهائى که اظهار دلسوزى مى کنند، چون امروز این معنا که هر کسى انقلابى خودش را مى داند، هر کس ملى خودش را مى داند و هر کسى دلسوز خودش را براى ملت مى داند، امروز یک کسب رایجى شده است ، جزء کسب هاست این الان . کاسب ها یک وقت در دکان مى نشینند و اجناس مى فروشند، یک وقت در جاهاى دیگر مى نشینند و آن حرف هائى را که خودشان مى دانند، براى استفاده تحویل مى دهند تا استفاده کنند. امروز الان وضع اینطور شده است ، اشخاصى که در

ص: 284

زمان طاغوت طرفدار طاغوت بودند بلندگوى طاغوت بودند، پشتیبان طاغوت بودند، امروز طرفدار اسلامند، به حسب ظاهر، مخالف با طاغوت مى گویند هستیم ، مخالف با رژیم سابق مى گویند هستیم . اینها اشخاصى هستند که هر روزى نان را به نرخ آن روز مى خورند. اگر همین امروز هم مساله خداى نخواسته برگردد، خواهید دید که همین قلم به دست هایى که ، بعضى شان البته ، بعضى شان هم متعهدند، همین بعضى از روشنفکرها، همین بعضى از قلم به دست ها، همین بعضى چیزنویس ها خواهید دید که همان مسائل سابق و باز دعاگو و ثناگوى براى همان رژیم هستند. امروز چون اینجا بیشتر به آن توجه دارند، آنها براى یک کسب اعتبار به اینجا متوجه شده اند ولى قلوبشان اینجا نیست ، فردا اگر چنانچه یک ورقى دیگر پیش بیاید، آنها پاى آن بیرق سینه مى زنند. اینها سینه زنند، بیرق اسلام بلند بشود پایش سینه مى زنند لکن به اسلام کارى ندارند، بیرق کفر هم بلند بشود پایش سینه مى زنند براى استفاده . امروز اگر چنانچه آمریکا غلبه پیدا کند، آنها سینه براى آمریکا مى زنند. الان ، الان که من اینجا ایستاده ام اشخاصى هستند که روابط با امریکا دارند، روابط با کسانى که با امریکا روابط دارند، دارند. اینها سینه زنند، پاى هر علمى سینه مى زنند، به نظرشان فرقى نیست ما بین علم اسلام و یا علم کفر، آن کسبش را مى خواهد بکند _ او مى خواهد رایج _ او خواهد اسم بلند کند، او مى خواهد مردم او را به روشنفکرى بشناسند، او مى خواهد مردم او را به عرض مى کنم که آن چیزهایى که پیش ملت رایج است بشناسند.

مخالفت پشت پرده با اسلام از صفات منافقین

امروز مردم متوجه به اسلامند، آنها هم به اسلام روى آورده اند، مردم انقلابى شده اند، یک دسته دیگر از جوان هایشان را دادند، یک دسته دیگر اموالشان از بین رفته ، یک قشر دیگر فریاد زدند و اینها توى خانه ها نشسته بودند، اگر کمک نمى کردند، لااقل کارى نداشتند، تماشا مى کردند ببینند کى جلو مى افتد، در خارج نشسته بودند، در خارج ایران ، در داخل ایران نشسته بودند و نظر دوخته بودند که ببینند کدام طایفه اى که با هم دارند جنگ مى کنند اینها غلبه مى کنند، هر کدام غلبه کردند بروند زیر علم آنها حالا مسلمان ها غلبه کردند، آمده اند زیر بیرق مسلمان ها، لکن شیطنت شان را دست برنمى دارند. زیر، زیر، در ظاهر فریاد مى کنند و اسلام را ترویج مى کنند و رژیم سابق را طاغوت مى گویند و رژیم فعلى را جمهورى اسلامى مى گویند لکن در زیر پرده مخالفت مى کنند با اسلام ، مخالفت مى کنند با جمهورى اسلامى . اگر امروز کارتر پیش بیاید، اینها سینه زن براى کارترند حالا هم در زیر دارند سینه مى زنند برایش ، الان هم روابط با امریکا، هم مستقیم هست هم مع الواسطه . هر کس بیاید آنطورى است ، منافقین اینطورند، پس این صفت منافقین است .

