صحیفه نور: مجموعه رهنمودهای حضرت امام خمینی (قدس سره الشریف ) جلد 9

مشخصات كتاب

سرشناسه : خمینی ، روح الله ، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368.

عنوان و نام پدیدآور : صحیفه نور: مجموعه رهنمودهای حضرت امام خمینی (قدس سره الشریف )/ تدوین سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی (گروه انتشارات ).

وضعیت ویراست : [ویراست ؟].

مشخصات نشر : تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، سازمان چاپ و انتشارات : سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی ، 1370 -

مشخصات ظاهری : ج.

شابک : دوره964-422-126-5 : ؛ 36000 ریال : ج. 1، چاپ دوم964-422-127-3 : ؛ 3500 ریال (ج. 2، چاپ دوم) ؛ 3500 ریال (ج. 3، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج.3، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج.3، شمیز) ؛ 3500 ریال (ج. 4، چاپ دوم) ؛ 3500 ریال (ج. 5، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج.5، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج.5، شمیز) ؛ 3500 ریال (ج.6) ؛ 4950 ریال (ج. 8، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج. 9، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج. 9، شمیز) ؛ 9500 ریال (ج. 9، چاپ دوم) ؛ 36000 ریال (ج. 10، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج.10، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج.10، شمیز) ؛ 39000 ریال (ج. 11، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج. 15، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج. 15، شمیز)

یادداشت : ج . 1و 2 (چاپ دوم : 1370).

یادداشت : ج. 3 - 5 (چاپ دوم: تابستان 1371).

یادداشت : ج.3، 5 و 10 (چاپ ؟: بهمن 1361).

یادداشت : ج.6 (چاپ اول : زمستان 1371).

یادداشت : ج. 8 (چاپ دوم : 1373).

یادداشت : ج. 9 و 15(چاپ ؟: بهمن 1361).

یادداشت : ج. 9 (چاپ دوم : پائیز 1374).

یادداشت : ج . 10 (چاپ دوم : بهار 1378).

یادداشت : ج . 11 (چاپ دوم : 1378).

موضوع : خمینی ، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران ، 1279 - 1368. -- پیام ها و سخنرانی ها

موضوع : فتوا های شیعه -- قرن 14

موضوع : ایران -- تاریخ -- انقلاب اسلامی، 1357 -- اسناد و مدارک

موضوع : ایران -- تاریخ -- جمهوری اسلامی، 1358 - -- اسناد و مدارک

شناسه افزوده : سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی. گروه انتشارات

شناسه افزوده : سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

شناسه افزوده : سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی

رده بندی کنگره : DSR1572 1370

رده بندی دیویی : 955/08308

شماره کتابشناسی ملی : م 73-66

ص: 1

اشاره

عکس

ص: 2

عکس

ص: 3

عکس

ص: 4

عکس

ص: 5

عکس

ص: 6

عکس

ص: 7

عکس

ص: 8

عکس

ص: 9

عکس

ص: 10

عکس

ص: 11

عکس

ص: 12

عکس

ص: 13

عنوان و نام پدیدآور : صحیفه نور:مجموعه رهنمودهای امام خمینی مدظله العالی/تهیه و جمع آوری مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی

مشخصات نشر : تهران: وزارت ارشاد اسلامی، 1364.

مشخصات ظاهری : ج.

وضعیت فهرست نویسی : در انتظار فهرستنویسی (اطلاعات ثبت)

یادداشت : فهرست نویسی بر اساس جلد هفدهم٬ 1364.

یادداشت : عنوان عطف: صحیفه نور

شماره کتابشناسی ملی : 2 0 4 3 6 5 8

ص: 14

پیام امام خمینى در رابطه بامسأله كردستان

بدین وسیله مراتب زیر اعلام مى شود:

1 _ هماهنگى در قواى انتظامى ، ارتش ، ژاندارمرى و سپاه پاسداران به طور قاطع باید ادامه پیدا كند . متخلفین ، مجرم شناخته مى شوند و مؤاخذه مى گردند .

2 _ با سران حزب منحله دموكرات و دیگر سران كه خائنان به ملت و كشور اسلامى هستند و قیام بر ضد حكومت مركزى نمودند ، با شدت ، عمل مى شود و جوانان عزیز و برومند كرد آنان را گرفته و تحویل نیرهاى انتظامى دهند .

3 _ علماى اسلام اهل سنتت مكلفند شرعا كه با قواى انتظامى همكارى كنند و مخفیگاه خائنان را در صورتى كه مى دانند به آنان نشان دهند و با آنان معامله مرتدد از اسلام نمایند تا نزد خدا مسؤول نباشند .

4 _ من مكرر اعلام كرده ام كه در اسلام ، نژاد ، زبان ، قومیت و ناحیه مطرح نیست . تمام مسلمین ، چه اهل سنت و چه شیعى برادر و همه برخوردار از همه مزایا و حقوق اسلامى هستند . از جمله جنایت هایى كه بدخواهان به اسلام مرتكب شده اند ایجاد اختلاف بین برادران سنى و شیعى است . من از همه برادران اهل سنت تقاظا دارم كه این شایعات را محكوم و شایعه سازان با به جزاى اعمالشان برسانند .

5 _ هیچ كس به هیچ عنوان حق تجاز به جان و مال برادران كردستانى ما را ندارد . متجاوزین شدیدا به جزاى اعمال خود مى رسند .

6 _ آن دسته از اعضاى حزب منحل دموكرات و سایر برادران ما كه به وسیله تبلیغات باطل سران جنایتكار این حزب اغفال شده اند ، در صورتى كه به برادران مسلمان خود بپیوندند ، اسلحه را زمین گذاشته و تسلیم شوند ، باز هم مورد عفو هستند و در امان حكومت جمهورى اسلامى میباشند .

7 _ در عین حال كه باید سلسله مراتب در قواى انتظامى دقیقا مراعات شود و اطاعت مافوق حتمى است ، مافوق موظف است با زیر دست رفتار اسلام انسانى داشته باشد

8 _ شایعه سازى هاى ضد انقلاب كه از چپ و راست بر خلاف مسیر ملت میشود و دولت را متهم به اختناق میكنند جدا مردود است ما در طول پیروزى انقلاب گوشزد كردیم كه ازادى مطبوعات

ص: 1

مورد نظر ماست لیكن از خیانت و توطئه به طور جدى و بدون اغماض جلوگیرى میشود . مطبوعاتى كه توطئه گر و مخالف مسیر ملت نباشد ، پس از تحقیق آزاد خواهند بود .

9 _ دادستان هاى دادگاها موظفند كه بار دیگر رسیدگى به مطبوعات و حال نویسندگان آنها را بر عهده گیرند و هر یك از مطبوعات را كه توطئه گر و مخالف مصالح ملت و كشور ندانستند ، اجازه نشر دهند و از نشریات مخالف مصالح ملت و كشور جدا جلوگیرى كنند .

10 _ مردم به هیچ وجه حق ندارند به كتاب فروشیها تعرض نمایند . در صورتى كه دادستان شهرستان ها نشریاتى را مضر انقلاب و مصلحت كشور تشخیص دادند موظف به جلوگیرى هستند . اشخاص غیر مسؤول از دخالت در این امور جدا خوددارى كنند والا مؤاخذه شوند .

11 _ مطبوعات موظفند از تیترهایى كه موجب تحریك و یا تضعیف مردم میشود و یا مخالف واقع است خوددارى كنند و خود را با مسیر انقلاب تطبیق دهند و نیز از درج مقالاتى كه مضر به انقلاب و موجب تفرقه میشود خوددارى كنند كه این خود توطئه محسوب مى شود .

والسلام

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 2

تاریخ : 7/6/58

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از عشایر جوانمرود

به حكم قرآن و اسلام ، همه مسلمین با هم برادرند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من كراراً در خطابه هایى كه ایراد كردم و در نوشته هایى كه داشتم دو مطلب را رویش تأكید كردم ، یك مطلب اینكه در اسلام ، نژاد ، گروه ، دستجات ، زبان ، اینطور چیزها مطرح نیست اسلام براى همه است و به

نفع همه و ما با شما برادر هستیم به حكم قرآن ، به حكم اسلام و از همه جدا نیستیم با كردها ، با تركها ، با بلوچ هاهمه برادر و باید با هم زندگى كنیم .

الان یك مملكتى است كه دست اجانب از آن كوتاه شده و این جنایتكارهاى داخلى هم یا فرار كردند یا در زوایا هستند . البته آنها به این زودى نمى توانند ، خارجى ها ، آنهایى كه منافع ما را مى بردند به این زودى نمى توانند كه دست بردارند و ما هم به آنها مجال نخواهیم داد انشأ اللّه آن چیزى كه من تأكید كردم یكى همین معنا بود كه گمان نكنند برادرهاى سنى ما كه در اسلام این معنا مطرح باشد كه فرقى ما بین شما و ما باشد . همانطور كه شما چهار مذهبى كه در اهل تسنن هست ، چطور آن مذهب با آن مذهب دو تاست لكن برادر هم هستند ، دشمن نیستند ، این هم یك مذهب خامسى است كه دشمنى در كار نیست ، همه برادرى ، همه مسلمان ، همه اهل قرآن ، همه تابع رسول اكرم . بنابراین ، این معانى را اگر چنانچه كسى در آنجاها القأ بكند ، جزء ریشه هاى فاسد رژیم سابق كه یك خرده شان مانده اند و طرفدارهاى اجانب كه به نفع آنها میخواهند اغتشاش ایجاد كنند .

مفسدین و اخلالگران با اساس اسلام مخالفند

و شما برادرها باید به این معنا توجه داشته باشید كه اینها یك توطئه هایى است براى اینكه نگذارند اسلام در ایران حكومت كند اینها با اسلام مخالفند ، نه با كرد مخالفند و نه با فارس مخالفند ، آنها با اساس مخالفند ، با اسلام مخالفند و همه مسلمان ها تكلیف شان این هست كه اینها را جلوگیرى از آنها بكنند ، اینها را سركوب كنند و من در صحبت هاى اخیرى كه كردم ، این مطلب را گفتم كه تمام كردستان ، تمام طبقاتش را الا آن رده بالا ، آن رده بالا كه توطئه گر و مفسد هستند ، تمام آنها در امانند ، احدى به آنها تعدى نخواهد كرد ، دادگاهى آنها را نخواهد خواست مفسدین را ما مى خواهیم جلوگیرى كنیم یعنى همان هایى كه شما را به زحمت مى اندازند . الان در منطقه شما كشتار است ، در

ص: 3

منطقه ما كه نیست ما اینجا نشستیم شما هم نشستید ، آنكه ما را وادار كرده است كه همه قوا را متوجه به آنجا بكنیم ، آن مصلحت شماست ، آن براى این است كه شماها و خانواده شماها گرفتار این قشرهاى فاسد هستید و آنها با اسم هاى مختلف میخواهند همه را سركوب بكنند وت حریكاتى كه میخواهند بكنند براى همین است كه نگذارند اسلام تحقق پیدا بكند والا حزب دموكرات به اسلام كارى ندارد تا بگوید من سنى هستم . اگر مى گوید من سنى هستم ، همه فقهاى اهل سنت مى گویند اطاعت اولى الامر واجب است و اینها نمى كنند ، یعنى خلاف مى كنند ، بر خلاف رفتار مى كنند . پس بدان اینها سنى نیستند اینها میخواهند شما را بازى بدهند ، بگویند كه ما سنى هستیم و شیعه ها با ما چه . اگر شیعه ها با سنى مخالف بودند ، چرا قبل از اینكه اینها به این شرارت دست بزنند ، شیعه هانیامدند با شما جنگى بكنند . چه جنگى دارند ؟ ما با شما برادر هستیم ، جنگى نداریم با شما .

همه مناطق گرفتار مظالم خاندان پهلوى بودند

شماها و ما همه با هم در برابر اسلام و قانون اسلام _ سوأ_ على السوأ هستیم . بنابر این هیچ خوف نیست و من این را بعد هم اعلام عمومى مى كنم . و قضیه گرفتارهایى كه داشتید شما در زمان سابق ، این اختصاص به شما نداشته است . همین قم آنقدر گرفتارى داشت در زمان شاه سابق و پدر این كه هر دو طرفدار خارجى ها و نوكرهاى آنها بودند . همین قم و همین حوزه علمیه قم مصیبت ها از اینها كشیده اند ، حبس ها رفتند ، تبعیدها رفتند ، كشته ها دادند ، غارت شدند ، قرآن را آتش زدند . در این مدرسه فیضیه به طورى كه براى ما نقل كردند كتاب هاى علمى را آتش زدند ، كتاب هاى حدیث را آتش زدند . ما هم گرفتار بودیم شما هم گرفتار بودید ، سایر برادرهاى ما هم در قرأ و سایر جاها گرفتار بودند . همه . الحمدلله این گرفتارى رفع شد و امیدواریم دیگر بر نگردد .

اسلام ، تنها خیر خواه و دلسوز ملت

راجع به اینكه در همه جا باید یك اصلاحاتى بشود ما مى دانیم كه همه مناطق را اینها عقب نگه داشتند از همه چیزهائى كه باید ایرانى ها برخوردار باشند ، نگذاشتند ، نه آب هست ، نه برق هست ، نه آسفالت هست ، نه چیزى و این هم اختصاص به شما ندارد . شما بروید تهران طرف جنوب ، آن محله هاى زیادى كه الان در تهران هست ، زاغه نشین ها ، شما باز یك خانه اى دارید ، شما بروید تهران ملاحظه كنید ، اینها یك عده زیادى ، یك محله هایى كه شاید حدود سى تا محله است كه الان در همین اطراف تهران ، نه بیرون ، متصل ، همه متصل تهران ، در این گودال ها زندگى مى كنند ، نه خانه دارند ، نه آب دارند ، نه برق دارند . اینها باید زن هایشان بیچاره ها از پنجاه پله آنطور كه به من نقل كرده اند از پنجاه پله ، شصت پله یا بیشتر ، بروند بالا تا برسند به یك شیر آبى ، یك كوزه آب كنند بیاورند براى بچه هاشان . این مسأله اینطور نیست كه شما خیال كنید الان تهران همه كارها درست كرده _ سابق و یا شاه سابق یا پدرش و شما_ خیر ، همه جا را عقب نگه داشتند . الان هم اول چیزى

ص: 4

كه در نظر است ، مناطق شماست . همین چند روز ما الان در صددیم ، همین چند روز هیات هایى مى آیند براى آنجا ، براى رسیدگى و امیدوارم كه همه گرفتارى ها را رفع بكنند انشأ اللّه . شما جوان هایتان را از اینكه بازى بخورند از اینها جلوگیرى كنید ، نگذارید از اینها بازى بخورند ، اینها خیرخواه شما نیستند . آن كه خیر خواه همه است اسلام است . اینها شما را مى خواهند از اسلام دور كنند . كسى كه مى خواهد كسى را از اسلام دور كند این خیر خواه نیست . اینها مى خواهند همانطور كه سابق چپاول مى كردند و اربابهاشان چپاول مى كردند حالاهم همان قضیه باشد و چپاول باشد . چپاولگرند اینها این چپاولگرهایى كه آدمكشى دارند مى كنند _ عرض مى كنم كه _ خرمن آتش مى زنند و همه این حرف ها را ، كارها را مى كنند ، اینها دلسوز براى ملت نیستند . آنى كه براى ملت دلسوز است اسلام است كه دلسوز است و آنهایى كه تابع اسلام هستند براى شما كار مى كنند . مربى همه قرآن است و آن كه براى همه است قرآن است و آن كه باید زیر سایه او همه ما باشیم آن عبارت از قرآن است .

شما مطمئن به این معنا باشید كه اینها همه اش غلط است و شما خودتان شاهد هستید كه آنها شروع كردند به شلوغكارى و جنگ و آدمكشى و اینها ، و ارتش ما براى جلوگیرى از این بود ، براى این بود كه داشتند آنجا را به آتش مى كشیدند ، رفتند براى جلوگیرى ، آنوقت آنها منتشر مى كنند كه نخیر اینها مى خواهند بیایند مناطق اینها را چه بكنند . اینها چه كارى به مناطق آنها دارند ؟ مناطق آنجا ، منطقه اسلامى است و ایران است و همه ما ایرانى و همه ما مسلمان و همه ما تابع قرآن انشأ اللّه همه تان موفق باشید و موید .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 5

تاریخ : 9/6/58

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از دانشجویان و كاركنان عضو انجمن هاى اسلامىاستان خراسان

رحمات و الطاف الهى تأمین كننده سعادت دنیا و آخرت

بسم اللّه الرحمن الرحیم

رحمت خداوند بر غضب او سبقت دار( یا من سبقت رحمته غضبه ) مصداق كلام خدا با اسم رحمان و رحیم آغاز شده است . به اسم رحمان و رحیم و در تكرار رحمان و رحیم قرآن آغاز شده است . خداوند به همه بندگان خودش رحمت دارد و همین رحمت موجب ایجاد بندگان و فراهم كردن اسباب رفاه و زندگى آنها و همین رحمت موجب فرستادن انبیأ بزرگ است . رحمت خدا اقتضأ دارد كه بندگان خدا را هم در دنیا و هم در آخرت به سعادت برساند ، تمام اسباب سعادت را مادى و معنوى فراهم فرموده است .

بندگان خدا با اسم رحمان و با اسم رحیم موجود شدند و ادامه حیات در دنیا و آخرت مى دهند و در عین حال كه رحمت حق تعالى سبقت دارد بر غضب ، لكن اگر چنانچه اقتضأ بكند و مردم قدر رحمت حق تعالى را نداشته باشند و تخلف از فرمان حق تعالى بكنند و موجب فتنه و فساد بشوند ، باب رحمت نیمه بسته مى شود و باب غضب باز میشود . بترسند مردم از اینكه باب رحمت نیم بسته شود و باب غضب باز شود . پیغمبر اكرم صلى اللّه علیه و آله و سلم نبى رحمت بود و با مردم به رحمت رفتار مى فرمود و همان رحمت بود كه مردم را هدایت مى كرد و براى مرد مغصه میخورد ، براى اشخاصى كه در ضلالت بوده اند ، به واسطه رحمتى كه داشت متاثر بود ولى وقتى كه ریشه هایى را مى دید كه اینها مشغول فساد هستند و ممكن است كه فساد آنها به فساد امت منتهى بشود و اینها غده هاى سرطانى بودند كه ممكن بود جامعه را فاسد كنند ، در عین حالى كه نبى رحمت بود باب غضب را باز میكرد . یهود بنى قریظه همان فاسدهایى كه الان هم دنباله آنها صهیونیستها هستند و غاصب ، بعد از اینكه ملاحظه فرمود اینها فاسد هستند و موجب فساد مى شوند امر فرمود تمام آنها را گردن زدند ، این ماده سرطانى را از بین برداشتند . امیرالمومنین سلام اللّه علیه با آنهمه عطوفت ، با آنهمه رحمت وقتى كه ملاحظه فرمود خوارج مردمى هستند كه فاسد و مفسد هستند ، شمشیر كشید و تمام آنها را الا بعضى كه فرار كردند ، از دم شمشیر گذراند . در وقت رحمت ، رحمت و اگر كسانى لایق رحمت نباشند انتقام و غضب

ص: 6

كارى نكنند كه باب رحمت بسته شود ، توطئه ها را كنار بگذارند

ما بعد از آنكه پیروزى براى ملت مان حاصل شد و خیانتكاران و جنایتكاران را از صحنه بیرون كردیم و ملت بیرون كرد ، باب رحمت را به روى ملت و به روى همه قشرها به دو مصداق باز كردیم ، با رحمت عمل شد ، آزاد شدند ، مردها آزاد ، قلم هاآزاد ، فعالیت هاى سیاسى آزاد ، تمام آزاد و با رحمت با همه عمل شده ، در هیچ انقلابى مثل انقلاب ما رحمت نداشت و هیچ انقلابى مثل انقلاب ما با مردم و با خیانتكاران رفتار نكرد ، همه را آزاد گذاشتیم ، دولت ما با همه به طور رحمت رفتار كرد ، قلم هارا آزاد گذاشتند ، مطبوعات را آزاد گذاشتند ، احزاب را آزاد گذاشتند ، گروه ها را آزاد گذاشتند ، باب رحمت به مصداق به روى ملت باز ، همان رحمتى كه دنباله رحمت اسلام است ، دنباله رحمت رسول خداست لكن خیانتكاران ، جرثومه هاى فساد ، و غده هاى سرطانى به اخلالگرى برخاستند ، به فتنه گرى برخاستند . ملتى كه با خون خودش عدل و اسلام را مى خواست در مملكت پیاده كند و به طور رحمت با همه رفتار كند ، قدر این رحمت را ندانستند و مشغول توطئه شدند . اگر ادامه پیدا كند توطئه ، باب رحمت بسته بشود یا نیم بسته مى شود و باب غضب ، غضب الهى ، انتقام اللّه باز مى شود . كارى نكنند كه باب رحمت بسته شود . توطئه ها را كنار بگذارند ، قلم هاى مسموم را كنار بگذارند ، فعالیت هاى غیر اسلامى را كنار بگذارند . همین فتح باب رحمت بود و همین مدارا و ملایمت بود كه فاجعه كردستان را به بار آورد ، از فرصت و از رحمت استفاده كردند و سوء استفاده كردند ، از آزادى كه رحمت خداست سوء استفاده كردند .

اسلام و كردستان را دریابید

فاسدهایى كه با خارج پیوند دارند خائن به مملكت هستند ، مى خواهند كردستان را به كمونیستى بكشند ، مى خواهند اسلام را در كردستان محو كنند ، الان هم مشغول تبلیغات سوء هستند ، الان هم با قلم هاى داخل و خارج به كار افتادند و تبلیغات سوء مى كنند . از آن طرف مى گویند ماخواهیم ملت كرد را حفظ كنیم و از آن طرف مى گویند دولت مى خواهد كردها را سركوب كند . مساله كرد مطرح نیست ، مساله كمونیست مطرح است . كرد مسلم است ، ملت . جنگ ندارد . اینها مى خواهند مملكت ما را ، كردستان ما را به ضلالت بكشند ، به كمونیستى بكشند ملت كرد باید بیدار شود ، علمأ كردستان توجه داشته باشند این جرثومه هاى فساد را معرفى كنند . ملت كردستان توجه داشته باشند كه اینها به اسلام عقیده ندارند ، اینها اسلام را منافى با منافع خودشان مى دانند ، اینها اسلام را مخالف با ارباب هاى خودشان دانند ، اینها نمى خواهند كردستان را آباد كنند ، اینها مى خواهند خرابى كنند تا كردستان رابه ضلالت بكشانند ، از اسلام خارج كنند . كردستانى ها جوانهاى خودتان را دریابید . علمأ معظم كردستان مردم كردستان را دریابید ، مجال به این ریشه هاى فاسد ندهید مردم شجاع كردستان كردستان را دریابید ، اسلام را دریابید . اى ریشه هاى فاسد شما نمى توانید كارى انجام بدهید از صحنه بروید . ما شما را محكوم مى كنیم

ص: 7

شما قابل هدایت نبودید . آنهایى كه جوانهاى ما را اغفال كردند ، آنهائى كه با اسم دموكراسى ، با اسم دموكرات مى خواهند مملكت ما را به فساد و تباهى بكشند ، اینها باید سركوب شوند . ملت ما آنها را سركوب خواهد كرد كارى نكنید كه باب غضب باز شود و باب رحمت بسته شود

برادران كرد! اسلحه ها را كنار بگذارید و به آغوش اسلام در آئید

ارتش ، ژاندارمرى ، پاسداران ملزمند كه با هم تفاهم داشته باشند ، هماهنگ باشند . اگر هماهنگ نبودند تعقیب مى شوند ، مجرمند . روساى ارتش موظفند كه اسباب جنگ برادرهاى ما را ، برادرهاى پاسدار ما را فراهم كنند ، تعلل نكنند ، آنها را مجهز كنند . باید با فوریت این ریشه هاى فساد را بكنند ، مهلت به این ریشه هاى فساد ندهند . سران اینها قابل هدایت نیستند اینها از یهود بنى قریظه بدترند و اینها باید اعدام شوند . تمام كردستان به استثنأ این چند عددى كه سران آنها هستند در امان هستند . باب رحمت خدا برروى آنها باز است ، برادر ما هستند . نظر ما به برادران كردستانى از دیگر برادران بیشتر است . رفاه براى آنها حاصل مى شود ، حوائج آنها ، چیزهائى كه آنها مى خواهند و مسموع است ، به آنها داده مى شود . تبلیغات سوء را توجه نكنید . اسلام به شما محبت دارد ، رحمت اسلام به روى شما باز است ، باب رحمت اسلام به روى شما باز است . این سران خائن را بگیرید و تحویل بدهید . برادران كرد! اسلحه ها را كنار بگذارید به آغوش اسلام در آئید و به برادران ارتشى تان كمك كنید و این ریشه هاى فساد را از بیخ و بن برآورید . اسلام براى شما پناه است . اسلام صلاح شما را مى خواهد . اینها كه خرمن هاى شما را آتش مى زنند ، اینها كه جوانان شما را به كشتن مى دهند ، اینها جوانانى را كه براى كمك به كشاورزان رفتند ، براى پاكسازى رفتند ، براى كمك رفتند اعدام مى كنند . اینها انسان نیستند ، اینها خوى حیوانى دارند ، از خوى حیوانى هم بدتر . اینها مى خواهند كردستان را به تباهى بكشند . خداوند شماها را از شر این مفسده جوها نجات بدهد . خداوند كردستان را از شر این جرثومه هاى فساد نجات بدهد و ما به اذن خدا و ما به امر خدا با آنها باشدت رفتار مى كنیم و آنها را به همین زودى سركوبى مى كنیم . رحمت بر تمام قشرهاى كردستانى برادر ما و غضب و لعنت بر سران مفسده جوى و مفسدان آن سامان .

از خداوند تبارك و تعالى سلامت همه مؤمنین و سعادت همه مؤمنین را خواستارم و خداوند تعالى به همه آنها رحمت كند و مفسدین را براندازد .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 8

تاریخ : 10/6/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای انجمن اسلامی پرسنل نیروى هوائى جمهورى اسلامى

نقش تبلیغات سوء اجانب و اهمال مسلمین در عدم عرضه حقیقت اسلام

بسم اللّه الرحمن الرحیم

قبلا از این آقا تشكر كنم كه هم ما را مستفیض كردند امروز به آیات شریفه و هم آبروى ما را در جاهاى دیگر ، خداوند انشأاللّه شما را بپذیرد . من امیدوارم كه انجمن اسلامى شما و سایر انجمن هاى اسلامى كه هست بتواند اسلام را آنطور كه هست عرضه كند . اسلام یك متاعى است كه اگر عرضه بشود ، معلوم نیست كه كسى كه ذره اى انصاف داشته باشد ، این متاع را نپذیرد و دلخواه نباشد . منتها ما در طول تاریخ بعد از غیبت امام سلام اللّه علیه نتوانستیم آنطور كه باید عرضه كنیم ، اسلام را عرضه نتوانستیم بكنیم و این در طول تقریبا دویست ، سیصد سال به این طرف براى خاطر عوامل خارجى كه اینجاها كم كم آمدند و مطالعات كردند و همه چیزهاى ما را مطالعه كردند و ثبت كردند و بردند و كارشناس هایشان در اطرافش فكر كردند ، اینها همچو یافتند كه اگر چنانچه (اینطور محتمل است ) اسلام در محیط اسلام آنطور كه هست عرضه بشود ، براى آنها مجالى نخواهد بود . از این جهت با عوامل مختلفه اى كه داشتند ، از داخل و خارج در صدد بر آمدند كه این متاع را نگذارند نمایش پیدا بكند ، این را در تحت پوشش هائى مخفى نگه دارند و مع الاسف ما خودمان هم به آنها كمك كردیم و زیاد هم كمك كردیم . ما از مسائل اسلام ، بعضى مسائلى كه روابط بین فرد و خداى تبارك و تعالى بود گرفتیم و مابقى مسائل كه اكثر كتب فقهى ماست در كتاب ها مدفون شد ، همین توى كتاب ها مدفون شد و در خارج نیامد . مباحثى كه بحث شد در حوزه هاى ما همین مباحث ، محدود به همین مباحث بود و آنهمه اخبار و آنهمه آیات و آنهمه كتب فقهى ما نمایش خارجى پیدا نكرد ، نتوانستیم ما عرضه كنیم ، امور اجتماعى را ، امور سیاسى را ، این امورى كه مال زندگى است ، اینها را نتوانستیم ما عرضه بكنیم . از این جهت آنها از آن طرف دامن زدند ، ما هم از این طرف غافل . قلم هاى مسموم كه حتى حالا هم بعضى از آن انگل ها در ایران هستند ، اسلام را معرفى كردند به اینكه این یك ترتیبى است كه مال سابق بود كهنه است حالا دیگر ، این مال هزار و چهار صدسال پیش از این است و باید حالا فكر نوئى كرد . آنها از آن طرف هر چه توانستند راجع به اسلام گفتند و حالا هم میگویند و مهمش این است كه از اسلام مى ترسند . اینهائى كه قلم هاى مسمومشان یا قدم هاى بسیار كثیفشان بر ضد اسلام و جمهورى اسلام و اینها برداشته مى شود ، اینها بعضى هاى شان یا خیلى هاى شان اصلا نمى دانند چیست اسلام ، غافل

ص: 9

هستند اصلا نمى فهمند ، یك چیزى از یك مقاله اى در اروپا منتشر شده است خوانده اند ، همان را میزان فهم خودشان و همانطورى كه (غربزده اند دیگر) هر چه آنها بگویند اینها بى دلیل مى پذیرند ، هیچ دلیلى دیگر نمى خواهند ، هر چه آنها در مقالاتشان بنویسند این دلیلشان این است كه او نوشته شما در كتاب هائى كه در این قرن ها از نویسندگان ما ، از به اصطلاح محققین ما نوشته اند (الا بعضى ) ملاحظه كنید كه اینها هر مطلبى را كه مى گویند آخرش دلیلشان این است كه فلان پروفسور در كجا این را گفته ، فلان مثلا كى در كجا این را گفته . تمام استشهادشان به قول آنها نظیر استشهاد ما به قول خداست . ما هم استشهاد مى كنیم به قول پیغمبر و خدا در حرفهایمان ، آنها هم استشهادشان همین نحو است كه هر چه كه فلان پروفسور گفت ، همین ، تمام است ، ماركس هر چه گفت درست است دیگر ، دیگر لازم نیست . ماركسى كه در خارج الان شكست خورده و مكتبش دفن شده است ، حالا تازه آمده است توى جوانهاى ما و بچه هاى ما تازه حالا اینجا آنها كنارش زده اند ، اینها گرفته اند و نمى دانند اصلا او چه مى گوید و نمى دانند كه برنامه اش چى هست و نمى دانند برنامه هاى اسلام چى هست این را ، اصلا نمى دانند اینها را و یك دسته هائى هم هستند كه اینها مى دانند اما اجیرند براى اینكه اگر چنانچه اسلام آنكه هست در خارج بیایدو عرضه بشود ، كلاه آنها پس معركه است ، نمى توانند اجانب در اینجا حكومت كنند . از این جهت این یك دسته اى از اینها هم اجیر آنها هستند براى همین كه نگذارند این یك مطلبى درست بشود ، از آن جمله آن نویسنده هائى بود كه اطراف شاه مخلوع بودند . این كتابها ، كتابهائى نیست كه به قلم او باشد ، او اهل قلم نبوده است و اهل فهم این چیزها نبوده ، براى اینها مى نوشتند در سابق هم براى ناصرالدین شاه شعر مى گفتند و مى گفتند خودش گفته است اینها هم حالا كتاب نوشتند و آنهائى كه باید بنویسند و آنهائى كه اجیرند از آن طرف كتاب نوشتند و به اسم اعلى حضرت منتشر كردند . اینها با قلم هاى خودشان نخواستند كه اسلام معلوم بشود چیست و اینها دیگر یك دسته اند كه البته اینها در اقلیتند اما موثرند ، اینها یك دسته اى هستند كه با علم به مطلب براى انحراف اذهان مطالب را مى گویند ، مطلعند نه اینكه نمى دانند لكن اگر آنكه را مى دانند بگویند كلاه خودشان هم پس معركه است ، كلاه ارباب ها هم پس معركه است از این جهت آنها هم نمى گذارند كه چه بشود و در این مدتى كه اینها رفت و آمدشان زیاد شده است ، در شرق آن چیزى را كه توفیق زیاد پیدا كرده اند تهى كردن جامعه ماست از محتواى خودش ، در این توفیق پیدا كردند .

استقلال شرق در گرو رهائى از بى محتوائى و خودباختگى است

بى جهت نیست كه هر قصه اى پیش مى آید راجع به فرض كنید كه اطبا ، راجع به سایر طبقات ، هر قصه اى پیش مى آید قبله شان غرب است . آتاتورك در ، من گمان مى كنم دیده باشم این مجسمه را ، به من هم گفتند كه اینكه ایستاده دستش را اینطور كرده یك مجسمه اى هست رو به غرب یعنى همه چیز از آنجاست . یكى از نویسنده هاى اینجا هم كه حالا مرده است او هم مى گفته است كه ما همه چیزمان باید از انگلستان باشد ، همه چیزمان . این براى این است كه تبلیغات آنها این مغز اینها را تهى كرده

ص: 10

است ، از خودشان بیگانه شدند . شرقى هاى ما از ماثر شرق كه اروپا گرفته است ، كتاب شیخ الرئیس حالا هم در اروپا مورد استفاده است ، ماثر شرق را از دست ما آنها گرفتند و ما را همچو تهى كردند كه هر چه صحبت مى شود ما حرفمان آنجاست . تا یك كسى زكام مى شد باید برود اروپا ، مى خواهد لوزتینش را عمل كند ، این باید اروپا برود یا اگر متمكن است یك طبیبى از اروپا بیاورد من یك وقت (اطبا بعضى شان بودند) گفتم كه خوب یك همچو مساله اى است كه شما معلوم مى شود بلد نیستید هیچى كه اینطورى ، گفتند ما بلد هستیم ، همانها را كه ما بلد هستیم ، در آنجا هم الان اطبأ ما كار مى كنند ، اینها هم كه بروند آنجا شاید بسیاریشان پیش اطبأ خود ایرانى اند اما وضع جورى شده است كه این مطلب در همه جا گسترش پیدا كرده . هر كه هر چه بخواهد بفهمد باید اروپا برود ایران اصلا جاى فهمى نیست در حال حاضر ، اصلا مساله اى نیست در ایران ، اینطور نیست كه ایران خودش بتواند خودش باشد این براى این است كه این تبلیغات ما را از آن محتوائى كه خودمان داشتیم تهى كرده یعنى یك شرقى را از شرقیت خودش تهى كرده ، مغز غربى به جایش گذاشتند و مغز غربى انگل . این دیگر در همه قشرها هست ، همه قشرها یك همچو غربزدگى در آنها هست منتها كم و زیاد دارد بعضى زیادتر بعضى كمتر و آنكه بخواهیم ما اگر واقعا مملكتمان نجات پیدا كند ، مقدم بر همه این است كه از این غربزدگى نجات پیدا كنیم . شما ملاحظه كنید حتى اسم خیابان هاى ما روز ولت ، چرچیل ، چه و چه ، چرا ؟ براى اینكه ما براى خودمان شخصیتى قائل نیستیم الا شخصیت اروپائى باید باشد . اصلا مملكت ما تزئین باید بشود به اسمأ اینها . این مسأله است . اینها ، یعنى آنها همچو كردند كه مغز ما را اینطور بار آوردند كه اگر بخواهیم یك چیزى بشویم ، كتاب مى نویسیم اولش هم اسم یكى از آنها باید باشد ، تاكتابمان را بخرند . جوانهاى ما بخواهند كتاب بخرند اگر چنانچه به اسم ماركس باشد ولنین باشد تا كتابمان را بخرند . جوان هاى ما بخواهند كتاب بخرند اگر چنانچه به اسم ماركس باشد و لنین باشد ، مشترى زیاد است . اگر به اسم شیخ الرئیس باشد نه ، با اینكه تمام اینها را یك صفحه از كتب شیخ الرئیس را نمى توانند بفهمند ولى معذلك چون شرقى است و غربى نیست ، از این جهت . ملاصدرا را اسمش را نشنیدند ملاصدرا اصلا اسمش را نشنیدند و ملا هادى ما را اسمش را نشنیدند اما رجال آنها همه ، همه هست . كتابهاى ما را نمى دانند چه است . مى گویند اسلام شناس ، اسلام شناس ، ما اسلام شناسیم ، اسلام را نمى دانند چیست تا اسلام شناس باشند . دو تا جنگ اسلام را مى دانند ، دو سه تا جنگ هائى كه واقع شده است . مگر اسلام جنگ است ؟ مگر معارف اسلام جنگ است ؟ از معارف اسلام بى اطلاعند ، اسلام هم وقتى مى خواهند بشناسند با حرفهاى اروپائى ها مى شناسند . حرفهاى غربى ها را مى آورند ، فلان غربى اسلام شناس ، اسلامى كه غربى ها براى ما معرفى مى كنند . این براى این است كه ما خودمان را باخته ایم در مقابل غرب ، شرق خودش را باخته است ، تا از این باختگى بیرون نیاید ، تا محتواى خودش را پیدا نكند نمى تواند مستقل باشد . استقلال نظامى یك مسأله است ، استقلال فكرى ، استقلال روحى ، مغز خود آدم مال خودش باشد ، همه اش توى آن هى غرب نباشد ، هر چه مى خواهد بگوید غرب ، كى گفته ، فلان فیلسوف گفته ، فلان چه گفته . این تا شرقى ها آن حیثیتى كه خودشان داشتند و یك وقتى قبله همه جا بودند ، آنوقتى كه آنها وحشى بودند اینها قبله بودند براى آنها ،

ص: 11

تا اینها آن محتواى خودشان را پیدا نكنند و نشوند یك موجود شرقى و خودشان را نشناسند نمى توانند مستقل باشند . شما هر چه هم زحمت بكشید ، تا دانشگاه ما آن مغز غربیش را كنار نگذارد و یك مغز شرقى پیدا نكند نمى تواند مستقل باشد . دائما حرف ، حرف آنهاست . فوج فوج از اینجا باید بروند اروپا براى تحصیل ، اگر هم اروپا نروند ، اینجا نمى پذیرند آنها را . تمام سر این است كه ملت هم اینطور شده ، مردم هم اینطور شده اند ، دولت هم همین طور است ، همه همین طورند ، همه اینجورند دیگر كه تا این نرود یك مدتى در فرض كنید كه فرانسه ولو آنجا برود و كارى دیگر نداشته باشد ، اكثرا هم شاید اینطورى باشند ، آنجا مى روند و كارهاى دیگرى مى كنند لكن وقتى كه اینجا آمد او ، آنها هم زود به به اینها ورقه مى دهند براى اینكه نمى خواهند كه یك آدم دانشمند بفرستند ، مى خواهند یك آدم ورقه دار بفرستند . اصلا برنامه این است كه این اشخاصى كه مى روند در آنجا و صاحب دیپلم مى شوند و تصدیق مى شوند ، اینطور نیست كه آنها تصدیق كرده باشند اینها را ، این تصدیق استعمارى است . بناى آنها بر این است كه خودشان یك جور تصدیق مى كنند ، به این زودى ها به آنها تصدیق نمى دهند ، به ما هم یك جور ، به ما زود تصدیق مى دهند ، براى چه ؟ براى اینكه نمى خواهند كه ما یك چیزى داشته باشیم ، نه آنها نه ، همیشه ما محتاج به آنها باشیم و همیشه انگل باشیم . تا ما از آن غربزدگى در نیائیم و مغزمان را عوض نكنیم و خودمان را نشناسیم نمى توانیم مستقل باشیم ، نمى توانیم هیچ داشته باشیم .

جهد و كوشش در راه معرفى و ترویج مكتب اسلام

كوشش كنید اسلام را بشناسانید به مردم . این انجمن هاى اسلامى كوشش كنند كه این متاعى كه ما داریم و هیچ كس ندارد ، این قرآنى كه ما داریم ، این سنتى كه ما داریم و هیچ كس ندارد در دنیا ، این را معرفى كنید . كارشناس ها را پیش خودتان ببرید از آنها استفاده كنید و این را توسعه بدهید كه یك وقت انشأاللّه ایران بشود انجمن اسلامى ایران انجمن اسلامى ، نه فقط فرض كنید در نیروى هوائى یا در نیروى زمینى یك انجمن اسلامى ، همه انجمن اسلامى . خداوند انشأاللّه همه شما را توفیق بدهد ، موفق باشید و از خدمتگزاران اسلام باشیم و باشید انشأ اللّه با قصد خالص و نیت الهى انشأ اللّه .

والسلام علیكم و رحمة اللّه وبركاته

ص: 12

تاریخ : 11/6/58

فرمان امام خمینى به حجت الاسلام معادیخواه

جناب حجت الاسلام آقاى معادیخواه دامت افاضاته

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جنابعالى به اتفاق نماینده وزارت كشور و نماینده جهاد سازندگى و گروهى كه انتخاب شده اند ، براى رسیدگى به وضع عمرانى كردستان به آن منطقه بروید و از احتیاجات برادران عزیز كرد اطلاع پیدا كرده و گزارش تفصیلى از كار این گروه را بدهید .

والسلام علیكم ورحمة اللّه وبركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 13

تاریخ : 11/6/58

بیانات امام خمینى در جمع خانواده هاى شهداى پایگاه هوائى بوشهر

مباهات مى كنم من به یك چنین جوانانى كه ما داریم كه نظیر جوانان صدر اسلام هستند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من البته از این شهدائى كه در راه اسلام رفته اند ، از جهتى متاثرم وبه خانواده هاى آنها ، بستگانشان تسلیت عرض مى كنم و از خداى تبارك و تعالى رحمت براى شهدا طلب مى كنم و صبر و اجر براى خانواده هایشان و از طرفى هم مباهات مى كنم من به یك چنین جوانانى كه ما داریم كه نظیر جوانهاى صدر اسلام هستند . شما اگر به تاریخ صدر اسلام مراجعه كنید مى بینید كه فداكارى هائى كه آنها كرده اند و آنقدرى كه آنها در مضیقه بودند ، در زحمت بودند ، حتى در بعضى از جنگ ها یك خرما را ، یك دانه خرما را این دهانش مى گذاشت همان شیرینیش را كه ادراك مى كرد مى داد رفیقش و همین طور ، چون كه چیزى نبود در كار و اینها با كمال شهامت و قدرت به اسلام خدمت كردند و اسلام را به ارث پیش ما گذاشتند . ما هم موظفیم كه این ارث بزرگ را حفاظت كنیم و براى آن جانبازى كنیم . آنها كه شهید شدند به خدمت خودشان و به سعادت خودشان و به اجر خدمت خودشان رسیدند و ماها هم امید است كه یا پیروز شویم و یا شهید در راه اسلام . و خداوند شماها را حفظ كند و الان این امانتى كه در دست ماست ، همه ما ، چه نیروهاى انتظامى و چه ملت ، چه خانمها و چه برادران ، همه موظفیم در حفظ این امانتى كه از جانب خداست این امانت اسلام است ، قرآن است .

لزوم خودسازى و حفظ تحول روحى براى رسیدن به پیروزى نهائى

الان براى اسلام ، براى قرآن و براى كشور اسلامى و كشورهاى اسلامى كه مع الاسف در سالیان بسیار دراز در تحت فشار بودند و چپاولگران شرق و غرب اینها را در فشار گذاشته بودند ، ما الان وارث یك همچو چیزهائى هستیم و یك آشفتگى هائى كه همیشه بعد از انقلابات هست . اجتناب از این آشفتگى ها نمى شود كرد . هیچ انقلابى نبوده است كه دنبال آن اینطور مسائل نباشد و من باید عرض كنم كه انقلاب ایران یك انقلابى بوده است كه نظیر نداشته است از جهاتى ، یكى از اینكه مقابل این انقلاب همه نیروهاى اهریمنى چپ و راست ایستاده بودند ، همه پشتیبانى مى كردند ، اظهار پشتیبانى مى كردند ، بلكه بسیارى از دولتهاى اسلامى هم همین طور پشتیبانى مى كردند و ما چیزى

ص: 14

نداشتیم در دست ، آنها همه چیز و بحمداللّه به واسطه قدرت اسلام كه همه را به هم پیوند داد و نیروهاى انتظامى را هم به ملت پیوند داد ، این پیروزى حاصل شد به رغم عنف آنهائى كه خیال مى كردند امكان ندارد . یك چیزى را كه آنها غیر ممكن مى دانستند واقع شد برایمان و از جهت تحولهاى روحى كه در ملت پیدا شده است هم یك نمونه است به نظر من این تحول روحى كه در جامعه ما بحمداللّه پیدا شده است و رو به رشد است و امیدوارم كه كمك كنید هر كسى به رشد خودش برسد ، اهمیت این تحول روحى بیشتر از اهمیت این پیروزى است . این یك پیروزى معنوى است . اهمیت پیروزى معنوى بیشتر از پیروزى نظامى و مادى است و این معنا حاصل شده است . ما الان مشاهده مان هست كه جوانهاى ما ، چه جوانهاى نیروهاى انتظامى و چه جوانهاى معمولى و پاسدارها و حتى بازارى ها مكرر مى آیند پیش من حتى امروز و آرزو مى كنند ، به من مى گویند شما دعا كنید كه ما شهید بشویم . این روحیه ، این روحیه انقلابى كه در نفوس پیدا شده است ، این یك معجزه الهى است بشر نمى تواند یك ملت را چنین متحول كند ، این دست غیبى در كار است و من امیدوارم كه همین دست غیبى ما را به پیروزى نهائى برساند و این ریشه هاى گندیده اى كه الان در كار هستند ، اینها هم انشأ اللّه سركوب بشوند و مى شوند انشأ اللّه و مملكت پاكسازى مى شود و مال خودتان مى شود ، خودتان باید از آن حفاظت كنید و شما در صدد باشید كه همانطورى كه حفاظت مى خواهید از مملكتتان بكنید ، از اسلام بكنید ، از خودتان هم حفاظت بكنید ، حفاظت روحى ، یعنى بسازید خودتان را . اگر بخواهید پیشرفت بكنید و همه چیزتان انشأ اللّه اسلامى بشود و پیروزى نظیر پیروزى هاى صدر اسلام بشود ، كارى بكنید كه خودتان هم ساخته بشوید ، همانطور كه سربازهاى صدر اسلام در عین حالى كه سربازى مى كردند ، وظائف صوریه اسلام را هم به تمام معنا به جا مى آوردند ، همانطورى كه شمشیر مى كشیدند و مى كشتند . دشمنهاى اسلام را با خودشان به طور رافت ، به طور دوستى ، برادرى رفتار مى كردند . همین دستور قرآن كریم است كه از اوصاف مومنین صدر اسلام و اینها نقل مى فرماید كه اینها رحیم هستند بین خودشان رحمأبینهم خودشان با هم با رحمت رفتار مى كنند اشدأ على الكفار وقتى به كفار مى رسند شدت . حضرت امیر وقتى كه مواجه مى شود با لشكر معاویه كه از كفار هم بدتر بودند ، با خوارج كه آنها هم به همین طور بودند ، با كمال شدت ، بعد از اینكه مى دید هدایت نمى شوند ، سفارش مى كرد كه شماها ابتدأ به جنگ نكنید ، به لشكر خودش فرمود شماها ابتدا به جنگ نكنید ولو حق با شماست ، بگذارید آنها ابتدا كنند وقتى آنها ابتدا مى كردند ، گاهى هم یكى دو تا كشته مى شدند ، آن وقت اجازه مى داد و با كمال قدرت تا آخر مى كوبید . خوارج را همچو سركوب كرد كه از آنها چند نفرى توانستند فرار كنند و خوارج هم همانها بودند كه بعد هم توطئه كردند و حضرت امیر را به شهادت رساندند .

رحمت و رأفت با تمامى طبقات و شدت وحدت با توطئه گران مشى اسلام است

اسلام با كمال رافت ، با كمال رحمت با همه طبقات رفتار مى كند و همین رحمتش هدایتى است كه مى خواهد همه قشرهاى عالم به سعادت برسند لكن با توطئه گرها با شدت رفتار مى كند و باید هم

ص: 15

اینطور باشد . و شما هم كه سرباز اسلام هستید و من امیدوارم كه شما را در طومار امام زمان سلام اللّه علیه ثبت كنند اسم هاى تان را ، باید وضعتان همان باشد ، سرمشق همان باشد كه اسلام طرح كرده است كه خودتان با هم دوست ، رفیق ، با همه قشرها رفیق و رحیم باشید ، در مقابل دشمن قوى و مصمم و كوبنده .

خداوند همه شما را انشأاللّه نصرت بدهد و همه ما را خدمتگزار به اسلام قرار بدهد و به این بازماندگان شهدا صبر عنایت كند و اجر عنایت كند و خداوند آنها را غریق رحمت خودش بفرماید .

والسلام علیكم ورحمة اللّه و بركاته

ص: 16

تاریخ : 12/6/58

پیام امام خمینى به علماى اعلام و مردم غیور كردستان

بسم اللّه الرحمن الرحیم

امروز تلگرامى با قید دو فوریت و با اسم امضاى 18 نفر از ائمه جماعت و رونوشت براى پانزده مقام از مهاباد و اصل شد كه در آن اظهار تأسف شده است كه اینجانب به واسطه تبلیغات سوء بر ضد كردها و اهل تسنن بسیج عمومى نموده ام . من با اینكه مى دانم علماى اعلام كردستان در مهاباد و سایر شهرستانها واقعه را آنطور كه هست مى دانند و پر واضح است كه سران اشرار یا جعل امضأ به اسم علما نموده اند ، و یا علما و ائمه جماعت را الزام به امضأ نموده اند ، معذلك لازم است براى چندمین بار به استحضار علماى اعلام كردستان و برادران كردستانى و سایر طبقات برسانم . این سران خائن چون خود را شكست خورده و مورد تنفر ملت ایران مى دانند دست به این تشبثات واهى زده اند ، از اول پیروزى انقلاب تاكنون در هر موقعیتى كه پیش آمده است اعلام كرده ایم كه در اسلام كرد و ترك و فارس و بلوچ و لر و تركمن و غیر اینها مطرح نیست . اسلام براى همه است و جمهورى اسلامى حق همه گروه ها را با عدالت اسلامى ادا خواهد كرد . در عین حال این خائنان به ایران ، خصوصا كردستان دست از خیانت و جنایت برنداشته و طرح هائى مسالمت آمیز را با اسلحه هائى كه از كشورهاى خارجى و یا از غارتگرى به دست آورده اند جواب داده اند و برادران ما را كه براى حفاظت برادران كردستانى خود بسیج شده اند با كمال بیرحمى و شقاوت به آتش كشیده اند و سر بریده اند ، حتى به برادران كردستانى ما و به كسانى كه براى جهاد سازندگى و كمك به كردستان آمده بودند رحم نكردند و آنان را اعدام نمودند . ما به این اشرار مى گوئیم اگر ما بر ضد كردها بسیج عمومى نمودیم ، چرا در شهرستانهاى كردستان مثل نقده و سنندج و پاوه و دیگر جاها پس از پاكسازى غیر از برادرى اسلامى رفتار نشده است و چرا برادران كردستانى ما از ارتش و پاسداران و سایر قواى انتظامى استقبال پرشور كردند و با آغوش باز پذیرفتند و چرا ما گروهى را براى بازسازى آن منطقه فرستادیم كه حوائج برادران اهل سنت را برآورده كرده و با تمام امكان وسایل آسایش و رفاه آنان را فراهم كند ؟ آیا ما برادران اهل سنت را دشمن مى دانیم كه بارها و بارها اعلام كرده ایم هیچ فرقى بین این دو فرقه نیست ؟ ما كه تصمیم گرفته ایم كه آن سامان را به بهترین وجه آباد كنیم و مقدماتش را فراهم كرده ایم ، با كرد مخالفیم ؟ یا شما كه اسلحه به دست گرفته و به هیچ چیز و به هیچ كس رحم نمى كنید ، طرفدار كرد هستید ؟ ما بسیج عمومى اگر بكنیم ، براى پشتیبانى از برادران كردستانى و استخلاص آنان از اشرار

ص: 17

است و به خواست خداوند متعال شر آنان را به زودى دفع و سران خائن را شدیدا به جزاى اعمالشان رسانده و با برادران كرد ، حتى آنانى كه در حزب منحله دموكرات داخل شده اند ، اگر به آغوش ملت برگردند ، با برادرى و برابرى رفتار مى كنیم و همه در پناه اسلام خواهند بود .

والسلام على عباد اللّه الصالحین

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 18

تاریخ : 12/6/58

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى ستاد مركزى جهاد سازندگى و نماینده امام در این نهاد

بروز تحول روحى و انسانى در ملت به دست خداوند تعالى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من كرارا این مطلب را گفته ام كه این نهضت یك تحولاتى آورده است كه آن تحولات ، تحولات روحى و انسانى است كه در نظر من بسیار اهمیتش بیشتر از این پیروزى در مقابل شاه سابق و قدرتهاى بزرگ است .

در ظرف یك مدت كوتاهى ملت ما متحول شد به حسب نوع ، از یك حالى به یك حال مقابل او . یك طور تحول این بود كه همه مشاهدش بودید ، مى دیدید كه در یك وقتى ملت ما طورى بود كه اگر یك پاسبان مى آمد در بازار مثل بازار تهران كه بزرگترین بازار ایران است و مى گفت كه چهارم آبان است و باید بیرق بزنید ، علاوه بر اینكه خوب عمل مى كردند ، براى خودشان اصلا حق این معنا را قائل نبودند كه بگویند نه ، اصلا یك همچو چیزى مطرح نبود ، بى چون و چرا عمل مى كردند . همین ملتى كه از حرف یك پاسبانى تخلف را براى خودش مطرح نمى دید ، در ظرف مدت كوتاهى همین ملت ریخت در خیابان و گفت ما اصل سلطنت را نمى خواهیم ، این تحول ، یك چیز بزرگى است ، كوچكى نیست . یك آدمى كه ، یك بازارى كه از یك پاسبان خوف داشت ، یا یك مثلا صاحب منصبى كه مى آمد و چند تا ستاره روى دوشش بود ، همه از آن پرهیز مى كردند و مى ترسیدند ، این بچه ها و بزرگ ها و زن ها و مردها ریختند در خیابان ها و اساس مسأله را ، اصلا شاهنشاهى را گفتند نمى خواهیم یعنى آنى كه دو هزار و پانصد سال با قدرت حكومت كرده بود بر ملت ، آن را زیرش زدند و جلو هم زدند و عمل هم كردند و پیش هم بردند . این تحول روحى یك تحولى بود كه اعجاب آور و هیچ نمى شد اسمى روى این گذاشت الا اینكه تحولى بود كه با دست خدا انجام مى شد یعنى هیچ بشرى قدرت این معنا را ندارد كه روحیه یك جمعیتى آن هم یك جمعیت سى و پنج میلیونى با عقاید مختلف ، با روحیه هاى مختلف ، از بچه كوچولویشان بگیرد تا پیرمرد توى مریض خانه هایشان این یك همچو تحولى در او پیدا بشود ، این بشر نمى تواند این كار را بكند . این كارى بود كه ، تحولى بود كه خداوند تبارك و تعالى درآن اراده داشت .

یك تحولى دیگرى كه از این لطیف تر است آن تحول انسانى است كه پیدا شد . شاید سابق همچو چیزى نبود كه دكترها و تحصیل كرده ها و عرض بكنم كه اشخاص نازك نارنجى به

ص: 19

اصطلاح ما و اینها یك وقتى فكر این بیفتند كه بروند گندم درو كنند ، زن ، خانم ها به فكر این اصلش نمى افتادند كه یك وقت بروند توى صحرا و كمك كنند به این كشاورزها و زحمت بكشند و عرق بریزند و عشقبازى كنند با گندم و جو و زمین . این یك تحول لطیفى بود كه در ایران پیدا شد كه حتى ایرانى هاى اروپا هم یك دسته آمدند اینجا ، از اروپا هم یك دسته آمدند پیش من گفتند ما آمدیم براى همین سازندگى . من به آنها گفتم كه شما البته نمى توانید مثل كشاورزها بروید به آنطور فعالیت كنید ، لكن این را بدانید كه رفتن شما ، از اروپا آمدن و رفتن شما توى جامعه كشاورزى ، قدرت كشاورز را چند برابر مى كند و حالا دارم به شما عرض مى كنم كه البته آنها كار دیده و كار ورزیده هستند و شماها قدرت اینكه مثلا آنقدرى كه آنها مى توانند عمل بكنند ندارید ، اما این معنا هست كه وقتى كشاورز دید كه دكتر و تحصیل كرده و مهندس و عرض بكنم اینها آمدند ، زن هاى محترم ، مردهاى محترم آمدند در آنجا باهاشان كمك مى كنند ، قدرت آنها چند برابر مى شود . این قدرت مى آورد و این عمل ، عمل بسیار شریفى است و این تحول هم تحول لطیفى است كه به غیر دست خدا كسى دیگر نمى تواند داشته باشد ، نمى تواند این را انجام بدهد ، این تحولات روحى ، تحولات انسانى ، تعاون كه در ایران پیدا شده است .

یكى از دوستان من مى گفت كه در آن روزهائى كه تظاهرات بود زمان طاغوت و آن تظاهرات شدید بود (دو قصه را براى من نقل كردند ، یكى از آنها را یادم است كى نقل كرده یكى را هم كس دیگرى نقل كرده ) آن كه از دوستان من بود نقل كرد گفت كه من داشتم در همین خیابان ها كه داشتند عبور مى كردند ، مردم تظاهر مى كردند ، مى رفتم ، دیدم یك پیرزنى یك كاسه اى دستش است یك مقدارى هم پول توى آن كاسه هست ، دستش اینطور بود و در ذهنم آمد كه خوب این فقیر است و مردم به او ، وقتى كه رفتم نزدیك دیدم كه این پیرزن بسیار محترم مى گوید كه امروز تعطیل است بازارها و پول خرد ممكن است پیدا نشود و بعضى ها احتیاج داشته باشند كه تلفن كنند ، من این را نگه داشته ام كه هر كه بخواهد تلفن بكند بیاید از این بر دارد و تلفن كند . این یك كارى است كه ابتدائى ، آدم خیال مى كند خوب یك چند قرآن باشد اما این خیلى لطافت روح مى خواهد ، این یك انقلابى است كه خدا كرده است و من روى این انقلاب هاى روحى و این حس تعاونى كه در ملت ما پیدا شده است و آن شجاعتى كه در ملت ما پیدا شد و این علاقه اى كه من ادراك مى كنم ، حتى همین امروز ، هر روز تقریبا ، تقریبا من مواجه با یك همچو چیزى مى شوم . دیروز یك دسته اى از خانم ها ، محترمات ، اینجا بودند یكى اصرار مى كرد كه شما بگذارید كه ما برویم كردستان . من گفتم آخر شما ، نه ، كردستان حل مى شود ، لازم نیست شما تشریف ببرید . یكى گرفته بود جلوى من ، تا آنجا آمد یكى شان دنبال من كه شما دعا كنید من شهید بشوم . گفتم من دعا مى كنم كه شما ثواب شهید را ببرید و خدمت كنید . اینها یك تحولاتى است كه پیدا شده است . صدر اسلام با یك همچو روحیه اى كه شهادت را مى خواستند ، آنطور پیشرفت كردند و در نیم قرن تقریبا معموره را ، معموره دنیا را ، دنیاى متمدن آنوقت را فتح كردند و الا عددشان ، یك عده اى بودند حجازى و نه فنون جنگى به آن معناى مدرنش را كه روم و ایران

ص: 20

مى دانستند مى دانستند و نه ابزارش را داشتند ، ابزار كه هیچ نداشتند حتى هر چند نفرشان یك شتر ، هر چند نفرشان یك شمشیر ، یك بندى از چیز خرما ، لیف خرما درست كرده بودند شمشیر را با آن بند بسته بودند اینجا .

لكن روح ، روح الهى بزرگ بود ، آن روحى بود كه وقتى نیزه را (آن در یك جنگى مرد) آن مخالف گذاشت به اینجاى آن و فشار داد ، این دید كه خواهد مرد ، با این فشار داد خودش را از توى نیزه ، یكى نیزه توى شكمش رساند ، خودش را ، او را هم كشت ، خودش هم مرد . یك همچو روحیه ، یك همچو روحى یا مثلا به قلعه هاى بزرگ وقتى كه مى رسیدند و كشته مى دادند ، كشته مى دادند بعد براى رفتن بالا نیزه ها را زیر یك سپر مى گذاشتند ، سپر رویش ، یكى رویش مى نشست مى رفت بالا ، اگر كشته هم مى شد ، كه مى شد تا در را باز مى كرد . این روحیه ، یك روحیه است كه روحیه الهى است ، در ملت ما هم پیدا شده است الحمدلله (یكى از حضار خطاب به امام : انشأ اللّه خدا به شما عمر هزار ساله بدهد) و به همه ملت انشأاللّه عمر با بركت كه هزار سال كه نمى شود لكن بركت هزار سال را ، انشأ اللّه ملت ما این بركت داشته باشد عمرشان همانطورى كه این بركت بود كه سلطنت دو هزار و پانصد ساله را ، این محتاج به هزار سال فعالیت بود تا یك سلطنت دو هزار پانصد ساله را ببرند ، این بركت بود ، این بركتى بود كه خداى تبارك و تعالى به شما ملت مسلمان مومن داد و من دلخوشیم به این تحولات است یعنى همان وقت كه من در پاریس بودم و بعضى از این مسائل را (البته تمامشان را آنجا شنیدم یعنى بیشترش را) بعضى از این مسائل را در پاریس مى شنیدم و منجمله این بود كه یك نفرى كه رفته بود گردیده بود و به دهات اطراف ما ، دهات كمره ، دهات خمین ، دهات چاپلق آنجاها رفته بود ، به من گفت كه من در آن دهات كه رفتم ، صبح همان وقتى كه بحبوحه تظاهرات و اینها بود گفت صبح كه مى شد در هر دهى آخوند ده جلو مى افتاد مردم عقبش تظاهر مى كردند و ایشان گفت به من در فلان جا در قلعه حسن فلك (آن قلعه حسن فلك را من رفتم مى دانم كجاست ، در پهلوى كوهى است كه به آن كوه الوند مى گویند آن غیر الوند همدان است . مال خمین است الوندى است ، آنجا یك قلعه اى است مثلا به اندازه چند مقابل این عمارت ها ، ده بیست تا خانوار شاید داشته باشد) گفت حتى آنجا ، گفت من آنجا كه رفتم ، دیدم مطالبى كه در آن قلعه مردم آنجا مى گویند همانى است كه در تهران مى گویند . من آنجا در ذهنم آمد كه مساله ، مساله بشرى نیست ، مسأله ، مسأله الهى است و این پیش مى برد . وقتى مطلب توجه از جانب ماورأ الطبیعه و غیب باشد ، این ملت پشتیبان غیبى دارد و با پشتیبان غیبى شما پیش بردید والا ابزارى دست شما نبود ، چهار تفنگ دست پاسبان هاى ما هست ، اینها غنیمت جنگى است و الا كى داشتند اینها را . آنى كه در بین ملت ما بود اللّه اكبر و ایمان بود ، فریاد اللّه اكبر و ایمان بود و او پیش برد .

حفظ وحدت و روحیه الهى ضامن تداوم پیروزى است

برادرها! حفظ كنید این را ، خواهرها! حفظ كنید این را . تا این ، این سنگر الهى ، این دژ محكم خدایى هست شما پیروزید ، نه دموكرات ها به شما غلبه خواهند كرد و نه كمونیست ها خواهند ، همه اینها

ص: 21

دفن خواهند شد لكن به شرط اینكه این روحیه اى را كه خدا داده است و این وحدت كلمه اى را كه از جانب غیب به شما هدیه شده است ، این امانت را حفظش كنید . الان این یك مسأله اى است كه پیش ما امانت است و باید حفظ كنیم آن را و وقتى كه توجه این باشد كه ما براى خدا این كار را مى كنیم ، این هم باز در پاریس مكرر اتفاق مى افتاد كه اشخاص دلسوز ، اشخاصى كه هواخواه بودند ، اینها به من كرارا مى گفتند كه نمى شود اصلا ، حالا كه نمى شود باید یك جوریش كرد كه مثلا به تدریج پیش برود وقدم به قدم مثلا پیش برویم و بعضى ها هم از اینجا پیغام مى دادند كه قدم به قدم پیش بروید ، حالا انتخابات را درست كنید ، بعد از انتخابات هم یك مجلس خوبى درست بكنیم و بعد از مجلس خوب و كذا و كم كم ، من به بعضى هاشان گفتم به اینكه این نهضتى كه الان ما پیدا شده است و همه مردم بزرگ و كوچك الان توى خیابان دارند فریاد مى زنند ، شما اگر این نهضت خاموش بشود ، دوباره مى توانید یك همچو نهضتى درست كنید ؟ نه ، پس قبول دارید كه نمى شود . شما مى توانید یك همچو قولى بدهید و همچو اعتقادى پیدا كنید كه این آقاى آریامهر به قول خودش عمل مى كند و آمده است مى گوید كه ملت ، علماى اعلام ، اى مراجع عظام من اشتباه كردم شما احتمال نمى دهید این معنا را كه فردا همین آدمى كه آمده است مى گوید علماى اعلام ، فردا باز همان قلدر باشد و قلم هاى شما را بشكند ؟ جواب نداشتند بدهند . گفتند حالا كه ما این نهضت را درست كردیم و این هم از اینها مى دانیم كه اگر اینها قدرت پیدا بكنند ، تمام ما را از بین خواهند برد ، حالا ما باید عمل بكنیم .

ما مكلفیم به مبارزه با مخالفین اسلام و ملت

و عمده مطلب این است كه ما یك تكلیفى داریم ، ما مكلفیم ، خدا به ما تكلیف كرده است كه با این مخالفین اسلام و مخالفین ملت اسلام مبارزه كنیم یا پیش مى بریم ، یا نمى بریم اگر پیش بردیم كه الحمدلله ، هم ما به تكلیفمان عمل كرده ایم و هم پیش بردیم و اگر هم مردیم و كشته شدیم ، به تكلیفمان عمل كردیم . ما چرا بترسیم ، ما شكست نداریم ، شكست براى ما نیست براى اینكه از دو حال خارج نیست یا پیش مى بریم كه پیروز هم شدیم یا پیش نمى بریم كه پیش خدا آبرومندیم . اولیأ خدا هم شكست مى خوردند ، حضرت امیر در جنگ معاویه شكست خورد ، اینكه حرف ندارد ، شكست خورد . امام حسین سلام اللّه علیه هم در جنگ با یزید شكست خورد و كشته شد اما به حسب واقع پیروز شدند آنها . شكست ظاهرى و پیروز واقعى بود . اگر ماها هم كه براى خدا مى خواهیم كار كنیم شكست هم بخوریم ، تكلیف را عمل كردیم و به حسب واقع هم پیروزى با ما خواهد شد .

شما وارث مملكتى هستید كه دو هزار و پانصد سال به آن ظلم شده

این را عرض مى كنم براى اینكه به شما عرض كنم كه من مى دانم كه الان گرفتارى زیاد است ، نه براى شما ، نه براى گروه شما ، براى همه گروه ها ، شماوارث یك مملكتى هستید كه دو هزار و پانصد سال بر آن ظلم شده است و آن چیزى را كه شما خودتان مشاهد بودید ، ده پانزده سالش را

ص: 22

شاید شماها یادتان است ، از اول آمدن رضا خان به سر كار تا حالا من یادم است شما هیچ كدام یادتان نیست ، از آنوقتى كه آن وارد شد به تهران و كودتا كرد تا حالا كه اینجا نشسته ام مسائل یادم است ، یعنى مشاهد بودم ، شماها هم زمان محمدرضا را یادتان است و خرابى هاى را كه بیشتر كرده از سایرین . این دو پدر و پسر هر دو خیانت كردند اما خیانت هاى این بیشتر از خیانت هاى او بود . خرابكارى این بیشتر از خرابكارى او بود ، ما وارث یك همچو مملكت خراب از همه جهت ، اقتصادش ، خوب دنبال هر انقلابى یك آشفتگى است ، این قابل تعرض نیست ، یك رژیم بخواهد تغییر بكند ، آن هم یك همچو رژیمى ، آن هم به دست مردم ، نه به دست یك نظامى كه روى نظم كارهایش انجام میدهد نه كودتا ، كودتا نبود ، آنها مى خواستند كودتا بكنند ، خوب البته مى دانید كه در این شب هاى آخرى كه ما تهران بودیم ، قضیه كودتا بود و كشتن همه لكن خدا نخواست و همان هاى كه مى خواستند به دست آنها كودتا كنند همان ها هم برگشتند به همه آنها و خدا برگردانده است ، شما غافل نشوید از این . شما افغانستان الان را ملاحظه كنید ، افغانستان الان چند ماه است گرفتارند مردم ، خداوند انشأ اللّه كه نجاتشان بدهد ، براى این است كه طرفشان كه عبارت از این مرد فاسق است ، مى كوبد آنها را با طیاره و با توپ و تانك . یكى از عنایاتى كه خداى تبارك و تعالى به شما كرد و به ما كرد اینكه اینها را از خدا یك خوفى در دلشان وارد كرد كه متشبث به آن اسلحه ها نشدند ، منصرفشان كرد ، آنطور نبود كه فانتوم ها را بیاورند بالاى سر تهران و چه بكنند ، بعضى هاى شان هم كه گفته بودند اطاعت نكرده اند از آنها . اگر چنانچه آنها قواى انتظامى شان را به كار انداخته بودند و تهران را سركوب كرده بودند ، حالا شما اینجا مجتمع نبودید ، ما هم نبودیم . این یكى از معجزاتى بود كه خداوند اینها را منصرفشان كرد از این كار ، اگر هم تو ذهن یكى شان آمد ، یا ترسید و نكرد ، اگر هم دستور داد ، طرف ترسیده بود یا طرف براى خاطر خدا نكرد ، این هم یكى از چیزهایى بود كه دراین نهضت واقع شد و امرى بود ماورأالطبیعت ، مثل افغانستان نشد .

یأس به خود راه ندهید كه از جنود شیطان است

در هر صورت این را مى خواستم عرض بكنم به شما كه شجاع باشید . در گرفتارى ها كه مى آید ، پا بر جا باشید مأیوس هیچ وقت نشوید . دولت اگر چنانچه نمى تواند به آن اندازه اى كه ، من تصدیق مى كنم كه دولت مشغول كار است ، كار خیلى هم كردند این هم به خود آقایان گفته ام ، به آقاى بازرگان و دیگران گفته ام كه شما كار مى كنید و عرضه نمى كنید ، دیگران كار نمى كنند و مى گویند ، دیگران كار نمى كنند ، فریادش را مى زنند . اینها خیلى كار كرده اند اما عرضه نمى كنند . چند دفعه تا حالا به آنها ، شما این پاكسازى را خوب عرضه كنید ، آن خانه سازى را عرضه كنید ، آن امداد را كه دارید در همه جا مى كنند و مى كنید عرضه كنید به مردم ، این چیزهایى كه تا حالا شده است بگوئىد . فقط در تمام این مدت یك روز آقاى هاشمى ( سلمه اللّه تعالى ) در مدرسه فیضیه شمرد ، پنجاه تا تقریبا یا سى تا ، چند تا بود شمرد یكى یكى كه این كارها تا حالا شده است . خوب این را باید در روزنامه ها بنویسند ، صدایش

ص: 23

را در آورند كه مردم نیایند از ما سؤال كنند كه آقا این چیزى كه در صد (شماره حساب بانكى ) ریخت ، خوردید یا عمل شد . نگویند مردم كه خوب ، مردم آن چیزى كه در صد ریختند الان خرج شده ، تمام شده ، باز هم احتیاج است ولى عرضه نمى كنند ، باید عرضه كنند . عمل كردند ، اما اینقدر اشكالات در كار است كه به این زودى نمى شود درستش كرد ، یك مملكت آشفته اى را به این زودى نمى شود اصلاحش كرد ، این پافشارى لازم دارد ، باید مأیوس نشد . د راین قضیه كردستان بعضى از آقایان محترم به طور یأس آمیزى و بعضى از سران به طور یاس آمیزى با من تماس مى گرفتند (حتى این روزهاى آخر) كه اگر چنانجه با اینها وارد مذاكره نشویم ، چه خواهد شد و چه خواهد شد ، از دست ما خواهد رفت . به ایشان گفتم اشتباه مى كنى به اتمام رسید .

مقصود من این است كه هیچ وقت یأس را در قلب خودتان وارد نكنید ، یاس از جنود شیطان است ، امید از جنود خداست ، همیشه امیدوار باشید ، پشتوانه شما خدا و اسلام است . كسى كه پشتیبانش اسلام است از چه بترسد ؟ با یك اشاره همه تمام مى شود ، اتكال كنید به خداى تبارك و تعالى ، اتكال كنید به قرآن و اسلام و پیش بروید و اینكه یك كسى مثلا فرض كنید سردى با شما مى كند ، همراهى با شما نمى كند ، اینها چیز مهمى نیست خدا همراه شماست ولو حالا با شما یك قدرى هم فرض كنید سردى مى كنند یا اگر همراهى نمى كنند یا اگر دلجوئى نمى كنند . كار وقتى براى خدا باشد ، دیگر انسان خوف از چیزى ندارد . حضرت على بن الحسین سلام اللّه علیه در آن بحبوحه كذایى كه بود راجع به اینكه همه اصلا مقدراست كه باید كشته بشوید ، اینطور نقل مى كنند اهل منبر كه عرض كرد به امام علیه السلام كه " اولسنا على الحق " ما بحق نیستیم ؟ فرمود چرا ، گفت پس چرا بترسیم از مردن ( فاذا لانبالى بالموت ) وقتى ما بحقیم ، ما بحقیم هیچ اشكالى در این نیست كه بحقیم ، ما در مقابل باطل ایستاده ایم باطل عبارت از رژیم سلطنتى جابر و شما مسلمان متعهد در مقابل یك همچو رژیمى و در مقابل دستجاتى كه تایید او را مى كردند كه ابر قدرت ها بودند و سایر قدرت ها . شماها بحقید ، وقتى شماها بحقید ، از اینكه با ما فلان كس همراهى نمى كند چه باكى . خوب من كه بحقم من تكلیفم را دارم عمل مى كنم حالا شما با من موافقت كنید ، نخیر مخالفت كنید ، ده تا هم فرض كنید كه كاره چوب لاى چرخ بگذارید من كارم را دارم انجام مى دهم ، رسیدم به آن كارى كه انجام دادم ، دو تا چیز بردم یكى ثواب خدا ، یكى رسیدن به مطلب . نرسیدیم ، ثواب خدا سر جاى آن هست . شكست توى كار نیست ، شما ملت شكست نمى خورید انشأ اللّه و به پیش مى روید و انشأ اللّه همه این مشكلات تمام خواهد شد . البته راجع به این قضیه اى هم كه آقا گفتند و اینها ، من این آقایان مى آیند اینجا باهاشان صحبت مى كنم . امیدوارم كه همه موفق باشید ، موید باشید ، همه از جنود امام زمان سلام اللّه علیه باشید و در دفتر آنها اسم شما را بنویسند .

ص: 24

تاریخ : 12/6/58

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى خانواده شهید سرهنگ فراشاهى و بانوان مكتب ولى عصر

تبلیغات و تحقیقات دامنه دار اجانب براى تضعیف اسلام و روحانیت

بسم اللّه الرحمن الرحیم

مهم براى هر ملتى این است كه آن دردهایى كه دارد بشناسد و درمان آن درد را و دنبال آن به معالجه بپردازد؛ دردهایى كه در طول تاریخ و بالخصوص از آنوقتى كه غربى ها راه باز كردند به شرق و از همه بالاتر در این پنجاه و چند سال حكومت سیاه براى ملت ما پیش آمده است و مع الاسف بسیارى از قشرها غافل از آن هستند و بعضى ها هم با طور خیانت آمیز دامن به آن مى زنند . مهم این است كه آن دردى كه براى ملت ما پیش آمده و الان به حال یك مرض ، یك مرض مزمن تقریبا هست این است كه كوشش كرده اند غربیها كه ما را از خودمان بیخود كنند ، ما را میان تهى كنند ، به ما اینطور بفهمانند و فهماندند كه خودتان هیچ نیستید و هر چه هست غرب است و باید رو به غرب بایستید . آتاتورك ، در تركیه من مجسمه او را دیدم ، دستش اینطور بالا بود گفتند او دست را بالا گرفته رو به غرب كه باید همه چیز ما غربى بشود . یكى از اشخاصى كه در زمان رضاشاه و بعد از رضاشاه هم او بود و معروف هم بود ، حالا من میل ندارم اسمش را ببرم ، اولش هم معمم بود و بعد هم مكلا و بعد هم سنا و اینها راه داشت ، آن هم گفته بود كه همه چیز ما باید انگلیسى بشود . اینطور نقشه بوده است ، اینطور طرح بوده است كه ما را از خودمان بیخبر كنند و تهى كنند و به جاى او یك موجود غربى درست كنند ، طورى باشد كه ما اسم مدرسه هم وقتى بگذاریم یكى از اسمایى كه غربى ها دارند بگذاریم . اسم خیابان هاى مان هم به اسمأ غربى ها نامگذارى شود . دواخانه ها و موسساتمان هم با آن اسمأ ، اگر بخواهند خیلى برایش احترام قائل بشوند ، آن اسمأ را داشته باشد . كتاب هایى كه در این نیم قرن نوشته شده است استشهاد صاحب كتاب ها همه به حرف هاى غربى ها هست ، اگر یك مطلبى را مى خواهند بگویند ، دنبالش مى گویند این را هم چه كسى گفته است ، یكى از فلاسفه غرب را اسم مى برند . هم آنهائى كه كتاب مى نویسند از خودشان بیخبر شده اند و هم ماها و مردم از خودمان تهى شده ایم و به جاى یك موجود شرقى اسلامى ، یك موجود غربى بر ما تحمیل شده كه خودمان را گم كرده ایم و به جاى مغز شرقى مغز غربى نشسته است ، تا استشهاد به آنها نباشد ، مشترى هم كم مى شود . كتاب ها بخواهند مشترى زیاد داشته باشند ، موسسه ها بخواهند زیاد مشترى داشته باشند ، دواخانه ها بخواهند كه زیاد به آنها توجه بشود اسمأ غرب را باید بگذارند رویش تا اینكه مشترى پیدا بكنند .

ص: 25

استشهاد به كلام غربى ها بشود تا اینكه مردم توجه به كتاب پیدا كنند . این یك مرضى است در شرق ، یك مرضى است كه تا این مرض هست شرق نمى تواند صحیح باشد . تا این مرض هست شرق انگل است ، تبع است . تا ما یكى مان مریض مى شود فورا راه مى افتد به انگلستان ، فرانسه ، به امریكا . در زمان محمدرضا ، در ذهنم این است كه یك لوزه اى مى خواستند یكى از این بچه هاى آنها بود _ چیزى حالا درست یادم نیست _ لوزتین را مى خواست عمل كند ، مى گفتند از خارج باید بیاید . نه این كه اینجا طبیب نبود ، طبیب بود لكن هم طبیب و هم آن كه محتاج به طبیب است ، از خودشان بیخبر بودند خودشان را هم نمى شناختند ، هر چه مى شناختند غرب را مى شناختند . الان هم هر كه مریض مى شود در عین حالى كه در اینجا طبیب متخصص هم هست ، همان طبیب متخصص هم كه این معنا را مى تواند عمل بكند لكن از باب اینكه مغزش غربى شده است مى گوید ببرید او را انگلستان . چند وقت پیش از این چند تا از اطبأ اینجا بودند و من راجع به همین مسائل كه خوب چه شده است كه ، من اینطور مى گفتم كه نگذاشتند كه طبیب پیدا بشود در ایران و از این جهت است كه مى برند به خارج . او مى گفت كه نه ، ما طبیب هستیم ، اینها را هم كه به خارج مى برند ، در خارج هم اطبأ ایرانى زیاد هستند و بسیارى از اینها را هم ، همان اطبأ ایرانى معالجه مى كنند . گفتم خوب بدتر براى اینكه شما حالا طورى شده اید كه دیگر خودتان هم نمى توانید خودتان را بفهمید ، خودتان را گم كردید ، به جاى خودتان یك موجود غربى نشسته است . فلاسفه غرب الان هم محتاج به این هستند كه از فلاسفه شرق یاد بگیرند ، كتاب هاى ابوعلى الان هم من گمان مى كنم تا چند وقت بیش از این بود و الان هم همین طور ، مورد استفاده اطبأ غرب باشد . قانون بوعلى رسما تدوین مى شده آنجا ، استفاده از آن مى شده لكن این تحفه شرقى رفته غرب ، غرب از آن استفاده كرده و ما خودمان گم كرده ایم خودمان را ، بوعلى را نمى شناسیم . این براى این است كه آنوقتى كه اینها راه پیدا كردند به ممالك شرق كه شاید سابقه اش حدود ششصد سال یا همچو چیزى باشد (درست من نمى دانم لكن طولانى است ) مطالعات در همه چیز شرق مطالعه كردند . اشخاص متخصص از خارج آمد ، از غرب آمد و همه جاى ایران را و همه جاى شرق را گردش كردند و بررسى كردند . در تاریخ هست ، در همین تاریخ هاى آخرى كه با شتر مى رفتند این بیابان هاى ما را ، همان بیابان هاى بى آب و علف هم مى رفتند ، با شتر مى رفتند و آنجا بررسى مى كردند . یك قسم از بررسى ها و اینها مال این بود كه بفهمند چه دارد شرق ، نفت را ، كبریت را ، هر چه كه دارد ، مس ، آهن ، این ذخایر زیرزمینى را بفهمند چه دارد و باید به چه راه آنها را به دست آورد . آنها كشف مى كردند . در همدان من بودم كه یكى از آشناهاى من كه سابقه داشت (اینكه مى گویم مال شاید حدود بیست سال یا بیشتر باشد) كه یك ورقه اى آورد شاید یك متر در یك متر نقشه بود ، نقشه مال همدان و دهات و قرأ و قصبات همدان بود ، این را كه باز كرد من دیدم نقطه هایى با رنگ دیگر ، زیاد نقطه در آن هست . گفتم اینها چیست ؟ گفت این نقشه از خارجى هاست ، این نقطه ها جاهایى است كه یك چیزى در آنجا پیدا مى شود ، یك زیرزمین ، یك چیزى دارد آنجا ، اینها همه جا را مطالعه كردند . یك راه این بود كه یك قسم از مطالعاتشان مطالعات شناختن ذخایر شرق كه یكى از آن هم ایران بود ، یك قسم از مطالعات هم

ص: 26

كه باز در همان وقت ها كه این وسائل اتومبیل و اینها نبود با قافله ها حركت مى كردند و با شترها مى رفتند و مطالعه در گروه هاى مختلف ، عشایر ایران ، بختیارى ها _ عرض كنم _ بلوچ ها ، كردها ، یك دسته آنجاها مى رفتند و مطالعه مى كردند آنها چه جور آدم هائى اند و چه جور مى شود آنها را تحت استعمار گرفت . و یك گروه دیگرى هم در شهرها مشغول مطالعه بودند كه اینها چه جور وضعى دارند و آنطورى كه من مى فهمم از رویهمرفته مطالعاتشان راجع به انسان ها این حاصل شده است كه این جمعیت شرقى به اسلام اعتقاد دارد و آن كه مانع مى شود از اینكه آن چیزهاى زیرزمینى را به غارت ببرند اینها هستند كه به اسلام عقیده دارند ، این قشرهاى دیگرى كه با اسلام سر و كار ندارند از آنها هیچ باكى نداشتند ، آنها یك مردم تهى هستند كه با آنها كارى نداشتند ، آن كه از آن خوف داشتند توده هایى بود كه به اسلام عقیده داشتند . خوب ، اینهائى كه به اسلام عقیده داشتند از چه راه این عقیده را پیدا كرده بودند از طریق روحانیت این اعتقاد را اینها تزریق كرده بودند و مطالعاتشان به اینجا رسیده است كه ، رسیده بود كه این ملاها در دهات و قصبات و همه جا هستند و هر وقت بخواهند ، این مردم را ممكن است كه به شورش وا دارند . چه بكنند این نشود ؟ دو نقشه مى خواستند پیاده كنند . در زمان رضاشاه پیاده شد به طور سختى هم پیاده شد و بعد از آنكه دیدند آن سختى ها مشكل است و نمى شود ، به ترتیب شیطانى یكى اینكه اسلام را در بین توده ها ، در بین مردم ، این را كوچكش كردند ، قلم هاى اجیر آنها و تبلیغات دامنه دارشان راجع به اینكه این اسلام مال زمان سابق بوده است ، چیزى كه مال هزار و چهار صد سال پیش از این است دیگر حالا ، حتى حالا هم اگر شما دیده باشید گاهى وقت ها جرات نمى كنند بگویند ، اما مى گویند در یك كلمه اى . این یك راه بود كه اسلام را اصلا از نظر مردم بیندازند (اسلام كهنه شده است ، دیگر حالا وقت عصر نوینى است ، حالا عصر تجدد است ، حالا عصر موشك است ، در عصر موشك دیگر اسلام نباید مطرح بشود) یك راه دیگرش هم كه در عرض همین دنبال مى شد اینكه روحانیت را از دست مردم بگیرند (اینها دربارى اند ، اینها انگلیسى اند) ، خود انگلیس ها تزریق مى كردند ، خود انگلیس ها به مردم اینطور مى گفتند كه اینها انگلیسى اند ، اینها منحرفند ، انگلیسى اند . خودشان به مردم اینطور مى گفتند ، آنهایى كه اجیر بودند از طرف آنها ، به مردم اینطور تزریق مى كردند . خوب سابق ، ده ، بیست سال پیش از این ، بیست سال پیش از این یا یك قدرى بیشتر ، انگلیس معروف بود و مطرح بود ، بعد آمریكا جلو افتاد (اینها دربارى اند ، اینها انگلیسى اند ، اینها را گذاشته اند براى اینكه مردم را خواب بكنند ، دین اصلش تخدیر است ، دین مثل مخدرات مى ماند ، مردم را خواب مى كند كه آنها ببرند ، و بچاپند ، و روحانیت هم عامل انگلیس ها هستند اینها آمده اند اینجا مردم را خواب كنند كه آنها بچاپند و اینها حرف نزنند ، مردم را اینها خواب مى كنند ، آنها اموالشان را مى برند و خودشان خوابند ملتفت نیستند) . این دو نقشه بود كه اسلام را از نظر مردم پایین بیندازند و مردم به آن بى اعتنا بشوند و آنها هم كه اسلام را ترویج مى كنند ، از آنها هم مى ترسیدند ، آنها را هم منحط كنند تا اینكه این دو تا قدرت وقتى كه از ملت گرفته شد دیگر ملت نمى تواند كارى انجام بدهد ، نه مى تواند وحدت داشته باشد و نه مى تواند عمق مسائل را بفهمد ، از آن طرف هم نویسنده هایى كه از خودشان هستند یا بدتر از

ص: 27

خودشان هستند به این مسائل كمك مى كردند .

یكى ا ز شعراشان در همان عصر (مضمون شعرش را مى گویم ، شعرش هم یادم است ) مى گوید تا آخوند و قجر در این مملكت هست این ننگ را كشور دارا به كجا ببرد . این ننگ اینكه ، ننگ اینكه آخوند در این مملكت هست كشور دارا این ننگ را به كجا ببرد آنوقت كه رضاشاه غلبه كرد ، شاعر اینها منطقش این بود كه یك ننگى است ، روحانیون در اینجا ننگ است ، كشور دارا باید از روحانیون و آن چیزى كه روحانیون مى گویند كه اسلام است ، تا این هست چطور این ننگ را ما ، یك مجلسى درست كردند در همان زمان آن شخص (شاید در اواخر زمان ) كه در آن مجلس نمایش غلبه اسلام بر ایران بود كه لشكر عرب آمد و غلبه كرد و _ عرض بكنم كه چیز را _ ایران را گرفت و آنوقت _ چیز هم _ عربستان هم جزء اینجا بود . آنجا دستمال ها را در آوردند به گریه ، گریه اینكه اسلام آمد و ایران را اسلامى اش كرد ، گریه كردند . در یك مجلس عمومى درست كردند وضع را به طورى كه دستمال ها را در آوردند و به حال ایران گریه كردند كه ایران اسلام آمده است . چه بود ؟ براى این بود كه مردم را از اسلام همچنین بترسانند كه اسلام آمد و بكلى اوضاع را به هم زد . الان كه ما اینجا نشستیم ، من آن طرف بودم ، یك طومار ، یك چیزى آمد ، تلكسى آمد كه در آن این بود كه به امر تو ایرانى ها بر ضد كردها قیام كردند . اینطور الان حزب دموكرات در آنجا و آقایان كرد را هم اینها در مهاباد ، چون الان دیدند مهاباد از دستشان دارد مى رود و وقتى رفت دیگر تمام شد و انشأ اللّه همین طورى مى شود ، چون دیدند كه دیگر كارشان دیگر به آخر رسیده است به اینجا منتهى شدند كه یك تلكسى بود كه الان من آن طرف خواندم ، با اسم من شروع شده و دنبالش هم عده زیادى از روزنامه ها و اینها رونوشت به همه آنها و همه به اینكه ما كردها ، ملت كرد كه با شما یكى هستند ، چطور شده است كه حالا همه مردم را شما وادار كردید همه ایران بر ضد كردها قیام كردند ؟ در صورتى كه همه ایران مى دانند كه بر ضد ، بر ضد ضد كرد ، كردها قیام كرده اند ، نه بر ضد كردها ، چون ما همیشه داد این معنا را داریم كه كردها با ما برادر هستند معذلك _ به این _ مطلب به این روشنى را دارند به من تلگراف مى كنند ، به مهندس بازرگان تلگراف مى كنند و تلكس مى زنند .

تاریخ مبارزاتى انبیا و علماى اسلام ، افشاگر تبلیغات كذب استعمار

وضع اینطورى است كه مى خواهند اینطور نمایش بدهند ، همین اشخاص بودند ، همین اشخاصى هستند كه اسلام را به مردم اینطورى نمایش مى دهند كه اسلام آمده است كه مردم را خواب كند ، اسلام آمده است كه طبقه مستضعف را خواب كند تا بزرگ ها اینها را بخورند و اینها صدایشان در نیاید ، غافل از اینكه تاریخ در كار هست ، تاریخ هست ، تاریخ اسلام كه دیگر دور نیست خیلى ، در راجع به همه ادیان اینها مى گویند . خوب این تاریخ هست . همه ادیان وقتى كه شما ملاحظه بكنید سران این ادیان كه انبیا بودند ، اینها از طبقه مستضعف قیام كردند و طبقه مستضعف را بر ضد قدرت ها شوراندند . حضرت ابراهیم خودش بوده و یك تبرى ، از طبقه پائین در مقابل آن نمرود عصر قیام كرد و آن مظاهر آنها كه مظاهر اشرافیتشان را (بت پرستى هم آنوقت یك مظاهر اشرافى بود) آنها را

ص: 28

شكست . حضرت موسى هم یك شبان و یك عصا ، از همین طبقه مستضعف ، این طبقه را بر ضد فرعون و بر ضد دستگاه طاغوتى او برافراشت ، اینها را بر انگیخت بر ضد آنها ، نه اینها را خواب كرد تا آنها بخورند ، اینها را بیدار كرد كه آنها را بكشند . عكس آنكه نویسنده هاى خائن ما و نویسنده هاى خائن تر خارجى ها مى گویند كه دین افیون جامعه است و انبیا آمده اند كه جامعه را با این افیون خواب بكنند و قدرتمندها و طاغوت ها این را ، جامعه را بمكند و اینها خواب باشند . درست وقتى تاریخ انبیا را ملاحظه كنید عكس این است یعنى طاغوت ها به مردم غلبه كرده بودند و خداوند در هر عصرى یك نفر را از همین قشر پائین ، از همین چوپان ها ، از همین طبقه مستضعف برانگیخت و این طبقه مستضعف را بیدار كرد و بر ضد طاغوت ها قیام كرد و فرعون را غرق كرد و از بین برد . و اما اسلام كه تاریخش نزدیك به ماست آنها اینقدر دورند ، تاریخ نزدیك به ماست ، زندگى پیغمبر اكرم معلوم است براى همه چه جور بوده است . معارض هاى او و جنگ هاى او معلوم است با كى جنگ كرده . پیغمبر اكرم در مكه مكرمه از همین طبقه مردم ، البته از اشراف به آن معنا كه سادات آنوقت بودند ، نه اشراف به آن معنا كه سرمایه دار بودند ، به آن معنا كه سادات بودند ، از آنها بود لكن فقیر بود ، از طبقه فقرا بودند اینها ، تا آخر هم با همین فقر زندگى كردند و معذلك این كارها را انجام دادند . از همین طبقه در مكه پیدا شد و اشراف مكه و سرمایه دارها و قافله دارها و اینها با او مخالفت كردند به اندازه اى كه نمى توانست دیگر آفتابى بشود ، توى غار رفت ، مدت ها در غار محبوس بود آنجا تقریبا ، تا كارهاى تبلیغات زیرزمینى را اینجا كرد . یك عده اى را با خودش همراه كرد و بعد دید اینجا زورش به اینها نمى رسد با مردم مدینه بست و بند كرد و تشریف بردند مدینه ، در مدینه هم كه رفتند وارد نشدند به یك طایفه چیزدار ، به همین فقرا ، به همین مردم ضعیف . مسجد پیغمبر اكرم هم مثل این مسجدهاى شما نبوده است مسجد اعظم ، یك جاى كوچكى ، یك سقفى با این چیزهاى خرما ، با این چیزهاى خرما یك چیزى درست كرده بودند ، یك دیوار اینقدرى هم براى اینكه مثلا حیوانات وارد نشوند با یك چیزى گلى یا از همین ها درست كرده بودند . اما سرنوشت اسلام را در یك همچو مسجدى درست مى كردند . مسجد بود ، همچو نبود كه قبه و بارگاه باشد و میان تهى ، از آن تاسیسات خالى لكن از همان جا روم و ایران را شكست دادند ، هر چه هم بخواهند اینها گریه كنند . این پیغمبر اكرم از همین طبقه پایین به طورى كه وقتى هم مدینه تشریف بردند باز اصحابى ایشان داشتند كه خانه نداشتند ، هیچ خانه نداشتند ، در مسجد اینها مى خوابیدند ، یك صفه اى بود كه اصحاب صفه مى گفتند ، عده اى آنجا پهلوى هم همان جا مى خوابیدند زندگى شان همان بود . زندگى نداشتند وقتى هم مى خواستند جنگ بروند هر چند نفرشان یك شتر ، هر چند نفرشان یك شمشیر ، اینجورى بود وضعشان . هیچى ، هیچ خبرى نبود در كار . از این طبقه بودند ، در مقابل كى ؟ جنگ هاى پیغمبر با كى بوده ؟ آیا پیغمبر آمده این طبقه مستضعف را خواب كند كه آنها بمكندش ؟ ! یا آمد و این طبقه ضعیف را ، این مستضعفین را برانگیخت ؟ جنگ هاى پیغمبر همه اش با همین اشراف بود و با همین باغدارها و با همین سرمایه دارها و با همین ها و بعد هم با سلاطین و با كسان دیگر . كاغذهاى پیغمبر به سلطان ایران ، به سلطان روم ،

ص: 29

به سلطان قبط ، به كجا ، كاغذهایش همه معروف است دیگر ، دعوت كرده آن سلاطین را كه بیایید آدم بشوید ، مسلم بشوید ، نه اینكه خواسته است كه مردم را لالایى بگوید خواب كند ، افیون باشد هر كه قرآن را بخواند . آخر بى انصافى این است كه قرآنى كه در خانه همه مسلمان ها هست ، همه دارند این قرآن را مى بینند ، قرآنى كه هر صفحه اش را كه باز كنى راجع ، یا مثلا هر جزئیش را كه ببینید راجع به قتال و راجع به كشتار اشخاص طاغوت و بر انگیختن مستضعفین در مقابل مستكبرین است . این بى انصاف ها قرآن را كه در دسترس همه هست ، نادیده گرفتند . آنوقت مى گویند كه اسلام آمده است كه مردم را ، مستضعفین را خواب كند و مستكبرین را بر آنها غلبه بدهد . این قرآنى كه قتال در آن هست _ عرض مى كنم كه _ جنگ مستضعف بر مستكبر هست ، سر تا ته آن راجع به فرعون ، راجع به اشخاص دیگر و راجع به مستكبرینى كه در آن عصر بودند هست و مردم را وادار كرده بر ضد آنها ، مى گویند كه قرآن یا پیغمبر آمده است كه این مردم بیچاره و فقیر و رعیت و كشاورز را خواب كند تا محمدرضا بیاید بمكدشان !! این قرآن و آن انبیا ، بیاییم سراغ این علماى به اصطلاح اینها دربارى ، شما یادتان است ، همسن من تقریبا هستید ، مى شناسم شما را از آنوقت ، از وقتى كه رضاخان آمد تا امروز چند مرتبه قیام شد ، كى قیام كرد ؟ از این طبقات دیگر ، مردم ، از روشنفكرش بگیر ، از _ نمى دانم _ نویسنده اش بگیر و از اینها در این قیام هاى بر ضد ، كى بود كه قیام كرد ؟ قیام آذربایجان را كى كرد ؟ علماى آذربایجان ، مرحوم آمیرزا صادق آقا ، مرحوم انگجى ، دیگران كردند قیام اصفهان را كى كرد ؟ مرحوم حاج آقا نوراللّه ، دیدید كه آمده اند علماى اسلام به اینجا و علماى بلاد هم جمع كردند قیام بر ضد رضا خان . قیام خراسان را كى كرد ؟ علماى خراسان مرحوم آمیرزا یونس و مرحوم آقازاده و امثال اینها . بعد از او هم یك قیام تنهایى آقاى قمى كرد كه آمد به حضرت عبدالعظیم و ما هم حضرت عبدالعظیم بودیم و منتها این قیام ها شد و قدرت ، آن قدرتى بود كه اینها را شكست داد ، قیام ها را شكستند ، علماى آذربایجان را گرفتند و در یكى از بلاد كردستان ، سقز بوده ، كجا سنقر ، كجا ، اینجا تبعیدشان كردند و بعد از مدتها اجازه دادند كه مرحوم آمیرزا صادق آقا آمدند همین قم و اینجا هم فوت كردند . علماى مشهد هم ، همه آنها را گرفتند آوردند در تهران حبس كردند . مرحوم آقازاده یكى از علمایى بود كه درجه یك آنجا بود . من خودم مى دیدم كه ایشان در گوشه یك جایى كه یك منزلى داشتند ، اینطور به خیابان چیز بود تنها آنجا نشسته بود ، مامورها هم مواظبش ، كسى نمى توانست با ایشان تماس بگیرد ، ایشان را هم مى بردند در عدلیه آنجا محاكمه مى كردند و اینطور . در مجلس كى بود كه مى ایستاد در مقابل اینها ؟ مدرس بود . این علماى دربارى كه اینها مى گویند ، عكس بودند . این پانزده ، شانزده سال قیام مال كى بود ؟ مال همین آقایان بود ، همین آخوندهاى بلاد و اطراف . همین ها بودند كه اینها برضد آنها تبلیغ مى كنند و الان هم نمى خواهند كه این رژیمى كه اسلامى است باز اسم آخوند در آن باشد ، الان هم نمى خواهند . از اینها همچو مى ترسند كه مبادا این منافع نامشروعى كه اینها مى بردند و در خارج و در داخل براى خودشان این بساط را درست مى كنند ، دست اینها بیفتد كه وقتى در مجلس خبرگان مى روند بر ایشان بودجه قرار مى دهند ، بگویند كه ما عبایمان را رویمان مى كشیم

ص: 30

مى خوابیم ، بودجه مى خواهیم چكار ؟ این آخوند است كه این را مى گوید . همین آخوندها هستند كه شما مى گویید كه اینها كذا و كذا هستند كه وقتى رفتند مجلس خبرگان و برایشان ده میلیون بودجه قرار دادند اعتراض كردند كه ما بودجه مى خواهیم چه كنیم برایشان _ عرض مى كنم كه _ یك جایى را گرفته بودند ، تخت هایى گرفته بودند . ما تخت مى خواهیم چه كنیم ؟ ما هر كداممان بیاییم در مجلس همین جا عبایمان را دوش مى كشیم ، همین جا هم مى خوابیم . اینها نمى خواهند اینها را ، اینها یك رژیمى را مى خواهند ، یك وضعى را مى خواهند كه جیب هاى اینها پر بشود بقدرى كه تخمه كنند كه ندانند چه مى كنند ، سرمایه هاى اینجا را ببرند به خارج . ارز اینجا را الان هم مشغولند كه ببرند به خارج و براى خودشان آنجا تعیش كنند . من در پاریس كه بودم یكى از مطالبى كه شنیدم آنچه كه یادم ماند و تحفه بود یك كلمه اش بود ، براى یكى از بستگان همین رژیم ، بستگان همین محمدرضا ، یكى (حالا از كدامشان بود آن هم یادم نیست ) ویلایى در خارج هست ، قیمت ویلا را هم من یادم نیست اما آنى كه یادم ماند این است كه 6 میلیون دلار خرج گلكارى ، ملتفتید یعنى چه ؟ 6 میلیون دلار یعنى 42 میلیون تومان یا پنج میلیون دلار ، حالا یكى از اینها . پنج میلیون ظاهرا پنج میلیون ، پنج میلیون دلار خرج گلكارى آن ویلا . آنها این را مى خواهند . آنها هم كه اطراف آنها هستند و _ عرض مى كنم كه _ الان در كردستان غائله درست كرده اند و برادرهاى كرد ما را اغفال كرده اند ، آنها مى خواهند اینطورى این وضع را پیش بیاورند كه از شما بگیرند و در جیب هایشان پر كنند و ویلا در آنجا درست كنند كه پنج میلیون دلار ، 35 میلیون تومان خرج گلكاریش بشود . من خودم همه چیز را یادم نیست چقدر بود ، اصلا نمى دانم چقدر بود اما این را یادم بود . خوب سال دیگر هم همین طور . در هر صورت آن دو تا مطلبى كه اینها داشتند ما را اول میان تهى كردند ، خودمان را از خودمان گرفتند ، تبلیغات ، تعلیمات همه چیز استعمارى بود ، خودمان رااز خودمان تهى كردند . این دو قدرتى هم كه مى شد یك كارى بكنند از ما گرفتند ، مى گرفتند ، مى خواستند بگیرند ، الحمدلله نتوانستند . یكى قدرت اسلام را كه از آن مى ترسیدند ، یكى قدرت خدمه اسلام را كه عبارت از روحانیون ، اینها را مى خواستند بگیرند و شدت هم كردند و گرفتند ، در زمان رضاشاه سركوبى كردند سخت به حیث كه خود مردم هم بر ضد روحانیت ، طبقات زیادى از آنها بر ضد روحانیت حرف زدند و گفتند و شنیدند و بعد كه دیدند با زور مشكل است بعد با حیله وارد شدند ، با حیله و با تبلیغات سوء و با اینطور چیزها وارد شدند .

اینها از روحانیت مى ترسند ، براى اینكه روحانیت مى خواهد اینها را بیدار كند

و بحمداللّه این انقلابى كه در ایران پیدا شد كه من این انقلاب را خیلى به آن خوشبین هستم ، نه از این باب كه محمدرضا را شكست داد ، این هم زیاد بود ، خیلى عظیم بود ، و نه از این باب كه غرب و شرق را شكست داد ، از این باب كه یك انقلاب انسانى پیدا شد ، خودشان را شناختند . خانم هاى ما خودشان را شناختند یعنى چه ، فهمیدند چه هستند . تبلیغات كردند كه شما خانم ها را از آن حیثیتى كه دارید بیندازید ، از شما بگیرند حیثیت خودتان را ، شما را غربى كنند . آرایش ها از غرب باید بیاید ،

ص: 31

مدها از غرب باید وارد بشود ، هر روز تغییر كه بكند شما هم تغییرش بدهید . همه چیزهاى شما از غرب وارد مى شد . تبلیغات بود دیگر ، همه هم عادت كرده بودند . اگر امروز یك چیزى مى آمد و مى گفتند در مثلا انگلستان یك همچو چیزى شده است ، فورا آنجا همه اینها را باید كنار بگذارند ، آن پیش بیاید ، این مد پیش بیاید . چند مرتبه در ، در پیراهنى كه مى خواستند براى فرح درست كنند ، براى تاجگذارى گمانم بود ، چند مرتبه طراح ها با طیاره ها رفت و آمد كردند و چقدر الان من یادم نیست ، خرج این شد ، براى اینكه یك پیراهن را درست بكنند . آنوقت خوشمزه این بود كه در یكى از گفته هایش این بود كه ما بچه هایمان را لباس عوضى این را به آن كوچیكه مى پوشانیم !! این در روزنامه ها بود ، این آدمى كه سه مرتبه طیاره باید برود و برگردد تا این طرح را درست بكند و چقدر ، صد و پنجاه هزار تومان نمى دانم چقدر بود كه براى طرح یك پیراهن درست مى كنند ، مى خواهند چه بكنند ؟ مى خواهند شما را خواب كنند . روحانیت نمى خواهد شما را خواب كند . اینها از روحانیت مى ترسند براى اینكه روحانیت مى خواهد اینها را بیدار كند . از بیدارى ، از آدم بیدار اینها مى ترسند ، از آدم خواب چه ترسى دارند ؟ اینها با اگر اینها را خواب مى كردند ، روحانیت را به عرش اعلى مى بردند . اگر اینها اهل این بودند كه مردم را خواب مى كردند ، رضا شاه روحانیت را ترویج مى كرد و نه همچو مى كرد كه شوفر سوار اتومبیلشان نكند . شوفرها سوار نمى كردند ما را بعضى مان را . . . مى گفتند ، یك شوفر گفت كه من قرار داده ام با خدا كه دو طایفه را سوار اتومبیل نكنم یكى فواحش را ، یكى آخوندها را . . . .

ص: 32

تاریخ : 13/6/58

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از پرسنل مخابرات ارتش جمهورى اسلامى

صفحه قلبمان كه همه چیز درش نقش مى شود ، همان صورت نامه اعمال است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

این یك واقعیتى است كه در آیه هست (الذین آمنوا یقاتلون فى سبیل اللّه و الذین كفروا یقاتلون فى سبیل الطاغوت ) . این آیه محك است براى اینكه ما خودمان را بشناسیم . هر كسى مى داند كه خودش چه مى كند ، مى داند كه چه مقصدى دارد ، در كارهائى كه انجام مى دهد روى چه مقصدى انجام مى دهد . اگر چنانچه مقصد ، مقصد طاغوتى است ، عمل ، عمل طاغوتى مى شود و اگر مقصد ، مقصد الهى است ، عمل ، عمل الهى مى شود . و راه فهم هم خود آدم است . خود ما هم مى دانیم ، مى فهمیم كارهائى كه انجام مى دهیم ، چه قتال باشد و چه كارهاى دیگر ، این آیا كارهاى ماروى مقصد طاغوتى انجام مى گیرد ؟ بر ضد مصالح مملكت ، بر ضد مصالح اسلام یا بر مسیر اسلام و بر مسیر ملت است . اگر بر مسیر اسلام ، بر مسیر ملت اسلامى شد این كسى كه عمل مى كند ، عملش الهى است و فى سبیل اللّه است و اگر خداى نخواسته بر خلاف مسیر ملت و ملت اسلامى و بر خلاف مسیر اسلام شد باید بفهمد كه این مسیر ، مسیر طاغوت است و عمل ، عمل طاغوتى ، حالا چه قتال باشد وجه كارهاى دیگر فرقى نمى كند . شماها كه در مخابرات هستید و به منزله اعصاب یك ارتش هستید خودتان باید بفهمید در یك همچو كار مهمى كه وارد هستید ، آیا مقصد ، مقصد خداى نخواسته طاغوتى است یا مقصد ، مقصد الهى است و آیا در این مخابرات هیچ خداى نخواسته خیانتى ، كارشكنى مى شود یا نه ، همه اش بر وفق مصالح كشورتان ، مصالح اسلام عمل مى كنید . در همین مخابرات هم مى تواند انسان خودش را تشخیص بدهد كه از اولیأ شیطان است یا از اولیأ خداست . ما خودمان مى توانیم اعمال خودمان را تشخیص بدهیم قبل از اینكه این نامه اعمال ما براى پیشگاه خدا و قبل از آن براى پیشگاه امام زمان سلام اللّه علیه برسد خودمان باید نظر كنیم به این نامه اعمالمان یعنى صفحه قلبمان كه همه چیز درش نقش مى شود كه همان صورت نامه اعمال است . خودمان بفهمیم چه كاره هستیم . آیا ما در این كارى كه به ما محول است ، با صداقت ، صمیمیت ، براى صلاح ملت ، براى صلاح اسلام كار مى كنیم ؟ چه من كه یك طلبه هستم و كارهاى طلبگى مى كنم و شما كه در مخابرات هستید و كارهاى مخابراتى مى كنید ، یا آنهائى كه در میدان جنگ هستند همه باید خودمان تشخیص بدهیم چه مى كنیم .

