صحیفه نور: مجموعه رهنمودهای حضرت امام خمینی (قدس سره الشریف ) جلد 7

مشخصات كتاب

سرشناسه : خمینی ، روح الله ، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368.

عنوان و نام پدیدآور : صحیفه نور: مجموعه رهنمودهای حضرت امام خمینی (قدس سره الشریف )/ تدوین سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی (گروه انتشارات ).

وضعیت ویراست : [ویراست ؟].

مشخصات نشر : تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، سازمان چاپ و انتشارات : سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی ، 1370 -

مشخصات ظاهری : ج.

شابک : دوره964-422-126-5 : ؛ 36000 ریال : ج. 1، چاپ دوم964-422-127-3 : ؛ 3500 ریال (ج. 2، چاپ دوم) ؛ 3500 ریال (ج. 3، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج.3، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج.3، شمیز) ؛ 3500 ریال (ج. 4، چاپ دوم) ؛ 3500 ریال (ج. 5، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج.5، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج.5، شمیز) ؛ 3500 ریال (ج.6) ؛ 4950 ریال (ج. 8، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج. 9، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج. 9، شمیز) ؛ 9500 ریال (ج. 9، چاپ دوم) ؛ 36000 ریال (ج. 10، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج.10، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج.10، شمیز) ؛ 39000 ریال (ج. 11، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج. 15، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج. 15، شمیز)

یادداشت : ج . 1و 2 (چاپ دوم : 1370).

یادداشت : ج. 3 - 5 (چاپ دوم: تابستان 1371).

یادداشت : ج.3، 5 و 10 (چاپ ؟: بهمن 1361).

یادداشت : ج.6 (چاپ اول : زمستان 1371).

یادداشت : ج. 8 (چاپ دوم : 1373).

یادداشت : ج. 9 و 15(چاپ ؟: بهمن 1361).

یادداشت : ج. 9 (چاپ دوم : پائیز 1374).

یادداشت : ج . 10 (چاپ دوم : بهار 1378).

یادداشت : ج . 11 (چاپ دوم : 1378).

موضوع : خمینی ، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران ، 1279 - 1368. -- پیام ها و سخنرانی ها

موضوع : فتوا های شیعه -- قرن 14

موضوع : ایران -- تاریخ -- انقلاب اسلامی، 1357 -- اسناد و مدارک

موضوع : ایران -- تاریخ -- جمهوری اسلامی، 1358 - -- اسناد و مدارک

شناسه افزوده : سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی. گروه انتشارات

شناسه افزوده : سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

شناسه افزوده : سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی

رده بندی کنگره : DSR1572 1370

رده بندی دیویی : 955/08308

شماره کتابشناسی ملی : م 73-66

ص: 1

اشاره

عکس

ص: 2

عکس

ص: 3

عکس

ص: 4

عکس

ص: 5

عکس

ص: 6

عکس

ص: 7

عکس

ص: 8

عکس

ص: 9

عکس

ص: 10

عکس

ص: 11

عکس

ص: 12

عکس

ص: 13

عکس

ص: 14

عنوان و نام پدیدآور : صحیفه نور:مجموعه رهنمودهای امام خمینی مدظله العالی/تهیه و جمع آوری مركز مدارك فرهنگی انقلاب اسلامی

مشخصات نشر : تهران: وزارت ارشاد اسلامی، 1364.

مشخصات ظاهری : ج.

وضعیت فهرست نویسی : در انتظار فهرست نویسی (اطلاعات ثبت)

یادداشت : فهرست نویسی بر اساس جلد هفدهم٬ 1364.

یادداشت : عنوان عطف: صحیفه نور

شماره كتابشناسی ملی : 2 0 4 3 6 5 8

ص: 15

پیام امام خمینی به حجت الاسلام والمسلمینهاشمى رفسنجانى درمورد ترور نافرجام ایشان

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام مجاهد متعهد آقاى هاشمى عزیز مرحوم مدرس كه به امر رضاخان ترور شد از بیمارستان پیام داد به رضاخان بگویید من زنده هستم . مدرس حالا هم زنده است . مردان تاریخ تا آخر زنده هستند . بدخواهان باید بدانند هاشمى زنده است چون نهضت زنده است . آمریكا و دیگر ابر قدرت ها بدانند ملت ما زنده است . اجتماعات عظیم این دو سه روز شاهد زنده بودن انقلاب است . اینان با این تلاش هاى احمقانه نمى توانند انقلاب اسلامى ما را ترور كنند نمى توانند شخصیت انسانى اسلامى مطهرى و هاشمى را ترور كنند هر چند ترورها حساب شده و سازمان یافته باشند و از لابه لاى آنها جاى پاى ابر قدرتها و جنایتكاران بین المللى به چشم بخورد . ملت با تمام قوا باید در مقابل دسیسه ها مقاومت كند توطئه ها را بشكند با كمال مراقبت انقلابى این جنایتكاران را شناسایى كنند و به دادگاههاى انقلابى معرفى كنند . پاسداران انقلاب و رؤساى آنان موظفند از این شخصیت هاى ارزنده انقلابى حفاظت كنند و رفت و آمدهاى مشكوك را تحت نظر بگیرند اگر چه خود آنان راضى نباشند . ملت بزرگ اسلامى مصمم است به نهضت اسلامى خود ادامه دهد و اجازه دخالت خیانتكاران را در كشور خود ندهد . ما ملت هاى بزرگ اسلامى را به همكارى در این نهضت اسلامى ایران دعوت مى كنیم . باید دست جنایتكاران از ممالك اسلامى و از عموم مستضعفین قطع شود و وعده الهى نسبت به اقشار ملت هاى اسلامى تحقق یابد . من به آقاى هاشمى فرزند برومند اسلام تبریك مى گویم كه در راه هدف تا نزدیك شهادت به پیش رفت و سلامت و ادامه خدمت ایشان را از خداى تعالى خواستارم .

والسلام علیكم و على عباد اللّه الصالحین

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 1

تاریخ 5/3/58

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى گروه امداد بروجرد

براى اصلاح آشفتگى ها همه ما باید گروه امداد باشیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

زحمات شما پیش خداى تبارك و تعالى محفوظ است . ما همه باید گروه امداد باشیم . اسلام همه مردم را به رعایت یكدیگر دعوت فرموده اند (كلكم راع ) همه ما مسوولیم و (كلكم مسوول ) همه باید رعایت همه ملت را بكنیم و همه باید از لشكر اسلام باشیم و از گروه امداد . شما البته به این اسم مسمى هستید و امیدوارم كه عملتان موافق با اسم باشد . همین طورى كه اسمتان گروه امداد است و تا حالا امداد كردید ، از این به بعد هم به برادران خودتان ، به كشور خودتان ، به شهر خودتان گروه امداد باشید و مطابق با آنچه خداى تبارك و تعالى فرموده است مطابق دستورات او عمل كنید و دعا كنید كه همه ما گروه امداد باشیم و همه عمل كنیم به وظائف اسلامى خودمان . امروز ایران محتاج است به گروه امداد . ایران محتاج است كه همه گروه ها گروه امداد باشند براى آنكه آن چیزى كه براى ایران گذاشته اند خرابى است ، آشفتگى است و با امداد همه باید این آشفتگى ها رفع بشود .

تلاش مذبوحانه مخالفین نهضت براى ایجاد جو بدبینى و متوقف ساختن مردم

یكى از امدادهائى كه ملت مى توانند بكنند این است كه ایرادها را كم بكنند . الان وقت این است كه ما باز این نهضت را به پیش ببریم وقت این نیست كه ایراد بكنیم . آنهائى كه وادار مى كنند مردم را به ایراد ، آنها مى خواهند نهضت پیش نرود ، آنها از پیشرفت نهضت نگران هستند مى دانند كه اگر این نهضت پیش برود براى آنها دیگر جائى نیست از این جهت اشكال تراشى مى كنند_ مردم را وادار به ایراد مى كنند وادار به ایراد مى كنند _ و اینها براى این است كه متوقف كنند مردم را یا بدبین كنند . گاهى مى گویند كه (خوب چه شده است تا حالا كه چیزى نشده است ) . ملت مى داند كه چه شده است دنیا هم مى داند كه چه شده است و از این شده ها نگرانند اینهائى كه مى گویند چه شده است از این شدن ها نگرانند براى اینكه آنچه شده است این بوده است كه تمام متفكرین دنیا را به تحیر واداشته است . یك ملتى كه به دستش هیچ نبود قدرت هاى بزرگ را شكست ، آزادى براى خودش تهیه كرده . (چه شده است ) یعنى چه ؟ الان این شده است كه ما نشسته ایم _ با هم _ آزاد با هم صحبت مى كنیم . در چند سال پیش یك چنین اجتماعى ، كمتر از این هم براى ما ممكن نبود براى شما ممكن نبود . ما الان دست

ص: 2

دیگران را از سر مملكتمان كوتاه كرده ایم و چند وقت پیش از این هر چه بود آنها مى بردند حالا نمى برند . اینها كه مى گویند (چه شده است ) براى این است كه مردم را بدبین كنند و اشخاص غافل هستند ، شاید بسیارى از این (چه شده است ) بسیارى غفلت بكنند و اگر اینها بگذارند چیزهائى دیگر هم مى شود لكن البته به تدریج باید این آشفتگى ها رفع بشود . همه ایران باید گروه امداد باشند . اگر همه گروه امداد شدند و رفع این اشكالات همه خواهد شد و اگر ایرادگیر شوند اشكالات رفع نمى شود و احتمال اینكه یك وقتى خداى نخواسته به عقب برگردیم ، یك وقت شكست بخوریم ، یك وقت باز همان مسائل برگردد هست . انشاءاللّه خداوند شما را گروه امداد براى اسلام قرار بدهد و اجر گروه امداد را به شما عنایت كند و همه موفق و موید باشید و همه باشیم براى خدمت انشاء اللّه .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 3

تاریخ 6/3/58

بیانات امام خمینى در جمع پرسنل شهربانى كاشان

عبرت گرفتن ازتاریخ موجود

بسم اللّه الرحمن الرحیم

چیزهائى كه در دنیا اتقاق مى افتد كه آنها تاریخ را تحقق مى دهد ، این براى عبرت گرفتن ما ، سرمشق بودن براى ماست . از جمله این قضیهاى كه در ایران اتفاق افتاد . پنجاه و چند سال سلطنت غاصبانه رژیم پهلوى كه سرتاسرش مشحون بود ازكارهائى كه مخالف مسیر ملت بود كه شاید اكثرش را شماها یادتان نیست ، شماها جوانید ، من از اولش بودم ، از آن وقتى كه كودتا شد ، كودتاى رضا شاه شد تا حالا ناظر قضایا بودهام . كارهایشان گاهى به ظاهر خیلى فریبنده بود لكن برخلاف مسیر ملت بود . وقتى كه او آمد ابتدائا شروع كرد به اظهار دیانت و اظهار چه و روضه خوانى و سینه زنى و گاهى ماه محرم در همه (در تهران ) همه تكیه هائى كه در تهران بود مى رفت مى گردید خودش تا وقتى كه سوار مطلب شد ، سلطه پیدا كرد .

همین آدمى كه اینطور مجلس روضه داشت ، هم آنطور سینه زن و ارتش مى آمد به سینه زنى (كه من خودم دسته هاى ارتش را هم دیدم ) . همین آدم شروع كرد به ضد او عمل كردن ، تا قبل از اینكه قدرت پیدا بكند ، خواست براى بازى دادن مردم آنطور امور را انجام داد ، وقتى كه قدرت پیدا كرد درست بر ضد آن كارهائى كه كرده بود شروع كرد به فعالیت ، منجمله همین آدمى كه این دستگاه روضه را داشت همچو قدغن كرد دستگاه خطابه و وعظ و روضه و همه اینها را ، كه در تمام ایران شاید یك مجلس علنى نبود ، اگر بود در خفا ، در بعضى شهرها در خفا و به صورت هاى مختلف و با اسم هاى مختلف . چیزهائى كه موجب نارضایتى مردم بودانجام مى داد ، مثل قضیه كشف حجاب . كشف حجاب شما نمیدانید آنوقت چه مصیبتى براى مردم بود ، نمى دانید چه كرد و مامورها چه كردند با مردم و با زن ها كه اسباب نارضایتى عموم مردم بود ، منتها قدرت زیاد شده بود ، مردم هم هدایت نمى شدند با یك مثلا قدرت هائى ، از این جهت نمى توانستند كارى بكنند لكن عقده ها زیاد بود . بعد هم شروع كرد به اسم اینكه مى خواهد قدرت مركزى را درست كند ، عشایر كه همه شان ، البته در عشائر یك اشخاص غیرباب هم بود ، لكن اینها یك پشتوانهاى براى ملت بودند ، تمام اینها را از بین برد و آنطور فشار آورد به مردم و نارضایتى ایجاد كرد كه وقتى كه آن سه قدرت خارجى در جنگ عمومى اینها حمله كردند به ایران ، آمریكا و انگلستان و روسیه ، اینها همه با هم حمله كردند ، در جایى كه مخالفت با آلمان

ص: 4

مى خواستند بكنند حمله كردند به ایران ، در عین حالى كه همه چیز ایران در خطر بود و مردم براى همه چیزشان نگران بودند ، لكن وقتى گفتند كه رضاخان را اینها برده اند مردم شادى مى كردند . اینطور رفتار كرد ، رفتار غیر عقلائى ، رفتارى كه براى خاطر انگلستان بود . آنوقت انگلستان این را آورد روى كار ، بعد از او نوبت به پسرش رسید كه این را دیگر بیشتر شما یادتان است این هم كارهایى كرد كه به حسب صورت فریبنده بود لكن كم كم هى هر چه پرده بالا رفت دیدند كه بر خلاف مسیر ملت است . ملت با او مخالف شد منتها در طول این سى و چند سالى كه بود ، هى عقده ها روى هم آمد ، عقده هاى مردم روى هم آمد و هى نارضایتى ها زیاد شد و هى خدمت هاى او به اجانب یكى بعد از دیگرى هى فاش شد تا رسید به آنجا كه من شاید مكرر این را در بعضى از صحبت هایم گفتم كه نكن كارى كه وقتى بروى ، همه مردم شادى كنند ، نكن این كارى را كه همین مطلب را ، كه وقتى كه پدر تو رفت همه شادى كردند در عین حالى كه همه در خطر بودند ، تو نكن این كار را ، كه وقتى رفتى همه شادى كنند . حكومت اگر حكومت ملى باشد و به دست ملت یك حكومتى وجود پیدا بكند ، چون از خودشان است ، اگر یك وقتى از بین برود همه ناراحت مى شوند ، اگر بخواهد از بین برود ، همه پشتیبانش هستند ، لكن حكومت اگر چنانچه پایه قدرتش بر دوش ملت نباشد ، به این وضع در مى آید كه آن روزى كه مى گویند رفت ، خیابان ها آنطور شد كه دیدید (من نبودم لكن نقل مى كنند) شادى ها آنطور شد كه دیدید . همان كه من به او تنبه دادم كه نكن كه اینطور بشود . این باید مایه تنبه براى ماها بشود ، فرق نمى كند ، یك قدرتى كه در راس است و همه مملكت تحت سیطرهاش است ، یا یك قدرتى كه در یك استان است ، یا یك قدرتى كه در یك شهر است ، یا یك قصبه است ، اگر چنانچه عقل داشته باشند ، قدرت ها باید از این تاریخ موجود عبرت ببرند كه وقتى حكومتى پایه قدرتش به دوش ملت نباشد و ملت با قلبش با آن موافق نباشند ، هر چه قدرتمند باشد هم نمى تواند پایدارى كند . دیدید كه قدرت خودش چه بود و علاوه بر او همه قدرت ها با او موافق بودند ، یعنى ما در تمام دنیا یك كسى كه با او مخالف باشد حالا شاید یك نفر مثلا یكى از دولت ها شاید آن هم اظهار مى كرد حالا راست گفته یا نه نمى دانم اما تمام دول بزرگ با او موافق بودند . ابرقدرت ها موافق بودند ، تمام دول غربى با او موافق بودند ، این خلیج و این كویت واین _ عرض مى كنم كه _ دول عربى با او موافق بودند ، در عین حال چون پایه قدرت بر قلوب مردم نبود ، روى دوش ملت نبود ، همه قدرت ها دستشان را روى هم گذاشتند كه و قدرت هایشان را روى هم گذاشتند كه نگه دارند او را و نتوانستند ، رفت ! این یك تاریخ موجود است و باید براى ما همه عبرت باشد .

فرو ریختن حكومت نتیجه از دست دادن پایگاه ملى است

شما كه در شهربانى كاشان هستید ، آن هم كه در شهربانى قم است ، آن هم كه رئیس شهربانى كل است ، آن هم كه رئیس ارتش كل است ، آن هم كه رئیس ژاندارمرى كل است ، آن هم كه رئیس دولت است ، اینها توجه داشته باشند كه آن كه مى تواند اینها را نگه دارد و حفظ كند ، ملت است ، ملت

ص: 5

مى تواند این قدرت ها را حفظ كند ، اگر ملت پشتیبان این جمعیت شد ، اینها همه كارى مى توانند بكنند و اگر ملت یك وقتى نارضایتى پیدا كرد ، اگر امروز صحبت نكنند ، چند روز دیگر صدایشان در مى آید چند وقت دیگر صدایشان در مى آید ، آن روزى كه ملت صدایش در بیاید دیگر نمى تواند یك قدرتى با او مقابله بكند . از این جهت باید همه ما توجه به این معنا داشته باشیم كه اینكه ملت را راضى مى كند این است كه ببینند كه شهربانى براى آنهاست ، نه شهربانى ضد آنهاست . در زمان طاغوت مردم شهربانى را ، ارتش را ، ژاندارمرى را ، دولت را تا برسد به خود آن آدم ضد خودشان مى دیدند ، اگر هم فرض كنیم یك شهربانى یا یك رئیس شهربانى بود كه این موافق با ملت بود ، نمى توانست عملى بكند كه مردم احساس كنند كه این موافق است و لهذا خوب و بدش در نظر همه مردم بد بود و آن پایگاهى كه باید از آن اول تا آن آخر داشته باشد ، در ملت آن پایگاه را از دست داد . وقتى بناشد كه پایگاه ملت از دست رفت و نتوانستند هم جورى بكنند كه دوباره اعادهاش بكنند ، این است كه فرو مى ریزد . این الان براى شما و ما و همه قشرهاى دولت و ملت و خصوصا قشرهائى كه قواى انتظامى هستند ، این باید یك سرمشق و یك الگو باشد كه ببینیم كه یك قدرت بزرگ وقتى پایگاه ملى ندارد ، این قدرت نمى تواند بایستد سرپاى خودش . یك قدرت ولو بزرگ نباشد ، اگر پایگاه ملى داشته باشد ، این غلبه مى كند .

كارى كنید كه دل مردم را بدست بیاورید

كوشش كنید كه پایگاه ملى براى خودتان درست كنید ، این به این است كه گمان نكنید كه شما صاحب مقام هستید ، منصب هستید و باید به مردم فشار بیاورید . هر چه صاحب منصب ارشد باشد باید بیشتر خدمتگزار باشد ، مردم بفهمند كه هر درجهاى كه این بالا مى رود با مردم متواضع تر مى شود . اگر یك همچو كارى شد و یك چنین توجهى به مسائل شد و یك همچو عبرتى از تاریخ براى ما شد ، هر قوهاى پایگاه ملى پیدا مى كند و پایگاه ملى حافظ اوست ، حفظ مى كند او را . شهربانى هر شهرى اگر چنانچه در خدمت مردم باشد ، اینطور نباشد كه مردم وقتى اسم كلانترى را بشنوند ، بلرزند به خودشان ، وقتى بخواهند بروند طرف كلانترى مثل اینكه طرف حبس دارند مى روند یا طرف كشتارگاه مى روند ، خیال كنند دارند طرف منزلشان مى روند و طرف جایى مى روند كه عدالت در آن هست ، جایى مى روند كه ظلم در آن نیست ، جایى مى روند كه با مردم دوست هست ، نه دشمن ، اگر اینطور شد ، دلهاى مردم متوجه مى شود . مردم زود راضى مى شوند ، مردم نفوس شان اینطور است كه زود راضى مى شوند ، یك نوازش از یك نفر صاحب منصب براى مردم كافى است كه تا مدت ها اینها دلشان راضى باشد از او . كارى بكنید كه دل مردم را به دست بیاورید . پایگاه پیدا كنید در بین مردم . وقتى پایگاه پیدا كردید ، خدا از شما راضى است ، ملت از شما راضى است ، قدرت در دست شما باقى مى ماند و مردم هم پشتیبان شما هستند . اگر یك كسى بیاید بخواهد به شما یك تعدى بكند ، ملت به او حمله مى كند . به خلاف اینكه اگر مردم دیدند كه اینها با آنها نیستند ، اینها دشمن آنها هستند ، اگر یك كسى بیاید ، یك دزدى

ص: 6

بیاید بخواهد به شما حمله كند ، آنها كمكش هم مى كنند . این یك مطلبى است كه الان ما از این تاریخ موجودى كه بر ما گذشت باید عبرت بگیریم و بدانیم كه اگر پایگاه داشت این مرد بین مردم ، اگر نصف قدرتش را صرف كرده بود برا ى ارضاء مردم ، هرگز این قدرت به هم نمى خورد ، هرگز مخالفت با او نمى شد لكن مع الاسف همه قدرتش را روى هم گذاشت بر ضد مردم ، به طورى كه اگر مى رفت به زیارت حضرت رضا ، هر كه مى شنید مى گفت كه دارد حقه بازى مى كند ، اگر قرآن طبع مى كرد و بین مردم منتشر مى كرد دست هر كس مى آمد مى گفت كه این براى مثل قرآن معاویه است . این براى این است كه عمل نشان نداد به مردم ، یك عملى كه با آن عمل بتواند پایه براى خودش درست بكند . او آن قدرت بالا بود ، فرق نمى كند ، شما هم كه در كاشان هستید و در آنجا یك ادارهاى دارید ، همین معنا در آنجا هم جارى است ، آن براى همه ملت بود ، شما براى ملت كاشان هستید ، قم هم براى قم هست ، تهران هم براى تهران هست . این یك مساءله كلى است براى همه ما كه فكر این باشیم _ كه براى ملتمان _بفهمد ملت كه خدمتگزار ملت هستیم ، ملت ادراك كند كه ما خیر او را مى خواهیم ، وقتى آن را ادراك كرد كه ما همه خیر ملت را مى خواهیم ، ملت هم پشتیبان ماست . انشاءاللّه خدا همه شما را حفظ كند . همه موفق باشید و همه خدمتگزار باشید و در این خدمتگزارى بدانید كه هم رضاى خدارا تحصیل كردید و هم رضاى ملت كه رضاى خداست تحصیل كردید . خداوند به همه شما توفیق عنایت كند .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 7

تاریخ : 6/3/58

بیانات امام خمینى در جمع كاركنان شركت مخابرات و دانشجویان دانشكده دندانپزشكى دانشگاه تهران

نقش موثر دایره مخابرات در پیشرفت نهضت

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من اول با خانم ها كه از مخابرات هستند چند كلمه صحبت كنم . این دایره مخابرات ، ما كه در پاریس بودیم به ما خیلى محبت كردند و به نهضت خدمت . آنوقتى كه اعتصاب بود ، آنها اعتصاب كردند لكن تلفن ها را براى اینكه ما با ملت اتصال پیدا كنیم در اختیار ما گذاشتند و این بسیار در آنوقت موثر بود در پیشرفت نهضت ، از این جهت من باید از این دایره تشكر كنم .

حصول پیروزى به واسطه اتفاق آراء و توجه یكپارچه مردم به شكست طاغوت

حالا من یك صحبتى به همه راجع به همه آقایان و خانم ها عرض مى كنم . من اصل نابسامانى هائى كه در ایران هست فعلا ، و آشفتگى هائى كه در همه قشرهاى ملت هست ، هم مطلعم و هم متاثرم لكن باید الان ما حساب این را بكنیم كه وظیفه فعلى براى ما ، براى ملت ما ، چه بانوان محترمات و چه آقایان معظم ، براى همه چه هست ؟ الان ما درچه حال واقع هستیم ؟ و باید چه بكنیم ؟ قبل از اینكه ما به این مرتبه از نهضت برسیم همه مى دانستیم كه باید چه بكنیم و لهذا همه ملت باهم همصدا شدند و مقصدشان هم این بود كه ما سلسله پهلوى را و رژیم شاهنشاهى را نمى خواهیم و ما یك حكومت اسلامى ، جمهورى اسلامى مى خواهیم . همه با هم همصدا بودیم و همه با هم پیش رفتیم تا رسیدیم به آنجایى كه با این وحدت كلمه و با این وحدت مقصد ، همه با هم اسلام خواستند و تأیید خداى تبارك و تعالى یك سد بزرگى را شكستید و شكستیم . در آنوقتى كه دنبال این قضیه بودید همه مى دانید كه هیچ قشرى توجه به اینكه من حالا چى ندارم ، چى دارم ، گرفتارى خانوادگیم چى هست ، آیا منزلم مثلا برقش مرتب است ، آیا تلفن من چطورى است ، هیچ توجه به این مسائل نبود مطرح نبود این مسائل ، اینكه مطرح بود بین همه این بود كه این رژیم نباشد ، یك رژیم الهى باشد . این اسباب این شد كه پیروز شدید .

اگر در آنوقت هم كه همه داشتند _مثلا فرض كنید_ كه توى خیابان آمده بودند ، هر كسى فكر این بود كه خوب ، حالا ما امشب وقتى كه برویم منزل شام مان چه هست ، برقمان چطورى است ، تلفن مان چه هست ؟ قرض داریم ، بچه هامان مثلا چطور هستند ، مریض داریم ، اگر اینطور تشتت افكار

ص: 8

بود ، هرگز این پیشرفت را نمى كردید . شما هر كدام وارد بودید و همه وارد بودند همان روز در این نهضت و در آنوقتى كه شور این نهضت بود و فشار از آن طرف و از این طرف ، این توجه این معنا را دارید و خودتان الان برگردید به آن حالى كه در آنوقت داشتید ، مى دانید كه هیچ چیز مطرح نبود آنوقت ، همه یك توجه ، و از خودمان غفلت كرده بودیم آنهایى كه توى خیابان ها و بالاى پشت بام ها شب و روز فریاد مى زدند و اللّه اكبر مى گفتند و مبارزه مى كردند و با هیچ ، با همه چیز مقابله مى كردند اینها ابدا توجه به اینكه ما منزلمان چه جورى است ، خانه مان آیا داریم یا نه ، هیچ ابدا این مطرح نبود . آن زاغه نشین هاى اطراف تهران كه یك دفعه من در تلویزیون دیدم وضعشان را ، و دیدم روحشان را ، كه وضعشان ، خوب به مشاهده دیدم كه عده زیادى در یك زاغهاى ، در یك سوراخى رفت و آمد مى كنند و بعد كه پرسید یكى از آنها ، كه شماچه مى كنید؟ روزها چه مى كنید؟ گفت ما صبح كه مى شود با بچه هایمان راه مى افتیم مى رویم تظاهرات . فكر اینكه حالا ما منزلمان این زاغه است و زندگى مان اینطورى است ، این فكر از سر مردم پریده بود . همه فكر متوجه و متمركز شده بود در یك جهت و آن اینكه این رژیم نباید باشد ، ما نمى خواهیم اینها را مرگ بر شاه ، ما جمهورى اسلامى مى خواهیم . این رمز بود از براى اینكه شما پیروز شدید . توجه به خودمان نه ، توجه به مقصد . همه رو به مقصد بودیم . رو به خودمان نبودیم . همه آن طرف نگاه مى كردیم . این طرف كه عبارت از وضع خودمان بود ، هیچ توجه به آن نداشتیم . از این جهت پیروز شدیم . لكن خوب پیروزى تا كجا رسیده است ، تا اینجا كه این بنیان ظلم اساسش شكسته شد و رفت لكن ریشه هاش كه هست ، حالا به پیروزى ما نرسیدیم .

پرداختن به گرفتارى هاى شخصى و غفلت از مقصد مایه توقف نهضت

آنى كه الان ما رایك قدرى به نگرانى مى كشد ، این است كه ملت حالا برگشته به اینكه حال خودش را دارد مى بیند ، بین راه از مقصد دست برداشته ، متوجه شده است به حال خودش . (خانه نداریم ) یك عده كثیرى به اینكه ما خانه نداریم ، خانه مى خواهیم . یك عده كثیرى به اینكه ما ، در اداره مان مثلا چطور است . یك عده كثیرى به اینكه مثلا در دانشگاه چطورى است . از آن حال انقلابى كه این ملت داشت و حال توجه به مقصد و غفلت از حالات خودش و گرفتارى خودش بیرون آمده است ملت ، سرتاسر كشور اینجورى است الان كه همه الان یك توجه به چیز دیگرى هم پیدا كرده اند و آن اینكه گرفتارى هاى خودمان . هر كسى الان ، الان روزى چقدر كاغذ براى ما مى آید ، چقدر مراجعات به جاهاى دیگرى هست ، چقدر مراجعات به دولت هست و همه شكایت از وضع خودشان و دامن مى زند به این مطلب اینكه دست هایى كه الان در كار است كه این نهضت را در نیمه راه متوقف كند .

آنها دست زدند به یك تبلیغاتى و آن اینكه : (چه شد تاكنون چه شده است ؟ خوب ، این هم جمهورى اسلامى ، باز هم براى فقرا فكرى نشده است ، براى ادارى فكر نشده است ، باز هم بعضى از همان مهره ها هستند باز هم كذا) هى اشكالتراشى ، از همه اطراف عمال آنهایى كه مى خواهند نگذارند

ص: 9

این نهضت به آخر برسد اینها افتاده اند توى قشرهاى مختلف ملت و هر جا به یك صورت به حسب ظاهر فریبنده همان فریب هایى كه شاه در آنوقت ، شاه سابق در وقت سلطنتش مى داد ، ماها را و صورت فریبنده درست مى كرد (دروازه تمدن بزرگ ، عرض مى كنم دهقان كذا ، آزاد زنان و آزاد مردان ، بیرون آوردن نیمى از ملت را براى خدمت ) همین حرف هایى كه حرف است ، محتوا ندارد ، همین حرفهاى فریبنده الان روى هر نقشهاى كه كشیده شده است و با دقت كشیده شده است و كاردارها و آن اشخاص كه درست مطالعات در همه روحیات مردم داشتند و دارند ، همین مسائل را حالا مى بینند كه تا اینجا كه رسیده است ، نگذارند جلو برود . اینها فهمیده اند كه اگر این نهضت به این قدرتى كه تا حالا آمده است برود جلو ، این اسباب این مى شود كه بكلى تا آخر دست آنها كوتاه بشود . این را مى خواهند دراین نیمه راه خفهاش كنند و لهذا در همه قشرهاى مختلفى كه اینها عمالشان هست ، تبلیغاتى شروع شده است دامنه دار . توى كارگرها مى روند یك صورتى با یك وضعى صحبت مى كنند كه خوب ، براى كارگر هم كه باز فكرى نشد ، كو خانه ؟ كو زندگى ؟ كو چطور؟ آن روزى كه كارگر اعتصاب كرد و هیچ توجه به خانه و به زندگى نداشت و با اعتصاب خودش جلو رفت ، حالا مى آیند به او مى گویند كه خوب ، این هم جمهورى اسلامى پس چه شد الان كو خانه تان ؟ كو چطور؟ آنها هم غفلت مى كنند از اینكه ما باز نرسیدیم ، به جمهورى اسلامى ، حالا باز الفاظ است ، معانى تا حالا نیست ، مابین راه هستیم باز به مقصد نرسیدیم ، مثل اینكه مثلا یك رئیس كاروانى به دوستان و اعضاى كاروان بگوید كه ما وقتى به منزل رسیدیم خیر ، همه اسباب و وسایل راحتى آنجا فراهم است ، بعد كه دارند حركت مى كنند ، یك جا اینها اعتقادشان این اصل بشود كه رسیده ایم ، باز مى بینند كه نه دیگر باز زحمت و باز جور و باز راه رفتن و باز چیز است ، هى بروند ایراد بگیرند كه خوب ، ما كه رسیده ایم حالا پس كو این وعده هایى كه تو كردى . این غفلت از این است كه ما نرسیده ایم باز به آنجایى كه باید برسیم ، نرسیدیم .

الان ریشه هایى از آن رژیم سابق و عمالش هست ، آنطورى كه گفته مى شود در سر حدات و كنار سرحدات بیرون از كشور ، چه در طرف تركیه و چه در طرف افغانستان و چه در طرف عراق و آنجاها هستند اشخاص ، جاهاى دیگر هم هستند و اینها یك توطئهاى الان دارند و مى خواهند یك اجتماعى داشته باشند ، با هم روابط پیدا مى كنند و عمالشان توى جمعیت ها افتاده اند و توى قشرهاى مختلف ملت افتاده اند و اشكالتراشى مى كنند .

امروز باید توجه به این معنا داشته باشیم كه وقت اشكالتراشى و وقت اینكه حالا ماچه شد كارمان ، یك قدرى زود است حالا ، همه را باید توجه به این بدهیم كه ما بین راه هستیم الان ، یك رایى ملت داده اند به جمهورى اسلامى ، با راءى ملت جمهورى اسلامى رسمیت دارد اما محتوایش تا حالا تحقق پیدا نكرده ، اسلام كه این نیست . ما مى دانیم كه همه قشرهایى كه هست باز رنگ هایش رنگ هاى غیراسلامى است لكن الان اگر چنانچه همه ما توجه به این بدهیم كه برویم سراغ اینكه فلان اداره وضعش چه جورى است ، فلان رئیس اداره وضعش چه جورى است ، فلان كس چه جورى است ، فلانى خوب عمل نمى كند ، فلانى خوب عمل مى كند ، اگر از آن معنایى كه الان ما دنبالش هستیم و مى خواهیم

ص: 10

متحققش بكنیم ، مى خواهیم قانونش را بگذرانیم ، مى خواهیم مجلسش را درست بكنیم ، اگر از این مرز برگردیم به این مسائل فرعى و اصل را از دست بدهیم خوف این است كه دوباره برگردد مطلب به حال اول . الان وقت این نیست كه تا عرض كنم كه ناراحت بشویم از اینكه چرا خوب دولت كار نمى كند . خود دولت هم مى داند كه آنطور نمى تواند با شدت كار بكند اما سوء نیت ندارند كار زیاد است ، گرفتارى زیاد است ، آشفتگى زیاد است و این اضافه كنید به این زیادى آشفتگى و كار ، اینكه اشكالتراشى زیاد است . مى روند نمى گذارند كه این كارگرهاى نفت ، كارگرهاى ادارات ، كارخانه ها ، نمى گذارند اینها كار بكنند . مى گویند كه باید ما همین حالا این كارفرماها را همه را از بین ببریم و چه بكنیم . در صورتى كه الان وقت این حرف نیست و اینهایى كه دارند این را مى گویند از فرصت دارند استفاده مى كنند براى اینكه نهضت را جلویش را بگیرند ، مهار كنند . مى روند توى رعیت ها و اینها نمى گذارند كشت بكنند ، بعد ، از آن هم كه كشت شده الان نمى گذارند برداشت كنند .

آنها از این كلمه اسلام مى ترسند

شما دیدید كه در رفراندم كه آمال یك ملت بود ، مساءله ملى بود . تاریخ سراغ ندارد یك همچنین ملى بودن یك رفراندمى را ، یك چنین اشتیاقى را كه همه داشتند ، زن و مرد و جوان ، پیر و مریض و علیل و همه آمدند پاى صندوق و راءى دادند ، باز یك دستهاى پیدا شدند كه تحریم كردند ، یك دستهاى پیدا شدند كه رفتند با تفنگ جلویش را گرفتند ، یك دستهاى پیدا شدند كه صندوق ها را آتش زدند . اینها دلشان براى ملت سوخته بود كه این كارها را مى كردند؟ یك كار غیر ملى بود؟ یك كار تحمیلى بود؟ یك زورى در كار بود؟ یك فشارى در كار بود؟ یا با كمال آزادى و اشتیاق نه اینكه فقط راءى بخواهند بدهند . این بچه هاى كوچكى كه وقت راءى دادنشان نشده بود و به آنها گفته بودند راءى ندهید ، متاثر بودند ، اعتراض مى كردند كه یك دسته شان آمدند اینجا من نصیحت شان كردم ، دلدارى شان دادم . یك همچو مسالهاى كه همه ملت مى خواست ، همه قشرها مى خواستند زن و مرد رفتند راءى دادند و قریب به اتفاق راءى دادند و آنها همه قوایشان را كه روى هم جمع كردند نیمى از صد ، شاید شد یا فرض كنید قدرى بیشتر . چه شد كه تحریم كردند؟ چه شد كه جلویش را مى خواستند بگیرند؟ چه شد كه صندوق را آتش مى زدند؟ جز این است كه اینها نمى خواستند تحقق پیدا كند؟ اینها مى خواستند جمهورى اسلامى نشود . از جمهوریش مى ترسیدند؟ نه ، جمهورى كه ترسى ندارد شوروى هم جمهورى است . از اسلامش مى ترسیدند ، از این كلمه اسلام مى ترسند آنها ، از جمهورى اسلامى مى ترسند ، از دولت اسلامى مى ترسند ، الان این توطئه در كار است كه نگذارند این نهضت جلو برود . راءى فقط ما دادیم كار دیگرى كه انجام ندادیم .

ما همه مى دانیم كه نتوانسته ایم تا حالا ، براى اینكه كار كم نیست كار زیاد است و الان این ایرادهایى كه گرفته مى شود ، چه ایرادهاى باشد كه صحیح باشد (من هم مى دانم بسیاریش صحیح

ص: 11

است ، ایشان كه خواندند الان من هم تصدیق دارم كه بسیاریش صحیح است ) چه آن چیزهایى باشد كه صحیح نیست ، هر دوى اینها الان به حال نهضت ما كه تو راه است مضر است . همه باید دست به هم بدهیم . همه ما ، همه قشرها ، همه دانشگاهى ها ، همه تاجر و كاسب و عرض كنم كذا ، همه زن و مرد همانطورى كه تا حالا دست به هم داده بودیم و تا اینجا رساندیم كه موجب حیرت همه متفكرین شد ، از اینجا به بعدش كه مهمتر است باید دست به هم بدهیم تا این مراحل را بگذرانیم . بعد هم نباید ما بنشینیم منتظر اینكه یك قشرى این كار را انجام بدهد . یك مملكتى است مال همه تان ، آشفته هم هست ، فقیر زیاد ، بیكار زیاد لكن ما باید بپرسیم ازشان كه این فقر زیاد و بیكارى زیاد مال انقلاب است ؟ چون شاه رفته است فقیر زیاد شده است ! چون رژیم به هم خورده است بیكارى زیاد شده است ! یا نه یك مسالهاى است كه الان ما وارث آن خرابى ها هستیم ؟ دولت وارث آنها هست . یعنى خرابى را كرده اند و رفته اند ، دزدى هایشان را كرده اند و رفته اند ، قرض ها رابه بانك ها گذاشته اند و رفته اند ، از هر بانكى چند صد میلیون دلار قرض كردند و رفتند . الان وقت این است كه ما با هم باشیم و بعد هم نباید ما بگوئیم چرا او نكرد؟ باید بگوئیم خودمان هم باید بكنیم ، همه باید بكنیم ، همه باید بكنیم ، همه هم وادار كنیم دیگران بكنند اما اشكالتراشى و عرض بكنم كه اینطور چیزها كه احتمال اینكه موجب یك وقفهاى بشود ، موجب یك عرض بكنم كه تزلزلى در نهضت ما بشود ، امروز صلاح هیچ یك از قشرهاى ملت نیست . امروز ، هم دانشگاهى و هم من طلبه و هم آقا كه آقا هستند و هم شما كه از آقایان هستید و هم خانم ها و همه ملت امروز باید با هم برویم جلو ، فردا هم با هم بسازیم . توقع نداشته باشید كه ما بسازیم ، خوب ما چكاره هستیم ؟ شما هستید ، ما هستیم ، دیگران هستند . نه من باید بنشینم بگویم كه خانم ها این كارها را انجام بدهند ، نه خانم ها بنشینند بگویند فلانى انجام بدهد . آنها به اندازه خودشان ، ما به اندازه خودمان ، شما به اندازه خودتان ، دولت به اندازه خودش ، ارتش به اندازه خودش ، اداره به اندازه خودش چیزى نیست كه یك دولت بتواند انجام بدهد . آشفتگى ، آشفتگیى نیست كه یك دولت بتواند یا یك قشر از ملت بتواند . همه ما بگوئیم كه ما هیچ كارى نمى كنیم ، دانشگاهى ها بكنند ، دانشگاهى نمى تواند بكند . دانشگاهى بگوید كه ما هیچ كارى نمى كنیم ، آخوندها بكنند . آخوندها هم هیچ چیز . ما همه هر دو بنشینیم بگوئیم تاجرها این كار را بكنند ، كاسب ها این كار را بكنند ، ازشان نمى آید . ملت اگر چنانچه همه با هم نباشند ، اگر دست به دست هم ندهند ، اگر هر كسى هر مقدارى كه ازش مى آید كار نكند ، این مملكت نمى تواند این آشفتگى را از دست بدهد ، باید همه مان باهم . اگر همه با هم مشغول شدیم پیروز مى شویم ، پیش مى بریم .

همین طور كه دیدید همه با هم بودید و یك همچنین سد بزرگى كه هیچ كس احتمال شكستش را نمى داد ، شكستید . با دست الهى شكستید . اجتماع شكست این را . براى سازندگى هم و براى پیشرفت از حالا به بعد هم همین مطلب لازم است . از حالا به بعد ما باید این راه را طى كنیم . ما بین راه هستیم . ما نرسیدیم به آخر . یعنى اوایل هستیم فقط یك موانعى را آن هم نه به تمام ریشه هایش ، مهمش البته از بین رفته است و این هم كه از بین رفته است هیچ كس احتمال نمى داد ، هیچ متفكرى . سیاى آمریكا

ص: 12

گفت : (ما اشتباه كرده بودیم ، حسابمان غلط در آمد) براى اینكه آنها حساب مادیت مى كردند و این قضیه ، قضیه الهى بود .

ما الان بین راه هستیم یعنى نصف راه هم نرفتیم دیوارها را شكستیم ، رد كردیم ، حالا مى خواهیم برویم . یك راءى دادیم ، راءى كه براى ما خانه نمى شود ، راءى براى ما این چیزها را تمام نمى كند ، عمل مى خواهد ، رایش را دادیم عملش را باید بكنیم ، دنبال این باید عمل بكنیم ، باید همانطورى كه الان مطرح است نمایندگان را تعیین بكنیم براى اینكه قانون اساسى درست بشود ، نمایندگان را تعیین بكنیم براى اینكه مجلس درست بشود مجلس ملى باشد یك مجلس فرمایشى نباشد ، یك مجلسى نباشد كه به قول محمدرضا خان لیستش را مى نوشتند و مى دادند مى گفتند اینها را ، خود این اقرار كرد كه لیست را مى نوشتند منتها مى خواست براى خودش تعریف درست بكند ، پدرش را تكذیب مى كرد . براى حالاى خودش تعریف درست كند ، جلوى خودش را ، جلوتر خودش را خراب مى كرد كه لیست را مى فرستادند از سفارتخانه ها و ما هم مجبور بودیم كه همان لیست را ، وكلا را همانطورى تعیین بكنیم . این چیزى بود كه اقرار كرد خودش . منتها او مى خواست بگوید كه حالا دیگر اینجور نیست و حال آنكه بدتر بود . حالا یك مملكتى هست كه نصف راه را بلكه كمتر از نصف را ما رفتیم و البته این قدرت هاى بزرگ كه مانع بودند اصولش از بین رفته است و ریشه هایش مانده است كه این هم با دست شماها باید از بین برود . این توطئه ها را شما ملت باید بشكنید ، هم بانوان مكلفند هم آقایان مكلفند كه بشكنند این چیز را . بعد كه این ریشه ها از بین رفت و موانع از بین رفت ، آنوقت وقت این است كه سازندگى پیش بیاید یعنى این ، تا آنجائى كه باید این دولت موقت كارش را بكند و بعد مجلس بیاید در كار و قضیه سازندگى . امید اینكه مجلس هم براى ما كار بكند صحیح نیست ، مجلس هم یك چند صد نفرند ، ازشان كارى نمى آید . باید همه قشرها براى خودشان تكلیف فرض كنند . بگویند ما موظفیم . همانطورى كه هر آدمى خودش راموظف مى داند كه بچه خودش را ، اطفال خودش را اداره كند و مى رود دنبال اینكه اداره كند او را ، این احساس باید در ما پیدا بشود كه این مملكت عائله ما هستند و خانه ماست . این خانه را باید درستش بكنند . صاحبخانه ها هم یكى نیست ، دو تا نیست ، همه اند . اینطور نیست كه صاحبخانهاى داشته باشیم . همه ملت است و همه كشور . همه كشور مال همه ملت است . اینها باید خودشان بنشینند درستش بكنند و باید همه با هم دست به هم بدهیم و الان وقت این نیست كه مااشكال كنیم به این طرف و آن طرف اشكالى كه شما مى كنید من هم دارم خودشان هم دارند لكن الان وقت طرحش نیست كه باز یك آشفتگى بر آشفتگى ها اضافه بشود . امروز وقت این است كه ما همه با هم این سد را بشكنیم . یعنى این ریشه ها را ، سد را شكستیم الحمدلله ، این ریشه ها را درآوریم از زیر خاك و بریزیم بیرون .

اهمیت شناسایى ضدانقلاب

این مفسدهایى كه الان دور مى گردند توى دانشگاه مى روند _ عرض بكنم كه _ تظاهرات راه

ص: 13

مى اندازند ، توى خیابان ها مى روند چه مى كنند ، با هر بهانهاى یك بساطى درست مى كنند ، اینها را بشناسیم . همه قشرها اینها را بشناسند كه چه جور اشخاصى هستند ، چى دارند مى كنند؟ اجتماعاتشان روى چه میزان است ؟ آیا به اسلام اعتقاد دارند یا ندارند؟ آیا اینها جمهورى اسلامى مى خواهند یا جمهورى دموكراتیك مى خواهند؟ یعنى جمهورى منهاى اسلام . باید همین معانى در ذهن ما باشد كه این جمعیت هایى كه تو كار كارخانه ها مى روند و توى كشاورزها مى روند و توى دانشگاه ها مى روند و سر نمى دانم این طرف و آن طرف مى روند ، باید اینها را بشناسیم كه اینها چه اشخاصى هستند و اینها را بشناسانیم به ملت تا ملت از اینها احتراز كند و اینها را دمشان رابگیرد بیرونشان بكند و بعد این مراحل كه طى شد و این قشرها از بین رفتند آنوقت سازندگى هم با همه ملت است همه با هم ، همه با هم شكستیم ، همه با هم باید این سازندگى را بكنیم . الان وقت این كار است . من هم قبول دارم آشفتگى ها هست اما آشفتگى علاجش به این است كه همه كار بكنیم ، همه دقت بكنیم در امورمان . هر كس خیال نكند كه از من چه كارى مى آید هر آدمى از او یك كارى مى آید . یك قطره باران از آن كارى نمى آید اما به اندازه یك قطره است . یك قطره كار یك قطره را مى كند همین قطره هاى باران است كه سیل را راه مى اندازد و سیل سدها را مى شكند . همین قطره ها ، یكى ، یكى ، یكى هاى ما كه مثل قطره باران هستیم بود كه با هم وقتى مجتمع مى شد و در خیابان فریاد مى زدیم ، سدى را مى شكست . اگر آن روز هم مى گفت خوب من یك آدم هستم ، من كه نمى توانم در مقابل توپ حرفى بزنم ، هر كسى این فكر را مى كرد حالا باز همان بساط بود و همان آریامهر و همان نصیرى بود و همان هویدا و همان بساط . اما این قطره ها كه به نظر مى آید چیزى نیستند و هستند وقتى پهلوى هم جمع شدند از بین بردند اینها را . الان هم همین طور است این قطره ها متفرق نشوند . اینها دنبال این هستند كه این قطره ها را از حال اجتماع بیرون كنند ، متفرق كنند ، بشوند قطره ، قطره ، قطره را بعد هم مى شود از بین برد . یك پاسبانى از بین مى برد . الان وقت این است كه همه با هم دست به هم بدهیم ، همه با هم تأیید هم را بكنیم . من تأیید شما را بكنم شما تأیید مرا بكنید . ما همه تأیید دانشگاهى ها را بكنیم . دانشگاهى ها تأیید بازارى ها را بكنند ، بازارى ها تأیید چیز را بكنند تا این كار را پیش ببرند . تا این آشفتگى ها كم كم رفع بشود ، تا این موانع برداشته بشود و بعد دنبالش سازندگى پیش بیاید .

انشاءاللّه خداوند همه شما را ، مى دانم كه حسن نیت دارید همه تان ، مى دانم دلتان براى این مملكت مى سوزد لكن در عین حالى كه الان این آشفتگى ها هست الان این كندروى ها هست لكن باید كمك بكنید . نباید یك بارى را روى بار بگذارید باید یك بارى را كم كنید . انشاءاللّه خداوند همه شما را حفظ كند ، موفق باشید . بانوان را حفظ كند ، آقایان را حفظ كند و همه موفق باشید .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 14

تاریخ 8/3/58

بیانات امام خمینى در جمع پاسداران ، مرزنشینان دشت مغان و بانوان مكتب ولى عصر

انسان سازى و تهذیب نفس ، مقصد نهائى انبیا و اولیاء است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

نهضت هائى كه به وسیله انبیا و اولیا علیهم السلام واقع شده است ، قابل مطالعه است . ما كه تابع مكتب انبیاء هستیم باید آن نهضت ها را مطالعه كنیم و بفهمیم نهضت چه بوده است ، براى چه بوده است ، مقصد انبیا چه بوده است ، مقصد پیغمبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) از نهضت اسلامى چه بوده است مقصد ائمه علیهم السلام چه بوده است ، آیا فقط این بوده است كه دست ستمكاران راكوتاه كنند؟ آیا دعوت انبیا فقط براى این بوده است كه مزاحمین با مستضعفین را كنار بزنند و همین كه غلبه بر آنها كردند و كار را به پیروزى و راندن آنها رساندند كار تمام است ؟ آیا مقصد انبیا این است كه ظالم نباشد فقط؟ یا مقصد بالاتر از این است ؟ اگر مقصد بالاتر از این است باید ما هم كه تابع انبیا هستیم و تابع مكتب اسلام هستیم ، به تبعیت از آن بزرگان دین و دنیا مقصدمان همان مقاصد باشد . آیا راندن رژیم پهلوى و ابطال رژیم شاهنشاهى تمام مقصد بود؟ آیا رفاه ملت و رسیدن ملت به چیزهاى مادى آخر مقصد است ؟ انبیا آمده اند تا مردم را ، تا جامعه را ترتیبى بدهند كه رفاه زندگى مادى آنها باشد؟ مقصد انبیاء این بوده است كه مستكبرین بروند و مستضعقین به نواى دنیا برسند؟ یا مقصد بالاتر از اینهاست ؟ مقصد انبیا دنیا بوده است ؟ اینهمه انبیا آمده اند و دعوت كردند و كشته شدند ، جنگ ها كردند و زحمت ها كشیدند ، فقط براى این بود كه مستكبرین را كنار بزنند و توده هاى مردم را براى آنها رفاه حاصل كنند؟ یا مقصد بالاتر از اینهاست ؟ خداى تبارك و تعالى كه انبیاء را فرستاده است ، براى تعمیر دنیا فقط فرستاده است ؟ یا مقصد بیشتر از اینهاست و بالاتر از اینهاست ؟ اگر مقصد همین شكست مستكبرین بود ، ما به مقصد تقریبا رسیدیم و آنها را شكست داده ایم ، ملت ما شكست داد اجانب را ، دست خیانتكاران را قطع كرد و این ریشه هائى هم كه مانده است آن را هم قطع مى كنند لكن مقصد همین نیست ، اگر مقصد این بود كه زاغه نشین ها از زاغه نشینى بیرون بیایند و یك سر و سامانى پیدا كنند ، این هم انشاءاللّه مى شود و با همت همه باید بشود لكن باز مقصد این نیست مقصد این است كه كشور ما یك كشور اسلامى باشد كشور ما در تحت رهبرى قرآن ، تحت رهبرى پیغمبر اكرم و سایر اولیاء عظام اداره بشود . رفتن مستكبرین مقدمه است ، رفاه مستضعفین یكى از مقاصد اسلام است . رژیم اسلامى مثل رژیم هاى مكتب هاى مادى نیست مكتب هاى مادى تمام همتشان این است كه مرتع

ص: 15

درست بشود ، تمام همت این است كه منزل داشته باشند ، رفاه داشته باشند (آنهائى كه راست مى گویند) . اسلام مقصدش بالاتر از اینهاست . مكتب اسلام یك مكتب مادى نیست ، یك مكتب مادى معنوى است . مادیت را در پناه معنویت اسلام قبول دارد ، معنویات ، اخلاق ، تهذیب نفس . اسلام براى تهذیب انسان آمده است ، براى انسان سازى آمده است . همه مكتب هاى توحیدى براى انسان سازى آمده اند . ما مكلفیم انسان بسازیم . شما خانم ها كه زحمت كشیدید و به اینجا آمدید در این زحمت ، مكلفید انسان بسازید ، مكلفید در دامن هاى خودتان انسان مهذب بار بیاورید . مقصد اسلام و مقصد همه انبیا این است كه آدم ها راتربیت كنند ، صورت هاى آدمى را آدم معنوى و واقعى كنند . مهم در نظر انبیا این است كه انسان درست بشود ، اگر انسان تربیت شد ، همه مسائل حل است . یك مملكتى كه داراءى انسان مهذب است ، تمام مطالبش حل است . انسان آگاه مهذب ، همه ابعاد سعادت را براى كشور تامین مى كند . انسانى كه ایمان به خداى تبارك و تعالى دارد ، انسانى كه متعهد است ، انسانى كه مهذب است ، دست ظالم را كوتاه مى كند لكن مقصد همین نیست ، این یكى از خدمت هائى است كه مى كنند ، آزادى براى مردم تامین مى كنند ، لكن این یكى از مقاصد است همه این نیست ، استقلال براى كشور تامین مى كند لكن همه مقصد این نیست ، رفاه براى امت درست مى كند لكن مقصد این نیست . انسان حیوان نیست ، انسان یك موجودى است كه در طرف سعادت به بالاترین مقام مى رسد ، در طرف كمال به بالاترین مقام موجود است مى رسد و اگر انحراف داشته باشد از پست ترین موجودات پست تر است . انبیاء كه دیدند مردم در هلاكت هستند از حیث اخلاق ، از حیث عقاید ، از حیث اعمال ، مكتب هائى را خداى تبارك و تعالى به آنها الهام كرد تا نجات بدهد انسان را به همه ابعادى كه دارد . اگر انسان حیوانى بود مثل سایر حیوانات ، لكن حیوانى كه تدبیر دارد ، حیوانى كه اهل صنعت است ، اگر این بود احتیاج به آمدن انبیا نداشت . براى اینكه این راه ، راهى است كه مادیین خودشان ادراك مى كنند . آمدن انبیا براى این است كه آن راه هائى كه بشر نمى داند ، آن حقایقى را كه انسان نمى داند ، به آنها تعلیم بفرمایند . انبیاء براى راهنمائى یك مقام بالاتر ، یك مقام انسانى بالاتر آمده اند . قرآن كتاب آدم سازى است ، براى آدم ساختن آمده اند ، كتاب حیوان سازى نیست ، كتاب تعمیر مادیت نیست ، همه چیز است ، انسان را به تمام ابعاد تربیت مى كند ، مادیات را قبول دارد در پناه معنویات و مادیات را تبع معنویات قرار مى دهد .

ایجاد مملكت اسلامى مشروط بر اجراى احكام اسلام

مملكت وقتى مملكت اسلامى است كه تعالیم اسلام در آن باشد . اگر تعالیم اسلامى در آن نباشد ، اسلامى نیست . هر چه ما بگوییم جمهورى اسلامى ، جمهورى اسلامى لفظ نیست ، با راءى ما جمهورى اسلامى تحقق پیدا نمى كند ، بله رژیم رسمى رژیم جمهوریت مى شود لكن اسلامى نمى شود مگر آنكه احكام اسلام در او جارى بشود با جریان قانون اساسى هم اسلام نمى شود . با مجلس شورا هم اسلام نمى شود . اینها همه مقدمه است . وقتى مى توانید بگوئید كه مملكت اسلامى است كه بازارى اسلامى

ص: 16

بشود ، تهذیب نفس باشد ، نه مثل بازار ما كه سنگر گرانفروشى و تعدى است ، وقتى اسلامى مى شود كه مرد و زن اسلامى بشوند ، همه افراد اسلامى باشند . الگو حضرت زهرا (سلام اللّه علیها) است ، الگو پیغمبر اسلام است . ما وقتى مملكت مان اسلامى است ، وقتى مى توانیم ادعا كنیم كه جمهورى اسلامى داریم كه تمام این معانى كه در اسلام است تحقق پیدا بكند . ما الان اول راه هستیم ، ما جمهورى اسلامى را به راءى اثبات كردیم ، دست خیانتكاران هم بریدیم و مى بریم لكن این كافى نیست ، بعد از آن باز راه زیاد است ، هم راه تحصیل زندگى صحیح براى مستمندان كه در پیش است و باید پیش برود ، هم راه معنویات است كه آن راه بالاتر است .

لبیك به نداى اسلام در تحصیل معنویات

خانم هاى محترم ، خودتان را تهذیب كنید و كودكان خودتان راتهذیب كنید ، كودكان خودتان را اسلامى بار بیاورید كه در اسلام همه چیز است . خودتان در پناه اسلام و به اخلاق اسلامى متخلق بشوید كه همه چیز در اسلام است . آقایان محترم ! خانم هاى محترمات ! نداى اسلام را لبیك بگویند . اسلام براى تامین علف نیامده ، اسلام براى تامین معنویات آمده است ، همهاش فریاد از مادیات نباشد ، بر خلاف مسلك اسلام است . معنویات اگر تحقق پیدا كرده ، مادیات معنوى مى شود و به دنبالش هست . اسلام مادیات را به تبع معنویات قبول دارد ، مادیات را مستقلا قبول ندارد . اساس ، معنویات است . یك كشور با معنویاتش كشور است .

علم و ادب در خدمت معنویات

آزاد باشد و هر چه بخواهد بكند! ولو دزدى بكند! ولو خیانت بكند! امروز روز امتحان است براى شما . شما آزاد شدید ، شما مستقل شدید . آزاد شدید كه هر چه بخواهید بگوئید؟! و هر چه بخواهید بكنید؟! خیر ، خداى تبارك و تعالى به شما آزادى عنایت كرد و شما را در این آزادى امتحان مى فرماید ببیند تا ما چه بكنیم ، در این آزادى چه بكنیم ، با زیر دستان چه بكنیم ، با برادران خود چه بكنیم ، با خواهران خود چه بكنیم ، آزادى تنها سعادت ملت نیست ، استقلال تنها سعادت ملت نیست ، مادیت تنها سعادت ملت نیست ، اینها در پناه معنویات سعادتند ، معنویات مهم است . بكوشید تا معنویات تحصیل كنید ، علم تنها فایده ندارد ، علم با معنویات علم است ، ادب تنها فایده ندارد ، ادب با معنویات . معنویات است كه تمام سعادت بشر را بیمه مى كند و كوشش كنید در تحصیل معنویات ، در خلال علم كه تحصیل مى كنید معنویات را تحصیل كنید ، دانشگاه ها معنویت پیدا بكنند ، مدارس معنویت پیدا بكند ، مكتب ها معنویت پیدا بكنند تا انشاءاللّه سعادتمند بشوند . خداوند همه شما را سعادتمند كند .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 17

تاریخ 8/3/58

بیانات امام خمینى در جمع كارگزاران و كاركنان روزنامه كیهان

وظایف خطیر مطبوعات

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من به طور كلى مسائل را طرح مى كنم ، افراد چطور هستند من اطلاعى ندارم . به طور كلى در هر كشورى مطبوعات آن كشور و تلویزیون و رادیو آن كشور باید در مسیر آن ملت و در خدمت ملت باشد . مطبوعات باید ببیند كه ملت چه مى خواهد ، مسیر ملت چیست ، روشنگرى از این طریق داشته باشد و مردم را هدایت كند . اگر مطبوعاتى پیدا بشود مسیر آنها بر خلاف مسیر ملت است ، راهى كه آنها مى روند غیر از راهى است كه ملت مى رود و این بر فرض اینكه ملت هم و دولت هم اجازه بدهند كه بنویسند و بگویند ، لكن مورد تأیید این ملت نمى تواند باشد و نباید آن را حساب كرد كه یك رسانه ملى است و یك روزنامه كشورى و ملى است و اگر خداى نخواسته در نوشتن و ننوشتن ، نوشتن مقالات انحرافى و ننوشتن مقالاتى كه در مسیر ملت است این نحو عمل بكنند ، این به نظر مى آید كه توطئه در كار باشد ، این غیر از آزادى مطبوعات است .

آزادى واقعى یعنى اجراى قوانین اسلام

آقایانى كه اسم از آزادى مى آورند ، چه آقایانى كه داخل در مطبوعات هستند و چه قشرهاى دیگرى فریادى از آزادى مى زنند ، اینها آزادى را درست بیان نمى كنند یا نمى دانند . در هر مملكتى آزادى در حدود قانون است ، در حدود قوانین آن مملكت است . مردم آزاد نیستند كه قانون را بشكنند . معنى آزادى این نیست كه هر كس بر خلاف قوانین ، بر خلاف قانون اساسى یك ملت ، برخلاف قوانین ملت هم هر چه دلخواهش مى خواهد بگوید . آزادى در حدود قوانین یك مملكت است . مملكت ایران مملكت اسلامى است و قوانین ایران قوانین اسلام است . در قانون اساسى زمان سابق هم این معنا كه هر چه بر خلاف قانون اسلام باشد قانونى نیست و قانون باید موافق با قوانین اسلام باشد ، هست و هر قانونى كه در ایران ، قانون اساسى كه در ایران بخواهد قانونیت داشته باشد ، نمى تواند قانونى باشد كه بر خلاف گفته پیغمبر اسلام ، بر خلاف گفته قرآن باشد . پس آزادى كه گفته مى شود كه مطبوعات آزادند ، بیان آزاد است اینها معنایش این نیست كه مردم آزادند كه هر كارى مى خواهند بكنند مثلا آزادند دزدى بكنند ، آزادند به فحشا بروند آزادند مراکز فحشا درست کنند. این آزادی، آزادی غربی است (البته به

ص: 18

استثناء دزدیش ) این آزادى غربى است كه هر كس هر كارى دلش مى خواهد بكند ولو اینكه فحشا باشد ، ولو اینكه یك كارهایى باشد ناشایسته . اینطور آزادى در ایران نمى تواند باشد ، آزادى در حدود قانون باید باشد . قوانین اسلام را باید ملاحظه كرد ، در چهار چوب قوانین اسلام ، در چهارچوب قانون اساسى ، بیان آزاد و بحث آزاد . این اشتباهى است مى كنند اینهائى كه فریاد از آزادى مى زنند ، اینها غرب زده اند ، آزادى غربى مى خواهند . اینها كه دم از دمكراسى مى زنند ، اینها همان دمكراتیك غربى مى خواهند ، آزادى غربى را مى خواهند یعنى بى بند و بارى . در غرب هر چه شده است ما هم باید تبع آنها باشیم ، اینها جزو غربزده ها هستند . روزنامه ها آزادند مطالب بنویسند ، مسائل بنویسند ، اما آزاد هستند كه اهانت به مثلا مقدسات مردم بكنند؟! آزادند كه فحش به مردم بدهند؟! آزادند كه تهمت به مردم بزنند؟ همچو آزادى نمى تواند باشد ، آزادى توطئه نمى تواند باشد . اگر روزنامهاى فرضا(من نمى خواهم یك روزنامهاى را بگویم اینطور است ) اگر یك روزنامهاى توطئه بر ضد مسیر ملت مى خواهد بكند با نوشتن چیزهائى كه بر خلاف مسیر ملت است و با ننوشتن چیزهائى كه بر مسیر ملت است ، اگر بخواهد توطئه بكنند و راهى برود كه دشمن هاى یك ملت آن راه را مى روند ، ترویج بكند از كارهاى دشمن هاى یك ملتى ، بنویسد چیزهایى كه مربوط به دشمن هاى یك ملت است ، اگر اینطور باشد ، اینطور آزادى ها را ملت ما نمى توانند بپذیرند .

ملت ما اینهمه زحمت كشیدند و اینهمه خون دادند و اینهمه گرفتارى پیدا كردند و اینهمه فریاد زدند ، اینها براى اسلام این كارها را كردند ، اسلام را مردم مى خواهند . اگر چنانچه ما اسلام نداشتیم ، الان همه همان معانى سابق بود . مردم براى جهات دیگرى غیر از اسلام نمى روند خون خودشان را بریزند . مردم شهادت را مى خواهند . الان هم باز اشخاصى مى آیند از من استدعا مى كنند كه دعا كنید كه ما شهید بشویم . شهادت را براى چه مى خواهند؟ شهادت را براى این مى خواهند كه مثلا غیر اسلام چیز دیگرى تحقق پیدا كند؟! یك دمكراسى غربى باشد؟ یك آزادى مثل شوروى باشد؟ یك آزادى مثل مثلا امریكا باشد؟ یا اسلام را مى خواهند؟ اگر اسلام نبود همه اینها كه دارند مى گویند آزادى ، آزادى ، همه اینها یا در اروپا باید زندگى بكنند یا در بیغوله ها . اسلام اینها را از بیغوله ها بیرون آورد و از خارج كشور آورد به داخل ، حالا كه آورده باز حرف هایى مى زنند كه مسیر ، مسیر اسلام نیست . این كارى كه اسلام كرد این بود كه شماها را آزاد كرد ، شماها را از حبس ها بیرون آورد ، شماها را از تبعیدات برگرداند . شماهایى كه رفتید در خارج نشستید و تماشا كردید تا خون مردم ریخته شد ، حالا فرصت به دستتان آمد و آمدید به ایران . همچو كرد كه شما حالا آزاد شدید ، لكن آزادى كه بر ضد اسلام صحبت كنید . آزادى كه بر ضد همان كه شما را آزاد كرده است ، بحث بكنید . آزادیى كه همه چیز بگوئید ، الا اسلام . همه حرف ها را بزنید ، همه چیز خوب است ، لكن از اسلام صحبت نشود . اگر یك كسى از اسلام صحبت مى كند به ا و حمله بكنید . این حرف ها نیست در كار ، مطبوعات و كلیه چیزهایى كه در یك كشورى هست به خدمت ملت باید باشد . براى یك ملتى باید آموزنده باشد . مسیر ملت را باید روشن كند نه اینكه بر خلاف مسیر ملت عمل بكند . هر جا و هر روزنامهاى ، هر مطبوعاتى و هر چه

ص: 19

كه از این رسانه هاى تبلیغاتى هست ، همه اینها باید مسیرشان همان مسیر ملت باشد و تخلف از این نكنند . این هم بر صلاح خودشان است ، هم بر صلاح كشور است و هم موافق با قوانین موضوعه در یك كشورى است . من از خداى تبارك و تعالى مى خواهم كه همه شماها موفق باشید به خدمت . امروز روزى است كه باید همه خدمت بكنند . امروز روزى نیست كه هر كسى به یك طرف بكشد . همه این مسیر ملت كه راه افتاده است . ملت ، ببینم چه كرد ، ملت چه مى خواهد . _ ملت _ همان كه ملت مى خواهد همه با هم باید دنبال این برویم . همان كه این قدرت بزرگ را به هم زد و شكست باید دنبال او رفت تا بتوانیم نجات بدهیم ملت را . اگر این مسیر را ما دست از آن برداریم ، حرف هایى ، هى بنشینند یك مطلب بگویند ، اختلاف ایجاد بكنند ، این اسباب این مى شود كه ما نتوانیم این نهضت را به آخر برسانیم . من یك هشدارى مى دهم به روزنامه نویس ها ، به رادیو و تلویزیون ، به جمعیت هایى كه هر كدام حالا پیدا شدند ، به همه جمعیت ها ، این یك هشدارى است به اینكه همه جمعیت ها اگر بخواهند خیانت نكنند به ملت ، اگر بخواهند خدمت كنند به كشور ، مطالعه كنند ببینند مسیر این ملت چه بود ، چرا این ملت به خیابان ها ریخت و اللّه اكبر گفت ، چرا جوان هایش را داد و شب پشت بام ها رفت و فریاد زد و مرگ بر كه و زنده باد بر كه گفتند ، این براى چه بود؟ براى اسلام بود ، اینها اسلام مى خواستند فقط مساءله این نبود كه ما آزادى مى خواهیم ، آزادى منهاى اسلام نمى خواهند ملت ایران ، ملت ایران اسلام را مى خواهد . آزادى باشد لكن مثل شوروى باشد؟ آزادى باشد لكن مثل مملكت دیگرى باشد ، اجنبى باشد؟ كى همچون چیزى را ملت ما مى خواست . این آقایان در اشتباهند ، من نمى گویم خائنند ، من مى گویم در اشتباهند باید اشتباهات خودشان را رفع كنند ، باید همه با هم باشند ، همانطورى كه همه با هم به اینجا رسیدند ، همه با هم از اینجا تا آخر مسیر كه در اولش حالا هستیم ، همه باهم این مسیر را طى بكنیم . انشاءاللّه خداوند همه را هدایت كند و همه ما به راهى كه خداى تبارك و تعالى راضى است قدم برداریم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 20

تاریخ : 8/3/58

بیانات امام خمینى در جمع روحانیون و اهالى یزد

هدایت جامعه ، وظیفه علماى اسلام است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

یزد از شهرهایى بود كه نمونه بود ، چنانچه قم از شهرهاى نمونه بود ، لكن اینكه علماى آنجا خصوصا آقاى صدوقى كه مورد علاقه شدید من است ، آنجا بودند ، بحمداللّه در این نهضت پیشقدم بودند و این نهضت راكمك شایان كردند ، سایر علما ، یزد هم كه ارادت به همه دارم در این معنا شركت داشتند ، چنانچه طبقات مختلف محترم یزد هم بسیار به این نهضت كمك كردند خداوند همه آنها را حفظ كند و خداوند سعادت به همه اینها عنایت كند . من از شما آقایان كه اظهار لطف كردید و از راه دور ، از كویت و از یزد آمدید براى ملاقات من ، براى تفقد ، تشكر خودم را از شما و سایر اهالى یزد ، به واسطه شما ابلاغ مى كنم . خداوند آنها را هم سلامت و سعادت عنایت كند . باید ما بدانیم كه همه مكلف هستیم ، علماء اسلام مكلفند در صف جلو ، وظیفه آنها زیادتر از دیگران است ، وظیفه آنها هدایت جامعه است . الان ما احتیاج داریم به اینكه جامعه را هدایت كنیم ، از این تقرفهاى كه مى خواهند بین جامعه بیندازند جلوگیرى كنیم و این به عهده علما در درجه اول است كه مردم را آگاه كنند كه از شر این شیاطینى كه مى خواهند بین قشرها تفرقه بیندازند و از توطئه هاى باقیمانده رژیم سابق جلوگیرى كنند ، مردم را آگاه كنند كه اگر چنانچه این قشرها در بین شما نفوذ كنند و خداى نخواسته تفرقه بیندازند بین مومنین و بین مردم ممكن است كه مسائل سابق برگردد ، و مسائل سابق اگر برگردد اسلام در خطر است ، كشور تا آخر در خطر است .

امروز روزى است كه باید اصول را حفظ كرد

باید در این وقتى كه از همه اوقات براى ایران حساستر است ، علماء ایران و فقهم اللّه و سایر اقشار ، جوانان محترم ، دانشگاهى ها ، دانشجوها ، طلاب علوم دینیه ، بازارى ها سایر اقشار ، دهقان و كارگر توجه داشته باشند به اینكه شیاطین در كمین اند و اگر خداى نخواسته غفلت بشود و این ریشه هاى پوسیده باز رشد كنند بین جامعه ، زحمت ها هدر مى رود . الان چیزى نیستند لكن اگر هوشیارى نباشد ، اگر جلوگیرى نشود ممكن است كه رشد كنند . شما آقایان از قبل من سلام به همه علماء یزد دامت بركاتهم برسانید و از قول من استدعا كنید كه قشرهاى مردم را آگاه كنند . الان وقت

ص: 21

بهانه گیرى نیست ، الان وقت نیست كه ما راجع به جزئیات امور ملاحظه بكنیم ، جزئیات امور را نظر بكنیم و از اصول غفلت كنیم . امروز روزى است كه باید اصول را حفظ كرد ، حفظ اصول به این است كه این ریشه هاى گندیده را از بن در آوریم و این حرف هایى كه بین مردم انداخته اند كه اسباب نارضایتى مردم مى شوند ، باید هدایت كنید مردم را كه اینها اغراض دارند . ما امروز احتیاج به وحدت كلمه داریم بیشتر از دیروز ، ما امروز احتیاج به این داریم كه همه با هم به سوى اسلام ، به سوى جمهورى اسلامى . . . . .

ص: 22

تاریخ : /8/3/58

بیانات امام خمینى در جمع پاسداران انقلاب اسلامى شهر قزوین

فساد و خرابى هاى معنوى از دستاوردهاى رژیم سلطنتى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

قزوین هم از شهرهایى بود كه خرابى و مصیبت از اكثر جاها درش بیشتر واقع شد و شما قزوینى هاى محترم ، هم مصیبت دیدید و هم خرابى در شهرتان واقع شد و هم پایمردى كردید و من وقتى كه این جوان هاى برومند را مى بینم خوشحال مى شوم و موجب افتخار است و از خداى تبارك و تعالى سلامت همه را خواستارم . تا كنون ما از اسلام ، الان باز حرف است ، البته جمهورى اسلامى ، همه هم راءى دادید به جمهورى اسلامى ، لكن باز اینكه باید بشود و انشاءاللّه بعدها خواهد شد نشده است . الان باز آن خرابى هاى اخلاقى كه در طول سلطنت این پدر و پسر در ایران تحقق پیدا كرد و آن فسادهایى كه در این مملكت پیدا شد ، و دامن به آن زدند به عنوان ترقى به عنوان تعالى ، به عنوان تمدن بزرگ ، اینها طولانى است تا اینكه ترمیم بشود . آن كه از همه چیز به كشور ما صدمهاش بیشتر بود این بود كه نیروى انسانى ما را خراب كردند و نگذاشتند رشد بكند . مراكز فساد در شهرها و بخصوص در تهران آنقدر زیاد بود و آنقدر تبلیغ در كشاندن جوان هاى مابه این مراكز فساد شد و آنقدر راه هاى فساد براى جوان هاى ما باز كردند و دامن زدند به اینها و كشاندند اینها را در مراكز فساد كه این خرابى از همه خرابى ها بدتر بود . خرابى هاى مادى جبرانش آسانتر از خرابى هاى معنوى است .

غربزدگى ، اسفناكترین نوع وابستگى

نفت ما را دادند و رفت و از بین رفت . حالا نفت را دوباره از سر براى خود ایران است . كشاورزى را از بین رفته بود ، بعد دوباره قابل جبران است انشاءاللّه زود جبران مى شود _لكن مى شود_ لكن نیروهاى انسانى مهم است . اینها نیروهاى انسانى ما را از بین بردند ، نگذاشتند رشد بكند ، در بین خود كشور ما جورى كردند كه محتواى انسان را از بین بردند ، یك صورتى گذاشتند و محتوا را گرفتند ، طورى كردند كه اعتماد ما هم به خودمان تمام شد . استقلال فكرى ما را ، استقلال روحى ما را از دستمان گرفتند . این بدتر از آن استقلال گرفتنى بود كه كشور ما استقلال نداشت ، ما روحیه خودمان را از دست داده بودیم هر چه مى شد در ذهن همه این بود كه باید از خارج این كارها درست بشود . مى خواستند اسفالت كنند یك خیابانى را یا _یك _ بین این شهر با آن شهر یك خطى

ص: 23

بشكند ، آن باید از خارج بیاید . اهانت كردند به نیروهاى انسانى ما ، محتوا را گرفتند . تا یكى مریض مى شد این باید انگلستان برود و حالا هم با تتمهاش هست . اطباء كه گاهى مى آیند اینجا مى گویند ما خودمان مى توانیم معالجه كنیم اینهایى كه مى برند آنجا ، ما هم مى توانیم معالجه كنیم ، لكن مردم را جورى بار آوردند كه سلب اطمینان كردند از خودشان ، استقلال فكرى را از ما گرفتند ، ما در فكر و در اندیشه و در روح وابسته شدیم . این وابستگى بسیار اسفناك است . وابستگى نظامى را با یك روز یا یك ماه مى شود رفعش كرد ، بیرونشان كرد ، وابستگى اقتصادى قابل جبران است ، زود مى شود جبران كرد . اما وابستگى روحى و انسانى است كه بسیار مشكل است . یك بچه را از آن بچگى ، كوچكى كه بوده است در دامن مادرش و تارفته است به دبستان ، تا رفته است به دبیرستان و تارفته است در دانشگاه ، هر جا رفته تبلیغات جورى بوده است كه این را وابسته بار آورده اعتقادش این شده كه به غیر ارتباط با خارج نمى شود كارى كرد ، خودمان چیزى نداریم ، حتى گمان این است كه خودمان ، حتى اخلاقمان هم اخلاق صحیح نباشد ، این است كه مشكل است ترمیمش ، به این زودى ها هم ترمیم نمى شود و همه باید دست به هم بدهند براى ترمیم این جهت كه این وابستگى از بین برود و یك مملكتى باشد كه هم اقتصادش مستقل باشد ، هم فرهنگش مستقل باشد ، هم انسانش مستقل باشد ، هم فكرش مستقل باشد . استقلال فكرى ، استقلال روحى . الان هم در هر جا كه بروید ، هر مجلسى از این روشنفكران ما درست مى كنند ، باز حرف ها همان حرف هاى غربزدگى است ، همان حرف هاست ، همان حرف هائى كه در زمان طاغوت وقتى جمع مى شدند دور هم مى گفتند ، حالا هم باز همان حرف ها را مى زنند . از وابستگى و غربزدگى ما بیرون نیامدیم و به این زودى بیرون نمى آئیم . آن گوینده شان كه خدا رحمتش كند (حالا فوت شده است ) گفته بود كه ما همه چیزمان باید انگلیسى باشد ، یكى از معاریف اینها كه : ما همه چیزمان باید انگلیسى باشد . اینطور محتوا را از دست داده بود و میان تهى شده بود . صورت ، صورت یك آدم مثل سایر مردم ، ولى محتوا ، و محتواى وابسته . این ، به این زودى ها ما نمى توانیم این قشرهاى روشنفكر و این قشرهاى آزادى طلب را _به این زودى نمى شود كه _اینها از آن محتوائى كه درشان 50 سال ، 30 سال ، 20 سال تزریق شده است و تهى كردند خودشان را از خودشان ، خودشان از خودشان غافل شدند ، به این زودى نمى شود اصلاحش كرد . یك فرهنگ تازه مى خواهد ، یك فرهنگ متحول مى خواهد كه حالا از اول بچه هاى ما را بار بیاورند به یك فرهنگ انسانى ، اسلامى ، استقلالى . یك فرهنگى كه مال خودمان باشد كه این بچه از اول بار بیاید به اینطور كه من خودم هستم كه سرنوشتم را مى توانم دستم بگیرم هى تو گوشش نخوانید كه فرهنگ _نمى دانم _ اروپا و آمریكا . هى تو گوش ها خواندند این را ، همه چیز باید از آنجا باشد ، همه چیز ما وابسته باید باشد ، اخلاقمان هم باید وابسته باشد ، وقتى هم كه آزادى مى خواهیم یك آزادى غربى مى خواهیم ، ما باید غربى باشیم ، یك آزادى مى خواهیم كه همان شبیه آزادى غرب باشد . این معنا به این زودى از توى مغزهائى كه شستشو شده است 40 و 50 سال ، 20 و 30 سال و به جاى مغز ایرانى ، مغز اروپائى آمده است ، به جاى فكر ایرانى ، فكر غربى جانشین آن شده است ، این به این زودى نمى شود رفعش كرد ، این

ص: 24

محتاج به یك طول مدتى است كه فرهنگ ، یك فرهنگ مستقل ، نه یك فرهنگ استعمارى كه آنها برا ى ما دیكته كردند . آنها براى ما دیكته كردند ، فرهنگ ما را طورى كردند كه ما همه چیزمان الان عوض شده ، غربى شده ، وقتى هم حرف مى زنیم حرفمان غربى است ، وقتى اسم خیابان مى گذاریم ، اسم خیابان هاى غرب را مى گذاریم ، اسم اشخاص غربى را مى گذاریم ، خیابان روز ولت ، خیابان كندى ، خیابان كذا . اینها غربزدگى است ، در تمام اروپا بگردید یك خیابان محمدرضا پیدا نمى كنید ، یك خیابان نادر پیدا نمى كنید . خیابان هایمان هم خیابان غربى است ، تعارف هایمان هم تعارف غربى است ، آداب و معاشرتمان هم ، با هم معاشرت غربى است ، همه چیز . ما یك وابستگى روحى پیدا كردیم ، این وابستگى روحى از همه چیزها براى ما بدتر است . اسلام یك وقتى سیطرهاش بر همه ممالك بود ، آنوقت روم و ایران بود كه هردوى اینها از همه ممالك _ آنها دیگر آنوقت به وحشیگرى بودند_ این دو تا مملكت مستقل متمدن ، آن روز اسلام سیطرهاش بر اینها شد و همه را اسلامى مى خواست بكند .

گرفتارى قلم هاى سوء ، بدتر از گرفتارى سرنیزه

در هر صورت من از شما جوان ها متشكرم كه آمدید از نزدیك با هم ملاقات كنیم و درد دلمان را بگوئیم . زیاد است ، درد دل ها زیاد است . مااز سرنیزه ها و مسلسل ها و اینها فارغ شدیم . سرقلم ها حالا ضد ماست ، قلم ها به جاى نیزه ها آمده است ، مقاله ها به جاى مسلسل ها ، حالا به روى اسلام بسته شده است . الان ما گرفتار سرنیزه نیستیم ، ما گرفتار قلم هستیم ، اهل قلم ، ما گرفتار روشنفكرها هستیم ، ما گرفتار آزادیخواه ها كه آزادى را نمى دانند چى است ، هستیم . یعنى چه آزادى . ماالان گرفتار اینها هستیم و من امیدوارم كه بیدار بشود یك وقت ملت ما ، یك وقت آزادیخواه هاى ما هم بیدار بشوند ، از این غربى بودن بیرون بیایند ، توجه بكنند به خودشان ، خودشان را مستقل قرار بدهند . یك وقت از اسلام همه جا ، به همه جا چیز صادر مى شد فرهنگ صادر مى شد ، حالا ما همه چیزهامان باید تبع باشد . خداوند انشاءاللّه همه شما را توفیق بدهد و براى مملكتمان مفید باشید و براى اسلام مفید باشید و مملكت خودتان را خودتان حفظ كنید دیگر ننشینید به اینكه ژاندارمرى و پاسبان اینها بیایند . خودتان همه پاسبان و خودتان همه ژاندارمرى و خودتان همه ارتشى و همه چیز خودتان هستید ، مملكت هم مال خودتان است ، خودتان حفظش كنید (حضار: در سایه رهبرى شما حضرتعالى ) خداوند همه تان را حفظ كند .

ص: 25

تاریخ 8/3/58

بیانات امام خمینى در جمع پهلوانان ورزش باستانى

ما همه زنده ایم براى احیاء سنت پیغمبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم)

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از اینكه جوان ها از دست شما رفته و مصیبت واقع شده است من متاثرم لكن براى اسلام و براى قرآن كریم ارزش دارد كه همه از بین برویم . ما همه زنده ایم براى احیاء سنت پیغمبر اسلام و احیاء قرآن كریم و باید دین خودمان را به اسلام ادا كنیم . من وقتى كه شما جوان ها را مى بینم ، ماشاءاللّه جوان هاى برومند و پهلوان خیلى خوشم مى آید و افتخار مى كنم به اینكه جوان ها علاوه بر برومندى بدنى توجه به دیانت و اسلام دارند و همانطورى كه ورزش كردند براى تقویت بدن انشاءاللّه ورزش براى تقویت روح هم كرده اند و مى كنند . وقتى این دو تا قوه با هم شد ، قوه جسمانى و قوه روحانى ، این ارزش خیلى پیدا مى كند ، قوه جسمانى براى خدمت و قوه روحانى هم براى هدایت ، با قوه روحانى انسان هدایت كند خودش ر ا و با قوه جسمانى خدمت كند . این دو قوه وقتى كه مجتمع شد ، یك انسان به تمام معنا انسان مى شود . همانطور كه در یك جامعه ، یك قواى فعاله و یك قواى هادیه مى خواهد ، یك جامعه را هدایت كن لازم است و جامعه هم باید به آن هدایت عمل بكند . وقتى هدایت صحیح باشد و عمل ، عمل صحیح باشد ، یك جامعه را راه مى اندازد و یك جامعه را معتدل مى كند ، صحیح بار مى آورد . در شخص هم همین طور است . شخص هم مثل یك جامعه مى ماند ، یك قوه هادى مى خواهد هدایت كند و یك قوه عامله مى خواهد ، كه عمل بكند . یك عقل فعال مى خواهد ، یك عقل نظرى مى خواهد و یك عقل عملى مى خواهد ، ادراك كند به آن عقل نظرى مطالب را و هدایت كند همین انسان خودش را به اینكه در راه آن مقصودى كه دارد عمل بكند . همانطور كه جامعه با این دو قوه اصلاح مى شود ، انسان هم با این دو قوه اصلاح مى شود و من امیدوارم كه همانطورى كه شما قوه جسمى تان بحمداللّه سالم و خوب است ، قواى روحى تان همانطور باشد و با این دو قوه به اسلام خدمت بكنید .

تمام مقصد ما باید اسلام باشد

الان وقتى است كه ما بخواهیم این كشور را از این آشفتگى هائى كه دارد نجات بدهیم ، باید همه وجهه نظر را به اسلام بكنیم ، تمام مقصد اسلام باشد . اسلام است كه مى تواند ما را به سعادت دنیا و آخرت

ص: 26

برساند . اسلام است كه براى ما آزادى ، یك آزادى سالم ، آزادى صحیح تامین مى كند . اسلام است كه مى تواند ما را مستقل كند . اسلام است كه مى تواند روح ما را قوى كند و به تبع آن جسم ما هم قوى بشود . ما همه الان محتاج به این هستیم . كه با این آشفتگى هائى كه البته بعد از هر انقلاب آشفتگى ها هست و بحمداللّه انقلاب ایران یك انقلاب كم آشفتگى است ، آشفتگى هست نه مثل آنها كه در جاهاى دیگر انقلاباتى دیگر بوده است . انقلاب روسیه و انقلاب فرانسه ضایعاتش خیلى بوده است . بحمداللّه ایران ، آن هم از بركت اسلام است براى اینكه این مردمى كه انقلاب كردند ، اسلامى بودند ، مردمى نبودند كه بخواهند بیجا خرابكارى بكنند به حد خودشان كردند ، به آن اندازهاى كه مفید بود مى كردند ، به آن اندازهاى كه مجاز بود مى كردند و لهذا بعد از انقلاب اینطور آشفتگى هائى كه در جاهاى دیگر بود ، اینطور آشفتگى ها نیست ، البته یك گوشه هائى از آن رژیم باز باقى است و یك عمالى هم از خارجى ها باز در بین مردم باقى هست لكن آنهم باید به همت ملت ، به همت همه با هم این آشفتگى ها انشاءاللّه رفع بشود و بعد هم با همت همه سازندگى شروع بشود ، به همت همه اسلام آنطورى كه خداى تبارك و تعالى امر فرموده است تحقق پیدا بكند .

استقرار حكومت اللّه به همت تمام اقشار ملت

الان ما الفاظ است ، باز پا را از الفاظ بیرون نگذاشته ایم ، جمهورى اسلامى راءى هم دادیم اما آن معنا و آن محتوایى كه باید تحقق پیدا بكند باز نشده است . الان آشفتگى ها همه جور هست ، تحول لازم دارد . از همه چیز آن كه بخواهد بشود ، همه آن آثار طاغوتى كه در همه جا الان هست ، الان هم آثار در همه جا هست ، همه اینها باید متحول بشود تا اینكه اسلام به آنطورى كه ، به آن چهره زیبایى كه دارد _اسلام _ تحقق پیدا بكند ، یك مملكت الهى بشود در مقابل یك مملكت طاغوتى . طاغوت را كه از بین بردید باید به جاى آن یك مملكت اسلامى و یك مملكت الهى درست بشود . مقابل طاغوت ، اللّه است . با رفتن طاغوت باید مملكت اللّه پیدا بشود ، مملكت الهى پیدا بشود و آن هم با همت همه است ، نه _ما _ روحانیون مى توانند تنها كار انجام بدهند و نه دولت مى تواند تنهائى انجام بدهد و نه قشرى از اقشار ملت . همانطورى كه همه پیش بردید ، با هم مساءله را پیش بردید ، با هم پیروزى را تا این حدود ایجاد كردید ، نائل شدید به پیروزى ، باز هم با هم باید این قافله را به منزل برسانید . اگر با هم نباشید ، اگر این قوا همه با هم مجتمع نشوند نمى توانند كارى انجام بدهند . این حرف هائى كه اینطرف و آنطرف گفته مى شود ، این اختلافاتى كه دارد هى دامن به آن زده مى شود ، همه اینها مخالف بامسیر ملت است . ملت ما با هم همه اسلام ر ا خواستند ، همه ملت فریاد كردند با اللّه اكبر كه ما اسلام را مى خواهیم ، ما حكومت اسلامى مى خواهیم ، جمهورى اسلامى مى خواهیم . مقصد ملت اسلام است ، اینها كه گذشت اینها مقدمات بود ، اینها چون مانع بودند از اینكه اسلام تحقق پیدا بكند ، مردم این مانع ها را رد كردند ، ظالم ها را كنار زدند ، آنهایى كه غارت مى كردند اینها را كنار زدند لكن مقصد اصلى این است كه یك حكومت اسلامى تحقق پیدا بكند ، رژیم یك رژیم انسانى _ اسلامى بشود و مملكت ، یك مملكت

ص: 27

اسلامى _ انسانى بشود كه اسلام در همه قشرهاى مملكت ، در همه قشرهاى مملكت همه جا اسلام باشد ، هر جا بروید رنگ اسلام ببینید و من امیدوارم كه با همت همه شما آقایان و با همت همه اقشار ملت آن آرزوئى كه ماداریم تحقق پیدا بكند . خداوند انشاءاللّه شما را توفیق دهد .

محبت اقتضا مى كند كه اختلاف در كار نباشد

من امیدوارم كه خداوند به همه شما توفیق عنایت كند و اختلاف كه ریشه همه مفاسد است كنار گذاشته بشود همه با هم برادر ، همه با هم برابر و دوست . در بین شما آن چیزى كه از همه بیشتر به چشم مى خورد ، محبتى است كه در شماهاست . شماها اهل محبت هستید و محبت اقتضا مى كند كه اختلاف در كار نباشد . دو نفر كه هم را دوست دارند باهم اختلاف نمى كنند و شماها بین تان محبت رایج است و مردانگى ، و امیدوارم كه آن صفات بزرگى كه هر دو آن صفت از طرف خداوند تبارك و تعالى است این اسباب این باشد كه اختلافات در كار نباشد ، همه با هم ، همه مان باهم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 28

تاریخ : 9/3/58

بیانات امام خمینى در جمع علماى سبزوار و بانوان چهار مردان قم

آنچه كه تحمل مشقت را آسان مى كند كار براى خداست

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من باید از آقایان كه از راه دور تشریف آورده اند و در این هواى گرم و در این منزل كوچك زیر آفتاب تشریف دارند و تحمل زحمت مى كنند و از خانم هائى كه تشریف آورده اند و در این هواى گرم مستمع هستند تشكر كنم و سعادت همه را از خداى تبارك و تعالى مسئلت مى نمایم . آنچه كه زحمت ها را آسان مى كند این است كه براى خداست ، كارى كه براى خدا باشد ، تحملش آسان است ولو در آفتاب باشد ، ولو در گرما باشد . اولیاء خدا براى خدا زحمت ها كشیدند ، اسلام با خون پیش رفت ، با زحمت پیش رفت ، با فداكارى پیش رفت و ما باید با فداكارى پیشرفت كنیم . اسلام محتاج به فداكار است ، قرآن كریم محتاج به فداكارى قشرهاى ملت است ، پیغمبر اكرم به این ملت چشم دوخته است ، نامه هاى اعمال پیش ایشان مى رود و ما باید كوشش كنیم كه رضایت خداى تبارك و تعالى را به دست بیاوریم .

اشخاصى كه قلم دست مى گیرند بر ضد اسلام ، برضد روحانیت ، بشناسند آنها را

شما با زحمت هاى خودتان ، با رنج هاى خودتان ، چه آقایان و چه خانم ها ، این پیروزى را تحصیل كردید و باید با زحمت هاى خودتان ، با رنج هاى خودتان ، با فداكارى هاى خودتان ادامه بدهید . الان موقعى است كه احتیاج به ادامه نهضت است ، نهضت نارس است ، بین راه است و شیاطین توطئه مى كنند . باید همه ملت با هم ، همه قشرها با هم ، آنها كه براى اسلام دلشان مى طپد ، آنهائى كه كشور خودشان را مى خواهند ، باید از مسائل خصوصى ، از مطالبى كه مربوط به خودشان هست ، از آمال و آرزوهاى شخصى دست بردارند و به فكر ملت باشند و به فكر اسلام باشند و به فكر كشور باشند و توطئه ها را با وحدت كلمه خنثى كنند . آنهائى كه در بین مردم ، كارگرها ، دهقان ها ، دانشكده ها ، دانشگاه ها مى روند و تخم فساد مى كارند ، آنها را بشناسند ، ببینند كه اینها چه كسانى هستند و از كجا تأیید مى شوند و كى آنها را تأیید مى كند . قلم هاى مسموم را بشناسند ، اشخاصى كه قلم دست مى گیرند بر ضد اسلام ، بر ضد روحانیت ، بر ضد مسیر ملت قلم فرسائى مى كنند ، بشناسید آنها را . سوابق اینها را به دست بیاورند . مطالعه در احوال و سوابق اینها بكنند .

ص: 29

آزادى را اسلام به ما داد ، قدر این آزادى و اسلام را بدانید

ما احتیاج به وحدت كلمه داریم . زحمت ملت ما براى اسلام است . براى اسلام بود . اسلام است كه سعادت همه را تامین مى كند و اسلام است كه ما را پیروزى رساند و اسلام است كه ما را به پیروزى مى رساند . اگر اسلام نبود و اگر اسلام نباشد ، ملت باز معنائى كه سابق بود بر مى گردد . آنهائى كه حكومت مى خواهند بین ما بكنند ، عمالشان را وادار كردند بر ضد اسلام ، بر ضد روحانیت عمل كنند و قلم فرسائى كنند . بیدار باشید ملت بیدار باشید علماى اعلام ! خطباى عظام ! دانشگاهى ! بازارى ! كارگر! دهقان ! همه بیدار باشید و دشمن هاى خودتان را بشناسید . دشمن هاى اسلام را بشناسید . اگر اسلام نبود اینها كه براى آزادى قلم فرسائى مى كنند ، اینجا نبودند ، آزادى نداشتند . آزادى را اسلام به ما داد ، قدر این آزادى را بدانید و قدر این اسلام را بدانید . كسانى كه براى كشور مى خواهند خدمت كنند ، به اسلام خدمت كنند ، باید روحانیت را تقویت كنند ، دانشگاه را تقویت كنند . من از خداى تبارك و تعالى بیدارى ملت را مسئلت مى كنم . من از خداى تعالى سعادت همه ملت را و سعادت و سلامت شما آقایان و خانم ها كه تشریف دارید مسئلت مى كنم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 30

تاریخ : 9/3/58

بیانات امام خمینى در جمع روحانیون ، فرهنگیان و مردم كرج به مناسبت شهادت شهید مطهرى و سوء قصد به حجت السلام رفسنجانى

جدیت در حفظ حیثیت اسلام و شناساندن چهره حقیقى جمهورى اسلامى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اینكه پیش من اهمیت دارد این اموال نیست ، این دارائى هاى جنایتكاران نیست . اینكه من خیلى به آن اهمیت مى دهم این است كه امروز كه جمهورى اسلامى اعلام شده است و مردم ایران را از شر آنها ، از شر رژیم فارغ مى دانند و جمهورى را اسلامى مى دانند ، همه اقشار ملت خصوصا آنهائى كه در راس كار هستند ، خصوصا روحانیینى كه در راس كار هستند اینها جدیت كنند به اینكه نبادا خداى نخواسته چهره جمهورى اسلام به طور قبیح بین مردم وجود پیدا كند . این اهمیت در راس همه امور این معناست . اموال چیزى نیست ببرند ، بخورند یا بگیرند ، یا براى مستضعفین كار بكنند ، البته مى شود ، آنكه اهمیت دارد حیثیت اسلام است كه باید كوشش كرد این حیثیت را حفظ كرد . تا حالا مردم مى دیدند كه خوب ، یك دولت طاغوتى است و كارهایش كذا و كذاست . وقتى كه دولت طاغوتى رفت مردم توقع دولت اسلامى دارند . مردم توقع دارند كه حالا كه نمى توانید همه كارها را یكدفعه اصلاح كنید لكن آنهایى كه در راس كار هستند جورى نباشد كه اسلام را هم مثل یك دولت طاغوتى ما عرضه بكنیم . اگر ما مسامحه كنیم در امور یا تخطى كنیم از آن مشیى كه اسلام و حكومت هاى اسلامى دارد ، این اسباب این مى شود كه اسلام را ما در نظر عالم ، در نظر غیر ، در نظر جوان هاى بى اطلاع از اسلام ، قشرهایى كه اسلام را درست اطلاع بر آن ندارند در نظر اینها یك صورت طاغوتى به آن داده بشود . این شكست است كه تا آخر اسلام را به شكست مى رساند .

دیروز به بعضى از این آقایان كه اینجا بودند گفتم كه آن روزى كه وجهه اسلام بخواهد درش خدشه وارد بشود ، آن روز است كه بزرگان اسلام جانشان را دادند براى او . در زمان معاویه و در زمان پسر خلف معاویه مساءله اینطور بود كه چهره اسلام را اینها داشتند قبیح مى كردند ، به عنوان خلیفهالمسلمین ، به عنوان خلیفه رسول اللّه آن جنایات را مى كردند . مجالسشان ، مجالس چه بود . اینجا بود كه تكلیف اقتضا مى كرد براى بزرگان اسلام كه مبارزه كنند و معارضه كنند و این چهره قبیحى كه اینها دارند از اسلام نشان مى دهند و اشخاص غافل ممكن است كه خیال كنند كه اسلام خلافتش همین است كه معاویه دارد و یزید دارد ، این است كه خطر مى اندازد اسلام را و این است كه مجاهده برایش

ص: 31

باید كرد ولو انسان به كشتن برود .

تا حالا همه قشرها (خداوند همه شان را سعادت و سلامت بدهد) مبارزه كردند و این قشرى كه ظالم بودند ، ستمكار بودند خائن بودند ، این رژیم فاسد را شكستند و از بین بردند ، حالا كه دست خود مردم افتاده است مملكت ، و ادعا این است كه یك حكومت اسلامى است ، كه یك جمهورى اسلامى است ، حالاست كه خطر زیاد است حالاست كه براى قشر روحانیت از همه بیشتر (براى اینكه اینها نمونهاى از اسلام هستند ، نمونهاى از انبیاء هستند) براى سایر قشرها هم همین معنا ، این كه به اسلام عقیده دارد ، به خدا عقیده دارد ، برایش الان یك تكلیف هست كه در اینوقتى كه آن رژیم طاغوتى رفته است و حالا یك رژیم ما ادعا مى كنیم اسلامى و انسانى هست ، یك وقتى طورى نشود كه كمیته ها در سرتاسر كشور عرض بكنم پاسدارها در سرتاسر كشور ، سایر قشرها در سرتاسر كشور خودشان را آزاد بدانند كه هر كارى مى خواهند بكنند ، آزاد بدانند كه هر جور مى خواهند رفتار بكنند . این است كه اگر چنانچه كمیته ها روى موازین اسلامى عمل نكنند ، اگر روحانیون كه در راس جامعه هستند روى موازین مقررات به طور دقت عمل نكنند ، اگر دولت به طور دقت عمل نكند ، اگر ارتش به طور دقت عمل نكند و اعمالشان را تطبیق ندهند با اسلام ، یك صورت قبیحى از اسلام در خارج منعكس مى شود كه حالا هم كه دولت اسلامى مثلا شد ، حالا هم كه جمهورى اسلامى شد مثلا پاسدارهاى اسلام مى ریزند خانه هاى مردم را غارت مى كنند ، چه مى كنند . یك قضیه كه بشود ، كافى است كه بگویند همه مى كنند ، دو تا قضیه وقتى كه واقع بشود كه بیخود بریزند به خانه هاى مردم و از آنجا مثلا غارتگرى بكنند ، این كافى است براى اینكه بگویند كمیته هایى كه ، بگویند پاسدارهاى اسلامى وضعشان غارتگرى است . یك كمیته در یك محلى اگر واقع بشود ، دو تا كمیته در یك محلى اگر واقع بشود و بر خلاف مقررات شرع درش عمل بشود كافى است كه بگویند كمیته هاى اسلامى هم اینطور هستند كه اینطور كارها را انجام مى دهند . اگر دو تا حبسى بر خلاف مقررات اسلام با او عمل بشود كافى است كه بگویند حبس اسلام هم مثل حبس ساواك مى ماند . الان یك تكلیف بسیار بزرگى به عهده همه ماست . من كه یك طلبه هستم این تكلیف را دارم ، آقایان هم كه از آقایان (روحانیون ) هستند این تكلیف را دارند ، سایر قشرها هم دارند كه كوشش كنیم وجهه اسلام و صورت اسلام را آنطور كه هست نمایش بدهیم ، نه آنطورى كه خلفاى مثل معاویه و یزید و بعضى از ، یا بسیارى از خلفاى اموى و بنى عباس جلوه مى دادند . به عنوان اینكه ما نماینده اسلام هستیم ، كارهایى مى كردند كه با اسلام مخالف بود و اسباب این مى شد كه یك وجهه اسلام را در دنیا دگرگون كنند .

الان ما در یك امتحان بزرگ واقع هستیم . الان خدا ما را امتحان مى كند كه آیا ما در این وقتى كه یك مطلب دستمان آمده ، یك قدرتى دستمان آمده است ، آیا ما چه مى كنیم ؟ ما هم همان هستیم به صورت دیگر؟ یا خیر ، ما روى مقررات عمل مى كنیم آنى كه مهم است پیش من این است كه امروز خطر هست در كار ، خطر كمونیست در كار اینقدرها نیست ، هست ولى اینقدرها نیست ، خطر ساواكى دیگر اینقدرها نیست در كار ، این خطرها مهم نیست ، اموال شاه سابق برود یا نرود پیش من چیز مهمى

ص: 32

نیست ، قصرهاى كذا و كذا پیش ما چیز اهمیت دارى نیست ، آنى كه اهمیت دارد این است كه وجهه اسلام محفوظ باشد ، صورت اسلام آنطورى كه هست باشد ، امروز كه دست ما افتاده یك جورى نمایش ندهیم كه بگویند اسلام این است . یك وقت مى گویند كه فلان آدم اینطورى است ، این اشكالى ندارد ، فلان شخص اینطورى است . یك وقت اگر بنا شد كه مثلا در قشر معممین خداى نخواسته ، در قشر علما خداى نخواسته یك مطلب خلافى واقع بشود ، دو تا مطلب خلاف واقع بشود مردم مى گویند كه خوب اینها نمایندگان اسلام هستند ، نمایندگان اسلام هم همین طورند ، پس معلوم مى شود اسلام اینطورى است . كمیته هایى كه براى كمیته اسلامى هست و كمیته در حكومت اسلامى هست اگر چنانچه یك قضیهاى بر آن واقع بشود ، صورت اسلام را بد نمایش مى دهد و اگر یك همچنین كارى به دست ماها واقع بشود ، جرمى است كه بخشودنى نیست ، پیش خداى تبارك و تعالى بخشودنى نیست . این مثل سایر گناه ها نیست ، این یك گناه بزرگى است كه اسلام را ما در خطر انداختیم ، اسلام را بر خلاف آن چیزى كه هست نمایش دادیم .

و لهذا من از همه ، از همه كمیته ها ، از همه پاسدارها ، از همه معممین ، از همه اهل منبر ، از همه اهل محراب ، از همه مسلمان ها عاجزانه با كمال عجز و تواضع استدعا مى كنم كه این اسلامى كه الان به دست شما افتاده است وارونه نشانش ندهید ، همانطور كه هست عرضه كنید . اگر اسلام همانطور كه هست عرضه كنید ، دنیا قبولش مى كند ، متاع خوبى است . اما اگر چنانچه امروز خداى نخواسته ما یك جور عملى بكنیم كه این عمل اسباب این بشود كه بگویند اسلام اینطورى هست ، بزرگتر خیانت را ما به اسلام كردیم .

سفارش عمومى به اقشار ملت در نظارت بر كلیه امور و اعتراض به اعمال خلاف اسلام

این یك سفارش عمومى است كه پیش من اهمیت دارد و باید عرض بكنم به همه ، به همه قشرهاى ملت باید عرض بكنم . با كمال دقت توجه كنید كه یك قدم خلاف اسلام نباشد ، یك قدم . با كمال دقت ملاحظه كنید كه كمیته هایى كه در تحت كفالت شماست اشخاصى توى آن نباشند كه خلاف اسلام عمل مى كنند . باكمال دقت ملاحظه كنید كه كسانى كه به عنوان اسلام ، به عنوان مسلمین ، به عنوان چه ، معممین كذا اینها یك قدم خلاف برندارند كه خداى نخواسته چهره اسلام را بر خلاف آنطورى كه هست قبیح نشان بدهند . این در نظر من از همه چیزها اهمیتش بیشتر است و مسؤولیتش هم بیشتر . همه ما مسوولیم كه این كار را انجام بدهیم یعنى آنطور كه ، آنقدرى كه قدرت داریم این كار را انجام بدهیم كه گمان نشود كه اسلام هم مثل سایر حكومت هاى دیگرى هست و تا حالا دستشان چیزى نبوده حالا كه دستشان آمده همانند كه بودند و همانند كه هستند . این مساءله مهم است . و آقایان توجه كنند و همه و همه ملت موظفند كه نظارت كنند بر این امور ، نظارت كنند اگر من یك پایم را كنار گذاشتم ، كج گذاشتم ملت موظف است كه بگویند پایت را كج گذاشتى خودت را حفظ كن . مساءله ،

ص: 33

مساءله مهم است . همه ملت موظفند به اینكه نظارت داشته باشند در همه كارهایى كه الان مربوط به اسلام است ، اگر دیدند كه یك كمیته خداى نخواسته بر خلاف مقررات اسلام دارد عمل مى كند ، بازارى باید اعتراض كند عرض بكنم كه كشاورز باید اعتراض كند ، معممین و علما باید اعتراض كنید ، اعتراض كنند تا این كج را راست كنند . اگر دیدند یك معمم بر خلاف موازین اسلام خداى نخواسته مى خواهد عمل بكند ، همه موظفند كه جلویش را بگیرند كه امروز غیر روزهاى دیگر است . آنوقت هم باید بگیرند اما حالا كار مهم است . حالا اساس ، اساس وجهه اسلام است ، اساسى است كه الان اسلام به دست ما افتاده ، داریم چه مى كنیم ؟ بنابراین آنى كه به نظر بنده مهم است این است و البته اینها هم باید عمل بشود اما اینها در درجه دوم است درجه اولش عبارت از این است كه همه ما ، همه قشرها ، همه ، اینها همه باید این جهت را توجه داشته باشند و همه آنها مراعات این مساءله (كلكم راع ) همه باید مراعات این مسائل را بكنند ، توجه داشته باشند كه نبادا من یك وقت یك كلمه بر خلاف مقررات اسلام بگویم . اعتراض كنند ، بنویسند ، بگویند ، آقا ، خداى نخواسته آقا ، شما ، ایشان ، اینهایى كه الان مردم توجه به آنها دارند و مى گویند اینها مثلا دارند اداره مى كنند ، چه حكومت باشد و چه كسانى كه عرض بكنم كه از این دادگاه ها باشد هر جا باشد ، الان وقت این است كه همه اینها مواظبت كنند خودشان ، مواظبت كنند در اینكه یك قدم كج نگذارند و اسلام را حفظ كنند ، صورت اسلام را آنطورى كه هست نشان بدهند و اگر خداى نخواسته یك كسى پیدا شد كه یك كار خلاف كرد اعتراض كنند مردم و مردم همه به او اعتراض كنند كه آقا چرا این كار را مى كنى ؟ در صدر اسلام هست كه عمر وقتى كه گفت (در منبر بود ، كجا) كه اگر من یك كارى كردم ، شما چه بكنید ، یك عربى شمشیرش را كشید گفت ما با این ، با این شمشیر راستش مى كنیم . باید اینطور باشد ، باید مسلمان اینطور باشد كه اگر هر كه مى خواهد باشد ، خلیفه مسلمین و عرض بكنم هر كه مى خواهد باشد اگر دید پایش را كنار گذاشت شمشیرش را بكشد كه پایت را راست بگذار .