برخورد با منافقین ، مشکلتر از برخورد با طاغوت ها

در زمان رسول اللّه هم آن گرفتاریى که اسلام براى منافقین داشت و از دست منافقین داشت

ص: 285

از دست کفار نداشت ، کفار را، ایستاده بودند و در مقابل هم جنگ هم مى کردند و تو سر هم مى زدند و پیش مى بردند و یا عقب مى نشستند. لکن با منافقین چه بکنند؟ منافقى که آمده و مى گوید من براى اسلام هستم و اسلام آوردم ، و مثل اسلام ابوسفیان و دار و دسته او، با او چه بکنند؟ این که دارد مى گوید من مسلمانم ، با مسلمان که نمى شود کارى کرد. این که ظاهرش آمده و اسلام و نماز هم مى خواند و جماعت هم مى خواند و پاى منبر رسول اللّه هم مى نشیند و اشک هم مى ریزد، با این که نمى شود کارى کرد. امروز هم مسلمان ها مبتلاى به دسته اى از منافقین هستند که کار این ، کار مسلمان ها با این منافقین مشکلتر است با کارشان با محمدرضا. محمدرضا ایستاده بود و مى زد و مى کشت و تکلیف ملت با او معلوم بود، ملت مى رفت به جنگش ، اما یک دسته اى که در ظاهر اظهار اسلام مى کنند، در ظاهر براى اسلام دعوت مى کنند، در ظاهر حرف اسلام مى زنند، قلم هایشان و قدم هایشان براى اسلام است لکن زیر پرده با اسلام مخالفند، مخالفت با اسلام مى کنند در زیر پرده ، با اینها باید چه بکنیم ؟ کار با اینها بسیار مشکل است و حل مساله منافقین ، پیغمبر اکرم هم نمى توانست حل بکند، حضرت امیر هم گرفتار اینها بود و حلش نمى شد، بکنى ، حلش مشکل است .

اسلام از صدر تا امروز، مبتلاى منافقین بوده است

آنچه ما امروز مبتلاى به آن هستیم و آن دسته منافقینى که اظهار اسلام مى کنند و کمر اسلام را مى خواهند بشکنند، کار مسلمان ها با اینها مشکل است ، حل مساله اینها بسیار مشکل است ، این غیر از آنى است که نصیرى است که مطلبش معلوم است و هویداست که مطلبش معلوم است . هویدا معلوم بود دشمن اسلام و مسلمین است و نصیرى هم معلوم بود که مردم را چه کرده و تکلیف مردم با او معلوم بود و گرفتند آنها را و به جزاى خودشان رساندند، اما آن آدم مقدس مابى که تسبیح هم دستش گرفته است و به اسلام هم دارد مى گوید من خدمت مى کنم ، این مقدس ماب را چه باید بکنیم به او؟ این طایفه منافقین هم که نمى شود با آنها کارى کرد. اسلام از صدر، از اولى که اسلام پیدا شده تا حالا مبتلاى به این جمعیت هست . و حل مساله اینها مشکلتر از هر مساله اى است براى اسلام و براى مسلمین . اشخاصى که فریاد براى اسلام مى زنند و مى زدند و _ عرض مى کنم _ که از ملیت و از اسلامیت و از اینها مى گفتند، بعد معلوم شد که این آقا که اینقدر اسلام ماب است و اینقدر ملى است رابطه دارد با آمریکا، بعضى از این روشنفکرهاى ما اینطورى اند، منافقند. اگر صاف مى ایستادند، مردانه مى ایستادند، مثل آن فرض کنید که آدمى که مى ایستد مى گوید که من طرفدارم ، در بین اینهائى که کشتند یکى شان ایستاد گفت که نخیر من طرفدار شاه هستم ، حالا هم طرفدار شاه هستم . کشتندش ، این مردانه ایستاد و مردانه هم مرد، به جهنم هم رفت . اما آنهائى که الان مبتلا ما به آنها هستیم که مردانه نمى آیند به میدان بگویند که آقا ما اسلام را نمى خواهیم ، مردانه نمى آیند به میدان و بگویند که اسلام _ را _ براى سابق بوده حالا دیگر به درد نمى خورد. با اینها باید ما چه بکنیم ؟ کمیته امداد شما نمى تواند حل این را بکند. شما کمیته امدادتان مى توانید یک آدم مجروحى را، یک آدم ضعیفى را، یک آدم بینوایى را نجات بدهید و