ص: 33

این چند روز عمر را براى خدا صرف كنید

برادرهاى ما! این چند روز عمر را براى خدا صرف كنید . عزیزان من ! این چند روزى كه ما هستیم براى خدا صرف كنید . این را ، این حیات از دست ما مى رود ، این دنیا براى هیچ كس باقى نمى ماند . آن چیزى كه براى همه باقى مى ماند نتیجه آن اعمالى است كه از ما صادر مى شود . هر عملى كه از ما صادر مى شود یك صورتى در آن عالم دارد و ما آن را مى بینم . (فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره ) خود او را مى بینید . هر ذره خیراتى كه از شما صادر مى شود ، هر عمل انسانى كه از شما صادر مى شود ، هر عمل اسلامى كه از شما صادر مى شود ، یك صورتى در آن عالم دارد و شما آن را مى بینید . و اگر چنانچه خداى نخواسته یك امر غیر _ انسانى باشد ، یك امرى بر خلاف مسیر اسلام ، بر خلاف مصالح كشور اسلامى باشد از ما صادر بشود ، صورتش در آن عالم با مناسبت هست و ما مى بینیم . كارى بكنید كه وقتى از اینجا بار را بستید ، در حضور خداى تبارك و تعالى با رو سفیدى باشید . كارى نكنید كه خداى نخواسته در آنجا غیر از این صورتى كه در اینجا دارید داشته باشید . كار شما مهم است . این كار مهم را خوب انجام بدهید . همه كارهامان مهم است . همه باید كارهایمان را خوب انجام بدهیم . خداوند انشأ اللّه شما را تایید كند ، موفق كند به اینكه اعمال صالح را انجام بدهید .

این كارى كه در محوله شماست اگر خوب انجام دادید ، این عمل صالح است . اگر خداى نخواسته بد انجام بگیرد ، عمل ناصالح و نتیجه اش عاید خودتان مى شود . انشأ اللّه موفق باشید و موید .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 34

تاریخ : 13/6/58

فرمان امام خمینى به حجت الاسلام فومنى حائرى

بسمه تعالى به طورى كه مرقوم شده است ، اهالى محترم تقاضا دارند جنابعالى در منطقه فومنات اشتغال به رسیدگى به وضع منطقه داشته باشید . مقتضى است جنابعالى تشریف ببرید و با مشورت آقایان و اشخاص معتمد به كارهاى آنجا رسیدگى نمائید .

والسلام علیكم روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 35

تاریخ : 13/6/58

فرمان امام خمینى به حجت الاسلام كاشانى

بسمه تعالى

جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج سید محمد حسین كاشانى دامت افاضاته پیرو تقاضائى كه جهت اعزام جنابعالى به منطقه لرستان شده بود مقتضى است جنابعالى مسافرتى بدان منطقه نموده و از نزدیك به وضع كمیته ها رسیدگى نموده و با مشورت و همكارى علماى اعلام و معتمدین محل ایدهم اللّه تعالى در رفع مشكلات و كمبودها و جلوگیرى از توطئه ها بكوشید و سعى كافى در حفظ وحدت و پرهیز از اختلاف و تفرقه مبذول دارید . از خداى تعالى ادامه توفیقات همگان را در راه خدمت به اسلام و مسلمین و پیروزى بر دشمنان خواستارم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 36

تاریخ : 13/6/58

بیانات امام خمینى در جمع روحانیون اهل سنت گنبد

خرابى و ویرانى همه جاگیر ، میراثى از رژیم 2500 ساله

بسم اللّه الرحمن الرحیم

یكى از بركات این نهضت ، اجتماع علماى این حدود ، آن حدود ، علماى تشیع و علماى تسنن در زیر یك سقف ، یك سقف كوچك ، تا مسائلى كه ما داریم و خلاف آن مسائل دارد تبلیغ مى شود به گوش آقایان برسانید . دیروز چنانچه من قبلا هم اعلام كردم شاید همه شنیده باشید یك تلگرافى با امضاى 18 نفر از ائمه جماعت مهاباد یا مهاباد و اطراف و رونوشت به پانزده نفر از مقامات آمد و در آن این بود كه ما اهالى كردستان در این نهضت شریك بودیم و زحمت كشیدیم و حالا اشخاصى ذهن شما را مشوش كردند و نسبت به اهالى كردستان بدبین كردند و شما همه ایرانى ها را بر ضد كردستان بسیج كردید . خوب من مى دانم كه علماى آنجا همچو چیزى نمى گویند . این یك مطلبى است كه یا ائمه جماعت را اسمشان را نوشته اند آنها هم بى اطلاعند ، یا با سر نیزه رفتند آنجا و گفتند باید این را امضأ كنید و نمى توانستند نكنند . ما مى خواستیم ببینیم كه علماى كردستان و اهالى كردستان و علماى سایر بلاد ما كه برادران ما هستند و اهل سنت هستند ، تا حالا چه مطلبى دیدند كه در این پنج ، شش ماهى كه جمهورى اسلامى هست كه نسبت به كردستان ، بلوچستان ، سیستان ، سایر جاها یك عملى شده باشد كه بر خلاف باشد ، بر خلاف مصالح آنها باشد یا یك امتیازى در این مدت گذاشته شده باشد بین اهالى كردستان یا بلوچستان با اهالى تهران . یك گرفتاریهایى شما دارید و همه قشرهاى مملكت دارند كه هر كدام همان محیط خودشان را دیده اند ، مشاهده كرده اند و گرفتارى هاى خودشان را دیده اند و شاید در ذهنشان این آمده باشد كه جاهاى دیگر اینطور نباشد . من در این مدتى كه اینجا بودم و گروه هاى مختلف آمده اند ، چه از كردستان ، چه از جاهاى دیگر ، از بختیارى ، از قشقایى ، از همه اینها ، این گروه هاى مختلف آمده اند اینجا و هر دسته اى ادعا كرده اند كه آن قدرى كه به ما ظلم شده است به دیگران نشده ، آن قدرى كه ما عقب مانده هستیم دیگران نیستند ، ما نه آب داریم ، نه اسفالت داریم و نه برق داریم ، نه كذا . من به آنها گفتم به اینكه آقا شما محیط خودتان را مى بینید ، شما بروید جاهاى دیگر هم ببینید ، ببینید آنها دارند و شما ندارید ، یا همه ندارید ؟ اصلا بنابر این بوده كه نداشته باشید . من نمى گویم بروید عشایر را ببینید ، دور دست ها را ، حالا به شما عرض مى كنم شما بروید تهران ، این محل هایى كه در دور و بر تهران الان واقع است كه من در نجف بودم ، یك كاغذى به من نوشته بودند و

ص: 37

صورت محل ها را نوشته بودند ، در ذهن من این است كه حدود سى تا محل نوشته بودند كه در تهران هست ، اینها نه آب دارند ، نه برق دارند و نه اسفالت دارند و نه خانه دارند . خانه هم ندارند . اگر تلویزیون را ملاحظه كرده باشید ، من یك دفعه ، یك دفعه ، دو دفعه ، تلویزیون را كه این را نشان مى دادند نگاه كردم هفت ، هشت ، ده نفر بزرگ و كوچك مثلا از یك سوراخى در مى آیند كه اینها اسمش را خانه گذاشته اند . یك سوراخى بود یك عده بچه و بزرگ و به من گفتند كه اینجا ، اگر بخواهد این مثلا زنى كه مادر این بچه هاست آب براى این بچه ها بیاورد ، باید كوزه را بردارد پنجاه پله ، چند پله زیادتر از این گودال برود تا برسد به آنجائى كه شیر آب است ، كوزه را آب كند و برگردد . در زمستان شما ملاحظه كنید كه چه خواهد شد . شما خیال نكنید كه اطراف شما خراب است ، این خرابى است كه همه جا بوده و این ارثى است كه به ما رسیده است .

تلاش دولت با تصویب بودجه هاى متفاوت به منظور بازسازى مملكت

در جمهورى اسلامى كوشش دارند مى كنند براى اینكه آباد كنند لكن اینقدر خراب است كه به این زودى نمى شود آباد كرد . الان _ در _ براى كردستان ، خوب ، یك بودجه چهارصد و پنجاه میلیون تومانى تصویب كرده اند و یك هیاتى هم بناست بروند براى آنجا . براى هر یك از این استانهایى كه هستش مثل بلوچستان ، سیستان ، فلان ، براى هر كدام هم یك روز نفت را كه چهار صد میلیون ، شاید چهار صد و پنجاه میلیون آن هم باشد ، آن هم قرار داده اند براى تعمیر آن جا یعنى درست كردن مدرسه ، درست كردن زمین ها ، درست كردن خانه ، درست كردن كشاورزى . همه اینها مساله اى است كه در فكر هستند . اینطور نیست كه بیفكر باشند ، در فكر هستند لكن خوب ، الان جمهورى اسلامى یك بچه پنج ماهه است ، شش ماهه است ، از یك بچه شش ماهه آن هم اسم بردن یك خرابى دو هزار و پانصد ساله اولا و پنجاه و چند ساله اخیر كه همه ما شاهد ، البته همه كه من مى گویم آنهائى كه سنشان سن من است والا شما آقایان همان زمان پسر را یادتان است ، زمان پدر را كم تان هستید كه یادتان باشد . اسم بردن از یك خرابى كه همه دست به هم داده بودند براى اینكه بچاپند و ببرند و این ملت را عقب نگه دارند و فرهنگ را عقب نگه دارند و _ عرض كنم كه _ اقتصاد را به تباهى بكشند و مردم را ناراضى و چه بكنند لكن هیاهوهى كردند ، هى مى گفتند ما چه كردیم و چه كردیم ، چه مى كنیم ، مملكت كذا درست مى كنیم ، تمدن بزرگ مى كنیم . من تا حالا چند دفعه به آقاى نخست وزیر كه آمدند اینجا و سایر وزرا بودند ، گفتم كه آقایان شما كار مى كنید و حرف نمى زنید و تبلیغ نمى كنید . كار كردند اینها لكن تبلیغ نكردند . كار هم مى خواهند بكنند لكن نمى گویند كه ما چه مى خواهیم بكنیم . تازه آقاى نخست وزیر دیروز مثلا این كار آخرى را كه تصویب ، اینكه براى هر استانى یك روز نفت كه تقریبا چهار صد میلیون یا چهار صد و پنجاه میلیون تومان است ، تازه ایشان گفتند . نه این است كه كار نكردند ، كار مى كنند ، مشغولند ، همه مشغولند ، با حسن نیت هم مشغولند لكن كار ، اینقدر آشفتگى است كه نمى توانند بكنند . آنوقت این دموكرات ها كه این كاغذ را درست كردند ، این تلگراف را درست كرده

ص: 38

بودند و یا به اسم آقایان اسم گذارى كرده بودند یا الزام كرده بودند كه آقایان چیز بكنند كه البته بعد خودشان نسخ آن را خواهند داد انشأاللّه .

در اسلام اصل بر (برادرى و برابرى ) است

این مردمى كه ، مثلا پاسدارها و ارتشى و ژاندارمرى را كه ما بسیج كردیم براى آنجا ، براى چه بسیج كردیم ؟ بسیج كردیم كه كردها را سركوب كنند ؟ یا بسیج كردیم كه آنهایى كه آمدند كردها را سركوب كنند ، سركوب كنند . اگر بسیج كرده بودیم كه كردها را سركوب كنند ، خوب وقتى كه آنها مى رفتند آنجا خوب بود آن كردهائى كه آنجا باشند سركوب كنند ، چطور آن كردها را هم با آغوش باز پذیرفتند ، هم اینها آنها را ، هم آنها دارند تشكر مى كنند از وضع معاشرت اینها با آنها . همین دیشب در رادیو راجع به آقاى چمران بود كه از آن تعریف كرده بودند كه چقدر با ما خوشرفتارى مى كند . لشكر اسلام است دیگر ، لشكر اسلام كه بدرفتارى نمى كند . آن كه بدرفتارى مى كند مى خواهد جیب خودش و جیب اربابانش را پر كند و آن ، این حزب ها و این سران اینها هستند كه مى خواهند این كار را بكنند . آنها خرابى كردند . ما فرستادیم كه خرابى آنها را نگذاریم بشود ، ترمیم كنیم آنها حالا فریادشان در آمده است كه چه شده است كه شما كردستان را دارید ، سنى ها دارند ، شیعه ها چه مى كنند . سنى و شیعه مطرح نیست در اسلام ، كرد و فارس مطرح نیست ، در اسلام همه برادر با هم هستیم الان همه مان با هم نشستیم ، برادر هستیم . ما با شما دشمنیم ؟ شما با ما دشمن هستید ؟ نیستیم هیچ كدام .

اسلام برادرى است ، برابرى است . بنابر این آنكه شما مى بینید كه در آنجاها كم كار شده است براى اینكه از بس كار زیاد است . در جاهاى دیگر هم كار كم شده است . كار زیاد است مشكلات زیاد است . طرح الان هست ، هم براى اطراف شماست هم براى اطراف كردستان هم بلوچستان هم سایر جاها . طرح ها هست ، تصویب هم شده است و انشأاللّه عمل خواهند كرد ، خواهند كرد اگر این مفسدین بگذارند . خوب كار كردن باید یك محیط آرام باشد تا بشود در كردستان یك كارى كرد وقتى محیط را اینطور متشنج مى كنند ، مى ریزند مریضخانه خراب مى كنند ، مریضخانه را به آتش مى كشند ، سر این اشخاصى كه مجروح بودند سرشان را مى برند ، اینقدر آدم را كشته اند ، اینقدر مردم را در مضیقه گذاشتند ، خوب با این وضع كه نمى شود كار كرد . حالا انشأاللّه وقتى شر اینها كنده شد كارها شروع مى شود و انشأاللّه همه چیز مطابق میل آقایان عمل خواهد شد .

ص: 39

تاریخ : 14/6/58

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى كمیته انقلاب اسلامى شمیرانات

من شما را مثل سربازان صدر اسلام مى بینم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من میل ندارم دوستان عزیز خود را كه در آفتاب عرق مى ریزند معطل كنم لكن چند كلمه اى براى شما عرض مى كنم و امیدوارم آقایان موفق و به سلامت به محل خودشان برگردند . من از این تحولى كه در شما جوانان حاصل شده است امیدوارم و شما را پیروز مى بینم . من شما را مثل سربازهاى صدر اسلام مى بینم . من به این چهره هاى نورانى علاقه دارم . من به این چهره هاى نورانى و اسلامى كه براى خدمت به اسلام مهیا هستند ، درود مى فرستیم . شما مثل لشكر اسلام در صدر اسلام براى اسلام خدمت مى كنید و مورد نظر امام زمان سلام اللّه علیه هستید . دلخوش باشید كه اسلام شما را مى پذیرد ، دلخوش باشید كه شكست براى شما نیست ، نه در حیات و نه در شهادت . شهادت فخر اولیا بوده است و فخر ما . شما چه در دنیا پیروز بشوید یا به شهادت برسید ، پیروزمندید ، مثل لشكر اسلام در صدر اسلام كه خودشان را پیروز مى دیدند ، چه كشته بشوند و چه بكشند .

شما حق هستید و در مقابل باطل ایستاده اید و حق پیروز است

من به شما مژده پیروزى مى دهم و تبریك عرض مى كنم ، خداى تبارك و تعالى به شما نظر دارد . همان نظر لطف خدا بود كه شما با نداشتن سازمان و با نداشتن ساز و برگ ارتشى ، بر قدرتهاى بزرگ پیروز شدید این نظر خداى تبارك و تعالى و تایید اسلام بود و این نظر اسلام است كه شما را متحول كرده است . خداوند با شماست ، قرآن كریم پناه همه ماست . ما براى قرآن قیام مى كنیم و كردیم و پیروز خواهیم بود شما حق هستید و در مقابل باطل ایستاده اید و حق پیروز است . شما براى اسلام قیام كردید و پشتیبان شما اسلام است و كسى كه پشتیبان او قرآن است و اسلام باشد پیروز است . من سلامت همه شما و پیروزى شما را از خداى تبارك و تعالى خواستارم . این دسته اشرار كه الان مشغول شرارت هستند چیزى نیستند ، اینها دفن خواهند شد . خداوند شما را بر اشرار غلبه دهد . من از شما و آقایان كه تشریف آورده اید تشكر مى كنم و همه آقایان كه آمدند ، چه از مشهد و چه از شمیران و چه از جاهاى دیگر ، به همه سلام مى فرستم و من خدمتگزار همه هستم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 40

تاریخ : 14/6/58

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از مردم قارنا و كردستان

قیام براى رضاى خدا و اجراى عدالت

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من اول راجع به این مساله اى كه ایشان گفتند عرضى دارم و بعد ، خداوندا تو مى دانى كه ما در این قیام رضاى تو را مى خواهیم و تو مى دانى كه ما از ظلم ولو بر یك نفر بیزار هستیم و تو مى دانى كه ما براى اجراى عدالت قیام كرده ایم و تو مى دانى كه از این تعدیات و ظلم ها بیزار و منزجر هستیم . من راجع به مسائلى كه شما آقایان نوشتید مطالعه مى كنم و بعد هم اقدام مى كنم و شما بدانید كه این اشخاصى كه ظلم كردند به شما ، قبلا هم به من دیروز ، آقاى خلخالى دیشب به من گفتند اینجا ، اینها اشرار بودند و سرانشان انشأاللّه گرفتار مى شوند و محاكمه مى شوند و من در این باب اقدام مى كنم كه به عدالت عمل بشود و اینها جزء اشخاصى كه مربوط به نظام اسلامى و جمهورى اسلامى باشد بدانید كه اینها نبودند . اینهائى كه مربوط به اسلام باشند مربوط به جمهورى اسلامى باشند ، اینها آدمكش نیستند ، اینها تعدى و جور نمى كنند ، اینها از اشرار بودند كه باید انشأاللّه تعقیب بشوند كه من اقدام مى كنم انشأاللّه و نسبت به آن دهكده كه شما مى گویید قارناست تحقیق مى كنم و انشأاللّه امیدوارم جبران بشود و اینها باید تحقیق بشود ، بله ، انشأاللّه خداوند سرپرست آنهاست و انشأاللّه امیدواریم كه جبران بشود انشأاللّه .

حكومت قانون قرآن و اجراى احكام خدا ، در اسلام

و من باید از آقایان هم تشكر كنم و باید افتخار كنم كه جوانهاى ما ، آقایان ما ، علماى ما در هر جا كه هستند با یك روح اسلامى ، با یك روح انسانى در این نهضت قیام كردند و ما مواجه با یك چهره هائى هستیم كه اینها متعهد براى اسلام هستند و همانطورى كه شما فرمودید ما همه مان باید در راه اسلام عمل بكنیم و شهادت در راه اسلام براى همه ما افتخار است و از خداى تبارك و تعالى سلامت همه را خواهانم و البته ما الان یك مقدارى از راه را رفتیم و یك مقدار زیادش مانده است ، و باید در این مقدار زیاد هم ، همه كمك بكنیم و همه باهم باشیم . ما الان یك مسافرى هستیم كه بین راه ، در یك منزل بین راهى هستیم و دزدهاى سر گردنه هم باز هست . از این گردنه ها كه باید بالا برویم باز دزدها هستند و باید با آشنائى به قوانین اسلام و با هشیارى و با رشدى كه براى ملتمان حاصل شده است و

ص: 41

امیدوارم از دست نرود ، این گردنه هائى كه هست طى بكنیم و انشأاللّه به مقصد اعلاى ما كه آن اسلام است ، اسلامى كه در آن ظلم براى یك نفر نیست ، نه رژیم یا جمعیتى كه اینطور كارها كه این آقا مى گویند ، انجام داده اند ما عدالت اسلامى را مى خواهیم در این مملكت برقرار كنیم . اسلامى كه راضى نمى شود حتى به یك زن یهودى كه در پناه اسلام است تعدى بشود . اسلامى كه حضرت امیر سلام اللّه علیه مى فرماید براى ما اگر چنانچه بمیریم ، ملامتى نیست كه لشگر مخالف آمده است و با فلان زن یهودیه اى كه ملحد بوده است خلخال را از پایش در آورده است . یك همچو اسلامى كه عدالت باشد در آن ، اسلامى كه در آن هیچ ظلم نباشد ، اسلامى كه آن شخص اولش با آن فرد آخر همه على السوأ در مقابل قانون باشند . در اسلام آن چیزى كه حكومت مى كند یك چیز است و آن قانون الهى . پیغمبر اكرم (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) هم به همان عمل مى كرده است ، خلفاى او هم به همان عمل مى كردند ، حالا هم ما موظفیم كه به همان عمل كنیم . قانون حكومت مى كند ، شخص هیچ حكومتى ندارد . آن شخص ولو رسول خدا باشد ، ولو خلیفه رسول خدا باشد ، شخص مطرح نیست در اسلام . در اسلام قانون است ، همه تابع قانونند و قانون هم قانون خداست ، قانونى است كه از روى عدالت الهى پیدا شده است ، قانونى است كه قرآن است ، قرآن كریم است و سنت رسول اكرم است . همه تابع او هستیم و همه باید روى آن میزان عمل بكنیم . فرقى مابین اشخاص نیست در قانون اسلام ، فرقى مابین گروه ها نیست . با اینكه پیغمبر اكرم عرب بوده است و با عرب صحبت مى فرموده است مى فرماید كه : هیچ عربى بر عجم شرافت ندارد و هیچ عجمى هم بر عرب شرافت ندارد . شرافت به تقواست . شرافت به این است كه تبعیت از اسلام ، هر كس بیشتر تبعیت از اسلام كرد ، بیشتر شرافت دارد و هر كس كمتر ، شرافتش كم است ، ولو اینكه بسته به رسول اكرم باشد . حضرت صادق سلام اللّه علیه (از قرارى كه نقل شده است ) آن آخرى كه در معرض موتشان بوده است ، جمع كردند عده اى را دور خودشان از عشیره خودشان گفتند كه (شما فرداى قیامت نیائید بگوئید كه من مثلا پسر حضرت صادق بودم ، من برادر او بودم ، من زن او بودم . نخیر اینها نیست در كار ، عمل در كار است ، باید همه با عملتان پیش خدا بروید) ما همه باید با اعمالمان پیش خدا برویم نه اینكه حسبى در كار باشد ، نه اینكه نسبى در كار باشد . این حرفها مطرح نیست در اسلام ، در اسلام یك قانون است و آن قانون الهى حكمفرماست . یك چیز است و آن حكم خدا ، همه اجراى این حكم را مى كنند . پیغمبر اكرم مجرى احكام خداست . امام مجرى احكام خداست . دولت اسلامى مجرى احكام خداست . خودشان چیزى ندارند از خودشان ، همه اجراى دستورات خداى تبارك و تعالى را طى كنند و من امیدوارم كه آن آرزوئى كه ما داریم و آن تقاضائى كه ما از خداى تبارك و تعالى داریم ما را موفق كند به اینكه بتوانیم آن كارى را كه خدا از ما خواسته است انجام بدهیم و آن خدمتى را كه باید ، به همه اعضاى ملت ، همه افراد ملت بتوانیم بكنیم . خداوند توفیق بدهد كه ما این كار را انجام بدهیم انشأاللّه .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 42

تاریخ : 14/6/58

بیانات امام خمینى در جمع دانشجویان مشهد

مسوولیت سنگین روحانى و دانشجو و قشر متفكر جامعه

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من تكلیف را در آنجائى كه بودم تعیین كردم . اگر آقایان تشریف داشتند و شنیدند ، كه ما تكلیف را عرض كردیم و اگر تشریف نداشتید حالا دو كلمه عرض مى كنم كه تكلیف همه ما چیست . تكلیف مهم آنى است كه متوجه به این قشر است و این قشر یعنى روحانیون و دانشگاهى ها و دانشجوها . آن كه مغز متفكر جامعه است همین دو طایفه اند ، اینها مغز متفكرند ، دانشگاهى ها ، چه آنهائى كه از دانشگاه بیرون آمده اند و حالا وكیل دادگسترى شده اند و یا حقوقدان شدند یا هر چیز ، چه این قشر روحانى كه مشغول تحصیلند یا از تحصیل فارغ شده اند و مشغول ترویج و كارهاى دیگر هستند ، مغز متفكر جامعه شما دو طایفه هستید ، و آن قشرى كه مى تواند خنثى كند آن توطئه هائى كه با كمال دقت براى شكست دادن نهضت در شرف تكوین است ، آن هم شماها هستید ، تكلیف براى شما دو طایفه از سایرین زیادتر است و مسوولیتتان بسیار زیاد ، همه مسوولند لكن شما دو طایفه مسوولیتتان زیادتر است . و آنها در صدد هستند كه بین شما دو طایفه اى كه با هم مربوط شدید و دیگر صحبتى نبود كه دانشگاهى كذا و روحانى كذا ، همه با هم بودید و پیش بردید بحمداللّه و فهمیدید با هم بودن پیش مى برید ، شما دو قشرى كه مغز متفكر بودید ، وقتى با هم مجتمع شدید قشرهاى دیگر پیوند كردند با شما ، تكلیف شما و این قشر روحانیون و شما آقایان دانشگاهى ها این است كه دست از هم برندارید .

توطئه هاى دقیق خبائث در از بین بردن وحدت روحانى و دانشجو

الان نقشه این است كه شما را از هم جدا كنند . فهمیدند كه این وحدت كلمه اى كه در ایران پیدا شده است و شاید این دو قشر بودند كه موجب یك همچو مطلبى شدند ، قشر روحانى ، منبریش و محرابیش ، واعظش ، گوینده اش ، اینها ، شماها با فعالیت هاى خودتان و با نطق هاى خودتان ، با زحمت هاى خودتان ، مردم مجتمع شدند همه و این پیروزى حاصل شد ، آنهائى كه احساس كردند شكست خودشان را از این اجتماع ، یك وقت این است كه آدم مى گوید اگر اینها با هم مجتمع بشوند ما شكست مى خوریم ، اما احساس نكردند ، یك وقت این است كه در خارج لمس كردند پیروزى شما را و لمس كردند شكست خودشان را و لمس كردند كه این شكست و آن پیروزى براى خاطر اجتماع

ص: 43

شماهاست .

الان توطئه است براى اینكه شماها را از هم جدا كنند ، دو قشر برادر را با هم مخالف كنند ، دو قشر مغز متفكر را از هم جدا كنند ، اگر از هم جدا بشوید ، نه اینها ازشان كار مى آید نه شما . شما خیال كنید كه دانشگاهى بدون این قشر مى تواند كارى بكند ، نه . اینها هم خیال كنند كه همه اش ما هستیم و دانشگاهى نیست ، نخیر اشتباه است . دو قشر باید با هم جوش بخورند و آن تبلیغات خبیث چندین ساله را كه در صدد بودند شماها را از هم جدا كنند و شما را یك طرف قرار بدهند ، شما دشمن باشید با اینها ، اینها را هم یك طرف قرار بدهند و اینها هم دشمن باشند با شما ، آنها هم این میانه بیایند استفاده هاى خودشان را بكنند و هیچ كس هم نباشد بگوید چرا ، الان بعد از اینكه اینها لمس كردند كه یك همچو قدرتى وقتى پیدا شد ، یك همچو وحدتى وقتى پیدا شد ، این موجب این مى شود كه آنها شكست خورده اند ، پیدا شد و آنها را شكست داد ، امروز توطئه ها بیشتر و شاید دقیق تر باشد و الان توطئه است براى اینكه این قشر را از این قشر جدا كنند ، در مشهد توطئه اش دارد پیاده مى شود ، در اصفهان هم شده است ، در تهران هم هست ، شاید قشرهاى دیگر را هم فرا بگیرد . سر چى دعوا دارید ؟ سر اینكه یك نفر آدم آیا خیلى آدم خوبى است یا خیلى آدم بدى است ؟ یك دسته اى بگویند بالاى منبر و پائین منبر كه این آدم كافر است و یك دسته اى هم بگویند كه این آدم مسلم است و خیر ، از اولیأ است ؟ نتیجه چى ؟ نتیجه این است كه شماها از اینها جدا ، اینها از شما جدا ، هر دو مقابل هم ایستاده اید و آن وحدت كلمه اى كه داشتید از دست دادید سر هیچى ، سر هیچ وحدت كلمه را از دست بدهید و جدا شدن شما از هم اسباب این مى شود كه سایر قشرها هم از شماها جدا بشوند ، مختلف بشوند ، این اختلافات اسباب این بشود كه این نهضت نتواند كار خودش را عمل كند . آن كه همه خارجى ها مى خواهند ، آنى كه شرقى ها و غربى ها همه مى خواهند این را كه شماها از هم جدا و متفرق باشید ، توطئه ها براى همین است كه شماها را از هم جدا كنند ، دشمن كنند ، قشرهاى مختلف درست كنند ، گروه هاى مختلف درست كنند همه باهم دشمن و آنها نتیجه اش را ببرند . نباید ما بیدار بشویم ؟ ! تا كى ما باید غافل باشیم ؟ ما را سال هاى طولانى غافل كردند و كلاه ما را برداشتند ، باز نباید بیدار بشویم ؟ ! شما دانشگاهى ها نباید بیدار بشوید ؟ ! شما علما نباید بیدار بشوید ؟ ! با همین تفرقه افكنى ها ما را چاپیدند و بردند و بر ما حكومت كردند و جوان هاى ما را در حبس آنقدر زجر دادند و روحانیون ما را آنطور كه دیدید كردند و سایر اقشار هم آنطور ، باز ما نباید بیدار بشویم ؟ ! باز ما باید سر یك امور جزئى كه هیچ نیست ، با هم اختلاف كنیم ، به جان هم بیفتیم ؟ ! منبر را ، محراب و دانشگاه و اینها همه بریزند به جان هم ؟ ! نباید ما توجه كنیم كه این دست دیگرى است كه آمده و دارد این كار را انجام مى دهد ؟ ! نباید این ملت بیدار بشود كه در ظرف دو ماه صد گروه اظهار وجود كردند ؟ ! این هم ، همچو من باب اتفاق نیست ، این یك دست حساب كرده در كار است كه این رمزى كه دست شما بود و آن رمز پیروزى بود ازتان بگیرد .

آنها فهمیدند كه با وحدت شكست خوردند ، وحدت را از شما دارند مى گیرند ، با عمل آنها و با تبلیغات آنها و با طرح هاى آنها ، این كى است حزب كذا ، آن كى است حزب كذا ، صد تا ، یك همچو

ص: 44

عددى من به چشمم خورد كه در ظرف این چند هفته صد گروه اظهار وجود كردند و مع الاسف وضع این است كه گروه ها وقتى اظهار وجود مى كنند همه با هم بد مى شوند ،

اینطور نیست كه همه به نفع ملت و به نفع اسلام كار بكنند ، اینها با هم مختلف مى شوند ، گروه هاى مختلف و به واسطه این اختلافات كه حاصل مى شود ، آن وحدت كلمه گرفته مى شود ، آن قدرت گرفته مى شود . آحاد كار ازشان نمى آید ، گروه گروه كار ازشان نمى آید ، ملت كار ازش مى آید ، ملت وقتى گروه گروه شد ازش كار نمى آید .

این اختلافات بر خلاف رضاى خدا و سم قاتل براى ملت است

تكلیف ما و تكلیف شما این است كه توجه بكنیم به این توطئه هائى كه براى تفرقه است الان و آنها را خنثى كنیم . شما كه در مشهد مى روید ، رفقاى خودتان را هم بگوئید ، بگوئید آقا امروز ، روز این نیست كه سر یك قصه اى شما به هم بریزید . آقایانى هم كه در هر جا تشریف مى برند ، به اهل منبر و به اهل محراب بگویند كه تحت تاثیر یك دست هاى خبیثى كه الان مى خواهند این ملت را به هم بریزند و استفاده كنند و شكست بدهند ، تحت تاثیر اینها واقع نشوید ، از این اختلافات شخصى و جزئى دست بردارید الان وقت این است كه شما قانون اساسى تان را توجه كنید به آن ، خبرگانتان را توجه كنید ، بعد رئیس جمهورتان را توجه كنید ، مجلستان را توجه كنید ، این مراحل باید بگذرد تا یك دولت مستقرى پیدا بشود . الان ایران یك شیئى متزلزل است ، باز اساسش درست نشده و در این موقع ، الان این اختلافات بر خلاف رضاى خداست ، این سم قاتل براى ملت ماست این تكلیف ، از من عرض كردن و از شماها نمى دانم شنیدن یا نشنیدن . انشأ اللّه خداوند همه تان را حفظ كند .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 45

تاریخ : 15/6/58

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از مردم گرگان

كاش من هم مى توانستم پیاده بیایم پیش شما بازدید كنم .

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من هر چه را فراموش كنم ، این عواطف را فراموش نمى كنم ، این عواطف این جوان هائى كه از راه هاى دور با پاى پیاده آمده اند و با من ملاقات مى كنند . كاش من هم مى توانستم پیاده بیایم پیش شما بازدید كنم لكن من دعاگوى شما هستم و خدمتگزار شما و ملت ایران ، و از خداى تبارك و تعالى سعادت همه شما را مى خواهم . و آن چیزى كه براى من اعجاب آور است آن قضیه شكست طاغوت نیست ، آن قضیه شكست شیطان است و تحول شما جوانها به یك انسانهاى متحول . در این نهضت آن چیزى كه خیلى براى من مطرح است ، این تحولى است كه پیدا شد در ملت ما . در عرض یكى دو سال ، یك تحولات روحى ، یك تحولات فكرى پیدا شد كه این تحولات روحى و فكرى مایه امیدوارى است و انشأ اللّه با همین تحول به پیش بروید و با همین تحول ایران را بسازید و جمهورى اسلامى را با محتواى آن كه پیاده شدن تمام احكام اسلام است ، انشأاللّه .

تحقق اسلام و محو آثار شرك و كفر با حفظ وحدت كلمه و نهضت

خداوند شماها را انشأاللّه حفظ كند و شماها براى ایران باقى باشید و حفظ كنید این نهضت را . خداوند همه تان را حفظ كند شما نهضت را حفظ كنید و خداوند شما را . و اگر بخواهید كه اسلام تحقق پیدا بكند ، همه آثار شرك و كفر از این مملكت از بین برود ، باید این وحدت كلمه و این نهضت را حفظ كنید . و مهم این است كه این تحولى كه خداى تبارك و تعالى به قدرت تامه خودش در شما ایجاد كرده ، قدرش را بدانید و حفظش كنید . این یك معنائى است كه خدا ایجاد كرده است در شما و این تحولى است كه خدا ایجاد كرده ، این همه زحمت و رنج مى برید و با آغوش باز استقبال مى كنید . این یك تحول روحانى است یك معناى غیبى الهى است ، قدرش را بدانید و حفظ كنید و خداوند به شما پیروزى خواهد داد . تا این تحول هست شما پیروزید انشأاللّه همه موفق باشید . همه موید باشید .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 46

تاریخ : 15/6/58

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى خانواده شهید هادى فرخ نیا

بسم اللّه الرحمن الرحیم

ما هر روز مواجه مى شویم با این جنایاتى كه از طرف بازمانده هاى رژیم سابق مى شود . ما هر روز باید متاثر باشیم از این مصیبت هائى كه بر ما و بر خواهران و برادران ما وارد مى شود لكن آنكه ما و شما را تسلیت

مى دهد اینست كه این كارها براى خدا بوده است و چیزى كه براى خداست محفوظ مى ماند . اسلام از این شهدا زیاد داشته است صدر اسلام پیغمبر اكرم شاهد شهداى بسیار بزرگ بوده است و حضرت امیر سلام اللّه علیه ، هم شهید شد و هم شاهد شهداى بزرگ بود . بعد از او هم حضرت سیدالشهدا سلام اللّه علیه ، هم شهید شد و هم شاهد شهداى بزرگ بود . اسلام همیشه از این فدائى ها داشته است و قرآن كریم كه به همه ما و به همه بشر حق دارد سزاوار است كه ما در راه او فداكارى كنیم . من از خداى تبارك و تعالى رحمت براى آن شهید طلب مى كنم و صبر و اجر براى ما در و عیال و سایر باز ماندگان او خداوند به شما صبر عنایت كند و این شهید را در نتیجه اعمال شما جزء شهیدانى كه فداكار در راه اسلام بوده اند ثبت كند . من به شما تسلیت عرض مى كنم و شریك شما هستم در این غم ها و در این گرفتارى ها و این بارى است كه روى دوش ما سنگینى مى كند . مهم اینست كه براى اسلام است . امیدوارم كه براى اسلام براى همه محفوظ بماند و فدائى ان ما ، فدائى ان اسلام ، در ردیف شهداى درجه اول در صدر اسلام باشند . خداوند همه تان را حفظ كند ، موفق باشید .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 47

تاریخ : 15/6/58

بیانات امام خمینى در جمع پاسداران انقلاب اسلامى واحد عباس آباد

حفاظت این مملكت اسلامى با خود شماست

بسم اللّه الرحمن الرحیم

انشأاللّه خداوند همه تان را حفظ كند و موفق باشید . مملكت مال خودتان است ، خانه خودتان هست و علاوه بر این خانه اسلامى است ، منزل امید همه است مملكت اسلامى است و حفاظت این مملكت اسلامى كه خانه شماست با خود شماست . اگر شما جوانها حفاظت نكنید ، ما به كى امیدوار باشیم ؟ باید به شماها امیدوار باشیم و من امیدم به این است كه شما در صف جنگنده هاى اسلام كه در صدر اسلام در ركاب پیغمبر اكرم بودند شما اسمتان آنجا ثبت باشد . شما انشأاللّه پیروز هستید و كسى كه براى خدا كار بكند در هر حال پیروز است . همان منطقى كه در صدر اسلام لشكر اسلام داشتند كه ما اگر بكشیم بهشت مى رویم و اگر كشته شویم هم همین طور ، این منطق شما هم باید باشد . انشأاللّه موفق و موید باشید .

هرگونه اختلاف بر خلاف رضاى خدا و مسیر اسلام است

خداوند همه تان را حفظ كند و این نهضت را ادامه بدهید ، وحدت كلمه داشته باشید . همه قواى انتظامیه هماهنگ باشند . اگر در این روز خداى نخواسته بین پاسدارها و نظامى ها ، آنها با این ژاندارمرى ها یك وقت اختلاف بشود ، بر خلاف رضاى خداست ، بر خلاف مسیر اسلام است . همه با هم هماهنگ باشید و با هم به پیش بروید . و من امیدوارم كه پیروزى آخر كه آن عبارت از این است كه در ایران اسلام به همه معنا تحقق پیدا بكند و انشأاللّه سرایت بكند به سایر مملكت ها و مستضعفین همه بر مستكبرین پیروز مى شوند و خداوند همه شما را حفظ كند . همه موفق و موید باشید .

ص: 48

تاریخ : 16/6/58

بیانات امام خمینى در جمع روحانیون و علماى تبریز و نمایندگان عشایر داراب وگروهى از اعضاى جهادسازندگى

شكست روحانیت ، شكست اسلام است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از این جهت كه مجلس ما ممحض در روحانیین است و ما مى توانیم با روحانیون چیزهائى كه در این مملكت اتفاق افتاده و باید اتفاق بیفتد با صراحت عرض كنیم روحانیون در طول تاریخ مقدم بر دیگران در فعالیت بودند و قلم هاى فاسد ، این فعالیت روحانیون را سرپوش كرده است كه هیچ ، شاید گاهى هم بر خلاف جلوه داده اند . از بعد از هجرت رسول اكرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) و در طول زمان غیبت امام سلام اللّه علیه تا حالا آن كه حفظ كرده است اسلام را و حفظ كرده است ملت اسلامى را ، این طبقه روحانیون بوده اند . شماها بودید كه مردم را حفظ كردید و اسلام را به مردم معرفى كردید و ملت اسلام را روشن كردید و آن كسى كه با شماها دشمنى داشته باشد ، او با اسلام دشمنى دارد و آنهائى كه مخالفت با شماها مى كنند ، آنها اولا با اسلام مخالفند و چون شما را خادم اسلام مى دانند با شما مخالفند . این چیزى كه پیش من طرح است این است كه ما همه در یك ردیف باشیم ، من را از خودتان حساب بكنید ، مسأله طبقاتى نیست در كار ، همه در یك صف واقع هستیم و باید همه در این صف ، این صف واحد خدمت كنیم . الان كه جمهورى اسلامى شده است (كه امیدوارم كه محتوایش هم تحقق پیدا بكند) این چیزى كه بر دوش روحانیت است زیادتر از آن چیزى است كه بر دوش دیگران است ، همیشه بوده لكن حالا زیادتر است . چشم ها دوخته شده است به اینكه ببینند روحانیون كه حالا یك قدرت ظاهرى دست شان آمده است چه مى كنند ، با ملت چه مى كنند ، آیا آنطور است كه قلم هاى مسموم مى گوید كه ما از دیكتاتورى پهلوى خارج شدیم و به دیكتاتورى عبا و عمامه مبتلا شدیم ؟ اگر ما بهانه دست اینها بدهیم یكى راصد مى كنند و در خارج و داخل منتشر مى كنند . اگر در داخل هم یك قدرى ملاحظه بكنند ، در خارج و در مجلات ممالك غربى و شرقى و اینها یك مطلب را صد مقابل مى كنند و ما را معرفى مى كنند به اینكه اینها تا قدرت دست شان نبود هى مى گفتند باید آزادى باشد ، چه باشد ، حالائى كه قدرت دست شان آمده خودشان مشغول شده اند به اینكه با مردم بدرفتارى مى كنند . الان وظیفه شما آقایان روحانیون (وفقكم اللّه تعالى ) یك وظیفه سنگینى است یعنى اینطور نیست كه مثل اشخاصى دیگر كه وظیفه شخصى دارند ، همه وظیفه دارند كه خودشان را حفظ كنند و جهات اسلامى را مراعات كنند ، لكن شما چون كه در رأس جامعه هستید و سرپرست ارواح مردم هستید ، وظیفه

ص: 49

شما دو چندان است بلكه صد چندان است ، یعنى همان قدرى كه پست شما یك پست شرافتمندى است و از همه بالاتر است ، مسؤولیت تان هم یك مسؤولیت بزرگى است كه از همه مسؤولیت ها بالاتر است . اگر خداى نخواسته خطائى از بعضى افراد ما صادر بشود ، این را آنهایى كه با اسلام مخالفند پاى اسلام حساب مى كنند ، نمى گویند زید پایش را كج گذاشت ، مى گویند روحانیت این طورى است ، مى گویند اسلام هم همین است . این وظیفه بزرگى است كه الان به عهده ماست ، حفاظت از حیثیت اسلام . الان كه جمهورى اسلامى شده است ، حفاظت ما باید بكنیم جمهورى اسلامى را و نگذاریم كه اجانب ، دشمنان ما یك لكه ننگى به جمهورى اسلامى و اسلام وارد كنند ، آن هم از ناحیه ما باشد ما و شما باید با كمال دقت ، با كمال دقت مواظب باشیم كه بر طبق موازین شرعیه عمل بكنیم . قدرت دست تان باشد ، بر طبق موازین ، نباشد ، بر طبق موازین . ما امروز گرفتار اشخاصى هستیم كه مى خواهند نگذارند این جمهورى اسلامى تحقق پیدا بكند ، از اول ملاحظه كردید كه مخالفت ها كردند با رفراندم كه مردم خودشان خواستند به جمهورى اسلامى راى بدهند ، مخالفت هاشد ، صندوق ها را آتش زدند ، تحریم كردند بعضى ها ، بعد كه شكست خوردند در این سنگر ، سنگرهاى بعد را باز مخالفت كردند . در این مجلس خبرگان با مخالفت هاى زیاد مواجه شدیم ، در این جهت هم كه باز شكست خوردند شروع كردند به سمپاشى ها این طرف و آن طرف كردن و ایجاد آشوب و اختلاف و اینها به اسم هاى مختلف و بعد هم كه قضیه مجلس شورا و قضیه رئیس جمهور پیش مى آید باز شما مواجه هستید با همین مخالفت ها ، یك قدرى زیادتر . اگر چنانچه ما بهانه دست اینها بدهیم و اعمال ما برخلاف دستور عمل روحانیت باشد ، این پاى مطلق روحانیت و پاى اسلام تمام مى شود و لهذا یك مسؤولیت بزرگ الان ما گرفتار آن هستیم ، یعنى همان قدرى كه شما شغل تان شریف است به اندازه شرافت شغل ، مسؤولیت تان زیاد است . همان طورى كه انبیا شغل شان بزرگ بود مسؤولیت شان بزرگ بود ، منتها آنها از زیر بار مسؤولیت در مى آمدند و مى توانستند و ماها باید جدیت كنیم كه آنقدرى كه مى توانیم توانایى خودمان را صرف كنیم در حفظ اسلام كه الان دست ما سپرده شده است . این امانت بزرگى كه خداى تبارك و تعالى الان به دست ما داده است ما حفاظت كنیم این را . شما اگر چنانچه به وظایف روحانى ، وظایف روحانیت عمل بكنید ، قلوب مردم با شماست ، مردم شما را مى خواهند و اگر خداى نخواسته یك خلافى از بعضى بشود ، این قلوبى كه متوجه به شما شده است ممكن است خداى نخواسته برگردد . برگشتن قلوب از شما ، شكست روحانیت است شكست روحانیت ، شكست اسلام است .

روحانى باید خدمتگزار ارواح و قلوب مردم باشد

اسلام با این سد بزرگ روحانیت تا حالا محفوظمان ده و اگر خداى نخواسته این سد شكسته بشود ، اسلام شكسته مى شود . از این جهت وظیفه بسیار بزرگ است ، وظیفه بسیار بزرگى به عهده ماست اختلافاتى كه در بلاد مختلفه من مى شنوم كه گاهى بین بعضى از مثلا اشخاص هست ، اشخاص روحانى هست بسیار ناراحت كننده است . اختلاف ما سر چه بكنیم ؟ ما ، ما به الاختلاف مان چه باید

ص: 50

باشد ؟ اسلام را همه قبول داریم ، قرآن را همه قبول داریم ، ائمه هدى را همه قبول داریم ، طریق را همه مى دانیم این است ، راه همین است ، همه مخالفت كردید با رژیم طاغوتى ، همه موافقت كردید با جمهورى اسلامى . این اختلاف كه گاهى شنیده مى شود ، انشأاللّه صحیح نباشد اینهایى كه من مى شنوم لكن اگر خداى نخواسته یك اختلافى باشد ، این به ضرر هم طرفین منازعه و هم اسلام تمام مى شود . اینجور گمان نشود كه اگر من با شما مخالفت كردم ، به ضرر شما تنهاست ، به ضرر هر دویمان است ، به ضرر روحانى مثلا یك شهرى ، به ضرر روحانیت آن شهر است ، به ضرر مطلق روحانیت است ، به ضرر اسلام است . باید بسیار توجه داشت به این معنا . اگر شما فرض كنید كه در یك جایى كه تشریف دارید دیدید كه بعضى از اشخاص مخالف با بعضى هستند ، خوب ، ممكن است یك سوءتفاهمى باشد ، ممكن است یك اشتباهاتى باشد ، خود آقایان شهر و خود ائمه جماعت شهر و خود اهل منبر و خطباى شهر بروند پیش آقایان ، از آقایان خواهش بكنند كه اختلاف نداشته باشند ، رفیق باشند ، برادر باشند ، با هم باشند . همه مى خواهید كه اسلام رشد بكند و ترقى .

همه ما در پناه اسلام هر چه داریم هست . ما چیزى نیستیم خودمان ، هر چه هست اسلام است و ما در پناه اسلام اگر چیزى باشیم هستیم . این اسلام را ماباید حفظش بكنیم و این اختلافات جزئى اگر باشد ، در نظر توده مردم ممكن است كه صحیح نباشد ولو _ در نظر فرض كنید كه زیدى كه با عمرو اختلاف مى كند ، هر دویشان خودشان را محق مى دانند لكن باز هم كه محق مى دانند ، چون انعكاسش در توده مردم یك انعكاس صحیحى نیست ممكن است موجب این بشود كه مردم از روحانیت یك قدرى سرخورده بشوند و بگویند حالایى كه دست اینها هم افتاده است همین است كه مى بینید . دارند مى گویند به ما این را كه حالا هم كه جمهورى اسلامى شده اینها هم نتوانسته اند كارى بكنند ، نمى توانند یك كارى انجام بدهند . در عین حالى كه اگر چنانچه روحانیت با هم باشند ، همه كارها را خوب انجام مى دهند ، بهتر از دیگران انجام مى دهند ، براى اینكه اینها هر چه باشند علاقه به پست خودشان دارند ، هر چه باشند ، هر امام جماعتى به مسجد خودش علاقه دارد و هر خطیبى به منبر خودش علاقه دارد ، بالاخره علاقه هست ، علاقه طبیعى هست و مى خواهیم اینها محفوظ بماند . محفوظ ماندن به این است كه اسلام بین مردم قدرت داشته باشد هر چه قدرت اسلام پیش مردم زیادتر باشد مسجدها بهتر مى شود و منبرها بهتر . یعنى اجتماع مسجد براى خداست و هر چه قدرت الهى ، البته قدرت الهى هست . لكن هر چه قدرت احكام الهى در یك منطقه اى بیشتر باشد ، مساجد آبادتر است و هر چه این قدرت احكام بیشتر باشد ، منابر رواجش بیشتر است . ما اگر اهل رواج مسجد و منبر هم باشیم باید آن پشتیبان خودمان را ، آن پشتوانه خودمان را كه عبارت از اسلام است ، با كمال دقت حفظش بكنیم ، نگذاریم كه این قلم هاى مسمومى كه الان بر ضد اسلام قلم فرسایى مى خواهند بكنند یا مى كنند ، در خارج ، در داخل نگذاریم به آنها بهانه پیدا بشود برایشان . شما روحانى هستید ، روحانى باید خدمتگزار ارواح مردم باشد ، قلوب مردم را حفظ بكند . شماها مامورید كه قلب هاى مردم راحفظ بكنید . در آیه شریفه دو جا آمده است كه فاستقم كما امرت لكن در یك سوره فاستقم كما امرت است و در یك

ص: 51

سوره فاستقم كما امرت و من تاب معك روایت شده است از پیغمبراكرم شیبتنى سوره هود لمكان هذه الامر در سوره شورا هم هست نفرمود سوره شورا ، فرمود سوره هود ، براى اینكه در سوره هود و من تاب معك است یعنى چون استقامت ملت را هم به عهده من گذاشته است كه مستقیم باش و هر كه با توست مستقیم باشد ، این من را پیر كرد . الان استقامت ملت با شما روحانیون است ، یعنى خطاب فاستقم كما امرت . یك نهضت حاصل شده ، استقامت لازم دارد ، یك جمهورى اسلامى تحقق پیدا كرده ، استقامت در مقابل او لازم است باید نگهش دارید و همه اشخاصى كه با شما هستند هم به عهده شماست كه استقامت شان را حفظ كنید . اهل مسجدید ، اهل مسجد را ، امام جماعتید ، اهل مسجد را باید استقامت شان را حفظ بكنید ، خطیب هستید ، مستمعین را باید حفظ بكنید . هر چه هستید و در هر جا هستید زمام امور مردم به دست شماهاست و پیغمبر اكرم مى فرماید كه : شیبتنى سوره هود سوره پیرم كرد . سوره هود ، براى اینكه استقامت امت را هم به عهده من گذاشته اند . این یك چیز بزرگى است . استقامت هر مسجدى و اهل هر مسجدى به عهده امام مسجد است . استقامت هر شنونده اى به عهده گوینده است . گوینده ها باید مستقیم باشند تا بتوانند مستقیم كنند . ائمه جماعت باید مستقیم باشند تا بتوانند مستقیم كنند دیگران را . بنابراین ما باید وظیفه خودمان كه بزرگترین وظیفه است بدانیم و بعد از اینكه مطلب مان حق است مستقیم باشیم در این مطلب حق . این اشكالى در كار نیست كه مطلب ما حق است ، ما بحق هستیم ، ما در مقابل باطل هستیم ، رژیم شاهنشاهى باطل بود و شما در مقابل رژیم شاهنشاهى ایستادید ، پس شما حق هستید ، در مقابل باطل ایستاده اید ، استقامت مى خواهد ، تا استقامت در كار نباشد ، نمى توانید به پیروزى نهایى برسید .

هر كس در هر جا هست باید همان محل خویش رادرست كند

ما بین راه هستیم الان ، اینطور نیست كه ما صد در صد پیروز شدیم . مایك سدى را شكستیم ، شما شكستید ، قدرت ملت شكست ، اسلام شكست ، قرآن شكست ، ماها چیزى نیستیم ، ایمان مردم شكست این سد را ، این سد شكسته شده ، پشت سد وقتى كه وارد شدید دیدید كه همه چیز آشفته است ، نه فقط دانشگاه آشفته است ، دانشگاه شما هم آشفته است ، منبرهایمان هم آشفته است ، محراب هاى مان هم آشفته است ( عرض كردم چون خودمانى هستیم باید بگویم ) مجامع علمى مان هم آشفته است . پشت این سد همه چیز را آشفته دیدیم و باید همه در سازندگى این آشفتگى ها شركت كنیم . به عهده یكى گذاشتن یا یك جمعى گذاشتن یك امرى است كه نخواهد شد . اگر شما بخواهید كه این آشفتگى ها را به عهده دولت بگذارید ، به عهده مثلا مراجع عظام بگذارید نمى شود . هر كس در هر جا هست باید همان محل خودش را درست كند . در یك اداره اى فرض كنید كه صد نفر ، دویست نفر هستند و پست هائى دارند ، اگر این كسى كه این پست را دارد ، بگوید كه اینها را آن رئیس اداره درست كند یا آن كسانى كه پست هاى دیگر دارند ، این درست نمى شود ، این باید همان پستى را كه دارد اداره كند و صحیح اداره كند ، آن یكى هم آنى كه دارد صحیح اداره كند ، وقتى همه صحیح اداره كردند درست مى شود . وقتى بنا

ص: 52

شد كه اهل منبر خوب انجام وظیفه كردند ، اهل محراب خوب انجام وظیفه كردند و سایر قشرها هر كدام انجام وظیفه اى كه به عهده شان است خوب انجام دادند ، كشاورزها خوب كشاورزى كردند ، كارگرها خوب كارگرى كردند ، كارخانه دارها خوب كارخانه دارى كردند ، بر موازین اسلامى و بر موازین انسانى عمل كردند ، یك مملكت عبارت از همین هاست . كارگرش و كارفرمایش عرض مى كنم و كارمندش و دولتش و ملتش و روحانیتش و بازارش و همه چیز وقتى اینها هر كدام به آن وظایفى كه خداى تبارك و تعالى محول كرد به آنها هر كدام در همان چیزى كه محول به آنهاست خوب عمل كردند ، این مملكت بعد از چندى همه اش درست مى شود . اگر بنا باشد كه ماها كنار برویم و بگوئیم كه بگذارید دولت این كار را بكند ، دولت نمى تواند . دولت بخواهد بگوید كه ما كنار برویم و بگذار روحانیت این كار را بكند ، روحانیت هم نمى تواند ، تنها تنها نمى شود یداللّه مع الجماعه همه دست به دست هم اگر دادیم مى توانیم كارى انجام بدهیم . اگر در همین پیروزى ابتدائى ، این قدم اول شما محول كرده بودید ، روحانیون محول كرده بودند كه خوب ، بازاریان بروند شكست بدهند ، بازاریان محول كرده بودند كه روحانیون بروند شكست بدهند ، آنها محول كرده بودند كارگرها بروند ، الان هم نه شما اینجا تشریف داشتید و نه من . من یا نجف بودم یا فرانسه و شما هم در محل هاى خودتان گرفتار به سازمان امنیت بودید . همه وقتى دست به هم دادید ، مجتمع شدید مثل قطرهاى بارانى كه از یك قطره یك قطره هیچ كارى نمى آید وقتى كه با هم مجتمع شدند یك سیل راه مى افتد ، یك سیل عظیم راه مى افتد ، یك سد بزرگ را مى شكند ، این انسان ها اینطور هستند ، هر كدام یك ذره كار از آنها مى آید ، اگر بخواهد این گروه خودش یك عمل مستقلى بكند ، نمى تواند ، وقتى گروه ها به هم متصل شدند و مجتمع شدند و مقصد هم مقصد الهى آن مهم این بود كه در این اجتماعات یك مقصد بود و آن خدا بود . این یك تحول روحى بود كه در ملت به اذن خدا پیدا شد و رمز پیروزى ملت ما این معنا بود كه همه حول و بر اسلام فریاد كردند ، هركس چیزى را نچسبید ، آن یك چیزى را ، آن یك چیزى را ، حتى آنها هم كه حالا یك مخالفت هاى مى كنند آنها هم آنوقت مخالفت دیگر نمى كردند ، مستهلك بودند در بین ملت . ملت ما مجتمع شدند در كلمه اسلام ، در جمهورى اسلام ، مجتمع شدند در اینكه ما این سلسله فاسد را نمى خواهیم . این مساله الهى بود ، خدا خواست این كار بشود و این مساله الهى را ماباید حفظش كنیم . این معنا كه همه باز توجه مان به این باشد كه براى خدا انجام وظیفه بكنیم ، هر كس در هر حال هست براى خدا و این اجتماعى كه با این اجتماع ما موفق شدیم كه این سد شكسته بشود این را حفظش بكنیم اگر این اجتماع و این الهیتى كه در مردم پیدا شد و مقصد روحانى الهى كه در مردم پیدا شد آن محفوظ باشد ، مادامى كه این محفوظ هست شكست توى كار نیست . توجه كنید كه این از دست شما نرود . این دو تا جهت ، اجتماع ولله بودن و براى خدابودن ، این دو خاصیت مادامى كه در امت ما هست امت ما پیروز است و من از خداى تبارك و تعالى مى خواهم كه این اجتماع محفوظ و این الهیت محفوظ باشد و من از شما آقایان تشكر مى كنم كه تشریف آوردید و از نزدیك ما با هم ملاقات كردیم و مسائلى كه باید عرض كنیم عرض كردیم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 53

ص: 54

فصل هشتم

آبشار نور

آبشار نور

با نگاهی به این فصل از صحیفه نور، به روشنی در خواهیم یافت که حجم رهنمودهای امام بزرگوار و آگاه است افزایش چشمگیری دارد زیرا در مقطعی چنین کوتاه:

17 شهریور تا 13 آبان 58 - یعنی در ظرف شصت و سه روز نود و هشت خطابه و رهنمود داشته اند با میانگین تقریباً هر روز دو رهنمود.

اینک، بسیار گذرا، نیم نگاهی نیز به رخدادهای این ایام بیفکنیم، تا دریابیم که رهبر ارجمند و بیدار انقلاب، این ((پیر خورشیدگران)) ((این شب شکن آینه پوش)) چگونه با کلام گرم و نفس سوزان خویش، به روشنگری و بشارت امت و افشاء و انذار توطئه ها و توطئه گران برخاسته اند:

دولت موقت در اوج ناتوانی است و جاسوس های مارکدار (چنانکه بعدها مکشوف شد در پستهای حساس آن رخنه کرده اند.

آمریکا در به اصطلاح سفارتخانه ی خود، همه چیز را زیر نظر دارد و اگر در بن یک سنگ یکی پشه بجنبد جنبیدن آن پشه، عیان در نظر اوست و برای مهره های خود در کار طرح و برنامه ریزی و با ایادی خویش سرگرم دید و بازدید و قرار و مدارهاست...

ص: 55

گروهک های آمریکائی دسته ای همچنان مشغول انبار کردن مهمات و سازماندهی برای روز مبادا دسته ای سرگرم ترورهای بیابی عده ای در روزنامه ها دست به کار توطئه های آشکار... برخی در کردستان سرگرم تجزیه کشور و گروهی در گنبد در حال تهیه مقدمات بلوا...

بعضی در کارخانه ها در کار آشوب و تحریک و تعطیل و اعتصاب و سلطنت طلبان، طاغوتیان، ساواکی ها هر یک به نوعی سرگرم

سنگ اندازی ها...

فراریان، این دن کیشوت های مسخره رسوا، با حرارت مشغول دادن پیغام ها و طرح های تخریبی...

جلبک ها و قارچکهای حزبک و گروهک، از هر گوشه ی این ،خاک در حال رویش.... و حتی قارچ سمی یک حزب نیز با اینکه ریشه هایش مستقیماً در به اصطلاح سفارتخانه آمریکاست اما از باغچه خلق آن هم خلق ،مسلمان روئیده است.... و خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل...

و چنین است که می بینیم حضرت امام، گاه در یک روز، پنج بار رهنمود داده اند و امت مظلوم و مبهوت از این گیر و دارها را به پایداری و هشیاری و شکیبائی وآگاهی توصیه های مکرر فرموده اند...

بی گمان آثار وضعی و مستقیم این رهنمودهاست که در فصل بعد خشم تکیده اما رهنمود یافته مردم در بازوان نیرومند و مقدس فرزندان راستین ،امت دانشجویان خط ،امام تبلور می یابد و چون پولادواره مشتی محکم بر فرق بانی بزرگ این توطئه ها آمریکا فرود می آید.

ص: 56

تاریخ : 17/6/58

پیام امام خمینى به ملت ایران به مناسبت سالگرد 17 شهریور

بسم اللّه الرحمن الرحیم

خاطره تلخ 17 شهریور 57 و خاطره تلخ روزهاى بزرگى كه بر امت گذشت ، میوه شیرین سرنگونى كاخ هاى استبداد و استكبار و جایگزینى پرچم جمهورى عدل اسلامى را به بار آورد . مگر نه آن است كه دستور آموزنده كل یوم عاشورا و كل ارض كربلا باید سر مشق امت اسلامى باشد ، قیام همگانى در هر روز و در هر سرزمین . عاشورا قیام عدالتخواهان با عددى قلیل و ایمانى و عشقى بزرگ در مقابل ستمگران كاخ نشین و مستكبران غارتگر بود و دستور آن است كه این برنامه سرلوحه زندگى امت در هر روز و در هر سرزمین باشد . روزهائى كه بر ما گذشت عاشوراى مكرر بود و میدان ها و خیابان ها و كوى و بر زن هایى كه خون فرزندان اسلام در آن ریخت ، كربلاى مكرر و این دستور آموزنده ، تكلیفى است و مژده اى . تكلیف از آن جهت كه مستضعفان اگر چه با عده اى قلیل علیه مستكبران ، گرچه با ساز و برگ مجهز و قدرت شیطانى عظیم ، مامورند چونان سرور شهیدان قیام كنند . و مژده كه شهیدان ما را در شمار شهیدان كربلا قرار داده است ، و مژده كه شهادت رمز پیروزى است . 17 شهریور مكرر عاشورا و میدان شهدا مكرر كربلا و شهداى ما مكرر شهداى كربلا و مخالفان ملت ما مكرر یزید و وابستگان او هستند . كربلا كاخ ستمگرى را با خون در هم كوبید و كربلاى ما كاخ سلطنت شیطانى را فرو ریخت . اكنون وقت آن است كه ما كه وارثان این خون ها هستیم و بازماندگان جوانان و شهداى به خون خفته هستیم از پاى ننشینیم تافداكارى آنان را به ثمر برسانیم با اراده مصمم و مشت محكم بقایاى رژیم ستمكار و توطئه گران جیره خوار شرق و غرب را در زیر پاى شهداى فضیلت دفن كنیم .

غائله كردستان به دست مشتى از خدا بیخبر مزدور كه از اسلحه اجنبى برخوردار و از پشت مرزها الهام مى گرفت ، با قیام دلاورانه قواى انتظامى و پاسداران انقلاب در هم پیچید و سركردگان مفسد و وابسته به اجانب در گریزگاه ها پنهان و جوانان فریب خورده اى را به جاى گذاشتند . به طورى كه كرارا اعلام كردیم به جز سران جنایتكار و آنان كه در خیانت و جنایت با آنان شریك بودند ، از دیگر جناح ها حتى گول خوردگانى كه در حزب دموكرات وارد شده اند ، در صورتى كه سلاح هاى خود را به مقامات انتظامى بسپارند ، با برادرى رفتار و عفو عمومى نمودیم . این اصل عمومى شامل قشرها و برادران كردستانى است . همه از پناهگاه ها بیرون بیایند و به برادران خود ملحق شوند و به زندگى

ص: 57

عادى خود ادامه دهند . دولت جمهورى اسلامى در رفع گرفتارى هاى آنان و ترمیم خرابى ها و سازندگى عقب مان دگى ها كوشا خواهد بود . برادران كرد من ! به تبلیغات وابستگان حزب دموكرات اعتنأ نكنید و در شهرها به حال عادى خود برگردید و هیچ ترسى نه از ناحیه دولت و نه از ناحیه خرابكاران به دل راه ندهید كه دولت دوستدار شما ، و خرابكاران قدرت را از دست داده و مدفون شده و خواهند شد . از خداوند متعال رحمت و مغفرت براى شهداى اسلام و صبر و اجر براى بازماندگان آنان و سعادت و سلامت براى ملت بزرگ خواهانم .

والسلام على عباداللّه الصالحین

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 58

تاریخ : 17/6/58

بیانات امام خمینى به مناسبت 17 شهریور

انبیا مبعوثند به اینكه مردم را از ظلمت ها به نور خارج كنند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

در قرآن كریم مى فرماید كه ما موسى را فرستادیم به سوى قومش ان اخرج قومك من الظلمات الى النور و ذكرهم بایام اللّه دو تا ماموریت به حضرت موسى مى دهد خداى تبارك و تعالى . یكى اینكه مردم را از ظلمات خارج كن به نور و یك ماموریت دیگر اینكه ذكرهم بایام اللّه اینها را متذكر كن به ایام خدا .

همه انبیا مبعوثند به اینكه مردم را از ظلمت ها به نور خارج كنند . خداى تبارك و تعالى هم مى فرماید كه اللّه ولى الذین آمنوایخرجهم من الظلمات الى النوروالذین كفروااولیأهم الطاغوت یخرجونهم من النور الى الظلمات طاغوت را در مقابل خودش قرار مى دهد ، خداى تبارك و تعالى شغل طاغوت را هم بیان مى فرماید . همانطورى كه خداوند ولى مومنین است و مومنین را از ظلمات ، از همه انواع ظلمات و تیرگى ها به سوى نور مى برد ، در مقابل ، ولى كفار طاغوت است و آنها را از نور به ظلمات مى كشد .

ملت تا از غربزدگى بیرون نیاید استقلال پیدا نمى كند

این دو مطلبى است مقابل هم . اخراج از ظلمات به نور ، ظلمت هاو تاریكى ها را زدودن و به نور رساندن ملت . در مقابل ، نورها را از بین بردن و مردم را به ظلمت كشیدن ، این شغل طاغوت است . آن هنوز هم امر خدا . تمام ناروادئى هاظلمات است ، تمام عقب افتادگى ها ظلمت است ، تمام توجه هاى به عالم طبیعت ظلمت است ، همه غربزدگى ها ظلمت است . اینهائى كه توجهشان به غرب است ، توجهشان به اجانب است ، قبله شان غرب است ، رو به غرب توجه دارند ، اینها در ظلمات فرو رفته اند ، اولیائشان هم طاغوت است .

ملت هاى شرقى كه به واسطه تبلیغات داخل و خارج ، به واسطه تعلیمات عمال داخلى و خارجى ، رو به غرب آورده اند و قبله آمالشان غرب است و خودشان را باخته اند و نمى شناسند خودشان را ، مآثر و مفاخر خودشان را گم كرده اند و خودشان را باخته اند و گم كرده اند و به جاى آنها یك مغز غربى نشسته است ، اینها اولیائشان طاغوت است و از نور به ظلمات وارد شده اند و همه

ص: 59

بدبختى هاى شرقى ها هم از آن جمله ماها ، همه گرفتارى هاى ما و بدبختى هاى ما هم همین است كه خودمان را گم كردیم ، یك كسى دیگر به جاى ما نشسته است و لهذا مى بینید كه هر چیزى كه در ایران هست تا یك اسم غربى نداشته باشد رواج ندارد . داروخانه هم باید اسم غربى داشته باشد ، كارخانه هاى ما هم كه پارچه مى بافند باید آن حاشیه اش خط غربى باشد ، اسم غربى هم رویش بگذارند ، خیابان هاى مان هم باید یك اسم غربى داشته باشد ، همه چیزمان باید رنگ غربى داشته باشد ، كتاب هم كه مى نویسند همین كتاب نویس ها ، همین روشنفكرها بعضى شان كتاب هم كه مى نویسند یا یك اسم غربى روى آن مى گذارند یا مطالب را وقتى ذكر مى كنند استشهاد مى كنند به قول یك نفر غربى عیب هم این است كه هم آنها غربزده هستند و هم ماها . اگر كتاب ها آن اسم ها را نداشته باشد ، اگر فاستونى آن اسم را نداشته باشد ، اگر دواخانه آن اسم را نداشته باشد كمتر به آن توجه مى شود . وقتى به كتاب زیاد توجه مى شود كه از اول كه انسان وارد مى شود هى اصطلاح غربى ببیند ، هى الفاظ غربى ببیند ، الفاظ خودشان را فراموش كنند ، لغت خودشان را فراموش كنند ، مفاخر خودشان را بكلى فراموش كرده اند ، دفن كرده اند و به جاى آن دیگران را نشانده اند . اینها همه ظلمت هائى است كه طاغوت ما را از نور به این ظلمت ها خارج كرده است . همین طاغوت زمان هاى اخیر ، زمان هاى ما ، همین ها دامن زدند به این غربزدگى ، هر چیزى را به غرب نسبت داده اند ، هر مطلبى را از غرب گرفته اند . هر مفخرى را از غرب گرفتند و به خورد ما دادند . دانشگاه هاى ما هم در آن زمان دانشگاه هاى غربى بود ، اقتصادمان هم غربى ، فرهنگمان هم غربى ، اصل خودمان را بكلى از یاد بردیم و به جاى خودمان یك موجود غربى نشاندیم . به مجرد اینكه یك كسى مریض مى شود مى گویند باید برود انگلستان ، باید برود اروپا ، با اینكه اطبأ اینجا هم هست . در ذهن من این است كه یكى از بستگان محمدرضا مخلوع ، ملعون ، لوزتین پیدا كرده بود ، از اروپا براى او یك كسى كه عمل لوزه بكند آوردند در صورتى كه اطباى اینجا ، عمل لوزه یك عمل آسانى است . این چه مى فهماند به عالم كه یك كسى كه در راس یك مملكت به زور واقع شده و او را شناختند به اینكه شاه مملكت است ، این براى لوزتین هم طبیب قائل نباشد كه در ایران هست ، این به طب ایران و به طبیب ایران چه لطمه وارد مى كند ، چه خیانتى است این به ملت ایران كه ملت ایران معرفى بشود به اینكه در سرتاسر كشور ما یك طبیبى كه لوزتین را بتواند عمل بكند نیست ، از این جهت از خارج مى آورند كه لوزتین را عمل كند . این چقدر كمك مى كند به استعمار ، چقدر كمك مى كند به غرب و چقدر حیثیت ملت ما را از بین مى برد . وقتى كه او این كار را كرد مردم هم تا آن زمان همه آنها چشمشان به این بود كه چه مى كند این آدم ، آنها وقتى كه مریض پیدا مى كردند حتى الامكان باید بروند به خارج در صورتى كه اطبأ ما داریم .

در آن زمان جوانى من یادم هست كه چشم من ضعیف شد كه الان هم ضعیف هست و در آنوقت امین الملك ، خداوند رحمتش كند ، طبیب چشم بود و من رفتم تهران براى اینكه چشمم را معالجه كنم . یك كسى كه با ما آشنا و با او آشنا بود ، گفت : بروید پى امین الملك و ایشان نقل كرد ( آن آقا نقل كرد) كه فلان الدوله چشمش معیوب شده بود بود رفته بود اروپا پیش اطبأ آنجا ، آنجا پیش آن طبیبى كه

ص: 60

رفته بود ، پرفسورى كه رفته بود ، گفته بود كه اهل كجا هستى . اهل ایران ، تهران . گفته بود ، مگر امین الملك نیست آنجا ؟ گفته بود یا هست یا نمى شناسیم . آنطور كه آن آقا نقل مى كرد ، گفته بود: امین الملك از مثل اینكه همچو چیزى ما بهتر است . طبیب خوب داریم لكن مغزهایمان ، مغزهاى غربى شده است . خود طبیب ها همین طورند . خودشان هم وقتى پیش خودشان بروید مى گویند دیگر باید بروى اروپا براى اینكه خودشان هم مغزشان این طورى شده خودشان را گم كرده اند ، قدرت را از دست داده اند ، حیثیت ، ملیت خودشان را از دست داده اند و از دست داده ایم همه مان . تا این ملت از این غربزدگى بیرون نیاید استقلال پیدا نمى كند . تا این نویسنده هاى ما كتاب هایشان به این وضع است كه هر مطلبى كه مال خودمان هست وقتى بخواهند بیان بكنند استشهاد به قول فلان خارجى مى كنند ، فلان غربى مى كنند ، تا از این وابستگى شماها در نیائید استقلال پیدا نمى كنید . تا این خانم ها (شما را نمى گویم شما توده هستید ، آن خانم هارا مى گویم ) تا اینها توجهشان به این است كه فلان چیز باید ، فلان مد از غرب به اینجا بیاید ، فلان زینت باید از آنجا به اینجا سرایت بكند ، تا یك چیزى آنجا پیدا مى شود اینجا هم تقلید مى كنند ، تا از این تقلید بیرون نیائید نمى توانید آدم باشید و نه مى توانید مستقل باشید . اگر بخواهید مستقل باشید ، اگر بخواهید شما را به اینكه یك ملتى هستید بشناسند و بشوید یك ملت ، از این تقلید غرب باید دست بردارید . تا در این تقلید هستید ، آرزوى استقلال را نكنید . تا این نویسنده هاى ما ، نویسندگان ما ، همه حرفهایشان غربى است ، این را دست از آن برندارند ، امید نداشته باشند كه ملتشان مستقل بشود . تا این اسم هائى كه در خیابان ها و در داروخانه ها و در كتاب ها و در پارچه ها و در همه چیزتان ، فقط مساجد است كه اسمأ خارجى را ندارند آن هم براى اینكه روحانیون تا حالا به حسب نوعشان آنجور نشده اند و الا همه چیز باید یك اسم غربى داشته باشد هم آنهائى كه مى نویسند اسم غربى مى گذارند ، هم شما كه مى خواهید بخوانید ، اینهائى كه مى خواهند بخوانند تا یك اسم آنطور نباشد به آن اقبال نمى كنند . والذین كفروا اولیأ هم الطاغوت آنهائى كه كافر هستند ، كفران نعمت خدا را مى كنند . مستور است واقعیات پیش آنها ، در سطح و در تیرگى هستند كه اینها اولیائشان طاغوت است . كار طاغوت چیست ؟ یخرجهم من النورالى الظلمات از نور ، از نور مطلق ، از هدایت ، از استقلال ، از ملیت ، از اسلامیت ، اینها را بیرون مى كند و وارد مى كند در ظلمت ها . در این ظلمات اینها را وارد مى كنند . ماها الان خودمان را گم كردیم ، مفاخر خودمان را الان گم كردیم ، ماثر خودمان را گم كردیم ، تا این گم شده پیدا نشود شما مستقل نمى شوید . بگردید پیدایش كنید ، بگردید شرق را پیدا كنید . تا ما اینطور هستیم ، تا نویسنده هاى ما آنطور است ، تا روشنفكرهاى ما آنطور فكر مى كنند ، تا آزادیخواهان ما آنطور آزادى غربى را مى خواهند همین است كه هست . فریاد مى زنند كه ما اختناق است ، اختناق است ، آزادى نیست . چه شده است كه آزادى نیست ؟ نمى گذارند این آخوندها زن ها و مردها با هم توى دریا بروند بغلطند ، این آخوندها نمى گذارند كه این جوان هاى ما آزاد باشند بروند در مشروبخانه ها و در قمارخانه ها و در فحشا فرو بروند ، آزادى نیست ، اینها نمى گذارند كه رادیو و تلویزیون ما زن هاى لخت را نشان بدهد و آن وجه وقیح را فضیح

ص: 61

را ، قبیح را و بچه ها و نوجوان هاى ما را مشغول كند . این یك آزادى وارداتى است كه از غرب آمده است ، آزادى استعمارى است یعنى ممالك مستعمره را دیكته كردند به آنهائى كه خائن به مملكت هستند به اینكه ترویج این آزادى ها را بكنید ، آزادند كه هروئین بكشند ، چه بكنند ، آزادند كه افیون بكشند ، آزادند كه به قمارخانه ها بروند ، آزادند كه به عشرتخانه ها بروند ، آزادند كه به سینماها بروند . نتیجه چه ؟ نتیجه اینكه این جوان هائى كه باید براى یك مملكت و براى سرنوشت یك مملكت فعالیت داشته باشند ، نسبت به سرنوشت مملكت بى تفاوت باشند . تمام نظرشان به این است كه كى شب بشود ما سینما برویم و كى تابستان بشود ما دریا برویم . همه نظر این است . یك آدم افیونى نمى تواند فكر كند براى یك مملكت ، یك آدمى كه مغزش به موسیقى عادت كرد نمى تواند براى مملكت مفید باشد و اینهائى كه بازى خوردند از خارج یا بازى نخورده عمال خارج هستند و ترویج موسیقى مى كنند ، ترویج فحشا مى كنند ، ترویج این كارهائى كه جوان هاى ما را به تباهى مى كشد مى كنند ، اینها كارهایشان ، نتیجه كارهایشان این است كه یك مملكت را كه قدرتش باید از جوان سرچشمه بگیرد ، باید جوان آن قدرت را داشته باشد تا اداره بكند ، این قدرت را از جوان مى گیرند . این فكر اینكه چه مى گذرد به این مملكت ، حكومت ها چه مى كنند با این مملكت ، محمدرضا چه به سر این مملكت آورد ، این فكر از توى كله ها بیرون مى رود ، تمام توجه ، تمام این مغز ، مغز موسیقى مى شود ، به جاى مغز جدى ، مغز لهوى مى نشیند . باید یك آدمى باشد كه به سرنوشت خودش فكر كند ، این فكر را از او گرفته اند . این آزادى است كه آزادى استعمارى باید به آن بگوئیم غیر آزادى است كه در ملت باید باشد . آزادى است كه از خارج وارد شده است و ماها را اینطور كرده است ، جوان هاى ما را اینطور كرده است . جوان ها ، آنهائى كه عادت بكنند ، چند روز عادت بكنند به این كارها ، به این عشرت ها ، به این چیزهائى كه در سینماها مى كردند و نمایش مى دادند ، این دیگر در فكر اینكه نفت ما را كى مى برد و آهن ما را كى مى برد و گاز ما را كى مى برد ، این به این فكرها دیگر نیست . چه كار دارم ، بگذار عیش و عشرتم را بكنم . مگر بیكارم كه بروم وقتم را صرف كنم براى این چیزها اینطور ما را بار آوردند . تا جوان ها را این نویسندگان بى انصاف ما نجات ندهند و آزادى سالم را ترویج نكنند و آزادى فاسد را جلویش را با قلم و قدم نگیرند ، امید اینكه یك مملكت آزاد مستقل داشته باشیم این امید را به گور باید ببریم .

موسى (علیه السلام) مامور شد ان اخرج قومت را از ظلمات به نور ، ماموریت است ، ماموریت همه انبیا این است كه اینها را از این ظلمت ها ، از این چیزهائى كه بر خلاف مسیر انسانیت است ، بر خلاف مسیر ملیت است ، اینها را خارج كنند و متوجه به نور كنند . وارد كنند در نور و نورانى باشد . قلب نورانى نمى تواند ببیند كه ماثر و مفاخرش را دارند زیر پا مى گذارند و حرف نزند . نمى تواند یك قلب نورانى ببیند كه ملتش را به این ذلت كشیدند و افرادش در اطراف تهران هم باز یك سوراخ منزلشان است و این صحبت نكند و آنها مى خواهند كه شما را جورى بار بیاورند كه در همه امورشان بى تفاوت باشید ، نپرسید كه چرا این مستمندان به حال مستمندى باقى مان ده اند و نفت هاى ما رادیگران مى بردند ،

ص: 62

نپرسید در ذهنتان اصلا نیاید ، در ذهن وارد نشود كه یك همچو گرفتارى هائى هم ما داریم . شما حالا را ملاحظه نكنید كه نور وارد شده است در قلب هاى شما . شما پانزده سال پیش از این ، بیست سال پیش از این را ملاحظه كنید ببینید كه هیچ مقاومتى بود در مقابل آنهائى كه همه چیز ما را مى بردند ؟ نبود ، كارى نداشتند به این حرف ها ، یك دسته اى گاهى وقت یك نقى مى زدند ، نه توى مجلسمان صحبت بود و نه توى مسجدمان صحبت بود و نه توى دانشگاهمان صحبت بود و هیچ جا .

ایام اللّه را از یاد نبریم

امر دومى كه فرموده است خداى تبارك و تعالى به حضرت موسى وذكرهم بایام اللّه اینها را متذكر كن به ایام خدا . همه ایام مال خداست لكن بعضى از ایام یك خصوصیت دارد كه براى آن خصوصیت یوم اللّه مى شود .

روزى كه پیغمبر اكرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) هجرت كردند به مدینه این روز یوم اللّه است . روزى كه مكه رافتح كردند یوم اللّه است . یوم قدرت نمائى خداست كه یك یتیم را كه همه ردش كرده بودند ، نمى توانست زندگى بكند تو وطن خودش ، تو خانه خودش ، بعد از چندى فتح مكه به دست او شد و آن قلدرها و آن ثروتمندها و آن قدرتمندها همه در تحت سیطره او واقع شد و فرمود انتم الطلقأ مى گویند آزادتان كردم ، بروید . این یوم اللّه است یوم خوارج ، روزى كه امیرالمومنین سلام اللّه علیه شمشیر را كشید و این فاسدها را ، این غده هاى سرطانى را درو كرد این هم یوم اللّه بود . این مقدس هائى كه پینه بسته بود پیشانیشان لكن خدا را نمى شناختند ، همین ها بودند كه كشتند امیرالمومنین را . قیام كردند در مقابل امیرالمومنین سلام اللّه علیه ، از لشكر خودش بودند ، قیام كردند در مقابل او براى خاطر آن قضایائى كه در صفین واقع شد و امام (علیه السلام) دید كه اگر اینها باقى باشند ، فاسد مى كنند ملت را . تمامشان را كشت الا بعضى كه فرار كردند . این یوم اللّه بود . روزهایى كه خداى تبارك و تعالى براى تنبیه ملت ها یك چیزهائى را وارد مى كند ، یك زلزله اى وارد مى كند ، یك سیلى وارد مى كند ، یك طوفانى وارد مى كند كه شلاق بزند به این مردم كه آدم بشوید ، اینها هم یوم اللّه است . چیزهائى است كه به خدا مربوط است ، از آن یوم اللّه ها پانزده خرداد بود . پانزده خرداد هم از ایام اللّه بود كه یك ملت ایستاد در مقابل یك قدرت و كارى كرد كه پنج ماه تقریبا حكومت نظامى شد منتها قدرت نداشت ملت ، باز اجتماع درست نشده بود . بیدار نشده بودند ، شكست خوردند ، نه شكست ، به حسب ظاهر ، والا از همانجا مبدأ پیروزى ملت است . هفده شهریور هم كه امروز ما اینجا مجتمع هستیم ، آن هفده شهریور سال گذشته ایام اللّه ، آن هم از ایام خدائى بود كه یك ملت زن و مردش ، جوان و غیر جوانش ، بایستند و خون بدهند براى احقاق حق . این روز خداست . هفده شهریور من ایام اللّه باید متذكر باشید ، باید یادآورى كنید این ایام اللّه را چنانچه كردید ، از یاد نباید برود این ایام اللّه براى اینكه این ایامند كه آدم سازند ، در این ایام است كه جوان هاى ما را از عشرتكده ها بیرون مى آورد به میدان جنگ مى برد . این ایام الهى هست كه ملت ما را بیدار مى كند و بیدار كرد . امر مى كند ذكر هم بایام اللّه ایام اللّه را در ذكر مردم وارد كن .

ص: 63

یادتان نرود این ایام بزرگى كه بر ملت ما گذشت و ایام اللّه بود . مثل پانزده خرداد ، مثل هفده شهریور ، آن روزى كه این خبیث فرار كرد از ایام اللّه بود كه یك ملتى كه هیچ نداشت ، یك قدرت را شكست . به طورى كه نتوانست بماند . نه قدرت خودش ، قدرت همه دنیا ایستاده بود مقابل شما . من مطلع بودم . دنیا ایستاده بود پشتیبان ، پشتیبان خودش اول ، پشتیبان وارث آن ، كه این شخص بختیار باشد ثانیا ، ایستاده بودند دنبال او كه نگهشان دارند . دو دستى آمریكا چسبیده بود كه شاه را نگه دارد . وقتى او فرار كرد دو دستى چسبیده بودند بختیار را نگه دارند ، مى فرستادند پیش ما كه این از ماست این مال ماست . نوكر بودند اینها . و این را بعید ندانید كه یك نفر را ده سال ، پانزده سال ، بیست سال با یك صورتى نگه دارند ، به یك صورت ملى ، صورت دروغى ملى ، صورت ملى كاذب نگه دارند براى یك روز كه به دردشان مى خورد . ممكن است بیست سال یك كسى تو مسجد نماز بخواند عرض مى كنم كه عبادت بجا بیاورد كه یك روز براى آنها كار بكند ، این ممكن است و ممكن است یك نفر آدم ده ، بیست سال ادعاى صداقت بكند و ملیت بكند و فحش هم بدهد به خارجى ها ، مقاله هم بنویسد براى آنها ، به ضد آنها ، تا در دل مردم درست جاگیر بشود ، براى یك روز ، آن یك روز آن روزى بود كه وقتى او رفت او جایش باشد براى حفظ منافع اجنبى ها هیچ بعید شما ندانید اینها را ، چنانچه شد و واقع شد و دیدید و به ما مى گفتند كه زود است ، شما حالا نروید زود رس است ، حالا شما به ایران نروید . مى خواستند جمع و جور كنند قدرت خودشان را و آشفتگى ها را تمام كنند كه دیگر امكان رفتن نباشد . آن هم یكى از ایام اللّه بود و یكى از ایام بزرگ خداى تبارك و تعالى ، آن شبى بود كه كودتا كردند اینها ، آن شبى كه ما تهران بودیم و اعلام حكومت نظامى روز هم شد كه روز هم كسى بیرون نیاید و آن شب ، بعدها به ما اطلاع دادند كه اینها آن شب بنا داشتند كه تمام سران قوم ، هر كس گوشش مى جنبید بكشند و تصفیه كنند تمام بشود كار . خدا نخواست . آن قیام ملت و آن قیام نورانى ملت ، ملت متعهد كه بعدش كه اینها قیام كردند ، نیروهاى آن طرف هم به این طرف ملحق شدند ، هى ملحق شدند ، یك مساله اى بود كه الهى بود و من ایام اللّه بود . این را از یاد نبرید كه تمام چیزها را جمع كردند و تمام كیدها را درست كردند براى اینكه در یك شب بریزند كودتا كنند و همه اشخاصى كه احتمال مى رود یك كارى از آنها بیاید همه را از بین ببرند ، ملت را باز برگردانند به آن حال اول ، خدا نخواست . این یكى از ایام اللّه بود كه شما ملت شریف نورانى با قلب هاى پر از ایمان نترسیدید و آن روز ریختید به خیابان ها بااینكه اعلام حكومت نظامى بود ، ریختید به خیابان ها و خنثى شد آن چیزى كه آنها مى خواستند . مى خواستند خیابان ها خلوت بشود تانك ها را بیاورند همه جا مستقر بكنند و شب مشغول آن جنایت بشوند . همه قدرت ها دنبال اینها بودند ، همه قدرتها ، نه فقط قدرت ابر قدرت ، دیگران هم بودند ، آنهائى كه به نرخ روز كارهایشان را مى كنند ، نان را به نرخ روز مى خورند . همه آن روز پشتیبانى مى كردند ، معذلك خداى تبارك و تعالى با شما مرحمت فرمود شما را بر این قدرت هاى بزرگ پیروز كرد و دست اجانب را از مملكت شما كوتاه كرد و انشأاللّه تا آخر كوتاه است .

این ایام یادتان باشد از یادتان نبرید ، این ایام بزرگ الهى كه از ایام اللّه است اینها را یادتان

ص: 64

باشد . یادتان نرود كه ما یك پانزده خرداد داشتیم ، پانزده خرداد مبدأ نهضت اسلامى ایران است . یادتان نرود كه ما یك هفده شهریور داشتیم ، هفده شهریور از ایام اللّه است و باید یادمان نرود این را . آنقدر شهید دادیم ، آنقدر خون دادیم ما آن روز در مقابل اجانب و در مقابل وابستگان به اجانب . قیام كردند ملت ما و خونشان ریخته شد لكن پیروز شدیم ، مبدأ پیروزى و همه روزهائى كه نمى توانیم ما بشمریم این روزهائى كه آنها با كمال شقاوت حمله مى كردند و شما با كمال شجاعت زن و مردتان مى ایستادید در مقابلشان ، یك كسى كه براى من نقل كرد گفت من خودم دیدم كه یك بچه ده ، دوازده ساله ( یك همچو چیزى ) سوار موتور سیكلت بود و رفت طرف تانك ، تانك هم او را زیر گرفت از بین برد اما یك همچو روحیه اى پیدا شده بود كه بچه دوازده ساله هم حمله به تانك مى كند با دست خالى و هیچى . شماها هم با دست خالى یك امپراتورى _ نمى دانم دو هزار و پانصد ساله و یك جنایتكاران دو هزار و پانصد ساله را كه اگر مطالعه بكند كسى تاریخ را ، در اینها شاید یك نفر هم پیدا نشود كه جنایتكار نباشد منتها كم و زیاد داشتند ، كم و زیاد داشتند ، آنها هم كه به آنها جنت مكان مى گویند آنها هم جنایتكار بودند ، آنها هم پسر برومند خودش را كور كرد براى اینكه مبادا یك وقتى قدرت نمائى كند . آنها هم اینطور بودند لكن جنایت اصیل ، آن كسى كه اصیل در جنایت بود این پسر بود ، پدر به این اصالت نبود ، براى این ، هم ارث برده بود و هم خودش بود . آن كه اصیل بود در جنایت ، آن كه همه چیز ما را به اسم تمدن بزرگ عقب نگه داشت آنكه اسلام عزیز ما را با اسم اسلام مى خواست محو بكند ، آن كه مفاخر ما را از بین مى خواست ببرد ، تاریخ بزرگ ما را مى خواست به هم بزند ، كه از همه اصالتش بیشتر در جنایت بود این شخصى بود كه حالا معلوم نیست كجاها دارد سرگردان مى گردد .

به مظاهر و مفاخر اجنبى پشت كنید

شما این مظهرهاى خودتان را از یاد نبرید ، روشنفكرهاى ما و نویسندگان ما ، نویسندگان ما و تمام طبقه عالم و روشنفكر توجه به مفاخر خودشان داشته باشند ، اینقدر طرف غرب سجده نكنند كتاب بنویسند . شما مطلب خودت دارى ، چه كار دارى فلان كس چه گفته ؟ جهنم . چرا استشهاد به یك قول اجنبى مى كنى تا روح جوان هاى ما را افسرده كنى و اینها را از قالب خودشان بیرون بكنى . شماملت هم بنابر این بگذارید كه اگر یك داروخانه اى اسم خارجى داشت از او چیزى نخرید تا اسمش را عوض كند . اگر یك كتابى ، این دانشگاهى هاى عزیز ما ، اینها هم توجه به این معنا بكنند كه اگر یك نویسنده اى در هر كتابى شروع مى كند از دیگران در كتابش استشهاد كردن ، این كتاب را نخوانید . نخوانند این كتاب را . اگر اینطور بكنید و مشترى ها كنار بروند (اینها مى خواهند مشترى پیدا كنند) اگر مشترى ها كنار بروند ، اینها هم دست بر مى دارند از این كارها . وقتى متاعى مشترى نداشت دیگر عرضه نمى شود . شما بنابر این بگذارید كه این چیزهائى كه دارد شما را مى كشد به طرف غرب و مفاخر شما را زیر پا مى گذارد و به جاى او مطالب غربى را مى نشاند ، شما هم اعراض كنید از او ، پشت كنید به این . به نویسنده این طورى پشت بكنید ، به كتاب این طورى پشت بكنید ، این كتاب هائى كه هر چه صحبت مى شود

ص: 65

از لنین و استالین و زهر مار صحبت مى شود ، نخرید . الزامى نیست كه شما باید كتاب بخرید ، نخرید این كتاب ها را ، نخوانید این كتاب ها را_ من وقت گذشته است كه تفسیر این قضیه را كه فردا ما مبتلا هستیم به دانشگاه و مبتلا هستیم به توطئه گریهائى كه در دانشگاه بنا دارند مى كنند ، من حالا وقت ندارم كه راجع به آن یك صحبتى بكنم ، گذشته وقت ، لكن باید خود ، خود جوان هاى ما كه اكثرا متعهد هستند ، اكثرا این ملت ملى هستند ، اكثرا به اسلام اعتقاد دارند ، اینها نگذارند یك عده اى بیایند آنجا و شلوغ كنند و توطئه كنند . پشت كنند به اینها . كتاب هایشان را نخوانند . من نمى گویم آتش بزن ، نه ، آتش سوزى غلط است . هیچ آتش سوزى بدتر از اعراض نیست . وقتى آتش سوزى بشود مردم خیال مى كنند یك چیزى توى این بوده ، حالا آتشش زده اند ، وقتى پشت بكنید به آنها تمام مى شود . نخرید كتابهایشان را ، نگذارید این متاعى كه مى آورند شما مشتریش باشید ، نه ، مشترى نباشید . بیایند بریزند آنجا ، صد خروار هم كتاب را بریزند اینجا . نه ، نریزید و آتش نزنید و پاره نكنید لكن نخوانید و نخرید . اگر نخوانید و نخرید بعد از چند روز مى بینید كه خبرى نیست دیگر ، این كتاب ها ، كتاب ها را مى آورند كه شما بخوانید . مى خواهند شما را از شرقیت به غربیت ، آن هم به آن بدترین اقسام دیكتاتورى ، بدترین اقسام دیكتاتورى را به شما مى خواهند تحمیل كنند . نخرید این كتاب ها را انشأاللّه اگر فرصتى باشد در یك وقتى بیشتر راجع به این مطلب ، این مطلب را من نمى توانم حالا حقش را ادا كنم . حالا من دعا مى كنم به شما كه خداوند تبارك و تعالى همانطور كه عنایت كرد بر این ملت ، رحمت كرد بر این ملت و این ملت را از شر اجانب و از شر نوكرهاى اجانب نجات داد ، این نظر رحمت را بر این ملت حفظ بكند كه دیگر این اجانب رخنه نكنند در این مملكت .

خداوند به شما سعادت ، سلامت ، عزت ، قدرت ، جدیت بدهد و شما را از این آزادى هائى كه استعمارى هست و از خارج وارد شده است به این مملكت ، نجات بدهد .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 66

تاریخ : 17/6/58

بیانات امام خمینى در جمع علماى پاوه

ممانعت اشرار از اصلاح و باز سازى در كردستان

بسم اللّه الرحمن الرحیم

هر چه كوتاهى شده است درباره این مناطق شما و امثال شما و خصوصا منطقه كردستان ، این براى همین اشرار و مفسدین است كه مجال ندادند تا دولت به بازسازى و رسیدگى برسد . براى اینكه این مسائلى كه شما گفتید و حتما هست ، براى اینكه اینها تحقق پیدا كند باید یك منطقه آرام باشد ، در یك منطقه اى كه اشرار دائما آتش روشن مى كنند و حتى خود مردم را سركوب مى كنند و قواى انتظامى اگر بیاید با آنها جنگ مى كنند ، در حال جنگ نمى شود كه شما توقع داشته باشید كه مسائلى كه مربوط به منطقه است و باید با آرامش تحقق پیدا كند ، حل شود . شما گمان نكنید كه دولت در فكر نیست ، براى همه مناطق ایران و خصوصا مناطقى كه در زمان رژیم سابق عقب افتاده بوده است ، اینطور گمان نكنید كه دولت نمى خواهد كارهاى آنجاها را عمل بكند ، اشرار فرصت نمى دهند به كس ، به اسم اینكه ما منافع خلق را مى خواهیم ، فرصت نمى دهند كه كسى منافع خلق را تحقق بدهد ، اینها مى خواهند منطقه را به هم بزنند تا دولت نتواند كارى بكند و باز همان مسائل سابق و همان عقب افتادگى هائى كه شماها و همه داشته اند تكرار بشود . انشأاللّه اگر چنانچه شر این اشرار كنده شد بكلى و انشأاللّه مى شود ، به این مسائل رسیدگى مى شود و من راجع به مطلق علماى اهل سنت در هر جا باشند و خصوص علماى كردستان با دولت صحبت كردم و آنها همه وعده كردند كه همه قشرها را و علماى آنجا بالخصوص مورد عنایت واقع بشوند و رسیدگى بشود و همین طور البته مدرسه اى كه مدرسه قرآن است محترم است و باید به آن رسیدگى شود و طلاب هم اگر چنانچه آنجا مجتمع شدند و مدرسه اى تأسیس شد ، انشأاللّه رسیدگى مى شود لكن شرط این است كه بگذارند ، شرط این است كه محیط آرام باشد . آنها نمى گذارند كه محیط آرام باشد ، آنها با اسم اینكه ما فدائى خلق هستیم و ما دموكرات هستیم و مى خواهیم آزادى در دنیا پیدا بشود ، نمى گذارند مردم آزاد بشوند ، مهلت نمى دهند به دولت كه یك فكرى بكند براى اینها ، اینها كه از بین رفتند آن وقت قضایاى دیگر حل خواهد شد .

اولیاى امور مشغول برنامه ریزى و اصلاحند

شما گمان نكنید كه جاهاى دیگر عمل شده است و براى شما عمل نشده است ، در حال

ص: 67

برنامه ریزى هستند ، براى همه جا مشغولند لكن آنقدر رژیم سابق خرابكارى كرده است كه به این زودى نمى شود اصلاحش كرد . انشأاللّه بالخصوص راجع به مناطق شما كه الان هم یك بودجه خوبى برایش قرار داده شده و بعدا هم اگر چنانچه كسر آمد باز هم قرار داده مى شود و هیات هائى مى آیند براى رسیدگى و همه جهات انشأاللّه ترمیم مى شود . مهم این است كه شما خودتان و همین طور علماى كردستان و همین طور جوان هاى شما آنها هم كمك كنند و ایستادگى كنند در مقابل این اشرار و این اشرار را خارج كنند ، این اشرار را بیرون كنند تا یك مجالى داده بشود كه انشأاللّه كارها اصلاح بشود

سلام مرا به همه رفقاى خودتان و به همه علماى آنجا و به همه طبقات برسانید و اطمینان بدهید كه ما در فكر شما هستیم و اسلام براى همه است و ما همه در تحت لواى اسلام انشأاللّه امیدوارم با رفاه و امنیت زندگى كنیم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه وبركاته

ص: 68

تاریخ : 17/6/58

فرمان امام خمینى در حجت الاسلام كروبى

جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ مهدى كروبى دامت افاضاته

بسمه تعالى

طبق اطلاع واصله در منطقه الیگودرز مشكلاتى پیش آمده كه با توجه به اطلاعات و سوابقى كه جنابعالى از منطقه دارید ، مقتضى است مسافرتى به الیگودرز و همچنین ازنا و مناطق عشایرى آن حدود بنمائید و در رفع مشكلات و ایجاد امنیت در آن منطقه به هر نحو صلاح مى دانید با مشورت علمأ اعلام منطقه و افراد ذیصلاح اقدام نمائید و به امور مستضعفین و نیازمندى هاى ایشان از نظر عمران و آبادى و سایر احتیاجاتشان رسیدگى كرده و از طریق كمیته امداد و احیانا اگر احتیاجى بود با تماس گرفتن با جناب آقاى نخست وزیر و سایر وزرا و مقامات مربوطه در رفع نیازمندى هاى ایشان اقدام و كوشش كنید . از خداى تعالى موفقیت جنابعالى را در این راه خواستارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 69

بسمه تعالى

تاریخ : 17/6/58

فرمان امام خمینى به ثقه الاسلام امر اللّهى

جناب مستطاب ثقه الاسلام حاج شیخ محمد حسن امراللّهى دامت افاضاته

بدین وسیله جنابعالى به سمت قاضى شرع در دادگاه هاى صنفى شهر تهران و شهرستان قم منصوب مى شوید كه به مراجعات و شكایات اصناف محترم كه در دادگاه هاى مزبور مطرح مى شود رسیدگى نموده و حكم شرعى امور را صادر و اجرا نمائید . از خداى تعالى موفقیت جنابعالى را خواستارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 70

تاریخ : 18/6/58

بیانات امام خمینى در جمع كاركنان واحد بخش صداى جمهورى اسلامى ایران

تمام شهادت ها و ایثارگرى ها براى تحقق اسلام عزیز بود

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من میل دارم كه همه قشرهاى ملت ، خصوصا قشرهائى كه در خدمت دولت هستند ، همه ادارات مختلفه و از همه بالاتر رادیو و از آن بالاتر رادیو و تلویزیون میل دارم كه باورشان آمده باشد كه جمهورى اسلامى است . یك وقت انسان راى مى دهد به جمهورى اسلامى (كه رأى دادید) یك وقت هم هست كه محتواى جمهورى اسلامى را مطلع نیست ، این باید مطلع بشود كه جمهورى اسلامى معنایش این است كه رأى عموم یا اكثر ، براى نظام و محتواى نظام اسلام و احكام اسلام ، برنامه اسلام است ، یك وقت این را هم مى داند لكن باز باورش نیامده است كه باید همه چیز اسلامى بشود . من میل دارم كه همه باورشان آمده باشد كه این نهضتى كه از اول تا آخرش قریب پانزده ، شانزده سال طول كشید و زحمت ها كشیده شد ، خون ها داده شد و جوان ها از دست رفت ، خانه ها از دست رفت ، خانمان ها خراب شد و خصوصا در این یكى دو سال آخر كه همه شاهد بودید كه چه شد ، باورمان آمده باشد كه این همه براى اسلام بود . هیچ من نمى توانم و هیچ عاقلى نمى تواند تصور كند كه بگویند ما خون هاى مان را دادیم كه خربزه ارزان بشود ، ما جوان هایمان را دادیم كه خانه ارزان بشود . هیچ عاقلى جوانش را نمى دهد كه خانه ارزان گیرش بیاید . مردم همه چیزشان را براى جوان هاشان مى خواهند ، براى خانمانشان مى خواهند . این منطق ، یك منطق باطلى است كه شاید كسانى انداخته باشند ، مغرض ها انداخته باشند توى دهن مردم كه بگویند ما خون دادیم كه مثلا كشاورزیمان چه بشود ، آدم خودش را به كشتن نمى دهد كه كشاورزیش چه بشود . چرا همان منطقى كه خود مردم در تمام طول مدت و خصوصا در این آخر منطق شان بود آن را ذكر نمى كنند ؟ همه دیدید كه تمام قشرها ، خانم ها ریختند توى خیابان ها ، جوان ها ریختند توی خیابان ها ، در پشت بامها ، در كوچه و برزن و همه جا فریادشان این بود كه ما اسلام را مى خواهیم و جمهورى اسلامى مى خواهیم . براى اسلام است كه انسان مى تواند جانش را بدهد . اولیاى ما هم براى اسلام جان دادند ، نه براى اقتصاد . اقتصاد قابل این نیست كه انسان ، آدم اقتصاد را براى خودش مى خواهد ، خودش را به كشتن بدهد كه اقتصادش درست بشود! این معقول نیست ، یا جوان هایشان را بدهند كه نان ارزان گیرش بیاید! این یك چیز معقولى نیست . آن كه معقول است و عمل شد و همه دیدیم و همه دیدید این است كه همانطورى كه در صدر اسلام ، پیغمبر

ص: 71

اسلام صلى اللّه علیه و آله و اولیاى اسلام ، همه چیزشان را فداى اسلام مى كردند ، براى اینكه در این فداكارى باخت نیست . آنهائى كه دم از اقتصاد مى زنند و زیر بناى همه چیز را اقتصاد مى دانند ، آنها از باب اینكه انسان را نمى دانند یعنى چه ، خیال مى كنند كه انسان هم یك حیوانى است كه همان خورد و خوراك است منتها خورد و خوراك این حیوان با حیوانات دیگر یك فرقى دارد ، این چلوكباب مى خورد ، او كاه مى خورد ، اما هر دو حیوانند . اینهائى كه زیر بناى همه چیز را اقتصاد مى دانند اینها انسان را حیوان مى دانند ، حیوان هم همه چیزش فداى اقتصادش است ، زیر بناى همه چیزش است ، الاغ هم زیر بناى همه چیزش اقتصادش است . اینها انسان را نشناختند اصلا كه چه هست . ما باید باورمان بیاید به اینكه مملكت ما همه چیزش را فدا مى خواست بكند براى اسلام . الان هم مى آیند به من مى گویند مكرر ، دست جمعى ، تنهائى كه شما دعا كنید ما شهید بشویم . معقول است كه بگوید من شهید بشوم براى اینكه شكمم سیر بشود ؟ ! براى شكمش مى خواهد شهید بشود ؟ ! كسى معقول است كه تقاضاى شهادت بكند براى شكمش ؟ ! همچو معقول نیست این معنا تقاضاى شهادت ، براى اینكه ادراك كرده است كه در شهادت موت نیست یك حیات جاوید است ، براى حیات جاوید است ، كه این تقاضاى شهادت مى كند . زیر بنا توحید است ، زیر بنا عقاید حقه الهى است ، نه زیر بنا شكم باشد اینهائى كه اقتصاد را زیر بنا مى دانند ، اینها منحط كردند انسان را از حد انسانیت به حد یك حیوانى مثل سایر حیوانات .