امور باید موافق اسلام باشد

اگر ما بخواهیم اسلام را حفظ كنیم و اینطورى كه بخواهیم یك نمونه در عالم نشان بدهیم ، ایران رابگوییم یك نمونه است ، یك الگو هست ، با رفتن شاه درست نمى شود ، بارفتن ظالم ها درست نمى شود . اگر بنا شد كه ظالم ها رفتند و ما یك دسته دیگر جایشان نشستیم همان كارها را به اندازهاى كه قدرت داریم بكنیم ، ما هم همان هستیم ، ما هم همان رژیم هستیم ، ما هم همان ظالم هستیم . این یك مطلبى است كه باید همه بدانند و همه ملت باید بدانند و در راس آنها این است كه روحانیون و كسانى كه مرجع امورند در همه جاها ، دولت اسلامى عرض بكنم كه ارتش اسلامى ، همه قواى انتظامیهاى كه حالا همه مى گویند ما اسلامى هستیم و از طاغوت بیرون آمدیم و به اسلام گرایش پیدا كردیم ، مجرد لفظ فایده ندارد ، باید محتوا داشته باشد ، باید شهربانى حالا وضعش با آنوقت تغییر بكند ، نه لفظش تغییر بكند و وضعش همان باشد ، باید شهردارى ها همین طور باشند ، ارتشى ها

ص: 34

همین طور باشند ، وزارتخانه ها همین طور باشند ، ادارات همین طور باشند ، بازار همین طور باشد ، بازار باید بازار اسلامى باشد ، نه بازار چپاولگرى ، نه بازار قاچاق ، بازار اسلامى باشد به حال مردم رسیدگى بكنند ، این مردم دارند از بى بضاعتى چه مى شوند ، آنهائى كه فرصت طلبند حالا اجناس را چند مقابل بالا مى برند ، اینها با وضع اسلام موافق نیست ، مخالف است عرض بكنم كه بنابراین الان بر عهده ما همه ، همه افراد ملت از صدر تا ذیل ، چه در دستگاه هاى حكومتى باشند ، چه نباشند ، چه در دستگاه هایى باشد كه تمشیت امور را مى كنند چه نباشند ، الان به عهده همه ما این است كه ما كارهایمان را موافق اسلام قرار بدهیم و اسلام را حالا كه مى گوییم جمهورى اسلامى هست و حالا كه مى گوییم مملكت اسلامى است و حالا كه مى خواهیم عرضه كنیم به خارج كه این ایران الگو باشد از براى سایر جاها ، یك وقت جورى نباشد كه یك الگویى باشد الگوى شیطانى باشد و ما غفلت از آن بكنیم . باید یك الگوى اسلامى باشد واین وظیفه برعهده همه ماهاست . انشاءاللّه خداوند همه شما را موفق بدارد و من تشكر مى كنم از اینكه آقایان از راه دور آمدند براى ملاقات ما و امیدوارم كه این امور هم اصلاح بشود انشاء اللّه .

امام خمینى در جواب سوال یكى از حضار فرمودند:

امور باید موافق اسلام باشد . ثروت اگر ثروتى است كه مخالف اسلام است مصادره خواهد شد ، حساب خواهد شد . این املاكى كه گفته شدند كه مصادره مى شوند و دولت چه مى كند املاك مردم نیست عبارت از زمین هاى مواتى كه دولت سابق بدون اینكه مالك باشد فروخته است یا اشخاص بدون اینكه مالك شده باشند فروخته اند . اینها هست نه اینكه یك كسى خودش زمینى را احیا كرده و بروند از او بگیرند . این حرف ها نیست در كار ، اسلام این حرف ها راه ندارد كه براى هواى نفس اشخاص مال مردم را از آنها بگیرد ، نیست . مال مردم روى حقوق حقه شرعى و روى موازین الهى باید درست بشود و اگر موازین الهى عمل بشود ، همه امور درست مى شود .

ص: 35

تاریخ : 10/3/58

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى هیاءت قائمیه تهران

در قیام لله شكست راه ندارد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

امیدوارم كه ما همه جزء هیات قائمیه باشیم و همه به آن وظایفى كه اسلام ، قرآن ، تحت لواى حضرت صاحب سلام اللّه علیه براى ما تعیین فرموده اند عمل كنیم و صورت ها را محتواى واقعى به آن بدهیم و الفاظ را معانى حقیقى . شاید این وصفى كه براى حضرت صاحب سلام اللّه علیه ذكر شده است دنبال همین آیه شریفه كه مى فرماید كه :(قل انما اعظكم بواحده ان تقوموا لله مثنى و فرادى ) دنبال همین معنا باشد كه همه باید قیام بكنیم قیام واحد كه بالاترین قیام همان آن شخص واحد است و همه قیام ها باید دنبال آن قیام باشد و قیام لله باشد . خداى تبارك و تعالى مى فرماید كه : من فقط یك موعظه دارم به شما (قل انما اعظكم بواحده ) به امت بگو كه فقط من یك موعظه دارم به شما و آن موعظه این است كه قیام كنید و قیام لله باشد ، قیام لله كنید . البته آن حضرت قیام لله مى فرمایند و آن للهى كه و آن خلوصى كه براى ایشان هست براى دیگران نیست لكن شیعه هاى بزرگوار آن حضرت هم باید پیروى از او بكنند در اینكه قیام كنند لله ، براى خدا . كه اگر قیام براى خدا باشد ، اگر عمل براى خدا باشد ، اگر نهضت براى خدا باشد ، شكست ندارد ، براى اینكه آن چیزى كه براى خدا هست اگر در صورت هم خیال بشود كه شكست خورد به حسب واقع شكست نخورده است ، حضرت امیر سلام اللّه علیه با معاویه جنگ كردند و شكست خوردند لكن شكست نبود . این شكست صورى شكست حقیقى نبود چون قیام لله بود قیام لله شكست ندارد . تا امروز هم او غالب است ، تا ابد هم او غالب است . سید الشهدا سلام اللّه علیه با چند نفر از اصحاب ، چند نفر از ارحامشان ، از مخدراتشان قیام كردند . چون قیام لله بود اساس سلطنت آن خبیث را به هم شكستند . در صورت ، ایشان كشته شدند لكن اساس سلطنت را شكستند ، اساس سلطنتى كه مى خواست اسلام را به صورت سلطنت طاغوتى در آورد . خطرى كه معاویه و یزید بر اسلام داشتند این نبود كه غصب خلافت كردند ، این یك خطر كمتر از آن بود . خطرى كه اینها داشتند این بود كه اسلام را به صورت سلطنت در مى خواستند بیاورند ، مى خواستند معنویت را به صورت طاغوت در آورند ، به اسم اینكه ما خلیفه رسول اللّه هستیم اسلام را منقلب كنند به یك رژیم طاغوتى . این مهم بود . آنقدرى كه این دو نفر ضرر به اسلام مى خواستند بزنند یا زدند جلوترى ها آنطور نزدند . اینها اصل اساس اسلام را وارونه مى خواستند بكنند . سلطنت بود ،

ص: 36

شرب خمر بود ، قمار بود در مجالسشان . خلیقه رسول اللّه و در مجلس شرب و خمر؟ و در مجلس قمار؟! و باز خلیقه رسول اللّه نماز هم مى رود در جماعت مى خواند . این خطر از براى اسلام خطر بزرگ بود ، این خطر را سیدالشهدارفع كرد . قضیه ، قضیه غصب خلافت فقط نبود ، قیام سیدالشهدا سلام اللّه علیه قیام برضد سلطنت طاغوتى بود ، آن سلطنت طاغوتى كه اسلام را مى خواست به آن رنگ درآورد كه اگر توفیق پیدا مى كردند ، اسلام یك چیز دیگر مى شد ، اسلام مى شد مثل رژیم دو هزار و پانصد ساله سلطنت . اسلامى كه آمده بود و مى خواست رژیم سلطنتى را و امثال این رژیم ها را به هم بزند و یك سلطنت الهى در دنیا ایجاد كند ، مى خواست طاغوت رابشكند واللّه را جاى آن بنشاند ، اینها مى خواستند كه اللّه را بردارند ، طاغوت راجایش بنشانند ، همان مسائل جاهلیت و همان مسائل سابق . شكست نبود كشته شدن سیدالشهدا سلام اللّه علیه چون قیام لله بود قیام لله شكست ندارد . خداى تبارك و تعالى مى فرماید فقط یك موعظه همه موعظه ها را یك موعظه من دارم . پیغمبر اكرم واسطه ، خدا واعظ ، ملت متعظ ، من فقط یك موعظه ، بیشتر از یك موعظه ندارم (انما اعظكم بواحده ان تقومو اللّه ) اینكه براى خدا قیام كنید وقتى كه دیدید كه دین خدا در معرض خطر است براى خدا قیام كنید . امیرالمومنین مى دید كه دین خدا در خطر است معاویه دارد وارونه مى كند دین خدا را ، براى خدا قیام كرد . سیدالشهدا هم همین طور براى خدا قیام كرد . این یك مطلبى است كه براى یك وقت نیست ، موعظه خدا همیشگى است هر وقت دیدید كه بر ضد اسلام ، بر ضد رژیم انسانى اسلامى الهى خواستند كه قیام كنند ، خواستند وارونه كنند مسائل اسلام را ، به اسم اسلام ، اسلام را بكوبند ، اینجا لله باید قیام كرد و نترسید از اینكه شاید نتوانیم ، شاید شكست بخوریم ، شكست تویش نیست .

آنچه براى ما مهم است عمل به تكلیف شرعى است

من در پاریس كه بودم بعضى خیراندیش ها مى گفتند كه نمى شود دیگر ، وقتى كه نمى شود ، باید چه كرد ، باید یك قدرى گفتم ما تكلیف شرعى داریم عمل مى كنیم و مقید به این نیستیم كه پیش ببریم ، براى اینكه آن راما نمى دانیم قدرتش را هم الان نداریم اما تكلیف داریم ، ما تكلیف شرعى خودمان را عمل مى كنیم . من اینطور تشخیص دادم كه باید این كار را بكنیم . اگر پیش بردیم هم تكلیف شرعى مان عمل كرده ایم ، هم رسیده ایم به مقصد . اگر پیش نبردیم به تكلیف شرعى مان عمل كرده ایم ، نتوانستیم ، حضرت امیر هم نتوانست ، تكلیف را عمل كرد ولى در مقابلش ایستادند ، اصحاب خودش ایستادند در مقابلش ، نتوانست . این چیزى نیست ، خوب مابه اندازه قدرتمان ما مى توانیم كار بكنیم . وقتى كه ما دیدیم كه یا شما دیدید كه یك رژیمى اسلام را دارد وارونه مى كند ، به اسم عدالت اسلامى دارد ظلم را ترویج مى كند مى خواهد اسلام را اینجورى معرفى كند ، یك وقت مى ایستد و مى گوید من كارى به اسلام ندارم ، این سبكتر است تكلیف براى انسان . یك وقت یك كسى قران طبع مى كند و زیارت حضرت رضا سلام اللّه علیه مى رود و در ملاء عام نماز مى خواندو حرف هایش هم این است كه : (عدالت اسلامى

ص: 37

را ما مى خواهیم جارى كنیم ، ما مى خواهیم اسلام را) و فریاد مى زند كه ما اسلام را مى خواهیم درست كنیم ، وارونه درست مى كنند ، اینجاست كه تكلیف مشكل است . اینجاست كه اسلام در خطر است كه انعكاسش در خارج و گاهى در داخل هم . اگر اینها موفق مى شدند در داخل هم گاهى انعكاس این بود كه خوب همین است دیگر ، این رژیم اسلامى همین است . ما قیاممان ، شما قیامتان براى خدا باید باشد . وقتى دین خدا را انسان در خطر دید براى خدا باید قیام كند . وقتى احكام اسلام را در خطر دید براى خدا باید قیام كند . توانست ، عمل كرده به وظیفه و پیش هم برده ، نتوانست ، عمل به وظیفه كرده . گاهى وقت ها تقیه حرام است . آنوقتى كه انسان دید كه دین خدا در خطر است نمى تواند تقیه بكند ، آنوقت باید هر جه بشود برود . تقیه در فروع است در اصول نیست ، تقیه براى حفظ دین است . جائى كه دین در خطر بود جاى تقیه نیست ، جاى سكوت نیست .

جمهورى اسلامى همهاش باید اسلامى و با محتوا باشد

حالا ما ببینیم وظیفه مان چیست . تا حالا انجام دادید وظائف اسلامى تان را خداوند به همه شما اجر عنایت كند . تا حالا همه با هم دست به هم دادید ، جناح روحانى ، جناح دانشگاهى ، جناح بازارى ، جناح ادارى ، جناح ارتشى (یك قشرشان البته ) همه دست به هم دادند و این دیوار بلندى كه واقع شده بود بین ملت و آن چیزى كه باید به آن برسد _ و اسلام _ آن را شكستید . خداوند به شما اجر عنایت كند . اما حالا تمام شده دیگر قضیه ؟ ما حالا دیگر آسوده هستیم و هر كدام باید برویم سراغ كارهایمان ؟ یا خیر آسوده نیستیم باز هم ؟ باز هم بین راه هستیم . الان ما باز محتواى اسلام را ، واقعیت اسلام را در ایران پیاده نكردیم . همه ما راءى دادیم به جمهورى اسلامى ، صحیح ، با راءى تنها اسلام نمى آید . به حسب رسمیت ، رسمیت مملكت ایران الان جمهورى اسلامى است به حسب راءى همه مردم ، اما محتواى اسلام باید در این جمهورى اسلامى تحقق پیدا بكند . فقط ما بگوئیم جمهورى اسلامى و همه جهاتش غیر اسلامى باشد این اسلام نمى شود كه . آن هم سابق مى گفت اسلام ، معاویه هم داد مى كرد اسلام ، نماز جماعت هم مى رفت مى خواند ، امام جماعت هم بود . خلفاء بنى العباس هم بعضى شان از فضلا و علما بودند و بعضى شان یا همه شان هم نماز جماعت مى خواندند و آداب صورى را عمل مى كردند لكن محتواى اسلام را اینها ، محتواى قرآن را اینها مى خواستند تهى كنند . اینها با اعمالشان مى خواستند كه یك اسلام منهاى محتوا (مثل حالا اسلام منهاى روحانیت ، اسلام منهاى محتواست . محتواى اسلام را اینها دارند درست مى كنند) باشد . اینها مى خواستند كه یك اسلامى ، (اسلام را قبول داریم ، بله اسلام ) ، اما الفاظ فقط ، دیگر از حد لفظ نرود به محتوا .

محمد رضا خان هم اسلام را مى گفت قبول داریم ، هیچ هم مضایقه نداشت از اینكه شما بروید در مساجد نمازتان را بخوانید ولو اینكه این مضایقه این هم داشت از ترس یك جیز دیگر . انگلیس ها كه آمده بودند عراق را گرفته بودند شنیدم كه آن سردارشان دیده بود كه یك كسى دارد بالاى ماذنه یك چیزى مى گوید ، اذان مى گفتند . گفته بود این چیست ؟ گفته بودند اذان مى گوید . گفته بود كه به

ص: 38

كه به امپراطورى انگلستان هم ضرر دارد این ؟ گفته بودند نه . گفت بگوید ، هر چه مى خواهد بگوید نماز و روزه ما به امپراطورى انگلستان ضررى نداشت ، هیچ هم كارى نداشتند به تو ، هر چه مى خواهید نماز بخوانید ، هر چه مى خواهید روزه بگیرید ، آنى كه به امپراطورى همه ضرر داشت آن اسلام و محتواى واقعى اسلام بود كه مع الاسف بسیاریش منسى واقع شده است . سیاسات اسلام همچومنسى شده است كه اصلا سیاست یك ننگى بود در اینجا ، مى گفتند فلان آخوند سیاسى است و ساسهالعباد كه در زیارت جامعه مى خوانیم ، اگر به یك مقدس مآبى هم گفتند ، تعبیرش لابد مى كرد اگر جرات نمى كرد بگوید كه آن هم سیاسى است ، این یك چیز بود كه یك كسى در حكومت دخالت بكند كه این حكومت باید صحیح باشد جریان صحیح باید باشد . این از تبلیغات همان شیاطین بود كه مى خواستند قشر اسلام را صورتش را نگه دارند و ماها مشغول به همین صورت ها باشیم و محتوا نباشد در كارهایشان را انجام بدهند . محتواى اسلام كه مهمش اسلام قیام لله ، نهضت لله ، جلوگیرى از ظلم ظالمین ، از ستم ستمكاران ، اجراى عدالت اسلامى اینها منسى باشد ، برویم هر چه دلمان مى خواهد مساءله بگوئیم ، هر چه مى خواهیم نماز بخوانیم . مساءله گفته نشود كه باید جلوگیرى از طاغوت كرد . این را نگوئید مساءله ، هر چه دیگر مى خواهید بگوئید اما این نباید گفته بشود . سینه بزنید لكن هیچ صحبت از سیاست نكنید همان سینه بزنید بى محتوا . باید سینه زدن هم محتوا داشته باشد امسال باید چراغان بكنید با محتوا ، نه صرف چراغان صرف چراغان خوب است اما آن فایدهاى كه براى اسلام باید داشته باشد خصوصا چراغان براى كسى كه قیام مى كند ، چراغان براى قیام لله ، یك پرتوى باشد این چراغان از قیام لله ، از جلوگیرى از مفاسد ، از ریشه كندن این ریشه هاى مفاسدى كه الان بین مردم منتشر هستند باز ، این ریشه هائى كه مى خواهند نگذارند این نهضت پیش برود با هر صورت ، چراغان در كمال خوبى ، در كمال عظمت با محتوا ، باید امسال فرق كند با همه سال ها ، شما امسال باید جبران كنید آن جهات سابق را . یك وقت به وقوف است ، یك وقت به حمله . آن جهاد بود كه آن روز كردید این هم جهاد است كه امروز مى كنید اما متوجه باشید كه (ان تقوموا لله ، انما اعظكم بواحده ان تقومو اللّه ) اینكه نهضت ، قیام براى خدا باشد ، هر كارى مى كنید براى خدا باشد نمایش نباشد براى خدا باشد ، پرنمایش (اما نه براى نمایش ، براى خدا) محتوایش را حفظ كنید . گویندگانى بیایند در مجالس شما كه مسائل را درست بگویند برایتان . ما الان به آخر نرسیدیم ما تا حالا جز یك الفاظى بیشتر نبوده ، البته كارهائى كرده اند اما آنى كه ما مى خواهیم تا حالا نشده است آنها ، یك رایى دادیم به جمهورى اسلامى و آن رژیم رفت و یك رژیم دیگرى است لكن باید همه چیز اسلامى بشود . آن روزى ما به آخر مقصد رسیدیم كه همه چیزمان اسلامى باشد ، بازار یك بازار اسلامى باشد . بازارى كه یك متاعى را یك تومان مى خرد و سى تومان به این فقرا و ضعفا مى دهد این بازار اسلامى نیست . بازارى كه قاچاق وارد مى كند و به قیمت هاى گزاف مى دهد و اقتصاد اسلام را مى خواهد به هم بزند این اسلامى نیست ، این بازار اسلامى نیست اینها باید اسلامى بشود ، خودشان اسلامیش كنند . بازارى كه به فكر ضعفا و فقرا نباشد ، بازارى كه پهلویش ضعیف باشد و به فكر نباشد ، این بازار اسلامى نیست . ملتى كه اینجا

ص: 39

قصرهاى روى هم روى هم درست كنند و آنجا زاغه نشین ها باشند (شما همه زاغه نشین را دیدید چطورند لابد شماها دیدید من هم صورتش را دیدم ) یك مملكتى كه زاغه نشین ها آنطور باشند و مردم به فكر اینها نباشند این مملكت ، مملكت اسلامى نیست صورت است محتوا ندارد این . حضرت امیر مى فرماید (به حسب نقل ) كه شاید در سر حدات یك كسى گرسنه باشد ، به خودش رنج مى دهد كه مبادا یك كسى از او گرسنه تر باشد . آن امیر ماست ، او آقاى ماست ، امام ماست . ما ، هى بگوئیم امام و اقتدا نكنیم به او ، در كارها هیچ اقتدا نباشد . امام معنایش این است ، شیعه معنایش این است كه مشایعت كند همانطورى كه تابوت را كه مى برند اگر همه از این طرف دنبال تابوت رفتند تشییع كردند ، اگر تابوت را از این طرف مى برند یكى از این طرف برود این را تشییع نكردند . شیعه باید اینطورى باشد مشایعت كن على را . البته قدرت نداریم ما مثل او ، هیچ كس قدرت ندارد ، اما به زهد ، به تقوا ، به رسیدگى به مظلوم ها ، به رسیدگى به فقرا مشایعت كنیم از او نمى توانیم مثل او زندگى بكنیم ، نمى توانیم كه مشى او را داشته باشیم ، قادر بر این نیستیم . او یك موجودى بوده ، معجزهاى ، جمع ما بین تضاد ، جمع بین همه ضدها ر ا كرده بود . یك آدم در قدرت آنطور كه به حسب نقل از این طرف مى زد دو تا مى كرد ، در جنگ مى زد مى كشت تمام كسانى كه بر ضد اسلام بودند . از آن طرف یك آدم زاهد ، یك آدم عابد تا صبح بنشیند نماز بخواند . آدم زاهد و عابد اهل جنگ نیست ، آدم جنگجو هم بیشترش اهل زهد و تقوا و امثال ذلك نیست ، جمع مى كرده او بین همه . ماها نمى توانیم اما مى توانیم كه اقتدا كنیم به او تا حدودى ، مى توانیم رسیدگى كنیم به فقراى مملكتمان ، به ضعفایمان .

حفظ انقلاب درونى و تحول روحى ، بالاترین پیروزى هاست

یك تحولى در ایران پیدا شد تحول روحى كه این تحول روحى از این غلبهاى كه كردید بر طاغوت و او را عقب زدید و همه دنیا به قول شما متحیر بود ، این تحول از آن بالاتر بود . تحول روحى كه در ملت پیدا شد ، ملتى كه از یك پاسبان مى ترسید ریخت در خیابان ها بچه و بزرگش گفت ما شاه را نمى خواهیم ، از یك پاسبان مى ترسید دیروز ، امروز اینطور شد . این تحول ، تحول روحى بود كه خدا داد . ملتى كه چك و چك مى كرد در معاملاتش براى زیاد شدن و كم شدن ، در یك برهه از زمان همچو انسانى رفتار مى كرد با اهل ملت خودش و همچو تحول برایش حاصل شده بود كه یكى از آقایان مى گفت كه دیدم یك زنى یك چیزى در آن تظاهرات ، آنوقت كه تظاهر مى كردند یك زنى یك كاسهاى دستش است پول در آن است گفتم لابد مثلا فقیر است تا رسیدیم به او دیدیم مى گوید كه امروز تعطیل است و اینهائى كه دارند مى روند ممكن است بعضى شان بخواهند تلفن كنند پول هم كه حالا نمى توانند پیدا كنند من اینها را گذاشتهام براى تلفن . این یك امر كوچكى است ولى خیلى بزرگ است ، یك تحولى است كه عظمتش خیلى زیاد است . در یك برهه از زمان آنوقتى كه انقلاب بود و فشار بود وقتى كه آنطور كه من مى شنیدم وقتى كه این آقایان كه در خیابان مى آمدند عبور مى كردند از اطراف ، از خانه ها چیز به آنها مى دادند ، آب مى آوردند گلاب مى زدند ، چه مى دادند ، ساندویچ مى دادند . یك حس انسانى

ص: 40

تعاون پیدا شده بود در آن حال انقلاب . این انقلاب روحى از آن انقلابى كه در خارج واقع شد عظمتش زیادتر است . اگر این انقلاب را ما حفظ بكنیم و آقایان حفظ بكنند ، بدانند كه از همه پیروزى ها بالاتر است ، این انقلاب روحى را حفظش بكنید ، حالا كه رسیدیم ما به مثلا یك قسم از پیروزى و آن رفع موانع است ، حالا مدتى اعتصاب شده است و مثلاكم دخلى شده است ، حالا اینطور نباشد كه تلاقى بخواهید در آورید . تلافى آن اعتصاب هائى كه كردید حالا بخواهید به جان مردم بیفتید و تلافى كنید . اگر اینطور باشد ، آن روحیه اسلامى الهى از دست رفته است و اگر آن روحیه از دست رفت پیروزى هم از دست ما مى رود . این را باید حفظش كنید ، این تحول روحى را باید حفظش كنید . نگویند كه حالا گذشت و دیگر چطور هر كه برود سراغ كار خودش و هر كه سر كسب خودش و آنطورى كه هر روز تقریبا (حالا با كم و زیادش ) به ما هى مى آیند شكایت مى كنند كه گرانفروشى چقدر شده . گرانفروشى چه شده ، قاچاق گرى چقدر شده ، هروئین فروشى چقدر شده ، تریاك فروشى چقدر شده ، اگر برگردد آن تحول روحى كه یك برهه از زمان بود و شما را به پیش برد اگر خداى نخواسته آن برگردد خوف این است كه جهات دیگر هم برگردد . عنایت خدا برگردد . عنایت خدا به این ملت ، عنایت خدا به این ملت این پیروزى را به ما داد ، هیچ كس نكرد خدا كرد . هیچ كس نیست آن كه هست خداست عنایت كرد به ما ، این حس تعاون كه در مردم پیدا شد رحمت خدا به اینها توجه پیدا كرد . خداى تبارك و تعالى عنایت دارد به بندگان خودش ، به ضعفا عنایت دارد . این حس تعاون كه پیدا شد رحمت خدا دنبالش بود ، این رحمت خدا و عنایت خدا شما را به پیروزى رساند كوشش كنید این را نگهش دارید . اگر نگه داشتید پیروزى شما تا آخر است ، تا آخر آخر و اگر خداى نخواسته از دست ما برود نمى دانم چه مى شود . من امیدوارم كه امسال با شكوه هر چه تمامتر و با محتواى هر چه تمامتر این جشن بزرگ انشاءاللّه تعالى انجام بگیرد و آقایان همه با سلامت و سعادت و آقا انشاءاللّه . به سلامت و همه مان با هم این نهضت را به پیش ببریم كه همه باهم یك جمهورى اسلامى ، با محتواى اسلامى در همه جهات خداوند تأییدتان كند انشاءاللّه .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 41

تاریخ : 11/3/58

بیانات امام خمینى در دیدار با پرسنلنیروى دریائى بندرعباس

آزادى ، امانت بزرگ الهى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اول باید تشكر كنم از شما آقایان كه از راه دور آمدید براى ملاقات ما و خوشوقتم از اینكه مواجه با هم هستیم و مى توانیم صحبت ها را با هم بكنیم . ما گذشته را پشت سر گذاشتیم و بحمداللّه موفقیت آمیز بود . به گذشته خیلى نباید نظر كرد ، عمده آینده است . تكلیف فعلى ما چیست ؟ و تكلیف بعد از این و آینده ما؟ فرق نیست بر اینكه ما همه مكلف هستیم به تكلیف هاى الهى براى حال و براى آینده . در حال حاضر مى دانید كه آشفتگى هایى در كار است و توطئه هائى براى اخلال ، تكلیف ما در این حال كه اخلالگرها كه مى خواهند نگذارند این نهضت به ثمر برسد چیست و تكلیف آینده ما چیست ؟ ما تا كنون آزادى را به دست آوردیم . همه الان آزادانه از محل خودتان آمدید و با هم ملاقات مى كنیم كه قبل از این چنین آزادى براى شما نبود ، براى ما هم نبود . ماالان آزاد هستیم . آزادى یك نعمت بزرگ الهى است آیا در این موقع كه آزاد هستیم ، ببینیم كه از این آزادى آیا سوء استفاده مى كنیم یا استفاده مشروع ؟ آزادى یك امانت الهى است كه خداوند نصیب ما كرد ، آیا این امانتى كه خداى تبارك و تعالى به ما داد و ما را آزاد كرد ، با این آزادى چه مى كنیم ؟ آیا آزادى را صرف صلاح ملت و اسلام مى كنیم ؟ یا آزادى را صرف جهاتى كه بر خلاف مسیر نهضت و بر خلاف رضاى خداست ؟

خداوند با نعمت آزادى ما را امتحان مى كند

الان ما همه در حیطه امتحان گذاشته شدیم . قشرهاى ملت همه از روحانیون گرفته است تا دانشگاهى ، از نیروى هوائى گرفته است تانیروى زمینى و تا نیروى دریایى ، بازارهاى اسلام ، سرحدات اسلام ، عشایر ایران همه ما الان آزادیم و در تحت امتحان خداوند ما را با این نعمت امتحان خواهد كرد . اگر ما آزادى را در مسیر خودش براى صلاح ملت ، براى صلاح اسلام ، در خدمت كشور ، از این آزادى استفاده كردیم ، از امتحان درست بیرون آمده ایم و اگر خداى نخواسته آزادى را صرف كردیم بر خلاف مسیر ملت و اسلام ، حالا كه آزاد شدیم خودمان را به هرج و مرج بكشیم ، حالا كه آزاد هستیم به زیر دستان خودمان ظلم كنیم ، حالا كه آزاد هستیم بر خلاف نظامات اسلامى و بر خلاف نظامات ملى عمل كنیم . هرج و مرج بپا كنیم چون آزاد هستیم ، تحت هیچ قاعده نباشیم تحت هیچ یك

ص: 42

از قواعد اسلامى و ملى نباشیم ، اگر اینطور باشد ، آزادى را سلب كردیم بر خلاف مسیر ملت و برخلاف مسیر اسلام . توجه داشته باشید كه از این امتحان آبرومند بیرون بیاییم . اگر من طلبه وقتى آزاد شدم به رفقاى خودم ، به زیردستان خودم ، به دوستان خودم تعدى كردم ، برخلاف مسیر نهضت عمل كردم ، برخلاف مسیر ملت عمل كردم ، من به این آزادى كه خداى تبارك و تعالى داده است خیانت كردهام . اگر شما برادرهاى نظامى من هم حالا كه آزادى پیدا كردید بخواهید از این آزادى سوء استفاده كنید ، برخلاف مسیر ملت ، برخلاف مسیر كشور عمل بكنید ، برخلاف نظامات مقرر عمل بكنید ، شما هم مثل من از این امتحان بیرون نیامدید و خداى نخواسته خیانت كردید . امانت خدا را حفظ كنید . به امانت خدا خیانت نكنید .

آزادى را در صلاح ملت و صلاح كشور صرف كنید

شما آزادید ، آزادى را صرف كنید در صلاح ملت ، در صلاح كشور . و آزادى براى این نیست كه هر كسى هر كارى مى خواهد بكند ، قاچاق فروشى بكند ، گرانفروشى بكند ، سرحدات را به هم بزند ، نظام را به هم بزند ، جهات مقررات ملى و دولتى و اسلامى را ملاحظه نكند ، معناى آزادى این نیست ، آزادى در حدود مقررات است ، مقررات را باید حفظ كرد و كسى حق ندارد به شما تعدى بكند ، شما آزادید و كسى حق ندارد شما را محدود كند لكن مقررات را باید همه حفظ بكنیم ، من كه در اینجا هستم و شما كه در سرحدات هستید ، باید مقررات را حفظ بكنیم باید نظامات راحفظ بكنیم ، باید جهاتى را كه مقرر شده براى ما و شما هم حفظ بكنیم تا انشاءاللّه این كشور را به سامان برسانیم . اگر من كه اینجا هستم بر خلاف مقررات عمل كنم و آن كه در تهران است بر خلاف مقررات عمل كند و آن كه در سرحدات است برخلاف مقررات عمل كند ، خداى نخواسته این نعمت را كه خدا به ما داده است و باید شكر او را بكنیم ، كفران او را كرده ایم و خداى نخواسته از ما گرفته مى شود و باز بر مى گردیم به سال هاى سابق و به گرفتارى هاى سابق . شما آقایان و ما اینجا ، شما آنجا و همه ملت در هر جا كه هستند باید از آزادى استفاده صحیح بكنند ، از آزادى استفاده هاى سوء نكنند . همه باید با مقرراتى كه شرع و عقل معین مى كند ، با نظاماتى كه باید عمل به آن كرد ، همه با هم به این نظامات عمل بكنیم ، به این مقررات عمل بكنیم . من از شما دوستان عزیز ، فرزندان محترم كه در سرحدات هستید و در آنجا زحمت مى كشید و در هواى گرم براى اسلام و براى كشور خودتان خدمت مى كنید كمال تشكر را دارم و امیدوارم كه شما خودتان سرحدات راحفظ كنید و نگذارید قاچاق وارد بشود ، خصوصا اسلحه قاچاق و مواد مخدرهاى كه براى ملت ما مضر است ، خود شما باید آنجا فعالیت كنید و جلوگیرى از این مطالب بكنید . خداوند به همه شما سلامت و سعادت و عزت و عافیت عنایت كند شما را جزء فداكاران اسلام قرار بدهد .

والسلام علیكم ور حمه اللّه و بركاته

ص: 43

تاریخ : 11/3/58

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از بانوان اهواز

نهضت اسلامى عامل مجتمع شدن همه اقشار

بسم اللّه الرحمن الرحیم

این نهضت بحمداللّه تا كنون بسیار ثمر بخش بوده است گر چه ما در اوایل امر هستیم . این نهضت موجب شد كه ما و شما در یك محل مجتمع بشویم و مسائلى كه داریم طرح بكنیم . قبل از این یك همچو امرى میسور نبود ، ما در كنار بودیم و شما در كنارى دیگر و سایر اقشار ملت هم متفرق . این نهضت الهى موجب شد كه آن متفرقات مجتمع بشوند و آن مطلبى كه باید بشنوند و بگویند ، با هم در میان بگذارند تا انشاءاللّه مسائل حل بشود و ما به آن مقصدى كه داریم نائل بشویم .

مقصدمان این نبود كه فقط محمد رضا برود ، مقصد اسلام است

مسائل زیاد است لكن مهم ، الان كه ما دربین راه هستیم و به مقصد نرسیدیم ، فقط موانع را رفع كرده ایم والا مقصد ما بالاتر از این معانى است ، مهم این است كه نهضت محفوظ باشد . این نهضتى كه این قدرت را داشت كه یك همچو قدرت شیطانى را در هم شكست و محمدرضا در عین حال كه خودش یك قدرت عظیم بود دنبال او هم همه قدرت ها ، همه قدرت هائى كه در عالم بودند با او موافق بودند و با ما مخالف ، معذلك این نهضت چون یك نهضت الهى بود ، نه یك نهضت مادیگرائى ، نهضت ملى ، یك نهضت الهى ، یك نهضت اسلامى بود از این جهت پیروز شد و تمام قدرت ها نتوانستند این شیطان را نگه دارند . او رفت و دیگر برگشت ندارد ، لكن مساءله این نبود كه او برود ، مساءله این بود كه دنبال رفتن او قطع ایادى همه قدرتمندها بشود و این هم شده است ، البته ریشه هائى دارد و انشاءاللّه اینها هم از بین خواهند رفت ، لكن مساءله این هم نبود ، مساءله اساسى ما این نبود كه رژیم سلطنتى برود و قطع ایادى دیگران بشود ، اینها همه مقدمه بود براى مساءله اساسى ما ، او اسلام است . انبیا كه جنگ مى كردند با مخالفین توحید ، مقصدشان این نبود كه جنگ بكنند و طرف را از بین ببرند ، مقصد اصلى این بود كه توحید را در عالم منتشر كنند ، دین حق را در عالم منتشر كنند . آنها مانع بودند اینها مى دیدند كه این مانع را باید برداشت و به مقصد رسید .

رسول اكرم صلى اللّه علیه و آله و سلم مقصدشان این نبود كه مشركین مكه را از بین ببرند و یا مشركین جزیره العرب را از بین ببرند ، مقصد این بود كه دین اسلام را منتشر كنند و حكومت ، حكومت

ص: 44

قرآن باشد ، حكومت اسلام باشد . آنها چون مانع بودند از اینكه این حكومت اسلامى تحقق پیدا بكند منتهى به جنگ مى شد و معارضه ، آنها معارضه مى كردند با حكومت اسلامى ، اینها مقابله مى كردند . جنگ ها ، جنگ هاى زیادى كه پیغمبر اكرم صلى اللّه علیه و آله و سلم فرموده است ، همه براى این معنا بوده است كه موانع را از سر این مقصد الهى ، مقصد اعلى كه دارند و آن تحكیم حكومت اسلامى ، حكومت اللّه ، حكومت قرآن ، همه براى این بود ، به طورى كه اگر چنانچه معارض با این نبودند معلوم نبود كه جنگ پیش بیاید . معارضه داشتند و نمى گذاشتند كه این حكومت تحقق پیدا بكند ، جنگ پیش آمد . ملت ایران و ما مقصدمان این نیست و نبود كه فقط محمدرضا برود ، رژیم سلطنتى از بین برود ، دست اجانب كوتاه بشود ، اینها همه مقدمه بود ، مقصد اسلام است .

ما مى خواهیم كه اسلام حكومت كند در این مملكت ، احكام اسلام در این مملكت جریان پیدا بكند . اگر ما فرض كنیم كه حكومت رژیم سلطنتى از بین برود و یك رژیم دیگرى بیاید كه آن رژیم دیگر ، ایادى دیگران هم از او ، از مملكت ما قطع بشود ، یك رژیمى بیاید اما رژیم اسلامى نباشد ، برخلاف اسلام باشد ، این مقصد ما حاصل نشده . اگر مقصد این بود كه محمدرضا برود و دست اجانب قطع بشود ، بله ، اما اگر مقصد اصلى ما این است كه اسلام تحقق پیدا بكند ، اگر مقصد اصلى ملت ایران این است كه جمهورى اسلامى تحقق پیدا بكند ، حكومت عدل الهى تحقق پیدا بكند ، رفتن آنها همه مقدمه برى این مطلب است .

این اشتباه نشود كه ما مى خواستیم كه او برود ، رفت ، تمام شد ، خیر ، تمام نشده است . این مانع از كار بود چون مانع بود كه ما به مقصد برسیم با او معارضه كردیم . او نمى گذاشت كه عدل الهى تحقق پیدا بكند ، او نمى گذاشت كه مملكت ما یك مملكت اسلامى با یك حكومت عادل باشد و محقق بشود این رژیم ، از این جهت معارضه شد با او ، او رفت . اگر به جاى اینكه او رفت یك رژیم دیگرى تحقق پیدا كند مثل یك رژیمى كه در اروپا هست مثلا ، مثلا مثل فرانسه ما بخواهیم بشویم كه ما رژیم محمدرضا را كنار بگذاریم ، یك رژیمى مثل رژیم فرانسه كه كارى به اسلام ندارد ، اگر اینطور باشد اینهمه خون ریختن ملت ما براى این نبوده است كه حالا یك مملكتى باشد ، مملكت اسلامى نباشد ولو رژیم سلطنتى هم نباشند . یك رژیم غیر اسلامى خیر . بسیارند رژیم آزاد منشانه ، رژیمى كه استقلال هم دارد ، آزادى هم مى دهد اما یك آزادى مى دهد كه بروفق اسلام نیست . احكام ، احكام اسلام نیست . رژیم ، رژیم اسلام نیست . عدالت اسلامى به آنطورى كه در اسلام است نیست ، ما همچو چیزى را نمى خواستیم و نمى خواهیم .

ما دنبال تحقق اسلام هستیم ، نه اسم اسلام

حالا كه ما مى گوئیم جمهورى اسلامى ، معنایش این نیست كه فقط ما راءى به جمهورى اسلامى دادیم دیگر به باقى كارهاى دیگر كار نداریم . جمهورى اسلامى معنایش این است كه همه مردم راءى بدهند یا اكثریت راءى بدهند به اینكه جمهورى لكن احكام ، احكام اسلام ، جمهورى كه در او قانونش

ص: 45

قانون اسلام باشد . اگر یك جمهورى باشد كه قانونش قانون اسلام نباشد ، این آن نیست كه ملت ما مى خواهند و راءى بر آن دادند . اینهمه خون دادند مردم به اینكه اسلام تحقق پیدا بكند ، دنباله كار انبیاست ، دنباله كار رسول خداست ، دنباله كار امیرالمومنین علیه السلام است ، دنباله كار سیدالشهدا است سیدالشهدا خونش را داده براى همین كه اسلام تحقق پیدا بكند ، یزید مى خواست اسلام را از بین ببرد . ما دنبال این هستیم كه اسلام تحقق پیدا بكند ، جمهورى اسلامى پیدا كردیم كافى است براى ما . ما در هر یك از مواردى كه هست ، در تمام شؤون مملكت مان مى خواهیم كه احكام اسلام باشد ، قرآن حكومت كند بر ما ، قانون اسلام بر ما حكومت كند ، هیچ كس دیگر حكومت نداشته باشد و ما الان بین راه هستیم و نرسیده ایم به مقصد .

عمال اجانب چون از اسلام مى ترسند ، هر چیزى كه ترویج از اسلام بكند از او مى ترسند

مع الاسف مى بینید كه در اطراف ، خصوصا در اطراف شما ، مفسده جوها افتاده اند و مى خواهند نگذارند این كار را انجام بگیرد . اینها عمال خارجى هستند ، اینها اشخاصى نیستند كه براى ملت ما بخواهند دلسوز باشند ، اینها مى خواهند كه این جمهورى اسلامى كه از آن مى ترسند و اربابانشان هم از همین جمهورى اسلامى ، از اسم اسلام مى ترسند و لهذا عمالشان به این راه افتادند كه جمهورى لازم نیست جمهورى اسلامى باشد ، خوب ، جمهورى باشد ، جمهورى ایرانى باشد ، جمهورى دموكراتیك باشد . این براى این است كه اینها از اسلام مى ترسند ، از اسلام آن چیزهائى كه باید نبینند دیدند ، اسلام تو دهنى به آنها زد و بیرونشان كرد از مملكت . اینها از این مى ترسند و لهذا كوشش مى كنند خودشان و عمالشان كه به هر صورت هستند ، آنهایى كه به هر صورت هستند كوشش مى كنند كه این كلمه اسلام تو كار نباشد هر چه مى خواهد جایش باشد . آنها راضى هستند كه هر چه جاى كلمه جمهورى اسلامى ، هر چه مى خواهید بگذارید ، اسلام نباشد دیگر هر چه مى خواهد باشد .

در مملكت ما روحانى قدرت نداشته باشد ولو كمونیست قدرت داشته باشد . اینها دنبال این هستند ، اینها از روحانى مى ترسند و از اسلام مى ترسند ، چون از اسلام مى ترسند ، از آن كسانى كه مروج اسلام هستند مى ترسند . از منبرى مى ترسند براى اینكه مروج اسلام است ، از روحانى و اهل محراب مى ترسند براى اینكه مروج اسلام است . چون از اسلام مى ترسند هر چیزى كه دنباله اسلام باشد ، هر چیزى كه ترویج از اسلام بكند از او مى ترسند و نمى خواهند او را .

و لهذا نعمه اینكه (لازم نیست كه اسلام باشد ، جمهورى باشد جمهورى دمكراتیك باشد ، لازم نیست كه اسلام پهلویش بگذارید ، اسلام باشد منهاى روحانیت ، روحانیت نباشد ولو اسلام باشد) . معنایش این است كه اسلام باشد منهاى اسلام . اگر روحانیت نباشد اسلام را هیچ كس نمى تواند نگه دارد . اینها اصلا نقشه بر این است كه اسلام نباشد براى اینكه اینها سیلى خوردند از اسلام احساس كرده اند الان كه اسلام است كه این پیروزى را حاصل كرده ، شهادت است كه این پیروزى را حاصل

ص: 46

كرده ، شهادت است كه این پیروزى را حاصل كرده ، شهادت هم حفظ اسلام است ، از اول اسلام با شهادت پیش برده ، حالا هم كه مى بینید كه جوان هاى ما شهادت را مى خواهند . همین امروز هم كه من این بیرون ایستاده بودم یك جوان برومندى فریاد مى كرد از آنجا كه شما دعا كنید كه من شهید بشوم . این حس بود كه ما را پیش برد ، این حس شهادت بود و این حس جلو آمدن براى اسلام و شهادت بود كه ما را به پیروزى رساند و اینها از این مى ترسند . از اسلام ، اینها مى ترسند .

مى شود گفت كه بانوان این نهضت را پیش بردند

شما فكرى بكنید كه این معناى اسلامى ، این جمهورى به معناى اسلامى ، به همین معنا كه عرض كردم كه محتوا اسلام باشد ، تو دانشگاه وقتى برویم اسلام باشد ، تو دادگسترى وقتى برویم اسلام باشد ، تو وزارت خارجه برویم اسلام باشد ، تو ادارات برویم اسلام باشد ، تو بازار برویم اسلام باشد ، صحرا برویم اسلام باشد ، شهر برویم اسلام باشد ، كوشش كنید كه این معنا حاصل بشود . اگر این معنا حاصل شد شما تا آخر پیروز هستید . با هم باشید همه تان ، همه با هم باشید . شما یك نصیب زیادى در این نهضت دارید . مى شود گفت كه بانوان این نهضت را پیش بردند براى اینكه بانوان ریختند توى خیابان ها ، در صورتى كه بانوان بنابراین نبود كه بریزند در خیابان ها ریختند توى خیابان ها . مردها اگر یك سستى هم احتمال مى رفت در آنها باشد همان معنا آنها را شجاع كرد . مرد وقتى دید زن ها آمده اند مشغول یك عملى هستند ، مردها شجاع مى شوند . شما بودید این پیروزى را نصیب اسلام كردید و شما سهم زیادى در این پیروزى دارید ، این سهم را نگه دارید . این پیروزى كه دنبال این بود كه همه با هم یك تحول روحانى پیدا كرده بودید ، یك تحولى كه از عالم غیب شما را متحول كرده بودند ، این تحول روحانى را حفظ كنید ، وحدت كلمه را حفظ كنید . الان ما بین راه هستیم ، ما كار زیاد داریم تا همه احكام اسلام جریان پیدا نكند ، ما در راهیم . آنوقتى كه همه احكام اسلام جریان پیداكرد ، آنوقت ما رسیدیم به مقصد . مقصد اسلام است . این را حفظ كنید ، این وحدت كلمهاى كه پیدا شد و این اسلامیتى كه پیدا شد و این تحول روحى كه پیدا شد ، این را حفظ كنید . انشاءاللّه تعالى پیروز هستید . خداوند انشاءاللّه شماها را پیروز كند و شماها را سعادتمند كند و در دنیا و آخرت شما سعید باشید و انشاءاللّه هستید .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 47

تاریخ : 12/3/58

بیانات امام خمینى در دیدار با ورزشكاران و كارمندان تربیت بدنى

شما با اسلام این پیروزى را پیدا كردید

بسم اللّه الرحمن الرحیم

این چه قدرتى است كه شما و ورزشكاران را با یك طلبه مجتمع كرده است ؟ این چه قدرتى است كه دانشگاهى را با سایر اقشار همراه كرد؟ و این چه قدرتى بود كه تمام اقشار ملت ما را ، زن و مرد ، بچه و بزرگ در هر كسوتى كه بودند به خیابان ها كشیده و بر ضد طاغوت آنها را مجهز كرد؟ غیر از اسلام بود؟ این اسلام بود كه همه را با هم مجتمع كرد و این اسلام بود كه شما را پیروز كرد و این اسلام است كه سعادت همه انسان ها را تامین مى كند . نه سعادت دنیائى فقط ، سعادت دنیا و آخرت . آزادى كه در پناه اسلام باشد ، استقلال كه در پناه اسلام باشد ، سعادت براى كشورها و براى كشور ما تهیه مى كند ، تامین مى كند . شما با اسلام این پیروزى را پیدا كردید و با اسلام باید این پیروزى را تعقیب كنید .

ما باید بیدار باشیم توطئه ها را خنثى كنیم

شما باید الان توجه كنید به اینكه دشمن در توطئه است و مى خواهد كه این وحدتى كه در اقشار ملت ما حاصل شد این را از بین ببرد ، الان همه آن اشخاصى كه بر خلاف مسیر شما هستند ، بر خلاف مسیر ملت ما هستند ، بر خلاف مسیر قرآن و اسلام هستند ، بر خلاف مسیر پیغمبر و ائمه اطهار (علیه السلام) هستند اینها دارند با هم مجتمع مى شوند و توطئه مى كنند ، البته نمى توانند ، كارى هم از آنها نمى آید لكن ما هم نباید غافل باشیم ما باید بیدار باشیم و توطئه هاى آنها را قبل از اینكه اینها با هم مجتمع بشوند خنثى كنیم . مطالعه كنید در حال اینهائى كه الان دارند خرابكارى مى كنند ببینید كه اینها از كجا آمدند ، منشاءش چیست ، از كجا پیدا شدند ، اینهائى كه نبودند ، بعد از اینكه انقلاب پیروز شد پیدا شدند ، حالا هر كدام در یك جائى بودند و اگر بودند در خفا بودند و اگر در خارج ایران بودند ، در خارج بودند ، حالا كه انقلاب رسید اینجا یكى یكى از اطراف آمدند و با هم دارند خودنمائى مى كنند . این اقشار مختلفى كه حالا تازه پیدا شدند با اسم هاى مختلف ، مى بینید كه مسیرشان بر خلاف مسیر شماست ، حرف هایشان غیر از این حرف هائى است كه شما مى زنید . شما فریادتان اسلام است آنها چیزهاى دیگر مى گویند . اینها راباید مطالعه كنید . شماها ببینید كه از كجا پیدا شده اند اینها تازه پیدا شدند ، از كجا

ص: 48

آمدند ، چطور شده است كه حالا آمدند و مى خواهند نگذارند این نهضت ما به ثمر برسد . توطئه ها را خنثى كنید .

ورزشكاران با ایمان پشتوانه ملت و اسلام

مملكت ما همین طورى كه به علما و دانشمندان احتیاج دارد به این قدرت شماها هم احتیاج دارد به این قدرت شما هم احتیاج دارد . این قدرت وقتى با ایمان باشد ، وقتى كه زورخانه با قرآن باشد ، با ایمان باشد ، پشتوانه یك ملت است . وقتى قهرمان ها قهرمان هاى اسلامى باشند پشتوانه یك ملت هستند ، باوزى یك ملت هستند . آنها مى خواستند قهرمان باشد لكن قهرمان آریامهرى باشد چون پشتوانه ملت نمى توانست باشد . آنها همه چیز را مى خواستند براى خودشان ، ما و شما همه چیز را مى خواهیم براى خدا ، براى اسلام ، آنچه كه پشتوانه ملت است ، پشتوانه اسلام است ، آن مردهاى با ایمان هستند ، ورزشكار با ایمان ، روحانى با ایمان ، دانشگاهى با ایمان ، بازارى با ایمان ، دهقان و كشاورز و كارگر با ایمان ، اینها مى توانند پشتوانه یك ملت باشند و نگذارند دست هاى خائنانه كسانى كه مى خواهند همه چیز ما را ببرند ، قدرت مادى ما ، قدرت معنوى ما را از بین ببرند ، اینها هست كه نمى گذارند . ایمانتان را تقویت كنید ، به اسلام پناه ببرید ، همه مان به اسلام پناه ببریم ، همه جا یاد خدا باشیم . من مى دانم كه ورزشكارها در گودهاى زورخانه یاد خدا هستند ، یاد امیرالمومنین هستند ، تقویت كنید این یاد خدا را تقویت كنید ، این یاد مولا را و همه با قدرت ، همه با ایمان انشاءاللّه به پیش ببرید . خداوند همه شما را موفق كند و همه سالم و سعادتمند باشید . من خدمتگزار همه شما هستم .

ص: 49

تاریخ : 12/3/58

پیام امام خمینى به ملت ایران به مناسبت 15 خرداد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

با فرا رسیدن پانزدهم خرداد خاطره غم انگیز و حماسه آفرین این روز تاریخى تجدید مى شود ، روزى كه بنابر آنچه كه مشهود است قریب به پانزده هزار نفر از ملت مظلوم و ستم كشیده ما به خاك و خون كشیده شد ، روزى كه طلیعه نهضت اسلامى این ملت شجاع و غیور گردیده نهضت عظیمى كه بیش از شانزده سال پیش به دنبال قیام روحانیت مسئول و متعهد ، در مقابل محمدرضا پهلوى كه مخالفتش با اسلام عزیز آشكار و آشكارتر شد ، شكل گرفت . روحانیت به اعتراض برخاست و عصر عاشورا پس از حادثهاى ناگوار اعتراض با موج عظیم انسانى اسلامى بالا گرفت و به اوج رسید و پس از آن دست ناپاك استعمار از آستین شاه مخلوع در آمد و غائله پانزده خرداد 12 محرم را هر چه دردناكتر بوجود آورد .

محرم چه ماه پرغائلهاى و چه ماه خونى ، و چه ماه حماسه آفرینى ، ماهى كه دستگاه شاهنشاهى بنى امیه را در هم كوبید و ماهى كه رژیم شاهنشاهى دو هزار و پانصد ساله جنایتكاران را در هم پیچید .

ملت ما نه محرم را كه شاهد قتل عام هاى وحشیانه جباران است فراموش مى كند و نه پانزده خرداد را كه سرآغاز نهضت اسلامى روحانیت است .

نهضت از حوزه علمیه قم مركز فقاهت راستین برخاست و برق آسا در سایر حوزه هاى علمیه و دانشگاه ها و در تهران و سایر شهرها قشرهاى عظیم ملت را فرا گرفت و همه را به میدان مبارزه كشید و در سال هاى اخیر كه حوادث به دنبال حوادث به وجود آمد و ملت بزرگ با شعار اسلام و فریاد اللّه اكبر و نور ایمان و وحدت كلمه بنیاد پهلوى را از بن كند و ملت ما این روز را عزیز مى شمارد و من روز پانزدهم خرداد را براى همیشه عزاى عمومى اعلام مى كنم و براى بزرگداشت شهداى خویش در این روز بزرگ در مدرسه فیضیه به سوگ مى نشینم به امید آنكه با خواست خداوند متعال باقیمانده ریشه هاى گندیده استعمار از بیخ و بن كنده شود و جمهورى اسلامى مبنى بر احكام نورانى قرآن مجید در كشور ما مستقر گردد .

و السلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 50

فصل هفتم

دیدارها و رهنمود

این فصل از ((صحیفه نور)) چون آمیزش سپیده و برف،

چون پیوند شکوفه و بلور است.

موسای ،امت بر طور سینای ولایت امر فراز آمده،

و دیو مرده و فرشته باز آمده، اما باغ از زاغک های خزانی خالی نیست.

چنین است که امام بزرگوار امت، در دیدارهای پیاپی رهنمود بیداری میدهند:

اصل حرکت روحانیت و سایر اقشار ملت، جایگزین کردن اسلام، به جای طاغوت است...

وارسته کردن نفس از تعلقات دنیا، سرمنشاء کمالات است.

درمملکت اسلامی، غیر قانون خدا، هیچ چیز حکومتی ندارد. مقدمترین جهاد ،ما سازندگی انسان و جهاد اکبر است.

روز قدس روز مقابله مستضعفین با مستکبرین است.

به حکم قرآن و اسلام همه مسلمین با هم برادرند.

صفحه قلبمان که همه چیز در آن نقش می شود همان صورت نامه اعمال است.

ص: 51

دانشگاه مرکز تعیین سعادت و شقاوت ملت است...

روحانیون ،پاسداران اسلام هستند.

تزکیه نفس از علم و حکمت بالاتر است...

تقریباً هر روز عطش زدگان کویر هجر زنان، مردان، کودکان، از دورترین سرزمین های ،اشتیاق ،پیاده سواره، کفن پوش هروله کنان می آیند... می آیند تا نخست نور بنوشند و تشنگی استخوانسوز سالیان هجر را فرو بنشانند... و غبار ظلمتها و تیرگی ها را از دل بتکانند.

می آیند تا سیرت نبوی و جمال الهی را در صورت روح اللهی، نظاره کنند.

و سپس کلام او را بنیوشند... و از پولاد کلمات او لباس رزم بپوشند و بخروشند...

ساعتی در پیشگاه او می نشینند تا عمری در برابر دشمن بایستند...

و آن سترگ، آن نستوه، آن دلیر، پیامبر گونه با همه دیدار می کند و به همه رهنمود بیداری می دهد.

ص: 52

تاریخ : 15 / 3 / 58

بیانات امام خمینى به منسبتت سالگرد 15 خرداد

اشاره

پانزده خرداد براى اسلام بود و به اسم اسلام بود و به راهنمائى روحانیت

بسم اللّه الرحمن الرحیم

پانزده خرداد چرا بوجود آمد؟ و مبداء وجود آن چه بود؟در دنباله آن در سابق چه بود؟و الان چیست ؟و بعدها چه خواهد بود؟

پانزده خرداد را كى بوجود آورد؟ و دنباله آن را كى تعقیب كرد؟ و الان كى همان دنباله راتعقیب مى كند؟و پس از این امید به كیست ؟

پانزده خرداد براى چه مقصدى بود؟ و تاكنون براى چه مقصدى است و بعدها براى چه مقصدى خواهد بود؟

پانزده خرداد را بشناسید و مقصد پانزده خرداد را بشناسید و كسانى كه پانزده خرداد رابوجود آوردند بشناسید و كسانى كه پانزده خرداد ، را دنبال كردند بشناسید و كسانى كه از این به بعد امید تعقیب آنها هست بشناسید و مخالفین پانزده خرداد و مقصد پانزده خرداد را بشناسید .

پانزده خرداد از همین مدرسه شروع شد . عصر عاشورا در همین مدرسه اجتماع عظیم بود و بعد از اینكه صحبت هائى و افشاگرى هائى شد ، دنباله آن منتهى به پانزده خرداد شد .

پانزده خرداد براى اسلام بود و به اسم اسلام بود و به مبدائیت اسلام و راهنمائى روحانیت و همین جمعیت ها كه الان اینجا هستند ، اینها بودند كه 15 خرداد را بوجود آوردند . همین صنف جمعیت بودند كه 15 خرداد را بوجود آوردند و همین صنف جمعیت بودند كه كشته شدند . همین طبقه از افراد اسلامى كه براى اسلام قیام كردند و هیچ نظرى جز اسلام نداشتند ، 15 خرداد را بوجود آوردند همین جمعیتى كه مقصدى غیر از اسلام ندارند ، در تعقیب 15 خرداد تا حالا دنباله كردند . از همین جمعیت كه مقصدى غیر از اسلام ندارند امید آن است كه تعقیب كنند و نهضت ما را به ثمر برسانند .

باید دید این جمعیت كى هستند ، اینها كه 15 خرداد را بوجود آوردند و آن ها كه در 15 خرداد به طورى كه مشهور است 15000 فدائى دادند و آنهائى كه پس از پانزده خرداد و پانزده هاى خرداد و پس از قتل عام 15 خرداد و قتل عام هاى دیگر در میدان ها آمدند ، چه قشرى از جمعیت بودند؟ آنهائى كه پانزده خرداد را بوجود آوردند ، آنهائى كه دنباله 15 خرداد را تاكنون رساندند ، آنهائى كه براى شكستن سد رژیم فعالیت کردند. آنهائی که به خیابان ها ریختند و فریاد اللّه اکبر کردند، همین قشر از

ص: 53

جمعیت بودند . حق مال همین قشر از جمعیت است ، دیگران هیچ حقى ندارند .

الان كى منحرف دارد مى كند مسیر ملت ما را؟ چه گروه هائى هستند كه ملت ما را از این مسیر مى خواهند منحرف كنند؟ چه جمعیت هائى هستند كه نهضت اسلامى را مى خواهند از اسلامیتش منحرف كنند؟ اینها گروه هائى هستند كه عدهاى از آنها نمى دانند قضایا را جاهلند و عدهاى هستند عالما ، عامدا با اسلام مخالفند .

آنهائى كه جاهلند باید هدایت كرد ، باید گفت به آنها كه اى آقایان كه خیال مى كنید به غیر اسلام در ایران مى تواند چیزى پیش ببرد ، اى كسانى كه گمان مى كنید غیر اسلام رژیم را ساقط كرده است ، اى كسانى كه احتمال مى دهید كه غیر مسلمین و غیر اسلام كس دیگر دخالت داشته است ، شما مطالعه كنید ، بررسى كنید اشخاصى كه در پانزده خرداد جان دادند ، سنگ هاى قبرهاى آنها را ببینید كى بودند اینها ، اگر یك سنگ قبر از این قشرهاى دیگر غیر اسلامى پیدا كردید ، آنها هم شركت داشته اند . اگر در قشرهاى اسلامى ، یك سنگ قبر از آن درجه هاى بالا پیدا كردید ، آنها هم شركت داشته اند ولى پیدا نمى كنید ، هر چه هست این قشر پائین است ، این قشر كشاورز است ، این قشر كارگر است ، این تاجر مسلم است ، این كاسب مسلم است ، این روحانى متعهد است هر چه هست از این قشر است . پس 15 خرداد را به تبع اسلام اینها بوجود آوردند و به تبع اسلام اینها حفظ كردند و به تبع اسلام اینها نگهدارى مى كنند .

نظر آن ملتى كه نهضت را بوجود آورد و قدرت هاى بزرگ را شكست ، میزان است

كسانى كه گمان مى كنند غیر قدرت اسلام مى توانست یك همچو سدى رابشكند ، در خطا هستند . و اما آن قشرى كه به واسطه مخالفت با اسلام با ما مخالفت مى كنند ، آنها باید علاج به هدایت (اگر ممكن است علاج ) كرد و الا با همان مشتى كه رژیم را از بین بردید ، آن وابسته ها را هم از بین خواهید برد .

از 15 خرداد تا كنون آنچه شده است ، آنچه تحقق پیدا كرده است با فعالیت همین قشر و با جان نثارى همین جمعیت و با خون دادن همین طبقه بوده است . اینها حق دارند در همه چیزهائى كه باید تحقق پیدا بكند راءى بدهند . آنهائى كه در خارج بودند و حالا آمده اند و آنهائى كه در خارج صف بوده اند و حالا وارد صف شده اند هیچ حقى در این نهضت ندارند و نظر آنها هیچ اعتبارى ندارد . نظر آن ملتى كه نهضت را بوجود آورد و قدرت هاى بزرگ را شكست و بعد از این هم دنبال همین قدرت خواهد بود ، تمام حق مال اینهاست ، نظرهاى اینها میزان است . نظرهاى دیگران اگر موافق با نظر اینهاست ، اگر دنباله اسلام است ، اگر با حفظ اسلام و احكام اسلام است ، اهلا و مرحبا و اگر انحراف است و اگر انحرافات است ، آنها باید بروند آنجائى كه قبلا بوده اند .

انحرافات را از كجا بشناسیم ؟ از كجا بدانیم كه قشر نهضت بوجود آور ، با قشرهاى مخالف نهضت كیست ؟ از كجا بفهمیم ؟ از نوشته هاى آنها ، ازگفتار آنها ، از اجتماعات آنها ، از میتینگ هاى

ص: 54

آنها . هر اجتماعى كه بر اساس اسلام و قوانین اسلام است ، بر مسیر این ملت است و هر اجتماع و هر نطق و هر خطابه و هر قلمفرسائى كه بر خلاف مسیراسلام است ، هر چه باشد خلاف این نهضت است . مخالفین شما مى خواهند خون را شما دادید ، استفاده را آنها ببرند . مخالفین شما مى خواهند زحمت ها را شما كشیدید میوه ها را آنها بچینند . مخالفین شما ملت ستمدیده هیچ رنجى نبردند ، در زمان طاغوت هم هیچ رنجى نبردند براى اینكه تبع بودند ، موافق بودند یا ساكت بودند ، حالا كه شما سفره را پهن كردید ، اینها به دور سفره نشسته اند براى استفاده . كاش مى گفتند شما هم شریك لكن مى گویند ما و شما نه . ما و روحانیت نه . ما و قشرهاى دیگر نه . همه چیز را براى خودشان مى خواهند ما و اسلام نه .

اى غرب زدگان ، انسان بى محتوا به خود آئید!

اى غربزده ها! اى اجنبى زده ها! اى انسان هاى میان تهى ! اى انسان هاى بى محتوا ، به خود آئید ، همه چیزخودتان را غربى نكنید . ملاحظه كنید چیزهائى كه در غرب است ، چیزهاى خوبى كه در غرب است ، ملاحظه كنید جمعیت حقوق بشر كه در غرب است ، ببینید چه اشخاصى هستند و چه مقاصدى دارند ، اینها حقوق بشر را مى خواهند ملاحظه كنند یا حقوق ابرقدرت ها ، را؟ اینها دنبال ابرقدرت ها هستند و حقوق ابر قدرت ها رامى خواهند تامین كنند .

شما اى حقوقدان هاى ما ، اى جمعیت حقوق بشر! دنباله این حقوقدان ها نروید ، شما مثل این قشر ، این قشر زحمتكش ، حقوق رااجرا كنید . اینها جمعیت حقوق بشر هستند ، اینها براى حقوق بشر زحمت مى كشند ، اینها تامین آسایش بشر را مى كنند و شما صحبت مى كنید ، اینها عمل مى كنند . این كارگرها ، این دهقان ها ، اینها جمعیت حقوق بشر و حقوقدان هستند . اینها عمل مى كنند و شما مى نویسید . هیچ یك از شما در راه رسیدن بشر به حقوق خودش فعالیت ندارد . آن كه فعالیت دارد ، همین جمعیتى است كه امروز قیام كرده و 15 خرداد قیام كرد ، اینها برا ى بشر دلسوزند براى اینكه مسلمند ، اینها مسلمند . اسلام براى بشر دلسوز است . شما كه مسیرتان غیر اسلام است براى بشر هیچ كارى نمى كنید ، مى نویسید و مى خواهید نهضت رامنحرف كنید . مى گوئید و مى خواهید نهضت را منحرف كنید .

از 15 خرداد تا حالا كه آمدیم ، خون دادیم یعنى شما خون دادید ، من كه نشستهام اینجا ، من هم هیچ حقى ندارم شماها خون دادید ، شماها به میدان رفتید ، شماها مبارزه كردید ، ماها هیچ حقى نداریم . ما باید براى شما خدمت كنیم . خودمان نباید استفاده كنیم . نه استفاده عنوانى ، خاك بر سر من كه بخواهم استفاده عنوانى از شما بكنم ، خاك بر سر من كه بخواهم خون شما ریخته بشود و من استفادهاش را ببرم . طبقه هاى بالا ، آنهائى كه فعالیت هیچ نداشتند و مخالفت هم ندارند ، حقى ندارند و نباید حقى داشته باشند لكن اگر از حالا خدمت بكنند ، صاحب حق مى شوند ، و من ماءیوسم كه خدمت بكنند . آنهائى كه نظر انحرافى دارند ، آنهائى كه نظر خیانت به اسلام و این ملت دارند ، آنهائى كه اسلام

ص: 55

1400 ساله راكافى نمى دانند ، آنها باید حسابشان را از ملت جدا كنند ، جدا هم هست . ما از این به بعد ، احتیاج به شما داریم ، احتیاج به همین طبقه و بى نیاز از آن طبقات .

اسلام در همه وقت و خصوصا حالا قابل اجراست

امروز روزى است كه اسلام باید تحقق پیدا كند . این حرف ها كه گفته مى شود ، نظیر همان حرف ها بود كه گفته شد كه حالا زود است صبر كنید . مااگراسلام را دراین انقلاب ، در این نهضت احكام اسلام را پیاده نكنیم ، كى پیاده خواهیم كرد؟ چه وقت همچو نهضتى تحقق پیدا مى كند؟ اگر این نهضت خداى نخواسته بخوابد و به خاموشى بگراید ، كى مى تواند دیگر اسم اسلام را بیاورد؟ اگر ما امروز قوانین اسلام را اجرا نكنیم ، كى اجرابكنیم ؟ آقایانى كه مى گوئید نمى شود ، پس كى مى شود؟

پس بگوئید هیچ وقت اسلام نه ، بگوئید نهضت منهاى اسلام . همانطورى كه گفتید اسلام منهاى روحانیت ، حالا هم بگوئید نهضت منهاى اسلام . اگر با این نهضت ، اسلام رامتحقق نكنید و احكام اسلام را مو به مو جارى نكنید ، ماءیوس باشید ، دیگر نخواهد شد . آنهئى كه به اسلام عقیده دارند ، آنهائى كه دلشان براى قرآن مى تپد ، امروز باید فعالیت كنند .

15 خرداد براى همین بود . قبل از 15 خرداد براى اسلام بود قیام روحانیون ، قیام 15 خرداد براى همین بود ، بعد از آن هم دنباله همین بود ، اسلام بود لیس الا . ما غیر اسلام نمى خواهیم و اسلام در همه وقت و خصوصا حالا قابل اجراست .

آقایان توجه كنید به گفته هاى خودتان ، توجه كنید به نوشته هاى خودتان ، توجه كنید كه شما را اسلام از قید و بند آزاد كرد ، توجه كنید كه شما را اسلام از خارج بلاد به داخل كشاند ، توجه كنید كه اسلام شما از زاویه ها بیرون كشید ، از كنج خانه ها بیرون كشید ، توجه كنید كه اسلام قلم شمارا آزاد كرد ، توجه كنید كه اسلام بیان شما را آزاد كرد ، اسلام آزاد كرد ، حالا بر ضد اسلام ؟! مسلمین مى توانند تحمل كنند كه اسلام و خون مسلمین شما را آزاد كرد و حالا بر ضد اسلام قیام مى كنید؟ چیز مى نویسید؟ این كفران نعمت است . خداوند این نعمت را به شما داد شكرانه این نعمت این است كه تبعیت كنید از اسلام ، توبه كنید از حرف هائى كه مى زنید ، توبه كنید از نوشته هائى كه مى نویسید ، گرایش كنید به اسلام ، گرایش كنید به طبقات پائینى كه شما پائین مى دانید و از شما بالاترند . اینها چهره نورانى اسلام و مسلمین اند ، اینها چهره هائى هستند كه رسول خدا آنها را مى پذیرند ، اینها چهره هائى هستند كه محبوب خدا هستند . شما هم وارد اینها بشوید ، چهره خودتان را با اینها منطبق كنید ، آراء خودتان را با اینها منطبق كنید .

ص: 56

من به شما اخطار مى كنم كه به اسلام وفادار باشید

هى دم از غرب چقدر مى زنید ، چقدر میان تهى شدید! باید احكام اسلام را با احكام غرب بسنجیم ! چه غلطى است .

شكر نعمت این است كه به اسلام وفادار باشید . من به شما اخطار مى كنم كه به اسلام وفادار باشید . من شما را نصیحت مى كنم ، من در همین مدرسه شاه را نصیحت كردم و نشنید ، شما كه چیزى نیستید . عصر عاشورا من گفتم كارى نكن كه ملت تو را بیرون كند ، نشنید و كارى كرد كه ملت بیرونش كرد .

برادرهاى من ، از هر قشرى كه هستید وقت نگذشته است وقت توبه باقى است ، بیائید با این ملت برادروار در این راه ، راهپیمائى كنید . یكى از شما توى این جمعیت نیست . یك دانه از شما توى این جمعیت نیست . بیائید با این مردم هم راءى باشید ، همصدا باشید . بیائید اسلام كه همه شما را نجات داد ، به شكرانه نعمت از اسلام وفادارى كنید . براى اسلام باشید . برادرهاى من ! آنچه مى خواهید در اسلام است آنچه مى خواهید در این كنج مدرسه هاست . زندگى آنها را ببینید و مقایسه كنید با آنهائى كه براى بشر دلشان مى تپد یعنى با قلم یعنى با بیان ببینید اینها در چه حال هستند ، ببینید زندگى روحانیت چه است ، ببینید زندگى این طبقه كارگر چه است ، ببینید زندگى كشاورز چه است ، ببینید زندگى كاسبكار چه است ، براى اینها فكر كنید . دلسوزى این نیست كه قلم بردارید به ضد اسلام چیز بنویسید ، به اسم حقوق بشر و به اسم حقوقدان با اینها همراهى كنید . شماها تا حالا براى این ملت از جیبتان چیزى خرج كردید؟ به وجدان خودتان من ارجاع مى كنم . آنهائى كه دلشان براى این مستمندان و این بشر مى سوزد ، این زن هاى اطراف شهر قم و زن هاى جنوب تهران و زن هاى جنوب همه شهرستان ها (جنوب به معناى اینكه شما مى گوئید اینها از طبقه پائین هستند) اینها حقوق بشر را مى دانند و عمل مى كنند . اینها طلاهاى خود را كه ذخیره 50 سال ، 20 سال ، 30 سالشان بود آمدند براى مستمندان دادند . شما چه كردید؟ شماها چه كردید؟ بگوئید . شماهم همراهى كنید با این مستمندان ، شما با این طبقه همراه بشوید . نمى گویم پول بدهید ، مى گویم قلمتان موافق باشد ، قدمتان موافق باشد ، راءى راءى تان موافق باشد ، اسلام را حفظ كنید . اسلام براى شما خوب است براى دنیایتان خوب است ، اگر آخرت را هم قبول ندارید براى دنیایتان خوب است .

با روحانیون مخالفت نكنید ، براى دنیایتان خوب است ، اینها هستند ، این قشر روحانى متعهد ، این قشر روحانى كه توى این حجره هاى كوچك دو تا ، سه تا زندگى مى كنند كه بیرونشان كردند این جمعیت زاغه نشین هاى اطراف شهرها كه هر هفت نفر ، هشت نفر آنها در یك سوراخى زندگى مى كنند ، اینها حقوق بشر را بهتر از ما مى دانند . اینها جمعیت دلسوزى براى بشرند ، اینها جمعیت حقوق بشرند ، نه من و شما . بیائید براى اینها فكرى بكنید . براى اینها دولت و ملت فكر كنند ، اینها حق دارند ، حق اینها را ادا كنید و همین ها حق بشر را دارند ادا مى كنند .

ص: 57

قدرت روحانیت راكه یك قدرت الهى است از دست ندهید

من به شما جمعیت ها (جمعیت ) كه هر چند روز دور هم مى نشینید نصیحت مى كنم ، من علاقه دارم كه همه سعادتمند باشید ، من نصیحت مى كنم كه مسیر خودتان را از اسلام جدا نكنید ، مسیر خود را از روحانیت جدا نكنید ، این قدرت الهى را ، این قدرت روحانیت را كه یك قدرت الهى است از دست ندهید . اگر این قدرت از دست برود شما هیچ خواهید بود . این قدرت روحانى است كه مردم را به كوچه ها مى كشد ، قدرت اسلام است كه از حلقوم روحانیت بیرون مى آید ، اینها را نشكنید . خدایا تو مى دانى كه من براى اینكه معمم هستیم از روحانیت طرفدارى نمى كنم ، براى اینكه مى دانم این قشرند ، این قشرند كه مى توانند ملت را نجات بدهند ، این قشرند كه مردم آنها را مى خواهند .

این مساجد است كه نهضت را درست كرد

این مساجد است كه این بساط را درست كرد ، این مساجد است كه نهضت را درست كرد . در عهد رسول اللّه هم و بعد از آن هم تا مدت ها مسجد مركز اجتماع سیاسى بود مركز تجییش جیوش بود . محراب یعنى مكان حرب مكان جنگ ، هم جنگ با شیطان و هم جنگ با طاغوت . از محراب ها باید جنگ پیدا بشود چنانچه پیشتر از محراب ها و از مسجدها پیدا مى شد .

اى ملت ! مسجدهاى خودتان را حفظ كنید . اى روشنفكران ! مسجدها را حفظ كنید ، روشنفكر غربى نباشید روشنفكر وارداتى نباشید اى حقوقدان ها! مسجدها را حفظ كنید ، بروید به مسجد ، نمى روید این مسجدها را حفظ كنید تا این نهضت به ثمر برسد ، تا مملكت شما نجات پیدا كند . خداوند انشاءاللّه این مسجدها را براى ما حفظ كند . خداوند انشاءاللّه روحانیون را براى ما حفظ كند خداوند انشاءاللّه مخالفین را هدایت كند خداوند انشاءاللّه ملت ما را سعادتمند كند .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 58

تاریخ : 16/3/58

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از دانشجویان دانشگاه شیراز

دانشگاه ، مركز تعیین سعادت و شقاوت ملت

بسم اللّه الرحمن الرحیم

دانشگاه مركز سعادت و در مقابل ، شقاوت یك ملت است . از دانشگاه باید سرنوشت یك ملت تعیین بشود . دانشگاه خوب ، یك ملت را سعادتمند مى كند و دانشگاه غیر اسلامى ، دانشگاه بد ، یك ملت را به عقب مى زند . در رژیم سابق شاید از همه جنایت ها ، جنایت اینكه دانشگاه را به طور صحیح نگذاشتند عمل بكند شاید از همه جنایات بالاتر باشد . آنچه كه در اسلام مطرح است اموال نیست ، مادیات نیست ، معنویات است كه باید از دانشگاه به همه اقشار سرایت بكند یعنى ، چه دانشگاه شما و چه دانشگاه روحانیون ، این دو قشر هستند كه تربیت امت به عهده این دوقشر است ، این دو قشر از همه قشرها عملشان شریفتر و از همه قشرها مسؤولیتشان بیشتر است ، عمل شریف ، براى اینكه مركز انسان درست كردن است دانشگاه باید مركز درست كردن انسان باشد ، چه دانشگاه روحانى و چه دانشگاه شما و این یك امرى بوده است كه انبیا علیهم السلام ماءمور بر همین امر بوده اند كه انسان درست كنند . كتب آسمانى ، همه كتب آسمانى ، براى انسان ساختن آمده است . اگر انسان ساخته بشود ، همه چیز به صورت معنویت در مى آید یعنى مادیت هم به صورت معنویت در مى آید . بعكس ، اگر چنانچه قشرها شیطانى باشند و از دانشگاه ما و شما انسان هاى منحرف بیرون بیاید ، معنویات هم به صورت مادیات در مى آید ، فانى در مادیات مى شود .

رسالت انبیا ، الهى كردن انسان ها در همه ابعاد و جوانب

آن چیزى كه انبیا مى خواستند این بود كه همه امور را الهى كنند . تمام ابعاد عالم را و تمام ابعاد انسان را كه خلاصه عالم است ، عصاره عالم است ، انبیا براى این آمدند كه همه اینها را الهى كنند یعنى انسان كه خلاصه ، عصاره همه عالم است ، یك انسان الهى بشود كه وقتى كه هر كارى مى كند روى جنبه الهیت بكند . انبیا اینطور بودند كه معاشرت هایشان هم جنبه الهى داشته است ، ازدواج هاشان هم جنبه الهى داشته ، همه چیزهایشان ، هر جهتى كه ما به نظرمان یك جهت مادى حیوانى هست آنها این جنبه را انسانى ، این جنبه را الهى كرده اند . اگر جنگ مى كنند جنگ هایشان الهى است و براى اوست ، اگر صلح مى كنند ، صلح شان هم الهى است و براى اوست در مقابل

ص: 59

طاغوت ، یك جنبه الهى در مقابل طاغوت است . طاغوت همه چیزش مادى است ، شیطانى است ، معنویات راهم مى كشد طرف مادیات و طرف دنیا ، لكن آنها كه تابع دستورات الهى هستند ، همین مادیاتى كه همه از آن استفاده مى كنند همین مادیات را با یك صورت معنویت به آن مى دهند ، با جنبه معنویت به اینها نگاه مى كنند ، همه عالم را به جنبه الهیت نگاه مى كنند ، همه رامظاهر خدا مى دانند ، اگر محبت به مردم داشته باشد ، نه به عنوان اینكه این پسر من است ، دختر من است ، این برادر من است ، به آن عنوان معنویت كه هست كه بنده خداست ، فرستاده خداست . شیطان عكس این است ، طاغوت عكس این است . انبیا آمدند كه مردم را از ظلمات به نور دعوت كنند .

(اللّه ولى الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الى النور و الذین كفروا اولیاء هم الطاغوت یخرجونهم من النور الى الظلمات ) یا اخراج از ظلمت ها به نور است . این كار انبیاست ، این كارى است كه خداى تبارك و تعالى به وسیله انبیا انجام مى دهد . و یا از نور به ظلمت است ، فطرت انسانى كه یك فطرت نورانى است به حسب خلقت ، اینها این فطرت را مى كشند طرف ظلمت ، از نور به ظلمت مى آید . این كار طاغوت است . این دو جنبه است و هر كدام اصحابى دارد . مؤمنین ، آنهائى كه به خدا ایمان دارند از همه ظلمت ها به نور كشیده مى شوند و كفار ، آنهایى كه ایمان به خدا ندارند از نور به طرف ظلمت ها كشیده مى شوند .

نجات اسلام و قرآن ، انگیزه روح شهادت طلبى و ایثار ملت در انقلاب

چیزهائى كه در عالم واقع مى شود و ما باید از آن چیزها تنبه بكنیم یكى از امور همین نهضت ایران است . از این نهضت ایران باید ما تعلم پیدا بكنیم ، تنبه پیدا بكنیم ، مطالعه كنیم در این نهضت ببینیم كه این نهضت چه بود ، برا ى چه بود؟ و چه شد كه تا اینجا پیروز شده است ؟و باید چه كرد كه تا آخر پیروز بشود؟نهضت ها در عالم خیلى بوده است ، انقلابات در عالم خیلى بوده است .

انقلاب در شوروى هم بود ، انقلاب در فرانسه هم بود ، انقلاب ایران با آنجا چه فرقى دارد؟ وانقلاب ایران براى چه هست ؟ و انقلاب شوروى براى چه بود؟مردم ایران چرا در خیابان ها ریختند و فریاد كردند و همه اللّه اكبر گفتند و فریاد كردند ، این چه بود قضیه ؟آیا مردم ایران هم مثل شورشى هاى شوروى فریاد مى كردند و علف مى خواستند! فریاد مى كردند و دنیا مى خواستند؟! خونشان را جوان هاى ما براى اینكه یك زندگى مرفهى در دنیا داشته باشند خون مى دادند؟این مى شود كه یك كسى خودش را بكشد كه زندگیش خوب باشد؟ یا خیر این یك نهضتى الهى بود . نهضت مثل نهضت هاى آنهائى كه به خدا اعتقاد ندارند یا آنهائى كه نهضت هایشان نهضت هاى جهت مادى بوده است ، نبوده است . نهضت ایران نهضتى بود كه خداى تبارك و تعالى در آن نقش داشت و مردم به عنوان جمهورى اسلامى ، به عنوان اسلام ، به عنوان احكام اسلام درخیابان ها ریختند و همه گفتند ما این رژیم را نمى خواهیم و حكومت عدل اسلامى و جمهورى اسلامى مى خواهیم . این چیزى كه انگیزه این ملت بود ، انگیزه همه قشرها الا بعضى ها . زن ها در خیابان ها ریختند ، مردها در خیابان ها ریختند ،

ص: 60

بچه ها آمدند . همین دیشب كسى مى گفت كه من شاهد قضیه بودم كه یك بچه ده ، دوازده ساله سوار موتورسیكلت شده بود و حمله كرد طرف یك تانك و از آن ور هم بچه را تكه تكه كردند ، اما او یك بیرق دستش بودو حمله كرد . این چه بود؟ قضیه ، قضیه چه بود كه یك چنین تحول در ملت پیدا شد؟ این تحول عظیمى كه در این ملت پیدا شد ، یك تحولى بود كه فقط براى این معنا كه مثلا رژیم نباشد؟ یا دنباله داشت ؟ رژیم نباشد ، حكومت اسلامى باشد ، اساس او بود ، اساس آن بود كه مى خواستند قرآن حكومت كند در این كشور . موانع را برداشتند كه حكومت ، حكومت اسلامى باشد نه اینكه همه مقصد این بود كه فقط آزاد باشیم . همه مقصد این بود كه مستقل باشیم ؟ ایران مى خواست كه مثل مملكت مثلا سوئد باشد؟ آزاد هستند ، مستقل هم هستند . اما اگراز قرآن در آن خبرى نباشد ، باز هم چنین مى خواهد؟! ایرانى ها این را مى خواستند كه قرآن باشد یا نباشد؟ اسلام باشد یا نباشد؟ ما آزاد باشیم ، ما آن جهت حیوانى مان ، آن جهت حیوانى مان اشباع بشود كارى به معنویات دیگر ما نداریم !! ایران جوان هاى خودش را براى این داد؟ یا ایران متحول شده بود به یك ملت صدر اسلامى ، یك جوان هایى مثل جوان هاى صدر اسلام كه شهادت را براى خودشان فوز مى دانستند مى گفتند شهید هم بشویم سعادتمندیم . مساءله این بود و مساءله این هست .

براى اسلامى كردن دانشگاه جدیت كنید

دانشگاه مبداء همه تحولات است . از دانشگاه ، چه دانشگاه علوم قدیمه ، چه دانشگاه علوم جدیده ، از دانشگاه سعادت یك ملت و در مقابل سعادت ، شقاوت یك ملت سرچشمه مى گیرد . دانشگاه را باید جدیت كرد ، جدیت بكنید دانشگاه را درستش كنید ، دانشگاه را اسلامیش كنید . مملكت ما براى اسلام زحمت كشیده است و باید براى اسلام زحمت بكشد و مى كشد و همه چیزش باید اسلامى بشود .

همین توقع نباشد كه دولت اسلامى باشد ، خیر ، همه چیز باید اسلامى بشود ، همه قشرها باید قشر اسلامى باشد كه هر كس كه بیاید و ببیند جمعیت را ، ببیند كه یك جمعیت الهى اینها هستند ، یك جمعیت اسلامى اینها هستند .

تمام مقصد ما اسلام است

الان وقتى است كه خداى تبارك و تعالى ما راامتحان مى كند . همین حالا ، همین عصر ما الان بعد از اینكه انقلاب به پیروزى رسیده است تا حدودى ، الان وقتى است كه ما در امتحان هستیم كه حالا كه ما آزادى پیدا كردیم ، این آزادى را صرف چه مى كنیم . آزادى پیدا كردیم ، آزادى ، حالا من آزادم كه هر كارى مى خواهم بكنم ؟! آزادم كه به هر كه مى خواهم اذیت بكنم ؟ آزادم كه هر چه مى خواهم بنویسم ؟ ولو به ضد اسلام باشد ، ولو به ضد منافع مملكت باشد . این آزادى است ؟این را ما مى خواستیم ؟ما آزادى مى خواستیم یا آزادى در پناه اسلام ما مى خواستیم ؟ما اسلام مى خواستیم ، اسلام هم آزادى دارد اما آزادى بى بندوبارى نه ، آزادى غربى ما نمى خواهیم ، بى بندو بارى است او .

ص: 61

هر كس با هر كه هر طورى مى خواهد ، هر چه ، هر چه ، نیست اینطور . آزادى كه ما مى خواهیم ، آزادى در پناه قرآن ما مى خواهیم . استقلال مامى خواهیم ، آن استقلالى كه اسلام به ما بدهد ، آن كه اسلام بیمه اش كند . تمام مقصد ما اسلام است ، همه اسلام براى اینكه اسلام مبداء همه سعادت ها و همه قشرها را از ظلمات به نور مى رساند .

امور مادى ، مقدمه اى براى هدایت و رشد انسان ها

ما مى خواهیم یك جمعیتى نورانى پیدا بكنیم ، یك قشرهاى نورانى كه وقتى وارد مى شویم در یك دانشگاهى ، عملش نورانى ، علمش نورانى ، اخلاقش نورانى ، همه چیزش نورانى باشد ، الهى باشد . پیروزى نه براى این است كه ما برسیم به یك مثلا آزادى ، برسیم به یك استقلالى و منافع براى خودمان باشد ، همین ، همین دیگر تمام ؟ حالا كه دیگر منافع مال خودمان شد ، دیگر كارى دیگر نداریم اینها مقدمه است ، همه اش مقدمه این است كه یك ملت انسان پیدا بشود ، یك ملتى كه روح انسانیت در آن باشد پیدا بشود ، تحول پیدا بشود در خود اشخاص . آن چیزى كه مطرح است پیش انبیا انسان است آن چیز ، چیز دیگرى نیست ، انسان مطرح است پیش انبیا ، چیز دیگر پیش انبیا مطرح نیست ، همه چیز به صورت انسان باید در آید . مى خواهند انسان درست كنند . انسان كه درست شد ، همه چیز درست مى شود . رژیم ها به تبع خارجى ها مى خواستند كه در این ممالك شرقى انسان درست نشود . آنها از انسان مى ترسند . آنها مى خواهند كه یك انسانى پیدا نشود . انسان اگر پیدا شد زیر بار زور نمى رود انسان ، انسان اگر پیدا شد منافع مملكتش را به خارج نمى دهد ، امین است انسان . انسان براى خدا كار مى كند و براى خداست . زندگیش براى خداست و مردنش هم براى خداست . یك چنین موجودى ممكن نیست كه براى اجانب خدمت بكند و به ضد كشور خودش قیام بكند . اینها نخواستند در دانشگاه هاى ما انسان درست بشود از انسان مى ترسیدند ، كوشش كردند كه نیروى انسانى ما را نگذارند رشد بكند ، نیروى انسانى ما را نگذارند جلو برود ، كوشش كردند ، با هر ترتیبى كه توانستند ، با هر نقشه اى كه داشتند ، عمده كارشان روى انسان ها بود كه انسان ها را نگذارند رشد بكنند . وقتى انسان تربیت نشد در یك مملكت ، وقتى تمام نظر یك فرد به مادیت بود ، وقتى تربیت ، تربیت مادى بود ، خوب ، این آدم مى خواهد كه داراءى یك پارك باشد ، این از هر راهى شد بشود ، این فرقى به حالش نمى كند براى اینكه مادى است . آدم مادى همین جهت ماده را نگاه مى كند ، كار ندارد كه این ماده ، این پاركى كه پیدا شده است ، این اتومبیلى كه پیدا شده است از كجاست . هر چیز ، خودش رامى خواهد ، به مبداءش كار ندارد . انسان الهى است كه اگر چنانچه یك چیزى را به او بدهند مى پرسد از كجاست ؟ چه هست استفاده این آیا صحیح است یا نه ؟ این اتومبیل آیا از راه حلال است یا حرام ؟ خیانت است یا امانت ؟ این انسان است كه این چیزها را پیشش مطرح است ، ما هم این را مى خواهیم . این اشتباه است كه ما مى گفتیم كه یا مى گوئیم كه رژیم نباشد بس است دیگر ، استقلال باشد بس است ، آزادى باشد بس است ، نخیر ، مساءله این نیست . ما همه اینها را فداى انسان مى كنیم . ما انسان مى خواهیم ، همه فداى

ص: 62

انسان .

انسان وقتى درست بشود همه چیز درست مى شود . در این چند سال كوشش كردند كه انسان نباشد ، انسان رانگذارند یك انسانى پیدا بشود . اینها مى دیدند كه یك فرد انسان اگر پیدا بشود ممكن است یك ملت را هدایت كند ممكن است كه یك ملت را به خلاف آنها چیز بكند ، از این ناراحت بودند نمى گذاشتند كسى تحقق پیدا بكند .

آنهااز مدرس مى ترسیدند . مدرس یك انسان بود ، یكنفرى نگذاشت پیش برود كارهاى او را تا وقتى كشتندش . یكنفرى غلبه مى كرد بر همه مجلس ، بر اهالى كه در مجلس بودند غلبه مى كرد یكنفرى ، یكنفرى تا توى مجلس نبود (من آنوقت مجلس رفتم ، دیدم ، براى تماشا ، بچه بودم ، جوان بودم رفتم ) مجلس آنوقت تامدرس نبود مثل اینكه چیزى در آن نیست ، مثل اینكه محتوا ندارد . مدرس با آن عباى نازك و با آن _ عرض بكنم _ قباى كرباسى وقتى وارد مى شد ، مجلس مى شد _ یك مجلس _ طرح هایى كه درمجلس داده مى شد ، آن كه مخالف بود مدرس مخالفت مى كرد و مى ماساند مطلب را .

وقتى كه روسیه در یك قضیه اى (كه الان یادم نیست ) اولتیماتوم داد به ایران و آوردند به مجلس و قواى نظامى اش هم حركت كرده بودند به طرف تهران یا قزوین كه این را قبول كنند ، مجلس (آنطور كه حالا نقل مى كنند) مجلس بهت شان زده بود كه باید چه بكنند . قوا ، قواى شوروى است ، مقاومت نمى توانیم بكنیم ، قبول این هم كه خیانت است . آنجا نوشته است كه یك روحانى با دست لرزان آمد و گفت حالا كه ما باید از بین برویم چرا خودمان از بین ببریم ؟ما این را ردش مى كنیم . رد كرد ، همه هم قبول كردند . آنهاهم هیچ كارى نكردند . اینها مى بینند یك انسان وقتى در یك ملت پیدا بشود مى تواند كه مجراى امور را از آن طریقى كه آنها مى خواهند برگرداند ، آن چیزى كه آنها مى خواهند نگذارد پیدا بشود ، كوشش كردند نگذارند انسان پیدا بشود .

كوشش كنید كه انسان درست كنید

شما دانشگاهى ها كوشش كنید كه انسان درست كنید . اگر انسان درست كردید مملكت خودتان را نجات مى دهید . اگر انسان متعهد درست كردید ، انسان امین ، انسان معتقد به یك عالم دیگر ، انسان معتقد به خدا ، مؤمن به خدا ، اگر این انسان در دانشگاه هاى شما و ما تربیت شد مملكتتان را نجات مى دهد . بنابراین ، كار ، كار بسیار شریف و مسؤولیت ، مسؤولیت بسیار زیاد . الان این مسؤولیت به دوش ما و شماست . این مسؤولیت بزرگ ، یعنى سعادت ملت را شما و ما باید بیمه كنیم ، قشر روحانى و قشر دانشگاهى . سعادت ملت را شماها باید بیمه كنید ، این مسؤولیت به دوشتان آمده ، نرفتید زارع بشوید ، اگر زارع بودید ، مسؤولیت داشتید اما نه این مسؤولیت را . اگر یك كاسبى بودید ، مسؤولیت داشتید درحدود شعاع خودتان اما الان مسؤولیت ، مسؤولیت یك ملت است ، مسؤولیت یك كشوراست ، مسؤولیت براى اسلام است . مقابل خدا ، الان همه مسؤولیم . باید همه ما كوشش كنیم ، دانشگاه كوشش كند ، دانشگاه هاى دینى كوشش كنند ، دانشگاه هاى علمى شما كوشش كنند انسان درست كنند .

همه دنبال این باشید ، انسان . اگر انسانیت را استثناء بكنید یك فردى درست بكنید دانشمند ، یك

ص: 63

طبیبى كه بهتر از همه اطباء دنیاست اگر این وجهه انسانى نداشته باشد همین طبیب مضر است ، همین طبیب وقتى كه مى خواهد یك كسى را معالجه كند دنبال منافع است ، نه دنبال معالجه ، دنبال آن است از این چقدر در مى آید ، هر چه بشود بیشتر بدوشد او را . اگر یك طبیب درست كنید كه انسانى بار بیاید ، او دنبال معالجه است ، نه دنبال اینكه ازاین چقدر در مى آید . قضیه كسب نیست ، قضیه علاج انسانى است ، الهى است . یك طبیب مى تواند معالجه اش الهى باشد ، مى شود معالجهاش شیطانى وطاغوتى باشد . معالجه طاغوتى ، اینكه برود دنبال اینكه چقدر از این درمى آید چقدر ما قضیه استخوان لاى زخم چقدر ما مى توانیم از این استفاده كنیم ، هر چقدر مى توانیم استفاده كنیم معطلش كنیم . الهى ، مى خواهد این را نجات بدهد ولو چیزى گیرش نیاید مى خواهد این را نجات بدهد . اگر در دانشگاه شما انسان درست شد او مى خواهد ملت را نجات بدهد در فكر این نیست كه خودم چى باشم ، مقام خودم چى باشد؟ مى خواهد نجات بدهد و اگر طاغوتى شد مى خواهد استفاده كند ، نمى خواهد نجات بدهد ، مى خواهد خودش را ، براى خودش كار كند ، نه براى كشور .

كوشش كنید كه الان همه مسؤول هستیم و باید همه از این عهده مسؤولیت بیرون بیائیم و همه باید خدمت كنیم . الان مملكت ما محتاج به خدمت است ، چه آنهائى كه انسان مى خواهند درست كنند و نیروى انسانى در دست آنهاست و چه آنهائى كه در قشرهاى دیگر هستند . همه باید به این مملكت خدمت بكنیم بلكه این آشفتگى هائى كه هست این آشفتگى هاانشاءاللّه از بین برود و شما به یك مملكتى از خودتان باشد خودتان در آن خدمت بكنید ، براى ملت خودتان و خودتان و عمده اینكه براى نجات كشورتان و براى خدا . خداوند همه شما را انشاءاللّه موفق كند و همه مارا به خدمتگزارى براى كشورمان براى ملتمان موفق كند .

امام در جواب سوال یكى از حضار فرمودند : من دیگر وقت اینكه حالا بنشینم و هى صحبت كنم ندارم ، من حرف هایم همین هاست . من عرض مى كنم دیگر ، من الان دیگر حالم مقتضى نیست ، حرف هاى ما همین هاست ، دیگر بیشتر از این ما حرفى نداریم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه وبركاته

ص: 64

تاریخ : 19 / 3 / 58

پیام امام خمینى به شیعیان لبنان

بسم اللّه الرحمن الرحیم

برادران ما بعد از سلام و تحیات ، توجه ما به اوضاع لبنان و مصیبت هایى كه به برادران ما وارد مى شود هست و با كمال تأسف از این اقدامات ضد انسانى كه از جانب صهیونیست ها به كمك آمریكا به بلاد مسلمین مخصوصا مردم لبنان و برادران ما وارد مى شود ، بسیار متأسف هستیم و امیدواریم خداوند تبارك و تعالى كه پشتیبان مستضعفین و مظلومین است ، در این موقع هم به مددهاى خود به شما و همه برادران ما كمك كند . ما در كنار شما با اسرائیل و آمریكا در حال مبارزه هستیم و امیدواریم كه لشكر حق بر لشكرهاى طاغوتى و شیطانى غلبه كند . مصیبت ها و ناراحتى هاى شما براى اسلام و مسلمین تازگى ندارد ، همیشه نیروهاى طاغوتى با اسلام مخالف بوده اند و با مسلمین مبارزه مى كردند .

نصرت شما و موفقیت همه مسلمین را خواهانم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 65

تاریخ : 20/ 3 / 58

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى شوراءى مركزى ایران

خواست و مقصد واحد اقشار ملت در نهضت ، عنایتى الهى است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

این از خصوصیت نهضت اسلامى است كه همه قشرها در خدمت صادقانه اند ، نه خدمت به حسب وظیفه ظاهرى بلكه همه یك وظیفه الهى براى خودشان احراز كردند و یك خدمتى همه جامعه كردند كه شما كاركنان آمار هم از همان جمعیت هستید . یعنى همه ، همه و همه براى اسلام . اگر این یك نهضت ملى بود ، نه شما اینقدر فعالیت مى كردید و نه ما و نه سایر ملت . ملت اسلام رامى خواهد ، ملت كشور خودش را هم كه مى خواهد براى اسلام است . از بچه هاى كوچك تا پیرمردها همه فریاد اسلام مى زدند و این نهضت براى همین صیغه اسلامیش و براى همین كه مقصد اسلام بود و قیام بر ضد طاغوت ، قیام بر ضد كسانى كه اسلام را مى خواستند بشكنند و كارهایى كردند كه اسلام را مى خواستند به فراموشى بسپارند ، یك قیامى بود كه خداى تبارك و تعالى مدد فرمود كه شما جمعیتى كه همه متفرق بودید ، همه از هم جدا بودید ، همه با هم مجتمع شدید ، ارتشى ها كه بر ضد مابودند ، متصل شدند آنهایى كه اصلش كارى به این مسائل نداشتند وارد شدند ، آنهائى كه اگر كار داشتند ، كم كار بودند پركار شدند و همه با هم یك مقصد ، همه باهم یك مقصد ، یعنى از مركز تا شعاع آن طرف ، تا آخر مملكت ، از آن طرف هم تا آخر از آنور ، از آن ورهم تا آخر همه با هم یك چیز مى گفتند . یعنى در بیابان ها هم اگر شما مى رفتید از یك چوپان مى پرسیدید كه تو چه مى خواهى ؟ مى گفت كه جمهورى اسلامى . آن یك مساءله الهى بود ، خدایى بود . یعنى خدا تأیید كرد شمارا ، و این را خیلى برا ى خودتان و براى خودمان افتخار مى دانیم كه در یك مرحله اى كه رو به نابودى داشت یك مملكتى مى رفت ، اسلام رو به فراموشى مى خواست برود ، در یك چنین مرحله اى خداوند عنایت كرد و دست رحمتش رادراز كرد به طرف ملت و ملت همه باهم هر كس از هر جا مى آمد داد مى زد اسلام ، طاغوت نه ، رژیم نه ، این یك مطلبى نبود كه یك كسى بتواند خودش درست كند این را خدا درست كرده .

محقق ساختن احكام اسلام ، ضامن دوام رحمت و عنایت الهى

از این جهت كه دست خدا در كار است ، باید شما و ما و همه ، كارى بكنیم كه این دست رحمت بسته نشود ، از روى سر ما برداشته نشود و آن كار این است كه همانطورى كه تا حالا همه باهم بودیم و

ص: 66

(یداللّه مع الجماعه ) و همه براى خدا بود و خداى تبارك و تعالى عنایت فرمود . حالا هم توجه به یك گرفتارى هاى شخصى عجالتانكنیم ، الان هم توجهمان به همان مقصد باشد كه این جمهورى اسلامى كه حالا لفظش آمده است ، معنا و محتوایش باز نیامده است ، شما مى بینید كه در همه ادارات ، در فرهنگ ، در دادگسترى ، درسایر جاها باز یك صیغه اسلامى پیدا نكرده است كه ما اسمش را بگذاریم جمهورى اسلامى ، ما راءى دادیم به جمهورى اسلامى ، شما هم راءى دادید ، الان جمهورى اسلامى است در ایران ، اما محتوایش تا حالا تحقق پیدا نكرده ، یعنى در هر اداره اى كه برویم باز یك رنگ و بویى از سابق مى بینیم و ما مى خواهیم این رنگ و بو برود ، و شسته بشود .

استقلال فكرى را از ما گرفته اند

و در راءس همه چیزها همانطورى كه اشاره كردید فرهنگ است ، فرهنگ ما كه حالا مى شود گفت از اولى كه وجود پیدا كرد ، این مدارس وجود پیدا كرد ، از اول آن مخالفین ما توجه بدان داشتند براى اینكه آنها مى دانستند كه هر چه پیدا بشود از فرهنگ باید پیدا بشود . دو جناح بود كه این دو جناح بیشتر از هر چیزى مورد توجه مخالفین ما بود ، مخالفین اسلام بود . یكى جناح روحانیت ، یكى جناح فرهنگ ، این دوتا قوه را اینها مى دیدند كه این دوتاست كه مى توانند یك مملكتى را استقلال به آن بدهند و اداره اش كنند و لهذا در هر دوى اینها كارشكنى كردند . در فرهنگ روى برنامه هایى كه درست كردند ، برنامه هایى نبود كه درست به درد ما بخورد .

در روحانیت ، كوبیدند روحانیت را در هر نوبت . از زمانى كه رضاخان آمد ، جز یك چند صباحى كه مى خواست بازى بدهد مردم را و اظهار دیانت كرد و اظهار چه كرد ، از همان زمان عمده نظرش را دوخت روى روحانیت كه اینها را از بین ببرد با هر بهانه اى توانست . او مى دید كه مجالس روضه هایى كه بر پا مى شود و در تمام ایران است در تمام ده و قصبه و شهر و بیرون شهرها ، این مجالس پر بركت هست و از این مجالس پر بركت ممكن است كه اشخاصى پیدا شوند و گروه هایى پیدا بشوند كه جلوگیرى از این استفاده هاى غیر مشروع را بكنند . این مجالس رااگر هر كدام شماها یادتان نیست ، اكثرا شاید آقا (اشاره به یك پیرمرد روحانى ) یادشان باشد ، این مجالس را قدغن كردند در سرتاسر ایران ، دیگر ما مجلس روضه نداشتیم در یك موقعى كه اینطور بود ، هیچى نداشتیم ، سر تا سر مملكت را اینها كنترل مى كردند ماءمورینشان ، كه مبادا یك صدایى یك جا بلند بشود ، روضه اى در یك جایى باشد و از آن طرف فشار به اینها براى اینكه عمامه ها را بردارید و عمامه ها را برداشتند .

و همین طور فرهنگ را ، برنامه هایش را یك جورى درست كردند كه آنجا دیگر نمى توانستند بگویند كه فرهنگ نباشد ، مى گفتند باشد اما برنامه ها جورى درست شد كه به درد خود ملت نخورد و بالاتر از این ، این است كه تبلیغات زیاد براى اینكه محتواى ما را از ما بگیرند ، خودمان را به خودمان بدبین بكنند ، دانشگاهى را از روحانى جدا كنند بلكه دشمن كنند ، روحانى را با دانشگاهى جدا بكنند بلكه دشمن بكنند ، بازارى را با كذا ، همین طور اینها را محتوایشان را بگیرند و بدبین كنند و بدتر ، از

ص: 67

این است كه محتواى اشخاص را بگیرند كه اطمینان به خودشان نداشته باشند . مثلا ما طبیب داریم نه این است كه ایران طبیب ندارد ، طبیب دارد ، الى ما شاء اللّه طبیب داریم ، چه شده است كه یك مریض وقتى پیدا مى كنیم فورا صحبت این است كه (برود اروپا) این براى این است كه ما را به طبیب هاى خودمان بدبین كردند ، طبیب داریم و بدبین شدیم . ما مهندس داریم ، نمى توانیم بگوییم مهندس ما نداریم ، اما این محتوا را از ما گرفته اند كه اگر بخواهیم یك جاده اى را اسفالت كنند ، مهندسش باید از خارج بیاید ، از خارج مى آوردند ، یك كارخانه بخواهید درست كنید ، یك بناى بزرگ بخواهید درست كنید ، از خارج باید بیاید . این براى این است كه همچنین تبلیغات كرده بودند كه ما را از خودمان به خودمان بدبین كرده بودند ، محتوایمان را بیرون كشیده بودند ، ما یك آدم هائى بودیم كه همه اش توجهمان به غرب بود . الان هم كه ملاحظه مى كنید الان همین طور است ، الان هم كه ما مى گوئیم اسلام ، اسلام ، شما مى گوئید اسلام ، اسلام ، این گروه ها هم دور هم نشسته اند و مى گویند دموكراسى ، دموكراسى ! چرا؟ براى اینكه اینها همچنین غربى شده اند ، همچو غربزده شده اند كه نمى توانند تصور بكنند كه یك كشورى با برنامه اسلامى مى تواند اداره بشود ، اینها غفلت از این مى كنند یا خودشان را به غفلت مى زنند كه 700 _ 800 سال این اسلام بر همه ممالك حكومت كرد ، حالا مى گویند نه ! ما جمهورى اسلامى نه ، جمهورى دمكراتیك ، این براى این است كه محتوا ندارند اینها ، اینها را تبلیغات همه جانبه اى كه كردند همه را از این باطنشان بیرون آورده اند ، مغزهایشان را به اصطلاح شستند و به جاى او غرب را نشانده اند . استقلال فكرى را از ما گرفته اند ، استقلال خودمان را ، شخصیتمان را از ما گرفته اند . ما استقلال شخصیت الان نداریم و باید فكر این باشیم كه خودمان شخصیت پیدا بكنیم ، توجه بكنیم به تاریخ اسلام كه ببینیم اسلام در دنیا چه كرده و چه كارهایى اسلام كرده است كه اینها كه مى گویند كه از اسلام كارى نمى آید یا اینكه الان دیگر مثلا قدیمى شده است اینها ، از بابت اینكه نمى فهمند ، اینها بسیارشان ملتفت نیستند ، توجه نكردند ، براى همین معنا كه محتوا را غربى ها كشیدند و به جاى آن تزریق غربیت كرده اند و لهذا همه چیز را مى گویند از آنجا بیاور . خوب ، شما مى خواهید یك خیابان را آسفالت كنید شما ندارید اشخاصى را كه خیابان اسفالت كنند؟شما مى خواهید یك سمپاشى بكنید ، ندارید اشخاص شما؟

مى خواهید یك عرض مى كنم كارخانه را راه بیندازید ، دارید اشخاص لكن شما را از اشخاص خودتان جدا كردند ، از شخصیت خودتان جدا كردند ، ما مى توانیم خودمان را اداره كنیم و بهتر هم مى توانیم .