ص: 286

خداوند انشأاللّه شما را سلامت بدارد براى نجات این طایفه . اما نه _ کمیته _ کمیته شما و نه سایر قشرهاى ملت مى توانند حل این مساله را بکنند. حل مساله منافقین از اعظم مشکلاتى است که براى ملت ما و براى اسلام از اول بوده است . با معاویه باید چه کرد که امام جماعت است و براى خدا و (به قول خودش ) براى اسلام ، براى خودش مى خواهد هم جنگ بکند براى اسلام و هم چه بکند و اینها. منافق است ، به مردم شام حالى کرده است که من یک آدم مسلمانى هستم و مخالف امیرالمؤمنین هم که اصلا مسلمان نیست ، این که امیرالمؤمنین را آنجا مى گوید مسلمان نیست ، به طورى که وقتى مى گویند به اهل شام که على را کشتند در محراب عبادت ، مى گویند مگر او نماز مى خواند؟ تو مسجد چه مى کرد على ؟ با اینها باید چه کرد؟ جز پناه به خداى تبارک و تعالى .

مجاهدین صدر اسلام ، الگوى روش ما

نمى شود یک کسى بگوید من در جمهورى اسلام دارم کار مى کنم و معذلک ربا بخورد، این با اسلام نمى سازد. یک کسى در جمهورى اسلامى ، پاسبان جمهورى اسلامى ظلم بکند، پاسدار جمهورى اسلامى که باید پاسدارى از اسلام بکند، به بندگان خدا ظلم بکند. باید خودتان را بپائید، متوجه باشید، همه قشرها را مى گویم باید متوجه باشند که تخطى از احکام اسلام نکنند. توجه به اسلام داشته باشند و اتکأ به اسلام داشته باشند و امروز که ما با یک قدرت شیطانى _ مقابله هستیم _ مقابل هستیم و دنیا الان توجه به اینجا دارد، موج این مخالفت شما با این قدرت بزرگ در همه دنیا الان این موجش رفته است ، باید ما از این مبارزه بین اسلام و کفر سرفراز بیرون بیاییم . ما بر فرض اینکه شکست اقتصادى بخوریم ، شکست نظامى بخوریم لکن باید سرفراز بیرون بیاییم یعنى باید مثل مجاهدین صدر اسلام که مى رفتند و مجاهده مى کردند و کشته مى شدند، ما هم باید همین طور باشیم . خداوند انشأاللّه همه شما را حفظ کند و موفق و من از همه شما تشکر مى کنم و به همه شما دعا مى کنم و خدمتگزار همه تان هستم .

ص: 287

تاریخ : 24/9/58

فرمان امام خمینى به ثقة الاسلام منهاج

بسمه تعالى

جناب مستطاب ثقة الاسلام والمسلمین آقاى حاج شیخ محمد منهاج دامت افاضاته

جنابعالى با سابقه اى که در امر تبلیغ دارید و با توجه به نیاز شدیدى که مسلمانان جهان به تبلیغ صحیح احکام مقدس اسلام دارند، مسافرتى به کشور استرالیا نموده و این وظیفه مهم اسلامى را در آن منطقه انجام دهید.

امید است ایرانیان مقیم آن کشور و سایر مسلمانان متعهد نیز در این باب همکارى هاى لازمه را با جنابعالى بنمایند. از خداى تعالى موفقیت جنابعالى را خواستارم .

والسلام علیکم و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 288

عکس

ص: 289

ص: 290

عکس

ص: 291

عکس

ص: 292

عکس

ص: 293

عکس

ص: 294

عکس

ص: 295

عکس

ص: 296

عکس

ص: 297

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109