تلاش رژیم طاغوت در تباه ساختن نیروهاى انسانى

من مى خواهم كه همه ما باورمان آمده باشد كه جمهورى اسلامى است و باید همه چیز ما اسلامى بشود . ما از آن وضع سابق كه اخیرا پنجاه سالش را ، پنجاه و چند سالش را من شاهدش بودم و شماها چندین سال ، البته هیچ كدام پنجاه سال یادتان نیست ، شماها چندین سالش را كه در زمان این حكومت جائر بود ، در نظر دارید كه همه وابستگى به غرب بود و به آمریكا بود و تلخى هایش را هم همه دیدید . ذائقه هاى شما باز از آن چیزها تلخ هست ، حبس ها را ، حالا خودتان هم حبس نرفتید ، دوستانتان رفتند ، اهل ملتتان رفتند ، حبس ها ، زجرها ، حتى گاهى براى من نقل كرده اند كه اینها نقلش هم مشكل است ، بعضى ها را در تاوه سرخ مى كردند ، مى گذاشتند روى تاوه آهنى برق را متصل مى كردند سرخش مى كردند . این تلخى ها در ذائقه ما هست و شما ، ما حالا باید باورمان بیاید كه آن بساط طاغوت باید بر چیده بشود . همان رأس و رده بالا برود و باقى اش باقى بماند ، این باز به مقصد نرسیدیم . همه جا ، در همه وزارتخانه ها ، در همه ادارات ، در بازار ، در همه جا باید جورى بشود كه وقتى كه یك كسى وارد شد ببینید كه وارد شده در یك مملكت اسلامى ، همه چیزش اسلامى است ، نه كم فروشى در اینجاست ، نه گرانفروشى و اجحاف هست در آن ، نه دروغ هست ، نه تقلب هست ، نه این كاغذ بازى هاى ادارى هست ، نه آن مجلات با آن عكس ها و با آن تبلیغات كه جوان هاى ما را به تباهى كشیدند و نه آن بساطى كه در رادیو و تلویزیون بود و شماها دیدید . مقصد آنهائى كه اینها را پیش آورده بودند ، در همه جاها كه

ص: 72

شما قدم مى گذاشتید در آن یك چیز نمایان بود كه اشخاص عمیق آن یكى را مى فهمیدند و آنكه نگذارند جوان هاى ما رشد كنند ، جوان هاى ما را بار بیاورند به طورى كه در قید این نباشد كه مملكتش چه در آن مى گذرد . اگر یك كسى عادت كرد كه این مجلات را كه دیدید با آن عكس ها و با آن مسائل ، آن سینماها را كه دیدید كه با آن بساط و امثال ذلك و آن تلویزیون آن وقت و آن رادیوى آن وقت و آن مدارس آن وقت و آن كنار دریا رفتن هاى آن وقت و آن مراكز فحشاى آن وقت ، همه اینها در یك مطلب شریك بودند و آن اینكه جوان هاى ما را بى تفاوت كنند راجع به مسائل خودشان . یك جوانى كه عادت كرد كه هر روز برود یا هر شب برود در سینما و آنطور مسائل را ببیند ، این دیگر فكرش نمى رود دنبال اینكه نفت ما را كه مى خورد ، كجا مى رود این نفت ، این ثروت ما كجا مى رود ، اصلا تو فكرش نمى آید این . این همان مثل آدم هروئینى مى ماند . یك آدم هروئینى اصلش فكرش دنبال این نیست كه چه مى گذرد . او همه اش دنبال این است كه چه وقت ، وقت هروئین مى شود یا وقت استعمال تریاك . آن كسى كه عادت كرد كه برود در این مراكز فحشا ، تمام هم و غمش همان مراكز فحشاست ، حالا چه مى گذرد در این مملكت ، چه به سرش دارد مى آید پیشش مطرح نیست ، دنبال این مطلب نیست . تمام این مسائلى كه در این پنجاه سال اخیر اینها پیش آوردند و خصوصا در زمان این دومى كه از اولى بدتر بود ، تمام این مسائل دیكته اى بود كه شده بود براى اینكه جوان هاى ما را بى تفاوت كنند ، هر چه سرشان مى آید به من چه ربطى دارد . آن كه مى رود در دریا با مثلا چه ، با هم آنجا بازى مى كنند ، اینها دیگر فكر اینكه مسائل روز چه هست ، دولت ها چه مى كنند ، این مرد خائن چه به سر ما آورد ، اصلا فكر این در ذهن شان نمى آید . این روشن فكرها و نویسنده ها و آزادیخواه ها (نه همه شان ، بسیارشان ) یا توجه به این ندارند كه این برنامه ها و آزاد گذاشتن این جوان ها و این دخترها و این پسرها براى اینكه هر كارى دلشان مى خواهد بكنند ، این چه به سر این مملكت مى آورد ، یا توجه ندارند ، یا مى دانند و اجیر هستند ، دنبال همان هستند فریاد مى زنند اى آزادى ازبین رفت ، اى آزادى . خوب آزادى از بین رفت ، چه شد ؟ شرابخانه ها محدود شده یا گرفته شده ، مراكز فحشا را جلویش را گرفتند (حالا تمامش هم باز معلوم نیست ، من نمى دانم حالا پاكسازى شده یا نه ) دیگر نمى گذارند این دختر و پسر تو دریا بروند لخت بشوند با هم چه بكنند . اینها آزادى را این مى دانند و همان آزادى مى دانند كه از غرب دیكته شد براى ما ، نه پیش خودشان ، پیش خودشان اگر اینطور بود ، این ترقیات مادى را نمى كردند . دیكته شده براى ممالك استعمارى این نحو آزادى ها ، این آزادیها ، آزادى هاى وارداتى است و این بى انصاف هاى طرفدار به قول خودشان حقوق بشر و این بى انصاف هاى به قول خودشان نویسنده (همه شان را نمى گویم ، بعضى شان ) و این بى انصاف هاى آزادیخواه این نحو آزادى را براى ما تبلیغ مى كنند و تأكید مى كنند ، آزادیى كه مملكت ما را به تباهى مى كشد . مملكت ، مملكت است به جوانش ، به نیروى انسانیش . چیزى كه نیروى انسانى را به باد بدهد ، مملكت را به باد مى دهد . اگر یك مملكتى نیروى انسانى نداشته باشد ، این مملكت نمى تواند اداره بشود . و این طور آزادیى كه این آقایان مى خواهند ، این آزادیى است كه نیروى انسانى را به تباهى مى كشد و به آنجا مى كشد كه هر چه سرش بیاورند حرف

ص: 73

نزند ، یعنى حرف نزدن مطرح نیست پیشش ، او تمام همش به این است كه چه وقت تابستان بشود و چه وقت ، وقت این بشود كه بروند دریا ، تمام همش به این است كه چه وقت شب بشود و بروند به سینما ، چه وقت این مثلا قضایاى رادیو تلویزیون پیش بیاید و بنشینند تماشا . نمى تواند ، همانطورى كه آدم تریاكى نمى تواند از پاى منقل پاشود برود سراغ فرض كنید جهادسازندگى ، نمى تواند از پاى منقل فكر این معنا را بكند كه به مملكت ما چه مى گذرد ، فرهنگ ما چه شده ، اقتصاد ما چه شده ، نمى تواند فكر كند ، اینها هم مى خواهند همین جور باشند . آنهائى كه مى خواهند ما را غارت كنند ، مى خواهند بى مزاحمت غارت كنند چرا مزاحم براى خودمان درست كنیم ، راه عیش و عشرت را بر این جوان هاى تازه رس باز مى كنیم ، هر چه مى خواهند از این عیش و عشرت ها بكنند ما هم آن مخازنشان را مى بریم اینها هم این عیش و عشرتشان را بكنند . اینها فریاد بكنند و عیش و عشرت بكنند ، آنها هم همه چیزشان را ببرند .

اسلام ، رزمنده مى خواهد ، جنگجو مى خواهد در مقابل كفار

این پنجاه سال وضع ما این بود ، دامن مى زدند به همه چیزهائى كه در این معنا مشترك بود كه جوان هاى ما را تباه كنند ، بى تفاوت مى كردند . در همه این معنا مشترك بود و حالا ما مى خواهیم كه باورمان آمده باشد ، چه شماها كه در تلویزیون هستید ، در رادیو هستید و كار مى كنید و چه ما كه طلبه هستیم و آنجا هستیم ، باورمان بیاید كه ما یك رژیم فاسدى كه همش به این گماشته بود كه جوان هاى ما را فاسد كند ، تباه كند ، بى تفاوت نسبت به مسائل اساسى خودش بكند ، باورمان بیاید كه آن رفته كه یك رژیم اسلامى انسانى بیاید كه در همه امور جدى باشد اسلام شوخى هم ندارد ، همه اش جدى است . هزل ندارد ، لغویات ندارد ، لهویات ندارد ، همه اش جدى است ، جدیات است ، هم در امور مادى ، كه اسلام هر دو جهت را دارد ، هم امور مادى و هم امور معنوى كه همه اش جد است ، لهو و لعب و لغو و آن چیزهائى كه اسلام جلویش را گرفته همان هائى است كه اینها دامن به آن مى زنند . هر چیزى دیدید كه اینها ترویجش مى كنند بدانید آنى است كه اسلام جلویش را گرفته . آن چیزهائى كه اسلام جلویش را گرفته است همین هائى است كه جوان هاى ما را به تباهى مى كشد . اسلام رزمنده مى خواهد ، جنگجو مى خواهد در مقابل كفار ، در مقابل آنهائى كه هجوم مى كنند به مملكت ما ، اسلام مجاهد مى خواهد درست كند ، نمى خواهد یك نفر آدم عیاش درست كند كه این آدم عیاش ، عیاشى اش را بكند و همه چیزش را از بین ببرند ، همه شرافتش را از بین ببرند و این باز مشغول عیاشى و رقصیدن باشد . اسلام جد است ، یك مسلك جدى است ، هزل در آن نیست ، لغو در آن نیست ، لهو در آن نیست ، بازى در آن نیست . آن بازیى كه اسلام اجازه داده تیراندازى است و اسب سوارى ، مسابقه در اسب سوارى ، مسابقه در تیراندازى ، آن هم جنگ است آن را اجازه داده ، حتى برایش رهان هم قرار داده اند یعنى شرط بندى هم بكنند ، آن را اجازه داده اند لكن مساله جدى است آنجا ، تربیت است و اینها مى خواهند كه ما را به همان حالى كه بودیم ، اسم جمهورى اسلامى و رسم و واقعیت ، همان مسائل طاغوتى و همان مسائل باشد .

ص: 74

جدیت در پیاده كردن محتواى اسلام و سالم سازى برنامه هاى رادیو و تلویزیون

ما باید جدیت كنیم كه همانطورى كه راى دادیم به جمهورى اسلامى و اسم جمهورى اسلام الان در ایران است ، محتوایش را اسلامى كنیم ، یعنى رادیو تلویزیون كه شما هستید اسلامى باشد ، لغویات و لهویات و نمى دانم صورتهاى كذا نباشد . اصلاح باید بشود اینها ، البته ما بخواهیم جوان هامان كه چندین سال از آن وقتى كه چشم باز كردند در فساد بودند و در مراكزى بودند كه همه اش فساد بوده و این جور بزرگ شدند ، برنامه هم این بوده كه اینها را این جورى بزرگشان كنند ، بخواهیم برگردد به حال اول ، طولانى است ولى امیدواریم كه برگردد و الحمدلله تحولاتى كه الان دارد مى شود و شده است تقریبا راه صد ساله را با یك شب جوان هاى ما دارند مى پیمایند ، تحولات ، تحولات تند سریعى بوده و امیدوار كننده است . ما میل داریم ، الان راجع به تلویزیون صحبت دارم مى كنم ، یك چیزى كه از همه رسانه ها حساستر است ، تلویزیون از همه مسائل تبلیغى و آلات تبلیغى حساستر است ، براى اینكه هم گوش است و هم چشم . در چیزهاى دیگر حتى رادیو فقط گوش استفاده مى كند ، در نمى دانم روزنامه ها و مطبوعات چشم از آن استفاده مى كند ، رادیو تلویزیون گوش است و چشم ، آن هم نه به اینكه مثلا تیراژش مثل روزنامه كذا ، ده هزار ، بیست هزار ، صد هزار ، یك میلیون باشد ، همه مملكت است ، الان هم وضع جورى شده است كه در دهات هم كه مى روید آن مرد دهاتى كه شاید درست خرج عائله اش را نتواند ادا بكند ، یك رادیو خریده است یا یك تلویزیون دارد . همه جا هست ، یعنى این چیزى كه در تلویزیون نشان داده مى شود در همه سطح مملكت و در بیرون هم هر جا كه موج ها باید بروند همه جا منتشر مى شود . این حرفى كه در رادیو گفته مى شود و در رادیو تلویزیون گفته مى شود ، مال یك طایفه نیست ، مال یك جمعیت نیست ، مال یك مملكت نیست ، همه جاست ، همه قشرها هستند . ما اگر این دستگاه كه باید یك دستگاه آموزنده باشد ، یك دستگاهى باشد كه آن تباهى ها ، آن چیزهائى كه جوان هاى ما را به تباهى كشید و مى كشد حذف بشود ، به جاى آن آموزندگى باشد ، امور اخلاقى باشد ، امور فرهنگى باشد ، چیزهائى كه به درد جوان هاى ما مى خورد و جوان هاى ما را تربیت مى كند ، این باید یك همچو عضو حساس و یك همچو آلتى كه همه جا و در همه قشرها این پا دارد ، همه جا هست ، حاضر است همه جا ، الان اینجا هست اگر فردا هم مثلا رادیو تلویزیون این حرف ها را بگوید ، همه جا مى شنوند ، یك مطلبى است همه جائى ، این اگر آموزنده باشد ، همه ملت را برایش آموزندگى دارد و اگر خداى نخواسته انحراف داشته باشد ، همه ملت را به انحراف مى كشد . ما مى خواهیم كه رادیو تلویزیونمان كه پیشتر در خدمت طاغوت بود ، حالا در خدمت خدا باشد ، در خدمت اسلام باشد و اسلام مى خواهد كه همه مسائل جدى باشد ، مسائل مملكتى مسائل جدى باشد ، مسائل روحى مسائل جدى باشد ، جد است در آن ، حتى در این امور تفریحى هم در اسلام یك جورى است كه باز در آن جد پیدا مى شود . عائله هم كه وقتى انسان مى خواهد تشكیل بدهد یك نحو جدى در آن هست و زیاد و یك دقت هاى زیاد براى تشكیل یك ازدواج ، از قبل از اینكه ازدواج بكند دستور هست . زن چه مردى را انتخاب كند ، مرد چه زنى را انتخاب كند . بعد هم حتى اوقات ازدواج یك اوقات

ص: 75

مثلا با بركتى باشد . بعد هم كیفیت ازدواج و كیفیت همه چیز یك برنامه خاصى داشته باشد . بعد هم زمان حمل براى مادر چه برنامه هائى باشد بعد هم وقتى كه بچه را شیر مى دهد در زمان شیردادن چه برنامه هائى باشد بعد هم در دامن مادر كه مى خواهد بچه تربیت بشود چه جور تربیت بشود . بعد هم در حمایت پدر كه بچه مى خواهد تربیت بشود ، چه بشود . بعد هم در مدرسه كه مى رود چه باشد ، براى اینكه برنامه همه مكتب هاى توحیدى كه اسلام در رأس آنهاست برنامه آدم درست كردن است ، مى خواهند انسان درست كنند . قرآن اصلا آمده است كه یك انسان صحیح درست كند ، انسان ساز است . از این جهت همانطورى كه یك كشاورز اگر بخواهد یك زراعت سالم خوب تحویل بگیرد ، زمین را باید ، شرایطى دارد كه باید روى آن شرایط عمل كند ، آب چه وقت باید داده بشود ، چه آبى باید باشد ، چه كودى باید ریخته شود روى آن ، چه وقت باید شیار بشود ، چه رسیدگى هائى به آن باید بشود ، همه اینها براى این است كه یك ثمره اى ، یك گندمى را مى خواهد . تمام اینهائى كه عرض كردم و بسیارى از چیزهائى كه هست و حالا در ذهن من فرض كنید نیست یا طولانى مى شود ، براى این است كه اسلام ماها را یك نباتى كه باید آن جور تربیت بشود و بعد هم وقتى كه به مرتبه حیوانیت رسید ، این جورى باید تربیت بشود تا برساندش به یك انسانى . زیر بنا اقتصاد نیست ، براى اینكه غایت انسان ، اقتصاد نیست . انسان زحمتش براى این نیست كه فقط شكمش را سیر كند یا جوان هایش را بدهد شكمش سیر بشود ، حرف است اینها . از اینجا تا لانهایت انسان هست ، این انسان مردنى نیست ، انسان تا آخر هست و برنامه اسلام این است كه این انسان را جورى كند كه هم اینجا صحیح باشد و هم آنجا صحیح باشد . راه مستقیم ، نه طرف شرق ، نه طرف غرب ، صراط مستقیم ، یك سرش اینجاست ، یك سرش هم لانهایت . ما مى خواهیم كه آنقدرى كه مى توانیم ، البته قدرت ما كم است ، آنقدرى كه مى توانیم این مملكت را از این حال طاغوتى متبدلش كنیم به یك حال توحیدى ، اسلامى و این باید با كمك همه باشد ، یكى نمى تواند این كارها را بكند ، یك جمعیت نمى تواند ، هر كس در هر كارى كه مشغول است باید آن كار را خوب انجام بدهد ، آن كار را الهى اش كند ، از طاغوتى بیرونش كند . خداوند انشأاللّه همه شما را موفق كند .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 76

تاریخ : 18/6/58

فرمان مام خمینى به ثقه الاسلام برقعى

بسم اللّه الرحمن الر حیم

جناب مستطاب ثقه الاسلام و المسلمین آقاى حاج سید رضا برقعى دامت افاضاته

پیرو درخواست مكرر آقایان محترم ، ایرانیان مقیم قطر ، مقتضى است جنابعالى مسافرتى به آنجا نموده و به وضع منطقه از نزدیك رسیدگى نموده و چنانچه مصلحت دیدید ، مدتى در آنجا اقامت نموده و مانند مسافرت هاى قبلى كه به آن منطقه كرده اید در رفع مشكلات مذهبى اهالى سعى كافى مبذول دارید . امید است آقایان محترم نیز با جنابعالى همكارى هاى لازم را بنمایند از خداى تعالى موفقیت همگان را در پیروزى اسلام و مسلمین خواستارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 77

تاریخ : 18/6/58

بیانات امام خمینى در جمع نمایندگان عشایر بختیارى مسجد سلیمان و جهاد سازندگى یزد

برنامه بوده است كه ملت ما را با هر وسیله اى كه مى توانستند عقب نگه دارند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

برنامه این بوده است كه ملت ما را با هر وسیله اى كه مى توانستند عقب نگه دارند ، مراكزى كه ذخائر ما زیر زمینى هست ، روى زمینش اهالى همان جا هم به فقر و مسكنت زندگى كنند ، مراكز تعلیمى ما را طورى بكنند كه جوان هاى ما از تعلیم صحیح بهره بردارى نكنند و وضع كشاورزى ما را آنطورى كه دیدید به اسم اصلاحات به آن فساد بكشند ، همه نیروهاى انسانى ما را هدر بدهند . اینها یك برنامه اى بوده است كه مأمور اجرا بودند و این پدر و خصوصا این پسر خوب هم اجرا كردند ، مطابق دلخواه ارباب ها عمل كردند و اینكه در آن كتاب نوشته است مأموریت براى وطنم ، این كلمه صحیح است اما مأمور از جانب آمریكا و دیگران بوده است براى اینكه نگذارد این وطن ، وطن باشد و شما گمان نكنید كه فقط در مسجد سلیمان و در بختیارى و در عشایر و آنجا این مسائل هست ، این عقب افتادگى در همه جا هست بعضى از شهرها را كه بسیارى از سران آن شهرها سر سپرده بودند ، آنها را یك قدرى رسیدگى كردند و بعضى هم كه نمى شده است كه رسیدگى نكنند كرده اند لكن در همان شهرها هم وقتى اطرافش را ملاحظه كنید همین مشكلات هست . شما تشریف ببرید تهران و آن زاغه نشین هاى تهران و آن محله هائى كه در حاشیه شهر واقع شده است ملاحظه كنید ، قطعا خواهید فهمید كه وضع آن حاشیه نشین هاى شهر كه از جاهاى دیگر آمدند اینجا ساكن شدند و به واسطه همان اصلاحات ارضى اینها مجبور شدند حركت كنند ، بدتر از وضع مسجد سلیمان و وضع بختیارى هاست . خیال نكنید كه آنجاها شهرها همه كارهایشان درست است و فقط مسجد سلیمان یا امثال او اینطور است ، همان زاغه نشین هاى تهران كه من نجف كه بودم صورت محله هایشان را پیش من آوردند ، گمان مى كنم حدود سى محله نوشته بودند محله هاى اسم برده بودند كه فلان محله در كجا ، فلان در كجا ، فلان در كجا ، فلان ها حصیر نشینند ، فلان ها زاغه نشینند ، اینها هم هیچ یك از این چیزهائى كه مربوط به یك شهرى است ندارند ، نه آب دارند ، نه برق دارند ، نه اسفالت دارند . اینها آب را هم باید از آن گودال ها ، پله هاى زیادى را طى بكنند و بیایند لب خیابان تا برسند به یك شیر آبى و آب ببرند براى بچه هایشان . هر چندین نفرشان در یك سوراخى كه نمى شود اسمش را خانه گذاشت ، یا یك چیزى درست كرده اند یك حصیرى درست كرده اند این طورى زندگى مى كنند . و این مساله اى است كه در

ص: 78

بسیارى از جاهاى مملكت هست و از اطراف هم این عشایراطراف اینجا مى آیند همین حرف هائى كه شما مى زنید كه ندارد هیچى آنها هم مى گویند . منتها هر كسى محیط خودش را اطلاع دارد و از محیطهاى دیگر بى اطلاع است ، خیال مى كند جاهاى دیگر درست شده اینجا نشده . نخیر ، بنابر این بوده است كه ذخائر ما را ببرند و خود ما در یك مملكت غنى اى ، یك مملكتى كه داراى همه چیز است گرسنه به سر ببریم .

و من امیدوارم كه با این تحولى كه الان شده است و دست آنها كوتاه شده است و دست چپاولگران كوتاه شده است و ملت ایران قیام كرد و جبارها را خارج كرد و این چیزهائى هم كه حالا هست اینها هم از بین خواهند رفت و مملكت هم مال خودتان خواهد شد و دولت هم اسلامى است و اول برنامه اش این است كه از روستاها و از آنجا شروع كنند به اصلاحات و مشغول هم هستند لكن اینقدر پریشانى زیاد است و اینقدر آشفتگى زیاد است كه اینها در عین حالى كه همه مشغولند ، نمى توانند برسند به این زودى ، این البته باید با یك مهلتى باشد و مسلما انشأاللّه خواهد كه میسر شد خصوصا براى مراكزى كه نفت زیر پایشان است ، این مراكزى كه این ذخیره زیر پایشان است و اینها رویش نشسته اند گرسنگى مى خورند ، البته باید اینجاها همه درست بشود و در صدد هم هستند ، آقاى مدنى هم مورد رضایت ماست ، امیدوارم كه ایشان هم فعالیت هایشان را ادامه بدهند ، دولت هم كمك بكند و مسائل انشأاللّه حل بشود .

ماباید فكر این باشیم كه اسلام جریان پیدا كند

مهم این است كه ما این چیزى كه باید پیش همه برادرهاى ما مطرح باشد این نباشد كه هر چه هست مربوط به همین مادیات و همین طبیعیات باشد ، باید ما فكر این باشیم كه اسلام جریان پیدا كند . اگر اسلام در این مملكت ، احكام اسلام در این مملكت پیاده بشود ، همه جهات مادى و معنوى تأمین خواهد شد . اسلام برنامه اش است كه مابین فقیر و غنى و نمى دانم كرد و ترك و لر و اینها فرق نگذارد ، همه برادر و همه برابر و براى همه است و شما باز همین نهضتى را كه دارید ، نهضت اسلامى با همان نیت اسلامى و نهضت اسلامیش ادامه بدهید و امیدوارم كه موفق بشویم به اینكه این جمهورى اسلامى را آنطورى كه اسلام مى خواهد ما پیاده كنیم و اگر چنانچه آنطور بشود ، مطمئن باشید كه براى همه قشرها رفاه هست ، هم دراینجا و هم در آن طرف .

خداوند انشأاللّه به شما سلامت و سعادت بدهد و همه تان با هم دوست و رفیق و همه كمك هم باشید و كمك دولت باشید . دولت دیگر از خودتان است ، فاصله نیست ما بین شما و مابین دولت ، و ماموران دولت هم مى دانند كه جمهورى اسلامى است ، دیگر آن تحمیلاتى كه آنوقت ها هر كس مى رفت در هر جا ، مامور مى شد در هر جا به مردم تحمیل مى كرد ، دیگر در جمهورى اسلامى نیست اینطور . همه برادر با هم و همه با هم این نهضت را پیش ببرید و به سعادت و سلامت انشأاللّه برسید .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 79

تاریخ : 18/6/58

فرمان امام خمینى به ثقة الاسلام محمدى گلپایگانى

بسمه تعالى

جناب مستطاب ثقه الاسلام آقاى حاج شیخ غلامحسین محمدى گلپایگانى دامت افاضاته ، طومارى به امضأ گروه بسیارى از كارمندان و پرسنل محترم نیروى هوائى پایگاه اصفهان واصل گردید كه در خواست كرده بودند جنابعالى كماكان در آن پایگاه بمانید و به ارشاد و تبلیغ و رفع مشكلات اجتماعى و دینى آنان اشتغال داشته باشید . با توجه به وضع حساس كنونى و سابقه و آشنایى جنابعالى با محیط مذكور مقتضى است دعوت آقایان محترم را بپذیرید . امید است پرسنل محترم نیز از همكارى هاى لازم در راه پیشبرد اهداف عالیه اسلام با جنابعالى دریغ ننموده و قدردانى كنند .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 80

تاریخ : 19/6/58

پیام امام خمینى به مناسبت در گذشت آیت اللّه طالقانى

اناللّه وانا الیه راجعون و فمنهم من قضى نحبه و منهم من ینتظر

بسم اللّه الرحمن الرحیم

عمر طولانى این عیب را دارد كه هر روز عزیزى را از دست مى دهد و به سوگ شخصیتى مى نشیند و در غم برادرى فرو مى رود . مجاهد عظیم الشان و برادر بسیار عزیز ، حضرت حجت الاسلام والمسلمین آقاى طالقانى از بین ما رفت و به ابدیت پیوست و به ملا اعلى با اجداد گرامش محشور شد . براى آن بزرگوار ، سعادت و راحت و و براى ما و امت ما تأسف و تاثر و اندوه . آقاى طالقانى یك عمر در جهاد و روشنگرى و ارشاد گذراند . او یك شخصیتى بود كه از حبسى به حبس و از رنجى به رنج دیگر در رفت و آمد بود و هیچ گاه در جهاد بزرگ خود سستى و سردى نداشت من انتظار نداشتم كه بمانم و دوستان عزیز و پر ارج خودم را یكى پس از دیگرى از دست بدهم . او براى اسلام به منزله حضرت ابوذر بود . زبان گویاى او چون شمشیر مالك اشتر بود ، برنده بود و كوبنده . مرگ او زود رس بود و عمر او با بركت . رحمت خداوند بر پدر بزرگوار او كه در راس پرهیزكاران بود و بر روان خودش كه بازوى تواناى اسلام . من به امت اسلام و ملت ایران و عائله ارجمند و بازماندگان او این ضایعه بزرگ را تسلیت مى دهم . رحمت بر او و بر همه مجاهدان راه حق

والسلام على عباد اللّه الصالحین

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 81

تاریخ : 20/6/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از مردم سرپل ذهاب و سران عشایر

این معنائى كه ما در فكرش هستیم ، این است كه اسلام در ایران حكومت كند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

انشأاللّه همه موفق بشوند ، این از بركات این نهضت است كه ما همه با هم مجتمعیم . این از بركات این نهضت اسلامى است كه برادرهاى اسلامى را با هم زیر یك سقف مجتمع كرده است و مسائلى كه مورد حاجت است انشأاللّه مورد بحث قرار بگیرد و آقایان باید بدانند كه این معنائى را كه ما در فكرش هستیم و با همت همه قشرهاى ملت امیدواریم كه تحقق پیدا بكند ، آن این است كه اسلام در ایران حكومت كند . حكومت ، حكومت خدا باشد و از آن كارهایى كه طاغوت مى كرد و عمال طاغوت مى كردند و گرفتارى هائى كه براى ملت ما از دست آنها پیدا شد انشأاللّه با همت همه جوان هاى ملت ما آنها تمام بشود و همه جا بیرق اسلام باشد . یعنى طورى باشد كه ما اگر در نخست وزیرى برویم ببینیم كه آنجا اسلام است و اگر در سایر وزارتخانه ها برویم ببینیم آنجا اوضاع ، اوضاع اسلامى است و اگر در عشایر برویم ببینیم آنجا هم اوضاع ، اوضاع اسلامى است و اگر در بازار برویم ببینیم بازار هم اوضاعش اسلامى است . اگر چنانچه اسلام به معناى خودش آنطورى كه خداى تبارك و تعالى وحى فرموده است به پیغمبر اكرم ، آنطور تحقق پیدا بكند ، همه مردم در زیر پرچم اسلام در رفاه و سعادت هستند ، نه همان سعادت این عالم ، سعادت این عالم و سعادت آن عالم

با هوشیارى و وحدت ، دست توطئه گران و مفسدین را از كشور قطع كنید

و ما از خدا مى خواهیم كه یك همچو سعادتى به ما بدهد كه ما بتوانیم این خدمتى را كه بنا داریم انجام بدهیم قدرت داشته باشیم كه انجام بدهیم و این قدرت هم در وقتى است كه ملت با ما باشد . اگر ملت با ما باشد ، ما مى توانیم به واسطه قدرت ملت كارها را انجام بدهیم ، چنانچه دیدید كه چون ملت همراه با هم بودند یك همچو قدرت هاى بزرگى را از بین بردند . حالا هم كه وقت این است كه این مفسده ها از بین بروند و پاكسازى بشوند و آن بازمانده هاى آنها از بین بروند ، باز محتاج به این است كه ملت همراه باشند والان توطئه ها زیاد در كار هست كه بین برادرها را از هم جدا كنند ، هر جا به یك صورت ، آنجاهایى كه مراكز مثلا شهرهاى بزرگ است به صورت حزب و نمى دانم كذا و در جاهایى كه مرز است و برادرهاى اهل سنت ما آنجا هستند به اینكه سنى ها و شیعه ها چه مى خواهند ،

ص: 82

این دو تا طایفه را كه هر دو مسلمند به جان هم بریزند . در عین حالى كه شاید همه شما بدانید كه در كردستان یك دسته اى كه وابسته به خارج بودند و آنطورى كه از رفت و آمدهایشان كشف شده است و گفته اند به ما ، اینها از وابسته هاى هم رژیم سابق هستند و هم رفت و آمد دارند با صهیونیست ها ، با اسرائیل روابط دارند و هم با بعضى از ممالك دیگرى كه اجنبى هستند و اینها غائله در كردستان درست كرده اند به طورى كه مردم كردستان از دست آنها به عذاب بودند ، دولت فرستاد و این مفسدین را این مقدارى كه مى شد دستگیر یا سركوب كرد و یك مقدارش هم فرار كردند ، بعدش در خارج آنهائى كه عمال اجانب هستند بنا كردند چیز نوشتن كه دولت ایران یا فلانى همه مردم ایران را بر ضد كردها ، بر ضد اهل سنت بسیج كرده است و حال آنكه ما فرستادیم براى كمك به برادرهایى كه گرفتار بودند . باید هوشیار بود در این مواقع كه این اشخاصى كه مى خواهند فساد كنند ، مى خواهند بین برادرها جدایى بیندازند ، اینها نظرى ندارند جز اینكه دیدند كه منافعى كه از اینجا مى بردند خودشان و ارباب هاى شان در خطر افتاده است و دستشان دارد كوتاه مى شود ، مى خواهند كه دوباره آن مسائل را پیش بیاورند و دوباره همان ها را به ما مسلط كنند و همه زندگى این مردم را به هم بزنند . و در طول تاریخ همه این عشایر ، همه این مرزنشین ها در فشار این طاغوت ها بودند ، برایشان هیچ زندگى هم درست نكرده اند ، حالا هم مى خواهند مهلت ندهند كه دولت كه مى خواهد رسیدگى بكند ، اینها مهلت ندهند كه دولت یك همچو كارى بكند تا اینكه دوباره آشفتگى پیدا بشود ، دوباره آن مسائل برگردد . باید امروز همه مابیدار باشیم و متوجه باشیم به توطئه هاى اینها . انشأاللّه این توطئه ها از بین برود . انشأاللّه مملكت آرام بشود و شما هم بدانید كه سرلوحه برنامه این دولت این است كه ابتدا از مستمندان شروع كنند ، از مرزها شروع كنند به تعمیر و رفع حوائجى كه تا حالا نبوده است از قبیل برق و نمى دانم آسفالت و آب و امثال ذلك كه من مى دانم در بسیارى از جاها اینها نیست یا كمیاب است .

دولت در صدد است و انشأاللّه عمل خواهد كرد . خداوند انشأاللّه همه شما را توفیق بدهد . در پاسخ به سخنان یكى از عشایر در مورد كمبودهاى مناطق كردنشین ، امام فرمودند: همه این مطلب كه گفتید صحیح است لكن دولت هم در فكر هست كه همه اینها را بكند . حتى راجع به علماى اهل سنت كه من كرارا به وزیر معارف گفتم (وزیر علوم ) كه اینها باید به طور شایسته با آنها همراهى بشود و بناست هم كه صورت را از همه آنجاهائى كه در ایران است بردارند و انشأاللّه عمل بشود و مى شود انشأاللّه . و همین طورى كه این گرفتارى هائى كه گفتید ، اینها هم باید بشود لكن مى دانید كه الان همه جا به هم ریخته است . بعد از انقلاب همیشه یك به هم ریختگى هائى هست خصوصا كه همه اینها ، اینها ارث هایى است كه از دولت سابق ما بردیم ، در جمهورى اسلامى كه پنج ماه ، شش ماه از عمرش مى گذرد این مسائل در آن پیش نیامده ، این مسائل از سابق بوده و این باید جبران بكند و یك بچه شش ، هفت ماهه است الان جمهورى ما ، این باید یك قدرى به آن مهلت بدهند ، یك قدرى این اغتشاشاتى كه این مفسدین درست كردند اینها یك قدرى كم بشود و آنوقت رسیدگى

ص: 83

كامل بشود . حالا هم در صدد هستند براى هر ناحیه اى ، براى هر استانى پول نفت را قرار دادند و درصددند كه برسانند و مى رسانند و من هم تأكید مى كنم به اینكه زود برسانند . انشأاللّه امیدوارم به زودى اینها ، گرفتارى ها رفع بشود و عمده این است كه شما به حرف این مفسدین گوش ندهید ، اینها مى خواهند نگذارند ، در عین حال كه دولت هم بودجه براى این تصویب كرده است ، براى هر استانى بودجه تصویب كرده براى همین امور ، ساختن حمام ، ساختن عرض كنم آسفالت ها ، مدارس ، همه این چیزها را درصدد هستند كه انجام بدهند لكن شرطش این است كه منطقه آرام باشد ، یك منطقه غیرآرام و جنگى را نمى شود عمل بكنند ، بخواهند یك منطقه اى كه در جنگ هستند حالا بیایند حمام بسازند ، نمى شود این ، این یك قدرى باید آرامش پیدا بشود و انشأاللّه پیدا مى شود و این امور انشأاللّه درست مى شود . براى روحانى هم باید با آقایان مدرسین ، این جوان ها ، صحبت بكنید ، هر چه به نظر شما شد ، خوب شما خودتان تشریف دارید آنجا كه اگر كمبودى دارید و من امیدوارم به زودى این گرفتارى ها رفع بشود . ممكن است آن یك نفر روحانى كه شما مى برید اینجا مثلا با آقاى منتظرى هم بحث بشود ، آقاى منتظرى كسى را تعیین كنند براى این كارها .

ص: 84

تاریخ : 21/6/58

مصاحبه اوریانا فالاچى با امام خمینى

سوال : من قبل از هر چیز مرگ مرحوم طالقانى را به شما تسلیت عرض مى كنم .

جواب : انشأاللّه موفق باشند ، تشكر مى كنم از تسلیت ایشان

سوال : امیدوارم حضرت امام به سوالاتى كه من مى كنم كه شاید بعضى ها به ظاهر مسخره بیاید و بعضى ها ناراحت كننده باشد ، ولى امیدوارم كه با صبر و حوصله اى كه من در ایشان مى بینم به سادگى جواب بدهند .

جواب : بگویید كه اگر سوال ها بخواهد زیاد باشد من وقت ندارم و محدود باشد ، یك چند سوالى باشد عیب ندارد . سوال ها را انتخاب كنید و آن سوالى كه مهم است بكنید براى اینكه زیاد طول مى كشد .

سوال : حضرت امام خمینى ! ایران در دست شماست و حرف هاى شما كاملا مورد قبول است و حرف هاى شما قانون مى شود در این كشور و حالت اجرائى پیدا مى كند . در مملكت بعضى ها هستند كه فكر مى كنند در این كشور آزادى نیست حضرتتان چه مى فرمایید ؟

جواب : بگویید كه ایران در دست من نیست ، در دست ملت است و ملت هم كسى كه خدمتگزار باشد و مصالحشان را بخواهد ، با آزادى مطلق به او ممكن است رو بیاورد . و شما ملاحظه كردید در فوت مرحوم آقاى طالقانى سر نیزه اى نبود ، زورى نبود ، مردم با آزادى ریختند در خیابان ها و همه ایران منقلب شد . این نه این است كه آزادى بدون قانون وجود داشته باشد ، آن آزادى نیست ، منتها آزادى است كه مردم روى محبت و عشقشان و روى یك مبادى و مبادى الهى به بعضى اشخاص كه اینها را مى شناختند به اینكه الهى هستند روى مى آورند و این آزادگى است .

ص: 85

سوال : آنطورى كه از بیاناتتان در قم در گذشته نه نزدیك ، خیلى دور فرموده اید و حقیقتى بوده ، آن مدرن شدن یك انسان این است كه بتواند آزاد بیندیشد و آزاد تصمیم بگیرد وآزاد انتخاب بكند . چطور امكان دارد ، الان در كشور كمونیست ها و سایر اقلیت ها چه سیاسى و چه مذهبى و چه ملى نمى توانند آزادانه اظهار بیان بكنند و اظهار اندیشه بكنند .

جواب : بگویید شما اول خیال كردید كه مساله اى را ، بعد علتش را مى پرسید . در مملكت ما آزادى اندیشه هست ، آزادى قلم هست ، آزادى بیان هست ولى آزادى توطئه و آزادى فساد كارى نیست . شما اگر توقع دارید كه ما بگذاریم بر ما توطئه كنند و مملكت ما را به هرج و مرج بكشند ، به فساد بكشند و مقصودشان از آزادى این است ، در هیچ جاى دنیا همچو آزادى نیست . و اگر آزادى اندیشه است ، آزادى بیان است ، این آقاى بنى صدر مطلعند و ما مطلعیم كه ایشان دعوت مى كردند همین كمونیست ها را و همان اشخاصى كه غیر ما فكر مى كردند ، دعوت مى كنند كه بیایید صحبت هاى تان را بكنید و ما پنج ماه بیشتر بلكه به طور مطلق به اینها آزادى دادیم ، یعنى آزاد بودند كه هر چه مى خواهند ، حتى الانش هم هر كارى كردند ، لكن اخیرا كه ما مطلع شدیم كه با الهام از رژیم سابق و با الهام از اجانب و كسانى كه مى خواهند به تباهى بكشند ، توطئه كردند ، خرابكارى كردند ، خرمن ها را آتش زدند ، صندوق هاى آرأ را آتش زدند و با تفنگ و اسلحه آن رفتار را كردند ، قضایاى اطراف كردستان را همان ها پیش آوردند و سایر قضایا هم آنها اگر ما سستى كنیم پیش مى آورند . اگر آزادى ، آزادى بیان و عقیده و اندیشه است ، آزادى هست و بوده است . این چیزى كه جلویش گرفته شده است ، این است كه در ممالك دیگر آنجا كه انقلاب شد و صددرصد ادعاى آزادى مى كردند ، بعد از انقلاب مطلقا جلوگیرى كردند از كسانى كه توطئه مى كردند ، ما پنج ماه است و بیشتر است مهلت دادیم به آنها تا اینكه بر مردم ثابت شد ، به دنیا ثابت شد به اینكه قضیه ، قضیه آزادى بیان نیست ، قضیه ، قضیه آزادى توطئه است . این آزادى توطئه را هیچ كس ، هیچ جا به هیچ كس نمى تواند بدهد .

سوال : البته این سوالاتى است كه قبلا مى دانید كه معمولا خبرنگارها از شما مى كردند ، پس چه دلیلى بود كه مثلا روزنامه هاى مخالف مخصوصا آیندگان بسته بشود ؟

جواب : روزنامه آیندگان همان بود كه با دشمن هاى ما روابط داشت ، توطئه بود در كار و با صهیونیست ها روابط داشت ، از آنها الهام مى گرفت و بر ضد منافع مملكت و كشور مى نوشت و در تمام آن روزنامه هائى كه توطئه گر بودند و مى خواستند رژیم سابق را دوباره برگردانند به اینجا ، این روزنامه ها جلوشان گرفته شد تا بفهمند به اینكه چطورند اینها و بعد

ص: 86

از اینكه فهمیدند هر كدام كه چیز نیستند ، نه ، آزاد باشند . همه روزنامه هائى كه بودند ، به اعتبار اینكه دادستان آنطورى كه فهمیده است اینها توطئه گر بودند و مفسد بودند و اینها الهام از شاه و از دستگاه صهیونیست ها مى گرفتند ، از این جهت اینها را توقیف كردند موقتا ، تا اینكه رسیدگى كنند . این خلاف آزادى نیست ، این جلوگیرى از توطئه است كه همه دنیا بوده است كه جلوى این توطئه را بگیرند .

سوال : حضرت امام ! اینهائى كه الان دم از مخالفت مى زنند ، عده اى هستند كه اكثرشان مبارزه كرده اند و زجر كشیده اند و ضد رژیم گذشته بودند . چطور امكان دارد كه فضا و حق وجود به چپى كه این همه مبارزه و رنج كشیده ، نداد ؟

جواب : امكان ندارد ، حتى یكى شان نه مبارزه كرده اند ، نه رنج كشیده اند ، همه از دولت و از رنج هاى این ملت ما استفاده برده اند و بر ضد ملت ما قلمفرسائى كرده اند . سوال : منظورم گروه هاى سیاسى اند مثلا احزاب توده ، مثلا فدائیان ، مجاهدین .

جواب : و احزاب هم همین طور ، آنها هم خلاف آزادیشان اگر توطئه گر نباشند ، حالا عملى كه بر خلاف آزادى باشد نكرده اند و نشده است و اما اینكه مى گویید آنها رنج كشیده اند و در این باره فعالیت كرده اند ، این معلوم مى شود كه درست از اوضاع ما مطلع نیستید . آنها كه رنج كشیده اند این توده مردمند كه رنج كشیده اند آنها یك عده اى شان درخارج بوده اند و حالا آمده اند در داخل و مى خواهند استفاده بكنند بدون رنجش . یك دسته هم اینجا بودند و در پناهگاه ها یا در خانه ها بودند و بعد از اینكه ملت رنج ها را كشید و خون داد و همه كارها را كرد ، اینها آمدند و دارند استفاده مى برند و معذلك كسى جلو اینها را نگرفته است و آزادى دارند .

سوال : منظور من بیشتر روى چپى هائى است كه درزندان هم بوده اند ، یا به دست شاه شكنجه شدند .

جواب : در این نهضت ما دخالت نداشتند ، در نهضت ما هیچ یك از اینها ، بلكه مخالف بودند . همین چهار تا هم كه الان برخلاف ما دارند فعالیت مى كنند ، آنها یك مسلك خاصى داشتند و روى مسلك خاصشان هستند . نهضت ما یك نهضت اسلامى بود كه چپى با آن مخالف است و مخالفت او هم با ما بیشتر است از مخالفت شاه و آنها هم توطئه گر هستند و مى خواهند همان مسائل را ، كه من نظرم این است كه چپى هاى ساختگى اند ، نه چپى هاى واقعى و ساخت

ص: 87

امریكا هم هستند . بنابراین اینطور نیست كه شما خیال كردید كه چپى ها یك دسته اى هستند كه در نهضت ما دخالت داشتند . نهضت ما هیچ دخالتى آنها نداشتند ، البته آنهابراى مقصد خودشان هر چه بوده اینجا و آنجائى كرده اند و یك كارهائى انجام داده اند و هیچ ربطى به نهضت ما ندارد . نهضت ما هیچ ارتباطى با چپى ها ندارد و چپى ها هم هیچ خدمتى به نهضت ما نكرده اند و هر چه كرده اند كار شكنى و خلاف بوده است ، حالا هم توطئه گرى از چپى ها است و این چپى هاى ساختگى اند ، نه چپى هاى واقعى .

سوال : حضرت امام ! مى شود بیان كنید كه این ملت براى آزادى مبارزه كرده یا براى اسلام ؟

جواب : براى اسلام جنگیده ، لكن محتواى اسلام همه آن معانى است كه در عالم به خیال خودشان بوده كه مى گویند دموكراسى . اسلام همه این واقعیت ها را دارد و ملت ما هم براى همه این واقعیات جنگیده اند و لكن در رأسش خود اسلام است و اسلام همه این را دارد . سوال : یك تعریف ساده از آزادى بیان كنید .

جواب : آزادى یك مسأله اى نیست كه تعریف داشته باشد . مردم عقیده شان آزاد است ، كسى الزامشان نمى كند كه شما باید حتما این عقیده را داشته باشید ، كسى الزام به شما نمى كند كه حتما باید این راه را بروید ، كسى الزام به شما نمى كند كه باید این را انتخاب كنى ، كسى الزامتان نمى كند كه در كجا مسكن داشته باشى یا در آنجا چه شغلى را انتخاب كنى . آزادى یك چیز واضحى است .

سوال : حضرت امام ! شما چرا از اول روى یك كلمه اى خط كشیدید و آن دموكراتیك است كه رویش خط كشیدید و فرمودید جمهورى اسلامى نه یك كلمه بیشتر و نه یك كلمه كمتر . این كلمه كه این قدر عزیز است ، براى ما عزیز است و شما خطش زدید و در كشور الان باز در این باره صحبت مى كنند .

جواب : بله این مسائلى دارد ، یك مسأله این است كه این توهم ، این را در ذهن مى آورد كه اسلام محتوایش خالى است از این ، لذا احتیاج به این است كه یك قیدى پهلویش بیاورند و این براى ما بسیار حزن انگیز است كه در محتواى یك چیزى كه همه چیزها به طریق بالاترش و مهمترش در آن هست ، حالا ما بیائىم بگوئیم كه ما اسلام مى خواهیم و ما با اسلاممان دموكراسى باشد . اسلام همه چیز است . مثل این است كه شما بگوئید كه ما اسلام را

ص: 88

مى خواهیم و مى خواهیم كه به خدا هم اعتقاد داشته باشیم ، ولى به شرط اینكه به خدا هم معتقد باشیم . این براى ما خیلى ناراحت كننده است كه كسى یك همچو خیالى داشته باشد ، این اولا ، و ثانیا این كلمه دموكراسى كه پیش شما این قدر عزیز است یك مفهوم مبینى ندارد ارسطو یك جور معنى كرده ، شوروى یك جور معنى كرده ، سرمایه دارها یك جور معنى كرده و ما در قانون اساسیمان نمى توانیم یك لفظ مبهمى كه هر كس براى خودش یك معنى كرده است ، آن را بگذاریم ، به جاى آن اسلام را گذاشتیم كه اسلام مبین مى كند حد وسط چیست ، این مخالف با هیچ چیزى نیست ولى آنهائى كه نفهمیده اند اسلام را ، خارجى ها كه با اسلام كار ندارند ، آنها كه در داخل هستند و اسلام را نمى دانند چه رژیمى است ، چه حالى دارد ، از این جهت یك امكان به خیالشان دارد . من حالا براى شما مثال مى زنم از این آزادى و دموكراسى یك چیزى كه تاریخ مى گوید و آن قضیه حضرت امیر سلام اللّه علیه است كه در وقتى كه رئیس و خلیفه رسول اللّه بود و دامنه این ریاست عملیش و سیاستش از حجاز تا مصر و تمام تقریبا بسیارى از آسیا ، یك مقدارى حتى اروپا داشت ، همین شخص كه رئیس یك همچو مملكت وسیعى بود و داراى همچو قدرتى بود و قاضى را هم خود خلیفه رسول اللّه تعیین مى كرد ، وقتى یك اختلافى بین آن رئیس و یك یهودى حاصل شد قاضى دعوت كرد او را به اینكه بیاید جواب بدهد او هم رفت در محضر قاضى نشست ، قاضى خواست به او احترام بكند ، گفت نه یك نفر قاضى باید احترام از هیچ كس نكند و ما عل السوأ باید باشیم و بعد هم كه قاضى حكم بر خلاف او كرد ، او تصدیق و قبول كرد .

من میل دارم كه شما كه اطلاع دارید از همه حكومت ها و از همه جاها یك نمونه این طورى هم شما نشان بدهید در تمام این حكومت هائى كه در دنیا از اول دنیا تا حالا حكومت ها بودند و شما لابد مطلع هستید ، شما هم یك نمونه این طورى به ما نشان بدهید ، كه آن از این اولى است .

سوال : نه من همچو نمونه اى الان ندارم به شما تذكر بدهم ولى در عوض ، شما الان انقلاب كردید ولى هنوز ثروتمند و فقیر در بین كشور شما هست و چند حزبى كه به صورت عینى دموكراسى است كه اگر یك دسته اى رأى نیاورد بتواند یك دسته دیگر جاى او باشد مثل انگلیس كه گاهى حزب كارگر و گاهى حزب محافظه كار ، همچو وضعى آیا شما در كشورتان اجازه خواهید داد و این عدالت اقتصادى را اجازه خواهید داد ؟

جواب : ما الان یك بچه شش ماهه داریم و در این پنجاه و چند سال ، ثانیا با آن وضع و با آن گرفتارى هائى كه ایران داشته است شما چه توقع از یك بچه شش ماهه اى كه پنجاه و چند سال در زمان ما و دو هزار و پانصد سال در تاریخ عقب زده شده است . الان اول راه این است و تمام خرابى هائى كه الان با آن مواجه هستیم ، خرابى هایى است كه رژیم سابق براى ما گذاشته

ص: 89

است . در زمان ما هیچ خرابى حاصل نشده ، زمان ما همه كوشش براى درست كردن وضع ملت است ، درست كردن وضع كشاورزى و سایر كارخانه ها و امثال ذلك . و شما توقع دارید كه ما بتوانیم در همین چند ماه یا چند سال برویم به آن حدى كه همه مان ، ملتمان در رفاه باشد ، همه كارها هم درست شده باشد ؟ همه آشفتگى هایى كه تحمیل به ما شده است ، همه اینها با یك اوقات كمى درست بشود ؟ ما فرصت مى خواهیم و فرصتمان را از این كسانى كه شما مى گوئید كمونیستند و دموكراتند و امثال اینها ، از اینها فرصت مى خواهیم كه اینها به ما فرصت بدهند تا ما رسیدگى كنیم به حال ملت و رسیدگى كنیم و مملكت را این طورى كه اینها مى گویند اداره كنیم اقتصادمان الان ور شكسته است ، پى ریزى بكنیم . ما الان مهلت نداریم ، ما الان در آشفتگى هستیم و همه آشفتگى ها هم زیر سر همین هایى است كه شما مى گویید دموكرات هستند و شماها مى گویید كمونیست هستند و اینها . ما همه گرفتاریمان اینها هستند ، این گرفتاریها كه رد بشود احزاب آزاد هستند ، ما جلوى آزادى را هیچ وقت نمى گیریم ، اسلام هم جلوى آزادى را هیچ وقت نگرفته است بیش از اینكه جلو توطئه را ، كه همه عالم همین طورند ، ما هم همین طور هستیم .

سوال : من در قیافه شما نگاه مى كنم كه یك قیافه آرامى است و طبیعى است و نرم است اما دنیا یك قیافه اى از شما ، قیافه سخت خشن ، ترسناكى درست كرده ، آیا این قیافه اى كه از شما ساخته اند براى شما رنج آور نیست . شما را دیكتاتور جدید ایران مى خوانند ، این شما را ناراحت نمى كند ؟

جواب : از یك جهت البته ناراحتى دارد و آن اینكه دشمن هاى ما چقدر بر خلاف انسانیت عمل مى كنند . ما متأسفیم كه یك طایفه اى این قدر بر خلاف انسانیت ، بر خلاف انصاف رفتاركند . از این جهت البته ناراحتى دارد . ما به حسب تعالیم اسلام براى عیب هایى كه در بشر هست ، باید متاثر باشیم . و از جهتى به نظر ما اهمیتى خیلى ندارد براى اینكه ما یك راه حقى مى رویم و البته در یك راه حقى كه در مقابل ابر قدرت هاست ، مقابل با منافع بزرگ یك كشورهائى است كه مى خواهند اینها را بخورند و ببرند و من نمى توانم متوقع نباشم كه آنها بنشینند و نگاه بكنند ، ما نگذاریم كارهایشان را بكنند . البته این براى ما خیلى بیسابقه نیست ، همچو نیست كه ما همچو بوده است كه یك كار بى سابقه اى بوده است براى ما . ما مى دانستیم كه یك همچو حرف هایى هست ، همیشه هست كه یك ضعیفى كه در مقابل یك قدرت هاى بزرگى مى خواهد جلوگیرى بكند این تهمت ها برایش هست . كسانى كه اجیر هستند از طرف شاه ، كسانى كه اجیر هستند از طرف قدرت هاى بزرگ ، ما توقع نداشته باشیم كه هیچ به ما زهرى ، زهر چشمى وارد نكنند . خوب ، ما هم در خارج مى بینیم كه در مملكت ما

ص: 90

دارند آشوب مى كنند ، عینا مى بینیم كه آشوب مى كنند و ما هم مى دانیم كه به اینكه در روزنامه ها آنها هر چه دلشان بخواهد تهمت مى زنند . خوب ، شما لابد دیدید این را در روزنامه ها كه نوشته اند كه به امر خمینى پستان هاى زنها را بریده ، بازن ها چه كرده . البته دشمن است ، ولى من متأسفم كه دشمن ها این قدر خلاف انصاف و خلاف انسانیت عمل كنند .

سوال : آنهائى كه از شما ترس ندارند و من دیدم كه الان اینجا جلوى منزل شما و در تهران هم دیدم كه خمینى ، خمینى مى كنند . اینها یك احساسى به انسان دست مى دهد كه از یك تعصبى مى آید . آیا شما این را خطرناك نمى بینید براى پیشرفت آدم ، رشد انسان ؟

جواب : این تعصب نیست ، این آزادى دوستى است ، این به اصطلاح شما دموكراسى دوستى است . اینها احساس كرده اند كه روى مصالح آنها عمل مى كنیم ، احساس كرده اند كه ما نمى خواهیم ظلم بكنیم به آنها نمى خواهیم ظلم بكنیم ، آنها را نمى خواهیم به زور وادار بكنیم به یك كارى ، این احساس كه آنها از اسلام دارند و این احساس هم دارند كه ماهمان تبع اسلام هستیم و مطابق احكام اسلام عمل مى كنیم . این دو احساس در مردم هست ، یكى اینكه اسلام را مى دانند كه رژیمى است كه عدالت در آن هست و ما را هم مى دانند كه ما تابع یك رژیمى هستیم كه عدالت هست و ما مى خواهیم اجرا كنیم عدالت را . از این جهت است این احساسات ، نه یك تعصب خشكى باشد بدون منطق ، بدون مبنا و من اصلا هیچ خطرى در این ، احساس نخواهم كرد .

سوال : شما خطر فاشیسم را در ایران امروز مى بینید ؟

جواب : هیچ ، ابدا همچو خطرى نیست . مادامى كه این ملت به اسلام توجه دارد و تابع اسلام است و ما حكومت اسلامى مى خواهیم درست كنیم ، هیچ خوفى نیست ، هیچ دیكتاتورى نخواهد بود و هیچ خطرى براى این مطالب نیست . ما وقتى خطردار هستیم كه كمونیسم بتواند به ما غلبه كند كه آنوقت اول گرفتارى و دیكتاتورى معنایش هست ، یا رژیمى نظیر رژیم شاه پیش بیاید آن هم همانطور است . و اما آن رژیمى كه ما مى خواهیم ، آن رژیمى است كه ملت ما دنبالش هستند ، دیكتاتورى با آنها معصیت بزرگ است و فاشیسم از معاصى بزرگ است پیش ملت ما و هیچ همچو خطرى نیست پیش ما

سوال : در این فاشیسم جنبه مردمى و توده ایش قوى است . در ایتالیا (كه ما در آنجا زندگى كرده ایم ) و در آلمان ، موسولینى و هیتلر به افكار اینجورى تكیه داشتند و این خطر همیشه هست كه توده

ص: 91

مردم به تدریج نوعى حكومت دیكتاتورى را بوجود بیاورند و آن رژیمى كه بوجود مى آید كاملا متكى به افكار عمومى است ، اما در اعمال خودش مثل همان مطلق العنانها عمل مى كند .

جواب : توده ما توده مسلمان است . تعلیمات اسلامى همانطورى كه در روحانیت هست ، آنها به مردم هم تعلیم كردند و تمام این مسائل اسلامى كه بر مبناى عدالت است و بر مبناى آزادى است و بر مبناى اختیار مردم است و بر مبناى آن چیزهاى متعالى است ، در اسلام هست و مردم هم او را دارند . بله امكان این هست عقلا كه این مملكت از اسلام بر گردد و بشود كمونیست ، اگر همچو شد همه مردم از اسلام بر گشتند و كمونیست شدند ، این خطر البته آنوقت هست براى اسلام ، و اما مادامى كه ملت ما مسلم است ، براى ملتى كه اسلام ندارد یا فرض كنید كه تابع كمونیسم است یا تابع اصول و مسالك دیگرى هست ، البته این خطر در آن هست ، و مملكت ما هیچ خطرى به هیچ وجه ندارد .

سوال : مطلب دیگرى كه در غرب خیلى در آن سر و صدا شده است مساله اعدامها كه مى گویند پانصد نفر تا حال در ایران اعدام شده اند و اینها بدون وكیل مدافع و بدون تجدید نظر . باز هم شما با این ترتیب موافقید ؟

جواب : اینها از باب اینكه یا غرب این افراد را نشناخته است ، اولا پانصد تا نیست و بسیار كمتر است و علت این است كه یا غربى ها نشناختند این اشخاص را یا مى شناختند و متعهدند در اینكه خودشان را به نشناسى بزنند . اینها افرادى بودند كه علنا بسیاریشان آمدند و مردم را كشتند در خیابان ها ، یا امر به كشتن مردم در خیابان ها دادند و این یك مسأله مبهمى نبوده است پیش ملت ما كه اینها شاید صحیح بگویند ، شاید دفاع از خودشان داشته باشند . یك كسى كه وارد بشود در یك جمعیتى و با تانك بزند و جوان ها را زیر تانك ببرد ، آن وقت یك نفر را در مقابل هزار نفر كه اینها كشته اند بكشند معذلك به آنها مهلت هم بدهند كه صحبت هایشان را بكنند ، اجازه رفتن داده شده است . البته قلم دست دشمن است و براى ما هر چه بخواهد مى نویسد ، اما واقعیت اینطور نیست و آنهائى كه در اینجا كشته شده اند نه عددشان آنقدر است و نه طورى بوده است كه برخلاف موازین باشد . اینها هر كدامشان اشخاصى را كشته اند و فسادها ایجاد كرده اند ، خانمان ها را سوزانده اند ، اشخاص را اره كردند در حبس هایشان پاى آنها را ، اشخاص را روى تاوه گذاشته اند و متصل به برق كرده اند ، در تاوه آنها را بو داده اند . این اشخاص البته كشته شدند و اینها هم حق دفاع داشتند و در محكمه به اینها اجازه اینكه وكیل بگیرند دادند ، لكن ما چه بكنیم كه قلم دست دشمن است و ما را مى خواهد اینطور صورت بدهد .

ص: 92

سوال : راجع به شاه شما چه مى گوئى د ؟ آیا شما دستور داده اید كه او را در خارج بكشند ؟ و آیا به نظر شما این كار ممكن است ؟

جواب : نه من دستور ندادم ، من میل دارم كه بیاید ایران و او را محاكمه كنیم . من اگر مى توانستم او را حفظش مى كردم و مى آوردمش ایران و علنا او را محاكمه مى كردیم براى این پنجاه و چند سال ظلمى كه كرده و آن خیانت هائى كه او كرده است جبران مى كردیم و این سرمایه هائى كه از ما به خارج برده است اگر او كشته بشود از دست ما مى رود لكن اگر حفظش كنیم و بیاوریم به اینجا ممكن است این ثروت برگردد به ایران سوال : شما مایلید كه مثل آیشمن كه گرفتند آوردند به اسرائیل ، او را هم مثلا بگیرند و به همان ترتیب بیاورند ایران ؟

جواب : من مایلم كه او بیاید ایران ، بیاورندش ایران و ما محاكمه كنیم . (خطاب به مترجم ) بگویید به او كه مرحوم مدرس كه با شاه سابق دشمن سرسخت بود یك وقتى كه شاه به سفر رفته بود ، وقتى آمده بود ، مرحوم مدرس گفته بود كه من به شما دعا كردم . خیلى او خوشش آمده بود كه چطور یك دشمن دعا كرده بود . گفته بود نكته این است كه اگر تو مرده بودى اموالى كه از ما غارت كرده بودى و به خارجى ها داده بودى همه از بین رفته بود و من دعا كردم تو زنده باشى برگردى بلكه بتوانیم ما مال ها را برگردانیم . حالا ما هم همانطور هستیم و این پسر هم بیشتر از او اموال ما را برده است به خارج .

سؤال : اگر اموال را شاه پس بدهد ، شما رهایش مى كنید ؟

جواب : راجع به خیانت هایش ، اگر چنانچه پول ها را به ما پس بدهد ، آن مقدارى كه پس بدهد البته دیگر حرفى با او نیست ، اما یك خیانت هائى كه به ملیت ما كرده است ، آنها را جبران نمى شود كرد و نمى شود ولش كرد . یك خیانت هائى به اسلام كرده است آن هم ما نمى توانیم جبران كنیم . این جنایت هائى كه كرد . مردم را به كشتن داد ، دست جمعى پانزده خرداد خود او از قرارى كه به ما اطلاع داده اند عامل مستقیم قتل عام ما بوده است . اینها یك چیزى نیست كه بخشیدنى باشد . آنهائى كه در پانزده خرداد كشته همه را زنده كند ، دیگر حرفى نیست .

سؤال : یعنى تنها شاه یا همه خانواده اش ؟

ص: 93

جواب : هر كدام كه خیانتكار باشند ، مجرد اینكه كسى از خانواده شاه ابدا در بین ما چه بشود ، ولیعهد شاه بیاید مثل یكى از مردم اینجا زندگى بكند ، كارى به ما نكرده است ، هیچ كسى هم كارى به او ندارد . آنهایى كه مثل اشرف كه آن هم خواهر اوست خواهر تنى هم هست آنها در یك آنها دو قلو بودند ، آن هم نظیر او جزء جنایتكارهاست ، آن هم به اندازه جنایتى كه كرد و جنایت هایى كه كرده است ، این چه كارى به افراد خانواده دیگرش دارد . آن كه خیانتى نكرده بود كارى به او نداریم .

سؤال : پسرش كارى كرده ؟

جواب : اینها باید به محكمه برسد . مى گویند ، اما چه مى دانیم .

سؤال : این براى شما یك امیدى است كه او باید بیاید ایران و محاكمه بشود ، مطمئنید كه این جور خواهد شد ؟

جواب : تقریبا یك آرزو است .

سؤال : یعنى شما مطمئن باشید چیزى از دست نمى دهید . من تمام تبلیغاتى كه علیه شما كردند به هم مى زنم .

جواب : خیال مى كنید .

مترجم : مى گویند اینها كه اعدام شده اند ، همه شان مقصر سیاسى و ساواكى و اینها نبودند ، آنها هم اعدام شدند براى اینكه لواط كردند و زنا كردند . البته من توضیح دادم كه اینجور نیست اینها تاجر و این چیزها بودند و بچه ها را مى دزدیدند و این حرف ها ، و اخبار دروغ به شما گفتند .

امام : بله اصل مسأله را باید گفت و آن این است كه اگر یك بدنى یك انگشتش فاسد بشود چه باید كرد براى اصلاح آن بدن . آیا باید این انگشت را گفت تو باش اینجا ، فاسد كن این بدن را ؟ این انگشت یك مفسده است و باید برید این چیزهائى كه مى دانید كه اینها به فساد مى كشند . یك وقت مثل بعضى طوایف مى گویند كه خوب ، مردم آزادند ، آن زن آزاد هست زن این باشد ، او هم تمتعى ببرد ، خوب ، چه بهتر . یك وقت منظور این هست . نه ما این را نمى توانیم بپذیریم یك وقت منظور این است كه باید حفظ نظم جامعه ، حفظ صحت جامعه بشود . این سیاست هایى كه ما

ص: 94

در اسلام داریم و اجرا مى شود براى این است كه جامعه را ما مى خواهیم پاكسازى كنیم ، علف هاى هرزه اى كه ضایع مى كنند مزرعه ما را ، باید این علف هاى هرزه را بچینیم و دور بریزیم . آن كسى كه بخواهد یك جامعه را اصلاح بكند ، آن كسانى كه افساد در جامعه مى كنند ، آن كسانى كه جامعه را به تباهى مى كشند ، آن كسانى كه جوان هاى ما را به تباهى مى كشند ، دخترهاى ما را به تباهى مى كشند آنها را نمى توانیم تحمل كنیم كه نظر كنیم اینها هر كار مى خواهند بكنند . و هر سیاستى كه هست باید بشود ، چه پیش شما خیلى مشكل باشد پذیرفتنش و چه نباشد . یك چیزى است ، به اصطلاح جامعه را مى خواهیم اصلا جامعه هم همانطورى كه دزد را شما مى گیرید و حبسش مى كنید ، خوب چرا آزادش قرار نمى دهید ؟ همانطور كه قاتل را مى گیرید نگهش مى دارید یا احیانا قصاص مى كنید ، چرا رهایش نمى كنید كه هر كارى دلش مى خواهد بكند ؟ چرا ؟ این براى این است كه اینها اسباب این مى شود كه یك جامعه را به فساد بكشد . اگر جلوگیرى از چند تا از این فسادها بشود ، جامعه اصلاح مى شود ، و ما منظورمان اصلاح جامعه است ، اصلاح جامعه به همین چیزهاست كه این سیاست ها باشد . (خطاب به مترجم ) و اما اینهائى كه واقع شد در اینجا همانطورى كه شما گفتید ، به او بگوئید كه اینها امثال یك همچو مسائلى بودند .

فالاچى : بعضى هم مثلا لواط مى كنند ، بیمار هست ، فرض كنید یك همچو چیزى و چرا باید اعدامش كنند ؟

امام : این مایه فساد است ، فساد را باید برداشت تا دیگران اصلاح بشوند . این دیگر مسائلى فرعى است .

مترجم : مى گویند یك زن هیجده ساله را كه آبستن بوده این را به عنوان اینكه زنا كرده اعدام كردند .

امام : دروغ است ، نمى شود ، در اسلام نیست . این جزء همان هاست كه به ما نسبت مى دهند . فالاچى : این روزنامه ها بودند كه درباره آن نوشتند . امام : بى اطلاعم . ما چه مى دانیم حالا چه شده ، وقتى به محكمه رفته است محكمه حكم كرده است .

فالاچى : این چادر ، آیا صحیح است كه این زن ها خود را در زیر چادر مخفى كنند ؟ این زن ها در انقلاب شركت كردند ، كشته دادند ، زندان رفتند ، مبارزه كردند . این چادر هم یك رسم از قدیم

ص: 95

مانده اى است ، حالا دیگر دنیا هم عوض شده ، حالا این صحیح است كه مثلا اینها خودشان را مخفى كنند ؟

امام : اولا اینكه این یك اختیارى است براى آنها ، خودشان اختیار كردند . شما چه حقى دارید كه اختیار را از دستشان بگیرید ؟ ما اعلام مى كنیم به زن ها كه هر كس چادر مى خواهد یا هر كس پوشش اسلامى ، بیاید بیرون ، از سى و پنج میلیون جمعیت ما سى و سه میلیونش بیرون مى آید . شما چه حقى دارید كه جلو اینها را بگیرید ؟ این چه دیكتاتورى است كه شما نسبت به زن ها دارید ؟ و ثانیا اینكه ما یك پوشش خاصى را نمى گوییم ، براى حدود زن هایى كه به سن و سال شما رسیده اند هیچ چیزى نیست . ما زن هاى جوانى كه وقتى ایشان آرایش مى كنند و مى آیند یك فوج را دنبال خودشان مى كشند ، اینها را داریم جلوشان را مى گیریم ، شما هم دلتان نسوزد . من دیگر بلند شوم ، شما هم دلتان نسوزد . ( خطاب به مترجم ) شما بگویید اینها را به ایشان .

ص: 96

تاریخ : 21/6/58

پیام امام خمینى به آیت اللّه منتظرى

خدمت جناب مستطاب حجت الاسلام و المسلمین آقاى منتظرى دامت افاضاته

بسم اللّه الرحمن الرحیم

مرحوم مجاهد بزرگوار آقاى طالقانى پس از عمرى مجاهدت و پاسدارى از اسلام به رحمت خداوند پیوست و ما را سوگوار كرد . تكلیف پاسدارى از اسلام به عهده همه ماست و من شما را كه مجاهدى بزرگوار و فقیهى عالیقدر مى دانم براى دژ محكمى كه آن فقید سعید پاسدار آن بود انتخاب و منصوب نمودم . نماز جمعه كه نمایشى از قدرت سیاسى و اجتماعى اسلام است باید هر چه شكوهمندتر و پر محتواتر اقامه شود . ملت ما گمان نكنند كه نماز جمعه یك نماز عادى است ، نماز جمعه با شكوهمندى كه دارد براى نهضت كوتاه عمر ما یك پشتوانه محكم و در پیشبرد انقلاب اسلامى ما عامل مؤثر و بزرگى است .

ملت عظیم و عزیز با شركت خود باید این سنگر اسلامى را هر چه عظیم تر و بلند پایه تر حفظ نمایند تا به بركت آن توطئه هاى خائنانه و دسیسه هاى مفسدان خنثى شود . از خداوند تعالى دوام نهضت و عظمت اسلام را خواستارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 97

تاریخ : 21/6/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از اعضاى جهاد سازندگى قزوین ، اعضاى حزب جمهورى اسلامى و اعضاى صندوق ذخیره ولى عصر

بسم اللّه الرحمن الرحیم

نهضت براى اسلام است و شهادت هم براى اسلام و آنچه كه براى اسلام است شرف است و عزت است و من امیدوارم كه شهداى ما به شهداى كربلا ملحق بشوند و بازماندگان آنها ، خداوند به آنها صبر عنایت كند و به شما برادرها و همه ما قدرت مقاومت . در مقابل مشكلات باید مقاومت به خرج داد . اگر بنا باشد كه ما در مشكلات عقب نشینى و سستى كنیم ، نهضت ما نمى تواند پیش برود لكن در مقابل مشكلات باید مردانه قیام و مردانه مقاومت كرد . شماها ، زن و مردتان ، شجاعانه قیام كردید و دست اجانب را كوتاه كردید و دست چپاولگرها را از خزائن مملكت تان كوتاه كردید و شجاعانه باید به پیش بروید و مقاومت كنید . همانطورى كه ایمان ، ایمان به خدا در قلب ها بود و شما را آن ایمان به خدا هدایت كرد و حس مقاومت به شما داد و خداوند ایجاد رعب در آنها كرد و با قدرت شیطانى كه داشتند ، شكست خوردند . این ایمان را حفظ كنید تا این نهضت جلو برود . توجه به خدا داشته باشید ، ایمان به خدا . همانطورى كه در صدر اسلام یك جمعیت هاى كم و بى سازمان بر یك قدرت هاى بسیار بزرگ با همه سازمان ها كه داشتند ، قدرت ایمان این جمعیت كم را بر آن جمعیت هاى بزرگ با همه ساز و برگى كه داشتند غلبه داد و در ایران هم همان نظیر صدر اسلام قضیه واقع شد كه شماها با ساز و برگ كم در مقابل یك قدرت بسیار بزرگ كه مجهز به همه جهازات جنگى بودند قیام كردید و خداوند با شما همراهى كرد و این قدرت بزرگ را شكست ، از حالا به بعد با همین قدرت ایمان باید پیش بروید . پیام من به همه دوستان ، به همه احبأ ، به همه جوان هاى برومند زن و مرد این است كه این قدرت ایمان را حفظ كنید . . . . . حق با شماست و شما ایمان به خدا دارید . خداوند پشتیبان است و كسى كه خداوند پشتیبان او باشد ، از هیچ چیز هراس ندارد شهادت براى ما فیض عظیمى است و جوان هاى ما شهادت را آرزو دارند و ملتى كه شهادت را آرزو دارد پیروز است و شما ملت پیروزید انشأ اللّه .

خداوند انشأ اللّه همه شما را سعادتمند كند هم در دنیا و هم در آخرت .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 98

تاریخ : 22/6/58

بیانات امام خمینی در جمع بانوان دانش پژوه مركز آموزشى دارالزهرأ همایونشهر

موقع شناسى یكى از امورى است كه در رشد هر جامعه اى دخالت زیاد دارد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من چند تا كلمه باید بگویم . اول از شما خانم هاى محترم معذرت مى خواهم كه در یك جائى كه گرم است و شما در زحمت هستید ، الان ما با شما مواجه هستیم . رشد فكرى هر جامعه اى اقتضا مى كند كه انسان در هر مرحله اى كه واقع است همان مرحله را توجه به آن داشته باشد و افراد هم و گروه ها هم در هر حالى كه هستند و هر گروهى كه هستند ، همان وضعى كه در آن گروه هست به آن توجه داشته باشند . فكر كردن به آن چیزى كه در گذشته است و گذشته است و آن چیزى كه بعدها خواهد آمد ، از جهتى خوب است و از جهتى انسان را از این مقصدى كه دارد باز مى دارد . ما اگر الان همه توجهمان را منصرف كنیم به اینكه ما چه كردیم و چه كردیم پیروز شدیم و همه توجهمان را به آتیه دور منعطف كنیم ، از آن چیزى كه الان وقتش است ، اذهان مان منصرف مى شود ، چنانكه گروه هاى مختلفى كه هستند و هر گروهى براى یك كارى هستند ، اگر چنانچه توجه كنند به كارهاى گروه هاى دیگر ، از كارى كه خودشان دارند ، منحرف مى شوند . ما الان چیزى كه بالفعل محل حاجتمان است این را باید به آن توجه كنیم ، نه به آتیه خیلى فكر كنیم و نه به گذشته ، گذشته الحمدلله تا حالا خوب گذشته است و امیدوارم كه آتیه هم انشأ اللّه خوب بشود لكن شرط اینكه آتیه خوب بشود این است كه حال خوب بشود یعنى هر قدمى كه بر مى داریم همان قدم را ببینیم چطور باید برداریم و كجا باید بگذاریم . الان ما مبتلا به قانون اساسى هستیم و خبرگان این قانون اساسى ، آنهائى كه باید این قانون اساسى را تصویب كنند ، هر كس هر نظرى در قانون اساسى دارد ، الان باید این نظر را بدهد و ننشیند تا اینكه دیگران نظر بدهند براى او هم شما بانوان محترم و هم سایر طبقات ، چه از طبقات روحانى باشند یا از طبقات دیگر ، نباید مهلت بدهند به دیگران كه آنها نظر بدهند و ما بنشینیم صبر بكنیم ببینیم چه خواهد شد . تكلیف فعلى ما این است كه نظرهایى كه داریم در قانون اساسى آنها را بنویسیم و به آن محلى كه باید داد كه مجلس سناست بدهیم و در مطبوعات هم اگر خواستیم ، بنویسیم و آن چیزى كه مهمتر از این است ، این است كه آن اشخاصى كه مى خواهیم براى نظر كردن به قانون اساسى و تشخیص دادن اینكه این قانون موافق با اسلام است ، موافق با صلاح ملت است ، آن اشخاص را باید در نظر بگیریم و انتخاب كنیم كه مبادا یك وقت اشخاصى كه بر خلاف مسیر این نهضت هستند ، اعتقاد به این نهضت

ص: 99

ندارند ، توجه به اسلام و مصالحى كه در اسلام است ندارند ، یك وقت انتخاب نشوند و اینها نروند سراغ اینكه قانون اساسى را براى ما تنظیم كنند . پس الان ما این قدم را نباید فكر كنیم كه ما آن هستیم كه چه كردیم و نباید فكر كنیم كه بعدها چه خواهیم كرد ، باید فكر كنیم كه حالا باید چه بكنیم . رشد فكرى هر قومى این است كه بشناسند مقام را و بفهمند چه وقت باید چه كرد . بسیارى از انحرافات كه براى انسان پیدا مى شود این است كه موقع شناس نباشد و یك مطالبى كه حالا باید طرح بشود آن را طرح نكند ، یك مطالبى كه حالا وقتش نیست ، طرح بكند ، شما الان باید همه تان و تمام ملت از زن و مرد ، از كوچك و بزرگ ، از روحانى تا دانشگاهى همه باید در فكر حال باشید كه این قدمى كه الان مى خواهید بردارید ، صحیح بردارید و قدم هاى بعد در موقع خودش . الان ما نباید به فكر این باشیم كه ما مثلا مدارس مان چطور است ، كشاورزى مان چطوراست ، ماكارخانه هاى مان چطور است ، اینها الان وقتش نیست ، الان همه افكار باید متوجه به این باشد كه قانون اساسى مان چه جورى است ، نظر بدهیم و باز تمام افكارمان متوجه به این باشد . كه چه اشخاصى را ما براى تنظیم قانون اساسى و تصویب قانون اساسى باید تعیین بكنیم . این قدم الان قدم فعلى محل حاجت است و حرف هاى دیگر و كارهاى دیگر و همه اینها بى موقع است موقع شناسى یكى از امورى است كه در رشد هر جامعه اى دخالت زیاد دارد .

همیشه بانوان در نهضت پیشقدم بودند

و من امیدوارم كه شما بانوان كه همیشه در این نهضت پیشقدم بودید و هدایت كردید تقریبا شما بانوان دیگران را و دیگران نظر به اینكه شماها پیشقدم شدید ، بیشتر قوت پیدا كردند ، انشأ اللّه موفق باشید ، سلامت باشید ، سعادتمند باشید و همین طور كه تا حالا با وحدت كلمه و قدرت و قوه ایمان تا اینجا رسیدید از اینجا به بعد هم قدم به قدم كه احتیاج دارد اسلام به وجود همه ، همه ملت قدم به قدم پیش برویم تا انشأ اللّه تمام مطالب موافق اسلام عمل بشود . سلام بر همه تان باد .

ص: 100

تاریخ : 22/6/58

بیانات امام خمینى در جمع اقشار مختلف مردم

دعوت اسلامى به آنجا رسید كه تمام اقشار ملت لبیك گفتند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

ما به پیروزى از انبیا عظام سلام اللّه علیهم از صفر شروع كردیم ، انبیا علیه السلام براى دعوت و قیام بر ضد طاغوت از صفر شروع مى كردند و دعوت هاى بزرگ آنها از واحد واحد شروع مى شد تا گروه گروه جمع مى شدند . آن روزى كه ما دعوت بر ضد طاغوت را شروع كردیم ، صفر بودیم ، گروه هاى مسلمین و اقشار ملت ما در اختناق عظیم بودند و جرات نفس كشیدن نداشتند . ما از صفر شروع كردیم و به دعوت اسلامى مردم را خواندیم و این قطره واحد قطره ها شد و قطره ها سیل و سیل دریا . این دریاى بزرگ با قدرت ایمان در مقابل تمام قدرت هائى كه بر ضد اسلام و بر ضد انقلاب بودند در هم شكست . دعوت اسلامى ما به آنجا رسید كه تمام اقشار ملت لبیك گفتند ، از دانشگاهى ، بازارى ، دهقان ، كارگر ، نظامى ، ارتشى به ما پیوستند چون دعوت ، دعوت الهى بود ، دعوت براى خدا بود ، قیام قیام اسلامى بود ، مردم به اسلام علاقه داشتند و دارند ، به آنجا رسید كه الان در همین محضر گروه هاى مختلف از بلاد مختلف برادروار با هم مجتمع و همه پشتیبانى خودشان را از نهضت اسلامى و از جمهورى اسلامى ملت ما در تمام اقشارى كه دارد ، از مركز تا آخرین نقطه مرزها یكدل و یك جهت از پیروزى اسلام خوشحال و پشتیبانى خودشان را اعلام مى كنند و ما با پشتیبانى ملت بزرگ اسلام به پیش مى رویم و دست جنایتكاران را قطع كردیم و ریشه هاى گندیده آنها را قطع خواهیم كرد . این قدرت اسلام است ، این قدرت ایمان ملت است ، این بیدارى ملت است كه در سایه قرآن كریم و تعلیمات اسلام بپا خاسته است . مستضعفین بپا خاسته اند و مقابل مستكبرین ایستاده اند ، چنانكه در طول تاریخ انبیأ با مستضعفین بپا_ خاستند و با مستكبرین مبارزه كردند و آنها را شكست دادند . ملت مستضعف ما به تبعیت از تعلیمات اسلام و قرآن كریم ، دعوت اسلامى را لبیك گفت و هر چه رنج و زحمت دید مصمم تر شد و هر چه شهید داد مصمم تر شد .

شهادت عزت و حیات ابدى است

امروز كه براى تسلیت در مرگ یكى از عزیزان ما و در ترور یك نفر دانشمند اینجا مجتمع شده اید ، آگاهانه ، مصممانه اراده دارید كه بر ضد طاغوت و استعمار و استكبار مبارزه را ادامه بدهید .

ص: 101

برادران من ! خواهران من ! عزیزان من ! مصمم باشید ، از ترور نترسید ، از شهادت نترسید و نمى ترسید . شهادت عزت ابدى است ، حیات ابدى است . آنها از شهادت بترسند و از مردن بترسند كه مردن را تمام مى دانند و انسان را فانى ، ما كه انسان را باقى مى دانیم و حیات جاودانه را بهتر از این حیات مادى مى دانیم ، براى چه بترسیم . من از همه طوایف مختلفى كه در اینجا از عشایر ، از نظامیان ، از بانوان ، از فرهنگیان كه در اینجا مجتمع هستند ، از تمام آنها تشكر مى كنم و سلامت و سعادت همه را از خداى تبارك و تعالى خواستارم .

والسلام علیكم ورحمة اللّه وبركاته

ص: 102

تاریخ 22/6/58

بیانات امام خمینى در جمع روحانیون و علماى منطقه 10 تهران

همه مجتمع اند به یك مقصد كه آن مقصد اسلام است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

ما گرفتارى هایمان یكى دو تا الان نیست ، گرفتارى خیلى زیاد است و تقریبا باید گفت كه دستجات مختلف هماهنگ نشده اند در صورتى كه آنكه لازم است هماهنگى است . این نه تنها در مثلا دولت و ملت بلكه خود گروه هاى ملى هم باز هماهنگ نشده اند یعنى آن هماهنگى كه بود كم كم دارد از دست مى رود و همین طور در خود قشر خودمانى و آقایان خودشان در حال انقلاب یك حال خوبى پیدا شده بود یعنى البته هر انقلابى اینطور است یك وحدت كلمه اى و توجه خاص به مقصد ، همه مجتمع اند به یك مقصد كه آن مقصد اسلامى بود و دفع شر اجانب (شاه سابق و امثال ذلك ) هماهنگى خوبى بود و با همان هماهنگى این مسائل ابتدائى حل شد یعنى یك مطلبى كه در دنیا كسى احتمالش را نمى داد و در اینجا هم اكثرا یا همه احتمال اینكه یك همچو قضیه اى واقع بشود و یك ملتى كه دست خالى دارد ، این غلبه بكند به یك قدرت هائى كه نه فقط قدرت شیطانى خود دستگاه بلكه همه قدرت ها و نه فقط قدرت آمریكا و مثلا امثال آن بلكه قدرت هاى خود دولت هاى اسلامى همه اینها پشتیبانى مى كردند منتها بعضى به صراحت و بعضى به طور دیگر ، در عین حال این هماهنگى كه در بین ملت و بین قشرهاى روحانى همه پیدا شد بر این مشكلات بسیار عظیم غلبه كرد و تا اینجا آمد ، تا اینجا كه رفع شر آنها شد به حسب مهم اگر هم باشد ، یك چیز با اهمیتى دیگر نیست و اینها هم رفع مى شود انشأ اللّه .

تبلیغات مسموم به منظور منعزل ساختن روحانیت از امور سیاسى و اجتماعى

و آن چیزى كه مهم است در نظر من و وظیفه ماست و سنگینى اش بیشتر به عهده خود روحانیون است و آن این است كه جمهورى ، اسلامى است همه هم راى داده اند كه جمهورى اسلامى ، در جمهورى اسلامى اگر یك وقت خداى نخواسته بر خلاف موازین عملى بشود ، به طورى كه خداى نخواسته یك وقت جبهه و وجهه این جمهورى مشوه در خارج جلوه كند خصوصا كه دشمن هاى اسلام و دشمن هاى روحانیت زیادند و در صدد این هستند كه یك مطلبى ببینند و این مطلب را بزرگش كنند و بزرگتر كنند تا اینكه بلكه این اسلامیت را هم به مردم خارج چیز بكنند كه جمهورى اسلامى هم همین است مثل نظام شاهنشاهى مى ماند ، چنانچه خوب ، الان _ اقلام _ قلم هاى خارجى ها الان مدت هاست

ص: 103

كه به كار افتاده است و همین مسائل را (دیكتاتورى عمامه و عبا و قبا و این بدتر از آن دیكتاتورى است ) البته ما نمى توانیم كارى بكنیم كه آنها براى ما چیزى ننویسند و نگویند مگر اینكه تسلیم بشویم و همه چیزهائى كه داریم تسلیم شان كنیم اما بعد از اینكه آنها را ما خلع كردیم همه چیزشان را و دستشان را از مخازن ملت كوتاه كردیم دیگر نباید ما خیال این معنا را بكنیم كه آنها دیگر صحبتى نكنند ، آنها صحبت مى كنند ، هر كارى هم ما بكنیم آنها اشكالاتشان را مى كنند و حرف هایشان را مى زنند لكن مهم این است كه ما بهانه دست ندهیم . ما یك گرفتارى با خود ملت داریم یك گرفتارى هم با خارجى ها . در بین خود ملت هم اشخاص زیادى هستند كه از اینكه الان روحانیون یك كارهاى جزئى دستشان آمده است ناراحتند ، اینها بسیاریشان مى گویند كه روحانیت برود مسجد نمازش را بخواند و برود سراغ كارش كارها دست ما باشد من از حبس كه بنا بود بیایم ، آمدند گفتند كه شما بیائید آن اتاق بروید ، یك اتاق بسیار بزرگى و مجللى بود ما رفتیم آنجا دیدیم كه آن رئیس سازمان آنوقت كه حالا هم كشتندش حسن پاكروان آنجاست و مولوى ایشان شروع كرد صحبت كردن كه سیاست یك امرى است كه دروغ گفتن است ، خدعه كردن است ، فریب دادن است ، از این چیزها الفاظ جور كرد و آخرش هم گفت پدر سوختگى است و این را شما بگذارید براى ما . من به او گفتم كه این خوب مال شما هست ، به این معنا اگر سیاست است خوب شما ، مال شماست . این همین را برداشتند در روزنامه ها نوشتند كه ما تفاهم كردیم با فلانى در اینكه در سیاست دخالت نكند و من هم وقتى آمدم بالاى منبر گفتم كه مطلب این بود اینها الان مى خواهند بگویند كه سیاست ، یك همچو مسائلى است و علما اعلام (كه نباید خدعه بكنند ، نباید فریب بدهند ، نباید چه ) اینها تشریف ببرند مسجد و عبایشان را سرشان بكشند بروند مسجد و نماز بخوانند و خوب مثلا دو تا مساله شرعى در همان حدود مسائل شرعى را براى مردم بگویند و برگردند منزلشان خیلى هم محترم هستند و ما هم به آنها احترام قائل مى شویم و مملكت را واگذار كنند به ما ، آنها اهلش نیستند و ما هستیم كه مملكت را باید اداره بكنیم . این منطق اینهاست به حسب واقعش و بسیارى از اینها از اسلام مى ترسند و از شماها هم كه مى ترسند به عنوان اینكه شما هم مبین اسلام هستید و مى خواهید كه اسلام را در خارج محقق كنید . اینها قبل از اینكه این نهضت پیدا بشود به طور علمى مى ترسیدند خارج و داخل همه شان از اسلام و از كسانى كه وابسته به اسلامند كه در راسش شما هم هستید ، از این جهت كوشش كردند در اینكه همه ادیان را در نظر مردم كوچك كنند و برسند به اسلام و اسلام را همردیف كنند با آن ، در نظر توده هاى مردم اسلام را مشوه نمایش بدهند ، ادیان به طور كلى مى گویند ، مى گفتند ادیان افیون جامعه است . منظورشان هم این بود كه ادیان آمده اند ، ادیان را این قلدرها و سرمایه دارها و سلاطین و روسا درست كرده اند براى اینكه مردم را خوابشان كنند مثل افیونى كه به مردم مى دهند تخدیر مى شوند ، مردم را تخدیر كنند ، تا اینكه آنها هم مال مردم را بخورند و اینها در خواب باشند . ادیان را اینطور نمایش مى دادند . آخوندها را هم ، اینها دربارى هستند ، اینها انگلیسى هستند ، خود انگلیسى ها اینطور القا مى كردند كه بگویند انگلیسى اند ، اینها دربارى هستند ، این آخوندها چه هستند . این را ، قصه را من مكرر گفته ام من و آقاى حائرى ، آقا مرتضى حائرى

ص: 104

و آقاى حائرى اخویشان ، آقاى حاج آقا مهدى در اتوبوس بودیم نمى دانم در چند سال پیش از این و از یك جائى مى آمدیم طرف جنوب شهر و آنجاها در آن اتوبوس یك عده اى بودند یكیشان شروع كرد صحبت كردن گفت كه من مدت ها بود كه این هیكل ها را ندیده بودم (آن زمانى بود كه زمان قدرت رضا شاه شاید آخرهاى رضا شاه حالا یادم نیست درست ) گفت من مدت ها بود این هیكل ها را ندیده بودم . (مقصودش ما سه نفر معمم بودیم ) اینها را انگلیسى ها درست كرده اند در نجف وقم جمعشان كرده اند و اینها از عمال آنها هستند . یك شرح این طورى . ما هم صحبتى نكردیم ، سكوت كردیم . وضع اینطور بود و هست . حالا هم كه مى خواهند شما را چیز بكنند كه یك جورى بكنند كه از زندگى روز و از احتیاجات مسلمین منعزل كنند ، شما بروید سراغ یك كارهاى دیگر و (آن قاطر چموش لگد زن ، از آن ما) مقصود آنها این است و ممكن است كه ما یك وقتى خداى نخواسته به آنها فرصت بدهیم ، به آنها بهانه بدهیم ، این بهانه اسباب این بشود كه آنها با قلم هایشان شروع كنند بر ضد شماها نوشتن ، گفتن و مهم همان است كه اینها نمى خواهند كه اسلام در خارج تحقق پیدا بكند ، از اسلام مى ترسند خصوصا حالا كه به مشاهده دیدند . یك وقتى همان قضیه ، قضیه علمى بود و آن مسائل را كه پیش مى آوردند و تبلیغات سوئى كه مى كردند براى همان مساله علمى اش بود كه مى گفتند اگر اسلام پیدا بشود ، چه مى شود ، اگر روحانیون قدرت پیدا كنند چه خواهد شد . در این نهضت اینها بالعیان دیدند كه مساله همین است كه اسلام همچو قدرتى دارد كه با دست خالى بر قدرت هاى بزرگ غلبه مى كند و روحانیون هم همچو مردمى هستند كه این ملت پشت سرشان ایستاده و هر كارى مى خواهند ، هرامرى مى كنند عمل مى كنند ، حالا كه بالعیان این مطلب را مشاهده كردند حالا خوفشان صد چندان شده است و دست و پا مى زنند به اینكه شماها را آلوده بكنند و پیش ملت باز شماها را یك طورى بكنند كه مردم از شما روگردان بشوند و شما را هم بگویند كه اینها تا حالا چیزى دستشان نبود حالا كه دستشان آمده اینها هم همان ها هستند مطلب اینها این است كه بگویند این روحانیون تا حالا كارى دستشان نبود حالا هم كه كار دستشان آمده است اینها هم همان مسائل هست و همان كارها را دارند انجام مى دهند . اگر یك قدم كج گذاشته بشود ، این یك قدم كج را صد مقابل اینها عرضه مى كنند و در كتابشان یا در مقالاتشان یا در روزنامه هایشان مى نویسند و در خارج بیشتر و در داخل هم كه دیروز یكى از خبرنگارهائى كه مى خواست یك كتابى بنویسد مدتى بود كه به من یك نفر از آقایان پیشنهاد مى كرد كه این بیاید اینجا و شما را ببیند و صحبت بكنید با او و مسائل را بگوئید این مى خواهد كتاب بنویسد (خارجى بود ، زن هم بود) و این مسائلى از شما سوال مى كند و جواب دهید و از جمله حرف هایى كه زد این بود كه من وقتى شما را دارم مى بینم ، مى بینم كه یك آدم آرامى هستید ، به نظر نمى آید كه شما یك آدم چه اى باشید لكن در خارج شما را یك طور دیگرى دارند معرفى مى كنند . خوب البته من این را مى دانستم كه خارج مى گویند هیتلر است . همین امروز هم براى من یكى عكسى آورده اند هیتلر ایستاده و دستهایش را كمرش زده یك عده اى هم سر ، اینطور عكس انداخته اند من هم آن بالا شمشیر را كشیده ام براى اینكه گردن ها را بزنم . من به ایشان گفتم خوب من اینها را كه شنیده ام ، شنیده ام كه

ص: 105

گفته اند كه فلانى امر كرده است كه پستان هاى زن ها را ببرند ، شما هم كه حالا اینجا هستید خوب بروید توى مردم این را بپرسید از مردم كه چه هست قصه بعد به او گفتم كه ما گفت شما راجع به اینكه آنها اینجور مى نویسند متاسف نیستید ؟ گفتم از جهتى من متاسفم و آن اینكه چرا باید یك انسانى كه باید انسانیت داشته باشد اینقدر انحراف داشته باشد كه یك چیزى كه هیچ نیست ، این براى منافعش آنطور چیزها بنویسد ، از این جهت البته تاسف است و اسلام آمده است براى اینكه همه مردم را ارشاد كند ، ارشاد به راه راست كند و از اینكه مردم اینطور هستند من البته متاسفم اما از یك طرف دیگر ما توقع باید نداشته باشیم كه براى ما اینها را ننویسند براى اینكه ما دست آنها را از منافعشان كوتاه كردیم آنها چشمشان دوخته شده بود به منافع اینجا و ماها ، آقایان ملت ایران دستشان را كوتاه كردند ، وقتى دستشان را كوتاه كردند ما دیگر توقع نداشته باشیم كه آنها مدح ما را بكنند . آنها باید بگویند ، هر چه مى خواهند بگویند ما باید راه خودمان را برویم .

حیثیت روحانیت الان بستگى به اعمال ما دارد

مقصود من از این اطاله كلام این است كه عرض كنم كه همانطورى كه مقام شما و پست شما یك پست شرافتمند بزرگى است ، مسؤولیتتان هم یك مسؤولیت بزرگى است . به همان اندازه كه مقام شما بالاست مسؤولیتتان هم زیاد است . اگر یك وقتى مثلا فرض بفرمائید یك كمیته اى تحت نظر بعضى از آقایان باشد و در آنجا یك شخص نابابى باشد و یك كارى انجام بدهد كه بر خلاف باشد آنهائى كه مى خواهند مناقشه بكنند با ما ، نمى گویند كه یك شخص نابابى در این كمیته بود ، آقا خودش خوب است اما آن شخص ناباب این كار را كرد مى گویند آخوندها این كار را كردند . آنها به آخوند نسبت مى دهند نمى گویند كه این كمیته اینطور است مى گویند آخوند است ، اینطور است حیثیت روحانیت الان بسته به اعمال ما ، همیشه بود . اما حالا بیشتر است ، همیشه در زمان طاغوت بود ، ما هم هیچ كاره بودیم شما هم هیچ كاره بودید و تحت فشار ظلم بودید و مظلوم محبوب است ، مظلومیت محبوبیت مى آورد . حالائى كه جمهورى شده اسلام و اسلامى و رژیم طاغوتى از بین رفته و رژیم اسلامى انسانى بناست باشد و شما هم متصدى یك امورى هستید براى اینكه كمك بكنید به این نهضت و بحمداللّه با كمك این طبقه است كه این كارها دارد انجام مى گیرد . الان آنطور نیست كه اگر یك كارى آنوقت مى شد مردم از باب اینكه شما مظلوم باشید مظلوم بودید و محبوب شده بودید مردم مناقشه نمى كردند ، اما امروز آن وضع دیگر نیست ، امروز مناقشه مى كنند . اگر یك كمیته اى كه بعضى از آقایان مثلا در آن ریاست دارند یك نفرى در آنجا یك كار خلافى بكند ، كمیته را مطلقا و چون با اهل علم مخالفند ، اهل علمى كه در آن كمیته هست بالخصوص او را و سرایت مى دهند به همه ما(اصلا آخوند این طورى هست ، آخوند جماعت اصلش این طور است ، شلوغكار است ، اینها الان یك چیزى دستشان افتاد بنا كردند شلوغ كردن ، این جماعت اصلا این طورى هستند)!! مردم هم وقتى تبلیغات زیاد بشود مردم هم خیلى ها باورشان مى آید . من شاهد بودم در زمان رضاخان و شاید هیچ یك از شماها

ص: 106

یادتان نباشد من یادم است آن مسائل یعنى از اولى كه آمد و كودتا كرد تا حالا همه مسائل را من شاهد بودم تبلیغاتى كه اینها كردند در ملت تاثیر كرده بود با اینكه مى دیدند كه اینها چه جنایتى مى كنند ولى تبلیغاتشان قوى بود و در بعضى از قشرهاى ملت هم تاثیر كرد . این قصه را من كرارا گفتم و چون در قلب من یك امر ناراحت كننده اى بود حالا هم عرض مى كنم مرحوم شیخ عباس تهرانى رحمة اللّه تعالى ایشان فرمودند كه من از اراك مى خواستم بیایم قم ، رفتم كه اتومبیلى سوار بشوم كرایه كنم و بیایم ، آن شوفر اتومبیل گفت كه ما عهد كرده ایم دو طایفه را سوار اتومبیل نكنیم یكى آخوندها را ، یكى هم فواحش را . این وضع ما بود در زمان آن پدر ، زمان پسر را همه یادتان هست كه چه بود و چه شد خوب حالا الحمداللّه پدرش كه رفت و خودش هم كه رفت آنها دیگر برگشت ندارند لكن ما باید توجه به این معنا بكنیم كه حیثیت روحانیت و حیثیت اسلام الان بسته به كارهاى ماست . اگر ما كارمان یك كار صحیح مطابق با قواعد اسلام باشد هم حفظ روحانیت مى شود هم حفظ اسلام و اگر خداى نخواسته از ما ببینند كه باز مخالفت ها شروع شد و باز این بكش آن طرف و آن بكش آن طرف و این كمیته چه بكن ، آن كمیته چه ، یك همچو مسائلى اگر از ما دیدند روحانیت حیثیتش را از دست مى دهد و با از دست دادن روحانیت حیثیت خود را ، اسلام عقب نشینى مى كند . اینكه روحانیت را تا اینجا آورده همین طبقه بود مردم هم تبع همین هستند الان بسته به اعمال ماست یعنى مسؤولیتى كه الان به عهده ماست در این زمان بیش از مسؤولیتى است كه به روحانیت زمان طاغوت بود و بیش از مسؤولیتى است كه به روحانیت در زمان هاى سابق بوده زمان هاى سابق اینطور مسائل اصلا مطرح نبود ، مردم بودند و روحانیت بود و احكام خدا و اینها گاهى هم یك خان یك جائى چه řɠكرده یا یك سلطانى جائى ، اما این مسائلى كه حالا طرح است نبوده اصلا حالا دنیا شده مثل یك عائله واحده ، یك كلمه كه اینجا گفته مى شود فردا در همه ایران و آنجا هم كه موج هاى رادیو و تلویزیون برود همه جا منعكس مى شود ، در همه دهات و قصبات در همه خارج و داخل منعكس مى شود . ما اگر چنانچه به وظیفه اسلامى خودمان ، روحانى خودمان عمل بكنیم ، حیثیت روحانیت در یك همچو مقطع زمانى محفوظ مى ماند و بیمه مى شود ، براى بعد هم اگر در این انقلاب ما پیروزى معنوى پیدا بكنیم این پیروزى معنوى باقى مى ماند و اگر خداى نخواسته در این انقلاب ما پیروزى نداشته باشیم و حیثیت خودمان را از دست بدهیم باید دیگر كنار برویم و فاتحه روحانیت را بخوانیم و دنبال آن فاتحه اسلام براى مدت طولانى ، از این جهت ما آنقدرى كه وظیفه داریم و آقایان وظیفه دارند باید كوشش كنند كه هم خودشان را و هم آن كمیته هائى كه در تحت نظارت آقایان هست و هم آن پاسدارهائى كه در تحت نظارت آقایان هست كوشش كنند كه همه اینها را به فرم اسلام در مى آورند ، هر كس بیاید كمیته را ببیند ، مثل اینكه در یك مسجد رفته و همه چیزش اسلامى است ، هر كس پاسبان را ببیند یك مرد مسلم متعهد ببیند اگر ما بتوانیم یك همچو كارى بكنیم كه این كمیته هایمان را و این پاسدارهایمان را بتوانیم تهذیب كنیم ، بتوانیم تربیت بكنیم ، نصیحت بكنیم و مواظبت از روحیات آنها بكنیم و اینها را خوب تربیت بكنیم ، در این نهضت پیروزیم و پیروزى انشأاللّه دائمى است و اسلام هم روسفید از

ص: 107

_ روسفید كه هست _ روسفید در مى آید از آب .

ما باید حیثیت اسلام و روحانیت را حفظ كنیم

بنابراین ما وظیفه داریم الان یعنى وظیفه الهى ، شرعى ، وجدانى و انصافى بر این داریم كه ما باید از خودمان شروع بكنیم و از خودمان كه شروع كردیم به آن چیزهائى كه مربوط به ما هست ، به آن دستگاه هائى كه مربوط به ما هست به آنها هم سرایت بدهیم و در نظرمان این باشد كه تربیت كنیم جامعه اى كه 2500 سال در آن ظلم و ظلمات به سر برده و 50 و چند سال به این ظلمات وحشتناك و جوان هاى ما را همچنان منقلب كرده بودند كه نسبت به شما یك نحوه دیگر فكر مى كردند ، چنانچه شما هم نسبت به آنها یك طور دیگر فكر مى كردید و هر دو فكر ، فكرهاى وارداتى تبلیغاتى بود ، هم آنطورى كه دانشگاه درباره شماها فكر مى كرد (یك مشت آخوند كه همین حرف ها) و هم این طورى كه شما نسبت به دانشگاه كه همچو به طور مطلق (یك دسته فكلى نمى دانم كذا) این هر دو تبلیغات بود كه جدا كنند طبقه جوانى كه بعدها باید مقدرات یك مملكت را در دست بگیرد از شما جدا كنند . اصلا برنامه این است كه شما را از طبقه فعال جوان جدا بكنند یعنى طبقه اى كه روشن هستند و مرجع امور خواهند شد و شما را هم از آنها و آنها را هم از شما و دو قوه اى كه دو قوه مفكره یك ملت هست ، اینها را مقابل هم قرار بدهند تا كارهایشان همه خنثى بشود ، نه دانشگاهى بتواند كار خودش را انجام بدهد كار صحیح و نه شما بتوانید كار صحیح . شما را در مقابل هم قرار بدهند و خودشان هر كارى مى خواهند بكنند و ما راجع به آن قضایاى آنها بى تفاوت باشیم خودمان تو سر هم بزنیم . این یك برنامه اى بوده است كه اینها داشته اند و علاوه بر هزار جور برنامه اى كه داشتند و دیگر من نمى توانم حالا عرض بكنم ، حالا آن مقدارى كه من در این مجلس مقتضى است و حالا هم خدمت آقایان رسیدم همین مقدار است كه ماها باید حفظ كنیم این حیثیت روحانیت و حیثیت اسلام را و به همه رفقایتان باید بگوئید كه مسؤولیت زیاد است امروز غیر سابق است امروز خیلى وقت حساس است امروز خیلى وقت حساس خطرناكى است براى همه ما . حالا من امیدوارم كه انشأاللّه چه بشود . مسائلى هم كه آقا گفتند صحیح است لكن باید تنبه داد . آن غرض ندارد اما اشتباه دارد . به او هم گفتند زیاد هم به او گفته اند كه اشتباه كردى و تنبه البته لازم دارد كه یك همچو اشتباهاتى نشود و من ممكن است كه امروز صحبت اگر عصر در چیز كردند بگویم كه وضع ، وضع روحانیت چه است و باید چه كرد و آنهائى كه مى خواهند روحانیت را یك لطمه اى وارد كنند چه كاره اند آنها . این ممكن است كه من انشأاللّه امروز عصرى كه در مدرسه فیضیه اجتماع هست یك صحبت هائى كه به صلاح اسلام و مسلمین است عرض بكنم انشأاللّه خداوند همه شما را حفظ كند و موفق و موید باشید .

والسلام علیكم ورحمة اللّه وبركاته

ص: 108

تاریخ : 22/6/58

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از بانوان فرهنگى و مربیان قرآن كاشمر

مطلب اصلى ما اسلام است كه باید به آن تحقق بدهیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

مرحوم آقاى طالقانى رفتند و روسفید رفتند . ایشان باید گفت یك عمر تقریبا خدمت كردند و جهاد كردند و رفتند و ما باید ببینیم كه چه بكنیم تا ما هم روسفید برویم . ما همه در این نهضت سهیم هستیم و شما خانم ها سهم بزرگ دارید یعنى آمدن شما خانم ها به خیابان ها و میدان هاى مبارزه موجب این شد كه مردها هم قوه پیدا بكنند ، تقویت بشوند ، روحیه آنها هم با آمدن شما تقویت بشود . شما سهم بزرگى در این نهضت دارید لكن در نیمه راه هستیم الان ، بیشتر راه مانده است . ما فقط رفتن محمدرضا و كوتاهى دست اجانب مقصد اعلایمان نبود ، آن مقدمه بود یعنى اینها یك خارى بودند بین راه كه باید این خارها از بین راه برداشته بشود تا ما بتوانیم آن مقصدى كه مقصد اصلى است به آن برسیم و آن مطلبى را كه مطلب اصلى ماست و اصلى اسلام است به آن تحقق بدهیم . ما همه راى به جمهورى اسلامى دادیم شما هم دادید راى ، راى تنها كافى نیست راى همین قدر است كه رسما الان مملكت ایران رژیمش جمهورى اسلامى است لكن وقتى به حسب واقع جمهورى اسلامى مى شود كه شما خانم ها به وظیفه تان عمل كنید و این آقایان هم به وظیفه شان و همه ما خودمان را وظیفه دار و مكلف بدانیم .

باید این فرم غربى برگردد به یك فرم اسلام

یك مملكتى كه پس از رفتن خرابكارها یك مملكت جنگزده است ، یك مملكت غربزده است ، یك مملكتى است كه همه چیز ما را عقب رانده اند و همه جهت ما را شكست داده اند و حیثیت ملى ما را گرفتند از دست ما و فرهنگش ، اقتصادش ، همه چیزش درهم و برهم است ، این به یك كلمه رئیس جمهورى اسلامى درست نمى شود . با رفتن دزدها و چپاولگرها هم درست نمى شود فعالیت مى خواهد . الان ما مكلفیم كه براى جبران این خساراتى كه به مملكت ما وارد شده است ، چه خسارت هاى معنوى كه جوان هاى ما را اعم از زن و مرد به واسطه تبلیغات فاسدى كه كرده بودند از آن وضعى كه باید داشته باشند آنها را عقب زده اند و چه خسارات مادى كه مملكت ما را به فقر كشانده اند ، به اسم اصلاحات ارضى بیچاره كردند كشاورزهاى ما را و مملكت را به تباهى كشیدند و چه مدارس و

ص: 109

فرهنگ ما كه عقب نگه داشتند نگذاشتند كه یك فرهنگ صحیح باشد ، مترقى باشد . این آشفتگى ها باید به دست ما و شما ، به دست ملت و دولت ، تنها هیچ كدام نمى توانند این كارها را درست بكنند . اگر خانم ها خیال كردند كه كنار بروند و مردها این كارها را انجام بدهند و یا مردها خیال كنند كه كنار بروند و خانم ها این كار را انجام بدهند یا هر دو خیال بكنند دولت انجام بدهد و یا هر سه خیال كنند روحانیت انجام بدهد ، این خیال ، خیال صحیحى نیست براى اینكه كارها اینقدر آشفته است ، گرفتارى ها اینقدر زیاد است كه هر شخصى باید در هر محلى هست تكلیفى كه دارد این است كه آنجا را خوب بسازد . اگر شما در محلى هستید كه در آنجا مثلا باید تعلیم و تربیت خانم كوچولوها را بكنید باید خوب تربیت كنید ، اگر در جائى هستید كه در آنجا تبلیغ باید بكنید ، باید تبلیغاتتان ، تبلیغات صحیح باشد و هر قشرى در هر جا هست باید همان پستى را كه دارد خوب عمل بكند .