اسلام انسان ساز است و غرب نابود كننده انسانیت

شما خیال نكنید كه غرب خبرى هست در آنجا خبرى نیست ما نمى گوئیم كه آنها كارخانجات ندارند آنها درست كردند همه اینها را ، اما اساس انسانیت در آنجا نیست اینها هر چه درست كردند ، یعنى هر چه نه ، بسیارى از چیزهایى كه درست كرده اند بر ضد انسانیت درست كرده اند ، این غرب است كه دارد اساس اخلاق انسانى را از بین مى برد ، این غرب است كه دارد شخصیت انسانیت را از

ص: 68

بین مى برد و ما خیال مى كنیم كه غرب همه چیز دارد ، حالا كه غرب اتومبیل درست كرد پس باید غرب همه چیز داشته باشد . درقوانین ، ما قوانینمان غنى تر از همه قوانین عالم است . قوانین اسلام از آن قبل از اینكه شما ازدواج كنید براى ازدواجتان ترتیب درست كرده است براى اینكه این ازدواج طریق به این است كه آدم درست بشود ، از آنجا شروع كرده است . شما حالا مى خواهید ازدواج كنید هیچ ، هیچ قانونى در عالم كار به این ندارد كه شما مى خواهید ازدواج كنید . چه جورى بكنید ، شما ثبت كنید ، در اداره اى كه باید ازدواج را ثبت كنید ، بكنید ، باقى آن به خودتان مربوط است . اسلام از قبل از این كه شما ازدواج كنید تصرف كرده ، توجه كرده كه این ازدواج مبداء یك بچه است . این بچه باید درست بجا بیاید . نظیر یك كشاورز بسیار عطوفت دار ، به اینكه كشاورزیش خوب بشود از اول زمین را یك زمین صالحى درست مى كند ، آب را یك آب صالحى درست مى كند ، كشت را و تخم را یك تخم صالحى درست مى كند . اسلام انسان ساز است مى خواهد انسان درست كند . از قبل از اینكه شما ازدواج كنید ، گفته ، به زن گفته است چه مردى را انتخاب كند و به مرد گفته چه زنى را انتخاب كن ، چه ادبى داشته باشد ، و همین طور آن ازدواج را بعد از ازدواج را ، آن عرض مى كنم كه چه را ، بعد از او را ، آن حمل را ، بعد از او را ، بچه دارى را ، براى اینكه اسلام انسان مى خواهد درست كند . از آن اولى كه مى خواهد بناى یك اولادى بشود اسلام در آن تصرف دارد ، اینكه همه ، همه قوانین دنیا از آ ن غفلت دارد ، هیچ توجهى بدان ندارند ، اسلام بدان توجه دارد . اسلام مى خواهد كارى بكند كه شما در داخل صندوقخانه هم هیچ كارى نكنید بر خلاف قوانین عالم ، قوانین دیگر چه كار دارند به باطن ، داخل خانه ات هر كارى مى خواهى بكن . به من چرا ، شما نیا بیرون و نظم رابه هم بزن ، هر كارى مى خواهى بكن . اسلام اینجور نیست . اسلام مى خواهد انسان درست كند . این انسان را جورى مى كند كه در صندوقخانه و پشت در هم همان باشد كه در خیابان است نه اینكه در صندوقخانه هر كارى مى خواهد بكند ، در خیابان نكند .

در صندوقخانه این آدم باید همان آدمى باشد كه در خیابان است ، در مجامع است ، اسلام انسان مى خواهد درست كند ، انسانى كه درهمه حالات انسان باشد .

غرب از این اصلا خبرى ندارد . غرب دنبال این است كه طیاره درست كند به انسان كار ندارد .

عالم را انسان باید درست بكند ، غرب به انسان كارى ندارد . غرب به طیاره كار دارد و اینطور چیزها ، انسان را رو به تباهى دارد مى برد . دارد انسان را وحشى بار مى آورد ، یعنى آدمكش ، بالاتر وحش ، آن است كه بیشتر آدم مى كشد ، بیشتر حیوان مى خورد . غرب دارد انسان را وحشى بار مى آورد . آن وحشى كه آدمخوار است ، آدمكش است ، آدمكش بار مى آورد .

اسلام انسان را محب آدم بار مى آورد . به آدم عطوفت مى دهد . آنجائى هم كه اسلام جنگ كرده و اشخاص فاسد را از بین برده ، براى عطوفت به جامعه است ، آنها مفسد بودند . فاسدها را از بین مى بردند براى اینكه این غده سرطانى برود از بین ، این جامعه درست بار بیاید . همه اش عطوفت است ما كه این چند نفر فاسد را مى گوئیم باید بكشند براى اینكه غده سرطانى مفسدند ، فاسد مى كنند این جامعه را و فاسد كردند این جامعه را ، حالا كه این فاسدها و مفسدها رادارند مى كشند ، صداى غرب

ص: 69

در آمده است كه چرا این فاسدها را مى كشند ، اینها دوستان ما هستند ، خوب ، ما براى همین مى كشیم آنها را . اینها ازما هستند ، اینها به ما خدمت كردند ، اینها هیاهو در مى آوردند به اینكه خدمتگزارهاى ما را چرا مى برید از اینجا ، ما روى همین زمینه كه خدمتگزارهاى شما هستند و برخلاف ملیت ما عمل كردند ، برخلاف اسلام عمل كردند ، آدم كشتند ، روى این منظور است كه ما آنها را ، جزاى آنان را به آنها مى دهیم .

آن روزى كه امثال مرحوم مطهرى را مى كشند ، یك كلمه حرف نیست كه چرا كشتید ، یك كلمه هویدا را وقتى مى كشند داد مى زنند ، این مجلس سناى امریكا اینقدر فریاد كرد . براى اینكه آدمكش ها از آنها باید پرسید كه آمار این آدم كشى ها كه ما كردیم ، كو؟ سوابقشان راهم بگویید ، نمى گویند آنها ، آنهابله خیر خواه امت هستند ، خیرخواه مردم هستند ، دوست هستند ، حقوق جامعه را مى خواهند حفظ كنند ، طرفدار حقوق بشرند . از این الفاظ لامعنى كه باز یك قدرى از این الفاظ فاسد در ایران هم هست باز ، طرفدار حقوق ، این الان در اینجا هم هست و مانصیحت به اینها كردیم كه بابا شما حسابتان را از ما جدا بكنید ، آنها حقوق بشر را نمى خواهند ، ملاحظه بكنند آنها طرفدار ابرقدرت ها هستند ولهذا مى بینید كه این بشرى كه با دست اینها تقریبا چند صد هزار ، حالا چند هزار را نمى دانم ، چند هزار نفر را از ما كشتند . 15 خرداد مى گویند 15000 كشته شده است ، از 15 خرداد تا حالا شاید دویست هزار تا یا بیشتر كشته دادیم ، زخمى الى ما شاء اللّه ، این طرفدارهاى حقوق بشر نمى گفتند كه آخر چرا؟ چرا دارد اینجور مى شود؟ نمى گفتند چرا حالا كه ما اینهائى كه آدم كشتند ، فساد كردند ، به تباهى كشاندند مملكت ما را چهار تا ا ز آنها را داریم در دادگاه ها بعد از رسیدگى ، بعد از شهادت شهود ، بعد از اقرار خودشان ، به جزایشان مى رسانیم حالا فریاد ، داد طرفداران حقوق بشر بلند شده ، این طرفداران حقوق بشر را بشناسند مردم كه اینها چه مردمى هستند اینها طرفدار كى هستند و این طرفداران حقوق بشر خودمان توجه كنند به این مسائل كه اینها چه اشخاصى هستند و براى چه این كارها را مى كنند .

تداوم نهضت ، تا تحقق حكومت اسلام و قرآن

در هر صورت ما الان احتیاج به شماهاداریم به همه داریم ، بیشتر از سابق ، اینكه مى گوییم بیشتر از سابق براى این استكه بیشتر همه مردم توجه داشتند به اینكه این رژیم برود و ما یك حكومتعدل داشته باشیم . همه توجهشان یك جا بود ، هیچ توجه به اینكه ما امشب وقتى برویممنزل ناهار ، شام ، چه بخوریم نبود در كار ، هیچ این مطلب نبود ، یا حقوق من كم یا زیاداست . د ر این حال انقلابى كه همه داشتیم مى رفتیم جلو ، نه من به فكر این بودم كه حالابعد از اینكه شب شد چه باید كرد نه شما در فكر این بودید كه حقوقتان كم است ، زیاده ، اینها اصلا مطرح نبود ، چون مطرح نبود و همه هم الهى بودید این سد را شكستید ، سدى كه ممتنع مى دانستند آن را كه همچو چیزى بشود . شما با دست خالى و با اراده الهىاین سد را شكستید ، حالا كه رسیدیم به اینجا الان یك سستى پیدا شده كه توجه

ص: 70

به اینكه حالا ما حقوقمان چیست ، خانه نداریم ، زندگى نداریم ، حقوق چطور است ، در جه چطور است ، این حرف ها حالا پیش آمده است ، از این جهت الان توجه باید بیشتر به نهضت باشد ، یعنى فعالیت بكنید كه مردم را متوجه به نهضت بكنید براى اینكه ما بین راه هستیم نرسیدیم به مقصد ، ماباز محتواى جمهورى اسلامى را در ایران پیاده نكردیم ، مقصد ما این بود كه اسلام ، سر تا سر ایران اسلام باشد ، حكومت مال اسلام باشد ، تا حالا نشده البته یك مقدار راه را جلو رفتیم لكن مانده است ، راه زیاده است ، حالا وقتى است كه همه با هم باشیم ، همه توجهمان به مقصد باشد و اینقدر بهانه گیرى براى اینكه حالا حقوق من كم است ، انشاءاللّه زیاد مى شود یا خانه نداریم ، انشاءاللّه خانه پیدا مى كنیم ، زراعتمان چطور است ، زراعت پیدا مى كنیم . اما باید حالا همانطورى كه د ر آن قدم هاى اول فراموش كردید همه اینها را ، نه كارگر متوجه این بود كه من مزدم كم است یا زیاد و نه كشاورز متوجه این بود كه امسال كشاورزیش چطور است همه متوجه یك مقصد بودند لكن عمل شد و خوب شد ، از حالا به بعد هم باید همین معنى را ادامه بدهیم ، همین توجه به مقصد را ادامه بدهیم ، همین الوهیت را حفظ كنیم ، یعنى قصدمان را براى خدا و براى جمهورى اسلام و براى احكام قرآن بكنیم تا عنایت خدا محفوظ باشد و دست لطف الهى بالاى سر همه باشد و انشاءاللّه اگر این مطلب بشود ، پیروزید و مملكتمان انشاءاللّه مال خودتان ، و خودتان اداره اش مى كنید ، همه دست ها هم منقطع خواهد شد ولى عمده همین معناست كه این معنا را حفظ بكنیم . من از خداى تبارك و تعالى سلامت همه شما را مى خواهم و سعادت این ملت كه شما هم از این ملت هستید و خداوند همه شمارا تأیید كند .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 71

تاریخ : 21 / 3 / 58

بیانات امام خمینى به وزیر امور خارجه تركیه

اسلام براى تمام كشورها یك آرمانى است كه در آن همه چیز هست

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من متقابلا سلام به ملت ترك و نخست وزیر ابلاغ مى كنم و لازم است كه ما اساس این نهضت را بطور اجمال براى شما و دولت شما بیان كنیم . اساس این نهضت از دو جا سرچشمه گرفت ، یكى از شدت فشار خارجى و داخلى و چپاولگرى هاى خارجى و داخلى ، و اختناق فوق العاده ، كه در ظرف پنجاه و چند سال ایران ، ملت ایران یك روز خوش ندید و اخیرا هم كشتارهاى فوق العاده دست جمعى كه در اكثر بلاد ایران پیش آمد ، مردم را به جان آورد كه این نهضت را همراهى كنند و یكى دیگر آرزوى ما براى یك حكومت اسلامى و یك حكومت عدل كه یك رژیمى در مقابل رژیم هاى طاغوتى باشد و ما مسائل اسلامى را مثل صدر اسلام در ایران پیاده كنیم .

و امید ما آن است كه سایر ملت ها ، سایر دولت ها به این نهضت اسلامى بپیوندند و وجهه نظرشان اسلام باشد . اسلام براى همه كشورها یك آرمانى است كه در آن همه چیز هست لكن تبلیغات خارجى و دنبال آن هم تبلیغات داخلى ، اسباب این شد كه ملت هاى ما را از اسلام جدا كردند و دولت هاى ما را هم جدا كردند . و مع الاسف تبلیغات به طورى شد كه جوان هاى شرق ، تمام آمالشان را به تحقق معانى غربى خرج كردند و تمام حیثیت ملى خودشان را ، بعضى از جوان هاى ما فداى غرب كردند و این شكست روحى بود كه براى ما از همه شكست هایى كه داشتیم بالاتر بود .

نظر ما به اقتصاد نیست مگر به طور آلت ، نظر ما به فرهنگ اسلامى است كه این فرهنگ اسلامى را از ما جدا كردند . و غرب در شرق آنطور نفوذ كرد كه شرق خودش را باخت و محتواى بسیار از جوان هاى ما را گرفت ، اما ما گمان مى كنیم كه باید تمام ملت ها ودولت ها توجه خودشان را به این نقطه نظر منعطف كنند كه این شكست روحى را از ملت ها جدا كنند و گمان نكنند جوان هاى ما كه هر چه هست ، در غرب است و خودشان چیزى ندارند .

اسلام حكومت ها را موظف به خدمت كرده است

اسلام در مقابل همه دولت هاى طاغوتى ، براى انسان سازى آمده است ، قرآن كتاب انسان سازى است . انسان اگر چنانچه در این ممالك اسلامى تحقق پیدا بكندو اسلام برنامه دولت ها و ملت ها باشد ،

ص: 72

امكان ندارد كه دیگران بتوانند استفاده هاى نامشروع از ما بكنند ، ما باید اقتصادمان تابع اسلام باشد ، فرهنگمان تابع اسلام باشد ، ارتشمان ، ارتش اسلام باشد .

در صدر اسلام ارتش یك پناهگاهى براى ملت ها بوده است ، محیط ارتش از محیط مردم جدا نبوده است ، محیط رعب نبوده است ، محیط وحشت نبوده است ، اگر چنانچه ارتش ، دولت ، به وظایف ارتشى خودشان ، به وظائف دولتى خودشان ، به وظائف اسلامى عمل كنند ، محیط در یك كشور ، محیط محبت مى شود ، محیط آرامش روحى مى شود و این هم براى ملت مفید است و هم براى دولت و هم براى ارتش ، و اگر محیط ، محیط ارعاب باشد ، چنانچه در حكومت هاى طاغوتى است ، محیط وحشت باشد ، این براى ملت و خود دولت و خود ارتش بد است و اینكه طاغوتى ها محیط ارعاب ایجاد مى كنند ، براى این است كه آنها براى ملت كار نكرده اند و خودشان را از ملت جدا كرده اند و از ملت وحشت دارند ، از این جهت محیط را ارعاب ، محیط ارعابى درست مى كنند كه مردم را سركوب كنند . در صدر اسلام این معانى نبوده است ، ارتش اسلام از مردم جدا نبوده است محیط هیچ وقت محیط ارعابى نبوده است ، حكومتى كه در راءس جامعه بوده است ، با مردم دیگر فرقى نداشته است بلكه زندگیش پائین تر بوده است . حكومت ها نمى خواستند كه به مردم حكومت كنند ، مى خواستند خدمت كنند . اسلام حكومت ها را موظف به خدمت كرده است ، ارتش در خدمت ملت باید باشد .

حكومت ها در خدمت مردم باید باشند ، اگر یك چنین برنامه اى تحقق پیدا بكند ، محیط رعب از بین مى رود ، محیط دوستى پیش مى آید ، مبدل به محیط برادرى مى شود ، یك چنین محیطى كه محیط برادرى باشد ملت پشتیبان دولت است ، و اگر ملت پشتیبان یك دولتى شد ، دولت سقوط نمى كند .

اگر شاه به نصایح روحانیون توجه كرده بوده و خدمت به این ملت كرده بود ، سقوط نمى كرد لكن خدمت نكرد و خیانت كرد و پشتوانه مردمى را از دست داد و وقتى كه مردم شنیدند رفت شادى كردند ، چنانچه در رفتن پدرش هم شادى كردند . حكومت ها باید عبرت بگیرند از این وضعى كه در ایران پیش آمد و بدانند كه وضع براى این بود كه محیط اختناق به طورى پیش آوردند كه اختناق انفجار آورد . برادر باشند با هم ، با ملت دوست باشند ، ملت احساس كند كه دولت از خود اوست ، دولت خدمتگزار اوست . ملت ها احساس كنند كه ارتش از خود آنهاست ، ارتش كه در خیابان مى آید براى او گل بریزند ، نه از او فرار كنند . آن عمده در برنامه هاى حكومتى ، در برنامه هاى دولتى این معناست كه محیط اخلاقى درست كنند . محیط برادرى درست كنند . این در راءس همه برنامه هاست ، اگر این برنامه درست شد ، اگر دولت بخواهد كارى بكند ، همه ملت با او همراهى مى كنند . اگر دولت بخواهد برنامه اى را ، اگر دولت بخواهد برنامه اى را اجرا بكند ، ملت در خدمت او هست ما این دو حكومت راكه در ایران بود ، الان با هم مقایسه مى كنیم ، دولت سابق اگر مى خواست برنامه اى را اجرا بكند ، مردم با او موافق نبودند بلكه حتى الامكان كارشكنى مى كردند . الان دولت ما وقتى مى خواهد برنامه اى را اجرا كند ، از اطراف به ما پیشنهاد مى شود كه ما درخدمت حاضریم ، طبقات مختلف مردم مى گویند: كه ما در اجراى این برنامه حاضریم ، از جان و دل حاضریم كه كمك بكنیم . الان كه بعض برنامه ها را مى خواهد

ص: 73

دولت اجرا بكند ، ملت همچو اظهار همراهى مى كند كه اعجاب آور است .

این یك مطلبى است كه درعین حال كه به تمام معنا الان ما نتوانستیم اسلام را در ایران پیاده بكنیم لكن همان نسیمى كه از اسلام به ایران وزیده است ، نتیجه اش این شده است كه دولت ما یك دولتى است كه ملى است ، ملت او را مى خواهد . نخست وزیر ما هیچ وحشت ندارد كه توى مردم برود و با مردم بنشیند و صحبت بكند ، بر خلاف نخست وزیرهاى رژیم سابق كه امكان نداشت كه توى مردم بیایند براى اینكه مردم با آنها دشمن بودند ، چنانكه آنها با مردم دشمن بودند . دولت ها اگر چنانچه اینطور بشوند كه به اسلام توجه كنند و روح اسلام را در مردم ایجاد كنند و در خودشان ، این هم به صلاح خودشان هست و هم به صلاح كشورشان و هم همه برنامه ها را با آسانى مى توانند انجام بدهند .

و من امیدوارم كه بین دولت هاى اسلامى یك اخوتى ، اخوت اسلامى ، همانطورى كه قرآن امر فرموده است ، پیدا بشود كه اگر این اخوت اسلامى در بین ممالك اسلامى پیدا بشود ، یك قدرت عظیمى است كه هیچ یك از قدرت هاى دنیا نمى توانند به پاى او باشند .

و من از خداى تبارك و تعالى مسئلت مى كنم . كه این معنا در همه دولت ها تحقق پیدا بكند و همه موفق بشوند كه براى اسلام باشند و همه موفق باشند كه اخوت اسلامى خودشان را حفظ بكنند و همه موفق باشند كه در خدمت ملتشان باشند كه ملت هم پشتیبان آنها باشد .

وزیر امور خارجه تركیه : باتشكر از حضرت امام خمینى مایل هستم كه دو مطلب را بیان كنم . مساءله اول رابطه مذهب و سیاست است و مشكل اینكه چگونه ما بتوانیم ظرفیت هاى انسانى را توسعه بدهیم و تقویت بكنیم . نكته دوم : درباره تفاوتى كه نباید بین كسانى كه حكومت مى كنند و كسانى كه بر آنها حكومت مى شود ، وجود داشته باشد ، این همان چیزى است كه مواضع و اصول دموكراسى را بیان مى كند و اجرا مى كند . من از این پذیرائى گرمى كه شما از من و از هیاءت اعزامى ما كردید بسیار سپاسگزارم و متشكر هستیم .

امام خمینى : آنچه كه اما ، قضیه تربیت یك ملت به این است كه فرهنگ آن ملت فرهنگ صحیح باشد .

شما كوشش كنید كه فرهنگ را ، فرهنگ مستقل اسلامى درست كنید . جوان هایى كه در این فرهنگ تربیت مى شوند همان هایى هستند كه مقدرات كشور در دست آنهاست . اگر اینها درست بار بیایند ، همه خدمتگزار به مردم ، امین به بیت المال ، و همه اینها در تحت رهبرى اسلام تحقق پیدا مى كند .

اگر یك ملتى فرهنگش اینطور تربیت بشود ، این فرهنگ ، فرهنگ غنى اسلامى است و مملكت یك مملكت آرام مترقى خواهد بود . و اما اینكه مى گوئید كه یك مساءله دموكراسى است صحیح است لكن مع الاسف در ممالك غرب كه بیشتر دم از دموكراسى مى زنند و در ممالك ما ، كه باز آنها هم دم از

ص: 74

دموكراسى مى زنند ، خبرى از دموكراسى نیست غربى ها با این افسون مى خواهند ما راخواب كنند و بهره بردارى از ما بكنند و ما هم در تحت لواى اسلام نباشیم دموكراسى را نمى توانیم آنطورى كه صحیح است به آن عمل بكنیم .

من از خداى تبار ك و تعالى مى خواهم كه همه دولت هاى مارااسلامى را توفیق بدهد كه همه در سایه اسلام و زیریك پرچم ، كه آن پرچم اسلام است با هم برادروار دركنار هم با هم بر مشكلات خودشان غلبه كنند .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 75

تاریخ : 21 / 3 / 58

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از بانوان دزفول

مسؤولیت خطیر و شریف مادران و معلمان ، تربیت انسان ها

بسم اللّه الرحمن الرحیم

شما خانم ها به طورى كه حالا خودتان مى گوئید معلم هستید ، دو شغل شریف دارید ، شما خانم ها دو تا شغل بسیار شریف دارید . یكى شغل تربیت فرزند كه این از همه شغل ها بالاتر است . یك فرزند خوب ، شما اگر به جامعه تحویل بدهید براى شما بهتر است از همه عالم . اگر یك انسان شما تربیت كنید ، براى شما به قدرى شرافت دارد كه من نمى توانم بیان كنم . پس شما یك شغلتان این است كه بچه هاى خوب تربیت كنید . دامن مادرها ، دامنى است كه انسان از آن باید درست بشود یعنى اول مرتبه تربیت ، تربیت بچه است در دامن مادر براى اینكه علاقه بچه به مادر بیشتر از همه علائق هاست و هیچ علاقه اى بالاتر از علاقه مادرى و فرزندى نیست ، بچه ها از مادر بهتر چیز اخذ مى كنند . آنقدرى كه تحت تأثیر مادر هستند ، تحت تأثیر پدر نیستند ، تحت تأثیر معلم نیستند ، تحت تأثیر استاد نیستند . از این جهت بچه هایتان را در دامنتان تربیت اسلامى ، تربیت انسانى بكنید تا وقتى تحویل مى دهید شما این بچه را به دبستان ، یك بچه صحیح ، اخلاق خوب ، آداب خوب ، آنطور تحویل بدهید . پس یك شغل ، شغل تربیت اولاد است كه مع الاسف در آن حكومت طاغوتى این شغل را مى خواستند از این مادرها بگیرند ، تبلیغ كردند به اینكه زن چرا بچه دارى بكند . این شغل شریف را منحطش كردند در نظر مادرها ، براى اینكه مى خواستند كه مادرها از بچه ها جدا بشوند ، بچه ها را ببرند در پرورشگاه ها بزرگ كنند ، مادرها هم على حده بروند یك كارهائى كه آنها دلشان مى خواهد بكنند ، بچه در پرورشگاه وقتى كه بزرگ بشود ، یك بچه اى كه در دامن مادر بزرگ بشود نیست ، عقده پیدا مى كند ، وقتى بچه در پرورشگاه و بدون مادر با اجنبى بخواهد سر و كار داشته باشد و محبت مادر از سر او كم بشود ، این بچه عقده پیدا مى كند . بسیارى از این مفسده هایى كه در جامعه واقع مى شود ، از این بچه هایى هستند كه عقده دارند ، از این انسان هایى هستند كه عقده دارند ، مبداء یك عقده بزرگ این جدا كردن بچه از مادر است . محبت مادرى لازم دارد بچه . بنابراین ، این شغل كه شغل انبیاء است و انبیاء هم آمدند براى اینكه انسان درست كنند ، این شغل اول شما هست در اول تربیت بچه . و چون شما معلم هستید از این جهت یك شغل شریف دیگرى به شما محول شده است و به آنقدر كه این شغل شریف است ، مسؤولیت آن هم بزرگ است . شغل شما شغل انسان سازى است . معلم انسان درست مى كند ، همان

ص: 76

شغل انبیاء است .

انبیاء آمدند از اول ، هر نبى آمده است تا آخر ، فقط شغلش این بوده است كه انسان درست بكند ، تربیت كند انسان ها را . شغل معلمى همان شغل انبیاء است . پیغمبر اكرم معلم همه بشر است و بعد ا ز او حضرت امیر (سلام اللّه علیه ) باز معلم همه بشر است . آنها معلم همه بشر هستند ، شما معلم یك عده از بشر . شغل همان شغل است یعنى شعبه همان است ، كار ، یك كار است . آنها در محیط وسیع تر و ماها در یك محیط كوچكتر . بنابراین ، این شغل شما باز یك شغل بسیار شریفى است لكن مسؤولیتش هم بسیار زیاد است ، چنانچه مسؤولیت انبیاء بسیار زیاد بود ، انبیاء به همان مقدار كه براى آدم سازى آمده بودند مسؤولیتشان زیاد بود منتهى آنها مسؤولیتشان را به انجام رساندند ، كارهائى كه به آنها محول بود به انجام رساندند . شما شغلتان بسیار شریف است و همان شغل انبیاء است مسوولیتتان هم همان مسؤولیت است .

اصلاح و افساد جامعه در گرو نحوه تربیت معلمین

و باید توجه داشته باشید كه این بچه هایى كه پیش شما تربیت مى شوند ، تربیت دینى بشوند ، تربیت اخلاقى بشوند . اگر یك بچه متدین را شما تحویل جامعه بدهید ، یك وقت مى بینید همین یك بچه متدین متعهد ، یك جامعه را اصلاح مى كند . یك فرد ممكن است یك جامعه را اصلاح بكند ، بنابراین اگر چنانچه خداى نخواسته این بچه از دامن شما درست از كار نیاید ، از تحت تربیت شما كه معلم هستید درست از كار در نیاید ، ممكن است یك بچه یك جامعه را فاسد بكند و شما مسؤول باشید .

شما از آن طرف یك فرد راتربیت صحیح بكنید ، آنقدر شرافت دارید كه همان شرافت انبیاء است ، از این طرف اگر خداى نخواسته تربیتتان نسبت به بچه هائى كه توى دامنتان هست ، یا بعدا كه بچه هائى كه تحت تربیت شما هستند ، اگر خداى نخواسته فاسد تربیت بشوند ، ممكن است كه یك جامعه را فاسد كنند .

خداوند انشاءاللّه شما را حفظ كند و سعادتمند كند و مربى خوب باشید براى بچه ها و مربى خوب باشید براى دخترهایى كه مى آیند پیش شما تربیت بشوند .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 77

تاریخ : 21/3/58

بیانات امام خمینى در جمع كاركنان شركت مخابرات

قضیه ، قضیه اسلام است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

ما در پاریس كه بودیم و در شدت مبارزه بین مسلمان ها و طاغوت قشرهاى مختلف هر كدام خدمت هایى كردند از آنجمله گروه مخابراتى خدمت بزرگى كردند . اگر اینها نبودند ، مطالب ما به ایران نمى رسید . اینها مطالب ما را در كمال اخلاص به ایران رساندند و در نهضت ، پیروزى نهضت سهم بسزایى داشتند . من از خداوند تعالى سعادت همه را خواستارم و دعاگوى همه هستم . از حالا به بعد هم همین تكالیف هست . ماها الان باید براى اسلام زحمت بكشیم .

قضیه ، قضیه اقتصاد نیست . قضیه ، قضیه كشور نیست . قضیه ، قضیه ایران نیست . قضیه ، قضیه اسلام است . از قضایاى دیگر انسان مى تواند صرفنظر كند ، از خانه اش بگذرد ، از اولادش صرفنظر كند ، از جهات دیگر بگذرد لكن از اسلام نمى تواند بگذرد . هیچ كس حق ندارد كه از اسلام بگذرد . هیچ كس حق ندارد كه از این رژیمى كه تمام سعادت ها در آن است و تمام چیزهائى كه ملت ها مى خواهند در پرتو آن است ، نمى تواند انسان بگذرد و نباید بگذرد .

تكلیف ملت ، كوشش و جدیت براى اصلاح امور و سازندگى كشور تا تحقق جمهورى اسلامى

ما الان در وضعى واقع هستیم كه قشرهاى مختلف با زبان هاى مختلف بر ضد این نهضت فعالیت مى كنند ، چه در كارخانه ها و كارگاه ها و چه در قشر كشاورزى و عمرانى و چه در دانشگاه ها و سایر جاها ، در ادارات و سایر جاها فعالیت مى كنند برخلاف نهضت . گر چه این قشرهاى ضعیف دیگر نمى توانند یك كار اساسى بكنند لكن خوب موجب زحمت مى شوند ، موجب ابتلاء مى شوند . الان ما همه موظفیم ، چه شما خانم ها و چه آقایان موظفند كه هر كدام در هر رشتهاى كه هستند ، در هر مقامى كه هستند ، مشغول هر كارى كه هستند ، این نهضت را ادامه بدهند . الان وضع این است كه ، ادامه نهضت به این است كه كارهایى كه اینها مى خواهند انجام بدهند به وجه خوبتر انجام بدهند . كارخانه ها به كار خودشان ادامه بدهند . كشاورزها به كار كشاورزى ادامه بدهند و هر گروهى كه مشغول یك كارى هستند ، این كار را خوب انجام بدهند . اختلال در كار پیدا نشود ، كم كارى نباشد ، اهمال كارى نباشد ،

ص: 78

اینها به سازش و ساختن ایران مضر است . شما الان بعد از اینكه این سد بزرگ را شكستید ، دیدید كه آن طرف سد كه شكسته شد چه خرابى ها هست و ایران به چه وضعى مبتلا است و حالا ما باید یك ایران ویرانى را از سر بسازیم و ساختن یك مملكت با دست یك گروه امكان ندارد . محول كردن مطالب را به دولت یا به روحانیت صحیح نیست براى اینكه اینها قدرت این كار را ندارند ، تمام گروه ها و تمام افراد ، هر فردى وظیفه دارد كه در این نهضت خدمت بكند . چنانچه در وقتى كه مى خواستید بكشنید این سد را ، هر فردى یك تأثیر داشت . نمى توانست یك فرد بگوید كه من تنها كه نمى توانم این رژیم را به هم بزنم پس كنار بروم ، قطره ها جمع مى شود و دریا و رودخانه ها و سیل ها را تشكیل مى دهند . انسان ها هم مثل قطراتى مى مانند كه یكى یكى یك جزئى كار از ایشان مى آید . از هر قطره توقعى نیست كه یك سد را بشكند لكن اگر قطره كنار برود ، قطرات كنار بروند ، سد شكسته نمى شود . قطرات وقتى كه با هم مجتمع شدند سیل درست مى كنند ، سیل هاى عظیمى درست مى كنند ، این سیل هاى عظیم از همان قطرات باران است . این قطرات باران است كه وقتى به كوهسارها مى ریزد ، سیل از آن درست مى شود و سیل كوه را درهم مى شكند . قطرات انسان هم همین طور است كه یكى یكى از آنها كار نمى آید (یعنى كار مهم ) اما هر یك دخالت دارند در آن كارى كه باید بكنند .

همانطورى كه براى شكستن آن سد افراد هر یك دخالت داشتند ، براى سازندگى یك مملكت هم . . . افراد هر یك دخالت دارند . هر یك از افراد یك كار از آنها مى آید و نمى تواند این فرد بگوید من كار خودم را انجام نمى دهم ، یا كار خودم را بد انجام مى دهم . الان باید كار كرد و كار را خوب انجام داد ، حفظ كرد این نهضت را به اینكه همه با هم مشغول ساختن بشویم ، همه با هم مشغول تصحیح این امورى كه آنها خراب كردند باشیم .

و همانطورى كه شما دستگاه مخابراتى ، یك قسمت عظیمى از كار را در موقعى كه ما احتیاج مبرم به آن داشتیم شما حاجت ما را برآوردید و این در دفتر شماثبت است و پیش خداى تبارك و تعالى ضبط است ، همانطور حالا هم احتیاج به وجود شماها هست ، احتیاج به وجود همه افراد هست . همه ، هر فردى مورد احتیاج است و هر فردى مكلف است و هر فردى مسوول است . همه ما مسوولیم الان در مقابل خداى تبارك و تعالى . مطلب ، مطلب اسلام است ، نه مطلب اینكه بتوانیم ما از آن بگذریم . در این مطلب باید همه ما كوشش بكنیم و با كوشش همه انشاءاللّه این جمهورى اسلامى تحقق پیدا مى كند و با تحقق جمهورى اسلامى آرمان همه شماها برآورده مى شود .

دستیابى به مملكتى نمونه با تحقق احكام و قوانین اسلام در همه ابعاد و جوانب مملكت

اسلام تاكنون (مگر یك چندى كه در صدر اسلام بوده است ) تاكنون وجود خارجى به آن معنایى كه باید پیدا بكند ، پیدا نكرده . الان هم كه ما جمهورى اسلامى را مى خواهیم ، تاكنون كارى كه ما كردیم مانع را به طور عمده رفع كردیم . آنطورى كه ملت تاكنون عمل كرده است ، موانع برقرارى

ص: 79

جمهورى اسلامى را رفع كرده است كه آن رژیم سلطنتى بود . راءى هم به جمهورى اسلامى همه دادید و الان مملكت ما رژیمش ، رژیم جمهورى است لكن با راءى به جمهورى اسلامى آرمان هاى اسلام تحقق پیدا نمى كند . دنبال این راءى عمل باید باشد ، باید یك یكى احكام شرع در خارج تحقق پیدا بكند ، باید دادگسترى ، دادگسترى اسلامى باشد ، باید فرهنگ ، فرهنگ اسلامى باشد ، باید بازار ، بازار اسلامى باشد ، مدارس ، مدارس اسلامى باشند ، باید همه قشرها اسلامى بشوند و همه قوانین اسلام انشاءاللّه تحقق پیدا بكند . اگر چنانچه به این آرمانى كه همه داریم انشاءاللّه برسیم ، یك مملكت نمونه خواهید پیدا كرد .

شما گمان نكنید كه غربى ها پیشرفت كرده اند ، غربى ها در جهات مادى پیشرفت كرده اند لكن معنویات ندارند . اسلام و همین طور مكتب هاى توحیدى ، اینها انسان مى خواهند درست كنند و غرب از این معنى بكلى بركنار است ، غرب مواد طبیعت را كشف كرده است و قواى طبیعت را كشف كرده است و آنهم بر ضد انسان این قوا را به كار مى برد ، براى هدم انسانیت ، براى هدم شهرهاى ممالك . چنانچه كه مى بینید كه هر یك از این كشورها كه به اصطلاح پیشرفته تر هستند بیشتر انسان ها را در فشار قرار مى دهند . ما یك مملكت پیشرفته به اصطلاح خودشان كه عبارت از آمریكاست ، گرفتار آن بودیم و الان هم ممالك بسیار گرفتار همین مملكت پیشرفته هستند . آن چیزهایى كه آنها پیشبرد كردند ، بر ضد مقصد انسانیت به كار مى برند و آدمخوارى را در عالم ترویج مى كنند ، جنگ و جدال را در عالم ترویج مى كنند ، پیشرفت ها براى پیشرفت جنگ و پیشرفت آدمكشى است .

لكن ممالكى كه اگر پیدا بشود ، مملكتى است اسلامى كه هر چه بكند درخدمت معنویات است ، در خدمت انسان است ، براى انسان سازى است . اگر ما موفق بشویم به اینكه فرهنگمان ، یك فرهنگ اسلامى بشود ، مدارسمان ، یك مدارس اسلامى بشود و آنوقت افرادى كه از آن تحقق پیدا مى كند و افرادى كه تربیت مى شود در آن فرهنگ و در آن مدارس ، انسان هستند . انسان امین است ، انسان رحیم است ، انسان رفتارش با برادرها و خواهرهاى خودش رفتار رحیمانه است ، با عطوفت است . ما امیدواریم كه شما به فعالیت خودتان همانطورى كه قبلا ادامه دادید ، حالا هم ادامه بدهید و در هر جا كه هستید ، آن فعالیتى كه باید داشته باشید و آن خدمتى كه باید به كشور خودتان و آن اسلام بكنید انشاءاللّه موفق باشید . خداوند همه شما را سعادتمند بكند و همه شما را عزت و سعادت عنایت كند .

والسلام علیكم و رحمة اللّه وبركاته

ص: 80

تاریخ : 21 / 3 / 58

بیانات امام خمینى در جمع دانشجویان دانشگاه تهران

سرنوشت یك ملت دردست دو قطب دانشگاه و روحانیت است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

نقش دانشگاه در هر كشورى ساختن انسان است . ممكن است از دانشگاه انسانى خارج بشود كه یك كشور را نجات بدهد و ممكن است كه یك انسان درست بشود كه كشور را به هلاكت بكشاند . این نقش مهم از دانشگاه مى باشد . مقدرات هر كشورى به دست دانشگاه و آنهائى كه از دانشگاه بیرون مى آیند هست . بنابراین دانشگاه بزرگترین مؤسسه موثر است در كشور و بزرگترین مسؤولیت ها را هم دانشگاه دارد . اینكه اجانب به وسیله عمال شان این كار را انجام دادند كه دانشگاه هاى ما را عقب نگه داشتند و به اصطلاح استعمارى درست كردند ، برنامه ها ، برنامه هاى استعمارى بود ، این براى ترس از دانشگاه بود . همین مطلب در روحانیت هم هست ، روحانیت هم نقش دارد . در روحانیت هم ممكن است یك روحانى یك كشور را نجات بدهد و ممكن است یك روحانى یك كشور را به هلاكت برساند . این دو قطب كه عبارت از قطب دانشگاه به معناى تمام كلمه ، دانشگاه و روحانیت ، این دو قطب تمام سرنوشت یك ملت را در دست دارند . و لهذا كار از همه كارها بالاتر و شریفتر است و برا ى اینكه كار ، همان كار انبیاست . همه انبیا براى آدم سازى آمده اند . قرآن كریم یك كتاب آدم سازى است . همه انبیا آمده اند كه آدم ها را درست كنند ، با درست كردن آدم همه بساط درست مى شود . این دوقطب كه هر دومامور آدم سازى هستند ، قطب دانشگاه مامور آدم سازى هست و قطب روحانیت مامور آدم سازى هست و كارشان شریفترین كارهاست و براى اینكه همان كارها انبیاست و هم مسؤولیت شان بالاتر از همه مسؤولیت هاست براى اینكه دراینجا همه چیز درست مى شود . تمام نظر اجانب به این دو قطب دوخته شده است منتها هر جا را یك جور كوبیدند . رضا خان كه آمد شماها هیچ كدام یادتان نیست ، من دیدم . از اول رضاخان كه آمد بعد از چندى كه ابتدائا به صورت یك مسلمان و یك آدم مثلا ملى ، وقتى كه پایه حكومتش محكم شد ، اول حمله اى كه كرد به روحانیین كرد ، اینها را از همه طرف و از هر طرفى كوبید به طورى كه من در فیضیه یك جلسه درس داشتم ، یك روز كه رفتم دیدم یك نفر است ، گفتم چطور؟ گفت كه همه شان فرار كردند . قبل از آفتاب از مدرسه و از حجره ها فرار مى كردند و آخر شب بر مى گشتند منزل براى اینكه نمى توانستند ، پلیس مى آمد و مى گرفت و مى بردشان یا لباس شان را مى كند ، یاالتزام از ایشان مى گرفت و یا حبس شان مى كرد و روحانیون سرتاسر كشور را در مضیقه و در

ص: 81

فشار گذاشته بودند .

در رژیم طاغوت تعالیم دانشگاهى بر اساس غربزدگى بود

راجع به دانشگاه ، چون انعكاس دنیائیش به نظرشان این بود كه دانشگاه را نمى شود بست ، دانشگاه را باز گذاشتند ، لكن نه دانشگاهى كه به درد یك ملتى بخورد و دردى را از ملت بردارد . دانشگاه را به یك صورتى در آوردند كه اشخاصى كه از آنجا خارج مى شوند به درد همان بخورند . آنقدر تبلیغات كردند از غرب ، از جلو رفتن به طرف غرب آنقدر تبلیغات كردند كه جوان هاى ما را در دانشگاه ، غربى بار آوردند . از همان دانشگاه روى تعلیماتى كه بعضى از اساتیدى را كه از خود آنها بودند تبلیغات كردند ، جورى كه جوان هاى ما جوان هائى شدند كه به درد آنها مى خوردند ، نه به درد كشور ما . مغزهاى اینها را شستشو كردند ، به جاى مغزهاى انسانى ایرانى ، غربى گذاشتند به طورى كه اعتقاد بچه ها و جوانان ما این شد و حالا هم شاید خیلى شان این باشد كه باید همه چیز ما غربى باشد . به طورى تبلیغات كردند كه الان هم همین طور است . در عین حالا كه طبیب داریم یكى كه مریض مى شود مى گویند اروپا باید ببریم . این براى این است كه خودمان را از دست دادیم . استقلال فكرى دیگر حالا نداریم . همه اش دنبال این هستیم كه غرب چكاره است .

الان هم كه جمهورى اسلامى را ما مى خواهیم انشاءاللّه مستقر بشود و مى خواهیم حساب مان را از غرب جدا بكنیم و استقلال همه جانبه پیدا بكنیم ، الان هم یك دسته غربزده هائى هستند كه اینها الان در فكر این هستند كه یك جمهورى بوجود آید ولى اسلامیش نباشد ، جمهورى باشد یك جمهورى دموكراتیك . این براى این است كه اینها ، آنهائى شان كه مردمى نیستند كه جنایتكار باشند ، اشتباه دارند . اینها از بس به آنها تزریق شده و تعلیم شده در این مدارس ، هر جا مى رفتند هى صحبت غرب بوده ، هر جا رفتند صحبت آزادى در غرب و بوده است ، هر جا مى رفتند هى صحبت غرب بوده ، هر جا رفتند صحبت آزادى در غرب بوده است ، هر جا رفتند صحبت حقوق بشر و طرفدار حقوق بشر و جمعیت حقوق بشر و طرفدار حقوق بشر در غرب بوده . اینها آنهائى شان كه خیانتكار نیستند ، اشخاص بدى نیستند لكن باورشان آمد و از بس به آنها گفته اند باورشان آمده .

تربیت غرب انسان را از انسانیت خلع كرده

و حال آنكه غرب پیشرفت هائى كه دارد ، پیشرفت هاى مادى دارد و دنیا را به صورت یك جنگنده ، به صورت یك وحشى بار مى آورد . تربیت غرب انسان را از انسانیت خودش خلع كرده ، به جاى او یك حیوان آدمكش گذاشته است . الان شما در هر جاى دنیا كه ملاحظه كنید ، الان هم كه یك آرامشى فرض كنید كه در دنیا هست و جنگ عمومى نیست ، در هر مملكتى مى بینید با دخالت همین آمریكا و با دخالت همین شوروى آدمكشى هست . افغانستان الان آدمكشى است به دخالت شوروى ، در بسیارى از جاها . لبنان هم آدمكشى است به دخالت امریكا . غرب حیوان بار مى آورد آن هم نه حیوان آرام ، یك حیوان وحشى ، آدمكش ، آدمخوار ، پیشرفت ، پیشرفت انسانى نیست ، پیشرفت

ص: 82

حیوانى است ، تربیت انسانى نیست . در غرب ، تربیت حیوانى است . من حكومت ها را مى گویم ، ملت ها را نمى گویم . حكومت ها و پرورش هائى كه درحكومت هست ، حكومت هاى انسانى نیست . غرب پیشرفت كرده در اینكه حیوان تربیت كرده ، آلات قتاله درست كرده . در روزنامه دیشب یا پریشب بود كه یك چیزى درست كرده اند كه پنج مرتبه بالاتر از آنى است كه در آن جنگ روى ژاپن ریختند . كار غرب این است یك همچو چیزى درست كند براى آدمكشى . و این افتخارى است كه دویست هزار نفر را در یك شهر ، یك بمب كشت ، این پیشرفت غرب است ، ما باورمان آمده است كه همه چیزها در غرب است ، خیر ، آن چیزى كه در غرب است تربیت حیوان درنده است ، حیوان درنده دارند درست مى كنند . الانى هم كه درست مى كنند ، همان چنگ و دندان حیوان درنده است منتها به صدها هزار مرتبه بالاتر .

تنها مكتب هاى توحیدى الهى انسان سازند

غرب انسان درست نمى كند آن كه انسان درست مى كند آن مكتب هاى الهى است ، مكتب هاى توحیدى است كه تمام هم انبیا این بوده كه آدم درست كنند كه آدم توى یك مملكتى باشد . آزادى به جورى كه آزادى ضرر به غیر نزند ، استقلال فكرى ، استقلال روحى ، استقلال انسانى . آنها انسان مى خواهند درست بكنند . قرآن كتاب انسان سازى است ، مى خواهند كه انسان درست كنند . انسان اگر درست شد آرامش در یك مملكتى پیدا مى شود . اگر یك مملكتى روى تعلیمات توحیدى ، روى تعلیمات انسانى اسلامى افرادش بار آمدند اینها به تعبیر قرآن اینطورى بار مى آیند كه بین خودشان با هم رحیمند ، دوستند ، بین خودشان اینطور هستند اما اگر كسى باشد به آنها تعدى بكند و بخواهد حمله كند به آنها ، نسبت به آنها اشداء است ، سخت است . باید یك مملكتى كه عهده دار تربیتش دانشگاه است ، چه دانشگاه روحانى و چه دانشگاه شما ، عهده دار انسان سازى باشد كه وقتى جوان ها از دانشگاه بیرون آمدند انسان بیرون آمده باشند ، غربى نباشند ، اسلامى باشند . غربى بودن ملازم با همان معانى است .

زحمات پانزده ساله ملت براى تحقق یك مملكت اسلامى بود

آزادى كه غرب مى خواهد ، یك آزادى بى بند و بار است هر كه كارى دلش بخواهد مى كند ، یك آزادى است كه مخالف با اخلاق است مخالف ، با سنن انسانى است ، نه یك آزادى محدودى كه روى قواعد و روى چهارچوب قوانین باشد . آنها یك همچو آزادى مى خواهند . جمهورى دموكراتیك كه این آقایان مى خواهند همان جمهورى طرز جمهورى هاى غرب را مى خواهند . مملكت ما آنقدر خون داده اند كه حالا بشود یك مملكت غربى !! مردم ما براى اسلام خون داده است ، براى اسلام اینقدر تحمل زحمت كشیده اند كه یك مملكت اسلامى درست بشود ، یك قوانین اسلامى در كار باشد ، قوانین غربى ما نمى خواهیم . ما نمى خواهیم تربیت ، تربیت غربى باشد . ما مى خواهیم یك تربیت

ص: 83

انسانى باشد به طورى كه همه با هم دوست باشند ، همه رفیق باشند ، نه من ازشما بترسم ، نه شما از من بترسید . محیط ، محیط رحمت باشد ، نه محیط رعب و وحشت . این خدمت كه خدمت به انسانیت است و خدمت به اسلام است بر عهده ما و شماست . بر عهده ما هست از جانب روحانیت ، بر عهده شما هست در جهت دانشگاه هاى خودتان .

مسؤولیت دانشگاه پلیس سنگین تر و حساستر از سایر قسمت هاست

مسؤولیت دانشگاه پلیس بیشتر از سایر قسمت هاست براى اینكه اینها كارشان حساستراست . اگر از دانشگاه پلیس آدم هاى اسلامى بیرون بیاید ، آدم هائى كه نسبت به مردم محبت داشته باشند بیرون بیاید این اصلاح مى كند یك مملكت را . به خلاف اینكه اگر آدم هائى باشند كه بخواهند تحمیل كنند بر مردم ، مردم را اذیت كنند ، تربیت آنطور باشد كه ایجاد وحشت و رعب كنند در مردم ، دین به فساد كشیده مى شود ، به فساد كه كشیده شد خودشان هم رو به فساد مى روند . بنابراین ، این شغل شریفترین شغل هاست و مسؤولیتش بزرگترین مسؤولیت هاست . و ما و شما كه این شغل را داریم ، ما در طرف روحانیت و شما در طرف دانشگاه ها مسوول این جوان ها هستیم . در پیشگاه خداى تبارك و تعالى مسوول هستیم كه اینها را خوب بار بیاوریم تا اشخاصى كه به درد یك مملكت بخورند ، اشخاصى كه خدمتگزار باشند به اسلام ، خدمتگزار باشند به كشور خودشان ، امین باشند و خیانتكار نباشند ، همه اینها زیر بیرق توحید است و اسلام است . اسلامى بار بیاورید و اسلامى بشوید . خداوند همه شما را حفظ كند ، سعادتمند كند و همه شما را براى مملكت خودتان مفید قرار بدهد .

ص: 84

تاریخ : 22/3/58

بیانات امام خمینی در جمع وزیر امور خارجه و هیاءت سفراى ایران در كشورهاى خارج

شستشوى مغزى ملت ایران در جهت بى محتوائى و گرایش به غرب

بسم اللّه الرحمن الرحیم

آنچه كه به نظر من مهم است این است كه در زمان این پدر و پسر نالایق بیشتر در ایران واقع شده است این است كه با تبلیغات دامنه دار هر طرفى اینها كارى كردند كه مهم این است كه محتواى ما را از ما گرفتند و ما را همچو مومن به غرب كردند كه حاضر نیستیم غیر از مطالب غرب چیزى را قبول بكنیم . جوان هاى ما تقریبا خیلى هایشان اینطور شدند كه از یك ایرانى ، متحول شدند به غربى و این یك خطرى است براى كشورى كه اصلا خودش را دیگر قبول نداشته باشد هر چه قبول دارد ، اجنبى را قبول داشته باشد جاى خود ، یك كس دیگر نشسته باشد و به اصطلاح شما ، مغز شویى شده ، آنها را شستشوى مغزى دادند و آن ملیت خودشان را ، اسلامیت خودشان را شسته اند وبه جاى آن غرب را نشاندند و به حیث اینكه ما اگر چیزى هم خودمان داشته باشیم ، باز دست مان را دراز مى كنیم پیش غرب ، مثلا ما مى دانیم كه مهندسینى داریم كه مى توانند اسفالت كنند ، مى توانند عمارت بسازند ، مى توانند عرض بكنم كه راهسازى كنند معذلك وقتى كه صحبت مى شود ، یك معمار غربى باید بیاید و عمل كند . ما طبیب داریم ولى وقتى كه یك نفر مریض مى شود ، باید بفرستیم به خارج با اینكه طبیب در میان ما هست لكن طورى ما را الان تحقیر كردند اینها و ما را میان تهى كردن كه ما باورمان آمده است كه ما هیچى نداریم و آنها همه چیز دارند و در صورتى كه ما راجع به همین پیشرفت هائى كه اینها كرده اند ، باید بنشینیم حساب كنیم ببینیم كه آیا این پیشرفت ها رو به تمدن دارد مى رود یا رو به توحش دارد مى رود؟ من تعبیرم این است كه امریكا و سایر این دول غربى و شرقى اینها ترقیاتى كرده اند به این معنا كه انسان ها را دارند حیوان درنده بار مى آورند ، تمام این كارها كه كرده اند ، براى درندگى است (ملت رانمى گویم ، دولت ها را مى گویم ) تمام افكار متوجه این شده است كه یك چیزى درست كنند كه كوبندگیش از آن سابق بیشتر باشد . همین پریروز بود كه روزنامه من دیدم كه فلان چیز را درست كرده اند كه پنج مرتبه بالاتر از آن بمبى است كه در ژاپن ریختند و چند هزار نفر را كشته اند . دنبال این هستند كه یك آلت قتاله درست كنند یعنى دنبال این هستند یك حیواناتى درست كنند كه این حیوانات درنده باشند ، بدتر از حیوانات درنده قبلى . تمدن نیست ، رو به توحش دارد مى رود ، غرب دارد رو به توحش ، دارد مى سازد یك مردمى را كه بریزند به جان هم و با چنگ و دندانشان هم را پاره

ص: 85

كنند . برخلاف تمدن كه مكتب هاى الهى مى خواهند انسان درست كنند كه همه دركنار هم آسوده و آرام باشند ، مكتب هاى اینها همه اش دنبال این معناست كه باید این آنجا رابگیرد و آنجا را بگیرد بزند ، بكشد ، چه بكند . ما باید حالا كه یك همچو انقلابى پیش آمد ، یك همچو نهضتى پیش آمد و اینها هم ، این طبقه متوسط و پائینى احساس كرد كه یك استقلالى دارد ، باید همه ما دنبال اینها باشیم و این استقلال فكرى را حفظ كنیم .

توصیه به سفراى ایران در حفظ استقلال و عدم خودباختگى در برابر محافل غربى

آقایان حالا دارند تشریف مى برند به ممالك خارج و بیشترش به ممالك غرب است . این جهت در نظرشان باشد كه آن خود باختگى ها را كه دولت سابق و دولت هاى سابق داشتند و چشم گو بودند ، هر چه آنها مى گویند قبول بكنند ، آنها دیگر نباید باشند . همانطورى كه ایشان (اشاره به وزیر امور خارجه ) سفیر امریكا را رد كرد و هیچ كارى هم نمى شود بكنند ، نمى توانند بكنند ، شما هم وقتى كه تشریف مى برید در سفارتخانه هایتان ، در محل كارتان مى بینید یك انسان متحول از آن حاصل مى شود و آنطورى كه شاه بله قربان گو بود و من این را مكرر گفته ام و از بس متاثرم باز هم پیش شما عرض مى كنم كه من وقتى عكس شاه را پهلوى جانسون دیدم كه جانسون عینكش را برداشته و از این طرف دارد چشم هایش آنطور مى كند و نگاه مى كند و به او نگاه نمى كند و او آن طرف میز او سر جاى خودش بود ، او آن طرف میز او ایستاده بود مثل یك بچه مكتبى كه ایستاده پیش معلمش چیز مى كند ، من همچو متاثر شدم كه ما در چه حالى هستیم كه این شخص اول مملكت ما به اصطلاح هست ، در مقابل او اینطورى ایستاده و آن هم اینطور بى اعتنا چشم هایش را آن طرف گذاشته و در روزنامه انداخته بود این عكس را و تحمیل هم گمان مى كنم كرده بودند كه در روزنامه هاى ایران منعكس بشود ، اینجور نباشد . ما الان یك مملكتى هستیم كه مستقلیم ، كسى در ما دخالت نمى تواند بكند شما هم الان نماینده هستید از یك مملكتى كه مستقل است ، احتیاج اصلا ندارید ، آنها به ما احتیاج دارند ، ما احتیاجى به آنها نداریم ، آنجا كه مى روید با كمال استقلال عمل كنید . اینطور نباشد كه آنجا وقتى شما رفتید باز همان حرف هاى سابق باشد و همان چیزهائى كه سابق آنها مى آمدند . شاه به صراحت بیان گفت كه لیست وكلا را مى فرستادند پیش دولت ها و آنها لازم بود كه همین ها را تعیین بكنند . مى گفت (مى خواست تأیید خودش را بكند ، تكذیب پدرش رامیكرد) لیست را تا حالا اینطور مى داد . تكذیب چند سال قبل خودش را هم مى كرد كه خیر حالا دیگرآنطور نیست حالا همان وقت هم آنطور بود لكن خوب ، دستور بود كه اینجورى بگوید . اینجور نباشد كه هر چه آنها به ما مى گویند ، قبول بكنیم . نخیر شما باید مستقل باشید و شجاع باشید ، مملكت شما یك كارى كرد كه دنیا را متحیر كرد . الان هم شما رفتید آنجا مى بینید كه چه جور به شما احترام خواهند گذاشت ، ملت احترام خواهد گذاشت لكن آنها ممكن است بخواهند باز سوء استفاده بكنند ، محكم بایستید در مقابل شان ، مسائل را به طور جدى و به طور اینكه یك ابر قدرت با یك ابر قدرت دارد صحبت مى كند ، نه یك ضعیف با یك قوى . ما الان

ص: 86

هیچ ضعفى از خودمان نشان نمى توانیم بدهیم و نمى دهیم و ابرقدرت ها هم كنار زده ایم و خودمان هم مستقل داریم كارخودمان را انجام مى دهیم . شما هم الان از طرف یك دولتى كه ابرقدرت ها را كنار گذاشته و خودش جایش نشسته و خودش در حكومت نشسته و استقلال دارد ، یك حكومت اسلامى است ، به عنوان اسلام مستقل است ، اسلامى كه هفتصد سال تقریبا تمام قاره آسیا و اكثر بسیارى از جاهاى اروپا را تحت سلطه اش بوده است .

بعد اسلامى و ایمانى نهضت را كه موجب پیروزى شد حفظ كنید

در هر صورت و مهمتر از این ، اینكه این جهت اسلامیت را نگه دارید . آنكه این نهضت را پیش برد قدرت اسلام بود ، نه ما بودیم ، نه شما بودید ، نه دولت بود ، نه جبهه ها بودند ، نه نهضت ها بودند ، نه عرض بكنم كه احزاب بودند ، هیچ یك از اینها ، نه بازار بود ، همه اینها وقتى آن روح اسلام آمد در آنها ، این كارها انجام گرفت ، آن روحى كه الان هم یك قدرى فرض كنید دارد سست مى شود كه مكرر پیش من آمده اند ، جوان ها قسم داده اند به من كه شما دعا كنید ما شهید بشویم ، حالا هم دارند مى گویند خوب ، حالا كه دیگر قضیه میدان جنگ نیست الان هم به من مى آیند مى گویند كه شما دعا كنید ما شهید بشویم . این تحول اسباب این شد كه ما پیش بردیم . شما این جهت ایمان و اسلام را حفظ كنید ، در سفارتخانه هایتان رنگ اسلامى بدهید ، نترسید از اینكه بگویند اینها عرض بكنم عقب افتاده اند . آنها عقب افتاده اند ، آنها كه دارند مردم را مى كشند به عصر حجر عقب افتاده اند ، نه ما كه مى خواهیم مردم را بكشیم به تمدن ، به تمدن به معناى واقعیتش . نترسید از حرف هائى كه اینها مى زنند . هیچ قدرتى در مقابل اسلام نیست ، همین قدرت است كه یك عده كمى غلبه كرد بر یك عده زیادى ، بر قدرت هاى زیاد . سفارتخانه هایتان را ، اداراتتان كه در آنجا دارید ، همه را اسلامى كنید ، آن جهات غربى اش را اصلاح كنید . هر چه جهت اسلامیش بكنید آنها بیشتر از شما حساب مى برند ، هر چه طرف غرب بروید آنها از شما بهره مى برند ، شما این مطلب را كه با آن از یك مملكت اسلامى رفته اید ، با یك حال اسلامى رفته اید و مسائل را اسلامى مى خواهید حل بكنید این مطلب را در همه جا كه هستید در نظر داشته باشید ، بعد از یك چند دفعه تجربه كنید ببینید احترام بیشتر خواهد شد . وقتى دیدند شما یك ایده اى دارید كه سر آن ایده باقى هستید و پافشارى دارید مى كنید ، اینها هم با شما چیز مى شوند ، اگر شما یك قدم كنار بروید ، یك قدم عقب بروید آنها جلوتر مى آیند . وضع همین است ، یك قدم شما عقب بروید آنها یك قدم جلوتر مى آیند ، بیشتر از شما توقع دارند .

تاكید فراوان بر شروع مطالب با (بسم اللّه الرحمن الرحیم )

مجالستان را هم مجالس اسلامى كنید . عرض بكنم كه سفارتخانه هایتان ، سفارتخانه اسلامى كنید ، همه جهات را چیز بكنید ، اسم خدا را آن بالا یك جا بنویسید ، بسم اللّه الرحمن الرحیم را بنویسید ، در كاغذهایتان بسم اللّه الرحمن الرحیم باشد ، خوف نكنید از اینكه به ما مى گویند چى ، همین تعلیمات

ص: 87

آنهاست كه ما را غربزده كرده كه مى ترسیم كه بسم اللّه الرحمن الرحیم را بنویسیم روى كاغذهایمان . من این را به آقایان هم گفتم كه این را رسمى اش بكنند كه بسم اللّه الرحمن الرحیم در همه كاغذها باشد . این دولت عراق با اینكه سرانشان اعتقاد به این مسائل اصلش شاید بسیاریشان نداشته باشند لكن در كاغذهایشان بسم اللّه الرحمن الرحیم همه هست ، همه كاغذها را ، وقتى هم كه صحبت مى خواهند بكنند ، همان جا كه مى نشینند بسم اللّه الرحمن الرحیم مى گویند و صحبت مى كنند . از بسم اللّه الرحمن الرحیم نترسید ، شیطان مى ترسد ، شما ملك هستید انشاء اللّه .

لزوم پرهیز از مجالس طاغوتى و برپائى محافل ساده اسلامى

در هرصورت آنكه من زیاد به نظرم اهمیت دارد این است كه آقایان از غرب نترسید ، اینقدر ما را كه ترسانده اند ، در غرب هم خبرى نیست ، نترسید هر وقت خودتان مستقل و عرض بكنم اسلامى و مطالب اسلامى ، مجالس اسلامى ، آنجور مجالسى كه آن طاغوت داشت ، نداشته باشید ، آن مهمانى كذا را نكنید ، مهمانى اگر كردید ساده باشد ، وقتى ساده باشد عرض بكنم كه مراسم دینى اش محفوظ باشد و امثال ذلك جهات سیاسى اش هم آقاى دكتر و خود شما بهتر اطلاع دارید و من دعا مى كنم براى شما ، انشاءاللّه خداوند همه شما را حفظ كند و همه ما را آشناى به وظائف مان بكند كه یك مملكتى كه حالا دست شما آقایان و ما افتاده است ، بتوانیم آن را درست اداره كنیم ، بعد نگویند كه اینها نتوانستند ، حالا كه نتوانستند قیم مى خواهند و ما قیم شان باید باشیم . اینجور نباشد .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 88

تاریخ : 22/3/58

بیانات امام خمینى در دیدار با سفیر شوروى

از شوروى مى خواهیم در افغانستان دخالت نكند

احكام اسلام ، احكامى است مسالمت آمیز و مى خواهیم همه قشرها ، مسالمت آمیز باشند . همانطور كه قبلا تذكر داده ام ما مى خواهیم با كسانى كه مى خواهند با ما روابط دوستانه داشته باشند روابط دوستانه داشته باشیم و امیدواریم كه كشور شما و دولت شما احترام متقابل را حفظ كند و طورى عمل كند كه در ایران منعكس نشود كه شما در امور كشور ما دخالت دارید . من میل ندارم كه وانمود شود در اهواز دخالت داشته اید . رفتار شما باید طورى باشد كه رفع سوء تفاهم شود . نباید كارى انجام شود تا وانمود گردد از شوروى اسلحه وارد مى شود و اگر این مساءله درست باشد ، من از شما گله دارم . ایران در سابق بیشتر تجارتش با روسیه شوروى فعلى بود . سابق كه اصلا آمریكایى در كار نبود و ما هم مایلیم با شما روابط حسنه و روابط اقتصادى و سیاسى داشته باشیم و این موكول است به احترام متقابل رعایت شود . ما از شما مى خواهیم مسائلى كه باعث شود عده اى بعضى چیزها را بگویند ، پیش نیاید و مهمش همین قضیه رساندن اسلحه است ، چنان كه ما میل داریم افغانستان كه یك مملكت اسلامى است ، مسائل اسلامى حل شود . دخالت شوروى در آنجا در ایران هم اثر خواهد گذاشت و ما از شوروى مى خواهیم درافغانستان دخالت نكند . باز تكرار مى كنیم كه ما خواستار روابط دوستانه هستیم .

اینكه جوانان ما مى گویند نه شرق و نه غرب ، معنایش این است كه هیچ كدام در ایران دخالت نكنند ، و این كاملا بجا و بحق است . شما باید ثابت كنید كه اسلحه هاى ساخت شوروى از شوروى به ایران وارد نمى شود . روابط ما باید صحیح و سالم و بدون دخالت كسى در كشور ما و یا دخالت ما در كشور دیگر باشد .

اگر تره كى به راه خود ادامه دهد ، سرنوشتش سرنوشت محمد رضا خواهد بود

امام با تاكید بر اسلامى بودن جنبش مردم افغانستان و رد اظهارات سفیر شوروى مبنى بر وجود جنبش ضد انقلابى در آن كشور ، فرمودند: معلوم مى شود كه شما از اوضاع افغانستان خیلى اطلاع ندارید . من به طور كلى بگویم كسانى كه در ایران و افغانستان اعمالى به اسم كمونیست انجام مى دهند به نفع شوروى نیست . گر چه اعتقاد من این است كه كمونیست هائى كه درایران هستند روابطشان با

ص: 89

آمریكا بیشتر است . در افغانستان حكومت فعلى فشار زیادى به نام كمونیست به مردم وارد مى آورد و به اطلاع ما رسیده كه حدود پنجاه هزار نفر از مردم در افغانستان كشته شده اند و علماى اسلام را در آنجا دستگیر كرده اند . اگر تره كى همچنان به راه خود ادامه دهد ، سرنوشتش سرنوشت محمد رضا خواهد بود . و من میل ندارم كه كشورهاى اسلامى روابطشان با شوروى غیر حسنه شود .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 90

تاریخ : 23/3/58

بیانات امام خمینى در جمع پاسداران انقلاب اسلامى شهر رى و بازاریان تهران

مقصد نهائى ملت ، تحقق احكام اسلام در سراسر بلاد مسلمین

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من امیدوارم كه همه ما پاسدار اسلام و از نگهبانان دین مبین اسلام باشیم و شما برادران را خداى تبارك و تعالى در جزو پاسداران اسلام و دوستان اهل بیت (علیه السلام) ثبت كند . البته همه اقشار ملت در این نهضت شركت داشتند و شما پاسدارها در این نهضت شركت داشتید . جوانان ما همه در این نهضت شریك بودند و امیدوارم از این به بعد هم به این شركت باقى بمانند . مهم این است كه ما تكلیف حال و آینده را بدانیم . آنچه گذشته است بحمداللّه خوب گذشت لكن آنچه مهم است این است كه تكلیف ما در حال چه است و در آینده . ما باز جمهورى اسلامى را به آنطور كه مى خواهیم تحقق پیدا نكرده ، البته الان رژیم فعلى به حسب رفراندمى كه شد رژیم جمهورى اسلامى است لكن ما مقصودمان نبود كه فقط راءى بدهیم به جمهورى اسلامى و برویم كنار . ما جمهورى اسلامى را مى خواهیم كه احكام اسلام در آن جمهورى تحقق پیدا بكند . احكام اسلام در سرتاسر كشور و انشا ء اللّه در سرتاسر بلاد مسلمین و امید است كه سرتاسر كشورهاى همه جا باشد .

معناى آزادى در جمهورى اسلامى ، آزادى عمل در چهار چوب قوانین اسلام

آنچه كه مورد نگرانى هست فى الجمله این است كه الان كه شما آقایان و همه اقشار احساس یك آزادى كردید و آزاد هستید ، ببینیم كه آیا آزادى كه ما الان داریم با این آزادى چه مى كنیم ما الان از قید و بندى كه رژیم سابق داشت آزاد هستیم و لهذا آزادانه شما پیش ما آمدید و سابقا نمى توانستید و ما هم آزادانه با شما صحبت مى كنیم و شما هم با ما صحبت مى كنید ، لكن ما با این آزادى باید چه بكنیم ؟ آیا حالا كه آزاد هستیم ، دیگر تمام قید و بندها را كنار بگذاریم ؟ به مجرد اینكه آزاد شدیم هر چه مى خواهیم بگوئیم ؟ هر چه مى خواهیم بنویسیم ؟ هر كارى كه مى خواهیم بكنیم ، بكنیم ؟ این است معناى آزادى كه در جمهورى اسلامى است كه قید و بندها دیگر برداشته باید بشود؟! هر كس هر چه مى خواهد بگوید ولو ضد ملت باشد ، ولو ضد اسلام باشد ، ولو برخلاف قرآن مجید باشد؟ یا نه ، آزادى كه مى خواهیم ما ، آن آزادى كه اسلام به ما داده است ، حدود دارد آزادى ، آزادى در حدود قانون است . همه جاى دنیا اینطور است كه آزادى كه هر ملتى دارد ، در حدود قانون آزادى دارد . نمى تواند كسى به

ص: 91

اسم آزادى قانون شكنى بكند . آزادى این نیست كه شما بایستید در كوچه به هر كس رد مى شود یك مثلا ناسزائى بگوئید خداى نخواسته یا با چوب بزنید او را من آزادم آزادى این نیست كه قلم را بردارید و هر چه دلتان مى خواهد بنویسید ولو بر ضد اسلام باشد ولو بر ضد قانون باشد .

نعمت آزادى ، امتحانى الهى است

الان این آزادى را خداى تبارك و تعالى كه به ما عنایت كرده است ، ما را براى این آزادى امتحان مى كند . یك وقت نمى توانستید هیچ كارى بكنید ، حالا خدا به شما این عنایت را فرموده است كه آنهائى كه جلو آزادى شما را گرفته بودند ، آنها را از این مملكت اخراج كرد ، حالا كه اخراج كرد و آزادى به شما عنایت فرمود ، شما را با این آزادى امتحان مى كند . نعمت هاى خدا امتحان است براى بندگان خدا . ببینیم كه آیا نعمتى كه خدا به ما عنایت كرده است ، این نعمت راكفران مى كنیم یا شكر این نعمت را مى كنیم . كفران این است كه آزادى را ما وسیله كارهاى زشت قرار بدهیم من آزادم ، هر كارى مى خواهم مى كنم ولو ، شكر نعمت این است كه كه این آزادى را صرف بكنیم در آنچه كه خداى تبارك و تعالى امر فرموده است . این آزادى كه خدا به ما عنایت فرموده است و یك هدیه الهى است ، اگر چنانچه شما خیانت به این آزادى واین هدیه خدا بكنید ، ممكن است خداى تبارك و تعالى هدیه خودش را پس بگیرد از ما و ما باز برگردیم ، به آن حالى كه سابق بودیم . باید همه ما توجه به این معنا داشته باشیم كه از این آزادى سوء استفاده نكینم . گرانفروشى یكى از سوء استفاده هاست كه كسى بگوید من آزادم ، حالا هر چه دلش مى خواهد به این مستمندها اجحاف بكند و قیمت ها را بالا ببرد و بازار را به وضع طاغوتى درست كند . اجحاف در معاملات ، بى انصافى در معاملات یك امرى نیست كه عقل انسان بپذیرد و خداى تبارك و تعالى راضى باشد به این معنا . باید بازارها را یك بازارهاى اسلامى بكنید .

در جمهورى اسلامى همه چیز باید اسلامى باشد

جمهورى اسلامى همه چیزش باید اسلامى باشد ، اداراتش ، باید اسلامى باشد ، تحول لازم دارد . حالا باز نیست . دادگسترى باید اسلامى باشد ، قضات ، باید قضاتى كه اسلام تعیین كرده است باشند . تا حالا نشده است این . فرهنگ باید یك فرهنگ اسلامى و از این فرهنگ وابسته و استعمارى بیرون بیاید ، و حالا نشده است باز . الان بازار كه در دست بازارهاى به ظاهر متدین است ، به اسم اینكه حالا دیگر كسى نیست كه به ما فشار بیاورد و بگوید نرخ كذا ، نباید اجحاف بكند . با حاكم وقت است كه جلوگیرى كند و ما ممكن است اجازه بدهیم جلوگیرى كنند از یك اجحافاتى كه مى شود در بازار .

ما آزادیم هروئین بفروشیم ، آزادیم تریاك بفروشیم ، آزادیم قمار خانه باز كنیم ، آزادیم شرابخانه باز كنیم ، شراب فروشى باز كنیم همچو آزادى نیست ، این آزادى ها یك آزادى هاى غربى است كه اینطور چیزها را مى آورد . آزادیى كه در اسلام است ، در حدود قوانین اسلام است . آن چیزى

ص: 92

كه خدا فرموده است نباید بشود ، شما آزاد نیستید كه الزام كنید . همچو آزادى نیست كه كسى بخواهد قمار كند ، بگویند آزاد است ، خودش مى داند . بله اگر چنانچه آزادى دموكراتیك بود و جمهورى ، جمهورى دموكراتیك بود ، آن آزادى ها به حسب قاعده اش هست ، هر كس دلش مى خواهد كه دكان شراب فروشى باز كند ، باز كند . اگر دلش مى خواهد هم قمار خانه باز بكند . مراكز فحشا هیچ مانعى با جمهورى دموكراتیك ندارد . اینها كه جمهورى دموكراتیك مى خواهند این را مى خواهند ، یك همچو آزادى ، ما كه عرض مى كنیم جمهورى اسلامى این است كه روى قواعد اسلام باید باشد . باید مراكز فحشا بسته بشود . جوان هاى ما به مراكز فحشا وارد نشوند . جوان هاى ما را بد بار آوردند ، هروئینى بار آوردند ، تریاكى بار آوردند ، قمار باز بار آوردند ، شرابخوار بار آوردند و یك صدمه بزرگى به كشور ما زدند كه نیروى انسانى را از ما گرفتند ، نیروهاى انسانى راهدر دادند .

نابودى نیروهاى انسانى ، از جنایات 50 ساله خاندان پهلوى

باید در جمهورى اسلامى ، نیروهاى انسانى محفوظ بماند . نیروى انسانى صرف یك امر صحیح بشود تا كشور ما نجات پیدا بكند . ما الان یك كشورى داریم كه سال هاى طولانى و خصوصا در این پنجاه و چند سالى كه این پدر و پسر غیر صحیح ، این پدر و پسر جنایتكار در این مملكت حكومت كردند ، نیروى انسانى ما را از بین بردند . الان شما باید چراغ بردارید و بگردید دوره كه انسان پیدا بكنید . نگذاشتید انسان پیدا بشود . دانشگاه ها رانگذاشتند دانشگاه اسلامى باشد ، دانشگاه انسانى باشد . مدارس ما را نگذاشتند درست ما درس بخوانیم . فشارها ، اختناق ها در آن زمان ، در این زمان هر كدام به یك شكلى . جوان هاى ما را برایشان مراكز فحشا تهیه كردند و تشویق كردند به این مراكز فحشا . مراكز فحشا را مى گویند بیشتر از كتابخانه هست و همین طور هم هست . حالا انشاءاللّه امیدوارم جلوگیرى شده باشد . در هر صورت این صدمه اى كه به ایران خورد ، از حیث نیروى انسانى بیشتر از آن صدماتى است كه از حیث اقتصاد خورد از حیث جهات دیگر اقتصاد زود قابل جبران است اما نیروى انسانى سال طولانى لازم است تا یك انسانى به رشد انسانى برسد .

وظیفه پاسداران ، صیانت از اسلام و نفوس خود

من امیدوارم كه همان طورى كه شما پاسدارهاى اسلام هستید ، پاسدارى از خودتان هم بكنید ، پاسدارى از نفس خودتان بكنید . نگذارید نفس سركشى بكند ، هركارى مى خواهد بكند ، مهار كنید نفس خودتان را كه تابع اسلام باشد ، هر چه خدا مى خواهد عمل بكنید . خداوند به همه شما توفیق عنایت كند . انشاءاللّه این مملكت به سر و سامان برسد و همه سعادتمند باشید خدا حفظتان كند .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 93

تاریخ : 23/3/58

بیانات امام خمینى در جمع فرماندهان و درجه داران پادگان ها و یگان هاى شهرستانتبریز

تلاش گسترده ریشه هاى گندیده رژیم سابق

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من قبلا از شما آقایان كه تشریف آوردید و از نزدیك با من ملاقات مى كنید و مطالبى كه شما دارید و من دارم ، در میان مى گذاریم مثل برادرها ، تشكر مى كنم و آنچه كه به نظرم مى رسد در یك همچو موقع حساس ، براى همه پادگان خصوصا پادگان هاى آذربایجان عرض مى كنم . موقعیت حساس را همه مى دانید كه گر چه رژیم رفته است ، برگشت هم ندارد و اگر چه دست اجانب كوتاه شده است و انشاءاللّه آن هم بر نمى گردد ، لكن الان در همه قشرها یك اشخاصى كه استفاده مى بردند ، استفاده هاى نامشروع مى بردند ، چه در ادارات ، چه در ارتش و چه در جاهاى دیگر ، اینها الان باز در فكر این هستند كه یااگر بتوانند همان جور رژیم را برگردانند كه نمى توانند و اگر هم آن را نتوانند ، تضعیف كنند این نهضت اسلامى را ، چون نهضت اسلامى استفاده غیر مشروع به كسى نمى دهد و استفاده مشروع مى دهد و آنها استفاده غیر مشروع مى خواهند بكنند . از این جهت الان در همه اقشار از این ریشه هاى گندیده هست بنابراین حالا كه ما تا اینجا رسیدیم ، از اینجا به بعد باید بسیار هوشیار باشیم و توجه داشته باشید به اینكه آن توطئه هائى كه از داخل و خارج دارد مى شود ، نگذارید كه اینها رشد پیدا بكند و اینها را همین حالا از بین ببرید و آن كه به جهت وحدت كلمه اولا و ایمان ثانیا یعنى ایمان مقدم بر همه چیز ، دنبال او وحدت كلمه ، همانطورى كه شما ملاحظه كردید كه ایمان به خدا و وحدت كلمه این معنا را پیش آورد كه ابرقدرت ها را كنار زدید . همه قشرها ، چه دولت هاى اسلامى (الاكمى از آنها) و چه ابر قدرت ها كه همه شان پشتیبان محمد رضا بودند ، همه بودند ، به من پیغام ها مى دادند خصوصا از آمریكا و مى خواستند كه او باشد چنانچه خودش هم وسائطى ایجاد كرد كه باشد و هر چه قدرت است دست ماها باشد و ایشان سلطنت بكنند (و من مى دانستم دروغ مى گوید) معذلك این قدرت ها نتوانستند نگه دارند او را براى اینكه در مردم یك ایمانى پیدا شده بود كه شهادت را براى خودشان فوز مى دانستند . یك ملتى كه شهادت را براى خودش فوز مى داند و مى رود دنبال شهادت ، این را نمى شود با توپ و تانك جوابش را داد ، چنانچه نشد .

الان یك سستى مشاهده مى شود كه پیدا شده است و این سستى در اثر این است كه خودشان را پیروز دانسته اند و چون خودشان را پیروز دانسته اند از این جهت یك قدرى سست شده اند ، و توجه به

ص: 94

جهات شخصى شروع شده ، خانه ندارم ، حقوقم كم است ، درجه مى خواهم از این حرف هائى كه آنوقت انقلاب رو به جلو رفتن بود این حرف هیچ نبود ، حالا كه رسیده است به یك حدى كه یك شكستى به طرف داده است ، قهرا در هر انقلابى اینطور است كه بعد از اینكه طرف را شكست دادند و به پیروزى رسیدند باز بر مى گردند به حالات خودشان و حالات اولیه و چیزهائى كه احتیاج دارند مورد نظرشان مى شود خانه ندارم و حقوق ندارم و من فرضا مریض هستم و این حرف ها پیش مى آید . الان ما در نصفه راه واقع هستیم ، ما راه را به آخر نرسانده ایم . راى دادیم به جمهورى اسلامى ، الان هم رسما جمهورى اسلامى است ایران شناختند همه ممالك هم شناخته اند ایران را به جمهوریت اسلامى ، لكن ما محتواى جمهورى اسلامى را مى خواهیم . زحمت ما ، آنكه ملت ماداد ، زحمت هاى چیزهائى كه تحمل كرد ، براى این بود كه اسلام تحقق پیدا بكند . جمهورى اسلامى لفظى ما نمى خواهیم كه ، یك جمهورى اسلامى كه فقط به آن راءى بدهیم و خودش را كار نداشته باشیم . ما باید اسلام را به همان طورى كه در صدر اسلام بود ، آرزوى ما این است كه اسلام را آنطور كه در صدر اسلام بود پیاده كنیم ، آنطورى كه در زمان خود رسول اللّه بود پیاده بكنیم و این محتاج به جدیت تام است در همه اقشار . الان یك مسؤولیت بزرگى به دوش همه ما هست . من كه یك طلبه هستم و در قم هستم و شما آقایانى كه در مراكز حساس هستید ، مسؤولیت دارید ، یعنى به جائى رسیده است كه اگر چنانچه ما سستى بكنیم ، ممكن است آن ریشه ها تقویت بشوند ، رشد پیدا بكنند ، به هم متصل بشوند و غائله بار بیاورند . اگر نتوانند هم توفیق پیروزى پیدا بكنند ، لكن غائله مى توانند ایجاد كنند كه زحمت براى مملكت ما ایجاد كنند و ما اگر چنانچه سستى بكنیم ، ممكن است كه آنها روابطشان را با هم درست بكنند و لااقل براى ما ، براى شما زحمت ایجاد بكنند .

وظائف خطیر ارتش اسلام در رابطه با خدا و خلق

الان ما باید هر كدام وظائف خودمان را انجام بدهیم ، من كه یك نفر طلبه هستم ، وظیفه طلبگى خودم را و شماها كه در ارتش هستید وظیفه ارتشى خودتان را . من براى شما عرض بكنم ارتش هاى صدر اسلام وضعش این بوده رئیس ارتش ، امام جماعت بود یعنى انتخاب كه مى شد این رئیس ارتش كه برود كجا ، امام جمعه هم همان انتخاب مى شد . مالك اشتر را وقتى مى فرستادندش كجا ، همان مالك اشتر رئیس ارتش بوده و استاندار فلان جا هم بوده است و امام جماعت و امام جمعه هم بوده است براى اینكه وضع ارتش در اسلام با وضع ارتش در ، سایر رژیم فرق داشته است شما ببینید الان كه ما اینجا با هم نشستیم و یك محیط محبت است ، این بهتر است یا یك محیط رعب كه وقتى یكى از شما وارد مى شود ما بترسیم ؟ در روح خود شما ، این محیطى كه محیط دوستى و محبت است در روح شما آرامش بیشتر ایجاد مى كند یا اینكه وقتى وارد بشوید و مردم از شما فرار كنند؟ ارتش باید وقتى ارتش اسلامى شد ، رئیس ارتشش جورى باشد كه دیگران به او اقتدا بكنند ، افراد ارتش طورى باشند كه مردم وقتى كه وارد شدند در یك جلسه اى ، مردم از آنها استقبال بكنند گل سرشان بریزند . چنانچه

ص: 95

در این آخر شدید ، این بهتر بود كه گل بریزند سر ارتش ، یا از آنها فرار بكنند؟ براى خودتان ، براى خودمان ، براى همه . این طاغوت ها كه محیط رعب ایجاد مى كنند براى این است كه خائن هستند ، مى ترسند از مردم ، چون مى ترسند از مردم یك محیط رعب ایجاد مى كنند كه مبادا مردم احقاق حق بخواهند بكنند ، لكن ارتش اسلامى از باب اینكه خیانت نكرده به مردم ، عدالت كرده است ، خدمت كرده است ، براى خدمت آمده است ، چون براى خدمت آمده است ، خیانت هم نكرده هیچ خوفى از مردم ندارند مردم هم از آنها خوف ندارند . در عین حالى كه مردم پشتیبان اینها هستند ، از آنها خوف ندارند . مثل پشتیبانى یك برادر از برادر است . اگر چنانچه ملت پشتیبان شما باشد بهتر است یا اینكه ملت پشت بكند به شماو شما تنها بمانید و بخواهید هى با تانك و توپ و سرنیزه و خونریزى كار انجام بدهید؟ اگر این آدم كه هنوز سى و چند سال حكومت كرد بر اینجا اگر دست یك دستى به ملت دراز كرده بود قبل از اینكه وقت گذشته باشد (این آخر دستش را دراز كرد لكن این دست غلط بود) اگر این نصیحت روحانیون را پذیرفته بود و توجه به ملت كرده بود و خدمت كرده بود به ملت ، سقوط مى كرد؟ ملت پشتیبانش بود ، سقوط نمى كرد . همین ملتى كه با فریاد مرگ بر شاه قیام كردند اگر آنوقت یك فرض كنید كه جبهه اى بر خلاف آن مى شد همان وقت مردم با زنده باد شاه مى آمدند جلو . من این معنا را به او تذكر دادم كه من یادم هست كه وقتى كه متفقین از اطراف ریختند به ایران و ایران را قبضه كردند و مردم بر همه چیزشان مى ترسیدند لكن وقتى كه اطلاع رسید كه رضاخان را فرستادند و فرار كردند ، مردم شادى مى كردند . من به این پیغام دادم كارى نكن كه وقتى تو بروى مردم شادى بكنند واین نشنید و وقتى كه رفت دیدید كه مردم چه كردند ، چقدر شادى كردند .

آقا كارى باید بكنید كه محبت مردم را جلب كنید . این ، هم رضاى خدا در آن هست ، هم راحتى خودتان در آن هست و هم براى كشورتان مفید است . اگر بنا باشد كه ارتش جورى باشد كه مردم از آن بترسند و پشت به او بكنند ، این براى ارتش ، خودش بد است ، ارتش باید خدمت به ملت بكند ، باید خدمت به كشور بكند همان طورى كه در صدر اسلام بوده است كه ارتش اسلام مردم از آنها خوفى نداشتند مردم با هم رفیق و برادر بودند . رئیس اول اسلام هم اینطور بود كه با مردم معاشرت مى كرد مثل معاشرت یك نفر آدم بایك نفر دیگر ، مثل دو نفر برادر كه اینجا نشسته بودند . پیغمبر اكرم كه رئیس اسلام بود در مسجد مى آمدند مى نشستند و رفقایشان هم اصحابشان هم دورشان مى نشستند با هم ، جورى بود جلسه كه وقتى یك كسى مى آمد از خارج ، نمى شناخت كه اینها كدام یكى پیغمبرند كدام یكى غیر پیغمبر ، مى پرسید كه كدام یكى تان هستید ، وضع اینطورى بود ، اینطور با جامعه رفتار ، اینطور با مردم رفتار مى كردند . اینطور نبود كه وقتى كه وارد مى شود هزار تا پرده جلو باشد و بعد هم باید دید كجا بنشینید و سان بدهند و چه ، این حرف نبود در كار . از آن طرف اینطور ، از آن طرف قدرت اینطور بود كه ایران را ، آن امپراطورى بزرگ ایران را شكست دادند ، آن امپراطورى بزرگ روم را هم شكست دادند ، در عین حالى كه وضع یك وضع ساده اى بود ، بین خودشان به دستور قرآن رحمت بود و بر دیگران شدت . لشكر ما هم باید اینطور باشد ، باید اینطور باشد كه بین خودشان ، یعنى خودشان و

ص: 96

ملت ، ملت را عائله خودشان حساب بكنند ، همانطورى كه با فرزند خودشان رفتار ، با برادر خودشان رفتار مى كنند ، با مردم هم اینجور باشند . در مقابل وقتى كه اجنبى ، غیر مسلمین كه حمله اى به شما كردند ، اجنبى خواست حمله بكند ، آنجا شدید محكم ، اینطور نباشد كه بین خودتان وقتى ضعفا را گیر بیاورید اذیت بكنید و وقتى كه یك صدا از یك جا بلند شود فرار كنید . خوب ، ما دیدیم وقتى كه متفقین آمدند آن مضمونى كه آنوقت مى گفتند ، كه مى گفتند آن یكى كه دو نشد اعلامیه چیز است ، لشكر زمان اینها بود كه اعلامیه چیز كردند ، اعلامیه شماره یك ، دوم نداشت و سه ساعت از قرارى كه گفتند مقاومت كردند و فرار كردند . من فرارى هایشان را كه در خود تهران آنجا صدا در آمده بود در تهران سربازها داشتند فرار مى كردند . تمام صاحب منصب ها از تهران فرار كردند ، طرف اصفهان رفتند ، براى چه ؟ براى اینكه اینها نه پایگاه ملى داشتند بین مردم ؟ پایگاه نداشتند . از آن طرف هم قدرت نظامى نداشتند ، قدرت نظامى نداشتند . به رضا خان گفته بودند كه (گفته بود چرا به این زودى آخر چرا؟) گفته بودند كه این هم ما تعارف داریم مى كنیم و الا همان ، همان حمله اول بود . سه ساعت طول نكشید همان حمله اول . آنها از آن طرف آمدند ما از این طرف فرار كردیم براى اینكه قدرت نظامى نبود ترس بود .

قدرت نظامى در مقابل غیر مى ایستد تا آنوقتى كه كشته بشود شهادت . نظامى اسلام شهادت را براى خودش زندگى مى داند كسى كه شهادت را زندگى دانست براى خودش ، زندگى ابدى دانست براى خودش ، این در مقابل غیر مى ایستد و آخر نفس را مى كشد و شهادت طلب مى كند اما آن كسى كه نظرش به همین زرق و برق و مادیات است و اصلا ایمانى در قلبش نیست ، آن البته از آنجا صدا بلند مى شود ، در تهران فرار مى كند ، در سر حد بود ، باز نیامده بودند همان سر حد كه صدا بلند شد ما شاهد قضیه بودیم در تهران فرار كردند و از اینجا رفتند . شما باید همان دستور قرآن را عمل كنید كه بین خودتان ، بین خودتان با سایر ملت روابط دوستى داشته باشید كه وقتى شما مى آئید توى مردم ، مردم شما را بپذیرند ، شما را دوست داشته باشند براى اینكه شما حامى آنها هستید ، آدم حامى خودش را دوست دارد . اما در مقابل غیر ، محكم بایستید و شهادت را براى خودتان فوز بدانید . این سرباز اسلام است و حالا شما سرباز اسلام هستید ، و من امیدوارم كه اسماء شما ثبت بشود در دفتر امام زمان (سلام اللّه علیه ) خداوند همه شمارا حفظ كند ، موفق باشید و من امیدوارم كه این حرف هائى كه در تبریز یا آذربایجان یك اشخاص مفسدى حرف هاى نامربوط اینجا مى زنند ، امیدوارم نباشد این مسائل . من خدمتگزار همه هستم ، خدمتگزار شماها هستم ، خدمتگزار روحانیت هستم .

این مسائل نیست . این مسائل را مفسده جوها و اشخاصى كه مى خواهند فساد بكنند ، اینها طرح مى كنند والا دو تا مسلمان ، دو تا انسان كه نمى توانند با هم مخالف باشند . ما نسبت به همه شما و نسبت به همه قشر ملت ، خدمتگزار هستیم و من امیدوارم به این خدمت بتوانیم تا به آخر برویم و همه ما خدمتگزار اسلام باشیم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 97

تاریخ : 23/3/58

بیانات امام خمینى در جمع عشایر خوزستان

تحت ظلم و فشار بودن تمام اقشار دررژیم شاه

بسم اللّه الرحمن الرحیم

خوب است كه در یك مكان ، برادرهاى اهل سنت ما و برادران اهل تشیع حاضرند و هر دو دسته از وضع سابق نگرانند و ظلم هائى كه به اینها شده است ذكر مى كنند و این مساءله این نیست كه فقط شماها تحت فشار و ظلم بودید یا آقایان اعراب تحت فشار و ظلم بودند . این یك ظلم عمومى بود به تمام این كشور ، همه تحت فشار بودند . من اگر نگویم مراكز و خصوص مركز علمیه قم بیشتر در فشار بود لكن نمى توانم تصدیق كنم كه دیگران بیشتر در فشار بودند ، همه بودند . الان هم كه با گروه هاى مختلف از جاهاى مختلف مواجه مى شویم ، هر گروهى چنین ظلم را در محل خودشان احساس كرده اند ، اعتقادشان این است كه همان محل خودشان از همه جا بیشتر تحت ظلم قرار گرفته . شما در محل خودتان احساس كردید ، عینا دیدید كه ظلم شده است ، آقایان هم در مناطق خودشان همین معنا را احساس كرده اند ، ما هم در قم احساس كردیم ، اهالى تهران هم در تهران و اهالى هر محلى در همان محل و لهذا چون ما هر كدام ، هر طایفهاى شاهد همان وضعى بوده است كه پیش خودش بوده است و سایر چیزها را مى شنیده ، از این جهت آنى كه به عیان دیده ، بیشتر در نظرش جلوه كرده است از آنكه شنیده است ، لكن شما باید بدانید كه همه اهالى مملكت ما تحت فشار بوده اند . آنوقت كه به اسم كشف حجاب و براى كشاندن ملت به تباهى ، آن سابقى اقدام كرد ، در همین قم شاید از جاهاى دیگر بیشتر فشار آوردند ، در تهران همین طور ، در همه جا و آنوقت كه پسر او چپاولگرى و جنایات را به ارث برد ، همه جا اینطور بود ، در همه جا این فسادها و تباهى ها بود . شاید در تهران بیشتر از جاهاى دیگر مراكز فساد بود ، در تهران بیشتر عنایت داشتند كه جوان هاى ما را ، این نیروى بزرگ را نگذارند رشد بكند . این یك مطلبى نبود كه یك جا و دو جا باشد ، منتها شما آقایان در محل خودتان كه بودید به عیان دیدید كه چه كارها كردند . آقایان در محل خودشان به عیان دیدند ، ماها هم در محل خودمان به عیان دیدیم كه چه كردند با این ملت .

ایجاد تفرقه میان اقشار توسط ریشه هاى فاسد

البته ما تا كنون نتوانستیم جمهورى اسلامى را به آن محتوائى كه باید داشته باشد ، متحقق كنیم .

ص: 98

ما در بین راه الان هستیم ، ما الان آنقدرى كه انجام دادیم ، ملت ما انجام داده است این است كه دست جنایتكارها را تا یك حدودى قطع كرده است و البته ریشه هائى هم از آنها هست الان و همین ریشه ها هستند كه در بین آقایان اعراب مى روند و به آنها تزریق مى كنند كه اینها مى خواهند بین عرب و عجم فرق بگذارند ، در بین شما مى آیند و مى گویند بین برادرهاى سنى و شیعه مى خواهند فرق بگذارند ، در هر جا یك نغمهاى را سر مى كنند . در كارخانه ها مى روند طور دیگرى آنها را از كار باز مى دارند ، در میان كشاورزان مى روند و به طور دیگرى اخلالگرى مى كنند . الان از ریشه هاى آنها اشخاصى متفرق هست در همه جاى ایران و البته از خارج هم الهام مى گیرند ، اینها مشغول فساد هستند .

سعى اخلالگران جهت عدم تحقق جمهورى اسلامى است

امروز آن چیزى كه تكلیف همه ماست ، شما برادرهاى اهل سنت ، اینها برادران اهل تشیع ، همه و همه افراد این ملت تكلیف دارند ، این است كه الان توجه به این معنا داشته باشند كه دست هائى در كار است كه نگذارند اسلام تحقق پیدا بكند ، با شیوه مختلف . شیوه هاى مختلفى الان در كار است و این محتاج به این است كه خارجى ها آنى كه به آن رسیده اند این است كه اسلام كه جلو منافع آنها را مى گیرد . اگر اسلام تحقق پیدا بكند و مملكت یك مملكت اسلامى باشد ، دست آنها دیگر تا آخر كوتاه است فلهذا الان كه همه راءى دادید به جمهورى اسلامى و همه وفادارى خودتان را اعلان مى كنید و در این وفادارى طبیعى است كه یك امر اسلامى را مى خواهید و همه ما اسلام را مى خواهیم ، الان اینها در صدد این هستند كه بین مسلمین تفرقه بیندازند و یك برنامه هایى ، یك پیشنهادهائى بكنند ، همه این پیشنهادها یا بیشترش براى این است كه نگذارند جمهورى اسلامى به آنطور كه اسلام مى خواهد تحقق پیدا بكند .

بسط اختلافات جزئى ، راهى براى بازگشت اجانب

الان بر همه ماست كه دست از اختلافات جزئى و شخصى و این چیزها برداریم ، دست از آن چیزهائى كه امور شخصى است ، همه اهل این مملكت در زمان سابق به واسطه فشارهائى كه سابق آوردند ، اكثر اهل این مملكت ناراضى بودند و تحت فشار بودند و این ناراضى ها از سابق هستند . جمهورى اسلامى هیچ نارضایتى درست نكرده است . این وارث یك عده اى است ، یك عدد كثیرى از ناراضى هاست . الان باید فكر این معنا باشیم كه جمهورى اسلامى آمده است براى این معنا كه اصلاح كند امور را ، آمده ترمیم كند آن خرابى ها را و باید همه كمك كنیم به این جمهورى اسلامى كه نگذاریم اینهائى كه مى خواهند اخلال بكنند به نتیجه برسند . اگر خداى نخواسته این اخلالگرها بتوانند یك كارى انجام بدهند و ما نتوانیم جلو آنها را بگیریم و آنها رو به رشد بروند ، اگر به واسطه اختلافات كه در بین مان ایجاد بشود رو به ضعف برویم ، خوف این است كه دوباره یك مسائلى شبیه به آن مسائل سابق پیش بیاید یا بدتر از آن . بنابراین الان همه ما موظفیم كه از آن چیزهائى كه مربوط به شخصیات

ص: 99

خودمان است یك قدرى صرفنظر بكنیم ، یك قدرى صبر بكنیم . شمائى كه پنجاه و چند سال در زیر ظلم صبر كردید ، یعنى نتوانستید حرف بزنید ، حالا یكى دو سال هم صبر كنید ، تامل كنید . كمك كنید به نهضت ، كمك كنید و نگذارید كه این اشخاص مفسد بیایند و فساد بكنند بین شما ، بیایند و یك چیزى بگویند كه بخواهند بین شما جدائى بیندازند ، بین آقایان بروند جور دیگرى صحبت كند و نگذارند كه با هم دوست باشند ، همه با هم برادر باشیم و همه دوستیم ، همه مسلمانیم ، همه اهل یك ملت هستیم ، همه با هم دست به هم بدهیم تا اینكه انشاءاللّه این آشفتگى ها رفع بشود و شما بدانید كه اگر چنانچه اسلام تحقق پیدا بكند ، همان معانى كه در صدر اسلام بود و همان برابرى كه در صدر اسلام بود ، همان قطع ایادى ظلمه در آنوقت بود ، انشاءاللّه تحقق پیدا مى كند . من از خداى تبارك و تعالى توفیق همه آقایان را مى خواهم و امیدوارم كه این ملت به سعادت و سلامت بتواند این راه را طى بكند . انشاءاللّه موفق باشید .

ص: 100

تاریخ : 23/3/58

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از دانشجویان دانشگاه تهران

اعمال ضد مردمى عمال اجانب در لباس طرفدارى از توده ها

بسم اللّه الرحمن الرحیم

این گروه ها كه در دانشگاه و در رسانه ها و در سطح كشاورزى و در سایر جاها مشغول سمپاشى هستند و با اسم ملت دوستى و ملت خواهى و به اصطلاح خودشان كمونیست مشغول فعالیت هستند ، من گمانم این است كه آمریكائى هستند . آمریكائى ها در هر جا یك چیزى درست مى كنند و دراین ممالك اسلامى ، صورت كمونیست و شبیه ماركسیست درست مى كنند . دست آنها پشت سر اینهاست به حسب گمان من . باید ازاین آقایان كه طرفدار توده ها هستند ، پرسید كه حساب كنند این طرفداریشان را . ما حسابش را مى كنیم . رفراندم با مصالح توده مخالفت داشت ؟ بر خلاف مصلحت مردم بود؟ رژیم شاهنشاهى برود و یك رژیم انسانى اسلامى بیاید ، این خلاف مصلحت توده بوده ؟ اگر خلاف مصلحت توده بود ، شما پس شاهنشاهى را مى خواهید ، پس شما كمونیست نیستید ، شما امریكائى هستید كه رژیم طرفدار آمریكا را مى خواهید . و اگر چنانچه بر خلاف مصلحت ملت نیست (چنانچه نیست ، همه مى دانند كه نیست ) چرامخالفت كردید؟ چرا صندوق ها را سوزاندید؟ چرا مسلحانه از بعضى جاها جلوگیرى كردید؟ چرا تحریم كردید؟

شمائى كه طرفدار توده ها هستید ، خوب توده ها هر چه مى خواهند شما باید با آنها باشید . توده هاى ایران رفراندم را نمى خواستند؟ صد و نود و نه تقریبا نرفتند راءى بدهند با آن اشتیاق ؟ با آن وضع كه همه مى دانیم ؟ حتى مریض ها ، معلول ها رفتند و در بعضى جاها بعد از اینكه راءى را در صندوق ها انداختند ، همان جا فوت شدند . به من این مطلب رسیده ، اینهایى كه وقت راءى دادنشان نبود مثل بچه هاى كمتر از سن راءى دادن ، اظهار ناراحتى مى كردند ، یك عده شان اینجا جمع شدند من برایشان صحبت كردم ، دلدارى دادم به آنها . خوب ، یك همچو چیزى كه همه ملت مى خواهد ، چطور شد كه این آقایانى كه طرفدار ملت هستند مخالفت كردند؟

كشاورزى مخالف با مصالح مملكت ما و ملت ماست ؟ اگر كشاورزى نشود ، نفعش به جیب كى مى رود؟ باید این را حساب بكنیم تا آقایان معلوم بشود چكاره اند . آنوقت كه كشاورزان مى خواستند تخم افشانى بكنند ، اینها مى رفتند مانع مى شدند از آن ، بعد كه این را موفق نشدند و حالا مى خواهند درو بكنند ، مى روند مانع مى شوند . اگر كشاورزى ما محصول نداشته باشیم ، آیا خلاف مصلحت ملت است ؟

ص: 101

یا مصلحت ملت است ؟ مصلحت ملت ما ، توده هاى ما این است كه كشاورزى ما راه نیفتد و ما همه چیزمان محتاج به آمریكا باشد؟ این خدمت ، خدمت به آمریكاست ، یا به شوروى ؟ به آمریكاست . اینها یا مى گویند ما شوروى هستیم و كمونیست چین هستیم یا اینكه آنطور كه ما مى گوئیم آمریكائى هستند . همه مى دانند كه اگر كشاورزى ما یعنى همین كارى كه شاه كرد و همین خیانتى كه شاه كرد به اسم اصلاحات ارضى ، كشاورزى ما را به زمین زد و آمریكا نفعش را برد ، یك مقدارش آمریكا و یك مقدارش هم صهیونیسم ، اینها اگر چنانچه توده اى هستند به اصطلاح خودشان ، كمونیست هستند ، ماركسیست هستند واقعا ، دلسوز براى این ملت هستند(آن هم نیستند ، آن هم دروغ مى گویند ، اما حالا ما فرض مى كنیم ) اگر چنانچه اینها برا ى ملت دلشان سوخته و مى خواهند خدمت كنند به ملت ، خدمت به ملت این است كه ما محتاج باشیم كه گندم و جو و برنج و عدس و همه چیزمان از آمریكا بیاید؟! آمریكا این چیزها چون زیاد است در آنجا مى سوزاند ، به دریا مى ریزد ، زیاد است . اصلاحات ارضى را پیش آوردند كه كشاورزى را به زمین بزنند . من همان وقت هم ، دكتر امینى آنوقت نخست وزیر بود ، گاهى كسى را مى فرستاد پیش من ، من همان وقت به او پیغام دادم كه تو خودت اهل كشاورزى هستى ، خودت ملاك هستى ، تو مى دانى كه اگر چنانچه این اوضاع به هم بخورد اداره نمى توانند بكنند ، این براى اداره كردن نیست . خوب حالا ما از این آقایان كه دور مى گردند و كشاورزى را مى خواهند نگذارند كه به جریان بیفتد ، مى پرسم كه خوب به جریان كه نیفتاد ، نفعش تو جیب كى مى رود؟ همه مى دانیم كه به جیب آمریكا ، پس شما از عمال آمریكا هستید ، اگر از عمال آمریكا نباشید ، باید بگوئید كه كشاورزى باید چیز بشود كه نفعى توى جیب آمریكا نرود .

خوب مى آئیم سراغ كارخانه ها . به نفع ملت است كه این كارخانه ها راه بیفتد و جریان پیدا بكند ، یا به ضرر ملت است ؟ به نفع مملكت ماست كه كارخانه هایش به كار بیفتد یا ما باید در این محصول كارخانه ها هم دستمان را پیش دیگران دراز كنیم نفعش باز ببرند اكثرشان ؟ پس شما عمال دیگران هستید .

مى آئیم سراغ دانشگاه . آیا به نفع دانشگاه هست كه جوان هاى ما تحصیل نكنند؟ هر روز توى دانشگاه بیایند یك بساطى درست كنند ، یك میتینگى درست كنند ، یك _ عرض كنم _ اغتشاشى ایجاد كنند كه جوان هاى ما درس نخوانند؟ این به نفع كیست ؟ به نفع مملكت ماست این ؟ ما اگر دانشگاهى مان خوب باشد ، دانشگاهى مان صحیح عمل بكند ، به نفع ملت است یا به ضرر ملت ؟ خوب شما نمى گذارید كه دانشگاه راه بیفتد ، این به نفع كى تمام مى شود؟ این هم به نفع خارج تمام مى شود ، براى اینكه همانطورى كه آن دست ها نمى گذاشت كه دانشگاه جریان صحیحش را پیدا بكند كه ما در این مطالب هم محتاج بشویم به خارج ، دستمان را پیش غیر دراز كنیم ، اینها هم دارند همین كار را انجام مى دهند كه ما در همه چیزمان محتاج به خارج باشیم . حالائى كه یك مملكتى ما پیدا كردیم و دست دیگران راكوتاه كردیم ، الان نفت را براى خود ما مى خواهند استخراج كنند ، خوب شما مى روید نمى گذارید كه نفت هم استخراج كنند ، این به نفع كیست ؟ ما هر یك از كارهاى اینها را وقتى بنشینیم

ص: 102

حساب بكنیم ، آنها به نفع آمریكا بیشترش مى شود . پس بنابراین شما به اسم كمونیست ، به اسم ماركسیست ، به اسم توده ، براى آمریكا كار مى كنید . آدم هاى غیر عاقلى نیستید كه بیخودى براى آمریكا كار كنید ، نخیر آدم هاى عاقلى هستید جیبتان را آنها پر مى كنند . كى به شما پول مى دهد كه بروید جلوى كارخانه ها بایستید و بگوئید تعطیل كنید ما بیشتر از آنها به شما پول مى دهیم ؟ این پول ها از كجا مى آید كه مى روید دم كارخانه ها مى ایستید و به كارگرها مى گوئید كه ما بیشتر پول به شما مى دهیم ، شما كار نكن ما مزدتان را مى دهیم . این پول از كجا براى شما مى آید؟ شما كه از خودتان كه چیزى ندارید بدهید ، بى چیزید ، شما اگر چیزدار بودید كه این كارها را نمى كردید . این پول ها را كى به شما مى دهد كه نگذارید كارخانه ها به راه بیفتد؟ اگر روس ها مى دهند ، پس شما تابع او هستید ، پس شما عمال اجنبى هستید ، اگر انگلیس ها مى دهند همین طور ، و به گمان من آمریكائى مى دهند . پس شما در این جهت هم كه مى روید پول مى دهید كه كارگر كار نكند و خودتان هم كه پول ندارید ، این پول ها از خارج مى آید ، وقتى كه از خارج آمد ، خوب شما این سرحدات ما كه مى خواهیم جلوى اجنبى را بگیریم ، مى خواهیم مملكت مان یك مملكت باشد ، مى خواهیم مستقل باشد ، مى خواهیم تجزیه نشود ، چطور رفتید افتادید اطراف مملكت و با هر بساطى كه مى توانید ، مى خواهید تجزیه را درست كنید؟ شما خدمتگزار این مملكت هستید؟ اگر خدمتگزارید چطور تجزیه مى خواهید بكنید یك مملكتى را؟ این تجزیه به نفع كیست ؟ به نفع ایران است ؟ به نقع ملت ماست ؟ یا آن هم به نفع دیگران است ؟ شما هر جاى قضیه را بگیرید ، مشت اینها باز است . باید این را به آنها گفت ، باید نوشت ، باید تبلیغ كرد .

ننشینید تا خائنین دانشگاه را قبضه كنند

آقا شما نشسته اید كه چهار تا كمونیستى بیایند در دانشگاه و قبضه كنند دانشگاه را؟ شما مگر كمتر از آنها هستید؟ عدد شما بیشتر از آنهاست ، حجت شما بالاتر از آنهاست . شما این مسائل را كه بگوئید ، خیانت اینها را مى توانید واضح كنید در آن مكان ، در دانشگاه ، خیانتشان را مى توانید واضح بكنید كه خودشان بگذارند و بروند . بایستید ، صحبت كنید ، بگوئید آقا خوب بیائید یكى یكى بگوئید ببینم شما چكاره هستید كه آمده اید توى دانشگاه دارید اخلال مى كنید مى خواهید چه بكنید؟ مى خواهید درس بدهید بر ایمان ؟ شما كار خودتان را اول حساب بكنید كه چكاره هستید توى این مملكت . شما از اهل این مملكت هستید یا عمال غیر هستید خودتان را به ما مى چسبانید؟ بایستید آقا ، بگوئید .

البته باید اشخاصى هم كه گوینده هستند بیایند در دانشگاه و من پیشنهاد مى كنم كه آقاى آقا سید على آقا بیایند ، خامنه اى . شما ممكن است كه بروید پیش ایشان از قول من بگوئید ایشان بیایند به جاى آقاى مطهرى . بسیار خوب است ایشان ، فهیم است ، مى تواند صحبت كند ، مى تواند حرف بزند . در هر صورت عمده ، فعالیت خود شماهاست .

مرحوم مدرس خدا رحمتش كند ، مردى بود كه ملك الشعرا گفته بود از زمان مغول تا حالا مثل

ص: 103

مدرس كسى نیامده ، مى گفت كه بزنید كه بروند از شما شكایت كنند ، نه بخورید و بروید شكایت كنید . من رفتم پیشش ، خدا رحمتش كند ، اخوى ما نوشته بود به من كه یك نفرى است اینجا رئیس غله است ، آنوقت یك رئیس غله زمان رضاشاه بود ، به من نوشت كه بروید به آقاى مدرس بگوئید كه این مرد آدم فاسدى است ، دو تا سگ دارد یكى اش را اسمش سید گذاشته و یكى اش را شیخ ، شما بگوئید كه این را از اینجا بیرونش كنند . من رفتم به ایشان گفتم ، گفت بكشیدش . گفتم آخر چطور بكشیم ؟ گفت من مى نویسم بكشیدش . گفتم آخر شما اینجا مامور هستید ، شما اینجا هستید آنها آنجا نمى توانند . گفت چطور شد كه وقتى قافله ها از گلپایگان مى آیند عبور كنند و بروند ، از كمره مى خواهند عبور كنند مى فرستید لختشان مى كنند ، حالا نمى توانید بكشید یك كسى را؟

جلوگیرى قاطعانه از اخلالگران مزدور

اینها تودهنى مى خواهند آقا . عدد شما زیادتر است ، حجت شما بالاتر است ، خیانت آنها واضح است . گفتن مى خواهد ، اجتماع بكنید ، بگوئید مطالب را ، یك رئیسى ، یك معلمى را كه مى بینید كمونیست است بیرونش كنید از دانشگاه ، من نمى گویم حالا جنگ بكنید با آنها ، جنگ نمى خواهیم حالا بشود ، اگر یك وقتى منتهى به اینها شد كه یك روز اینها را بیرونشان مى كنیم اما حالا نمى خواهیم یك جنگى بشود ، مى خواهیم حالا با ملایمت بشود ، اما خوب ، با صحبت ، آنها صحبت مى كنند ، شما هم صحبت بكنید . شما ننشینید یكى دیگر برایتان صحبت بكند . یك روحانى بیاید صحبت كند ، خودتان بگوئید ، هر كدامتان مى توانید ، در مقابل آنها بایستید ، صحبت كنید ، آن مى گوید ، شما هم بگوئید . آنوقت یكى یكى انگشت بگذارید روى كارهایشان كه تو این كارى كه مى كنى براى چیست ؟ تو تابع كى هستى كه این كارها را مى كنى ؟ تو ایرانى هستى و این كار را مى كنى یا آمریكائى هستى یا شوروى ؟ یا براى آنها كار مى كنى یا براى ایران ، اگر براى آنها كار مى كنى جایش اینجا نیست ، برو آنجاها كار كن . تو براى آنها دارى كار مى كنى ، واضح است كه منفعتى كه به دست مى آید از نبود زراعت در ایران ، جیب آمریكا مى رود ، همه مى دانند این را .

ما چه چیزهایمان از آمریكا وارد مى شود و این بازارى بود كه شاه درست كرد و حالا شما تابع او هستید ، شما دنبال او هستید ، شما مى خواهید همان رژیم را پیش بیاورید ، نمى خواهید كه یك رژیم صحیحى باشد ، شما تابع همان هستید ، شما مى خواهید همان بساط را درست كنید براى ما . ما هم تا حالا زحمت كشیدیم ، این ملت اینقدر خون داده است ، اینقدر زحمت كشیده است شما آن كنارها نشستید تماشا كردید ، مثل بسیارى از این روشنفكرها آن كنار نشستند تماشا كردند .

این جوان هاى ما از دانشگاهى و از _ عرض مى كنم _ كه جنوب شهرى و از اینها ریختند و كارها را انجام دادند ، حالا كه كارها را انجام دادند ، اینها از آن طرف مرزها راه افتاده اند و آمده اند اینجا و با تذكره هاى نمى دانم درست یا غیر درست ، ایرانى اند اما بیرون بودند اینها بسیارشان ، حالا آمده اند اینجا و مى خواهند باز اخلال بكنند ، مى خواهند باز همان مسائل را ایجاد كنند ، نه اینكه اینها

ص: 104

مى خواهند كه یك رژیمى باشد مثلا فرض كنید كه (با اسلام مخالفند) اسلامى نباشد ، لكن یك رژیم آزادمنش دموكراتیك به اصطلاح آنها باشد . نخیر ، این مساءله اینها نیست ، مساءله اینست كه اینها مى خواهند همان مسائل پیش بیاید ، نشد با عنوان شاهنشاهى ، یك عنوان دیگر رویش بگذارند ، باز قضیه ، قضیه آمریكائى باشد لكن با یك صورت دیگرى غیر شاهنشاهى ، حالا دیگر شاهنشاهى تمام شد . اگر بتوانند او را مى آورند ، اما حالا نمى توانند مى خواهند یك بساط دیگرى درست كنند ، همان مسائل ، همان منافع این ملت رنجدیده باز برود تو جیب آمریكائى ها و باز برود توى جیب نفتخوارهاى مفتخوار . اینها عمال آنها هستند براى این كار ، دلیلش هم همین ها است كه من دارم مى گویم و واضح است جواب آنها .

هى (مكتب ، مكتب ) كدام مكتب ، مكتب ماركسیسم ؟ این شكست خورده در دنیا ، حالا گیر این بچه ها افتاده . اگر راست بگویند ، لكن درست نمى گویند . قضیه ، قضیه مكتب نیست ، قضیه ، قضیه منافع است ، منافع را مى خواهند ببرند ، آنها بهتر به آنها منفعت مى رسانند ، تابع آنها هستند والا خوب یك مملكتى كه كه مى خواهد ، ادعایش اینست كه ما مى خواهیم دست همه (خوب ، بنابر همین است ) ما مى خواهیم دست همه اجانب بریده بشود از این مملكت ، این به نفع ملت ماست یا به ضرر؟ اگر به نفع ملت ماست و شما ملى هستید ، شما هم دلسوز هستید براى این مملكت ، تودهاى هستید ، خوب شما كمك كنید ، ما مى خواهیم قطع بشود دست اجنبى ها (وقطع شد الحمد لله ) حالا ، شما كمك كنید كه دوباره برنگردد ، نه اخلال كنید كه دوباره برگردند آن مسائل . كمك به این است كه بروید كارخانه ها را كارى كنید راه بیفتد ، كارگرهاى نفت را كارى كنید كه كارهایشان را انجام بدهند ، حالا كه نفت منافعش براى خود شما هست ، راه بیفتد اینها ، كشاورزها را بروید تشویق كنید كه كار بكنند ، دانشگاه را تشویق كنید كه راه بیفتد . شما همه جا اخلال مى كنید پس شما یك مردم اخلالگر هستید ، نه یك مردم مثلا دانشمندى كه مى خواهید به ما چیز یاد بدهید ، شما مى خواهید اخلال بكنید . و باید جلویشان را بگیرید ، مسائل را به آنها بگوئید ، در دانشگاه بنویسید ، منتشر كنید . كسانى كه برخلاف این هستند بروید یكى یكى پیش آنها ، بروید بگوئید شما این كاره هستید ، شما چه مى گوئید باز به ما؟ پس چطور مى خواهید یك دانشگاهى را در دست بگیرید در صورتى كه اخلالگر هستید؟ یك اخلالگر دزد كه نمى تواند دانشگاه ر ا اداره كند .

تكیه بر اصلاح دانشگاه از طریق سخنرانى و روشنگرى

ما اگر دانشگاهمان اداره نشود ، كارمان زار است . دانشگاه ، تمام مسائل به دست دانشگاه است ، یعنى این دو تا قطب دانشگاه و روحانى همه مقدرات مملكت تو مشت اینهاست . دانشگاهى ، دانشجو چه دانشجوى قدیمى و چه دانشجوى جدید ، همه مسائل توى دست اینها باید حل بشود ، اینها قوه متفكره ملت هستند . اگر دانشگاه را ما سست بگیریم و از دست ما برود ، همه چیزمان از دستمان رفته است .

ص: 105

یك مساءله ایست كه نباید شما بنشینید كه من عمل بكنم و نه من هم باید بنشینم كه شما تنها . ما هر دو باید دست به دست هم بدهیم ، آنقدرى كه من مى توانم من انجام بدهم و آنقدرى كه شما مى توانید ، شما انجام بدهید . جوان هستید ، در مقابلشان بایستید ، صحبت كنید ، حرف بزنید ، اشخاصى كه مى توانند در اینجا بیایند حرف بزنند ، بروید پیدایشان كنید بردارید بروید دعوتشان كنید به دانشگاه ، ننشینید كه من تعیین كنم ، البته من آسید على آقا را صالح مى دانم براى این كار ، لكن ننشینید كه من دعوت كنم . لازم نیست كه یكى باشد ، هر چند روز یك دفعه یك نفر ، اجتماع كنید در همان دانشگاه و یك نفر از همین آقایانى كه صحبت مى توانند بكنند ، حرف مى توانند بزنند ، بیاورید دانشگاه صحبت بكنند برایشان . حاضر به صحبت هم اینقدرها نیستند اینها ، فقط اخلال مى خواهند بكنند . در هر صورت من امیدوارم كه مایوس نباشید و با قدرت جلو بروید و با قدرت دانشگاه را خودتان اصلاح كنید ، هر معلمى كه مى بینید انحراف دارد بروید با او صحبت كنید ، دعوا نكنید صحبت كنید بگوئید شماها این كاره هستید و این كاره نمى تواند در دانشگاه بیاید و رئیس دانشگاه یا استاد دانشگاه بشود ، نمى شود . و البته اگر مسائلى باشد كه من هم از دستم برآید كه خدمت بكنم ، من خدمتگزارم و مى كنم و اگر چنانچه اینهائى كه گفتید ، باید به جائى رجوع بشود ، بنویسید روى ورقه اى ، بدهید اینجا تا من با آنها صحبت كنم تا درست بشود .

در اینجا امام در پاسخ سوالى كه از طرح جهاد براى روستاها شده بود ، چنین جواب فرمودند: بله ، این مورد تأیید است ، لكن به طور مفید . من گفتم به آقایانى كه آمدند پیش من راجع به این معنى ، گفتم كه این مورد تایید است ، صحیح است این كار لكن باید اینطور نباشد كه هر كس مى خواهد برود در دهات و به اسم اینكه از طرف دولت آمده و هر كارى بكند ، نباشد . باید به نظر معتمدین ، اشخاصى كه مى شناسند آن اشخاص را ، انتخاب بشود كه گروه هائى كه مى روند در ده و اینها اگر كه یك وقت گروه منحرف باشد ، دهات را منحرف مى كنند . این باید انتخاب بشوند از اشخاصى كه متعهدند ، از اشخاصى كه صحیح اند . و البته یك خدمتى است به جامعه ، این چیز خوبى است براى مملكت ما .

و نیز امام در پاسخ سوال دیگر در مورد بعضى گروه ها ، چنین بیان داشتند: بله ، اینها مصیبت شان بدتر از آنهاست . یك وقت اینست كه یك كسى مى آید تكلیفش معلوم است . آنوقت كه ما بچه بودیم ، در خمین مى گفتند امیر مفخم (آنوقت از بختیارى ها بود آنجا رئیس بود در آنجاها) گفته بود كه من سردار حشمت (این یكى از خوانین آنجا بود ، یكى از شاهزاده ها بود) این تكلیفش معلوم است ، دشمنى اش معلوم و دوستى اش هم معلوم ، اما فلان آدم ، گفته بود امان از این آدم كه با ظاهر دوست است لكن كمر آدم را مى شكند .

خطر دشمنان به ظاهر دوست و لزوم احتراز از آنان

این ظاهر دوست ها كارش مشكل تر از آن غیر دوست هاست . آنها تكلیفشان معلوم است ما مى دانیم چه بكنیم . اگر یك همچو ، حالا من نمى گویم كه كى اینطور است ، من آنها را الان درست

ص: 106

نمى توانم بگویم ، اما اینهائى كه سر خود هر چه دلشان مى خواهد گردن قرآن مى گذارند ، اینها كارشان مشكلتر از آنهاست _ هر كى دلش هر طورى _ اینكه در صدر اسلام این كلمه مكرر وارد شده است كه اگر كسى قرآن را به راءى خودش تفسیر كند (فلیتبوء مقعده من النار) این جایش در آتش است ، این پیش بینى یك همچو مطالبى است كه یك وقتى هر كسى به راءى خودش یك چیزى درست مى كند ، بر خلاف آنكه مى گوید قرآن ، مى خواهند درست كنند . اینها كارشان یك قدرى مشكلتر است براى اینكه _ از_ تشبث به قرآن مى كنند .

من نجف كه بودم ، یك نفر از همین افراد آمد (قبل از این بود كه آن منافقین پیدا بشوند آمد) پیش من ، شاید بیست روز ، بعضى ها مى گفتند بیست و چهار روز ، مدتى بود پیش من ، هر روز مى آمد آنجا قدرى به نظرم آمد كه این وسیله است ، نهج البلاغه و قرآن وسیله براى مطلب دیگرى است و شاید ، باید یادم بیاورم آن مطلبى كه مرحوم آسید عبدالمجید همدانى به آن یهودى گفته بود . یك یهودى مى گویند در همدان مسلمان شده بود بعد خیلى به آداب اسلام پایبند شده بود ، خیلى زیاد ، این موجب سوءظن مرحوم آسید عبدالمجید كه یكى از علماى همدان بود شده بود كه این قضیه چیست . یك وقت خواسته بودش ، گفته بود كه تو مرا مى شناسى ؟ گفت بله . گفت : من كیم ؟ گفت : شما آقاى آسید عبدالمجید . گفت من از اولاد پیغمبرم گفت بله . تو كى ؟ من یك یهودى بودم و پدرانم یهودى بودند و تازه مسلمان شده ام . گفته بود نكته اینكه تو تازه مسلمان كه همه پدرانت هم یهودى بودند و من همه سید و اولاد پیغمبر و ملا و این چیزها و تو از من بیشتر مقدسى ، این نكته این چیست ؟ من شنیدم كه از آنجا گذاشت و رفت معلوم شد حقه زده و یك قضیه اى بوده ، مى خواسته با صورت اسلامى كارش را بكند . در یهودى ها این كارها هست . من به نظرم آمد كه این قضیه ، اینقدر نهج البلاغه و خوب ، من هم یك طلبه هستم من اینقدر نهج البلاغه خوان و قرآن و اینها نبودم كه ایشان بود ، ده ، بیست روز من گوش كردم به حرف هایش ، جواب به او ندادم ، همه اش گوش كردم و آمده بود كه تأیید بگیرد از من ، من هم گوش كردم و یك كلمه هم جواب ندادم فقط اینكه گفت كه ما مى خواهیم كه قیام مسلحانه بكنیم ، من گفتم نه ، قیام مسلحانه حالا وقتش نیست و شما نیروى خودتان را از دست مى دهید و كارى هم ازتان نمى آید . دیگر بیش از این من به او چیزى نگفتم . او مى خواست من تأییدش بكنم . بعد هم معلوم شد كه مساءله همانطورها بوده . بعد هم كه آقایان آمدند ، از ایران هم براى آنها اشخاصى سفارش كرده بودند كه اینها را تأیید كنید ، اینها مردم كذائى هستند ، فلان ، معذلك من باور نكردم . حتى از آقایان خیلى محترم این تهران چیز كرده بودند كه اینها مردم چطور هستند و من باورم نیامده بود . اینهائى كه اینقدر از قرآن و از نهج البلاغه و از دیانت زیاد دم مى زنند و بعد جملات قرآن را یك جور دیگرى غیر از آنچه باید معنا مى كنند و جملات نهج البلاغه را یك جورى دیگر غیر از آنچه كه باید معنا مى كنند ، اینها را نمى توانیم ما خیلى رویشان اطمینان داشته باشیم .

این بعثى هاى عراق همین فقرات نهج البلاغه را كه امثال اینها استشهاد مى كنند ، آنها هم در

ص: 107

چیزها مى نویسند در پلاكاردشان مى نویسند و منتشر مى كنند همین ، همین فقرات نهج البلاغه را . این بعثى هائى كه اصلا كارى به این مسائل ندارند ، اینها را مى نویسند و به دیوارهاى نجف و به خیابان هاى نجف منتشر مى كنند . به اینها ما نمى توانیم ، من نمى گویم چه جورند ، ممكن هم هست كه یكنفرشان صادق باشد یا شاید اشتباه داشته باشد ، لكن ما نمى توانیم به آنها اعتماد كنیم ، به آنها نمى شود اعتماد كرد .

سپس یكى از دانشجویان سوال كرد: در مقابل ، موضع ما چگونه باید باشد؟

امام در جواب فرمودند: موضع شماهمین است كه با آنها خیلى دوستانه نباشید ، البته نباید طردشان كرد ، نباید درگیرى با آنها كرد .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 108

تاریخ : 24 / 3 / 58

بیانات امام خمینى در جمع پزشكان ، كاركنان و گروهى از مجروحین بیمارستان شفایحیائیان

همه جان ها فداى اسلام عزیز و احیاء آن

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من نمى دانم چطور اظهار تأثر كنم در اینطور مصیبت ها كه به ما وارد شده است . نمى دانم با شما برادران خودم و فرزندان خودم چطور مواجه باشم و چطور ببینم من سالم نشسته ام و شما مجروح و رنجیده هستید .

آنچه كه مایه دلخوشى است این است كه این امور براى اسلام واقع شده است و براى خدا بوده است ، آنچه كه براى خداست پیش خدا محفوظ است . شما سلامتى خودتان را از دست دادید براى اسلام ، چنانچه اولیاء خدا جان خودشان را براى اسلام دادند . اسلام عزیزتر از آن است كه ما تصور مى كنیم . اسلام آن است كه رسول خدا(صلی اللّه علیه و آله و سلّم) براى آن چه زحمت ها كشید و چه مصیبت ها كشید و چه جوان ها داد و چه اشخاص برومند را فدا كرد . اسلام همچو عزیز است كه فرزندان پیغمبر جان خودشان را فداى اسلام كردند . حضرت سید الشهدا (سلام اللّه علیه ) با آن جوان ها ، با آن اصحاب براى اسلام جنگیدند و جان دادند و اسلام را احیاء كردند . شما زحمت كشیدید ، شما رنج بردید . جوان هاى ما فدا شدند و اسلام را در این وقت كه مى رفت رو به تباهى برود زنده كردید . خداوند شما را اجر عنایت كند كه اسلام در این زمان به خاطر كوشش شما تجدید شد اگر نبود این كوشش هاى جوان هاى ما و اقشار ملت ، مى رفت كه اسلام را دست جنایتكاران از بین ببرد . شما قیام كردید ، فداكارى كردید و اسلام را زنده كردید و خداوند به شما زندگى ابدى خواهد داد . من از خداى تبارك و تعالى سعادت و سلامت و توفیق شما را خواهانم و تشكر مى كنم از شما و از كسانى كه به شما خدمت مى كنند ، چه پزشكان و چه اشخاص دیگر . من هم یكى از خدمتگزاران شما هستم و یكى از دعاگویان شما . خداوند انشاءاللّه شما را شفا بدهد رحمت خودش را بر همه ما و بر همه ملت ایثار فرماید .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 109

تاریخ : 24/3/58

بیانات امام خمینى به آیت اللّه محمد باقر صدر

حضرت آیت اللّه آقاى حاج سید محمد باقر صدر دامت بركاته نجف اشرف

بسم اللّه الرحمن الرحیم

پیشامدهاى اخیر یكى پس از دیگرى موجب تأسف است . انتظار آن نبود كه به جنابعالى شخصیت علمى و اسلامى چنین رفتار شود ، چنانچه انتظار نبود ، و نیست كه ماءمورین دولت عراق در سرحدات رفتارى كنند كه مخالف حسن همجوارى است . ملت ایران كه با نهضت اسلامى خود امید دارد دست اجانب را از جمیع ممالك اسلامى كوتاه كند و استقلال را به آنها برگرداند ، همچنین انتظار دارد كه همان نحو كه ملت ها با نهضت عظیم اسلامى ایران موافق و پشتیبان آن هستند ، دولت ها نیز پشتیبان آن باشند . حوزه علمیه نجف اشرف كه در خدمت اسلام و مسلمین است ، در طول تاریخ حافظ استقلال عراق بلكه سایر كشورهاى اسلامى بوده است ، انتظار ندارد كه مورد اهانت واقع شود و یكى از شاخص ترین بزرگان آن مورد تهاجم واقع شود .

من به دولت عراق نصیحت مى كنم كه این دژ محكم را كه حافظ كیان مصالح كشور است حفظ كند ، این نصیحتى بود كه من در دوران گذشته به شاه مخلوع و دولت ایران كردم . از خداوند تعالى عظمت اسلام و استقلال كشورهاى اسلامى را خواهانم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 110

تاریخ : 24/3/58

بیانات امام خمینى در جمع كارمندان بانك مركزى ایران

این مملكت در طول پنجاه و چند سال با اسم تمدن رو به تباهى رفته است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

آقایانى كه در بانك ها هستید بهتر مى دانید كه این رژیم سابق با بانك چه كرده است و بانك ها نسبت به این ملت چه كرده اند و همین طور مى دانید كه با كارخانه ها و كشاورزان چه كرده اند . شما ببینید اینها با دانشگاه چه كرده اند . ما به طور اجمال این را مى دانیم كه این مملكت در این پنجاه و چند سال رو به تباهى رفته است ، به اسم تمدن بزرگ این مملكت را خراب كرده اند ، لكن هر قشر ما آنچه را كه لمس كرده است فقط به محل كار خودش مربوط مى شود . الان ما مواجه هستیم با دستجات مختلفى كه از اطراف ایران پیش من مى آیند ، هر دسته اى كه مى آید مى گوید كه هیچ جا خرابتر از جاى ما نیست . مثلا از بختیارى مى آیند و مى گویند كه هیچ جا بدتر از بختیارى نیست و بختیارى ها هیچ ندارند . از بلوچ مى آیند همین حرف را مى زنند و آنها هم مى گویند هیچ جا بدتر از جاى ما نیست . از كردستان مى آیند همین مطلب را مى گویند و از هر جاى دیگر همین حرف است و من مى بینم كه همه صحیح مى گویند ، لكن اینكه مى گویند هیچ جا بدتر از ما نیست ، این براى این است كه آنها را دیده اند و جاهاى دیگر را نشنیده اند . آن كس كه در بختیارى مانده ، دیده است كه در بختیارى چه گذشته اما شنیده كه در جاهاى دیگر هم ظلم و ستم بوده اما آنها را ندیده ، از این جهت محل خودش را از همه جا بدتر مى داند . اینها همه درست مى گویند براى اینكه همه جا خراب است ، اصلا برنامه این بوده است كه خرابى بكنند . كشاورزى را با اسم اصلاحات ارضى بكلى از بین ببرند و بازار درست كنند براى آمریكائى ، براى آمریكائى كه گندم هایش زیاد است . آمریكا مى خواهد كه ایران با سایر كشورهائى كه تحت نفوذ است كشاورزیش به هم بخورد تا محتاج به او شوند چنانچه ما الان محتاج هستیم همه چیزمان از خارج باید بیاید ، دامدارى را از بین نبردند تا اینكه در گوشت محتاج به خارج باشیم و همین طور در این پنجاه سال همه چیزمان را با اسم هاى بسیار فریبنده و اغفال كننده خراب كرده اند و از بین بردند . منتها شما خرابى هاى بانك را بهتر مطلع هستید ، كشاورز ، خرابى كشاورزى را بهتر از شما مى داند و هر قشرى خرابى محل خودشان را بهتر احساس مى كنند .

ص: 111

تكلیف كارمندان بانك كوشش درجهت اصلاح مفاسد آن است

لكن بحث این است كه حالا باید چه كرد . اگر بنا باشد كه حالا ما باز بنشینیم و كلیات بگوئیم كه باید چه بشود ، كارى از پیش نمى بریم . الان شما كه كارمندان بانك هستید مشغول بشوید به درست كردن بانك ها . تكلیف این است كه شمائى كه كارمند بانك مركزى هستید كوشش كنید كه آن را اصلاح كنید . شما اینجا را اصلاح كنید آن كس هم كه مى گوید فلان اداره خراب است مشغول درست كردن آن اداره باشد . الان شهردار تهران با عده اى از كارمندانشان اینجا بودند و آنها هم همین شكایت ها را داشتند ، لكن آنها هم باید مشغول بشوند به درست كردن شهردارى و خدمت به شهر ، نه اینكه همه مان بنشینیم و كلیات را بگوئیم و دردها را بگوئیم و درمانش را از خدا بطلبیم . نه ، باید همه مان كار بكنیم . از حالا باید این طبقه جوان و بچه كوچك را كم كم تربیت كنیم . بزرگ ها را طورى تربیت كردند كه كمتر مى توان اصلاحش كرد . الان شما در بانك هستید ، نباید بگوئید كه در شهربانى خرابى است و باید چه كرد . شما باید ببینید كه در بانك چه خبر است و عمل بكنید . بانك را ببینید مفاسدش چه بوده ، اشكالاتش چه بوده ، چه جور باید بانكى درست بكنیم كه مفید براى كشورمان باشد . شماها خودتان همه با هم تفاهم كنید و مشكلات بانك را از میان بردارید . این تكلیف شماست . اگر اینطور بشود كه هر كس در محلى كه هست همان محل را وجهه نظر خودش قرار بدهد و بنا بگذارد كه آن محل را درست بكند بعد از یك مدتى انشاءاللّه مى بینیم كه همه جا درست شده ، شهردارى مان درست شده ، بانك هامان درست شده و كشاورزى مان هم درست شده .

ما مى خواهیم همه جا یك رنگ اسلامى پیدا كند

امیدوارم خداوند به شما توفیق بدهد و این مسائلى هم كه شما گفتید مورد نظر هست ، امید است كه تحقق پیدا كند . ما مى خواهیم اینطور باشد كه وقتى در یك بانك وارد شدید مثل این باشد كه به مسجد رفته اید ، آنطور باشد كه وقتى در وزارتخانه رفتید مثل این باشد كه توى مسجد رفته اید و همه جا یك صبغه اسلامى پیدا كند و اگر انشاءاللّه این معنا تحقق پیدا كند كه من امیدوارم تحقق پیدا كند همه چیز ما اصلاح مى شود . خداوند همه تان را تأیید كند .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 112

تاریخ : 25/3/58

بیانات امام خمینى در جمع اقشار مختلف مردم

هر گاه براى اسلام احساس خطر كنم تكلیفم را ادا مى كنم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من هر وقت احساس خطر بكنم براى اسلام ، براى مسلمین ، لازم مى دانم تكلیف خودم را ادا كنم و مسلمین را آگاه كنم . من در این موقع كه برا ى راءى گیرى در قانون اساسى است احساس خطر مى كنم ، احساس توطئه مى كنم و لازم مى دانم تذكراتى به ملت ایران بدهم تا تكلیف خودم را ادا كرده باشم .

این چند روز ، این چند روز كه صحبت از قانون اساسى و نشر قانون اساسى است ، مسائلى طرح مى شود كه به نظر من توطئه اى در كار است ، توطئه اى كه براى اسلام و مسلمین و براى كشور ما خطر پیش مى آورد . این چند روز كه صحبت از قانون اساسى است و مطالعه در قانون اساسى و به رفراندوم قرار دادن قانون اساسى بعد از مجلس و بعد از مطالعه كارشناسان ، مطالبى پیش آمده است كه من احساس خطر مى كنم و لازم مى دانم ملت را از این خطر آگاه كنم .

امروز طرح اشكال ، یا توطئه است یا جهالت

در اجتماعاتى كه مى شود ، گروه هائى كه در اینجا اجتماع مى كنند از اقشار مختلف ، مسائلى را طرح مى كنند كه امروز وقت آن مسائل نیست . اشكالاتى را طرح مى كنند كه امروز وقت آن اشكالات نیست . من احتمال مى دهم كه این مسائل ، این اشكالات ناخودآگاه از طرف اشخاصى طرح مى شود كه یا مستقیما یا به واسطه ، تحت تأثیر توطئه ها شده اند . ما امروز گرفتار مساءله اى هستیم كه باید تمام افكار ملت ما متوجه به همان مساءله باشد . صحبت از گرفتارى ها ، صحبت از نابسامانى ها ، صحبت از اشتباهات دولت ، صحبت از خرابى اوضاع بى موقع است . آقایان توجه داشته باشند امروز روزى نیست كه طرح اشكالات بشود ، در ارتش طرح اشكال بشود ، در وزارتخانه ها طرح اشكال بشود ، در كمیته ها طرح اشكال بشود ، در دادگاه ها طرح اشكال بشود . امروز اشكال به این قشرها محتمل است از ناحیه اشخاصى باشد كه توطئه بزرگ را مى خواهند انجام دهند . در وقتى كه قانون اساسى را مى خواهند طرح كنند و به نظر ملت برسانند ، ذكر این مسائل یا توطئه است یا جهالت .

ص: 113

با به تعویق افتادن تصویب قانون اساسى باید فاتحه اسلام را خواند

آن مطلبى كه بسیار مهم است این است كه من اول باید بگویم صحبتم با كیست و با چه اشخاصى و بعد عرض كنم . اشخاص مختلفند در مخالفت ، یك اشخاصى هستند كه حسن نیت دارند لكن توجه به عمق مسائل ندارند ، یك اشخاصى هستند كه تحت تأثیر تبلیغات و صحبت هاى اشخاص مغرض واقع مى شوند در عین حال كه حسن نیت دارند ، یك اشخاصى هم هستند كه با كمال سوء نیت مشغول توطئه هستند . توطئه این است كه تصویب قانون اساسى را به تعویق بیندازند یك سال ، دو سال به بحث و شور قرار بدهند و ریشه هاى گندیده به هم متصل بشود و اساس اسلام را از بین ببرند .

تعویق تصویب قانون اساسى و برقرارى جمهورى اسلامى ، استقرار حكومت اسلامى ، این تعویق موجب این مى شود كه اشخاص توطئه گر در مرزهاى ما در داخل ، در خارج با هم متصل بشوند و با اتصال با هم اصل قانون اساسى و اصل اساس اسلام را پایمال كنند . اشخاصى كه حسن نیت دارند باید توجه كنند كه اگر چنانچه به آنطور كه مجلس مؤسسان صحبت مى شود و به آنطور كه قانون اساسى در مجلس مؤسسان واقع بشود كه این مطلب از اشخاصى كه سوء نیت دارند طرح شده است و به اشخاصى كه با كمال تأسف حسن نیت دارند سرایت كرده است ، این معنا این است كه دو سال ، سه سال به مباحثات و معارضات دامن زده بشود و توطئه مجتمع شود . الان دارند مزدورانى در ایران از آن طرف مرز تربیت مى كنند كه اگر ما به زودى مطلب را خاتمه ندهیم ، این مزدوران مجتمع مى شوند و با اجتماع آنها ممكن است مصیبتى به بار بیاورد ، باز شما رابه زحمت بیندازد ولو سركوب مى شوند لكن زحمت ایجاد مى كنند .

طرح مجلس مؤسسان الهام گرفته از شیاطین و خطرى براى اسلام است

مجلس مؤسسان براى این است كه مردم منتخبین خودشان را تعیین كنند و این فرق ندارد بین آنكه طرح فعلى دولت باشد یا طرح هائى كه اشخاصى كه توجه ندارند یا تحت تأثیر واقع شده اند یا شیاطین به آنها چیزهائى را تزریق كرده اند كه تعویق بیندازد و استقرار حكومت اسلامى یكى دو سال طول بكشد تا توطئه ها نضج بگیرند و اساس را از بین ببرند . این طرحى كه دولت داده است این است كه همان مجلس مؤسسان با افراد كمتر ، از خود ملت ، به تصویب ملت ، به انتخاب ملت اشخاصى انتخاب بشوند و آنها در قانون اساسى كه پیش نویس شده است مطالعه كنند و اشكالاتى كه روشنفكران و حقوقدانان و سایر مردم به قانون اساسى كه پیش نویس شده است ، طرح كنند و منتخبین مردم مطالعه كنند و بعد از اینكه آنها تصویب كردند باز هم به رفراندم گذاشته شود ، با اینكه احتیاج نیست لكن ما براى اینكه تحكیم بشود مطلب ، به نظر عموم مى گذاریم لكن اگر آن مجلس مؤسسان با طول و عرض و عمق آن كه دو سال ، سه سال باید طول بكشد تا قانون تصویب بشود اگر آن طرح را ما مى خواهیم از آن روشنفكران غربزده كه بعضى از این قشرهاى روشنفكر هستند ، از این مزدوران با توجه ، از آنهایى كه مى خواهند رژیم سابق را برگردانند و یا شبیه آن را ، از آنهائى كه از آن طرف مرزها به آنها كمك

ص: 114

مى شود ، از آنهائى كه مزد مى دهند به كارگران كه كار نكنند ، از آنهائى كه اسلام را كهنه مى دانند ، از آنهائى كه ازاسلام مى ترسند ، اگر ما بخواهیم تعویق بیندازیم و آنطورى كه آنها با شیطنت طرح كردند و مع الاسف بعضى از اشخاصى كه حسن نیت دارند باورشان آمده است ، باید براى اسلام فاتحه بخوانیم ، باید براى كشور خودمان فاتحه بخوانیم .

من امروز ملت را آگاه كردم كه طرح مجلس مؤسسان به آن معنائى كه از غرب طرح شده است و الهام از شیاطین گرفته شده است موجب تعویق مى شود و موجب فساد .

چه كسانى رفراندم را تحریم كردند؟

اینها كه در مراحل اول شكست خوردند ، اینها كه رفراندم را تحریم كردند ، اینها كه انحرافات اسلامى دارند ، بعداز شكست از رفراندم به این فكر افتاده كه نگذارند قانون اساسى به این زودى ها تصویب شود تا بلكه (و به خیال خودشان ) توطئه ها نضج پیدا كند و به خیال خودشان باز مسائل سابق برگردد . ملت ایران ! بدانید و بشناسید اینها را . آنهائى كه غفلت كرده اند توجه فرمایند ، آنهائى كه سابقا رفراندم را تحریم كردند حالا هم دارند مى گویند ما شركت نمى كنیم تا مجلس مؤسسان پیدا بشود . ببینید چه اشخاصى هستند آنها ، آنهائى كه از آن طرف مملكت مى گویند ما شركت نمى كنیم ، از آنجائى كه مركز توطئه است ، از كردستان كه مركز توطئه است ، آنهائى كه مى گویند ما شركت نمى كنیم ، چه نظر دارند؟ آنهائى كه تبع كمونیست ها هستند ، چه نظر دارند؟!

اینقدر تحت تأثیر غربزده ها نباشید

بزرگان ما توجه كنند ، به عمق مطالب برسند ، اقشار مختلفه دارند با هم مجتمع مى شوند . اولى كه اسلام بناشد تحقق پیدا بكند ، شیطان بزرگ رفت و شیاطین را فریاد زد كه اگر این اسلام درست بشود ، كارها همه لنگ است . حالا هم فریاد بلند شده است ، فریاد بلند كردند براى اینكه قانون اساسى را به تعویق بیندازند . باید آقایان توجه كنند ، آنهائى كه حسن نیت دارند مطالعه كنند ، دقت كنند ، تحت تأثیر اشخاصى كه مفسد هستند نروند ، روشنفكران ما تحت تأثیر روشنفكران حرفه اى نروند ، حقوقدان هاى ما تحت تأثیر حقوقدان هاى غربى نروند ، وكلاى دادگسترى ما تحت تأثیر غربزده نروند ، قضات ما تحت تأثیر اشخاصى كه غربزده اند نروند ، دانشگاه ما تحت تأثیر اشخاصى كه در دانشگاه افساد مى كنند نروند ، كارگرهاى ما ، دهقانان ما تحت تأثیر اشخاص مفسد نروند . اینها شیاطینى هستند كه در صدر اسلام هم شیطان بزرگشان فریاد زد و همه را با هم مجتمع كرد ، الان هم مى خواهند همین كار را بكنند . ملت ! متوجه باش . وقت این نیست كه اشكال بكنى به دولت ، اشكال بكنى به ارتش و اشكال كنى به بازار . وقت این است همه با هم مجتمع براى تصویب قانون اساسى و تسریع در آن كه در ظرف یكى دو ماه تمام بشود و نه یكى دو سال طول بكشد تا اینكه توطئه ها نضج بگیرد .

ص: 115

صلاح اسلام و مسلمین در تصویب قانون اساسى است

خدایا! تو مى دانى كه من صلاح ملت را ، صلاح اسلام را ، صلاح قرآن مجید را ، صلاح روحانیت را ، صلاح مسلمین را دارم عرض مى كنم . تعویق در تصویب قانون اساسى و گذاشتن آن را در نظر یك مجلس بزرگ مؤسسان كه مناقش آنها و تأسیس آن 6 ماه طول مى كشد و مناقشات آن معلوم نیست یكى و دو سال ، سه سال طول بكشد ، خطر است براى اسلام ، خطر است براى رسول اللّه . تأسیس مجلس مؤسسان به آنطورى كه غربى ها الهام كردند ، خطر است براى اسلام ، خطراست ، خطر است براى كشور اسلامى ، خطر است براى امام زمان . آنهائى كه در اشتباه هستند ، برگردند و بدانند توطئه در كار است و بدانند من كمال علاقه را به آنها دارم و نمى خواهم به آنها سوء ظن پیدا بشود . آن شیاطینى هم كه مى خواهند توطئه را بكنند ، بدانند كه ملت ما بیدار است و این توطئه را خنثى خواهد كرد .

خداوند ما را از خواب غفلت بیدار كند . خداوند اسلام و مسلمین را تقویت كند . دست اجانب را از ممالك ما كوتاه كند . این ریشه هاى گندیده را كه مى خواهند توطئه كنند خدایا قطع كن این ریشه ها را .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 116

تاریخ : 25/3/58

بیانات امام خمینى در جمع روحانیون ، وعاظ و گویندگان مشهد

(و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان كنتم مؤمنین )

اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

نه سستى كنید و نه محزون باشید اگر مؤمن هستید ، علو رتبه دارید و از همه بالاترید لكن مهم ایمان است و چطور تحصیل كنیم ایمان را؟ اسلام شهادتین است ، ایمان حظ قلب است ، آن چیزى را كه زبان بگوید و تلقین كند به قلب و قلب قبول كند ، باور كند . اگر باور كردید كه خداى تبارك و تعالى قادر مطلق است ، حى مطلق است ، وجود مطلق است ، قادر عظیم الشاءن است ، اگر باور كردید این معنى را ، دیگر نه حزنى است و نه سستى . یك جلوه اى در از این ایمان در شما پیدا شد و به واسطه همین جلوه ایمان این سد عظیمى كه باوركردنى نبود شكستید ، سدى كه تمام قدرت هاى ، تمام ابرقدرت ها ، تمام حكومت ها پشتیبان او بودند ، تمام حكومت هاى اسلامى ، شاید استثناءشان كرد كه یكى دو تا ، تمام حكومت اسلامى پشتیبان بودند و تمام قدرت هاى بزرگ پشتیبان بودند . امریكا كرارا پشتیبانى خودش را اظهار كرد ، انگلستان كرارا اظهار كرد . نوكر خوبى بود براى اینها و اظهار تأسف آنها بعد هم دلیل بر این بود كه خوب نوكرى بود و البته باید هم اظهار تأسف كند . كى اظهار تأسف نكند براى كسى كه طول عمرش ، وطنش را براى آنها داد . چرا اظهار تأسف نكند ، چرا سناى امریكا اظهار تأسف نكند از اینكه ایران چند نفر قاتل را مى كشد . اظهار تأسف براى این است كه این نوكرها را از دست داده اند و حق دارند اظهار تأسف كنند . آنها پیششان انسان مطرح نیست ، منافع مطرح است . ایمان مطرح نیست ، نفع مطرح است و چون فكرها ، فكر مادى بود و از ایمان اطلاع نداشتند و از خدابى اطلاع بودند ، ممتنع مى دانستند كه یك مشت اشخاصى كه هیچ ندارند ، بر یك قدرت شیطانى غلبه كنند با داشتن تمام ابزار جنگ و پشتیبانى تمام قدرت هاى بزرگ . آنها حساب مادیات را كرده بودند ، حساب ایمان را نكرده بودند ، روى قواعد مادى ، صحیح مى گفتند ، روى قواعد مادى همین بود كه آنها مى گفتند ، ما هیچ نداشتیم ، یك مشت خالى بود و آنها همه چیز داشتند ، لكن قدرت ایمان آمد و با قدرت ایمان شكست آن سدهاى بزرگ را و تا این قدرت ایمان هست ، شما (انتم الاعلون ) تا این قدرت ایمان را حفظ كردید ، شما بالاترین موجودات هستید . كوشش كنید ، ایمان را تحصیل كنید و ایمان را نگه دارید . یك جلوه ایمان این سد بزرگ را شكست و دست اجانب را ، قدرت هاى بزرگ را كوتاه

ص: 117

كرد . ایمان بود كه در صدر اسلام دو امپراطورى بزرگ را درهم كوبید ، و الا قدرت مادى نبود در كار . در جنگ روم طلیعه جنگجویان روم 60 هزار بودند و تمام جمعیت مسلمین 30 هزار نفر بودند و پشت سر آن طلیعه 700 هزار نفر رومى بودند یكى سرداران اسلام گفت 30 نفر با من بیاید تا من شب بروم و با این 60 هزار نفر جمعیت جنگ كنم بعد از اینكه اصرار كردند به او (بر حسب تاریخ ) 60 هزار رفتند ، 60 هزار نفر مسلم با 60 هزار نفر جنگجوى رومى كه تا دندان مسلح بودند ، رفتند و آنها را شكست دادند و 700 هزار نفر جمعیت رومى به دنبال آن شكست خورد و رفت . بود كه قدرت ایمان بود كه این كار را كرد و شما دیدید كه قدرت ایمان هم در ایران همین كار را كرد .

تحول روحى كه پیدا شد در ملت ما ، بالاتراز این شكستن سد بود . این را كرارا من گفته ام كه یك نفر پاسبان مى آمد در بازار تهران ، بزرگترین بازارهاى ایران و مى گفت چهارم آبان است بیرق بزنید ، احدى به خودش اجازه نمى داد كه تخلف كند ، در ذهنش نمى آمد كه مى شود تخلف كرد . همین جمعیت ، همین مردم در ظرف قریب به دو سال كه اخیرا تقریبا نهضت نضج گرفت ، همین جمعیت در كوچه و خیابان ریختند و گفتند مرگ بر این رژیم . همین كه از یك پاسبان آنطور مى ترسیدند ، بازارها مى ترسیدند ، همین ها ریختند در خیابان ها و با مشت خالى گفتند مرگ بر رژیم و ما رژیم را نمى خواهیم ، ما اسلام را مى خواهیم . پیشبرد براى این بود كه اسلام را مى خواستند ، نه جمعیت ، نه شخص ، هیچ كس دخالت در این امور نداشت ، خدا بود ، قدرت ، قدرت الهى بود . این قدرت الهى را ، این عنایت الهى را حفظ كنید . تا حالا شما را قدرت الهى رسانده است به اینكه آزاد شدید ، استقلال پیدا كردید و هیچ یك از ممالك در مملكت شما نمى تواند تصرف كند . این ایمان بود ، این قدرت الهى بود ، این ودیعه الهى را حفظ كنید . مادامى كه این ودیعه حفظ شده است (انتم الاعلون ) . اگر خداى نخواسته این ودیعه را ما از دست بدهیم ، دنبالش سستى است و بعدش حزن است ، اندوه است ، شكست است ، بخواهید كه پیروز شوید رمز پیروزى را باید حفظ كنید . رمز پیروزى ایمان بود . آن وحدت كلمه را ، ایمان آورد . ایمان ، وحدت كلمه آورد كه سر تا سر این مملكت همه با هم ، همه با هم فریاد زدند و یك مطلب را خواستند . اجتماع كردند از مركز تا هر جا شعاع مملكت است رفت صدا وفریاد زدند جمهورى اسلامى ، اسلام . شهادت را براى خودشان فوز دانستند . آنهائى كه فرار مى كردند از همه چیز ، حمله كردند بر تانك ها و توپ ها ، غلبه كردند بر لشكر شیطان ، بر طاغوت . این رمز را حفظ كنید ، این نهضت را حفظ كنید ، این وحدت كلمه را حفظ كنید ، همه قشرها با هم باشید ، روحانى با دانشگاهى باشد ، دانشگاهى با روحانى باشد ، همه با بازارى باشند ، همه با دهقان باشند ، همه با ادارى باشند ، همه با كارمندان باشند ، همه با هم . از حالا به بعد ما احتیاجمان به وحدت كلمه بیشتراست . الان من مى بینم كه رو به سستى داریم مى رویم و این لازمه هر پیروزى است ، وقتى عقیده شد كه پیروز است ، سست مى شود لكن ما پیروز نشدیم باز ، سست نشوید . ریشه هاى گندیده رژیم و اجانب در مملكت ما هست و در هر گوشه و كنار هست اگر سستى كنید ، این ریشه ها با هم مجتمع خواهند شد و اگر مجتمع بشوند خطر دارد . باید این نهضت حفظ بشود ، این وحدت كلمه حفظ بشود ، بر نگردید ، ملت ما

ص: 118

بر نگردند سراغ اینكه خانه ندارند ، سراغ اینكه كاشانه ندارند ، شما پیروز بشوید ، همه چیز دارید لكن پیروز نشدیم ما . این ریشه ها را بشناسید ، اینهائى كه در هر امرى اشكال تراشى مى كنند ، بشناسید . اینهائى كه نمى خواهند جمهورى اسلامى تحقق پیدا بكند ، بشناسید . اینها همان ها بودند كه تا شاه بود شاه را مى خواستند و حالا هم آرزوى او را دارند و این آرزو را به گور مى برند . من متشكرم از شما علما ، فضلا ، مؤمنین كه از راه دور آمدید و با ما ملاقات مى كنید و درد دل ما را مى شنوید . ما امروز مواجه هستیم با یك گروه هایى كه اینها بر ضد ملت ما هستند به صورت مختلف و من امیدوارم كه هدایت بشوند اینها . من از آقاى مرعشى كه تشریف آوردند تشكر مى كنم و از همه آقایان تشكر مى كنم و این صورت هاى نورانى را كه مى بینم مسرور مى شوم . خداوند همه شمارا سعادتمند كند . خداوند همه شما را از لشكر امام زمان سلام اللّه قرار بدهد .

والسلام علیكم و رحمة اللّه وبركاته

ص: 119

تاریخ : 25/3/58

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از اقشار مردم

اشاره

بسم اللّه الرحمن الرحیم

وقت من كم و هوا گرم و شما عزیزان من در توى آفتاب و مكان ضیق و فشرده در زحمت هستید ولى من چند كلمه با شما صحبت مى كنم . بعضى مسائل ، مسائل اصلى است ، مسائلى است كه بنیاد مسائل دیگر است ، مسائلى كه حفظ كیان اسلام و حفظ استقلال كشور به آنها بسته است و بعد از اینكه این مسائل اصلى تحقق پیدا كرد مسائل دیگرى است كه آن مسائل باید دنبال بشود . ما الان مبتلا هستیم به یك رشته از مسائل اصلى كه اسلام به آن بسته است و استقلال كشور . باید همه ما تمام هممان را و تمام قدرتمان را صرف در این مسائل اصلى بكنیم و بعد از آنكه ایران مستقلى و اسلام پیاده شده اى داشتیم ، دنبال مسائل فرعى برویم وانشاءاللّه آن مسائل را هم متحقق كنیم .

پیروزى بى نظیر ملت و شكست مفتضحانه شاه و عمالش در تاریخ ثبت گردید

الان مساءله اى كه در پیش است یكى مساءله قانون اساسى است و یكى تشكیل مجلس شورا . این دو مساءله بر سایر مسائل مقدم است . كوشش ها هست براى اینكه نگذارند این قدم ثانى را ما برداریم ، چنانچه كوشش ها كردند كه نگذارند رفراندم حاصل بشود راجع به اصل جمهورى . قشرهاى مختلف ، ریشه هاى فاسد رژیم سابق ، عمال فاسد اجانب جدیت كردند كه پس از آنكه شكست خوردند و رژیم منحوس شاهنشاهى مدفون شد ، نگذارند جمهورى اسلامى تحقق پیدا بكند . طرح ها ریختند و كارشكنى ها كردند . طراحان نوكر اجانب طرح ریختند و ریشه هاى فاسد رژیم سابق كارشكنى ها كردند ، تحریم كردند رفراندم را ، آتش زدند صندو ق هاى بعضى از بلاد را ، مانع شدند از اینكه راءى بدهند در بعضى از موارد ، لكن شكست خوردند ، آن هم شكستى كه در تاریخ نظیر نداشت .

دو شكست اینها تاكنون خورده اند كه هر دوى این شكست ها در تاریخ بى نظیر یا كم نظیر است . یكى شكست در مبارزه بین ملت و رژیم ، با همه قدرت كه داشت و با همه پشتوانه ها كه از قدرت هاى بزرگ داشت . این شكست ، شكستى بود كه در دنیا سابقه نداشت كه یك ملتى با دست خالى ، یك ملتى كه هیچ نداشت ، بر یك رژیمى كه همه چیز داشت غلبه كند ، البته نیروى ایمان ، نیروى اسلام موجب این غلبه شد . وقتى نیروى اسلامى بود تمام قشرها متصل شدند به هم ، قشر روحانى ، قشر دانشگاهى ، قشر ارتش همه به هم متصل شدند و همه با هم این سنگر بزرگ را ، این سد بزرگ را شكستند و این

ص: 120

نیروى ایمان بود . قدم بعد قدم رفراندم بود . مخالفین ما با رفراندم مخالفت كردند و كارشكنى كردند لكن ملت ما با نیروى ایمان پیش برد و رفراندمى كه در ایران واقع شد ، نه در ایران و نه در سایر جاها سابقه نداشت . با این عشق و علاقه ، با این محبت و همبستگى كه 99 و بیشتر یا 99 درصد قدرى این طرف آن طرف ، شما پیروز شدید . در این دو قدم ، پیروزى مال شما و خذلان و رسوایى مال مخالفین شماست

عدم صلاحیت حقوقدانان غربزده در تدوین قانون اساسى

حالا به قدم سوم رسیده است كه باز مخالفت ها شروع شده است . با بهانه مختلف ، جنود شیاطین دور هم دارند جمع مى شوند ، بهانه هاى مختلفى كه سابقا هم این بهانه ها را داشته اند . حالا كه بناست قانون اساسى به دسترسى ملت گذاشته شود تا هركس هر مطلبى دارد پیشنهاد كند و بعد نمایندگان مردم ، نمایندگان منتخب از طرف خود ملت قانون اساسى را بررسى كنند ، با همه مطالبى كه قشرهاى مختلف و به اصطلاح ، حقوقدان ها بررسى كنند و همه مطالب را روى هم بریزند و قانونى كه نوشته شده است اگر نقص دارد ، رفع كنند نقص را و اگر اشكال دارد ، اشكال را مرتفع كنند ، حالا هم بهانه گیرها ، آنهایى كه شكست خورده اند در آن مراحل ، مى خواهند در این مرحله خرابكارى كنند . بیدار باشید برادران ، دشمنان خودتان را بشناسید ، مى خواهند نگذارند قانون اساسى بر طبق آنطورى كه اسلام حكم مى كند تصویب شود . باید حقوقدان هاى غربى نظر بدهند؟! ما مى خواهیم قانون اسلامى بنویسیم ، از غرب بیایند نظر بدهند؟! یا غربى ها بیایند نظر بدهند؟ یا غربزده ها بیایند نظر بدهند؟ حقوقدان اسلامى ما مى خواهیم و این حقوقدان ها اسلام رانمى دانند یعنى چه ، البته بعضى از آنها من وقتى كه به طور كلى مى گویم ، از باب اینكه آنهائى كه در قشر اسلامى هستند و مطالعات اسلامى دارند خارج هستند ، من با آن غربزده ها صحبت دارم ، با آنهائى كه تحت تأثیر غربزده ها واقع مى شوند صحبت دارم . باید قانون اسلامى ما را از غرب بگیریم ؟ از غربزده بگیریم ؟ باید دید كى صلاحیت دارد ، چه حقوقدانى صلاحیت دارد كه در قانون اساسى ما نظر بدهد . ما كه مى خواهیم جمهورى اسلامى تحقق پیدابكند و قانون اساسى جمهورى اسلامى مى خواهیم تدوین كنیم ، ما باید دنبال آنهائى باشیم كه حقوقدان غربى هستند؟ اگر باشند روشنفكرانى كه از اسلام بى اطلاع هستند و نمى دانند اسلام چیست ، هر وقت ما خواستیم قانون اساسى جمهورى یا جمهورى دموكراتیك را تدوین كنیم شما آقایانى كه حقوقدان هستید ، شما آقایان روشنفكر غربى صلاحیت دارید كه نظر بدهید لكن ما هر وقت خواستیم قانون اسلامى بنویسیم ، خواستیم مسائل اسلام را طرح بكنیم شما صلاحیت ندارید ، شما از اسلام اطلاعى ندارید ، شما اسلام را مى گوئید براى این زمان نیست براى اینكه اسلام را نمى دانید ، براى اینكه اعتقاد ندارید كه آن كه قانون اسلام را آورده است ، خداست ، خداست كه محیط بر همه چیزهاست ، بر همه اعصار است ، قرآن است كه كتاب همه اعصار است ، دستورات رسول اللّه است كه براى همه اعصار است . شما اطلاعى نه از قرآن دارید و نه از

ص: 121

سنت دارید و نه از اسلام و ما به شما اجازه نمى دهیم كه دخالت در معقولات كنید ، بله در بعض مسائل ادارى ، در بعضى مسائل اجرایى شما هم حق نظر دارید لكن عمده این است كه شما نمى خواهید یك قانون اساسى اسلامى باشد . شماها از اسلام وحشت دارید ، حق هم دارید براى اینكه اسلام در استفاده هاى شما را بست ، اسلام دوستان شما را از ایران بیرون كرد ، اسلام ، جنایتكارها كه رفقاى بعضى از شما بودند به درك فرستاد . شما وحشت دارید از اسلام و حق دارید وحشت داشته باشید ولى ملت اسلام ، ملت ایران نمى تواند تابع هواى نفس شما باشد ، نمى تواند قرآن را كنار بگذارد و قانون اساسى غربى را قبول كند ، به شما اجازه نمى دهد كه در امرى كه بى اطلاع هستید و جاهل هستید دخالت كنید . شما اطلاعاتتان در حدود مسائل غربى است ، قوانین غرب را مى دانید ، شما تاكنون قرآن را مطالعه نكرده اید . عرض مى كنم كه ، من به همه اقشار نمى گویم ، در بین اینها اشخاص اسلامى ، اشخاص مطالعه دار هست ، من آنها را مى گویم كه مى گویند اسلام دیگر فایده ندارد ، من آنهایى را مى گویم كه مى گویند اسلام مال 14 قرن پیش است . ما به اشخاصى كه اطلاع ندارند از قوانین اسلام ، اطلاع ندارند از روح اسلام ، نمى دانند كه اگر اسلام تحقق پیدا بكند چه خواهد شد ، ما به آنها اجازه نمى دهیم كه دخالت در این امور بكنند ، بله ، حق راءى دارند ، راءى بدهند كه اسلام نه ، چنانچه دادند . مختارند كه راءى بدهند لكن نگویند كه ما مجلس مؤسسان كوچك را نمى خواهیم ، یك مجلس مؤسسان 500 _ 600 نفرى مى خواهیم ، بهانه نگیرند . مگر مجلس مؤسسان چیست ؟ جز این است كه اشخاصى كه مردم آنها را انتخاب مى كنند ، باید بنشینند و قانون را ملاحظه كنند ؟باید حتما 600 _ 700 نفر باشند تا نوبت به شما هم برسد؟! اگر تمام ملت پنجاه نفر را تعیین كنند ، اینها وكیل ملت نیستند؟ این مجلس ، مجلس مؤسسان نیست ؟ ما بعد از اینكه بررسى شد در قانون اساسى به نظر خبرگان اسلامى رسید ، به نظر روحانى اسلامى رسید ، به نظر علماء متعهد رسید به نظر نمایندگان مردم رسید ، باز هم در افكار عمومى مى گذاریم ، میزان است .

میزان ، راءى ملت است

مجلس مؤسسان اگر اعتبار دارد براى این است كه مجلس مبعوث از ملت است . خود ملت حق ندارد راءى بدهد لكن وكیل ملت حق دارد؟ این چه غلطى است ؟ خود من حق ندارم تصرف بكنم در مالم ، وكیل من حق دارد؟ خود شما حق ندارید راءى بدهید ، وكیل شما حق دارد؟! وكلا براى این حق دارند كه وكیل شما هستند و الا چه حقى دارند . یك نفر چه حقى دارد براى 35 میلیون جمعیت راءى بدهد؟ پنجاه نفر ششصد نفر چه حقى دارد براى یك ملت 35 میلیونى راءى بدهد؟ این حق براى این است كه شما مى خواهید راءى بدهید ، راءى شماست ، میزان ، راءى ملت است . ملت یك وقت خودش راءى مى دهد ، این اساس یك وقت یك عده اى را تعیین مى كند كه آنها راءى بدهند ، آن در مرتبه دوم صحیح است و الا مرتبه اول ، حق مال خود ملت است . شما خون دادید ، حقوقدانان براى شما تكلیف معین كنند؟ خودتان باید تكلیف معین كنید . شمائید ، همین ملت ، همین مردم محروم دانشگاه ، جوان هاى

ص: 122

محروم دانشگاه ، همین جوان هاى محروم مدرسه فیضیه ، همین جوان هاى محروم در ارتش ، همین جوان هاى محروم در بازار ، همین جوان هاى محروم در كارخانه ها و در كشاورزى ، اینها باید راءى بدهند . بهانه ها را كنار بگذارید ، از خدا بترسید ، با ملت شوخى نكنید ، راءى مردم را هیچ حساب نكنید ، مردم را به حساب بیاورید .

ما حتما باید تابع طرح هاى غربى باشیم ؟ اسلام را كار نداریم ؟! غرب هر چه بگوید تابع او هستیم ؟ غرب تا حالا همین بساط بود كه بود . ما تا حالا مبتلاى به غرب بودیم و بیش از پنجاه سال كه اكثر شما یا بعض از شما یادشان است ، بعضى از شما و من یادم است و بیست و چند سال كه اكثر شما یادتان است ، طرح هاى ما غربى بود ، گرفتارى هاى ما از غرب بود . باز همان گرفتارى ها پیش بیاید؟ قانون اساسى را هم آنها بنویسند؟ آنها راءى بدهند؟! غربزده ها راءى بدهند؟ میزان ، شما هستید . آن كسى هم كه اینها خودشان قبول دارند ، ولو دروغ مى گویند ، دكتر مصدق هم وقتى كه یك مطلبى پیش آمد كه من حالا یادم نیست ، آمد بالا ایستاد گفت :(من با خود مردم صحبت مى كنم ، به وكلا كار ندارم ، وكلا صداى مردمند ، من با خودشان صحبت مى كنم . ) ما از خودتان راءى مى خواهیم ، مااگر چنانچه هیچ هم وكیل نگیریم ، شما هستید میزان .

یك قدرى در مطالبتان تعقل كنید ، نگذارید ملت به تنگ بیاید

ما براى خاطر اینكه این نق نق ها كم بشود ، گفتیم یك مجلسى هم درست بشود ، شما اسمش را مجلس مؤسسان بگذارید . اگر خیلى دلتان مى خواهد غربى باشید ، اگر خیلى دلتان مى خواهد كه مردم را به خودتان متوجه كنید ، اسمش را بگذارید مجلس مؤسسان و الا ما با مردم كار داریم . ما قانون را قاعده این بود قانون را بنویسیم ، منتشر كنیم در همه بلاد و همه مردم ببینند ، بعد به آنها بگوئیم این را مى خواهید یا نه ؟ رفراندم كنیم . ما براى اینكه شماها خیلى دم از روشنفكرى مى زنید ، یك قدرى هم با شما مسالمت بكنیم . با اینكه هر چه مسالمت بكنیم شما بدتر خواهید كرد ، ما مى گوئیم كه مردم خودشان افرادى را تعیین كنند كه این قانون اساسى كه نوشته شده است بیایند ببینند ، هر راءیى دارند ، هر طرحى دارند بدهند ، مى خواهد این راءى ها راءى هاى مخالف با قرآن باشد ، مى خواهد موافق ، منتها ما مخالف هایش را قبول نمى توانیم بكنیم و شما دنبال این هستید كه این كار را بكنید . این مجلس را شما اسمش را مجلس مؤسسان بگذارید ، ما بعداز این مجلس مؤسسان هم به خود موكل ها ، به وكلا ما چكار داریم ، ما شما را مى شناسیم ، ما نوكر شمائیم .

آقایان مى گویند كه ملت بی اطلاع است ، من مى گویم شما بى اطلاع هستید . اگر ملت بى اطلاع است شما بى اطلاع تر هستید براى اینكه در اینجااطلاعات اسلامى مى خواهد و بعضى از شما اصلا اطلاع ندارید ، بعضى از شما نمى داند نماز چند تاست . چرا ملت ما اطلاع ندارد؟ چرا اینقدر ملت ما را ضعیف قرار مى دهید؟ چرا اهانت به ملت مى كنید؟ چه حقى دارید ؟ ملت ما ، درش همه چیز هست . اگر اسلام فقط عیب است ، بله شما حق دارید . ملت ما مسلم است ، شما هم اسلام را قبول ندارید ، پس ملت

ص: 123

ما چیزى نمى داند براى اینكه اسلامى است و اسلام چیزى است كه مخالف با همه دانش هاست ! حرف شمااین است . یك قدرى در حرف هایتان تفكر كنید ، یك قدرى در مطالبتان تعقل كنید ، نگذارید كه ملت یك وقت به تنگ بیاید ، رژیم سابق ملت را به تنگ آورد نگذارید یك قدرى تعقل كنید ، یك قدرى براى اسلام حق قائل شوید ، یك قدرى براى مسلمین حق قائل بشوید ، یك قدرى براى برادران اسلامى حق قائل بشوید .

امروز اختلاف سلیقه و تشتت برخلاف مسیر ملت است

مساءله اصلى كه حالا باید شماى ارتشى ، من طلبه ، مراجع عظام ، علماء اعلام ، دانشگاهى بازارى ، دهقان ، ادارى و كارمندها ، همه به آن توجه بكنند این است كه این قانون اساسى كه اساس اسلام را ما مى خواهیم پیاده بكنیم ، این قانون اساسى درست بشود ، بعد كه قانون اساسى مان را انشاءاللّه _ به رغم _ به رغم اینهائى كه نمى خواهند بشود ، باز شما راءى دادید و درست شد و مجلس شورا و شما راءى دادید آزادانه ، بر خلاف این پنجاه سال ، آزاد راءى دادید و وكلایتان را فرستادید و رئیس جمهور را خودتان تعیین كردید ، باز نگفتید شما حق ندارید ، ما غربى ها باید رئیس جمهور برایتان تعیین كنیم ، خود شما تعیین كردید ، آنوقت مى آئیم سراغ اینكه این مسائل دوم را باید پیش بیاوریم و من هم مى دانم شما مشكلات دارید ، ما هم مشكلات داریم .

شما ارتش را مى دانید كه یك اشكالاتى در آن هست ، ما هم ارتش را مى دانیم اشكالات دارد ، هم ادارات را ، هم وزارتخانه ها را ، هم بازار را و هم محله ها را و هم مدارس خودمان را . این مدارس خودمان هم اشكال دارد . اما حالا ما نباید آن چیزى كه ما باید در آن مسیر همه با هم برویم ، هر كداممان مسیرش را رها كند ، من بیایم بروم حجره هاى مدرسه مثلا چند تا هست ، نمراتش چطورى هست ، طلبه هایش چند تاست و شما بروید بگوئید در ارتش ، حالا چه اشكالى هست ، شورا لازم است یا چه لازم است . تشتت الان مخالف با مسیر ماست ، ملتفت باشید . الان اختلاف سلیقه ها را نیاورید پیش ، الان همه مان باید برویم سراغ این كارها . چطور آنوقت كه (من یك گاهى مثال مى زنم ) اگر یك وقت زلزله خداى نخواسته بیاید و یك شهر را خراب كند و من بنشینم توى مدرسه درس بخوانم ، شما هم بروید در نظام _ عرض مى كنم كه _ رژه بروید صحیح است ؟ نه ، باید همه بیائیم این زلزله زده ها را نجات بدهیم .

آقا ، امروز مملكت ما غربزده است كه از زلزله زده بدتر است امروز بعضى از اشخاص در این مملكت مى خواهند نگذارند اسلام تحقق پیدا بكند ، اغفال مى كنند بعضى مقامات را ، مى خواهند نگذارند اسلام تحقق پیدا بكند امروز وقت این نیست كه نق بزنم كه من فلان قسمش را نمى خواهم فلان قسمش را مى خواهم امروز وقت این است كه همه دست به هم بدهید بگوئید اسلام را ما مى خواهیم ، چنانچه همه گفتید ، با اسلام همه پیش رفتید . شما اشكالات خودتان را حالا پیش نیاوردید ، بگذارید براى بعد ، بگذارید اسلام تحقق پیدا بكند ، بگذارید مملكت ، مملكت بشود بعد بیائیم سراغ

ص: 124

اینكه این مملكت نظامش چه جور باید باشد ، طلبهاش چه جور باید باشد ، كاسبش چه جور باید باشد . من هم مى دانم همه جا اشكال هست لكن الان ما زلزله زده هستیم ، غربزده هستیم ، همه باید دست به هم بدهیم و این راه را تا اینجا كه آمدیم ، باقیش هم برویم . ما بین راه هستیم ، باز گردنه ها داریم كه دزدها توى آن گردنه است . ما یك گردنه را از آن گذشتیم ، یا دو گردنه را ، باز دزدها توى آن گردنه هاى دیگر هست ، در كمین نشسته اند با هر صورت . ما باید همه ، همه دست به هم بدهیم از این گردنه ها بگذریم ، بعد كه گذشتیم از گردنه ها و رسیدیم به منزل بنشینیم بگوئیم حالا اشكالاتمان چیست . الان وقت اشكال تراشى نیست ، الان وقت جلو رفتن است . من از همه مى خواهم ، من التماس مى كنم به ملت ایران ، من دست ملت ایران را مى بوسم ، اسلام را مى خواهند ببرند .

صفوف خود را از غربزدگان و عمال رژیم فاسد جدا سازید

این قشرهاى این قشرهاى دانشگاهى و دانشجو و وكلا و روشنفكرها حساب خودشان را از این چندین نفر ، چند نفرى كه عمال غربند و عمال محمدرضا ، جدا كنند . كانون وكلا كه همه اش غربزده نیست ، كانون وكلا تویشان پیدا مى شود ، این غربزده ها را كنار بگذارند . یكیشان رفت ، باقى هم بروند . روشنفكرها ، روشنفكرهاى اسلامى ، روشنفكرهاى وارداتى را كنار بزنند . غربزده ها را كنار بگذارید ، عده شان خیلى زیاد هم نیست اما فضولیشان زیاد است . عده زیادنیست ، ادعایشان زیاد است . خود قشر روشنفكر متعهد اسلامى براى خاطر خدا ، براى خاطر اسلام ، براى خاطر استقلال كشور ، براى خاطر حفظ آزادى ، این روشنفكر متعهد اسلامى ، آنهایى را كه در بینشان پیدا مى شود كه نق مى زنند و مى خواهند نگذارند كارها پیش برود ، اینها را كنار بزنند . التماس دعا بكنند پیش گوششان ، بروند به اروپا باز سر عیاشى اى كه مى كردند ، حالا آمده اند . آن كانون وكلا ، آنهائى كه بر ضد اسلامند ، و كنار بگذارند . همه كه نیستند ، بعضى از وكلا بسیار مردم صحیح و سالمى هستند ، بسیارشان ولى آنهایى كه فضولى مى كنند ، آنها را كنار بگذارند ، از كانون بیرون كنند .

ترس غربزدگان از روحانى و دانشگاهى صالح

دانشگاه ما كه مركز آدم سازى باید باشد ، قشر دانشجو كه متعهد براى اسلام است و خونش را براى اسلام داد و فعالیت براى اسلام كرد ، حالا بیدار باشد كه یك عده معدودى توى این دانشگاه دارند مى روند و نمى خواهند اسلام پیدا بشود ، نه اینكه مى خواهند دانشگاه درست بشود ، خیر ، آنها از درست شدن دانشگاه مى ترسند .

خدا رحمت كند مرحوم فیض رضوان اللّه علیه را _ قمى _ توى همین مدرسه فیضیه ، نزدیك اینجایى كه حوض بود ، زمان رضاخان فرمودند به من كه چى عیبى دارد ، خوب اینها مى خواهند صالح را از غیر صالح جدا كنند (مى خواستند امتحان بكنند و آن امتحان هایى كه مى خواستند بكنند و روحانیت را از بین ببرند) ایشان باورش آمده بود ، مى فرمود كه خوب ، اینها مى خواهند صالح ها را

ص: 125

كنار بگذارند باشد ، بدها را بفرستند . من عرض كردم آقا ، اینها از صالح مى ترسند ، اینها از روحانى صالح مى ترسند ، ، از بدش چه ترسى دارند؟ بدش كه همراه هست _ همراهشان _ اینها از صالح مى ترسند . دانشگاه هم باید خودش را اصلاح كند ، خود دانشگاهى ، خود دانشگاهى صالح . اینهایى كه حالا آمده اند و مى خواهند به قول خودشان اصلاح بكنند ، اینها از اصلاح دانشگاه مى ترسند . اینها مى ترسند كه در دانشگاه یك آدمى پیدا بشود كه یك وقت مشت بزند به دهانشان . آنها هم مى ترسیدند كه از روحانیت یكى پیدا بشود مشت بزند به دهانشان . همه از آدم مى ترسند ، از آدمك كه كسى نمى ترسد . اینها مى خواهند دانشگاه را نگذارند آدم تویش پیدا بشود و شما جدیت كنید كه آدم پیدا بشود . شما جدیت كنید كه این اشخاصى كه حالا افتاده توى دانشگاه ها و دارند فساد مى كنند ، خودتان بیرونشان كنید . نباید شكایت كنید كه در دانشگاه یك كسى آمده و دارد حرف مى زند . خوب ، برو مقابلش بایست ، بگو آقا تو چه مى گوئى ؟ تو براى ملت دلت مى سوزد؟ اگر براى ملت دلت مى سوزد ، چرا رفراندم را نمى گذاشتید بشود؟ چرا نمى گذارید كشاورزها الان رزاعتشان را بردارند؟ جز این است كه مى خواهید براى آمریكا بازار درست كنید؟ پیشتر ، شاه درست مى كرد ، حالا شاهك . چرا نمى گذارید كارخانه ها راه بیفتد؟اگر كارخانه ها براى ما راه بیفتد ، خوب احتیاجمان از بیرون كم مى شود ، از غرب كم مى شود و اینها عمالند براى اینكه ما را محتاج به آنها كنند . بشناسید دوستان خودتان و دشمنان خودتان را . قشرهاى روشنفكر ، دشمن اسلام را بیرون كنند از مراكز خودشان . كانون وكلا ، وكلاى دشمن با اسلام را یا نفهم را كنار بگذارند . من از خداى تبارك و تعالى سلامت همه شما را مى خواهم و عذر مى خواهم كه شما را در این گرما مزاحمتتان كردم ولى خوب چه باید كرد . باید دردها را گفت و ملت را بیدار كرد كه مبادا خداى نخواسته تحت تأثیر این حرف ها یك وقت واقع بشوند . خداوند ملت ما را سعادتمند كند . خداوند مملكت ما را از شر شیاطین نجات بدهد . خداوند شما را از مسلمین متعهد و از لشكر امام زمان سلام اللّه علیه قرار بدهد .

والسلام علیكم و رحمة اللّه وبركاته

ص: 126

تاریخ : 26/3/58

بیانات امام خمینى در دیدار با جامعه وعاظ تهران

در صدر اسلام ، مسجد مركز فعالیت هاى سیاسى بوده است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

مسجد و منبر در صدراسلام مركز فعالیت هاى سیاسى بوده است . جنگ هائى كه در اسلام شده است بسیارى از آن از مسجد طرحش ریخته مى شد . حضرت امیر سلام اللّه علیه به حسب خطبه هائى كه در نهج البلاغه جمع شده است _ بعضى _ خطیب بزرگ و فخر خطباست و با آن خطبه هاى بزرگ مردم را تجهیز مى كردند براى دفاع از اسلام و همین طور دستورهاى اخلاقى و دستورهاى عقیدتى و همه چیز در این كتاب مقدس هست . مسجد جائى بوده است كه از آنجا شروع مى شده است به قعالیت هاى سیاسى ، منبر هم جائى بوده است كه محل خطبه ها بوده است ، خطبه هاى سازنده و سیاسى ، مع الاسف تبلیغات زیادى كه شاید از سیصد سال پیش شده است یعنى از آنوقتى كه غرب به اینجا راه پیدا كرده و مطالعات در حال مردم مشرق عموما كرده اند و رسیدگى به اوضاع و احوال سیاسى و اجتماعى و اخلاقى مردم شرق آنها كرده اند . در آنوقتى كه وسایل رفت و آمد مثل حالا نبوده است در تاریخ مى بینید كه با شتر حركت مى كردند این بیابان هاى مملكت ما را بررسى مى كردند ، تمام جاها را اینها بررسى كردند و تمام مخازن ما را بهتر از ما مطلع اند و تمام گروه هاى كشور را چه مرزنشین ها و عشایر و چه مركزنشین ها و روشنفكرها ، همه اینها را ، اینها مطالعه كردند و به آن نتیجه رسیدند كه مسجد و محراب را و دانشگاه را باید به یك وضعى درست كرد كه نتیجه نداشته باشد ، یعنى آن نتیجه اى كه از مسجد و محراب و منبر و از دانشگاه باید حاصل بشود ، خنثى كنند ، چه بكنند؟ مسجد و منبر و روحانیت ، مامورشان كه رضاخان بود آمد و شاید (اگر) شما یادتان نباشد كه چه كرد ، تمام منابر تعطیل شد ، تمام مساجد نیمه تعطیل ، تمام مجالس روضه خوانى همه از بین رفت ، تمام روحانیت دستخوش مفسده هائى كه آنها داشتند (عمامه ها را برداشتند ، لباس ها را از چیز آنها كندند تغییر دادند ، منبرى ، محرابى ، كوچك ، بزرگ همه در تحت فشار قرار گرفتند) واقع شدند .

تبلیغات دامنه دار جهت جدا نمودن روحانیت از سیاست

و یك چیز مهمى كه هم در دانشگاه عمل شده است و هم در منبر و محراب و روحانیت ، این

ص: 127

است كه تبلیغات دامنه دار شده است كه به خود روحانیون هم مطلب را مشتبه كنند كه شما چه كار دارید به سیاست ، شما بروید نمازتان را بخوانید ، عبا را به سرتان بكشید و بروید نماز را بخوانید و بعد از نماز هم اگر مى توانید چند كلمه مساءله بگوئید و بعد هم برگردید خانه تان ، چه كار دارید به مملكت ، به احتیاجات ملت شما چه كار دارید ، این كارش با ماهاست . ما وقتى كه از آن حبس بنا بود بیائیم به آن حصر ، این پاكروان (مثل اینكه مقتول هم شد و آنوقت رئیس سازمان بود) آمد آنجا ، من و آقاى قمى هر دو با هم نشسته بودیم آن هم آمد و گفت به اینكه این سیاست كارى است كه دروغگوئى در آن هست ، بدجنسى مثلا در آن هست چه هست ، آخر كلمه اش این بود كه پدر سوخته اى در آن هست ، این را شما بگذارید براى ما ، من گفتم سیاست به این معنائى كه شما مى گوئید مال شماست . اینها همچو تبلیغات كرده بودند كه اگر یك ملائى وارد مى شد در ا مر سیاسى ، راجع به حكومت مى خواست صحبت بكند ، راجع به مجلس مى خواست صحبت بكند ، راجع به گرفتارى هاى سیاسى مردم مى خواست صحبت بكند ، در خود جامعه روحانیت مى گفتند این آدم سیاسى است دیگر به درد نمى خورد همان خاصیتى كه در على ابن ابیطالب (علیه السلام) بود كه یك رجل سیاسى بود ، از خطش معلوم است كه مرد سیاست بوده واز كاغذى كه به مالك اشتر نوشته و دستورهائى كه داده ، همه اش دستورهاى سیاسى است ما غفلت كردیم ، از مبادى امر و از صدر اسلام و از كیفیت سیاست رسول اكرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) و از سیاست امیرالمومنین سلام اللّه علیه و سیاست ائمه علیهم السلام كه به صورت تقیه سیاست ها را اجر مى كردند غفلت كردیم . به ما اینها تزریق كردند و حتى به خود ما تعمیه كردند كه شما حق دخالت دراین امور را ندارید ، اصلا به شاءن شما نیست و آن اسم كه ما هم یك قدرى خوشحال بشویم كه آقا شما بالاتر از این هستید كه در سیاست دخالت بكنید شما یك رجل روحانى هستید ، شما باید مردم را تهذیب اخلاق شان بكنید ، اخلاق براى مردم بگوئید و امثال این حرف ها . هم منبرها را از محتوائى كه باید داشته باشد كه آن دخالت در امور سیاست و مملكت است و هم مسجدها را و هم سایر طبقات روحانیون را و هم حوزه علمیه را از آن محتوائى كه اسلام از اول مى خواسته اینها باشند و این كارها را بكنند ، حوادث واقعه باید به روحانیین رجوع بشود . حوادث واقعه چه چیز است ، حادثه ها ، همین حوادث سیاسى است ، حالا احكام جزء حوادث نیست و اما (الحوادث الواقعه ) رجوع كنید به فقها حوادث همین سیاست هاست ، این حادثه ها عبارت از این است كه براى ملت ها پیش مى آید ، این است كه باید مراجعه كنند به كسانى دیگرى كه در راءس مثلا هستند و الا مساءله گفتن ، احكام شرعى جزء حوادث نیست ، یك چیزهائى است كه بوده است . در هر صورت من طلبه را و شماى خطیب را از آن خاصیتى كه باید داشته باشیم ، از آن خاصیت انداختند و این بزرگترین جرمى بود كه اینها مرتكب شدند . آن فشارهاى رضا شاه ، آنها معلوم بود كه به جائى نخواهد رسید ، فشار و زور كار را انجام نمى دهد و لهذا دیدید تمام شد آنها ، با فشار نمى شد ، نمى شد كا ر را درست كرد ، با حیله باید كار را درست كرد ، دست دوم این بود كه با حیله به صورت اینكه من هوادار اسلام هستم من عدالت اجتماعى اسلام را قبول دارم حالا هم دست بر نمى دارد .

ص: 128

ایجاد تحول روحى در جامعه ، اراده الهى بود

همین چند روز پیش از این در یك مجله اى دیدم كه نوشته است كه من از مردن نمى ترسم براى اینكه من یك آدم مسلمانى هستم _ باز هم به خیالش كه باز مى شود _ در هر صورت آنكه براى ما مهم است این است كه ما همانطورى كه در این سه سال ، بحمد اللّه واقع شد و تقریبا راه صد ساله منبرى و محرابى رفت و سایر مردم و دانشگاهى ها راه صد ساله رفتند اینها ، یعنى یك تحول روحى در تمام جوامع پیدا شد . آن منبرى كه اصلش یا جراءت نمى كرد از ترس این مردمى كه پاى منبرش نشسته اند مطلب سیاسى را عنوان بكند یا خودش اعتقادش این بود كه نه نباید این كارها بشود ، در این یكى ، دو سال دیدیم كه متحول شدند به یك مردم متعهد كه همان چیزى كه درصدر اسلام مطرح بوده اینها مطرح كردند ، محراب ها همانطورى كه محراب هاى صدر اسلام بوده است متحول شدند ، منبرها همانطور ، بازار متحول شد ، بازارى كه براى خودش هیچ قائل نبود كه در امور سیاسى داخل بشود در امور سیاسى و در متن سیاست داخل شد ، دانشگاه ها متحول شدند ، آنهائى كه خیال مى كردند كه بعضى شان اسلام این نمى شود ، تحرك ندارد ، آنها فهمیدند كه همه تحرك ها از اسلام است . قرآن كتاب تحرك است ، جنبش است . آنها هم متصل شدند به شما ، بازار هم متصل شد به همه ، كارگرها هم متصل شدند به همه ، كارمندان هم متصل شدند به همه ، آخرش هم ارتش متصل شد . این یك مطلب الهى بود ، نمى شود این را پاى كسى حساب كرد كه این كار را كرده ، این را ما به پاى خدا حساب مى كنیم ، خدا این كار را كرد ، اراده خدا بود كه منت بر همه گذاشت و همه اقشار را با هم متحد كرد به طورى كه ارتش هم متصل شد ، ژاندارمرى هم متصل شد همه متصل شدند به هم و همه یكصدا یك مطلب را خواستند و آن مطلب اینكه ما جمهورى اسلامى مى خواهیم ، ما این رژیم را نمى خواهیم ، این یك تحولى بود كه بشر نمى توانست این تحول را درست كند ، این تحول الهى بود ، یعنى مقلب القلوب این كار را كرد ، قلب ها را از آن وحشت بیرون آورد ، از آن وحشتى كه از این رژیم ها همه داشتند از آن وحشت بیرون آورد و به جاى آن تصمیم و شجاعت به ایشان داد به طورى كه زن ها ، بچه ها و مردها ، همه به مبارزه برخاستند . كى سابقه داشت كه زن در مبارزه بیاید ، مقابل توپ و تانك بیاید ، این یك تحول روحى بود كه خداى تبارك و تعالى در این ملت تحول را ایجاد فرمود و مادامى كه ما این تحول را حفظ بكنیم و نهضت را به همانطورى كه تا حالا آمده است حفظش بكنیم ، براى ما پیروزى هست ، جدیت بكنید . شما آقایان كه وظیفه تان سنگین تر از سایر طبقات است ، شغل شریف تر و مسؤولیت زیادتر ، آگاه كنید مردم را به اینكه یك چند قدم دیگر ما داریم كه برسیم به اینكه همین طور كه گفتید رئیس درست بشود ، مجلس شورا درست بشود و قانون اساسى تصویب بشود ، شما و من و همه اهل منبر و محراب و همه روحانیون و طبقات دیگر و همه دانشگاهى و دانشمندان موظفند كه امروز همه با هم و همه مجتمع كوشش كنید كه زود این مطلب بگذرد .

ص: 129

مخالفین ، با جمهورى مخالف نیستند ، بااسلام مخالفند

شما ببینید ما رفراندمى كه مى خواستیم بكنیم و همه ملت همراه بودند ، كسى مخالف نبود ، آنهائى كه به اسلام اعتقاد نداشتند ، آنهائى كه مى خواستند كه اسلامى توى كار نباشد تحریم كردند ، بعضى شان در كردستان تحریم كردند ، یك اشخاصى كه كمونیست بودند و متصل به آنها ، در تهران هم شركت نكردند ، چند طبقه و چند حزب ولو جمعیت كم بود . خوب ، در بعضى از شهرستان ها هم صندوق ها را سوزاندند ودربعضى جاها هم با تفنگ مانع شدند از اینكه بیایند راءى بدهند . همین اشخاصى كه براى راءى به جمهوریت اسلامى كوشش مى كردند كه نشود ، از جمهوریش حرفى نداشتند ، از اسلامیش حرف داشتند و الا آنها جمهورى را ، اگر شرقى بودند جمهورى هست ، اگر غربى هم بودند جمهورى هست ، از اینش هیچ حرفى نداشتند ، كلمه اسلامیش را بردارید جمهورى جایش بگذارید ، همه مان رفیقیم ، اما یعنى چه ؟ یعنى ما اسلام را كنار بگذاریم تا آنها با ما رفیق بشوند كه اسلام را كنار گذاشتند . حالا همان جمعیت ملاحظه كنید آنهائى كه مى گویند ما راهپیمائى مى كنیم تا مجلس مؤسسان درست بشود ببینید چه اشخاصى هستند ، كى ها متصل شدند به هم و چه نظرى دارند از این كار . نظر این است كه مجلس مؤسسان شش ماه طول بكشد تاتعیین بشود اشخاصش ، دو ماه طول بكشد تا یكى یكى ، پانصد ، ششصد ، هفتصد نفر را تعرفه هایشان را ببینند و ببینند درست است یا نه ، این تقریبا حدود یك سال ، دو سه سال طول بكشد كه مناقشات در یكى یكى اش ، این بعضى از این شیاطین بیایند یك ماه دو ماه معطل كنند سر یك ماده اى از این قانون . آنوقت چه بشود؟ این ریشه هائى كه الان زود قابل كندن و دور ریختن است ، اینها جان بگیرند ، اینها به هم متصل بشوند؟ این اشخاص مختلف به هم متصل بشوند ، با اتصال به هم مانع بشوند از اینكه اصل راءى داده بشود (جمهورى اسلامى ) با اتصال به هم همچو بكنند كه مسائل سابق دوباره عود كند . در اصل مقصد این است منتها در بین اینها بعضى در اشتباهند ، سوء نیت ندارند ، اطلاعشان ناقص است ، اشتباه دارند ، در تحت تأثیر آنهایى كه سوء نیت دارند واقع مى شوند و بعضى شان سوء نیت دارند و روى نقشه دارند كار مى كنند اینهائى كه با هم دارند متصل مى شوند شما مطالعه كنید ، چه جمعیت هائى بودند ، آیا بازارى هستند ، آیا منبرى ها هستند آیا محرابى ها هستند یا یك دسته هائى هستند كه این دسته ها هیچ كدام یك كار به اسلام كارى ندارند ، بعضى شان هم جدا مخالف با اسلامند . اینهائى كه مى گویند ما از دیكتاتورى پهلوى خارج شدیم به دیكتاتورى عمامه و كفش رسیدیم ، از دیكتاتورى نمى ترسند حاضرند كه یك كمونیست بیاید دیكتاتورى كند ، از آخوند مى ترسند ، از عمامه و كفش مى ترسند ، از اسلام مى ترسند ، نه از دیكتاتورى . بدترین دیكتاتورى ها آنى است كه در كمونیست هاست ، غرب آنطور دیكتاتورى ندارد ، اینها از او نمى ترسند ، اینها از اسلام سیلى خوردند از آنكه سیلى خوردند از آن مى ترسند .

ما مى خواهیم مملكت اسلامى درست كنیم ، نه غربى

و شما باید همه رفقاتان را ، تقریبا شاید بیشتر از هزار نفر شما رفیق دارید در اینجا ، همه اهل

ص: 130

این علم هستید (بیشترند الحمد لله ، خدا بیشترشان كند) شما بعد به تمام اینها ابلاغ كنید از قول من ، ابلاغ عاجزانه ، ابلاغى كه یك نفر فقیر دستش را دراز مى كند كه منابر ، در منابر بگوئید كه مجلس مؤسسان به آن معنا ملت نمى خواهد . به مردم حالى كنید مطلب را . مساءله ، مساءله اقتصاد نیست ، مساءله خانه نیست كه من بتوانم از خانه بگذرم ، از اقتصاد بگذرم ، مساءله ، مساءله قرآن است . مى توانیم ما بگذریم از قرآن ؟! ما نمى توانیم بگذریم از این . آن كه مى گوید مجلس مؤسسان اگر نباشد ما تحریم مى كنیم ، این همین كمونیست ها هستند كه آن را تحریم كردند ، حالا هم باز همین حرف را مى زنند ، یا یك كسى است كه اشتباه دارد اشتباهش باید رفع بشود . اینها نظرشان این است و اشخاصى كه حسن نیت دارند ، توجه به این ندارند ، نظرشان به این است كه تعویق بیندازند . هى تعویق ، تعویق ، تعویق و مجلس مؤسسان به آنطورى كه در غرب هست و ما همیشه باید تقلید از غرب را بكنیم و مع الاسف دست بر نداشتیم از این غربزدگى ، آن مجلس مؤسسان شش ماه مى خواهد تا آن افراد تعیین بشوند ، هفتصد نفرى ، هشتصد نفر ، اگر كارشكنى نكنند در آن ، بعد هم چند ماه مى خواهد اصلا یك مجلسى درست بشود ، آئین نامه اش نوشته بشود ، بعد هم خدا مى داند چقدر مى خواهد تا رسیدگى به آن طورى كه شیاطین مى خواهند ، رسیدگى بكنند . ما مى خواهیم یك مملكت اسلامى درست كنیم ، ما نمى خواهیم یك مملكت غربى درست كنیم ، ما حقوقدان غربى لازم نداریم ، اصلا صلاحیت ندارد آن كسى كه حقوق به معناى حقوقدانى غربى و غربزدگى دارد ، او صلاحیت ندارد كه در قانون ما دخالت بكند و با قانون اساسى مسكو را نمى خواهیم درست بكنیم ما قانون اساسى آمریكا را كه نمى خواهیم ، ما مى خواهیم قانون اساسى اسلام را درست كنیم . اسلام شناس باید دراینجا دخالت داشته باشد ، اسلام شناس روحانیون هستند و بعضى ازا شخاصى كه در روحانیت داخل هستند ولو از صنف دیگر هستند لكن اطلاعات اسلامى سیاسى دارند و ما همین ها را مى خواهیم تعیین كنیم یعنى نه اینكه ، ملت ما همین ها را مى خواهد . ما تبلیغ مى كنیم ، شما هم تبلیغ بكنید یك همچو اشخاصى باید تعیین بشوند . حالا الان وظیفه همه شما آقایان و رفقا و برادرهایتان و ما و دوستانمان همه باید توجه مان الان به این باشد كه این طرحى كه دولت مى دهد صحیح است و همه تأیید كنیم دولت را تا رفراندم بگذارد قانون اساسى را . دیشب بود كه در روزنامه دیدم كه سفیر سوئیس گفت كه قانون اساسى در این مملكت به رفراندم گذاشته مى شود و در همه جا این رسم هست ، برویم سراغ وزارتخانه اش آن هم نه ، برویم سراغ اداراتش آن همه نه . ما همچو چیزى نمى خواهیم ، ملت ما مى خواهد كه اسلام درخارج تحقق پیدا بكند ، یعنى هر كس وارد هر وزارتخانهاى بشود خیال كند كه وارد شده در یك معبدى ، یك جائى كه مردمش آنجا هستند مردم صالحند . اگر وارد شد در ژاندارمرى ، مثل سابق نباشد كه رضاخان وارد شده بود آنوقت نوشته بودند كه وارد شد در ژاندارمرى دست گذاشته بود در جیب هایش گفته بود مى ترسم بدزدند . اینجور نباشد . سردارهاى جنگ هاى اسلامى امام جماعت هم بودند . همان سردارى كه مى فرستادند حاكم كجا بود ، یا مى فرستادند رئیس لشكر كذا بود ، امام جماعت هم بود ، آنها صالح بودند (نه ، امام جماعت كه چیزى نبود ، نه ) آنها صالح بودند . ما حالا مى خواهیم آنطور باشد كه آن رئیس

ص: 131

ستادمان هم همچو باشد كه به او اقتدا بكنند ، نخست وزیرمان هم همچو باشند كه به او اقتدا كنند ، به ایشان اقتدا بكنند ، ما مى خواهیم اینطور باشد ، ما مى خواهم همچو باشد كه هر جاى مملكت كه بروید این اسلام را آنجا ببینید . مقصد ما این است ، مقصد ما این نبود كه یك لفظى بگوئیم كه ما جمهورى اسلامى مى خواهیم باقیش دیگر هیچى . حالا باید این كارها را انجام بدهیم و الان چیز مهمى كه نظر همه تان باید باشد همین است كه این طرحى كه دولت داده است كه باید عده اى را ، هفتاد و پنج نفر را مردم تعیین بكنند ، بعد از این تعیین اینها را بررسى بكنند و بعد از او رفراندم بشود ، این طرح را قبول كنید و به مردم هم تزریق كنید كه همین طرح صحیح است ، باقیش براى اینكه مى خواهیم این زود بگذرد ، باقیش معطل كردن است و باقیش توطئه و چیز است و مى خواهند با هم جمع بشوند شیاطین . من متشكرم از شما كه آمدید با من از نزدیك ملاقات كردید و درد دل هاى مان را با هم بگوئیم . خداوند انشاءاللّه همه شما را تأیید كند .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 132

تاریخ : 26/3/58

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى انجمن اسلامى جوانان و حزب جمهورى اسلامى وفرهنگیان شهرستان ملایر

قدرت اسلام عامل تجمع طوایف مختلف درزیر یك سقف

بسم اللّه الرحمن الرحیم

این قدرت اسلام است كه طوایف مختلفه را در زیر یك سقف جمع كرده است . قبل از این یك همچو اتفاقى نمى افتاد كه از بیجار ، از دورود ، از ملایر ، از خوزستان و از جاهاى دیگر با ما ملاقات كنند ، مطالبشان را بفرمایند ، ما هم مطالبى عرض كنیم . لكن قدرت اسلام قوه ایمان ، این مطلب را محقق كرد كه الان ما اشخاص مختلف المحل در یك جا مجتمع هستیم و مطالب خودمان را مى گوئیم .

مطلب همان است كه مكرر عرض كردم و باید تاكید كنم كه ما یك مطلب حتمى داشتیم كه دشمن هاى خودمان را عقب بزنیم و آنها را از مملكت بیرون كنیم و موانع را مرتفع كنیم كه الحمدلله شده است و اگر هم مانده است ، یك ریشه گندیدهاى هست این ، و یك مطالبى داریم كه در مقام سازندگى كشور است . در راس همه قضیه قانون اساسى است . . . به اسم تمدن بزرگ همه را به هم بریزد ، لكن ما باید اول اصول مطلب را درست كنیم ، ایرانی داشته باشیم ، اسلامى داشته باشیم ، تا بعد راجع به آبادى این و راجع به فروعش صحبت كنیم .

الان مطلب این است كه دشمن شما ، دشمن هاى اسلام الان مشغول توطئه هستند و مشغول جمع آورى قوا هستند و مى خواهند یك توطئه اى بكنند و توطئه اى كه آنها مى خواهند بكنند قبلا هم در صدد بودند كه نگذارند . . . .

. . . خوب امریكاست كه دارد و به همه جا مى دهد و ما هم از آنجا باید بخریم . اگر كشاورزى ما تحقق پیدا بكند ، ما خود كفا هستیم ، بلكه زیادتر داریم . مملكت ما یك مملكت كشاورزى است ، زیادتر از مقدار خودش دارد . اگر یكى از استان هاى ایران درست كشت شود ، مثل خراسان ، مثل آذربایجان كافى است براى مملكت ما ، باقیش را باید بفروشیم . اینها آمده اند نمى گذارند . این به نفع كیست ؟ به نفع آمریكا . پس این دلیل بر این است كه اینها براى آمریكا دارند كار مى كنند . كارخانه ها را نمى گذارند كه جریان پیدا بكند . این به نفع كیست ؟ به نفع اجنبى . پس اینها براى اجنبى دارند كار مى كنند اینها ادعا مى كنند كه ما صلاح ملت را مى خواهیم ، صلاح مملكتمان را مى خواهیم . خیر ، اینها اعمالشان بعكس است .

الان ما مى خواهیم قانون اساسى یك مملكتى را درست كنیم و به نظر ملت برسانیم ، خوب یك

ص: 133

همچو چیزى ، یك همچو امر مهمى را اینها حالا افتاده اند دوره كه نه ، ما مى خواهیم مجلس مؤسسان باشد . و آن مجلس مؤسسان عریض و طویلى كه ششصد ، هفتصد نفر باید جمع بشوند كه اگر بخواهد اصلش تحقق پیدا بكند ، یك شش ماهى لازم است تا مجلس مؤسسان درست بشود و بعد هم افراد مختلف ، افراد مغرض نمى گذارند كه این قانون درست تحقق پیدا بكند و نظرشان به این است كه طول بكشد . یك چیزى كه با دو ماه مى شود اصلاحش كرد ، به دو سه سال ، سه چهار سال طولش بدهند و آنها توطئه ها را بكنند ، كارهایشان را انجام بدهند و اجتماعاتشان را با هم بكنند و یكدفعه نه اسلام و نه كشور و نه قانون اساسى و همان حرف هاى سابق .

لزوم شركت در جهاد سازندگى به عنوان یك وظیفه الهى

الان همه ما كه در اینجا مجتمع هستیم ، شما كه از بیجار آمده اید ، آقایانى كه او دورود آمده اند ، آقایانى كه از ملایر آمده اند ، آقایانى كه از اهواز آمده اند ، همه ما باید با هم دست به هم بدهیم كه این مرحله اصلى را ، اینها را محقق كنیم مراحل بعد آسان است دیگر . مهم این است كه این مراحل بگذرد كه مملكت ما یك حكومت مستقر پیدا بكند ، یك رئیس جمهورى پیدا بكند ، یك مجلس شورا پیدا بكند كه اساس حكومت كه اصل است تحقق پیدا بكند ، بعد برویم سراغ اینكه گرفتارى داریم . و الان هم دولت در صدد این است كه به طور گسترده در همه جا مشغول بشوند به پاكسازى و مشغول بشوند به كار . كه همین امروز هم پیامش را ما خواهیم داد به همه ملت كه جهاد سازندگى یك كارى است كه باید بشود و همه ملت ، همه مردم موظفند كه در كار شركت كنند و اگر با همه ملت این كار شروع بشود ، ایران بعد از چندى یك ایران آباد انشاءاللّه خواهد بود . من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه شما آقایان را مى خواهم و متشكرم از شما كه از بلاد دور آمدید و در یك اتاق تنگ و تاریكى نشستید و عرق مى ریزید .

انشاءاللّه خداوند همه تان را تأیید كند .

ص: 134

تاریخ :26/3/58

بیانات امام خمینى به ملت ایران در مورد تشكیل جهاد سازندگى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

ما در مشكلات باید متوسل بشویم به ملت ، ملتى كه بحمداللّه مهیا براى كمك و فداكارى بوده و هستند . با فداكارى ملت بحمداللّه مراحلى را بسیار اهمیت داشت پشت سر گذاشتیم . موانع مرتفع شد ، خائنین رفتند و اگر تتمه اى هم باشد با همت ملت خواهند رفت ، لكن این دیوار شیطانى بزرگ كه شكست ، پشت آن دیوار خرابى هاى زیاد هست و ما باید به همت ملت آن خرابى ها را ترمیم كنیم . ناچاریم كه به ملت متوجه بشویم براى سازندگى براى اینكه ترمیم كنیم این خرابى كه در طول مدت حكومت جائر پهلوى در مملكت ما حاصل شده است و بحمداللّه ملت ما راجع به سازندگى این مهیا بودن خودشان را اعلام كرده اند . دانشجوهاى عزیز ، متخصصین ، مهندسین و بازارى ، كشاورز ، همه قشرهاى ملت داوطلب براى این است كه ایرانى كه به طور مخروبه به دست ما آمده است بسازند ، از این جهت باید ما بگوئیم یك جهاد سازندگى ، موسوم كنیم این جهاد را به جهاد سازندگى كه همه قشرهاى ملت ، زن و مرد ، پیر و جوان ، دانشگاهى و دانشجو ، مهندسین و متخصصین ، شهرى و دهاتى همه با هم باید تشریك مساعى كنند و این ایران را كه خراب شده است بسازند و البته آن جاهائى كه بیشتر خرابى هست مثل آنجاهایى كه روستاها ، جاهائى كه مساكن عشائر هست ، دهات دور افتاده كه تقریبا هر كدام از گروه ها مى آیند شكایت از وضعشان دارند مى گویند برق نداریم ، خانه نداریم ، آب نداریم ، اسفالت نداریم ، بهدارى نداریم و همه هم صحیح مى گویند ، بنابراین بوده است كه اینطور ایران را خراب كنند و الان كه بحمد اللّه آن سد شكسته شد ، براى مرحله ثانى كه مرحله سازندگى است ، ما دستمان را پیش ملت دراز مى كنیم و از ملت مى خواهیم كه همه در این نهضت شركت كنند و همه دست برادرى به هم بدهند و این سازندگى و جهاد سازندگى را شروع كنند و البته ماءمورین دولت در هر جا آنها هم مردم با آنها تشریك مساعى كنند در تحت نظر اشخاص كارشناس ، دولت كارها را انجام بدهند و روحانیونى كه در همه جا در بلاد بحمداللّه هستند ، در این امر آنها هم تشریك مساعى كنند ، نظارت كنند و من به همه ملت ، به همه اشخاص كه در این روستاها و دهات بسر مى برند ، پس از اینكه به همه شان دعا مى كنم و عرض ارادت ، یك سفارش دارم و آن اینكه توجه كنند كسانى كه براى ساختن و براى سازندگى و براى جهاد سازندگى در دهات مى آیند در روستاها مى آیند ، توجه كنند كه مبادا خداى نخواسته در بین آنها یك اشخاصى باشد كه بر خلاف رویه ملت ،

ص: 135

بر خلاف اسلام مسائلى داسته باشند . اگر یك همچو اشخاص دیدند ، فورا آنها را از ده كنار بگذارند و نگذارند در بین جوان هاى ما ، در بین روستائیان ما تبلیغات سوئى بكنند . انشاءاللّه خداوند به همه ملت و به همه كسانى كه در این راه تشریك مساعى مى كنند و این وظیفه اخلاقى شرعى را ادا مى كنند ، به همه توفیق عنایت كند . همه موفق باشند كه در این جهاد شركت كنند و آن خرابه ها را بسازند و برادران خودشان را كمك كنند كه شاید هیچ عبادتى بالاتر از این عبادت نباشد . بلكه من مى خواهم از اشخاص كه براى زیارت ها ، براى مكه معظمه ، براى مدینه منوره مى خواهند بروند لكن به طور استحباب مى خواهند بروند ، من مى خواهم از آنها هم تقاضا كنم كه شما براى ثواب مى خواهید بروید مكه مشرف بشوید ، مى خواهید بروید مدینه منوره ، عتبات عالیات مشرف بشوید ، امروز ثوابى بالاتر از اینكه به برادرهاى خودتان كمك كنید و این سازندگى را همه با هم شروع كنید كه ایران خودتان درست ساخته بشود و برادرهاى خودتان نجات پیدا بكنند خداوند به همه شما اجر عنایت مى كند و همان ثوابى را كه شما از زیارت ها مى خواهید ، خداوند به شما در این جهاد خواهد داد .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 136

تاریخ : 27/3/58

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از مردم تهران نو ، نمایندگان كاركنان كشتارگاه اصفهان و عشایر كرد

توجه كنید كه ما مسلمانیم و فقط قانون اسلام را مى خواهیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از بركات این انقلاب است كه برادرها همه دور هم جمع شده اند ، شما آقایان كه از كردستان ، از اصفهان و از جاهاى دیگر همه با هم جمع شدید تا مطالبى را كه داریم در میان بگذاریم .

شما همه مى دانید كه در این پنجاه و چند سال در مملكت ما به جوان هاى ما چه گذشت و خزائن این مملكت چطور به باد رفت و نیروهاى این ممكلت چطور عقب ماند . حالا كه بحمد اللّه به واسطه اجتماع همه این سد بزرگ شكسته شد و قشر خائن یا كشته شد و یا فرار كرد ، حالا ما باید در این فكر باشیم كه الان تكلیف مان چیست . همان هائى كه رفراندم را تحریم كردند ، همان مى خواهند كه نگذارند قانون اساسى را به تصویب برسانیم چون این قانون اساسى اسلام و جمهورى اسلام است و اینها از اسلام مى ترسند و لذا مى خواهند نگذارند جمهورى اسلامى در ایران مستقر بشود . قبلا مى گفتند كه ما جمهورى مى خواهیم و به اسلام هیچ كارى نداریم ما جمهورى دموكراتیك یا جمهورى غربى مى خواهیم . ولى ما مسلمان هستیم و مسلمان نمى تواند از اسلام بگذرد . مسلمان از همه چیز مى تواند بگذرد اما از اسلام نمى تواند بگذرد . این عده قلیلى كه مى گفتند كه ما جمهورى و یا جمهورى دموكراتیك مى خواهیم ، آنها در اقلیت بسیار ضعیف واقع شدند . ما كه مى خواهیم قانون اساسى جمهورى اسلامى را بگذرانیم اینها به فكر افتادند كه این را هم نگذارند تحقق پیدا كند و لذا مى گویند باید مجلس مؤسسانى نظیر مجلس غرب در اینجا باشد و ششصد یا هفتصد نفر عضو داشته باشد . اولا چند ماه طول بكشد تا عضوها تعیین بشوند و ثانیا چند سال طول بكشد تا تصویب بشود و این تأخیر بدان جهت است كه شاید بتوانند ریشه گندیده دور هم جمع بشوند و یك مفسده اى بار بیاورند . شما آقایان باید توجه داشته باشید كه طرحى كه دولت داده است طرح صحیحى است و باید زودتر مطلب را تمام كرد كه مبادا اینها دوباره اجتماعى بكنند و همان مفاسد سابق را پیش را پیش بیاورند . بعضى از این افراد در كردستان باز همین معنا را تحریم كرده اند كه ما مجلس مؤسسان مى خواهیم و الا تحریم مى كنیم . آنوقت هم رفراندم را تحریم كرده بودند و الان هم همان ها هستند آنهائى هستند كه با اسلام مخالفند . ما به مردم مى گوئیم شما نماینده هاى خود را تعیین كنید و حدود هفتاد و پنج نفر بنا شده است تعیین شوند تا بیایند این قانون را بررسى كنند . تمام مردم نماینده هاى خود را بفرستند ، بعد از

ص: 137

اینكه این نماینده ها قانون را قبول كردند آنوقت به راءى مردم گذارده مى شود و یك روز مطلب تمام مى شود و تمام جریان ، دو ماه بیشتر طول نمى كشد ، نه سه سال و چهار سال طول بكشد تا از آن طرف مرزها به این طرف و از داخل هم ایادى آمریكا و انگلستان و جاهاى دیگر دست به هم بدهند و غائله اى بپا كنند .

شما عشایر محترم خرابكاران را در بین خود راه نداده هدایت شان كنید

ما مى خواهیم هر چه زودتر مملكت ما مملكت اسلامى بشود و همه شما همین معنا را مى خواهید . شما هم كه به كردستان مى روید سلام را به همه دوستان برسانید و بگوئید اساس این است كه مى خواهند همان رژیم سابق یا نظیر آن را پیش بیاورند و آنها را باید در بین خود راه ندهید ، از آنها اعراض بكنید یا هدایتشان بكنید . شما هم براى ملت مى خواهید كار بكنید ، بیائید كمك كنید ، چرا كارشكنى مى كنید؟ رفراندم مى خواهیم بكنیم ، شما كارشكنى مى كنید خرابكارى مى كنید قانون اساسى اسلامى مى خواهیم درست كنیم باز هم شما خرابكارى مى كنید . پس شما یك دسته خرابكار هستید ، نه یك دسته ملى . شما مى خواهید همان مسائل را دوباره برگردانید و ما هم انشاءاللّه نمى گذاریم . انشاءاللّه همه شما سالم باشید ، همه موفق باشید ، همه موید باشید و سلام من را به همه دوستان در همه جا برسانید . خداوند همه را حفظ كند .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 138

تاریخ : 28/3/58

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى انجمن نداى اسلام قم

باید تمامى هم و غمتان متوجه مسائل اصولى مثل تصویب قانون اساسى باشد .

بسم اللّه الرحمن الرحیم

عرض مى كنم كه اول باید تشكر كنم از شماها كه در جنوب شهر یك همچو فعالیت ها را مى كنید واین یك جهاد بزرگى است براى شما و خداوند شمارا انشاءاللّه تأیید مى كند . قضیه اینكه براى رفاه آنجا ، براى چى آنجا ، اینها همه در نظر گرفته شده است و شاید زود هم این كارها بشود . بنابراین است كه در همین جهاد براى ساختن ، جهاد سازندگى ، به قشرهاى پائین تر بیشتر توجه بشود و جنوب شهرى ها و روستاها و اینها ، بیشتر به آن توجه بشود ، اینطور نیست كه از آن غفلت بشود .

البته خوب یك قدرى معطلى دارد ، یك قدرى مسائل مشكل تر كه اساسى تر است الان در كار است . شما مى دانید كه الان قضیه قانون اساسى در كار است ، قضیه قانون اساسى ، اساس حكومت اسلام است . ما اساس حكومت را باید درست بكنیم و بعد برسیم سراغ اینكه كارهاى حكومت باید چه باشد . و غالبا البته در هر انقلابى وقتى كه یك پیروزى حاصل شد ، آنوقت مردم متوجه به گرفتارى خودشان مى شوند . قبل از پیروزى توجه دارند به اینكه برسند به پیروزى وقتى كه فهمیدند حالا پیروز شدند یك سستى پیدا مى شود ، توجه به گرفتارى ها زیاد مى شود ، نظیر اینكه یك قافله اى وقت كه از این منزل مى خواهد به یك منزل دیگرى برود مثلا چهار فرسخ مثل قوافل سابق تا توى راه بودند خستگى نبود همچو كه مى رسیدند به منزل ، آنجا خستگى حاصل مى شود ، خستگى توى منزل حاصل مى شود . آنوقت دیگر اگر به آنها مى گفتند كه پا شوید یك نیم فرسخ دیگر بروید نمى توانستند ، آنجا چون رسیدند به منزل سستى مى كنند . قضیه انقلابات هم اینطورى است كه وقتى كه همه داریم با هم حركت مى كنیم كه آن سد را بشكنیم خسته نمى شویم ، سستى پیدا نمى شود ، هر چه جلو مى رویم قویتر مى شویم . وقتى كه رسیدیم به یك جایى كه سد را شكستیم و اعتقادمان این شد كه الحمداللّه پیروز شدیم ، آنوقت بر مى گردیم سراغ اینكه زاغه نشینان وضعشان چه جورى است ؟ اداره اى ها وضعشان چه جورى است ؟ارتش ها وضعشان چه جورى است ؟ مردم كوچه و بازار را باید چه كرد؟مدارس را باید چه كرد؟ اینها براى این است كه ما خودمان را پیروز فرض كردیم . حالا بر مى گردیم به مسائل خودمان . اگر در این انقلاب درست دقت كنیم پیروزى ما در آنوقتى است كه آن مسائل اصلى ما لااقل درست تحقق پیدا بكند . از مسائل اصلى ما یكیش تحقق پیدا كرده است و آن رفراندم براى جمهورى اسلامى است ، اما

ص: 139

قانون اساسى كه اساس یك ممكلت است و بعد هم مجلس شورا كه باید باشد در یك مملكتى ، رئیس جمهور باید باشد ، این مراحل باز برایمان مانده است . اگر بنا باشد كه ما حالا به خیال خودمان پیروز شده باشیم ، آنوقت من كه طلبه هستم بروم سراغ طلبگى خودم و شما آقایان هم بروید هر كدام سراغ كارهاى خودتان ، گرفتارى هاى خودتان ، این مسائل اصلى ممكن است یك وقت خلا به آن وارد بشود و خطرناك است به نظر من مى آید كه شما ، همه آقایان ، همه قشرها ، زن ها ، مردها ، دانشمندها ، غیر دانشمندها ، همه الان همشان را صرف این بكنند كه این قانون اساسى به تصویب برسد . یعنى كسانى كه مى خواهند مخالفت با این بكنند الان زیادند ، زیادند كه مخالفت مى خواهند بكنند و عمده مخالفتشان هم همین است كه نمى خواهند اسلام تحقق پیدا بكند آنها مى ترسند از اسلام چنانچه اربابانشان هم از اسلام مى ترسیدند .