اگر در وزارتخانه است ، آنجا پشت هر میزى كه نشسته تكلیفى را كه دارد نسبت به آن وضعى كه دارد ، خوب عمل كند . اگر در ادارات دیگر هست ، هر اداره اى كه هست كارى كه انجام مى دهد صحیح انجام بدهد كه وضع سابق كه همه چیز را در هم كرده بود و ادارات ما را اداراتى كرده بود كه قابل ذكر نیست ، وزارتخانه ها همین طور و سایر قشرها همین طور و جوان هاى ما را به طورى تربیت كرده بودند كه تعهد دیگر نداشتند نسبت به گرفتارى هائى كه برایشان پیش مى آمد ، اینها باید در هر محلى كه هست ، محول به هر كسى كه هست یا بر هر گروهى كه هست ، اینها باید هر كسى در محل خودش ، هر گروهى در محل خودش ، هر كسى در پست خودش انجام وظیفه زمان جمهورى اسلامى بكند . یعنى باید این فرم غربى برگردد به یك فرم اسلامى . تا حالا ما همه چیزمان را تقریبا باید بگوئیم غربى بود ، همه چیز غربى بود . حالا باید بعد از اینكه ما دست آنها را كوتاه كردیم اینطور نباشد كه باز دنبال آنها باشیم ، همه چیزهاى خودمان را فراموش بكنیم و دنباله رو غرب یا دنباله رو شرق باشیم . باید ما توجه داشته باشیم كه ما خودمان كى هستیم و چى هستیم و مملكت ما احتیاج به چى دارد و به كى دارد . اگر ما این وابستگى هاى معنوى را ، این وابستگى هائى كه جوان هاى ما را و دانشگاه ما را و همه چیز ما را به صورت غربى در آورده بود ، اینها را اگر برگردانیم به حال خودش ، و پیدا كردیم خودمان را ، مى توانیم یك ملت مستقل باشیم و یك ملت آزاد باشیم ، پیوند به غیر نداشته باشیم و خودمان سر پاى خودمان بایستیم و كارهاى خودمان را خودمان انجام بدهیم و اما اگر چنانچه از این معنا غفلت بشود و باز همان خیالات و همان بساط غرب در اینجا باشد امید اینكه بتوانیم ما مستقل باشیم و بتوانیم آزاد باشیم ، آزاد فكر بكنیم ، آزاد عمل بكنیم ، این امید دیگر نیست . بر همه ماست كه از این غربزدگى بیرون بیاییم ، افكارمان را عوض بكنیم ، اعمالمان را عوض بكنیم ، وضعیت فرهنگمان عوض بشود ، وضعیت دادگسترى مان عوض بشود . همه اینها سوغات غرب است . این دادگسترى ما به این ترتیبى كه بود در زمان طاغوت ، این یك سوغاتى بود از غرب آمده بود باید تغییر بكند و یك وضع دیگرى پیدا بكند . و همین طور فرهنگمان هم همان طور بود . تمام چیزهائى هم كه وسیله قرار داده بودند براى اینكه جوان هاى ما را تباه كنند ، همه اینها سوغات هاى غرب بود یعنى بنابراین بود كه وسایلى تهیه بكنند كه

ص: 110

هم زن ها را و هم مردها را تباه بكنند نگذارند یك رشد انسانى پیدا بكنند . همه وسایل را تهیه كرده بودند براى همین مقصد . در سینما مى رفتند ، وضع سینما را جورى قرار داده بودند كه تباه مى كرد . در هر جا كه مى رفتند همین مسائل بود . ما باید خودمان را تغییر بدهیم تا اینكه بتوانیم سرپاى خودمان بایستیم و بفهمیم كه ما شرقى هستیم و ما در اسلام هستیم و برنامه ما اسلام است . انشأاللّه خداوند همه شما را حفظ كند و همه را موفق كند به اینكه به این مملكت خدمت بكنید كه مملكت الان مال خود شماست و خود شما موظفید كه او را حفظ بكنید .

سلام بر همه شما باشد .

والسلام علیكم ورحمة اللّه وبركاته

ص: 111

تاریخ : 23/6/58

بیانات امام خمینى در جمع خانواده آیت اللّه طالقانى

مكلفیم كه مردم را دعوت كنیم به راه مستقیم ، به همان صراط اللّه

بسم اللّه الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون

نمى دانم من باید به شما تسلیت بدهم و یا شما باید به من ، یا هر دو به هم . من به شما تسلیت بدهم كه یك پدر بزرگى را از دست داده اید و شما به من كه یك برادر عزیزى را از دست داده ام و همه به ملت كه یك خدمتگزارى را ملت از دست داده و همه به اسلام كه یك مجاهدى را از دست داده است لكن ما از خدا هستیم و از آنجا آمدیم و به آنجا بر مى گردیم (انا لله ) ما از خدائیم ، مال خدائیم ، ما چیزى نداریم خودمان ، هر چه هست از اوست و به سوى او مى رویم و باید ببینیم چطور از آنجا آمدیم و چطور در اینجا هستیم و چطور به آنجا مى رویم آیا در اینجا كه هستیم ، در اینجا كه هستیم در خدمت حق تعالى در خدمت خلقیم ، مجاهده مى كنیم در راه خدا ، به صراط مستقیم ، ربوبیت مشى مى كنیم یا انحراف داریم ؟ اگر انحراف داشته باشیم ، چه به چپ و چه به راست ، چه طرف چپ كه تعبیر به (مغضوب علیهم ) شده است و چه طرف راست كه تعبیر به (ضالین ) شده است در مقابل طریق مستقیم و صراط مستقیم ، اگر از این راه مستقیم رفتیم ، از اینجا كه حركت كردیم راه مستقیم باشد ، منحرف نباشد ، شرقى نباشیم غربى نباشیم ، مستقیم باشیم ، یمین و شمال نباشد در كار ، مستقیم حركت كنیم از اینجا به لانهایت ، سعادتمندیم و ملتى را سعادتمند كردیم و اگر چنانچه خداى نخواسته انحراف به چپ ، انحراف به راست ، انحراف به یمین ، انحراف به یسار باشد ، منحرف هستیم و اگر چنانچه در بین ملت یك مقامى داشته باشیم ، ملتى را منحرف مى كنیم .

مرحوم آقاى طالقانى مستقیم بود ، مستقیم فكر مى كرد ، مستقیم عمل مى كردانحراف به چپ و راست نداشت ، نه غربزده بود و نه شرق زده اسلام زده بود ، دنبال تعلیمات اسلام بود و براى یك ملت مفید بود و رفتنش ضایعه است لكن او پیوست به آنجایى كه براى او تهیه شده است ، مقامى كه براى او تهیه شده است و ما باید فكر این باشیم كه ماهم مستقیم باشیم . اگرمستقیم باشیم و ملت را دعوت به استقامت كنیم از این غربزدگى كه در طول تاریخ و خصوصا در این پنجاه و چند سال ما را به آن طرف كشیدند ، از آن طرف ما را كشیدند طرف شرق ، از آن طرف ما را كشیدند طرف غرب و ما را ازخود بیخود كردند ، جوان هاى ما را تهى كردند از آنكه باید باشند . ما مكلفیم همه مان ، مكلفیم همه آقایان و

ص: 112

همه خانم هاى محترم ، مكلفیم كه مردم را دعوت كنیم به راه مستقیم ، به همان صراط اللّه ، راه اللّه كه راه مستقیم است و از انحراف ها جلوگیرى كنیم . نه منحرف به آن طرف باشیم كه دیكتاتورى به تمام معنا است و نه منحرف به غرب باشیم كه ظلم و ستم و به اسم حقوق بشر ، بردن همه حقوق بشر است . مكتب هائى كه در دنیا هست غیر از مكتب هاى توحیدى ، اینها مكتب هائى هستند انحرافى كه آن اشخاصى كه این مكتب ها را درست كرده اند ، آنها براى یك مقصدى و توطئه اى درست كرده اند ، براى به دام انداختن جوان هاى غافل . آنهائى كه دعوى مى كردند به این كه ما براى ملت هستیم ، خدمتگزار ملت ها هستیم ، برادریم با مردم ، با لفظ برادرى و قارداشى از هم تعبیر مى كردند ، شاید بعضى از شما یادتان باشد یا هیچ كدامتان كه وقتى كه سران كشورها بناشد بیایند به ایران و آنجا یك اجتماعى داشته باشند ، وقتى كه چرچیل آمد ، آنطور كه آنوقت معروف شد و نقل كرده اند ، آمد به فرودگاه و با یك تاكسى رفت به محل خودش ، وقتى كه رئیس جمهور آمریكا آمد آن هم با یك ترتیب لكن وقتى استالین آمد طیاره اى كه او را حمل مى كرد ، گاو هم همراهش آوردند كه مبادا یك شیرى از این طرف ها ناسالم باشد . با یك تشریفات زیاد ، در عین حال كه او آنطور با سلطنت و فوق سلطنت زندگى مى كرد و از قرارى كه به ما گفته اند كالسكه طلا هم داشته است و من اطلاع ندارم لكن آنهایى كه مشاهد من بود ، سربازهاى آمریكا كه اینجا بودند و سربازهاى انگلستان كه اینجا بودند ، براى شان خیلى چیزها از آنجا مى آوردند حتى آنطور كه در ذهن من است لیموى ساییده شده ، پودرش را مى آوردند ، لباس براى شان مى آوردند ولى آنكه من خودم مشاهدش بودم ، بین اینجا و مشهد ما سوار _ چیز بودیم _ اتومبیل بودیم مى رفتیم _ اتوبوس بودیم این سربازهاى روسى كه به آنان اینطور فهمانده بودند كه ما برادریم با آنها ، فرقى ما بین ما و شما نیست ، اینها براى یك سیگار گدایى مى كردند ، از این مردم ، مسافرین .

بازى مى دهند جوان هاى ما را ، هر دو دسته بازى مى دهند ، هم غرب ما را بازى مى دهد ، ملعبه كردند ما را ، هم غرب ما را ملعبه كرده هم شرق ما را ملعبه كرده است و تا این گول خوردن ها هست ، تا این غربزدگى و شرق زدگى در ملت ما هست ، هیچ امیدى به اصلاح نیست . ما باید اول تمام همتمان را صرف كنیم كه خودمان را از این وابستگى فكرى بیرون بیاوریم . ما فكرهاى مان وابسته است ، ما فرهنگمان وابسته است . ما باید سعى كنیم از این فرهنگ وابسته خارج بكنیم خودمان را ، چه فرهنگ آن طرف كه همه اش فساد و چه فرهنگ این طرف كه همه فساد است یعنى همه اش براى به دام انداختن ماهاست ، به دام انداختن بشر است .

رفتار حاكمان صدر اسلام رسواگر مدعیان خلق و حقوق بشر

ما تا این راه مستقیمى كه راه انسانیت است ، راه اسلام است و از حكومت هایش ما فرق را مى فهمیم ، آنوقتى كه اسلام به دست ماها نیفتاده بود كه مثل یك پوستین این طرف ، آن طرف باشد آن وقتى كه اسلام صریح بود ، زمان خود پیغمبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) و زمان على ابن

ابیطالب (سلام اللّه علیه ) شما وقتى

ص: 113

آنوقت را ملاحظه كنید و سران قوم را در آنوقت ، سردارهاى اسلام را در آنوقت ، آن كه در راس واقع شده بود به حسب نظم مملكتى ، وقتى كه ملاحظه بكنید چه جور زندگى مى كردند ، وضع خودشان چه جور بود ، آن كه پیغمبر اسلام بود در یك مسجدى كه نه مثل این مسجد ماها ، مساجدى كه حالا هست ، یك مسجدى كه شاید حصیرهم نداشتند ، یك دیوار یك مترى آنقدرى تقریبا بوده است و با این چیزهاى ، چوب هاى خرما یك جائیش را سقف زده بودند . مسجد ، آن مسجد و اطاق ها ، یك دانه اطاق براى یك عده بود وقتى كه نشسته بودند (در مسجد مى نشستند با اصحابشان ) كسى كه از خارج مى آمد نمى فهمید اینها كدام یكى پیغمبرند و كدام یكى دیگرانند ، پرسید كدام یكى شما او هستید . اینطور مى نشستند ، مثل ، مثل سایرین حتى یك همچو پتوئى نبوده است كه زیرشان بیندازند كه یك امتیازى در كار باشد و آن كه حضرت امیر (سلام اللّه علیه ) است و تاریخش را همه مى دانیم ، همان روزى كه بیعت كردند با حضرت امیر و راى دادند به ایشان ، همان روز وقتى فارغ شد از این قضیه بیل و كلنگش را برداشت رفت پى كار . كار مى كرد ، یك جا رفت آنجا سراغ كارش . یك همچو حكومتى ، خودش كار مى كرد . این حكومت یك حكومتى است كه اگر بگوید ما برادر هستیم ، راست مى گوید یعنى یك برادرى است كه از برادر دیگرش ، از سایر برادرهاى دیگرش در زندگى پائین تر است . حضرت امیر سر آن آنطور كه در تاریخ است آن چیزى كه تویش آرد جو درست كرده بود براى اینكه از آرد جو میل مى فرمود سرش را مهر زده بود كه مبادا دخترهایش به واسطه عطوفتى كه به او دارند یك روغنى ، یك چیزى داخلش بكنند ، مثلا چیزى كه تغییر مزه داشته باشد . زندگى این زندگى بود و مى فرمود كه من مى ترسم كه در آن طرف مملكت نمى دانم كجا ، یك كسى باشد كه گرسنه باشد ، نان نداشته باشد و من مى خواهم همانطور باشم این حكومت یك حكومتى است كه مى تواند حاكم بگوید كه ما با دیگران برادر هستیم ، ما همه هستیم ، همه با همیم ، با اینكه وضعش كمتر از دیگران است . یك پوستى داشتند كه شب زیر خودش و عیالش حضرت زهرا مى انداختند مى خوابیدند روى آن ، روز همین پوست را یك قدرى علف مى ریختند براى شترشان . این زندگى بود . این حكومت هائى كه ادعا مى كنند كه ما براى خلق هستیم ، براى چه هستیم ، وضع خودشان را بروند ببینند ، وضع خلقشان را هم بروند ببینند آنهائى كه مى گویند كه ما براى حقوق بشر چه و مجلس حقوق بشر درست كردیم ، از این حرف ها ، ببینند اینها با بشر چه جور رفتار كردند ، كجا حق بشر را به او دادند . یكى از بشرها ما بودیم دیگر ، ما هم یك دسته اى بشر هستیم ، پنجاه و چند سال است كه ماها یادمان است ، همه حقوق ما را از بین بردند ، همه چیزمان را از بین بردند همین هایى كه دعوى مى كنند حقوق بشر ، همین ها فوج ، فوج بشر را مى كشند و فریاد مى زنند حقوق بشر . وقتى در ایران نصیرى را مى كشند یا هویدا را مى كشند ، هیاهو بلند مى كنند چرا كشتید ، این جز این است كه مى خواهند ماها را اغفال كنند و نهضت ما را بدنام كنند ؟ اینها بشر را نمى شناسند ، چه تا حقوق بشر را . اینها براى بشر وضعى قائل ، حیثیتى قائل نیستند اینها هر چه در نظرشان است همان جهت اقتصاد است و جهت چاپیدن مردم ، چیز دیگرى نیست در كار ، زیر بنا اقتصاد است ، زیر بناست . همه چیز از آنجا پیدا شده است كه كسى اطلاع ندارد انسان

ص: 114

چیست ، یك همچو چیزى هم مى گوید .

مرگ علماى اسلام ضایعه است ، نه شكست

در هر صورت گرفتارى هاى كشور ما زیاد است و ما احتیاج داشتیم به یك شخصى مثل اقاى طالقانى لكن اینطور نیست كه ما وقتى آقاى طالقانى بروند ، شكست خورده باشیم . اسلام است ، پیغمبر هم رفت اما وقتى وحى آمد كه اگر پیغمبر كشته بشود یا بمیرد ، شما برمى گردید از دینتان ؟ اسلام هم پیغمبرش هم مى رود ، امامش هم مى رود ، عالمش هم مى رود ، همه مى روند و مملكت ما الان بحمداللّه تعالى و امیدوارم كه یك بیدارى براى قشرهاى مملكت ما پیدا شده و كشور ما پیدا شده ملت ما یك بیدارى پیدا كردند كه خودشان دارند مى روند ، خودشان دیگر بیدار شدند ، دیگر خودشان راه مى روند . و ما امیداریم كه انشأ اللّه خداوند آن خدمتگزار را رحمت كند و همه ما را هم خدمتگزار قرار بدهد و ملت ما را هم از این بیدارتر كند كه راه را بروند و من تسلیت به خانم ها اول و به آقایان ثانیا عرض مى كنم و من بدانید كه شریكم در این مصیبت . خداوند همه ما را در این راه مستقیم هدایت كند .

والسلام علیكم و رحمة اللّه وبركاته

ص: 115

تاریخ : 23/6/58

بیانات امام خمینى در جمع اقشار مختلف مردم در مدرسه فیضه

ما احترام به هر كس بگذاریم براى خدا باید باشد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اناللّه و اناالیه راجعون

ما برادرى را از دست دادیم و ملت ما پدرى را و اسلام مجاهدى را ، همه در سوگ هستیم و متاثر از این مصیبت بزرگ . . . ، خداوند او را غریق رحمت و شما را بردبار و صبور بفرماید . آقاى طالقانى پس از سال هاى طولانى خدمت و رنج و نگرانى و مجاهدت از بین ما رفت و با اجداد طاهرینش انشأ اللّه محشور شد . ما باید از وقایعى كه رخ مى دهد عبرت هایى بگیریم و تعلیم هایى و تنبه به بعضى مسائل پیدا كنیم . آقاى طالقانى چرا در مرگ او این انقلاب و این انفجار در مملكت ما و در سایر ممالك حاصل شد ؟ مگر چه بود كه این انفجار حاصل شد ؟ ما اوصاف او را و ابعاد او را تحلیل مى كنیم و بعد خود ملت را میزان قرار مى دهیم . ما در تحلیلات نباید توى یك اتاق سربسته بنشینیم و فكر كنیم و قلم به دست بگیریم و به خیال خودمان تحلیل كنیم ، ما باید مطالعه در حال ملت بكنیم ببینیم ملت چرا به آقاى طالقانى این احترام را گذاشت ؟ چه بود در او و انگیزه ملت چه بود ؟ آقاى طالقانى ابعاد مختلفه اى را داشت ، اولاد پیغمبر بود ، عالم بود ، خدمتگزار بود ، متفكر بود ، مفسر قرآن بود ، انسان متعهد بود ، مخالف با رژیم بود ، مخالف با چپ و راست بود ، كدام یك از این ابعادى كه آقاى طالقانى داشت اینطور مردم را برانگیخت و اینطور در سوگ نشاند همه طبقات را ، هر یك از این اوصاف به تنهایى در خیلى هست و همچو مطلبى رخ نمى دهد ، آنچه كه ما از حال ملت و فریاد ملت مى توانیم بفهمیم دو سه مطلب مهم است كه آن مطالب موجب این انفجار ملت ما و این تاثرات فوق العاده ملت ما شد: یكى این روح مقاومت و مخالفت با دستگاه ظلم ، از اول جوانى تا وقتى كه به دار بقا به اجداد طاهرینش ملحق شد ، انگیزه او مخالفت با جباران و ستمكاران و چپاولگران بود ، هیچ وقت از پاى ننشست و دنبال همین معنا ، حبس هاى متعدد ، هر گاهى از حبس به حبس دیگر منتقل مى شد . ملتى كه با یك رژیم مخالف است ، ملتى كه از دست رژیم طاغوتى رنج كشیده است ، ملتى كه همه بدبختى خودش را از این رژیم طاغوتى و از ارباب هاى او مى داند اگر ببیند یك كسى با این رژیم با تمام قوایى كه دارد چه در حال جوانى و قوه جوانى و چه در حال پیرى و ضعف پیرى مقاومت كرده ، مخالفت كرده است ، رنج برده است در این مخالفت و مقاومت ، حبس رفته است ، تبعید رفته است ، اهانت شده است ،

ص: 116

شاید شكنجه شده است ، یك ملتى كه ببیند یك كسى با دشمن او ، با كسى كه تمام حیثیت ملى و دینى او را از بین برده است این طور مخالفت مى كند ، این ملت از او قدردانى مى كند یعنى این قدردانى از خدمتگزار خودش است . طالقانى خدمتگزار ملت بود و ملت از خدمتگزار خودش قدردانى مى كند لكن این تمام انگیزه نبود ، این مقاومت در بعضى از اشخاص دیگر هم بود و هست لكن براى آنها مردم متاثر و متاسف ، اما این انفجار حاصل نشد . مقاومت و مخالفت با دستگاه جبار را ضم به این بكنید كه این روحانى است و این كار را مى كند . یك روحانى ، یك شخصى كه به واسطه روحانیتش در بین مردم محبوبیت دارد ، وقتى خدمتگزارى او را هم كه مشاهده كنند این انفجار حاصل مى شود . شما آنوقت كه ایشان را دفن مى كردند ، در تلویزیون دیدید ، شعارهاى مردم را مى شنیدید ، شعار چه بود ؟ انگیزه مردم از شعارشان پیدا مى شود . توى اتاق هاى در بسته نویسنده ها ننشینند براى خودشان وجه درست كنند ، انگیزه درست كنند .

انگیزه هاى علمى و توهمى غیر از انگیزه هاى واقعى محسوس است . چه مى گفتند مردم ؟ چه شعار مى دادند ؟ (اى نایب پیغمبر ما جاى تو خالى ) . این نفس مردم بود ، به عنوان نایب پیغمبر این را مى شناختند لكن نایب پیغمبر ، هم در جهات معنوى و هم در مقاومت ، در مخالفت با دستگاه ظلم . نیابت ، هم در مقابله با ظلم ، مخالفت با جباران ، مقاومت در مقابل ستمكاران و هم در روحیات ، معنویات ، اما انگیزه ، (اى نایب پیغمبر ما) بود . شما دیدید كه آن بیل و كلنگى كه قبر ایشان را كنده بودند و با او خاك را بیرون آورده بودند و مردم با آن بیل و كلنگ چه مى كردند ، عشق بازى مى كردند ، مى بوسیدند ، حمله مى كردند ، بعضى به بعض و این بیل و كلنگ را مى بوسیدند ، چرا مى بوسیدند ؟ بیل و كلنگ كه بوسیدنى نیست ، براى اینكه آقاى طالقانى یك مرد دموكراتى بود بیل و كلنگش را مى بوسیدند ؟ ! به همان انگیزه اى كه ضریح ائمه اطهار و بزرگان ما را مى بوسند همان انگیزه مردم را وادار كرد كه بیل و كلنگش را ببوسند ، براى روشنفكریش نبود ، براى این بود كه این را نایب پیغمبر خودشان مى دانستند . این حضرت معصومه را دختر امام خودشان مى دانند كه آستانش را مى بوسند ، آستانه هم یك خرده طلاست ، یك خرده آهن است ، این آهن و طلا را چرا مى بوسند ؟ خیلى آهن و طلا توى دنیا هست ، خوب لیره هم دستشان مى آید ، هیچ وقت مى بوسند ؟ این انگیزه علاقه مردم به مبادى است . چرا حجرالاسود را مى بوسید و لمس مى كنید و به او تبرك مى جوئید ؟ چرا دور یك خانه سنگى و گلى میلیون ها مردم هر سال مى روند و طواف مى كنند ؟ چرا ؟ انگیزه ، انگیزه الهى است . هر چه مربوط به دستگاه خدا باشد احترام دارد . شما این پوستى كه با او جلد كلام اللّه را درست كرده اند مى بوسید و به چشم مى گذارید ، خوب پوست است ، چرا ؟ براى اینكه در جوف این كلام خداست . همه چیز براى خداست . ما احترام هم به هركس بگذاریم براى خدا باید باشد . ملت ما این بیل و كلنگى را كه چند روز پیش از این مى بوسیدند ، به انگیزه این بود كه نایب پیغمبر ماست ، خودشان هم فریاد مى زدند كه (اى نایب پیغمبر ما جاى تو خالى ) چرا این قدرت را مى خواهید از دست بدهید ؟ چرا اینقدر كم سلیقه و بد سلیقه هستید ؟ چرا این جوان هایى كه مى خواهند یك خدمتى به مملكتشان و خودشان بكنند از

ص: 117

یك همچو قدرتى استفاده نمى كنند ؟ نمى بینند این قدرت را . نمى بینند كه یك پیرمرد هفتاد و چند ساله اى كه هیچ قدرت بر اینكه یك فعالیت سیاسى داشته باشد به آن معنا ندارد ، ضعف پیرى او را گرفته است ، نقاهت دارد ، وقتى از دست مردم مى رود یك همچو انقلابى در ایران و در سایر كشورها و مورد تحیر غرب و شرق مى شود ؟ ! این قدرت را چرا مى خواهید از دست بدهید ؟ چرا هى مى شكنید این قدرت را ؟ چرا هر چیزى كه مى شود از دوش اسلام بر مى دارید ، مى خواهید رویش یك عنوان غربى بگذارید ؟

اى ملت ! اى روشنفكران ! اى متفكران ! از این قدرت استفاده كنید . این قدرت بود كه طاغوت را تا جهنم راند ، شماها كه نمى توانستید . چرا هر روز این مظاهر الهیت و قدرت خدائى را مى بینید و بیدار نمى شوید ؟ این مرض چه مرضى است كه بعضى از این روشنفكران ما دارند ؟ همه آنها را نمى گویم ، بعضى شان ، بعضى شان ، این چه مرضى است كه اینها دارند كه وقتى یك ملت در سرتاسر ایران به سر و سینه اش مى كوبد و به عنوان نایب پیغمبر ، یك كسى را یاد مى كند ، وقتى مى خواهند بنویسند مى گویند كه آقاى طالقانى یك مرد روشنفكرى بود از این جهت مردم ، تو هم روشنفكر هستى ، چطور مردم برایت فاتحه نمى خوانند ؟ این قدرت را از دست ندهید آقا . كسانى كه علاقه به كشورشان دارند ، علاقه به ملتشان دارند ، مى خواهند مقابله كنند با دشمن خودشان ، مى خواهند نگذارند باز یك رژیم چپاولگر بیاید ، اگر عقل دارند از این قدرت استفاده كنند ، بیایند متصل بشوند به این دریاى مواج ، من نصیحتشان مى كنم . فردا دانشگاه ها باز مى شود و باز یك دسته اى كه خودشان را روشنفكر مى دانند و خودشان را براى اسلام و براى ملت چه مى دانند و خدمتگزار مى دانند ، باز مى ریزند و نمى گذارند كه انگیزه هاى ملت به آنطورى كه هست شكوفا بشود . دوست هاى ما هم متوجه نیستند ، آنها هم (سعدى از دست دوستان فریاد) دوستانمان هم ملتفت نیستند كه نباید این قدرت را از دست بدهند . این یك قدرت الهى است (یداللّه مع الجماعه ) . مى توانید انكار كنید این را كه آقاى طالقانى فوت شده است ؟ مى توانید انكار كنید كه در دنبال فوتش یك انفجار حاصل شده است ؟ مى توانید انكار كنید كه این انفجار از خود متن ملت پیدا شده است بدون اینكه من و تو او را تبلیغ كنیم ؟ مى توانید انكار كنید كه متن ملت فریاد مى زند كه (اى نایب پیغمبر ما جاى تو خالى ) ؟ كجا چنین انكار مى كنید ؟ قدرت ملت را مى توانید انكار بكنید ؟ این قدرت ملت است ، متصل بشوید به این قدرت . اى قطره ها به دریا متصل بشوید تا محفوظ باشید والا مستهلك و از بین مى روید . اى افكار كوتاه بیدار بشوید ، خودتان را متصل كنید به این دریا ، دریاى الوهیت ، دریاى نبوت ، دریاى قرآن كریم .

این دژ بزرگ اسلام و روحانیت ، هر دوى آن مورد نفرت اجانب است

از این غرب زدگى ها بیرون بیائید ، آقا شما پنجاه و چند سال است این غربزدگى ها همه مصیبت ها را به شما وارد كرده ، به خود بیائید ، یك قدرى به اسلام فكر كنید ، نشكنید این سد بزرگى كه قدرت هاى بزرگ را شكست ، نمى توانید هم بشكنید (عرض خودمى برى و چه مى كنى ) نمى توانید

ص: 118

بشكنید ، هر چه هم بخواهید نمى شود آقا ، ملت علاقه به خدا دارد ، با آنهایى كه خدا را انكار دارند ملت ما معارض است ، ملت علاقه به روحانیت دارد ، نایب امام مى داند اینها را ، نایب پیغمبر مى داند اینها را . براى طالقانى اى نایب پیغمبر ما ، علت علت را خودش نقل مى كند ، اینكه من تو سرم مى زنم براى این است كه نایب پیغمبر رفته است ، نه براى این است كه یك دموكرات رفته است ، نه براى این است كه یك روشفنكر رفته است ، براى اینكه نایب پیغمبر رفته . شما مطالعه در حال ملت بكنید ، ننشینید تو خانه هایتان و پیش خودتان انگیزه فكرى و هر چه هم مى توانید بر خلاف آن چیزى كه مسیر ملت است هى بنویسید ، بنویسند . این هم فایده اى ندارد لكن چرا متصل نمى شوید به این ملت ، چرا آنى كه هست نمى گوئید . هى آخوند مرتجع ، آخوند مرتجع ، همین است كه تزریق به شما كرده اند ، دشمنان اسلام تزریق به شما كرده اند آخوند مرتجع تا شما را از آخوند جدا مى كنند . همین قلم هایى كه آخوند را مرتجع مى دانند و مى نویسند یا ادراك ندارد و مطالعه در حال آخوند نكرده است و یا غرض دارد و قلم او اجیر است ، اجرت مى گیرد و مى نویسد . این عراق را آخوند نجات داد از انگلستان ، از توى حلقوم انگلستان آخوند بیرون آورد ، آمیرزا محمد تقى شیرازى سلام اللّه علیه از توى حلقوم انگلستان بیرون كشید ، آخوند مرتجع است یا تو ؟ آن نصف سطر میرزاى شیرازى رضوان اللّه علیه مملكت ما را از تو حلقوم خارجى ها بیرون كشید (الیوم استعمال دخانیات حرام است ، معارضه باامام زمان است ) این یك كلمه یك ملت را وادار كرد كه مخالفت كنند . چرا این قدرت را مى شكنید ؟ آخر آدم باشید . این آخوند بود كه در عراق به جبهه رفت و به جنگ رفت و اسیر شد . همین مرحوم آقاى خوانسارى رضوان اللّه علیه ، مرحوم آقاى آسید محمد تقى خوانسارى یكى از اشخاصى است كه در جبهه رفت و جنگ كرد و اسیر شد ، مدت ها هم اسیر بود . این قدرت را نشكنید ، صلاح نیست ، صلاح ملت نیست ، صلاح كشور نیست كه یك قدرتى كه در مقابل قدرت بزرگ مشتش را گره مى كند و آنها را از صحنه بیرون مى كند حالا اجر او را تحویلش بدهید و یك همچو قدرتى را بشكنید . این دژ بزرگ اسلام و این دژ بزرگ روحانیت ، هر دوى آن مورد نفرت اجانب است ، هم اسلام را باآن دشمن هستند براى اینكه از اسلام بدى دیده اند ، اسلام نمى گذارد كه اینها مخازن ما را از بین ببرند و هم روحانیت را معارض خودشان مى دانند و این را مى خواهند بشكنند . رضاخان كه آمد تمام نظرش به این بود كه این قدرت آخوند را بشكند ، تمام نظرش این بود لكن مامور بود لكن مامور معذور نه ، مامورى بود كه معذور هم نبود . تمام قوایش را صرف این كرد كه این لباس را از تن اینها بیرون بیاورد . ما در آن مدرسه دارالشفا ، من حجره آنجا داشتم ، در آن بحبوحه فشار به ملت ، فشار به روحانیت ، در آنجا ما یك حجره اى داشتیم ، رفقاى ما در مواقعى كه از كارهاشان فارغ مى شدند آنجا مى آمدند مجتمع مى شدند ، یك روز یك نفر كارآگاه آمد در حجره و بعد آمد توى حجره نشست گفت كه بنابراین است كه در تمام ایران شش نفر معمم باشد خوب بنایى بود كه از این عمامه ها اینها مى ترسیدند ، چرا ؟ براى اینكه این عمامه توى مردم به عنوان نایب پیغمبر ما جاى تو خالى است بودند ، مردم از اینها حرف مى شنیدند ، از این مسجدها مى ترسیدند . اخیرا براى هر مسجد یك سرهنگ یك سرهنگ باز نشسته گذاشته بودند

ص: 119

مامور مسجد ، براى اینكه از این مساجد مى ترسیدند . آنها كوشش كردند كه این لباس را از تن روحانیت بیرون بیاورند و روحانیت را خلع كنند از آن پستى كه دارند و بحمداللّه نتوانسته اند . حالا نوبت شما شده ، حالا نوبت این شده است كه شما هى هر كدامتان یك نقى بزنید به روحانیت ، یك روحانیتى كه اینهمه خدمت به ملت كرده و نجات داده چندین مرتبه از مهلكه این ملت را . حالا آقایان آمده اند با قلم هایشان و با قدم هایشان و با كلماتشان از این روحانیت انتقاد مى كنند . من نمى خواهم بگویم سرتاسر هر كه عمامه دارد كذاست ، نایب الامام است ، نیست همچو حرفى ، نیست ، لكن آنها كه مى شكنند ، بدها را نمى شكنند ، اینها با خوب ها بدند با بدها خوبند . بدهایى كه هم پست آنها هستند و هم راى آنها هستند و در خدمت دستگاه هستند و بودند ، با اینها بدى ندارند ، اینها با آنهایى كه خوبند ، بدند ، اینها با طالقانى بدند . من مى گویم كه این قدرت را همچو یك كاسه نكنید و بشكنید آن را ، این یك قدرت الهى است كه از آن استفاده كنید .

هم روحانى باید با دانشگاهى دوست و برادر باشد و هم دانشگاهى با روحانى

من به آقایان روحانیین هم كرارا گفته ام ، حالا هم عرض مى كنم كه اولا مسؤولیت شما زیاد است ، مسؤولیت بزرگى به عهده شماست . این ملت كه همه دارند مى گویند نایب الامام و نایب پیغمبر ، اگر خداى نخواسته از شما یك انحرافى ببینند ، این روحانیت را مى شكنند . روحانیت اگر شكسته بشود ، اسلام شكسته شده است . روحانیت اسلام را نگه داشت . اگر این شكسته بشود ، اسلام شكسته مى شود ، اگر در این مقطع زمان به دست ما شكسته بشود ، ما خیانت به اسلام و قرآن كردیم . خودتان رابپائید متوجه باشید ، اعمالتان را با اسلام تطبیق بدهید ، اگر كسانى در بین شما خداى نخواسته انحراف دارند ، از صف خودتان خارج كنید و نصیحت دیگر ، كه به آنها مى كنم و كرده ام اینكه این قدرت دانشگاهى و طبقه جوان را حفظ كنید ، در مقابل او نایستید ، همه اهل یك ملتید ، همه اهل یك كشور و خانه هستید ، این خانه خودتان را هر دوتان حفظ كنید مقدرات مملكت شما بعد از چندى به عهده این دانشگاه هاست ، اینها وزیر و نمى دانم چه خواهند شد ، اینها را حفظشان كنید . همانطورى كه به آنها عرض مى كنم كه این قدرت را از دست ندهند به شما عرض مى كنم كه این قدرت را از دست ندهید ، برادر باشید ، با هم باشید . به دانشگاهى ها عرض مى كنم كه اینقدر گروه گروه نشوید ، شما دشمن دارید ، در مقابل دشمن باید مجهز بشوید ، مجهز شدن به این است كه با هم یك گروه با وحدت كلمه ، اگر شما یك گروه بشوید ، جوان هاى معتقد مسلم ما كه بحمداللّه اكثر دانشگاه را در قبضه دارند اگر اینها هى گروه گروه نشوند و با هم مجتمع بشوند ، چهار تا آدمى كه معوج و منحرف است ، یا به اینها ملحق مى شود كه انشأ اللّه ملحق بشود و یا گورش را گم مى كند و مى رود . شما منتظر این نشوید كه دولت بیاید جلو بگیرد یا ملت بیاید جلو بگیرد ، خودتان با اجتماع خودتان بدون اینكه دعوایى راه بیندازید ، بدون اینكه درگیرى در كار باشد ، با اجتماع خودتان ، با وحدت كلمه خودتان جلوى این توطئه ها را بگیرید . فردا دانشگاه باز مى شود ، جلو بگیرید از این توطئه ها . توطئه گرها دشمن شما هستند ، دشمن

ص: 120

ملت شما هستند . هم روحانى باید با دانشگاهى دوست و برادر باشد و هم دانشگاهى با روحانى ، تا این دو قدرت ، دو قدرت مفكره ، متفكر بتوانند مملكت خودشان را حفظ كنند . (وقت گذشت ) خداوند انشأ اللّه شما را هدایت كند و ما را . خداوند خدمتگزاران به ملت را رحمت كند . و مرحوم آقاى طالقانى را به رحمت خودش غریق كند و همه ما را سعادت و سلامت و مملكت ما را استقلال و آزادى بدهد .

والسلام علیكم و رحمة اللّه وبركاته

ص: 121

تاریخ : 23/6/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضاى شوراى مركزى حزب جمهورى اسلامى و گروهى ازنمایندگان مجلس خبرگان

همه با هم تفاهم داشته باشید

بسم اللّه الرحمن الرحیم

در این نوشته این است كه شما ازمشكلات مملكت بحث كرده اید و اما راه حل این است كه همه با هم تفاهم داشته باشید ، دولت با شوراى انقلاب ، شما با حزب جمهورى اسلامى ، و اگر بشود با حزب هاى دیگر بتوانید تفاهم بكنید و درگیرى واقع نشود بین مثلا دولت و حزب و یا دولت و شورا ، یا مثلا رادیو تلویزیون و دیگران . در یك وقتى كه الان درگیرى ها صددرصد مضر است ، یعنى ما الان احتیاج داریم به اینكه یك آرامشى باشد و یك تفاهمى باشد ، مشكلات شك ندارم كه زیاد است و شك ندارم كه به این زودى رفع شدنى نیست ، یعنى شما بخواهید یك رادیو تلویزیون كه پنجاه و چند سال در خدمت رژیم فاسد بوده و افرادى كه در او بوده است از آن سنخ كه جور كرده اند و از آن سنخ بودند ، حالا یكدفعه اینها تبدیل بشوند به یك اشخاص مومنى ، اشخاص مسلمانى كه فكرشان فكر اسلامى و ملى باشد ، این یك مطلبى است كه آرزویش هست ، اما به این زودى درست نمى شود . چنانچه دولت هم بخواهید كه در ظرف مدت كم بتواند این كارها را انجام بدهد این هم نمى شود ، یا اجزأ دولت بخواهید كه صددرصد در طریق ما باشد این هم نیست . من از آنان مى بینم اشخاصى كه در این راه نیستند ، لكن علاج این نیست كه ما یك درگیرى حالا ایجاد كنیم و یك مثلا به هم زدن اوضاع و برویم سراغ دولت و هى افراد را بگوئیم كه این كنار برود و آن كنار برود و آن دیگرى كنار برود . برویم سراغ تلویزیون و بگوئیم كه باید امروز این عوض بشود و فردا دوباره یكى دیگر بیاید ، یك دسته با او مخالف باشند او هم عوض بشود ، و همین طور سایر قشرها .

به نظر من مى رسد كه امروز باید ما كوشش كنیم كه حتى الامكان اشكالات وارد را هم یك قدرى غمض عین بكنیم تا اینكه یك استقرارى پیدا بكنیم ، تا اینكه مجلس خبرگان كارشان انشأاللّه به همت آقایان زودتر تمام بشود و برویم سراغ مجلس شورا درست بكنیم و محول بشود كار به ملت و به نمایندگان ملت ، و كارها انشأ اللّه با محول شدن به ملت و به اشخاصى كه متعهد هستند و توانستیم و توانستند كه یك منتخباتى داشته باشید كه آنها صددرصد انشأ اللّه اسلامى و ملى و متفكر و همه جهات در آنان جمع باشد ، آنوقت انشأ اللّه با آنها كارها انشأ اللّه اصلاح بشود .

حالا ما بخواهیم كه اوضاع را حفظ بكنیم و هى هر روز به هم بزنیم و هر كس از آنوقت تا حالا

ص: 122

و از آن وقت تا حالا من دیدم كه هر كس آمده توى كار و در راس كارى شده ، یك عده اى فورا آمده اند به اینكه این چطور مثلا آقایان بعد از تفتیش و تفحص زیاد یك نفر را براى ستاد ارتش رئیس درست كردند ، به مجرد اینكه او را گذاشتند ، یك عده شروع كرده اند كه این چه و چه و چه ، نمى شود كه ما تا چهار نفر گذاشتیم بگویند نه ، آنى كه انتخاب شده كنار بگذاریم و یكى دیگر بیاوریم ، باز یك دسته دیگر بیایند و بگویند این چطور ، این اسباب این مى شود كه كارى نتوانیم انجام بدهیم باید ما الان یك قدرى دست به عصا راه برویم ، نه تضعیف كنیم دولت را به طورى كه بعضى از آقایان همت گماشته اند به اینكه مثلا تضعیف كنند و از بین ببرند دولت را ، هر فردى در دولت هست ، یك دفعه مى بینیم مى گویند كه این آنى است كه از همه خیانتكارتر بوده ، این آنى است كه از همه جنایتكارتر بوده ، و اینطور حرف ها كه گاهى وقت ها به واسطه یك سوء نیتى است لكن به واسطه سوء تشخیص است واقع مى شود . و شورا مثلا كه ما افرادش را مى شناسیم و مى دانیم چه اشخاصى هستند وانهائى كه نمى شناسند به طور اجمال و كلى انتقاد مى كنند ، شورائى كه هیچ معلوم نیست چه جورى است و فلان مجلس خبرگانى كه با راى مردم حاصل شده است و همه مى دانند كه این مجلس یك مجلس معمولى نبوده است ، هیچ كس تحمیل نكرده ، خود مردم اشخاصى را انتخاب كرده اند . منتها فرض كنید كه حزب جمهورى هم كاندید داشته ، دنیا هم اینطور است كه كاندید دارند احزاب ، احزاب دیگر هم كاندید داشتند ، حالا شكست خوردند ، آنها كه شكست خوردند مى گویند خوب ، چرا ما نیستیم خوب شما در ملت وجهه نداشتید كه كاندید بشوید . كسى كه نیامده جلو راى مردم را بگیرد ، شماها جلو راى مردم را مى گرفتید والا حزب جمهورى اسلامى كه جلو مردم را نمى گرفت كه راى به او ندهید ، به من بدهید نه ، اینها خودشان را چه كردند كه ما در جبهه كذا هستیم . خوب ، بسیار خوب ، حالا ما فرض مى كنیم راست باشد ، دروغ است این ، اما راست فرضش مى كنیم ، اگر فرض كنید كه یك طائفه اى گفت كه ما با آقاى بهشتى رفیق هستیم ، آقاى بهشتى هم در بین مردم وجاهت داشت و به واسطه وجاهتش مردم به او راى دادند ، این خلاف واقعیتى است ، این یك زورى است در كار ، یا مردم خودشان اینجور تشخیص داده اند و عمل كردند . الان هم كه كه مى بینید در مجلس خبرگان هر كس از هر طرف مى رود یك چیزى مى گوید . و آن چیزى كه روی هم رفته هست راجع به مجلس خبرگان و راجع به حزب جمهورى اسلامى و راجع به همه اینها ، آن خوفى است كه عده زیادى در اسلام دارند ، اینهامى ترسند مبادا یك وقت نظام اسلامى پیدا بشود كه ما نتوانیم دیگر هر كارى كه دلمان مى خواهد بكنیم و هر طورى كه دلمان مى خواهد بشود . مساله به نظر من اینطور است كه رویهمرفته وقتى حرف ها را گوش مى كنید مى بینید كه ناراحتند از اینكه یك عده كه آمده اند در مجلس خبرگان ، اینها هستند كه مى خواهند اسلام را سر پا كنند و براى جمهورى اسلامى قانون را بنویسند ، اینها از این ناراحتند ، مى گویند خوب ، چرا ما نیستیم خوب ، شما را انتخاب نكردند ، یكى دو تا كه از شما را انتخاب كردند آن هم با خیانت انتخاب كردند . اینها ملت نیستند درست كرده اند ، بازى درست كرده اند ، قاسملو را ملت انتخاب كردند ؟ یا خود كردها هم با او مخالفند ، خوب او سرنیزه داشت و همه جور اسبابى داشت

ص: 123

خودش را معرفى كردو كاش هم كه آمده بود ، نیامد ، من خیال داشتم كه بیاید ، همین جا نگهش دارم یك ماهى یا بیشتر .

اینها خوفشان از اسلام است و از آن نظامى كه آقایان بنا دارند ، انشأ اللّه موفق خواهند شد ، یك نظام اسلامى مى خواهند درست بكنند كه این چپاول ها نباشد ، این غارتگرى ها نباشد ، این غربزدگى ها نباشد و این انحرافات نباشد .

چون آخوند خدمتگزار اسلام است مردم از آنها حمایت مى كنند

و همه ناراحتى ها این است آخوند چطور است . به آخوندش خیلى كار ندارند ، اگر آخوند هم مثل خود آنها بود ، هیچ كارى به او نداشتند ، لكن از آخوند مى فهمند كه این دارد اسلام را پیاده مى كند ، از این جهت مى گویند چرا در مجلس خبرگان همه آخوندند ، خوب براى اینكه یك مملكت اسلامى است ، مردم ببینند احكام اسلام دارد اجرا مى شود هر آخوندى كه در آنجا نیست ، آخوندهاى منتخبى هستند كه مردم انتخابشان كردند و آوردند آنجا براى اینكه جمهورى اسلامى را مى خواهند درست بكنند ، بلى اگر مى خواستند یك جمهورى غربى درست بكنند ، آنوقت یك افراد دیگرى باید باشند ، آنوقت یك آخوند هم اصلش نباید باشد ، آخوند را باید كنار گذاشت . اما ما كه مى خواهیم جمهورى اسلامى و قانون براى جمهورى اسلامى درست كنیم برویم از اروپا افراد پیدا بكنیم ، برویم از آنهائى كه طرفدار اروپا و طرفدار غرب هستند ، طرفدار كمونیست ها هستند از آنها یك افرادى پیدا بكنیم ، آقایان بروند آنها را پیدا بكنند كه ناراحت نشوند این آقایان ، خوب آقایان هم اگر پیدا مى كردند و معرفى مى كردند و ملت مى فهمید كه این برخلاف مسیر اسلام است ، از آقایان هم انصراف پیدا مى كردند ، آقایان عقد اخوتى مردم نیستند . مردم به عنوان اینكه اینها اسلامى هستند و معرف اسلام هستند ، همه ما این طورى هستیم ، به عنوانى كه ما یك آدمى هستیم خدمتگزار به اسلام ، مردم ما را مى پذیرند والا چشم و ابروى سیاهى كه ما نداریم كه مردم براى خاطر او ما را بپذیرند . اینها مى دانند كه ماها خدمتگزار هستیم به آنها و خدمتگزارها را مردم علاقه دارند

این آقایانى كه براى آقاى طالقانى اینقدر اظهار چیز كردند ، این واقعا براى این است كه آن آقا نوشته است كه چون دموكراسى بود از این جهت اینقدر مردم احترام گذاشتند ، آن چیزها را كه مردم مى بوسیدند كه با آنها قبرش را كنده بودند ، آن براى این بود كه ایشان یك مردى بود دموكرات بود ، اینجورى بود ؟ ! یا نه ، این یك روحانى بود و مردم روحانى را مظهر نبوت مى دانند و مظهر امامت مى دانند و باید ببینیم مردم چه مى گویند ما یك وقت این است كه مى رویم توى اتاق نشینیم و هر چه دلمان مى خواهد مى نویسیم ، این براى خاطر این بود ، این براى خاطر آن بود . یك وقت مى خواهیم ببینیم كه این مردم كه انقلاب كردند و همچو اظهار مصیبت كردند چه چیزمى گفتند ، جز این بود كه مى گفتند ، اى سید ما ، سرور ما ، جاى تو خالى ، اى نایب پیغمبر ما جاى تو خالى است . آنها به عنوان نایب پیغمبر مى شناختند ایشان را ، از این جهت آن كلنگ را مى بوسیدند ، مثل آن است كه ضریح

ص: 124

حضرت معصومه را مى بوسند . این به طلا و نقره و به آهن علاقه نیست ، این یك اظهار علاقه اى است نسبت به خدا و نسبت به پیغمبر و نسبت به امام ، به اینها . اینها از این مسائل خوفشان باید باشد . یك سید پیرمرد وقتى توى این جمعیت مى رود اینطور مى شود و هزار از حزب دموكرات اگر از بین برود ، مردم شادى مى كنند این خوف دارد از اینها ، و ما هم نباید آنها را تاییدشان كنیم براى اینكه آنها مى خواهند یك جائى داشته باشند و دست و پا مى زنند كه یك فكرى براى خودشان بكنند ولكن ما باید فكر این معنى باشیم كه این ملت ما از چه ضربه دیده تا حالا و باید با چه عصائى حالا راه برود آن ضربه ها را نخورد . ما پنجاه و چند سال است كه ضربه خوردیم از اجانب خوردیم از گرایش به اجانب ، از اینكه همه چیز ما توجه به آنجا داشته ، ما ضربه را خوردیم ، حالا باز ما تكرار بكنیم آن ضربه ها را ، تكرار بكنیم آن مسیر را یا نه .

آنها كه اعتقاد ندارند مكتب ما مترقى ترین است ، تجربه كنند

ما باید منقلب كنیم مسیر را به یك انقلاب دیگرى ، لااقل آنهائى هم كه اعتقاد ندارند كه مكتب ما مترقى ترین مكتب است خوب تجربه كنند ، پنجاه سال آن طرف را تجربه كرده اند ، پنج سال هم این طرف را تجربه كنند ، آنوقت اگر این طرف هم همانجورى هائى كه در كار آمد و همان قلدرى ها ، و همان آدمكشى ها ، همان غارتگرى ها ، در این طرف هم اگر بود ، آنوقت بیایند بگویند هر دوتان كنار ، یك فكر دیگرى باید كرد . اما بى تجربه و بدون اینكه اینها بفهمند كه حالا بنا چیست ، حالا از افراد اینها بشناسند ، افرادى كه در آن رژیم و افرادى كه در این رژیم هست . یك وقت این است كه این فرد قاطع نمى دانم خیلى نمى تواند كار بكند یك مساله است ، یك وقت این است كه بگوئید نه این فرد همان كارهاى رژیم سابق از دزدى ، از غارتگرى ، از خیانتگرى ، از خدمت به اجانب مى كرد ، اینها هم بروند همان كار را بكنند ، گمان ندارم یك همچو حرفى بخواهند بزنند انصاف باشد ، این خلاف انصاف است .

ما افراد را مى شناسیم ، افرادى كه در شوراى انقلاب هستند ، آنها را مى دانیم كجاها هستند ، افرادى كه در دولت هستند به استثنأ یكى ، بعضى شان خوب مى دانیم اینها خیانتكار به آن معنا كه همانطور كه رژیم ، هى به ما مى گویند كه فرقى نكرده است . این انصاف است كه ما بگوئیم كه این رژیم با سابق فرق نكرده . آنى كه همان مردم را غارت مى كرد و كتك هم مى زد و غارت مى كرد ، مالش را مى برد و داغش هم مى كرد ، حالائى كه نه حبسى براى مردم عادى و براى غیر جنایتكارها هست و نه چپاولگرى هست ، نه خوردنى هست ، حالا اگر فرض كنید یك جا هم یك كسى دزدى بكند این هم باز از ارث رژیم سابق است والا رژیم اسلامى اگر پیش بیاید ، دیگر دست اینها بریده مى شود .

و مهم قضیه این است كه از شماها مى ترسند براى همین خاصیت ، براى اسلام است همه مخالفت هاى با روحانیت هم براى اسلام ، نه براى روحانى ، و آنها چیزى نیست خودش مستقل . همه مخالفت ها براى این است كه اسلام را اینها مخالفت با منافع خودشان ، مخالف آنهایى كه اینها برایشان

ص: 125

فكر دارند كار بكنند و آنها هم اینها را وادار به این عمل ها مى كنند ، اینها هم مى بینند كه با آمدن اسلام احساس كرده اند كه اسلام قدرت دارد ، آن یك مساله اى بود كه دیگر احساس كردند كه اسلام همچو قدرتى داشت كه رژیم سابق با آنهمه قدرت و باآنهمه پناهگاه كه به ما دائما فشار مى آمد در پاریس كه بود دائما از طرف آمریكا فشار مى آوردند شما با اینها اینطور نكنید ، بعد از رفتن شاه هم با بختیار چه نكنید ، اینها چطورند ، بگذارید تا كارها انجام بگیرد حالا . خوب ، حالا هم مى بینند كه اینهمه قدرت هاشان را روى هم گذاشته اند و یك جبهه ملت ، ما هم با نداشتن هیچ چیز ، یك طرف جبهه ، لكن فریادش اسلام بود .

حالا آنى كه آنها مى خواستند نگهدارند نتوانستند نگهدارند و حالا خارج فهمیدند ، عیناً فهمیدند كه یك قدرت است این ، و این قدرت ممكن است كه تا آخر هم نگذارد دیگر دست اینها باز بشود در این مملكت باز بشود انشأ اللّه ، از این جهت مى ترسند باید هم بترسند ، چاره اى هم ندارند . در خارج هم آنهمه فعالیت مى شود و آنهمه چیزها نوشته مى شود خوب براى همین است كه مى ترسند از این قضیه و چه . دیروز آن زنى كه آمده بود اینجا و مصاحبه اى با من كرد و یكى از حرف هایش این بود كه شما را مى بینم كه یك چهره آرامى دارید ولى در خارج یك طور دیگر شما را معرفى كرده اند ، این شما را ناراحت نمى كند ، گفتم از جهتى چرا و آن این است كه چرا باید انسان اینطور باشد كه براى مقاصد خودش یك مسائل خلاف واقع بگوید . خوب آنها گفتند كه خمینى وادار كرده است كه پستان هاى زن ها را ببرند ، حالا هم شما آمدید اینجا ، بروید توى مردم بپرسید كه آیا تا حالا پستانى بریده شده است تااینكه آمرش یك كسى باشد . به او نگفتم لكن واقع این است . مى گویند شیطان را خواب دیدند با یك صورت خوبى ، گفتند خوب این غیر آن است كه به ما ارائه دادند ، گفت قلم دست دشمن است . مساله این است ، دیروز هم ورقه اى آورده اند اینجا گفتند این هیتلر است ، هیتلر آن طرف دستش را پشتش زده و دارد اینطور نگاه مى كند ، از من هم كاریكاتورى زده اند و یك شمشیرى كشیده اند و یك عده هم سر ، جمجمه ها هم آنجا هست كه اینها همه آنهائى است كه من سرهایشان را بریده ام ، و ما هم نباید توقع داشته باشیم كه اینها براى ما خوب بگویند ، معلوم مى شود ما خیانتكاریم . آن روزى كه ، من آنوقت ها مى گفتم كه نمى فهمد این دستگاه ، براى سقوط من این است كه آنها شروع كنند به تعریف كردن ، آنها هر روز فحاشى مى كنند ، این غلط است . هر چه فحاشى بكنید این مردم مى گویند كه این مخالف آنهاست . اگر شروع كرده بودند به تعریف كردن ، چه كردن و احترام كردن و اینها ، ما كم كم تمام مى شدیم كارمان خراب مى شد . اگر چنانچه آمریكا از ما تعریف كند و روزنامه ها از ما تعریف كنند ، آنوقت است كه باید مردم بگویند كه این چه است قضیه ، قضیه اى است كه دارند تعریف مى كنند . البته باید از ما تكذیب كنند و از شماها هم باید تكذیب كنند ، جمهورى اسلام را هم باید تكذیب بكنند . در هر صورت اینها خوفشان برداشته از این نظامى كه امید است انشأ اللّه ، امید است انشأ اللّه این نظام در خارج تحقق پیدا كند ، از این خوفشان برداشته ، یك دسته خیانتكار خوفشان برداشته ، یك دسته آدم سالم ، لكن توجه ندارند به اینكه مساله اینطورها نیست ، مساله این است كه اگر فقیه رادر شوراى

ص: 126

انقلاب چیز كردند كه باید مثلا چه باشد ، اینها خیال مى كنند كه حالا كه اینطور شد پس دیگر دنیا به هم مى خورد ، اینها مى ریزند به جان مردم ، این فقها مى ریزند هركارى دلشان بخواهد بكنند و بعدها هم چه خواهد شد و ما هم به شكست خواهیم رسید .

ملت اسلام را مى خواهد و در اسلام دیكتاتورى نیست

این مملكتى است اسلامى ، یك مملكتى كه مردم بیل و كلنگ _ چیز _ را كه مرحوم آقاى طالقانى را دفن كردند مى بوسند . ما بااین مردم مى خواهیم ، براى این مردم مى خواهیم قانون بنویسیم ، براى این مردم مى خواهیم چه بكنیم ، اینها هستند كه به اینها راى مى دهند ، اگر ما فشار آوردیم به اینكه آقا راى بدهید ، حتما به این مساله راى بدهید ، البته ، هم به ما اشكال است ، هم به آنها ، اما اگر به دست مردم دادیم و گفتیم آقا این مساله است شما قبولش دارید یا نه ، ممكن است همین یك چیز را به ارأ عموم بگذارید كه آیا شما قبول دارید كه عالم مثلا درجه اول اسلام این كارها را مثلا نظارت در آن بكند . ببینند سى و پنج میلیون (الا آنهائى كه همه دست هایشان را توى هم داده اند ، و یك میلیون نتوانسته اند درست كنند) ببینند اینجا هم همین طور است و مساله این است كه مى خواهیم ما به زور تحمیل بكنیم . اگر مساله این است ، پس شمائى كه خلاف این را مى گوئید دیكتاتور هستید و مى خواهید به ما تحمیل بكنید . دیكتاتورى این است كه برخلاف مسیر ملت ، برخلاف راى ملت یك چیز را به زور گردن ملت بگذارند . شما مى خواهید كه این مطلب را به زور گردن ملت بگذارید كه نه ، شما این مثلا راجع به ولایت فقیه را كنار بگذارید ، ما قطع نظر از این مى كنیم كه دولت ما دولت اسلامى است ، خداست ، خدا این كار را كرده ، ما آمدیم چندین درجه پائین . و ما مطابق میل آقایان رفتار كردیم ، زیادتر ، براى اینكه ما یك دفعه یك مجلسى درست كردیم با آرأ مردم كه ، بیایند بگویند آرا كجایش زور بوده است ؟ كجا فشار آورده اند ؟ یك نظامى را گذاشته اند آنجا كه تو باید این طورى راى بدهى ؟ یا یك صندوقى را بردند و خلافش كرده اند ؟ بیایند بگویند هر جا هست باطلش مى كنیم . اینكه یك دفعه آرأ عمومى به این هم اكتفا نشده ثانیا آقایان با اینكه منتخب خود مردم هستند این را گفتند مورد تصدیق ماست ، ثانیا به آرأ همه مردم كجایش اشكال دارد كه آقایان اینقدر سوز و گداز مى كنند ، جز این است كه همان رگ خلاف اسلامى است كه اینها را وادار مى كند به اینها ، گاهى ملتفت نیستند به آن ، گاهى ملتفت هستند . مساله این طورى است و حالا باید آن چیزى راكه اینجا عرض كنم و براى هم آقایانى كه در حزب جمهورى اسلامى هستند و آقایانى كه در اینجا هستند و آن این است كه ما حالا باید تهیه قضیه مجلس شورا ببینیم ، مهم این است كه اگر چنانچه مجلس شوراى مورد خواست اسلام تحقق پیدا كرد ، ما هم مى رویم سراغ كارمان ، آنها هم مشغول كارشان مى شوند ، كارشان را انجام مى دهند ، دیگر ما نمى توانیم هى تا آخر در زحمت باشیم . خود آنها ، ملت خودش دارد كارش رانجام مى دهد و وقتى كه یك ملتى خودش كار خودش را انجام مى دهد ، دیگر هر كه مى خواهد هر صدائى بكند ، هر داد و فریادى بكند ، ملت خودش مى خواهد . من یك وقت گفتم اگر ملت خواست بگوید نه ، ما دیكتاتوریم ، اشكال

ص: 127

ندارد ، همه ملت گفتند دیكتاتوریم شما چه حقى دارید بگوئید نه ، اگر فرض كنند چون غرب دیكتاتورى نیست ، و هست آن ، خودشان بدتر از اینها هستند ، لكن ملت ما اسلام را مى خواهند و در اسلام اصلا دیكتاتورى در كار نیست ، هیچ ابدا ، هیچ وقت نبوده و هیچ وقت نیست ، هیچ وقت نخواهد بود . و ما باید كوشش كنیم به اینكه انشأ اللّه یك مجلسى ، یك مجلس صحیحى واز این حرف هاهم هیچ نترسیم ، شما هر چه بهترش را درست كنید ، آنها بیشترش مى خواهند .

این را من یك دفعه ، دو دفعه هم گفته ام ، مرحوم آقا میرزا محمد فیض رحمة اللّه تعالى ا زعلمأ اینجا بود ، آنوقتى چیز كرده بودند كه باید طلبه ها امتحان بدهند و نمى دانید چه فضاحتى سر ما در آوردند . توى مدرسه فیضیه هم داشتم من مى رفتم خدمت ایشان ، ایشان فرمودند ، اینها مى خواهند تشخیص بدهند خوب و بد را ، چه اشكال دارد ، من به ایشان عرض كردم اینها از خوب هایش مى ترسند . اینها مى خواهند تشخیص بدهد ، خوب ها را مى خواهند از بین ببرند ، بله اگر مى خواستند بدها را از بین ببرند مورد تصدیق ما بود ، اما اینها مى خواهند خوب ها را از بین ببرند ، از خوب مى ترسند اینها . رضاخان از مدرس مى ترسید ، از آن كسى كه با خودش موافق بود كه چه ترسى داشت . خارجى از امثال مدرس مى ترسند نه اینكه از فلان آدمى كه با راى آنها موافق است یا فرقى به حالش نمى كند این دستگاه باشد چیزش درست باشد بساطش ، آن دستگاه هم باشد ، آن تابع آن دستگاه است ، تابع این است كه اتومبیلش خوب باشد ، این اتومبیل را عمر سعد به او بدهد یا امام حسین (علیه السلام) ، هیچ فرقى به حالش نمى كند براى اینكه اتومبیل میزان است ، آن كه زندگى برایش میزان است ، مكتب توى كارش نیست ، زندگى توى كارش است ، این زندگى را اگر رضاخان بدهد اهلا و سهلا و اگر هم شما بدهید اهلا و سهلا ، فرقى به حالش نمى كند ، براى اینكه اتومبیلش كه فرق نمى كند شما بدهید یا او .

مساله این است آنهائى كه مكتب دارند ، آنهائى كه گرایش دارند به اسلام ، انشأ اللّه شما پیدا كنید ، از حالا شروع كنید . این دفعه دیگر مصیبت تان زیادتر است براى اینكه یك مجلس خبرگانى بود كه یك مدت كوتاهى بود ، یك مجلسى است كه مدت بلندى است و استفاده توى آن است ، باید خیلى دقت بكنید ، خیلى زحمت بكشید ، كاندیدتان را تعیین كنید و ارائه بدهید به مردم ، این كاندید ماست ، این است كه براى اسلام كار مى كند ، ترویج كنید از آن ، اسلام ، شمشیر دستتان باشد ، شمشیر هم هست دستتان ، با این شمشیر كارها را انجام بدهید . این شمشیر برنده اسلام ، یك شمشیرى كه خائن ها را از بین مى برد و خادم ها را در امان نگه مى دارد ، مردم را حالى كنید كه ما كاندیدهامان عبارت از این ششصد نفر مثلا یا پانصد نفر هر چقدرى كه هست كاندیدهامان عبارت از اینها هستند ، البته از ملاها و علما . از این نترسید كه آخوندیش كردند ، اسلام آخوندیش كرده به ما چه ربط دارد و عرض مى كنم آخوند و آخوند مسلك یعنى اسلامى و اسلامى مسلك ، همه باید اینطور باشند و آنوقت راحت شما دیگر بروید ، شما اگر خودتان نرسیدید ، در مجلس هم مى آئید انشأ اللّه ، راحت بروید ، استراحت كنید و خود ملت كارش را انجام مى دهد .

والسلام علیكم و رحمة اللّه وبركاته

ص: 128

تاریخ : 24/6/58

بیانات امام خمینی در جمع دانشجویان ، اساتید و دانشگاهیان شیراز و روساى ادارات آموزش و پرورش استان فارس

لزوم وحدت و دورى از اختلاف جهت اخراج اخلاگران از صحنه

بسم اللّه الرحمن الرحیم

این نهضت تمام بشود و دسته هائى بروند در دبیرستان ها و در دانشگاه خصوصا_ دانشگاه ها _ در هر جائى كه محل آموزش و پرورش و اینهاست ، یك دسته هائى البته خواهند مزاحمت ایجاد كرد و از تهران و از جاهاى دیگر هم مراجعه شده راجع به اینكه باید چه بكنیم . آنها در فكر هستند كه یك ترتیبى بدهند ، لكن مهم این است كه اینها در این جمعیتى كه اخلالگرند در اقلیت واقعند ، اكثر كه اینطور نیستند كه اخلالگر باشند و این جمعیت اكثر باید از اختلافاتى كه خودشان ، اگر در بینشان هست دست بردارند و با اجتماع خودشان بدون اینكه یك درگیرى ، یك اختلاف عملى بشود ، با اجتماع خودشان آنها را از صحنه خارج كنند كه نتوانند آنها فعالیت بكنند . مهم این است كه خود كسانى كه در دانشگاه ها هستند ، در مواردى هستند كه آموزش و پرورش هست در آن ، چه اساتید و چه جوان هایى كه آنجا هستند ، اینها خودشان به طور معقولى جلوگیرى بكنند چون اینها حرفى ندارند ، اخلالگرها حرفى ندارند همان فقط مى خواهند اخلال كنند . اگر هر كدام چیزى شد جلویش بروند بگویند (خوب شما چه حرفى دارید ، حرفت را بزن ) خواهید فهمید كه حرفى ندارند ، فقط حرف همه شان این است كه اخلال كنند ، نگذارند یك كارى انجام بگیرد و این مهمش دست خود دانشگاهى ها و دانشسراها و خود اساتید و غیر اساتید هست كه در این امر كمك كنند . ما هم انشأ اللّه یك اقدامى مى كنیم و دولت هم بنا دارد كه یك كارهائى بكند . من اینها را نگاه مى كنم ببینم اینها چه هست و باید چه كرد .

سخنان یكى از حضار خطاب به امام : ما مى گوییم اگر حقوق متقابل شاگرد و معلم كه تقریبا ده میلیون نفر در سطح سرتاسر مملكت مى شوند ، از لحاظ اسلام براى ما روشن بشود ، هر كس ، چه دانش آموز و چه معلم خواست از این مسیر منحرف بشود ، ما شدیدا در مقابلش مى ایستیم . یعنى اگر حقوق متقابل دانش آموز و معلم از دیدگاه اسلام براى ما روشن بشود كه لطف بكنید پیامى در این زمینه بفرستید ، هر كس خواست از این مسیر منحرف بشود . . .

ص: 129

امام : من هم ، من هم مى خواهم شما را مستعد این بكنم كه اگر ما یك وقتى یك چیزى نوشتیم و منتشر كردیم شما مستعد باشید كه مهم خود شما هستید . ما نصیحت مى كنیم آنها را و اگر چنانچه خداى نخواسته یك وقتى دیدیم كه توطئه مى كنند ، یك جور دیگر با آنها رفتار مى كنیم لكن مهم این است كه در دانشگاه ها خود آقایان ، خود دانشجوها ، خود معلمین ، خود آنها ، اینهائى كه هستند ، در آنجا خودشان با هم ، دیگر خودشان اختلاف نداشته باشند .

در هر جائى اگر چنانچه خود جمعیتى كه همه اسلامى اند و اكثریت هم اینطور هستند و منحرفین در اقلیت واقع شده اند ، بین خودشان اگر چنانچه اختلافى نباشد ، آنها را زود از بین مى برند . عمده این است كه گاهى بین خودشان اختلاف است ، اختلاف بین خودشان اسباب مى شود كه آنها نفوذ كنند و نگذارند كارى انجام گیرد .

شما سعى كنید در اینكه بین خود ، در هر مدرسه اى یا در هر دانشگاهى ، بین خود جمعیت هاى متعهد و مسلم دیگر اختلاف نباشد ، گروه گروه نشوند كه هر كدام یك چیزى بشوند . گروه هستند اما در اصل مطلب كه باید تحصیل بشود ، باید موازین ، موازین اسلامى باشد ، باید اخلاق و عرض كنم اینها تهذیب بشود ، اینها در یك مسائل مشتركى با هم باشند ، حالا به هر حال یك اختلاف سلیقه اى هم دارند ، خارج از این باشد كه همه با هم باید جلوى یك مفسده اى را بگیرند .

این مثل را برایتان عرض كنم . این بختیارى كه آن وقت خیلى هم قدرتمند بودند اینها دو طایفه بودند ، من مى دانستم این را یك طایفه ایلخانى بودند و یك جمعیتى داشتند ، یك طایفه هم حاجى ایلخانى ها بودند و آنها هم یك جمعیتى داشتند ، اینها هم غالبا با هم بد بودند ، مخالف بودند . من شنیده ام كه اگر یك دشمنى براى یكى از اینها پیدا مى شد ، این دو جنبه و جهت مخالف با هم مجتمع مى شدند این دشمن ها را بیرون مى كردند ، بعد كه آن بیرون رفت برمى گشتند به حال اختلاف خودشان . یك مسأله عقلائى است كه شما وقتى كه همه تان مسلمان هستید ، همه تان بنا دارید كه این نهضت انشأ اللّه اسلامى پیش برود ، اكثریت با شماست ، یعنى یك اكثریت قاطع با شماست ، لكن اختلافات اسباب این نشود كه حتى اختلاف با هم داشته باشید در مقابل آنها ، اگر متحد در مقابل آن تیپى كه دشمن اصل انقلاب و دشمن اصل اسلام است ، در مقابل آنها مجتمع باشید ، آنها هیچ كارى از آنها دیگر برنمى آید . ولى مهم این است كه با هم اجتماع داشته باشید ، خودتان با هم اجتماع داشته باشید . آنها هم بتوانید نصیحت شان كنید ، بتوانید وادارشان بكنید كه ساكت باشند . اگر نتوانستید و نكردند ، البته یك طورى دیگر با آنها رفتار مى شود . (در اینجا یكى از حاضرین در مورد نقش تفرقه انگیز روحانى نماها مطالبى بیان داشت .

امام : خوب ، حالا آن هم ، آن هم یك دردى است كه آن هم انشأ اللّه خداوند هدایت شان كند .

ص: 130

تاریخ : 24/6/58

پاسخ امام خمینى به تلگرام حافظ اسد رئیس جمهور سوریه

حضرت حافظ اسد رئیس جمهورى عربى سوریه

بسم اللّه الرحمن الرحیم

تلگرام تسلیت آن حضرت را به مناسبت در گذشت اسف انگیز برادر مجاهد حجت الاسلام و المسلمین آقاى سید محمود طالقانى طاب ثراه دریافت داشتم . آنچه مسلم است نام آن فقید سعید به لحاظ خدمات ارزنده اى كه به اسلام و مسلمین نموده اند و همچنین به خاطر مبارزات مداوم و مستمر آن مرحوم علیه جور و ستم و استبداد و استعمار شرق و غرب ، در تاریخ آزادیخواهان و طالبان حق و عدالت ثبت خواهد شد . ضمن سپاس و آرزوى سعادت و سلامت براى آن حضرت ، رفاه و تعالى ملت برادر سوریه و نصرت و سعادت عموم مسلمانان جهان را تحت لواى اسلام عزیز از درگاه خداوند متعال مسئلت دارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 131

تاریخ : 24/6/58

پاسخ امام خمینى به تلگرام یاسر عرفات

مجاهد محترم حضرت یاسر عرفات رئیس كمیته اجرائى سازمان آزادی بخش فلسطین

بسم اللّه الرحمن الرحیم

تلگرام تسلیت جنابعالى به مناسبت درگذشت حجت الاسلام والمسلمین آقاى سید محمود طالقانى طاب ثراه را دریافت داشتم ، موجب تسلى گردید . نام آن مرحوم به خاطر خدماتى كه به اسلام كرده و به لحاظ مبارزات پیگیرش با ظلم و با استبداد و دیكتاتورى شرق و غرب در تاریخ مجاهدان راه حق و آزادى ثبت باشد . جا دارد ضمن سپاسگزارى از تلگرام تسلیت جنابعالى ، در گذشت آن مرحوم را به حضرتعالى كه خود از پیشگامان مبارزه در راه حق هستید ، تسلیت بگویم . آمرزش خداوندى را براى آن مرحوم و مزید توفیق مبارزه در راه احقاق حقوق برادران مسلمان فلسطین را براى جنابعالى از درگاه باریتعالى مسئلت مى نمایم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 132

بسم اللّه الرحمن الرحیم

تاریخ : 24/6/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهى از اعضاى شوراى انقلاب و سازمان مقاوت فلسطین

مسلمین باید بر علیه ستمگران ید واحده باشند

من از آقاى ابو عمار و از ایشان تشكر مى كنم . گر چه این مصیبت براى ما ناگوار و سنگین بود لكن ما باید در مقابل مصیبت و مشكلات مقاوم باشیم و با مقاومت انشأاللّه مشكلات را رفع كنیم . و من از خداوند مى خواهم كه براى ما حس مقاومت عنایت كند و همین طور براى برادران ما در فلسطین و در لبنان ، با همه مصیبت هائى كه مواجه هستند ، امیدواریم كه با مقاومتى كه آقایان دارند و ابوعمار دارد بر مشكلات فائق بشوند و امور مسلمین انشأاللّه اصلاح بشود .

سلام و تحیت من را به ابوعمار برسانید و از قول من به ایشان بگوئید كه مشكلات شما مشكلات ماست ، چنانكه مشكلات ما مشكلات شماست . و مسلمین باید ید واحده باشند بر ضد همه ستمگران و امیدوارم كه با وحدت كلمه بین ما و شما كه بحمداللّه حاصل است و با وحدت كلمه بین سایر قشرهاى مسلم و خصوصا دولت هاى اسلامى موجب بشود كه گرفتارى هاى ما و گرفتارى شما و گرفتارى سایر مسلمین رفع بشود .

منشأ گرفتارى هاى مسلمین

ما مى دانیم و مسلمین هم ، بلكه مهم دولت هاى اسلامى هم ، همه دانند كه آنچه به ما مى رسد و رسیده است از دو مشكل است : یكى مشكل بین خود دولت هاست كه مع الاسف تاكنون نتوانسته اند این مشكل را حل بكنند و آن مشكل اختلاف بین خودشان است و آنكه مى دانند منشأ همه گرفتارى هاى مسلمین این اختلافات است و ما هم قریب به بیست سال است كه در این موضوع هى سفارش كردیم ، گفتیم ، نوشتیم ، دعوت كردیم سران دولت ها را بر این اتحاد ، لكن مع الاسف تاكنون حاصل نشده است و مشكل دوم مشكل دولت هابا ملت هاست كه دولت هاباملت ها طورى رفتار كردند كه ملت پشتیبان آنها نیستند . مشكلاتى كه براى دولت ها پیدا مى شود و باید به دست ملت ها این مشكلات رفع بشود ، براى تفاهمى كه بین آنها نیست ، اگر ملت ها دامن نزنند به مشكلات دولت ها ، لااقل بى تفاوت هستند . و من این مطلب را شاید كرارا گفتم كه خوب است دولت ها از دولت سابق ما و دولت فعلى ما عبرت بگیرند . دولت سابق در رژیم طاغوتى اگر مشكلى براى آن پیدا مى شد ، ملت یا بر

ص: 133

مشكلات او مى افزود و یا بى تفاوت بود .

كوشش و پشتیبانى ملت در حل غائله كردستان

و الان دولت ما به اعتبار اینكه دولت اسلامى است و بناى اینكه به ملت ستم بكند ندارد ، مشكلات او را ملت رفع مى كند . شما دیدید كه یك مشكل بزرگى براى ما در كردستان پیدا شد و به مجرد اینكه اعلام شد كه همچو مشكلى است ، از تمام ایران ملت پشتیبانى كردند و بناى حركت به طرف كردستان براى رفع غائله را داشتند كه ما به واسطه اینكه به زحمت نیفتند و مطمئن بودیم كه قواى انتظامى تواند حل بكند ، از آنها خواهش كردیم كه صبر داشته باشند . و من مى دانم كه روزى كه براى ما مشكلى پیدا بشود ، ملت ما در رفع آن كوشش خواهند كرد و اعلام موافقتشان را با ما كردند . اگر دولت ها هم با ملت خودشان اینطور رفتار كنند ، براى مملكت اسلامى مشكلى باقى نمى ماند و من از خداى تبارك و تعالى مى خواهم كه ما همه را بیدار كند و این مشكلات رفع بشود تا اینكه از دست جنایتكاران تاریخ ما مستخلص بشویم .

دعا مى كنیم كه خداوند قضایاى فلسطین را حل بكند به طورى كه منفعت مسلمین در آن باشد . من از شما و ابو عمار متشكرم . دعا مى كنم به همه شما و دعا را وظیفه اسلامى مى دانم و امیدوارم خداوند حل همه مشكلات را به دست خودش بكند .

والسلام علیكم و رحمة اللّه وبركاته

ص: 134

تاریخ : 25/6/58

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى مجتمع آموزشى طیبه پیراسته لنگرود

جدائى دین از سیاست ، توطئه ابر قدرت ها

بسم اللّه الرحمن الرحیم

قبلا تشكر مى كنم از خانم ها كه از راه دور آمدند و براى تسلیت ، من هم به آنها تسلیت عرض مى كنم . آنچه كه در این نهضت مطرح است این است كه ما وضعیت نهضت را بفهمیم و مقصد از جمهورى اسلامى را آگاهانه تعقیب كنیم تاكنون رژیم طاغوتى تمام احكام اسلام را در همه كشور و در كادرهاى آموزشى و غیر آموزشى ، در وزارتخانه ها و ادارات ، در ارتش و در سایر جاها بر خلاف اسلام سیر داده بود . دستور اصلا این بود كه نگذارند اسلام در ایران به معنائى كه دارد تحقق پیدا بكند ، براى اینكه خارجى هائى كه مى خواستند از ما استفاده ببرند و بى زحمت هم استفاده ببرند ، اینها تبلیغاتشان و طرحشان این بود كه اسلام را نگذارند ظهور پیدا بكند ، آن مقدارى كه كارى به استفاده هاى آنها ندارد ، آن مقدار را مضایقه نداشتند لكن آن بعدهاى دیگرى كه با استفاده آنها مخالف بود ، آنها را اصلا مى خواستند نگذارند تحقق پیدا بكند . اینها كوشش داشتند به اینكه این معنا را به باور همه بیاورند كه دین از سیاست جداست . دیانت یك احكامى است كه بروند نمازى بخوانند و چند تا از این مسائلى كه هیچ ربطى به این چیزهائى كه آنها مى خواهند نداشته باشد ، بگویند و برگردند مشغول كارشان بشوند . آنها مشغول چپاولگرى باشند و مشغول ظلم و جور و قشرهائى كه دینى هستند ، اینها مشغول به اعمال دیانتى خودشان باشند ، كارى نداشته باشند كه چه مى گذرد بر این مملكت ، كار نداشته باشند كه خارجى ها چه به سر این مملكت آورند . برنامه دولت ها در زمان طاغوت این بود و دامن زده بودند بر اینكه نگذارند روحانیون در سیاست دخالت بكنند و شاید بسیارى از خود روحانیون هم باورشان آمده بود كه نباید در امور سیاسى دخالت كنند ، و بسیارى از جوان هاى ما هم باورشان بكنند آمده بود كه نباید اینها در امور سیاسى دخالت بكند ، حتى از قرارى كه گفتند یكى از همین افراد فاسد وابسته ، در همین چند روز ، در یك جائى به این صورت گفته بود كه مى خواهیم قد است روحانیون محفوظ باشد ، اینها دخالت در امور مملكتى نكنند تا قداستشان محفوظ باشد . این یك شیوه اى است كه غربى ها به كار بردند و وابستگان آنها هم از آنها تقلید كردند به اسم اینكه قداست اینها محفوظ باشد ، یعنى اینها همان بروند توى مسجدها و دعا بخوانند تا قداستشان محفوظ باشد و كارى به مملكت و كارى به دولت و كارى به مجلس و كارى به دیگر قشرهایى كه باید باشد نداشته باشند ، اینها را بگذارند براى

ص: 135

چپاولگرها و دعا و ذكر خودشان را بگویند و كارى نداشته باشند . این یك برنامه اى است كه ریخته شده است و ریخته شده بوده است در سال هاى طولانى ، و در زمان این پدر و پسر دامن زیاد زده شده است ، این حرف آنهاست .

اسلام دینى است عبادى كه همه چیزش سیاست است حتى عبادتش

حرف ما این است كه نه روحانى تنها ، همه قشرها باید در سیاست دخالت بكنند . سیاست یك ارثى نیست كه مال دولت باشد یا مال مجلس باشد یا مال افراد خاصى باشد ، سیاست معنایش همین وضع آن چیزهایى كه در یك كشورى مى گذرد از حیث اداره آن كشور ، همه اهالى این كشور در این معنا حق دارند . خانم ها حق دارند در سیاست دخالت بكنند ، تكلیف شان این است ، روحانیون هم حق دارند در سیاست دخالت بكنند ، تكلیف آنهاست . دین اسلام یك دین سیاسى است كه همه چیزش سیاست است حتى عبادتش . شما ملاحظه كنید همین نماز جمعه اى كه در زمان طاغوت نمى شد درست بجا بیاورند ، گاهى آهسته در داخل یك مسجدى نماز را مى خواندند ، در صورتى كه وضع نماز جمعه این نبود ، وضع نماز جمعه این است كه حالا انجام مى گیرد و انجام گرفت چند هفته و مع الاسف آقاى طالقانى فوت شدند و بحمداللّه به جاى ایشان یك فرد بسیار ارزنده اى است ، ملاى متعهدى است ، ایشان هم حبس ها دیده است ، زجرها كشیده است و پخته شده است در این امور . نماز جمعه یك اجتماع سیاسى در عین حالى كه عبادت است . در خطبه نماز جمعه باید مسائل سیاسى روز طرح بشود ، گرفتارى هاى مسلمان طرح بشود ، در نماز جماعت هم اینطور است . نماز جماعت ، اجتماع مردم در یك محلى ، این براى این است كه اینها مطلع بشوند از حال مملكت خودشان ، مطلع بشوند از حال برادرهاى خودشان ، گرفتارى هاشان را اطلاع پیدا بكنند و رفع بكنند . اجتماع در مكه ، آن اجتماع عظیم در جاهاى مختلف ، هى اجتماع ، اجتماع در منا ، اجتماع درعرفات ، اجتماع در مشعر ، اجتماع در مكه ، اجتماع در مدینه ، اجتماع ، اجتماع از همه قشرهاى ممالك اسلامى ، همه مسلمین ، كسانى كه استطاعت دارند و مشرف مى شوند ، اینها همه یك امور سیاسى است ، هر كدام به مقدار شعاع خودش یك جا ، یك شهر است ، یك ده است ، جماعاتى كه در این شهر و ده است ، مجمع سیاسى است به اندازه خودش .

در صدر اسلام مسجد مركز تبلیغ احكام سیاسى اسلامى بود

مع الاسف ما استفاده نتوانستیم بكنیم از این اجتماعاتمان ، نه از آن اجتماعات بزرگمان و نه از این اجتماعات كوچكمان ، این براى این بود كه تبلیغات اسباب این شده بود كه مسجدى ها را در آن مسجد محصور كرده بود . مسجد مركز تبلیغ است . در صدر اسلام از همین مسجدها جیش ها ، ارتش ها راه مى افتاده ، مركز تبلیغ احكام سیاسى اسلامى بوده مسجد ، هر وقت یك گرفتارى پیدا مى شد صدا مى كردند كه (الصلوه بالجماعه اجتماع مى كردند ، این گرفتارى را طرح كردند ، صحبت ها را

ص: 136

مى كردند . مسجد مركز اجتماع سیاسى است و از این یك قدرى وسعتش زیادتر ، مى شود نماز جمعه . در هر هفته همه مجتمع بشوند در یك جائى ، به حسب اختلافات ، این شهر كوچكى است به اندازه وسعت خودش ، یك شهر بزرگى است مثل تهران به این ترتیبى كه هست ، این یك اجتماع بزرگتر در هر هفته ، آن اجتماع كوچك ها در هر روز چند دفعه ، این یك اجتماع بزرگ در هر هفته یك دفعه ، با خطبه ها و با روشنگرى ها كه باید خطیب یك آدم روشن روشنگر باشد و مردم را به وظائف سیاسى خودشان ، به وظائف اجتماعى ، به وظائف فرهنگى خودشان آشنا بكند . اجتماعات در هر سال یك دفعه یا براى دو تا عید ، دو اجتماع بزرگ ، باز و یك اجتماع همگانى براى همه مسلمین ، اشخاصى كه مى توانند به مكه بروند ، كسانى كه مستطیع هستند ، به طور الزام كه باید در این مجتمع شركت كنند و مجتمع هم یك مجتمع سیاسى است كه باید اشخاصى كه از اطراف مى روند ، از ممالك مختلف مى روند ، مسائل را با هم طرح بكنند ، مسائل مسلمین را طرح بكنند . و مع الاسف با اینكه اسلام این اجتماعات را به رایگان تحت اختیار قرار داده ، شما ملاحظه كنید اگر امیر حجاز بخواهد یك پانصد نفر آدم در حجاز در غیر مورد حج دعوت كند ، چقدر خرج دارد ، چقدر تشریفات دارد ، چقدر زحمت دارد تا پانصد نفر جمع بشوند آنجا ، خداى تبارك و تعالى بدون اینكه براى اشخاص مثل دولت ها زحمت زیادى داشته باشد ، مردم را خودشان را وادار كرده كه مجتمع بشوند آن هم چندین میلیون جمعیت ، میلیون جمعیت مجتمع بشوند ، به رایگان این را تحت اختیار ما قرار داده و ما هم بدون استفاده از دست مى دهیم . این براى این است كه از آن طرف تبلیغات بسیار دامنه دار خارجى ها وداخلى هاى وابسته به خارجى ها دامن زده به اینكه دیانت كارى به سیاست ندارد ، آنها را براى خودشان ، سیاست را وا دارید به امپراطور ، و دیانت هم مال پاپ و افرا دپاپ . در اینجا هم سیاست را وا دارید براى محمدرضا پهلوى ، شما پهلوى ، شما هم بروید مسأله بگوئید و هر كارى هم آنها مى كنند كارى نداشته باشید ، قداست خودتان را حفظ كنید . این یك مساله است كه با كمال توطئه و شیطنت در همین چند روز در یك محلى طرح شد كه نمى خواهم اسمش راببرم ، اینها گرفتارى است كه ما داشتیم و من امیدوارم كه در این نهضت ، یكى از آثار بزرگ این نهضت این تحولى است كه حاصل شده است براى همه تان ، براى خانم ها ، براى برادرها ، براى خواهرها حاصل شده است و آن احساس وظیفه است كه ما همه وظیفه داریم در مملكتمان ، وظیفه آموزش داریم ، آموزش چیزهائى كه به دردشان مى خورد در دین و در دنیا . اسلام یك چیزى نیست كه براى یك طرف قضیه فكر كرده باشد ، اسلام همه اطراف قضایا را در آن حكم دارد ، تمام قضایاى مربوط به دنیا ، مربوط به سیاست ، مربوط به اجتماع ، مربوط به اقتصاد ، تمام قضایاى مربوط به آن طرف قضیه كه اهل دنیا از آن بى اطلاعند . ادیان توحیدى آمده اند براى اینكه هر دو طرف قضیه را نگاه بكنند و طرح بدهند ، نسبت به هر دو طرف قضیه آنها حكم دارند ، طرح دارند ، اینطور نیست كه یا این طرف را و از آن طرف غافل باشند ، یا آن طرف را و از این طرف غافل باشند ، نه ، آن طرف هم نظر دارند ، این طرف هم نظر دارند و خصوصا اسلام كه از همه ادیان بیشتر در این معنا پافشارى دارد ، كه همه احكامش یك احكام مخلوط به سیاست است ، دست به گردن از احكام

ص: 137

سیاست ، نمازش مخلوط به سیاست است ، حجش مخلوط به سیاست است ، زكاتش سیاست است ، اداره مملكت است ، خمسش براى اداره مملكت است ، دیگر حدود تعزیرات و اینهائى كه قصاص ، این احكامى هست كه تمامش را گذاشتند كنار و یك عده احكامى كه از غرب آمده است اینجا ، در این زمان هاى طولانى به آن عمل كرده اند . من امیدوارم كه این تحولى كه حاصل شده است از براى همه ، یعنى هم خانم ها و خواهرهاى محترم ما و هم برادرهاى محترم ما احساس وظیفه كردند ، این احساس وظیفه بود كه همه تان را آورد در خیابان ها و با فریاد ، دشمن خودتان را بیرون كردید . این دخالت در سیاست مستقیم شما بود ، همانى بود كه آنها مى گفتند شما چكار دارید ، همانى بود كه خواستند این خواهرها را بكشند به یك كارهائى كه نه اینكه بى تفاوتشان كنند ، فاسدش بكنند و اسباب این بشوند كه دیگران را هم به فساد بكشند . مقصد این بود اینكه طرح مى كردند كه بله ، ما آزاد زنان و آزاد مردان ، ما آزاد كردیم ، مثلا پانزده میلیون زن را آزاد كردیم ، آن آزادى كه آنها مى خواستند چه بود ؟ مردها آزاد بودند تا زن ها آزاد باشند ؟ یا آزاد مردان و آزاد زنان در چى ؟ شما آزاد بودید در چى ؟ ما آزاد بودیم در چه ؟ مردها آزاد بودند ؟ بله ، در یك چیزهائى آزاد بودند و آنها هم دامن مى زدند در اینكه یك مراكز فسادى درست بكنند . آن زن ها كه سنخ خودشان هست با آن جوان ها كه هم سنخ هستند ، در آن مراكز فاسد آزاد بودند بروند هر كارى دلشان مى خواهد در این كنار دریاها كه شماها دانید كه چه خبر بود ، همان جا آزاد بودند ، آزاد زن و آزاد مرد این طورى بود ، والا یكى از مطبوعات ما در آن زمان آزاد بود كه یك كلمه بگویند ؟ ! یكى از شما آزاد بودید كه یك صحبت بكنید ؟ ! اینكه آزاد نبودید . آنى كه آنها مى خواستند آزاد باشند ، همانى بود كه فساد بود و فسادآور بود ، رنج بود و رنج آور بود ، زحمت بود و زحمت آور بود . باد داد این قشر جوان ما را در این چند سال و از بین برد این قشر را و امسال الحمدلله در این چند سال اخیر یك تحول بزرگى حاصل شد و شما خواهرها و برادرها همه فهمیدید كه باید خودتان مملكت خودتان را اداره بكنید ، خودتان آن قشرهاى فاسد را بیرون كنید و بیرون كردید و خود شما مشغول آموزش باشید و مشغول پرورش دخترها و پسرها باشید و مشغول هستید و البته شغل ، بسیار شغل شریف ، ولى مسؤولیتش هم زیاد است یعنى مسوولید كه این بچه ها را تربیت بكنید ، این دختر بچه ها تربیت ، تربیت اسلامى ، تربیت انسانى ، روح هاى آنها آنها را متحول كنید به یك روح انسانى و اسلامى تا براى مملكتتان مفید باشد ، در مقابل اینكه آنها بنا داشتند این جوان هاى ما را فاسد كنند تا اینكه بى تفاوت بشوند راجع به مسائل خودشان و هر قضیه اى و هر بلائى سرشان بیاید . این جوان هروئینى دیگر نمى تواند فكر بكند به اینكه سر این مملكت چه آمده است . آن جوانى كه عادت كرده هر روز برود سینماهاى آن ترتیبى و نمى دانم كذا ، این دیگر نمى تواند فكر كند كه مملكتش چه دارد مى شود . آنها هم مى خواستند همین طورى بشود و من امیدوارم كه با این نهضتى كه ارواح شما هم نهضت كرده است ، اجساد شما هم نهضت كردند و همه توجه به اسلام و توجه به قرآن كریم ، انشأاللّه این مملكت به زودى اصلاح بشود . و بدانید این مطلب را كه تاكنون انقلابى به خوبى انقلاب ایران نبوده است . انقلاب هائى كه در عالم واقع شده است ، میلیون ها جمعیت كشته شده اند و میلیون خانه از

ص: 138

بین رفته است . همین انقلاب اكتبرى كه در شوروى واقع شده است ، مى گویند الان شصت و چند سال از عمر این گذشته ، باز به جا نیامده ، باز نتوانسته درست اداره كند ، باز آزاد نیستند مردم ، از باب اینكه نتوانستند درست اداره كنند ، لكن این انقلاب پنج ماهه ما و طفل پنج ، شش ماهه ما ، این الحمدلله بسیارى از امور را درست كرده و در صدد است درست بكند ، براى اینكه انقلاب اسلامى ، فرق ما بین انقلاب اسلامى و غیر اسلامى همین است كه انقلاب وقتى اسلامى شد ، توده هاى مردم همراه باآن هستند و وقتى كه توده هاى مردم بایك شیئى همراه شوند زود پیش مى رود و كم فساد است ، فسادش كم است ، البته هست ، نمى گویم كه الان صد در صد نیست ، هر انقلابى یك همچو چیزهائى را دارد ، یك همچو لوازمى دارد لكن هیچ انقلابى مثل انقلاب ایران ما ، به این خوبى و به این كم زحمتى و به این سرعت نگذشته است . و من امیدوارم كه خداوند همه شما را سلامت ، عزت ، عظمت عنایت كند و همه ما خدمتگزار باشیم به این مملكت و اسلام كه همه امور ما را انشأاللّه اصلاح كند .

والسلام علیكم ورحمة اللّه وبركاته

ص: 139

تاریخ : 25/6/58

فرمان امام خمینى به حجت الاسلام لاهوتى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقاى لاهوتى دامت افاضاته سرپرست سپاه پاسداران انقلاب اسلامى ایران به موجب این حكم به شما ابلاغ گردد كه لازم است در تمام جلسات شوراى عالى هماهنگى و تصمیم گیرى سپاه پاسداران شركت نموده و نظارت مستقیم داشته باشید و گزارش كار سپاه را هر هفته به اطلاع اینجانب برسانید . لازم به تذكر است كه بیش از پیش باید به اخلاق اسلامى سپاه توجه شود تا سپاه از هر جهت مظهر كامل سرباز اسلام باشد . توفیق و تأیید جنابعالى را در ارشاد و هدایت سپاه كه بیش از هر چیز مورد نظر است ، از خداوند متعال خواستار است .

والسلام

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 140

تاریخ : 25/6/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضاى گروه اعزامى جمعیت شیر و خورشید (سابق ) به كردستان

اطاعت از حكومت اسلامى ، وظیفه اسلامى و وجدانى است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

ما باید همانطورى كه ملاحظه كردید كه با كمك همه قشرهاى دولت این پیروزى معجزه آسا را به دست آوردیم ، كمك همگى بود كه توانست یك همچو اعجازى را بكند و توجه به مبادى ، حالا هم كه باز بین راه هستیم و احتیاج داریم به اینكه از قدرت هائى كه هست استفاده كنیم ، باید گمان نكنیم كه مطلب گذشته است . اینها كه استفاده از این مملكت كردند و چشم طمع شان باز و از اینجا نبریده است ، اینها در صددند كه كارشكنى هائى بكنند و هر چه بتوانند نگذارند یك مملكت آرامى ، یك مملكتى كه خودش ، خودش را اداره كند و خودكفا باشد ، نگذارند كه یك همچو چیزى پیش بیاید و لهذا این توطئه را كه مى بینید پیش مى آورند ، كردستان را به آن صورت درست كردند و محتمل است كه باز هم جاهاى دیگر را ، و ما باید با توجه به این معنا كه ما بین راه هستیم و باز گرفتارى داریم ، همه مان كمك كنیم .

معنى كمك این نیست كه شمائى كه مامور شیر و خورشید سرخ هستید یك كار دیگر انجام بدهید ، معنى اش این است كه آن كارى كه به دست شماست خوب انجام بدهید . در حكومت غیراسلامى و طاغوتى وجدان شما خیلى همراه نبود كه اطاعت از آنها بكنید ، اگر هم اطاعت شده ، اطاعتى بوده است كه اطاعت الزامى بوده ، لكن حالا كه متبدل شده است و یك حكومت اسلامى ملى است كه از خودتان است ، دیگر یك چیزى نیست كه تحمیلى باشد و یك دستگاهى نیست كه دستگاه ظلم و جور و این طور چیزها باشد ، باید یك وظیفه اسلامى وجدانى را ما احساس بكنیم كه با آن وظیفه اسلامى و با آن وظیفه انسانى ، كارها را خوب انجام بدهید .

تحول روحى ملت ، موجب طمانینه است

و من دلخوشم به اینكه یك همچو تحولى در ایران ، در همه قشرها شده است . الان در همین قضیه جهاد سازندگى ، خوب ، انسان مى بیند كه از همه جا اشخاصى كه تحصیل كرده اند . خصوصا خانم ها ، اینها همین امروز هم در مصاحبه اى كه بود ، من گوش كردم دیدم كه مى گوید ما از اول آفتاب مى رویم سراغ كار تا غروب . این یك مسأله اى است كه یك تحولى است پیدا شده است ، یعنى با

ص: 141

اشتیاق و احساس اینكه باید براى مردم كار بكنیم مشغولند و مسلما در شما هم همین معنا هست . شكى نیست كه حالا دیگر با اینكه یك الزامى عرض مى كنم یك اجبارى ، اینها نیست ، خودتان داوطلبید و مشكلاتى اگر هست ، خودتان مشكلات را رفع مى كنید . بنابراین آن چیزى كه مایه دلخوشى ماست این است كه این تحول اسلامى كه با دست خدا پیدا شده است و كسى نمى توانست یك همچو تحولى ایجاد كند خصوصا تحولات روحى كه از امریكا یك عده اى جوان چند وقت پیش از این آمدند كه ، ما آمدیم براى همین جهاد سازندگى و برویم به دهات ، من به آنها گفتم خوب ، من مى دانم كه شماها اهل اینكه بتوانید به یك قدرتى درو بكنید یا بنائى بكنید یا چه ، همچو چیزى را ، همچو قدرتى ندارید ، لكن متوجه باشید كه كار شما چه كار ارزنده اى است ، شما وقتى كه از آمریكا آمدید و رفتید در روستاى فلان و مردم دیدند كه یك دسته از جوان تحصیل كرده آمریكا كه شاید بعضى شان هم مهندس ، بعضى شان دكتر باشند آمده اند درو مى خواهند بكنند ، این یك روحیه بزرگى به مردم اعطا مى كند كه آن رعیتى كه امروز یك جریب را مثلا درو مى كرده ، فردا دو جریب را درو مى كند . این ، قدرت مى دهد ، خیال نكنید ، خیال نكنید كه ما كارمان كم است ، كار شما از حیث معنویت خیلى زیاد است . وقتى این رعیت ها كه تا حالا هر چه دیده بودند ، هى یك سربازى یا یك ژاندار مى برود و اذیت كند ، همین را دیده بودند ، یا اخاذى كند ، حالابینند كه یك دكترى ، یك مهندسى ، یك محصلى مى رود ، چه از مركز اینجا ، چه از خارج مى رود و به اینها كمك مى كند ، اینها تاكنون به چشم شان نخورده بود كه یك دسته از خانم هائى كه در شهرستان زندگى مى كردند ، اینها بروند توى این جمعیت هائى كه دارند درو كنند همراه آنها درو بكنند ، همچو چیزى به چشممان نخورده بود ، به خیالشان نمى آمد ، حالا وقتى كه مى بینند یك همچو حس انسانى پیدا شده است و این در سایه اسلام پیدا شده و قدرت هاى ظاهرى نمى تواند یك همچو تحولى را بدهد ، تحول اسلامى و انسانى است ، این آنها را همچو دلخوش مى كند كه كارهاشان را و قدرتشان را چند مقابل مى كند بنابراین یك تحول انسانى و یك تحول روحى حاصل شده است كه این موجب طمانینه انسان است . موجب اطمینان است .

من امیدوارم كه این محفوظ بماند و ملت ما همین طور زنده كه حالا زنده هستند زنده بمانند و این مملكت را با این زندگى ، با این هوشیارى مملكت را به پیش ببرند ، به طورى كه افراد خودشان دیگر راه خودشان را پیدا كرده باشند كه فقدان با اشخاص هیچ خللى وارد نشود . خداوند انشأاللّه شما را حفظ كند ، موید ، منصور و مشكلات را رفع كند . البته مشكلاتى در دولت هست ، مشكلاتى هست الان زیاد و اینها باید با همت همه رفع بشود و من امیدوارم كه انشأاللّه رفع بشود .

والسلام علیكم ورحمة اللّه وبركاته

ص: 142

تاریخ : 26/6/58

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى گروه فرهنگى و تربیتى انقلاب اسلامى و اعضاى خانواده هاى شهداى انقلاب

آتیه روشن و نورانى ایران به بركت تحول روحى ملت

بسم اللّه الرحمن الرحیم

هم سرودى كه خواندید دلپذیر بود و مؤثر و راهنما و هم مسائلى كه طرح كردید . باید بگویم كه شما خودتان پیشاپیش راه را رفتید و مجالى براى اینكه من صحبتى بكنم خیلى نمانده است و من به همین جهت دلخوشم كه ملت ما خودش راه را پیدا كرده و دارد راه را مى رود . این تحول روحى كه در ملت پیدا شده است و در شما جوان ها ، مردها ، زن ها پیدا شده است ، این موجب امیدوارى است و من امیدوارم كه این راه را ما به آسانى ، مشكلاتمان كم باشد ، به آسانى این راه را طى بكنیم . وقتى یك جامعه متحول شد از آن صورتى كه در زمان طاغوت بود به یك صورت اسلامى ، به یك صورت انسانى ، این كارهائى كه شما انجام مى دهید انسانى است ، اسلامى است و از روى رضا و رغبت عمل مى كنید ، با اشتیاق عمل مى كنید . این یك تحول روحى است ، یك تحقق روحانى است كه باید ما امیدوار به آن باشیم و امیدوار هستیم و امید است كه آتیه بسیار روشنى را در ایران ببینیم و شما انشأاللّه بهترش را ببینید .

سركوبى روحانیت و دانشگاه گامى مؤثر در جهت وابستگى به اجانب

اینها كه گفتید كه نقص دارد ، فرهنگمان نقص دارد ، كجامان نقص ندارد ؟ كوشش كردند كه نگذارند این مملكت ، نگذارند این كشور یك رشد انسانى بكند ، یك رشد اقتصادى بكند ، یك رشد فرهنگى بكند ، یك رشد نظامى بكند . در طول تاریخ و در این پنجاه و چند سال اخیر مأموریت داشتند اینها براى اینكه ما را عقب نگه دارند ، نگذارند كه یك دانشگاهى داشته باشیم ، نگذارند كه یك دبیرستان صحیح داشته باشیم . یك ماموریتى بود كه آن مراكزى كه از آن مراكز ممكن است كه انسان هاى آگاه پیدا بشوند آن مراكز را نگذارند رشد بكند .

رضاخان ، اولى كه وارد شد البته با صورت اسلامى وارد شد و در مجالس تعزیه دارى و در مجالس روضه و در تكیه ها در ماه محرم راه مى افتاد دور ، تكیه ها هم مى رفت . ابتدا این طورى با این اسلحه پیش آمد ، بعد از اینكه قدرتش محكم شد و توانا شد ، شروع كرد به كارهائى كه مأمور بود ، در رأس مأموریتش كوبیدن روحانیون بود . این مدرسه فیضیه كه ملاحظه كنید كه آنوقت ها تمام

ص: 143

حجراتش طلبه داشت ، دو تا طلبه یا سه تا طلبه داشت ، روز هیچ نمى توانستند تو حجره ها بمانند ، قبل از آفتاب حركت كردند تو باغات ، باغهاى شهر و اواخر شب مى آمدند براى اینكه كارآگاه ها و پاسبان ها و اینها مى آمدند اینها را مى بردند كه لباسشان را تغییر بدهند . حمله ها شد به این طایفه . دانشگاه را نمى توانستند آن وقت روى اینكه مثلا از دنیا یك چیزى داشتند ، نمى توانستند به آن ترتیب حمله كنند به آن ، آن وقت از راه تبلیغات و از راه تعلیمات برخلاف مسلك صحیح پیش آمدند و برنامه هاى استعمارى داشتند . این دو قدرت را اینها اعتقادشان این بود كه اگر اینها قوه پیدا بكنند ، ممكن است كه سایر ملت هم دنبال اینها بیایند و نگذارند كارها انجام بگیرد و لهذا در رأس برنامه كوبیدن روحانیت بود و كوبیدن دانشگاهى ها .

اغفال مردم و نابودى اقتصاد مملكت از طریق سالوسى و ادعاى دیانت

در زمان این دومى هم كه دنبال این معنا بود كه با سالوسى ابتدا تا كارها را انجام بدهد و معلم هائى هم در این باب داشت ، شروع كرد سالوسى از جهاتى ، یكى راجع به اینكه خودش را به دیانت مى بست ، قرآن چاپ كرد ، هر چند وقت یك دفعه مى رفت در حرم حضرت رضا و مى ایستاد و نماز مى خواند و زیارت مى كرد . این یك راه بود . یك راه دیگر هم كه براى طبقات دیگر پیش گرفته بود این بود كه ما مى خواهیم این مملكت را به تمدن بزرگ برسانیم . كتاب (مأموریت براى وطنم را یكى دیگر نوشته و به ایشان نسبت داده . خودش اهل نوشتن نبود ، وقتش را هم نداشت . این هم یك دامى بود براى اینكه مردم را غافل كند از اینكه دارد همه چیزشان را از بین مى برد . از این طرف اینكه (ما مى خواهیم براى ملت چه بكنیم ، و مى خواهیم مملكت را صنعتى اش كنیم . مى گویند كه كلاغ مى گویند كه مثل كبك مى خواست راه برود راه رفتن خودش هم یادش رفت . این نمى خواست اصلا مثل كبك راه برود ، مى خواست بازى بدهد مردم را . در صدد بودند اینها كه مردم را اغفال كنند ، سر خوش كنند به اینكه ما مملكت مان بعدها صنعتى مى شود و بعد از یكى دو سال دیگر ما در ، ادعا بود دیگر ، بعد از یكى دو سال دیگر ما مى رسیم به همان ابر قدرت ها ، مى شویم مثل ژاپن !! ژاپنى كه الان به آمریكا تنه مى زند و صنعتش در خود آمریكا جلو از آمریكاست ، اینها مى گفتند ما مى شویم مثل ژاپن !! چه كردند ؟ آن چیزى كه در ایران لازم بود باشد و اقتصاد ایران به او بستگى داشت كه عبارت از كشاورزى بود ، از بین رفت . كشاورزى را به صورت اینكه ما مى خواهیم ، به اسم اینكه ما مى خواهیم صنعتى كنیم مملكت را ، اول كشاورزیش را از بین بردند . كشاورزى كه از بین رفت اشكالاتى پیدا شد . یكى اینكه ما شدیم براى آمریكا یك بازارى براى خرید كالاهاى امریكا ، یعنى گندم ها و سایر حبوباتى را كه آنها زیادى داشتند و باید بریزند به دریا یا بسوزانند ، به ما به قیمت اعلا مى فروختند و پول ما را مى گرفتند . یكى دیگر اینكه این كشاورزها را از اطراف ایران كوچ داد ، این طرح را آورد اطراف تهران و اطراف شهرهاى دیگر ، بیشترش در تهران . این همه محله هائى كه در تهران درست شده ، محله گودال ها و محله نمى دانم چه و حصیرها و این خانه هاى حصیرى و این خانه هاى چه ، این

ص: 144

بیچاره هائى كه در محل خودشان كشاورز بودند ، كشاورزى را از بین بردند به اسم اینكه مى خواهیم ، مى خواهیم ما ارباب رعیتى را برداریم ، همه بشوند ارباب ما هم چقدر غافل ، ملت ما هم چقدر حالا یا غافل بود یا خوب ، سرنیزه بود ، چه ، همه دهقان ، این بیچاره هائى كه الان اطراف تهران هستند ، هر ده نفرشان توى سوراخى هستند . آنى كه خانه دارد ، خانه شان را نمى دانم شما دیدید یا نه ، من در تلویزیون یك دفعه ، دو دفعه دیدم كه خوب ، اسباب تأسف است یك سوراخى است ، یك عده اى بچه و بزرگ از تویش بیرون مى آید . اینها دهقان هائى است كه ایشان مى خواست دهقانشان كند و زندگیشان را بكلى به هم زد . مملكت ما را از حیث كشاورزى كه مى توانست خودكفا باشد بلكه صادر كند ، مملكت ما از حیث كشاورزى یك مملكت غنى است اگر كشاورزى صحیح در این مملكت بشود ممكن است آذربایجان كافى باشد براى همه مملكت ، باقیش باید صادر بشود ، یا خراسان براى همه مملكت كافى باشد و باید باقیش صادر بشود .