الان همه ما تكلیفمان این است كه گرفتارى هاى خودمان را كه زیاد است ، من مى دانم گرفتارى زیاد است ، گرفتارى زاغه نشینان را مى دانم چقدر زیاد است ، گرفتارى هاى خودمان را عجالتا تا یكى دو سه ماهى كه این قانون اساسى باید تصویب بشود و مجلس شورا درست بشود و رئیس جمهور تهیه شود ، عجالتا اینها را یك قدرى سبك بگیریم ، خیال نكنیم مطالب اینهاست . اصول را باید ما حفظ بكنیم ، وقتى اصول تحقق پیدا كرد اینها فروعش است . باید هم اینها بشود ، شكى نداریم كه باید بشود . در عین حالى كه اینطور است ، معذلك خوب دولت بنا گذاشته است كه این كار را بكند اما حالا آنى كه به نظر من بسیار اهمیت دارد و شیاطین دارند كارشكنى مى كنند این است كه همین جورى كه طرح كرده دولت و صحیح هم هست ، این قانون اساسى را منتشر كنند ، بعد هم یك عده 75 نفرى را تعیین كردند كه مردم آنها را خودشان انتخاب كنند . آنها هم بررسى كنند در قانون اساسى بعد هم به رفراندم مردم بگذاریم و آنها هم راءى بدهند كه قانون اساسى مان درست بشود چون اساس است . دنبال آن مجلس شورا درست بشود آن دیگر آسان مى شود كارها . وقتى ما این اساس را درست كردیم ، آنوقت بیاییم سراغ اینكه باید چه بكنیم راجع به جهات دیگر . البته نمى گویم حالا این فعالیت نشود ، اینها هم باید بشود اما تمام هممان صرف این نشود كه ما مثلا زاغه نشینانمان چطور است ، یا مثلا مدارس مان چطور است ، یا محله مان چطور است ، همه هم ما صرف این نشود . و مهم مان این قضیه باشد كه اساس مساءله اصل باشد ، ما اساس مساءله را درست بكنیم و بعد بیائیم سراغ این متفرعاتش . حالا هم این فعالیت ها مى شود ، مشغول هستند ، از این طرف خانه سازى شروع كردند دیگر براى خانه سازى ، منتها از بیرون ، از كناره اى ایران مى آید جلو ، از این طرف هم براى این جهادى كه هست این هم انشاءاللّه دارند عمل مى كنند و همه قوا بحمداللّه بسیج مى شوند براى این كار و این كارها امید است كه زود هم درست بشود . اما چیز مهم این اصول است ، قانون اساسى مهم كه یك دسته الان افتادند تو دور كه نه ، مجلس باید مجلس مؤسسان باشد ، چون در غرب مجلس مؤسسان بوده ، آقایان هم میل دارند مجلس مؤسسان باشد و اینها هم نه اینكه براى مجلس مؤسسان دلشان سوخته ، اینها مى خواهند مطلب را به تعویق بیندازند ، معطل كنند بلكه آن ریشه هاى گندیده اى كه دارند به هم متصل مى شوند قوه پیدا

ص: 140

كنند بیایند اساس را از كار بیندازند .

تكلیف بر گسترش مساجد ، این مراكز تبلیغات اسلام و بسیج قشون

الان ما باید همه هممان را صرف این قضیه بكنیم . اینها البته مورد توجه هست ، همیشه مورد توجه بوده و ما امیدواریم كه همه مسائل بعد از اینكه یك استقرارى حكومت اسلامى پیدا كند و ما بتوانیم انشاءاللّه حكومت اسلامى آنطور كه اسلام مى خواهد چه بشویم ، اول نظر راجع به مستمندان ، اول نظر ، همانطور كه اسلام اینطور مى گوید ، اسلام براى مستضعفین آمده است و اول نظرش به آنهاست .

سخنگوى انجمن : اگر اجازه بفرمائید مساءله مهمى كه مطرح است كه اول خدمتتان عرض كردم ، آن مساءله تبلیغاتى است كه در جنوب شهر خیلى كم است .

امام : خوب ، اینها هم باید در مقابلش بشود ، اینها هم باید بشود . مى دانم باید مساجد ، انشاءاللّه در یك طرحى مى شود كه ، باید بروند سراغ مساجد . مساجد باید مركز ، همانطور كه صدر اسلام مركز سیاست بوده مساجد ، مساجد مثل اینها نبوده است كه فقط مركز چه باشد . خطبه نماز جمعه ، خطبه سیاسى بوده همیشه . مساجد مركز بسیج قشون بوده ، مركز تبلیغات اسلام بوده است .

اینها انشاءاللّه تدبیر مى شود .

سخنگوى انجمن : چون به اصطلاح ضد انقلاب ، از همین مساءله سوء استفاده مى كند .

امام : بله مى دانم اینهارا ، مى دانم اینها را .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 141

تاریخ : 28/3/58

پیام امام خمینى به ژیستكار دستن رئیس جمهور فرانسه

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب آقاى رئیس جمهور

براى پذیرائى و مهمان نوازى كه در مدت اقامت در فرانسه از من به عمل آوردید تشكر مى كنم .

از كشور شما بود كه من توانستم نداى حق و حقیقت را به ملت ستمدیده ایران برسانم و انقلاب استثنائى ایران را رهبرى كنم . انقلابى كه سال هاى متمادى در حال تكوین بود و دلیل نضج آن فساد و ظلمتى بود كه در تمام كشور حكفرما وعلت اصلى آن وجود سلطنتى بود كه از خارج حمایت مى شد .

روابطى كه ما را به فرانسه پیوند مى دهد همواره بر مبناى اخلاقى و تمدن هاى ما احترام متقابل پایه گذارى شده است . بنابراین تعجب كردم وقتى دریافتم بعضى از محافل فرانسوى براى محكومیت جنایتكاران ، غارتگران و فاسدان رژیم منحله گذشته كه مرتكب جنایات عظیمى نسبت به مردم كشور شدند و طبق اصول اسلامى و قرآن مجید مقصر شناخته و محاكمه شدند دخالت مى كنند . آنان باید احساس همدردى و توجه بیشترى نسبت به انقلاب ما از خود نشان دهند . انقلابى كه ما را از یوغ امپریالیسم و ستم پادشاهى مستبد كه جنون عظمت و خود بزرگ بینى داشت رها كرد .

این قادر متعال است كه به ما كمك كرد و مارا از چنگال عامل بدبختى ها و نابسامانى ها رهائى بخشید . ما دست شما را مى فشاریم و امیدواریم كه روابط دوستى مان بیش از پیش توسعه یابد و استحكام یابد .

آقاى رئیس جمهورى خواهشمندم مراتب حق شناسى من و آرزوهاى مرا براى سعادت ملت فرانسه بپذیرید .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 142

تاریخ : 28/3/58

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از پاسداران مسجد نبى اكرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم)تهران

به غیر اسلام نباید فكر كنیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من امیدوارم كه همه ما پاسداران اسلام باشیم . من امیدوارم كه همه مسلمین از پاسداران قرآن كریم باشند و همه مسلمین از پاسداران امام زمان باشند . من از شما پاسدارها كه لباس پاسدارى پوشیده اید تشكر مى كنم . در هر جا هستید پاسدارى كنید از این نهضت طرفدارى كنید و از آقاى بطحائى هم تشكر مى كنم كه زحمت كشیدند و با شما آمدند اینجا .

ما آنچه مقصدمان است اسلام است ، به غیر اسلام نباید فكر كنیم ، به غیر قوانین اسلام نباید فكر كنیم . مقصود ما این است كه هر جاى این مملكت برویم اسلام را ببینیم ، اینطور نباشد كه راءى بدهیم به جمهورى اسلامى لكن هر جا برویم از اسلام خبرى نباشد . جمهورى اسلامى معنایش این است كه یك جمهورى باشد و قوانینش همان قوانین اسلام . تمام قوانینى كه غیر از قانون اسلام است ، قانون نیست ، مورد رضاى ما و ملت ما نیست . ملت ما كه به خیابان ها ریختند ، به پشت بام ها رفتند و شب و روز زحمت كشیدند ، جوان هایشان را دادند ، خونشان را دادند ، براى اسلام بود ، اگر اسلام نبود همچو كارى نمى كردند .

این تحولى بود كه به دست خدا واقع شد

اسلام بود كه شما را راه انداخت و به شما همچو قدرتى داد كه در مقابل این قدرت هاى شیطانى بزرگ ایستادید و نترسیدید ، این غیرتى بود كه خدا به شما داد و الا ما كه بندگان ضعیفى هستیم و چیزى نداریم ، همه مان در مقابل این تفنگ عاجزیم و همین ما كه در مقابل یك تفنگ عاجز بودیم و از یك پاسبان مى ترسیدیم ، همین ملتى كه از پاسبان مى ترسید ، خدا یك قدرت به همه ما داد كه بیائیم در خیابان و فریاد بزنیم كه ما این رژیم را نمى خواهیم . این قدرتى بود كه خدا به شما داد و باید از خدا تشكر كنیم ، این قدرتى بود كه ایمان به خدا بعدا به شما داد ، این تحولى بود كه به دست خدا واقع شد . الان هم باز جوان هائى مى آیند پیش من و مى گویند دعا كنید كه ما شهید بشویم ، ما شهادت را مى خواهیم .

این یك تحولى بود كه براى این ملت پیدا شد و گرایش زندگى این دنیا خیلى مطرح نبود ، شهادت را مى خواستند . اگر چنانچه دنیا و این امور مادى و این زندگى مطرح بود نمى رفتند در مقابل توپها و در

ص: 143

مقابل تانك ها و مسلسل ها . آنان در مقابل توپ و تانك رفتند ، از بچه كوچك گرفته تا بزرگ ها ، از دانشگاهى تا علماى مذهب ، از بازارى تا كارگر و ارتشى .

حفظ عنایت خدا منشاء تمام پیروزى هاست

ارتشى كه سال هاى طولانى اینها براى خودشان درست كرده بودند ، دیدید كه در ظرف مدت كمى پشت به آنها كرد و رو به شما آورد . این قدرت خدا بود ، این چیزى بود كه خدا به شما عنایت كرد و باید این عنایت خدا را حفظ كنید . حفظ این عنایت خدا كه منشاء همه پیروزى هاست به این است كه قدم هاى دیگرى هم بردارید ، همه با هم پشتیبانى كنیم ، همانطورى كه در اول ، این نهضت با ایمان پیش رفت و اجتماع همه شما به واسطه ایمانى كه در دلتان بود سبب شد كه یك همچو قدرت شیطانى را درهم كوبیدید . این یك عنایتى بود ، عنایت خاصى بود از خداى تبارك و تعالى و لذا حساب همه اشخاصى كه به مادیات فكر مى كردند ، آن اشخاصى كه توجه به معنویات نداشتند هم حساب هایشان باطل شد ، ولى حساب هائى كه روى دنیاست و به معنویات نظر ندارد ، روى آن حساب ، حق با آنها بود كه به معنویات نظر نداشتند امكان ندارد این قدرت از بین برود این را مكرر مى گفتند ، خصوصا این آخر كه در پاریس دستجات مى آمدند و بعضى ها نه اینكه سوء نیت داشتند ، خیرخواه بودند لكن اشتباه داشتند و روى حساب مادیت ، روى حساب هاى دنیا و اهل دنیا ، نباید یك ملتى كه هیچ ندارد ، حالا چهار تا اسلحهاى كه دارید قبل از انقلاب كه هیچ چیز نداشتید ، این غنیمت است كه قبلا نداشتید ، جز یك مشت خالى ، یك ملتى كه زن هایش همیشه در پرده بودند و پایشان را بیرون نمى گذاشتند ، یك ملتى كه حاضر نبودند یك قدم براى امرى بردارند ، در آنها یك تحولى واقع شد . تحول الهى كه همین ملت با اینكه هیچ نداشتند ، بر آنها كه همه چیز داشتند مقدم شدند مشت هاى شما با ایمانى كه دنبالش بود ، بر این تانك هاى غول پیكر غلبه كرد . خون هاى جوانان ما بر مسلسل ها غلبه كرد . این چیزى بود كه خدا به شما داد و باید این را حفظ كنید . الان به فكر این نباشید كه به ما پاسدارها حقوق نمى دهند و یا كم مى دهند . همانطورى كه سابق درحال انقلاب بودید و در حال جلو رفتن و شكستن ، یك كدام مى نشستید فكر كنى كه ما اگر شب به منزل برویم شام چى هست ؟ نه ، این فكر در ذهن هیچ كسى نبود و مى دانم نبود اگر بود نمى آمدند جان بدهند . آن روزى كه شما راه افتادید به میدان و توى خیابان ها ، آنها با ابزار غول پیكر و شما با مشت ، هیچ به فكر آن نبودید كه حقوقم كم است ، حقوق مطرح نبود ، جان مطرح نبود . این روحیه شما را غلبه داد ، این چیزى كه شما را غلبه داد مادامى كه او هست شما پیروزید دعا كنید كه باشد ، جدیت كنید كه نگهش دارید . خدا به شما یك عنایتى كرده است كه این عنایت را حفظ كنید ، نگهش دارید . تا آن قدم هاى اصولى و مسائل اصلى درست نشود ، تا آن كارها درست نباشد به فكر اینكه من حقوقم كم است ویا من رتبهام كم است به این فكرها نباشید . حالا باید همه همانطورى كه از اول مقصد را نگاه مى كردید و به مصائب خودتان توجه نداشتید ، حالا هم مقصد را نگاه كنید ، به مطالب خودتان توجه نكنید . بازارى حالا نباید به فكر منفعت بردن باشد ، كارگر به فكر این

ص: 144

نباشد كه حقوقش كم است ، دهقان به فكر این نباشد كه امسال زراعت چطور است ، باران آمده یا نه ، اینها فكرهائى است كه شما را از این قدرت الهى باز مى دارد . شما قیام لله كردید .

شما كه موعظه خدا را پذیرفتید حافظ آن باشید

آن وصیتى كه خداى تبارك و تعالى به پیغمبر اكرم فرمود این بود كه به مردم بگو من یك حرف دارم ، یك موعظه دارم ، هیچ دیگر من نمى گویم ، یك موعظه دارم (قل انما اعظكم بواحده ان تقوموا لله ) نهضت كنید براى خدا . یك نفرى براى خدا نهضت كن ، همه با هم براى خدا نهضت كنید . شما براى خدا نهضت كردید ، دلیلش این است كه جان را گذاشتید كف دست و راه افتادید در خیابان ها و فریاد كردید اسلام ، این دلیل بر این است كه شما براى خدا كار كردید ، اگر اینكار براى خدا نبود ، كسى جانش را نمى داد . میدانى كه گلوله تفنگ دارد ، مسلسل مى بندند ، توپ مى آید ، تانك مى آید ، سرباز مسلح است ، این دلیل بر این است كه براى خدا كار انجام دادید . همین وصیتى كه خدا ، موعظه اى كه خدا كرده است عمل شد (اعظكم بواحده ) این یكى (انما اعظكم بواحده ) به ایشان بگو كه من فقط یك موعظه دارم و آن اینست كه نهضت شما ، قیام شما براى خداباشد . توى این همه چیز هست ، در این یك كار و یك موعظه همه چیز هست . شما این موعظه خدا را پذیرفتید تا حالا ، نگذارید از دست برود ، قیام شما لله باشد ، براى خدا ، از حالا به بعد هم جدیت كنید . شما شب ها خیلى هاتان تا صبح بیدارید و آنوقتى كه جوان باید بخوابد و درها بسته است ، شما ایستاده اید و شما به دوشتان تفنگ است ، این اگر براى خدا نباشد ، براى كیست ؟ كسى زور به شما نگفته است . یك وقت این است كه یك صاحب منصبى ایستاده آنجا و تفنگش را كشیده و مى گوید باید بایستد ، آن براى خدا نیست براى صاحب منصب است ، براى تفنگ است . كسى حالا به شما فشارى نیاورده كه پا شوید بایستید تا صبح .

این لله است ، كار شما براى خداست . جوانى كه باید در دل شب بخوابد و اقتضاى جوانى است كه بخوابد ، نمى خوابید تفنگ را به دوش كشیدید ، خودتان را در معرض هلاكت گذاشتید ، شیاطین باز به دنبال هستند كه خداى نخواسته بزنند و شما ایستاده اید و دارید از اسلام طرفدارى مى كنید ، این براى خداست . اگر براى خدا نبود ، این چه كارى بود كه انسان خوابش را كنار بگذارد كه بیاید در جائى كه معرض خطر است و از معرض اطمینان و از معرض آمال دست بردارد و بیاید در معرض این خطر و خواب عزیزش را از دست بدهد ، این نمى شود مگر براى خدا . زور هم كه نیست ، هیچ كس هم به شما نگفته ، فقط یك قدرت ایمان است . این را حفظ كنید ، این همان است كه شما را تا اینجا پیروز كرده است و همه حرف هاى مادیین را باطل كرده است . حرف هاى كمونیستى با همین كارها باطل مى شود .

اگر فقط دنیاست و فقط همین است ، این قدرت زمین زدن آن قدرت هاى بزرگ را ندارد ، اگر دنیا بود معقول نیست كه شما بتوانید قدرت بزرگ را از بین ببرید .

ص: 145

باید قانون اساسى را به نفع اسلام تحكیم بخشیم

ما حالا باید قانون اساسى را آنطورى كه براى اسلام باشد ، تحكیم كنیم ، تصویب كنیم و این هم باید زود تصویب شود . این طرحى است كه دولت داده است ، همین طرح صحیح است و اگر بخواهد آنطورى كه این غربزده مى گویند مبنى بر اینكه شما مطابق چیزهاى دنیاپسند یك مجلسى درست كنید با پانصد ، ششصد نفر آدم و پانصد ، هشتصد نفر آمدند یكى یكى بنشینند آنجا ، این معانى اش آن است كه ما تا دو سه سال دیگر بنشینیم و عزا بگیریم و آنان قوت پیدا كنند ، طرحى است كه یا از غرب ریخته شده است و یا از آنجائى كه شاه در آنجاست . این طرح وارداتى است ، آیا این طرح قبول است ؟ ما مى گوئیم زود كلك قضیه كنده شود و اسلامى بشود و الان همه ما باید در دنبال همان معنا باشیم و همین طرحى را كه دولت گفته است ، صحیح است . دشمنانتان مى خواهند كه جیب هایشان پر بشود و اسلام جیب پر كن نیست ، اسلام با ضعفا است . اسلام آن است كه امیرش مى فرماید كه من مى ترسم در آن طرف مملكت یك كسى گرسنه باشد ، شاید آنجاها چیزى نداشته باشد بخورد من باید زندگیم این باشد ، خودم دلم آرام نباشد كه اگر آنجا گرسنه است من هم اینجا گرسنه ام . اسلام این است ، البته خودش مى فرماید شما قدرت ندارید و صحیح مى فرماید ، ماها قدرت نداریم مثل او باشیم . اما اینقدر قدرت داریم كه جیب هایمان را دیگر پر نكنیم براى املاك بیابان ها قصرهاى روى هم انباشته ، این را قدرت داریم كه از مال این فقرا از مال این ضعفا جیب مان را پر نكنیم این پول هاى نقد زیادى كه ما نمى توانیم تصورش را بكنیم ، اكثرش به جیب این خانواده رفته ، اكثرش جیب اینها رفته ، به همان مقدار هم به جیب امریكا رفته ، ما مى خواهیم این لقمه را از دهن اینها بیرون بیاوریم به فقرا بدهیم . این كارگرهاى صنعت نفت ما با آن زحمت و با آن بیچارگى كار بكنند ، آنوقت برود توى شكم این خارجى ها و این پولدارها ، آنهائى كه در خارج براى خودشان املاك درست كردند ، براى خودشان پارك درست كردند . این صحیح است ؟!

ما مى خواهیم از توى شكم اینها بیرون بیاوریم و بین همین ملت پخش كنیم ، همین هائى كه این انقلاب را بپا كردند . و من از خداى تبارك و تعالى سعادت و سلامت شما را مى خواهم و دلم به شماها خوش است . انشاءاللّه خداوند همه تان را حفظ كند .

والسلام علیكم و رحمة اللّه وبركاته

ص: 146

تاریخ : 28/3/58

بیانات امام خمینى در جمع بانوان مكتب الزهرا و اعضاى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى قم

بانوان ایران در این نهضت پیشقدم بودند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من از شما بانوان محترم تشكر مى كنم كه از راه دور آمدید و با من ملاقات كردید . من دعا به شما مى كنم كه خداوند همه را سعادتمند كند و تشكر مى كنم كه در این نهضت پیشقدم بودید . بانوان ایران در این نهضت پیشقدم بودند و مثل بانوان صدر اسلام بودند و نهضت ما به واسطه آنها به پیش رفت و امیدوارم كه این نهضت به واسطه شما به پیش برود .

این قدرت ایمان بود كه شما را به خیابان ها كشید

چیزى كه هم به بانوان و هم به آقایان برومند كه عمرتان ، وقت تان را ، جوانى تان را صرف دارید مى كنید در راه اسلام و این اسلام است شما را در نیمه هاى شب كه جوان باید بخوابد شمارا بیدار نگه مى دارد و این ایمان است كه جوانى كه از مورد مطمئن بیاید در مورد خطرناك ، از رختخواب منزلش كه هم مطمئن است و هم محل خواب است بیاید در كوچه ها ، در خیابان پاسدارى كند در صورتى كه هم خواب از چشمش رفته است و هم احتمال خطر است ، این یك خدمت ارزش دارى است كه شما الزامى به این معنا ندارید ، خودتان آمدید . ارزش این خدمت این است كه بدون اینكه كسى شما را الزام بكند به اینكه این خدمت را كنید خودتان انتخاب كردید كه خدمت را بكنید ، چنانچه بانوان هم در همین معنا شریكند كه در وقتى كه همه خطرها بود ، هم شما در خیابان رفتید ، هم آن بانوان محترمه و هیچ كس هم شما را الزام نكرده بود كه بیائید بریزید در خیابان و بروید پشت بام ها اللّه اكبر بگوئید و مورد اصابه گلوله مثلا بعد واقع شوید . این قدرت ایمان است كه شماها را به خیابان ها كشید و بانوان را به خیابان ها و ارزش عمل همین است . یك وقت این است كه یك سازمانى است كه این سازمان الزام دارد انسان به اینكه برود بیرون خودش را به خطر بیندازد ، یك وقت این است كه نه ، یك سازمانى كه او را ملزم كند نیست ، داوطلب است براى اینكه برود و خدمت كند . اینكه ارزش به خدمت و عمل زیاد مى دهد همین معناست كه با همه مشكلات و با همه خطرها در اول نهضت همه تان به خیابان رفتید و مقابل توپ و تانك بدو ن اینكه كسى شما را الزام كرده باشد و حالا هم همه به همین حاضرید و دارید شما پاسدارى مى كنید و ارزش این پاسدارى خیلى زیاد است و من امیدوارم كه همه ما و همه شما را

ص: 147

خداوند از پاسداران اسلام قرار بدهد ، خدمت امام زمان باشید .

قدرت ایمان را براى رسیدن به جمهورى اسلامى حفظ كنید

همه چیزى كه الان مهم است این است ، همین پاسدارى كه شما مى كنید و بانوان هم همین پاسدارى كه كردید و نهضت را رساندید به اینجا و یك امر اعجازى را ، معجزه آمیزى را تحقق كردید و قدرت بزرگى را شكستید . همین قدرت ایمان باید باز هم محفوظ بماند .

اگر چنانچه بخواهید روى آن مقصدى كه شما از اول آمدید و اسلام را خواستید ، جمهورى اسلام را خواستید ، اگر بخواهید جمهورى اسلامى به همه معنا كه دارد ، با همه محتوا كه دارد ، در خارج تحقق پیدا بكند باید كه ا ز حالا به بعد هم همان ایمان را ، همان قدرت ایمان را حفظ كنید ، با هم باشید . همه فكرها ، همه فكر اینكه جمهورى اسلامى محقق بشود . جمهورى اسلامى فقط به این نیست كه بگوئیم ما جمهورى اسلامى مى خواهیم راءى بدهیم . راءى دادن اسباب این نمى شود كه جمهورى اسلامى تحقق داشته باشد . بله ، البته الان رسما ایران جمهورى اسلامى است ، لكن جمهورى اسلامى ، احكام اسلامى باید در او جارى بشود ، یعنى در هر جاى ایران ، در اداراتش ، در وزارتخانه ها ، در بازارش ، در محله هایش ، در دانشگاهش ، در دادگسترى ، همه جا باید اسلام باشد .

آنكه ملت ما مى خواهند و خداى تبارك و تعالى مى خواهد كه ما باشیم این است كه ما همه جاى مملكت را به صورت اسلامى در بیاوریم ، در صورتى كه در زمان طاغوت همه جا خراب بود ، حالا هم باز خرابى هست . بنابراین ما الان باز بین راه هستیم ، باز به مقصد نرسیدیم . كسى كه بین راه است باید تمام نظرش به این باشد كه به مقصد برسد . من مى دانم كه در بین همه قشرها یك اختلالاتى هست ، یك نابسامانى هائى هست ، اینطور نیست كه نه ، من ندانم . خوب هر روز آنطور كه شما آمدید و مشكلاتتان را مى گوئید ، تقریبا ماهر روز مبتلا هستیم و از اطراف مى آیند و مشكلات را مى گویند و ما مى دانیم كه مشكلات زیاد است و در بین ارتش مشكلات زیاد است ، در بین ژاندارمرى مشكلات زیاد است ، در شهربانى زیاد است ، در خود پاسدارها زیاد است ، در كمیته ها زیاد است ، در رادیوها زیاد است ، همه اینها چیزى نیست كه معلوم نباشد ، ما مى دانیم كه اشكالات زیاد است و بعد از هر انقلابى این اشكالات هست ، نمى شود كه یك انقلابى واقع بشود آن هم یك همچو انقلاب بزرگى ، یك همچو انقلابى كه در غرب مى گویند كه این اعجاز واقع شده است حساب این انقلاب حساب ها را از هم باطل كرد ، یك همچو انقلابى واقع بشود . آنوقت پنجاه و چند سال هم دست هاى ناپاك خارج و داخل خراب كرده باشند ، هر چه منفعت داشته به جیب زدند و یك مملكت خرابه اى گذاشتند . بعد از انقلاب با این خرابى مملكت توقع این نیست كه همچو كه شد و اینها رفتند همه چیزها درست بشود .

اگر هر كسى در هر پستى هست آنجا را خوب اداره كند مملكت خوب مى شود

الان همه ما دست به هم بدهیم همه با هم دست به هم بدهیم و با هم این خرابه ها را آبادش كنیم و

ص: 148

اینكه مى گویم همه ما با هم ، براى این است كه هر كس در هر پستى است آنجا خوب اداره كند . شما متوقع این نباشید كه همه كارها را من بكنم ، من هم متوقع نباشم كه شما همه كارها را بكنید . من به این طلبگى كه دارم این شغل خودم را خوب اداره كنم ، شما هم كه پاسبان هستید هر یك تان پاسبانى خودتان را خوب انجام بدهید ، این خانم ها كه شغل دیگرى دارند ، این شغل خودشان را خوب انجام بدهند ، وزارتخانه ها هم شغل خودشان را خوب انجام بدهند ، دهقان ها هم شغل خودشان را خوب انجام بدهند ، كارگرها هم شغل خودشان را خوب انجام بدهند . وقتى بناشد همه قشرها اسلامى باشند ، همه فكرشان این باشد كه یك مملكت اسلامى را اداره بكنند ، یك كشور اسلامى كه حالا جمهورى اسلامى است اداره اش بكنند ، خرابى ها را ترمیم بكنند . ما یك قشرمان نمى تواند خرابى ها را ترمیم بكند ، همانطورى كه شما نمى توانید همه ایران را پاسدارى بكنید ما هم نمى توانیم همه ایران را مثلا صحیح اداره بكنیم . همه ما باید همه جمعیت ایران ، همه ایران را ، شما در قم هستید پاسدار هستید ، هر كس این پاسدارى را كه مى كند خوب انجام بدهد ، با صداقت انجام بدهد ، با امانت انجام بدهد ، براى خدا انجام بدهد . من هم كه یك طلبه هستم طلبگى خودم را همین طور ، آقا هم كه آقا هستند آقائى خودشان را و همه قشرها وقتى كه آن كارى كه دستشان هست خوب انجام بدهند ، یك مملكت خوب مى شود . مملكت عبارت است از این آب و خاك ، جمعیتش هم عبارت از این ملت است این آب و خاك است ، این ملت است . این ملت وقتى همه شان دست به هم دادند ، یعنى هر كدام در آن محلى كه هست آنجا را خوب اداره بكند ، باغبان باغ است باغ را خوب اداره بكند ، كشاورز هم در صحرائى كه هست كشاورزیش خوب اداره بكند ، نخست وزیر هم در نخست وزیریش خوب اداره بكند ، وزراء دیگر هم همین طور ، اداره دیگر هم همین طور ، پاسبان هم همین طور ، همه اگر بنا شد كه با چنین نظرى تو كار باشند و همانطورى كه همه تان با یك فریاد اللّه اكبر كندید یك كوه بزرگ را و ساقط كردید یك امپراطورى دو هزار و پانصد ساله را و این ایمان بود كه این كار را كرد و این اسلام بود كه این كاررا كرد ، اینجا راهم مى توانید .

بعد از متمركز شدن اصول ، همه امور به جاى خود عمل شود

الان مملكت دست خودتان است ، خودتان مى توانید اداره اش بكنید به شرط اینكه الان كه اصول ، یعنى قانون اساسى الان بناست درست بشود باید بعدش مجلس شوراى ملى درست بشود ، رفراندم درست بشود ، الان كه این اصول در دست است و شیاطین دنبال این هستند كه هر كسى را وادار كنند كه اشكالاتى درست بكنند ، اشكالاتش توجهش مى دهند ، مى روند پیش دهقانان مى گویند كه كو اینكه ، حالا هم جمهورى اسلام ، اسلام شد كه براى شماكارى نكرد . مثل اینكه همچو كه گفتند جمهورى اسلامى یك خرابى هائى یكدفعه خودرو سبز مى كند . یا بیایند به پاسدارها بگویند (كه گفت ) خوب حالا جمهورى اسلامى شد ، الان این چیزها ى مختلفى كه اینجا هستند ، این اشخاص بدى كه هستند ، انتصابات بدى كه هست ، همه را متوجه كنند به یك چیزهائى كه غیر آن مساءله است كه الان ما دنبالش

ص: 149

برویم . این نظیر این مى ماند كه آن روزى كه شما كه همه با هم داشتید اللّه اكبر مى گفتید و مى خواستید بشكنید این سد را بیایند به شما بگویند كه مثلا اداره فلان رئیسش چه جورى است . بگو حالا وقت این حرف نیست ، حالا وقت این است كه برویم و بشكنیم . حالا همین است . الان وقت این است كه نه این خانم ها به اشكالات خودشان ، داخلى خودشان توجه كنند و نه شما برادرها به اشكالات خودتان و داخلى خودتان توجه كنید و نه من و نه آقا و نه دیگران . الان تا این اصول مستقر نشده ، یعنى ما یك مملكتى مى خواهیم تا باشد ، آنوقت بگوئیم كه پاسدارش كى و ملایش كى و بانوانش كى و چه . الان وقت این است كه ما مى خواهیم این مملكت را مستقلش ، آزادش ، قانون اسلامش ، همه چیزها درست بشود . وقتى كه تا دو سه ماه دیگر انشاءاللّه این مطلب پیش رفت ، جمهورى یعنى رئیس جمهور هم درست شد ، قانون هم تصویب شد ، رفراندم هم شد ، مجلس شوراى ملى هم درست شد كه دیگر تزلزل توى كار نباشد ، الان یك حكومتى است كه انتقالى است ، حكومت آمده است كه انتقال قدرت را بدهد به كس دیگرى كه این قدرت متمركز بشود ، وقتى متمركز شد ، همه این امور به جاى خودش عمل مى شود . حالا هم الان در عین حال كه حكومت انتقالى است باید خوب یك كارهاى اساسى دارند مى كنند ، حالا همین سازندگى كه بناست مى كنند ، همین خانه سازى كه بناست بكنند ، همین پل سازى و خیابان ها و همه اینها را مشغولند .

شیاطین درپى آنند كه نگذارند قانون اساسى تصویب شود

اما الان آنى كه مهم است این است ، آن اصل را فراموش نكنیم ، اصل این است كه الان مى خواهند قانون اساسى درست بكنند ، شیاطین افتادند كه نگذارند . همه بایستیم در مقابلشان كه ما نخیر ، مى خواهیم . این طرح خوبى است ، همین را مى خواهیم . ما مجلس مؤسسانى كه غربى ها مى گویند ، نمى خواهیم . ما همین معنائى كه دولت گفته است و زود انجام مى گیرد ، نه آنى كه یك سال ، دو سال ، سه سال شاید طول بكشد كه خداى نخواسته یك وقت این تزلزل اسباب این بشود كه به هم بخورد اینها . الان وقت این معناست و من مى دانم كه چیزهائى كه شما گفتید كه ما تنها نیستیم ، همه هستند كه ناراحتى دارند ، اما ناراحتى را بگذارند براى یك وقت دیگر ، یك قدرى تأمل كنید و بگذارید براى وقت دیگرى .

الان هر كدام هر پستى كه دارید محكم دنبالش را بگیرید و محكم انجام وظیفه بكنید و این وظیفه ، وظیفه اى است كه براى خداست ، نه كسى شما را الزام كرده و نه خیلى چیزى است كه شما به طمع آن باشید . چیزى تو كار نیست ، یك مشت فقرا ، یك مشت از مستمندها ، الان مسائل الهى اهمیتش زیاد است و ما انشاءاللّه امیدواریم كه همه مان با هم اسلام را پیاده كنیم و همه قشرها اسلامى شوند . وقتى بشود عدالت اسلامى ، عدالت اسلامى براى همه است ، یك فردى این نیست كه به فرد دیگر تقدم داشته باشد ، مگر اینكه تقوا داشته باشد . خدا همه شما را انشاءاللّه حفظ كند ، موفق كند . من به همه شما دعا مى كنم و من خدمتگزار همه شما هستم . خدا همه تان را انشاءاللّه حفظ كند .

والسلام علیكم و رحمة اللّه وبركاته

ص: 150

تاریخ : 30/3/58

فرمان امام خمینى به حجة الاسلام نورى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب مستطاب آقاى حجت الاسلام حاج میرزا حسین نورى دامت افاضاته

لازم است جنابعالى مسافرتى به كشورهاى اروپائى بنمائید و از نزدیك با دانشجویان عزیز و برادران ایرانى آشنا شوید و نیازمندى ها و مشكلات مذهبى آنان را بررسى نموده و در حدود امكاناتى كه در اختیار دارید در رفع آنها بكوشید و به وظایف خطیرى كه در این موقع حساس به عهده دارند آنان را آشنا سازید و از تفرقه و اختلاف بر حذر دارید و نسبت به تقویت معتقدات مذهبى ایشان در برابر دشمنان اسلام سعى كافى مبذول دارید و سلام اینجانب را به عموم آنان ابلاغ نمائید . از خداى تعالى ادامه توفیقات همگان را خواستارم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه وبركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 151

25 رجب الخیر 99

تاریخ : 30/3/58

بیانات امام خمینى در جمع وعاظ خراسان

درباره قانون اساسى اسلام ، اسلام شناس باید نظر بدهد نه روشنفكران خارجى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

مساءله مهم فعلا این است كه پیش نویسى از قانون اساسى شده است و آن به معرض افكار عمومى گذاشته شده است و الان باید همه قشرها و همه روحانیون بلاد و همه روشنفكران متفكرین اسلامى با دید اسلامى ، براى جمهورى اسلامى این قانون را بررسى كنند و نظر بدهند .

این قانون كه پیش نویس شده است براى این است كه همه نظر بدهند . شما آقایان ، شما علماى اعلام ، شما متفكرین اسلامى ، شما اشخاصى كه علاقه به دیانت مقدسه اسلام دارید و عقیده دارید به اینكه هیچ حكومتى مثل حكومت اسلام نیست و هیچ رژیمى مثل رژیم اسلام نیست ، باید نظر كنید به یك یك مواد این قانون . یك ماه مهلت دارید كه هرچه به نظرتان رسید براى اسلام مفید است و موافق جمهورى اسلامى است و در این قانون به آن توجه نشده است ، تذكر بدهید و بنویسید و در روزنامه هائى كه هست منتشر كنید . آقایان ننشینند كه دیگران قلم ها را بردارند و قانون را بررسى كنند و به خیال خودشان آن را اصلاح كنند . این حق شماست ، درباره قانون اسلام ، باید اسلام شناس نظر بدهد . قانون اساسى جمهورى اسلامى یعنى قانون اساسى اسلام . حق این مطلب با شماست ، با علماى اعلام و با مراجع عظام است ، با همه روشنفكران اسلامى است . ننشینید تا اینكه روشنفكران خارجى ، روشنفكرانى كه به اسلام عقیده ندارند اظهار نظر بكنند و این حرف هائى كه مى نویسند ، بنویسند . شماها قلم را بردارید ، در همه مساجد ، در همه منابر ، در همه كوچه و بازار مسائلى را كه به نظرتان مى رسد باید دراین قانون اساسى باشد ، طرح كنید .

علما مسائل را مطرح كنند ، ننشینید دیگران براى شما تكلیف معین كنند خودتان تكلیف را معین كنید . خودتان قانون اساسى را بررسى كنید ، خودتان نظر بدهید ، روزنامه ها را از مقالات خودتان پر كنید . ننشینید دیگران و دشمنان شما براى شما مقاله بنویسند و مسائلى را كه خداى نخواسته بر خلاف مسائل اسلامى و بر خلاف شؤون اسلام باشد مطرح كنند . همه موظفیم كه این كار را انجام بدهیم . همه حق نظر داریم و شما علماى اعلام بیشتر حق نظر دارید . آنهائى كه اسلام را مى شناسند و علاقه به اسلام دارند در این امر بیشتر جدیت كنند و پیشقدم باشند .

ص: 152

لزوم انتخاب علماى اسلام شناس و آشنا به مسائل روز جهت نمایندگى مجلس

مساءله بعد كه بسیار مهم است ، مساءله انتخاب اشخاصى است كه باید بعد از اینكه همه ایشان و مطلب شان را گفتند ، نظر بدهند این عده تعدادشان هفتادوپنج نفر مى باشد كه باید بنشینند و این قانون اساسى را با توجه به آرائى كه از همه مى آید مورد بررسى قرار دهند كه بعد به رفراندم گذاشته شود .

مهم این است كه ملت بفهمند چه اشخاصى باید براى بررسى قانون اساسى تعیین بشوند . بفهمند كه مساءله اسلامى است ، نه مساءله غربى و نه مساءله شرقى است . ما نمى خواهیم قانون اساسى نه غربى و شرقى را بررسى كنیم . مامى خواهیم قانون اساسى جمهورى اسلامى را بررسى كنیم و لازم است اشخاصى را كه مردم انتخاب مى كنند و آقایان روحانیون و مراجع پیشنهاد مى كنند اشخاصى باشند مردمى و علاقمند به اسلام و اشخاصى باشند كه بدانند اسلام یعنى چه .

در این زمان كه بناست این قانون اساسى بررسى شود و مطلب به دست خود شما افتاده است ، ملت علما را تعیین كنند . البته اختیار ملت دست خودش است لكن پیشنهاد مى شود علمائى را كه از قانون اسلام و مسائل روز اطلاع دارند تعیین كنند و علما هم باید از رفتن به مجلس خوددارى نكنند براى اینكه مجلس ، مجلسى است كه در آن سرنوشت اسلام تعیین مى شود . وقتى سرنوشت اسلام باید در یك مجلس تعیین شود ، حق علما است كه بروند و این سرنوشت را به دست مبارك خودشان تعیین كنند . پس مطلبى كه مهم است دو مطلب است : یكى بررسى از قانون اساسى كه همه قشرها باید بررسى كنند و من توصیه مى كنم كه علماى اعلام بررسى كنند و نظر بدهند و بعد از اینكه مردم آراء خودشان را گفتند و طرح هاى خودشان را دادند ، این كار باید انجام پذیرد . حرف ما این است كه براى اسلام باید مردم اشخاص اسلام شناس و كسانى را كه مسائل اسلام را مى دانند و علاقه به اسلام دارند انتخاب كنند و ما انشاءاللّه بعد از این هم اوصاف چنین اشخاصى را خواهیم گفت و خواهیم نوشت .

خداوند شما را براى كمك به اسلام و جامعه اسلامى موفق كند و بتواند اسلام را آنطورى كه دلخواه اسلام است در خارج پیاده كنید . من از همه شما و از همه علماى بزرگ مشهد و همه خطبا و فضلا كه در اینجا هستند تشكر مى كنم و خدمتگزار همه شما هستم و دعاگوى شما مى باشم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه وبركاته

ص: 153

تاریخ : 30/3/58

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از طلاب حوزه علمیه مشهد

اشاره

اصل حركت روحانیت و سایر اقشا ر ملت ، جایگزین نمودن اسلام به جاى طاغوت است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من میل نداشتم كه آقایان فضلا در این آفتاب گرم ، در این خانه محقر با این هواى گرم زیر آقتاب ، اینجا تشریف داشته باشند و گمان داشتم _ كه _ و گفتم به بعضى آقایان كه از آقایان بخواهند كه در سالن مدرسه فیضیه تشریف داشته باشند تا من آنجا خدمتشان برسم لكن بعد مثل اینكه اینطور مقرر فرمودند آقایان كه اینجا تشریف داشته باشید و من از اینكه شما الان در زحمت هستید ، هم خواهران ، هم برادران ، هم علماى اعلام در زحمت هستید بسیار معذرت مى خواهم و این زحمت را هم جزء خدمت هاى به امام زمان سلام اللّه علیه و به اسلام عزیز باید محسوب بدارید . مسائل زیاد است مطالبى كه پیش خواهد آمد زیاد است لكن ما باید در مسائل ، هر مساءله اى كه پیش آمد و جلو پیش آمد آن مساءله را بررسى كنیم و در آن مساءله ، فعالیت . تا كنون مسائل بزرگى را با همت همه قشرهاى ملت و خصوصا روحانیت عظیم الشاءن پشت سر گذاشتیم و بحمداللّه موفق شدید شما آقایان و ملت بزرگ و همه قشرها بر اینكه این خدمت بزرگ را به اسلام كردید و این اشخاصى كه به اسلام خیانت كردند و بناى خیانت بزرگتر داشتند و كسانى كه آنها را تأیید مى كردند و بناى تأیید بیشتر داشتند ، آنها را شكست مفتضح دادید و رفتند و دست خیانتشان كوتاه شد ، چنانچه دست چپاولى ابرقدرت ها هم كوتاه شد .

آنچه كه پشت سر گذاشتیم ، بحمداللّه موفقیت آمیز بود لكن ما نباید به همین معنا قناعت كنیم و مسرور باشیم كه مطالب تمام شده است . مطالب تمام نشده است و مسائل اصولى هم باقى مانده است براى اینكه اصل حركت روحانیت و حركت همه قشرهاى ملت براى جانشین كردن اسلام در محل طاغوت بود .

البته براى مقدمه این جانشینى ، اول باید طاغوت برود و رفت ، حالا وقت این است كه ما به جاى آن طاغوت یك حكومت عدل اسلامى ، یك حكومت انسانى ، یك حكومت قرآنى به جاى آن جایگزین كنیم و این حالا اول كار است . البته اصل تغییر رژیم و برقرار شدن جمهورى اسلامى الان هست یعنى اصل رژیم تغییر كرد و الان رسما ایران جمهورى اسلامى است و همه هم شناختند ایران را

ص: 154

به این معنا لكن ما فقط این معنا را نمى خواهیم كه جمهورى اسلامى راءیى باشد ، لفظى باشد . مهم همه ما ، همه شما و همه ملت و همه علماى اعلام این است كه اسلام به همه ابعاد تحقق پیدا بكند به طورى كه هر كس وارد این مملكت مى شود ، از سرحد كه وارد شد آثار اسلام ببیند تا مركز كه آمد آثار اسلام ، دانشگاه رفت اسلامى ، وزارتخانه رفت اسلامى ، ادارات دولتى رفت اسلامى ، بازار آمد اسلامى ، در كشاورزها و پیش كارگرها رفت اسلامى . آنكه مقصد ما هست این معنا هست ، نه فقط رفتن چپاولگرها و ما راجع به این معنا در اول قدم هستیم و مسائل پشت سر است . بعضى مسائل الان آنوقت است كه ما تمام همتمان را به آن مساءله بگماریم و با تمام قوا توجه بكنیم و بعضى مسائل بعد از این است و بعضى مسائل هم مسائل فرعى است كه دنباله اینها باید تحقق پیدا بكند .

اظهار نظر در مورد قانون اسلام بر عهده (اسلام شناس ) است نه روشنفكران خارجى !

آنكه الان محل ابتلاء همه ما هست این است كه یك پیش نویسى از قانون اساسى شده است و این پیش نویس به معرض افكار عمومى گذاشته شده است ، الان باید همه قشرها و شما روحانیون و همه روحانیون همه بلاد و همه روشنفكران اسلامى و همه متفكرین اسلامى ، با دید اسلامى ، براى جمهورى اسلامى ، این قانون را بررسى كنند و نظر بدهند ، این قانونى كه پیش نویس شده است براى این است كه همه نظر بدهند .

شما آقایان ، شما علماى اعلام ، شما متفكرین اسلامى ، شما اشخاصى كه علاقه به اسلام و علاقه به دیانت مقدسه اسلامى دارید و عقیده دارید به اینكه هیچ حكومتى مثل حكومت اسلام نیست و هیچ رژیمى مثل رژیم اسلامى نیست ، باید نظر كنید به این قانون ، یكى یكى موادش را ، یك ماه مهلت دارید ، یكى یكى موادش را در نظر بگیرید و هر چه به نظرتان رسید كه براى اسلام مفید است و موافق با جمهورى اسلامى است و در این قانون ناقص است ، در آن جهت تذكر بدهید و بنویسید و در روزنامه هائى كه هست منتشر كنید . آقایان ! ننشینید كه دیگران قلم ها را بردارند و بررسى از قانون بكنند و به خیال خودشان ، آنها را به خیال خودشان اصلاح بكنند . این حق ، حق شماست . قانون اسلام را ، اسلام شناس باید نظر بدهد . قانون اساسى جمهورى اسلام یعنى قانون اساسى اسلام . حق این مطلب با شماست ، با علماء اعلام است ، با مراجع عظام است ، با همه روشنفكران اسلامى است ، ننشینید تا اینكه روشنفكران خارجى ، روشنفكرانى كه به اسلام عقیده ندارند اظهار نظر بكنند و این حرف هائى كه مى نویسند ، بنویسند . شماها قلم را بردارید ، در همه مساجد ، در همه مدارس ، در همه كوچه و بازار ، مسائلى را كه به نظرتان مى رسد باید در این قانون اساسى باشد طرح كنید . علماء طرح كنند و مردم دنباله ، ننشینید دیگران براى شما تكلیف معین كنند . خودتان تكلیف را معین كنید ، خودتان قانون را بررسى كنید ، خودتان نظر بدهید ، خودتان روزنامه ها را پر كنید از مقالات خودتان . ننشینید دیگران براى شما مقاله بنویسند و مسائلى طرح بكنند كه یك وقت خداى نخواسته بر خلاف مسائل اسلامى و بر خلاف شؤون اسلام باشد . همه موظفیم ، همه باید این كار را انجام بدهیم و نظر بدهیم و همه

ص: 155

حق نظر داریم و شما علماء اعلام بیشتر حق نظر دارید . آنهائى كه اسلام را مى شناسند ، آنهائى كه علاقه به اسلام دارند آنها بیشتر باید در این امر جدیت كنند و پیشقدم باشند .

لزوم جدیت ملت در انتخاب علماء مطلع براى تدوین قانون اساسى و تعیین سرنوشت

و بعد آن چیزى كه بسیار مهم است ، قضیه انتخاب اشخاصى است كه باید نظر كنند به این قانون و باید بعد از اینكه همه راءى خودشان را دادند و همه مطالب خودشان را گفتند این عده 75 نفرى مثلا این عده بنشینند و این قانون اساسى را با آرائى كه از همه مى آید نگاه كنند و جرح و تعدیل كنند و بنویسند كه بعد به رفراندم واقع بشود .

مهم این است كه اشخاصى كه براى بررسى این قانون تعیین مى كند ملت ، بفهمد چه اشخاصى باید تعیین كند . بفهمد كه مساءله ، مساءله اسلامى است ، نه مساءله ، مساءله غربى ، نه مساءله مساءله شرقى ، ما نمى خواهیم قانون اساسى غربى یا نمى خواهیم قانون اساسى شرقى را بررسى كنیم ، ما مى خواهیم قانون اساسى جمهورى اسلامى را بررسى كنیم و این لازم است كه اشخاصى كه انتخاب مى كنند ، مردم انتخاب مى كنند ، آقایان روحانیین پیشنهاد مى كنند ، مراجع پیشنهاد مى كنند ، اشخاصى را پیشنهاد كنند ، مردم را پیشنهاد كنند كه اینها علاقمند به اسلام باشند ، اینها بدانند اسلام یعنى چه . در مجلسى كه سابقا با اینكه طاغوت آن مجلس را بر پا كرد ، مجلس مؤسسانى كه در زمان رضاخان در ایران تحقق پیدا كرد علماى اول ، طراز اول علماى ایران در آن مجلس بودند البته آنوقت با سرنیزه بود لكن علماى درجه اول بودند . در این زمان هم بناست این قانون اساسى بررسى بشود و دست ظالم كوتاه شده است و مطلب به دست خود شما افتاده است ، ملت علما را تعیین كنند ، اختیار هست ، الزامى نیست لكن پیشنهاد است ، علمائى كه اطلاع دارند از قانون اسلام ، اطلاع دارند از مسائل روز ، آنها را تعیین كنند و علماء هم ابا نكنند از رفتن در مجلس براى اینكه مجلس ، مجلسى است كه سرنوشت اسلام در آن تعیین مى شود وقتى سرنوشت اسلام در یك مجلسى باید تعیین بشود حق علماست كه بروند و این سرنوشت را به دست مبارك خودشان تعیین كنند .

پس مطلبى كه الان مهم است دو مطلب است یكى بررسى از قانون اساسى كه همه قشرها باید بررسى كنند و من توصیه مى كنم كه علماى اعلام بررسى كنند و نظر بدهند ، بعد از این تعیین اشخاصى كه باید بعد از راءى ، بعد از اینكه مردم آراء خودشان را گفتند و طرح هاى خودشان را دادند آن اشخاصى كه باید تعیین بشود و مردم تعیین مى خواهند بكنند براى بررسى كردن همه آراء این اشخاص ، ملت ما بداند كه باید این اشخاص ، اشخاصى باشند كه علاقه به اسلام داشته باشند ، طرح ما این است لكن ملت مختار است . طرح ما این است كه براى اسلام باید اسلام شناس ، كسى كه اسلام را مى داند چه است ، كسى كه مصالح اسلام را مى داند چه است ، كسى كه علاقه به اسلام دارد ، كسى كه علاقه به قرآن مجید دارد ، كسى كه علاقه به كشور اسلامى دارد ، یك همچو اشخاصى را تعیین كنند و ما انشاءاللّه تعالى باز هم راجع به اوصاف این اشخاص ، راجع به اشخاصى كه وصفشان چه باشد باز هم خواهیم

ص: 156

گفت و نوشت .

و خداوند همه ما را و همه شما را موفق كند كه خدمت كنیم به این جامعه و خدمت كنیم به اسلام و اسلام را به آنطورى كه دلخواه اسلام است در خارج محقق كنیم و من از همه شما تشكر مى كنم و از همه علماى بزرگ مشهد ، آیت اللّه (اشاره به یكى از حضار) ، همه آیات عظام را كه الان در اینجا تشریف دارند و همه علماى اعلام كه اظهار تفقد مى كنند به من و همه خطبا و همه اعاظم از فظلاى مشهد مقدس كه در سنگر جلو هست راجع به مسائل دینى ، من از همه شما تشكر مى كنم و دعاگوى همه شما و خدمتگزار همه شما هستم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 157

تاریخ : 30/3/58

بیانات امام خمینی در جمع ورزشكاران و فرهنگیان بابل

دو قوه مادى و معنوى انسان وقتى ارزش دارد كه در خدمت خدا باشد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

انسان دو جنبه دارد یكى جنبه معنوى و یكى جنبه ظاهرى و مادى ، انسان ها در جنبه هاى معنوى یك نحو تعلمیات دارند و در جنبه هاى ظاهرى و مادى یك نحو دیگر ، و اگر این دو تا با هم جمع بشوند یك انسان به تمام معنى بوجود خواهد آمد .

من از این خوشحالم كه كسانى جهت معنوى را تقویت مى كنند و اشخاصى هم جهت مادى را ، و امید است هر دوى آنها دو جنبه مادى و معنوى را جمع بكنند . شما معلمان محترم و آقایان ورزشكاران عزیز اگر این دو جنبه را تقویت كنید و همچنین در همه قشرهاى كشور اگر این دو جنبه تقویت بشود ، جنبه معنوى با آن تعلیمات معنوى كه اسلام آورده است و جنبه هاى مادى با آن طرزهائى كه لازم است ، این ملت سعادتمند مى شود . آنها كه جنبه ورزشكارى و مادى را دارند ، آنها جوان هائى هستند كه قواى جسمى شان به خاطر همین ورزش نشاط و آمادگى پیدا مى كند ، آنوقت روح آنها معنویات و ایمان را زودتر قبول مى كند . یك وقت است كه ورزشكارى و تعلیم و تربیت در خدمت طاغوت است كه این جز خسران براى یك كشورى به بار نمى آورد ، ولى وقتى این دو قوه و نیروى بزرگ در خدمت خداست ، آنوقت ایمان در آنها تقویت شده و براى پیشبرد مقاصد اسلام نیروى عظیمى پیدا مى شود كه هیچ نیروئى نمى تواند جلویش را بگیرد . چنانچه به عیان دیدید كه اجتماعات با قواى مادى و معنوى و نیروى ایمان پیش رفتند تا اینجا و این نهضت عظیم را بپا كردند و آن قدرت هاى شیطانى را شكستند و آن قدرت طاغوتى و بزرگ كه مجهز به همه سلاح هاى مدرن بود و پشت سر او هم تمام قواى مادى و تمام ابرقدرت ها بود و از او حمایت مى كردند و البته امریكا بیشتر حمایت مى كرد ، با این حال با همه قدرتها نتوانستند این قدرت ایمان را كه در كشور ما و در ملت ما پیدا شد از بین ببرند و نتوانستند خود و منافع خود را حفظ كنند . ما در آنوقت اسلحه نداشتیم ، حالا كه چهار تا اسلحه در دست پاسداران قرار دارد ، اینها غنائم جنگى است . قبل از انقلاب و در حال انقلاب ما اسلحه نداشتیم ولى آنها همه چیز داشتند . بنابر حساب هائى كه مادیون مى كردند امكان نداشت یك قدرتى به آن بزرگى كه همه قوا دنبال آن بود و حتى حكومت هاى به اصطلاح اسلامى پشت سر او ایستاده بودند شكست بخورد .

ص: 158

ممالك به اصطلاح اسلامى تمام شان مشترك المنافع و پشتیبان یكدیگر هستند

ابر قدرت ها مثل آمریكا ، شوروى ، چین ، انگلستان ، اینها همه پشتیبان قدرت طاغوتى بودند . بى جهت نبود كه من وقتى خواستم از كویت عبور كنم اجازه ندادند ، بیخود نبود كه دولت عراق جدیت كرد كه یا ما ساكت باشیم و یا آنجا نباشیم ، براى اینكه همه با هم بودند ، قواى شیطانى با هم بودند . و من در آنجا وقتى دیدم حتى از رفتن من به كویت مانع شدند و گفتند از هر جا كه آمده اى برگرد ، و ما مجبور شدیم به عراق برگردیم . مهم مساءله این نیست كه فقط كویت اینچنین باشد ، این ممالك به اصطلاح اسلامى تمام شان با هم مشترك المنافع و همه پشتیبان یكدیگر هستند . اینها نخواهند گذاشت ما در آنجا بمانیم و بدین خاطر بنا گذاشتیم به مملكتى برویم كه دیگر تحت تأثیر نباشد . ما فرانسه را انتخاب كردیم و آنجا رفتیم و آنها هم پشیمان شدند ، هم عراق و هم دولت ایران ، چرا كه در پاریس دست ما براى تبلیغات باز بود . ما مطالب و مسائل ایران را به همه جاى دنیا رساندیم و با بعضى كه از آمریكا مى آمدند مصاحبه هاى تلویزیونى انجام مى شد و در تمام آمریكا (آنطور كه مى گفتند) و در بسیارى از مناطق مثل كانادا پخش و مطالب ما در آمریكا هم پخش مى شد . آنهائى كه خودشان را منتسب به اسلام مى دانستند و هم آنهائى كه از اسلام خارج بودند به پشتیبانى طاغوت پرداختند ، اما ملت ما با قدرت پیش رفت . آیا در آنوقت ملت تفنگ داشت ؟ مسلسل داشت ؟ تانك داشت ؟ توپ داشت ؟ هیچ نداشت ، لكن یك چیز دیگر بود و آن معنویات و ایمان به خدا بود و ایمان آنچنان قدرت به ملت داد كه افرادى كه قبلا از صداى تفنگ مى ترسیدند دیگر از تانك هم هراسى در دل راه ندادند .

قدرت الهى باعث جمع شدن قواى روحانى و قواى مادى شد .

آن كه در دو سال قبل از سایه یك پاسبان مى ترسید حالا از سپهبد هم نمى ترسد . یكى از دوستان ما گفت چند تا بچه در شیراز دور یك صاحب منصبى جمع شدند و به او گفتند كه بگو زنده باد فلانى و مرده باد فلانى . صاحب منصب همین طور كه ایستاده بود و مى گفت بروید ، وقتى مرا دید ، گفت آقا بیا و مرا از دست اینها نجات بده و بعد ایستاد و همان را كه بچه ها به او مى گفتند با فریاد بلند گفت . ملت ما همه با هم یك مطلب مى گفتند و این باعث شد كه قواى روحانى و قواى مادى با هم جمع شوند . این كار از غیر خدا بر نمى آمد . این قدرت ، یك قدرت الهى بود . در پاریس شخصى پیش من آمد ، از دهات اطراف خود كه رفته بود تعریف كرد و مى گفت صبح كه مى شود آن عالم ده جلو مى افتد و مردم دنبال او تظاهرات مى كنند . گفت همه دهات اینطور شده است و یكى را اسم برد كه من به یكى از دهات آنجا رفتم . یك قلعه اى است در بیابان در نزد یك كوه ، دیدم اینها هم همان معنى را مى گویند . من در همان جا اعتقادم این شد كه یك دست غیبى در كار است ، و الا كارهاى بشرى یك شعاع خاصى دارد . این همان عقیده و ایمان است كه در صدر اسلام هم بوده است . در آنوقت مسلمانان 10 تا 15 نفرشان یك شتر داشتند ، لشكرهاى رسول اللّه و لشكر مسلمین هر چند نفرشان یك شمشیر داشتند آن هم یك شمشیر كهنه ، اما با این حال بر امپراطورى ایران و روم غلبه كردند . عده پیشقراول روم 60 هزار نفر و

ص: 159

دنبال آن 700 نفرند 830 هزار نفر بودند . یكى از سرداران اسلام گفت كه 30 نفر با من بیایند تا با این 60 هزار نفر مقابله نمایم ، ولى بر حسب تاریخ بنابراین شد كه 60 نفر باشند كه یك نفر مقابل هزار نفر برود و بعد هم رفتند و پیروز شدند و این به این خاطر بود كه ملائكه پشت سرشان بودند و خداوند به آنها توجه كرد . خداوند شما را موفق كند .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 160

تاریخ : 30 / 3 / 58

بیانات امام خمینى در جمع هیاءت اعزامى از سیستان و بلوچستان

بنابراین بود كه فرهنگ ما را از بین ببرند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از شما آقایانى كه از دور آمدید تا مطالب خودتان را بگوئید و مطالب ما را هم بشنوید و همین طور از خواهرهاى محترمات كه آمده اند من تشكر مى كنم و مطالبى كه من الان باید به شما عرض كنم این است كه اولا این گرفتارى هائى كه شما ذكر كردید ، این اشكال صحیح است و شما یا مى دانید و یا باید بدانید كه این گرفتارى اختصاص به ناحیه سیستان ندارد ، اختصاص به مازندران ندارد ، هر جاى مملكت را كه شما بروید و هر دستهاى از اهالى مختلف مملكت كه پیش ما آمده اند ، همین گرفتارى ها و شبیه همین گرفتارى را گفته اند ، حتى كوچ كردن از محلى به محله دیگر و باز در جاهاى دیگر هم بوده است و هست ، مثل بختیارى ها و از عشایر دیگر . این شكى ندارد كه رژیم سابق بنایش بر این بود كه مردم را متشتت كند و زندگى آنها را بر هم بزند ، بنابراین بود كه كشاورزى ما را از بین ببرند و ما را محتاج به آمریكا كنند ، بنابراین بود كه فرهنگ ما را از بین ببرند و ما را حتى براى طبیب ، براى مهندس ، براى همه چیز محتاج به آمریكا و سایر ممالك كنند . این بلا اشكال همین طور بوده و هیچ هم اشكال در این نیست كه برنامه اسلام بر خلاف این است . اگر اسلام تحقق پیدا كند ، اگر حكومت اسلامى به آنطورى كه دلخواه ماست تحقق پیدا بكند ، مسیر ، این مسیر نیست ، اینطور نیست كه آن هم كمك كند به اینكه آشفتگى پیدا شود ، براى اصلاح است حكومت اسلامى .

تحصیل استقلال براى مملكت با تصویب قانون اساسى

لكن آنكه من مى خواهم ، حالا اساسى است كه مى خواهم عرض كنم و الان موظفم كه هر طایفه اى آمدند این مطلب را بگویم ، این است كه الان ما یك گرفتارى اصولى داریم كه اگر این گرفتارى اصولى تمام نشود و نتوانیم به پیروزى در این گرفتارى برسیم ، نه دیگر امید این است كه سیستان درست بشود و بلوچستان درست بشود و نه امید این است كه تهران و قم و سایر جاها درست شود باز ممكن است خداى نخواسته به وضع بدترى برگردد ، به آن حالات سابق ، و آن گرفتارى این است كه اول ما باید اساس استقلال مملكتمان را درست بكنیم كه مملكت بشود مملكت ایران براى ما و كسى دیگر نتواند در آن تصرف كند . اگر ما كشور خودمان را استقلالش را تحصیل نكنیم ، تضمین

ص: 161

نكنیم ، سایر چیزها درست نخواهد شد . پس الان آن چیزى كه بر ما لازم است این است كه همه برادرها ، همه خواهرها ، همه قشرهاى ملت دراین امرى كه الان راجع به اصل مطلب است و آن قانون اساسى است (اساس یك مملكت قانون آن مملكت است ) راجع به این همه قوا را روى هم بگذاریم ، الان كه طرح شده است قانون اساسى و به دسترس مردم گذاشته شده است ، كسانى كه صاحب نظرند ، مسلمان هائى كه صاحب نظرند ، علمائى كه صاحب نظرند ، اسلام شناس هائى كه مى دانند اسلام چه هست ، آنها بررسى كنند ، نظر بدهند ، بنویسند ، در روزنامه ها منتشر كنند ، نگذارند كه دیگران مشغول بشوند به نوشتن و سرنوشت ما را دیگران درست كنند ، خودشان با همه اشخاصى كه مى توانند قانون را بفهمند و مى توانند اسلام را بفهمند كه این آیا فلان ماده اش منطبق با قوانین اسلام است یا نه و آیا صلاح براى مملكت اسلام چه است . این ، الان این چیزى كه مهم است این معناست كه همه شما با هم نظر كنید به قانون اساسى و اهل نظرتان ، حقوقدان هاى مسلم ، روشنفكرهاى متعهد به اسلام ، مهندسین ، روحانیون ، همه اینها الان نظر بدهند راجع به قانون اساسى ، نگذارند كه دیگران نظر بدهند و بعد ببینند چه خواهد شد ، حالا خودشان نظر بدهند . هر ماده اى از مواد قانون اساسى را كه روحانیون تشخیص دادند كه این برخلاف اسلام است ، سایر طبقات هم ، آنهائى كه مى دانند خلاف اسلام است ، آنها هم نظر بدهند و آنها كه اطلاع از این معنا ندارند تبعیت كنند و بخواهند كه باید اینجور باشد و بعد از اینكه این مرحله را گذاراندیم ، یك مرحله دیگرى است كه آن بسیار مهم است و آن این است كه بعد از اینكه قانون اساسى به نظر همه رسید ، یك ماه گذاشتند به آراء عمومى و همه نظر دادند ، یك جمعیت كه مثلا 70 نفر ، 75 نفرى در همه ایران ، خود اهالى هر طرفى ، هر ناحیه اى وكیل تعیین بكنند براى اینكه بررسى كنند در قانون اساسى و نظر بدهند كه بعد از اینكه نظر دادند ، آنوقت به آراء عمومى بگذارند . الان آن چیزى كه بسیار براى ما ضرورى است این است كه آن افرادى كه باید در هر جا تعیین شوند این افراد چه افرادى باشند ، ممكن است كه در بین بعضى از این افراد یك اشخاص منحرفى باشند و این اشخاص منحرف اسباب این بشوند كه به انحراف كشیده بشوند . باید فكر كنند ، دنباله كنند ، بررسى كنند ، یك اشخاص كه مؤمن به این نهضت هستند و این هم مورد نظرشان است و مى خواهند هم انجام دهند .

جاهائى كه عقب افتاده است مقدم است

و الان هم بررسى هائى شده است ، طرح هائى داده شده است و شاید در رادیوها دیده باشید _ شنیده باشید كه طرح هائى است براى اینكه هم كار پیدا شود براى بیكارها و هم ساخته شود یك چیزهائى ، هم راجع به خانه سازى ها در همه سطح كشور و هم راجع به راه سازى كه البته این جاهائى كه عقب افتاده است مقدم است و اینطور نیست كه همه مثل سابق همه چیز منحصر بشود به مراكز و بنابراین است آن جاهائى كه دور افتاده تر است ، احتیاجشان بیشتر است ، جلو باشند ، مقدم باشند . و من از خدا مى خواهم كه انشاءاللّه دعا كنید موفق بشویم و همانطورى كه آن خواهر محترم من مسائل را

ص: 162

گفت ، همانطور حالا فكر بكنیم كه الان راجع به اساس مطلب ، اینها انشاءاللّه در موقعش درست مى شود با یك صبرى ، حوصله اى و البته باید همه این مسائل درست شود لكن با یك صبرى كه الان ما در حال انقلاب هستیم ، حالا باز ما انقلابمان تمام نشده ، ما باز جمهوریمان تمام نشده ، ما فقط یك راءى دادیم حالا چیزهاى دیگرش درست نشده ، انشاءاللّه اینها درست بشود به تدریج و امیدوارم كه همه امور اصلاح بشود . و امیدوارم خداوند توفیق بدهد به شما ، عنایت كند خداى تبارك و تعالى ، چنانچه تا حالا به عنایت خداى تبارك و تعالى پیش رفتید و از این به بعد با عنایت خدا انشاءاللّه پیشروى كنید و مسائل همه اش انشاءاللّه حل مى شود . خداوند به همه شما توفیق عنایت كند .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 163

تاریخ : 31 / 3 / 58

بیانات امام خمینى در جمع هیاءت نیوزیلندى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

باید روابط بین ملت ها بر اساس مسائل معنوى باشد و در این رابطه بعد مسافت تأثیرى ندارد و چه بسا كشورهائى كه همجوار هستند اما رابطه معنوى بین آنها نیست ، بنابراین روابط دیگر هم نمى تواند مثمر ثمر باشد . ما روابطمان با كشورها براساس مبانى اسلام خواهد بود . چنانچه ملت ها از اسلام اطلاع پیدا كنند خواهند فهمید كه هر چه مى خواهند در اسلام وجود دارد . ما امیدواریم كه با كشور نیوزیلند روابط حسنه داشته باشیم . در پایان سلام ما را به ملت و دولت نیوزیلند ابلاغ نمائید .

والسلام علیكم و رحمة اللّه وبركاته

ص: 164

بیانات امام خمینى در جمع علماء و روحانیون مشهد

این عنایت الهى بود كه یك ملتى كه هیچ نداشت ، توانست بر قدرت هائى كه همه چیز داشتند غلبه كند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

این دیانت اسلام و قدرت ایمان بود كه حتى بچه هاى خردسال ما را جلوى تانك و توپ برد . من وقتى در پاریس مى شنیدم كه در تمام قراء و قصبات ایران ، در تمام اقشار ملت ، زن و مرد ، بزرگ و كوچك ، دبستانى و دبیرستانى و دانشگاهى ، روحانى عالیقدر و سایر طبقات ، همه با هم یك مطلب را مى گفتند ، آنجا فهمیدم كه دست غیب در كار است . شعاع افعال انسان (هر انسانى باشد) یك حدودى دارد . یك نفر ممكن است یك خانه را بتواند متبدل كند به یك وضعى ، یك محله را ، یك شهر را ، یك استان را ، یك قشر را . اما انسان نمى تواند تمام سى و چند میلیون جمعیت ، با افكار مختلفه و شغل هاى مختلفى كه دارند و امكنه مختلفه و از هم دور همه یك شعار بدهند ، از بچه دبستانى تا بیمارستانى و پیر مردهاى بیمارستانى ، همه دنبال یك مطلب باشند . آن نمى شود الا اینكه یك عنایت غیبى در كار باشد . آن كه بود این دست غیبى بود و این عنایت الهى بود كه یك ملتى كه هیچ نداشت ، بر یك قدرت هائى كه همه چیز داشتند غلبه كند . این همان قدرت صدر اسلام بود كه یك عده از اعرابى كه هیچ وسیله نداشتند ، هر چندتایشان یك شمشیر ، یك شتر داشت غلبه كنند بر تقریبا تمام معموره دنیا در آنوقت ، بر آن قدرت هاى بزرگ سلطنتى ایران و روم این نبود الا قدرت الهى و تأییدات غیبى . این را از تأییدات الهى و غیبى بدانید نه از شخص ، نه از مثل من كه حقیر هستم و خدمتگزار شما . و این معنایى كه حاصل شده است و باید بگویم یك عنایتى از خداى تبارك و تعالى به این ملت شده است این هدیه خداى تبارك و تعالى راحفظ كنید . این یك هدیه غیبى بود كه به ما داده ، این آزادى كه الان به ما داده است و دست ستمكارها را كوتاه كرده است و این استقلالى كه خداى تبارك و تعالى به ما داده است و دست اجانب را كوتاه كرده است ، این براى خاطر آن قدرت ایمان و وحدت كلمه و توجه به خداى تبارك و تعالى بود كه دست عنایت حق تعالى بر سر این ملت سایه افكند و این پیروزى حاصل شد .

ص: 165

آنكه مردم خونشان را درراه او دادند ، اسلام بود

این هدیه خداى تبارك و تعالى را حفظ كنید ، حفظ به این است كه همانطورى كه با هم بودید ، دل ها با هم یكصدا بودند ، همانطور از حالا به بعد هم این معنا راحفظ كنید . وقتى كه شما دل هایتان با هم صاف باشد ، قلب ها یك قلب باشد ، دست ها دست واحد باشد ، دست خدا هم باشماست . (یداللّه مع الجماعه ) این دست مبارك الهى كه بر سر شما و عنایت حق تعالى كه بر شما سایه افكند این را قدر بدانید و حفظ كنید . اگر حفظ شد ، در همه مراحل پیروز هستید ، همانطورى كه در وقتى كه انقلاب حاصل شد و همه رو به پیروزى رفتید و توجه به یك مقصد داشتید و آن نبود رژیم فاسد و تحقق رژیم الهى و توجه به چیز دیگر نبود ، توجه به اینكه من گرفتارى دارم ، وقتى منزل مى روم شام چه دارم ، آیا من فرض كنید فلان گرفتارى دارم ، هیچ توجه به این معانى نبود . نه زارع به فكر زراعت بود و نه كاسب به فكر كسب . و لهذا دیدید كه كسب ها را رها كردند و بازارها را تعطیل كردند و كارها را تعطیل كردند و همه با هم توجه به یك معنا و آن خدا ، توجه به دین خدا . این توجه عمومى به دین خدا موجب این شد كه خداى تبارك و تعالى هم توجه فرمود و این معجزه حاصل شد . آن چیزى كه همه حساب هاى مادیین را فاسد كرد و غلط از آب در آمد ، آنى كه دولت آمریكا هم ، كارشناسان آنها هم تصدیق كردند به اینكه مسائل فوق فكر ما بود و حساب هاى مادرست نبود و حق هم داشتند براى اینكه حساب هاى آنها حساب مادى و طبیعى بود ، ماوراى طبیعت را ندیده بودند ، طبیعت را دیده بودند . روى موازین طبیعت همانطور است كه آنها مى گفتند كه نباید یك ملتى كه هیچ ندارد این غلبه كند بر یك قدرت هایى كه پشتیبانش قدرت هاى همه عالم بود ، نه قدرت ها ، تقریبا عرض مى كنم نه فقط ابر قدرت ها ، همه ممالك اسلامى دنبالش بودند . اینكه ما را نگذاشتند عبور كنیم از كویت ، از این طرف كویت به آن طرف كویت هم اجازه عبور ندادند براى این بود كه پشتیبانش بودند . اینكه عراق فشار آورد كه شما فعالیت سیاسى نكنید ما تعهدات داریم و ما هم فشار آوردیم كه ما تا هستیم فعالیت سیاسى تكلیف شرعى ماست ، مى كنیم و بالاخره ما را تهدید كردند به اینكه شما بر فرض اینكه به شما كار نداشته باشیم ، اصحاب شما ، رفقاى شما را خواهیم چه كرد و من دیدم كه دیگر نمى شود ، این براى این بود كه آنها مى گفتند ما تعهد داریم با دولت ایران و من فهمیدم كه اینهمه دولت هاى اسلامى (به اصطلاح اسلامى ) وضع همین است كه نگذارند ما وارد شویم و هر كجا برویم ردمان بكنند ، ما هم رفتیم به خارج كه اینها دیگر نفوذ نداشتند آنجا و آنها هم پشیمان شدند از این معنا .

این قدرت الهى را از دست ندهید . این امانت الهى را حفظ كنید . همانطورى كه آنوقت به فكر گرفتارى هاى خودتان نبودید و فكر ، یك فكر بود و آن هم اسلام و این رمز پیروزى شد . شما الان پیروز نیستید باز ، براى اینكه آنكه شما مى خواهید ، آنكه ما همه مى خواهیم این است كه اسلام به همه معنا در ایران و انشاءاللّه در همه ممالك انشاءاللّه تحقق پیدا كند . غرض این نبود كه فقط ظالم از بین برود ، مانع از بین برود ، آن هم یكى بود اما آنها مقدمه بودند . آنكه مقصد بود اسلام بود ، آنكه مردم خونشان را در راه آن دادند اسلام بود ، آنكه مردم جوان هایشان را دادند و زن ها جوان هایشان را دادند و

ص: 166

بعد هم اظهار تشكر مى كردند ، آن اسلام بود و اعتقاد به اینكه باید اسلام تحقق پیدا بكند . ما تا حالا این مطلب برایمان حاصل نیست ، الان باز آن رنگ هاى رژیم سابق هست ، نتوانستیم و نتوانستند كه آن صبغه ها و رنگ ها را بزدایند ، ما بین راه هستیم ، ما بین راه هستیم .

به اسم اسلام لطمه بر حیثیت اسلام زدند

ما باید سازندگى كنیم ، چه سازندگى هاى مادى و چه معنوى . معنویات این كشور را اینها از بین برده اند ، نیروهاى انسانى را از بین برده اند ، كوشش كردند كه نگذارند روحانیت به شغل مقدس خودش آنطور كه مى خواهد ادامه بدهد ، كوشش كردند كه نگذارند دانشگاه به آنطورى كه باید دانشگاه باشد انجام وظیفه كند و همین طور همه قشرها را ، هم معنویات را از ما گرفتند و قواى انسانى را و هم اقتصاد مملكت را از بین بردند و همه جهات مادى را ، هم خیانت به مادیات كردند و هم خیانت به معنویات و خیانتشان به معنویات عظیم تر بوده از خیانتشان به مادیات .

شما اكثرا یادتان نیست مصیبت هایى كه بر حوزه علمیه در زمان رضاخان وارد شد . بعضى از این آقایان عظیم كه اینجا تشریف دارند یادشان است والا طبقه جوان یادش نیست كه چه كردند اینها با حوزه هاى علمیه ، چه كردند اینها با ملت در آن زمان دراین زمان هم كه شما یادتان هست دیدید كه چه كردند . تمام حیثیت ملى ، حیثیت انسانى ، حیثیت اسلامى ما را اینها تباه كردند . آنوقت مساجد ما را بستند ، مدارس ما از بین رفت ، عمامه هاى فصاحت اهل علم را از سرشان برداشتند و آن فضاحت ها و نسبت به خواهرهاى ما هم آن فضاحت ها . در زمان این بدتر از زمان او شد . در آنوقت فشار بود و فشار امد داشت ، در اینوقت حیله بود حیله هاى زیاد و فشار هم بود اما حیله هم زیاد بود . به اسم اسلام ، به اسم عدالت اجتماعى ، عدالت اسلامى ، به اسم اسلام ، احكام اسلام را از بین مى خواستند ببرند ، به اسم اسلام لطمه بر حیثیت اسلام زدند و مى خواستند بزنند . بحمداللّه اینها از بین رفتند و خواهند رسید به جرائم خودشان در آنجایى كه آنجا دار جزاست .

محدودیت پاداش و كیفر در دنیاى مادى گواهى بر وجود یك عالم نامتناهى است

ما نمى توانیم یك نفر آدمى كه به اندازه محمدرضا ارتكاب جرائم كرده ، بشر با تمام قوایش نمى تواند او را ، این جنایت هائى كه او كرده است جزا بدهد براى اینكه بالاخره تا آخرش این است كه یك نفر آدم مرده است ، یك نفر آدم مقابل یك نفر آدم است . كسى كه هزاران جمعیت را ، بسیارى از اشخاص را خودش در 15 خرداد ، آنطورى كه مى گفتند خودش در هلیكوپتر ، در آن بالاها ، خودش مرتكب این قتال شده است و با امر او این ملت با امر او به این قتلگاه ها خیابان هاى ما مبدل شد . یك ملت را از بین برده است ، یك ملت را ، ما چه جورى مى توانیم او را _ ارتكاب این جنایت را ما عوضش را به او بدهیم . این دلیل بر این است كه یك عالم دیگرى است كه درآنجا همه این معانى حاصل مى شود . یك عالمى كه ابدى است ، جهنمى كه خالد است ، همیشه است . یك عذابى كه

ص: 167

تصورش را ما نمى توانیم بكنیم .

این دلیل بر این است كه یك عالم دیگرى باید باشد تا این مجرم ها را در آن عالم جزایشان را بدهند . ما دراین عالم نمى توانیم جزاى آنها را بدهیم . انشاءاللّه خداوند تعالى به ما و شما كمك كند و به روحانیت قدرت عنایت كند ، به ملت ما قدرت عنایت كند كه ما بتوانیم اسلام را آنطور كه هست پیاده كنیم و متحقق كنیم و من باید ثانیا از حضرات آیات عظام و حضرات فضلا و علماى اعلام و همه شما آقایان تشكر كنم و من نسبت به همه شما خدمتگزارم و امیدوارم كه همه ما نسبت به اسلام خدمتگزار باشیم و این منزل را با همه سختى ها كه هست طى كنیم و انشاءاللّه به مقصد اصلى برسیم .

و السلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 168

تاریخ : 31/3/58

بیانات امام خمینى خطاب به وزیر امور اقتصاد و دارائى و معاونین این وزارتخانه

از وجوه تمایز حكومت اسلامى با حكومت طاغوت ، (داشتن پایگاه مردمى ) است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اگر یك كشور بخواهد یك كشور سالمى باشد باید بین دستگاه حاكمه با ملت تفاهم باشد و مع الاسف در رژیم هاى شاهنشاهى و بخصوص در رژیم اخیر این معنا عكس بود یعنى دستگاه حاكمه (همه دستگاه حاكمه ) در یك قطب واقع شده بود و ملت هم دریك قطب . این دستگاه حاكمه كوشش مى كرد كه با ارعاب و با فشار و با آزار و شكنجه و حبس و امثال اینها با ملت رفتار كند و ملت هم اگر زور نداشت كوشش مى كرد كه مالیات بتواند ، نپردازد ، از زیر بار همه چیز در برود ، هر چه بتواند كارشكنى كند براى دولت و از این جهت هى شكاف بین مردم و دولت حاصل مى شد و دولت هم هیچ پشتیبان نداشت و دستگاه حاكمه یك امر به خیال خودش مستقلى بود كه هیچ ارتباطى با ملت نداشت ، ملت هم به او هیچ اعتماد نداشت ، او را دشمن خودش مى دانست . ارتش وقتى مى آمد توى مردم مثل اینكه دشمن آمده است و جمعیت از او فرار مى كردند و پشت مى كردند به او و پاسبان وقتى كه مى آمد در بین مردم ، مردم از او فرار مى كردند ، تنفر داشتند و اینها اسباب این شد كه نتواند حكومت باقى بماند و با پایگاه نداشتن در پیش ملت ناچار باید كنار برود و رفت . این باید یك عبرتى باشد براى دولت ها . در رژیم اسلامى شاید در راءس برنامه همین تفاهم ما بین دولت و ملت باشد یعنى نه دولت خودش را جدا مى داند و بخواهد تحمیل بكند و مردم را تهدید بكند ، ارعاب بكند ، اذیت بكند و نه مردم در صدد این بودند كه دولت را تضعیف بكنند از مقررات دولتى . اسلام وضعش از اول اینطور بوده است كه آن حاكمش كه راءس بوده است ، در زندگى ، در معاشرت ، در اینها با مردم یا پائین تر بوده است یا همانجور . و ما بهترین حاكمى كه در اسلام بعد از رسول اللّه پیدا شد ، حضرت امیر سلام اللّه علیه بود و مع الاسف حكومت كوتاهى داشت و ما وقتى كه سیره ایشان را در عمل از تاریخ اخذ بكنیم و فرمایشات ایشان را در خطبه ها ، درنامه ها اخذ بكنیم و رفتار ایشان را با رعیت و همین طور رفتار رعیت با او ، رفتار استاندارهایى كه مى فرستادند در اطراف ، یك مملكت بسیار بزرگ بود دیگر ، حجاز و مصر و ایران و عراق و سوریه و یك مقدار از اروپا و اینها همه تحت سیطره بودند و وقتى كه مى فرستادند سفارش هایى كه مى كردند نسبت به اینكه چه جور باید رفتار بكنید و چه جور هم رفتار مى كردند آنها و مردم با آنها چه وضعى داشتند ، اینها همه در تاریخ هست . زندگى

ص: 169

خود امیرالمومنین كه معروف است كه . . . یك آدم متعارف نمى تواند آنطور زندگى كند . حتى اشكال كرده بودند كه خوب شما اگر زندگى ات این است ، پس چرا همچه قوى هستید؟ در یك جایى مى فرمایند كه این درخت هائى كه در بیابان پیدا مى شود ، هم چوبش محكمتر است هم آتشش قوى تر است براى اینكه آب كم خورده است . اینطور نیست كه هر كس زیاد خورد و چرب خورد و شیرین خورد ، این یك آدم قویى بشود بلكه شاید بسیارى از این غذاها خصوصا این غذاهاى غیر عادى براى انسان شاید سستى و ضعف و اینها هم مى آورد . در هر صورت در زندگیش وقتى كه انسان مى بیند ، مى بیند كه یك پوستى بوده است (اینطور نقل مى كنند) كه شب ها این پوست را مى انداختند و خودشان با حضرت فاطمه سلام اللّه علیها رویش مى خوابیدند و روزها همین پوست را علوفه رویش مى ریختند براى شترشان . و در خوراك هم كسى نمى توانست آنطور زندگى بكند ، هیچ كس همچو زندگى اى و خودشان هم مى فرمایند شماها نمى توانید لكن در تقوا و در ورع ȘǠمن اشتهاد كنید ، با من موافقت كنید . وضع حكومت اینطورى بود واینطور خاضع در مقابل قانون ، رئیس یك ملت كه توسعه ریاستش اینقدر زیاد بود و قدرت ارتشش آنطور ، آنطور خاضع در مقابل قانون كه وقتى قاضى اى كه خودش نصب كرده او را دعوت مى كند كه یك كسى را ادعائى داشته یا ایشان ادعا داشتند كه راجع به یك زرهى ، یهودى هم بوده آن طرف ، وقتى كه (به حسب نقل ) قاضى ایشان را احضار مى كند (همان قاضى كه خودش نصب كرده ) تشریف مى برند وقتى قاضى مى گوید یا اباالحسن ، مى گوید نه ، باید من و او را على السواء حساب بكنى ، قاضى باید نظرش به هر دو على السواء باشد و مرا با كنیه كه یك احترام است اسم نبر ، یاعلى بگو . و وقتى هم كه قاضى رسیدگى مى كند و حكم بر ضد حضرت امیر مى دهد ، حق مى دهد ، منتهى یهودى مى آید ایمان مى آورد اسلام مى آورد مى بیند كه اسلام این است . وضع معاشرتشان با مردم ، وضع زندگى شان ، وضع عدالتشان ، رسیدگى شان به فقرا و معروف است و دیگر تاریخ هم هست كه خانه هایى بوده است كه مطلع نبودند كه كى مى آید برایشان چیز مى آورد ، ایشان مى بردند و در یك جایى كه رفتند و بچه ها وقتى كه مى رفتند گریه مى كردند و ایشان وارد شده بود و به آنها غذا داد و تلطف كرد و اینها ، بعدش شروع كردند یك صداى مثل صداى شتر كه بچه ها را بخندانند . گفتند:( من وقتى آمدم این بچه ها گریه مى كردند دلم مى خواهد حالا كه مى روم بخندند بچه ها ) . اى یك حاكمى است كه توسعه حكومتش از حجاز تا مصر تا ایران تا افریقا تا همه اینها بوده است . خوب البته هر كس كه نمى تواند (هیچ كس نمى تواند) . لكن اگر حكومت ها خودشان را جدا ندانند از مردم ، رؤسا اینطور نباشد كه بروند هر كس در هر جائى یك ریاستى داشت بخواهد اعمال قدرت بكند ، اعمال ریاست بكند ، مردم را پائین تر بداند ، با مردم رفتارى بكند كه رفتار یك مثلا زورمند خیلى كذا است با دیگران ، اسباب این مى شود كه مردم از او جدا بشوند ، مردم مالیات ندهند و فرار كنند از مالیات ، دو دفتر داشته باشند . الان كرارا از من سؤال شده است كه مادر زمان طاغوت دو تا دفتر داشتیم یك دفترى بود كه در دسترس ماءمورین مى گذاشتیم این غیر آن بود كه ما داشتیم . حالا چه بكنیم ؟ ما گفتیم نه ، حالا دیگر شما از خودتان مى دانید دیگر . اینها براى این است كه از آنطرف زور و ارعاب و فشار ، از آنطرف هم ملت نمى تواند

ص: 170

اینقدر بپذیرد ، از این جهت او هم قدر بتواند تخلف مى كند ، بتواند علنا تخلف مى كند چنانچه اخیرا كرد ، اگر نتواند اینطورند خوب در خفا تخلف مى كند ، هر چه بتواند از مال دولت بر مى دارد . این باید یك سرمشقى باشد براى دولت ها ، براى ادارات ، براى همه جا كه مردم را از خودشان جدا نكنند ، مردم را از خودشان بدانند ، مردم هم آنها را از خودشان بدانند . اگر یك همچو تفاهمى بین دولت و ملت پیدا شد این دولت متكى به ملت است و سقوط ندارد ، این دیگر قابل سقوط نیست و من امیدوارم كه بشود انشاءاللّه یك صبغه اسلامى پیدا بكند ، یك شبیهى ، یك قدرى شباهت به حكومت اسلام باشد و اگر باشد (امیدواریم كه بشود همه اش ، اما هر چه بتوانیم ) اگر بشود یك مملكت آرامى كه هیچ كس در فكر این نیست كه به دیگرى تعدى بكند ، نه دولت به ملت و نه ملت به دولت و مردم هم از روى رضا و رغبت مالیاتى كه براى حفظ خودشان است ، براى حفظ سرحدات خودشان است ، خودشان رضا ورغبت مى دهند . هركسى فرض كنید كه یك كسى گوسفند دارد ، ده هزار گوسفند دارد ، اگر یك نفر بیاید بگوید ، اینها را حفاظت مى كنم ، او بداند كه این امین است و حفظ مى كند ، این از روى رضا و رغبت به او اجرت مى دهد ، چیز مى دهد كه حفظش كند . یك كسى كه خودش نمى تواند حفظ كند ، آن اشخاصى كه بیایند و بگویند ما حفظ مى كنیم ، خودش از روى رضا و رغبت به او پول مى دهد . خوب یك مملكتى است كه مردم كه نمى تواند این مملكت را اداره بكنند و حالا كه نمى توانند اداره كنند خوب یك طایفه اى باید اداره كنند ، سرحداتش راحفظ بكنند همچو جهات دیگرش درست بشود . خوب ، یك مملكتى مملكت خود مردم است و دولت مى خواهد حفاظت كند این را ، انتظامات را ایجاد كند ، شهردارى مى خواهد شهر را آباد كند ، دولت مى خواهد راه ها را درست بكند و این چیزى است كه مال خود مردم است و به دسترس خود مردم ، براى خود مردم دارد انجام مى دهد . وقتى اینطور شد ، خود مردم با رضا و رغبت (دیگر دو دفتر هم درست نمى كنند) و مى دهند براى اصلاح امورشان و اگر یك دغل هم پیدا بشود آنوقت كم مى شود ، اینطور نیست كه همه باشند .

خمس تمام عایدى یك مملكت در سال رقم هنگفتى است كه میتواند كشور را اداره كند

و اگر یك روزى هم انشاءاللّه توانستیم ، توانستید كه همان مالیات اسلامى را بگیریم و آن هم كم رقمى نیست ، البته از زكات خیلى نیست اما اندازه فقرا هست كه دیگر فقیر را نمى گذارد وجود پیدا كند . اما خمس یك مالیات بسیار هنگفتى است و این مالیات بسیار هنگفت براى همه چیز است یعنى سیستمش طورى است كه ، اینطور نیست كه خیال بشود كه براى فقرا است . خمس تمام عایدى تمام یك مملكت در هر سال یك قلم بسیار درشت است و این مى تواند اداره بكند . اگر انشاءاللّه توانستید ، توانستیم همین سیستم اسلامى را كه دیگر در مالیات هم هیچ احتیاج به اینكه یك چیز دیگرى زاید بر آن باشد نداشته باشیم ، همین خمس تمام درآمدها و بسیار عادلانه است براى اینكه این بقال سر محله به اندازه خودش مالیات مى دهد ، آن آدمى هم كه صاحب كارخانه هاى كذاست

آن هم به اندازه

ص: 171

خودش مالیات مى دهد . این یك طور سیستمى است كه یك جور با عدالت رفتار شده و اگر چنانچه انشاءاللّه هم بشود ، كه دیگر هیچ احتیاجى به اینكه مردم زاید بر آن چیزى بدهند ندارد و البته حالا كه باز آن ترتیب نشده است و امید است كه بشود و اگر بشود هم یك درآمد بسیار سرشارى است كه شاید همه چیز ما را اداره بكند و انشاءاللّه مملكت صحیح و سالم بشود و خودتان اداره اش بكنید . مقصود عرضم این است كه حتى رؤساى مالیه وقتى كه در آنوقت كه من بچه بودم و در آن طرف ها بودم رئیس مالیه اش هم حراص بود نسبت به مردم و (را) چه مى كرد واز ژاندارمرى مثلا چه مى كرد تا از مردم به زور چیز مى گرفت ، به زور نه اینكه همان مالیات را مالیات و غلق به اصطلاح آنوقت كه مالیات مى گرفت و ماءمور هم غلق مى خواهد و آنجا هم باید برود وقتى كه وارد مى شود باید آن كسى كه به او وارد شد كدخداى ده چه بكند و چى برایش بیاورد . چه مصیبت هائى مردم داشتند از دست همین كسانى كه به عنوان ماءموریت ، چه ماءمور مالیه بود چه ماءمور حكومت بود ، ماءمورین هم وقتى مى رفتند مردم را عذاب مى كردند و آنطور نبود كه حضرت امیر (علیه السلام) دستور مى دهد كه بروید صدا كنید آن آدم هایى كه هستند براى زكات صدا كنید . بگوئید كه (به حسب روایت ) كه زكات تان را داده اید یا نداده اید؟ اگر گفتند داده ایم برگردید و آنها هم تخلف نمى كردند . وقتى یك حكومت آنطور شد و مردم در مقابل خدا مسؤول شدند و خداوند را شاهد دیدند آنها هم تخلف نمى كردند و آنها هم مالیاتى را كه باید بدهند مى دادند ، زكات را مى دادند ، خمس را مى دادند .

امر بر جدیت مسؤولین در رفتار نیك با مردم و ایجاد یك محیط برادرى

در هر صورت عمده این است كه همه ماها بدانیم كه مسؤول هستیم پیش خداى تبارك و تعالى و همه بدانیم كه عقل هم اقتضاء مى كند كه به همانطورى كه اسلام دستور داده با مردم رفتار بشود ، حكومت ها همانطور رفتار بكنند . وقتى كه در صدر اسلام ماءمورین رامى فرستادند ، همان كه سردار بود ، همان كه استاندار بود امام جماعت هم بود یعنى اینقدر مورد اعتماد مردم بود و مردم او را به عدالت مى شناختند كه به او اقتدا مى كردند و با او نماز مى خواندند و همان هم جنگ مى رفت و مردم هم به او احترام مى كردند . اگر یك همچو چیزى بشود و ما بتوانیم كه یك دستگاه دولتى اى كه دولت اسلامى باشد ، با مردم باشد . شما الان الحمدلله تا یك حدودى پیش رفته است این . مى دانید كه ارتش همچو با مردم دور بود كه در یك جمعیتى ارتش وارد نمى شد براى اینكه اگر مى آمد تا او مى آمد مثل اینكه لشكر مغول حمله كرده مردم مى رفتند كنار و اگر مردم مى خواستند بیایند توى اینها با سرنیزه كنارشان مى كردند اینجور بود وضع ، حالا ما اینجا هر چند روز یك دفعه یك عده اى از ارتش مى آیند ، یك عده اى از ژاندارمرى مى آیند ، یك عده مردم دیگر ، همه مردم مخلوط به هم ، داخل در هم و همه با هم مخلوط و همه باهم یكصدا و همه اظهار اسلام ، اظهار اطاعت به احكام اسلام مى كنند و این چقدر خوب است من به آنان مى گفتم كه شما حالا برایتان بهتر است كه با دل راحت اینجا نشسته اید و نمى ترسید كه كسى شما را اذیت كند و مردم هم نمى ترسند كه شما اذیتشان كنید ، حالا وجدان كنید حالا وجدان شما

ص: 172

راحت تر است یا آنوقتى كه مى ریختند و با سر نیزه مردم را ، خود آن آدمى هم كه سرنیزه مى كشد ناراحت است و وجدانش ناراحت است ، نمى شود انسان اینطور باشد . بله ، ممكن است یك وقت یك كسى اینقدر جنایت بكند كه عادى بشود برایش ، لكن مردم عادى نمى توانند . این ارعابى كه اینها ایجاد مى كردند براى این بود كه از ملت مى ترسیدند . اصلا اساس ارعاب مردم و ترساندن مردم و عرض بكنم كه دور كردن مردم از خودشان ، اساس این بوده است كه اینها از بس كه به مردم تعدى كرده اند ، از مردم مى ترسند . حالا كه از مردم مى ترسند چه بكنند كه ماءمون باشند؟ ایجاد رعب مى كردند ، مى ریختند عرض بكنم كه توى مردم یك بساطى درست مى كردند كه مردم از آنها بترسند ، این مردم از آنان بترسند ، براى حفظ خودشان بود . خودشان به مردم بد كرده بودند ، حالا اینطور مى كردند كه بترسند . این شاه سابق جراءت نمى كرد بیاید توى مردم ، هیچ امكان نداشت برایش كه بیاید با مردم بنشیند . دو گل بود كه آمده بود اینجا ، رفته بودند نزدیكى هاى بازار و با آن همه حفاظت و اینها ، دو گل پیاد شده بود رفته بود توى جمعیت ، براى اینكه او نمى ترسید از جمعیت ایران ، شاید در جمعیت خودش هم آنجا نمى ترسید . وقتى كه اینطور بشود كه بتواند یك سلطان مملكت ، فرض كنید یا یك نخست وزیر مملكت بتواند برود توى مردم ، با مردم باشد ، صحبت بكند ، حرف بزند ، چه بكند ، وقتى اینطور باشد خوب اساس به احترام . . . حكومتى اش اضافه اینكه مردم پشتیبان او هستند ، مردم او را چون پاسبان خودشان مى دانند پشتیبانشان هستند اما وقتى كه بگویند پاسبان عقرب است و مى زند آدم را ، به اسم پاسبانى اخاذى مى كند ، مردم را مى چاپد خوب این دیگر معلوم است كه مردم به او بدبین مى شوند . اگر دیدند كه روساى مالیه مثلا ، اینها یك قدرى مالیات مى گیرند یك قدرى هم زیادتر از مالیات براى خودشان ، یك قدرى هم ماءمورشان مى رود چه مى كند ، مردم حتى الامكان مالیات نمى دهند ، حتى الامكان بتوانند از زیر بارش فرار مى كنند اما وقتى دیدند آنكه آمده است براى حفظ خودشان و براى حفظ مملكتشان و براى حفظ دارایى شان ، براى حفظ جانشان اینها دارند زحمت مى كشند ، خوب قهرا آدم وقتى دید یك كسى به او كمك مى كند به او محبت مى كند ، آنوقت مالیات ها را با رضا و رغبت و با صورت گشاده به آنها مى دهد . جدیت بكنید كه با مردم رفتارتان خوب باشد . اینها بندگان خدا هستند ، با اینها رفتارتان خوب باشد . همه جا و همه كس همه مردم با هم جدیت بكنند كه همه باهم خوب باشند ، یك محیط برادرى ایجاد بشود . در مملكت اگر یك محیط برادرى ایجاد شد ، محیطى كه قرآن كریم مى فرماید كه مؤمنین اخوه هستند ، برادر هستند ، همه مؤمن ها با هم برادر هستند ، وقتى یك محیط برادرى پیداشد ، صلح و صفا پیدا شد دیگر اینطور ناراحتى ها و اینطور چیزها در كار بشود ، نمى شود .

روش بررسى قانون اساسى و تصویب آن در دنیا نمونه است

انشاءاللّه خداوند همه شمارا تأیید كند ، موفق باشید و همه را تأیید كند كه این بار كه حالا در نیمه راه است به آخر برسانیم و این مجلس كه بنا است درست بشود و بررسى قانون اساسى ، هر كه

ص: 173

نظر دارد نظر بدهد و بعد از نظر دادن به این مجلسى كه بنا است درست بشود ، مردم خودشان این مجلس را تأسیس بكنند آنجا آنها بررسى بكنند ، آنها تصویب بكنند بعد هم خوب مردم ، و من گمان ندارم كه در دنیا ازاین فرمى كه طرح شده است الان ، بهتر فرمى است كه هست و در دنیا از این بهتر نداریم ما كه در اختیار ملت در دو دفعه باشد . در هر جا به اصطلاح اینها هیچ دموكراسیى بالاتر از این نیست كه یك مطلبى در اختیار مردم دو دفعه قراربگیرد . مجلس مؤسسان كه درست مى كردند یك دفعه اختیار مردم بود و آن این است تعیین آن آقا را بكنند . رفراندم اگر بود یك دفعه در اختیار مردم بود كه یكى دیگر قانونش را بنویسد مثل فرانسه در جمهورى پنجمش كسان دیگر از اجزاى دولت و وزارتخانه ها و اینها قانون را نوشتند ، یك چند نفرى هم از مجلس شورا و اینها بود كه بعد به رفراندم گذاشتند قانون اساسى شان را اما این قانون اساسیى كه الان بنا هست بر آن ، دو دفعه در اختیار مردم است ، یك دفعه اینكه مردم این اشخاصى كه اطلاعات دارند از قوانین ، اطلاعات دارند از اسلام اطلاعات دارند از آن ، براى مردم هستند ، دلسوزند براى مردم ، امین هستند ، یك همچو اشخاصى را تعیین كنند براى بررسى قانون اساسى و درست كردن و اینطور چیزهایش ، به این هم اكتفا نكنند باز یك دفعه دیگر در اختیار مردم بگذارند كه حالا بعد از اینكه نمایندگان شما این را تصویب كردند یا تصدیق كردند به اینكه این بسیار خوب است و صحیح است و موافق با اسلام است و موافق با مصلحت كشور است ثانیا بیایند به مردم بگویند آقا اینى كه ، كسانى كه شما تعیین كردید ، تعیین كردند ، بیائید باز خودتان هم باز بفرمائید . در دنیا یك همچو چیزى نیست و حالا هم كه مى بینید كه بعضى ها نق نق مى زنند اینها همانها هستند كه نمى خواهند این مملكت یك آرامشى پیدا بكند . هر جایش را بگیرى باز یك صدایى دیگرى در مى آورند ، هر جایش را ، مردم را شما از اینجا بشناسید ببینید كه حرف هائى كه مى زنند روى چه اساسى دارد . اینهائى كه الان دارند هى داد و قال مى كنند اینها خوب ، حرفشان چیزى نیست كه قابل ذكر باشند لكن ببینیم چه جور اشخاصى نق مى زنند راجع به همین معنا هم كه بهترین ترتیبى است كه در دنیا واقع شده است و مى خواهد واقع بشود . براى همین هم باز یك اشخاصى اشكال مى كنند . این براى یا مى خواهند اظهار فضلى بكنند ، خوب آن مانعى ندارد ، خوب اشخاصى دلشان مى خواهد اسمشان توى روزنامه باشد و اظهار فضلى بكنند ، اظهار روشنفكرى بكنند ، ما مضایقه از این نداریم كه آقایان اظهار فضل خودشان را بكنند لكن جورى نباشد كه بخواهند یك مطلبى را كه مى خواهیم زودى تمام بشود و این مملكتى كه الان توطئه دارند مى كنند توطئه ها جمع به هم بشود و یك وقت خداى نخواسته بعد از دو سه سال كه قانون اساسى را ما تا دو سه سال طول بدهیم و مجلس مؤسسان تا دو سه سال ، این اسباب زحمت بشود . و بهترین طریقى كه اصلا در دنیا هم سابقه دارد یعنى به استثناء آن جهتش خود مردم و وكلایشان را تعیین مى كنند و چیز ، رفراندم سابق دارد و بررسى از قانون اساسى هم با اهل خبره این هم سابقه دارد در فرانسه اى كه این به قول همین شماها ، یعنى به قول همین روشنفكرها ، مهد آزادى و مهد دمكراسى است این سابقه دارد این بهتر از آن است . براى اینكه آنجا از وزرا و از نخست وزیرى و از اشخاصى كه منتخب مردم نبوده است با چند نفر هم از منتخبین مردم ،

ص: 174

اینها با هم جمع شدند ، این منتخبین در غیر این جهت ، آنها هم منتخب براى این جهت نبودند . مجلس شورا و مجلس سنا منتخب براى نگاه كردن درقانون اساسى نبوده ، انتخاب كرده اند اما نه انتخاب براى قانون اساسى ، از منتخبین آنها كه انتخاب براى قانون اساسى هم نبوده و از وزرا و از امثال اینها یك گروه هایى جمع شدند با هم ، تدوین كردند ، اینكه تدوین شد به آراء عمومى گذاشتند راءى دادند این تمام شد . این بهتر است كه دیگر بالاترین (به اصطلاح شما) دمكراسى در دنیا و مهد آزادى اینطور درست كرده است یا اینكه حالا ایران كه شماها روشنفكرها اعتقادتان این است كه یك مملكتى است كه مردمش هیچ نمى فهمند عرض بكنم همچو اهانت مى كنید به مردم و همچو خودتان را باختید در مقابل غرب كه خیال مى كنید ما هیچ چیز نداریم و آنها همه چیز دارند ، حالا آن بهتر است یا این بهتر است ؟ در همان معنائى كه مهد عرض بكنم آزادى و اساس و دمكراسى است آن بهتر است یا این كه آنى كه مى خواهد بررسى كند در قانون اساسى ، منتخب خود مردم باشد و بعد از این هم كه چیز شد خود مردم راءى بدهند . آنى كه بهترین طریقش به خیال آنها بوده ، این است كه یك اشخاص دیگرى این را بررسى بكنند كه مبعوث از مردم نیستند و بعد مردم خودشان راءى بدهند . ما مى گوئیم نه ، آنى هم كه مى خواهد بررسى بكند ، آن هم مبعوث از مردم ، بعد هم خود مردم راءى بدهند . دیگر بهتر از این چیزى اصلا نیست و این نق نق ها هم جز اینكه یا اظهار فضیلت است (كه هیچ مضایقه اى نیست ) یا خدمت به این است كه نگذارند درست بشود بلكه این پالیزبان _ نمى دانم _ و این اویسى و اینها كه در سر حدات دارند فتنه مى كنند بلكه بتوانند ، لكن آقایان باید بدانند دیگر گذشت ، نمى توانند و نمى شود این چنین چیزى . انشاءاللّه همه موفق و موید باشید .

والسلام علیكم و رحمة اللّه وبركاته

ص: 175

تاریخ : 1 / 4 / 58

بیانات امام خمینى در دیدار با سفیر یمن شمالى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

تشكر مى كنم از اینكه به ملاقات من آمده اید و همین طور از ملت شما . اسلام یك دین آسمانى است كه براى ارشاد ملت ها و رفع اختلاف بین آنان و هدایت به كمالات انسانى و رفع ظلم و بیدادگرى آمده است لكن مسلمین مجموعا و تقریبا همین طور دولت هاى اسلامى از آن سرى كه اسلام براى آن آمده است یا غافل بودند و یا تغافل كردند و همه گرفتارى هائى كه براى مسلمین در طول تاریخ ایجاد شده است براى همین جهت است كه از تعلیمات اسلام دور بودند و نتوانستند آن هدایتى را كه اسلام براى آن آمده است ادراك كنند و یا به واسطه اغراضى كه داشتند نتوانستند انجام بدهند . مشكل عمده مسلمین همان دورى از اسلام و قرآ ن است و اگر مسلمین به حسب امرى كه خداى تبارك و تعالى فرموده است : (و اعتصموا بحبل اللّه جمیعا و لا تفرقوا) اگر به همین یك امر و نهى عمل مى كردند تمام مشكلاتشان ، مشكلات سیاسى ، اجتماعى و اقتصادیشان رفع مى شد و هیچ قدرتى نمى توانست با آن مقابله كند لكن مع الاسف به واسطه غفلت بعضى و عدم توجه بعضى و تغافل بعضى از این امر محروم ماندند و تا این امر الهى تحقق پیدا نكند باید مسلمین انتظار گرفتارى هاى بیشتر داشته باشند . مشكل دیگرى كه هست عدم تفاهم بین دولت ها و ملت است . جدائى ملت از دولت بلكه رو در رو قرار گرفتن آنها موجب ضعف آنها و گرفتارى دولت و ملت شده است و تا این مشكل خود را دولت ها رفع نكنند ، روى سعادت را نخواهند دید و همیشه گرفتار دست خیانتكاران و اجانب خواهند بود . من از خدا مى خواهم كه مسلمین را بیدار و آشنا به وظائف اسلامى بكند .

ص: 176

تاریخ : 1/4/58

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى انجمن كاراته ایران

بسم اللّه الرحمن الرحیم

انشاءاللّه خداوند به همه شما توفیق بدهد و قدرت شما را ، هم قدرت جسمى و هم قدرت روحى عنایت كند .

الان مملكت ما احتیاج به قدرت روحى دارد و هم احتیاج به قدرت جسمى . و امیدوارم كه شما در هر دو مرتبه ، هم درجانب روح و هم در جانب جسم خودتان را تقویت كنید . و تقویت در جانب روح به این است كه توجه تان به خداى تبارك و تعالى زیاد باشد ، اتكائتان به قدرت لایزال حق تعالى باشد و نظرتان نظر الهى باشد و تبعیت از احكام خدا بكنید و در جسم و جان هر دو فداكار اسلام باشید و همه فداكار اسلام باشید . و من امیدوارم كه در پناه اسلام همه قدرت ها ، همه قواه ها قدرتمندتر بشوند ، قوت دارتر بشوند و شماها انشاءاللّه براى مملكت آبرومندى تهیه كنید و مملكت ما را معروف كنید در همه جا ، چنانچه در این نهضت بحمداللّه همه جا معروف شد و همه با چشم احترام به این ملت نگاه مى كنند و عمده این است كه از این به بعد هم ما این احترام را حفظ بكنیم ، به اینكه همه با اخلاق اسلامى و با آداب اسلامى باشیم تا انشاءاللّه این قدرت و این قوت در جاى خودش خرج بشود و نهضت اسلامى ما به ثمر برسد . خداوند انشاءاللّه شما را سعادتمند كند در دنیا و در آخرت .