ما الان در زمان ایشان ، نمى دانم شما در روزنامه ها گاهى دیدید یا نه ، خیلى افتخار مى كردند كه ما چند صد ، مثلا هزار چیز خریدیم . این افتخارشان این بود كه ما گندم خریدیم ، جو خریدیم . یك مملكت را از این جهت ساقط كرده اند و فریاد هم مى زدند كه ما همچو هستیم كه گندم و جو را از آمریكا خریدیم و امسال گرسنگى نمى میریم . اینطور اینها وارد شدند ، هم آن قوه هاى ، قدرت هاى انسانى را در این مملكت متوقف كردند و یا عقب راندند . من در پاریس كه بودم از جاهاى مختلف ، ممالك مختلف پیش من زیاد مى آمدند منجمله آلمان كه خوب نزدیك بود ، اینهائى كه در این چیز اتمى بودند و در آنجا كار مى كردند از طرف ایران ، اینها هم آمدند پیش من گفتند كه این كارى كه ما انجام مى دهیم اولا مضر براى ایران است ، ثانیا نمى گذارند ما بفهمیم ، مى خواهند نگه دارند به یك سطحى كه نتوانیم بفهمیم ، اگر هم درست بشود براى ایران مضر است . یك همچو طرح هائى بود ، جوان ها را ببرند در خارج نگذارند ، الان ، حالا الانش كه من خیلى اطلاع ندارم ، در زمان ایشان این جوان هاى ما كه مى رفتند در آمریكا و اروپا و پخش شده بودند در آنجا همه جا را پركرده بودند (از قرارى كه براى ما نقل كردند) دیپلم هائى كه آنها مى دادند ، تصدیق هائى كه آنها به جوان هاى ما مى دادند غیر از آن تصدیق هائى بود كه به خودشان مى دادند . جوان هاى ما را زود به آنها یك تصدیق مى دادند (نخوانده ملا) مال خودشان را دقت مى كردند . این طور به من كرارا شاید گفته باشند . براى چه ، براى اینكه نگذارند این رشد بكند ، این قدرت را نگذارند پیدا بشود ، از این قدرت آنها مى ترسیدند . همانطورى كه از آخوند اینها مى ترسیدند ، از دانشگاهى هم مى ترسند . این دو تا را مى خواهند كنار بگذارند . ملت هم اگر این دو قدرت را نداشته باشد نمى تواند جلو برود و اینها با این دو قدرت مخالفند .

تبلیغ بر آزادى زن و مرد ، حقه اى پلید به منظور شیوع فحشا و استثمار جوانان

حالا الحمدلله یك تحولى در مملكت ما پیدا شده ، یعنى وقتى كه ملاحظه مى كنید خانم ها را از آن وضعى كه سابق مى خواستند برایشان پیش بیاورند به اسم اینكه (آزاد زنان و آزاد _ مردان فهمیدند

ص: 145

همه اش حقه است و بازى . نه مردها آزاد بودند در زمان ایشان ، نه زن ها و نه مطبوعات و نه رادیو و نه هیچى . آزادى در كار نبود . اسم ، صحبتش و تبلیغاتش زیاد بود . آن آزادى هم كه آنها مى خواستند براى مملكت ما (حالا هم بعضى از نویسنده هاى ما پیشنهاد همان را دارند) آن آزادى است كه هم جوان هاى پسر ما را و هم جوان هاى دختر ما را به تباهى مى كشد . آن آزادى را آنها مى خواهند كه من از این تعبیر مى كنم به آزادى وارداتى ، آزادى استعمارى ، یعنى یك آزادى كه در ممالكى كه مى خواهند وابسته به غیر باشد این آزادى ها را سوغات مى آورند ، هروئین آزاد ، مثلا مشروبات هم آزاد ، محل فساد كه مى دانید آن طورى كه مى گفتند از تهران تا آخر شمیران صدها محل فساد به بدترین فسادها ، آن هم آزاد . اینها آزاد اما قلم نه ، بیان هم نه ، اینها آزاد نه . آن آزادى كه آنها مى گفتند و هى آزاد آزاد مى كردند این معنا بود كه مشروب فروشى بیشتر از كتابفروشى باشد و مراكز فحشا بیشتر از مراكز علم باشد ، جوان هاى ما را بكشند به آن مراكز فحشا . جوان است و اول جوانى است وقتى راه باز باشد و تبلیغات باشد و آسان كنند كار را برایشان ، كشیده مى شوند به آن طرف . وقتى یك جمعیت كه باید براى مملكت شان فاعل باشند ، مؤثر باشند ، این را كشیدند به طرف فحشا ، این دیگر نمى تواند ، این مغز عادت كرده به فحشا ، فكر بكند كه نفت ما را كى مى برد ، به فكرش نمى آید هیچ وقت و اینها مى خواهند اینطور باشد .

بحمداللّه آنى كه حالا به ما مژده مى دهد همین تحولى است كه پیدا شده ، یعنى جوان ها از آنطرف كشیدند به خیابان ها و فریاد زدند بر ضد استعمار و بر ضد دیكتاتورى . حالا هم رشد همچو شده است كه مشغولند خودشان به طور خودكار ، بدون اینكه تبلیغاتى لازم داشته باشد به طور خودكار مشغولند به اینكه تربیت كنند بچه ها را . تربیت كنید این بچه ها را به تربیت انسانى ، تربیت اسلامى كه همان تربیت انسانى است . اگر این مملكت مسلمان بشود ، تربیت ، تربیت اسلامى باشد ، هیچ قدرتى نمى تواند مقابلش بایستد . چنانچه دیدید كه این قدرت كه شكست داد این قدرت بزرگ را ، همین قدرت ایمان بود ، همین بود كه فریاد مى كردند كه شهادت مى خواهیم . حالا هم دارند هى مى گویند زن ها هم مى گویند ، مردها هم مى گویند . این قدرت بود كه جلوى این فسادها را گرفت و شكست داد اینها را . این قدرت را حفظش كنید .

منطق روحانیت رسیدن به خودكفائى و مخالفت با بى بند و بارى است

اگر بخواهید مملكت تان یك مملكتى باشد از خودتان باشد ، كشورتان یك كشور سالم باشد ، یك كشور مفید باشد ، خودكفا باشد ، باید از این سوغاتى هائى كه غرب براى ما فرستادند و مى فرستند ، ما این معنا را گفته بشود كه ما با صنعت خارجى ها یا علم مربوط به صنعتشان مخالفیم ، ابدا مخالف نیستم ، ما با این آزادى هائى كه از غرب مى آیند و اینها هم دامن به آن مى زنند و آزادى وارداتى است با این مخالفیم ، اینكه جوان هاى ما را رو به تباهى مى كشید و به تباهى مى كشد . ما با صنعت مخالف نیستیم ، ما با هیچى مخالف نیستیم . اصلا سر تمدن ، ما مى گوئیم كلاه سر ما مى گذارند ، غربى و شرقى

ص: 146

كلاه سر ما مى گذارید كه ما مى خواهیم به شما تعلیمات بدهیم مى خواهند ما را نگه دارند ، متوقف كنند ، مى خواهند ما را محتاج به مستشار بكنند . نظاممان مستشار داشته باشد ، فرهنگمان هم مستشار داشته باشد و همه چیزمان مستشار داشته باشد . مستشار هم نه اینكه بیایند به ما تعلیم و تربیت یاد بدهند ، بیایند ما را تا یك حدودى نگه دارند ، ما با این مخالفیم روحانیت با ترقى مخالف نیست ، با ترقى محمدرضائى مخالف است ، با این تمدن ، دروازه تمدن مخالف است ، این دروازه تمدنى كه همه چیز ما را به باد داد . با این آزادى آزاد زنان و آزاد مردانى كه ایشان مى گویند ، مخالفند ، نه با آزادى . آزادى سر جاى خودش اما بى بند و بارى ؟ آزادى یعنى هر كه دلش مى خواهد هر كارى بكند!! مى خواهند هروئین بكشند ، به شما چه !! مى خواهند قمار كنند!! مى خواهند كارهاى زشت بكنند!! با این مخالف است روحانیت ، نه با آزادى بیان ، نه با آزادى قلم ، نه با آزادى گفتار ، نه با روشنگرى ها ، نه با صنعت . شما صنعت درست كنید ، كى مخالف باشد ؟ اما یك قضیه ذوب آهن را حالا چندین سال است كه اینها درست كردند حالا هم مى گویند باز اگر بخواهیم كه ضرر ندهیم ، چند سال دیگر لازم است كه كار بكنیم تا ضرر نكنیم والا در هر ماه چقدر میلیون ضرر ما داریم مى كنیم . ما ضرر مى بریم در اینها . ما چشممان از اینها بدى دیده است . آن چیزهائى هم كه عرضه مى كنند ، به صورت خوب عرضه مى كنند ، ما از باب اینكه آدمى هستیم كه مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید مى ترسد ، ما از آن قبیل هستیم ، ما از این پیشنهادهاى اینها مى ترسیم براى اینكه ما از اینها بدى دیدیم . ما ندیدیم هیچ وقت اینها بخواهند ما را تربیت كنند ، ما را مثلا صنعت یاد ما بدهند . صنعتشان این است كه دارید مى بینید كه ذوب آهنشان حالا تا چند سال دیگر آیا بشود ، آیا نشود . حالا ماهى چقدر ، چند میلیون ، چند ، چقدر میلیون (كه من حالا یادم نیست ) ضرر دارد مى دهد . زراعتمان را از آن طرف از بین بردند ، فرهنگ را از آن بین بردند ، ارتش را وابسته كردند ، همه چیز را در هم ریختند و اموال هم هر چه توانستند جواهر و هر چه توانستند بار كردند و رفتند و فرار كردند .

كار براى خدا شكست ندارد

انشأاللّه خداوند این تحولى كه براى شما حاصل شده است كه مایه امیدوارى ماست حفظ كند و شما این بچه ها را تربیت كنید و یك همچو خوى انسانى ، یك همچو تحول روى به روى انسانیت كه در صدد این هستید كه این بچه هائى كه باقیماندند از این شهدا و موجب تأثر ما ، تأسف ماست و باید بگویم یك بار سنگینى است به دوش من وقتى كه ببینم یك بچه پدرش را از دست داده و مى آید پیش من یا یك پدر پیر بچه اش را از دست داده ، لكن آن چیزى كه ما را دلخوش مى كند این است كه براى خدا بوده است ، چیزى كه براى خداست آسان مى شود ، همانطورى كه در این چیز خواندید ، از كربلا شروع كردید ، خوب ، كربلا هم همین مسائل بود اما براى خدا بود ، چون براى خدا بود آسان بود . شما هم انشأاللّه براى خداست و همانطورى كه چیز خواندید كه كل یوم عاشورا و كل ارض كربلا این

ص: 147

یك عبارت آموزنده است ، نه معنایش این است كه هر روز كربلاست هر روز بنشینید گریه بكنید . ببینید چه كرده ، كربلا چه صحنه اى بوده ، هر روز این صحنه باید باشد . مقابله اسلام با كفر ، مقابله عدل با ظلم ، مقابله عدد كم با ایمان زیاد ، در مقابل عدد زیاد با بى ایمانى . نه از جمعیت كم بترسید و نه از شكست بترسید و شكستى تو كار نیست . وقتى كار براى خدا باشد ، شكست تویش نیست . كشته بشوید بهشتى هستید ، بكشید هم بهشتى هستید . خداوند انشأاللّه همه شما را حفظ كند و همه مؤفق باشید . من خدمتگزار همه تان هستم و دعاگو .

والسلام علیكم و رحمة اللّه وبركاته

ص: 148

تاریخ : 26/6/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهى از پاسداران كمیته مركزى و اعضاى خانواده هاى شهداى انقلاب اسلامى

جنت لقأاللّه بالاترین پاداش خادمین اسلام است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من نمى دانم با چه بیانى از این جوان هائى كه در طول این مدت فداكارى كردند تشكر كنم آنقدرى كه مى توانم عرض كنم این است كه این مطلب براى خداست و ما هم از خدا هستیم (اناللّه و به سوى او هم مى رویم ، دیر و زود خواهیم رفت و چه بهتر كه در این راهى كه داریم قهرا به آن طرف مى رویم با یك توشه باشد و آن توشه ، توشه توحید است ، توشه خدمت به اسلام است . من نمى توانم براى خدمتگزارى جوانى كه براى خدمتگزارى به اسلام شب تا صبح ، شب زنده دارى مى كند ، در حال خطر واقع مى شود ، مجاهده مى كند ، ارزش براى این مان مى توانیم حساب بكنیم كه چه ارزش این چقدر است ، اجرت این چقد راست مگر غیر از خدا مى تواند كسى به این اعمال پاداش بدهد ؟ مگر طبیعت و زینت هاى طبیعت پاداش یك موجودى است كه براى خدا قیام كرده است و براى خدا خودش را به خطر انداخته است ؟ آن چیزى كه دل ما را خوش مى كند این است كه براى شما پیش خداى تبارك و تعالى یك حسابى باز است والا ما نمى توانیم از شماها تشكر كنیم یا خداى نخواسته به شما اجر بدهیم . ما همچو قدرتى نداریم ، آنچه هست این است شما از خدا هستید ، براى خدا هم خواهید بود و خدا هم اجر شما را مى دهد . اجرى كه خدا مى دهد ، آن ارزش دارد ، ارزش عمل شما آن است كه خدا به شما مى دهد ، (ان اللّه اشترى من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه جنت ، آن جنتى ) كه لقأ خداست ، جنتى كه لقأ دوستان خداست ، آن براى شما كافى است و از آن كه گذشت ، دیگر در عالم طبیعت نمى شود براى اعمالى كه براى خداست یك چیزى قرار داد او هر چه مربوط به عالم طبیعت است مادون آن چیزى است كه براى خداست .

پیشبرد و پیروزى نهضت با اتصال و عنایت قلوب به دریاى رحمت الهى

و شما براى خدا قیام كردید و براى خدا هم مجاهده كردید و براى خدا انشأاللّه تا آخر مجاهده مى كنید و این نهضت را به پیروزى مى رسانید براى خدا باز . و این لله بودن شما را به پیروزى رساند والا با یك همچو قدرت شیطانى و قدرت هاى دیگرى كه دنبال او بودند ، اصرار مى كردند ، تشر مى زدند ، تهدید مى كردند ، شما جوان ها ایستادید ، قدرت ایمان بود كه شما را جلو برد ، نه قدرت طبیعت

ص: 149

و مادى ، از حیث مادیت آنها به ما طرف نسبت نبودند . این كه دنیا را به تحیر واداشته است و حساب ها را همه خطا از كار در آورده است این است كه چطور یك ملتى كه نه ساز و برگ دارد ، نه نظام ، نظامى در كار نبود كه ، فكرى در این باب نبود كه ما بخواهیم یك فكر نظامى بكنیم ، یك نیروى نظامى داشته باشیم ، نه نظامى ما داشتیم و نه ساز و برگ مقابله با آنها . شما خیال مى كنید كه اگر نبود اراده خدا كه منصرف كرد اینها را از اینكه مقابله كنند و نبود آن كه رعب در بسیارى از آنها ایجاد كرد ، اینها با یك شب مى توانستند همه تهران را خراب كنند ، همه چیز دستشان بود ، همه مراكزى كه یك نفر آدم را كه گوشش مى جنبید همه را بمباران كنند ، نه اینكه براى خدا نكردند ، خدا اذهان اینها را همچو منصرف كرد و دل هاى اینها را همچو پر از خوف كرد كه دست به آن آلاتى كه باید بزنند نزدند . این یكى از معجزاتى بود كه در این قضیه واقع شد و معجزه دیگر همین توطئه اى بود كه براى كودتا در همان شب هاى آخر كه ما در تهران بودیم اینها دیده بودند و قبلش توطئه این بود كه حكومت نظامى را روز هم اعلام بكنند ما هم هیچ خبر از هیچ نداشتیم . اعلام بكنند مردم توى خیابان ها نیایند ، قواى انتظامى هم تمام را بگیرند ، تمام خیابان ها و اینها را قواى انتظامى و آلاتى كه آنها دارند ، تانك ها را بیاورند مستقر كنند و بنابراین بود كه در همان شب بریزند و هر كس را كه احتمال بدهند كه این یك مثلا چیزى هست ، از بین ببرند و بعد هم چه بكنند ، ما هم هیچ اطلاع نداشتیم (من حیث لایحتسب ) قضایا واقع شد كه مثلا گفته شد كه بشكنید این اعتصاب را ، این نظام را ، این حكومت نظامى را ، خوب ، مردم شكستند و آنها نتوانستند كه بیاورند چیزشان بكنند ، بعد آن درگیرى ها پیدا شد مرحوم قرنى ، خدا رحمتش كند ، اینجا بود به من گفت كه مقاتله بین ، جنگ ما بین مردم و قواى دولتى در آن شب سه ساعت و نیم بود . با سه ساعت و نیم دست هاى خالى بر تانك و توپ و مسلسل و اینها غلبه كرد . این غلبه ، غلبه الهى بود یعنى نظر خدا بود . این نظر خدا را حفظش بكنید ، خودتان را متصل كنید به آن دریاى بى پایان الوهیت ، قلب هایتان را متصل كنید به مبدأ خیر ، همه چیز از اوست ، او كس همه كس است ، همه پیروزى ها با اراده او حاصل مى شود ، همه خوبى ها با اراده او تحقق پیدا مى كند ، هر چه بدى هست از ماست و هر چه خوبى است از اوست . خودتان را به او متصل كنید . آن قطره هاى ضعیفى ما هستیم بلكه لاشى ءایم ، هیچیم ، اما اگر متصل بشویم به آن دریاى رحمت الهى ، همه چیز مى شویم ، قدرت پیدا مى كنیم .

روحیه شهادت طلبى ، رحمت و امانتى الهى است

صدر اسلام هم یك دسته از اعرابى كه نه نظامى داشتند و نه پرورش نظامى شده بودند و نه ساز و برگى داشتند ، آنها از شما دستورى تر بودند ، هر چندتایشان یك شمشیرى با یك چیز خرمابند ، بندشان بود لیف هاى خرما ، هر چند تایشان هم یك اسبى و یك شترى . وضع این طورى بود عدد هم بسیار كم ، تمام لشكر اسلام سى هزار بود و روم ها كه ، رومى ها كه آمدند با اسلام مواجه شدند پیشقر اول آنها شصت هزار تا بود ، همه لشكر اسلام سى هزار ، به حسب تاریخ پیشقر اول آنها شصت هزار بود

ص: 150

دنبالش هشتصد هزار تا ، یا هفتصد هزار . یكى از سرداران اسلام گفت كه ما اگر چنانچه بخواهیم به طور عادى با اینها مقابله كنیم ، اینها هم طلیعه شان كه همان پیشقراولشان باشد در مقابل ما هستند ، ما باید یك كارى بكنیم كه اینها را بترسانیم ، سى نفر همراه من بیاید ما مى رویم با آنها جنگ مى كنیم ، با این شصت هزار تا جنگ مى كنیم ، باشد ؟ گفتند آخر نمى شود چون ، بالاخره چك و چك كردند تا قبول كرد كه شصت نفر باشند ، شصت تا یك نفرى شبیخون زدند به آنها ، شكستشان دادند . شصت هزار جمعیت را شصت نفر مومن ، شصت نفر كه براى خدا داشت كار مى كرد این طلیعه را شكست دادند ، اسباب این شد كه این سى هزار جمعیت بر روم غلبه كرد ، بر ایران هم كه غلبه كرد ، در صورتى كه آنها همه چیز داشتند ، آنها یراق هاى اسب هایشان از قرارى كه گفتند طلا بوده است لكن ایمان نداشتند ، میانشان تهى بود ، هر چه بود یك صورت بود ، هر چه بود یك ساز و برگ بود اما میان تهى بود ، این روحیه در آنها نبود كه ما اگر بكشیم هم بهشت مى رویم ، اگر كشته بشویم هم بهشت مى رویم ، این روحیه در آنها نبود ، در اینها بود و این روحیه غلبه كرد و من مطمئنم به اینكه شما پیروز مى شوید انشأاللّه براى اینكه یك همچو روحیه اى امروز من در بین ملتمان مى بینم ، یك دفعه و دو دفعه نبوده است ، از نجف تا اینجا مواجه شدم من باجوان هاى زیبا ، جوان هائى كه اول جوانى شان است و اینها یكى شان آمد در نجف ، آمد جلو من نشست بنا كرد قسم دادن من را كه شما ، قسم ، قسم داد كه من شهید بشوم ، بعدا كه ما در اینجا آمدیم زن این تقاضا را كرده ، جوان ها این تقاضا كرده اند ، زنى كه بچه هایش را از دست داده است باز مى گوید كه من یكى دو تا دارم این هم مى دهم ، این روحیه ، روحیه اى است كه اطمینان براى ما مى آورد . این بر همه تانك هاى عالم مقدم است ، یعنى پیروز مى شوید . این روحیه ، روحیه اى است كه خداى تبارك و تعالى انعام كرده است ، مرحمت كرده است ، این مرحمت الهى را حفظ كنید ، این امانت است ، این را كوشش كنید محفوظ بماند . مادامى كه این روحیه الهى ، این هدیه الهى در بین شماها هست از هیچ نترسید ، نگرانى هیچ وقت نداشته باشید ، به فكر این نباشید كه چرا به ما احسنت نگفتند ، چرا به ما اجر ندادند ، چرا به ما مثلا همراهى نكردند . خدا همراه شماست ، امام زمان سلام اللّه علیه دعاگوى شماست ، از چه ما مى ترسیم ؟ ما چرا بترسیم ؟ مائى كه راهمان راه خداست ، مائى كه در مقابل این قدرت شیطانى كه همه چیز ما را ، اسلام ما را ، جوانان ما را ، همه چیز ما را از بین برد ، قیام كردیم ، از چه بترسیم ؟ از این بترسیم كه كشته مى شویم ؟ خوب ، بشویم ، جوان هاى ما همه كشته شدند . از این مى ترسیم كه غلبه بكنند ؟ غلبه هم بكنند ما ترس نداریم براى اینكه ما حقیم وقتى حق هستیم غالب هم بشویم ما حق هستیم ، مغلوب هم بشویم ما حق هستیم و انشأاللّه غالب مى شویم . مطمئن باشید ، دلتان را به این مبدأ خیر متصل كنید ، با خدا مناجات كنید . این شب هائى كه در این تاریكى ها اسلحه ها به دوش است و در این تاریكى ها راه مى روید دلتان را به آن مبدا متوجه كنید ، متصل بشوید به آن دریاى بزرگ رحمت و از هیچ چیز دیگر باك نداشته باشید ، از هیچ كس توقع نداشته باشید ، نظرتان هم به هیچ كسى نباشد و غیر از آن یك قدرت هم هیچ چیزى نشناسید . همه اوست ، همه هر چه هست آنجاست . خداوند

ص: 151

انشأاللّه به شما اطمینان عنایت كند ، ایمان كامل عنایت كند ، و شماها را در شمار شهداى كربلا محسوب كند و همه ما را موفق كند كه این وظیفه اى كه الان به دوش همه مان هست این وظیفه را بتوانیم خوب عمل كنیم .

والسلام علیكم ورحمة اللّه و بركاته

ص: 152

تاریخ : 27/6/58

بیانات امام خمینى در جمع رؤسا و سرپرست هاى ادارات آموزش و پرورش تهران وشهرستانها

تكرار و تلقین ، یك روش موثر قرآنى براى تربیت انسان

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من مطالبى كه مى خواهم عرض كنم ، مطالب تازه اى نیست ، شما هم این مطالب را مى دانید لكن در گرفتارى ها ، هر كس گرفتار است ، باید گرفتارى خودش را تكرار كند . ممكن است در این تكرارها گاهى یك وضعى پیش بیاید كه به واسطه آن وضع تاثیراتى داشته باشد . شما مى دانید كه قرآن كتاب معجزه است و در عین حال در قرآن راجع به مسائل ، تكرار زیاد است ، البته در هر تكرارى مسائلى طرح شده است اما براى اینكه براى رشد مردم قرآن آمده است و براى انسان سازى ، مسائلى كه براى ساختمان انسان است نمى شود یك دفعه بگویند و از آن رد بشوند ، باید هى بخوانند ، توى گوشش مكرر كنند . تلقین است ، تلقین با یك دفعه درست نمى شود ، باید اگر بخواهید یك بچه اى را شما تربیت بكنید ، باید یك مساله را چندین دفعه با چند زبان ، با چند وضع به او بخوانید ، مطلب یكى باشد لكن طرز بیانش اینها به طورى كه در قلب او نقش ببندد .

به تباهى كشانیدن نسل جوان طبق نقشه هاى دقیق استعمار

مسائلى كه من مكررا عرض كردم و حالا هم تكرار است این است كه گرفتارى ما در طول تاریخ و خصوصا در این پنجاه و چند سال اخیر این بود كه آنى كه به میدان ما آمده بود ، آگاهانه آمده بود ، طرح ریزى شده بود ، برنامه داشت ، همین طور خود به خود واقع نمى شد و هر جا را شما ملاحظه كنید اگر درست مطالعه بشود ، انسان مى بیند كه یك برنامه خاصى است براى یك مقصد خاص . از اولى كه رضا شاه آمد ، رضاخان آمد و آن كودتا را كرد (كه شاید شماها یادتان نباشد ، اكثرا یادتان نیست شاید بین شما كسى باشد یادش باشد ، لكن من یادم هست و شاهد قضایا بودم ) از اول ، به تدریج البته ، نه یكدفعه ، آنوقتى كه آمد ابتدا شروع كرد همان مقدس بازى ها كه پسرش در مى آورد و سالوسى را آن هم شروع كرد . مثلا در یك محرمى من یادم است كه گفتند كه همه تكایاى تهران را این رفته دیدن كرده ، شركت كرده در عزا و خودشان هم روضه داشتند و مسائل تبلیغى و همه اینها را داشتند تا كم كم وقتى مستقر شد ، پایش محكم شد آنوقت آن صورت دیگرش را نشان داد ، تمام مجالس روضه و وعظ و خطابه را در تمام سطح ایران قدغن كرد . در قم مجلس این طورى بود كه آقاى صدوقى یك مجلس

ص: 153

داشتند قبل از اذان صبح شروع مى شد ، اوایل اذان تمام بود ، آن هم چند نفر و احتمال مى دهم كه آن را هم آمدند جلویش را گرفتند . تمام چیزهایى كه مربوط به دیانت بود شروع كرد آنها را یكى یكى جلویش را گرفت ، شروع كرد با شدت با روحانیت عمل كرد به طورى كه من در مدرسه فیضیه آنوقت یك درسى مى گفتم ، یك عده چند نفرى بودند ، یك روز كه رفتم یك نفر بود این شخص گفت كه این آقایان همه فرار كردند رفتند به باغات . طلبه هاى مدرسه هم قبل از آفتاب آنطور كه مى گفتند فرار مى كردند به باغات مى رفتند و آخر شب آنوقت ها مى آمدند و بنابراین بود كه این لباس بكلى خلع بشود و آنها این جبهه را در زمان او محكم جلوگیرى كردند . در دانشگاه ها كه بعدها هم باز در زمان این بدتر از او شد ، اینطور عمل نكردند كه یك جور ، با شیطنت بیشتر و اخیرا هم در حوزه هاى ما باز با یك شیطنت دیگر . در دانشگاه ها دنبال این بودند كه آنهائى كه مى خواهند بچه ها را تربیت كنند ، اشخاصى باشند كه تربیتى كه مى كنند تربیت نباشد ، عقب راندن باشد و از حیث اخلاق هم تربیت اخلاقى نباشد به آن معنائى كه ما مى گوئیم ، تربیت اسلامى توى كار نباشد ، بلكه تبلیغاتى باشد كه این جوان هاى ما را تباه كند . (برنامه آنكه از روی هم رفته مسائل كه حالا آدم بخواهد بگوید ، یك محتاج به یك كتابى است ) برنامه این بود كه این دو قشرى كه ممكن بود كه براى یك مملكت مفید باشد و ممكن بود كه دیگر قشرها هم دنبال این باشند ، این دو قشر را نگذارند كه به كار خودشان به طورى كه شایسته است انجام وظیفه كنند . در طرف روحانیت از باب اینكه اختیار معلم و متعلم به آن وضع دست آنها نبود ، اینجا به یك جور دیگر رفتار كردند ، به خلع لباس و به فشار و به بردن سربازخانه ها و امثال ذلك كه شكست بدهند حوزه ها را ، و در قشر فرهنگ كه اختیارات را دست شان گرفته بودند مى خواستند كه باز ، این فرهنگ را یك فرهنگ دلخواه خودشان بلكه دلخواه آنهائى كه مى خواهند استفاده از ما بكنند قرار بدهند و این دو تا قوه اى كه به منزله قوه مفكره جامعه است از آنها بگیرند و تباه كنند و كسى پیدا نشود كه اگر همه چیز ما را بردند ، یك صحبتى بكند یا یك چیزى بنویسد .

روی همرفته اگر ملاحظه كنید ، از همه كارهائى كه در آن زمان انجام مى گرفت در زمان این پدر و پسر (در زمان پسر شاید بیشتر) در یك معنا مشترك بود و آنكه جوان ها را بكشند به غیر آنطورى كه باید تربیت بشوند . اینطور نیست كه ما همچو ساده تصور بكنیم كه بدون نقشه قضیه اینطور بشود كه آنقدر مشروب خانه در سرتاسر ایران باز باشد ، و اینقدر مراكز فساد در همه جا و خصوصا تهران كه به وضع وحشتناكى مراكز فساد ، هر جورى كه جوان مى پذیرد براى آن فراهم كنند و دامن بزنند . نمى توانیم ما باورمان بیاید كه این مجله ها و این مطبوعات ، این مجله هائى كه هم جوان وقتى چشمش بیفتد به آن و هم وقتى بخواند ، جوان است و به تباهى كشیده مى شود ، این بدون اینكه نقشه اى باشد و اینها من باب اتفاق اینجور شده باشد . مساله اینها نیست . یك طرحى بوده است كه جوان هاى ما را ، آنهائى كه مى خواهند ، مى توانند تربیت كنند ، آنها را یك جورى كنند كه نتوانند ، ازشان قدرت تربیت را بگیرند ، یا اشخاصى را كه خودشان مى خواهند ، در دانشگاه ها و در دبیرستان و آنجا بگذارند به آنطورى كه مى خواهند تربیت كنند و از آن طرف تمام راه هاى تعیش را به روى جوان ها باز كنند كه هر

ص: 154

ساعتى كه این بخواهد یك عیش و نوشى بكند برایش فراهم باشد ، آسان باشد و دامن هم به آن بزنند و تبلیغات هم بكنند و عرض كنم اعلام هم بكنند و اینها را بكشند به طرف آن . نتیجه چى مى شد ؟ نتیجه این مى شد كه این نسل جوانى كه باید براى این كشور مفید باشد ، این نسل جوان بى تفاوت باشد نسبت به مسائل جدى . یك مغزى كه دنیال این رفت كه موسیقى گوش كند (موسیقى كه الان هم قلم ها هست كه خیر ، موسیقى یك چیزى مثلا تربیتى است ) یك مغزى كه دنبال این رفت كه موسیقى گوش كند و عادت به این كرد ، این مغز مریض مى شود ، این نمى تواند فكر این بكند كه كشورش به چه حال دارد مى گذرد ، چه مى گذرد در آن ، دیگر دنبال این نیست ، مثل یك آدم هروئینى مى ماند . اینهائى كه عادیات هست كه انسان به آن عادت مى كند منجمله همین هائى كه ، مثلا سینماهائى كه اینها درست كرده بودند ، تاترهائى كه اینها درست كرده بودند ، اینها تمام یك نقشه اى بوده است كه ما را ، جوان هاى ما را نگذارند به مسائل روزشان ، به مسائل جدیشان فكر بكنند ، توى ذهن شان هم نیاید همچو فكرى ، همه چیز هم براى آنها فراهم كردند ، همه جور هم فراهم كردند . خوب جوان هم وقت جوانى اش است و وقتى عیش و نوش برایش فراهم باشد كشیده مى شود به آنجا . اینهمه نقشه ها این بود كه از آن طرف نیروهائى كه مى توانند تربیت كنند جوان ها را ، یا از بین ببرند یا لااقل محدودش كنند و یك طورش كنند كه روى همان مسائل آنها فكرها به كار بیفتد و از آن طرف باز به این قانع نشدند ، جوان ها را از راه هاى دیگر ، باز كردن مراكز فساد و فحشا و همه چیز ، اینها را به تباهى بكشند با صورت هاى مختلف ، با وضع هاى مختلف ، با برنامه هاى مختلف كه همه شركت در این معنا داشتند كه ما از آن چیزى كه هستیم تهى بشویم ، مغزهاى ما از آنى كه هست تهى بشود ، به جاى مغز آدم جدى یك مغز لهو و لعبى جایش بنشیند ، یا یك مغز غربى جایش بنشیند . آن مقدار از آزادى كه براى مملكت ما در این زمان ها بود ، این آزادى هاى تباهى آور بود ، آزادند كه شرب خمر كنند ، آزادند قمار كنند ، آزادند لب دریا زن و مرد با هم بریزند به جان هم ، آزادند كه در این مراكز فساد بروند ، اینها آزادند . آنهائى كه آزاد نبود ، آزاد نیستند كه یك قلم بر خلاف آنها و بنا به مصلحت مملكت بنویسند ، آزاد نیستند یك كلمه راجع به او بگویند . این (آزاد زنان وآزاد مردان ) ، درست مى گفت اما آزادى چى بود ؟ آن بود كه آنها مى خواستند كه من از آن تعبیر مى كنم به آزادى وارداتى ، آزادى استعمارى . اینها نقشه بوده است ، نه این است كه همین طورى ، مغز خود این پدر و پسر هم آنقدرها كار نمى كرد كه بتواند این چیزها را درست كنند اینها یك چیزهائى بوده است كه مفكرها ، آنهائى كه در این امور نقشه دارند ، در این امور تحصیل كردند ، اینها طرح مى كردند و چى مى كردند ، آنوقت یك كسى هم براى این كتاب مى نوشت اسمش را هم مى گذاشت مثلا (تمدن بزرگ ) اسم چى و آن لاطائل ها را مى نوشت براى اغفال ما و براى اینكه مردم را خیال كند كه نه الحمدلله ما دیگر ، اگر یكى ، دو سال دیگر ایشان باشند ، دیگر اینجا مى شود ژاپن ، دیگر مملكت ما مى شود ژاپن كه ادعایش هم همین بود كه ما به همین زودى ، همین زودى ما جزو ابرقدرت ها مى شویم . این مغز خود این كار نمى كرد ، نقشه اى بود كه آنها مى دادند و چى مى دادند و آنهائى كه اطراف بودند و _ عرض مى كنم كه _ داشتند در اطراف و آنها هم براى او مى نوشتند و

ص: 155

براى او مى گفتند و ترویج مى كردند .

بروز یك تحول روحى به دست خداوند تعالى براى نجات ملت ایران

این اجمالى است از این تفسیر پنجاه سال كه موفق هم خوب شدند و جوان هاى ما را هم خوب تباه كردند و اگر چنانچه به این منوال مى رفت ، باید ما دیگر مایوس باشیم از همه چیز ، لكن خداوند خواست كه به داد این مملكت برسد . این خواست خدا بود و یك قدرت مافوق الطبیعه ، هیچ قدرتى نمى توانست یك همچو كارى را ، یك همچو چیزى كه در ظرف پنجاه و چند سال اقلا و به حسب واقع در طول تاریخ ، این مملكت را به یك جور دیگر درست كرده بودند ، این مرد و زن را یك جور دیگرى درستشان كرده بودند و تربیت كرده بودند ، همچو تحولى كه الان هر جا بروید مى بینید كه انسان هایش غیر آن انسان هایند كه بودند . همین جوان هایى كه آنوقت كشیده مى شدند طرف شمیران و آن قضایاى شمیران ، حالا كشیده مى شوند طرف جاهائى كه جهاد سازندگى است ، همین ، همین جوان ها ، همان زن هائى كه آن وقت كه هیچ بى تفاوت بودند راجع به كشور خودشان ، راجع به همه چیز ، همین ها هم وارد شدند در میدان و دیدیم كه خوب هم مى توانند انجام وظیفه بكنند .

این یك تحول روحى بود كه با دست تبارك و تعالى و اراده خداى تبارك و تعالى براى نجات ملت ما آمد و ما متحول شدیم از یك صورتى كه آنطور بود ، به یك صورت دیگرى . از آمریكا یك عده جوان چند روز ، چند وقت پیش از این آمده بودند كه ما آمدیم براى جهاد سازندگى . این یك تحولى است ، جوان در امریكا براى عرض بكنم كه بیاید از آنجا راه بیفتد كه برود توى دهات اینجا براى جهاد سازندگى . من به آنها گفتم كه شما (البته ، هم آنها ، هم شماها ، فرق ندارد البته شما نمى توانید مثل رعیت ها بروید و كار بكنید و شما یك جور دیگر زندگى كردید اما این را بدانید كه وقتى این رعیت ، این كشاورز دید از آمریكا یك عده محصل ، یك عده مهندس ، یك عده دكتر آمدند توى صحرا مثلا كجا مشغول شدند به درو ، این قدرت فوق العاده اى به آنها مى دهد یعنى آنها امیدوار مى شوند به مملكت خودشان ، امیدوار مى شوند به عرض مى كنم كه نظام خودشان . آن قدرتى كه آنها دارند و فرض كنید در یك روز پنج ساعت ، شش ساعت كار مى كنند ، اینكه شما حالا آمدید و رفتید و آنها چشمشان به شما افتاد ، ده ساعت كار مى كنند . آنى كه یك جریب زمین را درو مى كرد حالا دو جریب زمین را درو مى كند ، ضمیمه كنید به اینكه وقتى چشم این كشاورزها بیفتد كه یك عده زن از توى خانه هایشان در آمدند (كسانى كه خوب هیچ وقت اهل این كار نبودند كه بروند در جهاد سازندگى و بروند با رعیت ها شركت كنند در چیز) وقتى كه ببینند اینها كه یك همچو جمعیتى زن ها آمدند برایشان دارند كمك مى كنند ، این ارزشش پیش آنها خیلى زیاد است ، واقع ارزش هم زیاد است ولو كارش كم است ، نمى تواند یك زن یك كار مثبت زیادى انجام بدهد لكن ارزش زیاد است . كارهائى كه الان مى شود ، كارهاى ارزش دارى است . در نظر من بسیار بعضى از این كارها ارزش دار است ولو كم باشد ارزشش زیاد است یعنى كم كم این اسباب این مى شود كه زیاد بشود این و موج پیدا

ص: 156

بكند و سرتاسر كشور را بگیرد .

امدادهاى غیبى الهى عاملى جهت پیروزى

شما كه به فكر این هستید و بودید به اینكه الان یك فعالیت فرهنگى مثبت انجام بدهید ، شما مواجه هستید با یك فرهنگى كه فرهنگ خودتان نبوده است . فرهنگ غیر ، تحمیل به ما بوده است . وقتى مواجه با این هستید و حالا به فكر این معنا افتادید كه ما فرهنگ غیر را كنار بگذاریم و فرهنگ خودمان را شروع بكنیم این خودش یك تحولى است ، یك چیزى است كه خدا این كار را انجام داده است و من از باب اینكه كارها دارد به یك وضع غیر عادى انجام مى گیرد ، اگر ما این قدرت را ، ملت ، ملت ما این قدرت را شكست داد ، این یك امر عادى نبود كه ما حساب كنیم كه یك امر عادى بود _ و ما جمع شدیم یك ما مگر مى توانستیم ؟ این یك امر مهمى كه خداوند براى ملت ما انجام داد این بود كه همه این سران را منصرف كرد از اینكه با فشار عمل كنند . شما خیال كردید كه اگر اینها مى خواستند با فشار عمل كنند و طیاره ها را از بالا و عرض مى كنم كه چیزهاى دیگر را از پائین و قواى انتظامى و كذا ، ما مى توانستیم به این زودى كارمان را انجام بدهیم ؟ اگر هم مى شد مثل افغانستان مى شد كه حالا آن بیچاره ها مبتلا هستند . اما كار یك كارى بود كه بزرگترها ترسیدند ، خدا نصر ، گاهى نصر به رعب است . در اسلام اینطور بوده است كه گاهى پیغمبر اسلام را نصر مى داد خدا به اینكه طرف مقابل مى ترسید ، شاید توى ذهنشان مى آمد كه این عرب ها ما را مى خورند . این اینطور بود ، اینطور به نظرشان وحشتناك مى آمد ، یك وقت مى دیدى كه یك گروه زیادى در مقابل چند نفر كه اینطور اعتقادها نسبت به آنها پیدا كرده بودند فرار مى كردند . این نصر به رعب بود ، در ذهنشان القأ مى شد به اینكه خوب ملت ما را چه مى كند ؟ همین جا اینطور بود ، این بزرگ هایشان ترسیدند و این ترسیدن یك نصرتى بود كه خدا به ما مرحمت فرمود . دنبال این معنا ، این ملحق شدن همه دستجاتى كه مال آنها بود به ما ، این یك امر عادى نبود كه یك وقت ما دیدیم كه نیروى زمینى و نیروى هوائى و نیروى نمى دانم چى و همه اینها متصل شدند یك وقت به خود مردم و كار را آسان كرد . نتوانستند ، آنطورى كه به ما گفتند ، بختیار وقتى كه مى خواسته برود امر كرده بوده كه بمباران كنند تهران را ، به او گوش نكردند و در این آخرى كه یك بناى كودتا داشتند و بعد به ما اطلاع دادند ، آنوقتى كه روز ، حكومت نظامى را اعلام كردند ، ما اطلاعى نداشتیم از چیزى ، بعد به ما اطلاع دادند كه این براى این بود كه مردم در خیابان ها نباشند ، قوا در آنجا جاگیر بشود یعنى همه قواى انتظامیه با جهازاتشان بیایند و خیابان ها را بگیرند و شب بناى بر این داشتند كه آنكه از روز حكومت نظامى درست كردند شبش كودتا كنند و هر كس را احتمال بدهند كه یك حرفى بزند ، بكشند . این هم خدا خواست ، ما هیچ اطلاع از هیچ جا نداشتیم ، این هم خدا خواست كه یك همچو صحبت پیش آمد كه نه اعتنا نكنید به این و بیائید بیرون و مردم آمدند بیرون ، آن خنثى شد . آن نقشه اى كه آنها داشتند كه خلوت بشود و تانك هایشان را بیاورند مستقر بكنند و مجهز بشوند براى كار ، این هم خنثى شد ، این هم یك كار غیبى

ص: 157

بود ، یك كار الهى بود ،هیچ كار بشر اینها نبوده ، همه یك كارهائى بود كه بر خلاف عادت واقع شد .

مسؤولیت سنگین و شریف تعلیم و تربیت ، تداوم رسالت انبیا جهت هدایت انسان

و من امیدوارم كه با كوشش شماها نسبت به آن وضعى كه دارید ، یعنى شماها یك شغل بسیار شریفى دارید ، یعنى شغل آدم سازى ، یعنى شغل انبیا ، همه انبیا از اول تا آخر یك كار داشتند و آنكه آدم درست كنند ، براى آدم سازى آمده بودند ، براى هدایت آمده بودند این شغل را الان شما دارید كه شغل انبیاست چنانچه شغلى هم كه آقایان دارند همین شغل است همان مقدارى كه شغل شریف شماست و شغل انبیاست ، مسؤولیت تان زیاد است و مسؤولیت انبیاست منتها انبیا مسوول بودند و با قدرتى كه داشتند انجام دادند وظایفشان را و ما هم باید تبعیت كنیم و آنقدرى كه مى توانیم ، آقایان در محیط خودشان ، شما در محیط خودتان این شغلى كه آدم سازى است ، آدم سازى كنید ، متبدل كنید این جوان هائى كه متوجه شدند كه هر چه هست از بیرون مى آید براى ما ، از بیرون مى آید اما آنهائى مى آید كه تباه مى كند ما را . آنها هیچ وقت یك مطلبى كه براى ما فایده داشته باشد ، هیچ وقت این را به ما نمى دهند ، آنها هر كارى بكنند یك كارى انجام مى دهند كه براى ما مفید نباشد یا مضر باشد . این باید در فرهنگ توجه به آن داشته باشید و كوشش بشود كه خودتان را پیدا كنید . ما گم كردیم خودمان را ، ما تمام مفاخر شرقى را كنار گذاشتیم و هى رفتیم سراغ مفاخر غرب ، آن هم نه آنى كه آنها دارند ، آنى كه به ما مى دهند . اگر آنى كه آنها داشتند بسیار خوب ، آنها در جهات طبیعى جلو هستند اما آنى كه به ما تحویل مى دهند ، آن مستشارى كه مى آید اینجا مى خواهد فرض كنید فرهنگ ما را درست كند ، این نمى خواهد براى ما فرهنگ درست كند ، این مى خواهد یك فرهنگ غربى براى ما درست كند كه در خدمت غرب باشد . آن مستشارى هم كه مى آید نظامى را مى خواهد درست كند آن هم به _ یك نظامى مى خواهد درست كند كه در خدمت اسلام باشد ؟ ! در خدمت مسلمین ؟ ! در خدمت ملت باشد ؟ ! آن مى خواهد یك چیزى درست بكند كه اگر همه چیز ما را هم بردند یا موید باشد ، یا كار نداشته باشد . هر چه از غرب براى ما مى آید ، یا از شرق براى ما مى آید كه سوغات براى ما مى آورند آنهائى است كه ما را تباه كرده است و مى كند .

ما با تربیت و فرهنگ استعمارى مخالفیم ، نه با علوم و مظاهر تمدن

ما مخالف با ترقیات نیستیم . یكى از تبلیغاتى كه بعد از زمان همین محمدرضا از آن اوایل كه وقتى دید در قم یك شورشى شد ، یك جنبشى شد ، این در صحبت هایش كرد كه این آخوندها با همه مظاهر تمدن بدند ، اینها مى گویند ما الاغ سوارى مى خواهیم . در یكى از نطق هایش بود كه من در دنبال او این صحبت را كردم كه تو این حرف را كه دارى مى زنى همین وقتى است كه بعضى مراجع ما با طیاره رفتند به مشهد ، چطور تو مى گویى ما الاغ سوارى مى خواهیم ؟ ترویج مى كردند یعنى تبلیغ مى كردند براى اینكه این فعالیتى كه ممكن است این طایفه داشته باشند فلج كنند و آن فعالیت كه ممكن

ص: 158

است جوان ها داشته باشند فلج بكنند و آن فعالیتى كه ممكن است معلمین و _ عرض مى كنم كه _ دانش آموزها داشته باشند فلج كنند . حالا كه مادر یك همچو مقطع از زمان واقع شدیم كه آنها بحمداللّه رفتند ، دیگر تمام شد كارشان ، جهنم انشأاللّه رفتند . حالا كه نوبت به شما رسیده است و شما سرپرستى مى خواهید بكنید از فرهنگ ، باید حالا توجه تان در این باشد كه آنى كه آنها به ما مى خواهند تحویل بدهند تحویل نگیرید ، خودتان كار انجام بدهید . نمى گویم من تمدن آنها را تحویل نگیرید ، آنى كه آنها مى خواهند به ما بدهند تمدن نیست . آن ، آنى است كه تباه مى كند ما را ، آن همان تمدنى است كه دروازه تمدن به ما مى داد ، آن همان است . چه بود ؟ هر جایش بروید خراب است . الان بیچاره دولت چه بكند ؟ این سد شكسته ، پشت این سد همه چیز خراب است . خوب ، نمى توانند انجام بدهند ، این باید با كمك همه قشرها انجام بگیرد ، یعنى هر كس مشغول هر كارى هست آن كار را خوب انجام بدهد . من نمى گویم شما باید بروید مثلا یك اداره مالیه را درست بكنید ، نه این درست نمى شود ، شما باید در فرهنگ كه هستید ، فرهنگ را خوب انجام بدهید ، وظیفه هر شخص ، وظیفه خودش را در آن پستى كه دارد خوب انجام بدهد و دو چشمى هم مواظب این باشد كه كلاه غربى سرش نرود ، ما بازى خور هستیم .

كلمه (اسلام ) جامع تمامى ارزش هاى انسان ساز

یكى از خبرنگارها آمد گفت كه (همین چند روز پیش از این ) در یك مصاحبه گفت كه شما چرا مى گوئید كه جمهورى اسلامى و حتى دموكراتیكش هم از پهلویش بر مى دارید ؟ گفتم اولا اینكه (آنكه به او گفتم ) اولا اینكه این دموكراتیك و دموكراسى تفسیرهاى مختلف شده است ، ارسطو یك جور تفسیر كرده است ، الان هم كه ما هستیم ، غربى هاى سابق یك جور تفسیر مى كردند ، غربى هاى لاحق یك جور ، شوروى یك جور تفسیر مى كند . ما وقتى یك قانون مى خواهیم بنویسیم ، باید صریح باشد و معلوم . یك لفظ مشتركى كه هر كس یك جورى به یك طرف مى كشدش ، ما نمى توانیم استعمالش كنیم و ثانیا _ ما این را دیگر به شما _ عرض مى كنم كه _ ما مثل مار گزیده اى كه از افسار ، از ریسمان سفید و سیاه مى ترسد است ، ما مار گزیده هستیم ، ما از غرب بد دیدیم ، تباه كردند ما را اینها ، حالا ما باز بیائیم همان لفظى كه غربى دلش مى خواهد ، تحمیل به ما بكند ، ما مى ترسیم از این . ما خودمان لفظ داریم چه داعى داریم به اینكه برویم و ثالثا به او گفتم این را كه ما ناراحت مى شویم از اینكه خیال بشود كه اسلام ندارد چیزى ، تهى است از دموكراتیك به اصطلاح شما ، از دموكراسى به اصطلاح شما ، بهترش را دارد . ما وقتى اسلام را گفتیم ، همه چیز در آن هست ، آنى كه ما مى خواهیم هست در آن ، آنى كه ملت مى خواهد هست در آن . این قید گذاشتن معنایش این است كه این اسلام تهى است از این ، ما مى خواهیم یك چیزى هم پهلویش بگذاریم . و ما ناراحت مى شویم از اینكه شما خیال كنید كه ما نداریم چیزى و باید حتما از خارج وارد بكنیم آنى كه از خارج وارد مى كنند آنهائى است كه براى ما مضر است و آنهائى هم ، بیچاره هائى هم كه مبتلاى به این مرض هستند و قلم را دست شان مى گیرند و هى

ص: 159

مى نویسند ، هى مى نویسند ، هى مى نویسند ، اینها هم مریض شده اند از بس كه به آنها تزریق شده است . از بچگى رفتند به خارج ، آنجا و در آن محیط بزرگ شدند ، نه آن محیطى كه آنها هستند ، یك محیطى كه براى ما تهیه شده است . بدبختى این است كه ما در خارج هم كه مى رویم در یك محیطى كه آنها تربیت مى شوند آنطور نیست براى ما ، حتى آن دیپلم هایى كه به ما مى دهند ، غیر از آنى است كه به آنها مى دهند ، آن درسى كه به ما مى دهند ، فرق دارد با آنكه مى دهند . درسى كه به ما مى دهند درس استعمارى است ، درس ممالك استعمارى است ، دیپلمش هم دیپلم مملكت استعمارى است . براى ما یك جور دیگر وضع هست و براى خودشان یك وضع دیگرى . این بیچاره ها در آنجا در یك محیط استعمارى یعنى جائى كه براى استعمار مى خواهند افراد را تربیت كنند رفتند به آنجا و حالا اگر تحصیل هم كرده باشند ، این طورى . اگر هم مثل بسیارى شان كه تحصیل هم نكردند فقط رفتند رود سن آب شنا بكنند (به ما مى گفتند كه فرات ، به آنها مى گفتند رود سن ) اینها حالا آمدند اینجا نشستند و توى اطاق هایشان نشستند و خوب یك مقاله اى كه باید بنویسند ، توى روزنامه هم یك مقاله اى را بنویسند یك اسمى هم پیدا بكنند . هى از این چیزها بر مى دارند مى نویسند ، از همان حرف هائى كه یاد گرفتند و دیكته كردند و به آنها دادند ، نمى گذارند كه این ملت به حال خودش باشد ، خودش را پیدا بكند ، بفهمد كه خودش جزو عالم است ، این طرف دنیا و این شرق هم جزو یك ممالك مترقى بوده است و ما به این حال رساندیم آن را و غربى ها ما را به این حال رساندند . كتاب شیخ الرئیس حالا هم شاید در دانشگاه هاى آنها تدریس مى شود ، استفاده از آن مى شود . ما آن چیزى كه داشتیم كنار گذاشتیم ، آن چیزى هم كه آنها داشتند نتوانستیم پیدا بكنیم . یك لى فروش از كار در آمدیم ، یك چیزى كه نه شرقى نه غربى و نه اسلامى و نه اروپائى ، هیچى ، بله شرقى هستیم ، به معناى همان شرقى استعمارى . غربى هم هستیم ، به همان غربى استعمارى . از این باید بیرون بیائیم . مادامى كه این مرض را ما داریم ، این مرض نمى گذارد یك حال صحتى براى ما پیدا بشود ، از این مرض باید بیرون بیائیم ما در سهم خودمان ، آقایان در سهم خودشان ، شما هم در سهم خودتان كه كارتان حساس و مسؤولیت زیاد . تربیت ، یك تربیت صحیح باید بشود ، برنامه ها یك برنامه هاى صحیح باید بشود و ما با همه علوم و با همه ترقیات موافقیم الا آنهائى كه با اسم ترقى آوردند اینجا ، به اسم آزادى آوردند اینجا براى تباه كردن ما ، ما آنش را مخالف هستیم .

انشأ اللّه خداوند همه شما را حفظ كند ، موفق باشید ، حالایى كه مملكت مال خودتان است و انشأ اللّه تا آخر هم مال خودتان است . این جوان ها ، جوان هایى ، بچه هائى كه پیش شما ، این جوان هایى كه مى آیند ، اینها فرزندان شما هستند یك تربیت با محبت و همانطورى كه فرزند خودتان رامى خواهید تربیت بكنید ، اینها را هم همانطور انشأ اللّه تربیت كنید .

والسلام علیكم ورحمة اللّه وبركاته

ص: 160

تاریخ : 27/6/58

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از علما و نمایندگان مردم تبریز

آذربایجان ، حامى همیشگى اسلام و كشور

بسم اللّه الرحمن الرحیم

ما مى دانیم كه آذربایجان همیشه در این مسائل پیشقدم بوده است ، از قبل از مشروطیت و در خود مشروطیت و بعدها . و علماى آذربایجان در این مسائل رنج دیده اند و ما شاهد تبعید مرحوم آقاى انگجى و مرحوم آقا میرزا صادق آقا بودیم و همین جا هم خدمتشان رسیده ایم بعد از این هم كه از تبعید برگشتند و مرحوم آقا میرزا صادق آقا اینجا ماندند تا آخر هم ما اینجا خدمتشان مى رسیدیم . این مساله هم مسلم است كه آذربایجان با آن غیرتى كه دارند و معروف به این معنا هستند آنها و با آن دیانت سختى كه دارند آنها همیشه در مقابل چیزهائى كه كشور ما را تهدید مى كرده است یا خداى نخواسته دیانت ما را ، اینها همیشه كوشا بوده اند و حالا هم باز امید ما به همه ملت است و خصوص آذربایجان .

انحراف ملت علاقه مند به اسلام از هیچ طریقى میسر نیست

و من امیدوارم كه همین طور كه دیدید كه وقتى ملتى یك چیزى را خواست كسى نمى تواند مخالفت كند ، ملت ما خواست كه خانواده پهلوى و شاهنشاهى غیر قانونى و غیر اسلامى نباشد و همه قدرت ها دنبال این بودند كه باشد و نتوانستند براى اینكه ملت یك چیزى را مى خواهد . ایران خانه ملت است ، ملت خانه اش مى خواهد كه اینطور باشد ، نمى تواند كسى مخالفت كند . من در صحبت هایم گاهى گفته ام كه ما بر فرض اینكه ، نمى شود اینطور كه یك قدرتى بیاید و ایران را خداى نخواسته بگیرد ، فرض مى كنیم این طورى ، لكن تجربه شده است كه هر قدرتى كه رفته است و یك ناحیه اى را گرفته است ، بعد حل شده است و آنجا ، اگر شوروى هم یك وقتى بخواهد بیاید و آمریكا هم یك وقتى بخواهد بیاید ، با قوائى كه دارند و ما نداریم در مقابلشان و بخواهند بیایند و مملكت ما را بگیرند ، ما بعد از چندى غلبه خواهیم كرد ، یا آنها را در خودمان حل مى كنیم و مسلمانشان مى كنیم و یا اگر مسلمان هم نیستند ، نمى توانند دیگر بمانند . یك مملكتى كه همه افرادش مسلمانند و علاقه مند به اسلام هستند ، نمى شود اینها را منحرف كرد ، این قلم ها نمى توانند منحرف كنند مملكت ما را و ملت ما را . این نوشته ها و این نطق ها و این كارهاى خلاف و این قیام مثلا دموكرات و این حرف ها ، یك مملكتى كه همه افرادش مسلمانند الا یك مقدار كمى ، یك مملكتى كه در رفراندمش شما دیدید كه تمام آنها یك

ص: 161

طرف شدند

مقابل مسلمان ها ، مسلمان ها 98 ، یك قدرى بیشتر یا 99 ، در صورتى كه اینها روى اسلامیت شان فشارى به كسى نیاوردند و _ عرض مى كنم كه _ الزامى نكردند و آزادى بود و آنها خرابكارى هم كردند و تحریم هم كردند و _ عرض مى كنم كه _ سوزاندند هم باز بعضى از صندوق ها را ، در عین حال تقریبا 98 و چند ، این طرف بودند و یك عده كمى ، یك و چند آن طرف بودند . یك همچو مملكتى كه 98 یا بیشترش مسلمانند ، علاقه دارند به اسلام ، علاقه دارند به كشور اسلامى ، علاقه دارند به ملت خودشان ، این را نمى شود هیچ وقت با این حرف ها و با این قلم ها ، اینها بیخود خودشان را معطل كرده اند ، این نمى شود ، نشدنى است . پیروزى شما بیمه شد پیش خدا و خداوند انشأ اللّه كه این حالى كه ، تحولى كه براى ملت ما پیدا شد كه همه علاقه مند به یك مطلب و آن اینكه جمهورى اسلامى بشود ، این دیگر نتواند كسى جلویش را بگیرد .

میزان برترى در اسلام بر اساس تقوا و اطاعت خداست

و من به وسیله شما به همه برادرهاى آذربایجانى سلام مى رسانم و بدانند كه ما دعا مى گوئیم و ابدا پیش ما مطرح نیست زبان ، مطرح نیست عرض مى كنم ناحیه و این حرف ها ، حرف هاى غیر اسلامى است ، طاغوتى است . اسلام آمده است براى همه بشر و مى خواهد همه بشر را وارد كند در سعادت . در قرآن كه به پیغمبر اكرم مى فرماید كه تو چرا اینقدر غصه مى خورى براى اینهائى كه مسلمان نمى شوند ، پیغمبر غصه مى خورد براى كفار ، كفار كه نمى آیند . در یك جنگى كه یك دسته اى را اسیر كرده بودند و بسته بودند و مى آوردند ، فرمود كه ببین ، ما با زنجیر مى خواهیم اینها را به بهشت ببریم ، اینها را ما اسیر كردیم ، آوردیم آدمشان كنیم و بفرستیمشان به بهشت . پیغمبر و همین طور سایر پیغمبرهاى آسمانى اصلا بنایشان بر این است كه همه بشر را سعادتمند كنند ، هیچ نظرى ندارند كه یك ناحیه اى باشد و یك ناحیه دیگر ، در عین حالى كه خوب پیغمبر اكرم عرب است و عربستانى است لكن مى فرماید هیچ عربى بر هیچ عجمى تفوق ندارد و هیچ عجمى هم بر هیچ عربى . میزان ، اطاعت خداست و تقواست . وقتى این طورى باشد خوب همه ما برادر هستیم و همه ما چه هستیم و با همه بشر ما خوب هستیم و مى خواهیم اصلاح بشوند . منتها یك دسته اى هستند كه در مقابل یك همچو مطلبى كه اسلام مى خواهد همه را اصلاح بكند ، قیام مى كنند و آدمكشى مى كنند اینها ، در مقابل آنها اسلام هم با قوت و قدرت مى ایستد و نابودشان مى كند و از بین مى بردشان . مثل یك غده سرطان كه باید عمل كرد و بیرونش كرد و الا فاسد مى كند ، این اشخاص كه در آنجا شلوغ كردند و مسلمان ها و ارتش و اینها رفتند و آنها را از بین بردند ، اینها همان غده سرطانى بودند كه اگر اینها را مى گذاشتند فردا مى آمدند آذربایجان را چه مى كردند و پس فردا مى رفتند جاهاى دیگر و سیستان و همه جا را خراب مى كردند . اینها را باید از بین برد اما برادرها برادر هستند . و من دعاگوى شما هستم و خدمتگزار همه شما هستم . خداوند همه شماها را انشأ اللّه حفظ بكند ، موفق و موید باشید و سلام مرا به همه آقایان برسانید .

والسلام علیكم

ص: 162

تاریخ : 28/6/58

بیانات امام خمینی در جمع عشایر استان آذربایجان شرقى و كاركنان اداره دارائى كرمان .

محمدرضا و آمریكا مانع بودند از اینكه نیروهاى انسانى ما رشد بكنند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من از همه آقایان و خواهرها تشكر مى كنم كه از راه هاى دور آمده اند زحمت كشیده اند و در این اطاق محقر با ما ملاقات كرده اند تا اینكه بعضى مطالب كه حالا باید تنبه بدهم و مكررا در همه جلساتى كه شده است عرض كردم حالا هم عرض مى كنم . مقصد ما از این نهضت دو چیز بود كه یكى از آن اصلى و یكى فرعى ، یكى مقدمه و یكى هم مقصد . مقدمه این بود كه یك گروه ها ، یك اشخاص ، اشخاص وابسته ، اینها مانع بودند از اینكه این مملكت سروسامان پیدا بكند . كه در راس آنها از داخلى ها محمدرضا بود و از خارج هم آمریكا ، دیگران هم بودند لكن این دو تا بیشتر ، اینها مانع بودند از اینكه نیروهاى انسانى ما رشد بكنند ، اینها نمى گذاشتند كه فرهنگ ما یك فرهنگ صحیح باشد (آنها با نقشه و این هم كه بى چون و چرا سرسپردگى داشت با آنها ، هر چه آنها مى گفتند عمل مى كرد) و نگذارند به اینكه این مملكت یك سر و سامانى خودش داشته باشد . مقصد آنها این بود كه اینجا را یك بازارى براى آمریكا درست كنند و همه چیزش وابسته به آنجا باشد و این آدم هم از باب اینكه مى خواست خودش را حفظ كند و مى دید كه حفظش به این است كه تبعیت كند از آنها ، بى چون و چرا تسلیم آنها بود .

رمز پیروزى ما وحدت كلمه قشرهاى مختلف و ایمان بود

الحمدلله این مقدمه كه عبارت از برداشتن مانع از سر راه ملت بود با زحمت ملت ، همراهى همه قشرها این انجام گرفت و در این دو چیز موثر بود ، در این پیروزى كه نصیب ملت ما شد دو چیز موثر بود ، یكى كه از همه چیز بالاتر است اینكه مقصد همه مقصد الهى بود ، انگیزه اسلام بود . مى دیدیم كه در شعارهایشان ، در فریادهایشان شعارهاى اسلامى بود ، فریادهاى (اللّه اكبر) . مقصد این بود كه آنها را كه مخالف اسلام مى دانستند بروند كنار و بعد از آن انشأ اللّه آن مقصد حقیقى كه آن مقدمه این است تحقق پیدا بكند . پس یك جهت ، جهت این بود كه همه تان فریادتان این بود كه ما اسلام را مى خواهیم و شاهنشاهى و اینها را نمى خواهیم . جهت دیگرش هم كه به تبع آن آمده بود وحدت همه قشرها بود یعنى ملت سرتاسر این كشور بپا خاستند و با هم مقاصد خودشان را كنار گذاشتند مطالبى كه مال شخص بود

ص: 163

كنار گذاشتند و همه به یك مقصد متوجه شدند . پس رمز پیروزى ما وحدت كلمه قشرهاى مختلف و ایمان بود ، ایمان به خداى تبارك و تعالى . با این رمز شما پیروز شدید و پیروزیى كه معجزه آسا بود ، نه پیروزى یك پیروزى آسانى ، یك پیروزى كه بشود حساب كرد ، یعنى پیروزیى بود كه جز با اراده خداى تبارك و تعالى هیچ امكان تحقق نداشت .

مخالفین ما و شما ، دشمن هاى ملت همه جور ابزار جنگى در دستشان بود ، قدرت در دستشان بود ، تانك ها دست آنها ، توپ ها دست آنها ، مسلسل ها دست آنها و نظامى ها هم دست آنها ، همه چیز دستشان بود ، از آن طرف پشتیبانى همه جانبه هم از آنها مى شد . آمریكا ، شوروى ، انگلستان ، همه پشتیبانى مى كردند ، بلكه دولت هاى اسلامى ، دولت هاى اسلامى هم پشتیبانى مى كردند . تمام ابزار جنگى كه آنها داشتند و تمام پشتیبانى هاى ابر قدرت ها و قدرت هاى بعدى ، اینها همه بودند لكن باید بگویم خداى تبارك و تعالى همه حربه ها را كند كرد یعنى اینها مى توانستند كه در یك روز با این قوه هائى كه دارند سركوب كنند ملت را ، تهران را به خاك و خون بكشند ، مى توانستند لكن حربه هایشان كند شد یعنى خدا خواست كه سران اینها خوف در دلشان افتد . تتمه آنها هم یك دسته شان كه ایمان داشتند ملحق شدند به ملت ، یك دسته دیگر هم مى ترسیدند خداوند گاهى اسلام را با همین نصر ، به رعب نصرت مى داده اسلام را در صدر اسلام به اینكه دشمن ها را ترساندند . از یك گروه كم ، دشمن هاى داراى همه ساز و برگها مى ترسیدند . این ترس اسباب آن مى شد كه شكست بخورند . اینها اگر نترسیده بودند ، اگر خداوند تبارك و تعالى در دل اینها آن ترس را نینداخته بود ، ممكن بود كه در یك روز همه ما را از بین ببرند ، برایشان امكان داشت لكن همچو شد كه استعمال اسلحه نتوانستند بكنند ، یعنى هیچ بمباران نكردند اینها ، تهران را اینها مى توانستند بكنند ، امر هم گاهى كرده بودند بالائى ها ، پائینى ها نشنیدند امرشان را . این یك نصرتى بود كه خدا به ما داد كه ما كه هیچ نداشتیم یعنى نه نظامى بودیم و نه ملت ما نظامى بود ، كه اینها مشق نظامى نكرده بودند ، اینها مدرسه نظام نرفته بودند و هیچ ابزار جنگى هم نداشتیم ، هر چه بود دست دشمن بود ، هم نظام را آنها داشتند و قدرت نظامى داشتند ، تحصیلات نظامى داشتند و اینها و ما نداشتیم و هم همه ابزار دست آنها بود و ما نداشتیم . مى توانستند اینها آب و برق را از تهران یا از شهرستان ها ببرند ، شما را در تشنگى بگذارند . خداوند منصرفشان كرد ، كارى كرد خدا كه آن چیزهائى كه ، حربه هائى كه دست آنها بود استعمال نتوانستند بكنند ، حالا از خوف بود ، انصراف بود ، هر چه بود این پیروزى شما مهمش این معنا بود كه دشمن را یا به خوف یا به انصراف از كار انداخته بود . و لهذا در آن شبى كه اینها بنا بود كه ، بنا داشتند كه كودتا كنند ، همان شب هاى آخرى كه ما در تهران بودیم و اینها مى خواستند كودتا كنند و بعدها ما فهمیدیم ، همان وقت كه اعلام حكومت نظامى در روز كردند كه حكومت نظامى روز هم باید مردم بیرون نیایند بعد ما فهمیدیم كه اینها بناى بر این داشتند كه حكومت نظامى بكنند در روز و تانك ها و توپ ها همه را بیاورند مستقر كنند در خیابان ها و شب وارد بشوند و همه اشخاصى كه احتمال مى دادند كه با آنها مخالف باشند بكشند . خدا این را هم خنثى كرد به اینكه یك جورى شد كه مردم اطاعت

ص: 164

نكردند و روز هم بیرون آمدند ، همه ریختند بیرون اینها یك چیزهایى بود كه با دست غیب انجام گرفت و شما را پیروز كرد .

ما الان در بین راه هستیم یعنى _ مانع _ را برداشتیم مانع دیگر اینها ، این ریشه هاى گندیده نمى توانند دیگر مانع بشوند . مانع از سر راه برداشته شده است لكن حالا ساختن مى خواهد و پاكسازى مى خواهد . من مى دانم كه نه در ادارات طرف شما ، نه ادارات طرف آن آقایان ، همه جا الان یك مخلوطى از صحیح هست . الان مملكت ما یك مخلوطى هست از اشخاص صحیح و اشخاصى كه صحیح و غیر صحیح نیستند لكن خودشان را به صحت زده اند . پیشتر كه آن ورق بوده است دنبال او بوده اند ، حالا كه دیده اند قدرت این طرف است حالا آمده اند به این صورت در آمده اند . این معلوم است كه الان یك مملكت مخلوطى الان دست ما هست و انشأ اللّه این كار درست خواهد شد . این مساله طرحش انشأ اللّه ریخته مى شود كه تصفیه عمومى بشوند اما یك قدرى ، یك قدرى باید صبر كرد . یعنى ما الان یك قانونى نداریم كه مملكتمان یك قانون رسمى ، البته قانون ما اسلام است لكن به حسب رسمیات دنیا خوب ، یك چیزى هم باید نوشته شود بر همان اساس اسلام . یك رئیس جمهور نداریم ما الان ، یك مجلس شوراى ملى نداریم الان . اینها را باید انشأ اللّه درست بكنیم و آن طرح هم كه باید در همه قشرها طورى بشود كه اشخاص صالح مشغول كار باشند ، اشخاصى هم كه ناصالح بوده اند و حالا دیگر صالح شدند و یا فرض كنید توبه كرده اند آنها هم باشند و در هر جا كسانى كه كارشكنى مى كنند و موذى هستند و ناصالح هستند و توبه هم نمى كنند و قابل این حرف ها نیستند آنها كنار بروند یا اگر مجرم هستند به جرمشان رسیدگى بشود . اینها البته باید بشود لكن یك قدرى باید به تدریج بشود . مهم این است كه شما این دو تا خاصیتى كه شما را تا اینجا آورده حفظش كنید یعنى همانطورى كه در وقت انقلاب هیچ یك از شما آنوقت كه مى آمدید به توى خیابان ها و مى رفتید به پشت بام ها و مى رفتید جلوى توپ و تانك ها ، هیچ كدام به فكر این نبودید كه مثلا فرض كنید اگر اهل اداره هستید حقوقتان كم است ، هیچ ابدا این مطرح نبود آن روز ، اگر اهل مثلا زراعت هستید ، زراعتتان امسال خشك شده است یا خوب نیست این در آن حال هیچ كس به فكر این مسائل نبود ، همه یك فكر داشتند و آن اینكه این دشمن باید برود و به جاى او یك مملكت ، یك كشور اسلامى صحیح باشد . بعد از هر انقلابى این امور كم كم رو به ضعف مى رود لكن باید بعد از انقلاب رو به ضعف برود . ما حالا در حال انقلاب هستیم یعنى ما الان همانطورى كه در اول محتاج بودیم به اینكه هم شعار بدهیم و هم راهپیمائى كنیم و هم اعتصاب كنیم و همه كارهایى را كه باید بكنیم حالا هم باز باید در مواقعى كه لازم است براى اینكه نهضت را ما به پیش ببریم آن مسائل باز هر وقت لازم شد بكنیم

اگر كشور شما یك كشور اسلامى شد هیچ خوفى به دلتان راه ندهید

نگذاریم این انقلابى كه حاصل شده و این نهضتى كه حاصل شده و آن چیزى كه ما را پیروز كرده ، نگذاریم سست بشود . این توجه به مقصد كه عبارت از این است كه اسلام باید در این مملكت

ص: 165

حكمفرما باشد ، این باید در ذهن ما تا آخر باشد . تا آخر ، همانطورى كه تا آخر ماانشأ اللّه مسلم هستیم ، تا آخر هم طرز ما و طرح ما این باشد كه باید این مملكت ، مملكت اسلامى باشد ، این وزارتخانه ها باید اسلامى باشد ، این ادارات باید اسلامى باشد ، این بازار باید اسلامى باشد ، این كشاورزى و نمى دانم كارگرى و همه اینها بایداسلامى باشد . و اگر اسلامى باشند از هیچ نباید بترسید . اگر مملكت شما ، اگر كشور شما یك كشور اسلامى شد هیچ خوفى به دلتان راه ندهید براى اینكه اسلام غمخوار همه است اسلام غمخوار بشر است ، نه همین غمخوار شما . اسلام آمده است روى غمخواریى كه به بشر دارد اینكه بشر را از این اعوجاج ها و از این انحراف ها و از این امورى كه براى خود بشر تباهى مى آورد نجات بدهد ، براى نجات ملت ها ، همه ملت ها . پیغمبر اسلام غصه مى خوردند براى مردم ، براى كفار كه اینها چرا مسلمان نمى شوند ، چرا اینها هدایت نمى شوند . اسلام را از آن نترسید و اگر اسلام تحقق پیدا بكند همه آمال و آرزوى همه شماها در اینجا و در آنجا ، نه فقط اینجا ، آنجا هم هست ، هم اینجا و هم آنجا ، همه اینها تحقق پیدا مى كند . اسلام همه ترقیات و همه صنعت ها را قبول دارد ، با تباهى ها مخالف است ، با آن چیزهائى كه تباه مى كند جوان هاى ما را ، مملكت ما را ، با آنها مخالف است اما با همه ترقیات ، همه تمدن ها موافق است . اسلام وابستگى شما را و ما خودمان را به دیگران منكر است ، مى گوید نباید صنعت ما وابسته باشد ، نباید زراعت ما وابسته باشد ، نباید ادارات ما وابسته باشد ، نباید اقتصاد ما وابسته باشد ، نباید فرهنگ ما وابسته به غیر باشد ، نباید مستشارها بیایند ما را اداره كنند . خودمان ، ما خودمان را اداره مى كنیم . نباید نظام ما را مستشارهاى آمریكائى بیایند درست بكنند . آنها كه نمى خواهند درست بكنند ، آنها مى خواهند خراب بكنند . مستشارهاى آمریكا نمى خواهند كه ما را تعلیم بدهند مى خواهند نگذارند ما تعلیم بگیریم ، ما را متوقف كنند ، دانشگاه هاى ما را نمى گذارند كه درست طورى كه باید ، اداره بشود . دانشگاه وابسته است ، دانشگاه وابسته شد باید تا آخر همین باشد كه هى دستش در از باشد . وابستگى فكرى را بیرون بیاوریم ، خودمان را از وابستگى فكرى بیرون بیاوریم كه فكرهایمان این نباشد كه ما چیزى خودمان نداریم ، هر چه هست آنجاست . این معنا كه با تبلیغات به ما تحمیل شده است ، تبلیغات دامنه دارى كه در چند قرن كردند و اخیرا زیاد شده است ، به ما تحمیل شده است كه خودتان هیچ چیز نیستید و هر چه هست آن شرق و غرب است . به جوان هاى ما این را تحمیل كردند . این جوان هاى ما ، این جوان هاى گول خورده ما خودشان را گم كردند . الان خودشان ، خودشان نیستند مغز اینها شده یك مغز یا شرقى یا یك مغز غربى ، بیش از این نمى توانند ادارك كنند ، نمى توانند بفهمند كه ما هم خودمان كشورى هستیم ، ما هم خودمان باید استقلالى داشته باشیم و ما خودمان هم فرهنگى باید داشته باشیم و فرهنگ ما فرهنگ غنى است ، نمى توانند اینها ادارك كنند و این براى این است كه اینقدر ، از بچه اینقدرى كه توى جامعه آمده است و در ظرف این پنجاه سال و پنجاه و چند سالى كه ما شاهدش بودیم این بچه كوچك تا آن آخر تمام تعلیم و تربیت ، تعلیم و تربیت فرهنگ خارجى بوده ، فرهنگ از خودمان نبوده است تعلیم و تربیت این بوده ، وابستگى بوده . مغزهاى این بچه هاى ما را از كوچكى وابسته تربیت كرده اند تا رسیده اند به جوان ها كه حالا

ص: 166

مى بینید كه همین جوان ها نمى توانند تفكر كنند كه ماخودمان آدمیم ، مى گویند حتما باید یا وابسته به مثلا فلان مملكت باشیم یا وابسته به فلان مملكت .

شما روشنفكرها رشد ندارید كه نمى توانید اسلام را ادراك كنید

اول چیزى كه بر ملت لازم است و بر دانشگاه ها لازم است و بر دانشكده ها لازم است و بر همه ملت لازم است این است كه این مغزى كه حالا شده است یك مغز اروپائى یا یك مغز شرقى ، این مغز را بر مى دارند یك مغز انسان خودمانى ، انسانى ایرانى اسلامى ، همانطور كه آنها شستشو كردند مغزهاى ما را ، مغزهاى بچه هاى ما را و به جاى مغز خودشان مغز دیگرى را نشاندند ، ما هم حالا عكس العمل نشان بدهیم و شستشو كنیم مغز خودمان و بچه هاى خودمان را و یك مغز اسلامى _ انسانى جایش بنشانیم تا از این وابستگى فرهنگى و وابستگى فكرى بیرون بیائیم . اگر ما از وابستگى فكرى بیرون بیائیم ، همه وابستگى ها تمام مى شود . اینكه ما وابسته شدیم ، در اقتصاد وابسته هستیم ، در عرض مى كنم كه فرهنگ وابسته هستیم ، در همه چیز وابسته هستیم مبدا این همین است كه در فكر وابسته هستیم . فكرمان نمى تواند بكشد این را كه ما خودمان هم فرهنگ داریم ، خودمان هم فرهنگمان غنى است ، خودمان هم همه چیز داریم ، یك مملكت غنى ما داریم ، یك مملكتى داریم كه براى صدو پنجاه میلیون جمعیت مهیاست كه اداره بكند . مع الاسف ماسى و چند میلیون هستیم و زندگیمان تباه و این طورى است براى اینكه آنها كشاندند به اینطور ، آنها مى خواستند نگذارند كه شما استفاده فرهنگى خودتان را بكنید ، استفاده اقتصادى خودتان را بكنید . همه چیزمان را به هم زدند تا اینكه دست ما همیشه دراز باشد ، یك دستمان طرف آمریكا دراز باشد ، یك دستمان طرف شوروى دراز باشد ، از این بخواهیم و از آن بخواهیم . همه هستى ما را آنها ببرند و ما نفهمیم ، بلكه بسیارى از ما به اینكه دست آنها حالا كوتاه شده ناراحت بشوند ، حتى از آنهائى كه مدعى روشنفكرى هستند . این براى این است كه فكر این روشنفكر (همه را نمى گویم ، بسیاریشان ) فكر این الان دیگر فكر یك انسان شرقى نیست ، فكر یك انسان اروپائى است . مغزش این است ، قلمش ، قلم اروپائى است . این نمى تواند یك كسى كه فكرش اروپائى است ، فكر بكند كه ما خودمان هم یك چیزى هستیم ، ما خودمان آدم هستیم . از خود آدمیت خودمان را اینها منكرند ، مى گویند ما ، ما چیزى نیستیم ، ما نرسیدیم باز با آنجا . كجا نرسیدید ؟ (ما باز قابل این نیستیم كه آزادى داشته باشیم ) این منطق شاه بود . اخیرا هم كارتر مى گفت زود بوده است كه به اینها آزادى داده اند . او خیال مى كرد اصلا آزادى _ كه داده اند تا زود بوده است و آزادى زیاد داده اند . اینهمه مردم فریاد مى كردند كه آقا به ما آزادى بدهید ، آن مردیكه مى گفت كه آزادى زیاد به اینها داده اند كه اینطور شده اند ، وقت این نبود كه به اینها آزادى بدهند . خود اینها مى گفتند كه باز حالا نشده وقت این ، اصلا ایرانى رشد ندارد كه یك كسى را تعیین كند براى وكالت . این منطق است ، منطق حالاست كه باز ایرانى ها رشد ندارند ، خودشان نمى توانند سرنوشت خودشان را تعیین بكنند . چطور ایرانى ها رشد ندارند در صورتى كه دشمنان خودشان را ، ابر قدرت ها را ، همین زن ها و همین

ص: 167

مردها ریختند و مثل زباله بیرون كردند از ایران ؟ چطور اینها رشد ندارند ؟ شما رشد ندارید كه رشد اینها را نمى توانید ادراك كنید . شما رشد ندارید كه نمى توانید اسلام را ادراك كنید كه اسلام بود كه زن و مرد را ریخت توى خیابان و مقابل تانك و توپ و آنهمه قدرت و همه را ریخت توى جهنم فرستاد . شماها رشد ندارید كه نمى توانید بفهمید این را ، نه اینكه ملت ما رشد ندارد . ملت ما خیلى هم رشد دارد ، خیلى هم ادارك دارد ، خوب هم مى فهمد . ملت ما اگر رشد نداشت اینقدر تظاهر مى كرد براى یك پیرمرد هفتاد و چند ساله كه خدمتگزار او بود ؟ این رشد است ، این ادراك این است كه آن كسى كه خدمتگزار است باید به او ارج گذاشت ، باید از او تقدیر كرد . آقاى طالقانى را كه شما از او تقدیر كردید براى اینكه یك عالم عامل ، یك عالمى كه به درد مردم مى رسید ، نه یك روشنفكر و نه یك آدم ، یك شخص مثلا دموكرات . مردم دموكرات نمى دانند چى است آنها هم كه مى دانند ، مى فهمند كه غلط است . این به عنوان اینكه یك عالمى بود كه به درد مردم مى رسید ، رنج كشیده بود براى این مردم ، حبس رفته بود براى این مردم ، خدمت كرده بود به این مردم ، رشد مردم اقتضا مى كرد كه از این احترام كنند . حالا نویسنده ها هر چه مى خواهند بگویند ، مردم با آن رشد خودشان ریختند به خیابان ها و به سر وسینه خودشان زدند و گفتند كه این عالم و این نایب پیغمبر مااز دنیا رفته است حالا روشنفكر هر چه مى خواهد بنشیند بگوید كه (این چون مثلا در فلان جبهه بود و چون در فلان ) مردم آن جبهه را اصلا نمى شناسند تا این در آن جبهه چون بود از این جهت احترام كردند . مردم اینقدر توى سر خودشان زدند ، خوب ، رئیس آن جبهه ها بمیرند ببینیم كه هیچ كس فاتحه مى خواند برایشان . این براى اسلام بود . مردم هیاهوشان براى خداست . اینهمه خون دادند مردم براى این بود كه مثلا در ایران فقط چه چیز ارزان بشود ؟ ! چه چیز گران بشود ؟ ! براى خدا مردم این خون را مى دهند . مگر عقلشان را شیطان برده است كه بیخودى خون خودشان را بدهند . آنها براى خداست . همانطورى كه انبیا براى خدا زحمت مى كشیدند ، ملت ما براى خدا ، شهادت مى خواهند ملت ما . ملت ما مى آیند مى گویند دعا كنید كه ما شهید بشویم براى اینكه شهادت را فوز مى دانند . شهادت را همانطورى كه اسلام فرموده است كه كسى كه شهید مى شود در آنجا چه خواهد بود ، چه خواهد بود . اینها رشد دارند . خیال نكنند این آقایانى كه چهار روز رفتند به نمى دانم خارج و معلوم هم نیست كه درس خوانده باشند رشد مال آنهاست . و این ملت ما با آن صراحت ذاتى خودشان ، با آن روشنى فكر خودشان ، با آنكه وابسته نشده این افكارشان به افكار غیر و غرب ، با همان تز ، با همان وضع دارند پیش مى روند و فكر مى كنند و باهمان وضع وكیل تعیین مى كنند و با همان وضع بعد رئیس جمهور تعیین مى كنند و با همان وضع باز وكلاى داراالشورى تعیین مى كنند . حالا این نویسنده ها هر چه دلشان بخواهند بگویند . دیگر جاى اینها نیست توى این مملكت مگر خودشان را اصلاح كنند . اگر اینها برگردند ، پیوند پیدا كنند به همین توده مردم ، به همین توده زحمتكش و به همین توده بازارى و فرهنگى و عرض بكنم كه جاهاى دیگرى و دبستانى و بعد دبیرستانى و فرهنگستانى و همه اینها و این چیزها ، اگر اتصال به اینها پیدا بكنند ، آنها هم مثل سایر برادرها بر حسب مقاماتى كه دارند از این فرهنگ استفاده مى كنند و

ص: 168

از این مملكت استفاده مى كنند و برادر با هم هستند . اما اگر هى بگویند ملت ما حالا نمى شود ، حالا نرسیده اند به آنجائى كه آزاد بشوند ، حالا نرسیده اند به آنجائى كه مثلا وكیل تعیین بكنند ، اینها محتاج به قیم اند ، این همان حرفى است كه از خدا مى خواهد آمریكا كه نویسنده هاى ما بگویند مملكت ما احتیاج به قیم دارد ، قیم شان چه كسى باید باشد ؟ مستشارهاى آمریكائى ؟ نمى فهمند اینها كه دارند چه مى كنند ، توهین مى كنند ، اهانت مى كنند به یك ملت رشیدى كه با رشد خودش كارها را به اینجا رسانده و به آخر هم مى رساند . اینها باز ادراك نكرده اند كه این ملت چى هست و چكاره است . من امیدوارم كه خداوند تبارك و تعالى همانطور كه به شما توفیق داد كه تا اینجا آمدید و موانع رفع شده اند ، دیگر احتمال اینكه اعلیحضرت آریامهر تشریف بیاورند به اینجا ، این نیست و احتمال اینكه آمریكا دوباره بیاید و بخواهد به ما حكومت كند این هم دیگر نیست ، تمام شد .

من امیدوارم كه همین طور كه موانع را رفع كردید این پاكسازى ها و این تصفیه ها و این سازندگى ها همه با قدرت خودتان ، آقایان عشایر كه در مرز هستند و در آنجا هستند با قدرت خودشان و عرض مى كنم كه جوان هاى رشید ، خودشان از مرزهاى خودشان پاسدارى كنند . همه ، همه ما هم از شما اطاعت مى كنیم ، من هم مطیع شما هستم اما همه مطیع خدا ، همه ما مطیع خدا . خدا از شما مى خواهد كه مرزهائى كه آنجا هست و حالا ژاندارمرى خیلى قوى نیست در آنجا یا ارتش خیلى قوى نیست در آنجا ، لكن جوان هاى شما قوى هستند ، اى عشایر! شما آن سرحدات را حفظ بكنید نگذارید این اشخاص از خارج بیایند اسلحه بدهند یك وقت خداى نخواسته یك غائله اى آنجا هم پیدا بشود . خودتان حفظ بكنید ، كمك كنید به دولت و همین طور شما آقایان هر جا هستید كمك كنید به این نهضت ، نهضت را حفظش بكنید تا انشأ اللّه مطالب به آخر برسد . یك مملكت اسلامى پاكیزه ، اسلامى كه نه هروئین در آن باشد ، نه مشروبات در آن باشد ، نه این مراكز فساد باشد ، این مراكزى كه به تباهى كشید جوان هاى ما را . یك مملكت صحیح آرام دلپسند با رفاه و دلگرم باشد و من دعاگوى همه تان هستم و خدمتگزار به همه تان .

والسلام علیكم و رحمة اللّه وبركاته

ص: 169

تاریخ : 28/6/58

بیانات امام خمینى در جمع پرسنل پایگاه شكارى اصفهان

مخالفت با ولایت فقیه ، تكذیب ائمه و اسلام است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من از همه طبقات ملت و همه قواى انتظامى تشكر مى كنم . من از این گروه كه از اصفهان آمدند ، از قواى انتظامى تقدیر و تشكرمى كنم . امروز همه قشرها و خصوصا قواى انتظامى باید بدانند كه مملكت مال خودشان است كشور ما از دست خائنین نجات پیدا كرد ، كشور ما از دست اجانب و آنهائى كه مى خواستند همه چیز ما را به باد بدهند نجات پیدا كرد . من به همه ملت ، به همه قواى انتظامى اطمینان مى دهم كه امر دولت اسلامى اگر با نظارت فقیه و ولایت فقیه باشد ، آسیبى بر این مملكت نخواهد وارد شد . گویندگان و نویسندگان نترسند از حكومت اسلامى و نترسند از ولایت فقیه . ولایت فقیه كه آنطور كه اسلام مقرر فرموده است وائمه ما نصب فرموده اند به كسى صدمه وارد نمى كند ، دیكتاتورى بوجود نمى آورد ، كارى كه بر خلاف مصالح مملكت است انجام نمى دهد ، كارهائى كه بخواهد دولت یا رئیس جمهورى یا كس دیگر بر خلاف مسیر ملت و بر خلاف مصالح كشور انجام دهد ، فقیه كنترل مى كند ، جلوگیرى مى كند . شما از اسلام نترسید ، از فقیه نترسید ، از ولایت فقیه نترسید . شما هم مسیر همین ملت را طى كنید و با ملت باشید ، حساب خودتان را از ملت جدا نكنید ، ننشینید پیش خودتان طرح بریزید و پیش خودتان برنامه درست كنید . شما باید دنبال ملت باشید ، باید هوادار ملت باشید . شما اینقدر اشكال به برنامه اسلامى نكنید . شمایى كه از اسلام هستید لكن از اسلام درست اطلاع ندارید ، مسلم هستید لكن از احكام درست مطلع نیستید ، شیعه هستید لكن از احكام ائمه علیهم السلام درست مطلع نیستید ، اینقدر كارشكنى نكنید . ملت راى داده است به جمهورى اسلامى ، همه باید تبعیت كنید ، اگر تبعیت نكنید محو خواهید شد . بر خلاف مسیر ملت ، برخلاف مسیر اسلام راهى را پیش نگیرید ، گمان نكنید كه آن طرحى را كه اسلام داده است موجب نابودى اسلام مى شود . این منطق ، منطق آدم ناآگاه است . نگوئید ما ولایت فقیه را قبول داریم ، لكن با ولایت فقیه اسلام تباه مى شود . این معنایش تكذیب ائمه است ، تكذیب اسلام است و شما من حیث لایشعر این حرف را مى زنید ، بیائید دنبال ملت كه همه با هم به جمهورى اسلامى راى داده اند و در مقابل آنها یك عده ، یك عده بسیار معدود ، یك از صد ، یك و نیم از صد با اینكه همه قواى خودشان را جمع كردند راى خلاف دادند . شما تبعیت بكنید از اكثریت قریب به اتفاق ملت ، تبعیت بكنید از اسلام ، تبعیت بكنید از قرآن

ص: 170

كریم ، تبعیت بكنید از پیغمبر اسلام . مخالفت نكنید اینقدر ، از مجلس خبرگان كنارگیرى نكنید . این كناره گیرى از ملت است ، كناره گیرى از اسلام است . كارشكنى نكنید براى مجلس خبرگان ، كه این بر خلاف مسیر ملت است ، بر خلاف مسیر اسلام است . خودتان را پیش ملت مفتضح نكنید _ شما باید از شما كار صحیح انجام بگیرد ، وقتى ملت شما را برخلاف مسیر خود دانست طرد مى كند . آگاهانه عمل كنید ، آگاهانه حرف بزنید ، آگاهانه راى بدهید ، بدون توجه ، بدون ادراك ، بدون فهم راى ندهید .

لزوم تسریع در فعالیت ها و مصوبات مجلس خبرگان

من از مجلس خبرگان مى خواهم كه اینقدر معطل نكنند مردم را ، البته باید بررسى بشود ، لكن معطلى نشود ، اشخاص بیخود معطل نكنند مجلس را ، ما مى خواهیم كه زودتر این مسائل انجام بگیرد و مجلس شوراى ملى انشأ اللّه برقرار بشود و رئیس جمهور برقرار بشود و مسائل ، مسائل ملى و مسائل به دست خود ملت حل بشود . آقایان زودتر كار خودشان را انجام بدهند و آنهائى كه گمان مى كنند كه با اسم روشنفكرى باید مخالفت بكنند با امورى كه روشنفكرها ، غربى ها قبول ندارند ، خطا مى كنند . خداوند خطاكاران را رحمت كند ، خداوند از سر گناه اشخاصى كه خطاكار هستند برگردد ، خداوند به شما دوستان و همه ملت ایران سلامت و سعادت و عزت و عظمت عنایت كند ، خداوند اسلام را قدرت و عظمت بدهد و دست جنایتكاران را از كشور ما كوتاه كند .

والسلام علیكم و رحمة اللّه وبركاته

ص: 171

تاریخ : 29/6/58

فرمان امام خمینى به حجت الاسلام جعفرى ورامینى

بسمه تعالى

جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج سید محمد جعفرى ورامینى دامت افاضاته با توجه به سابقه و اطلاعاتى كه جنابعالى نسبت به منطقه خرم آباد و لرستان دارید مقتضى است مسافرتى بدانجا نموده و از نزدیك به مشكلات كمیته و نیازمندى اهالى رسیدگى كنید و با كمك علماى اعلام و افراد ذیصلاح در امنیت محل و در رفع مشكلات اقدام نمائید و چنانچه براى رفع نیازمندى ایشان احتیاجى بود ، از طریق كمیته امداد تهران و احیانا با تماس گرفتن با جناب نخست وزیر و سایر وزرا و مقامات مربوطه اقدام كنید . از خداى تعالى موفقیت جنابعالى را خواستارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 172

تاریخ : 29/6/58

بیانات امام خمینى در جمع خواهران انجمن اسلامى تربت حیدریه

انقلاب ایران ضایعاتش نسبت به انقلابات دیگر كم بوده است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

یك صحبت سر كمبودها و اشكالات و جهاتى است كه نه تنها شما به آن مبتلا هستید ، سرتاسر كشور تقریبا این ابتلا هست . بعد از هر انقلاب هم نباید انتظار این داشت كه تا این انقلاب آن چپاولگرها را بیرون كرد ، یكدفعه پشت آن دیوار یك گلستانى باشد . اینها كوشش كردند در طول مدت خصوصا در این پنجاه سال ، پنجاه و چند سال ، كه همه نیروهاى انسانى و غیر انسانى را از بین ببرند . و قلم و قدم و مطبوعات و همه اینها در خدمتشان بود ، رادیو و رادیو تلویزیون و سینماها و همه چیز در خدمتشان بود براى اینكه جوان هاى ما را به تباهى بكشند و مملكت ما را از هستى ساقط كنند و یك چند روزى خودشان به عیش و عشرت بپردازند . و بعد از یك همچو انقلابى كه آنها را كنار زدید ، توقع نداشته باشید كه فورا همه چیز مطابق دلخواهتان عمل بشود . این باید با تدریج بشود . بعضى از انقلاب ها در صورتى كه امكاناتشان بسیار زیاد بوده است مثل انقلاب اكتبر بعد از قریب شصت و چند سال باز هم نتوانستند اصلاح كنند هم را ، و باز هم دیكتاتورى و فشار رفتار مى كنند . انقلاب ایران بحمداللّه از تمام انقلاب هایى كه در دنیا واقع شده است بهتر است و این را باید انقلاب سفید اسمش را گذاشت ، نه آن انقلابى كه محمدرضا مى گفت . یعنى انقلابى است كه ضایعاتش كم بوده ولو خوب ، داشته است ، زیاد هم ضایعات داشت اما ضایعات نسبت به انقلابات دیگر بسیار كم بوده است و آن چیزهایى كه به دست آمده بسیار زیاد ، یعنى قدرتى را كه هیچ تصور نمى شد كه شكسته بشود ، این انقلاب شكست .

این یك قدرت الهى بود كه غلبه كرد بر جنود شیطانى

و البته محتاج است حالا به قدم هاى مثبت براى سازندگى و باید به تدریج و به كمك همه انشأ اللّه تحقق پیدابكند و اینكه مى گوئید نیرو بگیریم ، كدام نیرویى در دنیا از این نیروى شما بزرگتر بود ؟ كدام نیرویى مى توانست بدون اینكه ساز و برگ داشته باشد ، بدون اینكه یك نظام داشته باشد بر همه آنهائى كه همه ساز و برگ ها را داشتند و همه نظام ها را داشتند و به همه جور مسلح بودند و ورزیده ؟ شما خانم ها نه نظام رفته بودید و نه ساز و برگ نظامى داشتید ، برادرهاى ما هم همین طور ، آنها هم

ص: 173

نداشتند . این قدرت چه قدرتى بود كه همه آنها را شكست ؟ این یك قدرت نورانى بود ، اسلامى بود ، یك قدرت الهى بود كه غلبه كرد بر جنود شیطان . شما چرا باید سست بشوید ؟ شما یك قوه خارق العاده دارید كه با آن قوه یك سدى را شكستید كه تمام دنیا را به حیرت انداختید و هیچ احتمال اینكه این سد را بتواند كسى بشكند نبود . باید شما هر وقت مى آید یك سستى درتان پیدا بشود ، ملاحظه این را كه پشتوانه شما خداست ، این را ملاحظه كنید . و با آن نیروى ایمان است كه شما توانستید نهضت را تا اینجا برسانید و این نیروى ایمانى را باید حفظ بكنید و هیچ وقت مایوس نشوید و هیچ وقت سستى به خودتان راه ندهید ، كه یاس و سستى و اینها از جنود شیطان است . همیشه امیدوار باشید . همیشه اطمینان قلب داشته باشید . شماها پیروزید . وقتى براى اسلام یك نهضتى باشد ، یك قیامى ، قیام الهى باشد ، قیام اسلامى باشد . این قیام اسلامى خواه ناخواه پیروز است . و بحمداللّه براى اقشار ملت ما یك تحولى پیدا شد كه این تحول اعجاب آور بود كه یك جمعیتى كه در فكر هیچ این مسائل نبودند ، در ظرف مدت كوتاهى از بچه و بزرگ و دانشگاهى و غیر دانشگاهى و بازارى و كارگر همه به فكر این افتادند كه باید این امور را اصلاح كرد . وقتى یك ملتى به فكر یك مطلبى باشند درست مى شود . البته با تدریج درست مى شود ، مهم این است كه ما هر كدام وظیفه براى خودمان بدانیم یعنى من كه یك طلبه هستم ، اینجا براى خودم وظیفه بدانم كه آنقدرى كه مى توانم خدمت بكنم ، شما خواهرها هم كه در محل خودتان هستید ، وظیفه بدانید كه یك مملكتى را آشفته است و خراب كردند و از بین بردند ، خودتان با همتتان این مملكت را بسازید و تربیت كنید .

فرهنگ ما ، فرهنگ غنى است

مهم این است كه این اشخاصى كه از مسائل دورند ، از مسائل روز دورند ، از مسائل اسلامى دورند ، اسلام را نشناخته اند ، اینها آگاه بشوند اینها را تربیت بكنید . بالاتر فاجعه اى كه براى این ملت اتفاق افتاده است در این ظرف هاى طولانى این است كه فكرشان عوض شده است ، یك فكرى شده است ، فكر غربى شده . فكرشان ، توجهشان همه به این است كه ما خودمان چیزى نداریم ، از خارج باید بیاید . اینها باید علاج بشود ، به آنها فهمانده بشود كه ما خودمان همه چیز داریم ، غرب به ما محتاج است ، نه ما به او . این احتیاج است كه آنها را وادار مى كند كه با همه قوا طرفدارى از محمدرضا بكنند براى اینكه مى بینند محتاج به او هستند ، محتاج به این هستند كه به این مملكت تسلط پیدا بكنند و ذخایر این مملكت را ببرند . مملكت ما یك مملكت غنى اى است و یك مملكتى است كه همه چیز خودش را مى تواند اداره بكند ، وسعتش وسعتى است كه براى (از قرارى كه احتمال مى دهند) براى صدوپنجاه میلیون جمعیت كافى است و ذخایرش ذخایر بسیار ارزنده است و امیدوارم كه ذخایر انسانیش هم رشد پیدابكند وانسان ها انسان هاى رشید بشوند . آنهایى كه ، خواهرهایى كه تاكنون داخل در مسائل روز نبودند ، در مسائل داخل بشوند . قشرهائى كه فكر نمى كردند در این امور ، به فكر بیفتند ، اشخاصى كه باقلم و قدم خودشان غربى فكر مى كردند و دعوت به غرب مى كردند ، به خود

ص: 174

بیایند و دعوت بكنند به آن چیزهایى كه ما داریم . ما همه چیز داریم ، فرهنگ ما ، فرهنگ غنى است ، مملكت ما ، مملكت غنى است ، منتها نگذاشتند كه این امور تحقق پیدا بكند .

اول مهذب بشوید و بعد جوان را تربیت كنید

و حالا كه بحمداللّه مملكت از خودتان است ، دیگر دست آنها كوتاه شد و امیدواریم تا آخر كوتاه باشد ، خودتان به فكر باشید كه همه چیزتان را اصلاح كنید . اول خودتان را اصلاح بكنید . اول مهذب بشوید و تعلیمات اسلامى را كه براى آدم سازى است . آن تعلیمات را عمل به آن بكنید و بعد هم جوان ها را ، بچه ها را تربیت كنید كه ما بعد از یك مدتى متحول بشویم به یك انسان هائى كه اسلام مى خواهد ، نه یك انسان هایى كه استعمار مى خواهد . انشأ اللّه خداوند همه تان را توفیق بدهد موفق كند و این مسائلى را كه گفتید ، اینطور نیست كه در نظر نباشد ، در نظر هست و باید به تدریج درست بشود و ما سفارش هم به همه اینها كرده ایم و سفارش هم مى كنیم و آنها هم مدعى هستند كه ما مشغول كار هستیم و مى توانیم ، منتها یك قدرى كارها زیاد است ، مشكل است و آنها هم حق دارند البته ، بسیار كار زیاد و مشكل ، و امیدواریم كه كلیه امور حل بشود و مشكلات حل بشود و هیچ وقت به خودتان یاس راه ندهید و شما یك پیروزى پیدا كردید كه دنیا را به حیرت انداختید . یك همچو قدرتى كه یك همچو پیروزى پیدا كرده ، هیچ نباید به خودش یاس نشان دهد . شما با همین قدرت ایمان خودتان انشأ اللّه همه امور كشور خودتان رااصلاح بكنید . خداوند انشأ اللّه همه تان را حفظ كند . و من ، هم دعا گوى همه شما هستم و هم خدمتگزار .

والسلام علیكم ورحمة اللّه وبركاته

ص: 175

تاریخ : 29/6/58

پیام امام خمینى در مورد وظائف حجاج

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب حجه الاسلام آقاى حاج شیخ محى الدین انوارى و جناب حجه الاسلام آقاى حاج شیخ فضل اللّه محلاتى دامت افاضاتهما چون ایام برگزارى یكى از فرایض بزرگ اسلامى با محتواى عظیم انسانى ، روحانى ، سیاسى ، اجتماعى یعنى فریضه حج بیت اللّه الحرام نزدیك است و لازم است در آستانه برقرارى جمهورى اسلامى با انقلاب شكوهمند ملت شریف ایران این فریضه مقدسه از آثار طاغوت پاكسازى و به اسلام راستین برگردد ، به این جهت شما را به عنوان سرپرست حجاج بیت اللّه الحرام تعیین نموده كه با مشورت با مقامات صالحه هیاتى از افراد صالح و متعهد و با ایمان انتخاب و با همكارى آنان كلیه امور مربوط به حج را تحت نظارت قرار دهید كه انشأ اللّه تعالى در حكومت جمهورى اسلامى این فریضه مقدسه با محتواى معنوى خود تحقق یابد و لازم است در این موضوع تذكراتى داده شود:

1_ لازم است به حضرات آقایان علما و روحانیون محترم كاروان ها تذكر دهید كه قبل از حركت مجالسى تشكیل دهند و حجاج محترم را با مسائل شرعى و وظائف انسانى آشنا كنند .

2_ عموم برادران و خواهران اسلامى باید توجه داشته باشند كه یكى از مهمات فلسفه حج ایجاد تفاهم و تحكیم برادرى بین مسلمین است و بر دانشمندان و معممین لازم است مسایل اساسى سیاسى و اجتماعى خود را با دیگر برادران در میان گذارند و در رفع آن طرح هائى تهیه كنند تا آنان در برگشت به كشورهاى خود آنها را تحت نظر علما و ارباب نظر قرار دهند .

3_ در این سال كه ایران در آستانه جمهورى اسلامى است و به واسطه تبلیغات نارواى اجانب ممكن است مسلمین بلاد از عمق نهضت اسلامى ایران مطلع نباشند ، لازم است آقایان علما و خطبا و دانشمندان محترم با وسایل ممكن این نهضت مقدس را معرفى نمایند و مقصد مسلمانان ایران را كه همان برقرارى حكومت اسلامى تحت پرچم اسلام و هدایت قرآن كریم و پیغمبر مكرم اسلام است گوشزد نمایند كه برادران اسلامى ما بدانند ما به جز اسلام و برقرارى حكومت عدل اسلامى فكر نمى كنیم

4_ لازم است برادران ایرانى و شیعیان سایر كشورها از اعمال جاهلانه كه موجب تفرق صفوف مسلمین است احتراز كنند و لازم است در جماعات اهل سنت حاضر شوند و از انعقاد تشكیل

ص: 176

نماز جماعات در

منازل و گذاشتن بلندگوهاى مخالف رویه اجتناب نمایند و از افتادن روى قبور مطهره و كارهائى كه گاهى مخالف شرع است جدا اجتناب كنند .

5_ نیابت از سعى براى نماز طواف صحیح نیست ، باید هر كس خودش به هر نحو مى تواند نماز بخواند و مجزاست از گرفتن نایب و مزاحمت به نمازگزاران اجتناب نمایند .

6_ طواف را به نحو متعارف كه همه حجاج به جا مى آورند ، به جا مى آورند و از كارهائى كه اشخاص جاهل مى كنند احتراز شود و مطلقا از كارهائى كه موجب وهن مذهب است باید احتراز شود .

7_ در وقوفین ، متابعت از حكم قضات اهل سنت لازم و مجزاست ، اگر چه قطع به خلاف داشته باشید .

8_ در این سال كه به واسطه انقلاب اسلامى به برادران و خواهران ما صدمات و ضررهاى بسیار از حكومت طاغوتى رسیده است و بسیارى از معلولین از حوادث انقلاب ، احتیاج مبرم به كمك دارند مقتضى است كسانى كه مى خواهند حج استحبابى به جا آورند ، هزینه آن را صرف در احتیاج برادران و خواهران خود كنند كه ثواب آن نزد خداى تعالى بسیار بر حج استحبابى ترجیح دارد و نیز كسانى كه به عنوان سوغات مصارف ناروا مى نمایند یا تشریفات و مهمانى هاى خارج از رویه در وقت برگشت از حج مى نمایند مقتضى است این نحو هزینه ها را صرف احتیاج برادران و خواهران علیل و مستمند خود نمایند كه خداوند تعالى به آنان اجر و بركت عنایت فرماید . از خداوند تعالى عظمت اسلام و سعادت ملت مسلمان را خواستار و موفقیت همگان را در كوشش براى به ثمر رسیدن نهضت مقدس امیدواریم .

والسلام علیكم و على جمیع المومنین ورحمة اللّه وبركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 177

تاریخ : 30/6/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضای انجمن های اسلامی دانشگاههای سراسر كشور

انجمن هاى اسلامى ، وظائف اسلامى را عمل كنند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من در باب دانشگاه ها بنا دارم در وقتى كه بناست دانشگاه ها باز بشود ، مسائلى را بگویم انشأ اللّه آنجا مفصلش را بیان مى كنم ولى حالا شما آقایان كه از انجمن هاى اسلامى و نماینده انجمن هاى اسلامى هستید ، لابد عدد مسلمان ها در دانشگاه ها بیشتر از دیگران است ، دیگران در اقلیت واقعند ، یعنى آنهائى كه منحرفند . اینكه حالا با شما كه دانشگاه اسلامى هستید و انجمن دانشگاه هاى اسلامى و دانشجویان اسلامى دانشگاه هستید ، عرض مى كنم ، یك جهت راجع به اینكه خود انجمن ها وظایف اسلامى را عمل كنند . از ما نمى پذیرند كه ما اسلامى هستیم مگر خودمان به اسلام عمل بكنیم ، نه اینكه فقط بگوییم ما اسلامى هستیم ، چنانچه جمهورى اسلامى از ما پذیرفته نیست مگر اینكه محتوایش هم اسلامى باشد . ما همین بگوییم ما در یك مملكتى هستیم كه جمهورى اسلامى است ، لكن هر جایش دست بگذاریم اسلامى نباشد ، این پذیرفته نیست ، این یك لفظ بى معناست ، همین طور انجمن ها ، هر جا كه باشد . خوب الان انجمن هاى اسلامى زیاد است ، هم انجمن هاى اسلامى در دانشگاه ها زیاد است و هم جاهاى دیگر ، شاید در بسیارى از ادارات هم انجمن اسلامى دارند . اول وظیفه این است كه این اشخاصى كه انجمن اسلامى را تشكیل مى دهند خودشان راهشان همان راه اسلام باشد ، عملشان عمل اسلامى باشد ، اخلاقشان اخلاق اسلامى باشد ، خودشان را ساخته باشند و بسازند ، اگر ساخته هستند كه انشأ اللّه موفق بشوند كه ساخته تر بشوند و اگر ساخته نیستند ، جدیت كنند كه خودشان را بسازند یعنى همه چیزشان را تطبیق بدهند با احكام اسلام و بینش از احكام اسلام به همه ابعادش هم تا آن حدودى كه برایشان ممكن است پیدا بكنند ، اسلام براى چه آمده است ، چه مى خواهد بگوید ، این چه جور مكتبى هست ، تمیز بدهند بین مكتب اسلام با سایر مكتب هایى كه ادعاها را دارند و واقعیت ها را ندارند ، آنوقت مشغول فعالیت بشوند و فعالیت هاى اسلامى ، كه در دانشگاه ها كه از سایر جاها حساستر است ، یعنى از دانشگاه ها باید انسان ها درست بشوند و بعد هم مقدرات مملكت ما به دست همین هاست كه از دانشگاه ها بیرون مى آیند و چنانچه مى دانید چون مقدرات مملكت دست جوان هائى است كه بعد از دانشگاه كه بیرون آمدند دیگر مشغول فعالیت مى شوند و مملكت دست اینهاست ، از این جهت است كه آنهائى كه مى خواهند مملكت ما به یك سروسامانى نرسد روى دانشگاه حساسیت

ص: 178

دارند و دانشگاه را نمى خواهند كه یك دانشگاه مفید براى جامعه مملكت ما باشد . این یك مطلبى است كه باید خیلى با هوشیارى در آن دقت بشود كه مبادا ما بگوییم انجمن اسلامى وكذا و رخنه كنند در ما و همین انجمن اسلامى به اسم انجمن اسلامى منحرفش كنند: اینها یك شیاطینى هستند كه یعنى خارجى ها ، آنهائى كه مى خواهند كه همه چیز ما را ببرند و دانشگاهى نباشد تا بتواند مقابلشان بایستد دانشگاه ، روحانى نباشد تا بتواند مقابلشان بایستد) ممكن است در همین انجمن هاى اسلامى هم عمالشان رخنه بكنند و منحرف بكنند ، با اسم اسلام مسائل دیگر را پیش بیاورند . این باید خیلى كسانى كه در این انجمن ها وارد هستند هوشیار باشند كه دیگران نفوذ نكنند و آنها متحرك به حركت دیگران نباشند . در خیلى از جاها همین طور دارد مى شود و شده است و سابقا هم بوده است كه با همان اسم اسلام و با اسم قرآن و امثال ذلك ، چیزهایى كه مربوط به اسلام نبوده بلكه بر خلاف مسیر اسلام بوده است ، تحویل جامعه مى دادند . این یك مساله اى است كه تا این را با تمام قوا و تمام هوشیارى خودتان در مسائلى كه مى خواهید طرح بكنید ، درست مطالعه نكنید و رسیدگى نكنید و افرادى كه به شما مى خواهند متصل بشوند ، درست شناسایى نكنید و ندانید چه جورى است ، سابقه اش را تا ندانید ، افراد را باید خیلى در آن دقت بكنید ، چه بسا افرادى هستند كه اینها به حسب ظواهرشان و بر حسب ادعاهایشان از شما بیشتر ادعاى مسلمانى مى كنند و از شما هم بیشتر فرض كنید آدابش را بجا مى آورند لكن وقتى به حالشان مطالعه مى كنید مى بینید كه رویه شان با رویه شما فرق دارد ، آن اسلامى كه آنها مى گویند غیر از این اسلامى است كه اسلام مى گویند . در بین اینها هست یك همچو اشخاصى ولهذا این اشخاصى را كه مى خواهید در انجمن خودتان وارد كنید اشخاصى باشد كه بشناسید آنها را ، سوابقشان را مطلع باشید كه چه جور اشخاصى هستند ، چه رویه اى دارند ، چه مقاصدى دارند ، تا آنوقت بتوانید یك انجمن اسلامى كه حقیقتا اسلامى باشد و به درد خور جامعه ما و مهذب دانشگاه و اینها باشد البته كار مشكل است ، اگر تمام دانشگاه هاى ایران بخواهند یك همچو كارى انجام بگیرد ، انجام گرفتنش مشكل است لكن مشكلات را باید تحمل كرد . كسانى كه بخواهند یك كارى انجام بدهند ، یك كار مثبتى انجام بدهند ، یك خدمتى بكنند ، آن هم یك همچو خدمت ارزنده بزرگى بخواهند بكنند ، بخواهند در سرتاسر كشور دانشگاه هایش را اصلاح بكنند ، از افراد فاسد تصفیه بكنند ، كار مشكل است لكن چون یك كار بسیار ارزنده اى است ، مشكلات باید تحمل بشود . همیشه كارهاى ارزنده اشكالاتش شاید بیشتر باشد از كارهاى دیگر . از این جهت باید توجه به این معنا باشد كه سفارش مى كنم به همه انجمن هاى اسلامى كه در سرتاسر كشور هست و مى خواهند شروع به فعالیت بكنند و چند روز دیگر هم اول باز شدن دانشگاه ها هست ، باید این توجهات باشد . اولا خود افراد ، افراد متعهد باشند ، افراد صددرصد اسلامى باشند ، مواظب به كارهاى خودشان و اعمال خودشان باشند ، بهانه دست آنها ندهند كه تویى كه ادعا مى كنى اسلامى هست ، مثلا اعمالت اسلامى نیست ، اخلاقت اسلامى نیست . این اول ، باید انسان از خودش شروع كند ، كسى كه مى خواهد یك جامعه اى را تهذیب كند ، تا خودش مهذب نباشد ، نمى تواند . گروهى هم كه مى خواهند یك مركزى را مهذب كنند

ص: 179

و اسلامى كنند تا خودشان ابتدائا مهیاى براى این كار نشده باشند و ابتدائا خودشان را اصلاح نكرده باشند ، نمى توانند دیگران را اصلاح كنند ، آدمى كه خودش مرتكب مثلا مسائلى است كه بر خلاف اسلام است نمى تواند به دیگرى بگوید تو برو این كار را انجام بده . خوب حرف این است كه تو خودت چرا نمى كنى ؟ و آنكه مهم است ، همین قضیه اى است كه عرض كردم كه ممكن است در بین این انجمن ها یك اشخاص با صورت اسلامى ، با جهات اسلامى وارد بشوند لكن مسیرشان مسیر شما نباشد ، بخواهند منحرف كنند و آنوقت كم كم آنها انحراف را از خودشان سرایت به بعضى بدهند و باز در مقابل شما یك گروهى درست كنند كه شما مى خواهید اسلام را درست كنید ، آنها با اسم اسلام و صورت اسلام مى خواهند یك چیز دیگر را درست كنند و این نمى شود الا اینكه شناسائى بشوند افرادى كه در انجمن ها وارد مى شوند ، معلوم باشد كى هست این ، سوابقش چه بوده ، پدر و مادرش چه كسى هستند ، كجا زندگى كرده ، تحصیلاتش چه هست ، چه رشته هایى دارد ، اینها همه بررسى بشود ، مطالعه بشود تا آن وقت یك انجمن مهذبى باشد و بتواند كا رمثبت ، كار اسلامى مثبت ، كارى كه به درد مملكتتان بخورد انجام بدهد .

با اصلاح انسان ، تمامى عالم اصلاح مى گردد

این كارى كه شما دارید بسیار ارزنده است ، بسیار ارزشمند است ، همه ادیان براى همین مسأله آمده اند كه درست كنند ، انسان ها را درست كنند ، اصلا موضوع بحث انبیا ، انسان است همه انبیا از آدم تا خاتم موضوع بحثشان انسان است به چیز دیگر هیچ فكر نمى كنند ، به انسان فكر مى كنند براى اینكه همه عالم هم خلاصه اش همین انسان است . انسان یك موجودى است ، خلاصه همه موجودات عالم است ، از همه موجودات عالم یك چیزى در انسان هست و یك زیاده هم دارد ، انسان اگر درست بشود ، همه چیز عالم درست مى شود . اگر این انبیا مؤفق شده بودند كه آن برنامه اى كه دارند كه انسان سازى باشد اگر مؤفق به این معنا شده بودند ، الان عالم یك عالم دیگرى بود و اوضاع یك اوضاع غیر این اوضاعى است كه الان ما ملاحظه مى كنیم ، لكن خوب مؤفق نشدند ، به واسطه كارشكنى هائى كه شد و بعد از آنها شد . و از این جهت چون اداره عالم را تقریبا غیر انسان ها مى كنند ، از این جهت آنكه انبیا مى خواستند نشده است . این كارى كه شما مى كنید هم یك شعبه اى از همان كار است ، كار انبیاست كه مى خواهید كه انسان درست كنید ، مى خواهید دانشگاهتان ، افرادى كه انسان باشند بیرون بدهید ، همینى كه دیگران مى خواهند نگذارند . آنقدرى كه اینها از انسان مى ترسند ، این خارجى ها آنقدرى كه از انسان ها مى ترسند از چیز دیگر نمى ترسند . همه عالم دست آنهاست اما اگر چهار تا انسان در یك جایى پیدا بشود ، زندگى آنها را تباه مى كند و لهذا كوشش مى كنند كه در این مملكت هائى كه مى خواهند از آن استفاده كنند ، انسان در آن پیدا نشود . كوشش مى كردند كه ، از زمان رضاخان كه من همه آن را یادم هست ، كوشش مى كردند كه در مجلس شوراى ملى انسان نباشد در سر تا سر اداره و نمى دانم وزارتخانه ها و اینها ، یك انسان مهذبى كه اسلامى باشد و كار از او بیاید ، نباشد و لهذا تقریبا همه

ص: 180

مجلس ها این طورى بوده (تقریبا نه تحقیقا ، بودند بعضى از افراد صحیح و همان ها اسباب زحمت شدند) .

اینها (شرق و غرب ) از جمهورى اسلامى مى ترسند

الان هم همان مسائل هست ، یعنى آنها باز هم چشم طمعشان به اینجاهاست ، آن ذخایرى كه ممالك شرق دارد ، ایران دارد ، نمى گذارد آنها راحت باشند ، خصوصا كه ایران وضعیت جغرافیائیاش هم یك وضعیت حساسى است . آنها دست بر نمى دارند از ایران ، نه از طرف شرقى ها و نه از طرف غربى ها ، و با هر كوششى كه دارند مى خواهند نگذارند كه این مملكت سر و سامان پیدا بكند . همه شلوغى هائى كه الان درست مى كنند با دست آنها دارد درست مى شود همه جا آشفتگى هائى كه پیدا مى شود با دست آنها درست مى شود و پیدا مى شود كه نگذارند یك آرامشى بشود و یك سامانى پیدا كند مملكت . شما ملاحظه كردید كه در قبل از اینكه شاه برود و بعد هم وارث خبیثش برود ، فعالیت زیاد در این بود كه نگه دارند او را ، نرود ، بعد از اینكه حالا او رفت و تمام شد ، فعالیت زیاد بود كه جمهورى اسلامى درست نشود . از جمهورى اسلامى اینها مى ترسند ، نه از جمهوریش ، از اسلامش . آنهائى كه قلم هایشان یا تابع آنها بود یا از باب اینكه خودشان توجه نداشتند و غربزده شده بودند ، شروع كردند نوشتن به اینكه دیگر اسلام را مى خواهد چه كند همان جمهورى باشد ، جمهورى دموكراتیك باشد ، آخرش هم دیگر راضى شده بودند به اینكه جمهورى اسلامى دموكراتیك باشد . اینهااز اسلام مى ترسند و از رژیم اسلامى مى ترسند ، حالا كه ضربه خورده اند از اسلام یعنى رژیم را مسلمان ها با كلمه اسلام از بین بردند دیگرانى كه حالا آمده و سر این سفره مى خواهند بنشینند اینها دخالت نداشتند ، آنهائى كه دخالت داشتند همین مستضعفین بودند كه در خیابان و در بازار وزن و مردشان ریختند و جلوى تانك و توپ و مسلسل و اینها رفتند و كار را انجام دادند . حالا انجام گرفت ، یكدفعه ما دیدیم از اروپا و آمریكا و از گوشه و كنار خود مملكت كسانى كه آن وقت طرفدار بودند حالا شدند انقلابى و شدند مخالف رژیم و هر جا باشد هر كس مى آید اینجا مى گوید ما در سال هاى سابق مخالف رژیم بودیم و ما چیزها دیدیم (خیال مى كنند كه من از كره مریخ آمده ام و نمى دانم ، هیچ اطلاع ندارم كه اینها چه بوده اند) یك وقتى بود كه همه شاهنشاهى بودند ، همه (چه فرمان ایزد چه فرمان شاه بود ، آنوقت كه باد به بیرق او مى خورد اینها زیر آن بیرق سینه مى زدند ، حالا كه آن بیرق خوابیده است و یك بیرق اسلامى بلند شده است . و امیدوارم كه این بیرق و این پرچم باقى باشد حالا آمده اند زیر این پرچم سینه مى زنند منتها بعضى شان شیطنت هم دارند ، زیر این پرچم بر خلاف پرچم عمل مى كنند ، بعضى ها همان استفاده مى خواهند ، آنها ضررشان كمتر است ، آنهایى كه همان مى خواهند كه یك بهره اى داشته باشند ، آنها ضررشان كمتر است . خوب بهره شان هم مى برند اما ضرر كم دارند اما یك دسته اى هستند كه اینها یا معوجند و ادراكشان ناقص است و یا اینكه نه ، ادراكاتشان هم خوب است و از روى نقشه كار مى كنند و دیگران به آنها گفته اند این كارها را باید

ص: 181

بكنید و مى كنند ، اینها البته خطرناكند .

اینها مى خواهند روحانیون فقط مشغول مسجد و محراب باشند و به سیاست دخالت نكنند

این طایفه الان هستند كه حالا هم وقتى كه صحبت مى شود ، مى نویسند ، چه مى كنند ، هى كوشش مى كنند كه اسلام نباشد ، آن چیزهایى كه مال اسلام است هى كوشش مى كنند با زبان هاى مختلف ، گاهى به دلسوزى در قضیه ولایت فقیه كه این چند روز چیز شده است ، خوب اینها دیدند كه یك كار خطرناكى است براى آنها براى اینكه یك حكومت اسلامى دارد درست مى شود اینها هم نمى خواهند این را . گوینده شان گاهى مى گوید كه بگذارید كه روحانیون قداستشان را حفظ بكنند ، قداست روحانیون كه اینها مى گویند ، معنایش این است كه بگذارید روحانیون مشغول مسجد و محراب همین مقدار در همین حدود باشند و سیاست را به امپراطور واگذار كنید . این یك تزى است كه مسجد مال پاپ ، سیاست مال امپراطور . اینها هم مى گویند مسجدها مال شماست ، بروید تو مسجدتان نماز بخوانید ، درس هم مى خواهید بگوئید ، درس هم بگوئید هیچ مانعى ندارد اما در یك حدودى نه اینكه تو مسجد بروید و سنگر بگیرید براى ما ، یا توى مدرسه بروید و براى ما ایجاد زحمت بكنید . نه ، آن نه ، همان مقدارى كه قداست شما محفوظ باشد ، بگویند یك آدم مقدس ، یك آدم خوب مهذبى است ، یك آدمى است كه اگر نفتش را هم ببرند حرفى نمى زند و مى گوید بردند مال دنیا چه ارزشى دارد . اینها اینجور قداست را مى خواهند و نمى دانند كه اسلام و پیغمبر اسلام و اولیأ اسلام با تمام قداست این مسائل را داشتند ، تمام قداست و الوهیت محفوظ بوده است معذلك مى رفتند و اشخاصى كه بر خلاف مسیر انسانیت هستند آنها را دفع مى كردند و سیاست مملكت را حفظ مى كردند و منافات با قداست هم نداشتند ، یعنى ما روحانیون قداستشان از حضرت امیر زیادتر باشد ؟ اینها ادعا دارند ، یا او را قداست برایش قائل نیستند ؟ این منطق این است كه شما قداستتان را حفظ كنید و كار نداشته باشید دیگر به حكومت و به جریان سیاست مملكت . خوب اینها مى خواهند بگویند پیغمبر اسلام و حضرت امیر سلام اللّه علیه قداست خودشان را حفظ نكرده بودند ؟ ! براى اینكه آنها كار داشتند ، نمى توانند بگویند آنها كار نداشتند . حضرت امیر والى مى فرستاد او ، خود پیغمبر هم همین طور والى مى فرستاد آن طرف ، آن طرف ، جنگ مى كردند با كذا و سیاست مملكت دست خود آنها بود . این آدمى كه مى گوید كه بگذارید روحانیت قداست خودش را حفظ كند ، منطقش این است كه امیرالمومنین هم قداست نداشت براى اینكه این داخل شد در امور مملكتى و اینها ، خود پیغمبر هم كه نداشت . پس معلوم مى شود تو نمى خواهى قداست ما حفظ شود ، تو یك شیطنتى مى كنى كه اینها را كنار بزنى و ارباب ها بیایند سراغ كار . این امور باید با دقت ملاحظه بشود . در این نطق هائى كه اینها مى كنند دقت كنید كه اینها یك خرده ریزهائى دارند ، با آن خرده ریزها مى خواهند اغفال كنند مملكت و ملت شما را .

شما بیدار كنید اینها را ، در مقابل حرف هایشان حرف بزنید ، در مقابل مقاله هایشان مقاله

ص: 182

بنویسید ، در مقابل سخنرانى هایشان سخنرانى كنید ، این نقایصى كه اینها دارند كه گاهى از قصور است و گاهى از شیطنت ، اینها را به رخشان بكشید ، بفهمانید كه قضیه این حرف ها نیست كه یك ملتى كه جمهورى اسلامى را با 98 یا 5\98 در صد پذیرفت ، آنوقت بیایند بگویند كه ما اسلامش را ، اینجایش را دیگر نمى خواهیم این برخلاف مسیر ملت است ، ملت این را پذیرفته است ، جمهورى اسلامى را پذیرفته است ، این مثل این است كه حالا بیایند بگویند كه خوب ملت حالا گفته جمهورى اسلامى ، ما شاهنشاهى مى خواهیم ملت نفهمیده . اینها دارند ملت را به نفهمى ، به حماقت دارند چیز مى كنند ، رمى مى كنند ، با اینكه ملت ما با تمام فهم و شعورش مسائل را انجام دادند . اینها را باید توجه به آن داشته باشید .

سران اینها (گروهك ها) هیچ صحبتى ندارند ، فقط مى خواهند یك تشنجى ایجاد كنند

شما بعدها مبتلاى به این هستید ، دانشگاه كه باز بشود مبتلاى به یك همچو اشخاصى هستید كه گاهى با صورت اسلامى وارد مى شوند همین مسائل كه حالا مثلا طرح مى كنند كه باید ولایت فقیه مثلا نباشد این دیكتاتورى است و حال آنكه اگر یك فقیهى یك مورد دیكتاتورى بكند از ولایت مى افتد پیش اسلام . اسلام هر فقیهى را كه ولى نمى كند ، آن كه علم دارد ، عمل دارد ، مشى اش مشى اسلام است ، سیاستش سیاست اسلام است ، آن را براى این است كه یك آدمى كه تمام عمرش را در اسلام گذرانده و در مسائل اسلامى گذرانده و آدم معوجى نیست و صحیح است ، این نظارت داشته باشد به این امرها نگذارد كه هر كس هر كارى دلش مى خواهد بكند . اینها گاهى وقت ها با همین صورت سازى كه مثلا مى خواهد چه بشود و به دیكتاتورى مى رسد و دیكتاتورى عمامه و عصا و نمى دانم از این حرف هائى كه تزریق كرده اند به آنها و دیكته كرده اند و اینها هم همان را پس مى دهند . مثل بچه ها كه یك چیزى را دهنشان مى گذارند پس مى دهند ، اینها هم از این قبیل هستند . شما از این به بعد انشأ اللّه وقتى كه دانشگاه ها باز بشود ، مبتلاى به این مسائل هستید و باید با هوشمندى و با مطالعه و با مشورت بین خودتان افرادى را كه مى بینید یا با اسم آزادى و نمى دانم این حرف ها كه مى خواهند یك آزادى خاصى در كار باشد ، دلبخواهى در كار باشد ، نه آزادى مطلق ، یا به اسم دموكراسى و امثال ذلك ، الفاظ جالبى كه در هیچ جاى دنیا معنایش پیدا نشده تا حالا ، هر كس براى خودش یك معنائى مى كند ، به اینطور چیزها گرفتار هستید كه اینها مى خواهند عمل بكنند و شماباید با كمال توجه و بدون هیچ درگیرى ، درگیرى صحیح نیست نباید ما به آنها یك صورت حق بجانبى بدهیم . وقتى درگیرى شد و اكثریت شما دارید و فرض كنید كه آنها را كتك زدید و چه كردید ، این به نظر شاید اشخاص بیاید به اینكه اینها حجتى نداشتند ، كتك زدند ، متوسل به زور شدند . اینها هر كدامشان آمدند در دانشگاه و گفتند ، یك مطلبى را گفتند ، بروید جلویش بگوئید چه مى گوئید . یك وقت مى خواهد هیاهو كند كه اكثرا این طورى هستند ، اینها را سرانشان كه وادار مى كنند به هیاهو جمع بشوید دورش بگویید آقا بنشین ، صحبت هایت را بكن . ببینید هیچ صحبت ندارد ، فقط همین است كه یك تشنجى ایجاد كند و

ص: 183

نگذارند دانشگاه باز بشود و نگذارند دانشگاه عمل خودش را انجام بدهد . بدون اینكه با آنها جنگ و نزاع داشته باشید ، با آنها به این نحو مقابله كنید . یا آنها اگر یك اجتماع صد نفرى ، هزار نفرى مى كنند ، شما ده ، بیست هزار نفر را اجتماع كنید مسائل خودتان را بگوئید دعوا هم نكنید این باید انجام بگیرد . این امور انشأ اللّه امیدوارم كه نرسد به این مسائل و اما اگر مایك وقتى توطئه فهمیدیم كه نه اینها مى خواهند توطئه كنند و چه بكنند ، خوب یك تكلیف دیگرى هم ممكن است داشته باشیم و من امیدوارم كه شما بعد از این عرایضى كه كردم ، روى همین موازین چیز بكنید و البته محتاج به این است كه یك رشته جمعیتى هم باشند . اشخاصى هم باشند كه در این امور یك نظارتى داشته باشند و اشخاص مطلع و مؤمن و متعهد كه نظارتى هم داشته باشند و كارها روى نظارت آنها انجام بگیرد . و من انشأاللّه در همین دو سه روز ، یك صحبت طولانى ترى مى كنم و نسبت به دانشگاه ها یك صحبت هائى دارم . انشأ اللّه امیدوارم همه تان مؤفق و موید باشید . من به همه تان دعا مى كنم و امیدوارم كه توفیق این معنائى كه این خدمتى كه الان در نظر دارید ، توفیقش را پیدا كنید و اشخاص را با توجه به سوابق به خودتان ملحق كنید . افراد خودتان را زیاد بكنید و انشأ اللّه مؤفق و موید باشید

والسلام علیكم ورحمة اللّه وبركاته

ص: 184

تاریخ : 31/6/58

پیام امام خمینى در آستانه بازگشائى دانشگاه ها و مدارس كشور

بسم اللّه الرحمن الرحیم

سلام بر دانش و دانشگاه و دانشگاهیانى كه چراغ راه هدایت و راهنمائى ملت به سوى تعالى و سعادت و فضل و فضیلت مى باشند . سلام بر جوانان برومندى كه با سلاح علم در سرفرازى و اعتلا كشور ، كشور عزیز اسلامى كوشا و در رسیدن به هدف هاى انسانى اسلامى از هیچ زحمت و كوشش دریغ ندارند . سلام بر دانشجویان و استادانى كه در سال هاى طولانى اختناق با محرومیت ها و شكنجه ها و ناراحتى هاى روحى و جسمى مواجه و با شجاعت و شهامت در مقابل استبدادها و قلدرى ها ایستاده و تسلیم قدرت هاى شیطانى نشده اند . سلام بر عزیزانى كه در نهضت اسلامى و انقلاب بزرگ ملت در سخت ترین شرایط از محرومین و مستضعفین دفاع و از تهاجم و یورش جنود ابلیسى به مراكز علم و ادب نهراسیده و با آنان بافداكارى مقابله كردند و سلام به همه قشرهاى دانشجو ، از اطفال دبستانى كه با تهاجم به دبستان ها از پاى در آمدند و جوانان دبیرستانى و دانشمندان و استادان و دانشجویان دانشگاهى سراسر كشور كه مكان هاى علمى مقدس خود را به صورت دژهایى مستحكم و سنگرهاى شكست ناپذیر در آورده و از استقلال و آزادى میهن عزیز خود دفاع نموده و سنگرهاى شیطانى را با پشتیبانى این ملت بزرگ در هم شكسته و دشمن خونخوار را دفع كردند . اكنون اى خواهران و برادران و فرزندان عزیز اسلام كه با باز شدن دانشگاه ها و دبیرستان ها و دبستان ها در موضع حساس سرنوشت سازى هستید و دشمنان اسلام و غارتگران كشور با توطئه ها و نیرنگ ها مى خواهند در این سنگر عظیم كه امید ملت و مركز سرنوشت یك كشور است رخنه نموده و با اعمال خود شما را از راه خود كه راه حق و راه محرومین و مستضعفین است منحرف و با اخلالگرى در مراكز علم شما را از هدف باز دارند . لازم مى دانم نكاتى چند را با شما عزیزان در میان گذارم ، باشد كه قسمتى از دین خود را به اسلام و طبقه محروم و شما عزیزان ادا نمایم و از زیر بخشى از مسؤولیت هاى خود نزد خالق و خلق بیرون آیم :

1_ همانطور كه كرارا تذكر داده ام بزرگترین وابستگى ملت مستضعف به ابر قدرت ها و مستكبرین وابستگى فكرى و درونى است كه سایر وابستگى ها از آن سرچشمه مى گیرد و تا استقلال فكرى براى ملتى حاصل نشود ، استقلال در ابعاد دیگر حاصل نخواهد شد . و براى به دست آوردن

ص: 185

استقلال فكرى و بیرون رفتن از زندان وابستگى ، خود و مفاخر و مآثر ملى و فرهنگى خود را دریابید . بزرگترین فاجعه براى ملت ما این وابستگى فكرى است كه گمان مى كنند همه چیز از غرب و ما در همه ابعاد فقیر هستیم و باید از خارج وارد كنیم . شما استادان و فرهنگیان و دانشجویان و دانشمندان دانشگاه ها و دانشسراها و نویسندگان و روشنفكران و دانشمندان معظم باید كوشش كنید و مغزها را از این وابستگى فكرى شستشو دهید و با این خدمت بزرگ و ارزنده ملت و كشور خود را نجات دهید .

2_ در آغاز باز شدن دانشگاه و دانشسراها ، دبیرستان ها و دبستان ها ممكن است اشخاصى یا گروه هایى بخواهند با اسم هایى تبلیغاتى فریبنده در كار دانشگاه اخلال كنند و از رفتن سر كلاس ها جلوگیرى نمایند . عزیزان دانشگاهى و محصلین سایر مدارس با بى اعتنائى و سردى با آنان مواجه شوند و توطئه آنان را خنثى نمایند و بدانند كه از اول انقلاب تاكنون ، هم اینان بودند كه از مسیر ملت جدا و در مسیر طاغوت و از انقلاب اسلامى بر كنار یا برضد آن فعالیت مى كردند ، هم اینان بودند كه از رفراندم مى خواستند جلوگیرى كنند و هم اینانند كه از رأى اكثریت قریب به اتفاق ملت سر پیچى مى كنند . اینان با ملت و مصالح كشور مخالف و وابسته به شرق و غرب و رژیم سابق هستند . به تبلیغات آنان گوش فرا ندهید و از آنان احتراز كنید همانند احتراز از طاغوت و رژیم طاغوتى .

3_ آنچه كرارا تذكر داده ام و رمز پیروزى است اتحاد گروه هاى دانشجویى و تشكیل یك گروه اسلامى ملى است در مقابل منحرفان كه كوشش دارند تفرقه بیفكنند و شما جوانان عزیز را كه امید كشور هستید و سعادت و ترقى میهن بسته به فعالیت شماست به تباهى بكشند و نگذارند در راه تعالى كشور قدم بردارید و به علم و ادب كه مایه پیشرفت و رهایى از استعمار و استثمار نو و كهنه است اشتغال پیدا كنید و باید بدانید اختلاف و تفرقه سرچشمه تمام بدبختى ها و اسارت هاست . ممكن است عناصر فاسدى در دانشگاه و سایر مدارس در بین جوانانمان نفوذ كنند و با برنامه اى حساب شده تفرقه افكنى كنند ، لازم است با هوشیارى آنان را شناسایى كنید و بشناسانید كه جوانان عزیز ما از توطئه آنان مطلع شوند و در راه خنثى نمودن آن كوشا شوند .

4_ باید كوشش در راه علم و به دست آوردن تخصص در رشته هاى مختلفه ، اساس فعالیت جوانان دانشجوى عزیز ما باشد كه نیازمندیهاى میهن به دست خود آنها بر آورده و كشور ما با كوشش شما خودكفا شود . مع الاسف در دوران گذشته اساس بر آن بود كه ما را در هر چیز وابسته كنند و با ملت ما آن كنند كه دستش براى هر چیز پیش دیگران دراز باشد . شما عزیزان كوشش كنید كه از این وابستگى بیرون آیید و احتیاجات كشور خودتان را برآورید و از نیروى انسانى و ایمانى خودتان غافل نباشید و از اتكال به اجانب بپرهیزید و استقلال خود را در تمام ابعاد بیمه كنید و از هیاهوى غرب و غربزدگان نهراسید كه خدواند متعال با شماست .

5_ اسلام دین مستند به برهان و متكى به منطق است و از آزادى بیان و قلم نمى هراسد و از طرح مطلب هاى دیگر كه انحراف آنها در محیط خود آن مكتب ها ثابت و در پیش دانشمندان خودشان شكست خورده هستند ، باكى ندارد . شما دانشجویان محترم نباید با پیروان مكتب هاى دیگر با خشونت

ص: 186

و شدت رفتار و درگیرى و هیاهو راه بیندازید كه مى دانم نخواهید كرد و خود با آنان به بحث و گفتگو برخیزید و از دانشمندان اسلامى دعوت كنید با آنان در بحث بنشینند تا تهى بودن دست آنان ثابت شود و اگر آنان با جنجال و هیاهو با شما مواجه شدند از آنان اعراض كنید و با خونسردى بگذرید كه یكى از نقشه هاى آنها آن است كه شما را به درگیرى بكشند و از آن استفاده ، استفاده هاى غیر مشروع كنند . ما با آزادى و منطق ، موافق ولى اگر توطئه و خرابكارى باشد ، تكلیف دیگرى داریم و از خداوند متعال خواستارم كه كار به آنجا نكشد .

6_ یكى از مسائل بسیار مهم در تمام دستگاه ها خصوصا دانشگاهها و دبیرستان ها تغییرات بنیادى در برنامه ها و خصوصا برنامه هاى تحصیلى و روش آموزش و پرورش است كه دستگاه فرهنگ ما از غربزدگى و از آموزش هاى استعمارى نجات یابد .

اجانب خصوصا آمریكا در نیم قرن اخیر كوشش داشتند و دارند فرهنگ و برنامه هاى فرهنگى و علمى و ادبى ما را از محتواى اسلامى انسانى ملى خود خالى و به جاى آن فرهنگ استعمارى و استبدادى بنشانند . فرهنگ زمان طاغوت ، كشور ما را تا لب پرتگاه سقوط كشاند و خداوند تعالى به داد این كشور اسلامى رسید ولى بدون تغییرات صحیح بنیادى و تحول فرهنگى و علمى امكان تحول فكرى و روحى نیست و باید با كوشش همه جانبه از طرف دولت و رؤساى دانشگاه ها و فرهنگیان و جوانان دانشجو به مقصود نزدیك شویم و انشأ اللّه تعالى از پیوستگى و وابستگى نجات پیدا كنیم و كشور عزیزمان را نجات دهیم .

7_ از مسائل مهم كه مقدمه اصلاحات است پاكسازى همه مراكز خصوصا مراكز فرهنگى و علمى است و باید با شوراهایى مركب از اشخاص دانشمند متعهد و مؤمن به انقلاب و پشتیبانى رؤسا و استادان و معلمان و دانشجویان مراكز علمى و تربیتى از عناصر فاسده و خدمتگزاران و سرسپردگان به رژیم سابق تصفیه شوند . این مراكز باید از سر سپردگان بكلى تصفیه شوند زیرا تا این عناصر كه به طور خودكار در خدمت اجانب هستند ، در سطح وسیع كشور خصوص مراكز علمى و تربیتى تصفیه نشوند ، نخواهیم توانست از استقلال فكرى و درونى نجات پیدا كنیم و در نتیجه نخواهیم توانست در هیچ یك از ابعاد انسانى خود و اسلامى خود مستقل باشیم .

8_ مراكز علمى و فرهنگى قدیم و جدید و روحانیون و دانشمندان فرهنگى و طلاب علوم دینیه و دانشجویان دانشگاه ها و دانشسراها دو قطب حساس و دو مغز متفكر جامعه هستند و از نقشه هاى اجانب ، كوشش در جدایى این دو قطب و تفرقه اندازى بین این دو مركز حساس آدم ساز بوده و هست . جدا كردن این دو مركز ، در مقابل یكدیگر قرار دادن آنها را اینها را در مقابل هم قرار دادن و در نتیجه خنثى كردن فعالیت آنان در مقابل استعمار و استثمارگران از بزرگترین فاجعه هاى عصر حاضر است . فاجعه اى كه ما و كشور ما را تا آخر به تباهى و نسل جوان ما را كه از ارزنده ترین مخازن كشور است به فساد مى كشد . این توطئه شیطانى طاغوتى را كه اكنون قشرهاى ملت و خصوصا دانشمندان بیدار بدان توجه كرده اند ، باید با كار بردن تمام تدبیر و توان خنثى كرد و راه تفاهم و اتحاد را هر چه

ص: 187

سریعتر و سریعتر باز نمود و با وحدت این دو قطب ، این دو قطب متفكر ، كشور عزیز به رشد واقعى و ترقى و تعالى حقیقى مى رسد . علما و دانشمندان این دو مركز لازم است كوشش كنند در پیوند دادن این دو قشر عزیز و باید بدانند كه نه دانشگاهى بدون روحانى مى تواند به استقلال برسد و نه روحانى بدون دانشگاهى . عزیزان من ! اگر اسلام را مى خواهید و كشور را ، به فرمان خداوند متعال گوش فرا دهید و اطاعت كنید كه مى فرماید: اطیعوااللّه ورسوله ولا تنازعوا فتفشلوا وتذهب ریحكم اختلاف و نزاع شماها را به شكست مى كشد و قدرت را از شما سلب مى كند و رنگ و بوى شما را در جوامع بشرى مى برد . واعتصموا بحبل اللّه جمیعا ولاتفرقوا از خداوند تعالى توفیق همگان را در به ثمر رساندن جمهورى اسلامى و بپا داشتن عدل و قسط خواستارم .

والسلام علیكم ورحمة اللّه وبركاته

ص: 188

تاریخ : 1/7/58

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از ناشران اسلامى

نشر معارف اسلامى خدمت بسیار بزرگى است كه شما مى توانید بكنید

بسم اللّه الرحمن الرحیم

خط مشى را اسلام معین كرده است و ما تابع اسلام هستیم و آن این است نشریاتى كه شما مى خواهید اقدام بر چاپ آن بكنید ، باید اسلامى باشد و منزه از انحرافات و البته این تشخیص با یك هیاتى باید باشد ، آقایان مثلا هیاتى را تعیین بكنند كه در این امور وارد باشند و كتاب ها وقتى كه بناست نشر بشود ، به نظر آقایان برسد و آن آقایان وقتى كه تصویب كردند مانعى ندارد و مخالف با اسلام هم نبود آن وقت نشر بدهند . چون ممكن است كه یك وقت یك كتابى چند سطرش اسلامى باشد و در خلالش یك مسائلى غیر اسلامى باشد ، ابتدائش یك جور باشد بعدش یك انحرافاتى داشته باشد و شما كه مى خواهید براى اسلام خدمت كنید خداى نخواسته این اسباب این بشود كه برخلاف مسیر اسلامى باشد و لهذا باید كتاب ها تحت نظر اهل علم باشد ، اهل علم مطلع بر این مطلب هاى انحرافى و آنها مطالعه كنند و وقتى این كتابى كه مى خواهید نشرش بدهید ، وقتى مطالعه كردند آنها ، تصدیق كنند كه این نشرش مانع ندارد بعد نشر بدهند . و البته این خدمت بسیار بزرگى است كه به اسلام شما مى توانید بكنید و آن نشر معارف اسلامى ، نشر احكام اسلام ، نشر حقایق اسلام ، نشر مكتب اسلام و كتبى كه این نحو هستند ، نشرش بسیار خوب و انشأ اللّه شما ماجور هستید در این امر ، لكن با این وضع باید باشد ، با این وضعى كه عرض كردم كه مصون باشد از اینكه یك وقت خداى نخواسته شما مى خواهید یك كار خیرى بخواهید بكنید ، با دست خود شما یك كار خلافى انجام بگیرد . این باید با یك كنترل شدیدى از طرف یك هیاتى چند نفرى كه خودتان تعیین بكنید و مورد تصدیق مثلا اهل علم تهران باشد ، باشد ، آنوقت آنها ، آن چند نفر بررسى كنند و شما هم مشغول باشید و انشأ اللّه خداوند حفظ كند شما را و من هم دعاگوى همه تان هستم انشأ اللّه . و مسؤولیت شما بسیار سنگین است و كار شما بسیار با ارزش و مسؤولیت هم زیاد پر ارزش است براى اینكه نشر احكام خداست ، نشر مكتب الهى است ، مسؤولیت زیاد است براى اینكه باید طورى انجام بگیرد كه خداى نخواسته یك وقت لغزش در آن نباشد و كتابى كه مثلا غیر اسلامى و انحرافى باشد در آن نباشد و این البته باید یك دسته اى ، یك جمعى این كار را انجام بدهند . انشأ اللّه خداوند تأییدتان كند .

والسلام علیكم ورحمة اللّه وبركاته

ص: 189

تاریخ : 1/7/58

بیانات امام خمینى در جمع دانش آموزان دبستان فیض قم

معلمین در تربیت اسلامى انسانى كودكان كوشا باشند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من امروز كه روز اول تحصیل است و روز اول باز شدن مدارس است پیش این اطفال كوچك دبستانى آمده ام كه اینها به فطرت نزدیكترند كل مولود یولد على الفطره ثم ان ابواه یهود انه وینصرانه و یمجسانه چون بچه ها جدید العهد به ملكوت هستند ، آن كدورت هائى كه از طبیعت عاید انسان مى شود و آن كدورت هائى كه از دولت طاغوتى نصیب ماشد ، اینها از او دور بودند .

جوانان ما را نگذاشتند تربیت انسانى بشوند . این كودك ها كه الان در پیش من هستند و با فشار به دامن من هجوم مى آورند مورد علاقه من هستند ، بچه هاى منند ، عزیزان منند ، به ملكوت نزدیكترند ، از آلودگى هاى طبیعت دورند و من امیدوارم كه معلم هاى این بچه ها و این كودك ها در تربیت انسانى اسلامى اینها كوشا باشند و از آن تعلیمات سوئى كه در سابق بود مبرا باشند .

معلمان مدارس در هر جا هستند عنایت شان به این كودك ها بیشتر باشد كه این كودك ها امید آتیه مملكت ما هستند و از این كودك هاى امروز ، انسان ها و دانشمندان فردا درست مى شود . اینها هستند كه در آتیه مملكت ما را اداره مى كنند و پس از ما اینها باید استقلال مملكت و آزادى را حفظ كنند . معلمان از این كودك هاى نورس قدردانى كنند و این كودك هاى نورس را كه آلوده نیستند به آن چیزهائى كه ما بزرگ ها آلوده هستیم ، نگذارند آلوده شوند .

اسلام تمام آزادى ها و استقلال ها را بیمه مى كند

تربیت ها ، تربیت دینى باشد . اسلام تمام آزادى ها و استقلال ها را بیمه مى كند و بچه كوچك ما را اگر اسلامى بار بیاورید ، استقلال و آزادى مملكت شما بیمه خواهد شد . از این كودك ها قدردانى كنید و از این عواطف كودكانه آنها من تشكر مى كنم .

من اینها را دوست مى دارم همانطور كه شما عزیزان خودتان را دوست مى دارید . اینها همه عزیزان من هستند و نور چشم من هستند و در آتیه امید من به اینهاست . من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت این قشر كودكان را كه مایه سرفرازى ما در آتیه باید بشوند تشكر مى كنم و به همه دعا مى كنم . خداوند این غنچه نزدیك به شكوفا را در تربیت اسلامى شكوفا كند . خداوند این بچه هاى

ص: 190

لطیف ظریف انسانى را در پناه خود حفظ كند و نور فطرت آنها را شكوفا كند .

من بیش از این طول كلام نمى دهم كه این بچه ها در این فشار ناراحت هستند و در آفتاب از گرما ناراحت مى شوند .

خداوند همه شما را سعادتمند كند . خداوند مملكت ما را به وجود شما مستقل كند .

والسلام علیكم و على عباداللّه الصالحین

ص: 191

تاریخ : 2/7/58

بیانات امام خمینى در جمع فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى

مسؤولیت عظیم ما حفظ مكتب و چهره اسلام است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

ما و شما دو مسؤولیت داریم : یك مسؤولیت كوچك و یك مسؤولیت بزرگ مسؤولیت كوچك ، حفظ كشور و حفظ نظام و پیشبرد نهضت و رعایت جهات نظمى و تربیتى افراد ، كه این مهم است لكن كوچكتر از آن دومى است . دوم ، حفظ مكتب و چهره اسلام . ما اگر چنانچه در آن امر اول پیش ببریم ، البته پیشبرد بزرگ است و اگر شكست هم بخوریم شكستش هم بزرگ ، لكن با حفظ چهره اسلام و حفظ مكتب ، شكست آخرى براى ما نیست ، شكست همان در فعالیت هاى نظامى و فعالیت هاى انتظامى است . اگر چنانچه چهره اسلام را ما حفظ بكنیم و در آن شكست نخوریم ، براى ما در عاقبت پیروزى است . شما وقتى ملاحظه كنید ، از زمان پیغمبر اكرم صلى اللّه علیه و آله و زمان خلافت حضرت امیر سلام اللّه علیه جنگ هاى زیادى شده است و جنگ ها همه جنگ هاى اسلامى ، براى تربیت جامعه بودند ، یك جنگ ما در اسلام نداریم كه از این مطلب كه براى ساختن جامعه باشد و جلوگیرى كردن از كسانى كه نمى خواهند بگذارند جامعه ترقى بكند ، در اسلام نداریم یك همچو جنگى . پیغمبر اسلام جنگ هاى متعددى كردند و در بعضى از جنگ شكست خوردند ، در عین حالى كه شكست خوردند مكتبشان شكست نخورد ، مكتب محفوظ بود . حضرت امیر سلام اللّه علیه در بعضى از جنگ ها شكست خوردند حتى در جنگ با معاویه بالاخره شكست با ایشان بود ، آنها با حیله و با همین طور ایشان را شكست دادند ، معذلك چون مكتب محفوظ بود ، شكست نخورد بلكه پیروز شد در آخر . الان پیروزى او معلوم است ، همه ملت هاى اسلامى به او توجه دارند و معاویه را قبلا اگر بعضى از برادرهاى اهل سنت ما نمى خواستند راجع به معاویه مثلا چیزى بگویند ، لكن حالا دیگر معلوم نیست اینطور باشد ، معاویه دیگر اینقدر رسوا شده است كه مسلمین ، دیگر او را قبول ندارند . پس در عین حالى كه در جنگ صفین امیر المؤمنین بالاخره شكست خورد ، لكن پیروز شد براى اینكه مكتب محفوظ بود و معاویه هم ماهیتش معلوم شد ، براى آن اشخاصى كه نمى دانستند ماهیتش معلوم شد ، منكشف شد . و همین طور حضرت سیدالشهدا سلام اللّه علیه ، خوب ، در كربلا تشریف آوردند و جنگ بین یك عده كم با یك گروه هاى زیاد منتهى به قتل ایشان و اسارت اهل بیت ایشان و به شكست منتهى شد ، لكن در عین حال یزید را شكست داد . این یزید در دنیا مفتضح شد به طورى كه دیگر نشد باقى

ص: 192

بماند او ، براى اینكه مكتب محفوظ بود ، مكتب ، مكتب توحیدى و اسلامى بود و اسلام محفوظ بود ، از این جهت شكستى نبود . الان ما در یك وضعى واقع هستیم كه براى ما سرد و راهى ما واقع شده ایم كه ممكن است كه خداى نخواسته ما در مكتبمان شكست بخوریم . اگر فرض بكنید كه ما در این مبارزه اى كه ملت ما با محمدرضا بلكه با همه كشورهایى كه با او همراه بودند ، در این مبارزه ما فرض كنیم كه خداى نخواسته ملت ما شكست خورده بود ، این یك شكستى بود كه دنبالش باز پیروزى بود و اگر هم شكست خورده بودیم به نظر من خیلى غصه نداشت براى اینكه ما مكتبمان محفوظ بود و با محفوظ بودن مكتب بالاخره حق بر باطل غلبه مى كند . اما ما الان سر یك دوراهى واقع شده ایم كه ممكن است با دست ما اسلام آن چهره زیبائى كه دارد ، در پیش كشورهاى خارجى یا دشمن هاى داخلى ، آن چهره اش به طور دیگرى نمایش پیدا بكند كه مكتب ما شكست بخورد . آنهائى كه ما همیشه مى گفتیم مكاتبشان انحرافى است و اسلام است كه مى تواند یك مكتبى داشته باشد كه بسازد جمعیت ها را و گروه ها و ملت ها را بسازد و اسلام مكتب انسان ساز است ، انسان ها را از قوه به فعلیت مى آورد ، این حرف ها را ما مى زدیم و مى زنیم ، خوف این است كه اگر چنانچه در اعمال ما یك نحوى مشاهده بشود كه بر خلاف آنى است كه ما ادعا مى كنیم ، دشمن هاى ما پاى ما حساب نكنند ، پاى اسلام حساب كنند ، بگویند پاسدارهاى اسلامى ، ملاهاى اسلام ، نظامى اسلامى اینطور عمل مى كنند . پى بهانه هستند آنها كه یك خلاف ببینند و آن خلاف را علم كنند با اضافاتى صد چندان و به خیال خودشان ما را معرفى كنند در جوامع به اینكه جمهورى اسلامى كه اینها مى گفتند ، اینطور بود كه الان مردم از گرفتارى آن رژیم سابق خلاص شده اند و به گرفتارى این رژیم افتاده اند . الان دارند این حرف ها را مى زنند در عین حالى كه بهانه هایشان كم است ، در عین حالى كه در این انقلابى كه ملت ایران كرد از همه انقلاب هاى دنیا آرامتر و سفید بود ، یك انقلاب سفید باید اسمش را گذاشت ، نه مثل انقلاب محمدرضا ، یعنى آنقدرى كه ما از دست دادیم چند صد مقابل آن به دست آوردیم ، لكن نه آنى كه مى خواهیم ، آنى كه مى خواهیم باز به دستمان نیامده است ، آنى كه به دست آوردیم این است كه موانع را از سر راه به طور عمده برداشتیم ، یك مقدارى هم هست لكن اگر چنانچه ما امروز یك كارى بكنیم كه گفته بشود كه آن وقت رژیم سلطنتى بود و این كارها را مى كرد ، حالا هم كه جمهورى اسلامى است و اسلام است و دم از قرآن مى زنند و دم از اسلام مى زنند و دم از ایمان مى زنند ، حالا هم همان است منتها لفظش فرق كرده است ، معنا همان معناست لكن الفاظ تغییر كرده است ، به جاى رژیم سلطنتى رژیم جمهورى گفته شده است لكن عمل همان عمل است و برنامه همان برنامه ، این یك مسؤولیت بزرگى است گردن من و آقا هست ، گردن آقا و شماها هم هست و گردن همه ملت ، یعنى هر كس الان در پوشش جمهورى اسلامى هست ، این مسؤولیت را دارد . مسؤولیت ، مسؤولیت شخص نیست ، اگر مسؤولیت شخص بود چیزى نبود ، اگر مسؤولیت آقا بود چیزى نبود . فرض كنید كه آقاى لاهوتى هم متهم بشوند یا من متهم بشوم و یا آقاى ابو شریف متهم بشوند ، این چیزى نیست . مسأله اتهام مكتب است ، مكتب ما را اینها متهم مى خواهند بكنند ، به اشخاص كار ندارند . آنها آن چیزى را كه بر خلاف مقصدشان بوده

ص: 193

است و آن چیزى كه خودشان را براى آن چیز شكست خورده یافتند ، آن عبارت از مكتب ما بود ، مكتب ما اینها را شكست داد ، مكتب ما یك مكتبى بود كه این جوان ها را عرضه داشت ، همین جوان ها مى گویند كه شهادت را براى ما بخواهید . این مكتب است ، فرد نمى شود كه ، افراد نمى شود كه مردن را بخواهند براى یك امورى كه مربوط به زندگى است ، این اصلا معقول نیست یك همچو چیزى كه شما بگوئید كه من كشته بشوم براى اینكه مثلا فلان چیز ، فلان كالا ارزان بشود یا گران بشود . این پیش اشخاص مطرح نیست ، آنى كه مطرح است عقاید مردم است . این ، عقیده است كه انسان را مى كشد به این طرف و آن طرف . آن عقیده بود كه حضرت سیدالشهدا را با چند نفر ، با چند عدد معدود كشاند در مقابل یك امپراطور خبیثى كه همه عده و عده را داشت لكن نه آدم بود ، نه ایمان داشت . اینكه سیدالشهدا را كشاند به آنجا ، مكتب بود كه كشاند به آنجا ، اتحاد و عقیده بود كه كشاند به آنجا و همه چیزش را داد در مقابل عقیده ، در مقابل ایمان ، و كشته شد و شكست داد ، طرف را شكست داد . اگر خداى نخواسته در این نهضتى كه شما كردید یك وقت كارى ما و شما انجام بدهیم ، روحانیون و پاسداران ، هر دو طایفه پاسدار هستند ، پاسدار اسلام باید همه ملت پاسدار اسلام باشد . كلكم راع همه باید مراعات كنید ، همه تان راعى هستید ، همه مردم و همه هم مسؤول هستند ، یعنى همه باید همانطورى كه یك شبانى یك گله اى را مى برد و رعى مى كند و مى چراند و به جاهاى خوب باید ببرد ، مسؤول این است كه این را به جاهاى خوب و به علفچراهاى خوب ببرد و به آب خوب ، و مسؤول است پیش صاحبان او به اینكه چرا نبردى ، همه ما آن حال را داریم ، مسؤولیم در مقابل خدا و در مقابل وجدان و همه مان باید مراعات بكنیم ، یعنى نه اینكه مراعات خودمان را ، من مراعات همه شما را بكنم ، شما هر یك مراعات همه را . یك همچو برنامه است كه همه را وادار كرده كه به همه چرا بگوئیم ، همه را جلویش را ، همه را ، به هر فردى ، به هر فردى لازم كرده به اینكه امر به معروف كند . اگر یك فرد خیلى به نظر مردم مثلا پایین ، یك فردى كه به نظر مردم خیلى اعلا رتبه هم هست ، اگر از او یك انحرافى دید ، بیاید (اسلام گفته برو به او بگو ، نهى كن ) بایستد در مقابلش بگوید این كارت انحراف بود نكن . مى گویند عمر در وقتى كه خلیفه بود ، گفت كه من اگر چنانچه خلافى كردم به من مثلا بگوئید ، چه بكنید ، یك عربى شمشیرش را كشید گفت ما با این مقابل تو مى ایستیم ، اگر تو بخواهى خلاف بكنى ما با این شمشیر مقابلت مى ایستیم . تربیت اسلامى این است كه در مقابل اجراى احكام خدا و در مقابل راه انداختن نهضت هاى اسلامى ، هیچ ملاحظه از كسى نكند . این آقاست این غیر آقا ، این پدر است این پسر است ، این رئیس است این مرئوس است ، ابدا این مسائل نباشد در كار . مسأله این باشد كه این آیا به طریق اسلام دارد عمل مى كند یا نه . به طریق اسلام عمل مى كند ، هر فردى باشد باید از او قدردانى كرد و تشویق كرد و محبت به او كرد . برخلاف اسلام كه باشد هر فردى مى خواهد باشد ، یك روحانى عالى مقام باشد ، یك آدمى باشد كه مثلا رأس باشد ، یك سركرده باشد ، وقتى دیدند برخلاف مسیر دارد عمل مى كند ، هر یك از افراد مؤظفند كه به او بگویند كه این خلاف است ، جلویش را بگیرند . همه ما الان موظفیم به اینكه اعمالى كه خودمان مى كنیم یك اعمالى نباشد كه چهره انقلاب

ص: 194

ما را مشوه كند ، غیر از آنى كه خدا مى خواهد ، آنطور عرضه بكنیم . الان شما اسم شریف پاسدارى برایتان ثبت است ، پاسدار اسلام ، پاسداران انقلاب اسلامى ، پاسدار انقلاب اسلامى لفظ نیست ، واقعیت است ، یك واقعیتى است ، این واقعیت است كه شما هر جا اگر یكى پیدا بشود و بر خلاف مسیر اسلام بخواهد یك كسى كارى بكند و یك گروهى چه بكند ، این واقعیت است كه شما را مى كشاند آنجا ، حركت مى كنید به آنجا ، آن فتنه را خاموش مى كنید . این یك واقعیتى است كه اگر چنانچه ما اسممان پاسدار بود و واقعیتمان پاسدار ، اینكه خودمان را از خودمان پاسدارى بكنیم كه بر خلاف مسیر اسلام حركت نكنیم . از پاسدار وقتى بر خلاف پاسدارى یك چیزى دیده بشود ، نمى گویند این آقا این كار را كرده ، مى گویند پاسدارها این طورى هستند . و این یك مسؤولیت بسیار بزرگى است كه به عهده تان هست ، به عهده ما هم هست ، ما هم ، در بین ما هم این مسأله است كه اگر یك اهل علمى خداى نخواسته یك خلافى بكند مى گویند آخوندها اینجورند ، مى روند سراغ آخوندها ، اگر یك كمیته اى یك كارى بكند مى گویند آن كمیته ها ، كمیته هاى اسلامى این طورى است . دشمن ها ایستاده اند كه از شخص مطلب را ببرند بالا برساند به نوع ، از آنجا ببرند بالا برسانند به اسلام . دشمن هاى ما این طورى ، اینكاره اند ، فكر این مطلب هستند ، یعنى آن مركزى را كه از آن ترسیده اند مى خواهند بكوبند و آن اسلام است ، آن را مى خواهند بكوبند . گاهى به اسم معممین مى كوبند ، گاهى به اسم پاسدارهاى اسلامى ، گاهى به اسم كمیته هاى اسلامى ، گاهى به اسم دادگاه هاى اسلامى ، این طورى . ما مؤظفیم كه بهانه دست این اشخاصى كه غرض دارند ندهیم و هر یك خودمان را مواظبت كنیم و پاسدارى از خودمان بكنیم و هر یكمان از رفقا فرض كنید پاسدارى بكند . آقا خودش را حفظ بكند و مأمور حفظ شما و شما و شما هم هست ، نه این است كه مأمور است كه خودش را ، مأمور است كه خودش نماز بخواند ، نخیر مأمور است كه شما را وادار كند به نماز خواندن ، من را وادار كند به نماز خواندن ، همه مأموریم ، خودش فقط مثلا بدگوئى به مردم نكند بى جهت ، این خودش هست ، اگر شما هم كردید این مكلف است ، یعنى تكلیف الهى دارد به اینكه شما را جلوتان را بگیرد . امر به معروف و نهى از منكر دو اصلى است در اسلام كه همه چیز را مى خواهد اصلاح كند . یعنى با این دو اصل مى خواهد تمام قشرهاى مسلمین را اصلاح بكند ، به همه مأموریت داده ، به همه ، به تمام افراد زیر پرچم مأموریت داده كه باید وادار كنید همه را به كارهاى صحیح و جلوگیرى كنید از كارهاى فاسد . اینطور نیست كه شما فقط یك مأموریتى دارید و آن این است كه خودتان یك كارهاى خوبى بكنید جز كار بد ، مأموریت زیادتر از این است ، خودتان و همه را ، هم خودتان ، هم همه را و هیچ فرقى هم بین قشرها در این امر نیست كه همه باید اطاعت خدا بكنند و همه باید حفظ این پاسدارى را بكنند . مهم این است پاسدارى خیلى شریف است براى اینكه خدمتگزارى به اسلام است ، حفظ اسلام است و مسؤولیت ش خیلى زیاد است براى اینكه اگر خداى نخواسته پاسدار بر خلاف مقررات پاسدارى و بر خلاف مقررات پاسدارى اسلامى عمل بكند ، یك وقت مى بینید كه با قلم اشخاصى كه مى خواهند چهره اسلام را وارونه نشان بدهند ، آنها به فعالیت مى افتند و بهانه به دستشان مى آید و اسلام را بد معرفى مى كنند و مكتب ما خداى

ص: 195

نخواسته یك وقت شكست بخورد . اگر مكتب ما شكست بخورد رفتیم تا آخر ، تمام شده دیگر كار . اگر در این زمان ، در این زمانى كه این نهضت پیدا شد و این قلدرها را ، این چپاولگرها را همه را خارج كرد و بیرون كرد همه را ، اگر به جاى او یك غارتگر و چپاولگر به حدود خودش بنشیند ، نهضت ما از بین مى رود و مكتب ما شكست مى خورد و این به عهده من و شما و همه است ، باید حفظش بكنیم .

اگر نتایج اسلام را عرضه كنیم همه عالم قبول مى كنند

من از خداى تبارك و تعالى مى خواهم كه همیشه نظیر این آقاى شریف كه ابو شریف كه كم دیدمشان اما خوب دیدمشان ، و این آقا كه نور چشم من است و سابقه دارم با ایشان سال هاى طولانى و اینقدر رنج دیده است از این رژیم فاسد كه الان كه كسى به من گفت ، گفت ایشان باز آثار آن شكنجه ها در بدنش هست و مقاومت كرده ، این آقا را قدرش را بدانید ، این یك آدم معمولى نیست ، یك آدم زائد بر معمول است و من امیدوارم كه با همت همه شما انشأ اللّه این نهضت پیش برود و این چهره اسلام خوب نمایش پیدا كند . یعنى ما یك متاعى داریم كه این متاع را اگر چنانچه عرضه بكنیم ، همه عالم قبول مى كنند . نمى گذارند این متاع را ما عرضه بداریم ، نگذاشتند ، سال هاى طولانى نگذاشتند كه ما عرضه بكنیم آن متاعى كه داریم و آن اسلام است . الان یك خورده ، یك بادى از اسلام آمده است ، یك نسیمى از اسلام در این مملكت آمده است . الان از هر جا مى آیند مى گویند كه همه عاشق ایرانند . همین الان یك آقایى كه رفته بود در یك محلى در خارج ، كه آمده بود مى گفت كه در آن جلسه اى كه ما بودیم و پنجاه و چند نفر از اشخاصى كه روشنفكرهاى آنها و از علماى آنها_ و از ، عرض كنم بودند ، همه شان اظهار مى كردند كه ایران چطور ، ما چگونه هستیم . و ملت ها با هر كس كه تماس گرفتیم ، همه اسم از ایران مى بردند و قضیه ایران چطورى است . نظر دارند الان به ایران . الان چند نفر هم از بنگلادش بود كه آمده بودند اینجا ، اینها هم همین طور مى گفتند كه ملت ما همه توجه به اینجا دارند و چشمشان به اینجاست . همه عالم الان چشمشان را دوخته اند كه ببینند ما چه مى كنیم ، ما راست گفتیم كه حكومت عدل اسلامى یا خداى نخواسته خلاف گفتیم و خودمان هم غیر اسلامى هستیم و غیر عدل اسلامى ؟ باز اگر اینطور حساب بكنند كه اینها غیر اسلامى اند ، این باز یك چیزى بود ، اما بگویند كه اسلام این است ، شكست آن است كه بگویند كه اسلام این است كه اینها پاسدارهایشان هستند و اینها هم آخوندهایشان .

خودتان را حفظ كنید برادرهاى من ، توجه كنید به اینكه مسؤولیت زیاد است و باید خودتان را حفظ كنید و همه تان باید خودتان را حفظ بكنید . توجه داشته باشید به اینكه مكتب راحفظش كنید ، مكتبتان انشأ اللّه ، و شما كه رؤساى پاسدارهاى جاهاى دیگر هم هستید پاسدارهاى خودتان را توجه بدهید به این مسائل كه آنها هم حفظ كنند تا انشأ اللّه یك كشورى پیدا بشود ، یك كشورى اسلامى كه هر جایش پا بگذاریم بوى قرآن كریم و پیغمبر اسلام باشد . خداوند همه تان را انشأ اللّه حفظ كند .

والسلام علیكم و رحمة اللّه وبركاته

ص: 196

تاریخ : 2/7/58

فرمان امام خمینى به حجت الاسلام مهرى

جناب مستطاب حجت الاسلام حاج سید عباس مهرى دامت افاضاته

بسمه تعالى

امید است وجود شریف از بلیات محفوظ و به انجام وظایف الهى مشغول باشید ، ضمنا با توجه به وضع زمان و احتیاج مسلمانان به آشنائى با مسائل روز و اطلاع از وضع همدیگر و اجتماعات با شكوهتر لازم است جنابعالى در كویت اقامه نماز جمعه نموده و بدین وسیله جنابعالى به اقامه این فریضه الهى منصوب مى شوید . امید است مؤمنین محترم نیز از این فرصت استفاده كرده و با اجتماع بیشتر و هر چه با شكوهتر از همكارى در برگزارى و شركت در مراسم نماز جمعه دریغ ننمایند . از خداوند تعالى مؤفقیت همگان را خواستارم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 197

تاریخ : 3/7/58

فرمان امام خمینى به حجت الاسلام آیت اللّهى

جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج سید حسن آیت اللّهى دامت افاضاته

بسم اللّه الرحمن الرحیم

امید است وجود شریف از بلیات محفوظ و به انجام وظایف دینى و اجتماعى مشغول و مؤفق باشید . ضمنا طومارى با امضاهاى بسیار از طرف اهالى محترم جهرم و اصل گردید كه در خواست شده بود جنابعالى كماكان در جهرم نماز جمعه را اقامه كنید . مقتضى است دعوت آقایان را بپذیرید و اینجانب جنابعالى را به اقامه نماز جمعه مأمور و منصوب مى نمایم كه انشأ اللّه تعالى ضمن اقامه نماز ، اهالى محترم منطقه را در خطبه به وظایف حساس و خطیرى كه در این برهه از زمان دارند آشنا و آگاه سازید . از خداى تعالى موفقیت همگان را خواستارم .

والسلام علیكم ورحمة اللّه وبركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 198

تاریخ : 4/7/58

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى هیأت فاطمیون تهران

رژیم هاى سلطنتى گذشته ، مانع تحقق اسلام واقعى بودند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

تفاوت ما بین رژیم پهلوى با رژیم هاى سابق و دولت اموى و عباسى این بود كه همه اینها در یك معنى مشترك بودند و آن اینكه نمى خواستند اسلام آنطورى كه هست تحقق پیدا بكند ، هم بنى امیه این مطلب را مى خواستند ، اسلام را به حسب ظاهر قبول داشتند و در راه او هم كارهائى مى كردند و جماعت جمعه همان سلاطین شان به جا مى آوردند ، هم بنى امیه ، هم بنى عباس ، لكن نمى خواستند آن اسلامى كه پیغمبر اكرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) فرمود و اهل بیت آن را مى شناختند ، نمى خواستند این تحقق پیدا بكند براى اینكه آن اسلام او بود كه خود پیغمبر و امیرالمؤمنین سلام اللّه علیه رأس آن بودند و زندگى شان آن بود .

اینها مى دیدند كه اگر اسلام را به آن نحو بخواهند ارائه بدهند ، آنطورى كه اهل بیت خواستند ارائه بدهند ، نمى توانند دیگر كاخ داشته باشند و آن وسائل ، و مردم در كوخ ها باشند و اینها در آن كاخ ها و با عظمت باشند كه بعد از اینكه بعضى شان مردند طلاهایشان را با كلنگ شكستند و تقسیم كردند . اسلام یك همچون عنوان سرمایه دارى به آن معنا كه هست نمى پذیرد ، اسلام قواعد دارد ، اینها هم نمى خواستند اینطور باشد ، یعنى طبق قواعد ، لكن غیر از این رژیم اخیر هم سلاطین كه همه شان سر تا پایشان فاسد بوده و گمان ندارم در تمامشان بتوانید پیدا كنید كه به اندازه دو نفر ، سه نفر پیدا بكنید كه اینها یك اشخاص صحیحى بودند ، آنهائى هم كه معروف به جنت مكان هستند ، آنها هم دوزخ مكان بودند ، همان ها بودند كه پسر خودشان را كور كردند براى اینكه مبادا چه بشود و همان كه معروف به انوشیروان عادل است وقتى ظلم هایش را تاریخ مى گوید روى تاریخ را سیاه كرده . لكن تا قبل از این رژیم اخیر ، آن رژیم هاى بنى امیه و بنى عباس و رژیم هاى سلطنتى غالبا اسلام را به حسب ظاهر پذیرفته و به حسب واقع نمى خواستند آنطور باشد ، لكن براى خودشان همه را مى خواستند ، هر چیزى را مى خواستند براى خودشان ، مى خواستند كه مملكت اسلامى را گسترش بدهند براى اینكه نفوذشان زیاد بشود ، كشور گشائى بكنند كه نفوذخودشان زیاد بشود ، هر چه مى خواستند ، مى خواستند براى خودشان و دار و دسته خودشان باشد .

ص: 199

مورد هدف قرار دادن روحانیون از سوى رژیم جهت مخالفت با اسلام بود

لكن این رژیم فاسد ، ما را براى دیگران مى خواست . از اول كه رضاخان آمد و من هم یادم هست و از اولش در مسائل بودم تا حالا ، اولى كه آمد و ابتدائا با سالوسى رفتار كرد ، وقتى كه مستقر شد اول هدف اسلام بود ، لكن نمى گفت هدف را ، آن قرار داد كه اسلام نباشد (البته به تعلیم دیگران ، تعلیم خارج ) لكن از روحانیین شروع كرد ، از مجالس وعظ و خطابه و روضه جلوگیرى كرد . از اینجا شروع كردند كه بلكه مؤفق بشوند اساس ، اساسى كه خارجى ها از آن مى ترسیدند از بین ببرند ، آنها مطالعات دامنه دار دارند نسبت به شرق و نسبت به ایران ما مطالعات دامنه دار دارند ، هم نسبت به ذخائرى كه ایران دارد اینها نقشه بردارى كرده اند و مطلعند ، بهتر از خود ایرانى ها مى دانند كجا چه هست و هم مطالعات دامنه دارى شاید بیشتر از آن مطالعات نسبت به گروه هاى مردم كردند . عشایر را مطالعه كردند كه ببینند اینها چه جور مقاصد دارند ، چه جور مى شود اینها را به دام انداخت ، طوایفى كه در شهرستان ها بودند و جز عشایر نبودند اینها را با چه مى شود همراه كرد كه همان مقصد مشترك كه اسلام نباشد ، اینها را با هم همصدا كرد و بدون اینكه اسمش را بیاورند واقعیتش باشد . در زمان رضاخان كه من شاهد مسائل بودم طورى كرده بودند كه شاعرش ، نویسنده اش ، گوینده اش ، همه بر ضد روحانیت بودند . آن شعرا و گویندگان خودشان بودند نه گویندگان مردم ، شاعرش مى گفت ، كه نمى خواهم شعرش را بخوانم ، كه تا آخوند و قجر در این مملكت هست این ننگ را كشوردارا به كجا خواهد برد ، آخوند را ننگ مى دانستند ، قجر هم كه با او دشمن بودند . یك جلسه اى درست كرده بودند اینها ، من شنیدم همان وقت ها یك مجلس نمایش مى دادند فتح اعراب را كه ایران را فتح كرده بود ، در آن مجلس نمایش دادند و عرب هائى كه مثلا پا برهنه بودند و با آن وضعى كه بوده نمایش دادند واینكه كاخ هاى آن را از آنها گرفته اند در آنجا ، دستمال ها بیرون آمد براى گریه كه اسلام غلبه كرد بر اینها ، الان هم كه من و شما اینجا نشسته ایم همچو فكرهائى هست كه متاسفند از اینكه اسلام بر ملیت غلبه كرده ، اسلام را كارى با او ندارند ، مخالف با او هستند . الان هم در نویسنده هاى ما ، در گوینده هاى ما و در روشنفكرهاى ما ، در غربزده هاى ما ، این معنى هست كه اسلام را نمى خواهند و آنها كه راست نمى گویند ملیت را مى خواهند ، وقتى هم از ملیتشان مى خواهند اسم ببرند ، از همین شاه ها اسم مى برند ، از همین شاه هائى كه همه شان در تاریخ معلوم است كه چكاره بودند . از اولى كه رضاخان آمد ، بعد از اینكه مستقر شد ، البته اولش خیلى هم روضه مى گرفت ، هم روضه مى رفت و هم تكیه ها ، همه را رفت یك مرتبه در یك محرمى گفتند همه تكیه ها را رفته بود ، بعد كه بازى داد ملت راو ملت ماهم صفاى نفس دارند زود بازى مى خورند ، بعد كه بازى داد ملت را ، آنوقت آن چهره اش را نشان داد ، تمام روضه ها را سرتاسر مملكت قدغن كرد و بر معممین آن كرد كه نمى توانست یك نفر معمم ظاهر بشود توى خیابان ، بعضى از محترمین معممین كه نمى خواهم اسمش را ببرم ، بردند در كلانترى و همانجا با چاقو عبا و قبایش را بریدند به شكل اینكه كت و شلوار باید باشد و رهایش كردند و معممین را قدغن كرده بودند كه شوفرها هم سوارشان مى كردند ، بعضى از شوفرها هم خوش رقصى مى كردند مقصد

ص: 200

آخوند نبود ، مقصد اسلام بود اینها را مى دیدند كه تا اینها هستند اسلام را نمى شود از بین برد ، باید اینها را از بین برد بعدش اسلام را ، اسلام منهاى روحانیت همین تز است ، حالا گوینده اش ملتفت نیست و یا ملتفت است و مغرض .

مجالس روضه است كه مردم را تهییج مى كند كه به همه چیز حاضرند

این مطلبى كه الان القا كرده اند به جوان هاى ما كه تا كى گریه و تا كى روضه و اینها ، بیائید تظاهر كنیم ، اینها نمى فهمند روضه چیست و این اساس تا حالا سر كى نگه داشته شده است ، این را نمى دانند و نمى شود هم بهشان بفهمانند .

اینها نمى فهمند كه این روضه و این گریه آدم ساز است ، انسان درست مى كند ، این مجالس روضه ، این مجالس عزاى سیدالشهدا و آن تبلیغات بر ضد ظلم ، این تبلیغ بر ضد طاغوت است ، بیان ظلمى كه به مظلوم شده تا آخر باید باشد . همین در عین حالى كه جوانهایشان كه كشته شدند و برایشان فریاد مى زنند و چه مى كنند ، لكن بازى خوردند و مى گویند آن جوان ها را از یاد ببرید براى اینكه آنهائى كه به اینها تلقین مى كنند اساس را سیدالشهدا مى دانند ، اساسى كه همه چیز را تا حالا نگه داشته او بوده ، پیغمبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) هم فرمود كه (انا من حسین ) یعنى دیانت را او نگه مى دارد و این فداكارى ، دیانت اسلام را نگه داشته است و ما باید نگهش داریم . این جوان توجه ندارند ، البته یك دسته اند و تزریق به اینها شده از اشخاص كه مى خواهند نباشد . اینها از اساس مى خواهند روضه را از بین ببرند كه روضه خوانى است كه عواطف مردم را همچو تهییج مى كند كه بر همه چیز حاضرند . وقتى مردم دیدند كه سیدالشهدا جوان هایش را آنطور قطعه قطعه كردند و آنطور جوان هاى خودش را داد ، براى مردم آسان مى شود كه جوان بدهند و ما با این حس شهادت دوستى این معنى را ملت ما پیش برد و رمز همین معنائى بود كه از كربلا منعكس شد به همه جهاتى كه ما داشتیم ، به همه ملت ما ، و همه آرزوى شهادت مى كردند ، همان شهادتى كه سیدش سیدالشهدا بود و اینها نمى فهمند كه اینجاست كه نگه داشته است ، آنهائى كه مى فهمند تزریق مى كنند و دیگران را گول مى زنند .

آنهائى كه به ضد روحانیت حرف مى زنند ، قلمفرسائى مى كنند و حالا بیشتر براى اینكه مى بینند كه این روحانیت است كه اسلام را نگه داشته و این اسلام است كه با منافع آنها مخالف است ، این اسلامى است كه طرفدار مستضعفین است ، (و نرید ان نمن على الذین استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین ) وعده فرموده و عمل خواهد كرد . این طبقه اى كه آن بالانشین ها پست مى شمردند ، مى گفتند طبقه پائین ، منطق مستكبرین همین بود كه استكبار و تكبر مى فروختند بر جامعه ، ملت ما را طبقه پائین حساب مى كردند ، بالا كى بود ؟ آقاى آریامهر و دستجات خودش ، آنها بودند و همه شما را و همه ما را و همه ملت را حساب نمى آوردند ، چیزى نیستند اینها ، قضیه استضعاف این است ، نه اینكه خدا مى فرماید ضعفا ، ضعفانه مستضعفین یعنى آنهائى كه قدرت دارند ، قدرت ایمان دارند و آنها نمى فهمند و اینها را مستضعف حساب مى كنند ، مى گویند اینها ضعیفند . آنهائى كه اینها را جزء ضعفا

ص: 201

مى شمارند نه اینكه ضعفا هستند ، بعضى ها این كلمه را چون نفهمیده اند ، مستضعف را نفهمیده اند مى گویند كه خوب ، چرا ما باید مستضعف باشیم آنها ما را حساب مى كنند مستضعف وضعیف ، نه اینكه شما ضعیفید ، شما قوه ایمان دارید ، شما آن بودید كه یك همچو قدرتى را با مشت عقب زدید و به جهنم فرستادید . قوت ایمان در شماست و حس شهادت خواهى كه جوان ها مكرر این معنا را مى خواهند ، زن ها مكرر مى گویند به اینكه فلان جوان ، فلان جوان از من رفته دو تا دیگر هست ، این هم مى دهم برود . این حس بود ، این حس شهادت خواهى ، فداكارى بود كه یك ملتى كه هیچ نداشت بر طاغوت غلبه پیدا كرد .

همه روز باید ملت ما مقابل ظلم بایستد

اساس را باید حفظ بكنیم ، اساس ، اسلام است و جمهورى اسلامى با محتواى اسلامى ، باید كوشش كنید تا حفظ شود ، این مجالس و مجامع اسلامى را باید حفظ كرد ، هر دو جهت باید باشد نه آنطورى كه سابق بود و اصلش كارى به دستگاه ظلم نداشتند آن هم با یك تبلیغاتى كه شده بود ، نه آنكه ما بیائیم نمازمان را بخوانیم و برویم سراغ كارمان توى خانه مان بنشینیم و اهل منبر هم بروند و چهار تا كلمه روضه بخوانند و اگر بشود چهار تا كلمه اخلاق هم بگویند و بروند در خانه هاشان بنشینند ، باید در مقابل ظلم ، در مقابل ستم بایستند . این كلمه (كل یوم عاشورا وكل ارض كربلا) یك كلمه بزرگى است كه اشتباهى از او مى فهمند ، آنها خیال مى كنند كه یعنى آنها خیال مى كنند كه یعنى هر روز باید گریه كرد لكن این محتوایش غیر از این است . كربلا چه كرد ، ارض كربلا در روز عاشورا چه نقشى را بازى كرد ، همه زمین ها باید اینطور باشند ، نقش كربلا این بود كه سیدالشهدا سلام اللّه علیه با چند نفر جنگ كرد ، عدد معدود آمدند كربلا و ایستادند در مقابل ظلم یزید و در مقابل دولت جبار ، در مقابل امپراطور زمان ایستادند و فداكارى كردند و كشته شدند ، ولكن ظلم را قبول نكردند و شكست دادند یزید را ، همه جاباید اینطور باشد ، و همه روز هم باید اینطور باشد ، همه روز باید ملت ما این معنا را داشته باشد كه امروز روز عاشور است و ما باید مقابل ظلم بایستیم و همین جا هم كربلاست و باید نقش كربلا را ما پیاده كنیم ، انحصار به یك زمین ندارد ، انحصار به یك افراد نمى شود ، قضیه كربلا منحصر به یك جمعیت هفتاد و چند نفرى و یك زمین كربلا نبوده ، همه زمین ها باید این نقش را ایفا كنند و همه روزها ، غفلت نكنند ملت ها از اینكه باید همیشه مقابل ظلم بایستند . در بعضى روایات كه من حالا نمى دانم صحت و سقمش را ، هست كه یكى از چیزهاى مستحب این است كه مومنین در حال انتظار اسلحه هم داشته باشند ، اسلحه مهیا ، نه اینكه اسلحه را بگذارند كنار و بنشینند منتظر ، اسلحه داشته باشند براى اینكه با ظلم مقابله كنند ، با جور مقابله كنند . تكلیف است ، نهى از منكر است ، به همه ما تكلیف است كه باید مقابله كنیم با این دستگاه هاى ظالم خصوصا دستگاه هائى كه با اساس مخالفند .

ص: 202

ما ملت و ملیت را در سایه تعالیم اسلام قبول داریم

اگر یك دستگاهى بود كه مثلا سلاطین سابق كه مى خواستند براى خودشان یك چیز مى كردند ، ولى با اساسش معلوم نبود كه مخالف باشند ، اما یك دستگاهى كه با اساس مخالف است ، نمى خواهد اسلام باشد ، نمى خواهد مجالس اسلامى باشد ، مى خواهد همیشه چیزهائى باشد مربوط به غیر اسلام ولو ملت باشد ، ملیت باشد ، ما ملت را در سایه تعالیم اسلام قبول داریم و ملت ، ملت ایران است و ما براى ملت همه جور فداكارى مى كنیم اما در سایه اسلام است نه اینكه همه اش ملیت و همه اش گبریت است ، ملیت حدودش حدود اسلام است و اسلام هم تایید مى كند او را . ملیت اسلام را باید حفظ كرد ، دفاع از ممالك اسلامى جزء واجبات است نه اینكه ما اسلامش را كنار بگذاریم و بنشینیم فریاد ملیت بزنیم و پان ایرانیسم .

اسلام سیاست است و سیاست ، خدعه و فریب نیست

در هر صورت نقشه یك مطالعاتى كه اینها كرده اند طولانى و مخازن ما را به دست آوردند كه ما چقدر داریم و تا چه وقت به اینها پس بدهیم و از ما بگیرند و همه ملت ها و اقشارى كه ما داریم و همه قطرها را مطالعه كرده اند در این معنا كه دیده اند ما اگر بخواهیم این مخازن را از آنها بگیریم و این مملكت و این كشور را از اینكه پایگاه خودمان براى كارهاى نظامى ، تا اسلام زنده است نمى شود ، باید اسلام را سر برید حالا اگر مى شود توى دامن خود مردم ، و این را كردند و خیلى هم توفیق حاصل كردند . یك روزى بود كه اگر یك ملائى راجع به مطلب سیاسى یك كلمه مى گفت ، مى گفتند این آخوند سیاسى شده بیندازش دور ، شاید به نماز او هم نمى رفتند ، این چه بود ؟ این روى نقشه اى بود كه آخوند را از سیاست كنار بگذارند ، اسلام را كنار بگذارند و سیاست هم كنار و علیحده ، آنها هم كارهاى خودشان را انجام بدهند و مخازن ما را ببرند و مملكت ما را تحت سلطه قرار بدهند آخوند هم برود توى خانه آخوند هم برود توى خانه اش بنشیند و حمد و سوره بخواند ، خیلى هم كار بكند ، یك چند كلمه مسائل اخلاقى را براى مردم بگوید ، این نقشه اى بود كه مى خواستند اسلام را كنار بگذارند از سیاست ، سیاست دست آنها و اسلام هم بر كنار .

پاكروان به من گفت در همان روز آخرى كه دیگر از همانجا از حبس به حصر ما را آوردند (حبس دوم ) گفت كه سیاست دروغ گفتن است ، خدعه است ، فریب است و كلمه اش هم این بود كه پدر سوختگى است ، همین جا مى خواست پدر سوختگى كند یعنى مى خواست كلاه سر من بگذارد ، به من گفت ، به این معنا كه شما مى گوئید ما هیچ وقت همچو سیاستى را نخواستیم ، خدعه و فریب و از این چیزها ، بعد آمد بیرون و منتشر كرد در روزنامه كه ما تفاهم كردیم و فلان و اینكه دخالت در سیاست نكند ، من هم بالاى منبر گفتم كه ایشان این را گفت ، من هم این را گفتم كه بیخود گفته ، آنها مى خواهند كه ماها با همین خدعه و فریب كه سیاست ، خدعه است ، شما نكند از سیاست كنار بروید ، سیاست خدعه نیست ، سیاست یك حقیقتى است ، سیاست یك چیزى است كه مملكت را اداره مى كند ، خدعه

ص: 203

و فریب و اینها نیست ، اینها همه اش خطاست . اسلام سیاست است ، طبیعت سیاست است ، خدعه و فریب نیست . این نماز جمعه یك نماز جمعه سیاسى است . یك اجتماعى سیاسى است كه مع الاسف در سال هاى طولانى از دست ما رفته بود و مورد طعن دیگران هم شده بود . این اجتماع حج از امور بسیار سیاسى اسلام است كه تمام طبقات مستطیع كه هر جاى ایران اسلامى هستند ، هر جاى ممالك اسلامى هستند جمع بشوند در هر سال در یك محلى ، چند تا مجتمع شان بكنند ، بنشینند مطالبشان را بگویند ، بنشینند رفع اشكالاتشان را بكنند .

یك همچو مجلس هائى كه اسلام درست كرد مثل حج ، هیچ قدرتى نمى تواند درست كند ، هیچ قدرتى ، همه ممالك اسلامى و سران ممالك اسلامى جمع بشوند كه نیم میلیون جمعیت را یك جائى ببرند ، نخواهند مؤفق شد ، با خرج هاى فلان ها ، تبلیغات فلان . خداى تبارك و تعالى با كلمه (ولله على الناس حج البیت ) با یك كلمه مردم را فرستاده به آنجا ، اجتماعات را فراهم كرده است . مع الاسف استفاده كرد ، اجتماعات هست استفاده كرد ، وقتى هم كاروان هاى ما در آنجا رفت همه استفاده هایش را آریامهر مى كرد ، براى اوشان و شوون او را در آنجا مى گفتند در صورتى كه این اجتماعات ، اجتماعات سیاسى است ، اجتماعى است ، باید در این اجتماعات گویندگان ، نویسندگان همه بلاد مسلمین در آنجا مسائل اسلام را ، مسائل بلاد مسلمین ، گرفتارى كه دارند ، مسلمین از دست كى گرفتارى دارند و آن باید چه بكند ، دولتهائى كه با مسلمین چه مى كنند با او چه بكند ، كوشش كنند در وحدت كلمه ، كوشش كنند در اینكه مطلب را همه یكى قرار بدهند ، اعتصام (بحبل اللّه ) سرمشق است براى همه ، خداى تبارك و تعالى فراهم كرده اسبابش را ، و ما مسلمین نمى توانیم از آن استفاده كنیم ، بیعرضه هستیم ، او فراهم كرده همه را ، سالى یك دفعه حج ، آن كنگره عظیمى كه در دنیا سابقه ندارد لكن مى روند آنجا و كار مثبتى انجام نمى دهند ، از اول هم مى روند ، فكر اینند كه سوغاتى چقدر بگیرند ، فكر آنى كه باید باشند نیستند ، اعمالشان را بجا مى آورند ، بعدش هم هیچ كلمه اى راجع به گرفتارى هاى مسلمین و گرفتارى هاى اسلام ، این گرفتارى هائى كه همه دول اسلامى الان مبتلا به آن هستند ، فكر این نیستند .

این نهضت عظیم را كه مورد توجه دنیاست حفظ كنید

و انشأاللّه اگر اسلام یك ظهورى پیدا كرد ، یك نمایش واقعیتش داد ، امیدوارم كه جمع هم درست بشود . باید این نهضت را حفظش كنید . شما با دست خالى یك امپراطورى بزرگ دنیا را شكست دادید . الان به ما مى گویند كه اینها ملتفت نیستند كه چه كردند ، خارج مى فهمد ، خارج كه مى رویم عظمت این نهضت و عظمت این فداكارى ایران در خارج منعكس است ، هر كه از خارج مى آید و از هر جا مى آید ، همین چند روز هم یك چند نفرى ، یك نفرى از بیرون آمده بود ، از بنگلادش هم چند نفرى آمده بودند ، اینها مى گویند كه همه توجهات دنیا الان به ایران است ، همه توجهات الان به ایران است ، ایران سرمشق همه مسلمین شده است و باید بشود . انشأاللّه این را حفظش كنید كه ماها

ص: 204

هیچ نیستیم ، هیچ براى خودتان یك چیزى خیال نكنید كه هستید ، نه من و نه تو ، نه هیچ كس ، هیچ نیستیم ، هر چه هست خداى تبارك و تعالى است ، اوست كه شما را غلبه داد ، اللّه اكبر ، شما را غلبه داد و با مشت خالى همه چیز را درهم شكستید . این ایمان ، اسباب این معنا شد ، این توجه به خدا اسباب این شد كه بچه كوچك و پیرمرد هشتاد ساله و زن هاى محترمه و مردهاى عزیز همه را به بیرون ریخت و مقابل یك دستگاه ظلم قرار داد . این اسلام بود ، اسلام همه چیز دست اوست و ما هیچ نیستیم ، این را حفظش كنید ، این اسلام و این نهضت را با اسلامیتش حفظ كنید . خداوند انشأاللّه شماها را حفظ كند براى نگهدارى این نهضت و تا این نهضت هست از هیچ نترسیدو اصلا ترس در دل خود راه ندهید . این حرف هائى كه كردستان چه شد و بلوچستان چه ، اینها همه حرف است ، آنها هم برادر ما هستند و آنها هم برادر هستند و آنها هم مفسدین را بیرون مى كنند و هیچ وقت به دلتان راه ندهید كه مائى كه آن قدرت عظیم را درهم شكستیم حالا از یك حزب مثلا دموكرات و از چهار تا جوان مثلا فاسد بترسیم ، هیچ اصلا این حرفها نیست مملكت شما بحمداللّه بیمه شده و خداوند با شماست به شرط اینكه شما هم به وظیفه تان عمل كنید ، شما وفاى به عهدتان بكنید ، خداوند هم وفا مى كند ، شما توجه به اسلام داشته باشید و آنطورى كه اسلام گفته به او عمل بكنید ، خداوند هم پشتیبان شماست . خداوند انشأاللّه به شما صحت و سلامت و عظمت و قدرت عنایت كند و من هم دعاگوى همه تان هستم و خدمتگزار همه

والسلام علیكم و رحمة اللّه وبركاته

ص: 205

تاریخ : 4/7/58

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى انجمن اسلامى كاركنان سازمان پارس

این پیشرفتى كه ملت ایران كرد مرهون آن تحولى بود كه در نفوس پیدا شد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

آیه اى كه تلاوت كردید (ان اللّه لا یغیر مابقوم حتى یغیرواما بانفسهم ) ، (ما) یك واقعیتى است و دستور . واقعیت به این معنا كه تغییراتى در یك ملتى و در یك قومى حاصل بشود ، این منشأ یك تغییرات تكوینى ، تغییرات جهانى ، تغییرات موسمى مى شود و دستور است به اینكه تغییراتى كه شما مى دهید ، تغییراتى باشد كه آن تغییرات دنبالش یك تغییراتى به نفع شما باشد . شما ملاحظه كردید كه این پیشرفتى كه ملت ایران كرد مرهون آن تغییرى بود ، تحولى بود كه در نفوس پیدا شد . ما یك قوم بودیم ، ملت ما یك قومى بودند كه به واسطه تغییرات سوئى كه در طول تاریخ شده بود و به واسطه سلطه همه جانبه اجانب و دست نشاندگان اجانب به یك صورتى در آمده بود كه این صورت ، پذیرش این رژیم سابق را مى كرد ، یعنى یك تغییر حالاتى به واسطه آن تبلیغات فاسدى كه شده بود ، در ملت ما حاصل شده بود كه به واسطه این تغییر و تحول ، پذیرش ظلم و رژیم ستمگر و طاغوت و بستگان به طاغوت و ارباب هاى طاغوت را فراهم مى كرد . تغییرى بود كه از فطرت سالم انسانى متحول شده بود به یك انسان غیر سالم ، مریض ، افراد مریض شده بودند . قلم ها ، قلم هائى بود كه بر ضد مصالح ملت و بروفق مصالح طاغوت به كار مى رفت و نطق ها و قلم ها و قدم و گفتار و كردار ، همه طورى بود كه از آن فطرت تغییر كرده بود . وقتى از آن فطرت تغییر كرد ، آنوقت یك تغییرات كلى هم حاصل شد و آن سلطه اجانب بود .

خداوند قومى را تغییر نمى دهد مگر آن قوم خودش را تغییر دهد

وبحمداللّه در این نهضت تغییر و تحول از آن طرف شد یعنى یك ملت تحت فشار كه در طول تاریخ با این فشار خوگرفته بود و پذیرفته بود این ظلم و پذیرفته بود این چپاولگرى را ، در یك مدت كوتاهى متحول شد به یك ملت كه پذیرش هیچ یك از این ظلم ها را دیگر نداشت یعنى این ملت همچو طغیانى كرد بر خلاف دستگاه ظلم كه از آن بچه كوچكش تا آن خواهرهاى محترمه و برادرها ، جوان و پیر ، داراى هر شغلى كه بودند از همه چیز دست برداشتند و ریختند در خیابان ها و در كوچه ها و فریاد زدند ما نمى خواهیم این رژیم را ، و فریاد اللّه اكبر و اینكه این رژیم را نمى خواهیم . پس قوم ما

ص: 206

یك تحولى پیدا كرد ، تغییرى پیدا كرد ، تا این تغییر حاصل نشده بود ، تغییر نفسانى حاصل نشده بود ، این قوم مورد تغییر واقعى كه رفتن یك رژیم طاغوتى و آمدن یك رژیمى كه اسلامى باشد ، این معنا حاصل نمى شود . پس خداى تبارك و تعالى تغییر نمى دهد مگر اینكه ما خودمان تغییر بدهیم خودمان را . اگر خودمان تغییر دادیم در جانب پذیرش ظلم ، یك ظالم به ما مسلط مى شود ، این طبیعى است و اگر چنانچه خودمان را تغییر دادیم براى دفاع از كشور خودمان ، دفاع از چپاولگرى ، دفاع از ظلم و ستمگرى ، خداوند اسبابش را فراهم مى كند ، چنانچه دیدید . یعنى هم آن طرفش را ما دیدیم ، هم این طرفش را . اگر آن طرفش را دیدیم كه سال هاى طولانى همه قشرهاى ملت در زحمت بودند و تحت فشار ظلم بودند و آن این بود كه از آن فطرت اصلى كه فطرت اللّه بود بیرون آمده بودند و یك فطرت دیگرى به خودشان راه داده بودند و تربیت دیگرى پیدا كرده بود . نفوسشان كه آماده شده بود براى پذیرش هر چه تو سرى خوردن ، هر كس هر جابیاید توسرمان بزند هیچ نزنیم و بى تفاوت باشیم ، مستشار از آمریكا مى آید بپذیریم ، هر چه مى شود پذیرش كنیم ، حالت پذیرش داشته باشیم ، هر كه دستش را بلند كند سرمان را زیرش بگیریم یا صورتمان را بگیریم بزند . این یك حالتى بود كه به واسطه تحت فشار بودن طولانى و تبلیغاتى كه از این طرف و آن طرف شده است كه همه چیز شما باید كنار برود و همه چیز امریكا باید روى كار بیاید ، این اسباب این شده بود كه خداوند تغییر داده بود موافق تغییرى كه شما در فطرتتان داده بودید ، آن هم تغییر داده بود . وقتى كه ملت ما بیدار شد و به بركت اسلام بیدار شد و خودش را تغییر داد ، متحول شد ، یعنى آن كسى كه از یك پاسبان مى ترسید مقابل آمریكا ایستاد ، آن كسى كه یك پاسبان وقتى مى آمد توى بازارش مى گفت ببند ، مى بستند ، بیرق بزنید ، مى زدند ، هیچ براى خودشان قائل نبودند كه یك چون و چرائى بكنند ، ریختند توى خیابان و گفتند كه مرگ بر این شاه . این تحول روحى بود . این تحول :(ما بانفسكم ) . (ان اللّه لایغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بانفسهم ) تغییر را دیدید ما با نفس خودمان را ، یعنى آن حال پذیرش متبدل شد به حال عدم پذیرش ، یك حال اینكه زیر بار این ظلم دیگر نمى خواهیم برویم . اینطور كه شد ، تایید كرد خداى تبارك و تعالى .

این تغییر نفوس را كه به توفیق الهى حاصل شده حفظ كنید

شما ظالم را بیرون كردید . این حال را حفظ كنید ، الان متوجه باشید این حال حفظ بشود ، یعنى این تغییرى كه به سبب توفیق الهى حاصل شد و نفوس شما تغییر كرد به یك نفوسى كه شهادت را براى خودتان فوزدانید و ذلت و تبعیت را براى خودتان ننگ مى دانید ، این حال حفظ بشود . مادامى كه این حال حفظ بشود خداوند همین را حفظش مى كند . اگر خداى نخواسته (ما بانفس ) ، (ما) دوباره برگردد به حال اول ، باز دوباره حال اول مى شویم . این یك سنت الهى است كه كارهائى كه مى شود ، روى اسباب و مسببات است خداى تبارك و تعالى كار مى كند ، اسباب و مسببات است .

وقتى كه شما خودتان مهیا شدید براى اینكه تحت بار ظلم بروید ، ظالم پیدا مى شود ، این سبب

ص: 207

مى شود كه ظالم پیدا بشود . هر چه بیشتر ما خضوع بكنیم براى ظالم ، ظالم بیشتر فشار مى آورد . وقتى كه مهیا بشویم ما براى جلوگیرى از ظالم ، ظالم عقب مى نشیند . هر چه زیادتر فشار بیاوریم ، او عقب تر مى نشیند . یك قدم كه شما كه عقب بنشینید او جلو مى آید ، یك قدم شما جلو بروید او عقب مى رود . این یك مطلبى بود ، سنت الهى است و مطلبى بود كه با تجربه ، خود شما ثابت كردید كه شما وقتى قدم ها را برداشتید طرف اینكه طاغوت نباید باشد ، رفت از بین ، تمام شد ، بساطشان را برچیدند و رفتند . و شما حالا باید این را حفظش بكنید كه انشأاللّه این تتمه اى كه چیزى نیست ، نیستند اینها . دیگر این تتمه هائى است كه دنبال هر چیزى كه هست ، انتقالى كه پیدا مى شود ، نقلى كه پیدا مى شود ، این مسائل هست ، اینها دیگر هیچ نگرانى ندارد .

خبرگزارى ها باید امین باشند

آن چیزى كه مى خواستم راجع به این خبرگزارى پارس بگویم ، این بود كه من گاهى وقت ها مى بینم در این خبرگزارى پارس ، خبرها همچو مثل اینكه با یك غرضى خبر داده مى شود . گاهى من اینطور مى بینم كه یك مطلب كوچكى را بزرگ نمایش مى دهند ، تضعیف مى كنند ، یك مطلبى كه نیست یا محتمل است نباشد ، مطلب را مى گویند ، چه مى كنند . این باید اصلاح بشود ، خبرگزارى باید خبرگزارى باشد ، مطالب همانطور كه هست گفته بشود ، نمى خواهند كه طرفدارى از یك طرف بكنند ، یك چیزى را كوچك بكند ، یك چیزى را بزرگ بكند و اینطور چیزها نباید باشد . خبرگزارى ها باید امین باشند در خبرگزارى و اگر توطئه گرى در خبرگزاریتان هست باید تصفیه بشود ، چاره نیست جز اینكه تصفیه بشود ، وقتى تصفیه شد ، انشأاللّه چیزها هم درست مى شود . انشأاللّه امیدوارم همه تان مؤفق باشید ، هم برادرهاى اهل سنت ما و هم شما مؤفق باشید . همه با هم باشیم و این حال روحى كه براى ملت ما پیدا شده است كه همه متوجه به خداى تبارك و تعالى ، متوجه به اینكه مملكت یك مملكت اسلامى باشد ، جمهورى یك جمهورى اسلامى باشد ، این حال را حفظ بكنید تا خداوند دست دیگران را قطع بكند

والسلام علیكم ورحمة اللّه وبركاته

ص: 208

تاریخ : 5/7/58

بیانات امام خمینى در جمع نمایندگان مردم استان سیستان و بلوچستان

مقصد این بود كه اسلام را از بین ببرند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من از آقایان و حضرت آقاى كفعمى تشكر مى كنم كه از راه دور آمدید و زحمت كشیدید و در این مجلس ممكن است كه مطالبى كه ما داریم و براى همه مناطق این مطالب هست به وسیله ایشان و شما برادرها به اهالى محترم بلوچستان و سیستان ابلاغ كنید . آن چیزى كه ما از اول نظر داشتیم یعنى ملت نظر داشت و ما هم به تبعیت ملت وارد عمل شدیم ، این بود كه این آشفتگى كه در ایران به چشم مى خورد و خطرى كه براى اسلام در نظر بود كه ممكن است تحقق پیدا بكند ، ما را وادار كرد به اینكه با تبعیت از ملت ایران بر خلاف آن چیزهائى كه آنها آرزو داشتند و قدرت هاى بزرگ هم آنها را وادار كرده بودند براى تحقق آن مقابله كنند .

این یك برنامه اى بوده است كه اجانب از سال هاى بسیار طولانى طرح ریزى كرده بودند براى اینكه مخازن ایران كه مخازن غنى اى است آنها ببرند و كسى نباشد در مقابل آنها ایستادگى كند و لهذا برنامه این بود كه ملت ایران را یا اغفال كنند یا آنهائى كه اغفال نمى شوند از بین ببرند ، اگر بتوانند حیثیت شان را در بین ملت از بین ببرند و اگر این را مؤفق نشوند ، خودشان را از بین ببرند براى اینكه اگر چنانچه آن طبقه اى كه مى توانند ملت را بیدار كنند به حال خودشان باشند و ملت را بیدار كنند ، نمى گذارند كه این مخازن بسیار بزرگى كه ملت دارد و باید صرفه خودش بشود ، به غارت ببرند و ملت ما گرسنه و بینوا باشند .

ولهذا مطلب این بود كه آن نقطه اساسى كه آنها را براى خودشان خطر دیدند ، آن نقطه اساسى از بین برود و آن اسلام بود ، نقطه اساسى كه این را براى خودشان خطر مى دیدند اسلام بود كه اگر اسلام را آنها از بین ببرند دیگر آسوده خاطر مى شوند و هر كارى بخواهند در اینجا مى كنند وسلطه خودشان را حفظ مى كنند و مملكت ایران را كه وضع جغرافیائى اش حساس است براى آنها و بعلاوه مخازن بسیار زیاد دارد كه ما و خود ملت ایران باز اطلاع از آن ندارد ، شاید بسیاریش را بى اطلاع باشد و آنها مطلع هستند ، اسلام را اگر چنانچه بتوانند شكست بدهند و از بین ببرند ، آنوقت برایشان آسان مى شد كار راه این بود كه ، مقصد این بود كه اسلام را از بین ببرند و راه اینكه اسلام را از بین ببرند این بود كه روحانیت را از بین ببرند . اینها مى دانستند كه تا روحانیون هستند ، اینها حفظ مى كنند اسلام را .

ص: 209

نقشه ، بردن اسلام و راهش ، بردن روحانیت و جدا كردن ملت از روحانیون ولهذا با تبلیغات دامنه دارى مشغول شدند و حالا هم مشغولند كه روحانیون رااز ملت جدا كنند ، وقتى ملت از روحانیون جدا بشود و اینها پشتوانه نداشته باشند براى تبلیغات خودشان ، آنها به مقاصد خودشان مى رسند .

ص: 210

تاریخ : 5/7/58

بیانات امام خمینى در جمع علماى شرق تهران .

ما روحانیون ، معممین باید اسلام را آنطورى كه هست عرضه كنیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من هر وقت چشمم به این جمال هاى نورانى مى افتد و این جنود رحمانى ، مسرور مى شوم . من امیدوارم كه در این وقتى كه ما و شما احتیاج داریم به اینكه اسلام را آنطورى كه هست عرضه كنیم به عالم ، شما مؤفق بشوید و همانطورى كه تا حالا مؤفق بودید و تا حالا پیروزمند بحمداللّه بودید ، از این به بعد هم با طرح هائى كه خودتان مى دهید و با اجتماعاتى كه خودتان دارید ، پیروزمند از آب در آیید . من تمام نگرانیم این است كه ما روحانیون ، معممین كه باید بر حسب وظائف الهى كه داریم پاسدار اسلام باشیم و اسلام را به آنطورى كه هست عرضه كنیم ، من خوف این را دارم كه آنهائى كه مى خواهند به ما مناقشه كنند و اگر دیده باشید مناقشه مى كنند و اخیرا هم جزوه نوشته اند راجع به این ، یك وقت خداى نخواسته از طرف ما هم بهانه اى دست آنها داده بشود . حالا كه بهانه ندارند ، مى گویند كه روحانیون استبداد مى كنند ، روحانیون مى خواهند فرصت طلبى بكنند ، روحانیون مى خواهند كه قبضه بكنند همه چیز حكومت را ، روحانیون انحصار طلب هستند ، قشر مذهبى انحصار طلب است و این حرف هاى نامربوطى كه هر كس توى خانه مى نشیند و مى نویسد بدون اینكه نظر كنند كه روحانیون تا حالا چه كرده اند و حالا چه حالى هستند .

این روحانیون بودند كه شما را از این زاویه بیرون كشیدند

اینها غافل از این هستند كه این روحانیون بودند كه شما را از این زاویه ها بیرون كشیدند ، و الا شما مدفون بودید ، شما اشخاصى بودید كه طرفدار رژیم بودید و با صراحت بعضى از طرفداران شما گفتند كه رژیم باشد و یا اگر طرفدار هم نبودید ، جرات یك كلمه گفتن را نداشتید ، جرات اینكه قلم بردارید و یك مقاله بنویسید و یك سطر بنویسید نداشتید . شما را رژیم سابق مدفون كرده بود ، روحانیون شما را از زیر خاك بیرون آوردند . این روحانیونى كه شما حالا مى گوئید انحصار طلبند ، اینها شما را از انحصار بیرون آوردند ، اینها حصر را برداشتند ، نه اینكه منحصر كردند ، حالا هم كه بیش از یك میلیون از مردم عادى و اشخاصى كه بسیارى شان زیادى و فقط بخور و بخواب هستند ، در ادارات ما هم هستند ، در سرتاسر كشور بشمرید و ببینید اگر پنجاه نفر روحانى را در اداره دیدید ،

ص: 211

آنوقت بگوئید انحصار طلب .

این نهضت را با قدرت روحانیت و اسلام كه ملت ما اسلامى بودند و علاقه به اسلام و كاركنان اسلام داشتند به اینجا رساندند و شما به جاى اینكه تشكر كنید از اینها كه شما را از خارج ایران به داخل كشاندند ، شمائى كه در خارج ایران بعضى تان بسر مى بردید و جرات اینكه به مرز ایران وارد بشوید نداشتید ، زحمات ملت ما كه در راسش روحانیت بود شما را از خارج به داخل كشاند و شما را از زوایه ها بیرون آورد و شما را از سكوت به صحبت كشاند و قلم هاى شكسته شما را دوباره تجدید كرد . شما به جاى اینكه از اینها تشكر كنید ، از شما اجر و مزدى هیچ وقت نخواستند و منصبى و اداره اى هم اینها نمى خواهند و عوض اینكه قدردانى كنید از اینها ، مى گوئید با اظهار تاسف كه مبادا یك وقتى بشود كه ملت ماكذا ، ملت ، آخر تو كى هستى كه ملت تو ، ملت به تو چه كار دارد . ملت آنى است كه به جمهورى اسلامى نود و هشت و نیم ، قریب نود و نه به جمهورى اسلامى راى داد كه شما مى گفتید اسلامش نه ، همین شماهائى كه حالا این حرف ها را مى زنید ، آن وقت هم مى زدید شماى (اسلام نه )ها ، حرف ها مى زدید ، همه قوایتان را روى هم گذاشتید و یك در صد و یك قدرى بیشتر درصد ، با اینكه خیانت هم كردید ، نود و هشت و مقدارى زیادترش مال توده مردم و مسلمانان بود ، مال مذهبى ها بود ، یعنى برد مذهب ، و شما حالا از مذهب مى ترسید . آخر شما چكاره هستید كه مى گوئید روحانیون . . . و مى ترسیم براى ملت . ملت ما آن ملتى است كه به مجلس خبرگان وقتى كه مى رسد ، روحانى را تعیین مى كند ، آنى كه نظیر روحانى را فكر مى كند ، الا نادر كه بازور و با فشار و تقلبشان است . شما ملت را هیچ حساب مى كنید و بعد مى گوئید ملت ما . ملت شما یعنى ملت ایران ، این است كه وقتى به او مى گوئید كه وكیل بفرست به مجلس خبرگان ، مى فهمد چه مى كند . مجلس خبرگان یك مجلسى است براى تشخیص و پیاده كردن یك قانون كه با اسلام مخالف نباشد . ما جمهورى مى خواهیم كه ، جمهورى مثلا دموكراتیك نمى خواهیم ، جمهورى غربى یا شرقى را نمى خواهیم ، ما جمهورى اسلامى مى خواهیم . جمهورى اسلامى وقتى كه ما مى خواهیم ، مردم مى فهمند كه كى را باید براى تشخیص احكام اسلام توى مجلس ببرند . شما مى خواهید كه مردم بیایند شما را تعیین كنند كه اسلام را معتقد نیستید یا اگر دارید ، یك اسلام خشك كه اصلش كار نداشته باشد به هیچ كارى ، شما را بیایند و تعیین بكنند ؟ ! ملت شما را تعیین كرد ؟ ! ملت ما یعنى چه ، شما كى هستید كه ملت ما مى گوئید . ملت آن است كه تعیین كرد سرنوشت خود را و قانون اساسى اش را داده دست یك عده ملا و مجتهد در مجلس ، توچه اشكال دارى ؟

مى گوئید كه ما به زور باید این آقایان را كنار بگذاریم و یك دسته مثلا دموكرات بیاوریم توى كار ، زورى كه نیست . شما مى خواهید از قوانین عالم فرار كنید ؟ شما خوف چه دارید ؟ شما خوف این دارید كه ملت ما مبادا پیروز بشوند . خوب ، ملت است این آخر ، تو و شمائى كه دم مى زنید از اینكه دموكراسى ، دموكراسى ، دروغى از آن دم مى زنید ، كجاى دموكراسى به هم خورده است ؟ تا حالا رفراندمش با زور سر نیزه بوده ؟ ! مجلس خبرگانش با زور بوده ، با سر نیزه بوده ؟ ! علمأ بلادش كه

ص: 212

اینقدر زحمت كشیدند و آنوقت كه شما در خواب بودید و یا آن بالاها نشسته بودید و استفاده مى كردید ، از خود دولت طاغوتى هم استفاده مى كردید و اینها توى زندان ها رنج مى بردند و در تبعیدگاه ها به آنها رنج مى دادند ، اینها فرصت طلبند ؟ ! شما كه حالا كه یك قدرى صاف شده راه افتاده اید سر این سفره ، فرصت طلب نیستید ؟ چه دیكتاتورى ، علمأ اسلام كرده اند ؟ كدام دیكتاتورى ؟ خوب ، نشان بدهید بگوئید فلان جا با زور ، با فشار ، با چه دیكتاتورى كرده اند . دادگاه هاى اسلام كه پیدا شده است ، این دادگاه ها آنهائى را كه محاكمه كرده اند ، شما آنها را مى خواهید تطهیر كنید كه مى گوئید دیكتاتورى كردند یعنى آنها را با دیكتاتورى كشته اند ؟ نصیرى و امثال نصیرى را كه شما قلم هاتان را برداشتید و گریه مى كنید براى نصیرى و براى هویدا و براى محمدرضا خان ، آنوقت خودتان را ملى مى دانید ، آدم مى دانید . ما اگر جلوگیرى از این ملت نكنیم براى شما خطر همه چیز پیش مى آید ، ما جلوگیرى مى كنیم ، ما میل نداریم كه ملت ما خداى نخواسته یك وقت به كسى بخواهد زور بگوید و چه . ملت ما با آرامش ، با آزادى ، ملت ایران با آزادى ، با آرامش راى داده یك عده اى را تعیین كرده براى اینكه قوانین اسلام را بررسى كنند كه این قوانین مخالف با اسلام یك وقت نباشد ، براى اینكه جمهورى اسلامى است . شما مى گوئید كه آقایان بروند كنار كه ملت قرارشان داده ؟ ! بروند كنار كه براى ملت ما چه بشود ؟ ملت اینها را قرار داده ، براى ملت ما چى است . شما بیائید از این ملت بپرسید كه شما چى مى خواهید ، تا ثانیا بیایند باز همان صد ، الا یكى شان یا یك و چندشان بگویند كه ما اسلام را مى خواهیم ، ما قوانین اسلام را مى خواهیم .