ص: 177

تاریخ : 1 / 4 / 58

پاسخ امام خمینى به نامه آقاى یوسف كرمعلى

بسمه تعالى

جناب آقاى یوسف كرمعلى دامت توفیقه

نامه جنابعالى و اعضاى محترم جمعیت خوجا اثنى عشرى كشور كنیا واصل گردید . از اظهار تبریك و پشتیبانى از استقرار جمهورى اسلامى در كشور ایران كه نموده بودید ، متشكرم و از خداى تعالى عظمت و موفقیت عموم مسلمانان جهان و پیروزى آنان را بر دشمنان خواستارم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 178

تاریخ : 2 / 4 / 58

بیانات امام خمینی در جمع گروهى از بانوان لنگرود و پاسداران انقلاب اسلامى همدان

رسالت انبیا ، تزكیه نفوس و مهار جهات مادى افسار گسیخته انسان

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من چند كلمه با آقایان و خواهران د ر مفاد این آیه شریفه كه آن خواهر خواند عرض كنم . خداى تبارك و تعالى مى فرمایند كه من منت گذاشتم بر مردم به اینكه پیغمبر را فرستادم كه آیات مرا براى مردم تلاوت كند (ویزكیهم و یعلمهم الكتاب و الحكمه ) تزكیه رامقدم ذكر فرموده است از علم ، از حكمت . آیات شریفه قرآن در هر ذره از آن نكات هست . جهت اینطور نیست كه مثل یك نویسنده باشد كه مقدم و مؤخر بودنش ممكن است كه در نظر نباشد . تلاوت آیات شریفه ، خوب همان رسالت است یعنى رسول آمده است كه آیات قرآن را بر مردم تلاوت كند ، تلاوت براى چه ؟ تلاوت كند و مردم را تزكیه كند ، نفوس مردم را تزكیه كند تطهیر كند .

انسان دو جنبه دارد: جنبه معنوى و جنبه ظاهرى . جنبه ظاهرى همین است كه مى بینید و همین دنیاست كه مى بینید و همین مادیات است كه مشهود است و جنبه معنوى جنبه دیگرى است كه ماوراى این عالم است ، در انسان است . اما انسان مجموعه همه عالم است كانه خداى تبارك و تعالى دو نسخه موجود فرموده اند : یك نسخه تمام عالم ، یك نسخه كوچك این است . انسان عصاره همه موجودات عالم است یعنى در انسان همه چیز هست و خداى تبارك و تعالى توجه و عنایت فرموده است و منت گذاشته است بر انسان به اینكه پیغمبرانى فرستاده است براى اینكه هم آن جهت معنویت را كه اهم است و تمام نظر به اوست تربیت كند ، تزكیه كند مردم را ، تهذیب كند مردم را ، تعلیم بدهد مردم را ، حكمت تعلیم كند ، كتاب تعلیم كند و هم این جهات مادى افسار گسیخته رامهار كند . اینها كه مادى هستند مادیت را به طور افسار گسیختگى توجه به آن دارند و انبیا آمده اند كه همین مادیات را و همین امورات مادى كه انسان نسخهاى از آن هم هست ، عصارهاى از آن هم هست و انسان را طورى تربیت كند كه مادیات هم در مهار معنویات باشد . اصل اساس ، معنویات اوست . اصل اساس این است كه هیچ تعلیم و تربیتى در دنیا و هیچ رژیمى در عالم (از تمام رژیم ها كه بگیرید) توجه به آن معنویت انسان ندارند . اینكه توهم مى شود كه فرق ما بین رژیم اسلامى و انسانى با سایر رژیم ها این است كه در این عدالت هست ، این صحیح است لكن فرق این نیست ، فرق ها هست ، یكى از فرق هایش قضیه عدالت اجتماعى است . هیچ یك از رژیم دنیا غیر از این رژیم توحیدى انبیا توجهش به معنویات انسان

ص: 179

نبوده است ، در نظر نداشته است كه معنویات را ترقى بدهد . آنها همه در دنبال این بوده اند كه این مادیات را استفاده از آن بكنند و یك نظام مادى در عالم ایجاد بشود و انبیا اصلش آمده اند براى تزكیه نفوس انسانى ، تعلیم و تربیت كتاب و حكمت و مهاركردن این طبیعت كه انسان قبل از مهار كردن طبیعت به دست انبیا به طور اصلاح همه چیز را مى خواهد . در انسان كما اینكه یكى از موجودات عالم است كه یك حیوانى است منتها حیوان قابل تربیت . هیچ یك از چیزهائى كه در انسان ، قوائى كه در انسان است محدود نیست . انسان شهوتش محدود نیست به اینكه نظام داشته باشد مثل سایر حیوانات ، بلكه از سایر حیوانات هم بدتر است . غضب انسان محدود نیست به اینكه در یك موردى اعمال غضب بكند ، در یك موردى نكند ، غیر محدود است . این مثل این است كه سلطه بر سایر كشورها ، بر سایر گروه ها محدود نیست كه با یك نظمى بر آنها غلبه كند ، غیر محدود است . انسان شهوتش همچو غیر محدود است كه هیچ مرزى ندارد ، هیچ فرقى مابین افراد نیست ، اگر غضب كند مرزى ندارد كه در آن مرز محدود باشد . مهار تا نشود ، تا اشخاصى كه باید مهار كنند این قواى انسان را ، تا مهار نكنند غیر محدودى و مطلق است . انبیا آمده اند كه با تعلیم و تربیت الهى و با تزكیه نفوس مهار كنند این قوه هاى غیرمحدود انسان را .

بر طبق موازین كتاب و سنت اعمال قدرت كنید

این مقدمه را كه من عرض كردم برا ى این است كه ماالان در معرض یك خطر عظیم واقع هستیم كه این خطر از خطر رژیم سابق براى ما بیشتر است و آن خطر افسار گسیختگى است . خطر افسار گسیختگى كه انسان بعد از اینكه خودش را آزاد دید ، بعد از اینكه دیوارهاى استبداد را شكسته دید ، بعد از اینكه از زندان 35 میلیونى بیرون آمد ، حالا افسار گسیخته بشود ، هر چه مى خواهد بكند ، یعنى برخلاف این تعلیماتى كه انبیا از صدر عالم تا حالا آورده اند كه مهار كنند این قواى انسان را ، مهار كنند این قدرت هائى كه انسان دارد ، مهار كنند این شهواتى كه انسان دارد ، حالا كه ما ، ملت ما به واسطه همتى كه كردند و به واسطه همتى كه كردند و به واسطه آن ایمانى كه داشتند خداى تبارك و تعالى آنها را موفق كرد و غالب شده اند بر طاغوت ، حالا مهار گسیخته بشود . این خطر ، خطر بزرگى است كه تعالیم انبیا را به باد مى دهد ، زحمت هاى رسول اكرم را به باد مى دهد ، آبروى اسلام را از بین مى برد . الان آبروى اسلام بسته است به اعمال شما مردم ایران كه مردم عالم متوجه اند به اینكه ببینند چه مى كنید . اینكه الان آزادى به دست شما آمد و از اختناق بیرون رفتید ، آیا چه مى كنید؟ آیا افسار گسیخته شدید؟ دیگر حدى ندارد كارها؟ مرزى ندارد كارها؟ پاسدارید و تفنگ دارید و قوه دارید و قدرت دارید و به خانه ها مى ریزید ، مال مردم را مى برید ، هتك آبروى مردم را مى كنید؟ یا نه ، تربیت ، تربیت اسلامى است ، حد و مرز دارد ، حدود دارد در اسلام ، اگر چنانچه یك كسى با دیگرى هم دشمنى داشته باشد (كه در اسلام نباید داشته باشد) اگر چنانچه كسى فرزند كسى را كشته باشد ، حقى كه اسلام به او داده این است كه روى موازین آن را قصاص بكنند هیچ حق دیگرى ندارد یعنى اگر چنانچه فرزند یك نفر را ،

ص: 180

فرزندهاى یك نفر را ، عشیره یك نفر را ، یك نفر قتل عام بكند و همه را بكشد ، در اسلام این است كه این را باید قصاص كرد بیش از این حقى براى كسى قائل نیست ، یك فحش حق ندارد بدهد ، یك سیلى حق ندارد بزند .

آیا امروز كه قدرت دست مردم آمده است و در مقابل قدرت ها خود مردم هم قدرت پیدا كرده اند ، پاسبان ها قدرت دارند ، سپاهى ها قدرت دارند ، آیا قدرت را روى موازین كتاب و سنت ، روى تعلیمات رسول اكرم صلى اللّه علیه و آله اعمال مى كنند ، یا هر چه پیش آمده ، آمد . حالا كه قدرت داشت ، هر جا كه مى تواند این قدرت را اعمال مى كند ، دنبال این نیست كه روى حق باشد ، دنبال این نیست كه روى عدالت باشد ، دنبال این است كه اعمال قدرت خودش را بكند ، همان افسار گسیختگى كه حیوانات دارند ، حیوانات افسار گسیخته اند ، میزان ندارد كارشان انسان را كه انبیا تربیت مى خواهند بكنند ، مى خواهند محدودش كنند به حدودى ، روى قوانینى ، روى مرز و بومى باشد . آیا امروز كه ایران یك مركزى شده است كه چشم هاى دنیا به این مركز دوخته شده و همه عالم دارند دانشمندانشان مطالعه مى كنند در احوال این مملكت و این ملت ، آیا این ملت حالا دنبال این مطلب هست كه ما یك كارى بكنیم كه حفظ آبروى اسلام بشود؟ما مى گوئیم جمهورى اسلامى ، آیا رباخورها به جمهورى اسلامى اعتقاد دارند و باز مشغولند؟ آیا آن اشخاصى كه ظلم مى كردند و حالا قدرت دست یك اشخاص دیگر افتاده و اینها با قدرت هستند ، به جمهورى اسلامى معتقد هستند؟اگر معتقد هستند به جمهورى اسلامى ، باید حكومت اسلامى مثل حكومت على ابن ابیطالب سلام اللّه علیه باشد . مردمى كه در این حكومت زندگى مى كنند همه اسلامى باشند ، تابع باشند . اینطور نباشد كه كارهائى بشود كه در خارج منعكس بشود كه اینها یك مشت وحشى بودند ، وقتى كه از دام بیرون افتادند خودشان وحشت كردند .

مسؤولیت خطیر روحانیون در حفظ حیثیت اسلام

برادرهاى من ! خواهرهاى من ! امروز آبروى اسلام بسته به اعمال ماها ، اعمال شماهاست ، امروز آبروى اسلام بسته به اعمال روحانیون است . روحانیون كه مربى انسان ها هستند به جاى انبیا نشسته اند ، مبعوث از طرف انبیا هستند . آبروى اسلام امروز ، آبروى اسلام در ایران و امروز بسته به اعمال همه است و خصوصا روحانیون . اگر خداى نخواسته از این طایفه یك اشتباهى صادر بشود ، یك خطایى صادر بشود ، این به پاى اسلام تمام مى شود . متوجه باشید كه مسؤولیت بزرگ است ، همه مسؤولیم ، همه مسؤولید لكن روحانیون بیشتر مسؤولند . مبادا یك وقت اعمالى صادر بشود از این طایفه كه همانطور كه گفته مى شود و اشخاص مغرض گفته اند و مى گویند كه ما از زیربار دیكتاتورى رضاخان بیرون آمدیم و زیر بار دیكتاتورى آخوندها واقع شدیم . آخوند دیكتاتور نیست و دیكتاتور آخوند نیست . اگر رسول اكرم ، امیرالمومنین (سلام اللّه علیه ) خداى نخواسته دیكتاتور بودند ، آخوند هم باید دیكتاتور باشد لكن آنها نبودند ، آنها هیچ وقت اعمال قدرت را بر غیر موضعش نمى كردند ، آنها

ص: 181

بودند كه به حسب نقل وقتى كه حضرت امیرسلام اللّه غلبه كرد بر یك دشمن و او تف انداخت به صورت امیرالمومنین ، پاك كرد . گفته مى شود كه آمدند بعد او را از بین بردند و از ایشان سؤال شد ، گفت ترسیدم كه براى خدا نباشد براى این باشد كه او به من اهانت كرده . اهانت را ، اهانت به یك موجودى كه هر كه او را اهانت كند واجب القتل است ، هر كه به رسول خدا اهانت كند ، هر كه به ائمه خدا اهانت كند واجب القتل است ، در عین حال براى اینكه خودش بوده و حقى براى خودش بوده و مى خواسته كه خالص باشد این كارى را كه مى فرماید ، تحمل كرد تااینكه مبادا یك وقت یك خللى در قصد واقع بشود . آقایان علماء اعلام مسؤولیتشان زیاد است چنانچه شغلشان از همه شغل ها شریفتر است . شغل ، شغل انبیا است و مسؤولیت انبیاء و همه و همه مسؤول هستیم . همه هستیم كه باید با رعایت صحیح رفتار كنیم (كلكم راع ) همه باید مراعات حدود بكنیم . مراعات امورى را كه باید بكنیم ، بكنیم . همه باید بنده خدا باشیم ، بنده خدا در احكام ، هر چه فرموده است عمل بكنیم ، نه هر چه خواستیم . امروز آبروى اسلام بسته به اعمال شما آقایان ، شما برادرها ، شما خواهرها و بالاتر علما ، براى اینكه علما در راءس هستند و اگر در راءس یك خطائى خداى نخواسته واقع بشود سرایت مى كند ، در راءس علما هستند و اگر در راءس یك خطائى واقع بشود مردم او راپاى انبیا دارند و مى گویند تعلیم آنهاست ، لااقل دشمن هاى ما مى گویند اسلام همین بوده است . الان دشمن ها دنبال این هستند كه این نهضت را ، این نهضت اسلامى را یك كارى بكنند كه لكه دار بشود . شكست مهم نیست ، لكه دار شدن مهم است . اگر ما با آبرومندى شكست بخوریم اهمیتى ندارد ، انبیا هم شكست خوردند ، اگر نهضت ما خداى نخواسته با آبرومندى از بین برود آبرو محفوظ است ، در تاریخ محفوظ خواهد ماند . شكست بخوریم ، حضرت امیر هم از معاویه شكست خورد ، اما اگر شكست معنوى بخوریم ، اگرحالا كه اسلام دست ما آمده است ، امانت است پیش ما ، اگر ما به این امانت خیانت بكنیم ، اگر خداى نخواسته از حدود تجاوز بكنیم ، این نهضت آلوده مى شود و در خارج گفته مى شود این هم اسلام ، پاى اسلام حساب مى كنند نمى دانند كه اسلام این نیست . اگر ما خطا بكنیم ، ما خطا كاریم نه اسلام . كارى نكنید و كارى نكنند و علما كارى نكنند و بزرگان قوم كارى نكنند و متفكران كارى نكنند كه اسلام لكه دار بشود ، كه مكتب لكه دار بشود . ما خودمان از بین برویم اشكالى ندارد ، نهضتمان هم از بین برود اشكالى ندارد لكن اگر خداى نخواسته مكتبمان از بین برود ، مكتب ، مكتب توحید است ، مكتب اسلام است ، مكتب خداست . اگر ما كارى بكنیم كه این مكتب لكه دار بشود ، در دنیا بگویند كه وقتى كه كار به دست خود مردم افتاد ، وقتى كار به دست پاسداران اسلام افتاد ، گفتند ما پاسداران اسلامیم ، اگر كار به دست علماى اسلام افتاد ، گفتند ما علماى اسلام هستیم ، ما جانشین انبیا هستیم ، اگر یك وقت خطا واقع بشود ، این مساءله از آن خطاهاى كوچك نیست ، امروز مسائل بزرگ است ، امروز خطاها كوچكش هم بزرگ است ، امروز اسلام در دست ماست تا ما چه بكنیم ، قرآن كریم در دست ماست تا ما چه بكنیم . آیا كارى بكنیم كه به ما بگویند كه این هم اسلام ؟پاى اسلام حساب مى شود .

ص: 182

پاسداران قرآن و اسلام باشید

برادرها! از پاسدارى خوب پاسدارى كنید . محور اسلام باشید . پاسدار اسلام و قرآن باشید . پاسدارى از اسلام بكنید . همین دیروز به من اطلاع دادند كه یك پاسدارى در قم یك كسى را همینطور كشته است . (یكى از حضار :(برادر ایشان است ) برادر هر كس باشد باید كشته بشود باید ، بله ؟ امام در جواب سخنان یكى از حضار سؤال مى فرمایند: برادر مقتول است ؟ قصاص مى شود ، شما حق دارید او را قصاص كنید و به دست شما مى دهند و كشته خواهد شد . من امروز گفتم باید كشته بشود . هر كه قدرت دستش هست هر كارى مى خواهد نباید بكند . موازین دارد ، میزان دارد مطلب . كشتن یك مسلمان میزان دارد ، بیخود است مگر؟ كشتن یك بشر میزان دارد بى میزان نمى شود كسى را كشت .

من امیدوارم كه خداوند ماها را بیدار كند . خداوند ماها را هوشیار كند . خداوند به ما ایمان عنایت كند . خداوند انشاءاللّه شما را سعادتمند كند . خواهران و برادران من را هر جا هستند سعادتمند كند و از عهده این مسؤولیت بزرگى كه بردوش همه است انشاءاللّه با توفیق خداى تبارك و تعالى همه از این عهده بیرون بیائیم . خداوند همه را حفظ كند .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 183

تاریخ : 2 / 4 / 58

پاسخ امام خمینى به تلگرام لئونید برژرف

بسمه تعالى

حضرت لئونید برژنف صدر هیات رئیسه شورایعالى اتحاد جماهیر شوروى سوسیالیستى

از پیام محبت آمیز آن حضرت و ابراز محبتى كه نسبت به جمهورى اسلامى ایران ابراز داشته اید كمال تشكر را دارم . از خداوند تعالى سعادت و رستگارى ملل اتحاد جماهیر شوروى را مسئلت داشته و امیدوارم جمهورى اسلامى ما كه بر اساس اتحاد كلمه و بر مبناى پر ارج انقلاب اسلامى و محو رژیم طاغوتى بنا شده ، در همبستگى و اتفاق ملل جهان و آسایش ابناء بشر نقش ارزندهاى ایفاء نماید و جناب آقاى دكتر محمد مكرى حامل این پیام هستند آرزو دارم ملت هاى جهان در راه صلح و آرامش همچنانكه خواست اسلام و ملت ماست پیوسته كوشا باشند .

والسلام علیكم و رحمة اللّه وبركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 184

تاریخ : 2/4/58

پیام امام خمینی به اهالی آذربایجان در مورد كمك به سیل زدگان

بسم اللّه الرحمن الرحیم

حادثه دردناك و آتش سوزى و سیل ویران كننده در تبریز كه موجب وفات بعضى از برادران شده است ، موجب كمال تاسف و تاثر است . به خانواده هاى برادران آذربایجانى كه پیوسته در مسیر انقلاب اسلامى بوده اند و از جان و مال دریغ نكرده اند تسلیت عرض مى كنم و از خداى تعالى صبر و اجر آنان را خواستارم و دولت جمهورى اسلامى و موسسه شیر و خورشید سرخ و استاندار آذربایجان موظفند هر چه زودتر به ترمیم خسارات وارده بر برادران عزیزمان بشتابند و از برادران آذربایجانى تقاضا مى كنم كه با همت والاى خود برادران عزیز خود راكمك نمایند و اگر از بابت سهم مبارك امام علیه السلام همراهى نمایند ، مورد قبول و مرضى ولى عصر عجل اللّه فرجه الشریف است .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 185

تاریخ : 2/4/58

بیانات امام خمینى در دیدار با طلاب و روحانیون شهرستان تبریز

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من امیدوارم كه شما آقایان كه در این راه قدم برداشتید و در مدرسه دینى و علمى وارد شدید ، بعدها ازذخائر این امت و از مبلغین اسلام باشید . راه ، راه خوبى است و خطرناك . راه خوبى است كه راه انبیاست ، انبیا ، هم براى تربیت بشر آمده اند و علماء امت هم مربیان بشر باید باشند . پس شغل ، شغل انبیاست راه ، راه انبیاء خطرناك است كه اگر ما به وظایف محوله خود عمل نكنیم ، غیر از این است كه دیگران نكنند . اگر یك بقال ، یك كارمند ، یك شخصى كه سمت روحانیت ندارد ، یك كار زشتى خداى نخواسته انجام بدهد ، این براى خودش عیب است اما اگر شما انشاءاللّه روحانى شدید و هر كدامتان در یك بلدى یا در یك مملكتى انشاءاللّه سرشناس شدید و مروج دین اسلام ، اگر خداى نخواسته یك انحرافى در شما پیدا بشود . این انحراف ، انحرافى نیست كه مثل سایر مردم باشد . شما نشانه خدا هستید ، نشانه اسلام انشاءاللّه خواهید بود و كسى كه نشانه خدا و نشانه اسلام است ، باید همه حركاتش ، همه سكناتش ، همه اعمالش ، همه گفتار و كردارش الهى باشد ، روى موازین الهى باشد . مردم به روحانیون نظر دارند ، توجه دارند ، توجه به پیغمبر اكرم كه اینها نمایندگان پیغمبر اكرم و امام زمان سلام اللّه علیه هستند . اگر خداى نخواسته از اینهائى كه نماینده هستند از طرف اولیاء خدا ، از طرف رسول خدا ، اینها اگر یك وقت ، یك انحرافى از آنها پیدا بشود ، شاید اشخاص غرضمند این را به پاى اسلام حساب كنند ، خیال كنند تعلیمات اسلامى اینطور است و لهذا راه ، راه پر خطرى است و راه شریفى . جدیت كنید كه از این راه پر خطر خوب عبور كنید كه این صراط است . صراط مستقیم الهى از اینجا شروع مى شود . جسر جهنم از دنیا تا بهشت امتداد دارد و شما الان در بین راه هستید و در صراط هستید . توجه كنید كه این راه را منحرف نشوید . مستقیم این راه را تا بهشت انشاءاللّه با سعادت پیدا كنید و توجه داشته باشید كه شما درآتیه انشاءاللّه در آتیه مربى مردم هستید و مربى مردم باید خودش منزه باشد ، مهذب باشد . توجه داشته باشید كه آخوند شغلش بزرگترین شغل ها و مسوولیتش بزرگترین مسؤولیت هاست . یك شخص روحانى مى تواند یك ملت را نجات بدهد و یك شخص روحانى مى تواند یك ملت را به تباهى بكشد . توجه داشته باشید كه مبادا از آن اشخاص بشوید كه یك ملت رابه تباهى بكشید . از آن اشخاص باشید كه یك ملت را به سعادت برسانید ، یا شعاع شما در هر جا هست ، آنها را به سعادت برساند . با ارشاد شما مردم هدایت بشوند . نكند كه یك وقت با

ص: 186

عمل شما ، با قول شما ، با رفتار شما یك اعوجاجى در مردم پیدا بشود ، یك انحرافى پیدا بشود . این انحراف براى شما ضررش زیاد است . شما انشاءاللّه بعد كه هر یك از علماى اعلام شدید ، توجه كنید كه در خلال تحصیل علم ، تقوا تحصیل كنید ، مهذب بشوید ، اخلاقتان را مهذب كنید ، اعمالتان را مهذب كنید . باید بر طبق كتاب و سنت باشد كه شما خودتان كتاب و سنت بشوید یعنى كتاب و سنت عملى . روحانى باید طورى باشد كه مردم وقتى كه او را دیدند به یاد رسول خدا بیفتند و شما این بار را به دوش گرفتید و باید این بار را به سلامت به آخر برسانیدو مردم را هدایت كنید . خداوند شما ودوستان شما و رفقاى شما كه در مدرسه و در سایر مدارس هستند همه را سلامت و سعادت عنایت كند و همه شما را خداوند از علماى اعلام مهذب كه براى خدا قدم برداشتید قرار بدهد .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 187

تاریخ : 3/4/58

بیانات امام خمینى در جمع اعضاى انجمن اسلامى كاركنان صنعت نفت تهران

هجوم اشخاص فرصت طلب وقبضه امور ، پس از پیروزى نهضت

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من این جهت رامى دانم كه این نهضت و انقلاب تا رفتن رژیم شاه و به هم خوردن این دستگاه ظلم خوب جلو رفت ، لكن بعد از این پیشرفت ، یك آزادى پیدا شد و آن اختناق ها از بین رفت و اشخاصى كه فرصت طلب بودند از اطراف به ایران هجوم آوردند و كارها را به وسائلى قبضه كردند و نمى گذارند كارها به صورت اسلامى پیش برود . این را من مى دانم ، این انحصار به شركت نفت ندارد ، در سایر جاها هم همین مسائل هست و از همان افراد ناصالح هستند ، بلكه بسیاریشان از همان رژیم سابق الان هستند ، وجود دارند و تصفیه نشده اند لكن الان یك قدرى باید آقایان صبر كنند تا این مراحلى كه مراحل ابتدائى است ، از آنها بگذرند بعدش مشغول تصفیه بشوند و یك تصفیه صحیح بشود كرد .

ما مى خواهیم یك مملكتى باشد اسلامى ، اشخاصى كه اداره مى كنند این مملكت را ، اعتقاد به اسلام داشته باشند و اسلام مبناى اعمالشان باشد ، نه اشخاصى كه به اسلام خیلى توجه ندارند . اینها باید تصفیه بشوند لكن ما براى مصالحى عجالتا این مطلب را مسكوت عنه گذاشته ایم و در عین حال كه مى دانیم بعضى افراد ، افراد غیرصالح هستند و در خصوص شركت نفت هم به من اطلاعاتى داده اند كه روى یك روابطى دارد پیش مى رود لكن من باز در این باب سكوت كردم كه عجالتا این مسائل اصلى مان حل بشود ، بعد از اینكه این مسائل اصلى حل شد ، آنها آسان است ، مشكل نیست ، آنها در یك روز تصفیه مى شوند ، یا دو روز تصفیه مى شوند . و من امیدوارم انشاءاللّه یك روز یك رژیم اسلامى با محتواى اسلامى داشته باشیم ، نه فقط لفظ اسلام باشد و عمل ، عمل طاغوتى . الان در بعضى جاها لفظ اسلام است و فقط گفته مى شود اسلام ، آنهائى كه الان اعتقاد به اسلام ندارند كلمه اسلام را مى گویند ، براى اینكه مى دانند الان اسلام خریدار دارد و آنها هم یك اشخاصى هستند كه دنبال این هستند كه مشترى پیدا بكنند این مشترى آن روز كه طاغوت بود ، طاغوت بود و اسم او را مى بردند ، حالا كه اسلام است اسلام مى گویند . این فرق نكرده ، فرق ، این مشترى است كه ببیند ، دنبال مشترى مى گردند كه مشترى هر جور هست ، آنها هم خود را آنجورى كنند . لهذا ما هم نه اینست كه توجه نداریم كه اینهائى كه اینطور هستند و بعضى شان هستند كه معلوم نیست اعتقاد به اسلام داشته باشند و

ص: 188

بعضى هم ندارند ، لكن معذلك یك مصالحى الان اقتضا مى كند كه این مطالب اول مستقر بشود ، یك حكومت ، حكومت انتقالى به حكومت استقرارى تبدیل بشود و مجلس پیدا بشود و وقتى مجلس از اشخاص ملى بوجود آمد حل خواهد شد . ما امیدواریم كه انشاءاللّه بتوانیم مردم را هدایت كنیم به اینكه چه اشخاصى را به مجلس بفرستند ، وقتى مجلس یك مجلس ملى اسلامى شد این مسائل دنبالش حل است . اینكه من راجع به بسیارى از افراد كه مى دانم افراد سالمى نیستند ، سكوت كردم ، این براى همین مصلحت است و انشاءاللّه امیدوارم كه موفق بشوید شما وهمه به اینكه خدمت بكنید به این كشور و بدانید تا برنامه اسلام نباشد خدمت صحیح نخواهد بود . از اشخاصى كه به اسلام توجه ندارند ، توقع اینكه خائن نباشند هیچ وقت نداشته باشید ، آنها دنبال این هستند كه یك راهى پیدا بكنند براى مقاصد خودشان ، هر راهى كه پیدا شد ، هر راهى كه هر روزى پیدا شد آن راه را مى گیرند .

همه اقشار از اختلاف و تفرق كه مضر براى اسلام و ملت است پرهیز كنند

من امیدوارم كه انشاءاللّه همه توجه بكنند ، همه قشرها به اسلام توجه بكنند ، و این اختلافات و این مسائل كه همه مضر براى كشور ماست ، همه مضر بر ملیت ماست ، برا سلام ماست ، از اینها دست بردارند ، گروه گروه نشوند ، این گروه گروه شدن اسباب این مى شود كه مسائل عقب بیفتد . هر گروهى و دستهاى جمع مى شوند ، یك گروه درست مى كنند ، مااین گروه ها را همه ادغام كردیم ، دور هم جمع كردیم تا یك قدرت بزرگ شدند كه آن قدرت هاى ابر قدرت را شكستند ، حالا آقایان دوباره برگشتند گروه درست كردند ، هر روز هم یك گروهى پیدا مى شود كه اگر چه عددشان چیزى نیست ، ادعایشان زیاد است نه واقعیتى دارند و نه یك برنامه اى دارند ، هیچ چیز نیست لكن همین مقدار كه گروه كذا ، گروه كذا ، حزب كذا ، همین ها مضر به حال مملكت ماست . ما مى خواهیم این گروه ها برگردند یك گروه بشوند و آن گروه ، گروه اسلامى كه براى این مملكت مفید باشند ، خدمت بكنند به این كشور این نابسامانى هائى كه هست ، این خرابى هائى كه هست ، ترمیم بكنند . این اختلافات و گروه گروه درست كردن نمى گذارند خرابى ها ترمیم بشود ، نمى گذارد دولت كارش را انجام بدهد ، نمى گذارد كه مردم به كارشان برسند البته ممكن هم هست كه سوء نیت نداشته باشند . لكن فهمشان خیلى نیست و ادراكشان زیاد نیست ، فهم سیاسى ندارند ، خیلى دم مى زنند از اینكه ما كذا هستیم ، لكن فهم سیاسى ندارند . اگر فهم سیاسى داشتند ، امروز روز این نبود كه هى گروه هاى مختلف و دستجات درست كنند ، آن یك حزب درست كند ، آن یك گروه ، آن یك گروه ، هر كس یك چیزى درست كند و یك عدهاى دور خودش جمع بكند ، در عین حال كه عده شان چیزى نیست لكن مضر هست .

انشاءاللّه خدا همه را بیدار كند و همه توجه به مصلحت مملكت بكنند و انشاءاللّه پیش ببریم و این مسائل حل بشود ، لكن مطمئن باشید كه دیگر نمى توانند آنها بیایند و كارى انجام بدهند ، این كار گذشته است ، دیگر تمام شده است . خدا همه تان را توفیق بدهد و موید باشید .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 189

تاریخ : 3/4/58

پیام امام خمینى به مردم فردوس

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اهالى محترم شهرستان فردوس ایدهم اللّه تعالى

طبق درخواست آقایان محترم ، جناب مستطاب ثقه الاسلام و المسلمین آقاى آقا شیخ اسماعیل فردوسى دامت افاضاته جهت رسیدگى به امور مذهبى و مشكلات محلى بدان شهر مى آیند . امید است اهالى محترم فرصت را مغتنم داشته از وجود ایشان بهره مند شده و براى پیشبرد اهداف عالیه اسلام از هرگونه همكارى لازم با ایشان دریغ ننمایید و انشاءاللّه تعالى با همكارى علماى اعلام دامت بركاتهم و اهالى محترم ، بتوانند وظائف محوله را به نحو احسن انجام دهند . از خداى تعالى ادامه توفیقات همگان را خواستارم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 190

تاریخ : 3/4/58

بیانات امام خمینى در جمع طلاب حوزه علمیه اصفهان

وارسته كردن نفس از تعلقات دنیا سرمنشاء همه كمالات است

بسم اللّه الرحمان الرحیم

شما از صفر شروع كردید و بحمد اللّه تا اینجا رسیدید و از حال اختناق شروع كردید و به آزادى رسیدید و من امیدوارم كه تا آخر ، تا آنجا كه مقام انسان است ، یعنى لایتناهى ، همه برسید . امیدوارم كه انسان هاى آگاه و آگاهى دهندهاى باشید . شما آقایان همانطورى كه شغلتان محترم و شریف است مسؤولیت تان زیاد است . شماباید خودتان را بسازید و بعد ملت را بسازید ، خودسازى به اینكه تمام قشرهائى ، ابعادى كه انسان دارد و انبیاء آمدند براى تربیت آن ، تمام ابعاد را ترقى دهید ، جنبه علمى ، همه ابعاد علم . جنبه اخلاقى ، همه ابعاد اخلاق . تهذیب نفس ، وارسته كردن نفس از تعلقات دنیا كه سرمنشاءء همه كمالات وارسته شدن نفس از تعلقات است و بدبختى هر انسان تعلق به مادیات است . توجه و تعلق نفس به مادیات ، انسان را از كاروان انسان ها باز مى دارد و بیرون رفتن از تعلقات مادى و توجه به خداى تبارك و تعالى انسان را به مقام انسانیت مى رساند . انبیاء هم براى همین دو جهت آمده بودند ، بیرون كردن مردم را از تعلقات و تشبث به مقام ربوبیت .

نیل به مقام انسانیت ، با منزه شدن از تعلقات دنیوى

شما آقایان اهل علم كه بعضى ملبس به لباس علم هستید ، و بعضى یا اكثرا انشاءاللّه بعد ملبس خواهید شد ، انشاءاللّه این مراتب را طى مى كنید . علم تنها اثر ندارد بلكه گاهى مضر است عمل بدون علم بى نتیجه است . علم و عمل دو بالى است كه انسان را به مقام انسانیت مى رساند . علم به همه شوون و عمل ، عمل نفسانى ، عمل جسمانى ، عمل عقلانى ، انسان را به مراتب انسانیت مى رساند . امید است كه شما آقایان در خلال تحصیل توجه به این مطلب داشته باشید كه در مدرسه ها منزه كنید خودتان را از تعلقات دنیا . تمام گرفتارى هاى بشر از این تعلقات است . اگر این تعلقات نبود ، اگر این توجه به دنیا و تعلق به دنیا نبود ، ما اینقدر گرفتارى در ظرف بیش از پنجاه سال و قریب شصت سال نداشتیم . محمد رضا پهلوى به واسطه تعلقى كه به دنیا داشت ، نفسش غیر از دنیا چیزى نمى فهمید ، سر منشا اینهمه فساد براى ملت و این همه بدبختى براى خودش شد . دوستان او كه جنود شیطان بودند ، براى تعلقى كه به دنیا داشتند كه نفوسشان غیر از دنیا ادراك نمى كرد ، به واسطه همین تعلق ، منشاءاین همه

ص: 191

بدبختى براى ملت و بدتر آنكه براى خودشان شدند ، هم بدبخت كردند ملت را و به باد دادند همه چیز ملت را و هم بدبخت كردند خودشان را .

انبیاء در عین حال كه دنیا را اداره مى كردند ، مملكت ها رااداره مى كردند كه در اسلام نمونه بارزش نزدیك به ماست وتاریخ نشان مى دهد كه در ظرف نیم قرن تقریبا اكثر معموره را فتح كردند ، در عین حال تعلق نداشتند به دنیا . فتح براى مملكت گیرى در اسلام نیست . مملكت گیرى براى حكومت در اسلام نیست . حكومت جائرانه مطرح نیست . فتح براى این است كه انسان ها را ، آدم ها را به كمال برساند . فتوحات اسلام غیر از فتوحات رژیم هاى دیگر است . آنها فتوحاتشان ، رژیم فتوحاتشان ، فتوحات براى دنیاست و انبیا فتوحاتشان براى خداست ، براى توجه دادن مردم به خداست . آنها مردمى كه اسیر ماده هستند و اسیر نفس و شیطان هستند ، آنها را مى خواهند تحت تأثیر خودشان و مكتب خودشان قرار بدهند و آنها را از حزب شیطان به حزب اللّه وارد كنند .

(اللّه ولى الذین امنوا بخرجهم من الظلمات الى النور و الذین كفروا اولیاء هم الطاغوت بخرجونهم من النور الى الظلمات ) این دو ، این دو جنبه است ، این دو جبهه است ، جبهه طاغوت و جبهه اللّه ، جبهه اللّه را كه توجه به خدا دارند و ایمان به خدا دارند ، خداى تبارك و تعالى آنها را از همه ظلمت ها از تمام ظلمت ها اخراج مى كند و به نور مى رساند . آن نور ، نور خود حق است . اینكه نور است (اللّه نور السموات و الارض ) از همه ظلمت ها كه ما عداى اللّه است ، آنها را خارج مى كند و به نور مى رساند و به اللّه مى رساند . طاغوت مردم را از نور خارج مى كند و به ظلمات مى رساند . (ظلمات بعضها فوق بعض ) این دو راه است ، راه انبیا و راه طاغوت . راه انبیا راه خداست و خدا ولى است و خدا فاعل است و به دست خدا انسان تربیت مى شود و راه طاغوت راه شیطان است كه شیطان مربى انسان است .

با تعلم و تهذیب نفس به جند الهى وارد شوید

عزیزان من ! توجه داشته باشید كه در جند الهى وارد باشید . درس خواندن تنها انسان را در جند الهى وارد نمى كند ، علم تنها خصوصا علم هاى قانونى ، رسمى ، انسان را به مراتب انسانیت نمى رساند باید باشد لكن در جنب او باید توجه به غیب باشد . درس را براى خدا بخوانید . از صفر شروع كردید و امیدوارم تا غیر متناهى بروید و بروید تا برسید به آنجا كه غیر از خدا كسى را نبینید . همه چیز را از او ببینید ، همه كس را جلوه او بدانید . اگر همچو تربیتى در انسان ها واقع بشود ، انسان ها الهى مى شوند . انسان الهى جنگ و زور ندارد ، جنگ و جدال ندارد ، همه جنگ و جدال هائى كه واقع مى شود براى این است كه توجه به طبیعت است . جنگ هائى كه در اسلام وارد شده است براى اینكه اینها رااز ظلمات به نور وارد كنند . جنگ اسلامى ، جنگ هاى رژیم هاى دیگر نیست . اینها از ظلمات به ظلمات دیگر وارد مى كنند ، از ظلمت به ظلمات وارد مى كنند . انبیا مى خواهند از ظلمات اینها را به نور وارد مى كنند . خداوند همه شما را تأیید كند . من از شما فرزندان عزیز كه دلم به شما خوش است . دلم به

ص: 192

چهره هاى شما خوش است و از این صورت نورانى حظ مى برم ، تشكر مى كنم كه از راه دور آمدید و در این هواى گرم و در این منزل تنگ در زحمت واقع شدید . خداوند همه شما را از علماى عاملین و از مجاهدین اسلام قرار بدهد . خداوند همه شمارا از ظلمات بیرون كند و به نور برساند .

والسلام عیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 193

تاریخ : 4/4/58

بیانات امام خمینى در جمع مردم اردكان فارس

پیروزى اصیل آن است كه ما بتوانیم متبدل بشویم به یك موجود انسانى ، الهى و اسلامى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

انقلاب هائى كه در دنیا واقع مى شود دو جور است . یك انقلابى ، انقلاب اسلامى است و یك انقلاب غیر اسلامى . انقلاب اگر انقلاب غیر اسلامى باشد ، این انقلاب بعد از انقلاب دیگر بند و بارى در كار نیست و هر طورى كه مى خواهند با مردم عمل مى كنند ، مهارى در كار نیست . لكن انقلاب اگر اسلامى باشد یعنى متكى به ایده اسلام ، متكى به احكام اسلام باشد این باید از اول انقلاب تا آخر ابد كه این انقلاب آثارش هست این اسلامى باشد و تحت احكام اسلام . ملت ما تا اینجا آمده است و بحمد اللّه با پیروزى به اینجا رسیده است لكن پیروزى این نیست كه مافقط طاغوت را از بین ببریم پیروزى اصیل آن است كه ما بتوانیم متبدل بشویم به یك موجود انسانى ، الهى ، اسلامى كه همه كارهایمان ، همه عقایدمان ، همه اخلاقمان ، همه اسلامى باشد .

اصل ، محفوظ ماندن مكتب است نه به دست آوردن پیروزى ظاهر

الان چشم همه متفكرین دنیا تقریبا دوخته شده است به ایران و توجه به این الان هست كه آیا این ایرانى ها كه به این پیروزى رسیدند و مدعى هستند به اینكه اسلام بالاترین مكتب است ، اسلام از همه مكتب هاى عالم منزه تر است ، آیا این مردمى كه این ادعا را دارند ، اینها چه جور هستند الان ؟ الان كه جمهورى اسلامى در ایران مستقر شده است یعنى رژیم الان رژیم جمهورى اسلامى است ، آیا این نظام اسلامى در ایران چه اثرى داشته است ؟ همان مسائل سابق است منتها مهره ها تفاوت كرده است ؟ آن روز ماءمورین انتظامى و ماءمورین دولتى ، آنها ظلم مى كردند و حالا پاسداران اسلامى و مردم اسلامى و بازار اسلام ظلم مى كنند؟ فقط اسم تغییر كرد و افراد تغییر كردند لكن مطلب باقى است و مطالب باقى است ؟ یا خیر ، آن هم ، محتوا هم تغییر كرده است ؟ من خوف این را دارم كه در دنیا یك شكست بزرگ بخوریم و آن شكست مكتبمان باشد . من از این بسیار خوف دارم . شكست ما اگر مكتبمان محفوظ باشد و شكست بخوریم اشكالى در كار نیست ، بسیارى از اولیاء خدا در مقابل غیر ، شكست خوردند اما مكتبشان محفوظ بود . اگر خداى نخواسته ما پیروز بشویم به این معنا كه آن دسته اى از

ص: 194

ظالم ها كه بودند و آن دستهاى از چپاولگران كه بودند بیرون كردیم لكن به جاى آنها یك دسته ظلمه دیگرى با یك محدودیت خاصى و چپاولگرهاى دیگرى با یك محدودیتى به جاى او نشست ، این موجب این مى شود كه مكتب ما در دنیا منعكس بشود كه مكتب درستى نبوده ، شكست در مكتب واقع بشود . آ ن شكستى كه جبران نمى تواند بپذیرد این شكست است .

هشدار به رعایت حدود و عمل به موازین شرعى براى پیشگیرى از شكست

الان ما در تمام سطح ایران مى بینیم كه یك نابسامانى هائى هست ، یك اختلافاتى هست ، یك كارهائى هست كه نباید بشود . چیزهائى كه بر خلاف رضاى خداست ، بر خلاف دستور پیغمبر اكرم است ، بر خلاف دستور اسلام است ، در همه سطح كشور واقع مى شود . نه همه مى كنند ، لكن در تمام سطح كشور هستند اشخاصى كه همچو كارهائى مى كنند و خوف این است كه این به پاى اسلام نوشته بشود ، به پاى جمهورى اسلام نوشته بشود و در خارج بگویند این هم نظام اسلام و این هم جمهورى اسلام كه مثل سابق است با اختلاف افراد . همانطورى كه سابق مى ریختند توى خانه هاى مردم و مى گرفتند و هیچ تحت قاعده اى نبود الا قاعده جباریت و ظلم ، حالا هم بى میزان مثلا دربعضى جاها مى روند خانه مردم و چه مى كنند ، این پاى اسلام حساب بشود . اگر پاى خود ما حساب مى شد ، خوب مسلك بود ، مسلك صحیح . لكن آنهائى كه مى خواهند در این مملكت باشند آنها دارند خلاف مى كنند ، مثل كارهاى رژیم سابق ، آن را به پاى اسلام حساب نمى كردند آنها یك دستهاى بودند كه كارهائى مى كردند وروى رژیم طاغوتى بود ، این به مسلك ما هیچ ضررى وارد نمى آورد ، به مملكت ما ضرر وارد مى آورد اما مسلك ما محفوظ مى ماند و آنها راخلاف اسلام مى دانستند ، خلاف رژیم اسلام مى دانستند . لكن اگر امروز خداى نخواسته در طبقات مردم خصوصا در طبقات روحانیین كه آنها در راس هستند و آنها نماینده اسلام هستند اگر خداى نخواسته بعضى اشخاص ملبس به لباس روحانیین یك كارى بكنند به اسم روحانى ، یك كارى بكنند به اسم كمیته كذا و این كار بر خلاف موازین شرعیه باشد ، این را دیگر نمى آیند حساب كنند به اینكه این رژیم طاغوتى است ، مى گویند رژیم اسلامى است و این هم كارهایش ، این هم حرف هائى است كه دارند مى زنند و لهذا امروز یك مساءله خطرناكى مطرح است . ما آنوقت اگر شكست خورده بودیم از طاغوت هیچ ابائى نداشتیم خوب ما شكست خوردیم حضرت امیر سلام اللّه علیه هم از معاویه شكست خورد آن ابائى نبود خوب ما یك مطلبى را مى گفتیم ، مطلب حقى داشتیم مى گفتیم ، نتوانستیم پیش ببریم آنها غلبه كردند بر ما . اما امروز مساءله آن نیست امروز یك صفحه دیگرى در كار است و آن این است كه مسلمین ملت ما شكست داد طاغوت را و راى داد به جمهورى اسلامى و شد مملكت ، مملكت اسلامى . اگر امروز ما یك خطاهائى بكنیم كه دشمن هاى ما در خارج دامن به آن بزنند ، در داخل دامن به آن بزنند و منعكس كنند در خارج و داخل به اینكه اسلام هم مثل سایر مكتب ها بلكه پائین تر از او ، این شكست ، شكستى است كه جبران ناپذیر است شكست حضرت امیر از معاویه هیچ اهمیتى نداشت براى اینكه شكست مسلك

ص: 195

نبود شكست شخص بود . اما اگر ما الان مدعى هستیم كه اسلام است رژیم ما ، ولى وقتى برویم سراغ بازار ببینیم بازار همان بازار سابق است ، ربا همان رباى سابق است ، چپاولگرى همان چپاولگرى سابق است ، اجحاف و گرانفروشى فوق العاده همان است كه سابق بود ، برویم توى ادارات هم ببینیم همان اشخاص و همان وضع و همان نابسامانى آنجا هم هست ، برویم در مثلا دانشگاه ببینیم آنجا هم مسائل همان مسائل است ، هر جا برویم همان مسائل باشد این موجب این مى شود كه انعكاس پیدا بكند . كه رژیم فاسدى رفت یك رژیم فاسدى جایش نشست . كارى ما نكردیم جز اینكه یك رژیم فاسدى را ما از بین بردیم كه آن رژیم فاسد كارهایش پاى اسلام حساب نمى شد . این خطر نبود كه اگر چنانچه محمد رضا یك ظلمى بكند یا سازمان امنیت مردم را چه بكند این به اسلام مربوط است . هیچ ، جدا بود . حساب اسلام جدا ، حساب آنها هم جدا بود . این خطر آن روز هیچ نبود بلكه هر چه آنها ظلم مى كردند اسلام تقویت بیشتر مى شد . (لازال یوید هذا الدین الرجل الفاجر) رجل فاجر ، آدم فاسق ، آدم ظالم هر چه ظلم بكند تأیید دین است براى این كه دین عدل است او هر چه ظلم بكند مردم توجهشان به دین زیادتر مى شود اما امروز كه مملكت یك مملكت اسلامى است ، رژیم یك رژیم اسلامى است و یك آزادى براى مردم پیدا بشود ، از این آزادى اگر بخواهد خداى نخواسته یك استفاده هاى سوئى بشود و از این آزادى یك ظلمى بشود ، تعدى بشود عرض مى كنم كه كارهائى كه بر خلاف مسیر انقلاب است بشود ، اینطور نیست كه ما مثل شكست از محمد رضا باشد كه بر ایمان اهمیت هیچ نداشت . امروز شكست مسلك شكست مى خورد ، این است كه مهم است . باید ما همه بیدار باشیم ، متوجه باشیم به اینكه از آزادى سوء استفاده نكنیم . حالا كه آزاد هستیم هرج و مرج بشود ، هر كسى بخواهد براى خودش ، همچو آزادى در بین بشر نباید باشد ، در اسلام مطرح نیست یك همچو آزادى كه كسى آزاد باشد كه مردم را اذیت كند ، كسى آزاد باشد كه اجحاف بكند و همین طور از سایر چیزها . امروز همه ما امانتدار اسلام هستیم ، اسلام الان سایه افكنده بر سر ما از باب اینكه رژیم سلطنتى مبدل شد به رژیم اسلامى . الان كه این امانت دست ما آمده است اگر خداى نخواسته ما به این امانت خیانت بكنیم و این را در نظر غربى ها ، در نظر دشمن هاى ما ، در نظر دشمن هاى داخلى و خارجى و آن اشخاصى كه مى خواهند این نهضت را آلوده كنند ، ننگین كنند ، اگر ما الان یك عملى بكنیم كه بهانه دست اینها بدهیم ما خیانت به اسلام كرده ایم و باید همه چشم هایمان را باز بكنیم . بالاتر از همه طبقه روحانیون هستند كه باید بسیار با توجه ، حالا غیر سابق است سابق روحانیون نمى توانستند كارى بكنند اگر كارى هم مى كردند مى گفتند كه این ساواكى است . اگر یك معممى یك كار خلافى مى كرد مردم مى گفتند این ساواكى است ، این از خدمه مثلا ظلمه است . امروز كه همچو چیزى را نمى شود گفت امروز اگر خداى نخواسته یك نفر روحانى (كه نمى كند او ، یك نفر صورت روحانى ) بیاید در بینشان واقع بشود ، یا در كمیته ها برود ویك خلافى بكند ، امروز دیگر نمى گویند ساواكى است ، امروز مى گویند روحانى است دارد این كار را مى كند ، دیروز ساواكى این كار را مى كرد امروز روحانى این كار را مى كند و همین طور شماها دیروز بازار ، بازار طاغوت بود امروز بازار اسلام است . محتوایش

ص: 196

فرق كرد؟ نه ، رباخور همان رباخور ، گرانفروش همان گرانفروش ، احجاف كن همان احجاف كن و همین طور در هر جاى مملكت كه برویم اگر محتوا تغییر نكند خوف این است كه مكتب مامورد اهانت واقع بشود ، مردم از مكتب ما برگردند و این بالاترین شكستى است كه ممكن است بر ما وارد بشود و الا فرض كنید یك كسى هم (اینها هم نمى شود اما فرض كنید شد) اینها روابطشان را باهم درست كردند و امریكا هم پشت سرش آمد و یك كودتا هم شد ما را هم همه را كشتند و از بین بردند و خودشان جایش نشستند ، این شكست مسلك نیست ما شكست نخوردیم ماشكست طبیعى خوردیم ، نه شكست معنوى . اما اگر خود ما یك كارهایى بكنیم كه در بین مردم ، در بین جوامع ، در بین متفكرین بادامن زدن دشمن هاى ما در داخل و خارج بر مسائل و مكتب ما اسباب این بشود كه شكست بخورد ، این شكست است كه دیگر جبران ندارد ، این شكستى است كه در مقابل این ، انبیا ایستادند ، درمقابل این ، اولیا ایستادند كه این شكست واقع نشود جانشان رادادند براى اینكه مكتبشان محفوظ بماند . در هر صورت ما الحمدلله تا حالا آمده ایم لكن از این به بعد مشكلتر است مساءله و اهمیتش بیشتر است . و من از شما آقایان هم تشكر مى كنم كه از راه دور آمده اید با ما ملاقات كنید و به رفقاى شما خودتان و به دوستان ما و به برادرهاى ما سلام من را تبلیغ كنید . خداوند همه شما را تأیید كند و موفق .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 197

تاریخ : 4/4/58

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از كاركنان شیلات جنوب

همه موظفیم كه خودمان را اصلاح كنیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من از آقایانى كه به اینجا آمده اند تشكر مى كنم ، خداوند شماها را سعادتمند كند در دنیا و در آخرت ، شما مى دانید كه امروز ایران احتیاج دارد به كار و كارگر و زیاد كاركردن ، روز سازندگى است . اینها رفتند و مملكت خرابى گذاشتند كه در همه چیز احتیاج به سازندگى دارد و این سازندگى باید به دست همه ، همه جمعیت ایران واقع بشود . دولت تنها نمى تواند ، روحانیون نمى توانند ، قشر واحد نمى تواند ، همه با هم باید دست به هم بدهند و این خرابه را بسازند .

الان شما در یك شركتى واقع شدید كه در آن شركت هم باید به طور امانت ، به طور دیانت عمل كنید و همان طورى كه در این نهضت پیشبرد كردید ، در نهضت مقابل جنود ابلیس هم پیشبرد كنید . جنودى كه ما را مى خواهد به فساد بكشاند ، جنودى كه ما را مى خواهد به ظلم و به تاریكى بكشاند ، در مقابل آنها هم باید نهضت كرد ، قیام كرد ، هر كس مكلف است كه خودش را اصلاح كند قبل از اینكه دیگران رااصلاح بكند ، همه موظفیم كه خودمان را اصلاح كنیم .

تلاش شیاطین براى ایجاد تفرقه و فساد میان اقشار مردم

امروز ایران محتاج است به اینكه مردهاى صالح در كارها دخالت كنند . هر جا هستید باید با صلاح و باسداد و با امانت و بادیانت مشغول كار باشید . خداوند همه شما را تأیید كند و خداوند مملكت شما را مستقل كند و از شر شیاطین حفظ كند . البته مى دانید كه الان هم شیاطین در كارند كه بین كارگران ، كارمندان ، همه اقشار فساد ایجاد كنند ، تفرقه ایجاد كنند ، شما برادرها بیدار باشید كه مبادا در بین شما بیایند و موجب تفرقه بشوند ، اینها گمان كردند كه مى توانند با تفرقه آن حالات سابق را برگردانند ، آن رژیم هاى فاسد را برگردانند ولى بحمد اللّه دیگر دیر شده است و نخواهند توانست لكن آنها كوشش مى كنند كه تفرقه نفاق بین شماها بیندازند و زحمت ایجاد كنند و شما توجه داشته باشید كه اگر یك همچنین اشخاصى در بین شماها آمدند ، آنها را از بین خودتان دور كنید .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 198

تاریخ : 4/4/58

بیانات امام خمینى در جمع پاسداران انقلاب اسلامى همدان

خویشتن دارى و حفظ احكام اسلام بالاترین پاسدارى است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از شما پاسداران از دو جهت تشكر مى كنم : یكى اینكه از راه دور آمدید براى ملاقات و حرف هاى خودتان را بزنید ، ما هم اگر حرفى داریم بزنیم به شما ، یكى هم براى اینكه پاسدار هستید ، پاسدار اسلام هستید و من امیدوارم كه همه ما پاسدار اسلام و قرآن مجید باشیم . پاسدارى از اسلام ، یكى اش همین است كه الان در سطح كشور بحمد اللّه جمعیت كثیرى مشغول هستند و نظم مملكت الان در دست آنهاست و اگر آنها نبودند ، این انتظامات نبود و یك پاسدارى بالاتر از این است و آن پاسدارى از اسلام ، از احكام اسلام و پاسدارى انسان از خودش . همانطورى كه براى یك كشور دزدهائى هست ، خیانتكارهائى هست ، جنایتكارهائى هست و باید با پاسدارى جلو این خیانت ها و جنایت را گرفت و بحمداللّه پاسدارهاى اسلامى جلو مى گیرند ، همین طور در خود انسان از این جنود شیطانى زیاد است كه انسان اگر پاسدارى نكند ، انسان را به هلاكت مى رساند .

وظیفه خطیر پاسداران خدمت صادقانه بر طبق موازین اسلام است

اگر پاسدارهاى اسلامى ما پاسدارى از خودشان هم بكنند كه در این خدمتى كه هستند یك خدمت صادقانه ، یك خدمت عاشقانه براى اسلام و یك خدمتى كه مستقیم در راه اسلام باشد ، اگر بكنند اینها پاسدارى را حقش را عمل كردند و اگر خداى نخواسته یك انحرافى حاصل بشود ، یك تعدى از طرف آنهائى كه میگویند ما پاسدار اسلام هستیم ، به برادرانشان بشود ، حالائى كه قدرتمند هستند و قوى هستند و آزاد هستند ، از این قدرت و قوه و آزادى سوء استفاده كنند ، به برادرهاى خودشان خداى نخواسته تعدى كنند ، به منازل مردم تعدى خداى نخواسته بكنند ، آنوقت نه اینكه یك آدم عادى این كار را كرده است (آن آدم عادى هم مجرم است ) لكن یك جمعیتى است كه به اسم پاسدارهاى جمهورى اسلامى هستند و ملبس به لباس پاسداران جمهورى اسلامى هستند ، اگر خداى نخواسته از پاسدارهاى جنود اسلامى ، پاسدارهاى جمهورى اسلامى یك اشتباه و خطائى حاصل بشود ، این فرق دارد تا اینكه از یك آدم عادى حاصل شود ، براى اینكه اینها خودشان را معرفى مى كنند كه ما جنود اسلام هستیم ، ما پاسدار اسلام هستیم و همه توقع از پاسدارهاى اسلام دارند كه روى خط

ص: 199

مشق اسلام كنند ، كارهایشان كارهاى اسلامى باشد . همانطورى كه در طبقه روحانیون كه آنها پاسدار اسلام و احكام اسلام هستند اگر خداى نخواسته یك ملبس به لباس روحانیون یك كار خلاف بكند ، این فرق دارد با اشخاص عادى ، براى اینكه اینها پاسدار اسلام هستند ، ملبس به لباس روحانیت هستند ، ملبس به لباس پاسدارى از قرآن و سنت هستند اگر خداى نخواسته از اینها یك وقت اشتباه ، خطائى حاصل بشود فرق دارد تا اینكه از یك آدم عادى حاصل بشود و لهذا شما جوان ها كه پاسدار جمهورى اسلامى هستید و روحانیون كه پاسدار احكام اسلام و قرآن هستند وظیفه تان زیاد است و شغلتان شریف . شغل ، شغل شریف براى اینكه پاسدارى از اسلام یك شغل بسیار شریف است و مسؤولیتش هم زیاد است . باید حفظ كنیم این حدود ثغور اسلامى را ، فقط این نباشد كه ما پاسدار هستیم ، ما هم بگوئیم ما روحانى هستیم ، شما هم بگوئید ما پاسدار و خداى نخواسته به وظایفى كه پاسداران و روحانیون باید عمل بكنند ما یك وقت خداى نخواسته نكنیم . باید همانطورى كه مدعى هستیم ما كه ما پاسدار هستیم و پاسدار جمهورى اسلام و پاسدار احكام اسلام هستیم ، باید خودمان ابتداء مرزمان همان مرز اسلام باشد ، راه مان همان راه مستقیم اسلام باشد تا این ادعاى ما پیش خدا قبول بشود . اگر فرض بفرمائید كه مردم هم مطلع نشوند كه ما برخلاف داریم عمل مى كنیم ، خدا كه مى داند ، در محضر خداست . در پیشگاه خدا ما نمى توانیم آنوقت ادعا كنیم كه ما پاسدار هستیم ، براى اینكه ما كه خودمان بر خلاف موازین اسلام ، خداى نخواسته عمل بكنیم ، بعد بخواهیم ادعا كنیم كه ما نگهبان اسلام هستیم ، كسى كه خودش بر خلاف اسلام عمل مى كند نمى تواند بگوید من نگهبان هستم ، یك كسى كه خودش دزد است نمى تواند بگوید من نگهبان هستم ، من پاسبان هستم . پاسبان وقتى دزد باشد ، پاسبان نیست ، دزد است . پاسدار خداى نخواسته اگر برخلاف موازین اسلام باشد ، پاسدار نیست ، این یك آدمى است كه برخلاف اسلام است .

كوشش در اصلاح خویش و دفع توطئه گران

كوشش كنید برادرها كه خودتان را اصلاح كنید و پاسدارى از خودتان بكنید ، پاسدارى از خودتان كردید ، پاسداریتان از جمهورى اسلامى پیش خداى تبارك وتعالى مقبول است و ارزشمند ، بسیار ارزشمند . در یك همچو زمانى كه احتیاج دارد اسلام به اینكه پاسدار داشته باشد و مردمى كه برخلاف هستند و آنهائى كه برخلاف جمهورى اسلامى هستند ، در توطئه هستند ، مشغولند آنها به عمل در سرحدات ما ، در خود شهرهاى ما مشغول به توطئه هستند ، دریك همچو موقعى احتیاج به پاسدارها هست . هم پاسدارى از خودتان بكنید و هم پاسدارى از جمهورى اسلامى . انشاءاللّه خداوند همه شما را توفیق بدهد و موید و موفق باشید و آقاى مدنى هم انشاءاللّه بعد از اینكه در تبریز كارهایشان را یك مقدارى رو به راه كردند انشاءاللّه مى آیند به همدان . موفق باشید انشاء اللّه .

والسلام علیكم و رحمة اللّه وبركاته

ص: 200

تاریخ : 4/4/58

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از پاسداران قرچك ورامین

در مملكت اسلامى غیر قانون خدا هیچ چیز حكومتى ندارد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

ما موظفیم حالا كه جمهورى اسلامى رژیم رسمى ما شده است همه طبق جمهورى اسلامى عمل كنیم . جمهورى اسلامى یعنى اینكه رژیم به احكام اسلامى و به خواست مردم عمل كند و الان رژیم رسمى ما جمهورى اسلام است و فقط مانده است كه احكام ، همه احكام اسلامى بشود . مجرد بودن رژیم اسلامى مقصود نیست ، مقصود این است كه در حكومت اسلام ، اسلام و قانون اسلام حكومت كند ، اشخاص براى خودشان و به فكر خودشان حكومت نكنند ، ما مى خواهیم احكام اسلام در همه جا جریان پیدا كند و احكام خداى تبارك و تعالى حكومت كند . در اسلام حكومت ، حكومت قانون ، حتى حكومت رسو ل اللّه و حكومت امیر المومنین حكومت قانون است یعنى قانون خدا آنها را تعیین كرده است ، آنها به حكم قانون واجب الاطاعه هستند پس حكم از آن قانون خداست و قانون خدا حكومت مى كند . در مملكت اسلامى باید قانون خدا حكومت كند و غیر قانون خدا هیچ چیز حكومتى ندارد . اگر رئیس جمهورى در مملكت اسلامى وجود پیدا بكند ، این اسلام است كه او را رئیس جمهور مى كند ، قانون خداست كه حكمفرماست . در هیچ جا در حكومت اسلامى نمى بینید كه خود سرى باشد حتى رسول اللّه از خودشان رایى نداشتند ، راءى قرآن بوده است ، وحى بوده ، هر چه مى فرموده از وحى سرچشمه مى گرفته است و از روى هوا و هوس سخن نمى گفتند و همین طور حكومت هایى كه حكومت اسلامى هستند آنها تابع قانونند ، راءى آنها قانون اسلامى است و حكومتشان حكومت اللّه . اینكه ما دائما راجع به این معنى سفارش مى كنیم كه باید حالا كه رژیم ، رژیم اسلامى شده است ، محتوا ، محتواى اسلامى باشد براى این است كه یك مملكتى كه افرادش ادعا مى كنند كه مسلمان هستیم باید در آنجا احكام اسلام حكومت كند لكن مى بینیم در بسیارى جاها دیده مى شود كه افراد پایبند احكام اسلام نیستند . بسیارى از اشخاص ادعاى اسلام مى كنند ولى فقط ادعاست ، دیگر در عمل خبرى از اسلام نیست . ما كه مى گوئیم حكومت باید همانطور كه اسلامى است محتوایش هم اسلامى باشد ، یعنى هر جا كه شما بروید ، در هر وزارتخانه اى شما بروید ، در هر ادارهاى كه شما بروید ، در هر كوى و برزن و در هر بازار كه شما بروید ، در هر مدرسه و دانشگاه كه بروید آنجا اسلام و احكام اسلام را ببینید . ما حكومت اسلامى خواستیم ، ما جمهورى اسلامى لفظى نخواستیم ، ما خواستیم كه حكومت اللّه در

ص: 201

مملكتمان و انشاءاللّه در سایر ممالك اجرابشود .

آزادى باید منطقى و طبق قانون الهى باشد

بنابراین ، این تو هم كه حالا كه جمهورى اسلامى شده است و هر كس خودش هر كارى مى خواهد بكند آزاد است ، این درست نیست ، آزادى در حدود قانون است یعنى آن مقدارى كه خداى تبارك و تعالى به ما آزادى داده است در آن مقدار آزاد هستیم . آزاد نیستیم كه فساد بكنیم ، هیچ انسانى آزاد نیست كه كار خلاف عفت بكند ، هیچ انسانى آزاد نیست كه برادر خودش را اذیت بكند . این مقدار آزادى كه خداى تبارك و تعالى به مردم داده است بیش از آن آزادى هائى است كه دیگران داده اند آنها آزادى غیر منطقى داده اند و آزادی هایى كه خدا داده است آزادى منطقى است ، همه چیزهائى را كه آنها داده اند آزادى نیست ، آزادى باید منطقى و طبق قانون باشد . بنابراین ما از آن چیزى را كه مى خواهیم حكومت اللّه است ، مى خواهیم خدا و قرآن بر ما حكومت كند ، ما هیچ حكومتى را جز حكومت اللّه نمى توانیم بپذیریم و هیچ دستگاهى را كه برخلاف قوانین اسلام باشد نمى توانیم بپذیریم و هیچ رایى را كه برخلاف راءى اسلام باشد ، خواه راءى شخصى باشد و یا راءى گروهى و حزبى نمى توانیم بپذیریم . ما تابع اسلام هستیم ، ما تابع قانون اسلام هستیم و جوان هاى ما خونشان را براى اسلام داده اند جوان هاى ما_ ما اسلام و احكام اسلامى را مى خواهیم .

اصلاح و تهذیب نفس ، مسوولیتى خطیر براى تحقق احكام اسلام

الان وظیفه ما این است كه هر كدام مان در هر جا كه هستیم و در هر سرحدى كه هستیم جدیت كنیم كه قوانین اسلام را از خودمان شروع كنیم . اگر چنانچه ما خودمان را اصلاح نكنیم و قوانین اسلام را نسبت به خودمان اجرا نكنیم ، نمى توانیم یك حكومت اسلامى تشكیل بدهیم . اگر آن كسى كه در راس حكومت است مثلا رئیس جمهور و نخست وزیر خودش را اصلاح نكند و خودش تابع قوانین اسلام نباشد و قوانین اسلام را در مملكت اجرا نكند ، چنین شخصى نمى تواند در راس حكومت اسلامى و حاكم اسلام باشد . هر یك از این صاحب قدرت ها و كسانى كه در راس قدرت هستند مثل رئیس ستاد یا رئیس كل ژاندارمرى و سایر روسا تا قوانین اسلام را در وجود خودشان اجرا نكنند ، نمى توانند ریاست اسلامى داشته باشند . اسلام یك رئیسى را كه برخلاف قوانین اسلام عمل بكند نمى پذیرد . لشگر اسلام كسى را كه در راس آن باشد و عمل به اسلام نكند نمى پذیرد ، یك ادارهاى كه احكام اسلام در آن جارى نباشد نمى پذیرد و ما الان نواقصى داریم ، مملكت ما الان اسلامى نیست ، شما هر جا كه دست بگذارید باز مى بینید كه آثارى از طاغوت هست ، یك عده افراد توطئه گر هستند و ما نمى توانیم بپذیریم كه در وزارتخانه ها ، در ادارات افراد توطئه گر باشند . باید اصلاح بشود ، مملكت باید اسلامى بشود و شما هم كه پاسدار هستید ، اول باید خودتان را اصلاح كنید ، خیال نكنید كه ما حالا آزاد هستیم ، تفنگ هم كه داریم باید مردم را اذیت كنیم . شما الان وظیفه سنگینى دارید ، شما الان تحت

ص: 202

نظر خدا و تحت نظر امام زمان (سلام اللّه علیه ) هستید ، ملائكه ، شما را مراقبت مى كنند ، نامه اعمال شما را به امام زمان (علیه السلام ) عرضه مى دارند . باید متوجه باشید مبادا از این اختیاراتى كه حالا پیدا كرده اید و از این قدرتى كه الان پیدا كردید و زیر بار آن قدرت ظالم بیرون رفتید ، خودتان یك قدرت ظالمه باشید و به برادران خودتان تعدى كنید ، مبادا یك كسى را بیجا بگیرید یا به واسطه اغراض شخصى یك كسى را بیجا محاكمه كنید ، یك كسى را بیجا محكوم كنید ، چون شما تحت مراقبت هستید ، خداى تبارك و تعالى از ما سوال خواهد كرد . خداوند انشاءاللّه همه شما را توفیق بدهد و همه ما را توفیق بدهد كه انسان بشویم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 203

تاریخ : 5/4/58

بیانات امام خمینى در جمع افراد جهاد سازندگى و كاركنان شركت نفت

هر جنبشى كه این صد سال اخیر شده از طرف روحانیون بوده است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اسلام مكتب تحرك است و قرآن كریم كتاب تحرك ، تحرك از طبیعت به غیب ، تحرك از مادیت به معنویت ، تحرك در راه عدالت ، تحرك در برقرارى حكومت عدل و مع الاسف آنهایى كه مى خواستند شرق را كه حتى خود شرقى ها هم ، آنهایى كه غافل بودند از اسلام و از مكتب هاى توحیدى باورشان آمد . آنها بعكس آن چیزى كه مكتب هاى توحید ى هست كه همه مكتب تحرك بوده اند ، گفته اند دیانت افیون جامعه است یعنى دین آمده است كه مردم را خواب كند ، روحانیت دربارى است ، روحانیون دربارى هستند ، روحانیون در خدمت سرمایه دارها هستند . این تبلیغاتى بوده است كه در طول شاید چند صد سال شده است و در این سال هاى اخیر و زمان این پدر و پسر خیلى زیادتر شد و این مطلب درست بعكس آن چیزى است كه واقع است . شما اگر حالت و تاریخ انبیا را ملاحظه كنید و تاریخ اسلام را و صدر اسلام را كه به ما نزدیك است ملاحظه كنید مى بینید بعكس آن چیزى كه اینها تبلیغ كرده اند چیزى كه اینها تبلیغ كرده اند كه دیانت افیون است یعنى دیانت آمده است كه مردم را خواب كند و مثل یك افیونى كه به چرت فرو مى رود و مردم را اینطور كند تا اینكه آن سرمایه دارها مردم را بچاپند ، بعكس آن ، وقتى كه تاریخ انبیا را ملاحظه كنید مى بینید كه انبیا آمده اند مردم را بیدار كنند ، این مردم افیونى را هشیار كنند این مردمى كه به خواب رفته بودند اینها را هشیار كنند . موسى (علیه السلام ) كه تفصیل تاریخش در قرآن هم هست و در كتب آسمانى هم هست ، ملاحظه مى كنید كه یك آدمى بوده است ، یك شبانى بوده است ، شبان حضرت شعیب بود مدت ها و با یك عصا مردم را ، همین مردم توده را برضد فرعون كه در زمان او بزرگترین قدرت بود بسیج كرد نه اینكه مردم را خواب كرد تا فرعون بچاپد آنها را ، مردم را بیداركرد كه فرعون نچاپد آنها را ، عكس آن چیزى كه گفتند و جوان هاى ما باور كردند . اسلام كه نزدیك به ماست ، تاریخ پیغمبر اسلام در دسترس همه است ، ملاحظه كنند ببینند كه آیا اسلام آمده است كه مردم را تخدیر كند؟ خواب كند؟ یا اینكه قرآن یك كتاب سلحشورى است ، قرآن یك كتاب جنگجویى است در مقابل مشركین ، مشركینى كه قدرتمند بودند . اینكه مى فرماید (قاتلو المشركین كافه ) مشركین در آنوقت همان قدرتمندها بودند ، مشركین قریش همه قدرت دست آنها بود . آیا پیغمبر را مشركین ، قدرتمندها بسیج

ص: 204

كردند ، درست كردند كه مردم را خواب كند و مشركین بچاپند مردم را؟! یا پیغمبر اسلام مردم را بسیج كرد؟ همین سر و پا برهنه ها را بسیج كرد بر ضد مشركین و قتال كرد و جنگ ها كرد تا مشركین را دماغشان را به خاك مالید و عدالت اجتماعى را ایجاد كرد . عكس آن مطلبى كه براى شرقى ها ، غربى دیكته كردند و مع الاسف بسیارى از ما هم باورمان آمد . تبلیغات آنها تبلیغات دامنه دارى بود . در زمان رضاخان كه اكثر شما یا هیچ یك از شما یادتان نیست ، در زمان رضاخان اول هدفى كه بعد از قدرتمندى داشت اول هدف به زمین زدن روحانیون بود ، هدف اولش بود ، مدرسه ها را از بین برد ، روحانیون را لباس هاشان را كند ، گرفتند بعضى از روحانیون محترم را ، در خیابان بردند در آن محالى كه داشتند در كلانترى ها ، و مى بردند نه اینكه مى گفتند برو لباست را عوض كن ، همانجا عبا و قبا را وسطش را پاره مى كردند مى ریختند دور كه این یك كت و شلوار مثلا بشود . اینطور رفتار كردند و این دستور بود . آیا اسلام تخدیر كرده است مردم را؟ یا تاریخ اسلام نشان مى دهد كه پیغمبر اسلام در مكه كه بودند از ترس همین قریش و مشركین در پنهان بودند و تبلیغات زیرزمینى مى كردند ، وقتى كه آنجا دیگر نتوانستند و آنها با هم شدند كه او را بكشند و ایشان فرار كرد و به مدینه تشریف برد ، آنهایى كه همراه پیغمبر بودند و دعوت پیغمبر را قبول كردند ، همین مردم طبقه سه بود ، همین فقرا . اصحاب صفه كه معروف است اینها یك عده اى بودند كه توى مسجد از باب اینكه منزل نداشتند توى مسجد مى آمدند روى صفه اى ، یك سكوئى آنجا مى خوابیدند . در جنگ هایى كه مى شد اینها نداشتند چیزى ، یك خرما را (اینطور مى گویند) یك خرما را این دهنش مى گذاشت در مى آورد مى داد به آن ، آن دهنش مى گذاشت در مى آورد مى داد به آن ، اینطور بود وضعشان . اینها را پیغمبر بسیج كرد بر ضد این سرمایه دارها بر ضد این قدرتمندها ، بر ضد این مشركین كه مردم را غارت مى كردند . تبلیغات غرب این بود كه نه ، این عكس بود كه اینطور بود كه پیغمبرها آمده اند كه مردم را تخدیر كنند و قدرتمندان آنها را بچاپند در صورتى كه پیغمبرها تاریخشان معلوم است واینها آمده اند كه بسیج كنند این مستمندان را كه بروند و این غارتگرها را سر جاى خودشان بنشانند و عدالت اجتماعى درست كنند . در روحانیون هم مى گویند كه اینها اهل دربارى هستند ، قدرتمندها اینها را درست كرده اند كه اینها مردم را تخدیر كنند و آنها بچاپند .

من خودم در یك اتوبوسى در تهران با دو نفر از آقایان نشسته بودم ، در زمان رضاشاه بود از طرف شمال شهر مى آمدم به طرف جنوب ، چند نفر هم توى اتوبوس بودند ، دو نفر با هم شروع كردند صحبت كردن ، یكى از آنها به دیگرى گفت كه من سال ها بود كه این هیكل ها را ندیده بودم (اشاره كرد به ما ، ما سه نفر معمم بودیم ) بعد گفت كه اینها را انگلیسى ها درست كردند كه در نجف و در قم مردم را چه بكنند و به نفع آنها چه بكنند . البته آن آدم جاهل بود نه اینكه چه بود ، تزریق كرده بودند ، گفته بودند ، باورش آمده بود . بسیارى از جوان هاى ما باورشان آمده بود . در صورتى كه تاریخ خود ما همین چند سال _ این 100 سال اخیر _ این 100 سال اخیر را وقتى ما ملاحظه كنیم جلویش هم همین طور بوده ، ما این 100 سال اخیر را كه ما ملاحظه كنیم هر جنبشى كه واقع شده است از طرف روحانیون بوده است

ص: 205

بر ضد سلاطین .

جنبش تنباكو بر ضد سلطان وقت آن بود ، جنبش مشروطه بر ضد رژیم بود ، البته با قبول داشتن رژیم ، عدالت مى خواسته اند ایجاد كنند . در زمان خود ما چندین دفعه قیام كردند روحانیون بر ضد رضاخان ، چندین دفعه ، یك دفعه از خراسان ، یك دقعه از آذربایجان ، یك دفعه از اصفهان و همه اطراف ایران را دعوت كردند به قم كه ما اینها را شاهد بودیم و اینها همه قیام بر ضد رضاخان بود ، البته قدرت او داشت و شكست مى داد ، علماى آذربایجان را گرفت و برد ، در سنقر گمان مى كنم بود ، دو نفر بزرگان علماى آنجا مرحوم آمیرزا صادق آقا ، مرحوم انگجى ، اینها را بردند در سنقر یا آنجاها طرف كردستان آنجاها مدت ها آنها در آنجا تبعید بودند ، بعد هم كه رهایشان كردند مرحوم آمیرزا صادق آقا آمد قم ماند و دیگر نرفت به آذربایجان و در همانجا فوت شد . علماى مشهد هم كه قیام كردند تمامشان را گرفتند آوردند تهران حبس كردند و علماى بزرگشان را مى بردند در كلانترى ها یا در عدلیه مى بردند توى خیابان ها با سر برهنه هم راه مى رفتند كه بروند آنجا استنطاقشان كنند . علماى اصفهان هم كه آمدند اینجا ، شكستند آن اعتصابشان را با فشار ، با حیله ، بلكه آنوقت معلوم شد ، مى گفتند كه مرحوم حاج آقانوراللّه كه بزرگشان بود او را مسموم كردند . قیام بر ضد اینها از روحانیون شروع مى شد البته مردم هم تا یك حدودى كمك مى كردند لكن در عوض مردم را اینطور گفتند كه آخوند جماعت اصلش دربارى است ، اینها براى دربار كار مى كنند ، مى خواهند سلطنت محفوظ باشد ، مى خواهند دربار باشد . حال آنكه اینها بر خلاف آنها بودند و درست عكس تبلیغ مى كردند . چرا؟ براى اینكه اینها مى دیدند كه دو تا قوه است كه اگر این دو تا قوه بماند نمى شود ارباب هاى اینها منافع ایران را ببرند . كارشناس هاى اینها فهمیده بودند كه این دو تا قوه اگر چنانچه در ممالك شرق باشد ، باید آنها دستشان را از شرق بشویند ، یكى قوه اسلام كه اگر اسلام قدرتش در شرق باشد و قدرت اسلام حكومت كند ، نمى گذارند كه بیایند آنها هر چه ما داریم ببرند و هر چه از نیروهاى انسانى و غیر انسانى داریم از بین ببرند . یكى هم روحانیت كه اگر این طایفه باشند ، مردم چون با اینها همراه هستند ، نمى گذارند كه آنها به منافعشان برسند . پس این دو تا قدرت باید شكسته بشود ، هم قدرت اسلام و قدرت روحانیون . قدرت اسلام را به اینكه دین افیون جامعه است ، حتى نویسندگان خبیث ما هم گاهى این حرف را مى زدند ، حتى در امروز هم این حرف هست ، در امروز هم این حرف هست ، در عین حالى كه دارند با چشمشان مى بینند كه این قدرت روحانیون بود كه مردم را بسیج كرد و بر ضد این رژیم قیام كردند ، نمى توانند اینها ببینند آن را ، آن قدرت روحانیون بود كه مردم را بسیج كرد و بر ضد این رژیم قیام كردند ، نمى توانند اینها ببینند آن را ، آن قدرت را مى خواهند بشكنند یعنى اینها عمال همان ها هستند كه مى خواهند این قدرت را بشكنند . اینها مطالعه كردند دیدند كه اگر این قدرت هم محفوظ باشد ، چون مردم و توده همراه اینها هستند ، اگر یك وقت صدایشان در آید دیگران هم بسیج مى شوند . چه بكنند كه در بین خود مردم اینها را بشكنند؟ در زمان رضاخان طورى كردند ، طورى كردند كه شوفرها مى گفتند كه آخوند را سوار ماشین نمى كردند . یكى از دوستان من از علماى آنوقت مى گفتند كه (خدا رحمتش كند من از عراق كه مى خواستم بیایم به قم رفتم ماشین بگیرم شوفر گفت كه ما بنا گذاشتیم دو طایفه را

ص: 206

سوار نكنیم یكى فواحش را ، یكى آخوندها را . زمان رضا شاه اینطور تبلیغ بود یعنى تبلیغ نه اینكه آن شوفر چیز را ، آن شوفر را به او همچو فهمانده بودند ، تبلیغات اینطور بود كه فهمانده بودند به اینها ، عمال آنها همه جا ، در همه جا مشغول تبلیغ بودند بر ضد اینها ، براى چه ؟ براى اینكه اگر اینها یك رشدى داشتند ، اگر اینها در بین جامعه همانطورى كه باید باشند ، باشند ، نمى گذارند كه هر طایفه اى بیاید ، هر مملكتى بیاید یك گوشه اى اینجا را ببرد . مردك مى گفت كه اگر من نباشم ، ایران تجزیه مى شود ، ایران مى شود ایرانستان . ایشان نیستند و ایران هم همان ایران است ، نه تجزیه شد ، نه ایرانستان شد ، و دست آنها هم قطع شد .

توجه و هوشیارى در مقابل توطئه شیاطین ، بر ضد اسلام و روحانیت

برادرها! توجه داشته باشید باز هم شیاطین هستند ، باز هم آنهائى كه مى خواهند این دو مساءله را به كرسى بنشانند ، اسلام را بگویند كه نه حالا دیگر وقتش نیست ، همین ملعون ها حالا هم مى گویند ، همین هائى كه از عمال دیگران هستند الان هم این حرف را مى زنند كه اسلام مال هزار و چهار صد سال پیش از این است . این اسلامى كه حالا تحركش همچو شد كه این رژیم را از بین برد ، تحرك از اسلام بود ، فریاد اسلام بود كه رژیم را از بین برد ، اینها مى خواهند این رابشكنندش ، اینها خدمتگزار آنها هستند یا عالما آمده اند كه خیانتكارند ، یا از روى نفهمى . همین ها باز آن قدرت دوم را مى خواهند بشكنند . حالا بدتر از آنوقت است ، حالا خارجى ها لمس كرده اند اسلام هم همچو كارى مى تواند بكند لمس كرده اند كه روحانیون همچو كارى مى توانند بكنند ، حالا بیشتر از آنوقت تبلیغات مى كنند ، عمال آنها حالا بیشتر از آنوقت تبلیغ مى كنند ، آنهایى كه از خارج آمدند حالا در اینجا و مشغول توطئه هستند ، بیشتر از آنوقت این تبلیغات را خواهند كرد و مى كنند و لهذا مى خوانید در بعض مقالاتشان باز همان مسائل است منتها نمى توانند علنى بگویند ، در پرده ، در پرده بایك جهاتى ، علنى صاف نمى توانند بگویند ، در پرده اى ، در چیزى همان مسائل رامى گویند . این همان مطلبى است كه از اول زمان رضاخان (پیشترها هم بوده اما از اول زمان رضاخان ) تا امروز و تا وقتى كه پسرش از ایران رفت ، این دو تا مساءله بود ، این دو تا تبلیغ بود بر ضد اسلام ، تبلیغ بر ضد روحانیت ، یعنى اسلام و خدمتگزاران اسلام . این دو تا تبلیغ از زمان رضاشاه بود ، در زمان او بسیارى از مردم هم به واسطه تبلیغات زیادى كه كردند و فشارى كه از آن طرف آوردند و اذیت هایى كه كردند به این طایفه آنوقت عده زیادى باورشان آمده بود . در زمان این هم باز عده زیادى از جوان هاى ما بازى خوردند ، گول خوردند ، پشت كردند بر اسلام ، پشت كردند بر روحانیون و حالا هم كه فهمیدند كه این قدرت اسلام بود كه این سد بزرگ را شكست و این قدرت روحانیون بود كه در همه جا مردم را بسیج كرد ، هر جا رفتید آخوند آن شهر مردم را بسیج كرد و همه را با هم متحد كردند و همه در منبر و محراب مردم را جمع كردند و جوش دادند به هم تا این سد را شكست ، حالا هم بازیك طایفه اى ، اشخاصى با نغمه هاى مختلف زیر پرده و روى پرده مى خواهند همین مسائل را بگویند ، یعنى همان مطلبى كه آنوقت از حلقوم افرادى كه در زمان

ص: 207

رضاخان بود در آمد ، حالا هم از حلقوم یك طایفه اى در حالا در مى آید كه همان دو مساءله است (اسلام كهنه شده است ، اسلام نمى شود دیگر ، روحانیون ، آخوندها باید بروند سراغ كارشان ، باید بروند سراغ چه ، دیكتاتورى آخوندى مى خواهد درست بشود . ) من نمى دانم این دیكتاتورى آخوندى كجاست ؟ كدام آخوند دیكتاتور است كه اینها مى گویند؟

تنها با تمسك به حبل اللّه و وحدت كلمه پیروزى تثبیت مى شود

در هر صورت بیدار باشید برادرها كه همان دام هایى كه آنوقت بود و ما را به سیاه روزى رساند و اسلام را از نظر ملت ، نه همه البته ملت ، زیاد از روشنفكرها انداخت و روحانیون را از نظر آنها انداخت ، همان نقشه الان هست ، همان نقشه ، الان هم همان مطالب هست و همان حرف ها هست . گروه گروه با هم مى نشینند ، هى گروه درست مى كنند ، گروه . ما زحمت كشیدیم ، روحانیون زحمت كشیدند این قشرهاى مختلف را جوش دادند به هم تا این كار را انجام دادند ، تا این سد را شكستند ، الان جمعیت هاى زیادى پیدا شده اند ، شما در روزنامه ها بخوانید ببینید ، هر روز مى بینید كه گروه كذا ، گروه كذا ، گروه كذا ، هى تیكه تیكه ، چیزى نیستند اما خوب هى تیكه تیكه مى شوند ، وقتى گروه گروه كنار رفتند یعنى آنى كه اسلام مى خواست با هم جوششان بدهد و روحانیون زحمت كشیدند و جوششان دادند به هم ، حالا همین هائى كه دعوى این را مى كنند كه ما ملت را مى خواهیم ما خلق رامى خواهیم ، همین هائى كه دعوت روشنفكرى دارند _ اینقدر اگر _ اگر چنانچه خائن باشند كه خوب معلوم است كه از روى فهم مى گویند و اگر نباشند ، اینقدر فهم ندارند كه این گروه ها كه به هم متصل شد ، این سیل عظیم پیدا شد و این سد بزرگ را شكست حالا دوباره تا حالا با هم منسجم شده بودند حالا یك جدیت دارد مى شود كه گروه گروهشان كنند ، هى این گروه برود كنار ، آن گروه برود كنار ، آن گروه برود كنار ، همه از هم جدا ، تا باز راه باز بشود براى آنهائى كه مى خواهند استفاده بكنند . متوجه باشید گروه گروه نكیند ، این مملكت با وحدت كلمه پیش برد ، متفرقشان نكنید (واعتصموا بحبل اللّه جمیعا و لا تفرقوا) این آیه قرآن را بپذیرید همه بچسبید به ریسمانى كه بین شما و خداست و آن اسلام است ، متفرق نشوید ، از هم جدا ، جدا نشوید ، هى حساب را جدا نكنید ، آن حساب جبهه كذا ، آن حساب نهضت كذا ، آن حساب حزب كذا ، آن حساب گروه كذا ، آن حساب حزب چه ، كذا جدا نكنید ، همه را ، همه با هم باشید ، همه دوست باشید . حزب سازى دشمن درست كردن است ، هى این یكى از آن طرف بكشد ، آن از آن طرف بكشد ، آن از آن طرف بكشد . همه تحت یك رایت باشید . همه تحت یك پرچم باشید همان پرچمى كه شما را پیروز كرده است تا حالا از این به بعد هم دنبال همان باشید و اگر باشید انشاءاللّه پیروز خواهید شد . و من امیدوارم كه نتوانند اینها دیگر شكاف صحیحى وارد كنند . انشاءاللّه خداوند همه تان را توفیق بدهد ، سلامت باشید .

والسلام علیكم و رحمة اللّه وبركاته

ص: 208

تاریخ : 5/4/58

بیانات امام خمینى در جمع كاركنان كارخانه اتمسفر ایران

اساس اقتصادى كشورها بسته به وجود كارگر و كشاورز است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

در هر كشور كارگر و كشاورز اساس آن كشور هستند . اساس اقتصادى كشور بسته به كار كارگر و كشاورز است و مع الوصف این دو جلوه اقتصادى كه اساس اقتصاد كار آن دو گروه مى باشد ، در زمان رژیم سابق شكست خورد . كشاورزى رادیدید كه چگونه با اسم اصلاحات ارضى بكلى از بین بردند . ایران كه باید در كشاورزى صادرات داشته باشد ، یك استان ایران مثل استان آذربایجان یا خراسان كه قادر به تأمین محصولات كشاورزى كشور مى باشد ولى اینها كارى كردند كه ایران بازار براى آمریكا شد و هر چه ما بخواهیم بایداز آمریكا یا كشورهاى دیگر وارد كنیم . كارگرهاى ما راهم طورى كردند كه زندگى آنها زندگى اضطرارى باشد و كار آنها هم در خدمت دشمن . شما كارگران محترم و كشاورزان محترم ، شما برادران كه اساس اقتصاد ایران دست شماست در سابق تحت نظارت طاغوت بودید و كارهاى شما نادیده گرفته مى شد اما امروز انشاءاللّه در رژیم اسلامى هستید و اسلام به كارگر و كشاورز بسیار اهمیت مى دهد . دولت در فكر شماست ، ما دعاگوى شما و در فكر شما هستیم لكن خرابى ها به اندازه اى است كه به این زودى ترمیم نمى شود ، گرفتارى ها به اندازه اى است كه به این زودى از چنگال آن نمى توانیم خود را نجات دهیم . قدرى صبر لازم دارد . شما كه 50 سال تحت فشار طاغوت صبر كردید ، اینكه هم مقدارى باید صبر كنید تا جمهورى اسلامى مستقر بشود و بتواند در فكر همه شما باشد . حالا هم چنانچه مى بینید در فكر هستند ، برنامه هائى ریخته شده است كه هم براى كارگران و كشاورزان و هم براى مستمندان مفید بوده لكن محتاج به وقت است .

به ثمر رساندن نهضت ، به ید قدرت كارگران و جوانان برومند

آنچه كه الان لازم است من به شما برادران و جوانان برومند ، تذكرى كه مى دهم این است ، شما دیدید رژیم گذشته را با فریاد مردانه خودتان كه از حلقوم همه ملت بلند شد شكست دادید ، در عین حالى كه رژیم یك قدرت بزرگ شیطانى بود و پشتیبان او همه قدرت ممالك دیگر بودند خصوصا ابرقدرت ها ولى نتوانستند او را نگه دارند و به همت والاى شما جوان ها و با ایمانى كه به اسلام داشتید آن رژیم را شكست دادید و بحمد اللّه زیر بار ظلم و اختناق نرفتید و از زیر بار آنها بیرون

ص: 209

آمدید ، تا به اینجا همه با هم بودید و از زیر بار اختناق بیرون آمدید ، از اینجا به بعد هم باید با قدرت شمااین نهضت به آخر برسد . شما جوان هاى برومند ، شما جوان هاى كارگر كه اساس مملكت هستید باید از این به بعد هم این مملكت را اداره كنید و اقتصاد ایران را به ثمر برسانید . گاهى شنیده مى شود كه در ادارات و در كارخانجات كم كارى مى شود ، همین امروز كسى گفت كه دراین ادارات گاهى بیكارى است و بسیارى هم كم كارى در كارخانه ها ، هم چنین مطالبى شنیده مى شود ، در صورتى كه الان وقت این است كه همه كار بكنیم و همه با هم این آشفتگى ها و خرابى هائى كه اینها به جاى گذاشتند با همت همدیگر ترمیم بكنیم . الان مملكت مال خود شماست منافع مملكت هم باید مال خود شما باشد و انشاءاللّه اگر احكام اسلام تحقق پیدا كند ، خواهید دید كه عدالت اسلامى چیست ، خواهید دید كه عدالت اسلامى غیر از آن ادعاهائى است كه در زمان سابق و در رژیم سابق از حلقوم محمدرضا بیرون مى آمد كه فقط ادعا بود و براى هیچ كس كارى نكرد بلكه زاغه نشین ها را زیاد كرد و به اسم اینكه مملكت صنعتى باشد ، زراعت را به هم زدند و صنعتى هم در كار نبود ، الان هم كه بعضى از كارخانه هاى صنعتى رابه اصطلاح خودشان به اینجا آوردند ، باز به نفع خارجى هاست و براى ما نفعى ندارد بلكه ضرر دارد ، مثل ذوب آهن كه براى ایران ضررهاى زیاد دارد و نمى توانند تركش كنند و ادامه آنها هم ضررهاى زیاد دارد . كارها همه از روى خیانت و جنایت بود و مملكت ما را به تباهى كشیدند كه حالا باید به همت همه شما ، من كه طلبه اى هستم آنقدرى كه مى توانم و شما كه بحمداللّه قدرتمند هستید ، آنقدرى كه در قدرتتان است با هم كوشش كنیم و مشكلات را حل نمائیم . كم كارى نكیند ، نباید كارى بكنید مملكت كه الان براى خود شماست و از دست دشمن نجات پیدا كرده است در اثر كم كارى و بیكارى طورى بشود كه ما و شما نتوانیم مملكت را اداره كنیم و بعد بگویند اینها احتیاج به سرپرست دارند ، احتیاج به این دارند كه كسى دیگر بیاید و مملكتشان را اداره كند . باید همه دست به دست هم بدهید و این مملكت را اداره بكنید و همه دست به دست هم بدهیم و این مملكت را اداره بكنیم و همه دست به دست هم بدهیم و این مملكت را سالم بكنیم و این چرخ ها را به راه بیندازیم . كارخانه باید به همت شما به راه بیفتد ، وقتى كه به راه بیفتد منفعتش هم مال مملكت خودتان و از آن خود شماست امید است ظلم هائى كه سابق مى شد تكرار نشود و دیگر به شما هم ظلم نشود . من مى دانم كه به شما ظلم شده است ، نه فقط به شما بلكه به همه قشرهاى ملت ظلم شده است لكن شاید كارگرها بیشتر مورد ظلم و ستم واقع شده اند . امیدوارم خداوند به شما قدرت و سعادت عنایت كند ، شما ستون هاى این مملكت باشید و اقتصاد این مملكت را به راه بیندازید و همه شما سعادتمند باشید و برادرانتان هم به قدرت شما و خودشان سعادتمند باشند .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 210

تاریخ : 5/4/58

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از دانشجویان اصفهان

مقدمترین جهادها ، سازندگى انسان و جهاد اكبر است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اساسا اسلام براى سازندگى آمده است و نظر اسلام به ساختن انسان است . جهاد براى سازندگى ، سازندگى انسان خودش را ، مقدم بر همه جهادهاست . این است كه رسول اكرم جهاد اكبر فرموده اند هست ، جهادى بس بزرگ است و مشكل و همه فضیلت ها دنبال آن جهاد است .

جهاد اكبر است ، جهادى است كه با نفس طاغوتى خودش انسان انجام مى دهد . شما جوان ها از حالا باید شروع كنید به این جهاد ، نگذارید كه قواى جوانى از دستتان برود ، هر چه قواى جوانى از دست برود ریشه هاى اخلاق فاسد در انسان زیادتر مى شود و جهاد مشكلتر . جوان زود مى تواند در این جهاد پیروز بشود ، پیر به این زودى نمى تواند . نگذارید اصلاح حال خودتان را از زمان جوانى به زمان پیرى بیفتد ، یكى از كیدهائى كه نفس انسانى به انسان مى كند و شیطان به انسان پیشنهاد مى كند این است كه بگذار براى آخر عمر خودت را اصلاح كن ، حالا از جوانى استفاده كن و بعد آخر عمر توبه كن . این یك طرح شیطنت آمیز است كه نفس انسان مى كند به تعلیم شیطان بزرگ . انسان تا قواى جوانیش هست و تا روح لطیف جوانى هست و تا ریشه هاى فساد در او كم است مى تواند اصلاح كند خودش را . لكن اگر چنانچه ریشه هاى فساد در انسان ریشه اش قوى شد ، ملكه انسان شد فسادها ، آنوقت است كه امكان ندارد . شما جوان ها كه الان مهیا هستید براى جهاد در راه ساختن ، این یك جهاد است لكن جهاد اكبر ، جهاد در راه سازندگى خودتان است كه براى مملكت خودتان بعدها مفید واقع بشوید ، خدمتگزار باشید . از همین سنین شما باید شروع بشود به ساختن افرادى كه بعدها یك مملكت ، یك كشور را ممكن است نجات بدهد . اگر چنانچه شما ساختید خودتان را و فضائل انسانى را در خودتان ریشه دار كردید ، آنوقت در همه مراحل پیروز هستید ، مملكتتان را مى توانید نجات بدهید ، اینها كه مملكت ما را به تباهى كشیدند براى این بود كه ساختمان خودشان فاسد بود ، خودشان یك اخلاق فاسد داشتند ، یك عقاید فاسد داشتند ، یك اعمال فاسد . اگر چنانچه خودشان را ساخته بودند ، به ملت خیانت نمى كردند ، به اسلام خیانت نمى كردند .

ص: 211

براى خدمت به اسلام و كشور كوشش كنید

شما كوشش كنید كه به ملت خدمت كنید ، به اسلام خدمت كنید و كوشش كنید كه جهاد اكبر را انشاءاللّه به آخر برسانید و یك انسان كامل ، یك انسان اسلامى ، یك انسان متعهد بشوید كه براى خودتان و براى كشورخودتان و براى ملت خودتان مفید واقع بشوید .

خداوند انشاءاللّه شما را تأیید كند و خداوند شما را به مراتب عالیه برساند . شما جوان ها امروز روز شماست ، امروز روزى است كه شما باید سازنده باشید در این راه ها . البته خدمت به خلق ، خدمت به خداست . خدمت به انسان ها ، خدمت به خداست . خدمت به بندگان خدا ، خدمت به خداست و دراین خدمت انشاءاللّه موفق باشید و من هم همیشه مهیا هستم از براى ملاقات آقایان و هیچ مانعى از قبل ما نیست ، نماینده بیاید یا خود آقایان بیایند . ما آنقدرى كه مى توانیم خدمت به همه بشر ، همه ملت ها مى كنیم و امیدواریم كه شما خدمتگزار به انسانیت و خدمتگزار به اسلام باشید . خداوند همه شما را تأیید كند .

ص: 212

تاریخ : 5/4/58

بیانات امام خمینى در جمع علماى اصفهان

اصفهان ، مركز علم و علماى بزرگ اسلام

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اصفهان همیشه مركز علم بوده است در بعضى اوقات كه من شنیده ام هفت هزار یا بیشتر ، اهل علم در اصفهان ، طلبه در اصفهان بوده است و علماء بسیار بزرگ از اصفهان برخاسته است و متفكرین عظیم الشاءن . الان هم مركز علم است ، الان هم علماى بزرگ در آنجاست و من امیدوارم كه آن حوزه ، با بركت و عظمت و پشتیبان اسلام و مروج احكام اسلام باشد . حوزه ها باید توجه داشته باشند كه در اینوقت ، در این حالى كه الان ما واقع هستیم و دشمن ها مى خواهند خرده گیرى كنند ، خصوصا نسبت به اهل علم و علما ء و فظلا و طلاب ، باید بسیار توجه داشته باشند كه اگر خداى نخواسته در این زمان كه مورد بررسى هستند اینها و مورد توجه هستند ، اگر خداى نخواسته یك انحرافى از بعض اشخاص ملبس به این لباس واقع بشود ، ممكن است این پاى اسلام حساب بشود .

در رژیم سابق اگر چنانچه یك معمم ، یك ملبس به این لباس ، یك كار خلاف انجام مى داد ، به اسلام نسبت معلوم نبود بدهند ، مى گفتند این منحرف است ، این ساواكى است ، این دربارى است . الان كه رژیم ، رژیم جمهورى اسلامى است و همه نظرها به شما دوخته شده است ، اگر خداى نخواسته یك انحرافى واقع بشود در مدارس ، در كمیته ها ، در جاهاى دیگر ، در دادگاه ها ، این پاى اسلام حساب مى شود ، گفته مى شود كه جمهورى اسلامى است و جمهورى اسلامى هم همین هاست ، همین است كه مى بینید .

تكلیف ما ، حفظ وجاهت و ترویج اسلام

و لهذا امروز تكلیف ما بسیار سنگین است . تكلیف ما حفظ وجاهت اسلام است . تكلیف ما این است كه با اعمال خودمان ، با گفتار و رفتار خودمان اسلام را ترویج كنیم و وجاهتش را حفظ كنیم و اگر خداى نخواسته یك انحرافى باشد ، باید جلوگیرى كنید . اگر یك شخصى را دیدید كه از وظیفه اهل علم ، از وظیفه انسانى _ اسلامى تخطى مى كند ، او را نهى كنید . اگر نمى شنود ، كنار بگذارید . باید همه به وظیفه اسلامى عمل كنیم و به دست دیگران فرصت ندهیم بهانه ندهیم دست دشمنان كه ما را آلوده كنند و بگویند كه اهل علم یا دیكتاتور هستند یا انحرافات دارند یا براى خودشان مى خواهند یك

ص: 213

بساطى درست كنند . امروز بسیار مساءله مهم است و با سابق بسیار فرق دارد . باید آقایان همانطورى كه در تحصیل علم كوشا هستند ، در تهذیب اخلاق ، در اعمال ، در عقاید ، در فضایل اخلاقى كوشا باشند كه علم بدون عمل و بدون تقوى بسیارى از اوقات مضر است . باید عالم متقى باشد و متوجه به خداى تبارك و تعالى باشد تا بتواند جامعه را تربیت كند . باید خودش تربیت شده باشد تا بتواند جامعه را تربیت كند .

پیش نویس قانون اساسى را بررسى ، و نظریات خود را اعلام كنید

و امید است از آقایان كه در اینوقتى كه بناست قانون اساسى بررسى بشود ، هر كس هر نظرى دارد ، مستقیما خودش اظهار نظر كند و بفرستد در آنجائى كه بناست همه نظرها جمع بشود ، الان براى من فرستادن هیچ نتیجه ندارد ، باید بفرستید و نظرهاى خودتان را بگوئید و توجه كنید كه ننشینید دیگران نظر بدهند و شما ساكت . صاحبنظرها نظرهاى خودشان را بدهند ، علماى اعلام نظر خودشان را بدهند ، هر اشكالى كه در این پیش نویس دارند ، بكنند و آن اشكالات را بعد بررسى باید بكنند و بالاتر از آن اینكه توجه داشته باشید كه در آتیه اى كه بناست وكلا تعیین بشوند براى نظر كردن به قانون اساسى ، توجه بكنید كه اشخاص متدین ، اشخاص مطلع ، اشخاص متعهد ، اشخاصى كه اعتقاد به اسلام دارند ، اشخاصى كه اعتقاد به این نهضت اسلامى دارند ، تعیین بكنند كه انشاءاللّه با نظر آنها یك قانون اساسى اسلامى به تمام معنا بشود . من از همه آقایان تشكر مى كنم ، كه مشایخ معظم و آقایان فضلا و ائمه جماعت و دیگران كه تشریف آوردند و آقایان در این هواى گرم با ناراحتى اینجا نشسته اند . خداوند همه شما را تأیید كند و سلامت بدارد و سعادت نصیب همه بكند .

والسلام علیكم و رحمة اللّه وبركاته

ص: 214

تاریخ : 6/4/58

بیانات امام خمینی در جمع گروهى از دانشجویان عضو انجمن اسلامى دانشگاه تربیتمعلم

ضرر عالم بى تهذیب بیشتر از جاهل بى دانش است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

مهم در دانشگاه ها ، دانشسراها ، تربیت هاى معلم ، تربیت هاى دانشجو ، این است كه همراه با تعلیمات و تعلمات ، تربیت انسانى باشد . چه بسا اشخاصى كه در علم به مرتبه اعلا رسیده اند لكن تربیت انسانى ندارند ، كه یك همچو اشخاصى ضررشان بر كشور ، ضررشان بر ملت ، ضررشان بر اسلام ، از دیگران زیادتر است .

آن كسى كه دانش دارد لكن دانشش توام با یك تهذیب اخلاق و یك تربیت روحى نیست . این دانش موجب این مى شود كه ضررش بر ملت و كشور زیادتر باشد از آنهائى كه دانش ندارند . همین دانش را یك شمشیرى مى كند در دست خودش و با آن شمشیر دانش ممكن است كه ریشه یك كشور را از بین ببرد و قطع كند .

نوك تیز حمله اجانب همیشه متوجه دو قشر روحانى و دانشگاه بوده است

اینكه خارجى ها ، كارشناش هاى اجانب ، آنهائى كه مى خواستند این مملكت ها را غارت كنند عنایت زیادشان به دو جبهه بود ، یكى جبهه روحانیون ، یكى جبهه دانشگاه ها ، براى همین نكته بود كه این دو جبهه اگر چنانچه یك تربیت صحیح بشوند كه در پهلوى علم ، تربیت و عمل صحیح باشد ، آنها این معنا را فهمیدند كه اگر این دو جبهه به آنطورى كه باید باشد ، بشود ، دست آنها از منافع كوتاه خواهد شد .

اگر یك دانشگاه صحیح ما داشته باشیم یا یك جبهه روحانى به تمام معنا روحانى داشته باشیم ، نخواهد اجازه داد به اجانب كه همه حیثیت یك مملكت را از بین ببرند ، از این جهت چون این دو جبهه را آنها براى خودشان خطر مى دانستند ، حمله شان به این دو جبهه بود منتها فرم حمله شان فرق داشت . در زمان رضاخان كه من یادم است و اكثر شما یادتان نیست ، در آن زمان با سرنیزه حمله مى كردند و لهذا حمله مى كردند مدارس را ، افراد را مى گرفتند مى بردند ، عمامه ها را بر مى داشتند ، لباس ها را مى كندند ، مدرسه ها را مى بستند ، مساجد را تعطیل مى كردند ، مجالس را تعطیل مى كردند ، مجالس وعظ و روضه و اینها را بكلى از بین بردند ، به خیال اینكه با این فرم مى شود از بین برد . منتها در دانشگاه چون انعكاس

ص: 215

خارجى اش را مى ترسیدند ، به این فرم وارد نمى شدند ، به فرم دیگر وارد مى شدند كه نگذارند دانشجویان رشد كنند ، بعد فهمیدند كه این طرز نتیجه ندارد ، فشار هر چه زیادتر باشد ، بدتر خواهد شد ، براى اینها بدتر خواهد شد . در زمان محمدرضا حمله به روحانیت را تغییر دادند و شروع كردند به تبلیغات كردن كه مردم را از روحانیت جدا كنند چون این دو قوه اسلام ، قوه روحانیت و قوه دانشگاه مى توانست در مقابل اینها بایستد . آن ترتیبى كه با فشار بخواهند روحانیت را از بین ببرند ، این ترتیب نشد . تغییر دادند وضع را شروع كردند تبلیغات به ضد روحانیت كه جدا كنند روحانیت را از دانشگاه و همه را از مردم . بین مردم ، هم دانشگاهى و هم روحانیون را مى خواستند _ در بین مردم _ یك طورى قلمداد كنند كه اینها دیانت صحیح ندارند ، اینها هم دربارى و انگلیسى و نمى دانم آمریكائى و اینها هستند ، نقشه این بود كه ملت جدا بشود از این دو قشرى كه از آنها كار مى آمد . بین خود این ، این دو تا هم جدائى انداختند ، به طورى كه روحانیون بدبین بودند به دانشگاهى ها ، دانشگاهى ها بدبین بودند به روحانیون و این نقشه اى بود براى اینكه این قشرهاى مؤثر را از هم جدا بكنند و همه را از ملت جدا بكنند تا نتوانند اینها كارى انجام بدهند و آنها بهره بردارى خودشان را از این كشور بكنند .

در این نهضت ، یكى از بركات این نهضت این بود كه این قشرها را به هم نزدیك كرد ، قشر دانشگاهى با قشر روحانى و طبقه جوان روحانى ، اینها با هم نزدیك شدند ، همكار شدند و همه با سایر طبقات مردم نزدیك شدند ، همكار شدند و همه اینها در این كلمه (رژیم طاغوتى نباید باشد و باید یك جمهورى عدل اسلامى باشد) ، همه با هم مشترك شدند . این غرض همه بود و مقصود همه این معنا بود .