ملت و روحانیت زحمت كشیده اند ، ملى گرایان اعلام وجود كرده اند

آخر چرا در مقابل یك ملت نشسته اید ، چهار نفر نشسته اید ، چهار نفرى كه تا حالا نفس تان در نیامده حالا كه روحانیون اسباب این شده اند كه شما نفس بكشید ، نفس بر ضد اینها مى كشید ، این صحیح است ؟ این انصاف است ؟ شما انصاف دارید كه اینهائى كه شما را از آن كنج ها بیرون آورده و ظاهر كردند حالا اعلام وجود كرده اید ؟ و هیچ كس هم به شما اشكال نكرده ، اینها زحمت كشیده اند و شما اعلام وجود كرده اید ، ملت زحمت كشیده ، این دسته از مردم بوده اند كه ملت را دعوت كرده اند و ملت به عشق اسلام این كار را كرده اند .

حالا شما از ملت مى ترسید و از مذهب مى ترسید و از انحصار طلبى مذهبى ؟ ! چه انحصار طلبى كرده اند ؟ مذهبیون كجا انحصار طلبى كرده اند ؟ آنها كه همه شما را در یك میلیون و نیم و یا نزدیك به این ، افرادى كه مشغول به كار هستند و كارهاى دولتى مى كنند ، اینها كدامشان وارد شدند در مشاغل دولتى و بخواهند مشاغل دولتى را بگیرند ؟ یك چندتاشان را براى نظارت به امرى كه مبادا فلان شخص فلان جا خلاف بكند دارند نظارت مى كنند و براى نظارت آنجا هستند .

چرا انسان باید اینقدر بى انصاف باشد ، اینقدر دشمن اسلام باشد ، اینقدر دشمن روحانیون باشد . خوب ، دولت سابق هم همین طور بود و به اسم اینكه ملت ما چه بشود و اسلام بایدچه بشود و چه

ص: 213

بشود ، همین روحانیون را كوبید و همین مذهب را كوبید و همین مذهبیون را . شما هم كه حالا آمدید و قلم هایتان روى كاغذ آمده همان حرف ها را دارید مى زنید . این راجع به آنها .

روحانیون براى حفظ حیثیت اسلام فرصت به دست قلمفرسایان ملى گرا ندهند

اما راجع به خودتان ، شما آقایان و همه علمأ اسلام ، همه علمأ ایران الان در یك وقت حساس واقع شدید كه اگر خداى نخواسته از یكى از جوان شما یك كار خلاف ببینند ، همین آدم هائى كه نشسته اند آنجا و مواظبند كه مبادا اسلام پیروز بشود ، همین ها شروع مى كنند به قلمفرسائى و شما را متهم میكنند كه اینها این كاره اند و از آن روز تا حالا منطق اینها این است ، از آن روز تا حالا ما گرفتار دیكتاتورى پهلوى بودیم ، رژیم سلطنتى ، از حالا به بعد گرفتار دیكتاتورى عبا و عمامه هستیم . شما كه تا حالا دیكتاتورى نكردید ، همه عالم مى دانند كه شماها فشار به كسى نیاوردید كه به زور راى بده ، همه عالم مى دانند كه شما فشار به كسى نیاوردید كه این آقا را مثلا براى مجلس خبرگان مثلا تعیین كن ، مردم آزاد رفتند تعیین كردند ، حالا كه این طورى است و شما كارى انجام ندادید الا اینكه در هر دادگاهى یك قاضى روحانى هم بوده است و این مجرمین را ، آنهائى كه پنجاه سال این مردم را داغ كردند و پدر این مردم را در آوردند و جوان هاى ما را كشتند و امر به كشتن كردند ، این یك عده معدودى را این روحانى كه در یك دادگاهى نظارت كرده یا حكم كرده است حالا با اینكه یك همچو قصه اى بوده است ، اینها صدایشان در آمده و من مى دانم اصلا این رگ گبریت در اینها هست ، رگ ملیت ، آن رگ هست باز . یعنى خونشان خون ملى به آن معنائى كه گبرها مى گویند هست (نه این گبرها كه بسیاریشان هم آدم هاى شریفى هستند ، هیچ ضررى هم به ما ناحیه این گبرها نمى رسد ، آن گبرهاى سابق ) . اگر چنانچه خداى نخواسته از من و شما یك مطلب خلافى صادر بشود كه روى موازین اسلام نباشد ، در كمیته ها هستید ، در هر جا هستید ، بین پاسدارها ، پاسدار هستید ، از این مسائلى كه الان موجود است و باید هم باشد ، اگر خداى نخواسته از یكى از شما یك مطلبى را ببینند كه بر خلاف موازین بود ، اینهائى كه غرض با شما دارند شروع مى كنند با تاخت و تاز و نه به شما ، به روحانیت و نه به روحانیت ، اسلام راهم مى كوبند به اینكه جمهورى اسلامى هم همان رژیم شاهنشاهى است با عوض شدن لفظ پس من و شما ، همه ما ، معممین و همه روحانیون ، یك وظیفه شرعى الهى داریم براى حفظ حیثیت اسلام وحیثیت نهضت اسلامى . غیر قضیه این است كه یك كسى بگوید و بخواهد خودش آبروى خودش را از بین ببرد ، آن هم برایش جایز نیست ، آن هم حرام است ، لكن اگر یك مطلبى از من و شما صادر بشود كه موجب این بشود كه اینها روى اسلام حساب بكنند ، اگر یك همچو كارى بشود اسباب این شدیم كه عمل را پاى اسلام حساب بكنند و پاى مطلق روحانیون حساب بكنند . این اگر یك چنین كارى بشود ، ما اسباب این شدیم كه اسلام را شكست دادیم ، روى اسلام به جور منكر نمایش دادیم و این یك مسأله مهمى است براى همه ما ، من كه یك طلبه هستم و شما كه آقایان هستید ، همه مان در این امر شركت داریم ، در اینكه مشتركیم در اینكه باید حفظ كنیم این آبروى اسلام را و او به این

ص: 214

است كه قدم هاى خودمان را متوجه باشیم كجا بگذاریم ، كارها چه جور انجام مى گیرد ، قلم ها چه جور به كار مى افتد . خیال نكنید كه امروز قضیه شما و من است ، امروز قضیه اسلام است . یعنى ما در یك حالى الان واقع هستیم در یك وقت حساسى واقع هستیم كه امر دایر بین این است كه (خداى نخواسته ، خداى نخواسته و نخواهد شد انشأ اللّه ) اسلام زیر پاى ما دفن بشود و برود سراغ كارش . شما خیال نكنید ، اگر در این نهضت خداى نخواسته روحانیت ، اسلام شكست بخورد ، شكستى است كه تا آخر دیگر شكست است و بین اینكه پیروز بشوید انشأ اللّه ، و مى شوید و اسلام آنطورى كه هست در این مملكت پیاده كنیم تا همه بدانند اسلام چه است .

مكتب هاى به ظاهر مترقى در مقابل اسلام هیچ ندارند

این را كرارا گفتم كه ما یك متاع خیلى ارزشمندى داریم و داشتیم ، عرضه عرضه اش را نداشتیم ، مثل یك كسى كه یك متاع بسیار خوبى دارد توى انبار ، هم نمى تواند بیرونش بیاورد و تا عرضه نكند ، مشترى پیدا نمى كند .

ما یك متاع با ارزشى داریم كه همه این مكتب هائى كه اسمش را مكتب مى گذارند در مقابلش هیچ ابدا ندارند و مع الاسف نتوانستیم عرضه اش كنیم ، مدفون شد توى كتاب ها ، بیرون نیامد مدفون شد پیش خود اهل علم و توى مغزهاى آنها ، بیرون نیامد ، نتوانستیم از اسلام استفاده آنطورى كه باید باشد بكنیم و عرضه كنیم به عالم كه این متاع ماست ، ببینند متاع ما چیست اینها ترس این را دارند كه این متاع را ما بتوانیم عرضه كنیم .

شما این را بدانید ، اینهائى كه الان به ضد روحانیت و به ضد اسلام و مذهب منتها با پوشش اینكه نخیر مذهب چطور ، چطور ، به ضد اینها قلمفرسایى مى كنند و قیام مى كنند ، اینها خوف این را دارند كه یك وقتى بتوانیم ما عرضه كنیم این متاع را به عالم . وقتى عرضه بكنیم ، اینهائى كه دم از آن مسائل مى زدند كه واقعیت نداشت ، اینها باید بروند كنار ، سراغ كارشان و یا ملحق بشوند به این جمعیت و اینها كه استفاده جو بودند و نمى دانم كلاهبردار بودند و از این مسائل ، آنها هم بروند سراغ كارشان یا ملحق بشوند و برگردند . خوف این را دارند كه مبادا این متاع بزرگ عرضه بشود ، اگر عرضه شد فقط ایران نیست ، فقط ممالك اسلامى نیست ، همه ممالك قبولش مى كنند . اگر ما یك همچو عرضه اى داشتیم كه آنطورى كه اسلام هست ، در ایران ما درست بكنیم ، الان همه خوف دارند از این مطلب یعنى آنهائى كه نمى خواهند چپاولگرى شان دست به آن بخورد الان خوف دارند ، چه اینهائى كه در اینجا هستند و خارج مرزند ، اینها خوف دارند ، اینها مى ترسند كه اگر اسلام آنطورى كه هست پیاده بشود ، نه این . . . دیگر توى كار باشد و نه این جمهورى . اینها خوف این را دارند ولهذا نمى توانند تحمل كنند این مطلبى كه در ایران واقع شده و ما باید كوشش كنیم انشأ اللّه تا این مطلب انشأ اللّه تحقق پیدا بكند و عرضه بشود و این اسلام عملا در خارج تحقق پیدا بكند و من امیدوارم كه شما آقایان مؤفق باشید همه در سایه پرچم اسلام .

ص: 215

تاریخ : 5/7/58

بیانات امام خمینی در جمع نمایندگان كارگران و كاركنان شركت ملى نفت ایران

هر كس در هر مقامى اگر جنایتكار باشد محاكمه مى شود

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من اول باید از كاركنان صنعت نفت و كارمندان آنجا كه در این نهضت اسلامى خدمت كرده اند و كمك كرده اند و یك عضو حساس بودند در پیشبرد نهضت اسلامى تشكر كنم و سلامت و سعادت همه را از خداى تبارك و تعالى بخواهم . البته من مى دانم كه آن مركزى كه شما هستید حساسترین مراكز است براى ما و براى دولت . و نابسامانى هاى آنجا را به من رسانده اند و مدت هاست ، و دنبال او بودند كه دیگر من اخیرا دیدم كه باید آقاى اشراقى با هیاتى بیایند و رسیدگى بكنند و آمدند و رسیدگى كردند و بعضى از مطالب را آنها هم به من گفتند و شما هم اگر مداركى دارید جمع بكنید كه این مدارك را به آقاى اشراقى بدهید و كارهائى كه این آدم مى گویند كرده است و من خیلى اطلاع ندارم و چیزهائى كه نباید بكند كرده است ، اینها را شما مداركش را جمع بكنید تا ایشان محاكمه بشود انشأ اللّه .

البته ما هیچ نظر سوئى به كسى ، به هیچ كسى نداریم . ما مى خواهیم كه مسائل ایران روى جهات اسلامى ، روى مصالح كشورمان اداره بشود . مملكت ، یك مملكت اسلامى ، با حفظ مصالح مسلمین در مملكت اداره بشود . كسى بتواند اداره كند هر جا را ، حرفى نیست كه باشد و اگر چنانچه بد اداره كردند ، نقصى دارد یا خداى نخواسته خیانتى كرده است ، آن هم اگر چنانچه دلیلى داشت بر آن ، محاكمه مى شود ، محكمه حكم مى كند و شما متوجه باشید و خاطر جمع باشید كه اینطور نیست كه ما نادیده بگیریم شركت نفت را و زحمات شما را و دنبال این تحقیقاتى كه آقاى اشراقى كرده اند و اینها انشأاللّه به دولت و به مقامات گزارش داده مى شود . باز گزارش تامش به من نرسیده است و اگر چنانچه دیدیم كه یك خیانتى در كار بوده است و یك كارهاى بر خلافى ، بر خلاف مصلحت مملكت ، بر خلاف مصلحت اسلام بوده است البته دادگاه اسلام است و جدا محاكمه مى شود و به جزاى خودش مى رسد . شما راجع به این معنا مطمئن باشید كه هیچ اغماضى براى كسانى كه خلاف مى كنند هیچ اغماضى نمى شود ، باید رسیدگى بشود ، اگر چنانچه او هم حرفى دارد باید برود در محكمه بزند ، شماها هم اگر چنانچه مطالبى دارید یكى را تعیین كنید كه بهتر مطالب را مى تواند بگوید ، در محكمه برود و مسائل را طرح بكند و اگر چنانچه خداى نخواسته یك خلافى شده ، خلاف دیانتى انجام گرفته و

ص: 216

و خلاف مصلحت اسلام و مسلمین شده است ، در شركت نفت یا توطئه هائى مثلا هست (چنانچه گفته مى شود) اینها باید رسیدگى بشود پس از رسیدگى ، هر كس و هر مقامى باشد (نزیه كه یك آدم عادى است ، قابل ذكر نیست ) هر كس در هر مقامى باشد اگر جنایتكار باشد به محاكمه كشیده مى شود و به جزاى خودش مى رسد و اگر بى گناهیش ثابت بشود ، خوب ، جبران مى شود انشأ اللّه كه مؤفق و موید باشید و مطمئن باشید كه كارالان مال خودتان است ، مملكت مال خودتان است ، مثل سابق نیست كه دیگران ببرند بخورند . و من امیدوارم كه به زودى این گرفتارى هائى كه هست البته مشكل است لكن انشأ اللّه رفع خواهد شد . انشأاللّه خداوند همه شما را تایید كند و مؤفق باشید . من دعاگوى همه تان و خدمتگزار همه ملت و شماها هستم .

ص: 217

تاریخ : 6/7/58

بیانات امام خمینى در جمع افسران و پرسنل نظامى سازمان اتكا

فرق بین نظام جمهورى اسلامى و نظام طاغوت

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من هر وقت مواجه با امثال آقایان مى شوم لازم مى دانم كه بعضى مسائل لازم گفته بشود و به گروه هاى مختلف هم همین طور گفته ام . یك فرق مابین جمهورى اسلامى و نظام فاسد شاهنشاهى این است كه در نظام شاهنشاهى از باب اینكه آنهائى كه در راس هستند ، خیانتكار هستند ، بر حسب نوع شاید كم پیدا بكنید نباشد ، اینها از ملت مى ترسند ، براى خیانتى كه كرده اند از ملت خودشان مى ترسند ، وقتى از ملت ترسیدند ، براى اینكه حفاظت كنند خودشان را و صیانت كنند از مسیر ملت ، ارتش را طورى بار مى آورند كه در مقابل ملت بایستند . ملت و ارتش در آن نظام ها همیشه مقابل هم بودند ، ارتش ایجاد رعب مى كرده در مردم و مردم هم تا آنجا كه مى توانستند ، اگر مى توانستند كارشكنى مى كردند . اگر یك نفر از اینها مى خواست عبور كند از یك خیابان ، مثلا محمدرضا وقتى كه مى خواست عبور كند از یك خیابانى ، قبل از اینكه عبور بكند ، آن خیابان و خانه هاى آن خیابان و اطراف آنجا به توسط سازمان امنیت كنترل مى شد به طورى كه خانه ها بعضى خالى مى شد و اگر هم گاهى یك زنى در آن پیدا مى شد ، در آنجا پاسدارى مى كردند تا این شخص بیاید و از آنجا عبور كند .

این براى این است كه این خوف را همیشه داشت كه مبادا ملت كه دشمن اوست او را ترور كند یا آسیبى به او برساند . ارتش و سازمان امنیت و ژاندامرى و شهربانى و تمام اینها در خدمت آن رژیم طاغوتى براى حفاظت خودش ، افراد آنها را یك طور خاصى تربیت مى كرد كه با ملت به طور خشونت رفتار كند و از كسى اگر احتمال مى رود ، نتواند به او بزنند ، همیشه این مطلب بوده است . اگر یك نظامى مى رفت توى بازار ، این وقتى كه وارد بازار مى شد این دلش مى خواست كه به طور حكومت با مردم رفتار كند و هیاهو راه بیندازد ، مردم هم پشت به او مى كردند تنفر از او داشتند ، از پاسبان ها هم همین طور ، از سازمان امنیت دیگر بدتر ، براى اینكه اخیرا از همه بدتر بود . این وضع رژیم طاغوتى و ارتشى كه در خدمت او باشد و ژاندامرى و سایر قواى انتظامى كه در خدمت او باشد . وضع را این طورى درست كرده بودند كه همه حافظ شاه باشند و مردم را بترسانند كه مبادا یك وقت به فكر یك كسى بیفتد كه مخالفتى بكند .

ص: 218

كسى كه به نفع ملت ها و مسلمین كار مى كند از ملت ترسى ندارد

اما رژیم اسلامى آن است كه پیغمبر اسلام صلى اللّه علیه و آله و سلم كه در زمان خودشان در راس بودند به حسب اطلاع ما ، در مسجد مى آمدند و مى نشستند با مردم و اشخاصى كه وارد مى شدند دور هم مى نشستند و همچو مى نشستند كه معلوم نبود كه كدام یك پیغمبر است ، همین طور حلقه اى مى نشستند اینطور هم نبود كه صدر و ذیلى داشته باشد ، یك پتوئى مثلا افتاده باشد و تشكى و صندلى باشد و تخت و تاجى باشد ، شاید مسجدشان حصیر هم نداشت به این معنائى كه مسجدهاى شما دارد و حتى اینطور نبوده ، اگر هم بود و یك چیز مختصرى ، مسجدشان دیوارش هم اندازه قامت یك آدم ، شاید هم یك قدر هم كمتر بوده ، به اندازه یك قامت . در بین مردم آنطور مى نشست كه وقتى از خارج یك كسى مى آمد و وارد نبود ، بر حسب روایت این طورى است كه مى گفت كدام یك از شما پیغمبر است ، اینطور نبود كه در نشستن و آداب جورى باشد كه وقتى هر كس وارد مى شود بفهمد كه این آریامهر است ، این حرف ها در كار نبود و امیرالمومنین سلام اللّه علیه آن روزى كه با او بیعت كردند ، بیعت بر یك مملكتى كه چندین مقابل ایران بود ، خود ایران هم جزئش بود كه آن وقت ایران هم جزء ممالك اسلامى بود ، حجاز و مصر و بسیارى از جاهاى دیگر در حیطه او بود ، همان روز كه بیعت كردند ، بعد از بیعت بیل و كلنگش را برداشت ورفت سراغ یك كارى كه انجام بدهد . در بین مردم هم از مردم هیچ با كى نداشت براى اینكه مردم با او بد نبودند ، خیانتى نكرده بود كه از مردم بترسد ، او هر چه كرده بود به نفع خودش ، به نفع مسلمین انجام داده وكسى كه به نفع مسلمین ، به نفع ملت ها ، ملت كارهائى را انجام مى دهد دیگر از ملت نمى ترسد ، ملت پشتیبان اوست . شما ملاحظه بكنید همین دو دوره اى كه همه مان دیده ایم منتها من زیادترش را دیده ام و شما كمترش را ، در دوره سابق و این دوره اگر یك مشكلى پیدا مى شد براى دولت سابق و شاه و وزیر و دبیر و همه و همگى فریاد مى زدند ، مشكل حاصل شده ، مردم چه مى كردند ، آن كه مى توانست مى گفت خدا كند زیادتر بشود و اگر مى توانست كمك مى كرد براى زیاد شدن مشكل ، آن هم كه نمى توانست ، بى تفاوت بود ، كار نداشت به این كارها ، خوب جهنم كه براى تو مشكل پیدا شده ، بهتر . شماها یادتان نیست وقتى كه این سه مملكت هجوم كردند و ایران را گرفتند ، من یادم هست و قم بودم ، همه چیز مردم در خطر بود سه تا لشگر دشمن وارد شده بود ، همه چیزشان در خطر بود ، لكن آن روزى كه صدا در آمد كه رضاشاه را بیرونش كردند ، مردم راحت شدند ، مردم دعا كردند ، به هم شاید تبریك مى گفتند . و من به این دومى چیز كردم كه كارى نكن كه وقتى رفتى ، مردم شادى كنند چنانچه با پدرت كردند ، این را دیگر خود شما دیدید ، من نبودم اینجا كه وقتى ایشان رفت مردم چه كردند ، خیابان ها را چراغانى كردند علاوه بر اینكه كمك نمى كردند اینطور بودند براى اینكه جبهه را یك جبهه مقابل قرار داده بود ، مسأله ملت اصلا مطرح نبود پیش اینها ، هیچ كارى به ملت اینها نداشتند . اینها براى سركوبى ملت هر چه مى توانستند قواشان را صرف سركوبى ملت مى كردند ، وقتى سركوبى ملت در راس مقاصدشان بود ، خوب ، دیگر نباید توقع داشته باشند كه ملت با آنها چه مى كنند . در این حكومت دوم كه باز تمام اسلامى نیست ، باز یك نسیمى

ص: 219

از اسلام است ، یك نسیم جزئى از اسلام در ایران آمده است ، شما دیدید كه وقتى قضیه كردستان پیش آمد چه كردند مردم از همه اطراف ، نه نظامى تنها و نه پاسداران تنها با اقشار مردم ، مردم كوچه و بازار ، زن ها از اینجا آمده اند كه شما اجازه بدهید ما برویم كردستان ، گفتم نه ، لازم نیست ، شما بروید و اگر چنانچه آن وقت جلو گرفته نشده بود براى اینكه خوب ، خیلى آنجا شلوغ نشود ، شاید آنجا بسیار مى رفتند براى كمك كردن ، منتها احتیاج پیدا نشد ، بحمداللّه خود ارتش و پاسدارها حل كردند . این براى چه بود ؟ براى اینكه حالا مردم مى بینند كه این حكومتشان نمى خواهد آزارشان بكند ، نمى خواهد اذیتشان بكند ، بیخودى كسى را نمى گیرد ، خودش هم مى آید توى مردم ، نخست وزیرتان هم مى آید توى مردم و راه رود و توى همین شلوغى ها مى آید و مردم هم به او تنه مى زنند براى اینكه آن هم یكى از افراد است دیگر و مردم پشتیبانش هستند و آن روزى كه برایش و براى مملكت یك مشكلى پیدا بشود ، مردم مملكت را از خودشان مى دانند ، نمى گویند كه منافع ما را آنها مى برند ، خوب خودشان هم جلو بگیرند ، مى گویند منافع مال خودمان است ، خودمان هم باید حفاظت كنیم . براى ارتش و تمام قواى انتظامیه ، این باید یك عبرت باشد ، آن دو قطب را مطالعه كنند و عبرت بگیرند كه آنطور وقتى عمل مى شد مردم با آنها آنطور بودند ، كارشكنى مى كردند ، هر چى مى توانستند از زیر بار بیرون مى رفتند و اگر مى توانستند كارشكنى مى كردند ، در این قطب مردم موافقند ، همراهى مى كنند . این جهاد سازندگى ، شما خیال مى كنید در آن وقت اگر بود این جهاد سازندگى ، هر چه فریاد مى كردند ، مى گفتند غلط كردند . این جهاد سازندگى با یك ندا ، جهاد سازندگى اینطور شد كه از آمریكا مى آیند اینجا جوان ها ، چند وقت پیش از این آمدند و مى روند سراغ دهات اینجاها براى سازندگى و در تلویزیون لابد دیده اید كه زن و مرد ، زن هاى محترم ، مردهاى محترم ، اینها خودشان را الان از ملت مى دانند و مى روند با ملت و با برادرهاى خودشان مثل خانه خودشان كار مى كنند .

مردم تكلیفشان را مى فهمند چیست و این براى ما خیلى امیدوارى دارد

اینها یك مسائلى است كه ما باید از آن عبرت بگیریم كه وقتى مسائل اسلامى شد ، ملى شد ، كار براى خود مردم شد ، اینطور نبود كه بخواهند آقائى بفروشند ، بخواهند قدرت بفروشند و قدرت نمائى كنند ، ارتش باید این را بفهمد كه با قدرت نمائى نمى شود تا آخر یك مملكتى را اداره كرد ، با تفاهم مى شود . وقتى مردم فهمیدند كه ارتش مال خودشان است و در منافع خودشان دارد قدم بر مى دارد آنوقت گل مى ریزند سرشان ، چنانچه دیدید ریختند و به آنان تظاهر مى كنند و شعار مى دهند اما وقتى ببینند كه هر جا پا بگذارند ، اینها مى كوبند اینها را ، بخواهد برود توى فرض كنید كلانترى كه عرض حال بدهد ، این هم كه مى خواهد برود ، دلش مى لرزد كه حالا برویم اینجا گرفتارى براى ما پیدا مى شود ، اینطور بود دیگر . اینهائى كه پاسدار و پاسبان اسم خودشان گذاشته بودند ، مردم را مى گویند اذیت مى كردند ، جرم مى كردند و همین طور كسانى كه باید پشتیبان ملت باشند ، بر خلاف مسیر ملت بودند . حالا كه همه شان بحمداللّه خداوند انشأ اللّه همه شما را حفظ كند _ در مسیر ملت وارد شده اند و

ص: 220

همراه با ملت هستند و خدمتگزار ملت هستند ، ملت هم با آنها خدمت مى كند . خدمت ، خدمت متقابل است ، شما به آنها خدمت مى كنید ، آن هم به شما خدمت مى كند ، این یك عبرتى است براى همه ماها كه بفهمیم برنامه باید چى باشد .

در دولت اسلامى برادرى جایگزین دشمنى و خیانت مى شود

عرض كردم باز در ایران محتوایش تحقق پیدا نكرده ، یك اسمى و یك كمى هم صورتش پیدا شده ، حالا اینطور شده و اگر انشأ اللّه اسلام در ایران آنطورى كه خدا و رسول مى خواهند پیاده بشود ، آنوقت معلوم مى شود كه دولت اسلامى یعنى چه و دولت طاغوتى یعنى چه ، آنوقت برادرى همه شما درست مستحكمتر مى شود و مملكت هم آبادتر مى شود و جنایت ها و خیانت ها از بین مى رود ، برادرى ها شروع مى شود و من امیدوارم كه بشود این و ما و شما بتوانیم باهم دست به دست هم بدهیم و همه پشتیبان هم و خدمتگزار به اسلام و خدمتگزار به خداى تبارك و تعالى براى درست كردن یك مملكتى و نجات دادن مملكت از دست دشمن ها ، آنهائى كه الان هم باز چشم هاشان به اینجا دوخته شده است و منافع خودشان را مى بینند از دست رفته ، چشم ها را به اینجا دوخته اند كه بلكه به خیال خودشان باز یك رژیمى نظیر او یا بدتر از او را ایجاد كنند و من امیدوارم كه دیگر مؤفق نشوند .

همه قدرت اوست و ما در مقابل او هیچیم

و آن عمده امید این است كه یك ملت الان بیدارى پیدا كرده ، ملت ما یك هوشیارى پیدا كرده كه حالا در هر جاى مملكت شما بروید بینید مردم روشن هستند ، مردم تكلیف شان را مى فهمند چیست و این خیلى امیدوارى براى ما دارد كه دیگر قیام به شخص و به این آدم و آن ندارد . همه اش قیام به خداست ، همیشه هست اینطور ، همیشه اینطور است كه كار ، كار الهى است ، دیگران هیچ هستند ، هیچ كس در مقابل آن قدرت هیچ ندارد و هر چه هست از اوست ، همه قدرت ها قدرت اوست والا شما از كجا قدرت دارید ، بشر چیست كه قدرت داشته باشد ، بشر كه هیچ ، هیچ كس ، نه ملائكه مقربین ، نه انبیأ مرسلین ، نه سایر ، دیگر هیچ كس از خودش چیزى ندارد . هر چه هست از مبدأ خیر است و توجه به او داشته باشید و متوجه باشید كه پیروزى را از او ما داریم . و من این را گفتم ، تمام وسائلى كه كوبنده بود و با دو ساعت مى توانستند این مملكت را بریزند به هم ، خود او هم گفت كه من اگر بروم خراب مى كنم و مى روم ، لكن خدا خواست كه یك رعبى كه در دل اینها افتاده كه دیگر گوش نكردند ، بزرگ ها كه مى خواستند خرابكارى بكنند ، این یك كمكى بود كه خداى تبارك و تعالى به ملت ما كرد كه اینها به فكر این نیفتادند كه توپ و تانك را بریزند و مردم را بكشند و تهران را خراب كنند و به هم بریزند و هر چه مى خواهد بشود ، اگر هم یكدفعه نقشه را كشیدند كه در زمان بختیار این نقشه كشیده شد . آن روزى كه اعلام حكومت نظامى _ روز دادند . بعدها به ما گفتند بناى این بود تانك ها و توپ ها را بیاورند در خیابان ها و مستقر كنند و شبش بریزند و اشخاصى كه احتمال مى دهند كه مخالف

ص: 221

با آنها باشند ، آنها را از بین ببرند ، آن را هم خدا خواست كه نشد . اینها یك چیزهائى بود كه خدا انجام داد ، ماها چیزى نیستیم ، هر چه بود او كرد ، همه كارهاى او بود .

ذكر خدا قلب ها را مطمئن مى سازد

و توجه به او را از یاد نبرید ، توجه به او منشا همه خیرات است براى دنیاى شما ، براى آخرت شما . به ذكر خدا مطمئن مى شود قلب ها (الا بذكر اللّه تطمئن القلوب ) قلب ها اگر بخواهد مطمئن باشد كه بهترین نعمت این است كه انسان مطمئن باشد . الان شما كه اینجا نشسته اید ، نه شما از من مى ترسید ، نه من از شما ، برادریم همه ، این اطمینان است دیگر خوب ، این با آنوقت فرق دارد كه اگر یك اجتماعى در یك جائى مى شد همه دلشان لرزه داشت . خوب ، ما حالا اینجا هستیم ، بیرون برویم چه مى شود و حتما اگر یك اجتماع این طورى در اینجا بود ، بیرون كه مى رفتید سرنوشت شما هم حبس بود و سرنوشت ماهم حبس . و این الان یك نعمتى است كه خدا به ما داده كه همه مطمئنا برادروار پیش هم نشسته ایم ، حرف هایمان را مى زنیم ، این را حفظش كنید ، توجه به خدا را حفظش كنید . توجه به ملت را حفظ كنید . خودتان را خدمتگزار بدانید به بندگان خدا ، بزرگى نفروشید به این مردم ، این مردم بزرگند ، بنده خدا هستند ، به اینها بزرگى نفروشید ، علو بر اینها نكنید ، خداوند دار آخرت را براى كسانى قرار داده است كه به مردم نه علوى كنند نه فساد بكنند ، اصلا اراده علو نمى كنند (لا یریدون علوا ولا فسادا) نه اراده مى كنند كه یك بزرگى كنند به مردم و بزرگى بفروشند و مستكبر باشند و نه مفسد باشند ، كشورى را به فساد بكشانند چنانچه دیدید .

خداوند انشأ اللّه همه تان را حفظ كند و همه مؤفق باشید و مشكلات همه انشأ اللّه رفع بشود و من هم دعاگوى شما هستم و هم خدمتگزار شما .

ص: 222

تاریخ : 7/7/58

پیام امام خمینى به زائران بیت اللّه الحرام

بسم اللّه الرحمن الرحیم

(واعتصموا بحبل اللّه جمیعا ولاتفرقوا)

تحیت فراوان و درود بى پایان به جمیع مسلمین جهان در مشارق ارض و مغارب آن . سلام گرم بر حجاج بیت اللّه الحرام وفقهم اللّه تعالى . قابل انكار و محتاج به تذكر نیست كه اسلام بزرگ ، دین توحید و شكننده شرك و كفر و بت پرستى ها و خود پرستى هاست ، دین فطرت و رهائى بخش از قید و بندهاى طبیعت و وسواس شیاطین جن و انس در نهان و ظاهر است و دین سیاست ، مدن و راهنماى صراط مستقیم لاشرقیه و لاغربیه است . دینى است كه عباداتش توام با سیاست و سیاستش عبادت است . اكنون كه مسلمین كشورهاى مختلف جهان به سوى كعبه آمال و حج بیت اللّه روى آورده و این فریضه عظیم الهى و كنگره بزرگ اسلامى ، در ایامى متبركه و در مكانى متبرك بر پا گردیده است ، مسلمانان مبعوث از قبل خداوند تعالى ، باید علاوه بر محتواى عبادى از محتواى سیاسى و اجتماعى آن بهره مند شوند و به صرف صورت قناعت نكنند . همه كس مى داند كه بر پا نمودن چنین كنگره عظیمى ، براى هیچ مقامى و هیچ دولتى امكان پذیر نیست و این امر خداوند متعال است كه این گردهمایى بزرگ را فراهم آورده ، مع الاسف مسلمین در طول تاریخ نتوانستند از این نیروى آسمانى و كنگره اسلامى استفاده شایانى به نفع اسلام و مسلمین بنمایند .

جهات سیاسى زیادى در اجتماعات ، جماعات و جمعات و خصوصا اجتماع گرانبهاى حج مى باشد كه از آنجمله اطلاع بر گرفتارى هاى اساسى و سیاسى اسلام و مسلمین است كه با گردهمایى روحانیون و روشنفكران و متعهدان زائر بیت اللّه الحرام ممكن است طرح و با مشورت از راه حل ها مطلع و در بازگشت به كشورهاى اسلامى در مجتمع هاى عمومى گزارش داده و در رفع آنها كوشا شوند و از جمله وظایف در این اجتماع عظیم دعوت مردم و جوامع اسلامى به وحدت كلمه و رفع اختلافات بین طبقات مسلمین است كه خطبا و گویندگان و نویسندگان ، در این امر حیاتى اقدام نمایند و كوشش كنند در بوجود آوردن جبهه مستضعفین كه با وحدت جبهه و وحدت كلمه و شعار لااله الا اللّه از تحت اسارت قدرت هاى شیطانى اجانب و استعمارگران و استثمارگران بیرون آیند و با اخوت اسلامى بر مشكلات غلبه پیدا كنند

ص: 223

خواهران و برادران عزیز! در هر كشورى كه هستید از حیثیت اسلامى و ملى خود دفاع كنید و بى پروا در مقابل دشمنان خود یعنى امریكا و صهیونیزم بین المللى و ابر قدرت هاى شرق و غرب ، بدون هیچ ملاحظه اى از ملت ها و كشورهاى اسلامى دفاع كنید و مظالم دشمنان اسلام را بر ملا كنید . برادران و خواهران مسلمان من ! آگاهید كه تمام منافع مادى و معنوى همگى ما را ابر قدرت هاى شرق و غرب مى برند و ما را در فقر و وابستگى سیاسى ، اقتصادى ، فرهنگى و نظامى قرار داده اند . به خود آئید و شخصیت اسلامى خود را بیابید . زیر بار ظلم نروید و هشیارانه نقشه هاى شوم جهانخواران بین المللى را كه در راس آن امریكاست افشا كنید .

امروز قبله اول مسلمین ، به دست اسرائیل این غده سرطانى خاورمیانه افتاده است ، امروز برادران فلسطینى و لبنانى عزیز ما را با تمام قدرت مى كوبد و به خاك و خون مى كشد ، امروز اسرائیل با تمام وسایل شیطانى تفرقه افكنى مى كند ، بر هر مسلمانى لازم است كه خود را علیه اسرائیل مجهز كند . امروز كشورهاى آفریقائى مسلمان ما زیر یوغ امریكا و سایر اجانب و سرسپردگان آنان دست و پا مى زنند .

امروز افریقاى مسلمان صداى فریاد مظلومانه خود را هر چه بیشتر بلند مى كند . فلسفه حج باید جوابگوى این فریادهاى مظلومانه باشد . گردش به دور خانه خدا نشان دهنده این است كه به غیر از خدا ، گرد دیگرى نگردید و رجم و عقبات ، رجم شیاطین انس و جن است شما با رجم ، با خداى خود عهد كنید تا شیاطین انس و ابر قدرت را از كشورهاى اسلامى عزیز برانید .

امروز جهان اسلام به دست امریكا گرفتار است . شما براى مسلمانان قاره هاى مختلف جهان پیامى از خداوند ببرید ، پیامى كه به غیر از خدا بردگى و بندگى هیچ كس را نداشته باشید . اى مسلمانان جهان ! واى پیروان مكتب توحید! رمز تمام گرفتارى هاى كشورهاى اسلامى اختلاف كلمه و عدم هماهنگى است و رمز پیروزى وحدت كلمه و ایجاد هماهنگى است . خداوند تعالى در یك جمله بیان فرموده : (و اعتصموا بحبل اللّه جمیعا و لا تفرقوا) اعتصام به حبل اللّه ، بیان هماهنگى جمیع مسلمین است . همه براى اسلام و به سوى اسلام و براى مصالح مسلمین و گریز از تفرقه و جدائى و گروه گرائى كه اساس همه بدبختى ها و عقب افتادگى هاست . از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین و وحدت كلمه مسلمانان جهان را خواستارم .

والسلام على ائمه المسلمین و عباد اللّه الصالحین

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 224

تاریخ : 7/7/58

بیانات امام خمینی در جمع كاركنان ارتوپدی اصفهان و اعضاى خانواده هاى شهدا

بیدارى ملت مایه حفظ حیثیت اسلام و مسلمین

بسم اللّه الرحمن الرحیم

دیروز جمعى از معلولین اینجابودند كه ما ازاین جهت كه مواجه شدیم ، موجب تاثر وتاسف . و امروز كه شمامى گوئید كه چهار میلیون در ایران معلولین هست و این معلولین انقلاب زیاد هست و این موجب تاسف بسیار ماست كه ما یك چنین جوانانى كه در این انقلاب معلول داشتیم و عده كثیرى هم اشخاصى بودند كه از بین رفته اند ، منتها در مقابل یك چنین ضایعات آنچنان چیزى كه به دست آوردیم به نظر مى آید كه بیشتر باشد ، براى اینكه حیثیت اسلام و حیثیت ملت ایران داشت پایمال مى شد ، كوشش داشتند به اینكه حیثیت اسلام را ساقط كنند و ملت ما را هم همین طور ، و خداوند تعالى خواست كه این عمل آنها بوجود نیاید وملت ما را بیدار كرد به طورى كه همه قشرها كوشش كردند و با همت همه قشرها ، چه دانشگاهى ، چه روحانى ، چه كارمند ، چه بازارى ، چه ادارى ، همه اینها كوشش كردند تا بحمداللّه این توطئه شیطانى و این سد طاغوتى را شكستند .

چون امر براى خداست تحمل مصیبت آسان است

و من امیدوارم كه خداوند به ما و همه شما توفیق دهد كه این خلل هائى كه در ایران پیدا شده است بتوانیم پركنیم و این معلولین انشأ اللّه شفا پیدا بكنند و معالجاتى كه لازم است براى آنها انجام گیرد .

البته امثال شما كه در این امر وارد هستید و مواجه هم هستید دائما با این قشر معلولین و معلوم است كه روحیه شما متاثر مى شود از اینها ، لكن كارتان اگر براى خدا باشد ارزنده است . امیدوارم به شماها سلامت و صحت بدهد كه در راه خیر كوشا باشید و همه نظرتان به این باشد كه یك اشخاصى كه برادرهاى ما هستند ، برادرهاى شما هستند و اینها در این راه معلول شده اند ، یا اینكه معلول بوده اند ، اینها نجات پیدا بكنند و به آن اندازه كه مى توانید به آنها خدمت بكنید . اما راجع به آن تقاضائى كه دارید ، ممكن است این كاغذ پیش من است باشد تا من مطالعه كنم و مراجعه كنم انشأ اللّه بلكه انجام بگیرد انشأ اللّه و من از شما متشكرم و خداوند به همه شما صحت و عافیت عنایت كند .

ص: 225

من به شما و سایر بازماندگان شهدا تسلیت عرض مى كنم و شریك شما هستم در این مصیبت ها و شریك ملت ایران در این مصیبت هائى كه به آنان وارد شده است و مى شود . ولكن آن چیزى كه مصیبت ها را آسان مى كند اینست كه براى خداست و چون امر براى خداست باید پشتیبانى از احكام خدا واز اسلام است ، آسان مى شود همه امور . اولیأ ماهم همه چیزشان را براى اسلام فدا مى كردند و فدا كردند _ خداوند انشأ اللّه به شما صبر عنایت كند و آنها را رحمت كند .

ص: 226

والسلام علیكم ورحمة اللّه وبركاته

تاریخ : 8/7/58

بیانات امام خمینى در دیدار با كاركنان بنیاد مستضعفان تهران

اشكال تراشان نمى خواهند این نهضت اسلامى به ثمر برسد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

مسائلى كه گفتید و هست با توجه به مشكلاتى كه هست باید توجه كنید كه وظیفه شما بسیار مهم است و مسائلى كه شما با آن سر و كار دارید مربوط به همه مستضعفین و بیت المال مسلمین است و باید خیلى دقت داشته باشید و شما باید نهایت دقت و كوشش را نشان بدهید ، و شمائى كه سر و كارتان با یك اموال زیادى است و از آن طرف هم با مستضعفین ، و از طرفى هم چشم هائى دوخته شده است كه این نهضت را هر طورى هست آلوده اش بكنند . یك وقت انسان سر و كارش با یك عده اشخاصى است كه یا آن طرف بودند و یا اشخاص مومن بودند . اینجا اگر یك وقت اشتباهى مى شد ، اشخاص بى طرف و اشخاص مومن تنبه مى كردند كه یك همچو اشتباهى واقع شده ، یك وقت سر و كار شما با یك اشخاص اشكالتراش است . اشخاصى هستند كه مى خواهند یك نقطه ضعفى پیدا بكنند و آن را دامن بزنند و زیاد جلوه بدهند ، آن هم نظر به شما ندارند ، نظر به اشخاص ندارند ، نظر به مكتب دارند . اینها الان اشخاصى هستند در ایران از خارج هم هدایت مى شوند كه نمى خواهند این نهضت ، این مكتب اسلامى نمى خواهند آنطورى كه هست در خارج تحقق پیدا بكند براى اینكه با تحقق او همه آمال و آرزوى چپاولگر نقش بر آب مى شود . اینها در صددند كه از هر چیز اشكال بكنند . یك وقت رفراندم پیدا مى شود همه ملت مى روند و راى مى دهند ، معذلك اینها اشكال مى كنند مثلا به زور بوده و حال آنكه همه مردم در مرئى و منظرشان بوده كه زورى در كار نبوده و به اختیار خودشان بوده . حالا كه مجلس خبرگان است و مردم با علم و اختیار خودشان اشخاصى را تعیین كردند ، دیدیم كه دائما مشغولند كه اشكال بكنند و مجلس را مجلس درستى ندانند ، و این چیزهائى كه دائما كتابچه مى نویسند و گاهى مقاله مى نویسند و فردا هم كه مجلس شورا را ملت ما انشأ اللّه با آزادى تمام ، تمام اشخاص صحیح و اسلامى را انتخاب مى كنند ، باز اینهائى كه با اصل اسلام موافق نیستند و با اسلامى اش موافق نیستند باز مناقشه خواهند كرد ، فردایش هم كه مثلا رئیس جمهور تعیین بشود به آن اشكال خواهند كرد ، همه اینها در این مشترك است كه نمى خواهند یك نهضت اسلامى به ثمر برسد ، از اسلام مى ترسند ، اینها همه در این معنا مشتركند . شما دیدید كه وقتى اعلام شد (جمهورى اسلامى ) ، صدا در آمد كه اى واى ، اسلامى اش را مى خواهید چه كنید ؟ نخیر ، جمهورى دموكراتیك . اینها از اسلامى اش مى ترسند ، از

ص: 227

جمهورى نمى ترسند ، چون كه جمهورى خیلى جاها هست و از جمهورى دموكراتیك هم نمى ترسند ، دموكراسى غربى كه وارد است ، اینها از اسلامى اش مى ترسند ، حالا یا واقعا اسلام را نشناخته اند و آنطورى كه غربى ها با نقشه هاى شیطانى خودشان اسلام را بد معرفى كرده اند مع الاسف بسیارى از جوان هاى ما و غیر جوان ها گول خورده یا خودشان اشخاصى هستند كه گول نخورده اند جزء همان تیپى هستند كه نقشه مى كشند كه اسلام را كنار بگذارند . امروز كه یافتند كه یك قدرتى هست در مملكت ، آن قدرت اسلام است ، آن را با لعیان یافتند ، یك مملكتى كه با هیچ بر همه قدرت ها غلبه كرد منتها بین راه است مى خواهند نگذارند این قدرت به ثمر برسد . حالا دیگر بدتر از اول است براى اینكه یك مار زخم خورده هستند ، فهمیدند كه یك قدرتى در ایران هست كه با آن قدرت ، ملت ایران مى تواند ابر قدرت ها را كنار بگذارد و قدرت شیطانى را كنار بگذارد ، حالا بیشتر در صدد این هستند كه این را بشكنند .

نظر ما این است كه در همه بلاد حكومت اسلامى برقرار بشود

و ما لهذا همه مان الان مسؤولیت بزرگى به عهده مان است . من كه طلبه ام اینجا مسؤولیت دارم ، شماها هم به اینكه مشغول به این فعالیت خصوصا این فعالیت حساسى كه سر و كارش با مالیات است ، مردم بیشتر توجه به آن دارند و زودتر مى توانند تهمت بزنند . همه ما در برهه اى از زمان كه امر دائر بین پیروزى نهضت و خداى نخواسته شكست ، كه تا آخر مثلا شكست باشد نه شكست محدود ، الان ما واقع هستیم در یك دو راهى كه یا پیروزى تا آخر انشأ اللّه و یا خداى نخواسته شكست تاآخر . ولهذا هر كس در هر كارى كه دارد و هر شخص و هر گروه هر كارى كه دارند ، باید خودشان را متوجه این معنا بكنند كه سر و كارشان با حیثیت اسلام است . آن هم قضیه ، قضیه مستضعفین است . قضیه ، قضیه بنیاد است . قضیه ، قضیه اسلام است . سر و كار با حیثیت اسلام است كه الان به دست این ملت است . اگر این توانست این حیثیت را حفظش بكند و این ادعائى كه همه كرده اند كه جمهورى اسلامى بتواند این ادعا را به ثبوت برساند كه یك جمهورى اسلامى با محتواى اسلامى است ، پیروزى است تا آخر انشأ اللّه ، تا آخر .

اگر چنانچه اسلام به آن معنائى كه هست در ایران تحقق پیدا بكند ، مطمئن باشید كه كشورها یكى پس از دیگرى همین رویه را پیدا مى كنند ، نمونه هایش هست . الان هم همان كارهاى خلافى كه در ایران واقع مى شد در بعضى كشورهاى دیگر شروع كرده اند و مشغولند ، از خوف اینكه مبادا از ایران به آنجاها سرایت بكند لكن بى خود دست و پا مى زنند ، سرایت مى كند . یعنى الان هر طایفه اى كه مى آیند اینجا ، از ملت شان وقتى ذكر مى كنند مى گویند توجه به ایران دارند و همین معنا را مى خواهند تحقق بدهند ، در عراق ، در كویت و مصر و در همه جا . اگر خوب این نقش را بازى بكنیم و اسلام به آنطورى كه هست در ایران پیاده اش بكنیم علاوه بر اینكه خودمان انشأ اللّه پیروز هستیم تا آخر هم پیروز هستیم انشأ اللّه ، از ما به سایر ملت ها ، كه نظر ما به این است كه همه بلاد اسلامى باشد و حكومت اسلامى

ص: 228

بر قرار بشود و حكومت عدل اسلامى در همه جا مستقر بشود .

اگر ما با هوشیارى ، با امانت با علاقه همانطورى كه علاقه ما را به اینجا رسانده ، علاقه قشرهاى مختلف ملت به این نظام اسلامى یك علاقه الهى بود كه در قلب مردم تحقق پیدا كرد و با دست غیبى این علاقه در عموم مردم پیدا شد به طورى كه از بچه هائى كه تازه زبان باز كرده اند تا پیرمردهائى كه لب گور نشسته اند اینها همه با هم همصدا بودند و اسلام را مى خواستند این علاقه به اسلام ما را پیروز كرد . الان ما مكلفیم كه حفظ كنیم این حیثیت را ، این علاقه را حفظ كنیم و در خودمان تقویت كنیم ، بدانیم این معنا را كه سر و كار ما با خداست ، سر و كار ما با خداى تبارك و تعالى است ، به دست اوست همه چیز و با دست او اجرأ مى شود . این معنا را در قلب خودمان تقویت كنیم و تلقین كنیم به خودمان كه غیر از اراده او چیز دیگر نمى تواند حاكم باشد و اراده او بود كه ما را به پیروزى نیمه كاره رساند . اگر چنانچه ما حفظ بكنیم آن جهاتى را كه باید حفظ بكنیم ، انشأ اللّه این اراده محفوظ خواهد ماند و ما را به پیروزى نهائى خواهد رساند و پیروزى نهائى این است كه همه بلاد ، همه مستضعفین بر همه مستكبرین پیروز بشوند انشأ اللّه . راجع به كیفیت كار شما و وضعیت و چگونگى آن ، این چیزى نیست كه من بتوانم در آن نظرى بدهم و خود شما كه مشغول كار هستید دقت كنید و اگر مشكلاتى هم پیدا شد همان شوراى انقلابى هست و من هم دعاگوى شما هستم و خدمتگزار همه شما و همه ملت هستم و امیدوارم كه انشأ اللّه مؤفق و موید باشید و این خدمت ارزنده را بدانید یك ارزندگى زیادى پیش خداوند دارد خداوند تبارك و تعالى به مخلوق مستضعف نظر دارد و شما كه الان در خدمت یك همچو مخلوقى هستید ، یك همچو طایفه اى هستید ، به شما نظر دارد و این را به طور شایسته ، به طور دقیق عمل بكنید و اجرش را هم از خدا بخواهید . هیچ در نظرتان نباشد كه یك كسى به شما بگوید كه چه خوب عمل كردید ، یا یك كسى بگوید بد عمل كردید نظر به این باشد كه این پیش خداى تبارك و تعالى مقبول باشد كه یك عبادتى است ، عبادت پیش خدا مقبول باشد .

انشأ اللّه خداوند همه شما را حفظ كند و همه مؤفق باشید و این را ادامه بدهید كه یك راه انسانى اسلامى است . و من از همه تان متشكرم به اینكه یك همچو زحمتى را متحمل مى شوید . لكن زحمتى است كه براى اسلام و براى خداست و انشأ اللّه خداوند همه تان را تایید كند .

ص: 229

تاریخ : 8/7/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از خواهران معلم و محصلین مشهد ، آمل ، آبادان

خواهران در نهضت یك سهم بزرگ داشتند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من از این خانم كوچك اول باید تشكر كنم و از چیزى كه خواندند تقدیر كنم و از همه خواهران كه از اطراف آمدند و از خراسان آمدند ، از آمل آمدند ، از آبادان آمدند تشكر مى كنم و دعاگوى همه انشأ اللّه هستم .

ما باید حساب این مطلب را بكنیم كه آزادى كه اینها (شاه سابق ) و اشخاصى كه الان هم در مسیر او هستند ، مى خواهند چه است و زن ها در غیر زمان این آدم چه نقشى داشتند و بعد از او چه نقشى و در زمان او چه . كسى كه تاریخ این صد ساله را مطالعه كرده است ، مى داند كه در جنبش هائى كه در ایران بوده است ، جنبش هاى اصیلى كه در ایران بوده است قبل از این دوره رژیم پهلوى ، جنبش تنباكو ، جنبش مشروطیت ، زن ها همدوش با مردها فعالیت مى كردند ، زن ها در جامعه بودند و با مردها راجع به امور سیاسى و امور اجتماعى و گرفتارى هاى مملكت خودشان فعالیت مى كردند . همانطورى كه مردها آنوقت قیام مى كردند و قیام كردند براى اینكه قضیه تنباكو را كه همه چیز ما را به باد داده بود جلوگیرى از آن قرار داد بكنند ، زن ها هم در آنوقت شریك بودند و در جنبش مشروطیت هم همانطور كه مردها فعالیت مى كردند زن ها هم فعالیت مى كردند . این مال قبل از رژیم . بعد از سقوط این و در حال سقوط و از نهضتى كه مسلمین كردند ، ملت ما كردند ، آنها را همه تان ملاحظه كردید كه زن ها پیشقدم بودند ، بلكه فعالیت زن ها در این باب ارزشش بیشتر از فعالیت مردها بود براى اینكه همین خواهرها كه ریختند در خیابان ها و در مقابل توپ و تانك تظاهر كردند و مشت گره كردند ، اینها مردها را قدرتشان را دو چندان كرد .

وقتى مردها ببینند كه خانم ها آمدند در مقابل توپ و تانك ، آنها بیشتر اقدام مى كنند و ما دیدیم كه این خواهرها در این نهضت یك سهم بسیار بزرگ داشتند و در طول این نهضت تا حالا كه در غیاب رژیم سابق است ، مى بینیم كه خانم ها در همه مسائل شركت دارند ، در قضیه پاكسازى ، قضیه جهاد سازندگى ، در همه این امور فعالانه شركت مى كنند و آزادانه . این مال آن زمان و این زمان كه تقصیلش را شما مى دانید و محتاج به بیان نیست .

ص: 230

نوكران اجانب با اسم آزادى و دموكراسى معارضه با اسلام و مسلمین مى كنند

خوب ، در زمان این رژیم كه فریاد مى كردند كه (آزاد زنان و آزاد مردان ) چه فعالیتى زن ها داشتند ؟ فعالیتى كه ما از زن ها مى دیدیم این بود كه چندتایشان جمع بشوند بروند ، با آن وضع فضیح بروند سرقبر رضاخان ، آنجا تشكر كنند از اینكه ما را آزاد كردید ، چه جور آزاد كرد ؟ چه كرد ؟ فكر این نیستند كه چه آزادى اینها به آنها اعطا كردند و تا چه اندازه اینها مى خواستند زن ها یا مردها آزاد باشند . بله ، آنها یك آزادى را مى خواستند ، حالا هم این اشخاصى كه قلم دستشان است و بر ضد اسلام و بر ضد روحانیت چیز مى نویسند همین آزادى را مى خواهند و آن آزادى است كه دیكته شده است از غرب براى به فساد كشیدن جوان هاى ما . زن و مردشان را اینها مى خواهند كه آزاد باشند ، زن ها براى اینكه در مجالس آنطورى كه تشكیل مى دادند و داشتند بروند ، بروند آنجا و با آن وضع در حضور چشم هاى ناپاك مردها ، آن وضع را درست كنند . این نحو آزادى مى خواهند كه هم خواهرهاى ما را به فساد و تباهى بكشند و هم جوان هاى ما ، مردهاى ما را به تباهى بكشند . اینها مى خواهند كه همه فحشا آزاد باشد ، آزادى را در زمان ایشان كه آزادى زن و آزادى بود ، كدام زن توانست راجع به مسائل روز یك كلمه بگوید و كدام مرد توانست كه راجع به گرفتارى هائى كه ملت ما از دست اجانب و از دست داخلى ها داشتند یك كلمه بنویسد ؟ كدام مطبوعات ما آزاد بودند ؟ كجا رادیو و رادیو تلویزیون آزاد بود ؟ و مردم ، جوان ها ، دانشگاهى ها و طلاب علوم دینى كجا آزاد بودند ؟ در این پنجاه سال كه من شاهد قضایا بودم آزادى واقعى مفید براى جامعه مسلوب بود ، هیچ نداشتیم . یعنى زن ها آزاد نبودند كه راجع به مسائل جامعه فعالیت بكنند یا حرف بزنند راجع به گرفتارى هاى ملت ، راجع به گرفتارى ملت به دست شرق و غرب ، هیچ آزادى نبود ، راجع به گرفتارى هاى ملت از دست دولت هاى دست نشانده یك كلمه آزاد نبودند كه صحبت كنند . پس ما سه قطعه از زمان را كه بعضى از آن را شما و همه اش را در تاریخ ثبت شده و مى شود ، زمان سه قطعه ، این صد سال اخیر سه قطعه دارد .

از اول صد سال تا زمان مشروطه و بعد از مشروطه تا زمان رضاخان یك قطعه حساب بكنیم و وضع آنوقت و آزادى زن ها در آنوقت و آزادى مردم در آنوقت با اینكه آنوقت هم حكومتش فاسد بود آن را حساب كنیم ، یك قطعه هم از بعد از رفتن این رژیم یا در حال شكست این رژیم كه دیگر نمى توانست كارى بكند ، تا حالا هم یك قطعه حساب بكنیم . یك قطعه هم در زمان رژیم ، از زمانى كه رضاخان كودتا كرد تا زمانى كه رژیم از بین رفت ، قدرتش از بین رفت . این سه حال را ما ملاحظه مى كنیم و عرضه مى كنیم به اینهائى كه حالا هم براى این رژیم یا نظیر آن رژیم اشك مى ریزند و با اسم آزادى و با اسم دموكراسى معارضه با اسلام و مسلمین مى كنند . ما عرضه مى كنیم این سه قطعه از زمان را با اینكه قطعه سابقش هم كه در زمان قاجاریه بود و آنها ، آنوقت هم مرضى اسلام نبود لكن آنوقت قدرت مسلمین زیادتر بود و حكومت ، آن قدرت و غلبه را بر روحانیون اسلام نداشت ضعیف بود قدرتش در مقابل روحانیون و در مقابل ملت ، با آن زمانى كه رضاخان آمد و قدرت به او دادند و قدرت پیدا كرد و سركوب كرد هم روحانیون را و هم سایر ملت را تا وقتى كه این آدم رو به ضعف رفت ، زمان

ص: 231

قدرت این را با قدرت او تا آنوقتى كه این رفت رو به ضعف و رو به شكست ، این هم یك قطعه اى از زمان ، قطعه سومش از بعد از شكست این و رو به شكست رفتن این تا حالا . ما حساب بكنیم كه آن آزادى كه زن ها و مردها در آن دو قطعه جلو و عقب داشتند ، آن آزادى بود یا این قطعه اى كه از زمان كودتاى رضاخان تا زمان رو به شكست رفتن پسرش بود ، این آزادى بود . آزادى كه در سابق بر او و حالا دارند یك آزادى است كه نافع براى كشور خودشان ، براى اسلام ، براى مسلمین ، براى ملت خودشان است یعنى اینها آزادند كه در اجتماعات داخل بشوند ، داخل هم شدند و مى بینید ، آزادند كه خدمت كنند به مملكت ، خدمت كردند و مى كنند و دارید مى بینید ، آزادند كه در مصالح مملكت حرف بزنند ، اشكال بكنند به دولت ، اشكال بكنند به مقامات دولتى و غیر دولتى ، چنانچه كه دیدید الان اشكال كردند ، آزادند در این مسائل اجتماعى ، در این مسائل اساسى كه مربوط به مصلحت كشور خودتان و ملت خودتان است ، هیچ قید و بندى در كار نیست ، مى بینید . شما یك جا بیاورید كه بخواهید یك صحبتى بكنید كه راجع به مصلحت مملكت است (نه توطئه باشد كه بعضى مى كردند) یك عملى بكنید كه مربوط به مصالح خودتان و مصالح كشور است ، و آمدند دستشان را گرفتند كنار زدند و سر نیزه آمده حكومت كرده ، همچو چیزى پیدا نمى كنید . سابق هم فعالیتى كه زن ها داشتند ، فعالیتى كه در هر گرفتارى كه حالا من دوتایش را از آن اسم بردم كه قضیه تنباكو و مشروطیت كه بیشتر از چیزهاى دیگر بود لكن در همه گرفتارى ها زن ها جلو مى افتادند و همراه با مردها و مسائلى را كه مربوط به مملكت خودشان بود مى گفتند و فریاد مى زدند و انجام مى دادند مسائلشان را . شما هم دیدید كه در این قضیه سوم كه شما حاضر قضیه بودید و فاعل بودید ، فعال بودید ، هیچ گرفتارى ، جلوگیرى در كار نبود كه شما را جلوگیرى كنند از اینكه اجتماع نكنید ، جلوگیرى كنند كه _ عرض مى كنم كه _ بیرون نروید ، در بین مردم نروید ، فریاد نزنید ، مظالم را نگویید . با همین فعالیت شما و آزادى شما بود كه این پیروزى براى ملت ما نصیب شد .

اما آن آزادى كه آنها مى خواستند و زمان رضاخان و پسرش مى خواستند و خصوصا زمان دومى ، آن آزادى نبود ، آن تباه كردن ملت بود . آنجا هم شما آزادى را دو قسم كنید ، یك آزادى مطبوعات و رادیو و تلویزیون و _ عرض مى كنم كه _ قلم ها و گفتارها و كتاب ها و اینها كه در راه مصلحت ملت و در راه مصلحت كشور انجام مى گرفت ، تمام آنها سانسور بود ، هیچ آزادى نبود براى اینكه گرفتارى ما از ناحیه خود دولت بود و ارباب هایش و اگر شما مى خواستید یك صحبتى بكنید ، اول باید بگوئید كه رضاخان چه كرد و مسائلى _ كه او _ و خیانت هائى كه او كرده بود و جنایت هائى كه او كرده بود و خیانت هائى كه پسرش كرد ، باید این را بگوئید . یك كلمه آزاد نبودید كه از این مسائل بگوئید ، براى پلیس هم شما نمى توانستید كه یك كلمه انتقاد كنید ، یك كلمه انتقاد از دولت بكنید ، یك كلمه مطبوعات ما انتقاد از فرض كنید كه ارتش بكند . هیچ همچو چیزى نبود ، آزادى نافع كه براى مصلحت مملكت ما و كشور ما بود بكلى مسلوب بود ، قلم ها را شكسته بودند ، زبان ها را قطع كرده بودند و كسى حق اینكه یك كلمه صحبت بكند نداشت و باید هر چه بگویند ، هر چه در مطبوعات باشد ، هر چه

ص: 232

در رادیو تلویزیون باشد ، هر چه قلم ها به كار بیفتد ، در مداحى یك نفر آدمى كه همه چیز ما را به باد داد ، هیچ آزادى در زمان ایشان ، آزادى سالم نبود ، ولى یك قسمت آزادى ها بود ، در سینماها را باز كرده بودند با آن وضعى كه سینماها داشت كه اگر جوان هاى ما چند روز مى رفتند در آنجا تباه مى شدند و از فكر اینكه یك كارى براى كشور خودشان بكنند بكلى مى افتادند و در اینها باز بود ، در قمارخانه ها هم باز بود به همه جوان ها ، در فحشا هم باز بود به همه جوان ها ، و از تهران تا شمیران و اواخر شمیران مى گویند آنقدر مراكز فساد بود كه قابل فحص مثلا نبود . اینها را آزاد قرار دادند ، بلكه دامن زدند به آن ، بلكه قلم ها ، بیان ها دامن زد به اینكه ، كه این نحوآزادى هائى كه مضر به حال كشور است ، مضر به حال ملت است ، اینها را آزاد گذاشتند . از بعد از زمان ایشان تا حالا باز برگشت به دوره سابق و بهتر ، براى اینكه دوره سابق هم دوره قجر بود و آنها هم فاسد بودند اما نه به فساد اینها ، اینقدر كه اینها ، این پدر و پسر ، اینها ركورد فساد را شكستند . این آزادى كه الان براى ملت ما هست ، براى زن ، براى مرد ، براى نویسنده ها ، براى چیزها ، این آزادى ، آزادى است در كلیه امورى كه این امور به نفع خود شماهست . شما آزادید بروید بیرون مطالب خودتان را بگوئید ، انتقاد از دولت بكنید ، انتقاد از هر كس كه پایش را كج گذاشت بكنید ، هیچ كسى نیست كه به شما بگوید چرا . بروید در جهاد سازندگى ، با ملت خودتان بروید و همراهى كنید ، آزادید مى روید مى كنید . تمام چیزهائى كه در رشد انسان ، در رشد خواهرها و برادرها و این كودك هاى عزیز دخالت دارد ، اینها همه آزاد هستند ، آنى كه اسلام جلویش را گرفته و آزاد نیست قمار بازى است كه تباه مى كند ملت را ، شرابخوارى است كه تباه مى كند ملت را ، انواع فحشائى كه در زمان این مرد جنایتكار بود و فراهم كرده بودند اسبابش را ، اینهاست كه در اسلام ممنوع است . پس ما دو قسم آزادى داریم كه یك قسم مفیدش در غیر زمان این دو جنایتكار بود و در زمان اینها این قسم از آزادى بكلى ممنوع بود و آن آزادى آنها مى خواستند كه زن آزاد باشند كه هر جورى بزك بكنند و بیایند توى خیابان ها و با جوان خداى نخواسته چه بكنند . آن را آزادى قرار داده بودند . حالا هم الان آنهائى كه مى خواهند اسلام نباشد دلشان براى این آزادى مى سوزد ، این آزادى مطرح نیست پیششان اصلا ، اینهائى كه اینهمه حرف مى زدند از اینكه مملكت و چطور ، ملت ما چطور ، كذا و اینها ، اگر شما در تمام اینجاهائى كه رفتید ، كسانى كه رفتند براى كمك كردن به برادرها و خواهرهاى خودشان در جهاد سازندگى ، اگر شما از اینها كسى پیدا كردید آنجا . اینهائى كه داد مى زنند خلق و خلق ، اینها آنهائى هستند كه خرمن ها را مى روند آتش مى زنند ، نه اینهایند كه مى روند خرمن جمع مى كنند . شما مى روید زحمت مى كشید و با برادرهاى خودتان ، خواهرهاى خودتان كمك مى كنید خرمن درست مى كنید ، براى آنها وجین مى كنید ، درو مى كنید ، آنهائى كه داد از خلق مى زنند و داد از اینكه ما طرفدار توده ها هستیم ، مى آیند آتش مى زنند . همین كه شما زحمت كشیدید ، دستشان برسد مى آیند آتش مى زنند و همین ها هستند كه لوله هاى نفت را با تفنگ منفجر مى كنند ، همین هائى كه براى خلق به قول خودشان دارند چه مى كنند ، همین دموكرات ها و دم دموكرات كه در كردستان بودند و الان هم هستند ، همین ها بودند كه نفت راخواستند به تباهى بكشند و دهقان ها را به تباهى بكشند و

ص: 233

صنعت نفت ما را ، زراعت ما را ، همه را به تباهى بكشند كه مبادا یك جمهورى اسلامى پیدا بشود و دم اینها را بگیرند بیرون كنند . اینهائى كه برخلاف مسیر ملت هستند اینها از این مى ترسیدند . پس فریاد آزادى آنها ، آزادى نبود ، تباه كردن ملت بود . حالا آزادى است كه مى بینید كه چطور است اگر بگذارند ، این تتمه رژیم سابق و نوكرهاى آنها بگذارند و نوكرهاى اجانب .

معلمان ، كودكان را تربیت اسلامى انسانى بكنند

خداوند انشأ اللّه همه شما را ، خواهرها ، برادرها و این اطفال ، نوباوگان ، همه شما را انشأ اللّه حفظ كند و همه مؤفق باشید و خدمت بكنید به این مملكت و تربیت بكنید این كودك ها را . شماها ، معلم ها تربیت بكنید اینها را به تربیت هاى اسلامى انسانى كه هم براى مملكت و كشورتان مفید است و هم براى روحیه خود آنها مفید است و هم خیر دنیا و آخرت در آن هست . سلام بر همه شما خانم ها ، برادرها . انشأ اللّه خداوند شما را . . .

ص: 234

تاریخ : 8/7/58

بیانات امام خمینى در جمع روحانیون و رؤساى كاروان هاى حج

شما باید از عهده یك مسؤولیت بزرگى بر آیید ، مسؤولیت حیثیت اسلام

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من چند كلمه به طور اختصار به آقایان روحانیونى كه در كاروان هستند و به روساى كاروان ها عرض مى كنم . مطلب راجع به همه حجاج بیت اللّه الحرام هم هست و او این است كه باید آقایان متذكر باشند كه حج امسال غیر از حج سال هاى سابق است . سال هاى سابق در این سنین اخیر ، حجى بود كه با كاروان هاى طاغوتى و یا منتخبین از طرف طاغوت مى رفتند و در خدمت طاغوت بسیارى از آنها بودند و اگر چنانچه در آنجا چه از معممین و چه از روساى كاروان خطائى سر مى زد این خطاى طاغوت بود ، به اسلام لطمه اى وارد نمى كرد بلكه تحكیم اسلام بود . امسال همانطورى كه همه دستگاه ها متحول به دستگاه اسلامى باید بشود ، یكى از چیزهائى كه بسیار مهم است همین كاروان هاى حج است كه در امسال چشم ها دوخته شده است كه ببینند فرق امسال و سال هاى سابق چیست . آیا اینها كه ادعا مى كنند كه رژیم طاغوت رفته است و جمهورى اسلامى پیدا شده است ، آیا اینهائى كه الان نمایندگان دولت هستند ، منتخبین دولت اسلامى هستند ، منتخبین علمأ بلاد هستند ، آیا آنها همانطورى كه اسم شان اقتضا مى كند ، واقع شان هم آنطورند ؟ اعمالشان مطابق با ادعاست ؟ یا همان ادعاست كه جمهورى اسلامى و كاروان هاى حج منتخب از جمهورى اسلامى ؟ امروز یك امرى است كه شما باید از عهده یك مسؤولیت بزرگى بر آئید ، مسؤولیت حیثیت اسلام . اگر در زمان طاغوت یك معمم كارى انجام مى داد ، مى گفتند كه طاغوتى است . امروز نمى گویند طاغوتى است ، مى گویند اسلامى است . اگر خداى نخواسته شما در این حجى كه مشرف مى شوید و در این حج مواقعى كه در حضور مسلمین ، همه مسلمین دارید ، اگر وضع شما وضع سابق در زمان طاغوت فرق نكند در عالم منعكس مى شود كه اسم جمهورى است و معنا رژیم طاغوتى . آبروى اسلام را ممكن است كه شما از بین ببرید و آبروى اسلام را ممكن است انشأ اللّه حفظ كنید .

سفر حج سفر كسب نیست ، سفر الى اللّه است

توجه داشته باشید كه سفر حج سفر كسب نیست ، سفر تحصیل دنیا نیست ، سفر الى اللّه است . شما دارید به طرف خانه خدا مى روید ، تمام امورى كه دارید انجام مى دهید به طور الوهیت باید انجام

ص: 235

بدهید . سفرتان از اینجا كه شروع مى شود (وفد) الى اللّه است ، سفر به سوى خداى تبارك و تعالى است . باید همانطورى كه مسافرین الى اللّه مثل انبیا علیهم السلام و بزرگان از دین ما مسافرتشان الى اللّه در تمام زمان حیاتشان بوده است و یك قدم تخلف نمى كردند از آن چیزى كه برنامه وصول الى اللّه بوده است ، شماهم الان (وفود) الى اللّه دارید مى روید . شما در آنجا كه مى روید ، در میقات كه مى روید لبیك به خدا مى گوئید ، یعنى تو دعوت كردى و ما اجابت . مبادا یك عملى انجام بدهید كه خداى تبارك و تعالى بفرماید كه خیر ، شما را من قبول ندارم براى اینكه شما اسلامى نیستید . مبادا این سفر را سفر تجارت قرار بدهید و امور تجارى در این سفر مطرح باشد پیش تان ، چه آقایان اهل علم و چه كاروان ها و چه روساى كاروان ها و چه سایر حجاج ، سفر ، سفر الى اللّه است نه سفر به سوى دنیا ، آلوده به دنیا بكنید .

این سفر الهى را شما مى روید رجم شیطان مى كنید . اگر چنانچه خداى نخواسته خودتان از جنود شیطان باشید رجم خودتان را هم مى كنید . شما باید رحمان رحمان بشوید تا رجمتان رجم رحمان و جنود رحمان به شیطان باشد . شما وقوف مى كنید در این مواقف كریمه و وقوف در این مواقف كریمه آلوده بشود به یك معصیتى ، به یك خلافى ، به یك چیزى كه علاوه بر اینكه پیش خدا آبرو از دست برود پیش دنیا آبروى اسلام دست برود . امروز آبروى اسلام بسته به وجود شماست كه مى روید دستجمعى در این مواقف كریمه و سایر مسلمین شما را مشاهده مى كنند . شما باید الگو باشید براى جمهورى اسلامى ، چه روحانیون و چه روساى كاروان ها و چه سائر حجاج . امسال حج نمونه است ، حج جمهورى اسلامى است نه حج رژیم طاغوتى . شرف زیاد و مسؤولیت زیادتر است ، مسؤولیت همه داریم در مقابل اسلام . امروز نه شما تنها ، همه قشرهاى ملت ، دولت ، ملت ، همه مسوولند در مقابل خداى تبارك و تعالى و در اسلام . با اینكه مدعى هستیم جمهورى اسلامى و رژیم طاغوتى رفت و به جاى او جمهورى اسلامى آمد ، ما باید اثبات كنیم این مطلب را كه تغییر كرده است ، تحول حاصل شده است در همه چیز . اگر بنا باشد كه در دولت كه مى رویم تحول نشده باشد ، شما كه كاروان هستید تحول نشده باشد ، شما كه روحانى كاروان ها هستید تحول پیدا نكرده باشید ، اگر اینطور باشد همان رژیم است و همان مسائل طاغوتى ، منتها اسم را ما عوض كردیم . ما مى خواهیم انشأ اللّه محتوا عوض بشود ، تغییر بشود رژیم طاغوتى به همه محتوا به رژیم انسانى اسلامى ، به همه محتوا . بسیار باید متوجه باشید ، از خودتان بسیار پاسبانى بكنید این سفر را سفر الى اللّه حساب بكنید و بدانید با این سفر ممكن است كه شما یك آبروى بسیار زیاد پیش خداى تبارك و تعالى پیدا كنید ، و ممكن است خداى نخواسته سقوط پیدا كنید .

از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت و عزت همه شما را مى خواهم ، و از خداى تبارك و تعالى عظمت اسلام و عزت اسلام و قدرت اسلام را مى خواهم .

والسلام علیكم ورحمة اللّه و بركاته

ص: 236

تاریخ : 9/7/58

فرمان امام خمینى به ثقة الاسلام سجادى

بسمه تعالى

جناب مستطاب ثقه الاسلام سید الاعلام آقاى آسید محمد سجادى اصفهانى دامت افاضاته با توجه به سابقه اى كه جنابعالى از وضع اهالى جنگزده كشور لبنان دارید و به وضع آن منطقه آشنا هستید ، مقتضى است مسافرتى به آنجا نموده و از نزدیك اوضاع مردم مستضعف منطقه را بررسى كرده و آشنا شوید و براى رسیدگى و كمك ایشان گزارش تهیه نمائید تا انشأ اللّه تعالى از طریق دولت اقدامى در این مورد بشود . از خداى تعالى قطع ایادى دشمنان را از كشورهاى اسلامى و موفقیت همگان در راه پیروزى اسلام خواستارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 237

تاریخ : 9/7/58

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از فرماندهان نیروى زمینى ارتش جمهورى اسلامى وخانواده هاى شهداى پاوه

امیدوارم نام این شهدا در نامه اى كه اسم شهداى بدر و كربلا نوشته شده ، ثبت شود

بسم اللّه الرحمن الرحیم

همانطورى كه در حدیث وارد شده است كه (كل یوم عاشورا و كل ارض كربلا) در جهات مختلفه اى كه این عبارت افاده مى كند یك جهتش هم همین حزنى است كه براى ما تقریبا هر روز از مشاهده معلولین ، مشاهده مادرهاى داغدیده ، پدرهاى فرزند از دست داده ، برادرهاى برادر كشته شده و بالاخره شهدائى كه در راه اسلام از دست رفته اند براى ما هر روز یك روز عاشورا است و من نمى دانم چطور از شما برادرها و خواهرها كه عزیزان خودتان را كه عزیزان ما هم بودند از دست دادید ، چطور تسلیت بگویم و چطور عذرخواهى كنم . شما مى دانید كه اسلام آنقدر عزیز است ، آنقدر بزرگ است كه پیغمبر اسلام و اهل بیت آن بزرگوار ، هستى خودشان را ، همه چیز خودشان را در راه اسلام فدا كردند ، ماهم كه پیرو آئین مقدس هستیم و پیرو پیغمبر اسلام و ائمه اسلام هستیم ، اگر یك مقدارى فداكارى كنیم و در راه اسلام همانطور كه آنها فداكارى كردند ، ما هم فداكارى كنیم ، براى ما هر چند سخت باشد لكن یك آسایش فكرى است . من از شما آقایان و خانم كه از راه هاى دور و جاهاى مختلف كشور آمدید ، من به شما تسلیت مى گویم و از شما تشكر مى كنم و دعاگوى همه شما هستم و از خداى تبارك و تعالى براى شهدا رحمت و براى شماها سلامت و سعادت طلب مى كنم . امیدوارم كه این شهدا ، در نامه اى كه اسم شهداى بدر و كربلا نوشته مى شود اسم اینها نوشته شده باشد و براى شماها هم همانطور كه باز ماندگان كربلا واحد و امثال اینها بودند و اجر داشتند شماهم در شمار آنها نامتان به ثبت برسد و چون آقایان جمعیت تان هم زیاد است من معذرت مى خواهم و بیشتر مزاحمتان نمى شوم . من دعاگوى همه شما هستم و همین طور خدمتگزار همه شما و امیدوارم كه خداوند دعاهاى همه ما را در حق همه مستجاب كند و خدمت هاى همه را براى اسلام بپذیرد .

والسلام علیكم ورحمة اللّه و بركاته

ص: 238

تاریخ : 10/7/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضاى هیأت دولت جمهورى اسلامى به مناسبت سالروزهجرت ایشان از نجف اشرف به پاریس

خداوند در همۀ مسائل از اول نهضت تا حالا با ما و با شما و با ملت ایران همراهى فرمود

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من مختصراً قصه اى كه واقع شد عرض مى كنم . ما كه از تركیه وارد عراق شدیم و بعدهم وارد نجف ، از طرف دولت عراق كرارا آمدند و اظهار داشتند كه عراق مال شماست و هر جا باشد ، هر جا بخواهید هر كارى داشته باشید انجام مى دهیم ، تا دولت ها تغییر كرد ، یكى پس از دیگرى تغییر كرد و منتهى شد به این اواخر كه ما مقتضى دیدیم بیشتر از آن مدت در عراق فعالیت بكنیم . كم كم دولت عراق به طور تدریج در صدد جلوگیرى شد .

ابتدا چند نفرى در منزل ما به عنوان حفاظت ، شایعه هم درست مى كردند كه اشخاصى آمده اند براى ترور شما ، بلكه یك دفعه گفتند پنجاه نفر آمده اند كه من گفتم آن متنش دلیل بر دروغ بودن است براى آنكه ترور پنجاه نفرى هیچ وقت نمى شود ، باید یك نفر بیاید كم كم مامورها زیاد شدند ، باز هم همین كه (ما مى خواهیم حفاظت كنیم ) لكن من از اول به بعضى دوستان مى گفتم قضیه حفاظت نیست ، قضیه مراقبت از این است كه ما چه مى كنیم .

كم كم از بغداد یك وقت رئیس امن آمد ، او آدم ملایمى بود و صحبت هایش هم همه تعارف بود و اینكه شما هر كارى بخواهید بكنید مانعى ندارد و هر عملى انجام بدهید مانعى ندارد و فلان ، ایشان رفت و بعد از چند روز یك نفرى دیگرى آمد كه گفتند او مقدم است بر آن رئیس امن ، ایشان به طور رسمى به ما گفت كه ما چون یك معاهداتى ، تعهداتى با دولت ایران داریم از این جهت نمى توانیم تحمل كنیم كه شما اینجا فعالیت مى كنید و شاید امروز همان مقدار گفت و روز بعدش باز آمد و بیشتر و گفت كه نباید شما چیزى بنویسید یا در منبر صحبتى بكنید یا نوارى پر كنید و بفرستید براى اینكه این مخالف تعهدات ماست ، من به او گفتم كه این یك تكلیف شرعى است كه به من متوجه است ، من هم اعلامیه مى نویسم و هم در موقعش در منبر صحبت مى كنم و هم نوار پر مى كنم و به ایران مى فرستم و این تكلیف شرعى من است ، شما هم هر تكلیفى دارید عمل كنید . بعد صحبت هائى كرد و چه بالاخره منتهى شد به اینكه من همچو علاقه اى به یك محلى ندارم من هر جایى كه بتوانم خدمت بكنم ، آنجا خواهم رفت نجف پیش من مطرح نیست كه من آنجا بمانم . گفت كه شما هر جا بروید همین مسائل

ص: 239

هست یعنى جلوگیرى مى شود . گفتم كه من (در صورتى كه هیچ در ذهن من این نبوده ، آنوقت هم نبود) مى روم خارج ، من مى روم پاریس كه مملكتى است كه آن دیگر وابسته به ایران و مستعمره ایران نیست . البته ناراحت شد اما حرفى نزد . بعد آقاى دعائى هم بودند آنجا براى ترجمه آقاى دعائى كه الان سفیر هم بعد من دیدم كه اینها بنا دارند كه با دوستانمان بدرفتارى كنند ، گفته بودند (آقاى دعائى گفت به من ) كه ما با خودش كارى نداریم . لكن ما آنهائى كه اطراف او هستند چه خواهیم كرد ، چه خواهیم كرد . من خوف این را داشتم كه به اینها صدمه اى وارد بشود . به آقاى دعائى گفتم كه شما براى من بروید ، تذكره ببرید و ویزا بگیرید ، البته قبلا هم یك دفعه ایشان برده بود پیش رئیس امن ، ایشان با ناراحتى گفته بود كه شما مى خواهید ما را با فلانى طرف بكنید ؟ نه ، نمى دهیم ، لكن این دفعه ویزا دادند براى خروج و ما مى خواستیم به سوریه برویم كه آنجا اقامت كنیم لكن اول بنا گذاشتیم كویت برویم و از كویت كه دو ، سه روز ماندیم برویم به سوریه و هیچ هم در ذهن من این نبود كه به فرانسه بروم . بنابراین گذاشتیم . بین الطلوعین یك روزى با هم ما تحت مراقبت مامورین آنجا ، از در كه من بیرون آمدم آقاى یزدى را دیدم ، آقاى یزدى از همان در كه من آمدم بیرون دیگر همراه ما بود تا حالا ، بعد حركت كردیم طرف كویت و به سرحد كویت كه رسیدیم ، بعد از یك چند دقیقه اى كه مثل اینكه حالا روابط بود با ایران ، چه بود ، نمى دانم ، گمانم این است كه رابطه با ایران بود ، آمد آن مامور و گفت كه نه ، شما نمى توانید بروید كویت . من گفتم به او بگوئید كه خوب ما مى رویم از اینجا به فرودگاه ، از آنجا مى رویم . گفت خیر ، شما از همین جاكه آمدید از همین جا باید برگردید . از همانجا برگشتیم ما آمدیم به عراق و شب بصره بودیم و فردایش در بغداد و من در بصره بنابراین گذاشتم كه نروم به سایر بلاد اسلامى براى اینكه احتمال همین معنا را در آنجاها مى دادم ، بنا گذاشتیم برویم فرانسه و بعد در همانجا هم یك حالا بصره بود یا بغداد یادم نیست ) اعلامیه اى باز من نوشتم خطاب به ملت ایران ، وضع رفتنمان ، كیفیت رفتنمان را برایشان گفتم . ما هیچ بنا نداشتیم كه به پاریس برویم . مسائلى بود كه هیچ اراده ما در آن دخالت نداشت . هر چند بود و تا حالا هر چه هست و از اول هر چه بود ، با اراده خدا بود . من هیچ براى خودم یك چیزى كه ، عملى كه خودم كرده باشم ، یك چیزى براى خودم قائل باشم نیستیم ، براى شما هم قائل نیستم ، هر چه هست از اوست ، كارهائى كه مى شود كه ما اصلا در ذهنمان نمى آمد كه این كار مثلا باید بشود ، مى شد و مى دیدیم كه نتیجه دارد . در همین آخر كه مى آمدیم تهران و آقایان هم به عنوان وزارت بودند ، حكومت نظامى اعلام كردند ، من اصلا نمى دانستم كه اینهابراى چه حكومت نظامى اعلام كرده اند ، بعد به ما گفتند ، لكن به ذهنم آمد كه ما بشكنیم این حكومت نظامى را . آنها روز اعلام كردند كه از ظهر به آن طرف حكومت نظامى و من نوشتم و شكسته شد و بعد ما فهمیدیم كه توطئه بوده است ، این حكومت نظامى براى این بوده است كه بعدش مستقر بشوند در خیابان ها ، نظامى ها و قوائى كه دارند و شب كودتا كنند و همه ماها و شماها را از بین ببرند . این را هم خدا كرد ، هیچ ما در ذهنمان یك مسأله اى نبود ، ما به حسب آن عادت كه نباید حكومت نظامى اینقدر باشد و مى دادم مخالفت كنند . ما در پاریس كه وارد شدیم ، البته دوستانمان آنجا آقایانى كه بودند همه به ما محبت

ص: 240

كردند ، منجمله آقاى حبیبى تشریف داشتند ، آقاى بنى صدر بودند ، آقاى قطب زاده بودند ، آقاى یزدى كه همراهمان بودند و دوستانى كه در آنجا بودند و بعد هم در خود پاریس یك جائى بود كه من گفتم اینجا مناسب ما نیست ، رفتیم به همان دهى كه نزدیك بود ، آنجا هم از اطراف كم كم هى آمدند ، البته دولت فرانسه ابتدائا حالا چه جور بود ، یك قدرى احتیاط مى كرد لكن بعدش نه ، به ما محبت كردند و ما مطالبمان را در پاریس بیشتر از آن مقدارى كه توقع داشتیم منتشر كردیم و گاهى خبرگزارى هاى آمریكا مى آمدند آنجا و ما صحبت مى كردیم و به من مى گفتند كه این در تمام آمریكا و یك مقدارى هم در خارج آمریكا پخش مى شود .

ما مسائل ایران را ، آنكه واقع بود در ایران ، آن مسائلى كه بر ملت گذشت ، آنجا گفتیم و قشرهاى مختلفى كه از دوستان و جوانان ایران در خارج بودند از همه اطراف هر روز تقریبا دسته اى ، دسته هایى مى آمدند و آن هم اسباب باز تقویت ما بود ، آنها هم فعالیت مى كردند ، صحبت مى كردند ، مجالس داشتند . ما اخیرا كه بنا گذاشتیم كه بیائیم به ایران ، فعالیت هاى شدید شروع شد براى آنكه نیائیم ایران ، البته قبلش هم از طرف دولت آمریكا و آنها خیلى پیغام ها مى دادند كه بعضى وقت ها خودشان مى آمدند ، یك نفر مى آمد به عنوان مى گفت من بازرگانم ، لكن معلوم بود كه یك مرد سیاسى بود و صحبت ها مى كرد كه شما حالا نروید به ایران ، حالا زود است رفتن به ایران ، نورس است الان ، بعد هم كه پشتیبانى از شاه مى كردند زیاد و بعد هم كه شاه رفت و شاه سابق رفت و بختیار وارث بحقش یعنى در جنایت جاى او بود ، آنوقت هم فعالیت ها شروع شد به اینكه شما نیائید به ایران ، حتى از ایران كه به وسیله از كجا بود به وسیله دولت فرانسه براى ما آوردند خواندند كه شما حالا نیائید ایران و اسباب چه هست و چه مى شود ، اگر شما بروید به ایران حمام خون راه مى افتد و از این حرف ها زیاد زدند و این اسباب این شد كه من در ذهنم آمد كه رفتن ما به ایران براى اینها یك ضررى دارد . اگر چنانچه نفع داشت برایشان و مى توانستند كه ما وقتى رفتیم ایران فورا ما را توقیف كنند ، این حرف ها را نمى زدند مى گفتند بیائید ایران . ما عازم شدیم و آمدیم و خداى تبارك و تعالى در همه مسائل از اول نهضت تا حالا با ما و با شما و با ملت ایران همراهى فرمود و یكى از بزرگترین همراهى هائى كه خداى تبارك و تعالى با ملت ما كرد این بود كه اینها را از مقابله جدى منصرف كرده . اگر اینها مى خواستند كه مثلا مثل حالاى افغانستان رفتار مى كنند ، خوب خیلى زیاد ما ضایعه داشتیم كه بكوبند و بزنند و چه بكنند ، حالا رعبى در دل بسیاریشان افتاد یا چه شد كه انصراف حاصل شد و بحمداللّه تا اینجا كه رسیده است خوب بوده است ، ضایعه بوده است اما كم بوده است و آن چیزى كه ما دریافتیم زیاد بوده است و من امیدوارم كه از این به بعد هم با همت آقایان ، آقاى بازرگان و آقایان وزرأ كه من همه شان را علاقه دارم و اكثرشان را مى شناسم و امیدوارم كه همه دست به هم بدهند و این بار را به منزل برسانند .

آمال ما این است كه همه جا احكام اسلامى جارى باشد

و من از ملت ایران مى خواهم كه كمك كنند به این نهضت ، كمك كنند به این دولت ، امروز

ص: 241

دولتى است كه خدمتگزار مردم است ، مثل دولت هاى سابق نیست كه مى خواست تحمیل به مردم بشود ، خواست كه ذخائر مردم را به باد بدهد . این دولتى است كه مى خواهد حفظ كند ذخائر ملت را ، مى خواهد حیثیت ملت را حفظ كند و خواهد خدمت كند به ملت ، البته در یك همچو موقع و انقلابى مخالفین هم زیاد هستند مادامى كه آنهائى كه منافع خودشان را در خطر مى بینند وجیبشان رفته است ، اینها زیادند و ریشه هائى هستند كه متفرق هستند در كشور و البته كارشكنى مى كنند و تبلیغات سوء مى كنند لكن ملت باید بداند كه انشأ اللّه ما پیروز هستیم و خواهیم مطلب را به آخر رساند و خواهیم مملكت را یك مملكت مستقل ، آزاد ، اسلامى متحقق كنیم و آمال ما این است كه احكام اسلام در همه جا ، در همه قشرها ، در همه وزارتخانه ها ، در همه مملكت هر جا كه هست ، در بازارها ، در كشاورزى ها ، در دور و نزدیك یك مملكت ، همه جا احكام اسلامى جارى باشد و آقایان وزرأ توجه دارند البته كه مملكت اسلامى است ، نباید در وزارتخانه ها یك چیزى كه بر خلاف اسلام است ، بر خلاف مصالح مملكت است ، خداى نخواسته عمل بشود ، تصفیه باید بشود این وزارتخانه ها و این مملكت و همه جا .

مادامى كه نیت ما خالص است و براى خداست ، خداى تبارك و تعالى با ماست و پیروز خواهیم شد

و باید انشأ اللّه با قدرت و با حسن نیت كه بحمداللّه دارید ، این مملكت اداره بشود و انشأ اللّه مسائل حل بشود و مسلما مادامى كه نیت ما خالص است و براى خداست ، خداى تبارك و تعالى با ماست و پیروز خواهیم شد ، چنانچه در این راه قدرت بزرگى كه در مقابل ما بود و پشتیبان او تمام قدرت ها اعم از ابرقدرت ها و غیره بودند لكن چون حسن نیت بود و مردم متحول شده بودند به آن مردمى كه در صدر اسلام بود ، الان هم زن ها به من مى گویند ، بعضى زن ها ، كه شما دعا كنید كه ما شهید بشویم براى كردستان ، بعضى از زن ها مى آمدند اینجا مى گفتند كه شما اجازه بدهید ما برویم كردستان ، برویم در آنجا جنگ بكنیم من گفتم نه ، صلاح نیست ، خود ملت ، خود ارتش كار را انجام مى دهد . یامثلا زن ها و مادرهائى كه بچه هایشان شهید شده است مى گویند ما مفتخر هستیم و یكى دوتاى دیگر كه داریم اینها را هم مى خواهیم شهید بشوند و دعا كنید كه شهید بشوند . این یك تحولى بود كه ، همان تحولى كه در صدر اسلام بین مسلمین حاصل شده بود كه شهادت را براى خودشان فوز مى دانستند و نمى ترسیدند از اینكه كشته بشوند ، كشته شدن را شهادت مى دانستند ، دنیا را راه عبور مى دانستند ، عالم آخرت را مستقر و مقر انسانى مى دانستند . از این جهت این پیروزى ما مرهون همچو تحول روحى است كه در مردم پیدا شد و الا ما كه نه اسلحه داشتیم و نه نظام بود در كار و نه یك كارهائى داشتیم كه مطابق اصول جنگى و اینها باشد ، فقط چیزى كه بود ایمان در مردم بود و بحمداللّه وحدت كلمه و من مى خواهم از خداى تبارك و تعالى كه این وحدت كلمه محفوظ بماند و انشأ اللّه تمام مشكلاتمان حل شود .

ص: 242

اكنون كم كارى حرام است

و هم آقایان وزرا و خصوصا وزیر نفت زیاد توجه داشته باشند كه در آن محلى كه هستند خیلى باید با دقت عمل بكنند و باید اشخاصى هم كه در آنجا هستند و كارگرانى كه در آنجا هستند و كارمندانى كه در آنجا هستند پشتیبانى كنند از ایشان . ایشان مردى است صادق و محتاط كه من در احتیاط ایشان یك قدرى اشكال دارم لكن آدم درستى ، محتاطى است و انشأ اللّه امیدوارم كه در آنجا به طور شایسته عمل بكنند و من از كارمندان و كارگران نفت مى خواهم كه پشتیبانى كنند ، كار كنند براى مملكت و كم كارى نكنند ، تعطیل نكنند ، الان مملكت دیگر مال خودشان است ، نفت از خودشان است ، هدر نمى رود ، به مصالح مملكت خرج مى شود ، وقتى كه مال خودشد موظفیم كه همه مان خدمت بكنیم .

الان مملكت مثل عائله خود ما هست همانطورى كه ما براى عائله مان باید با محبت عمل بكنیم ، الان باید ما براى مملكتمان با محبت ، هم آقایان وزرأ و هم مردم و هم كارگران و كارمندان و گاهى من مى شنوم كه در ادارات یك قدرى كم كارى هست ، گاهى بیكارى هست و این موجب تعجب من است . اگر چنانچه خداى نخواسته اینها از رژیم سابق هستند و مى خواهند براى آنها خدمت كنند ، خوب موظفند آقایان كه آنها را یادداشت كنند اسم هایشان را و تصفیه كنند و اگر چنانچه اینطور نیست و خود مردم هستند و علاقه دارند به اسلام و علاقه دارند به مملكتشان ، من نمى فهمم كسى علاقه داشته باشد به مملكتش و آنوقت از مملكتش اجر ببرد و عمل نكند . خوب یك اجرتى كه اینها مى گیرند در مقابل عمل است ، اگر عمل كم بكنند حرام است این اجرت ، جایز نیست استفاده بكنند از این . بنابراین آنهائى كه اعتقاد به اسلام ، اعتقاد به مملكت خودشان ، اعتقاد به این نهضت دارند ، آنها باید عمل بكنند ، بلكه زیاد بكنند عملشان را كه جبران بكند این چیزهایى كه در سابق بود و این نقیصه هایى كه در سابق بود جبران بشود . كم كارى اصلش دیگر معنا ندارد ، حالا باید پركارتر بشوند ، دو مقابل كار بكنند . شما مى بینید كه ادارات ، مى بینید كه الان قشرهاى مختلفى مى روند حتى در بیابان ها خدمت مى كنند ، مى روند در مدارس خدمت مى كنند ، به ادارات هم باید خدمت بكنند تا مزد و اجرتى كه مى گیرند اجرت مشروع باشد . من از خداى تبارك و تعالى مى خواهم كه همه ما را بیدار كند و همه ما را خدمتگزار این ملت و همه ما را به سعادت و سلامت ، این راه را كه راه الى آخرت و الى اللّه است با سلامت طى بكنیم كه در وقتى كه در معرض حساب واقع مى شویم ، حسابمان سالم باشد و آبروى ما در پیشگاه خدا و اولیاى خدا نریزد . خدا همه شما را حفظ كند . و با سلامت و سعادت مشغول عمل باشید .

والسلام علیكم ورحمة اللّه و بركاته

ص: 243

تاریخ : 11/7/58

بیانات امام خمینى در جمع پرسنل ژاندارمرى

عید ملت مستضعف روزى است كه مستكبرین دفن شوند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

روز مباركى است . همه روز ما بعد از انقلاب و بعد از سرنگونى رژیم فاسد مبارك است . همه روز ملت ما عید است و مبارك . روزهائى كه بر ملت ما گذشت همه دیدید و این روزها كه همه قشرها هماغوش هم و برادرانه با هم هستند ، مى بینید . روزهائى كه بر ملت ما گذشت كه قواى طاغوتى با ملت مى كردند كه دیدید و امروز را مى بینید كه قواى اسلامى در آغوش ملت و برابر ملت رژه مى روند و ملت ما براى آنها دست مى زنند ، شادى مى كنند . عید ملت مستضعف روزى است كه مستكبرین دفن شوند . عید ملت ما روزى است كه ریشه هاى فسادى كه امروز در بعض از نقاط ایران هستند از بین بروند و مى روند . من امروز را به همه ملت و به همه قواى انتظامى و خصوص برادرانى كه امروز از ژاندامرى اینجا آمده اند تبریك عرض مى كنم و براى همه شما سعادت و سلامت مى خواهم .

این بركت اسلام است كه شما را با هم پیوند داده است

احساس نمى كنید كه امروز با آن روزهائى كه با ملت مواجه مى شدیم و ملت شما را نمى پذیرفت فرق دارد ؟ احساس نمى كنید كه این بركت اسلام است كه شما را با هم پیوند داده است ؟ و من امیدوارم كه این پیوند تا آخر برقرار باشد و شما ارتش اسلامى و ژاندارمرى اسلامى و قواى انتظامى اسلامى باشید و همیشه در خدمت ملت و ملت پشتیبان شما . ملت ایران ، ملت نجیبى است ، ملت بزرگى است و ملت قدرتمندى است و از شما پشتیبانى مى كند و شما را برادر خود مى داند و ما همه را برادر خود مى دانیم و به همه خدمتگزار هستیم . ما از خداى تبارك و تعالى مى خواهیم كه این ملت ما را با همین شور و شعفى كه براى پیشبرد نهضت دارند نگه دارد و همه را با شور و شعف به سوى یك دولت اسلامى بزرگ و یك قدرت بزرگ اسلامى به پیش ببرد . خداوند ملت ما را به سعادت دنیا و آخرت برساند و همه را با همین قدرتى كه دارند به پیش ببرد و همه را خدمتگزار همه بكند و از خدمت هائى كه به اسلام و به كشور خود مى كنند ، به همه قدرت و عظمت عنایت كند و اجر عنایت كند . خداوند همه شما را حفظ كند .

والسلام علیكم ورحمة اللّه و بركاته

ص: 244

تاریخ : 11/7/58

بیانات امام خمینی در جمع اعضاى انجمن اسلامى كاركنان بى سیم مخابرات مركزتهران

حق پیروز است و مادامى كه در مسیر حق باشیم پیروزیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

گفتید حق پیروز است . حق پیروز است و مادامى كه در مسیر حق باشیم پیروزیم . باطل منكوب است و مادامى كه در طریق باطل است منكوب خواهد بود . مواجهه حق و باطل در این زمانى كه ما بودیم این دو مطلب را ثابت كرد . ملت حق بود و مقابل ملت صفوف باطل . باطل مجهز به همه جهاز نظامى و جنگى و حق بدون اینكه از جهازات جنگى ظاهرى و از ساز و برگ جنگى برخوردار باشد ، با مجهز بودنش به ایمان و حق پیروز شد ، پس حق پیروز است . ما شاهد بودیم او را . شما حق بودید كه فریاد مى كردید ما اسلام را مى خواهیم و كفر و شرك و چپاولى و زورگوئى را نمى خواهیم . آنها باطل بودند و در مقابل شما ایستاده بودند و مى خواستند آن رژیم را حفظ كنند . هم قدرت هاى داخلى و هم قدرت هاى عظیم خارجى و هم وابستگان داخلى ، چه از اهل قلم و بیان و چه از اهل عمل و ساز و برگ جنگى ، معذلك ملت ما با قدرت اللّه اكبر بر این ساز و برگ هاى بزرگ جنگى آنها غلبه كرد و پیروز شد و حق پیروز شد و همیشه حق پیروز است . لكن ما باید فكر این باشیم كه مسیرمان مسیر حق باشد . ملت ما در یك جنبش اسلامى كه همه قشرها را گرفته بود ، زن ها ، مردها ، بچه ها ، بزرگ ها در خیابان ریختند و با نداى حق و اراده مصمم حق طلبى غلبه كردند بر باطل و پیروز شدند بر باطل . اگر این مسیر حق را حفظ بكنید ، ملت این مسیر را حفظ بكند پیروز خواهد بود ، براى اینكه حق باشد حق هست ، و اگر خداى نخواسته انحرافى از حق پیدا بشود ، حق پیروز است ، لكن ما حق نیستیم ، قاعده حق پیروز است ، صحیح است . موسى با یك عصا غلبه كرد بر فرعون و پیغمبر صلى اللّه علیه و آله و سلم با دست خالى با یك عده معدود ، ساز و برگ هیچ چیز نداشتند ، منزل هم نداشتند ، یك عده اى بودند كه توى مسجد آنهائى كه اصحاب صفه یك دسته اى بودند كه از باب اینكه هیچ منزل نداشتند ، هیچ چیز نداشتند آمدند همه با هم توى مسجد یك گوشه اى از مسجد را منزل قرار داده بودند و اصحاب صفه به ایشان مى گفتند . در جنگ ها وقتى كه اینها مى رفتند ، هر چند نفرشان هم یك اسب و یك شتر داشتند ، لكن حق بودند و حق پیروز است . همین عده معدود كم بر امپراطورى روم و ایران كه آنوقت تمام تقریبا ، معمولا تحت نفوذ این دو امپراطورى بودند ، غلبه كردند ، شكست شان دادند ، عده معدود كم ، لكن حق بودند و ایمان داشتند با ایمان پیش بردند . مادامى كه ما حق باشیم پیروز هستیم .

ص: 245

حق بودند به این است كه ما همه چیزمان را اسلامى كنیم ، عقائدمان عقائد اسلام باشد ، ایمان را در قلبمان تقویت كنیم ، اعمالمان را تطبیق بدهیم با اسلام ، با قرآن و اخلاقمان را مهذب كنیم ، تطبیق بدهیم با اسلام . اگر اینطور بشویم ما حقیم و حق هم پیروز است ولو اینكه در میدان كشته بشویم ، ولو اینكه عقب نشینى كنیم ، لكن پیروزیم براى اینكه مكتب مان پیروز است ، حق است و حق پیروز ، مسیرتان مسیر حق باشد .

این تحول روحى كه در ملت پیدا شد ، باعث پیروزى شد

امروز كه ملت ما بحمداللّه قدرت هاى بزرگ را كنار زده و قدرت دست دولت و ملت آمده است كوشش كنید دولت و هم ملت ، هم دادگاه ها و هم پاسدارها و هم شهربانى ها و هم لشكرى ها و كشورى ها ، ادارات ، همه كه مسیرشان را مسیر حق قرار بدهند تا پیروز بشوند . آن روزى كه دیدید ما خدا نخواسته رو به شكست رفتیم بدانید كه از حق داریم كنار مى رویم . مادامى كه این نهضت جلو رفت و همه با هم بدون اینكه نظر بكنند به اینكه چه دارند و چه عائد من مى شود و اداره ام چه جور اداره اى است ، كسبم چه جور است ، بدون نظر به این و آن وقتى كه به خیابان ها ریختید در مقابل تانك و توپ هیچ فكر این نبودید كه امشب وقتى بروم منزل رختخوابم چه جورى است ، نمى رفتید منزل یا شامم چه جورى است ، شام هم نمى خوردید ، در این بودید كه حق را غلبه بدهید بر باطل و حق بودید و غلبه دادید . حالا كه بحمداللّه یك پیروزى نسبى دستتان آمده است و قدرت به دست شما آمده است باید فكر این باشید كه حق را اجرا بكنید . اگر قدرتمند در این زمان بخواهد با قدرت خودش قدم بردارد ، ملاحظه حق را نكند ، این باطل مى شود و باطل منكوب است در مقابل حق ، فكر این باشید كه این سنت تا اینجا كه آمده است با كلمه حق و با اراده حق ، با تحولى كه در جوان هاى ما چه زن و چه مرد پیدا شد كه شهادت را آرزو مى كردند و حالا هم مى كنند ، حالا هم بعضى از خانم ها مى آیند مى گویند كه شما دعا كنید ما شهید بشویم ، بعضى از برادرها مى گویند كه دعا كنید ما شهید بشویم . این تحول روحى و فكرى كه در ملت همه طبقاتش پیدا شد همه هم یك مطلب را دنبال كردند و آن جمهورى اسلامى ، این باعث پیروزى شد براى اینكه حق بود و حق پیروز است . این را باید حفظ كنید . من كه اینجا نشستم و شما كه در ادارات یا در جاهاى دیگر هستید و من از شما تشكر مى كنم كه وقتى كه پاریس بودیم این مخابرات به ما خیلى كمك كردند ، مطالب ما را در عین حالى كه آنوقت همه چیز تحت قدرت آنها بود و تحت كنترل بود ، حتى آنوقتى كه تعطیل هم كرده بودند ، آنها حرف هاى ما را رساندند به همه جامن خیلى از ایشان تشكر مى كنم و آنها سهم بزرگى در پیروزى ما داشتند و پیروزى خودشان ، لكن باید این مطلب حفظ بشود . شما هر جا هستید ، ما هر جا هستیم آن كارى كه انجام مى دهیم ، آن كار ، كار حق باشد ، دنبال حق برویم ، دنبال این نرویم كه یك كارى پیدا كنیم منفعتش زیاد باشد ، یك كارى بكنیم عنوانش زیاد باشد ، این منفعت ها و این عنوان ها همه اینها ازبین خواهد رفت ، آنكه باقى مى ماند حق است كه باقى مى ماند . كارى بكنید كه این حق را حفظ بكنید و این

ص: 246

نهضت را با اجتماع و با حق جلو ببرید . و من امیدوارم كه این حق محفوظ بماند و همه شما مرید و مؤفق باشید و این نهضت را به جلو ببرید و پیروز كنید انشأ اللّه خداوند همه شما را سلامت نگه دارد و حفظ كند و ما و شما را در راه حق هدایت كند .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 247

تاریخ : 12/7/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهى از نمایندگان مجلس خبرگان و پاسداران مسجدالحسین (علیه السلام)

شما نهضت اسلامى را یارى كردید خدا هم شما را یارى كرد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من وقتى مواجه با این چهره هاى اسلامى انسانى و خواستنى مى شوم احساس غرور مى كنم . من شما را همچو مى یابم كه براى اسلام در همه جا حاضر هستید . آیه اى را كه آقا قرائت كردند: ان تنصروااللّه ینصركم ویثبت اقدامكم اگر یارى بكنید خدا را ، یارى خدا یارى احكام خداست ، یارى قرآن كریم است و یارى جمهورى اسلامى است ، اگر چنانچه یارى كنید خدا را ، خدا هم شما را یارى مى كند ، این یك قضیه كه یارى مى كند و شما این قضیه را در عین دیدید كه شما یارى كردید اسلام را و یارى كردید احكام اسلام و یارى كردید نهضت اسلامى ، جمهورى اسلامى را و خداوند یارى كرد شما را .

اگر یارى خداوند تعالى نبود ، چطور امكان داشت شما بدون اسلحه ، بدون ساز و برگ جنگى و بدون یك نظام غلبه كنید به آنهائى كه خودشان همه چیز داشتند و همه قدرت ها در دست آنها بود و قدرت هاى شیطانى خارجى هم پشت سرشان ایستاده بود و تأییدشان مى كرد ، لكن شما را خدا نصرت داد . آنهائى كه غفلت دارند از این معنا كه یك اراده بزرگ در عالم هست و همه چیز تحت آن اراده هست ، اینها برایشان این معما حل نشدنى است . چطور شد كه یك ملت بدون هیچ ساز و برگ بر یك همچو قدرت هاى بزرگ غلبه كرد و همه را بیرون راند ، اینها غافلند از اینكه یك اراده اى فوق همه اراده هاست و خداى تبارك و تعالى وعده كرده است به مردم اگر چنانچه نصرت كنید خدا را ، خداوند نصرت مى كند شما را . آنهائى كه به ماورأ طبیعت اعتقاد ندارند براى آنها این مسائل معماست ، اما براى ما كه قائل به یك همچو قدرتى هستیم و با برهان قوى ثابت كردیم یك همچو قدرتى را ، هیچ معما نیست ، معما پیشمانیست این مسائل .