این نزدیك شدن این قشرها به هم ، متحد شدن این قشرهائى كه از هم جدا بودند ، با تأیید خداى تبارك و تعالى و با اینكه همه مقصدشان یك مقصد الهى بود ، این سد عظیم كه همه امكان نمى دانستند ، ممكن نمى دانستند كه این سد شكسته بشود ، این سد را شكست ، حالا كه این سد شكسته شد و آشفتگى ها ظاهر شده و دزدى هاى اینها فاش شده و بعد هم فاش تر مى شود ، حالا از براى این ملت ، به نظر خود افراد نوعا یك آرامشى پیدا شده است ، و یك نقشه دیگرى آنها دارند پیاده مى كنند ، یعنى آن نقشه اى كه قبل اسلامى بود و این قشرها رابه هم نزدیك مى كرد و منسجم مى كرد و جوش مى داد به هم ، اینها فهمیدند كه از این جوش خوردن این قوا به هم این سد شكسته شده است ، حالا در صدد این برآمده اند كه اینها را از هم جدا كنند . الان تمام این اشخاصى كه براى اجنبى ها دارند كار مى كنند آن اشخاصى كه سوءنیت ندارند لكن توجه به واقعیات ندارند همه آمده اند دارند گروه گروه مى شوند . زحمت تا حالا این بود كه این گروه هاى مختلف با هم باشند تا این كار را انجام بدهند و از حالا به بعد هم هر كارى بخواهد بشود ، باید با اجتماع بشود . اینها آمدند حالا با نقشه هائى كه دارند ، دارند گروه گروه درست مى كنند . دیشب بود در روزنامه دیدم كه صد گروه ، تا حالا ، یا صد و پنج گروه تا حالا اظهار وجود كرده اند . یعنى صد طایفه ایجاد اختلاف دارند مى كنند . نتیجه این خواهد شد كه اگر چنانچه این صد طایفه هر كدام توانستند یك عده زیادى دور خودشان جمع بكنند ، نتیجه این مى شود كه از آنطرف مرزها و از داخل و خارج ، بعد از اینكه دیدند این قوا از هم جدا شد ، راه خودشان را باز

ص: 216

ببینید براى اینكه یا یك كودتائى بكنند یا یك حمله اى بكنند یا لااقل شلوغكارى ها را زیاد بكنند ، فلج بكنند مملكت را ، درست الان آن نقشه اى كه اول بود به یك جور دیگر . اول كه رضاخان آمد آن نقشهاى كه آنوقت بود براى جدا كردن این قوا از هم ، دانشگاه را از مدارس دینى ، بازار را از اینها هر دو ، كشاورزها را از همه ، همه را علیحده . علیحده ، احزاب سیاسى زیاد درست مى كردند ، جبهه هاى مختلف درست مى كردند ، همه براى این بود كه مبادا یك وقت اینها ، آنها با هم مجتمع بشوند . آنوقت احساس نكرده بودند ، لمس نكرده بودند مطلب را لكن به طور كلى مى دانستند ، مى فهمیدند این مطلب را ، مى خواستند این كار بشود .

بعد كه این نهضت الهى پیدا شد و این گروه هاى مختلف با هم جمع شدند و یك گروه پیدا شد دیگر صحبت از این گروه هاى دیگر نبود ، همه یك گروه اسلامى بودند ، در دانشگاه مى رفتى فریاد این بود كه مرگ بر این كذا و اسلام كذا ، در پیش كشاورزان مى رفتى همین طور ، در كارخانه ها هم مى رفتید ، همین طور ، در _ عرض كنم كه _ بازار هم مى رفتید همین طور . هر جا كه مى رفتید ، همه با هم یكصدا یك مطلب داشتید و این سد را شكستید . این دشمن هاى شما لمس كردند این مطلب را . آنوقت علمى بود ، حالا عینى شد كه لمس كردند این مطلب را كه با انسجام این قوا با هم ، دانشگاه و روحانى با هم ، همه بازار با هم ، با كارگر و _ عرض بكنم _ سایرین ، ادارى و غیر ادارى با هم ، اینها وقتى منسجم شدند حتى ابر قدرت ها نمى توانند كارى انجام بدهند چنانچه نتوانستند و همه در صدد این بودند كه محمدرضا را نگه دارند ، نه ابرقدرت ها تنها ، تمام قدرت هائى كه بود ، همه این مملكت اسلامى هم ، همه پشتیبانى مى كردند یعنى من نیافتم یك كسى را كه لفظا ، بعضى از اینها به ما پیام مى دادند كه ما همراهیم ، لكن ما نمى توانستیم باور كنیم لكن همه شان با هم متحد بودند براى اینكه این جانور را حفظش كنند اینجا و نتوانستند . چرا نتوانستند؟ براى اینكه همه تان با هم یك صحبتى مى كردید . یك ملت وقتى همه آن یك چیزى داشت _ نمى شود _ یك چیزى را خواست ، نمى شود خلافش كرد . خلاف خواست یك ملت نمى شود عمل كرد ، عملى نیست در دنیا . حالا كه اینها لمس كردند این مطلب را كه این اتحاد و انسجام یك همچو ضررى برایشان دارد و این نفت را ازشان گرفته است كه الان دارند دنبالش روضه خوانى مى كنند و گریه مى كنند كه نفت از دستمان رفته است ، حالا دنبال این آمده اند كه باز آن مسائل را برگردانند ، جدا كنند ملت را از هم ، همه را از هم جدا كنند و مع الاسف روشنفكرهاى ما هم غافلند از این معنا ، غیر از آنهاشان كه خائنند ، یك دسته خائنند كه با حساب كار مى كنند و براى غیر كار مى كنند ، و بیشتر غافلند از مطلب . گروه گروه ، صد گروه ، صدها بیشتر ، مثل اینكه صد گروه مثل اینكه تا حالا درست شده است ، در این دو ماهى كه شما به پیروزى رسیدید كه با اتحاد به پیروزى رسیدید . حالا آن انسجام دارد باز مى شود ، دارد از هم باز مى شود ، گروه گروه مى شوند ، هر گروهى جداى از هم ، حسابشان جداى از هم ، قلمشان مخالف با هم ، قدمشان مخالف باهم . نتیجه چه مى شود؟ نتیجه مى شود كه یك ملتى همانطورى كه سابقا و در این پنجاه و چند سال به واسطه این اختلافات مانتیجه برده اند ، دوباره همان مسائل پیش بیاید و همان اختلافات موجب این بشود كه آنها

ص: 217

باز بیایند و برگردند به حال اول و لااقل یك رژیمى دست نشانده امریكا بیاید ولو اسمش رژیم سلطنتى نباشد ، یك رژیمى بیاید دمكراتیك باشد اما نوكر امریكا .

در برابر نقشه هاى اجانب بیدار باشید

الان نقشه این است و شروع شده به این تكه تكه كردن . صد تا در این دو ماه ، دو سه ماه ، صد تا گروه اظهار وجود كرده است ولو چیزى نیستند اینها ، اینها چیزى نیستند ، یك عده معدودى هستند ، لكن فساد ایجاد مى كنند ، این اسباب فساد مى شود در این مملكت ، این كم كم زیاد مى شود یك وقت ما باز بر مى گردیم به اینكه قشر متجدد و متفكر و _ عرض كنم _ كه دانشگاهى جدا شده است از روحانى ، روحانى رفت آن طرف و شروع كرد باز هم حرف هاى سابق را زدن ، دانشگاهى هم رفت آن طرف و شروع كرد آن حرف هاى سابق را زدند . این دو تا با هم مخالف . بازارى هم به تبع اینها یك دسته با این موافق و با آن مخالف ، یك دسته مخالف یا همه با هم نتیجه این مى شود كه ما اینقدر خون جوان هایمان از بین رفت براى اینكه یك مملكتى داشته باشیم مال خودمان ، اینقدر مردم جان فشانى كردند و زن هاو جوانهاشان را دادند براى اینكه یك مملكت عدل اسلامى پیدا بشود ، مخالفین اسلام نمى توانند ببینند این مطلب را ، مى بینید با قدرت اسلام است كه مى شود جلوى اینها را بگیرند . نمى توانند آن معنا را ببینند . حالا در صدد این بر آمده اند كه باز از هم جدا كنند اینها را ، وقتى جدا كردند اینها را از هم باز همان مسائل پیش مى آید . امروز باید شما معلمین ، آن متعلمین آن دانشگاهى ، آن بازارى ، آن روحانى ، آن كارگر و كارمند ، آن كشاورز و همه بیدار باشید كه الان نقشه دقیق تر از سابق است .

سابق چون علما به طور كلى مى گفتند كه اگر اینها با هم بشوند ، چه خواهد شد و آن نقشه ها را مى كشیدند ، حالا عینا دیدند كه شد ، اینها با هم شدند و یك همچنین كارى شد ، یك همچنین كارى كه همه ممتنع مى دانستند و همه حساب ها بر خلاف در آمد ، شد . حالا كه شده است بیشتر آنها در صدد هستند كه بشكنند این نهضت را . راه شكستن هم همین است كه شماها رااز هم جدا كنند ، هر كدام را به دیگرى بدبین بكنند ، هر كدام را با دیگرى در یك جبهه مخالف قرار بدهند و آنها نتیجه ببرند . متفكرهاى ما ، روشنفكرهاى ما ، همه دانشجویان و دانشگاهیان بدانند كه نقشه این است و آثارش را ما داریم مى بینیم . این گروه گروه شدن ها براى همین است كه نگذارند این انسجامى كه بوده حفظ شود ، مى خواهند نگذارند مردم بیدار بشوند و راه خودشان را پیدا كنند . همان راهى را كه اسلام دستور داده كه همه با هم باشید خداوند (واعتصموا بحبل اللّه جمیعا و لا تفرقوا) را به مردم واجب كرده . همه با هم باشید و تفرق در كار نباشد . با تفرق همه فسادها هست و با تمسك به خداوند همه صلاح و سعادت ها هست . خداوند انشاءاللّه همه شما را و همه ما را و همه ملت را بیدار كند و همه ما در راه اسلام و در راه استقلال مملكت و در راه حقیقت و آزادى قدم بردارد و این نهضت را به آخر برسانیم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 218

تاریخ : 6/4/58

بیانات امام خمینى در جمع پاسداران منطقه 12 تهران

پاسدار باید خودش داراى عدالت باشد تا بتواند پاسدارى از عدالت كند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

همانطورى كه انقلاب اسلامى ما وجهه هاى مختلف دارد: انقلاب براى برانداختن رژیم فاسد ، انقلاب براى بپا داشتن رژیم حق ، و امید است كه انقلاب براى ساختن انسان و یك مملكت انسانى ، پاسداران هم باید پاسداریشان به طرز و شكل انقلاب باشد . تا آنوقت كه انقلاب براى شكستن سد رژیم بود ، پاسداران ، پاسداران آن انقلاب بودند ، یعنى آن جهت انقلاب باید قیام كنند و كردند و فریاد زدند و مقابله كردند با همه جنود ابلیسى و بحمداللّه از این جهت در انقلاب پیروز شدید . لكن انقلاب یك جهتش پیروز ، آن هم نه تمام پیروز ، بیشتر این سد از بین رفته است و ریشه هاى مختصرى مانده است كه امید است از بین برود . انقلاب براى تحقق حكومت عدل و جمهورى اسلامى كه قدم بعد است ، پاسدارها هم باید از این معنا پاسدارى كنند و همه باید پاسدارى بكنند ، همه پاسدار اسلام و حكومت حق باید باشید در اینجا پاسدارى این است ، كه این حكومت ، حكومت عدل باشد ، پاسدارى از عدالت باشد . پاسدارى از عدالت این است كه پاسدار خودش داراى عدالت باشد تا بتواند پاسدارى از عدالت كند . اگر خداى نخواسته یك گروهى در جامعه ما داراى عدالت نیستند و همانطورى كه دستگاه سابق ، دستگاه تعدى و ظلم و تجاوز به مردم بود ، این گروه یا این پاسدار یا این جمعیت هر كس باشد ، این هم تا آن اندازه كه دستش مى رسد همان كارهاى رژیم سابق را مى كند ، این پاسدار نمى تواند باشد . اگر فرض كنید كه ماها كه مدعى هستیم پاسدار اسلام هستیم و در این انقلاب ، این جهت انقلاب كه بر قرارى حكومت عدل اسلامى است اگر بنا باشند ما مدعى پاسدارى هستیم از انقلاب (لكن از آنجائى كه خراب كردن و زدن و كشتن ، كشته شدن بود ، درست آمدیم و به انقلابمان وفادار بودیم ) اما در این مرحله كه مرحله سازندگى یك حكومت عدل اسلامى است ، خداى نخواسته پاسداریمان از یك همچو حكومت عدل اسلامى به طور صحیح نباشد ، یعنى خودمان در این مرحله انقلابى نباشیم ، در این مرحله خودمان را نساخته باشیم كه موصوف به عدالت باشیم ، كه پاسدار عدالت باشیم ، پاسدار حكومت عادلانه چنانچه اگر حكومت ما هم یك حكومت عدل نبود نمى توانیم بگوئیم كه این جهت انقلاب ما تحقق پیدا كرده است ، كه جهت حكومت عدل اسلامى بود . اگر در ادارات ما ، در بازارها ، در سایر جاهاى دیگرى كه این افراد ایرانى نشیمن دارند و مشغول به كارهاى خودشان

ص: 219

هستند ، اگر اینها هم آن عدل اسلامى كه باید باشد مراعات نكنند ، باز افراد انقلابى اسلامى نیستند . پاسدار ، چه شماها كه با اسم پاسدارى مشغول خدمت هستید و چه سایر قشرها (یكى هم قشر روحانیت است ، آنها هم پاسدار هستند ولو لفظ پاسدار بر آنها اطلاق نمى شود ، لكن به حسب واقع پاسدار اسلام هستند) اگر این جمعیت آنطورى كه باید این وجهه از انقلاب را كه انقلاب ، آمدن یك رژیم عادل جاى یك رژیم فاسد ، اگر در این مرحله كه آمدن یك رژیم ، نشستن به جاى یك رژیم فاسد ، مراعات نكند آن جهت انقلابى را ، مراعات نكند آن عدالت اسلامى را ، كه عدالت اسلامى از خود انسان شروع مى شود تا هدایت در خود انسان ، عدالت با رفیق ، عدالت با همسایه ، عدالت با هم محله ، عدالت با همشهرى ، عدالت با هم استانى ، عدالت با هم كشورى ، عدالت با همسایه هاى كشورهائى كه با ما هستند و با همه بشر ، اگر حاصل نشود ، نه حكومت اسلامى است و نه پاسدار اسلامى . به مجرد اینكه من ادعا كنم كه پاسدار اسلام هستم ، از باب اینكه یك نفر طلبه هستم و طلبه شغلش پاسدارى است ، مجرد این تا یك نمونه اى نداشته باشد ، نشانه و علامتى نداشته باشد ، این ادعاست ، ولو بتوانیم این ادعا را به مردم جا بزنیم ، پیش خدا واضح است كه درست نیست . كوشش كنید كه دراین مرحله دوم كه ما الان هستیم و بعد هم مرحله هاى دیگر هست ، پاسدار باشید . شماها كه الان پاسدارى كردید تا حالا (و خداوند همه تان را تأیید كند) كوشش كنید در این مرحله دوم كه مرحله حكومت عدل است ، رژیم عادلانه است ، رژیم اسلامى است ، جمهورى اسلامى است ، در این مرحله به وظائف پاسدارى در این مرحله قیام كنید .

اعمال شما تحت مراقبت و مناقشه دشمنان است

پاسدارى در این مرحله این است كه از عدالت پاسدارى كنید ، از حكومت عدل پاسدارى كنید . اگر خداى نخواسته فرض كنید یك نفر جوان مسماى پاسدار به دوستش ، به منزل یك كسى ، به خانه یك كسى ، به مال یك كسى تعدى بكند ، آن از پاسدارى خودش همین طورى مخلوع است ، لكن شماها جدیت كنید ، او را هدایت كنید یا از صف خودتان كنارش بزنید ، كه ممكن است یك كار خلاف از یك نفر در یك جمعیت تحقق پیدا بكند و همه جمعیت به او آلوده بشود و بگویند پاسدارها اینطور هستند .

یك وقت مى گفتند كه فلان آدم اینطورى است ، یك وقت است مى گویند پاسدارها اینجورى اند . كوشش كنید كه مبادا یك همچو مطلبى پیدا بشود كه گفته بشود كه پاسدارها فلان جور هستند . خیلى كوشش لازم دارد . چنانچه ما آقایان هم باید كوشش كنیم به اینكه گفته نشود روحانیون اینجور هستند ، آخوندها اینجورند . امروز همه چشم ها دوخته به این كشور است و بیشتر چشم آنها كه مى خواهند مناقشه كنند ، مى خواهند اشكال تراشى كنند ، مى خواهند این نهضت ما را یك نهضت صحیح ندانند ، چشم ها الان به این مطلب دوخته شده است و مناقشه مى كنند ، مى نویسند در روزنامه هاى خارج ، زیاد مى نویسند . اینجا در روزنامه ها شاید با اشاره و این چیزها باشد ، اما آنجاها با صراحت مى نویسند . باید ما بهانه به دست آنها ندهیم . آنها خلاف مى نویسند لكن اگر ما یك قدم خلاف برداریم ،

ص: 220

بهانه به دست آنها مى آید و یك كار را هزار كار نمایش مى دهند .

سعى كنید طورى رفتار كنید كه خدا این تكلیف الهى را قبول كند

تكلیف امروز براى شما پاسدارها و ما هم كه مدعى پاسدارى هستیم تكلیف زیاد است ، مشكل است . ببنید از این تكلیف الهى چطور امتحان خودتان را مى دهید . حالا كه پاسدار هستید ، حالا كه داراى اسلحه هستید ، حالا كه قدرتمند هستید ببینید كه با این اسلحه خودتان ، با این قدرت خودتان چطور با مردم رفتار مى كنید ، چطور با برادرانتان كه همه كشور است ، همه مردم است ، رفتار مى كنید ، رفتار ، رفتار عادلانه است و آنطور كه اسلام مى خواهد ، تا بشوید پاسدار انقلاب اسلامى ، یا خداى نخواسته از بعضى اشخاص بر خلاف باشد تا بشود پاسدار جنود شیطان و از پاسدارى اسلام ، مخلوع باشد و خدا او را قبول نكند . خداوند همه شما را و همه ملت ما را به وظایف خودمان آشنا كند و همه انشاءاللّه خدمتگزار باشیم به این ملت و به این كشور .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 221

تاریخ : 6/4/58

بیانات امام خمینى به مردم مرودشت

بسمه تعالى

اهالى محترم شهرستان مرودشت ایدهم اللّه تعالى

طومارهاى آقایان محترم و اصل و از مضمون آن اطلاع گردید . در مورد اعزام جناب مستطاب ثقة الاسلام و المسلمین آقاى حاج شیخ احمد خدایى به آنجا پس از مذاكره با ایشان قرار شد براى رفع مشكلات و گرفتاریهاى محل به آنجا بیایند و از نزدیك با همكارى آقایان محترم در رفع آنها بكوشند و چنانچه مصلحت دانسته نماز جمعه نیز در محل اقامه نموده ، با تشكل و اجتماع بیشتر مردم آنجا را به وظایفى كه دارند آشنا نمایند . امید است اهالى محترم از وجود ایشان بهره مند گشته از همكارى هاى لازمه دریغ ننماید . از خداى تعالى ادامه توفیقات همگان را خواستارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 222

تاریخ : 7/4/58

بیانات امام خمینى در جمع روحانیون و طلاب حوزه علمیه قم

موضوع علم انبیاء تربیت انسان است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اگر براى هر علمى موضوعى است ، چنانچه شما آقایان مى فرمایید ، علم همه انبیاء هم موضوعش انسان است و اگر براى هر دولتى برنامه اى است ، برنامه رسول اكرم (صل اللّه علیه و اله وسلم ) را مى شود گفت سوره اى كه در اول وارد شده است آن برنامه رسول خداست :(بسم اللّه الرحمن الرحیم . اقراء باسم ربك ، اقرا باسم ربك الذى خلق ، خلق الانسان من علق ، اقراء و ربك الاكرم الذى علم بالقلم ، علم الانسان مالم یعلم ) . تمام انبیاء موضوع بحثشان ، موضوع تربیتشان ، موضوع علمشان انسان است . آمده اند انسان را تربیت كنند ، آمده اند این موجود طبیعى را از مرتبه طبیعت به مرتبه عالى مافوق الطبیعه ماوفوق الجبروت برسانند . تمام بحث انبیا در انسان است . از اول ، هر كس هر یك از انبیاء كه مبعوث شدند ، مبعوث شدند براى انسان و براى تربیت انسان . برنامه هم این آیه شریفه به حسب اعتبار و به حسب احتمال تعیین مى فرماید ، به خود رسول اكرم خطاب است لكن خطابات قرآن آن هم كه به خود رسول اكرم است غالبا عام است : (اقراء باسم ربك ) از اول كه قرائت شروع مى شود تعیین مى فرماید كه قرائت چه جور باید باشد ، به اسم رب باید باشد . تمام قرائت هائى كه ، تمام كلماتى كه از اسم رب ، جدا باشد شیطانى است . دو جنبه است ! یك جنبه رحمانى و یك جنبه شیطانى . قرائت به اسم قرائت كه شروع شد با اسم رب شروع شد علم با اسم رب قرائت با اسم رب ، دیدن با اسم رب ، شنیدن با اسم رب ، گفتن با اسم رب ، درس خواندن با اسم رب ، همه چیز با اسم رب ، عالم با اسم رب شروع شده است .

خداى تبارك و تعالى عالم را با اسم خودش شروع كرده است ، بناى عالم با اسم خداست و انسان كه یك عالمى است ، عالم صغیر و به حسب واقع كبیر ، قرائت ، اول تعلیمى كه به او مى شود و اول برنامه اى كه براى رسول اكرم آمده است این است كه : (اقراء باسم ربك ) نه همین طور قرائت كن ، نه همین طور درس بخوانید ، نه همین طور ترویج بكنید ، نه همین طور منبر بروید نه همین طور تبلیغ بكنید . درس بخوانید به اسم رب ، برنامه است ، تبلیغ بكنید به اسم رب ، منبر بروید به اسم رب ، گوش كنید به اسم رب ، صحبت كنید به اسم رب ، كه اگر اسم رب را از اشیاء جدا كنند ، به یك معنا هیچ هستند و هیچ مى شوند . همه چیز با اسم رب چیز است ، همه آوازها از خداست . با اسم رب عالم شروع شده

ص: 223

است و با اسم رب ختم مى شود .

همه موجودات عالم اسماء خدا هستند

شما هم باید با اسم رب شروع كنید و با اسم رب ختم كنید . علامت خدا در همه چیز هست و باید ما استشعار كنیم اسم خدا ، همه عالم اسم خداست . شماها همه اسم خدا هستید با اسم خدا همه چیز تحقق پیدا كرده است و همه اسم خدا هستید . ما باید این معنا را ادراك كنیم بفهمیم كه همه از اوست و همه به او رجوع مى كنند (انا لله و انا الیه راجعون ) از او هستیم و به او ، اوست همه چیز ، دیگران نیستند ، هیچ اند ، هر چه هست اوست . ما باید ادراك این معنا را بكنیم . انبیاء آمدند كه مارا هشیار كنند ، تربیت كنند . انبیاء براى انسان آمده اند و براى انسان سازى آمده اند ، كتب انبیاء كتب انسان سازى است . قرآن كریم كتاب انسان است . موضوع علم انبیاء انسان است هر چه هست با انسان حرف است ، انسان منشاءء همه خیرات است و اگر انسان نشود منشاء همه ظلمات است . در سر دوراهى واقع است این موجود ، یك راه ، راه انسان ، یك راه ، راه منحرف از انسانیت تا از چه حیوانى سر بیرون بیاورد . تعلیم تنها ، تعلم تنها ، فقه تنها ، فلسفه تنها ، علم توحید تنها فایده ندارد تا مقرون با اسم رب نباشد (اقراء به اسم ربك ، باسم ربك الذى خلق ) . همه خلق را به اسم رب نسبت مى دهد ، اسم رب مبداء همه خلق هاست ، خلق است ، خلق مطلق (اقراء باسم ربك الذى خلق ) درس هم بخوانید به اسم ربك الذى خلق ، مباحثه هم بكنید به اسم رب . نه همان اول بگویید بسم اللّه الرحمن الرحیم . بفهمید قضیه چه است و بفهمیم قضیه چه است . انبیاء آمدند كه بفهمانند به ما كه قضایا چه هست . ما همه حیران ، سرگردان ، همه عالم سرگردانند نمى دانند قضایا چیست ، اینهائى كه ادعاى انسان شناسى و اسلام شناسى مى كنند ادعاست . كى انسان را مى شناسد و كى اسلام را؟ یك پرده هائى ، یك ورق هاى بسیار مختصرى از انسان ، یك ورق هاى بسیار مختصرى ا ز اسلام وقتى كه كسى بشناسد خیال مى كند انسان را شناخته ، اسلام را شناخته .

انسان به معناى حقیقى انسان ، به آن معنائى كه انسان است جز ذات مقدس حق و آنهائى كه ملهمند به الهام او ، كسى نمى شناسد . ملائكه ایراد گرفتند كه این مفسد را (انسان ) چرا خلق مى كنى ، فرمود شما نمى دانید بعد كه تعلیم اسماء كرد و هیچ كس نمى تواند حمل اسماء بكند الا انسان و حمل امانت بكند الا انسان ، وقتى كه اسماء را به او تعلیم كرد فرمود كه عرضه كن بر این ملائكه اى كه اشكال داشتند ، همه عاجز ماندند ملائكه هم عاجز ماندند ، ملائكه مقربین هم عاجزند اما نه ما ، انسان ، ماها یك موجودى هستیم كه سر دوراهى واقع شده ایم ، باز آنهایمان كه خوب هستند راه را معوج نرفتند و الا توى راهند تا ببینیم چه بشود . دنبالش مى فرماید (اقراء و ربك الاكرم ) با خدا قرائت كن (شاید معنایش این باشد) آنجا (اقراء باسم ربك الذى خلق ) البته طولانى است صحبت (خلق الانسان من علق ) انسان از این علق ، از این آب ، یك همچو قدرت ، یك همچو قدرت كه آن انسانى كه همه عالم است .

ص: 224

صراط مستقیم از علق شروع مى شود و تا الوهیت ادامه مى یابد

مى گویند (والعصر ان الانسان لفى خسر) عصر ، انسان كامل است ، امام زمان سلام اللّه علیه است یعنى عصاره همه موجودات . قسم به عصاره همه موجودات یعنى قسم به انسان كامل (ان الانسان لفى خسر) _ الا _ این انسان كه اینجا مى گویند ، همین انسان یك سر و دو گوشى است كه ماها انسانش مى گوئیم خطاب با ماست ، سر دو راهى واقع شده ایم ، یك راه ، راه انسانیت است كه این صراط مستقیم است ، صراط مستقیم یك سرش به طبیعت است ، یك طرفش به الوهیت . راه مستقیم از علق شروع مى شود منتها بعضى از آنها طبیعى است و آنجائى كه مهم است آنجائى است كه ارادى است . یك سرش طبیعت است و یك طرفش مقام الوهیت و انسان از طبیعت شروع مى كند تا اینكه برسد به آنجائى كه در وهم من و تو نمى آید . (آنچه در وهم تو ناید آن شوم ) اختیار با شماست كه این دو راه را اختیار كنید یا صراط مستقیم انسانیت را ، یا انحراف چپ ، یا انحراف به راست .

از هر طرف انحراف باشد از انسانیت دور مى شود ، هر چه جلو برود دورتر مى شود ، كسى كه از راه مستقیم منحرف شد هر چه پیش برود دورتر مى شود به راه . اگر از راه مستقیم انسانیت یعنى آن راهى كه انبیاء آمدند معرفى كنند آن راه را ، ماءمورند براى اینكه آن راه را معرفى كنند ، خداى تبارك و تعالى در سوره حمد مى فرماید كه : (اهدانا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم ) آنهائى كه تو به آنها نعمت دادى ، آنها را منعم كردى ، رحمت را بر آنها وارد كردى ، هدایت را بر آنها وارد كردى ، (غیر المغضوب علیهم و لا الضالین ) مغضوب علیهم یك طایفه اند منحرف ، ضالین هم یك طرفند منحرف ، از هدایت دورند و هر چه پیش بروند دورتر مى شوند . هر چه درس بخوانید و به اسم ربك نباشد ، از صراط مستقیم دورید و هر چه زیادتر درس بخوانید دورتر مى شوید . اگر اعلم من فى الارض بشوید و به اسم ربك نباشد ، ابعد از خداى تبارك و تعالى هستید ، از صراط مستقیم بعیدتر مى شوید . یا صراط مستقیم است كه یك سرش جسر جهنم است ، یك طرفش طبیعت است یك طرفش بهشت است ، آخر مرتبه بهشت لقاءاللّه است ، آنجائى است كه غیر انسان هیچ كس راه ندارد فقط انسان راه دارد و ما همه الان در جسر جهنم واقع شدیم ، طبیعت متن جهنم است . در آن عالم ظهور كه مى كند ، طبیعت جهنم است ، الان ما در متن جهنم داریم حركت مى كنیم ، اگر این راه را طى كردیم آن روز كه جسر جهنم ظاهر مى شود ، در این چشم هاى مردم در آن عالم ظاهر مى شود ، آن كه این راه را طى كرده است از آن جسر عبور مى كند آن كه این راه را طى نكرده است در جهنم واقع مى شود ، مى افتد از راه ، كج است دیگر . یك راه مستقیم كه اوصافش هم كه گفتند و شنیدید و دقیقتر او موست ، راه باریك است و تاریك است و نور هدایت مى خواهد . (اهدنا الصراط المستقیم ) خداوند هدایت كند ما را .

مقام انسانیت با قرائت به اسم رب حاصل مى شود

شما آقایان كه در راه اسلام و علم قدم بر مى دارید و متلبس به لباس اسلام و لباس انبیاء شده اید و متلبس به لباس روحانیت شده اید ، گمان نكنید كه درس خواندن بدون اینكه قرائت به اسم رب باشد

ص: 225

برایتان فایده دارد ، گاهى ضرر دارد ، گاهى علم غرور مى آورد ، گاهى علم انسان را پرت مى كند از صراط مستقیم . اینهائى كه دین ساز بودند ، اكثرا اهل علم بودند . اینهائى كه دعوت بر خلاف واقع كردند ، اكثرا از اهل علم هستند ، چون علم قرائت به اسم رب نبوده است ، انحراف داشته است از اول ، این راه انحرافى هر چه پیش رفت ، بیشتر انحراف حاصل مى شود ، دورتر مى شود از انسانیت . چه بسا یك نفر آدم فیلسوف اعظم است به حسب نظر مردم ، فقیه اكرم است به حسب نظر مردم ، همه چیز مى داند ، انبار معلومات است لكن چون قرائت به اسم رب نبوده است از صراط مستقیم دور شده است و از همه دورتر . هر چه انبار زیادتر و زرش زیادتر ، هر انبار بزرگتر و زر و ظلماتش بیشتر ، ظلمات ، (بعضها فوق بعض ) گاهى علم ظلمت است ، نور نیست . آن علمى كه شروع بشود به اسم رب ، نور هدایت دارد این علمى كه براى این است كه یاد بگیرد ، آن خوبش این است كه مى خواهد یاد بگیرد و الا مى خواهم مسند بگیرم ، مى خواهم امام جماعت بشوم ، مى خواهم اهل منبر بشوم ، مى خواهم مقبول عامه باشم ، مقبول مردم باشم ، انحراف است ، اینها انحرافات است و همه دقیق . صراط مستقیم ، به حسب وصفى كه شده است باریكتر از موست بسیار دقیق است . چه بسا انسان یك عمر در ریا بوده و خودش نفهمیده ، یك عمر هر عملى كرده ریا بوده است و نفهمیده خودش ریاست ، اینقدر دقیق است كه خود آدم هم نمى فهمد ، موازین دارد برایش ، آنهائى كه اهل عمل هستند موازین تعیین نكردند كه ما بفهمیم كه چه هستیم و خودمان را تشخیص بدهیم . در علم انبیاء كه علم انسان سازى است موازین دارد اینها .

اسلام را به این زودى نمى شود شناخت ، اسلام را با دو تا جنگ نمى شود ، اسلام جنگ نیست ، جنگ به اسلام مربوطى نیست . مكتب اسلام ، اینكه حالا به آن گفته مى شود مكتب ، این یك چیزى است كه مقدمه اى براى آن مكتبى است كه اسلام دارد ، آن مكتب را من و تو نمى شناسیم ، چنانچه انسان را ما نمى شناسیم ، اینكه مى شناسیم همین موجود طبیعى است ، این انسان نیست ، از علق مى آید یك قدرى بالاتر ، یك قدرى بالاتر ، تا مى شود حیوان . این حیوانیش خیلى طولانى است ، این مقام حیوانیت خیلى طولانى است و انسان ممكن است تا آخر عمرش در همین حیوانیت متوقف شده باشد . تا قرائت به اسم رب نباشد فایده ندارد ، همه چیز باید به اسم رب باشد .

با اسم خدا و با محبت و رحمت به اصلاح انحرافات بپردازید

شما حالا آقایان از قرارى كه گفتند بنا دارید كه تشریف ببرید در قراء و قصبات و شهرها براى ترویج ، براى هدایت ، توجه داشته باشید اگر قدمى بر خلاف موازین ، بر خلاف رضاى خدا بردارید یك جرمى است كه به این زودى نمى توانید جبران كنید . شمائى كه به اسم هدایت بین مردم مى روید غیر عامه مردم است وضعتان ، غیر وضع عامه مردم است . شمائى كه براى هدایت مى روید شما رسول از طرف اسلام هستید ، رسول رسول خدا هستید . باید بفهمید كه در این رسالت چه باید بكنید ، این كارهائى كه بنا دارید بكنید آیا به اسم رب است ؟ آیا از اول كه شروع مى كنید به اینكه هدایت كنید مردم را ، اسلام را معرفى كنید بر مردم ، ولو همین قدر كه مى دانید ، آیا این به اسم رب است ؟از اسم خدا

ص: 226

شروع مى شود یا خداى نخواسته نفسانیت آدم در آن دخالت دارد . (اعدا عدوك ) همین نفسى است كه در انسان است ، این از همه دشمن براى انسان دشمن تر است همه دشمن هاى عالم آنقدرى كه از آنها مى آید این است كه انسان را بكشند زجرش بدهند اما آن كه بین جنبیك ، آن نفس اماره انسان ، آن غیر این است كه انسان را بكشد ، انسانیت را مى كشد . همه عالم جمع بشوند كه انسانیت شما را بكشند تا آن چیزى كه در خود شما هست ، آن نباشد و تغییر نكند ، كسى نمى تواند (اعدا عدوك ) همین نفسى است كه بین جنبیك . ببینید كه حالا كه تشریف مى برید و مى خواهید مردم را هدایت كنید ، به اسم رب هدایت مى كنید یابه اسم نفس كه همان به اسم شیطان است ؟ ببینید با آقایانى كه در محل هستند ، شما چه جور رفتار مى كنید؟ ما فرض مى كنیم كه شما در محل كه رفتید بعضى از اشخاص منحرف هستند ، پیغمبر اكرم (صل اللّه علیه و آله و سلم ) براى همین ها غصه مى خورد ، براى همین مردم منحرف غصه مى خورد (و لعلك باخع نفسك ) اینكه مومن نشدند ، همچون غصهاى كه مثل اینكه مى خواهى خودت را بكشى . ما فرض مى كنیم كه شما وقتى كه رفتید یك انحرافات دیدید ، انحرافات را با انحراف اصلاح خیال نكیند بكیند . انحراف نمى تواند انحراف را مستقیم كند . انحرافات را با نور هدایت خدا و باسم ربك مستقیم كنید .

با اسم خدا حركت كنید و با اسم خدا هدایت كنید . و با اسم خدا ترویج كنید و با اسم خدا انحرافات را مستقیم كنید . اگر دیدید آنجا مى خواهد نفس اماره بگوید كه حالا این آقا كه اینجا مدتى بوده است و عنوانى دارد و بخواهید عنوانش را یك وقت خداى نخواسته از دستش بگیرید ، بدانید كه این الهى نیست ، این شیطانى است . بخواهید مقابل یك اهل علمى كه آنجا هست بایستید و بشكنید خداى نخواسته حیثیت او را ، بدانید كه انسانى نیست و این الهى نیست شیطانى است . با همه محبت كنید ، با محبت مى شود منحرف ها را مستقیم كرد ، بهتر از اینكه با شدت وحدت ، گاهى نمى شود و الا غالبا مى شود . پیغمبر اكرم نبى رحمت است كه براى رحمت آمده است آنجائى هم كه آن منحرف هاى غیر قابل اصلاح را امر به قتل مى كرد ، مثل یك غده سرطانى كه در یك بدن باشد ، براى اصلاح بدن آن غده را باید بیرون آورد ، چاره نیست ، این غده هاى سرطانى گاهى یك جامعه را فاسد مى كنند ، این هم رحمت بر جامعه است . اینهائى كه اسلام را اصلا نمى دانند چیست ، نمى فهمند اصلا اسلام چه است ، خیال مى كنند این غربى ها ، اینهائى كه دنبال غرب هستند ، كه احكام اسلام خشونت دارد . اینها اصلا نمى دانند كه این احكام چه چیز هست ، براى چه هست . این مثل این است كه به یك طبیبى كه كارد را برداشته و شكم را پاره مى كند و غده سرطانى را بیرون مى آورد بگویند این خشونت دارد مى كند . این رحمت است یا خشونت ؟ آن طبیبى كه مى برد دست را براى اینكه دست فاسد مى كند انسان را ، كارد را در آورده مى برد دست را ، این طبیب با خشونت دارد رفتار مى كند و باید فریاد برآورد كه این طبیب خشن است یا این طبیب ، طبیب رحمت است ، با رحمت دارد رفتار مى كند ، یك انسان را براى یك عضو نجات مى دهد .

این جامعه مثل یك انسان مى ماند ، گاهى وقت براى اصلاح جامعه یك كسى را تهدید

ص: 227

مى كنند آن هم تهدیدى كه گاهى وقت ها منتهى به كشتن مى شود . یك نفر آدمى كه یك مملكت را مى خواهد فاسد بكند ، یك كشور را ، یك گروه را فاسد مى خواهد بكند و قابل اصلاح نیست آن را باید براى تهذیب جامعه ، براى حفظ جامعه این را ، این غده سرطانى را باید از این جامعه دور كرد ، دور كردنش هم به اینكه اعدامش كنند . اعدام هاى اسلامى اینطورى است ، نه مثل اعدام غربى مى ماند . آنها مى ریزند مى كشند ، مى برند از بین و همه آن براى این است كه جا براى خودشان باز كنند . اعدام هائى كه در اسلام است ، اعدام رحمت است ، یك طبیبى است كه چاقو را برداشته و این جامعه را از شر یك موجودى كه اگر باشد فاسد مى كند جامعه را ، از شر این نجات مى دهد جامعه را . یك حد از حدود الهى وقتى كه واقع بشود ، یك جامعه اصلاح مى شود . اگر چهار تا دزد را دستش را ببرند در مجمع عمومى ، دزدى تمام مى شود . اگر چهار تا آدمى كه به فحشا مبتلاست آن را شلاق بزنند ، در جامعه ، فحشا از بین مى رود . این همان غده سرطانى است كه طبیب براى حفظ یك انسان ناچار است كه این غده را بیرون بیاورد . گاهى چاقو بر مى دارد چشم آدم را بیرون مى آورد ، رحمت است ، این حفظ است .

جارى نمودن حدود الهى در جامعه یعنى رحمت بر امت

انبیاء آمدند این جامعه را حفظ كنند از فسادها . این حقوقدانان نمى فهمند اصلش اصل اسلام را نمى شناسند چیست . این غربى هائى كه دور هم جمع شدند براى منافع ابر قدرت ها ، اینها از انسانیت اطلاعى ندارند ، اینها فقط این حیوان یك سر و دو گوش رامى بینند و این طبیعت و این سطح طبیعت ، نه عمق طبیعت ، این سطح طبیعت را مى بینند ، اینها مى خواهند حقوق بشر ، تو چه مى دانى بشر چه هست تا حق بشر چه باشد؟ تو انسان را مى شناسى تا حق انسان را بشناسى ؟ تو جامعه را مى شناسى كه حق جامعه را بشناسى ؟ همه آنها همین طور هستند ، همه این حرف ها كه مى شنوید در آن طرف ها هست و این طرف ها هم از آنها تقلید مى كنند ، همه براى این است كه بچاپند این جامعه را ، براى چاپیدن است ، براى اصلاح نیست . جنگ هائى كه الان هم در دنیا ممالك زیادى پشت سر هم بجنگند و آمریكا از آن طرف ، شوروى از این طرف و آن طرف و از آنور كمك مى كنند به اینها ، اینها همه جنگ هاى انحرافى است ، بر خلاف انسانیت است . اینجاهائى كه این جنگ ها مى شود و اینهمه كشتار ، اینهمه كشتار در این ممالك مى شود این طرفدارهاى حقوق بشر نشسته اند و سیگار مى كشند و پاهایشان را روى هم مى اندازند و یك كلمه صحبت نمى كنند اما آن روز كه یك عده اشخاصى كه غده هستند براى این جامعه ، غده سرطانى هستند براى این جامعه اگر بمانند یك جامعه را به باد مى دهند ، حكم اسلام را در اینها جارى مى كنند ، همین هائى كه آن روز فوج ها از مردم ، هزارها از انسان ها را اربابانشان مى كشند و پاهایشان را روى هم مى اندازند و تكیه مى دهند و یك كلمه حرف نمى زنند ، واویلا بلند مى كنند چرا هویدا را كشتند یا چرا نصیرى را كشتند یا چرا كسانى كه فوج ، فوج جوان هاى ما را از بین برده اند ، اینها مى كشند . كشتن اینها رحمت است بر امت . حدود الهى رحمت است بر امت . البته آن دستى كه

ص: 228

بریده مى شود ، اگر زبان داشت گله مى كرد اما براى انسان یك عضو فدا مى شود ، براى یك جامعه یك اشخاص باید از بین بروند ، براى حفظ حقوق یك جامعه باید یك غده هاى سرطانى از این جامعه جدا بشود . اینها براى رفتن محمد رضاخان هم همین عزاها را داشتند ، همین آدمى كه ، حالا هم از او تعریف مى كنند ، حالا هم در مجله هاى خارجى یا در مطبوعاتشان از او تعریف مى كنند ، كه (نه این اصلاح مى كرد ، مى خواست درست كند مملكت را) آن كنار نشسته اند ، نه مطلع نیستند ، لكن آن كنار هستند ، كنار معركه هستند ندیده اند اینجا چه شده است ، مى دانند چه شده اما به خودشان كه واقع نشده ، هزاران آدم اینجا هم كشته بشود اصلا انسان مطرح نیست پیش آنها ، حق و حقوق انسان اصلا مطرح نیست در این جوامعى كه طرفدار حقوق بشر هستند ، ابدا حقوق بشر مطرح نیست ، حقوق ابر قدرت ها مطرح است ، آنها براى ابر قدرت ها حق قائلند حقشان هم این است كه همه ممالك را اینها بچاپند .

دعوت اقشا رملت به وحدت با تشبث به حبل اللّه

شما آقایان كه انشاءاللّه تشریف مى برید و موفق مى شوید و مردم را هدایت مى كنید ، اولا دعوت كنید همه را به وحدت كلمه خداى تبارك و تعالى امر فرموده است : (واعتصمو بحبل اللّه ) اجتماع لكن اجتماع با تشبث به حبل اللّه . هر اجتماعى مطلوب نیست (واعتصموا بحبل اللّه ) مطلوب است ، همان است كه (اقراء باسم ربك ) اسم رب همان ریسمانى است كه همه به آن باید اعتصام كنند .

مردم را دعوت كنید به وحدت ، دعوت كنید به اینكه گروه گروه نشوند . الان مشغولند شیاطین به اینكه این انسجامى كه پیدا شد براى ملت ما و با این انسجام پیش بردند و بحمداللّه پیروز شدند تا اینجا ، این را بهمش بزنند ، گروه گروه كنند ، حزب كذا ، حزب كذا ، جمعیت كذا . چه اسم رویش بگذارند جمعیت اسلامى كذا ، چه اسم بگذارند جمعیت دمكراتیك كذا ، امروز ، روز این نیست كه تكه تكه بشود این مملكت ، گروه گروه بشوند اینها امروز تمام گروه ها باید ادغام بشود در یك گروه و آن گروه اسلامى است . همانطورى كه تمام گروه ها ادغام شد در یك گروه و تمام قول ها و تمام فریادها ادغام شد در یك فریاد و آن فریاد مرگ بر این رژیم و عرض بكنم كه جمهورى اسلامى مى خواهیم . آن ادغام گروه ها در هم و توجه به اسلام بود كه این سد بزرگ شیطانى را شكست و همه حساب مادیین را باطل كرد ، آنها حساب عالم طبیعت و ماده را مى كردند حساب جنبه الوهیت آن را نمى كردند ، ایمانش را حساب نمى كردند كه ایمان چه قدرتى دارد ، آن را نمى توانند حساب كنند و ایمان نمى دانند چه است . حساب اینكه ، به حسب حساب مادیت محال بود كه یك عده معمم كه باید درس بخوانند و یك عده دانشگاهى كه باید سر كلاس بروند ، یك عده بازارى كه باید كسب بكنند و یك عده دهقان كه باید كشت بكنند و (ولو كشتى برایشان نگذاشتند) یك عده كارگر كه باید كار بكنند ، نظامى هیچ كدام اینها نبودند ، اینها قیام بكنند و نظام یك غولى را به هم بزنند ، آن نظامى كه همه قدرت ها دنبالش بودند ، نه ابرقدرت ها تنها ، همه قدرت ها ، البته روى حساب طبیعت ، روى حساب مادیت ، آنهائى كه اطلاع از ماوراى این عالم ندارند ، آنهائى كه اطلاع از ایمان ندارند ، روى حساب آنها یك

ص: 229

امر محالى بود ، یك امر محال واقع شد ، آنها محال مى دانستند . اما روى حساب (اقراء باسم ربك الذى خلق ) وقتى اسم خدا شد همین مقدار (ما به عمق مسائل نمى رسیم ) همین مقدارى كه همه اسلام گفتند و اسلام اسم خداست همین پیروز كرد اینها را ، همه قدرت ها را به هم زد ، نتوانستند نگهش دارند . همه قدرت ها دنبالش بودند ، من مطلع هستم همه قدرت ها دنبالش بودند كه نگهش دارند همه چنگال ها چسبیده بودند به این تخت و تاج منحوس كه نگه دارند و قدرت ایمان شما ، اسلام ، قدرت اسلام همه این قدرت را عقب زد و این را از این مملكت بیرونش كرد ، ریشه هاى دیگر را هم بیرون مى كنیم .

پرهیز از اعمال انحرافى و خلاف موازین به منظور حفاظت از مكتب

اما باید توجه داشته باشید كه امروز یك خطر بزرگى جلوى پاى ماست كه من از این خطر بیشتر مى ترسم تا از خطر اینكه بیایند و بریزند و بكشند و ما را از بین ببرند و آن خطر این است كه مبادا ما پاهایمان را انحرافى برداریم ، قدم هاى انحرافى برداریم و مكتبمان را بد منعكس كنیم ، اسلام را بد معرفى كنیم . آنى كه مهم است این است كه مكتب به قدرت خودش باقى باشد ولو ما همه از بین برویم . ما شیعه ائمه اطهار هستیم ، ائمه اطهار اكثرا یا كشته شدند یا چه شدند لكن مكتبشان محفوظ بود . سیدالشهدا كشته شد مكتبش محفظ بود بلكه مكتب را زنده كرد ، با این كشته شدن مكتب را زنده كرد . سیدالشهدا دیدند كه مكتب دارد از بین مى رود . قضیه قیام سیدالشهدا و قیام امیرالمؤمنین در مقابل معاویه ، قیام انبیاء در مقابل قدرتمندان و كفار ، مساءله این نیست كه بخواهند یك مملكت بگیرند ، همه عالم پیش آنها هیچ است . مكتب آنها این نیست كه ، مقصد آنهااین نیست كه كشورگشائى بكنند . اینهائى كه از اسلام تعریف مى كنند كه كشورگشائى كرد اینها اصلا اسلام را نمى شناسند چه است ، خیال مى كنند اسلام هم مثل رژیم ، اسلام مثل آمریكا مى ماند كه هر چه كشورش وسیعتر بهتر . كشورگشائى انبیاء سنخش فرق دارد با كشورگشائى سلاطین ، سلاطین براى دنیایشان فریاد مى زنند ، براى دنیایشان كشورگشائى مى كنند ، براى قدرت شیطانیشان كشورگشائى مى كنند انبیاء مى روند كه یك جمعیتى را آدم كنند ، توى سرش مى زنند كه آدم بشو . آنها كشورگشائى شان براى این است كه انسان درست كنند . حضرت سیدالشهدا سلام اللّه علیه دیدند كه معاویه و پسرش (خداوند لعنتشان كند) اینها دارند مكتب را از بین مى برند ، دارند وارونه اسلام را جلوه مى دهند اسلامى كه آمده است براى اینكه انسان درست كند ، نیامده است قدرت براى خودش درست كند ، آمده است انسان درست كند ، اینها ، این پدر و این پسر (مثل این پدر و پسر) اسلام را وارونه داشتند نشان مى دادند شرب خمر مى كردند ، امام جماعت هم بودند ، مجالسشان مجالس لهو و لعب بود ، همه چیز درآنها بود ، دنبالش هم جماعت بود ، امام جماعت هم مى شدند امام جماعت قمارباز ، امام جمعه هم بودند و منبر هم مى رفتند و اهل منبر هم بودند ، منبر هم مى رفتند . به اسم خلافت رسول اللّه بر ضد رسول اللّه قیام كرده بودند ، فریادشان لااله الااللّه بود و بر ضد الوهیت قیام كرده بودند . اعمالشان ، رفتارشان رفتار شیطانى لكن فریادشان فریاد خلیفه رسول اللّه . این است كه مكتب را متزلزل مى كند و یك وقت در دنیا منعكس

ص: 230

مى شود كه اسلام هم همین است . من خوف این را دارم امروز و خدایا به فریاد اسلام برس ، امروز كه مكتب ما منحرف جلوه داده بشود یا از اعمال من و شما یا از اعمال كمیته ها یا از اعمال دادگاه ها یا از اعمال ادارات و وازارتخانه ها و امثال ذالك . رژیم سابق براى ما خطر نداشت رژیم سابق ادعا نمى كرد كه من ، ادعایش را مى كرد لكن كسى از آن قبول نمى كرد ، رژیم سابق خطرى نداشت ، اگر یك معممى در رژیم سابق كار خلاف مى كرد مى گفتند این ساواكى است ، این دربارى است ، این ساواكى است . امروز كه ساواكى در كار نیست و هم دفن شده اند ، اگر از شما آقایان یك چیزى صادر بشود مى گویند جمهورى اسلامى این است ، مكتب ما متزلزل مى شود . مسؤولیتتان زیاد است ، آقایان ، خیال نكنید كه بروید یك حرفى بزنید ، خیر چیزى نشده . خیر ، هر یك از شما مسؤولیت دارید و مسؤولیت بزرگ ، خیلى بزرگ .

امروز مكتب ما بسته به اعمال ماست ، مكتب ما بسته به اعمال روحانیون است . اگر روحانیون سابق خداى نخواسته یك حرف خلافى ، یك كار خلافى مى كردند ، مردم خود او را یك طعن و لعنى مى كردند ولو یك دسته شان هم مى گفتند روحانیون اینجور هستند ، آخرش این بود كه مى گفتند روحانیون اینجور هستند اما رژیم ، رژیم اسلامى نبود ، نمى گفتند رژیم اسلامى ، نمى گفتند مكتب اسلام اینطور است . امروز قلم هاى دشمن هاى ما در خارج گاهى در داخل برداشته شده است ، قلمفرسائى مى شود كه مكتب ما را بد جلوه بدهند . آ ن مكتبى كه آمده است ، اسلامى كه آمده است و تهذیب مى خواهند بكند همه قشرها را ، همه فسادها را از بین ببرد . با اعمال من و شما ، با اعمال دادگاه ها و با اعمال پاسدارها و با اعمال كمیته ها و اینهائى كه همه الان دم از اسلام مى زنند همه دم از اسلام (حالا این دیگر این به اصطلاح شما مد شده كه بگویند اسلام و جمهورى اسلامى ) همه _ دم مى زنند از _ اسلام ، حالا اینهائى كه الان دم از اسلام مى زنند و اینهائى كه دار و دسته اسلام هستند مثل شما كه اولى هستید از همه ، اگر خداى نخواسته در اینها یك خلاف واقع بشود ، یك كارى واقع بشود كه صحیح نباشد ، مكتب ما متزلزل مى شود اسلام لكه دار مى شود . این اهمیت دارد و الا من و تو را بكشند چه اهمیتى دارد اسلام هست . سیدالشهدا را كشتند اسلام ترقیش بیشتر شد . ماها از اگر با مظلومیت بكشند ، ترویج از اسلام است . خوب شما دیدید بعضى از افراد را كشتند و ترویج شد ، اما اگر كار ما اسلام را از بین ببرد ، كار ما اسلام را بكشد ، عمل ما ، حرف ما ، قول ما ، این است كه مصیبت است . این مصیبت ، مصیبت اعظم است و باید شما آقایان كه تشریف مى برید مواظبت كنید .

تأكید بر انتخاب وكلاى متدین و مطلع براى تعیین سرنوشت اسلام

امروز اسلام رهین كارهاى من و شماست ، مثل دیروز نیست . بروید در این قراء و قصبات و نخواهید هم كه در آنجا خیلى زیاد به شما اهمیت بدهند ، نخواهید ، خدا مى دهد شما خودتان لازم نیست دست و پا كنید ، نمى توانید هم بكنید ، گاهى بدترش هم مى كنید شما (اقراء باسم ربك ) ، كارها درست مى شود . بروید در این قراء و قصبات مردم را هدایت كنید ، امرور باید هدایت كرد و هدایت بزرگ این

ص: 231

است كه مردم را آشنا كنید به وظایف امروزشان كه وكلائى كه مى خواهند تعیین كنند كه سرنوشت اسلام باید تعیین بشود ، وكلا چه اشخاصى باشند ، اشخاص متدین ، مطلع ، دانشمند اسلام شناس آنقدرى كه مى توانند ، نه این اشخاصى كه مى نشینند مى نویسند و كارى به اسلام ندارند . از اینها احتراز كنید ، اینها را تعیین نكنید ، اینها خراب مى كنند ، نمى دانند اصلا اسلام چیست تا اینكه بیایند قانون اسلام را درست كنند . قوانین اسلام و قانون اساسى اسلام باید به دست اشخاصى كه یك مقدار لااقل اسلام را بدانند ، یعنى چه علاقه داشته باشند به اسلام ، دشمن نباشند با اسلام ، به دست آن اشخاص كه اسلام را اصلش مخالف با طریقه هاى خودشان مى دانند بلكه مخالف با تمدن (به اصطلاح آنها) مى دانند البته آن تمدنى كه آنها مى گویند ، مثل تمدن شاه است دیگر ، دروازه تمدن او این مقدرات را دست اینها ندهند ، ملت ما مقدراتشان را دست این اشخاصى كه به اصطلاح خودشان روشنفكر ، نه هر روشنفكرى ، روشنفكرها بسیاریشان خوب هستند ، آنهائى كه علاقه اى به اسلام ندارند ، آنهائى كه از گفتار و اعمال سابق و لاحق شان معلوم مى شود كه اینها چه هستند . در تمام این مدتى كه همه این ملت فریاد مى كردند جمهورى اسلامى ، این بیچاره ها براى تقیه هم یك دفعه نگفتند جمهورى اسلامى ، اینها از اسم اسلام همچنان مى ترسند كه شیطان از بسم اللّه ، مى ترسند اینها و حق هم دارند بترسند براى اینكه اسلام جلوى شهوات را مى گیرد ، اسلام نمى گذارند كه لخت بروند توى این دریاها شنا كنند ، پوستشان را مى كند با زن ها لخت بروند آنجا و بعد زن ها لخت بیاند توى شهرها ، مثل كارهائى كه در زمان طاغوت مى شد همچو كارى اگر بشود ، پوستشان را مردم مى كنند ، مسلمانند مردم ، نمى گذارند زن ها و مردها با هم داخل هم بشوند و توى دریا بریزند و به جان هم بیفتند . تمدن اینها ، این است . اینها از تمدن این را مى خواهند . اینها از آزادى اینها را مى خواهند ، آزادى غربى مى خواهند و آن این است زن و مرد با هم لخت بشوند و بروند توى دریا بروند توى نمى دانم _ جاهاى دیگر شنا كنند . این تمدنى است كه آقایان مى خواهند ، این تمدنى است كه در رژیم سابق تحمیل بر مملكت ما شد كه بعد از اینكه مى رفتند زن و مرد در دریا ، زن همانطور لخت و همانطور لخت مى آمدند توى شهر ، مردم هم جراءت نمى كردند حرف بزنند . امروز اگر یك همچو چیزى بشود اینها را ما خواهیم تكلیفشان را معین كرد و دولت هم معین كرد ، البته دولت طورى كه وزیر كشور گفتند ، گفتند كه ما جلویش را گرفتیم ، اگر نگیرند مردم مى گیرند . مگر مازندرانى ها مى گذارند یا رشتى ها مى گذارند كه باز كنار دریاشان مثل آنوقت باشد؟ مگر بندر پهلوى ها مرده اند كه زن و مرد با هم در یك دریا بروند و مشغول عیش و عشرت بشوند ، مگر مى گذارند اینها را؟ تمدن هاى اینها این است و آزادى كه آنها مى خواهند همین است ، اینجور آزادى بروند قمار كنند و با هم لخت بشوند و با هم چه بشوند و این آزادى .

آزادى در حدود قانون است ، اسلام از فسادها جلو گرفته و همه آزادى ها را كه مادون فساد باشد داده ، آنى كه جلو گرفته فسادهاست كه جلویش را گرفته است و ما تا زنده هستیم نمى گذاریم این آزادى هائى كه آنها مى خواهند تا آن اندازه اى كه مى توانیم آن آزادى ها تحقق پیدا كند .

شما آقایان هم حالا آزاد هستید ، تشریف مى برید در شهرها در قراء ، در قصبات براى هدایت ،

ص: 232

ملتفت باشید كه از این آزادى حسن استفاده كنید ، خداى نخواسته سوء استفاده نكیند . مردم را همه دعوت كنید به اینكه وكلاى خودشان را بشناسند ، علماء برایشان معرفى كنند ، آنهائى كه آدم شناس هستند معرفى كنند كه این سابقه اش چه بوده ، دیروز در آن رژیم چه مى كرده حالا آمده البته تسبیح هم دستش ممكن است بگیرد و خیلى هم فریاد اسلام بزند ، من ببینم دیروز چه جور بوده ، چه جنایت هائى را یا كرده یا اجازه كردن داده است . باید اینها را بشناسند و علماى بلادشان به آنها معرفى كنند ، اشخاصى كه براى اسلام دلشان مى تپد آنها را تعیین كنند . خداوند انشاءاللّه همه شما را موفق كند و همه قرائت كنید ، قدم بردارید ، منبر بروید ، همه چیز (باسم ربك الذى خلق ) .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 233

تاریخ : 8/4/58

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از كاركنان وزارت كشاورزى عازم كشور اتحادجماهیر شوروى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

در برخورد با گروه هاى دیگرى كه راجع به ایران مى خواهید بحث بكنید ، شما خودتان نهضت را مى دانید چه بوده است و براى چه بوده است و مقصد آخرى چیست . ایران بعد از آن زحمت ها و مرارت و اختناق ها و چپاولگرى ها و اینها ، به جان آمد ملت ایران و قیام كرد . و صرف قیام ، ما را به جائى نمى رساند ، بلكه قیام چون اسلامى بود و جوان هاى ما براى اسلام كوشش كردند و همه مقصدشان اسلام بود و از جان گذشته بودند براى اسلام ، از این جهت ، با وحدت كلمه و با اتكاء به اسلام این نهضت پیشرفت كرد و امید است كه این نهضت باز باقى بماند و وحدت كلمه باقى بماند و پیش برود نهضت تا آخر شما در آنجا باید این چیزى كه علت پیش آمدن این نهضت بود ، چون در خارج حتى حالا هم باز در روزنامه هائى كه اجیر هستند از طرفش یا خود آن مرد یا كسانى كه هوادار او هستند باز هم براى او توصیف مى كنند كه : این مى خواست مملكت را پیش ببرد ، شما به گروه هائى كه بر مى خورید ، توضیح بدهید كه این با اسم پیشرفت ، با اسم تمدن بزرگ و دروازه تمدن بزرگ همه چیز ایران را به باد داد و نگذاشت حتى دانشگاه آنطورى كه باید رشد بكند ، رشد بكند و اقتصاد ما را بكلى به هم زد و همه چیز ایران را وابسته به اجانب كرد ، همه چیز مردم ایران به باد رفت و خسته شدند مردم از این جهت قیام كردند و این نهضت را بپا داشتند و این دست رابریدند و قطع كردند از كشورشان و حالا هم نه این است كه به مقصد رسیدند ، مقصد این است كه یك حكومت عدل یك حكومتى كه وابسته به هیچ جناحى نباشد ، یك كشورى كه هیچ یك از جناح نتوانند در او دخالت بكنند ، به یك كشور اسلامى كه مبنى بر احكام اسلام باشد ، كه احكام اسلام همه اش عدالت است ، یك همچو آرزوئى هست و اگر چنانچه بگذارند این دست هاى پلید وابسته به خارجى ها ، این كار انجام مى گیرد و ما امیدواریم كه این توطئه هائى هم كه الان در ایران است و به صورت هاى مختلف توطئه هست ، امیدواریم كه با همت همه جوان ها و همه جناح ها اینها هم از بین برود . در هر صورت معرفى اینكه وظیفه اى كه گفتید راجع به آن اصل ، معرفى اینكه براى چه مردم قیام كردند و چه شد علت قیام آنها و مقصد آنها چه هست ، اینها را البته آنقدرى كه شما مى توانید ، آنجا براى آنها توضیح بدهید . و اما برخورد با همه گروه ها برخورد سالم باید باشد یعنى اسلام همین طور است كه حتى با دشمن ها هم با مسالمت رفتار مى كند مگر آنكه توطئه بر ضد مصالح یك كشورى ، مصالح اسلام توطئه بكند ، آنجاست

ص: 234

كه با شدت عمل مى كند . لكن همه بشر را اسلام مى خواهد كه سعادتمند باشند و با همه هم معاشرت صحیح ، برخورد صحیح ، برخورد دوستانه باید باشد ، حتى آنهائى هم كه هیچ اعتقادى به اسلام ندارند برخورد ، برخورد دوستانه باشد .

و اما آن مطلب سومتان : در میزى كه مشروب محرم است ، مثل مسكرات ، سر آ ن میز نشستن ، به حسب اسلام حرام است . حتى كسى كه هیچ مشروبات هم نمى خورد و سر یك میزى اگر یك ظرف مسكر باشد ، سر آن میز حرام است بنشیند . این حكم خداست و دیگر البته استعمالش دیگر معلوم است . بنابراین ، البته وقتى كه شما آنجا بروید ، به شما احترام مى كنند ، چیزى را كه بخواهید ، مى كنند . بگوئید میزتان را علیحده كنند و جلوتر بگوئید . (سؤال : ممكن است عوامل شوروى به یك حالت كوچكى بگیرند) جواب امام : گمان ندارم كه آنها حالا شما را كوچك نگاه كنند ، آنوقتى _ كه _ شما را كوچك نگاه مى كردند كه مى دیدند كه آن شخصى كه خودش را شخص اول مملكت مى دانست ، براى آنها آنقدر خضوع مى كرد كه من این را یادم نمى رود كه جانسون بود و شاه رفته بود آنجا در عكس هم آنجا در روزنامه ها منتشر شد كه این یاد من نمى رود از ناراحتى كه آنوقت پیدا كردم ، آن مرد ، جانسون ایستاده بود آنجا عینكش را برداشته بود و به دستش گرفته بود و چپ به آن طرف نگاه مى كرد ، این شخص ، آن سر ، همان آنجائى كه جاى نشیمن خودش بود ، محمدرضا جلو او ایستاده بود مثل اینكه یك بچه مكتبى پهلوى استاد ایستاده بود . وقتى مى دیدند آنها كه شخصى كه حالا دارد حكومت مى كند به یك جمعیتى اینطور است وضعش ، نسبت به آحاد مملكت هم آنها نظرشان آنطور مى شد اما وقتى كه حالا دیدند كه یك مملكتى است كه مشتش را گره كرد و همه را بیرون كرده ، الان نظر همه نسبت به شماها منقلب شده است . خودتان را باید حفظ كنید ، خودتان را براى اینكه اینقدر تبلیغات بر ضد خود شماها شده است كه ماها را ، باطنمان را متحول كردند به یك چیز دیگر از آن شخصیتى كه انسان باید داشته باشد ، اینقدر اینها تبلیغات كردند كه شخصیت را از ما گرفتند كه ما الان هم تا صحبت مى شود انگلستان ، امریكا ، همه این خیابان هاى ما را به اسم اینها گذاشته بودند . میدان ها را به اسم اینها گذاشته بودند و هكذا همه چیز . حالا شما آن نیستید و مملكت ایران هم آن نیست . شما از قرارى كه از خارج مى آیند ، مى گویند كه شما نمى دانید خارج نسبت به ایران چه نگاه مى كند . خود ایران باز عظمت این نهضت را درست ادراك نكرده است . عظمت این نهضت در خارج بیشتر از این مسائل است . الان هم اینهائى كه از طرف شوروى مى آیند اینجا ، گاهى آن سفیرشان مى آید اینجا ، معلوم است كه نظرشان به اینجا آن نظرها دیگر نیست و بنابراین شما خودتان را یك ملت غالب بدانید و اشخاص كه غلبه كردید دیگر ، و به اسم غلبه بروید در آنجا ابدا از آنها هیچ باكى نداشته باشید و به اسم یك ملت غالب بروید در آنجا ، نه مثل سابق كه یك ملت ضعیف بود ، یك ملت قوى كه هم شوروى را كنار گذاشت و هم آمریكا را و هم انگلستان و هم همه را ، بنابراین هیچ به شما نگاه كوچكى نمى كنند مگر اینكه خودتان كوچك كنید خودتان را و خودتان نكنید این كار را . خداوند انشاءاللّه همه شما را تأیید كند و توفیق بدهد . انسان باشید و با سلامتى بروید و با پیروزى برگردید .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 235

تاریخ :9/4/58

پیام امام خمینى به مناسبت روز پاسدار

بسم اللّه الرحمن الرحیم

روز مبارك سوم شعبان المعظم را كه روز طلیعه پاسدار و پاسدارى از مكتب مترقى اسلام است به عموم هم میهنان و بخصوص پاسداران انقلاب اسلامى تبریكات عرض و بحق باید این روز معظم را روز پاسدار بنامیم . روز ولادت با سعادت بزرگ پاسدار قرآن كریم و اسلام عزیز است ، پاسدارى كه هر چه داشت ، در راه هدف اهداء كرد و اسلام عزیز را از پرتگاه انحراف رژیم طاغوت بنى امیه نجات داد . رژیم منحط بنى امیه مى رفت تا اسلام را رژیم طاغوتى و بنیانگذار اسلام را برخلاف آنچه بوده معرفى كند ، معاویه و فرزند ستمكارش به اسم خلیفه رسول اللّه با اسلام آن كرد كه چنگیز با ایران ، و اساس مكتب وحى را تبدیل به رژیم شیطانى نمود . اگر فداكارى پاسداران عظیم الشاءن اسلام و شهادت جوانمردانه پاسداران و اصحاب فداكار او نبود ، اسلام در خفقان رژیم بنى امیه و رژیم ظالمانه آن وارونه مى شد و زحمات نبى اكرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) و اصحاب فداكارش به هدر مى رفت .

هان اى پاسداران عصر حاضر و انقلاب اسلامى ! به امام امت و پاسدار قرآن كریم و اسلام عزیز اقتداء نموده حق پاسدارى از انقلاب اسلامى را به خوبى ادا كنید و از این منصب بزرگ كه منصب انبیاء عظام و اولیاء خداوند تعالى است به خوبى حفاظت كنید . نكند خداى نخواسته كارى كنید كه مقام پاسدارى لكه دار شود و مبادا در لباس پاسدارى از شما عملى صادر شود كه موجب سرشكستگى اسلام باشد و خداى نخواسته گفته شود پاسداران اسلام چون ماءموران سازمان هستند . اكیدا از شما جوانان عزیز خواستارم كه عناصر ناپاك را از خود دور كنید و عمل خلاف یك نفر ممكن است گروهى را بدنام كند . ما امروز مواجه هستیم با گروه هائى كه در كمین نشسته اند و مى خواهند اسلام را و انقلاب شكوهمند اسلام را بر خلاف آنچه هست معرفى كنند و به قشرهاى مختلف اسلامى خرده گیرند و آنچه در افراد غیر مسؤول مى گذرد به حساب نهضت و اسلام بیاورند ، لهذا لازم است علماى اعلام كه راهنماى جامعه هستند و كمیته ها و دادگاه ها و پاسداران انقلاب كوشش كنند و نگذارند كسانى از روى شیطنت و توطئه یا از روى جهالت یا بى اطلاعى از مبانى اسلام رفتارى كنند كه نهضت پاك اسلامى را واژگونه و مكتب مقدس اسلام و جمهورى اسلامى را لكه دار كنند . من از تمام گروه هاى مذكور مى خواهم كه به دولت موقت اسلامى كمك كنند و دخالت هاى

ص: 236

مستقیم در امور دولتى و در عزل و نصب ماءموران نكنند ، دخالت هائى كه موجب تضعیف دولت اسلامى مى شود بر خلاف رضاى خداست و باید از آن احتراز شود .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 237

تاریخ : 10/4/58

بیانات امام خمینى در جمع كاركنان شركت مخابرات (تلفن بین شهرى )

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من سلامت و توفیق همه آقایان را از خدا مى خواهم و آن چیزى كه از حالا به بعد تكلیف ماست ، مهم این است كه انسان در آنوقتى كه وقت كار است تكلیفش را بداند . شما مى دانید كه این مملكت احتیاج به كار دارد ، احتیاج به بازسازى دارد و رژیم سابق همه چیز ایران را فاسد كرد ، از بین برد و الان به قوه هاى شما جوان هاى برومند احتیاج است .

خدمت به هر كشورى این است كه آن كسى كه مشغول یك خدمتى است آن خدمت را خوب عمل كند . شما نمى توانید كه كارى كه ارتش مى كند ، بكنید . ارتش هم نمى تواند كارى كه شما مى كنید بكند لكن هر دو جمعیت مى تواند آن كارى را كه به خود شما محول است خوب انجام بدهید . اگر همه اجزاء این مملكت یا هر مملكت دیگرى كارى كه به آنها محول است خوب انجام بدهند مملكت آباد مى شود . كشاورز ، كشاورزى را خوب انجام بدهد كسانى كه در كارخانجات هستند كار آنجا را خوب انجام بدهند ، كسانى كه در ادارات هستند در ادارات كار را خوب انجام بدهند ، كسانى كه در وزارتخانه ها هستند آنجاها خوب انجام بدهند . الان شنیده مى شود كه كارمندهاى دولتى كم كارى مى كنند ، بلكه گاهى گفته مى شود كه اصلا كار نمى كنند خیلى هایشان ، این بر خلاف مسیر یك ملتى است كه الان باید این مملكت را بسازد . در زمانى كه آنها بودند اگر كم كارى یا بیكارى بود ، خوب ، مى گفتید كه براى چه ما كار بكنیم اجنبى منافع ببرد . اما امروز كه اینطور نیست ، امروز دست اجنبى كوتاه است الحمدلله ، دست این چپاولچى هائى هم كه از داخل بودند ، اینها هم دستشان كوتاه است . امروز یك مملكتى است مال خودتان و همانطورى كه هر نفرى نسبت به عائله خودش موظف مى داند اخلاقا خودش را ، شرعا خودش را به اینكه اداره كند آن زندگى داخلى خودش را و از روى اخلاص عمل مى كند ، الان مملكت از خود شما شده است و به منزله عائله شما هست جمعیت مملكت ، باید با محبت و با اخلاص كار بكنید تا اینكه این آشفتگى انشاءاللّه ترمیم بشود .

و آن تحولى كه در حال نهضت ، در آنوقتى كه مشغول به انقلاب بودند و مشغول به اقدام بودند ، یك تحول روحى پیدا شده بود از براى همه قشرها كه آن تحول خیلى اهمیت داشت و به نظر من آن تحول روحى كه براى ملت حاصل شد از آن تحولى كه ایجاد كردند و رژیم را بیرون كردند ، آن اهمیتش بیشتر است براى اینكه آن یك تحول معنوى بود ، مردم همه نسبت به هم محبت مى كردند . از

ص: 238

قرارى كه به من كرارا اطلاع داده اند اینكه وقتى كه آن اشخاص مى آمدند توى خیابان تظاهر مى كردند ، از خانه ها به آنها همراهى مى شد و خود آنها ، كسى مى گفت كه من دیدم كه یك ساندویج را وقتى كه دست یك كسى مى رسید تكه تكه مى كرد و به رفقائى كه ، به این اشخاصى كه این بین بودند مى داد ، یك حس تعاونى در مردم پیدا شده بود كه این حسن تعاون مورد نظر خدا بود و خداى تبارك و تعالى به این ملت مرحمت فرمود كه یك ملتى كه دست خالى بود ، بر یك قدرتى كه همه چیز داشت غلبه كرد . این نبود الا اینكه این ملت یك روح تعاون پیدا كرده بود ، یك ایمان پیدا كرده بود . این ایمان بود كه شما را پیروز كرد . الان باید شما همین نهضت را حفظ كنید به اینكه هم اختلافات نباشد بین قشرهاى مختلف كه مع الاسف تازگى هى كم كم دارد یك اختلافاتى پیدا مى شود و هم آن جهت اخلاصش ، جهت اسلامیتش محفوظ باشد ، جهت ایمانش محفوظ باشد كه با اخلاص و ایمان كار بكنید . همانطورى كه با اخلاص و ایمان ، شمااین سد را شكستید ، با اخلاص و ایمان جاى او را پر كنید و سازندگى كنید و من امیدوارم كه خداى تبارك و تعالى به همه شما سعادت عنایت كند و مملكتتان را یك مملكت مستقلى كه هیچ كسى در آن تصرف نداشته باشد و نتواند تصرف بكند انشااللّه نصیب ما یك همچنین استقلالى بشود . خداوند همه شما را حفظ كند . موفق باشید انشاء اللّه .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 239

تاریخ : 10/4/58

بیانات امام خمینیى در جمع هیاءت شركت كننده در سمینار محاسبات وزارت دارایى

درس عبرت از سرانجام فلاكت بار حكام ظلم و جور و غیر مردمى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

تاریخ و آنچه كه به ملت ها مى گذرد این باید عبرت باشد براى مردم ، از جمله تاریخ عصر حاضر ببینیم كه چه شد كه یك چنین قدرتى از بین رفت ، دولت ها ببینند كه براى چه اینطور منهدم شد یك چنین قدرتى و اجزاء دولتى ، ادارات ببینند كه چه شد قضیه و موجب عبرت همه باشد . هر دولتى كه متكى بر ملت نباشد بلكه مقابل ملت بایستد ، این عاقبتش ، ولو یك قدرى هم طولانى باشد ، عاقبتش به همین عاقبتى كه این پدر و پسر منتهى شدند ، منتهى خواهد شد . رضاخان كارى كرد كه بین ملت هیچ پایگاهى نداشت و من شاهد قضیه بودم كه متفقین كه به ایران رو آوردند و ایران را گرفتند و همه چیز ایرانى ها در معرض خطر بود ، وقتى كه نتیجه این شد كه رضاخان رفت شادى كردند ، مردم . من به این پسر نادانش گفتم كه تو نكن كارى كه همانطورى كه پدرت رفت و شادى كردند براى رفتن تو هم شادى بكنند و نشنید و دیدید كه براى رفتن این بیشتر شادى كردند و حق هم همین بود ، چرا؟ براى اینكه بین مردم پایگاه نداشت . اساس این بود كه یك دولتى كه خیانتكار است ، این نمى تواند با مردم بسازد و براى خیانتكارى كه دارد و چپاولگرى كه مى كند و وابستگى به بیگانگان كه دارد ، این همیشه از خودش مى ترسد . یك دولت همیشه نگران است كه مبادا این خیانت ها كه كرده است ، ملت جبران بكند و ملت تلافى كند . از این جهت اینها مجبورند به اینكه با ملت به فشار و ارعاب عمل كنند و لهذا هر روز كه مى گذرد فشار آنها زیادتر مى شود ، تنفر ملت هم از این طرف زیادتر . در این پنجاه و چند سال ، اینها هر روز فشارشان زیادتر شد و هر روز ملت از آنها تنفرش زیاد شد تا رسید به آنجائى دیدید كه تمام ملت ، نه یك قشر ، دو قشر ، همه ملت یكدفعه از او رو برگرداندند و چون هیچ بین مردم پایگاه نداشت نتوانست ، نه خودش توانست و نه قدرت هاى بزرگ توانستند او را نگه دارند . وقتى یك ملت یك چیزى را خواست ، نمى شود خلافش را كسى عمل بكند و ملت ما همه با هم خواستند كه رژیم طاغوتى نباشد و لهذا كوشش هایى كه دولت هاى بزرگ و ابرقدرت ها هم كردند براى نگه داشتن او به جایى نرسید و نتوانستند نگهش دارند . این باید یك سرمشقى براى دولت ها باشد ، دولت هایى كه در عالم هستند كه ببینند كه چه شد كه یك چنین قدرت بزرگى كه همه قدرت ها هم دنبالش بودند ، همه هم از او پشتیبانى مى كردند ، نه فقط ابرقدرت هاى كوچكتر هم ، اینها هم از او پشتیبانى

ص: 240

مى كردند و مى شود گفت كه همه قدرت هاى شیطانى جمع شده بودند با هم كه این را حفظش كنند و نتوانستند . این باید یك سرمشقى باشد از براى دولت ها كه وظیفه خودشان را بدانند . چه دولت هایى كه بعدها در ایران تشكیل مى شود و امید است كه دولت اسلامى _ انسانى و چه دولت هایى كه در خارج این مملكت هستند ، این باید یك سرمشقى براى آنها باشد كه با ملت چه بكنند ، چه جور رفتار بكنند . اگر با ملت اینها رفتار خوب كرده بودند ، همه قدرت ها مى خواستند اخراجش كنند نمى توانستند . اگر ملت پشتبیان او بود و مردم مى خواستند او را ، فرض كنید كه دولت هاى بزرگ مى خواستند او را بیرونش كنند ، قدرت ملت او را نگهش مى داشت ، نمى توانستند كارى با او بكنند . چنانكه عكسش هم همین طور بود كه همه خواستند باشد ، ملت گفت نه ، تمام شد . ملت ها و دولت ها باید با هم تفاهم داشته باشند یعنى دولت جورى باشد ، ارتش جورى باشد ، شهربانى جورى باشد ، ژاندارمرى جورى باشد كه مردم به آنها محبت داشته باشند ، احساس دوستى و محبت بكنند نه اینكه وقتى كه شهربانى بیاید یا مامور شهربانى بیاید توى بازار ، مردم از او بترسند و از او تنفر داشته باشند چنانكه در این نقاط اینطور بود بلكه در طول سلطنت اینطور بوده است . در سلطنتى كه (یعنى در حكومتى كه ، سلطنت كه نباید گفت ) در حكومتى كه در اسلام هست اینطور است كه آن كه راءس است با آن كه در لشگر واقع شده است و در ارتش واقع شده است و آن كه در ادارات واقع شده ، همه اینها با سایر ملت فرقى ندارند كه از هم جدا باشند ، همین ملت هستند كه یك مقدارى از آنها ارتش شده و یك چند تا از آنها هم حكومت را اداره مى كنند و اینها . و وقتى كه رئیسشان بیاید توى جمعیت ، هیچ باكى از این ندارد كه مردم با او چه مى كنند ، هیچ ، براى اینكه با آنها خوبى كرده است ، وقتى خوبى كرد مردم هم با او خوب هستند . شما دیدید كه یك روز نمى توانست ، یك ساعت نمى توانست محمدرضا بیاید توى مردم ، اگر مى خواست از این خیابان عبور كند ، قبل از اینكه بیائید از این عبور كند آنطور كه مى گفتند تمام منازلى كه در سر راه او بود كنترل مى شد ، سازمان امنیت مى فرستاد تمام اینجاها را مى گرفتند و كنترل مى كردند ، براى چه ؟ براى اینكه خوف این را داشتند كه از اینجاها یك كسى سوء قصد بكند كه حسن قصد اسمش بود اما یك حكومتى كه براى مردم باشد ، مردم او را بخواهند این نمى ترسد از اینكه توى بازار مردم بیاید ، توى جمعیت بیاید و با آنها بنشیند صحبت كند ، هیچ از اینها باكى ندارد چنانكه صدر اسلام اینطور بوده است كه آن كه راءس هم بوده هم توى مسجد مى آمده مى نشسته و منبر مى رفته و مى نشسته و با مردم صحبت مى كردند . بلى ، وقتى كه بساط مثل معاویه شد ، آنوقت او هم دیگر نمى توانست ، او مى آمد نماز ، اما برایش یك محفظهاى درست كردند و درش را قفل مى كردند كه او توى آنجا نماز مى خواند و مردم بیرون به او اقتدا مى كردند و با او نماز مى خواندند یعنى آنهایى كه باید با او نماز بخوانند ، او نمى توانست بیاید توى صفوف بایستد ، او را قواى انتظامى مى آوردند و مى كردندش توى آن سوراخ و در آن را مى بستند . آنجا در بسته نماز مى خواند و بعد هم مى آمدند در را باز مى كردند و با قواى انتظامى مى رفت ، براى اینكه پایگاه نداشت در بین مردم اما آن كه حكومت عدل مى كرد آن توى مردم بود و با هم بودند و _ عرض بكنم كه _ رفاقت داشتند و نه خوف آنها از او

ص: 241

داشتند و نه آنها از او . چرا باید مردم از ارتش بترسند چرا باید مردم از قواى انتظامى بترسند؟ از ژاندارمرى بترسند؟ از شهربانى بترسند؟ خوب ، اینها بر حسب قاعده باید شهربانى باید شهر را حفظ كند ، باید مردم او را اینطور ببینند كه حافظ جانشان هست ، نه دشمن جانشان . ارتش باید مملكت را حفظ كند نه اینكه مردم خیال كنند كه این ارتش مى خواهد با مردم چه بكند و مى خواهد مردم را اذیت بكند . حكومت اسلامى كه ما مى خواهیم ، یك چنین چیزى ما مى خواهیم كه آن كسى كه در راءس است ، او هم با مردم رفیق باشد و بنشیند و خودش را نگیرد ، در بین مردم بنشیند با آنها صحبت بكند ، هر كس حاجتى دارد به او بگوید ، وقت داشته باشد با او صحبت بكند ، آن هم كه رئیس ارتش است و آن هم كه رئیس شهربانى است و آن هم كه رئیس ژاندارمرى است ، آن هم در بین مردم همانطور باشد ، وارد بشود بین مردم ، نه او از مردم وحشت كند ، نه مردم از او وحشت بكنند ، این باید دستور باشد براى همه حكومت ها و ملت ها . وقتى یك حكومت اینطور شد ، ملت دنبالش است ، ملت حافظش است همانطور كه او حافظ ملت است ، ملت هم حافظ او هستند و ما مى خواهیم یك چنین چیزى پیدا بشود كه ملت حافظ دولت به همه جهات باشد و دولت هم حافظ منافع ملت به همه جهات باشد . اگر یك چنین چیزى شد ، یك مملكت آرامى است كه هیچ كس هم نمى تواند در آن تصرف بكند . تا خیانت بزرگان نباشد ، دولت هاى خارج نمى توانند تصرف بكنند . خیانت هست كه اسباب این مى شود كه اینها راهشان را باز مى كنند ، مستشار مى آورند نمى دانم كارشناس مى آورند ، از این بساطها درست مى كنند . این خیانت است كه راه آنها را باز مى كنند . اگر یك دولت غیر خائن باشد ، راه باز نمى شود بر آنها كه بیایند منافع ما را ببرند و حالائى كه مملكت رسیده به خودمان ببینیم كه یك مملكت آشفته و از بین رفته و همه چیزش از بین رفته و باید همه با هم كمك كنند تا اینكه اصلاح بشود .

تكلیف بر كمك و همیارى اقشار براى آباد ساختن خرابى هاى مملكت

حالا از این به بعد تكلیف همه ما چیست ؟ تكلیف همه ما این است كه همه كمك كنیم براى ساختن این مملكت ، شما در هر جا كه هستید كمك كنید ، ما هم اگر كارى ازمان برآید كمك بكنیم ، كشاورزها هم كمك بكنند ، كارگرها هم كمك بكنند ، همه كارمندها هم كمك بكنند ، تا كمك همه نباشد نمى شود این خرابه را آبادش كرد ، كمك لازم است . خیال نكند یك كسى كه من یك نفرم ، من یك نفر چه از من بر مى آید . هر یك نفرى به اندازه یك نفر از او كار مى آید به اندازه همان یك نفر مكلف است كارش را انجام بدهد . الان همه ما ، همه قشرهاى این ملت مكلفند كه براى این مملكت كار بكنند تا اینكه با كار ، این مملكت اداره بشود ، درست بشود . مملكت مال خودتان است ، خودتان براى خودتان دارید كار مى كنید و انشاءاللّه من امیدوارم كه همه ما به وظائفمان آشنا بشویم و شما كه محلتان هم حساس است ، انشاءاللّه وظائفتان را خوب عمل كنید و این كم كارى كه گفته مى شود در بین ادارات هست ، انشاءاللّه نباشد بلكه گفته مى شود گاهى بیكارى هست . امروز كم كارى مخالف با نهضت است ، باید كار بكنیم همه مان ، باید براى مملكتمان ، براى كشورمان كه از خودمان هست الان ، الان كسى در

ص: 242

آن دخالت ندارد ، البته در بین این مملكت اشخاصى الان هستند خائن ، لكن رؤوسشان از بین رفت ، آنهایى كه سر بودند از بین رفتند ، دیگر هم قابل عود نیست . این حرف هائى كه مى زنند كه نمى دانم در سرحدات فلان آقا هست و فلان هست ، اینها اصلا جراءت نمى كنند یك مملكتى كه مجاور اینجا هم باشد ، باشند . اینها از این مملكت ها فرار كردند و آن دور دورها رفته اند . خیال نكنید اویسى مى تواند در سرحدات اینجا باشد یا پالیزبان مى تواند در سرحدات باشد . اینها از سرحدات اینجا همچو مى ترسند كه شیطان از بسم اللّه مى ترسد . اینها فرار كردند پول ها را برداشتند رفتند آن طرف در آمریكا و آن دور دورها زندگى مى كنند . این حرف ها را هیچ وقت خیال نكنید كه واقع بشود . البته شلوغى مى كنند ، الان البته شلوغى ها هست ، آن هم از یك دسته مفسدى كه نمى خواهند این مملكت آباد بشود ، مى خواهند همیشه آشوب باشد تا استفاده بكنند ، این هست . البته این هم انشاءاللّه با عمل خود شما جوان ها و خود شما ملت انشاءاللّه اصلاح خواهد شد . خداوند همه تان را حفظ كند و همه موفق باشیم و همه وظیفه شناس باشیم و هر كس در هر عملى مى كند خوب انجام بدهد .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 243

تاریخ : 11/4/58

بیانات امام خمینى در دیدار با خواهران دانشجوى دانشگاه دماوند

گروه بندى ها و مطرح شدن مسائل شخصى بعد از پیروزى نیم رس انقلاب

بسم اللّه الرحمن الرحیم

لازمه هر انقلابى _ كه شاید قابل اجتناب نباشد _ این است كه بعد از پیروزى یا بعد از اعتقاد به پیروزى ، این مسائل شخصى پیش مى آید . مادامى كه در حال انقلاب هست یك ملتى (هر ملتى باشد) در حال انقلاب مسائل شخصى و مسائل گروهى پیششان مطرح نیست ، همه اجتماعا رو به مقصد مى روند . چنانچه در انقلاب ایران ملاحظه كردید كه همه قشرهاى ملت مسائل شخصى و مسائل حزبى و گروهى خودشان را كنار گذاشته بودند و رو به یك مقصد مى رفتند ، حتى آن گروه هائى كه موافق با نهضت هم نبودند آنها هم سكوت مى كردند ، طرح نمى كردند مخالفت را براى اینكه مى دیدند مقابل ملت نمى توانند عرض وجود بكنند . لكن بعد از اینكه این پیروزى تا همین حد حاصل شد و مردم دریافتند كه حریف را از میدان بیرون كرده اند ، آن هم یك همچو حریف قدرتمندى و ریشه دارى كه رژیم دو هزار و پانصد ساله بود ، بعد كه مردم احساس پیروزى كردند مثل اینكه سى و پنج میلیون جمعیت را از زندان بیرون كرده باشند . اینها از اختناق و از زورها و چپاولگرها و اینها ، یكدفعه زدند بیرون و بعد از اینكه خودشان را پیروز دیدند ، این معنائى كه لازمه انقلاب است در ایران هم حاصل شد و آن اینكه بعد از انقلاب توجه مى شود به خواست هاى شخصى . در حال انقلاب اصلا صحبت مسكن هیچ مطرح نبود كه مسكن كى دارد ، كى ندارد حتى آن زاغه نشین ها هم آنطورى كه یك وقت نشان دادند ، آنها هم در مصاحبه گفت یكیشان كه ما صبح كه مى شود همه مان با هم مى رویم براى تظاهر . اصلا مطرح نبود كه كسى مسكن دارد یا ندارد ، كسى فلان احتیاج را دارد ، فلانكس حقوقش كم است ، زیاد است ، این حرف ها اصلش در حال انقلاب مطرح نیست و در ایران هم دیدید كه نبود . اما مع الاسف در ایران قبل از اینكه ما به پیروزى نهائى برسیم این پیروزى نیم رس اسباب این معنا شد كه مردم ، گروه ها متوجه به مسائل شخصیه شدند و توجه به آن نابسامانى هائى كه در رژیم گذشته باقى گذاشته بود و آن گرفتارى هائى كه براى همه قشرها بود و از ارث همان رژیم سابق بود . این توجه یك جهت شد كه مردم از آن وحدت كلمه و از آن توجه خاصى كه همه با هم داشتند بیرون آمدند .

ص: 244

گروه بندى هاى مختلف منفعت طلبان به منظور ایجاد اختلاف و فعالیت هاى تخریبى

و یك جهت دیگر كه شاید در خصوص انقلاب ما بود ، آن این است كه آن گروه هائى كه با جمهورى اسلامى و با اسلام روى خوشى نداشتند ، یا به حسب مكتب انحرافى شان مخالف بودند و یا ترس داشتند از اسلام و گمان هاى باطلى درباره اسلام مى بردند ، این گروه ها هم شروع كردند عرض وجود كردن . این عرض وجود این گروه هاى بسیار فراوان كه در روزنامه ها تا صد تا (یك قدرى هم بیشتر یا همان حدود صد تا) گفته مى شود كه تا كنون گروه هاى مختلف تا اینقدر با اسماء مختلف پیدا شده است ، این گروه هاى مختلفى كه پیدا شده است به نظر آدم مى آید كه علاوه بر اینكه یك گروه هائى با اسلام مخالفند و یك گروه هائى هم از اسلام مى ترسند ولو اینكه یك مكتب مخالفى ندارند ، لكن از اسلام ترسیده اند و بى جهت هم ترسیده اند ، لكن خوب ترسیده اند . علاوه بر این یك دست هائى زیر پرده در كار هست براى درست كردن این گروه هاى مختلف و ایجاد اختلاف كردن كه الان در ایران این عوامل هست . یكى احساس پیروزى كه دنبال احساس پیروزى برگشت به این است كه حال ، ما بعد از پیروزى مى خواهیم ثمراتى داشته باشد و همچو گمان كردند كه فورا تا پیروز شدند همه چیز درست مى شود ، یك مملكتى كه همه چیزش به باد رفته یكدفعه همه چیزش درست مى شود . این یك عامل بود یك عامل دیگر هم آن گروه بندى هائى كه شده است و دست هائى كه در كار است ، آنهائى كه مى خواهند منافع ماها را ببرند و خوف این را دارند كه اگر اسلام تحقق پیدا بكند و رژیم جمهورى اسلامى درست پا برجا بشود دیگر براى آنها جایى نیست ، آنها شروع كردند به ایجاد اینطور گروه ها براى ایجاد اختلافات . دستجات مختلفى ، چه باقیمانده آن رژیم سابق و تفاله آن و چه آن قدرت هاى بزرگى كه طمع به ایران دارند و باز هم نمى توانند دست بردارند و چه این گروه هائى كه هر كدام براى مقصد خاص خودشان و خوف از اسلام یا مخالفت با اسلام درست شده اند ، اینها همه اسباب این شده است كه الان یك اختلافاتى در سطح كشور وجود دارد و دستجات مختلفى هم فعالیت هاى به قول خودشان سیاسى دارند و یك دسته هائى هم هستند كه اینها فعالیت هاى تخریبى دارند كه خرابكارى مى كنند . از این جهت مساءله اى است كه بعد از هر انقلابى اجتناب ناپذیر است و در ایران كه یكى از انقلاب هاست ، به واسطه این جهات مختلفه و شاید بعضى جهات دیگر ، این اختلافات پیش آمده است .

تكلیف بر حفظ نهضت اسلامى و جارى نمودن احكام اسلام

تكلیف همه ما ، چه شما بانوان محترم و چه سایر ملت ، همه ، بانوان و برادران و خواهران و همه این است كه در یك همچو مقطعى كه ما واقع شده ایم از تاریخ كه ما سر دو راهى الان واقع شده ایم ، دو راهى یكى پیروزى نهائى ، یكى خداى نخواسته شكست و برگشت به حال هاى اول ، تكلیف همه ملت این است كه همانطورى كه این نهضت را با وحدت كلمه و وحدت مقصد كه همه مقصدشان اسلام بود ، همه با هم فریاد اسلام مى زدند ، حالا هم همان را حفظ بكنند ، اجتماعات خودشان را حفظ بكنند ، مساجد را پر بكنند از جمعیت ها ، جاهایى كه اجتماعات عمومى مى شود ، در جاى اجتماعات عمومى

ص: 245

اجتماع بكنند و مطالب را ، آن مطالبى كه مقصدشان است و آن اینكه همه احكام اسلام در ایران جارى بشود ، اینها را باز در نظر بگیرند . با این اجتماعات و با اینطور گرم نگه داشتن نهضت ، این را گرم نگه دارند تا این مسائل بعدى كه باید بگذرد و این حكومت انتقالى مبدل به یك حكومت مستقر بشود ، مستقل بشود ، مجلس شورا پیدا بشود ، رئیس جمهور معلوم بشود تا اینكه بساط آن احزاب ، آنهائى كه مخالفت هایى با رژیم اسلامى دارند ، آنها از بین بروند و انشاءاللّه مملكتتان را خودتان اداره اش بكنید و خودتان مستقل ، بدون اختناق استقلالش را حفظ بكنید و به پیش بروید .

البته ما براى آتیه هم احتیاج داریم به مسائلى . ما نباید همین ، فرض این بكنیم كه حالا ما یك جمهورى اسلامى پیدا كردیم (و انشاءاللّه همه جهاتش هم امید است كه درست بشود) ما نباید قناعت به این بكنیم كه در عصر خودمان جمهورى اسلامى محقق شده است ، ما براى عصرهاى بعد باید حالا فكر بكنیم یعنى ما همانطورى كه خودمان مقاصدى داریم و روى آن مقاصد این نهضت را كردیم اعقاب ما هم همان مقاصد را دارند و آنها هم احتیاج دارند به اینكه اجتماع داشته باشند ، بینش داشته باشند كه بتوانند این چیزى را كه شماها به دست آوردید ، آنها نگهدارى كنند و مملكتمان تا آخر یك مملكت مستقل و یك مملكتى كه از تحت فشار دیگران خارج شده است و مال خودمان باشد و خودمان اداره اش كنیم .

امیدوارم انشاءاللّه كه خانم ها كه تشریف آورده اند اینجا و خیلى هم در این مسائل سهیم و شریك هستند ، در این نهضت سهیم هستند ، شریك هستند بلكه باید گفت اینها پیشقدم هستند ، باید گفت كه مردها از اینها الهام گرفته اند در این نهضت ، انشاءاللّه خداوند همه تان را تایید كند ، موفق باشید ، سعادتمند باشید و مملكت خودتان را خودتان اداره بكنید و بچه ها را خوب تربیت بكنید .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 246

تاریخ : 11/4/58

فرمان امام خمینى به حجت الاسلام آذرى قمى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ احمد آذرى دامت افاضاته

با توجه به وضع كنونى زندان هاى تهران و احتیاج به تسریع در كار رسیدگى به پرونده هاى متهمین ، بدین وسیله جنابعالى به دادستانى دادگاه انقلاب اسلامى تهران و حومه انتخاب و منصوب مى شوید . امید آنكه پیرو این ماءموریت اقدام به رسیدگى و تسریع كارها نموده و در هر حال احتیاط را مراعات نمائید . از خداى تعالى موفقیت آن جناب را خواستارم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 247

تاریخ : 11/4/58

بیانات امام خمینى در جمع بانوان اهواز

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من مى توانم بگویم كه در زمان این پدر و پسر به بانوان ما بیشتر ظلم شد تا به سایر اقشار . شما شاید اكثرا یادتان نباشد كه در زمان رضاشاه با بانوان چه كردند اینها ، چه مصیبت هائى به بار آوردند با اسم اینكه مى خواهیم ایران را نظیر اروپا مثلا بكنیم ، ایران را متجدد بكنیم ، نصف از جمعیت ایران را مى خواهیم در جامعه بیاوریم . با بانوان نمى دانید چه كردند ، اینها دو طایفه را در آنوقت از همه بیشتر بهشان ظلم كردند یكى بانوان بود كه با این اسم آنقدر ظلم كردند و یكى هم روحانیون بود . این دو طایفه را شاید در زمان رضاشاه بیشتر از سایر مردم بهشان تعدى كردند .

بانوان را الزام كردند به اینكه در مجالس كذائى كه داشتند حاضر بشوند . مردها با زن هایشان ، با دخترهایشان در آن مجلس هاى فاسد الزام داشتند كه حاضر بشوند . حتى در قم ، در قم كه مركز روحانیت بود ، در قم هم این مسائل بود و در همه شهرستان ها . اینها نمى خواستند كه به جمعیت ایران یك نیمى افزوده بشود ، براى اینكه اینها همه جمعیت ایران را مى خواستند كه نباشد آنطورى كه باید باشند .

اینها نمى خواستند كه بانوان را آزاد كنند ، براى اینكه مردها هم در زمان اینها آزاد نبودند . نه بانوان آزاد بودند نه مردها . آنها آزادى را در چیزهاى دیگر مى دیدند كه در آن همه اش فساد بود . آزادى را در این مى دیدند كه زن ها با مردها توى دریا لخت بشوند و با هم شنا كنند ، در مراكز فحشا با هم مجتمع باشند و به قول خودشان آزادانه هر كارى مى خواهند ، بكنند . اینها تربیت انسانى را از ایران بكلى از بین بردند و تربیت هاى غربى ، نه آنهم تربیت هاى صحیح غربى ، تربیت هاى فاسد غربى در بین ما رواج دادند . و در زمان این پسر شاید بیشتر معنویات از بین رفت . در زمان او ظلم شاید ظهورش ، ظاهرش بیشتر بود ، بانوان را بیشتر اذیت كردند ، سایر مردم را بیشتر اذیت كردند .

ولى در زمان اینها معنویات مملكت را بیشتر از بین بردند ، نگذاشتند كه یك رشد فكرى بكنند . با اسم تمدن و با اسم تمدن بزرگ این مملكت را به هدر دادند ، همه چیز این مملكت را و خصوصا نیروى انسانى را به هدر دادند و خیانتى كه در این جهت به مملكت ما كردند بیشتر از خیانتى است كه در اقتصاد كردند ، یا در ارتش كردند ، یا در فرهنگ كردند . نیروى انسانى ما را نگذاشتند رشد بكند ، فرهنگ را نگذاشتند ترقى بكند ، نگذاشتند كه جوان هاى ما رشد پیدا بكنند . هر كارى كردند همه اش

ص: 248

بر خلاف مصلحت مملكت بود . حالا هم كه رفته اند اینقدر قرض به بانك ها باقى گذاشته اند كه دولت معلوم نیست بتواند از زیر این قرض ها بیرون برود . همه چیز مملكت ما را بردند و یك مملكت خرابى گذاشتند .

شما بانوان كه در این نهضت شركت داشتید و خداوند شما را حفظ كند ، از این به بعد هم در این نهضت شركت كنید و این نهضت را به پیش ببرید و مهم شما این است كه اولادها را خوب تربیت كنید ، بانوان را آنطور اینها مى خواستند باشند كه بچه هایشان از آنها جدا باشد ، بانوان را بكشند به ادارات ، نه براى اینكه اداره درست بشود ، یكى اینكه ادارات را فاسد بكنند ، یكى اینكه بچه ها را از دامن مادر جدا بكنند و بچه ها از اول كه در دامن مادر نباشد عقده پیدا مى كنند و اكثر مفاسد از این عقده هائى است كه بچه ها پیدا مى كنند .

شما بچه هاى خودتان را خوب حفظ كنید ، بچه هاى خودتان را خوب تربیت كنید ، این بچه ها هستند كه كشورى را نجات مى دهند . در دامن شما اینها اسلامى بار بیایند ، در دامن شما اینها با فضیلت بار بیایند ، با ایمان بار بیایند تا در این مملكت بتوانند خدمت بكنند . خداوند همه شما را انشاءاللّه سعادتمند كند و همه شما را براى مملكت خودتان مفید قرار بدهد .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 249

تاریخ : 12/4/58

بیانات امام خمینى در دیدار اعضاى هیاءت بحرینى و كرد و پاسداران قائمیه

دشمنان در صدد بد جلوه دادن نهضت اسلامى هستند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از بركات این نهضت یكى این است كه طوائف مختلفه را زیر یك سقف توى یك اطاق كوچك جمع كرده است ، فارس و كرد و عرب و عجم ، همه برادرها را در یك جا مجتمع كرده است تا مسائل و مطالبى كه دارند بگویند و ما هم اگر عرائضى داریم به آنها عرض مى كنیم .

آنچه كه الان به نظر من اهمیت دارد و اهمیت حیاتى دارد یعنى حیات اسلام به آن بستگى دارد این است كه از حالا به بعد ما چه بكنیم ، تكلیف حالا را معین كنیم . آنچه كه گذشت ، گذشت و بحمداللّه به خیر گذشت ، ما چه بكنیم كه از این به بعد هم به خیر بگذرد ، به نفع اسلام بگذرد . آن كه الان ما را تهدید مى كند و موجب نگرانى است و نگرانیش بیشتر از نگرانى اى است كه سابق داشتیم راجع به مبارزه با طاغوت این است كه الان یك قشرهائى هستند ، یك اشخاصى در بین ملت هستند كه اینها مى خواهند این نهضت اسلامى را با اینكه اسلامى است بد نمایش بدهند ، یعنى مكتب ما را یك طورى نمایش بدهند به دنیا كه این مكتب اسلامى هم مثل همین مكاتب دیگر و مثل همین رژیم هاى فاسد دیگر است ، منتها آنوقت قدرت دست یك طائفه اى بود و كارهاى خلاف مى كردند ، حالا دست یك طائفه دیگر آمده ولى همان كارها را مى كنند .

ما اگر چنانچه در این مبارزه كه با طاغوت مى كردیم و همه شما جوان هاى عزیز و همه طبقات ملت با هم مجتمع شدند و به پیش رفتند اگر در آن رژیم ما شكست مى خوردیم ، قتل عام مى شدیم چیز مهمى نبود براى اینكه در راه حق بوده است و مكتب ما محفوظ بود و كوشش خودمان را آنقدرى كه مى توانستیم كردیم منتها زورمان نرسید آنها غلبه كردند ، چنانچه اولیاء حق هم بسیاریشان مغلوب شدند لكن مكتب محفوظ ماند . سیدالشهدا سلام اللّه علیه با همه اصحاب و عشیره اش قتل عام شدند ، لكن مكتب شان را جلو بردند . شكست در مكتب نبود پیشروى بود ، یعنى بنى امیه را تا ابد شكست داد ، قتل سیدالشهدا ، یعنى این اسلامى كه بنى امیه مى خواست بد نمایش بدهد و با ادعاى خلافت بر خلاف موازین انسانى عمل بكند آن را ، سیدالشهدا سلام اللّه علیه با نثار خون خودشان آن رژیم را ، رژیم فاسد را شكست داد و خود مقتول شد . ما اگر در این رژیم سابق در این مبارزه شكست مى خوردیم و آن مكتب مان محفوظ مى ماند ، دست نخورده مى ماند و خودمان از بین مى رفتیم خیلى اهمیت نداشت براى

ص: 250

اینكه سیدالشهدا هم كشته شد ، امیرالمؤمنین هم در جنگ با معاویه شكست خورد .

امروز هر قدم كجى كه برداشته شود به نام اسلام تمام مى شود

اما حالا سر یك دوراهى واقع شدیم این اهمیت دارد . این دوراهى این است كه چه بكنیم كه مكتب مان محفوظ باشد ، و چه اعمالى مكتب ما را به باد مى دهد ، شما پاسدارهاى عزیز محترم كه علاقمند هستیم ما همه به شما ، چه بكنید؟ چه اعمالى از شما صادر بشود كه این اعمال در این رژیمى كه الان رژیم اسلامى است ، الان جمهورى اسلامى است ، مملكت ما رژیمش الان با رفراندم ، جمهورى اسلامى شده ، اگر الان یك اعمالى بجا بیاوریم ، ارتكاب یك كارهائى بكنیم كه بر خلاف موازین شرعیه باشد ، بر خلاف موازین عدالت باشد مثلا فرض كنید كه جوانى از ما بر خلاف موازین یك تعدى به غیر بكند ، یك جوانى كه به عنوان پاسبان اسلام است بریزد در خانه یك كسى و یك كار زشتى بكند ، امروز این كار را دیگر پاى این شخص حساب نمى كنند مى گویند پاسبان ، پاسدار اسلام هم اینطورى است ، در رژیم سابق ساواكى ها این كارها را مى كردند ، در رژیم حالا هم پاسداران اسلام این كارها را مى كنند . اگر به پاى شخص حساب مى شد و مكتب محفوظ مى ماند و نسبت به اسلام نمى دادند اشكال خیلى نبود . آدم فاسد در عالم خیلى هست ، آدم مخالف با موازین عمل كن زیاد است ، اما اگر ما خودمان را پاسدار اسلام بدانیم ما كه در لباس روحانیت هستیم ، این صف و شما كه پاسداران اسلام هستید و همه مان انشاءاللّه پاسداران اسلام باشیم ، اگر امروز از ما از این طبقه و از شما و این طبقه و از آقایان و آن طبقه اگر امروز یك خلافى صادر بشود ، این اشخاصى كه با قلم هاى زهرآلود چشم ها را دوخته اند كه یك چیزى پیدا بكنند برایش ، یكى را هزار تا اضافه بكنند و به اسلام نسبت مى دهند نه به شما نه به من ، اگر یك كارى یك وقتى من كردم مى گفتند خمینى یك آدم مخالف با عقل و اسلام است ، این اشكالى نداشت ، خوب ، خیلى اشخاص مخالف بودند یكى اش هم من ، اما اگر من حالا یك كارى بكنم و بگویند كه رژیم اسلام اینطورى است ، یا آقا خداى نخواسته یك كارى بكنند كه نسبت داده بشود به اینكه این حكومت اسلام هم همین است ، اینهائى كه نشسته اند و الان در داخل و خارج چشم ها را دوخته اند كه یك مناقشه اى بكنند ، یك چیزى از شما ، از من ، از آقا ببینند ، از روحانیون ، از پاسداران ، از كمیته ها ، از دادگاه انقلاب ، از حكومت _ عرض مى كنم كه _ ملى ، از همه اینها یك چیزى ببینند یكى را هزار مى كنند ، آنهم پاى من و آقا حساب نمى كنند ، پاى اسلام حساب مى كنند . امروز مكتب ما در خطر است و آنوقت كه رژیم بود ، مكتب مان سر جایش بود ، خودمان در خطر بودیم . اگر در زمان طاغوت ما با آنها مبارزه مى كردیم و ما را مى كشتند اشكال نداشت شكست خورده بودیم و اگر در زمان طاغوت از یك معمم یك چیزى صادر مى شد ، نمى گفتند اسلام ، مى گفتند این ساواكى هست ، به اسلام نسبت نمى دادند . الان اگر از پاسدارهاى اسلام ، چه شما كه پاسدارید و چه ما كه پاسداریم یك مطلبى صادر بشود ، این اشخاصى كه در صددند كه تخطئه كنند مكتب ما را ، اسلام را تخطئه كنند ، اینها قلم ها را بر مى دارند اینجا به كنایه و در خارج به صراحت مى نویسند و مكتب

ص: 251

ما یك وقت در دنیا شكست مى خورد . شكست مكتب مصیبت بزرگ است . امروز مسؤولیت طبقه روحانى ، مسؤولیت پاسدارهاى اسلام ، مسؤولیت حكومت است ، رئیس الوزراء اسلام ، نخست وزیر اسلام ، مسؤولیت امروز مثل سابق نیست ، امروز مسؤولیت زیاد است . مسؤولیت این است كه اگر یك كارى ما بكنیم ، روحانى خداى نخواسته یك كارى بكند ، در كمیته ها یك كارى بشود ، در دادگاه هاى انقلابى یك كار خلافى بشود ، پاسدارهاى انقلاب یك كارى بكنند ، مردم یك كارى بكنند ، بازار یك بازار غیر اسلامى باشد ، آنهائى كه براى مناقشه نشسته اند و چشم هایشان را دوخته اند به ما ، آنها براى ما یك كارى مى كنند كه اصل مكتب ما شكست بخورد ، یعنى تا ابد اسلام دفن بشود . مصیبت این است و الا مصیبت كشته شده كه مصیبتى نیست ، خوب ، جوان هاى ما كشته شدند ، در راه اسلام كشته شدند ، شهید شدند ، (هنیالهم ) ، اما كشته شدن ، دفن شدن مكتب اهمیت دارد ، این را حفظش كنید اى برادرهاى پاسدار من ! اى عزیزان ما! مبادا از شما یك مطلبى صادر بشود كه قلم ها برداشته بشود و نوشته بشود كه اسلام اینجورى هست ، اینها مثل ساواكى هایند . اى آقایان روحانیون ! مبادا از روحانیون یك وقتى ، حالائى كه یك قدرتى پیدا شده است یك چند نفر تفنگدار دور خودشان جمع كنند و یك كارى بكنند كه اسلام را لكه دار بكنند .