خداوند یارى كرد شما را ، یارى خداوند كافى است ، اگر یارى خداوند نبود ، چطور در ظرف یك مدت كوتاهى یك ملتى كه هر كدام یك خیال خاصى براى خودشان داشتند ، هر طبقه اى یك آمال و آرزو ، یك برنامه اى داشتند یكدفعه همه مجتمع شدند در یك ، اگر نصرت خدا نبود ، چطور یك ملتى كه از یك پاسبان مى ترسید ، یك پاسبان اگر در بازار آمد اجازه به خودش نمى داد كه بگوید ما امروز مثلا بیرق نمى زنیم براى او ، یك همچو چیزى در ذهنشان نمى آمد ، به خودش همچو اجازه اى

ص: 248

نمى داد ، اگر یارى خدا نبود ، چطور همین ملت با همین وضع یكدفعه ریختند بیرون گفتند ما اصلا سلطنت نمى خواهیم ، سلطنت رژیم دو هزار و پانصد ساله ما نمى خواهیم ، این نصرت هاى خداست . شما شاید گاهى اختیار ، خودتان نداشتید ، اگر نصرت خدا نبود ، چطور ذهن اینها را منصرف كرد از اینكه مقابله با همه قدرت ها بكنند . اگر اینها با آن قدرتى كه دردست داشتند مقابله كردند و همانطور كه الان در افغانستان براى برادرهاى مسلمین ، اینطور مسائل پیش است ، اینها را خداى تبارك و تعالى منصرف كرد و یك رعبى در دلشان انداخت ، یك انصرافى برایشان حاصل شد كه مقابله نكنند ، مقابله هم بكنند مقابله هاى خیلى جدى نباشد ، این انصرافى بود كه خدا در قلب اینها ایجاد و رعبى بود كه ایجاد كرد ، ترسیدند ، یعنى یك قدرت بزرگ شیطانى از یك ملت بى ساز و برگ ترسید و نتوانست مقاومت بكند .

اینها نصرت هاى الهى است كه به حسب نظر كسى كه یك قدرى تامل در اطراف قضایا بكند واضح است كه همه نصرت خدا بود ، همه این پیشرفت ها نصرت خدا بود . جمله دوم ویثبت اقدامكم شما توجه كنید كه همین حالا شما با قدرت و قوه ایمان آمدید و نصرت خدا را كردید ، چنانچه خدا هم نصرت كرد شما را و پیش بردید ، لكن اگر نصرت خدا بكنید یك چیز دیگر هم دنبالش هست و آن این است كه قدم هاى شما را ثابت نگه مى دارد . اگر چنانچه خداى نخواسته نصرت را شما فراموش كنید و گمان كنید مطلب تمام است ، گذشت دیگر و بروید سراغ كارتان ، هر كسى مشغول گرفتارى هاى خودش بشود و از آن نصرت الهى كه باید بكند نصرت به اسلام و احكام اسلام غفلت كند ، آن نصرت سابق چون كردید ، نصرت هم داد لكن اگر نصرت از آنجا قطع بشود ، یعنى نصرت شما قطع بشود ، قدم هاتان دیگر ثابت نمى ماند . بخواهید قدم ثابت بماند ، تعقیب كنید به برنامه اى كه تاكنون داشتید ، تعقیب كنید ، ما بین راه هستیم .

آگاه باشید كه توطئه گران مخالف اسلام وارد شوراها نشوند

الان ملاحظه بكنید كه یك مسأله مشكلى كه پیش ما هست و باید آگاه بشوید همه و آگاه كنید همه را و علمأ اسلام آگاه كنند همه را ، قضیه شوراهاست . قضیه شوراها را یك امر سطحى و یك امر كوچك نشمرید . این شوراها اختیاراتى دارند كه به واسطه آن اختیارات توانند مسائل ما را ضایع كنند و مى توانند مسائل اسلامى را جلو ببرند . بدانید كه الان دنبال اینكه اعلام این شده است كه شوراهاى شهر را باید تشكیل بدهند ، دستجاتى كه مخالف با نهضت اسلام هستند و از اسلام ترسند ، از احكام اسلام مى ترسند ، اینها در صدد توطئه هستند كه یك افرادى را جا بزنند ، افرادى كه از خودشان است ، همفكر خودشان است جا بزنند به ملت و ملت را اغفال كنند براى رأى دادن به آنها .

روزى است كه امروز كه باید هم علمأ اسلام و هم مردم متفكر و هم همه طبقات و درست این چشم هاشان را باز كنند و افرادى كه انتخاب مى كنند ، افرادى كه شناسائى از قبل داشته باشند . هر كسى در هر شهرى هست افرادى را از سابق مى شناسد ، در زمان رژیم افرادى را مى شناسد ، مى داند

ص: 249

اینها اهل توطئه نبودند ، اسلامى بودند و روشن بودند در امور اسلامى و خائن نبودند ، چپگرا نبودند ، راستگرا نبودند ، به صراط مستقیم اسلامى بودند ، هر كس در هر شهرى هست افراد را بشناسد ، از افرادى كه درست بشناسید كه اینها چه مردمى هستند ، چه اشخاص بازارى و چه اشخاص ادارى و چه اشخاص روحانى ، هیچ فرق نمى كند ، باید بشناسید كه این آدم در این مدتى كه زمان طاغوت بود ، چكاره بود این ، اگر او را درست هر كسى در محیط خودش شناسائى كرد اشخاصى را ، آنوقت علمائى كه آنجا هستند ، در بلاد هستند و اشخاصى كه از بازارى ها و معتمدین بازار و عرض كنم اینها هستند ، دانشگاهى ها ، دانشجوها این افراد را معرفى مى كنند به مردم . افراد باید اولا ، مسلمان باشند و ثانیا ، معتقد به نهضت باشند ، امین باشند در كارهایشان ، ایمان حقیقى داشته باشند ، متعهد باشند نسبت به احكام اسلام ، سوابق انحراف و سوء نداشته باشند . از روحانیون هم باید تعیین بشود ، از اهل بازار هم باید باشد ، از آن صنف هاى دیگر هم باید باشد ، لكن همه باید در این معنا شركت داشته باشند كه مسلم و البته آنهائى كه غیر مسلم هستند براى خودشان شوراهائى ممكن است تعیین كنند ، لكن مسلم و متعهد به اسلام ، متعهد به این نهضت ، معتقد به این نهضت ، مخالف با طاغوت و انحراف چپ و راستى نداشته باشد ، نه به طرف آنجور سرمایه دارى برود و نه چپ باشد ، مستقیم و اسلامى ، دلسوز براى این ملت . اگر مسلمان باشد و متعهد باشد ، آن براى ملت دلسوز است ، خیانتكار نیست ، با امانت كارش را انجام مى دهد . هر كارى بخواهد براى آن شهر خودش انجام بدهد ، به مصلحت افراد آن شهر ، به مصلحت خود آن شهر ، به مصلحت اسلام عمل مى كند .

غفلت در انتخاب افراد ، كشورى را به فساد مى كشد

و اگر خداى نخواسته در این مسأله غفلت بكنید ، یا روحانیون غفلت بكنند ، یا خطبا غفلت بكنند ، یا فضلا غفلت بكنند ، یا دانشگاهى هاى متعهد غفلت بكنند ، یا بازارى ها غفلت بكنند ، یا كشاورزان و كارگران غفلت بكنند و یك اشخاصى كه بر خلاف مسیر ملت است ، بر خلاف مسیر اسلام است پیدا بشود ، ممكن است كه یك شهرى را به فساد بكشد و ممكن است بعد از او یك مملكتى به فساد كشیده بشود . اگر غفلت بكنند از این معنا و علمأ بلاد غفلت بكنند از این امر ، اهل منبر غفلت بكنند ، علمائى كه در اطراف هستند ، اهل علم كه در اطراف هستند ، دانشگاهى ها ، دانشجوها همه غفلت از این بكنند كه یك افرادى كه سرنوشت یك شهر را شما مى خواهید به یك عده بدهید ، سرنوشت همه چیز شهر را به یك عده مى خواهید بدهید ، باید یك كسى باشد كه هم سررشته داشته باشد از امور و هم امین و معتقد به نهضت باشد . این یكى از مسائل بزرگى است كه ما الان مواجه آن هستیم فعلا و بعدش هم مسائل دیگرى پیش مى آید و مابین راه هستیم الان ، الان مسائلى پیش داریم كه یكى یكى باید درست بشود و تا آن مسائل درست بشود ، ما نرسیدیم به آن مطلبى كه جمهورى اسلامى است .

ص: 250

خبرگان نباید تحت تاثیر قلم ها و قدم هاى خلاف اسلام قرار بگیرند

الان شما ملاحظه كنید كه در همین مجلس خبرگان كه آقایان اهل علم و علما وعده دیگرى هستند ، بعض افراد هستند كه فكرشان فكر اسلامى نیست ، یا اگر فكر اسلامى باشد ، اسلام را درست نمى دانند چه است . اینها الان در مسائلى اشكال تراشى مى كنند ولو مواجه با این است كه اكثریت مخالف با آنها هستند ، لكن در عین حالى كه اكثریت مسلم و طرفدار اسلام و اسلام را مى دانند چه است ، معذلك یكى ، دو نفر وقتى كه در یك محلى باشند كه همه شان همچو هستند الا یكى دو نفر اشكال تراشى مى كنند و چوب لاى چرخ مى گذارند ولهذا من باید به آقایان ، هم به آقایان اهل خبره ، مجلس خبره عرض مى كنم كه تحت تأثیر قلم ها و قدم هائى كه برخلاف اسلام دارد برداشته مى شود ، واقع نشوید ، شما مسائل را آنطورى كه فهمیدید كه براى اسلام است ، اسلام را تقویت كنید ، خدا ناصر شماست خداوند یارى مى كند ان تنصرواللّه ینصركم ویثبت اقدامكم نصرت خدا بدهید ، خدا ناصر شماست .

مخالفین با ولایت فقیه در واقع با اسلام مخالفند

به حرف هاى آنهایى كه برخلاف مسیر اسلام هستند و خودشان را روشنفكر حساب مى كنند و مى خواهند ولایت فقیه را قبول نكنند ، گوش ندهید . اگر چنانچه فقیه در كار نباشد ، ولایت فقیه در كار نباشد ، طاغوت است یا خدا یا طاغوت . یا خداست یا طاغوت ، اگر به امر خدا نباشد ، رئیس جمهور با نصب فقیه نباشد ، غیر مشروع است ، وقتى غیر مشروع شد ، طاغوت است ، اطاعت او ، اطاعت طاغوت است ، وارد شدن در حوزه او وارد شدن در حوزه طاغوت است . طاغوت وقتى از بین مى رود كه به امر خداى تبارك و تعالى یك كسى نصب بشود . شما نترسید از این چهار نفر آدمى كه نمى فهمند اسلام چه است ، نمى فهمند فقیه چه است ، نمى فهمند كه ولایت فقیه یعنى چه . آنها خیال مى كنند كه یك فاجعه به جامعه است . آنها اسلام را فاجعه مى دانند نه ولایت فقیه را . آنها اسلام را فاجعه دانند ، ولایت فقیه فاجعه نیست ، ولایت فقیه تبع اسلام است .

مخالفت وكلا با احكام اسلام مخالفت با رأى موكلین است

چشم هایتان را باز كنید ، اهل خبره چشمشان باز كنند . كسانى كه با ولایت فقیه مخالفت مى كنند ، بر خلاف این چیزى كه مجلس بنا بود تأسیس بشود ، پیش بینى امور را كردم اعلام كردم كه مردم جمهورى اسلامى مى خواهند ، جمهورى غربى نمى خواهند ، جمهورى كمونیستى نمى خواهند مردم ، مردم جمهورى مى خواهند . مردم شما را وكیل كردند كه جمهورى اسلامى درست كنید . كسى كه مخالفت كند با احكام اسلام ، مخالفت با جمهورى اسلامى است ، مخالفت با رأى موكلین است ، آنها شما را وكیل نكردند براى این امر . همه تان هم اگر چنانچه یك چیزى بگوئید كه بر خلاف مصالح اسلام باشد ، وكیل نیستید ، از شما قبول نیست ، مقبول نیست . ما به دیوار مى زنیم حرفى را كه برخلاف

ص: 251

مصالح اسلام باشد . آنقدرى كه شما اختیار دارید در این مجلس این است كه جمهورى اسلامى را بر طبق موازین اسلامى پیاده كنید . البته راجع به امور اداریش و اینها نظر دادن هیچ مانعى ندارد ، نظر دادن مانعى ندارد ، اما اشكال تراشى و این حرف ها به مردم القأ كردن كه اگر چنانچه فقاهت در كار بیاید و فقیه باشد ، اگر چنانچه ولایت فقیه باشد ، یك بساطى لازم مى آید و یك بساط دیگر . آقا ما مدت ها زیر بار طاغوت بودیم بس است ، ملت ما مدت ها ، پنجاه سال بلكه دو هزار و پانصد سال زیر بار طاغوت بود بس است .

می خواهند ولایت فقیه مسأله تشریفاتى باشد

آقایان بگذارید یك چند وقتى هم مردم الهى بشوند ، تجربه كنید ، لااقل بفهمید این معنا را كه ، با تجربه بفهمید كه یك ملتى كه تا حالا تحت بار طاغوت بوده است حالاهم تحت بار اللّه باشد ، این را تجربه كنید . اگر از اسلام بدى دیدید ، بگوئید چه بدى از اسلام تا حالا دیدید ، تا حالا كه اسلامى در كار نبوده است ، در مملكت ما نمى گذاشتند ، حالا هم شماها نمى گذارید . آن وقت دشمن ها نمى گذاشتند حالا بعض دوست هائى كه معتقد هستند نمى گذارند یا شاید بعضى شان هم دشمن باشند . چرا باید شما بترسید از اینكه یك نفر آدم در مثلا اطاقش نشسته و یك چیزى مى توانید ، در روزنامه هم درج مى كند ، اینها نمى دانند اصلا معناى اسلام چه است اینها مخالف نهضت اسلام هستند ، اینها اگر مخالف با رژیم هم باشند ، مخالف با اسلام هم هستند ، اینها یك چیز دیگرى مى خواهند ، نه رژیم باشد و نه اسلام باشد ، یك جمهورى دموكراتیك ، دموكراتیك آن هم به آن معنائى كه غرب وارد كرده اینجا ، به آن معنا كه حتى در غرب است ، آن جمهمورى كه در آن دموكراتیك كه در غرب هست حتى در ایران نیامده تا حالا ، آن وارداتى است . این دموكراتیك كه در ایران آمده ، آن آزادى و آن نمى دانم استقلال و آن مسائلى كه تا حالا آمده ، همان هایى بوده است كه آریامهر فریاد مى كرد تمدن بزرگ و همان بود كه همه دیدید این تمدن بزرگ پدر این ملت را در آورد ، بس است ! كافى است ! آریامهر كافى است براى ما تا قیامت . اینقدر تبعیت نكنید از این رژیم ، اینقدر تبعیت نكنید از این غربى ها ، از این شرقى هاكافى است ظلمى كه تاكنون به ماشده است . باز هم باید ما زیر بار ظلم برویم ، باز هم از زیر بار اسلام مى خواهند خارج بشویم . این یك مسأله تشریفاتى ، بله ، آقایان بعضى شان مى گویند: مسأله ولایت فقیه ، یك مسأله تشریفاتى باشد مضایقه نداریم ، اما اگر بخواهد ولى دخالت بكند در امور ، نه ، ما آن را قبول نداریم حتما باید یك كسى از غرب بیاید ما قبول نداریم كه یك كسى اسلام تعیین كرده ، او دخالت بكند . اگر متوجه به لازم این معنا باشند ، مرتد مى شوند ، لكن متوجه نیستند .

اگر وكلا بر خلاف اسلام عمل كنند ، ملت عزلشان كنند

ما این گرفتارى را داریم ، ما بین راه هستیم ، ما بعد از این هم گرفتارى راجع به رئیس جمهورش داریم ، یكى گوید لازم نیست مسلمان باشد ، یكى مى گوید لازم نیست شیعه باشد ، یكى

ص: 252

مى گوید لازم نیست نمى دانم چه باشد ، طرفدار اسلام باشد . ما بعد از این گرفتارى داریم ، آقا گرفتارى همین دوست ها ، یا دوست هاى جاهل یا دشمنان عاقل متوجه . ما گرفتاریم باز ، ما بین راهیم ، آقا سستى نكنید . ملت اگر وكلاشان خواستند بر خلاف اسلام عمل بكنند ، مردم مختارند كه وكلا را عزلشان بكنند ، بریزند دور . آنها خیال مى كنند كه نه ، این خلاف آزادى است . شما دارید دیكتاتورى مى كنید ، شما دارید در مقابل ملت ایستید . ملت ، اسلام را مى خواهد شما مى گوئید لازم نیست ، ملت ولایت فقیه را مى خواهد كه خدا فرموده شما مى گوئید خیر ، لازم نیست و شما خواهید چند نفر آدم بر سایرین تحمیل بكنید . این دیكتاتورى است ، نه اینكه اكثریت در آنجا با آنهائى است كه اسلام را مى دانند چه است و تبعیت اسلام را هم دارند ، شما چند نفر ایستاده اید در مقابل اسلام .

اگر ولایت فقیه فاجعه است ، ملت این فاجعه را مى خواهد

من از خداى تبارك و تعالى مى خواهم كه ما را از شر دوست هاى جاهل و دشمن هاى شیطان نجات بدهد و در این مراحلى كه داریم كه بعد آن پیش مى آید مجلس شورا ، آن شورائى كه نصیحت را عرض كردم كه باید چه بكنید و با قوت و با بینش كامل این راه را طى بكنید و طى مى كنید ، این ملت است ، ملت مى خواهد ، ما چه بكنیم . شما فرض بكنید كه یك فاجعه است ، ما فرض مى كنیم كه فاجعه است ، این فاجعه را ملت خواهد ، شما چه مى گوئید ؟ این فاجعه ولایت فقیه را شما گوئید ، این فاجعه را ملت ما مى خواهد ، شما چه مى گوئید ؟ بیائید سؤال بكنیم ، به رفراندم مى گذاریم كه آقا ولایت فقیه را كه آقایان مى فرمایند فاجعه است ، شما مى خواهید یا نمى خواهید ؟ بروید آریاش چقدر ، نه اش چقدر . خدا همه تان را توفیق بدهد ، موید بكند .

والسلام علیكم ورحمة اللّه و بركاته

ص: 253

تاریخ : 12/7/58

بیانات امام خمینى در جمع نمایندگان طایفه نقشبندیه كردستان و علماى آنها

واجب الهى است كه با هم براى ساختن ایران پیوسته باشیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من از شما آقایان كه زحمت كشیدید و براى تفقد از من تشریف آوردید تشكر كنم . شما مى دانید كه در ظرف پنجاه و چند سال حكومت این سلسله به همه اقشار ملت چه گذشت ، چه مصیبت هائى كه ملت ما از آن سلسله ندید و چه جنایاتى كه اینها نكردند ، چه خیانت هائى كه به بیت المال نكردند . اینها تمام خیانت ها و جنایت ها را به همه اقشار ملت كردند و ذخائر ما را برداشتند و فرار كردند . ما الان در یك وضعى واقع هستیم كه همه اوضاع ایران از اقتصاد تا فرهنگ ، تا ارتش ، همه چیزش در خطر و آشفته است . بر همه ما اقشار ملت در هر مقامى كه هستیم واجب است ، واجب الهى است كه با هم پیوسته باشیم و با هم یكدست و یكدل و یك جهت براى ساختن ایران خراب . تاكنون ما دزدها را بیرون كردیم ، قلدرى ها را ملت ایران شكست به قدرت ایمان و اسلام ، الان وقت سازندگى است كه اهمیتش بیشتر از آن قدم اول است و امروز است كه یك روز حساسى است كه بر ملت ایران مى گذرد و بر كشور ما كه باید همه با هم همصدا بدون هیچ اختلاف و بدون هیچ اغراض شخصیه قیام كنیم و این كشور از سر و از نو بسازیم .

بر شما مردم كردستان و علمأ كردستان به حسب وظیفه ملى و شرعى است كه اگر چنانچه آنجا نغمه هائى از جهال و یا از مفسده جوها در این امور بلند شد ، بدانید كه این از حلقوم اجانب است . آنها مى خواهند این اختلاف را ایجاد كنند تا باز برگردند به حال اول ، منتها به فرم دیگر . باید بیدار باشید ، باید هوشیار باشید ، اسلام را در نظر بگیرید ، قرآن را در نظر بگیرید ، همه با هم به دست واحد و ید واحده ، همه با هم قیام كنید و اسلام را تقویت كنید .

والسلام علیكم ورحمة اللّه و بركاته

ص: 254

تاریخ : 14/7/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از اساتید و كاركنان دانشگاه صنعتى شریف

تا وابستگى فكرى هست ما نمى توانیم استقلال پیدا كنیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

گرفتارى ما در این وقت یك گرفتارى كوچكى نیست . آنها سعى كردند كه تریاك بدهند به این ممالك شرقى و خصوصا آنجاهائى كه ذخائر بیشتر دارند . اینها سعى كرده بودند كه همه چیزى كه از غرب وارد مى شود یك نوع خاصى باشد ، فرهنگ استعمارى وارد كنند به ایران و آن را با تبلیغات دامنه دارى كه همه شما مى دانید عاشق آن بكنند ، به اسم حقیقت و دموكراسى خاص به ممالك استعمارى و نیمه استعمارى وارد كنند و به اسم دموكراسى غربى بخورد ما بدهند ، همه چیزهائى كه اینها به اسم ترقى و تعالى و آزادى و دموكراسى و فرهنگ وارد كرده اند ، همه چیز اینها به طرز خاصى وارد شده است . اینطور نیست كه همین آزادى كه در ایران در زمان پدر و پسر در ایران وارد كردند ، این آزادى باشد كه در غرب هست ، یا این دموكراسى كه ادعا مى كنند و در ایران هم تعقیب كنند و حالا بازیخورده ها و یا غرض ورزها دامن به آن مى زنند ، این دموكراسى است كه در غرب پیش خود آنها هست ، اینها همه وارداتى هستند یعنى آزادى كه براى ایران و براى ممالك شرقى آنها تحویل آنها دادند ، عبارت از آزادى در امورى است كه موجب تباهى ملت ما و جوان هاى ما شده است .

شما ملاحظه كردید زمان رضاخان را ، آن زمان قبل او را یادتان نیست و زمان پسر خلفش كه از آن خبیث تر بود یادتان است كه آزادى كه براى ما آوردند و به ما به قول خودشان اعطأ كردند ، آزادى در رفتن مراكز فساد ، سینماها به آنطور كه خودشان درست كرده بودند ، اینهمه مشروب فروشى هائى كه در سرتاسر ایران و خصوصا بیشتر در مركز درست كرده بودند ، قضایاى مطبوعات و رادیو تلویزیون به آن معانى كه آنها هستند ، آزادى مجلات با آن وضع انحراف كننده ، تمام چیزهائى بوده است كه نقشه كشیدند و براى ممالكى كه خواهند تحت نفوذ خودشان یا استعمارى باشد یا نیمه استعمارى ، استعمار نو باشد ، همه این چیزها را به طور مفید درست كردند . در تمام این مدت یك قلم آزاد نبود كه یك مطلبى كه به صلاح كشور است بنویسد و یك آدم قادرنبود یك خطابه ، یك صحبت بكند و اظهار مصالح امور و مفاسد را بكند ، یك روزنامه نبود كه در آن ، آن مفسده هائى كه در ایران دارد واقع مى شود و آن چپاولگرى هائى كه در داخل و خارج دست به هم دادند و دارند مى كنند ، بنویسد . رادیو و تلویزیون هر وقت كه صحبت بود از چیزهاى ترقیات ایران و رسیدن به دروازه تمدن و آن مسائل كه ما

ص: 255

را به تباهى مى كشد . آزادى كه وارد كردند آن نحو وارد كردند ، آن نحو آزادى بود ، نه آزادى به معناى واقعى . دموكراسى كه وارد مى كنند در اینجا همان قسم است ، نه آن است كه واقعیتى داشته باشد كه واقعا اینها بخواهند مملكت ما آزاد باشد و بخواهد یك نفر حكومت كند ، حكومت مردم به مردم باشد ، اصل این مسائل پیش آنها مطرح نیست ، آنى كه پیش آنها مطرح است این است كه در كدام كشور ذخائر كه مى شود از آن چاپید چقدر بیشتر از دیگرى دارد ، یا مثلا فلان كشور به سبب موقعیت جغرافیائى اش چطور است كه اگر او تحت سلطه ما باشد ، مسائلى كه آنها مى خواهند كدام بهتر است براى آنها . مع الاسف نویسنده هاى ما ، بعضى از روشنفكرهاى ما ، بعضى از نویسنده هاى ما ، بعضى از اشخاصى كه تحصیلكرده هستند ، اینها هم یا این است كه واقعا از حرف ها و تبلیغاتى كه در ظرف پنجاه سال اخیر یاد شده است گول خوردند و غفلت دارند از مطلب و یا بعضى از آنها با علم واطلاع به اینكه مسأله این طورى است دامن به آن مى زنند ، یعنى اجیر آنها هستند . لهذا مملكت ما الان یك مملكتى است كه این طورى است دامن به آن مى زنند ، یعنى اجیر آنها هستند . لهذا مملكت ما الان یك مملكتى است كه این طورى آن را درست كردند ، به صورت یك غربزدگى ، نه به معناى واقعى كه در غرب است ، اینجور نیست كه یك چیزى كه در غرب است ، از مسائل ، از علوم ، از اینها ، عینش هم در اینجاست . اینها دانشگاه را مى خواهند تا یك حدود معینى جلو ببرند ، آن هم محتواى اخلاقى در آن درست نباشد و محتواى دینى در آن نباشد ، محتوایش علمى هم ، علمى به آن معنائى كه پیش خودشان هست نباشد ، نمى خواهند اینها كه در ایران یك طبیبى تربیت بشود كه آن طبیب بتواند یك كارى بكند ، حتى آن طبیب هائى هم كه تا آن حدود تربیت شده اند ، مردم را به اینها بدبین كردند . تمام حرف ها این است كه تا یك كسى لوزه اش هم فرض كنید كه درد مى گیرد ، این راه مى افتد براى انگلستان ، راه مى افتد براى اروپا . از آن طرف تبلیغ كردند كه شما هیچ ندارید ، خودتان چیزى نیستید ، از آن طرف هم نگذاشتند كه ما این استعدادهائى كه داریم و جوان هاى ما استعدادهائى كه دارند رشد كنند . از همه اطراف ما را وابسته كردند و تا این وابستگى فكرى هست در ما كه همه نظرمان به این است كه همه چیزمان را از غرب باید بیاوریم و هر وقت هم كه هر چیزى پیدامى كنیم غرب باید این را معالجه بكند ، تا این وابستگى هست ما نمى توانیم استقلال پیدا كنیم ، هیچ نحو استقلالى حاصل نمى شود الا اینكه ما خودمان را بشناسیم . ما خودمان هم فرهنگ داریم خودمان هم همه چیز داریم و احتیاج به غرب در این امور نداریم و آنى كه به ما مى دهند ، آن نیست كه واقعیت رشد آورى باشد ، آن است كه ما را مى خواهند در یك حدى نگه دارند . همین اشخاصى كه در آلمان فرستاده این را براى رسیدگى و براى تحصیل چیز اتمى ، پیش من در پاریس كه بودم دستجاتشان مى آمدند و مى گفتند كه این اولا دیگى كه در اینجا دارند ، طرح كردند درست كنند براى ایران ، مضر است اگر درست بشود و ثانیا ماها كه آمدیم اینجا ، ما را نمى گذارند اصلا بفهمیم (خود اینها یك حرف دیگر داشتند) نمى گذارند تحصیل كنیم ، نمى گذارند بفهمیم . وضع این طورى بوده است و هست . تا ما از این فكر اینكه ما همه چیزمان از غیر است و ما باید وابسته باشیم ، شما اگر شنیده باشید یكى از آن گویندگانى كه یك وقت هم در سنا بود ، شاید یك وقتى رئیس سنا بود ، حالا من یادم نیست ، این یك آدم معروفى است در صدر مشروطیت ، تا حالا هم ، تا وقتى

ص: 256

كه مرد هم جزء معاریف بود ، این گفته بود كه ما هیچ چیزمان درست نمى شود مگر همه چیزمان انگلیسى باشد ، تا ما همه چیزمان را به فرم انگلستان درست نكنیم ، درست نمى شود . حالا این آدم اینقدر بى شعور بوده است كه این تبلیغاتى كه كردند ، در مغزش وارد شده است و اعتقادش این معنا بوده است ، یا اینكه از وابستگان انگلستان بوده است ، مى خواسته است این حرف ها را تبلیغاتى كه مى كند ، این هم جزء تبلیغاتش باشد . ما الان در یك وقتى واقع شدیم كه جوان هایى كه به دست ما تحویل داده شده است ، جوان هائى است كه همه فرم غربى داشته اند و باید تعویض بشوند ، مغزها باید عوض بشوند . اقتصادمان عرض كنم فرهنگ مان ، همه چیزمان از آنجا آمده بود ، نه به آنطورى كه پیش خود آنهاست . شما وارد هستید و مى دانید كه اینهائى كه مى روند در خارج از ممالك شرقى براى تحصیل ، آن دیپلمى كه به آنها مى دهند ، یعنى اینها را زود به ایشان اجازه و جواز مى دهند ، لكن آنهائى كه خودشان در ممالك خودشان هست اینطور نیست . كسى كه در آنجا دیپلم گرفته ، دیپلم فرم شرقى گرفته ، اجازه ندارد در آنجا مطب باز بكند ، نباید آنجا مطب باز بكند ، او باید بیاید ایران ، در ایران یا در سایر ممالك شرقى مطب باز كند .

وضع این طورى بوده است و ما را این طورى بار آوردند . الان كه بیدار شده است بحمداللّه مملكت و چشمش را باز كرده است به همه آشفتگى ، به همه چیزهائى كه آشفته است ، منتها خودتان مى بینید ، مى بینید كه آنجا چقدر خرابى هست كه بهتر و بیشتر از ما اطلاع دارید ، دیگران هم محیط خودشان را مى بینند كه همان گرفتارى ها و همان مسائل هست چنانچه در سطح مملكت بروید ، راجع به این بیچاره ها و این مستمندها ، هر كس از هر طرف ، هر گروهى كه از هر طرف آمده است پیش من مى گوید كه هیچ كس مثل آنجائى كه ما هستیم عقب افتاده نیست . این براى اینكه همان محل خودش را دیده و تبلیغاتى كه شده است كه این تمدن بزرگ ، خیال مى كند كه خوب ، به استثنأ اینجا جاهاى دیگر همه تمدن بزرگ است . این یكى هم همان محل خودش را دیده ، آن یكى هم همان ، همه جا اینطور است . من وقتى كه مى آیند اینجا و شكایت مى كنند كه نه ما آب داریم ، نه آسفالت داریم ، نه بهدارى داریم ، نه چه داریم ، مى گویم آقا شما بروید تهران یا قم زاغه نشین هاى تهران را ملاحظه كنید ببینید آنها بدتر است حالشان یا شما . بنابراین بوده است كه این ممالك را ذخائرش را ببرند و خودشان عقب مانده و بعكس مفلس و بیچاره باقى بمانند . الان ما وارد شدیم در این مملكتى كه ، یعنى این دیوار بزرگ را شكستید شما و رفتید آن طرف دیوار مى بینید هیچ ندارید و هر چیز دارید خراب است . اگر هم ما همین مسأله هیچ نداریم بود ، بهتر مى توانستیم اداره اش كنیم تا خرابكارى مأمور خرابكارى بودند . درست نوشته است این مرد كه مأموریت براى وطنم ، صحیح است ، اما چه مأموریتى ، این مأموریتى كه انجام داد ، اینجور مأموریت داشت . الان شما آنطور آن طرف دیوار كه رفتید هر جا بروید مى بینید خراب است ، وزارتخانه هایش خراب است ، ادارات خراب است ، فرهنگش خراب است ، اقتصادش خراب است ، همه چیزش دیگر .

ص: 257

اینها مى ترسند كه مبادا احكام اسلام در ایران پیاده شود

آن چیزى را كه از همه چیز بیشتر به آن توجه داشتند این است كه ایمان مردم را از دستشان بگیرند . آنها از ایمان مى ترسند ، از ایمان به خدا مى ترسند ، از اسلام مى ترسند . شما ملاحظه كردید كه وقتى صحبت جمهورى اسلامى شد ، هیاهو در آمد از همین نویسنده هاى به ظاهر مسلمان ما ، از همین ها هیاهو درآمد كه خوب دیگر اسلامش چیست ، همان جمهورى . معلوم بود از اسلام مى ترسند ، لازم نیست یك اسلامى باشد ، جمهورى دموكراتیك باشد ، جمهورى دموكراتیك . دموكراتى به ما اعطا كردند ، این را مى خواهند اینها . اینها از آن چیزى كه مى ترسند این است كه مبادا یك وقتى اسلام و احكام اسلام در ایران بیاید تا كلاه اینها پس معركه باشد ، آنهائى كه انحراف دارند ، اینها را نپذیرد اسلام چنانچه نمى پذیرد .

الان همه ما ، همه شما و همه قشرهاى ملت مؤظف هستیم كه هر كدام در هر محلى كه هستیم آنجا را اصلاحش كنیم و از همه بالاتر همین قضیه آموزش و پرورش و قضیه دانشگاه و قضیه تعلیم و تربیت است كه ما در این جهت از همه جا از همه جهات بیشتر احتیاج داریم كه اصلاح بشود . طرح باید بدهید ، فكر بكنید _ عرض مى كنم مشورت بكنید ، اشخاصى كه علاقه دارند به این كشور ، اشخاصى كه وابسته نیستند به این رژیم سابق و به شرق و غرب ، اینها را جمع بكنید و با هم مطالعه كنید ، طرح بدهید تا انشأ اللّه عمل بشود و بلكه انشأ اللّه ما بتوانیم ، البته یك برنامه طولانى ، به اینجور نمى شود ، بتواند این را با یك برنامه طولانى متحول كند این فرهنگ را به یك فرهنگ صحیح . اگر هست ، یك علم صحیح باشد ، نه اینجاست كه یك علمى براى ما آوردند كه ما را تا یك حدودى نگه دارند و باز به ما نشان ندهند . این چیز را شما ببینید ، الان اینهمه چیزى كه از این خارج خریدند ، اینهمه توپ و تفنگ و طیاره و كذا و كذا میلیاردها كه از خارج خریدند ، ایران كسى نیست كه بفهمد استعمالش كند و یا نداریم كسى را ، درست ما را تربیت نكردند ، آنها نخواستند ما بفهمیم كه این فرض كنید طیاره اى كه فلان جور است ، باید چه جور به كارش انداخت ، یا اسلحه هاى خاصى كه آنها دارند ، بسیارى از آن اسلحه هاست كه اصلا ایران نمى تواند ، نه اینها ، شرق نمى تواند ، دست خودشان است اسرارش ، اسرارش را به ما نمى گویند . پول را از ما گرفتند ، میلیاردها پول از ما گرفتند ، اینها را هم آوردند اینجا ، ما هم نمى توانیم استعمال كنیم . براى چه آوردند ؟ براى اینكه اگر یك وقتى یك جنگى واقع بشود بین خودشان و روسیه ، پایگاه داشته باشند . اینجا ، هم پول را آنها گرفتند ، هم براى خودشان چیزى درست كردند . مصیبت ها یكى دو تا نیست .

ما باید ، ما باید همه چیز را ، یعنى البته با طول مدت ، نه به این زودى نمى شود ، همه باید تغییر بكنند ، نه فقط فرض كنید كه مطبوعات ، نه فقط رادیو و تلویزیون ، نه فقط چه ، همه چیز باید عوض بشود یك چیز دیگرى بشود ، ولى الحمدلله آن كه انسان را امیدوار مى كند این تحول روحى است كه در قشرها پیدا شد ، یعنى از آن خواب بیرون آمدند و حالا چشمشان را باز كردند و یك تغییرى در آنها حاصل شده . در این درگیرى هائى كه در آخر عرض كنم قیامى كه مردم كردند ، انقلابى كه مردم

ص: 258

كردند ، همین مردم بودند كه از همه ، از سایه پلیس مى ترسیدند ، همین مردم با مشت گره كرده رفتند جلو و گفتند ما اصل این دستگاه را نمى خواهیم تحول روحى بود كه خداى تبارك و تعالى در این ملت ایجاد كرد ، كسى نمى توانست این كار را بكند . الحمدلله دو تحول الان حاصل شده است براى مملكت ما كه به فكر افتادند كه درست بكنند ، اول هر كار این است كه انسان مرض را تشخیص بدهد و به فكر علاج بیفتد . الان شما در آموزش و پرورش كه هستید ، اساتید دانشگاه كه در دانشگاه هستند ، هر كه در هر جا هست ، عیب ها را با آنهائى كه علاقه دارند به كشور خودشان ، اینها عیب ها را فهمیدند و در صدد علاج هم بر مى آیند و بر آمدند .

اسلام و قدرت ایمان بود كه این مملكت را نجات داد و تا به اینجا رساند

امیدواریم كه الان بیدار شدند و عیب ها را هم تشخیص دادند و در صدد علاج هم هستند ، با این وضع انشأ اللّه درست مى شود و امیدى هست در صورت بشود و نباید ما بنشینیم كه بعدها درست بشود . از حالا باید هر قدرتى داریم ، هر كس در هر قدرتى كه در هر جا كه هست با تمام قدرت اقدام بكند براى اسلام . امور دیگر اینكه حتما در به هم زدن اوضاع سابق و به رو آوردن یك وضع مناسب با شرق و مناسب با كشور ما و اینها و در رأس همه اینها این است كه ما بفهمیم این معنا را كه اسلام چه خدمتى مى تواند بكند به این كشور ، این خدمتى كه اسلام به این كشورها مى تواند بكند چیست . شما یك خدمتش را ، یعنى ما یك خدمتش را دیدیم و آن اینكه شر این اجانب ، شر این تفاله هاى اجانب كه در رأس آن محمدرضا بود اسلام كند . شما خیال مى كنید كه اگر چنانچه در مغز این جوان هاى برومند ما یك مسأله اسلام و ایمان نبود مى رفتند خودشان را به كشتن بدهند ؟ دلیل نداشت كه خودشان را به كشتن بدهند . اینهائى كه مى آیند به ما التماس مى كنند به اینكه شما دعا كنید ما شهید بشویم ، اینها اسلام است كه اینها را دارد و داشته است . این اللّه اكبرها بود كه شكست داد آنها را ، ما كه چیزى دستمان نبود ، اسلام بود و قدرت ایمان بود و این مملكت را نجات داد تا اینجا رساند ، از این به بعدش هم همین اسلام است كه همه كارها را مى تواند انجام بدهد ، منتها بى اطلاعند .

اشخاص بى اطلاع از اسلام خیال مى كنند كه اسلام چون از مثلا هزار و چهار صد سال پیش از این بوده نمى شود ، این حدى كه گفته مى شود مال قوانینى است ، بشر كه نمى داند الا زمان خودش را یا زمان سابقى كه تاریخ را خوانده و صحیح است ، اما وقتى كه اسلام و خداست نمى دانسته كه بعدها چه خواهد شد تا اینكه برنامه اش را همچو درست بكند كه براى همه اعصار باشد ، برنامه براى همه اعصار هست ، منتها شما ، این اشخاص اطلاع ندارند از آن و لهذا مى گویند كه مثلا كافى نیست ، الان نمى شود پیاده اش كرد . این حرف ها را تبلیغ شده است و در مغزهاى اینها كرده كه مردم را از اسلام جدا كنند و از اسلام بدى دیدند و خصوصا حالا به عین دیدند كه اسلام با آنها چه كرد ، فهمیدند كه اسلام بود كه اینها را بیرون كرد ، اینها حالا كوشش شان بیشتر شده و آنهائى كه به آنها وابسته هستند باز كوشش شان بیشتر است كه مردم را از اسلام كنار بگذارند و جدا كنند از هم ، چنانچه بناى بر این بود كه روحانیون

ص: 259

را با دانشگاهى ها جدا كنند ، به اینها یك جور تزریق كنند هى كه یك دسته فكلى در اینجا هستند و بى دین هستند و چطور ، به آنها بگویند كه یك دسته انگلیسى ، آخوندهاى انگلیسى آنجا هستند كه براى همه ، خود انگلیس ها تزریق مى كردند كه بگوئید اینها انگلیسى اند . آنها مى فهمند كه در بین مردم ، انگلیسى چه جور است ، خود ایشان براى مقصد خودشان القأ مى كردند كه بگوئید این آخوندها انگلیسى هستند تا آنها شما را از آخوندها جدا كنند . با آخوندها هم همان را مى گفتند كه اینها چه و چه هستند تا آنها را از شما جدا كنند . این یكى از برنامه ها ، یكى از برنامه هاى زیادى كه اینها داشتند یكى همین بود كه این دو تا قشرى كه به منزله مغز متفكر ملت هست اینها را از هم جدا بكنند ، یعنى نه اینكه جدا كنند علیحده براى خودشان ، نخیر ، جدا مقابل هم قرار بدهند ، این به او بتازد ، او به او بتازد . باید این چیزها از بین برود و ما بیدار بشویم ، بفهمیم كه همه برادر هستیم . چنانچه خوب ، از برنامه ها این بود كه كردها را از ایران ، خارج قرار بود علیحده كنند عرض مى كنم بلوچ را عرض مى كنم كه علیحده كنند و هر جا یك نقطه اى را چه بكنند علیحده و یك وقت با اسم شیعه و سنى ، یك وقت با اسمأ دیگر چه بكنند . ما باید حالا بیدار شده باشیم و نقشه هاى آنها را فهمیده باشیم و انشأ اللّه نقش به آب بكنید و شعارهائى هم كه دادید ، من متشكرم از اینكه شما به فكر همچو مسائلى هستید و البته باید هم باشید ، وظیفه همه مان داریم و امیدواریم كه انشأ اللّه عمل بشود و طرح هاى صحیح درست بشود و این طرحى كه شما دادید ، طرح خوبى است ، انشأ اللّه عمل مى شود .

والسلام علیكم ورحمة اللّه و بركاته

ص: 260

تاریخ : 14/7/58

بیانات امام خمینى در جمع سرپرست و كاركنان رادیو و تلویزیون

جمهورى اسلامى باید محتوایش هم اسلامى باشد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

خوب است كه حالا آقایان مجتمع اند و آقاى قطب زاده هم هستند . من كرارا این مطلب را تذكر دادم كه جمهورى اسلامى یك لفظى نیست كه محتوا نداشته باشد یك لفظى است كه باید محتوا داشته باشد و محتوایش هم این است كه تمام دستگاه هاى دولتى و ملى و تمام قشرهاى كشور اسلامى بشود . اگر بنا شد مثلا دادگسترى اسلامى نباشد ، مالیه اسلامى نباشد ، هر جا دست بگذارید اسلامى نباشد این شكست نهضت است و بدتر از اول است ، براى اینكه با رژیم شاهنشاهى و طاغوتى خلاف اسلام بود ، حالا با جمهورى اسلامى خلاف اسلام است و این دو تا خیلى فرق دارد .

لزوم اسلامى بودن رادیو تلویزیون به خاطر موقعیت حساس در جامعه

اگر مثلا دستگاه تلویزیون ، رادیو ، اینها یك نقصى داشته باشد ، این را دیگر نمى گویند رژیم طاغوتى كذا ، این را مى گویند كه جمهورى اسلامى كذا و آن وقت هم قضیه رادیو تلویزیون فرق دارد با قضایاى دیگر . ممكن است در یك وزارتخانه یك مطلب خلافى باشد اگر ده سال دیگر هم مردم نفهمند ، اما رادیو تلویزیون اگر یك كار خلافى بشود و بخواهد یك چیزى باشد كه برخلاف شرع ، برخلاف مسیر ملت یك چیزى نمایش بشود یا گفته بشود ، همان روز اول و ساعت اول همه كشور (الان كه همه جا رادیو هست ، تلویزیون شاید اكثر جاها باشد) سرتاسر كشور یكدفعه ملتفت مى شوند كه یك همچو مسأله اى است . از این جهت این دستگاه حساسترین دستگاهى است كه در مملكت مان بوده است ، یعنى از حیث اینكه در رادیو تلویزیون هم چشم مى بیند هم گوش مى شنود ، آن هم در یك سطح وسیع همه جائى و رادیو در خارج هم پخش مى شود و همه آنجاهائى كه موجش مى رود اطلاع بر او پیدا مى كنند و اگر خداى نخواسته این دستگاه یك وقتى نقیصه داشته باشد یعنى بر مسیر ملت نباشد ، بر مسیر اسلام نباشد ، این خطرش بیشتر از این است كه وزارت فلان بر مسیر اسلام نباشد . این وقتى بر مسیر اسلام نباشد ، سرتاسر ایران و بسیارى از كشورها مى فهمند كه این بر مسیر اسلام نیست و براى آنهائى كه غرض دارند ، منعكس مى كنند كه رژیم شاهنشاهى لفظا رفته ، معنا باز هست . باز قلم ها و قدم هائى كه خواهند این رژیم را ، این نهضت را آلوده كنند و اشكال كنند ، آنها به كار

ص: 261

مى افتند و اگر یك مطلب باشد ، یك مطلب را بزرگش مى كنند و چندین برابر و روى اساس تلویزیون نمى آیند صحبت كنند ، روى اساس اسلام مى آیند صحبت مى كنند . اشكال ، حالا این است . در زمان طاغوت هر كارى هم كه واقع مى شد ، هر چه هم خرابكارى بود كارى به اسلام نداشت . یك رژیم مخالف اسلام بود و كار خلاف اسلام مى كرد . رژیم خلاف اسلام كار خلاف اسلام مى كند . از این جهت در آن وقت خطر كم بود و خطر متوجه به اسلام نبود ، به جمهورى اسلامى نبود ، اما امروز خطر متوجه به اسلام و به جمهورى اسلامى و اسلام است و لهذا یك وظیفه بزرگى به دوش ملت و همه ماست . اگر من یك كار خلافى بكنم ، اگر شما یك كار خلافى بكنید ، هر كس كار خلافى بكند ، این خلاف در جمهورى اسلامى واقع مى شود و اگر یك دستگاهى به این وسیعى و به این حساسى یك كار خلاف اسلام بكند یا بر خلاف مسیر ملت یك كارى انجام بدهد و یك برنامه اى انجام بدهد ، اینها نمى آیند حساب بكنند به اینكه تلویزیون اینطور است ، رادیو اینطور است ، حساب مى كنند كه جمهورى اسلامى اینطور است . بنابراین حیثیت اسلام ، حیثیت جمهورى اسلامى بسته به این دستگاه هاست ، یكى اش هم دستگاه تلویزیون و رادیو است كه بیشتر از جاهاى دیگر بستگى دارد . از این جهت همه باید سعى بكنید و اولا تفاهم حاصل بكنید . در سطح رادیو تلویزیون ، اختلافات همیشه بر خلاف مسیر اسلام است . اختلاف نكنید با هم ، یك دسته اى هستید مسلمان و مى خواهید كه خدمت بكنید ، اشكال تراشى به هم بكنید ، این به او ، او به او ، و اسباب این بشود كه یك وقت یك دستگاهى در او اختلاف حاصل بشود ، خلافكارى حاصل بشود و به نتیجه نرسد ، براى اینكه یك نتیجه عكس بشود تفاهم بكنید ، دستجات مسلمین هستید ، دستجاتى تفاهم دارید به حسب عقائد باهم مسیرتان یك مسیر است . مختلف نیست مسیرتان ، تفاهم كنید و با هم برادرى كنید و با برادرى و برابرى كارها را انجام بدهید ، وقتى همه با هم مجتمع باشید و با برادرى بخواهید كار را انجام بدهید كار زود انجام مى گیرد و خوب انجام بدهید ، كار زود انجام مى گیرد و خوب انجام مى گیرد . اگر بنا باشد یك دسته اى از آن طرف بكشند یك دسته اى از آن طرف بكشند اختلاف بشود ، نه كار انجام مى گیرد و نه اگر انجام بگیرد خوب انجام مى گیرد ، خوب هم انجام نمى گیرد . بنابراین یكى از كارهاى مهم این است كه دستگاه را یك دستگاه توحیدى كنید و همه با هم مجتمع و براى خدا انجام بدهید و اگر چنانچه یك افرادى هستند كه مى خواهند اخلال بكنند ، مى خواهند خلاف مسیر اسلام عمل بكنند ، چه بكنند ، آنها را باید چه بكنند ؟ تدریجا باید آنها را ، به تدریج البته ، بدون اینكه درگیرى حاصل بشود به تدریج اینها هم كنار بروند كه یك دستگاه اسلامى بشود و یك تبلیغات اسلامى و یك دستگاهى باشد آموزنده براى مملكت ، براى ملت . این دستگاه ها را مى بینید كه از بچه هاى كوچولو تا بزرگ ها و پیرمردها و پیرزن ها پایش مى نشینند و نگاه مى كنند ، این دستگاه اگر آموزنده باشد ، اگر فیلم ها یا عرض مى كنم كه خطابه ها یا اخبار جورى باشد كه آموزنده باشد ، این بچه كوچولو هم از حالا تربیت مى شود ، یك تربیت صحیح و اگر چنانچه خداى نخواسته یك خلافى در او باشد ، آن بچه ها كه كوچكند ، از اول تربیت فاسد مى شوند و این هم به عهده شماست تربیتش . این دستگاه یك چیزى است كه مثل سیارى

ص: 262

مى ماند كه همه جا برود ، منتها در یك وقت همه جا مى رود و همه هم گوش مى كنند . چون بچه ها علاقه دارند به نگاه كردن به این عكس ، نگاه به این فیلم ها ، آنها پایش نگاه مى كنند اگر فیلم یك فیلم آموزنده باشد ، این بچه ها تربیت مى شوند به تربیت صحیح و اگر یك فیلمى باشد كه برخلاف باشد و عرض مى كنم انحراف كننده باشد ، بچه ها تربیت مى شوند به ترتیب انحرافى ، بزرگ ها هم همین طور . بنابراین مسؤولیت است ، الان مسؤولیت خدائى است ، مسؤولیت اخلاقى است ، مسؤولیت ملى است ، همه مسؤولیت ها الان به عهده این دستگاه است و انشأ اللّه امیدوارم كه با هم تفاهم كنید ، با هم دوستى و برادرى داشته باشید ، به نظر كینه به هم نگاه نكنید _ عرض مى كنم كه اشخاصى هم كه خداى نخواسته انحراف دارند ، موعظه كنید و انشأ اللّه برگردند ، اگر یك وقت هم افرادى باشند كه دیگر قابل موعظه نیستند و قابل برگشتن نیستند ، به تدریج اینها كنار گذاشته بشوند تا انشأاللّه یك دستگاه صحیح ، خوب ، آموزنده و تربیت كننده باشد و آبروى این نهضت محفوظ بماند به واسطه اعمال شما . خدا همه شما را انشأ اللّه توفیق بدهد ، مؤفق باشید . من هم براى همه دعاگو هستم و خدمتگزار همه شماهستم انشأ اللّه .

والسلام علیكم ورحمة اللّه و بركاته

ص: 263

تاریخ : 16/7/58

بیانات امام خمینی در جمع دانشجویان انستیتو تكنولوژى بابل

براى تحقق جمهورى اسلامى از این به بعد هم در نهضت پیشقدم باشید

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من توفیق و سلامت شما آقایان را كه از راه دور آمدید براى ملاقات ، از خداوند تعالى مسئلت مى نمایم و مجاهدات جوان ها را ، جوان هاى همه ایران و خصوص شما جوانان را تقدیر مى كنم و امیدوارم كه اسم شما در دفتر امام زمان سلام اللّه علیه ثبت بشود و شما جزء مجاهدین اسلام باشید . انشأ اللّه از این به بعد هم در این نهضت شركت داشته باشید ، در امورى كه براى اسلام پیش مى آید پیشقدم باشید . انشأ اللّه بشود كه یك دولت اسلامى و یك مملكت اسلامى به تمام معنا تحقق پیدا كند با دست شما جوان ها و همه در پناه اسلام به خیر دنیا و آخرت برسید . انشأ اللّه خداوند همه شما را توفیق عنایت كند .

والسلام علیكم ورحمة اللّه و بركاته

ص: 264

تاریخ : 16/7/58

پیام امام خمینى به سربازان و درجه داران

بسم اللّه الرحمن الرحیم

خدمت سربازان فداكار و عزیز و درجه داران و افسران محترم ایدهم اللّه تعالى

در این موقع كه بحمداللّه تعالى با فداكارى همه اقشار ملت بزرگ ، پیروزى اعجاز آور نصیب ملت مسلمان ما گردید با خواست خداوند تعالى از زیر فشار استبداد و استعمار خارج شدیم و مرحله جهادسازندگى است و كشور در این وقت بیشتر محتاج فداكارى است ، لازم است به شما طبقه عزیز مؤثر تذكر دهم كه شماها اكنون در خدمت اسلام بزرگ هستید ، خدمت شماها به كشور ، خدمت به اسلام و قرآن كریم است و خدمت سربازى از عبادات است . لازم است اولا افسران نسبت به سایر قشرهاى ارتش با كمال محبت و دوستى عمل كنند و درجه داران و سربازان از مافوق اطاعت نمایند و حفظ سلسله مراتب را بنمایند كه با انجام نظام ، كارها به خوبى پیشرفت كند و سربازان عزیز براى دو ماه باقیمانده خدمت ناراحت نشوند و به خدمت خود در این دو ماهه ادامه دهند كه موجب رضاى خداوند تعالى وامام عصر عجل اللّه فرجه الشریف است .

من انتظار دارم كه شما عزیزان به خدمت خود براى كشور عزیز اسلامى ادامه دهید و موجب تزلزل در ارتش نشوید . از خداوند تعالى سعادت و سلامت شما عزیزان و عظمت كشور اسلامى را خواستارم .

والسلام علیكم ورحمة اللّه و بركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 265

تاریخ : 17/7/58

بیانات امام خمینی در دیدار با پرسنل آموزشى نیروى زمینى

همه در آغوش هم با برادرى این نهضت را به پیش ببرید

بسم اللّه الرحمن الرحیم

این روزها براى ملت مامبارك است و هر روز مبارك و امید است مبارك تر بشود . مبارك براى اینكه بحمداللّه بر قدرت هاى طاغوتى پیروز شدید و دست اجانب را از مملكت خودتان قطع كردید و مبارك تر كه تا آخر قطع باشد و از آن مبارك تر اینكه جمهورى اسلامى با محتواى اسلامى كه همه قشرهاى اسلامى باشد تحقق پیدا كند . یكى از مباركى ها اینست كه شما برادرها با برادرهاى ارتشى آموزشى برادرانه با هم ملاقات كنید و براى آنها كف مى زنید . این امرى است كه در جمهورى اسلامى باید انجام بگیرد و باید همه در آغوش هم برابر هم با برادرى این نهضت را به پیش ببرید و دست اجانب و عمال اجانب كه بعض از آنها الان هم مشغول توطئه هستند از كشور خودتان كوتاه كنید . من از همه قشرهاى ملت و از ارتشى ها و این جوانانى كه الان از اینجا رژه رفتند تشكر مى كنم و سلامت همه را از خداى تبارك و تعالى مسئلت مى كنم و از همه خواهم كه از آن چیزهائى كه در دل داشتید دست بردارید و همه با هم برادر باشید و در راه اسلام كوشش كنید و اگر گرفتارى هائى هم هست براى افراد شما یا براى گروه هاى شما ، امید است كه انشأ اللّه با برقرارى حكومت عدل اسلامى تمام گرفتارى ها رفع بشود . كوشش كنید در اینكه با هم باشید و كوشش كنید در اینكه خائنین را بشناسید و طرد كنید . خداوند به همه شما توفیق عنایت كند و من از همه شما تشكر مى كنم و به همه شما دعا مى كنم و خدمتگزار همه ملت و همه قشرهاى ملت هستم .

والسلام علیكم ورحمة اللّه و بركاته

ص: 266

تاریخ : 17/7/58

بیانات امام خمینى در جمع اولین گروه ورزشكاران باستانى و قهرمانان كشور

یكى از اهداف اسلام سرافرازى همه ملت هاى اسلامى است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

چه روزهاى خوشى مى گذرانید ، روزهائى كه دشمن را فرارى دادید و همه با هم مجتمع ، ورزشگارها و پهلوان ها با ما ، روحانیون با سایر طبقات ، ارتشى ها با شما ، شما با ارتشى ها ، همه با هم مجتمع و یكصدا براى پیشبرد اهداف اسلام كه یكى از اهداف اسلام استقلال كشور ، آزادى براى همه و سرافرازى همه ملت هاى اسلامى . امیدوارم كه شما پهلوانان براى ملتتان ، براى كشورتان مفید باشید و با همت شما جوانان برومند و همت سایر اقشار ملت ، این نهضت اسلامى به پیش برود و یك مملكت مستقل و آزاد خالى از همه شیاطین . مملكت روحانى كه همه شیاطین از آن بیرون بروند و یا مؤمن بشوند امیدوارم كه این اشخاصى كه از اسلام مى ترسند ، از چى اسلام مى ترسند ؟ از این مى ترسند كه اسلام نتواند استقلال شان را حفظ بكند ؟ ! خوب ، این اسلام بود كه مملكت را از چنگ اجانب و قدرت هاى بزرگ نجات داده ، اسلامى كه توانست تمام قدرت هائى كه در عالم هست و پشتیبانى مى كردند از این رژیم ، اسلامى كه توانست تمام اینها را عقب بزند و شكست بدهد و مملكت خودش را از حلقوم اجانب كه در رأس آنها آمریكاست بیرون بكشد ، نمى تواند حفظ بكند این مملكت را ؟ ! از این مى ترسند كه از ملت سلب آزادى بشود ؟ ! اسلامى كه آزادى را براى این ملت هدیه آورد ، مى ترسند كه حالا كه هدیه آورد دوباره بگیرد از ایشان ؟ ! مى ترسند كه اسلام ذخائر ایران را به اجانب بدهد ؟ ! اسلامى كه كوشش كرده است و ذخائر را حفظ كرده است براى ملت و چپاولگران را بیرون كرده است از این مملكت ، اینها مى ترسند كه ذخائر به باد برود ؟ ! آنچه من مى فهمم این است كه بعضى از اینها گول خوردند و بعضى از اینها هم توجه دارند و غرض دارند و آنها مى ترسند كه اسلام جیب اینها را نگذارد پرشود . از این مى ترسند كه اسلام نگذارد كه این چپاولگرى ها باقى بماند .

چپاولگرها نمى خواهند اسلام تحقق پیدا كند

اینها براى ملت ، براى كشور دلسوز نیستند (البته من همه را نمى گویم ، من بعضى از اینها را مى گویم ، من آن منحرفین را مى گویم و آن وابسته هاى رژیم سابق را كه نمى خواهند اسلام تحقق پیدا بكند) مى خواهند این وابستگى ما به خارج ، به غرب و شرق باقى باشد چون در این وابستگى ها اینها

ص: 267

استفاده ها مى كردند . چنانچه ملاحظه كردید در سایه رژیم سابق ، چپاولگرها چپاول كردند و بعد از اینكه او رفت بسیاریشان پول ها را هم برداشتند و رفتند و میلیون ها ، میلیاردها پول از ایران رفت . اینها مى ترسند كه اگر اسلام با محتوایش تحقق پیدا بكند دست آنها دیگر كوتاه بشود و دست اربابانشان كوتاه بشود از این چپاولگرى ها و به آمال خودشان نرسند . والا اگر براى ملت و براى كشور است ، اسلام این كشور را به ما برگرداند و قدرت اسلام بود ، ایمان مردم بود كه این پیروزى براى ماها حاصل شده و اسلام در طول تاریخ ، آنوقت كه اسلام بوده است به كسى ضرر نمى زده است در حكومت على بن ابى طالب كى مى تواند بگوید كه ظلم بر او مى شد ؟ كى مى تواند بگوید كه استقلال از دستش مى رود ؟ كى مى تواند بگوید كه ذخائر ملت به باد مى رود ؟ حكومتى كه رأسش على بن ابیطالب سلام اللّه علیه باشد كى مى تواند بگوید كه نقصى در حكومت است ؟ كى تواند بگوید كه نمى تواند اداره بكند ؟ . ما مى خواهیم كه ، مامى خواهیم یك مملكتى باشد كه در رأسش كسانى باشند كه شیعه على بن ابیطالب سلام اللّه علیه هستند و مسلم هستند ، اسلام را به معناى واقعیش ادراك كردند و بر مملكت ما از مجلسش تا مجلس خبرگانش تا ارتشش تا بازارش تا پایگاه پهلوان هاى ما همه اش اسلامى باشد . اگر همه اسلامى باشند خوفى از چیزى نیست . مسلم كه نمى تواند به مسلم دیگر ضرربزند ، مسلم برادر مسلم است . انما المومنون اخوه قرآن كریم عقد اخوت بین مسلمان ها انداخته است . برادر كه به برادر ضرر نمى رساند . اینها خوفشان این است كه مبادا اسلام تحقق پیدا بكند و مبادا منافعشان از دستشان برود والا ملت ما اسلام را مى خواهند از باب اینكه از اسلام ضرر نمى بینند ، اسلام بر منافع آنهاست . با تحقق اسلام همه قشرها در رفاه زندگى مى كنند و براى آخرتشان هم تهیه مى بینند . خداوند شما پهلوان هاى عزیز را براى ما حفظ كند و قدرت فوق قدرت به شما عنایت كند و انشأ اللّه قدرت روحى و قدرت باطنى پیدا بكنید و مهذب بشوید چنانچه انشأ اللّه هستید . خداوند همه تان را تأیید كند .

والسلام علیكم

ص: 268

تاریخ : 17/7/58

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از ورزشكاران باستانى

عدم دقت در تعیین افراد شوراها خطر براى وجاهت اسلام است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

خوشوقتم كه امروز با دو دسته از ورزشكارها و پهلوان ها مواجه شدم و چون آقایان از شهرهاى مختلف هستند من لازم مى دانم كه مسأله اى كه الان محل ابتلأ ماست با آقایان بگویم كه در شهرهاى خودشان كه رفتند تبلیغ كنند ، به برادران خودشان بگویند و آن مسأله شوراهاى شهر است . این شوراها باید باشد در شهرها ، بعدهم در سایر نقاط انشأ اللّه تأسیس بشود این شوراها سرنوشت هر شهرستانى ، هر شهرى كه این شوراها در آن هست باخود این شوراهاست كه از طرف مردم تعیین بشوند افرادش . آن چیزى كه الان لازم است بر همه آقایان ، بر همه شما جوانان ، بزرگان و بر همه قشرهاى ملت ، این است كه چشم هایشان راباز كنند با مطالعه ، با دقت ، افرادى كه براى شوراها تعیین مى كنند صفات خاصى را داشته باشند . اول اینكه مومن باشند ، مؤمن به این نهضت باشند . جمهورى اسلامى را بخواهند ، طرفدار مردم باشند ، امین باشد ، اسلامى باشند ، شرقى و غربى نباشند ، انحرافات مكتبى نداشته باشند تا آنكه كارهائى كه مى كنند براى نفع ملت ، براى نفع خود شهرستان باشد . اگر چنانچه خداى نخواسته در امر كوتاهى بشود و شیاطینى كه دوره مى افتند و مى خواهند افرادى را جا بزنند به مردم ، آن افراد منحرف یك وقتى تعیین بشوند براى شوراهاى شهر ، این براى خود شهر خطر دارد ، براى كشور خطر دارد _ براى كشور خطر دارد براى اسلام خطر دارد . از این جهت این مسؤولیتى الان گردن همه ملت هست كه شما هم از همان ملت هستید و بحمداللّه پهلوان هاى ملت هستید و بعدها هم پهلوانتر انشأاللّه بشوید . این مسؤولیت بزرگ است كه ما الان در یك وقتى واقع هستیم كه بسیارى از ریشه هاى رژیم فاسد سابق در بین مردم هستند و ممكن است كه خودشان را با ظاهرسازى جا بزنند ، باید شناسائى بشوند و هر شهر و شهرستانى كه ده ، پانزده نفر مثلا هستند آن عددى كه باید تعیین بكنند در آنجا ، باید انتخاب بشوند ، باید این شناسائى بشود . در بین روحانیون یك نفر هست ، خوب هر كسى در شهرش مى داند كه كدام روحانى ، كسى است كه صلاحیت دارد براى این كار ، دلسوز براى ملت است و از كسبه مثلا از اصناف ، از تجار ، از كارگرها ، از كشاورزها سابقه اش درست باید مردم بدانند كه این در زمان طاغوت چكاره بوده است و سوابقش ، سوابق خانوادگیش چطور بوده است . اگر چنانچه دقت در این نشود و مردم توجه به این امر نكنند ، مسؤولند پیش خدا . اگر

ص: 269

فردا یك گرفتارى براى ملت به واسطه اینها پیش بیاید ، ماها كه خواهیم تعیین كنیم افراد را ، مسؤول هستیم . مسؤولیت ما بزرگ است . امروز وجاهت اسلام ممكن است در خطر باشد. اگر یك افراد نابابى در جمهورى اسلامى مقدرات یك شهرى را در دست بگیرند _ بعد بعد كارهاى خلاف بكنند ، علاوه بر اینكه براى خود آن شهر مضر است ، وجهه جمهورى اسلام را بد نمایش مى دهد و آنهائى كه با شما و با ما و با اسلام غرض دارند ، اینها مى خواهند كه یك افرادى باشند كه این افراد هر چه مى توانند كار را از اسلام جداكنند ، مطالب را از اسلام جدا كنند و شما و ما مى خواهیم كه هر چه كار مى شود كار اسلامى باشد . بنابراین آن چیزى كه شاید از فردا و پس فردا این كاندیدها معرفى بشوند ، و شماها باید رأى به كسى بدهید كه این در شوراى شهرستان باشد . خیال نكنید كه شوراى شهر یك چیز آسانى است ، یك چیز كمى است . شوراى شهر یعنى همه كارهاى شهر دست اینهاست ، شهردارى راهم تعیین مى كند ، كارهاى دیگر شهر را ، همه را اینها انجام مى دهند و نظارت بر بازار ، نظارت بر همه جا دارند ، اینها اختیاراتى دارند و ممكن است كه خداى نخواسته یك وقتى افراد ناباب تعیین بشود ، رأى داده بشود به آنها و براى شهر مضر ، براى اسلام هم مضر . بنابراین یك مسأله مهمى است كه باید شما توجه به آن داشته باشید و برسانید به دوستان خودتان ، به شهرستان هائى كه مى روید به دوستانتان ، به اهل علم آنجا برسانید كه مردم آگاه بشوند و با آگاهى رأى بدهند . این یك مطلبى بود كه الان مورد نظر است و لازم است انشأ اللّه عمل بشود . بعد ما یك مراحل دیگرى هم داریم كه در مورد خودش باید از آن بحث بكنیم : یكى ، یك قضیه مجلس شوراست كه در همه مقدرات مملكت باید رأى بدهد ، یكى هم رئیس جمهور است كه اینها هم دیگر بعد انشأ اللّه بشود .

پرورش دو قوه جسمانى و روحانى از وظائف ورزشكاران

و من امیدوارم كه این مراحل را با همت همه قشرها و همت شما جوان ها این مراحل را طى بكنیم و آنهائى كه مخالف با این هستند همانطورى كه در رفراندم شكست خوردند ، در این مسائل هم باز شكست بخورند و پیروزى مال ملت اسلام باشد و خداوند همه شما را انشأ اللّه حفظ بكند . و همانطورى كه ایشان گفتند و خوب هم تشریح كردند و صحبت كردند ، آن ورزشكارها دو وظیفه دارند: یك ورزش جسمانى براى قوه پیدا كردن و قدرت پیدا كردن . وقتى قدرت جسمانى پیداشد دفاع از مملكت توانند بكنند ، دفاع در برابر مخالفینى كه مى خواهند به آنها حمله بكنند ، مى توانند بكنند . و یكى هم پرورش روحانى كه اگر پرورش روحانى در انسان پیدا بشود آنوقت قدرت جسمانى اش هم مضاعف مى شود و شما كوشش كنید كه آن قدرت را هم كه قدرت الهى است و قدرت هم به بركت اسلام و به بركت مولا امیرالمومنین سلام اللّه علیه در شما پیدا بشود كه یك مرد روحانى قوى و جسمانى قوى بشوید كه هم جانب روح تان قوى باشد و هم جانب جسم تان قوى باشد . من هم دعا به همه تان مى كنم و خدمتگزار همه تان هم هستم . خدا همه تان را انشأ اللّه حفظ كند .

والسلام علیكم ورحمة اللّه و بركاته

ص: 270

تاریخ : 17/7/58

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى حزب جمهورى اسلامى شهر ولى عصر

این نهضت از بركت شما زاغه نشینان پیش رفت

بسم اللّه الرحمن الرحیم

گفتید كه شما از زاغه نشین ها و از جمعیت اطراف شهر هستید . یك دفعه از تلویزیون دیدم ، بلكه شاید دو مرتبه راجع به این جهت مشاهده كردم . یك دفعه اش كه مصاحبه مى كردند ، پرسید از آن مردمى كه چند تابچه از توى سوراخى بیرون آمدند ، كه شما چه مى كنید گفت كه ما صبح كه مى شود مى رویم تظاهرات .

این نهضت از بركت شما زاغه نشین ها و امثال شما ، یعنى این طبقه محروم ، به بركت شما پیش رفت نهضت . شما طبقه محروم ، چه دانشگاهى و چه روحانى و چه زاغه نشین ها و كارگرها بودید كه اینطور با وحدت كلمه و بانك اللّه اكبر پیش بردید . آنهائى كه بعد از پیش بردن شما به میدان آمدند و همه شان انقلابى شدند ، آنها را ملت مى شناسند ما هم بسیارى شان را مى شناسیم كه دخالتى در این مسائل نداشتند . اینها ، اشخاصى ، بعضى شان یا با دستگاه سابق ساخته بودند ، جیره خوار آنها بودند و ضد انقلاب بودند ، یا در حال انقلاب هم در آن كنار نشسته بودند و تماشا مى كردند ببینند كى جلو مى برد ، هر كه پیش برد بروند سراغ او . حالا دیدند كه شما طبقه محروم پیش بردید و بحمداللّه اسلام پیروز شده است ، همه مسلمان شدند ، مسلمان دو آتشه . معذلك نمى توانند آن باطن ذاتشان رابروز ندهند ، بروز مى دهند . گاهى كه ما اسلام را دیگر مى خواهیم چه كنیم ، همان جمهورى باشد غافل از اینكه اسلام بود اینها از توى كارخانه ها ، این منزل ها بیرون كشید بسیارى شان و اسلام بود كه این پیروزى را آورد كه اقلا آنها مى توانند نفس بكشند ، قبلا نمى توانستند هیچ كارى بكنند . اینها حالا آمدند و در مقابل شماها ایستادند و در مقابل شماها ایستادند و در مقابل اسلام ایستادند و مى خواهند باز آن مسائل سابق را پیش بیاورند . باید شماها توجه داشته باشید ، اینهائى كه با جمهورى اسلامى مخالفت دارند ، با قلم شان و با زبان شان آن مسائل را طرح مى كنند ، بشناسید كه یك وقت اینها اغفال نكنند شما را . اینهائى كه داد این را مى زنند كه ما طرفدار مردم هستیم و طرفدار خلق هستیم ، اینها همین ها هستند كه حاصل رنج جمعیتى را یك سال با یك كبریت آتش مى زنند و نمى گذارند كارخانه ها راه بیفتد . هر وقت هم راجع به یك كار ، اصلاحى پیش مى آید اینها مخالفت مى كنند . رفراندم را همین ها مخالفت كردند و بعضى شان تحریم كردند و كارشكنى كردند و بعد هم مجلس خبرگان را همین ها باز انتقاد كردند و

ص: 271

مى كنند و مشغولند و بعد هم راجع به مجلس شورا كه پیش بیاید ، راجع به رئیس جمهور پیش بیاید ، همین ها هستند كه دست و پا مى كنند بلكه اسلام تحقق پیدا نكند براى اینكه اینها از اسلام مى ترسند . منافع آنها را كه خارجى تأمین مى كردند ، اسلام نمى گذارد كه دیگر خارجى ها دست شان به ایران باز بشود انشأ اللّه . شماها باید توجه داشته باشید ، همه ملت ما باید توجه داشته باشند كه این عناصرى كه برخلاف اسلام قلم برمى دارند و قدم بر مى دارند ، اینها را بشناسند و اینها را نگذارند در صحنه موجب اغفال جوان هاى ما بشوند . انشأ اللّه خداوند شما را حفظ كند و شما طبقه جوان برومند زاغه نشین بر آن اشخاص كاخ نشین شرافت دارید و شما هستید كه اسلام را حفظ كردید و نهضت را پیش بردید و امیدوارم از این به بعد هم شما باشید كه تا آخر برسانید این نهضت را . خداوند همه شما را حفظ كند و من هم دعاگوى شما و هم خدمتگزار شما هستم .

والسلام علیكم ورحمة اللّه و بركاته

ص: 272

تاریخ : 17/7/58

فرمان امام خمینى به ثقة الاسلام ایمانى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب مستطاب ثقه الاسلام و المسلمین آقاى شیخ اسداللّه ایمانى دامت افاضاته

تلگراف و طومارى با امضاى زیادى از اهالى محترم كازرون و اصل گردید كه تقاضا كرده بودند كه جنابعالى به كازرون بروید و كما فى السابق به ارشاد و تبلیغ و اقامه نماز جمعه و جماعت اشتغال ورزید و با توجه به وضع منطقه و حساسیت زمان ، مقتضى است دعوت مردم را اجابت نموده و به آنجا بروید و ضمن وظایف مذهبى و اجتماعى ، نماز جمعه را نیز اقامه كنید و در تصدى امور حسبیه نیز از طرف اینجانب مجاز هستید . امید است اهالى محترم نیز قدردان وجود شریف جنابعالى بوده و از همكارى و مساعدت در پیشبرد اهداف عالیه اسلامى دریغ نورزند . از خداى تعالى ادامه توفیقات همگانى را خواستارم .

16 ذیقعده 99

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 273

تاریخ : 18/7/58

بیانات امام خمینى در دیدار با گروهى از اعضاى ستاد جهاد سازندگى شهرستان یزد

قصد دموكرات ها خدمت به اجانب و ایجاد فتنه و فساد است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من اول راجع به این قضیه ناگوار كردستان چند كلمه عرض كنم . قضایاى كردستان نه این است كه قابل حل نیست و نه این است كه دولت یا ملت عجز دارند از اینكه اشرار را سركوب كنند ، لكن براى اینكه ما ملت كرد را از خود مى دانیم چنانچه ملت كرد هم ماها را از خود مى داند ، جدا نیستیم از هم ، اگر بخواهیم با یك شدت زیادى رفتار كنیم ، خوب ، خوف این است كه برادران كرد هم خیلى صدمه ببینند ولهذا ما خواهیم كه به طور متوسط ، نه ملایمت و نه سختگیرى به طور سركوبى عمومى این خائنین را سركوبى كنیم وانشأ اللّه مى شود این . و این را بدانید كه اینها چیزى نیستند ، اینها الان یك حال دفاعى به خودشان گرفتند ، چریكى بسیار ناقص كه مى آیند چند نفر را مى كشند و فرار مى كنند توى جنگل ها وانشأ اللّه از این جنگل ها هم كلكشان كنده مى شود و قواى دولتى و مجاهدین و همه یعنى آنهائى كه تتمه قواى دولتى هستند ، اینها همه پیشروى مى كنند و انشأ اللّه سرحدات گرفته مى شود ، بسته شود و راه اینكه به آنها كمك كنند ، بسته مى شود .

و من به ملت كرد این مطلب را تذكر مى دهم كه در عین حالى كه ما تمام افراد را الا آن طبقه بالاى خائن را عفو كردیم مع الاسف دیده مى شود كه بعضى از این افراد بازى خوردند از این دموكرات ها و خیال مى كنند كه اینها براى آنها یك خدمتى مى خواهند بكنند . اینها باید بدانند كه آنها جز خرابكارى كارى از آنها نمى آید ، ماهیت گروه ها آنطور نیست كه اینها بخواهند به ملت كرد خدمت بكنند . اینها روابطشان با اجانب ، با صهیونیسم ، با آمریكا ، با رژیم سابق ثابت است و اینها دارند براى آنها كار مى كنند . آنها مى خواهند ملت كرد را تا آخر وابسته به خارج و تحت فشار سابق قرار بدهند و اگر بتوانند ایران هم همان كار را بكنند ، یعنى تمام ایران را . باید ملت كرد بیدار بشود و اینها را معرفى كند و خودش هم كمك كند به قواى دولتى تا اینها پاكسازى بشوند و نمى خواهیم یك شدتى و یك قدرت فوق العاده اى عمل بشود كه خداى نخواسته برادرهاى كرد ما هم زیر پا بروند ، والا براى ما این معنا كه در یك روز و در دو روز حل كنیم این قضایا را ، تمام اینها را از بین ببریم ، این كارى ندارد ، اما این محظور هست كه برادرها و خواهرهاى آنها اگر جدا بشوند از آنها و آنها را از خودشان جدا بكنند كه آنها بروند بیرون شهرها ، بروند در جنگل ها آنوقت جنگل ها را ممكن است كه ما با یكى دو روز

ص: 274

تمام كنیم قضیه را .

در هر صورت باید برادر كردمان برادران كرد ما متوجه باشند ، كه اینها یك طایفه اى هستند اخلال مى خواهند بكنند ، نه اینكه مى خواهند خدمت بكنند . همین ها هستند كه شماها را در فشار قرار دادند و همین ها هستند كه جوان هاى ایران را مى كشند و همین ها هستند كه خرمن را آتش مى زنند و همین ها هستند كه كارگرها را از كار باز مى دارند و مى خواهند اصل چرخ اقتصادى مملكت گردش نكند و قصد اینها خدمت به اجانب است و ایجاد فتنه و فساد است . انشأ اللّه امیدوارم كه به زودى قطع بشود این ریشه ها .

امیدوارم كه با قدرت اسلام همه امور اصلاح بشود

و اما جهاد سازندگى ، من از همه برادرها و خواهرانى كه در این راه مجاهده كردند و مى كنند و گاهى من در تلویزیون مى بینم كه اینها كارها انجام مى دهند و بسیار از این جهت من خرسند مى شوم كه ببینم برادرها و خواهرها نسبت به طوایف ضعیف خدمتگزارى مى كنند و این اسباب این مى شود كه آنها را ، قدرتشان را چند برابر كند ، وقتى كه ببینند شماها مى روید در آنجا برایشان كار مى كنید آنها هم خودشان تشویق مى شوند به اینكه كارهاى زیادتر بكنند . و امیدوارم كه با همین قدرت كه قدرت اسلام است ، یعنى آن قوه اسلام از اول همراه بوده است كه كارها را تا آنجا رسانده و بعدها هم انشأ اللّه خواهد رساند . امیدوارم كه با این قدرت اسلام همه امور اصلاح بشود و این تحولى كه در جوان هاى ما ، در خواهرها و برادرهاى ما حاصل شده است كه اینطور حس تعاون ، حس خدمت به ملت ، خدمت به اسلام پیدا شده است ، این خیلى امیدوار مى كند انسان را به اینكه با این قدرت ایمانى كه الان در ملت ماهست وانشأ اللّه باقى مى ماند ، همه كارها انجام بگیرد .

انتخاب افراد متعهد و مؤمن براى نمایندگى شوراهاى روستائى

امیدوارم كه آقایان در هر جا و در هر محلى كه هستند راجع به این مسائلى كه الان پیش است ، قضیه این شوراها ، جدیت كنند كه مبادا یك افراد فاسدى در این شوراها پیدا شود ، براى اینكه این شوراها تمام مقدرات یك شهرستان دست آنهاست و اگر خداى نخواسته یك اشخاص فاسد در این شوراها پیدا بشود ممكن است كه شهرستان را ، بلكه ایران ، بلكه اسلام را به فساد بكشند . باید درست متوجه باشید و اشخاصى كه انتخاب مى كنید سوابق شان رامطالعه كنید ، بدانید خوب هر شهرى مى داند كه افراد معتمد ، افراد صحیح كى ها هستند . در یك شهر ، ده پانزده افرادى كه شناسا باشند از هر تیپى هستند ، از هر جمعیتى كه هستند شناسائى كامل ، در زمان سابق چه جور بودند ، در زمان انقلاب چه جور بودند ، از اول انقلاب تا حالا چه جور بودند و سوابق خانوادگى شان چه هست ، عقائدشان چه هست ومقدار معلوماتشان چه هست . در هر شهرى باید یك اشخاص مؤمن ، معتقد ، مؤمن به نهضت اسلامى ، جمهورى اسلامى و منحرف نبودن به یكى از این مكتب هاى فاسد انتخاب

ص: 275

كنند تا انشأ اللّه مقدرات شهر را در دست بگیرند و كارها موافق صلاح شهرستان خودتان انشأ اللّه اجرا بكنید .

و من از همه شما متشكر هستم و از این حس تعاونتان خیلى حظ مى برم و خیلى میل هم من خودم داشتم كه بروم یك دفعه در این جهاد سازندگى من هم خدمت بكنم ، اما خوب محظور اتم زیاد است و خدمتى هم از من نمى آید دیگر من خدمت همین است كه من دعا كنم به شما . انشأ اللّه خداوند همه شما را حفظ كند ، مؤفق باشید ، موید باشید .

والسلام علیكم ورحمة اللّه وبركاته

ص: 276

تاریخ : 18/7/58

بیانات امام خمینى در جمع خواهران مكتب توحید

بیدار شدن از خواب غفلت وقیام لله كردن ، از موعظه هاى خداوند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

قل انما اعظكم بواحده ان تقوموا لله مثنى وفرادى خداوند تعالى فرماید كه به مردم ابلاغ كن كه من شما را به یك دعوت مى كنم ، موعظه به یك چیز ، واعظ خدا ، واسطه رسول اكرم و ملت ، همه ملت ها ، همه مخلوق ، طرف موعظه قهرا ماها هستیم و آن یك موعظه كه خداى تبارك و تعالى فرموده است و انبیا و اولیا و همین طور هم هست ، این یك موعظه اینست كه ان تقومواللّه قیام كنید و نهضت كنید براى خدا .

اهل معرفت (شما طلبه هستید ، باید با زبان طلبگى هم با شما عرض كنم ) اهل معرفت مى گویند كه اول منزل سلوك یقظه است ، یعنى بیدارى و به همین آیه تمسك مى كند . خواجه عبداللّه انصارى از منازل الصالحین كه منازل اهل سلوك را ذكر مى كند اول منزل را منزل یقظه منزل بیدارى ذكر مى كند و این آیه شریفه را هم شاهد مى آورد . خدا فرموده است كه ان تقومواللّه ایشان تعبیرش این است كه بیدار بشوید ، بیدار شدن هم یك قسم از قیام است و تمام نهضت هائى كه در عالم واقع مى شود آن هم قیام است ، قیام از خواب ، قیام بعد از بیدارى . قیام از خواب براى ماها كه خواب هستیم و باز بیدار نشدیم ، ماها كه براى شكر طبیعت بیهوش هستیم ، در خواب غفلت هستیم و چشم و گوشمان همه اش متوجه به عالم طبیعت است ، موعظه خدا به حسب قول این مرد سالك این است كه یك موعظه هست و آن اینكه بیدار بشوید از این غفلت و از این خوابى كه سنگین است ، خوابى كه طبیعت غلبه كرده است بر ما و ما را خواب كرده است اول قدم این است كه ما بیدار بشویم توجه كنیم به اینكه عالم طبیعت چى هست و ما در عالم طبیعت به كجا مى رویم ؟ در مسیر هستیم همه ؟ این مسیر به كجا منتهى مى شود ؟ این اول قدمى است كه براى كسانى كه سلوك الى اللّه كنند ، اول قدم این است كه بیدار بشوند غفلت را كنار بگذارند ، توجه به معنویات بكنند ، به ماورأ طبیعت بكنند . این راه ، یك راه طولانى است كه ما در اوائلش واقع هستیم و باید سیر بكنیم و تا آخر سیر بكنیم . اگر در حال غفلت ما را سیر دادند و ما بیدار شدیم و راه رفتیم و راه را یافتیم و آن راهى كه خداى تبارك و تعالى فرموده است راه مستقیم است ، راه الى اللّه است ، ما آن راه را طى كردیم از انحرافات كناره گرفتیم ، توجه به خدا ، توجه به احكام خدا كردیم . این راهى كه قهرا ما را مى برند با قدم اختیار ، آن مقدارى كه مربوط به

ص: 277

اختیار است طى كردیم ، وقتى كه از اینجا منتقل شدیم به عالم دیگر همه آنها سعادت ، همه آنها نور و این عالم دار ظلمت است ظلمات بعضها فوق بعض اگر ما تكلیف خودمان را دانستیم و بیدار شدیم و فهمیدیم كه باید سیر كنیم الى اللّه باید مجاهده كنیم براى خدا ، قیام كنیم براى خدا ، قیام كنیم براى خدا ، و در همه ابعادى كه هستیم و داریم با تكلیف خودمان ، تكلیف هائى كه خداى تبارك و تعالى به وسیله انبیا براى ما بیان فرموده است عمل بكنیم ، راه مستقیم را طى بكنیم منتهى بشویم به سعادت . یكى از قیام ها همان قیامى است كه ارباب سلوك مى گویند كه راجع به سیر معنوى است . آیه را هم به حسب نظر آنها یا ناظر به آن است یا بعضى از مفاد آن است و یكى از چیزهائى كه ظاهر آیه است این است كه نهضت هائى كه مى كنید ، قیام كه مى كنید لله ، باشد ، ان تقومواللّه . انما اعظكم بواحده ان تقومواللّه مثنى و فرادى یعنى خودتان هستید ، قیام كنید لله جمعیت هم كه هستید ، گروه ها هم كه هستید باز قیامتان لله باشد ، فقط قیام نباشد این قیام ، را و این نهضت را همه گروه هائى كه در عالم هستند ، چه اشخاصى كه انحراف دارند و چه اشخاصى كه ندارند ، یك نهضت هائى دارند ، لكن آنكه مورد موعظه است و خداى تبارك و تعالى به آن یك چیز موعظه كرده است بشر را ، این است كه قیامتان لله باشد ، آلوده نباشد .

شركت بانوان در نهضت عامل تشجیع مردها

الان این نهضتى كه شمادر پیش دارید و باید تشكر كنیم از خانم ها كه در این نهضت یك قدم راسخى داشتید و یك كمك بزرگى به ملت كردند و این خانم بودند وقتى كه به خیابان ها و كوچه ها ریختند و فریاد زدند ، تشییع كردند ، تشجیع كردند مردها را و قدرت هاى آنها را چند مقابل كردند ، لهذا علاوه بر اینكه خودتان قدرتمندى كردید ، دیگران را هم قدرتمند كردید . چنانچه در این جهاد سازندگى كه گاهى وقت ها مى بینیم خانم ها رفتند و مشغول شدند . خوب ، البته از خانم ها ساخته نیست كه مثل یك رعیتى ، مثل اشخاصى كه ورزیده اند در امور كار كنند ، لكن همان رفتنشان در بین آن رعایا و بین این كشاورزان ، همان رفتن و اشتغال پیدا كردن به همان مقدارى كه مى توانند ، این باعث مى شود كه قدرت آنها چند مقابل بشود . وقتى آنها ببینند كه از شهرها خانم هاى محصل ، خانم هاى محترم آمدند و در دهات مشغول كمك هستند به برادرهاى خودشان ، قدرت آنها چند مقابل مى شود و این یك عمل بسیار ارزنده اى است ولو عمل خودش به حسب حجمش كوچك باشد ، لكن حجم معنوى خیلى زیاد است .

چنانچه آمدن و رفتن محصلین مدارس مرد هم در بین همین رعیت ها و در بین كشاورزها آن هم یك قدرتى به آنها مى دهد وقتى ببینند كه همه قشرها پشتیبان هستند ، از این پشتیبانى آنها قدرتشان خیلى زیاد خواهد شد . آن چیزى كه حجم عمل را زیاد مى كند ولو حجم مادیش كم است ، و آن لله بودن و اخلاص است .

یك عمل ممكن است به حسب حجم مادیش بسیار كم باشد ، لكن به حسب معنا از همه اعمال

ص: 278

از اكثر اعمال حجم معنویش زیادتر باشد لا اله الا اللّه یك كلمه ، چند عبارت ، یك كلمه اى است ، لكن عظمتش بر تمام اذكار یا همه یا اكثر از كار زیادتر و حجم معنویش از همه بیشتر است . فعال وقتى كه اخلاص همراهش باشد ، اخلاص به منزله روح عمل است .

همانطورى كه انسان به این حجم مادى انسان نیست ، این حجم مادى را سایر چیزها هم ، حیوانات ، بسیارى از حیوانات هم بیشتر این حجم را از انسان دارند آنكه اسباب امتیاز انسان است از سایر حیوانات آن جهت معنویت انسان است ، آن جهت روح انسان است . روح مهذب ، روحى كه تربیت شده باشد به تربیت هاى الهى آن ارزش انسان را زیاد مى كند و حجم معنوى را بالا مى برد .

اول معنویت تان را و بعد نهضت را تقویت كنید .

كوشش كنید كه آن حجم زیاد بشود كوشش كنید كه معنویتتان بر مادیاتتان غلبه كند در خلال تحصیل ، درخلال زحمت كشیدن ، در تحصیل علوم . خداوند همه شما را مؤفق كند ، كوشش كنید مهذب باشید ، عمل كنید به آن چیزى كه شما را به او دعوت كردند ، اخلاقتان را ، آدابتان را ، معنویاتتان را تقویت كنید به طورى كه یك انسانى باشید كه به همه عالم محبت داشته باشید .

پیغمبر اكرم اینطور بوده است كه حتى كفار را هم وقتى كه ملاحظه مى فرمود كه اینها مسلم نمى شوند ، غصه مى خورد بر آنها كه چرا اینها باید مسلم نشوند و بعد به آن شقاوت ها و به آن عذاب ها برسند . كوشش كنید كه با خواهران خودتان ، با برادران خودتان با محبت باشید ، علاقه مند باشید . كوشش كنید این نهضت را همه با هم به پیش ببرید كه اگر این نهضت به آخر برسد انشأ اللّه مؤفق بشویم و بشوید كه اسلام در ایران تحقق پیدا بكند و مملكت ایران از آن گرفتارى هائى كه داشت بیرون برود ، یك مملكت اسلامى به تمام معنا بشود ، این مملكت الگو خواهد شد از براى ممالك اسلامى دیگر ، بلكه براى همه ممالك كوشش كنید كه این نهضت را تقویت كنید وانشأ اللّه به آخر برسانید و تمام احكام اسلام زنده بشود ، عصر ، عصرى باشد كه احكام اسلام تجدید و زنده بشود با كوشش شماها .

خداوند همه شماها را حفظ كند و سلامت باشید ، سعادتمند باشید ، به علم و تقوى آراسته بشوید .

والسلام علیكم ورحمة اللّه

ص: 279

تاریخ : 19/7/58

بیانات امام خمینى در دیدار با علما و روحانیون منطقه تجریش

لزوم بیدارى و هوشیارى برادران كرد در معرفى خائنین

بسم اللّه الرحمن الرحیم

قضیه این پاسدارهاى شهید اگر چه تالم آور است و این تالم براى این است كه چرا باید جامعه اینقدر منحط باشد و افراد اینقدر زبون باشند و از خدا بیخبر كه اینطور جنایات را انجام بدهند ، در صورتى كه اسلام براى همه است و اسلام در نفع جامعه مستضعفین است ، لكن مع الاسف اینها باز اسلام را نفهمیده اند ، نه اسلام را فهمیدند و نه مستضعفین را . توجه دارید كه در این حال كه آن قضایا ، قضایاى اسف انگیزى است لكن حكایت مى كند از ضعف آنها ، شما گمان نكنید كه این كارهاى آنها دلیل بر این است كه یك كارى انجام مى دهند . مثل یك دزدهائى مى مانند كه قایم شدند ، یك جائى مخفى شدند كه كار اساسى نمى توانند انجام بدهند و شكست خوردند ، شكست فاحش خوردند و سرانشان فرار كردند و یك عده اى شان هم كه هستند همین مثل دزدهائى مى مانند كه به طور ناگهان مى زنند و تتمه شان هم در خواهند رفت انشأ اللّه . و ملت ما باید همانطورى كه تاكنون پیش آمده است از حالا به بعد هم پیش برود و قوى باشد . ملتى كه با مشت محكم تو دهن امپراطورها ، تو دهن ابر قدرت زد ، براى یك همچو كارهاى جزئى كه یك دسته دزد و یك دسته قاچاقچى انجام مى دهند ، هیچ ابدا خوفى به خودتان راه ندهید . اینها چنانچه ملاحظه این معنا نبود كه كردستان برادرهاى ما هستند و اگر بخواهیم شدت عمل انجام بدهیم ممكن است این برادرها ، خداى نخواسته یك صدماتى ببینند ، اگر این ملاحظه نبود در دو روز اینها كلكشان كنده مى شد ، لكن مع الاسف چون مخلوط به مردم هستند ، از این جهت نمى شد این شدت عمل را چیز داد مگر اینكه اینها پناهنده بشوند به كوه ها و پناهنده بشوند به جنگل ها كه آن وقت بود عمل با آنها عمل مى شد . لكن باید برادران كرد متوجه باشند كه اینها خائن هستند ، اینها مى خواهند مملكت را مثل زمان سابق به دست چپاولگرها بدهند . باید اینها بیدار باشند و نگذارند اینها رشد بكنند و نگذارند كه اینها خرابكارى كنند . اینها را معرفى بكنند تا اینكه قواى دولتى اینها را اخذ كند و به سزایشان برساند . خداوند انشأ اللّه اسلام و مسلمین را از شر این فاسدها نجات بدهد .

ص: 280

عمل به موازین شرعى الهى از وظایف سنگین نهادهاى انقلابى

و اما راجع به مسائل خودتان . البته با مرور زمان این بار را همه به مقصد برسانید و مهم این است كه در هر جا هر كمیته اى هست ، در هر جا پاسدار هست و در هر جا هر دادگاه انقلابى هست چون اینها به اسم اسلام است ، الان به اسم جمهورى اسلام است ، از این جهت وظیفه مهم براى آقایان علما كه در رأس هستند و هم براى پاسدارهاى محترم كه برادر هستند و هم براى دادگاه ها و كمیته ها یك وظیفه سنگین اسلامى است . اگر حالا در یك همچو موقعى كه همه چیز باید اسلامى باشد و در خارج و داخل جمهورى اسلامى ثبت شده است ، اگر چنانچه حالا خداى نخواسته یك چیزى واقع بشود از بعض كمیته ها ، از بعض دادگاه ها ، از بعض پاسدارها و اینها ، خصوصا اگر چنانچه خداى نخواسته از بعض مثلا كسانى كه ملبس به لباس روحانیت هستند ، این یك بهانه اى دست دشمن ها مى دهد كه اسلام را با آن بهانه و با این ترتیب یك طور دیگرى معرفى كنند . الان در مطبوعات خارجى به واسطه همین اجانبى كه مى خواستند ببرند از اینجا و منافعشان در خطر است وانشأ اللّه دیگر به دست آنها نخواهد رسید ، اینها مشغول یك تبلیغاتى شدند ، مشغول یك حرف هاى باطلى شدند و گاهى راجع به اعدام هائى كه شده است مثلا اشكال مى كنند ، گاهى راجع به مسائل دیگر . البته آنها باید صدایشان در آید لكن ما نباید بهانه دست آنها بدهیم ما باید روى موازین الهى ، موازین شرعى عمل كنیم . امروز از یكى از آقایان علمأ شیراز یك كاغذى براى من آمد كه من حالا مطالعه كردم و ایشان راجع به این حدودى كه در مناطق مختلف جارى مى شد ایشان شكایت داشتند كه این حدود موافق موازین عمل نمى شود و تخلفات مى شود ، از این جهت خوب است كه بگذارند این را وقتى كه یك موازین شرعى پیدا بشود و آنوقت اجرا بشود ممكن است كه الان بر خلاف موازین شرعى اجرا بشود از این جهت خوب است كه یك توقفى بشود كه مبادا خداى نخواسته حدود بر خلاف آن چیزى كه شارع مقدس فرموده است عمل بشود . البته حدود باید در نظر ، تحت نظر مجتهد عادل انجام بگیرد و با آن موازینى كه شارع مقدس فرموده است ، كه شاید آن موازین اگر ملاحظه بشود كم اتفاق مى افتد كه ثابت بشود . یك خیانتى از قبیل مثلا فرض بفرمائید زنا كه چهار نفر عادل شهادت بدهند من دیدم كالمیل فى المكحله و چطور ممكن است كه یك همچو امرى ثابت بشود و اگر به اقرار رسید بایست چهار دفعه اقرار بكند آن هم قاضى موعظه اش بكند كه تو اگر اقرار بكنى حد جارى مى شود ، شاید اشتباهى مى كنى . یك جورى كه شارع مى خواهد یك همچو مسائلى چه نشود _ واقع نشود . آنكه تا یك مطلبى مى شود ، تا یك تهمتى زده مى شود یك وقتى خداى نخواسته دست به یك همچو اعمالى زده بشود ، این برخلاف رضایت خداست و بر خلاف مسیر اسلام است ، بر خلاف نهضت است و موجب این مى شود كه آبروى نهضت از بین برود ، موجب این مى شود كه خداى نخواسته اسلام یك طور دیگرى جلوه بكند و آن اینكه اسلام آنطور كه بیان فرموده است و حدود را تعیین كرده ، با آن شرائط كم اتفاق مى افتد كه ثابت بشود همان وقت هم باید تحت نظر مجتهد عادل باشد ، هرج و مرج نباشد كه هر كه در هر گوشه یك چیزى درست كرده است حدود جارى بكند ، حدود را نمى توانند جارى بكنند و چیز بشود . اینها باید

ص: 281

مراعات بشود كه مبادا خداى نخواسته چهره اسلام خداى نخواسته به جور دیگر جلوه بكند ، دشمن هاى ما چهره اسلام را طور دیگرى جلوه بدهند . اینها از امورى است كه باید مراعات بشود ، بسیار مراعات بشود . مؤظفیم همه مان . الان یك وقتى است كه در یك حالى ما هستیم كه اسلام بین این است ، درست جلوه بكند ، كه اگر درست جلوه كند امید این هست كه همه رو به او بیاورند . اگر ما نتوانیم یك همچو كارى انجام بدهیم و خداى نخواسته یك طور دیگر بشود ، خوب شكست خوردیم و شكست ، شكست همیشگى است ، نه شكست موقت . اگر ما حالا نتوانیم یك كارى انجام بدهیم دیگر هیچ وقت نمى توانیم .

خداوند انشأ اللّه همه شما را مؤفق كند و من از همه تان متشكرم و دعاگوى همه و خدمتگزار همه هستم .

والسلام علیكم ورحمة اللّه و بركاته

ص: 282

تاریخ : 20/7/58

بیانات امام خمینى در جمع دادستان ها و حكام شرع دادگاه هاى انقلاب اسلامى

مسأله قضاوت ، یك مسأله بسیار خطیرى است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من اول به طور كلى عرض كنم كه مسأله قضاوت یك مسئله بسیار خطیرى است و شماها كه قاضى هستید بسیار برایتان خطرناك است ، اگر ملاحظه روایات را كرده باشید مى بینید كه مسأله چقدر مشكل است ، شما با اعراض مردم ، با جان مردم ، با اموال مردم سر و كار دارید و اگر چنانچه خداى نخواسته به طور دقیق به طور شایسته عمل نشود ، علاوه بر مسؤولیت شرعیه نسبت به اصل قضیه یك مسؤولیت بزرگترى هم هست و آن این است كه شما قاضى در جمهورى اسلامى هستید و ممكن است كه جمهورى اسلامى در خطر بیفتد یعنى وجهه اش یك وجهه ناشایسته اى بشود . شما مى دانید كه الان اشخاص مختلف با اغراض شیطانى در صدد این هستند كه این چهره اسلامى جمهورى را مشوه كنند . یكى از راه مشوه شدن همین دادگاه هاست كه اگر خداى نخواسته در دادگاه ها یك امر بر خلافى واقع بشود این فقط به دادگاه صدمه نمى زند ، به جمهورى فقط صدمه نمى زند ، به اسلام ضربه مى زند ، صدمه ، صدمه به اسلام است ، اگر چنانچه صدمه به اشخاص بود ولو آن هم صحیح نبود اما باز مطلبى بود ، اما وقتى كه شما مواجهید با اینكه در كارهایتان یا وجهه اسلام را ، وجهه نورانى ، آنطور كه هست جلوه بدهید یا خداى نخواسته بر خلاف آنطورى كه اسلام هست جلوه بدهید ، آنوقت دشمن ها هم دامن بزنند به آن و بگویند كه خوب ، یك وقتى ما گرفتار زمان رژیم سابق بودیم حالا هم گرفتار عبا و عمامه هستیم . البته آنها ، شما هر چه هم كار خوب بكنید حرفشان را مى زنند ، لكن بهانه دست دادن مسأله دیگر است . ما از اینكه آنها صحبتى بكنند ، چیزى بنویسند ، از آتش باكى نداریم ، اینها باید البته به حسب چیز خودشان مصالح خودشان كه همان مصالح شیطانى است و از دستشان رفته است آن چیزهایى كه از آن استفاده مى كردند ، البته باید آنها صدایشان در آید ، چه آنهائى كه در داخل هستند و چه آنهائى كه در خارج هستند ، البته آنها خواهند این صحبت ها را كرد ، لكن یك وقت صحبتى است بى پایه ، یك وقت یك چیزى دستشان ما دهیم كه وقتى یك چیز دست آنها آمد دیگر به آن هر طورى كه دلشان بخواهد زیادش مى كنند ، قطرش را زیاد مى كنند ، كیفیتش را زیاد مى كنند . حالا كه شما یك دسته از مردم جانى را كه همه مردم مى دانستند اینها جنایتكارند ، به سزایشان رساندید ، حالا آن اشخاصى كه در خارج هستند و آن طرفدارهاى آنها ، این

ص: 283

صحبت هایى كه دیدید ، مى كنند و ما توقع این را هم نداریم كه كسانى كه همه چیزشان را از دست داده اند با ما به طور مصالحه عمل بكنند هیچ همچو توقعى نیست . البته باید از نصیرى ، اینها حمایت كنند و از هویدا حمایت كنند و از محمدرضا حمایت كنند از باب اینكه اینها اشخاصى بودند كه راه چپاولگرى را به اینها نشان داده بودند و اینها هم كمك بودند براى آنها و آنها هم كمك بودند براى اینها و چپاول مى كردند . ما توقع این را نداشته باشیم كه اینها براى نصیرى نوحه سرایى نكنند یا براى هویدا یا براى امثال اینها ، لكن ما یك وظیفه خطیرى داریم كه باید یك چیزى دست آنها ندهیم یك مطلب خلافى واقع نشود در این دادگاه ها و با دست مثلا قضات یا خداى نخواسته آقایان ، یا خداى نخواسته دادستان ها ، یا پاسبان ها ، یا امثال اینها كه همه اینها الان عضو جمهورى اسلامى هستند . عضو جمهورى اسلامى باید همه چیزش اسلامى باشد . مسأله قضا هم كه مى دانید چقدر مسأله مهمى است در شرع و سر و كار شما با چه چیزهایى هست كه همه حیثیت آن اشخاص در دست شماست ، باید البته با كمال احتیاط و با كمال قدرت ، هم احتیاط باید در كار باشد ، هم قدرت باید در كار باشد ، كسى كه مجرم است باید به جزاى خودش برسد و توصیه از احدى قبول نباید بشود . من این را كرارا گفته ام اگر از من توصیه براى كسى آمد ، از دفتر من براى كسى توصیه آمد ، از كسانى كه به من مربوطند ، توصیه آمد بزنید به دیوار . قاضى نباید تحت تأثیر كسى باشد ، قاضى ، آزاد است و باید در محیط آزاد عمل بكند . توصیه ها را هیچ به آن اعتنا نكنید ، اگر یك وقت توصیه بحقى است كه خوب ، آنوقت شما البته باید توصیه بحق را رسیدگى بكنید یا چه ، بر فرض كه توصیه هم نشود باید رسیدگى بكنید . اگر خداى نخواسته یك توصیه اى است كه ناحق است هیچ نباید به آن اعتنا كرد . در هر صورت قاضى مستقل است و خودش باید نظر بدهد ، لكن خدا را شاهد ببیند ، این قلمى كه دست مى گیرد ، این قلمى است كه ممكن است كه آبروى یك مسلمى را از بین ببرد . و ممكن است احقاق حقى بكند و همین طور در همه امور باید خداى تبارك و تعالى را ناظر ، حاضر ببینید .

ص: 284

تاریخ : 20/7/58

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى انجمن خیریه بانوان اصفهان

خواهران در نهضت پیشوا و موجب قدرت بودند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از آمدن بانوان محترم ، خواهرهاى عزیز براى ملاقات من ، تشكر مى كنم و خوش آمد عرض مى كنم و سعادت و سلامت همه شما را ، همه ملت ایران را از خداوند تعالى مسئلت مى كنم . شما خواهران در این نهضت سهم بسزائى داشتید و در همه جا كمك كردید و پیشوا بودید نسبت به مردها و موجب قدرت شدید نسبت به آنها ، از این جهت هم تشكر كنم و چون در بین راه هستیم و باز مراحلى هست كه این مراحل باز باید طى بشود ، من امیدوارم كه باز شما تتمه این راه را با قدرت و با ایمان طى بكنید تا اینكه نهضت ما كه نهضت اسلامى است به آخر برسد و اسلام آنطور كه خواست خداى تبارك و تعالى است ، در ایران و در سایر مناطق پیاده بشود .

راه مستقیم الهى انسان را از نقص به كمال مى برد

در رأس همه امور تربیت انسانى است براى همه انبیا ، براى تربیت مردم كه اشخاصى كه در قوه دارند چیزهائى را ، انبیا آمدند كه این قوه ها را بالفعل كنند ، انسان بالقوه انسان بالفعل بشود ، استقامت داشته باشد در كارها ، در عقائد ، و به صراط مستقیم كنند . شما خواهران ، آنى كه متكفل بچه هاست توجه كنند كه بچه ها را تربیت انسانى بكند و آن كه متكفل یك جمعیت است ، آن جمعیت را به راه خدا و صراط مستقیم بكند . این راه مستقیم الهى است كه مى تواند انسان را از نقص رو به كمال ببرد ، از ظلمات به نور برساند . خداى تبارك و تعالى مردم را دعوت كرده است كه از ظلمت ها به سوى نور بروند و در ظلمات باقى نمانند . كارهائى كه انحرافى است ظلمات است ، اخلاق زشت ظلمت است ، اعمال زشت ظلمت است . نور آن است كه خداوند دعوت به او كرده است و اسلام هدایت به او .

صل امر به معروف و نهى از منكر جهت اصلاح جامعه

كوشش كنید كه احكام اسلام را ، هم عمل كنید و هم وادار كنید كه دیگران عمل كنند . همانطورى كه هر شخص و هر فردى موظف است كه خودش را اصلاح كند ، مؤظف است كه دیگران را هم اصلاح كند . اصل امر به معروف و نهى از منكر براى همین است كه جامعه را اصلاح كند . جامعه

ص: 285

ما در زمان این طاغوت رو به فساد رفته بود ، رو به تباهى رفته بود و مهم این بود كه جوان هاى ما را ، چه جوان هاى مرد و چه جوان هاى زن ، اینها را رو به تباهى كشیدند و در این پنجاه سال ، تمام تبهكارى بود . الان كه بحمداللّه آن رژیم هم ، رژیم منحط از بین رفت و انشأ اللّه دیگر مثل آنها برگشت ندارند . امیدواریم كه همه چیزمان را اسلامى كنیم و تربیت تربیت تربیت هاى اسلامى باشد و تربیت هاى انسانى باشد ، حركات و سكنات منطبق بر قواعد اسلامى باشد .

اگر بخواهید مملكت خودتان ، كشور خودتان مستقل باشد ، اگر بخواهید از زیر قید گرفتارى اجانب بیرون بیائید ، باید متشبث به اسلام بشوید . اسلام بود و این صداهاى اللّه اكبر كه شما را به پیروزى رساند . من امیدوارم كه باز این صداها محفوظ باشد و این علاقه هائى كه به اسلام هست محفوظ بماند و به آن حدى كه باید برسیم ، برسیم و مملكت ما سعادتمند باشد .

راجع به بنگاهى كه دارید (معلولین ) من راجع به مستضعفین اجازه سهم امام تاكنون نداده ام ، لكن به این مؤسسه كه شما ذكر مى كنید ، من اجازه دادم كه در اصفهان كسانى بخواهند از بابت سهم امام به این مؤسسه كمك كنند ، به این معلولین كمك كنند مجاز هستند . انشأ اللّه خداوند همه شما را سعادتمند كند و همه ما را خدمتگزار اسلام و خدمتگزار به میهن عزیز .

والسلام علیكم ورحمة اللّه و بركاته

ص: 286

عکس

ص: 287

عکس

ص: 288

عکس

ص: 289

ص: 290

عکس

ص: 291

عکس

ص: 292

عکس

ص: 293

عکس

ص: 294

عکس

ص: 295

عکس

ص: 296

عکس

ص: 297

عکس

ص: 298

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109