امروز اگر از یك روحانى یك مطلبى صادر بشود كه بر خلاف موازین باشد ، آنهائى كه باید ما را لكه دار كنند مى گویند اینها هم ، آخوندها ، الان دیكتاتورى كفش و عمامه است . بهانه دست مردم ندهید ، اسلام دیكتاتورى نیست ، آن كه دیكتاتور است مسلم نیست ، روحانیت دیكتاتور نیست ، آن كه دیكتاتور است روحانى نیست ، لكن قلم برداشته مى شود و نوشته مى شود اینها همان ها هستند ، آنوقت ساواك بود ، حالا پاسدار هست . نكند خداى نخواسته یك وقت یك چیزى از شما صادر بشود ، از ما صادر بشود ، از روحانیون صادر بشود ، از كمیته ها صادر بشود . اینها هم الان اجزاء مملكت اسلام است . ما ادعا داریم كه یك مملكت اسلامى حالا داریم . الان اینهائى كه به اسم دادگاه اسلام و كمیته اسلام عرض مى كنم پاسداران اسلام و روحانیون اسلام الان دیگر آنطور نیست كه مثل رژیم سابق باشد كه اگر شما یك كارى مى كردید به شما نسبت بدهند ، اگر من یك كارى مى كردم به من نسبت بدهند الان یك وضعى داریم كه اگر خداى نخواسته یك قدم كجى برداریم این را به اسم اسلام تمام مى كنند .

كارى نكنیم كه امام زمان (سلام اللّه علیه ) پیش خدا خجالت بكشد

این راجع به دشمن هاى ما ، و اما اولیاء خدا و خداوند تبارك و تعالى مراقب ما هستند . ما رقیب داریم ، خداى تبارك و تعالى رقیب ما هست ، ملائكة اللّه رقیب ما هستند یعنى پاسدارى از ما مى كنند ، مبادا یك وقتى نامه عمل شما برود پیش امام زمان سلام اللّه علیه و آنجا گفته بشود به امام زمان كه این پاسدارهاى شما ، و ایشان سرشكسته بشوند ، آقا مساءله مهم است . قضیه ، قضیه كشت و كشتار نیست ، قیام و نهضت ما ، نهضت یك رژیم طاغوتى نیست ، قیام و نهضت ما یك نهضت انسانى است ، یك

ص: 252

نهضت اسلامى است ، ما به كتاب و سنت مى خواهیم عمل بكنیم ، شما به كتاب و سنت باید عمل بكنید . اگر یك وقت نامه عمل یك روحانى را بردند و به امام زمان سلام اللّه علیه دادند و آن ملائكة اللّهى كه بردند دادند گفتند كه این هم روحانى شماست ، اینها پاسداران اسلام شما ، و امام زمان خجالت بكشد نعوذ باللّه ، او علاقه دارد به شما . شما ببینید اگر این آقا خودشان خیلى منزه است از پسرشان یك چیزى صادر بشود خودشان سرافكنده مى شوند ، اگر از خادم شان یك چیزى صادر بشود خودشان سرافكنده مى شوند . ما همه خادم هستیم ، از ما توقع هست ، از شما توقع هست .

حكومتى كه مردم حامى اش باشند ، سقوط نمى كند

امروز روزى است كه باید حفظ كنید شمااسلام را ، اسلام را باید حفظ كنید . حفظ اسلام به این است كه اعمالتان را تعدیل كنید ، با مردم رفتار خوب بكنید ، برادر باشید با مردم ، مردم را اینطور حساب نكنید . رژیم هاى سابق مردم را از خودشان جدا مى دانستند . آنها در یك طرف بودند ، مردم هم در یك طرف بودند . آنها مردم را مى كوبیدند ، مردم هم آنها را اگر مى توانستند . امروز كه مردم جدا نیستند از پاسداران اسلام ، حكومت اسلام كه از مردم جدا نیست ، تو مردم است ، از همین مردم و از همین جمعیت است شما هم از همین مردمید ، از همین جمعیتید ، شما كارى نكنید كه مردم از شما بترسند ، شما كارى بكنید كه مردم به شما متوجه بشوند ، كارى بكنید كه مردم محبت به شما بكنند ، پشتیبان شما باشند . اگر مردم پشتبیان یك حكومتى باشند ، این حكومت سقوط ندارد ، اگر یك ملت پشتیبان یك رژیمى باشند ، آن رژیم از بین نخواهد رفت اینكه رژیم سابق از بین رفت براى اینكه پشتبیان نداشت ، ملت پشتیبانش نبود ، ملت پشت به او كرد بلكه خود ملت او را بیرونش كرد . رضاخان را وقتى متفقین از این مملكت بیرون كردند ، مردم شادى مى كردند با اینكه در خطر بودند ، جانشان در خطر بود ، لشكر غیر بود ، لشكر اجنبى بود ، لشكرهاى اجنبى بودند ریختند به ایران ولى چون رضاخان را بردند ، مردم خوشحالى مى كردند . ما خودمان مطلع بودیم در بین مردم این مردم هم كه رفت كه دیدید كه چه شادیها كردند براى اینكه پشتیبان نداشتند كارى نكنید كه مردم بگویند كه ایكاش نبود این پاسدار ، كارى نكنیم كه مردم بگویند ایكاش روحانیتى در كار نبود . مساءله مهم است . قضیه این نیست كه من ساقط باشم ، قضیه این نیست آقا ساقط باشند ، قضیه این است كه اسلام در خطر است . امروز اینطورى است وضع ما ، همه انشاءاللّه با هم متوجه به اسلام و وظائف .

نگذارید عملى از شما صادر بشود كه اجر شما از بین برود

پاسدارى و وظائف پاسدارى شغل بسیار شریف و بسیار پر مسؤولیت است . شما تا صبح بیدارید و از این مردم پاسدارى مى كنید و براى خداست و در خطر هم هستید . چه چیزى بالاتر از این ، لكن كارى بكنید كه مقبول درگاه خدا باشید این زحمت هاى شما خداى نخواسته هدر نرود و آن این است كه به وظائف پاسدارى عمل بكنید و این است كه خودتان پاسدار خودتان هم باشید . این جنود

ص: 253

ابلیسى كه به باطن انسان هجوم مى كنند ، پاسدارى كنید نگذارید ، ردشان كنید ، طردشان كنید ، نگذارید كه وسوسه بكنند شیاطین و خداى نخواسته یك عملى از شما صادر بشود كه اجر شما را از بین ببرد . شما خیلى اجر دارید پیش خدا ، نگذارید این از بین برود .

در اسلام همه میزان ، تقواست

و من امیدوارم كه همه طبقات این ملت در تحت لواى اسلام با رفاه ، با سلامت ، با سعادت ، همه با سعادت باشند . اگر اسلام بیاید ، در اسلام این حرف ها نیست كه این سفید است آن سیاه است ، آن كرد است و آن لر است ، آن روحانى است و آن چى ، تقوا میزان است ، اسلام اگر آمد انسان باید از خودش فقط بترسد ، نه از حكومت مى ترسد ، نه از ارتش اسلامى كسى مى ترسد ، نه از ژاندارمرى اش مى ترسد ، نه از پاسبانش مى ترسد ، نه از پاسدارش مى ترسد ، هر كسى باید از خودش بترسد كه اعمالش مبادا بد باشد . و من امیدوارم اسلام به آنطورى كه ما مى خواهیم به آنطورى كه خداى تبارك و تعالى مى خواهد ، در ایران پیاده بشود و همه اقشار بدون اینكه فرقى باشد ما بین مرزنشین و ما بین مركز نشین ، بین فارس و كرد ، بین عرب و عجم ، بین كرد و غیر كرد ، هیچ فرقى در اسلام نیست و همه به حقوق خودشان مى رسند . از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه را مى خواهم و خداوند همه را حفظ كند ، غلبه بدهد .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 254

تاریخ : 12/4/58

بیانات امام خمینى در جمع جامعه ورزشكاران باستانى مشهد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از خداوند تعالى مسئلت مى كنم كه ظهور ولى عصر سلام اللّه علیه را نزدیك فرماید و چشم هاى ما را به جمال مقدسش روشن . ما همه انتظار فرج داریم و باید در این انتظار ، خدمت كنیم . انتظار فرج ، انتظار قدرت اسلام است و ما باید كوشش كنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا بكند و مقدمات ظهورانشاءاللّه تهیه بشود .

من از شما جوان ها ، از شما ورزشكارها كه از آستان قدس آمدید تشكر مى كنم و به دوستان اسلام و مسلمین و دوستان ولى عصر سلام اللّه علیه و ورزشكاران آستان قدس عرض مى كنم كه همانطورى كه با ورزش قوت جسمانى خودتان را تقویت مى كنید ، قواى روحانیتان را هم تهیه و تقویت كنید . همانطورى كه كوشش مى كنید كه جسمتان قوى باشد ، كوشش كنید كه روحتان قوى باشد . آن قوت روح و قوت ایمان بود كه شما را غلبه داد بر جنود شیطانى و بر طاغوت و باید آن قوت ایمان و قوت باطنى ، شما را غلبه بدهد بر جنود شیطانى كه در باطن انسان ، انسان را مى خواهد اغواء كند . اصلاح كنید حال خودتان را ، همانطورى كه تقویت مى كنید جسم خودتان را .

شما كه در جوار امام (علیه السلام) هستید و به حرم آن حضرت مشرف مى شوید ، وظیفه شما شاید از دیگران كه دورند بیشتر باشد . شما خدمتگزار نزدیك هستید ، از نزدیكان هستید و نزدیكان امام (علیه السلام) ، باید همانطورى كه جسما و مكانا نزدیك هستید ، روحا و مكانتا هم نزدیك باشید . باید ببینید كه ائمه ما (علیه السلام) در راه اسلام چه فداكارى ها كردند و هر چه داشتند در راه اسلام تقدیم كردند ، ما هم باید اگر شیعه آنها هستیم ، اگر تابع آنها هستیم ، در راه اسلام هر چه داریم بدهیم . اسلام عزیزتر از هر چیزى است و چون عزیزتر از هر چیزى است ، نبى اكرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) و ائمه ما هر چه داشتند در راه او دادند . خداوند انشاءاللّه همه ما را توفیق بدهد به اینكه این وحدت كلمه اى كه موجب عزت اسلام شد از دست ندهیم . این وحدت كلمه ، این قدرت ایمان ، توجه به اسلام ، شما را به پیروزى تا اینجا رساند . از این به بعد هم با همین قدرت پیش بروید ، با همین قوه اسلامى ، با همین وحدت كلمه . توجه به گرفتارى هاى دنیوى خودتان كمتر بكنید ، توجه به اسلام داشته باشید ، توجه به گرفتارى هائى كه اسلام الان هم دارد از دست

ص: 255

این قشرهائى كه نمى خواهند بگذارند جمهورى اسلامى تحقق پیدابكند ، كوشش ها مى كنند كه جمهورى اسلامى نباشد ، شما باید كوشش بكنید در مقابل همه كوشش هاى آنها و همانطورى كه با كوشش شما ، همه قدرت ها در هم پیچیده شد و نتوانستند این قدرت شیطانى را نگاه دارند ، با قدرت و قوه و قدرت اسلامى شما ، قوه ایمانى شما انشاءاللّه از این به بعد هم این راه را ما برویم و آنهائى كه باید تعیین بشوند براى رسیدگى به قانون اساسى كه اساس مملكت ماست و اساس اسلام است ، آن اشخاص صحیح ، اشخاص متدین ، اشخاص متعهد ، اشخاصى كه علماى بلادتان تعیین مى كنند ، همه به آنها راءى بدهید تا انشاءاللّه یك قانون اساسى پسند اسلام درست بشود و گرفتارى ها انشاءاللّه رفع بشود . من از خداى تبارك و تعالى قدرت جسمى و روحى شما را خواستارم و همین طور قدرت روحى و جسمى همه ملت را و قدرت روحى و جسمى رفقائى كه در آستان قدس دارید و ورزشكارهائى كه در آنجا هستند .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 256

تاریخ : 12/4/58

بیانات امام خمینى در دیدار با گروهى از جوانان اصفهان

امروز طرح مسائل تفرقه آمیز خلاف مصالح اسلام است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

امروز روز این بحث ها نیست و دنبال كردن این حرف كه چه كسى بد است و چه كسى خوب است خلاف اسلام است و خلاف مصالح اسلامى . این جزء نقشهاى از خارج است كه نگذارند این مملكت آرام گیرد ، نگذارند شما یك مملكت اسلامى درست كنید . این نقشهاى است كه از خارج اشخاصى شیطان الهام مى كنند به اشخاص متدین و آنها هم بى توجه دنبال مى كنند . و شما مردم را آماده كنید كه امروز روزى نیست كه ما مسجدمان را صرف این بكنیم كه زید بهتر است یا عمرو ، مسیرتان ، كارتان و منبرتان ، بازارتان همه دنبال این باشد . الان باید همه روى این جمع شویم كه این قانون اساسى درست از كار در بیاید و اشخاصى را كه تهیه مى كنید براى بررسى قانون اساسى ، اشخاص صحیح باشند ، مسلمان و متدین باشند ، شرقى و غربى نباشند ، امین باشند . امروز وقت تان را صرف این بكنید ، صرف اینكه زید خوب است یا نیست نكنید . خوب باشد پیش خدا خوب است بد باشد پیش خدا بد است ، به شما چكار؟ این مگر یكى از اركان اسلام است كه زید خوب است یا عمرو! امروز سر ولایت حضرت امیر (علیه السلام) هم نباید دعوا كرد . امروز باید همه با هم مجتمع شوید و جمهورى اسلامى را به آخر برسانیم .

اینها همه روى نقشه است . نقشه كشیدند كه نگذارند این نهضت به ثمر برسد و لذا از همه طرف خرابكارى مى كنند . یك خرابكاریشان همین است كه نگذارند جوان هاى ما صحیح بار بیایند و حالا كه باید از نیروى جوانى استفاده بشود ، نگذارند این نیروى جوانى به ثمر برسد . بنابراین باید از همه جوانب جلوگیرى بشود ، هر دسته اى باید یك گوشهاش را بگیرد و درست كند . یك دسته مبارزه با مواد مخدر بكنند ، یك دسته با مشروبات مبارزه بكنند ، یك دسته هم با فسادهاى دیگر مبارزه كنند و همین طور تا انشاءاللّه این نهضت به ثمر برسد و دولت اسلامى آنطورى كه اسلام فرموده است ، نه آنطورى كه هواى نفس بخواهد ، عمل بكند كه اگر اسلام تحقق پیدا كند ، این سعادتى است براى ملت و سایر ملت ها . من توفیق شما را دراین مجاهدت از خدا مى خواهم . البته هر كس هم مى تواند به شما كمك كند ، كمك به امر خیرى كرده است . خداوند همه شما را موفق كند .

والسلام عیكم و رحمة اللّه وبركاته

ص: 257

تاریخ : 12/4/58

بیانات امام خمینى در جمع پاسداران اسلامى منطقه 12 تهران

پاسدارى از مكتب اسلام با عمل به قوانین و مقررات آن

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من از شما برادران و جوانان عزیز تشكر مى كنم كه در این مدت پاسدارى كردید و حفظ امنیت را شما كردید و از خداى تبارك و تعالى سعادت و سلامت و عزت شما را خواستارم . لكن نكتهاى را باید عرض كنم كه به سایر پاسدارها هم كه با من ملاقات كرده اند گفته ام و او این است كه امروز چشم هائى به شما دوخته شده است ، به مملكت شما ، چشم دشمن ها و چشم هاى گستاخ . دشمن ها مى خواهند بهانه پیدا كنند و این انقلاب را آلوده كنند . یك وقت هست كه یك شخص به عنوان اینكه یك شخص است ، یك خلاف مى كند این خلاف البته صحیح نیست لكن این اسباب این نمى شود كه یك نهضت آلوده بشود ، یك شخص است . یك وقت هست كه یك شخصى كه منتسب به نهضت است ، از نهضت است ، مثل شماها كه پاسدار نهضت هستید و نگهبان جمهورى اسلامى هستید اگر خداى نخواسته از بعضى از شما یك مطلبى صادر بشود ، یك عملى انجام بگیرد كه این عمل موافق با اسلام نباشد ، موجب این بشود كه این چشم ها كه دوخته شده است كه اشكال بكند ، آنوقت اشكالشان را متوجه به شخص این آدم نكنند كه این شخص یك همچو كارى كرده است ، اشكال را متوجه بكنند به اسلام و جمهورى اسلامى و نهضت اسلامى كه نهضت اسلامى را یك جورى دیگرى غیر از آنچه باید باشد نمایش بدهند . این مسؤولیتش خیلى زیاد است ، مسؤولیت اصل كار ، همه دارند اگر خلاف بكنند ، اما یك مسؤولیت هاى شخصى است كه بین خودش و خدا تمام مى شود وقتى توبه بكند ، اما یك مسؤولیتى است كه یك نهضت ، اسلام ، اینها بسته به آن دارد . اگر چنانچه یكى از شماها امروز كه در لباس شریف پاسدارى هستید ، مثلا با مردم رفتارش یك رفتارى باشد كه مثل رفتارى كه سابق اجزاء ساواك مثلا خداى نخواسته داشت ، امروز نمى گویند كه این آقا این كار را كرد ، آنهائى كه دشمن هستند مى گویند كه خوب ما دیدیم كه اینها هم آمدند روى كار و جمهورى اسلامى هم شد و جمهورى اسلامى هم كه همان كارهائى كه ساواكى ها مى كردند مى كنند . به جمهورى اسلامى نسبت مى دهند ، به اسلام نسبت مى دهند . این مسؤولیت خیلى مسؤولیت بزرگى است كه الان به گردن همه ما هست ، یعنى من همین مسؤولیت را دارم ، شما هم همین مسؤولیت رادارید . ما باید پاسدار اسلام باشیم كه پاسدارى از ملت است ، یك پاسدارى از بازار مسلمان ها و خانه مسلمان ها و از اشخاصى كه

ص: 258

مى خواهند شلوغ بكنند و از اینها پاسدارى مى شود كه اینها شلوغكارها را نگذارند شلوغ كنند ، دزدها را نگذارند چه بشود ، خیانت ها را بگیرند . این یك قسم پاسدارى است . یك پاسدارى هم پاسدارى از مكتب اسلام است . این مهم است كه پاسدارى ماها بكنیم از مكتب اسلام ، از جمهورى اسلامى . پاسدارى از جمهورى اسلامى ، مكتب اسلام این است كه ما اعمالمان همانطورى كه اسلام مقرر فرموده است باشد . اگر اعمال پاسدارهاى جمهورى اسلامى همان اعمال اسلام باشد ، موافق رضاى خدا باشد ، با بندگان خدا رفتارش رفتار برادرانه باشد ، حتى آنهائى هم كه معصیت كار هستند ، پیغمبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) همانطورى كه براى مؤمنین رحمت و دلسوز بود ، براى كفار هم بود ، دلسوز بود براى كفار یعنى متاثر مى شد كه این كفار به كفر خودشان باقى باشند و منتهى به آتش جهنم بشوند ، براى آنها دلسوزى مى كرد ، دعوتش براى این بود كه نجات بدهد این اشخاص كافر را ، آن اشخاص عاصى را . خداى تبارك و تعالى خطاب مى فرماید كه : (مثل اینكه مى خواهى خودت را بكشى براى اینها كه اینها ایمان نیاورده اند) همچو متاثر بود كه اینها چرا ایمان نمى آورند ، اینها چرا نجات پیدا نمى كنند . وقتى یك دستهاى را در یك جنگى در تاریخ هست كه بسته بودند آنها را و مى آوردند از كفار ، مى فرمود كه ما اینها را باید با زنجیر وارد بهشت كنیم ، حالا باید با اینطور بیاوریم و هدایتشان بكنیم . نور هدایت بود ، همانطورى كه با مؤمنین سر صلح و صفا داشت ، با دیگران هم داشت ، مگر آنهائى كه یك غده سرطانى بودند كه باید كنده بشوند ، از جامعه باید كنار بروند .

پاسدارى از هواهاى نفسانى و رفتار دلسوزانه با مردم از اهم تكالیف است .

شما آقایان كه الان پاسدار انقلاب هستید (یعنى انقلاب اسلامى ) همانطورى كه از انقلاب پاسدارى مى كنید ، تكلیف بالاتراین است كه از اسلام پاسدارى بكنید و آن به این است كه از خودتان پاسدارى كنید ، از هواهاى نفسانى خودتان ، از شهوات خودتان ، از میل هائى كه میل هائى است كه در هر انسان هست و میل شیطانى است ، از اینها پاسدارى بكنید به طورى كه وقتى كه شما پاسدارها را مردم مى بینند و یا آن چشم هائى كه مى خواهند یك اشكالى بكنند ببینند ، ببینند كه شما مردمى هستید كه سلامت هستید ، در عین حالى كه قدرت دارید ، در عین حالى كه با اشخاصى كه فاسدند قدرتمندى هم نشان مى دهید لكن با مردم رحیم هستید ، با مردم رفیق هستید . رژیم سابق و رژیم هاى شیطان ، اینهائى كه مردم را به داغ مى كشند ، داغ مى كردند ملت را ، اذیت مى كردند ، ارعاب مى كردند با هر طورى بود مردم را مى خواستند از خودشان بترسانند ، این نكته اثر این بود كه خودشان خیانتكار بودند و ازمردم مى ترسیدند و هر چه زیادتر ارعاب مى كردند ، دلیل بر این بود كه زیادتر مى ترسند ، براى حفظ خودشان چاره نمى دیدند الا اینكه مردم را اذیت كنند و ارعاب كنند كه مردم بترسند از این ولهذا نمى توانستند اینها چهره خودشان رادر جامعه نشان بدهند . این محمد رضا یك وقت توى جامعه نتوانست بیاید ، هر وقت اینها مى خواستند عبور بكنند از یك خیابانى ، این خیابان قرق مى شد ، اجزاء سازمان امنیت تحت نظر مى گرفتند همه خانه هاى مشرف به خیابان را ، همه جا قرق مى كردند و

ص: 259

تحت نظر مى گرفتند و آنها هم كه هیاهو مى كردند از خودشان بودند نه مردم ، مردم كه براى اینها هیاهو نمى كردند . تا همچو نمى شد و همه چیز كنترل نمى شد و تحت نظر و مراقبت قرار نمى گرفت ، این جراءت نمى كرد از این خیابان عبور كند ، چرا؟ براى اینكه مردم با او خوب نبودند ، او از هر فردى مى ترسید مبادا یك وقتى یك مثلا تفنگى به او بزنند . یك سنگى به از بزنند مى ترسیدند از مردم . ژاندارمرى ما و عرض بكنم كه ارتش ما و شهربانى ما همه آنها وضعشان اینطورى بود كه با مردم از باب اینكه نبودند ، مردم را ارعاب مى كردند براى اینكه كلاه خودشان را حفظ كنند . اسلام اینطور نیست ، اسلام سردارهایش هم توى مردم هستند . پیغمبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) ، خوب سردار همه بود ، بزرگ همه بود توى مردم بود ، با مردم مى آمد مى نشست ، توى مسجد مى نشست مثل سایر مردم . حضرت امیر (سلام اللّه علیه ) آنوقت كه حكومت یك مملكتى بود كه چندین مقابل ایران بود ، مصر بود ، حجاز بود عراق بود ، ایران بود ، سوریه بود عرض كنم یمن بود ، همه اینها تحت سیطره او بود ، مثل سایر مردم مى آمد با مردم مى نشست ، معاشرت مى كرد براى اینكه از مردم نمى ترسید ، ظلم نكرده بود به مردم تا بترسد ، خلافى نكرده بود كه از مردم بترسد ، براى مردم بود ، مردم او را حامى خودشان مى دانستند . مردم شما را باید حامى خودشان بدانند . شما جورى رفتار كنید كه مردم شما را تشخیص بدهند كه یك برادرهاى دلسوزى هستید براى آنها و براى حمایت آنها شما شب ها بیدار هستید و شب ها كشته مى دهید . اگر خداى نخواسته یك جوانى در بین شما پیدا شد (از باب اینكه جوان است گاهى بى توجه به مسائل است ) یك وقت خواست یك كارى بكند كه كج رفتارى باشد ، با مردم یك خشونتى بخواهد به دست بدهد ، حالا كه یك تفنگى دارد ، روى مردم مثلا چه بكند نصیحتش كنید به اینكه اسلام است ، دیگر قضیه ، قضیه رژیم طاغوت نیست كه سربازش با مردم دعوا بكند ، سربازش برادر مردم است و براى مردم است . وقتى اینطور شد مردم هم براى شما مى شوند . محبت متقابل است ، وقتى شما محبت به مردم كردید مردم به شما محبت مى كردند . آن روزى كه ارتش ایران شمشیر كشیده بود دنبال مردم ، مردم هم با تمام قوا با آنها مى جنگیدند . آن روزى كه ارتش آمد توى مردم و با مردم چیز كرد ، گل سرش مى ریختند ، محبت متقابل است .

تأكید بر حفظ حیثیت اسلام و جلوگیرى از بهانه جوئى دشمنان

الان یك وقتى است كه ما احتیاج به این داریم كه همه مان رفتارمان ، گفتارمان ، اعمالمان یك طورى باشد كه این دشمن هاى ما به ما اشكال نكنند كه اینها هم همانند ، آنروز نمى توانستند ، حالا مى توانند ، آن روز چون آب نبود شنا نمى كردند ، حالا آب هست ، حالا وقتى كه آب هست شناگر قابلى هم هستند . نباید اینطور بشود ، ما باید حفظ كنیم خودمان را ، حفظ كنیم حیثیت اسلام را ، حفظ كنیم حیثیت جمهورى اسلامى را و حفظ كنیم بازار و خیابان و اینها . اینها اهمیتش كمتر از آن حفظهائى است كه عرض كردم ، آنها بسیار مهم است و من دعاگوى همه شما هستم ، و خدمتگزار همه شما هستم و از خداى تبارك و تعالى سعادت و سلامت ، عزت ، قدرت شما را مى خواهم و انشاءاللّه امیدوارم كه با

ص: 260

همین قدرت پیش بروید و با همین قدرت نهضت را پیش ببرید و اسلام آنطورى كه دلخواه همه است تحقق پیدا بكند و همه مان انشاءاللّه مملكت خودمان را ، خودمان اداره بكنیم و دست دیگران مقطوع از آن باشد و اسلام به آن طورى كه هست و به آن طورى كه مكتب مترقى است در خارج انشاءاللّه با كمك همه و قدرت شما برادران برومند انشاءاللّه تحقق پیدا بكند .

والسلام علیكم و رحمة اللّه وبركاته

ص: 261

تاریخ : 12/4/58

بیانات امام خمینى در جمع بانوان سواحل جنوب

تحول همه جانبه فكرى و روحى را خداوند نصیب ملت كرد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

این از بركات نهضت است كه شما بانوان ساحل را و سایر بانوان محترم ایران را در مسائل روز و در مسائل سیاسى وارد كرده است دست هاى جنایتكار كه مظهرش دست محمدرضا و پدر او بود همه قشرهاى ملت را از امور اجتماعى و سیاسى كنار گذاشته بود . مسائل سیاسى در پیش بانوان اصلا مطرح نبود و پیش برادرها هم مطرح نبود ، یا اگر بعضى مطرح مى كردند روى همان جریان سیاست چپاولگرى بود . اگر بعضى قشرهاى به اصطلاح سیاسى هم در آنوقت در مسائل سیاسى وارد مى شده اند ، آن سیاست هاى دیكته كرده از غرب براى چپاول كردن شرق بود . این تحول كه در ایران پیدا شد تحول همه جانبه بود ، تحول فكرى و تحول روحى كه خداى تبارك و تعالى نصیب شما ملت كرد . دراین زمان كه مى بینیم گوینده شما بانوان ساحلى ، سخنگوى شما بانوان ساحلى مسائلى را كه مطرح مى كند مسائل روز است ، مسائل سیاسى روز است ، مسائل اجتماعى روز است ، همانطور كه بانوان دیگر در مراكز و در سایر جاهاى ایران مسائلى را كه مطرح مى كنند مسائل روز و مسائل سیاسى و اجتماعى است ، كه این تحول به بركت این نهضت اسلامى پیدا شده . من امیدوارم كه این تحول باقى بماند . و شما بانوان و شما برادران و سایر برادران و خواهران ما جدیت كنند و این تحول روحى را حفظ كنید و در مسائل سیاسى خودتان ، در مسائل اجتماعى خودتان دخالت كنید .

این نهضت شما را از قید و بندها نجات داد

در رژیم سابق ، به اسم اینكه نیمى از جمعیت را در مسائل وارد بكنند همه جمعیت را از مسائل روز و از مسائل زندگى و از مسائل سیاسى كنار گذاشتند . امروز است كه همه قشرها در مسائل خودشان و در مسائل كشورشان و در مسائل سیاسى دولت دخالت مى كنند . امروز است كه تمام ملت ، چه بانوان محترم و چه برادران در سرنوشت خودشان دخالت مى كنند . آنها مدعى بودند كه ما نیمى از جمعیت را آزاد كردیم ، با اسم آزادى نیمى از جمعیت ، تمام جمعیت را از آزادى محروم كردند . شما امروز آزاد هستید ، همه برادران و خواهران امروز آزادند و آزادانه از دولت انتقاد مى كنند ، از هر چیزى كه برخلاف مسیر ملت و اسلام باشد انتقاد مى كنند ، مسائل اساسى را از دولت تقاضا مى كنند . این

ص: 262

نهضت شما را آزاد كرد و از آن بندهائى كه بر ملت بود نجات داد . اگر آزادانه در اینجا مجتمع هستید و آزادانه مسائل سیاسى و اجتماعى محل احتیاج ملت را طرح مى كنید ، و وظایف سنگین كه در این برهه از تاریخ به عهده یكایك افراد ملت است .

تأكید بر ادامه نهضت و انتخاب وكلاى متدین و مطلع

تأكید مى كنم شما موظفید كه نهضت را به همانطور كه تا اینجا رساندید تا آخر برسانید و در انتخاب وكلائى كه خبره هستند و مى خواهند مطالعه قانون اساسى كه سرنوشت ملت است بكنند ، انتخاب اشخاص متدین ، اشخاص مطلع و متعهد و عقیده مندبه نهضت اشخاصى كه نه مایل به طرف شرق هستند و نه مایل به طرف غرب بلكه در صراط مستقیم انسانیت و اسلام هستند ، آنها را انتخاب كنید . سرنوشت خودتان را به اشخاص امین بدهید .

والسلام علیكم و رحمة اللّه وبركاته

ص: 263

تاریخ : 12/4/58

بیانات امام خمینى در جمع مسؤولان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى سراسر كشور

واقعیت هر رژیمى از اجزاء آن رژیم معلوم مى شود

بسم اللّه الرحمن الرحیم

ما تحت مراقبت هستیم . همانطور كه شما پاسداران عزیز و همه پاسداران این ملت مراقبت مى كنند از كشور ، دست هائى به دنبال این هستندكه دست هائى كه مى خواهند با توطئه هاى شیطانى این نهضت را خاموش كنند یا سست كنند ، شماها مراقبت دارید تا اینكه جلوگیرى بكنید ، چشم هائى هم هست كه از شما مراقبت مى كند ، چه چشم هاى دشمنانتان و چه چشم هاى دوستانتان و چه مراقبت هاى ملائكه اللّه و چه مراقبت خداى تبارك و تعالى . همه تحت مراقبت هستید . همانطورى كه شما مراقبت مى كنید از خرابكارها ، تحت مراقبت هستید كه مبادا خرابكارى بكنید . امروز غیر از دیروز است . دیروز كه كشور ما طاغوتى بود ، اگر افراد یك خلافى مى كردند در دولت طاغوت بود ، جرم سبكتر بود و افراد عادى اگر خلاف بكنند خلاف است لكن جرم سبكتر است . امروز از دو جهت خلاف ها سنگین تر است و خطاها بزرگتر . از یك جهت كه مملكت جمهورى اسلامى است و چشم آنان دوخته شده است به این جمهورى اسلامى . دشمنان دارند مراقبت مى كنند دارند توجه مى كنند ، ما را تحت مراقبت قرار داده اند كه ببینند این جمهورى اسلامى چیست ، واقعیت این جمهورى اسلامى چیست . واقعیت هر رژیمى و هر حكومتى ، از اجزاء آن رژیم و اجزاء آن حكومت و اعمال آنها این واقعیت پیدا مى شود و معلوم مى شود . اگر چنانچه امروز كه ما جمهورى اسلامى ادعا مى كنیم كه هست ، رژیم فاسد بحمداللّه كه رفت و حالا به حسب راءیى كه همه دادید به جمهورى اسلامى ، جمهورى اسلامى مستقر شد ، اگر از مردم عادى هم خطائى صادر بشود جرمش زیادتر است از دیروز . دیروز در حكومت طاغوت بود ، امروز در حكومت حزب اللّه است . در حكومت پیغمبر اكرم اگر چنانچه كسى خلاف بكند فرق دارد تا اینكه در حكومت طاغوت خلاف بكند . از این جهت همه ملت تحت مراقبت هستند ، هم چشم هاى دشمن ها دوخته شده است كه از شماها ، از ماها ، از اجزاء این ملت ، از افراد این ملت كه اینها راءى دادند كه حكومت اسلام ، جمهورى اسلامى ، مناقشه كنند ، خرده گیرى كنند . خرده گیرى ، نه خرده گیرى شخصى به افراد كه بگویند فلان اینطور بود ، مناقشه به اینكه جمهورى اسلامى این است . آنها مراقب این مطلب هستند . آنهائى كه با جمهورى اسلامى مخالفند كم نیستند ، در مسلمین هم زیادند . حكومت هاى طاغوتى كه الان در بلاد مسلمین هست بسیارى از آنها ، آنها هم با حكومت

ص: 264

جمهورى اسلامى مخالفند . درصورتى كه اكثر افراد خارجى هائى هستند كه به اسلام اعتقاد ندارند ، آنها هم اكثرشان ، البته خیلى هاشان اسلام را محترم مى دارند یعنى بسیارى شان حكومت هاشان مخالفند بااسلامى و جمهورى اسلامى . در داخل هم ما زیاد داریم اینطور . همین الان در داخل هم بسیار هست از اینهائى كه با جمهورى اسلامى مخالفند . با جمهورى مخالف نیستند با جمهورى اسلامى اش مخالفند . اینها همه چشم هایشان را دوختته اند كه از ما یك خطائى ببینند یكى را هزار تا كنند ، در نوشته هاشان ، در مجله هاشان در روزنامه هاشان خارج ، داخل یك مطلب جزئى را بزرگش كنند . این اشخاص دشمن با ما هستند كه با قلم هاى زهر آلودشان مى خواهند این نهضت را آلوده كنند ، ننگین كنند ، به عالم نمایش بدهند كه اسلام هم همین است حالائى كه اسلامى شده است و اینها ادعا مى كردند كه حكومت اسلامى یك حكومت عدالت است ، دولت اسلام دولت عادل است ، پاسبان اسلام یك پاسبان عادل است . اگر خداى نخواسته یك اشتباه و خطائى بكنیم اینطور نیست كه یك شخص اشتباه كرده ، یك شخص خطا كرده ، پاى شخص اینها حساب نمى كنند ، اینها كه مى خواهند مكتب ما را آلوده كنند پاى مكتب حساب مى كنند یعنى بى انصافى مى كنند . شخص اگر یك كارى كرد به مكتب مربوط نیست لكن آنها دنبال اینند كه گناه شخص را پاى مكتب بگذارند . بنابراین از من تا آقا ، تا همه اقشار ملت الان پاسدارى از اسلام به این معنا كه همچو پاسدارى بكنند كه بهانه دست این اشخاصى كه بهانه گیر هستند و جرم من و جرم شما را پاى مكتب حساب مى كنند ، یك همچو بهانهاى دست اینها ندهید ، از خودمان پاسدارى كنیم ، بدانیم كه ما تحت مراقبت دشمن هستیم ، تحت مراقبت دوست هستیم ، تحت مراقبت اولیاء خدا هستیم ، تحت مراقبت خدا هستیم .

همه ملت اسلام ، پاسدار اسلامند

عالم محضر خداست ، الان ما در محضر خدا هستیم ، خدا همه جا هست ، حضور دارد . اگر خلافى بكنیم در حضور خدا خلاف كردیم ، در محضر خدا خلاف كردیم . و با ادعا به اینكه جمهورى اسلامى است و الان هم رژیم ، رژیم جمهورى اسلامى است ، اگر خداى نخواسته به وظائفى كه باید پاسدار عمل كند عمل نكنیم ، من هم پاسدارم آقا هم پاسدار است و شما همه ، همه ملت اسلام پاسدار اسلامند (كلكم راع و كلكم مسؤول ) همه باید رعایت بكنند ، همه مسؤول هستند . اگر بنا باشد كه خداى نخواسته در یك قطعه از زمان كه حساسترین قطعات زمان است بر كشور ما و بر اسلام ، اگر خداى نخواسته از پاسدار ، چه پاسدار روحانى كه آنها هم همه پاسدارند (روحانیون ) و چه شما آقایان كه پاسدار هستید ، اگر از این دو قشر پاسدار اشتباه و خطائى واقع بشود ، اینهائى كه دشمنند پاى اسلام حساب مى كنند ، دوستان نه ، دشمن ها پاى اسلام حساب مى كنند و مكتب ما را مى كوبند . و این یك مسؤولیت بزرگى است براى همه .

اینطور نیست كه من خیال كنم یا شما خیال كنید كه خوب معصیت كارم و بینى و بین اللّه مثلا چه . نه مساءله این نیست مساءله مكتب است ، مساءله اسلام است . الان ما در یك وقتى واقع شدیم كه حیثیت

ص: 265

اسلام دست ماهاست . اگر ما در رژیم سابق یك اشتباه و خطائى مى كردیم پاى اسلام حساب نمى شد این یك رژیم طاغوتى بود ، نمى گفتند كه دولت اسلامى كذا ، مى گفتند در دولت طاغوت این واقع شده است . دشمنان هم نمى گفتند كه دولت اسلامى ، دراسلام این است . دولت ها هم نمى گفتند . امروز كه اسلام است امروز كه دولت اسلامى است ، مملكت رژیمش جمهورى اسلامى است ، شماها پاسدار اسلام ، همه ما انشاءاللّه پاسدار اسلام هستیم ، اگر چنانچه حالا یك خطائى واقع بشود فرم این خطا با خطاى سابق فرق دارد ، برداشت دشمن هاى ما در این جمهورى اسلامى با برداشت شان در رژیم طاغوتى فرق دارد پاى اسلام حساب مى شود . این یك مسؤولیت بزرگى است به عهده ما ، مسؤولیت بسیار بزرگى است به عهده این آقا كه سر پرست پاسداران هست ، این مسؤولیت بزرگى است به عهده هر یك ، یك شما كه عده اى در تحت نظارت شما هست ، مسؤولیتى است براى خود آن افرادى كه پاسدار هستند ، همه در این مساءله مشترك هستیم كه مسؤولیت داریم . من یك جور مسؤولیت دارم ، آقا یك جور مسؤولیت دارد ، شما آقایان یك جور مسؤولیت دارید ، قشرهاى ملت ، پاسدارهاى دیگر ، قشرهاى دیگر همه مسؤولیت داریم براى اینكه امروز خطاى ما خصوصا خطاى قشر روحانى و قشر پاسدار ، قشر پاسدارهاى اسلام ، اینها پاى اسلام حساب مى شود یعنى دشمن ما مى آیند ثبتش مى كنند به نام اسلام و در خارج و داخل ، در خارج با صراحت ، در داخل با اشاره منعكش مى كنند كه جمهورى اسلامى همین است . حالا كه ما هیچ كارى نكردیم ، معممین دیكتاتورى نكردند ، خوب حالا دارند به ما مى گویند دیكتاتور . معممین متوجه باشند كه اشخاص مى خواهند براى شما مناقشه كنند . اگر خداى نخواسته در یك جا یك معممى یك خلافى بكند ، یك روزى خداى نخواسته به كسى زور بگوید ، مى گویند همه آخوندها دیكتاتور هستند همه دیكتاتورند ، از آنوقت تا حالا دیكتاتورى محمد رضا بود ، حالا دیكتاتورى عمامه و كفش است . اینها دنبال اینند كه درست كنند و ما باید مراقبت كنیم . این مراقبت یك مراقبتى كه شما از دزدها مى كنید ، خیانتكارها مى كنید ، این مراقبت بالاتر است . این مراقبت یك مراقبتى است كه اساس اسلام در خطر است ، مكتب در خطر است . اگر فرض كنید كه توطئه ها جمع بشود خداى نخواسته (همه توطئه هائى كه مى گویند هست ولو باور نكنید كه اساسى دارد ، لكن خوب شایعات است ) شما اگر فرض كنید كه توطئه ها همه با هم جمع بشود و شما پاسدارها و این آقا و این بنده و همه را بیایند از بین ببرند اما مكتب مان محفوظ باشد ، ما شكست نخوردیم ، ما به وظیفه مان عمل كردیم ، نتوانستیم مطلب را به آخر برسانیم چون قدرت نداشتیم . حضرت امیر صلوات اللّه علیه نتوانست در جنگ معاویه غلبه كند ، مغلوب شد یعنى همان اشخاصى كه با خودش بودند ، همان اشخاص مخالفت كردند با او و مغلوبش كردند ، لكن مكتبش محفوظ بود . سیدالشهدا مكتبش محفوظ بود و خودش شهید شد . شهادت گاهى مكتب را پیش مى برد و شاید اكثرا اینطور باشد . خدا نكند كه یك وقت شهادت مكتب پیش بیاید ، اسلام را لكه دار كنند ، جمهورى اسلامى را بگویند این رژیم مثل همان رژیمى ، براى اینكه ما باید از افرادش ، از اشخاصى كه تبع او هستند بشناسیم و ما وقتى كه اطراف و افرادش را ملاحظه مى كنیم مى بینیم اینها از همان سنخ كارها مى كنند ،

ص: 266

اینها هم منزل مردم مى ریزند . بحق هم باشد نباید كرد ، در صورتى كه بحق هم باشد ، نباید یك كارى كرد كه صورت ، صورت باطل است ، ولو واقع حق است ، بعضى به او صورت باطل مى دهند . تحت مراقبت هستیم و هستید . این مراقبت از دشمن كه دنبال اینند كه ما را معرفى كنند به دنیا كه اینها اینطور هستند . شما ملاحظه كردید كه یك عده معدود جنایتكارى كه اگر وجودش محفوظ مى ماند ، مثل یك غده سرطانى جامعه را فاسد مى كرد ، این عده معدود را شما ملاحظه كردید كه وقتى كه دادگاه اسلامى اینها را حكم به اعدام كرد و اعدام كرد سروصدا از اطراف بلند شد و ما را به عنوان هیتلر خواندند . قضیه را مى دانند ، لكن دنبال اینند كه یك چیزى از ما پیدا بكنند و یكى را هزار تا بكنند .

كارى نكنیم كه امام زمان سلام اللّه علیه پیش خدا شرمنده شود

و ما باید مراقب باشیم . این مراقبت دشمن ها و مراقبت اولیاء خدا و دوستان شما كه آنها هم انشاءاللّه دوستان شما هستند شما هم دوستان آنها هستید و مراقبت ذات مقدس حق تعالى از همه مان ، همه تحت مراقبت هستیم . پاسدارهاى معنوى ملائكه اللّه به همه ما اشراف دارند كه ما چه مى كنیم ، در این پاسدارى ما چه مى كنیم در این آزادى كه الان پیدا شده ، این قدرتى كه الان به دست شماها افتاده است . الان شما قدرتمند شده اید دیگر . پیشتر آنها قدرتمند بودند چه كردند و چه كردند ، حالا ببینید كه الان كه قدرت دست شما افتاده است و شما بحمد اللّه غنائم جنگى را گرفتید ، تفنگ ها رااز دست آنها گرفتید و دست خودتان است و الحمداللّه پاسدارى هم دارید مى كنید و امید است كه انشاءاللّه تا آخر بروید ، حالا ببینید كه تحت مراقبت هستید . نامه اعمال ما مى رود پیش امام زمان سلام اللّه علیه هفتهاى دو دفعه (به حسب روایت ) من مى ترسم ما كه ادعاى این را داریم كه تبع این بزرگوار هستیم ، شیعه این بزرگوار هستیم اگر نامه اعمال را ببیند و مى بیند تحت مراقبت خداست نعوذ باللّه شرمنده بشود . شما اگر یك فرزندتان خلاف بكند شما شرمنده مى شوید اگر این نوكر شما خلاف بكند شما شرمنده اید در جامعه آدم شرمنده مى شود كه پسرش این كار را كرده یا نوكرش این را كرد یا اتباعش این كار را كرده من خوف دارم كه كارى بكنیم كه امام زمان سلام اللّه علیه پیش خدا شرمنده بشود . اینها شیعه تو هستند این كار را مى كنند . نكند یك وقت خداى نخواسته یك كارى از ماها صادر بشود كه وقتى نوشته برود ، نوشته هائى كه ملائكه اللّه مراقب ما هستند ، رقیب هستند ، هر انسانى رقیب دارد و مراقبت مى شود ، ذره هائى كه بر قلب هاى شما مى گذرد رقیب دارد ، چشم ما رقیب دارد ، گوش ما رقیب دارد زبان ما رقیب دارد ، قلب ما رقیب دارد . كسانى كه مراقبت مى كنند اینها را ، نكند كه خداى نخواسته از من و شما و سایر دوستان امام زمان سلام اللّه علیه یك وقت چیزى صادر بشود كه موجب افسردگى امام زمان سلام اللّه علیه باشد . مراقبت كنید از خودتان ، پاسدارى كنید از خودتان . اگر بخواهید این پاسدارى شما ، در دفترى كه پاسداران صدر اسلام در او ثبت است در آن دفاتر ثبت بشود ، همانطور كه آنها پاسدارى مى كردند از خودشان ، شما هم از خودتان پاسدارى كنید تا ثبت بشود آنجا .

ص: 267

متاع بزرگمان اسلام را آنطورى كه هست به عالم عرضه كنیم

خداى تبارك و تعالى شما را انشاءاللّه از پاسداران اسلام ، قرآن و احكام خدا قرار بدهد و همه ملت را پاسدار قرار بدهد . خداى تبارك و تعالى به شما سعادت عنایت كند و شما را پاسدار خودتان قرار بدهد . خداى تبارك و تعالى همه شما را عزت سلامت و عظمت و قدرت دهد كه این مملكت را همانطور كه تا حالا به پیش را ندید و دست هاى خائنین را قطع كردید از این به بعد هم به پیش برانید و این تتمه ها را از بین ببرید . یك مملكت اسلامى كه ما بتوانیم عرضه كنیم كه ما این را مى خواستیم و اگر شما متاعتان را آنطورى كه هست عرضه كنید همه از شما مى پذیرند . متاع خوب را همه مى پذیرند و متاع ما خوب است ، مگر خودمان خرابش بكنیم . متاع ، قرآن است ، اسلام است . اگر خداى نخواسته ما یك تصرفى از پیش خودمان نكنیم ، یك كارهاى خلافى نكنیم و متاع بزرگمان آنطورى كه هست به عالم عرضه كنیم كه این جمهورى اسلامى بود كه ما مى خواستیم ، این وزارتخانه هاى ماست كه اسلام مى خواهد ، این ارتش ماست ، این ژاندارمرى ماست ، این پاسبان شهربانى ماست ، این ادارات و سایر قشرهاى ما هستند ، این پاسدارهاى ما هستند ، این را اگر ما عرضه كنیم ، آنطورى كه خدا مى خواهد باشیم و عرضه كنیم به عالم ، یك متاع بسیار خوب است ، همه طالبش هستند و انشاءاللّه خواهید دید كه ممالك اسلامى یكى پس از دیگرى به شما اقتداء مى كنند و یك وقت هم اسلام آن قدرتى كه در صدر اسلام براى اسلام بود ، آن قدرت را پیدا مى كند كه دو امپراطورى بزرگ عالم را كه آنوقت از آنها بالاتر نبود شكست داد . یك جمعیت كه غلبه كرد بر دو امپراطورى بزرگ عالم ، كه امیدوارم شما همین طور . خداوند انشاءاللّه همه تان را تائید كند ، این برادر عزیز ما را تائید كند .

والسلام علیكم و رحمة اللّه وبركاته

ص: 268

تاریخ : 12/4/58

بیانات امام خمینى در كاركنان سازمان مبارزه با اعتیاد

لزوم جلوگیرى از خرید و فروش مواد مخدر و مبارزه با مطلق فساد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اصل قضیه مبارزه با فساد مطلقا و با این قسم از فساد كه اعتیاد باشد ، هیچ اشكالى ندارد و مطلبى است كه باید بشود و باید هم دولت و اشخاصى كه مى توانند كمك كنند كه این فساد برداشته شود ، در این هیچ اشكالى نیست و هر عقلى و هر عاقلى این معنا را تصدیق دارد كه با اینطور فسادها كه جوان هاى ما را به نیستى تقریبا مى كشاند باید مبارزه بشود و آنهائى كه معتاد هستند باید آنها را در مراكزى ، از اعتیاد بیرون بیاورند و بالاتر ، جلوگیرى از فروش و خرید و پخش اینگونه مواد بسیار لازم است ، از نظر شرع ، این كار هم باید بشود . من حالا كیفیت اینكه چه جور است و وضعش چه جور است اینها را دیگر من الان اطلاعى ندارم ، اگر آقایان مثلا یك برنامهاى دارند و آن برنامه موافق با مصالح است و موافق با همین قضیه است كه براى جلوگیرى از اعتیاد و براى اینكه معتادین را معالجه بكنند ، بسیار امر صحیحى است و لازم است . البته فساد در این مملكت هم منحصر به اعتیاد نیست ، به اعتیاد و اینطور فسادها دامن زدند ، زیاد كردند ، اصل برنامه این بوده است كه جوان ما را به فساد بكشند . اینها براى اینكه مبادا یك قدرتى یك وقتى در مقابلشان قیام كند ، هر جا كه احتمال قدرتى مى دادند آن را با تمام قوا سركوب كردند . احتمال مى دادند كه روحانیت جلوى آنها را بگیرد ، زمان رضاخان هر كه یادش است مى داند كه با روحانیت چه كردند و بعدش هم به آن طرز نبود ، به طرز شیطنت گرى بدترى درزمان این یكى بود . دانشگاه را احتمال مى دادند كه یك وقتى در مقابل اینها بایستید ، دانشگاه را هم با طرح هائى نگذاشتند كه دانشگاه صحیح براى این مملكت باشد مردم را احتمال مى دادند كه اگر اتكا بكنند به اسلام یا اتكا كنند به روحانیت بلكه بتوانند بدبین بكنند به اصل همه مكتب توحیدى و اسلامى . از این جهت تبلیغات دامنه دارى كه باید گفت چند ساله طورى كرده بود كه جوان هاى مااشخاصى كه درست ، به عمق مسائل سیاسى نمى رسیدند ، اینها هم باورشان آمده بود كه اسلام یا هر مكتب توحیدى بر خلاف مسیر ملت هاست و جلوگیرى از رشد انسانى مى كند ، جلوگیرى از تمدن مى كند . اگر یادتان باشد در زمان محمدرضا و در اوائل این نهضت یك وقتى در یكى از كلامش گفت كه این معممین ، روحانیون مى خواهند كه مملكت برگردد به حال سابق ، حتى كسى

ص: 269

سوار اتومبیل هم نشود ، سوا ر طیاره هم نشود ، اینها با این هم مخالفند ، اینها مى خواهند مثل همان سابق مثلا با الاغ این طرف و آن طرف بروند . همان وقتى كه بعضى مراجع با طیاره رفته بودند به مشهد ، همان وقت هم ایشان همین حرف را مى زد كه ما هم بالاى منبر گفتیم همین حرفى كه این مى زند الان بعضى مراجع با طیاره رفتند مشهد ، چطور این حرف را مى زند؟ روحانیت با فساد مخالف است نه با تمدن . این رژیم بود كه به اسم تمدن فساد را رایج كرد ، مراكز فحشا در تهران آنطورى كه مى گویند بیشتر از مراكز كتابفروشى بود ، مشروب _ فروشى از كتابفروشى مى گویند در تهران زیادتر بوده ، حالا البته انشاءاللّه نیست .

آن كسى كه در سرحدات شلوغ كارى مى كند و آن كسى كه هروئین را در مملكت رواج مى دهد هر دو طبق یك نقشه براى شكست این نهضت عمل مى كنند .

اینها مى خواستند كه هر قوه اى كه احتمال بدهند كه در مقابل اجانب و ارباب ها مى ایستد و هر فكرى را كه احتمال بدهند كه این فكر در مقابل آنهاست ، اگر بتوانند فكر را از آنها بگیرند . فكر را چطور بگیرند؟ با اعتیاد به مشروبات ، با اعتیاد به هروئین و امثال این مخدرات كه فكر انسان را مى گیرد ، انسان را از میان تهى مى كند و مراكز فحشائى كه سرتاسر مملكت بود ، مراكز فسادى كه سرتاسر مملكت بوده ، خوب ، این هم جوان ها را مشغول مى كرد به امور شهوانى كه بكلى افكار را از دستشان مى گرفت . این یك برنامه اى بود كه روى یك حساب دقیق این كارها انجام مى گرفت . و الان روى یك حساب دقیق دارد یك كار دیگر انجام مى گیرد . شماگمان نكنید كه ، همین طورى الان صد تا گروه پیدا شده ، صد تا گروه اظهار وجود كرده ، صد تا بیشتر مى گویند اظهار وجود كرده اند ، این همین طورى نیست صد گروه در یك مملكتى اظهار وجود كنند ، یعنى صد گروه با هم اختلاف پیدا بكنند ، یعنى صد گروه با اسلام مخالف باشند ، بیشترشان ، این همین طورى نیست كه من باب اتفاق هر گروهى دلشان خواسته ، خیر ، یك دستى در كار است كه یا اینها دانسته هستند كه خیانتكارند چنانچه بسیاریشان اینطورند یا ملتفت نیستند و توجه به مسائل سیاسى ندارند . در یك موقعى كه همه قدرت ها جمع شد با هم و ملت را با هم منسجم كرد ، الان كه وقت این است كه نتیجه گرفته بشود و سازندگى بشود ، در این موقع آمدند گروه هاى مختلف ، دستجات مختلف ، احزاب مختلف ، هر كسى یك طرفى یك گروه درست كرد ، بسیاریشان در مقابل نهضت و در مقابل اسلام و بسیاریشان هم اسم این را نمى برند لكن واقعش همین طور است . اینها یك مسائلى است كه حساب كردند رویش خارجى ها ، حساب كردند رویش آنهائى كه مطالعه كردند در افكار و در عادات ما ، در جمعیت هاى ما . آنها از هر راهى مى خواهند نگذارند كه این نهضت به ثمر برسد و تا بتوانند ازاین شلوغكارى شلوغكارى هایى كه در مرزها و در جاهاى دیگر مى شود ، نتیجه بگیرند . الان یك جمعیتى آمده اند اینجا كه خرمن هاى ماراآتش زدند و یامشغول آتش زدن خرمن هستند . فرض كنید كه یك دستهاى هستند كه اینهائى كه آتش مى زنند خرمن ها را ، اولا نمى گذاشتند كشت بكنند ، بعد نمى گذاشتند برداشت

ص: 270

بكنند ، حالا هم كه خرمن كردند ، آتش مى زنند واین همان گروهى هستند كه مى گویند ما طرفدار مردم هستیم ، طرفدار خلق . طرفدارى از خلق را به اینطور مى دانند كه نگذارند زراعت كنند ، بعد هم نگذارند اینها زراعت شان را بردارند ، بعد هم اگر خرمن كردند خرمن ها را آتش بزنند . این طرفدارى آنهاست كه مثل تمدن بزرگ شاه است . طرفدارى آنها این است كه این ملت را بخواهند ضعیف نگاه دارند این ملت را بخواهند فقیر نگه دارند ، این ملت را مختلف و متشتت قرار بدهند تا اینها مشغول به این كار هستند ، آنها بیایند قبضه بكنند همه چیز مارا . به هر حال از چیزهاى مهمى كه دراین باب بوده همین قضیه موادمخدر بود كه با حساب ، مواد مخدره مى آید نه این است كه یك قاچاقچى این كار را مى كند یا قاچاقچى هائى ، خیر ، اینها حساب دارد ، اینها روى حساب فهمیدند دانشگاه را باید چطورى نگذارند عمل بكند ، مدارس علمى را باید چه جورى نگذارند كار بكند عرض كنم كه جوان ها را چه جورى باید نگذارند كه مفید براى جامعه باشند و نگذارند رشد بكنند و یك قسمش هم همین است كه با اعتیاد ، با هروئین و با تریاك و امثال ذالك این كارها را رواج بدهند . اینها یك مسائل حساب شده است ، شما اینها را پاى چهار تا قاچاقچى حساب نكنید ، این قاچاقچى هاى بزرگ این كارها را مى كنند ، این دست هاى خارجى دارد این كارها را مى كند ، اینطور نیست كه این مفسده هائى كه الان در ایران دارد مى شود مثلا شما این را پاى یك جمعیتى حساب بكنید كه شلوغكار هستند . نخیر ، این روى حساب صحیح دقیق ، پیش خودشان حساب شده است . باید این مملكت كه بناست اسلامى بشود و اگر انشاءاللّه اسلامى بشود ، دست اینها دیگر تا آخر كوتاه است ، نه به نفتش مى توانند دست بزنند ، نه به مس اش و نه به سایر چیزهایش . اینها مى خواهند كه نگذارند این نهضت به آخر برسد . تا مى توانستند همه جمع شدند كه نگذارند محمدرضا برود ، همه قوا جمع شدند كه نگذارند او برود . خوب ، نشد ، ملت قیام كردند و نشد ، بعد كه او رفت جمع شده بودند كه بختیار را نگه دارند كه آن هم تالى اوست ، او هم یكى از نوكرهاست . بعد كه آن هم ملت خارجش كرد و این چیزها كوشش مى كردند كه باشد ، بعد از اینكه یك عده اى حتى اشخاص محترم هم كوشش كردند به اینكه بماند ، خود او بعدش كوشش كرد به اینكه بختیار باشد و بعد از كوشش به اینكه این چیز یا شوراى سلطنتى باشد و ما انتخابات را درست كنیم . اینها همه یك چیزهائى است كه هى تزریق مى كردند كه یك اشخاص بى اطلاعى از آنها قبول مى كردند و طرح مى دادند . ملت قبول نكرد این حرف را از آنها ، همه اینها را زد كنار . حالا كه همه زدند كنار و از آن جهت هم ماءیوس هستند و بعد آمدند سراغ انتخابات ، انتخابات را منع مى كردند ، یك دسته تحریم مى كردند ، بعضى ها تحریم كردند قضیه رفراندم را ، بعضى ها تحریم كردند رفراندم را و بعضى ها آتش زدند ، گروهى آتش زدند صندوق ها را ، باسلاح نگذاشتند مردم راءى بدهند ، خوب ، اینجا هم شكست خوردند و مردم راءى دادند ، راءیى كه در دنیا سابقه نداشت ، اكثریتى كه در دنیا سابقه نداشت . دادند اینها . از این هم دستشان كوتاه شد ، بعد آمد سراغ قانون اساسى . باز بنا كردند یك كارشكنى كردن كه نه ، باید مجلس مؤسسان باشد اگر مجلس مؤسسان نباشد چه و چه خواهد شد ، براى اینكه نگذارند جلو برود از این هم دستشان كوتاه شده ، حالا افتادند

ص: 271

دنبال همین كه همین هیاءت هم نگذارند درست بشود ، آنطور چیزها . اینها ، اصلا تمام اینها یك نقشه هاى حساب شده است ، نه آن كسى در سرحدات و اینها به اسم مثلا كمونیستى و به اسم نمى دانم كذا شلوغكارى مى كنند ، اینطور است كه دست خودشان است كه آمده اند مى كنند ، نه اینكه هروئین و رواج هروئین در سرتاسر مملكت یك چیز همین طورى شده و من باب اتفاق شده است ، نه ، اینها همه روى نقشه است ، نقشه كشیده اند اینها كه نگذارند این نهضت به ثمر برسد ، چه بكنند . از همه اطراف خرابكارى . یكى از خرابكارى هایشان همین است كه جوان ها را نگذارند یك جوان صحیح بار بیاید و اگر یك نهضتى بشود ، از این نیروى جوانى باید استفاده بشود ، نگذارند این نیروى جوانى به ثمر برسد . بنابراین ، خوب مساءله اى است كه همه جوانب باید جلوگیرى بشود و البته همه جوانب را هم همه كس نمى تواند ، هر دستهاى باید یك گوشه اش را بگیرند و درست بكنند . یك دسته مبارزه با مواد مخدره بكنند ، یك دسته مبارزه با مشروبات بكنند ، یك دسته مبارزه _ عرض بكنم _ با فسادهاى دیگر بكنند و همین طور تا انشاءاللّه بلكه این نهضت به ثمر برسد و دولت اسلامى آنطورى كه اسلام فرموده است نه آنطورى كه هواهاى نفسانى بخواهد بكند . آنى كه اسلام فرموده است اگر انشاءاللّه این تحقق پیدا بكند ، سعادت براى این ملت و سایر ملت ها ، انشاءاللّه كشیده مى شود به سایر ملت ها ، انشاءاللّه .

و من توفیق شما را در این مجاهدت از خدا مى خواهم و البته هركس هم بتواند كمك بكند به شما ، كمك به امر خیرى است لكن اصل حالا تشكیلات تان چه جور است و وضع چه جورى است ، اینها را دیگر من اطلاعى ندارم . آن كلیات را من عرض كردم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه وبركاته

ص: 272

تاریخ : 12/4/58

بیانات امام خمینى در جمع دانشجویان و عشایر استان فارس و كهكیلویه

فقر و محرومیت موجود در جامعه ، میراثى بر جاى مانده از رژیم منفور پهلوى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اشكال حالا این است كه هر طایفهاى گمان مى كنند كه همان محروم بودند و از همه آثار تمدن بى بهره ، در صورتى كه مساءله اختصاص به عشایر شما ندارد ، این مساءله عمومى است كه در همه ایران هست . اینطور نیست كه فقط شما محروم هستید از این مدرسه و راه و سایر جهاتى كه مربوط به زندگى است . همین تهران كه مركز است ، شاید قریب (آنطورى كه به من صورت داده اند) سى تا محله است كه اینها همه چیزهائى كه براى زندگى یك فردسالم هست ، محرومند ، آب ندارند ، برق ندارند ، بهدارى ندارند . تهران ، نه اینكه اطراف تهران خود شهر ، خود شهر تهران از این زاغه نشین ها ، چادرنشین ها تقریبا (از قرارى كه گفته مى شود) حدود قریب سى محله از اینها مركب هست كه در اثر به اصطلاح اصلاحات ارضى اینها كوچ كرده اند و آمده اند در اطراف شهر ، در خود شهر ، در اطراف شهر چادر زده اند و یك جایى كنده اند و آنجاها یك زندگى مى كنند كه زندگى آنها بسیار بدتر از زندگى عشایر است . خیال نكنید كه جاهاى دیگر در رفاه هستند و شما نه ، مساءله این بوده است كه یك مملكتى را به آن عنایت نشده كه هیچ ، مثل این است كه یك دشمنى ، یك مملكتى را بخواهد سلطه به آن پیدا بكند و مردم را از زندگى باز دارد و اشكال دیگر این است كه آقایان گمان مى كنند كه اینطور امورى كه از سابق بوده ، از حالا كه این مسائل نیست ، مساءله نداشتن برق و نداشتن آب و نداشتن راه و نداشتن بهدارى و نداشتن همه چیز ، اینها از امورى است كه در رژیم سابق بوده است و حالا از رژیم سابق ارث رسیده ، حالا چند ماه است كه الان انقلاب هست و توى انقلاب ما هستیم . الان چهار ماه و نیم است كه اینها رفته اند ، این دزدها رفته اند و هر چه هم ایران داشته برداشتته اند و رفته اند ، هر چه مى توانستند حمل كرده اند و هر چه نمى توانستند قرض كرده اند از بانك ها و بانك ها را چاپیده اند و رفته اند و الان هم مانده است گردن دولت كه باید مال بانك ها را بدهد . ما حالا قریب پنج ماه است كه از دست این چپاولگرها نجات پیدا كرده ایم و یك مملكتى به دست دولت آمده است ، به دست ملت آمده است كه هیچ چیز ندارد ، اقتصادش ورشكسته است ، فرهنگش عقب مانده است ، مناطق ایران از مركز گرفته تا آخر الا بعضى مراكز ، باقى اش مردم از همه آثار تمدن اینها محرومند و حالا هم بعد از اینكه یك آزادى پیدا شده است و آن زورها و فشارها برداشته شده

ص: 273

است ، یك عده اى ریخته اند توى مردم و به عناوین چپاولگرى یا مى كنند یا شلوغكارى مى كنند ، چه آنهایى كه انحرافات مسلكى دارند و چه آنهایى كه انحراف مسلكى ندارند لكن از تتمه همان رژیم و از تتمه همان بساط هستند . همه جاى ایران الان اینطورى است . خوب شما تصور مى كنید كه یك ایرانى كه همه چیزش را بردند و خوردند و مانده است یك خرابهاى كه نه اقتصاد صحیحى دارد و نه فرهنگ صحیحى دارد و نه ژاندارمرى صحیحى دارد و نه ارتش صحیح دارد و نه هیچ چیز و الان هم آن كه اداره مى كند مملكت را خود مردم هستند كه حفظ نظام و نظم را مى كنند ، شما تصور مى كنید كه بشود ، امكان داشته باشد كه فورا این كارها همه درست بشود ، همه چیزها یكدفعه صحیح بشود یا مساءله اى است كه همه ما باید دست به هم بدهیم ، دولت و ملت و این خرابه را بسازیم دولت به آن مقدارى كه قدرت دارد .

باید به مسئولین مملكتى كه وارث خرابى است مهلت داد .

شما خیال نكنید كه دولت نمى خواهد بكند ، دولت در صدد است ، مشغول است . الان خانه سازى در اطراف ایران شروع شده است ، راه سازى شروع شده است ، امایك ایران پهناور با نداشتن وسایل آنطورى كه باید باشد ، این لابد با تدریج باید درست بشود ، یكدفعه نمى شود . شما خیال كنید كه یكدفعه بعداز انقلاب بشود همه چیز را یك روز و دو روز و یك ماه و دو ماه و یك سال درست كرد ، این نمى شود . اگر یك ناحیه بود ، یك جا بود ، ده جا بود ، خوب مى گفتند كه این ده جا را به موقع درست كند امایك مملكت است ، یك مملكت پهناور بزرگ ، همه چیزش را برده اند و مانده است یك مملكت چیز دست اینها . من باید بگویم به شما كه باز هنر مى كنند كه اینقدر كار كرده اند الان مشغول به رشته هاى مختلف براى تعمیر چیز هستند و از آن دورها شروع كرده اند كه مبادا این زاغه نشینان همین جا بمانند و نروند سراغ زراعتشان ، نروند سراغ كسبى كه آنجا داشتند . در هر صورت همه این امورى كه گفتید ، صحیح است ما مى دانیم اینها را لكن اختصاص به محل شما هم ندارد . از خوزستان هم كه مى آیند همین حرف هایى كه شما مى زنید ، مى زنند درست هم هست . از هر جایى كه از مملكت مى آیند اینجا اجتماع كه مى كنند همین مسائل را مى خواهند و مى گویند ، درست هم مى گویند منتها خیال مى كنند این همان محل خودشان است كه اینطور است . بسیاریشان مى گویند كه هیچ جا بدتر از محل ما نیست و حال آنكه برادرهاى دیگر نیز هم مى آیند و مى گویند هیچ جا بدتر از محل ما نیست . راست مى گویند ، همه جا خراب است . قضیه بدترى نیست ، همه جا بداست و اینطور نیست كه دولت در فكر نباشد . الان یك دولت انتقالى متزلزل است ، یك دولت مستقرى ماالان نداریم ، یك دولت انتقالى است . این دولت انتقالى راباید یك مقدارى به آن مهلت داد كه انتقال تحقق پیدا كند ، جمهوریت استقرار پیدا كند ، یك حكومت مستقرى بیاید ، یك مجلس صحیحى باشد و بعد از این آنوقت به فكر این كارها بیفتیم كه باید البته اشخاصى كه متعدى هستند آسان است ، آنوقت دیگر خیلى مهم نیست اینها . شماها آن قدرت بزرگ را شكستید اینها دیگر چیزى نیستند . در هر صورت الان باید یك

ص: 274

مقدارى مهلت داد . اگر راجع به خود این رژیم یك كارى شده بود ، خوب حق بود كه بگوئیدكه رژیمى آمده و ادعا مى كند من رژیم اسلامى هستم و دارد فساد مى كند . اما اگر یك رژیمى هست و آمده است و وارث یك مملكتى است كه همه چیز آن را برده اند ، خورده اند و برده اند ، هم آن پدر برد جواهرات ایران را و مخازن ایران را منتها گیر انگلیس ها (از قرارى كه گفته اند) افتاد و هم این پسر برد . همه بانك خارج را پركردند از اموال دار و دسته اینها و هر چه هم آنجاها نتوانستند ، از اینجا توانستند حمل كردند و بردند . هر چه هم امكان داشته است (از قرارى كه مطلعین مى گویند) از بانك ها قرض كرده اند و برده اند مانده یك مملكتى كه ندارد به طورى كه بتواند . الان همچو نیست كه یك خزینه پرى باشد و گذاشته باشند و نخواهند عمل كنند . یك خزینه خالى است نسبت به یك مملكتى . شما باید حساب كنید ، بنابراین یك مقدارى باید مهلت داد و همه اشكالاتى كه شما مى گوئید ، اشكالات صحیح است .

نیاز به برقرارى آرامش براى دفع آشوبگران و استقرار جمهورى اسلامى

ما مى دانیم مطالب همین است كه شما مى گوئید ، هم باقیمانده هاى رژیم سابق مانده اند و فساد مى كنند و هم اشخاصى كه انحراف دارند و از خارج الهام مى گیرند دارند فساد مى كنند و ما حالا باید همه دست به هم دهیم ، كوشش كنیم كه این حكومت دولت انتقالى منتقل بشود یعنى یك مملكتى بشود كه یك حكومت مستقرى داشته باشد . ماالان رئیس جمهور نداریم ، مجلس نداریم ما مجلس لازم داریم ، رئیس جمهور لازم داریم . قانون اساسى نداریم ، اساس یك مملكتى قانون اساسى آن است ، رئیس جمهورش است ، مجلسش است ، دولت مستقرش است ، ما الان هیچ یك از اینها را نداریم . ماالان اینها را الحمدلله بیرون كردیم لكن به جاى او الان مایك چیز مشت پركن نداریم ، نیمه كاره است اینها . و الان هم اگر شما خیال كنید كه بخواهند مشغول بشوند به اینكه مثلا آنهائى كه شما مى گوئید ، دستشان را كوتاه كنند ، یك آشوبى در یك حالى هست كه آشوب بلند مى شود ، الان براى مملكت شما آشوب ضرر دارد . الان باید یك قدرى آرامش باشد تا كارها راه بیفتد . اگر بخواهند با فرض كنید آشوبگرى و با جلوگیرى از اینها یك شدتى به خرج بدهند ، این جز اینكه یك آشوبى بلند بشود و ما نتوانیم اصل این حكومت مستقرى كه در نظر است ، این را برقرار كنیم . الان باید یك قدرى آرامش كرد شما پنجاه و چند سال شماها صبر كردید و اعقابتان و آنهائى كه جلوتر از شماها بودند در طول تاریخ شاهنشاهى تحت این فشارها و ظلم ها بودند و شما هم هرچه یادتان است از این مسائل بوده است ، هر چه یادتان است حبس بوده گرفتارى بوده است و اینها و چارهاى نداشتید جز اینكه صبر كنید ، حالا البته الحمدلله آزاد شدید ، دست هاى آنها كوتاه شده است و كسى نیست كه شما را بگیرد ببرد حبس بكند ، چه بكند ، باقى مانده است یك دستهاى و تفالهاى از اینهائى كه حالا خیال مى كنند مى شود یك ماهى از آب گل آلود گرفت . الان اگر بخواهند (تنها عشایر شما كه نیست ، سرتاسر ایران است ) اگر بخواهند الان شروع كنند به اینكه اینهائى كه دارند آشوب مى كنند ، سركوبى بكنند ، الان اسباب این مى شود كه یك

ص: 275

اختلافاتى در همه ایران پیدا بشود . از آن طرف هم كه دارند دامن مى زنند به این اختلافات . در خود شهر تهران چقدر دامن مى زنند به اختلافات . چقدر ایجاد اختلاف كرده اند ، در سایر شهرها همین طور ، در عشایر همین طور ، در جاهاى دیگر همه جا خرابكاران مشغول خرابكاریند كه یك فرصتى پیدا بكنند و یك آشوبى درست بشود و نتوانید مملكت خودتان را چه بكنید و بگویند اینها مردمى هستند كه آشوبگرند و اینها مردمى هستند كه نمى توانند اداره بكنند و محتاج به این هستند كه یك كسى بیاید و اداره اش بكند و خداى نخواسته دوباره یك قلدرى را بیاورند بگذارند اینجا و بساط اول را برگردانند . باید یك قدرى صبر كرد تا یك حكومت مستقر پیدا بشود و شما بدانید كه الان هم در همین حكومت انتقالى ، اینها شب و روز مشغول این هستند كه طرح بدهند براى اصلاح ، براى اینكه درست بكنند ، براى اینكه به حال مردم رسیدگى بكنند لكن مجال مى خواهد اینطور نیست بشود یكدفعه یك دولت انتقالى ، دولتى كه همه چیز را مى بیند خراب است ، یكدفعه بتواند درست كند ، نمى توانند درست كنند . نه اینكه نخواهند درست كنند ، خیلى هم مى خواهند ، از خدا هم مى خواهند كه بتوانند چند روزه مساءله را درست كنند ، مطلبى نیست كه بشود . شما یك خانه وقتى كه در یك جائى خراب بشود ، بخواهید درست كنید 6 ماه لازم است اگر همه چیز آن مهیا باشد اگر نباشد كه هیچى . یك مملكت اینطورى است حالش ، نه شما ، همه جا ، شما محیط خودتان را مى بینید ، مى بینید گرفتارى ها چه هست و آن هم كه از بختیارى مى آید محیط خودش را مى بیند ، آن هم كه از اطراف خراسان مى آید محیط خودش را مى بیند و از محیط دیگر خبر شنیده ، آنجا را دیده ، علنا دیده ، عینا دیده . باید قدرى صبر بكنید آقا . الان اگر بخواهید اینطور اختلافات را درست بكنید ، همین نقشه اى است كه اینهائى مى خواهند ، آنهائى كه مى خواهند ما را نگذارند یك حكومتى پیدا بكنیم ، یك جمهورى اسلامى محقق بشود ، همین ها دامن مى زنند به اختلافات و اگر بنا باشد خودمان هم زیاد بكنیم اختلافات را ، آنها از آن طرف دامن بزنند ، سرحدات و مرزهاى ما هم كه از اطراف دارند اخلالگرى مى كنند ، یك وقت یك مملكتى بشود كه نشود سر و ته آن را به هم آورد ، خداى نخواسته نتوانید اداره كنید مملكتتان را و گرفتارى و مصیبت بار بیاید . یك قدرى باید تحمل كرد ، البته راه ندارید واضح است ، آشوبگرها هستند آنجا ، همه جا هستند . نمى دانم حمام و بیمارستان و اینها ، از اول نداشتید حالا هم ندارید ، ما هم مى دانیم ندارید ، خیال نكنید كه نخواهند درست كنند ، مى خواهند و انشاءاللّه هم مى شود اینها ، اما یك قدرى ، یك قدرى صبر ، به اصطلاح اینها صبر انقلابى لازم است و این تحمل و صبر مى خواهد كه انشاءاللّه به تدریج این كارها درست بشود .

براى تثبیت نظام ، باید به انتخاب اشخاص متعهد به اسلام همت گماشت

من از خداى تبارك و تعالى مى خواهم كه همه ما را در راه اسلام و در راه كشورمان همه ما توفیق بدهد كه همه ما در نظرمان این باید كه كمك كنیم و بسازیم این را . البته اینطور خرده اشخاصى كه از سابق مانده اند و اینها پایگاهى هم ندارند در بین مردم ، اینها چیزهایى نیستند كه قابل

ص: 276

باشند . اینها یك دفعه تمام مى شود . اساس این است كه این حكومت مستقر بشود . ما این مراحلى كه الان توى راه هستیم ، مراحلى كه باید طى بكنیم ، ما الان قانون اساسى مان در دست رسیدگى است كه رسیدگى به آن كنند . بعد هم اشخاصى را باید انتخاب كنید ، خود شماها انتخاب كنید ، انتخاب كه مى كنید ، یك اشخاصى كه عالم باشند ، اسلامى باشند ، متعهد به اسلام باشند و اعتقاد به جمهورى اسلامى داشته باشند و ملى باشند ، به چپ و راست گرایش نداشته باشند ، یك همچو اشخاصى را خودتان كه در بین خودتان البته هستند انتخاب مى كنید و مى فرستید براى اینكه قانون اساسى را ببینند . سرنوشت شما با قانون اساسى است ببینند قانون اساسى را ، بعد كه قانون اساسى تصویب شد ، مجلس شوراى ملى را درست كنند ، بعد هم رئیس جمهور و بعد از این آنوقت با جدیت این كارها را بكنند . الان دارند مى كنند نه اینكه خیال كنید نمى كنند ، الان مشغولند ، هم خانه سازى را در اطراف ایران مشغول شده اند و دارند مى سازند و هم پاكسازى را كه انشاءاللّه مى شود و خواهد شد و هم چیزها و راه ها را . اینها به فكر هستند و مشغولند و منتها كار بزرگ است ، یك مملكت است ، یك ناحیه نیست كه زودى بشود اداره اش كرد ، یك مملكت است ، باید به تدریج دست بشود . انشاءاللّه خداوند همه شما را توفیق بدهد ، موید باشید و همه مان براى اسلام انشاءاللّه كوشا باشیم ، كار بكنیم و همه ما در سازندگى كمك بكنیم ، كمك دولت را بكنیم و كمك اسلام را بكنیم .

والسلام علیكم ورحمة اللّه و بركاته

ص: 277

تاریخ : 13/4/58

پیام امام خمینى در جمع گروهى از عشایر بویراحمد

سركوبى و تضعیف عشائر ایران از اقدامات رضاخان براى جلوگیرى از قیام یكپارچه آنان

بسم اللّه الرحمن الرحیم

عشائر ایران یكى از پشتوانه هاى بزرگ كشور بودند كه در زمان رضاخان مامور بود كه ، یكى از ماموریت هایش این بود كه عشائر را از بین ببرد . نقشه بود ، بااسم اینكه ما مى خواهیم عشائر را شهرى كنیم ، آنهائى كه در كوهستان ها زندگى مى كنند در شهر باشند (و تخته قاپو كنیم ) اینها حتى حرف بود . اصل مطلب این بود كه خارجى ها با مطالعاتى كه كرده بودند ، چه مطالعاتى كه در كشور ما و تمام شهر در زمین هاى (حالا ما ایران را مى گوئیم ) در زمین معادن را بررسى كرده بودند و آنوقتى كه این وسائل نقلیه حالا نبود اینها كارشناسانشان با شتر مى آمدند و به این بیابان ها به این جاهائى كه حتى آب و علف هم نبود ، آنجاها مى رفتند و نقشه بردارى مى كردند و آن معادن زیرزمینى را با نقشه هائى كه كارشناس ها داشتند و با وسائلى كه داشتند آنها را كشف مى كردند مى فهمیدند كه چه دارد این كشور . اختصاص به ایران هم نداشت ، جاهاى دیگر هم ، ممالك شرق همه تحت نظرشان بود و همانطور مطالعاتى در روحیه مردم اینجاها كرده بودند . گروه هائى كه هستند ، عشائر ، باید چطور جلویشان را گرفت ، هر عشیرهاى را چه جور مى شود جلویش را گرفت كه مبادا مخالف با چیزهاى آنها ، منافع آنها باشند یا در شهرها باید چه كرد و چه اشخاصى و چه گروه هائى را باید از آنها جلوگیرى كرد و كنترل كرد و سركوبى كرد كه همه مملكت آرام بشود و آنها هر چه مى خواهند ببرند . مقصد این بود كه مملكت را از قوه هائى كه مى توانند این قدرت ها جلوگیرى كنند از منافع آنها ، پاك كنند ، آن قدرت ها را سركوب كنند . در مراكز آنكه ادراك كرده بودند قدرت روحانیون بود و قبل از اینكه دانشگاه پیدا بشود روحانیون را مورد نظر داشتند بعد هم كه دانشگاه ها یك قدرى زیاد شد و جمعیتشان زیاد شد آنها هم تحت نظر در آمدند اینها را به یك جور سركوب كردند و عشایر هم همین طور چون آنها ادراك این را كرده بودند كه این عشائر هستند كه اگر یك وقت مثلا قیام كنند نمى گذارند اینها به منافعى كه دارند برسند . عشائر را هم مى خواستند از آن محالى كه دارند ، اینها را كوچ بدهند به یك محل دیگر ، از محلى

ص: 278

كه محل قدرتشان بود اینها را دور كنند و كوچ هم دادند ، زیادى از عشائر را از محل خودشان كوچ دادند به یك محل هاى دیگر و معلوم است كه وقتى عشائر از آن محل هائى كه آشنا بودند به وضعیت كوهستان هاى محل دور بشوند و بروند به یك جاى غربتى ، اینها قدرتشان را از دست مى دهند . نقشه هم همین بود كه عشائر كه مى توانند یك وقتى قیام كنند برخلاف مصالح آنها ، اینها را خلع سلاح بكنند . علاوه براین از محل هاى خودشان دورشان كنند و كوچشان بدهند به محال دیگر .

ظلم و اختناق ، ویرانى و ایجاد نارضایتى از موجبات انفجار ملت

در زمان رضاشاه این كارها شاید شما اكثرتان یادتان نباشد ، این كارها شد و در مراكز از قبیل تهران و قم و اصفهان و مشهد ، اینجاها كه مركز روحانیت بود ، با روحانیت مخالفت هاى شدید كردند و سركوبى كردند و روحانیت را . این ظلم هائى كه شما در محل خودتان ادراك كردید و معاینه كردید ظلم هاى اینها را ، همه ماها اینها را دیدیم منتها ما به یك وضعى ، شما به یك وضع دیگرى و اقشار دیگر ملت ما هر كدام به یك وضعى . این ظلم ها ، این اختناق و اینها را دیده اند و یكى از چیزهائى كه موجب پیروزى شماها شد همین زیادى ظلم و زیادى اختناق كه این اختناق وقتى زیاد شد انفجار از آن پیدا مى شود ، دنبال یك اختناق طولانى هى عقده ها زیاد مى شود و منتظرند كه یك صدائى درآید ، صداى اولى ، فریادى در آید ، دیگران دنبالش بروند . اینكه در این پیروزى همه ایران با هم مجتمع شدند و همه با هم همصدا شدند و گفتند ما این رژیم را نمى خواهیم و اسلام را مى خواهیم براى این بود كه اینها از رژیم هر چه دیده بودند ، بد دیده بودند ، هر چه دیده بودند ظلم دیده بودند با اسم آباد كردن ، خراب كردند با اسم اینكه مى خواهند اینها را شهرى كنیم و به تمدن به اصطلاح خودشان برسانیم خرابى كردند و مملكت را تقریبا به هلاكت كشاندند . همه اقشار ملت ناراضى شدند منتها جراءت صدا نداشتند تا یك وقتى كه كم كم صدا بلند شد ، از مراكز صداها بلند شد ، آن عقده ها یكدفعه با هم مجتمع شد و انفجار حاصل شد و این انفجار موجب این شد كه در عین حالى كه دست همه خالى بود و آنها هم با همه قدرتى كه داشتند نتوانند آنها مقاومت كنند و مهم هم این بود كه این انفجار دنبال علاوه بر اختناق ، یك توجهى به اسلام بود . ایمان مردم اسباب این معنا شد كه اینها با هم فریاد كنند و با هم جلو بروند . بنابراین آن معنائى كه شماها را پیروز كرد و آنها را شكست داد آن معنا این بود كه آنها ستمگر بودند و شما كه مظلوم بودید كم كم یك عقده ها پیدا شد و بعد هم توجه به اسلام پیدا شد و همه با هم با توجه به اسلام جلو رفتید . در عین حالى كه وسائل جنگ نداشتید ، در عین حال بر اینهائى كه همه وسائل را داشتند پیروز شدید .

حفظ ایمان و وحدت كلمه و دفع توطئه ها ، رمز تداوم نهضت

حالا باید ما چه بكنیم ؟ آنهایى كه ما پشت سر گذاشتیم ، خوب ، تاریخ است ، گذشت ، ماها باید حالا فكر بكنیم كه الان كه اینجا نشستیم و باز هم مسائلى داریم حالا تكلیفمان چه هست .

مهم این

ص: 279

است كه حالا را ما بفهمیم كه باید چه بكنیم . باید همان نهضت به همانطور كه بود همان كلید پیروزى كه وحدت كلمه و ایمان بود همان را نگه دارید . وحدت كلمه و ایمان ، شما را براین قدرت پیروز كرد ، حالا هم توطئه هاى همه جانبه هست ، گر چه این توطئه ها خیلى چیز مهمى نیست لكن آشوب مى كند ، اسباب یك آشوب و ناراحتى براى دولت ، براى ملت هست . باید حالا هم همان نهضت را با همان رمز ، با همان كلید پیروزى كه همه با هم بودید و همه هم اسلام را مى خواستید باید این را حفظش كنید . اگر این حفظ شد ، شما را تا آخر نقطه پیروزى مى رساند . اگر خداى نخواسته وحدت كلمه را از دست بدهید یا مقصدتان غیر مقصد حكومت اسلامى باشد ، خوف این است كه دیگر نتوانید قدم بردارید ، نتوانستن قدم برداشتن دنبالش این است كه آنها قدمشان را پیش بگذارند ، شماها سست بشوید عقب نشینى كنید آنها یك قدمى جلو بگذارند ، آنها توطئه ها را زیاد كنند . الان چیزى نیستند لكن ممكن است كه ماها هر چه عقب برویم آنها جلو بیایند توطئه زیاد بشود این ریشه ها همه با هم مجتمع بشوند ماها از هم متفرق بشویم آنها با هم مجتمع بشوند ، عكس آنكه با آن پیروزى حاصل شد تحقق پیدا كند ، گروه هاى مختلف با هم مجتمع شدند همه با هم همصدا شدند و سد را شكستند و حالا كه سد را شكستند باز هم ما یك سد دیگرى داریم یك كارهاى دیگرى داریم . اگر بنا باشد كه ما حالا دیگر آن اجتماعاتى كه داشتیم آنها را از دست بدهیم و یكى یكى گروه مختلف ، جمعیت هاى مختلف ، جمعیت مخالف با هم بشویم ، آن توجهى كه به مقصد داشتیم و اینكه حكومت اسلام را مى خواهیم آن هم كم كم سرد بشود ، این آتشى كه در دل ها افروخته شده بود و این نور خدا ، نورى كه خدا در دل ها هدایت او روشن كرده بود ، اینها سرد بشود ، سست بشود ، از آن طرف آنها اجتماعاتشان زیاد بشود از این طرف ما اجتماعاتمان را از دست بدهیم نتیجه این مى شود كه آنها خداى نخواسته یك وقتى غلبه كنند و اگر غلبه كنند این دفعه خداى نخواسته مثل آنوقت نیست كه رها كنند شما یك زندگى بكنید ولو توى كوهستان ، ولو توى عشائر خودتان ، نخیر بكلى از بینتان مى برند یعنى هم دانشگاه را از بین مى برند ، هم مدارس را از بین مى برند ، هم شهر نشین ها را از بین مى برند ، هم عشائر را از بین مى برند . از بین خواهند برد ما را اگر خداى نخواسته اینها غلبه كنند و انشاءاللّه نمى كنند لكن ما باید بیدار باشیم ، توجه كنیم كه آن معنائى كه ما را رساند به اینجا ما حفظش كنیم . آن معنا این بود كه اختلافات را كنار گذاشته بودید همه با هم آن روز ، آن روزى كه فریاد ، همه مردم اللّه اكبر مى گفتند و در شهرها و ده و در همه جا یك فریاد مى زدند و مى گفتند (مرگ بر این سلطنت ) كه آنوقت هیچ فكر اختلاف نبودند اما با هم اجتماع داشتند ، اختلافات كنار گذاشته شده بود این اسباب این شد كه شما پیروز شدید یك پیروزى اعجاز آور ، هیچ كس تصور این معنا را نمى كرد كه یك همچنین پیروزى براى ملتى كه هیچ ندارد ، در مقابل یك قدرتى كه همه چیز دارد پیروز بشود . اگر چنانچه این رمز را حفظ بكنید ، اجتماع خودتان را حفظ بكنید ، دست از اختلافات قبیلهاى ، اختلافات شخصى ، اختلافات ملكى ، اختلافات عشیرهاى دست اگر بردارید و آن رمز دوم كه عبارت از این است كه خواست همه یك جمهورى اسلامى ، یك حكومت عدل ، یك حكومت انسانى ، اگر این دو تا جهت را حفظ بكنید ، هم دست از آن اختلافات بردارید

ص: 280

نگذارید اختلاف پیدابشود اگر یك وقتى خواست بین دو نفر ولو از عشیره تان بخواهد اختلاف كند ، جمع بشوید نگذارید ، آنها را صلح بدهید ، با هم برادر باشید و از آن طرف هم توجه داشته باشید كه ما بناست كه یك حكومت اسلامى باشد كه دیگر ظلم در كار نباشد دیگر اختناق در كار نباشد دیگر زیر بار ظلم اجانب در كار نباشد كه ما منافعمان را هر چه داریم بیایند بر دارند و ببرند و هیچ كس هم حرفى نزند ، اینها نباشد ، اگر ما حفظ كنیم این وحدت كلمه و وحدت مقصد ، كه آن اسلام است ، حفظ كنیم ، تا آخر پیروز هستیم یعنى مملكتمان را بكلى از اینها از این شیاطینى كه الان هستند و فتنه گرى مى كنند خالى مى كنیم و دیگران هم اجازه نمى دهیم دخالت بكنند در مملكتمان و خودمان براى خودمان مملكتمان را اداره مى كنیم و منافع مملكت براى خود شما مى شود . یك مملكت پر منفعتى است كه مى خوردند و مى بردند و حالا هم اینقدر قرض گذاشتند در بانك ها و جاهاى دیگر كه مدت ها باید قرض هاى اینها ادا بشود تا آیا بشود پس گرفت از آنها ، یا دولت هاى خارج نگذارند ، آن هم باب دیگرى است .

در هر صورت برادرها! شما تا اینجا با برادرى ، با اجتماع ، با دوستى ، با محبت ، با توجه به اسلام پیش بردید ، از حالا به بعد هم حفظ كنید این معنا را ، برادرى خودتان را حفظ كنید ، عشیره خودتان را حفظ كنید از اینكه با یك عشیره دیگر اختلاف پیدا بكنید . اگر خداى نخواسته خواست یك اختلاف پیدا بشود ، كدخداهاى شما ، پیرمردهاى شما ، محترمین شما جمع بشوند جلوى این اختلافات را بگیرند ، نگذارند اگر یك جوانى مى خواهد با یك جوان دیگرى اختلاف پیدا كند ، نگذارید اختلاف پیدا كند . همه مصیبت هائى كه به یك كشورى وارد مى شود از روى اختلافاتى كه در بین آنها هست پیدا مى شود اگر یك كشورى متحدالكلمه باشند ، هیچ ظلمى بر آنها نمیتواند وارد بشود .

خداوند انشاءاللّه شما را حفظ كند و سلامت و سعادت به شما عنایت كند و عشیره تان را حفظ كند . عشائر ما خزائن این مملكت هستند ، خداوند همه شان را حفظ كند و موفق و موید باشند .

والسلام علیكم و رحمة اللّه وبركاته

ص: 281

تاریخ : 13/4/58

بیانات امام خمینى در جمع پاسداران انقلاب اسلامى شهرستان آباده

نامحدود بودن شعاع بینش مكاتب توحیدى در تربیت انسان

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اینكه ما مى گوئیم و شما هم اشاره به آن كردید كه هیچ رژیمى مثل حكومت اسلامى نمى تواند انسان را و ملت هاى انسانى را آنطورى كه باید اداره كند و تربیت ، این براى این است كه همه رژیم هاى غیر توحیدى و رژیم هائى كه به دست غیر انبیاء وجود پیدا كرده است آنقدرى كه بینش دارند ، اگر ما فرض بكنیم كه اینها صد در صد هم امین هستند و دلسوز براى ملت ها ، لكن شعاع بینش بشر را باید دید تا كجاست و انسان تا كجا مى تواند سیر بكند و احتیاجات انسان چقدر است . آیا به مقدار سعه وجود انسان و قابلیت رشد انسان این رژیم هاى غیر الهى دیدشان وافى است ؟ تا فرض بكنیم اگر هم اشخاصى باشند دلسوز و اشخاصى باشند كه بخواهند خدمت بكنند به ملت ها ، بتوانند خدمت بكنند . یا دید اینها محدود است تا یك حدودى و اگر آنها هم بخواهند خدمت بكنند تا همین حدود مى توانند خدمت بكنند؟ اگر ما این معنا را دیدیم كه انسان مراتب سیرش از طبیعت است تا مافوق طبیعت ، تا برسد به آنجائى كه مقام الوهیت است ، سیر از طبیعت تا رسیدن به مقامى كه غیر از خدا هیچ نمى بیند ، مراتب معنوى انسان . و این موجود كه قابل این است كه از این طبیعت سیر بكند و تمام معنویت ها را در خودش ایجاد بكند باتربیت هاى صحیح و برسد به یك مقامى كه حتى فوق مقام ملائكه اللّه باشد ، احتیاجات انسان یك همچو احتیاج است . انسان مثل یك حیوان نیست كه احتیاجش به خوردن و خوابیدن باشد ، انسان یك موجودى است كه خداى تبارك و تعالى تا حالا او را خلق كرده است براى اینكه همه جهاتى كه در عالم هست درانسان هست ، منتها به طور قوه است ، به طور استعداد است و این استعدادها باید فعالیت پیدا بكند ، تحقق پیدا بكند . تمام رژیم هاى غیر الهى كه به دست غیر انبیاء تحقق پیدا كرده است ، حدود دیدشان همین طبیعت است ، احتیاجات طبیعى را مى توانند آنها بر آورند ، مى توانند احتیاجات طبیعى هم خیلى خوب برآورده كنند . سابق مسافرت ها با الاغ و اسب بود ، حالا با طیاره است ، سابق طبابت ناقص بود ، حالا كامل است و از این هم كاملتر خواهد شد ، سابق علوم طبیعى ناقص بود ، حالا كامل است و كاملتر هم خواهد شد ، همه اینها حدود طبیعت است . تمام آن چیزهائى كه دست بشر به آن مى رسد همین حدود طبیعت و چیزهائى كه با چشمشان مى بینند و با ادراك ناقصشان ادراك مى كنند . از عالم طبیعت به آن طرف دست بشر از آن كوتاه است و تربیت هائى كه بخواهند غیر

ص: 282

الهیین ، غیر انبیا كه به الهام خدا تربیت مى كنند ، تربیت هائى كه اینها بخواهند بكنند ، همان تربیت هاى طبیعى است . طبیب معالجه جسم ما را مى كند ، طبیب خیلى خوب هر مرضى را ، مرض جسمانى را معالجه مى كند اما امراض روحانى به طبیب مربوط نیست ، هیچ ابدا طبیب كارى به او ندارد ، نمى تواند هم داشته باشد براى اینكه اطلاع بر آن ندارد . هر چه علوم طبیعى ترقى بكند انسان را به آن چیزهائى كه در طبیعت به آن احتیاج دارد مى رساند ، آن ورق بالا كه فوق طبیعت است ، هیچ یكى از این علوم بشرى به آنجا نمى رسد . رژیم هاى بشرى بر فرض اینكه صالح باشند و حال آنكه مى دانیم كه اكثرا نیستند ، بر فرض اینكه صالح باشند تاحدودى كه دیدشان هست ، انسان را پیش مى برند . آنجا كه نمى دانند ، دیگر نمى توانند پیش ببرند و لهذا مى بینیم كه تمام رژیم هاى غیر وحى اى ، آنهائى كه مربوط نیستند به مبداء وحى ، كارى به انسان ندارند راجع به آن چیزهائى كه مربوط به باطن انسان است حكومت ها هیچ كار ندارند كه شما پیش خودتان چه فكر مى كنید ، پیش خودتان چه اعتقاد دارید ، پیش خودتان چه ملكاتى دارید ، هیچ كارى به این ندارند ، آنقدرى كه آنها كار دارند ، این است كه نظام این عالم طبیعت را آنهائى كه مردم صحیح هستند ، آن حكومت هاى عادل نظام این طبیعت را به طورى كنند كه محفوظ باشد ، بازارشان یك بازار منظم باشد ، مملكتشان یك مملكت منظم باشد ، دزدها را جلویش را بگیرند ، بى عدالتى ها را جلویش را بگیرند ، آنقدرى كه رژیم ها به آن نظر دارند همین مقدار است اما هیچ كارى به این ندارند كه شما توى منزلتان چه خودتان چه مى كنید ، چه كار دارند به توى منزلتان ، شما بیرون كه آمدید باید نظام را حفظش كنید اما در داخل منزل بین خودت و خداى خودت چه كاره هستى . هیچ ابدا این نظام ها قانونى هم برایش ندارند و كارى هم به آن ندارند ، تنها رژیمى كه و تنها مكتبى كه كار دارد به انسان از قبل اینكه این تخم و این دانه كشته بشود ، تا آنوقتى است كه آخر است و آخر ندارد كار دارند ، این مكتب هاى انبیاء است . هیچ مكتبى غیر از مكتب انبیاء كارى به این ندارند كه تو چه زنى انتخاب كن ، وصلت كنى ، و زن چه مردى را انتخاب كند . به آنها چه ربطى دارد ، كارى به این ندارند ، هیچ ابدا در قوانینشان این نیست كه چه زنى انتخاب كن و چه مردى انتخاب كن . هیچ در قوانینشان نیست كه در ایام حمل بچه ، مادر چه كارهائى را بكند ، ایامى كه بچه را شیر مى خواهد بدهد . چه كار بكند ، ایامى كه بچه در دامن مادرش است ، مادرش چه وظیفهاى دارد ، آنوقتى كه تحت تربیت پدرش هست پدرچه . ابدا به این كارها قوانین مادى و طبیعى و رژیم هاى غیر انبیاء و هیچ كارى به اینها ندارند آنها فقط وقتى كه انسان انسانى شد كه آمد توى جامعه ، جلو مفسده هائى كه اینها مى خواهند ، آن هم مفسده هائى كه مضر به نظم باشد و الا مفاسدى كه عیش و نوش و عشرت باشد ، هیچ كارى به آن ندارند بلكه دامن هم به او مى زنند ، كارى به اینكه بخواهند كه انسان بسازند ، آدم درست كنند ، كارى به این ندارند در نظر آنها انسان با حیوان فرقش همین مقدار است كه در طبیعت این بیشتر پیشرفتگى دارد ، حیوان نمى تواند طیاره درست كند ، انسان مى تواند ، حیوان طبیب نمى تواند بشود ، انسان مى تواند ، اما حدود ، حدود طبیعت است . آن كه به همه چیز كار دارد ، آن كه انسان را قبل از ازدواج ، قبل از اینكه بخواهد ازدواج كند دنبال این است كه آن چیزى كه از این ازدواج مى خواهد حاصل بشود باید یك آدم

ص: 283

صحیحى باشد ، انسان باید باشد ، قبل از اینكه شما ازدواج كنید ، دستور دارد چه زنى را انتخاب كن ، چه مردى را انتخاب كن . چرا این را دستور دارند؟ براى اینكه همانطورى كه یك زارع ، یك دهقان وقتى كه مى خواهد یك مزرعهاى را بسازد ، اول نظر مى كند كه زمین چه جور زمینى است ، یك زمین صالح انتخاب مى كند ، آن تخمى را كه مى خواهد بكارد چه جور تخمى است ، یك تخم گندم صالحى انتخاب مى كند ، چى لازم دارد براى تربیت ، تمام اینها را در نظر دارد تااینكه این مزرعه را آباد كند و یك منفعتى از آن ببرد ، اسلام در انسان این نظر را داشته است كه آن زوجى كه انتخاب مى شود چه جور باشد تا از این زوج یك انسان صحیح پیدا بشود ، آن زنى كه انتخاب مى كنى چه جور زنى باشد تا از این دو نفر زوجین یك انسان پیدا بشود ، بعد هم به چه ادبى باید باشد ، روى چه ادبى این ازدواج باید باشد ، بعد هم در چه حالى باید تلقیح بشود و چه ادبى دارد ، بعد هم در ایام حمل چه ادب هائى هست بعد هم در ایام شیر دادن چه ادب هائى هست ، همه اینها براى این است كه این مكتب هاى توحیدى كه بالاترینش اسلام است آمده اند براى اینكه انسان درست كنند ، نیامده اند كه یك حیوانى منتها داراى ادراكاتى كه حدود همان حیوانیت و همان مقصدهاى حیوانى باشد ، منتها یك قدرى زیادتر ، نیامده اند اینها را درست كنند آمده اند انسان درست كنند . اینكه شما گفتید كه هیچ مكتبى مثل اسلام نیست و هیچ رژیمى مثل اسلام نیست ، نكته اش این معناست كه اسلام است كه مى تواند انسان را از مرتبه طبیعت تا مرتبه روحانیت ، تا فوق روحانیت تربیت كند . غیر اسلام و غیر مكتب هاى توحیدى اصلا كارى به ماوراء ندارند ، عقلشان هم به ماوراء طبیعت نمى رسد ، علمشان هم به ماوراء طبیعت نمى رسد ، آنى كه علمش به ماوراء طبیعت مى رسد آنى است كه از راه وحى باشد ، آنى است كه ادراكش ادراك متصل به وحى باشد و آن انبیاء هستند .

بررسى تفاوت هاى اساسى میان حكومت اسلامى و حكومت هاى دیگر

اسلام مثل حكومت هاى دیگر نیست ، اینطور نیست كه اسلام فرقش با حكومت هاى دیگر این است كه این عادل است و آنها غیر عادل ، خیر فرق ها هست یكى اش همین است ، فرق هاى زیاد بین حكومت اسلام و بین اسلام هست و مابین رژیم هاى دیگر ، یكى از فرق هایش هم این است كه حكومت اسلام و بین اسلام هست و مابین رژیم هاى دیگر ، یكى از فرق هایش هم این است كه حكومت اسلام یك حكومت عادل است . آن اوصافى كه در حاكم است چیست ، آن اوصافى كه در پلیس است چیست ، آن اوصافى كه در لشگرى است چیست ، آن اوصافى كه در مثلا سایر كارمندان دولتى است باید چه باشد ، این یكى از فرق هاست ، یك فرق نازلى است و بالاتر از این آن چیزهائى است كه انسان را رو به معنویات مى برد . اسلام آمده است كه این طبیعت را بكشد طرف روحانیت ، مهار كند . طبیعت را به همان معنائى كه همه میگویند ، آن هم مى گوید اینجور نیست كه به طبیعت كار نداشته باشد ، تمدن را به درجه اعلایش اسلام قبول دارد و كوشش مى كند براى تحققش و لهذا حكومت هائى كه در اسلام بوده اند یك حكومت هائى بوده اند كه همه جور تمدنى در آنها بوده است اما نظر به این نبوده است كه در عین حالى كه همان چیزهائى كه در ممالك متمدن باشد ، اسلام هم آنها را قبول دارد و كوشش هم

ص: 284

برایش مى كند ، در عین حال آنها به این نگاه مى كنند و همین است ، او به این نگاه مى كند كه بكشدش طرف روحانیت ، بكشدش طرف توت فرق است ما بین اسلام و غیر اسلام ، بین حكومت اسلامى و حكومت غیر اسلامى ، بین آن چیزى كه مكتب اسلام آورده با مكتب هاى دیگر ، مكتب هاى دیگر یك مكتب هاى ناقص هست كه خودشان خیال مى كنند خیلى كامل است لكن حدودش تا همین دیدى است كه دارند ، بیشتر از این نیست . مكتب اسلام دیدش تا آخر است ، طبیعت را به آن دنیا مى گویند ، در لسان انبیا دنیا یعنى خیلى پست ، پس كلمه دنیا یعنى خیلى پست ، اسفل سافلین هم كه در قرآن هست همین طبیعت است و آثار طبیعت ، بالاتر است اعلى علیین است ، خدا مى خواهد مردم را به اعلى علیین برساند از اسفل سافلین بكشاندشان تا اعلى علیین و این در غیر رژیم هاى انبیا جاهاى دیگر اصلا مطرح نیست . چكار دارند به اینكه مردم بشوند یك مردم الهى ، به ما چه ربط دارد ، اینجا خلاف نظم نكنند ، اینجا كارى نكنند به حكومت ما ضرر بزند ، هر چه مى خواهد باشد . انبیا اینطور نیستند ، انبیا به شما كار دارند ، توى صندوقخانه هم كه هستى به تو كار دارند . هیچ كس نیست ، لكن حكم خدا هست دنبال شما . آنها مى خواهند یك انسانى تربیت كنند كه خلوتش و جلوتش فرقى نداشته باشد ، همانطورى كه خیانت نمى كند در جلوت و در پیش مردم براى اینكه از مردم ملاحظه مى كند ، انبیا مى خواهند كه انسانى درست كنند كه پیش مردمش و غیاب مردمش دیگر فرقى نباشد ، هر دویش آدم باشد ، وقتى كه آدم شد ، چه در خلوت آدم است ، چه در بین مردم هم آدم است . نظرشان به این معنا هست و ما میلمان این است ، آرزومان این است كه یك همچو مكتبى در خارج بشود ، تحقق پیدا كند ، میل انبیا هم همین بوده است ، میل همه ما این است كه ما یك حكومتى داشته باشیم ، همانجور حكومت هائى كه در صدر اسلام بود كه عدالت بود ، همه اش عدالت بود و زائد بر او آن مسائلى كه در قرآن كریم و در اسلام هست آنها هم باشد ، همه چیز و حالا راجع به جمهورى اسلامیش كه اول قدم است و تاحالا ، الان ، اسلام ، جمهورى اسلامى الان رژیم ماست ، براى اینكه راءى دادند ، تمام شد ، رژیم رفت ، دفن شد تا ابد . دفن شد و حالا رژیم شما رژیم اسلامى است ، در این رژیم اسلامى الان ما خیلى مسؤولیت داریم . مسؤولیت بزرگ داریم و آن حفظ آبروى اسلام است .

ما مكلفیم به پیاده كردن محتواى اسلام در تمامى امور

الان ما همه مان مكلفیم حالائى كه جمهورى اسلامى شد ما هم اسلامى باشیم . اگر بنا شد جمهورى اسلامى باشد اما ماها دیگر اسلامى نباشیم ، حكومت اسلام نیست ، این جمهورى اسلامى نمى شود . اگر بنا شد كه جمهورى اسلامى باشد ، پاسبان هایش اسلامى نباشند خداى نخواسته ، دادگاه هایش اسلامى نباشد ، وزارتخانه هایش اسلامى نباشد ، این حكومت طاغوتى است به اسم اسلام ، همان طاغوت است منتها اسمش را ما عوض كردیم . ما نمى خواهیم اسم عوض بشود مى خواهیم محتوا درست بشود باید كوشش كنید محتوا درست بشود .

امروز اسلام بسته به اعمال شما است ، حكومت اسلامى اگر شما خوب رفتار كردید ، همه

ص: 285

قشرهاى ایران خوب رفتار كردند یك حكومت اسلامى و یك رژیم اسلامى است ، حكومتش اسلامى ، ملتش اسلامى اگر همه وزارتخانه ها اسلامى شد و همه ادارات اسلامى شد ، ارتش اسلامى شد و شهربانى اسلامى شد و ژاندارمرى اسلامى شد ، آنوقت حكومت ما یك حكومت اسلامى است و اگر ماها هم كه یك اشخاصى هستیم كه هر كدام وارد یك كسبى هستیم ، یك شغلى هستیم ماها هم روى دستور اسلام عمل كردیم یك ملت اسلامى هستیم و الا الفاظ است و معنا ندارد ، هى من بگویم اسلام ولكن عملم برخلاف او باشد ، هى حاكم بگوید اسلامى ولكن عمل برخلاف او باشد ، این ، نه رژیم آنوقت اسلامى مى شود ، نه ملت ، ملت اسلامى مى شود . كوشش كنید كه ملت اسلامى باشد و دولت اسلامى و از خداى تبارك و تعالى من مى خواهم این اتحاد شماها و این روحیه قوى شما محفوظ باشد تا این مراتب سیر بشود ، تا این مراحل بگذرد . خداوند همه تان را حفظ كند .

والسلام علیكم و رحمة اللّه وبركاته

ص: 286

عکس

ص: 287

عکس

ص: 288

عکس

ص: 289

عکس

ص: 290

عکس

ص: 291

عکس

ص: 292

عکس

ص: 293

عکس

ص: 294

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109